۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش دوّم تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

مقاله گاردین درباره تحولات مصر و تونس

دموکراسی؛ واژه ای نامانوس در غرب

به نظر می رسد قدرت های غربی به تدریج متوجه می شوند روزهای ترویج آزادی در داخل کشور و مطیع سازی در جهان دوام چندانی نخواهد داشت. ابراز ناخشنودی از نحوه رفتار متحد  دیکتاتورشان در قاهره با شهروندان آن کشور از واشنگتن، برلین، پاریس و لندن به گوش می رسد. گزارش 27 ژانویه گاردین تحت عنوان "سرکوب پلیس همزمان با نافرمانی معترضان و حضور در خیابان ها"، شامل ابراز نظر رهبران دنیا بود. آنچه در میان تمامی این ابراز نظرها مشترک است، پرده از اولویت واقعی غرب برمی دارد. اگر فکر کنیم آن کلمه مشترک در این ابراز نظرها "دموکراسی" است، خودمان را گول زده ایم. آنچه از دهان تمامی رهبران دنیا بیرون آمده است، "ثبات" است. 
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا به جای انتقاد از دولت مصر، اعلام کرد کشورمصر باثبات است و مردم نیز حق اعتراض دارند. گیدو وسترول وزیر خارجه آلمان ضمن "ابراز نگرانی عمیق" گفت "ثبات یک کشور با سر دادن شعارهایی در خصوص حقوق مدنی به مخاطره نمی افتد." ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلستان نیز گفت: "شفافیت و آزادی سیاسی، اصول مهم ثبات هستند."
آنها اشتباه نمی کنند. معنی لغوی "ثبات" شامل مفاهیمی نظیر "ابدیت و دوام همیشگی" است. ما می دانیم که مبارک بر کشور فراعنه حاکم است اما مردم رنج کشیده مصر می خواهند بدانند برای یک رهبر، چه چیزی طولانی تر از 30 سال حکومت محسوب می شود؟

نقطه عطف تاریخ
مصر مانند غولی که از خواب برخواسته است، چشمانش را می مالد و اندام هایش را کش می دهد. این اعتراضات به نقطه عطفی در تاریخ مصر و تمامی خاورمیانه تبدیل خواهد شد. 
مصر خود را از مناقشات قدرت در مورد روابط اعراب واسرائیل عقب کشیده است؛ اول توسط سادات و دوم توسط مبارک. مصر سیاست هایی را دنبال کرده که با طرح آمریکا برای خاورمیانه همخوانی داشت: همراهی کامل با منافع اسرائیل و پشت کردن به حقوق مردم فلسطین.
خروج مصر از این اردوگاه، در روند صلح نوعی عدم توازن ایجاد کرد که اجازه اقدامات بی پروای اسرائیل و باقی گذاشتن مقامات فلسطینی با وعده شاخه انجیر را فراهم کرد. اکنون کابوس به پایان خود نزدیک شده است و شاید سیاست های معقول تری دنبال شود. 

عبرت گرفتن از ایران
بیش از 30 سال پس از انقلاب ایران، دولت های غربی هنوز یاد نگرفته اند که حمایت از مستبدان در خاورمیانه، سیاستی موفقیت آمیز نیست. وقتی احتمال برگزیده شدن دولت های مخالف اسرائیل مطرح می شود، تمام سخنان زیبا درباره دموکراسی از یادها می رود. با این حال، مرتباً به ما گفته شده که اسرائیل تنها دموکراسی منطقه است و شایسته حمایت ماست. اسرائیل تنها دموکراسی منطقه است زیرا دولت های ما اینطور می گویند. تا زمانیکه آمریکا از حمایت بی قید و شرط خود از اسرائیل دست برندارد، هیچ صلح پایداری برقرار نخواهد شد.

کمک های آمریکا به مصر
مبارک  بزرگترین تهدید علیه دموکراسی مصرمحسوب می شود. آمریکا در سال 2010 به این کشور معادل 1.3 میلیارد دلار کمک نظامی  و تسلیحاتی کرد. در عین حال، دولت اوباما معادل همین رقم را برای کمک سال جاری مطالبه کرده است.
اگر دولتی در مصر بر سرکار بیاید که از سیاست فعلی و مبتنی بر روابط خوب با اسرائیل عدول کند، حتی یک سنت هم دریافت نخواهد کرد. شکست روند صلح خاورمیانه  و جنگ در عراق و افغانستان، تضمین کرد که یک دولت برآمده از انتخابات آزاد دیگر سیاست خارجی مشابهی را در پیش نخواهد گرفت. آیا ژنرال ها پس از مبارک از دولتی که دریافت کمک های نظامی را تهدید  کند، حمایت خواهند کرد؟ جای شک وجود دارد.
منبع: گاردین- 31 ژانویه 2011



ما همه سرباز توایم خامنه ای

بد جوری بریده ایم. داستان تونس اشک مان را درآورد. داستان مصر جیغ مان را به آسمان رساند. مثل بچه های لوس عزا گرفتیم. با حسرت رفتن بن علی را نگاه کردیم و رویای رفتن سید علی را آه کشیدیم. ظاهرا باید برای یک عزاداری مفصل دررفتن دیکتاتور مصر آماده باشیم. و وای به روزی که  تحلیل برژینسکی درست در بیاید و بساط حکومت های ایدئولوژیک از خاورمیانه جمع شود. لابد عزای ملی اعلام می کنیم و گل به سر می گیریم...
انگار نه انگارهمین "ما" بودیم. بر پا کننده اولین انقلاب آزادی قرن بیستم. سلاح مان تلگراف. اما مشروطیت را با استبداد مذهبی سر بریدند.
جنبش ملی را"ما" بر پا کردیم. سلاحمان رادیو و روزنامه. ناصر و ام کلثوم فریاد مصدق را تکرار کردند. اما شاه و شیخ دست بدست هم دادند و به کودتای ضد  آزادی سلام گفتند.
 "ما" بودیم برپا کنندگان آخرین انقلاب مردمی قرن بیستم. نبرد افزارمان  نوار کاست و شب نامه. اما عکس " آقا" را درماه دیدند و به حساب ما ریختند. شاگردان قاتل مشروطیت انقلاب بهمن رادزدیدند.
همراه "سید مظلوم" و از اعماق تاریکی ناگهان سر کشیدیم. برگشتیم به گفتمان آزادی که صد سال پیش زیر پای "ولایت فقیه" - گفتمان طالبان شیعه ـ له شده بود، براولین امواج جهان مجازی سوار بودیم و "جامعه" می خواندیم.
موج آزادی را تا قرن بیست و یکم آوردیم و شدیم نخستین جوانه سبز جهان. بر موج های نور آمدیم. شبکه های اجتماعی اسب رزم مان بود. کلیک زدیم و" فیس" خود را به جهان نشان دادیم.
یادمان لابدهست: "ما" بیشمار بودیم. "ما" همه باهم بودیم. "ما" ندا بودیم. "ما" سهراب بودیم. این فریاد که ازتونس برخاست، موجی از توفان "ما" بود که از راه آهن تا تجریش،  دست به دست هم دادیم. راهپیمائی قاهره ادامه گام های ما در 23 و 24 و 25 خرداد است. همین روزهاست که پل کالج تهران به میدان  تحریر قاهره وصل شود.
درجهان پخش شدیم. صدای خود را به دهان های معترض بخشیدیم و خود دریغا به حسرت نشستیم. انگار نه انگار که بر اساس آمار ستاد انتخابات کودتا 13 میلیون رای داشتیم و به اعتراف شهردار تهران دریک  روز سه میلیون نفرمان به خیابان آمدیم.
دست روی دوست گذاشتم. زانوی غم بغل گرفتیم:
- چرا تونس تونس، ما نتونس؟
سئوال، سئوال است حتی اگر از اندوه برخیزد؛ حتی اگر جوابش را تاریخ هزار بار داده باشد.
گلی به جمال اکبرگنجی که جواب خودش را داد. روی سیستم سلطانی دست گذاشت. بیرحم ترین استبداد تاریخ ایران را درجامه اعداد و مثال ها ریخت. می دانستیم و بیشتر دانستیم "انقلاب اسلامی" چه بلائی بر سر هویت ایرانی آورده و بخشی ازمردم را برای کشتن بخش دیگر بسیج کرده است.
روشن بود؛ روشنتر شد که دیکتاتور حاکم قصد عقب نشینی ندارد. مثال آخرین شاه ایران درحافظه اش نقش بسته است: اولین گام به عقب، راه دره "اسقاط" را خواهد گشود.
معلوم بود و بیشترمعلوم شد: سیدعلی مثل بیشتر جباران حق را نمی دهد. بر اوراق خونین بیهوده  ننوشته اند:
- حق گرفتنی است...
اکنون، در برابر ما نظام مستبد و بیرحم اسلامی ایستاده است و به هزار زیان ثابت می کند مهمترین سد "آزادی" ایران در صد سال گذشته مذهب بوده است به روایت طالبان شیعه. انقلاب مشروطیت شیخ فضل اله نوری را بر دار کرد و خود قربانی اندیشه استبدادی او شد. نوادگان شیخ فضل اله که سیدعلی خامنه ای به راستی وفادارترین و پیگیرترین آنهاست، همه ثروت میهن را به خدمت گرفتند تا استبداد مذهبی را نهادینه کنند. پول دارند. رحم ندارند. بخشی ازجامعه را در پی می کشند با پول یا فریب. شک نیست که قدرت را تا لحظه آخر وا نمی گذارند.
 دیگر سالهاست که استبداد شاهی به استبداد مذهبی تبدیل شده است. شاه بیمار، خیالاتی و ترسیده از خونریزی - که شرح دقیقش را کتاب تازه عباس میلانی در باره شاه  می دهد- جای خود را به  فقیه سرحال، محاسبه گر و خونریز داده است.
اینها دانش امروزی ماست. بخشی از آگاهی "ما". جوابی به پرسش:
- چرا تونس تونس، ایران نتونس؟
آگاهی "ما" که آگاهیم. دردشمن می نگریم و ازخود غافلیم. "ما" که بیشمار بودیم. کجائیم و چه می کنیم. ندا و سهراب که برخاک افتادند، چه شدیم؟ چه کردیم؟ آن هم در حالیکه "نظام"  با همه سرکوبش هنوز گرفتار کابوس ماست. از ترس بهمن سبز خواب ندارد. به صدزبان اعتراف می کند به آتش زیر خاکستر.
و "ما"، دریغا ما! گوش به صداهائی دادیم که شتابان به کشتن آتش برخاستند. مرگ جنبش سبز را فریاد زدند:تمام شد.  واکنون جنبش سبز را به گور سپرده و حلوایش را خورده اند.
"نظام" لحظه ای از "سران فتنه" غافل نیست. آشکارا تهدیدشان می کندو راه و دار را نشانشان می دهد. و"ما"، ساکتیم و می شنویم. هر روز موسوی رابر دار می کنند و به محاکمه تاریخ  می خوانند، گریبان خاتمی می درند، زهرا رهنورد رابه سخره می گیرند، مهدی کروبی را بر جرثقیل دیروز می آویزند. هاشمی را به توبه می خوانند.
 در لندن و پاریس و واشنگتن و کجا وکجای جهان  نشسته ایم و برای مردمان زیر تیغ حکم صادر می کنیم.
"نظام" علیه ما، بر ضدآزادی متحد است. گرگها گوشت هم را می خورند و استخوان هم را دور نمی اندازند. و"ما"، دریغا ما! هزارپاره ایم. گوشت یکدیگر را به نفرت می خوریم و استخوان هم را به کینه می سوزانیم.
ایران مخوف را مجسم کنیم. "سران فتنه" را در زندان و یا کشته درمیدان ببینیم؛ خامنه ای را رفته و نظام را به تاریخ پیوسته. اتحاد برق آسای گروه های سیاسی تونس ومصر برای "ما" ممکن است؟ مرد میانه ای چون البرادعی داریم و اگر داریم گردش حلقه می زنیم؟ مذهبیون ما چون الغنوشی درتونس و رهبری اخوان المسلمین در مصر عمل خواهند کرد؟ چپ های ما به راه حزب کمونیست تونس خواهند رفت؟
از دل این پرسش هاست  که کلیدی ترین پاسخ این سئوال بر می آید:
ـ- چرا تونس تونس، ایران نتونس؟
 و ایران نخواهد "تونس"، تا هر کس "سید علی" خونریزی درخود دارد که بسرعت تاریخ "ما" را از یاد می بردو تسلیم فریادهای یاس می شود. و تا همه ما" سیدعلی" هستیم، دیروز بر امروز حکم می راند.
 میهن بر باد می رود و ما به بحث 28 مرداد مشغولیم. استبداد هر روز نهادینه تر می شود وما دنبال مقصران برپائی انقلاب اسلامی می گردیم.
"تونس، تونس" و مصر خواهد توانست و دیگر کشورها بر حکومت های ایدئولوژیک غلبه خواهند کرد، و "ما" که بیشمار بودیم و بهمن سبز را از قله بلند آزادی رها کردیم، تا "سیدعلی" درون خود را زیر پا له نکنیم و برای منافع ایران زیر پرچم حداقل ها گرد نیائیم، نخواهیم توانست.
"سیدعلی" پول دارد.زور دارد. جباران دیگر هم داشتند.حسنی مبارک هم دارد. ببینید البرادعی چه  تصویری از قدرت حسنی مبارک می دهد. تفاوت اساسی در سیستم سرکوب و قدرت آن نیست. تفاوت "سیدعلی" با دیگر مستبدان این است که " ما " را دارد. خیلی تلخ است، ولی او ما را داردو مرا، تورا، اورا، ما را... همین ما که به جان دشمن استبداد و به دل، عاشق آزادی هستیم. ما که تا دیروز فریاد مرگ بر دیکتاتور می زدیم وامروز خاکستر یاس رابرمیهن می پاشیم.
و ما تا "سیدعلی" هستیم، خواسته و نخواسته در شمار سربازان اوئیم. هرزمزمه نا امیدی به سرودی در بارگاه "سید علی" مبدل می شود؛هر کلام برای جدائی شمشیری در دست او؛ هر اقدام و به هر بهانه برای تفرقه در مسیر خواست او.
 زیر هر پرچم باشیم، گلوی خود را به نام آزادی بدریم، درعمل، در صحنه واقعیت سیاسی، اگر کنار هم نایستیم، انگار فریاد زده ایم: - ما همه سرباز توایم خامنه ای...





سایت اینترنتی رئیس مجلس خبرگان فاقد مجوز اعلام شد

ممنوعیت پخش تصویر هاشمی رفسنجانی از تلویزیون؟

پس از حملات هفته های اخیر چهره ها و رسانه های جناح حاکم به علی اکبرهاشمی رفسنجانی به دلیل تاکید مجدد بر مواضع انتقادی اش نسبت دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و رویدادهای پس از آن، در آغاز تازه ترین دور فشارهایی از این دست، یک مقام وزارت ارشاد اسلامی اعلام کرد وبسایت اینترنتی هاشمی رفسنجانی "فاقد مجوز و هویت" است. درهمین حال وبسایت هاشمی رفسنجانی نیز طی مقاله ای ضمن واکنش به اظهارات این مقام دولتی از محدودیت های دیگر از جمله عدم پخش تصاویر هاشمی رفسنجانی از شبکه های تلویزیونی خبر داد.
مهدی صرامی یکی از مقامات وزارت ارشاد اسلامی در این باره به خبرگزاری فارس، وابسته به نهادهای امنیتی- نظامی گفت: "پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی تاکنون در سامانه ثبت پایگاه های اینترنتی ایرانی به ثبت نرسیده است و لذا مطابق آیین نامه ساماندهی پایگاه های اینترنتی ایرانی فاقد هویت محسوب می شود و فاقد مجوز است."
معاون مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد اسلامی در ادامه در پاسخ به این پرسش فارس که "پایگاه های بدون مجوز اجازه فعالیت دارند؟" تصریح کرد: "بايد اين پايگاه‌ها ثبت شوند و بديهي است كه اگر سايتي ثبت نشده باشد از مزاياي حقوقي و حمايت‌هاي مادي و معنوي مربوطه در فضاي شبكه دسترسي جمهوري اسلامي ايران كه براساس ضوابط قانوني تعيين شده است، محروم خواهد ماند."
وبسایت اینترنتی هاشمی رفسنجانی به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی به صورت روزانه اخبار مربوط به علی اکبر هاشمی رفسنجانی (رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس مجلس خبرگان رهبری) و همچنین دیدگاه های وی را منتشر می کند. از جمله فعالیت های دیگر وبسایت هاشمی رفسنجانی انتشار روزانه خاطرات او از وقایع پیش و پس از انقلاب 1357 به ویژه سالهای ریاست وی بر مجلس و همچنین دوران جنگ ایران و عراق است.
این اظهار نظر مقام وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد درباره وبسایت اینترنتی آیت الله هاشمی رفسنجانی و تهدید به "محرومیت از فضای شبکه دسترسی" در شرایطی صورت می گیرد که هفته گذشته علی اکبر هاشمی رفسنجانی علیرغم حملات و فشارهای گسترده چهره ها و رسانه های جناح حاکم برعلیه اش در دیداری با جمعی از فعالان دانشجویی گیلان  بار دیگر بر مواضع انتقادی خود نسبت به انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و رویدادهای پس از آن تاکید کرده بود.
هاشمی رفسنجانی در 26 تیرماه سال گذشته در پی آغاز اعتراضات گسترده مردمی به نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و در تنها نماز جمعه پس از انتخابات 88  که صدها هزار نفر از معترضان و رهبران جنبش سبز از جمله میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی نیز در آن حضور داشتند  ضمن تاکید بر تشریفاتی نبودن "جمهوری اسلامی"  و "نقش مردم در حفظ حکومت" با انتقاد از شورای نگهبان به دلیل تایید شتابزده صحت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، برای خروج کشور از بحران  خواستار "پایبندی به قانون اساسی و حرکت در چارچوب های قانونی"، "ازبین رفتن تردیدها در باره انتخابات"، "آزادی زندانیان" و "جلب رضایت مردم و دلجویی از آسیب دیدگان"  از سوی مسئولان حکومت شده بود.

واکنش وبسایت هاشمی
از سوی دیگر در واکنش به اظهارات اخیر این مقام وزارت ارشاد اسلامی درباره "فاقد هویت" بودن وبسایت هاشمی رفسنجانی و انتشار گسترده این خبر که در صدر اخبار خبرگزاری فارس و رسانه های وابسته به دولت قرار گرفته است، وبسایت هاشمی رفسنجانی در مقاله ای خطاب به خبرگزاری فارس ضمن واکنش به انتشار گسترده گفته های این مقام وزارت ارشاد اسلامی، از محدودیت پخش اخبار و تصاویر هاشمی رفسنجانی در شبکه های صدا و سیما خبرداد.
وبسایت هاشمی رفسنجانی رییس جمهور سابق کشور خطاب به مسئولان خبرگزاری فارس نوشت: "به شما اطمینان می دهیم که هویت آیت الله هاشمی از هیچ رسانه دیداری شنیداری مکتوب و مجازی از جمله همین «سایت بی هویت»! حاصل نیامده که شما بخواهید سلبش کنید."
مسولان پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی در ادامه همچنین  از محدودیت پخش تصاویر علی اکبر هاشمی رفسنجانی آنهم در آستانه 33 سالگی انقلاب ایران انتقاد کرده و خطاب به گردانندگان خبرگزاری فارس نوشته اند: "این مجتهد سیاسی کم نظیر هویتش را از نیم قرن تاریخ انقلاب، همراهی امام و رهبری، تکریم مراجع و تعظیم مردمان صاحب انقلاب کسب کرده که به یقین سلبش از عهده شما خارج است همانطوریکه از عهده صداوسیمایی که در روزهای پیروزی انقلاب هم از پخش تصاویر هاشمی معذور مانده خارج است شاید بهتر آن باشد بیش از هاشمی نگران هویت جریانی باشید که هویتش را نه از مبانی اهل مکتب اهل بیت (ع) و تاریخ انقلاب بلکه از بازیهای رسانه گرفته و چون ریشه ندارد اگر روزی رسانه نیابد از رسوب هویتش هم در تاریخ انقلاب لکه ای برجای نخواهد ماند."

خاتمی هم فیلتر است
تاکید معاون مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد اسلامی در باره "فاقد هویت و مجوز" بودن وبسایت اینترنتی هاشمی رفسنجانی در حالی است که چندی پیش مقامات دولت مستقر از ادامه فعالیت وبسایت اینترنتی سید محمد خاتمی رییس دولت اصلاحات نیز جلوگیری و این سایت را فیلتر کرده بودند.
در همین باره کمیته تعیین مصادیق محتوای جرایم رایانه ای اعلام کرده بود: "وب سایت شخصی سید محمد خاتمی براساس تصمیم کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مشمول ماده 23 قانون جرایم رایانه ای شده و به موجب ابلاغ رسمی این کارگروه از روز چهارشنبه 12  آبان ماه 1389  از ارائه خدمات میزبانی به این سایت در داخل ایران جلوگیری خواهد شد."
کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه با حضور وزير يا نماينده وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، ارتباطات و فناوری اطلاعات، اطلاعات، دادگستری، علوم، تحقيقات و فناوری، فرهنگ و ارشاداسلامی، رئيس سازمان تبليغات اسلامی، رئيس سازمان صدا و سيما و فرمانده نيروی انتظامی، يك نفر خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات به انتخاب كميسيون صنايع و معادن مجلس شورای اسلامی و يك نفر از نمايندگان عضو كميسيون قضائی و حقوقی به انتخاب كميسيون قضائی و حقوقی و تأييد مجلس شوراي اسلامی تشكيل و رياست كارگروه (كميته) برعهده دادستان كل كشور است.
این البته تنها محدودیت ایجاد شده از سوی مقامات دولت مستقر برعلیه دیگر رییس جمهور سابق ایران نبود چرا که هفته گذشته محمود عباس زاده مشکینی، مدیرکل سیاسی وزارت کشور نیز فعالیت "بنیاد باران" که سید محمد خاتمی یکی از موسسان آن به شمار می رود را غیر قانونی اعلام کرد.
همچنین پیش از این محمود احمدی نژاد طی نامه ای به اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر خود "مرکز گفت و گوی تمدنها " که توسط سیدمحمد خاتمی و در دوران ریاست جمهوری وی تاسیس شده بود، منحل اعلام کرد و به او دستور داد تا همه امکانات این مرکز به مجموعه ای تحت نظر خود اسفندیار رحیم مشایی تحت عنوان "مرکز ملی مطالعات جهانی شدن" منتقل شود.
این همه در حالی است که در پی اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته مقامات دولت محمود احمدی نژاد و همچنین مسئولان قوه قضاییه از فعالیت احزاب اصلاح طلب از جمله جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، و اعتماد ملی جلوگیری و همچنین بسیاری از روزنامه های منتقد دولت را نیز توقیف و سایت های اینترنتی را مسدود کرده اند.




دنبال انقلاب اسلامی نباشید

محاکمه موسوی به جرم تاخیر در انقلاب مصر و تونس

در حالی که در روزهای گذشته و بخصوص پس از صدور بیانیه میرحسین موسوی به دنبال اعتراضات مردمی در مصر و تونس، مسوولان جمهوری‌اسلامی از این جنبش‌ها با عنوان "پس‌لرزه‌های انقلاب اسلامی" یاد می‌کردند، یک کارشناس مسایل سیاسی صدا وسیما اذعان کرد که مردم تونس و مصر به دنبال انقلاب اسلامی نیستند.
محمدصادق کوشکی، کارشناس مسایل سیاسی در صدا وسیما، در یادداشتی با عنوان "آیا انقلاب اسلامی در مصر و کشورهای عربی تکرار می‌شود؟" – که در بسیاری از سایت‌های اصول‌گرایان  انعکاس داشته – نوشته است: "هرچند نگرش احساسی به حوادث مصر، تونس، اردن و یمن برای ما حالت خوشایندی فراهم آورده تا آنجا که خیال می‌کنیم میوه انقلاب اسلامی در این کشورها رسیده و ما بایستی صبر کنیم تا میوه‌های رسیده به دامان ما بیافتند، اما واقعیت حکایت از امور دیگری دارد... بعید نیست مردم مصر با حذف مبارک و تشکیل یک حکومت دموکراتیک ساکت شوند (چون گزینه‌ای دیگر در دسترس خود نمی‌بینند) و همین‌گونه مردم تونس! شاه اردن هم بلافاصله پس از اولین راهپیمایی تمام تلاش خود را برای جلب رضایت مردم بکار بسته است و حتی دولت علی عبدالله صالح در یمن با صدور مجوز راهپیمایی و عدم سرکوب نظامی مردم معترض تلاش می‌کند بر غضب مردم فائق آید."

تونس، مصر و انقلاب اسلامی
سخنان این کارشناس صدا و سیما در حالی در سایت های اصولگرایان منعکس می‌شود که پیش از این بسیاری از مسوولان جمهوری‌اسلامی و اصول‌گرایان جنبش‌های اجتماعی در تونس و مصررا ناشی از "پس‌لرزه‌های انقلاب اسلامی" و حتی احمدی‌نژاد را به عنوان معمار خاورمیانه جدید معرفی کرده بودند.
این سخنان بخصوص پس از انتشار بیانیه میرحسین موسوی شدت بیشتری یافت و اصول‌گرایان با حمله به موسوی، نوشتند: "در ایران، گروه‌های هدایت کننده آشوب ها همه در یک اصل مشترک بودند و آن سکولاریسم بود. از جبهه ملی و نهضت آزادی و سلطنت طلب و اصلاح طلب امریکایی تا بهایی و منافقین (مجاهدین خلق)، با شعار جمهوری ایرانی، وحدت نظر خود را در اصل سکولاریسم نشان دادند. این در حالی است که اصلی ترین گروه مخالف مبارک در مصر اخوان المسلمین است که مبنای حرکت آن، نگاه دینی و اسلامی است."
بسیاری از روحانیون و ائمه جمعه هم در سخنان خود، اعتراضات در تونس و مصر را ستوده بودند. سیداحمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان، گفته بود: "پس از گذشت 31 سال از انقلاب اسلامی این پدیده‌ها بدیع است و منصفانه باید گفت این تحرکات پس لرزه انقلاب اسلامی است که ملت ایران آن را به راه انداختند."
آیت‌الله نوری‌همدانی، از مراجع تقلید هم اعتراضات در مصر و تونس را چنین تحلیل کرده بود: "موج‌هايي از نور انقلاب اسلامي به کشورهايي همچون تونس، مصر، اردن و يمن رسيده و مردم بيدار شده‌اند. به برکت انقلاب اسلامي در تونس بعد از 50 سال صداي اذان شنيده شد و بعد از 25 سال نماز جمعه بر پا شد."
 وی همچنین در سخنان دیگری، این حرکت‌ها را از "نشانه‌های ظهور" دانسته بود.
آیت‌الله مجتهد شبستری امام جمعه تبریز نیز در سخنانی چنین اظهارنظر کرد: "مشاهده ایرانی توسعه یافته در ابعاد مختلف علمی، دفاعی، عدالت اجتماعی و اسلامیت، ملت‌های منطقه را به جوش و خروش واداشته است.  این حرکت هشداری برای فتنه‌گران داخلی و خارجی است... فتنه‌گران داخلی باید از حوادث کشور‌های تونس و مصر عبرت بگیرند."
سایت رجانیوز نیز با بازنشر سخنان قدیمی رهبر جمهوری‌اسلامی، از "پيش‌بيني رهبر حکيم‌ انقلاب درباره تحولات‌ خاورميانه و مصر" سخن گفت.
سایت رسمی آیت‌الله خامنه‌ای هم با انتشار ویژه‌نامه‌ای، به نقل از آیت‌الله خامنه‌ای نوشت: "شكى نيست كه بر اساس حقايقى كه خداى متعال تقدير كرده است، خاورميانه‌ى جديد شكل خواهد گرفت و اين خاورميانه، خاورميانه‌ى اسلام خواهد بود."
 ویژه‌نامه این سایت شامل مجموعه‌ای از سخنان رهبر جمهوری‌اسلامی درباره وقایع خاورمیانه و پیش‌بینی‌های وی در مورد "اسلامی شدن" حکومت‌های منطقه بود.
با این وجود اما، پس از گذشت چند روز از تحولات مصر، سایت ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری‌اسلامی، با انتشار یادداشتی با عنوان تفاوت‌هاي عميق ميان انقلاب اسلامي ايران و تحولات تونس چنین نوشت: "تحميل 35 درصد افزايش در قيمت نان و 40 درصد در قيمت گوشت بر مردم فقير اين كشور كه بخش مهمي از آن‌ها تحصيل‌كرده و بيكار بودند نيز مزيد بر علت شد تا آنان عليه حكومت مركزي بشورند. با اوج گيري تظاهرات، شعار مردم تونس كه فاقد رهبري مشخص بودند، به يك باره از «نان مي‌خواهيم» به «آزادي مي‌خواهيم» و «بن‌علي، استعفا» تغيير يافت اما سرعت شكل‌گيري حركت مردمي تونس و فرار بن‌علي همه را غافلگير كرد به طوري كه اكنون شاهد رواج ناامني و بي‌ثباتي در اين كشور شمال آفريقا هستيم."

موسوی؛ مقصر
اما در واکنشی عجیب به این اعتراضات، مجتبی زارعی دبیر شورای سیاستگذاری و نظارت بر نشر آثار محمود احمدی‌نژاد، با انتشار یادداشتی در سایت رجانیوز، نوشت: "سران فتنه‌ي ايراني، حداقل  مسووليت تاخير «يك فصل» يا «يك نيم سال» از انقلاب اسلامي مصر و تونس را بر ذمه‌ي خويش دارند."
وی با اشاره به اینکه "ملت‌هاي مسلمان در شوك وضعيت نوپديد تهران در موقعيت‌هاي خويش، تحفظ پيشه کردند تا وضع جديد انقلاب اسلامي را تحليل کنند" اضافه کرد: "ترديد در دل ملت‌هاي مسلمان و مومن به انقلاب اسلامي، جرمي است علاوه بر آشوب‌هاي خياباني و پروژه‌ي براندازي كه با هيچ چيز قابل جبران نخواهد بود. چه بسا ملت‌هاي مصر و تونس و اردن ماه‌ها قبل در تدارك برخورد با ديكتاتور بوده اند و «ساعت صفر» نهضت‌شان، سالي قبل تر از اكنون بود اما آنها بايد براي آغاز قيام، حداقل چهره اي روشن از تهران و پايتخت انقلاب اسلامي مي يافتند تا وقتي همه جنايتكاران عليه آنها بسيج  مي شدند، صداي همبستگي جمهوري اسلامي را مي شنيدند، اما غبارهاي فتنه و دودهاي آتش و آشوب آنها را از آغاز اجرايي نهضت دور كرد."
وی با همین تحلیل، اضافه کرده بود: "آيا در كيفر خواست دادستان بسيجي‌مان جناب آقاي محسني عليه سران فتنه به اين جنايت هم اشاره شده است يا نه؟"





واکنش ها به اعدام زهرا بهرامی

سفارت هلند در ایران تعطیل می شود؟

یک روز پس از تعلیق روابط هلند با ایران که در واکنش به اعدام ناگهانی زهرا بهرامی صورت گرفت، جمهوری اسلامی از هلند خواست اعدام خانم بهرامی را به روابط دوجانبه تسری ندهد.جمهوری اسلامی در عین حال هلند را به مداخله در امور داخلی خود متهم و سفیر این کشور را به وزارت خارجه احضار کرد.این در حالیست که نمایندگان مجلس هلند، با پشتیبانی از اقدامات وزیر خارجه این کشور، تعلیق روابط دو کشور را ناکافی دانسته و خواستار اقدامات عملی از سوی دولت هلند شده اند.
نمایندگان حزب اتحادیه مسیحیان، حزب سوسیالیست هلند و حزب برای آزادی در مجلس هلند همچنین خواستار بازگرداندن سفیر این کشور از ایران شده اند.وزیر خارجه هلند قرار است روز سه شنبه در پارلمان این کشور حضور یابد و در مورد این مساله با نمایندگان پارلمان رایزنی کند.
روز شنبه وزیر امور خارجه هلند با بربریت خواندن اقدام ایران در اعدام ناگهانی خانم بهرامی اعلام کرده بود که کشورش کلیه تماس های دیپلماتیک خود با ایران را به حال تعلیق درآورده و تصمیم دارد اقدام‌های دیگری را نیز در چارچوب اتحادیه اروپا مطرح کند.
اوری روزنتال همچنین از شهروندان هلندی خواسته از سفر به ایران خودداری کنند و سفارت جمهوری اسلامی در هلند برای هر نوع فعالیتی باید از وزارت خارجه هلند اجازه کتبی بگیرد.
اما خانواده خانم بهرامی در مصاحبه با "روز" این اقدامات دولت هلند را نوشداروی بعد از مرگ سهراب خوانده و گفته بودند که از دولت هلند شاکی هستند چرا که دولت این کشور برخلاف قولی که به  آنها داده بود هیچ کمکی نکرده و عملا در قضیه خانم بهرامی کوتاهی کرده است.
زهرا بهرامی، شهروند ایرانی- هلندی در پی وقایع عاشورای سال گذشته  در تهران بازداشت شد. او براساس حکم شعبه 15 دادگاه انقلاب، به اتهام نگهداری مواد مخدر، محکوم به اعدام و مصادره اموال شده و روز شنبه در حالی به دار کشیده شد که به پرونده دیگرش که در آن متهم به محاربه شده رسیدگی نشده است.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی خانم بهرامی را قاچاقچی مواد مخدر معرفی کرده اما خانواده او پیشتر به "روز" گفته بودند که این اتهام بی اساس است.

 

تعطیلی سفارت

به دنبال اعدام زهرا بهرامی، تعدادی از نمایندگان پارلمان هلند در مصاحبه با روزنامه "آلخامین داخبلاد"  خواستار بازگرداندن سفیر هلند از ایران شده و برخی نیز بحث تعطیلی سفارت این کشور در ایران را مطرح کرده اند.
رحمان جوانمردی، فعال حقوق بشر در هلنددر این مورد گزارش داده است: آقای نیکلای، عضو حزب لیبرال هلند درپارلمان این کشور، اعدام زهرا بهرامی را در سطحی فراتر از رسوایی خواند و به روزنامه  "آلخامین داخبلاد" گفت که دولت جمهوری اسلامی در این زمینه اطلاعات نادرست به دولت هلند داده است.
به گفته این نماینده پارلمان هلند خانم بهرامی در حالی اعدام شده که روز جمعه دولت جمهوری اسلامی از در جریان بودن پرونده خانم بهرامی خبر داده بود.
کیس فاندرستای، مسئول فراکسیون حزب مسیحی (اس خی پی) در پارلمان هلند نیز به این روزنامه گفته است: حتی امکان هیچ نوع ارتباط معمولی با خانم بهرامی که شهروند هلند است برای دولت و سفارت هلند نبود و این نکته خیلی مهمی است به همین دلیل باید قدم های محکمی برداریم.
او افزوده: اولین قدم ما خیلی جدی بود اما اولین عکس العمل جدی تر ما می تواند این باشد که سفیر هلند را از ایران فرابخوانیم. این می تواند آغاز خوبی برای برداشتن گام های بعدی باشد.
ارجان الفاست، نماینده حزب سبزهای چپ هلند نیز گفته: آقای روزنتال باید ابزار دیپلماتیک درستی به کار ببرد. تعلیق روابط دو کشور کافی نیست.
 بر اساس گزارش آقای جوانمردی، خیرت ویلدرس، رهبرحزب برای آزادی هلند اما، عکس العمل وزیر خارجه کشورش را کاری سبک و بی ارزش دانسته و گفته است: عکس العمل وزیر در خصوص اقدام ایران که باعث قربانی شدن خانم بهرامی شد کاری سبک و بی ارزش است، باید سفارت ایران در هلند تعطیل و سفیر این کشور از هلند اخراج شود.
هاری فان بومل، عضو حزب سوسیالیست هلند دیگر نماینده ای است که در این زمینه موضع گرفت و گفت: دیپلماسی ما ساکت و کشنده بود و نتیجه ای نداد؛ اکنون باید با صدای بلند و رسا همه راه هایی را که موثر است به کار ببریم؛ تمامی روابط اداری با ایران باید معلق شود.
او تعطیلی سفارت هلند در ایران را کاری درست ارزیابی نکرده و گفته است: شهروندان هلندی در ایران هستند و با این اقدام بی دفاع می مانند اما فراخوانی سفیر هلند در ایران برای مشاوره لازم است.
یوول فردوانت، نماینده حزب اتحادیه مسیحیان هلند در پارلمان این کشورهم اقدامات وزیر خارجه هلند را گام نخستین اما ناکافی دانسته و گفته است: ما باید سیگنال قوی تری بفرستیم. باید سفیر هلند را از ایران فرا بخوانیم و در صورت بازگرداندن سفیر، کارمندان سفارت به اندازه کافی حضور دارند و می توانند کارها را پی گیری کنند.
او با طرح این سئوال که چرا لازم است سفیر هلند در ایران بماند؟ گفته: بگذارید هلند در اروپا پیش قدم شودهمچون امریکا که تحریم هایی را علیه افرادی که در سرکوب خونین تظاهرات های مردمی بعد از انتخابات ایران دخیل بودند اعمال کرد.
 الکساندر پختولت، رهبر حزب دموکرات های 66 این کشور اقدامات وزیر خارجه کشورش را سنجیده ارزیابی کرده است.

واکنش جمهوری اسلامی
همزمان با احضار سفیر هلند به وزارت خارجه، وزير خارجه هلند نیز با فراخواندن سفير جمهوری اسلامی، به اعدام خانم بهرامی اعتراض کرد.
خبرگزاری فارس گزارش داد که کاظم غریب‌آبادی، سفیر جمهوری اسلامی در هلند، روز گذشته از هلند خواسته است از دخالت در امور داخلی و حاکمیتی ایران پرهیز کند.
سفیر جمهوری اسلامی در هلند گفته است: توصیه ما به دولت هلند این است که به این امر به عنوان یک مسئله حاکمیتی و حقوقی نگاه کند و بداند که قوه قضائیه در جمهوری اسلامی از استقلال کامل برخوردار است و اروپایی‌ها باید قدردان این هزینه‌های جمهوری اسلامی برای مقابله با رسیدن مواد مخدر به دست شهروندان آنان باشند.
زهرا بهرامی شهروند کشور هلند بود اما کاظم غریب آبادی گفته است که جمهوری اسلامی ایران تابعیت مضاعف را به رسمیت نمی‌شناسد و بنابراین: خانم بهرامی یک شهروند ایرانی محسوب می‌شد و اگر ما حاضر به شنیدن صحبت‌های طرف هلندی نیز شدیم، تنها بر مبنای حسن نیت بود و نه تعهد حقوقی.
سفیر جمهوری اسلامی در هلند، دادگاه خانم بهرامی را عادلانه خوانده و گفته است که: این روند به صورت کامل و دقیق طی شده‌است و به مقامات هلندی نیز گفته شد که حکم اعدام وی به جرم قاچاق مواد مخدر صادر شده و منتظر تایید دادستان کل کشور است.
خبرگزاری ایرنا نیز به نقل از جعفری دولت آبادی، نوشته است: دولت هلند بداند که حق دخالت در امور سایر کشورها را ندارد و اینکه (خانم بهرامی) در روز عاشورا دستگیر شده‌است مغایرتی با داشتن مواد مخدر ندارد. وی اتهام دیگری نیز داشت اما چون در بازرسی از منزل وی، کوکائین کشف شد، قاضی برای وی، حکم اعدام صادر کرد.
این ادعاها در حالی مطرح می شود که خانم بهرامی به گفته دخترش، اتهامات منتسب را رد کرده و در دادگاه گفته بود که تحت فشار و شکنجه، وادار به اعتراف دروغ شده است.
بنفشه نایب پور 29 دی ماه به "روز" گفته بود که هیچ مدرکی در پرونده مادرش به جز اقرار های خود او که تحت فشار صورت گرفته نیست: این اقرارها در اصل چیزهایی است که بازجویان از مادرم می خواستند بگوید و بنویسد و مادر من هیچ یک از این اقرارها را قبول ندارد. هر بار که او را می بینم می گوید با هر جایی مصاحبه کردی بگو من زیر فشار بودم".
خانم نایب پور روز شنبه نیز پس از اعدام ناگهانی مادرش به روزگفت: مادر مرا به خاطر شرکت در تجمعات بازداشت کردند و اتهام محاربه زدند بعد اتهام نگهداری مواد مخدر زدند و دیروز در حالی اعدام کردند که پرونده سیاسی مادرم همچنان باز است و هنوز رسیدگی نشده.
او افزود: ما کاملا بی خبر بودیم هنوز هم باورمان نمی شود دنبال این بودیم که پرونده را به کمیسیون عفو ببریم. تمام امیدمان این بود اما بی خبر از ما اعدام کردند و حداقل نگفتند که ما برویم و برای آخرین بار مادرم را ببینیم، با او حرف بزنیم و حداقل حرف های آخر او را بشنویم و...
روابط هلند و جمهوری اسلامی اکنون در حالی تعلیق شده که قاسم نجفی، داماد خانم بهرامی روز شنبه به "روز" گفته بود: الان چه فایده ای دارد؟ قطع کنند یا نکنند چه فرقی میکند؟ می شد به خانم بهرامی کمک کرد؛ می شد جانش را نجات داد و کوتاهی کردند و توان ما زیاد نبود و به حمایت دولت هلند نیاز داشتیم این همه ادعای حقوق بشر می کنند چه کردند؟ نوشداروی بعد از مرگ سهراب هیچ دردی دوا نمیکند.
او افزوده بود: من از دولت هلند هم شکایت دارم واقعا خیلی کوتاهی کردند. اگر دو کشور مشکلات دیپلماتیک دارند که نباید یک انسان این وسط قربانی شود. ما خوش بین بودیم چون سفارت هلند هم به ما گفته بود خیالتان راحت باشد اعدام نمی کنند و ما نمی گذاریم. حتی خود من به کاردار هلند گفتم چه ضمانتی دارید که یکباره فردا اعدام نکنند؟ گفتند خیالتان راحت باشد نمی گذاریم اعدام کنند. تمام دلخوشی ما به این بود که دولت هلند پی گیری می کند؛ دلخوش بودیم به حرفهایی که سفارت هلند زده بود  و گفته بودند که امکان ندارد اعدام کنند و.... 




نگاه انترکریستیانوس به شرایط دگردینان ایران

از وضعیت وخیم اقلیت های مسیحی

کمیسیون آزادی مذهب در نهاد "ائتلاف جهانی انجیلی ها" ، در بیش از ۱۰۰ کشور جهان، به ویژه کشورهایی که با وضع قوانین جدید، اصول آزادی عقیده را رعایت نمی کنند، فعالیت دارد. این نهاد مذهبی درخصوص وضعیت بحرانی ای که از سوی افراطی های مذهبی در ایران، به ویژه در زمینه حقوق بشر به وجود آمده، هشدار داده است. 
بیانیه مطبوعاتی صادر شده توسط ائتلاف جهانی انجیلی ها در اینجا می آید:

بیانیه کمیسیون آزادی مذهب
هجوم به منازل و دستگیری مسیحیان در اکثر قسمت های شیعه ایران که متأسفانه از ایام کریسمس و سال نوی مسیحی آغاز شده، باید هرچه سریعتر خاتمه پذیرد.
عوامل امنیتی لباس شخصی جمهوری اسلامی از ۲۶ دسامبر منازل بسیاری از مسیحیان را مورد تفتیش قرار دادند و طی عملیاتی در تهران و دیگر شهرها حداقل ۴۰ نفر از آنان را دستگیر کردند. این عملیات که مبلغان مسیحیت و روی آورندگان از اسلام به مسیحیت را هدف قرار داده، علی رغم نگرانی های بین المللی همچنان ادامه دارد. این درحالی است که کشیش بهروز صادق خانجانی دستگیر شده و کشیش یوسف ندرخانی، از اعضای بزرگ ترین جامعه مسیحی در رشت، نیز اولین کسی است که در این رابطه به جرم ارتداد به مرگ محکوم شده است.
به نوشته خبرگزاری ایرنا، مرتضی تمدن، استاندار تهران، گفته است که مبلغان مسیحی فعالیت های خود را در تهران افزایش داده اند و این "تهاجم فرهنگی دشمن" است. استاندار تهران در ادامه گفت: "مبلغان مسیحی، درست به مانند طالبان و انگل در جامعه وارد شده اند و از فعالیت های خود به نام مسیحیت یاد می کنند."
گادفری یوگاراجا، مدیر اجرایی کمیسیون آزادی مذهب، در این باره اظهار داشت: "افزایش استبداد و خودکامگی حکومت جمهوری اسلامی باعث کاهش محبوبیت این حکومت در نزد مردم ایران شده [...] تعقیب قضایی و اذیت و آزار شیعیان در کشورهایی مانند پاکستان که اکثریت شان سنی اند و در ایران اقلیت به شمار می آیند، به واقع عملی ناشایست و قابل سرزنش است و همین عمل ناشایست را سران جمهوری اسلامی با مسیحیان و دیگر اقلیت های مذهبی در ایران انجام می دهند."
"اقدامات متناوب حکومت تهران علیه اقلیت ها برای مردم ایران گران تمام می شود. درحالی که منابع محدود این کشور می تواند برای سرمایه گذاری و مسایل دیگری که برای مردم ایران مفید باشد مصرف شود، به عوض در انجام عملیاتی به کار می رود که درنهایت غیر از تنش و انزوای بیشتر چیزی برجای نمی گذارد."
مسیحیان در ایران تقریباً یک درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. حکومت جمهوری اسلامی همچنین اقلیت های دیگری، ازجمله زرتشتیان، بهاییان و صوفی ها را مورد اذیت و آزار قرار می دهد.
کمیسیون آزادی مذهب ائتلاف جهانی انجیلی ها سران حکومت تهران را به احقاق حقوق بشر و برادری دعوت می کند و از ناظران سیاست خارجی می خواهد که درخصوص اذیت و آزار قضایی اقلیت ها توسط دولتمردان جمهوری اسلامی که روز به روز افزایش می یابد، به عنوان یک مسأله بسیار مهم به بحث بپردازند و برآن تأکید ورزند.
کمیسیون آزادی مذهب درحال نظارت بر برقراری آزادی مذهب در بیش از ۱۰۰ کشور جهان است و اصرار بر مساعدت اقلیت هایی دارد که متحمل تبعیض و سرکوب برخی دولتمردان می شوند. این کمیسیون همچنین مأموریت های تحقیقاتی و دیدارهای بسیاری را با دولت ها و سفرا به هدف حمایت از خواهران و برادران اقلیت انجام می دهد.
منبع: انترکریستیانوس، ۳۰ ژانویه



مرد تنهای سیاست

داریوش همایون درگذشت. خبر مرگ او لابلای اخبار شورش های مصر و اعدام های ایران و بسیاری وقایع دیگر گم شد، همانطور که شخصیت خود او نیز در تمام این سالها در لابلای حوادث مختلف گم شده بود. من هرگز او را ندیدم، اما همیشه دوست داشتم ببینمش و بدانم همو که چون من از هزار چنبره و گزند زمانه گریخته، چگونه می تواند با شهامتی کم نظیر و درایتی بزرگ بی آنکه هوای وطنش را در سینه داشته باشد، آن را حس کند؟
از دیروز به فکر نوشتن مطلبی درباره اش بودم، اول از همه به این فکر کردم که نوشته ام را کجا منتشر کنم. مطمئن بودم و هستم که سایت های سبز هیچ نوشته ای را در دفاع از داریوش همایون منتشر نمی کنند، چرا که حاضر نیستند بدنامی دفاع از او را حتی پس از مرگ بپذیرند. اگر چه او بی مهابا و بدون هیچ تردیدی از جنبش سبز دقیقا با همان تفسیری که در داخل ایران وجود دارد، حمایت می کرد. فکر کردم نوشته را برای دوستان دیگر بفرستم  تردید کردم، حدس می زدم آنها که سابقه چپ دارند از او بدشان می آید، آنها که ممکن است مذهبی باشند، بخاطر مذهبی بودن شان از او بدشان می آید. فکر کردم نوشته را به هر جا بدهم، با مشکل مواجه می شود، سلطنت طلبان او را خائن به سلطنت می دانند، برخی از جمهوریخواهان او را دشمن  جمهوریخواهی و سلطنت طلب  مزدور بی جیره و مواجب جمهوری اسلامی می دانند، و حکومتی ها هم که دشمن بزرگ او بودند و هستند.
چرا درستکارترین سیاستمداران ایرانی بدنام ترین آنها بشمار می روند و خوشنام ترین سیاستمداران ایرانی گاهی  عوامفریب های دودوزه باز هستند؟ اگر می خواهی قهرمان این ملت باشی، باید به آنها دروغ بگویی و آنها را شجاع و نابغه و زیبا و برتر بدانی. اگر می خواهی سیاستمدار موفقی باشی باید مسوولیت کارهایت را نپذیری و همه اشتباهاتت را به گرده تاریخ و مردم و دیگران و بیگانگان بیندازی. اگر می خواهی مقبول عام واقع شوی نباید گذشته ات را نقد کنی، تا در پیله خودخواسته تنهایی گریزناپذیرت منزه و پاک بمانی. شاید به همین دلیل است که اکثر سیاستمردان ما سخن عمومی شان با کردار خصوصی شان یگانه نیست. داریوش همایون از آن معدود باقیمانده های سیاستمدار شریفی بود که در هر زمانی درست ترین کارش را انجام می داد. رفتنش مردم ایران را از یک هوش سرشار، یک قلم توانا، یک فکر عمیق و یک موجود شریف محروم کرد.
سیاست ایران، مثل بسیاری از کشورهای استبدادزده فرمول خاصی برای رفتار درست دارد. این روزها نگران بزرگمرد دیگری هستم که اصلا حال خوشی ندارد و می ترسم که خبر بد رفتن او را هم بشنویم. نامش را نمی برم تا سق نحس ام دامنش را نگیرد. امیدوارم که سالهای زیاد باشد، تا همانطور که تا امروز به مردم ایران و کشور خدمت کرده است، باز هم به کارش ادامه دهد. شاید مقایسه آدمی مثل قوام السلطنه با کسی چون دکتر حسین فاطمی ما را به حقیقتی تلخ در سیاست ایران راهنمایی کند. قوام جز اینکه در همه تنگناهای سیاسی ایران با فکری عمیق و سیاستی دقیق رهبری کشور را در دست می گرفت و باکی از اینکه بدنام شود نداشت، حداقل در یک مقطع مشخص، یعنی زمانی که کردستان و آذربایجان را دارودسته استالین و حامیان داخلی اش، اشغال کردند تا به بهانه استقلال آذربایجان، مشکل مواد غذایی شوروی را حل کنند، بزرگترین خدمت را به ایران کرد. شاید اگر درایت او نبود، حتما آذربایجان و کردستان امروز سرنوشتی مانند لهستان و ازبکستان و جمهوری آذربایجان داشتند که بدون بلای انقلاب اسلامی هنوز هم نیم قرن از حال معمول تاریخ شان عقب اند. رفتار قوام را مقایسه کنیم با فاطمی که وقتی شاه در 25 مرداد از ایران رفت، به جای حفظ دولت ملی و به عنوان مهم ترین وزیر کابینه مرحوم مصدق، مثل بچه ها به خیابان رفت تا مجسمه شاه را پائین بکشد و درهای دربار را قفل کرد تا بگوید که در مخالفت با شاه از همه تندتر است و هرگز در دوران صدارتش عقلانی رفتار نکرد و اگر نگوئیم در سقوط دولت مصدق نقشی مهم داشت، حداقل می توانیم بگوئیم که از کابینه ای که وزیر خارجه اش بود، دفاع نکرد. با این همه قوام را نه حکومت پهلوی دوست داشت، نه عامه مردم دوستش داشتند، نه چپ ها و نه مذهبی ها و ملی ها، شاید فقط برخی از سیاستمداران ایرانی قدر او را دانستند و از او به نیکی یاد کردند، اما حسین فاطمی همواره خوشنام بود، ملی مذهبی ها و مذهبی ها دوستش دارند، مخالفان حکومت فعلی او را می ستایند، چپ ها او را تحسین می کنند، حتی تروریست های موتلفه از اینکه موفق به کشتن او نشدند، ابراز خوشنودی می کنند، خیابانی و میدانی به نام اوست، همسرش هم به ملاقات احمدی نژاد رفت و نشان داد که پوپولیزم دری است که بر همان پاشنه می چرخد که همیشه می چرخید.
یادمان نرود که همیشه در دل حکومت های استبدادی کسانی بودند و هستند که زندگی را برای مردم ممکن می کنند. وزیرانی یا وکیلانی که نه برای موقعیت و قدرت، بلکه برای خدمت به مردم بر صندلی می نشینند. همیشه دولت های مستبد در ایران، مشاورانی داشتند که به دیکتاتور هشدار می داد تا تندی نکند و سخت نگیرد و کام مردم را تلخ تر نکند. آنان مردان بزرگی بودند و هستند که زندگی را برای ما ممکن می کردند. داریوش همایون را نه بخاطر جانبداری اش از جنبش سبز، بلکه بخاطر حضورش در حکومت پهلوی و کار عظیم اش در روزنامه آیندگان که به تربیت نسلی بزرگ از روزنامه نگاران انجامید دوست دارم. او در همان روزهایی که حکومت پهلوی سقوط می کرد، و همه فرصت طلبان خود را نجات می دادند، در کابینه آموزگار حاضر شد. کابینه ای که فضای باز سیاسی را برای کشور ایجاد کرد، و تلاش کرد تا بحرانی که در کشور وجود دارد کنترل کند. در آن روزهای انقلاب زدگی، کمتر مردانی بودند که می فهمیدند که کشور در حال نابودی است و باید ایستاد و جلوی افتادن کشور به منجلاب انقلاب را گرفت. راحت تر بود اگر می رفتی دست آقا را می بوسیدی و گوشه عافیتی می ماندی و سوار بر هواپیما می رفتی لس آنجلس و ایران خودت را همانجا می ساختی. من او را می ستایم، همانطور که احسان نراقی را بخاطر آخرین تلاش هایش برای جلوگیری از سقوط حکومت پهلوی می ستایم. و می دانم که این مردان اگر درد میهن شان را نداشتند یا در پی عوام می افتادند و انقلابی می شدند، یا بموقع می رفتند تا زندگی خوش شان ناخوش نشود.
داریوش همایون وقتی از زندانی که قطعا منجر به اعدامش می شد گریخت، و به فرنگ آمد، مثل صدها هزار ایرانی بود که انقلاب آنها را رانده بود، اما او گوشه ای ننشست و نگذاشت تا فاصله اش با جامعه ایران، بیشتر و بیشتر شود. ماند و سعی کرد خود را زنده و موثر نگه دارد. راهی که او را به مردم ایران رساند بسیار دورتر و طولانی تر از راهی بود که بسیاری از اعضای گروههای سیاسی مخالف حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی طی کردند. اما او دریافته بود که اگر بناست دلش با مردم ایران باشد، باید چشم از تحولات درونی ایران برندارد و دریابد که راهی جز رصد کردن دائمی این ستاره که به سرعت نور از چشم این ور آبی ها دور می شد، نیست. او راه را رفت و همراه مردم ماند. گفته بود "جنبش سبز فرمول اتحاد ایران است." کشف این موضوع برای بسیاری از آنها که در ایران زندگی کردند دشوار نیست، اما برای آنها که هزار فاصله آنان را از جنبش دور می کرد، سخت بود. کاش می شد به جای نوشتن این حرفها تلفن را برمی داشتم و به او زنگ می زدم و می گفتم که همراهی اش با جنبش سبز تا کجا موثر و مفید است، اما همیشه یک صدایی هست که به تو می گوید:  مشترک مورد نظر شما دیگر در دسترس نیست.



با ۱۴۷ رای نمايندگان وزير راه و ترابری برکنار شد، ايسنا

نمايندگان مجلس شورای اسلامی با۱۴۷ رای موافق ۷۸ رای مخالف و ۹ ممتنع از مجموع۲۳۴ رای در جلسه علنی استيضاح امروز سه شنبه بهبهانی وزير راه و ترابری را برکنار کردند.
به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، امروز به استيضاح وزير راه و ترابری رای دادند و بر اين اساس وزير راه و ترابری برکنار شد.
لاريجانی گفت: بنابراين نمايندگان رای اعتمادشان را از وزير راه برداشتند اميدوارم در جاهای ديگر موفق باشند
***
لاريجانی:
نـیـامـدن وزیـر بـه جـلـسـه اسـتـیـضـاح، تـخـلـف اسـت

دکتر علی لاريجانی در جلسه امروز- سه‌شنبه- مجلس شورای اسلامی، اظهار داشت: حضور وزير در جلسه استيضاح الزامی است و نيامدن او تخلف محسوب می‌شود.
به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، رييس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به تذکر محسن نريمان در خصوص لزوم حضور وزير راه در جلسه استيضاح وی، اظهار داشت: حضور وزير در اين جلسه الزامی است.
محسن نريمان مستند به ماده ۲۲۲ آيين‌نامه مجلس شورای اسلامی، گفت: اين ماده حضور وزير يا هيات وزيران در وقت مقرر استيضاح را الزامی می‌داند. اين در حالی است که در جلسه استيضاح امروز هنوز وزير راه حضور نيافته است.
***
استيضاح بهبهانی بدون حضور وی، در مجلس درحال بررسی است
وقوع سوانح پی در پی هوايی و عدم اجرای قانون برنامه چهارم توسعه از جمله محورهای استيضاح وزير راه و ترابری اعلام شده است.
به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، در نامه استيضاح وزير راه و ترابری که به رييس مجلس شورای اسلامی ارايه شده است وقوع سوانح پی در پی هوايی و اعلام نظر غيرکارشناسانه در خصوص نرمال بودن سوانح هوايی در کشور مانند سانحه قزوين و سانحه اروميه، استفاده غيرموجه و غيراقتصادی از ناوگان هوايی مستهلک و غيرقابل اعتماد و در نتيجه وجود ترديد در مردم به توانايی‌های تخصصی کشور در زمينه حمل و نقل و عدم اجرای قانون برنامه چهارم توسعه در خصوص نوسازی ناوگان هوايی از جمله محورهای اين استيضاح اعلام شده است.
هم‌چنين استيضاح‌کنندگان عدم توجه و تبعيت از قوانين بودجه سنواتی سال‌های ۸۷، ۸۸ و ۸۹ در موارد مربوط به اقدامات و مسووليت‌های وزارت راه و دادن قول‌های فراوان غيرعملياتی توسط شخص وزير به طوری که خود وزير طی نامه‌ای به معاون اول رييس‌جمهور اظهار داشته‌اند که بودجه ۱۲ سال آينده در سفرهای استانی پيش‌خور شده است و عدم وجود جديت در اصلاح مسيرها و معابر حادثه‌خيز کشور که موجب گرديده تا يکی از بالاترين آمار کشتار جاده‌ای در دنيا به نام جمهوری اسلامی ايران ثبت گردد از ديگر محورهای استيضاح عنوان کرده‌اند.
بر اساس اين گزارش عزل و نصب‌های پی در پی، مکرر، غيرمسوولانه و عجولانه در وزارت راه به ويژه در سازمان حساس هواپيمايی به طوری که يکی از معاونت‌ها در يکسال و نيم گذشته هر شش ماه يک انتصاب داشته است و هم‌چنين کم‌توجهی به مسيرهای ريلی کشور به طوری که برای مسيری که قول داده‌اند تا سال ۹۱ افتتاح شود يک دهم اعتبار مورد نياز منظور و در نتيجه کمترين حد پيشرفت فيزيکی متصور می‌باشد و نيز کم‌توجهی به ايثارگران شاغل در وزارتخانه از جمله محورهايی است که استيضاح‌کنندگان برای استيضاح وزير راه و ترابری مطرح کرده‌اند.
بندهای ديگر اين استيضاح شامل ناتوانی در حل مشکلات پيمانکاران طرف قرارداد با وزارت راه و ترابری که به ورشکستگی و فروپاشی شرکت‌های مهم عمرانی و راهسازی کشور منجر شده است و عدم جديت در رفع عيوب و نواقص نظرات ديوان محاسبات، سازمان بازرسی و سازمان حسابرسی و عدم توجه کافی به ايستگاه‌های هواشناسی کشور می‌باشد.
بحث استيضاح وزير راه و ترابری در جلسه علنی صبح امروز مجلس شورای اسلامی با صحبت‌های نمايندگان مخالف و موافق آغاز شده است، اما تاکنون بهبهانی وزير راه و ترابری در مجلس حضور نيافته است.



لاريجاني: عدم موضع‌گيري در مورد نامه احمدي‌نژاد به علت نهي رهبري بود

ايلنا
رئيس مجلس علت عدم موضع‌گيري در برابر نامه رئيس‌جمهور به نمايندگان را نهي مقام معظم رهبري در اين مورد عنوان كرد.
به گزارش خبرنگار پارلماني ايلنا، در جلسه علني امروز علي محمد بزرگواري نماينده بويراحمد طي تذكري خطاب به لاريجاني گفت: شما به عنوان رئيس مجلس گزارش شفافي از جلسه مجمع تشخص مصلحت نظام در مورد برنامه پنجم به مجلس نداديد.
وي ادامه داد: گفته مي‌شود در جلسه مجمع رئيس مجمع تشخص مصحلت نظام، نامه مكتوب مقام معظم رهبري را مطرح نكرده‌اند كه در نتيجه رئيس‌جمهور چنين نامه‌اي را به نمايندگان مجلس نوشته است.
اين نماينده مجلس خواستار ارائه فايل صوتي گزارش جلسه تشخيص مصلحت نظام به نمايندگان شد و خطاب به لاريجاني گفت: ما از شما انتظار داشتيم موضع‌گيري شفافي داشته باشيد اما فضا در حال حاضر ملتهب شده است.
علي لاريجاني در پاسخ به اين تذكر از مطرح شدن نظر مقام معظم رهبري توسط آقايان محسن رضايي و علي‌اكبر ولايتي خبر داد و گفت: خود من نيز كه حضوراً نظر مقام معظم رهبري را شنيده بودم در جلسه مجمع آن را مطرح كردم و مطلب مكتوب براي بعد از جلسه بوده است.
رئيس مجلس ادامه داد: مجلس يك نظر خاص در مورد برنامه پنجم داشت كه مورد قبول شوراي نگهبان واقع نشد و اين شورا به آن ايراد گرفت.
وي ادامه داد: در كميسيون اقتصادي مجمع راي سومي مطرح شد كه مورد قبول نيز واقع شد ، البته مجمع قبلا طبق روال آئين‌نامه‌اش اين كار را انجام داده بود.
رئيس قوه مقننه در ارتباط با علت عدم موضع‌گيري شفاف نسبت به نامه رئيس‌جمهور به نمايندگان گفت: چندي پيش كه خدمت مقام معظم رهبري رسيده بودم ايشان نهي كردند كه رؤساي قوا نسبت به يكديگر موضوعي را مطرح كنند كه موجب تشويش خاطر شود كه به نظر من اين موضوع الزام داشت.
وي افزود: اگر من موضع‌گيري نكردم و حرفي نزدم به اين علت بود كه احساس كردم اين كار برخلاف شرع است كه علناً نظر خود را اعلام كنم.



نماينده فرمایشی كارگران در شوراي عالي كار: برخي اعداد اعلام شده درباره دستمزد امكان تحقق ندارد

(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: كار و اشتغال

نماينده‌ كارگران در شوراي عالي كار در پي اعلام نظر برخي كميته‌ها و كميسيون‌هاي كارگري در زمينه دستمزد سال آينده اظهار كرد كه روند افزايش دستمزد بر اساس قانون مشخص است و شورا هنوز به جمع‌بندي نهايي در اين زمينه نرسيده است.
سليم بهرامي در گفت‌وگو با خبرنگار كار و اشتغال خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) تصريح كرد: شوراي عالي كار با ارزيابي دو مقوله‌ نرخ تورم و سبد معيشتي خانوار و نيز بررسي نظر كميته‌هاي تخصصي درباره ميزان دستمزد كارگران در سال 1390 تصميم‌ مي‌گيرد.
وي با اشاره به اعداد و ارقامي كه اين روزها براي حداقل دستمزد سال آينده مطرح مي‌شود، افزود: قطعا نظر كميته‌ها و تحقيقات ميداني آنها در تصميمات شوراي عالي كار مورد مطالعه قرار مي‌گيرد ولي به اعتقاد ما رقم‌هايي كه از سوي اين كميته‌ها اعلام مي‌شود، اغلب امكان تحقق ندارد.
وي ادامه داد: درست است كه ما نماينده‌ كارگري در شوراي عالي كار هستيم ولي آيا براي يك كارفرما با توجه به هزينه‌ بالاي توليدي امكان پرداخت اين مبالغ است؟ در واقع بحث افزايش هزينه توليد مولفه تاثيرگذاري در تعيين دستمزد است و نبايد ناديده گرفته ‌شود.
بهرامي با تاكيد بر اينكه بار افزايش هزينه‌هاي توليد معمولا به دوش كارگران قرار مي‌گيرد، گفت: بايد قبل از افزايش بي‌رويه‌ دستمزد كارگران، زيرساخت‌هاي توليد در كشور گسترش يابند تا با افزايش درآمد كارفرمايان دستمزد كارگران نيز بالا برود و به سطح معقولي برسد.
نماينده‌ كارگران در شوراي عالي كار همچنين موضوع هدفمندي يارانه‌ها را مورد توجه قرار داد و گفت: به اعتقاد ما تاثير موضوع هدفمندشدن يارانه‌ها براي هر دو گروه كارگر و كارفرما يكسان است و نبايد برخي ارجهيت را به قشر خاصي بدهند.
بهرامي در ادامه پيشنهاد كرد كه همانند كاركنان كه دولت به آنها سهام عدالت و كارت‌هاي اعتباري يك ميليون توماني ارائه مي‌كند اين امتياز نيز در اختيار كارگران هم قرار گيرد.
به گفته او كانون هماهنگي شوراهاي اسلامي كار كه بايد پيگير حقوق كارگران باشد مي‌تواند اين پيشنهاد را به دولت ارائه كند.
کارت‌هاي اعتباري خريد كه از ابتداي سال در اختيار كارمندان دولت قرار گرفته است از تسهيلات قرض‌الحسنه بانک‌ها تامين شده كه بازپرداخت آنها بدون سود بوده و پس از خريد ماهانه از حقوق کارکنان و بازنشستگان کسر مي‌شود.



پاداش‌هاي ميليوني مديران برخي ‌كارخانه ها

ايلنا
دبيراجرايي‌خانه كارگرتهران مي‌گويد: متاسفانه در برخي‌كارخانه‌ها مديران وكارفرمايان با تعيين پاداش‌هاي ميليوني براي خود ازذخيره منابع اعتباري و نقديندگي‌خودداري مي‌كنند.
اسماعيل حق‌‌پرستي درگفتگو با خبرنگار ايلنا، گفت: اين وضع درحالي است كه بيشتر كارخانه‌ها بابت پرداخت بدهيهاي معوقه، خريد مواد خام ياعدم وصول مطالبات خود با تشكيل تامين اعتبار يا كمبود نقدينگي مواجه هستند.
وي تصريح كرد: اين مسئله بيشتر دركارخانه‌هاي مشاهده مي‌شود كه بصورت اجرتي و با اجاره دادن خطوط توليدخود فعاليت مي‌كنند.
حق پرستي‌گفت: دراين‌كارخانه‌ها كه نمونه آن كارخانه علاالدين است 50 درصد درآمد كارخانه بابت مطالبات كارگران و مابقي بابت حقوق و پاداش مديريت هزينه مي‌شود.





رحمان سلیمی

اخبار روز: 

یک ماه از آغاز سال ۲۰۱۱ میلادی گذشت، آغازی که در آن مردم سراسر جهان نیکروزی و آیندهای بهتر را برای هم آرزو کردند و با امید به روزهای بهتر و تحقق رویاهای تحقق نیافته به سال نو گام نهادند ولی این امیدها و رویاها در نقاط مختلف جهان کاملا متفاوت بود.
در آن بخش از جهان که هنجارها و ارزشهای اجتماعی تثبیت شدهاند و اصول و قوانینی صریح و مشخص و غیر قابل تفسیر بر آحاد جامعه جاری است و در کلیهی حوزههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روند طبیعی تکامل انسانی را طی می‌کنند، غم نان و غم آزادی و غم زیستن در امنیت اجتماعی مطرح نبوده و یا در درجهی چندم اهمیت قرار دارند، شهروندان با تبادل دوستی و محبت، شادکامی و بهروزی و بهترینها را برای یکدیگر خواستار شدند و رویاهایی چون عشق، زندگی بهتر، فرزندان خوشبخت و .. بر زبانها و دلها جاری بود.
البته ذکر این نکته را ضروری می بینم که قصد من از توصیف و تمجید چنین جهانی مطلقا به معنای ارائهی تصویری بی‌عیب و نقص و عاری از مصائب اجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی نیست بلکه بدین وسیله می‌خواهم تفاوتها را بنمایانم.
و اما در سوی دیگر جهان رویاها و خواستها و آمال کاملا متفاوت بود. در جوامع توسعه نیافتهای چون ایران بنیانهای ارزشی جامعه چنان سستند که می‌توان آنها را جوامعی روان پریش نامید که شهروندان آنها در عدم دسترسی و دستیابی به نیازهای اساسی انسانی از قبیل نان و آزادی و کرامت انسانی و امنیت جانی و مالی و .. روان رنجورند و مناسبتهای شادی و جشنها از آلام و جراحات مردم این دیار نمی‌کاهند و تنها لحظاتی بر فراموشیهای خود می‌افزایند.
در ایران، پدران رویای حیاتی انسانی برای خود و خانوادههایشان در سر می‌پرورانند که همانا عبارتند از نان و آزادی و کرمت انسانی از کف رفته. از اندیشیدن فرزندان دانشجویشان بیم دارند که مباد مورد غضب واقع گردند، رویای مادران ایرانی موفقیت در دیداری چند دقیقهای با پسران و دختران جوان دربندشان از پشت میلههای زندان است. رویای فعالین دربند سیاسی و مدنی، انتقال به بندهای عمومی زندان، رهایی از شکنجهگاههای اطلاعات، عدم ارعاب و تهدید خانوادههایشان و تحمل شکنجههای ددمنشانهی زندانبانان می‌باشد.
یک ماه از آغاز سال ۲۰۰۱ سپری شد ماهی که می توان آن را "ماه اعدام" نامید. طی این یک ماه بیش از ۱۰۰ تن از شهروندان ایرانی به جرایم و اتهامات متفاوت در زندانهای ایران به دار آویخته شدهاند. شماری از این اعدام شدگان فعالین سیاسی و مدنی کرد بودند که به اتهاماتی همچون محارب و مفسد فی‌الارض و عضویت در گروهکهای تروریست اپوزیسیون! به اعدام محکوم شده و حکمشان اجرا گردید، و در اوج جوانی قربانی سیاستهای حاکمیت ارتجاعی و آزادی ستیز جمهوری اسلامی گردیدند. در حالیکه دهها تن دیگر به همین اتهامات واهی تکراری و محکومیت در بیدادگاههای انقلاب منتظر اجرای حکم اعدامشان می‌باشند.
دستگاههای سرکوب رژیم در حالی به این موج گسترده از اعدامها مبادرت ورزیدهاند که از سویی توسط نهادها و سازمانهای حقوق بشری و محافل و مجامع بین‌المللی تحت فشار بوده و از سوی دیگر پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، مشروعیت ایدئولوژیک خود را در مخاطره می‌بینند و رهبران رژیم در تلاشند با اعمال سیاستهای اقتدارگرایانهی سرکوب مخالفین و منتقدان در داخل و در راستای بازآفرینی هویت ایدئولوژیک خود، این پیام را هم به مخالفان در داخل و هم جامعهی بین‌الملل مخابره کنند که همچنان بر سر اصول واپسگریانهی انقلاب ۵۷ و اجرای سیاستهای ناشی از تلقی فاشیستی از اسلام شیعی اثناعشری مصرند و نه فشارهای بین‌المللی و نه اعتراضات داخلی کمترین خللی بر پیشبرد این سیاستها وارد ننمودهاند.
ماه اعدام در کردستان تبلور خشم نظام از توسعهی سیاسی کردستان (البته بیشتر از بعد فردی آن) و فرهنگ جمهوری اسلامی ستیزی مردم کردستان که سابقهای ٣٣ ساله دارد و تا حدودی ناشی از تحرکات و مبارزات اپوزیسیون کردی در داخل و خارج مرزهای کردستان می‌باشد.
پنداشت دیکتاتورها از سیاستهای خشونت محور، تثبیت اقتدار سیاسی و اجتماعی آنان است که قادر است به تداوم حاکمیتشان دوام و قوام بخشد. این در حالیست که تاریخ گواه آنست که دشوارترین راه تداوم حاکمیت و ماندن بر سریر قدرت، توسل به خشونت بوده و تنها زمانی که حاکمان از طرق کم هزینهتر ابقای خود عاجز باشند به چنین سیاستهای پرهزینهای متوسل می‌شوند.
در آستانهی دههی فجر که هر ساله جمهوری اسلامی بعنوان دههی تفوق نور بر تاریکی از آن یاد می کند و سرمایههای هنگفت مالی را در گرامیداشت آن هزینه می‌کند، ارادههامان، اندیشههامان و توانمان را وحدت بخشیم و دههی فجر را به ۱۰ روز کارزار علیه صدور و اجرای حکم اعدام و نجات جان زندانیان اعدامی و بالاخره رسوایی نظام ولایت فقیه بدل نمائیم. ماه اعدام و در پی آن دههی کارزار علیه اعدام، پاسخی است درخور به فضای رعب و وحشت حاکم بر ایران و بویژه کردستان.
تاریخ تحولات بزرگ اجتماعی در جوامع مختلف بیانگر این واقعیت است که گذار از این مرحله، آبستن رنجها و آلامی بس بزرگ است که با بهرهگیری از کلیهی پتانسیلها و تواناییهای انسانی و مادی می‌شود با تحمل و انسجام و ارادهای قوی بر آن فائق آمد.





اخبار روز: 


تغییر برای برابری: روز شنبه ۲۹ ژانویه تظاهراتی از سوی سازمان های مستقل زنان تونسی درپایتخت این کشور تدارک دیده شده بود.
به این مناسبت ۱۵۵ نفر از مدافعان حقوق زنان ایرانی طی نامه ایی به سازمان های زنان برگزارکننده این گردهم آیی و زنان تونس، ضمن تحسین خیزش مردم کشور تونس برای احقاق حقوق خود و پایداری شان برای به دست گرفتن سرنوشت شان، از مبارزات زنان تونس برای حفظ دست آوردهایشان در زمینه ی حقوق زنان و خواست تعمیق این حقوق، حمایت کردند. در این پیام چنین آمده است:

- ما فعالین حقوق زنان ایران همبستگی خود را با مردم تونس و به ویژه با زنان مبارز این کشور که در پروسه ی شورانگیز اما دشوار برپایی جامعه ایی دمکراتیک، تضمین رعایت حقوق بشر و برقراری حکومت قانون در کشورشان مشارکت دارند، ابراز می کنیم. ما امضا کنندگان این نامه به ویژه با علاقه ایی توام با نگرانی، تاثیرات تحولات اخیر بر حقوق زنان تونس را پی می گیریم. ما شاهدیم که مدافعان برابر حقوقی زنان تونس از ضرورت حفظ حقوق فعلی و پیگیری دست آوردهای مبارزاتی خود در زمینه ی حقوق زنان غافل نیستند. فعالین جنبش زنان تونس باید بدانند که دست آوردهای آنها در مسیر مبارزه شان برای دمکراسی و برابری زنان تاثیر تایین کننده ایی بر منطقه خواهد گذاشت و به الگویی برای همه ی ما زنان تبدیل خواهد شد. امروز هر پیروزی و دست آورد زنان تونسی، به منزله ی پیروزی همه ی زنان کشورهای اسلامی خواهد بود.
شور و امید مردم تونس به ما نیز سرایت کرده است. ما نیز چون مردم تونس بذر امید را در دل کاشته ایم که بر سر حقوق زنان معامله ی سیاسی صورت نگیرد و زنان بتوانند در پروسه ی بازسازی و دفاع از دمکراسی تونس دخیل باشند. ما نیز امیدواریم که شهروندان تونسی نه تنها دست آوردهای خود را با احترام به حقوق زنان تضمین کنند بلکه قدم های جدی برای تضمین و تحقق کامل برابری زنان در مقابل قانون و مشارکت مساوی آنها در زندگی اجتماعی و سیاسی بردارند.
ما نیز امیدوار شده ایم که پیروزی مردم تونس الهام بخش مردمان دیگر کشورهای منطقه ی ما در راه اتخاذ قدم های مشخص و مستحکم برای تضمین حکومت مردم بر مردم، حمایت از حقوق زنان و برابری همه شهروندان شود.

این نامه به عربی، فرانسه و انگلیسی ترجمه ودر اختیار رسانه ها، سازمان های زنان و فعالین جنبش زنان تونس قرار گرفت.





اخبار روز: همزمان با گسترش اعتراضات مردمی در مصر و احتمال سقوط حسنی مبارک، شبکه ی خبری بی بی سی به تبلیغ اخوان المسلمین مصر مشغول شده است. این متن در معرفی این گروه مذهبی در سایت بی بی سی قرار داده شده است:

اخوان المسلمین و تحولات سیاسی مصر
هدف اخوان المسلمین مبارزه با فقر و فساد برای گسترش عدالت اجتماعی است

اخوان المسلمین یکی از قدیمی ترین سازمان های اسلامی در دنیای عرب است.
اخوان المسلمین که در سال ۱۹۲٨ توسط حسن البنا در شهر اسماعیلیه پایه گذاری شد، در طول بیش از هشتاد سالی که از تاسیسش می گذرد، منتقد جدی نظام پادشاهی و سپس حکومت ژنرال ها در مصر بوده است.
هدف اخوان المسلمین، به عنوان یک حرکت سیاسی و اجتماعی، مبارزه با فقر و فساد برای گسترش عدالت اجتماعی در سرزمین های اسلامی بوده است.
یکی از طرفداران پر نفوذ اخوان المسلمین در دهه های گذشته سید قطب بود. او که به تدریج در دهه ۱۹۶۰ میلادی طرفدار تفکر جهاد برای برقراری حکومت "اسلامی" شد، مواضع خود را از مواضع معتدل تر اخوان المسلمین جدا کرد.
گسترش فقر عمومی از یک سو و ادامه فساد فراگیر در مصر از سوی دیگر سبب تقویت موقعیت اخوان المسلمین در میان مردم آن کشور شده است. امروزه، اخوان المسلمین در میان اقشار طبقه متوسط و فرهنگی مصر نیز پر نفوذ است و بسیاری از اعضای فعال آن پزشک، حقوقدان و یا مهندس هستند.
این سازمان، که دولت آن را غیر قانونی می داند، از طریق موسسات خیریه متعددی که در اختیار دارد، شبکه ای از مدارس و درمانگاه هایی برای مستمندان فراهم کرده است. بدین ترتیب در حوزه رفاه و تامین اجتماعی، جایی که حکومت در ایفای وظایفش کوتاهی کرده، اخوان المسلمین وظایف حکومتی را برای کمک به مردم تقبل کرده است.
مواضع اخوان المسلمین در باره نفی تروریسم و لزوم تحول صلح آمیز، بارها توسط رهبران آن مورد تاکید قرار گرفته است. اخوان می گوید به آزادی اندیشه، آزادی تشکل سیاسی و برگزاری انتخابات برای تعیین شکل حکومت معتقد است.
برخی از اعضای اخوان المسلمین در طول چند دهه گذشته بازداشت، شکنجه و کشته شده اند، در حالی که حکومت مصر فعالیت های خیریه این سازمان را "تحمل" می کند.
تا زمان انتخابات عمومی سال گذشته، بیش از هشتاد نفر ازاعضای اخوان به عنوان کاندیدای مستقل به مجلس مصر راه یافته بودند. اما پس از انتخاباتی که بسیاری نسبت به میزان تقلب در آن هنوز سوال های بدون پاسخ دارند، اخوان المسلمین از چرخه پارلمانی مصر خارج شد.
اخوان المسلمین که به تغییر صلح آمیز و بدون خشونت اعتقاد دارد، پر نفوذترین سازمان سیاسی مخالف در مصر تلقی می شود. این سازمان گفته است که حاضر به مذاکره با حسنی مبارک یا نمایندگان او برای ادامه حکومت فعلی نیست.
با وجود این، موضع سیاسی اخوان المسلمین برای چگونگی مشارکت در دولت احتمالی آتی مصر هنوز مشخص نیست و محمد بدیع، رهبر کنونی اخوان المسلمین، در این خصوص هنوز اظهار نظر قطعی نکرده است.
اخوان با جنبش حماس در غزه و جنبش حزب الله در لبنان روابطی سیاسی دارد. این روابط سبب نگرانی برخی سیاستمداران در غرب شده است.
با این حال، مواضع اخوان در خصوص نفی تروریسم و لزوم تحول صلح آمیز بارها توسط رهبران آن مورد تاکید قرار گرفته است. اخوان می گوید به آزادی اندیشه، آزادی تشکل سیاسی و برگزاری انتخابات برای تعیین شکل حکومت معتقد است.





اخبار روز: 
















زینت میرهاشمی
روز دوشنبه 11 بهمن، غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه رژیم در پاسخ سوال یک خبرنگار که پرسید آیا کمک معیشتی به خانواده های زندانیان سیاسی جرم است یا نه، جواب کِشداری داد که دست سرکوبگران برای هر کمک و تعاونی باز باشد. او گفت:«وقتی جرم سیاسی تعریف نشده است، متهم سیاسی چه معنایی می تواند داشته باشد؟ اما در مورد کمک به خانواده مجرمان بر حسب این که این کمک چگونه باشد، به صورت موردی می توان نظر داد.» وی اضافه کرد که «کمک به خانواده یک مجرم در پاره ای موارد جرم است و در پاره ای موارد ممکن است جرم نباشد.»
بر اساس همین دستگاه نا معین و مسخره جرم شناسی بسیاری از مردم شریف که به خانواده های زندانیان سیاسی کمک کرده اند دستگیر و در بیدادگاههای رژیم محکوم به زندان شده اند. بر اساس همین معیار نا مشخص در آینده هرگونه کمک ناچیز به خانواده زندانیان سیاسی، مثلاً قرض دادن و یا خرید یک هدیه برای آنان می تواند جرم محسوب شود.
سیستم قضایی جمهوری اسلامی از اساس ضد انسانی و در تناقض با اعلامیه جهانی حقوق بشر است. با این تعریف جدید غلامحسین محسنی اژه ای از جرم که هدف آن ترساندن مردم برای همبستگی با خانواده شهدا و زندانیان سیاسی است، نقض حقوق بشر ابعاد جدیدی پیدا خواهد کرد که نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر نباید در مورد آن سکوت کنند.




اخبار روز: 


اهواز نیوز: سایت روزنامه ایندبندنت لندن بر این نظر است که بیش از یک ملیون نفر فقط در قاهره به تظاهرات پرداخته اند اما تلویزیون عربی الجزیره که در صحنه حضور دارد می گوید بیش از دوملیون نفر در تظاهرات امروز مردم در قاهره شرکت داشتند و این به رغم تعطیل قطارها و اتوبوس های بین شهری بوده است. خبرنگار ما نیز طی تماسی با برخی از شرکت کنندگان در تظاهرات میدان التحریر (آزادی) کسب اطلاع کرد که شمار تظاهر کنندگان قاهره از دو ملیون نفر کمتر نیست زیرا میدان بزرگ التحریر فقط ۶۰۰ هزار نفر ظرفیت دارد و حدود یک ملیون و نیم تن در خیابان ها ومیدان های اطراف نظیر میدان عبدالمنعم ریاض گرد آمده اند. در اسکندریه نیم ملیون و در شهر سوئز بیش از دویست و پنجاه هزار نفر تظاهرات کردند. دیگر شهرهای مصر همچون منصوره، اسماعیلیه، المنیا، طنطا، اسیوط و دیگر شهرها و شهرک ها شاهد تظاهرات گسترده ای بود. شاه بیت تظاهرات امروز مردم مصر، سرنگونی رژیم حسنی مبارک بود.
یکی از تظاهر کنندگان مصری به خبرنگار اهواز نیوز گفت این آخرین هشدار به حسنی مبارک است و روز جمعه، روز سرنگونی حسنی مبارک خواهد بود. ما در آن روز به سوی کاخ ریاست جمهوری خواهیم رفت و با دست خود دیکتاتور را از کرسی ریاست جمهوری خلع خواهیم کرد. البته برخی همین الان تاکید دارند که در تظاهرات امروز سه شنبه این راهپیمایی به سوی کاخ ریاست جمهوری صورت بگیرد. برخی نیز از ضرورت عصیان مدنی صحبت می کنند.
او گفت برخی از طرفداران رژیم نامشروع حسنی مبارک امروز کوشیدند با اسلحه و زور از مشارکت مردم در تظاهرات جلوگیری کنند اما این تلاش بیهوده بود. برخی از اینها از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم هستند.
در تظاهرات امروز قاهره علاوه بر توده های مردم، هنرمندان، قاضیان، وکلا، پزشکان و روزنامه نگاران شرکت داشتند و به ویژه حضور زنان چشمگیر بود. به رغم عناد حسنی مبارک و عدم ترک منصب ریاست جمهوری، با تظاهرات ملیونی امروز مصر همگان نسبت به ایجاد تغییرات بنیادی و دموکراتیک در مصر خوشبین تر شده اند. بسیاری از تحلیلگران عرب بر این باورند که تظاهرات امروز در تاریخ معاصر مصر بی نظیر بوده است.


بی بی سی: در پی فراخوان برای برگزاری تظاهرات میلیونی علیه حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر، به طور فزاینده ای بر شمار تجمع کنندگان در میدان تحریر قاهره افزوده می شود.
محمد منظرپور، خبرنگار اعزامی بی بی سی فارسی به قاهره می گوید که صدها هزار نفر در میدان تحریر و خیابان های اطراف آن در مرکز قاهره تجمع کرده اند.
سازمان دهندگان امیدوارند که این تظاهرات را به بزرگ ترین نمایش قدرت مردم علیه دولت حسنی مبارک تبدیل کنند.
مهرداد فرهمند، خبرنگار دیگر ما در قاهره، می گوید که حضور پلیس در شهر چندان چشمگیر نیست و ناظران انتظار دارند که جمعیت هر لحظه بیشتر شود.
گردهمایی امروز در حالی صورت می گیرد که به دلیل اجرای مقررات منع رفت و آمد حرکت قطارها متوقف شده و پروازهای داخلی لغو شده است.
در همین حال خبرگزاری ها از آغاز تظاهرات در شهرهای اسکندریه، پورت سعید و سوئز خبر داده اند.
این در حالی است که امروز تلویزیون دولتی مصر اعلام کرد که تظاهرات دیگری توسط هواداران حسنی مبارک و در حمایت از او برپا شده است.
همزمان محمد البرادعی از حسنی مبارک خواسته است که حد اکثر تا روز جمعه از قدرت کناره گیری کند.
وی گفته است تا زمانی که آقای مبارک از قدرت کناره نگیرد با دولت مذاکره نخواهد کرد.
اخوان المسلمین هم اعلام کرده است که تا برکناری رئیس جمهوری مصر، هیچ گفت و گویی با دولت انجام نخواهد داد.
ارتش مصر طی بیانیه ای قول داده است که علیه تظاهر کنندگانی که خواستار برکناری رژیم حسنی مبارک هستند به زور متوسل نشود و به "حقوق مشروع مردم" احترام بگذارد.
جان لاین، خبرنگار بی بی سی در پایتخت مصر می گوید که اگر این اعلامیه نمایانگر اراده فرماندهان ارشد نظامی باشد، ضربه ای ویرانگر برای آقای مبارک خواهد بود.
خبرنگار بی بی سی می گوید که آقای مبارک برای بازپس گیری کنترل خیابان ها، نیازمند استفاده، یا حداقل تهدید به استفاده از زور توسط ارتش است.
او می افزود: "اعلامیه ارتش پس از درخواست مخالفان برای تظاهرات یک میلیونی در روز سه شنبه در مرکز قاهره صادر شد. اکنون به پایان رسیدن حکومت ۳۰ ساله آقای مبارک بیش از پیش محتمل به نظر می رسد."
همزمان عمر سلیمان معاون رئیس جمهور مصر گفت که آقای مبارک از او خواسته است تا برای اصلاح قانون اساسی گفتگو هایی را با احزاب سیاسی آغاز کند.
او می گوید که در بعضی از حوزه ها که شواهد نقض مقررات در انتخابات پارلمانی سال گذشته در آنها وجود داشته، انتخابات تازه برگزار خواهد شد.
آقای سلیمان می گوید که رئیس جمهور در چند روز آینده سیاست های تازه دولت را اعلام خواهد کرد. "اینها شامل سیاست های روشن و قطعی برای اجرای تعهداتش در یک چارچوب تسریع شده به شکلی است که اعتماد را به اقتصاد مصر بازگرداند.... و فورا به اولویت ها یعنی رسیدگی به بیکاری، مبارزه با فقر و فساد و دستیابی به توازنی لازم میان درآمدها و قیمت ها بپردازد."
روز گذشته (دوشنبه ۳۱ ژانویه) حسنی مبارک، با هدف تغییر در دولت وزرای جدیدی را برای پست های وزارت کشور و اقتصاد معرفی کرد.
سمیر رادوان، وزیر جدید اقتصاد در گفتگویی با بی بی سی گفت که حال او از معاون رئیس جمهور و نخست وزیر دستوراتش را می گیرد.
به گفته جرمی بوئن خبرنگار بی بی سی در خاورمیانه، ایجاد تغییر در مصر هر روز در بین مردم این کشور قویتر می شود.
براساس گزارش ها دست کم ۱۰۰ نفر از زمان شروع اعتراضات در مصر در سراسر کشور کشته شدند.
دسترسی به اینترنت در مصر از زمان شروع درگیری ها، قطع شده است.
سایت اینترنتی گوگل اواخر روز گذشته ( دوشنبه ۳۱ ژانویه) خبر از ارائه خدمات وِیژه ای به مردم مصر را داد. به این ترتیب مردم می توانند با گرفتن شماره تلفنی پیام هایشان را آن جا بگذارنند.

واکنشها به تظاهرات امروز در مصر
به گفته خبرنگاران، بسیاری از رهبران کشورهای خاورمیانه با نگرانی رویدادهای مصر را دنبال می کنند.
در اردن، جنبش اسلام گرای مخالفان گفته است که آنها به دنبال تکرار وقایع مصر نیستند، اما در عین حال خواستار انجام اصلاحات سیاسی در کشور شده اند.
بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه هم وقایع مصر را به نوعی "بیماری" تشبیه کرده که رهبران جهان باید به آن رسیدگی کنند.
اما آقای اسد در عین حال گفت رهبری سوریه عقاید مردم را در نظر می گیرد.
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه هم گفته است که حسنی مبارک باید به درخواست های مردم این کشور گوش دهد.
به گفته آقای اردوغان راه حل این بحران در برگزاری انتخابات است.
بر اساس گزارش ها، فرانک وایزنر هم که به تازگی به عنوان نماینده ویژه امریکا در مصر برگزیده شده برای انتقال پیام آمریکا به مقامات مصری مبنی بر انجام تغییرات واقعی به قاهره سفر کرده است.
به گفته خبرنگار بی بی سی در واشنگتن، دیدگاه حاکم این است که آقای مبارک باید برود و ارتش این کشور تا زمان برگزاری انتخابات، قدرت را در اختیار بگیرد.


تجربه جمهوری اسلامی برای جنبش عرب:«الگو» يا «ضد الگو»؟

 فروريزی ديکتاتوری زين‌العابدين بن علی در تونس، به لرزه افتادن نظام فرتوت سياسی در مصر و گسترش موج اعتراض های مردمی به الجزاير، اردن و يمن، از آغاز فصلی تازه در دنيای عرب و بخش وسيعی از دنيای اسلام خبر ميدهد.
آنها که خوشبين ترند، از فرارسيدن «بهار خاورميانه» سخن ميگويند. بدبين ها اما با ياد آوری تاريخ معاصر خاور ميانه از آن بيم دارند که بر ويرانه ديکتاتوری های از نفس افتاده منطقه، نظام های خود کامه ای، اين بار به نام خدا، بر اريکه قدرت بنشينند.

«خطر ريشو ها»
ديکتاتور های منطقه سال های سال با برجسته کردن «خطر ريشو ها» خود را تنها مانع ممکن بر سر راه تصاحب قدرت از سوی اسلامگرايان افراطی جا زدند. پيام بن علی ها و مبارک ها به طبقه متوسط کشور های خود و نيز متحدان غربی شان آن بود که زايش دمکراسی تنها به سود افراطيون مذهبی تمام ميشود و اگر نظام های موجود سرنگون شوند، ديگر نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاک نشان.
تجربه انقلاب ۱۳۵۷ در ايران به دستاويزی بسيار موثر در خدمت نظام های حاکم در دنيای عرب بدل شد. از درون جنبشی که سی و دو سال پيش با پشتيبانی طيف های گوناگون جامعه ايران و بخش بزرگی از روشنفکران غرب قرار بود پايگاه بزرگ مردمسالاری را در خاور ميانه به وجود آورد، يک نظام خود کامه مذهبی بيرون آمد که کشور را سال ها به عقب بازگرداند و آنرا به يکی از کانون های اصلی تنش در منطقه و جهان بدل کرد. آيا اين تجربه تلخ در ديگر کشور های خاور ميانه تکرار نخواهد شد؟
موج بسيار نيرومند طغيان مردمی که طی يک ماه و نيم گذشته دنيای عرب را در بر گرفته، نشان ميدهد که ديکتاتور های منطقه ديگر به دشواری می توانند با استفاده از حربه «ترس از ريشو ها» به زندگی خود ادامه دهند. ترديدی نيست که گرايش های متکی بر بنيادگرايی مذهبی (آنها که نظام سياسی و حقوقی مورد نظرشان بر پايه شريعت استوار است) در همه کشور های خاورميانه حضور دارند. با اين حال هيج نشانی در دست نيست که اين گرايش ها در رويداد های چند هفته گذشته دنيای عرب نقش چشمگيری ايفا کرده باشند.
اين که تبليغات رسمی در نظام تهران از اوجگيری جنبش های اسلامی در منطقه سخن ميگويد و فرو ريزی يا به لرزه افتادن ديکتاتوری های عرب را زمينه ساز سر کار آمدن نظام هايی مشابه جمهوری اسلامی ميداند، شگفت انگيز نيست. تبليغات دستگاه های حکومتی خود کامه راه و روش شناخته شده خود را دارند و در مورد اخير، افکار عمومی داخلی و به ويژه طيف نيرو های هوادار خود را هدف گرفته اند.
برای رويارويی با اين تبليغات، طرح تنها يک پرسش کافی است : چه چيزی، در جمهوری اسلامی ايران، برای توده های به ستوه آمده از ديکتاتوری های خاور ميانه جذابيت دارد؟
در عرصه آزادی‌های سياسی، تنها به تکرار آنچه روشن‌تر از آفتاب است، اکتفا ميکنيم. برای بخش بزرگی از فعالان جامعه مدنی در دنيای عرب و به ويژه جوانان، آنچه در صحنه سياست جمهوری اسلامی ايران ميگذرد يادآور واقعيت های دردناکی است که از دوران بعد از جنگ جهانی دوم تا امروز بر زندگی سياسی اکثريت قاطع کشور های خاور ميانه و شمال آفريقا چنگ انداخته است، از رهبری مادام العمر گرفته تا انتخابات فرمايشی، رسانه های گوش به فرمان و دستگاه های مامور سرکوب.
بنا براين دليلی ندارد که شهروندان در کشورهای عرب نظام های مستقر را واژگون کنند تا نظامی مشابه جمهوری اسلامی را به جای آنها بنشانند.
اگر وضعيت سياسی جمهوری اسلامی شهروندان و به ويژه جوانان عرب را جلب نميکند، آيا اينان مجذوب دستاورد های اقتصادی و اجتماعی ايران شده اند؟

پنج ملاک اقتصادی و اجتماعی
برای پاسخگويی به اين پرسش، فرض کنيم گروهی از جوانان، در يکی از پنج کشور دنيای عرب که اين روز ها صحنه اعتراض های مردمی بوده اند (تونس، مصر، الجزاير، يمن و اردن)، از سر کنجکاوی تصميم بگيرند اوضاع اقتصادی و اجتماعی ايران را بررسی کنند تا شايد از تجربه سی دو ساله جمهوری اسلامی برای آينده کشور خود توشه ای برگيرند.
همچنين فرض کنيم که جوانان عرب مورد نظر ما، برای اين بررسی، پنج ملاک اقتصادی و اجتماعی (بيکاری، تورم، فضای کسب و کار، نابرابری و فساد) را مبنای قضاوت خود قرار دهند تا بدانند آيا با پذيرش نظامی مشابه جمهوری اسلامی، آينده اقتصادی و اجتماعی کشورشان بهتر خواهد شد يا بد تر.
از بررسی تطبيقی جوانان عرب کم و بيش اين نتايج به دست خواهد آمد :

يک) نرخ بيکاری نرخ بيکاری در ايران منطبق بر داده های مرکز آمار ايران است. در مورد نرخ بيکاری در پنج کشور عربی، بر آمار های سازمان های بين المللی تکيه کرده ايم :
ايران : ۱۴.۶ در صد (بهار ۱۳۸۹)
تونس : ۱۳.۲ در صد
اردن : ۱۳ در صد
الجزاير : ۱۰ در صد
مصر : ۹.۲ در صد
بيکاری، در همه کشور های خاور ميانه، پيآمد گريز ناپذير نبود فضای مساعد برای کسب و کار است.
طی نخستين دهه های پس از جنگ جهانی دوم، دولت و بخش دولتی می توانستند تا اندازه ای به نياز های بازار کار در اين کشور ها پاسخ دهند. امروز وضع دگرگون شده و ايجاد فرصت های شغلی عمدتا در گرو يک بخش خصوصی نيرومند است که زايش و بالندگی آن، در فضای خاور ميانه، برخلاف آسيا و آمريکای لاتين، با موانع جدی روبرو است که مهم ترين آنها ديوانسالاری های مافيايی نفتی (ايران و الجزاير) يا غير نفتی است (اردن، مصر و تونس).
ايران در مقايسه با اين کشور ها بالا ترين نرخ بيکاری را دارد، زيرا نرخ رشد توليد ناخالص داخلی اش طی سه سال گذشته به گونه ای چشمگير از همه اين کشور های پايين تر بوده است.

در صد بيکاری جوانان ۲۴ تا ۲۵ سال نيز در ايران به مرز سی در صد ميرسد که از مصر (هفده در صد) و الجزاير (بيست و دو در صد) بيشتر، اما از تونس (۳۲ در صد) کمتر است. به نرخ بيکاری جوانان در اردن دست نيافتيم.

دو) فضای کسب و کار
منظور از فضای کسب و کار عواملی است که کنترل آنها در اختيار مديران واحد های توليدی نيست، ولی به شدت بر فعاليت اين واحد ها تاثير منفی يا مثبت ميگذارد. مثلا قطع و وصل شدن برق، کندی و ناکار آمدی وزارتخانه ها، معيوب بودن دستگاه قضايی و يا بالا بودن سطح فساد از حيطه اختيار مديران واحد های توليدی خارج است، ولی به گونه ای چشمگير بر سطح توليد و وضعيت کسب و کار واحد های تابع مديريت آنها تاثير ميگذارد.
بانک جهانی هر سال کشور های گوناگون را بر حسب درجه مساعد بودن فضای کسب و کار آنها طبقه بندی ميکند. در گزارش سال ۲۰۱۱ اين سازمان، بهترين کشور ها از لحاظ عرضه کردن فضای مساعد به واحدهای توليدی‌شان، عبارتند از سنگاپور، هنگ کنگ، زلاند نو، انگلستان و آمريکا که به ترتيب در رديف های اول تا پنجم قرار ميگيرند. جايگاه صد و هشتاد و سوم، که بدترين است، به کشور آفريقايی چاد تعلق دارد.
و اما در بين شش کشور مورد بررسی ما، تونس در رديف پنجاه و پنجم جای دارد و بعد از آن به ترتيب مصر (نود و چهارم)، يمن (صد و پنجم)، اردن (صد و يازدهم)، ايران (صد و بيست و نهم) و الجزاير (صد و سی و ششم) قرار دارند.
می بينيم که فضای کسب و کار در ايران نيز چنگی به دل نميزند و تنها الجزاير، در ميان شش کشور مورد نظر، در موقعيت بد تری است.

سوم) نرخ تورم
صندوق بين المللی پول نرخ تورم اين شش کشور را در سال ۲۰۱۰ چنين ارزيابی ميکند :
مصر : ۱۰.۹ در صد
يمن : ۹.۸ در صد
ايران : ۸ در صد
الجزاير : ۵.۹ در صد
اردن : ۵.۵ در صد
تونس : ۴.۵ در صد
بر اين اساس از لحاظ شاخص قيمت ها در ۲۰۱۰، ايران بعد از مصر و يمن بالا ترين نرخ تورم را دارد. در سال ۲۰۱۱ صندوق بين المللی پول نرخ تورم ايران را با ده در صد بالاترين نرخ تورم در ميان شش کشور مورد نظر پيش بينی ميکند. ياد آوری ميکنيم که صندوق بين المللی پول در ارزيابی سال ۲۰۱۱ خود پيآمد های قانون معروف به هدفمند کردن يارانه ها را برای ايران در نظر نمی گيرد.

چهار) نابرابری اجتماعی
مهم ترين شاخص بين المللی که در ارزيابی نابرابری های اجتماعی مورد استفاده قرار ميگيرد، ضريب معروف «جينی» است که بين صفر و يک نوسان ميکند. اين ضريب هر چه به صفر نزديک تر باشد نشانه ی توزيع برابر تر در آمد ها است و هر چه به يک نزديک تر شود، از توزيع نابرابر تر در آمد حکايت ميکند.
يرنامه توسعه ملل متحد، در آخرين گزارش خود، ضريب جينی را برای شش کشور مورد نظر ما چنين ارزيابی ميکند :
مصر : ۰.۳۲۱
الجزاير : ۰.۳۵۳
يمن : ۰.۳۷۷
اردن : ۰.۳۷۷
ايران : ۰.۳۸۳
تونس : ۰.۴۰۸
به بيان ديگر از ميان اين شش کشور، تنها در تونس درجه نابرابری اجتماعی از ايران بيشتر است.

پنج) فساد
در ميان نهاد های بررسی کننده فساد در جهان، سازمان غير دولتی «شفافيت بين المللی» از اهميت فراوان برخوردار است و ارزيابی هايش، به دليل اعتبار آنها، مورد توجه قرار ميگيرند.
«شفافيت بين المللی» هر سال کشور ها را از لحاظ درجه فساد طبقه بندی ميکند. در گزارش سال ۲۰۱۰ اين سازمان، دانمارک و زلاند نو و سنگاپور به عنوان پاک ترين کشورها در رديف های اول تا سوم و سومالی به عنوان فاسد ترين کشور در رديف صد وهفتاد و هشتم جای دارد.
در همان گزارش سال ۲۰۱۰ «شفافيت بين المللی»، شش کشور مورد نظر ما از نظر درجه فساد در مراتب زير قرار گرفته اند :
اردن : ۵۰
تونس : ۵۹
مصر : ۹۸
الجزاير : ۱۰۵
ايران : ۱۴۶
يمن : ۱۴۶
اين به آن معنا است که در ميان اين شش کشور، اردن پاک‌ترين و ايران و يمن فاسد ترين اند.
می بينيم که در رابطه با همه اين شاخص ها، جمهوری اسلامی بيش از آنکه برای جوامع عرب «الگو» باشد، يک «ضد الگو» است.



کناره گیری حسنی مبارک از انتخابات ریاست جمهوری آینده مصر

در روزی که بيش از يک ميليون نفر در شهرهای مختلف مصر دست به تظاهرات زدند و خواستار برکناری حسنی مبارک، رييس جمهور اين کشور شدند، وی در يک برنامه تلويزيونی از شرکت نکردن خود در انتخابات رياست جمهوری آينده مصر خبر داد.
حسنی مبارک در سخنانی که از طریق شبکه تلویزیونی دولتی مصر پخش می‌شد، اعلام کرد، تمایلی به شرکت در انتخابات آینده ریاست جمهوری مصر ندارد.
وی همچنین افزود: «طی ماههای باقی مانده از دوران ریاست جمهوری‌ام  وظیفه من نظارت برای گذار مسالمت امیز از این مرحله است.
حسنی مبارک تاکید کرد که قانون اساسی در خصوص دوران ریاست جمهوری باید تغییر کند و محدودیتی برای انتخابات مجدد ایجاد کند.
 حسنی مبارک، ۸۲ ساله، تاکید کرد به عنوان یک سرباز  مصر حاضر است برای خدمت به کشورش جان خود را بدهد.
گزارش ها حاکی است اعلام کناره گيری حسنی مبارک تا زمان انتخابات رياست جمهوری مورد قبول کسانی که هم اکنون در خيابان قرار نخواهد گرفت و معترضان خواهان کناره گيری فوری او و حزب حاکم هستند.
درهمين حال، گزارش ها حاکی است که  فرانک وایزر، نماينده ويژه باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا،  روز دوشنبه با حسنی مبارک ديدار کرده و در خصوص بحران مصر با وی گفت وگو کرده است.
یک منبع مطلع  به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که  فرانک وایزر، سفیر سابق آمریکا در مصر،  به حسنی مبارک گفته است که از نظر آمریکا عمر دولت وی به پایان رسیده است.
در هشتمين روزتظاهرات ميليونی ضد دولتی در مصر، علاوه بر ميدان «تحرير» در قاهره ، شهر های اسکندريه، سوئز، دلتای نيل نيز شاهد تظاهرات گسترده مردم عليه دولت حسنی مبارک بود.
به گزارش خبرگزاری رويترز، ارتش مصر در روز سه شنبه نظاره گر بزرگترين تظاهرات سراسری ضد دولتی در اين کشور بود و پس از آن که ارتش مصر خواسته های مردم را «مشروع» دانست و اعلام کرد که به سوی تظاهرات مسالمت آميز مردم شليک نخواهد کرد، عملا عمر دولت حسنی مبارک به شماره افتاده است.
ارتش مصر روز دوشنبه در بيانيه ای خطاب به مردم اين کشور اعلام کرد: «نيروهای مسلح شما بر مشروعيت مطالبات مردم اذعان دارد و به موجب مسئوليتش آن را تضمين می‌کند.»
در ادامه اين بيانيه آمده است: «نيروهای مسلح در مقابل ملت بزرگمان متوسل به زور نمی‌شوند.»
کارشناسان سياسی می گويند سقوط دولت حسنی مبارک باعث تغيير جغرافيای سياسی منطقه خواهد شد که دامنه اين تغيير از اسرائيل تا عربستان در بر خواهد گرفت.
درهمين حال، جان کری، سناتور دمکرات، نيز روز سه شنبه گفته است که درصورتی که آرامش به مصر بازی می گردد که حسنی مبارک از قدرت کناره گيری کند.
جان کری همچنين گفته است باید به دوران پس از حسنی مبارک نگاه کرد.
اين در حالی است که احمد شفيق، نخست وزير دولت حسنی مبارک از واکنش کند دولت د رمقابل خواسته ها و مطالبات جوانان مصر عذرخواهی کرده است.



موسوی و کروبی: خواستار توقف اعدام های بی رویه هستیم

مهدی کروبی، میرحسین موسوی و آیت الله بیات زنجانی. عکس از وب سایت تغییر
ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، دو تن از رهبران مخالفان دولت در ايران، در ديداری با انتقاد از موج اعدام های اخير در ايران می گويند که اين اعدام ها را ناشی «از بی تدبيری حاکمان و ايجاد رعب و وحشت در جامعه» دانسته اند و خواستار توقف اعدام های «بی رويه و بی حساب و کتاب» شده اند. آنها همچنين با اشاره به تحولات مصر تاکيد کرده اند: «هيچ قدرتی نمی تواند بر خواست و اراده مردم مسلط شود.»
به گزارش سايت «تغيير» ميرحسين موسوی صبح روز دوشنبه در منزل مهدی کروبی با او و آیت الله بیات زنجانی ديدار کرده و در خصوص مسائل مختلف از جمله «تحولات کشورهای عربی و رخدادهای اخير در ايران» بحث و تبادل نظر کردند.
طبق اين گزارش مهدی کروبی و ميرحسين موسوی با اعتراض به موج اعدام ها طی ماه های اخير و «تعجيل در اجرای احکام اعدام، بدون طی کامل مراحل دادرسی و قانونی در کشور» اين رويکرد را ناشی از «بی تدبيری حاکمان و ايجاد رعب و وحشت در جامعه قلمداد کردند.»
ميرحسين موسوی و مهدی کروبی گفته اند:« فارغ از چند و چون اتهامات افراد و درستی يا نادرستی اين اتهامات، حق قانونی و شرعی هر انسانی است که با طی کامل مراحل دادرسی و قانونی بتواند از حقوق خود بهره مند شود.»
کروبی و موسوی اضافه کرده اند:«اعدام قريب به ۳۰۰ تن طی يک سال گذشته، آيا جز ايجاد رعب و وحشت در جامعه دستاوردی برای اذهان عمومی کشور دارد و نتيجه ای جز انزوای بيشتر ايران در مجامع بين المللی را به همراه نخواهد داشت؟ آيا اعدام بدون طی شدن مراحل دادرسی و بدون اطلاع خانواده متهم اقدامی انسانی و اسلامی است؟ خودداری از تحويل جسد به خانواده و بستگان ديگر چه صيغه ای است که به تازگی آنرا باب کرده اند.»
اين دو رهبر مخالفان دولت تصريح کرده اند:« ما به عنوان شهروندان اين کشور و عضوی از اعضای ملت آزاده ايران، خواستار توقف اين شيوه هستيم و اميدواريم دستگاه قضايی کشور بتواند به طور مستقل و با رعايت حفظ اصل بی طرفی و برخوردار کردن متهمان از حقوق قانونی و شرعی خود و با عنايت به رافت و رحمت اسلامی تدبيری اتخاذ کند تا ديگر شاهد چنين روند ناصوابی در کشور نباشيم.»
موج اعدام‌ها در ايران طی ماه های اخير باعث واکنش گروه های طرفدار حقوق بشر و نهاد های بين المللی شده است. کاترين اشتون مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا هفته گذشته گفته بود: اجرای حکم اعدام در جمهوری اسلامی به مرز «هشدار» رسيده است.
سازمان ديده بان حقوق بشر نيز اعلام کرده است: «طبق گزارش‏های رسمی در ايران، مقامات از اول ژانويه سال جاری تا بيست و چهارم اين ماه حداقل ٧۳ زندانی، يعنی به صورت ميانگين نزديک به سه زندانی را هر يک روز به دار آويخته اند.»
سارا لی ويتسون، مدير بخش خاور ميانه در سازمان حقوق بشر با اشاره به اين که «مقامات مسئول در ايران هيچ احترامی برای جان انسان‌ها قائل نيستند»، گفته است: «بر طبق روند جاری مقامات ايران به سادگی بيش از ۱۰۰۰ زندانی را قبل از اتمام سال ۲۰۱۱ به قتل خواهند رساند.»

تحولات مصر و تونس

ميرحسين موسوی و مهدی کروبی در بخش ديگری از ديدار خود با اشاره به تحولا سياسی در کشور مصر گفته اند:« هر چند در مصر شاهديم حسنی مبارک به جای تمکين بر خواست و اراده ملت خود سالهاست تلاش می کند تا با برگزاری انتخابات های مهندسی شده و تشکيل مجالس فرمايشی و استفاده از نيروهای اراذل و اوباش مردم را سرکوب کند اما ره به جايی نخواهد برد چنانچه امروز نيز نتوانسته است با سرکوب و ارعاب بر اوضاع مسلط گردد.»
ميرحسين موسوی و مهدی کروبی از رويکرد ارتش مصر در بحران سياسی اين کشور و مشروع دانستن خواسته های مردم استقبال کرده و گفته اند:« ارتش به درستی صدای انقلاب مردم را برخلاف حاکميت مستبد و ديکتاتور مصر، شنيده است.»
میرحسین موسوی، نخست وزير دوران جنگ ايران عراق و مهدی کروبی، ریيس مجالس سوم و ششم شورای اسلامی همچنین گفته اند:«امروز در مصر با وجود تنش ها و درگيری ها اجازه راهپيمايی به معترضين داده می شود تا مشخص شود کفه اقبال اجتماعی کدامين جريان سنگين تر است لذا ما معتقديم اگر در ايران نيز به معترضين پس از انتخابات اجازه راهپيمايی داده شود مشخص خواهد شد کدام جريان از پايگاه اجتماعی و مردمی برخوردار است.»
اعتراضات به نتيجه انتخابات رياست جمهوری در ايران با سرکوب شديد مواجه شد. به رغم راهپيمايی گسترده در روز ۲۵ خردادماه در تهران در اعتراض به انتخابات، مسئولان جمهوری اسلامی اجازه برگزاری تظاهرات مسالمت آميز به معترضان ندادند.
به گفته مخالفان دولت در ايران در حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری ده ها نفر جان خود را ازدست دادند. مقامات قضايی و امنيتی ايران نيز به بازداشت هزاران نفر را در اين اعتراضات اذعان کرده بودند و شمار زیادی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران همچنان در بازداشت به سر می برند.


تحریم‌های تازه آمریکا علیه شرکت‌ها و افراد مرتبط با برنامه موشکی ایران

وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد،‌ پنج شرکت و شش نفر را در ایران و ترکیه به علت ارتباط با برنامه موشکی بالستیک جمهوری اسلامی در لیست تحریم‌ها خود قرار داده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز،‌ وزارت خزانه‌داری آمریکا روز سه‌شنبه اعلام کرد، پنج شرکت تجاری و شش نفر را در ایران وترکیه را که در تهیه مواد و تجهیزات مورد نیاز در برنامه موشکی بالستیک ایران مشارکت داشتند، در لیست سیاه تحریم‌ها خود قرار داده است.

بر اساس اعلام وزارت خزانه‌داری آمریکا،‌ این شرکت‌ها و افراد مبادلاتی به ارزش بیش از هفت میلیون دلار با سازمان صنایع فضایی جمهوری اسلامی انجام داده‌اند، که نظارت بر تمام پروژه‌های موشکی در ایران را بر عهده دارد.
سه شهروند ایرانی به نام‌های محمدجواد جعفری، میلاد جعفری و مانی جعفری هدایت این شبکه تامین تجهیزات و مواد مورد نیاز برنامه موشکی ایران را بر عهده داشتند و علاوه بر این وزارت خزانه‌داری آمریکا نام دو شهروند ترکیه را نیز در لیست سیاه خود قرار داده است.
همچنین سه شرکت مستقر در استانبول نیز به دلیل ارایه مواد و خدمات به سازمان صنایع فضایی ایران از سوی ایالات متحده آمریکا تحریم شده‌اند.
قرار گرفتن نام شهروندان و شرکت‌های خارجی در فهرست سیاه تحریم‌های آمریکا بدین معنا است که این افراد و شرکت‌ها دیگر اجازه فعالیت در آمریکا را نخواهند داشت و شرکت‌های آمریکایی نیز نمی‌توانند با آنها تماس برقرار کنند.
تحریم‌های تازه آمریکا علیه شرکت‌ها و افراد مرتبط با برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران، بر اساس دستورالعملی صورت گرفته است که در سال ۲۰۰۵ از سوی کاخ سفید صادر شده است و هدف از آن جلوگیری از دسترسی دست‌اندرکاران برنامه ساخت جنگ‌افزارهای کشتار جمعی به خدمات مالی بین‌المللی است.
ایالات متحده آمریکا در اواخر دی ماه سال جاری نیز ۲۴ شرکت «صوری» مرتبط با شرکت کشتی‌رانی جمهوری اسلامی را در لیست تحریم‌های خود قرار داده بود.
یک ماه پیش از آن نیز ‌وزارت خزانه‌داری آمریکا،‌۱۰ شرکت دیگر رابه داشتن ارتباط با بانک ملت و نیز شرکت کشتی‌رانی جمهوری اسلامی متهم کرده و آنها را در لیست سیاه خود قرار داده بود.
وزارت خزانه‌داری آمریکا پیشتر اعلام کرده بود، ایران فعالیت‌های خود را در پشت «شبکه‌ای پیچیده از شرکت‌های کشتی‌رانی» پنهان کرده است.
ایالات متحده آمریکا شرکت کشتی‌‌رانی جمهوری اسلامی را به ارتباط با برنامه موشکی و هسته‌ای ایران متهم کرده و از سال ۲۰۰۸ این شرکت را تحریم کرده است.
به دنبال تصویب آخرین قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران که در خرداد ماه سال جاری صورت گرفت، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا نیز تحریم‌های یک‌جانبه‌ دیگری علیه ایران اعمال کرده‌اند که به مراتب فراگیرتر از تحریم‌های شورای امنیت است.
ایالات متحده آمریکا و سایر متحدان این کشور بر این باور هستند که جمهوری اسلامی ایران در پوشش برنامه هسته‌ای خود به دنبال دستیابی به توان لازم برای ساخت جنگ‌افزارهای هسته‌ای است.
هر چند تهران همواره چنین اتهام‌هایی را رد کرده است، اما در تازه‌ترین گزارش مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز تصریح شده است که مقام‌های ایرانی همچنان از ارایه توضیحات بیشتر درباره سوال‌های باقی مانده به ویژه در باره ماهیت احتمالی نظامی برنامه هسته‌ای خود سرباز می‌زنند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد تاکنون با تصویب چهار قطعنامه، تحریم‌هایی علیه ایران وضع کرده و از این کشور خواسته است، به فعالیت‌های حساس هسته‌ای خود که قابلیت استفاده در تولید جنگ‌افزارهای هسته‌ای را نیز دارد، پایان بخشد.



انتقاد اسراییل از موضع آمریکا در قبال تحولات مصر

شیمون پرز، رییس جمهوری اسرائیل
مقامات اسرائيل، رسانه ها و افکار عمومی اين کشور که رخدادهای مصر را عمدتا يادآور انقلاب اسلامی ايران در ۳۲ سال پيش در چنين روزهايی می دانند، با اين احساس که منطقه و جهان در آستانه يک دگرگونی بسيار عميق قرار گرفته است، «تلخکامی» از «اظهارات شتاب زده» سران آمريکا در قبال مصر را نيز ديگر پنهان نمی کنند.
دولتمردان و تحليلگران بسياری در اسرائيل می گويند که ابراز برائت سريع سران آمريکا در قبال متحد ديرينه آنها در مصر، نشان می دهد که آمريکا ممکن است در سر بزنگاههای تاريخی، همپيمانی خود با اسرائيل را نيز رها کند.
بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل شامگاه دوشنبه صريحا گفته بود که از افتادن مصر به کام اسلامگرايان افراطی و تکرار وضعيتی در مصر مشابه آن چه که در قبال ايران رخ داد، نگران است.
شيمون پرز، رييس جمهوری اسرائيل نيز دوشنبه با قدردانی از پايبندی مصر در دوران سه دهه حکومت حسنی مبارک به پيمان صلح مصر واسرائيل، گفت که اين پيمان در همه توفان های منطقه ای پايدار مانده بود.
شائول موفاز، رييس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی کنست (پارلمان اسرائیل) نيز، دوشنبه در سخنانی به «خالی کردن پشت حسنی مبارک از سوی آمريکا» اشاره کرد و آن را برای اسرائيل «کاملا عبرت انگيز» دانست.
آقای موفاز در نشست اين کميسيون گفت که عملکرد آمريکا در قبال مصر بيشترين پندآموزی را برای اسرائيل دارد و «ما بايد در اين باره بطور جدی تعمق کنيم.»
درهمين حال، آقای موفاز در نشست اين کميسيون افزود که «نبايد اظهاراتی کرد که به موضع گيری اسرائيل در امور داخلی مصر تعبير شود، چرا که مصر نيز در همه سال های دوستی از موضع گيری در امور داخلی اسرائيل خودداری کرده و با همه تغييرات سياسی اسرائيل و زير و زبرشدن دولت ها کنار آمده بود.»
آقای موفاز تاکيد کرد که همه تلاش ها اکنون بايد در اين راستا باشد که پيمان صلح اسرائيل و مصر حفظ شود.
روزنامه اسرائيلی هاآرتص دوشنبه فاش کرد که دولت اسرائيل پيام هايی برای رهبران غرب فرستاده و به آنها هشدار داده است که دگرگون شدن وضع مصر، در وهله نخست، منافع غرب را شايد برای مدت های طولانی در مصر و سراسر منطقه حساس خاورميانه، با ضربه ای هزاربار جدی تر از ضربات ناشی از انقلاب ۳۲ سال پيش ايران روبرو کند.
هاآرتص نوشت دولت اسرائيل در پيام خود به آمريکا و ساير سران غرب، تاکيد کرده است که منفعت خود آنها ايجاب می کند که ثبات در مصر حفظ شود، و به سران اين کشورها توصيه کرده که به دامان گسترش انتقادها از حسنی مبارک نيفتند.
به نوشته هاآرتص، دولت اسرائيل از «انتقادهای علنی» روزهای اخير باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا و هيلاری کلينتون، وزيرخارجه آن کشور عليه مصر عميقا «تلخکام» شده و آن را «شتاب زده» می داند و معتقد است که «سران آمريکا و برخی از رهبران اروپايی، دنباله روافکار عمومی و فضای رسانه های بين المللی شده اند و اين رهبران، تعمق کردن در منافع دراز مدت خود را رها کرده اند.»
يک مقام ارشد اسرائيلی که نامش ذکر نشده به هاآرتص گفته است «انتقاد از دوستان را نيز می توان به گونه ای مطرح کرد که آنها احساس تنهايی نکنند» و افزوده است که «سران اردن و عربستان سعودی می بينند که چگونه آمريکا مبارک را رها می کند، و اين امری است که عواقب بسيار جدی خواهد داشت.»
آقای الوف بن، تحليلگر ارشد روزنامه هاآرتص يکشنبه در مقاله اين روزنامه نوشته بود که اگر جيمی کارتر با ازدست دادن همپيمانی اش با محمد رضا پهلوی، پادشاه ايران، موجب شد که ايران به دامان اسلامگرايان افراطی بيفتد به گونه ای ۳۲ سال بعد، هنوز آمريکا و شايد سراسر جهان با معضل ايران دست و پنجه نرم می کنند، اما اوباما، اين «مقلد» کارتر، کارنامه ای به مراتب سياه تر از خود به جای می گذارد.
اين تحليلگراسرائيلی نوشته است که نام اوباما به عنوان رهبری در تاريخ جهان ثبت خواهد شد که موجب شد تنها در دوسال اول رياست جمهوری اش، سه کشور مهم خاورميانه؛ ترکيه، مصر و لبنان، از اردوگاه همپيمانی با غرب دور شوند و کسی باشد که دردوران او همه چارچوب های سياسی و منطقه ای آمريکا در خاورميانه با فروپاشی روبرو شد.
پروفسور ايتان گيلبواع، کارشناس امور سياست آمريکا در دانشگاههای اسرائيل نيز می گويد که آمريکا دارد «رفتارهای به دور از خرد زمان جيمی کارتر» را اين بار درقبال حسنی مبارک تکرار می کند.
پروفسور گيلبواع شنبه به راديوی اسرائيل گفت: «آمريکا فکرمی کند که تنها صرف برگزاری يک انتخابات آزاد، برای تحقق مردمسالاری در يک کشورکافی است در حالی که قبل از هرانتخابات آزاد، مردم آن جامعه بايد دموکراسی را تمرين کرده و نهادهای پرقدرت و واقعی، مانند رسانه های آزاد و احزاب حقيقی، برای تمرين دموکراسی ايجاد شده باشد.»
کارشناسان اسرائيلی و رسانه های اين کشور به پيروز شدن حماس در انتخابات ۲۰۰۶ در سرزمين های فلسطينی، يا يپروزی اسلامگرايان الجزايری درانتخابات حدود دو دهه پيش آن کشور، به عنوان نمونه برگزاری شتابزده انتخابات در نبود احزاب واقعی و نهادهای لازم برای مردمسالاری اشاره کرده و می گويند اين وضعيت ممکن است که اکنون در قبال مصر نيز تکرار شود.
بسياری از کارشناسان اسرائيلی و آکادميسين های اين کشور اصولا آمريکا را در هدايت مسائل منطقه، به ويژه از زمان روی کارآمدن باراک اوباما «شکست خورده» می دانند و می گويند که وضعيت مصر ساير کشورهای نزديک به غرب را با خطر جدی روبرو کرده است؛ اما خطرات واقعی برای خود آمريکاست زيرا پس از اين زلزله سهمگين سياسی، اين خاورميانه ديگر آن خاورميانه پيشين نخواهد بود.
پروفسور شلومو آوينری، مورخ اسرائيلی به تلويزيون کشورش می گويد: «حتی لحن حرف زدن تحقيرآميز خانم کلينتون خطاب به مبارک، چه چيزی است جز عتاب يک مربی کودکستان به بچه ای که حتی اين مربی او را دوست ندارد؟»
در اين ميان، برجسته شدن نقش محمد البرادعی در رخدادهای مصر نيز موجب ناخشنودی شديد اسرائيل است. اسرائيل البرادعی را در مقام دبيرکل آژانس بين المللی انرژی اتمی تحمل نمی کرد و در آخرين دوره حضوراو در اين جايگاه، صريحا از وی انتقاد می کرد و از رفتنش آشکارا خشنودی نمود.
اما به گفته بسياری از ناظران اسرائيلی، اين کشور که معتقد بود که البرادعی با ايفای نقش «دو دوزه»، به جمهوری اسلامی ايران چند سال فرصت عملی برای پيشبرد برنامه های هسته ای اش داد، اکنون ممکن است که ناچار باشد البرادعی را به عنوان ايفا کننده نقشی مهم در مصر بپذيرد زيرا گزينه ديگر در مصر؛ اخوان المسلمين، را هزار بار بدتر برای اسرائيل تلقی می کند.
اخوان المسلمين بارها تاکيد کرده اند که بايد پيمان صلح با اسرائيل را لغو کرد. اسرائيل نگران است که از دست رفتن پيمان صلحش با مصر، موجب ابطال پيمان مشابه با اردن شود و تشکيلات خود گردان فلسطينی نيز با فروپاشی روبرو شده يا کاملا به زير سلطه حماس در آيد.
احتمال از دست رفتن پيمان صلح مصر و اسرائيل، نگرانی های نظامی ارتش اسرائيل را ازحالا برانگيخته است.
درهمين راستاست که اسرائيل برای نخستين بار از زمان امضای قرارداد صلح با مصر، دوشنبه موافقت کرد که نيروهای ارتش مصر در بخش شمالی صحرای سينا مستقر شوند.
اسرائيل نه تنها نگران تقويت عمليات مسلحانه سازمان های مسلح فلسطينی در اين منطقه است، بلکه آن چه را که تقويت پای حزب الله و حکومت اسلامی ايران در مصر می نامد، خطری جدی تلقی می کند.


ورود نخستین کشتی جنگی آمریکایی به خلیج فارس


«تایکوندروگا» Ticonderoga نخستین کشتی جنگی آمریکا بود که وارد خلیج فارس شد. بعدها، ناوهای مدرنی با همین نام به خدمت در نیروی دریایی آمریکا ادامه دادند
«هری اس. ترومن»، رییس جمهوری آمریکا، استالین، رهبر اتحاد جمهوری های شوروی را تهدید می کند که اگر ارتش سرخ را از آذربایجان ایران بیرون نبرد، با بمب اتمی به او حمله خواهد کرد.
خاطره «پسرک» و «گامبو خان» دو بمب اتمی آمریکا که دو شهر بزرگ ژاپن را با خاک یکسان، و دولت آن کشور را به تسلیم بی قید و شرط به نیروهای متفقین وادار کرد، هنوز زنده است، و هر تن و بدنی را می لرزاند. استالین چاره ای ندارد جز آن که بی سر و صدا از خاک ایران بیرون برود.



البته، همچنان که گفتیم، بند بازی های سیاسی ِ استادانه احمد قوام (قوام السلطنه) در بیرون راندن نیروهای ارتش سرخ از ایران،‌ و باز گرداندن آذربایجان، باز گرداندن سر به پیکر ایران را هرگز نباید از یاد برد.
عباس مسعودی، بنیادگذار موسسه اطلاعات ، به من می گفت : «این خود قوام السلطنه بود که پیش از سفر به مسکو و دیدارش با استالین، از دکتر محمد مصدق (نماینده خوشنام و با نفوذ مجلس شورای ملی ایران) خواست که در غیاب او، طرحی را در آن مجلس به تصویب برساند؛ طرحی که دولت ایران را از دادن هر گونه امتیاز و قراردادی به بیگانگان در دوران اشغال ایران ممنوع می کرد.»
تحلیلگران می گویند: «اگر این روایت نیز درست باشد از قدر پافشاری های دکتر مصدق برای تصویب این طرح نخواهد کاست.»
درست در همین زمان بود که غلامحسین رحیمیان، نماینده قوچان در مجلس شورای ملی با عرضه پیش نویس طرحی از دکتر مصدق، خواست که بر آن چه به گفته خود او «طرح ملی شدن نفت» در سراسر ایران بود، پشتیبانی کند. غلامحسین رحیمیان در گفت و گویی با من یادآورشد: «اما دکتر مصدق این پیشنهاد را نپذیرفت. چون درگیری همزمان با دو قدرت بزرگ وقت،‌ بریتانیا و شوروی را در توان ایران نمی دید.»
و باز هم درست در همین زمان بود که سران حزب نوپای توده،‌ حزب چپگرایان کمونیست ایران، انگشت اتهام را به سوی آمریکا نشانه رفتند. رهبران حزب توده، هم آوا با مرشدان روس، معتقد بودند که بریتانیا،‌ با پشت گرمی آمریکا،‌ مانع از اعطای امتیاز بهره برداری از نفت شمال ایران به روسیه شده است.آن ها می گفتند: «امتیاز نفت جنوب ایران را به لندن داده اند، پس دلیلی ندارد که امتیاز نفت شمال ایران به مسکو داده نشود تا موازنه سیاست خارجی تهران پا برجای بماند.»
به هر روی، نخستین زمزمه های «مرگ بر آمریکا» را همین سران حزب توده سر دادند.

کشیده شدن پرده آهنین بر گرد اروپای شرقی و مرکزی، ایران را به سوی «اردوگاه غرب» پیش تر راند

درست در همین زمان است که «وینستن چرچیل»،‌ نخست وزیر بریتانیا، از کشیده شدن «پرده آهنین» بر پیرامون بخش عظیمی از اروپا یاد می کند:




از «استتین» در«بالتیک» تا «تریست» در«آدریاتیک» پرده ای آهنین بر پهنه اروپا کشیده شده است. در پس این خط (پرده)، تمامی پایتخت های کشورهای کهن اروپای شرقی و مرکزی جای گرفته اند. ورشو، برلین، پراگ، وین، بوداپست، بلگراد، بوخارست و صوفیه، تمامی این شهرهای نامدار و جمعیت های پیرامون آن ها، در خطه ای جای گرفته اند که باید آن را قلمرو شوروی بخوانم، و همگی، به این یا آن گونه، نه تنها زیر نفوذ شوروی که در حد بالایی، و در مواردی بگونه فزاینده ای، زیر سلطه مسکو رفته اند.»

فروپاشی پرده آهنین
«پرده آهنین» فرو می افتد. «جنگ سرد» میان «غرب» و «شرق» آغاز می شود. اما ایران در بیرون این پرده، در کنار «غرب» جای می گیرد. امیر طاهری، نویسنده کتاب «لانه جاسوسی» نقش شوروی در سیاه نمایی چهره آمریکا در ایران را برجسته می داند:
«البته بعد از این جریان (خروج ارتش سرخ از آذربایجان و آغاز جنگ سرد)، محبوبیت آمریکا رو به فزونی بود و حتی یک حزب دموکرات به سبک حزب دموکرات آمریکا در ایران به رهبری احمد قوام، که نخست وزیر ایران بود، تاسیس شد.»
برای اولین بار افکار آمریکایی، مثل دموکراسی و تقسیم قوا و غیره در ایران مطرح شد چرا که واقعاً نقادی به آن صورت، تا آن زمان، (در ایران) وجود نداشت.
با آغاز جنگ سرد و شدت گرفتن آن، اتحاد جماهیرشوروی حداکثر توان و قدرتش را به کار برد برای اینکه تصویر سیاهی از ایالت متحده در ذهن ایرانی ها ترسیم کند.
شوروی در ایران یک حضور داخلی نیرومند داشت، و به شکل حزب توده و شورای متحد کارگران و همچنین «همسفران کمونیست» در ایران ظاهر شده بود.
برای این که بسیاری از روشنفکران ایرانی در آن موقع با پیروی از مد روشنفکری در فرانسه، سمپاتیزان های کمونیسم و اتحاد شوروی بودند و اتحاد شوروی با ایجاد«نهضت صلح» که به ابتکار استالین راه افتاد، با کبوتر صلحی که آقای «پیکاسو» به عنوان نماد این نهضت کشیده بود، در واقع ایالات متحده را هدف قرار گرفته بود.
در آن زمان ایالات متحده انحصار سلاح های هسته ای را در دست داشت و شوروی هنوز به بمب اتمی دست پیدا نکرده بود.
در واقعه آذربایجان هم انحصار اتمی آمریکا واقعاً نقش اساسی را داشت. نباید فراموش کنیم که عقب نشینی استالین فقط پانزده ماه بعد از به کار بردن بمب اتمی در هیروشیما و ناگازاکی رخ داد.یعنی در ذهن شوروی کاملا روشن بود و به یادش می آمد که عواقب یک برخورد دیگر با ایالات متحده ممکن است چه باشد؟
ولی به محض این که در سال ۱۹۴۹، اتحاد جماهیر شوروی خودش توانست به سلاح هسته ای دست پیدا کند، «نهضت صلح» فرو ریخت، اما عواقب این نهضت کماکان در ایران باقی ماند.
یعنی آن تبلیغات کوبنده ای که علیه ایالات متحده، به عنوان سرکرده امپریالیسم در ایران انجام شده بود، به هر حال تاثیر خودش را حداقل در میان قشر روشنفکر ایرانی، باقی گذاشته بود.
فراموش نکنیم که در یک دوران حساس، نیروهای طرفدار شوروی، یعنی حزب توده و شورای متحد کارگران و نهضت صلح در طول روز، یازده روزنامه در ایران منتشر می کردند که البته این جدای مجلات مختلف و ماهنامه های آن ها بود.
تقریباً تمام شاعران، نویسندگان و روشنفکران ایرانی در آن زمان هوادار شوروی و ضد ایالت متحده بودند؛ بدون آن که بدانند واقعیت روابط ایران و آمریکا چیست؟
یعنی ما، به عنوان ایرانی، نفعی در ضدیت با آمریکا نداشتیم. ولی به عنوان سمپاتیزان های شوروی در این مبارزه تبلیغاتی جنگ سرد شرکت کردیم.
البته بالاترین نمونه این مطلب را در جریان واقعه ۲۸ مرداد دیدیم که سال ها بعد از این واقعه، به تدریج، شایعه کردند که اصولاً برکناری مصدق و سقوط او و بازگشت شاه همگی طبق یک طرح از سوی سی آی اِی و آمریکا رخ داده و به این ترتیب یک محل تازه برای تبلیغات ضد آمریکایی در ایران شکل گرفت.»

نقش جریان چپ در روابط با واشینگتن
بابک امیر خسروی- یکی از اعضاء حزب توده – نیز برجستگی نقش تخریبی چپگرایان ایرانی در روابط واشینگتن را تایید می کند. اما دوره های گوناگونی را در این زمینه برمی شمارد:
«البته این دوره های مختلفی دارد. مثلاً می شود این مساله را در مقطع زمان انقلاب مشروطه در نظر گرفت که من از آن می گذرم. آن جا و در آن زمان هم آمریکایی ها کمابیش حضور داشتند. اما بیشتر آن چه که من شخصا شاهدش بودم، از دهه ۲۰ شروع می شود که چپ در ایران هم فعالیت علنی داشت، و بسیار هم قدرتمند و اثرگذار بود.»
«شخصاً در مورد خودم باید بگویم که بخش مهمی از جوانی و نوجوانی ام در این دوره گذشت.»
«می توانم برایتان در دوره های مختلف، موضع چپ ایران و به طور مشخص، حزب توده ایران را که خودم هم در آن سالها عضو و کادر و فعالش بودم، (در مخالفت با آمریکا) شرح بدهم.»
با آغاز جنگ سرد، جنگ میان دو اردوگاه «شرق و غرب»، ایران در اردوگاه دوم جای می گیرد، به رهبری آمریکا رویاروی کمونیست های سرخ.
دکتر بهمن آقایی دیبا، کارشناس حقوق بین الملل در واشینگتن:
«ایران در کمپ کشورهای غربی حضور دارد. به اتحادیه ای که نخست، اسمش اتحادیه «بغداد» بود و پس از آن به «سنتو» معروف شد، ملحق می شود. این سنتو در واقع حلقه ای است که «ناتو» در اروپا را به «سیتو» در جنوب شرقی آسیا متصل می کند و در واقع، زنجیری است از اتحادیه های غرب برای کنترل و محدودسازی شرق و به ویژه روس ها.»
آمریکا، حتی پیش از آغاز«جنگ سرد» به اهمیت خلیج فارس در رقم زدن آینده و سرنوشت جهان پی برده بود. در گرماگرم جنگ جهانی در سال ۱۳۲۲، آمریکا «ستاد فرماندهی خلیج فارس» را به عنوان بخشی از برنامه پشتیبانی و تدارکات برای شوروی بنیاد نهاده بود.
این ستاد به زودی به نماد قدرت آمریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه تبدیل شد. ستاد یاد شده که در پی پایان جنگ جهانی دوم پا بر جای ماند، در سال های پس از آن نیز نقشی حیاتی در حفظ منافع آمریکا در منطقه بازی کرد.
سال های سال پیشتر، «تای کن دروگا» نخستین کشتی جنگی آمریکایی بود که دقیقاً، در دسامبر ۱۸۷۹ از تنگه هرمز گذشت. «کومودور رابرت ویلسون شافلد» نخستین سپاهی آمریکا بود که به خلیج فارس می آمد.
ناخدا«شافلد» در همین سفر از شط العرب گذشت و از بوشهر و بصره دیدن کرد. او دریادداشت هایش می نویسد:
«قدرت بریتانیا در خلیج فارس «صوری» و «ظاهری» است. به زودی چالشی در برابر این قدرت در خلیج فارس امپراتوری بریتانیا را به گونه ای مهلک و مرگبار، ناتوان خواهد کرد.»
ناخدا «شافلد» همچنین نوشت:
«آمریکا می تواند بر خلیج فارس استیلا یابد، به شرط آن که با بریتانیایی ها از راه بازرگانی و دیپلماتیک به چالش برخیزد و از بازی نقش دومی که پس از بریتانیا در چین به آن داده شده است، در خلیج فارس، سرباز زند.»(نقش اول را بر عهده گیرد.)
شهرزاد: «... و اما ای ملک جوانبخت، ایران زمین به معرکه جنگ سرد بدل شد، و نیز به عرصه دسیسه ها و توطئه ها... مصدق السلطنه ، سیاستمدار کهنه کار به فراست دریافت که در گیرو دار همین معرکه است که می توان با روباه کهنه کار استعمار پنجه در پنجه افکند...»
در گرماگرم نخستین سال های آغاز جنگ سرد، ایرانیان آزادیخواه فرصت را برای قطع دست بریتانیا از منابع نفتی ایران غنیمت شمردند. آن ها می خواندند، و ای بسا از زبان آمریکاییان می شنیدند که چگونه ثروت طبیعی کشورشان گستاخانه و یغماگرایانه بر باد می رود، و به صاحب خانه کمتر از طرف بیگانه قرارداد نفت، سود می رسد. ایرانیان در اندیشه فرو رفتند تا جلوی آن چه تاراج طلای سیاه ایران خوانده می شد، بگیرند.
این ایرانیان همچنین می خواندند یا از زبان آمریکاییان می شنیدند که دولت هایی مانند ونزوئلا و مکزیک- طرف های قرارداد با شرکت های آمریکایی- از منابع نفت خود سودی به مراتب بیشتر از ایران می برند.
کوره نفت ایران گداخته می شد؛ و همزمان، تنور بگو مگو بر سر سهم ایران از قراردادش با بریتانیا....
لندن هوشیارتر از آن بود که این بگومگوها را ناشنیده بگیرد، از همین رو کوشید تا با زدن آب و رنگی تازه به قرارداد نفتی اش با ایران، گفت و گو بر سر آن را دست کم سال ها به عقب اندازد. از سوی دیگر، دولت های ایران، که در کشمکش قدرت نمایی های داخلی و خارجی یکی پس از دیگری سرنگون می شدند، برای قرارداد نفت می باید و ناگزیر چاره ای می اندیشیدند.
ایرانیان آزادیخواه می پرسیدند: چه گونه است که مالیات دریافتی دولت بریتانیا از داد وستدهای شرکت نفت ایران و انگلیس به مراتب بیش از سودی است که خود صاحب نفت، ایران، از همین قرارداد می برد؟
اندک اندک این زمزمه برخاست که اصولاً قراردادی که دولت ایران در دوران رضاشاهی با انگلستان بسته است، در دورانی که بسیاری از آن به عنوان «استبداد سیاه» یاد می کردند، قانونی است یا نه؟
آتش جنگ جهانی فرو نشسته بود اما در ایران آتش جنگی دیگر شعله ور می شد. در دمیدن به کوره اختلافات نفتی ایران و بریتانیا در آغاز دو تن شاخص تر از دیگران بودند:
دکتر مظفر بقائی کرمانی و حسین مکی، اولی استادیار دانشگاه و درس خوانده در فرانسه، ودیگری درجه دار پیشین نیروی هوایی.... و اکنون در آستانه بگومگوهای نفتی با لندن، هر دو از نمایندگان زبان آور اقلیت در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی ایران بودند.
زمام دولت ایران نیز در دست محمد ساعد مراغه ایی، دیپلمات پیشین است: مردی تیزهوش اما نامور به ساده لوحی.
دولت ساعد برای رفع بگومگو بر سر نفت، لایحه ای را به مجلس پانزدهم ارائه می دهد که به نام دو طرف ایرانی و بریتانیایی گفت وگوهای نفتی، «ساعد- گس» یا «گس- گلشاییان» شهرت می یابد، در حالی که نام و عنوان رسمی آن «قرارداد الحاقی» است.
عباسقلی گلشاییان، وزیر دارایی دولت «ساعد»، نمایندگی ایران را در گفت و گو با لندن بر عهده دارد.
بریتانیا و هوادارانش در ایران امیدوارند که با تصویب «قرارداد الحاقی» تنور بگومگوهای نفتی را اگر نه خاموش، که دست کم سرد کنند. پایه این امیدواری، اکثریت شمار نمایندگانی در مجلس شورای ملی ایران است که یا دوستدار لندن به شمار می روند یا مخالفتی با سیاست های بریتانیا در ایران ندارند.
چند روزی بیشتر به پایان دوره پانزدهم مجلس شورای ملی نمانده که بحث بر سر «لایحه الحاقی» آغاز می شود. به ترتیب: با سخنرانی نمایندگان موافق و مخالف لایحه... در دنباله این رشته برنامه های ویژه از سرنوشت همین لایحه خواهیم گفت.

****
کارگردان برنامه: کیان معنوی



احتمال توافق بر سر دولت موقت مصر به ریاست عمر سلیمان

میدان تحریر (میدان آزادی) در قاهره روز سه‌شنبه

بیش از یک میلیون نفر در سراسر مصر به خیابا‌ن‌ها ریختند. اپوزیسیون ائتلافی هر گونه مذاکره با ارتش را مشروط به کناره‌گیری حسنی مبارک می‌کند. ولی توافق‌هایی برای گذار مسالمت‌آمیز و تغییر قانون اساسی در شرف تکوین است.

تظاهرات اعتراضی مردم مصر در روز سه‌شنبه (اول فوریه/۱۲ بهمن) در حالی انجام گرفت که قطارها و هواپیماهای داخلی به دلیل اجرای مقررات منع آمد وشد، از کار باز ایستاده بودند.
اصلی‌ترین مسیر تظاهرکنندگان، فاصله میان میدان التحریر (میدان رهایی) تا کاخ ریاست جمهوری حسنی مبارک بود که ده کیلومتر طول دارد. خبرگزاری‌ها شمار تظاهرکنندگان در سراسر مصر را حدود یک میلیون نفر گزارش داده‌اند. در قاهره از چند صد هزار نفر سخن می‌رود. ولی شبکه خبری الجزیره گزارش داده که "بیش از دو میلیون نفر" در میدان التحریر و خیابان‌های اطراف آن گرد آمده بودند.

معترضان با شعارهایی علیه فقر و فساد دولتی، خواستار برکناری حسنی مبارک و انحلال دولت او شده‌اند.
میدان التحریر
دامنه تظاهرات ضد دولتی به شهرهای اسکندریه، پورت سعید و سوئز نیز کشیده شده است. به نقل از خبرگزاری رویترز، شمار تظاهرکنندگان در شهر سوئز به ۲۰ هزار نفر رسیده بود.
پیش از آغاز تظاهرات امروز، تلویزیون رسمی مصر نسبت به بروز خشونت در تجمع‌‌ها هشدار داده و از شهروندان خواسته بود که از خانه‌های خود خارج نشوند.
این در حالی است که ارتش مصر، شامگاه دوشنبه با صدور بیانیه‌ای اعلام کرده بود که بر روی تظاهرات مسالمت‌آمیز آتش نخواهد گشود و به "مشروعیت مطالبات مردم" احترام می‌گذارد.
به نقل از خبرگزاری‌ها، تاکنون بیش از ۱۰۰ نفر در جریان اعتراض‌های جاری در مصر جان خود را از دست داده‌اند.
محمد البرادعی در میان تظاهرکنندگان 

موضع اپوزیسیون مصر

عمر سلیمان، معاون رییس جمهوری مصر گفته که حسنی مبارک از وی خواسته برای اصلاح قانون اساسی به مذاکره با احزاب سیاسی بپردازد. اما اپوزیسیون مصر اعلام کرده که تنها پس از کناره‌گیری مبارک حاضر به گفتگو با ارتش یا دیگر نمایندگان دولت است.
این اپوزیسیون در حال حاضر ائتلافی متشکل از "اخوان المسلمین"، "اتحاد ملی برای تغییر"، احزاب و شخصیت‌های سیاسی است.
محمد ‌البلتجی، یکی از کادرهای پیشین "اخوان المسلمین" تاکید کرده که نخستین هدف اپوزیسیون مصر آن است که مبارک برکنار شود. وی افزوده که گفتگو با ارتش به منظور چگونگی انتقال مسالمت‌آمیز قدرت، صرفا پس از دستیابی این هدف آغاز خواهد شد.

پیشنهاد البرادعی در راستای همکاری با عمر سلیمان

محمد البرادعی که رهبری جناحی از اپوزیسیون را برعهده گرفته است با شماری از سفیران کشورهای غربی گفت‌وگو کرد. موضوع رایزنی‌ها بر سر چگونگی گذار مسالمت‌آمیز سیاسی در صورت کناره‌گیری حسنی مبارک بود.
عمر سلیمان، معاون رئیس جمهوری مصر و رئیس پیشین سازمان اطلاعات و امنیتاین سیاستمدار اپوزیسیون روز سه‌شنبه با سفیران آمریکا و بریتانیا در قاهره به طور تلفنی گفت‌وگو کرد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای البرادعی پیشنهاد کرده است که عمر سلیمان، معاون جدید ریاست جمهوری به عنوان رئیس دولت موقت منصوب شود.
به پیشنهاد محمد البرادعی، در دوره‌ی دولت موقت به رهبری عمر سلیمان، هر دو نهاد پارلمانی منحل شوند و مفادی از قانون اساسی در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی تغییر کند.
آقای البرداعی به عنوان آلترناتیو ایجاد یک شورای ریاست جمهوری را مطرح کرده است که متشکل از یک نماینده‌‌ی ارتش و دو عضو غیرنظامی است. این شورای سه نفره می‌تواند گذار مسالمت‌آمیز به دمکراسی را رهبری کند.

تلاش‌های آمریکا در مصر برای گذار مسالمت‌آمیز

به گزارش خبرگزاری فرانسه، یک نماینده‌‌ی دولت آمریکا در واشنگتن تأیید کرد که سفیر آمریکا در قاهره، خانم مارگارت اسکوبی، با محمد البرادعی گفت‌وگوی تلفنی داشته است. این گفت‌وگو بخشی از تماس‌هایی است که سفیر آمریکا با گروه‌های مختلف اپوزیسیون در مصر دارد.
میدان التحریر در قاهرهفرانک ویزنر، دیپلمات پیشین آمریکا به مأموریت از سوی دولت آمریکا دیدارهایی با نمایندگان عالی‌رتبه‌ی مصر داشته است. به گزارش "نیویورک تایمز"، ویزنر حتا شخصا با مبارک دیدار و گفت‌وگو خواهد کرد.
مسئله‌ی گذار مسالمت‌آمیز موضوعی بوده است که آقای البرادعی، رهبر "اتحاد ملی برای تغییر" نیز در گفتگو با شبکه تلویزیونی الجزیره نیز تکرار کرده است. البرادعی با ابراز امیدواری به گذار مسالمت‌آمیز مصر به مردم‌‌سالاری تاکید کرده که نخستین گام در این مسیر، کناره‌گیری حسنی مبارک است.
حسنی مبارک در طول سی سال گذشته در مبارزه‌ای که با اسلام‌گرایان "اخوان‌المسلمین" و حضور آن در اپوزیسیون این کشور به خرج داده، از خود همواره چهره‌ای مخالف بنیادگرایی نشان داده است.






گوگل و توییتر در پروژه‌ای مشترک برای کمک به کاربران مصری که بیش از ۹۵ درصد ارتباطات آنلاین‌ در کشورشان قطع شده، سرویسی راه‌اندازی کرده‌اند که به کمک آن مصری‌ها می‌توانند با برقراری تماس تلفنی حرف‌های خود را توییت کنند.
اعتراضات گسترده‌ی سیاسی در مصر از ۲۵ ژانویه آغاز شد، سه روز بعد به «روز خشم» رسید و امروز در نخستین روز از ماه فوریه و روزی که «روز قیامت» نام‌گذاری شده، با یک مارش میلیونی به اوج رسید. اعتراضاتی که به‌دنبال وقایع تمام‌کننده‌ی تونس و آن‌طور که گفته می‌شود با الهام از تاکتیک‌های اعتراضی تونسی‌‌ها به وقوع پیوست، با این تفاوت که در آن اعتراضات، ارتباطات مخابراتی و اینترنتی شهروندان تا این اندازه محدود نشده بود.
با توجه به نقش پررنگ شبکه‌های اجتماعی در سازماندهی سیاسی معترضان در تونس، و آگاهی از سرنوشت زین‌العابدین بن‌علی که ۲۳ سال حاکم تونس بود، حسنی مبارک از روز سوم اعتراضات، دسترسی اکثریت مطلق شهروندان به اینترنت را محدود کرد تا حاکمیت ۳۰ ساله‌اش به سرنوشت حکومت تونس دچار نشود.

از ۲۸ ژانویه تا کنون، بسیاری از متخصصان و سازمان‌های فعال ضدسانسور در غرب تلاش کرده‌اند تا زمینه‌های برقراری ارتباطات آنلاین در مصر را فراهم کنند، اما آنچه گوگل و توییتر در پروژه‌ی Speak2Tweet انجام داده‌اند، نخستین اقدام رسمی مشترک این دو کمپانی برای مقابله با سانسور است که از روز گذشته رسما فعالیت آن آغاز شده است. برای استفاده از این سرویس که نتیجه‌اش در اینترنت منتشر می‌شود، نیازی به اتصال به اینترنت نیست.
صداهای معترضان در توییتر،‌ بدون نیاز به اینترنت
همین هفته‌ی پیش بود که کمپانی گوگل، پلت‌فرم پیام‌رسانی صوتی SayNow را خرید و تیم طراح آن به تیم Google Voice پیوستند. این پلت‌فرم امکان تماس‌های مستقیم میان دو فرد مشخص‌ و نیز تماس‌های گروهی را فراهم می‌کند و به طیفی از اپلیکیشن‌ها از فیس‌بوک و توییتر گرفته تا اندروید و آی‌فون هم می‌تواند سرویس ارا‌ئه کند.

برای اجرای این طرح، گروهی از مهندسان توییتر، گوگل و SayNow گرد هم آمدند تا زمینه‌های فنی آن را فراهم کنند. حالا همه کاربران می‌توانند با فرستادن پیام صوتی خود به چند شماره بین‌المللی که به این پروژه اختصاص یافته (مثلا: 97316199855+ و 16504194196+ و ...) پیام‌های خود را توییت کنند. این توییت‌ها با تگ مصر (#Egypt) در صفحه‌ی ویژه @Speak2Tweet در توییتر منتشر می‌شوند و دسترسی به آنها بسیار ساده است.
گوگل در وبلاگ رسمی خود درباره‌ی این پروژه‌ی مشترک نوشته است: «ما اواخر هفته گذشته تصمیم گرفتیم که ایده Speak2Tweet را پیاده‌سازی کنیم تا هر کاربری بتواند با برقراری تماس تلفنی با شماره‌هایی مشخص، پیام خود را به‌صورت توییت منتشر کند.» گوگل می‌گوید: «ما امیدواریم این سرویس بتواند در این شرایط سخت به مردم مصر کمک کند تا هم‌چنان ارتباط خود با دنیا را حفظ کنند و بدانند که ما به همه‌ی آنها فکر می‌کنیم.»
کاربران حتی می‌توانند با تماس با یکی از این شماره‌های اعلام‌شده، پیغام‌هایی که دیگر شهروندان مصری توییت‌کرده‌اند را هم بشنوند. دولت مصر برخی از این شماره‌ها را بلاک کرده و اطلاع‌رسانی درباره‌ی شماره‌های جدیدی که امکان بهره‌گیری از این سرویس را فراهم می‌کنند، در صفحات توییتر گوگل و SayNow به سرعت انجام می‌شود. اما مساله‌ی اساسی اینجاست که قطع گسترده‌ی سرویس شبکه‌های تلفن همراه، بهره‌گیری از این سرویس را هم دچار مشکل می‌کند.
قطعی سراسری، نتیجه‌ی هراس بی‌سابقه از اینترنت
از زمان گسترش چشم‌گیر اعتراضات سیاسی مصری‌ها در «روز خشم» (۲۸ ژانویه) ترافیک اینترنت در مصر سقوطی آزاد را تجربه کرد و اعلام شد که غیر از بازار بورس مصر، کسی در این کشور دسترسی به اینترنت و سرویس‌های آنلاین ندارد. نمودارهای پایین میزان مشهود افت بهره‌گیری از یوتیوب و سرویس جست‌وجوی گوگل را به خوبی نشان می‌دهند.

کمپانی «نور» تنها سرویس‌دهنده خدمات اینترنت (ISP) باقی‌مانده در مصر بود و گفته می‌شود که سرویس اینترنت بازار بورس این کشور هم توسط همین کمپانی تامین می‌شود، اما ارتباطات آنلاین این کمپانی هم از روز گذشته و یک روز پیش از «روز قیامت» کاملا قطع شد تا برای اولین بار در تاریخ آنلاین، بیش از ۹۵ درصد ارتباطات اینترنتی یک کشور قطع شود تا شاید از سقوط حکومت حسنی مبارک جلوگیری کند.

گذشته از این، شبکه‌های تلفن همراه هم به‌طور بی‌سابقه‌ای ارائه سرویس را متوقف کردند. وودافون و تله‌کام‌، به‌عنوان اپراتورهای اصلی موبایل در مصر پیش‌تردر «روز خشم» اعلام کرده بودند که دولت به اپراتورهای شبکه تلفن همراه رسما دستور داده است که ارائه سرویس در برخی نقاط مشخص را متوقف کنند. کمپانی آلمانی وودافون در بیانیه‌ی خود گفته بود که «بر اساس قانون اساسی مصر، مقامات این کشور می توانند چنین حکمی صادر کنند و ما مجبور به اجرای آن هستیم.»
بسیاری از روز‌نامه‌نگاران بین‌المللی مستقر در مصر مجبورند برای ارتباطات تلفنی و اینترنتی از تلفن‌های ماهواره‌ای استفاده کنند که برای استفاده از آنها بهای سنگینی باید پرداخت.
کاربران مصری در صورت دسترسی به تلفن می‌توانند از امکاناتی که برخی از فعالان اروپایی در تلاش‌اند در اختیارشان قرار دهند نیز بهره‌مند شوند. البته این اتصالات از نوع دایل‌آپ است و طبیعتا کیفیت لازم برای استفاده از بسیاری از امکانات آنلاین را ندارد. گذشته از این، کاربرانی که از این طریق به اینترنت وصل می‌شوند باید هزینه زیادی بابت برقراری تماس تلفنی بین‌المللی بپردازند که در بسیاری از مواقع مقرون‌ به ‌صرفه نیست.
باید منتظر ماند و دید که در کنار همه این محدودیت‌های بی‌سابقه، ابتکار گوگل و توییتر می‌تواند کمک شایانی به معترضان مصری کند یا نه. خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام دولتی در مصر گزارش داده که احتمال قطع کامل شبکه‌های مخابراتی در روزهای آینده نیز وجود دارد. در این صورت پیدا کردن راه‌هایی برای کمک به کاربران مصر، بسیار دشوارتر و ترویج و تبلیغ آن پیچیده‌تر خواهد شد.
احسان نوروزی
تحریریه: داود خدابخش



انتخابات مجلس خبرگان و تلاش ‌برای کنار زدن هاشمی

اکبر هاشمی رفسنجانی

علیرضا نامور حقیقی کارشناس مسائل ایران، به چالش کشیده شدن ریاست هاشمی در مجلس خبرگان را "بعید" می‌داند. یک‌ماه تا انتخابات بعدی مجلس خبرگان رهبری باقی مانده و قرار است آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه آتی تهران حضور یابد.

«هویت هاشمی از این سایت حاصل نیامده که شما بخواهید سلبش کنید.» این جمله بخشی از جوابیه سایت هاشمی رفسنجانی به خبرگزاری فارس است. در این جوابیه از خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان به‌شدت انتقاد شده است. در بخش‌هایی از این بیانیه به تیتر گزارشی در خبرگزاری فارس اشاره شده که در آن نوشته شده، «هاشمی، اکبر شاه است». خبرگزاری فارس یک‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۹ در گزارشی از زبان یکی از مسئولان وزارت ارشاد ایران نوشته بود: «پايگاه اطلاع‌رسانی هاشمی فسنجانی فاقد هويت و مجوز است.»
همچنین با نزدیک شدن به انتخابات مجلس خبرگان در اسفند ماه، خبر از تلاش برخی اصولگرایان در راضی کردن آیت‌الله مهدوی کنی برای کاندید شدن در انتخابات خبرگان به گوش می‌رسد. قرار است در نماز جمعه هفته بعد تهران آیت‌الله خامنه‌ای حضور یابد. موضع آقای خامنه ای دراین‌باره چه خواهدبود؟ آیا او باز هم نظر خود را به نظر محمود احمدی‌نژاد نزدیک‌تر خواهد دانست؟ علیرضا نامور حقیقی، کارشناس مسائل ایران و استاد دانشگاه تورنتو در گفت‌و‌گو با دویچه وله از تلاش‌ها برای کنار زدن هاشمی رفسنجانی می‌گوید.
دویچه وله: آقای نامور حقیقی، وزارت ارشاد ایران سایت آقای هاشمی را به غیرقانونی بودن متهم کرده است. سایت آقای هاشمی هم جوابیه‌هایی منتشر کرده است. از جمله  در یک جوابیه با عنوان «اگر نامه‌ی هاشمی نبود»، از سیاست‌های احمدی‌نژاد انتقاد کرده است. شاید مهم‌ترین بخش نامه عبارت «جا خالی دادن آقای احمدی‌نژاد برای خوردن ضربات به آقای خامنه‌ای» باشد. در این باره تحلیل شما چیست؟
علیرضا نامور حقیقی: هر دو طرف از ابزارهای خود علیه یکدیگر استفاده می‌کنند. دولت سعی می‌کند هر جا رد پایی از آقای رفسنجانی یا منافع ایشان یا ارتباطات گروهی ایشان وجود دارد را مورد ضربه قرار دهد. در مقابل آقای رفسنجانی معتقد است به‌خصوص بعد از انتخابات سال ۸۸ سیاست آقای احمدی‌نژاد در میدان نبرد این است که هر جا خطرات یا اتهاماتی متوجه نظام است، با جا خالی دادن این اتهام‌ها را متوجه آقای خامنه‌ای کند.
این‌که دولت احمدی‌نژاد می‌گوید، ما ۲۴ میلیون رأی داریم، دولت امام زمان هستیم و بیش از هر کسی در این نظام ما رأی آورده‌ایم، می‌‌خواهد رهبری را در ذیل خودش مطرح کند. این ادعایی‌ست که جناح آقای رفسنجانی دارد. البته دو طرف امکانات اطلا‌ع‌رسانی استفاده می‌کنند. این منازعه ادامه خواهد داشت. تا حالا آقای خامنه‌ای سعی کرده است که این منازعه را محدود سازد و اجازه ندهد یک‌طرف، طرف دیگر را حذف کند.
علیرضا نامور حقیقی، کارشناس مسائل ایران و استاد دانشگاه تورنتوقرار است امام جمعه‌ی این هفته‌ی تهران آقای خامنه‌ای باشند. فکر می‌کنید آقای خامنه‌ای چه موضعی ممکن است در این جریان بگیرد؟ ایشان قبلاً گفته بود نظرش به نظر آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است. فکر می‌کنید هنوزهم همین طور است؟
آقای خامنه‌ای ‌زمانی آن صحبت را کرد که اختلاف میان آقای رفسنجانی و آقای احمدی‌نژاد بود. الان مسئله اختلاف نظر ایشان با حتی مجلس است. با توجه به این‌که رئیس مجلس از موضع‌گیری در این‌باره اظهارات آقای احمدی‌نژاد خودداری کرده است و آن را "حرام" دانسته است، این‌ها چیزهایی نیست که خوشایند رهبر ایران آقای خامنه‌ای باشد. ایشان معتقد است که نباید در تریبون‌های علنی نهادهای رسمی جمهوری اسلامی به‌وسیله‌ی مقامات رسمی متهم شوند. این سیاست کلی‌ست که آقای خامنه‌ای دارد. من فکر می‌کنم که در همین خط و خطوط هم حرکت کند، چون به‌هرحال مجلس و قوه قضاییه از ورود به این جدال پرهیز کرده‌اند.
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس خبرگان، برخی اصولگرایان در راضی کردن آیت‌الله مهدوی کنی برای کاندید شدن در انتخابات خبرگان تلاش می‌کنند. با توجه به این شرایط پیش‌بینی شما از انتخابات خبرگان بعدی چیست؟
هنوز معلوم نیست که آقای مهدوی کنی به این تقاضاها پاسخ مثبت داده باشد. رقبایی که قبلاً آقای رفسنجانی با آن‌ها برای ریاست مجلس خبرگان وارد چالش آراء شده بود، آقای جنتی و آقای یزدی بودند. بعید می‌دانم که کاندیدای دیگری بتواند آقای رفسنجانی را مورد چالش قرار دهد. آقای مهدوی کنی هم محضوراتی دارد. او در نهایت اگر بین دیدگاه‌های رادیکال و دیدگاه‌های آقای رفسنجانی مجبور به انتخاب شود، دیدگاه آقای رفسنجانی را ترجیح می‌دهد. باید ببینیم چه قدر فشارهای مختلف روی ایشان مؤثر خواهد شد که ایشان کاندیدایی را قبول کند.
لطفا از سابقه‌ی تلاش‌ها برای کنارگذاشتن آقای رفسنجانی از مجلس خبرگان بفرمایید، فکر می‌کنید این بار فرقی با دفعات قبل دارد ؟
نهادهای قدرت مختلفی که در ایران هستند، مایلند نقش آقای رفسنجانی محدود شود. به‌خصوص بعد از انتخابات سال ۸۸ با مواضعی که ایشان گرفت، به‌خصوص نطق ایشان در نمازجمعه و مواضعی که اخیراً گرفته است، نشان‌دهنده‌ی این است که با سیاست‌های کلی نهادهای قدرت در ایران، ایشان نخواسته است کاملاً هماهنگ شود. طبیعی‌ست که آن‌ها هم در مقابل سعی خواهند کرد این امکان آقای رفسنجانی را  محدود کنند. طرفداران دولت لابی‌هایی خواهند کرد، تبلیغاتی که در رسانه‌های طرفدار دولت یا برخی رسانه‌های اصولگرایان مطرح شده، همه حاکی از این است که می‌خواهند اعضای مجلس خبرگان را تحت تأثیر قرار دهند تا به کاندیدای دیگری رأی دهند. البته مهم است که چه کسی مقابل آقای رفسنجانی برای ریاست خبرگان کاندیدا شود. تنها شخصی که می‌تواند آرایی کسب کند، همین آقای مهدوی کنی است. اگر ایشان کاندیدا نشود، بعید می‌دانم ریاست آقای رفسنجانی در مجلس خبرگان مورد چالش واقع شود.
در صورت کنارگذاشته شدن آقای هاشمی از ریاست خبرگان چه مرزبندی‌ جدیدی در گروه‌های سیاسی داخل ایران پدید خواهد آمد؟
نقش مجلس خبرگان در روابط سیاسی روزانه در ایران زیاد نیست. نقش مجلس خبرگان  در لحظات تاریخی‌است. مثلاً سال ۶۸ رهبری جدید در ایران انتخاب کردند. اثر آن سالیان سال یا دهه‌ها باقی خواهد ماند. به همین خاطر مهم است. می‌خواهند از دامنه‌ی نفوذ آقای رفسنجانی و نگاه ایشان در مورد مسائل مختلف در مجلس خبرگان بکاهند تا اگر مجلس خبرگان نیازمند تصمیم‌گیری در مورد مسائل مربوط به جایگزینی رهبر باشد، فردی را انتخاب کنند که با نهادهای قدرت همخوانی بیش‌تری داشته باشد.
[برای شنیدن فایل صوتی گفت‌و‌گو با علیرضا نامور حقیقی، به لینک پایین صفحه مراجعه کنید!ِ]
حسین کرمانی
تحریریه: داود خدابخش

وزیر راه ایران برکنار شد
سقوط هواپیماها مهم‌ترین دلیل استیضاح حمید بهبهانی

مسعود مهاجر کارشناس صنعت حمل و نقل معتقد است، "تغییر وزیر، تغییری در وضعیت حمل و نقل ایران ایجاد ‌نمی‌کند". حمید بهبهانی وزیر راه ایران در حالی با رای نمایندگان مجلس از سمت خود برکنار شد که در جلسه استیضاح حضور نیافت.


«شما حتی یک فروند هم، هواپیما وارد ناوگان حمل و نقل هوایی کشور نکردید.» این گفته سلمان ذاکر نماینده مجلس ایران در جلسه استیضاح حمید بهبهانی وزیر راه و ترابری ایران است. دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۹ مجلس ایران با ۱۴۷ رای نمایندگان  وزیر راه و ترابری ایران از سمت خود برکنار شد. حمید بهبهانی وزیر راه و محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران در جلسه استیضاح شرکت نکردند تا علی لاریجانی رئیس مجلس ایران "حضور نیافتن وزیر را تخلف " بداند.
مسعود مهاجر روزنامه‌نگار و کارشناس صنعت حمل و نقل در تهران درباره استیضاح حمید بهبهانی وزیر راه ایران به دویچه وله می‌گوید: «وزیر راه آمادگی برای توضیح دادن نداشت و اصلا احساس نمی‌کرد که امروز استیضاح اتفاق خواهد افتاد.» همچنین نماینده ارومیه در مجلس ایران خطاب به وزیر راه گفته است: «شما از متناسب کردن اوضاع ناوگان حمل و نقل هوایی با شان مردم سخن گفتید و اعلام کردید که علیرغم تحریم‌ها ۵۰ هواپیمای نو وارد ناوگان حمل و نقل هوایی کشور می شود ولی این وعده شما به ثمر ننشسته است.»
سقوط هواپیماها یکی از دلایل نمایندگان مجلس ایران برای استیضاح وزیر راه بود. اما با تغییر وزیر راه و ترابری آیا تغییری در وضعیت ناوگان هوایی ایران ایجاد خواهد شد؟ مسعود مهاجر کارشناس صنعت حمل و نقل جواب این سوال را منفی می‌داند و می‌گوید: «تغییر وزیر تغییری در سیاست وزارت راه و ترابری یا در سیاست‌های حمل و نقل کشور ایجاد ‌نمی‌کند. مسئله استیضاح وزیر راه از چند حادثه سقوط هواپیما نشأت می‌گیرد. همه می‌دانند که ما در صنعت هوایی مشکل داریم. مشکل صنعت هوایی مشکلی ساختاری و دراز مدت است. این مشکل ۳۰ سال سابقه دارد و به این وزیر مربوط نمی‌شود. چون نمی‌توانیم ناوگان‌های هوایی خوبی در دنیا تهیه کنیم و نگهداری هواپیماهای کهنه هم خیلی مشکل‌تر از سابق شده است. اگر وزیر عوض شود تغییری در کل ماجرا ایجاد نخواهد شد.»
مسعود مهاجر معتقد است اگر حمید بهبهانی در جلسه استیضاح شرکت می‌کرد «حرف‌هایی برای گفتن داشت». این کارشناس صنعت حمل و نقل اضافه می‌کند: «مطمئنم که وزیر حرف‌هایی برای گفتن داشت. از جمله ۱۶ هزار میلیارد تومانی که وزارت راه و ترابری به پیمانکاران بدهکار است. این اعتبارات را مجلس باید تصویب می‌کرد و در بودجه می‌گنجاند. مسائل ناوگان هواپیمایی آن‌جا مطرح می‌شد. مثلا الان با فشار دولت قیمت بلیط هواپیما ثابت نگه داشته می‌شود. به تقاضای شرکت‌های هواپیمایی گوش داده نمی‌شود. بنایراین شرکت‌های هواپیمایی دائما از ضرر کردن می‌نالند. وقتی سیستمی ضرر می‌کند چه‌طور می‌تواند ناوگان‌های خود را نوسازی کند و سرویس بهتری ارائه دهد؟»

«۱۷ هزار کشته در تصادفات جاده‌ای ایران فقط در ۹ ماه نخست امسال»، «بزرگراه تهران شمال بعد از ۱۵ سال هیچ پیشرفتی نکرده است»؛ این جملات از دیگر انتقادات نمایندگان مجلس ایران به حمید بهبهانی بود. مسعود مهاجر دراین‌باره می‌گوید: « توسعه بزرگراه تهران شمال ظرف ۱۵ سال گذشته هیچ پیشرفتی نکرده است. نمایندگان مجلس این مسئله را بهانه‌ای برای حمله به وزیر راه قرار دادند. ولی از ابتدا این جاده هیچ وقت اعتبار نداشته است. قراربود هزینه‌های تاسیس این جاده از محل فروش اراضی اطراف این جاده تامین شود. چون این کار انجام نگرفت طبعا پیمانکار و مجری هم برای ساختن جاده اعتباری دریافت نکردند.»

حسین کرمانی
تحریریه: داود خدابخش



پادشاه اردن بنام اصلاحات سیاسی دولت را منحل کرد

معروف البخیت از سوی پادشاه اردن، ملک عبدالله دوم، مامور تشکیل کابینه شد 

در پی اعتراضات نیروهای اپوزیسیون اردن، ملک ‌عبدالله دوم به خواست اپوزیسیون گردن نهاد و رئیس دولت، سمیر الرفاعی را از مقامش برکنار و کابینه را منحل کرد. معروف البخیت مأمور تشکیل کابینه‌ی جدید شد.

دفتر پادشاهی اردن در پایتخت این کشور، عمان، روز سه‌شنبه (اول فوریه / ۱۲ بهمن) ضمن اعلام خبر انحلال کابینه و تغییر نخست وزیر افزود که رئیس دولت جدید، معروف البخیت، مأموریت یافته «اصلاحات واقعی سیاسی» را در کشور عملی سازد.
تظاهرات روز ۱۶ ژانویه ۲۰۱۱ در اردن بخاطر بهای بالای مواد غذایی علیه نخست وزیر سمیر رفاعیاین تغییرات در پی اعتراضات نیروهای مخالف دولت اردن صورت می‌‌گیرد. دفتر پادشاهی اردن اعلام کرد که یکی از وظایف دولت جدید برداشتن «گام‌های عملی‌، سریع و مشخص» به منظور اجرای اصلاحات سیاسی در کشور است. پادشاهی اردن هدف از این اصلاحات را «تضمین زندگی بهتر» برای مردم کشور دانست.

گفت‌وگوی اپوزیسیون و رهبری اردن

سمیر الرفاعی، نخست وزیر برکنار شده اردننیروی اپوزیسیون پرقدرت اردن روز دوشنبه (۳۱ ژانویه) اعلام کرد که با رهبری کشور وارد گفت‌وگو شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، زکی بنی رشید، نماینده‌ی اپوزیسیون، از جمله خواسته‌های اپوزیسیون را استعفای دولت، تغییر قانون انتخابات و تشکیل "دولت رستگاری ملی" به رهبری یک نخست وزیر انتخابی اعلام کرد.
سمیر الرفاعی که تاکنون سمت نخست‌وزیری را بر عهده داشت، نخستین کابینه‌ی خود را در سال ۲۰۰۹ تشکیل داد و سپس در نوامبر ۲۰۱۰ دست به تغییر کابینه زد.
نخست وزیر جدید، معروف البخیت، ژنرال پیشین و برای مدتی کوتاه سفیر اردن در اسرائیل بوده است. وی پیش از این یک دوره نخست وزیر اردن بود.






درخواست مقابله با "ایران اتمی"

آنگلا مرکل و بنیامین نتانیاهو در بیت‌المقدس

وزیر دفاع بریتانیا گفت که ایران می‌تواند تا سال آینده به جنگ‌افزار اتمی دست یابد. همزمان نخست وزیر اسراییل نیز خواستار مقابله شدید جامعه جهانی با ایران شد. نتانیاهو دولت ایران را متهم به ایجاد بی‌ثباتی در منطقه کرد.


اسراییل خواستار برخورد شدیدتر جامعه جهانی در قبال ایران شد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل، پس از دیدار با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، تصریح کرد، «ایران باید بداند که در صورت بی‌نتیجه بودن تحریم‌ها، گزینه‌های دیگری نیز وجود دارند». به گفته مقامات اسراییلی، برخورد شدیدتر با ایران شامل «تهدید جدی برای بکارگیری خشونت» نیز می‌شود.
 هم‌اکنون صدر‌اعظم آلمان به همراه چند تن از وزیران کابینه خود در اسراییل به سر می‌برد. آلمان و اسراییل با برپایی نشست‌های مشترک در عالی‌ترین سطوح دولتی خواهان تقویت مناسبات دو کشور هستند.
 گرچه نخست‌وزیر اسراییل در روز دوشنبه (۱۱ بهمن/۳۱ ژانویه) آشکارا از «حمله نظامی» سخنی به میان نیاورد، اما به صراحت گفت: «در طول ۱۶ سالی که من درباره برنامه اتمی ایران ابراز نظر کرده‌ام، این برنامه تنها در یک سال به حالت تعلیق در آمد.» نتانیاهو افزود: « این تعلیق در سال ۲۰۰۳ میلادی رخ داد. زمانی که ایران می‌پنداشت آمریکا گزینه دیگری را دنبال می‌کند.»
در سال ۲۰۰۳ میلادی، در زمان ریاست‌جمهوری جورج بوش، پس از حمله آمریکا به عراق، تهدیدهایی نیز علیه کشورهای دیگر در میان بود. نخست‌وزیر اسراییل ایران را متهم کرد که در صدد ایجاد بی‌ثباتی در کشورهای منطقه است، بدین دلیل پیام جامعه جهانی به جمهوری اسلامی باید روشن و صریح باشد.
 آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، به خاطر مواضع محکم در پیشبرد تحریم‌ها علیه ایران در اسراییل از اعتبار و وجهه ویژه‌ای برخوردار است.

دستیابی ایران به بمب اتمی در طی یک سال
لیام فاکس، وزیر دفاع بریتانیا 
از سوی دیگر لیام فاکس، وزیر دفاع بریتانیا، در روز دوشنبه (۱۱ بهمن/۳۱ ژانویه) در لندن اعلام کرد که ایران در سال آتی می‌تواند به جنگ افزار هسته‌ای دست یابد. وزیر دفاع بریتانیا ارزیابی مئیر داگان، رئیس پیشین سازمان امنیت اسراییل را خوش‌بینانه خواند.
داگان گفته بود که به خاطرمشکلات عدیده‌ای که برنامه اتمی ایران هم‌اکنون با آن مواجه است، جمهوری اسلامی نمی‌تواند ساخت بمب اتمی را زودتر از سال ۲۰۱۵ میلادی عملی سازد.
وزیر دفاع بریتانیا تصریح کرد که ارزیابی وی «بر اساس تجربیات پیشین صورت گرفته است. همچون در مورد نمونه کره‌شمالی، اگر جامعه جهانی نگاهی واقع‌بینانه نداشته باشد، غافل‌گیر خواهد شد».
فاکس که در پارلمان بریتانیا سخن می‌گفت، تصریح کرد که جامعه جهانی باید روی این موضوع حساب کند که ایران می‌تواند در سال ۲۰۱۲ میلادی به بمب اتمی دست یابد. بر اساس این ارزیابی، جامعه جهانی باید دست به عمل زند.
وزیر دفاع بریتانیا توضیحی درباره منابع اطلاعاتی خود نداد، اما افزود که جمهوری اسلامی در حال حاضر فاقد بمب اتمی است. به گفته فاکس، از سوی دیگر نباید فراموش کرد که ایران همچنان به غنی‌سازی اورانیوم ادامه می‌دهد و مشغول ساخت راکتورهایی است که با "آب سنگین" کار می‌کنند. وزیر دفاع بریتانیا تاکید کرد که «هر دوی این موارد دارای پتانسیل و ابعادی نظامی هستند».
به‌رغم تکذیب‌های مقامات جمهوری اسلامی، کشورهای غربی ایران را متهم می‌کنند که در پوشش برنامه اتمی خود بطور پنهانی سرگرم ساخت جنگ‌افزارهای هسته‌ای است.



نگرانی تاجیک‌ها از نفوذ اقتصادی شدید چین

در پی سرمایه‌گذاری‌های سنگین چین در تاجیکستان، بخشی از قلمرو این کشور نیز اخیرا به چین واگذار شد. دولت تاجیکستان همچنین ۳ هزار هکتار زمین کشاورزی را به چینی‌ها اجاره داده است. مردم تاجیکستان نگران فزاینده چینی‌ها هستند.


تاجیکستان ۷ میلیون نفرجمعیت دارد و حدود یک و نیم میلیون نفر از مردم آن، در جستجوی کار به روسیه مهاجرت کرده‌اند. از سوی دیگر، مهاجرت کارگران چینی به تاجیکستان همواره افزایش می‌یابد. براساس گزارش رسمی مقام‌های تاجیک، درسال ۲۰۰۷ حدود ۳۰ هزار نفر کارگر خارجی در کارخانه‌ها و موسسات تجاری و صنعتی این کشور مشغول به کار بودند که این رقم در سال ۲۰۱۰ به ۸۲ هزار نفر رسیده است. بخش عمده‌ی این نیروی کار چینی هستند.
 چین پس از سقوط شوروی بخشی از کارخانجات دولتی تاجیکستان را خرید و حدود ۴ میلیارد دلار در اقتصاد این کشور سرمایه‌گذاری کرد. تاجیکستان با چین بیش از ۴۰۰ کیلومتر مرز زمینی دارد و اخیرا نیز پارلمان تاجیکستان واگذاری حدود یک درصد از خاک این کشور به چین را تصویب کرد.

سایه سنگین چین

رحمت کریم‌دولت، روزنامه نگارمقیم شهر دوشنبه که موضوع حضور چینی‌ها در تاجیکستان را پیگیری می‌کند، به دویچه‌وله می‌گوید:« در محافل سیاسی و رسانه‌های تاجیکستان، اکنون بحث‌های زیادی پیرامون نفوذ چین در این کشور آغاز شده است.»
وی می‌افزاید: «این یک واقعیت است، که چین و شهروندان آن در بازار داخلی تاجیکستان حضور فعالی دارند. هر چند مخالفت‌هایی  با این روند درجامعه تاجیکستان مشاهده می‌شود، اما این روند ادامه دارد و در داخل حکومت نیز حامیانی یافته است. به‌نظر می‌رسد حکومت تاجیکستان امتیازهائی از چینی‌ها کسب و در مقابل راه مهاجرت و نفوذ چینی‌ها را هموار می‌کند».

اجاره‌ی ۳ هزار هکتار زمین

وزارت کشاورزی تاجیکستان به تازگی اعلام کرد، حدود ۳ هزارهکتار از زمین‌های کشاورزی ناحیه "ختلان" و کوم سنگر واقع در شرق کشور را به دولت چین اجاره داده است. مسئولین اداره کشاورزی تاجیکستان همچنین خبر دادند، چینی‌ها در این منطقه نقشه برداری کردند تا کشت پنبه را آغازکنند.
عکس جمعی رهبران سازمان همکاری‌ شانگهای در اوت ۲۰۰۸ در تاجیکستان انتظار می‌رود بیش از ۱۵۰۰ کشاورز چینی در این منطقه اسکان داده شوند. کارشناسان‌محلی می‌گویند که  مردم از این اقدام دولت ناراضی هستند و علیه آن اعتراض می‌کنند.  آن‌ها همچنین خاطرنشان می‌کنند که ۹۳ درصد زمین‌های تاجیکستان کوهستانی است و این کشور با کمبود زمین کشاورزی روبرو است.
 به‌نظر رستم حیدراف، جامعه شناس تاجیک "سرازیر شدن چینی‌ها به تاجیکستان" بخشی از استراتژی و سیاست چین به حساب می‌آید. این کشور قصد دار تعداد جمعیت خود را در تاجیکستان افزایش دهد. حیدراف معتقد است، با ادامه‌ی روند کنونی، چین در سرنوشت سیاسی و اقتصادی آینده تاجیکستان تاثیر تعیین کننده‌ای خواهد داشت.
 آقای حیداراف به این سیاست چینی‌ها هم اشاره می‌کند که آن‌ها درابتدا کارگران محلی را استخدام کردند، اما بعد نیروی کار چینی را جایگزین آن‌ها کرده‌اند
افزایش تعداد چینی‌ها سبب اقدامات ضد چینی در تاجیکستان شده است. کارگران و تاجران چینی نیز گله‌مندند که درمیان بخشی از تاجیک‌ها نسبت به آن‌ها بدبینی وجود دارد.

"ایران حرف می‌زند، چین عمل میکند"

کارشناسان تاجیک پیش‌بینی می‌کنند در شهرهای این کشور محله‌های چینی‌نشین تاسیس شود، اما مقام‌های دولتی تاجیکستان گفته‌اند که روند "سرازیر شدن چینی‌ها" به این کشور تحت کنترل است. 
 رحمت کریم دولت که درباره‌ی حضور چینی‌ها در تاجیکستان تحقیق کرده به دویچه‌وله می‌گوید: «در تاجیکستان مهم‌ترین طرح‌های اقتصادی که تابه‌حال اجرا شدند و یا در حال اجرا هستند، با سرمایه‌گذاری چین و توسط شرکت‌های چینی انجام گرفته‌اند. چینی‌ها واقعا در تاجیکستان کارمی‌کنند، درحالی‌که قدرت‌های دیگری نظیر روسیه، ایران و آمریکا فقط حرف می‌زنند. چین در زمینه‌ی ساختمان راه‌های ارتباطی، ایجاد برق و نیروگاه‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند».
 رحمت کریم دولت تاکید می‌کند، آنچه که به چین امتیاز می‌دهد این است که چینی‌ها در تاجیکستان در قیاس با دیگران کارهائی را انجام داده‌اند که قابل لمس است.

دلیل نگرانی تاجیک‌ها

انتظار می‌رود حضور فزاینده‌ی چین در بازار داخلی تاجیکستان سبب رونق اقتصادی این کشورشود و به اشتغال‌زائی شهروندان تاجیک نیز کمک کند.
رحمت کریم دولت اما به نگرانی مردم تاجیک اشاره می‌کند: «ترس و بیم تاجیک‌ها بیشتر به دلیل از دست دادن هویت ملی، فرهنگی و دینی نیزهست. چین یک کشور قدرتمند است و یک میلیارد  و ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت دارد. در مقابل تاجیکستان فقط  ۷ میلیون نفرجمعیت دارد و مردم بیم دارند که هویت فرهنگی و ملی خود را از دست بدهند».

طاهر شیرمحمدی
تحریریه: جواد طالعی


اختلاف مجلس و دولت «آن‌چه از دست می‌رود، مردمند»

برخی تحلیلگران دعوای میان اصولگرایان منتقد و دولت را «آشفته بازاری» می‌دانند که در ‌آن «چند باند مافیایی» بر سر سهم بیشتر از قدرت در افتاده‌اند. اینان می‌گویند از دست نمایندگانی که نماینده مردم نیستند کاری برنمی‌آید.


«بی‌اعتنایی‌های مکرر دولت به قوانین» ۵۰ نماینده مجلس را واداشته‌ است که امضا جمع کنند و از رئیس دولت بخواهند برای پاسخگویی در مجلس حاضر شود. این نمایندگان معتقدند که «سکوت مجلس» بیش از این جایز نیست.
نمایندگان مجلس تا به حال بارها دورخیز کرده‌اند تا محمود احمدی‌نژاد را برای پاسخگویی به مجلس بکشانند. مکرر امضا جمع شده تا وزیری یا حتی خود احمدی‌نژاد را استیضاح کنند. اما این «تلاش» ناکام مانده و امضاها در آخرین دقایق پس گرفته شده‌اند.
هفته گذشته محمود احمدی‌نژاد نامه‌ای به نمایندگان مجلس نوشت و در آن روسای قوه مقننه، قضاییه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت را با لحنی سرد و تهدیدآمیز به قانون شکنی متهم کرد. این نامه حمله‌ای آشکار برای تصفیه حساب با مخالفین «خودی» ارزیابی شد. مخالفینی که از «تمامیت‌خواهی» و برخوردهای «حذفی» محمود احمدی‌نژاد احساس خطر می‌کنند.
جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دست به تدوین منشور اصولگرایی زده‌اند که به گفته سیدمرتضی نبوی، از اعضای جریان اصولگرایی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام «می‎تواند دستمایه خوبی برای طراحی ساز و کار وحدت حداکثری بین اصولگرایان باشد.» او اضافه می‌کند «چشم‌انداز وحدت اصولگرایان برای انتخابات مجلس نهم روشن و مثبت است، ولی دستیابی به وحدت برای ریاست جمهوری آینده بسیار مشکل‌تر است و موانع جدی سر راه وجود دارد. این موانع مربوط به اطرافیان تمامیت‌خواه است.»
البته تا انتخاب ریاست جمهوری آینده هنوز دو سال مانده است. تا آن‌زمان مراکز قدرت مختلف در حکومت، فرصت زیادی برای دست و پنجه نرم کردن با یکدیگر دارند. با این حال برخی ناظران معقتدند فاتحه جنگ قدرت از همین حالا خوانده شده است.
«تضاد احمدی‌نژاد با مخالفانش هنوز به نفع اوست»
فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی  معتقد است که دلیل حمایت اصولگرایان از محمود احمدی‌نژاد در دوره اول ریاست جمهوری او این بود که همه تصور می‌کردند وی «مهره ای است که بهتر از بقیه مورد بهره‌برداری و اداره قرار می‌گیرد و در سال‌های اول هم این طور بود. به این معنی که می‌شد هر خواسته‌ای را با اهرم او تحقق بخشید و همه انتقادها را هم متوجه او کرد.»
به عقیده او محمود احمدی‌نژاد توانست به تدریج با حلقه دور و بر خود به کانون قدرت تبدیل شود. چیزی که در ابتدا در تصورکسانی نمی‌گنجید که او را روی کار آوردند.
فاطمه گوارایی احتمال می‌دهد که بالاترین نهاد قدرت هم شاید از درگیری دولت با مجلس و یا قوه قضاییه خشنود نباشد: «اما این‌ها (محمود احمدی‌نژاد و حلقه پیرامون او) ثروت و درآمد نفتی و نیروی نظامی را در اختیار دارند و برخورد با این‌ها با توجه به هزینه‌ای که نظام برای ‌نگه‌داشتن احمدی‌نژاد به هرقیمتی کرده، می‌تواند برای‌شان گران تمام شود. به همین خاطر هم حتی بالاترین نهادهای قدرت در ایران مجبورند در برابر سلطه‌جویی، افزایش اختیارات و دامنه اقدامات و نوع عملکرد او سکوت کنند و یا به نوعی غیر مستقیم واکنش نشان دهند.»
«سلطه جویی» که به گفته فاطمه گوارایی «از مجمع تشخیص مصلحت تا نهادی مانند شورای عالی سینما را در بر می‌گیرد.»
او به تلاش برخی نمایندگان مجلس برای قد علم کردن در برابر محمود احمدی‌نژاد خوشبین نیست:«بارها دولت احمدی‌نژاد تا مرحله استیضاح پیش رفته است. حتی موارد پیش ‌‌آمده که دولت با استیضاح چندین وزیردر ‌آستانه سقوط قرار گرفته است. ولی با دخالت نهادهای قدرت در ایران عقب نشینی شد و دولت هم‌چنان پابرجا ماند.‌‌‌» فاطمه گوارایی می‌گوید: «تضاد احمدی‌نژاد با مخالفانش هنوز به نفع اوست.»
«کشور در دست چند باند مافیایی»
 محسن سازگارا، تحلیلگر سیاسی مقیم واشنگتن بر این باور است که در «آشفته بازار» این جدال، کسی راه به جایی نمی‌برد زیرا «چند باند مافیایی بر کشور حکومت می‏کنند»!

او می‌گوید «حالا چهارتا نماینده هم سئوال کنند، چه فایده‏ای دارد. به این آقایان نماینده‏ها باید گفت: خواب باشید، خوش! آن موقعی که زیر ۲۰-۲۲ میلیون رأی مردم به موسوی زدند و بعد هم اسلحه به روی مردم کشیدند و مردم را کشتند، صدای‏تان درنیامد، باید می‏دانستید که بساطی در کشور درست شده که اسلحه حکومت می‏کند، بگیر بگیر حکومت می‏کند.»
هوشنگ امیراحمدی، رئيس شورای ‌آمریکاییان و ایرانیان
به عقیده محسن سازگارا «در رقابت‏های مافیایی  جاری در کشور، یک باند آقای احمدی‏نژاد و دارودسته‏اش، آقای مشایی، رحیمی و بخشی از سپاه هستند که از قبل دولت کلی منتفع شدند و در پروژه‏های  توسعه، واردات و صادرات کشور همه جا دست انداخته‏اند. یک باند هم بیت رهبری است.»
به نظر سازگارا میان این جناح‌ها هم اختلاف هست. اما «یک مشکل آقای خامنه‏ای این است که از قدرت گرفتن آقای احمدی‏نژاد و بی‏اعتنایی‏هایی که به خود ایشان هم می‏کند، ناراحت است، ولی خیلی هم کاری نمی‏تواند بکند. برای این‏که خامنه‏ای می‏داند که بزرگ‏ترین دشمن‏اش ملت ایران است و می‏ترسد اگر دست به احمدی‏نژاد بزند، نتواند ملت را کنترل کند. به همین دلیل هم سیاست‏اش این است که هرجوری هست او را حفظ کند و صدایش درنیاید. مانند داستان آقای متکی که احمدی‏نژاد او را برکنار کرد و آقای خامنه‏ای صدایش هم درنیامد.»
آب از آب تکان خواهد خورد؟
هوشنگ امیراحمدی، رئيس شورای ‌آمریکاییان و ایرانیان در نیویورک معتقد است که «این جریان تا دو سال دیگر، تا وقتی که انتخابات بعدی برگزار شود ادامه خواهد داشت. یعنی شما نمی‏توانید از دعوایی که امروز در تهران، بین این جناح‏ها یا افراد هست، به این نتیجه برسید که مثلاً فردا آقای احمدی‏نژاد را از حکومت بیرون می‏کنند، استیضاح‏اش می‏کنند و دیگر رییس جمهور نمی‏شود. یا این‏که برعکس، آقای احمدی‏نژاد در مجلس را می‏بندد.»
به نظر او تا وقتی که رهبری تصمیم نگرفته «که آقای احمدی‏نژاد بماند یا نه -که من اعتقاد دارم اگر تصمیمی بگیرد بر ماندن اوست- هیچ اتفاق خاصی نمی‏افتد. یعنی این دعوا، دعوایی نیست که بخواهد ساختارشکن بشود.»
محس سازگارا، تحلیلگر سیاسیاو به «قدرت حقیقی» اشاره می‌کند که در دست آیت‌الله خامنه‌ای است: « ایشان فرمانده‏ی سپاه است، فرمانده‏‏ی ارتش و تمام نیروهای امنیتی و بسیجی کشور است. بنابراین ایشان همه‏کاره‏ی کشور از نظر نظامی است. بعد هم نیروی عظیم مالی پشت سر اوست.»
هوشنگ امیراحمدی می‌گوید که در این قدرت حقیقی، رهبری و احمدی‌نژاد سهیم‌اند « تمام قدرت مالی کشور دست آقای احمدی‏نژاد، یعنی دست رییس دولت است. رییس دولت هم که با آقای خامنه‏ای است. قدرت فرهنگی جامعه هم دست آن‏هاست، قدرت ایدئولوژیک جامعه هم دست این طرف است و قدرت قضایی کشور هم این‏ طرف است. هر قدرتی که الان فکرش را بکنید، همان طرفی است که آقای خامنه‏ای و آقای احمدی‏نژاد هستند. قدرت جای دیگری نیست.بنابراین آن‏جا هم مسئله‏ی قدرت حل است.»
«نمایندگانی که نماینده مردم نیستند»
هوشنگ امیراحمدی معتقد است که جمع کردن امضای نمایندگان هم کاری از پیش نمی‌برد: «مشکل این نمایندگان این است که خودشان نماینده‏ی مردم نیستند. یک انتخابات درست و حسابی‏ای برای مجلس نشد که ملت نماینده‏ی خودش را بفرستد. تازه اگر هم یکی نماینده‏ی واقعی مردم است، بعداً به آن‏جا رفته کارهایی کرده که مردم نمی‏خواهند. مشکل این نماینده‏ها این است که تک‏اند، خودشان هستند. الان اگر تمام مجلس را در ایران تعطیل کنند و به خیابان بیایند، ۱۰هزار نفر هم دور و برشان نمی‏آیند.»
محسن سازگارا نیز در این باره می‌گوید:« به فرض هم آقای احمدی‏نژاد را به مجلس ببرند. اولاً معلوم شده که آقای رحیمی از اختلاس کلانی که کرده، خرج انتخاباتی خیلی از نماینده‏های مجلس را داده است و  خیلی‏ از آن‏ها گرفتار و آلوده فسادی‏اند که این دولت ایجاد کرده است. اگرچند وکیلی که احتمالاً آلوده نیستند را کنار بگذارند، الباقی امکان این‏ را ندارند که عرض اندامی بکنند. ثانیاً الان ‌ زور اسلحه و باند سپاه، بخش‏های فاسدی که نشسته‏اند دارند کار می‏کنند، در این کشور حرف اول را می‏زند. لذا در این توازن قوا، از دست مجلس و قوه‏ی قضاییه در مقابل دولت کاری برنمی‏آید.»
به نظر محسن سازگارا «در این آشفته‏بازاری که درست کرده‏اند، آن‏چه از دست می‏رود مملکت است که روز به‏روز دارد فقیرتر، گرفتارتر و آشفته‏تر می‏شود و مردم‏اند که حتی از استنشاق هوای سالم محروم‏اند.»
مریم انصاری
تحریریه: مهیندخت مصباح



مصادره پول‌ دیکتاتورها در سوئیس

بانک‌های سوئیس مخفی‌گاه مناسبی برای پول‌های دیکتاتورها محسوب می‌شدند که از مردم خود دزدیده بودند. این دوران به پایان رسید. براساس قانون جدیدی، دولت سوئیس می‌تواند پول‌های دیکتاتورها را مصادره و به مردم برگرداند.

 آمار دقیقی مبنی بر اینکه دیکتاتورها چقدر پول در ‌حساب‌های خود در بانک‌های سوئیس مخفی کرده‌اند وجود ندارد. در برخی از گمانه‌زنی‌ها این مبلغ ۱۵۰ میلیارد دلار عنوان می‌شود. قوانین حفظ اسرار بانکی، سال‌ها برای دیکتاتورهائی چون موبوتو، دوالیه و مارکوس این امکان را فراهم می‌آورد تا با خیال راحت پول‌هائی را که از مردم خود دزدیده بودند به بانک‌های سوئیس منتقل کنند.
موانع قانونی برطرف شدند
تاکنون دولت سوئیس تنها در صورتی که کشوری علیه یک دیکتاتور اعلام جرم می‌‌کرد، می‌توانست حساب‌های او را مسدود کرده و احتمالا پول‌ها را به مردم بازگرداند.
والنتین تسل‌وگر رئیس بخش حقوق ملل در سوئیس می‌گوید:« ما در گذشته با شرایطی روبرو شدیم که حتی بعضی از دولت‌ها توانائی پیگیری روند قضائی را نداشتند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم قانونی را به اجرا درآوریم که مطابق آن دولت سوئیس خود بتواند راسا پول‌ها را مصادره و به مردم کشورها بازگرداند».
براساس قوانین گذشته در سوئیس، دولت این کشور برای ضبط اموال باید اثبات می‌کرد که دیکتاتورها این پول‌ها را بصورت غیر قانونی کسب کرده‌اند. والنتین تسل‌وگر می‌گوید:« اثبات چنین امری دشوار و حتی غیر ممکن بود. چنین قانونی در نهایت موجب شد که ۸ میلیون فرانک از پول‌های موبوتو، دیکتاتور زئیر به خانواده او پرداخت شد».
ژان کلود دوالیه، دیکتاتور سابق هائیتیقانون جدید شانسی برای دیکتاتورها نمی‌گذارد
حال با تصویب قانون جدید، این دیکتاتورها هستند که باید ثابت کنند پول‌ها را از طریق راه‌های قانونی کسب کرده‌اند.
یکی دیگر از نکات مثبت این قانون این است که دولت سوئیس موظف شده است پول‌ها را از طریق کانال‌های سالم به مردم کشورهای دیکتاتور زده بازگرداند.
تاکنون سوئیس پول‌های مارکوس دیکتاتور سابق فیلیپین و مبلغ ۷۰۰ میلیون دلار از پول‌های دیکتاتور نیجریه، سانی آباخا، را به مردم این کشورها بازگردانده است. هرچند پول‌های ژان کلود دوالیه، دیکتاتور هائیتی با توجه به قوانین گذشته در سوئیس مشمول مرور زمان می‌شدند، اما با این قانون جدید اکنون می‌توان حتی بدون اینکه کشور زلزله زده هائیتی اعلام جرم کند، پول‌های دوالیه، مسدود و مصادره شوند.
دوالیه اولین دیکتاتوری است که قانون جدید در مورد ‌۸ میلیون فرانک از پول‌های دزدیده شده از مردم هائیتی در مورد او به اجرا در‌می‌آید. مردم تونس هم می‌توانند از این قانون سود برده و پول‌هائی که زین‌العابدین بن علی از کشور خارج کرده است را به کشور بازگردانند.



عظیم آقاجانی
آقای آقاجانی در اسناد دادگاه عضو نیروی قدس سپاه پاسداران معرفی شده است
عظیم آقاجانی، شهروند ایرانی متهم به قاچاق سلاح به نیجریه که امروز ( سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۹)در دادگاهی در لائوس حاضر شده بود، اعلام کرد که بیگناه است.
او که با سپردن حدود ۱۳۱ هزار دلار وثیقه به طور موقت از بازداشت آزاد شده است، در اسناد دادگاه به عنوان تاجر و عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران معرفی شده و به همراه سه شهروند نیجریه به وارد کردن سلاح غیرقانونی به این کشور و تلاش برای صادر کردن مجدد آن متهم است.
محاکمه آقای آقاجانی و سایر متهمان این پرونده قرار بود روز دوشنبه در ابوجا، پایتخت نیجریه برگزار شود، اما محاکمه به تعویق افتاد و در شهر بندری لاگوس برگزار شد تا دادستان ها بتوانند در دادگاه از سلاح های ضبط شده به عنوان مدرک استفاده کنند.
مأموران امنیتی نیجریه اوایل آبان ماه امسال (اکتبر ۲۰۱۰) در جریان بازرسی از یک کشتی تجاری، ۱۳ کانتینر حاوی اسلحه و مواد منفجره را کشف و ضبط کردند که به گفته شرکت کشتیرانی صاحب کشتی، از بندرعباس در جنوب ایران بارگیری شده بود و قرار بود به گامبیا منتقل شود.
دولت گامبیا حدود یک ماه پس از این واقعه با ایران قطع رابطه کرد و دولت نیجریه هم اعلام کرد که موضوع را "بر اساس وظایف خود در چارچوب قطعنامه ۱۹۲۹"، به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کرده است.
خبرگزاری رویترز به نقل از منابع دیپلماتیکی که از آنها نام نبرده بود، نوشت که دو مظنون ایرانی این پرونده عضو نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران هستند.
مسئولان امنیتی نیجریه با وساطت آقای متکی توانستند با یکی از این دو مظنون که احتمالا آقای آقاجانی بوده است، گفت و گو کنند؛ اما مظنون دوم مصونیت دیپلماتیک داشت.
دولت ایران تنها گفته است که این سلاح ها متعلق به یک شرکت خصوصی و مقصد آن "کشوری در غرب آفریقا" بوده است.