۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش چهارم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

نگرانی حاکمیت از برگزاری چهارشنبه‌سوری اعتراضی

سردار حسین ساجدی‌نیا فرمانده پلیس تهران بزرگ در اظهار‌نظری بی‌سابقه ادعا کرد بیش از ۹۵ درصد مردم تمایلی به برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری ندارند.
ساجدی‌نیا این ادعا را در گفتگو با شبکه اول سیما جمهوری اسلامی مطرح کرده، اما نگفته که این آمار ۹۵ درصدی را از چه منبعی بدست آورده است.
ادعای فرمانده پلیس تهران بزرگ در حالی مطرح شده که برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری سال‌هاست با ممانعت نیروهای پلیس و بسیج مواجه است.
از سال گذشته و پس از آغاز اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، محدودیت‌های ایجاد شده از سوی پلیس برای برگزاری هر گونه تجمع غیر حکومتی و ملی شدید‌تر شده و چهارشنبه‌سوری سال گذشته نیز با سخت‌گیری‌های کم‌سابقه‌ای همراه بود.
اگر چه هر سال همزمان با فرارسیدن چهارشنبه‌سوری، تهدیدات مقام‌های پلیس افزایش می‌یابد، اما اظهارات اخیر ساجدی‌نیا در شرایطی مطرح شده که آخرین سه‌شنبه سال جاری علاوه بر چهارشنبه‌سوری، قرار است مردم در اعتراض به بازداشت میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان در خیابان‌ها حضور یابند.
سه‌شنبه هفته گذشته نیز به دعوت شورای راه سبز امید قرار بود معترضان در خیابان‌های تهران و سایر شهرهای ایران حضور یابند که فضای به شدت امنیتی در کشور مانع از شکل گرفتن راهپیمایی شد، اما با این حال معترضان به صورت پراکنده در برخی خیابان‌ها دست به تجمع زدند.
مقام‌های جمهوری اسلامی نگران هستند که معترضان با استفاده از فضای چهارشنبه‌سوری بتوانند باردیگر فرصت ابراز اعتراض‌های خود را در خیابان‌ها پیدا کنند.
تشدید فضای امنیتی در یک ماه گذشته در برخی شهرهای ایران و به ویژه تهران به اندازه‌ای بوده که با اعتراض تعدادی از رسانه‌های محافظه‌کار نیز مواجه شده است.
این سایت‌ها از نیروهای پلیس خواسته‌اند به پادگان‌ها بازگردند و در آستانه سال جدید شمسی از ایجاد رعب و وحشت در میان شهروندان خودداری کنند.




یک عضو مجلس خبرگان رهبری:

سکوت مراجع تقلید به خاطر حفظ رهبری است

آیت‌الله احمد بهشتی عضو مجلس خبرگان رهبری گفت مراجع تقلید به وضعیت فعلی کشور اشکال و ایراد‌های فراوانی دارند اما به خاطر حفظ نظام و رهبری سکوت کرده‌اند.
آقای بهشتی روز یکشنبه (۲۲ اسفند) به خبرآنلاین گفته که «مراجع به وضعیت فعلی اشکال و ایراد فراوانی دارند. به دولت، صدا و سیما و سایر ارگان‌ها ایراد فراوانی دارند. اما اینکه چرا سکوت کرده‌اند به خاطر این است که تضعیف نظام و رهبری نشود.»
این عضو مجلس خبرگان افزوده که «نظام و رهبری برای مراجع و علما از اهمیت بسیار برخوردار است. باید طوری انتقاد کرد که به تضعیف نظام منجر نشود.»
احمد بهشتی در بخش دیگری از این گفتگو از فاصله گرفتن دولت محمود احمدی‌نژاد از مراجع تقلید خبر داده است.
همان‌طور که این عضو خبرگان رهبری گفته است بسیاری از مراجع تقلید در سال‌های اخیر به بهانه «حفظ نظام و رهبری» از بیان بسیاری انتقاد‌ها و اعتراض‌ها خودداری می‌کنند.
آن دسته از مراجع تقلیدی هم که در اعتراض به وضعیت موجود به خصوص وقایع سال گذشته سخن گفته‌اند با حملات خشونت‌بار حامیان علی خامنه‌ای و دولت مواجه شده‌اند.
در ۱۹ ماه گذشته لباس شخصی‌های حامی خامنه‌ای به دفتر و خانه چند مرجع تقلید معترض در قم، مشهد و شیراز حمله‌ور شده و شعار‌های تندی علیه آن‌ها سر داده‌اند.
طی این مدت بسیاری از خانواده‌های زندانیان سیاسی از دیگر مراجع تقلید خواسته‌اند سکوت خود در برابر عملکرد خشونت‌بار حاکمیت علیه مردم را بشکنند، اما این درخواست‌ها همچنان از سوی این دسته از مراجع بی‌پاسخ مانده است.
به اعتقاد بسیاری از کار‌شناسان سیاسی، مراجع تقلید پس از آغاز اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات و وقایع پس از آن در آزمونی تاریخی قرار گرفته‌اند اما بسیاری از آن‌ها تاکنون ترجیح داده‌اند با سکوت خود از برخورد‌های خشونت‌بار دولتی با مردم حمایت کنند.




سعد حریری نخست وزیر سابق لبنان که دولتش با استعفای گروه 8 مارس متشکل از حزب الله و همپیمانانش حدود دو ماه پیش سقوط کرد، امروز یکشنبه 13-3-2011 با حضور در جمع صدها هزار تن از هواداران خود با مخاطب قرار دادن آیت الله خامنه ای گفت: “به کسی که 20 سال در قدرت است اجازه نمی دهیم با زور سلاح به ما درس تبادل قدرت بدهد.”
به گزارش العربيه؛ صدها هزار لبنانی هوادار گروه 14 مارس متشکل از حریری و همپیمانانش یکشنبه با تجمع در میدان آزادی ( شهدا ) بیروت پایتخت لبنان، خواستار خلع سلاح حزب الله شدند.
در روزهای گذشته لبنان شاهد اوج گیری جنگ تبلیغاتی میان گروه های سیاسی رقیب بود. در حالی که گروه 14 مارس هواداران خود را دعوت به حضور در تجمع یکشنبه کرد، گروه 8 مارس دست از کار ننشسته و تابلوهایی در خیابان های بیروت نصب کرد با این عنوان که “اسرائیل نیز خواستار ساقط کردن سلاح است.” میشل عون یکی از رهبران این گروه نیز شنبه گفت: “هواداران 14 مارس بروند در خانه های خود بخوابند.”
سلاح حزب الله یکی از مسائل اصلی مورد اختلاف میان گروه های سیاسی لبنان است. حزب الله می گوید که سلاح برای پیش گیری از اسرائیل و مقابله با آن در صورت هر گونه تجاوز است. اما گروه 14 مارس می گوید حزب الله از سلاح برای پیشبرد اهداف داخلی خود با زور استفاده می کند.
دو ماه پیش گروه 8 مارس که خواستار قطع ارتباط لبنان با دادگاه بین المللی ویژه ترور رفیق حریری بود، اقدام به ساقط کردن دولت وحدت ملی به ریاست سعد حریری کرد.
رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان سال 2005 در انفجار مهیبی در مرکز بیروت کشته شد. حزب الله که می گوید دادگاه بین المللی که با دستور شواری امنیت سازمان ملل متحد تشکیل شده، شماری از اعضایش را متهم به دست داشتن در ترور حریری خواهد کرد آلت دست آمریکا و اسرائیل برای ضربه زدن به مقاومت و لبنان است. اما گروه 14 مارس این ادعاهای حزب الله را رد می کند و خواستار شناسایی عاملان ترور حریری و مجازات آن ها از راه این دادگاه است.
گروه 14 مارس می گوید حزب الله با زور سلاح توانست رای شماری از نمایندگان
پارلمان لبنان را تغییر دهد و رای های لازم برای نخست وزیری نجیب میقاتی نامزد حزب الله برای این پست را به دست بیاورد.
گروه14 مارس یکشنبه بار دیگر توانست صدها هزار هوادار خود را به خیابان بیاورد اما با محوریت اعتراض به سلاح حزب الله. این برای اولین بار است که اعتراض به سلاح حزب الله و خواست خلع سلاح این حزب شبه نظامی محور اصلی تحرک گروه 14 مارس می شود.
در سخنرانی های ایراد شده در میدان شهدا، چند محور مشترک وجود داشت: “خواست خلع سلاح حزب الله، معرفی حزب الله به عنوان بازوی نظامی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، کودتا دانستن اقدام گروه 8 مارس در ساقط کردن دولت حریری، مخالفت با اجرای خواست های سوریه و ایران در لبنان، مخالفت با مصادره کردن مقاومت توسط یک گروه و دفاع از لبنان تاکید از ادامه فعالیت دادگاه بین المللی ویژه ترور حریری.”
نکته قابل توجه در تجمع یکشنبه، حضور شمار زیادی از دروزی ها است که همراهی خود با گروه 14 مارس را اعلام کردند. ولید جنبلاط رهبر دروزی های لبنان اعلام کرده است که در پارلمان با گروه 8 مارس همراهی خواهد کرد. مساله دیگر حضور غازی یوسف به عنوان سخنرانی به نمایندگی از جمعی از شیعیان جبل عامل در جنوب لبنان و اعلام همراهی با گروه 14 مارس و مخالفت با سلاح حزب الله است.
سعد حریری سخنران اصلی مراسم یکشنبه گفت: “ملتی که کشور او، قانون اساسی او، امنیت او و اقتصاد او تحت سیطره سلاح یک گروه باشد آزادی ندارد.” او همچنین تاکید کرد که از حقیقت و عدالت دست نمی کشیم و این محال نیست، بلکه محال است که از لبنان دست بکشید. و این سوال را مطرح کرد که : “آیا راضی هستید دولتی تشکیل شود که تعهد لبنان به دادگاه بین المللی را از برنامه خود حدف کند؟”
حریری همچنین پیکان حملات خود را متوجه سلاح حزب الله کرد و خواست تا سلاح در لبنان تنها در درست ارتش برای دفاع از لبنان باشد، نه در درست یک گروه که ” خواست کشورهای دیگر را با زور آن پیاده کند.”
سمیر جعجع رئیس هیات اجرای حزب نیروهای لبنانی نیز در سخنان خود با اشاره به حزب الله گفت: “کسانی هستند که با نام مقاومت می خواهند کنترل مردم را در دست داشته باشند و برنامه های جمهوری اسلامی ایران را در لبنان پیاده کنند” و تاکید کرد: “اجازه نمی دهیم ملت لبنان آلت دست ایران برای پیاده کرده پروژه هایش باشد.

امین جمیل نخست وزیر اسبق لبنان نیز با متوجه کردن انتقادات خود علیه حزب الله گفت: “حزب الله اسرائیل را فراموش کرد و تنها هم و غمش مقابله با دادگاه بین المللی است.” او با اشاره به خروج سوریه در سال 2005 از لبنان گفت: “اگر سوریه از لبنان خارج نشده بود، آزادی به وجود نیامده بود.” او تاکید کرد که هر سلاحی خارج از کنترل دولت سلاحی غیر قانونی است.
جمیل ادامه داد” :آن ها با سلاح می خواهند دولت در دولت به وجود بیاورند و با کودتا و ساقط کردن دولت مقاومت اهداف ملی ما را به یغما ببرند.”



جرس: ماموریت اش را برای مهندسی انتخابات ریاست جمهوری به پایان برد و سپس به وزارت علوم آمد تا ماموریتی تازه را به عهده بگیرد. کامران دانشجو یک دستور کار مشخص داشت.
 او برای " تسویه دانشگاه ها " پا به وزارت علوم گذاشت و در یک سال و نیمی که از حضورش در این پست می گذرد بخش های اصلی این ماموریت را اجرا کرده است. امنیتی کردن فضای دانشگاه ها، تعلیق و محروم کردن دانشجویان منتقد از تحصیل، اخراج و بازنشسته کردن اجباری اساتید ، بازاندیشی در رشته های علوم انسانی،جذب طرفداران حکومت به عنوان اعضای هیات علمی و تدوین آیین نامه پوشش اجباری اجزای به هم پیوسته سیاستی بوده اند که وزیر علوم دولت دهم آن را به اجرا در آورده است. "جرس" در بررسی کارنامه یک سال اخیر این وزارت خانه نگاهی به سناریوی تسویه محیط های آکادمیک انداخته است. سناریویی که در رسانه ها از ان به عنوان انقلاب فرهنگی دوم یاد می شود و همزمان بسیاری از تشکل ها و فعالان دانشجویی آن را سناریویی از پیش شکست خورده نامیده اند.

توهم یک وزیر

دکتر "حسین سیف زاده" را همه دانشجویان و دانش آموخته های علوم سیاسی و روابط بین الملل در ایران می شناسند. او آخرین قربانی پروژه تسویه اساتید منتقد است. طی سالهای اخیر سیاهه ای بلند بالا از اساتید طراز اول کشور به دلایل عقیدتی با حکم بازنشستگی اجباری روبرو شده اند و از زمان روی کار آمدن کامران دانشجو این روند شیب تندتری پیدا کرده است. وزیر علوم چندی پیش در دفاع از تسویه اساتید منتقد و سکولار گفته بود :" آیا هرکس دانش داشته باشد باید وارد دانشگاه‌ها شود؟ ما باید دانشمند متقی داشته باشیم." او در یک موضع گیری جنجال برانگیز دیگر نیز ادعا کرده بود که دانشگاه‌های مخالف فرهنگ بسیجی با خاک یکسان می‌شوند. سخنان او نه تنها در میان مخالفان حکومت بلکه در میان برخی نمایندگان مجلس نیز واکنش هایی را به همراه داشت به گونه ای که "عبدالجبار کرمی" عضو مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این اظهارات گفت : بیانات دانشجو مبین توهم عمیق ایشان و نوعی نگرش پارانوئیدی به جامعه دانشگاهی است که بی شک لازم است یک نفر وزیر علوم را از این توهم درآورد." اکنون نیز جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در واکنش به اخراج دکتر سیف زاده طی بیانیه ای گفته اند :"بر هیچ یک از اساتید و دانشجویان این دانشکده پوشیده نیست که این حکم بازنشستگی، پوششی رسمی برای اخراج این استاد منتقد می باشد. " در این بیانیه آمده است که "مدیران این دانشکده با بیرون راندن افرادی چون دکتر سیف زاده و دکتر حسین بشیریه و دهها استاد مطرح دیگر که هر یک ذخیره ای ارزشمند در علوم انسانی می باشند اقدام به دعوت از افرادی چون حسین الله کرم و افرادی هم طیف فکری خود برای تدریس در این دانشکده می نمایند که این افراد فاقد حداقل سواد علمی در علوم سیاسی و حقوق می باشند."

پیاده روی وزارت اطلاعات

پروژه تسویه محیط های آکادمیک جز با امنیتی کردن فضای آن پیش نمی رفت. استقرار این فضا نیازمند تولید رعب و وحشت میان دانشجویان و اساتید منتقد بود. این بخش از پروژه تشویه در شکل های گوناگونی انجام شده است. از استقرار گیت های ورود و خروج در برخی دانشگاه ها گرفته تا نصب دوربین های مدار بسته در راهروها و کلاس های درس و احضار مکرر دانشجویان به کمیته های انضباطی به دلیل فعالیت های سیاسی. علاوه بر این برخی تشکل های دانشجویی خبر از ورود نیروهای نفودی حکومت در میان دانشجویان می دهند که با هدف تسلط تمام عیار بر دانشگاه به این نهاد وارد شده اند. این فضای امنیتی سوای خشونت عریانی است که حکومت به هنگام تظاهرات دانشجویان علیه آنها اعمال می کند. گروه های دانشجویی می گویند که وزارت علوم با سیاست های امنیتی، دانشگاه را کاملا تبدیل به یک پادگان کرده و امکان هر فعالیت آزادانه ای را از بین برده است. گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران به تازگی در واکنش به این فضا طی بیانیه ای گفته اند: این دانشگاه دیگر دانشگاه نیست. پیاده روی بازجویان وزارت اطلاعات و ماموران حراست است." در این بیانیه خطاب به مسوولان وزارت علوم آمده است :" دانشگاه ما را، به ما برگردانید و در غیر این صورت ما را به اوین ببرید و از رنج تنفس در زندانی به نام دانشگاه رها کنید، بازجویان را ثبت نام کنید و آموزش دهید تا رفت وآمدشان به دانشگاه اینهمه بیهوده نباشد."

جذب استاد با تایید سپاه!

کامران دانشجو در ماموریت خود برای تسویه کامل دانشگاه ها بی تابی می کند و خبرهای روزانه درباره بازنشستگی اساتید و اخراج روسای منتقد برخی دانشگاه ها گواه بی تابی اوست اما جذب اعضای جدید هیات علمی هم بخشی دیگر از این سناریو را تشکیل می دهد. وزارت علوم در این سناریو در صدد گزینش افرادی است که خود را متعهد به حکومت و ولایت فقیه بدانند و در راستای منویات آن حرکت کنند. آیین نامه جدید ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور که به تازگی از سوی وزیر علوم ابلاغ شده رویکرد این نهاد را به خوبی تشریح می کند. در این آیین نامه آمده است که "فعاليت‌هاي فرهنگي،‌تربيتي و اجتماعي اعضاي هيئت علمي موسسات آموزشي به مجموعه فعاليت‌هاي عضو هيئت علمي اطلاق مي شود كه مؤيد آميختگي علم و اخلاق اسلامي و مبتني بر تقويت و ترويج باورهاي اعتقادي، مذهبي و ملي منطبق با قانون اساسي و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي در ميان خانواده دانشگاهيان بوده و نگاه مثبت جامعه به دانشگاهيان را به عنوان عناصر سازنده و پيشرو در پي داشته باشد." این آیین نامه صرفا یک بخش کوچک از پروژه پرکردن محیط های آکادمیک با نیروهای تابع حکومت است. سپاه پاسداران که اکنون بر همه شئون قدرت در ایران سیطره دارد در این پروژه با وزارت علوم همدست است.این نهاد طرحی را به عنوان " طرح ولایت " تدوین کرده که بر مبنای آن شرط استخدام اساتید در رشته های علوم انسانی گذراندن این دوره خواهد بود. ناظران اجرای این طرح را به معنای رسمی شدن حضور نهادهای نظامی در محیط های آکادمیک می دانند و آن را یک نشانه روشن از در جریان بودن انقلاب فرهنگی تلقی می کنند.

رشته های مظنون به براندازی

رهبر جمهوری اسلامی احساس خطر خود از رشته های علوم انسانی را کتمان نکرده است. او پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بارها خواهان بازاندیشی در این رشته ها شد و در یکی از سخنرانی های خود علوم انسانی را مروج شکاکیت و تردید در مبانی اعتقادی و دینی دانست. "محمد تقی مصباح یزدی" روحانی تندرو حامی حکومت نیز با پشتیانی از این سخنان، اعتراضهای پس از انتخابات را حاصل تدریس رشته های علوم انسانی در دانشگاه ها خواند و گفت : "حوادث بعد از انتخابات ضعف علوم انساني در دانشگاه‌ها را بر ملا کرد. چرا که تفکر براندازي نظام اسلامي محصول انديشه اساتيدي است که از ساليان گذشته چنين تئوريسين‌هايي را تربيت كرده‌اند." کارگزاران فرهنگی حکومت در راستای عمل به دستورات اقای خامنه ای کمیته ای برای بازاندیشی در علوم انسانی تشکیل دادند و وزارت علوم به عنوان متولی اصلی آن 12 رشته را در لیست بازاندیشی قرار داد. در این لیست نام رشته های" حقوق، مطالعات زنان، حقوق بشر، مدیریت، مدیریت فرهنگی و هنری، جامعه شناسی، علوم اجتماعی، فلسفه، روانشناسی، علوم تربیتی و علوم سیاسی قید شده و مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی نیز گفته که 70 درصد محتوای این رشته ها با محوریت بومی و دینی تا تابستان سال آینده ( سال 90 ) بازنگری خواهد شد.

اعتراض از پشت حصارها

خبر تعلیق و محرومیت از تحصیل و حتی به زندان افتادن دانشجویان منتقد چنان عادی و همیشگی شده که حالا کمتر مخاطبی از شنیدن اخبار آن تعجب می کند. وسعت برخورد به حدی است که نمی توان آماری دقیق از میزان دانشجویان تعلیقی و ستاره دار و بازداشتی به دست داد. مقام های حکومتی عمدتا اخبار این حوزه را تحریف و تکذیب می کنند و آمار نهادهای مستقل هم به دلیل شدت سرکوبها مدام در حال تغییر است. با این حال مشخص است که دانشجویان منتقد در بحرانی ترین شرایط ممکن به سر می برند. وزیر علوم آنها را به صراحت تهدید می کند و نهادهای امنیتی و قضایی نیز ابایی از تعقیب این گروه از دانشجویان ولو در کلاس های درسشان ندارند. علاوه بر چهره های شناخته شده دانشجویی در تشکل هایی نظیر دفتر تحکیم وحدت و سازمان ادوار تحکیم وحدت صدها دانشجوی دیگر در ماه های اخیر روانه زندان شده و احکام طولانی مدتی دریافت کرده اند. با این حال دانشجویان منتقد حتی در زندان نیز دست از باورهای خود برنداشته اند. چهره های شناخته ای مانند "بهاره هدایت"، "مجید توکلی" و "ضیاء نبوی" از درون زندان بارها همبستگی خود را با مبارزه سراسری علیه دیکتاتوری حاکم ابراز کرده و پیام گروهی از دانشجویان زندانی در مهرماه گذشته همزمان با بازگشایی دانشگاه ها نیز نمونه ای بارز از ایستادگی آنها بر سر آرمان های خود بود. در این پیام که 28 دانشجوی زندانی بازداشتگاه اوین آن را امضا کرده بودند با اشاره به تلاش حکومت برای تسویه دانشگاه ها آمده بود که " انقلاب فرهنگی جدید، پروژه ای شکست خورده است." این گروه با شرح برخی از نمونه های سرکوب دانشگاه ها تاکید کرده بودند که علیرغم "تلاش همه جانبه اقتدارگرایان برای تسخیر دانشگاه و به انقیاد کشیدن آن" جنبش اعتراضی دانشجویی ادامه خواهد یافت.

سرمایه های از دست رفته

خسارت های ناشی از تسویه دانشگاه ها به گونه ای نیست که بتوان با اعداد و ارقام آن را تخمین زد. سرمایه های انسانی فراوانی به دلیل سرکوبهای آکادمیک طی سالهای گذشته کشور را ترک کرده اند و همچنان بر موج فرار آنها از ایران اضافه می شود. بر اساس جدیدترین گزارش  صندوق بین‌المللی پول، ایران رتبه اول را در آمار مهاجرت نخبگان از میان 91 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته دنیا کسب کرده است و سالانه حدود 180 هزار ایرانی تحصیل‌کرده از کشور خارج می‌شوند. این صندوق رقم خروج حدود 180 هزار نخبه تحصیلکرده از ایران، را به معنی خروج سالانه 50 میلیارد دلار ارز از کشور می داند. در همین حال تحقيقاتی که در سطح دانشگاه هاي معتبر ايران انجام شده نشان داده است که به طور متوسط از هر هیجده نفري که از سوي دانشگاه براي کسب تخصص به کشورهاي توسعه يافته اعزام شده اند، تنها سه نفر به ايران بازگشته اند. هفته‌نامه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران نیز سال گذشته در گزارشی نوشت که: "از ۱۲۵ دانش‌آموز ایرانی که ظرف ۳ سال گذشته در المپیادهای جهانی کسب رتبه کردند، ۹۰ نفر آن‌ها هم اکنون در آمریکا مشغول تحصیل هستند." چنین وضعیتی مطمئنا آهنگ پرشتاب تری نیز به خود خواهد گرفت. انگیزه جوانان ایرانی برای تحصیل در دانشگاه های کشو روز به روز در حال کمتر شدن است و این بی انگیزگی از دید ناظران محصول مستقیم سیاست پادگانی کردن دانشگاه هاست. پادگانی که حالا ظاهرا فقط سردر آن با سردر پادگان های نظامی تفاوت دارد.






 جرس:
 دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سه شهروند آمریکایی ۲۱ اردیبهشت سال آینده برگزار خواهد شد.
به گزارش ایرنا، علی رضا آوایی، رئیس دادگستری تهران، با اعلام این خبر، از احتمال غیرعلنی بودن این جلسه خبر داد.
سارا شورد، شین بائر و جاش فتال در مرداد ۱۳۸۸ به اتهام ورودغیرقانونی به ایران و جاسوسی در مناطق مرزی میان ایران و عراق بازداشت شدند.
سارا شورد در شهریور ماه با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد و به کشورش بازگشت.
  نخستین جلسه دادگاه این سه آمریکایی در روز ۱۷ بهمن به صورت غیرعلنی برگزار شده بود.




 جرس:
یک نویسنده اهل سوریه، با نام علی عبدالله، در دادگاه نظامی دمشق به جرم انتقاد از سیاست دولت این کشور در قبال ایران و لبنان به 18 ماه زندان محکوم شد.
سایت فردا نوشت: علی عبدالله که 61 سال دارد، قرار بود تابستان گذشته پس ازپایان دوره دو سال و نیم محکومیتش، آزاد شود، اما دولت سوریه او را به آسیب زدن به روابط خارجی این کشورمتهم کرد.
او متهم شده بود که در زندان، از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران، انتقاد کرده است.




پنج ماه بی خبری مطلق از نخبه ریاضی جهان حسن جولانی
 جرس: 
با گذشت حدود پنج ماه از بازداشت حسن جولایی هنوز هیچ اطلاعی از وی در دست نیست. 
حسن جولانی نابغه ریاضی ایرانی در دنیا و شاگرد اول دانشگاه دانشكده ریاضی دانشگاه تهران كه تاكنون بیش از ١٢ مقاله معتبر بین المللی نوشته است، از روز ١١ آبان ماه امسال که توسط ماموران لباس شخصی درخیابان ١۶آذر (درب غربی دانشگاه تهران) ربوده شده، تا کنون هیچ خبری از وی و محل نگه داری اش نیست.
مادر این دانشجوی نمونه با گریه و فریاد دادخواهی به جرس گفته بود: " خبری از پسرم ندارم، نمی دانم درکجا زندانی است. در جلوی دانشگاه گرفتندش وچشمهاش را بستند و بردند. بعد لختش کرده بودند و آب سرد رویش ریخته بودند. یکبار تماس گرفت و گفت نمی داند کجاست و فقط تکرار می کرد "به داد من برسید، به داد من برسید." ای خدا با بچه ام چه کردند؟ خدایا به داد ما برس!"  
گفتنی است، حسن جولانی که از ۴ دانشگاه برتر ریاضی جهان دعوت نامه دارد، پیش از این یک بار در تاریخ ۱۶ آذر سال ۸۸ دستگیر و بعداز ۴ ماه آزاد شده بود. وی بارها از طرف وزارت اطلاعات مورد تهدید وآزار قرار گرفته، بطوریکه مانع او برای ادامه تحصیل در رشته دکترای ریاضی شدند.
 
این دانشجوی نخبه از چندین دانشگاه معتبر جهان دعوت نامه دارد.







 جرس: 
صادق لاریجانی بر این باور است که اگر بنا باشد که باب فحاشي و توهين به جاي نقد گشوده شود حد و مرزي ندارد، مثل يک بيماري مسري به همه جا سرايت مي‌کند.
به گزارش ایلنا وی در سخنانی  در جلسه شورای عالی قضایی، به تحلیل سخنان رهبری پرداخت و با اشاره به اینکه «جوانها بايد انتقادگر و منتقد باشند و بايد اوضاع را رصد کنند» تاکيد كرد: نقد سالم غير از توهين است اگر بنا باشد که باب فحاشي و توهين به جاي نقد گشوده شود حد و مرزي ندارد، مثل يک بيماري مسري به همه جا سرايت مي‌کند. ما گمان نکنيم که يک گروهي مي‌توانند در يک برهه‌اي با توهين و فحاشي ميدان را در دست داشته‌باشند بايد بدانند که جبهه‌هاي مقابل و کشورهايي هستند که در پشت صحنه مي‌توانند کارهاي ايذايي انجام دهند و آرام آرام ممکن است صحنه‌گردان بشوند.
رئيس قوه قضاييه تاکید کرد که آلوده کردن فضاي سياسي به ناهنجاري‌هايي مثل فحاشي و توهين و افتراء به نفع هيچ کسي نيست.
وی نگفت به رغم شناسایی افرادی  که از سال گذشته تاکنون با توهین به مراجع و علما و خانواده های آنان، به فضای بحرانی جامعه دامن زده اند، چرا قوه قضاییه تاکنون اقدامی نکرده است.
آملي لاريجاني  بدون اشاره به خشونت عریان در مقابله با انتقاد آرام مردم  به نتایج انتخابات، با بيان تفاوت نقد سازنده با هتک حرمت افراد و مسئولان اظهار داشت: افراد و رسانه‌ها مي‌توانند به کسي، شخصي، گروهي و حزبي و هر جرياني انتقاد کنند و مطالب نادرست‌شان را برجسته کنند اما اينکه با فحاشي و توهين باشد جز آلوده کردن فضا و جز خروج از حدود شرعي و حدودي که ما خود را به حفظ آن موظف مي‌دانيم تا به عنوان نظام اسلامي حامي آن ارزشها باشيم، چيز ديگري نيست.
رئيس قوه قضاييه اجلاس مجلس خبرگان در هفته گذشته را اجلاسي بسيار خوب دانست و اظهار داشت: در اين اجلاس، شايد مهمترين بحثي که مطرح شد بحث انتخاب رئيس مجلس خبرگان بود و همان طور که در جلسه قبل هم عرض کردم با شناختي که از مجلس خبرگان داريم، خبرگاني که به لحاظ ديني و سياسي انسان‌هاي متدين، عادل، عالم و آگاه به زمانشان هستند، تحت تاثير جوسازي‌هاي رسانه‌اي در داخل و خارج کشور قرار نگرفتند.
روزنامه گاردین. نوام چامسکی
 
الجزیره هفته ی پیش اینطور گزارش داد: دنیای اعراب در التهاب است، در حالیکه در سراسر منطقه کشورهای غربی "به سرعت نفوذ و اعتبارشان را از دست می دهند". این التهاب با قیام چشمگیر مردم تونس که دیکتاتور مورد حمایت غرب در این کشور را به زیر کشیدند شروع شد و پس لرزه های آن در کشورهای دیگر و به خصوص در مصر دیده شد که معترضان توانستند پلیس را در هم شکنند.
ناظران بین المللی این رخداد را با ریزش و قیام در حوزه های روسیه در سال 1989 مقایسه کرده اند، اما تفاوت های چشم گیری در این بین وجود دارد. اولا هیچ میخائیل گورباچفی در بین کشورهای غربی (که از دیکتاتورهای کشورهای عربی حمایت می کنند) وجود ندارد. بعلاوه واشنگتن و متحدانش به این قاعده ی اساسی توجه دارند که دموکراسی فقط تا جایی قابل پذیرش است که با اهداف اقتصادی و استراتژیک ایالات متحده تداخل نداشته باشد. دموکراسی (تا یک حدی) در سرزمین دشمنان ما خوب است، اما در نواحی تحت سیطره ی ما خیر، مگر اینکه تابعیت و سرسپردگی آنها به ما کاملا خدشه ناپذیر باشد. البته مقایسه ای که از سال 1989 انجام شده از این منظر دارای اعتبار است. مثلا رومانی را در نظر بگیرید. کشوری که واشنگتن حمایت خود را از نیکولای چائوشسکو، بدنام ترین دیکتاتور اروپای شرقی انجام داد تا زمانیکه وفاداری و سرسپردگی او مورد شک واقع شد. سپس طرح براندازی و سقوط رژیم او را ریختند. این یک الگوی استاندارد است: فردیناند مارکوس، جان کلود دوالیر، چون دو-هوان، سوهارتو و بسیاری از گنگسترهایی که برای آمریکا مفید بودند. سپس نوبت حسنی مبارک هم رسید، البته با انجام تلاش هایی جدی که اطمینان حاصل شود که رژیم بعدی در مصر از مسیر مورد نظر ایالات متحده انحراف چندانی نداشته باشد.
خطر عمومی وجود استقلال در این کشورهاست. ایالات متحده و متحدان غربی اش قبلا نیز برای جلوگیری از خطر کمونیسم یا ناسیونالیسم سکولار مرتبا از اسلامیست های رادیکال حمایت کرده اند.
یک نمونه ی دم دستی اش عربستان سعودی است که مرکز ایدئولوژیک رادیکالیسم اسلامی (و تروریسم اسلامی) است. نمونه دیگر ضیاء الحق است که یکی از مستبدترین دیکتاتورهای پاکستان و در عین حال فرد مورد علاقه ی ریگان، رئیس جمهور وقت ایالات متحده بود. ضیاء الحق با حمایت مالی عربستان سعودی، برنامه ی اسلامیزاسیون رادیکال را برنامه ریزی کرد.
مروان معاشر، یکی از مقامات پیشین دولت اردن و رئیس کنونی تحقیقات خاورمیانه در موسسه ی کارنگی می گوید: "بحث و کلام ثابتی که حکام مستبد و تمامیت خواه کشورهای عرب دارند این است که هیچ چیز اشتباهی در میان نیست و همه چیز تحت کنترل است یا باید باشد. با وجود این خط فکری، وقتی مخالفان و کشورهای بیگانه (خارجی) درخواست رفرم می کنند آن را در جهت نوعی اغراق و سیاه نمایی شرایط کشور می دانند. به همین دلیل معترضین و عموم مردم را می توان به گلوله بست. البته این دکترین متعلق به زمان کنونی نیست و به خیلی وقت پیش و در سرتاسر جهان باز می گردد، حتی در داخل خاک ایالات متحده. به محض وقوع ناآرامی، تغییرات تاکتیکی لازم می نماید، که البته همیشه با نگاهی بر کنترل مجدد و سوار شدن بر اوضاع همراه است."
جنبش متلاطم دموکراسی خواهی در تونس علیه "یک دولت پلیسی" به جریان در آمد که در کنار نقض گسترده ی حقوق بشر، آزادی بیان و آزادی اجتماع محدودی ارائه می داد. این دولت توسط دیکتاتوری اداره می شد که خانواده اش به خاطر رشوه خواری مورد تنفر عموم بودند. رابرت گودک (Robert Godec)، سفیر ایالات متحده در تونس در یکی از اسناد منتشر شده در ویکی لیکس به تاریخ جولای 2009 این مسئله را از قبل گزارش و تصدیق می کرده است.
بنابراین در نظر برخی ناظران، اسناد ویکی لیکس می تواند به عموم آمریکایی ها احساس خرسندی بدهد که مقامات دولتی شان اهل حیله نیستند. در حقیقت این اسناد آنقدر نقش حمایتی از سیاست های ایالات متحده بازی می کنند که حتی گفته می شود اوباما شخصا آنها را منتشر می کند.
یکی از تیترهای اصلی روزنامه ی فایننشیال تایمز به نوشته ی گیدون رحمان (Gideon Rachman) نوشته بود که "آمریکا باید به آسانژ مدال افتخار بدهد". رحمان در ادامه می نویسد: "سیاست خارجی آمریکا بوسیله ی این اسناد یک سیاست اصولی، عملگرا و هوشمندانه معرفی می شود و اینطور وانمود می شود که موضع عمومی ایالات متحده در قبال هر مسئله دقیقا با موضع محرمانه و عملی این کشور یکسان است."
از این منظر ویکی لیکس می تواند "تئوریستن های توطئه" را سرجایشان بنشاند که دائما اظهار نظرها و اعلامیه های واشنگتن را مورد شک و سوال قرار می دهند.
سند گزارش گودک چنین احساسی را در عموم مردم بر می انگیزد - حداقل اگر بررسی بیشتری انجام ندهیم. ولی با بررسی های موشکافانه - که قبلا استفان زیونز این کار را در روزنامه ی فایننشیال تایمز انجام داده - درخواهیم یافت که با در نظر گرفتن اطلاعات گودک، واشنگتن 12 میلیون دلار به دولت تونس کمک نظامی کرده است. اتفاقا تونس یکی از پنج دولت ذینفع از سیاست خارجی واشنگتن نیز هست: اسرائیل (که به طور مداوم این کمک ها را دریافت می کند)، دو دیکتاتوری در خاورمیانه یعنی مصر و اردن، و کشور کلمبیا که در قاره ی آمریکا بزرگترین ناقض حقوق بشر و در عین حال بزرگترین دریافت کننده ی کمک های نظامی ایالات متحده است.
سند منتشر شده ی یکی از سفرای آمریکا نشان می دهد که کشورهای عربی مدافع سیاست های ایالات متحده علیه ایران هستند. حتی گیدون رحمان نیز برای ترغیب موسسان ویکی لیکس و دست های پشت پرده نسبت به انتشار هر چه بیشتر اسناد، به این مسئله پرداخت و از این موضع گیری ها حمایت کرد. عکس العمل رسانه ها و اصحاب رسانه نشان می دهد که خفت و خواری دموکراسی در فرهنگ های توسعه یافته ی دنیا چقدر ریشه دوانده است.
اما نظر عموم مردم معمولا ذکر نمی شود. بر اساس نظرسنجی هایی که سازمان بروکینگز (Brookings) در آگوست انجام داده است، بعضی از مردم عرب با سیاست واشنگتن و مفسران غربی مبنی بر تهدید شمردن ایران موافق هستند. این عده فقط 10 درصد بوده اند. در طرف مقابل، از 77 تا 88 درصد از مخاطبان، ایالات متحده و اسرائیل را به عنوان تهدیدهای عمده ی جهان می شناسند. نظر مردم عرب آنقدر نسبت به سیاست های واشنگتن خصم آلود است که اکثریت آنها فکر می کنند که اگر ایران سلاح های اتمی می داشت امنیت منطقه نیز افزایش می یافت.
اما هنوز به قول سردمداران غربی و پیروان دیکتاتور منش آنها "هیچ اشتباهی رخ نداده و همه چیز تحت کنترل است". دیکتاتورها از مواضع جهان غرب حمایت می کنند، بنابراین می توان واقعیت های منفی در رابطه با نوع حکم رانی آنها را نادیده انگاشت، البته تا زمانیکه زنجیرها پاره نشده و تعدیل سیاست یا اتخاذ سیاستی جدید لاجرم نشده باشد.
به نظر می رسد که دیگر اسناد ویکی لیکس نیز بیشتر در جهت برانگیختن قضاوت های مثبت راجع به اصالت و درستی سیاست های واشنگتن منتشر شده اند. در جولای 2009، هوگو لورنس، سفیر ایالات متحده در هندوراس، تایید کرد که در ساختمان سفارتخانه یک کارگروه "بهانه های شبه مشروع و مطابق قانون اساسی را راجع به حذف اجباری مانوئل زلایا در 28 ژوئن" بررسی کردند تا بتوانند دستاویزی برای توجیه مردم داشته باشند. سفارتخانه اینطور نتیجه گیری کرد که "هیچ شکی وجود ندارد که ارتش، دادگاه عالی و مجلس ملی این کشور (هندوراس) در 28 ژوئن حول یک کودتای غیرقانونی علیه گروه اجرایی کشور (کابینه ی دولتی) به تفاوت رسیده بوده اند". در قدم بعدی نیز باراک اوباما بر خلاف نظر تمام کشورهای آمریکای لاتین و برخی کشورهای اروپایی از دولت کودتا حمایت کرد.
شاید بتوان برجسته ترین افشاگری های ویکی لیکس را در رابطه با پاکستان دانست که توسط فرد فرانفمن (Fred Branfman)، تحلیلگر سیاست خارجی در سایت مترقیTruthdig مورد بررسی قرار گرفته اند. این اسناد نشان می دهد که سفارتخانه ی ایالات متحده به خوبی آگاه است که جنگ واشنگتن در افغانستان و پاکستان نه تنها احساسات ضدآمریکایی را تشدید می کند، بلکه "ریسک بی ثبات شدن دولت و نهایتا کشور پاکستان" را نیز افزایش می دهد، و حتی ممکن است به این کابوس نیز جامه ی عمل بپوشاند که سلاح های اتمی این کشور به دست تروریست های اسلامگرا بیفتند.
مجددا می بینید که این اسناد این احساس را بوجود می آورند که اظهار نظرهای عمومی و اعمال واقعی مقامات ایالات متحده یکسان است و بعلاوه این سیاست مداران در خواب نیستند، در حالیکه بهرحال واشنگتن مستقیما به سمت این فاجعه قدم بر می دارد.




شکوری راد: صراحت کلمه با مردم، همان ویژگی میرحسین است

کلمه- محمد جهاندیده: علی شکوری راد، عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی و از  اعضای فعال ستاد مهندس موسوی در گفت‌و‌گو با “کلمه” ضمن تاکید بر مطلع بودن از دیدار میرحسین موسوی با فرزندانش، روش کلمه در تصحیح خبر پیشین خود را شبیه همان ویژگی مهندس موسوی دانست که “وقتی احساس کردند یک مطلبی با واقعیت تطابق ندارد، آن را صمیمانه و با صراحت گفتند و از خود انتقاد کردند.”
کلمه پس از  حصر و بازداشت میرحسین و کروبی، مورد هجمه‌ی وسیع دولت کودتا و همراهی برخی رسانه‌های خارجی با آنها قرار گرفته بود، که به نظر می‌رسد دارای منافع مشترکی از خاموش شدن صدای همراهان اصیل جنبش سبز باشند.
متن مصاحبه “کلمه” با دکتر شکوری راد، به این شرح است:
برخی درباره اصل دیدار مهندس میرحسین موسوی با فرزندانش و نامه‌ای که در “کلمه” منتشر شده، تشکیک می‌کنند. آیا شما از اصل این دیدار خبر دارید؟
من اطلاع دارم که این ملاقات صورت گرفته است و در آن، مهندس موسوی و همسرشان در ساختمانی در کنار منزلشان بودند. حتی پیش از انتشار خبر این دیدار در سایت کلمه، من از طریق منابع موثق از آن اطلاع داشتم. همچنین خبر دارم که دختر کوچک مهندس موسوی با ایشان دیدار کرده است. از این رو محتوای نامه را تایید می‌کنم و مطمئنا این نامه را دختران مهندس موسوی نوشته‌اند.
برخی دلیل خود در تشکیک در نامه را اشاره‌ی آن به اسنادی عنوان می کنند که از دوره‌ی نخست وزیری مهندس موسوی در خانه بوده است و می گویند شاید این تلاشی است از سوی نهادهای امنیتی برای پرونده‌سازی‌های جدید علیه ایشان. آیا این دلیلی برای عدم صحت نامه است؟
من فکر نمی‌کنم این دلیل موجهی برای تشکیک باشد. من خبر دارم که مشاجره‌ای لفظی میان مهندس موسوی و کسانی که منزل را مورد بازرسی قرار می‌دادند، صورت گرفته. مهندس موسوی گفته که برخی از اسنادی که آنها در حال بردنشان بودند، مربوط به دوران نخست وزیری ایشان و مسائل بین ایشان و آقای خامنه ای بوده است. به همین دلیل مهندس موسوی این نیروها را نامحرم می‌دانسته، ولی آنها گفته‌اند که مجوز بردنشان را دارند.
یعنی این حساسیت ها را بی‌پایه می‌دانید؟
حساسیت‌هایی که برخی نشان می‌دهند، حساسیت‌های درستی نیست. من هم از اینکه سایت کلمه هفته‌ی گذشته خبر قبلی خود را ناگهان تصحیح کرد و به خصوص در ابتدا از روش ِ به کار گرفته شده نگران شدم. اما بعد فکر کردم شاید خیر در این باشد که همین‌قدر صریح و صمیمی اصل مطلب با مردم در میان گذاشته شود. خیلی از رسانه‌ها شاید هیچ‌وقت این‌گونه رفتار نکنند. اما این همان ویژگی مهندس موسوی است که در سایت کلمه به کار گرفته شده، که وقتی احساس کردند یک مطلبی با واقعیت تطابق ندارد، آن را صمیمانه و با صراحت گفتند و از خود انتقاد کردند.



یک سال از بازداشت «موقت» عماد بهاور گذشت

یک سال از زندانی شدن رییس شاخه جوانان نهضت آزادی گذشت.
به گزارش میزان خبر، یک سال پیش در چنین روزی، عماد بهاور برای چهارمین مرتبه در سال ۱۳۸۸ از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شد و از آن زمان تا کنون در بازداشت به سر می‌برد.
او ابتدا چند روز پیش از انتخابات و دومین بار در روز پس از انتخابات بازداشت شد و جمعا مدت ۵۰ روز را دربازداشت گذراند. سپس در اسفند ماه سال گذشته بازداشت شد، اما با سرباز زدن قاضی مربوطه از صدور حکم بازداشت، سومین مرتبهٔ بازداشت او یک شب بیشتر به درازا نکشید. پس از آن در ۲۲ اسفند ماه، او به دادگاه انقلاب احضار شد و بار دیگر، این بار به به حکم قاضی صلواتی، بازداشت شد.
او در سال ۸۹ در شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب پس از چندین بار تعویق زمان دادگاه، محاکمه شد و به درخواست بازجوی پرونده، حکم ده سال حبس و ده سال محرومیت از فعالیت در فضای احزاب، رسانه‌ها و فضای سایبری برای وی صادر و تایید شد.
بهاور در یک سال گذشته با نگاشتن نامه به دادستان تهران و انتشار دفاعیت خود، بر مشی اصلاح طلبانه‌اش تاکید ورزیده و از آن دفاع کرده است. همچنین او در این یک سال اجازه استفاده از مرخصی نیافته است و به گفتهٔ دادستانی تهران ممنوع المرخصی است.
بهاور در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد و از ملاقتهای حضوری با همسر و خانوادهٔ خود محروم است.


پیشنهاد عجیب معاون استاندار قم: سه‌شنبه مدارس را دیرتر تعطیل کنید تا دانش‌آموزان نتوانند در خیابان‌ها حضور یابند

معاون سیاسی امنیتی استاندار قم پیشنهاد داد در سه شنبه هفته جاری، کلاس های جدیدی برای دانش آموزان برگزار شود تا مدارس دیرتر تعطیل شود و دانش آموزان امکان حضور در خیابان ها را نداشته باشند. وی همچنین ابراز نگرانی کرد که در چهارشنبه آخر سال، فارغ از مسایل سیاسی، جوانان احساساتی شده و اقدام به کارهای خطرناکی کنند که برای خود خانواده و دیگران مشکل آفرین شود.
به گزارش ایلنا، احمد حاجی زاده در نهمین جلسه شورای آموزش و پرورش استان قم، که در محل تالار امام رضا استانداری قم برگزار شد، اظهار داشت: مردم قم اجازه فعالیت حتی به صورت کمرنگ به فتنه گران دراین استان نمی دهند. مسوولان نیز به پشتیبانی مردم با این گونه حرکات جدا برخورد می کنند.
معاون سیاسی و امنیتی استان قم گفت: در سال های اخیر استان قم در چهارشنبه‌های آخر سال از امنیت بالایی برخوردار بوده است.
وی با بیان این که قم جز استان هایی بوده است که طی دو سه سال اخیر با کمترین مشکلی مواجه شده و امنیت در آن در سطح بسیار بالایی برقرار بوده است، گفت: امسال نیز در چهارشنبه آخر سال حادثه‌ای در استان قم اتفاق نخواهد افتاد.
حاجی زاده با تأکید بر این نکته که مسلما هیچگاه به خاطر هوشیاری مردم انقلابی مومن و متعهد استان قم، فتنه گران فرصت کمترین اقدام را نخواهند پیدا کرد، گفت: نگرانی ما از چهارشنبه آخر سال فارغ از مسایل سیاسی، این است که جوانان احساساتی شده و اقدام به کارهای خطرناکی کنند که برای خود خانواده و دیگران مشکل آفرین شود.
وی همچنین با توجه به مطرح شدن تعطیلی مدارس در بعد از ظهر سه شنبه اظهار داشت: پیشنهاد ما این است که اتفاقا کلاس‌های متعددی برای دانش آموزان گذاشته شود تا آنها دیگر توانایی حضور در خیابان‌ها را نداشته باشند نه اینکه آنها را به طور کامل و یا زودتر از وقت معمول تعطیل کنیم، اما به هر حال این مساله باید در کمیسیون امنیتی استان بررسی و در مورد آن تصمیم گیری شود.



اصرار دولت بر ادامه حضور روسیه و چین در میادین نفتی ایران

پس از آنکه برخى مقام هاى نفتى ایران به شرکت هاى روسى تلویحا اعلام کردند که در صورت تاخیر بیشتر، از مشارکت در طرح هاى توسعه اى انرژى ایران کنار گذاشته مى شوند، دیروز معاون وزیر نفت از مشارکت روس ها و چینى ها در توسعه چهار میدان نفتى کشورمان خبر داد.
به گزارش دیپلماسى ایرانى، احمد قلعه بانى عضو ستاد تدابیر اقتصادی وزارت نفت درباره وضعیت توسعه میدان مشترک نفتی آزادگان جنوبی به خبرگزارى مهر گفته است: در حال حاضر شرکت های پیمانکار چینی برای توسعه این میدان نفتی به تمامی تعهدات خود عمل کرده اند.
این عضو کارگروه نمایندگان ویژه محمود احمدى نژاد در امور نفت اضافه کرد که در حال حاضر قراردادهای جداگانه ای برای توسعه میادین نفتی آزادگان شمالی و آزادگان جنوبی با شرکت های چینی امضا شده است. وى در این باره افزود: با توجه به اینکه پیمانکار طرح توسعه این دو میدان یک شرکت چینی است از این رو قرار است توسعه آزادگان شمالی و جنوبی به صورت یکپارچه توسعه یابد.
وی همچنین در پاسخ به این سئوال که چرا از ظرفیت پیمانکاران داخلی برای توسعه این دو میدان نفتی استفاده نمی شود، گفت: برای توسعه کامل این دومیدان بزرگ نفتی در مجموع به بیش از شش میلیارد دلار منابع مالی و اعتباری نیاز است که تامین این میزان منابع توسط پیمانکاران داخلی وجود ندارد.
قلعه بانی پیشتر با بیان اینکه هم اکنون مذاکرات با شرکت های داخلی و خارجی در حال انجام است گفته بود: در مجموع برای توسعه این میدان در دو فاز پیش بینی تولید بیش از ۶۰۰ هزار بشکه نفت شده است و در هر یک از این فازهای توسعه تولید ۳۲۰ هزار بشکه نفت خام در روز هدف گذاری شده است.
در همین حال محسن خجسته مهر معاون برنامه ریزی وزیر نفت پیشتر با اشاره به مذاکره با چند شرکت داخلی و خارجی از جمله چین برای توسعه میدان آزادگان از افزایش تولید نفت در این میدان مشترک خبر داده و گفته بود: توسعه آزادگان تحت هیچ شرایطی متوقف نخواهد شد.
با گذشت بیش از سه سال از خروج اینپکس ژاپن از طرح توسعه میدان نفتی آزادگان، توسعه تنها دو فاز از این میدان مشترک نفتی اجرایی شده است. البته با توسعه فازهای اول و دوم طرح تولید زودهنگام این میدان نفتی ظرفیت برداشت نفت از این حوزه مشترک به حدود ۵۵ هزار بشکه در روز رسیده است. این درحالى است که توسعه این میدان مشترک نفتی توسط عراق با مشارکت کنسرسیوم پتروناس مالزی، شرکت انگلیسی – هلندی شل و هالیبتون امریکا برای تولید ۱٫۶ تا ۱٫۷ میلیون بشکه در روز آغاز شده است.
مدیرعامل شرکت ملی نفت همچنین از ادامه مذاکرات با روسیه برای توسعه دو میدان نفتی خبر مى دهد. در حالى که پیشتر گفته شده بود احتمال حذف شرکت روسى و جایگزین شدن آن با پیمانکار داخلى وجود دارد، اما بعد از اظهارات اخیر مدیرعامل شرکت ملى نفت مشخص مى شود که اظهارنظرهاى پیشین در این باره، تنها اخطار و هشدارى به طرف روسى بوده است تا به حضور در طرح مزبور ترغیب شود.
قلعه بانى درباره احتمال حذف شرکت های روسی از طرح توسعه میادین نفتی آذر و چنگوله، این گونه نظر داد: در حال حاضر طرح توسعه این دو میدان نفتی توسط شرکت ملی نفت آغاز شده است. تاکنون حذف شرکت های روسی از این دو پروژه نفت نهایی نشده است و مذاکرات با شرکت های علاقه مند داخلی و خارجی در حال انجام است.
در همین باره، ناجی سعدونی مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه نفت اخیرا درخصوص احتمال مشارکت گازپروم روسیه در طرح توسعه میدان آذر به خبرگزارى مهر اعلام کرده بود: در سال های اخیر مذاکراتی با گازپروم انجام شده اما برای توسعه این میدان مشترک نفتی معطل این شرکت روسی نمی مانیم.
میدان نفتی آذر با در اختیار داشتن بیش از دو میلیارد و ۵۰۰ میلیارد بشکه نفت خام درجا با میدان بدرای عراق مشترک است که حجم نفت قابل استحصال این میدان مرزی حدود ۴۰۰ میلیون بشکه برآورد می شود. همچنین انجام مطالعات و بررسی های اکتشافی نشان می دهد، پس از توسعه کامل و بهره برداری نهایی از آذر، امکان تولید روزانه ۵۰ تا ۶۵ هزار بشکه نفت خام سبک با درجه ای.پی.آی ۳۲ در مدت ۲۵ سال از این میدان وجود دارد.


یک عضو خبرگان: مراجع به وضع فعلی اشکال و ایراد فراوان دارند، ولی سکوت می‌کنند تا نظام تضعیف نشود

آیت الله احمد بهشتی، از اعضای مجلس خبرگان رهبری، در مصاحبه‌ای با خبرآنلاین، وجود اختلاف گسترده بین علما و دولت را تایید و تاکید کرد که مراجع به وضعیت فعلی اشکال دارند و تنها به ملاحظه‌ی اصل نظام، اعتراض خود را مطرح نمی‌کنند.
این عضو خبرگان در اظهاراتی که از سوی روحانیون محافظه‌کار حاضر در مجلس خبرگان کم‌سابقه تلقی می‌شود، گفت: دولت از علما فاصله گرفته است؛ تنها به خاطر حفظ نظام است که مراجع سکوت می کنند و الا مراجع حرف دارند.
وی افزود: مراجع به وضعیت فعلی اشکال و ایراد فراوانی دارند. به دولت، صدا و سیما و سایر ارگان ها ایراد فراوانی دارند. اما اینکه چرا سکوت کرده اند و برخورد تندی نمی کنند به خاطر این است که تضعیف نظام و رهبری نشود. نظام و رهبری برای مراجع و علما از اهمیت بسیار برخوردار است. باید طوری انتقاد کرد که به تضعیف نظام منجر نشود.
نماینده شیراز در خبرگان رهبری، در حاشیه نهمین اجلاسیه این مجلس، تصریح کرد: انتقاد لازم است ولی طوری که باعث تضعیف نظام نشود. می توان طوری انتقاد کرد که نتیجه اش تضعیف نظام باشد و می توان طوری انتقاد کرد که نتیجه اش اصلاح باشد.
وی همچنین به این ادعا که سیاست های دولت در سفرهای استانی اخیر، فرهنگی باشد، واکنش نشان داد و اظهار داشت: ما در خصوص مسایل فرهنگی بسیار مساله داریم که فکر نمی کنم با رویکرد فرهنگی سفرهای استانی حل شود.


وزیر آموزش و پرورش: بعد از عید، ابتدایی‌ها پنجشنبه‌ها تعطیل‌اند

وزیر آموزش و پرورش گفت: طرح تعطیلی پنجشنبه مدارس ابتدایی سال آینده و پس از تعطیلات نوروزی اجرا می شود.
حمیدرضا حاجی بابایی در مصاحبه با واحد مرکزی خبر افزود: با تمهیداتی که در نظر گرفته شده است مشکلی برای اجرای این طرح از سال آینده وجود ندارد.
وی همچنین خبر اجباری شدن دوره پیش دبستانی برای دانش آموزان از سال تحصیلی آینده را تکذیب و اضافه کرد: آموزش نونهالان در این مراکز از سال تحصیلی آینده با نظارت وزارت آموزش و پرورش انجام می شود اما این دوره هنوز جزو آموزش رسمی قرار نگرفته است.
وزیر آموزش و پرورش درباره مطالبات فرهنگیان گفت: با تأمین اعتبار مناسب همه مطالبات فرهنگیان اعم از رسمی و قراردادی پرداخت شده است و مشکلی در پرداخت مطالبات وجود ندارد.



همسر علی باقری:امیدوارم به زودی به دیدار معتکفان بهشت اوین نایل آییم

مژگان اثباتی، همسر علی باقری، عضو تازه آزاد شده ی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دلنوشته ای برای شهین جهادی، فعال عرصه ی اجتماعی و فرهنگی که به تازگی بازداشت شده است، می گوید:
جهادی به اعتراف دوست و دشمن در همه ی عرصه های حضور، خوش درخشیده است و با تکیه بر ایمان خدادایش از صبر تحمل بالایی برخوردار است و یقیناً در این امتحان الهی نیز سربلند بیرون خواهد آمد وهرگز نخواهد شکست و این بغض فرو خورده ی همه را پاسخ درخوری خواهد داد که به کدامین گناه، پس از ۳۲ سال تلاش و مجاهدت درهمه ی عرصه های انقلاب، به جای دست مریزاد، زندان پاداش اوست؟ آنان که در جهاد اکبر پیروز میدان بوده اند، باکی از امتحان با جهاد اصغر ندارند.
شهین جهادی، معلم و معاون اجتماعی شهردار منطقه ی هفت در زمان اعظم السادات نوری، غروب دهم اسفند به همراه فخرالسادات محتشمی پور و مهسا امرآبادی بازداشت شده است.
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است:
یا لطیف
یادی از شیرزن آزاده؛ شهین جهادی
در میان موج دستگیری های فعالین سیاسی مدنی کشور در یک ماه گذشته، شماری از بانوان مکرمه ی کشور نیز قرار داشتند که تعدادی از آنان همچنان دربندند. در این میان یک نام قرار دارد که شاید کمتر از او گفته و شنیده شده است؛ خواهر بزرگوارم “شهین جهادی” که غروب روز ۱۰ اسفندماه به همراه فخرالسادات محتشمی پور بازداشت شد. بانویی باتقوی، معلمی موفق و عالم و انسان خودساخته ای که از نیکان روزگار کنونی ماست.
خانم جهادی را از سال ۱۳۶۴ می شناسم زمانی که دانشجوی رشته ی زبان و ادبیات فرانسه دانشکده ی ادبیات دانشگاه الزهرا (س) بود. دانشجویی مسلمان و پیرو خط امام. او از معدود دانشجویان خوش فکر و اصیلی بود که در “سالهای بی انگیزگی”، پا به انجمن اسلامی دانشگاه گذاشت و خیلی زود به واسطه ی خصوصیات بارز مثبتی که داشت سرآمد سایر دانشجویان شد.
شهین جهادی از بدو تاسیس امور تربیتی (سالهای ۵۸-۵۹) جذب آموزش و پرورش شد و در مناطق جنوب شهر تهران مربی تربیتی بود. شاید بچه های دو راهی قپان و مرتضوی و … آن معلم دلسوز و آن مشاور خلاق را هرگز از یاد نخواهند برد که چراغ به دست، راه را به آنان نشان می داد و شمع جانش برای آنان می سوخت.
خواهرم جهادی از آنرو که دانشجویی مذهبی و محجبه، اهل منطق، با سواد، خوشفکر و مدافع حقوق دانشجویان بود، خیلی سریع نماینده ی منتخب همه ی دانشجویان دانشگاه در تمام دوران تحصیلش در دانشگاه بود. او در عرصه های مختلف مدیریتی نیز حضوری فعال داشت؛ از معلمی گرفته تا معاونت امور اجتماعی در شهرداری منطقه ی ۷ تهران و آخرین پست سازمانیش، مدیریت روابط عمومی مرکز مشارکت زنان در دولت اصلاحات و فعال مدنی در حوزه های اجتماعی و فرهنگی بوده است.
جهادی به اعتراف دوست و دشمن در همه ی عرصه های حضور، خوش درخشیده است و با تکیه بر ایمان خدادایش از صبر تحمل بالایی برخوردار است و یقیناً در این امتحان الهی نیز سربلند بیرون خواهد آمد وهرگز نخواهد شکست و این بغض فرو خورده ی همه را پاسخ درخوری خواهد داد که به کدامین گناه، پس از ۳۲ سال تلاش و مجاهدت درهمه ی عرصه های انقلاب، به جای دست مریزاد، زندان پاداش اوست؟ آنان که در جهاد اکبر پیروز میدان بوده اند، باکی از امتحان با جهاد اصغر ندارند.
او و سایر دوستانش، انقلابی امروز نیستند، فراز و نشیبهای بسیار پشت سر گذاشته اند و هر روز با آرمان و ایمانشان استوارتر گشته اند و در راه صبر و استقامت، ورزیده اند و خوب می دانند که همه در معرض امتحان الهی هستند.
امید است به زودی به زیارت همه ی آزادگان در بند این مرز و بوم که در بهشت اوین به اعتکاف نشسته اند نایل آییم.
انشاالله




نیاز فوری مجید دری به رسیدگی پزشکی

پیگیری های خانواده مجید دری برای مرخصی استعلاجی وی بی نتیجه مانده است.
به گزارش جرس، در حالی که وضعیت جسمانی مجید دری بسیار وخیم است، به گفته یکی ازنزدیکان این دانشجوی زندانی، پیگیری های خانواده وی برای مرخصی استعلاجی همچنان بی نتیجه مانده است. دادستان علت موافقت با مرخصی مجید دری را نامه های نوشته شده توسط وی به مناسب های روزجهانی زن و روز دانشجو اعلام کرده است.
گفتنی است مسئولان اداره اطلاعات کرج ضمن تهدید پدر و مادر این دانشجوی زندانی و محروم از تحصیل آنها را مجبور به امضای تعهدنامه مبنی بر عدم اطلاع رسانی در خصوص مظالم روا داشته شده بر پسرشان کرده اند و به آنها گفته اند اگر از رسانه ها با شما تماس گرفتند و جویای حال فرزندتان شدند تلفن را قطع کنید. به همین سبب آنها نمی توانند در خصوص وضعیت بسیار وخیم جسمانی فرزندشان اطلاع رسانی کنند.
یکی از نزدیکان مجید دری در خصوص وضعیت “نگران کننده” وی به خبرنگار جرس گفت: “الان دو سه روز است که مجید دچار سرگیجه شدید می شود و نمی تواند از جایش بلند شود. دو هفته پیش هم زیر سرم بستری بوده و در حالیکه وی نیاز به رسیدگی پزشکی فوری دارد اما از بردن وی نزد پزشک متخصص مغز و اعصاب جلوگیری بعمل می آید.”
شایان ذکر است مجید دری، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه در شرایط بسیار سختی دوران تبعید خود را در زندان بهبهان می گذراند. خانوده مجید دری بارها از طرق قانونی پیگیر وضعیت پرونده پسرشان بوده اند اما مسئولان قوه قضائیه ضمن اذعان به عدم استقلال قضائی حتی از دریافت متن تظلم خواهی ایشان به خود قوه قضائیه امتناع نموده اند .
مجید دری بارها و بارها از اقدام ناجوانمردانه قاضی پیر عباس در جلسه دادگاه و عدم اجازه دفاع از اتهام محاربه و صدور حکم بر مبنای همین اتهام در جلسه آخر گفته است و تاکنون تلاش خانوده دری، مبنی بر پیگیری قضایی این اقدام قضات دادگاه های انقلاب بی نتیجه بوده است .
مجید دری طی نامه ای هشتم مارس را به همه زنان آزادی خواه تبریک گفته بود: “هشتم مارس روز جهانی زن را به تمام زنان کشورمان، بخصوص آنان که در راه آزادی و رفع تبعیض ها می جنگند تبریک می گویم .
مهدیه ، کاملیا ، ژیلا ، بهاره ، خانم محتشمی پور ، مهسا امرآبادی و . . .
یک تبریک ویژه هم خدمت دلاور زن سبزمان دارم ، خانم زهرا رهنورد به امید روزی که که دیگر لازم نباشد برای بدیهیات بجنگیم .”
مجید دری از ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و در دادگاه به شش سال و نیم حبس در تبعید ( شهر بهبهان ) محکوم شده است.




دختران بی ناموس

ناهید میرحاج
باور کنید، قصدم از گذاشتن این عنوان در بالای نوشتارم، توهین نیست. آن هم توهین به هم جنس های خودم. و البته و صد البته آن هم در صدمین سال بزرگداشت هشت مارس ، روز جهانی زنان که باید آن را بزرگ و عزیز بداریم. بلکه قصدم از نوشتن این چند سطر تلنگری به جامعه ای است که مدتهاست چشمانش را به سرنوشت این گروه از دختران بی پناه بسته است و انگار صیانت و حفاظت از آنها را وظیفه خود نمی داند.

به عنوان یک زن که در این جامعه بزرگ شده ام، می دانم در فرهنگ مردانه و مردسالار ما ، در ساده ترین حالت بی ناموس توهین و ناسزا است. در حقیقت فحشی مردانه است. و در ابعاد دیگرش البته می تواند بار شرعی و حقوقی و ...هم داشته باشد. با علم به این موضوع، اما چاره ای ندارم که بگویم اکنون در شهرهای ما دختران بی ناموس بیش از گذشته افزایش یافته اند. شاید بپرسید که چگونه و از چه راهی کشف کرده ام که دختران بی ناموس در جامعه ما افزایش یافته اند؟ برای کشف این موضوع کار خاصی نکردم، فقط نگاهم را عوض کردم. به همین دلیل بجای اینکه بی ناموس را ناسزا فرض کنم، طور دیگری به آن نگاه کردم. گاهی می شود کلمات را دیگر گونه کرد و دیگر گونه خواند. عبارت دختران بی ناموس را اگر دیگر گونه کنیم، می تواند فحش و ناسزا نباشد. می تواند هشدار باشد به ماجامعه دارد به کدام طرف می رود و لحظه ای کوتاه ما را به فکر وادارد.. بگذارید از خود کلمه ی ناموس شروع کنیم. ناموس یک مفهوم است برساخته جامعه مردسالار. ناموس از آن کلماتی است که چنان با تفسیرهای جوراجور چربی گرفته و فربه شده که گاهی اصل کلمه که آن پوست و استخوان زیرین باشد، زیر این چربیها گم شده است. سببش هم این است که ناموس کلمه ایست با تاریخ بلند که تا عصر افلاطون می رسد و ظاهراً او بوده که برای اولین بار این لغت را در مفهوم "قانون" وارد فرهنگ بشر کرده است. بعد از آن ناموس هم در ساختار حقوقی و هم در فرهنگ دینی و به موازات آن در فرهنگ عوام رشد کرده و لایه به لایه پیچیده تر شده است. اگر بخواهیم ساده ترین معنی این کلمه را به دست بیاوریم، رجوع به لغتنامه دهخدا کارساز است. در این لغتنامه معنی این کلمه را هم قانون آورده و هم عفت و عصمت. متضاد آن هم که بی ناموس باشد، به عنوان بی عفت و بی عصمت آمده است. این ساده ترین و روشن ترین معنی این کلمه است که در فرهنگ عوام هم به همین شکل پذیرفته شده.
در اینجا در پی تعریف از ناموس نیستم که بسیار تعریف ها از آن شده است که ماهیت و ذات این کلمه و مفهوم را روشن کند. آنچه که در پی آن هستم، فراتر از این است. می خواهم مفهوم ناموس را فراتر از یک امر شخصی ببرم و به جامعه ای که خیلی ادعا دارد که اخلاقی است، این تذکر را بدهم که ناموس خوب یا بد، با بار منفی یا مثبت می تواند از چارچوب خانه ها و در هیئت امر خصوصی فراتر برود و کل جامعه رادر هیئت امری اجتماعی دربگیرد. اگر نگاهمان را عوض کنیم، می توان بی ناموس را معادل بی عفت و بی عصمت نگرفت و به جای آن معادل "بی پناه" گرفت. در حقیقت منظور من از دختران بی ناموس دختران بی پناه است. اگر این گونه به این دختران نگاه کنیم، آن وقت است که بعضی چیزها می تواند عوض شود تا دختران بی ناموس در جامعه ما دیده نشوند و زندگی های بهتری همراه با امید به آینده داشته باشند.
مدتهاست که من هم به عنوان عضوی از جامعه با روند رو به افزایش این دختران در سرچهارراه ها و گذرها به هراس افتاده ام و سخت نگرانم. مدتهای مدیدی می شود که هربار با دیدن دختران کار و خیابان که در سرما و گرمای زمستان و تابستان در سر هر کوی و برزنی و سرهرچهارراهی به دنبال لقمه نانی به پیاده و سواره التماس می کنند تا متاع شان را بفروشند، با خود می گویم، چرا جامعه چشمهایش را برروی این فاجعه بسته است؟ تا اینکه در یکی از همین روزهای زمستانی که مسیر خانه تا میدان ونک را طی می کردم یکی از آنها آمد توی زندگی ام. مدتها بود که دیگر او را می شناختم. دخترکی بود هشت تا ده ساله ، هر وقت که از او سنش را می پرسیدم، فقط می گفت: بزرگ شده ام! اصرار که می کردم، همین طور خیره نگاهم می کرد و ارتباط مان قطع می شد یا نیمه می ماند. خیلی وقت بود که رفته بودم توی نخش. همیشه سرچهار راه یا زیر پل پارک وی می ایستاد. ضلع جنوب غربی آن که فضای بازتری دارد. یک بار که پیاده از آن طرفها به سوی خانه می رفتم، پاپیچم شد و گفت: خانوم تو رو خدا آدامس بخر! آدامس!
اول می خواستم، بگذرم، مثل همیشه، چون نمی توانستم که خانه را پر از آدامس کنم. اما وقتی که سبزی چشمهایش را دیدم، در آن صورتی که از آفتاب و سرما سوخته شده و لبهایی که از سرمای بی امان خشکی و قاچ زده بود، زیبایی را کشف کردم و چشمانی زیباتر. از او پرسیدم با کی زندگی می کنی؟
گفت: آدامس بخر! تورو خدا آدامس بخر!
ایستادم و گفتم:آدامس می خرم، به یک شرط! اگر بگویی با کی زندگی می کنی؟
همین طور که جعبه آدامس را به طرف من گرفته بود، گفت: با هیچ کس! کسی رو ندارم! پرسیدم: چرا؟
گفت: مادرم متادونیه! بابام را هم نمی شناسم!
این اصطلاحی بود که این بچه ها برای اعتیاد بکار می بردند. با آن آشنا بودم. و بعد پرسیدم: شبها تنها کجا می خوابی، پیش کی می خوابی؟
نمی دانم کلمات را بد انتخاب کردم، یا نمی دانم چه. انگار برق گرفتش. چشمهایش پر از اشک شد. جواب نداد. دیگر جواب هم نمی خواستم . جوابم را گرفته بودم. چندتا از آدامسهایش خریدم، اما نمی دانم چرا به جای راه خانه، مسیر پارک ملت را می رفتم. نزدیک غروب بود و هوا هم سوز سختی داشت. خودم را سپرده بودم به سوز سرد، تا بغضم را که اشک می شد و از پهنای صورتم جاری بود، خاموش کند. درطول راه تا پارک ملت چندبار دیگر دختران و پسرانی را دیدم که از گوشه پیاده رو به طرفم می دویدند و التماس می کردند: خانوم جوراب بخر! خانوم شکلات بخر! خانوم دستکش بخر!
و این بچه ها خیلی کوچک بودند و دخترانی که بین آنها می دیدم، آن قدر وضع نگران کننده ای داشتند که در دل فریاد می زدم، آخر مگر کسی در این شهر نیست، که این دختران معصوم را پناه دهد؟
خسته شده بودم، کنار یک آب میوه فروشی ایستادم تا آب بخرم و بغضم را فرو بدهم. کنارم یک زن و مرد جوان هم منتظر بودند که آب میوه شان حاضر شود. به آنها نگاه نمی کردم، انگیزه ای نداشتم تا نگاهشان کنم. دست مرد دوبار دراز شد و آب میوه را گرفت. همین قدر حس می کردم که آب میوه های شان را گرفته و دارند می نوشند. تا اینکه صدای زمزمه مرد را شنیدم: روت را بگیر، چادرت رفته کنار!
و این موقع بود که برگشتم و به زن جوان نگاه کردم. بیچاره مانده بود که آب میوه اش را سر بکشد یا رویش را سفت کند. در همین احوال هم یکی از این دخترک های خیابانی جلو آب میوه فروشی سبز شد. به مرد جوان گفت: فال بگیر! فال بگیر! خوبش می آد!
مرد جوان محل نگذاشت. من هم رفته بودم در فکرهای دیگر. مرد جوان همه حواسش در این بود که از ناموسش خوب مواظبت کند. به دخترکی که زیر دستش بود، توجه نداشت. مگر او ناموسش نبود؟ فکر کردم چرا جامعه باید مردان را چنان تربیت کند که دخترکان آواره در خیابان مسئله شان نباشند، اما زنی که همراهشان بود، اصلی ترین مسئله زندگی شان باشد، زیرا به آنها آموخته بودند، زنان عورت اند، و باید از عورت چنان نگه داری و حفاظت کرد که چشم غیر و ناپاک به آن نیفتد! مگر آن دخترکها چه تفاوتی با زن همراه خودشان داشتند؟ آیا آنها از جنسی دیگر بودند؟ یعنی در نگاه آنها پست تر از عورت؟ در این لحظه بود که فکر کردم این دخترهای آواره در خیابان، چیزی نیستند جز دختران بی ناموس. چون هیچ مردی در شهر ما پیدا نمی شد که برای آنها رگ غیرتش بالا بزند و از فشار خون به کبودی بیفتد.
راستش نمی توانستم به کسی دعوا راه بیندازم که چرا محدوده ناموس پرستی در شهرما این قدر تنگ شده است، شاید این مرد هم درکی از این احوال یا تاریخ حفاظت از ناموس نداشت. راهم را کشیدم و به پارک ملت رفتم. خودم هم نمی دانم برای چه این قدر آشفته شده بودم. کمی که در فضای زمستانی پارک گشتم و آرامتر شدم، راه رفته را برگشتم. دخترک سبز چشم، سرچهارراه نبود. کمی دور و بر پرسه زدم تا توی یکی از کوچه های پایین دست پل پیدایش کردم، با چند نفر دیگر از بچه های خیابانی دور یک آتش بی رمق نشسته بودند و از فرط سرما خودشان را روی آتش انداخته بودند. دخترک این بار که مرا دید، در نگاهش حرفهای خاصی بود. نمی دانم می خواست به من چه بگوید که از دخترهای کنارش می ترسید. خوب نگاهم کرد. خنده ای بی رنگ به صورتش آمد. من هم به او لبخندی زدم. کنار بچه ها ایستادم. پسرکی که به زحمت سنش به شش سال می رسید، بیشتر از همه سردش بود و خودش را در بغل یکی از دخترها که ظاهراً خواهرش بود، انداخته بود. بالای سرشان ایستادم و از آنها سوال کردم: چرا توی این سرما نمی روید خانه تان؟
خوب می دانستم حرفم بی معنی است، اما فقط برای این از آنها می پرسیدم که سرحرف را باز کرده باشم.
دخترک سبزچشم گفت: خانه مون سرده! نفت نداره!
بچه ها با هم خندیدند. فهمیدم، مرا دست انداخته است.
به او گفتم: یعنی سردتر از خیابان است؟
یکی از دخترها گفت: خانه ما دور است! صابون پزخانه است! بلدی؟
گفتم : بلدم! سوار اتوبوس شوید و بروید به خانه!
درهمین حال ناگهان متوجه شدم، مردی سیاه چرده که لباس هایش بزرگتر از قواره اش بود، روبرویم سبز شد. قیافه و سروضعش به معتادان می خورد. بدجوری به من نگاه می کرد. نمی دانستم که او چکاره است و چه نسبتی به دخترها و آن تک پسر دارد. اما فهمیدم که با حضور او دخترها ساکت شدند و سرشان را پایین انداختند. او به من نگاه می کرد و من به او. مانده بودم که چه بگویم. تا خودش به حرف آمد و گفت: می خواهی به این بچه ها کمک کنی؟
گفتم: بله!
گفت: اگر نقد است، بده به خودم، بین شان قسمت می کنم!
و من به روی خودم نیاوردم و گفتم: چه نسبتی با این بچه ها داری؟
گفت: عموشان هستم!
خیلی زود کارمان به بگومگو کشید. یکی او گفت و یکی من. تا اینکه تهدیدم کرد. از اول هم می دانستم که او یکی از اعضای اصلی باند است. دختران خیابانی بدون باند و دسته جرات نداشتند که در خیابان حاضر شوند. می دانستم که کاری از من ساخته نیست. پریشانتر از اول راهم را کج کردم و دختران بی ناموس شهرم را تنها گذاشتم. تنها، در اختیار مشتی حیوان که نه تنها آنها را دستاویز بدست آوردن پول کرده بودند، بلکه هرنوع دیگری سوء استفاده از آنها می کردند.
همین طور که به طرف خانه برمی گشتم، فکرهای پراکنده ام مرا به روزگار قدیم برد. به وقتی که شهرهای ما کوچک بودند، چند محله و چند گذر و بازارچه با چهارسوق و لوطی های شهر این محله ها را بین خود تقسیم کرده بودند. آن هنگام کافی بود که یکی از نالوطی های محله های دیگر به ناموس محله دیگر نگاه بد بیندازد، تا لوطی ها به جنگ هم بیفتند. در آن وقتها ناموس تنها یک مسئله خصوصی نبود که به چهاردیواری خانه ها محدود شود. بلکه زنان یک شهر ناموس آن شهر بودند. اینکه ناموس بودن زنان خوب یا بد بود، موضوع بحثم نیست. زیرا در آن فرهنگ سرنوشت زنان در دست مردان بود و آنها نیز باید از این موجود که بیشتر یک کارخانه زایشی و دستگاه جنسی بود، به خوبی مراقبت می کردند. هدفم این است که ما با همان ذهنیت آمدیم در شهرهایی که دیگر در آن درشکه و گاری آبکش نیست، و جای آن را برجهای سربه فلک کشیده و ماشینهای آخرین مدل و زرق و برقهای دیگر گرفته است. اما هرچه که نگاه می کنیم، تغییری در ذهنیت مردان ناموس پرس امروز با روزگار قاجاری نمی بینیم، الا اینکه محدوده ناموس را از جامعه به چهاردیواری خانه ها کشانده اند. چون در شهر لوطی نیست، پس دروازده های شهر را برروی نالوطی ها بازگذاشته ایم که با این دختران هرکاری که می خواهند بکنند. کسی هم نیست که مسئولیت این دخترهای بی پناه را برعهده بگیرد. همه مان درهای خانه هایمان را بسته ایم و موضوع این دختران را مربوط به زندگی خودمان نمی دانیم. هیچ نهادی هم به طور واقعی به موضوع این دختران نمی پردازد. که اگر می پرداخت نباید یکی از این دختران در خیابانها و گذرها دیده می شدند.
موضوع این دخترکان بی پناه در خیابانها و گذرها، امری خصوصی و مربوط به اعضای باندهای آنها نیست که در صورت لزوم بتوانند از پس مداخله آدمهایی مثل من برآیند، بلکه این موضوع امری عمومی و مربوط به تمامیت جامعه ما است. زن باشیم یا مرد باید از حقوق انسانی و حق این کودکان که بیشترشان به سن بلوغ هم نرسیده اند، دفاع کنیم. اگر غیرت و ناموس پرستی مردان ما محدود شده به چادر و روسری پس و پیش شده ی همسران و دخترانشان ، ما زنان مثل همیشه باید برای دختران و خواهران خود آستین بالا بزنیم و به سهم خود در بهبود زندگی این کودکان تلاش، کنیم. همان گونه که اکنون هم هستند سازمانهای غیردولتی که بخش بسیار کوچکی از این دختران را زیر پوشش خود گرفته اند و به آنها کمک می کنند. و از قضا سرپرستی بیشتر این سازمانها را نیز زنان فعال در جامعه ما برعهده دارند. برای هر کدام از ما دوراه وجود دارد، یا مانند عابران بی تفاوت از کنار این دختران معصوم و بی پناه بگذریم، یا این که نگاه دردمند این دختران را برروی زندگی انسانی تر برگردانیم. شاید صدسال دیگر که دویستمین سالگرد روز جهانی زنان باشد، مورخان بنویسند در آن وقت که روزجهانی زنان صدساله بود، جهان پر از چنین دخترانی بود و امروز در سرتاسر جهان نمی توان یکی از این دختران را یافت، چه آرزوهای نیکی!
منبع: تغییر برای برابری




احضار های فله ای به کمیته انضباطی و بازداشت دو تن از دانشجویان دانشگاه سمنان

خبرگزاری هرانا - صبح روز شنبه ۲۱ اسفند ماموران لباس شخصی با ورود به منزل سه تن از دانشجویان و تفتیش خانه با حکم دست نویس کپی شده برای تحقیق، امین روغنی دانشجوی فنی و احسان قشقایی دبیر سیاسی دو دوره مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان و دبیر فعلی واحد روابط عمومی این تشکل را به همراه خود بردند.
به گزارش دانشجو نیوز، ماموران لباس شخصی کتاب ها، مجلات، لب تاب های شخصی، تلفن همراه و حتی سی دی ها و جزوات علمی چهار نفر از هم خانه ای های این دانشجویان دستگیر شده را نیز با خود بردند و بر ظاهر امر جز لحاف و تشک و وسایل آشپز خانه بر جای نگذاشتند.
این در حالیست که کمیته انضباطی دانشگاه سمنان در هفته منتهی به پایان سال به احضار های فله ای و صدور احکام سنگین انضباطی دست زده است . از آن جمله حکم یک ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات و حکم توبیخ کتبی برای ابوالفضل قربانیان و یک ترم محرومیت از تحصیل بدون احتساب سنوات برای محمد زارعی است.
گفتنی است بعد از تظاهرات نسبتا گسترده مردم در ۲۵ بهمن ماه فشارها بر روی دانشجویان سراسر کشور به شکل گسترده ای افزایش پیدا کرده است بطوریکه بیش از ۹۰ دانشجو در یک ماه اخیر بازداشت شده اند.



بازداشت حسین گودرزی، از فعالان ستاد موسوی در قم

خبرگزاری هرانا - گزارش ها حاکی از بازداشت حسین گودرزی، از فعالان ستاد میرحسین موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در استان قم، است.
بر اساس گزارش وبسایت امروز، حجت الاسلام حسین گودرزی از فعالین ستاد روحانیون مهندس موسوی در استان قم و همچنین از فعالان اصلاح طلب قم در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۸۹ در محل کارش بازداشت شده است.
گفتنی ست که تا کنون هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان در دست نیست.




سوزاندن بیش از سیصد جلد انجیل توسط نیروهای امنیتی

خبرگزاری هرانا - اداره بازرسی و كشف كالای قاچاق با هماهنگی نیروی امنیتی سپاه پاسداران ۲ كارتن كتاب حاوی بیش از ۳۰۰ جلد كتاب "انجیل" را كه در جریان یك عملیات ایست بازرسی در داخل یك اتوبوس كشف و ضبط كرده بودند، به آتش كشیدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، روز سه شنبه مورخ ۱۹ بهمن ماه اداره بازرسی و كشف كالای قاچاق با همكاری سپاه پاسداران استان آذربایجان غربی شهرستان سلماس، در اقدامی بیش از ۳۰۰ جلد كتاب مقدس مسیحیان را به همراه برخی دیگر از كالاهای قاچاق مكشوفه نظیر مشروبات الكلی و ... كه پیش از این توسط ماموران امنیتی در نوار مرزی كشور كشف و ضبط شده بود؛ طی مراسمی در روستای "دریشك" به آتش كشیدند.
روستای "دریشك" در نزدیكی مرز ایران و تركیه و در ۱۵ كیلومتری شهرستان سلماس قرار دارد.
بر پایه این گزارش علي اكبر آقايي، نماينده مردم سلماس در مجلس شوراي اسلامي ورود اینگونه كالا و اجناس بطریقه قاچاق از طریق مرزهای كشور به داخل ایران را ضعف مرزبانی سلماس دانست و از نیروهای مرزبان و امنیتی كشور خواست تا در این امور بیشتر هشیار باشند.
پیش از این نیز در هفتم آبان ماه سال جاری ماموران ایست بازرسی نیروی انتظامی و سپاه پاسداران آذربایجان غربی در یک دستگاه اتوبوس مسافربری مسیر سلماس- تهران که از شهر سلماس عازم تهران بود، تعداد ۳۰۰ جلد انجیل را پس از بازرسی اتوبوس کشف و ضبط نمودند.
گفته می شود کسی به همراه این کتاب ها که به صورت دو بسته پستی توسط اتوبوس حمل می شده نبوده و بنابر این فردی در این رابطه بازداشت نشده؛ اما گزارش ها حاکی از آن است که منزل یکی از نوکیشان مسیحی شهرستان سلماس دراین ارتباط توسط ماموران امنیتی اطلاعات مورد بازرسی قرار گرفته است.
این در حالیست ‌که در خرداد ماه سالجاری نیز در اقدامی مشابه نیروهای امنیتی صدها جلد کتاب مقدس مسیحیان را در شهرستان سردشت از شهرهای مرزی در غرب كشور به آتش كشیدند و خبر آن به صورت بسیار آشکار و مستند توسط رسانه‌های حكومتی وابسته به حکومت اسلامی اعلام شده بود.
 شایان ذکر است که مسیحیان در ایران اجازه چاپ انحیل را ندارند و برای دسترسی به آن مجبور هستند این کتاب را از خارج کشور تهیه کنند که عمدتا نیز به طور قانونی اجازه ورود ندارد.




خودکشي يكی از زندانیان زندان تبريز

خبرگزاری هرانا - یکی از زندانیان جوان محبوس در زندان تبریز به دلایل نامعلوم دست به خودکشی زد.
بر اساس گزارش خبرگزاری فارس، مرد جواني كه به اتهام استعمال و توزيع مواد مخدر از سوي محاكم قضايي تبريز به تحمل دو سال و نيم حبس محكوم شده بود، در حال تحمل دوران حبس در زندان تبريز دست به خودكشي زد.
هنوز دليل اين اقدام وي هنوز مشخص نشده است اما گزارش پزشكي قانوني علت فوت وی را ايست قلبی بر اثر مصرف داروی نظافت اعلام كرده است.



اخراج كاركنان هواپيمايی ها در پی خروج توپولف

خبرگزاری هرانا - یک عضو کمیسیون صنایع مجلس از اخراج‌شدن تعداد زیادی از کاکنان و کارمندان برخی شرکت‌های هواپیمایی در پی خروج هواپیماهای توپولف از ناوگان هوایی خبر داد.
به گزارش عصر ایران، عزیز اکبریان نماینده مردم کرج و عضو کمیسیون صنایع مجلس شورای اسلامی، با اشاره به از رده خارج‌شدن هواپیماهای توپولف و خروج آن از ناوگان هوایی کشور گفت: از ابتدای اسفندماه جاری مدیران شرکت‌های هواپیمایی اجازه ندارند که به هواپیماهای توپولف مجوز پرواز بدهند چراکه عمر این هواپیماها به پایان رسیده و هواپیماهای مذکور از استانداردهای لازم نیز برخوردار نیستند.
وی افزود: واقعاً این اقدام سازمان هواپیمایی کشور که برای جلوگیری از پرواز هواپیماهایی که امکان سقوط و یا بروز سانحه زیادی در آنها وجود دارد، قابل تقدیر و تشکر است.
عضو کمیسیون صنایع مجلس تصریح کرد: البته شرکت‌های هواپیمایی در خصوص خارج کردن هواپیماهای توپولف از رده‌های پروازی، زمینه‌سازی فراوانی کرده بودند اما با این وجود در روزهای اخیر شاهد اخراج و تعدیل تعداد زیادی از نیروها و کارکنان این شرکت‌ها بوده‌ایم، امری که در آستانه عید نوروز بسیاری از خانواده‌ها را با مشکل مواجه کرده است.
اکبریان ادامه داد: شرکت‌هایی که اقدام به اخراج کارمندان و کارکنان خود کرده‌اند، باید با کمک مراجع‌ ذیربط به‌ خصوص سازمان هواپیمایی کشوری اقدام به خرید یا اجاره هواپیماهای جایگزین برای توپولف می‌کردند تا امروز مجبور نمی‌شدند که کارکنان خود را اخراج کنند.
این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: به هر حال سازمان هواپیمایی کشوری باید به این مسأله رسیدگی کرده و موضوع را حل کند.




کشته شدن دو تن از کولبران مرزی در سردشت

خبرگزاری هرانا - در تدوام کشتار سیستماتیک شهروندان مرزنشین کرد در مناطق مختلف مرز غربی کشور، دو شهروند دیگر توسط نیروهای انتظامی به قتل رسیدند.
بنا به اطلاع گزشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اواخر هفتهٔ گذشته در منطقهٔ مرزی "آلان" از توابع شهرستان سردشت نیروهای انتظامی مستقر در این منطقه تعدادی از شهروندان مرزنشین(کولبران) این منطقه را به رگبار بستند که بر اثر آن دو شهروند کرد به نام‌های "رحمان حسن پور" و "عثمان رسولی" کشته می شوند.
لازم به ذکر است کولبران در مناطق مرزی غرب کشور به افرادی گفته می‌شود که با استفاده از کول ده‌ها کیلو کالای خارجی منجمله چای، لوازم صوت و تصویری و... را حمل می‌کنند و از این طریق امرار معاش خویش را تامین می‌کنند. این افراد در مناطق کوهستانی صعب العبور علی الرغم خطر گرفتار شدن در میدان‌های مین و کمین نیروهای انتظامی به این کار می‌پردازند.




عبدالرضا تاجیک به شش سال حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا - قاضی پیرعباس، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر را به شش سال حبس تعزیری محکوم کرد.
محمد شریف، وکیل عبدالرضا تاجیک در گفتگو با کمیته گزارشگران حقوق بشر اعلام کرد، صبح امروز ۲۱ اسفندماه، رای دادگاه به صورت کتبی به او ابلاغ شده است.
حکم مذکور بر اساس اتهامات "عضویت در گروه‌های غیرقانونی" و "تبلیغ علیه نظام" صادر شده است. دکتر محمد شریف، در این خصوص به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: "رای دادگاه بر اساس سقف مجازات برای اتهام عضویت در گروه‌های غیرقانونی است که علی الاصول منظور از گروه غیرقانونی، کانون مدافعان حقوق بشر بوده است و یک سال هم برای تبلیغ علیه نظام برای ایشان حبس در نظرگرفته‌اند."
دکتر شریف با اشاره به اینکه ظرف ۲۰ روز مهلت قانونی، درخواست تجدید نظر را به دادگاه ارائه خواهد گفت: "این‌که چرا چنین حکمی صادر شده است، بنده هم نه تنها ایشان را عضو کانون مدافعان به شمار نمی‌آورم، بلکه اساسا کانون مدافعان به آن مفهوم عضویت در موردش تحقق پیدا نمی‌کند. از سوی دیگر غیرقانونی بودن کانون مدافعان حقوق بشر هم محل تردید است و در دفاع هم اشاره کردیم که تنها گویا وزارت کشور چنین نظری داشته‌اند و من این مورد را در پرونده هم ندیده‌ام، اما دادگاه چنین حکمی صادر کرده است."
دکتر شریف همچنین در مورد وضعیت پروندهٔ دیگر عبدالرضا تاجیک که در شعبه ۱۰۵۹ دادگاه عمومی مفتوح است گفت: "دادگاه رسیدگی به این پرونده، روز چهارم بهمن ماه تشکیل جلسه داد و با وجود گذشت بیش از یک ماه و نیم، از تاریخ برگزاری دادگاه و ارائه دفاعیات وکلا، هنوز رای خود را صادر نکرده است." محمد شریف اتهام عبدالرضا تاجیک را در این پرونده "نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی" عنوان کرد و گفت: "این پرونده با شکایت معاون دادستان در دادگاه عمومی تشکیل شده است."
دادگاه عبدالرضا تاجیک روز دوم بهمن ماه در شعبه۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس برگزار شد و در این جلسه رسیدگی، دکتر محمد شریف به همراه یلدا مظفریان، وکلای عبدالرضا تاجیک، دفاعیات خود را در خصوص موارد اتهامی مندرج در پرونده این روزنامه نگار به دادگاه ارائه کردند.
تاجیک، آذرماه گذشته و در حالی که هنوز در بازداشت به سر می‌برد از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز به عنوان "برنده جایزه بهترین روزنامه‌نگار سال ۲۰۱۰" شناخته شد.
عبدالرضا تاجیک، اول دی ماه گذشته، در پی هفت ماه حبس در بازداشت آخر خود، با تودیع وثیقه پانصد میلیون تومانی آزاد شد. این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در ۲۲ خرداد سال جاری برای سومین بار در یک سال گذشته بازداشت شده بود. او یک بار پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر و بعد از ۴۴ روز با تودیع قرار وثیقه آزاد شد. دومین دستگیری تاجیک پس از حوادث عاشورای سال گذشته بود و این روزنامه‌نگار باز هم به مدت دو ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر برد و سپس به قید وثیقه آزاد شد.

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

جانشین سازمان بسیج مستضعفین:

حمله و هک سایت‌ها کار لشکر سایبری سپاه است

سردار علی فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین اعلام کرد «لشکر سایبری» سپاه پاسداران که متشکل از بسیجیان است در هک و حملات اینترتی به سایت‌های «دشمنان انقلاب» فعال هستند.
آقای فضلی روز یکشنبه (۲۲ اسفند) به خبرگزاری مهر گفته که «متخصصینی» از بسیج اساتید، بسیج دانشجویی، بسیج طلاب و حتی بسیج خواهران بدنه «لشکر سایبری» سپاه را تشکیل داده‌اند.
وی افزوده است: «همان‌طور که در حوزه سایبری به ما هجمه وارد می‌شود لشکر سایبری ما هم به سایت‌های دشمن هجمه وارد می‌کنند.»
فضلی اعلام کرده که معاونت فن آوری و اطلاعات سازمان بسیج در حوزه سایبر و مقابله با جنگ نرم «گام‌های اساسی» برداشته است.
به گفته وی «‏با توجه‎ ‎به ‏اتصال‌ سپاه به بسیج و نیروهای انقلاب هیچ‌گونه محدودیتی در رابطه با تعداد‎ ‎نیروهای متخصص در ‏زمینه جنگ ‏سایبری نداریم‎ و علت موفقیت سپاه در عرصه جنگ سایبری هم استفاده از متخصصین بسیجی است.»
اظهارات این فرمانده سپاه در شرایطی ایراد می‌شود که هفته گذشته نیز  غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور با اعلام اینکه بزودی «قرارگاه جنگ سایبری جمهوری اسلامی» راه‌اندازی خواهد شد از هکر‌های با «حسن نیت» دعوت به همکاری کرده بود.
جمهوری اسلامی در دو سال گذشته سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در زمینه فیلترینگ، هک و حملات اینترنتی به سایت‌های منتقد و مخالف خود داشته است.
ارتش سایبری ایران که مهم‌ترین گروه هکری در جمهوری اسلامی شناخته می‌شود تاکنون با حمله به برخی سایت‌های مستقل خبری، روند فعالیت آن‌ها را برای مدتی با اختلال مواجه کرده است.
مقام‌های جمهوری اسلامی هک شدن سایت‌های منتقد و مخالف را نشانه قدرت سایبری خود دانسته و همواره از این اقدام خرابکارانه به خوبی یاد می‌کنند.





افزایش گمانه‌ها مبنی بر کنترل کلمه از سوی نهاد‌های امنیتی

اصرار محافظه‌کاران بر عادی بودن فعالیت سایت کلمه

سایت «عماریون» در حالی از عادی بودن فعالیت‌های سایت کلمه نزدیک به میرحسین موسوی خبر داده که در روز‌های اخیر گزارش‌هایی در خصوص احتمال کنترل این سایت از سوی نهاد‌های امنیتی منتشر شده است.
سایت «عماریون» که از سوی گروهی از حامیان علی خامنه‌ای اداره می‌شود نوشته که برخلاف این گزارش‌ها «اخبار و گزارش‌های {سایت کلمه} به روال سابق منتشر می‌شود.»
علیرضا نوری‌زاده هفته گذشته پس از آن‌که سایت کلمه در خبری نوشت میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد بازداشت نبوده و در منزل خود به‌سر می‌برند، اعلام کرد این سایت تحت کنترل نیرو‌های امنیتی قرار گرفته است.
برخی کار‌شناسان سیاسی و رسانه‌ای نیز نسبت به فعالیت‌های اخیر سایت کلمه ابراز تردید کردند.
سایت کلمه روز گذشته (شنبه) هم متن نامه‌ای منسوب به فرزندان موسوی و رهنورد را منتشر کرد که در این نامه آن‌ها از دیدار با والدین خود خبر داده‌اند.
در متن این نامه که محتوای آن با ابهام‌های فراوانی روبرو است، به صراحت اشاره شده که میرحسین موسوی در خانه خود اسناد و مدارک دوران نخست وزیری را نگهداری می‌کرده است.
در بخشی از این نامه از قول فرزندان موسوی و رهنورد آمده که «پدر با حساسیت ویژه‌ای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، در یورش ماموران امنیتی به خانه بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست وزیری که نمی‌بایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظه‌ای از اوراق و کتاب‌ها وسی دی‌ها مادرم ضبط گردیده است.»
آنچه تردید‌ها درباره صحت این نامه را افزایش می‌دهد تاکید بر نگهداری برخی اسناد و مدارک دوران نخست‌وزیری در منزل موسوی است که گفته شده این اسناد تنها باید در اختیار نخست‌ وزیر وقت باشد.
انتشار این نامه با چنین محتوایی را می‌توان مقدمه‌ چینی تازه نهاد‌های امنیتی برای پرونده‌سازی علیه میرحسین موسوی ارزیابی کرد.
این نامه پس از آن‌که خبر سایت کلمه مبنی بر حضور موسوی و همسرش در خانه خود با تردید‌های فراوانی مواجه شد، منتشر می‌شود.
به نظر می‌رسد نهاد‌های امنیتی در واکنش به این مسئله که تا فرزندان موسوی درباره پدر و مادر خود اظهارنظر نکنند، هر گزارش و خبری از این دو نفر قابل قبول نیست، اقدام به تهیه و انتشار نامه مذکور کرده‌اند.
انتشار این نامه گمانه‌ها درباره تحت کنترل درآمدن سایت کلمه از سوی نهاد‌های امنیتی را تقویت می‌کند، به خصوص که سایت «جوان‌آنلاین» نیز به طور تلویحی اعلام کرده که فعالیت‌های سایت کلمه عادی است.
سایت عماریون هم در یک موضع‌گیری بی‌سابقه به علیرضا نوری‌زاده حمله کرده و نوشته است که وی و برخی دیگر از فعالان سیاسی قصد دارند اعتبار سایت رسمی میرحسین موسوی را «خدشه‌دار» کنند.
اصرار بی‌سابقه وغیرعادی سایت‌های محافظه‌کار مبنی بر عادی بودن فعالیت سایت کلمه، از نظر بسیاری از کارشناسان رسانه و سیاستمداران حاکی از بازداشت رهبران جنبش سبز و همسرانشان و تلاش حاکمیت برای تحریف این واقعیت است.



پس از فراخوان سبزها برای حضور در خیابان

چهارشنبه سوری سنت خرافی شد

همزمان با فراخوان شبکه های اجتماعی جنبش سبز برای حضور در چهارشنبه سوری، روحانیون محافظه کار با زبان شرع و مقامات نیروی انتظامی با ادبیات تهدید می کوشنداز حضور شهروندان در مراسم آخرین چهارشنبه سال ممانعت به عمل آورند. در همین راستا در حالیکه آیت الله مکارم شیرازی کارهای انجام شده در چهارشنبه سوری را رد کرده،فرمانده نیروی انتظامی اذعان کرده است که فرزندان وی در مراسم چهارشنبه سوری شرکت می کنند.
آیت الله مکارم شیرازی از روحانیون راست گرا روز شنبه، در انتقاد از مراسم باستانی چهارشنبه سوری ، آن را یک "سنت خرافی" توصیف کرد و "اسراف" در مال خواند. این مرجع تقلید بدون آنکه مصادیق "اسراف" در چهارشنبه سوری را نام برد تاکید کرد که "كارهایي كه در چهارشنبه سوري انجام مي شود به جهات مختلف حرمت دارد."
آیت الله مکارم که در یک برنامه رادیویی پاسخ گوی سئوالات شرعی مجری برنامه بود ، البته تاکید کرد "خانه تکانی" و "نظافت" در آخر سال "اشکالی" به لحاظ شرعی ندارد و جزو "تفریحات سالم" به شمار می رود.
از سوی دیگر فرمانده نیروی انتظامی تهران تایید کرده است فرزندان او در مراسم چهارشنبه سوری شرکت می کنند.
سردار اسماعیل احمدی مقدم که چند روز پیش در صدا و سیما حاضر بود ، در پاسخ به سئوال مجری برنامه "نگاه یک" مبنی بر اینکه فرزندان وی در چهارشنبه سوری به خیابان می روند ، پاسخ داد: "سعی کردیم که این کار را نکنند اما نتوانستیم و آنها پارسال هم در این مراسم شرکت کردند."

فراخوان جنبش سبز
گفتنی است چهارشنبه سوری امسال از آن جهت حائز اهمیت است که  طرفداران جنبش سبز گفته اند قصد دارند در اعتراض به قطع ارتباط رهبران سیاسی جنبش مخالفان با دنیای بیرون در این روز تظاهرات خیابانی برگزار کنند. دور جدید تظاهرات خیابانی از روز 25 بهمن با بیانیه مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی که از مردم برای حضور در خیابان ها دعوت می کرد، آغاز شد. پس از خیزش جنبش سبز در آن روز و افزایش فشار ها بر رهبران سیاسی جنبش سبز، هواداران آن ها تصمیم گرفته اند در سه سه شنبه متوالی پایان سال به خیابان ها بیایند.

تهدید های نیروی انتظامی
در همین راستا در روزهای گذشته مقامات انتظامی جمهوری اسلامی نسبت به عواقب حضور در چهارشنبه سوری هشدار دادند.سردار بهمن كارگر،  معاون اجتماعی ناجا از این جمله بود که با تاکید بر "آماده باش کامل" ناجا در چهارشنبه سوری تصریح کرد: "متخلفان و مجرماني كه در چهارشنبه آخرسال بازداشت شوند، تا پايان تعطيلات نوروز آزاد نمي شوند".
همان هشداری که احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی سال گذشته در آستانه مراسم چهارشنبه سوری به اعضای جنبش سبز داده بود: "حتمالا تا پایان تعطیلات نوروزی در اختیار پلیس و دستگاه قضایی خواهد بود... خودروهایی هم که در چهارشنبه سوری توقیف شوند، تا پایان تعطیلات نوروز متوقف خواهند بود."
با این حال پس از تهدید های سردار کارگر، فرمانده نیروی انتظامی در اظهاراتی مداراجویانه ضمن پذیرش اینکه "موضوع چهارشنبه آخر سال بخشی از فرهنگ ایرانی است و هر سال سازمان یافته‌تر می‌شود" از شهروندان خواست "در چهارشنبه آخر سال زودتر به خانه بروند."
او البته از مدارای پلیس با شهروندان در شب چهارشنبه سوری هم خبر داد و افزود: "پلیس یکی دو ساعتی را که مردم می‌خواهند بخشی از سنت قدیمی خود را انجام دهند، با آنان مدارا می کند، بنابراین توصیه می‌کنیم، شهروندان در چهارشنبه آخر سال زودتر به خانه رفته تا بتوانند مراقب فرزندان خود باشند."

کشیک شبانه روزی در چهارشنبه سوری
همزمان ناحيه 5 دادسراي عمومي و انقلاب اعلام كرد كه براي شب چهارشنبه آخر سال "كشيك ويژه‌" داير کرده است.به گزارش خبرگزاری فارس این بخش از دادستانی تهران روز گذشته اعلام کرد بر اساس ابلاغیه ای که از سوی دادستان تهران دریافت کرده است، در روز سه شنبه  "كشيك شبانه‌روزي" داير خواهد كردتا به پرونده های ارسالی رسیدگی کند.

جشنواره ای علیه تاریکی


گفتنی است سال گذشته نیز هواداران جنبش سبز در مراسم چهارشنبه سوری شرکت کردند. در آن زمان آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی چند روز پیش از چهارشنبه سوری، در فتوایی بی سابقه مراسم باستانی ایرانیان را "غیر شرعی" خواند: "علاوه  بر آنکه هیچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادى است که مناسب است از آنها اجتناب شود."
این در حالی بود که در سال های پیش از شکل گیری جنبش سبز و احتمال بروز اعتراضات خیابانی در آخرین چهارشنبه سال ، رهبر جمهوری اسلامی هرگز حضور در مراسمی که تاریخچه اش به 1700 سال پیش از میلاد مسیح باز می گردد را مغایر با شرع نخوانده بود . وی تنها به ذکر این گزاره اکتفا کرده بود: "چهارشنبه سوری و سیزده به در مبنای عقلایی ندارد."
اما بر خلاف آیت الله خامنه ای، میرحسین موسوی،از  رهبران سیاسی جنبش سبز، سال گذشته در بیانیه ای مراسم چهارشنبه‌سوری را یادمان "جشنواره نور" علیه "تاریکی" خواند و از هواداران و دلبستگان جنبش سبز خواست در این مراسم شرکت کنند.

"سرخی تو و زردی من همه سبز"
گفتنی است امسال نیز سبزها از مدت ها پیش برای حضور در چهارشنبه سوری اعلام آمادگی کرده اند، برای نمونه شهروندان شهر رشت پوسترهایی تهیه کرده اند که شعار آن چنین است: "امسال سرخی تو و زردی من همه سبز است."




فرزندان موسوی و رهنورد: آنها زندانی نیروهای مسلح‌اند

عکس از آرشیو

نامه فرزندان موسوی و رهنورد روشن‌ترین گزارشی است که در میان اخبار متناقض یکماه گذشته منتشر شده. در این نامه تأکید شده: آنها "چه در خانه باشند چه در حشمتیه، زندانی نیروهای مسلح‌اند". اما وضع کروبی و همسرش هنوز ناروشن است.

با گذشت یک ماه از قطع روابط موسوی و کروبی و همسران‌شان با دنیای خارج و انتشار اخبار متناقضی از زندانی شدن آنها در بازداشتگاه حشمتیه و سپس تکذیب این خبر، سرانجام روز شنبه (۱۲ مارس / ۲۱ اسفند) نامه‌ای از سوی فرزندان موسوی و رهنورد منتشر شد که روشن‌ترین گزارش از وضعیت آنها در این مدت محسوب می‌شود. این در حالی است که از مهدی کروبی و همسرش هیچ خبری در دست نیست.
فرزندان موسوی و رهنورد با اشاره به گذشت یک ماه از حصر پدر و مادر خود تأکید کرده‌اند که آنها زندانی نیروهای مسلح‌اند. بنا بر این گزارش، سه‌شنبه گذشته (۸ مارس / ۱۷ اسفند) در حالی که خیابان‌های تهران به علت برگزاری دومین سه‌شنبه اعتراض، ناآرام و مملو از نیروهای امنیتی و نظامی بود، دختران موسوی و رهنورد موفق شده‌اند که در حضور نیروهایی که آنها را "زندان‌بانان" توصیف کرده‌اند، پدر و مادر خود را ملاقات کنند و تن دادن حکومت به این ملاقات را حاصل پیروزی مردم در اعتراض‌ها خوانده‌اند.
«زندانی‌اند؛ چه در خانه چه در حشمتیه»
به گزارش وبسایت کلمه، فرزندان موسوی در گزارشی از آنچه در یک‌ماه گذشته بر موسوی و رهنورد رفته است "نگرانی، دلسوزی، همراهی و پرس و جوها"ی مردم را ستوده و تاکید کرده‌اند که مهربانی‌ها و بزرگواری‌های آنها را قدر می‌دانند.
آنها نوشته‌اند: «اکنون که این نامه را به شما می‌نگاریم از حصر والدین ما نزدیک به یک‌ماه می‌گذرد. در این یک ماه برای ما مشخص نبود که آنها روزگار خود را کجا و چگونه می‌گذرانند. اکنون هم برای‌مان مهم نیست آنها زندانی خانه بن‌بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه، یا در خانه امنی در دماوند یا هر جای دیگر؛ مهم‌تر این است که زندان، مختصات و تعریفاتی دارد و آن قطع ارتباط کامل اسیر از فضای بیرون است، زندان را نیروهای مسلح در دست دارند».
بنابر این گزارش، روز سه‌شنبه به برخی از اعضای خانواده موسوی پیشنهاد شده است در حضور مأموران با آنها ملاقات کنند، اما تنها دختران وی این پیشنهاد را پذیرفته‌اند. آنها "پس از هفته‌ها بی‌خبری مطلق"، این پیشنهاد را "شک‌برانگیز اما خوشایند" توصیف می‌کنند و می‌گویند: «به‌راستی بعد از این همه شایعات دردناک کدام دختری‌ست که بتواند پس از این‌همه تلخی فراق از پدر و مادر در برابر این پیشنهاد هرچند مشکوک مقاومت نماید. گل هم با اصرار آنها خریده شد وعازم دیدن پدر و مادر شدیم».
غارت اسناد و مدارک دوران نخست‌وزیری
فرزندان موسوی در ادامه این نامه ضمن گزارش دقیقی از آنچه در این دیدار گذشته از غارت بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست‌وزیری به همراه حجم قابل ملاحظه‌ای از اوراق و کتاب‌ها و سی‌دی‌های زهرا رهنورد خبر داده‌اند: «بعد از گرفتن قول و قرار و تاکید بر مطرح نکردن مباحث سیاسی وارد خانه‌ای که در پاستور بود شده و پس از گذشتن از حیاط این خانه که پر از نیروهای امنیتی و ونی با شیشه‌های سیاه بود وارد تنها اتاق خانه شدیم. پدر و مادر را که مشخص بود که از این ملاقات بی‌خبر بودند با هیجانی غیر قابل وصف در آغوش کشیدیم. همان صورت مهربان و پراز لطف پدر، همان آرامش ناشی از حضور مادر».
نویسندگان نامه می‌گویند، آزاردهنده‌تر از "ده جفت چشم نیروهای امنیتی" که از دیوار شیشه‌ای آنها را زیر نظر داشته‌اند، فردی امنیتی بوده که "حق به‌جانب و گویی که جزوی از اعضای خانواده است"، میان آنها نشسته بوده و با اظهار نظرهایش، ادامه حرف‌ها را "به دلخواه خود" خاتمه می‌داده است.
فرزندان موسوی و رهنورد نکات مهم دیداری را که آن را "کوتاه و امنیتی" توصیف کرده‌اند، چنین برشمرده‌اند: «یکی ضیافت شاهانه‌ای بود که با میزی پر از میوه و چای و نوشیدنی‌های متنوع صورت گرفته بود و این نگرانی را القا می‌نمود که به احتمال قریب یقین برای مقصودی تبلیغاتی آماده شده».
آنها افزوده‌اند: «پدر با حساسیت ویژه‌ای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، یعنی آغاز بی‌خبری ما از آنها در یورش ماموران امنیتی به خانه، بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست‌وزیری که نمی‌بایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظه‌ای از اوراق و کتاب‌ها وسی‌دی‌های مادرم که محصول یک عمر تلاش و تدریس در دانشگاه‌های هنری بوده است ضبط گردیده است. در این یورش، شخصی‌ترین اشیاء خانه از جمله آلبوم‌های شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفت. اما با این همه مطمئن شدیم که پدر و مادر جدی‌تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند».
اصرار "زندان‌بانان" بر سکوت
نویسندگان این نامه می‌گویند که پس از پایان این "ملاقات محدود و غیرطبیعی" از آنها مصرانه خواسته شده که در این باره کاملا سکوت کنند. آنها نوشته‌اند: «فشار نیروهای امنیتی برای مسکوت نگه داشتن این موضوع برای ما ابهام برانگیز است».
از نظر آنها همین دیدار کوتاه پیروزی مردم محسوب می‌شود و "انگیزه‌ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده‌های احتمالی از آن هر چه باشد اجبار زندان‌بانان برای تن دادن به این ملاقات پیروزی بزرگی برای مردم ایران است».
فرزندان موسوی در پایان این گزارش بر "غیر قانونی بودن این حصر و محدودیت‌های اعمال شده" تاکید کرده و خطاب به مردم نوشته‌اند: «ما نزدیک دو سال است که دوشادوش هم این راه را پیموده ونگاه امیدوار خود را به فرداهای روشن سبز دوخته‌ایم. از این رو وظیفه خود دانستیم که شما خواهران و برادران عزیز را نیز در جریان این ملاقات قرار دهیم و سکوت در مورد این ملاقات را بیش از این صلاح ندانستیم. ما خواستار رفع فوری این محدودیت‌های غیر قانونی برای پدر و مادرمان، خانواده بزرگوار و محترم کروبی و تمام بیگناهان دربندیم و در کنار مردم ایران برای تحقق این خواست قانونی پایداری خواهیم کرد».
فرزندان کروبی: «هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت– ربایش به محل نامعلومی منتقل شده‌اند».Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  فرزندان کروبی: «هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت– ربایش به محل نامعلومی منتقل شده‌اند».آنها در پایان با "امید آزادی تمام پرندگان از کنج قفس‌های بی نام و بازگشت‌شان به آغوش خانه و خانواده" اعلام کرده‌اند: «هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمان‌های مقتضی به اطلاع ملت شریف‌مان خواهیم رساند».
بی‌خبری مطلق از مهدی کروبی و همسرش
در حالی که مشاور مهدی کروبی همچنان بر بی‌خبری مطلق از مهدی کروبی و همسرش تأکید می‌کند، هنوز خبری جز آنچه در روزهای گذشته در سایت سحام‌نیوز، وبسایت نزدیک به مهدی کروبی، به نقل از خانواده وی آمده منتشر نشده است. بنابراین گزارش، فرزندان کروبی اعلام کرده‌اند: «هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت– ربایش به محل نامعلومی منتقل شده‌اند و اگر هم بر اساس فشارهای فراوان داخلی و خارجی و اقدامات قهرمانانه ملت، به خانه بازگردانده شوند تا آنها را در منزل نبینیم فریب اقدامات حکومت را نخواهیم خورد. ضمن آنکه این تغییر مکان را به معنای پایان بازداشت آنها تلقی نخواهیم کرد».
روایتی از آتش زدن در منزل کروبی
در منزل مهدی کروبی در یکی از حمله‌های هواداران دولتBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  در منزل مهدی کروبی در یکی از حمله‌های هواداران دولتمحمد تقی کروبی نیز در تازه‌ترین نوشته اعتراض‌آمیزی که در وبلاگ خود منتشر کرده، از هجوم و توهین‌ها و هتاکی‌های هواداران دولت به پدرش سخن گفته است. به گفته وی پیش‌تر مخالفانی که جلوی خانه کروبی جمع شدند، در ابتدا در حمایت از حاکمان و سپس علیه رهبران معترض شعار سر می‌دادند، «اما داستان به اینجا ختم نشد و آمران و مجریان اصلی از جمله فرماندار شمیران و برخی دیگر از افراد راضی به این مقدار آزار و اذیت نبودند، لذا گروهی دیگر را که برای ماموریت خاص هتاکی و تخریب آورده بودند وارد عمل کردند. آنان در چند شب متوالی رکیک‌ترین الفاظ ناموسی را به سه خانواده کروبی، موسوی و خاتمی وارد ساختند و همانطور که مادرم در نامه ای در روز بیست یکم رمضان به رهبری نوشتند، فیلم و تصویر آنان هر شب توسط پلیس و نیروهای امنیتی تهیه می شد. در شب آخر عملیات علاوه بر هتاکی به تخریب منزل و اموال همسایگان اقدام کردند. درب مجتمع را آتش زدند و با تیراندازی قصد ورود و احتمالا ارتکاب جنایت در سر داشتند که با مقاومت تعداد اندکی از محافظان  روبرو شدند و از آنجا که بسیار بزدل و ترسو بودند و تنها در پناه حمایت کامل دل شیر داشتند، بلافاصله عقب نشینی کردند».
انتشار فیلم‌ها؛ تنها سلاح خانواده کروبی
فرزند کروبی با اشاره به "الفاظ بسیار رکیک ناموسی که بنام حکومت دینی و در شب‌های ماه رمضان فریاد زده می‌شد"، نوشته است: «سلاح خانواده کروبی تنها انتشار بخش کوچکی از تصاویر گرفته شده بود، سلاحی که عرصه را بر مهاجمان چنان تنگ کرد که سپاه پاسداران رسما تبری خود را از آن ماجرا با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد و فرمانده نیروی انتظامی از شناسائی صد نفر از اوباش خودسر سخن گفت. اما در عمل چه شد، به جای دستگیری و محاکمه آنان، این سرتیم محافظان برکنار شده پدر بود که در شب حادثه تا حد مرگ کتک خورد، راهی بیمارستان شد و سپس دادگاهی. مهاجمان یا همان اوباش‌های مسئله‌دار در مقام شاکی قرار گرفتند و سرهنگ وظیفه شناس در جایگاه متهم».
محمد تقی کروبی با مقایسه توهین‌کنندگان به فائزه هاشمی و محکومیت آنها توسط مقامات قضایی و سیاسی، با آنچه بر خانواده مهدی کروبی گذشته است نوشته: «اگر در مقام قیاس با فیلم منتشر شده مربوط به فائزه خانم برآیم باید اعتراف کنم که آن فرد در مقابل جماعت هتاک منزل پدر استاد بزرگ اخلاق است و می‌توان به وی کرسی استاد تمام واگذار کرد. آنچنان که اینبار همسایگان برای اولین بار اقدام به نامه نگاری با مقامات کشوری کردند و انزجار خود را شنیدن چنین الفاظ رکیک ناموسی در نیمه‌های شب در مقابل همسران و فرزندان‌شان اعلام کردند».




تناقضی دیگر در آمارهای محمود احمدی‌نژاد

نمونه‌ای از تصادف‌های جاده‌ای در ایران

در حالی که احمدی‌نژاد از کاهش تلفات جاده‌ای در ایران خبر می‌دهد، منابع رسمی ایران آمار متفاوتی ارائه می‌کنند. مرگ و میر ناشی از تلفات جاده‌ای در ایران در ۳۰ سال گذشته نزدیک به سه برابر کل کشته‌شدگان جنگ ایران و عراق است.

رئیس جمهور ایران گفت: «می‌توان آمار ۲۷ هزار تلفات جاده‌ای را به ۲۳ هزار نفر کاهش داد.» به گفته احمدی‌نژاد، این سخن بدان معنی است که رقم فوق را می‌توان «حتی به ۱۵ هزار نفر رساند.»
او که در همایش سراسری مدیران ترافیک کشور سخن می‌گفت، مدعی کاهش تلفات در تصادفات جاده‌ای طی سال‌های اخیر شد و افزود، این امر «نتیجه تلاش و از خود گذشتگی» ماموران نیروی انتظامی است.
این آمار در شرایطی از جانب رئیس جمهور ایران عنوان می‌شود که بر اساس اعلام رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی، مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی در کشور طی سال ۱۳۸۹، پنج درصد افزایش داشته است.
غلامرضا معصومی گفته است: «با توجه به آمار ارائه شده در سال جاری حدود پنج درصد افزایش آمار مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی داشته‌ایم.»
ارائه آمارهای غلط و غیرواقعی از سوی رئیس دولت و دیگر مسئولان دولتی ایران در سال‌های گذشته از نقاط ضعف جدی آنها در رقابت‌های انتخاباتی سال ۱۳۸۸ ایران بود که توسط کاندیداهای رقیب احمدی‌نژاد مورد استفاده قرار گرفت.
تناقض آمار و ارقام ارائه شده از جانب احمدی‌نژاد با آمار منابع رسمی حکومت، مانند دیوان محاسبات، مرکز پژوهش‌های مجلس، بانک مرکزی، سازمان بازرسی کل کشور، مرکز آمار و ... و اصرار رئیس جمهور بر این مسئله، باعث شد که کاندیداهای رقیب و هواداران‌شان به صراحت او را به "دروغگویی" متهم کنند.
با وجود این اما آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، این اتهام را رد کرده و از مخالفان احمدی‌نژاد بابت طرح این بحث شدیدا انتقاد کرده است.
سه برابر تمام کشته‌های جنگ هشت‌ساله
طبق آمارهای اعلام شده توسط وزارت کشور و پلیس راهنمایی و رانندگی، طی سی سال گذشته بیش از ۸۰۰ هزار نفر در حوادث رانندگی در ایران جان خود را از دست داده‌اند. این در حالی است که مسئولان جمهوری اسلامی تعداد کل "شهدای انقلاب اسلامی" از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا پایان جنگ هشت‌ساله با عراق را کمتر از ۳۰۰ هزار نفر عنوان می‌کنند.
طی سی سال گذشته بیش از ۸۰۰ هزار نفر در حوادث رانندگی در ایران جان خود را از دست داده‌اند.همچنین در آماری جداگانه رییس دانشگاه علوم پزشکی بهشتی از ۱۲۸۷ فقره تصادف در شش ماه نخست امسال خبر داده و همین آمار را برای دوازده ماه سال گذشته ۱۷۱۷ فقره اعلام کرده است.
به گفته محمدرضا رزاقی، با قیاسی بین آمار تصادفات سال گذشته و شش ماهه نخست امسال، ارقام مذکور رشد قابل ملاحظه سوانح رانندگی در کشور را نشان می‌دهد.
معاون عمرانی وزیر کشور نیز چندی پیش گفته بود، تعداد تصادف‌های جاده‌ای در ایران ۲۰ برابر میانگین جهانی و ‌پنج برابر کشورهای هم‌تراز ایران است.
ایران اولین کشور در جهان در زمینه مرگ و میر ناشی از تصادفات جاده‌ای است که با فاصله بسیار زیاد از کشورهای پس از خود در این زمینه پیشتاز است.
تلفات جاده‌ای و تلفات جانی و مالی
خسارت‌های مالی تصادفات جاده‌ای در حال حاضر در ایران به سالانه هفت تا هشت هزار میلیارد تومان رسیده. این رقم معادل چهار درصد تولید ناخالص داخلی کشور است.
با این حال به گفته احمدی‌نژاد، حتی اگر به خسارت اقتصادی حوادث جاده‌ای توجه شود بیراه نبوده و این گونه تصادفات هزینه زیادی را به سرمایه ملی کشور وارد خواهد آورد.
کارشناسان عمده این تصادفات را به دلیل تراکم بالای خودرو در جاده‌ها، کمبود ظرفیت بزرگراه‌های کشور، وجود دو هزار نقطه حادثه‌خیز در جاده‌ها، کمبود خدمات ایمنی و امدادی، فرهنگ نادرست رانندگی، ناتوانی پلیس برای مدیریت ترافیک کشور، کیفیت پایین جاده‌های کشور و اشکالات فنی خودروهای ساخت ایران می‌دانند.
با وجود این، محمود احمدی‌نژاد با ابراز خوش‌بینی نسبت به وضعیت جاده‌های کشور تنها گفته است: «لازم است جاده‌ها را اصلاح کنیم و ایمنی خودروها را ارتقاء دهیم.»
خبرگزاری کانون دانش‌آموزی ایران (پانا) نیز روز گذشته با انتشار گزارشی از افزایش ۸ درصدی تلفات جاده‌ای برون‌شهری و افزایش ۵ درصدی تلفات جاده‌های روستایی در ده ماه گذشته از سال ۱۳۸۹ به نسبت مدت مشابه آن در سال پیش خبر داد.
این گزارش می‌افزاید، استان‌های چهارمحال بختیاری با ۵۸ درصد، مرکزی با  ۷ / ۴۵ درصد و کهگیلویه و بویراحمد با ۲۳ درصد افزایش، بیشترین کشته‌های جاده‌ای را درطول ۱۰ ماه سال ۸۹ نسبت به مدت مشابه سال قبل در حوزه برون‌شهری به خود اختصاص داده‌اند.
همچنین استان های کهگیلویه و بویراحمد، قزوین و سیستان و بلوچستان به ترتیب با ۱۵۰، ۲ / ۸۶، ۸ / ۷۷  درصد افزایش، بیشترین تلفات جاده‌ای در ۱۰ ماه نخست امسال در حوزه روستایی را به خود اختصاص داده‌اند.




آلمان ایمنی نیروگاه‌های اتمی خود را کنترل می‌کند

آنگلا مرکل و گیدو وستروله در کنفرانس خبری در برلین در باره فاجعه زلزله در ژاپن

صدماتی که زلزله به نیروگاه اتمی فوکوشیما وارد کرده بحث توقف استفاده از انرژی هسته‌ای در آلمان را دوباره داغ کرده است. صدراعظم آلمان از کنترل ایمنی نیروگاه‌ها خبر داده، اما اپوزیسیون خواهان توقف استفاده از انرژی اتمی است.

دولت آلمان بعد از ظهر شنبه (۱۲ مارس / ۲۱ اسفند) نشست فوق‌العاده‌ای را در ارتباط با  فاجعه‌ی زلزله و سونامی در ژاپن تشکیل داد. در این نشست آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، رویدادهای ژاپن را یک نقطه‌ی عطف برای جهان توصیف کرد.
خانم مرکل با اشاره به صدمات وارد آمده به نیروگاه فوکوشیما گفت، وقتی چنین فاجعه‌ای در کشوری به لحاظ تکنولوژیک مدرن مثل ژاپن رخ می‌دهد، ما مجاز نیستیم بی‌تفاوت از کنار آن عبور کنیم. صدراعظم آلمان اعلام کرد که استانداردهای ایمنی تمامی نیروگاه‌های اتمی آلمان باید کنترل شود.
بخشی از زنجیره انسانی که توسط طرفداران گیدو وستروله، وزیر امور خارجه و معاون صدراعظم آلمان، نیز که در نشست فوق‌العاده کابینه شرکت داشت، تاکید کرد، اگر از کار افتادن سیستم خنک‌کننده نیروگاه فوکوشیما تایید شده باشد، باید کنترل شود که آیا نقص مشابهی نیز در نیروگاه‌های آلمان وجود دارد یا نه.
نوربرت روتگن، وزیر محیط زیست آلمان، نیز که در نشست کابینه حضور داشت، اعلام کرد که حادثه‌ی اتمی فوکوشیما، خطری برای آلمان ایجاد نمی‌کند. وزیر محیط زیست آلمان در عین‌حال ضرورت بحث مجدد درباره ادامه‌ی استفاده از انرژی اتمی یا کنارگذاشتن آن را رد کرد.
هشدار اپوزیسیون، اعتراض مردم
سخنان وزیر محیط زیست آلمان واکنشی به اظهارات اپوزیسیون و انجمن‌های مدافع محیط زیست بود که خواهان آن شده‌اند که مصوبات مربوط به تمدید فعالیت نیروگاه‌های اتمی در آلمان پس گرفته شود. یورگن تریتین، عضو حزب سبزها و از نمایندگان این حزب در پارلمان آلمان، روز شنبه اعلام کرد که نیروگاه‌های اتمی آلمان در برابر خطر "ذوب هسته‌ای" مصون نیستند.
 زنجیره‌ی انسانی میان اشتوتگارت و نیروگاه اتمی نکاروستهایم این عضو حزب سبزها که در دولت گرهارد شرودر وزیر محیط زیست بود، به "اشپیگل آنلاین" گفت، اکنون زمان لجاجت و تعصب به خرج دادن نیست. تریتین افزود، هم‌اکنون نیروگاه‌هایی در آلمان در حال فعالیت هستند که نمی‌توانند در برابر حوادث مشابه ژاپن مقاومت کنند و دقیقا مدت زمان فعالیت همین نیروگاه‌ها توسط دولت تمدید شده است.
همز‌مان  با اعتراض‌های اپوزیسیون، نزدیک به ۶۰ هزار نفر در ایالت بادن ورتمبرگ آلمان با تشکیل یک زنجیره‌ی انسانی خواستار توقف استفاده از انرژی اتمی شدند. این زنجیره‌ی انسانی در مسافت ۴۵ کیلومتری میان شهر اشتوتگارت و نیروگاه اتمی "نکاروستهایم" تشکیل شده بود. سازمان‌د‌هندگان این آکسیون اعتراضی می‌گویند، جمعیت شرکت‌کننده ۲۰ هزار نفر بیش از انتظار آنها بود. شعار معترضان این بود: پروژه متوقف کردن استفاده از انرژی اتمی را در دست بگیرید!



شورای امنیت باید در مورد تحریم هوایی لیبی تصمیم بگیرد

اعضای اتحادیه عرب با تحریم هوایی لیبی موافقت کرده‌اند

اتحادیه عرب از سازمان ملل خواست برای بستن حریم هوایی لیبی وارد عمل شود. اعضای این اتحادیه در نشست ویژه‌ی روز شنبه (۱۲ مارس) با این امر موافقت کردند. این اقدام احتمال مداخله غرب را در مسئله لیبی بالا برده است.

هدف غرب از آغاز ناآرامی‌ها در لیبی اقدام یکجانبه علیه رژیم معمر قذافی نبود. بسیاری پیش از هر چیز منتظر نشانه‌ای از سوی کشورهای عرب بودند. جلسه ویژه‌ی اعضای اتحادیه عرب در قاهره و نتیجه‌ای که از آن حاصل شد را می‌توان به معنای پایان انتظار برای غرب دانست.
 صاحب‌نظران بیانیه‌ی مشترک اعضای اتحادیه عرب را به منزله چراغ سبزی برای مداخله غرب می‌دانند. در بیانیه‌ی اتحادیه عرب در پایان نشست روز شنبه آمده است که سازمان ملل متحد "بایستی به وظایف خود عمل کند، زیرا رفتار قذافی با مردم کشورش مشروعیت حکومت وی را زیر سئوال برده است."
 اعضای اتحادیه عرب همچنین از موافقت‌شان برای برقراری ارتباط با نیروهای اپوزیسیون لیبی خبر داده‌اند و تنها سوریه و الجزایر بوده‌اند که با این اقدام مخالفت کرده‌اند. این دو کشور پیش‌تر نیز به رغم مواضع صریح عمرو موسی، دبیر کل اتحادیه عرب، در مورد ضرورت دخالت نظامی در درگیری‌های لیبی، موافق دخالت ناتو نبودند.
 توافق نظر اتحادیه عرب در مورد کنترل حریم هوایی لیبی با استقبال دولت آمریکا روبرو شده است. کاخ سفید گفته که دولت ایالات متحده فشارها بر رژیم قذافی را افزایش داده و از نیروهای اپوزیسیون لیبی حمایت خواهد کرد. جی کارنی‌، سخنگوی کاخ سفید، در سخنانش اظهار داشت که آمریکا خود را برای "هرگونه احتمالی" آماده می‌کند.
 اتحادیه عرب همچنین اجازه نداد که هیئتی از دیپلمات‌های لیبی که برای شرکت در این نشست به قاهره رفته بودند، در جلسه شرکت کنند. این اتحادیه عضویت لیبی را هم از ابتدای ماه آوریل به حال تعلیق درآورد.

چراغ سبز

پیش‌تر اعضای اتحادیه اروپا موافقت اتحادیه عرب را پیش‌شرط هر گونه تصمیم‌گیری و اقدامی برای مقابله با قذافی دانسته بودند. با این همه بروکسل گفته است، هنوز شرایط برای اجرای عملیات نظامی در لیبی مناسب نیست. روسیه، و نیز چین که ریاست این دوره از شورای امنیت را بر عهده دارد، بارها نگرانی خود را از حمله نظامی به لیبی ابراز کرده و با آن مخالفت کرده‌اند. به باور کارشناسان، ایجاد منطقه ممنوع پرواز بر فراز لیبی نیازمند استفاده از خشونت‌های نظامی است، زیرا بایستی به زیرساخت‌های نیروی هوایی لیبی حمله شود.
اعضای اتحادیه اروپا موافقت اتحادیه عرب را پیش‌شرط تصمیم‌گیری برای مقابله با قذافی دانسته بودند
عمرو موسی، دبیرکل اتحادیه عرب، پیش از نشست قاهره در گفت‌وگویی با مجله آلمانی "اشپیگل" بستن حریم هوایی لیبی را "اقدامی انسان‌دوستانه" خوانده و آن را گامی در جهت "حمایت از مردم لیبی در مبارزات آزادی‌خواهانه‌شان" توصیف کرده بود. کارترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، قرار است امروز یکشنبه (۱۳ مارس) در قاهره با عمرو موسی دیدار کند و در مورد گام‌‌‌های بعدی در بحران لیبی با او به رایزنی بپردازد.
 در این میان نظرهای موافق و مخالفی در مورد احتمال اجرای تحریم‌های هوایی در لیبی به گوش می‌رسد. روزنامه "نویه تسورشر تسایتونگ" در نسخه‌ی روز یکشنبه (۱۳ مارس) خود ایجاد منطقه ممنوع پرواز بر فراز لیبی را امری بی‌فایده دانسته و می‌نویسد: «کنترل هوایی در لیبی نه از شورشیان در مقابل هلی‌کوپترهای جنگی دولتی محافظت می‌کند و نه از آنان در برابر آتش‌باران تانک‌ها. تجربه نشان داده که ممنوعیت‌های هوایی تا کنون در هر جای دیگری که به کار رفته‌اند ‌موفقیت‌آمیز نبوده‌اند؛ در بوسنی اعمال تحریم‌های هوایی نتوانستند مانع نسل‌کشی در سربرنیتسا شوند، در عراق هم کمکی برای سقوط رژیم حاکم نبودند و در نهایت به حمله نظامی به این کشور در سال ۲۰۰۳ ختم شدند.»
 طبق گزارش‌های رسیده، بسیاری از کشورهای عربی از جمله مصر به طور غیررسمی با اعضای شورای مقاومت ملی لیبی در بنغازی ارتباط برقرار کرده‌اند. به نظر می‌رسد که این مذاکرات بیش از همه برای آگاهی یافتن از برنامه‌های این شورا در صورت کنار رفتن احتمالی قذافی از قدرت بوده است. شورای ملی لیبی خود را به عنون دولت موقت معرفی کرده است.لآلآلک




پس از احضار این شاعر جوان به وزارت اطلاعات صورت گرفت؛
پرونده هیلا صدیقی در دادگاه انقلاب


ندای سبز آزادی
هیلا صدیقی، شاعر جوان و فعال مدنی و سیاسی که بعد از انتخابات شعرهایی با مضامین اجتماعی - سیاسی سروده بود همزمان توسط وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران احضار و پرونده اش به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
این شاعر جوان که در انتخابات سال 88 از جمله طرفداران میرحسین موسوی بود از آذرماه امسال به وزارت اطلاعات احضار شده بود و روزانه ده تا 11 ساعت مورد بازجویی قرار می گرفت. در عین حال همزمان پرونده ای از او در سازمان اطلاعات سپاه نیز تشکیل شده است و ماموران امنیتی با حضور در منزل وی، به جست و جوی خانه پرداختند و اطلاعات شخصی او را نیز ضبط کردند.
او در پاسخ به خبرنگار ما در مورد این بازجویی ها گفت که ترجیح می دهد سکوت کند و منتظر تشکیل دادگاهش بماند. خانم صدیقی در عین حال اضافه کرد که هیچ اتهامی را نمی پذیرد و همواره چه پیش و چه پس از انتخابات در چارچوب قوانین رسمی کشور فعالیت کرده است.
خانم صدیقی از جمله فعالان انتخاباتی در ستاد 88 و رئیس ستاد باران بود و شعرهایی از این شاعر جوان به صورت کلیپ در دوران انتخابات پخش شد که معروف ترین آن "شکست سکوت" با مطلع "از خاک سکوت آتش فریاد بسازیم، من با تو و ما میهنی آباد بسازیم" بود. شعار تبلیغاتی اصلاح طلبان در جریان گرلمیداشت سالگرد دوم خرداد در استادیوم 12 هزارنفری آزادی با عنوان "صد واقعه چون دوم خرداد بسازیم" نیز توسط هیلا صدیقی ارائه شده بود.
از جمله شعرهای خانم صدیقی که با استقبال بسیار زیادی هم مواجه شد می توان به "زن ایرانی"،" کلاس درس خالی مانده از تو"، "شب آیینه ها"، گل مریم"، "بابا" و "سبزست دوباره" اشاره کرد.
هیلا صدیقی که در یکی از سازمان های شهرداری تهران کار می کرد تابستان امسال به دلیل فشارهای سیاسی، خارج از محیط کار مجبور به استعفا شد.
 




منصور امان
در همان حال که رهبران و پایوران جمهوری اسلامی در هراس و نگرانی از آثاری که حذف یک پایه ی ثبات داخلی دستگاه قُدرت بر آن به جا خواهد گذاشت، تلاش می کنند تصفیه آقای رفسنجانی را اقدامی براساس تفاهُم باندهای رقیب و حتی "بازی بُرد – بُرد" جلوه دهند، پیامدهای عینی این رویداد بسی نیرومند تر از تصویر ذهنی آنها و با شتابی شگفت آور در حال پدیدار شدن و تسخیر صحنه سیاسی "نظام" است.
پس از برهم زدن قواعد بازی در زمین قُدرت از سوی آیت الله خامنه ای و در نتیجه برهم خوردن توازُن در عالیترین لایه هرم آن، اینک چندان غیرمُنتظره نیست که موضوع آینده، آرایشهای جدید و تنظیماتی که از درون آن سرچشمه خواهد گرفت، در دستور کار نقش آفرینان باقی مانده در دستگاه رهبری "نظام" قرار بگیرد.
هر گاه پروژه باند ولایت در یکدست سازی قُدرت و حذف باندهای رقیب با مانع جُنبش اجتماعی روبرو نمی گردید، اندیشه و پرداخت به این موضوع نیز روی لبه تیغ بُحرانهای در پس و پیش رو صورت نمی گرفت. اکنون اما فشار سهمگین از پایین، نه تنها نقشه حاکمیت مُطلق و بی رقیب را به بایگانی سپرده، بلکه همچون گوه ای آهنین در میان ترسیم کنندگان نشسته و تنه ی باند ولایت را به شقه های درگیر و دفع کننده بدل ساخته است. از این رو، هر تحول جدید در این ساختار ناهمگون، حتی آن دسته که همچون اخراج آقای رفسنجانی به ظاهر در همسویی کامل با منافع آن قرار دارد، بی درنگ به تضادها و تناقُضهای دیگر گره خورده تا سپس در نُقطه مُقابل علایق مجموعه ی ساختار یا پاره هایی از آن قرار گیرد.
در این راستا، نخستین سووالی که امروز اعضای باند ولی فقیه را درگیر خود ساخته، مربوط به فضایی می شود که طیف آقای رفسنجانی، تکنوکراسی برآمده از "دوران سازندگی" و پایگاه های اقتصادی و سیاسی آن که در راس و بدنه "نظام" تنیده شده اند، پس از برهم زده شدن نظم پیشین، در آن به حرکت درآمده و به کُنش خواهند آمد.
پُرسش بعدی، به پیامدهای این اقدام در پهنه ی توازُن داخلی قُدرت در باند ولایت مربوط می شود. آنکه بیشترین سود از تصفیه بخشی از قُدرت را می برد یعنی، فراکسیون نظامی - امنیتی با این سووال درگیر است که بر کُدام سنگرهای تصرف شده پرچم خود را برافرازد و تا چه نُقطه ای در زمینهای آزاد شده و فراتر از آن پیشروی کند. در مُقابل، گرایش راست سُنتی که منافع این تحوُل را یکسره ریخته شده به کیسه رقیب اش و برآورده شدن خواست آن ارزیابی می کند، با غلظت دو چندان ابهامی روبرو است که آینده آن را در بر گرفته است. آنها برای روشن کردن این ابهام فقط دو فُرصت دارند: امروز؛ پیش از آنکه رُقبای نظامی – امنیتی شان مواضع خود را مُستحکم و به سوی آنها به حرکت در آمده باشند یا هیچوقت!
تیره بختی باند ولایت فقط درگیر شدن با پُرسشهایی نیست که تعادُل آن را بیشتر و به گونه برگشت ناپذیر تر برهم می زند؛ فراتر از این، ناتوانی در دادن پاسُخ مُستقل و یکجانبه به آنها بدون مُحاسبه پارامتر تعیین کننده جُنبش اجتماعی است.


زینت میرهاشمی
 
روز چهارم بهمن سالگرد کشتار کارگران معدن مس خاتون آباد توسط ماموران دیکتاتوری ولایت فقیه است. در سال 1382، بیش از 200 نفر از کارگران همراه با خانواده های خود بعد از یک هفته اعتراض و عدم دریافت حقوق خود، در مسیر راهپیمایی به سمت شهرداری شهر بابک مورد هجوم رگبار مسلسل مزدوران جمهوری اسلامی قرار گرفتند. در این یورش مرگبار چهار کارگر به نامهای ریاحی، جاویدی، مهدوی و مومنی و یک دانش آموز به نام پورامینی توسط ماموران به قتل رسیدند. همچنین تعدادی از راهپیمایان زخمی شدند. به این جنایت تا کنون هیچ رسیدگی نشده است. رژیم با کشتار کارکران زحمتکش و محروم این منطقه، برگی دیگر برجنایات خود افزود. بدون شک این پرونده همراه با پرونده های جنایت بار دیگر روزی باید رسیدگی شود و عاملان و آمران کشتار کارگران محروم این شهر محاکمه شوند.

احمدی نژاد روز 5 بهمن در گیلان، ادعا کرد که «همه انبیا و اولیای الهی آرزو داشتند در این دوره زندگی کنند.» البته او معلوم نکرده که چگونه فهمیده آنها آرزو داشتند در دوران گماشتگی او برای ولی فقیه زندگی کنند. وی این بار یک گام از ارتباط خود با امام زمان بالاتر رفته و تمایلات انبیا برای زندگی تحت حاکمیت استبدادی را هم کشف کرده است.
احمدی نژاد که رسالتش حفظ جهنم ولایت فقیهی است، وعده بهشت می دهد و می گوید:«جهنم حایی است که هر کس به فکر خودش است، ما که نمی خواهیم به آنجا برسیم.»
این پاسدار در صحبتهایش آشکارا مخالفتش را با توسعه و پیشرفت بیان می کند و «نظام برنامه ریزی و توسعه» را به تقلید از ولی فقیه، مدل غربی اعلام می کند و مدعی می شود که:«اهدافی که ما برای ساختار جامعه داریم منطبق با فرهنگ خودمان است.» که همان فرهنگ دزدی، چپاول و استثمار در همه زمینه ها است.
فقر و بیکاری و رشد ارتجاع محصول فرهنگ نظام ارتجاعی حاکم بر ایران است که احمدی نژاد جزیی از آن است.
جمهوری اسلامی بر اساس همه داده های آماری بین المللی و نیز گزارشهای داخلی از جمله فاسدترین حکومتها است. بر اساس گفته یکی از نمایندگان مجلس، «دولت حدود دوزاده میلیارد دلار از درآمدهای نفتی را به حساب ذخیره ارزی واریز نکرده است.»
از طرف دیگر علی بنایی عضو کمیسیون برنامه و بودجه فاش کرد که «11 میلیارد دلار از درامد نفتی کشور به حساب ذخیره ارزی واریز نشده و دلیل دولت نیز برای عدم این کار غیر موجه است.»

جهنمی که احمدی نژاد برای بزک کردن آن امام زمان را هم شریک خود کرده با زبان آمار بهتر شناخته می شود. روز 4 بهمن، رئیس مرکز سلامت محیط کار وزارت بهداشت در گفتگویی با ایسنا، در مورد مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا می گوید:«بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی تا سال 2012 در ایران 10 هزار و 600 نفر بر اثر آلودگی هوا دچار مرگ زودرس می شوند که یک سوم آن تعداد مربوط به شهر تهران و یک سوم دیگر مربوط به استانهای درگبر گرد و غبار است.»
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست می گوید:«سرانه فضای سبز تهران یک هشتم استاندارد جهانی است.» به نظر می رسد همین دو نمونه برای شناخت طرحهای ویرانگر احمدی نژاد که مدل توسعه را غربی می داند و به دنبال «تحقق جامعه مَهدوی» است کافی باشد، با این حال ذکر یک خبر از اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس برای شناخت سیاست احمدی نژادی مفید است.
روزنامه ولت در آلمان به نقل از ویکی لیکس می نویسد؛ سپاه پاسداران بزرگترین فروشندۀ مواد مخدر در جهان است.

گسترش فقر
با افزایش قیمتهای مواد حامهای انرژی و نیز افزایش قیمت مایحتاج اولیه زندگی، وضعیت مردم هر روز بدتر شده است، احمدی نژاد بار دیگر شعارهای عوام فریبانه در رابطه با این طرح داده است. سخن پراکنی وی نشان دهنده هراس رژیم از گسترش اعتراضهای کارگری و پیوستگی آنان با جنبشهای ضد دیکتاتوری است. وی در مجلس هنگام معرفی وزیر خارجه اش اعلام کرد که «برکات» طرح حذف یارانه ها خود را نشان می دهد. وی همچنین گفت که قیمتها از فروردین ماه کاهش پیدا خواهد کرد. این وعده هم به لیست وعده های دیگرش اضافه خواهد شد.
وزیر کار رژیم از بهبود وضعیت معاشی کارگران در پی اجرایی شدن طرح یارانه ها، حرف زد و لذا افزایش دستمزد کارگران را با توجه به حذف سوبسیدها و افزایش قیمتها، نادرست خواند و گفت هیچ افزایشی در این رابطه نخواهد داشت.
حذف سوبسیدها اثر خود را بر بهداشت و درمان خواهد گذاشت. رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران اعلام کرد که «بر اساس اعلام معاون درمان وزارت بهداشت هزینه های سلامت در بخش دولتی در سال آینده حداقل 40 درصد افزایش می یابد.» (خبرگزاری دولتی مهر 21 بهمن 1389)
طبیعی است که افزایش درمان در بخش خصوصی بیش از این مقدار خواهد بود. اگر مجموعه افزایش قیمتها از نان روزانه تا درمان و بقیه مایحتاج زندگی که رشد صعودی داشته است در نظر گرفته شود با مقایسه ای ساده میزان درامد دولت از حذف سوبسیدها با توجه به افزایش قیمت نفت و مقدار ناچیزی که به برخی از اقشار جامعه پرداخت شده که حتا تداوم آن تضمین شده نیست، می بینیم که برنده اصلی این طرح دولت پاسداران و ولی فقیه است و مردم به ویژه طبقه کارگر و مزدبگیران بیشترین صدمه را می بینند.
افزایش دستمزد کارکران و مزدبگیران بر اساس نرخ تورم و سبد هزینه زندگی، حق اولیه کارگران است که باید عملی شود. تشکل مستقل کارگری برای تحقق حقوق کارگران، برای امنیت کار، حق کار، حق آزادی بیان، حق اعتصاب و راهپیمایی در ردیف حقوق اولیه کارگران است.

برخی از مهمترین حرکتهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران در بهمن 1389


سرکوب، آزار، پرونده سازی، دستگیری، شکنجه و محاکمه فعالان کارگری در ایران را به شدت محکوم می کنیم.

*بعد از ظهر روز پنجشنبه ٣۰ دیماه کارگران شهرداری شوشتر در اعتراض به کاهش سطح دستمزد و مزایای خود اعتصاب نموده و از جمع آوری زباله های سطح این شهر خودداری کردند. این دومین اعتصاب کارگران شهرداری شوشتر طی 20 روز گذشته است.
به گزارش خبرگزاری دولتی فارس، پس از این اعتصاب، صبح روز جمعه اول بهمن ماه وضعیت شهر شوشتر به نحوی بود که تمامی زباله‌ های شهری در برابر درب منزل مردم باقی مانده بودند. در نهایت پس از ۱۵ ساعت اعتصاب مقامات رژیم در شهرداری شوشتر اعلام کردند حاضر به تجدیدنظر در خصوص سطح دستمزدهای کارگران می باشند و این اعتصاب به طور موقت پایان یافت.

*روز جمعه اول بهمن کارگران خباز سنندج به سوی استانداری راهپیمایی کردند اما به دلیل شرایط امنیتی حاکم در مقابل استانداری، مجبور شدند تجمع خود را در برابر مسجد جامع شهر سنندج برگزار نمایند.
کارگران در این تجمع مخالفت خود را با دستمزدی که به توافق نمایندگان تحمیلی کارگران(تحمیلی از طرف اداره کار) و نمایندگان کارفرمایان خباز، اعلام شده بود ابراز داشتند.

*روز دوشنبه 4 بهمن جمعی از کارگران شرکت پارس متال با تجمع در برابر مجلس رژیم خواستار پرداخت دستمزدهای عقب‌افتاده‌ی خود شدند.
به گزارش ایلنا پیش از این ٣٠٠ کارگر کارخانه فوق در تابستان گذشته نیز در اعتراض به اخراج کارگران قراردادی و عدم پرداخت دستمزدها‌ی‌شان در برابر دفتر احمدی‌نژاد تجمع کرده بودند.

*کارگران کارخانه نساجی قائمشهر در اعتراض به عدم پرداخت ماهها دستمزدهای معوقه خود، از روز شنبه 9 بهمن تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش آژانس ایران خبر، کارگران معترض خواستار دریافت 9 ماه دستمزدهای معوقه توسط کارفرمای کارخانه نساجی قائمشهر می باشند. گزارش مذکور حاکی است، به مدت چند روز است کارگران پلاکاردهایی با مضامین اعتراضی بر دیوار و مقابل کارخانه نصب کرده اند.

*روز شنبه 9 بهمن ماه جمع کثیری از کارگران کارخانجات نساجی مازندران شامل گونی بافی، نساجی تلار و شماره دو، در مقابل نساجی طبرستان تجمع اعتراضی برپا کردند. به گزارش ایلنا تجمع اعتراضی کارگران نساجی مازندران در اعتراض به خلف وعده مقامات جهت رفع مشکلات آنان از جمله پرداخت 5 ماه دستمزدهای معوقه، پرداخت دستمزدها، عیدی و پاداش معوقه در این کارخانه صورت گرفت.
روز یکشنبه 10 بهمن ماه برای دومین روز متوالی، کارگران معترض کارخانه نساجی مازندران در مقابل نساجی طبرستان تجمع اعتراضی برپا کردند.
حرکت اعتراضی کارگران در روز دوشنبه و برای سومین روز هم ادامه پیدا کرد.

*روز یکشنبه 10 بهمن، کارگران کارخانه پارس متال در اعتراض به عدم پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه خود در مقابل مجلس رژیم، تجمع اعتراضی برپا کردند.
کارگران معترض 10 نماینده را از میان خود جهت انجام مذاکرات با مقامات رژیم و کارفرما تعیین کرده اند. بیش از 2 ماه است که خط تولید کارخانه پارس متال بطور کامل متوقف شده است. در این فاصله زمانی، 140 کارگر که به صورت قراردادی در این کارخانه مشغول بکار بودند، از کار اخراج شدند.

*دبیر اجرایی خانه کارگر گلستان از تجمع کارگران نئوپان شموشک در مقابل اداره کل کار و امور اجتماعی استان گلستان خبر داده است.
هادی رضازاده تاکید کرده است که ۳۰۰ کارگر این کارخانه نزدیک به ۲۰ ماه حقوق و مزایای معوقه طلبکار هستند.
به گزارش ایلنا، روز دوشنبه 11 بهمن، این کارگران ۳ روز پیش نیز در مقابل استانداری گلستان نیز تجمع کرده بودند.

*بنا به خبر منتشر شده در فیس بوک کارگران و شماری از کارکنان شاغل در نیروگاه برق گرگان(نیروگاه پژو)، در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود از روز یکشنبه 10 بهمن تا روز چهارشنبه 13 بهمن اعتصاب کردند.
کارگران و کارکنان اعتصابی نیروگاه برق گرگان اعلام کرده اند چنانچه مقامات رژیم اقدام به پرداخت دستمزدهای معوقه آنان ننمایند، اعتراضات خود را ادامه خواهند داد.

*روز سه شنبه 12 بهمن ماه، کارگران لوله سازى خوزستان، در فلکه مقابل ساختمان حراست این شرکت تجمع کرده و خواستار دریافت 20 ماه دستمزدهای معوقه خود شدند. به گزارش آژانس ایران خبر، تجمع اعتراضی کارگران لوله سازی خوزستان در حالی برگزار گردید، که مقامات رژیم تاکنون بارهای وعده پرداخت مطالبات آنان را داده اند و هر با به بهانه های واهی از عملی کردن آنها خودداری کرده اند.

*ظهر روز شنبه 16 بهمن ماه دهها تن از کارگران پروژه احداث تصفیه خانه آب شرب طبس، در مقابل فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش هرانا، کارگران معترض پروژه احداث تصفیه خانه آب شرب طبس، در تجمع اعتراض خود خواستار دریافت 7 ماه دستمزدهای معوقه خود از سوی مقامات رژیم شدند. در پی تجمع اعتراضی مذکور رئیس شورای اسلامی شهر، رئیس اداره‌ کار و امور اجتماعی رژیم و فرمانده انتظامی شهرستان طبس، در جمع کارگران معترض حاضر شدند و وعده پیگیری پرداخت هر چه سریعتر دستمزدهای معوقه آنان را دادند.

*بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، روز شنبه 16 بهمن ماه کارگران معترض کارخانه لاستیک سازی کیان تایر، در کنار جاده اسلامشهر دست به تجمع اعتراضی زدند و اقدام به آتش زدن لاستیک در محوطه کارخانه کردند.
به دنبال این اعتراضات از سوی کارگران، فرمانداری اسلامشهر طی تماسی با نماینده های کارگران اعلام کرد روز یکشنبه 17 بهمن ماه فرماندار اسلامشهر به همراه هیئتی از سوی سازمان حمایت از صنایع برای رسیدگی به خواستهای کارگران به کارخانه خواهند آمد.

*بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا روز شنبه 16 اسفند، شماری از اعضای تعاونی مسکن کارگران برق تهران در مقابل دستگاه قضایی رژیم تجمع اعتراضی برپا کردند. معترضان با انتشار نامه ای خطاب به رئیس دستگاه قضایی، خواستار تسریع در رسیدگی به شکایات خود از رژیم در تعاونی مسکن کارگران برق تهران شدند. در این پرونده 10 متهم حضور دارند كه مدیرعامل سابق، رئیس سابق هیات مدیره و بازرس سابق شركت تعاونی مسكن كارگران اداره برق تهران از جمله متهمان آن هستند. در این پرونده 9 هزار قطعه زمین با شگرد ویژه‌ ای به حدود 25 هزار نفر فروخته شده و اغلب مالباختگان هیچ سند و مدركی دال بر پرداخت پول در اختیار ندارند. اتهام ده متهم بازداشت شده در این پرونده، شركت در كلاهبرداری، جعل و انتقال مال غیر است.

*روز یکشنبه 17 بهمن ماه دهها تن از کارگران معترض کارخانه پوشینه بافت قزوین، در مقابل استانداری قزوین تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش آژانس ايران خبر، کارگران به وعده های پوشالی احمدی نژاد در خصوص حل مشکلات خود اعتراض کردند. تجمع کنندگان خواستار پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه خود توسط مقامات رژیم و کارفرمای کارخانه پوشینه بافت شدند.

*بیش از 250 کارگر شاغل در کارخانه سازمایه در پاکدشت، روز یکشنبه 17 بهمن، باردیگر در اعترض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود، در این کارخانه تجمع اعتراضی برپا کردند. به گزارش ایران کارگر، تجمع کارگران سازمایه در اعتراض به عملی نشدن توافقات صورت گرفته در جریان مذاکرات نمایندگان کارگران و کارفرما و عدم پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه، برگزار گردید. لازم به ذکر است تاکنون نیز مقامات رژیم علیرغم اطلاع از وضعیت این کارگران و وعده های خود جهت حل مشکلات آنان، اقدامی جدی به عمل نیاورده اند.

*روز دوشنبه 18 بهمن، كارگران كارخانه كاشي سراميك كازرون با تجمع مقابل ساختمان فرمانداري اين شهرستان، خواستار راه‌اندازي مجدد آن شدند.
به گزارش ایسنا، كارخانه كاشي سراميك كازرون وابسته به بانك تجارت، از حدود چهار سال قبل تعطيل شده و حدود 300 نفر از كارگران كارخانه نيز بيكار شده‌اند.
بانك تجارت كه مالك اصلي كارخانه كاشي سراميك است اعلام آمادگي كرده كه با آسانترين راه كارخانه كاشي سراميك را به سرمايه‌گذار ديگري واگذار كند.

*روز دوشنبه 18 بهمن، كارگران شهرداري اهواز در مقابل ساختمان شوراي شهر اهواز دست به تجمع زدند. به گزارش فارس كارگران شهرداري هر هفته يكي دو بار در مقابل شوراي شهر تجمع كرده‌اند و تقاضاي پرداخت حقوق معوقه خود را دارند. در مقابل پيمانكاران نه تنها حقوق اين كارگران را پرداخت نمي‌كنند، بلكه در صورت اعتراض كارگران آنها را اخراج مي‌كنند.

*به گزارش سایت افق روشن روز سه شنبه ١٩ بهمن کارگران پوشینه بافت قزوین در اعتراض به عدم دریافت دستمزدهای معوقه ١١ ماهه خود مجددا دست به تجمع اعتراضی زدند. در جریان این حرکت، کارگران درب شرکت را به نشانه اعتراض بستند و مانع ادامه روال عادی کار شدند. كارگران این شرکت طی روزهای اخیر برای به دست آوردن حق و حقوق خود دائم در اعتراض و تجمع بوده اند، اما علیرغم این تاكنون جواب روشنی توسط کارفرما به آنان داده نشده است.

*کارگران کارخانه قند بردسیر در کرمان با دیگر در حرکتی اعتراضی با تجمع در مقابل فرمانداری این شهر، خواستار دریافت دستمزدها و مطالبات معوقه خود شدند.
به گزارش روز چهارشنبه 20 بهمن، آژانس ایران خبر، کارگران معترض خواستار دریافت 10 ماه دستمزدهای معوقه خود و راه اندازی مجدد این کارخانه که از دو ماه پیش به این طرف تعطیل شده است، می باشند.

*روز یکشنبه 24 بهمن کارخانه قند بردسیر کرمان در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه و بیمه خود، بار دیگر دست به اعتراض زدند.
به گزارش آژانس ایران خبر، کارگران معترض که مدت 22 ماه است دستمزد دریافت نکرده و از حق بیمه خود نیز محروم مانده اند، این بار در برابر اداره کار این شهر تجمع نمودند و یک نماینده از میان خود را برای پیگیری مطالبات خویش به این اداره فرستادند.

*روز دوشنبه 25 بهمن جمعی از کارگران پالايشگاه نفت آبادان در اعتراض به بيکاري، دست به اعتصاب زدند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران (هرانا)، کارگران پالايشگاه نفت آبادان در اعتراض به بي‌توجهی مسئولان در قبال وضعيت معيشت ايشان در مقابل درب پالايشگاه بر روی زمين دراز کشيدند و مانع رفت و آمد به پالايشگاه شدند
در پی این حرکت اعتراضی مامورین نیروی انتظامی و حراست پالایشگاه سریعا خود را به محل تجمع رساندند و سعی در متفرق کردن کارگران معترض داشتند.
گفته می‌شود مامورین با دیدن کوتاه نیامدن کارگران اقدام به تهیهٔ فیلم و عکس از آنان نمودند. این تجمع تا ساعت ۱۲ ظهر ادامه داشت.

باز هم حادثه، باز هم جنایت
جمعی از کارگران ایران خودرو روز چهارشنبه 6 بهمن ماه با صدور اطلاعیه ای تحت عنوان «باز هم حادثه باز هم جنایت» ضمن همدردی با خانواده های همکاران جانباخته خود، این روز را عزای عمومی اعلام کردند.
در این اطلاعیه نوشته شده است که؛ در شامگاه سه شنبه 5 بهمن ماه یک دستگاه کمپرسی حامل بار یکی از پیمانکاران در حال ورود از درب شماره 9 ایران خودرو بود که بر اثر بریدن ترمز با تعدادی از کارگران برخورد کرد و متاسفانه باعث کشته شدن 4 نفر به اسامی «ولی الله رحمانی، مصطفی خضری، سعید شفیع خانی و میرمحسن» و زخمی شدن 13 کارگر دیگر گردید.
کارگران ایران خودرو ضمن ابراز همدردی با خانواده های جانباختگان، روز چهارشنبه ششم بهمن ماه را عزای عمومی اعلام کردند.
بعد از این حادثه دردناک کارگران کارخانه ایران خودرو دست به اعتراض زدند که در پی آن، بین کارگران و نیروهای حراست درگیری ایجاد می شود.
تجمع و تظاهرات کارگران هم در داخل و هم در بیرون کارخانه توسط نیروهای ضدشورش که بلافاصله از تهران، کرج و سایر نقاط به محل کارخانه اعزام شده بودند، سرکوب گردید.
مدیریت ایران خودرو شیفت صبح روز 6 بهمن 1389 را تعطیل اعلام کرد. سرویسهای حمل و نقل، کارگران را از نیمه راه به خانه هایشان بازگرداندند. کارگران شیفت بعد از ظهر، با سرویس به کارخانه رفتند، اما دست به اعتصاب زدند و تولید را به طور کامل متوقف کردند. مدیریت کارخانه که دریافت کارگران شیفت شب هم همین کار را خواهند کرد، این شیفت را هم تعطیل اعلام کرد. به این ترتیب، آن روز در سه شیفت، هیچ خودرویی در ایران خودرو تولید نشد.
چند روز بعد از این رویداد تاسفبار یکی دیگر از کارگران به نام «سعيد به نژاد» که از زخمیهای حادثه در ايران خودرو بود در بيمارستان جان باخت.
ایلنا طی گزارشی اعلام کرد که 6 نفر فوت كرده‌اند و 2 نفر در بيمارستان فوت كردند.
سندیکای کارگران قند مرودشت در پیامی همدردی اعضای این سندیکا را با اعضای خانواده کارگران جانباخته ایران خودرو و مصدومان این واقعه ابراز نمود، و از تمامی اشکال اعتراضی کارگران ایران خودرو اعلام حمایت کرد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار پیامی، همدردی خود را با کارگران ایران خودرو و خانواده کارگران جانباخته حادثه اخیر در این کارخانه ابراز داشت.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری با صدور اطلاعیه ای جانباختن چهار کارگر شرکت ایران خودرو را به خانواده و همکاران آنان تسلیت گفت.
اتحادیه آزاد کارگران ایران طی پیامی به کارگران ایران خودرو و خانواده های کارگران جان باخته فاجعه دلخراش جان باختن کارگران ایران خودرو اعلام کرد که «همچون شما در اندوه و خشم و انزجاری عمیق فرو رفته ایم.»
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران جان باختن کارگران را به خانودهای آنان و کارگران ایران خودرو صمیمانه تسلیت گفته و ضمن اعلام همبستگی با آنان از خواست به حق کارگران ایران خودرو مبنی بر محاکمه و مجازات مسببین این واقعه تاسف بار حمایت کرده است.
سنديكاى كارگران فلزكار و مكانيك نيز در پيامى جداگانه جان‌باختن عده اى از كارگران شيفت شب ايران خودرو را پس از اضافه كارى اجبارى تسليت گفته است.

بیانیه تشکلهای کارگری پیرامون وضعیت دستمزد کارگران
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام می داریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین شود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است. ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكلهاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد.
حداقل دستمزدی که در طول سالهای گذشته و بدون حضور نماینده های واقعی ما در شورای عالی کار تعیین شده است به هیچوجه در طول این سالها کفاف هزینه های زندگی ما را نکرده است و با سیر صعودی هر ساله تورم، سال به سال ما کارگران و خانواده هایمان در فقر و فلاکت بیشتری فرو رفته ایم.
قرار بوده است افزایش هر ساله حداقل دستمزد کارگران متناسب با تورم و سبد هزینه یک خانوار چهار نفره باشد. اما آیا در طول سالهای گذشته چنین چیزی در تعیین حداقل دستمزدها رعایت شده است؟ طبق اظهار نظر کارشناسان اقتصادی در سال گذشته خط فقر نزدیک به یک میلیون تومان بوده است، اما حداقل دستمزد کارگران در سال گذشته را 303 هزار تومان تعیین کردند که با احتساب سایر موارد قانونی مربوط به دستمزدهای کارگران حداکثر دریافتی اکثریت عظیم آنان به 500 هزار تومان نیز نمی رسد. آیا تعیین چنین دستمزدی با اذعان به خط فقر یک میلیون تومانی جز این است که صراحتاً ما کارگران را محکوم به زندگی در زیر خط فقر کرده اند؟ آیا چنین وضعیتی برای تعیین کنندگان حداقل دستمزد و خانواده های آنان قابل تحمل است که برای ما کارگران نیز قابل تحمل باشد. آیا واقعا حتی دو میلیون تومان دستمزد هم در شرایط اقتصادی کنونی و با آزاد سازی قیمتها کفاف تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره را می دهد؟
از نظر ما اگر قرار شده است قیمت اکثر کالاهای اساسی زندگی چندین برابر بشود ما کارگران نیز حق داریم دستمزدهای خود را به چندین برابر افزایش دهیم. آیا به جز این است که نیروی کار ما کارگران تنها کالایی است که ما از طریق فروش آن به صاحبان سرمایه امرار معاش می کنیم؟ آن وقت چرا باید وقتی نوبت تعیین قیمت نیروی کار ما کارگران فرا می رسد ما باید نظاره گر باشیم و عده ای در شورای عالی کار بدون حضور نمایندهای واقعی ما، قیمت نیروی کار ما را تعیین بکنند و یک زندگی زیر خط فقر را بر ما و خانواده هایمان تحمیل نمایند.
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام می داریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین بشود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است . ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكلهاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
اتحادیه آزاد کارگران ایران
هیئت موسس بازگشایی سندیکای فلزکار و مکانیک
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
بهمن 1389


منبع: نبرد خلق، شماره 308، یکشنبه 1 اسفند 1389(20 فوریه 2011)




آناهیتا اردوان

فریادهای عدالت طلبانه مردم در کشورهای تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی بی شک تاثیر بسزایی در روند مبارزات مردم کل منطقه علیه سیستمهای دیکتاتوری دارد. جهان بار دیگر شاهد آن گردید که اگر خلقهای ستم کشیده عزم جزم کنند و به صورت متحد وارد میدان شوند، هیچ قدرتی قادر نیست در مقابل آنان مقاومت کند. عطش رسیدن به رهایی و عزم بنای ساختار سیاسی- اقتصادی عادلانه برای مردمی که حاضرند تا پای جان در این مسیر فداکاری کنند، نه تنها پیکر قصر نشینان مستبد بلکه، ستون اندیشه هایی که مترصدند انفعال را با این ادعای پوچ که تاریخ انقلابها به سر رسیده تیوریزه کنند را نیز به لرزه در آورد.
در حالی که قیام مردمی در تونس، مصر و یمن توجه جهانیان و به همراه آن بنگاههای خبرپراکنی را به خود جلب کرده بود، مردم کشور عراق نیز به طور سازمان یافته تر و مصمم تری به میدان آمدند تا فساد دولتی که نوری مالکی مقام اول اجرایی آن را به عهده دارد، به چالش کشند. به دلیل توطیه های نوری المالکی در راستای تامین منافع ولایت فقیه در تهران، با این که زمان به نسبت درازی از تشکیل دولت جدید عراق می گذرد، نه تنها وزرای کابینه آن هنوز تکمیل نشده اند، بلکه مهمترین توافق یعنی، تشکیل و تعیین مفاد شورای ملی سیاستهای استراتژیک هنوز معوق مانده است. اندکی پیش، مجلس عراق به یکی از اعضای "العراقیه" به عنوان وزیر نیرو که وزارتخانه ای مهم است، رای اعتماد داد. وزارت امور شهرداری و کارهای عمرانی به "اتحاد ملی" و وزارت بازرگانی به یک شخصیت کرد عراقی محول گردید. به این ترتیب، در حال حاضر اعضای کایبنه نوری المالکی از ٢٤ شخصیت شیعه، ١١ سیاستمدار سنی و ٧ شخصیت کرد تشکیل شده است اما هنوز وزرای وزارتخانه های مهمی مانند دفاع و برنامه ریزی و چند پست وزیر مشاور تعیین نشده و توسط نوری المالکی شخصأ اداره می شود.
در همین رابطه به گزارش تلویزیون "الحره"، "صالح المطلک" که پست یکی از معاونان نخست وزیری را در دست دارد، عنوان می دارد که صبر "العراقیه" به دلیل عدم معرفی وزرای امنیتی و پر نکردن وزارتخانه های خالی و عدم تشکیل شورای ملی سیاستهای استراتژیک در حال لبریز شدن است. او می افزاید؛ قبل از تشکیل دولت، گفتگوهایی بین سران فراکسیونهای سیاسی وجود داشت و بر سر مجموعه‌ای از موضوعات توافق حاصل شد که از جمله آنها شورای ملی سیاستهای استراتژیک بوده و این موضوع بسیار مهمی است چرا که این نهاد، اهرم کنترل ارگانهای اجرایی در دولت خواهد بود و در صورتی که هر طرحی در آن به اکثریت ۸۰ درصد آرا دست پیدا نکند، اجرای آن برای نهادهای دولتی ممنوع خواهد بود. "العراقیه" معتقد است که منصب ریاست شورای ملی سیاستهای استراتژیک از ثقل بالایی برخوردار است که می‌بایست در پارلمان بر سر آن رای‌گیری شود، همان‌طور که بر سر نخست‌وزیر و معاونین نخست‌وزیر و وزرا و ریس‌جمهور رای‌گیری شد، یعنی این جایگاه کم اهمیت تر از مناصب مزبور نیست و از این رو باید از تایید پارلمان برخوردار شود تا از این راه از قدرت و تاثیر بیشتری در اتخاذ تصمیمات برخوردار گردد.
دکتر "ایاد علاوی"، رییس "العراقیه"، ائتلاف برنده انتخابات پارلمانی عراق در یک مصاحبه تلویزیونی در مورد اجرا نشدن توافقات پیرامون تشکیل دولت مشارکت ملی هشدار داد و گفت: "قبل از تشکیل دولت به گفتگوها روی آوردیم و از حق خود برای تشکیل دولت، به دلایلی که بخشی از آن داخلی و بخش دیگر خارجی بود، کوتاه آمدیم. اما برای مشارکت ملی در تصمیم گیری سیاسی، پایه هایی را قرار دادیم و بر سر آنها توافق شد ولی برخی طرفها در "لیست اتحاد ملی" – مشخصا در "حزب الدعوه" و "دولت قانون" - شروع به شانه خالی کردن از این تعهدات کردند. از جمله توافقاتی که صورت گرفت، این بود که نخست وزیری آیین نامه داشته باشد. افزوده برآن، بر سر موضوع توازن سیاسی در استخدامها و تجدید نظر در استخدامهای سابق که بر خلاف قانون صورت گرفته بود، توافق صورت گرفت. از جمله، انتصابات مربوط به مشاوران و معاونین وزارتخانه ها و فرماند‌هان لشکرها و غیره و طبعاً یکی از این توافقات هم تاسیس شورای ملی سیاستهای استراتژیک بود که هیچ کدام به واقعیت نپیوسته اند."
دکتر ایاد علاوی که با تلویزیون "الرشید" مصاحبه می کرد، افزود:"شورای ملی سیاستهای استراتژیک چیزی است که مورد تایید تمام طرفها بدون استثنا قرار گرفته است. ممکن است که در تشکیل این شورا گرد یک یا دو موضوع اختلافی وجود داشته باشد ولی از سوی همه و نیز نوری المالکی، به عنوان یکی از ابزارهای اصلی جهت تثبیت مبانی مشارکت ملی مورد تایید قرار گرفته ولی این توافقات تاکنون نقض شده است. در تخصیص وزارتخانه ها و مناصب سهمیه "العراقیه" که به امضا رسیده بود، به ما پستهای معاون نخست وزیر در امور اقتصادی، وزیر دفاع، و وزیر برق و نیز وزرای دیگری اختصاص داده شد ولی اکنون می گویند برای وزارت دفاع، اسامی مطرح می کنیم و متعلق به "العراقیه" نیست."
تداوم اعمال نفوذ مستبدانه نوری المالکی در حذف نیروهای لاییک و ملی در پروسه مشارکت در ساختار سیاسی با وجود قول و قرارهای قبل از تشکیل دولت و به موازات آن تشدید سرکوب و فساد اداری، حاصلی جز تشدید فقر ، بیکاری و تکدی گری برای ملتی که دهه های متمادی از جنگ و اشغال رنج می برد، نداشته است. وزیر حقوق بشر عراق به تازگی اعلام کرده است که عراق با پنج میلیون کودک یتیم، بیشترین شمار کودکان بدون سرپرست در جهان عرب را دارد. این در حالی ست که تشکیل یک دولت ملی و با ثبات که نه به منافع حکومت اوباشان در منطقه بلکه، تنها به منافع ملی عراق بیاندیشد، قادر است وضعیتی به وجود آورد که ملت عراق بتواند بر تضادها، برآمد حمله نیروهای امپریالیستی، جنگهای قومی و فرقه ای و تاثیر سوو اشغال کشور چیره گردد.
با آغاز به بیرون پرت شدن مهره های مستبدی همچون مبارک و بن علی از سیستمهای دیکتاتوری شان و تحت تاثیر تداوم اعتراضات پرشور خیابانی ملتهای این کشورها، نه تنها شعله خشم ملت غیور عراق بیش از پیش شعله ور گردید، بلکه نوری المالکی، مهره وابسته به رژیم ولایت فقیه را نیز به عقب نشاند. عزم فرهیختگان، جوانان و زنان در شهرهای بزرگ مصر و تونس در تغییر شیوه ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکمیتهای خودکامه، به عنوان زنگ خطری نه تنها در گوش ولایت فقیه بلکه، مهره وابسته به آن، نوری المالکی نیز طنین افکند. گرچه این رژیمها با ایجاد شرایط رعب و وحشت، حذف و تصفیه مخالفان و سرکوب نمی توانند خللی در اراده مردمی که به پا خواسته اند تا حقوق پایمال شده خود را طلب کنند، وارد سازند ولی نوری المالکی که تا دیروز حاضر نبود لحظه ای شمشیر از نیام کشیده خود علیه نیروهای مترقی، لاییک و ملی را زمین بگذارد، حسابگرانه عنوان کرد که گرچه قانون اساسی عراق مانع نخست وزیری در دور سوم، چهارم و یا پنجم نمی شود اما او شخصا تصمیم گرفته است که دیگر پس از این دور، نخست وزیر نشود!
البته مسایل در جهان به سرعت برق در حال تغییر است و معلوم نیست که المالکی قادر باشد با توجه به تشدید اعتراضات کارگری، کارمندان و زنان عراقی که به میدان آمده اند تا مانند سرکوب شدگان مصری و تونسی تکلیف خود را با حاکمان نالایق و مستبد یکسره کنند، حتی این دوره از نخست وزیری را نیز به پایان برساند. در همین رابطه روزنامه "لس انجلس تایمز" نوشت:"غوغای تغییر سیاسی در سراسر جهان عرب به عراق رسیده است."
شهرها و استانهای مختلف عراق در روزهای اخیر شاهد اعتراضهای پر شماری به سیاستهای نوری المالکی و درگیری مردم با ماموران دولتی بوده است. در همین رابطه، روزنامه نگاران در میدان مرکزی بغداد تحصن کردند و خواستار برکناری دولت نوری مالکی شدند. صدها نفر از مردم منطقه "الامانه" و بخشهایی از "شهرک صدر" در بغداد با برگزاری یک تظاهرات، با نامزد المالکی برای اشغال پست معاونت ریاست جمهوری مخالفت کردند. به گزارش "تلویزیون الشرقیه"، تظاهرات دیگری توسط مردم در همین استان برگزار شده است که خواستار گماردن افراد صالح در قدرت بودند. کارگران وزارت برق عراق در "میدان فردوسی" تحصن کردند و خواستار کار ثابت شدند. تظاهراتی نیز در شهر "فلوجه" علیه فساد دولت نوری المالکی برپا شده است. صدها تن از بیکاران در استان "قادسیه" در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و پارتی بازی در استخدامها، تظاهرات کردند که ایجاد کار مناسب را وظیفه دولت می دانستند. مردم "قادسیه" نیز به خیابانها آمدند و ابراز داشتند تا رسیدن به آزادی دست از اعتراض بر نخواهند داشت. یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات "الهاشمیه" اعلام داشت: "کاری با شما می کنیم که با حسنی مبارک کردند."
دهها تن از کارکنان برق، پزشکان، فرهنگیان و کارگران در بخشهای مختلف عراق دست به اعتراض زدند و خواستار رسیدگی به مشکلات معیشتی خود شدند.
ساکنان استانهای "الانبار"، "بابل"، "دیوانیه"، "نجف"، مناطق "شعله" و "حسینیه" بغداد، شهرهای "سماوه"، "العماره"، "بدره"، "ناصریه"، ساکنان "کوت" و "نینوا"، ادبا و فرهنگیان شهر "بصره"، کارگران نفت "کرکوک"، کارمندان شرکت تولید مواد غذایی در بغداد و ... به خیابانها آمدند تا انزجار خود علیه سیاستهای دولت نوری المالکی را ابراز کنند.
به گزارش تلویزیون "السومریه"، مردم "نینوا" با بر پایی تظاهراتی علیه سیاستهای نوری المالکی شعار می دادند: "سرنگون باد نظام المالکی و عوامل او!"
در واکنش به امواج اعتراضها، نیروهای المالکی به تظاهرکنندگان در شهر "کوت" در استان "واسط" حمله کرده و به گزارش تلویزیون "الشرقیه"، سی نفر را مجروح و سه نفر را به قتل رساندند. این گزارش اضافه می کند که هزار نفر مردم در مقابل مقر استانداری و شورای استان دست به تحصن زدند. شلیک گلوله ماموران دولتی به سوی تحصن کنندگان باعث شد که آنان به استانداری حمله کنند و ان را به محاصره خود در آوردند که این مساله باعث فرار استاندار و عده ای از ماموران دولتی گردید.
با فرار حسنی مبارک از مصر و فروپاشی دستگاه استبدادی بن علی در تونس و خیزشهای انبوه مردم تحت ستم در کشورهای دیگر، هستی نظامهای استبدادی منطقه، به خطر افتاده است. دستگاه فاسد حکومت المالکی و ولایت فقیه اش از این مساله مستثنی نیستند. تشدید اختناق و کشاندن نیروهای سرکوب به خیابانها جهت قتل عام مردم، تلاش بیهوده نظامهای فاسد برای به تعویق افکندن سرازیر شدن خود به زباله دان تاریخ است؛ حکومتهایی که تا دیروز از حاصل استثمار و تاراج دسترنج مردم زحمتکش، کاخهای طلایی می ساختند.
اتحاد عمل مردم ستم دیده از تونس تا مصر در رویارویی و مبارزه با دیکتاتوری از مرز ترس و وحشت عبور کرده است و می رود تا منطقه را از وجود رژیمهای مستبد بزداید. کشور عراق نیز با توجه به این شرایط سرنوشت ساز، در موقعیت حساسی قرار گرفته است. تداوم مبارزات مردم این کشور برای دگرگون ساختن ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، با رهایی از چنگ گرایشی که از بند ناف ولایت فقیه تغذیه می کند، رابطه ای تنگاتنگ دارد. اتحاد عمل نیروهای گوناگون اجتماعی عراقی نه تنها زنگ خطر را برای نوری المالکی و سیاست توسعه طلبانه رژیم ولایت فقیه به صدا در آورده است، بلکه در صورت تداومی آگاهانه قادر است حلقه را بر گردن منافع امپریالیستی نیز تنگ سازد. مردم عراق در طول مبارزات تاریخی خود علیه حاکمان خودکامه و اشغالگران، تجربه های زیادی کسب کرده اند. در صورت ادامه مبارزه و اتحاد عمل و حمایت نیروهای ملی، مترقی و لاییک، آنها قادرند تاثیر به سزایی بر سرنوشت خود بگذارند و در این مسیر از یوغ بردگی حامیان سرمایه و ارتجاع حاکم بر تهران نیز رهایی یابند.


منبع: نبرد خلق، شماره 308، یکشنبه 1 اسفند 1389(20 فوریه 2011)




تقی روزبه

بالأخره شترحذف دم خانه رفسنجانی یعنی مهمترین کارگزارمورداعتماد خمینی وازبینان گذاران اصلی نظام جمهوری اسلامی وکسی که درافکندن ردای ولایت فقیه بردوش خامنه ای وبالاکشیدن وی نقش تعیین کننده داشت، و پست های دهان پرکنی چون ریاست مجلس خبرگان ومجمع تشخیص مصلحت را هم یدک می کشید(ومی کشد)، فرا رسید.بی شک بدون اجازه وتوافق ضمنی خامنه ای کیش مات کردن وی توسط مهره ای هم چون مهدوی کنی- یک جسدسیاسی- ناممکن بود. رقبای ِرند وی هم که پیشاپیش بوی الرحمن را شنیده بودند،سرازپا نشناخته وبرآن شدند تا با توسل به بدترین تحقیرها و اهانت ها باو وخانواده اش به پیشوازخلع ید ازعناوین پرطمطراقش بروند.آنها پیش ازاین هم با حمله به خانه او و پخش شعارهای مرگ برهاشمی درسیمای جمهوری اسلامی ،افول ستاره اقبال او را باطلاع همگان رسانده بودند.بدون آنکه ازبابت چنین اهانتی به یارمورد اعتماد خمینی آب ازآب تکان بخورد ولبی توسط خامنه ای دردفاع ولوظاهری ازهمدم دیرین خود جنبانده شود. گواینکه وقتی او خائفانه و و"محترمانه" تسلیم سرنوشت خود شد،تشکرخامنه ای ازاحساس مسئولیت وی وگزک ندادن بدشمنان نظام بدرقه راهش گردید،هم چنانکه دلجوئی ازوی با برخورد به اهانت کنندگان به دخترش نیز پس دیرکردی قابل فهم،نوشداروی پس ازمرگ سهراب بود .ازقدیم گفته اند "سیاست" پدرومادرندارد،اما درندگی واوج بی اخلاقی آن را باید درحکومت اسلامی به تماشا نشست.
اززمان حذف اصلاح طلبان ازساختارقدرت ومغضوب شدنشان، جایگاه رفسنجانی ( به عنوان تجسم رویکرد پراگماتیستی با الزامات ومقتضیات سرمایه جهانی) که درساختار قدرت برسکوئی درمنتها علیه طیف اصول گرایان و درنزدیک ترین نقطه به اصلاح طلبان ایستاده بود وموقعیت خویش را مدیون مانوربین بخش اصول گرایان و اصلاح طلبان نظام بود، بطوراجتناب ناپذیردرمعرض تهدیدهای روزافزون قرارداشت.هم چنانکه درهمان موج اول دستگیری ها کسانی چون عطریانفرها (کارگزاران) نیزدستگیر وبرای اعترافات به پشت تلویزیون آورده شدند. اوازمدتها پیش وزش بادهای سمی بسوی خود را حس کرده بود وحتی فرزندش را برای دورماندن ازچشم زخم مخالفین به لندن فرستاده بود.تلاش های های مذبوحانه او برای حفظ موقعیت خود برسطح امواج پرافت وخیز قدرت، علیرغم برخ کشیدن عشقش به رهبری ورفاقت وخدمات چندین دهه اش ودیدارهای هفتگی، برای اوافاقه ای نکرد.چراکه قدرتی که امروزه رهبری برآن تکیه زده است ازجائی دیگرسیراب می شود که با منافع خاندان رفسنجانی وامثال وی میانه ای ندارد.
درکناررفتن(گذاشتن) رفسنجانی ازمنصب مجلس خبرگان، اگرچه مخالفت خوانی های بی وقفه احمدی نژاد وحامیانش دخیل بود،اما این به تنهائی کافی نبود اگرهرآینه اصول گرایان سنتی نیزدردامن زدن به آن با دولت به رقابت بر نه خاسته بودند. این بخش ازاصول گرایان باسودای خیزبرداشتن به سوی تسخیر قدرت،لازم دیدند که دراین برهه زمانی خرده حساب های دیرینه خود را بارفسنجانی تصفیه کنند. پس ازآنکه رفسنجانی اتمام حجت آنها را درمرزبندی قاطع ومحکوم ساختن "فتنه"- درحدتسلیم شدن کامل،آنهم در مهلتی چند روزه- برآورده نساخت،آنها برآن شدند تا با گرفتن ابتکارعمل ازدست دولت درمخالفت با رفسنجانی، تکلیف خود را با این برادرناتنی خود روشن سازند وآنگاه بادستی بازتر به مصاف رقیب اصلی وخطرناک خود بروند.دراصل تسخیرریاست قوه خبرگان توسط سنت گرایان ودبیر کل جامعه روحانیت مبارز، تسخیرعرصه کیفا جدیدی ازقدرت نبود، بلکه تنها یک دست کردن بیشتر نهادی بود که ازقبل هم عمدتا درچنگ همین اصول گرایان قرارداشت. ضمن آنکه آنها با به روی صحنه آوردن کنی ولو باویلچر، ازدست اندازی عناصرتندروئی چون مصباح یزدی ویا جنتی به این پست حساس ممانعت به عمل آوردند. ازهمین رو خلع ید رفسنجانی ازمقامی که بیشترنمادین بود تاواقعی، تنها نشانه ای بود قاطع ازواقعیت تغییر توازن قوائی که ازمدتها پیش درساختارقدرت صورت گرفته بود وبهمین دلیل علیرغم سروصدای توجه برانگیزخودماهیتا جزبه پایان بردن یک نبرد موضعی وحاشیه ای نبود.جنگ اصلی درجای دیگری قرارداشت:
احمد توکلی( ودارودسته اش) که نقش دیده بان(استراتژیک)اصول گرایان سنتی را بازی می کنند،گرچه خود ازتهیه کنندگان آتش حمله به رفسنجانی بودند،اما خیلی زوددریافتند که نباید این نبردموضعی بیش ازحد لازم اهمیت پیداکند ونبرداصلی را تحت الشعاع خود قراردهد. ازهمین رو برای ایجاد تمرکز روی صحنه اصلی منازعات در این مرحله، سایت الف ضمن دادن هشدارنسبت به زیاده روی دربرخورد با رفسنجانی به نوعی خواهان ایجاد آتش بس باوی گردید. دراین رویکرد (اتئلاف با رفسنجانی تضعیف شده) رفسنجانی به عنوان بخش معینی ازاصول گرایان سنتی ودارای نفوذمعینی درجامعه وروحانیت معرفی شده است.درهرحال این واقعیت دارد که ثقل اصلی نبرد به نقطه دیگری دربین باندها وجناح های حاکمیت منتقل شده است ونه پیرامون کنارگذاشته شدن یک شیربی یال ودم واشکم.نامه توکلی به احمدی نژاد وموردپرسش قراردادن وی پیرامون مفاهیمی چون مکتب ایرانی و یا برگزاری جشن مراسم نوروزی باحضور12 رئیس جمهور وهواکردن فیل منشورنوروروکورش درتخت جمسید که یادآورجشنهای 2500 ساله شاهنشاهی قلمدادمی شود(که ظاهرا تحت فشارروحانیت وخامنه ای تلاش می شود که درتهران برگذارشود)،وتهدید به طرح سؤال درمجلس درصورت عقب نشینی کردن احمدی نژاد،طرح مجددعدم تمکین دولت به مصوبات مجلس درپی ناکامی کمیسیون حل اختلاف مجلس ودولت و... جملگی نشانه هائی هستند از انتقال بحران به کانون اصلی خود درفازجدید. بی شک این بحران تازه شروع نشده است ومدتهاست که سربازکرده است، اما هنوزتحت الشعاع تضادهای دیگرقرارداشت.ولی تحولات جدید ازجمله دستگیری موسوی وکروبی و مرزبندی قاطع با"فتنه" وباصطلاح فرونشستن غبارابهام و خشکاندن عقبه آنها درمیان صفوف اصول گرایان و حذف رفسنجانی ازریاست مجلس خبرگان و... وحتی تحولات منطقه موجب حادترشدن آن گردیده است. علاوه برآنها، مساله دیگری که دردورقبلی اصول گرایان را درتهاجم به رقیب محتاط می کرد،مرحله اجرائی شدن آزادسازی قیمتها و سیاست حذف یارانه ها بود که باتوجه به نگرانی از خیزش های محتمل توده ای،دامن زده شدن بیش ازحدبه این شکاف ها را به مصلحت نظام نمی دیدند.اما با گذشت زمان وخاطرجمع شدن(نسبی) خیالشان ازآن،مصلحت اندیشی فوق نیزکمرنگ گردید.علاوه براین، تحولات منطقه هم به نوبه خود عامل مضاعفی بود درتشدید تضادهای درونی محافظه کاران ونومحافظه کاران.چراکه عَلم کردن مکتب ایرانی وتأکید برناسیونالیسم ایرانی درشرایطی که بیش ازهرزمانی لازم است برالگوی اسلامی جهت تأثیرگذاری برتحولات منطقه وگسترش دامنه نفوذاسلام پافشاری شود،به معنای نواختن شپیورازسرگشادش می باشدکه حاصلی جز فرصت سوزی ندارد.
باین ترتیب صف آرائی اصلی بین مکتب اسلام،روحانیت وباشعارتمرکزقدرت دربیت رهبری واطاعت محض ازاو دریکسو، وگفتمان مکتب اسلامی- ایرانی وحامیانش ازسوی دیگر،ویژگی اصلی این مرحله ازرشدتضادهای درونی حاکمیت را تشکیل می دهد. این صف آرائی ها رامی توان هم چنین درنهادهای تحت نفوذ آنها یعنی مجلس اسلامی وقوه قضائیه ومجلس خبرگان ومجمع تشخیص مصلحت که عمدتا دردستان اصول گرایان سنتی قراردارد دربرابرقوه مجریه وزیرمجموعه ها وحامیان دولت مشاهده کرد. اگردردورقبلی اصول گرایان سنتی دربرابررقبائی چون موسوی وکروبی وخاتمی ویا رفسنجانی حاضرشده بودند که درکناراحمدی نژاد ودرائتلاف با او قرارگیرند،اکنون اوضاع بالکل تغییرکرده است. اکنون هم آن رقبا حذف شده و اکثرا دیگربخشی ازساختارقدرت محسوب نمی شوند وهم احمدی نژاد با تصفیه عناصروابسته به اصول گرایان درکابینه باین ائتلاف پایان داده است وهم بزعم آنها پوست اندازی جدیدی دراحمدی نژاد صورت گرفته واو دیگر خود را ازجنس اصول گرایان نمی داند ولاجرم خطراستحاله نظام جدی ترشده است.

نقش سپاه
آنچه که اوضاع جدید وصف آرائی های آن را پیچیده ومبهم می کند نقش سپاه پاسداران وتشکل های اقماری آن( بسیج و...) است. تاکنون این نیروتلاش کرده است که بطورپوشیده،غیرمستقیم وازمجاری وکانال های رسمی اعمال نفوذکند.اما جایگاه وتوقعات اکنون وی گسترش یافته است، به ویژه پس ازبرکشیدن احمدی نژاد به ریاست جمهوری دردوره قبل(باهمراهی بیت رهبری)، ونفوذ آنها دردولت ومجلس و... وذی نفع بودنش درجابجائی های آینده بسود مهره های مورد نظرخود.
واقعیت آن است که اکنون سپاه پاسداران به عنوان بخش مهمی ازساختارقدرت سیاسی،درمقایسه باگذشته بطورملموس ترومستقیم تری نقش آفرینی می کند. آنها دیگرصرفا به عنوان نیروی نظامی تحت فرمان عمل نمی کنند،بلکه خود به عنوان یک نیروی اقتصادی،سیاسی ونظامی(وهم چنین امنیتی) خودبسنده و مؤثر عمل می کنند.بخش مهی هستند ازواقعیت بوروکراسی موجود وادغام شده درآن (جه مستقیم وچه غیرمستقیم ازطریق کادرهای مرخص شده ازسپاه وقرارگرفته درپست های مهم ) که نسبت به تحولات وجهت گیری های نظام حساس هستند.بیاد داریم آنها حتی زمانی که نفوذکنونی را نداشتند،به اصلاح طلبان ودولت خاتمی اولتیماتوم می دادند.واین درحالی است که درطی این مدت بر دامنه نفوذ آنها درساختارنظام افزوده شده است. پس از حمله بوش به عراق وافغانستان وتهدید مداوم ایران که موجب گسترش اهمیت ونقش سپاه و حضورونفوذ آن گردید، دردوره بعد بخصوص باگسترش نارضایتی ها وخطرشورش های داخلی،سپاه استراتژی جدید خود را ازمقابله صرف با تهدیدهای خارجی به مقابله با خطرات وشورش های مردمی بسط داد و برهمین اساس به تجدید آرایش و سازماندهی خود پرداخت وبدلیل افزایش نیازنظام به آن بیش ازپیش با سیاست ومسائل جاری عجین شد. دردوران ریاست احمدی نژاد که به نحومحسوسی ازجانب سپاه حمایت می شد،متقابلا پشتیبانی های بی دریغ دولت ازسپاه،بطورروزافزونی برفربه شدن ونقش آفرینی آن درحوزه ها ونهادهای گوناگون سیاسی واقتصادی وفرهنگی افزود. نباید نادیده گرفت که علاوبرنقش تهدیدات خارجی درافزایش وزن سپاه درکل حیات سیاسی،عامل داخلی حتی به مراتب مؤثرترازآن هم دراین امردخیل بوده است:به موازات ازدست رفتن پایگاه اجتماعی حکومت اسلامی درداخل وحجیم شدن صفوف مخالفین جمهوری اسلامی، نیاز به سپاه به عنوان تکیه گاهی مهم وسراسری درعرصه های نظامی- سیاسی- اقتصادی درحفظ شالوده حکومت اسلامی افزوده می شد. خمینی-درشرایط وتوازن قوای معینی- البته مخالف دخالت سپاه درسیاست بود وآن را خطرناک می دانست.اصلاح طلبان نیزمخالف بودند ونوه خمینی نیزمخالفت خود را با مداخله سپاه اعلام کرد. اما روشن بود که این وصایای خمینی بود که باید دربرابر ضرورت های تازه بی اعتبارمی شدند. مگرنه این است که برترین میراث بجا مانده ازخمینی اصل همه چیزدرخدمت مصلحت حفظ بود؟ خلأ حاصل ازریزش شتابان پایگاه اجتماعی نظام ومنزوی شدنش وتهدیدهائی که ازرهگذرنظام با آن مواجه شده بود، باید سریعا پرمی شد(روحانیت وبازارونیروهای متعلق به آن خود درمیان مردم منزوی ومنفوربودند) وبنابراین نیروئی آماده تروحریص ترازحزب-نهادنظامی سپاه پاسداران برای پرکردن آن وجود داشت؟.درواقع نیازنظام برای بقاء خود با فربه شدن وپیشروی این نیروی پراشتهای چندوجهی انطباق داشت. باین ترتیب بودکه مسیرنقش آفرینی این نیرو هموارگردید. نیروئی تازه به دوران رسیده وبلند پرواز که ازقضا منافع ویژه اش هم چندان با منافع بازارو روحانیت و اصول گرایان هم خوانی نداشته وندارد .بی شک عرض اندام یک نیروی سیاسی واقتصادی مسلح نه فقط درتصاحب یک جانبه معاملات پرچرب وچیل اقتصادی حاوی رانت ویژه ای است، وسبب نارضایتی رقبای خود می شود،بلکه هم چنین درتصاحب پست های سیاسی چنین است وبخصوص رقابت دراین عرصه را می تواند به منطقه ای خطرخیز تبدیل کند.بی جهت نیست که اخیرا یکی ازفرماندهان مهم –فرمانده سپاه قزوین- ناپرهیزی کرده و با روکردن مقاصد ونیات پشت پرده،که بخاطرآن ظاهرا ازسوی همقطاران خود اخطارهم گرفت، معلوم گشت که سپاه دارد ازهم اکنون باخط ونشان کشیدن بطورضمنی حریف خود درانتخابات بعدی را به خونریزی هم تهدید می کند!.
اصول گرایان سنتی نیزبه سهم خود با درک اهمیت سپاه تلاشهائی را برای جلب رضایت سپاه ازطریق رشوه دادن وتعریف وتمجیدازآن به عمل می آورند، اما سپاه صرفنطرازاصطکاک منافع اخص خود با منافع این بخش ازاصول گرایان وداشتن حساسیت دیرینه به آنها وروحانیت،اکنون نیرومندترازآن است که بخواهد ازاصول گرایان دستورالعملی درافت کند.البته امید اصلی اصول گرایان برای بیطرف کردن سپاه دل بستن به فرماندهی کل قوای ولی فقیه است واینکه بتوانند حمایت کامل ولی فقیه ازخود را بدست آورند.

انتقال تضادها به کانون های تازه نشاندهنده آن است که حذف وجراحی نه فقط موجب یکدستی ساختارقدرت نمی شودبلکه به منزله شروع فازجدید وشدیدتری ازکشمکش های درونی است که هم چون خوره ای به جان حکومت اسلامی افتاده وپایانی برآن متصورنیست. خون ریزی درونی و خود ویرانگری بخشی ازروند فروپاشی است که ظاهرا مأموریت اصلی پیشبردآن به عهده خود جمهوری اسلامی نهاده شده است.دامنه این ویرانگری اکنون به نزدیک ترین خودیها و قطع اندامهای خود رسیده است. حتی می توان گفت که با حذف رفسنجانی،یکی ازمهمترین کارگردانان نسل اول،به نحوی غیرمستقیم زیرپای خود ولی فقیه هم لغزنده می شود.چراکه نظام ولی فقیه برای حفظ وماندگاری خود دربرابرآفت استحاله ویا حتی حذف، قبل ازهرچیز به حداقلی از پایگاه اجتماعی نیازمنداست. این پایگاه اجتماعی متناظربا ولایت فقیه، هم شامل بخش ها ولایه های سنتی جامعه یعنی توده های تهیدست با آگاهی سیاسی پائین دربرخی روستاها وشهرهای کوچک ونقاط سنتی شهرهای بزرگ است که اکنون مدتی است چنین پایگاهی باخطر فروریزی ویا منفعل شدن مواجه شده است، وهم شامل لایه های مرفه و متنفع بازارروحانیت وامثال آن است .بدیهی است که عروج نیروهائی چون احمدی نژاد ویا سپاه دربافت قدرت به معنی تضعیف مقام وموقعیت نیروی سنتی فوق است که این خود به معنی خالی شدن زیرپای پایگاه اجتماعی ولایت فقیه است. نیروی سرکوب یعنی سپاه وبسیج وحتی بوروکرات های برخاسته ازآن نمی تواند جایگزین مناسبی برای پایگاه اجتماعی مناسب وبسنده برای ولایت فقیه باشد.

براستی اکنون نوبت کیست وقراراست کدام بخش ازاندام حکومت اسلامی برای نجات بیمار قطع شود؟!
سوالات مهم وجدیدی باشروع فازجدید بحران درون حکومتی دربرابرما قرارگرفته است: آیا زمان مداخله مستقیم سپاه درسیاست فرارسیده است یا هم چنان سپاه به صورت غیرمستقیم وتحت پوشش نهادهای رسمی عمل خواهد کرد؟ دست بالا را دراین دورازنبردهای درون حکومتی کدام طرف خواهد داشت؟دولت وسپاه ویا اصول گرایان وروحانیت ؟ موضع نهائی ولی فقیه دراین کشاکش چه خواهد بود وآیا این شتربه درخانه ولی فقیه هم خواهد رسید؟ آیا نبردهای آتی،هم چون تاکنون درقالب سیاسی خواهد ماند یا آنکه باظهوریک قدرت وحزب مسلح و ذینفع درتحولات سیاسی می تواند فراتررفته وچه بسا خونین هم بشود؟ وآیا نیروی سپاه پاسداران قادرخواهد دراین کشاکش ها به صورت نیروی یک پارچه عمل کند ویا آنکه خود می تواند-باتوجه بازتولید سریع "بورژواهای سپاه وپرولتارهای سپاه" دچارانشقاق گردد؟ نه فقط شقه شدن بدلیل موضع گیری های متفاوت دربرابررقبا بلکه هم چنین بین مقامات وفرماندهان وبوروکرات-بورژوا وبدنه محروم مانده آن.

دریافتن پاسخ به این سؤالات یک نکته را نباید نادیده گرفت. این درست است که محتوای مطالبات وواقعیت های جامعه دستخوش دگرگونی شده است و مخالفت علیه روحانیت ومذهب ونهادی سیاسی موجود وجه غالب را تشکیل می دهد وباین اعتبارضرورت تغییروجهت گیری عمومی بطورکلی اجتناب ناپذیراست. اما این رانیزآموخته ایم که تحولات تاریخی الزاما خطی پیش نمی روند و باتوجه به توازن قوا وصف آرائی مشخص ومیزان آمادگی های بالفعل وبالقوه، وقوع جهش های منفی ولوآنکه آینده ای هم نداشته باشند، همواره متحمل است. واقعیت دیگرآن است، هم چنانکه شاهدیم،احمدی نژاد وتیم او درجهت بهره برداری ازاین نارضایتی عمومی ازروحانیت ومذهب،درتکاپوهستند و باطرح ایده هائی چون مکتب ایرانی ودستاویزقراردادن باستان گرائی وناسیونالیسم،وباتکیه برمانورهای پوپولیستی چون یارانه ها وسهمیه های نقدی وچرخش تبلیغاتی درشهرها ودادن وعده وعیدها، بخصوص با توجه با تأثیرمعین این مانورها درمناطق روستائی وشهرهای کوچک،تلاش دارندکه درروند اوضاع تأثیرگذارباشند.
بی تردید درمتن چنین بستری پیچیده پاسخ به این سؤالات آسان نخواهد بود.اما ناگزیریم که با خیره شدن درروند تحولات ورصدکردن توازن قوا به تدریج پاسخ های بسنده ولازم رابدست آوریم.بخصوص باتوجه به آنکه یکی ازدلایل مهم پوست اندازی احمدی نژاد و"لبخند زدن" به ایرانی وناسیونالیسم ایرانی مصادره باصطلاح طبقه متوسط وجلب آراء آن چهارده میلیون نفری است که با روحانیت وحاکمیت مذهی واپسگرایان مسأله دارند.همانطورکه آشفته شدن صفوف بالائی ها بی تأثیرازجنبش وصفوف مردم نیست،متقابلا تاکتیک ها ومانورهای بالائی ها نیزنمی تواند درآشفتن صفوف پائینی ها بی تأثیرباشد.ازاین رو تنها با شناخت دقیق ترمسائل مرحله تازه وشناسائی نقاط آسیب پذیر ومانورها وتاکتیک های آنهاست که می توان هم بردامنه وعمق مطالبات جنبش افزود وهم مانورهای رژیم را خنثی ساخت و برشدت منازعات درونی آنها افزود.



تلویزیون« جنبش سبز» پخش خود را از روز دوشنبه بر روی ماهواره آغاز می کند 

تلویزیون جنبش سبز با نام "رسا" از روز دوشنبه 23 اسفند، ساعت 6 بعد از ظهر به وقت تهران، پخش خود را از طریق ماهواره یوتل ست دبلیو۳ اِ W3A آغاز می کند.
در بیانیه این شبکه که بر روی سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، منتشر شده آمده است: "رسا تمام تلاش خود را برای بازتاب دادن پیام رهبران و صداهای متنوع جنبش (سبز) بکارخواهد بست."



نگرانی از افزایش قربانیان زلزله و سونامی ژاپن به بیش از ۱۰ هزار نفر

یکی از مقام‌های پلیس ژاپن می‌گوید امکان دارد که تنها در یک شهر ژاپن شمار کشته‌شدگان زلزله و سونامی این کشور به بیش از ۱۰ هزار نفر برسد. در عین حال وضعیت غیر ایمن یکی از نیروگاه‌های اتمی ژاپن بر نگرانی‌ها پیرامون امکان وقوع وخیم‌ترین فاجعه اتمی جهان در ۲۵ سال گذشته دامن می‌زند.
به گزارش آسوشیتدپرس، اگرچه دولت تعداد کمک‌رسان‌های خود را به صد‌هزار نفر افزایش داده است، همچنان نگرانی در مورد افزایش شدید شمار کشته‌شدگان به قوت خود باقی است و رئیس پلیس شهر میاگی روز یکشنبه در نشست مقامات امدادرسانی اعلام کرده است که به تخمین وی، این فاجعه بیش از ۱۰ هزار قربانی خواهد داشت.
شهر میاگی که یکی از سه منطقه‌ای است که بیشترین شدت زلزله را احساس کرده‌است، ۲.۳ میلیون نفر جمعیت دارد و تا کنون تعداد رسمی کشته‌شدگان این شهر ۳۷۹ نفر اعلام شده است.
بر اساس آمار رسمی، زلزله سهمگین ۲۰ اسفندماه ژاپن، اعلام کرده‌اند که دست‌کم هزار و ۲۰۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند و میلیون‌ها نفر از آسیب‌دیدگان نیز از نبود آب، برق و غذای مناسب رنج می‌برند.
بر اساس ارزیابی سازمان زمین‌شناسی آمریکا این زلزله که باعث ایجاد سونامی نیز شد، ۸.۹ دهم ریشتر شدت داشت و قویترین زلزله ثبت شده در ژاپن بوده است.
از زمان وقوع این زلزله تا کنون بیش از ۱۵۰ پس لرزه در ژاپن به ثبت رسیده است.
بر اثر زلزله روز جمعه دستکم ۱.۴ میلیون خانواده به آب آشامیدنی دسترسی ندارند. همچنین حدود ۲.۵ میلیون خانوار نیز از نبود برق رنج می‌برند و این در حالی است که دمای هوادر برخی مناطق در طول شب به صفر درجه نزدیک می‌شود.

نگرانی از وقوع وخیم‌ترین فاجعه اتمی جهان در ۲۵ سال گذشته

به دنبال وقوع این زلزله کارکنان نیروگاه هسته‌ای فوکوشیمای ژاپن به شدت در تلاشند تا از نشت مواد رادیو‌اکتیو به خارج از دو رآکتور آسیب‌دیده این نیروگاه که می‌تواند به وخیم‌ترین فاجعه اتمی جهان در ۲۵ سال گذشته منجر شود، جلوگیری کنند.
زلزله ژاپن به رآکتور شماره یک و شماره سه نیروگاه فوکوشیما که در ۲۴۰ کیلومتری شمال توکیو قرار دارد، آسیب زده است.
روز گذشته وقوع یک انفجار در جدار خارجی رآکتور شماره یک موجی از نگرانی‌ها را پیرامون وقوع پدیده ذوب اتمی و نشت مواد رادیو اکتیو به خارج از این رآکتور پدید آورد.
ذوب هسته‌ای زمانی به وقوع می‌پیوندد که بنا به عللی خنک‌کننده رآکتور از کار بیافتد که همین امر موجب بالا رفتن حرارت درون رآکتور و ذوب شدن لوله‌های حاوی سوخت اتمی شود.
به دنبال ذوب شدن لوله‌های درون رآکتور سوخت اتمی یا همان مواد رادیو اکتیو اورانیوم داخل لوله‌ها نیز که ذوب شده و تبدیل به مواد رادیو اکتیو بسیار خطرناکی شده‌اند به داخل رآکتور جاری شده و منفجر خواهند شد.
یوکیا ادانو، دبیر هیئت دولت ژاپن، اعلام کرده است که امکان دارد مواد رادیو اکتیور به خارج از رآکتور نشت کرده باشند اما نمی‌توان این مطلب را تأیید کرد.
در عین حال یکی از مقامات صنعت هسته‌ای ژاپن می‌گوید که این انفجار می‌تواند ناشی از شعله‌ور شدن هیدروژن باشد که به گفته وی لزوماً موجب نشت رادیو اکتیو مذاب نخواهد شد.
وی تأکید کرده است که این نیروگاه از وضعیت امن خارج شده است اما این بدان معنا نیست که «خطر جدی» سلامت انسان‌ها را تهدید می‌کند.
این در حالی است که به نوشته آسوشیتد پرس، یک مقام رسمی ژاپن که نامش ذکر نشده، گفته است که در زمان وقوع انفجار حدود ۱۹۰ نفر در شعاع ۱۰ کیلومتری این نیروگاه بوده‌اند که آلوده بودن ۲۲ نفر از آن‌ها به تشعشعات رادیو اکتیو تأیید شده است.
به گفته دولت ژاپن در حال حاضر مهندسین حاضر در نیروگاه با پمپاژ آب دریا به درون رآکتور شماره ۳، دمای این رآکتور را تا حدی کنترل کرده‌اند.
دولت ژاپن از افرادی که در شعاع ۲۰ کیلومتری نیروگاه فوکوشیما سکونت دارند خواسته است تا این منطقه را ترک کنند.
تا کنون حدود ۱۴۰ هزار نفر این منطقه را ترک کرده‌اند.



تصمیم به گسترش خانه‌سازی‌ها در واکنش به قتل پنج عضو یک خانواده اسرائیلی

دولت اسرائیل در واکنش به کشته شدن پنج نفر از اعضای یک خانواده اسرائیلی به دست «شبه‌نظامیان فلسطینی» مجهز به سلاح سرد، ساخت و سازهای بیشتری در یهودی‌نشین‌های کنونی کرانه باختری را تصویب کرد.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، شامگاه شنبه در یک سخنرانی ویژه، در پی کشته شدن یک زوج اسرائیلی و سه فرزند خردسال آنها، اعلام کرد که تنها پاسخ اسرائیل به چنین جنایتی «تقویت یهودی‌نشین‌ها» و ساختن خانه‌های بیشتر برای یهودیان (در کرانه باختری) است.
الی ییشای، وزیر کشور اسرائیل و دبیرکل حزب مذهبی راستگرای «شاس»،  یکشنبه گفت که در برابر هر اسرائیلی که به قتل رسیده، باید هزار واحد مسکونی در آبادی‌های یهودی ساخته شود.
از سوی دیگر، رسانه‌های اسرائیلی اعلام کردند که با ساخت در مجموع ۵۰۰ خانه دیگر در آبادی‌های کنونی موافقت شده است.
کمیسیون اداری خانه‌سازی در آبادی‌های اسرائیلی شامگاه شنبه تشکیل جلسه داد و ساخت و سازها را در شهرک‌های «گوش عتصیون»، «معله آدومیم»، «آریئل» و «کریات سه فر» تصویب کرد.
دفتر نخست‌وزیری اسرائیل موافقت بنیامین نتانیاهو را با مصوبات کمیسیون آبادی‌ها اعلام کرد.
شامگاه جمعه «فرد یا افرادی از میان فلسطینی‌ها»، با رخنه به درون خانه یک خانواده اسرائیلی در آبادی «ایتامار» در نزدیکی نابلس، یک زوج اسرائیلی و فرزندان ۱۱ ساله و سه ساله، و طفل شیرخواره سه ماهه آنها را با ضربات چاقو، در حالی که در خواب بودند، به قتل رساندند.
فرزند بزرگ این زوج که دختری ۱۲ ساله بود، توانسته بود دو برادر دو ساله و شش ساله دیگر خود را که در اتاقی دیگر بودند، پنهان ازچشم قاتل یا قاتلان، به خانه همسایه ببرد و از طریق همسایگان، حضور فلسطینی‌ها در خانه والدین خود را به نیروهای امنیتی اسرائیل گزارش کند.
کشتن «هاداس» طفل دختر شیرخواره سه ماهه، العاد پسر سه ساله و یووال پسر یازده ساله، با ضربات چاقوی تروریست‌ها، درحالی که عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌های این کودکان در اتاق مملو از خون دیده می‌شود، جامعه اسرائیل را به شدت تکان داده است.
نخست‌وزیر و وزیر دفاع اسرائیل به نیروهای امنیتی کشورشان دستور داده‌اند که بیشترین تلاش به عمل آید تا افراد مرتبط با این قتل، هرچه زودتر در دهکده‌های فلسطینی دستگیر شوند.
از سال ۲۰۰۲، چنین قتلی علیه خانواده‌های اسرائیلی، درون خانه‌های آنها در کرانه باختری رخ نداده بود. در سال ۲۰۰۲، در حادثه مشابهی، چند فلسطینی با چاقو یک مادر و اطفال خردسال او را در خواب، کشتند که آن حادثه نیز شوک بزرگی به اسرائیلی‌ها وارد کرد.
در سال ۲۰۰۲، اسرائیل با رخدادهای خونین انتفاضه الاقصی روبه‌رو بود. اما اکنون سال‌هاست که کرانه باختری در آرامش نسبی به سر برده بود.
در رهگذر آرامش چشمگیر سال‌های اخیر در کرانه باختری، اسرائیل بسیاری از ایست- بازرسی‌های بین راهی را برچید و مشکلات بزرگ بر سر راه رفت و آمد فلسطینی‌ها برداشته شده بود.
درحالی که آیین تشییع جنازه اعضای خانواده کشته شده اسرائیلی با سه فرزند خردسال دیگر باقی مانده از آنها و در میان اندوه و خشم ده‌ها هزار نفر از آبادی‌نشین‌ها و سایر مردم اسرائیل روز یکشنبه انجام شد، شماری از آبادی‌نشین‌ها از شامگاه شنبه با شنیدن خبر این رویداد، به خانه‌های فلسطینی‌ها در دهکده‌های نابلس تعرض کردند و خساراتی به آنها وارد کردند.
تشکیلات خودگردان فلسطینی از شهروندان فلسطینی خواسته است که از تردد در جاده‌های منطقه در ساعات شب خودداری کنند زیرا ممکن است که مورد تعرض آبادی‌نشین‌های یهودی قرار گیرند.
نخست‌وزیر اسرائیل در سخنرانی ویژه شامگاه شنبه خود، از آبادی‌نشین‌ها خواسته بود که از اقدامات خودسرانه خودداری کنند.
سلام فیاض، نخست‌وزیر تشکیلات فلسطینی، چندین بار در شبانه روز اخیر اقدامات خشونت‌آمیز از هر دو سو را محکوم و محمود عباس نیز خشم خود را از قتل خانواده اسرائیلی و نیز تعرض متقابل به فلسطینی‌های اطراف نابلس اعلام کرده است.
اما نخست‌وزیر اسرائیل گفته است که رهبران تشکیلات فلسطینی با صراحت جنایت دهشتناک صورت گرفته در مورد این خانواده اسرائیلی را نکوهش نکرده‌اند و واکنش خود را با «اما» و «اگر» همراه کرده‌اند.

نخست‌وزیر اسرائیل همچنین از «آرامش» جامعه جهانی در برابر «کشتارهای هولناک مردم اسرائیل» شدیداً انتقاد کرده و گفته است که منتظر است قاطعیت کلام صحنه بین‌المللی را در نکوهش این رویداد بشنود.
«یگان‌های شهدای الاقصی» مسئولیت قتل خانواده اسرائیلی را بر عهده گرفته است. این در حالی است که این تشکل، شاخه نظامی جنبش فتح، بخش اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری محمود عباس است.
ناظران بسیاری در اسرائیل نسبت به اینکه این قتل از سوی شاخه نظامی جنبش فتح صورت گرفته باشد، ابراز تردید کرده‌اند.
تشکل جهاد اسلامی فلسطین و نیز سران حماس و سایر تشکل‌های مسلح فلسطینی دیگر در غزه، قتل خانواده اسرائیلی را «بر حق» و آن را «اقدامی تحسین‌برانگیز» نامیده‌اند.
کرانه باختری در تسلط حکومت خودگردانی به رهبری محمود عباس است درحالی که باریکه غزه در کنترل حماس است.
موافقت دولت اسرائیل برای ساخت و سازهای بیشتر برای یهودیان در آبادی‌های اسرائیلی‌نشین کرانه باختری در حالی است که تشکیلات فلسطینی از دو سال پیش اصرار دارد که ازسرگیری روند صلح مشروط به تعلیق کامل خانه‌سازی‌های اسرائیلی است.
مقامات فلسطینی یکشنبه از تصمیم کمیسیون شهرک‌سازی اسرائیلی به شدت انتقاد کردند.
قرار بود جرج میچل، فرستاده ویژه آمریکا به خاورمیانه، در روزهای جاری به منطقه بازگردد و همزمان، نخست‌وزیر اسرائیل گفته بود در حال تنظیم طرحی برای تشویق فلسطینی‌ها به بازگشت به میز مذاکرات صلح  با اسرائیل بود.
اما بسیاری از ناظران در اسرائیل می‌گویند قتل فجیعی که رخ داده، و احساسات عمیقی که در میان اسرائیلی‌ها برانگیخته است، به احتمال مطرح شدن طرح‌های تازه‌ای برای از سرگیری روند صلح شدیداً ضربه زده و کوشش‌های صلح را تا مدتی دیگر به حال اغما می‌برد.




هشدار مقام‌های قضایی و انتظامی در مورد تجمعات چهارشنبه‌سوری

یکی از تصاویر ارسالی توسط شهروندان روزنامه‌نگار در مورد حضور سنگین نیروهای امنیتی در روز ۲۵ بهمن ماه در تهران
یکی از تصاویر ارسالی توسط شهروندان روزنامه‌نگار در مورد حضور سنگین نیروهای امنیتی در روز ۲۵ بهمن ماه در تهران

در حالی که مخالفان در ایران خود را برای برگزاری تظاهراتی دیگر در روز سه‌شنبه ۲۴ اسفند، همزمان با مراسم چهارشنبه‌سوری آماده می‌کنند، چند مقام قضایی و انتظامی در شهرهای مختلف با هشدار نسبت به برگزاری تجمعات روز سه‌شنبه آخر سال، از «برخورد شدید»‌ با این تجمعات خبر داده‌اند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، در آستانه چهارشنبه‌سوری در ایران، مقام‌های قضایی و انتظامی جمهوری اسلامی روز شنبه یک بار دیگر به مخالفان حکومت نسبت به برگزاری هرگونه تجمع اعتراض‌آمیزی در این روز هشدار داده‌اند.
محمود ذوقی، دادستان عمومی و انقلاب مشهد در این باره اظهار داشته است: «برای اتفاقات این شب برنامه‌ریزی لازم صورت گرفته و با مصادیق اخلال در نظم عمومی به شدت برخورد می‌کنیم و ضابطان قضایی افراد را به علت جرم مشهود در محل دستگیر می‌کنند.»

وی با اشاره به قصد مخالفان حکومت برای برگزاری تظاهراتی دیگر در روز سه‌شنبه ۲۴ اسفند گفته است: «متأسفانه برخی سایت‌ها و رسانه‌های بیگانه به دنبال تحریک جوانان برای شلوغ کردن در این شب‌ هستند که اکیداً به آنها توصیه می‌کنم تحت تأثیر این جریانات قرار نگیرند.»
مخالفان حکومت در ایران و هواداران جنبش سبز در اوایل اسفند ماه اعلام کرده‌ بودند، از جمله در اعتراض به «بازداشت و حبس خانگی» میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از رهبران مخالفان، عصر روزهای سه‌شنبه در تهران و سایر شهرها دست به تظاهرات خواهند زد.
به دنبال فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری یک راهپیمایی در روز ۲۵ بهمن ماه به منظور اعلام همبستگی با مردم مصر و تونس و برگزاری این تظاهرات در تهران و چند شهر دیگر ایران، مقام‌های جمهوری اسلامی با افزایش محدودیت‌ها برای این دو رهبر مخالفان، ابتدا آنها را به طور کامل در حصر خانگی قرار داده، و بر اساس برخی گزارش‌ها، آنها را به مکان دیگری منتقل کردند.
در این میان مخالفان طبق اعلام قبلی در روزهای سه‌شنبه دهم و هفدهم اسفند ماه نیز به خیابان‌ها آمده و هم اکنون خود را برای برگزاری تظاهرات دیگری در روز سه‌شنبه ۲۴ اسفند ماه آماده می‌کنند که همزمانی این روز با زمان برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری بر اهمیت آن افزوده است.
محمود ذوقی، دادستان مشهد با اعلام بازداشت شماری از کسانی که به گفته وی جوانان و مردم را برای شرکت در تظاهرات روز سه‌شنبه «تحریک‌ می‌کردند»، اظهار داشته است: «برخی از تحریک کنندگان این جریان شناسایی و دستگیر شده‌اند و با بخش دیگر نیز برخورد خواهد شد و نگرانی من این است که جوانان و نوجوانان تحت تأثیر این جریانات به اتهامات مجرمانه دست بزنند.»
دادستان مشهد درباره شمار بازداشت‌شدگان هم اظهار گفته است: «تعداد دستگیرشدگان مشهد در حوادث اخیر زیاد نیست و همین تعداد محدود دستگیر شده بیشتر بی‌احتیاطی و خامی کردند و دستگیری جدی درخصوص اتفاقات اخیر جریان فتنه نداشتیم.»
وی در عین حال در پاسخ به پرسشی در باره علت حضور پررنگ نیرو‌های انتظامی در روزهای تعیین شده از سوی مخالفان برای برگزاری تظاهرات هم اظهار داشته است: «حضور این عزیزان صرفاً برای ایجاد امنیت شهروندان است و اصلاً به معنای ناامنی نیست و عدم حضور پلیس است که می‌تواند احساس ناامنی را به وجود آورد.»
از سوی دیگر مالک اژدر شریفی، رییس کل دادگستری استان آذربایجان شرقی نیز روز شنبه در سخنانی در جلسه «ستاد پیشگیری و مبارزه با جرائم خاص استان آذربایجان شرقی»، مراسم چهارشنبه‌سوری امسال را نسبت به سال‌های گذشته «حساس‌تر» خوانده است.
وی در این باره اظهار داشته است: «دشمنان و معاندین نظام و انقلاب پس از ناکام ماندن در عرصه‌های مختلف این ‌بار برای این روز برنامه‌ریزی کرده‌اند که با آگاهی مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی این ‌بار نیز شکست خواهند خورد.»
در حالی که برخی گزارش‌ها از برگزاری تجمع‌های اعتراض‌آمیز در سه‌شنبه‌های هفته گذشته در تبریز حکایت دارد، رئیس دادگستری استان آذربایجان شرقی گفته است: «در جریانات بعد از انتخابات مردم تبریز بسیار با آگاهی عمل کرده‌اند و این‌بار نیز از این امتحان سربلند بیرون خواهند آمد.»
همچنین در راستای ابراز نگرانی مقام‌های امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی از برگزاری تجمع‌های اعتراض‌آمیز همزمان با چهارشنبه‌سوری در ایران، رحمان ایمانی‌نژاد، فرمانده امنیتی نیروی انتظامی استان آذربایجان شرقی نیز اظهار داشته است: «امسال اجازه هیچ ‌گونه تجمعی به مردم داده نخواهد شد و برنامه امسال پلیس هدایت مراسم چهارشنبه سوری به سمت خانواده محوری است و این یعنی همگان می‌توانند در منزل خود اقدام به برگزاری مراسم کنند و حداکثر در محله خود می‌توانند شادی کنند.»
در این میان دادسرای عمومی و انقلاب تهران نیز روز شنبه از دایر شدن «کشیک ویژه‌ای» برای شب چهارشنبه‌سوری در دادسرای ناحیه پنج خبر داده است.
از سوی دیگر روز شنبه یکی از شبکه‌های رادیویی جمهوری اسلامی به نقل از آیت‌الله مکارم‌شیرازی، از مراجع تقلید محافظه‌کار در ایران، اعلام کرده است، کارهایی که در چهارشنبه‌سوری انجام می‌شود، «حرام» است.
این مرجع تقلید در پاسخ به شنوندگان شبکه رادیویی معارف صدای جمهوری اسلامی در این باره اظهار داشته است: «چهارشنبه سوری یک سنت خرافی است، نباید سنت خرافی را احیا کنیم و از همه اینها گذشته ،اسراف در مال است و نباید اسراف در مال کرد.»


نخست وزیر ژاپن: با بدترین بحران از زمان جنگ جهانی دوم مواجه هستیم

نائوتو کان، نخست وزیر ژاپن
نائوتو کان، نخست وزیر ژاپن می گوید کشورش با بدترین بحران از زمان جنگ جهانی دوم مواجه است.
ژاپن در حال حاضر با تبعات زلزله و تسونامی ویرانگر و بحران در نیروگاه های هسته ای رو به رو است.
نخست وزیر ژاپن نسبت به احتمال قطعی های گسترده برق در کشور هشدار داده است.
آقای کان همچنین نسبت به وضعیت نیروگاه هسته ای فوکوشیما ابراز نگرانی کرده است.
در حالی که ژاپن هنوز با تبعات بلایای طبیعی اخیر دست به گریبان است، پلیس این کشور اعلام کرده که احتمال دارد میزان تلفات از ده هزار نفر نیز فراتر رود.
احتمال انفجار در راکتور دوم
مقام‌های ژاپنی هشدار داده اند که احتمال یک انفجار دیگر در دومین راکتور نیروگاه اتمی فوکوشیما در شمال توکیو وجود دارد.
نیروگاه هسته ای ژاپن

این نیروگاه در زلزله روز جمعه دچار آسیب جدی شد و متخصصان ژاپنی تلاش می کنند تا مانع از ذوب شدن سوخت هسته ای شوند.
انفجار بزرگ روز شنبه در این راکتور، خساراتی را به بار آورده است.
مقام های ژاپنی می گویند در مقطعی، میزان تشعشعات در نزدیکی نیروگاه از حد و اندازه های ایمنی بالاتر رفت.
به گفته مسوولان این نیروگاه اتمی، فشار داخل راکتور شماره ۳ به خاطر از کار افتادن سیستم خنک کننده اضطراری به طور خطرناکی رو به افزایش است.
راکتور شماره یک این نیروگاه روز شنبه به خاطر مشکل مشابهی منفجر شد.
در این حال، آژانس بین المللی انرژی اتمی از تخلیه حدود ۱۷۰ هزار نفر از ساکنان شعاع ۲۰ کیلومتری نیروگاه فوکوشیما خبر داده است.
زلزله سهمگین روز جمعه که ۸.۹ درجه در مقیاس ریشتر قدرت داشت و سونامی ناشی از آن، خرابی و تلفاتی سنگینی را برجای گذاشته است.
رقم رسمی تلفات ۷۶۳ نفر است .
این در حالی است که به گزارش تلویزیون ان اچ کی ژاپن، ۹۵۰۰ نفر از ساکنان یک شهر ۱۷ هزار نفری همچنان مفقود هستند.
عملیات امداد و نجات برای کمک به قربانیان در استان های آسیب دیده در شمال شرقی همچنان در جریان است و دولت تعداد نظامیان ارسال شده به این مناطق را به ۱۰۰ هزار نفر افزایش داده است.
به گفته نخست وزیر ژاپن، نیروهای امدادرسان توانسته اند سه هزار نفر را نجات دهند.
گزارش ها همچنین بیانگر صف های طولانی در فروشگاه های موادغذایی و ایستگاه های پمپ بنزین است.
ژاپن
برق شش میلیون خانوار ژاپنی، ده درصد خانه های این کشور، قطع است و دولت خواهان خودداری از مصرف بیشتر از اندازه انرژی الکتریکی شده است.
یک سوم از برق ژاپن از انرژی هسته ای تولید می شود.

مقابله با تشعشع

دولت ژاپن سعی دارد نگرانی عمومی از احتمال ذوب شدن سوخت هسته ای در نیروگاه آسیب دیده و نشت مواد رادیواکتیو به محیط زیست را کاهش دهد.
گزارش های اولیه بیانگر عدم آسیب دیدگی جدی راکتور شماره یک نیروگاه فوکوشیما پس از انفجار ساختمان آن در روز شنبه بود ولی گزارش های جدیدتر از افزایش میزان تشعشع در محیط خبر می دهد.
در این حال، به گزارش شرکت نیروی برق توکیو، تپکو، سیستم خنک کننده اضطراری راکتور شماره ۳ نیروگاه نیز آسیب دیده و فشار و حرارت در داخل آن رو به افزایش است.
یوکیو ادانو، سخنگوی دولت ژاپن گفته است مهندسان در حال خارج کردن هوا برای کاهش فشار در داخل راکتور و خنک شدن آن هستند.
به گفته آقای ادانو، هوای خارج شده به میزان کمی حاوی ذرات رادیواکتیو است ولی این میزان کم برای سلامتی مضر نیست.
روز شنبه عملیات مشابهی بر روی راکتور شماره یک انجام شد که پس از مدتی منفجر شد.
چهارتن از کارکنان نیروگاه اتمی فوکوشیما در این حادثه مجروح شدند.
تیپکو همچنین از مسمومیت رادیواکتیوی پانزده نفر از بیماران بستری در یک بیمارستان نزدیک به نیروگاه خبر داده است.
گسترش عملیات امداد
واژه "ذوب شدن سوخت هسته ای" یادآور دو فاجعه اتمی در سال های اخیر است: تری مایل آیلند در آمریکا در سال 1979 و چرنوبیل در اوکراین در سال 1986.
در هر دو فاجعه، حرارت زیاد در راکتور باعث ذوب شدن هسته فلزی آن شد. اکنون سوال این است که آیا در فوکوشیما نیز چنین اتفاقی افتاده است یا نه. به نظر می رسد این راکتور قبل از "ذوب" بسته شده بوده که این موضوع، به میزان قابل توجهی خطر ورود مواد هسته ای به محیط زیست را کم می کند.
اما یافت شدن ایزوتوپ های سزیوم در بیرون ساختمان های نیروگاه می تواند نشانگر آن باشد که هسته فلزی راکتور در معرض هوا قرار گرفته است. با آنکه ژاپن از سال ها قبل دارای یک برنامه موفق انرژی هسته ای بوده، مقام های این کشور در مورد حوادث هسته ای قبلی صداقت چندانی نداشته اند و بعید است اطمینان هایی که این بار به مردم می دهند، همه را متقاعد کند.
ریچارد بلک، خبرنگار بی بی سی در امور محیط زیست
هم اکنون، بیش از یکصدهزار سرباز ارتش ژاپن در عملیات امدادرسانی به مردم نواحی زلزله زده و آسیب دیده از سونامی شرکت دارند.
دولت ژاپن صدها هواپیما و ده ها کشتی نیز روانه مناطق زلزله زده کرده است.
زلزله روز جمعه، شدیدترین زلزله ای است که تا کنون در ژاپن ثبت شده و گفته می شود که بیش از یک هزار نفر در اثر وقوع سونامی ناشی از آن در سواحل شرقی ژاپن کشته شده اند.
سازمان ملل متحد و نیز کشورهای مختلف از جمله آمریکا، سنگاپور، کره جنوبی، نیوزلند و سوئیس به ژاپن تیم های امدادگر اعزام کرده اند.
نیروهای آمریکایی مستقر در ژاپن به ویژه نقش مهمی در این عملیات ایفا کرده اند.
تصاویر هوایی از مناطق آسیب دیده بیانگر جابجایی و تخریب صدها کشتی، خودرو و ساختمان در اثر سونامی است.
در بندر ریکوزنتاکادا که تقریبا به طور کامل نابود شده، ۴۰۰ جسد کشف شده است.
نقشهبه گزارش رسانه های ژاپن، در بندر مینامیسانریکو، مقامات هنوز از حدود ۱۰ هزار نفر از اهالی خبری ندارند.
حدود ۷۵۰۰ نفر از ساکنان این شهر به ۲۵ پناهگاه تعیین شده از سوی دولت منتقل شده اند.
خبرنگار بی بی سی که به شهر سیندای رسیده وضع شهر را فاجعه بار توصیف می کند.
پلیس می گوید دست کم ۲۰۰ جسد را از یکی از نقاط این شهر جمع آوری کرده است.
مقام های ژاپنی می گویند که بیش از ۲۱۵ هزار نفر از مردم را به اردوگاه ها و پناهگاه های موقتی منتقل کرده اند.
کانون زلزله روز جمعه در ۴۰۰ کیلومتری شمال شرقی توکیو و در عمق ۲۴ کیلومتری گزارش شده است.
سونامی ناشی از این زلزله، با سرعت ۸۰۰ کیلومتر در ساعت (معادل سرعت یک هواپیمای مسافربری) عرض اقیانوس آرام را طی کرد و به جزایر هاوایی و ساحل غربی آمریکا رسید.
در اثر وقوع این زمین لرزه و سونامی ناشی از آن، بیش از یک میلیون نفر به آب آشامیدنی دسترسی ندارند، برق چهارمیلیون خانه در پایتخت ژاپن قطع شده و توقف فعالیت قطار زیرزمینی در این شهر سرگردانی مسافران را به همراه داشته است.



 "ارتش سایبری ایران"
گروهی به نام "ارتش سایبری ایران" طی یکی دو سال گذشته، به چندین سایت اینترنتی مانند تویتر حمله کرده است
سرتیپ علی فضلی، جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفته است لشکر سایبری ایران به آنچه او سایت های دشمنان انقلاب اسلامی خوانده، حمله می کنند.
آقای فضلی در گفت و گو با خبرگزاری مهر، لشکر سایبری ایران را شامل متخصصانی از بسیج اساتید، دانشجویی، طلاب و بسیج خواهران دانست و گفت چون در حوزه سایبری، به ما هجمه وارد می شود، این لشکر نیز به سایت های دشمن، هجمه وارد می کند.
جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفته است رویکرد این سازمان، مقابله با جنگ نرم و سازماندهی ارتش دهها میلیونی است.
او تاکید کرده که سازمان بسیج مستضعفین، در حوزه سایبر و مقابله با جنگ نرم، گام های اساسی برداشته است.
مقام‌های ایران طی چند سال گذشته بارها گفته اند که حکومت درگیر جنگ نرم با دشمنان خود است.
"جنگ نرم"، عمدتا پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران مورد توجه مقامات این کشور قرار گرفت و منظور از آن، اقدامات دشمنان جمهوری اسلامی در عرصه های فرهنگی و رسانه ای است که، به عقیده آنها برای براندازی حکومت مورد استفاده قرار می گیرد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز پس از آن که سرلشکر محمدعلی جعفری فرماندهی آن را به عهده گرفت، مرکزی تحت عنوان "بررسی جرایم سازمان یافته" تشکیل داد که زیر مجموعه پدافند سایبری سپاه قرار گرفت و وظیفه آن "نظارت و بررسی جرائم سازمان يافته تروريستی، جاسوسی، اقتصادی و اجتماعی در فضای مجازی" اعلام شد.
مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه پاسداران به نام "ارتش سایبری" هم شناخته می شود.
گروهی به نام "ارتش سایبری ایران" طی یکی دو سال گذشته، به چندین سایت اینترنتی مانند تویتر حمله کرده است اما مشخص نیست آیا ارتباطی میان این گروه و سپاه پاسداران وجود دارد یا نه.
سپاه پاسداران و نیروی انتظامی پس از انتخابات فعالیت های خود را در کنترل فضای اینترنت گسترش داده اند.
مقام های دولت ایران، فعالیت های مخالفان دولت در فضای اینترنت را مصداق جنگ نرم با نظام جمهوری اسلامی و نوعی تلاش برای براندازی حکومت می دانند.



افسران جنگ نرم؛ ستایشگران باتوم مقدس

انواع باتوم
طرحی که در وبلاگ قطعه ۲۶ چاپ شده و انواع باتوم را نشان می دهد
در پوشش اخبار مربوط به ناآرامی های ایران عبارت "مأموران لباس شخصی" یا "نیروهای بسیج" زیاد به کار می رود.
مخالفان دولت از خشونتی که این مأموران در برخورد با معترضان به کار می گیرند و همچنین از مبهم بودن هویت آنها گلایه می کنند و می گویند که این افراد بدون داشتن مسئولیت رسمی، به ضرب و جرح معترضان و بازداشت آنها می پردازند.
هواداران جنبش اعتراضی ایران، به ویژه در شبکه های اجتماعی اینترنتی، معمولا با عبارات تحقیر آمیزی مانند "ساندیس خور" یا "اراذل حکومتی" از این افراد یاد می کنند.
اما این افراد به راستی چه کسانی هستند؟ چطور فکر می کنند و روابط آنها با حکومت چگونه است؟
سال ها پیش که "نیروهای لباس شخصی" در جریان بحران های دوران اصلاحات یا حتی قبل از آن، با رفتارهایی مانند حمله به خوابگاه های دانشجویی و تجمعات دانشجویان خبرساز می شدند، دست یافتن به روایت خود آنها از ماجرا دشوار بود و یافتن چنین روایت هایی به ندرت در بعضی هفته نامه ها یا اظهارات پراکنده افراد ممکن می شد، اما امروز این کار به لطف حضور فعال بسیاری از "بسیجی ها" یا افراد موسوم به "حزب اللهی" در فضای مجازی، آسان تر شده است.
اخیرا آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران در دیدار با اعضای مجلس خبرگان به تندی از رواج هتاکی و فحاشی در فضای سیاسی کشور انتقاد کرده و گفته بود که "برخی جوانان با اخلاص، مومن و خوب" در این هتاکی ها شرکت داشته اند که دیگر نباید چنین کنند.
باتوم
آقای قدیانی لوح تقدیر نویسنده سال را به بسیجیانی تقدیم کرد که با "باتوم مقدس" خود بر فرق "اهل نفاق" کوبیدند
حسین قدیانی، نویسنده وبلاگ "قطعه ۲۶"، به ویژه به دلیل اشاره ای که آقای خامنه ای به نویسندگان وبلاگ ها کرده بود، خود و دوستانش را مخاطب این سخنان رهبر ایران دانست و نوشت: "اگر سید علی... در جمع خبرگان به تلویح و تصریح به قطعه ۲۶ تذکری دهند، قبل از هر چیز پز می دهم که خامنه ای در جمع خبرگان، جمع به این مهمی، در مورد مطلب قطعه ۲۶ هم نیم نگاهی داشته اند".
او که "فرزند شهید" است، آقای خامنه ای را "بابای ما" خطاب می کند و می نویسد که "گوشمالی" شدن توسط رهبر ایران برایش حتی از تعریف شنیدن از او زیباتر است.
از نوشته های او کاملا پیداست که رابطه سنتی "پدرسالارانه" را طبیعی و لازم می داند و خود را مطیع "آقا" قلمداد می کند.
آقای قدیانی در وبلاگش، که آن را "پر بازدیدترین وبلاگ فارسی زبان" معرفی می کند، نوشته است که در جلسه "نیمه خصوصی" دوشنبه های آیت الله خامنه ای شرکت می کند و رهبر ایران بارها از نوشته های او تعریف و تمجید کرده است.
به نظر می رسد که او از جمله کسانی است که آیت الله خامنه ای آنها را "افسران جنگ نرم" می خواند.
اما او تنها "نویسنده" نیست. خودش می نویسد: "باتوم ما حتی از قلم ما مقدس تر است. قلم برای جنگ نرم است و باتوم به کار کربلا می آید."
پس عجیب نیست که آقای قدیانی عنوان کتاب آینده خود را "باتوم خوب و قشنگی داشتیم" گذاشته است.

'باتوم تندترین بچه های بسیج'

آقای قدیانی جزو "بسیجیانی" است که در برخورد با مخالفان دولت در جریان وقایع پس از انتخابات شرکت داشتند، و از قضا در یکی از همان درگیری ها زخمی هم شده است.
او اخیرا در وبلاگش خاطرات خود را از درگیری های روز ۲۵ بهمن نوشته و در آن تأکید کرده است: "حفاظت از انقلاب اسلامی بر عهده بسیج است. نیروی انتظامی همین که جلوی قاچاق مواد مخدر و بدحجابی، اعتیاد و معضلات اینچنینی بایستد، خوب است".
و منظور او از بسیج، لزوما عضو رسمی بسیج نیست: "آنچه جلوی لشکرکشی فتنه گران را گرفت، باتوم تندروترین بچه های بسیج بود که اغلب حتی کارت بسیج ندارند".
آقای قدیانی عقیده دارد که "منافقین از بچه بسیجی ها مثل سگ می ترسند" و وقتی "حرف های گنده تر از دهانشان می زنند" (شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند) باید آنها را چنان زد که "صدای سگ" بدهند.
او از مخالفان حکومت با الفاظی مانند "فتنه گر"، "بی شرف"، "جلبک" و "بی ناموس" یاد می کند.
اما این خشم ناشی از چی است؟
آقای قدیانی و همفکرانش مخالفان دولت را قیام کنندگان علیه "نایب معصوم"، یعنی آیت الله خامنه ای می دانند و معتقدند که همه آنها، از میرحسین موسوی و مهدی کروبی گرفته تا محمد خاتمی، محمد موسوی خوئینی ها، عفت مرعشی (همسر اکبر هاشمی رفسنجانی) و مهدی و فائزه هاشمی باید اعدام شوند.
او می نویسد: "باتومی که در دست بچه های بسیج است نماد مظلومیت آنها است. از باتوم در برابر دو هزار کانال ماهواره که بیست و چهار ساعته به انقلاب و بسیجی و آرمان های او می تازند چه بر می آید؟ جمع کردن اغتشاشات از خیابان های تهران با باتوم تنها یک چشمه از هزار کرامت بچه های بسیج بود".

'حزب اللهی نرم، حزب اللهی سخت'

روایت دیگر از ماجرای برخورد با اعتراضات روز ۲۵ بهمن را مهدی فاطمی صدر در وبلاگ "وتر" ارائه داده است.
او در ابتدای مطلبش نوشته است که از هفته ای قبل از ۲۵ بهمن بین نیروهای "حزب الله" دو نظر وجود داشت، نظر "حزب اللهی های نرم" این بود که معترضان به خیابان نخواهند آمد و نظر "حزب اللهی های سخت" این بود که باید با آنها برخورد کرد، اما به نوشته آقای فاطمی صدر، گروه دوم "محدودیت های اعمال خشونت در فرو نشاندن حرکت های مدنی" را در نظر نمی گرفتند.
او عقیده دارد که در مواردی مانند روز ۲۵ بهمن، هواداران حکومت نیاز به تجمع های بزرگ دارند: "مشکل اما آن است که حزب الله سال ها است که عملیات نظری و نظامی خود را سامان داده است، اما در طرح و اجرای عملیات مدنی هنوز معطل رسانه های محافظه کار ملی و پیرمردهای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی است".
به نظر می رسد که منظور او از "عملیات مدنی" سازماندهی، جمع آوری و انتقال هوادران حکومت به سطح شهر باشد، کاری که به گفته آقای فاطمی صدر، مخالفان با استفاده از شبکه های خود آن را انجام می دهند و "توده های هوادار خویش را به کف خیابان می آورند".
آقای فاطمی صدر نوشته که با دسته ای از بسیجی ها برای برخورد با معترضان ۲۵ بهمن به خیابان های تهران رفته است: "دسته ما، بسیجی هایی هستند که کف خیابان همدیگر را پیدا کرده اند، خیابان به خیابان سبزها را دنبال می کنند و می پاشانندشان. کسی سلاح یا سپر ندارد و موتورها مال خود بچه ها است، رهبر گروه به شاخه کلفت درختی مسلح است و آن یکی چوب پرچم دارد و این یکی زنجیر موتور و دو سه نفر هم باتوم و شوکر".
او نحوه پراکندن معترضان و بازداشت بعضی از آنها را توضیح می دهد و می نویسد وقتی جای مدارا نیست، "زنجیرم را دوتا می کنم، موتورها را راه می اندازیم، تکیبر می دهیم، حیدر می کشیم و تا ته کوچه همه را می زنیم".
آقای فاطمی صدر در جای دیگری از یادداشت خود، از بی تجربگی و ترس سربازان نیروی انتظامی انتقاد می کند و می نویسد: "با این سربازها به جایی نمی رسیم. سبزها هم انگار این را فهمیده اند و در چپ و راست ما آرایش می گیرند و جلو می آیند. ما این وسط گیر افتاده ایم. تنها تلاش می کنیم که چهارراه سقوط نکند، دلم می خواهد خداوند از آسمان بسیجی بفرستد. انگار دعایم مستجاب است. از سمت چپ یک دسته موتورسوار به ما ملحق می شوند. نه ما آنها را می شناسیم و نه آنها ما را، فقط از دیدن هم ذوق زده ایم. چهارراه هنوز می سوزد و ما بر موتورها نشسته ایم و تکبیر می دهیم و حیدر می کشیم... و منافقین سبز گریخته اند..."

'خشونت دردی دوا نمی کند'

اما تمام ماجرا این نیست، بعضی "حزب اللهی ها" که اتفاقا در تجمع ها حاضر می شوند و عضو بسیج هم هستند، از رفتارهای تند بقیه لباس شخصی ها گلایه دارند.
سایت یا وبلاگ گروهی "جنگی که بود، جنگی که هست" پس از وقایع ۲۵ بهمن یاداشتی را چاپ کرده که این گلایه ها در آن منعکس شده است.
نویسنده یاداشت شاهد عینی این وقایع بوده و به عنوان عضو بسیج محله حوزه ۱۱۷ در میدان صادقیه حضور داشته و بعد به جاهای دیگر شهر سر زده است.
او می نویسد که دست کم دو بار ناچار شده "دست و صورت" افرادی را که بی جهت مورد خشونت "لباس شخصی ها" قرار گرفته بودند ببوسد تا از آنها دلجویی کند.
به نوشته او، در حالی که مأموران پلیس و حتی "بسیج شهری نشان دار" از درگیری منع شده بودند، لباس شخصی ها برخوردهای "گاه به شدت خشن" داشته اند.
او نوشته است: "نوع برخوردهای پراکنده واقعا برای من قابل هضم نیست، یعنی من هدف از این برخوردها و دلیل آزاد گذاشتن دست لباس شخصی ها را نمی فهمم. زمانی که با گاز اشک آور، و حد اکثر در صورت لزوم استفاده از پینت بال، امکان پراکنده کردن یا حرکت دادن تجمعات هست، چه نیازی است به درگیر شدن جماعتی با شلنگ، باتوم شخصی و تسبیح؟"
نویسنده این یادداشت می نویسد که لباس شخصی ها وقتی به درگیری لفظی با معترضان می پردازند، به نظر می رسد که انگیزه "حمایت از نظام و اسلام" در آنها کمرنگ می شود و ماجرا بیشتر بوی "بغض شخصی" به خود می گیرد.
او هشدار می دهد: "اجازه دادن به لباس شخصی ها برای برخورد، به عنوان یک نماینده خود خوانده از اکثریت حاکم، چیزی جز نمایش یک درگیری داخلی و افزایش شکاف بین دو تفکر نیست".




حمایت از کاندید شدن محمد صدیق کبودوند رندانی سیاسی برای جایزه صلح نوبل
تعدادی از نمایندگان پارلمان نروژ، محمد صدیق کبودوند، زندانی سیاسی ایرانی کرد را به عنوان کاندیدای دریافت جایزه صلح نوبل به کمیته اهداکننده این جایزه معرفی کرده اند.
درخواست برای معرفی آقای کبودوند به عنوان کاندیدای دریافت جایزه صلح نوبل برای نخستین بار در دسامبر سال گذشته میلادی از سوی خانواده اش مطرح شد. پس از اعلام این درخواست گروهی از فعالان حقوق بشر از خواست خانواده اقای کبودوند حمایت کردند.
این گروه، کمپین حمایت از کاندیداتوری محمد صدیق کبودوند برای جایزه صلح نوبل را تشکیل دادند و مدارک فعالیت های آقای کبودوند را برای تعدادی از برندگان سابق جایزه صلح نوبل، بیش از 180 نماینده پارلمان نروژ و همچنین افرادی در سطوح بالای سیاسی، اساتید حقوق سیاسی و حقوق بین الملل که در شرایطی هستند که می توانند شخصی را برای دریافت این جایزه معرفی کنند، ارسال کردند.
آقای کبودوند در سال ۱۳۸۶ بازداشت شد. او یک سال بعد در دادگاه انقلاب تهران به جرم نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق تشکیل "سازمان حقوق بشر کردستان" و فعالیت در آن به ۱۱ سال حبس محکوم شد و هم اکنون در زندان اوین تهران محبوس است.
آکسل هارگن، یکی از نماینده پارلمان نروژ و از اعضای حزب سوسیالیست چپ که در ارسال نام آقای کبودوند به کمیته جایزه صلح نوبل همکاری داشت، در گفت و گو با بی بی سی فارسی گفت: "اهمیت این قضیه در این است که فرصتی در اختیار ما می گذارد که به وضعیت کردها بیشتر توجه کنیم."
آقای هارگن همچنین گفت: "البته در درجه اول مهم است که بتوانیم به خود کبودوند به عنوان یک روزنامه نگار که اکنون گرفتار مشکل بزرگی است کمک کنیم. و ممکن است بتوانیم فعال تر به کمک او بشتابیم چون فکر می کنم در حال حاضر تعداد بیشتری از مردم، روزنامه نگاران، رسانه ها و سیاستمداران از وضعیت دشوار او آگاه می شوند. اما درکنار آن فرصتی برای تمرکز بر وضعیت عمومی کردها نیز به دست می آید."
گلاله شرفکندی یکی از اعضای کمپین حمایت از کاندیداتوری محمد صدیق کبود وند برای جایزه صلح نوبل هم گفت: "12 دسامبر سال 2010 خانواده محمد صدیق کبودوند نامه ای نوشتند و از کسانی از جمله دالای لاما، نلسون ماندلا، آنگ سان سوچی، شیریون عبادی و باراک اوباما خواستند تا توجهی به وضعیت کبودوند کرده و او را کاندید جایزه صلح نوبل سال 2011 بکنند. ما چند تن از فعالان حقوق بشر خارج از کشور فکر کردیم که باید صدای خانواده آقای کبودوند را به گوش جهانیان برسانیم."
خانم شرفکندی در ادامه گفت: "یکی از جرم هایی که آقای کبودوند به آنها محکوم شده است تاسیس سازمان حقوق بشر کردستان و تبلیغ علیه نظام است. وقتی می گویند تبلیغ علیه نظام یعنی مواردی که در پرونده او لحاظ شده، از جمله نامه هایی که آقای کبودوند برای کوفی عنان، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد، ارسال کرده و گزارشاتی که درباره نقض حقوق بشر به ویژه در کردستان داده است. همگی این موارد را به عنوان جرم برای ایشان حساب کرده اند. این مواردی که با قانون اساسی خود ایران مطابقت ندارد و در تضاد است مواردی هستند که ما هم به آنها استناد کرده ایم."
او در ادامه افزود: "از آنجا که در سال 2003 خانم شیرین عبادی به عنوان یک ایرانی برنده جایزه صلح نوبل شد ما بر کرد بودن آقای کبودوند تاکید می کنیم که شانس اش را برای دریافت جایزه بیشتر کنیم."
در ماه های گذشته خانواده آقای کبودوند و بسیاری از فعالان حقوق بشر بارها نسبت به وضعیت سلامت جسمی او هشدار داده اند.
پریناز حسنی، همسر محمد صدیق کبودوند در رابطه با آخرین وضعیت او به بی بی سی فارسی گفت: "طی دو سال گذشته سه بار سکته ناقص قلبی ومغزی داشته است. آبان ماه در نیمه شب بیهوش و به بهداری زندان منتقل شد. به مدت بیست دقیقه یک قسمت از بدنش کاملا از کار می افتد ولمس می شود و حتی دیدش را هم از دست می دهد."
خانم حسنی در ادامه گفت: "گزارش پزشکی که ایشان را ملاقات کردند این بود که او باید بستری شود و دریچه های رگ قلبش باید عمل شود. همچنین پروستات ایشان هم باید سریعا مورد عمل قرار بگیرد. متاسفانه تا کنون هیچ جوابی از دادستانی دریافت نکرده ایم و آنها هیچ اقدامی در این رابطه انجام نداده اند."
همسر محمد صدیق کبودوند یادآوری کرد که در یک سال گذشته ملاقات آنها تنها به صورت کابینی بوده و هیچ ملاقات حضوری نداشتند. پریناز حسنی همچنین گفت که چهار سال از بازداشت همسرش می گذرد و او در این چهار سال حتی یک بار هم موفق به استفاده از مرخصی نشده است.
سال گذشته لیو شیاباو، فعالی سیاسی مخالف دولت چین به عنوان برنده جایزه صلح نوبل انتخاب شد که به علت اینکه در چین زندانی بود، نتوانست در مراسم اهدای جایزه شرکت کند.




مقاله تحلیلی اگزمینر درباره وقایع منطقه ای

ایران محل وقوع انقلاب بعدی

دوایت ال اسکاب جونیور
آنچه از تونس آغاز شد، به مصر سرایت کرد و اکنون لیبی را در برگرفته است، راه زیادی تا پایان دارد. درحالیکه پس لرزه های این رویدادها به بحرین و یمن رسیده است، حکومت های خاورمیانه و آفریقای شمالی با ترس و نگرانی به هر دستاویزی متوسل می شوند. این موج دموکراسی خواهی خیابانی ممکن است هنوز ظرف هفته ها و ماه های آینده، شاهان و دیکتاتورهای دیگری را نیز به پایین بکشد.
اما هنوز بزرگترین علامت سؤال به نگرانی قابل درک یکی از این کشورها مربوط می شود. آنها نظاره گر آتش تغییرات سیاسی هستند که حتی تا نزدیکی مرزهایشان هم رسیده است. این کشور ایران است و اهمیت آن، بر طوفان تغییرات و آتش همراه آن سایه افکنده است.
مسلماً این یک نقطه عطف در تاریخ منطقه است. آنچه با خودکشی یک فروشنده دوره گرد بی و نام و نشان در تونس آغاز شد، اکنون تمامی قدرت های منطقه ای را تهدید می کند. تاکنون واقعه ای با این ابعاد در دنیای قدرت های هسته ای و بازیگرانی که در اندیشه تبدیل شدن به قدرت هسته ای هستند، به وقوع نپیوسته بود.
این یک بازی شطرنج است که از فقیرترین تا ثروتمندترین افراد منطقه در آن حاضر هستند.
آمریکا تا کنون فقط نظاره گر اوضاع منطقه ای بوده است و از هرگونه کنترل یا اعمال نفوذی بازمانده است. خوشبختانه این رویکرد فعلاً یک عامل زمینگیر کننده در سیاست خارجه ما نبوده است. آنچه فردا رخ خواهد داد، حتی برای کهنه کارترین مقامات وزارت خارجه نیز ناشناخته است.
جالب این است که رهبران ایران تنها چند هفته پیش به ستایش از رویدادهای مصر مشغول بودند و مخالفان دولت قاهره را به گسترش ناآرامی ها تشویق می کردند. اما امروز به سبب نگرانی از بقای خود، به لاکشان فرو رفته اند زیرا زنگ ها برای مطالبه آزادی های سیاسی در عصر آیت الله ها نیز به صدا درآمده است. 
ایرانی ها در دنیای اینترنت و پیام های فوری، تغییر و تحولات در کشورهای مستبد منطقه را از نزدیک دنبال می کنند.  دولت درمانده ایران در جلوگیری از نمایش مبارزان آزادی خواه جوانی که تصویر تأثیر گذاری از نسل آرمانگرای خود به نمایش گذاشته اند، نسلی که بعد از سقوط شاه متولد شده، نمی تواند کار چندانی از پیش ببرد.
نیمی از جمعیت ایران زیر سن 30 سال هستند.
آیا ممکن است دولتی که از طریق اعتراضات انقلابی روی کار آمد، اکنون با بسیاری از انتقادات مشابهی روبرو شود که حاکمیت آن را زیر سؤال برده است؟ آیا نسل جوان انرژی انقلابی کافی برای تبدیل ناآرامی ها به یک پیروزی را تأمین خواهد کرد؟
حکومت تهران دو سال پیش جواب "انقلاب سبز" را با بازداشت، ضرب و جرح و اعدام داد و گزارش بسیاری از این واکنش ها از طریق شبکه های اجتماعی به بیرون راه یافت. ارتش ایران برخلاف مصر، طرف روحانیون و افراد حاکم بر کشور را گرفته است. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور تلاش کرده از ناآرامی های مصر برای افزودن بر اعتبار انقلاب سال 1979 ایران استفاده کند، انقلابی که منجر به سرنگونی شاه شد.
درحالیکه مبارک کنترل اوضاع مصر را از دست می داد، واشنگتن رفتار نامطئنی در پیش گرفت اما آمریکا برای ترغیب و تشویق اعتراضات در ایران، هیچ زمانی را از دست نداد. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا گفت: "برای باز کردن فضای سیاسی در ایران باید متعهد شد."
دموکراسی، آزادی های مدنی و تحولات اقتصادی زمانی ایده های دست نیافتنی در خاورمیانه بودند و واشنگتن نیز عمدتاً از پشتیبانی از چنین ایده هایی بازمانده بود. آیا اکنون می توان گفت ناآرامی های تازه ای در ایران قابل تصور است؟  
اگر چنین اعتراضاتی از حداقل اعتبار برخوردار بود، وظیفه ما به عنوان مردم آمریکا این خواهد بود که با هر وسیله ممکن از آن حمایت کنیم. تغییر در حاکمیت کشور می تواند به معنای حفظ جان میلیون ها نفر در آینده باشد. این سناریو با برخورد مرگبار میان خواسته ها و آرمان ها شکل خواهد گرفت.
هر آنچه دنیا تاکنون شاهد بوده در مقایسه با بحران ایران ناچیز خواهد بود.
منبع: اگزمینر- 10 مارس




مصاحبه رکسانا صابری با روزنامه مترو

مرگ های اسرارآمیز در زندان اوین

در سال ۲۰۰۹ رکسانا صابری، روزنامه نگار ایرانی- آمریکایی، به جرم جاسوسی به هشت سال زندان در ایران محکوم شد. او پس از ۱۰۰ روز زندان در نهایت در دادگاه تجدیدنظر آزاد شد. رکسانا صابری در مصاحبه ای با روزنامه پرتیراژ مترو به سؤالاتی در مورد تجربه تلخ خود در زندان اوین پاسخ داده است.

آیا شما قبل از دستگیری از جوانب خطرناک کار روزنامه نگاری در ایران آگاه بودید؟
کار به عنوان روزنامه نگار در ایران به مراتب سخت تر و خطرناک تر از آمریکا و آلمان است. ولی من معتقدم بسیار مهم است کسانی که در کشورهایی مانند ایران به این حرفه مشغول اند یا در انتشار اخبار فعالیت می کنند، به کار خود ادامه دهند. وگرنه جهان از اینکه در چنین کشورهایی چه می گذرد آگاه نخواهد شد و حکومت ها نیز با فراغ بال به قانون شکنی های خود ادامه خواهند داد. البته این مسأله نباید موجب شود روزنامه نگاران بدون ملاحظه دست به خطر بزنند.

شما در زندان اوین زندانی بودید. این مکان را چگونه توصیف می کنید؟
در زندان اوین، مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی و عقیدتی بسیاری زندانی هستند. شکنجه و اعدام نیز انجام می شود. زندانیان به طور اسرارآمیزی می میرند. من شکنجه نشده ام، ولی آنچه که به عنوان "شکنجه سفید" مشهور است را متحمل شده ام. این نوع شکنجه پیامدهای فیزیکی ندارد، ولی اثرات روانی آن ویرانگر است. این شکنجه یک نوع انزوا، ترفند، ارعاب، و زیر پا گذاشتن شخصیت و شأن انسانی است. با اینکه امروز این تجربه زندان به بزرگ ترین چالش زندگی من تبدیل شده، ولی هم سلولی هایم درس های مهمی به من آموختند. به عنوان مثال، به من نشان دادند که چطور می توان درد و رنج ها را تحمل کرد و فرصت ها را به پیشرفت و پای بند ماندن به عقاید تبدیل نمود.

اکنون که آزاد هستید، چطور زندگی می کنید؟
همیشه پشت سرم را نگاه می کنم تا کسی دنبالم نباشد. یکی از مأموران زندان به من گفت وقتی آزاد شدم نباید در این مورد صحبت کنم، وگرنه حکم مرگم را امضاء کرده ام. یکی دیگر از آنها به من گفت عوامل جمهوری اسلامی می توانند مرا هر کجای دنیا که باشم پیدا کنند و بکشند. نمی دانم آیا این تهدیدها جدی بوده یا نه، ولی می دانم که دولتمردان جمهوری اسلامی قبلاً در ترورهای بین المللی دست داشته اند.

به نظر شما آیا موج انقلاب های خاورمیانه به ایران نیز خواهد رسید؟
رویدادهای تونس و مصر از هم اکنون تأثیر خود را بر ایران گذاشته است و باعث شده تا جنبش مردم معترض در ایران دوباره زنده شود. ولی شرایط متفاوت اند. ایران کمتر به غرب وابسته است و متحدانش، مانند چین و روسیه،  کمتر به مسایل حقوق بشر می پردازند. ولی مردم بیش از پیش خواستار روی کار آمدن دولتی هستند که مواضع شفاف داشته باشد و به حقوق بشر احترام بگذارد. به ویژه اینکه اکنون مردم این احساس را پیدا کرده اند که حرف شان بر سرنوشت کشورشان تأثیر دارد.
منبع: مترو، ۱۰ مارس





نگاه سیبرپرس به تناقض در عملکرد سازمان ملل

ایران و لیبی در شورای حقوق بشر

گاهی از خود می پرسیم که چرا سازمان ملل بر حفظ سازمان هایی اصرار می ورزد که جز بی اعتبار کردن و مضحک جلوه دادن این سازمان کاری نمی کنند و حتی بودجه های مالی تخصیص یافته را نیز حیف و میل می کنند. این درحالی است که سازمان هایی مانند برنامه غذایی جهانی و کمیساریای عالی پناهندگان بودجه کافی برای انجام مسؤولیت های بشردوستانه شان ندارند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارشی را چاپ کرده و در آن به لیبی به دلیل "رعایت حقوق بشر" تبریک گفته. در همین حال، می شنویم که جمهوری اسلامی به مدت چهار سال به ریاست کمیسیونی مربوط به وضعیت زنان انتخاب شده است. بله، جمهوری اسلامی، کشوری که "زنان زناکار" را به سنگسار محکوم می کند، و آنهایی را که یک یا دو تار مویشان را به دیگران نشان داده اند محبوس می کند، اکنون به ریاست کمیسیون امور زنان برگزیده شده است.
ایران در آوریل سال گذشته در میان هلهله و ابراز احساسات ۴۵ عضو کمیسیون که درواقع قرار است برای تساوی و پیشرفت حقوق زنان تلاش کنند، انتخاب شد.
وجود چنین ناشایستگی هایی مسلم است. همان طور که ارزش های دموکراتیک در اکثر نقاط جهان لگد مال می شوند، و انتخابات سازمان ملل نیز ازطریق معاملات پشت پرده تعیین می گردند، کاملاً مشخص است که اکثر منصب ها به دست کشورهایی می افتد که عملکرشان متناقض با اهداف این سازمان است.
بدین ترتیب، سومالی و سودان در کمیته کمیساریای عالی پناهندگان دارای کرسی شده اند؛ و ایران، قزاقستان، لیبی و چین نیز در یکی از کمیته های سازمان ملل که وظیفه اش ارتقای آزادی اطلاعات و رسانه هاست.
شورای حقوق بشر قهرمان دوروریی و تزویر است، زیرا عادت کرده که اکثر اوقات، و گاهی به صورت انحصاری، به مسأله اسراییل بپردازد و چشم خود را بر افراط گری هایی که در جهان عرب و مسلمان در جریان است ببندد. این شورا در آخرین گزارش اش که در آن با لیبی به شکلی ملاطفت آمیز برخورد کرده، بار دیگر از بدخواهی خود، که از خصوصیات این شورا به شمار می رود، پرده برداشته است.
ولی از آنجا که این مسأله در زمانی مطرح می شود که سرهنگ قذافی تهدید به بمباران مردم خود کرده، این گزارش قدری دردسرساز شده. به همین دلیل، مجمع عمومی سازمان ملل هفته گذشته به اتفاق آرا رأی به خارج کردن لیبی از شورای حقوق بشر داد. ولی این اقدام صرفاً برای گل آلود کردن آب است، چون که این شورا همچنان بر حفظ مدافعان پرارزش حقوق بشر و آزادی نزد خود اصرار می ورزد: کوبا، چین، پاکستان، روسیه و عربستان سعودی.
اینها همه مضحکه هایی است که سازمان ملل می بایست از خیلی وقت پیش به آنها خاتمه می داد. افسوس که تعداد دولت هایی که در گسترش پاهای این هشت پا و افزایش سازمان های تحت نظر ذینفع اند بسیار زیاد است؛ اینها کشورهایی هستند که برای دوستان حکومت های دیکتاتور مخفی گاه ایجاد می کنند و در این رابطه هزینه های هنگفت می پردازند.
وجود سازمان ملل لازم است، حتی اگر به دلیل بازی های منحط ائتلافی و بوروکراسی گسترده فلج کننده، اغلب اوقات در حل اختلافات ناتوان ظاهر شود [مانند مورد روآندا]. با این حال، اگر سازمان ملل وجود نداشته باشد، بی شک شرایط بدتر خواهد شد.
منبع: سیبرپرس، ۱۰ مارس





مقاله نیویورک تایمز درباره کشف مهم نیروهای انگلیسی

تسلیحات ایران در افغانستان

الیسا جی رابین
وزارت خارجه انگلستان اعلام کرد موشک هایی که چند هفته پیش در استان نیمروز در امتداد غربی افغانستان یافت شده اند، تسلیحات ایرانی بوده و قرار بود به طالبان تحویل شوند.
ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلستان با "غیر قبال قبول" خواندن ارسال این محموله، ایران را به دلیل کمک به ستیزه جویان در افغانستان هدف انتقاد تند خود قرار داد. آقای هیگ گفت: "من از تازه ترین شواهد مبنی بر ادامه تأمین تسلیحات برای طالبان از سوی ایران، عمیقاً نگران هستم." وی گفت این تسلیحات "آشکارا برای تقویت  طالبان جهت کشتن سربازان افغان و ائتلاف (آی سی اِی اف) از فاصله خیلی دور تأمین شده اند." منظور وی از ائتلاف، نیروهای بین المللی است که برای کمک به تأمین امنیت در افغانستان در این کشور حضور دارند.
وی افزود: "این واقعاً غیرقابل قبول است. این رفتاری نیست که یک همسایه مسؤولیت پذیر نشان می دهد. این اقدام در تضاد با ادعای ایران در نزد جامعه بین المللی و مردم خودش مبنی بر پشتیبانی از ثبات و امنیت در افغانستان است." روزنامه گاردین به نقل از دیپلمات هایی که نخواستند نامشان فاش شود، گزارش کرد محموله یاد شده شامل 48 موشک با برد 12 مایل، دو برابر برد معول موشک های مورد استفاده طالبان، بوده است.
فرماندهان ارشد ناتو مرتباً هشدار داده اند ایران در حال تأمین تسلیحات و پول برای ستیزه جویان و حتی آموزش آنها در اردوگاه های آنسوی مرز افغانستان در داخل ایران است.
ژنرال استنلی مک کریستال، فرمانده وقت نیروهای ناتور در افغانستان در ماه مه 2010 هشدار داد ایران به آموزش ستیزه جویان افغانی در داخل خاک خودش مشغول است. دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز ماه گذشته به کنگره این کشور گفت محموله های تسلیحات با مبدا ایران ضبط شده است.
به نظر می رسد ایران علاقمند به بی ثباتی افغانستان است و علت آن تا حدودی این است که به این ترتیب می تواند تلاش های آمریکا را تحت الشعاع قرار دهد. ایران به آمریکا به چشم دشمن خود نگاه می کند.
این در حالی است که ایران از کشوری با اکثریت شیعه تشکیل شده است در حالی که طالبان افغانستان سنی مذهب هستند.
منبع: نیویورک تایمز- 9 مارس





گزارش سانفرانسیسکو گیت از واکنش نماینده ایران در سازمان ملل

از نگاه این سازمان به برنامه هاي ایران حمایت کرد

جورج جان
با حمایت فرستاده ارشد آمریکا از  این احتمال که  ایران هشت سال پیش به برنامه هاي تولید سلاح اتمي خود پایان نداده باشد  روند برخورد ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته ایش دیگرگون شده است.
اظهارات گلین دیویس، تاکیدي بود بر گزارش محرمانه ماه گذشته یوکیا آمانو، رئیس سازمان بین المللي انرژي هسته اي، که ایران به برنامه هاي اتمي خود طي این سال ها در خفا ادامه داده است.
این اظهارات بسیار مهم بود زیرا با آنچه گزارش اطلاعات آمریکایي براي مردم منتشر کرد، تفاوتي فاحش داشت. آخرین گزارش در سال 2007 توسط سازمان اطلاعات آمریکا منتشر شد که در آن گفته شده بود که ایران از سال 2003 برنامه تولید سلاح اتمي را رها کرده است.
 مقامات آمریکایي ماه گذشته اعلام کردند که در گزارش اخیر سازمان اطلاعاتي آمریکا آمده است که رهبران ایران در مورد توسعه برنامه هاي اتمي شان و دستیابي سلاح اتمي، دچار اختلاف نظر شده اند . اما در این گزارش بطور مشخص ذکر نشده  که آیا گزارش سال 2007 را تایید مي کند یا به طور کامل در آن تجدید نظر کرده است.
دیویس  معتقد است که این دو گزارش را نمي توان با هم مقایسه کرد و نباید در مورد مباحث اطلاعاتي بحث کرد. اما او گفت که آمریکا بطور کامل از دبیرکل سازمان ملل حمایت مي کند.
وي که بیرون از جلسه 35 کشور عضو آژانس بین المللي انرژي اتمي با خبرنگاران صحبت مي کرد، اعلام کرد بحث عمده این جلسه مربوط به ایران و سوریه بود و اینکه در گذشته برنامه هاي اتمي شان را پنهان کرده اند و فعالیت هاي اتمي شان منجر به ساخت سلاح اتمي مي شود.
آمریکا معتقد است که رهبران ایران ممکن است در مورد برداشتن قدم آخر دچار اختلاف نظر شده باشند و روز چهارشنبه هم در جلسه این موضوع مطرح شد.
رابرت اینهورن، مشاور وزارت امور خارجه آمریکا در این کنفرانس مطرح کرد که ایران به دنبال کم  هزینه ترین گزینه ها براي تولید سلاح  اتمي است اما از لحاظ سیاسي هنوز تصمیم نگرفته است که  در مدت زمان کوتاه دست به ساخت آن بزند.
ایران براي ادامه غني سازي اورانیوم، چهار بار توسط شوراي امنیت سازمان ملل، تحریم شده است دلیل دیگر آن وجود سابقه ایجاد تاسیسات اتمي بدون آگاه کردن آژانس بین المللي است که احتمال برنامه ساخت سلاح اتمي توسط این کشور را بالا مي برد.
سوریه هم در مقابل آژانس بین المللي انرژي هسته اي مقاومت کرده است و پیشنهاد آژانس در مورد بازدید از یک سایتي که در سال 2007 توسط اسرائیل منهدم شد را رد کرد. آمریکا بعد ها اعلام کرد که این تاسیسات نابود شده توسط اسرائیل رآکتوري بود که با کمک کره شمالي ساخته شده بود و کار آن تولید پلوتونیوم بود.
پلوتونیوم و اورانیوم غني سازي شده هر دو مي تواندد بعنوان کلاهک سلاح هسته اي بکار بروند و به همین دلیل شوراي امنیت  و آژانس بیم آن دارند که دستیابي به این فن آوری منجر به تولید سلاح اتمي مي شود.
علي سلطانیه، فرستاده ارشد ایران روز چهارشنبه تکرار کرد که ایران با قاطعیت به غني سازي اورانیوم ادامه مي دهد و به خبرنگاران گفت: "نه تحریم ها و نه قطعنامه هاي سازمان ملل و نه تهدید به حمله نمي تواند مانع از برنامه غني سازي صلح آمیز اورانیوم ایران بشود."
او در دو اظهار نظر جداگانه آمریکا و اتحادیه اروپا را متهم به زیر سووال بردن برنامه هاي صلح جویانه  اتمي ایران را بدون داشتن هر گونه مدرک، کرد.
وي در مورد سوریه گفت که اسرائیل مقصر اصلي است و حمله به یک رآکتور قانوني نشان دهنده تفکر این کشور است که مانند قانون غیر متمدنانه جنگل است.
دیویس، رئیس گروه مذاکره آمریکایي، در مقابل،  سوریه را به دلیل راه ندادن بازرسان آژانس مورد سرزنش قرار داد و به خبرنگاران گفت که ما مطمئن هستیم که آن رآکتور با کمک کره شمالي ساخته شده است.
وي همچنین از مورد گسترش ابعاد نظامي برنامه هاي اتمي ایران هشدار داد و این شامل تلاش ایران براي ساخت کلاهک اتمي هم مي شود.

او به اعضاي آژانس گفت: "ایران بیش از پیش شبیه به کشوري رفتار مي کند که انگار موضوعي را پنهان کرده است."
ویلیام هگ، وزیرامور خارجه انگلستان به ایران هشدار داد که گمان نکند که اتفاقات اخیر در خاورمیانه توجه ها را از روي برنامه هاي اتمي این کشور برداشته است.
او گفت: "فشار بر روي ایران تا زماني که این کشور دست از موضع گیري امروزش بردارد، ادامه دارد."
گریگوري بردنیکوف، از طرف پنج عضو دائمي شوراي امنیت و آلمان اعلام کرد که رفتار ایران با قطعنامه هاي سازمان ملل دلبخواهي است و از شوراي امنیت خواست که ایران را از غني سازي اورانیوم بازدارد.
اما این نکته که این پیام توسط نماینده روس ها خوانده شد، که همواره در کنار چین از انتقاد مستقیم ایران پرهیز مي کرد، کافي بود. در سال 2009 که این شش کشور در مقر آژانس دیدار کردند، روسیه و چین توافق کردند که به انتقاد ها از ایران بپیوندند و این نشان مي داد که تحمل چین و روسیه هم در مقابل ایران به پایان رسیده است.




احمدی نژاد نمایندگانش را به حوزه فرستاد

اختلافات آشکار تهران در جلسات محرمانه قم

شهر قم دیروز میزبان اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری بود. گفته می‏شود این سفر به منظور دیدار نمایندگان فرهنگی دولت با مراجع تقلید انجام شده است؛ سفری که برخی از سایت‏های خبری آن را محرمانه  خواندند. به نوشته سایت آفتاب محرمانه بودن این دیدارها پس از انجام اولین دیدار به خبرنگاران اعلام شد.
اولین دیدار اعضای این شورا صبح دیروز در بیت آیت‌الله علوی گرگانی و در جمع خبرنگاران صورت گرفت اما علی رغم حضور خبرنگاران در این دیدار جزئیاتی از محتوای جلسه مذکور منتشر نشده است. گفته می شود آیت الله نوری همدانی نیز دیروز در دفتر خود میزبان فرستادگان نهاد ریاست جمهوری بود، در حالی که در خبرها اشاره‏ای به بقیه دیدارهای اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری در قم نشده است.
سفر اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری دو روز پس از حضور محمود احمدی‏نژاد در قم انجام شد؛ حضوری که در روز پنجشنبه و بدون انجام هیچ دیداری با مراجع این شهر به پایان رسید.

انتقاد از فضای فرهنگی
مراجع قم کمتر از دو هفته پیش در دیدار با فراکسیون روحانیون مجلس شورای اسلامی، انتقادات صریحی در مورد مسائل فرهنگی جامعه مطرح کردند. محمد تقی رهبر، رئیس این فراکسیون، پس از این دیدار  از کسانی چون آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صافی گلپایگانی به عنوان کسانی که "انتقادات بسیار تندی را نسبت به فضای فرهنگی جامعه بیان کردند" نام برده است. طبق گفته محمد تقی رهبر محور این انتقادات کمرنگ شدن "ارزش‏های اسلامی" در جامعه بوده است. خود وی نیز در دیدار دو هفته پیش با آیت الله مکارم شیرازی گفته بود: "معتقدیم به خاطر نگاهی که دولت در برخورد با مسائل فرهنگی دارد فساد و از جمله آنها بی‌حجابی درحال گسترش است".
با این توصیف گفته می شود سفر دیروز اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به قم با انتقادات دو هفته پیش مراجع از وضعیت فرهنگی کشور در ارتباط  است.

اختلافاتی که زود هویدا شد
محمود احمدی نژاد از شروع دور اول ریاست جمهوری خود در سال 84 همواره برای ترسیم تصویری اسلامی و ارزشی از دولت خود تلاش کرده است. اولین سفر محمود احمدی‌نژاد به قم پس از انتخاب به سمت ریاست جمهوری ایران كمتر از ۱۵ روز پس از برگزاری انتخابات نهم، صورت گرفت. وی در آن دیدار وعده داد: "دولت عدالت‌خواه و تحول‌گرا تمامی اهتمام خود را برای حل مشكلات كشور و به ویژه مسائل جوانان به كار خواهد گرفت و با اتخاذ تصمیمات مهم و اساسی، گام‌های بلندی در جهت رفاه و سعادت ملت عزیز ایران برخواهد داشت".
در حالی که از این دیدار چند ماه بیشتر نگذشته بود، اظهار نظر رئیس جمهور مبنی بر لزوم حضور زنان در ورزشگاه‏ها اولین اختلافات جدی بین قم و پاستور را رقم زد. آنچنان که حتی آیت‌اللـه مصباح یزدی، به‌ عنوان بزرگ‌ترین حامی دولت احمدی‌نژاد در میان روحانیون بلند پایه، ناچار شد دربرابر رئیس‌جمهور مورد تائیدش با صراحت لب به انتقاد بگشاید. اظهار نظر بعدی غلامحسین الهام، سخنگوی دولت كه لغو تصمیم احمدی‌نژاد را نه به درخواست مراجع تقلید كه به سفارش برخی دیگر از مقامات ارشد نظام بیان كرده بود، بر حجم نارضایتی و دلخوری مراجع و علمای بلندپایه افزود.
به همین دلیل بود که در میان موج خبرهایی که حکایت از عدم موافقت مراجع و روحانیون برای دیدار با احمدی‌نژاد و وساطت اكبر هاشمی رفسنجانی برای انجام این امر داشت، بالاخره رئیس دولت نهم صبح روز جمعه ۱۸ اسفند ۸۵ برای دیدار با مراجع تقلید، برای چهارمین بار پس از به قدرت رسیدن عازم قم شد. محمود احمدی نژاد طی دیدارهای خود در آن سفربه روحانیون بلند پایه قم اطمینان داده بود که "دغدغه‌های شما همان دغدغه‌های دولت است".

حکایت همچنان باقیست
علی رغم این و با گذشت 4 سال از آن سفر، هیچگاه آتش اختلافات مختلف بین دولت احمدی نژاد و مراجع قم سرد نشده است؛ در این میان یک بار نقل قول‏های اسفندیار رحیم مشایی آتش بیار معرکه بوده، بار دیگر موج تورم و بی‏کاری و آخرین بار هم بهانه اش مسایل فرهنگی و اسلامی است.
پس از اعلام پیروزی  محمود احمدی‏نژآد در انتخابات سال گذشته، از میان چهارده مرجع تقلید تنها سه نفر حاضر شدند برای وی پیام تبریک بفرستند. آیت الله نوری همدانی، آیت الله مسلم ملکوتی و سید علی خامنه‏ای. همین مساله شبهاتی را پیرامون عمیق‏تر شدن اختلافات میان دولت و مراجع دامن می‏زد. این اختلافات تا آنجا پیش رفت که آذرسال گذشته یک کمیته شش نفره متشکل از نمایندگان جامعه مدرسین حوزه علميه قم و دولت برای بررسي مشكلات و موانع سر راه تفاهم دولت و مراجع تشکیل شد. با وجود این همچنان مشکلات این دو نهاد قدرت سیاسی و دینی به قوت خود باقی مانده‏اند.

جواب رد مراجع به درخواست دولتی‏ها
دیروز همزمان با انتشار خبر سفر اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به قم، سید رضا اکرمی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در گفتگویی با سایت "خانه ملت" به گله‏مندی مراجع از سیاست‌های فرهنگی اشاره کرد. او با اشاره به طرح مساله مکتب ایرانی توسط اسفندیار رحیم مشایی گفت: "طرح این موضوع ازسوی برخی افراد دولت که معتقدند دنیا، ایران و اسلام را بهتر می‌شناسد، نادیده گرفتن و بی اعتنایی به اسلام است و مراجع به شدت از این مساله گله مند هستند".
4 اسفند ماه سال جاری نیز محسن غرویان از شاگردان مصباح یزدی با بیان اینکه چندی است رابطه دولت و مصباح "ضعیف" شده، خاطرنشان کرد: "مراجع به دولت انتقاد دارند، اما برای ملاحظه رهبری و نظام، مدارا می‏کنند، در صورتیکه هر وقت بخواهند، می توانند مقلدان خود را به صحنه آورده و غائله مشایی را جمع کنند."  او گفته بود " "مراجع به این نتیجه رسیده اند که موضعگیری و اظهارنظر آنها تأثیری در رفتارهای دولت و دولتمردان ندارد. یعنی دولت راه خودش را می‏رود و مراجع هم حرف خودشان را می‌زنند. به همین دلیل مراجع به این نتیجه رسیده اند که فعلاً مدارا کنند و سیاست مدارا را در پیش گرفته‌اند."
 شاگرد بزرگترین حامی دولت در بین روحانیون قم متذکر شده بود :"اما این به معنی نیست که مراجع قانع شده اند و فکر دولتمردان را پذیرفته اند. مراجع باطناً از دولت گلایه دارند اما به دلیل مصلحت جامعه و نظام و رهبری اقتضا می‏کند که فعلاً فقط به انتقاد بسنده کنند اما امیدی به گوش دادن آن از سوی دولت ندارند".
تنها یک روز پس از این، سقای بی ریا مشاور اسبق روحانیت رئیس جمهور در واکنش به اظهارات محسن غرویان تاییدات آیت الله خامنه‏ای از دولت را بالاتر از هر چیز دیگر بر شمرد و آن را نشانه‏ای بر موفقیت دولت احمدی نژاد دانست.  
اول آبانماه جعفر شجونی، عضو بلند پایه جامعه روحانیت مبارز و از حامیان احمدی نژاد در دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری گفت: "خیلی از آیات عظام به درخواست دیدار دولتی‏ها جواب رد می‏دهند."  به اعتقاد وی "برخی از حواشی آزار دهنده دولت احمدی نژاد" موجب شده تا "علما و خصوصا مراجع عظام نخواهند رابطه خوبی با دولت وی داشته باشند".
شاید بتوان بازتاب این دل خوری مراجع از دولت و عدم علاقه آنها برای دیدار با اعضای دولت احمدی نژاد  را در رفتار او  دید. آنجا که وی در قامت یک رئیس جمهور ارزشی واسلامی رهسپار پایتخت دینی مملکت، یعنی شهر قم می‏شود، ولی هیچ خبری از دیدار وی با مراجع تقلید نیست.





 
amjad-hossain-panahi.jpg
انورحسین پناهی از فعالان سیاسی و مدنی کرد است که از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود و پس از اعتراض‌ سازمان‌های بین المللی مدافع حقوق بشر، حکم اعدام وی به ۱۶سال زندان تقلیل پیدا کرد.
 به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، اشرف حسین پناهی، برادر وی نیز دوسال پیش در حالی که همراه با مدارک و طوماری بالغ بر ۵۰۰۰ امضا دال بر بی‌گناهی برادر خویش راهی تهران بود، به طرز مشکوکی به قتل رسید. افشین حسین پناهی که از سوی خانواده پیگیر پرونده برادران بزرگ‌تر خود بود، تنها به علت اعتراض به این حکم و کشته شدن دیگر برادرش در سال گذشته چندین بار از سوی دستگاه‌های امنیتی شهرستان قروه بازداشت شده است و هم اکنون هم به یک سال زندان محکوم شد. به گفته نزدیکان وی، «او تحت شکنجه‌ی اداره اطلاعات قروه پنجاه درصد از بینایی‌اش را از دست داده است.»
انور حسین پناهی در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۱۵ از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و مدت ۶ ماه را در بی‌خبری مطلق در اداره اطلاعات قروه بسر برد. به نقل از یکی از همبندیان وی، در یکی از شب‌های زمستانی سال ۸۷ و در شرایطی که وی دچار شکستگی دنده و عفونت در یکی از کلیه‌هایش بود، مامورین وی را مجبور به برهنه شدن نموده و سپس وی را به میله‌ای در حیات زندان می‌بندند، این عمل موجب بیهوشی وی از شدت سرما می‌شود، سپس مامورین وی را به داخل آورده و به هوش می‌آورند.
این همبندی اضافه می‌کند که این اتفاق بار‌ها در طول یک ماه تکرار شده است. انور حسین پناهی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و محاربه با خدا به اعدام محکوم شد که بعد از اعتراض جامعه بین المللی و ارگان‌های حقوق بشری حکم وی به ۱۶ سال حبس کاهش پیدا کرد. بنا به گفته وکلای وی پرونده ایشان خالی از هر گونه اعتراف و یا مدرکی است که ثابت کند که وی مستحق محکومیت حتی یک روز زندان باشد.
انور حسین پناهی که از فعالان مدنی و عضو (ان ان) و از معتمدین منطقه دهگلان بشمار می‌رود، فعالیت‌های مدنی خود را در زندان مرکزی سنندج نیز تداوم بخشیده و اقدام به تشکیل کلاس‌های مشاوره برای زندانیانی نموده است که دچار اعتیاد هستند. به گفته یکی از زندانیان زندان سنندج همواره در کلاس‌های وی بیش از ۲۰۰ نفر حضور دارند و این کلاس‌ها تا حدود زیادی مانع از ورود مواد مخدر به داخل زندان شده و فضای زندان را به صورت ملموسی تغییر داده است. وی در این مدت بار‌ها ممنوع الملاقات شده که در آخرین نمونه هفته پیش از ملاقات با خانواده خود محروم شد.



محرمانه ماندن جلسات خبرگان

مجلس خبرگان رهبری روز 18اسفند 89 نهمین اجلاس رسمی خود را به پایان برد.اخباری که از اجلاس دو روزه این مجلس مهم به مردم داده شد، در حد یک بیانیه رسمی بود و مطالب جسته و گریخته ای که برخی از نمایندگان محترم آن در مصاحبه های خویش گفته‌اند. پرسش مهم این است که آیا محرمانه ماندن تمامی نطق ها، مذاکرات و تصمیمات این اجلاس ها به مصلحت جایگاه این نهاد گرانقدر مردمی و منافع نظام است؟دقت در موارد زیر پاسخ را روشن می سازد:
1- رهبری ستون اصلی بنای نظام جمهوری اسلامی است. اصل پنجم، پنجاه وهفتم و یکصدودهم سکان دار اصلی نظام را رهبری قرارداده است. در اصل یکصدونهم، رهبری فقیه جامع الشرایطی معرفی می شود که صلاحیت علمی فتوا دادن دارد، دارای عدالت و تقوا در حد بالاست و ینش صحیح سیاسی، اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی دارد.
2-  تشخیص وجود این صفات و انتخاب فردی که واجد آن ها است بر عهده مجلس خبرگان رهبری است (اصل یکصدوهفتم)
اصل یکصدویازدهم نظارت بر رهبری را برای تضمین دوام این ویژگی ها، نیز لازم می سازد. همچنین برکناری رهبری در صورت از دست دادن این ویژگی ها بر عهده مجلس خبرگان است.
3- نمایندگان این مجلس بر اساس اصل یکصدوهشتم، با رای مستقیم مردم از میان فقیهان آشنا به زمان و امین مردم انتخاب می شوند. هرگونه اصلاح و تجدید نظر در قانون مربوط به انتخاب خبرگان نیز بر عهده خود آنان است.
 4- معلوم می شود که از نظر وظائف و اختیارات، از جهت ویژگی نمایندگان، و از حیث روش کار، مهمترین و مقتدر ترین شورای جمهوری اسلامی ایران مجلس خبرگان است، به همین دلیل تقویت جایگاه این مجلس بین مردمی که موکلان آن هستند، ضروری است. از آن مهمتر اینکه بنابر فرض، اکثریت فقهای عادل و امین کشور که به رای مردم انتخاب شده اند خدای ناخواسته خیانت نمی کنند و احتمال خطایشان هم کم است. شاید به همین دلیل ناظری برای آن در نظر گرفته نشده است، پس تامین نوعی نظارت مردمی برای مجلس خبرگان ضرورت می یابد.
مردم موکلان این علمای معروف کشورند، اگر بدانند که آنان در اجلاس خود چه می‌گویند، وظیفه نظارت بر رهبری را کمیسیون ذیربط چگونه انجام می دهد، چه مواضع جمعی اتخاذ می کنند، در نطق های خویش روی چه مسائلی انگشت می گذارند... احساس نزدیکی، محرمیت و صمیمیت می کنند و قدرت قضاوت بهتری نسبت به نمایندگان خویش به دست می آورند. در نتیجه مشارکت در انتخابات خبرگان بالا می رود و حمایت از تصمیمات خبرگان افزایش می یابد. با توجه به اینکه مجلس خبرگان تصمیم اصلی اش در زمانی اتخاذ می شود که همواره بیم دوستان نظام و مردم وفادار کشور حداکثر، و امید دشمنان اسلام و ایران حداکثر می شود، اهمیت این حمایت مردمی در تداوم ثبات انقلاب اسلامی و کشور ایران بیشتر آشکار می شود. درست مانند تصمیم تاریخی خبرگان در ساعات اول رحلت امام- رضوان خدا بر اوباد- در انتخاب حضرت ایت الله خامنه ای به رهبری. صدور بیانیه های رسمی اجلاس ها خوب است ولی اکتفای بدان نادرست است.
5- از همین اجلاس نیز اخباری رسیده است که انعکاس آن به وضوح به افزایش منزلت این مجلس گرانقدر مدد می رساند. وقتی مردم بدانند که آیت الله طباطبایی روحانی باسابقه سیاسی طولانی، امام جمعه اصفهان، دومین شهر ایران و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان، در نطق خویش گله می کند که جوانانی متدین در نماز جمعه خطاب به وی فریاد می زنند: امام جمعه ما بصیرت، بصیرت و جای معلم و تعلیم گیرنده عوض می شود و بعد همان جوانان بعدا از صدا و سیما بشنوند که رهبری نظام دردمندانه و خیرخواهانه به آنان نصیحت می کند، همانی که بصیرت را لازم خوانده بود، متنبه نمی شوند که طباطبایی بصیرت داشت که آنان را به اعتدال می خواند؟ و بدین ترتیب جایگاه خبرگان در اصفهان و ایران تقویت نمی شد؟ اگر مردم بدانند که آیت الله حائری شیرازی این روحانی درد کشیده مردم و اسلام و نماینده مردم شریف فارس در نطق همین اجلاس خطاب به شورای نگهبان دوستانه ولی با فریاد می گوید: وقتی شما با کلمات از گل نازکتر به امثال هاشمی بتازید، کار به اینجا می کشد که عده ای جوان مخلص هم آن فحاشی های خلاف شرع را مرتکب شوند یا پیامک بیاید که... سقوط کرد. هاشمی سقوط نکرد او نصیحت پذیرفت و صعود خواهد کرد و آنها که در این فتنه اخیر نصیحت نپذیرفتند سقوط کردند.
وقتی او به این شعر تمسک می کند که:  اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی/     برآورند غلامان او درخت از بیخ
مردم می فهمند که خبرگان ملت با هم بدون رودربایستی هم حرف می زنند. بر سر مصالحی که تشخیص میدهند، دعوا هم می کنند، البته به قول امام، دعوای طلبگی. بعد از نشر این اخبار، وقتی مردم فارس و ایران می شنوند که رهبر معظم انقلاب نیز از این احساس وظیفه های خلاف وظیفه برائت می جویند، آیا دین باوران و مردم منصف که از تند روی و هتک حرمت ها دلخورند به درایت خبرگان و بصیرت  و سلامتشان بیشتر اعتماد نمی کنند؟ همین نامه ای که بیش از دوسوم اعضای خبرگان ملت، خبرگانی که واگذاری مسئولیت از آیت الله هاشمی رفسنجانی به ایت الله مهدوی کنی این روحانی جلیل القدر و خوش سابفه را لازم دیدند، در تکریم آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشتند در وضعیت غبارآلود فعلی کم اثر است؟ چرا به سرعت منتشر نشودتا خط تخریب روحانیت و اتهام قدرت طلبی را زودتر کور کند و از امید افراط گرایانی که به اقتضای روحیه استبدادی خویش دنبال تضعیف گام به گام روحانیت هستند بکاهد؟
این نوع خبر رسانی مبارک دستگاه وعِده وعُده نمی خواهد. به روش کم هزینه روحانیت اصیل نزدیکتر است که برای هر اجلاس تیم دوسه نفره ای از اصحاب رسانه که به نظام وفادار و به حرفه خویش مسلط اند در کنار هیئت رئیسه محترم مجلس خبرگان قرار گیرند، تا مردم قلبشان نسبت به نمایندگان بصیرشان محکم تر و نظارتشان برآنها ممکن گردد.

منبع: سایت الف