دادخواست برای آزادی فوری و بی قید و شرط مادران پارک لاله
(مادران عزادار ایران)
ژیلا ترمسی (مهدویان) و اکرم زینالی (نقابی)
(مادران عزادار ایران)
ژیلا ترمسی (مهدویان) و اکرم زینالی (نقابی)
اخبار روز:
نقض بی شمار موارد حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران مسئله ای است که خصوصاَ پس از سرکوبهای وحشیانه بدنبال انتخابات مخدوش ریاست جمهوری سال 1388 هرروزه توجه بیشتری از وجدانهای بیدار را در جهان به خود معطوف ساخته است؛ از جمله اعدامهای گسترده ، زندان و شکنجه مخالفان سیاسی و دگراندیش، دستگبری فعالین حقوق بشر، روزنامه نگاران،... و حتی وکلای آنان. اینک در پی این همه ظلم و بیدادگری، حکومت جمهوری اسلامی سرکوبها و فشار های داخلی خود را به آنجا رسانده که حتی" مادران عزادارایران" (مادران پارک لاله) راکه به طرق قانونی و مسالمت آمیز به دادخواهی از فرزندان خود برخاسته اند، به بندمی کشد. مادرانی که در مقابل کشتار های بیرحمانه ، زندانی، شکنجه شدن و ناپدید شدن فرزندانشان عدالت را طلب می کنند، اینک پاسخشان میله های زندان است!
شنبه17 مهر1389( نهم اکتبر 2010) دو تن از این مادران ژیلا ترمسی و اکرم زینالی به همراه دختران جوانشان به طور همزمان در خانه های خود مورد یورش مأموران حکومتی قرار گرفته و بازداشت شدند. گرچه پس از 12 روز دختران آنان که حتی سابقه هیچگونه فعالیت حقوق بشری نیز نداشتند به قید کفالت آزاد شدند، اما این مادران همچنان با اتهامات واهی در زندان به سر می برند. خانواده های آنان نیز شدیداَ تهدید شده، تحت فشار هستند که هیچ گونه تماسی با خبرگزاری ها و دیگر مراجع نداشته باشند.
خانم ژیلا ترمسی مادری است که یکسال حبس و شکنجه ء پسر 19 ساله اش ،حسام ، آرام و قرار را از او و خانواده اش گرفته بود و مدت ها در پشت دیوار های زندان اوین همراه با دیگر مادران بست نشسته بود. حسام ترمسی که به دنبال دستگیری در اعتراضات سال گذشته مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، پس از یکسال تازه از زندان آزاده شده بود ،بلافاصله پس از آزادی، به منظور تهدید به سکوت، مورد حمله عوامل لباس شخصی حکومتی قرار گرفت و با ضرب چاقوی زهرآ گین شدیداَ مسموم و بیمار شد.
نیز خانم اکرم زینالی، مادر دیگر دربند ، مادر سعید زینالی است که یازده سال پیش در پی نا آرامی های دانشگاه پسر 21 ساله دانشجویش را در مقابل چشمان او و خانواده اش در منزل بازداشت کردند و سالها جستجو ومراجعه وی را به مراجع قانونی گوناگون برای یافتن فرزند ناپدید شده اش بی پاسخ گذاشتند.
تنها"جرم" این مادران آن است که علیرغم تمام زخمهایی که خود بر دل داشتند در کنار دیگر "مادران عزادار ایران" (مادران پارک لاله ) که به صورتی خود جوش گرد هم آمده بودند پرچمدارعدالت ، و آزادی بودند.
"جرم" این مادران آن است که دست در دست دیگر مادران ستم رفته ایران با حمل عکس فرزندان خود و شاخه گلی یا شمعی، هرهفته در پارک لاله ، پشت زندانها و یا در گورستانها با سکوت در کنار یکدیگر جمع می شدند تا ضمن دادخواهی برای فرزندان خود خواستار آزادی کلیه زندانیان سیاسی، لغو احکام اعدام، و شناسایی مسئولین قتل ها و شکنجه های تمامی سی و یک سال گذشته شوند . .
بدیهی است حکومت جمهوری اسلامی برای توجیه به زندان افکندن و فشار روز افزون خود به این مادران دادخواه جز افترا زنی و ارتباط دادن آنان به صورت کذب با سازمانهای سیاسی دیگر و گاهاَ دارای مشی خشونت ورز، چاره ای ندارد.
مادران پارک لاله (مادران عزادار) طی اطلاعیه ای دستگیری دو تن از همراهان خود اکرم زینالی وژیلا ترمسی را شدیداَ محکوم نموده اند و اینگونه شایعه پراکنی ها را توطئه ای اعلام می کنند برای پرونده سازی و توجیه سر کوب هر حرکت حق طلبانه. آنان تصریح می کنند" از آنجا که این مادران خواستههایی مدنی دارند، طبیعتاً نمی توانند و نمیخواهند با هیچ سازمان سیاسی در ارتباط باشند. بنابراین اتهامهای وارده به مادران با روح حرکت مسالمتآمیز و مدنی مادران در تضاد است و به بند کشیدن و مورد اذیت و آزار قرار دادن خانوادهها، تعرض به حقوق اولیه تمامی انسانها و نقض آشکار حقوق مدنی و شهروندی افراد است. "
ما امضا کنندگان این دادخواست از تمامی وجدانهای بیدار جهان تقاضاداریم تا دستگیری این دو مادر، ژیلا ترمسی( مهدویان) و اکرم زینالی (نقابی)، را محکوم کنند و اعلام می کنیم همراه با مادران دردمند و حق طلب ایران خواهان رعایت موازین حقوق بشر در ایران و هم چنین خواستار آزادی فوری و بی قید شرط این مادران باشیم.
جمعی از مادران پارک لاله (مادران عزادار ایران )
گروه حامیان مادران پارک لاله – اسلو /گروه حامیان مادران پارک لاله – ایتالیا//گروه حامیان مادران پارک لاله – بن /گروه حامیان مادران پارک لاله– دورتموند /گروه حامیان مادران پارک لاله–فرانکفورت/گروه حامیان مادران پارک لاله - کلن /گروه حامیان مادران پارک لاله – لندن /گروه حامیان مادران پارک لاله – لوس انجلس (وللی)/ حامیان مادران عزادار - لوس آنجلس (سانتا مونیکا) /گروه حامیان مادران پارک لاله – وین/گروه حامیان مادران پارک لاله – هامبورگ
به همراه امضا کنندگان زیر: :
adriana flauto/aisan afschar/Aliebrahimi/Ana Maria Reyes Montano/Arta Parsiyan/Birgit Moxter/Bob Hatami/Bruno Cazauran/Catherine Avak/cazauran Bruno/chanel sarhangi/Cyrus Kamrava/Daniel Zeinali/Donatella Mendolicchio/Elisabeth Scott/Elisabeth Scott/Genevieve Bailey/Gertrud Samjeske/Gunnel Hinrichsen/Helmut N. Gabel/hemn seyedi/J. Vadovic/jacqueline Hobert/Jamileh Kalmijn/Janet Abdollahi/jeannette hanna /Jens Grünberg/John S. Burke/Kamal Aras/karin atashak/Karin Friend/Kathleen Holmes/Kerstin Kirschner /Marco Curatolo/Mariacarmela Ribecco/Merze Javanmard/Monika Miller/Nathalie Roche/Peter Marburger/Petra Plötz/ray haye/ray safar/Roman Baryalay/Samjeske Gertrud/shak sher/Sherry Jam/Sonja Jo/soran rashi/Steinar Strandheim/Steve Moralee/susan navissi/sylvie sevigny/uli vsanden/Ulrike Hasselbecher/Waana Kaneschka
آ . افشین جم/آ. ناظرین/آبتین زینالی/آذر محلوجیان/آذر منصوری/آذر مهرابی/آراز م.فانی/آرام ملکشاه/آرزو آزادی/آزاد کردی/آزاد مرادیان/آزاده دواچی/آزرم نوروزی/آزیتا رضوان/آزیتا کیانی/آناهیتا اخوان/آناهیتا رحمانی/آینده آزاد/آیدا ابروفراخ/آیدا سعادت/ابراهیم سبزواری/احمد اندریاری/احمد ثوابی/احمد سزاوار/اردوان نعیمی/ارزو حسینی/اصغر آهنین/اصغر ایزدی/اصغر برزو/اعظم اشراقی/اعظم قریشی/اعظم مظاهری/اقبال اقبالی/اقدس چرونده/اکبر حقیقی/اکرم آزادطلب/اکرم ابویی/اکرم خانلالقلو/اکرم محمدی/اکرم موسوی/البرز سعیدی/الهام قیطانچی/الهه مشعوف/الیزا آذرلی/امید کوهی/امیر خواجه اولیا/امیر رشیدی/انسیه سلمانی/انور میرستاری /ایدا ابروفراخ
بابک عظیمی/بانو ایرانی/بلال مرادویسی/بهارا بهروان/بهاره شرقی/بهرام آبتین /بهرام امامی/بهرام نعیمی/بهروز سوران/بیژن افشار/بیژن پیرزاده/پدرام رضازاده/پرتو نوری علا/پرویز مختاری/پروین ابراهیم زاده/پروین اردلانپروین پرتویی/پروین پیروزی/پروین ذبیحی/پری خشنود/پریچهر نعمانی/پریسا ابوالقاسمی/پوران رضایتی/پوری صدیق/پویا عزیزی / تقی ممکن/توران ناظمی /ثریا سبزواری/ثریا عامری/ثریا مانی /جاوید پاینده/جاوید صحرایی/جلیل بهار/جمال نجاری/جمشید اسدی/جمیله ناهید/جمیله نیرومندی/جواد تعالی/جواد قاسمی/حامد انصاری/حجت کسرائیان/حسام همدانی/حسن جعفری/حسن نایب هاشم/حسین علوی/حسین نقی پور/حسین والا منش/حمید روشن/حمید بی ازار/حمید حمیدی/حمیده نظامی/حمیلا نیسگیللی/خدیجه مقدم /خسرو تجربه کار/خسرو رحیمی/خسرو زمانی/خسرو گلستانی /داریوش مجلسی/داریوش مظاهری/راضی رضوی/راضیه ابراهیم زاده/راما هاشمی علیا/رامین امن گستر /رامین نیکو/ربابه لقیمی/رحمان جوانمردی/رخشنده حسین پور/رضا بی شتاب/رضا چرندابی/رضا سجادیان/رضا صالح/رضا کاویانی/رضا کریمی/رضا هیوا/رضوان مقدم/راضیه اکبرقلی/رها گوهری /روحی شفیعی/روز معصومی/روزین شریفی/روشنک استرکی/روشنک حمیدی/رویا ایرانی/رویا تیموری /زرین شقاقی/زهره اسدپور/زویا اسکندریان/زیبا شکیب/زینب پیغمبرزاده/زینب قار اویسکی/زینب قاسمی/زینت تربیتی / ژاله حریری/ژاله سحر خیز/ژیلا گلعنبر/ژیلا مهدی پناه / سارا آذرلی/سارا اسمی زاده/سارا زارع/ساسان امجدی/سام فاضل /ستاره هاشمی/سرور صاحبی/سعید جلالی فر/سمیرا پوراندخت/سمیه رشیدی/ سوده سلطانراده/سوسن طهماسبی/سوسن فدایی/ سوسن محمدخانی غیاثوند/سوسن میلانی/سوسن نویسی/سوفیا صدیق پور/سولماز ایکدر/سیامک حیدری/سیامک سهراب منش/ سیاوش جلیلی/ سیاوش چگنی/ سیاوش کوهرنگ/ سیروان جلال/ سیروس رزاقی پور/ سیما دینی/ سیمین نصیری/سینا حشمتی / شبنم اسداللهی/شعله زمینی/شکوفه امیری/شکوفه کاوانی/شمس تولایی/شهاب الدین شیخی/شهرام بنی هاشمی/شهرام تهرانی /شهرزاد آل داود/
نقض بی شمار موارد حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران مسئله ای است که خصوصاَ پس از سرکوبهای وحشیانه بدنبال انتخابات مخدوش ریاست جمهوری سال 1388 هرروزه توجه بیشتری از وجدانهای بیدار را در جهان به خود معطوف ساخته است؛ از جمله اعدامهای گسترده ، زندان و شکنجه مخالفان سیاسی و دگراندیش، دستگبری فعالین حقوق بشر، روزنامه نگاران،... و حتی وکلای آنان. اینک در پی این همه ظلم و بیدادگری، حکومت جمهوری اسلامی سرکوبها و فشار های داخلی خود را به آنجا رسانده که حتی" مادران عزادارایران" (مادران پارک لاله) راکه به طرق قانونی و مسالمت آمیز به دادخواهی از فرزندان خود برخاسته اند، به بندمی کشد. مادرانی که در مقابل کشتار های بیرحمانه ، زندانی، شکنجه شدن و ناپدید شدن فرزندانشان عدالت را طلب می کنند، اینک پاسخشان میله های زندان است!
شنبه17 مهر1389( نهم اکتبر 2010) دو تن از این مادران ژیلا ترمسی و اکرم زینالی به همراه دختران جوانشان به طور همزمان در خانه های خود مورد یورش مأموران حکومتی قرار گرفته و بازداشت شدند. گرچه پس از 12 روز دختران آنان که حتی سابقه هیچگونه فعالیت حقوق بشری نیز نداشتند به قید کفالت آزاد شدند، اما این مادران همچنان با اتهامات واهی در زندان به سر می برند. خانواده های آنان نیز شدیداَ تهدید شده، تحت فشار هستند که هیچ گونه تماسی با خبرگزاری ها و دیگر مراجع نداشته باشند.
خانم ژیلا ترمسی مادری است که یکسال حبس و شکنجه ء پسر 19 ساله اش ،حسام ، آرام و قرار را از او و خانواده اش گرفته بود و مدت ها در پشت دیوار های زندان اوین همراه با دیگر مادران بست نشسته بود. حسام ترمسی که به دنبال دستگیری در اعتراضات سال گذشته مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، پس از یکسال تازه از زندان آزاده شده بود ،بلافاصله پس از آزادی، به منظور تهدید به سکوت، مورد حمله عوامل لباس شخصی حکومتی قرار گرفت و با ضرب چاقوی زهرآ گین شدیداَ مسموم و بیمار شد.
نیز خانم اکرم زینالی، مادر دیگر دربند ، مادر سعید زینالی است که یازده سال پیش در پی نا آرامی های دانشگاه پسر 21 ساله دانشجویش را در مقابل چشمان او و خانواده اش در منزل بازداشت کردند و سالها جستجو ومراجعه وی را به مراجع قانونی گوناگون برای یافتن فرزند ناپدید شده اش بی پاسخ گذاشتند.
تنها"جرم" این مادران آن است که علیرغم تمام زخمهایی که خود بر دل داشتند در کنار دیگر "مادران عزادار ایران" (مادران پارک لاله ) که به صورتی خود جوش گرد هم آمده بودند پرچمدارعدالت ، و آزادی بودند.
"جرم" این مادران آن است که دست در دست دیگر مادران ستم رفته ایران با حمل عکس فرزندان خود و شاخه گلی یا شمعی، هرهفته در پارک لاله ، پشت زندانها و یا در گورستانها با سکوت در کنار یکدیگر جمع می شدند تا ضمن دادخواهی برای فرزندان خود خواستار آزادی کلیه زندانیان سیاسی، لغو احکام اعدام، و شناسایی مسئولین قتل ها و شکنجه های تمامی سی و یک سال گذشته شوند . .
بدیهی است حکومت جمهوری اسلامی برای توجیه به زندان افکندن و فشار روز افزون خود به این مادران دادخواه جز افترا زنی و ارتباط دادن آنان به صورت کذب با سازمانهای سیاسی دیگر و گاهاَ دارای مشی خشونت ورز، چاره ای ندارد.
مادران پارک لاله (مادران عزادار) طی اطلاعیه ای دستگیری دو تن از همراهان خود اکرم زینالی وژیلا ترمسی را شدیداَ محکوم نموده اند و اینگونه شایعه پراکنی ها را توطئه ای اعلام می کنند برای پرونده سازی و توجیه سر کوب هر حرکت حق طلبانه. آنان تصریح می کنند" از آنجا که این مادران خواستههایی مدنی دارند، طبیعتاً نمی توانند و نمیخواهند با هیچ سازمان سیاسی در ارتباط باشند. بنابراین اتهامهای وارده به مادران با روح حرکت مسالمتآمیز و مدنی مادران در تضاد است و به بند کشیدن و مورد اذیت و آزار قرار دادن خانوادهها، تعرض به حقوق اولیه تمامی انسانها و نقض آشکار حقوق مدنی و شهروندی افراد است. "
ما امضا کنندگان این دادخواست از تمامی وجدانهای بیدار جهان تقاضاداریم تا دستگیری این دو مادر، ژیلا ترمسی( مهدویان) و اکرم زینالی (نقابی)، را محکوم کنند و اعلام می کنیم همراه با مادران دردمند و حق طلب ایران خواهان رعایت موازین حقوق بشر در ایران و هم چنین خواستار آزادی فوری و بی قید شرط این مادران باشیم.
جمعی از مادران پارک لاله (مادران عزادار ایران )
گروه حامیان مادران پارک لاله – اسلو /گروه حامیان مادران پارک لاله – ایتالیا//گروه حامیان مادران پارک لاله – بن /گروه حامیان مادران پارک لاله– دورتموند /گروه حامیان مادران پارک لاله–فرانکفورت/گروه حامیان مادران پارک لاله - کلن /گروه حامیان مادران پارک لاله – لندن /گروه حامیان مادران پارک لاله – لوس انجلس (وللی)/ حامیان مادران عزادار - لوس آنجلس (سانتا مونیکا) /گروه حامیان مادران پارک لاله – وین/گروه حامیان مادران پارک لاله – هامبورگ
به همراه امضا کنندگان زیر: :
adriana flauto/aisan afschar/Aliebrahimi/Ana Maria Reyes Montano/Arta Parsiyan/Birgit Moxter/Bob Hatami/Bruno Cazauran/Catherine Avak/cazauran Bruno/chanel sarhangi/Cyrus Kamrava/Daniel Zeinali/Donatella Mendolicchio/Elisabeth Scott/Elisabeth Scott/Genevieve Bailey/Gertrud Samjeske/Gunnel Hinrichsen/Helmut N. Gabel/hemn seyedi/J. Vadovic/jacqueline Hobert/Jamileh Kalmijn/Janet Abdollahi/jeannette hanna /Jens Grünberg/John S. Burke/Kamal Aras/karin atashak/Karin Friend/Kathleen Holmes/Kerstin Kirschner /Marco Curatolo/Mariacarmela Ribecco/Merze Javanmard/Monika Miller/Nathalie Roche/Peter Marburger/Petra Plötz/ray haye/ray safar/Roman Baryalay/Samjeske Gertrud/shak sher/Sherry Jam/Sonja Jo/soran rashi/Steinar Strandheim/Steve Moralee/susan navissi/sylvie sevigny/uli vsanden/Ulrike Hasselbecher/Waana Kaneschka
آ . افشین جم/آ. ناظرین/آبتین زینالی/آذر محلوجیان/آذر منصوری/آذر مهرابی/آراز م.فانی/آرام ملکشاه/آرزو آزادی/آزاد کردی/آزاد مرادیان/آزاده دواچی/آزرم نوروزی/آزیتا رضوان/آزیتا کیانی/آناهیتا اخوان/آناهیتا رحمانی/آینده آزاد/آیدا ابروفراخ/آیدا سعادت/ابراهیم سبزواری/احمد اندریاری/احمد ثوابی/احمد سزاوار/اردوان نعیمی/ارزو حسینی/اصغر آهنین/اصغر ایزدی/اصغر برزو/اعظم اشراقی/اعظم قریشی/اعظم مظاهری/اقبال اقبالی/اقدس چرونده/اکبر حقیقی/اکرم آزادطلب/اکرم ابویی/اکرم خانلالقلو/اکرم محمدی/اکرم موسوی/البرز سعیدی/الهام قیطانچی/الهه مشعوف/الیزا آذرلی/امید کوهی/امیر خواجه اولیا/امیر رشیدی/انسیه سلمانی/انور میرستاری /ایدا ابروفراخ
بابک عظیمی/بانو ایرانی/بلال مرادویسی/بهارا بهروان/بهاره شرقی/بهرام آبتین /بهرام امامی/بهرام نعیمی/بهروز سوران/بیژن افشار/بیژن پیرزاده/پدرام رضازاده/پرتو نوری علا/پرویز مختاری/پروین ابراهیم زاده/پروین اردلانپروین پرتویی/پروین پیروزی/پروین ذبیحی/پری خشنود/پریچهر نعمانی/پریسا ابوالقاسمی/پوران رضایتی/پوری صدیق/پویا عزیزی / تقی ممکن/توران ناظمی /ثریا سبزواری/ثریا عامری/ثریا مانی /جاوید پاینده/جاوید صحرایی/جلیل بهار/جمال نجاری/جمشید اسدی/جمیله ناهید/جمیله نیرومندی/جواد تعالی/جواد قاسمی/حامد انصاری/حجت کسرائیان/حسام همدانی/حسن جعفری/حسن نایب هاشم/حسین علوی/حسین نقی پور/حسین والا منش/حمید روشن/حمید بی ازار/حمید حمیدی/حمیده نظامی/حمیلا نیسگیللی/خدیجه مقدم /خسرو تجربه کار/خسرو رحیمی/خسرو زمانی/خسرو گلستانی /داریوش مجلسی/داریوش مظاهری/راضی رضوی/راضیه ابراهیم زاده/راما هاشمی علیا/رامین امن گستر /رامین نیکو/ربابه لقیمی/رحمان جوانمردی/رخشنده حسین پور/رضا بی شتاب/رضا چرندابی/رضا سجادیان/رضا صالح/رضا کاویانی/رضا کریمی/رضا هیوا/رضوان مقدم/راضیه اکبرقلی/رها گوهری /روحی شفیعی/روز معصومی/روزین شریفی/روشنک استرکی/روشنک حمیدی/رویا ایرانی/رویا تیموری /زرین شقاقی/زهره اسدپور/زویا اسکندریان/زیبا شکیب/زینب پیغمبرزاده/زینب قار اویسکی/زینب قاسمی/زینت تربیتی / ژاله حریری/ژاله سحر خیز/ژیلا گلعنبر/ژیلا مهدی پناه / سارا آذرلی/سارا اسمی زاده/سارا زارع/ساسان امجدی/سام فاضل /ستاره هاشمی/سرور صاحبی/سعید جلالی فر/سمیرا پوراندخت/سمیه رشیدی/ سوده سلطانراده/سوسن طهماسبی/سوسن فدایی/ سوسن محمدخانی غیاثوند/سوسن میلانی/سوسن نویسی/سوفیا صدیق پور/سولماز ایکدر/سیامک حیدری/سیامک سهراب منش/ سیاوش جلیلی/ سیاوش چگنی/ سیاوش کوهرنگ/ سیروان جلال/ سیروس رزاقی پور/ سیما دینی/ سیمین نصیری/سینا حشمتی / شبنم اسداللهی/شعله زمینی/شکوفه امیری/شکوفه کاوانی/شمس تولایی/شهاب الدین شیخی/شهرام بنی هاشمی/شهرام تهرانی /شهرزاد آل داود/
شهره محبی/ شهزاد کلاهی/ شهلا آبغاری/ شهلا انتصاری/ شهلا بهاردوست/ شهلا دباغی/ شهلا شفیق/شهلا صادقی/ شهلا فیضی/
شهناز بیات/ شهناز مرتب/شهین نوائی/ شیرین اردلان/ شیرکو جهانی اصل/ شیرین دخت دقیقیان/ شیرین فامیلی/ شیلا مصطفی زاده/
شیوا امین پور/شیوا نوجو صاعقه امانی/صباح نصری/صبرا رضایی/صبری نجفی/صحر صنیعی/صدیقه مقدم/صفا مرادی/طاهره خرمی/طلعت تقی نیا/طیبه اسدی /عارف نادری/عاطفه جعفری/عباس اکرمی/عباس رحیمیان/عباس فتاح/عباس مظاهری/عزیز کرم لو/عسگر آهنین/عسل اخوان/عفت ماهباز/علی ابراهیمی/علی اکبر خسروشاهی/علی پورنقوی/علی رنجبر/علی شاکری/علی عزیزی/علی فروزنده/علی مالک زاده/علی ماهباز / غزاله مهدوی /فاطمه ابراهیمی/فاطمه اسماعیلی/فاطمه رضایی/فاطمه سادات سید مفیدی/فتانه صادقی/فرح حاجی/فرح طاهری/فرحناز محمدی/فردوس تاجدینی/فرزانه عظیمی/فرشته فراهانی/فرشید یاسایی/فروغ رسولی/فروغ سمیع نیا/فریبا تحقیقی/فریبا عظیمی/فریبرز سروش/فریبرز مرزبان/فرید فراهان/فریده کرملویی/ کاروان راد/کاظم علمداری/کامران عالمی نژاد/کاوه رضائی شیراز/کاوه کرمانشاهی/کاوهیس دانشیار/کتایون آذرلی/کتایون خسروشاهی/کتایون عظیمی فرد/کتی شیبانی/کریم دانشیار/کیهان یوسفی/کیواندخت قهاری/کیومرث کیانی
گلرخ جهانگیری/گلی آریا /لادن بازرگان/لقمان فاروقی /م. مظاهری/م.فاضل/ماریا رشیدی/ماهور وجدی/مجید حکی/مجید سعادت پور/محبوبه حسین زاده/محبوبه محبی/محراب درو /محسن کاک آرش/محسن نژاد/محمد بهبودی/محمد حسین جعفری/محمد شیرزاد/محمد علی محسنی پور/محمد قندجی/محمد نجف زاده /محمد نصیری/محمدتوفیق اسدی/محمدرضا اسکندری/محمدرضا روحانی/محمود پرک/مدیا بایزیدپور/مرتضی ضیا بری/مرجان گرکانی /مرسده هاشمی/مرضیه بخشی زاده/مریم اهری/مریم برای علی/مریم بهرمن /مریم بیدگلی /مریم حکمت شعار/مریم رحمانی/مریم رهنما/مریم شانسی/مریم قاسمی/مریم کاویانی/مزدک نصیری/مژگان ثروتی/مسعود صدیق پور/مسعود فتحی/مسعود مولوی/مصطفی مهماندار فرد/منصوره بهکیش/منوچهر رادین/منیره برادران/منیره حاجی/منیژه ناظم/مهدی خانبابا تهرانی/مهدی ماهباز/مهدیه فراهانی/مهران ماهویی/مهران مهدوی/مهرداد عمادی/مهرنوش اعتمادی/مهسا حسینی خواه/مهشید پگاهی/مهین رنجبر/میترا ابراهیمی/میترا زاهدی/میرعلیرضا میرمحمدی/مینا محمدزاده/مینا نیک/مینو فروغ/میهن روستا /نائمه اصفهانیان/نادر حاجی محسن/نازنین افشین جم/نازی عظیما/ناصح فریدی/ناصر رحمانی نژاد/نامدار بقایی یزدی/ناهید جعفری/ناهید حسینی/ناهید خیبری/ناهید کشاورز/ناهید مکری/ناهید میرحاج/ناهید نصرت/ناهید همت پور/ندا فرخ/نریمان رحیمی/نسرین ابراهیمی/نسرین بصیری/نسرین حسین پور/نسرین یگانه/نسیم خسروی مقدم/نگار یوسفی/نگین راستی/نگین شیخ الاسلامی وطنی /نوشین بلوریان/نوشین خاکی/نوشین شاهرخی/نوشین فاطمی/نوشین ناظمی/نیره توحیدی/نیره جلالی(مادر بهکیش)/نیکی احمدی
هادی جواهری لنگرودی/هادی شمس حائری/هادی شیخی/هایده تابش/هایده درآگاهی/هایده صنعتی/هلن منشی زاده/همایون مهمنش/هنگامه بهادر/هنگامه هویدا/هیلدا نیک بخت / وجیهه مقدم/وهاب کرد قراچالو / یاسمین درویش پور/یاشار حاجبی/یاور خسروشاهی
گلرخ جهانگیری/گلی آریا /لادن بازرگان/لقمان فاروقی /م. مظاهری/م.فاضل/ماریا رشیدی/ماهور وجدی/مجید حکی/مجید سعادت پور/محبوبه حسین زاده/محبوبه محبی/محراب درو /محسن کاک آرش/محسن نژاد/محمد بهبودی/محمد حسین جعفری/محمد شیرزاد/محمد علی محسنی پور/محمد قندجی/محمد نجف زاده /محمد نصیری/محمدتوفیق اسدی/محمدرضا اسکندری/محمدرضا روحانی/محمود پرک/مدیا بایزیدپور/مرتضی ضیا بری/مرجان گرکانی /مرسده هاشمی/مرضیه بخشی زاده/مریم اهری/مریم برای علی/مریم بهرمن /مریم بیدگلی /مریم حکمت شعار/مریم رحمانی/مریم رهنما/مریم شانسی/مریم قاسمی/مریم کاویانی/مزدک نصیری/مژگان ثروتی/مسعود صدیق پور/مسعود فتحی/مسعود مولوی/مصطفی مهماندار فرد/منصوره بهکیش/منوچهر رادین/منیره برادران/منیره حاجی/منیژه ناظم/مهدی خانبابا تهرانی/مهدی ماهباز/مهدیه فراهانی/مهران ماهویی/مهران مهدوی/مهرداد عمادی/مهرنوش اعتمادی/مهسا حسینی خواه/مهشید پگاهی/مهین رنجبر/میترا ابراهیمی/میترا زاهدی/میرعلیرضا میرمحمدی/مینا محمدزاده/مینا نیک/مینو فروغ/میهن روستا /نائمه اصفهانیان/نادر حاجی محسن/نازنین افشین جم/نازی عظیما/ناصح فریدی/ناصر رحمانی نژاد/نامدار بقایی یزدی/ناهید جعفری/ناهید حسینی/ناهید خیبری/ناهید کشاورز/ناهید مکری/ناهید میرحاج/ناهید نصرت/ناهید همت پور/ندا فرخ/نریمان رحیمی/نسرین ابراهیمی/نسرین بصیری/نسرین حسین پور/نسرین یگانه/نسیم خسروی مقدم/نگار یوسفی/نگین راستی/نگین شیخ الاسلامی وطنی /نوشین بلوریان/نوشین خاکی/نوشین شاهرخی/نوشین فاطمی/نوشین ناظمی/نیره توحیدی/نیره جلالی(مادر بهکیش)/نیکی احمدی
هادی جواهری لنگرودی/هادی شمس حائری/هادی شیخی/هایده تابش/هایده درآگاهی/هایده صنعتی/هلن منشی زاده/همایون مهمنش/هنگامه بهادر/هنگامه هویدا/هیلدا نیک بخت / وجیهه مقدم/وهاب کرد قراچالو / یاسمین درویش پور/یاشار حاجبی/یاور خسروشاهی
خواب سياسي زمستاني!
مخاطب اين يادداشت بخش اكثريت جناح غالب است كه طي چند دهه اخير فعاليت سياسي چشمگيري داشتند و درست يا غلط در بسياري از امور ادعاهاي فراوان نيز داشتهاند. ولي اينك كه بيش از همه تاريخ سياسي خود بايد اثرگذاري داشته باشند و ادعاهاي خود را ثابت كنند، در مقابل منفعلترين دوران سياسي خود را تجربه ميكنند، گويي كه جملگي به خواب سياسي زمستاني رفتهاند و هر از چند گاهي بر اثر سير حوادث براي لحظاتي بيدار ميشوند، و در این بیداری نیز جز نق زدنهاي موردي يا بهبه و چهچه كردن دايمي كار ديگري نميكنند.
امروز و در شرايطي كه همه نيروها و قواي سياسي بايد خود را براي اجراي كمخطرتر طرح هدفمند كردن يارانهها آماده كنند و دولت بيش از هر نهاد ديگر بايد انتظار چنين هماهنگي و حمايتي را داشته باشد، به يكباره و بدون هيچگونه پيشزمينهاي خبر انحلال يك دانشگاه مهم پزشكي كشور اعلان ميشود! و هزاران دانشجو، استاد و كارمند و كارگر دانشگاه را در بهت و حيرت فرو ميبرد. چنين تصميمي حتي اگر بر فرض درست هم بود (كه ظاهراً عموم دستاندركاران پيشين آن را رد ميكنند) دو اشكال اساسي دارد.
يكي اينكه به لحاظ زماني نامناسب بود و براي اجراي طرح هدفمند كردن بايد از اتخاذ تصميمات تشنجآميز و بحرانزا اجتناب كرد. تصميماتي كه ممكن است تبعات آن با تبعات اجراي اين طرح گره بخورد و يكديگر را تشديد و به صورت تصاعدي نمايان گردد. در اين وضعيت، حتی بايد كوشيد كه اجراي تصميمات مشابهي هم كه در گذشته اتخاذ شده، بطور موقت مسكوت گذاشته شود و براي مدتي به تأخير انداخته شود؛ نه آنكه با انجام كارهاي جديد، هيزم لازم را براي برافروختن هر آتش احتمالی فراهم كرد. آنان كه بارها گفتهاند، صدها سايت و نشريه عليه اجراي طرح هدفمندسازي بسيج شدهاند، بايد بدانند نوشتن صدها يادداشت و مقاله عليه اجراي چنين طرحي، به اندازه اتخاذ يك تصميم مشابه انحلال دانشگاه پزشكي ايران براي اين كار خطرناك و دردسرآفرين نيست.
دومين اشكال به عدم رعایت ویژگی لازم برای تصميم سياسي در این مورد خاص مربوط ميشود. ويژگي اصلي تصميم سياسي، گذر كردن آن از مجراي مشاركت عمومي است. تصميم سياسي مثل نسخه پزشك نيست كه فارغ از فهم و خواست بيمار نوشته و تجويز شود. تصميم سياسي از خلال مشاركت و گفت و گوي عمومي و با حضور طرفهاي ذينفع اتخاذ ميشود. آيا تاكنون مقامات تصميمگيرنده خود را به جاي يكي از اساتيد، دانشجويان يا كارمندان دانشگاهي معتبر در پايتخت قرار دادهاند كه وقتي سر كار حاضر ميشوند، بيخبر از همه جا با دستور انحلال دانشگاهشان مواجه شوند؟ در این صورت چه احساسي به آنان دست ميدهد؟ احساس بيقدرتي و مورد توهين واقع شدن، و سپس عصبانيت و بدبيني اولين احساسهايي است كه به فرد دست ميدهد. اگر كسي معتقد است كه ايران و مردم آن يك ابرقدرت هستند، بايد پاسخ دهد، اين چه ملت ابرقدرتي است كه فرهيختهترين اقشارش نه تنها هيچ نقشي در تعيين سرنوشت خود ندارند، بلكه آنان لايق اين هم دانسته نشدهاند كه از پيش از سرنوشتي كه برايشان مقرر خواهد شد مطلع شوند. چنین رفتاری با مردم این حس را به آنان می دهد که گویی بر یک قایق کوچک نشسته و در دریای بیکران و مواج به این سو و آن سو فرستاده می شوند و هیچ قدرت و اختیاری در تعیین مسیر زندگی خود ندارند و نمی دانند که عاقبت در کدام ساحل پهلو خواهند گرفت.
يكي اينكه به لحاظ زماني نامناسب بود و براي اجراي طرح هدفمند كردن بايد از اتخاذ تصميمات تشنجآميز و بحرانزا اجتناب كرد. تصميماتي كه ممكن است تبعات آن با تبعات اجراي اين طرح گره بخورد و يكديگر را تشديد و به صورت تصاعدي نمايان گردد. در اين وضعيت، حتی بايد كوشيد كه اجراي تصميمات مشابهي هم كه در گذشته اتخاذ شده، بطور موقت مسكوت گذاشته شود و براي مدتي به تأخير انداخته شود؛ نه آنكه با انجام كارهاي جديد، هيزم لازم را براي برافروختن هر آتش احتمالی فراهم كرد. آنان كه بارها گفتهاند، صدها سايت و نشريه عليه اجراي طرح هدفمندسازي بسيج شدهاند، بايد بدانند نوشتن صدها يادداشت و مقاله عليه اجراي چنين طرحي، به اندازه اتخاذ يك تصميم مشابه انحلال دانشگاه پزشكي ايران براي اين كار خطرناك و دردسرآفرين نيست.
دومين اشكال به عدم رعایت ویژگی لازم برای تصميم سياسي در این مورد خاص مربوط ميشود. ويژگي اصلي تصميم سياسي، گذر كردن آن از مجراي مشاركت عمومي است. تصميم سياسي مثل نسخه پزشك نيست كه فارغ از فهم و خواست بيمار نوشته و تجويز شود. تصميم سياسي از خلال مشاركت و گفت و گوي عمومي و با حضور طرفهاي ذينفع اتخاذ ميشود. آيا تاكنون مقامات تصميمگيرنده خود را به جاي يكي از اساتيد، دانشجويان يا كارمندان دانشگاهي معتبر در پايتخت قرار دادهاند كه وقتي سر كار حاضر ميشوند، بيخبر از همه جا با دستور انحلال دانشگاهشان مواجه شوند؟ در این صورت چه احساسي به آنان دست ميدهد؟ احساس بيقدرتي و مورد توهين واقع شدن، و سپس عصبانيت و بدبيني اولين احساسهايي است كه به فرد دست ميدهد. اگر كسي معتقد است كه ايران و مردم آن يك ابرقدرت هستند، بايد پاسخ دهد، اين چه ملت ابرقدرتي است كه فرهيختهترين اقشارش نه تنها هيچ نقشي در تعيين سرنوشت خود ندارند، بلكه آنان لايق اين هم دانسته نشدهاند كه از پيش از سرنوشتي كه برايشان مقرر خواهد شد مطلع شوند. چنین رفتاری با مردم این حس را به آنان می دهد که گویی بر یک قایق کوچک نشسته و در دریای بیکران و مواج به این سو و آن سو فرستاده می شوند و هیچ قدرت و اختیاری در تعیین مسیر زندگی خود ندارند و نمی دانند که عاقبت در کدام ساحل پهلو خواهند گرفت.
آنچه كه در این میان خطاب به اكثريت جناح غالب بايد گفت اين است كه گرچه اين تصميم به تنهايي نيز مهم است، ولي مسأله مهمتر از آن، اين است كه مجموعه سياستهاي جاري در كشور واجد ويژگيهاي مشابه همين تصميم هستند، و كاملاً روشن است كه تبعات و نتايج چنين تصميماتي براي كشور چگونه است و اگر امروز اقدامي موثر براي جلوگيري از تكرار تصميمات مشابه نشود، در حالي كه قدرت لازم براي آن وجود دارد، در آينده چگونه ميتوان خود را از مسئوليت تبعات آن مبرّا دانست؟ این جناح در این زمینه از دو سو مسئولیت دارد؛ از یک سو خواسته یا ناخواسته در ایجاد چنین مدیریتی مسئولیت دارد و از سوی دیگر امکان جلوگیری از تداوم این وضع را دارد. این خواب سیاسی زمستانی نتائج مطلوبی برای جامعه ایران نخواهد داشت.
در حاشیهی دعوت ملک عبدالله از احزاب عراق
جنگ سرد خاورمیانه
بامداد راد
چندی پیش، ملک عبدالله، پادشاه عربستان به سوریه سفر کرد و پس از مذاکره با بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، همراه با او راهی لبنان شد و با مقامات آن کشور مذاکره کرد. اخیراً هم از احزاب عراقی خواست تا پس از پایان مراسم حج، در ریاض گرد هم بیایند و برای حل اختلافات موجود، برای تشکیل دولت جلسه تشکیل دهند؛ اختلافاتی که ریشهی ان به این نکته برمیگردد که هیچکدام از احزاب عراق نتوانستند اکثریت کرسیهای پارلمان این کشور را به دست آورند و تشکیل دولت این کشور، با گذشت هفتماه از برگزاری انتخابات پارلمان عراق، هنوز محقق نشده است. چه دلیلی در پس تحرکات گستردهی عربستان در منطقه وجود دارد و چه عاملی سبب میشود رهبر یکی از مهمترین کشورهای منطقه، برای چنین حرکتهایی به طور شخصی اقدام کند؟
دربارهی سفر عبدالله به لبنان، عمدهی گمانهزنیها محور مذاکرات و دلیل این سفر را، کوشش عبدالله برای تضمین آرامش حزبالله در برابر نتیجهی دادگاه ترور رفیق حریری ارزیابی کردند که گفته میشود عوامل حزبالله در آن نقش داشتهاند؛ از طریق رییسجمهور سوریه که روابط حسنهای با حزبالله لبنان دارد. پس از این سفر و با فاصلهی کوتاهی، احمدینژاد با بشار اسد تماس تلفنی برقرار کرد و مدتی بعد، شخصاً به لبنان سفر کرد و به آن شکلی که میدانیم کارناوال باشکوهی را برگزار کرد؛ آنچنان که جناح حاکم لبنان، در بیانیهای دربارهی این سفر نوشت گویی احمدینژاد به یکی از شهرهای ایران سفر کرده است.
به تازگی نوری مالکی، نخستوزیر عراق به ایران سفر کرد و با مقامهای عالیرتبهی ایران مذاکره کرد. اهداف این سفر و مذاکرات آن، تلاش برای تشکیل دولت و رهانیدن عراق از شرایط نابهسامان کنونی ذکر شد که یکی از دلایل اصلی آن همین نبود دولت است. پس از این سفر، خبر دعوت ملک عبدالله از احزاب عراق منتشر شد و همانگونه که پیشبینی میشد ائتلاف العراقیه، که ازنمایندگان سنیمذهب وشیعیان سکولار در پارلمان عراق، تحت رهبری ایادعلاوی، نخستوزیرپیشین این کشور تشکیل شده است، از این مذاکرات استقبال کرد و جناح هوادار نوری مالکی، رهبر حزب الدعوه این دعوت را رد کرد و اعلام کرد ملت عراق به تنهایی میتواند دولت وحدت ملی را تشکیل دهد و توافق برای تشکیل چنین دولتی کمابیش حاصل شده است. احزاب کرد نیز که ۵۷ کرسی پارلمان عراق را در انتخابات به دست آوردهاند، گرچه تاکنون پاسخی رسمی به این دعوت ندادهاند، اما به نظر میرسد از پذیرفتن این دعوت، به دلیل همزمانی آن با دعوت مسعود بارزانی، رئیس حکومت خودگردان کردستان عراق به تشکیل جلسهای در اربیل، مشابه جلسهی مورد بحث و نزدیکی حاصل از مذاکرات نوری مالکی با آنها، خودداری کنند.
پس از سقوط حکومت پهلوی، احساس خطر عربستان از جانب ایران که تحت حمایت کامل ایالات متحده، به نوعی ژاندارم منطقه قلمداد میشد، افزایش یافت. در واقع این احساس خطر که با اختلافات کهنه و تاریخی میان ایران و عربستان آمیخته بود، با سر کار آمدن یک حکومت شیعی که مواضعی تند اتخاذ میکرد، افزایش یافت. یکی از دلایلی که به تازگی این کشور، با صرف هزینههای سرسامآور از ایالات متحده سلاح خریده است، همین است. با این حال، نگرانی این کشور با خرید سلاح مرتفع نمیشود و موضوع نفوذ عربستان در کشورهای منطقه آنقدر مهم هست که شخص ملک عبدالله برای مذاکره به سوریه و لبنان برود و از احزاب عراقی، برای تشکیل جلسهی مذاکرات دعوت کند.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی با صرف پول فراوان توانسته به نفوذ قابل توجهی هم در عراق و هم در لبنان و سوریه دست پیدا کند. عربستان از این موضوع که کشوری پهناور همچون ایران که حکومتی شیعی دارد، بتواند این نفوذ قابل توجه را کسب کند بیمناک است. در مورد لبنان که آش چنان شور شده که صدای جناح حاکم هم درآمده و در مورد عراق هم، بارها مقامهای عالیرتبهی آمریکا در اظهارنظراتی تأکید کردهاند نفوذ جمهوری اسلامی در عراق، بیش از آن چیزی است که به نظر میآید.
در این شرایط طبیعی است که هر دو کشور برای مذاکرات، تحرکات گستردهای انجام دهند؛ منتها به نظر میرسد ایران در این میان توفیق بیشتری کسب کرده است. دلیل آن هم یکی پولی است که توسط ایران خرج میشود و دیگری مذهب شیعهی جمهوری اسلامی است که به دلیل همسویی با حزبالله در لبنان و جناح نوری مالکی در عراق میتواند اثرگذاری این حکومت را در این دو کشور افزایش دهد. یکی از دلایلی هم که آن کارناوال پرخرج و پرشکوه در لبنان برای استقبال از احمدینژاد برگزار شد همین است؛ نمایش مقتدرانهی نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان.
عربستان برای حفظ نفوذ خود در منطقه و در شرایطی که جناح شیعیان در عراق با امتیازدادن به جناح کرد و کسب توافق با این جناح در آستانهی تشکیل دولت است، به شرایطی بینابینی میاندیشد؛ شرایطی که با اعطای امتیازاتی به جناح شیعیان، از نقش تأثیرگذار این جناح کاسته، و با افزایش حمایتها از سکولارها و سنیها، به نفوذ آنها افزوده شود.
موضوع نفوذ در کشورهای منطقه، در حالی که کشورهای دیگر نیز در منطقه حضور گستردهای دارند، برای عربستان به این دلیل اهمیت دارد که منافع این کشور در همسویی دولتهای همسایه با خود است. اما این موضوع برای ایران که به دلیل مسئلهی هستهای تحت فشار و تحریم است و به نظر نمیرسد قصدی برای کوتاهآمدن از مواضع میان حکمرانان وجود داشته باشد حائز اهمیت بیشتری است. این شرایط که هرچند وقت یکبار با تهدید نظامی هم میآمیزد، همسوکردن کشورهای همسایه را برای اقدامات احتمالی آینده از سوی ایران، ضروری میکند و این کشور به هر طریقی شده، همپیمانانی در منطقه برای خود فراهم میکند.
مجروحین پس از انتخابات در مصاحبه با روز
زخمی شده ایم اما مجبور به سکوتیم
مهدی کیان ساداتی که روز 25 خرداد در میدان آزادی از ناحیه کتف گلوله خورده بود در مصاحبه با "روز" از چگونگی زخمی شدن و مشکلاتی می گوید که بعد از گلوله خوردن او را ناچاربه ترک کشور کرده است. خانواده دو تن دیگر از زخمی های بعد از انتخابات هم که همچنان در ایران به سر می برند با "روز" از وضعیت فرزندان خود سخن گفته اند.
با گذشت بیش از 17 ماه از انتخابات ریاست جمهوری ایران، هیچ آماری از کسانی که در این وقایع به انواع مختلف زخمی شدند وجود ندارد و خانواده های مجروحان بعد از انتخابات هم همچنان سکوت کرده اند.سکوتی که به گفته آنان ناشی از هراسی است که نسبت به سرنوشت فرزندان مجروح خود دارند. "روز" در مصاحبه با خانواده دو تن از مجروحانی که همچنان در ایران به سر می برند آخرین وضعیت آنها را جویا شده است.
فرزان، دانشجوی 24 ساله ای است که روز 25 خردادمورد اصابت گلوله قرار گرفت. برادر او به "روز" می گوید: فرزان از ناحیه پا و از قسمت ران و لگن گلوله خورده و تاکنون 6 عمل جراحی انجام داده و به گفته دکترش باید سه تا 4 جراحی دیگر انجام دهد.
او می افزاید: روز 25 خرداد که برادرم گلوله خورد او را به بیمارستان منتقل کرده بودند و 15 روز در کما بود اما خوشبختانه از کما خارج شد و الان هم وضعیت بدی ندارد هرچنداز طول درمان و این همه جراحی خسته است؛ضمن اینکه جراحی های دیگری نیز در پیش دارد. از طرفی می ترسد وضعیت اش بدتر از وضع فعلی شود ولذا سکوت کرده است.
برادر فرزان می گوید خانواده او شکایت کرده و خواهان معرفی فردی شده اند که به او تیراندازی کرده اما: "متاسفانه تاکنون هیچ جوابی نگرفته ایم. ابتدا به شدت می ترسیدیم شکایت کنیم؛ یعنی سعی میکردیم مخفی بماند و اصلا کسی نفهمد که فرزان گلوله خورده. می ترسیدیم او را بازداشت کنند اما به مرور و بعد از مشورت هایی که کردیم رفتیم و شکایت کردیم. پی گیری هم میکنیم اما خب تا به حال هیچ جوابی نداده اند. خانواده های دیگر هم وضعیتی مثل ما دارند. البته اکثر آنها شکایت هم نکرده اند و حتی سعی میکنند کسی نفهمد که بچه شان گلوله خورده است چون می ترسند و حق هم دارند. ما هم که شکایت کردیم به جایی نرسیده ایم. فعلا تنها نگران برادرم هستیم و به این فکر میکنیم که آیا او روزی خواهد توانست روی پایش بایستد؟"
مریم، دیگر زخمی وقایع بعد از انتخابات است که روز 30 خرداد از ناحیه شکم گلوله خورده و بخشی از روده اش آسیب شدید دیده است. مادر او نیز به "روز" می گوید که سکوت کرده ایم تا بتوانیم در آرامش، درمان دخترم را ادامه دهیم. مریم بعد از اصابت گلوله دچار شوک شده و لکنت زبان شدیدی دارد.
او می افزاید: ما دو هفته تمام دنبال مریم می گشتیم؛ همه جا رفتیم کلانتری، آگاهی، بیمارستان ها، سردخانه ها و هر جایی که می توانستیم اما خبری نبود تا اینکه فردی زنگ زد و گفت پرستار بیمارستان رسول اکرم است و دخترم در این بیمارستان بستری است. قبلا هم به این بیمارستان رفته بودیم اما اسم مریم نبود، باز رفتیم و مریم را یافتیم اما دچار شوک بود و حرف نمیزد.45 روز تمام حرف نزد.الان هم کم کم اما با لکنت شدید حرف میزند.
می پرسم آیا مشکلی از سوی نهادهای امنیتی برای خانواده او پیش آمده؟ مادر مریم جواب میدهد: در بیمارستان تعهد گرفتند و برگه ای امضا کردیم که در اثر تصادف، زخمی شده است. بعد هم پدر مریم را احضار کردند و او هم گفت که که فقط میخواهیم دخترمان معالجه شود و حرفی نمی زنیم و.... شکایت هم نکردیم. اصلا دنبال آن هم نیستیم؛ فوقش می خواهند دیه ای بدهند به چه دردمان میخورد؟ دختر من فقط 19 سال دارد و او را به این روز انداخته اند، شکایت کنم که چی بشود؟ درد دخترم کم می شود؟ ما میخواهیم فقط در آرامش به درمان او بپردازیم. هیچ چیزی هم از کسی نمیخواهیم. وقتی برای یک اعتراض ساده چنین می کنند ما دیگر چه می توانیم بخواهیم؟
با گلوله در کتف تا ترکیه
مهدی کیان ساداتی که با گلوله ای در کتف تا ترکیه فرار کرده و در این کشور تحت عمل جراحی قرار گرفته از معترضان به انتخابات مخدوش 22 خرداد سال گذشته است. با او در شرایطی به گفتگو نشسته ام که چند روز دیگر به امریکا خواهد رفت اما نگران خانواده اش در ایران است.
مصاحبه با وی در پی می آید.
آقای ساداتی شما کجا و چگونه زخمی شدید؟
من روز 25 خرداد در آزادی گلوله خوردم. راهپیمایی بزرگ سکوت در حال پایان یافتن بود که صدای تیراندازی شنیدیم و رفتیم ببینیم چه اتفاقی افتاده که من نیز از ناحیه کتف گلوله خوردم. در اصل در حال فرار بودم که احساس کردم ضربه محکمی به کتفم وارد شد. اول گمان کردم پاره آجری زده اند اما درد وحشتناک بود و مرا به سمت پایین می کشید. یک نفراز پشت من فریاد زد گلوله خورده ای و....
آن روز وضعیت به چه گونه ای بود؟
من به اتفاق دوستانم برای اعتراض رفته بودیم؛ مثل خیلی از مردم دیگر. راهپیمایی رو به اتمام بود که یکباره از ضلع شمالی میدان آزادی صدای تیراندازی آمد؛ هرگز تصور نمیکردیم که به روی مردم شلیک کرده باشند. از سر کنجکاوی رفتیم همان سمت.اولین چیزی که دیدم چند موتور بسیجی در حال سوختن بود. نمیدانم مردم آتش زده بودند یا خود بسیجی ها ولی داشت می سوخت و یک جورهایی هم قضیه مصنوعی به نظر می رسید. در اصل راهپیمایی اینقدر خوب و مسالمت آمیز بود و قرار بود خوب تمام شود که اگر آن مشکلات پیش نمی آمد قطعا روزهای بعد در حجم گسترده تری ادامه می یافت. همین طور مبهوت جلو می رفتیم که یکباره یک نفر دقیقا دو متری من از ناحیه گردن گلوله خورد و افتاد. خواستیم به سمتش برویم نشد؛ می خواستیم جنازه را برداریم اما موفق نشدیم. یک نفر دیگر از ناحیه سینه گلوله خورد و افتاد و مردم روی دست او را بردند. دو نفر دیگر گلوله خورده و روی زمین بودند. در خود میدان هم یک ماشین و یک اتوبوس را آتش زده بودند و همه جا دود بود. شعارها بالاتر گرفت و ما هم خشمگین و حیرت زده شعار میدادیم. تیراندازی زیادتر شد و من در حال فرار بودم که از پشت گلوله خوردم. قدرت راه رفتن نداشتم و دوستانم سعی میکردند مرا با خود بکشند. به هر ترتیبی بود توانستیم از آنجا فرار کنیم.
بعد چه کردید؟ یعنی اولین کاری که بعد از اصابت گلوله و فرار از آن منطقه کردید چه بود؟
افتادم اما مردم خیلی کمک میکردند؛ مدام می گفتند نترس نترس و من هم شوکه بودم هم به شت عصبی بودم. در اصل زمانی گلوله خوردم که دیگر دنبال مردم میکردند و می زدند. عین صحنه جنگ بود. آنها میزدند و مردم سعی میکردند کسانی را که گلوله خورده اند به عقب ببرند؛ کاری هم از دستشان ساخته نبود؛ نهایت این بود که آبی می دادند. اصلا برنامه ای نبود؛ کسی تصور هم نمیکرد چنین اتفاقی بیفتد یک شوری بود که سرکوب شد. به من هم خیلی کمک کردند تا به خانه رسیدیم.در خانه دوستان با تهیه اسپری بی حسی، بتادین، پنس و... سعی کردند گلوله را خارج کنند. از درد نعره می کشیدم نشد و وضعیت ام بدتر شد. به بیمارستانی رفتیم که یک آشنایی داشتیم؛ کمک کرد.دکتر خیلی خوبی بود و از کتفم عکس گرفتند. می گفت باید بستری شوی اما ما می ترسیدیم روی تخت دراز کشیده بودم و مسکن زده بودند. به همه هم گفته می شد که من سنگ کلیه دارم اما یکباره گفتند ماموران آمده اند و بیماران را چک میکنند ما عکس را از دکتر گرفتیم و فرار کردیم. بعد از طریق یکی از آشنایان به مطب دکتری رفتیم و قرار شد در مطب گلوله را خارج کند. دو روز پی در پی تلاش کرد با آمپول بی حسی اینکار را بکند اما نشد؛ در آخر گفت که باید در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار بگیری.
چرا از رفتن به بیمارستان خوداری میکردید؟ از چه می ترسیدید؟
وحشتناک بود؛ هم دردی که داشتم هم ترسی که داشتم. در اصل ترسم بر دردم غلبه داشت. می ترسیدم بازداشت شوم. شانس بیمارستان رفتن داشتم امانمیدانستم چه اتفاقی خواهد افتاد. روزی که گلوله خوردم خیلی ها زخمی شدند. من خودم چند نفر را دیدم. یکی را دیدم که دقیقا نزدیک خود من از گردن گلوله خورد و جان داد، یکی دیگر از پا گلوله خورد و افتاد چند آمبولانس آمده بود و زخمی ها و کشته ها را سوار این آمبولانس ها میکردند. خیلی از زخمی ها حاضر نمی شدند سوار شوند. می ترسیدند؛ خود من هم همین طور. پرستار یا دکتری بود که تشخیص درست ندادم اما گفت بیا سوار شو قول میدهم درمانت کنیم و اتفاقی هم نمی افتد؛ اما ترسیدم و نرفتم و خدا را شکر که نکردم. بعد هم که بیمارستان طالقانی رفتم و یکهو گفتند ماموران امده اند و بیمارها را چک میکنند، از ترس به کمک دوستانم فرار کردم. در اصل برای درمان اقدام کردم اما ترس باعث می شد نتوانم. در مطب هم که دکتر آدم مطمئنی بود، خیلی هم تلاش کرد اما خب نتوانست گلوله را خارج کند و من با آن گلوله به ترکیه آمدم و اینجا گلوله را از بدنم خارج کردند.
از چه می ترسیدید؟
ترس از بازداشت شدن، از شکنجه شدن، از اینکه چی پیش خواهد آمد؛ از اینکه می میرم یا زنده می مانم هزار جور فکر به ذهنم خطور میکرد. به مرور قضایای کهریزک را شنیدیم و آمار کشته شدگان و زندانیان و تجاوز و.... همه باعث وحشت ام شد اصلا احساس امنیت نداشتم و فکر میکردم اگر بفهمند که من گلوله خورده ام بازداشت ام خواهند کرد.
در این مدتی که ایران بودید چه وضعیتی داشتید؟ چکار میکردید؟
درگیر کتفم بودم؛ مدام پیش دکتر در مطب می رفتم و پانسمان میکرد و پانسمان عوض میکرد. روزی که سعی کرد گلوله را دربیاورد و موفق نشد 12 بخیه به محلی که گلوله خورده، زده بود. خیلی می ترسیدم چون می گفتند که گلوله به دلیل جریان خون به سمت قلب حرکت میکند و از طرفی می گفتند ممکن است عفونت کند و.... هرچند دکتر می گفت چون گلوله موقع شلیک داغ است عفونت نمیکند. اما خب می ترسیدم. از فضا دور شده بودم و درگیر خودم بودم. حتی یادم نیست قضیه ندا آقا سلطان را چه موقعی فهمیدم. اما با آن حالت به بهشت زهرا رفتم، نماز جمعه سبز را هم شرکت کردم شاید باور نکنید اما نمیدانم چرا با آن دست چلاق رفتم نماز جمعه یا بهشت زهرا. با موبایلم داشتم در بهشت زهرا فیلم می گرفتم که یک لباس شخصی حمله کرد چند نفر کمک کردند و یادمست که دوستم فریاد میزد تو برو. من به کمک مردم فرار کردم اما موبایلم افتاد روزی که در خانه سعی کرده بودیم گلوله را در بیاوریم فیلم گرفته بودیم که روی سایت ها بگذاریم تا مردم بدانند چه اتفاقاتی افتاده. فیلم در موبایل بود و بعد از اینکه موبایل افتاد دیگر از سایه خودم هم می ترسیدم گلوله ای در کتفم بود و من انگار بمب اتم حمل میکردم و باید مخفی می شدم.
و بعد از ایران خارج شدید. با این گلوله ای که در کتف شما بود چگونه از ایران خارج شدید؟
قاچاقی بیرون آمدم؛ پشت یک ماشینی که تعدادی افغانی، پاکستانی و هندی هم بودند. در طول راه ماشین به شدت تکان میخورد و من از شدت درد گریه میکردم. یادم است مرا مسخره میکردند که نرفته و نرسیده دلت برای مادرت تنگ شده و... نمیدانستند گلوله خورده ام و نمیخواستم بدانند، خطرناک بود امابه هر حال خارج شدم.
و بعد؟ در ترکیه چه اتفاقی افتاد؟
روز اول وحشتناک بود؛ با هزار امید فرار کرده بودم ولی یکباره همه چیز برعکس بود. پلیس ترکیه خیلی اذیت میکرد. به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در وان رفتم قضیه را گفتم؛نامه ای دادند و گفتند ببر برای پلیس ترکیه و با این نامه تو را به شهر دیگری نمی فرستند همین وان می مانی تا جراحی شوی اما پلیس خیلی بد برخورد کرد گفتند شما کلاهبردار هستید و دروغ می گویید و سازمان ملل هم نمی تواند برای ما تعیین تکلیف کند ومرا به شهر دیگری فرستادند. پلیس این شهر فاجعه بود رسما تا تکان می خوردیم تهدید میکرد که ما را به ایران برمیگردانند. آنجا راهنمایی گرفتم و رفتم اداره سوسیال و موضوع گلوله را گفتم صد دلار پول دادند که من عصبانی شدم گفتم من گدا نیستم پول نمیخواهم کمک کنید این گلوله را در بیاورم. نامه ای دادند و گفتند باید به والی شهر مراجعه کنی. رفتم دفتر والی ابتدا معاون او خیلی بد برخورد کرد و گفت شما همه دروغگو و کلاهبردار هستید. داد و بیداد کردم والی بیرون آمد و با او صحبت کردم آذری بلد بودم و توانستم مفهوم را برسانم. والی آدم مطلعی بود قضایای ایران را گویا دنبال میکرد چون به من گفت طرفدار موسوی هستی؟ بعد هم مرا به بیمارستانی فرستاد تا عکس بگیرند و ببینند درست می گویم یا نه. عکس گرفتند و گفتند این را اینجا نمی توانیم جراحی کنیم و باید به بیمارستان مجهزتری برود. مرا به شهر دیگری فرستادند و تحت عمل جراحی قرار گرفتم و گلوله را در آوردند.
الان وضعیت کتف شما به چه صورتی است؟به حالت عادی برگشته؟
نه متاسفانه چون بعد از جراحی باید فیزیوتراپی می شد که در اینجا چنین امکانی برای من نبود. به نوعی احساس نقص عضو میکنم و نمی توانم زیاد تکان بدهم. بعد از رسیدن به امریکا باید درمان را ادامه دهم.
پرونده شما در کمیساریای عالی سازمان ملل الان در چه مرحله ای است؟
من با توجه به مدارک بیمارستان و جراحی و مصاحبه هایی که انجام شد به عنوان پناهنده پذیرفته شده ام و چند روز دیگر به امریکا می روم.
آقای ساداتی آیا روزی که برای اعتراض به خیابان رفتید تصور چنین مسائلی را میکردید؟ اینکه گلوله بخورید و...
به هیچ عنوان. من به میرحسین موسوی رای داده بودم اماآدمی سیاسی نبودم. تنها فعالیت من در حد پخش تراکت های تبلیغاتی آقای موسوی در قبل از انتخابات بود؛ اما وقتی گفتند احمدی نژاد رئیس جمهور است مثل خیلی از مردم به خیابان رفتم. ما فقط اعتراض داشتیم که حقمان را خورده اند روز 25 خرداد هم که بیرون رفتم ابتدا یکی از قشنگ ترین روزهای زندگی ام بود؛ آن همه شور و آن همه احترام همراه با اعتراض. اینقدر آن سکوت معنادار و احترام زیبا بود که احساس پیروزی داشتیم اما آن اتفاقات افتاد. هرگز کسی تصور هم نمیکرد. میدانم شاید الان هم که به آن فکر میکنم همچنان بهت زده می شوم. اما بعد از اینکه گلوله خوردم نمیدانم چرا بهشت زهرا رفتم. نمیدانم چرا نماز جمعه سبز را رفتم؛ انگار یک جورهایی کشیده می شدم. منطق خاص دیگری نبود؛ بیشتر برای من احساس بود و زخمی که درونم نشسته بود. جریحه دار شده بودیم.فقط میدانم که من فقط و فقط در نهایت احترام اعتراض داشتم همین.
با گذشت بیش از 17 ماه از انتخابات ریاست جمهوری ایران، هیچ آماری از کسانی که در این وقایع به انواع مختلف زخمی شدند وجود ندارد و خانواده های مجروحان بعد از انتخابات هم همچنان سکوت کرده اند.سکوتی که به گفته آنان ناشی از هراسی است که نسبت به سرنوشت فرزندان مجروح خود دارند. "روز" در مصاحبه با خانواده دو تن از مجروحانی که همچنان در ایران به سر می برند آخرین وضعیت آنها را جویا شده است.
فرزان، دانشجوی 24 ساله ای است که روز 25 خردادمورد اصابت گلوله قرار گرفت. برادر او به "روز" می گوید: فرزان از ناحیه پا و از قسمت ران و لگن گلوله خورده و تاکنون 6 عمل جراحی انجام داده و به گفته دکترش باید سه تا 4 جراحی دیگر انجام دهد.
او می افزاید: روز 25 خرداد که برادرم گلوله خورد او را به بیمارستان منتقل کرده بودند و 15 روز در کما بود اما خوشبختانه از کما خارج شد و الان هم وضعیت بدی ندارد هرچنداز طول درمان و این همه جراحی خسته است؛ضمن اینکه جراحی های دیگری نیز در پیش دارد. از طرفی می ترسد وضعیت اش بدتر از وضع فعلی شود ولذا سکوت کرده است.
برادر فرزان می گوید خانواده او شکایت کرده و خواهان معرفی فردی شده اند که به او تیراندازی کرده اما: "متاسفانه تاکنون هیچ جوابی نگرفته ایم. ابتدا به شدت می ترسیدیم شکایت کنیم؛ یعنی سعی میکردیم مخفی بماند و اصلا کسی نفهمد که فرزان گلوله خورده. می ترسیدیم او را بازداشت کنند اما به مرور و بعد از مشورت هایی که کردیم رفتیم و شکایت کردیم. پی گیری هم میکنیم اما خب تا به حال هیچ جوابی نداده اند. خانواده های دیگر هم وضعیتی مثل ما دارند. البته اکثر آنها شکایت هم نکرده اند و حتی سعی میکنند کسی نفهمد که بچه شان گلوله خورده است چون می ترسند و حق هم دارند. ما هم که شکایت کردیم به جایی نرسیده ایم. فعلا تنها نگران برادرم هستیم و به این فکر میکنیم که آیا او روزی خواهد توانست روی پایش بایستد؟"
مریم، دیگر زخمی وقایع بعد از انتخابات است که روز 30 خرداد از ناحیه شکم گلوله خورده و بخشی از روده اش آسیب شدید دیده است. مادر او نیز به "روز" می گوید که سکوت کرده ایم تا بتوانیم در آرامش، درمان دخترم را ادامه دهیم. مریم بعد از اصابت گلوله دچار شوک شده و لکنت زبان شدیدی دارد.
او می افزاید: ما دو هفته تمام دنبال مریم می گشتیم؛ همه جا رفتیم کلانتری، آگاهی، بیمارستان ها، سردخانه ها و هر جایی که می توانستیم اما خبری نبود تا اینکه فردی زنگ زد و گفت پرستار بیمارستان رسول اکرم است و دخترم در این بیمارستان بستری است. قبلا هم به این بیمارستان رفته بودیم اما اسم مریم نبود، باز رفتیم و مریم را یافتیم اما دچار شوک بود و حرف نمیزد.45 روز تمام حرف نزد.الان هم کم کم اما با لکنت شدید حرف میزند.
می پرسم آیا مشکلی از سوی نهادهای امنیتی برای خانواده او پیش آمده؟ مادر مریم جواب میدهد: در بیمارستان تعهد گرفتند و برگه ای امضا کردیم که در اثر تصادف، زخمی شده است. بعد هم پدر مریم را احضار کردند و او هم گفت که که فقط میخواهیم دخترمان معالجه شود و حرفی نمی زنیم و.... شکایت هم نکردیم. اصلا دنبال آن هم نیستیم؛ فوقش می خواهند دیه ای بدهند به چه دردمان میخورد؟ دختر من فقط 19 سال دارد و او را به این روز انداخته اند، شکایت کنم که چی بشود؟ درد دخترم کم می شود؟ ما میخواهیم فقط در آرامش به درمان او بپردازیم. هیچ چیزی هم از کسی نمیخواهیم. وقتی برای یک اعتراض ساده چنین می کنند ما دیگر چه می توانیم بخواهیم؟
با گلوله در کتف تا ترکیه
مهدی کیان ساداتی که با گلوله ای در کتف تا ترکیه فرار کرده و در این کشور تحت عمل جراحی قرار گرفته از معترضان به انتخابات مخدوش 22 خرداد سال گذشته است. با او در شرایطی به گفتگو نشسته ام که چند روز دیگر به امریکا خواهد رفت اما نگران خانواده اش در ایران است.
مصاحبه با وی در پی می آید.
آقای ساداتی شما کجا و چگونه زخمی شدید؟
من روز 25 خرداد در آزادی گلوله خوردم. راهپیمایی بزرگ سکوت در حال پایان یافتن بود که صدای تیراندازی شنیدیم و رفتیم ببینیم چه اتفاقی افتاده که من نیز از ناحیه کتف گلوله خوردم. در اصل در حال فرار بودم که احساس کردم ضربه محکمی به کتفم وارد شد. اول گمان کردم پاره آجری زده اند اما درد وحشتناک بود و مرا به سمت پایین می کشید. یک نفراز پشت من فریاد زد گلوله خورده ای و....
آن روز وضعیت به چه گونه ای بود؟
من به اتفاق دوستانم برای اعتراض رفته بودیم؛ مثل خیلی از مردم دیگر. راهپیمایی رو به اتمام بود که یکباره از ضلع شمالی میدان آزادی صدای تیراندازی آمد؛ هرگز تصور نمیکردیم که به روی مردم شلیک کرده باشند. از سر کنجکاوی رفتیم همان سمت.اولین چیزی که دیدم چند موتور بسیجی در حال سوختن بود. نمیدانم مردم آتش زده بودند یا خود بسیجی ها ولی داشت می سوخت و یک جورهایی هم قضیه مصنوعی به نظر می رسید. در اصل راهپیمایی اینقدر خوب و مسالمت آمیز بود و قرار بود خوب تمام شود که اگر آن مشکلات پیش نمی آمد قطعا روزهای بعد در حجم گسترده تری ادامه می یافت. همین طور مبهوت جلو می رفتیم که یکباره یک نفر دقیقا دو متری من از ناحیه گردن گلوله خورد و افتاد. خواستیم به سمتش برویم نشد؛ می خواستیم جنازه را برداریم اما موفق نشدیم. یک نفر دیگر از ناحیه سینه گلوله خورد و افتاد و مردم روی دست او را بردند. دو نفر دیگر گلوله خورده و روی زمین بودند. در خود میدان هم یک ماشین و یک اتوبوس را آتش زده بودند و همه جا دود بود. شعارها بالاتر گرفت و ما هم خشمگین و حیرت زده شعار میدادیم. تیراندازی زیادتر شد و من در حال فرار بودم که از پشت گلوله خوردم. قدرت راه رفتن نداشتم و دوستانم سعی میکردند مرا با خود بکشند. به هر ترتیبی بود توانستیم از آنجا فرار کنیم.
بعد چه کردید؟ یعنی اولین کاری که بعد از اصابت گلوله و فرار از آن منطقه کردید چه بود؟
افتادم اما مردم خیلی کمک میکردند؛ مدام می گفتند نترس نترس و من هم شوکه بودم هم به شت عصبی بودم. در اصل زمانی گلوله خوردم که دیگر دنبال مردم میکردند و می زدند. عین صحنه جنگ بود. آنها میزدند و مردم سعی میکردند کسانی را که گلوله خورده اند به عقب ببرند؛ کاری هم از دستشان ساخته نبود؛ نهایت این بود که آبی می دادند. اصلا برنامه ای نبود؛ کسی تصور هم نمیکرد چنین اتفاقی بیفتد یک شوری بود که سرکوب شد. به من هم خیلی کمک کردند تا به خانه رسیدیم.در خانه دوستان با تهیه اسپری بی حسی، بتادین، پنس و... سعی کردند گلوله را خارج کنند. از درد نعره می کشیدم نشد و وضعیت ام بدتر شد. به بیمارستانی رفتیم که یک آشنایی داشتیم؛ کمک کرد.دکتر خیلی خوبی بود و از کتفم عکس گرفتند. می گفت باید بستری شوی اما ما می ترسیدیم روی تخت دراز کشیده بودم و مسکن زده بودند. به همه هم گفته می شد که من سنگ کلیه دارم اما یکباره گفتند ماموران آمده اند و بیماران را چک میکنند ما عکس را از دکتر گرفتیم و فرار کردیم. بعد از طریق یکی از آشنایان به مطب دکتری رفتیم و قرار شد در مطب گلوله را خارج کند. دو روز پی در پی تلاش کرد با آمپول بی حسی اینکار را بکند اما نشد؛ در آخر گفت که باید در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار بگیری.
چرا از رفتن به بیمارستان خوداری میکردید؟ از چه می ترسیدید؟
وحشتناک بود؛ هم دردی که داشتم هم ترسی که داشتم. در اصل ترسم بر دردم غلبه داشت. می ترسیدم بازداشت شوم. شانس بیمارستان رفتن داشتم امانمیدانستم چه اتفاقی خواهد افتاد. روزی که گلوله خوردم خیلی ها زخمی شدند. من خودم چند نفر را دیدم. یکی را دیدم که دقیقا نزدیک خود من از گردن گلوله خورد و جان داد، یکی دیگر از پا گلوله خورد و افتاد چند آمبولانس آمده بود و زخمی ها و کشته ها را سوار این آمبولانس ها میکردند. خیلی از زخمی ها حاضر نمی شدند سوار شوند. می ترسیدند؛ خود من هم همین طور. پرستار یا دکتری بود که تشخیص درست ندادم اما گفت بیا سوار شو قول میدهم درمانت کنیم و اتفاقی هم نمی افتد؛ اما ترسیدم و نرفتم و خدا را شکر که نکردم. بعد هم که بیمارستان طالقانی رفتم و یکهو گفتند ماموران امده اند و بیمارها را چک میکنند، از ترس به کمک دوستانم فرار کردم. در اصل برای درمان اقدام کردم اما ترس باعث می شد نتوانم. در مطب هم که دکتر آدم مطمئنی بود، خیلی هم تلاش کرد اما خب نتوانست گلوله را خارج کند و من با آن گلوله به ترکیه آمدم و اینجا گلوله را از بدنم خارج کردند.
از چه می ترسیدید؟
ترس از بازداشت شدن، از شکنجه شدن، از اینکه چی پیش خواهد آمد؛ از اینکه می میرم یا زنده می مانم هزار جور فکر به ذهنم خطور میکرد. به مرور قضایای کهریزک را شنیدیم و آمار کشته شدگان و زندانیان و تجاوز و.... همه باعث وحشت ام شد اصلا احساس امنیت نداشتم و فکر میکردم اگر بفهمند که من گلوله خورده ام بازداشت ام خواهند کرد.
در این مدتی که ایران بودید چه وضعیتی داشتید؟ چکار میکردید؟
درگیر کتفم بودم؛ مدام پیش دکتر در مطب می رفتم و پانسمان میکرد و پانسمان عوض میکرد. روزی که سعی کرد گلوله را دربیاورد و موفق نشد 12 بخیه به محلی که گلوله خورده، زده بود. خیلی می ترسیدم چون می گفتند که گلوله به دلیل جریان خون به سمت قلب حرکت میکند و از طرفی می گفتند ممکن است عفونت کند و.... هرچند دکتر می گفت چون گلوله موقع شلیک داغ است عفونت نمیکند. اما خب می ترسیدم. از فضا دور شده بودم و درگیر خودم بودم. حتی یادم نیست قضیه ندا آقا سلطان را چه موقعی فهمیدم. اما با آن حالت به بهشت زهرا رفتم، نماز جمعه سبز را هم شرکت کردم شاید باور نکنید اما نمیدانم چرا با آن دست چلاق رفتم نماز جمعه یا بهشت زهرا. با موبایلم داشتم در بهشت زهرا فیلم می گرفتم که یک لباس شخصی حمله کرد چند نفر کمک کردند و یادمست که دوستم فریاد میزد تو برو. من به کمک مردم فرار کردم اما موبایلم افتاد روزی که در خانه سعی کرده بودیم گلوله را در بیاوریم فیلم گرفته بودیم که روی سایت ها بگذاریم تا مردم بدانند چه اتفاقاتی افتاده. فیلم در موبایل بود و بعد از اینکه موبایل افتاد دیگر از سایه خودم هم می ترسیدم گلوله ای در کتفم بود و من انگار بمب اتم حمل میکردم و باید مخفی می شدم.
و بعد از ایران خارج شدید. با این گلوله ای که در کتف شما بود چگونه از ایران خارج شدید؟
قاچاقی بیرون آمدم؛ پشت یک ماشینی که تعدادی افغانی، پاکستانی و هندی هم بودند. در طول راه ماشین به شدت تکان میخورد و من از شدت درد گریه میکردم. یادم است مرا مسخره میکردند که نرفته و نرسیده دلت برای مادرت تنگ شده و... نمیدانستند گلوله خورده ام و نمیخواستم بدانند، خطرناک بود امابه هر حال خارج شدم.
و بعد؟ در ترکیه چه اتفاقی افتاد؟
روز اول وحشتناک بود؛ با هزار امید فرار کرده بودم ولی یکباره همه چیز برعکس بود. پلیس ترکیه خیلی اذیت میکرد. به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در وان رفتم قضیه را گفتم؛نامه ای دادند و گفتند ببر برای پلیس ترکیه و با این نامه تو را به شهر دیگری نمی فرستند همین وان می مانی تا جراحی شوی اما پلیس خیلی بد برخورد کرد گفتند شما کلاهبردار هستید و دروغ می گویید و سازمان ملل هم نمی تواند برای ما تعیین تکلیف کند ومرا به شهر دیگری فرستادند. پلیس این شهر فاجعه بود رسما تا تکان می خوردیم تهدید میکرد که ما را به ایران برمیگردانند. آنجا راهنمایی گرفتم و رفتم اداره سوسیال و موضوع گلوله را گفتم صد دلار پول دادند که من عصبانی شدم گفتم من گدا نیستم پول نمیخواهم کمک کنید این گلوله را در بیاورم. نامه ای دادند و گفتند باید به والی شهر مراجعه کنی. رفتم دفتر والی ابتدا معاون او خیلی بد برخورد کرد و گفت شما همه دروغگو و کلاهبردار هستید. داد و بیداد کردم والی بیرون آمد و با او صحبت کردم آذری بلد بودم و توانستم مفهوم را برسانم. والی آدم مطلعی بود قضایای ایران را گویا دنبال میکرد چون به من گفت طرفدار موسوی هستی؟ بعد هم مرا به بیمارستانی فرستاد تا عکس بگیرند و ببینند درست می گویم یا نه. عکس گرفتند و گفتند این را اینجا نمی توانیم جراحی کنیم و باید به بیمارستان مجهزتری برود. مرا به شهر دیگری فرستادند و تحت عمل جراحی قرار گرفتم و گلوله را در آوردند.
الان وضعیت کتف شما به چه صورتی است؟به حالت عادی برگشته؟
نه متاسفانه چون بعد از جراحی باید فیزیوتراپی می شد که در اینجا چنین امکانی برای من نبود. به نوعی احساس نقص عضو میکنم و نمی توانم زیاد تکان بدهم. بعد از رسیدن به امریکا باید درمان را ادامه دهم.
پرونده شما در کمیساریای عالی سازمان ملل الان در چه مرحله ای است؟
من با توجه به مدارک بیمارستان و جراحی و مصاحبه هایی که انجام شد به عنوان پناهنده پذیرفته شده ام و چند روز دیگر به امریکا می روم.
آقای ساداتی آیا روزی که برای اعتراض به خیابان رفتید تصور چنین مسائلی را میکردید؟ اینکه گلوله بخورید و...
به هیچ عنوان. من به میرحسین موسوی رای داده بودم اماآدمی سیاسی نبودم. تنها فعالیت من در حد پخش تراکت های تبلیغاتی آقای موسوی در قبل از انتخابات بود؛ اما وقتی گفتند احمدی نژاد رئیس جمهور است مثل خیلی از مردم به خیابان رفتم. ما فقط اعتراض داشتیم که حقمان را خورده اند روز 25 خرداد هم که بیرون رفتم ابتدا یکی از قشنگ ترین روزهای زندگی ام بود؛ آن همه شور و آن همه احترام همراه با اعتراض. اینقدر آن سکوت معنادار و احترام زیبا بود که احساس پیروزی داشتیم اما آن اتفاقات افتاد. هرگز کسی تصور هم نمیکرد. میدانم شاید الان هم که به آن فکر میکنم همچنان بهت زده می شوم. اما بعد از اینکه گلوله خوردم نمیدانم چرا بهشت زهرا رفتم. نمیدانم چرا نماز جمعه سبز را رفتم؛ انگار یک جورهایی کشیده می شدم. منطق خاص دیگری نبود؛ بیشتر برای من احساس بود و زخمی که درونم نشسته بود. جریحه دار شده بودیم.فقط میدانم که من فقط و فقط در نهایت احترام اعتراض داشتم همین.
• سیدحسن نصراله در سخنرانی های تلویزیونی خود مدعی شده است رهبران حکومت ایران پدر در پدر عرب بوده اند! ...
سید حسن نصراله رهبر حزب الهی های لبنان هم وارد بحث ایرانیت و اسلامیت شده و گفته است: در ایران امروز چیزی به نام پارسی سازی یا تمدن پارسی پیدا نمی شود و هر چه هست تمدن اسلامی است.
به گزارش سایت های خبری وابسته به حکومت ایران، در دو سه روز اخیر ویدئویی از یکی از سخنرانیهای تلویزیونی سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سایت یوتیوب منتشر شده است.
ویدئو شامل بخشهایی از دو سخنرانی جداگانه سید حسن نصرالله است که سال گذشته در زمانهای متفاوتی ایراد شده است. همچنین متن این اظهارات در سایت اینترنتی المنار، متعلق به حزب الله لبنان وجود دارد و قابل دسترسی است.
ترجمه سخنان بخش نخست ویدئو این است: " ... شاید منظور، ایران باشد اما در ایران امروز چیزی به نام پارسی سازی یا تمدن پارسی پیدا نمی شود. آنچه در ایران هست تمدن اسلامی است. آنچه در ایران هست دین محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری [اشاره به نسب عربی و اجداد پیامبر اسلام] است و بنیانگذار جمهوری اسلامی پدر در پدر عرب بوده و فرزند پیامبر خدا محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. امروز رهبر در جمهوری اسلامی، امام سید خامنه ای قریشی هاشمی، فرزند پیامبر خدا و فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه زهراست که عرب بودند. شاید منظور ایران باشد ...".
در بخش دوم ویدئو سید حسن نصرالله سخنانی در مورد حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران بیان می کند: "... در چند هفته اخیر، بعضی ها رویای پایان انقلاب اسلامی و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را در ایران در سر پروراندند اما این رویاها سراب است. این ایرانی که خیلی ها در دنیا رخدادهای اخیرش را بزرگنمایی کردند، من امروز به شما تأکید می کنم که این ایران، نظام و حکومت و مردم و نخبگانش به برکت وجود رهبری حکیم، شجاع، رحیم، مدیر و مدبر، رهبری تاریخی که جناب امام سید خامنه ای – سایه اش پاینده باد – است، و به برکت حضور تاریخی سی ساله مردم، امروز نیرومندتر از پیش از بحران خارج شده و همین گونه که هست خواهد ماند ...".
به گزارش سایت های خبری وابسته به حکومت ایران، در دو سه روز اخیر ویدئویی از یکی از سخنرانیهای تلویزیونی سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سایت یوتیوب منتشر شده است.
ویدئو شامل بخشهایی از دو سخنرانی جداگانه سید حسن نصرالله است که سال گذشته در زمانهای متفاوتی ایراد شده است. همچنین متن این اظهارات در سایت اینترنتی المنار، متعلق به حزب الله لبنان وجود دارد و قابل دسترسی است.
ترجمه سخنان بخش نخست ویدئو این است: " ... شاید منظور، ایران باشد اما در ایران امروز چیزی به نام پارسی سازی یا تمدن پارسی پیدا نمی شود. آنچه در ایران هست تمدن اسلامی است. آنچه در ایران هست دین محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری [اشاره به نسب عربی و اجداد پیامبر اسلام] است و بنیانگذار جمهوری اسلامی پدر در پدر عرب بوده و فرزند پیامبر خدا محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. امروز رهبر در جمهوری اسلامی، امام سید خامنه ای قریشی هاشمی، فرزند پیامبر خدا و فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه زهراست که عرب بودند. شاید منظور ایران باشد ...".
در بخش دوم ویدئو سید حسن نصرالله سخنانی در مورد حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران بیان می کند: "... در چند هفته اخیر، بعضی ها رویای پایان انقلاب اسلامی و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را در ایران در سر پروراندند اما این رویاها سراب است. این ایرانی که خیلی ها در دنیا رخدادهای اخیرش را بزرگنمایی کردند، من امروز به شما تأکید می کنم که این ایران، نظام و حکومت و مردم و نخبگانش به برکت وجود رهبری حکیم، شجاع، رحیم، مدیر و مدبر، رهبری تاریخی که جناب امام سید خامنه ای – سایه اش پاینده باد – است، و به برکت حضور تاریخی سی ساله مردم، امروز نیرومندتر از پیش از بحران خارج شده و همین گونه که هست خواهد ماند ...".
دلايل وزير بهداشت درباره انحلال دانشگاه علوم پزشکی ايران، مهر
وزير بهداشت با اشاره به دلايل ادغام دانشگاه علوم پزشکی ايران سابق در دو دانشگاه ديگر شهر تهران گفت: به دليل تفاوت آموزش پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شهيدبهشتی، آموزش و پژوهش اين دانشگاه به علوم پزشکی تهران منتقل شد.
به گزارش خبرنگار مهر، دکتر مرضيه وحيددستجردی با تشريح دلايل انتقال بخشهای آموزش و پژوهشی و همچنين بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی ايران سابق به دو دانشگاه ديگر در شهر تهران افزود: در ادغام تمامی امکانات درمانی و بهداشتی که به دانشگاه "ايران" تعلق داشت به دانشگاه علوم پزشکی شهيدبهشتی منتقل شده که اين موضوع شامل تجهيزات و امکانات، مراکز بهداشتی، پايگاه های اورژانس، مراکز درمانی و مراکز بهداشتی می شود.
امکانات درمانی و بهداشتی دانشگاه "ايران" به دانشگاه علوم پزشکی شهيدبهشتی منتقل شد
وی افزود: در واقع مراکز شمال، شرق، جنوب و شمال تهران ساماندهی شده است و با همان امکانات و نيروی انسانی که در آن وجود داشته، منتقل و کاهشی از نظر نيروی انسانی نداشته است.
وزير بهداشت يادآور شد: دليل اينکه آموزش به دانشگاه علوم پزشکی شهيدبهشتی منتقل نشد اين است که اين دانشگاه در ۶ سال اخير در حال پياده سازی آموزش پزشکی به روش رفورم (اصلاحات) است. در واقع تافته جدا بافته است و در حال حاضر هم هيچ دانشجويی را نمی توان به اين دانشگاه منتقل يا ميهمان کرد.
وی خاطرنشان کرد: در آموزش پزشکی که در ساير دانشگاههای کشور تدريس می شود، دانشجو بخش به بخش پيش می رود و مطالب را می آموزد اما دانشجوی پزشکی در رفورم موضع به موضع پيش می رود، رفورم يک کار جديدی است که در دنيا نيز به تازگی در حال انجام است و از همين رو هيچ دانشجوی پزشکی نمی تواند به شهيدبهشتی منتقل شود. ما مجبور بوديم دانشجويان دانشگاه علوم پزشکی ايران سابق را به تهران منتقل کنيم چون آموزش اين دو دانشگاه با يکديگر همخوانی دارد.
وحيددستجردی با اشاره به روند ادغام دانشگاه علوم پزشکی ايران سابق در دو دانشگاه ديگر گفت: وقتی پيشنهاد انتقال دانشگاه "ايران" به استان البرز مطرح شد. به اين ترتيب اساتيد، مراکز آموزشی و مراکز درمانی نيز بايد انتقال پيدا می کردند که اين پيشنهاد اصلاح شد.
پيشنهاد انتقال دانشگاه "ايران" در وزارت بهداشت اصلاح شد
وی اظهار داشت: با توجه به تشکيل شبکه مستقل بهداشت و درمان البرز، کاسته شدن بيش از دو ميليون نفر از جمعيت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ايران سابق، تردد ۱۸۰۰ کارمند اين دانشگاه از کرج به تهران به صورت روزانه، نظر ما اين بود که دانشکده علوم پزشکی کرج بماند، دانشگاه علوم پزشکی ايران هم به کرج منتقل نشود بلکه بخش شبکه زير نظر علوم پزشکی کرج بماند و کارمندانی که مايل به انتقال هستند هم در کرج کار خود را ادامه دهند.
وزير بهداشت ادامه داد: از سوی ديگر ساماندهی وضعيت خدمات بهداشتی و درمانی و توسعه علم و فناوری در شهر تهران نيز اولويت ديگر ما بود از همين رو بر روی پيشنهاد معاونت توسعه رياست جمهوری کار کارشناسی شد و قصد اين بود که اين موضوع در سطح شهر تهران ساماندهی شود.
ديدگاه وزير بهداشت درباره انحلال دانشگاه علوم پزشکی ايران:
۱ پيشنهاد انتقال دانشگاه "ايران" به استان البرز مطرح شد که به اين ترتيب اساتيد، مراکز آموزشی و درمانی بايد انتقال پيدا می کردند که اين پيشنهاد اصلاح شد
۲ ساماندهی وضعيت خدمات بهداشتی و درمانی و توسعه علم و فناوری در شهر تهران نيز اولويت ديگر ما بود از همين رو بر روی پيشنهاد معاونت توسعه رياست جمهوری کار کارشناسی شد و قصد اين بود که اين موضوع در سطح شهر تهران ساماندهی شود
۳ شورای گسترش وزارت بهداشت بالاترين مرجع ادغام گسترش و انحلال دانشگاهها است و با پيشنهاد وزير و تصويب شورا اين ادغام می تواند صورت گيرد
۴ دانشگاههای علوم پزشکی مصوب شورای گسترش هستند و اين شورا درباره آنها تصميم می گيرد و نيازی به مصوبه مجلس ندارند
۵ تقسيم تهران ميان سه دانشگاه علوم پزشکی موجب بروز ناهمخوانی می شد که نکات منفی خود را در زمان بروز حادثه ای نشان می داد که اين امر اصلاح شد
۶ محل آموزش کلاسها و زندگی دانشجويان در خوابگاهها تغييری نمی کند و مدارک فارغ التحصيلی با عنوان تهران ارائه می شود
۷ ادغام دانشگاه "ايران" تحول و کار بزرگی است که بايد از ثمرات آن استفاده کنيم
۸ دليل اينکه آموزش به دانشگاه علوم پزشکی شهيدبهشتی منتقل نشد اين است که اين دانشگاه در حال پياده سازی آموزش پزشکی به روش رفورم است
۹ برخی اعتراض دارند و دليل آن اين است که اطلاع رسانی خوب و کافی نکرده بوديم که اميدواريم در آينده با برگزاری جلسات متعدد اين نگرانی ها رفع شود
قانونی بودن روال ادغام دانشگاه علوم پزشکی ايران سابق
وی درباره قانونی بودن روال ادغام دانشگاه علوم پزشکی ايران سابق تاکيد کرد: شورای گسترش وزارت بهداشت بالاترين مرجع ادغام گسترش و انحلال دانشگاهها است و با پيشنهاد وزير و تصويب اعضای شورا اين ادغام می تواند صورت گيرد. دانشگاههای علوم پزشکی مصوب شورای گسترش هستند و اين شورا درباره آنها تصميم می گيرد و نيازی به مصوبه مجلس ندارند چرا که از سوی مجلس مصوب نشده اند.
تقسيم تهران ميان سه دانشگاه علوم پزشکی استان تهران از سال ۷۲ موجب بروز ناهمخوانی هايی شده بود
وحيددستجردی با اشاره به بررسی ادغام از دو منظر ساماندهی بهداشت و درمان تهران و همچنين توسعه علم و فناوری گفت: از سال ۷۲ بهداری تهران منحل شده بود و تقسيم تهران ميان سه دانشگاه علوم پزشکی استان تهران موجب بروز ناهمخوانی هايی می شد که اين اتفاقات در زمان بروز حادثه ای برای يک فرد خود را نشان می داد.
وی گفت: در واقع در شهر تهران به دليل اين نوع تقسيم بندی، سامان مناسبی نداشتيم و نظارت بر بيمارستانهای خصوصی، دولتی، داروخانه ها و مراکز بهداشتی و درمانی به دليل محل قرارگيری اين سه دانشگاه هماهنگ نبود و ما با اين ادغام توانستيم که شبکه بهداشت و درمان تهران را به شهيدبهشتی واگذار کنيم و مسئوليت بزرگ ما در بهداشت و درمان کلانشهر تهران ساماندهی شود.
وزير بهداشت با اشاره به الزامات وزارت بهداشت برای اول شدن در منطقه بر اساس سند چشم انداز گفت: ما بر اساس سند چشم انداز، افق ۱۴۰۴ و نقشه جامع علمی کشور بايد به رتبه اول منطقه در سال ۱۴۰۴ برسيم و الهام بخش جهان اسلام باشيم. در اين مسير بايد از راههای مختلفی استفاده کنيم که يکی از اين راهها راه ميانبر است. تجميع نيروها، امکانات و هم افزايی دانشگاهها ميانبری است که بايد استفاده کرد.
مراکز تحقيقاتی به پژوهشکده ها و پژوهشگاهها بدل می شوند
وی درباره فعاليت مراکز تحقيقاتی و دانشکده های دانشگاه ادغام شده ايران گفت: مراکز تحقيقاتی همکاری خود را همچون گذشته ادامه می دهند می توان با آنها پژوهشکده ها و پژوهشگاهها ايجاد کرد. در مورد دانشکده ها نيز با توجه به اينکه دو برنامه آموزشی از ابتدای سال تحصيلی در اين دانشکده ها برنامه ريزی شده، اين مراکز بدون تغيير به کار خود ادامه می دهند.
وحيددستجردی افزود: برای آينده کارگروهی تشکيل می شود تا برنامه ريزی واحدی برای دانشکده ها صورت گيرد، در حال حاضر هم تقريباً همه در مديريت ها تثبيت شده اند و کسانی که در پستهای موازی دانشکده ها بودند به قائم مقام همان دانشکده ها منصوب شدند. از سوی ديگر محل آموزش کلاسها و محل زندگی دانشجويان در خوابگاهها هيچ تغييری نخواهد کرد و مدارک فارغ التحصيلی نيز با عنوان تهران ارائه شده و به هيچ وجه محروميتی از امکانات در ميان نخواهد بود.
تشکيل کارگروه در آينده برای برنامه ريزی واحدی در دانشکده ها
وی از اساتيد، کارکنان و دانشجويان که همکاری خوبی داشته اند تشکر کرد و يادآور شد: برخی موارد هم اعتراض داشته اند که اطلاع رسانی خوب و کافی نکرده بوديم که اميدواريم در آينده با برگزاری جلسات متعدد اين نگرانی ها رفع شود.
وزير بهداشت تاکيد کرد: ادغام دانشگاه "ايران" تحول و کار بزرگی است که بايد از ثمرات آن استفاده کنيم و کارکنان ستادی و بيمارستانها نيز با قوت به کار خود ادامه دهند و افرادی هم که از کرج می آيند می توانند درخواست انتقال خود را ارائه دهند و معاونت توسعه رياست جمهوری نيز قول همکاری برای ايجاد پست های مناسب در کرج داده اند.
تجربه ادغام در ساير کشورهای دنيا
وی با اشاره به تجربه ادغام در ساير کشورهای دنيا گفت: ادغام به توسعه علم و فناوری می انجامد در دنيا نيز دانشگاههايی در کشورهای ايرلند، دانمارک، انگليس، هند، چين و آمريکا با ادغام توانسته اند هم افزايی علمی ايجاد کنند.
آقایی دیبا: تهدید نظامی ایران به سبک اشغال عراق و افغانستان نیست
بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسراييل، روز يكشنبه به جوبايدن، معاون رييس جمهور آمريكا، گفت که فقط يك تهديد معتبر نظامى مى تواند ايران را از ساخت سلاح هسته اى بازدارد.
با اين حال رابرت گيتس، وزير دفاع آمريكا، با رد اين درخواست تاكيد كرد كه تا كنون رويكرد سياسى و اقتصادى بر روى ايران اثرگذار بوده است.
رادیو فردا در گفت و گو با دكتر بهمن آقايى ديبا، كارشناس و استاد حقوق بين الملل دانشگاه ويرجينيا، نخست از وى پرسيده آيا درخواست نخست وزير اسراييل يك نوع بزرگ نمايى نيست؟
بهمن آقايى ديبا: با توجه به اين كه جنبه هايى از برنامه اتمى ايران براى كشورهاى غربى و به خصوص براى اسراييل مشكوك است، قطعنامه هايى در شوراى امنيت سازمان ملل به تصويب رسيده و همچنين اقداماتى در رابطه با تحريم ها صورت گرفته است كه ناشى از نگرانىهاى كشورهاى غربى و اسراييل در مورد برنامه اتمى ايران است.
نحوه برخورد ايران با مذاكرات فعلى و سوالاتى كه دراين زمينه مطرح كرده اند و همين طور نحوه برخورد ايران با تحريم ها، اين ذهنيت را براى كشورهاى ديگر به خصوص مقام هاى كشور اسراييل به وجود مى آورد كه چيزى غير از تهديد نظامى جدى نمى تواند تصميم ايران را براى تغيير اساسى در مورد برنامه هسته ايش تحت تاثير قرار دهد.
كشورهاى غربى مصمم هستند جلوى برنامه اتمى ايران را بگيرند و با اين مشكل مواجه هستند كه تحريم ها كار نمى كند، بنابراين اكنون با يك موج جديد از افرادى كه تهديد نظامى را مطرح مى كنند روبرو هستيم.
اين موج نه تنها در اسراييل بلكه در آمريكا هم ديده مى شود و به عنوان مثال چند روز پيش مقالاتى درباره برنامه هسته اى ايران در مطبوعات مهم آمريكا منتشر شد و سناتور گراهام و سايرين دراين زمينه مطالبى ابراز كردند.
اسراييل مدت هاست كه چنين ادعايى را مطرح مى كند. اما با توجه به شرايط خاص ايران كه نه با عراق قابل قياس است و نه با افغانستان، به نظر شما تهديد نظامى آمريكا و كشورهاى متحد آن مىتواند گره بسته مسئله هسته اى ايران را باز كند؟
آن چه اكنون به عنوان تهديد نظامى از طرف اين كشورها مطرح است شبيه آن چيزى نيست كه در افغانستان و عراق پيش آمده است. يعنى مسئله حمله زمينى و اشغال كشور به آن سبك كاملاً خارج از گزينه هاى مطرح است.
اگر دقت كنيم به مقاله هاى مربوط به اين موضوع و يا پيشنهاداتى كه سناتور گراهام عنوان كرده است، مى بينيم صحبت از يك نوع حمله هوايى و دريايى است كه نظام را فلج مى كند تا نتواند عكس العملى نشان دهد يا تهديدى براى نيروهاى آمريكايى ايجاد كند كه در نزديك ايران استقرار دارند. در واقع تهديد نظامى به معنى اشغال به سبك افغانستان و عراق و عواقبى كه در آنجا پيش آمدف در مورد ايران مطرح نيست.
اگر بخواهند چنين حركتى انجام دهند و نيروى هوايى و دريايى ايران را فلج كنند، باز هم مسئله هسته اى ايران حل نمى شود چون پرونده اتمى ايران موضوعى جدا از بنيه نظامى ايران است. از طرف ديگر ايران تاسيسات هسته اى خود را در نقاط مختلف كشور پراكنده كرده است.
فكر مى كنيد تهديد نظامى ايران اصلا شكل عملى به خود بگيرد؟
يك حمله نظامى صورت هاى مختلفى مى تواند به خود بگيرد و در واقع زير عنوان گزينه نظامى ده ها اقدام وجود دارد.
من فكر مىكنم اگر مذاكرات فعلى شكست بخورد و دولت ايران در مورد نگرانى كشورهاى غربى و اسراييل درمورد برنامه هسته ايش اقدام جدى انجام ندهد و همان طور كه آقاى متكى گفته اين حرف ها را به شوخى و مسخره بگيرد، با توجه به اين كه كشورهاى غربى تصميم خود را گرفته اند و به طور قاطع مى گويند حاضر نيستند يك ايران اتمى را تحمل كنند، در نتيجه در آينده وارد مرحله گزينه نظامى خواهند شد.
با اين حال رابرت گيتس، وزير دفاع آمريكا، با رد اين درخواست تاكيد كرد كه تا كنون رويكرد سياسى و اقتصادى بر روى ايران اثرگذار بوده است.
رادیو فردا در گفت و گو با دكتر بهمن آقايى ديبا، كارشناس و استاد حقوق بين الملل دانشگاه ويرجينيا، نخست از وى پرسيده آيا درخواست نخست وزير اسراييل يك نوع بزرگ نمايى نيست؟
بهمن آقايى ديبا: با توجه به اين كه جنبه هايى از برنامه اتمى ايران براى كشورهاى غربى و به خصوص براى اسراييل مشكوك است، قطعنامه هايى در شوراى امنيت سازمان ملل به تصويب رسيده و همچنين اقداماتى در رابطه با تحريم ها صورت گرفته است كه ناشى از نگرانىهاى كشورهاى غربى و اسراييل در مورد برنامه اتمى ايران است.
نحوه برخورد ايران با مذاكرات فعلى و سوالاتى كه دراين زمينه مطرح كرده اند و همين طور نحوه برخورد ايران با تحريم ها، اين ذهنيت را براى كشورهاى ديگر به خصوص مقام هاى كشور اسراييل به وجود مى آورد كه چيزى غير از تهديد نظامى جدى نمى تواند تصميم ايران را براى تغيير اساسى در مورد برنامه هسته ايش تحت تاثير قرار دهد.
كشورهاى غربى مصمم هستند جلوى برنامه اتمى ايران را بگيرند و با اين مشكل مواجه هستند كه تحريم ها كار نمى كند، بنابراين اكنون با يك موج جديد از افرادى كه تهديد نظامى را مطرح مى كنند روبرو هستيم.
اين موج نه تنها در اسراييل بلكه در آمريكا هم ديده مى شود و به عنوان مثال چند روز پيش مقالاتى درباره برنامه هسته اى ايران در مطبوعات مهم آمريكا منتشر شد و سناتور گراهام و سايرين دراين زمينه مطالبى ابراز كردند.
اسراييل مدت هاست كه چنين ادعايى را مطرح مى كند. اما با توجه به شرايط خاص ايران كه نه با عراق قابل قياس است و نه با افغانستان، به نظر شما تهديد نظامى آمريكا و كشورهاى متحد آن مىتواند گره بسته مسئله هسته اى ايران را باز كند؟
آن چه اكنون به عنوان تهديد نظامى از طرف اين كشورها مطرح است شبيه آن چيزى نيست كه در افغانستان و عراق پيش آمده است. يعنى مسئله حمله زمينى و اشغال كشور به آن سبك كاملاً خارج از گزينه هاى مطرح است.
اگر دقت كنيم به مقاله هاى مربوط به اين موضوع و يا پيشنهاداتى كه سناتور گراهام عنوان كرده است، مى بينيم صحبت از يك نوع حمله هوايى و دريايى است كه نظام را فلج مى كند تا نتواند عكس العملى نشان دهد يا تهديدى براى نيروهاى آمريكايى ايجاد كند كه در نزديك ايران استقرار دارند. در واقع تهديد نظامى به معنى اشغال به سبك افغانستان و عراق و عواقبى كه در آنجا پيش آمدف در مورد ايران مطرح نيست.
اگر بخواهند چنين حركتى انجام دهند و نيروى هوايى و دريايى ايران را فلج كنند، باز هم مسئله هسته اى ايران حل نمى شود چون پرونده اتمى ايران موضوعى جدا از بنيه نظامى ايران است. از طرف ديگر ايران تاسيسات هسته اى خود را در نقاط مختلف كشور پراكنده كرده است.
فكر مى كنيد تهديد نظامى ايران اصلا شكل عملى به خود بگيرد؟
يك حمله نظامى صورت هاى مختلفى مى تواند به خود بگيرد و در واقع زير عنوان گزينه نظامى ده ها اقدام وجود دارد.
من فكر مىكنم اگر مذاكرات فعلى شكست بخورد و دولت ايران در مورد نگرانى كشورهاى غربى و اسراييل درمورد برنامه هسته ايش اقدام جدى انجام ندهد و همان طور كه آقاى متكى گفته اين حرف ها را به شوخى و مسخره بگيرد، با توجه به اين كه كشورهاى غربى تصميم خود را گرفته اند و به طور قاطع مى گويند حاضر نيستند يك ايران اتمى را تحمل كنند، در نتيجه در آينده وارد مرحله گزينه نظامى خواهند شد.
قراردادهای نفتی ننگين خامنهای و احمدینژاد با چين
جواد طالعی
ايران نخستين کشور عضو اوپک است که حاضر شده با سهمی کمتر از ۵۰ درصد منابع نفت خود را در اختيار يک کشور ديگر قرار دهد.
ويژه خبرنامه گويا
چرا بازار ايران روز به روز از کالاهای بنجل چينی پرتر می شود؟ چرا کاميون ها و تريلرهای غير مجهز چينی که به "جلاد جاده ها" معروف شده اند در سال های اخير جاده های ايران را پر کرده اند و به رغم تلفات جانی و خسارات مالی شديدی که وارد ساخته اند، همچنان اجازه ورود می گيرند؟
گزارش تازه ای در پايگاه اينترنتی ندای سبز آزادی می کوشد با مرور پرونده معاملات ايران بر باد ده چين در ده ساله گذشته پاسخ اين پرسش ها را روشن کند. نظارت بر اين قراردادهای ننگين که بعضا قرارداد دارسی را در صد سال پيش تداعی می کند، مستقيما به دفتر سيدعلی خامنه ای منتقل شده است. از زمان روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، اين قراردادهای نفتی حجمی بسيار بزرگ تر يافته اند و رئيس دولت های نهم و دهم با هدستی دفتر رهبری، قدم به قدم بر دامنه امتيازات چين افزوده اند. امتيازاتی که تنها در دوران استعمار بريتانيا تنها بريتيش پرتوليوم ممکن بود در منابع نفتی ايران کسب کند، اکنون به شرکت ملی نفت چين و شرکت وابسته به آن "سينوپک" انتقال يافته است.
برپايه گزارش ندای سبز آزادی، در سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ ميلادی، هنگامی که محمد خاتمی رئيس جمهور ايران بود، ملاقات هائی ميان مقامات ايرانی و چينی به عقد يک قرارداد ۴ ميليارد دلاری با سينوپک منتهی شد. در چارچوب اين قرارداد قرار بود چينی ها با توجه به وجود سفره های نفتی مشترک با کشورهای همسايه ايران در خليج فارس پژوهش های اکتشافی را برای بهره برداری از اين ذخائر انجام دهند. مدتی بعد، علی اکبر ولايتی مشاور بين المللی آقای خامنه ای از دولت خاتمی خواست که گزارش مذاکرات مربوط به اين همکاری ها را تسليم دفتر رهبری کند. از آن به بعد، روند تحولات زير نظارت مستقيم دفتر رهبری به مسيری کاملا متفاوت افتاد.
ندای سبز آزادی می نويسد:" از سال ۲۰۰۵ ميلادی سطح مذاکرات زير نظر مستقيم دفتر رهبری از سينوپک به "چايناپتروليوم" يعنی شرکت دولتی نفت چين ارتقاء يافت. در ماه مارس سال ۲۰۰۵ ميلادی چاينا پتروليوم آمادگی خود را برای امضای نهائی قرارداد با ايران اعلام کردند. در چارچوب اين قرارداد چينی ها می پذيرفتند که روزانه ۸۰۰ هزار بشکه نفت خام از منابع خليج فارس استخراج کنند. اما شرايطی که چينی ها تعيين کردند کاملا شبيه شرايط شرکت های نفتی در دوران استعمار سياه بود: مدت قرارداد بايد ۲۰ سال می بود. از سوی ديگر برای تمام اين مدت چين نبايد بيش از ۱۰۰ ميليارد دلار به ايران می پرداخت.
در چارچوب اين قرارداد، چين می توانست هر سال ۲۹۲ ميليون بشکه نفت ايران را برداشت کند. ظرف ۲۰ سالی که برای مدت قرارداد پيشنهاد شده بود، برداشت چين به ۵ ميليارد و ۸۴۰ ميليون بشکه بالغ می شد. حالا به فرض اين که ميانگين بهای هر بشکه نفت خام ظرف ۲۰ سال در سطح فعلی بماند و از ۸۰ دلار هم فراتر نرود. درآمد چين از نفت ايران جمعا به ۴۶۷ ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلار می رسيد. از اين مبلغ می بايست حداکثر ۱۰۰ ميليارد دلار نصيب ايران می شد که کمی بيشتر از ۲۰ درصد کل درآمد است.
برپايه گزارش ندای سبز آزادی، اين قرارداد عجيب و اسارت بار به تاييد دفتر رهبری رسيد، اما دولت خاتمی تا پايان ماموريت خود آن را امضا نکرد. سرانجام مقامات وزارت نفت در آوريل سال ۲۰۰۵ يکسال پس از پيروزی احمدی نژاد در انتخابات رياست جمهوری دوره نهم، آن را امضا کردند.
اين قرارداد، پس از يک سال تهديد و تمهيد حدود ۵۰ نماينده مخالف آن در مجلس، در سال ۲۰۰۶ ميلادی با عنوان "طرح توسعه و بازسازی صنعت نفت و گاز" از تصويب مجلس فرمانبردار رهبری نيز گذشت. چينی ها، شادمان از تصويب نهائی قرارداد، بلافاصله نخستين پيش پرداخت آن را به حسابی که به همين منظور در يک بانک چينی گشايش يافته بود، واريز کردند. اما در بخشی از اين قرارداد قيد شده بود که ايران موظف است معادل ۲۰ درصد درآمد خود را صرف خريد کالاهای چينی کند.
رسوائی به همينجا خاتمه نيافت. مدتی پس از تصويب قرارداد در مجلس، دولت ايران از چين خواست که سطح برداشت خود را از روزی ۸۰۰ هزار بشکه به روزی يک ميليون بشکه افزايش دهد. چينی ها اين پيشنهاد را پذيرفتند. اما متقابلا ايران را مجبور کردند که به جای ۲۰ درصد درآمد خود، ۴۵ درصد آن را صرف خريد کالاهای چينی کند. تعيير اين بند قرارداد در دسامبر سال ۲۰۰۶ به امضای طرفين رسيد و سال ۲۰۲۶ ميلادی به عنوان سال پايان قرارداد تعيين شد.
مفاد اين قرارداد ننگين و ضمائم آن، به گزارش ندای سبز آزادی تا ماه مه سال جاری ميلادی مو به مو اجرا شد. نخستين نتيجه اجرای اين قرارداد، اشباع بازار ايران از کالاهای بنجل چينی و ورشکستگی عظيم توليد کنندگان داخلی بود.
اما از ماه مه امسال، پس از اشکار شدن آثار تحريم های بين المللی، فاجعه ابعاد بسيار گسترده تری يافت. راه سبز آزادی می نويسد:"در ماه مه امسال گروهی به نمايندگی از سوی دفتر آيت الله خامنه ای و دولت، عازم شانگهای شدند تا اين قرارداد را مجددا مورد بازنگری قرار دهند."
در جريان همين سفر بود که مدت قرارداد نفتی از ۲۰ سال به ۳۵ سال افزايش يافت، حوزه های نفتی "آزادگان جديد"، "ايلام" و "رستم جنوبی" نيز بر حوزه های استخراج چينی ها افزوده شدند.
در همين سفر، يک بند الحاقی هم به امضای دو نفر رسيد. به موجب اين الحاقيه، چينی ها پذيرفتند که در حوزه های نفتی ابوذر، دارا و درود منابع جديد نفتی را کشف و استخراج کنند. اما شرط آن ها اين بود که برای ۳۵ سال آينده سهم ايران از اين منابع ۴۵ درصد و سهم چين ۵۵ درصد باشد. به نوشته راه سبز آزادی، فاجعه بارتر اين که ايران بايد در برابر دريافت ۴۵ درصد درآمدها ۶۰ درصد هزينه های اکتشاف و استخراج را بپردازد. اما چينی ها با ۵۵ درصد درآمد تنها ۴۰ درصد هزينه ها را می پردازند.
يکی ديگر از توافق های ننگين حاصل شده ميان ايران و چين اين است که ايران حق دارد تنها ۳۰ درصد نفت استخراج شده در اين منابع را به صورت مستقيم بفروشد و انتخاب مشتری و تعيين قيمت فروش ۷۰ درصد بقيه ذخائر در انحصار چين خواهد بود. ارزش اين ذخائر در مجموع ۳۵۰ تا ۵۵۰ ميليارد دلار برآورد شده است.
بندهای ديگری که در توافق های ماه مه امسال بر قرارداد قبلی افزوده بود، چنين است:
- يک سوم نيروی انسانی و کالاهای سرمايه ای لازم برای اجرای قرارداد ايرانی و دو سوم آن چينی خواهد بود.
- بر مبنای ارقام قراداد ۲۸ درصد ارزش افزوده اين قرارداد سهم ايران و ۷۲ درصد آن سهم چين است.
در مذاکرات ماه مه امسال در شانگهای، ضمنا توافق شده است که سيستم موشکی چينی "يی.و.آ" به قيمت حدود ۱۲ ميليارد دلار در اختيار سپاه پاسداران قرار گيرد و از هم اکنون تا سال ۲۰۱۴ ميلادی حدود ۴ هزار و ۵۰۰ کارشناس و مستشار نظامی به استخدام نهادهای نظامی و امنيتی جمهوری اسلامی در آيند.
يک نکته تکان دهنده ديگر به استناد گزارش ندای سبز آزادی، اين است که ۲۰ درصد درآمدهای ايران از قراردادهای تازه، هرگز به ايران باز نخواهد گشت. بخشی از اين سرمايه در حساب های ويژه ای که در دو بانک چينی گشايش يافته می ماند و بخشی از آن نيز صرف سرمايه گذاری در مناطق ويژه تجاری و اقتصادی چين می شود.
کارشناسان اقتصادی معتقدند که توافق های اخير علاوه بر تاثير مخربی که بر بازار داخلی ايران نهاده، قدرت واحد پول چين (يوان) را ظرف دو سال آينده در معاملات ارزی ايران به شدت افزايش می دهد و سبب می شود که اين ارز، از يورو و دلار پيشی بگيرد.
جرم زیست محیطی و متهمان آن
احمدینژاد در پیامی به مناسبت روز جهانی منع بهرهبرداری از محیط زیست در جنگ و درگیریهای مسلحانه، سازمان ملل را به ساز و کاری برای تعیین "جرم محیط زیستی" فراخوانده و از اثرات جنگهای منطقهای بر ایران یاد کرده است.
محمود احمدینژاد در بیانیه خود ابراز تاسف کرده که حفاظت از منابع طبیعی با وجود گسترش "تفکر دهکده جهانی" و با وجود کنوانسیونها و پروتکلهای زیست محیطی، نادیده گرفته میشوند.
احمدینژاد در این پیام از آسیبهای سنگین جنگ هشت ساله با عراق و آلودگی اکوسیستم و منابع آب و خاک ایران به دلیل بهکار گیری سلاح شیمیایی توسط صدام حسین یاد کرده است. به تاکید وی، تردد ناوهای جنگی، نشت نفت، آنش سوزی در نفتکشها وچاههای نفت در خلیج فارس، به تخریب اکوسیستم و تنوع زیستی دریایی، افزایش آلودگیهای آبی، خشک شدن تالابها و رودخانههای مشترک در منطقه منجر شدهاند.
احمدینژاد خواستار این شده که حفظ محیط زیست و منابع طبیعی در هنگام وقوع نزاعهای مسلحانه و جنگ تضمین شوند. وی به سازمان ملل پیشنهاد کرده که برای کاهش فشارهای ناشی از جنگ بر پیکره طبیعت و منابع طبیعی، معاهدهای علیه تخریب و آلودگی محیط زیست در جهت تعیین مصادیق "جرم محیط زیستی" تدوین کند.
بیتوجهی به محیط زیست در ایران
احمدینژاد خواستار تعهد جهانیان به حراست از منابع طبیعی و محیط زیست است. اما آیا مسئولان جمهوری اسلامی، در داخل کشور نگاهی دوستانه و حمایتگرانه به طبیعت دارند؟
سام خسروی فرد، کارشناس محیط زیست به دویچهوله میگوید: « مهمترین عامل تخریب محیط زیست، افزایش جمعیت است. وقتی ما برای ازدیاد جمعیت تبلیغ میکنیم، در واقع داریم علیه محیط زیست حرف میزنیم. ما نزدیک به ۲۷۰ تالاب را در ایران خشک کردهایم. اگر قرار است کسی جنایتکار زیست محیطی محسوب شود، باید اول خودمان را بررسی کنیم. وزارتخانهها و سازمانهای دولتی که گوشهو کنار ایران را با سدسازی، جاده سازی، شهرک سازی و توسعه صنعتی از بین بردهاند، اینها اولویت پیگیری دارند.»
سام خسرویفرد احتمال میدهد که اشاره احمدینژاد به جنگ و محیط زیست، غنیمت شمردن فرصت برای دریافت خسارت از عراق باشد: « بررسیهای زیادی کردند تا میزان غرامت و تخریب محیط زیست در پی جنگ برآورد شود تا ایران بر اساس آن اقامه دعوی کند. اما این موضوع هنوز بینتیجه مانده است.»
پیام احمدینژاد به مناسبت روز جهانی منع بهرهبرداری از محیط زیست در جنگ، در حالی فرستاده میشود که دریاچه ارومیه در زمان صلح به بهانه توسعه و جاده سازی خشک شده، پارک ملی گلستان در پی سد سازی آسیب دیده و قدیمیترین باغ گیاهشناسی در نوشهر نیز در معرض تخریب قرار دارد.
۵۰۰ مورد آتشسوزی در جنگلهای مریوان و سربالا تامل برانگیز هستند. نابودی منابع طبیعی کردستان زیر چشم سازمانهای دولتی صورت میگیرد و زنجیرهای از تخریب در حیات وحش، گیاهان و مراتع ایجاد میکند.
نابودی جنگلهای مرزی
مسعود کردپور، روزنامهنگار و فعال مدنی در مریوان با ذکر نکات یاد شده، در باره دلیل این آتشسوزیها و تکرار آنها میگوید:« صدها هکتار جنگل در مناطق زاگرس و بخصوص در نوار مرزی با عراق از بین رفته و این به دلیل درگیری میان نیروهای دولتی و قاچاقچیان یا گروههای اپوزیسیون است. نیروهای دولتی درتعقیب این گروهها آنها را به توپ میبندند. جنگلها هم که بر اثر بارندگی کم، خشک شدهاند با هر جرقه آتش میگیرند.»
کردپور پیشنهاد میکند که دولت بهجای پیشنهاد به نهادهای بینالمللی، به کارآیی مدیریت خود در داخل فکر کند و برای معاش مردم کرد چارهای بیندیشد که آنها ناگزیر به کشتزار کردن جنگل، فروش سنجاب یا داد و ستد قاچاق نشوند.
مهیندخت مصباح
تحریریه: جواد طالعی
مقاله سانفرانسیسکو کرونیکل درباره افزایش قیمت ها در ایران
دشمن اصلی حکومت، تازه راه افتاده
شاید قوی ترین چالش در برابر سیستم حاکم بر ایران تحریم های بین المللی و یا مخالفان سیاسی نباشد، بلکه چیزی به سادگی افزایش قیمت ها آنها را تهدید کند.
وقتی ساناز، مادری 47 ساله ساکن تهران، این روزها به بازار می رود، هر بار پول بیشتری برای خرید مایحتاج اولیه زندگی می پردازد؛ قیمت نان بیش از پنج برابر، روغن بیش از دو برابرو گوشت گوسفند حدود سه برابر سال گذشته شده است.
ساناز می گوید: «چقدر می توان تحمل کرد؟» او که به دلایل امنیتی فقط اسم کوچک خود رابیان کرد گفت: «مردم خیلی عصبانی و بسیار نگران هستند.»
این فقط آغاز صعودی است که برای قیمت ها انتظار می رود - از جمله قیمت بنزین - زیرا رهبران اسلامی قصد دارند حدود 100 میلیون دلاریارانه های دولت را که برای سوخت و مواد غذایی و کالاهای اساسی پرداخت می کردند را حذف کنند. این یارانه ها برای بسیاری از ایرانیان کم درآمد یک حق مسلم فرض می شود.
مسئولین دراین زمینه محتاطانه حرکت می کنند. آنها به خوبی می دانند که یک موج اعتراضی مردمی در مورد قیمت ها و افت سطح زندگی به مراتب غیر قابل کنترل تر از ناآرامی های خیابانی پس از انتخابات سال گذشته خواهد بود. دلیل آن این است که هر گونه حرکتی دراین زمینه احتمال پیوستن طبقه کارگرایران را، که پایگاه مردمی دولت محمود احمدی نژاد و نظام حاکم است، به این حرکت فراهم می آورد.
در حال حاضرهم تجار قدرتمند بازاردر تهران وشهرهای دیگر اعتصابی بر علیه آنچه آنها تاکتیک فشار دولت ازطریق مالیات می نامند ترتیب داده اند. این عامل خود علاوه برروند فزاینده خروج شرکت های بین المللی از ایران به دلیل تحریم های وضع شده به دلیل امتناع ایران از توقف تولید سوخت هسته ای است.
این عوامل همه به نوعی ناامنی اقتصادی منجر شده است که مقامات را مضطرب کرده و آنها را واداشته تا دست به تبلیغات وسیعی در این زمینه بزنند و اعلام کنند که طرح حذف یارانه ها باعث کاهش شکاف میان فقر و غنی می شود و اینکه تحریم ها نمی تواند پس ازچندین دهه محدودیت های اعمال شده از سوی غرب، اثری بر اقتصاد کشور داشته باشد.
البته این تبلیغات با شاخ و شانه کشیدن هم همراه بوده است. افزایش قابل توجه نیروهای امنیتی در تهران در هفته جاری به عنوان پیامی به هر گروهی که فکر تظاهرات علیه حذف یارانه ها را در سر داشته باشد، تفسیر شده است.
مصطفی علنی، تحلیلگر سیاسی و امنیتی در مرکز تحقیقات خلیج فارس در دبی گفت: "اقتصاد نقطه ضعف رهبران ایران است و آنها این را می دانند. شما می توانید مخالفان سیاسی را با زور سرکوب کنید و خاموش کنید ولی نمی توانید این کار را درحالی که قیمت ها در حال افزایش هستند و مردم نسبت به آینده نگران هستند انجام دهید."
ایران طرح کذایی حذف یارانه ها را قبل از آخرین تحریم های سازمان ملل به تصویب رساند. احمدی نژاد و متحدانش بر این عقیده اند که اقتصاد مبتنی برنفت دیگر نمی تواند تحمل ولخرجی ها را داشته باشد.
این طرح اجازه می دهد بنزین به قیمت 3700 ریال (37 سنت) به ازای هر گالن ، یا 1000 ریال (10 سنت) به ازای هرلیتر به فروش برود؛ قیمتی که انتظار می رود بزودی با 400 درصد افزایش روبرو شود. یارانه ها قیمت نان سنتی را در حد 1000 ریال (10 سنت) نگاه داشته بود که ظرف چند ماه گذشته به شدت رو به رشد گذاشته است.
این عوامل وقتی دست به دست تحریم های سخت تر می دهد این احساس را بوجود می آورد که اقتصاد ایران به سوی قلمرویی نا معلوم حرکت می کند.
برای مثال، فروشگاه الکترونیک سینا ملکی درمرکز شهر تهران را در نظر بگیرید. تلفن های پر طرفدار آیفون که از طریق شرکت های واسطه در دوبی به ایران فرستاده می شد دیگر وارد نمی شود و احتمالا کالاهای بدلی چینی جای آن را خواهد گرفت.
همین موضوع درمورد قطعات یدکی خودرو که از اروپا وارد می شود ویا حتی در مورد بیسکویت هایی که از انگلیس وارد می شود هم صادق است.
ملکی می گوید: "گزینه پیش روی خریداران به شدت محدود شده است."
کالاهایی هم که وارد کشور می شود هر روز هزینه بیشتری در بر دارند.
محمد نهاوندیان، رئيس اتاق بازرگانی ایران گفت : قیمت واردات اکثر محصولات 15 تا 30 درصد افزایش یافته است. دلایل این افزایش بخصوص در مورد شرکت های آسیایی ، گرانفروشی است زیرا آنها می دانند ایران اکنون به این کالاها نیاز دارد و انجام هر گونه بیمه برای حمل کالاها نیز اگر غیر ممکن نباشد لااقل بسیار دشوار است.
یک وارد کننده تجهیزات صنعتی، از جمله مواد اولیه برای تولید سیمان، گفت تامین کنندگان ایتالیایی ارسال محموله ها را به خاطر تحریم ها متوقف کرده اند. در حال حاضر، او به تولید کنندگان چینی که مواد و تجهیزات با کیفیت پایین تری ارائه می کنند روی آورده است و ناچار است تمام مبلغ خرید را در اول بپردازد.
مسعود، صاحب صنعتی که به دلیل امنیتی اسم کوچک خود رابیان کرد، می گوید: "آنها به دلیل محدودیت های بانکی علیه ایران، اعتبارنامه یا ال سی برای ما باز نمی کنند. به دلیل این تحریم ها من مجبورم پول بیشتری بدهم تا همان کالا را بخرم. هم خطر و هم هزینه کسب و کار رشد کرده است."
لحن رهبران ایران به کلی متفاوت است.
مهدی غضنفری، وزیر بازرگانی می گوید تحریم ها "دیگر مربوط به قرن حاضرنیستند" چرا که تجارت منطقه ای با کشورهای همسایه مانند ترکیه و آسیای مرکزی توسعه یافته است. احمدی نژاد از سوی دیگرلاف زده است که ذخایر ارزی کشوردر وضعیت خوبی قرار دارد و معادل 100 میلیارد دلاراست، که بر اثر افزایش فروش نفت و خرید طلا قبل از افزایش قیمت آن در سال گذشته فراهم آمده است.
مجید دلجو، تحلیلگر سیاسی مقیم تهران گفت: "تحریم ها هزینه زندگی را افزایش داده است اما اقتصاد را فلج نکرده است. تحریم هایی که شامل قطع صادرات نفت خام نشود هیچ اثر جدی نخواهد داشت."
کل برنامه حذف یارانه ها هنوزبه صورت یک راز دولتی است. گفته می شود که فقط احمدی نژاد وتنی چند از مشاوران نزدیک او از حدود و ثغور حذف یارانه های کالاهای اساسی از جمله سوخت، نان، روغن و وسایل خانگی مانند مواد شوینده وغیره خبر دارند.
درحالیکه برای هیچ کس کاملا روشن نیست که قیمت ها تا چه حد افزایش می یابد، انبار کردن شکر و برنج از هم اکنون شروع شده است. در جلسه ماه گذشته فرستاده اتاق بازرگانی تهران در دبی، او نتوانست به هیچ یک از سوالات در باره اثرات حذف یارانه ها پاسخ دهد.
تنها اقدام پیشگیرانه ای که تا کنون انجام شده شروع پرداخت 81000 تومان به حساب اشخاصی است که برای دریافت یارانه نقدی ثبت نام کرده بودند. احمدی نژاد گفته است کمک های مالی بیشتری در راه است.
اما این پول واریز شده تا زمانی که دولت موافقت نکرده است قابل وصول نیست. جهانبخش امینی، یک نماینده مجلس لیبرال پیش بینی کرده است که نرخ تورم برای مواد غذایی و کالاهای اساسی بر اثر حذف یارانه ها حداقل به 30 درصد خواهد رسید.
ميرحسين موسوى، رهبر مخالفان پذیرفته است که حذف یارانه ها برای کمک به تعادل اقتصادی ایران ضروری است، اما اعتراض دارد که اقتصاددانان معتبر و برنامه ریزان مالی از طراحی این برنامه کنار گذاشته شده اند.
منبع: سانفرانسیسکو کرونیکل- 6 نوامبر
مقاله واشنگتن تایمزدرباره روابط با یونان
نزديکی تهران و آنکارا؛ نگرانی آتن
بن برنبام
یکی از مقامات ارشد یونان گفت روابط رو به رشد ترکیه و ایران و مخالفت ترکیه با سیستم دفاع موشکی ناتو که تهران را هدف قرار می داد، "شک و تردیدهای بسیاری را در مورد آینده ترکیه" در میان متحدان آن دامن زده است.
پاناگیوتیس بگلیتیس، معاون وزیردفاع یونان در مصاحبه با واشنگتن تایمزگفت: "من تا حدودی در مورد آینده ترکیه بدبین هستم." آقای بگلیتیس روز پنج شنبه برای ملاقاتی با رئیس ستاد مشترک آمریکا، دریاسالار مایک مولن وسایر مقامات پنتاگون وارد واشنگتن شد.
آقای بگلیتیس گفت که دولت ترکیه اخیرا "از نام بردن از ایران به عنوان یک تهدید بالقوه در متن بیانیه ناتو در مورد" دکترین دفاع موشکی خودداری کرده است.
او گفت: "آنها همچنین اخیرا اعتراضی را به [شورای امنیت] سازمان ملل متحد در مورد تحریم های علیه ایران ارسال کردند. آنها به تحریم ها رای مخالف دادند. این یک واقعیت است. ما باید به این مساله توجه کنیم."
آقای بگلیتیس گفت که او نمی داند چه آینده ای برای ترکیه در چارچوب ناتوباقی خواهد ماند. وی افزود: "یونان در این نگرانی با بسیاری از همکاران در درون اتحادیه اروپا شریک است."
وی گفت: "به شما بگویم من هیچ تعجب نخواهم کرد اگر ترکیه از نهادهای غربی خارج شود و به بازی کردن نقش استراتژیک مستقلی در کل منطقه بپردازد."
مقامات ترکیه از اظهار نظر در مورد اظهارات آقای بگلیتیس خودداری کردند.
ترکیه همچنین تا دسامبر 2008، زمانی که اسرائیل جنگ 22 روزه خود علیه حماس در غزه را آغاز کرد، با آن کشور متحدی دیرینه بود. روابط این دو پس از31 ماه مه، که نه تن از اتباع ترکیه در مقابله با کماندوهای اسرائیلی بر روی یک کشتی که به دنبال دور زدن محاصره غزه توسط اسرائیل بود کشته شدند، بازهم وخامت بیشتری پیدا کرد.
ترکیه خواستار عذرخواهی ازسوی اسرائیل شد ولی اسرائیل از این کار خودداری کرد.
یونان، رقیب تاریخی ترکیه، در عین حال در حال توسعه روابط نزدیکی با اسرائیل است.
جورج پاپاندرو، نخست وزیریونان و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، در اوائل سال از پایتخت های یکدیگر بازدید کردند و دیمیتریس دروتساس، وزیر امور خارجه یونان، ماه گذشته از بیت المقدس دیدن کرد و در آنجا قرارداد حمل هوایی مسافر بین دو کشور را، به عنوان اولین قرارداد بین دو کشور پی از شصت سال، امضا کرد.
آقای بگلیتیس گفت در حالیکه یونان از مبارزات فلسطینی ها پشتیبانی می کند ونگران وضعیت انسانی درنوار غزه است ولی دولت وی درمورد حادثه حمله به کشتی توسط اسرائیل "با دید ابهام نگاه می کند چون برخی از اطلاعات حاکی از حضور افراد مشکوک ترک در قالب اعضای سازمان های غیر دولتی انسان دوستانه در آن کشتی بوده است."
او گفت حادثه حمله به کشتی و سایر بحران ها "از سوی مقامات ترکیه مورد سوء استفاده قرار گرفته است تا به مسلمانان، فلسطینیان و دنیای عرب نشان دهند که ترکیه یک قدرت منطقه ای است که می تواند ازآنها حمایت کند و می تواند به کمک آنها بیاید."
آقای بگلیتیس گفت: "آنها می خواهند خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای و سخنگوی انتقادی اعراب و مسلمانان به جهان معرفی کنند."
بر اساس یک نظر سنجی اخیر توسط موسسه بروکینگز، که با نظارت جان زاگبی و شیبلی تلهام انجام شده است، نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان، محبوب ترین رهبر در جهان عرب محسوب می شود.
در داخل ترکیه، حزب اسلامگرای آقای اردوغان، حزب عدالت و توسعه، که در سال 2002 به قدرت رسید، به دلیل نحوه هدایت اقتصاد رو به رشد کشور از پشتیبانی ترک ها برخوردار است. تضعیف تدریجی پایه های سکولار کشور توسط حزب عدالت و توسعه و نیز برقراری روابط نزدیک با ایران و سوریه باعث نگرانی غرب شده است.
واسیلیس کاسکارلیس، سفیر یونان در آمریکا روز پنج شنبه در مصاحبه ای گفت: "کمی زود است که بگوئیم ترکیه را از دست داده ایم." اما او به تکرار نگرانی های آقای پاناگیوتیس در مورد حرکت حزب عدالت و توسعه در داخل و خارج پرداخت وگفت: "آنچه که در طول ماه های گذشته رخ داده است خوشحال کننده نیست."
کاسکارلیس، با اشاره به درگیری های نخست وزیر ترکیه با ارتش سکولار و قدرتمند ترکیه، گفت: "طی شش سال گذشته، آقای اردوغان تلاش کرده است چهره ترکیه را تغییر دهد."
آقای بگلیتیس گفت به گمان او " در اینجا، در ایالات متحده، مردم تحول اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ترکیه را درک نمی کنند."
آقای پاپاندرو، که از سال 1999 تا 2004 وزیر خارجه یونان بود به دلیل تلاش برای بهبود روابط یونان و ترکیه اعتباری کسب کرده است. این دو کشورهمسایه، که در سال 1970 بر سر قبرس در آستانه رویارویی نظامی قرار گرفتند و دوباره در دهه 1990 بر سر یک جزیره کوچک در دریای اژه مناقشه داشتند، تقریبا سراسر قرن بیستم را در تعارض با یکدیگر سپری کرده اند.
منبع: واشنگتن تایمز- 7 نوامبر
یکی از مقامات ارشد یونان گفت روابط رو به رشد ترکیه و ایران و مخالفت ترکیه با سیستم دفاع موشکی ناتو که تهران را هدف قرار می داد، "شک و تردیدهای بسیاری را در مورد آینده ترکیه" در میان متحدان آن دامن زده است.
پاناگیوتیس بگلیتیس، معاون وزیردفاع یونان در مصاحبه با واشنگتن تایمزگفت: "من تا حدودی در مورد آینده ترکیه بدبین هستم." آقای بگلیتیس روز پنج شنبه برای ملاقاتی با رئیس ستاد مشترک آمریکا، دریاسالار مایک مولن وسایر مقامات پنتاگون وارد واشنگتن شد.
آقای بگلیتیس گفت که دولت ترکیه اخیرا "از نام بردن از ایران به عنوان یک تهدید بالقوه در متن بیانیه ناتو در مورد" دکترین دفاع موشکی خودداری کرده است.
او گفت: "آنها همچنین اخیرا اعتراضی را به [شورای امنیت] سازمان ملل متحد در مورد تحریم های علیه ایران ارسال کردند. آنها به تحریم ها رای مخالف دادند. این یک واقعیت است. ما باید به این مساله توجه کنیم."
آقای بگلیتیس گفت که او نمی داند چه آینده ای برای ترکیه در چارچوب ناتوباقی خواهد ماند. وی افزود: "یونان در این نگرانی با بسیاری از همکاران در درون اتحادیه اروپا شریک است."
وی گفت: "به شما بگویم من هیچ تعجب نخواهم کرد اگر ترکیه از نهادهای غربی خارج شود و به بازی کردن نقش استراتژیک مستقلی در کل منطقه بپردازد."
مقامات ترکیه از اظهار نظر در مورد اظهارات آقای بگلیتیس خودداری کردند.
ترکیه همچنین تا دسامبر 2008، زمانی که اسرائیل جنگ 22 روزه خود علیه حماس در غزه را آغاز کرد، با آن کشور متحدی دیرینه بود. روابط این دو پس از31 ماه مه، که نه تن از اتباع ترکیه در مقابله با کماندوهای اسرائیلی بر روی یک کشتی که به دنبال دور زدن محاصره غزه توسط اسرائیل بود کشته شدند، بازهم وخامت بیشتری پیدا کرد.
ترکیه خواستار عذرخواهی ازسوی اسرائیل شد ولی اسرائیل از این کار خودداری کرد.
یونان، رقیب تاریخی ترکیه، در عین حال در حال توسعه روابط نزدیکی با اسرائیل است.
جورج پاپاندرو، نخست وزیریونان و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، در اوائل سال از پایتخت های یکدیگر بازدید کردند و دیمیتریس دروتساس، وزیر امور خارجه یونان، ماه گذشته از بیت المقدس دیدن کرد و در آنجا قرارداد حمل هوایی مسافر بین دو کشور را، به عنوان اولین قرارداد بین دو کشور پی از شصت سال، امضا کرد.
آقای بگلیتیس گفت در حالیکه یونان از مبارزات فلسطینی ها پشتیبانی می کند ونگران وضعیت انسانی درنوار غزه است ولی دولت وی درمورد حادثه حمله به کشتی توسط اسرائیل "با دید ابهام نگاه می کند چون برخی از اطلاعات حاکی از حضور افراد مشکوک ترک در قالب اعضای سازمان های غیر دولتی انسان دوستانه در آن کشتی بوده است."
او گفت حادثه حمله به کشتی و سایر بحران ها "از سوی مقامات ترکیه مورد سوء استفاده قرار گرفته است تا به مسلمانان، فلسطینیان و دنیای عرب نشان دهند که ترکیه یک قدرت منطقه ای است که می تواند ازآنها حمایت کند و می تواند به کمک آنها بیاید."
آقای بگلیتیس گفت: "آنها می خواهند خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای و سخنگوی انتقادی اعراب و مسلمانان به جهان معرفی کنند."
بر اساس یک نظر سنجی اخیر توسط موسسه بروکینگز، که با نظارت جان زاگبی و شیبلی تلهام انجام شده است، نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان، محبوب ترین رهبر در جهان عرب محسوب می شود.
در داخل ترکیه، حزب اسلامگرای آقای اردوغان، حزب عدالت و توسعه، که در سال 2002 به قدرت رسید، به دلیل نحوه هدایت اقتصاد رو به رشد کشور از پشتیبانی ترک ها برخوردار است. تضعیف تدریجی پایه های سکولار کشور توسط حزب عدالت و توسعه و نیز برقراری روابط نزدیک با ایران و سوریه باعث نگرانی غرب شده است.
واسیلیس کاسکارلیس، سفیر یونان در آمریکا روز پنج شنبه در مصاحبه ای گفت: "کمی زود است که بگوئیم ترکیه را از دست داده ایم." اما او به تکرار نگرانی های آقای پاناگیوتیس در مورد حرکت حزب عدالت و توسعه در داخل و خارج پرداخت وگفت: "آنچه که در طول ماه های گذشته رخ داده است خوشحال کننده نیست."
کاسکارلیس، با اشاره به درگیری های نخست وزیر ترکیه با ارتش سکولار و قدرتمند ترکیه، گفت: "طی شش سال گذشته، آقای اردوغان تلاش کرده است چهره ترکیه را تغییر دهد."
آقای بگلیتیس گفت به گمان او " در اینجا، در ایالات متحده، مردم تحول اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ترکیه را درک نمی کنند."
آقای پاپاندرو، که از سال 1999 تا 2004 وزیر خارجه یونان بود به دلیل تلاش برای بهبود روابط یونان و ترکیه اعتباری کسب کرده است. این دو کشورهمسایه، که در سال 1970 بر سر قبرس در آستانه رویارویی نظامی قرار گرفتند و دوباره در دهه 1990 بر سر یک جزیره کوچک در دریای اژه مناقشه داشتند، تقریبا سراسر قرن بیستم را در تعارض با یکدیگر سپری کرده اند.
منبع: واشنگتن تایمز- 7 نوامبر
گزارش گاردین از فعالیت های تارا اینانلو
چهره هاي بسیار یک زن
تانیا گولد
تارا اینانلو به سبک سیندي شرمن پرتره هایي با عنوان "حضور زنان متفاوت ایراني در خودم" گرفته است. او براي بازگشت به کشورش با خطر مواجهه است.
تارا اینانلو در کافه اي در لندن نشسته . کوچک اندام و لاغر است و بغض کرده ، او یک فمینیست ایراني و یک عکاس 21 ساله است. تارا براي تحصیل در رشته عکاسي در دانشگاه ناتینگهام، سال 2008 به انگلستان آمد. او تحت تاثر پرتره هاي سیندي شرمن، عکس هاي متفاوتي از خودش انداخت، در جاي یکي از زنان "جوراب آبي" در فرانسه قرن هفدهم ، بجاي یک چهره کمدي، بجاي زن معصوم و در جاي یک فاحشه.
تارا مي گوید: "من زنان ایراني متفاوتي را به نمایش گذاشتم که در درون خودم کشف کرده بودم. تغییر چهره همان چیزیي است که زنان ایراني با آن بزرگ شده اند. تغییر چهره مهمترین بخش زندگي من است. من با دروغ و نادرستي بزرگ شده ام. بزرگ شدن با وانمود کردن به اینکه موجود دیگري هستي، کار دشواري است. همیشه باید دروغ بگویي. اما من همیشه تلاش کردم که یاغی باشم و از محدودیت ها عبور کنم."
برخي از پرتره ها عریان است. در یکي از آنها تاراماتیک تندی مالیده و گردنبند مرواریدی دارد، شبیه به مرلین مونرو است. یک قرباني پدرسالاري، مي خواهد که شبیه به قرباني دیگري باشد. به این تصاویر، تصاویر ممنوع مي گویند، شوخي با عاقبتي وحشتناک، زیرا ماموران اطلاعاتي ایران دردست داشتن این عکس ها به خانه پدرتارا حمله کردند. در عین حال یک فعال فمینیست به دلیل جمع آوری عکس هاي اینانلو دستگیر شد.
از او پرسیدم، پس اگر به کشورت باز گردي، دستگیر مي شوي؟ او خیلي ساده گفت: "نه، فکر کنم اعدام مي شوم. من هرگز تصور نمي کردم که روزي برسد که نتوانم به ایران بازگردم. من فقط کار هنري مي کنم که بوسیله آن عقایدم را نشان مي دهم."
این شد که تارا درخواشت پناهندگي داده است. آیا در بریتانیا جایي براي تارا اینانلو و همه تارا هایي که در درون او هستند، پیدا می شود.
گاردین، 7 نوامبر
از امضای یک حکم اعدام تا اعتصاب غذای یک وکیل زندانی
نسرین ستوده وکیل زندانی، نهمین روز اعتصاب غذای خشک خود را در سلول انفرادی سپری میکند. محمد اولیاییفرد هفتمین ماه بازداشتش را در حالی میگذراند که از اوین به زندان رجاییشهر منتقل شده. محمد سیفزاده به ۹ سال زندان و ۱۰ سال ممنوعیت از وکالت محکوم شده و به محمدعلی دادخواه اتهام نگهداری سلاح گرم تفهیم شده است.
در گیرودار انتشار این گونه اخبار از وکلای دادگستری که قاعدتا مصونیت قضایی دارند و نباید به خاطر دفاع از موکلانشان مورد بازخواست قرار گیرند، ناگهان خبر رسید که حکم اعدام شهلا جاهد توسط ریاست قوه قضائیه امضا شده است.
خبر تایید حکم قصاص خانم جاهد در روزهایی که اکثر رسانهها از اعتصاب غذای خشک نسرین ستوده سخن میگویند و مجامع بینالمللی، مقامات ایران را به خاطر تحت فشار گذاشتن وکلای دادگستری مورد بازخواست قرار دادهاند، برای فعالان حقوق بشر یک علامت سوال است.
تکثیر پرونده سکینه محمدی؟
اشاره خانم عباسقلیزاده به نامهای است که هفته پیش از سوی برخی از زندانیان سیاسی زن منتشر شد و در آن نامه اشاره شده بود که هنگامه شهیدی، یکی از زندانیان سیاسی به دلیل تحت فشار بودن مجبور به تن دادن به درخواستهای بازجویان درباره دیگر زندانیان شده و به این دلیل آزاد شده است. نویسندگان این نامه البته تقصیر اصلی را بر گردن بازجویان و روشهای غیراخلاقی و غیر انسانی آنان انداخته بودند.
چند روز پس از انتشار این نامه، تلفنهای زندانیان سیاسی زن قطع شد و روز یکشنبه ۱۶ آبان نیز خبر انتقال آنان به بند متادونیها منتشر شد.
تکرار یک ترفند نخنماشده
شیرین عبادی حقوقدان و وکیل در این باره چنین میگوید: «اصولا عملکرد وزارت اطلاعات در سالیان گذشته نشان داده که هر وقت افکارعمومی متوجه یکی از رویههای نادرست این وزارتخانهشده و علیه آن اقدام کرده است، بلافاصله مسئلهای را باب کردند و سعی کردند افکارعمومی را به آن معطوف کنند. من خاطرم میآید که چند سال پیش، که مسئلهی سهمیهبندی بنزین پیش آمد و یکمقدار مردم اعتراض کردند و درگیری پیش آمد، بلافاصله برای پوشش دادن این مسئله به حجاب زنان بند کردند و فوراً گشت منکرات توی خیابانها راه افتاد و مردم را گرفت که عدهای حواسشان پرت شود و بگویند که چرا اینکارها را میکنید، که مسئلهی اصلی یعنی سهمیهبندی بنزین فراموش شود. در مورد مسئلهی بسیار مهم نداشتن امنیت برای وکلای دادگستری به علت دفاع از زندانیان سیاسی نیز، همین اتفاق افتاد».
خانم عبادی نیز به مسئله انتقال زندانیان سیاسی زن به بند متادونیها و نیز امضای حکم اعدام شهلا جاهد همزمان با اعتصاب غذای نسرین ستوده اشاره میکند و میگوید: «در شرایطی که خانم ستوده متأسفانه قدم به قدم بهخاطر اعتراض به رفتار نادرست بازجویان امنیتی به مرگ نزدیک میشود و اعتصاب غذایش واقعا جدی است و همه نگران ایشان هستند، برای این که افکارعمومی منحرف شود، ناگهان اعلام میکنند که ما میخواهیم یک زندانی را اعدام کنیم. خب این زندانی کیست؟ یک شخص معروف است، برای این که این پرونده جنجالی بوده و یکباره توجهها معطوف به آن میشود».
وی استفاده از این گونه روشها برای انحراف افکار عمومی را روشهایی کهنه و نخنماشده معرفی کرده و میگوید: «من با هر نوع حکم اعدام مخالف هستم. خانم شهلا جاهد نباید اعدام شود، ولو این که گناهکار باشد. زیرا که اصولا من با حکم اعدام مخالفم. اما سئوال من از بازجویان امنیتی این است که تا کی میخواهید این حقههای نخنماشده را به خورد مردم دهید؟ به محض این که مردم متوجهی یکی از مشکلات عمده میشوند، شما یک توپ بازی به میدان میاندازید که با آن مشغول شوند و مسئلهی اصلی فراموش شود».
چندی پیش با به راه افتادن کمپینهای متعدد بینالمللی برای نجات سکینه آشتیانی از سنگسار برخی از فعالان حقوق بشر از جمله خانم عبادی توجه افکار عمومی جهان را به زندانیان سیاسی معطوف کرده و از مجامع بینالمللی خواستند تا در کنار توجه به نقض حقوق بشر در احکامی چون سنگسار، به وضعیت زندانیان سیاسی نیز توجه کنند.
سوداگری با جان انسانها
عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و دبیر فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر، با دیده تردید به این مسئله نگاه میکند که این همزمانیها با قصد قبلی باشد، اما در عین حال میگوید: «اینها مواردی است که باید در آنها همیشه فرض احتمال را داد و نمیشود به صورت قطعی گفت که واقعا پشت این جور برنامهها چه سیاستی نهفته است. ولی در هر صورت، آنها با جان انسانها سودا میکنند. چه در مورد خانم جاهد، چه در مورد سکینه آشتیانی و دیگران. من نمیگویم مسائل حقوق بشر از مسائل سیاسی جداست، به خاطر همین هم ما میگوییم که باید به دولتمردان اعتراض کرد. ولی از مسئلهی حقوق بشر و از نقض حقوق بشر و از محکوم کردن حقوق بشر استفادهی ابزاری نکنند و مسائل سیاسی را پشت دفاع از حقوق بشر مکتوم و مخفی نگه ندارند».
دکتر لاهیجی از سیاست دوگانه دولتهای غربی در قبال نقض حقوق بشر انتقاد کرده و میگوید: «اینجاست که ما سیاست یک بام و دو هوا را محکوم میکنیم و بارها هم گفتهایم که اگر حقوق بشر جهانشمول است، باید همهی مواردش را دور از بهرهبرداریهای سیاسی محکوم کرد و از مقامات جمهوری اسلامی خواست که به نقض فاحش و مستمر حقوق بشر در ایران پایان دهند».
آیا مجامع بینالمللی به وظایفشان عمل کردهاند؟
شیرن عبادی و عبدالکریم لاهیجی هردو متفقالقول هستند که نهادهای بینالمللی حقوق بشر تا آنجا که در توانشان بوده و نیز ساختارهای بینالمللی اجازه میداده، درباره فشار بر وکلا در ماههای اخیر اطلاعرسانی کردهاند.
ماه پیش فدراسیونبینالمللی جامعههای حقوق بشر، عفو بینالملل، دیدهبان حقوق بشر و اتحادیهی بینالمللی وکلای دادگستری یک اطلاعیه جمعی دربارهی وضعیت وکلا در ایران منتشر کردند.
روز جمعه گذشته (۱۴ آبان، ۵ نوامبر) برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، طی بیانیهای از مسئولان ایران خواست تا هرچه سریعتر به وضعیت نسرین ستوده و نیز دیگر وکلای تحت فشار و زندانی رسیدگی کنند.
عبدلکریم لاهیجی که یکی از امضاکنندگان این بیانیه است درباره فعالیتهای نهادهای بینالمللی چنین میگوید: «ما به صرف صدور یک اطلاعیه بسنده نکردیم و با توجه به این که در میان گزارشگران ویژهی سازمان ملل، گزارشگر مربوط به تأمین استقلال حرفهای قضات و وکلای دادگستری هم هست، ما هفتهی پیش شکایتی هم به این گزارشگر ویژه کردیم. آیین رسیدگی به این شکایات اینگونه است که این شکایت باید به مسئولان جمهوری اسلامی ابلاغ شود و در انتظار پاسخ آنها باشیم و با توجه به وخامت وضعیت نسرین ستوده، ما فکر کردیم که با انتشار این اقدامات اخیر، شاید طی روزهای آینده حداقل شاهد آزادی مشروط خانم ستوده باشیم».
روز یکشنبه ۱۶ آبان یک ویدیوی کوتاه از خانواده نسرین ستوده بر روی شبکه مدرسه فمینیستی در یوتیوب منتشر شد. بخشی از این فیلم صحبتهای مادر همسر خانم ستوده به زبان ترکی بود که با گریه همراه بود. وی از ملاقات با عروسش در حالی که در اعتصاب غذا بوده سخن میگفت.
نسرین ستوده یکی از دهها وکیلی است که در پنج سال گذشته و به خصوص در یک سال اخیر تحت فشار، شکنجه و بازداشت قرار گرفتهاند. آیا نقض حقوق انسانی و حرفهای این وکلا به اندازه احکام سنگسار و اعدام برای افکارعمومی غرب اهمیت دارد؟
میترا شجاعی
تحریریه: جواد طالعی
«معضل ایران»، فشار جمهوریخواهان و مقاومت اوباما
در سه دههی گذشته ایران یکی از مشکلات سیاست خارجی آمریکا بود که در سالهای اخیر با افزوده شدن مناقشهی اتمی، این مشکل آنچنانکه اسناد راهبرد سیاست خارجی آمریکا نشان میدهند، تبدیل به یک «معضل اساسی» شده است. با ورود اوباما به کاخ سفید و تعدیل لحن او در برابر ایران و ابراز علاقه به گفتوگوی مستقیم، چشماندازی از احتمال تغییر در فضای مناسبات تهران و واشنگتن پدیدار شد.
این چشمانداز اما خیلی دوام نیاورد. امید اوباما برای باز کردن باب گفتوگو با تهران از بین رفت و بار دیگر تشدید فشار علیه تهران، سیاست اصلی کاخ سفید شد. با این حال چارچوب خط مشی دولت اوباما در برابر ایران «رویکرد سیاسی از طریق تشدید تحریمهای اقتصادی» بوده است.
اکنون با پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات کنگره آمریکا، سیاست اوباما در برابر ایران با چالش روبرو شده است؛ امری که پیش از این از سوی تحلیلگران نیز پیشبینی میشد.
اما جامعهی جهانی نخستین اثرات پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات کنگره بر سیاست خارجی ایالات متحده را در همایش امنیتی «هالیفاکس» در تعطیلات آخر هفته مشاهده کردند. کنفرانس امنیتی هالیفاکس مشابه کنفرانس امنیتی مونیخ است، با این تفاوت که ویژهی آمریکای شمالی است. هالیفاکس شهری در ایالت نووا اسکوتیا (Nova Scotia) در جنوب غرب کاناداست.
در این کنفرانس «جان مککین» و «لیندسی گراهام» دو تن از سناتورهای تاثیرگذار در سیاست خارجی ایالات متحده نیز شرکت داشتند. لیندسی گراهام که دوست نزدیک جان مککین نیز هست، درباره ایران صحبت کرد. سخن سناتور گراهام این بود که جمهوریخواهان از اقدامهای قاطعتر دولت اوباما علیه برنامه اتمی ایران حمایت خواهند کرد.
گراهام گفت، او امیدوار است که تحریمها موجب آن شود که ایران از «ساخت بمب اتمی» منصرف شود، اما اگر چنین نشد او پیشنهاد یک حملهی نظامی را مطرح خواهد کرد. وی تاکید کرد: «من مایل نیستم کار به اینجا بکشد. من یک افسر نظامی هستم. ما نیازی به یک جنگ تازه نداریم. اما از آن بیشتر، یک ایران مجهز به بمب اتمی را لازم نداریم.»
سناتور جمهوریخواه در ادامهی اظهاراتش در کانادا تاکید کرد: «اگر کار به سرسختی کشد، به باراک اوباما پیشنهاد خواهم کرد: نیروی دریایی ایران را به قعر آبها بفرست، نیروی هواییاش را نابود کن و سپاه پاسداران را از بین ببر.»
نمایندگان و دیپلماتهایی که در سالن کنفرانس هالیفاکس حاضر بودند، آنچه را که از زبان سناتور گراهام شنیدند، تنها یک «جراحی نظامی» علیه تاسیسات اتمی ایران نبود، بلکه صحبت بر سر یک حملهی هوایی همهجانبه به تمامی تاسیسات نظامی ایران بود.
زمانی برای بهرهبرداری نتانیاهو
آیا ایالات متحده بار دیگر به خط مشی دوران جورج بوش در برابر ایران بازمیگردد؟ یا رویکرد تشدید تحریمها که همراهی اغلب کشورهای مهم جهان از جمله روسیه و چین را نیز با خود دارد، به نتیجهی دلخواه کاخ سفید خواهد انجامید؟
پاسح این پرسشها هر چه باشد، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل فرصت را مغتنم شمرده و راهی واشنگتن شده تا همصدا با متحدان تازه در صفوف جمهوریخواهان پیروز در انتخابات کنگره، دولت اوباما را به سیاستهای سختگیرانهای در برابر ایران قانع سازد.
همزمان با حضور نتانیاهو در ایالات متحده، اوباما در سفری ده روز در آسیا بهسر میبرد. با این حال نخستوزیر اسرائیل با مقامهای ارشد دولت اوباما از جمله، جو بایدن و هیلاری کلینتون دیدار خواهد کرد. روزنامه اسرائيلى هاآرتص نوشته است، نتانياهو در این ديدارها تنها يک جمله را تکرار خواهد کرد: راهى براى متوقف کردن برنامهی اتمی ايران وجود ندارد جز حمله نظامی.
مقامات جمهوری اسلامی اخیرا برای مذاکره با کاترین آشتون، مسئول سیاست اتحادیه اروپا اعلام آمادگی کرده و گویا طرفین توافق کردهاند که مذاکرات در آنکارا صورت گیرد.
به نوشتهی هاآرتص، دولت نتانیاهو معتقد است تهران با این اعلام آمادگی، به دنبال کسب وقت است و مقامهای آمریکا نبايد در این دام ايران گرفتار شوند.
در چند هفتهی اخیر تهران در برابر درخواست خانم آشتون برای گفتوگو، مواضع متناقض داشت. برداشت ناظران این بود که تهران تمایل چندانی به مذاکره ندارد، اما از ابراز صریح آن طفره میرود. پس از تغییر اندک در فضای سیاسی واشنگتن در پی انتخابات کنگره، تهران قول و قرار گفتوگو با بروکسل را پذیرفت.
واکنش سریع دولت اوباما
با همهی اینها دولت اوباما در برابر نخستین نشانههای اعمال فشار علنی جمهوریخواهان و نیز دولت نتانیاهو واکنش نشان داد؛ آنهم از زبان وزیری که که خود به اردوی جمهوریخواهان آمریکا تعلق دارد. رابرت گیتس وزیر دفاع دولت اوباما، آخرین وزیر دفاع دولت بوش بود که اوباما او را در سمت خود ابقا کرد.
رابرت گیتس در ملبورن استرالیا گفت، با این موضع موافق نیست که تنها یک تهدید نظامی جدی قادر به منصرف کردن ایران از ساختن سلاح هستهای است.
گیتس تاکید کرد که آمریکا آماده است هر کاری انجام دهد تا مانع دستیابی ایران به سلاح اتمی شود، «ولی در حال حاضر ما همچنان به تأثیرگذاری اقدامات سیاسی و اقتصادی خود علیه ایران اطمینان داریم.»
وزیر دفاع دولت اوباما تحریمهای بینالمللی علیه ایران را «تأثیرگذار» توصیف کرد و گفت، دامنه این تاثیر بر ایران فراتر از انتظار بوده است.
در واکنش در برابر نتانیاهو و جمهوریخواهان، وزیر دفاع اسرائیل نیز با وزیر دفاع آمریکا همراه است. ایهود باراک میگوید، تحریمهای بینالمللی علیه ایران را به طرز غیرمنتظرهای موثر است. وی این سخنان را از پشت همان تریبونی بر زبان آورد که سناتور گراهام در آن سخنرانی کرده بود. در عین باراک تاکید کرد که برنامهی اتمی تهدید بزرگی برای همهی جهان است.
ایهود باراک همچنین در گفتوگویی با روزنامه اسرائیلی معاریو درباره مناقشهی اتمی ایران گفته است: «هنوز فرصت برای دیپلماسی باقی است و تحریمهای بینالمللی بسیار بهتر از آن که خیلی از ماها انتظارش داشتیم عمل میکنند.» با اینحال وزیر دفاع اسرائیل افزوده است، روشن نیست که این تحریمها نتیجه خواهد داد.
مصطفی ملکان
تحریریه: شهرام احدی
کنفرانس سازمان ائتلاف بین المللی علیه خشونت در ایران
سازمان «ایکاوی» یا «ائتلاف بین المللی علیه خشونت در ایران»، یک ان جی او یا نهادی غیردولتی تازه تاسیس است که روز شنبه ششم نوامبر کنفرانسی با همکاری سازمان عفو بین الملل در دانشگاه لندن برگزار کرد. در این مراسم، مهر انگیز کار، رامین جهانبگلو، رضوان مقدم، دروری دایک (از سازمان عفو بین الملل) و دیگران صحبت کردند.
جستاری در خشونت گرایی و راهبردهای خشونت زدایی در ایران، عنوان اولین کنفرانسی بود که سازمان غیردولتی ایکاوی در دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه لندن موسوم به سوآس برگزار کرد.
رادیو فردا در این زمینه با روحی شفیعی، یکی از مدیران «ایکاوی» و لیلا معینی، از جوانان داوطلب آن گفت وگو کرده است.
روحی شفیعی، نویسنده کتاب های «بوی خوش زعفران»، «قلب های انار» و مقالات و ترجمه های دیگر از بنیان گذاران «ایکاوی» است. او ابتدا در مورد اهداف «ایکاوی» می گوید: « ما ایکاوی را زمانی تاسیس کردیم که مسایل خشونت آمیز در ایران دراوج بود. وقایعی که بعد از انتخابات رخ داد ما را به فکر واداشت اقدام به تاسیس نهادی کنیم که به طور مشخص به مسئله خشونت در ایران می پردازد.»
ائتلاف شما یک ائتلاف بین المللی است. آیا به مسئله خشونت در کشورهای دیگر نیز می پردازید یا فقط به مسایل ایران؟ما فقط به مسایل ایران و منطقه خاورمیانه می پردازیم، اما از تجربیات کشورهای دیگر هم استفاده می کنیم و از تجربیات و نوشته های افراد کارآزموده ای که در رشته های مربوط به خشونت در کشورهای دیگر کار کرده اند.
اگر گردهمایی و کنفرانسی برگزار شود و اقدامی به وجود آید که لازم باشد به طور بین المللی ما هم در آن شرکت کنیم، این کار را انجام می دهیم.
گویا یکی از اقدامات شما اعتراض به عضویت ایران و عربستان سعودی در هیئت اجرایی نهاد تازه تاسیس زنان در سازمان ملل است؟بله، در حال حاضر سازمان ملل تمام سازمان ها و نهادهای زنان را تحت پوشش یک نهاد درآورده که بسیار عظیم است با بودجه بسیار وسیع. احتمال دارد ایران و کشورهایی مانند عربستان سعودی که حقوق زن در آنها پایمال می شود و زنان مورد تبعیض هستند، بتوانند از مکانیسم های سازمان های ملل استفاده کنند و به عضویت این نهاد جدید درآیند. اعتراض ایکاوی و سایر فعالان زن ایران به عضویت ایران در این نهاد است.
عده ای می توانند بدون این که با دولت ایران و یا عربستان موافق باشند با عضویت این کشورها دراین نهاد مخالفتی نداشته باشند و استدلال کنند چنین مشارکت هایی از سوی دو کشور می تواند به تغییرات مهمی در طرز فکر و عملکرد این دولت ها بینجامد و تعامل می تواند پیامدهای مثبتی داشته باشد. ارزیابی شما چیست؟من این طور فکر نمی کنم، چون ایران حتی به کمیسیون رفع تبعیض سازمان ملل هم نپیوسته و قطعنامه های مربوط به رفع تبعیض علیه زنان سازمان ملل را امضا نکرده است.
کشوری که حتی این قطعنامه ها را امضا نکرده و قبول ندارد، چگونه می تواند عضو نهادی شود که می خواهد در سطح جهان وضعیت زنان را از نظر توسعه، تبعیض و فقر ارتقا دهد؟ کشوری که خودش نفی کننده برابری زنان و رفع تبعیض است، چگونه می تواند در ارتقای وضعیت زنان در سطح جهانی کمک کند؟
به نظر من این مسئله امکان پذیر نیست مگر این که ایران به تمام کنوانسیون های رفع تبعیض بپیوندد و قبول کند درایران زنان تحت تبعیض هستند و قوانین و کارکردهای ایران برای زنان تبعیض آمیز است، دراین صورت می توان انتظار داشت ایران در سطح جهانی بتواند به این امر کمک کند.
جوانان فعال در ایکاوی
«ایکاوی» از عده ای جوانان علاقمند به فعالیت دراین سازمان غیردولتی دعوت کرده است هر یک گوشه ای از کار را دنبال کنند.
لیلا معینی، یکی از داوطلبان جوان ایکاوی و مسئول وب سایت این نهاد است. او به رادیو فردا می گوید: « وب سایت ایکاوی از قبل طراحی شده و قرار است بخشی به عنوان منابع و مأخذ به آن ضافه شود با هدف بالا بردن سطح آگاهی در مورد ریشه های فرهنگی و تاریخی خشونت درایران و اشکال مختلف خشونت درجامعه.»
وی افزود: «سعی دارم با همکاری سایر فعالانی که درمورد خشونت تحقیق کرده اند، منابع و دست آوردهای موجود را به صورت الکترونیک و یک جا دربخش منابع و مأخذ سایت ایکاوی گردآوری کنم.»
جستاری در خشونت گرایی و راهبردهای خشونت زدایی در ایران، عنوان اولین کنفرانسی بود که سازمان غیردولتی ایکاوی در دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه لندن موسوم به سوآس برگزار کرد.
رادیو فردا در این زمینه با روحی شفیعی، یکی از مدیران «ایکاوی» و لیلا معینی، از جوانان داوطلب آن گفت وگو کرده است.
روحی شفیعی، نویسنده کتاب های «بوی خوش زعفران»، «قلب های انار» و مقالات و ترجمه های دیگر از بنیان گذاران «ایکاوی» است. او ابتدا در مورد اهداف «ایکاوی» می گوید: « ما ایکاوی را زمانی تاسیس کردیم که مسایل خشونت آمیز در ایران دراوج بود. وقایعی که بعد از انتخابات رخ داد ما را به فکر واداشت اقدام به تاسیس نهادی کنیم که به طور مشخص به مسئله خشونت در ایران می پردازد.»
ائتلاف شما یک ائتلاف بین المللی است. آیا به مسئله خشونت در کشورهای دیگر نیز می پردازید یا فقط به مسایل ایران؟ما فقط به مسایل ایران و منطقه خاورمیانه می پردازیم، اما از تجربیات کشورهای دیگر هم استفاده می کنیم و از تجربیات و نوشته های افراد کارآزموده ای که در رشته های مربوط به خشونت در کشورهای دیگر کار کرده اند.
اگر گردهمایی و کنفرانسی برگزار شود و اقدامی به وجود آید که لازم باشد به طور بین المللی ما هم در آن شرکت کنیم، این کار را انجام می دهیم.
گویا یکی از اقدامات شما اعتراض به عضویت ایران و عربستان سعودی در هیئت اجرایی نهاد تازه تاسیس زنان در سازمان ملل است؟بله، در حال حاضر سازمان ملل تمام سازمان ها و نهادهای زنان را تحت پوشش یک نهاد درآورده که بسیار عظیم است با بودجه بسیار وسیع. احتمال دارد ایران و کشورهایی مانند عربستان سعودی که حقوق زن در آنها پایمال می شود و زنان مورد تبعیض هستند، بتوانند از مکانیسم های سازمان های ملل استفاده کنند و به عضویت این نهاد جدید درآیند. اعتراض ایکاوی و سایر فعالان زن ایران به عضویت ایران در این نهاد است.
عده ای می توانند بدون این که با دولت ایران و یا عربستان موافق باشند با عضویت این کشورها دراین نهاد مخالفتی نداشته باشند و استدلال کنند چنین مشارکت هایی از سوی دو کشور می تواند به تغییرات مهمی در طرز فکر و عملکرد این دولت ها بینجامد و تعامل می تواند پیامدهای مثبتی داشته باشد. ارزیابی شما چیست؟من این طور فکر نمی کنم، چون ایران حتی به کمیسیون رفع تبعیض سازمان ملل هم نپیوسته و قطعنامه های مربوط به رفع تبعیض علیه زنان سازمان ملل را امضا نکرده است.
کشوری که حتی این قطعنامه ها را امضا نکرده و قبول ندارد، چگونه می تواند عضو نهادی شود که می خواهد در سطح جهان وضعیت زنان را از نظر توسعه، تبعیض و فقر ارتقا دهد؟ کشوری که خودش نفی کننده برابری زنان و رفع تبعیض است، چگونه می تواند در ارتقای وضعیت زنان در سطح جهانی کمک کند؟
به نظر من این مسئله امکان پذیر نیست مگر این که ایران به تمام کنوانسیون های رفع تبعیض بپیوندد و قبول کند درایران زنان تحت تبعیض هستند و قوانین و کارکردهای ایران برای زنان تبعیض آمیز است، دراین صورت می توان انتظار داشت ایران در سطح جهانی بتواند به این امر کمک کند.
جوانان فعال در ایکاوی
«ایکاوی» از عده ای جوانان علاقمند به فعالیت دراین سازمان غیردولتی دعوت کرده است هر یک گوشه ای از کار را دنبال کنند.
لیلا معینی، یکی از داوطلبان جوان ایکاوی و مسئول وب سایت این نهاد است. او به رادیو فردا می گوید: « وب سایت ایکاوی از قبل طراحی شده و قرار است بخشی به عنوان منابع و مأخذ به آن ضافه شود با هدف بالا بردن سطح آگاهی در مورد ریشه های فرهنگی و تاریخی خشونت درایران و اشکال مختلف خشونت درجامعه.»
وی افزود: «سعی دارم با همکاری سایر فعالانی که درمورد خشونت تحقیق کرده اند، منابع و دست آوردهای موجود را به صورت الکترونیک و یک جا دربخش منابع و مأخذ سایت ایکاوی گردآوری کنم.»
گفت و گوهاى هسته اى؛ «ايران يا ۱+۵، یکی بايد از مواضع خود كوتاه بيايد»
پس از آنكه منوچهر متكى اعلام كرد تهران موافق برگزارى گفت و گوهاى ايران با ۱+۵ در تركيه است، خبرگزارى آناتولى به نقل از يك منبع ديپلماتيك از آمادگى آنكارا براى ميزبانى اين گفت و گوها خبر داد.
راديو فردا در گفت و گو با دكتر هوشنگ حسن يارى، استاد مطالعات استراتژيك كالج سلطنتى دفاعى كانادا، نخست از وى پرسيده است كه با توجه به تجربيات گذشته ، آيا اين دوره از گفت و گوها تفاوتى با دوره هاى قبلى خواهد داشت؟
هوشنگ حسن يارى: جواب اين سوال بستگى دارد به اينكه ايران به چه شكلى با اين مسئله برخورد كند؟ حرف هاى متناقضى از ايران به گوش مى رسد كه اساسا نيازى به اين گفت و گوها هست يا خير؟ و يا اين كه ايران خود قادر به ادامه غنى سازى تا ۲۰ درصد هست.
با اين اوصاف از سوى ديگر برخى در ايران بر اين باورند كه هم اكنون ايران به مرحله اى رسيده است كه مى تواند وارد دور مذاكرات شده و از اين مذاكرات نتيجه مثبت ترى بگيرد.
بنابر اين بايد ديد كه اساسا در اين مورد اجماعى هم به وجود آمده است يا خير؟ و اين اجماع به كدام طرف متمايل است؟ به مذاكره براى حصول نتيجه يا به مذاكره صرفا براى استفاده از زمان؟ و در نتيجه تكرار تجربيات گذشته يعنى انجام مذاكره بدون اينكه به مسئله اساسى و موضوع مورد نظر كشورهاى ۱+۵ هم پرداخته شده ويا در پى حل اين موضوع باشد.
هم اكنون ايران آمادگى خود را براى مذاكرات اعلام كرده است. در نتيجه نشان مى دهد كه رهبران ايران به آن اجماعى كه شما از آن صحبت مى كنيد رسيده اند. سوال من دقيقا اين است كه به نظر شما اصولا در رفتار ايران فاكتورى مبنى بر اينكه اين دور از گفت و گو با دوره هاى ديگر تفاوتى دارد، وجود دارد؟
ببينيد. وقتى بنده حرف از اجماع مى زنم به اين معنا نيست كه ايران اجبارا روى ميز مذاكره بنشيند. بلكه اين است كه ايران واقعا خواهان چه نتيجه اى از اين مذاكرات است؟ يعنى اينكه آيا واقعا به دنبال اين است كه مسئله اصلى مورد نظر گروه ۱+۵ را كه توقف غنى سازى است مورد بحث و بررسى و مذاكره قرار دهد؟ يا اينكه از شركت در اين مذاكرات به دنبال خريد زمان و استفاده هر چه بيشتر از وقت است ، بدون اينكه هيچ گونه تحولى در موضع خود در مورد مسئله اصلى هسته اى اش، يعنى ادامه يا توقف غنى سازى اورانيوم انجام بدهد؟
به اعتقاد شما دوره هاى قبلى گفت و گوهاى ميان ايران و كشورهاى ۱+۵ ، يك نوع خريدن زمان توسط ايران بوده است؟
اگر نگاه كنيد از سال ۲۰۰۳ ميلادى به اين طرف- يعنى از حدود هفت سال پيش تا كنون – كه ايران به طور جدى وارد مذاكره با كشورهاى انگلستان، فرانسه و آلمان شد، در آن زمان ضمن اينكه ايران پذيرفت تا با اين كشورها مذاكره كند و حتى پروتكل الحاقى را هم دولت ايران – البته نه مجلس ايران- پذيرفت، ولى به موازات چنين مذاكراتى و چنين پذيرش هایی ، برنامه هسته اى ايران ادامه پيدا كرد.
نتيجه اين شد كه ايران توانست به غنى سازى اورانيوم دست پيدا كند. درجه خلوص اورانيوم را بالا ببرد. در نتيجه توانست كشورهاى گروه ۱+۵ را در برابر عمل انجام شده قرار دهد.
اين چيزى بوده كه در گذشته از ايران ديده شده است. در نتيجه آنچه كه ايران حاضر است در موردش به مذاكره بنشيند دقيقا آن چيزى نيست كه غربى ها و كشورهاى ۱+۵ به دنبال آن هستند.
پس دقيقا مى شود گفت كه يك جور تفاوت الويت ها در اين گفت و گوها وجود دارد؟
تفاوت الويت ها و به خصوص اختلاف در نوع بينش و در نوع نگاه به كل برنامه هسته اى ايران. گروه ۱+۵ به دنبال عملياتى كردن كردن قطعنامه هاى شوراى امنیت سازمان ملل هستند. در حالى كه ايران بارها اين قطعنامه ها را كاغذ پاره اعلام كرده است و به دنبال اين است كه صرفا به اورانيومى دست پيدا كند كه از غلظت بيشترى برخوردار باشد.
بنابراين با اين دو ديدگاه كاملا متفاوت مى شود گفت دو راه كاملا متضاد را در پيش گرفته اند.
اگر طرفين نتوانند مواضع خود را به هم نزديك كنند در نتيجه مى توان انتظار داشت كه اين مذاكره هم همچون مذاكرات قبلى به شكست منجر شود و يا اينكه در نهايت يكى از طرفين يا ايران و يا گروه ۱+۵ از مواضع خود كوتاه بيايد.
راديو فردا در گفت و گو با دكتر هوشنگ حسن يارى، استاد مطالعات استراتژيك كالج سلطنتى دفاعى كانادا، نخست از وى پرسيده است كه با توجه به تجربيات گذشته ، آيا اين دوره از گفت و گوها تفاوتى با دوره هاى قبلى خواهد داشت؟
هوشنگ حسن يارى: جواب اين سوال بستگى دارد به اينكه ايران به چه شكلى با اين مسئله برخورد كند؟ حرف هاى متناقضى از ايران به گوش مى رسد كه اساسا نيازى به اين گفت و گوها هست يا خير؟ و يا اين كه ايران خود قادر به ادامه غنى سازى تا ۲۰ درصد هست.
با اين اوصاف از سوى ديگر برخى در ايران بر اين باورند كه هم اكنون ايران به مرحله اى رسيده است كه مى تواند وارد دور مذاكرات شده و از اين مذاكرات نتيجه مثبت ترى بگيرد.
بنابر اين بايد ديد كه اساسا در اين مورد اجماعى هم به وجود آمده است يا خير؟ و اين اجماع به كدام طرف متمايل است؟ به مذاكره براى حصول نتيجه يا به مذاكره صرفا براى استفاده از زمان؟ و در نتيجه تكرار تجربيات گذشته يعنى انجام مذاكره بدون اينكه به مسئله اساسى و موضوع مورد نظر كشورهاى ۱+۵ هم پرداخته شده ويا در پى حل اين موضوع باشد.
هم اكنون ايران آمادگى خود را براى مذاكرات اعلام كرده است. در نتيجه نشان مى دهد كه رهبران ايران به آن اجماعى كه شما از آن صحبت مى كنيد رسيده اند. سوال من دقيقا اين است كه به نظر شما اصولا در رفتار ايران فاكتورى مبنى بر اينكه اين دور از گفت و گو با دوره هاى ديگر تفاوتى دارد، وجود دارد؟
اگر طرفين نتوانند مواضع خود را به هم نزديك كنند در نتيجه مى توان انتظار داشت كه اين مذاكره هم همچون مذاكرات قبلى به شكست منجر شود و يا اينكه در نهايت يكى از طرفين يا ايران و يا گروه ۱+۵ از مواضع خود كوتاه بيايد.
هوشنگ حسن یاری
هوشنگ حسن یاری
به اعتقاد شما دوره هاى قبلى گفت و گوهاى ميان ايران و كشورهاى ۱+۵ ، يك نوع خريدن زمان توسط ايران بوده است؟
اگر نگاه كنيد از سال ۲۰۰۳ ميلادى به اين طرف- يعنى از حدود هفت سال پيش تا كنون – كه ايران به طور جدى وارد مذاكره با كشورهاى انگلستان، فرانسه و آلمان شد، در آن زمان ضمن اينكه ايران پذيرفت تا با اين كشورها مذاكره كند و حتى پروتكل الحاقى را هم دولت ايران – البته نه مجلس ايران- پذيرفت، ولى به موازات چنين مذاكراتى و چنين پذيرش هایی ، برنامه هسته اى ايران ادامه پيدا كرد.
نتيجه اين شد كه ايران توانست به غنى سازى اورانيوم دست پيدا كند. درجه خلوص اورانيوم را بالا ببرد. در نتيجه توانست كشورهاى گروه ۱+۵ را در برابر عمل انجام شده قرار دهد.
اين چيزى بوده كه در گذشته از ايران ديده شده است. در نتيجه آنچه كه ايران حاضر است در موردش به مذاكره بنشيند دقيقا آن چيزى نيست كه غربى ها و كشورهاى ۱+۵ به دنبال آن هستند.
پس دقيقا مى شود گفت كه يك جور تفاوت الويت ها در اين گفت و گوها وجود دارد؟
تفاوت الويت ها و به خصوص اختلاف در نوع بينش و در نوع نگاه به كل برنامه هسته اى ايران. گروه ۱+۵ به دنبال عملياتى كردن كردن قطعنامه هاى شوراى امنیت سازمان ملل هستند. در حالى كه ايران بارها اين قطعنامه ها را كاغذ پاره اعلام كرده است و به دنبال اين است كه صرفا به اورانيومى دست پيدا كند كه از غلظت بيشترى برخوردار باشد.
بنابراين با اين دو ديدگاه كاملا متفاوت مى شود گفت دو راه كاملا متضاد را در پيش گرفته اند.
اگر طرفين نتوانند مواضع خود را به هم نزديك كنند در نتيجه مى توان انتظار داشت كه اين مذاكره هم همچون مذاكرات قبلى به شكست منجر شود و يا اينكه در نهايت يكى از طرفين يا ايران و يا گروه ۱+۵ از مواضع خود كوتاه بيايد.
جورج بوش، رئيس جمهوری سابق آمريکا در کتاب خاطرات خود که روز سه شنبه در آمر يکا منتشر می شود، گفته است که به وزارت دفاع اين کشور ، پنتاگون، دستور داده بود تا برای حمله به تاسيسات هسته ای ايران طرحی را آماده کند. آقای بوش در کتاب خود افزوده که اين حمله می توانست نگرانی درباره برنامه هسته ای ايران را بطور موقت برطرف کند. رئيس جمهوری سابق آمريکا همچنين گفته است که با مذاکره مستقيم با جمهوری اسلامی مخالف بوده است. آقای بوش در مصاحبه با شبکه ان بی سی آمريکا، توسل به روش های خشن بازجويی از مظنونان به تروريسم را نيزدرست دانست و گفت که بعد از آنکه مشاوران حقوقی اش به او اطمينان دادند که اين روشها قانونی است، او استفاده از آنها را تاييد کرد و همين روش ها بود که طرح های حملات تروريستی بعدی را خنثی کرد.
رئيس جمهوری آمريکا درباره به حمله به عراق گفت که پيدانشدن سلاح های کشتار جمعی پس از اشغال اين کشور، او را بسيار خشمگين کرد اما همچنان معتقد است که تصميم به حمله و سرنگونی صدام حسين درست بوده است.
رئيس جمهوری آمريکا درباره به حمله به عراق گفت که پيدانشدن سلاح های کشتار جمعی پس از اشغال اين کشور، او را بسيار خشمگين کرد اما همچنان معتقد است که تصميم به حمله و سرنگونی صدام حسين درست بوده است.
ژنرال آمریکایی: از نفوذ ایران در عراق کاسته شده است
معاون فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق، روز دوشنبه، اعلام کرد در ماههای گذشته از نفوذ ایران بر کشور همسایه خود، کاسته شده است.
ژنرال رابرت کان، معاون فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق، گفت: «به نظر من احتمالا در چند ماه گذشته، در دوره شکلگیری دولت عراق، از نفوذ ایران، به نوعی کاسته شده است.»
معاون فرمانده نیروهای آمریکایی افزود: «ما همگی شاهد اشکال گوناگون نفوذ ایران هستیم که برخی از آنها در واقع مثبت هستند.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ژنرال رابرت کان که از طریق ویدئو کنفرانس با خبرنگاران در واشینگتن گفتوگو میکرد، گفت: «ما معتقدیم برخی از موارد نفوذ ایران منفی است، اگرچه بسیار دشوار است که این موارد را به دولت ایران نسبت دهیم.»
ژنرال رابرت کان در توضیح اظهارات خود، گفت سلاحهایی که از آن سوی مرز میآید ممکن است از سوی عوامل غیردولتی روانه عراق شوند.
این سخنان در حالی بیان میشود که نوری المالکی در مهرماه امسال به ایران سفر کرد که در رسانهها از تلاش وی برای جلب حمایت تهران برای نخستوزیریاش تعبیر شد. نوری المالکی در این مدت، به غیر از ایران به برخی از پایتختهای کشورهای منطقه نیز سفر کرده است.
یک روز پیش از سفر نوری المالکی به ایران، رقیب وی، ایاد علاوی، نخستوزیر پیشین عراق که از حمایتهای سنیمذهبان برخوردار است، ایران را به مداخله در امور عراق و بیثبات کردن خاورمیانه متهم کرده بود.
ایاد علاوی، بیشتر به دنبال حمایت عربستان و کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس است.
از سوی دیگر در حالی که هشت ماه از انتخابات پارلمانی عراق میگذرد، گروههای سیاسی در این کشور هنوز نتوانستهاند برای تعیین نخستوزیر آینده به توافق برسند.
گرچه ایاد علاوی در این انتخابات اندکی بیش از رقیب اصلی خود نوری المالکی رای آورد، اما از آنجا که اکثریت پارلمان را در دست نداشت، نتوانست به نخستوزیری برسد.
با این حال، پس از هشت ماه بنبست، روز دوشنبه رهبران گروههای عمده سیاسی در شهر اربیل گرد هم آمدند تا برای تشکیل دولت جدید مذاکره کنند.
در این نشست نوری المالکی و رقیب وی ایاد علاوی حضور داشتند؛ این نشست قرار است تا روز چهارشنبه ادامه داشته باشد.
ژنرال رابرت کان، معاون فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق، گفت: «به نظر من احتمالا در چند ماه گذشته، در دوره شکلگیری دولت عراق، از نفوذ ایران، به نوعی کاسته شده است.»
معاون فرمانده نیروهای آمریکایی افزود: «ما همگی شاهد اشکال گوناگون نفوذ ایران هستیم که برخی از آنها در واقع مثبت هستند.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ژنرال رابرت کان که از طریق ویدئو کنفرانس با خبرنگاران در واشینگتن گفتوگو میکرد، گفت: «ما معتقدیم برخی از موارد نفوذ ایران منفی است، اگرچه بسیار دشوار است که این موارد را به دولت ایران نسبت دهیم.»
ژنرال رابرت کان در توضیح اظهارات خود، گفت سلاحهایی که از آن سوی مرز میآید ممکن است از سوی عوامل غیردولتی روانه عراق شوند.
این سخنان در حالی بیان میشود که نوری المالکی در مهرماه امسال به ایران سفر کرد که در رسانهها از تلاش وی برای جلب حمایت تهران برای نخستوزیریاش تعبیر شد. نوری المالکی در این مدت، به غیر از ایران به برخی از پایتختهای کشورهای منطقه نیز سفر کرده است.
یک روز پیش از سفر نوری المالکی به ایران، رقیب وی، ایاد علاوی، نخستوزیر پیشین عراق که از حمایتهای سنیمذهبان برخوردار است، ایران را به مداخله در امور عراق و بیثبات کردن خاورمیانه متهم کرده بود.
ایاد علاوی، بیشتر به دنبال حمایت عربستان و کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس است.
از سوی دیگر در حالی که هشت ماه از انتخابات پارلمانی عراق میگذرد، گروههای سیاسی در این کشور هنوز نتوانستهاند برای تعیین نخستوزیر آینده به توافق برسند.
گرچه ایاد علاوی در این انتخابات اندکی بیش از رقیب اصلی خود نوری المالکی رای آورد، اما از آنجا که اکثریت پارلمان را در دست نداشت، نتوانست به نخستوزیری برسد.
با این حال، پس از هشت ماه بنبست، روز دوشنبه رهبران گروههای عمده سیاسی در شهر اربیل گرد هم آمدند تا برای تشکیل دولت جدید مذاکره کنند.
در این نشست نوری المالکی و رقیب وی ایاد علاوی حضور داشتند؛ این نشست قرار است تا روز چهارشنبه ادامه داشته باشد.
وزیر ارشاد فعالیت بیبیسی فارسی در ایران را قابل بررسی دانست
محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز دوشنبه اعلام کرد اگر شبکه بی بی سی فارسی برای تاسیس دفتر در ایران درخواست ارائه کند، وزارت ارشاد آن را بررسی خواهد کرد.
محمد حسینی در نشست خبری هفته کتاب، درپاسخ به خبرنگارانی که از امکان فعالیت شبکه العربیه و بی بی سی فارسی پرسیده بودند، گفت: «بنای ما بر این است که دفاتر خبرگزاریها و شبکههای رادیویی و تلویزیونی در ایران دایر باشد و در مجموع نگاهمان به این مسئله مثبت است.»
وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دهم گفت: «همانطور که گفتم بنای ما بر توسعه فعالیتهاست و اگر بعد از مدتی آنها درخواستی داشته باشند، بررسی میشود. در این موارد هم ممکن است در اداره کل مطبوعات خارجی تقاضایی مطرح شده باشد که در این باره بعداً اطلاعرسانی خواهد شد.»
در واکنش به این اظهارات، وبسایت بی بی فارسی نوشت: «در این باره تماس مستقیمی با بی بی سی فارسی صورت نگرفته است؛ بی بی سی فارسی در ایران خبرنگار ندارد اما همیشه در تلاش بوده است که در ایران حضور داشته باشد.»
وزیر ارشاد دولت محمود احمدینژاد در حالی از امکان بررسی فعالیت شبکه بی بی سی فارسی در ایران سخن میگوید که رسانههای خارجی و از جمله شبکه بی بی سی فارسی، به ویژه پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ هدف حمله مقامهای عالی رتبه جمهوری اسلامی و از جمله آیت الله خامنهای بودهاند.
در بحبوبه رویدادهای پس از انتخابات، حتی رسانههای طرفدار دولت، قتل ندا آقا سلطان را به خبرنگار بخش انگلیسی بی بی سی نسبت دادند؛ مسئولان جمهوری اسلامی همچنین با اخراج خبرنگار بخش انگلیسی بی بی سی، دفتر آن را هم در ایران بستند.
در همین حال در کیفرخواستهای خوانده شده در دادگاههای موسوم به «کودتای مخملی»، راهاندازی شبکه فارسی بیبیسی از سوی دولت بریتانیا اقدامی همسو با «استراتژی براندازی از نوع نرم» عنوان شد. آیتالله خامنهای پیش از آن در نخستین نماز جمعه پس از انتخابات دولت بریتانیا را «خبیث» خوانده بود.
در این دادگاههای دسته جمعی برخی از کارکنان ایرانی سفارتهای کشورهای خارجی و از جمله بریتانیا نیزحضور داشتند؛ پس از انتخابات ۹ نفر از کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در ایران دستگیر شدند.
وزیر فرهنگ و ارشاد، در حالی از امکان بررسی تاسیس دفتر بی بی سی فارسی در ایران سخن گفته است که به گزارش شبکه العالم، گزارشگران شبکه یورو نیوز قادر خواهند بود در ایران فعالیت کنند. این شبکه که هزینه آن را اتحادیه اروپا تامین میکند به تازگی بخش فارسی خود را راهاندازی کرده است. شبکه یورونیوز در روزهای اخیر از بخش دولتی ایران، آگهی تبلیغاتی پخش میکند.
محمد حسینی در نشست خبری هفته کتاب، درپاسخ به خبرنگارانی که از امکان فعالیت شبکه العربیه و بی بی سی فارسی پرسیده بودند، گفت: «بنای ما بر این است که دفاتر خبرگزاریها و شبکههای رادیویی و تلویزیونی در ایران دایر باشد و در مجموع نگاهمان به این مسئله مثبت است.»
وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دهم گفت: «همانطور که گفتم بنای ما بر توسعه فعالیتهاست و اگر بعد از مدتی آنها درخواستی داشته باشند، بررسی میشود. در این موارد هم ممکن است در اداره کل مطبوعات خارجی تقاضایی مطرح شده باشد که در این باره بعداً اطلاعرسانی خواهد شد.»
در واکنش به این اظهارات، وبسایت بی بی فارسی نوشت: «در این باره تماس مستقیمی با بی بی سی فارسی صورت نگرفته است؛ بی بی سی فارسی در ایران خبرنگار ندارد اما همیشه در تلاش بوده است که در ایران حضور داشته باشد.»
وزیر ارشاد دولت محمود احمدینژاد در حالی از امکان بررسی فعالیت شبکه بی بی سی فارسی در ایران سخن میگوید که رسانههای خارجی و از جمله شبکه بی بی سی فارسی، به ویژه پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ هدف حمله مقامهای عالی رتبه جمهوری اسلامی و از جمله آیت الله خامنهای بودهاند.
در بحبوبه رویدادهای پس از انتخابات، حتی رسانههای طرفدار دولت، قتل ندا آقا سلطان را به خبرنگار بخش انگلیسی بی بی سی نسبت دادند؛ مسئولان جمهوری اسلامی همچنین با اخراج خبرنگار بخش انگلیسی بی بی سی، دفتر آن را هم در ایران بستند.
در همین حال در کیفرخواستهای خوانده شده در دادگاههای موسوم به «کودتای مخملی»، راهاندازی شبکه فارسی بیبیسی از سوی دولت بریتانیا اقدامی همسو با «استراتژی براندازی از نوع نرم» عنوان شد. آیتالله خامنهای پیش از آن در نخستین نماز جمعه پس از انتخابات دولت بریتانیا را «خبیث» خوانده بود.
در این دادگاههای دسته جمعی برخی از کارکنان ایرانی سفارتهای کشورهای خارجی و از جمله بریتانیا نیزحضور داشتند؛ پس از انتخابات ۹ نفر از کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در ایران دستگیر شدند.
وزیر فرهنگ و ارشاد، در حالی از امکان بررسی تاسیس دفتر بی بی سی فارسی در ایران سخن گفته است که به گزارش شبکه العالم، گزارشگران شبکه یورو نیوز قادر خواهند بود در ایران فعالیت کنند. این شبکه که هزینه آن را اتحادیه اروپا تامین میکند به تازگی بخش فارسی خود را راهاندازی کرده است. شبکه یورونیوز در روزهای اخیر از بخش دولتی ایران، آگهی تبلیغاتی پخش میکند.
آمانو: آژانس هنوز نمیتواند صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایران را تایید کند
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز دوشنبه بار دیگر اعلام کرد وی همچنان نمیتواند تایید کند که همه جنبههای برنامه هستهای ایران صلحآمیز هستند.
یوکیا آمانو که در مجمع عمومی سازمان ملل سخن میگفت از ایران خواست به همه قطعنامههای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نیز قطعنامههای شورای امنیت عمل کند و از جمله برنامه غنیسازی خود را متوقف سازد.
یوکیا آمانو تاکید کرد که «ایران همکاری لازم را نداشته تا آژانس بتواند تایید کند که همه مواد هستهای در ایران در فعالیتهای صلحآمیز» استفاده میشود.
مدیرکل آژانس بینالمللی همچنین خواستار «اقدامی هماهنگ» برای ازسرگیری گفتوگوهای شش جانبه برای خلع سلاح کره شمالی شد.
این برای نخستین بار است که یوکیا آمانو در دوران ریاست خود، برای سازمان ملل گزارش سالیانه آژانس را قرائت میکند.
اظهارات مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حالی بیان میشود که تهران و گروه ۱+۵ برای برگزاری مذاکرات در روزهای آینده اعلام آمادگی کردهاند.
روز دوشنبه عبدالله گل، رئیس جمهوری ترکیه، اعلام کرد که انتظار میرود این کشور میزبان گفتوگوهای ایران با گروه ۱+۵ باشد.
یک روز پیش از آن، منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران، گفته بود که ایران با برگزاری مذاکرات در ترکیه موافق است.
گفتوگوهای ایران با گروه ۱+۵ از سال ۲۰۰۹ متوقف مانده است. در این فاصله قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد.
قطعنامههای آژانس و شورای امنیت از ایران میخواهند که ایران پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را به اجرا درآورد.
دولت ایران در هجدهم دسامبر سال ۲۰۰۳ میلادی، به طور داوطلبانه پروتکل الحاقی را به امضا رساند، اما هنوز آن را به اجرا درنیاورده است.
کشورهایی که پروتکل الحاقی را به اجرا درمیآورند به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه میدهند به طور سر زده از تاسیسات هستهای یا دیگر مجتمعهای نظامی و غیر نظامی بازرسی کند.
این پروتکل، تعهداتی بیش از پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای برای کشورهای امضا کننده ایجاد میکند.
یوکیا آمانو که در مجمع عمومی سازمان ملل سخن میگفت از ایران خواست به همه قطعنامههای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نیز قطعنامههای شورای امنیت عمل کند و از جمله برنامه غنیسازی خود را متوقف سازد.
یوکیا آمانو تاکید کرد که «ایران همکاری لازم را نداشته تا آژانس بتواند تایید کند که همه مواد هستهای در ایران در فعالیتهای صلحآمیز» استفاده میشود.
مدیرکل آژانس بینالمللی همچنین خواستار «اقدامی هماهنگ» برای ازسرگیری گفتوگوهای شش جانبه برای خلع سلاح کره شمالی شد.
این برای نخستین بار است که یوکیا آمانو در دوران ریاست خود، برای سازمان ملل گزارش سالیانه آژانس را قرائت میکند.
اظهارات مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حالی بیان میشود که تهران و گروه ۱+۵ برای برگزاری مذاکرات در روزهای آینده اعلام آمادگی کردهاند.
روز دوشنبه عبدالله گل، رئیس جمهوری ترکیه، اعلام کرد که انتظار میرود این کشور میزبان گفتوگوهای ایران با گروه ۱+۵ باشد.
یک روز پیش از آن، منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران، گفته بود که ایران با برگزاری مذاکرات در ترکیه موافق است.
گفتوگوهای ایران با گروه ۱+۵ از سال ۲۰۰۹ متوقف مانده است. در این فاصله قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد.
قطعنامههای آژانس و شورای امنیت از ایران میخواهند که ایران پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را به اجرا درآورد.
دولت ایران در هجدهم دسامبر سال ۲۰۰۳ میلادی، به طور داوطلبانه پروتکل الحاقی را به امضا رساند، اما هنوز آن را به اجرا درنیاورده است.
کشورهایی که پروتکل الحاقی را به اجرا درمیآورند به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه میدهند به طور سر زده از تاسیسات هستهای یا دیگر مجتمعهای نظامی و غیر نظامی بازرسی کند.
این پروتکل، تعهداتی بیش از پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای برای کشورهای امضا کننده ایجاد میکند.
جرس: جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل با صدور بیانیه ای بازداشت غیرقانونی محسن برزگر و سایر اعضای دفتر تحکیم وحدت را محکوم نموده و حمایت قاطع خود را از این تشکل اعلام نمودند.
به گزارش دانشجو نیوز، در بخشی از این بیانیه آمده است: فعالین دانشجویی شمال كشور بار دیگر مورد هدف خصمانۀ استبداد قرار گرفتند. محسن برزگر، دبیر فرهنگی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل كه مدتی پیش از اسارت رها گشته بود بار دیگر به شکل غیرقانونی به بند كشیده شد. همچنین علیرضا كیانی دیگر فعال شمال كشور كه ۱۴ ماه حبس تعزیری را در انتظار داشت، به صورت وحشیانه ای بازداشت شد.
جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل افزوده اند: بازداشت این دو دانشجوی شجاع و دیگر منتخبین اولیه نشست شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، آقایان علی قلی زاده و محمد حیدرزاده را به شدت محكوم نموده و حمایت قاطع خود را از دفتر تحكیم وحدت، نهاد سبزی كه مورد ستم های فراوان قرار گرفته، اعلام می داریم. ادامه فعالیت این نهاد با سابقه در چنین فضای خفقان آوری، تحسین برانگیز است. به حتم اتحادیۀ انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحكیم وحدت)، تحت همۀ این ستم ها، به حیات خود ادامه خواهد داد و طرح اتهامات واهی و نخ نما شده ای نظیر ارتباط با منافقین که تنها نشان دهنده ی تفکرات مالیخولیایی اتهام زنندگان است، کوچکترین خللی در ارادۀ اعضای این بزرگترین تشکل دانشجویی کشور ایجاد نخواهد کرد. مسلم است كه آن چه می میرد و زوال می یابد، استبداد باطل خواهد بود.
مخالفتها با دولت جمهوری اسلامی افزایش یافته است
جرس: برنده جایزه نوبل با اشاره به افزایش مخالفتهای جهانی با دولت جمهوری اسلامی از سازمانهای بین المللی درخواست کرد تا صدای مردم و زندانیان سیاسی را به گوش دنیا برسانند.
شيرين عبادی روز دوشنبه،در مصاحبه ای به آسوشيتدپرس افزود: مخالفت با دولت جمهوری اسلامی بيشتر شده است.
به گزارش فردا، اين وکيل مدافع حقوق بشر افزود که به جز نقض حقوق بشر در کشور، افزایش فقر نیز موجب تشدید مخالفت با دولت جمهوری اسلامی شده است.
وی همچنین افزود آمارهای اخير نشان می دهد که رشد اقتصادی ايران حدود يک و شش دهم درصد بوده يعنی کمتر از عراق و افغانستان.
این فعال حقوق بشر همچنین از جامعه بین المللی خواست که صدای مردم ایران و زندانیان سیاسی را به دنیا برسانند.
در ادامه سخنان خود خانم عبادی از وضعیت سلامتی نسرین ستوده، وکيل دادگستری و فعال جنبش زنان که از ۱۳ شهریورماه سال جاری در زندان اوین به سر میبرد، ابراز نگرانی کرد و گفت وی از ۳ مهرماه در اعتصاب غذا بوده و از پنج روز پیش نیز دست به اعتصاب غذای خشک زده و از نوشیدن آب و مایعات نیز خودداری کرده است.
این حقوقدان و فعال حقوق بشر در گفت و گو با آسوشیتد پرس همچنین به عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال سیاسی زندانی اشاره کرد و گفت: وی به اتهام تهیه گزارش در مورد نقض حقوق بشر در ایران بازداشت شده است. وی را در زمان بازجویی برهنه کردند و زمانی که به این امر اعتراض کرده مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
شیرین عبادی همچنین در مورد شين باوئر و جاش فتال، دو شهروند آمریکایی که در ایران زندانی هستند، گفت: «من فکر می کنم که دولت آنها را به عنوان گروگان گرفته است تا احتمالا با تعدادی از افراد حکومت ایران که در آمریکا زندانی هستند مبادله کنند.»
برخلاف وعده مسئولان
جرس:
با وجود ادعای رئیس دولت و سخنگویان سیاسی و اقتصادی کابینه و همچنین مقامات وزارت بازرگانی مبنی بر "ممنوعیت افزایش قیمت ٢٢ کالای اساسی" و اینکه "مردم هیچگونه نگرانی از تأمین كالاهای اساسی در زمان اجرای هدفمندی یارانهها نداشته باشند"، لیست افزایش قیمت کالاهای اساسی و همچنین برخی حامل های انرژی طی هفته دوم آبان ماه، نسبت به مدت مشابه آن در هفته، ماه و سال گذشته، افزایش قابل تاملی را نشان می دهد.
گفتنی است گزارش بانک مرکزی ایران از قیمت اقلام کالاهای اساسی در پایتخت طی هفته دوم آبان ماه، نشان می دهد از ۱۱ گروه کالایی که توسط بانک مرکزی به صورت دائمی رصد می شوند، قیمت ۸ گروه نسبت به هفته اول آبان ماه افزایش یافته است، که در مقایسه با هفته دوم مهر ماه، از ۱۱ گروه قیمت در ۹ گروه به طور متوسط ۵/۳ درصد افزایش قیمت داشته اند.
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران، قیمت قند و شکر نسبت به یک ماه گذشته افزایش ده درصدی داشته است. تا یک ماه پیش قیمت هر کیلو گرم قند ۱٣۵٠تومان و قیمت هر کیلو گرم شکر ۱۱۵٠ تومان بود که امروز این دو کالای استراتژیک به قیمت های ۱۶٠٠ و ۱۵٠٠ تومان در هر کیلو گرم عرضه می شود.
قیمت برنج داخلی نیز که تا پیش از این تا ٣٣٠٠ تومان بود، در حال حاظر به قیمت تا ٣۶٠٠ تومان عرضه می شود.
بنابراین گزارش، افزایش قیمت حبوبات همچنان سیر صعودی دارد و نسبت به هفته قبل، ماه قبل و سال قبل، شاهد افزایش قیمت این ردیف کالاها هستیم.
در حال حاضر در بازار تهران قیمت هر کیلو گرم نخود تا ٢٠٠٠ تومان، هر کیلوگرم عدس تا ٢٢۵٠ تومان، هر کیلوگرم لوبیا قرمز تا ٢٨٠٠ تومان و هر کیلوگرم عدس تا ٢۶٠٠ تومان است .
فعالان خرده فروشی های سطح شهراعلام کردند که شرکت های تولیدی در حال حاضر اقدام به افزایش قیمت تدریجی در محصولات خود کرده اند به نحوی که این افزایش قیمت در کوتاه مدت محسوس نیست ولی به مرور زمان و در یک پروسه شش ماهه به رقم قابل توجه ای می رسد.
علی رغم اقدامات صورت گرفته توسط وزارت بازرگانی برای کنترل بازار گوشت قرمز همانطور که پیش بینی میشد قیمت این کالای استراتژیک کاهش پیدا نکرده و همچنان به قیمت هر کیلو گرم ۱٧۵٠٠ تا ۱٨۵٠٠ تومان عرضه میشود. همچنین قیمت هر کیلوگرم گوشت مرغ نیز از مرز ٣٠٠٠ تومان عبور کرده است.
این موارد و رشد سه درصدی تورم نسبت به ماه گذشته در حالیست که سخنگوی اقتصادی دولت، امروز گفت "مردم هیچگونه نگرانی از تأمین كالاهای اساسی و قیمت نان در زمان اجرای هدفمندی یارانهها نداشته باشند."
محمود احمدی نژاد چند روز پیش تهدید کرده بود متخلفین از اجرای طرح را در تلویزیون معرفی خواهد کرد و هیئت دولت نیز طی دستورالعملی ناگهانی اعلام کرده بود "هرگونه افزایش قیمتی به خصوص در ٢٢ قلم کالای حساس و تاثیرگذار در سبد مصرفی خانوارها، یعنی برنج، روغن نباتی، قند و شکر، گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ، نان، لبنیات (شیر، ماست، کره، پنیر)، ماکارونی، حبوبات (عدس، انواع لوبیا، لپه و نخود) چای، خرما، سیب زمینی، پیاز، گوجه فرنگی و رب گوجه فرنگی، میوه و مرکبات (سیب، موز، نارنگی و پرتقال)، نهاده های دامی (جو، ذرت، کنجاله سویا)، پودر شوینده (دستی، ماشینی)، فولاد (فولاد خام، تیرآهن، میلگرد و ورق)، سیمان خاکستری، کاغذ (روزنامه، چاپ و تحریر)، لاستیک خودرو(سواری، باری و اتوبوس)، ممنوع است و به شدت با آن برخورد خواهد شد.
معاون وزیر بازرگانی نیز - در تکمیل سخنان رئیس دولت - حتی خاطیان از این دستورالعمل دولتی را به "ابطال پروانه کسب" تهدید کرده و گفته بود "حداکثر مجازات های صنفی بر علیه این افراد اعمال و از حضور در فعالیتهای اقتصادی منع خواهند شد."
گفتنی است طی روزهای اخیر، دولت از افزایش قیمت آب برای شهروندان خبر داده بود و وزیر نیرو نیز، با بیان اینکه "دولت تنها متوسط قیمت برق را تعیین میکند؛ ولی تعرفههای برق برای سطوح مختلف مردم بهصورت پلکانی، منطقهای، ترجیحی و تبعیضی خواهد بود"، گفت "مردم نگران نباشند؛ چرا که قیمت برق آنها حدود چهار هزار تومان افزایش خواهد یافت."
لازم به ذکر است افزایش قیمت هفت حامل انرژی (بنزین، گازوئیل، نفت سفید، نفت کوره، گاز مایع، گاز طبیعی و برق) توسط هیئت دولت تصویب شده، که همزمان با فاز اجرایی طرح هدفمندی یارانه ها و رهاسازی قیمت ها، تحقق خواهد یافت. محمود احمدی نژاد در نطق تلویزیونی خود، زمان آغاز دقیق این طرح را صریحا اعلام نکرد؛ اما معاون اول وی، هفته گذشته آنرا قریب الوقوع و برای سراسر کشور اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران، قیمت قند و شکر نسبت به یک ماه گذشته افزایش ده درصدی داشته است. تا یک ماه پیش قیمت هر کیلو گرم قند ۱٣۵٠تومان و قیمت هر کیلو گرم شکر ۱۱۵٠ تومان بود که امروز این دو کالای استراتژیک به قیمت های ۱۶٠٠ و ۱۵٠٠ تومان در هر کیلو گرم عرضه می شود.
قیمت برنج داخلی نیز که تا پیش از این تا ٣٣٠٠ تومان بود، در حال حاظر به قیمت تا ٣۶٠٠ تومان عرضه می شود.
بنابراین گزارش، افزایش قیمت حبوبات همچنان سیر صعودی دارد و نسبت به هفته قبل، ماه قبل و سال قبل، شاهد افزایش قیمت این ردیف کالاها هستیم.
در حال حاضر در بازار تهران قیمت هر کیلو گرم نخود تا ٢٠٠٠ تومان، هر کیلوگرم عدس تا ٢٢۵٠ تومان، هر کیلوگرم لوبیا قرمز تا ٢٨٠٠ تومان و هر کیلوگرم عدس تا ٢۶٠٠ تومان است .
فعالان خرده فروشی های سطح شهراعلام کردند که شرکت های تولیدی در حال حاضر اقدام به افزایش قیمت تدریجی در محصولات خود کرده اند به نحوی که این افزایش قیمت در کوتاه مدت محسوس نیست ولی به مرور زمان و در یک پروسه شش ماهه به رقم قابل توجه ای می رسد.
علی رغم اقدامات صورت گرفته توسط وزارت بازرگانی برای کنترل بازار گوشت قرمز همانطور که پیش بینی میشد قیمت این کالای استراتژیک کاهش پیدا نکرده و همچنان به قیمت هر کیلو گرم ۱٧۵٠٠ تا ۱٨۵٠٠ تومان عرضه میشود. همچنین قیمت هر کیلوگرم گوشت مرغ نیز از مرز ٣٠٠٠ تومان عبور کرده است.
این موارد و رشد سه درصدی تورم نسبت به ماه گذشته در حالیست که سخنگوی اقتصادی دولت، امروز گفت "مردم هیچگونه نگرانی از تأمین كالاهای اساسی و قیمت نان در زمان اجرای هدفمندی یارانهها نداشته باشند."
محمود احمدی نژاد چند روز پیش تهدید کرده بود متخلفین از اجرای طرح را در تلویزیون معرفی خواهد کرد و هیئت دولت نیز طی دستورالعملی ناگهانی اعلام کرده بود "هرگونه افزایش قیمتی به خصوص در ٢٢ قلم کالای حساس و تاثیرگذار در سبد مصرفی خانوارها، یعنی برنج، روغن نباتی، قند و شکر، گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ، نان، لبنیات (شیر، ماست، کره، پنیر)، ماکارونی، حبوبات (عدس، انواع لوبیا، لپه و نخود) چای، خرما، سیب زمینی، پیاز، گوجه فرنگی و رب گوجه فرنگی، میوه و مرکبات (سیب، موز، نارنگی و پرتقال)، نهاده های دامی (جو، ذرت، کنجاله سویا)، پودر شوینده (دستی، ماشینی)، فولاد (فولاد خام، تیرآهن، میلگرد و ورق)، سیمان خاکستری، کاغذ (روزنامه، چاپ و تحریر)، لاستیک خودرو(سواری، باری و اتوبوس)، ممنوع است و به شدت با آن برخورد خواهد شد.
معاون وزیر بازرگانی نیز - در تکمیل سخنان رئیس دولت - حتی خاطیان از این دستورالعمل دولتی را به "ابطال پروانه کسب" تهدید کرده و گفته بود "حداکثر مجازات های صنفی بر علیه این افراد اعمال و از حضور در فعالیتهای اقتصادی منع خواهند شد."
گفتنی است طی روزهای اخیر، دولت از افزایش قیمت آب برای شهروندان خبر داده بود و وزیر نیرو نیز، با بیان اینکه "دولت تنها متوسط قیمت برق را تعیین میکند؛ ولی تعرفههای برق برای سطوح مختلف مردم بهصورت پلکانی، منطقهای، ترجیحی و تبعیضی خواهد بود"، گفت "مردم نگران نباشند؛ چرا که قیمت برق آنها حدود چهار هزار تومان افزایش خواهد یافت."
لازم به ذکر است افزایش قیمت هفت حامل انرژی (بنزین، گازوئیل، نفت سفید، نفت کوره، گاز مایع، گاز طبیعی و برق) توسط هیئت دولت تصویب شده، که همزمان با فاز اجرایی طرح هدفمندی یارانه ها و رهاسازی قیمت ها، تحقق خواهد یافت. محمود احمدی نژاد در نطق تلویزیونی خود، زمان آغاز دقیق این طرح را صریحا اعلام نکرد؛ اما معاون اول وی، هفته گذشته آنرا قریب الوقوع و برای سراسر کشور اعلام کرد.
مژگان مدرس علوم
جرس: محمد نوری زاد که بدلیل نوشتن نامه های انتقادی به آقای خامنه ای و مسئولان نظام، به اتهام تبلیغ و توهین علیه نظام، به سه سال ونیم زندان و تحمل پنجاه ضربه شلاق محکوم شده است، هم اکنون در زندان اوین در شرایط بسیار بدی بسر می برد و از ابتدایی ترین حقوق یک زندانی محروم می باشد. وی هم اکنون از عفونت شدید لثه و دندان و بیماری آرتوروز رنج می برد که علی رغم پیگیری های خانواده ایشان برای گرفتن مرخصی جهت مداوا، تاکنون پاسخی به درخواست آنها داده نشده است. خانم فاطمه ملکی همسر دکتر نوری زاد در نامه ای خطاب به دادستان نوشته اند که امیدوارم هنوز وجدان شما بیدار باشد و اجازه ندهد که جان افراد در پای مسائل سیاسی قربانی گردد.
به همین مناسبت برآن شدیم که با خانم ملکی در خصوص وضعیت نامناسب جسمانی آقای نوری زاد و پیگیری هایشان برای رسیدگی به این وضعیت، به گفتگو بنشینیم که متن آن در پی می آید:
خانم ملکی لطفا در خصوص آخرین ملاقات با همسرتان و وضعیت جسمی ایشان بفرمایید.
ناراحتی و عفونت لثه و دهان آقای نوری زاد مربوط به یک ماه قبل می شود که پزشکان اوین هم تایید کردند و در پرونده ایشان درج شده است. در آخرین ملاقات کابینی که با ایشان داشتیم متوجه شدیم که دچار زانو درد شدید هستند و عکس برداری هم شده و به تشخیص پزشک اوین متاسفانه دچار آرتوروز هم هستند. البته خود آقای نوری زاد سومین نامه ای است که به رئیس زندان و یک نامه هم به دادستان نوشته اند که گویا قرار است یک ملاقاتی برای ایشان تنظیم شود. من هم دیروز یک نامه ای خطاب به دادستان نوشتم مبنی بر اینکه همسرم این ناراحتی ها را دارد و خواستار مرخصی فوری ایشان جهت مداوا شده ام. البته در این سه ماه اخیر همسرم یک مشکل پوستی هم داشتند که با تجویز اشتباه پزشک اوین، به اگزمای شدید پوستی دچار می شوند که متخصصینی از بیرون زندان، ایشان را معاینه می کنند که به طور نسبی معالجه می شوند.
در خبرها آمده است که آقای نوری زاد در قرنطینه نگهداری می شود شما اطلاعی در این زمینه دارید؟
بله، در یک سوئیتی با آقای تاج زاده نگهداری می شوند و هیچ ارتباطی هم با افراد ندارند فقط به بهداری و ملاقات کابینی می آیند که البته ایشان تا دوماه هواخوری نداشتند که خوشبختانه به تازگی هواخوری هم برای ایشان منظور کرده اند.
رسیدگی پزشکی به وضعیت جسمانی ایشان چگونه است؟
فقط مسکن داده اند و گفته اند ما اینجا امکانات نداریم و باید دندانها را بکشیم. همسرم زمانی که به مرخصی آمدند مشکل دندان و لثه را داشتند و با پیگیری های که ما انجام دادیم ایشان باید شش ماه مداوا می شدند. در نامه ای هم که من دیروز نوشتم اشاره کردم که عفونت چیزی نیست که بشود براحتی ازکنارش گذشت و با مسکن این وضعیت را تحمل کرد.
این اولین نامه ای است که شما نوشته اید؟
بله و یک مصاحبه ای هم هفت روز پیش تنظیم کردم و منتشر شد. این دو موردی است که بعد از بازگشت مجدد ایشان به اوین منتشر کردیم. البته نامه ای که دیروز خطاب به دادستان نوشتم را هنوز منتشر نکرده ایم اما اگر احیانا پاسخی به آن داده نشود ما مجبوریم که از راهای دیگر اقدام کنیم. من در آن نامه به آقای دادستان هم نوشته ام که امیدوارم هنوز وجدان شما بیدار باشد و اجازه ندهد که جان افراد در پای مسائل سیاسی قربانی گردد. البته امیدواری من نه تنها برای همسرم بلکه برای تمام زندانیانی است که شرایط دشوار زندان را به همراه شکنجه بیماری های جسمی اشان را مجبورند تحمل کنند انگار یک مرگ تدریجی برایشان تدارک دیده شده است. و در حالی که حق مرخصی از حقوق اولیه یک زندانی است، ما تاکنون ملاقات حضوری هم نداشته ایم.
در ملاقاتی که داشتید وضعیت روحی آقای نوری زاد چطور بود؟
الحمدالله، وضعیت روحی ایشان بسیار"عالی" است. در دوهفته قبل که ما با ایشان ملاقات داشتیم حالشان بسیار بد و رنگ چهره اشان پریده بود و وضعیت بسیار نامناسبی داشتند اما این هفته شکر خدا وضعیتشان بهتر بود.
در پایان هر صحبتی که دارید بفرمایید؟
من فقط خواستار مرخصی فوری ایشان هستم چون عفونت و بیماری دندان و دهان ایشان مسئله ای نیست که مورد سهل انگاری قرار گیرد و باید هر چه سریعتر تحت درمان قرار گیرند. پیش از این هم در مورد اگزمای پوستی ایشان و یا مسائل دیگری که بوده ما تا الان سکوت کردیم و سعی کردیم که به قول خود آنها جوسازی نکنیم اما یک زمانی نمی توانیم سکوت کنیم. خود من شخصا به عنوان یک انسان نمی توانیم نسبت به این قضیه بی اعتنا باشم و سهل انگاری کنم و با سکوت ما خدای ناکرده اتفاقی بیافتد که پشیمانی برای ما بهمراه داشته باشد. به همین علت من تا رسیدن به نتیجه پیگیری خواهم کرد و اگر پاسخ این نامه هم داده نشود بطور قطع به مراجع بالاتر مراجعه می کنم تا انشالله به نتیجه ای برسیم.
این مشکلی که الان است عدم درک درست از شرایط زندانی است، بخصوص زندانی هایی که به این شکل زندانی شده اند. این افراد کسانی نیستند که جایشان در زندان باشد اما خوب آقایان تصمیم گرفته اند که اینکار را انجام دهند، اما دیگر اجازه ندهند که این افراد بیشتر از این آسیب ببینند. مگر اینکه این برخوردها یک سیاست کلی باشد.
این سیاست کلی که می فرمایید چه پیامدهای می تواند به همراه داشته باشد؟
پیامدهای ناگواری بهمراه دارد حالا ما باز با آقای نوری زاد ملاقات کابینی داریم و می توانیم حرفها و خواسته هایمان را منعکس کنیم اما خیلی از افراد هستند که زندانی هستند و شرایط نامناسب را تحمل کنند و نمیی توانند نارحتی هایشان را ابراز کنند و مجبورند کوتاه بیایند و مجبور به پذیرش خیلی از شرط و شروطها می شوند که این شرایط بسیار دردناک است. و این شرایطی نیست که شایسته اخلاق انسانی باشد تا چه برسد به اسلامی که یک چیز ایده آل است.
اعدام 5 قاچاقچي مواد مخدر در شهرستان گنبد كاووس
خبرگزاری هرانا - پنج تن به اتهام قاچاق مواد مخدر صبح روز سهشنبه در زندان اين شهر اعدام شدند.
به گزارش ايسنا، متهمان پس از تشكيل پرونده جهت سير مراحل قانوني تحويل مراجع قضايي كه پس از بررسي مدارك موجود و اجراي حكم دادگاه انقلاب اسلامي شهرستان "گنبد كاووس" 5 نفر از اعضاء اين باند صبح روز سهشنبه در محوطه زندان شهرستان گنبد كاووس اعدام شدند.
به گزارش ايسنا، متهمان پس از تشكيل پرونده جهت سير مراحل قانوني تحويل مراجع قضايي كه پس از بررسي مدارك موجود و اجراي حكم دادگاه انقلاب اسلامي شهرستان "گنبد كاووس" 5 نفر از اعضاء اين باند صبح روز سهشنبه در محوطه زندان شهرستان گنبد كاووس اعدام شدند.
صدور حکم هفت سال زندان; دو سال پس از بازگشت به ایران
خبرگزاری هرانا - در ادامه صدور احکام زندان و دستگیری فعالان سیاسی و مدنی در کردستان، یکی از اهالی "نوبار" بوکان بازداشت و همچنین یک شهروند دیگر به هفت سال زندان محکوم شد.
به گزارش سایت کردستان و کرد نیوز، دادگاه انقلاب شهر سنندج هفته گذشته "هیوا مینوی" فرزند عبدالله و از اهالی روستای "دەرەتفی" مریوان را به اتهام عضویت در یکی از احزاب مخالف نظام به هفت سال زندان محکوم نمود. گفته می شود که نامبرده حدود دو سال پیش و به دنبال یک سال عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون به ایران بازگشته و طی دو سال گذشته هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته است.
از سوی دیگر منبع مذکور از بازداشت یک تن در بوکان به اتهام احتمالی همکاری با احزاب کردی خبر داد.
روز پنج شنبه مورخ 13 آبان ماه، ماموران اداره اطلاعات بوکان با هجوم به منزل شخصی "فتاح اسماعیل زاده"، اقدام به بازداشت وی نمودند.
تاکنون از محل نگهداری و وضعیت این شهروند کرد اطلاعی به دست نیامده است.
به گزارش سایت کردستان و کرد نیوز، دادگاه انقلاب شهر سنندج هفته گذشته "هیوا مینوی" فرزند عبدالله و از اهالی روستای "دەرەتفی" مریوان را به اتهام عضویت در یکی از احزاب مخالف نظام به هفت سال زندان محکوم نمود. گفته می شود که نامبرده حدود دو سال پیش و به دنبال یک سال عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون به ایران بازگشته و طی دو سال گذشته هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته است.
از سوی دیگر منبع مذکور از بازداشت یک تن در بوکان به اتهام احتمالی همکاری با احزاب کردی خبر داد.
روز پنج شنبه مورخ 13 آبان ماه، ماموران اداره اطلاعات بوکان با هجوم به منزل شخصی "فتاح اسماعیل زاده"، اقدام به بازداشت وی نمودند.
تاکنون از محل نگهداری و وضعیت این شهروند کرد اطلاعی به دست نیامده است.
رادان: برخورد با معترضین در هدفمندی یارانه ها اولویت ماست
خبرگزاری هرانا - همزمان با اجرای قانون هدفمندی رایانه ها و برگزاری مانورهای مختلف نیروهای نظامی و انتظامی در سطح کشور، احمدرضا رادان جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی کشور طی اظهاراتی که تایید تلویحی بازرسی و فشار نیروی انتظامی بر اصناف مختلف بازار بود بار دیگر با تکرار گفته های فرمانده مافوق خود اعلام کرد که: "نیروی انتظامی به هيچ عنوان برنمي تابد كه كسي بخواهد در اجراي قانون هدفمندي يارانه ها جلوي پاي دولت و مردم سنگ بياندازد."
احمدرضا رادان روز گذشته گفت: "نيروي انتظامي با جديت تمام با كساني كه قصد اخلال در اجراي هدفمندي يارانه ها را دارند برخورد مي كند و برخورد با اخلالگران در اجراي اين طرح، در هر برهه از زمان جزء اولويتهاي نيروي انتظامي است."
جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی کشور همچنین با بیان اینکه "اجرای هدفمند کردن یارانه به نفع مردم و اقتصاد خواهد بود" تاکید کرد: "برخي از افراد با علم و آگاهي به محاسن اين قانون چون منافع خود را در خطر مي بينند سعي مي كنند در اجراي آن اخلال ايجاد كنند اما بيشتر اعضاي صنوف براي اجراي درست طرح هدفمندي يارانه ها با روساي صنوف همراه و همكار بوده و همچنين بخش هاي نظارتي را براي روان شدن اجراي اين قانون در صنف و اتحاديه راه اندازي كرده اند."
تاکید احمدرضا رادان بر "همراهی و همکاری بیشتر اعضای صنوف با نیروی انتظامی" و تایید دخالت نیروی انتظامی در کنترل و فشار بر بازاریان و اتحادیه های مختلف صنفی برای اجرای هدفمند کردن یارانه ها در حالی است که پیش از این خبرگزاری های رسمی کشور بدون اشاره به دخالت نیروهای انتظامی و نظامی از "مانور بازرسان اصناف در مقابله با سوء استفاده ها همزمان با هدفمندی یارانه ها" بنا به دستور وزیربازرگانی خبرداده بودند.
به گزارش روز، درهمین باره روز 5 آبان خبرگزاری دولتی ایرنا با اعلام اینکه "در طرح تشدید بازرسی اصناف بازرسان با همکاري سازمان تعزيرات حکومتي، سازمان حمايت مصرفکنندگان وتوليدکنندگان و سازمانهاي بازرگاني با افراد خاطي و متخلف در زمان اجرای هدفمند کردن یارانه ها برخورد قانوني خواهند کرد" خبر داده بود که: "این مانور با حضور بیش از 10 هزار بازرس آغاز شده و تا اردیبهشت ماه سال آینده نیز ادامه خواهد یافت."
البته پیش از برخی از فرماندهان به شکل آشکارتری حضور نیروی انتظامی در بازار، همزمان با اجرای هدفمندی یارانه ها را تایید کرده اند. در این باره سرهنگ پاسدار عباس میرایی هفته گذشته گفته بود: "با حضور در جمع اصناف مختلف مجموعه اقدامات پیشگیرانه در مورد اجرای طرح هدفمندی یارانه ها انجام شده که طی آنها هشدارها و آگاهیهای لازم به اصناف و اماکن کشور داده شده است."
فرمانده پلیس اماکن نیروی انتظامی در ادامه اظهاراتش همچنین تصریح کرده بود: "از آنجایی که امکان دارد دشمنان با استفاده از راهکارهایی قصد ایجاد اختلال در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها را داشته باشند و آسیبها و اشکلاتی در اجرای آن رخ دهد اطلاعات لازم به اصناف ارائه شده است.لذا امیدواریم با همکاری تمامی دستگاهها، صنوف و مردم این طرح به خوبی در کشور اجرا شود."
این اظهارات فرماندهان نیروی انتظامی در حالی است که پیش از این یکی از بولتن های داخلی نیروهای سپاه پاسداران خواستار توجه هادیان سیاسی به "طرح پیوند شمال – جنوب فتنه گران" همزمان با اجرای هدفمندی یارانه ها شده بود.
این نشریه با پوشش اخبار مختلف از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و با این تحلیل که طرح هدفمندی یارانه ها "طرح نظام اسلامی است" خطاب به هادیان سیاسی و اعضای سپاه مدعی شده بود که: "فتنه گران و حامیان داخلی و خارجی آنها در صدد هستند تا با اخلال در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها و تشکیل ستادهای فتنه اقتصادی طرح پیوند شمال – جنوب را اجرایی کنند و به این ترتیب با بزرگنمایی مشکلات اقتصادی- احتکار- گران فروشی - تاثیر گذاری بر برخی افراد کم سواد و اراذل و اوباش در مناطق جنوبی شهرها شورش های محلی و خیابانی ترتیب دهند."
مانورها و ممنوعیت رسانه ها
اظهارات احمدرضا رادان درباره برخورد با "اخلال گران در هدفمندی یارانه ها" و تایید حضور نیروی انتظامی در کنترل بازار در آستانه اجرای هدفمندکردن یارانه ها در حالی است که هفته گذشته اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده مافوق وی نیز از آمادگی نیروی های انتظامی برای مقابله با "اعتراضات احتمالی" و "فتنه اقتصادی" خبرداده و گفته بود: "پليس آمادگي در برابر فتنه اقتصادي را دارد و داراي اشراف اطلاعاتي در اين باره است."
فرمانده نیروی انتظامی کل کشور البته در عین حال گفته بود: "جامعه خود را براي اجراي قانون هدفمند سازي يارانهها آماده كرده است، ابهامات در اجراي اين طرح برطرف شده و اقشار مختلف به ويژه اقشار متوسط و پايين جامعه از اجراي اين قانون متضرر نخواهند شد، چون منابع ملي به صورت عادلانه توزيع ميشود، تصور ما اين نيست كه بناست اجراي اين قانون بار انتظامي خاصي را در پي داشته باشد."
با این حال اما از هفته گذشته اخبار مختلفی درباره اجرای طرح ها و مانورهای مختلف نظامی و انتظامی در کشور، همزمان با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها در خبرگزاری های مختلف منتشر می شود که بسیاری از کارشناسان آنها را مرتبط با اجرای طرح دولت می دانند.
درهمین راستا از هفته گذشته با آغاز اجرای طرح موسوم به "امنیت محله محور" نیروهای انتظامی در بیش از 2 هزار نقطه از شهر تهران مستقر شدند و در مرحله نخست سرتیپ پاسدارحسین ساجدی نیا از دستگیری شبانه بیش از 100 نفر "اراذل و اوباش" شامل 94 مرد و 6 زن خبرداد و اعلام کرد که نیروی انتظامی به مقامات قضایی پیشنهاد کرده است تا برخی از این افراد به اتهام "محارب" محاکمه شوند.
همزمان سرتیپ پاسدار بهمن کارگرمعاون اجتماعی ناجا نیز چهارشنبه هفته گذشته خبر داد که بزودی طرح های امنیت اجتماعی نیروی انتظامی که شامل برخورد با اراذل و اوباش، مبارزه با معتادان و طرح توسعه عفاف و حجاب است در برخي استان هاي کشوراز جمله استان اصفهان به مرحله اجرا گذاشته می شود.
همچنین در کنار این مانورهای نیروی انتظامی، یدالله جوانی رییس اداره سیاسی سپاه نیز در دو هفته متوالی(هفته گذشته و جاری) طی مقالاتی درهفته نامه صبح صادق با پرداختن به موضوع هدفمندی یارانه ها آن را "طرح وبرنامه نظام اسلامی" خوانده و منتقدان این طرح را "خائنین به مردم" معرفی کرده است. سایت های وابسته به سپاه پاسداران و همچنین خبرگزاری های دولتی هم در اخبار و گزارش هایی غیر مرتبط از برگزاری مانور مشترک نیروهای زمینی سپاه و ارتش تحت عنوان "مدافعان حریم ولایت" از نیمه دوم آبان ماه خبر داده اند.
درهمین باره سپاه نیوز نوشت: "این رزمایش در چهار مرحله و با حضور همه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اعم از ارتش و سپاه و با استفاده از انواع تجهیزات دفاع زمینی، دریایی و هوایی شامل تانکها و نفربرها، موشک های بالستیک، شناورها و ادوات دریایی و سایر تجهیزات انفرادی بطور همزمان در سراسر کشور برگزار خواهد شد."
سپاه نیوز، سایت روابط عمومی سپاه پاسداران در این خبر اعلام نکرد که چرا این مانور از نیمه دوم آبان ماه و در تمام استانهای کشور آغاز می شود اما درعین حال به نقل از محمدپاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه نوشت: " يگانهاي رزمی سپاه به ويژه يگانهاي تكاور و هوابرد باید در اوج آمادگی باشند".
هفته گذشته نیز عبدالله عراقی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه که سال گذشته نقش فرماندهی سرکوب اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را برعهده داشت نیز از برگزاری مانوری دیگر در دی ماه سال جاری خبرداد و اظهارداشت: "از این پس طبق زمانبندی های مشخص رزمایش های مختلفی را برگزار می کنیم که حوزه جغرافیایی آن سراسر کشور خواهد بود و همه رده های نیروی زمینی سپاه در مناطق خود در آن حضور خواهند داشت."
درهمین حال هفته گذشته حسین همدانی، فرمانده سپاه محمدرسول الله تهران نیز اعلام کرد: "علاوه بر گردانهایی كه در سپاه تهران بزرگ فعالیت میكنند به ما اجازه داده شده تا گردانهای جدیدی را تشكیل بدهیم و سقف برنامههایی كه برای گردانهای عاشورای سپاه محمد رسول الله تعیین كردهاند، اجرا شده و این گردانها كاملا آماده هستند."
حسین همدانی همچنین در ادامه با فتنه خواندن اعتراضات مردمی سال گذشته به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری همچنین اضافه کرده بود که: "در سال ۸۸ گردانهای عاشورای سپاه تهران بزرگ در یک کارگاه عملی، امتحان خود را بخوبی پس دادند."
البته فرمانده سپاه هیچ اشاره ای به علت تشکیل این گردان ها و علت اعلام آمادگی نیروهای تحت امرش نکرد.این درحالی است که دوهفته پیش اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی حضور سپاه پاسداران و بسیج در کنار نیروی انتظامی برای مدیریت امنیت داخلی کشور را تایید کرده و گفته بود: "سپاه پاسداران در عرصه امنیتی وظیفه کمک به نیروی انتظامی را دارد بطوری که در مواردی که پلیس دچار نقص است به همراه بسیج به کمک پلیس میآید."
همه این اتفاقات در حالی همزمان و در آستانه هدفمند کردن یارانه ها روی می دهد که روزنامه ها، سایت ها و خبرگزاری های داخلی برای انتشار اخبار مختلف درباره طرح دولت در هدفمند کردن یارانه ها از سوی وزارت ارشاد اسلامی دچار محدودیت های خاصی شده و تحت فشار قرار دارند.
در همین باره دوشنبه هفته گذشته احسان قاضی زاده مدیرکل مطبوعات و خبرگزاری داخلی وزارت ارشاد با اعلام اینکه "فعاليت و نوع حركت رسانهها بهويژه مطبوعات و خبرگزاریها در ايام اجرای قانون هدفمند كردن يارانهها رصد میشود" به صراحت گفته بود: "رسانهها بهويژه مطبوعات بايد در ايام اجرای قانون هدفمند كردن يارانهها با اطلاعرسانی صحيح و شفاف فضای جامعه را به سوی آرامش هدايت كنند و چنان چه رسانهای با سياهنمایی قانون هدفمند كردن يارانهها قصد تشويش اذهان عمومي را داشته باشد بر اساس ماده شش قانون مطبوعات و به جرم تشویش اذهان عمومی با آن برخورد خواهد شد."
بی خبری از وضعیت یک فعال کارگری
خبرگزاری هرانا - از وضعیت و شرایط غلامرضا غلامحسینی فعال سندیکایی بازداشتی هیچ اطلاعی در دست نیست.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، غلامرضا غلامحسینی با یورش مامورین وزارت اطلاعات در یکی از خیابانهای کرج پس از ضرب و شتم شدید، بازداشت و به سلولهای انفرادی بند سپاه ر زندان رجایی شهر کرج منتقل شد که از زمان دستگیری تا به حال از وضعیت و شرایط او هیچگونه خبری در دست نیست. خانواده این فعال سندیکایی در طی این مدت با مراجعات مکرر به مراکز مختلف خواستار مطلع شدن از وضعیت و شرایط عزیزشان هستند ولی تا به حال جوابی به این خانواده داده نشده است و این خانواده در نگرانی فزآینده ای بسر می برد.
از طرفی دیگر مامورین وزارت اطلاعات پیش از این درطی یورشی که به منزل این فعال سندیکایی داشتند بدلیل عدم حضور او در منزل، فرزند وی را بمدت یک روز به گروگان گرفتند آنها همچنین کارت شناسایی،پاسپورت،کارت و دفترچه های بانک و غیره را با خود بردند.
فعال سندیکایی غلامرضا غلامحسینی 44 ساله در جریان اعتصابات گسترده کارکنان شرکت واحد تهران در سال 84 دستگیر وچند هفته در زندان اوین در بازداشت بسر بردو نزدیک به 4 سال از کار تعلیق شد. او حدودا 8 ماه پیش پس از صدور رای بازگشت به کار، اداره کار توانست به محل کار خود بازگردد ولی 2 مردادماه مجددا با بهانه های واهی از کار تعلیق شد.
در حال حاضر علاوه بر غلامرضا غلامحسینی دو تن از رهبران سندیکای و یکی از اعضای هیئت مدیره سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه آقایان منصور اسالو و ابراهیم مددی چند سالی است که در زندان بسر می برند و آقای رضا شهابی از 22 خرداد ماه تاکنون در بند مخوف 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات زندانی است.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، غلامرضا غلامحسینی با یورش مامورین وزارت اطلاعات در یکی از خیابانهای کرج پس از ضرب و شتم شدید، بازداشت و به سلولهای انفرادی بند سپاه ر زندان رجایی شهر کرج منتقل شد که از زمان دستگیری تا به حال از وضعیت و شرایط او هیچگونه خبری در دست نیست. خانواده این فعال سندیکایی در طی این مدت با مراجعات مکرر به مراکز مختلف خواستار مطلع شدن از وضعیت و شرایط عزیزشان هستند ولی تا به حال جوابی به این خانواده داده نشده است و این خانواده در نگرانی فزآینده ای بسر می برد.
از طرفی دیگر مامورین وزارت اطلاعات پیش از این درطی یورشی که به منزل این فعال سندیکایی داشتند بدلیل عدم حضور او در منزل، فرزند وی را بمدت یک روز به گروگان گرفتند آنها همچنین کارت شناسایی،پاسپورت،کارت و دفترچه های بانک و غیره را با خود بردند.
فعال سندیکایی غلامرضا غلامحسینی 44 ساله در جریان اعتصابات گسترده کارکنان شرکت واحد تهران در سال 84 دستگیر وچند هفته در زندان اوین در بازداشت بسر بردو نزدیک به 4 سال از کار تعلیق شد. او حدودا 8 ماه پیش پس از صدور رای بازگشت به کار، اداره کار توانست به محل کار خود بازگردد ولی 2 مردادماه مجددا با بهانه های واهی از کار تعلیق شد.
در حال حاضر علاوه بر غلامرضا غلامحسینی دو تن از رهبران سندیکای و یکی از اعضای هیئت مدیره سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه آقایان منصور اسالو و ابراهیم مددی چند سالی است که در زندان بسر می برند و آقای رضا شهابی از 22 خرداد ماه تاکنون در بند مخوف 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات زندانی است.
افشین حسین پناهی به یک سال حبس تعزیری
خبرگزاری هرانا - افشین حسین پناهی، برادر انور حسین پناهی زندانی سیاسی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، افشین حسین پناهی که در شهریور ماه سالجاری به دلیل پیگیری پرونده برادرش بازداشت شده بود به یک سال زندان محکوم گردید. اعضای خانواده انور حسین پناهی پس از بازداشت وی بارها از سوی نهادهای امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، افشین حسین پناهی که در شهریور ماه سالجاری به دلیل پیگیری پرونده برادرش بازداشت شده بود به یک سال زندان محکوم گردید. اعضای خانواده انور حسین پناهی پس از بازداشت وی بارها از سوی نهادهای امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته اند.
دبیرکل خانه پرستار: حذف استخدام پرستاران، به خاطر موضع دولت بود
خبرگزاری هرانا - دبیرکل خانه پرستار کشور با انتقاد از تصمیم روز گذشته مجلس که به دلیل اظهارات غیرکارشناسی نماینده دولت اتخاذ شده گفت: با تصمیمات این چنینی، نه تنها موجبات بیاعتمادی روزافزون جامعه پرستاری را فراهم میکند بلکه به ضرر اقشار آسیبپذیر جامعه تمام میشود.
به گزارش ایلنا، محمد شریفیمقدم با ابراز تاسف از اینکه روز گذشته نمایندگان مجلس و دولت با پیشنهاد لحاظ شدن استخدام پرستار به صورت سالانه در لایحه برنامه پنجم توسعه کشور مخالفت کردند خاطر نشان کرد: اثرات و تبعات منفی این تصمیم در آینده مشخص میشود و این تصمیم غیر کارشناسی شوک مضاعفی بر روی جامعه پرستاری کشور وارد آورده است.
دبیرکل خانه پرستار کشور با اشاره به استخدام پرستاران گفت: با تصمیم روز گذشته مجلس و دولت سالانه به ازای هر ۳ پرستار بازنشسته، یک نفر حق استخدام دارد در حالیکه با این شرایط بیشترین خسارت آن متوجه مردم و نیازمندان به خدمات پرستاری در کشور میشود چرا که مردم و اقشار آسیبپذیر جامعه هستند که تحت هر شرایطی به خدمات بهداشتی دولتی و پرستاری نیازمند هستند.
او در مورد این اتفاق به ایلنا خاطر نشان کرد: مطابق با برنامه چهارم توسعه کشور وزارت بهداشت میتوانست در طول این برنامه سالانه ۱۴ هزار نفر نیروی بهداشت و درمان استخدام کند که ۵۰ درصد از این تعداد نیروهای پرستاری بودند.
او در مورد این اتفاق به ایلنا خاطر نشان کرد: مطابق با برنامه چهارم توسعه کشور وزارت بهداشت میتوانست در طول این برنامه سالانه ۱۴ هزار نفر نیروی بهداشت و درمان استخدام کند که ۵۰ درصد از این تعداد نیروهای پرستاری بودند.
شریفی مقدم با اعلام اینکه این قانون در لایحه برنامه پنجم توسعه حذف شد گفت: طی بررسی این قانون در کمیسیون تلفیق و کمیسیون بهداشت مجلس، پیشنهاد داده شد که با توجه به اینکه در حال حاضر ضریب تعداد تخت به پرستار ۰/۷ بوده به ۱/۸ برسد که با رد این پیشنهاد، یک پیشنهاد الحاقی نیز به آن اضافه شد و اینکه ظریب۰/۷ در طی برنامه پنجم به ۱/۳ برسد و دو برابر شود تا با توجه به نیاز مردم، نیروهای موجود پرستاری به ۲ برابر افزایش یافته و سالانه امکان استخدام ۱۰ هزار نیروی پرستاری وجود داشته باشد.
او پیشنهاد فوق را مناسب و معقول دانست و گفت: متاسفانه این پیشنهاد مناسب با اظهارنظرهای فاقد کارشناسی یک نماینده دولت در مورد ضریب تعداد تخت به پرستار رد شد و بر روی تصمیمات مجلس اثر منفی گذاشت.
او پیشنهاد فوق را مناسب و معقول دانست و گفت: متاسفانه این پیشنهاد مناسب با اظهارنظرهای فاقد کارشناسی یک نماینده دولت در مورد ضریب تعداد تخت به پرستار رد شد و بر روی تصمیمات مجلس اثر منفی گذاشت.
دبیرکل خانه پرستار کشور با اشاره به یکی از وعدههای تحقق نیافته رئیسجمهور در مورد استخدام پرستاران ادامه داد: رئیسجمهور قول استخدام ۲۳ هزار نیروی پرستاری را داده اما بنا به اعلام وزیر بهداشت، این وعده در صورت تایید مجلس محقق میشود اما این نماینده دولتی روز گذشته در این زمینه اعلام کرد که ساز و کار استخدام ۲۳ هزار نیروی پرستاری در دولت قابل انجام است و نیازی به طرح آن در مجلس نیست.
شریفی مقدم از اظهارات دوگانه نماینده دولت و وزیر بهداشت ابراز تاسف و انتقاد کرد و ادامه داد: اگر امکان استخدام این نیروها وجود داشته پس چرا دولت ۷ ماه است که در زمینه تعلل داشته و استخدام نیروها را به تاخیر انداخته است؟
او در ادامه تصمیم روز گذشته نمایندگان مجلس را که با اظهارات نادرست نماینده دولت اتخاذ شد فاقد کار کارشناسی دانست و افزود: در این تصمیمگیری نه تنها از نظرات صاحبنظران استفاده نشد بلکه به وضعیت آمارهای جهانی، استانداردها و نیازهای کشور نیز استناد نشد.
یک شهروند اهل اشنویه به زندان محکوم شد
خبرگزاری هرانا - یک شهروند اهل اشنویه به نام حیدر آرمین از طرف دادگاه انقلاب اسلامی به حبس محکوم گردید.
به گزارش آژانس خبری موکریان ، این شهروند که بیش از ده روز است در زندان به سر می برد به اتهام همکاری با احزاب غیر قانونی از طرف دادگاه انقلاب اسلامی به 8 ماه زندان محکوم شد.
گفتنی است نامبرده هم اکنون در زندان ارومیه دوران محکومیت خود را می گذراند.
بر اساس همین منبع خبری:" قادر شیری شاعر و نویسنده کرد که حدود سه ماه پیش از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شده بود اخیرا از بازداشتگاه به زندان مرکزی سقز منتقل شده است."
قابل ذکر است قادر شیری 20 مرداد ماه امسال توسط نیروهای امنیتی رژیم در شهر سقز بازداشت و در همان زمان به سنندج منتقل گردید. وی یکی از اعضای انجمن ادبی و فرهنگی مولوی کرد در شهر سقز بود. این فعال فرهنگی به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد اپوزیسیون بازداشت گردیده بود.
به گزارش آژانس خبری موکریان ، این شهروند که بیش از ده روز است در زندان به سر می برد به اتهام همکاری با احزاب غیر قانونی از طرف دادگاه انقلاب اسلامی به 8 ماه زندان محکوم شد.
گفتنی است نامبرده هم اکنون در زندان ارومیه دوران محکومیت خود را می گذراند.
بر اساس همین منبع خبری:" قادر شیری شاعر و نویسنده کرد که حدود سه ماه پیش از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شده بود اخیرا از بازداشتگاه به زندان مرکزی سقز منتقل شده است."
قابل ذکر است قادر شیری 20 مرداد ماه امسال توسط نیروهای امنیتی رژیم در شهر سقز بازداشت و در همان زمان به سنندج منتقل گردید. وی یکی از اعضای انجمن ادبی و فرهنگی مولوی کرد در شهر سقز بود. این فعال فرهنگی به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد اپوزیسیون بازداشت گردیده بود.
با حضور نمایندگان وزارت کشور و نیروی انتظامی
جرس: سخنگوي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس از بررسي حادثه مرگبار سعادتآباد در جلسه فرداي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با حضور وزارت كشور و نيروي انتظامي خبر داد.
به گزارش ايلنا ،در حاشيه جلسه علني امروز مجلس كاظم جلالي نماينده شاهرود در جمع خبرنگاران حضور يافت و با اشاره به حادثه ميدان كاج سعادتآباد اظهار داشت: اين حادثه، حادثه بسيار تاثربرانگيزي بود كه بسياري از سايتهاي خبري نيز به آن پرداختند.
وي با تاكيد بر اينكه اين حادثه نيازمند يك پيگيري جدي است به همين منظور كميسيون امنيت ملي از وزارت كشور و نيروي انتظامي دعوت كرده است كه صبح فردا در جلسه هيات رئيسه كميسيون امنيت ملي حضور پيدا كنند.
سخنگوي كميسيون امنيت ملي مجلس يادآور شد: بنا شده است كه در اين جلسه حادثه ميدان كاج سعادتآباد مورد بررسي قرار گيرد و پس از آن نتايج اطلاعرساني خواهد شد.
به گزارش ايلنا ،در حاشيه جلسه علني امروز مجلس كاظم جلالي نماينده شاهرود در جمع خبرنگاران حضور يافت و با اشاره به حادثه ميدان كاج سعادتآباد اظهار داشت: اين حادثه، حادثه بسيار تاثربرانگيزي بود كه بسياري از سايتهاي خبري نيز به آن پرداختند.
وي با تاكيد بر اينكه اين حادثه نيازمند يك پيگيري جدي است به همين منظور كميسيون امنيت ملي از وزارت كشور و نيروي انتظامي دعوت كرده است كه صبح فردا در جلسه هيات رئيسه كميسيون امنيت ملي حضور پيدا كنند.
سخنگوي كميسيون امنيت ملي مجلس يادآور شد: بنا شده است كه در اين جلسه حادثه ميدان كاج سعادتآباد مورد بررسي قرار گيرد و پس از آن نتايج اطلاعرساني خواهد شد.