صالحی: برق تولیدی بوشهر تا فروردین ۱۳۹۰ به مدار متصل نمیشود
به رغم وعدههای پیشین در مورد اتصال برق تولیدی نیروگاه بوشهر به مدار سراسری، رئیس سازمان انرژی اتمی در تازهترین اظهار نظر خود در این مورد ابراز امیدواری کرده است که اتصال برق نیروگاه بوشهر به شبکه سراسری تا ۲۰ فروردین ماه سال آینده محقق شود.
علیاکبر صالحی که دو روز دیگر صلاحیت وی به عنوان وزیر خارجه پیشنهادی در مجلس بررسی میشود و در صورت کسب رأی اعتماد، ناچار به ترک سازمان انرژی اتمی خواهد بود، این موضوع را در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا عنوان کرده است.
آقای صالحی در این گفتوگو اذعان کرده است که نخستین نیروگاه هستهای ایران پس از پنج ماه از سوختگذاری آن هنوز وارد مرحله فعل و انفعال رآکتور نشده و افزوده است که «برای ما راهاندازی ایمن نیروگاه بوشهر از راهاندازی سریع آن مهمتر است».
به گفته آقای صالحی از زمان «بحرانی شدن» رآکتور بوشهر یک ماه و نیم زمان لازم است تا این نیروگاه به شبکه وصل شود. رئیس سازمان انرژی اتمی ایران ادامه داده است که امیدواریم تا آخر بهمن ماه بتوانیم با حضور مسئولان روسی شاهد «انجام مرحله بحرانی شدن رآکتور» باشیم.
وی همچنین ابراز امیدواری کرده است که «با همراهی و هماهنگی با روسها» همزمان با ۲۰ فروردین [روز ملی فنآوری هستهای] برق نیروگاه بوشهر به شبکه سراسری وصل شود.
«بحرانی شدن رآکتور» اصطلاحی فنی است که منظور از آن آغاز فعل و انفعال در رآکتور و گرم شدن آرام آرام آب داخل محفظه آن است.
علی اکبر صالحی، پیش از این در اوائل آذر ماه وعده داده بود که پس از کار گذاشتن درپوش قلب رآکتور بوشهر و با انجام تستهای دیگر، ایران در «بهمنماه» شاهد اتصال برق نیروگاه بوشهر به شبکه سراسری باشد.
علیاکبر صالحی در آن زمان در پاسخ به سؤالی در ارتباط با مرحله بعدی کار در نیروگاه بوشهر، تأکید کرده بود که نیروگاه بوشهر مرحله بعدی ندارد.
این در حالی است که مسئول سازمان انرژی اتمی در شهریورماه، همزمان با سوختگذاری نیروگاه بوشهر توسط روسها گفته بود که با راهاندازی این نیروگاه در نیمه مهرماه، ایران انتظار دارد که در آذرماه برق تولیدی این نیروگاه به شبکه سراسری وصل شود.
راهاندازی نیروگاه؛ «زمانبر، پلکانی، در حال تست»
آقای صالحی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با ایسنا، اعلام کرده است که «فرآیند راهاندازی نیروگاه بوشهر و هر نیروگاه دیگری فرآیندی زمانبر است و مراحلی را باید طی کند که برخی از این مراحل پلکانی است.»
وی تأخیر در راهاندازی نیروگاه بوشهر را طبیعی خوانده و افزوده است: «مراحل راهاندازی راکتور و نیروگاه بیش از پنج ماه است که آغاز شده و به طور معمول در دنیا فرآیند راهاندازی ۹ ماه تا یک سال طول میکشد که ما نسبت به یک روال طبیعی عقب نیستیم.»
با این حال آقای صالحی اذعان کرده است که نخستین نیروگاه هستهای ایران همچنان در مرحله تست قرار دارد و افزوده است که «ممکن است بر سر تستهایی که در مرحله کنونی انجام میشود مسائلی پیش آید که مجبور شویم آن مرحله را اصلاح و مجدداً تست کنیم و چنانچه مسئله حل شد، از آن مرحله عبور کنیم.»
این گفتهها در حالی است که در ۲۲ آبانماه امسال بهزاد سلطانی، معاون آقای صالحی در سازمان انرژی اتمی ایران، با اعلام اینکه برق نیروگاه اتمی بوشهر تا ۴۰ روز دیگر وارد مدار میشود، تصریح کرده بود که «عملیات تولید برق در نیروگاه بوشهر آغاز شده» و هنگامی که میزان تولید به ۲۵۰ مگاوات برسد، برق تولید شده به شبکه توزیع کشور تزریق خواهد شد.
نیروگاه هزار مگاواتی بوشهر که با کمک روسیه تکمیل شده و در راه راهاندازی است، تنها نیروگاه اتمی ایران است که راهاندازی آن از سال ۲۰۰۰ بارها به تعویق افتاد. ایران اما برای تولید ۲۰ هزار مگاوات برق، از طریق انرژی اتمی، ملزم به احداث چندین مرکز غنیسازی و نیروگاه است.
کنترل استاکس نت «با کمک روسها»
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران همچنین در مورد نفوذ بدافزار استاکسنت در سیستمهای هستهای ایران گفته است که «ما رد پای این ویروس را در برخی جاها گرفتیم و با آمادگی و هوشیاری که داشتیم توانستیم آن را کنترل کنیم.»
وی افزوده است که «این ویروس در مسائل و تجهیزات پیرامونی از جمله کامپیوترهای شخصی بیشتر بود اما به سیستمهای اصلی ما وارد نشده است و از این نظر با روسها کار را به درستی انجام دادیم و با رعایت تمام نکات ایمنی و امنیتی کار را پیش میبریم.»
مسئول ارشد اتمی ایران همچنین هشدار روسیه در مورد خطرات استاکسنت را درخور توجه خوانده و افزوده است که «صحبت نماینده روسیه در ناتو از این نظر که میتواند چنین اقدامی نه تنها برای کشور مورد نظر بلکه برای تمام دنیا خطرآفرین باشد حائز اهمیت است.»
در مقابل آقای صالحی غربیها را به باد انتقاد گرفته و هشدار داده است که «اگر اتفاقی برای یک نیروگاه اتمی رخ دهد پیامدهایش فقط در مرزها محدود نمیشود و اینکه بدانند چنین اقداماتی دامنگیر خودشان هم خواهد شد.»
بدافزار استاکسنت که در ماههای گذشته به طور گسترده سیستمهای صنعتی ایران را آلوده کرده بود، بر اساس گمانهزنی کارشناسان احتمالاً با هدف اخلال در برنامه هستهای ایران طراحی شده و عمدتاً طراحی آن به اسرائیل نسبت داده میشود.
به تازگی نماینده روسیه در پیمان آتلانیتک شمالی، ناتو، از این سازمان خواسته بود تا درباره حمله ویروس استاکسنت به نیروگاه اتمی بوشهر تحقیق کند و هشدار داده بود چنین اقدامی میتوانست به فاجعه اتمی مانند «چرنوبیل» منجر شود.
در سال ۱۹۸۶ انفجار نیروگاه ساخت روسیه چرنوبیل در اوکراینکه در آن زمان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود، یکی از بدترین حوادث اتمی غیر نظامی را رقم زد. دراثر نشت مواد رادیوآکتیو ناشی از این انفجار صدها کیلومتر آلوده شد و تلفات جانی زیادی در پی داشت.
علیاکبر صالحی که دو روز دیگر صلاحیت وی به عنوان وزیر خارجه پیشنهادی در مجلس بررسی میشود و در صورت کسب رأی اعتماد، ناچار به ترک سازمان انرژی اتمی خواهد بود، این موضوع را در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا عنوان کرده است.
آقای صالحی در این گفتوگو اذعان کرده است که نخستین نیروگاه هستهای ایران پس از پنج ماه از سوختگذاری آن هنوز وارد مرحله فعل و انفعال رآکتور نشده و افزوده است که «برای ما راهاندازی ایمن نیروگاه بوشهر از راهاندازی سریع آن مهمتر است».
به گفته آقای صالحی از زمان «بحرانی شدن» رآکتور بوشهر یک ماه و نیم زمان لازم است تا این نیروگاه به شبکه وصل شود. رئیس سازمان انرژی اتمی ایران ادامه داده است که امیدواریم تا آخر بهمن ماه بتوانیم با حضور مسئولان روسی شاهد «انجام مرحله بحرانی شدن رآکتور» باشیم.
وی همچنین ابراز امیدواری کرده است که «با همراهی و هماهنگی با روسها» همزمان با ۲۰ فروردین [روز ملی فنآوری هستهای] برق نیروگاه بوشهر به شبکه سراسری وصل شود.
«بحرانی شدن رآکتور» اصطلاحی فنی است که منظور از آن آغاز فعل و انفعال در رآکتور و گرم شدن آرام آرام آب داخل محفظه آن است.
علی اکبر صالحی، پیش از این در اوائل آذر ماه وعده داده بود که پس از کار گذاشتن درپوش قلب رآکتور بوشهر و با انجام تستهای دیگر، ایران در «بهمنماه» شاهد اتصال برق نیروگاه بوشهر به شبکه سراسری باشد.
علیاکبر صالحی در آن زمان در پاسخ به سؤالی در ارتباط با مرحله بعدی کار در نیروگاه بوشهر، تأکید کرده بود که نیروگاه بوشهر مرحله بعدی ندارد.
این در حالی است که مسئول سازمان انرژی اتمی در شهریورماه، همزمان با سوختگذاری نیروگاه بوشهر توسط روسها گفته بود که با راهاندازی این نیروگاه در نیمه مهرماه، ایران انتظار دارد که در آذرماه برق تولیدی این نیروگاه به شبکه سراسری وصل شود.
راهاندازی نیروگاه؛ «زمانبر، پلکانی، در حال تست»
آقای صالحی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با ایسنا، اعلام کرده است که «فرآیند راهاندازی نیروگاه بوشهر و هر نیروگاه دیگری فرآیندی زمانبر است و مراحلی را باید طی کند که برخی از این مراحل پلکانی است.»
وی تأخیر در راهاندازی نیروگاه بوشهر را طبیعی خوانده و افزوده است: «مراحل راهاندازی راکتور و نیروگاه بیش از پنج ماه است که آغاز شده و به طور معمول در دنیا فرآیند راهاندازی ۹ ماه تا یک سال طول میکشد که ما نسبت به یک روال طبیعی عقب نیستیم.»
با این حال آقای صالحی اذعان کرده است که نخستین نیروگاه هستهای ایران همچنان در مرحله تست قرار دارد و افزوده است که «ممکن است بر سر تستهایی که در مرحله کنونی انجام میشود مسائلی پیش آید که مجبور شویم آن مرحله را اصلاح و مجدداً تست کنیم و چنانچه مسئله حل شد، از آن مرحله عبور کنیم.»
این گفتهها در حالی است که در ۲۲ آبانماه امسال بهزاد سلطانی، معاون آقای صالحی در سازمان انرژی اتمی ایران، با اعلام اینکه برق نیروگاه اتمی بوشهر تا ۴۰ روز دیگر وارد مدار میشود، تصریح کرده بود که «عملیات تولید برق در نیروگاه بوشهر آغاز شده» و هنگامی که میزان تولید به ۲۵۰ مگاوات برسد، برق تولید شده به شبکه توزیع کشور تزریق خواهد شد.
نیروگاه هزار مگاواتی بوشهر که با کمک روسیه تکمیل شده و در راه راهاندازی است، تنها نیروگاه اتمی ایران است که راهاندازی آن از سال ۲۰۰۰ بارها به تعویق افتاد. ایران اما برای تولید ۲۰ هزار مگاوات برق، از طریق انرژی اتمی، ملزم به احداث چندین مرکز غنیسازی و نیروگاه است.
کنترل استاکس نت «با کمک روسها»
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران همچنین در مورد نفوذ بدافزار استاکسنت در سیستمهای هستهای ایران گفته است که «ما رد پای این ویروس را در برخی جاها گرفتیم و با آمادگی و هوشیاری که داشتیم توانستیم آن را کنترل کنیم.»
وی افزوده است که «این ویروس در مسائل و تجهیزات پیرامونی از جمله کامپیوترهای شخصی بیشتر بود اما به سیستمهای اصلی ما وارد نشده است و از این نظر با روسها کار را به درستی انجام دادیم و با رعایت تمام نکات ایمنی و امنیتی کار را پیش میبریم.»
مسئول ارشد اتمی ایران همچنین هشدار روسیه در مورد خطرات استاکسنت را درخور توجه خوانده و افزوده است که «صحبت نماینده روسیه در ناتو از این نظر که میتواند چنین اقدامی نه تنها برای کشور مورد نظر بلکه برای تمام دنیا خطرآفرین باشد حائز اهمیت است.»
در مقابل آقای صالحی غربیها را به باد انتقاد گرفته و هشدار داده است که «اگر اتفاقی برای یک نیروگاه اتمی رخ دهد پیامدهایش فقط در مرزها محدود نمیشود و اینکه بدانند چنین اقداماتی دامنگیر خودشان هم خواهد شد.»
بدافزار استاکسنت که در ماههای گذشته به طور گسترده سیستمهای صنعتی ایران را آلوده کرده بود، بر اساس گمانهزنی کارشناسان احتمالاً با هدف اخلال در برنامه هستهای ایران طراحی شده و عمدتاً طراحی آن به اسرائیل نسبت داده میشود.
به تازگی نماینده روسیه در پیمان آتلانیتک شمالی، ناتو، از این سازمان خواسته بود تا درباره حمله ویروس استاکسنت به نیروگاه اتمی بوشهر تحقیق کند و هشدار داده بود چنین اقدامی میتوانست به فاجعه اتمی مانند «چرنوبیل» منجر شود.
در سال ۱۹۸۶ انفجار نیروگاه ساخت روسیه چرنوبیل در اوکراینکه در آن زمان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود، یکی از بدترین حوادث اتمی غیر نظامی را رقم زد. دراثر نشت مواد رادیوآکتیو ناشی از این انفجار صدها کیلومتر آلوده شد و تلفات جانی زیادی در پی داشت.
با وجود اعلام حکومت نظامی، هزاران نفر همچنان در خیابان های قاهره هستند
باوجود اعلام حکومت نظامی در سه شهر مصر، هزاران نفر همچنان در خیابان های قاهره هستند. قرار است حسنی مبارک امشب سخنرانی کند.
دولت مصر با اعلام وضعیت اضطراری در قاهره، اسکندریه و سوئز، از شامگاه تا بامداد مقررات منع رفت وآمد اعلام کرده است. نیروهای ارتش هم اکنون در خیابان های قاهره و شهرهای دیگر مستقر شده اند. دهها هزار تن روز جمعه در قاهره، اسکندریه، سوئز، اسماعلیه وچند شهر دیگر مصر علیه دولت تظاهرات کردند و خواستار کناره گیری حسنی مبارک شدند.
هزاران مامور ضد شورش به مقابله با تظاهر کنندگان پرداختند. شماری از تظاهر کنندگان در قاهره، منصور، سوئزو اسکندریه، دفاتر حزب حاکم، ساختمان استانداری، یک پاسگاه پلیس و چند خودروی نیروی انتظامی را به آتش کشیدند.
دولت مصر با اعلام وضعیت اضطراری در قاهره، اسکندریه و سوئز، از شامگاه تا بامداد مقررات منع رفت وآمد اعلام کرده است. نیروهای ارتش هم اکنون در خیابان های قاهره و شهرهای دیگر مستقر شده اند. دهها هزار تن روز جمعه در قاهره، اسکندریه، سوئز، اسماعلیه وچند شهر دیگر مصر علیه دولت تظاهرات کردند و خواستار کناره گیری حسنی مبارک شدند.
هزاران مامور ضد شورش به مقابله با تظاهر کنندگان پرداختند. شماری از تظاهر کنندگان در قاهره، منصور، سوئزو اسکندریه، دفاتر حزب حاکم، ساختمان استانداری، یک پاسگاه پلیس و چند خودروی نیروی انتظامی را به آتش کشیدند.
درگیریهای شدید در مصر با وجود حکومت نظامی؛ مقر حزب حاکم به آتش کشیده شد
با وجود اعلام حکومت نظامی از سوی حسنی مبارک و گسیل نیروهای ارتش به خیابانها، دهها هزار تن از معترضان مصری در خیابانها حضور دارند و در برخی نقاط درگیریهای بسیار شدیدی در جریان است.
در همین حال گزارشها حاکی از آن است که معترضان در قاهره مقر حزب حاکم را به آتش کشیدهاند.
بنا بر آخرین گزارشها هزاران معترض خشمگین قصد دارند به ساختمان تلویزیون و وزارت خارجه مصر در قاهره وارد شوند.
در تحولی جدید، تلویزیون مصر اعلام کرد مقررات منع آمدو شد در همه کشور به اجرا درمیآید. پیش از این مقررات منع آمدوشد محدود به شهرهای قاهره، اسکندریه و سوئز بود.
از سوی دیگر با وخامت اوضاع در مصر به شدت از رویدادهای اخیر در این کشور ابراز نگرانی کرده است.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، با ابراز نگرانی شدید از اوضاع مصر از حکومت این کشور خواست از به کارگیری خشونت خودداری کند.
صدها هزار از مردم مصر با وجود هشدار شديد وزارت کشور، روز جمعه برای چهارمين روز پياپی به خيابانها ريختند و خواستار کنارهگيری حکومت حسنی مبارک شدند که ۳۰ سال است زمام اين کشور را دست دارد.
از سوی ديگر گزارش شده است که محمد البرادعی پس از شرکت در تظاهرات ضدحکومتی روز جمعه، در حصر خانگی قرار گرفته است.
محمد البرادعی پنجشنبه شب از وين به قاهره آمد و اعلام کرد زمان رفتن حسنی مبارک فرارسيده است.
تلويزيون مصر عصر جمعه اعلام کرد حسنی مبارک از ارتش خواسته است برای برقراری امنيت به کمک پليس بيايد و اجرای مقررات منع آمدوشد را تضمين کند.
تلويزيون مصر گزارش داد، حسنی مبارک، رئيس کل نيروهای مسلح مصر «در قاهره بزرگ، اسکندريه و سوئز از ساعت ۶ بعدازظهر تا هفت صبح تا اطلاع ثانوی مقررات منع آمدو شد اعلام کرد.»
با این حال شامگاه جمعه، دولت در سراسر کشور مقررات منع آمدوشد را به اجر درآورد.
با وجود اعلام حکومت نظامی از سوی حسنی مبارک، معترضان مصری همچنان در خيابانها باقی ماندهاند و در برخی نقاط درگيریها شديدی ميان نيروهای حکومتی و معترضان در جريان است.
همچنین برپایه گزارشها، شماری از نیروهای پلیس در قاهره، یونیفورمهای خورد را درآورده و به مردم پیوستهاند.
گزارشها حاکی از آن است که هزاران تن از معترضان درمیدان آزادی قاهره حضور دارند.
در همین حال گزارشها حاکی از آن است که معترضان در قاهره مقر حزب حاکم را به آتش کشیدهاند.
بنا بر آخرین گزارشها هزاران معترض خشمگین قصد دارند به ساختمان تلویزیون و وزارت خارجه مصر در قاهره وارد شوند.
در تحولی جدید، تلویزیون مصر اعلام کرد مقررات منع آمدو شد در همه کشور به اجرا درمیآید. پیش از این مقررات منع آمدوشد محدود به شهرهای قاهره، اسکندریه و سوئز بود.
از سوی دیگر با وخامت اوضاع در مصر به شدت از رویدادهای اخیر در این کشور ابراز نگرانی کرده است.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، با ابراز نگرانی شدید از اوضاع مصر از حکومت این کشور خواست از به کارگیری خشونت خودداری کند.
صدها هزار از مردم مصر با وجود هشدار شديد وزارت کشور، روز جمعه برای چهارمين روز پياپی به خيابانها ريختند و خواستار کنارهگيری حکومت حسنی مبارک شدند که ۳۰ سال است زمام اين کشور را دست دارد.
از سوی ديگر گزارش شده است که محمد البرادعی پس از شرکت در تظاهرات ضدحکومتی روز جمعه، در حصر خانگی قرار گرفته است.
محمد البرادعی پنجشنبه شب از وين به قاهره آمد و اعلام کرد زمان رفتن حسنی مبارک فرارسيده است.
تلويزيون مصر عصر جمعه اعلام کرد حسنی مبارک از ارتش خواسته است برای برقراری امنيت به کمک پليس بيايد و اجرای مقررات منع آمدوشد را تضمين کند.
تلويزيون مصر گزارش داد، حسنی مبارک، رئيس کل نيروهای مسلح مصر «در قاهره بزرگ، اسکندريه و سوئز از ساعت ۶ بعدازظهر تا هفت صبح تا اطلاع ثانوی مقررات منع آمدو شد اعلام کرد.»
با این حال شامگاه جمعه، دولت در سراسر کشور مقررات منع آمدوشد را به اجر درآورد.
با وجود اعلام حکومت نظامی از سوی حسنی مبارک، معترضان مصری همچنان در خيابانها باقی ماندهاند و در برخی نقاط درگيریها شديدی ميان نيروهای حکومتی و معترضان در جريان است.
همچنین برپایه گزارشها، شماری از نیروهای پلیس در قاهره، یونیفورمهای خورد را درآورده و به مردم پیوستهاند.
گزارشها حاکی از آن است که هزاران تن از معترضان درمیدان آزادی قاهره حضور دارند.
افزایش خشونت و درگیری در مصر
مخالفان دولت حسنی مبارک روز جمعه را "روز خشم" اعلام کردند و به رغم ممنوعیت تردد دست به تظاهرات زدند. مطابق گزارش رسانهها در برخی مناطق درگیریهای شدیدی میان معترضان و نیروهای انتظامی رخ داده است. گفته میشود پلیس با شلیک گلوله، پرتاب گاز اشکآور و ماشینهای آبپاش سعی در متفرق کردن تظاهرکنندگان داشته است.
درگیریهای خونین در قاهره و سوئز
عصر امروز - جمعه ۲۸ ژانویه - گزارشگر یکی از فرستندههای عربی مرکز شهر قاهره را به صحنهی جنگ تشبیه کرد. ظاهرا شهرهای دیگری چون اسکندریه و سوئز نیز وضعیتی مشابه داشتهاند. مطابق خبرهای دریافتی از سوئز تا شامگاه امروز دستکم سه خودروی زرهپوش نیروهای انتظامی توسط معترضان خشمکین به آتش کشیده شده است.
تظاهرات امروز به رغم استقرار نیروهای پلیس در مناطق مختلف و حساس شهرهای بزرگ و حضور محسوس نیروهای امنیتی با لباس شخصی انجام شد. شبکه تلویزیونی الجزیره یکی از معدود رسانههایی است که در طی روز تصاویری از صحنههای درگیری در مصر مخابره کرده است. در فیلمی که عصر جمعه پخش شد درگیریهای شدید و خونینی در مرکز شهر قاهره و نزدیکی پل مشهور "۹ اکتبر" قابل مشاهده است. در این درگیریها تظاهرکنندگان به سوی خودروهای پلیس سنگ پرتاب میکند و نیروهای انتظامی با شلیک گلولههای پلاستیکی و گاز اشکآور به مقابله به تظاهرکنندگان میپردازند. بنا به گزارشها شماری از تظاهرکنندگان در این درگیریها زخمی شدهاند. الجزیره از کشته شدن یک نفر در این منطقه گزارش داده است. تاکنون رسانهی مستقل دیگری این خبر را تایید نکردهاست.
براساس آخرین گزارشها، در قاهره ساختمان مرکزی حزب ملی دموکراتیک، حزب حاکم مصر به آتش کشیده شده و ارتش در میدان مرکری پایتخت حضور پیدا کرده است. در اسکندریه نیز چندین ساختمان دولتی توسط تظاهرکنندگان به آتش کشیده شدهاند.
بیش از ۶۰ زخمی
شاهدان عینی گفتهاند در شهر سوئز نیز یکی از تظاهرکنندگان کشته شده و معترضان جسد او در خیابانهای شهر بر سر دست میبردهاند. هنوز از شمار کشتهشدگان و زخمیهای ناآرامیهای امروز گزارش دقیق و معتبری منتشر نشده است. دولت مصر خطوط تلفن همراه و شبکهی اینترنت را در بسیاری از مناطق قطع کرده است. همچنین فعالیت خبرنگارانی که هنوز در مصر حضور دارند نیز با محدودیتهای شدیدی روبرو است.
بر پایهی آخرین گزارشها ظهر امروز نیروهای پلیس برای محمد البرادعی رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی که برای پیوستن به تظاهرکنندگان وارد مصر شده بود محدودیتهایی قائل شدهاند. ظاهرا جلوی تردد آزادانهی البرادعی و ورود او به برخی او مناطق قاهره گرفته شده است.
ناآرامیهای مصر از سه روز پیش مدام در حال افزایش است. معترضان خواستار کنار رفتن حسنی مبارک ۸۲ ساله شدهاند که از حدود سی سال پیش به عنوان "رئیس جمهور منتخب" بر این کشور حکومت میکند. برخی از منابع شمار زخمی شدگان حوداث امروز را تا شامگاه جمعه دستکم ۶۰ نفر اعلام کردهاند.
دولت آلمان ضمن اعلام حمایت از جنبش دموکراسیخواهی مردم مصر، از رهبران این کشور خواست از اعمال خشونت علیه شهروندان معترض خودداری کنند. بان کیمون دبیر کل سازمان ملل متحد و باراک اوبا رئیس جمهور آمریکا نیز روز جمعه آزادی بیان را از ملزومات یک جامعهی دموکراتیک خواندند و بر ضرورت اصلاحات سیاسی و اقتصادی در مصر تاکید کردند.
حمایت بینالمللی از جنبش اعتراضی در مصر
به گفتهی شاهدان عینی، در پی درگیریهای شدید میان تظاهرکنندگان و نیروهای پلیس در شهر سوئز جسد مرد ۳۰ ساله توسط مردم حمل میشده است. یک شاهد عینی فریاد میزده است: «برادرم را کشتند.»
به گزارش خبرگزاری رویترز، در این شهر بندری، تظاهرکنندگان صف نیروهای پلیس را شکسته و یک پاسگاه را به آتش کشیدند.
در قاهره برخی تظاهرکنندگان نیروهای ارتش را فرامیخواندند تا به کمک مردم بشتابد. آنها فریاد میزدند: "ارتش کجاست؟ بیایید و ببینید پلیس با ما چه میکند. ما ارتش را میخواهیم، ما ارتش را میخواهیم!"
شبکههای اینترنتی و تلفنهای همراه راههای اصلی ارتباط میان شهروندان معترض مصر و سازمان دادن حرکتهای اعتراضی هستند. دولت مصر در روزهای اخیر کار این شبکهها را مختل کرده است. با این وجود، گزارشهای دریافتی از قاهره و دیگر شهرهای اصلی مصر حکایت از حضور دهها هزار تظاهرکننده در نقاط مختلف دارد. در همین حال حمایتهای بینالمللی از مردم مصر رو به افزایش است.
توصیههای اوباما به مبارک
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا با اشاره به خشونتهای اعمال شده توسط نیروهای امنیتی و پلیس علیه تظاهرکنندگان خواهان پایان دادن به خشونت و اصلاحات سیاسی و اقتصادی در این کشور شده است. مصر روابط بسیار نزدیکی با ایالات متحده دارد و در اجرای سیاستهای این کشور در منطقه یکی از متحدان اصلی محسوب میشود. با این وجود اوباما ضمن بیان این که «حسنی مبارک در یک سلسله از موضوعات بسیار دشوار کمکهای فراوانی» به آمریکا کرده است، تاکید میکند «این موضوع مهمی است که مردم مصر راههایی برای بیان مشکلات بهحق خود داشته باشند.»
رئیس جمهور آمریکا در گفتوگویی اینترنتی با مردم در یوتیوب اظهار داشت «همواره به مبارک گفتهام که اصلاحات سیاسی و اقتصادی برای رفاه بلندمدت مصر از اهمیتی تمام برخوردار است.» اوباما اعتراضات مردم مصر را نشانه «سرخوردگیهای انباشتهشده» خوانده است.
اعتراض بان کیمون به اختلال در شبکه اینترنت
روز جمعه، هشتم بهمن ماه ۸۹ (۲۸ ژانویه) شرکت "وودافون" یکی از خدماتدهندگان اصلی اینترنت و تلفن همراه در مصر تایید کرد، دولت این کشور دستور داده شبکههای ارتباطی در مناطقی از مصر کاملا قطع شود. بان کیمون دبیرکل سازمان ملل متحد قطع اینترنت در مصر را مورد انتقاد قرار داد و گفت باید امکان بیان آزادانهی عقاید برای همه فراهم باشد. او در حاشیهی اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس گفت یکی از ارکان اصلی دموکراسی حفاظت از آزادی بیان است.
بان کیمون با اشاره به این که اوضاع کشورهایی چون تونس، مصر و یمن را با دقت دنبال میکند اظهار داشت، رهبران این کشورها باید آمادگی شنیدن نظرات مردم را داشته باشند.
حمایت آلمان از جنبش دموکراسیخواهی
دولت آلمان نیز حمایت خود را از تغییرات دموکراتیک در مصر اعلام کرده است. به گزارش منابع خبری آلمان، جانشین سخنگوی دولت این کشور، کریستف اشتیگمن ظهر جمعه در برلین تاکید کرد ما از تلاشهایی که برای دست یافتن به دموکراسی در مصر میشود حمایت میکنیم.
اشتیگمن اظهار داشت، مصر همواره در جریان مذاکرات صلح خاورمیانه نقش مهمی بر عهده داشته و در آینده نیز بر عهده خواهد داشت. او میگوید با این وجود دولت آلمان معتقد است این کشور در زمینهی اصلاحات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با کمبود مواجه است.
مخالفان دولت حسنی مبارک روز جمعه را "روز خشم" اعلام کردند و بهرغم ممنوعیت تردد دست به تظاهرات زدند. مطابق گزارش رسانهها، در برخی مناطق درگیریهای شدیدی میان معترضان و نیروهای انتظامی رخ داده است. گفته میشود پلیس با شلیک گلوله، پرتاب گاز اشکآور و ماشینهای آبپاش سعی در متفرق کردن تظاهرکنندگان داشته است. دولت آلمان از رهبران مصر خواست از اعمال خشونت علیه شهروندان معترض خودداری کند.
دهه ۱۹۶۰ را به یاد آورید، زمانی که مصر در مرکز جهان عرب قرار داشت و بازیگر اصلی در مراودات دیپلماتیک و استراتژیک بود.
مصر مشتاقانه در صدد اشاعه و ترویج عرب گرایی (پان عربیسم) در کشورهای منطقه بود.امروزه با گذشت بیش از پنجاه سال، بازیگران استراتژیک اصلی در خاورمیانه سه کشور غیر عرب هستند: اسرائیل، ترکیه و ایران.
با این حال مصر هنوز در صحنه بین المللی مطرح است. این کشور نه تنها به لحاظ تاریخی، بلکه به لحاظ وسعت و توان نظامی اش است که به یک صدای مهم در رایزنی های جهان عرب تبدیل شده است.
مصر یکی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه است و در زمینه دریافت کمک های نظامی از آمریکا هم، بعد از اسرائیل، در مقام دوم قرار دارد.
در عین حال مصر معضلات مشابهی با دیگر کشورهای عربی دارد؛ فقر، افزایش جمعیت جوان، افزایش بیکاری و عدم وجود روند دموکراسی واقعی، از جمله این مشکلات است.
تونس می تواند رئیس جمهوری خود را از قدرت برکنار کند و تاثیر این کار بر منطقه، هرچند شدید، اما کوتاه مدت است. اما اگر حسنی مبارک سقوط کند عواقب آن چشمگیر خواهد بود.
در میان آشفتگی و تلاطم موجود، بیشترین تردید در این مورد وجود دارد که اگر دولت ها سقوط کنند چه کسی زمام امور را به دست خواهد گرفت؟
در مورد تونس این پرسشی است که برای مدتی بی جواب باقی خواهد ماند. اما اگر دولت مصر از قدرت برکنار شود، پیامد های آن به اندازه ای گسترده است، که شدت آن در واشنگتن هم محسوس خواهد بود.
آیا این خلا، فرصتی مناسب برای اسلامگرایان مخالف دولت مصر ایجاد خواهد کرد؟
آیا کشور در هرج و مرج فرو خواهد رفت و یا اینکه احتمالا ارتش برای استقرار ثبات پا به میان خواهد گذاشت؟
هنوز کسی جواب این سوال ها را نمی داند، اما معلوم است که چرا تظاهرات در مصر لرزه بر اندام وزارت خارجه کشورهای دیگر، فراتر از خاورمیانه انداخته است.
پژواک: جایگاه وزارت امور خارجه در حکومت ایران
مجلس ایران هفته آینده صلاحیت علی اکبر صالحی را برای تصدی پست وزارت امور خارجه بررسی خواهد کرد.
آقای صالحی هم اکنون سرپرست وزارت امور خارجه ایران است و در صورتی که موفق شود رای اعتماد نمایندگان مجلس را به دست آورد، دهمین وزریر امور خارجه در جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
از نگاه برخی از ناظران عملکرد وزاری خارجه ایران در دوره های مختلف، نشان می دهد که این نهاد به عنوان یکی از قدیمی ترین وزارتخانه های ایرانی، اگر چه متصدی تنظیم روابط و سیاست خارجی این کشور است، اما در عمل، استراتژی و راهبرد خارجی در این وزارتخانه تعیین نمی شود و این دستگاه تنها مجری سیاست هایی است که سایر نهادها برای آن تعیین می کنند.
با این همه خصوصیات شخصی وزیر و البته فضای سیاسی کشور و روحیات رئیس جمهوری همواره قدرت و نفوذ وزارت امور خارجه را در ساختار سیاسی و اداری ایران تعیین کرده است.
مروری بر عملکرد ۹ وزیر خارجه پیشین در جمهوری اسلامی ایران و حتی دوران دورتر، نشان می دهد که هریک از وزیران، بنابر میزان توانایی شخصی خود توانسته اند نقش وزارت امور خارجه را در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی ایران برجسته کنند یا تخفیف بدهند.
این پرسش همواره در برابر دستگاه دیپلماسی ایران قرار داشته است که وزارت امور خارجه چه جایگاهی در نظام دیوانی و اداری ایران پس از انقلاب دارد و بدنه کارشناسی آن تا حد توان تاثیرگذاری بر تصمیمات ایدئولوژیک مغایر با منافع ملی و بلند مدت کشور را داراست یا راهبردهای خود را می تواند در برابر رهبران کشور در تعیین سیاست خارجی قرار دهد؟
این موضوع را با حسین علیزاده، از دیپلمات های ایرانی که اخیرا از سمت خود در سفارت ایران در فنلاند استعفاء کرده است و علیرضا نامور حقیقی مدرس تاریخ در دانشگاه تورنتو و آشنا به ساختار وزارت امور خارجه در میان گذاشتیم.
*****
برنامه رادیویی پژواک به بررسی رویدادها و مباحث مختلفی در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران اختصاص دارد. شما می توانید این برنامه را هر جمعه صبح و شنبه شب در نیمه دوم برنامه های رادیویی ما بشنوید.
شما می توانید این برنامه را از وبسایت ما نیز بشنوید و از طریق همین سایت دیدگاه ها و نظرات خود را در باره برنامه یا سخنان میهمانان برنامه به این نشانی بفرستید:
pezhwak@bbc.co.uk
آقای صالحی هم اکنون سرپرست وزارت امور خارجه ایران است و در صورتی که موفق شود رای اعتماد نمایندگان مجلس را به دست آورد، دهمین وزریر امور خارجه در جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
از نگاه برخی از ناظران عملکرد وزاری خارجه ایران در دوره های مختلف، نشان می دهد که این نهاد به عنوان یکی از قدیمی ترین وزارتخانه های ایرانی، اگر چه متصدی تنظیم روابط و سیاست خارجی این کشور است، اما در عمل، استراتژی و راهبرد خارجی در این وزارتخانه تعیین نمی شود و این دستگاه تنها مجری سیاست هایی است که سایر نهادها برای آن تعیین می کنند.
بشنوید
مروری بر عملکرد ۹ وزیر خارجه پیشین در جمهوری اسلامی ایران و حتی دوران دورتر، نشان می دهد که هریک از وزیران، بنابر میزان توانایی شخصی خود توانسته اند نقش وزارت امور خارجه را در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی ایران برجسته کنند یا تخفیف بدهند.
این پرسش همواره در برابر دستگاه دیپلماسی ایران قرار داشته است که وزارت امور خارجه چه جایگاهی در نظام دیوانی و اداری ایران پس از انقلاب دارد و بدنه کارشناسی آن تا حد توان تاثیرگذاری بر تصمیمات ایدئولوژیک مغایر با منافع ملی و بلند مدت کشور را داراست یا راهبردهای خود را می تواند در برابر رهبران کشور در تعیین سیاست خارجی قرار دهد؟
این موضوع را با حسین علیزاده، از دیپلمات های ایرانی که اخیرا از سمت خود در سفارت ایران در فنلاند استعفاء کرده است و علیرضا نامور حقیقی مدرس تاریخ در دانشگاه تورنتو و آشنا به ساختار وزارت امور خارجه در میان گذاشتیم.
*****
برنامه رادیویی پژواک به بررسی رویدادها و مباحث مختلفی در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران اختصاص دارد. شما می توانید این برنامه را هر جمعه صبح و شنبه شب در نیمه دوم برنامه های رادیویی ما بشنوید.
شما می توانید این برنامه را از وبسایت ما نیز بشنوید و از طریق همین سایت دیدگاه ها و نظرات خود را در باره برنامه یا سخنان میهمانان برنامه به این نشانی بفرستید:
pezhwak@bbc.co.uk
روابط عمومی سپاه: سخنان فرماندهان موضع رسمی سپاه نیست
رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران ایران میگوید که مواضع رسمی سپاه را تنها فرمانده کل، نماینده ولی فقیه و روابط عمومی سپاه اعلام میکنند و اظهارنظر سایر فرماندهان و مسئولان سپاه، موضع رسمی این نهاد نیست.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای شریف امروز جمعه ۸ بهمن ( ۲۸ ژانویه) از رسانه های گروهی خواست که از دامن زدن به موضوعاتی که در شمار مواضع رسمی سپاه نیستند خودداری کنند، چون این کار می تواند به "سوء استفاده دشمن و تشویش افکار عمومی" منجر شود.اظهارنظرهای علنی فرماندهان و مسئولان مختلف سپاه پاسداران ایران، پس از انتخابات سال گذشته ایران بیشتر شده و بازتاب این اظهارنظرها هم به دلیل نقش پررنگی که سپاه در وقایع پس از انتخابات بازی کرد، گسترده تر از همیشه بوده است.
یکی از پر سر و صداترین موارد از این گونه اظهارنظرها، فایل صوتی سخنرانی یکی از فرماندهان قرارگاه ثارالله سپاه، موسوم به "سردار مشفق" بود که در آن اتهامات تندی به بعضی از سرشناس ترین چهره های سیاسی جناح اصلاح طلب ایران وارد شده و نحوه مقابله نهادهای نظامی و اطلاعاتی با این افراد و چگونگی دخالت این نهادها در انتخابات تشریح شده بود.
پس از اعتراض شدید احزاب و چهره های سرشناس جناح اصلاح طلب به این سخنان و شکایت هفت تن از اعضای برجسته احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب از "سردار مشفق"، سرتیپ یدالله جوانی، رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران، اصالت اظهارات منسوب به "سردار مشفق" را تلویحا تأیید و از سخنان او دفاع کرد.
مشخص نیست که آیا توضیح امروز روابط عمومی سپاه به مورد خاصی ارتباط داشته است یا خیر.
معترضان کمی پس از اعلام برقراری مقررات منع رفت و آمد در قاهره، دفتر مرکزی حزب دموکراتیک ملی، متعلق به حسنی مبارک را به آتش کشیدند.
گزارش ها حاکی است که تانک های ارتش به خیابان ها آمده اند.
تلویزیون دولتی مصر بعد از ظهر امروز اعلام کرده بود که از ساعت شش عصر روز جمعه تا ساعت هفت صبح شنبه (به وقت محلی) در شهرهای قاهره، سوئز و اسکندریه، مقررات منع آمد و رفت برقرار خواهد بود.
بر اساس گزارش این تلویزیون، حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر از ارتش این کشور خواسته است که مسئولیت برقراری نظم را در کنار پلیس به عهده بگیرد.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا از دولت مصر خواسته است که به مخالفان اجازه برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز بدهد و دسترسی مجدد مردم به خدمات ارتباطی را امکانپذیر کند.
شبکه اینترنت و تلفن همراه از امروز صبح در سراسر مصر قطع شده است.
بشنوید
وزارت امور خارجه بریتانیا نیز از مقام های مصری خواسته است که مانع از برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز مردم نشود و برای دست یافتن به یک راه حل صلح آمیز، با معترضان وارد تعامل شود.
ماموران پلیس در قاهره، پایتخت مصر، امروز جمعه ژانویه (۸ بهمن) با هزاران نفر که بعد از پایان مراسم نماز جمعه دست به تظاهرات زده و خواهان برکناری حسنی مبارک هستند، درگیر شدند.
به گفته شاهدان عینی، در درگیری در بندر سوئز دست کم یکی از معترضان کشته شد. در این شهر، تظاهرکنندگان خشمگین به خودروهای زرهی حمله ور شدند و یک پاسگاه پلیس را آتش زدند.
پیش از آن نیز، طی ناآرامی های چهار روز اخیر دست کم هشت نفر کشته شدند.
در قاهره، پلیس برای متفرق کردن مردم از ماشین های آب پاش و گاز اشک آور استفاده کرد و تظاهرکنندگان هم در واکنش به سوی نیروهای پلیس سنگ پرتاب کردند.
علاوه بر قاهره و سوئز، مردم شهر ساحلی اسکندریه هم دست به تظاهرات زده اند.
دولت مصر می گوید که آماده گفتگو است، اما در عین حال هشدار داده است که در صورت لزوم از "تدابیر قاطع" استفاده خواهد کرد.
براساس گزارش ها، عده ای از رهبران اخوان المسلمین، جنبش مخالف دولت، دستگیر شده اند. رهبران این گروه که فعالیتش در مصر غیر قانونی است، پیشتر گفته بودند که از تظاهرات روز جمعه حمایت می کند.
به گفته یکی از خبرنگاران بی بی سی در قاهره، ماموران لباس شخصی خبرنگاران و روزنامه نگارانی را که در حال تهیه گزارش از تظاهرات بودند، مورد ضرب و جرح قرار داده و آنها را با خودرو از محل می بردند.
اسد الله الصاوی، خبرنگار بی بی سی که خود نیز زخمی شده است، می گوید پلیس با باتوم های برقی و با قساوت بیش از اندازه مردم را کتک می زد.
از زمان آغاز اعتراضات، حسنی مبارک، رییس جمهوری مصر هنوز در انظار عمومی ظاهر نشده و در این مورد اظهار نظر نکرده است.
شرکت محمد البرادعی در تظاهرات
محمد البرادعی، برنده جایزه صلح نوبل و سیاستمدار مخالف مصری، هم در تظاهرات امروز (جمعه 28 ژانویه 2011) در قاهره شرکت کرد. ماموران پلیس با ماشین های آب پاش، به سمت آقای برادعی و هواداران او که به تظاهرکنندگان بعد از نماز جمعه پیوسته بودند، آب پاشیدند.
پلیس سپس با باتوم به کسانی که سعی می کردند آقای برادعی را محافظت کنند، حمله کرد.
آقای برادعی که سراپا خیس شده بود، در داخل یک مسجد که به محاصره ماموران پلیس در آمده بود، گرفتار شد. آنها با شلیگ گاز اشک آور از خارج شدن کسانی که در داخل مسجد بودند، جلوگیری کردند.
محمد البرادعی شب گذشته از اتریش به مصر بازگشت. او پیش از ترک اتریش به مقصد قاهره، اعلام کرده بود چنانچه از او خواسته شود، آماده است رهبری تحولات سیاسی مصر را بر عهده گیرد.
آیا سرزمینهای غربی غریبند؟
پانتهآ بهرامی
دکتر شعله مصطفوی، پژوهشگر موزهی استان بادن وتنبرگ آلمان، در مورد این نمایشگاه و موضوع آن میگوید: «از دیدگاه آلمانیها، همانطور که گفتید، از یک طرف کشورهای غرب و از طرف دیگر کشورهای شرق را داریم. مثلاً کشورهای عربی، ترکیه و فارسیزبان، برای ما یک دنیا است. ما سعی کردیم اول نشان بدهیم که اصلاً کشورهای شرقی، شامل چه کشورهایی میشوند و بعد نشان بدهیم که نگاه این کشورها در ۲۰۰ سال اخیر، به چه نحوی در کارهای فرهنگیشان، درغرب تاثیر داشته است.
در این نمایشگاه ما اشیایی را در بارهی تمام کارهای هنری، از نقاشی گرفته تا کارهای صنعتی و حتی بخشهایی که میشود اسمش را توریستی گذاشت، به نمایش گذاشتیم. اکثر کارهایی که انتخاب کردیم، کارهایی بودند که از قرن نوزدهم در دنیای مردم بوده است. مانند پوستر یا عکسهایی که مردم به در و دیوار خانهشان آویزان میکردند. یعنی کارهایی بوده که از یک هنرمند خیلی معروف نبوده است.
همانطور که شرق در حقیقت، کارهای زیاد پیشرفتهای را نشان نمیدهد، بلکه در کارهای هنری، بیشتر با موضوعهایی روبهرو میشویم، مثلاً مانند زنان حرم که هم هنرمندهای خیلی معروف آنها را نقاشی کردهاند و هم به عنوان پوستر از کسانی که اصلاً معروف نبودهاند، چاپ شده و در اتاقهای مردم اروپا آویزان میشدند.»
فلامینکو و موسیقی سنتی ایران!
مصطفی عوضزاده، از بندر گناوهی استان بوشهر، نوازندهی گیتار است و برای شرکت در این نمایشگاه، به آلمان سفر کرده بود و در روز پایانی نمایشگاه چهار قطعه موسیقی فلامینکو با گیتار نواخت.
او در بارهی رواج این نوع موسیقی در ایران و علت رویکردش به این نوع هنر موسیقی، میگوید: اتفاقاً الان ۱۰ سالی است که موسیقی فلامینکو خیلی رواج پیدا کرده است. چون این یک سبک سنتی اسپانیایی است، شباهت خیلی نزدیکی با موسیقی سنتی ایرانی دارد. یعنی حسهای آن، دقیقاً یکی است. جالب اینجاست که من اول بیشتر به سبک راک علاقه داشتم. یعنی وقتی بچه بودم، بیشتر آهنگهای گروههایی مانند پینک فلوید را گوش میدادم. الان هم خیلی بیشتر این سبکها را گوش میدهم، ولی بهخاطر شرایط مالیای که داشتم، نمیتوانستم بروم گیتار الکتریک بخرم. در نتیجه وارد این راه شدم و فکر کردم این راه را ادامه بدهم، خیلی بهتر است تا بخواهم تغییرش بدهم. چون این دگرگونی زمان خیلی طولانیای میبرد و خیلی روی کارم تأثیر دارد.
گفتید که موسیقی فلامینکو در ده سال اخیر، در ایران خیلی رواج پیدا کرده است؟ علت آن چیست؟
بهخاطر اینکه ریشههای موسیقی ایران و موسیقی فلامینکو خیلی بههم نزدیک هستند. کسی که موسیقی کار میکند، این را درک میکند که دقیقاً همان حسی که توی موسیقی سنتی ایرانی هست، در موسیقی فلامینکو هم هست. موسیقی فلامینکو بیشتر از سرزمین آندولس سرچشمه میگیرد.
چه چیزهایی از موسیقی سنتی با موسیقی فلامینکو نزدیک است؟
در موسیقی سنتی ایرانی دستگاههایی داریم چون شور، همایون و ... که دقیقاً در فلامینکو هم داریم. هرکدام از آنها بیانگر نوعی احساسات است. مثلاً در فلامینکو ساگریاس، بلوریاس، الگریاس و ... داریم که مانند دستگاه شور، همایون و ... در موسیقی ایرانی است. بهخاطر همین، خیلی به هم نزدیک هستند.
چه چیزی در موسیقی فلامینکو وجود دارد که برای شما کشش دارد و شما را به آن سمت خود کشانده است؟
من به گیتار علاقه داشتم و در سبک فلامینکو موزیسین میتواند به تنهایی هم آن را بنوازد. من بیشتر به این خاطر آن را انتخاب کردم. خودم هم نمیدانم آن موقعها در چه فضایی بودم که این موسیقی مرا به طرف خودش کشاند.
پیشینهی نمایشگاه
دکتر شعله مصطفوی، طراح نمایشگاه «آیا سرزمینهای غرب غریبند؟» در مورد پیشینهی این حرکت و انتخاب مصطفی عوضزاده میگوید: «ما سال پیش، یک پروژهی خیلی بزرگ در شهر کارلزروهه داشتیم و یک جشنوارهی دوهفتهای برگزار کردیم. در این جشنواره ما نه هنرمند را از ایران دعوت کردیم. من با رئیس موزه به ایران رفتیم و در آنجا با خیلی از هنرمندان رشتههای مختلف هنری مانند نقاشی، مجسمهسازی، سینما، ویدئو و همچنین موزیسینهای مختلف آشنا شدیم.
چون این جشنواره، جشنوارهی زنان کارلزروهه بود، آن موقع ما از هنرمندان مرد کسی را انتخاب نکردیم، اما نمایشگاه امسال، فرصتی بود که میتوانستیم از آن استفاده کنیم و با شخصیتهایی که در آن هنگام آشنا شده بودیم، تماس بگیریم. در این فرصت بود که آقای مصطفی عوضزاده یادمان آمد.
زمانی که من با آقای عوضزاده آشنا شدم، برای من و همینطور رئیسم جالب بود که یک ایرانی، آنهم در جنوب ایران (خودتان میتوانید تصور کنید که ما در آلمان همیشه فکر میکنیم در جنوب ایران زیاد خبری از موسیقیهای غربی نیست)، چنین سبکی را انتخاب کرده است.»
نگاه از شرق به غرب
شعله مصطفوی در رشتهی تاریخ هنر تحصیل کرده است و دکترای خود را در مورد رنسانس ایتالیا در فرانکفورت گرفته است. او تنها فرد خارجی است که پلههای ترقی را در یک موزهی آلمانی، تا حد طراح و پژوهشگر موزه پیموده است.
او در مورد ضرورت و اهمیت این نمایشگاه میگوید: برای اولینبار در تمام دنیاست که چنین پروژهای را ساختهایم. چون تا بهحال، فقط از دیدگاه غرب به شرق نگاه میشد و اولین بار است که ما این تصویر را برگرداندهایم. در واقع گفتهایم اینطور نیست که فقط کشورهای شرقی برای غرب جالب بوده است، برعکس هم همینطور بوده است و به ۲۰۰ سالی که پشت سر گذاشتهایم ربط پیدا میکند.
در این مورد خیلی در روزنامههای مختلف، رادیو و ... صحبت شده است و چنین نمایشگاهی بهخاطر مسئلهی اینتگراسیون یا همگرایی در آلمان، ضروری بود.
فکر میکنید علت عدم همگرایی خارجیها در آلمان، با توجه به اینکه خودتان ۳۰ سال است که در این کشور زندگی میکنید، چیست؟
این پاسخ شخصی من است که آلمانیها تا بهحال قبول نکردهاند خارجیها جزو این جامعه هستند و ما این جامعه را با هم داریم میسازیم.
فکر میکنید الان زمینههای این پذیرش فراهم شده است؟
بله فراهم شده است. از همین شغل من میتوانید علائم آن را ببینید. تقریباً پنج سال پیش، چنین شغلی اصلاً وجود نداشت.
شاید برای نخستینبار باشد که یک خارجی توانسته در آلمان، به این درجه از کار در یک موزهی هنری برسد.
همینطور است. من تنها کس در تمام آلمان هستم که چنین شغلی را دارم.
سیاهکل، برندهی انقلاب
پویا عزیزی
فيدلکاسترو میگويد: «هيچ انقلابی بدون يک پيشآهنگ وجود ندارد و اينکه اين پيشآهنگ لزوماً حزب مارکسيست- لنينيست نيست و اينکه آنهاییکه میخواهند انقلاب کنند، اين حق را دارند که خود مستقل از اين احزاب، پيشاهنگی تشکيل دهند... پس هيچ نوع معادلهی متافيزيکی که در آن حزب مارکسيست- لنينيست مساوی پيشآهنگ باشد، وجود ندارد. صرفاً ارتباط و بههمبستگیهای ديالکتيکیای بين يک وظيفهی معين، يعنی وظيفهی يک پيشآهنگ در تاريخ - و شکل خاص از سازمان- سازمان حزب مارکسيست- لنينيست وجود دارد، اين بههمپيوستگیها از تاريخ پيشين ناشی شده و بدان وابستهاند. احزاب در اينجا روی زمين وجود دارند و تابع سختگيريهای ديالکتيکی زمينیاند. اگر آنها زاده شدهاند، میتوانند نميرند و به اشکال ديگری دوباره زاده شوند.»
قیام مسلحانهی سیاهکل در برابر صفآرایی میلیتاریک رژیم شاه، کودتاهای گوناگون در آن دوران، ناتوانی اپوزیسیون رفرمیست در ایفای نقش پیشآهنگی و با تاثیرپذیری شدید از مبارزات مسلحانهی خلقها در آمریکای جنوبی و به خصوص تجربهی کوبا شکل گرفت و همانطور که مسعود احمدزاده از تئوریسینهای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در جزوهی «مبارزهی مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک» مینویسد به شکست انجامید.
اگرچه قیام مسلحانهی هسته چریکی در سیاهکل یک عملیات نظامی بود، اما در واقع اهداف سیاسی مشخصی را پیگیری کرد: «هدف از مبارزهی مسلحانه در آغاز، نه وارد کردن ضربات نظامی بر دشمن، بلکه وارد کردن ضربات سياسی بر دشمن است. هدف اين است که به انقلابيون و خلق راه مبارزه نشان داده شود، آنها را از قدرت خويش آگاه گرداند، نشان دهد که دشمن آسيبپذير است. نشان دهد که امکان مبارزه هست، دشمن را افشا کند و خلق را آگاه گرداند. ايجاد هستهی چريکی در کوه هم، همين هدف را دنبال میکرد. عمل اين هسته، نه تنها در سراسر منطقه، بلکه با توجه به نقش چريک شهری برای چريک کوه در سراسر کشور انعکاس میيافت و بدينترتيب نقش تبليغی و سياسی تعيينکنندهای در رشد جنبش انقلابی ايران بازی میکرد. اميد دوبارهای به تمام مبارزين و تمام خلق میداد و بطور مشخص راه مبارزه را نشان میداد، و به تدريج، هنگامي که در روستا پا میگرفت و روستایی را به خود جلب میکرد، آمادگی میيافت که در جنبش انقلابی، يک نقش نظامی نيز ايفا کند.»
برای بررسی زمینه و وضعیتی که در آن اقدامی این چنین مشخص ضرورت مییافت و برای تشخیص اینکه آیا اصلاً چنین اقدام نظامیای در شرایط توان نابرابر اصلاً ضرورت داشت یا نه، باید به گوشههایی از تاریخ مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاه نگاهی بیاندازیم.
دوران اوج انقلابها و مبارزات مردم در خیلی از کشورهای متفاوت و اکثراً زیر لوای مارکسیسیم و با پرچم سرخ شکل گرفته بود و ادامه مییافت. حضور و تاثیر قطبها و اردوگاه سوسیالیستی در دنیا از شوروی و چین گرفته تا شرق اروپا و آمریکای جنوبی و مبارزات ویتنام علیه قطب امپریالیستی جهان و پررنگیشان در سپهر سیاسی و قدرت جهانی بر آتش انقلابها و مبارزات مردمی در جای جای جهان میافزود و تاثیر میگذاشت. ایران نیز که از دوران مشروطه درگیر مبارزات مردمی بر ضد دیکتاتوری موجود بود از این تاثیرگذاریها فارغ نبود. شوروی، همسایهی شمالی ایران بود و بقایای فئودالیسم حاکم بر ایران حتی با راهکار اصلاحات ارضی شاه و هم چنین طرحهای اقتصادی برای پیروی از سیاستهای جهانی، زمینه را برای بروز جنبشهای کمونیستی آماده و مهیا کرده و این جنبشها هر روز نیرومندتر میشدند.
حزب تودهی ایران نیز در تمام آن سالهای منتهی به سال ۱۳۴۹ جز راهکارهای رفرمیستی و دامنه دادن به شورشهای کوتاه مدت و اتکا به روشهای کائوتسکیستی که راه انقلاب و مرحلهی اول رسیدن به سوسیالیسم را ائتلاف نیروهای بورژوایی و پرولتری میدانست راهکار دیگری نداشت و ناتوانیاش را در کنترل اوضاع در کودتای سال ۳۲ و همینطور نتیجهی ائتلاف نیروی پرولتری با بورژوازی ملی مشاهده کرده بود و کاری که کرده بود فرستادن نیروی بسیاری زیر ضرب و تیغ جلادان شاه و فراری شدن سران وابسته به شوروی از کشور بود.
از سوی دیگر افق مبارزات ارتجاعی و سنتی مذهبیان که همپای مبارزات ملیها و چپها که از دل شرایط تازه بیرون آمده بودند، چندان نویدبخش نمینمود. بعدها نامهی خمینی به شاه دربارهی (اصلاحات ارضی) انقلاب سفید حاکی از این موضوع بود. خمینی با حق رای زنان و تقسیمات اراضی مخالفتی سرسختانه کرد.
پس از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ نیز با از هم پاشیدگی عظیم احزاب و گروههای مبارز، سرکوب مبارزین راحتتر و کنترل اوضاع برای رژیم و در نتیجه تثبیت آن اوضاع محتمل مینمود. هستهی چریکی فدایی بر اساس این تحلیل از شرایط موجود و بر اساس تاثیرات کاسترویستی همانطور که در جملهی آغاز این یادداشت آمد، قصد ایجاد حزب پیشآهنگ کرد تا راه مبارزه را نشان دهد.
احمدزاده در ادامهی گزارش این تحلیل، شدت سرکوب و از هم پاشیدگی احزاب را به حدی بیان میکند که سلب اعتماد از حزب توده را امکانی برای سلب اعتماد مردم از کمونیسم بر میشمرد: «کار از نو بايد شروع میشد، پس جنبش نوين کمونيستی پا گرفت، تجمع سادهی نيروها آغاز شد. هدف از اين تجمع نه جمعآوری نيرو و تعرض دوباره، بلکه تعمق در شرايط و پيدا کردن راه نوين مبارزه بود. در سالهای قبل از آن، سازمانهای بورژوایی و خردهبورژوایی وابسته به جبههی ملی، در شرايطی که خيانتها و اشتباهات حزب توده بالکل از آن سلب اعتماد کرده بود و هيچ روشنفکر انقلابی حاضر به همکاری با آن نمیشد، به مثابه تنها سازمانهای سياسی موجود، قادر به جلب اين روشنفکران انقلابی بودند، و همين امر در اواخر کار به رسوخ ايدئولوژيها و تاکتيکهای خردهبورژوایی چپ در اين سازمانها منجر شده بود، اما پس از شکست اين سازمانها، ايدئولوژیهای وابسته به آنها نيز بیاعتبار شدند. اگر در همين ايام مرزبندی بين مارکسيسم- لنينيسم از يکطرف، و رويزيونيسم و اپورتونيسم از طرف ديگر، در يک مقياس بينالمللی شکل نگرفته بود، شايد سلب اعتماد از حزب توده در آغاز تا حدودی موجب سلب اعتماد از کمونيسم هم شده بود، اما اينک به نظر میرسد که مقام مارکسيسم- لنينيسم واقعی خالی است و بايد پر شود. پس مارکسيسم- لنينيسم انقلابی، به مثابه تئوری انقلاب، تنها ملجای پيگيرترين انقلابيون شد.»
ایدئولوژی چریکهای فدایی و تحلیل مسعود احمدزاده، انتخاب جمله و استدلال لوگزامبورگ بود که در برابر کائوتسکی قرارداده بود: «آنان که منتظر بروز شرایط عینی انقلاب میمانند، برای همیشه چشم انتظار خواهند ماند.»
اقدام سریع و عمل مستقیم در برابر نظم موجود و به وجود آوردن شرایط عینی را که همان کسب قدرت سیاسی است در برابر اتحاد میان احزاب پرولتر و بورژوا و کسب شرایط عینی از این راه و مبارزه گام به گام نهادند. یعنی همان کاری که لنین در سال ۱۹۱۷ کرد و قبل از رسیدن شرایط، اعتصاب پیشدستانه را ترتیب داد.
جنبش جوان و بیتجربهی کمونیستی ایران، بدون حاضر بودن عوامل سازماندهی استراتژیک و تئوریک، طرح عمل لنینیستی را با روش کوبایی در ایران و جنگلهای شمال پایهریزی میکند تا آنچه مانع بروز انقلاب میداند را از کار انداخته و انقلاب را سازمان دهد. شکست این تجربه از پیش مشهود است.
مشی سازشکارانهی حزب توده و اخلاف متاثرش با راهکار اتحاد احزاب پرولتری و بورژوایی در مسیر پس از قیام مردمی سال ۱۳۵۷ نه تنها مسیر انقلاب را به عقب راند بلکه در تثبیت نظم حکومت اسلامی موثر واقع شد و دوباره مقادیر بسیاری از نیروی انقلاب را زیر ضرب برده و حتی به جوخههای مرگ سپرد.
مبارزهی مسلحانهی چریکی در سیاهکل و ادامهدار شدن آن در قالب یک سازمان نظامی و قهرمانیهای مبارزاتی ترس از رژیم را فروریخت و امکان سرنگونی آن را مشخص ساخت، اما سرنگونی رژیم شاه و فروریزش حکومت تنها فروریختن فرم فضای موجود بود و هنوز شرایط عینی، یعنی به دست گرفتن قدرت سیاسی مهیا نشده بود و همان طور که در سال ۵۷ و پس از آن نیز نشد. چرا که غلبهی فضای نظامی بر سیاستهای احزاب پیشاهنگ و اتخاذ مشی مسلحانه به تنهایی به عنوان استراتژی و تاکتیک به درستی میتوانست در بلندمدت و با پیگیری مبارزات، رژیم موجود را سرنگون کند، اما همزمان نمیتواند تودههای مردم را از لحاظ سیاسی رشد دهد. خفقان و سرکوب نیز از سوی دیگر فضای جامعه را به هر شکل تحت کنترل در میآورد. فقدان این پیشبینی در لنینیسم تحت تاثیر کوبا و در «مبارزهی مسلحانه هم استراتزی هم تاکتیک» و هم چنین در مشی این سازمانها و احزاب پیشآهنگ کمونیستی، آنها را در مواجهه با شوک فروریزی رژیم پیشین، گیج و سرگردان کرد و یکباره این حفرهی بزرگ سرباز کرد و آنها را در خود بلعید.
از این رو بود که سوژهی متعهد و درگیر، در سردرگمی حاصل از فروریزی نظم پیشین نتوانست نقش موثر ایفا کند و تا توانست بر فضا غلبه پیدا کند و از عادت و جهانبینی معطوف به نظم پیشیناش خارج شود و قدرت سیاسی را کسب کند ، فرم استبداد دوباره پایههایش را مستحکم کرد و از جای دیگر جوانه زد.
لنینیستهای ایرانی اگرچه راه انقلاب را به درستی یافته و در مسیر آن کوشیدهاند اما درست در لحظهی عمل لنینیستی یعنی به دست گرفتن قدرت سیاسی سرگیجه گرفتند و شرایط حاصل آمده را به دشمن طبقاتی تسلیم کردند. بخت انقلاب در فضای فروریزش رژیم و همان حوالی تاریخی میگشت و در مسیر مبارزهی روشن سر برآورده بود و باید به چنگ آورده میشد. کاری که لنین در سال ۱۹۱۷ کرد را لنینستهای تحت تاثیر کوبا نکردند و برنده انقلاب دورتر شد.
سبز بودن را تجربه كنید
یاداشتی برای امروز و فردا
اكبر كرمی
با این مقدمه، شاید جمع و جور كردن مفهوم «سبز بودن» به گونهای كه هم بتواند پتانسیل حداكثری آن را بپاید و هم از آسیبهای ممكن در دستهبندیهای جبههای در امان بماند، كاری است سخت دشوار و گاهی به نظر ناشدنی؛ دشوار است، زیرا در این جریان پر تلاطم، از نیروهای سنتی- مذهبی كه خواستار بیرون آوردن مذهب از چنگال دولت هستند تا نیروهای مدرنی كه به چیزی جز آشتی كامل با جهان جدید رضایت نمیدهند، میتوان سراغ گرفت. با اینهمه، به نظر میرسد، خواست و تلاش برای تغییر شرایط موجود، بتواند مخرج مشترك همهی این تكاپوها را به دست دهد.
برای جنبش سبز كه به قاعده باید «گفتمانی بیپایان» باشد، قیدهای متفاوتی پیشنهاد شده است. پیشوندها یا پسوندهایی همانند دمكراتیك، مبتنی و محاط بر حقوق بشر، متكثر، سكولار(نئوسكولار و ضد هرگونه تبعیض)، لاییك(غیر مذهبی و نه ضد مذهبی)، اصلاحطلب، محاط به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(بی تنازل)، ایرانی، اسلامی(از نوع رحمانیاش) و ...
گذاشتن هركدام از این وندها در كنار جنبش سبز، از نگرانیها و آرزوهایی خبر میدهد كه پارههای اصلی آن میتواند رهاورد چیرگی هرمنوتیك سوظن بر گفتمانهای سیاسی غالب بر متن سیاست و فرهنگ ما باشد. تاریخ طولانی استبداد و تجربههای ناكام واپسین در گریز از نكبت توسعه نایافتگی، توضیح و توجیه لازم در چیرگی این نوع هرمنوتیك را با خود دارد و لازم نیست در اصل ماجرا به مجادله برخیزیم.
اگر بپذیریم كه «هر گفتوگویی بی پایان» است، باید بپذیریم كه ورود بسیاری از این قیدها به گفتمان جنبش سبز، میتواند به نقض مراد نخستین بیانجامد و به جای محافظت از «پتانسل حداكثری جنبش»، با بازكردن پوشههای تازه برای گفتوگوهای تازه، به واگرایی و پراكندگی نیروها و خواستها منتهی شود. این نگاه، به هیچ روی خیرخواهی عمیقی را كه در پس و پشت بسیاری از این پیشنهادها نهفته است، كتمان نمیكند و بر سر آنها هیچ گونه بگومگویی نمیآورد؛ اما تلاش دارد، فراتر از این خیرخواهیهای رنگین كه گاهی به پراكندگیها و ناهمسوییها دامن میزند، راهی را به رهایی و آینده بگشاید كه هم بسیاری از نگرانیها را پوشش دهد و هم بسیاری از رویاها را.
در گذر از این گفتوگوهای بیپایان، ناگزیر باید به ختم دمكراتیك این گفتوگوها عادت كنیم و با چشمداشت «قدر مقدور» از پیوند آیندهی خود به قمار «همه یا هیچ» بپرهیزیم.
پایان دادن دمكراتیك به این همه پیشنهاد و گفتوگو، در شرایطی كه امكان ختم دمكراتیك هیچ گفتوگویی فراهم نیست، مسئلهای است كه نباید در هیچ یك از پیشنهادها و وندهایی كه كنار جنبش سبز گذاشته میشود نادیده انگاشته شود. بسیاری از این پیشنهادها با وجود این كه بسیار خیرخواهانهاند و با سنجههای دانشگاهی قابل دفاع، به حرف و حدیثهای بسیاری هم دامن زدهاند!
كسانی كه به ظرایف گفتوگوهای نظری آشنا هستند، خوب میدانند كه همنظری در مورد بسیاری از این موارد- حتی در پهنهی نظر و در كلاسهای درس- نیز به این آسانیها فراهم نمیشود؛ در نتیجه، این پیشنهادها، در پهنهی عمل و در كوتاهمدت، جز دامن زدن به پراكندگیها و ناهمسوییها ره به جایی نمیبرد.
در شرایط حاضر، بسترسازی برای «ادامهی گفتوگو» و تضمین آن در آینده، قدر مقدور جریانهای مدرن و تن دادن مشروط به شرایط موجود و توافقهای واپسین، برای نهادینه كردن «پایان بخشیدن دمكراتیك به هر گفتوگویی» قدر مقدور جریانهای سنتی است.
تا اطلاع ثانوی و در پرهیز از گرایشها و پیشنهادهای ذاتگرای دیگر، پایان دادن دمكراتیك به بسیاری از این گفتوگوهای موجود، در گرو تن دادن همهی جریانها و گروههای موزاییك جنبش سبز به توافقهای دمكراتیك واپسین است. آشكارا، با لحاظ كردن آنچه در بالا آمد و واقعیتهای موجود، دو متن مشخص و تعریف شده (نامگرا) برای تبیین و توضیح سرجمع خواستهای موجود وجود دارد.
۱ـاعلامیهی جهانی حقوق بشر و كنوانسیونهای مربوطه
۲ـ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
محاط كردن جنبش سبز به این متون، با همهی نقدهای ممكن و موجود به هركدام از آنها، میتواند هم از حداكثر پتانسیل جنبش سبز محافظت كند و هم جنبش سبز را از برخی آسیبهای جدی پیش رو دور بدارد.
پیوند واقعی اپوزیسیون داخلی و خارجی و نیز امكان تغییرات گام به گام، اما جدی در پهنهی قدرت، در گرو خواستهای محدود قانونی و مقاومتهای نامحدود قانونی ماست. خواست و تضمین «امكان ادامهی گفتوگو در آینده» كف خواست سویههای چپ جریان و «گفتوگو از و در شرایط موجود» كف خواست سویههای راست آن جریان است.
به آنان كه قید «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» در توضیح جنبش سبز برایشان اهمیت دارد، نمیتوان اعتماد كرد، اگر نخواهند و نتوانند با قید «اعلامیهی جهانی حقوق بشر و كنوانسیونهای مربوطه» همراهی كنند و ادامهی گفتوگو را در آینده تضمین کنند. به كسانی هم كه قید «اعلامیهی جهانی حقوق بشر و كنوانسیونهای مربوطه» برایشان اهمیت دارد، نمیتوان امیدوار بود، اگر نخواهند و نتوانند به قید «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» تن دهند و گفتوگو را از شرایط موجود ادامه دهند.
طرح اعلامیهی جهانی حقوق بشر و كنوانسیونهای مربوطه، به همراه خواست اجرای بیتنازل قانون اساسی، هم وفاداری عمیق جریانهای اصلاحطلب را به این استانداردها نشان میدهد و هم میتواند بخش داخلی جنبش سبز را به جریانی با پرنسیپ، مهاجم و مدعی تبدیل كند. تن دادن به قانون اساسی جمهوری اسلامی، بدون تكیه بر اعلامیهی جهانی حقوق بشر، وارد شدن به بازی و زمینی است كه به قواعد بازی و داوری آن هیچ اعتمادی نیست و به راحتی میتواند همه چیز را نابود و از نو تكرار كند. بیتوجهی به استانداردهای حقوق بشر، میتواند بخش بسیار بزرگی از جریان تنومند جنبش سبز را از خود دور كند و به یاس و ناامیدی بكشاند. بخشی كه شاید عمدهترین و پرانرژیترین نیروهای جنبش سبز را در خود جای داده است.
عدم پذیرش قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز نمیتواند راه جنبش سبز را به رهایی باز كند؛ چه، چنین راهبردی، هم میتواند به انسجام جنبش سبز صدمه بزند و هم میتواند دست جریانهای مخالف را در سركوب تنهی اصلی جنبش در داخل، باز بگذارد؛ و از این دو مهمتر، تن دادن مشروط به شرایط موجود و توافقهای واپسین، میتواند نمودگار قانونگرایی و وفاداری عمیق جریانهای مترقی و مدرن مدعی به آزادی و برابری نیز باشد.
همهی آنها كه به جنبش سبز دل بستهاند باید از خوابهای شیرین خود بیدار شوند و به سفتی زمینی كه بر آن ایستادهاند توجه كنند. تعهد ما به دمكراسی و آن چه ادعا داریم در مسیری نهادینه میشود كه ما برای رسیدن به قدرت انتخاب میكنیم.
وزیر خارجه و جادههای سنگلاخ
سراجالدین میردامادی
از فرزاد فرهنگیان دیپلمات سابق ابتدا پرسیدهام: علت این که رئیس جمهور خارج از مجموعهی وزارت خارجه فردی را برگزید تا برای احراز پست وزارت خارجه و کسب رأی اعتماد به مجلس معرفی کند چیست؟ سوابق اداری و سیاسی علی اکبر صالحی چیست؟
ایشان اولاً متولد عراق و از جمله افرادی هستند که وارد هیئت دولت آقای احمدینژاد میشوند که بهعنوان معاودین عراقی محسوب میشوند و در واقع متولد عراق هستند. ایشان در دورهی آقای خاتمی هم، بیش از چهارسال نمایندهی دائم ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. بهویژه او بود که در حضور سه وزیر اروپایی، جک استراو، فیشر و دویلپن در تهران، پذیرش معاهدهی منع گسترش سلاحهای اتمی را که جهان در انتظار پذیرش آن از سوی ایران بود، از سوی جمهوری اسلامی امضا کرد. این در حالی است که محمود احمدینژاد از زمانی که به قدرت رسیده، دائماً این معاهده را زیر سئوال برده و از آن بهعنوان لکهی ننگی یاد میکند که سیاستمداران و مذاکرهکنندگان اتمی سابق ایران به دامن کشور چسباندهاند. اینک هم میبینیم که یکی از اعضای همان گروه مذاکرهکنندهی سابق بهعنوان وزیر یکی از مهمترین دستگاههای اجرایی کشور به مجلس شورای اسلامی معرفی میشود.
پس از پایان مأموریت آقای صالحی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایشان بهعنوان معاون علمیـ فرهنگی دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی عازم جده میشود. فراموش نکنید که آقای صالحی طی چند سال هم ریاست دانشگاه صنعتی شریف را برعهده داشت و یک چهرهی میشود گفت موجه دانشگاهی در میان چهرههای آکادمیک کشور محسوب میشود. در واقع میتوانیم بگوییم که مأموریت جده هم تلفیقی بود از دیپلماسی و علم، برای این آدمی که امروز براساس گردش کواکب سیاسی در ایران ایشان را به میان کوران حوادث و خبرسازیها کشاندهاند. حضور آقای صالحی پس از خداحافظی غیر مترقبهی آقای آقازاده از سازمان انرژی اتمی، میشود گفت تحولی در دولت محمود احمدینژاد بود.
با توجه به شناختی که از اعضای این دولت داریم، اکثریت این افراد پیشینهی نظامی یا رابطهی شخصی و دوستانهی خوبی با شخص رئیس جمهور خودخوانده دارند. ایشان از این قاعده مستثنی بود. نکتهی قابل توجه این است که وزیر امور خارجه حرف آخر را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نمیزند و حداکثر میتواند یکی از چندین حلقهی کارشناسی باشد که برای تدوین سیاستهای کلان در کشور محسوب میشود. بازهم فراموش نشود که این امر در کشوری است که رئیس جمهورش هم حرف آخر را در عرصهی سیاست داخلی و خارجی نمیتواند بزند و براساس نظام حاکمی که امروز در ایران هست، قدرت قاهره، نه تصمیمگیرنده، ولایت مطلقهی فقیه و حلقهی اولیهای است که در اطراف ایشان شکل گرفته است. در مجموع میتوانیم این طور نتیجهگیری کنیم که آقای متکی که پشتوانهی مجلس و بیت رهبری را برای کار در وزارت خارجه داشت، با دشواریهای بسیاری طی این پنج سال خدمت در وزارت خارجه مواجه بود و در نهایت هم به گونهای بیسابقه در عزل و نصبهای سیاسی برکنار شد.
حالا باید دید که آقای صالحی که از حیث شخصیتی با آقای متکی متفاوت است و از حمایتهای بیدریغ نمایندگان و حتی بیت رهبری هم برخوردار نیست، آیا خواهد توانست در این مدت باقیمانده از عمر دولت در وزارت امور خارجه بیخطر عبور کند؟ یا احیاناً عبورش از مجلس شورای اسلامی با اشارهای از بیت و حلقهی اولیهای که در کنار ولایت مطلقهی فقیه هستند، غیر ممکن خواهد شد؟ بههر تقدیر نوع عزل متکی توسط رئیس دولت نشان از نوعی چالش جدی میان شخص اول اجرایی کشور و شخص قاهرهی کشور دارد. لذا احتمال دارد که صالحی در این میانه قربانی همین تقابل هم بشود.
به مسئلهی دخالت رهبری و حمایت رهبری اشاره کردید. بههرحال در سنت جمهوری اسلامی انتصاب وزیرهای خارجه، اطلاعات، کشور و حتی دفاع بیشتر از سوی رهبر صورت گرفته یا حداقل با هماهنگی مقام رهبری صورت گرفته است. آیا فکر میکنید که در معرفی آقای صالحی هم این قاعده وجود داشته یا نه، بیشتر آقای احمدینژاد سعی کرده که فرد گوش به فرمانی را معرفی کند و از سنت هماهنگی با دفتر رهبری امتناع کرده است؟
آنچه به نظر من در این مدت باقیمانده از عمر دولت مطرح و حائز اهمیت است و نباید آن را فراموش کنیم، وجود دو فرد قدرتمند در دستگاه تصمیمگیرندهی اجرایی کشور است که نفوذ بسیاری بر افکار و آرای شخص احمدینژاد دارند. این افراد مشایی و ثمره هاشمی هستند که هردو هم در تحولات و عزل و نصبهای وزارت امور خارجه و حتی تعیین و اعزام سفرا نقش کلیدی دارند. لذا به نظر من معرفی شخص صالحی به مجلس به نوعی بدون گرفتن چراغ سبز از بیت رهبری است و امروز عمده چالش آقای صالحی، اگر به خود شخص صالحی برگردیم، غیر از این که باید به نوعی مطیع افکار و آرای غیر معقول شخص رئیس جمهور خودخوانده باشد، باید با این دو شخص محیل هم در جزییات و برنامههای کاری وزارت خارجه خودش را هماهنگ و همخوان نشان دهد. وگرنه چنانچه از خوان مجلس شورای اسلامی و همان طور که گفتید دستورات کتبی و شفاهی بیت رهبری به سلامت عبور کند، به نظر من میرسد که عبور از جادهی سنگلاخ و صعبالعبور مشایی و ثمره هاشمی امری راحت و سهل نخواهد بود.
به نظر من در مجموع انتخاب شخص آقای صالحی برای عهدهداری سکان وزارت امور خارجه میتواند به نوعی چراغ سبزی هم باشد به دولتهای غربی که از این پس با فردی در دستگاه سیاست خارجهی جمهوری اسلامی طرف هستند که به میانهروی در میان این کشورها شناخته شده است. رئیس دولت با این انتصاب بهزعم خودش میخواهد تاحدودی هم تنش با جامعهی بینالمللی را کاهش دهد و هم چهرهی مخدوش دولت غیر قانونی خودش را نزد جامعه بینالمللی ترمیم کند.
با توجه به این که آقای صالحی تحصیلکردهی آمریکاست و فرد مورد اعتماد محمود احمدینژاد است و از سوی دیگر یک دیپلمات کارکشته و باسابقهی آنچنانی نیست، طبعاً گوش به فرمان عمل میکند.
در محافل سیاسی گفته میشود که در عادیسازی روابط ایران با آمریکا یک اختلاف نظر بین مقام رهبری و احمدینژاد وجود دارد. آیا این انتصاب، گامی به جلو برای این نوع عادیسازی روابط با غرب به ویژه آمریکا نیست؛ با توجه به این که ادبیات آقای صالحی هم ادبیات میانهرو است؟
براساس اسناد ویکیلیکس هم میشود گفت که نوعی خرسندی در مقامات آمریکایی از قدرت گرفتن یکی از چهرههای سیاستمدار وجود دارد که به میانهروی معروف است. همان طوری که گفتم، به نظر میرسد یکی از جنبههایی که میشود آن را از جنبههای پنهان این انتخاب از سوی احمدینژاد در نظر گرفت، چراغ سبزی است که به دولتهای غربی و بهویژه ایالات متحده آمریکا از این رهگذر داده میشود که از این پس با شخصی طرف هستید که نه تنها انتخاب و تأیید بیت رهبری را ندارد و با ایشان نیست، بلکه انتخاب ماست؛ انتخاب شخص رئیس جمهور خودخوانده است. با توجه به شناختی که از این فرد در آژانس بینالمللی اتمی ایران و جده وجود دارد و همچنین تحصیلاتش در آمریکا و دانشگاه آمریکایی بیروت، میشود گفت فردی است که مقبول جامعهی بینالمللی است.
به نظر میرسد یک نکتهی منفی هم برای آقای صالحی در این رابطه وجود داشته باشد. حالا تا چه حد مجلس شورای اسلامی روی این موضوع توجه خواهد داشت نمیدانم. این نکته درج نام ایشان در فهرست افراد ممنوعالورودی است که در سایهی تحریمهای بینالمللی و سازمان ملل متحد صورت گرفته است و به نظر میرسد میتواند یک نکتهی منفی برای آقای صالحی باشد. وزیر خارجهی یک کشور، مرتب در سفر است و نه فقط سفر به کشورهای همسایهای مثل ترکیه و عراق و یا حداکثر لبنان. ایشان باید بتواند فراتر از منطقه سفر کند. شاید این هم ویژگیای باشد که میشود گفت در تعاملات مجلس و دولت و همچنین این که آیا ایشان چراغ سبز رهبری را خواهد داشت یا نه، مورد نقد و توجه نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار گیرد.
آیا ممکن است آقای صالحی پس از کسب رأی اعتماد دست به یک خانهتکانی اساسی در میان معاونین، مدیران ارشد وزارتخانه و سفرای وزارت خارجه بزند؟
به نظر من با توجه به فرصت کمی که تا پایان عمر این دولت باقی مانده است، نه شخصیت آقای صالحی چنین چیزی را به ما دیکته میکند و نه فرصتی باقی مانده و نه به قول معروف پیش شرطهایی که پیشتر از سوی مشاورین ارشد آقای احمدینژاد برای انتصاب ایشان تعیین کردهاند، چنین تحلیلی را به ما دیکته میکند. به نظر میرسد صلاح آقای صالحی در همین است که با حفظ وضع موجود ادامهی مدیریتشان را داشته باشند.
مردم مصر در جستوجوی آزادی
ایرج ادیبزاده
تظاهرات با وجود اخطارهای دولت در حرکتی بیسابقه روز سهشنبه ۲۵ ژانویه با راهپیمایی هزاران نفر از مصریها در خیابانهای قاهره آغاز شد. این جنبشی که آن را «کفایه» مینامند.
این تظاهرات با الهام از انقلاب تونس آغاز شد که به سرنگونی حکومت زینالعابدین بن علی انجامید. مخالفان مصری با توسل به مشکلات گرانی، فقر و فساد به تظاهرات پرداختند و شعار «مرگ بر حسنی مبارک» یا «مبارک مبارک عربستان سعودی در انتظار توست»، خواهان کنارهگیری او شدند. در نخستین روز تظاهرات گفته شد یک پلیس و سه تظاهرکننده کشته شدند.
مصر با ۸۰ میلیون نفر جمعیت پرجمعیتترین کشور دنیای عرب است؛ در حالی که ۴۰درصد مردم آن با درآمدی هر نفر معادل روزی ۲ دلار زندگی میکنند. به دلیل کنترل دولت بر رسانهها، شهروندان از توییتر و فیسبوک استفاده میکنند.
در گفتوگویی با رضا تقیزاده، کارشناس سیاسی پرسیدهام: ارتباط ناآرامیهای مصر را با ناآرامیهایی که در تونس اتفاق افتاد و به سرنگونی زینالعابدین بن علی انجامید، در چه میبینید؟
هر دو کشور تونس و مصر کشورهایی مسلمان هستند که در شمال آفریقا قرار گرفتهاند. ارتباطات فرهنگی، جغرافیایی و مذهبی این دو کشور با همدیگر زیاد است و نکتهی جالب این است که کشور کوچکتر به یک کشور بزرگتر با سابقهی تاریخی بسیار عمیقتر اثر میگذارد. این نشان میدهد که در دنیای ارتباطات امروز، ارتباط و تأثیرگذاری سیاسی بین جوامع چقدر زیاد است. بههرحال مردم مصر از تحولات تونس هیجانزده شدهاند. از آنها درس گرفتهاند و با تشویقی که از این راه شدهاند و با دیدن نقاط ضعف دولتی مشابه با آنچه در تونس وجود داشت، حالا به خیابان آمدهاند و تقاضاهای مشابهی را به نحوه و روند اعتراضی مشابه خواستار هستند. آنها تصور میکنند در این راه میتوانند به همان موفقیتهایی دست پیدا کنند که مردم تونس تا حالا به آن دست یافتهاند.
تحلیلگران از مدتها پیش هشدار داده بودند که رژیم مصر اگرچه به ظاهر پایدار است، اما به شکل فزایندهای از نداشتن محبوبیت بین مردم این کشور رنج میبرد. فکر میکنید همین نارضایتی به نوعی فوران کرده است؟
بیتردید. ثبات دولت مصر بیشتر ناشی از پراکندگی و نداشتن رهبری اعتراضها و مخالفتها در داخل مصر بوده که این البته نقطهی قوت خیلی پایداری نیست. دولت مصر همان طور که شما هم اشاره کردید، علیرغم نتایج انتخاباتی که انتشار پیدا میکند، دولتی است که بین مردم محبوبیت ندارد. مردم این کشور با فقر زندگی میکنند و با گذشتهی تاریخی خودشان فاصلهی زیادی گرفتهاند و در منطقه از کشورهای به نسبت مرفه و پیشرفتهتر عقب ماندهاند. بههرحال نارضایتی مردمی عنصری است غیر قابل انکار و نمیشود دولتی را که مسبب این وضعیت است، دولت محبوبی دانست. نارضایتیهای مردم ریشههای عمیقی در اقتصاد آنها، در روحیهی آنها و در نحوهی ادارهی جامعهی آنها و بیشتر نداشتن آزادی دارد. آزادی آن چیزی است که حالا طلب میکنند. اگرچه بهانههای اعتراضی ناشی از گرانی و فقر است، ولی خواستهی نهایی آنها آزادی است و داشتن حکومتی که مردم در آن شراکت مستقیم داشته باشند.
آمریکا که از تظاهرات تونسیها و بههرحال مسائلی که پیش آمد حمایت کرده و امید به دموکراتیک شدن همهی ملتهای آن منطقه دارد، به دولت مصر توصیه کرده است که به گفتههای مردمش گوش کند. این در حالیست که این کشور خودش را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده میکند. فکر میکنید با این وضعیت مصر به انتخابات ریاست جمهوری بعدی برسد؟
وضعیت حرکتهای اعتراضی نه قابل سنجش است و نه نتایج آنها قابل پیشبینی. شبیه وضعیتی که سی و اندی سال پیش در ایران روی داد. آمریکا همین برخوردهایی را که با وضعیت مصر امروز دارد و حمایتی که از دموکراسی میکند، با مسائل ایران هم داشت. البته یک تأمل خاص در مورد مصر داشت و آن قویتر بودن رنگ تأثیرگذاری گرایشهای اسلامی است و سازمانیافتهتر بودن این سازمانها نسبت به گرایشهای مردمی در درون تونس که کمتر رنگ مذهبی داشته است. به نوعی شاید آمریکا نگرانیهایی داشته باشد به گرایش بیشتر به اسلام افراطی و تجربهی انقلاب ایران آنها را از این لحاظ خیلی دلگرم، خوشحال و مطمئن به آیندهی مصر نمیکند. با وجود این چون تحول این جامعه را غیر قابل اجتناب میبیند، میخواهد در کنار خواستههای عمومی مردم خودش را قرار دهد. بههرحال این یک خواستهی طبیعی است و آمریکا هم در صورت شکل گرفتن این حرکات و تبدیل شدن به یک جنبش برانداز، ناگزیر از قرارگرفتن در کنار آن خواهد بود.
برخی کارشناسان اظهار نظر کردهاند که استفاده از وسایل جدید مثل توییتر و فیسبوک الهامی از جنبش مردمی در ایران است.
بههرحال مردم راههای استفاده از ابزارهای موجود دنیا را پیدا میکنند. ایران و یا جنبش سبز ایران بنیانگذار این بدعت نبود. آنها متوجهی وجود این وسیله شدند، از آن بهخوبی استفاده کردند و تأثیر این وسیله را بقیه مردم دنیا دیدند. این وسیلهای بود که به نوعی در تونس هم دوباره مورد استفاده قرار گرفت. این مسئله نشان داد که علیرغم محدودیتهایی که دولتها برای پراکنده نگهداشتن مردم اعمال میکنند، مردم با استفاده از امکانات روز دنیا میتوانند این پیوستگی را به نوع دیگری، بدون داشتن رهبری سیاسی متمرکز، برای خودشان ایجاد کنند. این ارتباط به آنها هماهنگی میدهد و این هماهنگی آنها را متحدتر و مقتدرتر میکند. بنابراین اگر در استفاده از این ابزارها در ایران تا حدودی پیشگام بودیم و تونسیها از این راه استفادهی تازهای کردند، حالا مصریها هم از جنبههای دیگری از این امکانات در دنیای امروز ارتباطات استفاده میکنند. شاید باید انتظار داشت که به نوعی ارتباطات روز به توسعهی دموکراسی در کشورهای در حالا توسعه مثل ایران، مصر و تونس کمک کند. بیتردید تأثیر این ارتباطات را بایستی همانطور که وجود دارد دید و به یقین این تأثیر در آینده رو به گسترش خواهد بود.
بزرگترین چالش مخالفان حکومت مصر در آینده استمرار تظاهرات و اعتراضهایی است که شروع شده است. شما در این مورد چه نظری دارید؟
به نظر من آنها اگر در مرحلهی اول به یک پیروزی حتی کوچک دست پیدا کنند و دولت کنونی مصر را به یک عقبنشینی محدود حتی وادار کنند، میتوانند این حرکت را به مراحل موفقی هدایت کنند و برسانند. دولت مصر با وجوداین که از وقایع تونس به نوعی هشیاری دست یافته بود باز هم با این تظاهرات غافلگیر و سردر گم شد . این رویدادها به این اندازه و با این ابعاد، در طول ۲۵ سال گذشته در مصر بیسابقه بوده است. بیتردید دولت مصر آمادگی لازم برای برخورد با این نوع مقاومتها و اعتراضهای جمعی را نداشته است. بنابراین دادن امتیازهای اولیه به این اعتراضها قابل انتظار است و این پیروزی اجتماعات خواهد بود.مردم مصراگر با این تظاهرات حتی به پیروزی های محدود هم دست یابند میشود انتظار داشت که شاهد یک جنبش هماهنگتر و کوبندهتر در یکی از بزرگترین کشورهای آفریقایی و کشورهای مسلمان دنیا باشیم.
اعلام حکومت نظامی در مصر و به آتش کشيدن دفتر حزب حاکم
با ادامه تظاهرات مردم مصر و درگيریهای شديد با پليس اين کشور در سه شهر حکومت نظامی اعلام شد اما مردم همچنان به اعتراضات خود ادامه میدهند.
بنا بر گزارش خبرگزاریهای جهان امروز نيز در خيابانهای چند شهر مصر تظاهرات اعتراضی برپا شد.
مخالفان، امروز را «روز خشم» اعلام کرده و گفته بودند پس از نماز جمعه تظاهرات ادامه خواهد يافت.
فراخوان اين تظاهرات را جوانان خواهان دمکراسی بر روی فيسبوک منتشر کرده بودند.
با آغاز تظاهرات، پليس اين کشور به شدت با گاز اشکآور و خودروهای آبپاش با تظاهرکنندگان مقابله کرد.
در شهرهای قاهره، سوئز و اسکندريه درگيریهايی گزارش شد و چندين خبرنگار خارجی مورد هجوم پليس قرار گرفتند. خبرگزاری فرانسه از دستگيری چهار خبرنگار اين کشور خبر داد.
محمد البرادعی، رئيس سابق آژانس بينالمللی انرژی اتمی و برنده جايزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۵ که شب گذشته وارد قاهره شد، در تظاهرات امروز شرکت کرد.
وی به همراه هوادارانش مورد هجوم پليس قرار گرفت و در حالی که از سوی خودروهای آبپاش خيس شده بود در مسجدی پناه برد که مأموران آن را محاصره کرده و مانع از خروج افراد شدند.
تاکنون دستکم هشت نفر در اين اعتراضات کشته شدهاند. بر اساس گزارشهای منتشر شده هشتمين نفر در درگيریهای امروز کشته شد.
با گسترش اعتراضات امروز، حسنی مبارک، رئيس جمهوری مصر به عنوان حاکم نظامی اين کشور در شهرهای قاهره، اسکندريه و سوئژ از ساعت ۱۸ امروز تا هفت صبح اعلام حکومت نظامی کرد. بر اساس اين اعلام قانون منع رفت و آمد تا اطلاع بعدی ادامه خواهد داشت.
حسنی مبارک از ارتش مصر خواست تا به پليس اين کشور کمک کند. با اين حال، مردم معترض همچنان به اعتراضات خود ادامه میدهند.
بنا بر برخی گزارشها مردم در قاهره به سوی کاخ رياست جمهوری رفتهبودند تا آنجا را محاصره کنند همچنين گفته میشود برخی از نيروهای امنيتی به معترضان پيوستهاند.
به گزارش شبکه تلويزيونی الجزيره در ساعت ۱۷ و ۲۵ دقيقه ساختمان حزب ملی دمکرات، حزب حاکم مصر به آتش کشيده شد.
الجزيره اعلام کرد که امشب حسنی مبارک در مورد وقايع اين کشور سخن خواهد گفت.
شهر سوئز در شمال شرقی مصر سقوط کرد و به دست مردم افتاد
جرس: علیرغم هشدارهای جدی حکومت مصر پیرامون تداوم اعتراضات خیابانی شهروندان و تهدید آنها به مجازات های سنگین، مردم معترض برای چهارمین روز پی در پی به خیابان ها ریختند و بنا به گزارش منابع خبری، یگانهای ضد شورش در شهرهای مختلف مصر با تظاهرکنندگانی که بعد از نماز جمعه به خیابان ها ریخته بودند درگیر شده و با شلیک گلوله های پلاستیکی، گاز اشک آور و استفاده از ماشین های آب پاش و زره پوش، به تظاهرکنندگان حمله کردند. در ادامه سرکوب اعتراضات مردمی در مصر، خبرگزاری ها از بازداشت جمع وسیعی از رهبران و فعالین مخالف حکومت و دولت مصر خبر داده و طبق گزارش های خبری شامگاه جمعه، همزمان با تشدید موج اعتراضات، مردم در شهر سوئز واقع در شمال شرقی مصر موفق شدند با بیرون راندن نیروهای امنیتی، کنترل این شهر را به دست گیرند.
رسانه های خبری، روز جمعه و بعد از قطع خطوط ارتباطی (موبایل و اینترنت) ابتدا گزارش داده بودند که نهادهای امنیتی، اجازه تردد آزادانه از محمد البرداعی (که دیشب به مصر بازگشت) و یکی دیگر از رهبران مخالفین در قاهره را سلب کرده اند. اما عصر جمعه خبرگزاری الجزیره و العربیه طی خبری فوری اعلام کردند که "البرادعی به همراه «اسامه الغزالی» رهبر حزب جبهه دموکراسی در طی تظاهرات امروز دستگیر شده اند."
خبرگزاری فرانسه عصر جمعه اعلام کرد که نیروهای امنیتی مصر چهار خبرنگار خبرگزاری فرانسه را بازداشت کردند، احمد منصور خبرنگار الجزیره را مورد ضرب وشتم قرار دادند و همچنین به تیم خبری شبکه العربیه حمله کردند و خبرنگار شبکه بی بی سی را نیز مجروح ساختند.
به گزارش رسانه ها، در جریان درگیری های دو روز اخیر، حداقل دو معترض دیگر در قاهره و همچنین منطقه سینا به ضرب گلوله کشته شدند، تا بدین ترتیب هشت کشته در آمار ناآرامی های مصر ثبت شود.
به گزارش خبرگزاری آلمان، از آنجا که طی روزهای گذشته گروه های مخالف دولت از جمله «جنبش جوانان ششم آوریل» به عنوان یکی از سازماندهندگان اصلی اعتراضات، خواستار برگزاری تظاهرات بعد از پایان مراسم نماز جمعه شده بودند، روز جمعه تظاهرکنندگان مصری، بعد از پایان نماز، برای چهارمین روز پیاپی به اعتراض های ضد دولتی خود ادامه دادند و با ماموران حکومتی که برای سرکوب آنها اعزام شده بودند، درگیر شدند.
این خبرگزاری گزارش داد پس از پایان نماز جمعه هزاران نفر در قاهره علیه دولت و حکومت حسنی مبارک دست به تظاهرات زده و بهرغم ممنوعیت راهپیمایی، معترضان موفق شدند در برابر مسجد الازهر تجمع کنند.
این خبرگزاری گزارش داد پس از پایان نماز جمعه هزاران نفر در قاهره علیه دولت و حکومت حسنی مبارک دست به تظاهرات زده و بهرغم ممنوعیت راهپیمایی، معترضان موفق شدند در برابر مسجد الازهر تجمع کنند.
خبرگزاری فرانسه و شاهدان عینی گزارش داده بودند که معترضان با شعارهایی خواهان برکناری حسنی مبارک شدند و همزمان شهر اسماعیلیه، اسکندریه و سوئز نیز، شاهد درگیری میان نیروهای انتظامی و ضد شورش، با مردم است.
همچنین این شبکه و تلویزیون الجزیره از زد و خورد خونین در میدان های التحریر (آزادی) و عبالمنعم ریاض در پایتخت مصر خبر داده و گزارش کردند که "استان المنوفیه نیز شاهد تظاهرات گسترده مردم بر ضد حکومت است و نیروهای امنیتی کماکان به سرکوب تظاهرکنندگان مشغول هستند."
حصر و بازداشت البرادعی و فعالین مخالف
گفتنی است همزمان با گسترش تظاهرات ضد حکومتی در مصر، محمد البرادعی، برنده جایزه صلح نوبل و سیاستمدار اپوزیسیون مصری پنجشنبه شب (هفتم بهمن- ٢٧ ژانویه) طبق وعده ای که در صفحات شخصی اینترنتی خود داده بود، وارد قاهره شد. وی پیش از ترک وین به مقصد قاهره، اعلام کرده بود چنانچه از او خواسته شود، آماده است رهبری تحولات سیاسی مصر را بر عهده گیرد.
خبرگزاری رویترز گزارش داد که برادعی در هنگام ورود به قاهره گفت به معترضان می پیوندد و خاطرنشان ساخت "ای کاش مجبور نبودیم برای فشار بر رژیم به خیابانها بریزیم."
گفتنی است همزمان با گسترش تظاهرات ضد حکومتی در مصر، محمد البرادعی، برنده جایزه صلح نوبل و سیاستمدار اپوزیسیون مصری پنجشنبه شب (هفتم بهمن- ٢٧ ژانویه) طبق وعده ای که در صفحات شخصی اینترنتی خود داده بود، وارد قاهره شد. وی پیش از ترک وین به مقصد قاهره، اعلام کرده بود چنانچه از او خواسته شود، آماده است رهبری تحولات سیاسی مصر را بر عهده گیرد.
خبرگزاری رویترز گزارش داد که برادعی در هنگام ورود به قاهره گفت به معترضان می پیوندد و خاطرنشان ساخت "ای کاش مجبور نبودیم برای فشار بر رژیم به خیابانها بریزیم."
خبرگزاری آلمان، عصر جمعه گزارش داده بود که نیروهای انتظامی و امنیتی، حرکت و تردد آزادنه البرادعی را در سطح شهر قاهره محدود کرده و نمیگذارند که وی به دیگر مناطق شهر برود.
اما خبرگزاری الجزیره در آخرین خبر خود در غروب جمعه اعلام کرد که البرادعی به همراه رهبر حزب جبهه دموکراسی «اسامه الغزالی» طی تظاهرات امروز دستگیر شده اند.
اما خبرگزاری الجزیره در آخرین خبر خود در غروب جمعه اعلام کرد که البرادعی به همراه رهبر حزب جبهه دموکراسی «اسامه الغزالی» طی تظاهرات امروز دستگیر شده اند.
الجزیره عصر جمعه همچنین از زخمی شدن «ایمن نور» از برجسته ترین مخالفان حکومت مصر به ضرب گلوله نیروهای امنیتی خبر داد و همزمان از بازداشت هشت تن از اعضای برجسته اخوانالمسلمین و یکهزار تن از مردم عادی در روز جمعه گزارش مخابره و اعلام کرد "نیروهای امنیتی مصر به خانههای اعضای اخوانالمسلمین یورش بردند و تعداد زیادی را بازداشت کردند، که در میان این بازداشتشدگان پنج نماینده سابق و پنج رهبر این گروه اسلامی مانند «صام عریان»، «محمد مرسی» و «حمدی حسن» که سخنگویان اخوان المسلمین هستند، دیده میشوند. "
خبرگزاری دویچه وله امروز عصر گزارش داد که "حزب حاکم مصر گفته است که آماده شنیدن نارضایتی های مردم همچون بیکاری است، اما همزمان به سرکوب مخالفان ادامه داده و حدود ۱۰۰۰ نفر را دستگیر کرده است."
این در حالیست که منابع دولتی از بازداشت حدود هفتصد نفر در جریان اعتراضات خبر داده بودند.
گزارش هایی از سقوط شهر سوئز
خبرگزاری فرانسه طبق گزارش خبرنگار خود در مصر نوشت که زد و خورد میان معترضان و یگانهای پلیس ضد شورش شامگاه پنجشنبه نیز ادامه داشت و یک قرارگاه پلیس در بندر سوئز در شمال شرقی مصر به آتش کشیده شده است و این خشونت ها همچنان ادامه دارد.
تا اینکه غروب جمعه خبرنگار شبکه الجزیره اعلام کرد که با فرار نیروهای امنیتی از شهر سوئز، مردم کنترل این شهر واقع در شمال شرقی مصر را به دست گرفتند.
این شبکه تلویزیونی همچنین افزود "تشدید اقدامات خشونت آمیز نیروهای امنیتی بر ضد تظاهرکنندگان، مردم شهرهای مختلف را تحریک کرده و شدت خشونت ها سبب شد تا مردم بندر سوئز واقع در شمال شرقی مصر با بیرون راندن نیروهای امنیتی، کنترل این شهر را به دست گیرند."
منابع خبری به نقل از رهبران معترضین گفته اند که با الهام گرفتن از ناآرامی های اخیر تونس قصد دارند که تا نتیجه گرفتن اعتراض هایشان، در خیابان های کشور باقی بمانند.
قطع خطوط ارتباطاتی
خبرگزاری آلمان شامگاه پنجشنبه گزارش داده بود که علیرغم انکار حکومت مصر، "دسترسی به شبکه های اجتماعی اینترنتی با هدف توقف اطلاع رسانی درباره اعتراض ها مسدود شده است و کاربران به سایت های زیادی از جمله فیس بوک و توئیتر دسترسی ندارند."
و روز جمعه خبرگزاری الجزیره اعلام کرد که نیروهای امنیتی پیش از آغاز تظاهرات ضد دولتی و جهت جلوگیری از شکل گیری این تظاهرات اقدام به قطع سرویسهای تلفنهای همراه و ارتباط اینترنت نموده و کماکان این اختلالات ادامه دارد.
ادامه واکنش های جهانی
در حالیکه مقامات جمهوری اسلامی قیامهای مصر و اردن و تونس و یمن را نشات گرفته از انقلاب اسلامی ایران خوانده و نسبت به دخالت و "منحرف ساختن" این قیام ها، به آمریکا و غرب هشدار داده اند، شامگاه دیروز باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا گفته است که این اعتراضات نتیجه سرکوب نارضایتی های مردم است.
وی هم از دولت و هم از مردم مصر خواست که به خشونت متوسل نشوند و همچنین از قاهره خواسته است ممنوعیت تجمع و تظاهرات را لغو کند.
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد نیز، از مسدود کردن اینترنت توسط دولت مصر انتقاد کرد و گفت "آزادی بیان باید رعایت شود."
دبیرکل سازمان ملل در حاشیه نشست اقتصادی داووس روز جمعه (۸ بهمن/۲۸ ژانویه) تاکید کرد که اینترنت یکی از راههای ابراز عقیده است و "آزادی بیان و عقیده یکی از پایههای دمکراسی محسوب میشود."
به گزارش دویچه وله، دولت آلمان اعلام کرده است که انجام اصلاحات اقتصادی و سیاسی در مصر ضروری می باشد و از رهبران حکومتی خواست که از اعمال خشونت علیه مردم خودداری کنند. آلمان همچنین تاکید کرد که از مطالبات دمکراسیخواهانه در مصر پشتیبانی میکند.
تظاهرات اعتراضی، همچنان در پایتخت و دیگر شهرهای مصر همچنان ادامه دارد و منابع خبری اعلام کردند که برخی نیروهای امنیتی از حمله به سوی تظاهرکنندگان خودداری می کنند و برخی از آنها لباس خود را از تن خارج کرده و به صفوف تظاهرکنندگان پیوسته اند.
همچنین آمده است در پی تشدید حملات نیروهای امنیتی و کماندوهای ضد شورش حامیِ حکومت، فعالان و مردم از نیروهای ارتش درخواست کمک کرده اند.
شامگاه چهارشنبه مخالفان شرط پایان دادن به انتفاضه خود را نامزد نشدن «حسنی مبارك»، رئیسجمهوری مصر و پسرش برای انتخابات ریاستجمهوری جدید و همچنین انحلال پارلمان كشور، انحلال شورایهای محلی، تشكیل دولت نجات ملی و لغو حالت فوق العاده اعلام کرده بودند، اما شروط مخالفان توسط حکومت نادیده گرفته شد.
خبرگزاری العربیه شامگاه جمعه گزارش داد که معترضان مصری در شهر قاهره به سوی کاخ ریاست جمهوری این کشور به حرکت در آمده و در تلاشند آن را به محاصره خود در آوردند. همچینن برخی از گزارش ها حاکی از آن است که شماری از نیروهای پلیس مصر با در آوردن لباس های نظامی خود به صف معترضان پیوستند و واحدهایی از پلیس نیز از درگیری با مردم سر باز زده اند.
قیام ها و اعتراضات مردم کشورهای عربی به وضعیت بد اقتصادی و بیکاری و تورم و همچنین حاکمیت استبدادی، طی هفته های اخیر از تونس آغاز گشت، و با پیروزی انقلاب مردم و سقوط و فرار رئیس جمهور مستبد آن کشور، موج اعتراضات به کشورهای دیگری همچون الجزاریر، مصر، یمن و اردن نیز سرایت کرد و منابع خبری مستقل، روز جمعه از تداوم اعتراضات در یمن و اردن خبر داده و گزارش هایی از تداوم بحران در آن مناطق مخابره کرده اند.
گزارش از حمیدرضا ظریفی نیا
منصور اسانلو،پنج سال زندان بدون یک روز مرخصی
منصور اسانلو رئیس هیات مدیره سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه پنج سال است که بدون گذراندن یک روز مرخصی در زندان رجایی شهر به سر می برد .
به گزارش کلمه، این در حالی است که زندانیان مطابق قانون باید از حق مرخصی استفاده کنند . شرایط زندان بدون مرخصی اکنون یکی از موارد غیر قانونی است که به شدت در زندانهای ایران رواج یافته است و منصور اسانلو نیز یکی از این زندانیان است که هرگز از این حق استفاده نکرده است .
به گفته همسر وی، اسانلو در حالی که در زندان به سر می برد و حکم محکومیت اش نیز به پایان رسیده بود، چندی پیش به دلایل نامعلوم دوباره به یک سال زندان محکوم شد.
اسانلو در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج بدون داشتن وکیل مورد محاکمه قرار گرفت و اجرای این حکم از پایان محکومیت پنج ساله اش آغاز شد .
رئیس سندیکاری اتوبوسرانی تهران و حومه، در طول دوران زندانش دچار ناراحتیهای قلبی، کمر درد و ناراحتی چشم شده است و تا به حال سه بار پزشک قانونی رای به عدم تحمل حبس برای او داده است . اما با این همه بازجوهای وزارت اطلاعات از دادن مرخصی به او خودداری می کنند .
منصور اسانلو، فعال کارگری در ده سال گذشته، بارها بازداشت شده است. اما هر بار مسوولان زندان با پرونده سازی های جدید و به بهلنه های واهی هرج و مرج در زندان برایش پرونده ای جدید باز می کنند تا او از زندان آزاد نشود .آنها این بار هم پس از پایان محکومیت اسانلو برایش پرونده ای جعلی ساختند تا اور ا در زندان نگهدارند.
منصور اسانلو با شرایط جسمی نامناسب اکنون در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می شود.
ادامه اعتراضات کارگری و تعطیل شدن ایران خودرو
خبرگزاری هرانا - به دنبال حادثه کارخانه ايرانخودرو که طبق آمارها منجر به کشته شدن چهار-هشت نفر و زخمی شدن ۱۳ تن شد، اعتراضها نسبت به اين واقعه ادامه دارد.
در پی حادثه سهشنبه، پنجم بهمنماه کارخانه ايرانخودرو، جواد نجمالدين، مديرعامل گروه صنعتی اين شرکت دستور تعطيلی اين کارخانه در روز جمعه را صادر کرد.
به گزارش خبرگزاری کار ايران (ايلنا)، اين تصميم بر اساس قانون کار گرفته شده و فعاليت اين شرکت از اين پس در روزهای جمعه متوقف خواهد شد.
کارگران ايرانخوردو گفتهاند دائمی يا غير دائمی بودن اين تعطيلی هنوز مشخص نيست اما مجموعه خودروسازی، امروز (جمعه هشتم بهمن ماه) در تمامی سه شيفت کاری تعطيل است.
مطابق قانون کار ايران در روزهای جمعه و ساير تعطيلات رسمی اين کشور، تمامی کارگاههای مشمول قانون کار تعطيل هستند اما به گفته فعالان کارگری در سالهای اخير، ايرانخودرو تنها در روزهای تعطيلی عيد نوروز، کشته شدن حضرت علی، امام اول شيعيان و عاشورا و تاسوعا تعطيل بوده است.
در همين حال گزارشهای ديگر از ایران خودرو حاکی از آن است که کارگران معترض ايرانخودرو در تحصن بهسر میبرند.
بنا بر گزارش رادیو زمانه، از سوی ديگر تشکلهای کارگری با انتشار بيانيههایی واقعه پنجم بهمنماه در ايرانخودرو را محکوم کردند و با قربانيان اظهار همدردی نمودند.
جمعی از کارگران ايران خودرو بيانيهای منتشر کردند و در آن مسئولان اين واقعه را مديريت و روابط عمومی منابع انسانی و حراست کارخانه ايرانخودرو دانستند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواهان تشکيل گروهی برای تحقيق از اين واقعه شد و «عدم ايمنی کار و حذف بازرسی کار» را از جمله دلايل اين حادثه دانست.
سنديکای کارگران فلزکار و مکانيک جانباختن عدهای از کارگران شيفت شب ايرانخودرو را پس از اضافهکاری اجباری، تسليت گفت.
اتحاديه جامعه پيشکسوتان کارگری نيز وقوع اين حادثه را محکوم و با خانوادههای کارگران قربانی ابراز همدردی کرد.
اتحاديه آزاد کارگران ايران نيز با محکوم نمودن اين حادثه خواهان اتحاد کارگران در ايران برای جلوگيری از اينگونه وقايع شد.
مديرعامل گروه صنعتی ايرانخودرو اعلام کرد تيم ويژهای جهت پیگيری اين حادثه تشکيل شده است.
شرکت ايرانخودرو بزرگترين کارخانه خودروسازی ايران است که در سال ۱۳۴۱ تأسيس شد. اين شرکت از زمان تأسيس آن همچنان در زمينه طراحی و توليد خودروهای سواری، اتوبوس و مينیبوس فعاليت میکند.
ايران خودرو با بيش از ۵/۵۸۷ ميليون دلار صادرات در سال ۸۶ بهعنوان بزرگترين صادرکننده مجموعه سازمان گسترش و نوسازی صنايع ايران شناخنه شد.
کارگران ايرانخوردو گفتهاند دائمی يا غير دائمی بودن اين تعطيلی هنوز مشخص نيست اما مجموعه خودروسازی، امروز (جمعه هشتم بهمن ماه) در تمامی سه شيفت کاری تعطيل است.
مطابق قانون کار ايران در روزهای جمعه و ساير تعطيلات رسمی اين کشور، تمامی کارگاههای مشمول قانون کار تعطيل هستند اما به گفته فعالان کارگری در سالهای اخير، ايرانخودرو تنها در روزهای تعطيلی عيد نوروز، کشته شدن حضرت علی، امام اول شيعيان و عاشورا و تاسوعا تعطيل بوده است.
در همين حال گزارشهای ديگر از ایران خودرو حاکی از آن است که کارگران معترض ايرانخودرو در تحصن بهسر میبرند.
بنا بر گزارش رادیو زمانه، از سوی ديگر تشکلهای کارگری با انتشار بيانيههایی واقعه پنجم بهمنماه در ايرانخودرو را محکوم کردند و با قربانيان اظهار همدردی نمودند.
جمعی از کارگران ايران خودرو بيانيهای منتشر کردند و در آن مسئولان اين واقعه را مديريت و روابط عمومی منابع انسانی و حراست کارخانه ايرانخودرو دانستند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواهان تشکيل گروهی برای تحقيق از اين واقعه شد و «عدم ايمنی کار و حذف بازرسی کار» را از جمله دلايل اين حادثه دانست.
سنديکای کارگران فلزکار و مکانيک جانباختن عدهای از کارگران شيفت شب ايرانخودرو را پس از اضافهکاری اجباری، تسليت گفت.
اتحاديه جامعه پيشکسوتان کارگری نيز وقوع اين حادثه را محکوم و با خانوادههای کارگران قربانی ابراز همدردی کرد.
اتحاديه آزاد کارگران ايران نيز با محکوم نمودن اين حادثه خواهان اتحاد کارگران در ايران برای جلوگيری از اينگونه وقايع شد.
مديرعامل گروه صنعتی ايرانخودرو اعلام کرد تيم ويژهای جهت پیگيری اين حادثه تشکيل شده است.
شرکت ايرانخودرو بزرگترين کارخانه خودروسازی ايران است که در سال ۱۳۴۱ تأسيس شد. اين شرکت از زمان تأسيس آن همچنان در زمينه طراحی و توليد خودروهای سواری، اتوبوس و مينیبوس فعاليت میکند.
ايران خودرو با بيش از ۵/۵۸۷ ميليون دلار صادرات در سال ۸۶ بهعنوان بزرگترين صادرکننده مجموعه سازمان گسترش و نوسازی صنايع ايران شناخنه شد.
عدم رسیدگی پزشکی به مهدی محمودیان در زندان رجایی شهر کرج
خبرگزاری هرانا - مسئولان از رسیدگی پزشکی به مهدی محمدیان، زندانی سیاسی محبوس در بند امینتی زندان رجایی شهر کرج، سرباز می زنند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"هرانا"، مهدی محمودیان از صبح امروز به دلیل وخامت وضعیت جسمی اش(حمله قلبی) دوبار بیهوش شده، اما مسئولان از انتقال وی به بهداری و بیمارستان ممانعت می عمل می آورند.
فردی به نام "فرجی نژاد" که گویا مسئول سالن ۱۲، بند ۴ زندان رجایی شهر کرج است، به زندانیان صراحتا گفته است که: "اگر کسی در این بند بمیرد نیز، ما از اینجا خارجش نخواهیم کرد!"
آقای محمودیان مدت هاست که دچار بیماری قلبی شده و در آذرماه نیز به سبب وخامت وضعیتش به بهداری زندان منتقل شده بود و بیم آن می رود که وی امروز دچار "سکته قلبی" شده باشد.
این فعال مطبوعاتی، که به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم است، ٢۵ شهریورماه ۱۳۸۸ و در جریان حوادث بعد از انتخابات و وقایع کهریزک، بازداشت شد.
لازم به یادآوری ست که به تازگی تمامی زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که بیش از شصت تن هستند، به سالن ۱۲، بند ۴ این زندان منتقل شده اند.