ذکر سرورنا و و اربابنا سلطان الفقها خمینی (لکن العلما) بخش دوم
پس چون شیخنا پای به طهران نهادی مستقیم به بهشت زهرا رفتی و آنجا استند آپ کمدی اجرا بکردی موفقیت آمیز. و خود را سوپر من و بتمن خواندی و توی دهان طاغوت و دولت و ملّت و امّت و عَمّت و... زدی.
پس طاقوت شیخ ما را به عراق و ترکیه و فرانسه تبعید کردی. زان سبب که بسیار پاپیولار بودی. و چون شیخنا به فرنگ رسیدی ناگاه موجی عظیم بیامد (و شیخنا در موج سواری ید طولا داشتی)، پس بر موج سوار گشتی و هرچه ابراهیم یزدی و بروبچز برایش نوشتندی خواندی و بسیار حرفهای نمکین بزدی و شکر بسیار بخوردی. پس چون انقلاب همه چیز منقلب کردی شیخنا به ایران بازگشتی چون بازگشت سرطان پس از شیمی درمانی. و شیخ مایک والاس (خاتم المخبرین) گوید که شیخ به هنگام فرود طیاره در ایران بسیار احساساتی و سانتی مانتال و نوستالژیک بودی اما اصلا بروز ندادی که ملت را «رو» افزون نگردد و توهم نبرند که شیخ سوسول باشد.پس چون شیخنا پای به طهران نهادی مستقیم به بهشت زهرا رفتی و آنجا استند آپ کمدی اجرا بکردی موفقیت آمیز. و خود را سوپر من و بتمن خواندی و توی دهان طاغوت و دولت و ملّت و امّت و عَمّت و... زدی. پس چون از طنازی فارغ گشتی عبا در بیاوردی و سرپایی چند نفری دار زدی. و اعدام را از اوجب واجبات و از شیر مادر حلال تر و مقوی تر خواندی. پس مریدان چون ویروس اچ.آی.وی در ملت بیافتادند و هر که دست راست از چپ خود تشخیص دادی و سواد خواندن داشتی و سبیل داشتی و ریش نداشتی (یا هیچکدام) را فی الفور اعدام کردندی دست جمعی. و فرزندانشان را در زندان تجاوز کردندی و همسرانشان را نیز، و قبر پدران نیز به ایشان نشان ندادندی، و از کرامت شیخ ما آنچه ایشان در نوجوانی پیشگویی کردی مو به مو واقع شدی. و خلق در عظمت این کرامت انگشت به دهان بماندند و هنوز انگشت به دهان بمانده اند. (آقا در آر انگشتتو!!!)
پس چون نظام اسلامی بر گردن مردم استوار گشتی شیخنا دریافتی که این نظام تشنه باشد و خون بسیار خواهد. پس ابتدا مجاهدین و ملی مذهبیون و فداییان را بخوردی. و شیخ جنتی روایت کند که بیلی که امام بر اینان زدی، قابیل بر فرق هابیل نزدی. پس چون اینان تمام گشتند آنقدر منطقه را انگولک بکردی و صادرات انقلاب به خاور میانه را آنقدر بالا ببردی تا شیخ صدام یزید تکریتی ( مد… علی قبره) به صادرات ایران حسد بردی و به مُلک حمله بردی. پس شیخ کودکان مدارس را کلید بهشت دادی به شرط شهادت. و ایشان را در دفاع از ملک روی مین و زیر تانک فرستادی و رهبر خواندی. و چون شهیدان صدام را از ملک بیرون راندند ملل جهان جمع گشتند و پاچهخواری بسیار بکردند که یا شیخ، گر جنگ تمام کنی تو را تمام غرامت جنگ بدهیم و دارایی بلوکه ایران آزاد کنیم و عذرخواهی رسمی کنیم و همسران خود به کنیزی تو بفرستیم. پس شیخنا فرمود: «به خدا قسم اگر خورشید را در تنبانم قرار دهید نیز جنگ تمام نکنم که هنوز چند جوان در ایران زنده باشند و نماز شهادت ایشان در کربلا بخوانیم». پس ملل جمع گشتند و خورشید در تنبان شیخ قرار دادند و آلتش بسوخت و ... و شیخ حکم به آتش بس داد.
و شیخ اکبر (هاشم الریشیلیو) گوید که شیخنا در اواخر عمر بسیار پپه و پَرت گشتی و سواری بدادی شیرین. پس هر روز با سید علی نزد شیخ رفتمی و با هم شیخ سواری بکردیم و فتوای قتل سلمان رشدی و فریدون فرخزاد و برکناری منتظری و ... هرچه خواستیم بگرفتیم و بیامدیم.
و شیخ ما در شعر و شاعری بسیار چیره دست بود و او را دیوان اشعاری کلُفت بر جای مانده است:
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم لب گرفتیم و من اکنون سیفلیس دار شدم
و او را از این گونه اشعار اروتیک بسیار باشد.
و گفت: «برق و گاز و نفت و آب را مجانی کنیم». پس مریدی پرسید: «یا شیخ! خرج اینها از کجا دهی؟» شیخ فرمود: «جان و مال و ناموس ملت را که مجانی کردیم لکن خرجش در خواهد آمد.»
و گفت: «میزان رأی ملت است». و گفت: «همه بگویند آری، من میگویم نه». مریدی پرسید: «یا شیخ! پس میزان چه شد؟ امر کرد میزانی در آن فضول فرو کردند و در قبرش نیز.»
و گفت: «مجلس در رأس امور باشد». و گفت: «یا مجلسیون، غلط کردید و أین تذهبون». پس مریدان دیگر هیچ نگفتند و آب دهان نتوانستندی فرو دادی که بیضتین در گلوشان گیر کرده بودی.
و (در فرنگ) گفت: «من هیچ نخواهم و چون انقلاب پیروز شود به قم روم و در حوزه بنشینم و درس دهم». پس چون دو سالی از انقلاب بگذشت شیخ بنی صدر (اول و الآخر المنتخبین) او را پرسید: «یا شیخ! پس چرا نروی؟ و شیخنا در سکوت او را یواشکی از زیر عبا بیلاخ نشان دادی.»
و گفت: «اقتصاد مال خر است». و انجمن خران بدون مرز جمع گشتندی و این امر تکذیب کردندی. پس امام فرمود همهشان را به کار حکومت گمارند، در پستهای کلیدی. وزان پس دیگر از خران صدایی برون نیامد. و گفت: «ملت ما برای هندوانه انقلاب نکرده است.»
و گفت: «همه آزاد باشند که هرچه خواهند رأی دهند لکن به جمهوری اسلامی رأی دهند که بهتر باشد و هر که غیر از این رأی دهد مادر فاکر و عامل استکبار باشد». و بسیار پارادوکسیکال بودی.
و گفت: «من کارگرم، تو کارگری، او کارگر است... پس مریدان نعره زدندی و گریبان چاک دادندی و گروهی هم زنار ببریدندی و حالها برفت. و او را گرامر و صرف و نحو بسیار قوی بودی.»
و چون او را سن به خیلی برسید از مرض دیابت بمرد، از بس که نمک ریختی و شکر بخوردی. شیخ احمد جنتی (فاکریزیریداداشمانی) روایت کند که شیخنا هنگام مرگ گفت: «مرا یک حسرت در زندگی باشد. آنکه هیچگاه خنده ملت ندیدمی و هرچه لطیفه گفتمی ملت شیون کردندی.»
و چون بمرد، هزار هزار نفر او را بدرقه کردندی و تابوت بردندی. و ناگاه تابوت واژگون شدی و شیخنا بیرون افتادی. پس چون ملت این حال بدیدند برای گرفتن تبرک هجوم بیاوردند و هر کس تکه ای از او بِکَند و با خود ببُرد. و سالِ پسین آلت مبارک ایشان در E-bay به فروش رسید با قیمت عالی. شیخ حسن خمینی (گوگولی العلما) گوید:" فردای تشییع، امام را به خواب دیدم که در بهشت بر مسندی بنشسته بود و حکم بر اعدام عیسی بن مریم داده بود زانکه شرب خمر کرده بود. پس موسی پادرمیانی کردی اما شیخ او را جاسوس صهیونیسم خواندی و حکم اعدام بدادی. پس ابراهیم به شفاعت بیامد، و شیخ اورا حکم سنگسار بدادی زانکه دوبار زن خود به همسری حکام داده بود. پس آدم بیامد، و شیخ او را حکم سنگسار بداد به سبب زنای با محارم. پس شفاعت به محمد ببردند و او پادرمیانی کردی. شیخنا تا محمد را بدیدی فرمان حبس او بدادی و گفتی معلوم است که تو را ریگی به کفش باشد ورنَه با این مفسدین نپَری. در نهایت پروردگار عزّوجلّ این بلوا بدیدی و پایین آمدی تا غائله ختم کند. پس چون شیخنا خداوند را دیدی او را به فریاد زناکار و بیآبرو خواندی و گفتی تو اینجا چه شفاعت کنی که این شر را پسر حرامزاده و شرابخوار تو آغاز کرد". و شیخ حسن گوید که این خواب دنبال دار باشد و او هر هفته ادامه آن را ببیند اما هنوز به سرانجام نرسیده باشد.
برهنگی؛ از غرب تا شرق، از دنیای باستان تا امروز
*بابک مینا پژوهشگر علوم اجتماعی مقیم فرانسه است
عریانی برای ما مساله است به خصوص اگر عریان جسمی زنانه باشد. ممکن است احساس ناامنی و ترس کنیم و یا از آن شرمنده شویم. چرا برهنگی برای ما شرمآور است؟ چرا از آن میترسیم؟ آیا همیشه برهنگی عملی شرمآور بوده است؟
در این بررسی کوتاه میکوشیم به گونهای بسیار اجمالی به این پرسشها بپردازیم.
جسم در برابر الوهیت: نگاهی به تاریخ
فرهنگشناسان عموما تاریخ مغربزمین را به سه دوران بزرگ تقسیم میکنند: دوران باستان که از نخستین تمدن بشری در بینالنهرین آغاز میشود و تا پایان امپراتوری رم غربی ادامه مییابد. فرهنگ یونانی و رمی اساس فرهنگی این دوران را تشکیل میدهند.
دوران دوم با گسستی مهم و اساسی آغاز میشود که عبارت است از سقوط امپراتوری رم غربی و انتشار مسیحیت در اروپا و بخش بزرگی از شرق باستان. درباره تفاوت این دو دوران بزرگ بسیار گفته و نوشته شده است. درباره علل این دگردیسی نیز تحلیلهای بسیار در دست است. این دگردیسی تغییراتی بنیادین در فرهنگ، اقتصاد و سیاست ملل باستان به وجود آورد و باعث شد دورانی جدید که آن را قرون میانه میخوانیم آغاز شود. تاریخنویسان غربی همواره در پی تحلیل دلایل این دگردیسی عظیم بوده اند. چرا امپراتوری رم غربی با نظام فرهنگی و سیاسی خاص خود سقوط کرد و اروپا مسیحی شد؟
به عنوان مثال ادوارد گیبون تاریخنویس انگلیسی در قرن هجدهم انگشت اتهام را به طرف مسیحیت میگیرد. انتشار اخلاقیات دنیاگریز مسیحی در قلمرو امپراتوری رم باعث شد تا شهروندان علاقه به فضائل شهروندی را از دست بدهند و به همین رو امپراتوری رم از درون ضعیف شد تا با حمله نهایی اقوام بربر از هم پاشید.
گیبون سقوط امپراتوری رم و پایان دنیای باستان را نوعی انحطاط میخواند چرا که به نظر او در قرون میانه «بربریت و دین» حاکم شد. به این نظر گیبون بسیار انتقاد شده است. نه تنها از سوی دینداران که از سوی بسیاری از تاریخنویسان مدرن. کتاب سترگ گیبون «تاریخ انحطاط و سقوط امپراتوری رم» البته مفصلتر و پیچیدهتر از آن است که بتوان خلاصهای از آن را اینجا بدست داد. قصد ما تنها این است که اهمیت این دگردیسی و تغییر دوران را گوشزد کنیم.
سومین دوران بزرگ را عموما از پایان قرون میانه تا زمان ما در نظر میگیرند که خود به چندین دوره تقسیم میشود. یکی از مهمترین ویژگیهای دوران مدرن این است که رفته رفته اخلاقیات دینی جای خود را به اخلاقی کاملا جدید میدهد که در تاریخ بیسابقه بوده است.
بنابراین از منظری بسیار کلی و شاید تقلیلگرا ما از نظر تاریخی با سه نظام فرهنگی روبرو هستیم:
۱ـ فرهنگهای باستان که در آنها ادیان چندخدایی حاکم است. (به جز یهودیت)
۲ـ قرون میانه که یکتاپرستی مسیحی بر اروپا و بخشی از شرق باستان حاکم میشود.
۳ـ دوران جدید و پس از قرون میانه که سلطه دین بر فرهنگ ضعیف میشود.
بدون شک این تقسیمبندی بسیار کلی و تا حدی مبهم است. اما برای مقصود ما کافی ست.
رابطه با جسم در این سه دوران چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟
در دوران باستان تمدنهای مختلفی وجود داشته است که هر کدام ویژگیهای فرهنگی خاصی داشتهاند. اما کم و بیش در اکثر این فرهنگها جسم و امور دینی و الهی تضاد مطلقی با یکدیگر ندارند. خدایان بشارتدهنده لذتهای جسمیاند و کمتر از خدای ادیان ابراهیمی منع میکنند. مثلا در تمدن بینالنهرین به نیایشهایی کاملا مذهبی برای رابطه جنسی ایدهآل با زن یا مرد برمیخوریم. متخصصان و آشورشناسان امروزه این نیایشها را ترجمه کردهاند. هنگامی که ما این نیایشها را می خوانیم شگفتزده میشویم چرا که با پیشفرضهای ادیان ابراهیمی این نیایشهای کاملا «دینی» متنهایی گناهآلود هستند. در فرهنگهای یونانی و رمی نیز تضادی میان الوهیت و لذتهای جسمی وجود ندارد. جسم در برابر خدایان قرار نمیگیرد. در این فرهنگها جسم و مراقبت و زیباسازی آن فضیلتی مهم محسوب میشود.
شکی نیست که در تمدن بینالنهرین نظام فرهنگی پدرسالاری حاکم بوده است. این پدرسالاری بعدها به یهودیت و اسلام نیز منتقل میشود. اما هنوز تفاوتهای مهمی از نظر رابطه با جسم و خواهشهای جسمانی میان تمدن بینالنهرین و ادیان ابراهیمی وجود دارد. این تفاوتها با فرهنگ یونانی و رمی بسیار بیشتر است.
انتشار مسیحیت در دنیای باستان پیوند جسم و خواهشهای جسمانی با الوهیت و معنویت را گسست. جسم در برابر الوهیت قرار گرفت: اگر میخواهی به خدا نزدیک شوی خواهشهای جسمیات را سرکوب کن. بدن آدمی به محل تولید گناه بدل شد که باید آن را کنترل و سرکوب کرد. آدمی باید به خاطر این جسم و خواهشهای جسمانیاش شرمنده باشد. ما هر چه بیشتر به خواهشهای جسممان بپردازیم بیشتر از خدا دور میشویم. پیامد این نگاه این بود که به تدریج عریان کردن این جسم ـ یا ماشین گناه به عملی شرمآور بدل شد.
از شرق باستان به سرزمینهای اسلامی
در جهان اسلام نیز ما با گسستی مشابه مواجهایم: از فرهنگهای شرقی جهان باستان به نظام فرهنگ اسلامی. ما در غرب از فرهنگی یونانی ـ رمی به مسیحیت رفتیم و در شرق از فرهنگهای باستانی شرقی به اسلام. از قرن هفتم میلادی به بعد تمام سرزمینهایی که تحت تاثیر مسیحیت یا یونانیگری و یا فرهنگهای ایرانی و مزدایی قرار داشتند به تدریج تغییر ماهیت دادند و اسلامی شدند. بنابراین میتوان گفت از اوایل قرون میانه دو دین ابراهیمی ـ مسیحیت و اسلام ـ غرب و شرق جهان باستان را تسخیر کردند.
اما درباره کیفیت این دگردیسی در شرق هنوز بحثهای عمیقی صورت نگرفته است. اصولا میان فرهنگشناسان بر روی نحوه دورهبندی تاریخ شرق اختلافنظرهای جدی وجود دارد. بنابراین آنطور که درباره تاریخ فرهنگ غرب میتوانیم با قاطعیت اظهار نظر کنیم درباره تاریخ شرق نمی توانیم. ما هنوز نمیدانیم که دقیقا از لحاظ فرهنگی گذر از شرق باستان به شرق اسلامی در مناطق مختلف محتوی چه نوع تغیراتی بوده است؟ البته در دهههای اخیر بحثهای مهمی دراینباره شده است. اما به نسبت تاریخ فرهنگ غرب، توافق بسیاری کمی در اینباره وجود دارد.
یک نمونه که به ما مربوط میشود تغییر از نظام فرهنگی ساسانی به دوران پس از اسلام در حدود مرزهای ایران فعلی ست. ما کاملا نمیدانیم پیامدهای فرهنگی این تغییر کدام اند. هنوز باید منتظر پژوهشهای مفصلتر و دقیقتری در این باره بمانیم.
اما اگر چه در این باره نمیتوانیم چندان با اطمینان صحبت کنیم، یک نکته را تقریبا میدانیم: تضاد جسم با الوهیت در اسلام نیز همچون دو دین خویشاوندش وجود دارد. در اسلام نیز بدن، ماشین تولید گناه است که باید آن را مهار کرد. اما در ضمن نکتهای مهم را نیز می دانیم و آن این است که اسلام نسبت به مسیحیت به مراتب دنیاگراتر و زمینیتری ست. زهد در اسلام وجود دارد اما نه به شدت مسیحیت. چهره پیامبر اسلام نسبت به عیسی بن مریم به مراتب زمینیتر و اینجهانیتر است. بعدها و عمدتا تحتتاثیر تصوف گرایشهای افراطی زهدگرایانه در فرهنگ اسلامی پدیدار شد. اما با این همه در اسلام حتی در مقایسه با فرهنگهای سامی باستان (بینالنهرین) تضاد جسم و الوهیت به مراتب بیشتر شده است. بنابراین از منظری فرهنگشناسانه تنها میتوانیم از تفاوتهایی میان مسیحیت و اسلام در این مورد صحبت کنیم و نه تضادی اساسی و قطعی.
ویژگی خاص اسلام وجود پدیده حجاب است: بدن زن منشاء گناه و دوری از الوهیت است، پس باید پوشیده باشد. برهنگی بدن زن چیزی شرمآور است. این بدن که نیروی شهوانی فعالی دارد باید در مهار مرد مسلمان باشد و در اندرونی خدمت کند. جسم زن جسمتر است چرا که به گونهای خالصتر شهوانی و زمینی ست. تن زنانه به گونهای مضاعف دور از الوهیت ومعنویت است مگر این که به مهار اسلام درآید. برهنگی این تن نیز به مراتب بیشتر از عریانی بدن مرد شرمآور است.
خلاصه کنیم: شرمآور بودن عریانی با سلطه ادیان ابراهیمی آغاز شد. این ادیان جسم و خواهشهایش را در برابر الوهیت قرار دادند. باید از جسم فاصله گرفت تا به خدا نزدیک شد. جسم ماشین تولید گناه است. در اسلام جسم زن به مراتب بیشتر از جسم مرد تولید گناه میکند. جسم زن تنها هنگاهی میتواند جنبهای الوهی پیدا کند که به تملک مرد مسلمان دربیاید. ایده تضاد جسم و الوهیت در قرون میانه به وجود آمد و گسترش یافت.
تا پیش از این و در دنیای باستان و خصوصا در فرهنگهای یونانی و رمی چنین تضادی وجود نداشت. بلکه بر عکس جسم در راستای الوهیت قرار داشت. البته در یهودیت باستان و به گونهای پراکندهتر در شماری دیگر از فرهنگهای دوره باستان به تضاد میان الوهیت و جسم بر میخوریم اما این تصور در جهان باستان عمومیت ندارد. در قرون میانه مسیحی بر اساس این تضاد الاهیات و در اسلام دستگاه شرعی مفصلی به وجود آمد. به عبارتی دیگر این تضاد به نظریهای خدا ـ انسانشناسانه بدل شد.
تعالی جسم در فرهنگ مدرن
اگر در فرهنگهای باستانی جسم در راستای الوهیت است و در ادیان ابرهیمی بدن در برابر خدا ست، در فرهنگ و هنر مدرن جسم خود محل تعالی ست. جسم نه با سرکوب خواهشها و ژستهای خود بلکه با گسترش، والایش و تند و تیز کردن آنها خود را متعالی میکند.
فرهنگ مدرن ـ آنگاه که آمیخته به عناصر دینی و زهدگرا نباشد ـ میخواهد به بدن تعالی و زیبایی ببخشد و نه آن که آن را به مهار قانون نیرویی ماورائی درآورد. اروتیسم مدرن خود وجهی الوهی دارد. این الوهیت اما در آسمان رخ نمیدهد بلکه در خود بدن، در پستی و بلندیها و در پس و پیشاش روی میدهد. در فرهنگ مدرن تمام ویژگیهایی را که پیشتر به روح نسبت میدادیم مانند تعالی، والایی، شکوه و خلوص اینک به جسم نسبت میدهیم. دوگانه بدن ـ روح، بدن ـ تعالی شکسته میشود. بدن خود تعالی ست. جسم در فرهنگ مدرن خودآئین و خودمختار است. او خود، خود را متعالی میکند و والا میکند. خواهشهای جنسی تن نه چیزی شرمآور که دقیقا به وسیلهای برای تعالی و گسترش و پرواز او بدل میشود. تن هر چه بیشتر خواهشهای خود را بپروراند بیشتر تعالی مییابد.
مشکل ذهنیتی سنتی که در فرهنگی اسلامی بار آمده است با بدن نیست. او در اندرونی با جسم و به خصوص جسم زن آشنا ست. او جسم را میشناسد. مشکل او با درهم شکسته شدن دوگانه جسم ـ تعالی ست. او عادت کرده است که روح را جایگاه تعالی و جسم را جایگاه سقوط به حیوانیت بداند. مشکل او جسم متعالیشده مدرن است. جسمی که با گسترش و ژرفتر کردن خواهشهای خود وجهی الوهی و روحانی مییابد. روحانیتی که در منظر او بیشرم است. این معنویت بیشرم تن است که او را میآزارد و نه خود تن.
برای ذهن سنتی برهنگی فاحشه پدیدهای آشناست. چرا که این نوع برهنگی دوگانه جسم ـ تعالی را بر هم نمیزند. زنی که جسماش را به اختیار اسلام درآورده و پاک و معنوی شده در برابر زنی که حیوانیت خود را آشکار کرده قرار میگیرد. اما زن مدرن از قواعد زیباییشناسانه دیگری پیروی میکند. جسم او خود به اثری هنری و روحانی بدل شده است. این نوع زیباییشناسی برای ذهن سنتی ناشناخته، غریب و گاه ترسناک است. جسمی خودمختار که با سرشار کردن و عمیقتر کردن جسمانیت خود، خود را متعالی میکند.
فرهنگشناسان عموما تاریخ مغربزمین را به سه دوران بزرگ تقسیم میکنند: دوران باستان که از نخستین تمدن بشری در بینالنهرین آغاز میشود و تا پایان امپراتوری رم غربی ادامه مییابد. فرهنگ یونانی و رمی اساس فرهنگی این دوران را تشکیل میدهند.
دوران دوم با گسستی مهم و اساسی آغاز میشود که عبارت است از سقوط امپراتوری رم غربی و انتشار مسیحیت در اروپا و بخش بزرگی از شرق باستان. درباره تفاوت این دو دوران بزرگ بسیار گفته و نوشته شده است. درباره علل این دگردیسی نیز تحلیلهای بسیار در دست است. این دگردیسی تغییراتی بنیادین در فرهنگ، اقتصاد و سیاست ملل باستان به وجود آورد و باعث شد دورانی جدید که آن را قرون میانه میخوانیم آغاز شود. تاریخنویسان غربی همواره در پی تحلیل دلایل این دگردیسی عظیم بوده اند. چرا امپراتوری رم غربی با نظام فرهنگی و سیاسی خاص خود سقوط کرد و اروپا مسیحی شد؟
به عنوان مثال ادوارد گیبون تاریخنویس انگلیسی در قرن هجدهم انگشت اتهام را به طرف مسیحیت میگیرد. انتشار اخلاقیات دنیاگریز مسیحی در قلمرو امپراتوری رم باعث شد تا شهروندان علاقه به فضائل شهروندی را از دست بدهند و به همین رو امپراتوری رم از درون ضعیف شد تا با حمله نهایی اقوام بربر از هم پاشید.
گیبون سقوط امپراتوری رم و پایان دنیای باستان را نوعی انحطاط میخواند چرا که به نظر او در قرون میانه «بربریت و دین» حاکم شد. به این نظر گیبون بسیار انتقاد شده است. نه تنها از سوی دینداران که از سوی بسیاری از تاریخنویسان مدرن. کتاب سترگ گیبون «تاریخ انحطاط و سقوط امپراتوری رم» البته مفصلتر و پیچیدهتر از آن است که بتوان خلاصهای از آن را اینجا بدست داد. قصد ما تنها این است که اهمیت این دگردیسی و تغییر دوران را گوشزد کنیم.
سومین دوران بزرگ را عموما از پایان قرون میانه تا زمان ما در نظر میگیرند که خود به چندین دوره تقسیم میشود. یکی از مهمترین ویژگیهای دوران مدرن این است که رفته رفته اخلاقیات دینی جای خود را به اخلاقی کاملا جدید میدهد که در تاریخ بیسابقه بوده است.
بنابراین از منظری بسیار کلی و شاید تقلیلگرا ما از نظر تاریخی با سه نظام فرهنگی روبرو هستیم:
۱ـ فرهنگهای باستان که در آنها ادیان چندخدایی حاکم است. (به جز یهودیت)
۲ـ قرون میانه که یکتاپرستی مسیحی بر اروپا و بخشی از شرق باستان حاکم میشود.
۳ـ دوران جدید و پس از قرون میانه که سلطه دین بر فرهنگ ضعیف میشود.
بدون شک این تقسیمبندی بسیار کلی و تا حدی مبهم است. اما برای مقصود ما کافی ست.
رابطه با جسم در این سه دوران چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟
در دوران باستان تمدنهای مختلفی وجود داشته است که هر کدام ویژگیهای فرهنگی خاصی داشتهاند. اما کم و بیش در اکثر این فرهنگها جسم و امور دینی و الهی تضاد مطلقی با یکدیگر ندارند. خدایان بشارتدهنده لذتهای جسمیاند و کمتر از خدای ادیان ابراهیمی منع میکنند. مثلا در تمدن بینالنهرین به نیایشهایی کاملا مذهبی برای رابطه جنسی ایدهآل با زن یا مرد برمیخوریم. متخصصان و آشورشناسان امروزه این نیایشها را ترجمه کردهاند. هنگامی که ما این نیایشها را می خوانیم شگفتزده میشویم چرا که با پیشفرضهای ادیان ابراهیمی این نیایشهای کاملا «دینی» متنهایی گناهآلود هستند. در فرهنگهای یونانی و رمی نیز تضادی میان الوهیت و لذتهای جسمی وجود ندارد. جسم در برابر خدایان قرار نمیگیرد. در این فرهنگها جسم و مراقبت و زیباسازی آن فضیلتی مهم محسوب میشود.
شکی نیست که در تمدن بینالنهرین نظام فرهنگی پدرسالاری حاکم بوده است. این پدرسالاری بعدها به یهودیت و اسلام نیز منتقل میشود. اما هنوز تفاوتهای مهمی از نظر رابطه با جسم و خواهشهای جسمانی میان تمدن بینالنهرین و ادیان ابراهیمی وجود دارد. این تفاوتها با فرهنگ یونانی و رمی بسیار بیشتر است.
انتشار مسیحیت در دنیای باستان پیوند جسم و خواهشهای جسمانی با الوهیت و معنویت را گسست. جسم در برابر الوهیت قرار گرفت: اگر میخواهی به خدا نزدیک شوی خواهشهای جسمیات را سرکوب کن. بدن آدمی به محل تولید گناه بدل شد که باید آن را کنترل و سرکوب کرد. آدمی باید به خاطر این جسم و خواهشهای جسمانیاش شرمنده باشد. ما هر چه بیشتر به خواهشهای جسممان بپردازیم بیشتر از خدا دور میشویم. پیامد این نگاه این بود که به تدریج عریان کردن این جسم ـ یا ماشین گناه به عملی شرمآور بدل شد.
از شرق باستان به سرزمینهای اسلامی
در جهان اسلام نیز ما با گسستی مشابه مواجهایم: از فرهنگهای شرقی جهان باستان به نظام فرهنگ اسلامی. ما در غرب از فرهنگی یونانی ـ رمی به مسیحیت رفتیم و در شرق از فرهنگهای باستانی شرقی به اسلام. از قرن هفتم میلادی به بعد تمام سرزمینهایی که تحت تاثیر مسیحیت یا یونانیگری و یا فرهنگهای ایرانی و مزدایی قرار داشتند به تدریج تغییر ماهیت دادند و اسلامی شدند. بنابراین میتوان گفت از اوایل قرون میانه دو دین ابراهیمی ـ مسیحیت و اسلام ـ غرب و شرق جهان باستان را تسخیر کردند.
اما درباره کیفیت این دگردیسی در شرق هنوز بحثهای عمیقی صورت نگرفته است. اصولا میان فرهنگشناسان بر روی نحوه دورهبندی تاریخ شرق اختلافنظرهای جدی وجود دارد. بنابراین آنطور که درباره تاریخ فرهنگ غرب میتوانیم با قاطعیت اظهار نظر کنیم درباره تاریخ شرق نمی توانیم. ما هنوز نمیدانیم که دقیقا از لحاظ فرهنگی گذر از شرق باستان به شرق اسلامی در مناطق مختلف محتوی چه نوع تغیراتی بوده است؟ البته در دهههای اخیر بحثهای مهمی دراینباره شده است. اما به نسبت تاریخ فرهنگ غرب، توافق بسیاری کمی در اینباره وجود دارد.
یک نمونه که به ما مربوط میشود تغییر از نظام فرهنگی ساسانی به دوران پس از اسلام در حدود مرزهای ایران فعلی ست. ما کاملا نمیدانیم پیامدهای فرهنگی این تغییر کدام اند. هنوز باید منتظر پژوهشهای مفصلتر و دقیقتری در این باره بمانیم.
اما اگر چه در این باره نمیتوانیم چندان با اطمینان صحبت کنیم، یک نکته را تقریبا میدانیم: تضاد جسم با الوهیت در اسلام نیز همچون دو دین خویشاوندش وجود دارد. در اسلام نیز بدن، ماشین تولید گناه است که باید آن را مهار کرد. اما در ضمن نکتهای مهم را نیز می دانیم و آن این است که اسلام نسبت به مسیحیت به مراتب دنیاگراتر و زمینیتری ست. زهد در اسلام وجود دارد اما نه به شدت مسیحیت. چهره پیامبر اسلام نسبت به عیسی بن مریم به مراتب زمینیتر و اینجهانیتر است. بعدها و عمدتا تحتتاثیر تصوف گرایشهای افراطی زهدگرایانه در فرهنگ اسلامی پدیدار شد. اما با این همه در اسلام حتی در مقایسه با فرهنگهای سامی باستان (بینالنهرین) تضاد جسم و الوهیت به مراتب بیشتر شده است. بنابراین از منظری فرهنگشناسانه تنها میتوانیم از تفاوتهایی میان مسیحیت و اسلام در این مورد صحبت کنیم و نه تضادی اساسی و قطعی.
ویژگی خاص اسلام وجود پدیده حجاب است: بدن زن منشاء گناه و دوری از الوهیت است، پس باید پوشیده باشد. برهنگی بدن زن چیزی شرمآور است. این بدن که نیروی شهوانی فعالی دارد باید در مهار مرد مسلمان باشد و در اندرونی خدمت کند. جسم زن جسمتر است چرا که به گونهای خالصتر شهوانی و زمینی ست. تن زنانه به گونهای مضاعف دور از الوهیت ومعنویت است مگر این که به مهار اسلام درآید. برهنگی این تن نیز به مراتب بیشتر از عریانی بدن مرد شرمآور است.
خلاصه کنیم: شرمآور بودن عریانی با سلطه ادیان ابراهیمی آغاز شد. این ادیان جسم و خواهشهایش را در برابر الوهیت قرار دادند. باید از جسم فاصله گرفت تا به خدا نزدیک شد. جسم ماشین تولید گناه است. در اسلام جسم زن به مراتب بیشتر از جسم مرد تولید گناه میکند. جسم زن تنها هنگاهی میتواند جنبهای الوهی پیدا کند که به تملک مرد مسلمان دربیاید. ایده تضاد جسم و الوهیت در قرون میانه به وجود آمد و گسترش یافت.
تا پیش از این و در دنیای باستان و خصوصا در فرهنگهای یونانی و رمی چنین تضادی وجود نداشت. بلکه بر عکس جسم در راستای الوهیت قرار داشت. البته در یهودیت باستان و به گونهای پراکندهتر در شماری دیگر از فرهنگهای دوره باستان به تضاد میان الوهیت و جسم بر میخوریم اما این تصور در جهان باستان عمومیت ندارد. در قرون میانه مسیحی بر اساس این تضاد الاهیات و در اسلام دستگاه شرعی مفصلی به وجود آمد. به عبارتی دیگر این تضاد به نظریهای خدا ـ انسانشناسانه بدل شد.
تعالی جسم در فرهنگ مدرن
اگر در فرهنگهای باستانی جسم در راستای الوهیت است و در ادیان ابرهیمی بدن در برابر خدا ست، در فرهنگ و هنر مدرن جسم خود محل تعالی ست. جسم نه با سرکوب خواهشها و ژستهای خود بلکه با گسترش، والایش و تند و تیز کردن آنها خود را متعالی میکند.
فرهنگ مدرن ـ آنگاه که آمیخته به عناصر دینی و زهدگرا نباشد ـ میخواهد به بدن تعالی و زیبایی ببخشد و نه آن که آن را به مهار قانون نیرویی ماورائی درآورد. اروتیسم مدرن خود وجهی الوهی دارد. این الوهیت اما در آسمان رخ نمیدهد بلکه در خود بدن، در پستی و بلندیها و در پس و پیشاش روی میدهد. در فرهنگ مدرن تمام ویژگیهایی را که پیشتر به روح نسبت میدادیم مانند تعالی، والایی، شکوه و خلوص اینک به جسم نسبت میدهیم. دوگانه بدن ـ روح، بدن ـ تعالی شکسته میشود. بدن خود تعالی ست. جسم در فرهنگ مدرن خودآئین و خودمختار است. او خود، خود را متعالی میکند و والا میکند. خواهشهای جنسی تن نه چیزی شرمآور که دقیقا به وسیلهای برای تعالی و گسترش و پرواز او بدل میشود. تن هر چه بیشتر خواهشهای خود را بپروراند بیشتر تعالی مییابد.
مشکل ذهنیتی سنتی که در فرهنگی اسلامی بار آمده است با بدن نیست. او در اندرونی با جسم و به خصوص جسم زن آشنا ست. او جسم را میشناسد. مشکل او با درهم شکسته شدن دوگانه جسم ـ تعالی ست. او عادت کرده است که روح را جایگاه تعالی و جسم را جایگاه سقوط به حیوانیت بداند. مشکل او جسم متعالیشده مدرن است. جسمی که با گسترش و ژرفتر کردن خواهشهای خود وجهی الوهی و روحانی مییابد. روحانیتی که در منظر او بیشرم است. این معنویت بیشرم تن است که او را میآزارد و نه خود تن.
برای ذهن سنتی برهنگی فاحشه پدیدهای آشناست. چرا که این نوع برهنگی دوگانه جسم ـ تعالی را بر هم نمیزند. زنی که جسماش را به اختیار اسلام درآورده و پاک و معنوی شده در برابر زنی که حیوانیت خود را آشکار کرده قرار میگیرد. اما زن مدرن از قواعد زیباییشناسانه دیگری پیروی میکند. جسم او خود به اثری هنری و روحانی بدل شده است. این نوع زیباییشناسی برای ذهن سنتی ناشناخته، غریب و گاه ترسناک است. جسمی خودمختار که با سرشار کردن و عمیقتر کردن جسمانیت خود، خود را متعالی میکند.
گلشیفته و کشتی تایتانیک نظام
اقدام گلشیفته فراهانی در انتشار عکس و فیلمی نیمه عریان به گونههای متفاوتی تعبیر شده است: جلب توجه، خودنمایی و ترویج خود برای گرفتن نقش در فیلمهای هالیوودی، خلاف عفت، سوء استفاده از بدن خود برای جهانی شدن، مقابله با تابوهای رایج، خط شکنی یکی از زنجیر شدگان در مقابله با سرکوب زنان، عکس العملی در برابر جور و جفایی که بر وی و همنسلانش در جمهوری اسلامی رفته، عدم مسئولیت در برابر همکاران سابق در سینمای ایران و... بسیاری اقدام او را ستوده و بسیاری نیز مذمت کردهاند. اما پرسش اصلی همان است که پدرش، بهزاد فراهانی، می پرسد: "چرا دختر من باید دست به چنین کاری بزند؟"
این حرکت در شرایط موجود فراتر از معنایی که خود گلشیفته در ذهن داشته و فراتر از عکس العملهای مثبت و منفی و انکارها، در این زمان هویتی مستقل یافته و هیچ چیز نمی تواند معنای انتشار این تصاویر را در حوزه عمومی از آنها اخذ کند. حتی برداشتن این تصاویر از سایتها زمان را به عقب بر نمی گرداند. این تصاویر نیز همانند تصاویر جان دادن ندا، سخنرانی خمینی در بهشت زهرا، گل خداداد عزیزی به تیم استرالیا، و آزاد شدن خرمشهر بخشی از خاطره جمعی ما خواهند بود و باید تلاش کنیم آنها را در متن و سیاق خود بفهمیم.
تغییر روش مبارزه
پیش از انقلاب سال ۵۷، برخی از جوانان ایرانی (راست و چپ، مذهبی و مارکسیست) برای مبارزه با استبداد روزه می گرفتند، بر تن خویش شلاق می زدند، با چند خرما برای روزها به کوه می رفتند، از ارتباط وسوسه انگیز با جنس مخالف پرهیز می کردند و حتی پسران به صورت زیبای دختران نمی نگریستند و به طور خلاصه خود را از بسیاری لذائذ زندگی محروم می کردند تا خود را برای مبارزه با رژیم استبدادی آماده کنند. بعد همین جوانان، فوج فوج و صدها و هزاران، خود را در کوچه و خیابان و سپس جبهههای جنگ در برابر تیر مستقیم قرار دادند تا خلوص و صداقت و استقامت خود را در رسیدن به هدف به نمایش بگذارند. آنها با کشور و مردم خود کردند آنچه کردند و مرگ باوری و ضدیت با عشق و شادی و زیبایی و رنگ و موسیقی را به میراث گذاشتند.
اکنون پس از بهار عرب بسیاری از خود می پرسند چرا معترضان ایرانی پس از کمتر از صد کشته در سال ۸۸ به خانه های خود برگشتند در حالی که معترضان سوری تا کنون بیش از پنج هزار کشته داده و هنوز از مبارزه دست نکشیدهاند.
پاسخ در نوع نگرش نسل امروز است. آنها می خواهند حکومت موجود ساقط شود تا از زندگی و همه زیباییهایش لذت ببرند و کسی در خانه و خیابان و محیط کار آنها را کنترل نکند. اما برای این هدف کسی نمی خواهد از لذائذ کوچک خود حتی سفر دو سه روزه به کنار خزر بگذرد چه برسد به آن که خود را به کشتن دهد. این نسل روشهای خود را برای مبارزه خلق کرده است: موسیقی زیر زمینی، گرفتن فیلم از خود به هنگام رقصیدن بر روی سقف اتومبیل یا کنار دریا یا پادگان، باز کردن صفحه فیس بوک و پر کردن آن با انواع خوراکیها و نوشیدنیهای اشتها برانگیز و عکسهای بی حجاب خویش، ارسال تصاویر زیبای مدلهای لباس به دوستان و نمایش زیباییهای زندگی که یکی از آنها پیکر زیبای گلشیفته است. چه کسی سه دهه پیش فکر می کرد یکی از محبوب ترین برنامههای تلویزیونی ماهوارهای (در شبکه من و تو) یک برنامه آشپزی باشد و تلویزیون دولتی نیز همان را نسخه برداری کند؟ این نسل با همین زندگی باوری و با رقص و موسیقی و نوشیدنیها و لباسهایش کمر حکومت دینی را خواهد شکست.
کرباسچی با کاشتن گل در خیابانهای تهران و زدن رنگهای روشن بر سیاهیهای دوران جنگ، خاتمی با لبخند، موسوی با گرفتن دست همسر خود در جریان مبارزات انتخاباتی، فائزه با شعار آزاد سازی دوچرخه سواری بانوان و نشریات نیمه مستقل با رنگی کردن بسیاری از صفحات خود تلاش کردند به این نیاز به زندگی پاسخ دهند، اما همه یک به یک به تیر خشم دستگاه رهبری گرفتار آمدند. حرکت گلشیفته دنباله منطقی حرکت و جنبشی است که از اوایل دهه هفتاد در ایران آغاز گردید.
جامعه عادی - جامعه غیر عادی
در یک جامعه عادی که پسران و دختران با هم به مدرسه می روند و آدمها می توانند جنس مخالف را از کودکی در همه وجوه جامعه از جمله در کنار دریا و رودخانه و پارک نزدیک خانه خود مشاهده کنند، دیگر تصاویر گلشیفته رگهای گردن کسی را شل و سفت نمی کند. گلشیفته با عکس و فیلم خود به "جامعه غیر عادی" ایران نشان می دهد که کجای کارشان اشکال دارد و آنها را به تامل وا می دارد که در کدام جامعهای زندگی می کنند: نرمال یا آنرمال. این عکس و فیلم نه برای شناخت گلشیفته بلکه برای شناخت جامعه امروز ایران بهترین کاربرد را دارند. در یک جامعه عادی این عکس و فیلم ممکن بود عکس العمل گروهی بسیار کوچک را آن هم نه از سر داوری اخلاقی و دینی بلکه داوری زیبایی شناسانه برانگیزد.
چشمهای بسته و چشمهای باز
کسانی که نمی خواهند عکسهای برهنه گلشیفته را ببینند و انتشار آنها را خوش نمی دارند (درستی و نادرستی انتشار آنها را در پرانتز بگذاریم) نمی خواهند جامعه در حال تحول ایران را ببینند. آنها نمی خواهند ببینند که دختران و پسرانی در ایران امروز بدون ازدواج با هم زندگی می کنند، تعداد همجنسگرایان ایران (زن و مرد) تفاوت زیادی با تعداد آنها در جوامع دیگر ندارد، مقامات دولتی برای تعطیلات به تایلند و ترکیه و اروپا می روند و دور از چشم بیت و شورای نگهبان و مراجع تقلید خوش می گذرانند (مثل همه مردم عادی عالم)، اکثر دختران و پسران شهرنشین ایرانی دوست پسر و دختر دارند (در قالب روابط تلفنی تا انواع دیگر روابط صمیمی) و از دنیای تحت کنترل بسیج و روحانیت که بگذریم، ایرانیان نیز مثل همه مردمان دیگر نقاط عالم زندگی می کنند.
جامعه ایران از موضوعات فوق به عنوان "اسمشو نبر" گذر کرده است. خانوادهها، حتی سنتی ترین آنها با این موضوعات راحت تر و بازتر از گذشته برخورد می کنند و تلاش می کنند راهی برای مصالحه و همزیستی پیدا کنند. اما حکومت و برخورداران از قدرت و ثروت آن بعد از ارتکاب هر عمل غیر قانونی و غیر اخلاقی ممکن در سه دهه گذشته، تنها تظاهر به اخلاق جنسی را راه نجات خود می دانند. تصاویر گلشیفته تنها نوک کوه یخی را نشان می دهند که چشمان بسته در ایران از آن می گریزند. کشتی تایتانیک نظام با این کوه یخ که هر روز بزرگ تر نیز می شود برخورد کرده، اما مقامات کشتی نمی خواهند وضعیت در حال غرق شدن آن را بپذیرند.
تناقضی نمی بینند
دو دهه است که ایدئولوژی اسلامگرایی در متن جامعه ایران تبخیر شده است. این بدین معنی نیست که مردم مسلمانی را رها کردهاند: اکثریت مردم ایران مسلمانند و در عین عزاداری برای امام حسین، آبجو یا شرابشان را نیز می نوشند یا در عین روزه گرفتن در ماه رمضان یا نماز خواندن در شب قدر در سواحل آنتالیا با بیکینی به دریا هم می روند. همین کارها را بسیاری از مردمان مذهبی در دیگر جاهای دنیا نیز می کنند و تناقضی نمی بینند. گناه گلشیفته فقط این است که در مقابل دوربین این کار را کرده است.
حتی مقامات حکومتی نیز این تناقضها را درک می کنند. تنها دلارهای نفتی و قوه قاهره سپاهاند که هنوز از درک تحولات اجتماعی عاجزاند و با اِعمال شریعت، حکومت دینی را سرپا نگاه داشتهاند. اگر در دوران خاتمی مردم می خواستند با این ایدئولوژی مماشات کنند تا ته ماندههای آن خود به خود و به تدریج دست از سر مردم بر دارد، در دوره احمدی نژاد تصمیم به طلاق گرفتهاند. کافی است چند ماه بودجههای دهها میلیارد دلاری دولتی و حکومتی برای حوزههای علمیه و نهادهای دینی قطع شود و سپاهیان فقط حقوق دولتی خویش را دریافت کنند: آن گاه خواهیم دید چه قدر رگهای گردن برای پیکر نیمه عریان یک زن سفت خواهد شد.
*مجید محمدی، جامعه شناس ایرانی ساکن آمریکا است
پیش از انقلاب سال ۵۷، برخی از جوانان ایرانی (راست و چپ، مذهبی و مارکسیست) برای مبارزه با استبداد روزه می گرفتند، بر تن خویش شلاق می زدند، با چند خرما برای روزها به کوه می رفتند، از ارتباط وسوسه انگیز با جنس مخالف پرهیز می کردند و حتی پسران به صورت زیبای دختران نمی نگریستند و به طور خلاصه خود را از بسیاری لذائذ زندگی محروم می کردند تا خود را برای مبارزه با رژیم استبدادی آماده کنند. بعد همین جوانان، فوج فوج و صدها و هزاران، خود را در کوچه و خیابان و سپس جبهههای جنگ در برابر تیر مستقیم قرار دادند تا خلوص و صداقت و استقامت خود را در رسیدن به هدف به نمایش بگذارند. آنها با کشور و مردم خود کردند آنچه کردند و مرگ باوری و ضدیت با عشق و شادی و زیبایی و رنگ و موسیقی را به میراث گذاشتند.
اکنون پس از بهار عرب بسیاری از خود می پرسند چرا معترضان ایرانی پس از کمتر از صد کشته در سال ۸۸ به خانه های خود برگشتند در حالی که معترضان سوری تا کنون بیش از پنج هزار کشته داده و هنوز از مبارزه دست نکشیدهاند.
پاسخ در نوع نگرش نسل امروز است. آنها می خواهند حکومت موجود ساقط شود تا از زندگی و همه زیباییهایش لذت ببرند و کسی در خانه و خیابان و محیط کار آنها را کنترل نکند. اما برای این هدف کسی نمی خواهد از لذائذ کوچک خود حتی سفر دو سه روزه به کنار خزر بگذرد چه برسد به آن که خود را به کشتن دهد. این نسل روشهای خود را برای مبارزه خلق کرده است: موسیقی زیر زمینی، گرفتن فیلم از خود به هنگام رقصیدن بر روی سقف اتومبیل یا کنار دریا یا پادگان، باز کردن صفحه فیس بوک و پر کردن آن با انواع خوراکیها و نوشیدنیهای اشتها برانگیز و عکسهای بی حجاب خویش، ارسال تصاویر زیبای مدلهای لباس به دوستان و نمایش زیباییهای زندگی که یکی از آنها پیکر زیبای گلشیفته است. چه کسی سه دهه پیش فکر می کرد یکی از محبوب ترین برنامههای تلویزیونی ماهوارهای (در شبکه من و تو) یک برنامه آشپزی باشد و تلویزیون دولتی نیز همان را نسخه برداری کند؟ این نسل با همین زندگی باوری و با رقص و موسیقی و نوشیدنیها و لباسهایش کمر حکومت دینی را خواهد شکست.
کرباسچی با کاشتن گل در خیابانهای تهران و زدن رنگهای روشن بر سیاهیهای دوران جنگ، خاتمی با لبخند، موسوی با گرفتن دست همسر خود در جریان مبارزات انتخاباتی، فائزه با شعار آزاد سازی دوچرخه سواری بانوان و نشریات نیمه مستقل با رنگی کردن بسیاری از صفحات خود تلاش کردند به این نیاز به زندگی پاسخ دهند، اما همه یک به یک به تیر خشم دستگاه رهبری گرفتار آمدند. حرکت گلشیفته دنباله منطقی حرکت و جنبشی است که از اوایل دهه هفتاد در ایران آغاز گردید.
جامعه عادی - جامعه غیر عادی
در یک جامعه عادی که پسران و دختران با هم به مدرسه می روند و آدمها می توانند جنس مخالف را از کودکی در همه وجوه جامعه از جمله در کنار دریا و رودخانه و پارک نزدیک خانه خود مشاهده کنند، دیگر تصاویر گلشیفته رگهای گردن کسی را شل و سفت نمی کند. گلشیفته با عکس و فیلم خود به "جامعه غیر عادی" ایران نشان می دهد که کجای کارشان اشکال دارد و آنها را به تامل وا می دارد که در کدام جامعهای زندگی می کنند: نرمال یا آنرمال. این عکس و فیلم نه برای شناخت گلشیفته بلکه برای شناخت جامعه امروز ایران بهترین کاربرد را دارند. در یک جامعه عادی این عکس و فیلم ممکن بود عکس العمل گروهی بسیار کوچک را آن هم نه از سر داوری اخلاقی و دینی بلکه داوری زیبایی شناسانه برانگیزد.
چشمهای بسته و چشمهای باز
کسانی که نمی خواهند عکسهای برهنه گلشیفته را ببینند و انتشار آنها را خوش نمی دارند (درستی و نادرستی انتشار آنها را در پرانتز بگذاریم) نمی خواهند جامعه در حال تحول ایران را ببینند. آنها نمی خواهند ببینند که دختران و پسرانی در ایران امروز بدون ازدواج با هم زندگی می کنند، تعداد همجنسگرایان ایران (زن و مرد) تفاوت زیادی با تعداد آنها در جوامع دیگر ندارد، مقامات دولتی برای تعطیلات به تایلند و ترکیه و اروپا می روند و دور از چشم بیت و شورای نگهبان و مراجع تقلید خوش می گذرانند (مثل همه مردم عادی عالم)، اکثر دختران و پسران شهرنشین ایرانی دوست پسر و دختر دارند (در قالب روابط تلفنی تا انواع دیگر روابط صمیمی) و از دنیای تحت کنترل بسیج و روحانیت که بگذریم، ایرانیان نیز مثل همه مردمان دیگر نقاط عالم زندگی می کنند.
جامعه ایران از موضوعات فوق به عنوان "اسمشو نبر" گذر کرده است. خانوادهها، حتی سنتی ترین آنها با این موضوعات راحت تر و بازتر از گذشته برخورد می کنند و تلاش می کنند راهی برای مصالحه و همزیستی پیدا کنند. اما حکومت و برخورداران از قدرت و ثروت آن بعد از ارتکاب هر عمل غیر قانونی و غیر اخلاقی ممکن در سه دهه گذشته، تنها تظاهر به اخلاق جنسی را راه نجات خود می دانند. تصاویر گلشیفته تنها نوک کوه یخی را نشان می دهند که چشمان بسته در ایران از آن می گریزند. کشتی تایتانیک نظام با این کوه یخ که هر روز بزرگ تر نیز می شود برخورد کرده، اما مقامات کشتی نمی خواهند وضعیت در حال غرق شدن آن را بپذیرند.
تناقضی نمی بینند
دو دهه است که ایدئولوژی اسلامگرایی در متن جامعه ایران تبخیر شده است. این بدین معنی نیست که مردم مسلمانی را رها کردهاند: اکثریت مردم ایران مسلمانند و در عین عزاداری برای امام حسین، آبجو یا شرابشان را نیز می نوشند یا در عین روزه گرفتن در ماه رمضان یا نماز خواندن در شب قدر در سواحل آنتالیا با بیکینی به دریا هم می روند. همین کارها را بسیاری از مردمان مذهبی در دیگر جاهای دنیا نیز می کنند و تناقضی نمی بینند. گناه گلشیفته فقط این است که در مقابل دوربین این کار را کرده است.
حتی مقامات حکومتی نیز این تناقضها را درک می کنند. تنها دلارهای نفتی و قوه قاهره سپاهاند که هنوز از درک تحولات اجتماعی عاجزاند و با اِعمال شریعت، حکومت دینی را سرپا نگاه داشتهاند. اگر در دوران خاتمی مردم می خواستند با این ایدئولوژی مماشات کنند تا ته ماندههای آن خود به خود و به تدریج دست از سر مردم بر دارد، در دوره احمدی نژاد تصمیم به طلاق گرفتهاند. کافی است چند ماه بودجههای دهها میلیارد دلاری دولتی و حکومتی برای حوزههای علمیه و نهادهای دینی قطع شود و سپاهیان فقط حقوق دولتی خویش را دریافت کنند: آن گاه خواهیم دید چه قدر رگهای گردن برای پیکر نیمه عریان یک زن سفت خواهد شد.
*مجید محمدی، جامعه شناس ایرانی ساکن آمریکا است
سلمان رشدی از ترس سوءقصد از شرکت در جشنواره ادبی هند انصراف داد
سلمان رشدی از شرکت در جشنواره ادبی جیپور انصراف داد. آقای رشدی گفته است که با پیامی ویدئویی، با مخاطبان این جشنواره سخن خواهد گفت.
سلمان رشدی گفته است که پس از اعتراض تعدادی از روحانیان بانفوذ مذهبی به حضور او در هند، از اینکه هدف سوءقصد قرار بگیرد، میترسد.او قرار بود در جشنواره ادبی جیپور سخنرانی کند.
آقای رشدی گفت که "منابعی" به او خبر داده اند که "ترورکنندگان ممکن است در راه جیپور باشند تا او را بکشند."
سلمان رشدی سال ها پیش با نوشتن رمان آیات شیطانی موجب خشم دنیای مسلمانان شد؛ بسیاری از مسلمان ها این کتاب را موهن قلمداد کردند.
او پس از صدور حکم قتل از سوی آیت الله خمینی تا سال ها به صورت مخفیانه زندگی می کرد.
آقای رشدی قرار بود در روز افتتاحیه جشنواره ادبی جیپور که از امروز جمعه شروع می شد سخنرانی کند. برگزارکنندگان چند روز پیش اعلام کردند که تغییری در برنامه ایجاد شده است و نام او را از فهرست سخنرانان حذف کردند.
سلمان رشدی در بیانیه ای که در این جشنواره قرائت شد نوشت: "منابع اطلاعاتی در ماهاراشترا و راجستان به من اطلاع داده اند که تروریست هایی از دنیای زیرزمینی مومبای (بمبئی) پول گرفته اند و در راه جیپورند تا مرا از بین ببرند."
آقای رشدی گفته است: "با وجود اینکه درباره دقت این اطلاعات کمی تردید دارم ولی اگر در چنین شرایطی به جشنواره بیایم، مسئولیت ناپذیری در قبال خودم، خانواده ام، مخاطبان جشنواره و همکاران نویسنده ام است. بنابراین به جیپور سفر نخواهم کرد."
این نویسنده بعدا در توئیتر خود نوشت که از اینکه در جیپور نیست خیلی ناراحت است و به صورت ویدیویی در جشنواره سخن خواهد گفت.
آقای رشدی گفته بود که او برای دیدار از هند، زادگاهش، نیاز به اجازه ندارد.
در هفته های اخیر، در میان گروه های مسلمان هندی اعتراضات ضد سلمان رشدی به پا شده بود.
ویلیام دالریمپل، نویسنده و از برگزارکنندگان این جشنواره گفت که تصمیم آقای رشدی برای پرهیز از حضور در جشنواره "تراژدی بزرگی است."
هاری کنزرو، نویسنده، در توئیتر خود نوشت که غیبت سلمان رشدی از این جشنواره "لکه ای است بر اعتبار بین المللی هند."
سلمان رشدی در هند به دنیا آمده اما شهروند بریتانیاست و بیشتر عمر خود را در این کشور زندگی کرده است. در سال های اخیر او چند بار به صورت مخفیانه به هند سفر کرده و در سال ۲۰۰۷ نیز در جشنواره ادبی جیپور شرکت داشت.
خبرنگاران می گویند که اعتراضات درباره سفر سلمان رشدی بی ارتباط با انتخابات ایالتی در اوتار پرادش نیست.
به گفته تحلیلگران، هیچ حزب سیاسی نمی خواهد که جامعه مسلمانان را ناراحت کند؛ مسلمانان ۱۸ درصد از رای دهندگان در این ایالت را تشکیل می دهند.
روز دهم ژانویه یک مدرسه علوم دینی در ایالت اوتار پرادش هند از دولت خواست که سلمان رشدی را به هند راه ندهد چرا که "احساسات مذهبی مسلمانان را درگذشته خدشه دار کرده است."
جشنواره ادبی جیپور، امروز جمعه با حضور بیش از ۲۵۰ نویسنده و شخصیت هنری و تحت تدابیر امنیتی شدید آغاز به کار کرده است.
برآورد می شود ده ها هزار نفر در این جشنواره ادبی شرکت کنند. مایکل اونداتیه، تام استاپارد، هر دو نویسنده، دیوید رمنیک، روزنامه نگار و اپراه وینفری ، از چهره های سرشناس تلویزیونی در آمریکا از جمله مهمانان این جشنواره اند.
در پی مسدود شدن سایت مگاآپلود به وسیله دولت آمریکا، هکرهای اینترنتی به سایت های وزارت دادگستری ایالات متحده، پلیس فدرال این کشور و اتحادیه فیلم سازان آمریکا حمله کردند.
هکرها با هدایت گروه آنانیموس توانستند با هدایت حجم بالایی از ترافیک اینترنتی به این سایت ها، مانع از دسترسی کاربران به آنها برای چند ساعت شوند.هکرها با ارسال لینک های اینترنتی به کاربران هوادار خود باعث شدند تعداد کاربران سایت های مورد حمله به شدت افزایش یابد و همین موضوع آنها را از دسترس سایر کاربران خارج کرد.
این حملات پس از آن صورت گرفت که دولت آمریکا سایت مگاآپلود را به اتهام نفض مالکیت معنوی تولیدات رسانه ای مسدود کرد.
گروه آنانیموس با صدور بیانیه ای مسوولیت حمله به ده سایت را برعهده گرفت.
بیشتر سایت های مورد حمله پس از چند ساعت اختلال دوباره در دسترس کاربران قرار گرفتند.
وزارت دادگستری آمریکا پنجشنبه با مسدود کردن این سایت و دیگر سایت های وابسته، موسسان آن و کارکنانش را به نقض قوانین مالکیت معنوی متهم کرد.
چهار نفر از کارکنان مگاآپلود به درخواست مقام های قضایی آمریکا در زلاندنو بازداشت شده اند.
پلیس همچنین مقداری پول نقد، خودروهای گران قیمت و یک اسلحه را از محل اقامت کیم دات کام، مدیر آلمانی مگاآپلود به دست آورده است.
بازداشت شدگان روز جمعه برای تفهیم اتهام روانه دادگاه شدند.
سایت مگاآپلود با ۱۵۰ میلیون کاربر در هنگ کنگ مستقر است و روزانه ۵۰ میلیون نفر به آن مراجعه می کنند.
حمله دولت آمریکا به سایت مگاآپلود یک روز پس از اعتصاب صدها سایت از جمله دانشنامه اینترنتی ویکیپدیا در اعتراض به بررسی طرح هایی در کنگره آمریکا برای محدود کردن اینترنت انجام شد.
این تصمیم بانک مرکزی به منزله اقدام برای حل مشکل بزرگتری است که بانک مرکزی خود عامل ایجاد آن بوده است. بانک مرکزی اعلام کرده که خرید و فروش ارز غیرقانونی است و هر کس که ارز بدون سند و مدرک داشته باشد، مجرم است.
یک هفته پیش بانک مرکزی برای کنترل قیمت ارز برنامه برخورد با فروشندگان ارز را به اجرا گذاشت و اعلام کرد که هر کسی "در فرودسی و هر جای دیگر" دلار بدون سند و مدرک خرید و فروش کند، مجرم است.
مشکلی که این تصمیم در پی داشت این بود که بسیاری از مردم که ارز خریده بودند و سند و مدرکی هم برای خرید خود نداشتند، و با تصمیم بانک مرکزی قادر به فروش آن هم به صورت قانونی نبودند.
حالا بانک مرکزی به دنبال آن است که این گروه از مردم را که ارز در اختیار دارند، تشویق کند ارزهای خود را به قیمتی ۴۰۰ تومان کمتر از نرخ بازار به بانک ها بفروشند.
این پرسش مطرح است که آیا این برنامه بانک مرکزی عملی است و آیا دارندگان دلار و دیگر ارزهای معتبر حاضر می شوند دلارهای خود را به قیمت های بسیار پائین تر از نرخ بازار آزاد به بانک ها بفروشند؟ به گفته کارشناسان، در شرایط حاضر، چنین واکنشی محتمل نیست.
این وضعیت می تواند نشانه آن باشد که بانک مرکزی بدون در نظر گرفتن عواقب کار، تصمیماتی گرفته و به اجرا می گذارد که تبعاتی پیش بینی نشده را به دنبال دارد و سپس برای رفع این مشکلات، مقررات جدیدی را وضع و اعلام کرده و وضعیت را پیچیده تر می کند.
چنین رویکردی این شبهه را ایجاد می کند که اقدامات بانک مرکزی ایران بیش از آنکه تصمیمی برنامه ریزی شده برای کنترل بازار ارز باشد شده باشد، واکنشی انفعالی به آشفتگی بازار ارز است.
در چند هفته ای که از بحران بازار ارز می گذرد، بانک مرکزی و دولت ایران طرحهای متعددی را به اجرا گذاشته اند که همه آنها برخلاف نتیجه مورد نظر مجریان این برنامه ها، به آشفتگی بیشتر بازار دامن زده است.
بعد از افزایش شدید قیمت ارز در بازار آزاد، بانک مرکزی ابتدا قیمت ارز را بالا برد و بعد هم نرخ ارز مسافری را افزایش داد و در قدم بعدی میزان ارز مسافری را از دو هزاردلار به یک هزار دلار کاهش داد.
چند روز بعد هم وزارت صنعت و معدن و تجارت اعلام کرد که تعدادی از کالاهای وارداتی از فهرست واردات حذف شده اند و به این ترتیب، ارز دولتی به آنها تعلق نمی گیرد.
کمی بعدتر هم بانک مرکزی محدودیت فروش ارز را به اجرا گذاشت با این هدف که التهاب بازار را کاهش دهد. آخرین تیر ترکش بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز و طلا قاچاق اعلام کردن ارز بود که به جای مهار نرخ، بازار را آشفته تر کرد.
دولت و بانک مرکزی چه پاسخی دارند
شرایط کنونی به ویژه برخی از سیاست ها و اظهارنظرهای اقتصادی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، را با پرسش مواجه می کند. آقای احمدی نژاد گفته بود که دلار نهصدتومان هم نمی ارزد اما در حال حاضر، ارزش پول آمریکا در برابر پول ملی جمهوری اسلامی تقریبا به دوبرابر میزان مورد نظر آقای احمدی نژاد رسیده است.همچنین، محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، با این انتقاد مواجه شده است که بعد از ده سال از زمان ثبیت نرخ ارز، برنامه ارز چند نرخی را دوباره به اجرا گذاشته و بعد با قاچاق اعلام کردن خرید و فروش ارز، سعی کرده است بازار ارز را با توسل به نفرات نیروی انتظامی آرام کند.
همچنین، این سئوال از شورای پول و اعتبار مطرح است که به چه دلیل در اوایل امسال نرخ سود سپرده های بانکی را کم کرد و به این ترتیب، انگیزه ای برای خروج سپرده ها از بانک ها و افزایش نقدینگی سرگردان شد و حال در شرایطی که این نقدینگی به بحران بازار ارز کمک می کند، در صدد افزایش نرخ سود سپرده ها برآمده و از نرخ سود ۲۱ درصدی سخن می گوید.
در همانحال، حتی این راه حل نیز از حد پیشنهاد فراتر نرفته و آقای احمدی نژاد، در مقام رئیس شورای پول و اعتبار، مصوبه شورا برای افزایش نرخ سود سپرده ها را تائید نکرده و در نتیجه این سئوال را مطرح کرده است که آیا همچنان بر این نظر است که این شورا زائد است و مصوباتش خلاف؟
برخی کارشناسان وضعیت فعلی بازار ارز را به سیلی تشبیه می کنند که آمده و الان دیگر سیل بند به کاری نمی آید و باید به فکر ترمیم خرابی ها بود و کوشید تا آسیب ها به حداقل کاهش پیدا کند.
کارشناسان بر این باورند که این بحران تا حدود زیادی حاصل علائم غلطی است که بانک مرکزی به بازار داد که به جای کنترل بازار ازر و طلا، آن را ملتهب تر کرد.
دلایل بروز این مشکل کم نیست، هم نقدینگی زیاد شده و هم تحریم ها بیشتر. بانک مرکزی از سوی آمریکا و بریتانیا تحریم شده اند و حالا بحث تحریم خرید نفت ایران در میان است.
انتقال پول فروش نفت به دولت ایران مدتهاست به خنس خورده و ایران ناچار شده است با واسطه پولهایش را بگیرد و اگر این وضع به همین روال پیش برود، ممکن است در آینده نزدیک، تنها راه برای دولت ایران، صرف درآمد حاصل از فروش نفت، برای خرید کالاهای ضروری از خارج باشد.
این تصویر می تواند برای دولتمردان جمهوری اسلامی نگران کننده و هشدار دهنده باشد. حتی اگر دولت و مقامات سیاسی تحریم را نعمت تلقی کنند، نمی توانند آشفتگی اقتصادی و ناتوانی در کنترل اوضاع را انکار نمایند.
در چنین شرایطی کمتر کسی باور می کند که دولت و بانک مرکزی بخواهند همه تقصیرها را به گردن خارجی ها و تحریم های بین المللی بیندازند، و خود را موفق ترین دولت در تاریخ ایران معرفی کنند.
الستر برت، معاون وزارت خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه، از موج جدید اعدام ها و بازداشت ها در ایران "عمیقا" ابراز نگرانی کرده است.
آقای برت گفته است که این بازداشت ها "تردیدهای بیشتر و جدیتری درباره ادعای ایران مبنی بر پایبندی آن کشور به آزادی بیان به وجود آورده است."آرش صادقی، پیمان پاک مهر، سهام الدین بورقانی، پرستو دوکوهکی، سعید مدنی، محمد سلیمانیان، فاطمه خردمند، احسان هوشمند، مرضیه رسولی و حسن فتحی از جمله روزنامه نگارانی هستند که اخیرا از سوی نهادهای امنیتی در ایران بازداشت شده اند.
آقای برت همچنین به صدور حکم اعدام برای سه ایرانی، به نامهای سعید ملکپور، احمدرضا هاشمپور، و وحید اصغری به اتهام "فساد فی الارض" اشاره کرده و از ایران خواسته است که هرچه "سریعتر تمام این پروندهها را مورد بازنگری قرار دهد."
معاون وزارت امور خارجه بریتانیا گفته است: "گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد ایران در سال جاری میلادی تا کنون حدود ٥٠ نفر را اعدام کرده، که شماری از آنها به شکل زشت و زنندهای در ملاء عام انجام شده است. به این ترتیب روند حیرتانگیز استفاده بیرویه از مجازات اعدام که توسط سازمان ملل متحد محکوم شده بود، [در ایران] ادامه پیدا کرده است."
گزارش های منتشر شده از سوی رسانه های رسمی در ایران حاکی از افزایش شمار اعدام ها و همچنین صدور احکام مجازات اعدام از سوی دادگاه های این کشور طی ماه های اخیر است.
سازمان غیر دولتی گزارشگران بدون مرز هم با انتشار گزارشی از موج جدید دستگیری روزنامه نگاران در ایران خبر داده است.
این سازمان می گوید که از احضار "بسیاری" از روزنامه نگاران و فعالان رسانهای ایران به نهادهای امنیتی این کشور مطلع شده است.
بر اساس گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، در حال حاضر ٣٠ روزنامهنگار و ۲۴ وبنگار در ایران در زندان به سر میبرند.
دیپلماتهای اروپایی به بیبیسی فارسی گفتهاند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره توقیف بخشی از داراییهای بانک مرکزی ایران در اروپا به توافق رسیدهاند.
این دیپلمات ها که خواستند نامشان محفوظ بماند، می گویند که بر اساس تصمیم هایی که در جلسه وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا در روز دوشنبه قطعی می شود، محدودیت های تازه ای بر نقل و انتقال پول نقد به ایران اعمال خواهد شد.آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه دیروز گفته بود که انتظار می رود توافق نهایی در مورد تحریم خرید نفت و انسداد دارایی های بانک مرکزی ایران توسط اتحادیه اروپا در جلسه روز دوشنبه وزیران خارجه این اتحادیه حاصل شود.
به گفته دیپلمات های اروپایی، اتحادیه اروپا همچنین محدودیت هایی را برای صادرات یا نقل و انتقال عمده طلا به ایران از طریق این اتحادیه در نظر خواهد گرفت.
آنها می گویند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حال حاضر درصدد جلب حمایت سوئیس از این تحریم ها هستند، چون بخشی از خرید طلای ایران در سالهای اخیر از سوئیس بوده است.
به گفته دیپلمات های مذکور، همچنین اسامی تازه ای از افراد و نهادهایی ایرانی به فهرست تحریم ایران توسط اتحادیه اروپا اضافه خواهد شد و فهرست تازه روز سه شنبه منتشر می شود.
گفته می شود که احتمالا نام یک بانک ایرانی در فرانسه هم در فهرست تازه خواهد بود.
دیپلمات های اروپایی می گویند که در مورد زمان شروع تحریم خرید نفت ایران هنوز اختلافاتی بین کشورهای اروپایی وجود دارد.
کشورهای مختلف زمان آغاز تحریم ها را بین ۳ تا ۸ ماه پس از امضای توافقنامه پیشنهاد کرده اند، اما احتمال قوی تر این است که این تحریم ها بین ۵ تا ۶ ماه پس از آن آغاز شود.
این تحریم به مدت سه ماه به صورت آزمایشی اعمال خواهد شد و پس از این دوره نتایج آن بررسی می شود.
به گفته دیپلمات ها، اگر قیمت نفت در اثر تحریم خرید نفت صادراتی ایران جهش شدید داشته باشد و باعث زیان دیدن اروپا شود، اعمال تحریم ها ممکن است متوقف شود.
ایرانیان دوتابعیتی و اتهام همیشگی جاسوسی
اردیبهشت ۱۳۸۵ بود که خبر رسید رامین جهانبگلو، فیلسوف و پژوهشگر ایرانی – کانادایی بازداشت شده است. یک روز پس از دستگیری وی، خبرگزاری فارس از قول یک منبع مطلع نوشت جهانبگلو به دليل مسائل امنيتی و به اتهام جاسوسی دستگير شده است.
یک سال بعد در خرداد ۱۳۸۶، هاله اسفندیاری پژوهشگر ایرانی- آمریکایی و مدیر بخش مطالعات خاورمیانه موسسه غیر دولتی وودرو ویلسون دستگیر شد. عليرضا جمشيدی سخنگوی وقت قوه قضاييه اتهام خانم اسفندیاری را "اقدام عليه امنيت كشور از طريق فعاليتهای تبليغی و جاسوسی به نفع بيگانگان" اعلام کرد.
همزمان با هاله اسفندیاری، یک پژوهشگر ایرانی-آمریکایی دیگر به نام کیان تاجبخش نیز دستگیر شد. سخنگوی وقت قوه قضائیه اتهام وی را نیز "اقدام عليه امنيت كشور از طريق فعاليت تبليغی و جاسوسی به نفع بيگانگان" اعلام کرد.
فروردین ماه ۱۳۸۸ در حالی که دو ماه از دستگیری رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی-آمریکایی میگذشت، حسن حداد، معاون امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد که رکسانا صابری تحت عنوان خبرنگار، فعالیتهای جاسوسی انجام میداده است.
رکسانا صابری خبرنگارآزاد "بیبیسی" و رادیو "انپیآر" بود و روز ۲۲ بهمن سال ۸۷ دستگیر شد. اتهام اولیهی او، نداشتن کارت معتبرخبرنگاری و خرید شراب عنوان شده بود. وی پس از آزادی در مصاحبه با صدای آمریکا گفت که مأموران امنیتی او را تهديد کردند که اگر به جاسوسی اعتراف نکند، به ۱۰ تا ۲۰ سال زندان محکوم خواهد شد.
وی تصریح کرد: «بازجويان بارها من را به مجازات اعدام تهديد کردند و من برای این که زنده بمانم، زیر فشارها مجبور شدم به جاسوسی اعتراف کنم.»
مازیار بهاری و اتهام جاسوسی برای ۴ سازمان!
در موج دستگیریهای گسترده پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، مازیار بهاری، مستندساز و خبرنگار ایرانی-کانادایی هفتهنامه نیوزویک نیز بازداشت شد. وی پس از گذراندن ۱۱۸ روز بازداشت در زندان اوین، با قید وثیقه آزاد شد.
یکشنبه، اول آذر ۱۳۸۸، ۲۲ نوامبر ۲۰۰۹، مازیار بهاری مهمان ویژه "فستیوال بینالمللی فیلمهای مستند در آمستردام" بود. به گزارش رادیو زمانه وی در آنجا صراحتا اعلام کرد: «آنها گفتند برای چهار سازمان جاسوسی کار میکنم؛ موساد، سیا، ام آی ۶ و نیوزویک».
او سپس شرح داد که بیست روز پیش از آزادیاش، بازپرس به سراغش آمده و به او گفته که میخواهد او را آزاد کند و فقط باید اعتراف کند "جاسوس رسانهای" است. بهاری از او می پرسد که این که میگویید چی هست؟ و در پاسخ میشنود که «فعلا برای آن تعریفی نداریم و کاملا جدید است».
آقای بهاری در اعتراف خود مینویسد «اگر جاسوس رسانهای به معنای روزنامه نگار باشد، من یک جاسوس رسانهای هستم.»
جدیدترین مورد جاسوسی
تلویزیون دولتی ایران یکشنبه شب (۲۷ آذر/ ۱۸ دسامبر) "اعترافات" مردی را که متهم به "جاسوسی" برای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) است٬ پخش کرد. خبر دستگیری این فرد که نامش "امیر میرزا حکمتی" عنوان شده٬ در روز شنبه از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران منتشر شده بود.
فاصله بسیار کم دستگیری تا پخش اعترافات این فرد، برخی گمانهزنیها را در این مورد تقویت کرده است. از جمله اینکه ممکن است وی خیلی پیشتر از تاریخ اعلامشده دستگیر شده باشد و یا این پرسش که آیا او واقعا مامور سیا بوده و به این زودی تن به اعتراف داده است؟
امید معماریان روزنامهنگار مقیم آمریکا درباره این خبر میگوید: «دولت ایران میداند که در یک جنگ گسترده اطلاعاتی با ایالات متحده قرار دارد و آمریکا از هر ابزاری برای دستیابی به اطلاعات مورد نیازش استفاده خواهد کرد. فرستادن جاسوس یا فرستادن هواپیمای بدون سرنشین بخشی از این ابزارهای متداول هست که کشورها از آنها استفاده میکنند و امریکا هم اولین کشور نیست و آخرین هم نخواهد بود. خود ایران هم در کشورهایی که با آنها رابطه دارد، امکانش را دارد از ابزار مختلف برای کسب اطلاعات استفاده کند. این یک چیز مرسوم است».
بشنوید: گفت و گو با امید معماریان
وی البته به این نکته اشاره میکند که اتهام جاسوسی برای آمریکا، بیشتر ایرانیانی را تهدید میکند که دوملیتی هستند.
با نگاهی به لیست کسانی که تا به حال با این اتهام از سوی جمهوری اسلامی روبرو بودهاند، میتوان گفته آقای معماریان را تایید کرد.
دلیل واکنش اندک آمریکائیها
مقامات دولت آمریکا و سازمان سیا تا کنون درباره این خبر هیچگونه اظهارنظر رسمی نکردهاند. رسانههای امریکا نیز تنها به نقل خبر از قول رسانههای ایران پرداختهاند.
در این مورد امید معماریان میگوید: «سهمی که آمریکا در سیاست خارجیاش برای ایران دارد با نسبتی که ایران برای آمریکا دارد متفاوت است.ایران از کشورهایی است که با امریکا ناسازگاری دارد و یک حجم محدودی از اخبار آمریکا را به خودش اختصاص داده. علاوه بر این، الان در امریکا حجم بیشتر خبرها مربوط به امور داخلی و بحران اقتصادی این کشور است و انتخابات ریاست جمهوری هم کم کم مطرح میشود. اینها خبرهای اصلی هستند. بنابراین خبرهای دیگر مثل دستگیری یک نفر به اتهام جاسوسی در ایران در حاشیه قرار میگیرد».
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، روز سهشنبه ۲۲ آذر، ۱۳ دسامبر اعلام کرده بود، برای ۱۵ نفر که به جاسوسی برای کشورهای آمریکا و اسرائیل اقدام کردهاند، کیفرخواست صادر شده است. احتمال میرود فردی که در مقابل دوربین وادار به اعتراف شده یکی از این افراد باشد.
میترا شجاعی
تحریریه: جواد طالعی
آموزش عملیات نظامی برای جنگ احتمالی با ایران
مجلهی آمریکایی "Wired" پس از تایید ارتش آمریکا خبری را منتشر کرد: از سال ۲۰۰۹ یک یگان ویژهی ارتش آمریکا به نام "Joint Special Operations Task Force - Gulf Cooperation Council" برای آموزش نظامیان کشورهای حوزهی خلیج فارس در این منطقه بهسر میبرد.
به گزارش "وایرد"، از جمله وظایف این یگان آشناسازی سربازان کشورهای حوزهی خلیج فارس با فنون جنگی و آمادهکردن آنها برای برخورد با "تهدیدات غیرمنتظره" است. این یگان ظاهرا از درجهداران نیروی زمینی، هوایی و دریایی ارتش ایالات متحده تشکیل شده است.
پنتاگون از انتشار جزییات ماموریت این یگان خودداری میکند. راب باکهولت، سخنگوی ارتش ایالات متحده، نیز در مصاحبه با مجلهی وایرد میگوید: «جایز نیست که ما در بارهی طرحهایی صحبت کنیم که به یک ملت خاص مربوط هستند». وی همچنین در رابطه با محل استقرار این یگان اطلاعاتی در اختیار وایرد نگذاشته است.
وبگاه مجلهی آلمانی "اشپیگل" ضمن اشاره به ترور کارشناسان اتمی ایرانی در ماههای اخیرمینویسد: «معلوم نیست آیا این یگان ویژه در برنامهریزی عملیات نظامی در ایران نقشی داشته است یا خیر».
کمکهای بیشتر از جانب آمریکا
به گزارش اشپیگل آنلاین، ارتشهای کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس ایران را بزرگترین خطر علیه خود میدانند. به همین دلیل سالهاست که ارتش آمریکا در این کشورها به آموزش شگردهای ویژه برای مقابله با حملهی احتمالی ایران هستند.
بر اساس گزارش اشپیگل، اریک پرینس، بنیانگذار کمپانی ارائهکنندهی خدمات نظامی "بلکواتر" در حال آموزش سربازان امارات متحدهی عربی است.
آموزش سربازان کشورهای حوزهی خلیج فارس تنها برای مقابله با ایران نیست. گروهی از سربازان قطر که توسط کارشناسان جنگی آمریکایی آموزش دیده بودند، در قالب کمکهای نظامی به قیام مسلحانه علیه دولت قذافی به لیبی فرستاده شدند.
آمریکا با ارسال جنگافزارهای مدرن ارتشهای منطقه را نیز تقویت میکند. آخرین اقدام از این دست فروش ۸۴ جنگندهی "F-15SA" و دهها هلیکوپتر به عربستان سعودی، و فروش یک سیستم پدافند موشکی به امارات متحدهی عربی به قیمت حدود ۴ میلیارد دلار بود.
کاترین اشتون می گوید همچنان در انتظار پاسخ ایران به نامه خود است
کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بر باز بودن مسیر دیپلماتیک برای بازگشت ایران به میز مذاکرات تاکید کرد.
خانم اشتون که نماینده کشورهای گروه پنج بعلاوه یک در مذاکرات هسته ای با ایران است، بر سیاست تحریم و گفتگو تاکید کرده است.
سخنگوی کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز جمعه ضمن اشاره به نامه سه ماه پیش خانم اشتون به مقامهای تهران، گفت «ما همچنان در انتظار واکنش ایران به آن هستیم.»
خانم اشتون که نماینده کشورهای گروه پنج بعلاوه یک در مذاکرات هسته ای با ایران است، بر سیاست تحریم و گفتگو تاکید کرده است.
سخنگوی کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز جمعه ضمن اشاره به نامه سه ماه پیش خانم اشتون به مقامهای تهران، گفت «ما همچنان در انتظار واکنش ایران به آن هستیم.»
آيا کنگره آمريکا در پی ساخت ديوار اينترنتی است؟
آيا تصويب لايحه توقف سرقت اينترنتی موسوم به سوپا (SOPA) در کنگره آمريکا میتواند بر کاربران ايرانی شبکه جهانی تاثير بگذارد؟ آيا به اجرا گذاشتن سوپا فيسبوک، يوتيوب و بسياری از سايتهای اينترنتی را از بين خواهد برد؟
بسياری از شرکتهای اينترنتی و کارشناسان بر اين باورند که تصويب سوپا يعنی «ساختن ديوار اينترنتی» در جهان و پايان شبکههای اجتماعی به شکلی که وجود دارند.
روز پنجشنبه در پی اعتراض بسياری از وبسايتهای مهم از جمله ويکيپديا و گوگل به قانون پيشنهادی در کنگره آمريکا در مبارزه با آن چه «سرقت اينترنتی» (سوپا) نام گرفته است ادامه مباحث اعضای مجلس نمايندگان در اين مورد متوقف شده است.
کاخ سفيد از ابتدا با يک چنين طرحی مخالفت کرده و اعلام کرده است که در صورت تصويب آن در مجلس نمايندگان، باراک اوباما ممکن است از اختيارات ويژه رياست جمهوری استفاده کرده و آن را وتو کند، ولی نکته اینجاست که رای دو سوم اعضای سنای آمریکا میتواند رای باراک اوباما را خنثی کند.
پيرامون جنبههای گوناگون اين اختلاف نظر بين سايتهای بزرگ اينترنتی و قانونگذاران آمريکا نظر ايتن زاکرمن، مدير «مرکز رسانههای مدنی» در انستيتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) و از بنيانگذاران سازمان «صداهای جهانی» در دانشگاه هاروارد را جويا شديم.
در برخی از رسانهها گفته میشود که گويا اين اختلاف در حقيقت نمادی از جنگ بين استودیوهای غولآسای هاليوود با موسسات بزرگ اينترنتی است. به نظر شما اين نبرد بين چه کسانی است؟
به اعتقاد من اين برداشت تا حدی درست است. برخی از طراحان و مدافعان اصلی لايحه توقف سرقت اينترنتی در حقيقت شرکتهای بزرگ توليد محصولات صوتی و تصويری يا استوديوهای فيلمسازی هستند.
نسخهبرداری و نشر اين محصولات بدون پرداخت حقوق معنوی به اين صنعت ضربات مالی بزرگی به آنها میزند. به نظر اين بخش عدم پرداخت حقوق معنوی اين محصولات تهديد بزرگی برای موجوديت اين صنايع است.
اما در مقابل شرکتهای اينترنتی به نشر آزادانهتر اين محصولات نياز دارند و ديدگاه آنها در مورد نشر بدون اجازه اين محصولات متفاوت است، برخی آن را مشکلی بزرگ و برخی ديگر آن را مسئلهای فرعی و کوچک میدانند. اما همه مخالفان اين قانون در يک نکته اتفاق نظر دارند و آن اين است که با هدف ممانعت از «سرقت اينترنتی» در حقيقت به گردش اطلاعات روی شبکه ضربه وارد خواهد شد.
برخی میگويند که اگر حکومت آمريکا چنين قانونی را تصويب کند این به معنای مرگ شبکههای اجتماعی مثل فيسبوک يا يوتيوب خواهد بود. شما با چنين ارزيابی موافقيد؟
اگر اين قانون بر اساس پيشنهادی که اکنون نوشته و تنظيم شده است مورد تصويب قرار بگيرد فعاليت اين شبکههای اجتماعی به شکل فعلی بسيار دشوار خواهد شد.
به نظر میرسد که اين لايحه جديد از تمامی قوانين موجود در آمريکا برای حمايت و تضمين حقوق معنوی محصولات سرگرمی فراتر میرود. به اين معنا که فرضا اگر يک کاربر شبکه توئيتر پيامی حاوی يک لينک به محصولات دارای حق معنوی را ارسال کند شبکه توئيتر مسئول شناخته خواهد شد. چنين شرايطی برای کار شبکههای اجتماعی بسيار پرمخاطره خواهد بود. به احتمال زياد تصويب يک چنين قانونی نوآوران عرصه اينترنت را به شدت خواهد ترساند و بنابراين جلوی نوآوری در اين عرصه را خواهد گرفت.
فرض کنيد که يک شهروند ايرانی يک قطعه فيلم يا موسيقی را که دارای کپیرايت يا حق معنوی است روی شبکههای اجتماعی در ايران با دوستان خود سهيم میشود. در این صورت چه اتفاقی برای اين سايت خواهد افتاد؟
طبق پيشنويس پيشنهادی در لایحه نمايندگان آمريکا شرکتهای ارائهکننده خدمات و ارتباطات اينترنتی مجبور خواهند شد که دسترسی به يک چنين وبسايتهايی را در ایران مسدود کنند. در این حالت نهادهای وابسته به دولت آمريکا ناگزير خواهند شد مثل نمونه چين يا ايران برای کنترل شبکه اينترنت «فایروال» درست کنند. (۱)
بسياری از کارشناسان اين قانون پيشنهادی را با مقررات رايج در کشورهای استبدادی نظير چين و ايران مقايسه میکنند. دليل اين مقايسه چيست؟
اين مقايسه فقط تا حدی درست است. بله، در اين حالت از ارائهکنندگان ارتباطات اينترنتی خواسته خواهد شد که به دليل نشر برخی مضامين وبسايتهای مسئول را مسدود کنند.
البته اين کار فقط در مواردی صورت خواهد گرفت که مقررات مربوط به رعايت حقوق معنوی محصولات در آمريکا نقض شود. شايد در چين يا ايران اين کار حتی در مواردی هم صورت میگيرد که طبق قانون منع نشدهاند. در هر صورت نگرانی اصلی در مورد پيشنويس این قانون جنبههای ديگر آن است، مثل محدوديتی که اين شرايط برای نشر اطلاعات روی وبسايتهای جستجوگر ايجاد میکند و عملا دستيابی بسياری از مشترکان را به اطلاعات مورد نياز خود ناممکن خواهد کرد.
(۱) فایـروال نام روشی برای جلوگيری از دستيابی غيرمجاز به يک سيستم رايانهای است.
بسياری از شرکتهای اينترنتی و کارشناسان بر اين باورند که تصويب سوپا يعنی «ساختن ديوار اينترنتی» در جهان و پايان شبکههای اجتماعی به شکلی که وجود دارند.
روز پنجشنبه در پی اعتراض بسياری از وبسايتهای مهم از جمله ويکيپديا و گوگل به قانون پيشنهادی در کنگره آمريکا در مبارزه با آن چه «سرقت اينترنتی» (سوپا) نام گرفته است ادامه مباحث اعضای مجلس نمايندگان در اين مورد متوقف شده است.
کاخ سفيد از ابتدا با يک چنين طرحی مخالفت کرده و اعلام کرده است که در صورت تصويب آن در مجلس نمايندگان، باراک اوباما ممکن است از اختيارات ويژه رياست جمهوری استفاده کرده و آن را وتو کند، ولی نکته اینجاست که رای دو سوم اعضای سنای آمریکا میتواند رای باراک اوباما را خنثی کند.
پيرامون جنبههای گوناگون اين اختلاف نظر بين سايتهای بزرگ اينترنتی و قانونگذاران آمريکا نظر ايتن زاکرمن، مدير «مرکز رسانههای مدنی» در انستيتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) و از بنيانگذاران سازمان «صداهای جهانی» در دانشگاه هاروارد را جويا شديم.
در برخی از رسانهها گفته میشود که گويا اين اختلاف در حقيقت نمادی از جنگ بين استودیوهای غولآسای هاليوود با موسسات بزرگ اينترنتی است. به نظر شما اين نبرد بين چه کسانی است؟
به اعتقاد من اين برداشت تا حدی درست است. برخی از طراحان و مدافعان اصلی لايحه توقف سرقت اينترنتی در حقيقت شرکتهای بزرگ توليد محصولات صوتی و تصويری يا استوديوهای فيلمسازی هستند.
نسخهبرداری و نشر اين محصولات بدون پرداخت حقوق معنوی به اين صنعت ضربات مالی بزرگی به آنها میزند. به نظر اين بخش عدم پرداخت حقوق معنوی اين محصولات تهديد بزرگی برای موجوديت اين صنايع است.
اما در مقابل شرکتهای اينترنتی به نشر آزادانهتر اين محصولات نياز دارند و ديدگاه آنها در مورد نشر بدون اجازه اين محصولات متفاوت است، برخی آن را مشکلی بزرگ و برخی ديگر آن را مسئلهای فرعی و کوچک میدانند. اما همه مخالفان اين قانون در يک نکته اتفاق نظر دارند و آن اين است که با هدف ممانعت از «سرقت اينترنتی» در حقيقت به گردش اطلاعات روی شبکه ضربه وارد خواهد شد.
برخی میگويند که اگر حکومت آمريکا چنين قانونی را تصويب کند این به معنای مرگ شبکههای اجتماعی مثل فيسبوک يا يوتيوب خواهد بود. شما با چنين ارزيابی موافقيد؟
اگر اين قانون بر اساس پيشنهادی که اکنون نوشته و تنظيم شده است مورد تصويب قرار بگيرد فعاليت اين شبکههای اجتماعی به شکل فعلی بسيار دشوار خواهد شد.
به نظر میرسد که اين لايحه جديد از تمامی قوانين موجود در آمريکا برای حمايت و تضمين حقوق معنوی محصولات سرگرمی فراتر میرود. به اين معنا که فرضا اگر يک کاربر شبکه توئيتر پيامی حاوی يک لينک به محصولات دارای حق معنوی را ارسال کند شبکه توئيتر مسئول شناخته خواهد شد. چنين شرايطی برای کار شبکههای اجتماعی بسيار پرمخاطره خواهد بود. به احتمال زياد تصويب يک چنين قانونی نوآوران عرصه اينترنت را به شدت خواهد ترساند و بنابراين جلوی نوآوری در اين عرصه را خواهد گرفت.
فرض کنيد که يک شهروند ايرانی يک قطعه فيلم يا موسيقی را که دارای کپیرايت يا حق معنوی است روی شبکههای اجتماعی در ايران با دوستان خود سهيم میشود. در این صورت چه اتفاقی برای اين سايت خواهد افتاد؟
طبق پيشنويس پيشنهادی در لایحه نمايندگان آمريکا شرکتهای ارائهکننده خدمات و ارتباطات اينترنتی مجبور خواهند شد که دسترسی به يک چنين وبسايتهايی را در ایران مسدود کنند. در این حالت نهادهای وابسته به دولت آمريکا ناگزير خواهند شد مثل نمونه چين يا ايران برای کنترل شبکه اينترنت «فایروال» درست کنند. (۱)
بسياری از کارشناسان اين قانون پيشنهادی را با مقررات رايج در کشورهای استبدادی نظير چين و ايران مقايسه میکنند. دليل اين مقايسه چيست؟
اين مقايسه فقط تا حدی درست است. بله، در اين حالت از ارائهکنندگان ارتباطات اينترنتی خواسته خواهد شد که به دليل نشر برخی مضامين وبسايتهای مسئول را مسدود کنند.
البته اين کار فقط در مواردی صورت خواهد گرفت که مقررات مربوط به رعايت حقوق معنوی محصولات در آمريکا نقض شود. شايد در چين يا ايران اين کار حتی در مواردی هم صورت میگيرد که طبق قانون منع نشدهاند. در هر صورت نگرانی اصلی در مورد پيشنويس این قانون جنبههای ديگر آن است، مثل محدوديتی که اين شرايط برای نشر اطلاعات روی وبسايتهای جستجوگر ايجاد میکند و عملا دستيابی بسياری از مشترکان را به اطلاعات مورد نياز خود ناممکن خواهد کرد.
(۱) فایـروال نام روشی برای جلوگيری از دستيابی غيرمجاز به يک سيستم رايانهای است.
سرکوزی: هرگونه مداخله نظامی در ایران به جنگ و هرجومرج در خاورمیانه میانجامد
نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه، روز جمعه هشدار داد هرگونه اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران، به «جنگ و هرج ومرج» در خاورمیانه میانجامد.
نیکولا سرکوزی در جمع دیپلماتها در پاریس گفت: «فرصت محدود است. فرانسه هر کاری بتواند میکند تا از مداخله نظامی پرهیز شود، اما تنها یک راه برای پرهیز از این مداخله نظامی است: تحریمهای سختتر و قاطعتر.»
رئیس جمهوری فرانسه همچنین از دیگر کشورها خواست که داراییهای بانک مرکزی ایران را مسدود کرده و از واردات نفت ایران خودداری کنند.
نیکولا سرکوزی تصریح کرد: «آنهایی که نمیخواهند این تحریمها را علیه رژیمی به اجرا درآورند که کشورش را با دنبال کردن سلاح اتمی به سوی فاجعه میبرد، در قبال خطر ویرانی جنگ مسئول خواهند بود.»
رئیس جمهور فرانسه گفت: «من به دوستان چینی و روس خود میگویم: ما را برای تضمین صلح در جهان یاری کنید ... ما بیتردید به شما نیاز داریم.»
رئیس جمهور فرانسه در ادامه گفت: «مداخله نظامی مسئله را حل نمیکند اما به جنگ و هرج و مرج در خاورمیانه و چه بسا همه جهان بینجامد.»
یک روز پیش از این نیز آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه با متهم کردن ایران به جدی نبودن در مذاکرات هستهای اظهار داشت برای پرهیز «از یک گزینه نظامی» باید بر شدت تحریمهای ایران افزود.
فرانسه در صف مقدم کشورهایی بوده است که خواستار شدت بخشیدن بر تحریمهای ایران بودهاند.
روز پنجشنبه دیپلماتهای اروپایی گفتند، کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای تحریم بانک مرکزی ایران به توافق رسیدهاند؛ به گفته این دیپلماتها، برپایه این توافق کشورهای اروپایی به صورت گزینشی میتوانند داراییهایی را گمان میرود به برنامه هستهای ایران ربط دارد، مسدود کنند.
پیش از این ایالات متحده و بریتانیا نیز بانک مرکزی ایران را تحریم کرده بودند.
تحریم بانک مرکزی و همچنین زمزمه تحریم نفت در روزهای اخیر به شدت از ارزش پول ملی ایران در برابر دلار کاسته است.
نیکولا سرکوزی در جمع دیپلماتها در پاریس گفت: «فرصت محدود است. فرانسه هر کاری بتواند میکند تا از مداخله نظامی پرهیز شود، اما تنها یک راه برای پرهیز از این مداخله نظامی است: تحریمهای سختتر و قاطعتر.»
رئیس جمهوری فرانسه همچنین از دیگر کشورها خواست که داراییهای بانک مرکزی ایران را مسدود کرده و از واردات نفت ایران خودداری کنند.
نیکولا سرکوزی تصریح کرد: «آنهایی که نمیخواهند این تحریمها را علیه رژیمی به اجرا درآورند که کشورش را با دنبال کردن سلاح اتمی به سوی فاجعه میبرد، در قبال خطر ویرانی جنگ مسئول خواهند بود.»
رئیس جمهور فرانسه گفت: «من به دوستان چینی و روس خود میگویم: ما را برای تضمین صلح در جهان یاری کنید ... ما بیتردید به شما نیاز داریم.»
رئیس جمهور فرانسه در ادامه گفت: «مداخله نظامی مسئله را حل نمیکند اما به جنگ و هرج و مرج در خاورمیانه و چه بسا همه جهان بینجامد.»
یک روز پیش از این نیز آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه با متهم کردن ایران به جدی نبودن در مذاکرات هستهای اظهار داشت برای پرهیز «از یک گزینه نظامی» باید بر شدت تحریمهای ایران افزود.
فرانسه در صف مقدم کشورهایی بوده است که خواستار شدت بخشیدن بر تحریمهای ایران بودهاند.
روز پنجشنبه دیپلماتهای اروپایی گفتند، کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای تحریم بانک مرکزی ایران به توافق رسیدهاند؛ به گفته این دیپلماتها، برپایه این توافق کشورهای اروپایی به صورت گزینشی میتوانند داراییهایی را گمان میرود به برنامه هستهای ایران ربط دارد، مسدود کنند.
پیش از این ایالات متحده و بریتانیا نیز بانک مرکزی ایران را تحریم کرده بودند.
تحریم بانک مرکزی و همچنین زمزمه تحریم نفت در روزهای اخیر به شدت از ارزش پول ملی ایران در برابر دلار کاسته است.
آلن ایر: توپ در زمین ایران است
آمریکا میگوید که امیدوار است دولت ایران برای گفتگو با گروه پنج بعلاوۀ یک بر سر برنامۀ اتمیاش جدی باشد.
علی اکبر صالحی وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه از گفتوگوهای نمایندگان دولتهای ایران و قدرتهای بزرگ در آیندۀ نزدیک خبر داده بود، ولی آلن ایر سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجۀ آمریکا روز پنجشنبه در گفتگو با رادیو فردا اعلام کرد که تهران هنوز به نامۀ اتحادیۀ اروپا پاسخی نداده است.
آلن ایر: ما هنوز منتظر جواب ایران به نامه خانم اشتون هستیم. اظهارات جناب آقای وزیر امور خارجه ایران، آقای صالحی، یک چیزی است، چیز دیگر این است که خانم اشتون یک نامهای نوشته و برای مقامات ایران فرستاده است ولی هنوز ما به طور رسمی جوابی دریافت نکردهایم. اگر دولت ایران از نظر از سر گیری این مذاکرات جدی باشد باید به نامه خانم اشتون جواب بدهد. ولی هنوز به قول معروف توپ در زمین ایران است.
در همین حال برخی از سیاستمداران جمهوری اسلامی و از آن جمله آقای مطهری، عضو مجلس شورای اسلامی ایران میگویند که آقای اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده در نامهای که به رهبران جمهوری اسلامی نوشته، آمادگی دولت آمریکا را برای گفتوگوی دو جانبه اعلام کرده است. آیا دولت آمریکا این مسئله را تایید میکند یا خیر؟ و اگر این مسئله تایید میشود، در چه مواردی دولت آمریکا میخواهد با دولت ایران گفتوگو کند؟
راههای مختلفی برای پیغامرسانی به ایران وجود دارد. چه خصوصی و چه علنی. پیام ما از آغاز یکی است و عوض نشده است. یک چهارچوبی برای مطرح کردن برنامه هستهای ایران وجود دارد و این همان چهارچوب گروه کشورهای ۱+۵ است.
ما فقط و فقط از همین چهارچوب برای دنبال کردن مذاکرات مفید با حسن نیت و احترام متقابل برای حل موضوع برنامه هستهای ایران استفاده میکنیم.
از این نظر است که ما منتظر پاسخ ایران به خانم اشتون هستیم تا ایران نشان بدهد که واقعا جدی و مصمم است تا وارد مذاکرات شود تا به یک راه حل مناسبی انشاالله دست پیدا کنیم.
آقای علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز پنجشنبه در تازهترین سخنان خود خطاب به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به این دولتها هشدار داده است که از نزدیک شدن به ایالات متحده آمریکا و همسو شدن با سیاستهای دولت آمریکا خودداری کنند، چرا که این مسئله میتواند روابط ایران را با این دولتها در آینده به مخاطره بیاندازد. آقای آلن ایر واکنش دولت آمریکا نسبت به اظهارات چیست؟
دولت آمریکا با کشورهای هم پیمانش در حوزه خلیج فارس متفقالقول است. همه ما خواستار تقویت و تضمین امنیت منطقه هستیم و همه ما در عین حال امیدواریم که ایران به طور فعال و سازنده نقش مثبتی را در این زمینه ایفا کند.
از این نظر ما با هم پیمانانمان هم در منطقه و هم در جامعه بینالمللی همسو و متحدیم تا ایران را تشویق و ترغیب کنیم تا وارد مذاکرات شود و این تنش کاهش یابد، شاید بتوانیم به یک راه حل مشترک در مورد برنامه هستهای ایران برسیم.
علی اکبر صالحی وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه از گفتوگوهای نمایندگان دولتهای ایران و قدرتهای بزرگ در آیندۀ نزدیک خبر داده بود، ولی آلن ایر سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجۀ آمریکا روز پنجشنبه در گفتگو با رادیو فردا اعلام کرد که تهران هنوز به نامۀ اتحادیۀ اروپا پاسخی نداده است.
آلن ایر: ما هنوز منتظر جواب ایران به نامه خانم اشتون هستیم. اظهارات جناب آقای وزیر امور خارجه ایران، آقای صالحی، یک چیزی است، چیز دیگر این است که خانم اشتون یک نامهای نوشته و برای مقامات ایران فرستاده است ولی هنوز ما به طور رسمی جوابی دریافت نکردهایم. اگر دولت ایران از نظر از سر گیری این مذاکرات جدی باشد باید به نامه خانم اشتون جواب بدهد. ولی هنوز به قول معروف توپ در زمین ایران است.
در همین حال برخی از سیاستمداران جمهوری اسلامی و از آن جمله آقای مطهری، عضو مجلس شورای اسلامی ایران میگویند که آقای اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده در نامهای که به رهبران جمهوری اسلامی نوشته، آمادگی دولت آمریکا را برای گفتوگوی دو جانبه اعلام کرده است. آیا دولت آمریکا این مسئله را تایید میکند یا خیر؟ و اگر این مسئله تایید میشود، در چه مواردی دولت آمریکا میخواهد با دولت ایران گفتوگو کند؟
راههای مختلفی برای پیغامرسانی به ایران وجود دارد. چه خصوصی و چه علنی. پیام ما از آغاز یکی است و عوض نشده است. یک چهارچوبی برای مطرح کردن برنامه هستهای ایران وجود دارد و این همان چهارچوب گروه کشورهای ۱+۵ است.
ما فقط و فقط از همین چهارچوب برای دنبال کردن مذاکرات مفید با حسن نیت و احترام متقابل برای حل موضوع برنامه هستهای ایران استفاده میکنیم.
از این نظر است که ما منتظر پاسخ ایران به خانم اشتون هستیم تا ایران نشان بدهد که واقعا جدی و مصمم است تا وارد مذاکرات شود تا به یک راه حل مناسبی انشاالله دست پیدا کنیم.
آقای علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز پنجشنبه در تازهترین سخنان خود خطاب به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به این دولتها هشدار داده است که از نزدیک شدن به ایالات متحده آمریکا و همسو شدن با سیاستهای دولت آمریکا خودداری کنند، چرا که این مسئله میتواند روابط ایران را با این دولتها در آینده به مخاطره بیاندازد. آقای آلن ایر واکنش دولت آمریکا نسبت به اظهارات چیست؟
دولت آمریکا با کشورهای هم پیمانش در حوزه خلیج فارس متفقالقول است. همه ما خواستار تقویت و تضمین امنیت منطقه هستیم و همه ما در عین حال امیدواریم که ایران به طور فعال و سازنده نقش مثبتی را در این زمینه ایفا کند.
از این نظر ما با هم پیمانانمان هم در منطقه و هم در جامعه بینالمللی همسو و متحدیم تا ایران را تشویق و ترغیب کنیم تا وارد مذاکرات شود و این تنش کاهش یابد، شاید بتوانیم به یک راه حل مشترک در مورد برنامه هستهای ایران برسیم.
وزیر خارجه آلمان: برخورداری ایران از سلاح اتمی قابل پذیرش نیست
سحام نیوز: گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان که از واشنگتن دیدار می کند، دستیابی ایران به تسلیحات اتمی را غیرقابل قبول دانست.
به گزارش بی بی سی، وستروله که به همراه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن صحبت می کرد گفت دستیابی ایران به سلاح اتمی به خاطر امنیت اسرائیل و حفظ توازن در منطقه قابل قبول نیست.
او همچنین تاکید کرد درهای مذاکره به روی ایران همچنان باز است.
خانم کلینتون هم با اشاره با رایزنی های خود با همتای آلمانی اش گفت ایران از این گزینه برخوردار است که به مذاکرات برگردد و به نگرانی های جهانی پاسخ دهد یا این که به انزوای خود ادامه دهد.
به گفته خانم کلینتون از سرگیری مذاکرات اتمی به جدی بودن طرف ایرانی مشروط است.
هیلاری کلینتون همچنین تاکید کرد آمریکا در پی تنش با ایران نیست و مردم این کشور سزاوار برخورداری از آینده ای بهتر هستند.
او گفت در روزهای آینده اتحادیه اروپا در روزهای آینده قدم هایی برای افزایش فشار بر ایران بر می دارد.
به گزارش بی بی سی، وستروله که به همراه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن صحبت می کرد گفت دستیابی ایران به سلاح اتمی به خاطر امنیت اسرائیل و حفظ توازن در منطقه قابل قبول نیست.
او همچنین تاکید کرد درهای مذاکره به روی ایران همچنان باز است.
خانم کلینتون هم با اشاره با رایزنی های خود با همتای آلمانی اش گفت ایران از این گزینه برخوردار است که به مذاکرات برگردد و به نگرانی های جهانی پاسخ دهد یا این که به انزوای خود ادامه دهد.
به گفته خانم کلینتون از سرگیری مذاکرات اتمی به جدی بودن طرف ایرانی مشروط است.
هیلاری کلینتون همچنین تاکید کرد آمریکا در پی تنش با ایران نیست و مردم این کشور سزاوار برخورداری از آینده ای بهتر هستند.
او گفت در روزهای آینده اتحادیه اروپا در روزهای آینده قدم هایی برای افزایش فشار بر ایران بر می دارد.
جزئیات تحریمهای تازه اروپا علیه ایران
سحام نیوز: دیپلماتهای اروپایی به بیبیسی فارسی گفتهاند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره توقیف بخشی از داراییهای بانک مرکزی ایران در اروپا به توافق رسیدهاند.
به گزارش بی بی سی ، این دیپلمات ها که خواستند نامشان محفوظ بماند، می گویند که بر اساس تصمیم هایی که در جلسه وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا در روز دوشنبه قطعی می شود، محدودیت های تازه ای بر نقل و انتقال پول نقد به ایران اعمال خواهد شد.
آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه دیروز گفته بود که انتظار می رود توافق نهایی در مورد تحریم خرید نفت و انسداد دارایی های بانک مرکزی ایران توسط اتحادیه اروپا در جلسه روز دوشنبه وزیران خارجه این اتحادیه حاصل شود.
به گفته دیپلمات های اروپایی، اتحادیه اروپا همچنین محدودیت هایی را برای صادرات یا نقل و انتقال عمده طلا به ایران از طریق این اتحادیه در نظر خواهد گرفت.
آنها می گویند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حال حاضر درصدد جلب حمایت سوئیس از این تحریم ها هستند، چون بخشی از خرید طلای ایران در سالهای اخیر از سوئیس بوده است.
به گفته دیپلمات های مذکور، همچنین اسامی تازه ای از افراد و نهادهایی ایرانی به فهرست تحریم ایران توسط اتحادیه اروپا اضافه خواهد شد و فهرست تازه روز سه شنبه منتشر می شود.
گفته می شود که احتمالا نام یک بانک ایرانی در فرانسه هم در فهرست تازه خواهد بود.
دیپلمات های اروپایی می گویند که در مورد زمان شروع تحریم خرید نفت ایران هنوز اختلافاتی بین کشورهای اروپایی وجود دارد.
کشورهای مختلف زمان آغاز تحریم ها را بین ۳ تا ۸ ماه پس از امضای توافقنامه پیشنهاد کرده اند، اما احتمال قوی تر این است که این تحریم ها بین ۵ تا ۶ ماه پس از آن آغاز شود.
این تحریم به مدت سه ماه به صورت آزمایشی اعمال خواهد شد و پس از این دوره نتایج آن بررسی می شود.
به گفته دیپلمات ها، اگر قیمت نفت در اثر تحریم خرید نفت صادراتی ایران جهش شدید داشته باشد و باعث زیان دیدن اروپا شود، اعمال تحریم ها ممکن است متوقف شود.
به گزارش بی بی سی ، این دیپلمات ها که خواستند نامشان محفوظ بماند، می گویند که بر اساس تصمیم هایی که در جلسه وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا در روز دوشنبه قطعی می شود، محدودیت های تازه ای بر نقل و انتقال پول نقد به ایران اعمال خواهد شد.
آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه دیروز گفته بود که انتظار می رود توافق نهایی در مورد تحریم خرید نفت و انسداد دارایی های بانک مرکزی ایران توسط اتحادیه اروپا در جلسه روز دوشنبه وزیران خارجه این اتحادیه حاصل شود.
به گفته دیپلمات های اروپایی، اتحادیه اروپا همچنین محدودیت هایی را برای صادرات یا نقل و انتقال عمده طلا به ایران از طریق این اتحادیه در نظر خواهد گرفت.
آنها می گویند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حال حاضر درصدد جلب حمایت سوئیس از این تحریم ها هستند، چون بخشی از خرید طلای ایران در سالهای اخیر از سوئیس بوده است.
به گفته دیپلمات های مذکور، همچنین اسامی تازه ای از افراد و نهادهایی ایرانی به فهرست تحریم ایران توسط اتحادیه اروپا اضافه خواهد شد و فهرست تازه روز سه شنبه منتشر می شود.
گفته می شود که احتمالا نام یک بانک ایرانی در فرانسه هم در فهرست تازه خواهد بود.
دیپلمات های اروپایی می گویند که در مورد زمان شروع تحریم خرید نفت ایران هنوز اختلافاتی بین کشورهای اروپایی وجود دارد.
کشورهای مختلف زمان آغاز تحریم ها را بین ۳ تا ۸ ماه پس از امضای توافقنامه پیشنهاد کرده اند، اما احتمال قوی تر این است که این تحریم ها بین ۵ تا ۶ ماه پس از آن آغاز شود.
این تحریم به مدت سه ماه به صورت آزمایشی اعمال خواهد شد و پس از این دوره نتایج آن بررسی می شود.
به گفته دیپلمات ها، اگر قیمت نفت در اثر تحریم خرید نفت صادراتی ایران جهش شدید داشته باشد و باعث زیان دیدن اروپا شود، اعمال تحریم ها ممکن است متوقف شود.
نمایندگان ادوار مجلس ترور “مصطفی احمدی روشن” را محکوم کردند
سحام نیوز: نمایندگان ادوار مجلس در محکومیت ترور مصطفی احمدی روشن بیانیه ای صادر کردند. به گزارش نوروز متن این بیانیه به شرح زیر است:
بار دیگر ترور یکی از شهروندان ایران در ۲۱ دی ماه خبرساز شد و افکار عمومی را در سطح داخلی و جهان تحت تأثیر قرار داد. مصطفی احمدی روشن که طبق اخبار منتشر شده معاونت امور بازرگانی سایت هسته ای نطنز را بر عهده داشت. این پنجمین ترور در طول دو سال اخیر است که به صورت کاملا مشابه دانشمندان هسته ای را شکار می کند.
نمایندگان ادوار مجلس با محکومیت شدید چنین عمل ضد انسانی و فاجعه آمیز و تسلیت به ملت ایران و خانواده زنده یاد مصطفی احمدی، اعلام می کند که چنین اقدامی از ناحیه هر فرد یا نهاد و یا دولتی و با هر انگیزه ای انجام شده باشد، اخلاقا مذموم، قانونا جرم و از منظر سیاسی شدیدا محکوم است.
شگفت این که مقامات امنیتی، به رغم گزافه گویی های مکرر مبنی بر اقتدار امنیتی و به ویژه اصرار بر نفوذ در سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی دیگر کشورها، قادر نیستند امنیت شهروندان خود را تأمین کنند و در نتیجه پیاپی و به طور مشابه افراد تحصیلکرده میهن ترور و به قتل می رسند و خانواده ها داغدار و مام میهن از اندیشه و عمل فرزندان خود محروم می شود. چگونه است که دستگاههای امنیتی و نظامی و انتظامی حتی تنفس و شماره های ضربان قلب یکایک منتقدان نظام و دولتمردان و به ویژه رهبری را تحت نظر و کنترل دارند، اما در روز روشن و از قضا در چند قدمی وزارت اطلاعات و در جنب بنای عظیم وزارات دفاع یک همکار نهاد حساس هسته ای ترور می شود؟ گرچه غالبا پس از خروج از شوک عملیات تروریستی سخنانی گفته می شود و از پیروزی های یاد می کنند اما به زودی روشن می شود که گزافه ای بیش نبوده است. دولت و نهادهای امنیتی و انتظامی مسئول امنیت جانی و مالی و حیثیتی تک تک افراد جامعه است و تکرار چنین رخدادهای فاجعه آمیز و تحقیر کننده ای معنایی جز بی کفایتی و بی مسئولیتی دولت و ارکان نظام در قبال ملت و مردم ندارد.
جمعی از نمایندگان ادوار مجلس خارج از کشور:
فاطمه حقیقت جو، احمد سلامتیان، علی مزروعی، سید علی اکبر موسوی (خوئینی) و حسن یوسفی اشکوری
نمایندگان ادوار مجلس با محکومیت شدید چنین عمل ضد انسانی و فاجعه آمیز و تسلیت به ملت ایران و خانواده زنده یاد مصطفی احمدی، اعلام می کند که چنین اقدامی از ناحیه هر فرد یا نهاد و یا دولتی و با هر انگیزه ای انجام شده باشد، اخلاقا مذموم، قانونا جرم و از منظر سیاسی شدیدا محکوم است.
شگفت این که مقامات امنیتی، به رغم گزافه گویی های مکرر مبنی بر اقتدار امنیتی و به ویژه اصرار بر نفوذ در سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی دیگر کشورها، قادر نیستند امنیت شهروندان خود را تأمین کنند و در نتیجه پیاپی و به طور مشابه افراد تحصیلکرده میهن ترور و به قتل می رسند و خانواده ها داغدار و مام میهن از اندیشه و عمل فرزندان خود محروم می شود. چگونه است که دستگاههای امنیتی و نظامی و انتظامی حتی تنفس و شماره های ضربان قلب یکایک منتقدان نظام و دولتمردان و به ویژه رهبری را تحت نظر و کنترل دارند، اما در روز روشن و از قضا در چند قدمی وزارت اطلاعات و در جنب بنای عظیم وزارات دفاع یک همکار نهاد حساس هسته ای ترور می شود؟ گرچه غالبا پس از خروج از شوک عملیات تروریستی سخنانی گفته می شود و از پیروزی های یاد می کنند اما به زودی روشن می شود که گزافه ای بیش نبوده است. دولت و نهادهای امنیتی و انتظامی مسئول امنیت جانی و مالی و حیثیتی تک تک افراد جامعه است و تکرار چنین رخدادهای فاجعه آمیز و تحقیر کننده ای معنایی جز بی کفایتی و بی مسئولیتی دولت و ارکان نظام در قبال ملت و مردم ندارد.
جمعی از نمایندگان ادوار مجلس خارج از کشور:
فاطمه حقیقت جو، احمد سلامتیان، علی مزروعی، سید علی اکبر موسوی (خوئینی) و حسن یوسفی اشکوری
در چهلمین روز کشته شدن ۱۸ کارگر؛ بازدید علی اکبر اولیا از کارخانه فولاد غدیر
۴۰ روز پس از انفجار کوره در کارخانه فولاد غدیر یزد که به کشته شدن ۱۸ کارگر این کارخانه منجر شد، “علیاکبر اولیا” نماینده مردم یزد از کارخانه فولاد غدیر بازدید کرد.
به گزارش ایلنا، علی اکبر اولیا، از طراحان اصلی پرسش مجلس از وزیرکار است که قرار بود هفته گذشته انجام شود که با غیبت شیخالاسلامی به علت کسالت، به وقت دیگری موکول شود.
سوال نمایندگان استان یزد از عبدالرضا شیخ الاسلامی این است که چرا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای جلوگیری از تکرار حوادث مربوط به کورههای ذوب تدابیر لازم را اتخاذ نکرده است؟ و چرا دستورالعمل ایمنی خاص کوره های ذوب تدوین و یا نظارت لازم در این خصوص صورت نگرفته است؟
مهدی اقبال، زندانی سیاسی محروم از درمان؛ ممانعت رییس بهداری اوین از اعزام بیماران سیاسی به بیمارستان
مهدی اقبال، زندانی سیاسی و عضو جبهه مشارکت ایران که در زندان مبتلا به بیماری ستون فقرات و آرتروز گردن شده، با ممانعت مسوولان این زندان جهت اعزام به بیمارستان، از درمان محروم مانده است.
براساس خبرهای رسیده به کلمه، مهدی اقبال از درد شدید گردن و کمر رنج می کشد و به دلبل نبود متخصص ارتوپدی و مغز و اعصاب در اوین،پزشکان بهداری اوین قادر به درمان وی نیستند و تنها به تجویز چند قرص مسکن بسنده کرده اند.در همین حال مجید رضا زاده، رییس بهداری اوین مانع اعزام او به بیمارستان می شود.
مجید رضا زاده پیش از این نیز از اعزام بسیاری از زندانیان سیاسی برای مداوا به بیمارستان ممانعت به عمل آورده و باعث بروز مشکلات جدی برای آنان شده است.
وی در دستوری به پزشکان بهداری اوین اعلام کرده است که از اعلام وضعیت اضطراری برای زندانیان سیاسی خودداری کنند. اعلام وضعیت اضطراری از نظر قانونی مقامات زندان را ملزم به اعزام زندانی به بیمارستان می کند.
این در حالی است که بهداری زندان اوین فاقد پزشکان متخصص در زمینه مغز و اعصاب، اورولوژی، قلب، و ارتوپدی است.بهداری اوین همچنین از تجهیزات لازم پزشکی برای رساندن کمک به بیماران در مواقع اضطراری محروم است.
مهدی اقبال، از زندانیان حامی جنبش سبز در بند ۳۵۰ اوین است که از سوی قاضی صلواتی به تحمل چهار سال حبس محکوم شده است و از دو سال و دو ماه پیش در زندان به سر می برد و از هفت ماه پیش از حق استفاده از مرخصی محروم بوده است
جـــرس:
امام جمعه اهل سنت شهر راسک از توابع شهرستان سرباز سیستان وبلوچستان عصر روز جمعه در مسیر چابهار – سرباز ترور شد و جان باخت.
به گزارش ایرنا، مولوی مصطفی جنگیزهی كه پیش از این نیز از یک سوءقصد مسلحانه جان سالم بدر برده بود از جمله روحانیون حامی وحدت شیعه وسنی در منطقه بشمار می رفت.
جـــرس:
بنا به گزارش منابع خبری، با گذشت سه هفته از تشکیل دولت ائتلافی مغرب (مراکش) به رهبری اسلام گرایان، هنوز جمع زیادی از جوانان این کشور به اوضاع بد معیشتی، اجتماعی و اقتصادی معترض بوده و در ادامه این اعتراضات ۵ جوان عضو “جنبش فارغ التحصیلان بیکار” در مقابل یک ساختمان دولتی دست به خودسوزی زدند .
به گزارش همبستگی نیوز، دولت جدید مغرب به دنبال پیروزی حزب اسلامی “عدالت و توسعه” در یک انتخابات آزاد و سالم به قدرت رسید و عبداله بن کران دبیر کل این حزب در تاریخ ۳-۱-۲۰۱۲ از طرف پادشاه این کشور ماموریت یافت دولت ائتلافی را تشکیل دهد.
دولت جدید مغرب با چالش های چندی از جمله بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی به موازات اصلاحات سیاسی و حقوق زنان روبرو است .
پاییز سال ۲۰۱۰ نیز، با خودسوزی یک جوان تونسی، آتش خشمی بزرگ در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه را شعله ور ساخت، که به بهار عربی معروف شد.
جـــرس:
در پی ادامه دستگیری و سرکوب فعالان کارگری و سندیکایی در شهرهای مختلف ایران و فشار و هجوم بر اتحادیه های کارگری، برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» لیستی از دستگیری های اخیر و آزار و تعقیب چندین فعال سندیکایی را منتشر کرده و خواستار اقدام عملی برای آزادی آنان شد.
به گزارش «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران»، در بیانیه برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، اسامی شاهرخ زمانی؛ محمد جراحی؛ نیما پوریعقوب؛ ساسان واهبی وش؛ شیث امانی؛ صدیق کریمی؛ شریف ساعدپناه؛ مظفر صالح نیا؛ میثم نجاتی عارف؛ ابراهیم مددی؛ رضا شهابی؛ محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز، فعالین کارگری و سندیکایی که طی هفته های اخیر بازداشت شده اند، ذکر و شرحی از وضعیت آنان یادآوری شده است.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» می باشد، از تمامی فعالین و ایرانیان سراسر جهان خواستار تلاش و اقدامی عملی جهت فشار بر مقامات جمهوری اسلامی برای آزادی آنان شده است.
شرح وضعیت:
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران از دستگیری های اخیر و آزار و تعقیب چندین فعال سندیکایی مطلع شده است.
• آقای شاهرخ زمانی، عضو هیات موقت بازگشایی سندیکای نقاشان، در تاریخ 25 دی 1390 در محل کار خود به وسیله ماموران اداره اطلاعات استان آذربایجان شرقی دستگیر و برای گذراندن حکم 11 سال زندان خود به زندان تبریز منتقل شد.
• آقای محمد جراحی، فعال سندیکایی و عضو «كميته پيگيري براي ايجاد تشكل هاي كارگري» و هم پرونده آقای شاهرخ زمانی، نیز گویا در همان تاریخ در منزل خود به وسیله ماموران همان اداره دستگیر و برای گذراندن حکم 5 سال زندان خود به زندان تبریز منتقل شد.
• نیما پوریعقوب و ساسان واهبی وش، فعالان دانشجویی و هم پرونده دو نفر بالا، را نیز همان اداره از طریق تلفن برای گذراندن حکم های به ترتیب 6 سال و 6 ماه زندان احضار کرده است. این دو در خطر دستگیری به سر می برند.
• آقای شیث امانی، عضو موسس اتحادیه آزاد کارگران ایران، در تاریخ 27 دی 1390 به وسیله ماموران دادگستری سنندج، مرکز استان کردستان ایران، دستگیر شد. در تاریخ صدور این فراخوان، او هنوز در زندان سنندج در بازداشت است. در باره دلیل دستگیری و اتهام علیه او اطلاعی در دست نیست.
• آقای شیث امانی و آقای صدیق کریمی، یکی دیگر از اعضای موسس اتحادیه آزاد کارگران ایران، در اردیبهشت 1386 دستگیر و به دو سال و نیم زندان محکوم ولی پس از چند ماه در پی اعتراض های داخلی و خارجی آزاد شدند. اما، اجرای احکام دادگستری به تازگی به هر دو فعال سندیکایی اطلاع داده بود که باید برای گذراندن حکمشان به زندان بروند. در زمان انتشار این فراخوان، اطلاعی از وضعیت آقای صدیق کریمی در دست نیست و او نیز در خطر دستگیری به سر می برد.
• آقای شریف ساعدپناه، عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، به علت در اختیار داشتن بولتن خبری اتحادیه در تاریخ 18 دی 1390در خانه خود در سنندج به وسیله ماموران لباس شخصی دستگیر شد.
• آقای مظفر صالح نیا، عضو دیگر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، نیز به همین ترتیب و به همین دلیل در تاریخ 15 دی دستگیر شده بود. این دو نفر روز گذشته در تاریخ 29 دی 1390 با وثیقه آزاد شدند و در انتظار محاکمه به سر می برند. هنوز اطلاعی از اتهام های آنها در دست نیست.
• آقای میثم نجاتی عارف، دانشجو و فعال سندیکایی در شرکت خودرو سازی سایپای تهران، در تاریخ 13 دی 1390 به علت دفاع از حقوق کارگران در کارخانه دستگیر و به محل نامعلومی منتقل شد. در باره دلیل مشخص دستگیری و اتهام های او اطلاعی در دست نیست.
• آقای ابراهیم مددی، نایب رییس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، که در تاریخ 8 آذر 1390 از زندان به مرخصی آمده بود. در تاریخ 16 آذر که برای تمدید مرخصی به زندان مراجعه کرد دوباره دستگیر شده است. او با اتهام ساختگی «به خطر انداختن امنیت ملی» در آذر 1387 به سه سال و نیم زندان محکوم شده است و در زمان انتشار این فراخوان در زندان اوین در بازداشت است.
• برنامه نظارت از ادامه بازداشت و وضعیت سلامتی آقای رضا شهابی، صندوقدار و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد نگران است. آقای شهابی در آبان 1390 دست به اعتصاب غذا زد [3] و در 22 آذر 1390 به بیمارستان منتقل شد و گویا در پی آن به اعتصاب غذای خود پایان داد، اما از آن پس بدون رسیدگی پزشکی مناسب در آنجا رها شده است.
• آقای محمد حسینی، فعال سندیکایی در شهر فیروزکوه، در شرق تهران، نیز در اوایل دی 1390 به خاطر دفاع از حقوق کارگران به وسیله ماموران اداره اطلاعات دستگیر و به بازداشتگاهی در شهر دماوند در شرق تهران منتقل شد و هنوز در بازداشت است. اطلاعی در باره اتهام های او در دست نیست.
• آقای مهدی فراحی شاندیز، معلم و فعال سندیکایی، در اواسط دی 1390 دستگیر و برای گذراندن حکم سه سال زندان خود به زندان اوین منتقل شد. او در روز 11 اردیبهشت 1389 دستگیر و پیش از آزادی در 6 بهمن 1389 بیش از هشت ماه در بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین در بازداشت انفرادی به سر برد.
اقدام های مورد درخواست:
لطفا به دولتمردان ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید:
1 - تحت هر شرايطی، سلامت روحی و جسمانی آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر و خانواده هایشان را در ایران تضمين کنند؛
2 ـ آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز را فوری و بی قید و شرط آزاد کنند زیرا بازداشت آنها خودسرانه و به قصد تنبیه فعالیت حقوق بشری آنهاست.
3 ـ به هر گونه آزار و اذیت ـ از جمله در سطح قضایی ـ علیه آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند؛
4 ـ در هر شرایطی اعلاميه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاريخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصويب شده، رعايت کنند، به ویژه:
• ماده 1 آن که می گويد: «همه افراد حق دارند به صورت فردی يا گروهی در سطوح ملی و بين المللی برای حمايت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها فعالیت کنند،»
• ماده ۵ (ب) که می گويد: «همه افراد حق دارند برای حمايت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها به صورت فردی يا گروهی در سطوح ملی و بين المللی (...) برای تشکيل سازمان های غيردولتی، انجمن ها يا گروه ها، عضويت يا شرکت در آنها اقدام کنند،»
• ماده 2ـ12 که می گويد: «دولت بايد کليه تدبيرهای لازم را به کار گیرد تا حمايت مراجع ذیصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهديد، اقدامات تلافی جويانه، تبعيض منفی عملی و يا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه ديگر در پی استفاده مشروع و قانونی اين افراد از حقوق مذکور در اعلاميه حاضر، تضمين گردد.»
4 ـ به طور کلی، در هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی های اساسی مطابق با عهدنامه های بین المللی حقوق بشر و موازین بین المللی که ایران نیز متعاهد آنهاست رعایت خواهند شد.
لطفا به دولتمردان ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید:
1 - تحت هر شرايطی، سلامت روحی و جسمانی آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر و خانواده هایشان را در ایران تضمين کنند؛
2 ـ آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز را فوری و بی قید و شرط آزاد کنند زیرا بازداشت آنها خودسرانه و به قصد تنبیه فعالیت حقوق بشری آنهاست.
3 ـ به هر گونه آزار و اذیت ـ از جمله در سطح قضایی ـ علیه آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند؛
4 ـ در هر شرایطی اعلاميه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاريخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصويب شده، رعايت کنند، به ویژه:
• ماده 1 آن که می گويد: «همه افراد حق دارند به صورت فردی يا گروهی در سطوح ملی و بين المللی برای حمايت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها فعالیت کنند،»
• ماده ۵ (ب) که می گويد: «همه افراد حق دارند برای حمايت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها به صورت فردی يا گروهی در سطوح ملی و بين المللی (...) برای تشکيل سازمان های غيردولتی، انجمن ها يا گروه ها، عضويت يا شرکت در آنها اقدام کنند،»
• ماده 2ـ12 که می گويد: «دولت بايد کليه تدبيرهای لازم را به کار گیرد تا حمايت مراجع ذیصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهديد، اقدامات تلافی جويانه، تبعيض منفی عملی و يا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه ديگر در پی استفاده مشروع و قانونی اين افراد از حقوق مذکور در اعلاميه حاضر، تضمين گردد.»
4 ـ به طور کلی، در هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی های اساسی مطابق با عهدنامه های بین المللی حقوق بشر و موازین بین المللی که ایران نیز متعاهد آنهاست رعایت خواهند شد.
در این بیانیه خواسته شده است تا نامه ها و درخواست های آزادی زندانیان فوق الذکر، به رهبر جمهوری اسلامی، رئیس دستگاه قضایی و همچنین رئیس دولت جمهوری اسلامی ارسال شود.
منابع حقوق بشری گزارش داده اند که حسین رونقی ملکی وبلاگنویس و فعال حقوق بشر بار دیگر به خاطر وخامت حال جسمی از زندان به بیمارستان منتقل و بستری شد.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران»، در طول یک سال گذشته این چندمین باری است که حسین رونقی ملکی به خاطر وضعیت حاد جسمی خود به بیمارستان منتقل و در آنجا بستری میشود.
بر اساس این گزارش، حسین رونقی ملکی که روز گذشته به بیمارستان هاشمینژاد تهران منتقل شده، از ابتدای سال جاری تاکنون چهار بار مورد عمل جراحی قرار گرفته است.
وی نیاز داشت که در محیطی غیر از زندان تحت درمان و نظر مستقیم پزشکان متخصص برای ادامه درمان خود باشد، اما بخش اطلاعات سایبری سپاه پاسداران اجازهی استفاده از مرخصی استعلاجی را به وی نمیدهد.
این گزارش می افزاید: عدم همکاری حسین رونقی ملکی با بخش اطلاعات سایبری سپاه پاسداران برای قبول اتهامات وارده و مصاحبه تلویزیونی سبب جلوگیری مرخصی و سختگیریهای مداوم نسبت به این وبلاگنویس باشد.
اطلاعات سایبری سپاه پاسداران در زمان بازداشت ابتدایی حسین رونقی که نزدیک به ۱۰ ماه را در سلولهای انفرادی بند ۲ الف زندان اوین به سر برده بود، بارها از وی خواسته بود که در برابر دوربینهای صدا و سیما آن چه مورد نظر بازجویان است را بیان کند. آنها بارها حسین رونقی را تهدید به صدور حکم «اعدام» کرده و این وبلاگنویس مدتها از این نظر در زندان تحت فشار بود.
این وبلاگنویس و فعال حقوق بشر هم اکنون بیش از دو سال است که بدون مرخصی در زندان اوین به سر میبرد. وی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد.
وی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به تأیید رسیده و این وبلاگنویس هم اکنون با وجود بیماری و نیاز مبرم به درمان پزشکی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند ۳۵۰ زندان اوین است.
سازمان عفو بین الملل خواستار توقف اجرای حکم اعدام سعید ملک پور شد
خبرگزاری هرانا - در پی تایید مجدد حکم اعدام سعید ملک پور، متهم به جرائم سایبری و اینترنتی در ایران، سازمان عفو بینالملل از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است تا اجرای این حکم را متوقف سازد.
بنا به گزارش جرس، حکم اعدام سعید ملک پور که توسط دیوان عالی کشور نقض شده بود، بار دیگر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه صادر و به این زندانی ابلاغ شد. سعید ملکپور همچنین علاوه بر اعدام، در حکم تازه اش به هفت سال و نیم زندان محکوم شده که حکمی سنگینتر نسبت به حکم اولیه بود. هفته گذشته نیز، خانواده ملکپور از تایید حکم اعدام او در دیوانعالی ایران خبر داده و به رسانه ها گفته بودند که رئیس شعبه ۳۲ دیوان عالی و لطیفی از قضات این شعبه، از صدور این حکم بی اطلاع هستند.
در بیانیۀ سازمان حقوق بشری عفو بین الملل که روز پنجشنبه ۱۹ ژانویه- ۲۹ دی ماه در مورد سعید ملک پور صادر و در سایت آن سازمان منتشر شده، ان هریسون، مدیر موقت بخش خاورمیانه و شمال آفریقا گفته است: پس از تائید حکم اعدام سعید ملکپور توسط دیوانعالی که بدون تشکیل دادگاه منصفانه برگزار شد، مقامات جمهوری اسلامی این پیام را میفرستند که ایرانیان نمیتوانند آزادانه دیدگاههای خود را بیان کنند یا حتی برای بیان آزادانه دیدگاهها با استفاده از اینترنت به دیگران کمک کنند.
این فعال حقوق بشری بین المللی تأکید کرده است: مقامات قضایی ارشد جمهوری اسلامی به جای تائید حکم اعدام برای سعید ملکپور، باید درمورد گزارشهای شکنجه شدن او تحقیق میکرد. اگر او صرفا بابت استفاده مسالمتآمیز از حق خود یعنی آزادی بیان زندانی شده باید بلافاصله و بدون قیدوشرط آزاد شود.
خانم هریسون با بیان اینکه «اکنون زمان آن فرا رسیده جمهوری اسلامی اعدامها را بهویژه پس از برپایی دادگاههایی که در آنها حقوق بشر بینالمللی رعایت نشده، متوقف کند»، تاکید کرده است که مقامات تهران نباید حق آزادی بیان را به اتهامات واهی بهطور غیرقانونی محدود کنند.
گفتنی است، علاوه بر سعید ملکپور، وحید اصغری، فعال دیگر سایبری نیز، به اعدام محاکمه شده است.
بنا به گزارش جرس، حکم اعدام سعید ملک پور که توسط دیوان عالی کشور نقض شده بود، بار دیگر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه صادر و به این زندانی ابلاغ شد. سعید ملکپور همچنین علاوه بر اعدام، در حکم تازه اش به هفت سال و نیم زندان محکوم شده که حکمی سنگینتر نسبت به حکم اولیه بود. هفته گذشته نیز، خانواده ملکپور از تایید حکم اعدام او در دیوانعالی ایران خبر داده و به رسانه ها گفته بودند که رئیس شعبه ۳۲ دیوان عالی و لطیفی از قضات این شعبه، از صدور این حکم بی اطلاع هستند.
در بیانیۀ سازمان حقوق بشری عفو بین الملل که روز پنجشنبه ۱۹ ژانویه- ۲۹ دی ماه در مورد سعید ملک پور صادر و در سایت آن سازمان منتشر شده، ان هریسون، مدیر موقت بخش خاورمیانه و شمال آفریقا گفته است: پس از تائید حکم اعدام سعید ملکپور توسط دیوانعالی که بدون تشکیل دادگاه منصفانه برگزار شد، مقامات جمهوری اسلامی این پیام را میفرستند که ایرانیان نمیتوانند آزادانه دیدگاههای خود را بیان کنند یا حتی برای بیان آزادانه دیدگاهها با استفاده از اینترنت به دیگران کمک کنند.
این فعال حقوق بشری بین المللی تأکید کرده است: مقامات قضایی ارشد جمهوری اسلامی به جای تائید حکم اعدام برای سعید ملکپور، باید درمورد گزارشهای شکنجه شدن او تحقیق میکرد. اگر او صرفا بابت استفاده مسالمتآمیز از حق خود یعنی آزادی بیان زندانی شده باید بلافاصله و بدون قیدوشرط آزاد شود.
خانم هریسون با بیان اینکه «اکنون زمان آن فرا رسیده جمهوری اسلامی اعدامها را بهویژه پس از برپایی دادگاههایی که در آنها حقوق بشر بینالمللی رعایت نشده، متوقف کند»، تاکید کرده است که مقامات تهران نباید حق آزادی بیان را به اتهامات واهی بهطور غیرقانونی محدود کنند.
گفتنی است، علاوه بر سعید ملکپور، وحید اصغری، فعال دیگر سایبری نیز، به اعدام محاکمه شده است.
هرانا؛ سه تن از شهروندان اهل سنت در کامیاران بازداشت شدند
خبرگزاری هرانا - سه تن از فعالین اهل سنت در شهرستان کامیاران به دلیل اعتراض به سخنان یک روحانی شیعه از سوی ماموران اطلاعات نیروی انتظامی و به دستور دادستان عمومی و انقلاب این شهرستان بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از کامیاران، علی اکبر کمانگر، خبات عزیزی و سیف الله روحانی سه تن ازنمازگزاران اهل سنت کامیاران از سوی ماموران اطلاعات نیروی انتظامی وبا دستور دادستان عمومی وانقلاب این شهرستان روز گذشته بازداشت شدند.
این فعالین به دلیل اعتراض به سخنان اهانت آمیز یک روحانی شیعه بنام حجة الاسلام ربانی درنمازجمعه مسجد جامع اهل سنت کامیاران ایرادکرده بود، بازداشت شدند.
خواسته نمازگزاران ومعترضین عذرخواهی حجة الاسلام ربانی ازمردم این شهرستان به خاطراظهارات اهانت آمیزنسبت به یکی ازصحابه پیامبربود که با واکنش تند ماموران امنیتی این شهرستان مواجهه شد.
تاکنون اتهام انتسابی به بازداشت شدگان اعلام نگردیده است.
جوان ۱۹ ساله با گذشت اولیای دم از اعدام نجات یافت
خبرگزاری هرانا - جوان ۱۹ ساله ای که متهم بود در حین وظیفه پرستاری از یک پیر زن ۸۰ ساله با درگیری با وی موجب مرگ او شده است پس از گذشت اولیای دم از اعدام نجات یافت.
پس از گزارش پزشکی قانونی این جوان به عنوان تنها مظنون ارتکاب قتل شناخته شد و بعد از اعتراف به درگیری منجر به قتل با پیرزن با قرار بازداشت روانه زندان شد.
جلسه رسیدگی به این پرونده در تاریخ ۱۶ مرداد سال گذشته در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد.
شفیعی، نماینده دادستان با اشاره به مدارک موجود در پرونده، بزه انتسابی به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد. تنها فرزند مقتول نیز خواسته خود را قصاص متهم عنوان کرد.
در ادامه جلسه، متهم در جایگاه قرار گرفت و در تشریح حادثه گفت: حدود ۸ ماه بود که به عنوان پرستار خانگی مقتول و شوهرش استخدام شده بودم. رابطه خیلی خوبی باهم داشتیم ولی بعضی اوقات درگیری لفظی پیدا میکردیم.
وی ادامه داد: روز حادثه مقتول از مراسم ختم یکی از آشنایانش برگشت و با من بر سر بیدقتی در انجام امور خانه و همچنین غذا ندادن به شوهرش که قادر به حرکت نبود درگیر شد.
متهم ادامه داد: عصایش را به سمت من پرتاب کرد و به سمت من آمد، من هم با عصبانیت گردنش را فشار دادم و روی زمین انداختم. ابتدا فکر کردم شوخی میکند اما وقتی دیدم حالش بد است با فرزندان شوهرش و اورژانس تماس گرفتم اما او مرده بود.
وی در ادامه اظهاراتش گفت: شوهر مقتول شاهد درگیری ما بود اما به خاطر ناتوانی حرکتی، قادر نبود ما را از هم جدا کند. او مبتلا به فراموشی نیز هست و از روز حادثه چیزی به یاد ندارد.
بعد از اظهارات متهم، وکیل اولیایدم مدعی شد که متهم از زندان با دختر و داماد مقتول تماس گرفته و مدعی شده است که از سوی عدهای مأمور انجام قتل بوده است.
به گزارش فارس، متهم در بیان آخرین دفاع و ضمن انکار این ادعا گفت: کسی به من دستور قتل نداده است و من از ارتکاب قتل پشیمان هستم.
بعد از اظهارات متهم، قاضی همتیار ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه متهم را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی خانواده مقتول محکوم کرد.
بعد از تأیید حکم در دیوان عالی کشور، اولیای دم رضایت خود را اعلام کردند که امروز جلسه محاکمه متهم از جنبه عمومی جرم برگزار شد. متهم در نهایت براساس حکم جدید با احتساب ایام بازداشت و تعلیق ایام باقی مانده در حکم، از زندان آزاد میشود.
جلسه رسیدگی به این پرونده در تاریخ ۱۶ مرداد سال گذشته در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد.
شفیعی، نماینده دادستان با اشاره به مدارک موجود در پرونده، بزه انتسابی به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد. تنها فرزند مقتول نیز خواسته خود را قصاص متهم عنوان کرد.
در ادامه جلسه، متهم در جایگاه قرار گرفت و در تشریح حادثه گفت: حدود ۸ ماه بود که به عنوان پرستار خانگی مقتول و شوهرش استخدام شده بودم. رابطه خیلی خوبی باهم داشتیم ولی بعضی اوقات درگیری لفظی پیدا میکردیم.
وی ادامه داد: روز حادثه مقتول از مراسم ختم یکی از آشنایانش برگشت و با من بر سر بیدقتی در انجام امور خانه و همچنین غذا ندادن به شوهرش که قادر به حرکت نبود درگیر شد.
متهم ادامه داد: عصایش را به سمت من پرتاب کرد و به سمت من آمد، من هم با عصبانیت گردنش را فشار دادم و روی زمین انداختم. ابتدا فکر کردم شوخی میکند اما وقتی دیدم حالش بد است با فرزندان شوهرش و اورژانس تماس گرفتم اما او مرده بود.
وی در ادامه اظهاراتش گفت: شوهر مقتول شاهد درگیری ما بود اما به خاطر ناتوانی حرکتی، قادر نبود ما را از هم جدا کند. او مبتلا به فراموشی نیز هست و از روز حادثه چیزی به یاد ندارد.
بعد از اظهارات متهم، وکیل اولیایدم مدعی شد که متهم از زندان با دختر و داماد مقتول تماس گرفته و مدعی شده است که از سوی عدهای مأمور انجام قتل بوده است.
به گزارش فارس، متهم در بیان آخرین دفاع و ضمن انکار این ادعا گفت: کسی به من دستور قتل نداده است و من از ارتکاب قتل پشیمان هستم.
بعد از اظهارات متهم، قاضی همتیار ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه متهم را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی خانواده مقتول محکوم کرد.
بعد از تأیید حکم در دیوان عالی کشور، اولیای دم رضایت خود را اعلام کردند که امروز جلسه محاکمه متهم از جنبه عمومی جرم برگزار شد. متهم در نهایت براساس حکم جدید با احتساب ایام بازداشت و تعلیق ایام باقی مانده در حکم، از زندان آزاد میشود.
نگرانی از وضعیت جسمی مهدی خزعلی
خبرگزاری هرانا - ۱۰ کیلو کاهش وزن، دستی گچ گرفته و چند دندان لق شده حاصل بازداشتی خشونت بار و اعتصاب غذایی ۱۰ روزه است.
خانواده مهدی خزعلی، نویسنده منتقد جمهوری اسلامی که روز پنج شنبه، توانستند با او ملاقات کنند، به رادیو فردا گفتند که دکتر مهدی خزعلی در اثر اعتصاب غذا، بیش از ۱۰ کیلو از وزن خود را از دست داده و از شرایط جسمانی مناسبی برخوردار نیست.
به گفته آنها اودر جریان بازداشتش در ۱۹ دی ماه از ناحیه دست دچار شکستگی استخوان شده و دست او را در زندان گچ گرفته اند. پیش از این همسر آقای خزعلی در مورد برخورد ماموران در زمان بازداشت اقای خزعلی به رادیو فردا گفته بود که در زمان بازداشت به سوی همسرش حمله کرده اند و او را با صورت به زمین انداختند.
مهدی خزعلی همان زمان از شکسته شدن استخوان دستش خبر داده بود. آن گونه که خانواده آقای خزعلی می گویند او و یک نفر دیگر در سلولی با ابعاد دو متر در دو متر نگهداری می شود و تا روز ملاقاتش یعنی ۱۰ روز پس از بازداشت از حق داشتن هواخوری محروم بوده است.
خانواده آقای خزعلی می گویند از وی در مدت بازداشت هیچ بازجویی به عمل نیامده و معتقدند که هدف از بازداشت مهدی خزعلی دور نگه داشتن او از جامعه و ممنوع کردن نوشتن برای او است.
خانواده دکتر خزعلی به رادیو فردا گفتند که آقای خزعلی برای نوشتن درخواست ملاقات با دندان پزشک تقاضای خودکار کرده است اما حتی برای این کار نیز ماموران زندان حاضر نشده اند که به او خودکار بدهند. آن گونه که خانوده دکتر خزعلی می گویند یکی از اتهامات او مصاحبه با رسانه های خارجی عنوان شده است.
آقای خزعلی کمی پیش از بازداشتش در گفت و گو با رادیو فردا گفته بود با محدود شدن فضای اطلاع رسانی در ایران راهی جز اطلاع رسانی از طریق رسانه های خارج از ایران باقی نمانده است. مهدی خزعلی پیش از این چهار بار دیگر نیز بزداشت شده بود و در دوره پیشین بازداشتش نیز اقدام به اعتصاب غذا کرد و پس از ۲۵ روز از این اعتصاب به قید وثیقه آزاد شد.
ابوالقاسم خزعلی، از روحانیون سرشناس و محافظه کار جمهوری اسلامی از اعمال فرزند خود اعلام برائت کرده است. اما در همین حال مهدی خزعلی بارها تاکید نموده با همه احترامی که برای پدرش قایل است، معتقد است که جهاد واجب را نمیشود به امر پدر ترک کرد.
با این که به گفته مسئولان جمهوری اسلامی، هر اقدامی برای تحریم انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی جرم محسوب می شود اما آقای خزعلی در وب سایت خود تاکید کرده بود «۱۲ اسفند قطعا اولین انتخاباتی خواهد بود که در خانه خواهم ماند و پای هیچ صندوق رأیی حاضر نخواهم شد.»
خانواده مهدی خزعلی، نویسنده منتقد جمهوری اسلامی که روز پنج شنبه، توانستند با او ملاقات کنند، به رادیو فردا گفتند که دکتر مهدی خزعلی در اثر اعتصاب غذا، بیش از ۱۰ کیلو از وزن خود را از دست داده و از شرایط جسمانی مناسبی برخوردار نیست.
به گفته آنها اودر جریان بازداشتش در ۱۹ دی ماه از ناحیه دست دچار شکستگی استخوان شده و دست او را در زندان گچ گرفته اند. پیش از این همسر آقای خزعلی در مورد برخورد ماموران در زمان بازداشت اقای خزعلی به رادیو فردا گفته بود که در زمان بازداشت به سوی همسرش حمله کرده اند و او را با صورت به زمین انداختند.
مهدی خزعلی همان زمان از شکسته شدن استخوان دستش خبر داده بود. آن گونه که خانواده آقای خزعلی می گویند او و یک نفر دیگر در سلولی با ابعاد دو متر در دو متر نگهداری می شود و تا روز ملاقاتش یعنی ۱۰ روز پس از بازداشت از حق داشتن هواخوری محروم بوده است.
خانواده آقای خزعلی می گویند از وی در مدت بازداشت هیچ بازجویی به عمل نیامده و معتقدند که هدف از بازداشت مهدی خزعلی دور نگه داشتن او از جامعه و ممنوع کردن نوشتن برای او است.
خانواده دکتر خزعلی به رادیو فردا گفتند که آقای خزعلی برای نوشتن درخواست ملاقات با دندان پزشک تقاضای خودکار کرده است اما حتی برای این کار نیز ماموران زندان حاضر نشده اند که به او خودکار بدهند. آن گونه که خانوده دکتر خزعلی می گویند یکی از اتهامات او مصاحبه با رسانه های خارجی عنوان شده است.
آقای خزعلی کمی پیش از بازداشتش در گفت و گو با رادیو فردا گفته بود با محدود شدن فضای اطلاع رسانی در ایران راهی جز اطلاع رسانی از طریق رسانه های خارج از ایران باقی نمانده است. مهدی خزعلی پیش از این چهار بار دیگر نیز بزداشت شده بود و در دوره پیشین بازداشتش نیز اقدام به اعتصاب غذا کرد و پس از ۲۵ روز از این اعتصاب به قید وثیقه آزاد شد.
ابوالقاسم خزعلی، از روحانیون سرشناس و محافظه کار جمهوری اسلامی از اعمال فرزند خود اعلام برائت کرده است. اما در همین حال مهدی خزعلی بارها تاکید نموده با همه احترامی که برای پدرش قایل است، معتقد است که جهاد واجب را نمیشود به امر پدر ترک کرد.
با این که به گفته مسئولان جمهوری اسلامی، هر اقدامی برای تحریم انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی جرم محسوب می شود اما آقای خزعلی در وب سایت خود تاکید کرده بود «۱۲ اسفند قطعا اولین انتخاباتی خواهد بود که در خانه خواهم ماند و پای هیچ صندوق رأیی حاضر نخواهم شد.»
محکومیت استادان دانشگاه آنلاین بهائیان به چهار تا پنج سال زندان
خبرگزاری هرانا - شعبۀ ٣٦ دادگاه تجدید نظر استان تهران ٦ تن از استادان دانشگاه مجازی بهائیان ایران را در مجموع به ٢٥ سال زندان محکوم کرد.
این عده پیش از این در دادگاه بدوی در شعبۀ ٢٨ دادگاه انقلاب به همین مدت زندان محکوم شده بودند ودادگاه تجدید نظر در عمل جز تأیید حکم دادگاه نخست کاری دیگر نکرده است.
به گزارش کمیتۀ گزارشگران حقوق بشر، بر اساس احکام صادره در دادگاه تجدید نظر، کامران مرتضائی به ٥ سال زندان و ریاض سبحانی، رامین زیبائی، فرهاد صدقی، محمود بادوام و نوشین خادم هریک به ٤ سال زندان تعزیری محکوم شده اند.
این افراد طی ٨ ماه اخیر در بند ٢٠٩ زندان اوین و ندان رجائی شهر کرج بوده اند.
افزون بر این یکی دیگر از استادان بهائی این دانشگاه مجازی یا"آنلاین" به نام وحید محمودی که با دیگر محکوم شدگان دستگیر و در دادگاه بدوی به ٥ سال زندان تعزیری محکوم شده بود در دادگاه تجدید نظر خوشبختانه ٥ سال زندان تعلیقی گرفت و آزادی خود را باز یافت.
در جمهوری اسلامی ایران، جوانان بهائی تنها مجازند در سطح ابتدائی و متوسطه در مدارس به تحصیل بپردازند و حق ورود به دانشگاه های کشور را ندارند.
برای مقابله با این مشکل، بهائیان ایران به ایجاد یک دانشگاه "آنلاین" دست زده اند اما این دانشگاه و کلاس های محدود آن که بیشتر در منازل تشکیل می شود هر از چندگاهی مورد یورش و هجوم مأموران امنیتی قرار می گیرد و به بازداشت ها و محکومیت مسئولان و اداره کنندگان به زندان منجر می شود.
این عده پیش از این در دادگاه بدوی در شعبۀ ٢٨ دادگاه انقلاب به همین مدت زندان محکوم شده بودند ودادگاه تجدید نظر در عمل جز تأیید حکم دادگاه نخست کاری دیگر نکرده است.
به گزارش کمیتۀ گزارشگران حقوق بشر، بر اساس احکام صادره در دادگاه تجدید نظر، کامران مرتضائی به ٥ سال زندان و ریاض سبحانی، رامین زیبائی، فرهاد صدقی، محمود بادوام و نوشین خادم هریک به ٤ سال زندان تعزیری محکوم شده اند.
این افراد طی ٨ ماه اخیر در بند ٢٠٩ زندان اوین و ندان رجائی شهر کرج بوده اند.
افزون بر این یکی دیگر از استادان بهائی این دانشگاه مجازی یا"آنلاین" به نام وحید محمودی که با دیگر محکوم شدگان دستگیر و در دادگاه بدوی به ٥ سال زندان تعزیری محکوم شده بود در دادگاه تجدید نظر خوشبختانه ٥ سال زندان تعلیقی گرفت و آزادی خود را باز یافت.
در جمهوری اسلامی ایران، جوانان بهائی تنها مجازند در سطح ابتدائی و متوسطه در مدارس به تحصیل بپردازند و حق ورود به دانشگاه های کشور را ندارند.
برای مقابله با این مشکل، بهائیان ایران به ایجاد یک دانشگاه "آنلاین" دست زده اند اما این دانشگاه و کلاس های محدود آن که بیشتر در منازل تشکیل می شود هر از چندگاهی مورد یورش و هجوم مأموران امنیتی قرار می گیرد و به بازداشت ها و محکومیت مسئولان و اداره کنندگان به زندان منجر می شود.
میلاد کریمی، عضو اتحادیه دانشجویان کرد به زندان محکوم شد
خبرگزاری هرانا - یک فعال دانشجویی عضو «اتحادیه دانشجویان کرد» در کردستان توسط دادگاه تجدید نظر این استان به زندان محکوم شد.
به گزارش دانشجونیوز، «میلاد کریمی»، دانشجوی دانشگاه آزاد سنندج و نایب دبیر اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد که پیش از این از سوی دادگاه بدوی به یک سال وشش ماه حبس محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر استان به شش ماه کاهش یافته است.
بر اساس این گزارش، میلاد کریمی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه آزاد سنندج بدلایل نامشخصی شهریور ماه سال جاری به ستاد خبری وزارت اطلاعات شهر سنندج احضار و بلافاصله بازداشت شده بود.
بر پایه گزارشات پیشین دانشجونیوز، در چند ماه گذشته پیش از ۵ دانشجوی کرد عضو«اتحادیه دانشجویان کرد» بنا به دلایل نا مشخصی بازداشت و به قرنطینه زندان استان کردستان منتقل شده بودند.
میلاد کریمی، مهدی دعاگو، شیرزاد کریمی و سوران دانشور وخبات عارفی، از جمله این دانشجویان بوده اند که در ماههای اخیر از سوی نیروهای امنیتی حکومت ایران بازداشت شده اند.
از سوی دیگر با گذشت چند هفته از بازداشت ۳ تن از دانشجویان کرد دانشگاه پیام نور مریوان که به علت شرکت در تظاهرات مسالمتآمیز بر علیه عملیات نظامی ارتش ترکیه در منطقهی شرناخ و کشته شدن ٣۵ شهروند کُرد، بازداشت شده بودند، هیچ خبری از سرنوشت آنان در دست نبوده و نگرانی ها از وضیعت آنان افزایش یافته است.
در چندین سال گذشته بسیاری از فعالان دانشجویی به بهانه های واهی پس احضار به ستادهای خبری مورد تهدید و آزار و اذیت قرار گرفته و در بسیاری از مورد بازداشت می شوند که کشته شدن ابراهیم لطف الهی، از فعالان دانشجویی کرد در کردستان بدست نیروهای امنیتی از آن جمله است.
این در حالی که طبق مفاد مذکور در ایین نامه های دادرسی کیفری، بر صدور حکم کتبی برای جلب متهم تاکید شده و وزارت اطلاعات ایران بدون ارسال هیچگونه احضاریه کتبی، فعالان دانشجویی و سیاسی را احضار نموده و مورد آزار و اذیت قرار می دهد.