پسر کروبی: لاریجانی برای عدم پیگیری پرونده مالیاش به موسوی و کروبی توهین میکند
فرزند مهدی کروبی در واکنش به اظهارت اخیر محمدجواد اردشیر لاریجانی گفته است که هرگاه بخشی از پروندههای مالی لاریجانی از سوی رئیس دولت مطرح میشود، لاریجانی عجولانه و با ترتیب دادن یک مصاحبه و در جهت تحکیم و تجدید هاله مصونیت به جای پاسخ به اتهامات وارده، به مردم معترض و رهبران در بند توهین میکند.
محمدتقی کروبی در اعتراض به اظهارات اخیر محمدجواد اردشیر لاریجانی در آمریکا، مطلبی را در وبلاگ خود نوشته است.
وی گفته: «لاریجانی بار دیگر با توسل به دروغ سعی جاهلانهای در فریب افکار جامعه بینالمللی نسبت به وضعیت اسفبار حقوق بشر در کشور کرد.»
پسر کروبی ادامه داده: «در ارتباط با جناب لاریجانی هرازگاهی شاهد اهانتهای وقیحانه ایشان به دو عزیز در بند کروبی و موسوی، اصلاحطلبان و مردم معترض هستیم که لازم است یک رمزگشائی کوچک از مقاطع اظهارنظرهای مشارالیه صورت گیرد. هرگاه بخشی از پروندههای مالی ایشان از سوی رئیس دولت مستقر و یا نزدیکان وی در پاسخ به اتهامات مشابه نسبت به اصحاب دولت مطرح میگردد، آقای لاریجانی عجولانه و با ترتیب دادن یک مصاحبه و در جهت تحکیم و تجدید هاله مصونیت به جای پاسخ به اتهامات وارده، مردم معترض و رهبران در بند را مورد نوازش قرار میدهد.»
این اظهارات محمدتقی کروبی در حالی است که پیشتر احمدینژاد در جلسه هیأت دولت در پاسخ به صادق لاریجانی با ادبیات خاص خود گفته بود: «تو میخواهی معاون اول مرا دستگیر کنی!؟ توصیه میکنم اول به پرونده برادرت (محمد جواد) رسیدگی کنی، بعد سراغ دولت بیائی.»
گفته میشود محمدجواد لاریجانی با استفاده از رانتهای حکومتی، طی سالهای اخیر دست به خرید و فروش ملک و زمین در شمال ایران کرده است.
آخرین دستآوردهای جهانی جمهوری اسلامی: قطعنامههای جدید، تحریمهای جدید
در فهرست آخرین تحولاتی که درباره پرونده جمهوری اسلامی در مجامع جهانی صورت گرفته، دو قطعنامه، چندین تحریم و چندین بیانیه و اظهار نظر علیه جمهوری اسلامی به چشم میخورد. این حجم از اقدامات بینالمللی علیه جمهوری اسلامی طی تاریخ حیات این حکومت، اگر بیسابقه نباشد، کمسابقه است.
قطعنامه جدید سازمان ملل علیه ایران
سازمان ملل توطئهی قتل سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را که به جمهوری اسلامی نسبت داده شده، با صدور قطعنامهای محکوم کرد.
عربستان سعودی پیشنویس این قطعنامه را چهارشنبه، ۲۵ آبان به مجمع عمومی سازمان ملل که ۱۹۳ کشور در آن عضویت دارند، ارائه کرده بود.
در این قطعنامه از ایران که با ۱۰۶ رای موافق، ۹ رای مخالف و ۴۰ رای ممتنع به تصویب رسید خواسته شده تا از قوانین بینالمللی پیروی کند و از طریق همکاری با تحقیقات به تمامی تعهدات بینالمللیاش عمل کند.
همچنین از ایران خواسته شده تا در زمینه حفاظت از جان دیپلماتها تلاش کند و «کسانی که در این عملیات دست داشتهاند» را به دادگاه تحویل دهد.
علاوه بر ایران، کشورهایی که به این قطعنامه رای منفی دادند، عبارتند از: ارمنستان، کره شمالی، بولیوی، کوبا، اکوادور، نیکاراگوئه، ونزوئلا و زامبیا.
سوزان رایس، نماینده آمریکا در سازمان ملل، گفته است که هیچکدام از کشورهایی که علیه قطعنامه رای دادند، جمعیت غالبشان مسلمان نیست و از کشورهای عربی هم نیستند و این موضوع نشان میدهد که ایران منزویتر شده است.
واکنش ایران و عربستان به تصویب این قطعنامه
در پی تصویب این قطعنامه، سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل گفت که این قطعنامه با «پیشداوری» تهیه شده و روی چیزی جز ادعای بدون مدرک یک کشور عضو با تاریخچه بلندی از دشمنی با ایران شکل نگرفته است و ما آن را به شدت رد میکنیم.
محمد خزاعی گفته است: این قطعنامه به صورت مشخص نشان میدهد که ایران در این توطئه ادعا شده دست داشته است.
در عین حال عبدالله المعلیمی سفیر عربستان با «متعادل» خواندن این قطعنامه گفته است: با اینکه شواهدی مبنی بر دخالت ایران یا یکی از سرویسهای اطلاعاتیاش در این توطئه وجود دارد اما این قطعنامه مستقیماً ایران را محکوم نکرده است.
سفیر عربستان همچنین پس از رایگیری به خبرنگاران گفت که «مدرک معتبری» وجود دارد که نشاندهنده دخالت سپاه پاسداران ایران در این طرح توطئه است.
واکنش آمریکا و اروپا به قطعنامه سازمان ملل
همچنین باراک اوباما، که در حال حاضر سرگرم دیداری از اندونزی است امروز در واکنش به تصویب این قطعنامه گفت به باور او ایران در یک «انزوای بیسابقه» قرار گرفته است.
رئیس جمهوری آمریکا افزود این کشور همراه با روسیه و چین یک هدف مشترک را دنبال میکنند و آن جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است.
همچنین در بروکسل، کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا بار دیگر از تهران خواست به آخرین پیشنهادهای او و گروه کشورهای موسوم به گروه (١+٥) برای از سرگیری گفتگوها پاسخ دهد.
اشتون یادآور شد که هنوز در انتظار پاسخ تهران به نامۀ خویش است که در ٢١ اکتبر (یک ماه پیش) برای مقامات ایران ارسال شده است.
در پاریس نیز، آلن ژوپه وزیر امورخارجۀ فرانسه ضمن استقبال از قطعنامۀ تصویب شده، از آن به عنوان قطعنامهای «محکم» یاد کرده و جمهوری اسلامی ایران را به «مجازاتها و تحریمهای بیسابقه» در صورت خودداری از پاسخ دادن به درخواستهای جامعۀ بینالمللی تهدید کرد.
آمریکا در ماه اکتبر توطئهای را کشف کرد که دو ایرانی مرتبط با سازمانهای امنیتی ایران قصد استخدام ضاربی را برای کشتن «عادل الجوبیر» سفیر عربستان سعودی در واشنگتن داشتهاند.
آمریکاییها درباره مستندات خود به اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد و دبیرکل این سازمان گزارشی ارائه کردند.
يکی از مردانی که در رابطه با اين توطئه بازداشت شده است يک شهروند آمريکايی ايرانی تبار است که ادعای بيگناهی کرده است. گقته میشود متهم دوم که تحت پيگرد است در ايران به سر میبرد.
قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای
قطعنامه جدید سازمان ملل در حالی به تصویب میرسد که به تازگی قطعنامهای علیه جمهوری اسلامی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هسته ای در وین، نیز به تصویب رسیده است.
در این قطعنامه نگرانی عمیق و فزاینده شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نسبت به برنامه هستهای ایران ابراز شده است.
این قطعنامه در ادامه گزارشی است که آژانس به تازگی درباره طراحی یک بمب اتمی از سوی ایران منتشر کرد.
نکته مهم این است که پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل، ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین به اتفاق آلمان در زمینه متن این قطعنامه به توافق رسیدند.
پیام هیلاری کلینتون به ایران
پس از تصویب قطعنامه شورای حکام وزیر امور خارجه آمریکا در بیانیهای از تصویب این قطعنامه استقبال کرد و ایران را در خودداری از همکاری در مورد برنامه اتمیاش مسئول دانست.
هیلاری کلینتون در بیانیهاش گفت: «جهان پیامی روشن و واحد به تهران فرستاده است که عمیقا از شواهدی که در گزارش هفته پیش مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی فاش شد ناراحت است. این گزارش روشنترین تایید موضوعی است که آمریکا از دیر باز باور داشته است که دولت ایران، علیرغم انکارهای دائمی، فناوریها و تجهیزاتی را که فقط میتواند در یک برنامه تسلیحات اتمی بکار رود دنبال کرده است.»
اظهارات مشاور امنیت ملی آمریکا
همچنین مشاور امنیت ملی آمریکا معتقد است که تهران با انزوای بیسابقهای روبهرو شده است.
«تام دونیلون» روز جمعه به خبرنگاران گفت که روسیه چین و ایالات متحده هدف مشترکی دارند و آن این است که ایران به سوی تولید سلاحهای هستهای حرکت نکند.
مشاور امنیت ملی آمریکا این مطلب را در « بالی » اندونزی و در آخرین روز سفر ۹ روزه باراک اوباما به آسیا بیان داشت.
تحریمهای تازه آمریکا: تحریم صنعت پتروشیمی
همزمان با تصویب دو قطعنامه علیه ایران، برخی منابع غربی اعلام کردند که ایالات متحده آمریکا در نظر دارد تا صنعت پتروشیمی ایران را تحت تحریم قرار دهد.
روزنامه اسراییلی هاآرتص به نقل از منابعی که نخواستهاند نامشان فاش شود نوشته که این تحریمهای جدید در راستای ارسال پیامی جدی از سوی واشنگتن به مقامات تهران است..
این منابع با اشاره به اینکه تحریم صنایع پتروشیمی ایران احتمالا روز دوشنبه از سوی آمریکا رسما اعلام خواهد شد افزودند: در دور جدید تحریمهای ایران اتحادیه اروپا نیز آمریکا را همراهی خواهد کرد.
تلاشهای دوباره برای تحریم بانک مرکزی ایران
همچنین طی روزهای گذشته فشارهای کنگره آمریکا به دولت اوباما برای تحریم بانک مرکزی ایران افزایش یافته است و نمایندگان و سناتورهایی از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات از دولت اوباما خواستهاند تا در دور جدید تحریمها، بانک مرکزی ایران را تحت تحریم قرار دهد.
نانسی پلوسی، رهبر دموکراتها در مجلس نمایندگان، استنی هویر، معاون وی و هاوارد برمن، ارشد ترین دموکرات در کمیته امور خارجه این رکن کنگره، در این رابطه نامهای به رئیس جمهوری آمریکا ارسال کرده و متن آن را منتشر کردهاند.
این در حالی است که روزنامه لس آنجلس تایمز چندی پیش طی گزارشی نوشته بود که کاخ سفید گزینه تحریم بانک مرکزی را کنار گذاشته است.
افزایش تحریمهای سوئیس علیه جمهوری اسلامی
دولت سوئیس روز جمعه اعلام کرد که در گامی دیگر برای تشدید تحریمهای خود علیه جمهوری اسلامی نام ۱۱۶ نفر از جمله علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران، را به لیست سیاه افراد حقیقی و حقوقی تحت تحریم سفری و تجاری افزوده است.
به این ترتیب با اعمال این تحریم تازه، رئیس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی اجازه سفر به کشور سوئیس را نخواهد داشت.
دولت سوئیس پیشتر در دیماه سال ۱۳۸۹ نیز از افزایش تحریمهایش علیه جمهوری اسلامی ایران برای یکدست شدن این تحریمها با تحریمهایی که اتحادیه اروپا علیه ایران اعمال کرده خبر داده بود.
اعضای لویه جرگه سنتی افغانستان با صدور یک قطعنامه ۷۶ ماده ای، از بستن پیمان استراتژیک بین افغانستان و آمریکا حمایت کرد. در این قطعنامه که در تالار عمومی لویه جرگه خوانده شد، بارها بر ضرورت پیمان استراتژیک بین آمریکا و افغانستان تاکید شده است.
اما پیششرطهای زیادی نیز گذاشته شده است که مهمترین آنها در واقع شرطهایی است که حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان در روز نخست لویه جرگه بر آن تاکید کرد.تاسیسات آمریکایی در مناطق مرزی باشد
توقف عملیات شبانه نیروهای خارجی و توقف عملیات خارجی ها بدون هماهنگی دولت افغانستان، از مهمترین شرط هایی است که در قطعنامه پایانی لویه جرگه بر آن تاکید شده است.در این اعلامیه آمده است که آمریکایی ها باید حد و اندازه تاسیسات نظامی را که می خواهند در افغانستان داشته باشند، مشخص کنند و همچنین تاکید شده است که تاسیسات نظامی آمریکایی ها باید در مناطق مرزی افغانستان و جاهایی باشد که از آنجا تهدیدهایی علیه افغانستان متصور است.
عدم مصونیت قضایی
از نکات مهم دیگری که در قطعنامه پایانی جرگه بر آن تاکید شد، عدم مصونیت قضایی نیروهای خارجی مستقر در افغانستان است. این قطعنامه تصریح کرده است که اگر نیروهای خارجی در افغانستان مرتکب جرمی شوند، باید در دادگاههایی افغانستان محاکمه شوند.وقتی که اعلام شد که قطعنامه لویه جرگه برای حاضران در نشست خوانده شود، برخی از اعضای جرگه قصد اعتراض داشتند، اما به آنها فرصت طرح اعتراض داده نشد.
اعضای لویه جرگه همچنین تاکید کردند که پیمان استراتژیک میان افغانستان و آمریکا هرچه زودتر امضا شود و بعد از آن، امضای آن بزودترین فرصت ممکن، به اجرا گذاشته شود.
حضور موقت
در قطعنامه پایانی لویه جرگه تاکید شده است که اعضای این جرگه با حضور دائمی آمریکایی در افغانستان مخالف است و زمان پیمانی که با آمریکا امضا می شود باید محدود باشد.تاکید بر تعهد آمریکا مبنی بر تقویت و تجهیز ارتش افغانستان و آموزش نیروهای امنیتی افغانستان از دیگر ماده های قطعنامه لویه جرگه است.
پیمان استراتژیک
اعضای لویه جرگه همچنین تاکید کردند که آنچه بین آمریکا و افغانستان امضا می شود باید در حد یک "پیمان" یا "موافقنتامه" باشد و نه کمتر از آن. آنها گفته اند که این پیمان باید ضمانت اجرایی داشته باشد.در قطعنامه پایانی لویه جرگه همچنین آمده است که هر سندی که بین آمریکا و افغانستان امضا می شود باید، از سوی پارلمان افغانستان تصویب شود و همچنین سند امضا شده بین آمریکا و افغانستان در سازمان ملل متحد ثبت شود.
همچنین تصریح شده است که همه افغانهایی که در زندانهای آمریکایی به سر می برند، به افغانستان بازگردانده شود و آمریکا حق ندارد در خاک افغانستان زندان داشته باشد.
آمریکا از افغانستان دفاع کند
اعضای جرگه پیشنهاد کرده اند که آمریکا بر اساس این پیمان باید متعهد شود که اگر آمریکا از سوی کشور سومی مورد حمله قرار می گیرد، از افغانستان حمایت کند.یکی از ماده های دیگر قطعنامه لویه جرگه این است که با امضای پیمان استراتژیک بین آمریکا و افغانستان تمامی سند هایی که قبلا بین این دو کشور امضا شده است، لغو خواهد شد.
حامد کرزی پس از شنیدن قطعنامه اعضای لویه جرگه، در سخنرانی کوتاهی گفت این قطعنامه را راهنمای عمل خود قرار خواهد داد و شرایطی را که در قطعنامه اعضای جرگه ذکر شده است، به عنوان "نظر ملت افغانستان اجرا خواهد کرد".
مذاکره با طالبان
مصالحه با گروه هایی شورشی از دیگر مسائل مطرح در لویه جرگه بود، اعضای جرگه در قطعنامه پایانی خود، بر ضرورت ادامه گفت و گو با گروه های شورشی تاکید کرده اند اما خواستار تغییر در میکانیسم این روند شده اند.در قطعنامه تصریح شده که دولت افغانستان باید با کسانی گفت و گو کند که آدرس مشخصی دارند، قانون اساسی افغانستان و دستاورد های ده ساله را می پذیرند.
حامد کرزی: نظر جرگه را می پذیرم
آقای کرزی همچنین خطاب به کشورهای همسایه و منطقه گفت که اگر آنها خواستار همکاری افغانستان هستند، خود نیز باید با افغانستان همکاری کنند.در جلسه پایانی لویه جرگه گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان که امروز وارد کابل شده است، نیز شرکت کرده بود.
آلمان تا دو هفته دیگر میزبان اجلاس بین المللی "بن دوم" خواهد بود و وزیر خارجه این کشور برای رایزنی در مورد این اجلاس به کشورهای منطقه از جمله پاکستان و افغانستان سفر کرده است.
معاون ارزي بانک مرکزي برکنار شد
خبرگزاري موج
رئيس کل بانک مرکزي، سيد کمال سيد علي را از سمت معاونت ارزي بانک مرکزي برکنار کرد.
به گزارش خبرنگار موج، اوضاع نا به سامان بازار ارز کشور، محمود بهمني رئيس کل بانک مرکزي را مجبور کرد که معاون ارزي خود را برکنار کند.
با حکم بهمني سيد کمال سيد علي از سمت معاونت ارزي بانک مرکزي برکنار شد و هم اکنون مينو کياني راد که تا پيش از اين مديريت کل امور بين الملل بانک مرکزي را برعهده داشت، سکاندار ارز کشور شد.
دو هفته پيش و در پي التهاب و آشفتگي بيش از اندازه بازار ارز کشور و انتقادات بي شمار به اين وضعيت نا به سامان، بهمني به سيد علي هشدار داده بود که فرصت دارد طي يک هفته به وضعيت بازار ارز کشور سر و سامان دهد.
به نظر مي رسد، اختلافات و ناهماهنگي موجود ميان معاون ارزي بانک مرکزي با رئيس کل، زمينه هاي برکناري وي را فراهم آورد.
خبرگزاري موج
رئيس کل بانک مرکزي، سيد کمال سيد علي را از سمت معاونت ارزي بانک مرکزي برکنار کرد.
به گزارش خبرنگار موج، اوضاع نا به سامان بازار ارز کشور، محمود بهمني رئيس کل بانک مرکزي را مجبور کرد که معاون ارزي خود را برکنار کند.
با حکم بهمني سيد کمال سيد علي از سمت معاونت ارزي بانک مرکزي برکنار شد و هم اکنون مينو کياني راد که تا پيش از اين مديريت کل امور بين الملل بانک مرکزي را برعهده داشت، سکاندار ارز کشور شد.
دو هفته پيش و در پي التهاب و آشفتگي بيش از اندازه بازار ارز کشور و انتقادات بي شمار به اين وضعيت نا به سامان، بهمني به سيد علي هشدار داده بود که فرصت دارد طي يک هفته به وضعيت بازار ارز کشور سر و سامان دهد.
به نظر مي رسد، اختلافات و ناهماهنگي موجود ميان معاون ارزي بانک مرکزي با رئيس کل، زمينه هاي برکناري وي را فراهم آورد.
هشدار وزیر اقتصاد به مردم درباره خرید ارز:
اگر قیمت ارز در بازار کاهش یافت از ما گله نکنید
(تیتر از جنگ خبر)
واحد مرکزی خبر
وزیر امور اقتصادی و دارایی درباره چند نرخی شدن ارز گفت: ارز باید متناسب با نیاز جامعه عرضه شود اما شیوه تخصیص ارزها نیز نباید باعث ایجاد رانت شود.
به گزارش واحد مرکزی خبر ، سیدشمسالدین حسینی در حاشیه دومین کارگاه آموزشی بین المللی مشارکت بخش عمومی و خصوصی در جمع خبرنگاران افزود : رئیس کل بانک مرکزی و همکارانشان تلاش می کنند این مسئله را حل کنند.
وی با بیان اینکه مردم نباید به بازار سکه و ارز هجوم ببرند، افزود: اگرچه قیمت طلا متاثر از قیمت ارز است اما قیمت جهانی طلا در اختیار ما نیست.
حسینی گفت : اگر قیمت ارز در بازار کاهش یافت مردم نباید از ما گله کنند.
حسینی درباره جلسات کارگروه طرح تحول بانکی گفت :این موضوع به طور جدی پیگیری میشود و جلسات آن در حال برگزاری است.
وی گفت: پس از اتفاقی که در نظام بانکی رخ داد بر بخش تقویت نظارت بانکی در این طرح توجه شده است.
وزیر اقتصاد در پاسخ به سوالی درباره محمودرضا خاوری مدیرعامل سابق بانک ملی گفت : از او خبری ندارم.
حسینی در پاسخ سوال خبرنگار دیگری درباره علت دستگیر نشدن جهرمی مدیرعامل سابق بانک صادرات نیز گفت: درباره این که چه کسی متهم است و چه کسی باید بازداشت شود ، دستگاه قضا تصمیم میگیرد.
اگر قیمت ارز در بازار کاهش یافت از ما گله نکنید
(تیتر از جنگ خبر)
واحد مرکزی خبر
وزیر امور اقتصادی و دارایی درباره چند نرخی شدن ارز گفت: ارز باید متناسب با نیاز جامعه عرضه شود اما شیوه تخصیص ارزها نیز نباید باعث ایجاد رانت شود.
به گزارش واحد مرکزی خبر ، سیدشمسالدین حسینی در حاشیه دومین کارگاه آموزشی بین المللی مشارکت بخش عمومی و خصوصی در جمع خبرنگاران افزود : رئیس کل بانک مرکزی و همکارانشان تلاش می کنند این مسئله را حل کنند.
وی با بیان اینکه مردم نباید به بازار سکه و ارز هجوم ببرند، افزود: اگرچه قیمت طلا متاثر از قیمت ارز است اما قیمت جهانی طلا در اختیار ما نیست.
حسینی گفت : اگر قیمت ارز در بازار کاهش یافت مردم نباید از ما گله کنند.
حسینی درباره جلسات کارگروه طرح تحول بانکی گفت :این موضوع به طور جدی پیگیری میشود و جلسات آن در حال برگزاری است.
وی گفت: پس از اتفاقی که در نظام بانکی رخ داد بر بخش تقویت نظارت بانکی در این طرح توجه شده است.
وزیر اقتصاد در پاسخ به سوالی درباره محمودرضا خاوری مدیرعامل سابق بانک ملی گفت : از او خبری ندارم.
حسینی در پاسخ سوال خبرنگار دیگری درباره علت دستگیر نشدن جهرمی مدیرعامل سابق بانک صادرات نیز گفت: درباره این که چه کسی متهم است و چه کسی باید بازداشت شود ، دستگاه قضا تصمیم میگیرد.
هشدار: روزانه 4 کارگر ميميرد
ابتکار: هر ساله بيش از يک ميليون نفر بر اثر بيماري و حوادث ناشي از کار در جهان جان خود را از دست ميدهند. اين آمار در کشورهاي در حال توسعه از وسعت و شدت بيشتري برخوردار است. هر سال نيز به تعداد کشتهشدگان بر اثر حوادث دلخراش ناشي از کار افزوده ميشود. چندين نفر جان خود را از دست ميدهند و تعدادي زخمي و از کار گرفته ميشوند.
بر اساس آخرين اعلام سازمان پزشكي قانوني، در شش ماهه نخست امسال 778 نفر جان خود را در حوادث کار از دست دادهاند. در مدت مشابه سال قبل تعداد فوتشدگان حوادث کار 655 نفر بود که به اين ترتيب آمار مرگ ناشي از حادثه کار در سال جاري 8/18 درصد افزايش يافته است.تعداد كل فوتشدگان حوادث كار در سال گذشته در كشور، يکهزار و 290 نفر بوده كه 19 نفر نفر آنان زن بودهاند. بر اساس اين امارها به طور متوسط و بدون احتساب روزهاي تعطيل در هر روزکاري 4 کارگر در کشور ميميرد. استانهاي تهران، اصفهان و آذربايجان شرقي در رتبههاي اول و دوم و سوم مرگهاي ناشي از حوادث كار قرار دارد. علاوه بر استانهايي که سردمدار اين اتفاقات ناخوشايند هستند، قربانيان حوادث کار در فارس نيز بيش از 41 درصد افزايش يافته است.
اصلاح قوانین امور دینی در آذربایجان برای مقابله با نفوذ ایران
پارلمان جمهوری آذربایجان، کنترل دولت بر قوانین امور دینی را تشدید کرده است. یک نماینده پارلمان این کشور در گفتوگو با دویچهوله تاکید میکند که این اصلاحات به دلیل جلوگیری از دخالت ایران انجام گرفتهاند.
مجلس جمهوری آذربایجان در ۲۴ آبان ۱۳۹۰ قانون آزادیهای دینی را اصلاح کرد و ممنوعیتهایی بر آن افزود. بر اساس اصلاحات جدید «آموزش دینی در خارج برای شهروندان آذربایجان بدون هماهنگی با سازمانهای ذیصلاح، مبادلهی شخصیتهای دینی، اجرای مراسم مذهبی توسط شهروندان آموزش دیده در خارج، فروش کتب دینی بدون مجوز و انجام هرگونه تبلیغات دینی توسط اتباع کشورهای دیگر» ممنوع اعلام شده است.
تخلف از قانون جدید، بین ۲ تا ۳ سال زندان یا ۵ تا ۷ هزار منات جریمه نقدی در پی خواهد داشت. افراد متخلف در صورت تکرار خطا، باید ۷ تا ۹ هزار منات جریمه بپردازند یا ۲ تا ۵ سال حبس را تحمل کنند.
برخی از کارشناسان امور دینی آذربایجان و یک نماینده پارلمان این کشور در گفتگو با دویچه وله تائید کردند که اصلاح قوانین مربوط به امور دین، بیشتر به دلیل مقابله با دخالتهای دینی و اعمال نفوذ جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان انجام گرفته است.
کارشناس: آذربایجان نیازی به مبلغان خارجی ندارد
در جمهوری آذربایجان، تشکلهای دینی میتوانند در چهارچوب قانون آزادانه فعالیت کنند. "کمیته امور دینی جمهوری اذربایجان" تاکنون ۵۱۰ تشکل دینی را به ثبت رسانده است. افزون بر این، ۴۹۳ انجمن اسلامی، ۹ انجمن مسیحی، ۶ انجمن یهودی، یک انجمن کریشنایی، یک انجمن بهایی و ۱۷ تشکل متفرقه و غیراسلامی دیگر در این کشور به ثبت رسمی رسیدهاند.
یک کارشناس در باکو به دویچه وله میگوید: «آموزش دینی در آذربایجان در دانشگاه اسلامی قفقاز در سطح بسیار خوب و علمی انجام میشود و جوابگوی نیازهای جامعه است و نیازی به تحصیل دانشجویان دینی در خارج نیست.»
این کارشناس که مایل به افشای نام خود نیست، به گفته مقامات آذربایجان استناد میکند که گفتهاند: «طلبههایی که در خارج تحصیل میکنند به روشهای مختلف جذب ارگانهای اطلاعاتی آن کشورها میشوند.»
فتوای روحانیان ایران درباره منع حجاب در جمهوری آذربایجان
جمهوری آذربایجان کشوری لائیک است و قانون اساسی این کشور دخالت دین درامور سیاسی را ممنوع کرده است. حجاب در مدارس این کشور به دستور وزارت آموزش و پروش آذربایجان، ممنوع است اما این ممنوعیت موجب نارضایتی برخی روحانیان ایرانی شده است.
آیتالله مکارم شیرازی و آیت الله نوری همدانی علیه تصمیم دولت جمهوری آذربایجان فتوا صادر کرده و از مردم خواستند تا در مقابل این دستور بایستند. اما مقامهای آذربایجان این مسئله را دخالت در امور داخلی خود تلقی کردند.
سرلشکر سید حسن فیروز آبادی، رئیس ستاد ارتش ایران نیز پیش از این از سیاست دولت آذربایجان انتقاد کرده و گفته بود: «اميدواريم جناب آقای الهام علیاف به اين امور که ارکان استحکام دولت اوست توجه کنند،وگرنه عاقبتی سياه خواهتد داشت.»
گرچه سخنان فیروزآبادی از سوی سفارت ایران در باکو تکذیب شد اما الخان پوليخاف سخنگوی وزارت امور خارجهی آذربايجان گفته است که ايران تاکنون به یادداشت اعتراضی جمهوری آذربايجان در این زمینه، پاسخ رسمی نداده است.
سخنان رئیس ستاد ارتش ایران واکنش نهاد ریاست جمهوری آذربایجان را هم برانگیخت. خبرگزاری ترند نیوز از قول نوروز محمداف رئیس بخش روابط خارجی نهاد ریاست جمهوری آذربایجان نوشت: «گاهی مقام ارشد ارتش این کشور بجای آنکه مشغول کار نظامیگری خود شود، مانند فردی که شنا کردن بلد نباشد، تلاش برای شنا در دریای سیاست را دارد.»
محمداف همچنین خطاب به فیروزآبادی گفت: «اگر جنابعالی بعنوان یک ارتشی، مانند یک مجتهد قصد توصیه کردن به دیگران یا دخالت در امور کشوری دوست را داشته باشید، خیلی خنده دار است.»
"کنفرانس دینی در قم علیه آذربایجان"
"کنفرانس دینی در قم علیه آذربایجان"
برگزاری کنفرانسی تحت عنوان"حمایت از بیداری اسلامی و محکومیت سیاست اسلام هراسی جمهوری آذربایجان" در شهر قم هم سبب اعتراض مقامهای جمهوری آذربایجان شد.
علی احمداف، دبیر اجرایی حزب "آذربایجان نوین" حزب حاکم در این کشور، در گفتگو با روزنامهنگاران در این رابطه صریحا گفت «آذربایجان هیچ اقدام تهدیدآمیز یا تحقیر آمیز ایران نسبت به دولت آذربایجان را تحمل نخواهد کرد. راهاندازی کنفرانسی در ایران علیه آذربایجان قابل قبول نیست و چنین اقداماتی ضربه بر روابط دو همسایه است.»
نماینده پارلمان: مردم موافق اصلاحات امور دین هستند
راسیم موسیبیگاف، نماینده مجلس آذربایجان دربارهی انگیزه تغییرات قوانین مربوط به امور دینی کشورش به دویچهوله میگوید: «قدرتهایی در خارج از مرزهای آذربایجان بنام دین قصد دارند با یک سری اهداف سیاسی خاصی برای دخالت در امور دینی این کشور فعالیت کنند.»
وی یادآوری میکند که « ما مخالف فروش کتب دینی نیستیم ولی این کتابها باید مجوز داشته باشند. قوانین کشور بسیار نرم بوده و ما حد قانونی مجازات را تعیین و میزان جریمهها را نیز افزایش دادیم. مبلغان خارجی و یا کسانی که در خارج تحصیلات دینی دارند باید از مراجع ذیصلاح کشور اجازه دریافت کنند.»
موسی بیگاف تصریح میکند که مردم نیز با اصلاحات امور دینی در آذربایجان مخالفتی ندارند: «ما در پارلمان قوانینی را تصویب کردیم که به فعالیتهای دینی قانونیت میبخشد. ما مخالف سوء استفاده از دین برای یک سری مقاصد سیاسی هستیم. ما در واکنش به مداخلات دینی ایران قوانین کشورمان را اصلاح کردیم.»
این نماینده مجلس آذربایجان ضمن انتقاد از سیاستها و "دخالت" های ایران در امور دینی کشورش میگوید: «جمهوری اسلامی ایران میخواهد که دین در سیاست ما تاثیرگذار باشد. اما آذربایجان کشوری لائیک و دنیوی است.»
موسی بیگاف معتقد است که اصلاحات جدید در قوانین مربوط به امور دینی کشورش مانع فعالیتهای وهابیون نیز خواهد شد.
فعالیتهای دینی در زمان شوروی سابق هم ممنوع بود
آیا محدودیتهای دینی در جمهوری آذربایجان ادامهی سیاست دینی زمان شوروی سابق نیست؟
دالغا خاتین اوغلو، رئیس بخش فارسی خبرگزاری ترند نیوز جمهوری آذربایجان در پاسخ به این سئوال میگوید: «سیاست دوران شوروی بیشتر تمرکز بر مادی گرایی و دین ستیزی بود. هم اکنون صدها سازمان دینی در آذربایجان و دیگر کشورهای استقلال یافته فعال هستند. مردم آذربایجان برداشتی بسیار معتدل از اسلام دارند، این برداشت به نوعی پر کردن خلاء معنوی هم هست.»
خاتین اوغلو تاکید میکند افراطگرایی دینی با «جوهره ملی، فرهنگ و خصوصا طرز معیشت مردم آذربایجان منافات دارد.»
چشمانداز مناسبات
مقامهای جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان، مناسبات فیمابین را حسنه و دوستانه توصیف میکنند ولی از تنشهای دو کشور هم تابحال کاسته نشده است.
موسی بیگاف نماینده مجلس آذربایجان در این باره میگوید: «ما در خزر با ایران مشکل داریم. ما از سیاست ایران در پشتیبانی از ارمنستان ناخرسندیم. این مشکلات را ما علنا بیان میکنیم و نمیگوییم مشکلی نیست ولی قصد داریم موارد اختلاف را از طریق دیالوگ و گفتمان حل کنیم نه از طریق دشمنی.»
با این همه و با وجود تاکید مسئولان جمهوری آذربایجان و ایران بر مناسبات دوستانه، جای چارهای اساسی برای مشکلات یاد شده، خالی است.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: مهیندخت مصباح
تحریریه: مهیندخت مصباح
یک مقام قوه قضائیه ادعا کرد:
خامنهای مغز متفکر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی
علی خامنهای٬ رهبر جمهوری اسلامی «مغز متفکر» نهضت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی معرفی شد.
حسین هراتی٬ قائم مقام حوزه پیشگیری از وقوع جرم و آسیبهای اجتماعی قوه قضائیه٬ این ادعا را در شرایطی مطرح کرده که در حال حاضر بیش از ۱۰ میلیون پرونده جرم در دادگاههای ایران وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری مهر٬ آقای هراتی افزوده که «نهضت پیشگیری از جرایم و آسیبهای اجتماعی از هدایت و عنایت رهبری همچون مقام عظمای ولایت برخوردار است.»
به گفته وی «وجود چنین رهبری اندیشمند {خامنهای} میتواند کشور را به سوی اهداف بزرگ و جامعهای متعالی رهنمود سازد.»
ایران یکی از معدود کشورهایی است که نرخ جرایم اجتماعی در آن بالاست و مقامهای جمهوری اسلامی ماهواره٬ غرب و «دشمنان» را مهمترین عامل نرخ بالای جرایم در جامعه میدانند.
در این میان روحانیون حاکم بر ایران تلاش میکنند مهمترین علت این تجاوزها و قتلها را بیحجابی یا بدحجابی زنان و دختران معرفی کنند.
در ماههای اخیر گزارشهایی از قتل و تجاوز گروهی به چند زن و دختر در برخی شهرستانها منتشر شده که بازتابهای گستردهای در جامعه داشته است.
گفتوگوی کلمه با عادله ضیایی، همسر هنرمند حامی جنبش سبز
همسر آریا آرامنژاد: با مشت به دهان آریا کوبیدند/ جای هنرمند در قلب مردم است، نه زندان
کلمه – مسیح علی نژاد:
خانواده آریا آرام نژاد نسبت به وضعیت سلامت این هنرمند زندانی ابراز نگرانی کرده و خواستار تسریع در رسیدگی به پرونده و همچنین آزادی هرچه سریعتر او شده اند.
آریا آرام نژاد، ترانه سرا و خواننده ی جوان بابلی که با سرودن آهنگ های اعتراضی خود بارها نسبت به وضعیت زندانیان دیگر ابراز نگرانی کرده بود، این بار خودش در زندان به سر می برد و خانواده ی اش نگران وضعیت او هستند.
نزدیک به ۳۰۰ هنرمند و فعال مدنی و سیاسی هم چندی پیش با امضای نامهای خواستار آزادی این هنرمند جوان شدند.
آریا آرامنژاد که پیش از این در عاشورای سال ۸۸ پس از خواندن یک آهنگ اعتراضی درباره به وضعیت موجود بازداشت شده بود، بار دیگر در ۱۷ آبان ۹۰ زمانی که برای پیگیری پرونده محکومیت خود به دادگاه تجدید نظر استان مازندران واقع در ساری مراجعه کرده بود، پس از بازگشت به منزل از سوی ماموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال داده شد.
با عادله ضیایی، همسر آریا آرام نژاد، در مورد اتهامات احتمالی و دغدغه های این زندانی در بند گفت و گویی انجام داده ایم که در پی می آید:
آخرین خبری که از وضعیت همسرتان دارید چیست؟
آخرین خبر من مربوط به چهار روز قبل است که ایشان تماس کوتاهی گرفتند که متاسفانه حالشان خوب نبود، خسته و عصبی و تحت فشار به نظر می رسید.
یعنی بعد از آن تماس تلفنی، احساس می کنید نگرانی برای وضعیت آریا وجود دارد؟
قطعا، چون در تماس تلفنی شان چندین بار تاکید داشتند که برایشان لباس گرم و همچنین کتاب ببرم. اما علی رغم درخواست مکرر من و قول مساعد جناب آقای دادستان در این مدت و تاکید خودشان، تا این لحظه که با شما صحبت می کنم متاسفانه هیچگونه همکاری ای انجام نشده است. داشتن امکانات اولیه مناسب برای زنده ماندن و زندگی از ابتدائی ترین حقوق نه حتی انسان بلکه موجود زنده است و من از این بابت بسیار معترض هستم.
همینطور طبق اطلاعاتی که به من رسیده، متاسفانه زندان ایشان از آب آشامیدنی مناسبی برخوردار نیست. وضعیت سلامتی آریا متاسفانه مناسب نیست و من شدیدا نگران سلامتی او هستم. تا او را نبینم آرام و قرار ندارم و تنها چیزی که مرا مجاب به مصاحبه کرد، فقط و فقط شرایط سخت جسمی و روحی آریا است.
آیا هیچ اطلاعی از وضعیت بازجوئی های آریا دارید؟
در تماس تلفنی که انجام شد، ایشان گفت که در این مدت فقط یکی دو بار بازجوئی شده و این نشان دهنده ی روندی کند برای پرونده آریا است و از این موضوع بسیار ناراحت بود. اما هر وقت من از ایشان می خواستم در مورد روند بازجوئی صحبت کند، تهدیدش می کردند که تلفن را قطع خواهند کرد. برای همین صحبت زیادی در این زمینه نشد.
اصلا می دانید آریا برای چه دستگیر شده ؟
هنوز بعد از گذشت این مدت، این علامت سوال بزرگ برای من و خیلی از دوستانِ اوست که چرا آریا را دستگیر کردند؟ چرا درست در روزی که برای بررسی نتیجه پرونده اش به دادگاه تجدید نظر رفته بود؟ در اولین مکالمه اش گفته بود به جرم ساختن آهنگها بازداشت شده و همین طور روزی که مامورین برای بازداشت آریا به منزل آمده بودند، ایشان مصر بود که حکم دستگیری را ببیند و مامورین هم با اکراه نشان دادند.
علت دستگیری را هم نوشته بودند؟
اتفاقا نکته ی جالب توجه همین بود که در توضیح علت بازداشت نوشته بودند: ایشان خواننده جریان فتنه است! و بعد از عاشورای ۸۸ آهنگ «علی برخیز» را خوانده و دستگیر شده و بعد از آزادی به قید وثیقه “به فتنه گری ادامه داده است”!!
پس به نظر می رسد منظور از «فتنه گری» خواندن همان آهنگ های انتقادی بوده که منجر به دستگیری شده، درست است؟
این چیزی بود که در حکم دستگیری نشانش دادند. بسیار متاسفم. در کدام فرهنگ لغت، روایت کردن وضعیت واقعی و ملموس جامعه به زبان شعر مصداق فتنه گری است؟ در کجای دنیا امید دادن به مردم برای بهبود شرایط، فتنه گری تعبیر می شود؟ چه قشری از انسانها و با چه تفکری می توانند مخالف حس والا و انسانی همدردی با مادرانی که داغدار بیگناه کشته شدن عزیزانشان هستند، باشند؟
آیا ترانه های این هنرمند چیزی غیر از صداقت محض، تعهد و بی تفاوت نبودن به دردهای خاموش اما بیدار مردم است؟ ایشان در کدام ترانه اش حرف کذب و ناراستی زده است؟ در کدام ترانه امنیت مردم و کشورش به خطر افتاده؟ آیا به کسی توهینی شده؟ در کدام آهنگ، ایشان هموطنانش را دعوت به خرابکاری، آشوب و اغتشاش کرده است؟ بدا به حال ما که هنرمندانی را چنین مورد بی مهری و هتک قرار می دهیم که جرمشان چیزی جز متعهد بودن، مسئولیت پذیری، شرافت وصداقت بی پایان نیست.
ممکن است کمی از دستگیری اول آریا در عاشورای ۸۸ و روند پرونده اش بگویید؟ و آیا این احتمال وجود دارد که بدون ابلاغ حکم، او را برای اجرای حکم قبلی برده باشند؟
ایشان بعد از اتفاقات تکان دهنده عاشورای ۸۸ به شدت متاثر شد و تصمیم به ساختن آهنگی گرفت که به «علی برخیز» معروف شد. بعد از انتشار این آهنگ که اتفاقا از مضامین مذهبی شیعه سرشار بود، در ۲۶ بهمن ۸۸ با حمله به منزل، ایشان را بازداشت کردند.
جای شگفتی و تاسف است که در یک کشور اسلامی، پاداش و نهایت حمایت از هنرمندی که خالق یک اثر مذهبی تاثیرگذار بود، زندان است. به این”اتهام” – که به دلیل استناد های بی پایه و همچنین ایستادگی آریا با وجود فشار های بسیار بسیار زیاد و تمکین نکردن ایشان به اعتراف به موارد خواسته شده از او – به “جرم” تبدیل نشد، ایشان در دادگاه اول به ۱۰ ماه حبس محکوم شد.
در روز دستگیری مجدد، ایشان برای پیگیری حکم دادگاه تجدید نظر به دادگاه رفته بود که به آریا گفته بودند پرونده در دست بررسی و مطالعه است و فعلا باید صبر کنید اما به محض بازگشت به منزل دستگیر شد. من بعید می دانم در فاصله نیم ساعت پرونده بسته شود، حکم صادر شود، ابلاغ شود و اجرا شود.
کمی از روز دستگیری آریا در این مورد بازداشتی اخیر برای ما می گویید؟
ساعت دو بعد از ظهر روز ۱۷ آبان بعد از برگشتن از دادگاه بی نتیجه ی تجدید نظر، به محض پیاده شدن از خودرو، پنج نفر در ورودی ساختمان به آریا حمله کردند و با مشت به دهانش کوبیدند. من منزل بودم. وقتی دیدم کلید بیش از حد معمول در قفلِ در می چرخد، رفتم در را باز کردم، دیدم آریا با دستان دستبند زده داشت تلاش می کرد که در را برای ماموران باز کند.
چند مامور همراهش بودند؟
پنج مامور لباس شخصی به همراه آریا وارد خانه شدند و همه جا را گشتند. کامیپیوتر آریا، سی دی ها و نوشته هایش را به همراه کامپیوتر من، سی دی ها و نوشته ها و شعر های من بردند.
من از حقوقدانان می پرسم، اگر حکم بازداشت برای آریا بود، چرا وسایل مرا برده اند؟ حالا که می دانند وسایل من است، چرا بر نمی گردانند؟ دوستانی که در شرایط مشابه قرار گرفتند، می دانند که این برادران تمایل زیادی به بردن رسیور ماهواره دارند که این کشف و ضبط زودتر از بقیه موارد اتفاق افتاد. شوک ورود این افراد به خانه آنقدر برای من زیاد بود که به گفته آریا تا مدتی بیهوش بودم و مامورین مجبور شدند دستبند آریا را باز کنند.
یعنی به همراه آریا منزل را گشتند و برخی از وسایل شما را هم بردند؟
همه جا را گشتند. اتاق من و حتی همه کمد های لباس که آریا به شدت معترض شده بود اما متاسفانه حتی کیف دستی مرا هم بررسی کردند. یک نکته جالب توجه این بود که بعد از بررسی خودروی آریا، مطالبی را که آریا برای رد مستدل اتهامات و اثبات بی گناهی اش برای جرم های ذکر شده در دادگاه اول نوشته بود و قرار بود بعد از تکمیل به دادگاه تجدید نظر تقدیم کند، به عنوان “مدارک مربوط به جنبش سبز” ثبت و با خود بردند.
وضعیتِ بیماری و سلامتی آریا چگونه است؟
متاسفانه یک بیماری قلبی ارثی در خانواده شان وجود دارد که مادر محترم و یکی از خواهرانِ آریا هم بر اثر همین بیماری به رحمت خدا رفتند. همه ی نگرانی این است که آریا هم درگیر این مشکل است. متاسفانه در چند وقت اخیر به محض اینکه وضعیتی باعث فشار روانی و عصبی بر آریا می شد، این مسئله افزایش پیدا می کرد که با یک پزشک مشورت شده بود و قرار بود یک سری آزمایشات انجام بشود که این اتفاقات افتاد و چون در حال حاضر آریا در انفرادی و وضعیت فشار قرار دارد، من به شدت نگران بیماری قلبی ایشان هستم.
خواسته شما از مسئولین چیست؟
اولین و مهم ترین خواست من و همه دلسوزان و همه کسانی که به نوعی نگرانی خودشان را از این بازداشت اعلام کردند، آزادی بی قید و شرط آریا است، و بعد اینکه از این بزرگواران می خواهم که تا آزادی ایشان شرایط مناسب زیستی و سلامتی را برای آریا که سابقه بیماری ارثی دارد، فراهم کنند و اجازه دهند کسی که به زبان لطیف هنر از حقوق مردم دفاع می کند، حداقل حقوق نه حتی شهروندی، بلکه حقوق مرسوم یک زندانی را در این ایام داشته باشد که باز شاهد مورد دیگر از قانون گریزی در پرونده نباشیم.
این برخوردهای آزاردهنده، زیبنده یک دولت اسلامی که داعیه دار اخلاق و اصول دین و مهرورزی برای همه انسانهاست، نیست. و خواسته دوم اینکه با تسریع در روند این پرونده، التهاب ایجاد شده در جامعه هنری و عموم مردم را از بین ببرند. مردم هنردوست و فهیم ما به قشر هنرمندشان علاقه مند و به شرایط آنها بسیار حساس هستند و سریعا موضع گیری می کنند.
اگر نکته ای باقی مانده است که من نپرسیده ام، بفرمایید.
مایل بودم بگویم آریا از معدود هنرمندانی است که آثارش از همه طیفهای مذهبی، هنری و سیاسی مخاطب دارد از حوزه علمیه و حتی مراجع محترم گرفته تا دوستان غیر مذهبی و لائیک. اصول گرا و اصلاح طلب. چون ایشان جزء کسانی است که مفاهیم انسانی را نه فقط در گفتار بلکه در عمل، زندگی می کند. تبلور آنچه در وجود انسان است می تواند راز ماندگاری و محبوبیت انسانهای شریف باشد.
من فکر می کنم در شرایطی که گرگها برای تکه تکه کردن سرمایه های این مملکت دندان تیز کرده اند و هر لحظه نه تنها تمامی اظهار نظرهای مسئولین بلکه عملکردشان رصد می شود تا لغزشی، دستمایه نشان دادن ایران به عنوان یک کشور زیر پا گذارنده حقوق انسانی مردم و خطرناک برای همسایگان و همه دنیا معرفی شود، این اقدامات هزینه بر است. دشمنان چشم تعرض به این سرزمین دارند که خدای ناکرده در صورت چنین تهدیدی، به اعتراف دوست و دشمن، کسانی که استخوان در گلو و خار در چشم دشمنان خواهند بود، جوانان ارزشمند و غیوری چون آریا هستند. اما متاسفانه مدتی است که جای دوست و دشمن در کشورمان عوض شده. صرف متشرع بودن و موافق بودن و مجیز گفتن، دوستی نیست و البته هر منتقدی هم دشمن نیست.
خطابم به مسئولان این است که امثال آریا نه تنها دشمنان این مرز و بوم نیستند بلکه به لطف روح انسانی و هنری شان، با پاشیدن امید و آگاهی بر زندگی قشر های مختلف مردم می توانند روند پیشرفت و اقتدار واقعی کشور را نه فقط در نوشته و حرف، بلکه در واقعیت ملموس، بهبود ببخشند. جای هنرمند در قلب مردم است نه زندان، و امیدوارم با آزادی هرچه سریعتر این هنرمندان و دیگر سرمایه های واقعی و ارزشمند این مملکت، جراحتِ وارد شده به پیکر هنر و روح جامعه بهبود پیدا کند.
وزارت علوم: تحصیل ٨٠ هزار دانشجوی ایرانی در خارج کشور
مسلمی نائینی، مدیر کل بورس و امور دانشجویان خارج وزارت علوم، از تحصیل ٨٠ هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاه های خارج از کشور خبر داد.
به گزارش دانشجونیوز به نقل از مهر، حسن مسلمی نائینی که در سومین همایش هم اندیشی موسسات اعزام دانشجو به خارج از کشور سخن می گفت، با بیان اینکه ٨٠ هزار دانشجو در خارج از کشور تحصیل می کنند، افزود که هیچ آمار دقیقی در زمینه تعداد بازگشت این افراد به کشور در دست نیست: "آمار بازگشتیها را نداریم زیرا تا به حال به این موضوع توجه دقیق نکرده ایم اما باید آمار این گروه از دانشجویان زمانی که برای ارزیابی مدارکشان مراجعه می کنند به دست آید."
وی همچنین عنوان کرد که حدود ٧۵ درصد از این افراد، دانشجوی مقطع کارشناسی هستند.
به گفته مسلمی نائینی، اعزام دانشجو به خارج کشور بیشتر در رشته هایی صورت می گیرد که در داخل کشور کمبود آنان حس می شود. رشته هایی مثل فناوری اطلاعات، کامپیوتر، حسابداری، حقوق و معماری از جمله رشته های پرطرفدار برای اعزام هستند.
آمار ٨٠ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور در حالی از سوی رایزنهای علمی ایران در کشورهای دیگر جمع آوری شده است، که بسیاری از دانشجوهای ایرانی در خارج از کشور با رایزن های علمی همکاری نداشته و از ثبت اطلاعات خود نیز خودداری می کنند.
طرح جدید وزارت آموزش و پرورش: «محرم سازی» مدارس دخترانه در ایران
مرتضي رييسی، معاون عمراني وزير آموزش و پرورش در جدیدترین گفتگو با رسانه های دولتی ایران از «محرم سازی» مدارس دخترانه در ایران خبر داده و افزوده است: «براي محرم سازي مدارس دخترانه كشور بايد اين مدارس به صورت حياط مركزي احداث شده و جنسيت دانش آموزان مورد توجه قرار بگيرد.»
به گزارش دانشجونیوز، رییسی، معاون وزیر آموزش و پرورش رفع مشکلات مدارس دخترانه را تنها در پوشاندن «حياط اين مدارس از ديد ساختمانهاي اطراف و همچنين طراحي و احداث مدارسي با حياط مركزي» دانسته و آن را در راستای «شاداب سازی» فضای مدارس دخترانه در ایران ارزیابی کرده است.
این مقام وزارت آموزش و پرورش که پوشاندن حیاط مدارس دخترانه را جهت افزایش نشاط در آن دانسته در ادامه ادعا کرده که «دانش آموزان دختر نيز همانند دانش آموزان پسر بايد از آزادي عمل و نشاط بيشتري در محيط مدرسه بهرمند شوند لذا تجديد نظر در نوع معماري مدارس دخترانه و ايجاد حياط مركزي مي تواند تاثير بسزايي در شاداب سازي محيط مدارس دختران داشته باشد.»
معاون عمراني وزير آموزش و پرورش همچنین گفته است که «استفاده بهينه از محيط هاي آموزشي و ارتقاي کيفيت آموزش و پرورش به شاداب سازي فضاي مدارس و محرم سازي انجام مي شود.»
وی در همه تاکید کرده است: «يكي از سياست هاي وزارت آموزش و پرورش توجه به کيفي سازي آموزشي و پرورش است لذا بايد تمامي زيرساختهاي اين هدف بزرگ را فراهم كند.»
در حالی که بسیاری از مدارس در ایران از پایین بودن کیفیت آموزشی و علمی رنج می برند، این مقام وزارت آموزش و پرورش گفته است: «استاندارد سازي فضاهاي آموزشي نه تنها يك نياز و الزام است بلكه ارتباط مستقيمي با اهداف كيفي آموزش دارد بنابراين در کنار توسعه فضاهاي ورزشي به ويژه فضاهاي ورزشي سرپوشيده بايد به جنسيت مدارس نيز توجه شود.»
رييس سازمان نوسازي توسعه و تجهيز مدارس ایران در انتهای صحبت هایش يكي از سياستهاي سازمان نوسازي در طراحي و احداث مدارس را «ساخت مدارسي با حياط مركزي» دانسته و در توضیح فواید این نوسازی افزوده است: «ضمن آنكه اين مدارس از اشراف ساختمانهاي اطراف محفوظ مي شوند، امكان استفاده از فضاهاي داخل مدرسه براي تحرك و شادابي بيشتر دانش اموزان دخنتر فراهم شود.»
آغاز طرح پلمپ آتلیهها و کافینتهای"متخلف" در تهران
پلیس تهران از آغاز طرح "پلمپ" آتلیهها و کافینتهایی که "خلاف مقرارات صنفی و هنجارهای اجتماعی" فعالیت میکنند، خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، حسین ساجدینیا، رئیس پلیس تهران امروز، شنبه، ۲۸آبان ماه در تهران با اعلام این خبر، "ارائه خدمات غیرقانونی و غیر مجاز" را از جمله دلائل پلمپ کافینتها دانست.
وی گفت: "کافینتهای متخلف با ارائه خدمات غیر قانونی در راه آسیب رساندن به جوانان و به تبع آن خانوادهها حرکت میکنند و پلیس برخورد با آنها را وظیفه خود می داند."
در سالهای اخیر بسیاری از سایتهای سیاسی و فرهنگی در داخل ایران فیلتر شدهاند و دسترسی به آنها برای کاربران ایرانی مشکل است. به نظر میرسد ارائه خدماتی همچون فیلترشکن در کافینتها از جمله دلائل برخورد با این مراکز باشد.
حسین ساجدینیا همچنین همچنین با "غیرمجاز" دانستن فعالیت برخی آتلیههای عکاسی و فیلمبرداری، " نشانه گرفتن کانون خانواده ها و افشای مسائل خصوصی افراد" را دلیل برخورد با این مراکز عنوان کرد.
در نخستین روز آغاز این طرح ۹۰ آتلیه و ۲۶۰ کافینت بازدید شده و علاوه بر پلمپ برخی از این واحدهای خدماتی شماری از آنها نیز "اخطار پلمپ" و "تذکر" دریافت کردهاند.
رئیس پلیس تهران با بیان اینکه با کسانی که در پی "گمراه کردن جوانان" بوده و سعی در انجام اعمال خلاف قانون و اخلاق دارند بدون "اغماض" برخورد می شود، افزود: " در قالب اجرای این طرح کافی نت ها و آتلیههایی که خلاف مقرارات صنفی و هنجارهای اجتماعی فعالیت می کردند به عنوان متخلف شناسایی و پلمپ شدند".
به گفته این مقام انتظامی این برخوردها در قالب اجرای "طرح امنیت محله محور" اجرا میشود.
پلیس تهران تیر ماه سال جاری نیز ۷۰ لباسفروشی عمده را اتهام آنچه عرضه " لباسهای مبتذل و مستهجن" عنوان شد پلمپ کرد. در اقدامی دیگر روزنامه جمهوری اسلامی هشتم آبان ماه امسال از دستگیری ۷۰طراح لباس در تهران خبر دادو به نقل از یک کارشناس مسائل فرهنگی گفت که این افراد به اتهام آموزش چندین دختر برای "مانکن" شدن بازداشت شدهاند.
پلمپ آرایشگاههای مردانه به دلیل "ترویج مدلهای موی غربی"، برخورد با پوشش زنان و جمعآوری دیشهای ماهواره از دیگر اقدامات پلیس است که در چند سال اخیر در قالب طرح "امنیت اجتماعی" اجرا شده است.
دولت انتقالی لیبی می گوید سیف الاسلام، پسر معمر قذافی، رهبر سابق لیبی در جنوب این کشور دستگیر شده است.
محمد العلاقی، وزیر دادگستری شورای ملی انتقالی گفت سیف الاسلام در نزدیکی شهر بیابانی اوباری در جنوب غرب لیبی دستگیر شد.یکی از گزارش ها حاکی از آن است که سیف الاسلام قدافی اکنون در حال انتقال با هلی کوپتر به شمال لیبی است.
وی از ماه اوت که شورای انتقالی لیبی قدرت را در این کشور به دست گرفت، متواری بود.
سیف الاسلام قذافی تحت تعقیب دیوان بین المللی کیفری به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت است.
پیش از این گزارش هایی در مورد دستگیری سیف الاسلام منتشر شده بود که بعدا تکذیب شد.
حسینعلی امیری، از حقوقدانان شورای نگهبان و رئیس سابق سازمان ثبت اسناد و املاک ایران، از غیرقانونی بودن ثبت مهریه های نامتعارف در دفترخانه ها خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر آقای امیری گفته است دفترخانه ها نباید مهریه هایی را که در قانون تعریف نشده، ثبت کنند.
آقای امیری در پاسخ به این که آیا سازمان اسناد می تواند طی بخشنامه ای دفترخانه ها را مجبور کند که در زمان ثبت مهریه، واژه عندالاستطاعه قید شود، گفت:" اگر چنین اقدامی از سوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور صورت بگیرد غیرقانونی است به این دلیل که نمی توان زوجین را در زمان ثبت عقد مجبور کرد مهریه را عندالاستطاعه ثبت کنند و این تنها به توافق زوجین بستگی دارد."
محمد نوریزاد، مستندساز و جهادگر عرصه دفاع مقدس، در یازدهمین نامه خود به رهبری، از وی پرسید که “چرا مردمِ ما نباید این خاصیت و این ارزش و این وجاهت را داشته باشند که از شما بپرسند: چرا؟ اساساً مگردلیلِ برپایی و برقراریِ مجلس خبرگان، همین پرسش از رهبری نبوده ونیست؟ اگربله، پس با اعتنا به کدامین آموزه ی انسانی و شیعی وقانونی، تا کنون یک نماینده، یک بار، آری یک بار، شهامت این را نیافته است که از شما بابت این همه مسئولیتی که به عهده دارید، یک ” چرا ” ی مختصر بپرسد؟”
او در جای دیگری زا این نامه نوشت: “مسئول، یعنی کسی که مسئولیت کاری را پذیرفته است و بابت آن نیز مورد سئوال واقع می شود. شما اما بیست و سه سال است که درهیچ نشست خبری شرکت نجسته اید و با اعتنا به مسئولیت ها و اختیارات فروانی که مردم و قانون و خدا به جناب شما تفویض کرده اند، به هیچیک از پرسش های صریح ایرانیان و خارجیان پاسخ نگفته اید. وحال آنکه جامِ جامعه ی ما لبریز از پرسش های بی واهمه ای است که هریک تیزی برنده ای با خود دارند و بی اعتنا به سکوت ما و شما به ایجاد جراحت در روانِ مردم ما مشغولند.”
وی همچنین با نقل مستقیم نامهای حاوی هفت پرسش که دو ماه قبل برای سید محمد خاتمی نوشته بوده، خطاب به آیتالله خامنهای تاکید کرد که این پرسشها از ایشان نیز پاسخ میطلبند. نوریزاد تاکید کرد: “انتشار این پرسش ها نه از آن روی است که پاسخ نگفتنِ آقای خاتمی را به ضعف و هراس او تعبیرکنم. بل از این روی که همه ی ما و به ویژه جناب شما بدانیم در هریک از این پرسش ها حنجره ها و پتانسیل هایی نعره می کشند که اگر صدایشان را نشنویم، تیزی همان پرسش های بی پاسخ، حیات و بقای ما را نشانه خواهد رفت.”
وی همچنین نوشت: “مباد از این روی که: ” وقتی خود مردم برای ما، جز بوقت رآی دادن و جز برای دمِ توپ صاحب شآن ومنزلتی نیستند، ما را چه به پرسش هایشان؟ “، همچنان شنودنِ ابهام ها و پرسش ها و خواست هایشان را به هیچ بگیریم؟”
متن کامل این نامه را در ادامه بخوانید:
“به نام خدایی که می پرسد”
سلام به محضر رهبرگرامی حضرت آیت الله خامنه ای
می دانم به موسیقی علاقه مندید. پس، از اطرافیانتان بخواهید همزمان با مطالعه ی این نامه، مثنوی “آتش در نیستان” با صدای آسمانی استاد شهرام ناظری را برای شما پخش کنند. این مثنوی، به رازهای پنهانِ این روزهای ما و شما اشاره دارد. با شنودن این تصنیف استغنایی، به سخن ما و خواسته های ما و دردهای ما نزدیک تر خواهید شد. و به راز این که چرا آتش بجان نی ها می افتد و خشک و ترشان را می سوزاند و به خاکسترشان بَدَل می کند واقف تر خواهید شد: یک شب آتش در نیستانی فُتاد/ سوخت چون شمعی که برجانی فتاد……
واما آغاز سخن:
مسئول، یعنی کسی که مسئولیت کاری را پذیرفته است و بابت آن نیز مورد سئوال واقع می شود. شما اما بیست و سه سال است که درهیچ نشست خبری شرکت نجسته اید و با اعتنا به مسئولیت ها و اختیارات فروانی که مردم و قانون و خدا به جناب شما تفویض کرده اند، به هیچیک از پرسش های صریح ایرانیان و خارجیان پاسخ نگفته اید. وحال آنکه جامِ جامعه ی ما لبریز از پرسش های بی واهمه ای است که هریک تیزی برنده ای با خود دارند و بی اعتنا به سکوت ما و شما به ایجاد جراحت در روانِ مردم ما مشغولند.
مجلس خبرگان رهبری نیز که یک اجتماع بی خاصیت بوده است، هرگز به سمت و سوی سئوال از رهبری روی نبرده و نمی خواهد برای یکبارهم که شده، به خدا و قرآن که نه، به مردم ایران و جهان نشان بدهد: دریک نظام اسلامی می شود از صغیر و کبیرِ مسئولان پرسش نمود. وپیش از صغیرو کبیر مسئولان، از شخص رهبر!
نمی دانم اخیراً به سخنانِ تبسم برانگیزِ رییس قوه ی قضاییه آیا توجه فرموده اید یا نه؟ برادرِ ایشان در مقام ریاست مجلس به کنایه از ” لات بازی های سیاسی ” رییس جمهورگفت، و خود ایشان برای رییس جمهور خط و نشان کشید و فرمود: زبان درکام بکشید وگرنه پرونده هایتان را برای مردم شریفمان باز خواهم گفت!؟
من شخصا درتحلیل این سخن، بیش از آنکه حتی کنجکاو آن پرونده های کذایی باشم – که لابد برای دفنِ در تاریخ کنارشان گذارده اند – معطوفِ این واژه ی ” مردمِ شریف” ی هستم که همگان از حساب بانکیِ آن سود می برند اما در این میان یکی صدا در نمی دهد: ای بزرگان قوم، این جنازه، مدت هاست بو گرفته، دفنش کنید!
ظاهراً مُشت این جنازه ی شریف، هنوز که هنوز است کارایی دارد. طوری که خود حضرت شما نیز در اشاره به شلتاق آمریکا و اسراییل، به ضربتِ محکمِ آن اشاره فرمودید.
رییس جمهور نامتعادل ما نیز آنجا که خبراز افشای اسناد خود می پراکنَد، باز به سراغ “مردم شریف” می رود و براین جنازه ی بو گرفته چوب می زند.
این “مردم شریف”، که هرکس به تناسب حال، حالی از او بازمی ستاند، سال هاست که کارآیی و استخوان بندی شخصیتی اش را از دست داده و تنها نقش وخاصیتش در نمایشی که ما از ایران و ایرانی به صحنه آورده ایم، سیاهی لشگری است که شهامت یک “چرا” ی ساده را نیز از او واستانده ایم.
قبول می فرمایید اگر این مردم شریف را ارج و بهایی بود، اعتراض ها و پرسش هایشان به هیچ گرفته نمی شد و بُغض شان نیز به چوب و چماق قوای تحت امر شما سپرده نمی شد. من راز بی اعتنایی به این مردم شریف را، وتیرگیِ مستمرِسرنوشت آنان را در سیاهیِ” نفت ” می بینم. آری، بزرگانی که دستشان به پولِ نفتِ این مردم گشوده است و بی اجازه ی آنان هرچقدر که بخواهند برمی دارند، احتیاجی به خود مردم ندارند. علت این که در این سرزمین فلک زده، افکار عمومی به هیچ گرفته می شود، هیچ نیست الا همین دست هایی که بی اجازه ی مردم در جیب مردم فرومی رود.
رهبرگرامی،
درغیابِ شما که پاسخگوی پرسش های فراوان و سرگردانِ این مردم شریف نیستید، چندی پیش من خود دست به کار شدم و نوشته ای برای جناب آقای سید محمد خاتمی فرستادم ودر آن هفت پرسش از هزار پرسش سرگردان جامعه را پیش روی وی نشاندم.
دلیل این که چرا از میان همگانِ این سرزمین، من جناب ایشان را مخاطب پرسش های خود قرارداده ام، به افق های مطلوبی بازمی گردد که وی به ترسیم آنها توفیق یافته است. چرانگویم که ما آمیختگیِ ادب و سیاست و انصاف و درستی و روحانیت را به جناب ایشان مدیونیم؟ …..شعله تا سرگرم کارِخویش شد، هرنِی یی شمع مزار خویش شد…..
خلاصه زمان گذشت و چشم انتظاریِ من برای دریافت پاسخ از آقای خاتمی بجایی نرسید. به دیدارشان رفتم. محکم در آمد که: آقای نوری زاد، من به سئوال های شما جواب نمی دهم. پرسیدم چرا؟ گفت: من نمی خواهم داخل قضایایی شوم که تبعاتی داشته باشد. مثلا بحث نظری فقه وحاکمیت فقیهان، که یکی از پرسش های شما بدان مربوط است، مرا به حوزه ی حساس صنف روحانیان داخل می کند. دراین حوزه تا دلت بخواهد اختلاف است و انشقاق.
نخواستم بگویم: شما اگر پاسخ ندهید، این پرسش ها در میان مردم هستند وبه حیات خود ادامه می دهند، اما گفتم: شما چه بخواهید و چه نخواهید، در میان مردم پرسش های تند تری دهان به دهان می شود وپاسخ نگفتن بدانها، بساطِ برقراری ما را برخواهد چید و ما را به گودال انزوا و فروپاشی درخواهد انداخت. این را قبول کرد. که: بله، پرسش های تند تری در میان مردم رواج دارد و پاسخ نگفتن به آنها کار عاقلانه ای نیست!
وقتی از محضرجناب خاتمی بیرون می آمدم، زنجیرِ سنگینِ فحش های رکیک آقای شریعتمداری کیهان را دیدم که برپای اراده ی وی قفل بسته است. همان فحش هایی که آقای شریعتمداری – بزعم خود – به نیابت از جناب شما برسراین مرد بزرگ باریده ومی بارد. به این قفل کیهانی، نگرانی از میکروفن ها و دوربین های مخفیِ حتی داخل دستشویی های ساختمان ایشان را، و نیزهراس از چشم های مراقب مامورانی که سپاه و اطلاعات به اسم محافظ به ایشان تحکم فرموده اند اضافه فرمایید.
رهبرگرامی،
انتشار این پرسش ها نه از آن روی است که پاسخ نگفتنِ آقای خاتمی را به ضعف و هراس او تعبیرکنم. بل از این روی که همه ی ما و به ویژه جناب شما بدانیم در هریک از این پرسش ها حنجره ها و پتانسیل هایی نعره می کشند که اگر صدایشان را نشنویم، تیزی همان پرسش های بی پاسخ، حیات و بقای ما را نشانه خواهد رفت.
اما آیا مثلا ” فقه “ی که من دراین پرسش ها بدان اشاره کرده ام، یک بحث نظری است؟ یا مبحثی دقیقاً حقوقی – اجتماعی؟ همان مبحثی که ما امروزه به آفت های هزار باره ی آن مبتلا شده ایم و راه گریزی نیز از آسیب های جاریِ آن نمی یابیم. از محضر جناب شما تقاضا دارم اگر مقدورتان بود و شما را حوصله ای برای پاسخگویی به پرسش های بی جواب مردم، دست به قلم ببرید و به برخی از این پرسش ها پاسخ بگویید.
من عین همان نوشته ای را که برای آقای خاتمی ارسال کرده ام، برای حضرتعالی نیزمنتشر می کنم. این هفت پرسش، تنها سایه ای از پرسش های توفانیِ این روزهای سرزمین ماست:
سلام جناب خاتمی
پرسش های هفتگانه ی من، شمارگان مختصری از پرسش های بسیار و سرگردان جامعه ی مفلوک ما است. من به چشم خود دیده ام جماعت سرخورده ای را که به هزار امید به دیدار شما می شتابند و همان سرخوردگی ها را به تعارف با شما در میان می گذارند و درهوای متانت شما نفسی تازه می کنند و به جای نخستِ فلک زدگیِ خویش باز می روند. آن سوتر از این گفتاگفت های تکراری و تمام نشدنی، سینه های سرخ مردمی است که با همان هزار امید رو به شما می نشینند و به شعارها و به صحبت های متداول شما گوشِ دل می سپرند و درتب و تاب یک گویش بی ملاحظه درخود مچاله می شوند. من از باب رهایی از شرمی که بی دلیل از همه ی ما آویخته، نه همه ی آن پرسش ها را، که معدودی از آنها را با خود شما در میان می گذارم تا مگر پاسخ های صریح و شفاف شما، راه را برای عبوراز سایر پرسش ها وا کند. اگر در چند وچون پرسش های من، صراحت، به جای نرمش و ملایمت نشسته است، پیشاپیش از شما پوزش می طلبم. گرچه خود می دانم در شنودنِ عربده های وقیحِ بسیجی نماها، و ناسزاهای کیهانیِ این چند سال اخیر، مهارت یافته اید.
یک :
شما در غیاب مهندس میرحسین موسوی، شخصیت شماره ی یک جریانی هستید که خواهان مطالبات خاصی است. جریانی که ظاهرا آزادی را با همه ی ظرافت های آن، و قانون را با همه محکمات آن، و انصاف و داد را با همه ی آغوش گشوده اش می خواسته و می خواهد. پرسش این که : شما مگربه دنبال چه بودید که تحمل نشدید؟ واکنون با اعتنا به پیشامدهای این دوسال اخیر، به دنبال چه هستید؟ قرار بود شما با روی کار آمدن چه بکنید که حاکمیت خود را در معرض فروپاشی دید و دست به کارهایی زد که تلخی آن باهزارمن عسل، ولکه های تباهیِ آن با هزارجراحی زدوده نخواهد شد؟
دو:
حاکمیت در این دوسال، کمترین توجهی به شخصِ شما وخواست های هرازگاهِ شما نکرده است. بلکه بالعکس، تا توانسته، پای شما را و سایرینی را که با شمایند، به ریسمان بیگانگان بسته و عده ای را که منتسب به شمایند، دستگیر و زندانی کرده است. آیا اگردرآینده نیز توجهی به خواست های شما نشود و راه برای هرگونه سربرآوردنِ شمایان بسته گردد، سربه کجا خواهید کوفت؟ واساسا چه خواهید کرد؟
سه :
مشکلات جاری کشور، تنها نه از آن روی است که رییس جمهورها و دولت های ما قابلیت اداره ی کشور را، و اهلیت برطرف سازی موانع پیش روی را نداشته و ندارند، و نه به این دلیل که مجلسیان ما به مذلت اطاعت بی چون وچرا در افتاده اند و شآنِ نمایندگی خود را با بُزدلی های مشمئز کننده ی خویش به حقارتی تاریخی دچارساخته اند، و نه به این خاطر که دستگاه قضایی ما مته به مغزعدالت و انصاف فرو می بَرَد و پوست از تن آداب داد گستری می دَرَد، بل به این دلیل که بر این مُلک، تفکرِ ناشی از فقاهتِ فربه، وفقاهتِ میان تهیِ منفک از درد و داغ مردم حاکم است. فقاهتی که با همه ی پویایی و عرض و طول و دارایی اش، از درک واقعیت ها وحساسیت های داخلی و بین المللی عاجز است و برای بسیاری از مختصات جامعه، طرح وبرنامه و جایگزینی ندارد و ناگزیر روی به بایدها و نبایدها و حلال است و حرام است های منجمد تاریخی می برد و راه تنفس نسل ها را برمی بندد.
با اعتنا به این مهم، خود شما با همان لباسی که برتن دارید و بسیار نیز برازنده ی جناب شماست، درهمین گردونه ی حجة الاسلامی صاحب وجاهت اید. با فرض این محال که همه ی اختیارات کشور را دو دستی تقدیم شما کنند و دست شما را برای هر تغییر و اصلاحِ دلخواه وا بگذارند، با این بن بست های پشتاپشتِ فقاهتی چه خواهید کرد؟ مگر یک حجة الاسلام می تواند آن سوتر از دایره ی فقهی که می خواهد با بلندگوی “حلال است و حرام است” با مردمان متعجب دنیا دیالوگ برقرار کند، به حیثیات حتمیِ بشری بیاندیشد؟ یک نگاهی به فاصله ی نجومی میان این سال های کشور بختک زده ی ما با دیگرانی چون کره ی جنوبی ومالزی و همین امارات و ترکیه ی همجوارمان بیندازید!
ما از فقه بخاطر قرن ها کارآیی اش در آراستگیِ فکریِ پدران و مادرانمان تشکرمی کنیم. اکنون آیا وقت آن نرسیده است که فقاهت، برای نفس کشیدن و زنده ماندن، پنجره ها و دروازه های تازه ای را به روی خود بگشاید و از همزیستی با سایر نحله های فکری و اجتماعی نهراسد؟
چهار:
برای برون رفت از مخمصه هایی که گرفتار آنیم، پیشنهاد داده اید که دو سوی ماجراهای اخیر، چه حاکمیت، وچه آنانی که به هرشکل آسیب دیده اند، از حق خود گذشت کنند و مطالبات خود را نادیده بگیرند تا دعوایی اگر هست خاتمه پذیرد. یعنی حاکمیت، زندانیان حادثه های اخیر را آزاد سازد و از دستگیری وزندانی کردن خاطیان – به گمانِ خود – گذشت کند، و آسیب دیدگان نیز خون فرزندان وماهها حبسِ بی دلیلِ عزیزانشان را نادیده بگیرند. پرسش من با عملی شدن این آرزوی سطحی ، شکل می گیرد. این که : روز بعد ازاین گذشت دوجانبه، آیا چگونه خواهد بود؟ اگر یک جوانِ باز آمده از زندان، مجددا ازدزدی های جاری شخص رییس دولت و معاون اولش بگوید و بنویسد و دردانشگاهِ خود همین ها را برملا کند، باز آیا گرفتار داغ ودرفش خواهد شد یا نه؟
بعد از این گذشت دوجانبه آیا دستگاه قضایی، به چهره ی انصاف و عدل خواهد نگریست یا همچنان لباس مضحکه برتن عدالت خواهد پوشاند؟ یا نمایندگان مجلس به یاد عهدی که با مردم و خدای خویش بسته اند خواهند افتاد و ازهیچ کس فرمان نخواهند پذیرفت و از احدالناسی نیز نخواهند هراسید؟ آیا آقایان جنتی وخاتمی و علم الهدی، با فهم، و با لبخند آشتی خواهند کرد؟ آیا سپاه، ازلقمه های چرب وشیرینی که بلعیده و می بلعد دست خواهد شست؟ آیا مراجع و امامان جمعه و روحانیانِ دخالت گر، برای نخستین بارهم که شده مسئولیت دخالت های ویرانگرخود را خواهند پذیرفت؟ آیا منصب های کلیدی کشور از چنگ بی عرضه ها و پوک مغزان به در خواهد رفت؟ آیا کسی برای مردم و خواست ها و افکارشان تره خُرد خواهد کرد و مثلا به مردم گزارش خواهد داد که چه مقدار از پولشان صرف بقای بشاراسد قاتل گردیده و می گردد؟
پنج :
شما دراعتراض به حبس آقایان موسوی و کروبی وهمسرانشان، هراز گاه به پراندن یکی دوشعاربدون پشتوانه بسنده کرده اید. آنان داخل زندان اند و شما درزندانی دیگر. بیرون مانده اید که چه؟ بیایید و درخواست کنید تا شما را به جایگاه والای حبس داخل کنند تا سهم شما در این معرکه ی تلخکامی، طعمی از ” درکنار مردم بودن” باشد. منظور من از این مردم، حداقل بیست میلیون نفری است که خود و خانواده هایشان به رویه های جاری حاکمیت “نه” گفته اند و شخصیتشان به دمِ دستی ترین وجه ممکن چوب خورده و تحقیر شده است.
پرسش پنجم من این است :چرا شما در زندان نیستید؟ ظاهراَ با آن همه نسبت جاسوسی و براندازی و فحش های وقیح کیهانی، شما برای زندانی شدن اولویت داشته اید. حاکمیت، درشما چه دیده که بیرون ماندن شما را به صلاح خود دانسته است؟ بیرون مانده اید تا این بیست میلیون نفر سرگشته را رهبری کنید؟ تا جنبش سبز که نه، تا اصلاحات مالوفِ تان بدون سرنباشد؟ تا برای برآمدن و برکرسی نشستن خود و دوستانتان، مردم را به صحنه آورید؟ آیا مواضع نرم شما به این خاطر نیست که در بیرون بمانید و به گمان خود این آشفتگی ها را سامان دهید؟ آیا کشتن جوانان مردم و ضرب و شتم وحشیانه ی مردم ودستگیری ها و حبس های توام با شکنجه و تهدید و رعب و وحشت، شما را به وادی ترس درنیانداخته است؟ تاهمان گونه بگویید و موضع بگیرید که حاکمیت خواهان آن است؟
شش :
انتخابات در پیش است. حاکمیت احتمالا برای تنها نماندن خود، به شما بها خواهد داد. واحتمالا بسیاری از زندانیان سیاسی را آزاد خواهد کرد. واحتمالا وعده های خنده دارخواهد داد. واحتمالا تنگناهای عهد قجریِ خود را از اطراف آقایان موسوی وکروبی و همسرانشان برخواهد چید. تا مگر مردمان قهرکرده را بار دیگر برسرسفره ی نظامی که سرتاسر قامتش به آلودگی های رنگارنگ مزین شده، ترغیب کند.
شما نیز احتمالاً بارواج همین وعده های خنده دار- همانها که جزیی از کلِ خواسته های مردم است – به صحنه ی انتخابات بازخواهید رفت. و مردم را برای حضوری دوباره به صحنه دعوت خواهید فرمود. پرسش من این است: چه تضمینی برای صحت انتخاباتی که برسر خود کارآزمودگانی چون شیخ احمد جنتی دارد؟ اگر دوستان شما به مجلس راه یافتند، درآن مجلسِ گِل گرفته، قراراست برکدام حقوق متلاشی شده ی مردم اصرار ورزند؟ مثلا دوستان شما در مجلس، این توانایی و این بضاعت را دارند که سپاه را از اسکله های قاچاق و هزار هزار فرصتی که فروبلعیده، به پادگانها باز بَرَند؟
هفت :
حاکمیت ما برای بقای بشار اسد قاتل، هزینه ی فراوانی متحمل شده است. از این پس نیز متحمل خواهد شد. به چین و روسیه، پول و وعده و امتیازات هنگفتی خواهد پرداخت تا مگردرشورای امنیت سازمان ملل، هوای رژیم رفتنی بشار اسد را داشته باشند. داستان حمایت بی دریغ ما از بشار اسد، کاملا به قمار انرژی هسته ای خودمان شبیه است. قماری که از جیب ما میلیاردها دلار بدر بُرد و برای ما جز تحقیر و ورشکستگی هیچ نگذاشت.
عجبا که این روزها رییس جمهور نامتعادل ما و قلچماقانِ شعارگوی هسته ای ما، سکوت اختیارکرده اند و دیگراز حقوق مضمحل شده ی هسته ای ما سخن نمی گویند و مردم عوام ما را به تکرار شعارهای طنز خود تحریک نمی کنند.
ما به همین خاطر، و به دلیل بی کفایتی های مستمر مسئولانمان، به آغوش تحریم های بین المللی درافتاده ایم. تحریم هایی که ما با سماجتی به بزرگی بلاهت، از آنان عبور می کنیم و مثل یک جاهل کتک خورده، به صورت کبود خود اشاره می کنیم و به همه می گوییم : “چنان محکم با صورتم به مشتش کوفتم که صورت خودم کبود شد”. این تحریم ها، سرمایه های این مردم بختک زده را به تاراج می برند و روز به روز ما را به تنگناهای بین المللی در می اندازند. پرسش پایانی من این است : به فرض، شما رییس جمهور، شما رییس مجلس، شما همه ی مجلس، با داستان بشار اسد و لبنان و حزب الله و اسراییل و داستان انرژی هسته ای وتحریم ها چه می کنید؟
با امتنان و سپاس :محمد نوری زاد پانزدهم شهریور سال نود
رهبرگرامی
این هفت پرسش، گرچه روی سخن با جناب خاتمی دارند اما مصرانه از ما و شما نیز پاسخ می طلبند. مباد از این روی که: ” وقتی خود مردم برای ما، جز بوقت رآی دادن و جز برای دمِ توپ صاحب شآن ومنزلتی نیستند، ما را چه به پرسش هایشان؟ “، همچنان شنودنِ ابهام ها و پرسش ها و خواست هایشان را به هیچ بگیریم؟
شما را به خدایی که بدو ایمان دارید، به ما بفرمایید: چرا مردمِ ما نباید این خاصیت و این ارزش و این وجاهت را داشته باشند که از شما بپرسند: چرا؟ اساساً مگردلیلِ برپایی و برقراریِ مجلس خبرگان، همین پرسش از رهبری نبوده ونیست؟ اگربله، پس با اعتنا به کدامین آموزه ی انسانی و شیعی وقانونی، تا کنون یک نماینده، یک بار، آری یک بار، شهامت این را نیافته است که از شما بابت این همه مسئولیتی که به عهده دارید، یک ” چرا ” ی مختصر بپرسد؟
از همان سنین جوانی برزبانِ ما و شما نشانده اند: “پیش از آنکه به حساب شما رسیدگی کنند، خود به حسابِ خودتان رسیدگی کنید”. ستونِ محوریِ این سخن، بر”حقّ الناس” استوار است. یعنی آهای مردم، بگردید و هرکجا رشته ای ازحقوق تباه شده یافتید که یک سرش خود شمایید و سردیگرش دیگران، درهمین فرصت باقی مانده و پیش از ورود به عرصه ی حساب و کتاب، به واکاویِ و اعاده ی این حقوق تباه شده همت کنید. که اگربه طلبکاریِ مردم اعتنا نکنید، عدلِ جاریِ خدا، هم دنیایتان را و هم آخرتتان را برسرتان خواهد کوفت.
من صمیمانه و البته قاطعانه با صدای بلند اعلام می کنم: ” رهبرا، ما حقوق تباه شده بسیار داریم. بیایید و پیش از کوچ به دیاری که چهارستونش برعدلِ حتمیِ خدا بنا شده، به طلبِ ما رسیدگی کنید. که اگر از طلب ها و پرسش های ما رو بگردانید وما را طبق شرع و عرف و قانون همین جمهوری اسلامی راضی و توجیه نکنید، ما مردمان این زمانیِ ایران، وحتماً نسل های آینده ی این سرزمین، وزنِ سنگینِ طلبکاری خود را بر ترازوی سنت های حتمیِ هستی خواهیم نهاد. و شما نیک تر از همه ی ما می دانید که این وزن سنگینی که ما برشانه ی سنت های حتمی هستی می نهیم، با جناب شما چه خواهد کرد!
…..اکنون مثنوی آتش در نیستان، با غریوِ پرسوزِ خواننده ی خوب ما، وخاکستری که از نی های پرادعا ومیان تهی بجای مانده، پایان یافته است. درشیراز از اتومبیلِ خود پیاده می شوم و به دیدار مردی می روم که یکی از چند منبر زنده ی این کشور پهناور متعلق به اوست. جناب آیت الله سید علی محمد دستغیب. سپاهیان و بسیجیان و طلاب کفن پوشی که به پای تمامی منبرها و تریبون ها قفل بسته اند، خانه ی این پیرمرد را به سنگ بستند تا مگر این منبر زنده را نیز به جمع هزار هزار منبر افسرده و مرده وخاک برسرِ کشورمان بیفزایند. هنوزآثار سیاهیِ آتش و رنگ و ننگ در اطراف ساختمان محقر او هویداست. پیش می روم و برگونه های آزادگیِ او بوسه می زنم. و از وی بخاطر این که برای روفتنِ تاریکی، خود را به اشتعال انداخته و این تنها چراغ انسانی و ایمانی را دراین سوی سرزمینمان روشن نگاه داشته تشکر می کنم.
ساعتی بعد در کنار مزار حضرت حافظ ایستاده ام. به نیت این که پایان کار ما بکجا خواهد انجامید دست به تفآل می برم و دیوان شورانگیز او را می گشایم. شوراین غزل به جانم می دود: درازل پرتو حسنت زتجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد……..تا جایی که می سراید: مدعی خواست که آید به تماشا گه راز/ دست غیب آمد و برسینه ی نامحرم زد. شباهنگام بود که من به راز این سخن حضرت حافظ پی بردم و دانستم او چرا در قرن های دور، واژه ی ” دست غیب “ را در این غزل بی نظیر خود جای داده است.
واما سخن پایانی من،
نه طبق قوانین کشورهای فهیم دنیا، و نه حتی طبق قوانین کشورهای همجوارما، که طبق قانون جمهوری اسلامی خودمان ایران، شخص رهبر، بلحاظ فردی و حقوقی، هیچ تفاوتی، آری هیچ تفاوتی، آری هیچ تفاوتی، با سایر مردم ندارد. شوربختانه اما آن سوتر از قانونی که در این مُلک به شوخی بَدَل شده، جناب شما بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار، آری بسیار، با سایر مردم ایران تفاوت دارید. و این، اولین حقّ الناسی است که ما ایرانیان از جناب شما طلبکاریم. آیا پیش از آنکه به حسابتان رسیدگی کنند، به حساب خودتان رسیدگی خواهید فرمود؟
بدرود تا جمعه ی آینده
با احترام و ادب: محمد نوری زاد جمعه بیست و هفتم آبان سال نود