به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) احمدینژاد امروز پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۰ در جمع مردم کرمانشاه بدون اشاره به نام باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا گفت: « آقا آمده است برای ما پيام نوروزی میدهد، شما چه میفهميد نوروز چيست؟ نوروز يعنی پاکی، توحيد، محبت، نو شدن، زيبا شدن، اميد، دعوت به صلح، عدالت و آرامش.»
وی افزود: «ملت ايران برای حرفها و موضعگيریهای سردمداران آمريکا که عوامل خيمهشببازی صهيونيستها هستند، ارزشی قائل نيست.»
رئيسجمهوری ايران گفت: «شما يک راه بيشتر نداريد و آن دوستی با ملت ايران است و اگر در مسير دشمنی با ملت ايران حرکت کنيد، سرنوشت هيچيک از شما بهتر از صدام و صداميان نخواهد بود.»
باراک اوباما در پيام نوروزی امسال گفته بود همان نيروهای اميدی که ميدان تحرير (مصر) را درنورديدند در ژوئن ۲۰۰۹ در ميدان آزادی (تهران) ديده شدند.
وی افزود: «ملت ايران برای حرفها و موضعگيریهای سردمداران آمريکا که عوامل خيمهشببازی صهيونيستها هستند، ارزشی قائل نيست.»
رئيسجمهوری ايران گفت: «شما يک راه بيشتر نداريد و آن دوستی با ملت ايران است و اگر در مسير دشمنی با ملت ايران حرکت کنيد، سرنوشت هيچيک از شما بهتر از صدام و صداميان نخواهد بود.»
باراک اوباما در پيام نوروزی امسال گفته بود همان نيروهای اميدی که ميدان تحرير (مصر) را درنورديدند در ژوئن ۲۰۰۹ در ميدان آزادی (تهران) ديده شدند.
اين بخش از سخنان اوباما به تجمع ميليونی معترضان مصری در بهمن ٨٩ در ميدان تحرير اين کشور که منجر به کنارهگيری حسنی مبارک از رياستجمهوری مصر شد، اشاره دارد. در ژوئن ۲۰۰۹ (۲۵ خرداد ۸۸) نيز معترضان به نتيجه انتخابات بحثبرانگيز رياستجمهوری ايران در سال ۸۸، در ميدان آزادی تهران تجمع ميليونی برگزار کردند. شمار حاضران در اين تجمع بين يک تا سه ميليون نفر برآورد شده است.
اين بخش از پيام نوروزی اوباما با واکنش آيتالله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران نيز مواجه شد.
وی روز دوشنبه اول فروردين جاری گفت: «اوباما گفته است مردمی که در ميدان آزادی جمع شدند شبيبه مردم مصر در ميدان تحرير هستند. بله مردمی که در ميدان آزادی هر سال ۲۲ بهمن جمع می شوند شبيه آنها هستند، چون شعار مرگ بر آمريکا سر میدهند.»
علی لاريجانی، رئيس مجلس ايران نیز چند روز پیش، پيام نوروزی باراک اوباما را «تأسفآور و مضحک» خوانده بود.
لاريجانی دوشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۰ در مجلس شورای اسلامی ايران گفت اوباما در پيام نوروزی، «لباس رئيسجمهوری يک کشور بزرگ را از تن به در آورد و در حد رئيس حزب سبز شعبه يکی از شهرهای دورافتاده اروپا سخن راند.»
به گفته وی، اين اقدام رئيسجمهوری آمريکا باعث شد تا «ايرانيان پشت صحنه دغلکاری يکی دو سال آنان (آمريکا) در پيگيری گفتوگو با جمهوری اسلامی را بهتر بشناسند.»احمدینژاد در بخش ديگری از سخنانش با اشاره به وقايع ليبی و بحرين گفت: «هدف آنها (آمريکا و غرب) حفظ منافع خودشان، نجات رژيم صهيونيستی و تغيير چهره آمريکاست ولو اين که در طی تحقق اين اهداف هزاران نفر از مردم کشته شوند. »
در چند ماه اخير، موج اعتراضها در کشورهای عربی و شمال آفریقا عليه حاکمانشان بالا گرفته است.
وی افزود: «آنها میخواهند در منطقه دعوای ايرانی-عربی و شيعه-سنی ايجاد کنند، اختلاف را در منطقه شعلهور کنند برای نجات رژيم صهيونيستی.»
ایران از کشور اسرائیل با عنوان «رژیم صهیونیستی» نام میبرد.
احمدینژاد گفت: «آنها فريب پيچيدهای را دنبال میکنند و میخواهند اين رژيم را (اسرائيل) در قالب دو دولت تثبيت کنند. از اين نظر دارای مشکل هستند چرا که سرزمين اشغالی کوچک است و قريب به اتفاق اين سرزمين دست صهيونيستهاست و آنها حاضر به عقبنشينی نيستند و حاضر نيستند که از سرزمين اشغالی مقداری عقبنشينی کنند.»
وی افزود: «به همين باور آنها میخواهند از يک سرزمين عربی و اسلامی به نام اردن منطقهای را بکنند و دولت فلسطينی را در آنجا و دو سه منطقه از سرزمين اشغالی يعنی فلسطين اصلی ايجاد کنند، اين يک توطئه بزرگ است و همه ملتها و گروههای مقاومت بايد هوشيار باشند.»
آيا جهاد با فعاليت اقتصادی شهروندان وجه مشترکی دارد؟
آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در پيام نوروزی خود سال ۹۰ خورشيدی را سال جهاد اقتصادی نام گذاشت. اما آيا جهاد با فعاليت اقتصادی شهروندان وجه مشترکی دارد؟
فريدون خاوند، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی در پاريس در این مورد می گوید: پيش از همه بايد بر اين تاکيد کرد که حرکت جهادگونه ای که آقای خامنه ای از آن اسم می برد، اصولاً با نفس اقتصاد چندان سازگار نيست.
جهاد به معنی اين است که انسان بر منافع فردی اش پا بگذارد و جانفشانی کند در راه آرمانهای جمعی. در حالی که انسان اقتصادی بيش از همه به منافع خودش می انديشد و اين خود پرستی او است که در يک جامعه متکی بر قانون در خدمت منافع ديگران قرار می گيرد.
يک مثال معروفی آدام اسميت در کتاب معروف خودش به نام ثروت ملل زده. او می گويد وقتی که ما شام می خوريم قصاب و نانوا تنها و تنها به خاطر کسب سود خودشان گوشت و نان مورد نياز ما را برای تامين شام مان فراهم می کنند.
تلاش آنها برای تامين شام ما هيچ ارتباطی با خيرخواهی آنها به سود ديگران ندارد. در واقع ما شام خودمان را مديون خودپرستی آنها هستيم نه بشردوستی آنها. ما اگر به اطراف خود نگاه کنيم اين همه کالا می بينيم. از کامپيوتر تا پارچه. کدام يک از اين کالاها به برکت حرکت جهادگونه فراهم آمده؟ چند اختراع در تاريخ تمدن انسانی مديون تمايل مخترعان به جانفشانی و فداکاری است؟
هيچ شرکتی اعم از بزرگ و کوچک در دنيا به خاطر جهاد تلاش نمی کند. من فکر می کنم که اصولاً اقتصاد با شعار و فرمان و فتوا ميانه ای ندارد. البته می شود حکم کرد که احزاب منحل شوند. می شود حکم کرد که روزنامه ها درشان بسته شود. ولی نمی شود حکم کرد که نرخ رشد بالا برود، فرصت های شغلی ايجاد شود يا تورم پائين بيايد. ما در تاريخ معاصر جهان می بينيم که مثلاً حکومت شوروی در دوران استالين به زور گولاک و ايدئولوژی سعی کرد يک اقتصاد مرفه به وجود بياورد و موفق نشد.
فيدل کاسترو سخنرانی های چند ساعته می کرد که توليد شکر بالا برود، موفق نمی شد. بنابراين من فکر می کنم که به جای حکم کردن و اعلام شعار برای يک سال در زمينه اقتصادی، بهتر اين است که زمينه ای فراهم شود که مردم بتوانند در شرايط طبيعی و عادی بدون پرداختن به شعارهای مکتبی فعاليت اقتصادی خودشان را انجام دهند و فراهم کردن فضاس کسب و کار مساعد بهترين کاری است و بهترين ابتکاری است که می شود انجام داد برای تامين رشد اقتصادی.
آقای خاوند، به رغم بحث هايی که در سالهای گذشته بر سر آمارهای منتشر شده و يا منتشر نشده درباره شاخص های کلان اقتصادی در جريان هست، ظاهراً آيت الله خامنه ای با قبول آمارهای دولت احمدی نژاد درباره نرخ رشد دستاوردهای علمی در ايران در پيام نوروزی گفت: «مثلاً در عرصه توليد علم، مشارکت کشور ما در توليد علم در دنيا بيش از ۱۱ درصد است.» اگر ايران اين همه در زمينه علم موفق هست، آن طور که آقای خامنه ای می گويد، پس چرا دستاورد اين موفقيت ها بازتابی جز در آمارهای دولتی ندارد؟
برای اين که جايگاه يک کشور در توليد علمی جهان مشخص شود، معمولاً بر دو ملاک تاکيد می کنند.
يکی ميزان ثبت اختراعات و دوم ميزان مقالات علمی که از سوی محافل علمی يک کشور در رسانه های معتبر جهان منتشر شده است. در مورد مسئله ثبت اختراعات می بينيم که فرض کنيد کشوری مانند چين با يک ميليارد و ۳۰۰ ميليون نفر جمعيت و با جايگاه عظيمی که در حال حاضر در اقتصاد جهانی در اختيار خودش دارد، چيزی در حدود ۳ تا ۳.۵ درصد ثبت اختراعات در جهان را به نام خودش دارد و چطور ممکن است که ايران که در اين رده ثبت اختراعات جايی ندارد، بتواند ۱۱ درصد علم جهان را توليد کند. در مورد انتشار مقالات علمی البته ايران بر اساس بعضی از آمارها در جايگاه بدی قرار ندارد ولی بخش بزرگی از اين مقالات از سوی ايرانيانی منتشر می شود که در دانشگاه های معتبر غرب تحصيل می کنند. از طرف ديگر ما ببينيم که دانشگاه های ايران در رده دانشگاه های معتبر جهان چه جايگاهی دارند.
اين سلسله مراتب را مثلاً يکی از دانشگاه های شانگهای منتشر می کند و ما می بينيم که در اين فهرست شانگهای نام هيچ دانشگاه ايرانی ديده نمی شود مگر در رده های بالای ۱۵۰ تا ۲۰۰. از طرف ديگر کدام کالای ايرانی است که در بازارهای جهان به فروش رود و به نام ايران به فروش برود. در عرصه صنعتی به جز مواد خام. بنابراين با توجه به تمام اين واقعيات گفتن اين که ايران ۱۱ درصد توليد علمی جهان را در اختيار دارد، باعث می شود که ايرانی ها به ضعف خودشان پی نبرند و تلاش لازم را برای پرکردن خلايی که بين وضعيت موجود آنها و واقعيات جهانی وجود دارد، انجام ندهند.
در برنامه این هفته مجله اقتصادی، پروين عليزاده، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در لندن در مورد نکات اصلی جامعه به اصطلاح بزرگ و سياست های اقتصادی دولت کامرون در بریتانیا با رادیو فردا گفتگو کرده است.
مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحاديه اروپا در لندن نیز در مورد پيش شرط های اتحادیه اروپا برای استفاده از ياری های اين اتحاديه برای کشورهای عضو، با رادیو فردا گفتگو کرده است.
فريدون خاوند، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی در پاريس در این مورد می گوید: پيش از همه بايد بر اين تاکيد کرد که حرکت جهادگونه ای که آقای خامنه ای از آن اسم می برد، اصولاً با نفس اقتصاد چندان سازگار نيست.
جهاد به معنی اين است که انسان بر منافع فردی اش پا بگذارد و جانفشانی کند در راه آرمانهای جمعی. در حالی که انسان اقتصادی بيش از همه به منافع خودش می انديشد و اين خود پرستی او است که در يک جامعه متکی بر قانون در خدمت منافع ديگران قرار می گيرد.
يک مثال معروفی آدام اسميت در کتاب معروف خودش به نام ثروت ملل زده. او می گويد وقتی که ما شام می خوريم قصاب و نانوا تنها و تنها به خاطر کسب سود خودشان گوشت و نان مورد نياز ما را برای تامين شام مان فراهم می کنند.
تلاش آنها برای تامين شام ما هيچ ارتباطی با خيرخواهی آنها به سود ديگران ندارد. در واقع ما شام خودمان را مديون خودپرستی آنها هستيم نه بشردوستی آنها. ما اگر به اطراف خود نگاه کنيم اين همه کالا می بينيم. از کامپيوتر تا پارچه. کدام يک از اين کالاها به برکت حرکت جهادگونه فراهم آمده؟ چند اختراع در تاريخ تمدن انسانی مديون تمايل مخترعان به جانفشانی و فداکاری است؟
هيچ شرکتی اعم از بزرگ و کوچک در دنيا به خاطر جهاد تلاش نمی کند. من فکر می کنم که اصولاً اقتصاد با شعار و فرمان و فتوا ميانه ای ندارد. البته می شود حکم کرد که احزاب منحل شوند. می شود حکم کرد که روزنامه ها درشان بسته شود. ولی نمی شود حکم کرد که نرخ رشد بالا برود، فرصت های شغلی ايجاد شود يا تورم پائين بيايد. ما در تاريخ معاصر جهان می بينيم که مثلاً حکومت شوروی در دوران استالين به زور گولاک و ايدئولوژی سعی کرد يک اقتصاد مرفه به وجود بياورد و موفق نشد.
فيدل کاسترو سخنرانی های چند ساعته می کرد که توليد شکر بالا برود، موفق نمی شد. بنابراين من فکر می کنم که به جای حکم کردن و اعلام شعار برای يک سال در زمينه اقتصادی، بهتر اين است که زمينه ای فراهم شود که مردم بتوانند در شرايط طبيعی و عادی بدون پرداختن به شعارهای مکتبی فعاليت اقتصادی خودشان را انجام دهند و فراهم کردن فضاس کسب و کار مساعد بهترين کاری است و بهترين ابتکاری است که می شود انجام داد برای تامين رشد اقتصادی.
آقای خاوند، به رغم بحث هايی که در سالهای گذشته بر سر آمارهای منتشر شده و يا منتشر نشده درباره شاخص های کلان اقتصادی در جريان هست، ظاهراً آيت الله خامنه ای با قبول آمارهای دولت احمدی نژاد درباره نرخ رشد دستاوردهای علمی در ايران در پيام نوروزی گفت: «مثلاً در عرصه توليد علم، مشارکت کشور ما در توليد علم در دنيا بيش از ۱۱ درصد است.» اگر ايران اين همه در زمينه علم موفق هست، آن طور که آقای خامنه ای می گويد، پس چرا دستاورد اين موفقيت ها بازتابی جز در آمارهای دولتی ندارد؟
برای اين که جايگاه يک کشور در توليد علمی جهان مشخص شود، معمولاً بر دو ملاک تاکيد می کنند.
يکی ميزان ثبت اختراعات و دوم ميزان مقالات علمی که از سوی محافل علمی يک کشور در رسانه های معتبر جهان منتشر شده است. در مورد مسئله ثبت اختراعات می بينيم که فرض کنيد کشوری مانند چين با يک ميليارد و ۳۰۰ ميليون نفر جمعيت و با جايگاه عظيمی که در حال حاضر در اقتصاد جهانی در اختيار خودش دارد، چيزی در حدود ۳ تا ۳.۵ درصد ثبت اختراعات در جهان را به نام خودش دارد و چطور ممکن است که ايران که در اين رده ثبت اختراعات جايی ندارد، بتواند ۱۱ درصد علم جهان را توليد کند. در مورد انتشار مقالات علمی البته ايران بر اساس بعضی از آمارها در جايگاه بدی قرار ندارد ولی بخش بزرگی از اين مقالات از سوی ايرانيانی منتشر می شود که در دانشگاه های معتبر غرب تحصيل می کنند. از طرف ديگر ما ببينيم که دانشگاه های ايران در رده دانشگاه های معتبر جهان چه جايگاهی دارند.
اين سلسله مراتب را مثلاً يکی از دانشگاه های شانگهای منتشر می کند و ما می بينيم که در اين فهرست شانگهای نام هيچ دانشگاه ايرانی ديده نمی شود مگر در رده های بالای ۱۵۰ تا ۲۰۰. از طرف ديگر کدام کالای ايرانی است که در بازارهای جهان به فروش رود و به نام ايران به فروش برود. در عرصه صنعتی به جز مواد خام. بنابراين با توجه به تمام اين واقعيات گفتن اين که ايران ۱۱ درصد توليد علمی جهان را در اختيار دارد، باعث می شود که ايرانی ها به ضعف خودشان پی نبرند و تلاش لازم را برای پرکردن خلايی که بين وضعيت موجود آنها و واقعيات جهانی وجود دارد، انجام ندهند.
در برنامه این هفته مجله اقتصادی، پروين عليزاده، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در لندن در مورد نکات اصلی جامعه به اصطلاح بزرگ و سياست های اقتصادی دولت کامرون در بریتانیا با رادیو فردا گفتگو کرده است.
مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحاديه اروپا در لندن نیز در مورد پيش شرط های اتحادیه اروپا برای استفاده از ياری های اين اتحاديه برای کشورهای عضو، با رادیو فردا گفتگو کرده است.
آمریکا: ایران در پی سواستفاده از تحولات منطقه است
رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی و گروه تروریستی القاعده را متهم کرده است، که در پی سواستفاده از شرایط منطقه برای گسترش نفوذ خود هستند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، روز پنجشنبه در سخنانی در یکی از پایگاههای نظامی آمریکا در بغداد با اشاره به ناآرامیهای جاری در برخی از کشورهای عربی، نسبت تلاش ایران و گروههای بنیادگرا برای سواستفاده از این وضعیت ابراز نگرانی کرده است.
وی با بیان این که ایالات متحده آمریکا باید از نزدیک مراقب اوضاع باشد، در این باره اظهار داشته است: «اکنون شرایطی وجود دارد که ممکن است، بنیادگرایان و همین طور ایران برای گسترش نفوذ خود تلاش کنند.»
وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا همچنین گفته است، کشورش باید از این امر اطمینان حاصل کند که چنین گروههایی نتوانند در سایه تحولات منطقه به اهداف خود دست یابند.
رابرت گیتس، که پیش از سفر به عراق در عربستان سعودی نیز توقف کوتاهی داشت، پس از دیدار با ملک عبدالله نیز به شدت از جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرده بود.
وزیر دفاع آمریکا با اشاره به ناآرامیها در بحرین گفته بود: «ما شواهدی در دست داریم که نشان میدهد، ایرانیان تلاش میکنند از اوضاع جاری در بحرین سواستفاده کنند.»
آقای گیتس افزوده بود: «ما همچنین شواهد و مدارکی در اختتار داریم که نشان میدهد، ایرانیها در این فکر هستند که در جاهای دیگر هم مشکل ایجاد کنند.»
ایالات متحده آمریکا جمهوری اسلامی را متهم میکند که به دنبال ایجاد بیثباتی در منطقه و مقابله با حکمرانان سنی کشورهایی مانند بحرین است که از مدتی پیش شاهد اعتراضهای اکثریت شیعه این کشور است.
در اواخر اسفند ماه نیز وزیر دفاع آمریکا در جریان سفر خود به بحرین، از مقامهای این کشور خواسته بود، به منظور جلوگیری از «دخالت ایران و تلاش برای ایجاد بیثباتی»، دست به اصلاحات بزنند.
گفتنی است اعزام نیرو از سوی چند کشور عربی از جمله عربستان سعودی و امارات به بحرین برای مقابله با اعتراضهای اکثریت شیعه در این کشور، اعتراض شدید جمهوری اسلامی را به دنبال داشته است که این اعتراضها نیز به نوبه خود با واکنش تند کشورهای عربی روبرو شده که تهران را به دخالت در امور داخلی خود متهم کردهاند.
مقامهای جمهوری اسلامی و رسانههای حکومتی در ایران رویکردی دوگانه در قبال تحولات در منطقه در پیش گرفتهاند و در حالی که اعتراضهای مردمی در کشورهایی مانند مصر، تونس یا بحرین را «پسلرزههای انقلاب اسلامی» یا «خیزش اسلامی» توصیف میکنند، درباره اعتراضهای ضد حکومتی در سوریه سکوت کردهاند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، روز پنجشنبه در سخنانی در یکی از پایگاههای نظامی آمریکا در بغداد با اشاره به ناآرامیهای جاری در برخی از کشورهای عربی، نسبت تلاش ایران و گروههای بنیادگرا برای سواستفاده از این وضعیت ابراز نگرانی کرده است.
بیشتر بخوانید:
وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا همچنین گفته است، کشورش باید از این امر اطمینان حاصل کند که چنین گروههایی نتوانند در سایه تحولات منطقه به اهداف خود دست یابند.
رابرت گیتس، که پیش از سفر به عراق در عربستان سعودی نیز توقف کوتاهی داشت، پس از دیدار با ملک عبدالله نیز به شدت از جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرده بود.
وزیر دفاع آمریکا با اشاره به ناآرامیها در بحرین گفته بود: «ما شواهدی در دست داریم که نشان میدهد، ایرانیان تلاش میکنند از اوضاع جاری در بحرین سواستفاده کنند.»
آقای گیتس افزوده بود: «ما همچنین شواهد و مدارکی در اختتار داریم که نشان میدهد، ایرانیها در این فکر هستند که در جاهای دیگر هم مشکل ایجاد کنند.»
ایالات متحده آمریکا جمهوری اسلامی را متهم میکند که به دنبال ایجاد بیثباتی در منطقه و مقابله با حکمرانان سنی کشورهایی مانند بحرین است که از مدتی پیش شاهد اعتراضهای اکثریت شیعه این کشور است.
در اواخر اسفند ماه نیز وزیر دفاع آمریکا در جریان سفر خود به بحرین، از مقامهای این کشور خواسته بود، به منظور جلوگیری از «دخالت ایران و تلاش برای ایجاد بیثباتی»، دست به اصلاحات بزنند.
گفتنی است اعزام نیرو از سوی چند کشور عربی از جمله عربستان سعودی و امارات به بحرین برای مقابله با اعتراضهای اکثریت شیعه در این کشور، اعتراض شدید جمهوری اسلامی را به دنبال داشته است که این اعتراضها نیز به نوبه خود با واکنش تند کشورهای عربی روبرو شده که تهران را به دخالت در امور داخلی خود متهم کردهاند.
مقامهای جمهوری اسلامی و رسانههای حکومتی در ایران رویکردی دوگانه در قبال تحولات در منطقه در پیش گرفتهاند و در حالی که اعتراضهای مردمی در کشورهایی مانند مصر، تونس یا بحرین را «پسلرزههای انقلاب اسلامی» یا «خیزش اسلامی» توصیف میکنند، درباره اعتراضهای ضد حکومتی در سوریه سکوت کردهاند.
عفو بين الملل خواستار آزادی حشمت الله طبرزدی شد
عفو بين الملل روز چهارشنبه دربيانيه ای خواستار آزادی فوری و بدون قيد و شرط حشمت الله طبرزدی، فعال سياسی، شد. اين سازمان مدافع حقوق بشر همچنين از رد در خواست تجدید نظر در حکم آقای طبرزدی انتقاد کرده است.
عفو بين الملل در بيانيه خود تصريح کرده است: «حشمت الله طبرزدی يک زندانی عقيدتی است و تنها به خاطر فعاليت های مسالمت آميزش برای حق آزادی بيان زندانی شده است و می بايست بيدرنگ و بدون قيد و شرط آزاد شود.»
عفو بين الملل در ادامه بيانيه خود به تشريح روند بازداشت حشمت الله طبرزدی پرداخته و نوشته است: «حشمت الله طبرزدی ۵۳ ساله، رهبر جبهه دموکراتيک ايران، يکی از احزاب مخالف در ايران، در ششم دی ماه ۱۳۸۸ در خانهاش در تهران توسط چهار نفر که مدعی بودند از طرف دفتر دادستانی هستند، و با يک حکم نامعتبر بازداشت شد.»
عفو بين الملل می گويد، حشمت الله طبرزدی در دادگاه خود گفته بود که «در طول دوران بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به تجاوز تهديد شده و شديداً برای اعتراف به دريافت پول از بيگانگان تحت فشار قرار داشته است.»
حشمت الله طبرزدی در مهرماه سال ۱۳۸۹ به اتهام «توهين به رهبر»، «فعالیت تبليغی عليه نظام»، «اجتماع و تبانی» و «برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق شرکت در تجمعات» به ۹ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
محکوميت حشمت الله طبرزدی در دادگاه تجديدنظر و پس از برائت از اتهام «برهم زدن نظم عمومی» و «فعاليت تبليغی عليه نظام» به ۸ سال زندان کاهش يافته و محکوميت شلاق لغو شد. آقای طبرزدی همچنين به مدت ۱۰ سال از شرکت در هرگونه فعاليت اجتماعی محروم شده است.
حشمت الله طبرزدی، مدير مسئول نشريه توقيف شده «پيام دانشجو» است که دراوايل دهه ۱۳۷۰ منتشر می شد.
آقای طبرزدی همچنين در جريان حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تير ۱۳۷۸، بازداشت شده و به اتهام «اقدام عليه نظام» محاکمه و به تحمل زندان محکوم شده بود.
عفو بين الملل در بيانيه خود تصريح کرده است: «حشمت الله طبرزدی يک زندانی عقيدتی است و تنها به خاطر فعاليت های مسالمت آميزش برای حق آزادی بيان زندانی شده است و می بايست بيدرنگ و بدون قيد و شرط آزاد شود.»
عفو بين الملل در ادامه بيانيه خود به تشريح روند بازداشت حشمت الله طبرزدی پرداخته و نوشته است: «حشمت الله طبرزدی ۵۳ ساله، رهبر جبهه دموکراتيک ايران، يکی از احزاب مخالف در ايران، در ششم دی ماه ۱۳۸۸ در خانهاش در تهران توسط چهار نفر که مدعی بودند از طرف دفتر دادستانی هستند، و با يک حکم نامعتبر بازداشت شد.»
عفو بين الملل می گويد، حشمت الله طبرزدی در دادگاه خود گفته بود که «در طول دوران بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به تجاوز تهديد شده و شديداً برای اعتراف به دريافت پول از بيگانگان تحت فشار قرار داشته است.»
حشمت الله طبرزدی در مهرماه سال ۱۳۸۹ به اتهام «توهين به رهبر»، «فعالیت تبليغی عليه نظام»، «اجتماع و تبانی» و «برهم زدن نظم و آسايش عمومی از طريق شرکت در تجمعات» به ۹ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
محکوميت حشمت الله طبرزدی در دادگاه تجديدنظر و پس از برائت از اتهام «برهم زدن نظم عمومی» و «فعاليت تبليغی عليه نظام» به ۸ سال زندان کاهش يافته و محکوميت شلاق لغو شد. آقای طبرزدی همچنين به مدت ۱۰ سال از شرکت در هرگونه فعاليت اجتماعی محروم شده است.
حشمت الله طبرزدی، مدير مسئول نشريه توقيف شده «پيام دانشجو» است که دراوايل دهه ۱۳۷۰ منتشر می شد.
آقای طبرزدی همچنين در جريان حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تير ۱۳۷۸، بازداشت شده و به اتهام «اقدام عليه نظام» محاکمه و به تحمل زندان محکوم شده بود.
زلزله ۷.۴ ریشتری و هشدار سونامی در ژاپن
نزدیک به یک ماه پس از زلزله و سونامی کمسابقهای که بخشهای بزرگی از کنارههای شرقی ژاپن را ویران کرد، منابع خبری از ثبت زلزلهی دیگری در شمال شرقی این کشور خبر دادهاند.
توکیو هم لرزید
به گزارش خبرگزاری رویترز زمینشناسان آمریکایی روز پنجشنبه شدت زمینلرزهای که بخشهایی از ژاپن را لرزاند ۴ / ۷ ریشتر اعلام کردهاند. این منابع مرکز زلزله را ۶۵ کیلومتری شرق سندای اعلام کردهاند که در جریان زلزله و سونامی ماه گذشته تقریبا ویران شده است. مسئولان هواشناسی ژاپن ضمن تایید این خبر مرکز زلزلهرا ۴۰ کیلومتری کنارههای شمال شرقی این کشور ذکر کردهاند.
مرکز زلزله و سونامی مهیب قبلی (۱۱ ماه مارس) که ژاپن همچنان درگیر پیامدهای آن است در ۸۰ کیلومتری همین ساحل بوده است. منابع خبری ژاپن در پی زلزلهی امروز نسبت به وقوع یک سونامی جدید هشدار دادهاند. مسئولان هواشناسی ژاپن گفتهاند ارتفاع موجهایی که به ساحل میرسد میتواند تا دو متر باشد. در سونامی ماه گذشته ارتفاع موج به بیش از ۱۰ متر رسید. گفته میشود توکیو پایتخت ژاپن نیز امروز به شدت لرزیده است.
گسترش مناطق تخلیهشده
در فاجعهی ماه گذشته که یکی از ۵ زلزلهی بزرگ ثبت شده در تاریخ محسوب میشود مناطق بزرگی از ژاپن تخریب شد. نیروگاه فوکوشیما در سواحل شرقی ژاپن از جمله تاسیساتی بوده که در این حادثه آسیبهای جدی دیده و اوضاع آن همچنان تحت کنترل قرار نگرفته است.
در نخستین روزهای پس از سونامی و زلزلهی هولناک در شمال شرقی ژاپندولت این کشور تصمیم به تخلیلهی سکونتگاههای اطراف نیروگاه آسیبدیدهی فوکوشیما گرفت. با این تصمیم ساکنان مناطقی که در شعاع ۲۰ کیلومتری نیروگاه قرار داشتند، به مکانهای دورتر منتقل شدند. نهادهای مختلفی، از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی این محدوده را ناکافی ارزیابی کرده و خواستار گسترش آن، دستکم به ۳۰ کیلومتر شدند. اکنون دولت ژاپن آمادگی خود را برای عملی کردن این درخواست اعلام کرده است.
اجازه ورود به مناطق آلوده
یوکیو ادانو، سخنگوی دولت ژاپن روز پنجشنبه (۱۸ فروردین) در توکیو اعلام کرد اندازهگیریهای انجام شده در فاصلهی ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری اطراف فوکوشیما نشان میدهند که آلودگی رادیواکتیو در این مناطق میتواند در بلندمدت سلامت ساکنان را به مخاطره اندازد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیشتر اعلام کرده اندازهگیریهای بازرسان این سازمان در ۴۰ کیلومتری فوکوشیما نیز آلودگیهای شدید به مواد رادیواکتیو را تایید میکند.
سخنگوی دولت ژاپن در همین حال احتمال میدهد به کسانی که در محدوده بیست کیلومتری فوکوشیما سکونت داشتهاند اجازه داده شود برای بازدیدهای کوتاهی به این مناطق وارد شوند. ادانو میگویند ساکنان اطراف فوکوشیما میتوانند از این فرصت استفاده کنند و مثلا اشیاء باارزش خانههای خود را به بیرون انتقال دهند.
زلزله امروز ژاپن در ۱۲۰ کیلومتری فوکوشیما گزارش شده. مسئولان میگویند حادثهی امروز آسیب جدیدی در نیروگاه به وجود نیاورده است.
آموزش شورشیان لیبی توسط بریتانیا
در روزهای گذشته برخی از مناطقی که در اختیار رزمندگان مخالف حکومت لیبی بود به وسیلهی سربازان دولتی بازپس گرفته شدهاند، و در برخی از شهرها از جمله بندر مصراته درگیریهای شدیدی میان دو طرف رخ داده است. کارشناسان معتقدند دست به دست شدن مناطق آزاد شده بیانگر کمبود تجهیزات و سطح نازل آموزش نظامی شورشیان است.
آموزش شورشیان در اردن
ظاهرا قرار است نبرد شورشیان لیبی علیه نیروهای طرفدار معمر قذافی وارد مرحلهی جدیدی شود. به نوشتهی روزنامهی گاردین، بریتانیا تصمیم گرفته آموزش نظامی رزمندگان مخالف قذافی را بر عهده بگیرد. منابع نزدیک به ارتش بریتانیا هدف از این اقدام را افزایش توان رزمی شورشیان و بهتر شدن موقعیت مخالفان در مذاکرات احتمالی آینده با حکومت لیبی عنوان میکنند.
هنوز در مورد محل آموزش نظامی شورشیان گزارش موثقی منتشر نشده است. با توجه به محدود و مخاطرهآمیز بودن مناطق آزاد شده در لیبی گمان میرود این کار در خاک یکی از کشورهای همسایه انجام شود. منابع خبری بریتانیا کشور پادشاهی اردن را که از متحدان غرب محسوب میشود به عنوان پایگاه احتمالی این آموزشها معرفی میکنند. ظاهرا در میان کشورهای عربی اردن بهترین امکانات را برای این منظور در اختیار دارد.
گلایهی شورشیان
نیروهای ائتلاف بینالمللی برای اجرای قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل و حفاظت از جان شهروندان غیرنظامی لیبی حریم هوایی این کشور را بر روی نیروهای قذافی بستهاند. قطعنامهی شورای امنیت اجازهی حضور نیروی زمینی ائتلاف در خاک لیبی را نمیدهد. عملیات نیروهای ائتلاف که اکنون به رهبری ناتو انجام میشود، عمدتا بمباران هوایی و دریایی مواضع ارتش لیبی بوده است.
مخالفان حکومت لیبی بارها، و به ویژه از زمان آغاز فرماندهی ناتو، از انفعال نیروهای ائتلاف در برابر حملههای زمینی ارتش لیبی شکوه کردهاند. سخنگوی پیمان ناتو در بروکسل این اتهام را رد میکند و معتقد است شمار عملیات هوایی علیه مواضع نیروهای حکومت هر روز افزایش یافته است.
نگرانی از جنگی بیپایان در لیبی
در همین حال در میان کشورهای عضو پیمان ناتو نیز ناخشنودی از کندی پیشرفت نظامی در لیبی افزایش مییابد. این کشورها نگرانند که بحران لیبی به جنگی پایانناپذیر تبدیل شود. انتقاد ناتو و برخی از کشورهای عضو این پیمان به فقدان یک برنامه مشخص و فرماندهی کارآمد در عملیات شورشیان مربوط میشود. بر پایهی برخی گزارشها شورشیان که اغلب شهروندان عادی و آموزشندیده هستند، بارها در لحظات تعیین کنندهی عملیات مجبور به عقبنشینی در برابر نیروهای دولتی شدهاند.
به گزارش روزنامه گاردین، بریتانیا امیدوار است با آموزش تاکتیکهای نظامی به شورشیان به بهتر شدن موقعیت آنها یاری رساند. گاردین این خبر را به نقل از مقامهای ارشد وزارت دفاع بریتانیا منتشر کرده است. بر اساس این خبر انتظار میرود که شورشیان با این آموزشها موفق شوند پیش از آغاز مذاکرات آتشبس مواضع خود را در برابر نیروهای وفادار به سرهنگ قذافی تثبیت کنند. این گزارش به نقل از مقامهای دولت بریتانیا تاکید میکند که این کشور قصد ندارد نیروی زمینی ارتش خود را در درگیریهای نظامی در لیبی دخالت دهد.
دیدار بانوان بیت آیت اله منتظری با خانواده بهاره هدایت
خانواده مرحوم آیت الله منتظری به دیدار خانواده ی بهاره هدایت سخنگوی دربند دفتر تحکیم وحدت رفتند.
به گزارش کلمه، جمعی از بانوان بیت مرجع فقید، مرحوم آیت الله منتظری، روز گذشته به دیدار خانواده بهاره هدایت فعال حوزه ی دانشجویی و زنان رفته و ضمن تبریک سالروز تولد وی، از صدور حکم سنگین وی ابراز تاسف کردند.
طاهره منتظری در این دیدار با انتقاد از شرایط ایجاد شده برای رهبران جنبش سبز گفت که این روزها حصر آقایان موسوی و کروبی و همراهان راستینشان، خانم رهنورد و کروبی یاد آور دوران تلخ حصر مرحوم منتظری است.
وی با اشاره به ترس حاکمیت از جنازه ها و با ابراز تاسف از واکنش نیروهای امنیتی در مراسم تشییع پیکر پدر میرحسین گفت سال گذشته درست مشابه همین برخورد در مورد همسر آقای منتظری تکرار شد و حاکمیتی که دم از اقتدار می زند این تناقض را که از یک مراسم تشییع وحشت می کند را نادیده می گیرد.
دختر مرحوم آیت الله منتظری خاطر نشان کرد که متاسفانه این روندیست که سالیان پیش نیز در مورد آیت الله منتظری و تعداد دیگری از بزرگان انجام گرفت و متاسفانه در آن زمان با واکنش درخور توجهی مواجه نگردید.
وی متذکر شد شاید اگر آن روزها با این قبیل ظلم ها برخورد قاطع تری می شد، امروز شاهد چنین اهانتی به بزرگان سیاست و اندیشه نبودیم.
احسان هوشمند
باید برای جلب مشارکت مردم کرد رویکردهای نوینی را با تمرکز بر مشارکت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنان آزمود.
نگاهی دیگر به روند توسعه در حوزه های کردنشین غرب ایران
1-کردها ایرانیان ساکن در غربی ترین بخش کشور هستند که در 4 استان ایلام،کرمانشاه، کردستان وآذربایجان غربی سکونت دارند.در این گستره جغرافیایی و اجتماعی،مردمی زندگی می کنند که با زبان های گوناگون و گویش ها و لهجه های متنوعی چون هورامی،سورانی و بادینان یا کرمانجی ،گروسی ،کرمانشاهی،لکی ،کلهری ،اردلانی و جلالی و... تکلم می کنند.ضمن آنکه بخشی از مردم استان کرمانشاهان با گویش فارسی کرمانشاهی سخن می گویند.
بیش از نیمی از مردم کرد شیعه ،گروه زیادی سُنی و گروهی پیرو مذهب اهل حق هستند.گروه کمی از اقلیت های مذهبی ونیز گروه های قومی کوچک چون زرتشتی ها،مسیحیان و کلیمیان و...و نیز آشوری ها و ارمنی ها در این منطقه مستقرهستند.بنابر اخرین امار در سال 1387 حدود 13696 نفر از ساکنان استان های 4 گانه ی مورد بررسی این مقاله را پیروان آیین های زرتشتی،کلیمی،مسیحی و دیگر ادیان تشکیل می دهد.این وضعیت خاص زبانی و فرهنگی خود موجب شکل گیری پدیده های جامعه شناختی قابل ملاحظه ای همچون کثرت فرهنگی،اجتماعی و سیاسی و گاه ناهمگونی بارزی شده است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.
2- با کم کردن جمعیت تقریبی آذری های استان اذربایجان غربی، در 4 استان کردنشین غرب ایران حدود 5373000 نفر زندگی می کنند .که از تعداد کل جمعیت این استان ها 3430500 نفر در مناطق شهری و حدود 2504000 نفر در روستاها مستقر هستند.این 4 استان به 49 شهرستان،117 بخش،111 شهر ، 322 دهستان و حدود7722 روستای دارای سکنه تقسیم می شود.حدود 1769 خانوار نیز در استان های ایلام و کرمانشاه غیر ساکن (شیوه معیشت و زندگی عشایری)هستند.در این 4 استان 7 شهر دارای جمعیتی بیش از 100 هزار نفر هستند.بزرگترین شهر کردنشین غرب ایران کرمانشاه است با جمعیت تقریبی 794863 نفر و شهرهای ارومیه،سنندج،ایلام،بوکان،مهاباد و سقز نیزبه ترتیب با جمعیتی بیش تر از صد هزارنفر در رتبه های بعدی جمعیت شهری قرار دارند.
3-در سده ی اخیر مفهوم توسعه از ابعاد گوناگون مورد توجه جامعه شناسان،اقتصاددانان ،مدیران و سیاستمداران و روشنفکران و روزنامه نگاران بوده و حتی به عنوان یکی از مهمترین ملاک های مقایسه کشورها و مناطق مختلف به کار گرفته شده است،اما با وجود این کاربرد وسیع، توافق چندانی میان این گروه ها در باره معنا و تعریف این واژه و شاخص های آن وجود ندارد. مکتب های گوناگون در باره این واژه نگرش های متنوعی دارند.اما اگر بنا باشد تا در خصوص تعریف توسعه مخرج مشترکی برای دیدگاه های رایج در نظر گرفته شود همانا "مهیا نمودن فرصت ها و ابزارها برای زیستن انسانی وکاهش رنج و آلام انسان ها و گروه های انسانی است."
ماهیت دولتی بودن اقتصاد ایران و نیز کنترل و نظارت تام و تمام دولت بر شئون مختلف حیات فردی و اجتماعی موجب گردیده هر گونه تلاش سامان مند برای تغییر شرایط و بهبود شرایط زندگی ایرانیان توسط دولت ها طراحی،اجرا و یا مورد نظارت قرار گیرد.این وضعیت موجب شده تا در شصت سال اخیر بخشی از دولت طرح و تدوین برنامه های توسعه کشور را برعهده گرفته و سایر بخش های دولت به اجرای این برنامه ها بپردازند.پس از شصت سال برنامه ریزی ، نتیجه اجرای برنامه های متعدد توسعه در ایران ؛گرچه تحول چشمگیری در زندگی ایرانیان ایجاد کرده ؛اماچندان رضایت بخش نیست.بسیاری از کشورها سال ها و حتی دهه ها پس از ایران گام های نخست توسعه را برداشته و امروز از نظر جامعه جهانی در بسیاری از شاخص های توسعه وضعیت مطلوب تر و مناسب تری از ایران دارند.نمونه ی کره جنوبی و مالزی می تواند مستند این مدعا باشد.
از سوی دیگر روند توسعه در ایران چندان متوازن نبوده است.میان تهران،اصفهان و یکی دو استان برخوردارتر کشور با سایر نقاط کشور شکاف های توسعه ای بزرگی می توان مشاهده کرد.این ناموزونی تنها میان تهران و مناطق حاشیه ای کشور همچون سیستان و بلوچستان ،ایلام،کردستان،بوشهر و هرمزگان و خراسان شمالی و جنوبی برجسته نیست بلکه حتی میان مراکز هر استان و شهرستان های تابعه نیز گسل عمیقی ایجاد شده است.این شکاف توسعه ای حتی به مراکز شهرستان با بخش ها و از انجا به دهستان ها و و سپس به روستا ها کشیده شده است. این شکاف توسعه ای ویژگی قومی ندارد.زابل فارس زبان و شیعه مذهب یا خراسان شمالی و جنوبی فارس زبان همچون ایلامی کرد شیعه یا شبستری اذربایجان از مواهب توسعه کشور به صورت موزون برخوردار نشده است. از منظری دیگر ،برنامه های توسعه اجرا شده در کشورگاه خود پیامدهایی نیز داشته اند.گسترش حاشیه نشینی و متعاقب آن افزایش آسیب های اجتماعی از این منظر نیز می تواند مورد توجه قرار گیرد.
4-برخی از شاخص های توسعه در استان های 4 گانه ی آذربایجان غربی،کردستان،کرمانشاه و ایلام نگران کننده است.به گونه ای که استان های کردستان و ایلام در برخی از شاخص بدترین وضعیت کشوری را به نمایش می گذارند. به صورت اجمالی به چند نمونه از این شاخص ها ی توسعه که وضعیت نامطلوب این استانهای 4 گانه ارجاع می شود.
در سال 1386کل کارگاه های صنعتی دارای ده تن و بییشتر کارکن در 4 استان مورد توجه تنها 727 کارگاه صنعتی بوده است. این رقم نشان می دهد سهم این 4 استان از کارگاه های صنعتی کشور تنها 6/4 درصد باشد.هر چند وضعیت کل کشور از نظر صنایع بسیار نامطلوب است.اما این امر نشانگر توسعه ناموزون کشور است.در 4 استان یاد شده نیز در سال 1386 حدود 34467نفر در کارگاه های صنعتی دارای10 نفر کارکن و بیشتر اشتغال دارند این رقم 1/3درصد شاغلین کشوری است.در سال 1387 در استان های 4 گانه ی مورد توجه این بررسی از کل جمعیت فعال 374000 نفر بیکارند!بنابراعلام مراکز رسمی نرخ بیکاری در سال 1387 نرخ بیکاری گروه سنی 15 ساله ها تا 29 ساله های استان آذربایجان غربی8/16 درصد،استان ایلام 30 درصد،کردستان6/23 درصدو کرمانشاه 5/25 درصد است.این ارقام نگران کننده نشان میدهد بیکاری در این استان ها بسیار گسترده است و این خود می تواند پیامد های ناگواری بر ساخت خانواده و گسترش طلاق و آسیب های اجتماعی داشته باشد.
در سال 1386کل کارگاه های صنعتی دارای ده تن و بییشتر کارکن در 4 استان مورد توجه تنها 727 کارگاه صنعتی بوده است. این رقم نشان می دهد سهم این 4 استان از کارگاه های صنعتی کشور تنها 6/4 درصد باشد.هر چند وضعیت کل کشور از نظر صنایع بسیار نامطلوب است.اما این امر نشانگر توسعه ناموزون کشور است.در 4 استان یاد شده نیز در سال 1386 حدود 34467نفر در کارگاه های صنعتی دارای10 نفر کارکن و بیشتر اشتغال دارند این رقم 1/3درصد شاغلین کشوری است.در سال 1387 در استان های 4 گانه ی مورد توجه این بررسی از کل جمعیت فعال 374000 نفر بیکارند!بنابراعلام مراکز رسمی نرخ بیکاری در سال 1387 نرخ بیکاری گروه سنی 15 ساله ها تا 29 ساله های استان آذربایجان غربی8/16 درصد،استان ایلام 30 درصد،کردستان6/23 درصدو کرمانشاه 5/25 درصد است.این ارقام نگران کننده نشان میدهد بیکاری در این استان ها بسیار گسترده است و این خود می تواند پیامد های ناگواری بر ساخت خانواده و گسترش طلاق و آسیب های اجتماعی داشته باشد.
در سال 1387 در 4 استان مورد نظر حدود 969691 پرونده توسط دادگاه های عمومی،تجدید نظر ،دادسراها و شوراهای حل اختلاف مختمومه شده است این آمار نشان می دهد که حجم وسیعی از پرونده ها در محاکم قضایی مورد بررسی قرار گرفته است!این وضعیت نمی تواند نشانی از زندگی بی دغدغه و ارام مردمان این استان ها باشد.
همچنین یکی دیگر از شاخص های این بررسی آمارهای مربوط به اقدام به خودکشی است.در سال 1387 از حدود 3167 مورد اقدام به خودکشی مرد و زن در کل کشور،622 مورد در این 4 استان صورت گرفته است. یعنی 6/19 درصد اقدام به خودکشی های کشور در این حوزه ها صورت پذیرفته است.از این رقم 2/4 درصد مربوط به آذربایجان غربی ، 5/2 درصد استان کردستان،5 درصد کرمانشاه و 9/7 درصد مربوط به استان ایلام است.از 973 مورد اقدام به خودکشی زنان در کل کشور نیز 279 مورد یعنی 67/28 درصد مربوط به استان های 4 گانه است.متاسفانه 7/13 درصد از موارد خودکشی زنان کل کشور به تنهایی در استان ایلام صورت گرفته است!حاکمیت سنت ها ی غلط و مردسالارانه،تعمیق نسبی فرهنگ خودکشی به عنوان راه حلی برای رهایی یافتن از زیر بار مشکلات و ناراحتی ها، به ویژه در میان زنان ایلامی از جمله دلایل گسترش اقدام به خودکشی در این مناطق است.
شاخص نامطلوب دیگری که در اینجا به آن توجه می شود طلاق است.گسترش طلاق نیز در دو استان از استان های مورد بررسی نگران کننده است.طلاق در استان آذربایجان غربی و ایلام به نسبت ازدواج های ثبت شده و در مقایسه با معدل کشوری کم تر و در استان های کردستان و کرمانشاه بسی نگران کننده و بالاتر از معدل کشوری است.در سال 1387 و در استان ایلام نسبت طلاق به ازدواج های ثبت شده 75/5 درصد و در استان آذربایجان غربی 2/10 درصد است .این نسبت در کل کشور 5/12 درصد است.اما در کرمانشاه 3/15 درصد و در کردستان 2/15 درصد است.نسبت طلاق به ازدواج در مناطق شهری کل کشور 76/14 درصد است.این نسبت درحوزه های شهری استان کرمانشاه4/17 درصد و در حوزه های شهری کردستان 2/18 درصد است.در برخی از حوزه ها همچون مهاباد،سقز و مناطق روستایی مریوان این نسبت بالاتر از ارقام پیش گفته است .این درصد در این شهرستان ها گاه به حدود 24درصد نیز می رسد!
در استان های آذربایجان غربی،کردستان،کرمانشاه و ایلام تنها 11 سالن سینما با ظرفیت6926 صندلی فعالیت دارند.در استان های ایلام و کردستان تنها 1 سالن سینما فعالیت دارد!ایا ظرفیت های فرهنگی کشور آنهم در استان های با اهمیت مرزی کشور با این تعداد سالن سینما و صندلی بالفعل شده است؟!این لیست از مسائل استان های 4 گانه باید با شاخص های دیگری چون عدم وجود حتی یک کیلومتر آزاد راه در 4 استان،وجود تنها 421 کیلومتر بزرگراه ،وقوع 5 درصد از تصادفات درون شهری و برون شهری در این استان ها،و 9/6 درصد تصادفات منجر به فوت کشوری در این 4 استان ومرگ و میر و جراحات ناشی از برخورد با مین و... نیز اشاره شود.
در کنار مسائل و مشکلات اساسی و بنیادی این استان ها،که خود نشانی از رنج و الام مردمان این استان ها است و شوربختانه برای حل و فصل اساسی آن ،هم چون دیگر نقاط محروم کشور، تاکنون چاره ای درخوراندیشیده نشده است و نه تنها از سوی مسئولان مربوطه بلکه از نگاه روشنفکران،روزنامه نگاران و پژوهشگران کشور و استان های مورد بررسی جایگاه مناسب خود را برای طرح و بررسی نیافته است ؛باید به وجه دیگری از تحولات توسعه ای این مناطق نگریست تا بتوان در برابر این وضعیت تحلیل نهایی مقاله را عرضه داشت.
5-سوادآموزی در کل کشور رشد چشمگیری داشته است.در استان های 4 گانه مورد نظر این مقاله نیز نرخ باسوادی در حال رشد است.بنابر امارهای سال 1385(سرشماری عمومی نفوس و مسکن)نرخ با سوادی مرد و زن 6 ساله و بالاتر بین 77 تا 88 درصد است.در مناطق شهری این نرخ بین 82 تا 90 درصد و در نقاط روستایی نیز بین 69 درسد تا 75 درصد 6 ساله ها و بالاتر باسواد هستند.زنان روستایی نیز در استان های فوق میان 59 تا 69 درصد سواد دار هستند. زنان شهری 77 تا 83 درصد باسواد هستند.بدون در نظر گرفتن ثبت نام شدگان دانشگاه های پیام نور و علوم پزشکی در 4 استان،حدود 64602 نفر در سال 1387 در دانشگاه های دولتی و آزاد 4 استان ثبت نام کرده وتعداد 240607 دانشجو در دانشگاه های دولتی و آزاد این استان ها(بدون امار دانشگاه های علو پزشکی و پیام نور و سایر مراکز اموز شعالی که رقم فوق را تا دوبرابر افزایش می دهد) مشغول تحصیل هستند.جنسیت 93322نفر از دانشجویان دانشگاه های دولتی یعنی12/55 درصد دانشجویان دختر و کمتر از 46 درصد پسر هستند.بیش از 17481 نفر استاد و عضو هیات علمی مشغول تدریس در دانشگاه های دولتی و ازاد(بدون استادان پیام نور و علو پزشکی) این 4 استان هستند این رقم معادل کل اعضای هیات علمی دانشگاه های ایران در سال 1357 کشور است!حدود 2498 پزشک شاغل در دانشگاه های علو پزشکی این استان ها به طبابت اشتغال دارند(بدون احتساب پزشکان ازاد یا بیمارستان های خصوصی و مطب ها)و 1387 پزشک متخصص نیز در این استان ها به کار اشتغال دارند.171 کتابخانه عمومی در این 4 استان پذیرای علاقمندان است و سالانه صدها جلد کتاب تالیفی و ترجمه بوسیله ناشران محلی این استان ها منتشر می شود.بیش از 1085749 مشترک از تلفن ثابت و 2565284 مشترک تلفن همراه در این استان ها از خمات تلفنی استفاده می کنند.در سال 1387 تنها بو سیله انواع وسیله نقلیه عمومی یعنی اتوبوس و مینی بوس و سواری های مسافربر 12753000مسافربرون استانی در این 4 استان جابه جاشده و 400هزارمسافر نیز بوسیله هواپیما وارد استان های 4 گانه شده اند.و به همین تعداد نیز خارج شده اند.از مجموع 111 شهر استان های 4 گانه در 60 شهر لوله کشی گاز به بهره برداری رسیده است و 13 شهر نیز در حال لوله کشی گاز است.صدها روستا نیز به شبکه سراسری گاز متصل شده است.تاسال 1387 تقریبا همه شهر ها و روستاهای دارای سکنه این 4 استان به شبکه سراسری برق متصل شده و کمتر روستایی را می توان یافت که به برق سراسری متصل نشده باشد.در ابتدای مقاله نیز گفته شد حدود 64 درصد جمعیت این 4 استان در مناطق شهری مستقر هستند.استفاده از صدا و سیما داخلیئ ونیز برنامه های تلویزیونی کشورهای همسایه(بدلیل مرزی بودن و بدون نیاز به استفاده از سیستم ماهواره) و ماهواره نیز به صورت چشمگیری در حال افزایش است.
این داده ها نشانی روشن از تحولات اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی در مناطق مورد توجه این بررسی است. امارها می گویند سبک زندگی شهروندان این مناطق در حال دگرگونی است.نیازهای تازه ای در حال تبدیل شدن به مطالبات عمومی است و تغییر در سبک زندگی تغییر در ارزوها و خواسته ها ،ارزش ها و هنجارها را بدنبال خواهد داشت.ایا مناسبات موجود پذیرای این وضعیت دگرگون شده می باشد؟ایا ابعاد این دگرگونی مورد توجه برنامه ریزان ومجریان و حتی تحلیل گران و جامعه شناسان و روزنامه نگاران قرار گرفته است؟به عنوان نمونه ایا حضور گسترده بانوان در دانشگاه های(بیش تر از پسران )این استان ها و نیز اشتعال به کار فارغ التحصیلان زن نشانی از این دگرگونی گسترده نیست؟
6-آمارها ی توسعه ای در عین حال که مشکلات و مسائل این مناطق را برجسته می کند، افق های روشن و امید بخش این مناطق را نیز هویدا می سازد. از نظر شاخص های توسعه وضعیت در مناطق کردنشین ایران با مناطق کردنشین عراق و ترکیه قابل مقایسه نیست.روند توسعه در این بخش از ایران بسیار مثبت ترو چشمگیرتر از ترکیه و عراق استاما این وضعیت بیم و امید های خاص خود را نمایان می سازد.
از سویی قابلیت های فراوان توسعه ای این مناطق می تواند رهگشای آینده مطلوب تر این حوزه از ایران باشد.وجود منابع آبی فراوان،هم مرزی با سه کشور جمهوری اذربایجان،ترکیه و عراق،طبیعت گردشگر پسند،منابع معادن فراوان،افزایش قشر باسواد و البته دانشگاه دیده،دسترسی روزافزون به وسایل ورسانه های ارتباطی،گسترش شهرنشینی و تحولات فرهنگی ناشی از آن،گسترش بازارچه های مرزی و حضور چندین میلیونی خریداران از اقصی نقاط ایران در شهرهای تجاری و مرزی همچون بانه و مریوان و پیرانشهر و اخیرا جوانرود،حضور دایمی زائران عتبات که برای رود به عراق از استانهای کرمانشاه و ایلام باید گذر کنند،و شواهدی از این دست نشان ی از فرصت های فوق العاده این استان ها برای توسعه موزون تر است.این وضعیت همانگونه که گفته شد تغییرات گسترده ای در سبک زندگی مردم این دیار ایجاد کرده است.نتیجه این تغییر سبک زندگی خود را در مشارکت طلبی سیاسی ، اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی بیشتر نمایان می کند.ایا در جامعه ایران امروز زیر ساخت های اقتصادی،فرهنگی و سیاسی لازم برای استقبال از این مشارکت طلبی مهیا است؟در صورتی که پاسخ این پرسش منفی باشد،این شکاف میان مطالبات و واقعیات زندگی چه پیامدهایی می تواند در پی داشته باشد؟ از آنجایی که متولی اصلی سیاست گذاری و برنامه ریزی در کشور دولت و حاکمیت است،ایا این شکاف تقابل میان ملت و حاکمیت را دوچندان خواهد کرد؟نتیجه این تشدید شکاف چگونه ودر چه مواقعی و در چه شرایطی و با چه ابعادی خود را نمایان خواهد ساخت؟ایا برای پر کردن این شکاف تدبیری اندیشیده شده است؟از دیگر سو برای کاستن از رنج و درد مردمی که ثمرات کمتری از توسعه به انان رسیده است تدابیر مناسب و راهکارهای کارشناسانه اندیشیده شده است؟
شواهد فوق نشان می دهد جامعه امروز ایران و به ویژه استان های 4 گانه مورد بررسی این مقاله در صورت استمرار بی مبالاتی ها و ندانم کاری ها با مشکلات و مسائل نوینی دست به گریبان خواهد بود.باید برای جلب مشارکت ایرانیان و به ویژه مردم کرد رویکردهای نوینی را با تمرکز بر مشارکت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی این مردم آزمود.راه های طی شده نتوانسته بر مشکلات فایق آید اینک زمان بازآزمایی روش های منسوخ پیشین نیست بایدطرحی نو درافکند.
منبع:چشم انداز ایران اسفند ماه1389-فروردین 1390
دختر مرحوم آیت الله منتظری: حاکمیت مقتدر حتی از مراسم تشییع می ترسد
خانواده مرحوم آیت الله منتظری به دیدار خانواده ی بهاره هدایت سخنگوی دربند دفتر تحکیم وحدت رفتند.به گزارش کلمه، جمعی از بانوان بیت مرجع فقید، مرحوم آیت الله منتظری، روز گذشته به دیدار خانواده بهاره هدایت فعال حوزه ی دانشجویی و زنان رفته و ضمن تبریک سالروز تولد وی، از صدور حکم سنگین وی ابراز تاسف کردند.
طاهره منتظری در این دیدار با انتقاد از شرایط ایجاد شده برای رهبران جنبش سبز گفت که این روزها حصر آقایان موسوی و کروبی و همراهان راستینشان، خانم رهنورد و کروبی یاد آور دوران تلخ حصر مرحوم منتظری است.
وی با اشاره به ترس حاکمیت از جنازه ها و با ابراز تاسف از واکنش نیروهای امنیتی در مراسم تشییع پیکر پدر میرحسین گفت سال گذشته درست مشابه همین برخورد در مورد همسر آقای منتظری تکرار شد و حاکمیتی که دم از اقتدار می زند این تناقض را که از یک مراسم تشییع وحشت می کند را نادیده می گیرد.
دختر مرحوم آیت الله منتظری خاطر نشان کرد که متاسفانه این روندیست که سالیان پیش نیز در مورد آیت الله منتظری و تعداد دیگری از بزرگان انجام گرفت و متاسفانه در آن زمان با واکنش درخور توجهی مواجه نگردید.
وی متذکر شد شاید اگر آن روزها با این قبیل ظلم ها برخورد قاطع تری می شد، امروز شاهد چنین اهانتی به بزرگان سیاست و اندیشه نبودیم
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، با اشاره به درگیری ها در بحرین و لیبی، آمریکا و کشورهای غربی را متهم کرد که در صدد به راه انداختن دعوای ایرانی – عربی، جنگ شیعه – سنی و اختلاف افکنی بین ملت های منطقه هستند.
آقای احمدی نژاد روز پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ (۷ آوریل ۲۰۱۱) هدف آنها از این اقدام را نجات دادن “رژیم ورشکسته و در آستانه سقوط صهیونیستی” و اصلاح “چهره منفور آمریکا” خواند.
این در حالی است که آقای احمدی نژاد روز دوشنبه و در کنفرانسی خبری در تهران به عربستان سعودی برای فرستادن نیروی نظامی به بحرین هشدار داده و بیانیه شورای همکاری خلیج فارس در محکومیت تحرکات ایران در کشورهای عربی منطقه را فاقد ارزش حقوقی خواند.
آقای احمدی نژاد، که در قالب سفرهای استانی با اعضای هیات دولت به شهر کرمانشاه سفر کرده، درباره راه حل ایجاد دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی برای حل بحران خاورمیانه گفت: “از این نظر دارای مشکل هستند چراکه سرزمین اشغالی کوچک است و قریب به اتفاق این سرزمین دست صهیونیست هاست و آنها حاضر به عقب نشینی نیستند. به همین باور آنها میخواهند از یک سرزمین عربی و اسلامی به نام اردن منطقهای را بکنند و دولت فلسطینی را در آنجا و دو سه منطقه از سرزمین اشغالی یعنی فلسطین اصلی ایجاد کنند.”
محمود احمدی نژاد همچنین در واکنش به پیام نوروزی باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، این پیام را توهین به ملت ایران خواند.
او گفت: ” آقا آمده است پیام نوروزی میدهد و در آن پیام به ملت ایران توهین میکند، تهدید میکند و چهره زشت خود را از پشت ماسک فریب نشان میدهد. ملت ایران برای حرفها و موضعگیریهای سردمداران آمریکا که عوامل خیمهشببازی صهیونیستها هستند ارزشی قایل نیست.”
آقای اوباما در پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران گفته بود که حکومت ایران نخواهد توانست با ایجاد رعب و سرکوب مخالفان، آینده را شکل دهد و به ایرانیان اطمینان داد که “هرچند ممکن است زمانه تیره و تار به نظر برسد” او با آنها خواهد بود.
آقای احمدی نژاد خطاب به رییس جمهوری آمریکا هشدار که اگر در مسیر “دشمنی با ملت ایران” حرکت کند، سرنوشتی “بهتر از صدام و صدامیان” نخواهد داشت.
آقای احمدی نژاد روز پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ (۷ آوریل ۲۰۱۱) هدف آنها از این اقدام را نجات دادن “رژیم ورشکسته و در آستانه سقوط صهیونیستی” و اصلاح “چهره منفور آمریکا” خواند.
این در حالی است که آقای احمدی نژاد روز دوشنبه و در کنفرانسی خبری در تهران به عربستان سعودی برای فرستادن نیروی نظامی به بحرین هشدار داده و بیانیه شورای همکاری خلیج فارس در محکومیت تحرکات ایران در کشورهای عربی منطقه را فاقد ارزش حقوقی خواند.
آقای احمدی نژاد، که در قالب سفرهای استانی با اعضای هیات دولت به شهر کرمانشاه سفر کرده، درباره راه حل ایجاد دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی برای حل بحران خاورمیانه گفت: “از این نظر دارای مشکل هستند چراکه سرزمین اشغالی کوچک است و قریب به اتفاق این سرزمین دست صهیونیست هاست و آنها حاضر به عقب نشینی نیستند. به همین باور آنها میخواهند از یک سرزمین عربی و اسلامی به نام اردن منطقهای را بکنند و دولت فلسطینی را در آنجا و دو سه منطقه از سرزمین اشغالی یعنی فلسطین اصلی ایجاد کنند.”
محمود احمدی نژاد همچنین در واکنش به پیام نوروزی باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، این پیام را توهین به ملت ایران خواند.
او گفت: ” آقا آمده است پیام نوروزی میدهد و در آن پیام به ملت ایران توهین میکند، تهدید میکند و چهره زشت خود را از پشت ماسک فریب نشان میدهد. ملت ایران برای حرفها و موضعگیریهای سردمداران آمریکا که عوامل خیمهشببازی صهیونیستها هستند ارزشی قایل نیست.”
آقای اوباما در پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران گفته بود که حکومت ایران نخواهد توانست با ایجاد رعب و سرکوب مخالفان، آینده را شکل دهد و به ایرانیان اطمینان داد که “هرچند ممکن است زمانه تیره و تار به نظر برسد” او با آنها خواهد بود.
آقای احمدی نژاد خطاب به رییس جمهوری آمریکا هشدار که اگر در مسیر “دشمنی با ملت ایران” حرکت کند، سرنوشتی “بهتر از صدام و صدامیان” نخواهد داشت.
افزایش قیمت طلا در بازار ایران در شرایطی ادامه دارد که بانک مرکزی ایران از آغاز حراج حضوری شمش طلا از شنبه هفته آینده خبر داده است. بر اساس اعلام محمد کشتیآرای، رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر ایران، بهای هر قطعه سکه بهار آزادی طرح قدیم در روز پنجشنبه، ۱۸ فروردین (۷ آوریل)، با ۱۰ هزار تومان افزایش نسبت به روز قبل، به ۴۵۵ هزار تومان رسید.
قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار هم در بازار ایران ۴۰ هزار تومان اعلام شده است.
در واکنش به افزایش قیمت طلا در بازار داخلی ایران، روابط عمومی بانک مرکزی ایران در اطلاعیهای، اعلام کرده است که از روز شنبه، ۲۰ فروردین ماه، در تمام روزهای هفته به غیر از روزهای تعطیل، علاوه بر فروش سکه، فروش شمش طلا نیز به طور حراج حضوری در محل بانک کارگشایی انجام خواهد شد.
بانک کارگشایی از زیرمجموعههای بانک ملی ایران است که توزیع سکه و شمش طلا را به عهده دارد. پاسخگویی به نیاز بازار طلا و ایجاد تعادل در معاملات، دلیل تصمیم بانک مرکزی ایران برای حراج حضوری سکه و شمش طلا اعلام شده است.
بر اساس گزارشها از بازارهای جهانی، در معاملات روز پنجشنبه، قیمت هر اونس طلا در بازار نیویورک با یک دهم درصد افزایش، به یک هزار و ۴۶۰ دلار رسید و با توجه به نگرانیها از تورم جهانی و نیز تصمیم احتمالی بانک مرکزی اروپا برای افزایش نرخ بهره، پیشبینی میشود که قیمت طلا در بازارهای جهانی و منطقهای همچنان روندی صعودی داشته باشد.
در عین حال، رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر ایران در گفتوگو با خبرگزاری مهر، نسبت به افزایش قیمت سکه در بازار داخلی ایران در روزهای آینده هشدار داده، هرچند گفته است که “اقدام بانک مرکزی ایران برای حراج انواع سکه، با هدف کاهش قیمت آن در بازارهای داخلی آغاز خواهد شد.”
محمد کشتیآرای گفته است که “بانک مرکزی ایران در نظر دارد که در دو نوبت صبح و عصر، حراج انواع سکه را در بازار آغاز کند، اما تا آن زمان که احتمالا ابتدای هفته آینده خواهد بود، قیمتها روندی صعودی خواهند داشت.”
قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار هم در بازار ایران ۴۰ هزار تومان اعلام شده است.
در واکنش به افزایش قیمت طلا در بازار داخلی ایران، روابط عمومی بانک مرکزی ایران در اطلاعیهای، اعلام کرده است که از روز شنبه، ۲۰ فروردین ماه، در تمام روزهای هفته به غیر از روزهای تعطیل، علاوه بر فروش سکه، فروش شمش طلا نیز به طور حراج حضوری در محل بانک کارگشایی انجام خواهد شد.
بانک کارگشایی از زیرمجموعههای بانک ملی ایران است که توزیع سکه و شمش طلا را به عهده دارد. پاسخگویی به نیاز بازار طلا و ایجاد تعادل در معاملات، دلیل تصمیم بانک مرکزی ایران برای حراج حضوری سکه و شمش طلا اعلام شده است.
بر اساس گزارشها از بازارهای جهانی، در معاملات روز پنجشنبه، قیمت هر اونس طلا در بازار نیویورک با یک دهم درصد افزایش، به یک هزار و ۴۶۰ دلار رسید و با توجه به نگرانیها از تورم جهانی و نیز تصمیم احتمالی بانک مرکزی اروپا برای افزایش نرخ بهره، پیشبینی میشود که قیمت طلا در بازارهای جهانی و منطقهای همچنان روندی صعودی داشته باشد.
در عین حال، رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر ایران در گفتوگو با خبرگزاری مهر، نسبت به افزایش قیمت سکه در بازار داخلی ایران در روزهای آینده هشدار داده، هرچند گفته است که “اقدام بانک مرکزی ایران برای حراج انواع سکه، با هدف کاهش قیمت آن در بازارهای داخلی آغاز خواهد شد.”
محمد کشتیآرای گفته است که “بانک مرکزی ایران در نظر دارد که در دو نوبت صبح و عصر، حراج انواع سکه را در بازار آغاز کند، اما تا آن زمان که احتمالا ابتدای هفته آینده خواهد بود، قیمتها روندی صعودی خواهند داشت.”
در شمال شرق ژاپن در پی وقوع زلزله ای با قدرت هفت و چهار دهم در مقیاس ریشتر، نسبت به وقوع سونامی هشدار داده شده است. با اعلام تلویزیون ژاپن پیش بینی شده است که سونامی امواجی به بلندی یک متر ایجاد کند.
از کسانی که در منطقه هشدار زندگی می کنند خواسته شده تا به مناطق مرتفع بروند. وقوع قوی ترین زلزله ثبت شده در تاریخ ژاپن در نزدیکی سواحل شمال شرقی این کشور در ماه گذشته باعث بروز یک سونامی سهمگین در این کشور شد.
زلزله ماه گذشته در ژاپن از نظر قدرت، پنجمین زلزله سهمگینی است که از سال ۱۹۰۰ در جهان گزارش شده است.
قدرت این زلزله ۸۰۰۰ بار بیشتر از زمین لرزه ماه گذشته در زلاند نو گزارش شد. کانون این زلزله در ۴۰۰ کیلومتری شمال شرقی توکیو و در عمق ۲۴ کیلومتری گزارش شده است در پی وقوع سونامی در ژاپن، موجی به ارتفاع ده متر در شهر بندری سندای مناطق وسیعی از مزارع و صدها خودرو و ساختمان را با خود برد.
در استان های میاگی و فوکوشیما نیز ده ها روستا و شهرک به زیر آب رفتند و یک نیروگاه اتمی در این کشور از کار افتاد و مواد اتمی از آن نشت کرد. زلزله باعث شد تا برق چهارمیلیون خانه در پایتخت ژاپن قطع شود و توقف فعالیت قطار زیرزمینی در این شهر سرگردانی مسافران را به همراه داشت .
از کسانی که در منطقه هشدار زندگی می کنند خواسته شده تا به مناطق مرتفع بروند. وقوع قوی ترین زلزله ثبت شده در تاریخ ژاپن در نزدیکی سواحل شمال شرقی این کشور در ماه گذشته باعث بروز یک سونامی سهمگین در این کشور شد.
زلزله ماه گذشته در ژاپن از نظر قدرت، پنجمین زلزله سهمگینی است که از سال ۱۹۰۰ در جهان گزارش شده است.
قدرت این زلزله ۸۰۰۰ بار بیشتر از زمین لرزه ماه گذشته در زلاند نو گزارش شد. کانون این زلزله در ۴۰۰ کیلومتری شمال شرقی توکیو و در عمق ۲۴ کیلومتری گزارش شده است در پی وقوع سونامی در ژاپن، موجی به ارتفاع ده متر در شهر بندری سندای مناطق وسیعی از مزارع و صدها خودرو و ساختمان را با خود برد.
در استان های میاگی و فوکوشیما نیز ده ها روستا و شهرک به زیر آب رفتند و یک نیروگاه اتمی در این کشور از کار افتاد و مواد اتمی از آن نشت کرد. زلزله باعث شد تا برق چهارمیلیون خانه در پایتخت ژاپن قطع شود و توقف فعالیت قطار زیرزمینی در این شهر سرگردانی مسافران را به همراه داشت .
مجتبي واحدي
کمتر کسی تردید دارد که سیستم دولتی ایران ، همواره از وجود « دزدان » و « دزد پیشگان » رنج برده است .این موضوع ، به دو ره تاریخی خاص تعلق نداشته و موارد متعددی از فساد ، دزدی و رانت خواری در سیستم دولتی ایران – چه قبل و چه بعد از انقلاب – وجود داشته است اما نشانه های فراوان ، ثابت می کند که دولت احمدی نژاد ، فاسد ترین دولت در میان دولت هایی است که در دهه های اخیر بر ایران حکمرانی کرده اند . فساد دراین دولت اکنون به جایی رسیده که دومین مقام دولت – معاون اول احمدی نژاد – توسط همفکران و حامیان پیشین یا فعلی دولت ، به اختلاس چند صد میلیارد تومانی متهم می شود . بزرگ ترین برنامه اقتصادی این دولت نیز به گونه ای طراحی و اجرا شده که تنها با استناد به آمار های دولتی ، می توان زمینه چینی برای سوءاستفاده چند هزار میلیاردتومانی از این برنامه را کشف و اثبات کرد .اما منابع مالی و ثروت های مادی ، تنها عرصه برای دست اندرکاران دولت احمدی نژاد نیست که چشم طمع به آن دوخته اند واسناد آن در آینده نزدیک افشا خواهد شد . این دولت که دوره دوم مسئولیت خود را با « رأی دزدیِ » آشکار آغاز کرد پس از چندی به « شهید دزدی » روی آورد و کسانی که تنها به جُرم اعتراض به « رأی دزدی » کودتاگران به شهادت رسیده بودند به ناحق ، « شهید حمایت از دولت» نامیده شدند که قطعاً پذیرش این ننگ برای بازماندگان آن شهیدان آزادیخواه ، از تحمل فراق عزیزانشان ، سخت تر است . دزدان کارآزموده در دولت احمدی نژاد ، پس از چندی ، «دزدی انقلاب ها » را آغاز کردند . آنها که برای پیگیری بلند پروازی های خویش ، به نفوذ در کشورهای گوناگون نیاز دارند ، پس از آغاز تحرکات آزادیخواهانه در کشورهای منطقه ، به دروغ ادعا کردند که این انقلاب ها ، تحت تأثیر انقلاب ایران صورت گرفته و عده ای از کودتاگران ، با وقاحت کامل ادعا کردند که انقلابیون منطقه ، خود را تابع رهبر جمهوری اسلامی می دانند در حالی که مهم ترین خواسته مشترک در تمام جنبش های اخیر ، سرنگونی دیکتاتورهای مادام العمر می باشد و لذا ایجاد هرگونه ارتباط میان جنبش های ضد دیکتاتوری اخیر در منطقه با نظام حاکم بر ایران ، جز « انقلاب دزدی » نام دیگری ندارد . در حال حاضر بسیاری از انقلابیون درکشورهای منطقه ، تلاش گسترده ای را آغاز کرده اند تا هرگونه ارتباط میان قیام ضد دیکتاتوری خود با نظام ایران که دارای حکومت مادام العمر می باشد را تکذیب کنند. ضمن آنکه حکومت فعلی ایران به دلیل سرکوب گسترده مخالفان و تمرکز همه مسئولیت ها در یک نفر ، در حدی از بد نامی قرار دارد که حتی توهم ارتباط با آن ، موجب رسوایی برای انقلابیون منطقه خواهد بود .
به هر حال از میان « رأی دزدی» ، « پول دزدی »، « شهید دزدی » و « انقلاب دزدی » ، تنها« پول دزدی » نتایج ظاهراً مطلوب برای عوامل دولت احمدی نژاد به همراه آورده است و سایر
« سرقت » های ایشان ، جز رسوایی ، ثمره ای به دنبال نداشته است. دزدان رأی ، از نخستین روز پس از کودتا تا امروز در حسرت مقبولیت داخلی و خارجی بوده اند و هر روز که از کودتای بیست و دوم خرداد هشتاد وهشت گذشته ، از میزان مشروعیت « رأی دزدان » کاسته شده است . « شهید دزدی » ها هم به دلیل استقامت خانواد ه های مظلوم این شهیدان ، برای آمران و عاملان آن ، جز رسوایی به بار نیاورده است . شکست سران وقیح دولت ایران برای « انقلاب دزدی»هم واضح تر از آنست که نیازی به توضیح داشته باشد.اما ظاهراً کودتاگران ایرانی ، همچنان در اندیشه توسعه « میادین دزدی »خویش هستند . آخرین تلاش در این زمینه را باید « دزدیدن احزاب » نامید . دیروز دو تن از مسئولان کمیسیون ماده ده احزاب ، از اعضای حزب اعتماد ملی خواسته اند که به قیمت « اعلام برائت »از دبیر کل مظلوم و زندانی خویش ، امکان حضور در عرصه سیاسی کشور را برای خود فراهم نمایند .این اظهار نظرهای دستوری که بر روش های تفتیش عقاید مبتنی است در حالی مطرح می شود که هنوز هیچ مرجع قانونی در کشور ، جرئت اعلام نظر صریح در خصوص مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی نداشته و برای پلمپ طولانی مدت دفتر حزب هم تا کنون حکم قضایی صادر نشده است . لذا به نظر می رسد اظهار نظر اخیر تنها در راستای نیاز دولت کودتایی ایران به گرم کردن تنور خاموش انتخابات مجلس می باشد. کودتاگران برای رسیدن به این هدف ، نیازمندِ وجود احزابی هستند که امکان استفاده از عنوان « اصلاح طلب » برای آنها وجود داشته باشد و اکنون گمان کرده اند که می توانند از میان هزاران عضو حزب اعتماد ملی در سراسر کشور ، چند نفر را بیابند و با تحریک ، تطمیع یا تهدید ایشان نقشه خویش را پیاده کنند . بر اساس نقشه ناشیانه کودتاگران ، آنها تصمیم گرفته اند هویت حزب اعتماد ملی را از دبیر کل و اعضای مؤثر شورای مرکزی سرقت کنند و آن را به عنوان پاداش به کسانی اهدا نمایند که ممکن است به طمع رسیدن به چند کرسی در مجلس بی خاصیت و فرمایشی ، حاضر به همکاری با « حزبّ دزدان » مستقر در دولت کودتا هستند . بر اساس شنیده ها ، مشابه همین نقشه برای سایر احزاب اصلاح طلب هم کشیده شده است تا از این طریق ، حداقل بخشی از نگرانی رهبر جمهوری اسلامی در خصوص خلأ وجود اصلاح طلبان در انتخابات آینده ، تا حدودی مرتفع شود . البته کسی نباید گمان کند که رهبران حکومت کودتایی ، از بی رونق بودن انتخابات وحشت دارند بلکه آنچه که کودتاگران مستأصل ایرانی را به شدت وحشت زده کرده ، انتقال کامل رقابت به درون جناح اصولگرایان است . رهبر جمهوری اسلامی به خوبی می داند در صورت ایجاد رقابت درون جناحی ، مردم شاهد افشاگری های متقابل ورسوا کننده ای خواهند بود که ظاهراً تنها ابزار تبلیغاتی فراکسیون های گوناگونِ اصولگرایان برای جلب توجه مردم است . همین نگرانی ، سران حکومت کودتایی رابه « دزدیدن احزاب » تشویق کرده تا بلکه بتوانند رقابتی هرچند محدود میان « اصلاح طلبان عاریه ای » با «اصولگرایان کودتایی » ایجاد از رقابت رسواکننده درون جناحی ، جلو گیری کنند.
نگارنده تردیدی ندارد که کودتاگران ایران از « حزب دزدی » هم طرفی نخواهند بست همانطور که
« شهید دزدی » و« انقلاب دزدی » مشکلی از آنها حل نکرد و « رأی دزدی » هم آنان را در ایران و جهان ، رسوا نمود . اما ظاهراً به مصداق « الغریق یتشبث بکل حشیش »، سران دولت کودتایی برای به تعویق انداختن نگرانی های خویش ، در این عرصه نیز بخت خویش را می آزمایند .
کمتر کسی تردید دارد که سیستم دولتی ایران ، همواره از وجود « دزدان » و « دزد پیشگان » رنج برده است .این موضوع ، به دو ره تاریخی خاص تعلق نداشته و موارد متعددی از فساد ، دزدی و رانت خواری در سیستم دولتی ایران – چه قبل و چه بعد از انقلاب – وجود داشته است اما نشانه های فراوان ، ثابت می کند که دولت احمدی نژاد ، فاسد ترین دولت در میان دولت هایی است که در دهه های اخیر بر ایران حکمرانی کرده اند . فساد دراین دولت اکنون به جایی رسیده که دومین مقام دولت – معاون اول احمدی نژاد – توسط همفکران و حامیان پیشین یا فعلی دولت ، به اختلاس چند صد میلیارد تومانی متهم می شود . بزرگ ترین برنامه اقتصادی این دولت نیز به گونه ای طراحی و اجرا شده که تنها با استناد به آمار های دولتی ، می توان زمینه چینی برای سوءاستفاده چند هزار میلیاردتومانی از این برنامه را کشف و اثبات کرد .اما منابع مالی و ثروت های مادی ، تنها عرصه برای دست اندرکاران دولت احمدی نژاد نیست که چشم طمع به آن دوخته اند واسناد آن در آینده نزدیک افشا خواهد شد . این دولت که دوره دوم مسئولیت خود را با « رأی دزدیِ » آشکار آغاز کرد پس از چندی به « شهید دزدی » روی آورد و کسانی که تنها به جُرم اعتراض به « رأی دزدی » کودتاگران به شهادت رسیده بودند به ناحق ، « شهید حمایت از دولت» نامیده شدند که قطعاً پذیرش این ننگ برای بازماندگان آن شهیدان آزادیخواه ، از تحمل فراق عزیزانشان ، سخت تر است . دزدان کارآزموده در دولت احمدی نژاد ، پس از چندی ، «دزدی انقلاب ها » را آغاز کردند . آنها که برای پیگیری بلند پروازی های خویش ، به نفوذ در کشورهای گوناگون نیاز دارند ، پس از آغاز تحرکات آزادیخواهانه در کشورهای منطقه ، به دروغ ادعا کردند که این انقلاب ها ، تحت تأثیر انقلاب ایران صورت گرفته و عده ای از کودتاگران ، با وقاحت کامل ادعا کردند که انقلابیون منطقه ، خود را تابع رهبر جمهوری اسلامی می دانند در حالی که مهم ترین خواسته مشترک در تمام جنبش های اخیر ، سرنگونی دیکتاتورهای مادام العمر می باشد و لذا ایجاد هرگونه ارتباط میان جنبش های ضد دیکتاتوری اخیر در منطقه با نظام حاکم بر ایران ، جز « انقلاب دزدی » نام دیگری ندارد . در حال حاضر بسیاری از انقلابیون درکشورهای منطقه ، تلاش گسترده ای را آغاز کرده اند تا هرگونه ارتباط میان قیام ضد دیکتاتوری خود با نظام ایران که دارای حکومت مادام العمر می باشد را تکذیب کنند. ضمن آنکه حکومت فعلی ایران به دلیل سرکوب گسترده مخالفان و تمرکز همه مسئولیت ها در یک نفر ، در حدی از بد نامی قرار دارد که حتی توهم ارتباط با آن ، موجب رسوایی برای انقلابیون منطقه خواهد بود .
به هر حال از میان « رأی دزدی» ، « پول دزدی »، « شهید دزدی » و « انقلاب دزدی » ، تنها« پول دزدی » نتایج ظاهراً مطلوب برای عوامل دولت احمدی نژاد به همراه آورده است و سایر
« سرقت » های ایشان ، جز رسوایی ، ثمره ای به دنبال نداشته است. دزدان رأی ، از نخستین روز پس از کودتا تا امروز در حسرت مقبولیت داخلی و خارجی بوده اند و هر روز که از کودتای بیست و دوم خرداد هشتاد وهشت گذشته ، از میزان مشروعیت « رأی دزدان » کاسته شده است . « شهید دزدی » ها هم به دلیل استقامت خانواد ه های مظلوم این شهیدان ، برای آمران و عاملان آن ، جز رسوایی به بار نیاورده است . شکست سران وقیح دولت ایران برای « انقلاب دزدی»هم واضح تر از آنست که نیازی به توضیح داشته باشد.اما ظاهراً کودتاگران ایرانی ، همچنان در اندیشه توسعه « میادین دزدی »خویش هستند . آخرین تلاش در این زمینه را باید « دزدیدن احزاب » نامید . دیروز دو تن از مسئولان کمیسیون ماده ده احزاب ، از اعضای حزب اعتماد ملی خواسته اند که به قیمت « اعلام برائت »از دبیر کل مظلوم و زندانی خویش ، امکان حضور در عرصه سیاسی کشور را برای خود فراهم نمایند .این اظهار نظرهای دستوری که بر روش های تفتیش عقاید مبتنی است در حالی مطرح می شود که هنوز هیچ مرجع قانونی در کشور ، جرئت اعلام نظر صریح در خصوص مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی نداشته و برای پلمپ طولانی مدت دفتر حزب هم تا کنون حکم قضایی صادر نشده است . لذا به نظر می رسد اظهار نظر اخیر تنها در راستای نیاز دولت کودتایی ایران به گرم کردن تنور خاموش انتخابات مجلس می باشد. کودتاگران برای رسیدن به این هدف ، نیازمندِ وجود احزابی هستند که امکان استفاده از عنوان « اصلاح طلب » برای آنها وجود داشته باشد و اکنون گمان کرده اند که می توانند از میان هزاران عضو حزب اعتماد ملی در سراسر کشور ، چند نفر را بیابند و با تحریک ، تطمیع یا تهدید ایشان نقشه خویش را پیاده کنند . بر اساس نقشه ناشیانه کودتاگران ، آنها تصمیم گرفته اند هویت حزب اعتماد ملی را از دبیر کل و اعضای مؤثر شورای مرکزی سرقت کنند و آن را به عنوان پاداش به کسانی اهدا نمایند که ممکن است به طمع رسیدن به چند کرسی در مجلس بی خاصیت و فرمایشی ، حاضر به همکاری با « حزبّ دزدان » مستقر در دولت کودتا هستند . بر اساس شنیده ها ، مشابه همین نقشه برای سایر احزاب اصلاح طلب هم کشیده شده است تا از این طریق ، حداقل بخشی از نگرانی رهبر جمهوری اسلامی در خصوص خلأ وجود اصلاح طلبان در انتخابات آینده ، تا حدودی مرتفع شود . البته کسی نباید گمان کند که رهبران حکومت کودتایی ، از بی رونق بودن انتخابات وحشت دارند بلکه آنچه که کودتاگران مستأصل ایرانی را به شدت وحشت زده کرده ، انتقال کامل رقابت به درون جناح اصولگرایان است . رهبر جمهوری اسلامی به خوبی می داند در صورت ایجاد رقابت درون جناحی ، مردم شاهد افشاگری های متقابل ورسوا کننده ای خواهند بود که ظاهراً تنها ابزار تبلیغاتی فراکسیون های گوناگونِ اصولگرایان برای جلب توجه مردم است . همین نگرانی ، سران حکومت کودتایی رابه « دزدیدن احزاب » تشویق کرده تا بلکه بتوانند رقابتی هرچند محدود میان « اصلاح طلبان عاریه ای » با «اصولگرایان کودتایی » ایجاد از رقابت رسواکننده درون جناحی ، جلو گیری کنند.
نگارنده تردیدی ندارد که کودتاگران ایران از « حزب دزدی » هم طرفی نخواهند بست همانطور که
« شهید دزدی » و« انقلاب دزدی » مشکلی از آنها حل نکرد و « رأی دزدی » هم آنان را در ایران و جهان ، رسوا نمود . اما ظاهراً به مصداق « الغریق یتشبث بکل حشیش »، سران دولت کودتایی برای به تعویق انداختن نگرانی های خویش ، در این عرصه نیز بخت خویش را می آزمایند .
سحام نيوز: فعاليت ياعدم فعاليت حزب اعتماد ملي! مسئله اين است ؟!
حزب اعتماد ملی توسط مهدی کروبی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و پس از کناره گیری از دبیركلي مجمع روحانیون مبارز تأسیس گرديد. در تعريف اين حزب دو كلمه اساسي به چشم مي خورد:
عضو موسس: مهدي كروبي
دبيركل: مهدي كروبي
اين دو كلمه خود گوياي ميزان محوريت آقاي كروبي در اين حزب است. حزبي كه بنايش را نهاد تا با اعتماد ملي از حقوق ملت ايران دفاع كند.
چند روزي ست كه از گوشه و كنار سو سوي چراغ سبز به مزاق برخي خوش آمده است و در صدد بر آمده اند تا از اين آب گل آلود، بي نصيب نمانند. برخي با افكار واهي فكر كردند در بند بودن ستون اين حزب، فرصتي را براي آنان فراهم آورده تا بتوانند آخرين ضربه را به تشكيلات مردمي كروبي وارد آوردند و به تصور خودشان پرونده مهدي كروبي را براي هميشه با تغيير خط مشي برخي اعضاي اين حزب از دبير كل آن، مختومه اعلام كنند و به تاريخ بسپارند. دريغ از اينكه كساني به تاريخ خواهند پيوست كه در مقابل جنبش مردمي و اراده ملي بياستند و تخم تفرقه و نيرنگ بپاشند.
حكومت نزديك به دو سال است كه از تمام توان خود براي از هم پاشاندن اين حزب و ساختار آن استفاده نموده اما اعضاي اين حزب با اين فشارها و نيرنگ ها نا آشنا نيستند. تعطيلي حزبشان را ديدند. زنداني شدن دبيركل شان و توقيف روزنامه رسمي حزب را تحمل كردند. دستگيري و تهديد و ارعاب را به جان خريدند و تاكنون با تمام توانشان ايستادگي نموده اند.
حكومت بايد بداند با اين چراغ سبزها راه به جايي نخواهد برد. اكنون مهدي كروبي تنها دبيركل حزب اعتماد ملي نيست. بلكه يكي از نمادها و ستون هاي جنبش مردمي هست كه بر عليه دروغ و نيرنگ و ناعدالتي قد علم كرده است. جنبشي كه به خون صدها انسان بيگناه آبياري شده و پرونده هزاران زنداني دربند را در كارنامه خود دارد.
و اما سخني با كميسون ماده 10 احزاب
همگان بر تمامي فشارهاي وارده از سمت حكومت بر اعضاي حزب اعتماد ملي به خوبي آگاه اند و مي دانند طي اين دوسال اخير چه اتفاقاتي رخ داده است. چند تن را زندان كردند و حكم بريدند، يكي را براي روزنامه و ديگري به جرم انتشار هفته نامه به دادگاه كشانده؛ ديگري را به مسجدي كه خودش متولي آن بود راه نداده و با ضرب و شتم و ناسزا و توهين بدرقه اش كردند و نماينده اي را كه تهديد به عدم صلاحيت براي نامزدي دوره بعدش نمودند. البته هنوز سخني از زندان رفته ها و شكنجه شده ها و از آنان كه هر روزه با تماس تلفني تهديد به عدم ديدار و قطع ارتباط با دبيركل شان مي شدند؛ به ميان نياورديم.
هرچه پيش مي رويم، خطوط مرز حكومتيان با ملت را آشكارتر و واضح تر مي بينيم. برخي بنا را بر قدرت و دروغ و زور گذاشته اند و برخي بر مقاومت و صبر و مجاهدت. آينده تاريخ گواه اين مدعا خواهد بود كه اساس ظلم و تزوير و نيرنگ جايگاهي جز تباهي و نفرت نخواهد داشت و اين مردم هستند كه در نهايت وارثان اين كشور خواهند بود. مهدي كروبي در راه مردم قدم گذاشته و تبري نمودن از كروبي، تبري از مردم است.
مهدي كروبي اكنون نيازي به دبير كلي يك حزب ندارد. زيرا به گفته خودش ديگر جمهوريتي نمانده كه بخواهد به دنبال حزب و تشكيلات پيرامون آن باشد. آيا هنگامي كه سخن از يك صدايي در جامعه است، حزب ديگر معنايي دارد؟ هنگامي كه انتخابات آزاد در جامعه اي وجود ندارد، آيا حزب معنايي دارد؟ اكنون ما با مردم و خرد جمعي آنان رو برو هستيم. حرمت اعتماد ملي و اعتمادي كه ملت به نام آن كرده اند را از ياد نبريد.
سحام نيوز
حزب اعتماد ملی توسط مهدی کروبی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و پس از کناره گیری از دبیركلي مجمع روحانیون مبارز تأسیس گرديد. در تعريف اين حزب دو كلمه اساسي به چشم مي خورد:
عضو موسس: مهدي كروبي
دبيركل: مهدي كروبي
اين دو كلمه خود گوياي ميزان محوريت آقاي كروبي در اين حزب است. حزبي كه بنايش را نهاد تا با اعتماد ملي از حقوق ملت ايران دفاع كند.
چند روزي ست كه از گوشه و كنار سو سوي چراغ سبز به مزاق برخي خوش آمده است و در صدد بر آمده اند تا از اين آب گل آلود، بي نصيب نمانند. برخي با افكار واهي فكر كردند در بند بودن ستون اين حزب، فرصتي را براي آنان فراهم آورده تا بتوانند آخرين ضربه را به تشكيلات مردمي كروبي وارد آوردند و به تصور خودشان پرونده مهدي كروبي را براي هميشه با تغيير خط مشي برخي اعضاي اين حزب از دبير كل آن، مختومه اعلام كنند و به تاريخ بسپارند. دريغ از اينكه كساني به تاريخ خواهند پيوست كه در مقابل جنبش مردمي و اراده ملي بياستند و تخم تفرقه و نيرنگ بپاشند.
حكومت نزديك به دو سال است كه از تمام توان خود براي از هم پاشاندن اين حزب و ساختار آن استفاده نموده اما اعضاي اين حزب با اين فشارها و نيرنگ ها نا آشنا نيستند. تعطيلي حزبشان را ديدند. زنداني شدن دبيركل شان و توقيف روزنامه رسمي حزب را تحمل كردند. دستگيري و تهديد و ارعاب را به جان خريدند و تاكنون با تمام توانشان ايستادگي نموده اند.
حكومت بايد بداند با اين چراغ سبزها راه به جايي نخواهد برد. اكنون مهدي كروبي تنها دبيركل حزب اعتماد ملي نيست. بلكه يكي از نمادها و ستون هاي جنبش مردمي هست كه بر عليه دروغ و نيرنگ و ناعدالتي قد علم كرده است. جنبشي كه به خون صدها انسان بيگناه آبياري شده و پرونده هزاران زنداني دربند را در كارنامه خود دارد.
و اما سخني با كميسون ماده 10 احزاب
همگان بر تمامي فشارهاي وارده از سمت حكومت بر اعضاي حزب اعتماد ملي به خوبي آگاه اند و مي دانند طي اين دوسال اخير چه اتفاقاتي رخ داده است. چند تن را زندان كردند و حكم بريدند، يكي را براي روزنامه و ديگري به جرم انتشار هفته نامه به دادگاه كشانده؛ ديگري را به مسجدي كه خودش متولي آن بود راه نداده و با ضرب و شتم و ناسزا و توهين بدرقه اش كردند و نماينده اي را كه تهديد به عدم صلاحيت براي نامزدي دوره بعدش نمودند. البته هنوز سخني از زندان رفته ها و شكنجه شده ها و از آنان كه هر روزه با تماس تلفني تهديد به عدم ديدار و قطع ارتباط با دبيركل شان مي شدند؛ به ميان نياورديم.
هرچه پيش مي رويم، خطوط مرز حكومتيان با ملت را آشكارتر و واضح تر مي بينيم. برخي بنا را بر قدرت و دروغ و زور گذاشته اند و برخي بر مقاومت و صبر و مجاهدت. آينده تاريخ گواه اين مدعا خواهد بود كه اساس ظلم و تزوير و نيرنگ جايگاهي جز تباهي و نفرت نخواهد داشت و اين مردم هستند كه در نهايت وارثان اين كشور خواهند بود. مهدي كروبي در راه مردم قدم گذاشته و تبري نمودن از كروبي، تبري از مردم است.
مهدي كروبي اكنون نيازي به دبير كلي يك حزب ندارد. زيرا به گفته خودش ديگر جمهوريتي نمانده كه بخواهد به دنبال حزب و تشكيلات پيرامون آن باشد. آيا هنگامي كه سخن از يك صدايي در جامعه است، حزب ديگر معنايي دارد؟ هنگامي كه انتخابات آزاد در جامعه اي وجود ندارد، آيا حزب معنايي دارد؟ اكنون ما با مردم و خرد جمعي آنان رو برو هستيم. حرمت اعتماد ملي و اعتمادي كه ملت به نام آن كرده اند را از ياد نبريد.
گرگها خوب بدانند در اين ايل غريب
گر پدر نيست ، تفنگ پدری هست هنوز
گر چه مردان قبيله همگی کشته شدند
توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
آب اگر نيست نترسيد که در قافله مان
دل دريايي و چشمان تری هست هنوز
گر پدر نيست ، تفنگ پدری هست هنوز
گر چه مردان قبيله همگی کشته شدند
توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
آب اگر نيست نترسيد که در قافله مان
دل دريايي و چشمان تری هست هنوز
سحام نيوز
اخبار روز:
پایگاه اطلاع رسانی خانواده کبودوند: محمدصدیق کبودوند، زندانی کرد و ایرانی نامه ای به هم رزم خود لیوشیائوبو زندانی چینی و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۱۰ نوشته که درپی می آید:
به دوست نادیده مبارزم جناب لیوشیائوبو
به دوست نادیده مبارزم جناب لیوشیائوبو
از تعلق جایزه صلح نوبل ۲۰۱۰ به جنابعالی بسیار مسرور و شادمان شدم و از اینکه دولت چین به شما و همسر محترمتان اجازه دریافت جایزه را ندادند بسیار متاسف گردیدم. هم رزم شریفم من محمدصدیق کبودوند زندانی کرد و ایرانی هم چون شما به جرم دفاع از حقوق بشر و دموکراسی به ۱۱ سال حبس محکوم و زندانی شده ام. جرم من دفاع از حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان و حمایت از حقوق مردم کرد و تشکیل و اداره سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان است.
حکومت حاکم بر کشور من چون حکومت حاکم بر کشور شما، نظامی غیردموکراتیک و ایدئولوژیکی است که حتی اموری چون پوشش مردان و زنان، خوردن و نوشیدن، دیدن و شنیدن و اندیشیدن مردم را زیرکنترل دارد و تمامی امور فرهنگی و امور سیاسی و مدنی مردم را در دایره تنگ ایدئولوژیکی مذهبی قابل تقویت و قابل اجرا می بیند.
لیوشیائوبوی عزیز، من از جمعیت ۱۰ میلیونی کرد در ایران هستم که خود بخشی از ملت ۴۰ میلیونی کرد در کشورهای ترکیه و عراق و سوریه است. این مردم که بعدها از عرب ها، ترک ها و فارس ها چهارمین ملت بزرگ خاورمیانه اند، هیچگونه نقشی در اداره امور کشورهای متبوع و حتی در امور محلی و فرهنگی خود ندارند.این ملت از ابتدایی ترین حقوق انسانی و حقوق بشر و آزادی ها محروم اند و نقشی درتعیین سرنوشت خود ندارند.
دوست عزیز، من و شما و هزاران نفر دیگر در جهان برای دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می کنیم و همه زندگی مان برای استقرار دموکراسی، صلح و حقوق بشر و برابری و برادری در جهان و برای اعتلای ارزش های جهانی صرف می کنیم، شاید که فرزندانمان و دیگر مردمان از آزادی و دموکراسی برخوردار شود. در پایان شادمانی و استواری و پیروزی در مبارزه را برای جنابعالی آرزومندم
تهران: زندان اوین ۵ آوریل ۲۰۱۱/ ۱۶ فروردین
حکومت حاکم بر کشور من چون حکومت حاکم بر کشور شما، نظامی غیردموکراتیک و ایدئولوژیکی است که حتی اموری چون پوشش مردان و زنان، خوردن و نوشیدن، دیدن و شنیدن و اندیشیدن مردم را زیرکنترل دارد و تمامی امور فرهنگی و امور سیاسی و مدنی مردم را در دایره تنگ ایدئولوژیکی مذهبی قابل تقویت و قابل اجرا می بیند.
لیوشیائوبوی عزیز، من از جمعیت ۱۰ میلیونی کرد در ایران هستم که خود بخشی از ملت ۴۰ میلیونی کرد در کشورهای ترکیه و عراق و سوریه است. این مردم که بعدها از عرب ها، ترک ها و فارس ها چهارمین ملت بزرگ خاورمیانه اند، هیچگونه نقشی در اداره امور کشورهای متبوع و حتی در امور محلی و فرهنگی خود ندارند.این ملت از ابتدایی ترین حقوق انسانی و حقوق بشر و آزادی ها محروم اند و نقشی درتعیین سرنوشت خود ندارند.
دوست عزیز، من و شما و هزاران نفر دیگر در جهان برای دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می کنیم و همه زندگی مان برای استقرار دموکراسی، صلح و حقوق بشر و برابری و برادری در جهان و برای اعتلای ارزش های جهانی صرف می کنیم، شاید که فرزندانمان و دیگر مردمان از آزادی و دموکراسی برخوردار شود. در پایان شادمانی و استواری و پیروزی در مبارزه را برای جنابعالی آرزومندم
تهران: زندان اوین ۵ آوریل ۲۰۱۱/ ۱۶ فروردین
واکنش مجمع روحانیون مبارز تهران به برخورد با مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز به ریاست حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی تشکیل گردید.
به گزارش روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز، اعضای مجمع ضمن ابراز خشنودی از موج بیداری و خود آگاهی ملت های مسلمان منطقه و حرکت های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه آنان برخوردهای حکام مستبد و قدرت طلبان زیادی خواهی که با انواع و اقسام روش های خشونت آمیز به سرکوب ملت ها پرداخته اند مورد نکوهش قرار داده و ابراز امیدواری نمودند که اراده ملت ها بر تمامی ابزارهای سرکوب پیروز شده و منطقه از شر وجود دیکتاتورها و حکام سرکوب گر و وابسته نجات یابد.
همچنین در این جلسه درگذشت مرحوم مغفور سلالة السادات میر اسماعیل موسوی پدر گرامی جناب آقای مهندس میر حسین موسوی که از سادات بزرگوار و انسانی متقی، پارسا و وارسته بود به خانواده آن مرحوم بویژه جناب آقای مهندس موسوی تسلیت گفته از این که این خانواده شریف نتوانستند آنگونه که شایسته بیت شریف آن مرحوم و مورد انتظار جامعه اسلامی بود مراسم عزاداری و سوگواری داشته باشند ابراز تأسف کردند.
مجمع روحانیون مبارز برخورد غیر اصولی با مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه را که مرکب از علماء و فضلاء متعهد و منشأ خدمات ارزنده برای اسلام و انقلاب بوده است محکوم کرده و اظهار امیدواری کردند که همچنان شاهد فعالیت مؤثر این نهاد روحانی ارجمند باشیم.
پیام تسلیت جمعی از روزنامه نگاران و خبرنگاران مستقل به میرحسین موسوی
جمعی از روزنامه نگاران و خبرنگاران مستقل در پیامی خطاب به میر حسین موسوی در گذشت میر اسماعیل موسوی را به او تسلیت گفتند.
متن کامل این پیام که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:
انا لله و انا الیه ارجعون
جناب آقای مهندس میرحسین موسوی
نخست وزیر محبوب امام راحل(ره)
ضایعه ارتحال جانسوز مردی فداکار، خستگی ناپذیر، خادم الشهداء، جناب “میراسماعیل موسوی” موجب تاثر و تالم روحی همه کسانی شد که با این شخصیت بزرگ آشنا بودند؛ پدری متواضع و ساده زیست که دری خدوم و برومند چون میرحسین موسوی را به ملت ایران پیشکش کرد تا در دو دوره مهم تاریخی ایرن زمین، روزهای سخت جنگ هشت ساله و بیست سال پس از آن یعنی روزگاران سخت اما سبز استقامت، امید ایرانیان و یاور آنان باشد.
پدری که پس از حصر فرزندی که دیگر متعلق به ملت بود، نتوانست اندوه پنهان کند و روزهای سبز اسیری پسر تحمل. لیکن به دیاری شتافت تا از این دنیای دنی که زور، تزویر، ریا و دین فروشی سرلوحه حاکمان شده رهایی یابد. حاکمانی که خفیف ترین نجواهای آزادی برنتافته و آن را به حصر، بند و سیاه چال هایی می کشند که تاریخ نشان داده در روزهای نه چندان دور تنها مامن لایق خودشان خواهد شد.
فقدان آن پیر انقلابی را حضور حضرتعالی، خانواده فداکار و جلیل القدرتان که هنوز در اندوه پرکشیدن شهید سیدعلی موسوی قرار دارید تسلیت عرض می نماییم و از خداوند متعال برای شما و همسر فداکارتان صبر و آزادی آرزومندیم.
جمعی از روزنامه نگاران و خبرنگاران مستقل
بزرگداشت سالگرد تولد بهاره هدایت در منزل وی
مراسم بزرگداشت تولد بهاره هدایت و همچنین سالگرد ازدواج وی با همسرش امین احمدیان، در حالی در منزل وی بر گذار می شود که این دومین سالی است که وی سالروز تولد خویش را پشت میله های زندان می گذراند.بهاره هدایت سال گذشته طی حکمی به نه سال و نیم زندان محکوم شد.
در جست و جوی آزادی از دست رفته
امین ریاحی
احتمالا در عصر مدرن هیچ نیروی اجتماعی تا لباس عقیده بر تن نکند راه به جایی نمی برد و «آزادی» واژه ای حذف نشدنی است که باید به هر قیمتی به این لباس وصله شود. به همین دلیل هر جریانی هر چند آزادی ستیز، مدعی آزادی خواهی است و در این راه به قلب معنای آزادی دست می زند. بزرگترین جریان های آزادی ستیز، با پیش کشیدن مفهوم «آزادی حقیقی» در برابر آزادی به معنای لیبرالی و قلب معنای آن به برابری، آزادگی، آزادی جمعی و امثال این ها مدعی آزادی خواهیند.
معنای آزادی نیز چون مفاهیم دیگری مثل برابری، حقیقت، زیبایی و سعادت آنقدر وسعت یافته که با هرگونه تفسیری سازگار شده است. البته آزادی معنای وسیعی دارد اما وسعت آن به معنی دست اندازی به ارزش های دیگر نیست، نمی توان معنای آزادی را آن قدر وسیع دانست که با ارزش های دیگر خلط شود و نهایتا برای حفظ ارزش های دیگری چون برابری، آزادی زیر پا گذاشته شود.
بسط معنای آزادی تا مفاهیمی چون صلاح و سعادت این خطر را در پی دارد که اجبار آدمی به پیروی از راهی که به نظر جباران صلاحی در آن نهفته است و قربانی قادر به درک آن نیست، به معنای رساندن قربانی به آزادی خوانده شود این در حالی است که شاید واقعا اجبار در آن مورد به صلاح قربانی باشد اما به معنای وسعت یافتن دامنه آزادی او نیست، آزادی با هر نوع اجباری در تضاد است و نمی توان با بسط معنای آزادی، اجبار در خیر را به معنای افزایش آزادی در نظر گرفت.
برای گریز از این دام فکری، ابتدا باید دانست که الزاما همه خیرها با هم هماهنگ نیستند، یعنی در زندگی واقعی، خیرهای متضاد و آشتی ناپذیر وجود دارند. نتیجه این که آرمان های نیکی چون آزادی، برابری، توسعه، امنیت و ... به صورت صد در صدی و مطلق با هم سازگار نیستند و دست یابی به همه آن ها با هم ممکن نیست و برای نیل به حداکثر خیر در میان ارزش های اجتماعی باید دست به انتخاب منافع زد و بر حسب ارزش هر کدام از آرمان ها به بیشترین خیر اجتماعی رسید.
- قرارداد نامبارک
رهایی از مسخ آزادی، نیازمند شناخت و تعیین گستره آزادی و طرق قلب معنای آن است. آزادی طبیعی انسان، مطلق است و نامحدود. بخشی از این آزادی تنها به اجبار و از سر نیاز به زندگی در اجتماع، در قالب یک قرارداد دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر محدود می شود. قراردادی که قانون اساسی نام گرفته است و به صورت ضمنی، بین شهروندان منعقد می شود. احدی را نمی توان بیش از مفاد این قرارداد محدود کرد و آزادیش را در بند ساخت. نباید فراموش کرد که چشم پوشی بیش از حد از آزادی، جوهر انسانیت را به خطر می اندازد، بنابراین قربانی کردن آزادی در قالب وضع قوانین، باید حداقلی و تنها در صورت لزوم باشد. «قانون چیزی جز بند نیست، حتی اگر این بند برای حمایت از زنجیری گران تر باشد» و حتی اگر قانون در برابر تحکم و استبداد یا هرج و مرج وضع شود.
در برابر ادعای دشمنان آزادی که وضع قوانین دست و پاگیر را در جهت آزادسازی می خواند، پاسخ روشن و صریحی وجود دارد. آزادی هر چند دیر کشف شده اما با بشر زاده می شود و انسان برای زندگی در اجتماع از سر ناچاری تن به قانون می دهد. قانون هر چند برای حراست از آزادی باشد، اما به هر حال محدودیت است، «هر قانونی تجاوزی است به آزادی»، هر قانونی عقل را سرکوب می کند و احساس را منکوب. پس اساسا وظیفه قانون وضع محدودیت است نه آزادسازی، در نتیجه قانون گزار نباید در لباس آزادسازی و آزادی خواهی دست به وضع قوانین اضافی بزند.
- آزادی مطلق
برای تعیین میزان آزادی انسان، می پرسند «حد آزادی انسان کجاست؟» اما صورت مسئله از اساس غلط است، آزادی انسان نامحدود است و نمی توان برای امر نامحدود حدی در نظر گرفت. بنابراین به جای سوال غلط «حد آزادی انسان کجاست؟» باید پرسید «چقدر می توان انسان را محدود کرد؟» کدام راه ها از بی نهایت راه موجود را باید بست و چرا باید بست؟ پاسخ چندان روشن نیست اما با توجه به غایات زندگی در اجتماع و محدودیت های موجود در قرارداد یا قانون اساسی می توان کمی وجوه آن را روشن تر کرد. غایت زندگی اجتماعی دست یابی به منافع زندگی جمعی، منافعی چون توسعه، بهداشت عمومی، حفظ محیط زیست، امنیت و غیره است و در نتیجه محدودیت های زندگی اجتماعی به هیچ وجه نباید بیش از این ها باشند. با تعویض صورت مسئله هم آزادی نامحدود آدمی یادآوری می شود و هم بر نامبارکی محدودیت تاکید می گردد.
- آزادی فرد برتر از عرف و خواست اکثریت اما دشمنان آزادی به این ها بسنده نمی کنند، آزادی ستیزی از عرفی گری هم بر می آید، عرف گرایان کسانی هستند که از دیدن تفاوت بیزارند و تفاوت ها را به بهانه دفاع از نظم جامعه سرکوب می کنند. اما عرف چیست؟ هیچ. پیروی عده ای از عادات اجتماعی یا چنین چیزی. این که فردی خارج از عرف عمل کند و محافظه کاران را به وحشت اندازد نه مضر است و نه مفید و نه لازمه تحقق فردیت. چه بسا کسی با پیروی از عرف به آرامش برسد یا حتی تحقق فردیت خود را در پیروی از عرف ببیند اما هستند کسانی که نیازی به پیروی از عادات اجتماعی نمی بینند و در پی عقل یا فوران احساس درونی خود هستند. این که برای یک عادت اجتماعی، یک کنش فردی سرکوب شود به هیچ وجه قابل قبول نیست.
اما موضوع زمانی بغرنج می شود که به جای عرف، رای اکثریت و به جای تفاوت، نظر اقلیت گذاشته شود. تجربه حکومت های فاشیستی و در عین حال برآمده از رای مردم نشان داد که چه بسا خطری که آزادی فردی را تهدید می کند از سوی بعضی حکومت های مردمی بیش از حکومت های دیکتاتوری باشد. زندگی تحت لوای یک حکومت دیکتاتوری که به حوزه های اجتماعی و فردی کاری ندارد و خودکامگی را جز در حیطه سیاسی به کار نمی بندد چه بسا بسیار نزدیک تر به جوهر انسانی باشد تا حکومتی مردمی که در آن اکثریت، حوزه های اجتماعی و فردی را به نام ایدئولوژِی، طبقه، عرف، نژاد یا دین خاصی زیر ضرب می گیرند و در همه شئونات زندگی دخالت می کنند. آزادی فردی بیش از آن که به منشا قدرت و نوع حکومت مربوط باشد به محدوده اعمال قدرت بستگی دارد و هر چه قدرت کم تر در حوزه های اجتماعی دخالت کند و اعمال قدرت به حوزه سیاسی محدود شود آزادی فردی پر رنگ تر خواهد بود. نتیجه این که رابطه ای صد در صدی بین آزادی فردی و دموکراسی در معنای حکومت اکثریت نیست، هر چند دموکراسی تضمین های قابل اعتمادتری می دهد و علاوه بر این آزادی های سیاسی را نیز پاس می دارد.
- آزادی فرد فربه تر از چارچوب عقل در میان حملات دشمنان آزادی، تحدید آزادی به بهانه زندگی عقلایی اما خطری مهلک است. مهلک از آن رو که هواداران این جریان، نه از میان دشمنان شناخته شده آزادی، که عموما از بین حامیان آن بر می خیزند. این دسته با این ادعا که قربانیانشان قادر به تشخیص راه عقلانی نیستند و با این استدلال که همواره راه حلی واحد و مبتنی بر عقل وجود دارد زیر پرچم خردگرایی جمع می شوند و قربانیان را چه با زور چه با تزویر به مسیر مورد نظر خود می کشانند. این ها کسانی هستند که کل زندگی را با عقل معنا می کنند. در حالی که زندگی اجبارا فقط در حیطه عقل معنا نمی یابد، نخست اینکه ابزار شناخت به خرد محدود نمی شود واحساسات، وحی، کشف و شهود درونی و ... رقبای جدی خرد در یافتن راه صحیح هستند که الزاما با آن سازگار نیستند. دوم این که تضاد خیرها مانع از وجود راه حل نهایی و دست یابی یه خیر مطلق می شود، چه بسا مسائلی که چندین راه حل منطقی و صحیح دارند و چه بسیار مسائلی که پاسخی ندارند. بی شک حق هر کسی است که زندگی خود را بر مبنای عقل پیش ببرد اما الزام دیگران به پیروی از خرد حتی در بهترین حالت اگر بد نباشد دشمنی با آزادی و حق انتخاب آدمی است.
- قلب معنای آزادی به آزادگی در حالی که دشمنان آزادی در غرب با قلب مفهوم آزادی فردی به آزادی سیاسی و حل شدن فرد در جمع و برتری دادن جامعه به اجتماع افراد به ستیز با آزادی برخاسته بودند، دشمنان آزادی در خاورمیانه راهی دیگر برگزیدند. از آن جایی که در حافظه تاریخی مردمان این منطقه، دو مفهوم «آزادی» و «آزادگی» با واژه «حریت» تداعی می شوند و آزادگی در این میان جای بسیار بیشتری را اشغال کرده، با قلب معنای آزادی به آزادگی به ستیزی سخت با آزادی دست یازیده اند، در حالی که آزادی فرد و حیطه شخصی مفهومی مدرن است و اثر چندانی از آن به خصوص در تاریخ مشرق زمین یافت نمی شود. این که دین بر آزادی از نفس تاکید دارد هر چند به عنوان حربه ای علیه آزادی استفاده می شود اما ربطی به خواست آزادی ندارد. آزادی از نفس شاید همان آزادگی باشد اما آزادی به مفهوم مورد نظر آزادی خواهان نیست که کسی با تقدیم آن به فرد او را رها کند.
شاید الزام نفس اماره به تبعیت از صراط مستقیم به مثابه ساختن انسان آزاده باشد، اما به هیچ وجه به معنای ساختن انسان آزاد نیست - جدا از این بحث که آزادی خواهان دشمنان آشتی ناپذیر مفاهیمی چون الزام و انسان سازی هستند - آزادی با آزادگی متفاوت است و آزادی خواهان خود این را بهتر از هر کسی می دانند.
سعد حريری ايران را به «دخالت وقيحانه» در امور کشورهای عربی متهم کرد
سعد حريری، نخستوزير لبنان که دولتش با نداشتن رأی اعتماد از کار ساقط شده، با انتقاد شديد از سياستهای خارجی جمهوری اسلامی در منطقه، ايران را به «دخالت وقيحانه» در امور کشورهای عربی متهم کرد.
به گزارش خبرگزاری آسوشيتد پرس، آقای حريری گفت: «ايران در امور لبنان، بحرين و کويت دخالت میکند اما اين دخالتها ديگر به هيچ وجه قابل قبول نيست.»
وی که روز پنجشنبه در مراسم گشایش نشست اقتصادی عربستان سعودی و لبنان سخن میگفت، افزود که «لبنان و شماری از کشورهای منطقه خلیج فارس، و احتمالاً کشورهایی خارج از این منطقه متحمل دخالتهای وقیحانه ایران در مسائل داخلی جهان عرب هستند.»
انتقادات روز پنجشنبه آقای حريری عليه جمهوری اسلامی در حالی عنوان میشود که ایران متحد اصلی حزبالله لبنان، رقيب و مخالف سياسی اصلی دولت اين کشور محسوب میشود.
در ماه ژانويه، چهار ماه پيش، ائتلاف حزبالله از دولت خارج شد و در نتيجه دولت سعد حريری از اعتبار ساقط شد. حزبالله لبنان در پارلمان به اندازه کافی نيروی سياسی دارد که کابينه ائتلافی ديگری تشکيل دهد.
آقای حريری که در حال حاضر رياست دولت موقت و انتقالی در لبنان تا زمان تشکيل دولت جديد را به عهده دارد، هشدار داده که «لبنان تحت قيموميت و سرپرستی ايران نخواهد رفت.»
ميشل سليمان، رئيسجمهور لبنان، نجيب ميقاتی، ميلياردر سنی و مورد حمايت گروه حزبالله را مأمور تشکيل دولت جديد اين کشور کرده و اکثريت نمايندگان مجلس لبنان از نامزدی آقای ميقاتی برای تصدی سمت نخستوزيری آينده لبنان حمايت کردهاند.
به این ترتیب گروه حزبالله لبنان که از سوی ايران و سوريه حمايت میشود کنترل دولت آينده لبنان را در اختيار خواهد گرفت.
دولت وحدت ملی لبنان که رياست آن با سعد حريری بود اواخر دی ماه و به دنبال استعفای ۱۱ وزير سقوط کرد. اقدام اين وزيران که اکثريت آنها از جناح حزبالله بودند در اعتراض به مواضع حزب سعد حريری در ارتباط با دادگاه ترور رفيق حريری صورت گرفت.
حزبالله لبنان معتقد است که اين دادگاه قصد دارد «به دروغ» اعضای حزبالله را عامل ترور رفيق حريری، سياستمدار ترور شده لبنانی، معرفی کند.
طبق قانون اساسی لبنان، نخستوزير اين کشور بايد از ميان سنیها، رئيس جمهور از ميان مسيحيان و رئيس پارلمان لبنان از ميان شيعيان انتخاب شود.
به گزارش خبرگزاری آسوشيتد پرس، آقای حريری گفت: «ايران در امور لبنان، بحرين و کويت دخالت میکند اما اين دخالتها ديگر به هيچ وجه قابل قبول نيست.»
وی که روز پنجشنبه در مراسم گشایش نشست اقتصادی عربستان سعودی و لبنان سخن میگفت، افزود که «لبنان و شماری از کشورهای منطقه خلیج فارس، و احتمالاً کشورهایی خارج از این منطقه متحمل دخالتهای وقیحانه ایران در مسائل داخلی جهان عرب هستند.»
انتقادات روز پنجشنبه آقای حريری عليه جمهوری اسلامی در حالی عنوان میشود که ایران متحد اصلی حزبالله لبنان، رقيب و مخالف سياسی اصلی دولت اين کشور محسوب میشود.
در ماه ژانويه، چهار ماه پيش، ائتلاف حزبالله از دولت خارج شد و در نتيجه دولت سعد حريری از اعتبار ساقط شد. حزبالله لبنان در پارلمان به اندازه کافی نيروی سياسی دارد که کابينه ائتلافی ديگری تشکيل دهد.
آقای حريری که در حال حاضر رياست دولت موقت و انتقالی در لبنان تا زمان تشکيل دولت جديد را به عهده دارد، هشدار داده که «لبنان تحت قيموميت و سرپرستی ايران نخواهد رفت.»
ميشل سليمان، رئيسجمهور لبنان، نجيب ميقاتی، ميلياردر سنی و مورد حمايت گروه حزبالله را مأمور تشکيل دولت جديد اين کشور کرده و اکثريت نمايندگان مجلس لبنان از نامزدی آقای ميقاتی برای تصدی سمت نخستوزيری آينده لبنان حمايت کردهاند.
به این ترتیب گروه حزبالله لبنان که از سوی ايران و سوريه حمايت میشود کنترل دولت آينده لبنان را در اختيار خواهد گرفت.
دولت وحدت ملی لبنان که رياست آن با سعد حريری بود اواخر دی ماه و به دنبال استعفای ۱۱ وزير سقوط کرد. اقدام اين وزيران که اکثريت آنها از جناح حزبالله بودند در اعتراض به مواضع حزب سعد حريری در ارتباط با دادگاه ترور رفيق حريری صورت گرفت.
حزبالله لبنان معتقد است که اين دادگاه قصد دارد «به دروغ» اعضای حزبالله را عامل ترور رفيق حريری، سياستمدار ترور شده لبنانی، معرفی کند.
طبق قانون اساسی لبنان، نخستوزير اين کشور بايد از ميان سنیها، رئيس جمهور از ميان مسيحيان و رئيس پارلمان لبنان از ميان شيعيان انتخاب شود.