۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

هشدار نسبت به سناریوی جدید حکومت

آزادی امید منتظری و فیض الله عرب سرخی و بازداشت مجدد محمد غزنویان، مهم ترین اخبار روز گذشته زندانیان سیاسی و مطبوعاتی بود. از سوی دیگر فشار بر محمد داوری برای مصاحبه تلویزیونی و تعیین وثیقه های سنگین برای زندانیان گمنام و ناشناس از دیگر اخبار دیروز زندانیان بود.مجموعه ای از فعل و انفعالات که موجب شد سایت وابسته به مهدی کروبی در مورد "سناریوی جدیدحکومت" هشدار بدهد.
محمد داوری، سردبیر سایت سحام نیوز است که از 7 ماه پیش در زندان و تحت فشارهای شدید برای حضور در برنامه ای تلوییونی قرار دارد. وی به اتهام جمع آوری و تهیه مدارک مربوط به تجاوزات جنسی در کهریزک بازداشت شده و روز گذشته وب سایت  سحام نیوز که ارگان رسمی حزب اعتماد ملی است، هشدار داده که جریان حاکم با اعمال فشارها بر محمد داوری قصد دارد تا وی در یک مصاحبه خبری و جنجالی صحت ادعاهای مهدی کروبی در خصوص تجاوزات جنسی را زیر سئوال ببرد.
 طی 7 ماه بازداشت محمد داوری، هر ۳ماه یکبار تنها به مادر وی اجازه دیدار و ملاقات کوتاه با وی داده شده و او از هرگونه مرخصی و دیدار با دیگر اعضای خانواده خود محروم است.
براساس این گزارش در حال حاضر شرایط جسمی و روحی محمد داوری بسیار وخیم است .  وی پیش از این در بند عمومی بوده اما به دلیل اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی در گفت و گو با معاون وزیر اطلاعات که چندی پیش از بند او دیدار داشته، بلافاصله و پس از خروج این مقام دولتی از بند عمومی به سلول انفرادی منتقل شده است . پس از آن بود که داوری برای دومین مرتبه اقدام به اعتصاب غذا کرد. در حال حاضر هیچ گونه اطلاعی از وضعیت داوری در دست نیست.

آزادی امید منتظری و عرب سرخی
امید منتظری که اسفند سال گذشته به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده بود روز گذشته با قرار وثیقه به مرخصی ده روزه  آمد.او دانشجوی حقوق دانشگاه علامه طباطبایی است که هفتم دی ماه در پی مراجعه به دفتر پی گیری وزارت اطلاعات بازداشت شد.
فیض الله عرب سرخی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز روز گذشته با تودیع وثیقه و برای 5 روز به مرخصی آمد. این فعال سیاسی نیز که از 9 ماه پیش در بازداشت به سر می برد، به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده است.

بازداشت محمد غزنویان
محمد غزنویان، فعال حوزه کودکان به دلیل عدم توانایی در پرداخت وثیقه سنگین تعیین شده از سوی بازپرس پرونده در دادگاه انقلاب بازداشت و روانه زندان شد.او پیش از این روز 19 بهمن بازداشت و در اول اسفند با قرار وثیقه 20 میلیون تومانی آزاد شده بود اما روز گذشته که به اتفاق وکیل خود برای پی گیری پرونده اش به دادگاه مراجعه کرده بود مجددا بازداشت و به زندان چوبین قزوین فرستاده شد.
براساس گزارشها روز گذشته وثیقه این فعال حوزه کودکان را به  صد میلیون تومان افزایش داده بودند و او به دلیل عدم توانایی در تودیع این وثیقه مجددا بازداشت شد.

انتقال درسا سبحانی به سلولی چند نفره
درسا سبحانی، طی تماس تلفنی با خانواده‌اش از انتقال خود به سلولی چند نفره خبر داد.
درسا سبحانی، ۲۵ روز را در سلول‌های انفرادی بند متعلق به سپاه سپری کرده و در تماس تلفنی با خانواده اش از محل نگهداری خود سخنی نگفته است.
گفتنی است تا این لحظه وکیل پرونده وی، مینا جعفری موفق به مطالعه پرونده و ملاقات با موکلش نشده و از اتهامات سبحانی اطلاع دقیقی در دست نیست.
درسا سبحانی، فعال کمپین یک میلیون امضا در ۱۶ اسفندماه سال گذشته در منزل پدری‌اش در ساری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. در ۱۱ اسفند نیز نیروهای امنیتی با حضور در منزل این فعال مدنی ۲۰ ساله، به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی او اقدام نمودند اما به دلیل عدم حضورش در منزل موفق به بازداشت وی نشدند.
روز ۱۳ اسفند نیز پدر درسا سبحانی، زمانی که قصد خروج از منزلش را داشت با هجوم ۶ نیروی امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس وی را با دست‌بند و چشم‌بند بازداشت کردند و به مدت ۴ ساعت، مورد بازجویی و تهدید جهت تحویل دخترش به وزارت اطلاعات قرار دادند.
لازم به ذکر است این فعال اجتماعی به دلیل اعتقاد به آیین بهایی از تحصیل در دانشگاه محروم شده است.


 وثیقه دویست میلیونی یک زندانی ناشناس
اکبر اجدادی،یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات است که از نه ماه پیش در زندان اوین به سر می برد و از آن تاریخ تاکنون نتوانسته از آزادی با وثیقه و یا امکان مرخصی استفاده کند.
دادستانی تهران هفته گذشته به خانواده اجدادی اعلام کرد که فرزندشان با تامین وثیقه دویست میلیون تومانی می تواند برای یک هفته به مرخصی بیاید. این درحالی است که خانواده اجدادی از قشرمحروم جامعه هستند، در جنوب شهر تهران و درخانه ای اجاره ای زندگی می کنند .پدر اکبر اجدادی یک کارگر ساده است که در واپسین روزهای زمستان سال پیش از کار بیکار شد و نه فقط امکان تودیع وثیقه دویست میلیون تومانی را ندارد که بر اساس گزارشات رسیده حتی توان تامین وثیقه ای بسیار کمتر از این را هم ندارد و حداکثر می تواند برای به مرخصی آمدن فرزندش کفیل یا ضامن معرفی کند.
اکبر اجدادی، فروشنده یک مغازه و یکی از معترضان ساده و به گفته رایج "ناشناس" به نتایج انتخابات است که در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۲۵ خرداد شرکت داشته و به اتهام شرکت در این تظاهرات به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.
جمعی از زندانیان ناشناس حوادث پس از انتخابات در هفته اول بهار نامه ای نوشتند که در بخشی از آن آمده بود :"ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد. حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان که خود را کارشناس می خوانند. حالا کف روی آب هستیم و شده ایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند. سنگرهایی بودیم که به قول بازجوها یکی یکی دارند فتحمان می کنند."

خلع لباس یک روحانی
سید احمد رضا احمد پور، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت منطقه قم که توسط دادگاه ویژه روحانیت قم بازداشت شده بود  دردادگاه بدوی به اتهام تبلیغ علیه نظام، نشراکاذیب و هتک حیثیت روحانیت به یک سال حبس و خلع لباس دائمی محکوم شده است.
براساس گزارش سایت نوروز این روحانی از خرداد 76 با ستادهای سید محمد خاتمی در قم و خوزستان همکاری داشته و در زمره روحانیون اصلاح طلبی به شمار می رود که از بدو تاسیس جبهه مشارکت با این تشکل اصلاح طلب همراهی و در آن عضویت داشته است.

تمدید قرار بازداشت برای 6 ماه
قرار بازداشت عباس کاکایی که پیش از روز دانشجو و در پی احضار به دادگاه انقلاب تهران بازداشت شده بود به مدت 6 ماه دیگر از سوی بازپرس پرونده تمدید شد.این فعال مدنی که هم اکنون در زندان اوین بسر می برد، معلم دبیرستانهای تهران است. وی هیچ یک از اتهامات مندرج در پرونده را نپذیرفته و بنا به گفته خانواده اش، علت تمدید قرار بازداشت نامبرده اعمال فشار مضاعف بر این زندانی است.
هرانا خبر داده است که عباس کاکایی از بیماری دستگاه گوارشی رنج می برد و قبل از بازداشت نیز تحت معالجات پزشکی قرار داشته است. خانواده کاکایی نیز نسبت به وضعیت جسمانی این فعال مدنی ابراز نگرانی کرده اند.

از خون فرزندم نمی گذرم

مادر رامین رمضانی، جوان 22 ساله ای که روز 25 خرداد در میدان آزادی بر اثر شلیک نیروهای امنیتی کشته شد در گفتگو با "روز" اعلام کرد فرزندش از سوی بنیاد شهید، به عنوان شهید معرفی شد.
رامین رمضانی، سرباز وظیفه ای بود که روز 25 خرداد و در حالیکه در مرخصی به سر می برد بر اثر اصابت گلوله ماموران جان باخت و شکایت خانواده او برای معرفی قاتل و یا قاتلان فرزندشان تاکنون بی نتیجه مانده است.
خانواده رامین رمضانی که طی ماههای گذشته، برای موافقت با درخواست بنیاد شهید، جهت اعلام فرزندشان به عنوان شهید از سوی این بنیاد، تحت فشار بودند سرانجام پس از مشورت با میرحسین موسوی و مهدی کروبی پذیرفتند که فرزندشان از سوی بنیاد شهید به عنوان شهید اعلام شود اما مشروط به اینکه هیچ گونه مواهبی برای خانواده آنها در نظر گرفته نشود.
مادر رامین در گفتگو با "روز" تاکید کرد که هرگز از خون فرزندش نخواهد گذشت و تا معرفی و مجازات قاتل فرزندش در هر رده و پست و مقامی که باشد، از پای نخواهد نشست.
این مصاحبه در پی می آید.

خانم رمضانی ، شما پیشتر اعلام کرده بودید که "دلم نمی خواهد که بنیاد شهید پسرم را به عنوان یک شهید و آن هم بسیجی معرفی کند". چه شد پذیرفتید این بنیاد فرزند شما را به عنوان شهید اعلام کند؟
پسر من، سرباز وظیفه بود و فرمانده او، آقای صوفی چون پسرم را خوب می شناخت و به بی گناهی او ایمان داشت اصرار میکرد که رامین از سوی بنیاد شهید به عنوان شهید اعلام شود اما ما نمی پذیرفتیم. بعد بارها از سوی این بنیاد با ما تماس گرفتند اما ما جواب رد دادیم و حتی به منزل ما نیز آمدند. من یک پسر دیگر هم دارم که باید سربازی برود و براساس قانون نظام وظیفه وقتی کسی در حین وظیفه کشته شود برادر او از سربازی معاف می شود و من برای این موضوع به نظام وظیفه مراجعه کردم اما گفتند این قانون شامل شما نمی شود چون رامین در حین مرخصی کشته شده است و اگر فرزند شما را شهید اعلام کنند برادر او از سربازی معاف می شود. ما هم با آقای میرحسین موسوی و هم چنین آقای مهدی کروبی مشورت کردیم و آقای موسوی گفتند که اعلام کردن شهید از سوی بنیاد شهید هیچ اشکالی ندارد و ذره ای از ارج و قرب رامین، کم نمی کند. آقای کروبی نیز گفتند که شهدای زمان شاه و شهدای جنگ و شهدای جنبش سبز، همه شان و منزلت بالایی دارند و برای این مملکت شهید شده اند و هیچ فرقی با هم ندارند. لذا ما هم پذیرفتیم که بنیاد شهید رامین را شهید اعلام کند.

یعنی شما برای معافیت فرزند دومتان از خدمت سربازی، این مساله را پذیرفتید؟
ما در حقیقت برای حمایت از فرزندانمان و معافیت پسرم این مساله را پذیرفتیم اما این نیز به صورت مشروط بوده یعنی ما به این شرط پذیرفته ایم که هیچ گونه مواهبی برای رامین و خانواده ما در نظر نگیرند و از سویی تاکید هم کردیم که رامین بسیجی نبود و نباید بسیجی اعلام شود؛ او فقط یک سرباز وظیفه بود. قبول کردند که برادر رامین معاف شود و شرط های ما را نیز پذیرفتند و گفتند که رامین هیچ حق و حقوقی ندارد و ما نیز گفتیم که اصلا هیچ حق و حقوقی نمی خواهیم. در عین حال باید یک توضیحی نیز بدهم و آن اینکه بچه برادر من در بمباران شهید شده و راکت مستقیم به منزل آنها اصابت کرده بود. او نیز شهید بود. ما بچه های بسیاری را در جنگ از دست دادیم و شهید شدند و امروز که این بچه هایمان شهید شدند هیچ کدام فرقی با هم ندارند. همه برای آزادی ایران شهید شده اند البته با این تفاوت که اگر دیروز بچه های ما را صدام حسینی که یک بیگانه بود به شهادت می رساند امروز بچه های ما را خود اینها شهید کردند کسانی که هم وطن ما بودند و ...... ما تنها به این دلیل پذیرفتیم که پسرمان سربازی نرود و حداقل او را داشته باشیم.

شما برای شناسایی قاتل رامین شکایت کرده بودید. این شکایت به کجا رسید؟ با این قضیه بنیاد شهید آیا شکایت خود را پی گیری خواهید کرد؟
بله ما شکایت کرده ایم و میخواهیم که قاتل و عاملان و آمران قتل رامین معرفی و مجازات شوند. در هر رده  و پست و مقامی که باشند فرقی نمیکند، باید معرفی و مجازات شوند و قطعا شکایت خود را پی گیری میکنیم و به هیچ عنوان از پی گیری شکایت خود منصرف نخواهیم شد و از خون فرزندمان  نمی گذریم.  با اینکه فعلا همه منکر می شوند و انگار که از آسمان تیر غیبی شلیک شده و به پسر من خورده است!

تا جایی که می دانم شکایت شما نیز همچون شکایات سایر خانواده های شهدا در دادسرای جنایی بود. آیا تاکنون پاسخی به شما داده اند؟
هیچ جوابی نمی دهند؛ هربار که مراجعه می کنیم پاسخی نمی گیریم. یکبار در پاسخ به اصرار من گفتند که پرونده شما در آگاهی است. من هم رفتم آگاهی و مامور پرونده در آگاهی از من پرسید که شما چه فکری می کنید؟ من هم گفتم مردم که آمدند خیابان، اسلحه نداشتند، خود عوامل رژیم اسلحه داشتند و مردم در نهایت سکوت و آرامش و به صورت مسالمت آمیز آمده بودند تا حق خود را پس بگیرند و رای خود را می خواستند که آنها رابه رگبار بستند و انشاالله به زودی خدا دستشان را رو کند تا مردمی که ناآگاهانه طرفدار آنها هستند آگاه شوند و بدانند چه اتفاقاتی افتاده است.

آیا رامین نیز برای پی گیری حق و رای خود به تجمع رفته بود یا اینکه به صورت اتفاقی  در میدان آزادی حضور داشت؟
رامین به آقای موسوی رای داده بود. او آدم سیاسی نبود اما حق طلب بود و برای دفاع از رای خود به تجمع رفته و به مردم پیوسته بود.

خانم رمضانی، رامین روز 25 خرداد و در میدان آزادی کشته شد شما چگونه از شهادت پسرتان خبردار شدید؟
روز 25 خرداد ، رامین که چند روز بود به مرخصی آمده بود ساعت حدود 2 بعد از ظهر از خانه بیرون رفت. اما یک اتفاق عجیب این بود که رامین چون مدام از خانه بیرون می رفت و برمی گشت اصلا خداحافظی نمی کرد؛ اما این بار به پدرش گفته بود که من بیرون می روم و اگر دیگر مرا ندیدید خداحافظ. آن شب که خانه نیامد ما با توجه به نوع خداحافظی رامین که گویا به او الهام شده بود بازنخواهد گشت به شدت نگران بودیم و احتمال بازداشت یا شهادتش را می دادیم. من مرتب با موبایل رامین تماس می گرفتم اما موبایل ها قطع بود تا دو روز بعد که موبایل ها وصل شد و مرتب زنگ می زدم زنگ می خورد  اما کسی جوابی نمی داد تا اینکه یکبار جواب داد و من زود گفتم: "بچه کجایی چرا جواب نمی دی؟ می دونی که من تازه جراحی قلب کرده ام و توان ندارم و ....." داشتم همین حرفها را می زدم که یک آقایی از پشت تلفن گفت من پسر شما نیستم و این موبایل را پیدا کرده ام و شما شماره ثابت خودتان را بدهید تا من با شما تماس بگیرم و موبایل پسرتان را برایتان بیاورم. من هم شماره منزل را دادم و ساعت 8 و نیمه شب زنگ زد و گفت: "اگر بچه تان را می خواهید بیایید بیمارستان بقیه الله و اگر مرا دیدید و از صدایم شناختید به روی خود نیاورید اما اگر امشب دستتان به جنازه پسرتان نرسد هیچ وقت نخواهد رسید".
اسم جنازه که آمد به شدت حال من و پدر رامین بد شد. اصلا شوکه بودیم و به دلیل شلوغی تهران از ساعت 8 و نیم تا 12 و نیم طول کشید که ما به این بیمارستان برسیم اما آنجا منکر شدند و گفتند که اصلا چنین جنازه ای وجود ندارد.

شما کجا پیکر رامین را شناسایی و تحویل گرفتید؟
ما به آگاهی رفتیم و شکایت کردیم اما می گفتند که خبری از پسر من ندارند. در این مدت  تمام بیمارستان های تهران و سردخانه ها را زیر پا می گذاشتیم بلکه خبری بگیریم. تا اینکه یکبار که به آگاهی رفته بودیم خانواده ای آمده بودند که پسر معتادشان از دو ماه پیش گم شده بود. من مشخصات پسرم را به این خانواده دادم. چون به آنها اجازه داده بودند عکس های جنازه های مجهول الهویه را ببینند. یکباره این آقا که عکس ها را می دید به من گفت طاقت دیدن عکس جنازه داری؟ و عکس رامین مرا در مانیتور نشان ام داد و ما شناسایی کردیم.

وقتی پیکر فرزندتان را تحویل گرفتید آیا کالبد شکافی شده بود؟ پیکر رامین در چه وضعیتی بود؟
رامین را بعد از اینکه تیر خورده بود، به بیمارستان شریعتی منتقل کرده بودند و وقتی پزشکان اعلام می کنند که او شهید شده بلافاصله سپاه، جنازه را گرفته و می برد. وقتی ما پیکر رامین را در پزشکی قانونی کهریزک تحویل گرفتیم روی جنازه نوشته بود ارجاع به پزشکی قانونی در 28 خرداد، در حالیکه پیکر رامین را روز 25 خرداد از بیمارستان برده بودند و سپاه در این سه روز ، جنازه پسرم را در کانتینر های گوشتی نگهداشته بود و جنازه ای که ما تحویل گرفتیم مانند یک لاشه یخ زده بود و ......او را کالبد شکافی کرده بودند. یک تیر خورده بود زیر سینه راست که خروجی اش انتهای تحتانی سمت چپ پشت بدنش بود و ریه ها و کلیه ها کاملا از بین رفته بود.

 برای تحویل پیکر رامین، آیا شروطی برای شما گذاشتند و از شما تعهدی گرفتند؟
از پدر رامین تعهد گرفتند که در سکوت کامل و بدون اغتشاش! رامین را تشییع و دفن کنیم. پدر رامین هم تعهد داد و ما به ناچار پیکر رامین را به محله خودمان نبردیم. مستقیم بردیم بهشت زهرا و به سردخانه بهشت زهرا سپردیم و روز بعد در بهشت زهرا تشییع و به خاک سپردیم. تعهد دادیم و مراعات کردیم چون نمی خواستیم برای سایر بچه هایمان مشکلی پیش بیاید.

رامین دقیقا چند سالش بود و در چه قطعه ای به خاک سپردید؟
رامین 22 سال داشت . 31 خرداد روز تولد او بود که ما خبر شهادت او را گرفتیم. اول تیر پیکر او را تحویلمان دادند و 2 تیر او را در قطعه 257 در ردیف 46 او را به خاک سپردیم. چند قدمی بیشتر با  قبر ندا فاصله ندارد.

وضعیت بسیار وخیم سردبیر سایت سحام نیوز به علت شکنجه و اعتصاب غذا

 
آخرین گزارش ها از وضعیت بسیار وخیم محمد داوری، روزنامه نگارِ دربند و زمینه چینی عوامل حکومت برای تخریب مهدی کروبی، از طریق پخش مصاحبه های تلویزیونی حکایت می کنند.
رهانا: با گذشت حدود ۸ ماه از افشاگری مهدی کروبی پیرامونِ شکنجه و آزارهای جنسیِ بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات در بازداشتگاه کهریزک و متعاقبا بازداشتِ سردبیر سایت متعلق به کروبی بدلیل جمع آوری اسناد و مدارک مربوط به جنایاتِ آن بازداشتگاه، آخرین گزارش ها از وضعیت بسیار وخیم این روزنامه نگارِ دربند و زمینه چینی عوامل حکومت برای تخریب مهدی کروبی، از طریق پخش مصاحبه های تلویزیونی حکایت می کنند.
اوایل امرداد ماه سال گذشته و پس از شهادت چندین تن از معترضینِ به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در بازداشتگاهِ مخوفِ کهریزک و گزارش های مختلف دیگر، مهدی کروبی طی نامه ای به هاشمی رفسنجانی، با تکیه بر اسناد و مدارک متقن، پرده از جنایت رخ داده در آن بازداشتگاه برداشت و نسبت به تجاوز جنسی و آزار و اذیت زندانیان سیاسی در برخی بازداشتگاهها- بویژه بازداشتگاه کهریزک- به شدت اعتراض نمود و خواستار رسیدگی هرچه سریعتر مقامات نظام شد.
از همان زمان کروبی و خانواده او، هدف آماج حملات گروههای لباس شخصی و جریان حاکم قرار گرفت، بطوریکه دفتر حزب متعلق به وی (اعتمادملی) توسط حکومت پلمب، دفتر شخصی و روزنامه اش توقیف و بسیاری از نزدیکانش بازداشت و روانه زندان شدند.
به گزارش سامانه خبریِ سحام نیوز، با اینکه کروبی با ارائه اسناد مختلف و قوی، ادعای خود را ثابت کرد و حتی در پاسخ به برخی رسانه ها و افراد، خواستار دراختیار قرار دادن تریبونی آزاد در جهت ثابت نمودن ادعای خود بود، اما هیچ گاه به وی اجازه دفاع از ادعایش داده نشد و ارائه همین مدارک و اسناد بود که باعث تعطیلی بازداشتگاه کهریزک شد و ماجرا به مجلس کشید و نقش سعید مرتضوی در این جنایات افشا شد.
گزارش سحام نیوز همچنین خاطرنشان می سازد محمد داوری سردبیر این سایت نیز، از جمله کسانی بود که وی را به بهانه جمع آوری و تهیه مدارک مربوط به تجاوزات جنسی در کهریزک، ۷ ماه پیش دستگیر کردند و نامبرده از آن تاریخ تا کنون زیر سخت ترین شکنجه ها و فشارها قرار گرفت. این گزارش خاطرنشان می سازد داوری طی این مدت، هر ۳ماه یکبار تنها با مادر خود ملاقاتی کوتاه داشته و از هرگونه مرخصی و دیدار با اعضای خانواده خود محروم می باشد.
سحام نیوز به نقل از منابع آگاه و مطلع افشا کرد “جریان حاکم با اعمال این فشارها بر محمد داوری قصد دارد تا وی در یک مصاحبه خبری و جنجالی صحت گفته های مهدی کروبی در خصوص تجاوزات جنسی را زیر سوال ببرد.”
گزارش مذکور شرایط جسمی و روحی محمد داوری را در شرایط فعلی “بسیار وخیم” اعلام کرده و خاطرنشان ساخته است “وی پیش از این، در بند عمومی بوده اما به دلیل اعتراض به وضعیت بلاتکلیفیِ خود در گفت و گو با معاون وزیر اطلاعات که چندی پیش از بند ایشان دیدار داشت، بلافاصله به سلول انفرادی منتقل شده که وی برای دومین مرتبه اقدام به اعتصاب غذا کرد و در حال حاضر هیچ گونه اطلاعی از وضعیت جسمی و روحی او در دست نیست.”

حمله به فعالین محیط زیست در ارومیه



شهرزاد نیوز: در پی فراخوان هواداران تیم تراکتور سازی تبریز، برای گردهمایی در کنار دریاچه ارومیه و تلاش برای نجات این دریاچه و پیامدهای اقلیمی آن، گروه های زیادی از مردم آذربایجان، در اقدامی نمادین، با شیشه های آب راهی سواحل این دریاچه شدند.
این گردهمایی مردم که در دفاع از منابع طبیعی و محیط زیست کشور تشکیل شده بود، با برخورد خشونت آمیز مأموران انتظامی و امنیتی مواجه گشت. این نیروها با حمله به مردم، که شمارشان حدود 20 هزار تن گزارش شده است، ده ها تن از جوانان را مجروح و بیش از 10 تن دیگر را بازداشت کردند.
به گزارش رسانه ها، مردم به خشم آمده از یورش مأموران، با شعار های "یاشاسین آذربایجان"، زنده باد آذربایجان، و " تورک دیلینده مدرسه"، مدرسه به زبان ترکی، به مقابله با مأموران پرداخته و موجب عقب نشینی آنان شدند.
درپی آن مأموران با بستن دوسوی پل میانگذر دریاچه ارومیه و پرتاب گاز اشک دوباره به مردم حمله ور شدند که بر اثر درگیری ها عده ای از مردم و تعدادی از مأموران آسیب دیدند. این درگیری پس از 5 ساعت خاتمه یافت.
جمعیت حاضر سپس با حرکت به سمت روستاهای اطراف و سواحل دریاچه روز طبیعت را گرامی داشته و با ریختن آب بطریهای خود در دریاچه نسبت به توقف روند خشک شدن آن، بی عملی مسدولان را در مقابل این فاجعه طبیعی، مورد انتقاد قرار دادند.
به گزارش خبرگزاری ها، بیش از صد تن از شهروندان آذربایجانی در اطرف دریاچه ارومیه و مسیرهای منتهی به این دریاچه بازداشت شدند که از این میان می توان به بازداشت یاور جمالی، مرتضی عوض پور، محمد تاجدهی، منصور سیفی، ارسلان زارعی، حمید والایی، احمد والایی، حسین نصیری، عسگر صدوقی، محمد رضایی، علی باغبانی، یعقوب رمضانی، یعقوب جوانی، رهبر اسماعیلی، رشید بازباز، جاوید نظمی، احمد قلی پور، احسان رمضانی، عسگر فروتنی، هادی خدابنده، جلیل بوداقی، محمد محمدلو، عزیزخان صادق زاده و صدیقی اشاره کرد.

اولین تماس تلفنی میترا عالی از زندان اوین


کمیته گزارشگران حقوق بشر - میترا عالی، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مهندسی پزشکی دانشگاه شریف پس از حدود یک ماه بی‌خبری با خانواده‌ی خود تماس گرفت.
این دانشجوی دانشگاه شریف پیش از این دوبار طی یورش نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شده بود. عالی در تاریخ ۱۹ اسفندماه جهت دریافت وسایل توقیف‌شده‌اش به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه کرد و از آن تاریخ ناپدید شده بود.
وی در این تماس تلفنی کوتاه از نگهداری خود در سلول انفرادی بند 209 اوین خبر داد ولی ماموران اجازه‌ی صحبت در مورد پرونده را به او نداده‌اند.
میترا عالی، دوره کارشناسی را در دانشگاه صنعتی امیرکبیر پایان داد و با رتبه‌ی هفت در مقطع کارشناسی ارشد وارد دانشگاه شریف شد. عالی پس از انتخابات ریاست جمهوری سه بار بازداشت شده است که این امر و تداوم بازداشت غیرقانونی او، باعث نگرانی نسبت به وضعیت وی شده است.

امید منتظری برای ۱۰ روز از زندان اوین آزاد شد

کمیته گزارشگران حقوق بشر - امید منتظری، فعال دانشجویی و نویسنده عصر امروز، دوشنبه ۱۶ فروردین با تودیع وثیقه برای ۱۰ روز از زندان اوین آزاد شد.
در اسفندماه سال گذشته حکم ۶ سال حبس تعزیری به این دانشجو ابلاغ شد و او در طول مدت بازداشت از ملاقات با وکیلش محروم بود.
امید منتظری روز ۷ دی‌ماه درپی مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت شد. وی دانشجوی سال آخر حقوق در دانشگاه علامه طباطبایی در مقطع لیسانس و شاعر و روزنامه‌نگار است.
مقالات او در حوزه‌های فرهنگ و اندیشه در روزنامه‌های رسمی داخل کشور نظیر فرهنگ آشتی و خبر تاکنون انتشار یافته است.