۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

مهمترین خبرهای روز دوشنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها



اخبار روز: 

اخبار روز: اتحاد جمهوریخواهان ایران، حزب دمکرات کردستان ایران، حزب دمکراتیک مردم ایران، حزب کومه‌له کردستان ایران، جبهه ملی ایران ـ اروپا، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)،
کمیته هماهنگی شورای موقت سوسیالیست‏های چپ ایران و شورای همآهنگی جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران پیام مشترکی به مناسبت سال نو منتشر کرده اند:


اعلامیه ۹حزب و سازمان اپوزسیون به مناسبت فرارسیدن نوروز
نوروز ۱۳۹۰بر همه هموطنان خجسته باد!

فرا رسیدن نوروز، نخستین روز بهار را به همه‍ی هموطنان در ایران و در سراسر جهان شاد باش می گوئیم.
امسال نوروز و نو بهار در زمانی فرا می رسد که طی سال گذشته نیز، هجوم حکومت به جنبش اعتراضی مردم و نقض حقوق بشر با شدت تمام ادامه یافت. فعالان جنبش های اجتماعی باز هم دستگیر، شکنجه و زندانی شدند و در دادگاه های فرمایشی به حبس های طویل المدت و اعدام محکوم گشتند. طی یک سال گذشته نیز، رژیم با یورش به تظاهرات مردم، جنبش های اجتماعی زنان، کارگران، دانشجویان ، دانشگاهیان، و تشدید هر چه بیشتر فضای امنیتی و پلیسی به ویژه در مناطق تحت ستم اتنیکی همچون بلوچستان، آذربایجان، کردستان و...، و سرکوب خواست ها و اعتراضات آنها، افزایش اعدام های سیاسی، بازداشت فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران و ... تلاش کرد که جو ترس وحشت را در جامعه گسترش دهد. تعدادی از مخالفان حکومت با اتهامات واهی به دار آویخته شدند. تلاشگران سیاسی، فرهنگی و مدنی تحت تحقیرآمیزترین شرائط در زندان ها به بند کشیده شدند. اکنون بیش از یک ماه است که در پی تظاهرات مردم در ۲۵ بهمن ماه و اول اسفند و کشته شدن چند نفر، حکومت تعداد زیادی از شرکت کنندگان در تظاهرات اخیر را دستگیر کرده و حتی آقایان موسوی، کروبی و همسرانشان را به نقطه نامعلومی برده و تمامی ارتباطات آن ها با بیرون و اعضای خانواده شان را قطع کرده اند. سردمداران حکومت جمهوری اسلامی سراسیمه تر از پیش، با تهدید و طرد جناح ها و نیروهای درون نظام در تلاش اند تا صفوف خود را برای سرکوب جنبش مردم یکدست کنند، اما شکاف ها در صفوف آن ها عمیق تر از آن است که چنین امکانی را فراهم سازد و جنبش مردم قدرتمند تر از آن است که با ادامه سیاست سرکوب خشن کنونی، از میدان به در شود.
سال ۸۹، سالی دیگر در تداوم مبارزه علیه استبداد مذهبی حاکم بر کشور بود. در این سال جنبش آزادیخواهی مردم ایران با ایستادگی و مقاومت خود حکومت را به چالش کشید و عرصه را بر مستبدان حاکم تنگ تر نمود. در هر مناسبتی و هر جا که فرصت یافت حضور خود را اعلام داشت و در آخرین ماه های سال همگام با جنبش های ضد استبدادی منطقه، که پایه های دیکتاتوری در مصر و تونس و ... را به لرزه درآورده است، برآمد نوینی را تجربه کرد و با تجمعات گسترده در ۲۵ بهمن، اول اسفند و ... یک گام فراتر نهاده، ارکان سرکوب دیکتاتوری حاکم و در راس آن ولی فقیه، علی خامنه ای را مورد هدف قرار داد.

در سال ۸۹ شرائط گذاران زندگی برای اکثریت مردم کشور ما دشوارتر شد. رژیم جمهوری اسلامی ایران باز هم با ادامه سیاست خارجی تنش زای خود در عرصه بین المللی، بی اعتنا به درخواست های جامعه جهانی و قطعنامه های سازمان ملل، هر گونه تلاشی برای پایان دادن به بحران اتمی را عقیم گذاشت و متقابلا شورای امنیت با تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ تحریم های اقتصادی علیه کشور ما را تشدید نمود و تدابیر کشورهای غربی و متحدان آن ها در گسترش این تحریم ها، اقتصاد کشور ما را با مشکلات جدی مواجه ساخت. تمامی بخش های تولیدی، که وابسته به تکنولوژی و واردات از خارج بودند، سخت در مضیقه قرارگرفتند. معاملات با خارج و مبادلات با کشورهای دیگر دچار اختلال شد. امروز اقتصاد کشور ما در نتیجه تحریم های بین المللی، و سیاست های اقتصادی ویرانگر دولت احمدی نژاد، بیش از پیش زمینگیر شده است. ورشکستگی، بیکاری و فقر گسترده تر، سفره بخش عظیمی از مردم کشور تهی تر گشته است. تصویب و اجرای «طرح هدفمند سازی یارانه ها» هم مزید بر علت شده است. در آستانه سال جدید مردم کشور ما با افزایش نجومی هزینه مایحتاج اولیه زندگی خود مواجه اند و کمرشان در زیر بار تورم و گرانی خم شده است. اجرای این طرح به تعطیلی بسیاری از موسساتی انجامیده که تولید در آن ها با استفاده از انرژی ارزان ممکن بود. این امر از یک سو منجر به افزایش تعداد بیکاران و از سوی دیگر ناتوانی هر چه بیشتر بازار کار در جذب نیروی جوان کشور شده است.
دولت همزمان با اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها با تجهیز نیروهای سرکوب خود کوشید که با نارضایتی مردم تحت عنوان «فتنه اقتصادی» به مقابله برخیزد و با ریختن پول به حساب های بانکی مردم ، دامنه نارضایتی ها را در ابتدای اجرای طرح، محدود تر سازد. کشف «فتنه اقتصادی» و بسیج نیرو علیه اعتراضات مردم تحت این عنوان، نشاندهنده هراس حکومت از برافروخته شدن شعله اعتراضات مردم علیه سیاست اقتصادی ویرانگر خود است.
سال ۸۹ با تحولات عظیم در منطقه و جهان به پایان رسید. نسیم آزادی در منطقه وزیدن گرفته است. پایه های دیکتاتوری های منطقه در زیر پای مبارزات آزادیخواهانه مردم به لرزه درآمده است. مرزهای سانسور و سرکوب بیش از پیش درهم شکسته شده است و ادامه حکومت سرنیزه در دنیای به هم پیوسته و بدون مرز کنونی، غیر ممکن تر شده است. سقوط دیکتاتوری ها فقط به مصر و تونس منحصر نخواهد شد. کشتار مردم معترض در لیبی، دیکتاتوری قذافی را نجات نخواهد داد. در کشور ما نیز حاکمیت سازماندهندگان کهریزک ها و ده ها فاجعه دیگر، دوام نخواهد داشت. دوران تکیه بر سرنیزه ها دیگر به سر رسیده است و جامعه ما ناقوس مرگ دیکتاتوری را بسیار پیش تر از دیگر مردم منطقه به صدا در آورده است.
بهار شکوفان طبیعت امسال هم در شرائطی پا به میهن ما می گذارد که در آن از شکفتن آزادی هنوز خبری نیست و جمهوری اسلامی هر چه را که سمبل آزادی است، دشمن می پندارد. با رقص و پای کوبی در ستیز است. خنده و شادی را کفر می انگارد. رنگ های شاد را بر نمی تابد. گریه را می ستاید، عزا را می پرستد، غم واندوه را می پسندد و مرگ و نیستی را دوست می دارد. برای مبارزه با این حکومت کافی است گل و سبزه کاشت، هفت سین آراست، زردی روی به سرخی آتش سپرد ، ماهی سرخ به آب انداخت، پای کوبید و دست افشاند و با رقص و شادی به استقبال چهارشنبه سوری که در راه است به خیابان ها شتافت. و نوروز را با دید و بازدید با همدیگر و به ویژه با دیدار از خانواده آسیب دیدگان و زندانیان سیاسی، پشت سر نهاد.
ما احزاب و سازمان های سیاسی جمهوری خواه مدافع حقوق بشر و طرفدار آزادی و برابری و دموکراسی و جدایی دین و دولت در این نوروز، سالی پر از شادی، سرشار از موفقیت و آمیخته با عطر تازه امید، برای مردم ایران آرزو می کنیم و امیدواریم که سال ۱۳۹۰، سال مقاومت متحدانه تر در برابر سیاست های حکومت جمهوری اسلامی در تمامی عرصه ها، سال شکستن سد دیکتاتوری و استبداد و گام نهادن در راه ایجاد جامعه ای آزاد و عادلانه برای همه مردم ایران باشد. ما فرا رسیدن نوروز را با یاد گرانقدر همه مبارزان راه آزادی، همه آزاد زنان و آزاد مردان دلیری که با داس استبداد بر خاک افتاده اند، به همگان شادباش می گوئیم. به زندانیان سیاسی که سال نو را به دور از عزیزانشان در زندان های پرشمار جمهوری اسلامی سپری می کنند، درود می فرستیم. با ارج گذری بر ایستادگی روشنفکران و هنرمندان در برابر تهاجم استبداد، دستان تمامی هموطنانی که در راه آزادی مبارزه می کنند، از کردستان گرفته تا بلوچستان، از مازندران تا خوزستان، از آدربایجان تا خراسان، از یزد تا تهران، از اهواز تا لرستان و گرگان در هر گوشه دیگری از این جهان، به گرمی می فشاریم. امیدواریم که در پرتو رزم مشترک همه تلاشگران راه استقرار دمکراسی در ایران، این بذرها برخاک نمانند و مبارزه برای آزادی، بساط جور و ستم سیاه استبداد حاکم را برچیند و صبح آزادی در بهار استقرار دمکراسی ، به دور از ترور و تهدید، بدون هراس از بازداشت و محاکمه به خاطر اندیشه، بدون ‏سانسور و سرکوب و بدون داشتن غم کار و نان، بر افق میهنمان بردمد.
به امید آن روز، هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز و خجسته باد!

اتحاد جمهوریخواهان ایران
حزب دمکرات کردستان ایران
حزب دمکراتیک مردم ایران
حزب کومه‌له کردستان ایران
جبهه ملی ایران ـ اروپا
سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
کمیته هماهنگی شورای موقت سوسیالیست‏های چپ ایران
شورای همآهنگی جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران

دوشنبه ۲٣ اسفند ۱٣٨۹ - ۱۴ مارس ۲۰۱۱
اخبار روز: 

بی بی سی: در حالی که مخالفان دولت ایران از آمادگی برای شرکت در مراسم شب چهارشنبه سوری سخن می گویند، نهادهای مختلف دولتی در این کشور از اقدامات گسترده برای کنترل این مراسم خبر داده و مدارس پایتخت هم به همین منظور فردا زودتر تعطیل می شوند.
علی اکبر حامدی، قائم مقام سازمان آموزش و پرورش ایران، امروز (دوشنبه ۲۳ اسفند - ۱۴ مارس) گفت: "برای کاهش آسیب‌ها و خطرات احتمالی در روز چهارشنبه آخر سال، فردا نوبت بعداز ظهر شهر تهران دو ساعت زودتر تعطیل می شوند."
در همین ارتباط، احمد حاجی زاده، معاون استاندار قم، دیروز (یکشنبه) پیشنهاد کرده بود که با نگه داشتن دانش آموزان در کلاس درس اجازه حضور در خیابان ها در شب چهارشنبه سوری به آنها داده نشود.
همزمان سرهنگ محسن خانلرچی، رئیس پلیس پیشگیری تهران از دستگیری بیش از ۱۰۰ نفر در ارتباط با توزیع مواد محترقه خبر داده است.
آقای خانلرچی، همچنین هشدار داده است که پلیس با افرادی که به هشدارهای نیروهای انتظامی توجه نکنند "برخورد" خواهد کرد.
فرمانده پلیس پیشگیری تهران از مردم خواسته است که مراسم چهارشنبه سوری را در محله ها و کوچه ها برگزار کنند و "وارد معابر اصلی نشوند، ترافیک ایجاد نکنند و آسیبی به مردم و بیت المال نرسانند."
اگرچه هشدارهای پلیس در ارتباط با مراسم چهارشنبه سوری، هر سال و در روزهای آخر اسفندماه شدت می گیرد، اما به نظر می رسد سخنان مقام های ایرانی طی چند روز گذشته، در کنار اقدامات هر ساله، واکنشی بوده است به درخواست رهبران معترضان که خواستار ادامه اعتراض به بازداشت رهبران معترضان در چند سه شنبه آخر سال و از جمله شب چهارشنبه سوری شده بودند.
در روزهای گذشته مخالفان دولت ایران با انتشار ویدیوهایی در فیس بوک و شبکه های اجتماعی، خواهان ادامه اعتراض به ادامه بازداشت خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی در شب چهارشنبه سوری شده اند.
دیروز (یکشنبه) هم علیرضا آوایی رییس کل دادگستری تهران خبرنگاران گفته بود که قضات برای برخورد با کسانی که "متخلفان" چهارشنبه سوری نامیده، دارای اختیارات ویژه هستند.
رئیس کل دادگستری تهران به معترضان به دولت ایران هشدار داده است که در شب چهارشنبه سوری با آن ها " برخورد " خواهد شد.
آقای آوایی دیروز به خبرنگاران گفته بود: "دشمنان قصد دارند تا از احساسات جوانانی که اصلا انگیزه ضد انقلابی ندارند سوء استفاده کند و از بین آنها وارد شود."
سال گذشته نیز، سه شنبه آخر سال در تهران با حضور گسترده نیروهای امنیتی و انتظامی و دستگیری ۵۰ نفر به اتهام "ایجاد مزاحمت برای مردم" همراه بود.






اخبار روز: 

این نامه به ابتکار برخی از فعالین جنبش زنان نگاشته و توسط ۱٨۰ نفر از حامیان و فعالین جنبش برابری جنسیتی در ایران امضا شده و در آن از رئیس جمهور برزیل خواسته شده است به زنان ایران و جهان نشان دهد به نقض حقوق زنان در ایران معترض است.


خانم دیلما روسف،ر ییس جمهور کشور برزیل
خانم رییس جمهور، ابتدا پیام تبریک ما را به مناسبت روز جهانی زن بپذیرید. امیدواریم که شما بتوانید با اتکا به آرای مردمان برزیل به خواست های جنبش زنان در کشور خود تحقق ببخشید. ما آرزومندیم که همبستگی شهروندان برزیل و ایران با تحکیم روابط دوستانه و مبتنی بر آزادی و برابری خواهی و به ویژه پی گیری مبارزه علیه همه ی مظاهر ستم جنسی در جوامع ما، تحکیم و تعمیق یابد.
خانم روسف، رییس جمهور محترم کشور برزیل، آنچه ما، جمعی از فعالین در عرصه حقوق زنان، را به نوشتن این نامه خطاب به شما واداشت، دو دلیل عمده دارد:
شما نخستین رئیس جمهور زن منتخب برزیل هستید، از مبارزان سرشناس جنبش آزادی خواهی برزیل بوده اید، روزگاری زندانی سیاسی بوده اید و معنای شکنجه، آزار جسمی و روانی را لمس کرده اید.
دلیل دوم وجود روابط گسترده ی دیپلماتیک و اقتصادی ایران و برزیل است که در دولت های پیش از شما دنبال شده است. قاعدتا دولتمردان تاریخ و یا دولتزنانی که در روابط با سایر کشورها جز به منافع اقتصادی و سیاسی کشورشان نمی اندیشند، مورد توجه ما نیستند، اما سابقه فعالیت گسترده شما در مبارزات آزادیخواهانه ما را بر آن داشت تا از شما بخواهیم در مذاکراتی که با دولت ایران انجام می دهید موارد مربوط به نقض حقوق زنان و آزادی های فردی را مورد اعتراض قرار دهد، و منافع شهروندان و رعایت حقوق بشر و حقوق زنان در ایران را در چگونگی روابط تان با دولت ایران مدنظر قرار دهید.
خانم رییس جمهور روسف، وضعیت تبعیض علیه زنان در ایران اسفناک است، به عنوان مثال، در زمینه حقوق سیاسی، هم براساس ابهامات قانونی در قانون اساسی و هم نهادهایی چون شورای نگهبان که ناظر بر امور انتخابات است، هیچ زنی نمی تواند در ایران رئیس جمهور شود.
در زمینه ی قوانین خانواده، طبق قوانین ایران، زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند، به صرف زن بودن ملزمند که برای سفر، انتخاب شغل و تحصیلات از شوهر و خانواده پدری اجازه ی کتبی دریافت کنند. حق سرپرستی درخانواده با مرد است، و دختران در انتخاب شوهر استقلال ندارند و تنها با اجازه پدر و جد پدری می توانند ازدواج کنند. خشونت های ناموسی علیه زنان و چراغ سبز قانون به مردان، اعمال خشونت های خانگی علیه زنان را افزایش داده است. زنان حق طلاق برابر با مرد ندارند و قوانینی چون چند همسری مردان بسیاری از زنان را با مشکل مواجه کرده است.
درزمینه حقوق شهروندی، زنان در ایران از حق انتخاب آزادانه ی پوشش خود محرومند و هر روز به دلیل شکل حجاب شان با خشونت پلیسی مواجه می شوند. زنان دانشجو با تبعیضات جنسیتی در دانشگاه ها رو به رو هستند و هم اکنون همچون مردان دانشجو به دلیل انتقاد و ابراز عقیده یا در زندان و تبعیدند یا از حق تحصیل محروم شده اند. فعالان کارگری، قومیتی و مذهبی به دلیل اعتراض به نقض حقوق شان، به خاطر دفاع از حق تحصیل به زبان مادری و به خاطر اعتراض به وجود فقر و محرومیت مورد خشونت قانونی قرار گرفته اند. زنان معترضی چون شیرین علم هولی فعال کرد جانش را به همین دلایل تسلیم اعدام کرد و و هر روز آمار اعدام و صدور حبس های طولانی برای زندانیان افزایش می یابد.
نابرابری ها در عرصه ی حقوقی منجر به افزایش سرکوب و خشونت به زنان در همه ی عرصه های زندگی اجتماعی و خانوادگی شده است و اعمال خشونت های قانونی علیه زنان را شده است. قوانین خشونت آمیز اعدام و سنگسار تاکنون جان زنان زیادی را که سعی کرده اند در برابر بن بست های قانونی راه حل های فردی بیابند، گرفته است.
خانم رئیس جمهور، زنان ایران در برابر این خشونت ها ساکت ننشسته اند، حقوق دانان و وکلای حقوق بشر و زنان، در قالب اقدامات فردی و جمعی و کمپین های بسیار، دست به اعتراض زده اند اما اعتراض آنان با بازداشت، تبعید و محرومیت از تحصیل مواجه شده است. نمونه هایی را نام می بریم؛ بهاره هدایت فعال دانشجویی و فعال حقوق زنان به خاطر خواندن بیانیه ای خطاب به دانشجویان جهان و شرکت در تجمع اعتراضی زنان به ۹ سال زندان محکوم شده است، شیوا نظر آهاری گزارشگر حقوق بشر، فعال زنان و دانشجوی محروم از تحصیل به ۴ سال زندان در تبعید و شلاق محکوم شده است. نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر که به جرم دفاع از موکلانش که عمدتا فعالان حقوق زنان، دانشجویی و کارگری و یا زنان و کودکان محروم و محکوم به اعدام بوده اند و هم چنین گفتگو با رسانه ها، از سپتامبر سال گذشته تاکنون در زندان است و اکنون به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.
شما به تجربه می دانید که صاحبان قدرت برای موجه جلوه دادن سرکوب مردم و فعالین جنبش های مردمی، آنان را به جرایمی متهم و منتسب می کنند که واقعی نیستند. شما که برای سربلندی و رهایی مردمان برزیل رزمیده اید می دانید که آرمان خواهان همواره توسط قدرتمداران به همکاری با بیگانه و یا جرائمی مشابه و مستوجب مجازات، متهم می شوند.
هم اکنون بسیاری از فعالان قومیتی، روزنامه نگاران، فعالان کارگری، سیاسی محکومیت های سنگین دریافت کرده اند.
رییس جمهور محترم برزیل، تنها آرمان زنان مبارز ایرانی ارتقای آگاهی خود و خواهرانشان و تلاش برای تغییر موقعیت تبعیض آمیزشان بوده است. زینب جلالی زن جوان کرد و فعال جنبش کارگری اکنون پس از سال ها زندان، در انتظار اعدام به سر می برد. خانواده ها را به جرم اعتراض به زندانی و یا کشته شدن فرزندانشان به زندان می افکنند.
خانم رییس جمهور، صدای مردم ایران را اکنون جهانیان می شنوند، صدایی که کاملا تفکیک شده از صدای دولت و مراجع قدرت در ایران است. ما معتقدیم که منافع درازمدت کشور برزیل با رشد دموکراسی در ایران و توجه به حقوق سیاسی و مدنی شهروندان ایران گره خورده است. منافع برزیل و پیوند عمیق و برابر مردم کشور شما و ما تنها در چارچوب احترام به آرمان های مشترک مردمان این دو کشور تحقق می یابد.
ما از شما درخواست می کنیم که در هر نوع ارتباطی که طبق قوانین کشور خود با ایران لحاظ می کنید، به زنان ایران و جهان نشان دهید که شما به عنوان اولین رییس جمهور زن برزیل، در کنار آنان ایستاده اید و به نقض حقوق زنان و شهروندان در ایران معترضید.

با احترام





اخبار روز: 

مسیرهای راهپیمایی،میدان آزادی ؛ خیابان مدرس تا مصدق

خبرنامه ی کرمانشاه: ۲۶ روز از بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز می گذرد.در این مدت عوامل کودتا بارها با توسل به دروغ اخبار مربوط به حصر و بازداشت خانگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و مهدی و فاطمه کروبی را انکار کرده اند تا مگر با سیاهکاری مانع از حضور امواج خروشان ملت در خیابان ها شوند.
با این حال همچنان این حصر ادامه یافته و هر از چند گاهی اخبار ضد و نقیضی مبنی بر انتقال آنها به خانه های امن یا بازداشتگاه های مخفی به گوش می رسد.
در هفته های گذشته و بر اساس فراخوان سراسری که فعالان جنبش سبز در داخل و خارج از کشور صادر کرده اند روزهای سه شنبه به عنوان روزهای اعتراض به این اقدام غیر قانونی حکومت اعلام شده است.
شورای فعالان جنیش سبز استان کرمانشاه،بر این اساس از عموم مردم آزادیخواه و قهرمان کرمانشاه دعوت می کند تا در روز سه شنبه ۲۴ اسفند ماه و از ساعت ۱۷ در مسیرهای میدان آزادی و خیابان مدرس تا میدان مصدق حضور یافته و فریاد آزادی و رفع حصر و بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز را سر دهند.






حداقل مزد کارگران فقط ۹ درصد افزایش یافت


اخبار روز:
حداقل دستمزد کارگران برای سال ۹۰ فقط به میزان ٣۰ هزارتومان، برابر با ۹ درصد افزایش یافت. ولی اله صالحی عضو شورای عالی‌کار در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا با اعلام این خبر متذکر شد با احتساب ۹ درصد، حداقل مزد کارگران برای سال آینده ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان تعیین شده است.
وی در مورد سایر سطوح مزدی نیز تصریح کرد: دراین خصوص مقرر شد که شش درصد به علاوه روزنامه ٣۰۴ تومان به این افراد تعلق گیرد.
وی در پاسخ به این سوال که در مورد بن کارگری چه تصمیمی گرفته شد؟ گفت: بن کارگری از ۲۰ هزار تومان به ۲٨ هزار تومان افزایش یافت.
صالحی گفت: درمورد حق مسکن کارگران تصمیمی اتخاذ نشد.
افزایش ۹ درصدی حقوق کارگران در شرایطی است که طبق آمارهای رسمی نرخ تورم در بهمن ٨۹ به میزان ۱۱.۶ درصد اعلام شده بود. با این تصمیم بین حداقل دستمزد اعلام شده برای میلیون ها کارگر در سال آینده با خط فقر موجود در همین سال جاری، حدود ۷۰۰ هزار تومان فاصله وجود دارد.

معاون خانه کارگر: سفره کارگران در سال ۹۰ خالی‌تر از امسال خواهد بود
معاون امور استان‌های خانه کارگر با اشاره به مصوبه امروز شورای عالی کار درباره حداقل مزد کارگران در سال ۹۰ گفت: بهترین چیزی که در این ارتباط می‌توان گفت این است که مزد کارگران افزایش پیدا نکرده است.
حسن صادقی در گفت‌وگو با ایلنا، با اشاره به تورم نقطه‌ای ۱۳ درصدی‌ گفت: با افزایش ۹ درصدی حداقل مزد، قدرت خرید کارگران در سال آینده کاهش خواهد یافت.
وی گفت: به نظر می‌رسد دولت با این تصمیم خود به دنبال نوعی تفکر توهمی در برخورد با تورم سال آینده است.
این فعال کارگری با بیان اینکه پیش‌بینی می‌شود تورم سال آینده ۲۵ درصد باشد، گفت: سفره کارگران در سال ۹۰ تهی‌تر از سال جاری خواهد بود.
صادقی با اظهار نگرانی از تامین نشدن حداقل‌های معیشتی کارگران گفت: این موضوع می‌تواند دارای تبعات بسیار بدی باشد.
معاون امور استانهای خانه کارگر با بیان اینکه نمایندگان کارگری شورای عالی کار خوب عمل نکرده‌اند، گفت: حداقل مزد کارگران به جایی رسیده‌ که دیگر دو رقمی هم افزوده نمی‌شود.
صادقی با اشاره به افزایش ۶ درصدی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی در سال جاری گفت: دولت وقتی که دید با این کار هیچ اتفاقی نیفتاد حداقل حقوق کارگران را هم ۹ درصد افزایش داد که این عادلانه نیست.
معاون امور استانهای خانه کارگر تاکید کرد: تنها سوال من این است شورای عالی کار عدد ۹ درصد را با چه روشی محاسبه و اعلام کرده است.




امیرجواهری لنگرودی           
چهارشنبه سوری امسال در متن "سه شنبه های اعتراض وخشم " علیه تمامیت نظام جمهوری اسلامی ایران بر پا می گردد.
جوانان ما فریاد بر می دارند :
اسپند اسپند دونه، سید علی خوب بدونه/ بزودی سرنگونه!
اسپند اسپند دونه، دیکتاتوری نمونده / دیکتاتور سر نگونه!
اسپند دونه دونه ،سید علی سرنگونه/ محمود جون به دنبالش رونه

سال ۹۰ از راه می رسد.
درسال نو
آزادی وآبادانی
وشادی خواهد آمد!
چهارشنبه سوری امسال درسری سه شنبه های اعتراض ۲۴اسفند ، درهرکوی وبرزنی، شعله افروزبرافروختن بوته های آتش ،میلیون ها تن ازجوانان شاد دختر و پسرکشورمان درایران خواهیم بود که آوازخوانان درحلقه جنگ و گریزهای گریلایی شان دربرپایی مراسم چهارشنبه سوری امسال فریاد سرمی دهند :
 اسپند اسپند دونه، سید علی خوب بدونه/ بزودی سرنگونه! و بدین ترتیب شادمانانه به پیشواز نوروز و بهار می روند.
درسال جدید؛ تردید مدارکه همه ازراه خواهند رسید وجمع ما جمع خواهد شد ودرسال جدید، "کسی ازگدایی غرور درسال بد سخن نخواهد گفت" . سال ۸۹ ضربان پرطپش همه آحاد جامعه ما دردرون کشوروایرانیان درسراسرجهان را با خود داشت. ضربانی که قلب شان دراین سوی جهان با دهن های بسته هزاران هزارومیلیون ها تن درصف به هم پیوسته میدان فوزیه تا میدان آزادی پهلوبه پهلوی هم داشتند ودربرابررژیم وشرارت های سرکوبگرانه آن به هم لبخند می زدند. و شعارمی دادند ، "نترسیم، نترسیم / ما همه باهم هستیم" . درسال ۸۸، ضربان قلب مان در۱۸تیر، با ضربآهنگ فریاد هزاران هرازدانشجوبرفضای تب آلود میهن مان سایه افکند تا فریادشان رابرای شکستن سکوت خوف آورسالیان و نبود بیشمار یاران، گره زنند. ضربان قلب یکایک مان،آنگاه که عکس خونین " ندا آقا سلطان" زن جسارت آفرین نماد جنگ های نابرابرخیابانی وسنگفرش های آن، دربرابرچشمان همگان برزمین فتاد، دریافتیم که دستاربندان حق تیرگرفتند تا تیرماه را به خون کشند. آنگاه که حرامیان بزدل، جنازه سوخته " ترانه موسوی " را دربیابان ها رها کردند، مردمان ما با چشمانی اشک آلود، به یاد جنازه های رها شده دوست مان " مجید شریف " ویاران مان "محمد مختاری " و" محمد جعفر پوینده" دربیابان های اطراف تهران ویا درسرد خانه ها، درهنگامه فراموش نشدنی سلسله قتل های زنجیره ای سیاسی ایران افتادیم. همگان دریافتیم که این جانوران ازاسلاف همان درنده خویان امنیتی " اسلامی " ها و " کاظمی " ها اند که همچنان می کُشند تا خود زنده بمانند . همچنانکه بدن درهم دریده" امیرجوادی فر لنگرودی" دانشجوی جوان را ازخیابان به زندان کهریزک ، بعد به بیمارستان ودیگرباربه کشتارگاه می کشانند وبعد ترجنازه اورا تحویل پدرش دادند. ازکشته ها پُشته ساختند وسعی داشتند، بخشی ازآن کشته شده گان رادرگورهای جمعی، شبانه دربهشت زهرا به خاک بسپارند که گندش درآمد ونتوانسند دیگرباردربرابر حضورمیلیونی مردم ازجای برجسته، "خاوران "دیگری بیافرینند.با اینهمه بخشی ازپیکرهای مثله شده را تحویل خانواده ها دادند. جنازه خونین "سینا آرامی لنگرودی " به گورستان وادی آن شهرستان شمالی منتقل شد وهمه اهالی فامیل توسط نیروهای امنیتی تهدید شدند تا بدون هیچ سروصدایی جنازه را به خاک بسپارند ولی آنگاه که مردم خبرشدند وبدن "سینا" درهای وهوی جمعی مردم وتجلیل ازاین جوان به خاک سپرده شد، سر سپردگان اطلاعاتی فراررا برقرارترجیح دادند. بدین ترتیب در ورای نبرد یکسال اندی؛ پیشروی وعقب نشینی مردم ، دردادن هزینه های سخت، کشتار، بازداشت و زندان وشکنجه وتجاوزوداغ دل مادران پارک لاله ومادران اعدامی دربرابر وجود صدها تن اعدامی درکردستان، بلوچستان، مشهد و پهنه جغرافیای ایران، نظر تمامی جهانیان رابه ابعاد این جنایات جلب نمود.
رودررویی فروخفته مردم وعقب نشینی آنان با خیزش دگرباره موج اعتراضات واعتصابات مردم تونس ومصر، و فراردیکتاتورها " بن علی " و " مبارک " فرصت همدردی وهمبستگی مردم ما ن با مردم هم سرنوشت مان درتونس ومصر، باردیگرخیزش خیابانی رادر۲۵ بهمن واول اسفند و۱۰اسفندودیگرباردرسه شنبه های اعتراض وخشم جوانان شعله ورساخت وشعار" مبارک ، بن علی / نوبت سید علی" در سراسر ایران طنین اندازشد.

امسال آخرین "سه شنبه اعتراض و بروزخشم" جوانان با مراسم عظیم ومیلیونی چهارشنبه سوری وآتش بازی گره خورده ودرمیان های وهوی سرداران سپاه وامامان جمعه وفتاوی شداد وغلاظ ولی فقیه، پیشقراولان جنبش خیابانی یعنی توده میلیونی جوانان دخترو پسر، دندان تیزکردند تا داد ستانند. دراساس جشن وسرورچهارشنبه سوری ونوروزامسال، پاسخی قاطع علیه تاریک اندیشان جمهوری اسلامی ایران است. باید آن راشعله ورنمود ودردل هرکوی وبرزنی پرتوافکن ساخت. تاآتش بوته ها ی برافروخته، خرمن سوزوبسیج گر، دل هایی شود که برای شادی وشاد خواری دربرابرارتجاع می تپد وایستادگی و مقاومت جنبش ضد دیکتاتوری را پله به پله به پیش می برند.
جمهوری اسلامی در فرامین سرداران سپاه، مُصراست از تجمع میلیونی جوانان جلوگیری کند. چرا که می داند این مراسم می تواند یه خاطر خصلت غیرمتمرکز وسراسری خود، در دل جنبش عظیم میلیونی ضد دیکتاتوری، اگرتوسط سرکوبگران اش به خشونت کشیده شود، می تواند با پایداری ومقاومت توده ای روبروگردد. به شعله ورشدن آتش کینه و خشم مردم برای فروریزاندن همه دیواره های توحش ووحشیگری نظام خونریزبدل گردد. اینجاست که باید دراین شرایط حساس تاریخی کشورمان،ایستادگی ومقاومت را با هدفمند شدن وسازمانیابی هسته های مقاومت درهرکوی وبرزنی درسطح محلات، پیوند داد تا شکاف را عمیق ترساخته و پیشروی را ممکن گرداند. درامرسازمانگری این جشن فرخنده همه اقشارو لایه ها ومحرومین و طبقه فرودست و فعالان سازمانگر جنبش های اجتماعی بویژه مادران و زنان ،می توانند  سهم بایسته ی خود را ایفاء کنند.
می توان تمامی جامعه ازخانه تا کوچه وخیابان، ازخانه تا مدرسه و دانشگاه، ازمحیط زیست تا کارخانه ،با برپایی کُوپه های آتش، شعله مقاومتی برافروخت تا زبانه های سرخ فام آن، دامنه نهاد های فتنه وفساد وتباهی رژیم را به عقب نشینی کشاند. 
می توان مراسم چهارشنبه سوری، نوروزوسیزده بدرامسال را با شادی و لذت و همراهی پرشمار توده ای با مادران خاوران واعدامی، مادران پارک لاله و ناپدید شده و زندانی، به سکوی پرشی برای هماهنگ کردن مبارزات گسترده توده ای و اعتصابات سراسری بدل ساخت.
می توان ازاین ایام برای مستحکم کردن ارتباطات همه طبقات محروم و زحمتکش جامعه جوان ما با ایجاد شبکه های مستقل اطلاع رسانی و تدارک هسته های مقاومت مستقل جوانان هرمحله کشاند و آتش تداوم مبارزه با حاکمان زور مداررا نقشه مند ومستمرساخت .
پیام هرجوان و نوجوانی که ازروی بوته آتش می پرد؛ یاد: ندا- سهراب – کیانوش- پروانه- امیر- رامین- سینا- محسن- فرزاد وده ها و صد ها تن دیگر، مبارزه با بیداد دین سالاران،حزب الله، ثارالله،لباس شخصی ها ودیگر ماموران اطلاعاتی و نظامی رژیم خواهد بود.
 
هرجوان، هردانش آموزدختروپسر، هرمعلم، هراستاد دانشگاه، هرپرستار، هراخراجی ازکاروبیکارشده، هرمادرو پدر، هرخانواده اعدامی وزندانی، هرکاسب وشاغل، هرروستایی وشهری که ازبوته های آتش می پرند،با شعارخود؛" آی بته،بته، بته/ رژیم باید بیفته" بواقع تمامیت موجودیت نظام رانشانه می گیرند تا پایه های بی بنیان حاکمیت اش را بیش ازپیش بلرزانند تا اوراازمعرکه ساقط سازند.
باید سرخی را ازآتش برگرفت وبرسرحاکمان کُوفت و این جرثومه های بی بوته را ازپیش پای رُفت. باری ؛
سال ۹۰ از راه می رسد.
درسال نو
آزادی وآبادانی
وشادی خواهد آمد
نوروز 
۱۳۹۰برهمگان مبارک باد!         
اسفند ۱۳۸۹





چهارشنبه‌سوری: از خط و نشان کشیدن نیروی انتظامی تا پریدن اصلاح‌ط‌لبان از روی آتش!

چهارشنبه‌سوری امسال با آخرین سه‌شنبه‌ی اعتراض مخالفان مصادف شده است. این هم‌زمانی، نیروهای امنیتی را برای برخورد با معترضان مصمم‌تر و در عین حال آشفته‌تر کرده است. آشفتگی‌ای که با تناقض‌های کلامی آشکار شده‌اند.


آخرین سه‌شنبه‌شب سال، نزد ایرانیان شب سور و شادی است اما سی سالی می‌شود که این سور و شادی با دلهره، نگرانی و حتی ترس از بازداشت توسط پلیس عجین شده است.
برخی از روحانیون حتی تا حرام اعلام کردن این جشن ملی نیز پیش رفتند و آن را معادل آتش‌پرستی و در نتیجه گناهی بزرگ و نابخشودنی دانستند.
آیت‌الله مکارم شیرازی درباره چهارشنبه‌سوری گفته است: «چهارشنبه سوری یک مراسم خرافی بر گرفته از آیین غلط گذشتگان است و در فرهنگ اسلامی هیچ جایگاهی ندارد».
محمد غروی استاد حوزه علمیه قم نیز چهارشنبه سوری را مبتنی بر آداب و رسوم غلط دانسته و گفته: «هر چند چهارشنبه سوری دارای پشتوانه صرف تاریخی است، ولی هرآنچه که پشتوانه تاریخی داشته باشد لزوما مسئله صحیحی نیست و نباید از آن تقلید و یا دفاع کرد. چهارشنبه سوری، آتش‌بازی و از روی آتش پریدن هم خطرناک و هم خرافی است و ریشه در جهالت‌های گذشتگان دارد».
 با گذشت سال‌ها و اصرار مردم بر برپایی این جشن، حتی توام با ترس و دلهره، کم‌کم اظهارنظرها نیز رنگ عوض کرده. سخن از "بهینه‌سازی" برپایی جشن چهارشنبه‌سوری شده و کنترل نیروی انتظامی بر رفتار مردم.
توصیه‌های ایمنی به رسانه‌ها سرازیر شده‌اند و از آن سو نیز تهدیدها: «نیروی انتظامی با متخلفان چهارشنبه‌سوری شوخی ندارد»، «با هرگونه تخلف در شب چهارشنبه‌سوری برخورد خواهد شد»، «دستگیرشدگان چهارشنبه‌ی آخر سال تا پایان تعطیلات نوروز آزاد نخواهند شد» و...
امسال اما چهارشنبه‌ی آخر سال رنگ و بوی دیگری نیز به خود گرفته: آخرین سه‌شنبه از "سه‌شنبه‌های اعتراض"؛ طرحی که بعد از اعتراضات ۲۵ بهمن به سرعت پا گرفت و شامل سه سه‌شنبه می‌شد: ۱۰ اسفند تولد میرحسین موسوی، ۱۷ اسفند روز جهانی زن و ۲۴ اسفند شب چهارشنبه‌سوری. در توصیه‌ها و "تهدید"های امسال نیروی انتظامی ردی نیز از این طرح دیده می‌شود.

پلیس با شادی مردم مخالف نیست

رئیس کل دادگستری تهران شاید اولین کسی بود که در این باره مستقیما موضع گیری کرد. به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران ایرنا، وی در حاشیه مراسم تجلیل از قضات بازنشسته دادگستری درباره چهارشنبه آخر سال گفت: «دشمنان قصد دارند تا از احساسات جوانانی که اصلا انگیزه ضدانقلابی ندارند سواستفاده کرده و بین آنها وارد شوند». وی همچنین تاکید کرد که «دستگاه قضایی به هیچ عنوان دوست ندارد با کسی برخورد کند اما با متخلفانی که سبب بر هم زدن آسایش مردم شده‌اند به شدت برخورد خواهد کرد».
 اما متفاوت‌ترین دیدگاه را شاید بتوان به معاون اجتماعی ناجا نسبت داد. وی در گفت‌وگو با خبرآنلاین اظهار داشته: «پلیس با شادی مردم مخالف نیست. همه کشورهای دنیا هزینه صرف می‌کنند تا مردم خود را شاد کنند و ما نیز نباید جلوی شادی صحیح مردم را بگیریم». وی در ادامه سخنانش اما تصریح کرده که پلیس در چهارشنبه‌سوری با کسی تعارف ندارد و اجازه تجمع نمی‌دهد.
 از سوی دیگر فرمانده نیروی انتظامی تهران گفته بیش از ۹۵درصد مردم تمایلی به برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری ندارند. وی البته توضیح نداده که این آمارگیری کی و کجا و با چه روش‌هایی انجام شده است و ضمنا اشاره‌ای نیز به سخنان معاونت اجتماعی خود نکرده که جشن و شادی را حق مردم دانسته است.
 ساجدی‌نیا همچنین برخورد با "هنجارشکنان و مزاحمان امنیت مردم" را خواست خود مردم دانسته است.

تعطیلی مدارس شیفت بعدازظهر

این اظهارات ضدونقیض با یک خبر تازه‌ی دیگر کامل می‌شود. قائم‌مقام آموزش و پروش استان تهران اعلام کرده که در سه‌شنبه‌ی آخر سال، مدارس نوبت بعدازظهر در شهر تهران دو ساعت زودتر تعطیل خواهند شد.
وی به خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا گفته این اقدام برای کاهش و جلوگیری از سوانح و حوادث احتمالی در این روز انجام می‌شود.
 اخبار رسیده از سطح شهر تهران، حاکی از حضور پرتعداد ماموران پلیس در سطح شهر و برپایی فضایی امنیتی در پایتخت است.
 فضای مجازی نیز لبالب است از پیشنهادات مختلف و گاه عجیب کاربران برای هرچه بهتر برگزار شدن شب چهارشنبه‌سوری و آخرین سه‌شنبه‌ی اعتراض. نیک‌آهنگ کوثر کارتونیست مقیم کانادا در سایت خودنویس پیشنهاد داده که سران اصلاح‌طلبان در این روز به منظور نشان دادن همگامی خود با مردم از روی آتش بپرند!
وی در یادداشت خود نوشته: «همیشه که قرار نیست مردم برای نشان دادن وحدت همانی را بکنند که سیاسیون می‌خواهند! چرا این بار سیاسیون به راه مردم نیایند؟ چرا چهارشنبه سوری امسال با همه سال‌های گذشته فرق نداشته باشد؟ از روی آتش پریدن جرم است؟ کدام ماده قانونی می‌گوید جرم است؟ اگر فرض می‌کنید با پریدن از روی آتش، روزنامه‌های کیهان و رسالت شما را تکفیر می‌کنند، بگذارید بکنند. از چه می‌ترسید؟ از ترس‌تان عبور کنید!».

میترا شجاعی
تحریریه: داود خدابخش




بازار پررونق فروش اسلحه در جهان

انستیتوی تحقیقات صلح در شهر استکهلم سوئد (سیپری) از سال  ۱۹۶۶ به تحقیق در امر صلح می‌پردازد

دولت هند طی پنج سال گذشته بیش از هر کشور دیگری در جهان اسلحه و تجهیزات نظامی خریداری کرده است. چین که در گذشته بزرگ‌ترین واردکننده اسلحه دنیا بود، اکنون مقام دوم را در این عرصه داراست.

بر مبنای پژوهش انستیتوی تحقیقات صلح در شهر استکهلم سوئد که روز دوشنبه (۲۳ اسفند / ۱۴ مارس) منتشر شد، ۹ درصد کل صادرات اسلحه جهان در فاصله سال‌های‌ ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ به هند بوده است. بر این مبنا این کشور ۲۱ درصد به واردات سلاح‌های خود افزوده و مقام اول را در میان کشورهای واردکننده اسلحه در سراسر جهان به دست آورده است.
روسیه بیشترین سود را از صادرات اسلحه به هند برده است، زیرا ۸۲ درصد سلاح‌های وارد شده به هند ساخت شرکت‌های اسلحه‌سازی روسیه بوده‌اند؛ در این میان ۷۱ درصد سلاح‌های وارداتی به هند را هواپیماهای جنگی تشکیل می‌دهند.
دیگر واردکنندگان اسلحه
چین و کره جنوبی پس از هند مقام دوم را در واردات اسلحه دارند. این دو کشور ۶ درصد صادرات اسلحه جهانی را به خود اختصاص داده‌اند. این در حالی است که چین بین سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵ در واردات اسلحه، مقام اول را در جهان دارا بود، اما هم‌اکنون این کشور با سرمایه‌گذاری‌های عظیم در بخش صنایع نظامی، خود به تدریج به صادرکننده اسلحه تبدیل شده است.
پژوهش انستیتوی تحقیقات صلح در شهر استکهلم سوئد نشان‌دهنده آن است که پاکستان در واردات اسلحه مقام سوم را در جهان دارد. این کشور ۵ درصد ِ سلاح‌های صادراتی جهان را به خود اختصاص داده و در پنج سال گذشته واردات اسلحه به این کشور افزایشی ۱۲۸ درصدی داشته است.
آمریکا بزرگ‌ترین صادرکننده اسلحه
آمریکا همچنان بزرگ‌ترین صادرکننده اسلحه در سطح جهان است. این کشور ۳۰ درصد صادرات اسلحه را در سراسر جهان به عهده دارند. پس از آمریکا اتحادیه اروپا قرار دارد که در مجموع ۳۴ درصد صادرات اسلحه را در اختیار دارد. روزنامه آلمانی "فرانکفورتر روندشاو" در این رابطه نوشته است که کشورهای صادرکننده اسلحه در اتحادیه اروپا بیشترین صادرات را به خود کشورهای عضو این اتحادیه دارند.
زیردریایی ساخت آلمان برای فروش به یونانالبته میزان فروش اسلحه در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا ناهماهنگ است. در حالی که صادرات اسلحه از آلمان در پنج سال ِ مورد تحقیق افزایشی ۹۶ درصدی را نشان می‌دهد، این افزایش در کشور فرانسه ۱۰درصد و در بریتانیا ۱۱ درصد بوده است.
مهم‌ترین مشتریان سلاح‌های آلمانی، برمبنای نتیجه تحقیق انستیتوی تحقیقات صلح در شهر استکهلم سوئد، یونان است با ۱۵ درصد، آفریقای جنوبی است با ۱۱ درصد، ترکیه با ۱۰درصد، کره جنوبی با ۹درصد و مالزی است با ۷درصد. صنایع اسلحه‌سازی آلمان در فاصله سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ میلادی، ۲۳۰۰ تانک به کشورهای دیگر صادر کرده‌اند. اما مهم‌ترین بخش فروش لوازم جنگی آلمان کشتی‌های جنگی بوده‌اند.
در این پژوهش همچنین آمده است که شرکت‌های اسلحه‌سازی در جهان رقابتی شدید با یکدیگر بر سر فروش کالا دارند و بازار کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا برای فروش سلاح بسیار مساعد به نظر می‌رسند. در میان این کشورها امارات متحده‌ی عربی ، اسرائیل، مصر و الجزایر به شدت بر واردات اسلحه خود افزوده‌اند.




بحث تحریم هوایی لیبی در شورای امنیت

شورای امنیت بعد از ظهر دوشنبه ۱۴ مارس برای تصمیم‌گیری در باره بستن حریم هوایی لیبی تشکیل جلسه خواهد داد. این نشست که با تبادل آخرین اطلاعات پیرامون وضعیت لیبی همراه است، پشت درهای بسته انجام می‌شود.

نشست امروز شورای امنیت به درخواست اتحادیه عرب صورت می‌گیرد و لین پاسکوئه، معاون دبیرکل سازمان ملل، شرکت‌کنندگان را در جریان تازه‌ترین تحولات و اخبار لیبی قرار می‌دهد. به گفته محافل دیپلماتیک، بعید است که پانزده عضو شورای امنیت در نخستین دور مشاورات خود، تصمیم به تحریم هوایی لیبی بگیرند. اتحادیه عرب در نشست آخر هفته خود در شهر قاهره، خواستار کنترل حریم هوایی لیبی شد.
احتمال می‌رود که لبنان به‌عنوان تنها کشورعربی عضو شورای امنیت، رسما درخواست تحریم هوایی لیبی را ارائه کند تا به این ترتیب، جلوی حملات هوایی دولت لیبی به مخالفان و غیرنظامیان گرفته شود.
به نقل از دیپلمات‌های مقیم نیویورک، هنوز پیش‌نویسی برای تحریم یاد شده به شورای امنیت داده نشده است. پاره‌ای کشورها از جمله روسیه و چین موضعی خویشتندارانه در این زمینه گرفته‌ و آلمان و آمریکا نیز صبر پیشه کرده‌اند. کشورهای غربی تاکید کرده‌اند که تنها در صورت پشتیبانی کشورهای همسایه لیبی این پیشنهاد را بررسی جدی می‌کنند.
فرانسه با همراهی بریتانیا در صدد به تصویب رساندن پیشنهاد تحریم هوایی لیبی است. فرانسه نخستین کشوری است که شورای ملی لیبی را به رسمیت شناخته و نیکلا سرکوزی نیز اولین رییس جمهور دنیاست که با محمود جبرئیل و یک عضو دیگر شورای ملی لیبی ملاقات کرده است.
لین پاسکوئه، معاون دبیرکل سازمان مللروسیه در این میان خواهان اطلاعات بیشتری پیرامون تحریم هوایی لیبی یا اقدام نظامی علیه حکومت قذافی است. کارشناسان می‌گویند که اعمال ممنوعیت پرواز علیه هواپیماهای لیبیایی نیازمند به‌کارگیری صدها هواپیماست. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، اعلام کرده که کشورهای غربی توانایی اجرای چنین تحریمی را دارند، اما موضوع بر سر تصمیم سیاسی برای عملی کردن چنین تدبیری است.
دیدار کلینتون با اپوزیسیون لیبی
ملاقات با نماینده اپوزیسیون لیبی نیز در دستور کار هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، پیش از آغاز اجلاس جی‌۸ قرار گرفته است. کلینتون که صبح دوشنبه (۱۴ مارس / ۲۳ اسفند) وارد پاریس شده، عصر همین روز با محمود جبرئیل، مسئول سیاست خارجی شورای ملی لیبی، دیدار خواهد کرد.
مشاوره‌های وزیران امور خارجه هشت کشور مهم صنعتی دنیا در پاریس در شامگاه دوشنبه ۱۴ مارس در پاریس آغاز می‌شود. اوضاع لیبی و فاجعه اتمی ژاپن دستور کار اصلی مذاکرات این اجلاس خواهند بود.
در اجلاس هشت کشور صنعتی دنیا، اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل به استثنای چین، ایتالیا، کانادا و ژاپن حضور دارند.
بمباران شهر اجدبیه در لیبی
نیروهای وفادار به معمر قذافی روز دوشنبه ۱۳ مارس شهر شمالی اجدبیه را که در کنترل مخالفان بود، چند مرتبه بمباران کرده‌اند. از شرق لیبی نیز خبر درگیری میان نیروهای دولتی و شورشی در شهر بریقه می‌رسد. شهر بریقه از مراکز مهم نفتی لیبی است و تصرف آن یک پیروزی استراتژیک برای طرفین به‌شمار می‌رود.
ارتش لیبی نیز در تلویزیون این کشور اعلام کرده که از مجازات سربازان متمرد و فراری به شرط تحویل اسلحه و ابراز وفاداری، صرفنظر می‌کند.
در این میان، معمر قذافی با تهدید به اخراج همه کمپانی‌های نفتی غربی از کشورش، از شرکت‌های هندی، روسی و چینی دعوت به همکاری کرده است. خبرگزاری دولتی لیبی گزارش داده که قذافی با سفیران این سه کشور در زمینه یاد شده، دیدار و گفتگو کرده است.




صنایع و بورس ژاپن در اغماء

زلزله‌ی ژاپن بازارهای نفتی و مالی جهان را تحت تاثیر قرار داده است. تعلیق فعالیت‌های صنعتی و تولیدی در این کشور به کاهش مصرف و بهای نفت انجامیده و قیمت سهام بورس‌های شاخص آسیا، اروپا و آمریکا نیز سقوط کرده‌اند.

ژاپن سومین مصرف‌کننده بزرگ نفت در دنیاست و تعطیلی کامل یا نسبی  کارخانه‌های عمده این کشور، مصرف نفت و بهای آن را کاهش داده است. روز دوشنبه ۱۴ مارس، هر بشکه نفت برنت در بازار لندن با نزول ۲ دلار و ۴۴ سنت، به قیمت ۱۱۱ دلار و ۴۲ سنت فروش رفت. در نیویورک نیز هر بشکه نفت با افت ۱ دلار و ۷۴ سنت، به قیمت ۹۹ دلار و ۴۲ سنت داد و ستد شد.
ارزش سهام نیک‌ای، معتبرترین شاخص مالی آسیا در روز دوشنبه (۱۴ مارس /۲۳ اسفند) در بازار بورس توکیو ۶۳۴ واحد سقوط کرد. این در حالی است که بانک مرکزی ژاپن بلافاصله پس از زلزله، برای ثبات بازار مالی این کشور پولی به میزان ۱۵ تریلیون ین برابر با ۱۸۳ میلیارد دلار به سیستم بانکی این کشور تزریق کرد.
کارخانه‌های عمده ژاپن هم‌چون سونی، تویوتا، نیسان و هوندا بسته شده‌ یا نیمه تعطیل هستند. کنسرن خودروسازی تویوتا اعلام کرده که کارخانه‌های داخلی خود را دستکم تا روز پنجشنبه ۱۸ مارس تعطیل می‌کند. تحلیل‌گران اقتصادی می‌گویند که خوابیدن تولید در ژاپن اثری گسترده روی اقتصاد جهان خواهد گذاشت، زیرا اکثر صنایع، تجهیزات فنی و قطعات خود را از طریق ژاپن تامین می‌کنند.
دولت ژاپن برای جلوگیری از خاموشی، طرح سهمیه‌بندی توزیع برق را معرفی کرده و از مردم این کشور خواسته که روز دوشنبه به محل کار یا مدرسه نروند چون شبکه حمل و نقل عمومی قادر نخواهد بود هجوم انبوه جمعیت را تحمل کند.
شرکت‌های عرضه‌کننده نیرو در ژاپن هشدار می‌دهند که مناطق شرقی این کشور در نتیجه کمبود برق، خاموشی‌هایی را تجربه کنند. انتظار می‌رود مصرف گاز و قیمت آن  در ژاپن در هفته‌ها و ماه‌های آینده به‌عنوان انرژی جایگزین برق بالاتر و بالاتر رود.
بحران نیازمندی‌های انسانی
میلیون‌ها نفر در ژاپن در سرمای زمستان و در دمای نزدیک به صفر، بیش از سه شب است که آب، غذا و وسیله گرم کردن خود را نداشته‌اند. در بسیاری شهرهای ژاپن مردم ناچارند برای تامین آذوقه، آب آشامیدنی و بنزین ساعت‌ها در صف‌های طولانی سوپرمارکت‌ها و پمپ‌های بنزین بایستند. 
خبرگزاری کیودو ژاپن اعلام کرده که بیش از پانصد هزار نفر به‌دلیل زمین‌لرزه، سونامی و خطر انتشار مواد رادیو اکتیو آواره شد‌ه‌اند. بسیاری از شهرهای کوچک و دورافتاده ژاپن هنوز قابل دسترسی نیستند و تاکنون کمکی دریافت نکرده‌اند.
امواج آب تاکنون اجساد حدود دو هزار نفر را به سواحل منطقه میاگی در شمال شرق ژاپن آورده است. پلیس ژاپن می‌گوید آمار کشتگان و ناپدید شدگان، از چند هزارنفر فراتر است. نخست وزیر ژاپن اعلام کرده که کشورش با بزرگترین چالش از زمان پایان جنگ جهانی دوم روبروست.
برخی هواشناسان بیم آن دارند که تغییر جهت وزش باد از غرب به شمال شرقی ژاپن در دوشنبه شب، مواد رادیواکتیو نشت کرده از نیروگاه فوکوشیما را به سمت توکیو براند.





فعالیت نیروگاه‌های اتمی آلمان موقتا تمدید نمی‌شود

صدراعظم آنگلا مرکل، و وزیر امور خارجه آلمان، گیدو وستروله، در کنفرانس مطبوعاتی روز دوشنبه درباره نیروگاه‌های اتمی آلمان

صدراعظم آلمان در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی از تعویق سه ماهه در تمدید فعالیت نیروگاه‌های اتمی آلمان خبر داد. شهرهای آلمان همزمان شاهد تظاهراتی ده‌ها هزار نفری علیه انرژی اتمی بودند.

آنگلا مرکل روز دوشنبه (۱۴ مارس / ۲۳ اسفند) در برلین اعلام کرد که اجرای قانون تمدید کار نیروگاه‌های اتمی آلمان را به مدت سه ماه عقب می‌اندازد. وی تاکید کرد که فاجعه ژاپن، واجد این آموزه است که حوادث مطلقا غیرممکن، کاملا هم غیرمحتمل نیستند.
صدراعظم آلمان افزود که پیش‌شرط‌ ‌ها و ضریب ایمنی تمام نیروگاه‌های اتمی کشور به دقت بازرسی و بازبینی می‌شوند و در این زمینه هیچ ملاحظه‌ای در نظر گرفته نخواهد شد. با این‌همه، وی تصریح کرد که « ما نمی‌توانیم از این تکنولوژی صلح‌آمیز دوران گذار صرفنظر کنیم».
تظاهرات مردم در برلین با شعار
احزاب مخالف دولت ائتلافی آلمان معتقدند که تصمیم اخیر آنگلا مرکل با توجه به حادثه اخیر در ژاپن کافی نیست. چپ‌ها، سوسیال دمکرات‌ها‌ و سبزها خواستار توقف کامل کار نیروگاه‌های اتمی و دستیابی به انرژی‌های تجدید پذیر هستند.
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان، پیش‌تر از امکان بازنگری در تمدید مدت زمان کار رآکتورهای اتمی در آلمان سخن گفته بود. وی در برلین یاد‌آوری کرده بود که ایمنی شهروندان بر منافع اقتصادی ارجحیت دارند.
نوربرت روتگن، وزیر محیط زیست آلمان نیز در اظهار نظری دیگر، گفته بود که ضروری است از انرژی هسته‌ای برای مدتی محدود و تا زمان تامین انرژی از منابع دیگر استفاده شود.
تظاهرات مردم در آلمان علیه انرژی اتمی
تظاهرات در پوتسدام علیه انرژی اتمی
مخالفت صدراعظم آلمان با توقف کامل کار نیروگاه‌های اتمی کشور در حالی ابراز شد که بیش از ۱۱۰ هزار نفر در ده‌ها شهر آلمان در اعتراض به فعالیت نیروگاه‌های موجود، دست به تظاهرات زدند.
شامگاه روز دوشنبه ۱۴ مارس نیز صدها نفر که در میان آنها رهبران احزاب اپوزیسیون نیز به چشم می‌خوردند، در برابر دفتر صدراعظم آلمان در برلین اجتماع کرده و نسبت به مخاطرات احتمالی این نیروگاه‌ها هشدار دادند.
زیگمار گابریل، رییس حزب سوسیال دمکرات آلمان، سه پیشنهاد در این زمینه ارائه داده که شامل بسته شدن هفت نیروگاه اتمی موجود در کشور، لغو قانون تمدید فعالیت آنها و افزایش تدابیر ایمنی و آزمایشی در یکایک این نیروگاه‌هاست.





مخالفت‌های گسترده با سفر احتمالی پادشاه اردن به ایران

ملک عبدالله و  اسفندیار رحیم مشایی در اردن علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس روز دوشنبه به خبرگزاری مهر گفت ملک عبدالله به دعوت رئیس جمهوری برای سفر به ایران پاسخ مثبت داده و در عین حال از مخالفت مجلس با سفر پادشاه اردن خبر داد.
از سوی دیگر در همین روز شمار دیگری از نمایندگان مجلس و از جمله احمد توکلی نیز از سفر احتمالی پادشاه اردن به ایران به شدت مخالفت کرده‌اند.
در حالی که ایران و اردن پس از انقلاب اسلامی دارای مناسبات تیره‌ای با یکدیگر بوده‌اند، در آذر ماه سال ۱۳۸۹(دسامبر ۲۰۱۰) اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد با سفر به اردن، از سوی رئیس جمهوری ایران، ملک عبدالله را به دیدار به ایران دعوت کرد.
اکنون علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، سفر پادشاه اردن به ایران را در مقطع فعلی «بدسلیقگی سیاسی» خوانده و گفت: «در صورت تحقق این امر مجلس واکنش نشان می‌دهد.»
بروجردی با بیان اینکه «آخرین خبرها نیز حاکی از تحقق این امر دارد»، تصریح کرد: «در مقطع فعلی با توجه به وضعیت منطقه، سفر ملک عبدالله به ایران می‌تواند در ارتباط با افکار عمومی منطقه مورد سواستفاده قرار بگیرد.»
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به تحولات اخیر منطقه، اظهار داشت: «کشورهای طرفدار آمریکا در منطقه به ضعف گراییده و در رابطه با این تحولات نیازی در خود احساس می‌کنند تا به ایران نزدیک شوند تا بتوانند در خصوص افکار عمومی مردم کشورهای خود موازنه ایجاد کنند.»
اردن در جنگ ایران و عراق از حامیان اصلی صدام حسین بود و در سال‌ ۲۰۰۴ نیز ملک عبدالله با مطرح ساختن «هلال شیعه» نسبت به گسترش نفوذ ایران هشدار داد؛ به گفته ملک عبدالله در این هلال شیعی که از لبنان آغاز شده و با گذر از سوریه و عراق به ایران می‌رسد، تهران نقشی تعیین‌کننده داد.
پس از آن بود که حسنی مبارک، رئیس جمهوری برکنار شده مصر، در سال ۲۰۰۶ تصریح کرد که شیعیان منطقه،  به ایران وفادارتر از دولت‌هایشان هستند.
در همین حال احمد تولکی، نماینده اصولگرای مجلس نیز با عبارات تندی، از دعوت ملک عبدالله به ایران انتقاد کرد.
احمد توکلی با بیان اینکه «عبدالله اصلا در سطحی نبود که از او برای سفر به تهران دعوت شود»، گفت: «در شرایط کنونی که انقلاب اسلامی ایران و تلاش‌های حزب الله و فلسطینی‌های غزه نشان داده‌اند مقاومت در برابر اسرائیل و آمریکا امکان‌پذیر است و ملت‌ها برای استقلال و آزادی خود قیام کرده و عزت اسلامی یافته‌اند دعوت از این عنصر وابسته توسط رئیس دفتر مسئله‌دار رئیس جمهور مسئله بزرگی است.»
احمد توکلی گفت: «اگر من احتیاط کنم و نخواهم بگویم که این دعوت یک خیانتِ فعلی است، نه فاعلی، حداقل باید بگویم این دعوت یک اشتباه بزرگ تاریخی است.»
این نماینده مجلس تصریح کرد: «در این شرایط، دعوت از یک پادشاه بدسابقه از نظر روابط با ایران، از یک پادشاه بدسابقه از خاندان کثیفی که فلسطینی‌ها را سرکوب می‌کرد و از یک خانواده بدسابقه از جهت صلح با رژیم صهیونیستی که بعد ازکمپ دیوید نیز مورد نفرت مردمش قرار گرفته، چه توجیهی دارد؟»
وی همچنین گفت: «تا آنجا که بنده اطلاع دارم با این اقدام در جاهایی که باید تصمیم‌گیری شود، مخالفت شده ولی نمی‌دانم که اطاعت می‌شود یا نه.»
به گفته احمد توکلی، «تحلیل‌های غلطی  پشت پرده این موضوع است، که باید سریعاً این موارد روشن شود.»
درحالی که احمد توکلی درباره این «تحلیل‌های غلط» سخنی نگفته است، وب‌سایت الف که نزدیک به وی است، روز دوشنبه با انتشار مطلبی نسبت به ادعاهای «شیادان» درباره ظهور امام زمان هشدار داده است.
در این مطلب که همچنین  به نقد فیلمی با عنوان «ظهور نزدیک است»، می‌پردازد، نسبت به بهره‌برداری مدعیان ظهور قریب‌الوقوع امام زمان هشدار داده و تصریح می‌کند: «دسته‌ای از محبت و شوق مردم ساده‌دل سوء استفاده می‌کنند و این محبت و شور فریب آنان را راحت‌تر می‌کند.»
در این فیلم که در اینترنت انتشار یافته است از ملک عبدالله، به عنوان «سفیانی» یاد شده است که «قیام» وی  «نشانه» ظهور امام زمان است؛ این فیلم همچنین از محمود احمدی‌نژاد به عنوان شعیب‌بن صالح یاد کرده است.

«سفر مشکوک»


 در ادامه واکنش‌ها به سفر احتمالی پادشاه اردن،حشمت‌الله فلاحت پیشه، که رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و اردن نیز است، سفر وی  به ایران را «تامل‌برانگیز» دانسته و آن را با «خاستگاه دستگاه دیپلماسی ایران» در تغایر خوانده است.
داریوش قنبری، عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس نیز با «مشکوک» خواندن سفر احتمالی ملک عبدالله، دولت را تهدید کرده است که در صورت عملی شدن این سفر «مسئولان وزارت خارجه» برای توضیح به مجلس فراخوانده خواهند شد.
محمود احمدی بیغش، یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز با مخالفت با این سفر گفت: «جمهوری اسلامی ایران از مردم اردن برای قیام علیه حکومت انگلیسی ملک عبدالله حمایت می‌کند، بنابراین سفر پادشاه اردن به تهران برخلاف استراتژی جمهوری اسلامی ایران است.»
علیرضا زاکانی، دیگر نماینده مجلس نیر دعوت از پادشاه اردن را «بر خلاف مصالح انقلاب اسلامی و آسیب جدی برای جهان اسلام» عنوان کرده است.
حسن ابراهیمی یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی نیز گفت در صورتی که این سفر عملی شود: «قطعا با وزیر خارجه و مسئولان مربوطه برخورد خواهیم کرد.»
در همین حال احمد سالک سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس «حضور هریک از دیکتاتورهای منطقه را در این مقطع زمانی» در  ایران را به مصلحت ندانست.





نظرسنجی مجلس؛ ۴۵ درصد معتقد به بروز نارضایتی عمومی در آینده هستند

مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی می گوید بر اساس یک نظرسنجی که انجام داده است، ۴۵.۵ درصد از پاسخ ‌دهندگان معتقدند که اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها موجب افزایش نارضایتی عمومی خواهد شد.
این نظرسنجی که در مورد «وضعیت عمومی جامعه و عملکرد نهادهای حکومتی» بوده است، نشان می دهد که ۵۷.۴ درصد از پاسخگویان معتقدند که اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها موجب افزایش قیمت‌ها و تورم خواهد شد.
مرکز پژوهش های مجلس می گوید که در نقطه مقابل، ۲۶.۸ درصد معتقدند که این مسئله موجب بروز نارضایتی نخواهد شد.
این تحقیق همچنین نشان می‌دهد که ۴۴.۲ درصد از شرکت کنندگان در این نظر سنجی کالای یارانه‌ای را به دریافت نقدی یارانه ترجیح می‌دهند و ۳۴.۵ درصد خواستار دریافت نقدی یارانه هستند.
لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها که از آن تحت عنوان «جراحی بزرگ اقتصاد ایران» یاد می‌شود، اسفندماه سال گذشته به تصویب نهایی مجلس رسید.
قرار بر این است که با حذف یارانه‌ کالاهای اساسی، ۵۰ درصد درآمد حاصل از آزادسازی قیمت‌ حامل‌های انرژی به صورت یارانه نقدی و غیر نقدی به مردم پرداخت شود، ۳۰ درصد آن به تولید کنندگان برسد و ۲۰ درصد دیگر نیز در اختیار دولت قرار گیرد.
بر اساس اين نظرسنجی، در مجموع ۴۱.۷ درصد از پاسخگويان، عملکرد دولت در اجرای قانون هدفمند کردن يارانه ها را «خوب و بسيار خوب» ارزيابی کرده و ۴۵ درصد نيز آن را «متوسط، ضعيف و بسيار ضعيف» دانسته اند.
نظرسنجی مرکز پژوهش‌های مجلس بیانگر آن است که ۳۲.۱ درصد از پاسخ‌دهندگان معتقدند که اعتماد مردم به مسئولان نسبت به گذشته کاهش یافته و این در حالی است که ۳۲.۳ درصد می‌گویند میزان این اعتماد تغییری نکرده است.
۲۸ درصد از پاسخ دهندگان نیز بر این باورند که سطح اعتماد به دولت افزایش یافته است.
بر اساس نتایج این نظر سنجی، ۹.۴ درصد از پاسخ‌دهندگان معتقدند که مصوبات سفرهای استانی دولت اصلا اجرا نشده است؛ ۴۰.۶ درصد معتقدند که این مصوبات در حد پایینی اجرا شده و ۲۰.۱ درصد نیز می‌گویند که این مصوبات تا حد زیادی به اجرا در آمده است.
۵۲.۲ درصد از پاسخ دهندگان همچنین معتقدند که پارتی بازی در دولت و نهادهای دولتی افزایش یافته و این در حالی است که ۲۶.۶ درصد می‌گویند که میزان پارتی بازی تغییر نکرده است.
۱۴.۶ درصد نیز بر این اعتقادند که سطح پارتی بازی کاهش یافته است.
نظر سنجی یاد شده همچنین نشان می دهد درصد افرادی که معتقد به افزایش میزان فساد اداری، فساد اخلاقی و ریاکاری در سطح جامعه هستند نسبت به افرادی است که می‌گویند این معضلات نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده‌اند.
مرکز پژوهش های مجلس می گوید که این نظرسنجی در آبان و آذرماه سال ۱۳۸۹ در ۳۰ مرکز استانی و میان بیش از ۱۷ هزار نفر انجام شده است.




«در يک ماه اخير بيش از شانزده دانشجوی دانشگاه شریف بازداشت شده اند»

.
.
۱۳۸۹/۱۲/۲۳
 منابع دانشجویی در ایران از افزایش بازداشت  دانشجویان خبر می دهند و یک فعال دانشجویی در این  زمینه،  به رادیو فردا گفته است: از اواخر بهمن ماه تاکنون بیش از شانزده دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بازداشت شده اند.

ارژنگ عليپور، دانشجوی رشته معماری دانشگاه شيراز و از فعالان دانشجويی در حاليکه روز شنبه ۲۱ اسفند ماه برای سومين بار به کميته انضباطی احضار شده بود، بازداشت شد.

ارژنگ عليپور پيشتر در ستاد انتخاباتی مير حسين موسوی فعاليت می کرد و در جريان تظاهرات اعتراضی روز ۲۵ خرداد در دانشگاه شيراز سخنرانی کرده بود. او به دنبال کشته شدن حامد نورمحمدی، دانشجوی رشته زيست شناسی دانشگاه شيراز در اول اسفند ماه سال جاری درباره چگونگی کشته شدن اين دانشجو با رسانه ها مصاحبه کرده بود. مسوولان دانشگاه شيراز اين فعال دانشجويی را از ورود به دانشگاه منع کرده بودند.

در همين حال از ضيا نبوی، سخنگوی شورای دفاع از حق تحصيل که از يک ماه پيش از زندان کارون اهواز به مکان نامعلومی منتقل شده بود، خبرهای جديدی در دست است.

علی نظری، دبير اجرايی سابق انجمن اسلامی دانشگاه مازندران و هم دانشگاهی سابق آقای نبوی، در گفت و گو با راديو فردا درباره آخرين وضعيت ضيا نبوی می گويد:« اينطور که پدر ضيا نبوی گفته بود، ضيا را به مکان نامعلومی که بعدا مشخص شد اداره اطلاعات اهواز بوده، انتقال داده بودند و خبرها از طريق هم بندی های ضيا به پدرش رسيده و گويا او را دوباره به زندان اهواز بازگردانده اند.»

علی نظری می گويد اين دانشجوی زندانی در يک ماهی که خانواده اش از او خبری نداشتند، تحت بازجويی بوده و می افزايد:« ضيا نبوی را تحت فشار گذاشته بودند که در مصاحبه ای تلويزيونی دست نوشته هايش که چند ماه پيش از داخل زندان منتشر شده بود را انکار کند و ديگر خواست مسولان اين بوده که ضيا نبوی، وجود دانشجويان ستاره دار و محروم از تحصيل را انکار کند.»

ضيا نبوی از بنيانگذاران و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصيل بود که در ۲۵ خرداد ۸۸ بازداشت شد. او پس از ۵ ماه بلاتکليفی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه شد و در دادگاه تجديد نظر به ۱۰ سال حبس تعزيری و تبعيد به زندان ايذه محکوم شد. او در مهرماه سال ۸۹ به زندان کارون اهواز منتقل شد.

محسن برزگر، دانشجوی دانشگاه نوشيروانی بابل و عضو شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت هم دانشجوی ديگری است که در روزهای اخير بازداشت شده است. او به ده ماه حبس تعزيری محکوم شده است.

در همين حال مادر مجيد توکلی، دانشجوی دانشگاه امير کبير و از اعضای دفتر تحکيم وحدت در گفت و گويی با وب سايت جرس از مسوولان خواسته است که به فرزندش مرخصی بدهند تا برای تعطيلات نوروز به خانه برود.

رييس قوه قضاييه طی بخشنامه ای در مورد مرخصی های نوروزی زندانيان اعلام کرده که زندانيان سياسی به مرخصی نوروزی نمی روند.

مادر مجيد توکلی در اين مصاحبه گفته که ماه هاست فرزندش را نديده و از اول بهمن ماه هيچ خبری از او ندارد و حتی اجازه تماس تلفنی با او را نداشته است.

علی نظری دبير اجرايی سابق انجمن اسلامی مازندران می گويد فعالان دانشجويی با برپايی کمپين، خواستار مرخصی دانشجويان زندانی برای تعطيلات نوروز شده اند و می افزايد:« چند کمپين تشکيل شده و کمپين تماس سبز و ديدار سبز از اين جمله هستند. قرار است اين کمپين ها برای نوروز، کارت پستال هايی برای خانواده های زندانيان سياسی ارسال کنند.»

به دنبال بازداشت چند نفر از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه شريف و پرونده سازی های گسترده برای اين انجمن، در نهايت فعاليت های اين انجمن متوقف شد. اين درحالی است که قول برگزاری انتخابات انجمن اسلامی از سوی مسوولان دانشگاه به دانشجويان داده شده اما فعالان دانشجويی دانشگاه شريف از چگونگی تاييد صلاحيت کانديداها و روند برگزاری انتخابات انجمن اسلامی نگرانند.

يکی از فعالان سابق دانشجويی در دانشگاه شريف در گفت و گو با راديو فردا می گويد دانشجويان اميدی به قول مسوولان ندارند و فکر می کنند اين سناريويی تکراری برای پلمب کردن انجمن است و می افزايد:« بيشتر از يک سال است که قرار است انتخابات انجمن اسلامی دانشگاه شريف برگزار شود اما مرتب توسط مسوولان به تعويق افتاده. در حال حاضر کليد اتاق انجمن اسلامی را عوض کرده اند و هرنوع بيانيه و هر حرکتی از سوی انجمن ممنوع شده و به نظر می اید که نمی خواهند با اعضای انجمن اسلامی همکاری کنند. البته شنيده ايم که تعدادی از اسناد انجمن به سرقت رفته است که بار اول نيست اين اتفاق می افتد. »

اين دانشجوی سابق دانشگاه شريف می گويد بسيج دانشگاه در نشريه هايی که دارد به اعضای انجمن اسلامی اين دانشگاه حمله کرده و به طور غير اخلاقی تلاش کرده از وجهه انجمن بکاهد.

اين فعال دانشجويی سابق دانشگاه شريف می گويد در ۲۴ و ۲۵ بهمن تعداد زيادی از دانشجويان دانشگاه شريف بازداشت شدند و می افزايد:« اينطور که اعلام شده شانزده تا هجده نفر از دانشجويان دانشگاه شريف بازداشت شده اند که حتی احتمال می رود اين تعداد بيشتر باشد. چون بعضی از خانواده ها درخواست کرده اند که نام فرزندان بازداشت شده شان اعلام نشود.»

او همچنين می گويد:« نيروهای حراست حضور گسترده ای داشتند و با نيروهای امنيتی اطراف دانشگاه شريف همکاری زيادی می کردند. همه درهای دانشگاه را بسته بودند و همه دانشجويان برای خروج از دانشگاه بايد از آن در خارج می شدند.»

در همين حال با وجود گذشت يک هفته از بازداشت لقمان قديری، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه شيراز، خانواده او اعلام کرده اند هيچ خبری از وضعيت فرزندشان ندارند. لقمان قديری دوشنبه هفته گذشته برای حل مشکل ممانعت حراست از برگزاری جلسه دفاعيه اش به اين نهاد مراجعه کرده بود اما توسط مسوولين حراست دانشگاه شيراز به نهادهای امنيتی تحويل داده شده است. خانواده او علی رغم مراجعه به دادگاه نتوانسته اند اطلاعی از وضعيت پرونده اش بدست آورند.

خبرها از دانشگاه هنر از افزايش فشارها بر روی سجاد رضايی، دبير انجمن اسلامی اين دانشگاه حکايت دارد. سجاد رضايی دو هفته است از ورود به خوابگاه و دانشگاه منع شده و تا تعيين حکم کميته انضباطی از تحصيل معلق شده است.

سجاد رضايی به دنبال کشته شدن صانع ژاله، عضو انجمن اسلامی دانشگاه هنر در گفت و گو با رسانه ها او را از اعضای ستاد مير حسين موسوی در دانشگاه هنر معرفی کرده بود.

مقام های جمهوری اسلامی صانع ژاله را بسيجی و از طرفداران دولت ناميده بودند. سجاد رضايی به اقدام عليه امنيت ملی، تشويش اذهان عمومی و توهين به خون شهدا متهم شده است.

از دانشگاه سمنان هم خبر می رسد که صبح روز شنبه ۲۱ اسفند ماه ماموران لباس شخصی با ورود به منزل سه نفر از دانشجويان اين دانشگاه خانه های آنها را تفتيش کرده اند و با حکم دست نويس کپی شده برای تحقيق، امير روغنی، دانشجوی فنی و احسان قشقايی، دبير سياسی دو دوره مجمع اسلامی دانشجويان دانشگاه سمنان و دبير فعلی واحد روابط عمومی اين تشکل را با خود به مکان نامعلومی برده اند.

ابوالفضل قربانيان و محمد زارعی، دانشجويان دانشگاه سمنان هم هرکدام به يک ترم محروميت از تحصيل محکوم شده اند.

کامران دانشجو، وزير علوم، تحقيقات و فناوری پيشتر در مراسمی در دانشگاه تربيت مدرس گفت که همراهی با به گفته او جريان فتنه، همراهی با ضد انقلاب است و به مديران دانشگاه ها هشدار داد که هيچ مديری در هيچ دانشگاه دولتی يا غير دولتی حق مسامحه با اين افراد را ندارد.





حداقل دستمزد کارگران برای سال آینده ۳۰ هزار تومان افزایش یافت

حداقل دستمزد ماهانه کارگران در حالی حدود ۳۳۰ هزار تومان تعيين  شده است که بيش از ۸۰ درصد از هفت ميليون و ۵۰۰ هزار کارگر ايرانی قراردادی هستند.
بر اساس مصوبه شورای عالی کار در ایران که روز دوشنبه به تصویب رسید، حداقل دستمزد سال آينده کارگران به ميزان ۹ درصد افزايش یافت.
بر اساس گزارش خبرگزاری های ایران، شورای عالی کار همچنين  ۲.۶ درصد نيز به کمک هزينه خانوار در بخش بن نقدی کارگری اضافه کرد.
در همين ارتباط، ولی الله صالحی، عضو شورای عالی کار، به خبرگزاری ها گفته است که حداقل دستمزد ماهانه کارگران از ۳۰۳ هزار تومان در سال جاری به ۳۳۰ هزار و ۳۰۰ تومان در سال آينده افزايش می‌ يابد.
ميزان افزايش یاد شده توسط اين نهاد دولتی در شرايطی اعلام می شود که بسياری از کارشناسان اقتصادی می گويند خط فقر در ایران حدود يک ميليون تومان در ماه است.
بدين ترتيب، بين حداقل دستمزد اعلام شده برای ميليون ها کارگر در سال آينده با خط فقر موجود در همين سال جاری، حدود ۷۰۰ هزار تومان فاصله وجود دارد.
علی، يک کارگر در استان خوزستان با اشاره به اينکه اين ميزان نمی تواند حداقل نيازهای يک خانوار کارگری را تامين کند، به رادیو فردا می گوید: «از شنيدن اين خبر شوکه شدم. اين مبلغ اصلا برای گذران زندگی يک خانواده کارگری با توجه به تورم جاری و گرانی موجود واقعا کم است.»
او با انتقاد از تصميم گيرندگان در مورد حداقل دستمزد کارگران می گويد: «آنها بايد خودشان را جای ما قرار دهند. آيا آنها می توانند با اين حقوقی که برای ما تعيين می کنند، زندگی کنند؟»
در اين ميان، ولی الله صالحی، عضو شورای عالی کار، در مورد دليل افزايش۱۱.۶ حداقل دستمزد سال آينده کارگران گفت که تصميم اين شورا، نرخ تورم ۱۱.۶ درصدی پايان بهمن ماه امسال که توسط بانک مرکزی اعلام شده است، را پوشش داديم.
تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی در حالی مورد استناد شورای عالی کار قرار گرفته است، که شمار بسياری از کارشناسان اقتصادی بر اين باورند که نرخ تورم بيش از آن چيزی است که بانک مرکزی اعلام کرده است.
احمد علوی، استاد دانشگاه و اقتصاددان در سوئد، در پاسخ به اين پرسش که آيا نرخ تورم اعلام شده از سوی دستگاه های دولتی می تواند ملاک تعيين حداقل دستمزد کارگران قرار بگيرد، می گوید: «نرخ های تورمی که اکنون گفته می شود، نه دقيق است و نه شفاف. وقتی ما نمی دانيم نرخ تورم واقعی چقدر است، هر چه در مورد دستمزدها بگوييم درست نخواهد بود.»
پيشتر، در گزارش های منتشر شده از سوی رسانه های رسمی ایران، گفته شده بود که به احتمال زياد، حداقل دستمزد کارگران بين ۱۵ تا ۲۰ درصد افزايش خواهد يافت که همين موضوع با انتقاد شماری از فعالان و تشکل های کارگری مواجه شده بود.
در عين حال، وزير کار و امور اجتماعی و وزير اقتصاد در روزهای اخير با اشاره به اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها، از احتمال تغيير نکردن حداقل دستمزد کارگران سخن گفته بودند.
با اين همه، تشکل های مستقل کارگری در ايران با توجه به گرانی روزافزون و پيامدهای ناشی از حذف يارانه ها، خواستار افزايش حداقل دستمزد کارگران به گونه ای شده اند که هزينه های يک زندگی شرافتمندانه را برای آنان تامين کند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه و اتحاديه آزاد کارگران ايران از جمله اين تشکل ها بوده اند.
درخواست اين تشکل ها با اشاره به بند دوم ماده ۴۱ قانون کار عنوان شده که در آن بر توجه به هزينه‌های واقعی يک خانواده کارگری تاکيد شده است.
در همين حال، حداقل دستمزد ماهانه کارگران در حالی حدود ۳۳۰ هزار تومان تعيين  شده است که بيش از ۸۰ درصد از هفت ميليون و ۵۰۰ هزار کارگر ايرانی قراردادی هستند و در سال جاری، حتی حداقل دستمزد ماهانه ۳۰۳ هزار تومانی را دريافت نمی کرده اند.




نوبت عصر مدارس تهران فردا 2 ساعت زودتر تعطيل می ‌شود

آموزش و پرورش شهر تهران اعلام کرده است که نوبت عصر مدارس تهران، فردا به دليل آنچه که كاهش خطرات احتمالی چهارشنبه سوری، خوانده شده، دو ساعت زودتر تعطيل می ‌شود.
سيد علی يزديخواه از مسئولان آموزش و پرورش تهران به خبرگزاری فارس گفته است که درهفته‌های گذشته بخشنامه‌ای به مدارس ابلاغ شد و آگاهی ‌های لازم در باره خطرات چهارشنبه آخر سال به آنها داده شد.

مهمترین خبرهای روز دوشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

احمد قابل در مصاحبه با روز:

"نظام" اسم مستعار خامنه ای است

با احمد قابل، پژوهشگر دینی و فعال سیاسی در ارتباط با حوادث ایران، جنبش سبز و ویژگی های روند حوادث مصاحبه کرده ایم.آقای قابل که به تازگی از زندان آزاد شده، ضمن تاکید بر اینکه "خشونت طلبان سابقه دار به حاکمیت موجود، موجودیت بخشیده و می بخشند و بود و نبودشان را به آن گره زده اند" می گوید: "آقای خامنه ای لازم بداند، تیم ریاست جمهوری را چون دستمال کاغذی به کناری می اندازد. مقدمات این کار از هم اکنون شروع شده است و اگر فرصتی بیابند، آشکارتر نیز خواهد شد."
احمد قابل بر این باورست که: "آقای خامنه ای بازیگردان اصلی ماجراها است و مدیریت تمامی اتفاقات را نیز خود وی برعهده دارد."
این مصاحبه که از طریق ایمیل انجام شده، در پی می آید.

 برخی در مقایسه حوادث کشورهایی چون مصر. تونس و...می گویند در این کشورها اعتراضات مردم متوجه یک شخص[بن علی یا مبارک]است، اما در ایران متوجه یک نظام شده است. به عبارت دیگر اقای خامنه ای سرنوشت بقیه نهادها مانند سپاه مجلس قوه قضاییه و...در نهایت نظام را به خود گره زده است. نظرتان در این مورد چیست؟
البته در مورد رفتار آقای خامنه ای، درست است که او سرنوشت یک "نظام" (جمهوری اسلامی) را به سرنوشت خودش گره زده است. اساسا ایشان و دوستانشان در نهادهای حکومتی، عنوان "نظام" را اسم مستعار آقای خامنه ای می دانند. ولی معلوم نیست که مشابه همین رفتار در مصر و تونس بوده یا خیر. لااقل بین شخص اول حکومت مصر و تونس با برخی نهادهای حکومتی و یا سران آن نهادها، ارتباطاتی چون رابطه آقای خامنه ای با همین نهادها در حکومت ایران وجود داشته است که عنوان "یکه سالاری" را در همه ی این کشورها، وجه مشترک قرار داده بود.

شما گفته اید "نظام از طریق ظلم آشکار مشغول براندازی سخت است"، این ظم از چه  مرحله ای پررنگ شده و مختصات آن چیست؟
تقریبا از همان روزهای نخست، اتفاقات غیر اصولی و غیر منطقی هم پابه پای حرکات مثبت، از سوی برخی نهادهای مردمی و برخی افراد در نهادهای حکومتی، پدیدار شد. سرعت اتفاقات روزها و ماه های آغاز یک انقلاب بزرگ و عدم استقرار یک نظم و نظام تعریف شده، برخوردهای ناروا و غیر منطقی در آن حد را طبیعی جلوه می داد. اما اندک اندک این کژروی ها تبدیل به قاعده می شد و غالب رفتارها را تحت تاثیر خود قرار می داد. از اینجا به بعد، زمان هشدار و پاکسازی حاکمیت از افراد متخلف فرا رسید که متاسفانه کمتر به انتقادات و هشدارهای دلسوزان ملی و یا مذهبی توجه شد.
اوج انحراف در اهداف انقلاب، از زمانی بود که برخی گروه های مخالف حاکمیت، دست به اسلحه بردند و حاکمیت هم ابتدائا برای دفاع از موجودیت خود اقدام کرد، اما سپس در مقام انتقام از مخالفانی برآمد که اقدام به ترورهای کور کرده و یا به تجزیه طلبی فرا خوانده و اقدامات شبه نظامی را برای رسیدن به اهداف خود برگزیده بودند.  خصوصا بحث "اسراف در قتل" به عنوان "ظلم غیر قابل جبران" از دیدگاه شریعت محمدی(ص) گناهی است که به هیچ وجه نمی توان در برابر آن بی تفاوت بود. وقتی کشتن ناحق یک نفر، در منطق قرآن برابر با کشتار تمام انسان ها است، کشتار چند هزار نفر با چه چیزی برابر می شود؟ !!
این دو گروه خشونت طلب درون نظام و مخالف نظام، عامل اصلی "انحراف انقلاب 57 به مسیر تحکیم خشونت و استبداد" در ایران شدند و البته پیروز این میدان، خشونت طلبان درون حاکمیت بودند که کشتار سال 1367 را نیز درکارنامه  خود و حاکمیت ثبت کردند. در تمام این مدت، افرادی در درون حاکمیت بودند که با روند انحرافی مبارزه و تلاش می کردند تا مانع گسترش خشونت ها گردند. آیت الله منتظری(رض) بزرگترین قهرمان اصلاح طلب این صحنه بود و تنها فردی بود که جرأت ابراز عقایدش را داشت و همه ی داشته هایش را در مبارزه منفی با خشونت طلبان و برای پیشگیری از انحراف غیر قابل بازگشت انقلاب، از دست داد.
پس از سال 67 و توقف اعدام ها، میدان سیاست دستخوش تحولاتی به نفع بازیگران خشونت طلب شد و افراد مخالف خشونت و آرامش طلب درون حاکمیت، از عرصه  سیاسی کشور حذف شدند و در زمان کوتاهی، تمامی مناصب تاثیر گذار را از "اصلاح طلبان" گرفتند و امکان دخالت در تصمیمات حاکمیت را از دلسوزان ملت و کشور سلب کردند.  البته در این مدت نیز با "قتل های زنجیره ای"بساط انحراف ادامه یافت ولی اقدام اصلی اقتدارگرایان خشونت طلب، بستن فضای سیاسی و ریشه کن کردن تمامی رسانه هایی بود که "آزادی بیان" را به عنوان حقی از حقوق ملت مورد تاکید قرار می دادند.من این همه را "ظلم و ستم به ملت ایران و اندیشه ی اسلامی" می دانم و بر اساس بیان پیامبرخدا(ص) که؛ "الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم" معتقدم که خشونت طلبان حاکم بر کشور، با اطلاع از این گزارش پیامبر که صریحا می گوید: "حکومت، با ستمگری نمی ماند"(برانداخته می شود) و با اطلاع از ظلم و ستم خود و همدستان شان، اقدام به تداوم این رفتارهای ستمگرانه کرده اند. یعنی "اقدام به براندازی" نظام جمهوری اسلامی کرده اند و بجای آن "نظام دیکتاتوری" را جایگزین کرده اند.

حکومت سالهاست که مخالفان را به کودتای خزنده و براندازی متهم می کند.هنوز هم هیچ کودتاگر و براندازی و با شواهد قانونی و ملموس، معرفی نشده. سئوال این است که اولا چرا این اتهام، اتهام مورد علاقه حکومت است و ثانیا اینکه وقتی مستندی ارائه نمی شود، نظام اسلامی در باوراندن ان به پیروان خود موفق بوده یا هست؟
آقای خامنه ای و دوستانش، پس از شکست تاریخی از ملت در انتخابات دوم خرداد 1376 ریاست جمهوری، تمام توان خود را در نهادهای انتصابی (شورای نگهبان، قوه ی قضائیه، نیروهای مسلح، صدا و سیما و منابر جمعه و جماعات) بکار گرفتند تا اصلاح طلبان را نابود کنند.
از دید خشونت طلبان حاکمیت، رسانه های آزاد(که روزنامه های مستقل از حکومت بودند) را باید با قوه قهریه  و قضائیه، می بستند و روزنامه نگاران و مدیران آن ها را به بند می کشیدند و با تعطیل فله ای مطبوعات، امکان تنفس دوباره ی خشونت طلبی را فراهم می کردند.
ایجاد مانع در مسیر اقتدارگرایان و "بازگشت خشونت طلبی" به معنی مواجه شدن با اتهامات "پایگاه دشمن، مزدوری اجانب، جنگ نرم، کودتای مخملی و خزنده، اقدام علیه نظام و اقدام علیه مقدسات اسلامی" بود.
قتل های زنجیره ای که از سال 68 به صورت پراکنده پی گرفته شده بود، در سال 77 و 78 آشکارا و پی درپی انجام گرفت تا نشان دهد که برخی حاکمان و مقتدران، خواب بازگشت به دهه  60 را می بینند. اثبات نقش وزارت اطلاعات در قتل های یادشده، بخش خشونت طلب حاکمیت را رسوا کرد. حمله به کوی دانشگاه نیز مشت بسته خشونت طلبان را پیش ملت باز کرد.
شکست در انتخابات مجلس ششم، ضربه ی شکننده  دیگری بود که کمر خشونت طلبان حاکمیت را شکست. ولی از آن پس، اقدامات تلافی جویانه تا آنجا پیش رفت که جز "نابودی اصلاح طلبی" و اصلاح طلبان، گویی هدف دیگری برای حاکمان خشونت طلب وجود نداشت.
به هرحال نتیجه آن همه شکست و تحقیر و رسوایی، انتقام سخت و دشواری است که امروزه باید پس داده شود و رقیب، واهمه ای از داوری مردم و افکارعمومی داخل و خارج ندارد. تمام وجودش در آتش انتقام می سوزد و هزینه  کینه آن همه رسوایی را باید پرداخت.

 باورمندان به نظام کنونی چه کسانی هستند؟ با چه انگیزه هایی؟
آنچه امروز در حاکمیت کشور باقی مانده، نظام جمهوری اسلامی نیست؛ چرا که رفتارش نه مبتنی برقانون اساسی است که اکثریت جمهور در سال های 58 و 68 به آن رای داده اند و نه مبتنی بر دستورات خداوند و سنت پیامبر(ص) و علی(ع) است.
برخی عالمان مدافع حاکمیت، بخاطر "ترس و طمع" یا یکی از آن دو در جمع مدافعان دیده می شوند. اکثر افراد عادی و ناآگاه نسبت به حقایق دنیای سیاست، به تصور دفاع حاکمیت از دین و شریعت و خدمتش به ملت، هنوز از آن دفاع می کنند.
خشونت طلبان سابقه دار حاکمیت نیز بخاطر ترس از "سرانجام ناگوار" چاره ای جز دفاع از حاکمیت ندارند. در حقیقت آنان به حاکمیت موجود، موجودیت بخشیده و می بخشند و بود و نبودشان را به آن گره زده اند.

علت علنی شدن نامه نگاری ها ی به قول شما نصیحت گرایانه به اقای خامنه ای چیست و چه تاثیری داشته؟
ظاهرا تاثیری نداشته ولی آشکار گویی، پس از آن پدیدآمده که هشدارهای مخفیانه بی تاثیر بوده و مانع کژروی ها نشده است.

 اقای خامنه ای به تدریج در نوک حملات و انتقادات مردمی قرار گرفته ؛ بخشی این ماجرا را به حساب گروه احمدی نژاد می گذارند که قصد دارد با یک بازی دوگانه خود را به عنوان الترناتیو حکومت اسلامی و البته همچنان با پسوند اسلامی معرفی کند. معتقدان به این نظر بحث " ایران ایران" کردن افرادی مانند مشایی و همزمان حمله به روحانیون را هم در این چارچوب می بینند؟ نظر شما چیست؟
من با این تحلیل مخالفم. آمدن گروه یادشده، با تصمیم آقای خامنه ای بوده و با تصمیم ایشان هم آنان نقش مخالف روحانیان سنتی در قم را بازی می کنند تا هم اهرم فشار رهبر بر مراجع باشند و هم مهار آنان در گرو حمایت های مراجع از رهبری باشد.
آقای خامنه ای در همان دهه اول رهبری اش گفته بود: "ما باید یک جناح چپ از خودمان داشته باشیم"! و آقای مشایی هم اخیرا گفته است: "ما باید 14 میلیون رای مخالفانمان را برای انتخابات بعدی از آن خود کنیم"!
بنا بر این معتقدم هرگاه آقای خامنه ای لازم بداند، تیم ریاست جمهوری را چون دستمال کاغذی به کناری می اندازد. مقدمات این کار از هم اکنون شروع شده است و اگر فرصتی بیابند، آشکارتر نیز خواهد شد.

تحلیل شما از نبردی که درون حاکمیت در گرفته  که در یک سوی ان کسانی مانند مطهری قرار دارند و توکلی و در سوی دیگر حامیان دولت، چیست؟ آقای خامنه ای در کجای این دعوا ایستاده و چرا؟
البته اختلافات درون مجموعه اقتدارگرایان جدی است و علت اصلی آن هم "لزوم بی اطلاعی بازیگران میانی از ساختگی و تحت کنترل بودن این اتفاقات است". انکار نمی کنم که این بی اطلاعی، می تواند درگیری های جدی را هم ایجاد کند و کنترل بازی را از دست بازیگردان ها خارج سازد.
آقای خامنه ای بازیگردان اصلی این ماجراها است و مدیریت تمامی اتفاقات را نیز خود وی برعهده دارد. ثیپولوژی ایشان به گونه ای است که حتی به فرزند خودش نیز تاوقتی امکان عرض اندام می دهد که در محدوده ی اختیارات تفویضی عمل کند. ماجرای آقای هاشمی نیز از دید آقای خامنه ای چیزی جز «تعدی هاشمی از نقش مورد نظر رهبری» نبود که منجر به حذف ایشان گردید.

ترکیب جنبش سبز را چگونه می بنیید؟ نقاط کلیدی ضعف و قوت ان کجاست؟
به نظر من هنوز ترکیب مشخصی برای جنبش سبز نمی توان تعریف کرد. هیچ توافق نوشته شده و هیچ هماهنگی خاصی صورت نپذیرفته. هرچه بود مربوط به انتخابات سال 88 بود و از آن پس، همه با هم تعارف می کنند. البته ادعای تمامی نیروهای متشکله جنبش سبز، تقلب در انتخابات و نادیده گرفتن رای آقایان موسوی و کروبی است. بنابراین نوعی توافق نانوشته در حمایت از این دو نفر وجود داشته که امیدوارم به توافق اصولی تری بیانجامد تا معلوم شود که "چه می خواهیم". ما می دانیم که "دیکتاتوری و استبداد" را نمی خواهیم. حتی می توانیم ادعا کنیم که نگاه ما به دیکتاتورها و مستبدان، نگاهی فرعی است و مشکل ما با مقوله "دیکتاتوری و استبداد" است نه با دیکتاتور و مستبد.ولی مهم تر از این توافق، رسیدن به هدف مشترک ایجابی، مثلا  "دموکراسی و حقوق بشر" است. آن گاه می توان یکدیگر را تحمل کرد و با نقد علمی و اخلاقی، راهکارهای یکدیگر را مورد بررسی قرار داد تا شاید در راهکارها نیز به اشتراک نظر برسیم.مساله "خشونت گرایی" که آفت انقلاب 57 شد، باید به عنوان یک آفت همیشه فعال در صحنه ی اجتماع و سیاست، از هم اکنون مورد نفی و طرد همگان قرار گیرد.

 علت این نحوه برخورد حکومت با اقایان موسوی و کروبی چیست؟ چه هدفی را دنبال می کنند؟
آنان پیش از انتخابات به عنوان "افراد صالح" تایید شدند تا اگر رای مردم را داشتند، در منصب ریاست جمهوری قرار گیرند. آقای موسوی عضو منصوب رهبری در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و آقای کروبی خود از پذیرش چنین سمتی انصراف داده بود. وقتی آنان در برابر تقلب و رفتارهای غیر قانونی خشونت طلبان ایستادند، شدند مزدور بیگانه و "فتنه گر"؛ آن هم فتنه ای که به اوایل انقلاب و حتی قبل از انقلاب(به گفته ی وزیر اطلاعات) برمی گشت. دیگری آن ها را خائن معرفی می کند که از زمان نخست وزیری خیانت کار بوده و یا در پست ریاست مجلس با بیگانگان سرو سری داشته و...هیچ کس از اینان نمی پرسد که لیست بلند بالای خیانت کاران ادعایی خشونت طلبان در نظام جمهوری اسلامی، به حدی رسیده است که گویا حداقل 26 سال از 32 سال پس از انقلاب را خیانتکاران دانه درشت مدیریت کرده اند. اگر 10 سال آن با مسئولیت آیة الله خمینی باشد بیش از 16 سال آن با مسئولیت والای آقای خامنه ای (که سیاست گذار اصلی کشور بوده) همراه بوده و عملا "اقرار خشونت طلبان به 16 سال خیانت ایشان به ملت" را نیز اثبات می کند! البته معلوم است که این تبلیغات گسترده برای بالابردن هزینه ی مخالفت با سیاست های خشونت طلبان و ایجاد رعب و وحشت در بین مخالفان و وادار به سکوت کردن ایشان صورت می گیرد.

 در صورت ادامه بازداشت موسوی و کروبی، راه آنان چگونه می تواند ادامه یابد و از چه برخوردهایی باید پرهیز و چه برخوردهایی را تقویت کرد؟
من معتقدم که جنبش سبز باید به یک "فکر راهبردی" و "اندیشه ی راهبر" مجهز شود و وابستگی به افراد را وانهاده و وابسته به افکار باشد. یعنی "رهبری جنبش سبز" باید رهبری فرد یا افراد نباشد بلکه "رهبری فکر یا افکار مشترک" باشد.
در اینصورت بازداشت بزرگان جنبش، مانع تداوم پایداری مردم و معترضان در جهت تامین حقوق قانونی و انسانی شان نخواهد شد و این حربه از دست رقیب گرفته خواهد شد.

در این لحظه خاص تاریخی، به چه امید دارید و از چه چیزهایی ناامید شده اید؟
من به گام مثبت ملت ایران در مسیر آینده ای بهتر، کاملا امیدوارم. ما از نظر باورها و عقاید، چیزی به نام ناامیدی نداریم. از همه که ناامید شویم، نوبت امید به خدا می رسد که با "نهی قرآن" و تاکید بر پرهیز از ناامیدی از رحمت خداوند رحمان، امکان نومیدی منتفی می شود. من در جمع معترضان، امید به پیروزی را پررنگ تر از آنچه گزارش داده شده، می بینم. در زندان و بازداشتگاه اطلاعات، افراد گمنام ولی توان مند و امیدواری را دیدم که اثری از آن را در رسانه ها نمی توان دید و یا کمتر می توان دید.به این نکته هم اطمینان دارم که "هیچ قدرتی نمی تواند بر جمع امیدوار به پیروزی، پیروز شود، حتی اگر بارها و بارها آن جمع را شکست دهد".




در مصاحبه روز با مجتبی واحدی بررسی شد

احتمال شکنجه کروبی برای نوشتن توبه نامه؟

سایت جعلی "کلمه نیوز" روز گذشته مدعی شد مهدی کروبی، از رهبران جنبش سبز در حال نوشتن "توبه نامه از سر پشیمانی" است.این سایت که مدتی قبل با طراحی و قالبی مشابه سایت "کلمه" زیر نظر میرحسین موسوی دیگر رهبر جنبش اعتراضی ایران راه اندازی شده، گزارش داده که این خبر "در بعضی سایت ها و محافل خاص" شنیده شده است.
سید مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی در واکنش به این خبر به روز می گوید: "اگر آقای کروبی توبه نامه بنویسد، این توبه نامه را درباره همکاری های گذشته خود با آقای خامنه ای خواهد نوشت نه عملکردش در دوران انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن."
در خبر سایت کلمه نیوز آمده است که خبر نوشتن توبه نامه از سوی کروبی "هنوز از سوی مسئولین تایید نشده است."
با وجود این به نقل از "ناظران سیاسی" افزوده که این مسئله "دور از انتظار" نیست.
در ادامه این خبر با تاکید بر زندانی بودن کروبی آمده است: "بسیاری از کسانی که اخیرا و قبل از بازداشت خانگی با آقای کروبی ملاقات کرده اند، اذعان داشتند رفتار تردید آمیز و مثبتی از ایشان ملاحظه نموده اند، بگفته این افراد که خواستند نامشان برده نشود، آقای کروبی در شرایطی قرار دارد که با رجوع به رفتار وگفتار نسنجیده اش می تواند بر نفس خود و وسوسه های خناسان فائق آمده و راه صحیح را پیدا نماید."

"یک درصد هم احتمال ندارد"
پیش از این و در اقدامی مشابه، رسانه های نزدیک به نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی از "ندامت و پشیمانی" برخی دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات در زندان قبل از برگزاری دادگاه آنها خبر داده بودند.
به عنوان مثال روزنامه جوان که زیر نظر اداره سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار دارد، روز هشتم تیرماه سال 88 از گریه های محمدعلی ابطحی در بازجویی ها خبر داده بود.
این روزنامه در آن هنگام نوشته بود: "شنیده شده که محمد علی ابطحی از اعضای ستاد کروبی پس از بازداشت در روزهای اخیر بشدت از عملکرد گذشته خود اظهار ندامت و پشیمانی کرده، به طوری که به صورت پیوسته در حال اشک ریختن است."
جوان افزوده بود که "وقتی سوابق سوء وی در سال‌های اخیر به وی یادآوری ‌شده ابطحی گفته که من هیچ کاره‌ام اگر می‌توانید بروید آقای... و... را بگیرید و بیاورید. همچنین گفته می‌شود وقتی به وی گفته شده که احتمالاً‌ خلع لباس خواهد شد با خنده اظهار داشته که تازه راحت می شوم."
مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی اما به روز می گوید: "من احتمال می دهم آقای کروبی توبه نامه بنویسد اما توبه نامه درباره اینکه چند سال به آقای خامنه ای احترام گذاشته یا با ایشان همکاری کرده است اما با شناختی که از آقای کروبی دارم یک درصد هم فکر نمی کنم که ایشان درباره عملکردش در هنگام انتخابات و پس از آن توبه نامه بنویسد."
واحدی انتشار برخی اخبار مانند تکذیب زندانی بودن رهبران جنبش سبز، روشن بودن چراغ خانه کروبی، ملاقات فرزندان موسوی و رهنورد با آنها پس از چهار روز و... را در جهت "تردید افکنی درون جنبش سبز" و "به حاشیه بردن مسائل اصلی به مسائل فرعی" ارزیابی و اضافه می کند: "مسئله اصلی ما که در موضع گیری های رهبران جنبش سبز تاکید شده برگزاری انتخابات آزاد و سپس زندانی بودن رهبران جنبش است."

"روش های دیگر"
در دو هفته گذشته فرزندان مهدی کروبی با انتشار عکسی از او و فرزند دیگرش علی کروبی پس از راهپیمایی 22 بهمن سال گذشته، از ضرب و شتم شدید این دو توسط نیروهای ضد شورش و لباس شخصی حکومت خبر داده بودند.
هم اینک نیز واحدی با تاکید بر "بی خبری مطلق" از وضعیت مهدی کروبی و همسرش فاطمه کروبی و محل نگهداری آنها درباره اینکه آیا احتمال شکنجه او برای اخذ اعتراف علیه خود و یا نوشتن توبه نامه وجود دارد؟ می گوید: "با توجه به جایگاه آقای کروبی بعید می دانم او را به صورت مستقیم تحت شکنجه قرار دهند. بالاخره ایشان پیش از انقلاب مدتها در زندان شکنجه شده اند و در یک سال اخیر هم بارها مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفته اند."
با وجود این، مشاور کروبی این احتمال را مطرح می کند که ماموران امنیتی از "روش های دیگری" برای تحت فشار گذاشتن این رهبر جنبش سبز استفاده کنند.
به گفته او، حتی این احتمال مطرح است که برای تحت تاثیر قرار دادن کروبی "مانند آنچه در کهریزک اتفاق افتاد عده ای از جوانان مردم را مقابل چشمان او شکنجه کنند یا مورد تجاوز قرار دهند."
با این حال واحدی تاکید می کند که حتی در این شرایط هم "امکان ندارد کروبی علیه عملکردش توبه نامه بنویسد."
ماموران امنیتی جمهوری اسلامی از روز 21 بهمن محدودیت هایی را برای مهدی و فاطمه کروبی در خانه شخصی آنها اعمال کردند اما پس از راهپیمایی معترضان در روز 25 بهمن که با فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شد، هیچ اطلاعی از وضعیت او وجود ندارد.
کلمه، سایتی که گزارش های مربوط به میرحسین موسوی را منتشر می کند، روز ۹ اسفند اعلام کرده بود که موسوی و کروبی به همراه همسرانشان به زندانی در یک پادگان نظامی منتقل شده اند.
اما این سایت روز ۱۷ اسفند خبر خود را تصحیح کرد و نوشت: "تحقیقات کلمه در روزهای اخیر مشخص کرد که خانم رهنورد و آقای موسوی تا لحظه تنظیم خبر در بازداشت خانگی به سر می برند."
بی خبری از وضعیت میرحسین موسوی و مهدی کروبی همراه با همسران آنها و انتشار اخباری مانند آنچه روز گذشته در سایت جعلی "کلمه نیوز" منتشر شده، نگرانی های گسترده ای را در بین هواداران جنبش سبز، برخی از دولت های خارجی و نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر به دنبال داشته است.




انکار تحریم المپیک

مقنعه بانوان فوتبالیست برداشته شد

در حالی که ایران بعد از دوبار تحریم بازیهای المپیک 1980 مسکو و 1984 لس آنجلس در اولین سال های استقرار جمهوری اسلامی، می رفت تا سومین تحریم این بازی ها در سال ۲۰۱۲ در لندن را هم رقم بزند، اخبار حاکی از آن است که مسئولین هم موضوع تحریم را انکار کرده وهم به زنان فوتبالیست ایرانی اجازه داده اند بدون مقنعه در زمین حاضر شوند.
مسئولان ورزش جمهوری اسلامی چندی پیش با اعتراض به لوگوی بازیهای المپیک 2012 لندن ، آن را طرحی با زمینه کلمه zion (صهیون) نامیدند. آنها همچنین تهدید کردند که اگر این طرح نژادپرستانه عوض نشود، بازیهای المپیک را تحریم خواهند کرد. به نوشته سایت اسکای اسپورتس    (SKY SPORTS)
"گردانندگان ورزش جمهوری اسلامی تهدید کردند که اگر لوگو عوض نشود، بازیهای المپیک را تحریم خواهد کرد. اما ژاک روگ، رییس کمیته بین المللی المپیک ادعای آنان را رد کرده است."
با رد این ادعا و استقبال دیوید کامرون از تحریم بازیها از سوی جمهوری اسلامی، دیروز خبرگزاریهای دولتی منکر ادعای تحریم شدند و خبرگزاری مهر از قول بهرام افشارزاده، دبیرکل کمیته ملی المپیک در ایران نوشت:" تصمیم ما مبنی بر شرکت در بازی های المپیک هیچ ارتباطی به سیاستمداران انگلیسی ندارد. ما در حال هماهنگی با مسئولان کمیته بین المللی المپیک هستیم و می خواهیم حضور درخشانی در این بازی ها داشته باشیم."
این در حالیست که افشارزاده پس از واکنش تند دیوید کامرون به تغییر لوگو و برخورد با طراحان آن به خبرگزاری دانشجویان گفته بود: "با رايزنی ‌ها و صحبت‌هايی كه انجام داديم بايد اين لوگو تغيير می ‌كرد و همچنان بر روی صحبت‌های خود پافشاری می ‌كنيم. تا حد توان اقدام ‌ها و رايزنی ‌ها را انجام داديم و همچنان پايبند فعاليت‌های خود هستيم."
دبیرکل کمیته المپیک جمهوری اسلامی همچنین در مورد صدور روادید از سوی کشور میزبان بازیهای المپیک گفته بود: "سفارت ايران نيز در برابر بعضی از كشورها سخت‌گيری‌هاي خاص خود را دارد و ما نيز با هماهنگی ‌ها و رايزنی های خود به سرعت و خيلی زود در پی صدور ويزا برای ورزشكاران خود هستيم تا با قدرت مضاعف برای افتخار‌آفرينی وارد رقابت‌های المپيك 2012 شويم. اين كه كشور انگليس می ‌تواند كارشكنی كند من به اين مسئله اعتقاد ندارم و فكر می ‌كنم كه با اقدامات و رايزنی ‌های به موقع تمام مشكلات حل خواهد شد."
همزمان با این تحولات اخبار حکایت ازبازی بدون مقنعه بانوان فوتبالیست ایرانی در المپیک 2012 دارد.تیم زنان فوتبالیست ایرانی با پیروزی بر بانوان اردن و بحرین و تساوی با اردن برای نخستین بار به دور دوم مسابقه های انتخابی فوتبال بازیهای المپیک 2012 راه یافته است.
این موفقیت در خاک اردن در شرایطی نصیب فوتبالیست های ایرانی در میان سه کشور عربی شد که به دستور فیفا جمهوری اسلامی مقنعه را از سر بانوان برداشت و آنان با کلاه بازی کردند.
خبرگزاری فارس، وابسته به نیروهای امنیتی ـ نظامی در این مورد نوشت: "کمیته بانوان فدراسیون فوتبال قصد داشت به مانند مسابقه های پیشین، بانوان ایرانی را با مقنعه به پیکار حریفان عربی بفرستد، اما یک روز پیش از مسابقه نخست با فلسطین، در جلسه هماهنگی مسوولان دو تیم و مسوولان برگزاری مسابقه ها، نماینده فدراسیون بین المللی فوتبال، فیفا، با پوشش موی بازیکنان ایرانی با مقنعه مخالفت کرد."
برپایه همین گزارش "مسوولان تیم ملی بانوان فوتبال سعی بسیار کردند که مامور فیفا را متقاعد سازند بانوان با همان مقنعه بازی کنند، اما پافشاری مقام مزبور باعث شد تا سرانجام با تهیه کلاه مورد پذیرش فیفا موافقت و مجوز بازی تیم ایران در برابر فلسطین صادر شود."
فارس یادآور شده که در تمرین روز پیش از بازی نخست، نماینده فیفا در محل تمرین بانوان ایران حاضر شد و از کلاه آنان عکس گرفت تا روز مسابقه تعویض نشود.
سال پیش در نخستین المپیک نوجوانان در سنگاپور، دختران زیر 15 سال ایران با مشکل مشابهی رو به رو شدند اما پس از پذیرش کلاه شنا از سوی مقامات فیفا - از جمله سپ بلاتر رییس فیفا - در هنگام مسابقه پوشش عوض و موجب ناخشنودی مقامات فیفا شد.
پس از موفقیت بانوان ایران، دیروز خبرگزاری مهر از قول فریده شجاعی، نایب رییس فدراسیون فوتبال در امور بانوان نوشت: "با وجود اینکه تیم بانوان تمرینات منظمی نداشت و این تیم با شرایط مناسبی به مسابقات اعزام نشد اما برای اولین بار در تاریخ فوتبال بانوان توانستیم از مرحله اول مقدماتی المپیک صعود کنیم که این موفقیت حاصل انگیزه بالا و اراده قوی بانوان کشورمان بود... فیفا از عملکرد تیم بانوان ایران که با پوشش کامل اسلامی در این مسابقات شرکت کرده بود، ابراز رضایت داشتند."





خانواده های مددزاده، بهرامی و دانش پور در مصاحبه با روز:

جان زندانیان ما در خطر است

خانواده مطهره بهرامی و احمد و محسن دانش پورمقدم و همچنین خانواده شبنم و فرزد مددزاده در مصاحبه با روز از وضعیت این زندانیان سیاسی ابراز نگرانی کرده و هشدار داده اند که جان آنان در خطر است.
همزمان روز گذشته خانواده های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر در نامه ای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه خواستار فرستادن نماینده ای از سوی او برای رسیدگی به وضعیت آنان شدند.
در ادامه صدور احکام زندانیان سیاسی و مطبوعاتی نیز، عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و همکار کانون مدافعان حقوق بشر به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد.این روزنامه نگار که پس از انتخابات مخدوش 22 خرداد 88 تاکنون سه بار بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده است از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به اتهام عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به 5 سال و به اتهام تبلیغ  علیه نظام به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است.
پروین تاجیک، خواهر آقای تاجیک نیز به دلیل مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت برادرش به یک سال و نیم حبس محکوم شده است.
محمد شریف، وکیل آقای تاجیک به روز می گوید که موکلش متهم به "عضویت در گروههای غیر قانونی" و "تبلیغ علیه نظام" شده و بر اساس این اتهامات به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده.
به گفته آقای شریف "عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر را مصداق اتهام عضویت در گروههای غیر قانونی دانسته اند این در حالیست که آقای تاجیک عضو کانون مدافعان حقوق بشر نبوده و تنها در تهیه گزارشات با این کانون همکاری داشته است ضمن اینکه غیر قانونی بودن کانون مدافعان حقوق بشر هم محل تردید است".

خطر قتل و تجاوز در رجایی شهر
 خانواده های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر دیروز در نامه ای به رئیس قوه قضائیه خواستار اعزام نماینده ای از سوی او به زندان رجایی شهر شدند.
آنها در نامه خود به تشریح وضعیت فرزندانشان در زندان رجایی شهر پرداخته و نوشته اند: هم‌اکنون بیش از 10 زندانی سیاسی زن، در بند زنان زندان رجایی‌شهر نگه‌داری می‌شوند. این بند در حال حاضر 200  زندانی زن با جرایم مختلف از قبیل، قتل، قاچاق، دزدی و … دارد، این در حالی است که با وجود جمعیت بالا، تنها یک سرویس بهداشتی و یک حمام برای استفاده زندانیان وجود دارد. در حالی که آب معمولا قطع است و فقط چند ساعت از شبانه‌روز ‌امکان استفاده از سرویس بهداشتی برای زندانیان فراهم است. زندانیان زندان رجایی‌شهر، به طور روزانه، تنها یک ساعت از آب گرم برخوردارند و در سایر ساعات روز، در صورت استحمام، می‌بایست از آب سرد استفاده کنند.
عبدالعلی مدد زاده، پدر شبنم مددزاده در این زمینه به روز می گوید: دختر من محکوم به تبعید در زندان رجایی شهر بود و به این زندان منتقل شده و ما واقعا به شدت نگران وضعیت او و همچنین پسرم فرزاد که او نیز در زندان رجایی شهر است هستیم.
شبنم مددزاده، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران، به اتفاق برادرش فرزاد مددزاده، از اول اسفند 1387 در بازداشت به سر می برد. او که نایب دبیر هیات رئیسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت نیز هست، از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به 5 سال حبس در تبعید محکوم شده اما اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد.
فرزاد مددزاده، برادر این فعال دانشجویی نیز به 5 سال حبس در تبعید محکوم شده ولی او نیز اکنون در زندان رجایی شهر است
آقای مددزاده به روز می گوید: من خبری از نامه خانواده ها که منتشر شده نداشتم اما آنچه در این نامه آمده عین واقعیت است. از نظر بهداشتی و درمانی، حتی امکانات ابتدایی نیز ندارند و این فقط در خصوص شبنم نیست، فرزاد هم چنین شرایطی دارد. امکان تلفن ندارند و هر هفته ما از تبریز یا تهران می رویم که سه شنبه ها به فرزاد و پنج شنبه ها با شبنم به صورت کابینی ملاقات کنیم. البته یک هفته مادر شبنم میرود و یک هفته من چون یک هفته در میان ملاقات ها را زنانه و مردانه کرده اند. در ملاقات ها هم که یک مامور بالای سر زندانیان سیاسی می ایستد که نتوانند حرفی بزنند. تاکنون حتی یک روز هم به شبنم و فرزاد مرخصی نداده اند؛ برای شب عید هم عده ای را در لیست مرخصی گذاشته اند که نام شبنم و فرزاددر میان آنها نیست.
 خانواده های زندانیان سیاسی زن رجایی شهر در نامه خود به وجود زندانیان شرور در زندان رجایی شهر اشاره کرده اند که در مواردی در زندان دست به کشتار دیگر زندانیان زده‌اند.
در خصوص این مساله که به شدت باعث نگرانی خانواده ها شده آقای مدد زاده، پدر شبنم و فرزاد مدد زاده می گوید: زندانیان سیاسی زن بین 10 تا 15 نفر  هستند و بقیه زندانیان رجایی شهر، اشراری هستند که جرایمی چون قتل، قاچاق مواد مخدر، تجاوز و... دارند. در خود زندان هم با هم درگیر می شوند چاقو می کشند و تیغ می کشند و هیچ امنیتی وجود ندارد. من واقعا نگران دخترم و سلامتی او هستم.
او می افزاید: دو اتاق برای زندانیان سیاسی زن هست که در هر اتاق چند نفر هستند اما این اتاق ها در بندی است که سایر زندانیان زن هم هستند؛ دراتاق های کناری اشرار و سایر زندانیان هستند یک سالن مشترک دارند و اصلا جدا از هم نیستند، سرویس بهداشتی شان یکی است و این باعث نگرانی ما شده.
 خانواده های زندانیان سیاسی زن رجایی شهر ضمن ابراز نگرانی نوشته اند: مسائل خلاف اخلاق، به وفور در این زندان مشاهده می‌شود به طوری‌که در چندین مورد زندانیان جوان‌تر پس از اینکه از سوی زندانیان شرور به انحاء مختلف مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، از سوی آنان به قتل رسیدند. هم‌اکنون فردی در همسایگی اتاق زندانیان سیاسی نگه‌داری می‌شود، که تابحال 3 زندانی را پس از تجاوز به قتل رسانده است و مسئولان زندان، جهت تأمین سلامت جانی زندانیان، هیچ‌گونه اقدامی را انجام نمی‌دهند. ابعاد این خطر، به حدی است که زندانیان سیاسی جهت استحمام با مشکل مواجه بوده و همیشه با نگرانی حمله زندانیان شرور مواجه‌اند، به طوری‌که جهت استحمام یک زندانی می‌بایست دو تن دیگر به عنوان مراقب پشت در حمام حضور داشته باشند تا مورد حمله قرار نگیرند.
آنها سپس از رئیس قوه قضائیه پرسیده اند: بر اساس کدام ماده و آیین‌نامه، برای ۲۰۰ زندانی، تنها یک سرویس بهداشتی در نظر می‌گیرند؟ بر اساس کدام قانون، زندانیان ما از داشتن آب گرم محرومند؟ بر اساس کدام آیین، زندانیان ما باید هر لحظه در بیم حمله زندانیان شرور به سر برند؟ آیا جرم عزیزان ما بیش از اندیشیدن است؟ آیا بر اساس آیین‌نامه سازمان زندانها، تفکیک جرایم یک اصل پذیرفته شده نیست؟
این خانواه ها رئیس قوه قضائیه را مخاطب قرار داده و نوشته اند: در حالی که تنها چند روز به‌ آغاز سال نو باقی مانده است و شما احتمالا در تدارک گذران تعطیلات نوروزی خود هستید، ما شبها و روزهایمان را با این ترس می‌گذرانیم که ‌آیا می‌توانیم هفته بعد، دختران و زنانمان را سالم از پشت شیشه‌ها در سالن ملاقات مشاهده کنیم؟
شبنم مددزاده، مطهره بهرامی، ریحانه حاج ابراهیم، معصومه یاوری، فریبا کمال آبادی، مهوش ثابت، مریم اکبری منفرد و فاطمه ضیایی از جمله زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند که در زندان رجایی شهر به سر می برند.

تبعید گاه رجایی شهر
میثم دانش پور مقدم، فرزند مطهره بهرامی نیز که نگران وضعیت مادرش است به روز می گوید در زندان رجایی شهر، زندانیان سیاسی زن از بدیهی ترین حقوق یک زندانی محروم هستند.
او می گوید: مادر من به شدت بیمار است، او 57 سال دارد و دچاربیماری قلبی و فشار خون و بیماری روماتیسم است. هفته گذشته دو بار فشار خونش به 18 و 19 رسیده بود و این واقعا خطرناکترین مساله ای است که می تواند اتفاق بیفتد. در زندان رجایی شهر هم که از لحاظ بهداشتی و درمانی صفر است و هیچ گونه امکاناتی وجود ندارد و ما همیشه با دلهره به سر می بریم تا مادر را ببینیم یا خبری از او بگیریم. قاضی پرونده را هم که هیچ وقت نتوانستیم ببینیم اصلا ما را از در دادگاه به داخل راه نمی دهند.
آقای دانش پور مقدم سپس بااشاره به مخالفت مسئولین قضایی و امنیتی با مرخصی مادرش می گوید: پرونده های پزشکی مادرم را به دادگاه انقلاب بردیم اما نگرفتند. به دادستانی رفتیم دادستان گفت به او ربطی ندارد. به زندان بردیم گفتند باید از طریق دادگاه انقلاب اقدام کنید. مانده ایم چه بکنیم.
او از زندان رجایی شهر به عنوان تبعید گاه نام می برد و می گوید: مهم ترین مساله در زندان رجایی شهر نبود امنیت و نبود امکانات بهداشتی و درمانی است، نبود آب گرم برای حمام است، بودن با زندانیان شرور در یک بند است و... در حالیکه باید زندانیان سیاسی را از سایر زندانیان جدا کنند.
مطهره بهرامی، محسن و میثم دانش پور مقدم سه عضو یک خانواده ای بودند که روز عاشورا به اتفاق هادی قائمی و ریحانه حاج ابراهیم، دو تن از نزدیکان خود بازداشت و به اعدام محکوم شدند. دادگاه تجدید نظر حکم اعدام مطهره بهرامی، ریحانه حاج ابراهیم و هادی قائمی را نقض کرد و این سه نفر به حبس محکوم شدند اما حکم اعدام محسن و میثم دانش پور مقدم از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شد.
دادستان تهران در مصاحبه ای از تقاضای عفو از سوی این پدر و پسر خبر داده بود؛ به گفته محمد شریف، وکیل محسن و میثم دانش پور مقدم، پرونده این دو نفر اکنون در کمیسیون عفو و بخشودگی است.
اما اکنون میثم دانش پور مقدم به روز می گوید: همچنان بلاتکلیف هستیم. هیچ پاسخی نداده اند و خیلی این اوضاع نگران کننده است. پدر و برادرم تقاضای عفو کرده بودند و من نیز از طرف آنها تقاضای عفو کرده بودم. انتظار داشتم جوابی بگیریم اما هر جا مراجعه می کنیم رانده می شویم و هیچ جوابی داده نمی شود.
وی می افزاید: با توجه به اتفاقاتی که ماههای اخیر افتاد و بی خبر حکم برخی را اجرا کردند آدم می ترسد که نکند یک روز بلند شویم و ببینیم چنین اتفاقی افتاده. با این حال باز هم با امید به اینکه پدر و برادرم زنده بمانند منتظر هستیم تا جوابی بگیریم.




درخواست فعالان دانشجویی از بان‌کی‌مون

گزارشگر ویژه حقوق‌بشر را به ایران بفرستید

تجمع و تحصن جمعی از فعالان سابق دانشجویی در میدان "ملل" شهر ژنو سوئیس مقابل مقر دائمی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، وارد دومین روز خود شد و متحصنان نامه‌ای خطاب به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل منتشر کردند.
این فعالان دانشجویی که قرار است سه روز در مقابل دفتر شورای حقوق بشر سازمان ملل تحصن کنند، در نامه خود خطاب به دبیرکل سازمان ملل، با توضیح مختصری از وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران، به ویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸، به بازداشت و سرکوب دانشجویان و بازداشت رهبران جنبش سبز به همراه همسرانشان اشاره کرده اند.
در این نامه فعالان سابق دانشجویی آمده است: "ما کنشگران جامعه مدنی ایران از سازمان ملل و دبیر کل آن می‌خواهیم که مساله وخامت حقوق بشرایران در راس کلیه جلسات و روابط سازمان ملل و کشورهای عضو با ایران قرار گیرد. و همچنین درخواست می‌کنیم با در پیش گرفتن هر گونه اقدام ممکن چون تعیین گزارشگر ویژه جهت بررسی وضعیت حقوق بشر، اعمال حداکثر فشارهای سیاسی روی ایران به صورت مکرر و مداوم و همچنین مکاتبات پیاپی با حکومت ایران از نقض بیش از این حقوق بشر جلوگیری کرده و دولت ایران را وادار سازد در جهت احقاق آزادی‌های سیاسی و اجتماعی گام بردارد."
این تجمع، که از روز شنبه آغاز شده، قرار است امروز خاتمه یابد.  حاضران در این تجمع اعلام کرده‌اند علاوه بر ایرانیانی که در این مراسم حضور داشتند، برای ساعاتی برخی از معترضان لیبیایی نیز در همبستگی با مردم ایران، در تحصن شرکت کرده‌اند.
در همین ارتباط مصطفی خسروی، عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار و فعال سابق دانشجویی دانشگاه علم و صنعت، به روز گفت: "استقبال از مراسم، تاکنون جالب بوده است. بسیاری از فعالان حقوق‌بشری با ملیت‌های مختلف هم در جمع ما حضور یافتند و با مبارزات ملت ایران اعلام همبستگی کردند".
وی با اشاره به تحویل نامه‌ای خطاب به بان کی مون، گفت: "این نامه در واقع عصاره درخواست‌های شرکت کنندگان در این برنامه بود. ما احساس می کنیم که با توجه به سرکوب های چند سال گذشته علیه روشنفکران، روزنامه نگاران و فعالان دانشجویی و تشدید آن در حوادث پس از انتخابات و همچنین بازداشت رهبران جنبش سبز، این حداقل کاری است که جامعه جهانی می تواند و باید در مقابل نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران انجام دهد".
 سجاد ویس مرادی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، نیز در همین زمینه گفت: "این تجمع با استقبال جمعی از هموطنان ایرانی مواجه شد. ده ها نفر از ایرانیانی و دانشجویانی که توانسته بودند امروز خود را به میدان ملل ژنو برسانند در این تجمع شرکت کردند و جمعیت به ١٠٠ نفر رسید".
امیر معماریان از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد و از دیگر امضاکنندگان فراخوان فعالان دانشجویی که در این برنامه حضور داشت نیز گفته است: "در این تجمع پلاکاردهایی در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران و وضعیت زندانی های سیاسی در دست تجمع کنندگان بود. همچنین افراد شرکت کننده تصاویر رهبران جنبش سبز و دانشجویان زندانی مثل بهاره هدایت، مجید توکلی، میلاد اسدی، ضیاء نبوی، مجید دری، مهدیه گلرو و... را در دست داشتند. قرار است بعضی از فعالان دانشجویی در نشست های جانبی شورای حقوق بشر سازمان ملل شرکت کنند و گزارش هایی از نقض حقوق دانشجویان و دیگر اقشار جامعه در ایران ارائه دهند".
معماریان پیش از این نیز، مطالبات دانشجویان را "بررسی دقیق پرونده سنگین نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، و گسیل سریع بازرس ویژه حقوق بشر به ایران برای بازدید از زندانهای ایران، و رسیدگی به پرونده زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای دستگاه‌های امنیتی نظام جمهوری اسلامی" اعلام کرده بود.





نگرانی از افزایش اعتراضات کارگری

وقتی هم خودرو گران است هم بنزین!

در حالی که نارضایتی از وضعیت خودروهای داخلی، به علت گرانی و سطح پایین کیفیت آن فراگیر شده و ضعف اداره صنایع خودروسازی نیز بر نگرانی ناشی از التهابات و اعتراض‌ها افزوده، دولت برای حمایت از این کارخانه ها، تعرفه واردات خودرو را در حد 100 درصد نگه داشته است تا ماشین خارجی به دو برابر قیمت جهانی به دست مردم ایران برسد.
این وضعیت تا زمان توزیع یارانه‌ای بنزین تا حدی قابل تحمل ارزیابی می شد اما بعد از هدفمند سازی یارانه ها مردم، هم مجبور به خرید بنزین گران شده اند و هم باید خریدار خودرو با قیمتی باشند که با واقعیت موجود در بازار جهانی خودرو تفاوت بسیار دارد.
با این حال هفته پیش رئیس کمیسیون ویژه پیگیری و نظارت بر اصل 44 مجلس از تهیه گزارش محرمانه از ابهامات نحوه واگذاری سهام گروه خودروسازی سایپا و ارائه آن به مسئولان ذیربط خبر داد.
به گزارش مهر، حمیدرضا فولادگر گفت: کمیسیون ویژه پیگیری و نظارت بر اصل 44 مجلس گزارشی از ابهامات واگذاری سهام شرکت خودروسازی سایپا در دست تهیه دارد که تا پایان سال نهایی می‌شود.
وی در پاسخ به این پرسش که گزارش کمیسیون ویژه اصل 44 پس از نهایی شدن اعلام عمومی می‌شود، افزود: خیر، در مرحله اول قرار است این گزارش به صورت ویژه در اختیار مسئولان ذیربط قرار گرفت و در مرحله دوم، اگر لازم باشد در صحن علنی ارائه می‌شود.
بنا بر این گزارش، 18 درصد از سهام سایپا در 30 تیرماه سالجاری توسط کارکنان این شرکت به ارزش یکهزار و 583 میلیارد تومان خریداری شد اما بنابه دلایلی، این معامله قطعی نشد.
پرویز فتاح وزیر سابق نیرو و رئیس فعلی بنیاد تعاون سپاه چند ماه قبل در گفتگویی با مهر گفته بود: "چرا دولت سایپا را به سه برابر قیمت به خودش فروخت؟ چطور می شود که هم دولت فروشنده و هم شرکت وابسته به سایپا خریدار باشد. این روش با کدام عقل اقتصادی جور در می آید، ضمن اینکه بنیاد تعاون سپاه را هم محترمانه از معامله بیرون کردند".
غلامرضا حیدری کرد زنگنه رئیس وقت سازمان خصوصی سازی  هم در روز واگذاری 18 درصد سهام سایپا به کارکنان این شرکت تصریح کرده بود: "من از وضعیت سهام سایپا راضی نیستم و به مسئولان نیز این را اعلام کرده ام اما کاری از دستم بر نمی آید؛ من از این قضیه راضی نیستم که شرکتی را با قیمت پایه 311 تومان در بورس معرفی کنیم و به علت حضور برخی ها سهام به شکل غیر واقعی افزایش یابد، این در حالی است که اعتقاد داریم که تحت تاثیر جو قیمت گذاری نکنیم."

معمای مینیاتوری
این موارد در حالی است که غیر از واگذاری پر ازابهام این شرکت به کارمندان خودش به اسم خصوصی سازی، ماجرای پیش فروش خودروی تیبا یا مینیاتور سابق که از نیمه 87  توسط سایپا پیش فروش شده بود هنوز مشخص نیست. دراین رابطه رو نمایی خودروی مینیاتور به همراه با تبلیغات فراوان صورت گرفت و در متن خبرهای متحد الشکل خبرگزاری ها که در مورد رونمایی خودروی ملی گروه صنعتی سایپا توسط رئیس دولت  منتشر کردند چند جمله به چشم می خورد: "طراحی و تولید مینیاتور توسط کارشناسان داخلی انجام شده و قرار است پیش فروش این خودرو که قیمت آن کمتر از 10 میلیون تومان برآورد می‌شود همزمان با دهه فجر آغاز شود. در تولید خودروی کاملا ایرانی سایپا از 122 سازنده داخلی استفاده شده و 810 قطعه و مجموعه برای تولید آن طراحی و تولید شده است."
 خبر ان لاین در این مورد نوشت: "به نظر می رسد خواب شیرین مینیاتور تنها برای گروه سایپا تعبیر شده است و 12 هزار نفری که با وعده های شیرین حاضر به پیش خرید این خودرو شده اند همچنان باید در انتظار دریافت خودروی خود باشند، یا حاضر به تغییر سفارش خود به پراید و ریو شوند و یا درخواست پس گرفتن پول خود از سایپا را مطرح کنند که البته در این صورت بر اساس وعده های اولیه سودی هم به این پول تعلق خواهد گرفت که به ازای 8 ماه اول بعد از ثبت سفارش خرید 12 درصد و باقی دوره معدل 18 درصد محاسبه می شود."
جالب آنکه به فاصله یک سال از پیش فروش (در اسفند سال 88) با خریداران مینیاتور تماس گرفته شد و عنوان شد می توانند خودروی پیش خریدی خود را یا پراید مدل سال 88 با 400هزار تومان زیر قیمت بازار عوض کنند که البته تعدادی از خریداران اولیه مینیاتور تن به این خواسته دادند زیرا تأکید شده بود اگر نخواهید نظر خود را تغییر دهید معلوم نیست چه زمانی این خودرو به شما تحویل داده شود.
به فاصله چند ماه در خرداد ماه سال جاری بازهم با همان لحن دوباره پیشنهاد جدیدی به کسانی که از خرید خود انصراف نداده بودند داده شد که به جای مینیاتور یا پراید با 900 هزار تومان زیر قیمت بازار ویا ریو با قیمت 400 هزار تومان زیر قیمت بازار تحویل بگیرند ولی نکته قابل توجه اینجاست که گروه سایپا به جای خودروی ملی ادعای خود با قیمت 9 میلیون و 900 هزار تومان انتظار داشت خریداران خودروی 12 تا13 میلیونی تولیدی این گروه را تحویل بگیرند؛ این در حالی است که امکانات وعده داده شده در خودروی مینیاتور هم در خودروهای ریو تعبیه نشده بود.
 سایت عصر ایران هم در این مورد نوشت: "در حال حاضر گروه سایپا در ازای 60 میلیارد تومانی از مردم دریافت کرده است و تنها یک حرکت تبلیغاتی بوده و یک ادعای پوچ باید هزینه بپردازد. سئوال اینجاست که به غیر از خریداران که به هر صورت مدیران سایپا مجبور به راضی کردن صوری و یا واقعی آنها هستند چند نکته بدون جواب باقی می ماند که از جمله حقوق ضایع شده سهامداران خرد این گروه صنعتی است که به دلیل مدیریت غلط این گروه باید زیان پرداخت کنند؟ از سوی دیگر با توجه به اینکه این خودرو با شعار خودروی ملی پیش فروش شده است ولی به مرحله تولید نرسیده است این سئوال پیش می اید که چرا به رغم انکه عنوان شده تمامی قطعات اصلی این خودرو در داخل تولید می شود چرا طی فروردین ماه سال جای تا پایان تیر گروه سایپا تنها 64 عدد از این خودر تولید کرده است؟"
این گزارش انتقادی می افزاید: "آیا این نحوه عملکرد باعث زیر سئوال رفتن کل صنعت خودروسازی کشور نخواهد شد؟ راستی چرا وزیر صنایع و معادن که در طی این سالها بارها اشاره به رشد تولیدات ملی در صنایع مختلف کشور داشته است، در قبال این عملکرد سکوت اختیار کرده است در حالی که وزارت صنایع طی سالهای گذشته به گونه ای عمل کرده است تا در اذهان این تصور پیش بیاید که صنایع خودرو سازی را مجبور به تمکین کرده است."

رقیب در التهاب
رقیب و یا همکار دیگر سایپا یعنی ایران خودرو هم وضعیت بهتری ندارد و در آنجا نیز با احتمال التهاب واعتصاب کارگری دست به گریبانند.
این روزها که بنزین با قیمت آزاد به مردم عرضه می شود توقع ماشین ارزان با کیفیت، بیشتر از گذشته به چشم می آید. کارشناسان می گویند همان طور که در دنیا مرسوم است اگر بنزین گران باشد اتوموبیل ارزان می شود ولی درایران هم اکنون، هم بنزین گران است هم خوردو و این مقایسه بر نارضایتی‌ها می افزاید.
 در این میان، معاون توسعه خارجی وزارت بازرگانی از عدم تغییر تعرفه واردات خودرو برای سال آینده خبر داد. این در حالی است که به گفته خبرآن‌لاین،  تمام آمارهای دولتی نشان می‌دهد رضایت مشتریان از خودروهای داخلی در کمترین حد خود قرار دارد. مجلس ابتدای امسال برای نشان دادن فعالیت‌هایش در توجیه تثبیت تعرفه، قانون ارتقای کیفیت را تصویب کرد اما هنوز هیچ گزارشی از آن منتشر نشده و معلوم نیست خودروسازان چه مذاکراتی داشته‌اند که بتوانند تعرفه 90 درصدی فعلی را که در عمل با هزینه‌های شماره‌گذاری و غیره به 110 درصد می‌رسد، حفظ کنند اما می‌توان با اطمینان گفت امسال آنها علاوه بر ادعای اشتغال‌زایی همیشگی که دارند، هزینه‌های افزایش بهای تمام شده ناشی از هدفمند شدن یارانه‌ها را به یاد مجلس و وزارت صنایع خواهند آورد واین احتمال می رود که خودروی داخلی باز گران شود.
 ناظران اقتصادی می گویند گردانندگان این وضعیت، در کل نگرانی زیادی ندارند چرا که سال گذشته علی‌رغم همین تعرفه بالا، وزارت صنایع با عدم تشکیل کمیته واردات خودرو، در واقع ثبت سفارش را محدود کرد. وزیر صنایع و معاونینش در همه اظهارات شان از آزاد بودن واردات خودرو سخن می گفتند اما از تشکیل جلسات بررسی و ارسال آن به وزارت بازرگانی جلوگیری می‌کردند تا ثبت سفارش با محدودیت مواجه شود. بررسی‌ها و اخبار شفاهی نشان می‌داد این وزارتخانه بهانه ارتقای خدمات پس از فروش را برای خودروهای وارداتی مطرح کرده است.
بنابراین گزارش، امسال موضوع پیچیده‌تر شده و حتی در بودجه ارسالی سال 90 به مجلس نیز میزان درآمدهای دولت از محل واردات خودرو به طور دقیق مشخص نیست و فقط درآمد حاصل از حقوق ورودی خودرو و سایر کالاها، بالغ بر 9 هزار و 483 میلیارد و 100 میلیون تومان پیش‌بینی شده است. سال 89 درآمد گمرک از بابت حقوق ورودی خودرو حدود 600 میلیارد تومان پیش‌بینی شده بود و یک سال قبل‌تر نیز این عدد حدود هزار میلیارد تومان بود. امسال مشکل بزرگ مجلس این است که نمی‌تواند تعرفه را به مقدار قابل ملاحظه کاهش دهد. از سویی شهروندان درگیر پرداخت پول‌هایی برای سوخت خودروهایشان شده‌اند که از نظر آنها مناسب آن خودرو نیست. باید منتظر ماند و دید که آیا نمایندگان راه سومی خواهند یافت؟




مصاحبه با همسر رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان

کبودوند در فهرست نامزدهای جایزه صلح نوبل

نام محمد صدیق کبودوند،  رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان که از مدت ها پیش در زندان به سر می برد در رتبه ششم فهرست نامزدهای دریافت جایزه نوبل صلح قرار گرفت.این زندانی سیاسی کرد از سوی تعدادی از اعضای پارلمان نروژ به عنوان نامزد دریافت جایزه صلح نوبل 2011 به کمیته اهداکننده این جایزه معرفی شده است.
خانواده آقای کبودوند نخستین بار در دسامبر سال گذشته میلادی طی نامه ای از جمعی از شخصیت های جهانی و برنده های سابق جایزه صلح نوبل درخواست کرده بودند که از نامزدی محمد صدیق کبودوند برای دریافت این جایزه در 2011 حمایت کنند.
پس از اعلام این درخواست جمعی از فعالان زن کرد از خواست خانواده اقای کبودوند حمایت کردند. این گروه که بعدها کمپین حمایت از نامزدی محمد صدیق کبودوند برای جایزه صلح نوبل را تشکیل دادند، مدارک فعالیت های آقای کبودوند را برای تعدادی از برندگان سابق جایزه صلح نوبل، نزدیک به 200  نماینده پارلمان نروژ و همچنین افراد و شخصیت های سیاسی در سطوح بالای بین المللی جهت معرفی کردن وی به عنوان نامزد این جایزه ارسال کردند.

فرصتی برای تمرکز بر وضعیت کردها
خانواده آقای کبودوند در نامه خود که 12 دسبامبر سال گذشته در پایگاه اطلاع رسانی کردوند منتشر شد، خطاب به دبیر كل سازمان ملل متحد، كمیساریای عالی حقوق بشر ملل متحد، ریس شورای ملل متحد، كمسیون حقوق بشر اروپا، سازمان عفو بین الملل، سازمان دیدبان حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز، كمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و وجدانهای بیدار نوشته اند: "صدای كبودوند را به عنوان پدر معنوی حقوق بشر كردستان و خانواده و مردمش را بشنوید و برای رهایی ایشان از زندان غیر قانونی و با حمایت از وی در نامزدی دریافت جایزه صلح نوبل 2011 اقدام مقتضی را به عمل آورید."
شهلا دباغی، یکی از اعضای کمپین حمایت از نامزدی محمد صدیق کبودوند برای جایزه صلح نوبل، پیرامون تلاش های این  کمپین به روز می گوید: "ما تعدادی از فعالان زن خارج از کشور با همکاری چندین فعال دیگر در داخل ایران بعد از انتشار نامه خانواده کبودوند با راه اندازی صفحه فیس بوک و صفحه حمایت از نامزدی آقای کبودوند از احزاب، شخصیت ها، اساتید حقوقی و سیاسی دانشگاهی تماس گرفتیم و این خواسته را به آنها منتقل کردیم."
او می افزاید: "این تلاشها در نهایت با ارسال تقاضای نامزدی آقای کبودوند برای دریافت جایزه صلح نوبل از سوی جمعی از نمایندگان پارلمان نروژ و اعضای حزب سوسیالیست چپ به نتیجه رسید و بدین ترتیب رئیس زندانی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در لیست دویست و چهل و سه نفره نامزدهای این جایزه برای سال 2011 قرار گرفت."
آکسل هارگن، یکی از نمایندگان پارلمان نروژ و از اعضای حزب سوسیالیست چپ که در ارسال نام آقای کبودوند به کمیته جایزه صلح نوبل همکاری داشته، در گفت و گو با بی بی سی فارسی گفته است: "اهمیت این قضیه در این است که فرصتی در اختیار ما می گذارد که به وضعیت کردها بیشتر توجه کنیم."
آقای هارگن افزوده: "البته در درجه اول مهم است که بتوانیم به خود کبودوند به عنوان یک روزنامه نگار که اکنون گرفتار مشکل بزرگی است کمک کنیم.  ممکن است بتوانیم فعال تر به کمک او بشتابیم چون فکر می کنم در حال حاضر تعداد بیشتری از مردم، روزنامه نگاران، رسانه ها و سیاستمداران از وضعیت دشوار او آگاه می شوند، اما درکنار آن فرصتی برای تمرکز بر وضعیت عمومی کردها نیز به دست می آید."
خانواده محمد صدیق کبودوند، در نامه ای از تلاش های صورت گرفته برای کاندیداتوری محمد صدیق کبود وند قدردانی کرده اند.
به گزارش کردوند، پایگاه اطلاع رسانی خانواده کبودوند، در بخشی از این نامه آمده است: "ما خانواده کبودوند سپاس و قدردانی خود را از تلاش های بی وقفه کمپین حمایت از کاندیداتوری محمد صدیق کبودوند در کشورهای سوئد، نروژ، انگلستان،آل مان و سایر نقاط جهان، احزاب و سازمان های سیاسی کردستان، حزب سوسیالیست چپ نروژ و برخی از نمایندگان پارلمان بریتانیا، رسانه ها، رادیو و تلویزیون های ماهواره ای کردی و هم چنین اعلام حمایت جمعی از شخصیت های علمی، ادبی، فرهنگی و مدنی کرد ابراز می داریم و کماکان خواهان حمایت های بیشتر این عزیزان هستیم."
اینک پریناز حسینی همسر محمد صدیق کبودوند با ابراز خوشحالی از نامزدی همسر زندانی اش برای دریافت صلح نوبل به روز می گوید: "از اینکه بسیاری از فعالان و شخصیت های مدافع حقوق بشر از درخواست ما حمایت کرده اند خوشحالیم. امیدواریم از این طریق صدای همسرم و مردم کردستان به گوش جهانیان برسد."

کبودوند و پیش بینی های نوبل
جایزه صلح نوبل یکی از شش جایزه نوبل است که توسط آلفرد نوبل صنعت‌گر و مخترع سوئدی وقف شده است. این جایزه برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ اعطا شد و هر ساله در اسلو پایخت نروژ به برندگان اهدا می شود.
اسامی برندگان این جایزه معمولا در دومین جمعه ماه اکتبر هر سال در ساعت 11 صبح، به وقت نروژ اعلام می شود که امسال مصادف است با 14 اکتبر2011.
کمیته نروژی نوبل اوایل ماه مارس اعلام کرد که اسامی 241 کاندید برای کسب این جایزه ثبت شده اند.
این کمیته در طول پنجاه سال گذشته اسامی نامزدهای کسب این جایزه را آشکار نکرده است.
پریو، موسسه تحقیقاتی صلح اسلو، که هر ساله به صورت سنتی در مورد برنده های جایزه نوبل گمانه زنی می کند، امسال نیز احتمالاتی را برای دریافت جایزه صلح نوبل 2011 مطرح کرده است.
کریستیان برگ هارپویکن، مدیر پریو، در گزارشی که امسال در سایت این موسسه منتشر شده پیش بینی کرده است که جایزه صلح نوبل 2011 به یک رهبر یا فعال زن که قابلیت پیشبرد اهداف صلح را داشته باشد تعلق گیرد.
این سایت با اشاره به اسامی زنانی که شانس کسب جایزه صلح 2011 را دارند از جین شارپ، نظریه پرداز سرشناس مبارزات مدنی به عنوان یکی از شانس های کسب این جایزه در سال جاری نام برده است.
با این حال پریو علاوه بر اساس کمپین ها و تلاشهایی که برای هر یک از نامزدها آغاز شده، یک لیست 12 نفره را منتشر کرده که در میان آنها علاوه بر محمد صدیق کبودوند، جولیان آسانگ، بنیانگذار سایت ویکی لیکس نیز دیده می شود.

ملاقات حضوری و مرخصی ممنوع
محمد صدیق کبودوند، موسس و رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به دلیل فعالیت های حقوق بشری، نوشته ها و تاسیس سازمان غیردولتی دفاع از حقوق بشر کردستان به بیش از 10 سال زندان محکوم شده است.  وی اکنون در چهارمین سال زندانش به سر می برد و حکم او قطعی و درخواست رسیدگی مجدد نیز رد شده است.
این فعال حقوق بشر کرد طی دو سال گذشته سه بار سکته ناقص قلبی ومغزی داشته است. در ماه های گذشته خانواده محمد صدیق کبودوند و بسیاری از فعالان حقوق بشر بارها نسبت به وضعیت سلامت جسمی او هشدار داده اند.
پریناز حسینی، همسر آقای کبودوند در مورد آخرین وضعیت او به روز می گوید: "قرار است امروز دوشنبه برای آخرین ملاقات در سال جاری به ملاقات همسرم برویم. او به بیماری پروستات مبتلا است و به خاطر عدم رسیدگی مسولان پزشکی زندان و خودداری از انتقال وی جهت  مداوا به خارج از زندان وضعیت سلامتی وی روز به روز بدتر می شود. هفته گذشته در جریان آخرین ملاقات کابینی متوجه پریدگی رنگ و کاهش وزن شدید وی شدیم."
خانم حسینی همچنین یادآوری می کند که علیرغم سپری شدن بیش از یک سوم دوران حبس مقامات قضایی با اجازه مرخصی وی مخالفت می کنند: "دادستانی تهران بالاخره بعد از بارها پیگیری و درخواست کتبی بدون ذکر دلیل به ما گفته اند که هیچ گونه درخواستی مبنی بر ملاقات حضوری و مرخصی با آقای کبودوند پذیرفته نخواهد شد."
نسرین ستوده، وکیل مدافع محمد صدیق کبودوند، که اینک خود در زندان به سر می برد، در یکی از آخرین مصاحبه هایش قبل زندان، در خصوص پرونده آقای کبودوند به روز گفته بود: "به عنوان وکیل آقای کبودوند، بعد از آنکه حکم ایشان در دادگاه تجدید نظر مورد تائید قرار گرفت، از اعمال ماده 18 استفاده کردم. همان زمان اعتراض را به هیات تشخیص دیوان عالی کشور ارائه دادم اما متاسفانه قضات مربوطه بعد از گذشتن زمانی خیلی طولانی، اعلام کردند این درخواست مورد تائید آنها قرار نگرفته و متاسفانه حکم صادره قطعی شده است. متاسفانه باید بگویم وکلا در رابطه با پرونده آقای کبودوند نمی توانند هیچ کاری انجام دهند، اما این حکم با هر اصولی از قانون و هر مفهومی از عدالت مورد بررسی قرار بگیرد، حکمی غیر قانونی، غیر حقوقی، ظالمانه و ناعادلانه است."




هزاران معترض، "جمعیت آلوده" ‌اند

تحلیل حلقه کیهان از بیست ماه اعتراض

هم‌زمان با آغاز مجدد اعتراضات خیابانی هواخواهان جنبش سبز از روز 25 بهمن‌ماه، یکی از اعضای حلقه سرمقاله نویسان  روزنامه کیهان، با انتشار نوشته‌ای بلند در سایت رجانیوز، نزدیک به احمدی‌نژاد  از تحلیل این حلقه نسبت به اعتراضات بیست ماه گذشته پرده‌برداری کرد و معترضان را "جمعیتی چندهزار نفره و آلوده" خواند.
مهدی محمدی، سرمقاله نویس روزنامه کیهان، در این یادداشت قدم به قدم، به توضیح  و تحلیل شرایط فعلی کشور و ترفندهای حکومت برای رویارویی با آن پرداخته است.
نوشته وی در حالی منتشر شده که رجانیوز، درابتدای این مطلب، تایید کرده است که برای موسوی و کروبی "محدودیت‌های ارتباطی" ایجاد شده و دلیل آن را هم روابط "ضدامنیتی و منجر به اقدام علیه امنیت ملی" دانسته؛ اما در ابتدای همین تحلیل، معترضان "جمع محدودی" معرفی شده‌اند که تعداد کم آنان "میرایی فتنه" را ثابت کرده است.
از سوی دیگر، این نوشته اگرچه برای نخستین بار، معترضان تهرانی را "جمعیت آلوده" نامیده است، اما تایید کرده که تا روز  سالگرد انتخابات ریاست‌جمهوری، در روز 22 خرداد، معترضان در خیابان‌ها حضور داشته‌اند: "به فاصله حدودا یک سال از 22 خرداد 1389 (آخرین باری که سبزها توانستند خودی بنمایانند) جمعیتی تقریبا چند هزار نفره را به خیابان بیاورند، نظام را مجبور به برخورد و امنیتی کردن فضا کنند و چند کشته روی دست نظام بگذارند".

25 بهمن؛ آغاز دوباره جنبش سبز
اعتراضات روز 25 بهمن، که به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی و در حمایت از اعتراضات مردم تونس و مصر برگزار شد، آغاز دور جدیدی از حضور خیابانی معترضان سبز بود.  اعتراضات این روز از نظر حامیان احمدی‌نژاد نشانه "شکل‏گیری یک پدیده‏ی مهم امنیتی در کشور" بود: "انتقال هسته‏ی تولید ناآرامی به بیرون کشور".
حضور مردم در خیابان‌ها، از نظر نویسنده، به معنای آن است که مردم دچار "ترس از دستگاه امنیتی نظام" نباشند. همچنین تحلیل نویسنده آن است که حضور مردم، می‌تواند باعث "موج جدیدی از آشوب‌ها" شود.
مهدی محمدی در یادداشت خود، با اشاره به اعتراضات مردم در مصر و تونس، دلیل موفقیت آنان را "استقامت" می داند که در این صورت "راه به نتیجه رسیدن... کوتاه و آسان خواهد شد".
 وی صراحتا برای نخستین بار اعلام کرده برخلاف برخی نظرات که "نظام از تحولات کشورهای مصر و تونس این درس را آموخته که نباید نسبت به معترضان خشونت بیش از حد اعمال کند؛ چرا که این کار ممکن است به جای خاموش کردن اعتراضات به شعله‏ورتر شدن آن بینجامد" چنین مساله‌ای را رد کرده است.

اعتراف به کشته شدگان در تجمعات
محمدی در این یادداشت، ضمن تایید حضور معترضان در روز 22 خرداد 89 ـ– که پیش از این همواره انکار می‌شد ـ– اعتراف می‌کند که نظام به دلیل حضور مردم در روز 25 بهمن "مجبور به برخورد و امنیتی کردن فضا [شده]...  و چند کشته روی دست نظام [مانده است]...". نکته‌ای که پیش از این همواره آن را تکذیب کرده اند.
وی همچنین با اشاره به موضع‌گیری‌ها بعد از راه‌پیمایی 25 بهمن، آن را دستاورد نظام می‌داند: "نظام توانست با استفاده از فضای به‌وجود آمده‏ی بعد از 25 بهمن، یک اجماع تقریبا کامل از خواص علیه موسوی و کروبی به ‌وجود بیاورد... با موضع‏گیری مجلس در روز 26 بهمن و همچنین مصاحبه‏های پی در پی چهره‏های همراه فتنه علیه موسوی و کروبی در روزهای بعد از آن عمق پیدا کرد".
این در حالی است که تنها چند روز پس از سخنان افرادی چون حسن روحانی، احمد ناطق نوری، علی لاریجانی، اکبر فلاحیان، محمدباقر قالیباف و محسن رضایی در محکومیت وقایع ۲۵ بهمن، حامیان احمدی‌نژاد این موضع‌گیری‌ها را برای نجات هاشمی دانستند و از سکوت 18 ماهه این افراد انتقاد کردند.
نویسنده این یادداشت، همچنین برای نخستین بار اعتراف کرده که "نظام بعد از 25 بهمن عملاً موسوی و کروبی را بازداشت کرد (منتها در خانه)". این نکته نیز پیش از این همواره توسط مقامات حکومتی تکذیب شده است.
به گفته سرمقاله نویس کیهان "نظام پس از 22 بهمن... توانسته یک اجماع وسیع در سطح خواص ایجاد کند مبنی بر اینکه آنچه در روز 25 بهمن رخ داد و از آن به بعد رخ خواهد داد، دیگر یک فتنه نیست بلکه رویارویی آشکار ضد انقلاب با انقلاب است و طبعا کسی مخالف شدت عمل در سرکوب آن نیست". وی همچنین افشا کرده که موضع‌گیری "خواص" درباره روز 25 بهمن، از سه روز پیش از آن، برنامه‌ریزی شده بود و تلاش‌ها برای آن ادامه داشته است.
وی همچنین با اشاره صدور بیانیه شورای هماهنگی در روز 26 بهمن، بار دیگر بر "دستگیری موسوی و کروبی" مهر تایید زده است.

نگرانی از مغز متفکر خارج از دسترس
محمدی با اشاره به ناآرامی‌ها در "تهران و یکی دو شهر دیگر" آن را ناشی از "جمعیت آلوده" دانسته و تلویحا از انتقال مغز متفکر تصمیم‌گیری جنبش سبز " به جایی... که خارج از دسترس نظام باشد و امکان برخورد امنیتی با آن منتفی شود" ابراز نگرانی کرده است.
وی با اشاره به بازداشت موسوی و کروبی و قطع تمامی ارتباطات آنان؛ می‌نویسد: "حصر کامل این مشکل را برای این جریان ایجاد کرده که به موسوی و کروبی دسترسی ندارد تا یک اظهارنظر صریح از آنها در این مورد بگیرد. این احتمال وجود دارد که هدف تلاش‏های بستگان درجه اول موسوی و کروبی برای دیدار با آنها پر کردن این خلا از طریق گرفتن یک دست نوشته، نقل قول یا چیزی شبیه به آن در تأیید شورای هماهنگی راه سبز امید باشد".
  اشاره وی به حصر کامل، در حالی صورت گرفته است که این اخبار در تریبون های رسمی همواره  تکذیب شده و می شود.
 از سوی دیگر، برخلاف سخنانی که پیش از این درباره رابطه رهبران جنبش سبز با مقامات خارجی گفته می‌شد، وی تصریح کرده است که این افراد "مجموعه ملاحظاتی... برای ارتباط گیری با خارجی‏ها، جلب حمایت آنها و درخواست از آنها برای فشار آوردن به نظام داشتند".
وی همچنین نگرانی خود را از امکان تحریم ایران به دلیل نقض حقوق‌بشر، پنهان نکرده است: "این روش برای جلب موافقت جامعه‏ی بین‏المللی با اعمال تحریم‏های بیشتر علیه ایران با بهانه‏های حقوق بشری، کارایی بسیار زیادی دارد. چرا که این‏بار درخواست کنندگان تحریم در واقع نمایندگان رسمی جنبش سبز ایران هستند".
ضمن اینکه از دید نویسنده این نوشته در همین شرایط باید نگران اتحاد اپوزیسیون جمهوری‌اسلامی بود زیرا: "شکل‏گیری و جان گرفتن شورای هماهنگی راه سبز امید کمکی موثر به پروژه‏ی تشکیل اپوزیسیون واحد علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق متحد کردن همه‏ی گروه‏های اپوزیسیون است که سال‏ها دنبال آن بودند".

اعتراض متمرکز به رهبری
محمدی با اشاره به اینکه در روز اول اسفند، رهبری سیبل حملات بود و" شعار‏هایی درباره‏ی شبیه‏سازی ایران و برخی دیکتاتوری‏های منطقه" شنیده شد از شعار متمرکز معترضان علیه رهبری خبر داده است هرچند به اعتقاد وی "این حرکت فقط ضد انقلابِ کینه‏دار از انقلاب و امام را پای کار می‏آورد و برای نظام فرصتی فراهم می‏کند تا آن‏ها را شناسایی و به تدریج در تجمعات خیابانی دستگیر کند". این همان مساله‌ای است که پیش از این مورد اعتراض برخی از اصول‌گرایان نیز قرار گرفته بود.
این تحلیل با این پیش‌بینی به پایان می رسد: "مزمن شدن فراخوان‏های خیابانی دارای این آسیب برای سرویس‏هاي مدیریت کننده پروژه‏ی فتنه‏زاي بیرون است که به دلیل ثابت بودن سرجمع کسانی که به خیابان می‏آیند و با دستگیری و برخوردهایی که انجام می‏شود، به تدریج از تعداد آنها کاسته خواهد شد".


پورنوگرافی آماتور، اقتصاد مشارکتی

بخش دوم و پایانی
سوسننا پاسونن؛ استاد دانشگاه هلسینکی فنلاند[۱]
برگردان: 
علی تهرانی
سوسننا پاسونن- تقسیم‌بندی آماتور و حرفه‌ای ساده است. حرفه‌ای، آموزش دیده است، در انجام کارش مهارت دارد و تجهیزات کارش پیشرفته است. آماتور وسایل ساده‌ای دارد و برای انجام کارش آموزش ندیده است. تفاوت دیگری هم میان این دو وجود دارد: حرفه‌ای‌ها برای پول کار می‌کنند و آماتورها برای لذت.
  همانطور که از ریشه‌ی واژه‌ی آماتور، یعنی آمار amare درلاتین به معنای عشق، برمی‌آید انگیزه‌ی کار آماتور فراتر از انگیزه‌های مالی است. حرفه‌ای فعالیت کاری‌اش را دنبال می‌کند، اما آماتور به دور از دغدغه‌ی کار و در زمان استراحت یا اوقات فراغتش کار می‌کند. حرفه‌ای بودن بار مهارت و کیفیت را همراه دارد در حالی که آماتوریسیم متضاد را می‌رساند. همینطور مفاهیم فوری، حقیقی و کمتر ساخته شده را ارائه می‌کند. در پورن آماتور، تولیدکنندگان شخصی‌ترین بخش زندگی خود را ضبط می‌کنند و به عمومی‌ترین مکان‌ها یعنی اینترنت می‌برند.

حرفه‌ای‌های آماتور یا آماتورهای حرفه‌ای؟

طبقه‌بندی آماتور و حرفه‌ای در اواخر قرن نوزدهم و پس از مطرح شدن گفتمان «اوقات فراغت» و جداسازی حریم‌های خصوصی و عمومی شکل گرفت. از همان زمان واژه‌ی آماتور گذار معنایی خود را آغاز کرد و از بار معنایی «عاشق» به سوی «کسی که سرگرمی را با هدف لذت دنبال می‌کند» حرکت کرد. این مفهوم کاملاً در فضای طبقه‌ی متوسط شهری‌ای تعریف شد که به دنبال سرگرمی است.
صاحب‌نظران دلایل زیادی برای اقبال مخاطب به سوی پورنوگرافی آماتور برشمرده‌اند: تولیدات بصری، اعم از عکس یا فیلم آماتور درباره‌ی واقعیت و از واقعیت است؛ واقعیت و اصالت آن‌چه می‌بینید؛ حس حقیقتی که از پس رسانه به سوی مخاطب می‌آید؛ اشتیاق دیدن کسانی که کاری را که دوست دارند و از سر علاقه‌ی صرف و نه انگیزه‌ی مالی می‌کنند. تولیدکنندگان آماتور از آن‌چه انجام می دهند فیلم می‌گیرند برای این که مخاطب هم جزیی از آن تعریف شده است. آنها تحریک جنسی شده‌اند برای این که کسی دیگر نیز با دیدن آنها تحریک شود؛ و این لذت دوسویه است که پورن آماتور را محبوب می‌کند.
ارتباط میان تولیدکننده و مصرف‌کننده‌ی پورن آماتور، بازیگر و مخاطب یک دیالوگ دو طرفه است که بر اساس لذت دوسویه بنیان گذاشته است. تولیدکننده آن را نه به خاطر منافع مالی که به خاطر علاقه‌ی شخصی‌اش تولید کرده است. ارتباط و تمرین جنسی با میل جنسی واقعی و اصالت احساس آن از موقعیت رفتار جنسی و حقیقت مربوط به خود رفتار جنسی رازگشایی می‌کند؛ مفهومی که مورد اشاره‌ی فوکو نیز هست. رابطه‌ای که نیازمند کشف و فاش‌سازی دائم است. البته بسیاری از این ویدئوها بدون اجازه‌ی بازیگران آن و تحت عنوان «همسر قبلی» یا «دوست دختر سابق» در سایت‌های مختلف منتشر می‌شود که حکایت از نا آگاه بودن تولیدکننده و لذت دوسویه‌ی مخاطب در لحظه‌ی تولید است، اما این اصالت هم برای مخاطب لذتبخش و پرجاذبه است.

تاریخچه‌ی رسانه‌ای

از نظر سابقه‌ی رسانه‌ای پورن آماتور به دنبال زدودن رسانه از محتوا است. فعالیت‌های آماتور در تاریخ رسانه معمولاً به سبب آن‌چه کیفیت پایین خوانده شده به حاشیه رانده شده‌اند. صنعت پورن از اولین حوزه‌هایی بود که تکنولوژی و ابزار مدرن تولید محتوای تصویری را مورد استفاده قرار داد. بسیاری اواخر دهه‌ی ۹۰ را نقطه‌ی عطفی برای پورنوگرافی آنلاین می‌دانند. مردم عادی می‌توانستند آن‌چه را می‌خواستند در معرض دید عموم قرار دهند و نیز در گروه‌ها و فَرِم‌های مختلف با گروه‌های هم نظر و هم علاقه ارتباط برقرار کنند.
پورن آماتور متولد دوره‌ی رسانه‌های آنلاین نیست. اواسط دهه‌ی ۸۰ زمانی که میلیون‌ها نفر اولین دوربین شخصی خود را خریدند و اولین فیلم پورن خود را ساختند را می‌توان نقطه‌ی آغاز این پدیده دانست. برخی از این فیلم‌ها برای دیدن دیگران عرضه شدند، اما در اواخر دهه‌ی ۸۰ بود که محبوبیت پورن آماتور برای اولین‌بار به فروش پورن حرفه‌ای و تجاری لطمه وارد کرد. صنعت بزرگسالان اما آنقدر انعطاف داشت تا پورن آماتور را به زیر گروهی از پورن تجاری بدل کند و در ژانرهای دیگر نظیر گونزو[2] ادغام کند.

پورنوگرافی آماتور؛ کار یا تفریح؟

آماتورها کاری می‌کنند از سر علاقه و دوست داشتن در حالی که حرفه‌ای‌ها برای پول کار می‌کنند. پورن آماتور روابط جنسی «خوب»- روابط جنسی بدون پول و فقط به خاطر علاقه‌ی متقابل- را نشان می‌دهد، اما بسیاری از ویدئوهای آماتور پس از ورود به صعنت تجاری پورن سهمی را نصیب سازندگان‌شان می‌کند که از این جا به بعد برچسب روابط جنسی برای پول و کارگر جنسی می‌خورند و این تقسیم‌بندی را دشوار می‌کند. تفکیک حرفه‌ای و آماتور نه تنها مسئله‌ی انگیزه را مطرح می‌کند بلکه واقعیت و اصالت[3] را نیز به رخ می‌کشد.
تصاویری از مردم عادی با اشتیاق واقعی به روابط جنسی، در حال برقراری روابط واقعی و در مکان‌های واقعی در کنار مستقیم بودن و القای حس اصالت به همراه کیفیت پایین در مرکز مجبوبیت پورن آماتور قرار دارد.

حوزه‌ی کلامی نوین

این محبوبیت ساخت واژه‌ای نوین نظیر «حرفه‌ای آماتور» و یا «آماتور حرفه‌ای» را سبب شده است. بازیگرانی به دنیای پورن معرفی شده‌اند که در محیطی نیمه حرفه‌ای به فعالیت می‌پردازند و این به عدم وضوح مرز این دو افزوده است. آماتورهای حرفه‌ای، ممکن است مهارت‌های حرفه‌ای داشته باشند، اما در فعالیت‌شان اغلب انگیزه‌ی مالی وجود ندارد و در زمان فراغت از کار به آن می‌پردازند. برای هنری جنکین[4] این نمونه‌ی یک فرهنگ مشارکتی است و درواقع هم تولیدکننده و هم مصرف‌کننده در مرکزیت این مشارکت قرار دارند.
این بدنه‌ی کار داوطلبانه در به کار بردن انواع جدید مدل‌های تجاری استفاده شده است. تب اهمیت به مخاطب رسانه به عنوان مشارکت‌کننده‌ی فعال به جای مصرف‌کننده‌ی منفعل در صنعت رسانه بالا گرفته است. سایت‌های تجاری که انعطاف‌پذیری لازم را داشته‌اند نظیر redtube.com،youporn.com و porntube.com در این زمینه شایان توجه‌اند. جایی که در آن کاربران می‌توانند ویدئوهای خود را آپلود کنند برای سایر ویدئوها کامنت بگذارند و به آنها امتیاز دهند به مخاطب امکان مشارکت در تولید محتوا را می‌دهد.

پورنوگرافی آماتور و اقتصاد مجانی

اقتصاد دیجیتال بر پایه‌ی کار مجانی استواراست. پورن آماتور اگرچه نوعی لذت است، اما نوعی کار نیز تلقی می‌شود. اگرچه پورن آماتور برای دیگر مخاطبان ساخته و آپلود می‌شود تا در واقع مجانی در اختیار دیگران قرار بگیرد، اما سایت‌هایی که آن را میزبانی می‌کنند از این راه درآمد دارند. از طریق فروش فضا برای آگهی و یا در انحصار گرفتن حق کپی‌رایت برای توضیحات بعدی و در صنعت پورن تجاری کسب سود تجاری هدف آنها است. از لحظه‌ی آپلود سرنوشت پورن آماتور نامعلوم است این نوع خاص از محتوا نیز مانند دیگر انواع محتوا از لحظه‌ی انتشار کنترل آن در اینترنت از دست تولیدکننده خارج می‌شود و متن از روایت و بافت آن جدا می‌شود. بنابراین می‌توان پورن آماتور را تلفیقی از اقتصاد مشارکتی و اقتصاد بازار آزاد و با هدف کسب سود اقتصادی دید که تعامل میان این دو همواره حاضر و در جریان است.

پی‌نوشت‌ها:

۱- برگرفته از مقاله Labors of love: net por, Web 2.0 and the meanings of amateurism . این مقاله در سال 2010 در نشریه آکادمیک رسانه های نو و جامعه منتشر شد.
2- gonzo
ژانری که در آن حضور دوربین ملموس است و گاه بازیگر با دوربین حرف می‌زند یا یکی از
بازیگران دوربین را حمل می کند. این ژانر معمولا بر اساس داستان نیست و بر محوریت ویژگی خاص فیلم مانند سن بازیگران یا موقعیت برجسته‌ی بدنی آنها طبقه‌بندی می‌شود.
3- authenticity
4-Henry Jenkins

بخش نخست:
دریچه‌ای برای پورنگرافی آماتور



مردان فاعل و زنان مفعول، خشونت علیه زنان با ازدواج موقت

سوده راد
سوده راد- رسم زناشویی موقت از دیرباز و حتی پیش از ورود اسلام به ایران وجود داشته است. ولی با فراگیر شدن پیروی اسلام و بویژه مذهب شیعه، چه پیش از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن، هر بار که زمامداران کمر همت به برپا کردن جامعه‌ای دینی بسته‌اند، ازدواج موقت، چهره‌ای جدید گرفته است.
آنچه که در تمامی این سال‌ها مشترک بوده است، از سویی نگاه ویژه‌ای است که به زن در این ازدواج‌ها می‌شده و می‌شود که اگر نگوییم نگاهی بد است، به جرأت نگاهی نه چندان خوب است و از سوی دیگر دلایل مرد‌ها برای اختیار همسران موقت از یک نظر تا ۹۹ سال، دلائلی چون جوانی و عدم آمادگی برای ازدواج، سفر و دوری از همسران‌شان یا حتی تنوع‌طلبی و نارضایتی از همخوابگی با همسران‌شان بوده است.
  امروز اما، در کشوری که زمامدارانش آن را جمهوری اسلامی می‌نامند، ازدواج موقت مایه سعادت برای مردان و زنان معرفی می‌شود و کنشگران بیم دارند زمامداران در ادامه سیاست‌های مردسالارانه خود، این بار با قانونی کردن ازدواج موقت، خشونتی دیگر را بر زنان تقدس بخشند. مردان گویا به جبر آفرینش، اسیر دیو سرکش و مهارناپذیر نیاز‌های جنسی خود هستند و زنان برای آرامش بخشیدن به مرد، گاهی تولید مثل و ادامه نسل مرد،‌ زاده شده‌اند. عموم حامیان صیغه، بر گناه کام‌گیری غیرشرعی مردان از زنان تأکید می‌کنند و با آرامش، «راه درست سعادتمندی دنیوی و اخروی»، یعنی «متعه» را پیش روی قانون‌گزاران و جامعه گذاشته و گاهی آن را نسبت به ازدواج دایم برتری هم می‌دهند. چرا که زن می‌تواند بر سر مدت ازدواج مذاکره کند، مهریه‌اش را تمام و کمال، حتی در صورت برقرار نکردن رابطه جنسی، دریافت می‌کند و نیازی هم به اجازه همسر برای خروج از منزل ندارد. در این ازدواج مرد، بر خلاف ازدواج دائم، سرپرست خانواده نیست و این باز دلیلی می‌شود بر استقلال اقتصادی بیشتر زن در این نوع زناشویی. زنی که ازدواج موقت می‌کند، با پایان مدت عقد و عده می‌تواند همسر دیگری برگزیند و در زندگی‌اش با تعداد بیشتری مرد رابطه داشته باشد و این به «موهبت آزادی جنسی اسلامی برای زن» تعبیر می‌شود!
فرزندان زنان صیغه‌ای از ارث محرومند و اگر موفق به گرفتن شناسنامه شوند، از نام پدر بی‌بهره می‌مانند و این در جامعه‌ای پدر سالار و دینی خود خشونتی چند برابر بر کودکان است. کودکی که بی‌تردید نا‌خواسته بوده، چرا که ازدواج موقت برای تولید مثل طراحی نشده است و از همین روست که زن یا مرد، بر خلاف ازدواج دائم، می‌توانند به تنهایی برای پیشگیری از بارداری تصمیم بگیرند. احکام مذهب شیعه در این باب مشخص است و حتی آنچه که «قرائت نوین» از اسلام خوانده می‌شود، از ظلمی که بر زن می‌رود کم نمی‌کند. این در حالیست که علمای اهل تسنن به غیر از چند مورد، تفسیر دیگری نسبت به ازدواج موقت دارند و آن را اسلامی و مجاز نمی‌دانند.
از دیدگاه فرهنگی و شرایط حاکم بر جامعه، شرمگینی و پنهان کاری این نوع زناشویی، گریبان‌گیر هم زن و هم مرد است. یادآوری آنچه بر دو همسر یک مرد، یکی موقت «شهلا جاهد» و دیگری دایم «لاله سحرخیزان»، و خود آن مرد، گذشت، سراسر درد و خشم از آسیب‌های اجتماعی مردسالار است. حال این پرسش مطرح می‌شود که قانون ازدواج موقت، از کدام زنان حمایت می‌کند؟ قانونی که همچون تمامی قوانین کشوری برای همه اتباع کشور نوشته می‌شود و نه برای عده‌ای خاص با شرایط خاص که قانونی شدن یا نشدن این رسم در واقع اثری بر روش زندگی‌شان ندارد.
  در طول جنگ بین ایران و عراق، سربازان از یک سو و بیوه زنان سربازانی که جان خود را از دست داده بودند از سویی دیگر به ازدواج موقت تشویق می‌شدند. این زنانشویی قراردادی دو طرف برنده معرفی می‌شد. مرد وقتی خسته از جنگ باز می‌گشت، در آغوش زنی آرامش می‌گرفت و زن هم با دریافت مهریه از عهده فشار‌های اقتصادی بر می‌آمد و هر دو از راهی مشروع و خداپسندانه نیاز‌هاشان برطرف می‌شد. امروز ولی نسل بیوه زنان جوان زمان جنگ، پا به سن گذاشته‌اند و دختران و پسران جوان و نوجوان‌شان، نگاهی دیگر به سنت‌ها و قوانین دینی دارند. آن‌ها بی‌محابا با هم ارتباط برقرار می‌کنند و قانون را دست و پاگیر می‌دانند. این است که عده‌ای این روابط را «معضل اجتماعی» می‌دانند.
  نه تنها در هر دو این استدلال‌ها، مرد‌‌ همان حیوان وحشی نیازمند به سکس و زن، مطیع و خدمت دهنده است، بلکه مرد فاعل است و زن مفعول. مرد انسان است با نیازهای تعریف شده و گریز ناپذیر و زن کالاست، سرویس دهنده با قیمت مشخص برای مدت مشخص. زن هرگز نیاز جنسی نداشته و ندارد و اگر هم دارد به اندازه مرد نیست. این تعاریف آیا جز تعریف تن‌فروشی یا روسپی‌گری است؟ آیا خانه‌های عفاف جز مکانی برای داد و ستد زن‌ها صیغه رو هستند؟
  جدا از بار لغوی هر کدام از این کلمات، نفس عمل یکی است: «ارائه خدمات جنسی، در قبال هزینه‌ای معلوم». تنها تفاوت ازدواج موقت یا صیغه، با تن‌فروشی، در خواندن خطبه‌‌ای است که زنا و گناه کبیره را به متعه و ثواب تبدیل می‌کند. وقتی مخالفان ازدواج موقت از لزوم رسمی شدن چنین داد و ستدی می‌پرسند، این بار غرب و کشورهای غربی، به عنوان «مراکز فساد و کمونیسم جنسی که هرزگی را به داخل مرزهای اسلامی هم صادر می‌کنند»، تبدیل به شاهدی صادق بر نیاز جامعه به چنین «چاه فاضلابی» برای تخلیه «نیازهای جنسی جامعه» می‌شوند!
البته دور از ذهن نیست که منظور از چاه فاضلاب از نظر ایشان، زنانی هستند فرودست و نیازمند که با انتخاب تن‌فروشی نیاز جنسی مردان مرفه و خسته جامعه را برطرف می‌کنند. آیا زنانی که به گفته ایشان، با میل خود، چنین «شغلی» را انتخاب می‌کنند، از کرده خود راضی‌اند و به روش زندگی خود مفتخرند؟ آیا انتخاب‌شان بر اثر فشار‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به چنین کاری محدود نشده است؟
  شاید این واقعیت که کمتر از ۴% انسان‌هایی که تن فروشی می‌کنند مرد هستند با نگاهی به آمارهای جهانی تقسیم ثروت توجیه شود. زنان با اینکه ۵۱% کل جمعیت دنیا را تشکیل می‌دهند، تنها ۱% از ثروت جهانی را در اختیار دارند و اینجاست که تعبیر «جنس دوم» برای زن، به خوبی خود را نشان می‌دهد.
در اکثر کشورهای پیش‌رو در برابری جنسیتی، تن فروشی، برای احترام به به شأن انسانی ممنوع است.
  در کشورهایی چون هلند و آلمان که تن فروشی تجارتی چون سایر تجارت هاست، آمار خشونت علیه زنان، از خشونت‌های خانگی گرفته تا تجاوز، کاهش نیافته است. در آلمان تنها ۱% زنان تن فروش قراردادهای رسمی دارند و تحت پوشش بیمه و سایر خدمات اجتماعی هستند و این رقم بر خلاف انتظار در هلند تنها به ۴% می‌رسد. اکثریت قریب به اتفاق این زنان مهاجران کشورهای فقیر شرق اروپا هستند که تن خود را به مردان ثروتمند غرب می‌فروشند. ساز و کار این تجارت درست مانند شبکه‌های مافیایی هرمی‌ است و آن‌ها که دیگر مایل به همکاری با این شبکه‌ها نباشند مجبور به پنهان شدن در شهری دیگر و گاهی تعویض هویت خود هستند تا بتوانند بدون ترس از امنیت جانی خود به زندگی ادامه دهند.
  در فرانسه که نزدیک به ۶۱ ملیون نفر جمعیت دارد و تن‌فروشی ممنوع است، تعداد کسانی که تن‌فروشی می‌کنند، نصف تعداد این افراد در هلند، با هفده ملیون نفر جمعیت، است و بیست برابر کمتر از آلمان، با هشتاد و دو ملیون نفر جمعیت تخمین زده می‌شود. در سوئد، با جمعیت نه ملیون نفر که تن فروشی غیر قانونی است و «مشتریان سرویس‌های جنسی» باید جریمه پرداخت کنند، تعداد «ارائه کنندگان این خدمات» از صد نفر تجاوز نمی‌کند. این واقعیت تأکید کنشگران حقوق زنان را بر تأثیر قانون بر رواج تن فروشی، شرعی یا غیر شرعی تأیید می‌کند، چرا که قانونی شدن با افزایش این آسیب اجتماعی و خشونت بر زنان رابطه‌ای مستقیم دارد.
  بی‌تردید اولین گام برای روشن کردن واقعیت زن‌ستیز این گونه قوانین؛ آگاهی و باور برابری جنسیتی زنان است. سال‌ها زنان خیانت‌های همسران خود را با ناتوانی ارضای جنسی‌شان توجیه کرده‌اند. این در حالی است که یافته‌های مطالعاتی که مغز زن و مرد، و در نتیجه کارکرد آنرا متفاوت قلمداد می‌کنند، بر روی زنان و مردانی صورت گرفته است که از کودکی رفتارهای اجتماعی را با مرزبندی‌های جنسیتی حاکم آموخته‌اند و نه بر کودکان. این چنین است که متأسفانه بسیاری از زنان نه تنها خشونت را بر خود روا می‌دانند، بلکه نا‌آگاهانه نقش موثری در افزایش و بی‌اهمیت نشان دادن نابرابری‌های جنسیتی بازی می‌کنند. این واقعیت می‌تواند و باید تغییر کند.



تعریف مسئله

لارن استارکی (Lauren Starkey)
برگردان: 
حمید پرنیان
لارن استارکی − از کجا می‌شود فهمید که چه مسئله‌ای واقعی است و چه مسئله‌ای واقعی نیست؟ در اینجا برآنیم تفاوت‌های میان مسئله‌ی اصیل و مسئله‌ی غیراصیل را بررسی کنیم و نیز به این موضوع بپردازیم که تشخیص مسئله‌ی واقعی مشکل است.

پی‌جویی مسئله

مهم نیست که مسئله‌ی ما چه باشد؛ مهم این است که تنها راه برای حل موثر آن، مشخص‌ساختن مسئله‌ی واقعی است، مسئله‌ای که شما پیش از کارهای دیگرتان باید آن را حل کنید. اگر آن را حل نکنید، مسئله هم‌چنان باقی خواهد ماند و شما باید همه‌ی وقتتان را صرف عواقب حل‌نشدن مسئله کنید.
آیا تا به حال وقت گذاشته‌اید که بفهمید مسئله‌ی واقعی چیست و چه‌قدر این مسئله مهم است؟
مثالی بزنیم: پدرام ساعت‌ها صرف کندن علف‌های هرز باغچه کرده و همین چند روز پیش متوجه شده است که علف‌ها باز هم سر بر آورده‌اند. آن‌چه پدرام به آن توجه نکرده، دانه‌های گل آفتاب‌گردانی است که توی ظرف غذای پرندگان ریخته است. هر بار که پرنده‌ها می‌آیند تا دانه‌ها را بخورند چندتایی رو زمین باغچه می‌افتد. تا وقتی پدرام ظرف دانه‌ی پرندگان را جابه‌جا نکند، یا نوع دانه‌هایی که توی ظرف می‌ریزد را تغییر ندهد، هم‌چنان با رویش گل‌های آفتاب‌گردان در باغچه مسئله خواهد داشت. «علف‌های هرز» صرفا پی‌آمد یک مسئله است؛ مسئله، محل و محتوای ظرف غذای پرندگان است.
  مسئله‌ی پدرام حاکی از یک خطای رایج در حل مسئله است. مردم اغلب عواقب یک مسئله را با مسئله‌ی واقعی اشتباه می‌گیرند. این امر به چند دلیل اتفاق می‌افتد. مردم ممکن است سرشان شلوغ باشد و هرچیزی که آنان را بیش‌تر عصبانی کند، وقت بیش‌تری به آن اختصاص می‌دهند. یا ممکن است فرضیاتی درباره‌ی ماهیت مسئله داشته باشند و بدون این‌که آن فرضیات را محک بزنند، وارد عمل می‌شوند.
کار کسی که به «حل‌کردن و برطرف‌کردن» وضعیتی که مسئله‌ی واقعی نیست می‌پردازد، دو پی‌آمد خواهد داشت:
۱. «راه‌حل» رضایت‌بخش نخواهد بود چرا که مسئله‌ی واقعی را لمس نکرده است.
۲. تصمیم‌های دیگری باید گرفته شود تا مسئله‌ی واقعی حل شود.

مسئله‌ی واقعی چیست؟

گاهی اوقات، یافتن مسئله‌ی واقعی بسیار دشوار است. مثال: استادِ مریم، خانمِ گرامی، مقاله‌ی مریم را با نمره‌ی ضعیف به وی بازمی‌گرداند و از او می‌خواهد که آن را از نو بنویسد. مریم، بی‌این‌که بازخوردی از خانم گرامی داشته باشد، نمی‌داند که مقاله‌اش چه اشکال‌هایی دارد. آیا مریم می‌تواند مقاله را به نحو شایسته‌ای تصحیح کند؟ در این مورد، او باید چند کار باید انجام دهد تا مسئله‌ی واقعی مشخص شود.نخست او باید مقاله را از نو با دقت بخواند تا ببیند اشتباه‌اش کجا بوده. اگر مسئله مشخص نشد، او باید به خانم گرامی رجوع کند و از او بپرسد که اشتباه مقاله کجا بوده تا بتواند آن را با استانداردهای خانم گرامی از نو بنویسد.
  در موارد دیگر، اندازه و پیچیدگی مسئله ممکن است بسی کلان باشد. مردم معمولا از رویارویی با این مسائل پرهیز می‌کنند، چرا که فکر می‌کنند زمان و انرژی زیادی باید برای حل مسئله‌ا‌ی بزرگ صرف شود. اما اگر با دقت نگاه کنیم خواهیم فهمید که فقط یک مسئله‌ی واقعی وجود دارد که چه بسا زیاد هم بزرگ نیست، و مقداری حاشیه‌ها و عواقب قاطی مسئله شده‌اند که اگر مسئله را حل کنید آنها خودبه‌خود برطرف می‌گردند.
  چگونه می‌توان مسئله را مشخص کرد؟
چند چیز را باید در ذهن داشت:
الف) اطلاعاتی را که نیاز دارید، جمع‌آوری کنید. اگر لازم است از کسان دیگری بپرسید، این کار را انجام دهید.
ب) گول حاشیه‌های مسئله را نخورید؛ عواقب مسئله را به جای خود مسئله نپندارید.
ج) پریشان و سردرگم نشوید؛ وقتی با مسئله‌ای که به ظاهر گنده است روبه‌رو می‌شوید از کوره در نروید.

• تمرین یک

مسئله‌ی واقعی مثال زیر چیست و چه چیزی این‌جا مسئله پنداشته شده است؟
صاحب یک ساختمان اداری تصمیم می‌گیرد که ده طبقه به این ساختمان اضافه کند تا تعداد مستأجرها را افزایش دهد. وقتی ساخت و ساز به پایان رسید، مستأجرهای قبلی شاکی شدند که آسانسور کند کار می‌کند. صاحب ساختمان زنگ می‌زند به شرکت نصب آسانسور، مشکل را توضیح می‌دهد، و از آن‌ها می‌خواهد که آسانسور سریع‌تری را نصب کنند. به او می‌گویند که آسانسور سریع‌تری وجود ندارد و این‌که مسئله، سرعت آسانسور نیست بل‌که ........

پاسخ

مسئله‌ی واقعی این است که مستاجرها باید زمان زیادی برای آمدن آسانسور منتظر بِایستند، چون تعداد زیادی از آسانسور استفاده می‌کنند و آسانسور در مقایسه با قبل باید طبقه‌های بیشتری را بپیماید. مسئله‌ی مفروض مستاجرها این است که سرعت آسانسور جدید کم است. ولی در واقع، آسانسور دقیقا با همان سرعتی کار می‌کند که قبلا کار می‌کرد.

• تمرین دو

مسئله‌ی این مثال چیست و حواشی مسئله چه چیزهایی هستند؟
الف) سوراخی در سقف وجود دارد.
ب) شاخه‌ی سنگین درختی پس از توفان روی خانه افتاده است.
ج) درخت بزرگ خشکی نزدیک خانه قرار دارد.
د) کف اتاق خواب از نشت آب خسارت دیده است.

پاسخ

درخت کهنسال مرده، یعنی گزینه‌ی ج، مسئله‌ی واقعی است. اگر قطع نشود، وقتی صاحب خانه کف و سقف اتاق را تعمیر کرد و شاخه‌ی بزرگ را برداشت، در صورتی که توفان بیاید، باز هم مشکل مشابهی پیش خواهد آمد.

تمایز میان مسئله و حواشی و عواقب آن

چگونه می‌توانید بفهمید که دارید با مسئله‌ی اصلی دست‌وپنجه نرم می‌کنید و نه با حواشی و عواقب آن؟
وقتی نیاز به یافتن راه‌حل داشتید، باید دو کار انجام دهید:
− از ساختن پیش‌فرض پرهیز کنید،
− درباره‌ی موقعیت تامل کنید.

پرهیز از گذاشتن پیش‌فرض

پیش‌فرض چیست؟ پیش‌فرض، ایده‌ای است که مبتنی بر اطلاعات خیلی کم یا خیلی زیاد است. برای مثال، مدیر یک خواروبارفروشی کارگری دارد که اغلب دیر به سر کار می‌آید. مدیر این پیش‌فرض را می‌سازد که کارگر تنبل است و کارش را جدی نمی‌گیرد. ولی در واقع کارگر خودرویی داشته که دچار مشکل شده است و باید از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کند تا به محل کار بیاید.
  اگر از پیش‌فرض‌‌گذاری پرهیز ‌کنید، می‌توانید همه‌ی اطلاعاتی را که برای تصمیم‌گیری نیاز دارید، بیابید. شما با اطلاعات درست می‌توانید مسئله را روشن‌تر ببینید و از تمرکز بر حواشی و عواقب مسئله پرهیز کنید. بعداً می‌توانید روی راه‌حلی رضایت‌بخش کار کنید. برای مثال، وقتی مدیر پی می‌برد که وسایل حمل و نقل عمومی مشکل اصلی است، باید به کارگر کمک کند که راه دیگری برای به سر کار آمدن پیدا کند تا دیگر بنابر تصور تنبل‌بودن توبیخ نشود.

• تمرین سه

کدام‌یک از این موارد پیش‌فرض است:
الف) من هیچ‌وقت پیتزا درست نکرده‌ام اما فکر می‌کنم باید ساده باشد.
ب) جمال گفته است دنبال کار دوم است چون پول بیشتری نیاز دارد.
ج) دود سیگاری که در هوا باقی ماند، تنفس را برای مردم دیگر سخت می‌کند.
د) کار افراد دیگری که در این پروژه شرکت دارند، تعریفی ندارد، چون نمی‌خواهند که با من کار کنند.
ه) مازیار نمی‌تواند برای مهمانی‌اش کیک درست کند، چون اجاق گاز خراب است.

پاسخ

الف) اینکه درست‌کردن پتیزا کار ساده‌ای است، پیش‌فرض است.
ب) اینکه جمال دنبال کار دوم است تا پول بیش‌تری به دست آورد، پیش‌فرض نیست، چون توضیح داده است که چرا دنبال کار دوم است.
ج) دود سیگار باقی‌مانده در هوا تنفس را برای مردم سخت‌تر می‌کند و این پیش‌فرض نیست.
د) اینکه می‌گوید مردم چون با من همکاری خوبی ندارند، پس کارشان را درست انجام نمی‌دهند، هم یک پیش‌فرض است؛ می‌توان دلایل دیگری برای این مورد پیدا کرد، مثل نداشتن مهارت یا تعهد کاری.
ه) مازیار نمی‌تواند کیک درست کند چون اجاق گاز خراب است؛ این پیش‌فرض نیست، چون مازیار نمی‌تواند بدون اجاق گاز کیک درست کند.

درباره‌ی مسئله تأمل کنید

به خودتان کمک کنید که بین حواشی و عواقب مسئله و خود مسئله تمایز قایل شوید؛ به خود مسئله فکر کنید. از خودتان بپرسید «واقعا چه اتفاقی افتاده است؟» به مسئله با دقت نگاه کنید تا بفهمید آیا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه وجود دارد و نیز اینکه نتیجه‌ی عمل‌تان منجر به مسئله یا مسئله‌ها‌ی دیگری خواهد شد.
تأمل ‌کردن به شما اجازه می‌دهد که مسائلی را که با آن‌ها روبه رو هستید، تعریف کنید و تشخیص دهید و همچنین کمک می‌کند که مسئله یا مسائل بعدی را پیش‌بینی کنید.

• تمرین چهار

چه مسئله‌هایی می‌تواند از این داستان منتج شوند؟
شهروندان یک شهر علیه سه بودجه‌ی مدرسه رأی داده‌اند. در نتیجه، همه‌ی امور استخدامی و خرید مدرسه‌ها معلق می‌شود. هیئت مدیره‌ی مدرسه پیشنهاد می‌کند که دو تن از معلمان را اخراج کند تا ۹۲۰۰۰ دلار صرفه‌جویی شود. مردم این شهر با ر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌أی‌گیری بعدی، که در آستانه بازگشایی مدرسه پس از تعطیلات است، بودجه‌ی جدیدی را تصویب می‌کنند.

پاسخ

اول از همه، به نظر می‌رسد که مردم شهر مسئله را حل کرده‌اند، اما واقعیت این است که آن‌ها مسائل جدیدی تولید کرده‌اند. معلم کم‌تر منجر به افزایش شمار دانش‌آموزان در کلاس‌های درس می‌شود. و درست وقتی چند هفته قبل از این‌که مدارس باز شوند، بودجه تصویب می‌شود، معلم‌ها در برآورد نیازها دچار مشکل شوند.

تعریف‌کردن مسائل درون یک گروه

اگر سخت باشد که بین مسائل واقعی و مسائل شبه‌واقعی خودتان تمایز قایل شوید، پس تمایز قایل‌شدن بین مسائل واقعی و مسائل شبه‌واقعی دیگران به‌مراتب سخت‌تر خواهد بود. برای مثال، رئیس‌تان از شما می‌خواهد نشستی با همه‌ی کارآموزان بگذارید و به‌ آنان توضیح دهید که چگونه ارتباطات ضعیف‌شان را اصلاح کنند. رئیس می‌پرسد: «چرا کمال ایمیل‌هایی را که نماینده‌ها می‌فرستند، به‌موقع نمی‌خواند؟»

در بیشتر مواقع، اگر بخواهیم دست روی مسئله‌ی واقعی بگذاریم، باید بدانیم که سؤال را درست پرسیده‌ایم. سؤال رییس شرکت به‌طور تلویحی بیانگر این است که وی از کمال می‌خواهد تا کارآموزان نحوه‌ی ارسال ایمیل‌ها را تغییر دهند. اما پس از بررسی کوتاهی که کمال انجام می‌دهد، درمی‌یابد که نماینده‌ها ایمیل‌هایشان را تندتند چک نمی‌کنند. پس مسئله را نمی‌توان با این سووال حل کرد: «کارآموزها چه کاری می‌توانند انجام دهند؟» بلکه باید پرسید: «چه‌طور می‌توانیم نماینده‌ها را وادار کنیم که سریع‌تر به ایمیل‌های‌شان جواب دهند؟»

وقتی مطمئن هستید که به مسئله‌ی واقعی دست یافته‌اید و باید آن را به‌صورت گروهی حل کنید، باید بگذارید دیگران هم مسئله را بدانند. ممکن است برخی از اعضای گروه روی حواشی و عواقب مسئله تمرکز کرده باشند یا پیش‌فرض‌هایی درباره‌ی مسئله ساخته باشند. برای یافتن راه‌حل موفقیت‌آمیز، باید همه‌ی اعضای گروه فهم روشنی از مسئله داشته باشند.

• تمرین پنج

گروه احسانه، وی را به‌عنوان سرپرست گروه انتخاب کرده است تا برای یک خیریه‌ی محلی پول جمع کند. گروه امیدوار است که این اعانه‌ها به درد بچه‌های نیازمند بخورد. کدام از موضوع‌های زیر مهم‌ترین موضوع بحث در گروه خواهد بود؟
الف) چه کسی غذا برای نشست خواهد آورد؟
ب) آیا ما باید نشست‌های هفتِگی یا دوهفته یک‌بار داشته باشیم؟
ج) چه‌کسی از گروه انتخاب شود تا از اعانه‌دهندگان تشکر کند؟
د) چه‌نوع فعالیت‌هایی انجام دهیم تا اعانه‌ی بیش‌تری جمع شود؟

پاسخ

بهترین پاسخ گزینه‌ی آخر (د) است. این وظیفه‌ی سرپرست گروه یعنی احسانه است که توجه‌ها را به مسئله‌ی اصلی جلب کند: گروه چگونه باید مراسم گل‌ریزان را انجام دهد. احسانه، با مطرح‌کردن مسئله، می‌تواند ذهن‌ها را فعال سازد تا ایده‌های خودشان را مطرح کنند. موضوع‌های دیگری که مطرح شد، مهم هستند، اما بعد از نشست اصلی می‌توانند پیش کشیده شوند و مورد بحث قرار بگیرند.

معیارهایی برای تعریف‌کردن مسئله

بزرگ‌ترین مانع برای تعریف و تشخیص مسئله، سرعت است. وقتی سرتان شلوغ باشد، وسوسه می‌شوید که به شواهد سطحی و ظاهری بسنده کنید، و وقتی عصبی هستید یا حوصله ندارید این وسوسه بیشتر می‌شود. شما در چنین حالتی سریع عمل می‌کنید و با تامل نگاه نمی‌کنید که مسئله آیا عواقب و حواشی بزرگ‌تر و جدی‌تری خواهد داشت یا نه.
  با این همه، گویا فقط یک تنظیم زمانی می‌تواند چاره‌ی مشکل باشد. اگر حواشی را به‌جای مسئله بگیرید راه‌حل شما هم کارآمد نخواهد بود و مسئله‌ی واقعی هم‌چنان برقرار خواهد ماند.
  به‌علاوه، وقتی شما به مسئله‌های شبه‌واقعی تمرکز می‌کنید و زمان را هدر می‌دهید، باید در ذهن داشته باشید که راه‌های دیگر و درستی هم وجود دارد تا بتوان مسئله را سریع‌تر و ساده‌تر حل کرد. برای مثال، در داستان آسانسور، مسئله‌ی واقعی این است که مستاجرها دوست ندارند میزان طبقات بر استفاده‌ی آن‌ها از آسانسور تاثیر بگذارد. وقتی مسئله را این‌ گونه مشخص کنید، راه‌حل‌های گران و پیچیده‌ای مانند خریدن آسانسور سریع‌تر و افزودن آسانسورهای جدید، کنار گذاشته خواهد شد.

چکیده‌ی بحث

حل‌کردن کارآمد و موثر مسائل، از مشخص‌کردن مسئله‌ی واقعی آغاز می‌شود تا آن را از شبه‌مسائل جدا کند. اجازه ندهید اندازه و هیبت مسئله و پیش‌فرض‌های شما یا نبود اطلاعات مانع کارتان شود و نتوانید راه‌حل مؤثر را پیدا کنید. در مورد وضعیت خوب تأمل کنید، و وسوسه نشوید تا به‌جای خود مسئله به حواشی و عواقب آن بپردازید.

ادامه دارد

توضیح مترجم: آنچه خواندید بخش ۲ از مجموعه‌ی "ورزیدگی در تفکر انتقادی" است. این مجموعه بر پایه‌ی ترجمه‌‌ای آزاد از کتاب زیر عرضه می‌شود:
Lauren Starkey, Critical thinking skills success in 20 minutes a day, New York 2010

بخش پیشین:
شناخت مسئله




اسپینوزا سبز شد

آتنا پژوهش
«هدف دولت آزادی است.» این گفته‌ی مشهور باروخ اسپینوزا، فیلسوف معروف هلندی در پایین عکس‌های اعتراضی دانشجویان ایرانی در آمستردام نقش بسته است.
آنها از شنبه تا دوشنبه، ۱۲ تا ۱۴ مارس، با پوشاندن صورت‌های خود و حمل تصاویر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی به کمپین جهانی «حمایت سبز» پیوسته‌اند و با انداختن شالی سبز بر گردن مجسمه‌ی اسپینوزا که در مرکز شهر آمستردام در محل تولد این فیلسوف آزادیخواه نصب شده است، به زندانی شدن رهبران جنبش سبز و شماری از روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی و سیاسی در ایران اعتراض کرده‌اند.
  تحصن فعالان دانشجویی در مقابل دفتر سازمان ملل در شهر ژنو در سوئیس هم در روز شنبه برگزار شد. شرکت‌کنندگان با در دست داشتن پلاکادرها و عکس‌هایی از زندانیان سیاسی خواستار آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی و مشخص شدن وضعیت خانواده‌های موسوی و کروبی شدند.
  کمپین جهانی حمایت سبز، در پی فراخوان فعالان جنبش دانشجویی خارج از کشور، در اعتراض به زندانی شدن رهبران جنبش سبز و همسران‌شان همزمان در پنج قاره‌ی دنیا و در بیش از ۳۰ شهر برگزار شده است. پوشاندن چهره‌ی هواداران جنبش سبز با عکس‌های رهبران سبز و زندانیان سیاسی در ایران، یکی از صدها ابتکار هواداران این جنبش در خارج از کشور است و تاکنون در چند شهر آلمان، سوئد، نروژ، آمریکا، کانادا و هم در کوالالامپور پایتخت مالزی و دیگر نقاط دنیا برگزار شده است. شرح کامل اقدامات کمپین جهانی حمایت سبز در صفحه‌ی اختصاصی آن در فیس‌بوک منتشر شده است.
  امروز ۱۴ مارس (۲۳ اسفند) بانکی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، گزارش موارد نقض حقوق بشر در ایران را بدر سازمان ملل متحد قرائت می‌کند. به همین دلیل دانشجویان ایرانی و هواداران جنبش سبز در مقابل مقر سازمان ملل تجمعی اعتراضی علیه زندانی شدن رهبران جنبش سبز و موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران برگزار کرده‌اند.



آیت‌الله مهدوی کنی و پایان سایه‌نشینی

مریم محمدی
آن‏چه در انتخابات مجلس خبرگان اتفاق افتاد، بر پایه‏ی اکثر تحلیل‏ها، قابل پیش‏بینی بود. با وجود این، پرسش‏های فراوان و از دیدگاه‏های متفاوت، درباره‌ی زمینه، علل و نتایج آتی آن مطرح است. من برخی از این موارد را با مهدی خزعلی، پزشک، نویسنده و ناشر طرح کرده‏ام.



مهدی خزعلی از منتقدان پی‏گیر حکومت است که انتقاداتش اغلب بر پایه‏ی مشاهدات و نزدیکی خانوادگی او با روحانیون تراز اول کشور طرح می‏شود. او فرزند آیت‏الله خزعلی، از اعضای مؤثر خبرگان رهبری است که به گفته‏ی وی، از کوشندگان اصلی برکناری هاشمی رفسنجانی و آمدن مهدوی کنی است.

مهدی خزعلی: در واقع، آقای هاشمی تسلیم فشارها شد و آقای مهدوی کنی هم تسلیم فشارها شد. این دو رفیق بودند، اما فشارها دارد این دو رفیق قدیمی را در مقابل هم قرار می‏دهد. یکی مجبور است که کاندیدا شود و دیگری مجبور است که منصرف شود.
الان نوعی تنازع بقا جریان دارد. آقای هاشمی بقای خود را در این انصراف دید. آقای مهدوی کنی هم که می‏خواهد هنوز هم در دانشگاه امام صادق ریاست کند و بر جامعه‏ی روحانیت مبارز، ریاستش را ادامه دهد، بقای خود در این کاندیداتوری دید.
آقای هاشمی هم می‏خواهد بلوا بیش از این نشود، هتک حرکت بیشتر از این نشود و اگر امروز به دخترش در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی اساعه‏ی ادب می‏شود و ناسزای ناموسی می‏دهند، بیش از این جلو نیایند.
  یعنی شما علت آن انصراف و این آمادگی را تحلیل آقایان که مصلحت عمومی یا مصلحت سیاسی خاصی را در نظر داشته باشند، نمی‏بینید.
  مصلحت حیات شخصی این آقایان است. ناچار شده‏اند. یکی ناچار شده است، بپذیرد که کنار برود و آن دیگری هم ناچار شده بپذیرد که بیاید. وقتی آقای مهدوی کنی با ویلچر وارد می‏شود، در شرایطی نیست که بخواهد این کار را بکند. درست است که دانشگاه امام صادق را پسر و دامادش اداره می‌کنند، ولی ریاست خبرگان را نمی‏تواند به پسر و دامادش تفویض کند تا اداره کنند. آن‏جا باید خودش باشد. این کار بدی بود که این‏ها انجام دادند. صلاح نبود کسی را که با ویلچر به همین اجلاس می‏آید و مختصر حضوری پیدا می‏کند، به ریاست انتخاب کنند. ولی خب فشارها به این‏گونه بود.
تعداد حاضرین در اجلاس اخیر خبرگان، کمترین تعداد در دور‏ه‏های اخیر بوده است. خیلی جالب است که خبر اول این بود که ۶۰ نفر در جلسه شرکت کرده‏اند و خبر دوم این آمد که آقای مهدوی کنی ۶۳ رأی موافق داشت.
اما نوع خبر، خبر انتخابات نیست، خبر رفراندوم است؛ «با ۶۳ رأی موافق»! مگر استیضاح بوده که موافق و مخالف داشته باشد. در انتخابات می‏گویند که ایشان این‏قدر رأی برای ریاست آورد و رقیبش این‏قدر، اما بدون رقیب، خودش با خودش انتخاباتی برگزار کرد، خودش با خودش رقابت کرد و خودش هم از خودش برد. عین دیکتاتور.
پینوشه می‏گفت که دمکراتیک‏ترین کشور جهان شیلی است و خودش به تنهایی انتخابات برگزار می‏کرد و ۹۹درصد و یا ۱۰۰درصد آرا را به خودش می‏داد. بعد هم می‏گفت: من که می‏گویم هرکسی می‏خواهد بیاید کاندیدا شود، اما کسی نمی‏‏آید. در حالی که فضا به گونه‏ای است که فرد دیگری نمی‏تواند بیاید کاندیدا شود، فرد دیگری نمی‏تواند در مقابل پینوشه در شیلی کاندیدا شود و خود را برای ریاست جمهوری مطرح کند.
فضا بدین گونه است؛ دمکراتیک‏ترین انتخابات در خبرگان امسال برگزار شد: کسی اگر جرئت دارد، اهلاً و سهلاً بیاید جلو!

این‏که آقای رفسنجانی هنوز در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند، چه جایی و یا چه اهمیتی دارد؟ آینده را چگونه می‏بینید؟

واقعیت این است که آقای هاشمی از سال ۷۶ تنها سمتی که داشته، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است و این دو دوره‏ی اخیر، بعد از رحلت آیت‏الله مشکینی، ایشان رییس مجلس خبرگان شد و ریاست ایشان بر خبرگان، خبرگان را مطرح کرد.
قبل از این، مردم اصلاً توجهی به خبرگان نداشتند. خبرگان مورد نظر مردم نبود. نمی‏فهمیدند کی برای ریاست آن انتخابات می‏شود، کی نمی‏شود. از وقتی آقای هاشمی رییس مجلس خبرگان شد، خبرگان تازه شأنی پیدا کرد و مردم فهمیدند مجلس خبرگان رهبری‏ای هم وجود دارد و حساسیت تا جایی بالا رفت که این دوره آمدند، قبل از انتخابات، ۶۰ امضا برای آقای مهدوی کنی جمع کردند.
بنابراین هرجا آقای هاشمی می‏رود، یک حساسیت بالایی هم به دنبال آن می‏آید؛ وقتی ایشان رییس مجلس است، مجلس در رأس امور می‌شود. وقتی رییس جمهور است، وزنه‏ها در آن‏جا شکل می‏گیرد. ریاست ایشان بر مجلس خبرگان رهبری هم شأنی به این مجلس داده بود. خروج ایشان آن را گرفت. در واقع، چیزی که ایشان به خبرگان رهبری اعطا کرده بود را از آن گرفت. من فکر نمی‏کنم خبرگان بعد از این، زیاد محل اعرابی باشد، محل توجه مردم باشد و اصلاً کاری انجام بدهد.
اما آقای هاشمی الان هنوز سمت مجمع تشخیص مصلحت را دارد که انتصابی است و با یک حرف گرفتنی است. من معتقدم آقای هاشمی باید استعفا بدهد، از آن هم بیرون بیاید و نافش را از این قدرت ببرد و به مردم بپیوندد. این نظر من است که ایشان اگر ببرد، بهتر است.

فکر می‏کنید او این کار را می‏کند؟

خیر؛ روحیه‏ی ایشان این نیست. ما نظر خودمان را می‏گوییم. من قبل از انتخابات مجلس خبرگان هم نوشته بودم که روحیه‏ی آقای هاشمی این است که انصراف می‏دهد و آقای مهدوی کنی رییس خبرگان خواهد شد. روحیه‌ی آقای هاشمی امروز این نیست که استعفا بدهد. ایشان ادامه می‏دهد تا جایی که او را مجبور کنند از آن‏جا هم استعفا بدهد. وگرنه تا از او رسماً نخواهند استعفانامه‏اش را بنویسد، ایشان این کار را متأسفانه نمی‏کند.

آقای مهدوی کنی در خبرگان، نسبت به برخی دیگر از چهره‏های این مجلس مانند آقای جنتی، آقای یزدی و یا مثلاً آقای احمد خاتمی، چهره‏‏ی معتدل‏تری ارزیابی می‏شود. چرا ایشان انتخاب شدند؟ چرا حاکمیت نخواست چهره‏ی تندتری را به جای آقای هاشمی بگذارد؟

حاکمیت در دو دوره‏ی قبل، یک‌بار آقای جنتی را به مصاف آقای هاشمی فرستاد و شکست خورد. بار دوم آقای یزدی را فرستاد و شکستی با فاصله‏ی دوبرابر آقای جنتی خورد. فردی مانند آقای احمد خاتمی که اصلاً محلی از اعراب در این مسائل ندارد و اصلاً حضورش در آن‏جا محل حرف است که چرا ایشان در آن‏جا حضور دارد؛ ریاست بماند، اما آقای مصباح یزدی که مطرح بود، شانسی برای رأی نداشت. آقای مهدوی کنی تنها گزینه‏ای بود که در سایه‏ نشسته بود. آقای مهدوی کنی بعد از شهادت شهید رجایی، یک دوره‏ی کوتاه نخست‏وزیر بود و این آخرین پست اجرایی ایشان بود. بعد از آن، دیگر در دانشگاه امام صادق در سایه نشسته و مصون از تعرضات مانده بود. از ایشان استفاده کردند که همه را جمع کنند و در واقع محور وحدت بشود و امیدوارند که چنین بشود.

شما احتمال می‏دهید که این‏طور بشود؟

خیر؛ نکته‏ای که هست، الان برای آقای مهدوی کنی آن سایه‏نشینی و جایی که مورد تعرض نباشد، سئوال نشود و بتواند نقش پدرخوانده را بازی کند، تمام شده است. امروز مطالبات به طور مستقیم متوجه آقای مهدوی کنی، به عنوان رییس خبرگان است: مطالبات مردم، مطالبات روحانیت سنتی و مطالبات روحانیت دولتی.
این‏جا الان دو تیغه‏ی تیز روحانیت سنتی، مانند آیت‏الله وحید، آیت‏الله صافی، آیت‏الله شبیری، این‏هایی که حرف دارند و مدعی‏اند، مطرح است. حال در کنار اینها روحانیت اصلاح‏طلب هم مانند آیت‏الله اردبیلی، صانعی و خاتمی هم می‏توانند مطرح باشند.
  البته این روحانیون درون مجلس خبرگان نیستند.
  مسئله خبرگان نیست. مسئله مطالبات مردم است و روحانیونی که آقای مهدوی کنی نمی‏تواند به آنها پشت کند و بی‏تفاوت باشد مانند بقیه. ایشان ناچار است به آیت‏الله وحید و امثال او پاسخ بدهد. ناچار است به آقای ناطق پاسخ بدهد که در جامعه‏ی روحانیت مبارز شاخص است. از طرف دیگر هم روحانیت حکومتی چیزهایی مخالف آن می‏خواهند‏.
در مقابل این مطالبات، ایشان باید پاسخگو باشد و پاسخگو، دو تیغه‏ی قیچی است که که قطعاً آن سایه‏نشینی ایشان را خواهد برید و ناچار است وارد گود بشود.
در آینده واکنش آقای مهدوی کنی برای خودش تعیین‌کننده است. چون اگر سمت قدرت را بگیرد، سقوط شدیدی را خواهد داشت و اگر سمت این‏طرف را بگیرد، از دو طرف می‏خورد. باید دید ایشان چه‏کار می‏کند. ایشان تا به حال سایه‏نشینی کرده، سکوت کرده، حرف نزده، پرهیز کرده و سعی کرده خود را بی‏طرف نگه دارد و مانند پدرخوانده بماند، اما از این به‏بعد دیگر نمی‏تواند. چون وارد گود شد و از این به بعد، در معرض مطالبات است.

آیا اگر آقای هاشمی انصراف نمی‏دادند، ممکن بود دوباره از جانب خبرگان انتخاب بشوند؟

به‏هیچ‏وجه. اکثر اعضای مجلس خبرگان که به این جلسه‏ی انتخابات آمده بودند، با برنامه آمده بودند. کسانی بودند که امضا داده بودند، کسانی بودند که موظف بودند به آقای مهدوی کنی رأی بدهند.

یعنی پدر شما، آیت‏الله خزعلی هم امضا و تعهد داده بودند که رأی بدهند؟

ایشان که از اصل کاری‏های دعوت از آقای مهدوی کنی بودند و حضوری رفته‏ بودند و اصرار کرده بودند که آقای مهدوی کنی بیایند. در مورد اینها که از امضا گذشته بود. این‏ها دعوت کرده بودند. اینها محکم جلوی آقای هاشمی ایستاده‏اند و به تعبیر این آقایان، ریشه‏ی همه‏ی این فتنه‌ها، هاشمی است و بقیه‏ شاخ و برگ‏اند. آقای مصباح، آقای یزدی، آقای جنتی و پدر من که بگذریم؛ اینها که محور این حرکت هستند.
بقیه‏ی آقایان هم که امام جمعه‏ی شهری هستند و امضا داده بودند. بالاخره باید امام جمعه بودن‏شان را حفظ کنند و فکر تأیید صلاحیت‏شان در دوره‏ی بعد باشند. اینها همه معذوریت‏هایی است که دارند و باید آن را در رأی دادن‏شان در نظر بگیرند. این‏طور نیست که هر رأیی بتوانند بدهند. دوره بعد باید برای خبرگان تأیید صلاحیت بشوند؛ باید بتوانند امام جمعه شهرشان بشوند، اینها همه مسائلی است که آقایان در نظر می گیرند و رأی می دهند.



جنجال بر سر سفر پادشاه اردن به ايران

نمايندگان مجلس ايران به سفر احتمالی ملک عبدالله، پادشاه اردن به ایران واکنش‌های تندی نشان داده‌اند.
  داريوش قنبری از نمايندگان اصلاح‌طلب مجلس به خبرگزاری فارس گفته است در صورت ورود پادشاه اردن به ايران، مسئولان وزارت امور خارجه به مجلس فرا خوانده می‌‌شوند.
  به گفته وی «با توجه به تحولات، حرکت‌ها و اعتراضات اخير داخلی مردم اردن و حرکت دموکراسی‌خواهانه مردم اين کشور و تظاهرات خيابانی بر عليه حکام اردنی بايد گفت که سفر پادشاه اين کشور به جمهوری اسلامی در شرايط کنونی به مصلحت نيست.»
  اشاره این نماینده مجلس به اعتراض مردم اردن علیه حکومت این کشور است که در ادامه جنبش‌های مردم مصر و تونس روی داده است.
  قنبری همچنین ‌ورود پادشاه اردن به ایران را بعد از گذشت ساليان طولانی، «مشکوک» خوانده است.
  ملک عبدالله، پادشاه اردن پیش از این در هنگام ریاست‌جمهوری محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران به این کشور سفر کرده بود.
 
علاالدین بروجردی، رئيس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس نیز به خبرگزاری مهر گفته است «بر اساس آخرين اخبار، سفر ملک عبدالله به ايران انجام خواهدشد.»
  وی افزوده در صورت انجام این سفر، مجلس به آن واکنش نشان می‌دهد.
  به گفته بروجردی سفر ملک عبدالله به ايران را در مقطع کنونی «بدسليقگی سياسی» ارزیابی کرده است.
  همچنین احمد توکلی یکی دیگر از نمایندگان مجلس در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر از «مخالفت»‌ با سفر پادشاه اردن به ایران خبر داده اما با این حال گفته است مشخص نیست در عمل چه اتفاقی بیفتد.
  وی توضیح بیش‌تری درباره اینکه چه کسی با این سفر «مخالفت» کرده، نداده است.
  توکلی دعوت از پادشاه اردن برای سفر به ایران را «اقدامی زشت» توصیف کرده است.
  وی افزوده: «اين روزها مردم اردن که اکثريتشان را فلسطينيان تشکيل می‌دهند، دست به تظاهرات زده‌اند، در اين شرايط چه دليلی دارد که يک دست‌نشانده سازمان جاسوسی آمريکا (سيا) که مورد مخالفت مردمش است به بهانه نوروز به ايران دعوت شود.»
  اشاره توکلی به جشن نوروز است که قرار است با حضور سران برخی از کشورها در ایران برگزار شود.
  دولت پیش‌تر اعلام کرده بود که این جشن در تخت‌جمشید در نزدیکی شهر مرودشت در استان فارس برگزار می‌شود اما منتقدان برگزاری این جشن در تخت‌جمشید را یادآور جشن‌های دو هزار و پانصد ساله در دوران محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران می‌دانند.
  حشمت‌الله فلاحت‌پيشه، عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس نیز به خبرگزاری مهر گفته است پادشاه اردن اعلام آمادگی کرده تا در نوروز به تهران سفر کند.




موج سبز: فرزاد فرهنگیان، رایزن دوم سفارت جمهوری اسلامی در بروکسل که چندی پیش از سمت خود استعفا کرده بود، روز جمعه ۲۰ اسفند از کشور نروژ به دلیل تردید این کشور در مسائل امنیتی، اخراج شد. وی همچنین از کمپین سفارت سبز اخراج شده است.
منابع موثق به موج سبز اطلاع داده‌اند که کشور نروژ درخواست پناهندگی این دیپلمات سابق جمهوری اسلامی را رد کرده و وی را به کشور بلژیک بازگردانده است.
مقامات امنیتی نروژ هنوز در خصوص این اقدام به صورت رسمی اظهارنظر نکرده‌اند اما دلیل رد درخواست پناهندگی و اخراج او از این کشور را تردید در صحت اظهارات وی در خصوص قطع رابطه با جمهوری اسلامی عنوان کرده‌اند.
فرزاد فرهنگیان پیش از این در ۲۲ شهریور سال جاری از مقام خود به عنوان مسئول مطبوعاتی سفارت ایران و رایزن دوم سفارت ایران در بلژیک استعفا کرده بود.
وی که نزدیک به ۲۳ سال سابقه کار در وزارت امور خارجه ایران را دارد، پس از استعفا از سمت خود از کشور نروژ درخواست پناهندگی کرد.
در عین حال “کمپین سفارت سبز ملت ایران” نیز که در کشور نروژ به ثبت رسیده در بیانیه‌ای آقای فرهنگیان را به همراه ابوالفضل اسلامی، درویش رنجبر و حسین علیزاده اخراج کرده است.
این کمپین در بیانیه خود ضمن برشمردن دلایل برکناری این اشخاص که پیش از این به کمپین سفارت سبز پیوسته بودند، نوشته است: “به دلیل ثبت قانونی کمپین سفارت سبز ملت ایران در دو ارگان دولتی و بین المللی، هر گونه سوء استفاده از نام کمپین و اعلام عضویت نامبردگان در کمپین غیر قانونی بوده و مرتکبین تحت تعقیب کیفری قرار خواهند گرفت.”
این بیانیه همچنین یادآور شده که “این چهار نفر حتی یک صدم اعضای اصلی این کمپین نیستند” و تصریح کرده است: “غیر از اصلاح طلبان حکومتی و اصولگرایان ولی فقیه، مابقی اقشار جامعه ایرانی که همچون کمپین سفارت سبز خواهان براندازی رژیم جمهوری اسلامی هستند، مورد احترام این کمپین و اعضای آن می‌باشند.”