نویسندۀ این سرمقاله پس از تأکید بر این که رژیم سوریه در بی رحمی و شقاوت نه تنها دست کمی از رژیم لیبی ندارد بلکه گهگاه گوی سبقت را نیز از آن ربوده است، می نویسد با وجود این نه قطعنامه ای علیه سوریه صادر می شود و نه اقدامی برای حفاظت از غیر نظامیان این کشور صورت می گیرد.
در این سرمقاله پس از یادآوری این نکته که حافظ اسد، رئیس جمهوری پیشین و پدر رئیس جمهوری کنونی سوریه، در سال ١٩٨٢ برای سرکوب اعتراض مردم در شهر "حما" به نیروی هوائی و توپخانه متوسل شد و به کشتار ٢٠٠٠٠ نفر دست زد، به این نکته پرداخته شده است که واشنگتن که برای نیل به صلح در خاورمیانه روی سوریه حساب کرده و هنوز هم می کند، در این روزها در ارتباط با سرکوب مردم سوریه به فراخواندن بشار اسد، رئیس جمهوری کنونی سوریه، به "میانه روی" بسنده کرده است.
سرمقاله نویس "کوریه انترناسیونال" این نکته را هم ناگفته نمی گذارد که نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، نیز پس از انتخاب به این مقام در سال ٢٠٠٧ ، بدون توجه به قتل های سیاسی که سوریه در لبنان سازمان داده و می دهد، تلاش کرده است به بشار اسد نزدیک شود.
در بخش دیگری از سرمقالۀ "کوریه انترناسیونال" می خوانیم بدین سان است که پایتخت های غربی یک رژیم "اقتدارگرا" را در کشوری که نفت ندارد اما دارای اهمیت ژئوپلیتیک است می پذیرند.
"اکسپرس"، یکی دیگر از هفته نامه های فرانسه، در بررسی اوضاع در سوریه پس از اشاره به رویدادهای اخیر مصر و تونس، رویدادهائی که در هر دو کشور به برکناری رؤسای جمهوری از مقام آنان منجر شد، می نویسد هر چند هنوز بسیار زود است که سرنوشتی مشابه سرنوشت زین العابدین بن علی یا حسنی مبارک، رؤسای جمهوری تونس و مصر، را برای بشار اسد پیش بینی کنیم اما یک مسأله نیز کاملاً قطعی است و آن این که جنبش اعتراضی کنونی سوریه در یازده سالی که از دوران ریاست جمهوری بشار اسد می گذرد جنبشی بی سابقه است.
اکسپرس یادآور می شود که وعده های بشار اسد مبنی بر لغو حالت اضطراری در کشور و افزایش حقوق ها نتوانسته است از شدت اعتراض ها بکاهد.
این هفته نامه به نقل از دو روشنفکر و فعال سیاسی مخالف دولت می نویسد مردم معترض دیگر به وعده و وعید قانع نشده و مصصم هستند تا نیل به اهداف خود و تحقق دمکراسی در سوریه به مبارزه ادامه دهند.
به نوشتۀ "اکسپرس" در سوریه، کشوری که ارباب قدرت واقعی "مخابرات" یا پلیس مخفی است، رژیم خالق و الهام بخش "ترس" است و اگر این "ترس" از بین برود کار صاحبان قدرت نیز به احتمال زیاد ساخته است.
عملیات نظامی نیروهای ائتلاف علیه ارتش لیبی موضوعی است که به تفصیل و از زوایای مختلف در این هفته نامه ها مورد بحث قرار گرفته است.
هفته نامۀ "نوول ابسرواتور" در یکی از مقالات خود که به این موضوع اختصاص داده است می نویسد غربی ها بالاخره تصمیم گرفتند در بحبوحۀ شور و هیجان مردم کشورهای عرب برای آزادی و دموکراسی به مداخلۀ نظامی در لیبی اقدام کنند حتا اگر این کار "معنا و مفهوم" این آزادی خواهی را آلوده و فاسد کند و مردمی نیز که از این مداخله سود می برند به ستایش یا تحسین آنان نپردازند.
از نظر نویسنده این مقاله، این مداخله ایراد دیگری نیز دارد و آن ضربه ای است که در عمل با رأی ممتنع آلمان به قطعنامۀ شورای امنیت برای مداخله در لیبی به "انسجام و پیوستگی" اتحادیۀ اروپا وارد شده است.
به باور نویسنده، غربی ها با مداخلۀ نظامی خود در لیبی- مداخله ای که بدون اندیشیدن به پرسش هائی آغاز شد که این مداخله بر خواهد انگیخت- مرتکب اشتباه شده اند. مفسر نوول ابسرواتور از بدبینی و نگاه توأم با تردید افکار عمومی جهان عرب به این مداخله به عنوان یکی از شاخص های این اشتباه غرب یاد می کند.
این هفته نامه در مقاله دیگری به تفصیل به وجود دو نگاه متفاوت به لیبی در اتحادیۀ اروپا پرداخته و رویکرد پاریس و لندن را با رویکرد برلن و رم مقایسه کرده و پس از ذکر جزئیات اختلاف دیگاه ها در این دو مورد به این نتیجه می رسد که مبارزۀ مردم لیبی برای آزادی می توانست مبارزۀ مشترک دموکراسی های اروپائی باشد اما در عمل عکس این ماجرا اتفاق افتاده است چرا که به باور نویسنده آلمان و فرانسه که در رسانه ها و محافل سیاسی از آن ها با عنوان "زوج فرانسه- آلمان" یاد می شود هیچگاه بدین سان نامتحد و دور از هم نبوده اند.
نوول ابسرواتور یادآوری می کند که آلمان با رأی ممتنع خود در شورای امنیت برای نخستین بار در تاریخ این کشور پس از جنگ جهانی دوم نه در کنار متحدان طبیعی خود یعنی آمریکا و اروپا بل در جبهۀ مقابل یعنی روسیه و چین قرار گرفته است.
از نظر نویسندۀ این مقاله سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا، امید به ایجاد یک ارتش یا دفاع مشترک اروپا و روابط دو جانبۀ آلمان و فرانسه قربانیان سه گانۀ این مداخلۀ نظامی هستند.
احمد رافت: «فیلتر»ها نگذاشتند مردم واقعیت خمینی را بشناسند
احمد رافت، روزنامهنگار سرشناس ایرانی-ایتالیایی از معدود اهالی رسانهای فعالی است که در زمان اقامت آیتالله خمینی در «نوفللو شاتو» شاهد و گزارشگر روزهای منتهی به انقلاب سال ۵۷ بوده است. رافت معتقد است که اگر مردم آیت الله خمینی را بهتر شناخته بودند، او را توی ماه نمیدیدند. رافت میگوید همان اشتباههای ۳۲ سال پیش امروز هم تکرار میشود.
احمد رافت سالهاست در رسانههای ایتالیایی و اسپانیایی قلم میزند. مدتی دبیرکل اتحادیه خبرنگاران خارجی ایتالیا بود و بسیاری از ایرانیان چهره او را در صدای آمریکا دیدهاند. این روزنامهنگار قدیمی از جمله کسانی است که در روزهای منتهی به انقلاب ایران و مهاجرت نهایی آیتالله خمینی به ایران، در نوفل لو شاتو حاضر بوده است.رافت میگوید که آن زمان، افرادی مثل قطبزاده و دکتر یزدی نگذاشتند واقعیت حرفهای رهبر انقلاب ایران از طریق رسانهها به مردم برسد. روشی که به نحوی در برخی رسانههای حامی رهبران جنبش سبز هم تکرار میشود.
در روز یکشنبه، در چند دهمتری مجسمه جیوردانو برونو که جانش را بر سر حقیقت از دست داد و کلیسا او را به آتش کشید، با احمد رافت در باره حقیقت حرفهای خمینی و فیلترهایی که چیز دیگری تحویل مردم دادند گفتگو کردم.
از احمد رافت میپرسم که آیا خبرها یا مسائلی که در باره آیت الله خمینی منتشر میشد، همانی بود که اتفاق میافتاد یا نه؟
خبرها به شکل کنترل شده بیرون نمیآمد، کاری به خبری که ما میدادیم نداشتند، اما آن چیزی که خیلی مهم بود، حرفهای آقای خمینی بود که ما چگونه آن را انعکاس میدادیم. مهم برای آقایان قطبزاده یزدی که با کشورهای مختلف رابطه داشتند این بود که حرفهای آقای خمینی به برنامههای آنها که براندازی حکومت پادشاهی بود لطمه نزند. بنابر این بعد از یکی دو مصاحبه که ما خبرنگارانی که با رسانههای غیر ایرانی کار میکردیم انجام دادیم، از ما میخواستند همان حرفهای آقای خمینی در گفتگوها را ترجه نکنیم، بلکه ترجمهای که این اقایان یا مترجمان این آقایان به زبان خارجی میگذاشتند را مخابره کنیم. یک بار من با دو خبرنگار خارجی با آقای خمینی گفتگو میکردیم. یکی از آنها خانم خبرنگاری ایتالیایی بود که برای مجله زنان کار میکرد، و از آقای خمینی پرسید اگر شما به ایران برگردید و حکومت را به دست بگیرید، سیاستهایتان در مورد زنان چه خواهد بود. آقای خمینی مثل همیشه بدون اینکه به صورت خبرنگار نگاه کند، به مترجم گفت به ایشان بگویید که در اسلام موقعیت زنان مشخص شده. مترجم به زبان انگلیسی این گفته را ترجمه کرد که 'آنچه خواست مردم ایران باشد' و ما هم با آقای قطبزاده توافق کرده بودیم که از ترجمه به زبان خارجی استفاده کنیم در نوشتن مقالاتمان و مصاحبههای تلویزیونی، و در جاهای دیگر، مثل رابطه با عراق که سخنان آقای خمینی نشان میداد که انتقامجویی خواهد کرد از عراق خواهند کرد به محض رسیدن به قدرت، ترجمه شد که 'روابط بر اساس تفاهم با کشورهای همجوار خواهد بود' و این گفتگو توسط آقای یزدی ترجمه میشد. من در همین رابطه در مستندی که به مناسبت ۳۰امین سالگرد نوفللو شاتو ساختم از آقای بنیصدر در همین رابطه سوال کردم و ایشان گفت که ما نمیتوانستیم بگذاریم آقای خمینی هرچه دلش میخواست بگوید. یعنی ایشان هم به نوعی به این مساله اعتراف کرد که صحبتهای آقای خمینی به نوع دیگری متناسب با خواست جامعه بینالمللی ترجمه شود.
- آیا انتقال کنترل شده حرفهای یک سیاستمدار، میتواند موجب منحرف کردن افکار عمومی بشود؟ آیا آشنا بودن مردم ایران با همه حرفهای آقای خمینی میتوانست در فضای آن زمان منتهی به تفاوتی بشود؟
من همیشه آن زمان که نوفللو شاتو بودم و با دوستانی که به پاریس آمده بودند جمع میشدیم، میگفتم که آیا کتابهای آقای خمینیرا خواندهاند یا نه؟ چون آقای خمینی در کتابهایشان که به شکل جزوه هم در نجف پخش شده بود، دیدشان را از حکومت اسلامی بیان کرده بود، ولی بسیاری از این دوستان معتقد بودند که لزومی ندارد که آدم صحبتهای آقای خمینی را بخواند چون بالاخره ایشان حرفهایی که آن زمان میزد با کتابهایشان تفاوت میکرد. من فکر میکنم اگر مردم کتابهای آقای خمینی را خوانده بودند و حرفهای ایشان را آن طور که ایشان گفته بودند شنیده بودند و کسی فیلتر نمیکرد، هواداری از آقای خمینی در آن حد نبود و کسی صورت ایشان را در ماه ببیند.
- و آیا همان کارهای سال ۵۷ الان تکرار میشود؟
من فکر میکنم این مساله به نوعی تکرار میشود. من با دوستان جوان داخل ایران که در تماس هستم، به من میگویند که "ما باشما متفاوتیم که جوانهای آن زمان بودهاید، و اشتباهات شما را نمیکنیم" ولی دقیقا دارند همان اشتباهات را میکنند. یک مساله که مرا بسیار نگران کرد در رابطه با تکرار این اشتباهات، تالاشهایی است که برای «بتسازی» از آقای موسوی میکنند. من برای آقای موسوی به این دلیل که خیلی واضح عقاید خودش را بیان میکند و روی آنها پافشاری میکند احترام زیادی قائلم، ولی اینکه روز تولد آقای موسوی به روزی تبدیل شود که مردم باید به خیابانها بیایند، مرا به یاد "۴ آبان" میاندازد، روز تولد شاه. هیچ تفاوتی با آن نمیبینم. با این تفاوت که آقای موسوی رسما هیچکاره است، و محمد رضا شاه پادشاه مملکت بود. من فکر میکنم این نوع کارها و یا تبدیل مساله فوت پدر آقای موسوی به یک مساله ملی، و یا تفاوتگذاری بسیار بین حبس خانگی یا حصر آقای موسوی و دیگران، حتی آقای کروبی، فکر میکنم همان تکرار اشتباههای گذشته است. من فکر میکنم که مردم باید صحبتهای آقای موسوی را گوش کنند، وتفسیر خودشان را از این حرفها ندهند. آقای موسوی وقتی میگوید بازگشت به قانون اساسی، با کسی رو در وایسی و شوخی ندارند، همین قانون اساسی را میگویند که الان سر کار است. ولی خیلی از جوانها فکر میکنند که آقای موسوی این سخن را تاکتیکی مطرح میکنند، همانطوری که ۳۲ سال پیش برخی از همدورهایهای من فکر میکردند که آقای خمینی تاکتیکی آن حرفها را میزدند، در صورتی که تاریخ ثابت کرد که آن حرفها تاکتیکی نبودند، ایشان معتقد به مسالهای بودند و عمل کردند. آقای موسوی هم به قانون معتقدند و نمیخواهند قانون اساسی دیگر را جانشین آن بکنند.
نخست وزیر فرانسه باگبو را رییس جمهوری سابق خواند
نزاع
لوران باگبو رئیس جمهوری ساحل عاج در مذاکره با نمایندگان رقیب خود آلاسان واتارا به احتمال زیاد قدرت را واگذار خواهد کرد.
این خبر را فرانسوا فیون نخست وزیر دولت فرانسه روز سه شنبه در مجلس ملی در حالی که باگبو را رئیس جمهوری سابق خواند اعلام کرد.
وی گفت: “هم اکنون که با شما سخن می گویم دو تن از فرماندهان نظامی نزدیک به رئیس جمهوری سابق باگبو، در حال مذاکره برای بررسی شرایط واگذاری قدرت هستند.”
جرار لونگه وزیر دفاع فرانسه نیز به خبرنگاران گفته است که مذاکرات در شهر آبیجان به احتمال زیاد به پایان بحران سیاسی در این کشور خواهند انجامید.
مخالفان رئیس جمهوری این کشور با همکاری نیروهای حافظ صلح و نظامیان ارتش فرانسه روز دوشنبه ساختمان ریاست جمهوری در شهر آبیجان را تصرف کردند.
سازمان ملل متحد ریاست جمهوری لوران باگبو را به رسمیت نشناخته است.
اخبار روز:
بمناسبت فرارسیدن عید نوروز، سران رژیم سال جدید را بمردم تبریک گفته و اظهارات عجیب و غریبی داشتند. طبق گفته آیت الله خامنه ای، سال گذشته سالی بود با عملکردی مافوق انتظار و سال آینده سال جهاد اقتصادی خواهد بود. رئیس جمهور قول داد که سال آینده سال رشد، رونق و شکوفائی همراه با اصلاحات اقتصادی باشد. هر دو ، تحریمات بین المللی اعمال شده بخاطر برنامه هسته ای رژیم را بی ارزش و بی تأثیر خوانده و اظهار داشته اند که آمریکا و اروپا در راه ضربه زدن به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران، با شکست مواجه شده اند.
آیا واقعآ حقیقت چنین است ؟ مردم اینها را می بینند، می شنوند و باور نمیکنند. در حال حاضر مردم سخت تر از همیشه کار میکنند ولی قدرت خریدشان روز بروز کمتر میشود، و سران رژیم با شعار پرانی هایی از قبیل عملکرد بیش از انتظار، جهاد اقتصادی و تحریمات بی تأثیر، به مردم دروغ گفته و وعده های سر خرمن میدهند.
ولی مردم احمق نیستند و طی سال گذشته این واقعیت را درک نموده اند که تحریمات بین المللی اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران واقعا تأثیر گذار بوده است ، آنهم چه تأثیری!! آنها هر بار که دست به جیب میکنند و میبینند که خالی تر از همیشه شده، به این واقعیت پی میبرند. برخی که موفق میشوند درآمدشان را با هزار رنج و زحمت بنحوی بیشتر کنند، درک می کنند که فعلا قیمتها بالاتر رفته اند و در واقع وضع آنقدرها هم خوب نشده است. مردم از بیان نمودن این امردیگر بیمی ندارند و از قرار معلوم در مجلس هم نمایندگانی هستند که فکر میکنند که بهتر است نظر مردم را جویا شوند. در یک نظرسنجی که از طرف مرکز پژوهش های مجلس انجام شد، تقریباً ۹۰ درصد از مردم بر این عقیده بودند که تحریمات تأثیر گذارند. ٣۹.۹ درصد گفته بودند که تحریمات تاًثیر بسیاری دارند، ۴۱.۶ درصد گفته بودند که تحریمات تاًثیر گذارند، و تنها ۱۱.۵ درصد از مردم با رژیم هم عقیده بوده و گفته اند که تحریمات موثر نیستند (دنیای اقتصاد – ۲٣ اسفند ۱٣٨۹). اما در دفتر ریاست جمهوری از این نظرسنجی خوششان نیامد و حتی توسط مرکز افکارسنجی ریاست جمهوری اعلامیه ای علیه آن صادر شد. حالا این ۱۱.۵ درصد که هستند؟ میتوان به آسانی حدس زد.
این نظرسنجیها را میتوان قبول کرد ویا رد کرد. بقول یک اقتصاد دان معروف :" نظرسنجی هرگز نمیتواند جایگزین تفکر شود" . واقعاً همینطور است!! در واقع نظر سنجی وسیله ای است برای دانستن نظر مردم، البته اگر کسی باشد که علاقمند به نظرشان باشد...
از قرار معلوم، در مملکت ما امروز هیچکس علاقمند به دانستن نظر مردم نیست، حالا چه از طریق نظرسنجی باشد، چه توسط راهپیماییهای خیابانی و چه از هر طریق دیگر. در واقع آن چه که عیان است چه حاجت به بیان است؟ امروزدولت سعی میکند به هر نحوی اطلاعات مربوط به وضع اقتصادی (داده های رشد، بیکاری و میزان حقیقی تورم) را از مردم پنهان کند. ولی چطور میتوان چنین حقیقتی را پنهان نمود؟ تحریمات تاثیرات منفی چشمگیری بر اقتصاد مملکت دارند و این امر هر روز محسوس تر است.
این تحریمات در زمینه تجارت و ترافیک بین المللی نیز تأثیرات عمیقی گذاشته اند. برای نمونه، بنزین گیری هواپیما های ایرانی در اروپا دچار مشکلات روزافزونی شده است. همین چندی پیش بود (۵ فروردین) که شرکت انرژی ملی اتریش (OMV ) اعلان کرد که قراردادهای خود با شرکت ایران ایر را معلق میکند. پیامد فوری این امر این است که هواپیماهای ایرانی دیگر نمیتوانند در وین بنزین گیری کنند. این ضربه ای سنگینی بر شرکت هواپیمائی ایران است، زیرا تا کنون وین برای پروازهای ایرانی به اروپا حکم یک مرکز را داشته است. حدود یک ماه پیشتر از آن (اوایل اسفند ماه ۱٣٨۹) شرکت Lukoil بنزین گیری هواپیما های ایران ایر در جمهوری چک را قطع کرد و حدوداً در ۱۰ فروردین شرکت Total بنزین گیری هواپیما های ایران ایر در آلمان را متوقف نمود.
علاوه بر این اقدامات، رئیس سابق سازمان هواپیمایی کشوری ایران اظهار داشت (ایسنا – ۱۷ آذر ماه) که این تحریمات باعث مشکلات در نقدینگی شرکتهای هواپیمایی ما شده اند. بالا رفتن قیمت بلیط هواپیما در نتیجه این اقدامات، دور از ذهن نیست. عواملی از دولت و سازمان هواپیمایی صریحاً گفته اند که سقوط چند هواپیما در ایران طی مدتی کوتاه، از پیامدهای اعمال این تحریمات میباشد. البته هنوز چیزی در باره اقداماتی که در سراسر جهان برعلیه IRISL در زمینه کشتیرانی اخذ میشود، نگفته ایم.
این تحریمات همچنین در زمینه انرژی نیزبسیار تأثیر گذارند. استخراج و صدور نفت بصورت روزافزون کاهش می یابد. این امر هنگامی اتفاق میافتد که قیمت هر بشکه نفت به بیش از ۱۰۰ دلار رسیده است. طبق آمار بانک مرکزی (اسفند ماه ۱٣٨۹)، در سه ماهه اول سال ۱٣٨۹ حجم استخراج نفت به میزان ۱.۶ درصد کاهش یافته و به ٣.۵۲ میلیون بشکه در روز رسیده است. همچنین، مقدار نفت صادرشده از ایران به میزان ۲.۹ درصد نسبت به سه ماهه آخر سال ۱٣٨٨ کاهش یافته و به ۱.۹۹ میلیون بشکه در روز رسیده است. علاوه بر این، در دو سال اخیر، کاهش ۱۵ درصد در استخراج نفت و ۲۱ درصد در صدور آن ادامه داشته است. ایران همچنان درزمینه صادرات نفت نیز با مشکل مواجه است و مجبور است حد اقل قسمتی از آنرا با اعطای تخفیف ٣ تا ٨ درصد بفروشد. علاوه بر این تخفیف، ایران باید تسهیلات مختلفی در شرایط خرید (مانند اعتبار طولانی تر از معمول) به خریداران بدهد. به موازات آن، تأخیر در توسعه پروژه های جدید در زمینه انرژی ادامه دارد.
آیا این واقعیتها حاکی از تاثیرات عمیق و منفی تحریمات بر صنعت انرژی در ایران نیستند؟
این تحریمات بر وضع صنایع و سیستم بانکی نیز تأثیر گذارند. طیق آمار رسمی، نرخ تورم سالیانه (اسفند ماه) ۱۱.۶ درصد بوده است، ولی اقتصاد دانان بر این باورند که نرخ واقعی تورم بالاتر از این ها است. این نرخ هنوز شامل کاهش مجدد یارانه ها که احمدی نژاد در برنامه دارد نیست، کاهشی که نرخ تورم را به میزان بی سابقه ای بالا خواهد برد.
سران رژیم همچنان از خود اعتماد به نفس نشان میدهند و با غرور دم از توانایی مقابله با تحریمات میزنند و اظهار میدارند که این تحریمات هیچ تأثیری بر اقتصاد ایران ندارند. رئیس کمیته امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس شورای اسلامی، آقای بروجردی، اظهار داشته است که همه این موضوع بیش از یک بازی بچگانه نیست. بالفعل، در چند ماه اخیر از اقتصاد دانان مختلف ایرانی خواسته شده است که ارزیابی خود را در رابطه با توانایی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تحریمات ارائه دهند. اکثر آنها بر این عقیده اند که اقتصاد ما بیش از یکی دو سال دیگر دوام نخواهد آورد، مگر اینکه تحولات مثبت غیر قابل انتظاری روی دهند.
احمدی نژاد میداند که در هر صورت دوره ریاست جمهوری وی تا آنوقت تمام خواهد شد و احتمالاً قصد کاندید شدن دوباره را ندارد.
و رهبر هم که از جهاد اقتصادی دم میزند و کسانی هم این موضوع را جدی میگیرند. و بدنبال آن اما م جمعه تهران، صدیقی، در پنجم فروردین اظهار داشت که جهاد اقتصادی مسائل بیکاری و اتکا به نفت ایران را حل خواهد نمود. خدا میداند منظور وی چیست!
آیا واقعآ حقیقت چنین است ؟ مردم اینها را می بینند، می شنوند و باور نمیکنند. در حال حاضر مردم سخت تر از همیشه کار میکنند ولی قدرت خریدشان روز بروز کمتر میشود، و سران رژیم با شعار پرانی هایی از قبیل عملکرد بیش از انتظار، جهاد اقتصادی و تحریمات بی تأثیر، به مردم دروغ گفته و وعده های سر خرمن میدهند.
ولی مردم احمق نیستند و طی سال گذشته این واقعیت را درک نموده اند که تحریمات بین المللی اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران واقعا تأثیر گذار بوده است ، آنهم چه تأثیری!! آنها هر بار که دست به جیب میکنند و میبینند که خالی تر از همیشه شده، به این واقعیت پی میبرند. برخی که موفق میشوند درآمدشان را با هزار رنج و زحمت بنحوی بیشتر کنند، درک می کنند که فعلا قیمتها بالاتر رفته اند و در واقع وضع آنقدرها هم خوب نشده است. مردم از بیان نمودن این امردیگر بیمی ندارند و از قرار معلوم در مجلس هم نمایندگانی هستند که فکر میکنند که بهتر است نظر مردم را جویا شوند. در یک نظرسنجی که از طرف مرکز پژوهش های مجلس انجام شد، تقریباً ۹۰ درصد از مردم بر این عقیده بودند که تحریمات تأثیر گذارند. ٣۹.۹ درصد گفته بودند که تحریمات تاًثیر بسیاری دارند، ۴۱.۶ درصد گفته بودند که تحریمات تاًثیر گذارند، و تنها ۱۱.۵ درصد از مردم با رژیم هم عقیده بوده و گفته اند که تحریمات موثر نیستند (دنیای اقتصاد – ۲٣ اسفند ۱٣٨۹). اما در دفتر ریاست جمهوری از این نظرسنجی خوششان نیامد و حتی توسط مرکز افکارسنجی ریاست جمهوری اعلامیه ای علیه آن صادر شد. حالا این ۱۱.۵ درصد که هستند؟ میتوان به آسانی حدس زد.
این نظرسنجیها را میتوان قبول کرد ویا رد کرد. بقول یک اقتصاد دان معروف :" نظرسنجی هرگز نمیتواند جایگزین تفکر شود" . واقعاً همینطور است!! در واقع نظر سنجی وسیله ای است برای دانستن نظر مردم، البته اگر کسی باشد که علاقمند به نظرشان باشد...
از قرار معلوم، در مملکت ما امروز هیچکس علاقمند به دانستن نظر مردم نیست، حالا چه از طریق نظرسنجی باشد، چه توسط راهپیماییهای خیابانی و چه از هر طریق دیگر. در واقع آن چه که عیان است چه حاجت به بیان است؟ امروزدولت سعی میکند به هر نحوی اطلاعات مربوط به وضع اقتصادی (داده های رشد، بیکاری و میزان حقیقی تورم) را از مردم پنهان کند. ولی چطور میتوان چنین حقیقتی را پنهان نمود؟ تحریمات تاثیرات منفی چشمگیری بر اقتصاد مملکت دارند و این امر هر روز محسوس تر است.
این تحریمات در زمینه تجارت و ترافیک بین المللی نیز تأثیرات عمیقی گذاشته اند. برای نمونه، بنزین گیری هواپیما های ایرانی در اروپا دچار مشکلات روزافزونی شده است. همین چندی پیش بود (۵ فروردین) که شرکت انرژی ملی اتریش (OMV ) اعلان کرد که قراردادهای خود با شرکت ایران ایر را معلق میکند. پیامد فوری این امر این است که هواپیماهای ایرانی دیگر نمیتوانند در وین بنزین گیری کنند. این ضربه ای سنگینی بر شرکت هواپیمائی ایران است، زیرا تا کنون وین برای پروازهای ایرانی به اروپا حکم یک مرکز را داشته است. حدود یک ماه پیشتر از آن (اوایل اسفند ماه ۱٣٨۹) شرکت Lukoil بنزین گیری هواپیما های ایران ایر در جمهوری چک را قطع کرد و حدوداً در ۱۰ فروردین شرکت Total بنزین گیری هواپیما های ایران ایر در آلمان را متوقف نمود.
علاوه بر این اقدامات، رئیس سابق سازمان هواپیمایی کشوری ایران اظهار داشت (ایسنا – ۱۷ آذر ماه) که این تحریمات باعث مشکلات در نقدینگی شرکتهای هواپیمایی ما شده اند. بالا رفتن قیمت بلیط هواپیما در نتیجه این اقدامات، دور از ذهن نیست. عواملی از دولت و سازمان هواپیمایی صریحاً گفته اند که سقوط چند هواپیما در ایران طی مدتی کوتاه، از پیامدهای اعمال این تحریمات میباشد. البته هنوز چیزی در باره اقداماتی که در سراسر جهان برعلیه IRISL در زمینه کشتیرانی اخذ میشود، نگفته ایم.
این تحریمات همچنین در زمینه انرژی نیزبسیار تأثیر گذارند. استخراج و صدور نفت بصورت روزافزون کاهش می یابد. این امر هنگامی اتفاق میافتد که قیمت هر بشکه نفت به بیش از ۱۰۰ دلار رسیده است. طبق آمار بانک مرکزی (اسفند ماه ۱٣٨۹)، در سه ماهه اول سال ۱٣٨۹ حجم استخراج نفت به میزان ۱.۶ درصد کاهش یافته و به ٣.۵۲ میلیون بشکه در روز رسیده است. همچنین، مقدار نفت صادرشده از ایران به میزان ۲.۹ درصد نسبت به سه ماهه آخر سال ۱٣٨٨ کاهش یافته و به ۱.۹۹ میلیون بشکه در روز رسیده است. علاوه بر این، در دو سال اخیر، کاهش ۱۵ درصد در استخراج نفت و ۲۱ درصد در صدور آن ادامه داشته است. ایران همچنان درزمینه صادرات نفت نیز با مشکل مواجه است و مجبور است حد اقل قسمتی از آنرا با اعطای تخفیف ٣ تا ٨ درصد بفروشد. علاوه بر این تخفیف، ایران باید تسهیلات مختلفی در شرایط خرید (مانند اعتبار طولانی تر از معمول) به خریداران بدهد. به موازات آن، تأخیر در توسعه پروژه های جدید در زمینه انرژی ادامه دارد.
آیا این واقعیتها حاکی از تاثیرات عمیق و منفی تحریمات بر صنعت انرژی در ایران نیستند؟
این تحریمات بر وضع صنایع و سیستم بانکی نیز تأثیر گذارند. طیق آمار رسمی، نرخ تورم سالیانه (اسفند ماه) ۱۱.۶ درصد بوده است، ولی اقتصاد دانان بر این باورند که نرخ واقعی تورم بالاتر از این ها است. این نرخ هنوز شامل کاهش مجدد یارانه ها که احمدی نژاد در برنامه دارد نیست، کاهشی که نرخ تورم را به میزان بی سابقه ای بالا خواهد برد.
سران رژیم همچنان از خود اعتماد به نفس نشان میدهند و با غرور دم از توانایی مقابله با تحریمات میزنند و اظهار میدارند که این تحریمات هیچ تأثیری بر اقتصاد ایران ندارند. رئیس کمیته امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس شورای اسلامی، آقای بروجردی، اظهار داشته است که همه این موضوع بیش از یک بازی بچگانه نیست. بالفعل، در چند ماه اخیر از اقتصاد دانان مختلف ایرانی خواسته شده است که ارزیابی خود را در رابطه با توانایی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تحریمات ارائه دهند. اکثر آنها بر این عقیده اند که اقتصاد ما بیش از یکی دو سال دیگر دوام نخواهد آورد، مگر اینکه تحولات مثبت غیر قابل انتظاری روی دهند.
احمدی نژاد میداند که در هر صورت دوره ریاست جمهوری وی تا آنوقت تمام خواهد شد و احتمالاً قصد کاندید شدن دوباره را ندارد.
و رهبر هم که از جهاد اقتصادی دم میزند و کسانی هم این موضوع را جدی میگیرند. و بدنبال آن اما م جمعه تهران، صدیقی، در پنجم فروردین اظهار داشت که جهاد اقتصادی مسائل بیکاری و اتکا به نفت ایران را حل خواهد نمود. خدا میداند منظور وی چیست!
کاربران فضای مجازی و کلاف سردرگم مرزهای اخلاق در روزنامهنگاری
اواخر اسفندماه ۱۳۸۹ خبری کوتاه در برخی وبسایتهای خبری منتشر شد: انتشار روزنامهای با نام «هفت صبح» با سرمایهی مالی اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر نهاد ریاستجمهوری ایران و از نزدیکترین یاران سیاسی محمود احمدینژاد.
اخبار رسیده حاکی از آن است که این روزنامه، قرار است مشی فرهنگی و هنری داشته باشد و تیمی از روزنامهنگاران باسابقهای که سابقهی کار در بسیاری نشریات دوران اصلاحات و منتقد را داشتهاند، راهی این روزنامه شدهاند. این اولین بار نیست که یک سیاستمدار دولتی در ایران، دست به تاسیس روزنامه میزند. اولینبار هم نیست که برخی روزنامهنگاران راهی روزنامههایی از این دست میشوند. اما این بار، انتشار این خبر که عدهای از فعالان مطبوعاتی که در طی سالهای فعالیت خود با رسانههای اصلاحطلب و منتقد همکاری کردهاند راهی روزنامهی این نزدیکترین یار کابینهی احمدینژاد شدهاند، واکنشهای بسیاری، از اعتراض و نقد تا تایید را در فضای مجازی فارسی دامن زد و برای چندروز متوالی داغترین بحث وبلاگها و شبکههای اجتماعی شد.
وقتی روزنامهنگاری با مردهشوری مقایسه میشود
بحثها وقتی شروع شد که لیلی نیکونظر، یکی از روزنامهنگارانی که سابقهی فعالیت در بسیاری نشریات سالهای اصلاحات و منتقد در دوران احمدینژاد را دارد، در یادداشتی نوشت:«حسین قندی که استاد خبرنویسی ما بود میگفت ما روزنامهنگاران کارمان این است. باید هرجا که بهمان پیشنهاد کار میدهند قبول کنیم و کارمان را بکنیم. در تمامی این سالها که کار کردهام با این ماجرای ما روزنامهنگارها مردهشوییم و مرده میشوریم و کاری به شخص مرده نداریم روبرو شدهام. خود قندی میگفت این جمله از من نیست. من نمیدانم این جمله از کجا میآید، ریشهاش کجاست و ابداعش از کیست. در نهایت نگاه کنید چه حقارتی موج میزند در سرتاسر این جمله و همین یک صحبت.»
این روزنامهنگار در ادامه با انتقاد شدید به روزنامهنگارانی که راهی روزنامهی «هفت صبح» شدهاند، نوشت:«یک زمانهای است که میدان ما چیزی شبیه جنگ است. نبرد خونین تن به تن است. موضعگیری در برابر جنایت است. اینجا دیگر شاید وظیفه من همین نوشتن باشد. این نوشته تقدیم به آنها که در قلم و اندیشه مزدورند. آنها که بسیار کمتر از روزنامهنگاران حقیقی و اهالی خانهنشین اندیشه و قلم محتاجند. نایستید پشت منطق روزنامهنگار مردهشور است، شمایی که شرف ندارید.»
نوشتهی این کاربر فضای مجازی، موجی از واکنشهای موافق و مخالف را بهراه انداخت. مرضیه رسولی، خبرنگار بسیاری از نشریات دوران اصلاحات در یادداشتی نوشت:« فرقی بین این نگاه و نگاهی که میگه هرکی با بی بی سی مصاحبه کنه جاسوسه، هست؟ فرقی بین این نگاه و نگاه کسانی که آدمها را به جرم مصاحبه با رادیو فردا زندانی میکنند هست؟ استدلال روزنامهنگار مردهشوره خیلی توجیه چرندیه و کسی که خودش را پشت این توجیه قایم میکنه، جای دفاع نداره. ولی تا وقتی این روزنامه درنیامده، خط مشی آن مشخص نیست، معلوم نیست میخواد توش چی چاپ بشه، میشه قضاوت کرد و به آدمهایی که میخوان با این روزنامه همکاری کنند، قبل از شروع کار گفت بیشرف؟»
ساسا یکی از کاربران «گوگلریدر» در نقد دیدگاه مرضیه رسولی نوشت: «روزنامهی یک جریان سیاسی وقتی قرار باشد به عنوان یک ابزار پروپاگاندا استفاده شود، میتواند برای فریب افکار عمومی، برای توجیه عملکردها و تصمیمات یک جریان سیاسی، برای حمله به نگاههای مخالف و منتقد، برای تخریب و تضعیف رقبای بالقوه و حتا جنجالسازیهای عمدی برای انحراف توجه دیگران از وقایع مهم و انحراف فضای رسانهای به کار برده شود. و البته که برای این کار بهتر است نویسندگانش افراد به ظاهر صالح و خوشنامی باشند که بتوانند بر پیشداوریهای منفی راحتتر غلبه کنند. نظر من دقیقن این است که کسی مثل مشایی در روزنامهاش به دنبال جذب افرادی است که به قشر اصولگرای سنتی تعلق خاطر ندارند و براساس سابقه، آدمهای باسابقه و خوشنامی محسوب میشوند که بتواند با استفاده از نام آنها در بزنگاههای خاص تاثیرگذار باشد.»
پوریا عالمی هم که خود نویسنده، روزنامهنگار و وبلاگنویس است در نقد این استدلال روزنامهنگار مثل مردهشور است، در وبلاگ خود نوشت:« به طور کلی زیاد میشنویم که هرشغلی را با مردهشوری قیاس میکنند. خب! حرف قشنگی است. منتها در شرع و عرف گفته شده بعضی مردهها – به خاطر وضعی که دارند- شستن ندارند. باید همانطور دفنشان کرد!»
خط قرمز کجاست؟
موافقان کار در روزنامهی «هفت صبح» که با سرمایهی اسفندیار رحیممشایی منتشر خواهد شد، معتقدند که استقلال معنایش این است که در هر کجا که کار میکنی، به مرزهای حرفهای پایدار باشی و میتوان در روزنامهای دولتی و تا این حد نزدیک به دولت کار کرد و مستقل باقی ماند و کار حرفهای کرد و به هرچیز تن نداد. امیرحسین خورشیدفر که نویسنده است و در برخی رسانههای اصلاحطلب هم روزنامهنگار بوده است نوشت:« اگه شیوه کار آدم براساس استقلال شخصی باشه، میتونه تو روزنامهی آقای مشایی هم حرف خودشو بزنه، خیانت خیانته و همه جا ممکنه. وقتی در روزنامهی شرق باشی یا هرجای دیگهای و براساس چیزی جز واقعیتی که میبینی، عقل متعارف و میانگین جامعه بنویسی خیانت کردی. قضیه کار ما پیچیدهتر از این است که با کار کردن در رسانهی این جناح یا آن جناح معلوم بشود. میشود هر رسانهای بود و درست کار کرد و برعکس».
علیاصغر سیدآبادی که سالها روزنامهنگار حوزهی فرهنگ و هنر بوده است در نقد نگاه خورشیدفر پرسید:«شاید در یک شرایط عادی بتوان روزنامهنگار مستقل و روزنامهی وابسته را باهم جمع کرد، ولی آیا در شرایط امروز هم میتوان این دو را با هم جمع کرد؟ آیا واقعاً در روزنامهی مشایی هرکس میتواند حرف خود را بیتوجه به زمینه و نوع خوانش خواننده بزند؟ به نظرم اگر مشایی سه سال قبل روزنامه راه میانداخت و عدهای میرفتند حرفی نبود. اما الان بعد از حوادث دوسال اخیر، رفتن به روزنامهی مشایی اتفاقاً معنایی به جز حرفهای بودن دارد. یک جور انتخاب معنادار است. به نظرم اگر به این معنا توجه شود، بالاخره هرکدام از ما جایی را به عنوان خط قرمز تعیین کنیم. مگر روزنامهنگاری چقدر ارزش دارد؟ یعنی واقعن هرکس از هرجایی که سفارش داد باید رفت و کار کرد؟ شما آیا حاضرید با هرکسی کار روزنامهنگاری کنید؟ آیا به خط قرمزی اعتقاد دارید؟»
وقتی روزنامهنگاران داوطلبانه کارگر شدند
از بعد از روی کارآمدن دولت محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ وضعیت آزادی مطبوعات در ایران که بعد از توقیف فلهای مطبوعات روندی نزولی را در پیش گرفته بود، وخیمتر شده است. بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب و منتقد و مستقل در این سالها توقیف شده، روزنامهنگاران بسیاری بازداشت شده و به حبسهای طولانی مدت محکوم شدهاند و موج وسیعی از مهاجرت روزنامهنگاران به رسانههای فارسی زبان خارج از کشور را هم شاهد بودهایم. بسیاری از روزنامهنگاران در سالهای اخیر دست از روزنامهنگاری برداشته و به مشاغل دیگری رو آوردهاند.
لیلی نیکونظر در یادداشتی در «گوگلریدر» در مقایسهی وضع روزنامهنگاران در دوران اختناق کمونیستی اروپای شرقی نقلقولی از کتاب «روح پراگ» ایوان کلیما را ذکر کرد که:«نظام توتالیتر چکاسلواکی ظرف یک سال، تمام دانشکدههای هنر را عملاً نابود کرد. موسسات علمی و دانشگاهی را متفرق کرد، تمام مجلات و نشریاتی را که به هنر و فرهنگ میپرداختند را ممنوع ساخت. اکثر روزنامهنگارها و نویسندگان چک نام خود را در لیست سیاه یافتند. آنها نمیتوانستند آثار خود را منتشر کنند، کتابهای موجودشان را از کتابخانهها و کتابفروشیها جمع کردند و اسامی آنها را جز برای بردن آبروشان، نمیشد در ملاعام برد. آنها داوطلبانه کارگر شدند-انباردار، شیشهشور، رفتگرمامور سوخت و نگهبان شب شدند. آنهایی که بر مسند قدرت بودند، خیال میکردند برای ابد از شر آدمهایی که میتوانستند ماهیت واقعی دیکتاتورها را نشان بدهند، و با صداقت تمام آنها و کل جامعه را مورد خطاب قرار دهند، خلاص شدهاند. حکومت قدرت تبعید کردن آنها را داشت اما، قدرت درهم شکستن روح و روانشان را نداشت.»
عدهای از روزنامهنگارانی که راهی روزنامهی رحیممشایی شدهاند شروع به اعتراض کردند. یکی از این روزنامهنگاران نوشت:« این هم نسخهی این روزهاست؟ خانمها و آقایان مخالف! کدام یک از شما کارگر شدید یاروزنامهنگاری را میشناسید که کارگر شده باشد؟»
عدهای دیگر جواب داده و از روزنامهنگارانی یاد کردند علیرغم نیاز مالی، تن به همکاری با رسانههای حکومتی ندادهاند و به مشاغلی چون ترجمه، فروشندگی و کارمندی رو آوردهاند که کار آنها نیست. اما راضی نشدهاند با هرگونه رسانهای همکاری کنند.
در این بین، یکی از روزنامهنگارانی که دیگر شغل روزنامهنگاری را کنار گذاشته و سابقهی دستگیری هم دارد نوشت:«شما گرسنهاید؟ در خرج زندگی ماندهاید؟ چرا وضع شما چنین است؟غیر از این است که به طور سیستماتیک روزنامههایی که اندک بوی نقد و مخالفتی ازشان بلند میشد بسته شد؟غیر از این است که شما مشکل مالی دارید چون نه تنها فضای کاریتان محدود و محدودتر شد، بلکه حتا نتوانستید حقتان را از امثال خدابخش- سرمایهگذار برخی از نشریات اصلاحطلب- بگیرید؟ خب عامل این بدبختی مالی را کجا باید جست؟ غیر از همان طرفی که الان کارکردن برایش را با همین استدلال بیپولی توجیه میکنید؟»
این کاربر «گوگلریدر» در ادامهی نوشتهی خود با تاکید براینکه انتخاب همکاری با روزنامهی مشایی یعنی رفتن به آن سوی خط که سرکوبگران ایستادهاند، مینویسد:«سربازی که باتوم برسر" فتنهگر خیابانی" میکوبد، بعد از یکی دو تجمع دستش میآید که باید انتظار پاره آجر هم داشته باشد. جایی که دارد خون ریخته میشود، حلوا قسمت نمیکنند! نمیشود احمد زیدآبادی در زندان باشد و شما به خاطر همکاری با کسانی که او را گرفته و زندانی کردهاند، حتی ناسزا هم نشنوید! »
فرناز سیفی
تحریریه: یلدا کیانی
بالاگرفتن تنش میان ایران و شورای همکاری خلیج فارس
«کویت چی دارد که جاسوسی آن را بکنیم»، محمود احمدینژاد این سخنان را در کنفرانس مطبوعاتی دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۸۹ و در جواب خبرنگار الجزیره گفت. ماه گذشته خبرگزاری العربیه از اعدام برای دو ایرانی و یک کویتی به جرم جاسوسی برای ایران خبر داده بود؛ خبری که از سوی ایران تکذیب شد، اما پس از آن خبر محاکمه این افراد منتشر شد.
اتهام این افراد نیز «دست داشتن در انتقال اطلاعات نظامی به یک کشور بیگانه»، «زیر نظر گرفتن و تصویربرداری از پایگاههای نظامی آمریکا و کویت برای سپاه پاسداران ایران» و «جاسوسی برای جمهوری اسلامی ایران» عنوان شد.
تنش میان ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حالی بالا گرفته است که با آغاز ناآرامیها در بحرین، وزیران خارجه شش کشور عربی حوزه خلیج فارس در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، جلسهای اضطراری تشکیل داده و «دخالت آشکار ایران در امور داخلی بحرین» را محکوم کردند.
در این بیانیه همچنین به «ایجاد شبکههای جاسوسی» توسط ایران در کشورهای عضو این شورا اشاره شده است. بعد از انتشار این بیانیه محمود احمدینژاد در کنفرانسی خبری، ضمن هشدار به عربستان، بیانیه شورای همکاری کشورهای خلیح فارس در مورد دخالت ایران در این کشورها را «فاقد ارزش قانونی» خواند. اعتراض ایران به ورود نیروهای نظامی عربستان به درخواست دولت بحرین با آغاز ناآرامیها در این کشور است.
بعد از انتشار بیانیه شورای همکاری کشورهای خلیج فارس، هیئت دولت عربستان، با پشتیبانی از بیانیه این شورا، ایران را بهخاطر «تفرقهافکنی، ایجاد فتنه مذهبی، توطئهگری ضد تمامیت ارضی، زیرپاگذاشتن استقلال کشورها» محکوم کرده است. با وجود این، علاءالدین بروجردی، رئیس کيسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس ایران، نیز اظهارنظر در مورد وضعیت بحرین را «حق ایران» خواند.
در این میان «اتخاذ مواضع گزینشی و یک بام و دو هوا» درباره اتفاقات کشورهای عربی، بخشی از انتقاد بیانیه "شورای هماهنگی راه سبز امید" ایران به دولت است. در آخرین بیانیه این شورا با عنوان «اعلام همبستگی با جنبش های دموکراسیخواهی منطقه»، آمده است: «پس از تظاهرات مردمی ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ اقتدارگرایان حاکم بر ایران که در پی تقلب در انتخابات و سرکوب شدید جنبش سبز در داخل کشور در بنبست عملی قرار گرفته بودند، در مقابل حرکتهای اعتراضی مردم سایر کشورها غافلگیر شدند، و برای رهایی از آن مبادرت به اتخاذ مواضع گزینشی و یک بام و دو هوا نمودهاند. در حالی که میلیونها ایرانی معترض مسالمتجو را خسوخاشاک و فتنهگر مینامند، درصدد مصادره جنبشهای مردمی در مصر، تونس و بحرین برآمدند و در عوض شهروندان معترض سوری را فتنهگر و جنبش آنان را وابسته به قدرتهای خارجی اعلام کردند.»
در روزهای اخیر، ليام فاكس، وزیر دفاع بریتانیا، در گفتوگو با تلویزیون العربیه، ایران را برای امنیت منطقه "خطرساز" خوانده و درباره کشف "شبکه جاسوسی ایران" در کویت گفته بود: «ایران با استفاده از گروهایی همچون حزبلله، حماس و دیگر گروهها تلاش میکند بر حوادث منطقه تاثیر بگذارد.» فوکس از برنده شدن ایران در تحولات کنونی منطقه ابراز نگرانی کرده و اضافه کرده بود: «در این صورت ایران نهتنها برای این منطقه، بلکه برای امنیت جهانی عامل خطر خواهد بود.»
HK/BB
«اتخاذ مواضع گزینشی و یک بام و دو هوا»
تاکید ترکیه بر ضرورت کنارهگیری قذافی
عبدالعاتی عبیدی، معاون وزارت خارجه لیبی، روز دوشنبه (۴ آوریل) در پایتخت کشورهای یونان، ترکیه و مالتا با رهبران بلندپایه این سه کشور به گفتوگو نشست. هدف سفر عبیدی، جلب همکاری سه کشور برای جستوجوی راه حل مسالمتآمیز برای بحران لیبی بود.
همزمان با انجام این سفر، موسی ابراهیم، سخنگوی دولت لیبی، ضمن اعلام آمادگی دولت برای اصلاحات سیاسی، رفراندوم و انتخابات، تاکید کرد که تنها مردم لیبی میتوانند درباره ادامه رهبری معمر قذافی یا پایان آن تصمیم بگیرند.
میانجیگری فعال ترکیه
سخنگوی دولت لیبی توضیح داد که قذافی بدون آنکه یک مقام رسمی دولتی داشته باشد، نماد وحدت ملی لیبی و عامل جلوگیری از تنشهای قبیلهای در این کشور است. اما یک روز پس از سفر عبدالعاتی عبیدی به آنکارا، دولت ترکیه خواستار آن شد که قذافی برای حل مسالمتآمیز بحران لیبی کنارهگیری کند.
ترکیه از آغاز بحران لیبی کوشیده است نقش میانجی را از یک سو میان دولت لیبی و مخالفان و از سوی دیگر میان طرابلس و ناتو ایفا کند. این کشور به عنوان عضو پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، برای دو هفته مانع از انتقال فرماندهی عملیات نظامی نیروهای موتلف به ناتو شده بود.
به نوشته روزنامه صباح که به دولت ترکیه نزدیک است، احمد داوداوغلو، وزیر خارجه ترکیه، دیروز در مذاکره با معاون وزارت خارجه لیبی، امکان برقراری آتشبس را مورد بررسی قرار داد. وی قرار است در روزهای آینده در همین زمینه با نمایندگان شورای موقت ملی بنغازی نیز مذاکره کند. آنها همین هفته به آنکارا سفر خواهند کرد.
بمباران دوباره مواضع قذافی
ایالات متحده آمریکا ظاهرا با امید ثمربخش بودن تلاشهای دیپلماتیک داخلی و خارجی دولت لیبی، از دوشنبه شب همکاری خود را با نیروهای تحت فرماندهی ناتو موقتا قطع کرد. اما پیش از ظهر امروز جنگندههای ناتو در ۳۰ کیلومتری شرق بندر نفتی بریقه مواضع ارتش لیبی را بمباران کردند
به گزارش دفتر هدایت کمکهای انسانی سازمان ملل متحد، درگیریهای لیبی نزدیک به یک میلیون و ۵۰۰ هزار شهروند این کشور را نیازمند کمکهای انسانی کرده است. ۴۴۰ هزار نفر از این افراد را کسانی تشکیل میدهند که خاک لیبی را ترک کرده و در شرایطی بسیار نامساعد در کشورهای همسایه به سر میبرند.
وفادارانی که قذافی را ترک میکنند
خبرگزاری رسمی لیبی (یانا) امروز (سهشنبه ۵ آوریل) گزارش داد که هواداران قذافی در پایگاه بابالعزیزیه گردهم آمده و پشتیبانی خود را از قذافی اعلام کردهاند. العزیزیه در حال حاضر محل اقامت قذافی است. همزمان، سیفالاسلام، پسر قذافی، در مصاحبهای با بیبیسی اعلام کرد که وفاداران پدرش میتوانند او را ترک کنند.
سیفالاسلام ادعا کرد که تاکنون تنها افراد مسن و بیمار پدرش را ترک کردهاند و این نشانه شکستن قدرت قذافی نیست. وی کوشید به این وسیله فرار موسی کوسا، وزیرخارجه پیشین لیبی، به بریتانیا را توجیه کند. موسی کوسا از دو هفته پیش لیبی را ترک کرده و در لندن اقامت گزیده است.
برای قضاوت در مورد هدفمندسازی یارانهها «هنوز زود است»
«حاکمان سنتی ایران چنین میانگارند که سیاست امری منحصرا داخلی است. به همین خاطر اکثر سیاستمداران قبل از اجرای سیاستهای بحثبرانگیز سعی میکنند برای یک دوره روشهای مردمپسندانه و ثباتآفرین در کشور اجرا کنند. اما محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، همیشه برخلاف این سنت در جمهوری اسلامی عمل کرده است. او با قاطعیت و جانسختی میکوشد از تضعیف خود جلوگیری کرده و از میدان خارج نشود. نمونه آن اجرای طرح کاهش یارانههای دولتی در یک فضای سیاسی متلاطم است.»
علی مرعشی، از کارکنان سابق بخش ایران در وزارت خارجه آمریکا و مدیر پژوهشهای شورای ملی ایرانیان آمریکا، در تحلیلی که در وبسایت این شورا منتشر شده خاطرنشان میکند که محمود احمدینژاد با حمایت آیتالله خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران طرح کاهش یارانههای دولتی را که بزرگترین اصلاحات اقتصادی طی ۳ دهه اخیر است به اجرا گذاشت. با وجود آن که این طرح در مراحل ابتدایی است، به خوبی رابطه بین واقعیات اقتصادی ایران و تلاش حکومت برای ادامه کنترل بر این عرصه را به نمایش میگذارد.
آن چه تاکنون روی داده
علی مرعشی یادآوری میکند که پرداخت یارانههای سنگین از محل بودجه دولتی همواره برای اقتصاد ایران مشکلی بزرگ بوده است. از دوران پس از جنگ هیچ یک از دولتها، نه هاشمی رفسنجانی و نه محمد خاتمی، نتوانستند اصلاح این وضعیت را در دستور کار قرار دهند، گرچه جناحهای مختلف حکومت به خوبی ضرورت این تغییر را درک میکردند.
اما احمدینژاد که در دوره اول ریاست جمهوری خود انواع طرحهای پوپولیستی و عوامفریبانه را اجرا کرده بود در دور دوم ریاست جمهوری و همزمان با بحران عمیقی که مشروعیت وی و نظام را زیر سوال برد، اصلاح یارانهها را در دستور کار خود قرار داد. اداره حکومت به وی آموخت که هدایت اقتصاد ایران به عملگرایی بیشتری نیاز دارد.
جوهره طرح او این است که از محل حذف تدریجی یارانهها ۵۰ درصد از صرفهجویی را به صورت وجه نقدی به مردم بپردازد، ۳۰ درصد را به صنایعی که تحت تاثیر افزایش قیمتها زیر فشار قرار میگیرند بدهد و ۲۰ درصد دیگر را به خزانه دولت بازگرداند. تا سال ۲۰۱۵ قرار است تمام یارانهها حذف شده و سلامت به اقتصاد ایران بازگردانده شود.
موفقیت اولیه
به اعتقاد علی مرعشی، طرح کاهش یارانهها ممکن است بخشی از نارساییهای مزمن در اقتصاد ایران را برطرف کند و پرداخت وجه نقدی به مردم احتمالا باعث کاهش نارضایتی عمومی از اجرای این طرح خواهد شد. در عین حال افزایش نرخ سوخت و انرژی باعث شده است که مصرف بیرویه این محصولات در ایران به سمت تعادل حرکت کند. موفقیت اولیه و کوتاهمدت اجرای این طرح در کمال تعجب، بیانگر حدی از کارآمدی دستگاه دولتی در حفظ ثبات است.
در کوتاهمدت اجرای این طرح باعث صرفهجویی در مصرف و کاهش فقر خواهد شد. با وجود مشکلات سیاسی در داخل و در مناسبات خارجی و همزمان با اجرای تحریمهای بینالمللی، موفقیت اولیه این طرح را باید دستاوردی مشروع برای دولت ایران محسوب کرد.
برای قضاوت نهایی زود است
علی مرعشی در ادامه تحلیل خود که در وبسایت شورای ملی ایرانیان آمریکا منتشرشده، یادآوری میکند که حکومت ایران اراده سیاسی اجرای طرح کاهش یارانهها را دارد، ولی باید بتواند از موانع موجود عبور کند. یکی از عوارض قطعی این طرح افزایش بیسابقه قیمتها و بنابراین بالا رفتن نرخ تورم است. مسلما در چنین شرایطی قدرت خرید اقشار متوسط به شدت کاهش خواهد یافت.
به احتمال زیاد نرخ بیکاری نیز افزایش مییابد، چون بالا رفتن بهای انرژی باعث تعطیلی یا کوچکتر شدن بسیاری از واحدهای تولیدی خواهد شد. قربانیان اصلی این وضعیت جوانان و لایههای فقیر خواهند بود که همواره در ناآرامیها و اعتراضات سیاسی ایران نقش فعالی ایفا کردهاند.
پرداخت وجه نقدی به مردم یکی از روشهایی است که زمینه را برای رشد فساد اداری و مالی فراهم کرده و همزمان مدیریت یک چنین مکانیسمی باعث بزرگتر شدن ادارات و موسسات دولتی خواهد شد. یکی از عوامل دائم در ناکارآمدی مدیریت اقتصاد ایران فساد مالی و اداری بوده است و همین عامل میتواند موفقیت طرح اصلاح یارانهها را به خطر بیندازد.
نگاهی به آینده
علی مرعشی در بخش پایانی گفتار خود یادآوری میکند که حکومت ایران با وجود نقض حقوق و آزادیهای مردم و با وجود بیتوجهی به مطالبات و خواستههای آنان، به خوبی از نارضایتیها و نگرانیهای آنان باخبر است. جمهوری اسلامی در سالهای قبل از آغاز اجرای این طرح، با روشهای مختلفی مثل دوران بازسازی، دوران اصلاحات، زنده نگاه داشتن شعارهای انقلاب اسلامی و بالاخره سرکوب توانسته است مردم را کنترل کرده و به قبول وضعیت موجود وادار کند. اکثریت مردم نیز در مقابل وقوع هرج و مرج، به نوعی پذیرفتهاند که خود را با شرایطی که حکومت دیکته میکند انطباق دهند.
اما حوادث سیاسی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ این وضعیت را کاملا دگرگون کرده است. از آن زمان تاکنون جمهوری اسلامی با تکیه بر سرکوب شدید اقتدار خود را حفظ کرده است. در روند اجرای طرح اصلاح یارانهها حکومت ممکن است علاوه بر تداوم فضای سرکوب با برخی پاداشهای اقتصادی سعی کند محیط را آرام نگاه دارد.
اگر این تغییرات در سیستم یارانههای دولتی به خوبی اجرا شوند ممکن است زمینه را برای یک برنامهریزی اقتصادی درست فراهم کند. ولی اگر بر اساس همان الگوی همیشگی، یعنی حکومت علیه جامعه، اجرا شود، این طرح نیز به زمینهای دیگر برای افزایش نارضایتی و خشم مردم علیه حکومت بدل خواهد شد.
علی مرعشی، از کارکنان سابق بخش ایران در وزارت خارجه آمریکا و مدیر پژوهشهای شورای ملی ایرانیان آمریکا، در تحلیلی که در وبسایت این شورا منتشر شده خاطرنشان میکند که محمود احمدینژاد با حمایت آیتالله خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران طرح کاهش یارانههای دولتی را که بزرگترین اصلاحات اقتصادی طی ۳ دهه اخیر است به اجرا گذاشت. با وجود آن که این طرح در مراحل ابتدایی است، به خوبی رابطه بین واقعیات اقتصادی ایران و تلاش حکومت برای ادامه کنترل بر این عرصه را به نمایش میگذارد.
آن چه تاکنون روی داده
علی مرعشی یادآوری میکند که پرداخت یارانههای سنگین از محل بودجه دولتی همواره برای اقتصاد ایران مشکلی بزرگ بوده است. از دوران پس از جنگ هیچ یک از دولتها، نه هاشمی رفسنجانی و نه محمد خاتمی، نتوانستند اصلاح این وضعیت را در دستور کار قرار دهند، گرچه جناحهای مختلف حکومت به خوبی ضرورت این تغییر را درک میکردند.
اما احمدینژاد که در دوره اول ریاست جمهوری خود انواع طرحهای پوپولیستی و عوامفریبانه را اجرا کرده بود در دور دوم ریاست جمهوری و همزمان با بحران عمیقی که مشروعیت وی و نظام را زیر سوال برد، اصلاح یارانهها را در دستور کار خود قرار داد. اداره حکومت به وی آموخت که هدایت اقتصاد ایران به عملگرایی بیشتری نیاز دارد.
جوهره طرح او این است که از محل حذف تدریجی یارانهها ۵۰ درصد از صرفهجویی را به صورت وجه نقدی به مردم بپردازد، ۳۰ درصد را به صنایعی که تحت تاثیر افزایش قیمتها زیر فشار قرار میگیرند بدهد و ۲۰ درصد دیگر را به خزانه دولت بازگرداند. تا سال ۲۰۱۵ قرار است تمام یارانهها حذف شده و سلامت به اقتصاد ایران بازگردانده شود.
موفقیت اولیه
به اعتقاد علی مرعشی، طرح کاهش یارانهها ممکن است بخشی از نارساییهای مزمن در اقتصاد ایران را برطرف کند و پرداخت وجه نقدی به مردم احتمالا باعث کاهش نارضایتی عمومی از اجرای این طرح خواهد شد. در عین حال افزایش نرخ سوخت و انرژی باعث شده است که مصرف بیرویه این محصولات در ایران به سمت تعادل حرکت کند. موفقیت اولیه و کوتاهمدت اجرای این طرح در کمال تعجب، بیانگر حدی از کارآمدی دستگاه دولتی در حفظ ثبات است.
در کوتاهمدت اجرای این طرح باعث صرفهجویی در مصرف و کاهش فقر خواهد شد. با وجود مشکلات سیاسی در داخل و در مناسبات خارجی و همزمان با اجرای تحریمهای بینالمللی، موفقیت اولیه این طرح را باید دستاوردی مشروع برای دولت ایران محسوب کرد.
برای قضاوت نهایی زود است
علی مرعشی در ادامه تحلیل خود که در وبسایت شورای ملی ایرانیان آمریکا منتشرشده، یادآوری میکند که حکومت ایران اراده سیاسی اجرای طرح کاهش یارانهها را دارد، ولی باید بتواند از موانع موجود عبور کند. یکی از عوارض قطعی این طرح افزایش بیسابقه قیمتها و بنابراین بالا رفتن نرخ تورم است. مسلما در چنین شرایطی قدرت خرید اقشار متوسط به شدت کاهش خواهد یافت.
به احتمال زیاد نرخ بیکاری نیز افزایش مییابد، چون بالا رفتن بهای انرژی باعث تعطیلی یا کوچکتر شدن بسیاری از واحدهای تولیدی خواهد شد. قربانیان اصلی این وضعیت جوانان و لایههای فقیر خواهند بود که همواره در ناآرامیها و اعتراضات سیاسی ایران نقش فعالی ایفا کردهاند.
پرداخت وجه نقدی به مردم یکی از روشهایی است که زمینه را برای رشد فساد اداری و مالی فراهم کرده و همزمان مدیریت یک چنین مکانیسمی باعث بزرگتر شدن ادارات و موسسات دولتی خواهد شد. یکی از عوامل دائم در ناکارآمدی مدیریت اقتصاد ایران فساد مالی و اداری بوده است و همین عامل میتواند موفقیت طرح اصلاح یارانهها را به خطر بیندازد.
نگاهی به آینده
علی مرعشی در بخش پایانی گفتار خود یادآوری میکند که حکومت ایران با وجود نقض حقوق و آزادیهای مردم و با وجود بیتوجهی به مطالبات و خواستههای آنان، به خوبی از نارضایتیها و نگرانیهای آنان باخبر است. جمهوری اسلامی در سالهای قبل از آغاز اجرای این طرح، با روشهای مختلفی مثل دوران بازسازی، دوران اصلاحات، زنده نگاه داشتن شعارهای انقلاب اسلامی و بالاخره سرکوب توانسته است مردم را کنترل کرده و به قبول وضعیت موجود وادار کند. اکثریت مردم نیز در مقابل وقوع هرج و مرج، به نوعی پذیرفتهاند که خود را با شرایطی که حکومت دیکته میکند انطباق دهند.
اما حوادث سیاسی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ این وضعیت را کاملا دگرگون کرده است. از آن زمان تاکنون جمهوری اسلامی با تکیه بر سرکوب شدید اقتدار خود را حفظ کرده است. در روند اجرای طرح اصلاح یارانهها حکومت ممکن است علاوه بر تداوم فضای سرکوب با برخی پاداشهای اقتصادی سعی کند محیط را آرام نگاه دارد.
اگر این تغییرات در سیستم یارانههای دولتی به خوبی اجرا شوند ممکن است زمینه را برای یک برنامهریزی اقتصادی درست فراهم کند. ولی اگر بر اساس همان الگوی همیشگی، یعنی حکومت علیه جامعه، اجرا شود، این طرح نیز به زمینهای دیگر برای افزایش نارضایتی و خشم مردم علیه حکومت بدل خواهد شد.
پیشروی یک کرم توئیتری جدید به نام «جاسوس مشخصات»
یک کرم جدید توئیتری که به کاربران وعده میدهد اطلاعاتی راجع به بازدیدکنندگان صفحه آنها عرضه میکند به سرعت در حال گسترش در فضای اینترنت است.
این کرم، به طور خودکار، لینکی را به شما توئیت میزند که در صورت کلیک بر روی آن، شما به یک نرمافزار جعلی توئیتری به نام «Profile Spy» (جاسوس مشخصات شخصی) هدایت میشوید. در کنار این لینک هم نوشته شدهاست: «چه جالب! الان میتوانید با استفاده از جاسوس مشخصات شخصی ببینید چه افرادی به توئیتر شما سر زدهاند.»
به نوشته روزنامه «هافینگتن پست»، اگر کاربر بر روی این لینک کلیک کرده و نرمافزار تقلبی را تأیید کند، دو توئیت خودکار به حسابی که آلوده شده ارسال میشود.
توئیت اول، پیامی میفرستد مبنی بر اینکه تاکنون چند نفر از صفحه شما بازدید کردهاند. پیامهایی که فرستاده میشود از این دستاند: «امروز ۵۳ نفر به پروفایل من سر زدهاند.» توئیت دوم هم لینکی به «Profile Spy» میفرستد.
گراهام کلولی، از گروه امنیت نرمافزاری «سوفوس» در این باره میگوید: «به هیچ وجه راهی برای دیدن اینکه چه کسانی پستهای توئیتری شما را میخوانند وجود ندارد، با این حال هزاران هزار کاربر توئیتر همچنان بر روی این لینک جعلی کلیک میکنند و به "جاسوس مشخصات" اجازه میدهند تا از حساب آنها پیام بفرستد.»
وی میافزاید: «سوءاستفادهگرانی که این نرمافزار را ترتیب دادهاند در مرحله آخر بین شما و آماری که دوست دارید از بازدیدکنندگان صفحه خود ببیند یک پرسشنامه قرار میدهند که برای دیدن آمار ادعایی باید آن را پر کنید. کلیک کردن این پرسشنامه و پر کردن آن همان راهی است که این سوءاستفادهگران از طریق آن پول درمیآورند.»
با اینکه هماینک نهادهای ناظر بر اینترنت، به جامعه توئیتری در مورد این کرم هشدارهای مختلفی دادهاند اما آخرین بررسیها نشان میدهد که این کرم نرمافزاری در حال حاضر همچنان با سرعت زیادی در حال پیشروی است.
افرادی که حسابشان به این نرمافزار آلوده شده میتوانند با مراجعه به وبسایت توئیتر و سر زدن به قسمت «تنظیمها/ارتباطها» (Settings/Connections) اجازههایی که به این کرم نرمافزاری داده شده را باطل کنند.
این کرم، به طور خودکار، لینکی را به شما توئیت میزند که در صورت کلیک بر روی آن، شما به یک نرمافزار جعلی توئیتری به نام «Profile Spy» (جاسوس مشخصات شخصی) هدایت میشوید. در کنار این لینک هم نوشته شدهاست: «چه جالب! الان میتوانید با استفاده از جاسوس مشخصات شخصی ببینید چه افرادی به توئیتر شما سر زدهاند.»
به نوشته روزنامه «هافینگتن پست»، اگر کاربر بر روی این لینک کلیک کرده و نرمافزار تقلبی را تأیید کند، دو توئیت خودکار به حسابی که آلوده شده ارسال میشود.
توئیت اول، پیامی میفرستد مبنی بر اینکه تاکنون چند نفر از صفحه شما بازدید کردهاند. پیامهایی که فرستاده میشود از این دستاند: «امروز ۵۳ نفر به پروفایل من سر زدهاند.» توئیت دوم هم لینکی به «Profile Spy» میفرستد.
گراهام کلولی، از گروه امنیت نرمافزاری «سوفوس» در این باره میگوید: «به هیچ وجه راهی برای دیدن اینکه چه کسانی پستهای توئیتری شما را میخوانند وجود ندارد، با این حال هزاران هزار کاربر توئیتر همچنان بر روی این لینک جعلی کلیک میکنند و به "جاسوس مشخصات" اجازه میدهند تا از حساب آنها پیام بفرستد.»
وی میافزاید: «سوءاستفادهگرانی که این نرمافزار را ترتیب دادهاند در مرحله آخر بین شما و آماری که دوست دارید از بازدیدکنندگان صفحه خود ببیند یک پرسشنامه قرار میدهند که برای دیدن آمار ادعایی باید آن را پر کنید. کلیک کردن این پرسشنامه و پر کردن آن همان راهی است که این سوءاستفادهگران از طریق آن پول درمیآورند.»
با اینکه هماینک نهادهای ناظر بر اینترنت، به جامعه توئیتری در مورد این کرم هشدارهای مختلفی دادهاند اما آخرین بررسیها نشان میدهد که این کرم نرمافزاری در حال حاضر همچنان با سرعت زیادی در حال پیشروی است.
افرادی که حسابشان به این نرمافزار آلوده شده میتوانند با مراجعه به وبسایت توئیتر و سر زدن به قسمت «تنظیمها/ارتباطها» (Settings/Connections) اجازههایی که به این کرم نرمافزاری داده شده را باطل کنند.
یک مقام ارشد دولت آلمان خبر داد که هند از پرداخت پول نفت ایران از طریق سیستم بانکی آلمان منصرف شده است.
این مقام دولتی که نخواست نامش فاش شود گفت که دولت هند تصمیم گرفته است " تا از راه های دیگر پول نفت ایران را پرداخت کند."پس از اینکه بانک مرکزی هند، در دسامبر سال گذشته، ارائه تسهیلات بانکی برای خرید نفت و گاز از ایران را متوقف کرد، این کشور ناچار بود پول نفت خریداری شده از ایران را از طریق یک واسطه پرداخت کند.
روزنامه اقتصادی هاندسبلات گزارش کرده است که هند قرار بود سالانه ۹ میلیارد یورو از طریق بانک مرکزی آلمان به بانک تجارتی ایران و اروپا در هامبورگ و از آن طریق به ایران پرداخت کند.
این توافق بانکی که برای اجرا نیاز به تایید دولت آلمان داشت، با واکنش تند آمریکا و اسراییل را روبرو شد.
مقام دولت آلمان گفته است که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، اجرای این توافق را ممنوع نکرده اما در این زمینه با مقامات هندی گفت و گو کرده است.
دولت آلمان اعلام کرده بود به دلیل این که بانک تجارتی ایران و اروپا مشمول تحریم های بین المللی علیه ایران نیست، این دولت قادر به جلوگیری از انتقال پول به این روش نیست.
جمعه گذشته، هفته نامه اشپیگل در مقاله ای ادعا کرد که این توافق بانکی، در ازای آزادی دو خبرنگار آلمانی بازداشت شده در ایران انجام شده است.
دولت آلمان این ادعای هفته نامه اشپیگل را تایید یا رد نکرده است.
تصمیم بانک مرکزی هند در توقف تسهیلات بانکی به ایران، چند هفته پس از دیدار باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا از هند در ماه نوامبر ۲۰۱۰ میلادی اعلام شد و مقامات آمریکایی از این تصمیم استقبال کردند.
بشنوید
خرید نفت شامل تحریم های بین المللی علیه ایران نیست، اما مبادلات تحاری و همکاری های بانکی با ایران مشمول این تحریم ها است.
مرتضی رییسی، خبرنگار در آلمان می گوید انصراف هند برای پرداخت پول نفت ایران از طریق آلمان باعث ناخشنودی صنایع بزرگ آلمان شده است، چرا که قرار بود بخشی از این پول بابت خرید های ایران از آلمان به تجار این کشور پرداخت شود.
شهر صنعا پایتخت یمن امروز سه شنبه 16 فروردین (5 آوریل) شاهد برخوردهای خونینی بوده است که به کشته شدن سه نفر و مجروح شدن بیش از پانزده نفر انجامیده است.
این برخوردها هنگامی روی داد که هواداران علی عبدالله صالح رئیس جمهوری سعی داشتند مانع از راهپیمایی تظاهر کنندگان به سمت یک ساختمان دولتی شوند.در یک برخورد دیگر سربازان وفادار به ژنرال علی محسن که دو هفته پیش به مخالفان دولت پیوست، به سوی تظاهر کنندگان هوادار دولت که قصد راه پیمایی به سمت یک ساختمان دولتی را داشتند تیراندازی کردند.
شهر تغز در جنوب صنعا پایتخت یمن هم بار دیگر شاهد تظاهرات مردم علیه علی عبدالله صالح رئیس جمهوری این کشور بود.
به گفته شاهدان عینی ماموران امنیتی و لباس شخصی های مسلح به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند که در اثر آن شمار زیادی از مردم زخمی شدند.
یک پزشک که داوطلبانه به معالجه مجروحان شهر تعز می پردازد به خبرنگار بی بی سی گفته است که صدها نفر از تظاهر کنندگان دچار ناراحتی های تنفسی ناشی از استنشاق گاز اشک آور شده اند.
به گفته این پزشک بیش از ده تن دیگر هم از ناحیه سینه هدف اصابت گلوله قرار گرفته اند.
شاهدان عینی می گویند که گاز اشک آور از هلی کوپتر در مسافت بسیار نزدیک به زمین به سوی تظاهر کنند گان پرتاب شد.
به گفته تحلیلگران خشونت های دیروز ماموران امنیتی یمن در برخورد با تظاهر کنندگان در شهرهای تعز و الحدیده به آتش ناآرامی در این کشور دامن زده است.
شهر تغز دیروز هم شاهد تظاهرات مخالفان دولت و درگیری بین نیروهای پلیس و معترضان بود.
در درگیری های دیروز دست کم پانزده نفرکشته و صدها تن مجروح شدند.
به گفته پزشکان، پلیس با استفاده از گازاشک آور، باتوم و تیراندازی در صدد متفرق کردن هزاران معترض مخالف دولت برآمد که در نتیجه آن بیش از ۱۲۰۰ نفر مجروح شدند.
دیروز هم چنین در شهر الحدیده در دریای سرخ در اثر تیراندازی ماموران امنیتی به سوی تظاهر کنندگان دست کم شش نفر کشته و شمار زیادی مجروح شدند.
درگیری های اخیر پس از آن شدت گرفت که علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن، از پذیرش طرح مخالفان در مورد انتقال قدرت سرباز زد.
دولت علی عبدالله صالح حال دعوت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را برای گفتگو در باره بحران جاری یمن پذیرفته است.
اتحادیه دانشجویان اروپا خواستار آزادی بهاره هدایت شد
به گزارش دانشجونیوز اتحادیه دانشجویان اروپا امروز از کمیسیون اروپا و یونسکو خواسته است تا با فشار بر حکومت ایران، برای آزادی بهاره هدایت و تمامی دانشجویان در ایران تلاش کنند.
در متن منتشر شده از سوی این اتحادیه آمده است: "اتحادیه دانشجویان اروپا همبستگی اش را با بهاره هدایت، رهبر زندانی اتحادیه دانشجویی ایرانی، که سی امین سال تولدش را امروز ۱۶ فروردین در زندان جشن می گیرد، اعلام نموده و از کمیسیون اروپا و یونسکو تقاضا می کند فشارها را بر ایران برای آزادی بهاره هدایت افزایش دهد. هدایت روزهای خویش را از تاریخ دی ماه ۱۳۸۸، پس از تظاهرات علیه حکومت ایران و تلاش برای انعکاس سرکوب خشونت آمیز جنبش دانشجویی ایران، در زندان می گذراند."
برت وندنکندلایر، دبیر اتحادیه دانشجویان اروپا می گوید: "ما تقاضای آزادی فوری هدایت را که تحت نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران قرار گرفته داریم، او برای حقوق دانشجویان و دانشجویان دختر بدون ترس از تبعات سنگین ۹ سال و نیم حکم زندان در محرومیت کامل از ملاقات دوستان و خانواده اش و همچنین در وضعیت بد زندگی و شرایط جسمی نامناسب، ایستاده است."
او همچنین ادامه می دهد: "نمایندگان دانشجویان اروپایی موقعیت کاری بسیار خوبی در مقایسه با همکارانشان در ایران دارند. بنابراین ما از همه طرفین گفتگو با اتحادیه دانشجویان اروپا مخصوصا یونسکو و کمیسیون اروپا می خواهیم که برای آزادی و حمایت نمایندگان دانشجویی در ایران تلاش کنند."
نه سال و نیم حکم زندان
در نیمه شب ۱۰ دی ماه ۱۳۸۸ بعد از انتخابات تقلب آمیز در ایران، هدایت توسط نیروهای امنیتی برای پنجمین بار در چهار سال اخیر بازداشت شد. او به دلیل شرکت در فعالیت های مسالمت آمیز، قانونی و مدنی، در مجموعه دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه مدنی دانشجویان برای دموکراسی و پایان دادن به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، به نه سال ونیم زندان محکوم شده است.
همچنین هدایت به اتهام تلاش برای گسترش ارتباط جنبش دانشجویی ایران با جنبش دانشجویی جهانی که شامل ارتباط با اتحادیه دانشجویان اروپا به دلیل فرستادن پیامی به این اتحادیه در هفتادمین سالگرد روز جهانی دانشجویان در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹، بازداشت شده است.
در متن منتشر شده از سوی این اتحادیه آمده است: "اتحادیه دانشجویان اروپا همبستگی اش را با بهاره هدایت، رهبر زندانی اتحادیه دانشجویی ایرانی، که سی امین سال تولدش را امروز ۱۶ فروردین در زندان جشن می گیرد، اعلام نموده و از کمیسیون اروپا و یونسکو تقاضا می کند فشارها را بر ایران برای آزادی بهاره هدایت افزایش دهد. هدایت روزهای خویش را از تاریخ دی ماه ۱۳۸۸، پس از تظاهرات علیه حکومت ایران و تلاش برای انعکاس سرکوب خشونت آمیز جنبش دانشجویی ایران، در زندان می گذراند."
برت وندنکندلایر، دبیر اتحادیه دانشجویان اروپا می گوید: "ما تقاضای آزادی فوری هدایت را که تحت نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران قرار گرفته داریم، او برای حقوق دانشجویان و دانشجویان دختر بدون ترس از تبعات سنگین ۹ سال و نیم حکم زندان در محرومیت کامل از ملاقات دوستان و خانواده اش و همچنین در وضعیت بد زندگی و شرایط جسمی نامناسب، ایستاده است."
او همچنین ادامه می دهد: "نمایندگان دانشجویان اروپایی موقعیت کاری بسیار خوبی در مقایسه با همکارانشان در ایران دارند. بنابراین ما از همه طرفین گفتگو با اتحادیه دانشجویان اروپا مخصوصا یونسکو و کمیسیون اروپا می خواهیم که برای آزادی و حمایت نمایندگان دانشجویی در ایران تلاش کنند."
نه سال و نیم حکم زندان
در نیمه شب ۱۰ دی ماه ۱۳۸۸ بعد از انتخابات تقلب آمیز در ایران، هدایت توسط نیروهای امنیتی برای پنجمین بار در چهار سال اخیر بازداشت شد. او به دلیل شرکت در فعالیت های مسالمت آمیز، قانونی و مدنی، در مجموعه دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه مدنی دانشجویان برای دموکراسی و پایان دادن به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، به نه سال ونیم زندان محکوم شده است.
همچنین هدایت به اتهام تلاش برای گسترش ارتباط جنبش دانشجویی ایران با جنبش دانشجویی جهانی که شامل ارتباط با اتحادیه دانشجویان اروپا به دلیل فرستادن پیامی به این اتحادیه در هفتادمین سالگرد روز جهانی دانشجویان در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹، بازداشت شده است.
مصاحبه ابراهیم یزدی با ایرنا در خانه امن
ابراهیم یزدی دبیرکل «مستعفی» نهضت آزادی گفته که مصاحبه وی با خبرگزاری ایرنا پیش از آزادیاش در خانهای امن انجام گرفته و او متن این مصاحبه را رد میکند.
خبرگزاری ایرنا روز یکشنبه (۱۴ فروردین) مصاحبهای از آقای یزدی منتشر کرده بود که متن آن بیش از آنکه شبیه گفنگویی آزاد باشد٬ شبیه متن بازجوییها در زندانهای جمهوری اسلامی بود.
پس از انتشار این متن٬ برخی نزدیکان ابراهیم یزدی اعلام کردند این مصاحبه تحت فشار نیروهای امنیتی صورت گرفته و به صورت تحریف شده منتشر شده است.
آقای یزدی نیز روز سهشنبه (۱۶ فروردین) با ارسال یادداشتی به خبرگزاری ایرنا به صراحت اعلام کرده که این مصاحبه در خانهای امن انجام شده است.
دبیرکل «مستعفی» نهضت آزادی نوشته است: «نظر به اینکه متن منتشر شده توسط ایرنا بدون اطلاع و تایید اینجانب صورت گرفته است، تکذیب میگردد.»
یزدی در توضیحات خود آورده است: «آنچه مورد تایید اینجانب است همان متن کتبی استعفا از دبیرکلی نهضت آزادی ایران میباشد که در اختیار خبرنگار ایرنا قرار داده شد.»
خبرگزاری ایرنا روز یکشنبه به نقل از ابراهیم یزدی نوشته بود پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات برای جمهوری اسلامی «فاجعه» بود.
خبرگزاری ایرنا اواخر سال گذشته نخستین رسانهای بود که خبر آزادی وی از زندان و استعفایش از دبیرکلی نهضت آزادی را منتشر کرد.
خبرگزاری ایرنا روز یکشنبه (۱۴ فروردین) مصاحبهای از آقای یزدی منتشر کرده بود که متن آن بیش از آنکه شبیه گفنگویی آزاد باشد٬ شبیه متن بازجوییها در زندانهای جمهوری اسلامی بود.
پس از انتشار این متن٬ برخی نزدیکان ابراهیم یزدی اعلام کردند این مصاحبه تحت فشار نیروهای امنیتی صورت گرفته و به صورت تحریف شده منتشر شده است.
آقای یزدی نیز روز سهشنبه (۱۶ فروردین) با ارسال یادداشتی به خبرگزاری ایرنا به صراحت اعلام کرده که این مصاحبه در خانهای امن انجام شده است.
دبیرکل «مستعفی» نهضت آزادی نوشته است: «نظر به اینکه متن منتشر شده توسط ایرنا بدون اطلاع و تایید اینجانب صورت گرفته است، تکذیب میگردد.»
یزدی در توضیحات خود آورده است: «آنچه مورد تایید اینجانب است همان متن کتبی استعفا از دبیرکلی نهضت آزادی ایران میباشد که در اختیار خبرنگار ایرنا قرار داده شد.»
خبرگزاری ایرنا روز یکشنبه به نقل از ابراهیم یزدی نوشته بود پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات برای جمهوری اسلامی «فاجعه» بود.
خبرگزاری ایرنا اواخر سال گذشته نخستین رسانهای بود که خبر آزادی وی از زندان و استعفایش از دبیرکلی نهضت آزادی را منتشر کرد.
محمد باقر قاليباف شهردار تهران كه ظهر امروز سه شنبه براي ديدار نوروزي با نمايندگان در مجلس حضور يافته بود در گفتگو با جام جم آنلاين در پاسخ به اين سوال كه احمدي نژاد روز گذشته در كنفرانس مطبوعاتي اعلام كرد كه دولت نهم و دهم نسبت به دولت هاي گذشته ، بودجه مترو را پنج برابر كرده، گفت: گزارش بودجه ، رديف بودجه و گزارش ديوان محاسبات در اين زمينه موجود است و افراد مي توانند به اين گزارش ها مراجعه كنند.
وي در پاسخ به سوال ديگر خبرنگار جام جم آنلاين مبني براينكه آيا دولت بودجه مترو را پنج برابر كرده؟ ، گفت: نه پنج برابر نبوده و اين موضوع جاي بحث دارد.
قالبياف در پاسخ به اين سوال خبرنگار ما كه گفته ميشود شما كانديداي رياست جمهوري دوره يازدهم هستيد؟ گفت:من فعلاً شهردار هستم و سوالاتي درباره شهرداري را از من بپرسيد.
روزگار غریبانهی خانوادهی مظلومی که دیگر به روضهخوانی نیازی ندارند
روایتی از ضرب و شتم داماد میرحسین، استاد دانشگاه و برادر سه شهید + عکس
کلمه – گروه سیاسی: گفتهاند که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» یعنی که هر روزی، عاشورایی دیگر است و هر سرزمینی، کربلایی دیگر؛ و شاید این یعنی که برای هرکس، آن لحظه آزمایش و امتحان، آن معرکه حماسه و شجاعت و آن اوج غربت و مظلومیت، دستکم یک بار در زندگی تکرار میشود.
برای میرحسین و خانوادهاش، اگر در سالیان دور و نزدیک چنین تجربهای نبود – که بود و بارها هم بود – این چند روز تجربهای از چنین روزهای عاشوراگونهای بود: تلفیق مظلومیت و حماسه، که از یک سو تعالی روح آنها را سبب میشود و از سوی دیگر، دنائت و جنایتپیشگی قدرتمداران را فاش میکند.
در مظلومیت این خانواده همین بس که در هفتمین روز درگذشت بزرگ خاندان آنها، نه مجالی برای فاتحهخوانی و تسلیتگویی به آنها باقی گذاشته شده و نه امکانی برای همنشینی و همدردی دوستان و یاران پیشین باقی مانده است. توقع تسلیتگویی از سوی نانخوردگان و نمکدانشکستگان دیروز و قدرتطلبان بیاخلاق و بدسیاست امروز پیشکش؛ که حتی پیامهای تسلیت از سر معرفت هم از تعرض افراد قلمبهمزد در امان نمیماند تا بار دیگر طنین سخن معروف مرجع تقلید سبز را زنده کند که: از مرده هم میترسند.
سالهای سال است که در توصیف کرامت و راه و روش پیامبر(ص) در مقایسه با اعراب جاهلی زمانهاش، اشاره میکنند که او حتی به مردههای دشمنانش هم بیحرمتی نمیکرد، اجازهی تدفین آنها و سوگواری بر ایشان را میداد و حتی به زنان داغدیدهی مشرکان که کشتههایشان در جنگ با مسلمانان بودند و اینک در لابهلای سوگواریشان به پیامبر و مسلمانان توهین میکردند، تعرضی نکنند.
باز سالهاست که در این دیار هر بار خانوادهای، عزیزی را از دست میدهد، روضهخوانان در پایان مراسم ختم و تعزیت، برای تسلای دل آنها، مظلومیت خانواده حسینبن علی (ع) را یادآوری میکنند و میگویند که اگرچه این عزیز تازهگذشته تشییعکنندگانی داشت و … اما ارباب بیکفن از تشییع و تدفین و همراهی همراهان با احترام در آخرین روزهای حضور در این جهان هم محروم بود.
اکنون چه میتوان گفت برای تسلا دادن به این خانواده در هفتمین روز درگذشت پدربزرگ ایشان، که حکومت مدعی اسلام حرمت مسلمانیاش را نگه نداشت و به مانند مظلومیت شهدای کربلا و به تاسی از ایشان، این خانواده هم از مراسم باشکوه و پر احترام و آزادی عمل برای تشییع عزیز خود، محروم ماندند.
تکجملهای در روزهای گذشته در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که چنین بود: وقتی مادر مهندس فوت شد میر حسین نخست وزیر بود و چون از قبل برنامه کاشان داشت فقط آمد مادر را بوسید و رفت مراسم تشیع نبود .داخل هلی کوپتر سر به دیوار کم کم گریه میکرد. وقتی پدرش که به هم خیلی وابسته بودن فوت کرد فقط آمد جسد را بوسید و رفت.
این، خلاصهای از داستان مظلومیت روزهای اخیر میرحسین است؛ و البته مظلومیت نزدیکانش که در روز تشییع جنازهی عزیزشان، وقتی میبینند حکومت حرمت نگه نمیدارد و خود به عنوان میزبان مراسم، خواستند مانع تعدی و تعرض اوباش یقهبسته به تشییعکنندگان شوند، مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار گرفتند و حتی پس از آزادی هم ترجیح دادند سکوت کنند و دم نزنند؛ شاید تا بیحرمتی به پدر پیرشان، مضاعف نشود.
اکنون دکتر علی شکوری راد که خود او نیز در حاشیهی مراسم در تشییع میر اسماعیل موسوی، برای مدت کوتاهی بازداشت شده بود، در وبلاگ شخصیاش تصویری از دکتر جواد سلیمی، داماد مهندس موسوی، را که صورتش بر اثر ضرب و شتم ماموران آسیب دیده، منتشر کرده و به شرح بخشی از ماوقع آن روز و نیز به گوشهای از بازجوییهای این برادر سه شهید اشاره کرده است؛ کسی که تا پدرش فوت نکرد، بسیاری از همکارانش نمیدانستند که او برادر سه شهید است که دو تن از آنها از فرماندهان دفاع مقدس بودهاند.
عکسی که دکتر شکوری راد منتشر کرده، مربوط به روز چهاردهم فروردین است که همکارش دکتر سلیمی در محل کار حضور یافته، یعنی سه روز پس از حادثه. او همچنین در یادداشتی که در زیر این عکس نوشته، اشاره میکند که جرم داماد میرحسین، دفاع از خانمی بود که به جرم فریاد یاحسین بازداشته شده بود و او را همراه با ضرب و شتم بر روی زمین میکشیدند و میبردند؛ و نیز اشاره میکند که وقتی بازجوی نظام جمهوری اسلامی این توضیحات را شنیده که توضیح دکتر سلیمی درباره بازداشتش پس از اعتراض به برخورد لباسشخصیها با زن نامحرم یاحسینگو را «جفنگ» نامیده است.
متن یادداشت علی شکوری راد را به نقل از وبلاگش در ادامه بخوانید، که در شرح مظلومیت خانواده موسوی در شب هفت مرحوم میر اسماعیل، همین کافی است:
مشت محکمی بر گوشۀ چشم چپش فرود آمد و عینکش را روی صورتش خرد کرد و بلافاصله مشت دیگری به چشم راستش. این پاسخی بود به اعتراض او به مرد درشت هیکلی که پنجۀ قوی خود را به بازوی زن چادری استغاثه کننده ای، که جرمش فریاد “یا حسین” بود، افکنده و وی را در مقابل چشمان حیرت زدۀ جمعیت، کشان کشان می برد و گاهی ضربه ای نیز بر او وارد می کرد. غیرت مسلمانی به او اجازه نداده بود که در برابر این صحنه، تنها نظاره گر باشد.
غیرت و شهامت سه برادر شهیدش در وجودش به غلیان در آمد و اعتراضش را ادامه داد. همین شد که چند نفر از مأموران امنیتی که لباس شخصی بر تن داشتند بر سر او ریختند و او را در حالی که از خود دفاع می کرد زیر ضربات مشت و لگد گرفتند و سپس کشان کشان از جمعیت مردم جدا کردند و در کنار دیوار، جائی که جز خودشان کسی نبود نگه داشتند. در این حال مأموری لباس شخصی و سپید موی که سن پدر جواد را داشت در پیش چشم مردمی که نظاره گر بودند همچنان به او لگد می زد. جواد که صورتش خونین و لباسهایش پاره شده بود دیگر رمق و تاب ایستادن نداشت و روی همان دیواری که تکیه زده بود، سُر خورد و روی پاهایش نشست.
لحظاتی بعد بر دستانش دستبند زدند و درون یک سواری نشاندند. در آنجا بود که یکی دیگر از خیل مأموران دو مشت دیگر به صورت او کوفت تا به گفتۀ خودش تلافی کرده باشد. بر چشمان مجروحش نیز چشم بند زدند و بردندش.
او تنها نبود. چند نفر دیگر از نوه های غیور آن مرحوم، پدر میر حسین، که جمعیت برای تشییع پیکر بی جان او گرد آمده بودند و نیز داماد آن مرحوم را نیز که پدر دو شهید بود و برای وساطت به میان آمده بود، بازداشت کرده و با خود بردند.
از ۱۵ سال پیش که با جواد در بیمارستان همکار شده ام، او را می شناسم. دانش آموختۀ طب و دارای تخصص جراحی عمومی و فوق تخصص جراحی عروق بوده و اکنون عضو هیأت علمی دانشگاه با رتبۀ استاد تمامی و نیز عضو تیم پر اهمیت پیوند کبد است. با آنکه داماد مهندس میر حسین موسوی، نخست وزیر پر افتخار و محبوب دوران امام و جنگ تحمیلی ست، اما چندان وجهه و فعالیت سیاسی نداشته است.
فردی آرام و بی سر و صدا و دارای حسن خلق، که وظایف درمانی، آموزشی و پژوهشی خود را با دقت و به نحو احسن انجام می دهد و علی رغم فرصت بسیار مناسبی که تخصصش به او داده است، دنبال کسب درآمد بیشتر نبوده است و به همین دلیل دارای یک زندگی ساده و معمولی است.
تا پیش از آنکه چندی پیش پدر رنج کشیده اش به رحمت خدا برود و معرفی پدر موجب معرفی او نیز بشود، بسیاری از همکاران نمی دانستند او افتخار برادری سه شهید را دارد. شهدائی که دو تن از آنان از فرماندهان جبهه های جنگ در دفاع از اسلام و میهن بوده اند.
روز یکشنبه ۱۴ فروردین، وقتی به بیمارستان آمد چشمان کبود شدۀ او حکایت مزدی بود که بابت ایثارگری خود و خانواده اش و نیز تلاش بی وقفۀ علمی، که او را در سن ۴۵ سالگی به رتبۀ استاد تمامی رسانده بود، دریافت کرده بود. کشور به دستاورد ایمان، ایثار و از جان گذشتگی و شهادت مردمانش می بالد و افتخار می کند اما اینچنین از آنها قدرشناسی می شود.
او همان راهی را می رود که برادران شهیدش رفتند، یعنی دفاع از اسلام، انقلاب و راه و اندیشۀ امام(ره). اگر از خود او بپرسید، از هیچکس هیچ طلب و مطالبه ای ندارد. او همۀ این کارها را برای خدا کرده است و به رضایت او راضی ست.
دکتر جواد سلیمی، استاد دانشگاه و برادر سه شهید را با صورتی خون آلود و با چشم بند، در حالی که تمام بدنش درد می کرد، به پای میز بازجوئی بردند. فردی که معلوم نیست که بوده، چقدر درس خوانده و چه خدمتی به کشور و ملت کرده و ارزش وجودیاش چقدر است، او را بازجوئی می کند.
می پرسد: چرا بازداشت شدی؟ او می گوید: دیدم یک زن چادری را، که گفته می شد شعار یا حسین سر داده است، مأموری لباس شخصی و درشت هیکل گرفته است و کشان کشان می برد و در همان حال او را می زند. اعتراض کردم که چرا با یک زن نامحرم و در پیش چشم مردم این گونه رفتار می کنید … بازجو سخنش را قطع می کند و می گوید: جفنگ نگو!
دیگر چه بگوید این دکتر مجروح دل شکسته! همۀ آنچه روزگاری ارزش بوده است و برای آن انقلاب شده است، اکنون از نظر آنان جفنگیاتی بیش نیستند.
جواد دیگر حرفی برای گفتن ندارد و در خود فرو می رود.
… و چه می دانی که جواد کیست و اکنون به چه می اندیشد و در درون خود چه می کشد.
ابراهیم یزدی: متن منتشر شده توسط ایرنا را تکذیب میکنم
ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی، با ارسال یادداشتی به خبرگزاری رسمی دولت، ایرنا، متن منتشر شده در خروجی این خبرگزاری تحت عنوان مصاحبه با وی را تکذیب کرد.
به گزارش کلمه، ابراهیم یزدی در این تکذیبیه، تاکید کرده که مصاحبهی مذکور در «خانه امن» صورت گرفته است؛ که اشارهای به مکانهای زندانگونه اما غیرقانونی در اختیار وزارت اطلاعات است.
در یادداشت ابراهیم یزدی آمده است: با صراحت به مسئولین خبرگزاری حاضر در محل تاکید کرده بودم که انتشار هر متنی بنام اینجانب تنها بعد از ارائه کتبی و تایید اینجانب قابل انتشار خواهد بود. نظر به اینکه متن منتشر شده توسط ایرنا بدون اطلاع و تایید اینجانب صورت گرفته است، تکذیب میگردد. آنچه مورد تایید اینجانب است همان متن کتبی استعفا از دبیرکلی نهضت آزادی ایران می باشد که در اختیار خبرنگار ایرنا قرار داده شد.
ایرنا پیش از این انتشار این تکذیبیه، توضیح داده که “رسانه ها برای انتشار مطالب خود ملزم به هماهنگی قبل از انتشار با منابع خبری نیستند.” اما اشاره نکرده که با چه توجیهی رسانههای وابسته به دولت احمدینژاد مجازند هرچه میخواهند از قول یک زندانی دربند منتشر کنند و در نهایت هم تکذیب صریح او را اینگونه توجیه، برخلاف خبر قبلی که تیتر یک این خبرگزاری بود، در جایی دور و حاشیهای منتشر کنند.
خبرگزاری ایرنا در روز یکشنبه ۱۴ فروردین مصاحبهای رااز آقای یزدی منتشر کرده بود که متن آن بیش از آنکه شبیه گفتوگویی آزاد باشد٬ شبیه متن بازجوییها در زندانها بود. پس از انتشار این متن٬ برخی نزدیکان ابراهیم یزدی اعلام کردند این مصاحبه تحت فشار نیروهای امنیتی صورت گرفته و به صورت تحریف شده منتشر شده است.
خبرگزاری ایرنا اواخر سال گذشته هم نخستین رسانهای بود که خبر آزادی ابراهیم یزدی از زندان و استعفایش از دبیرکلی نهضت آزادی را منتشر کرد.
مرگ کودکان زیر ۵ سال زابلی از میانگین کشوری بیشتر است
خبرگزاری هرانا - بر اساس یافتههای یک پژوهش میزان مرگ و میر کودکان یک تا ۵۹ ماهه در شهرستان زابل از میانگین کشوری بیشتر است و مهمترین علت آن میزان فراوان حوادث و سوانح در کودکان این شهرستان است.
از شاخصهای مهم توسعه و سلامت در کشورها میزان مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال است. در سالهای اخیر میزان مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال ایران کاهش یافته اما همچنان نسبت به کشورهای در حال توسعه بالاتر است.
از شاخصهای مهم توسعه و سلامت در کشورها میزان مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال است. در سالهای اخیر میزان مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال ایران کاهش یافته اما همچنان نسبت به کشورهای در حال توسعه بالاتر است.
به گزارش مهر، با توجه به حس فوریت جدی با منابع بسیج شده در جهت پیشرفت کاهش میزان مرگ و میر کودکان تا سال ۲۰۱۵ جمعی از پرستاران شهرستان زابل بر آن شدند تا عوامل موثر بر مرگ و میر کودکان ۵۹-۱ ماهه سال ۱۳۸۶ این شهرستان را تحقیق کنند.
بر پایه این گزارش، این پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی و گذشته نگر بود که در سال ۱۳۸۶ انجام گرفت. این تحقیق بر روی ۹۳ کودک یک تا ۵۹ ماهه به روش سرشماری انجام شد و ابزار مورد استفاده در این تحقیق چک لیستهای مرگ و میر کودکان وزرات بهداشت بود که اطلاعات آن توسط کارشناسان آموزش دیده مرکز مرگ و میر کودکان شهرستان زابل جمعآوری میشد و پس از استخراج دادهها و تبدیل به ارقام آماری توسط نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
بر همین اساس، نتایج این پژوهش نشان داد تعداد مرگ و میر کودکان ۵۹-۱ ماهه ۹۳ نفر و بیشترین مرگ و میرها در سنین ۱۲-۱ ماه (۶۸درصد) بوده است.
از این تعداد ۳۷ درصد دختر و ۶۳ درصد پسر بودند. بیشترین علت فوت در نتیجه حوادث و سوانح با ۲۷ درصد شیوع، بود و بعد از آن مرگ ناشی از بیماریهای تنفسی با فراوانی ۳/ ۱۸درصد و بیماریهای دستگاه گوارش با ۲/ ۱۵ درصد بود.
بیشترین علت عدم بهبود کودک نیز به علت حساس نبودن والدین به علائم خطر بیماریها و تأخیر در مراجعه به مراکز درمانی (۷۶درصد) و سپس اصرار والدین به ترخیص کودک قبل از بهبودی کامل به دلیل مشکلات اقتصادی (۱۲درصد) بوده است.
بر پایه این گزارش، این پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی و گذشته نگر بود که در سال ۱۳۸۶ انجام گرفت. این تحقیق بر روی ۹۳ کودک یک تا ۵۹ ماهه به روش سرشماری انجام شد و ابزار مورد استفاده در این تحقیق چک لیستهای مرگ و میر کودکان وزرات بهداشت بود که اطلاعات آن توسط کارشناسان آموزش دیده مرکز مرگ و میر کودکان شهرستان زابل جمعآوری میشد و پس از استخراج دادهها و تبدیل به ارقام آماری توسط نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
بر همین اساس، نتایج این پژوهش نشان داد تعداد مرگ و میر کودکان ۵۹-۱ ماهه ۹۳ نفر و بیشترین مرگ و میرها در سنین ۱۲-۱ ماه (۶۸درصد) بوده است.
از این تعداد ۳۷ درصد دختر و ۶۳ درصد پسر بودند. بیشترین علت فوت در نتیجه حوادث و سوانح با ۲۷ درصد شیوع، بود و بعد از آن مرگ ناشی از بیماریهای تنفسی با فراوانی ۳/ ۱۸درصد و بیماریهای دستگاه گوارش با ۲/ ۱۵ درصد بود.
بیشترین علت عدم بهبود کودک نیز به علت حساس نبودن والدین به علائم خطر بیماریها و تأخیر در مراجعه به مراکز درمانی (۷۶درصد) و سپس اصرار والدین به ترخیص کودک قبل از بهبودی کامل به دلیل مشکلات اقتصادی (۱۲درصد) بوده است.
آلودگی شدید هوا در غرب کشور / برفپاککنها خاک پارو میکنند!
گزارشها از آلودگی شدید هوا و وجود گرد و غبار در استانهای غربی کشور خبر میدهند. مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی، آلودگی هوای تبریز را در وضعیت بحران توصیف کرده است. از ایلام هم خبر میرسد که میزان گرد و غبار، که از دیروز وارد استان شده و شدت آن از دیشب و صبح امروز در شهرستانهای مهران و ایلام افزایش یافته، به حدی زیاد است که فرودگاه ایلام تعطیل شده و از کردستان هم گزارش شده که هر لحظه بر موج جدید آلودگی هوا و ریزگردها افزوده میشود و میزان دید در این استان در حال حاضر به کمترین میزان خود رسیده است.
میانگین کل ذرات معلق در هوای شهرستانهای مهران، ایلام و ملکشاهی ۵۲۳ میکروگرم در متر مکعب اعلام شده و خبرگزاری موج گزارش داده که گرد و غبار و آلودگی هوا همچنین مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و پیشدانشگاهی نوبت عصر شهرستان ایلام را به تعطیلی کشاند.
گرد و غبار پروازهای سهشنبه فرودگاه ایلام را نیز لغو کرده و مدیر فرودگاه شهدایی ایلام، آسمان غبار آلود، نبود دید کافی و کاهش دید خلبان را علت اصلی لغو این پروازها اعلام کرده است.
بیوک رئیسی مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی هم اظهار داشت: بر اساس اعلام مرکز کنترل آلودگی هوای شهر تبریز مستقر در اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی میزان ذرات معلق هوا حداکثر ۱۰۰۰ میکروگرم در متر مکعب و میانگین ۴۶۰ میکروگرم در متر مکعب رسیده است که این میزان ۹ برابر استاندارد حد مجاز است.
به گزارش فارس، وی تصریح کرد: افزایش میزان ذرات معلق هوای شهر به دلیل نفوذ توده هوای فرا منطقهای از غرب و جنوب غرب کشور است که بر اساس پیشبینی اداره کل هواشناسی طی روزهای آتی بر اثر ورزش باد یا بارندگی از میزان ذرات معلق کاسته میشود.
مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی از مردم به ویژه بیماران قلبی، ریوی و مبتلا به آسم و افراد مسن و کودکان خواست تا رفع کامل آلودگی هوا از تردد در فضای بازشهری و انجام هر گونه فعالیت ورزشی خودداری کنند.
همچنین به گزارش خبرگزاری مهر، موج جدید ریزگردهای عربی همزمان با روزهای میانه فروردین ماه وارد استان کردستان شده و هر لحظه هم بر میزان آن افزوده میشود و شرایط در مرکز استان در حال حاضر به وضعیتی رسیده است که میزان دید کاهش پیدا کرده و وضعیت هوای استان در شرایط ناسالم قرار دارد.
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان کردستان اظهار داشت: شرایط آلودگی هوا در استان کردستان هم اکنون به شرایط بسیار ناسالم رسیده است و میزان ذرات معلق در هوا افزایش پیدا کرده و امکان دارد وضعیت آلودگی باز هم افزایش پیدا کند.
خیرالله مرادی خاطرنشان کرد: وضعیت آلودگی هوا برای کودکان و افراد مسن بسیار خطرناک است و توصیه می شود که به هیچ عنوان از منازل خود خارج نشده و سایر اقشار نیز باید مسائل ایمنی را در سطح مناسبی رعایت کنند.
مدیرکل هواشناسی استان کردستان هم بیان داشت: موج جدید ریزگردهای عربی که منشا آن کشور عراق است از روز یکشنبه وارد استان کردستان و بخشی از استانهای غربی و جنوب غربی کشور را تحت تاثیر قرار داده و هر لحظه نیز بر شدت میزان آلودگی افزوده می شود.
محمد طالب حیدری افزود: با توجه به وزش باد در روز گذشته میزان آلودگی در ساعات بعد از ظهر کاهش پیدا کرد ولی متاسفانه از صبح امروز بار دیگر بر شدت آلودگی افزوده شده و پیش بینی میشود که این روند آلودگی در استان کردستان تا روز جمعه ادامه داشته باشد.
وی با اشاره به بارش باران در شب گذشته در استان کردستان گفت: میزان بارشها برای ساعاتی از شدت آلودگی هوا در این استان کم کرد ولی متاسفانه این بارش کافی نبود و بار دیگر بر آلودگی هوا در سراسر استان کردستان افزوده شد.
مدیرکل هواشناسی استان کردستان یادآور شد: چشمههای گرد و خاک در عراق فوقالعاده فعال شده است و هیچ اقدامی به غیر از مقابله با آن و کنترل سرچشمه های اصلی نمی تواند در راستای کاهش آلودگی موثر باشد.
علیرغم افزایش بیش از حد آلودگی هوا در استان کردستان تا این لحظه اقدامی برای تعطیلی مدارس، ادارات و سازمانهای دولتی در این استان اعلام نشده است.