تغییر دو فرمانده سپاه درگیر با پژاک طی ۱۴ روز
سردار میریان که فرماندهی «یگان ویژه صابرین» سپاه پاسداران را برعهده داشت٬ روز ۲۶ اردیبهشت از مقام خود برکنار و به سمت جانشین عملیات نیروی زمینی سپاه منصوب شد.
«یگان ویژه صابرین» که «زبدهترین» یگان سپاه است مسئولیت اصلی درگیریهای سال گذشته با گروه پژاک در شمال غربی ایران را برعهده داشت.
در این درگیریها براساس گزارشها دستکم ۲۰ تن از اعضای این یگان کشته شدند.
با گذشت ۹ ماه از پایان این درگیریها٬ فرماندهی این یگان تغییر کرده و بر عهده محسن کریمی٬ فرمانده سابق «تیپ امیرالمومنین» گذاشته شده است.
دو هفته پس از این تغییر٬ روز سهشنبه (نهم خرداد) محمدیوسف شاکری فرمانده سپاه آذربایجان غربی هم از مقام خود برکنار شد.
سپاه آذربایجان غربی به همراه «یگان ویژه صابرین» از جمله نیروهای سپاه حاضر در رویارویی سال گذشته با گروه پژاک بود.
در مراسم تودیع آقای شاکری که با حضور حسین سلامی٬ جانشین فرمانده کل سپاه برگزار شد٬ پست بعدی فرمانده سابق سپاه آذربایجان غربی اعلام نشده است.
هرانا؛ چهار زندانی سیاسی از زندان مرکزی تبریز آزاد شدند
خبرگزاری هرانا – روزبه سعادتی، محمد احدی، مهرداد کرمی و ابرهیم رشیدی به ترتیب طی روزهای گذشته از زندان مرکزی تبریز آزاد شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روزبه سعادتی و محمد احدی که در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۰ توسط مامورین امنیتی در شهر میانه دستگیر شده و به اداره اطلاعات تبریز و سپس زندان تبریز منتقل شده بودند، پس از تحمل ۴ ماه و ۶ روز حبس و با قرار وثیقه ۲۰ میلیون تومانی از زندان تبریز آزاد شدند.
هم چنین مهرداد کرمی (۵ ماه حبس)، دانشجوی دانشگاه تبریز و ابراهیم رشیدی (۴ ماه حبس) هشتم خرداد ۱۳۹۱، با سپردن قرار وثیقه ۲۰ میلیون تومان از زندان تبریز آزاد شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روزبه سعادتی و محمد احدی که در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۰ توسط مامورین امنیتی در شهر میانه دستگیر شده و به اداره اطلاعات تبریز و سپس زندان تبریز منتقل شده بودند، پس از تحمل ۴ ماه و ۶ روز حبس و با قرار وثیقه ۲۰ میلیون تومانی از زندان تبریز آزاد شدند.
هم چنین مهرداد کرمی (۵ ماه حبس)، دانشجوی دانشگاه تبریز و ابراهیم رشیدی (۴ ماه حبس) هشتم خرداد ۱۳۹۱، با سپردن قرار وثیقه ۲۰ میلیون تومان از زندان تبریز آزاد شدند.
بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاههای آلمان تحصیلات خود را در
زمان مقرر و از پیش تعیین شده به اتمام نمیرسانند. این نتیجهی پژوهشی است
که به تازگی از سوی ادارهی آمار آلمان صورت گرفته است.
بنا به اطلاعات منتشرشده از سوی اداره آمار آلمان تنها ۳۹ درصد از ۳۰۹
هزار دانشآموختهی دانشگاههای آلمان در سال ۲۰۱۰ میلادی توانستهاند
تحصیلات خود را در زمان مقرر به پایان رسانند.
این پژوهش دانشآموختگان نظام آموزشی جدید در آلمان را مورد مطالعه قرار داده است. در نظام آموزشی جدید در آلمان دورههای کارشناسی ارشد پیوسته (Magister/ Diplom) به کارشناسی (Bachelor) و کارشناسی ارشد ناپیوسته (Master) تغییر یافتهاند.
به گفتهی یکی از سخنگویان اداره آمار آلمان، وضعیت ذکرشده در این پژوهش در سال ۲۰۰۹ میلادی نیز به همین منوال بوده است.
در پژوهش صورت گرفته علاوه بر ذکر آمار دانشآموختگان، به تفکیک تعداد آنان در ایالتهای مختلف آلمان نیز پرداخته شده است.
به طور نمونه ایالت زارلند با ۵۴ درصد بیشترین تعداد از دانشآموختگانی را داراست که توانستهاند در موعد مقرر تحصیلات در رشته دانشگاهیشان را به پایان رسانند.
نامناسبترین وضعیت اما بر طبق آمار این پژوهش در ایالت شلسویگ-هولشتاین قابل مشاهده است که در آن تنها ۲۴ درصد از دانشآموختگان توانستهاند در زمان از پیش تعیین شده به تحصیلات خود پایان دهند.
انتقاد به طول دوران تحصیل در دانشگاهها
برخی از مسئولان آموزشی در آلمان با توجه به آمار منتشر شده، زمان مقرر برای پایان تحصیلات در مقاطع مختلف دانشگاههای آلمان را مورد انتقاد قرار دادهاند.
این کارشناسان آموزشی معتقدند زمان تعیین شده با واقعیات زندگی دانشجویی منطبق نیست. این افراد با اشاره به زمان اختصاص یافته به کار دانشجویی در طول دوران تحصیل و همچنین وضعیت دانشجویانی که تشکیل خانواده دادهاند، خواستار افزایش طول دوران تحصیل در مقاطع دانشگاهی آلمان شدهاند.
در حال حاضر طول دوران تحصیل در مقطع کارشناسی به طور متوسط شش ترم تحصیلی و در مقطع کارشناسی ارشد، چهار ترم تعیین شده است.
افزایش آمار ترک تحصیل در دانشگاههای آلمان
از سوی دیگر مرکز آمار دانشگاههای آلمان نیز با انتشار اطلاعیهای تازه این نکته را عنوان کرده است که تعداد دانشجویانی که تحصیلات خود را نیمهکاره رها میکنند، در نظام آموزشی جدید آلمان افزایش یافته است.
آمار ترک تحصیلات دانشگاهی اما در رشتههای مختلف یکسان نیست. به طور نمونه بیشترین تعداد از افرادی که تحصیلات خود را نیمهتمام گذاشتهاند، در رشتههای مهندسی مکانیک و مهندسی برق و الکترونیک مشغول به تحصیل بودهاند.
به همین ترتیب اکثر افرادی که تحصیلات خود را به پایان نرساندهاند، پس از رشتههای مهندسی ذکرشده، در رشتههای علوم طبیعی به ویژه ریاضیات و پس از آن در رشتههای زیر مجموعهی علوم کامپیوتر تحصیل میکردهاند.
به گفتهی کارشناسان آموزشی در آلمان، زمان مقرر شده برای پایان دوران تحصیل و فشار روانی ناشی از آن بر روی دانشجویان، ارتباط مستقیمی با تصمیم برخی از دانشجویان به ترک تحصیل یا تغییر رشتهی تحصیلیشان داشته است.
این پژوهش دانشآموختگان نظام آموزشی جدید در آلمان را مورد مطالعه قرار داده است. در نظام آموزشی جدید در آلمان دورههای کارشناسی ارشد پیوسته (Magister/ Diplom) به کارشناسی (Bachelor) و کارشناسی ارشد ناپیوسته (Master) تغییر یافتهاند.
در پژوهش صورت گرفته علاوه بر ذکر آمار دانشآموختگان، به تفکیک تعداد آنان در ایالتهای مختلف آلمان نیز پرداخته شده است.
به طور نمونه ایالت زارلند با ۵۴ درصد بیشترین تعداد از دانشآموختگانی را داراست که توانستهاند در موعد مقرر تحصیلات در رشته دانشگاهیشان را به پایان رسانند.
نامناسبترین وضعیت اما بر طبق آمار این پژوهش در ایالت شلسویگ-هولشتاین قابل مشاهده است که در آن تنها ۲۴ درصد از دانشآموختگان توانستهاند در زمان از پیش تعیین شده به تحصیلات خود پایان دهند.
انتقاد به طول دوران تحصیل در دانشگاهها
برخی از مسئولان آموزشی در آلمان با توجه به آمار منتشر شده، زمان مقرر برای پایان تحصیلات در مقاطع مختلف دانشگاههای آلمان را مورد انتقاد قرار دادهاند.
این کارشناسان آموزشی معتقدند زمان تعیین شده با واقعیات زندگی دانشجویی منطبق نیست. این افراد با اشاره به زمان اختصاص یافته به کار دانشجویی در طول دوران تحصیل و همچنین وضعیت دانشجویانی که تشکیل خانواده دادهاند، خواستار افزایش طول دوران تحصیل در مقاطع دانشگاهی آلمان شدهاند.
در حال حاضر طول دوران تحصیل در مقطع کارشناسی به طور متوسط شش ترم تحصیلی و در مقطع کارشناسی ارشد، چهار ترم تعیین شده است.
افزایش آمار ترک تحصیل در دانشگاههای آلمان
از سوی دیگر مرکز آمار دانشگاههای آلمان نیز با انتشار اطلاعیهای تازه این نکته را عنوان کرده است که تعداد دانشجویانی که تحصیلات خود را نیمهکاره رها میکنند، در نظام آموزشی جدید آلمان افزایش یافته است.
آمار ترک تحصیلات دانشگاهی اما در رشتههای مختلف یکسان نیست. به طور نمونه بیشترین تعداد از افرادی که تحصیلات خود را نیمهتمام گذاشتهاند، در رشتههای مهندسی مکانیک و مهندسی برق و الکترونیک مشغول به تحصیل بودهاند.
به همین ترتیب اکثر افرادی که تحصیلات خود را به پایان نرساندهاند، پس از رشتههای مهندسی ذکرشده، در رشتههای علوم طبیعی به ویژه ریاضیات و پس از آن در رشتههای زیر مجموعهی علوم کامپیوتر تحصیل میکردهاند.
به گفتهی کارشناسان آموزشی در آلمان، زمان مقرر شده برای پایان دوران تحصیل و فشار روانی ناشی از آن بر روی دانشجویان، ارتباط مستقیمی با تصمیم برخی از دانشجویان به ترک تحصیل یا تغییر رشتهی تحصیلیشان داشته است.
محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین
حوزه علمیه قم که تا پیش از این دبیر شورای عالی حوزه هم بود، به دلیل آنچه
که رسانه های ایران کسالت او عنوان میکنند، از نامزدی در انتخاب دبیر این
شورا کناره گیری کرده است.
با خودداری آقای یزدی از نامزدی، رضا استادی، از دیگر اعضای جامعه مدرسین به انتخاب اعضا، دبیر شورای عالی حوزه شده است.آقای استادی پیشتر عضو شورای نگهبان و مدتی امام جمعه موقت قم بود. او پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ به نشانه اعتراض به شرایط کشور، از اقامه نماز جمعه قم به عنوان امام جمعه خودداری کرد.
آقای استادی دومین دبیر شورای عالی حوزه از زمان تاسیس این شورا است.
شورای عالی حوزه در سال ۱۳۷۵ با پیشنهاد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که متشکل از شماری از روحانیون و مدرسان با نفوذ حوزه است و با حمایت آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی تشکیل شد.
تشکیل این شورا با هدف تحول و نوآوری در حوزه های علمیه به خصوص حوزه علمیه قم بود.
انتخاب اعضای جدید شورا و ناکامی شاگردان مصباح یزدی
تشکیل شورای عالی حوزه پس از پیشنهاد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به تصویب آیتالله خامنهای رهبر ایران رسید.
محمد یزدی، دبیر پیشین شورای عالی حوزه، به عنوان رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حکم انتصاب اعضای جدید شورای عالی حوزه را صادر کرده است.
رضا استادی، مرتضی مقتدایی، هاشم حسینی بوشهری، احمد خاتمی، ابوالقاسم وافی، سیدمحمد غروی و علی نکونام گلپایگانی اعضای جدید این شورا هستند.
رسانه های ایران می گویند پیش از صدور حکم انتصاب، آیت الله خامنه ای حضور این افراد را در شورای عالی حوزه تایید کرده بود.
بر اساس گزارش ها دو نفر از شاگردان محمد تقی مصباح یزدی، از روحانیون رادیکال و پرنفوذ قم هم در شمار نامزدهای عضویت در شورای عالی بودند اما در رای گیری داخلی، موفق به کسب حد نصاب آرا لازم نشده اند.
شورای عالی حوزه علمیه، سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان و همچنین تنظیم امور معیشتی حوزه قم و سایر بخشهایی که از امکانات و خدمات حوزه علمیه قم استفاده میکنند را به عهده دارد.
برخی از مراجع تقلید وجود این شورا را مخالف استقلال سنتی حوزه علمیه، و زمینه ای برای نفوذ بیشتر حکومت در آن می شمارند اما موافقان آن می گویند که این شورا می تواند منشا تحول و روزآمدی حوزه ها شود.
به گزارش خبرآنلاین، علیرضا
مصداقی نیا، معاون وزیر بهداشت، به مردم توصیه کرده است که با وجود افزایش
قیمت برخی اقلام در ایران، شیر و میوه را از سبد غذایی خود حذف نکنند.
آقای مصداقی نیا افزوده است که میانگین مصرف میوه و
مواد لبنی در ایران کمتر از حد استاندارد است در حالیکه کمبود استفاده از
این مواد به سوء تغذیه و بیماری هایی مانند پوکی استخوان منجر می شود.گزارش خبر آنلاین در حالی انتشار می یابد که طی ماه های اخیر، روند تورم قیمت های شتاب گرفته و بهای بسیاری از کالاها، از جمله مواد غذایی به طرزی چشمگیر افزایش یافته است.
قرار است نمایندگان دولت های
سودان و سودان جنوبی در تلاش برای حل اختلاف دو طرف به خصوص بر سر بهره
برداری یک حوزه نفتی روز سه شنبه، ٩ خرداد (٢٩ مه) در اتیوپی با یکدیگر
دیدار و گفتگو کنند.
اختلاف سودان و سودان جنوبی باعث شد تا ماه گذشته
دو کشور به مرحله جنگ تمام عیار نزدیک شوند اما فشارهای بین المللی ظاهرا
دو طرف را به آغاز مذاکرات وادار کرده است.دولت سودان، که از نیروی نظامی برتری برخوردار است، گفته است که قبل از هر موضوع دیگری، باید مساله امنیت نواحی مرزی حل و فصل شود در حالیکه سودان جنوبی خواستار مذاکره درباره تمامی مسایل مورد اختلاف از جمله عواید نفتی و وضعیت اتباع سودان جنوبی مقیم سودان است.
سرلشکر بسیجی حسن فیروزآبادی،
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، در پاسخ به اتهام همکاری جمهوری
اسلامی در سرکوب مخالفان حکومت سوریه، گفته است "ما در سوریه دخالت نمی
کنیم اما از سوریه به عنوان خط مقدم مبارزه با اسرائیل حمایت می کنیم، چرا
که یکی از اصول ما، مساله فلسطین است."
آقای فیروزآبادی گفته است که حکومت سوریه تنها
کشوری است که در برابر اسرائیل مقاومت کرده و افزوده است: "ما دشمن سوریه و
مردم آن نیستیم و دولت این کشور را نیز به اصلاحات و گوش دادن به خواسته
های مردمش ترغیب کرده ایم و در عین حال، خواستار برقراری امنیت در سوریه
هستیم."وی کشتن تظاهرکنندگان و مخالفان حکومت سوریه را به گروه های مخالف و طرفداران آنان نسبت داده و گفته است: "جنایتکاران مدعی حقوق بشر، مردم منطقه و کشورهای مختلف را می کشند و در سوریه هم همانها هستند که دخالت می کنند، از اسرائیلی ها سلاح می گیرند و به دست مزدوران استکبار، مردم سوریه را قتل عام می کنند."
کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل در بحران سوریه امروز با بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه دیدار کرده است.
این دیدار زمانی صورت گرفته که خشم جامعه جهانی از کشتار بیش از یکصد غیرنظامی در شهرک حوله رو به افزایش است.جزئیات مذاکرات آقای عنان با بشار اسد هنوز مشخص نیست اما دبیرکل سابق سازمان ملل پیش از این، مرگ این افراد را یک جنایت وحشتناک خوانده بود که عواقب جدی به دنبال خواهد داشت.
آقای عنان به دولت سوریه هشدار داده که برای نشان دادن جدیت خود در حل صلح آمیز بحران سوریه، باید قدمهای روشن و صریحی بردارد.
طرح کوفی عنان برای پایان دادن به خشونتهای سوریه تحت الشعاع کشتار روز جمعه در حوله قرار گرفته است.
بازماندگان کشتار حوله در گفت و گو با بی بی سی از ترس و هراس خود به دنبال کشته شدن اعضای خانوادههایشان توسط نیروهای دولتی سخن گفتهاند.
جیم میور، خبرنگار بی بی سی در لبنان میگوید که زمانی حساس برای طرح صلح آقای عنان فرا رسیده است.
انتظار میرود آقای عنان از رئیس جمهوری سوریه بخواهد که به وعدههایی که داده عمل کند و به گفته خبرنگار بی بی سی، این به موضع روسیه، متحد اصلی سوریه در مجامع بینالمللی بستگی دارد.
کوفی عنان روز دوشنبه با ولید معلم، وزیر امور خارجه سوریه و ژنرال رابرت مود، فرمانده ناظران صلح سازمان ملل در این کشور دیدار کرد.
طبق طرح صلح آقای عنان، دو طرف متعهد شده بودند که از ۱۲ آوریل و پیش از اعزام ناظران بینالمللی به درگیریها پایان دهند. دولت سوریه همچنین قرار بود نیروها و سلاحهای سنگین خود را از مناطق مسکونی خارج کند.
اما به رغم این توافقنامه، خشونتها در این کشور کماکان ادامه دارد.
روسیه تا کنون دو بار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که از وضع اقدامات تنبیهی علیه سوریه حمایت میکرد، وتو کرده است.
این کشور گفته است که دولت سوریه و مخالفانش، مسئول کشتار روز جمعه در حوله هستند.
رهبران کشورهای غربی این کشتارها را با شدیدترین لحن محکوم کرده اند.
فرانسه، بریتانیا و آمریکا فشارهای دیپلماتیک خود بر دولت بشار اسد را افزایش دادهاند.
فرانسه درصدد است تا نشست دیگری از گروه موسوم به دوستان سوریه را برگزار کند که روسیه در آن شرکت نخواهد کرد.
دولت استرالیا نیز گفته است که دو دیپلمات سوریه را در اعتراض به کشتار حوله از این کشور اخراج میکند.
یحیی آل اسحاق، رئیس اتاق
بازرگانی تهران نسبت به وضعیت بانک ها در ایران هشدار داده و شرایط موجود
را برای بخش تولید زیانبار دانسته است.
آقای آل اسحاق در سخنانی در نشست هیات نمایندگان
اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران، شرایط بانک ها در جمهوری اسلامی را
"نگران کننده" خوانده و گفته است که "آمارها نشانگر اوضاع غیرعادی سیستم
بانکی است."به گفته او، حجم مطالبات معوق بانک ها به ٥٤ هزار میلیارد تومان بالغ می شود در حالیکه نسبت تسهیلات به منابع بانکی ١٠٩ درصد و میزان تسهیلات پرداختی ٩ برابر سرمایه بانک هاست.
رئیس اتاق تهران با اشاره به نسبت کفایت سرمایه، که شاخص ریسک وام های بانکی است، گفته است که حداکثر این نسبت برای بخش بانکی در ایران ١٠ درصد شده است.
نسبت کفایت سرمایه بالاتر به معنی اجتناب بانک از اعطای تسهیلات ریسک پذیر و در نتیجه، عدم بهره برداری مناسب از منابع بانکی است و معمولا انتظار می رود که بانک ها نسبتی را رعایت کنند که ضمن استفاده مناسب از منابعی که در اختیار دارند، ریسک زیادی را برعهده نگیرند.
آقای آل اسحاق همچنین روابط بانک ها با بانک مرکزی را "مناسب" ندانسته و گفته است که در نتیجه، "بانک ها در پرداخت تسهیلات قفل شده اند."
این مقام اتاق بازرگانی تامین مالی را از مشکلات اصلی بخش خصوصی ایران دانسته است.
وی با اشاره به هزینه دریافت وام توسط تولید کنندگان داخلی، که به گفته او حداقل دو برابر و نیم هزینه دریافت وام توسط رقبای خارجی آنان است، گفته است که این وضعیت به توان بخش خصوصی ایران برای رقابت با تولید کنندگان خارجی آسیب زده است.
آقای آل اسحاق شرایط مورد نظر بانک ها در گشایش اعتبار اسنادی را نیز از دیگر مشکلات بخش خصوصی دانست و گفت که قانون نرخ گشایش اعتبار را ١٠ تا ٢٠ درصد تعیین کرده است، اما بانک ها این نرخ را تا ١٢٠ درصد تعیین می کنند و حتی در این صورت هم، گاه بانک مرکزی گشایش اعتبار را منتفی می داند.
اشاره آقای آل اسحاق به مصوبه مجلس است که بر اساس آن، گشایش اعتبار اسنادی برای تولیدکنندگان تنها با پرداخت ۱۰ درصد از مبلغ مورد معامله امکانپذیر می شود و پرداخت ۹۰ درصد مابقی به بعد از تحویل کالا موکول می شود.
اظهارات آقای آل اسحاق در مورد مسایل نظام بانکی و دشواری های بخش خصوصی در حالی انتشار می یابد که اقتصاد ایران در حال حاضر با مشکلاتی مواجه است.
تحریم های خارجی علیه روابط مالی ایران با خارج، دریافت ارز حاصل از صادرات و همچنین گشایش اعتبار برای واردات از طریق بانک های کشور را با محدودیت هایی مواجه ساخته است.
علاوه بر این، منتقدان سیاست های اقتصادی محمود احمدی نژاد، دولت او را به بی انضباطی مالی از جمله در زمینه سیاستگذاری و استفاده از امکانات بانکی متهم کرده و گفته اند که این سیاست ها باعث هدر رفتن عواید عظیم نفتی در سال های اخیر شده در حالیکه این امکان وجود داشت که از این منابع جهت گسترش بنیه تولیدی ایران استفاده شود.
زمینلرزه جدیدی منطقه امیلیا در شمال ایتالیا را لرزانده و منجر به کشته شدن حداقل شش نفر شده است.
رسانههای محلی گفتهاند که به جز این شش نفر، چندین نفر دیگر زیر آوار مانده اند و ماموران امداد در تلاش برای نجات جان آنها هستند.شبکه تلویزیونی رای ایتالیا میگوید سه نفر به علت فروپاشی سقف در مدولا، دو نفر در سن فلیچه و یک نفر دیگر نیز در میراندولا کشته شدهاند.
بزرگی زمینلرزه امروز ۵.۸ دهم در مقیاس ریشتر اعلام شده است.
این زمین لرزه در همان منطقهای روی داده که ده روز پیش شاهد زمینلرزه دیگری بود که ده کشته بر جای گذاشت و بسیاری از ساختمانها را خراب کرد.
شهرهای میلان و بولونا نیز در زمینلرزه امروز تکان خوردهاند و ساکنان ساختمانها به فضای باز فرار کردند.
این زمینلرزه ساعت نه و سه دقیقه صبح به وقت محلی روی داد.
رسانههای ایتالیا میگویند برخی از ساختمانهایی که در زمینلرزه ۶ ریشتری ۲۰ مه آسیب دیده بودند، در زمینلرزه امروز فرو ریختهاند.
در برخی از مناطق، حجم بالای تماسهای تلفنی با مراکز امداد، باعث شده تا شبکه تلفن مختل شود.
فعالیت شبکه قطار در برخی نواحی شمال ایتالیا نیز متوقف شده است.
در بولونا و سایر مناطق، کارمندان شرکتها از ساختمانها تخلیه شدهاند.
خبرگزاری رویترز کانون زمین لرزه امروز را ۴۰ کیلومتری شمال بولونا و در ۶۰ کیلومتری شرق پارما و در عمق ۹.۶ کیلومتری زمین گزارش کرده است.
زمینلرزه چند روز پیش منجر به خرابی ساختمانهایی با قدمت چند صد ساله شد.
نیروهای ناتو در افغانستان می
گویند که یک فرمانده ارشد شبکه القاعده به نام "صخر الطيفی" در جریان یک
عملیات نظامی در شرق افغانستان کشته شده است.
این عملیات شب یکشنبه ۷ جوزا/خرداد در ولسوالی
وتهپور ولایت کنر، انجام شده و در نتیجه آن، یک نفر دیگر از اعضای القاعده
نیز به قتل رسیده است.ناتو از صخر الطيفی، به نام "فرد شماره دو" شبکه القاعده در افغانستان یاد می کند.
در اعلامیه ای که از سوی ناتو منتشر شده، آمده است که الطيفی همواره میان افغانستان و پاکستان در رفت و آمد بوده و علاوه بر رهبری جنگجویان خارجی در افغانستان، مسئولیت انتقال پیام فرماندهان ارشد القاعده را به سایر اعضای این شبکه نیز برعهده داشته است.
بر اساس این اعلامیه، این فرمانده القاعده همچنین سلاح و تجهیزات برای شورشیان در شرق افغانستان فراهم می کرده و مسئول انتقال جنگجویان به داخل افغانستان بوده است.
ناتو گفته است که عملیات کشتن این فرمانده القاعده، مشترکا از سوی ناتو و نیروهای افغان انجام شده و در آن، به هیچ غیرنظامی آسیب نرسیده است.
ولایات شرقی افغانستان از جمله کنر و خوست، از مناطق تحت نفوذ شبکه القاعده پنداشته می شود.
دولت افغانستان و متحدان بین المللی آن، بارها تاکید کرده اند که گروه طالبان برای پیوستن به مصالحه و آشتی، باید روابط خود را با شبکه القاعده قطع کند.
اما ناظران باور دارند که همکاری میان طالبان و القاعده، کماکان وجود دارد.
معترضان به نتیجه مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری مصر ستاد انتخاباتی یکی از دو نامزد راه یافته به مرحله دوم را به آتش کشیده اند.
به گزارش منابع خبری، در پی انتشار رسمی نتیجه
مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری مصر، گروهی از مخالفان احمد شفیق، یکی از
دو نامزد حائز بیشترین شمار آرا که به مرحله دوم راه یافته، در میدان تحریر
مصر تجمع کردند و علیه او دست به تظاهرات زدند.براساس نتیجه اعلام شده مرحله اول انتخابات، محمد مسری، نامزد گروه اسلامگرای اخوان المسلمین با حدود ٢٥ درصد کل آرا و احمد شفیق با حدود ٢٤ درصد آرا به مرحله دوم راه یافته اند که قرار است روزهای ١٥ و ١٧ ماه آینده (حدود سه هفته دیگر)، برگزار شود.
حمدین صباحی، رهبر حزب چپگرای "کرامت" و از نمایندگان سابق پارلمان مصر، با حدود ٢١ درصد آرا در رده سوم قرار گرفت و از راهیابی به مرحله دوم بازماند.
پس از اعلام نتیجه مرحله اول، چند صد تن از هواداران آقای صباحی در میدان تحریر گردآمدند و علیه محمد مسری و احمد شفیق شعار دادند.
تظاهرکنندگان گفتند که انتخاب هریک از این دو نامزد به سمت ریاست جمهوری به معنی بازگشت مصر به نظام تک حزبی است و افزودند که هرگز اجازه چنین رویدادی را نخواهند داد.
آنان همچنین خواستار اجرای قانونی شدند که اخیرا توسط پارلمان مصر، که تحت کنترل اسلامگرایان قرار دارد، تصویب شد و حضور مقامات ارشد حکومت حسنی مبارک، رئیس جمهوری برکنار شده را ممنوع می کند.
اجرای این مصوبه به معنی سلب صلاحیت احمد شفیق و راهیابی حمدین صباحی به مرحله دوم انتخابات است.
قرار است دادگاه قانون اساسی مصر چهار روز قبل از برگزاری انتخابات مرحله دوم این قانون را مورد بررسی قرار داده و نظر خود را اعلام کند.
نتیجه غیرمنتظره
آقای صباحی، و همچنین عبدالمنعم ابوالفتوح، عضو سابق اخوان المسلمین که به عنوان نامزد مستقل در انتخابات شرکت داشت و در مرحله اول در رده چهارم قرار گرفت، نسبت به نتیجه اعلام شده انتخابات اعتراض کرده و از کمیسیون انتخاباتی خواسته بودند تا پایان رسیدگی به این اعتراضات، از اعلام رسمی نتیجه رای گیری خودداری ورزد.این درخواست مورد قبول قرار نگرفت و کمیسیون مستقل انتخابات اعلام کرد که نتیجه شمارش آرا را تایید می کند.
مرحله اول انتخابات با حضور بازرسان داخلی و ناظران خارجی برگزار شد که ضمن گزارش برخی تخلفات جزئی، سلامت انتخابات را تایید کردند.
نتیجه مرحله اول انتخابات مصر برای بسیاری از ناظران تاحدودی غیر منتظره بود زیرا تا زمان رای گیری، از عبدالمنعم ابوالفتوح، اسلامگرای میانه رو، و عمروموسی، دبیرکل پیشین اتحادیه عرب، به عنوان نامزدهای اصلی انتخابات نام برده می شد.
به گفته آنان، آقایان ابوالفتوح و موسی به ترتیب نسخه های معتدل تر محمد مرسی، به عنوان نماینده اسلامگرایان، و احمد شفیق، به عنوان نماینده سکولارها محسوب می شدند اما رای دهندگان مصری ظاهرا مواضع تندروانه تر را ترجیح دادند.
میزان شرکت در مرحله اول انتخابات به ٤٥ درصد نرسید که به مراتب کمتر از میزان شرکت در انتخابات پارلمان مصر بود که چند ماه پیشتر برگزار شد.
رابطه احتمالی بین درصد شرکت کنندگان و آرای کسب شده توسط هر یک ا دو قطب اسلامگرا و سکولار مشخص نیست و معلوم نیست که استقبال رای دهندگان از مرحله دوم چه خواهد بود و به نفع کدام گروه تمام خواهد شد.
پس از اعلام نتیجه مرحله اول انتخابات، دو نامزد پیروز این مرحله تلاش هایی را برای جلب حمایت سایر نامزدها آغاز کردند اما تاکنون گزارشی از نتیجه این تلاش ها انتشار نیافته است.
هنوز قانون اساسی جدید مصر تدوین نشده و در نتیجه، موقعیت و اختیارات رئیس جمهوری در مقایسه با سایر ارکان حکومت، مانند پارلمان، و گروه های متنفذ، به خصوص نظامیان، معلوم نیست.
روابط حکومت اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی ایران
در روزهای اخیر بود که حکومت اقلیم کردستان عراق در بیانیه شدیداللحنی از ایران خواست که اتهام روابط اقلیم با اسرائیل را متوقف کند. این در حالی است که در دو سال اخیر مقامات و رسانه های جمهوری اسلامی ایران مدام اقلیم را به داشتن رابطه با اسرائیل و اقدام علیه امیت ملی ایران متهم می کنند.در تظاهرات اسلامگراها در اربیل که منجر به حمله به مراکز مشروب فروشی و پارلمان کردستان شد نیز، تظاهرکنندگان نمایندگان پارلمان را یهودی خطاب کردند.
با مرور روابط اقلیم با جمهوری اسلامی در طول بیست سال گذشته شاید بتوان فضایی را تصور کنیم که این روابط در آن سیر صعودی و نزولی خود را طی کرده و به حدی رسیده که طرفین یکدیگر را به عناوین گوناگون متهم می کنند.
حضور جمهوری اسلامی ایران در کردستان درست به زمانی برمی گردد که حکومت شاهنشاهی در ایران سرنگون شد و جای آنرا حکومتی با ایدئولوژی مذهبی گرفت. این حکومت نو پا به مکانی امن و حامی قابل اعتمادی تبدیل شد که کردهای عراق را در مبارزه با صدام حسین یاری برساند. حمایت جمهوری اسلامی تا قراداد آتش بس میان ایران و عراق در بالاترین حد خود بود، اما امضای قرارداد و متعهد شدن طرفین به مفاد آتش بس باعث شد که کردها را برای مدتی از مرزها دور نگه دارد و مقامات ایران فعالیت کردها را محدود کردند.
اما ماجراجوئی های صدام حسین و حمله به کویت به یکباره شرایط کردها را دگرگون کرد و آنها توانستند در نتیجه خیزش مردمی در مناطق کردنشین از تکرار آنچه در سالهای دهه ١٩٧٠ بر سر آنها آمده بود، نجات یابند. همگام با خیزش مردمی و رویدادهای پس از آن مخصوصا مهاجرت دسته جمعی کردها به سوی مرزهای ایران و ترکیه، سازمان ملل متحد بر اساس قطعنامه ٦٨٨ منطقه پرواز ممنوع را برای کردها بوجود آورد که شامل تنها شهرهای عمده ای چون سلیمانیه، اربیل و دهوک می شد.
افت و خیز روبط جمهوری اسلامی با کردها از سال ١٩٩٢ آغاز شد، درست زمانی که انتخابات در کردستان عراق انجام شد و در نتیجه آن، قدرت بازیگران و نوع دسته بندیهای سیاسی مشخص شد. از این سال ها به بعد به نظر می رسد که جمهوری اسلامی سه نگاه متفاوت را در مورد اقلیم تجربه کرده است.
در ابتدای این نوشته تلاش خواهیم کرد که این نگاه ها را مرور کنیم و پس از آن به شرایط حال بپردازیم تا مقاصد احتمالی را که جمهوری اسلامی در روابط خود با اقلیم دنبال می کند مورد کنکاش قرار دهیم.
نگاه ها به اقلیم از آغاز تاکنون
جمهوری اسلامی از زمان پیدایش حکومت اقلیم کردستان عراق سه نگاه را در روابط خود مد نظر قرار داده است.
نگاه اول: پر کردن خلع قدرت
نگاه دوم: ایجاد تعادل قدرت
نگاه سوم: موقعیت کنترل و خطر
نگاه اول
این نگاه شامل دورهایی می شود که عراق با حمله نیروهای متحد در شرایط نابسامانی به سر می برد و از آن طرف به گمان ایران و دیگر همسایگان عراق، شرایطی در کردستان عراق بوجود آمده بود که مستقیما امنیت آنها را تهدید می کرد، بهترین گزینه در چنین شرایطی پر کردن خلا قدرتی است که در شمال این کشور بوجود آمده بود تا از سرایت آن به داخل خاک همسایگان جلوگیری شود.
در چنین شرایطی جمهوری اسلامی از استدلال خلا قدرت برای توجیه سرکوب کردهای ایران استفاده کرد و ترکیه نیز در جهت سرکوب پ.ک.ک برآمد. این روند تا سال ١٩٩٤ ادامه پیدا کرد. در این سال جنگ داخلی یا خودکشی کردها در کردستان عراق شروع شد.
نتیجتا ایران از طرف سلیمانیه و ترکیه از سمت ابراهیم خلیل راه کردستان عراق را در پیش گرفتند. در سال ١٩٩٦ جمهوری اسلامی ایران با حمایت از اتحادیه میهنی نیرویی را برای انهدام پایگاه های حزب دمکرات کردستان ایران به عمق خاک کردستان عراق فرستاد و از طرف دیگر ترکیه تحت عنوان نیروهای حافظ صلح پایگاه هایی را در اربیل و حد فاصل نیرهای اتحادیه میهنی و حزب دمکرات پیاده کرد.
در چنین شرایطی فعالیت ها در کردستان عراق با نگاه پر کردن خلا قدرت قابل تعریف بود و این روند تا سال ١٩٩٨ ادامه پیدا کرد، سالی که هر دو حزب عمده کردستان عراق در نتیجه توافق واشنگتن، کردستان عراق را به دو منطقه جدای اداری تقسیم کردند.
نگاه دوم
در پی صلحی که میان احزاب عمده به وجود آمد، مرز میان اداره سلیمانیه و اربیل به نوعی بیانگر تعادل قوایی بود که میان کردها و ایران و ترکیه به وجود آمده بود. حکومت جمهوری اسلامی و ترکیه هر دو از این وضعیت راضی بودند. از این پس بود که با امنیتی که به وجود آمده بود شرایط در کردستان عراق به سمت و سویی تازه حرکت کرد.
اتحادیه میهنی در نتیجه فشار ایران حزب دمکرات را ناچار کرد که معاهده ای را امضا کند که در آن ملزم شده بود که عملیات مسلحانه در کردستان ایران را متوقف کند. از طرف دیگر ایران با احداث حسینیه در سلیمانیه و گشودن محدود راوبط اقتصادی با منطقه سلیمانیه توانست نفوذ خود را به حداکثر برساند و در عین حال در بازی تعادل قوا میان دو حزب عمده کردستان عراق به خوبی نقش ایفا کند. در آن طرف هم ترکیه همان نقش را بازی می کرد، هر چند که ترک ها به واسطه مشکلات فکری که با پرسش کرد داشتند هرگز نتوانستند از لحاظ فرهنگی و سیاسی از نفوذ و قابلیت مشابه ایران در منطقه اربیل برخوردار شوند.
نگاه سوم
این دوره همزمان است با دوره ای که حکومت مرکزی در بغداد در سال ٢٠٠٣ از هم پاشید و عراق با شرایط جدیدی روبرو شد که در یک طرف آن کردها تجربه بیشتر از یک دهه اداره خود را داشتند و دیگر نیروهای عراقی از توانائی لازم جهت هدایت و اداره حکومت مرکزی برخوردار نبودند.
در چنین شرایطی بود که آمریکائیها اداره عراق را در دست گرفتند و کردها که تا دیروز به دنباله رو ایران و ترکیه تبدیل شده بودند یکباره خود را در موقعیت جدیدی یافتند. از اولین نشانه های شرایط جدید این بود که مسعود بارزانی ترکیه را تهدید کرد و جلال طالبانی گفت که کردها تنها نیستند و آنها حامیان بین المللی دارند.
این سخنان به مذاق کردها خوش می آمد اما در مقابل جمهوری اسلامی ایران شرایط جدید را تهدیدی علیه یکپارچگی خود می دانستند و تمام قدرت خود را به کار گرفتند که کردها را کنترل کنند. حس کنترل کردها زمانی بیشتر هویدا شد که طالبانی و بارزانی تصمیم به اتحاد اداره سلیمانیه و اربیل گرفتند و در سال ٢٠٠٥ حکومت مشترک کردها شروع به کار کرد.
از زمان فروپاشی دولت مرکزی، ایران جدا از بازیگران قدیمی همچون اتحادیه میهنی و حزب دمکرات، بازیگران جدیدی را هم در کنار خود دارد، احزاب اسلامی که در سالهای جنگ داخلی کردها قوت گرفتند و حال به احزابی تبدیل شده اند که از توانائی بسیج مردم برخوردارند.
در همان حال شیعیان که برای چندین دهه در عراق سرکوب می شدند حال به بازیگرانی تبدیل شده اند که قدرت اصلی این کشور را به طور عملی در اختیار دارند.
پس جمهوری اسلامی در عین حفظ روابط خود با کردها از بازیها یا معادلات داخلی کردستان جهت کنترل کردها استفاده می کند و در همان حال از توانائی شیعیان به عنوان بالاترین مجرای اجرائی در کشور در جهت کاستن قدرت کردها و تبدیل شدن آنها به تهدید استفاده می کند.
حال لازم است که فعالیت های حال حاضر جمهوری اسلامی در رابطه با حکومت اقلیم کردستان و عواملی که این رابطه را تحت تاثیر قرار می دهد را مورد بررسی قرار دهیم تا از این طریق بتوانیم به احتملات یا عمق کش و قوسهای اخیر روابط دو طرف پی ببریم.
عامل اول
آنچه ما امروزه تحت عنوان حکومت اقلیم کردستان عراق می شناسیم با آنچه قبل از سال ٢٠٠٣ مشاهده می کردیم تفاوت بسیار دارد. در نتیجه توسعه و پیشرفت هایی که این اقلیم در عرصه های گوناگون داشته، به نظر می رسد که مقامات جمهوری اسلامی زیاد از این شرایط راضی نیستند. از لحاظ سیاسی با تمام اختلافاتی که در کردستان عراق وجود دارد، نوعی از توسعه گفتمانی از لحاظ فرهنگ سیاسی دیده می شود، مخصوصا که این اقلیم بعد از فروپاشی صدام انتخابات مهمی را پشت سر گذاشته است.
از طرف دیگر کردها در همگرائی عراقی نقشی قابل توجه ایفا کرده اند و این نقش اعتبار خاصی به کردها بخشیده به گونه ای که در کشکمش میان سنی ها و شیعیان، این کردها هستند که به عنوان میانجی به آنها مراجعه می شود.
با مروی مختصری که بیان شد، شاید ایرانی ها با قوت گرفتن کردستان عراق در صورتی که تحت کنترل یا در جهت منافع آنها باشد مخالف نباشند، اما سوال اینجاست که چه کس و یا حزبی در کردستان عراق به عامل یا بازیگر اصلی این معادلات تبدیل شده است؟ آیا ایران با گردانندگان این بازی موافق است یا نه؟
آنچه آشکار است، جمهوری اسلامی ایران زیاد به حزب دمکرات که بارزانی رهبری آنرا بر عهده دارد اعتماد ندارد و نگران آن است که با توجه به نزدیکی بارزانی به ترکیه و ادعای حضور اسرائیل در اقلیم، این منطقه در جهت عکس خواست های ایران حرکت کند. در همان حال با توجه به اینکه قدرت عملی کردستان در دست حزب دمکرات است، این هژمونی می تواند یکی دیگر از عوامل نگرانی های جمهوری اسلامی باشد.
عامل دوم
تصور بر این است که جمهوری اسلامی نگذارد که این اقلیم به تمامی در جهت اتحاد اداری حرکت کند. اتحادی که باعث خواهد شد که تمام ادارات سیاسی، نظامی، اقتصادی و غیره تابع مرکز یا همان اربیل بشوند. آنچه مشخص است اداره حال حاضر کردستان عراق را حزب دمکرات به رهبری بارزانی در اختیار دارد، اما این اداره مشترک هنوز در منطقه سلیمانیه توسط کادرهای اتحادیه میهنی رهبری می شود که نوعی از اطمینان خاطر را برای جمهوری اسلامی به همراه داشته است.
در هر گونه یارگیری یا بازی احتمالی که در کردستان عراق یا خود عراق به وقوع بپیوندد، جمهوری اسلامی کردستانی را می خواهد که در آن احساس امنیت کند. در این مسیر با اختلافاتی که میان اتحادیه میهنی و حزب دمکرات هویدا شده و از طرف دیگر جبهه بندی که گروهای اسلامی در صدد هستند که در انتخابات آینده به نمایش بگذارند و احتمال نزدیکی اتحادیه میهنی و جنبش تغییر که نشانه های آن مشاهده می شود، بیانگر این است که ائتلافی نانوشته در حال شکل گیری است که می تواند هژمونی حزب دمکرات را به چالش بکشد. نشانه هایی از این وضعیت را می توان در دعوت سفیر ایران از جنبش تغییر و احزاب اسلامی مشاهده کرد که از آنها خواسته که به ایران سفر کنند.
پس این احتمال می رود که افق بازی آینده کردستان عراق در صورتی که حزب دمکرات در کشمکش با بغداد موفق نشود، به سود طرفهای نزدیک به ایران تمام شود.
عامل سوم
آنچه حساسیتهای ایران را در رابطه با اقلیم کردستان تشدید کرده در حقیقت نزدیکی روزافزون این منطقه به ترکیه است. ایران و ترکیه برای نزدیک به دو دهه توازن قدرتی را در شمال عراق به وجود آورده بودند، اما با توجه به حمایت ایران از شیعیان عراق و حمایت ترکیه از سنی ها این تصور برای ایرانی ها به وجود آمده است که در صورت نزدیکی کردها و سنی ها و در نتیجه آن حمایت ترکیه از این محور توازن لازم از بین رفته و این کشور ناچار خواهد شد که قدرت خود را با ترکیه تقسیم کند.
در چنین شرایطی جمهوری اسلامی در مناقشه بغداد - کردستان تا به امروز تقریبا خود را بی طرف نگه داشته، زیرا ائتلاف جدید که در آن مقتدا صدر وجود دارد شاید این اطمینان را برای ایرانی ها بوجود آورده که از آنچه در آینده برای عراق بوجود خواهد آمد، مطلع خواهند بود.
با این وصف آنچه جمهوری اسلامی ایران را در رابطه با اقلیم پیش از پیش نگران کرده حضور "عثمانی های نوین" است که سعی می کنند کردستان را وارد معادلات امروز و فرادی خود در منطقه کنند. پس ایران تلاش می کند که مسیر کردها را تغییر داده و نگاه کردها را به سمت تهران برگرداند و از چرخش آن به سمت آنکارا جلوگیری کند.
در مجموع به نظر می رسد که چالش میان کردستان و جمهوری اسلامی به ویژه با نزدیک شدن به انتخابات در کردستان و تلاش ایران برای نزدیک کردن گروهای نزدیک به خود، افزایش پیدا خواهد کرد.
عباس کیارستمی در تازه ترین فیلم
اش، «مثل یک عاشق»، به ژاپن می رود و داستان یک دختر روسپی را بازمی گوید
که با یک پروفسور پیر برخورد می کند، در حالی که این دختر درگیر رابطه با
جوانی هم هست که برای ازدواج با او حاضر است دست به هر کاری بزند.
مثل یک عاشق در جشنواره کن امسال در بخش مسابقه به
نمایش درآمد و واکنش های متفاوتی را برانگیخت. این فیلم بیش از دیگر آثار
کیارستمی مخاطبان را به دو گروه کاملاً موافق یا کاملاً مخالف تقسیم کرد.
عده ای از آن به عنوان فیلمی تجربی یاد کردند که به موفقیت نمی رسد و به
ویژه به شیوه پایان فیلم تاختند، و عده ای دیگر آن را ادامه سبک و سیاق
معمول کیارستمی دانستند.این نقطه نظر ها را با او در میان گذاشته ایم:
می شود گفت که شما سه نوع فیلمسازی را تجربه کردید: یک نوع در ایران و شرایط خاص خودش (البته در دوره های گوناگون)؛ نوع دوم دراروپا و حالا در ژاپن. چه تفاوت عمده ای دیدید و این محیط ها چقدر روی کار شما تاثیر داشت؟
تفاوت عمده را من نباید نگاه کنم. هر فیلمسازی کمتر از هر تماشاگری وقوف دارد نسبت به کاری که کرده. من ایده فیلم را می توانم ببینم چون مربوط به گذشته است. فیلمنامه فیلم را هم می توانم ببینم که مربوط به پنج سال قبل است، اما فیلم هنوز برای من نو و تازه است و رابطه ام را با آن قطع نکرده ام و نمی توانم فیلم ام را قضاوت کنم. این وظیفه منتقد یا تماشاگر زبده یا اصلاً خود تماشاگر است که نگاه کند و ببیند آیا تحولی انجام شده یا تفاوت چشمگیر و عمده ای در فیلم های من دیده می شود یا نه.
به نظرم می آید که نمی شود تفاوت عمده ای ندید. برای این که هر چیزی یک رشدی دارد. اما این رشد به معنای ایده آلی و پیمودن پله های ترقی نیست اصلاً. تغییر زاویه و دید طبیعتاً در کار اتفاق می افتد و ما نمی توانیم مانع آن شویم. تجربه آخر من به زبان ژاپنی تجربه استثنایی ای بود به نظر من، برای این که زبان را واگذار کردم به مترجم و از طریق مترجم با آنها رابطه احساسی برقرار کردم و حواسم را دادم به دوربین و تصویر، و بازی ها را کنترل کردم و دست و بالم بازتر بود و احساس آزادی بیشتری می کردم که به میزانسن و تصویرم بیشتر توجه کنم و زبان را واگذار کنم به یک آدم دیگر که تنها بگوید درست گفته شده و قبول است.
به نظر می آید آقای کیمیایی یک سکانس را می سازد تا یک دیالوگ یک خطی را در آن بگنجاند یا به قول خودش یک "عکس قشنگ" ، یعنی بخاطر آن عکس قشنگ، یک سکانس ده دقیقه ای درست می کند تا آن عکس قشنگ را بگنجاند. حس کردم در این دو فیلم آخر شما، یک جاهایی دارد همین اتفاق می افتد. یعنی شما شیفته یک جمله قشنگ می شوید و بخاطر آن یک سکانس می نویسید. اگر بخواهم از این فیلم آخر مثال بزنم، مثلاً جمله ای است که پیرمرد به پسر می گوید: "اگه می دونی که در جواب سوالت بهت دروغ خواهند گفت، سوالت رو نپرس." خوب، جمله قشنگی است به تنهایی، اما فکر می کنم هر دو فیلم آخر شما پر شده است از این جملات زیبا که انگار روی فیلم اضافه شده اند. چنین حسی ندارید؟
اگر به نظر می آید که این شخصیت این قابلیت را ندارد و این جمله برای دهان او ساخته نشده و او را از دیالوگ اش جدا می کند، حرفت درست است، اما اگر این بخشی از کاراکتر او و تجربیات زندگی اوست، نه. اگر این جمله می تواند کلیدی باشد برای زندگی بهتر و فهم آن کمک می کند، من هیچ ابایی ندارم که به کار ببرم. وقتی گفتی که جمله های قشنگی هست که چنین مفاهیمی دارد، خیلی دلم می خواست بدانم که منظورت کدام جمله است که خودت مثال زدی. من خودم تقاوت این جمله ای را که مثال زدی با بقیه فیلم نمی دانستم. به هر حال بعید می دانم که در این دامی که اشاره می کنی افتاده باشم.
نکته دیگر این است که این دو فیلم آخر برخلاف فیلم های قبلی شما متکی شده اند بر دیالوگ. این را خودتان حس می کنید؟
من راستش با دیالوگ مشکلی ندارم. اگر لازم است ساکت باشند، ساکت هستند و اگر قرار است حرف بزنند، خوب حرف می زنند. این بستگی دارد به پرسوناژها. در فیلم ماقبل آخر ما یک زوج داریم که در دو زمان مختلف هستند؛ زمان آشنایی و زمان جدایی. بر اساس تجربه خودت هم می دانی که این ها پردیالوگ ترین زمان ارتباط است. وقتی آشنا می شویم خیلی حرف می زنیم و وقتی جدا می شویم بیشتر حرف می زنیم. من نمی توانم مانع بتراشم که حرف نزنند، برای این که سینما باید فقط تصویر باشد. سینما می تواند دیالوگ باشد یا تصویر باشد، بسته به این که چه کسی این را می گوید و در چه شرایطی. در فیلم آخر این را بیشتر رعایت کردم. بعد از هر دیالوگی، ما یک استراحت داریم و دوباره برمی گردیم به دیالوگ. این با قبلی تفاوت دارد. ولی به هر حال من هیچ اصراری بر بی دیالوگ بودن ندارم...
ولی قبلاً داشتید، نه؟
نه، فقط قبلاً آدم هایم حراف نبودند. الان آدم ها حراف تر هستند [می خندد].
انتهای فیلم شوک دهنده بود و هیچ وقت در سینمای شما چنین چیزی ندیده بودیم...
در سینمای هیچ کس ندیده اید... برای خودم هم شوک دهنده بود. وقتی داشتم می نوشتم و کلمه پایان را در این صحنه نوشتم، فکر می کردم که بعداً پایان دیگری برایش پیدا می کنم.اما همین را نگه داشتم. این شوک را دوست داشتم. طول کشید تا قبولش کنم. عیناً برای تماشاگر هم همین طور است، چون من هم تماشاگر فیلم ام هستم. من هم فکر می کردم این چه پایانی است، اما "پایان" است. ما هیچ پایانی را برای هیچ قصه ای نمی توانیم تصور کنیم، حتی با مرگ شخصیت. این پایان فیلم نیست، این شروع یک چیزهای دیگری است که مثلاً از مرگ یک آدم و نبودن او شروع می شود. بنابراین پایان این فیلم شوک می دهد، ولی غلط نیست.
مقامهای محلی در ولایت غزنی
میگویند تلاشها برای آماده کردن شهر غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان
اسلام در سال ۲۰۱۳ قناعت بخش نیست.
آنها شاکی هستند که در بودجه ملی سال جاری، برای اجرای پروژههای بازسازی غزنی هیچ پولی اختصاص داده نشده است.تا آغاز سال ۲۰۱۳، که چند ماه بیشتر نمانده، قرار است شهر غزنی رسما به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام نامگذاری شود و این شهر میزبان نشستی با شرکت مقامهای کشورهای عضو کنفرانس اسلامی باشد.
سازمان علمی - فرهنگی کنفرانس اسلامی موسوم به ( OIC) در ششمین اجلاس خود با حضور وزیران فرهنگ کشورهای عضو در سال ۲۰۰۷، غزنی را به عنوان پایتخت تمدن اسلامی در سال ۲۰۱۳ انتخاب کردند.
حال که نزدیک به پنج سال از اعلام این تصمیم میگذرد، مقامهای محلی میگویند به دلیل عدم توجه وزارتخانههای مربوط، کارهای لازم برای بازسازی شهر غزنی و بناهای تاریخی این شهر، انجام نشده است.
'مایوسکننده'
موسی اکبرزاده، والی غزنی از این امر شکایت دارد که برای آمادهسازی غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام هیچ بودجهای اختصاص داده نشده و به باور او، بیتوجهی در این زمینه "مایوس کننده" است.او افزود: "هیچ شکی نیست که در رابطه به سال ۲۰۱۳ وزارتخانههای کلیدی ما آنطوریکه لازم بود، احساس مسئولیت نکردند. تا هنوز یک وزارتخانه کلیدی هم در ارتباط با ۲۰۱۳ حتی برای امسال پروژه ای در نظر نگرفته است."
والی غزنی همچنین گفت: "ما که بودجه را مشاهده کردیم، همه وزارتخانهها در بخشهای دیگر پروژههایی در نظر گرفتهاند، اما در غزنی یک پروژه را هم در برنامه نگرفتهاند، این متاسفانه جای افسوس است و باعث میشود که ما مایوس شویم."
نصیر بیان، عضو نهاد فرهنگی حکیم سنایی غزنوی، نیز دولت و به ویژه وزارتخانههای مختلفی را که این پروژهها را باید اجرا میکردند، به بیتوجهی به اهمیت پایتخت فرهنگی جهان اسلام متهم میکند.
آقای بیان گفت: "پروژههایی که در این ولایت در نظر گرفته شده بودند، آنگونه که باید، اجرا نشده اند. از جمله برنامه بازسازی بناهای تاریخی. هنوز هم کمبودهایی در این زمینه احساس میشود."
او افزو: "پروژههای دیگر، از قبیل مرکز فرهنگ اسلامی، بازار سرپوشیده، فرودگاه، هتلهای یک طبقه و دو طبقه، که باید برای پذیرش مهمانها ساخته میشدند، ولی متاسفانه کار این پروژهها عملا آغاز نشده است این خود بیانگر کندی کار و عدم توجه به شهر غزنی است."
مایه شرمساری؟
حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان به تازگی کمیسیونی را برای اجرای پروژههای بازسازی ولایت غزنی تشکیل داده است.آقای اکبرزاده میگوید هرچند تا سال ۲۰۱۳ فرصت کمی باقی مانده، اما تاکید دارد که اگر هزینه طرحهای مورد نظر در اختیار ادارههای محلی قرار داده شود، میتوانند کارهای نیمه تمام را کامل کنند.
آقای اکبرزاده تاکید کرد: "امیدواریم پولی که در این زمینه اختصاص داده شده به غزنی انتقال داده شود، در این صورت ما می دانیم که این پروژهها را که شامل پنجاه منزل رهایشی، مهمانخانه و مساجد است کاملا اجرای کنیم."
در این میان ساکنان ولایت غزنی بیش از آنکه نگران پروژه های عمرانی غزنی برای ۲۰۱۳ باشند، تاکید دارند که مقام های دولتی به بهبود امنیت شهر غزنی توجه کنند.
بسیاری از ساکنان این ولایت به این باورند که اگر وضعیت غزنی همین گونه ادامه یابد، نامگذاری غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳، نه تنها افتخاری ندارد، بلکه مایه شرمساری خواهد بود.
مجید نامجو وزیر نیروی ایران گفته که درخواست
پیمانکار چینی سد بختیاری در دولت و بانک مرکزی رد شده و این پروژه به
قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء سپاه پاسداران واگذار خواهد شد.
سد بختیاری که از آن به عنوان بلندترین سد بتنی جهان یاد می شود، پانزده ماه پیش به چین واگذار شده بود اما آنطور که آقای نامجو میگوید دولت و بانک مرکزی نحوه تامین منابع مالی و قیمت پیشنهادی را رد کرده اند.
قرار بود شرکت چینی سایند هیدرو با دو میلیارد دلار این پروژه را در ده سال اجرا کند اما اکنون این پروژه با "مجوز ترک تشریفات مناقصه" به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران واگذار می شود.
یکی از دلایل واگذاری این پروژه به شرکت چینی تامین سرمایه مورد نیاز اعلام شده بود ولی خبرگزاری دانشجویان ایران نوشته که قرارگاه خاتم الانبیاء "تامین اعتبار این پروژه را برعهده می گیرد و وزارت نیرو از طریق فروش و اموال و دارایی ها" به صورت "تهاتری" هزینه ساخت سد بختیاری را دریافت می کند.
این دومین پروژه بزرگی است که در دو ماه گذشته به صورت تهاتری به قرارگاه خاتم الانبیاء داده می شود. دو ماه پیش نیز طرح شیرین سازی و انتقال آب خزر به مناطق مرکزی ایران از جمله سمنان زادگاه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور نیز به قرارگاه خاتم واگذار شد و دولت در ازای اجرای آن دو میلیارد دلار از سهام شرکت های پتروشیمی را به این قرارگاه وابسته به سپاه واگذار می کند.
وزارت نیرو در سالهای اخیر با مشکل مالی جدی رو به رو بوده است و شرکتها و پیمانکاران عضو سندیکای برق بیشتر از پنج هزار میلیارد تومان از وزارت نیرو طلب دارند و این وزارتخانه نتوانسته بدهی خود را بپردازد.
برای همین هم وزارت نیرو تلاش می کند به جای بدهیهایش به شرکت های پیمانکار ،نیروگاه بدهد اما شرکت ها و پیمانکاران تمایلی به گرفتن نیروگاه ندارند و به نظر می رسد که قرارگاه خاتم الانبیاء که تجربه زیادی در زمینه ساخت سد دارد، حاضر شده است به جای پول، نیروگاه بگیرد.
واگذاری ساخت بلندترین سد جهان به قرارگاه خاتم الانبیاء سوای مسائل مالی و نحوه تامین پول ساخت سد، برخلاف بسیاری از پروژه هایی که به این نهاد واگذار شده، مدافعان بسیاری دارد.
بعد از پایان جنگ هشت ساله ایران و تشکیل قرارگاه خاتم الانبیاء، این موسسه وابسته به سپاه که با تجهیزات باقی مانده از جنگ کارش را شروع کرد و عمده فعالیتش در بخش آب، سد و راهسازی متمرکز بود. گزارشها نشان می دهد که این نهاد در ساخت تعداد زیادی سد بزرگ و کوچک مشارکت داشته است.
تجربه ساخت سد کرخه و سد گتوند که از بزرگترین سدهای ساخته شده در سالهای اخیر به حساب می آیند، به نظر برخی کارشناسان واگذاری این پروژه به قرارگاه خاتم الانبیاء را توجیه کند.
این نهاد وابسته به سپاه زمانی پروژه های محدودی اجرا می کرد و فرماندهان سپاه تاکید داشتند که فقط پروژه هایی را اجرا می کنند که بخش خصوصی توان اجرای آنها را ندارد و یا این پروژه ها در مناطق دور افتاده واقع شده اند و سپاه با هزینه پائین آنها را اجرا می کند.
اما اکنون تقریبا جایی را نمی شود پیدا کرد که موسسات مرتبط با سپاه پاسداران در آن حضور نداشته باشد و فعالیت آنها بیش از رقابت فنی و اقتصادی باشد، رقابتی در سطوح بالای سیاسی است. سپاه. به دلیل نفوذ و قدرتی که در ساختار سیاسی پیدا کرده می تواند هر رقیبی حتی رقبای بین المللی اش را در داخل ایران از پیش پا بردارد.
مجید نامجو وزیر فعلی و پرویز فتاح وزیر سابق نیرو خودشان از قرارگاه خاتم الانبیاء به وزارت رسیدند و برای همین هم از جمله مدافعان واگذاری پروژه ها به این قرارگاه هستند. به گونه ای که حتی آقای فتاح پیشتر، درخواست واگذاری این پروژه به قرارگاه خاتم را مطرح کرده بود.
غیر از این، رستم قاسمی وزیر فعلی نیز پیش از از آنکه وزیر شود، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء بود و مسعود میرکاظمی وزیر پیشین نفت نیز از سپاه به وزارت نفت آمده بود و از واگذاری پروژه های نفتی به قرارگاه خاتم دفاع می کرد.
البته تحریم های بین المللی در سالهای اخیر نیز به نفع قرارگاه خاتم الانبیاء تمام شده است چون شرکت های بین المللی نفتی و غیر نفتی یکی پس از دیگری بازار جذاب ایران را رها کردند و این نهاد وابسته به سپاه جای پای خود را چنان محکم کرد که اگر دوباره تحریم ها برداشته شود، این شرکت های بین المللی چاره ای جز این ندارند که برای اجرای بخشی از پروژه ها با همین نهاد وابسته به سپاه همکاری کنند.
شواهد نشان می دهد که قرارگاه خاتم الانبیاء و دیگر نهادهای وابسته نظیر بنیاد تعاون سپاه که نیمی از شرکت مخابرات را به قیمت هشت هزار میلیارد تومان خریده، اکنون از پیمانکاری و ساخت و ساز به بنگاه داری روی آورده اند و به لحاظ مالی آنقدر قدرتمند شده اند که حاضرند در فاصله دو ماه دو پروژه دو میلیارد دلاری را (در مجموع چهار میلیارد دلار) بدون گرفتن پول نقد فقط در ازای گرفتن پالایشگاه و نیروگاه برای دولت بسازند.
معامله نهادهای اقتصادی سپاه با دولت در چند سال اخیر علاوه بر نشان دادن توانایی و قدرت مالی آنها، حاکی از آگاهی کامل آنها از وضعیت دولت است. به خصوص اکنون که سپاه با نیروهایی در بخش های مختلف از وزیر و استاندار تا نماینده مجلس دارد، به خوبی می داند برخی وزارتخانه ها به لحاظ توانایی مالی با مشکل مواجهند یا به خاطر تحریم های بین المللی به مخمصه افتاده اند. برای همین هم سپاهیان، پیشنهاد قراردادهای پایاپای به دولت می دهند و اموال دولت را به جای پول نقد می بر می دارند.
سد بختیاری که از آن به عنوان بلندترین سد بتنی جهان یاد می شود، پانزده ماه پیش به چین واگذار شده بود اما آنطور که آقای نامجو میگوید دولت و بانک مرکزی نحوه تامین منابع مالی و قیمت پیشنهادی را رد کرده اند.
قرار بود شرکت چینی سایند هیدرو با دو میلیارد دلار این پروژه را در ده سال اجرا کند اما اکنون این پروژه با "مجوز ترک تشریفات مناقصه" به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران واگذار می شود.
یکی از دلایل واگذاری این پروژه به شرکت چینی تامین سرمایه مورد نیاز اعلام شده بود ولی خبرگزاری دانشجویان ایران نوشته که قرارگاه خاتم الانبیاء "تامین اعتبار این پروژه را برعهده می گیرد و وزارت نیرو از طریق فروش و اموال و دارایی ها" به صورت "تهاتری" هزینه ساخت سد بختیاری را دریافت می کند.
این دومین پروژه بزرگی است که در دو ماه گذشته به صورت تهاتری به قرارگاه خاتم الانبیاء داده می شود. دو ماه پیش نیز طرح شیرین سازی و انتقال آب خزر به مناطق مرکزی ایران از جمله سمنان زادگاه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور نیز به قرارگاه خاتم واگذار شد و دولت در ازای اجرای آن دو میلیارد دلار از سهام شرکت های پتروشیمی را به این قرارگاه وابسته به سپاه واگذار می کند.
وزارت نیرو در سالهای اخیر با مشکل مالی جدی رو به رو بوده است و شرکتها و پیمانکاران عضو سندیکای برق بیشتر از پنج هزار میلیارد تومان از وزارت نیرو طلب دارند و این وزارتخانه نتوانسته بدهی خود را بپردازد.
برای همین هم وزارت نیرو تلاش می کند به جای بدهیهایش به شرکت های پیمانکار ،نیروگاه بدهد اما شرکت ها و پیمانکاران تمایلی به گرفتن نیروگاه ندارند و به نظر می رسد که قرارگاه خاتم الانبیاء که تجربه زیادی در زمینه ساخت سد دارد، حاضر شده است به جای پول، نیروگاه بگیرد.
واگذاری ساخت بلندترین سد جهان به قرارگاه خاتم الانبیاء سوای مسائل مالی و نحوه تامین پول ساخت سد، برخلاف بسیاری از پروژه هایی که به این نهاد واگذار شده، مدافعان بسیاری دارد.
بعد از پایان جنگ هشت ساله ایران و تشکیل قرارگاه خاتم الانبیاء، این موسسه وابسته به سپاه که با تجهیزات باقی مانده از جنگ کارش را شروع کرد و عمده فعالیتش در بخش آب، سد و راهسازی متمرکز بود. گزارشها نشان می دهد که این نهاد در ساخت تعداد زیادی سد بزرگ و کوچک مشارکت داشته است.
تجربه ساخت سد کرخه و سد گتوند که از بزرگترین سدهای ساخته شده در سالهای اخیر به حساب می آیند، به نظر برخی کارشناسان واگذاری این پروژه به قرارگاه خاتم الانبیاء را توجیه کند.
بنگاهدار بزرگ
قرارگاه خاتم الانبیاء اکنون بدون تردید بزرگترین پیمانکار پروژه های دولتی است و فقط در هفت سال اخیر بدون آنکه تجربه ای در زمینه نفت داشته باشد، ۲۵ میلیارد دلار پروژه نفتی در اختیار گرفته است.این نهاد وابسته به سپاه زمانی پروژه های محدودی اجرا می کرد و فرماندهان سپاه تاکید داشتند که فقط پروژه هایی را اجرا می کنند که بخش خصوصی توان اجرای آنها را ندارد و یا این پروژه ها در مناطق دور افتاده واقع شده اند و سپاه با هزینه پائین آنها را اجرا می کند.
اما اکنون تقریبا جایی را نمی شود پیدا کرد که موسسات مرتبط با سپاه پاسداران در آن حضور نداشته باشد و فعالیت آنها بیش از رقابت فنی و اقتصادی باشد، رقابتی در سطوح بالای سیاسی است. سپاه. به دلیل نفوذ و قدرتی که در ساختار سیاسی پیدا کرده می تواند هر رقیبی حتی رقبای بین المللی اش را در داخل ایران از پیش پا بردارد.
مجید نامجو وزیر فعلی و پرویز فتاح وزیر سابق نیرو خودشان از قرارگاه خاتم الانبیاء به وزارت رسیدند و برای همین هم از جمله مدافعان واگذاری پروژه ها به این قرارگاه هستند. به گونه ای که حتی آقای فتاح پیشتر، درخواست واگذاری این پروژه به قرارگاه خاتم را مطرح کرده بود.
غیر از این، رستم قاسمی وزیر فعلی نیز پیش از از آنکه وزیر شود، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء بود و مسعود میرکاظمی وزیر پیشین نفت نیز از سپاه به وزارت نفت آمده بود و از واگذاری پروژه های نفتی به قرارگاه خاتم دفاع می کرد.
البته تحریم های بین المللی در سالهای اخیر نیز به نفع قرارگاه خاتم الانبیاء تمام شده است چون شرکت های بین المللی نفتی و غیر نفتی یکی پس از دیگری بازار جذاب ایران را رها کردند و این نهاد وابسته به سپاه جای پای خود را چنان محکم کرد که اگر دوباره تحریم ها برداشته شود، این شرکت های بین المللی چاره ای جز این ندارند که برای اجرای بخشی از پروژه ها با همین نهاد وابسته به سپاه همکاری کنند.
شواهد نشان می دهد که قرارگاه خاتم الانبیاء و دیگر نهادهای وابسته نظیر بنیاد تعاون سپاه که نیمی از شرکت مخابرات را به قیمت هشت هزار میلیارد تومان خریده، اکنون از پیمانکاری و ساخت و ساز به بنگاه داری روی آورده اند و به لحاظ مالی آنقدر قدرتمند شده اند که حاضرند در فاصله دو ماه دو پروژه دو میلیارد دلاری را (در مجموع چهار میلیارد دلار) بدون گرفتن پول نقد فقط در ازای گرفتن پالایشگاه و نیروگاه برای دولت بسازند.
معامله نهادهای اقتصادی سپاه با دولت در چند سال اخیر علاوه بر نشان دادن توانایی و قدرت مالی آنها، حاکی از آگاهی کامل آنها از وضعیت دولت است. به خصوص اکنون که سپاه با نیروهایی در بخش های مختلف از وزیر و استاندار تا نماینده مجلس دارد، به خوبی می داند برخی وزارتخانه ها به لحاظ توانایی مالی با مشکل مواجهند یا به خاطر تحریم های بین المللی به مخمصه افتاده اند. برای همین هم سپاهیان، پیشنهاد قراردادهای پایاپای به دولت می دهند و اموال دولت را به جای پول نقد می بر می دارند.
در پی انتشار خبری در خصوص کشف
اجساد تازه از نوزادان در دیوارهای ارگ بم، محمد مهدی افضلی، مدیر امور
فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی استان کرمان این مسئله را تکذیب کرد و گفت که
اسکلت کودکان در ارگ بم متعلق به دوران معاصر نیست.
آقای افضلی همچنین با تاکید بر کذب بودن خبر
نوزادان دفن شده در دیوار ارگ بم به خبرگزاری فارس گفت: "به دلیل کنترل ۲۴
ساعته یگان حفاظت میراث فرهنگی احتمال دفن نوزادان در این محوطه امکان پذیر
نیست و بقایای اسکلتهای کشف شده در ارگ بم متعلق به دورههای مختلف
تاریخی است نه دوران معاصر."نخستین بار بحث ۶۸کودک دفن شده در دیوار ارگ بم توسط نرگس احمدی در مجموعه مقالات سالانه پروژه نجات بخشی میراث فرهنگی بم در سال ۱۳۸۴ به شکل رسمی منتشر شد.
بر اساس این گزارش یکی از کارشناسان در لابهلای آوارهای دیوار ارگ بم به استخوانهایی برمیخورد که با بررسیهای باستان شناسی مشخص میشود این استخوان ها متعلق به کودکانی است که همه پسر هستند.
فرزاد فروزانفر، کارشناس ارشد میراث در این مرحله از پژوهش برای تحقیقات بیشتر دعوت میشود. آقای فروزانفر چهارم خردادماه سالجاری در گفت وگو با روزنامه قانون در مورد نتیجه این تحقیقات گفت: "در طول تحقیق هیچ نوزادی ندیدم و تمام اسکلتها متعلق به کودکان یک سال تا شش بود."
اما به گفته آقای فروزانفر، اسکلت بچههایی که او مورد بررسی قرار داد از دیوار درآورده نشده بودند. او گفت که جسدها به شکل اسلامی تدفین شده بودند و مسئولان مرمت، آنها را پس از بررسی در جای اصلی قرار داده و دوباره آنجا را کاهگل کردند. آن تعدادی استخوان هم که بر روی زمین ریخته شده بود جمع آوری کردند و در قوطیهایی به سازمان میراث فرهنگی تحویل دادند.
محمد مهدی افضلی، مدیر امور فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی استان کرمان امروز ۸ خردادماه گفت که پس از انجام کارهای مطالعاتی و نمونه برداری به دلیل احتمال متلاشی شدن، اسکلتها در همان مکان یافت شده دفن شدند.
او همچنین دلایلی را برای دفن این کودکان عنوان کرده است. از آنجمله بیماری، قحطی، محاصره ارگ و یا عدم امکان دفن نوزاران در خارج از محیط ارگ است.
شخص دیگری که بر مسئله کودکان دفن شده در بم تحقیق کرده، لیلا پاپلی، باستان شناس است. نتیجه تحقیقات او مشخص کرد که تمام کودکان دفن شده در دیوارهای بم پسر هستند.
در عین حال خانم پاپلی خبر کشف نوزادان جدید در دیوارهای ارگ را تائید کرده و به روزنامه قانون گفته است که "کارشناس میراث و مسئول حفاری در دیوار خانه سیستانیها این نوزادان را کشف کرده است."
مریم نعیمی، کارشناس ارشد باستان شناسی شخصی است که نوزادان تازه کشف شده را از نزدیک دیده و از آنها عکاسی کرده است. به نوشته روزنامه قانون، او معتقد است که "مشابه چنین وضعیتی در هیچ یک از سایتهای دوران اسلامی دیده نشده است."
این کارشناس میراث سکوت مسئولان در این مورد را ناشی از "نوعی خودآگاهی" دانسته و گفت: "انگار همه تصمیم گرفتهاند چیزی نگویند."
در همین حال سالومه پور حسینی که در حال تحقیق در مورد موضوع کودکان بم است، گفته که جسد این بچهها جدیدتر است و بافت نرم یکی از آنها بهتر حفظ شده است.
به گفته خانوم پورحسینی نحوه دفن این نوزادان تازه کشف شده نیز متفاوت است.
براساس تحقیقات انجام شده بچه ها به سه شکل در دیوارهای بم دفن شده اند. "بچههای کوچکتر به طور کامل در چینه (دیوارها) جا گرفتهاند و بدنشان طوری در خشت قرار گرفته که قابل جدا کردن نیست. نوع دوم مقداری از خشت را برداشته و کودک را در فضای لابه لای خشتخام گذاشتند و نوع سوم نیز تدفینی است که در گودیهای پس از تخریب انجام شده است" و کارشناسان نمونه آن را همین نوزادان تازه کشف شده عنوان میکنند که بر خلاف نمونههای قبلی که بالای دیوار دفن شدهاند در پای دیوار قرار گرفته اند و آنها را روی هم گذاشتهاند نه در کنار هم.
براساس تحقیقات انجام شده، این فرضیه مطرح است که در دوره ای که در زمان قاجارها ارگ بم محاصره بود، ساکنان مجبور شدهاند کودکان را در دیوارها دفن کنند، اما این سئوال مطرح است که چرا هیچ فرد بزرگسالی دفن نشده و کارشناسان نیز هنوز برای این سئوال پاسخی نیافته اند.
به اعتقاد اسکندر مختاری که مسئولیت پروژه نجات بخشی بم را تا سال ۱۳۸۸به عهده داشت، با توجه به اینکه مشخص شده اکثر کودکان دفن شده پسر هستند، احتمال "رسم پسر کشی" میرود. اما در این حال او معتقد است که اگر همه نظرات در خصوص دفن کودکان در کنار هم گذاشته شود باز هم به نظر واحدی نخواهد رسید.
آقای مختاری اما موضوع کشف نوزادان تازه دفن شده را منتفی میداند.
در همین حال که اظهارنظرهای متفاوتی در خصوص کشف نوزادان تازه دفن شده در ارگ بم مطرح است، مسئولان میراث فرهنگی کرمان اعلام کرده اند که نتیجه تحقیقات و نظرات کارشناسی در آینده نزدیک منتشر خواهد شد.
ارگ بم با ۲۵۰۰ سال قدمت و بزرگترین سازه گلی جهان در زلزله پنجم دی ماه سال ۱۳۸۲ تخریب شد. در همان زمان سازمان میراث فرهنگی، پروژه نجات بخشی بم را آغاز کرد.
خانه سینما بعد از حدود پنج ماه تعطیلی امروز با تشکیل جلسه هیئت مدیره فعالیت های خود را از سر گرفت.
این در حالیست که وزارت ارشاد همچنان بر تعطیلی
این نهاد صنفی تاکید دارد و می گوید " خانه سینما وجاهت قانونی ندارد." این
وزارتخانه در دی ماه سال گذشته خورشیدی طی حکمی به خانه سینما ۴۸ ساعت
فرصت داد که فعالیت های خود را متوقف کند و این نهاد صنفی را منحل اعلام
کرد.فرهاد توحیدی رئیس هیئت مدیره خانه سینما درباره آغاز به کار دوباره این نهاد صنفی گفت: حکم نقض انحلال خانه سینما توسط دیوان عدالت اداری روز شنبه ششم خرداد از طریق وکیل خانه سینما به ما رسید و بر همین اساس امروز ما در خانه سینما مستقر شدیم.
بعد از آن که مدیر حوزه ریاست دیوان عدالت اداری از "نقض حکم انحلال خانه سینما" از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد ایران به خاطر "رعایت نکردن موازین قانونی" خبر داد، خانه سینما بیانیه ای صادر کرد و در آن نوشت که این نهاد صنفی روز سوم خرداد بازگشایی می شود.
در روز سوم خرداد ماه خبرگزاری فارس عکس هایی از تجمع کسانی که این خبرگزاری آنها را "جمعی از اهالی فرهنگ و هنر" نامیده بود در برابر خانه سینما منتشر کرد . این افراد که به حکم دیوان عدالت اداری درباره نقض انحلال خانه سینما معترض بودند در این تجمع، تابلوی خانه سینما با اسپری رنگ، سیاه کردند. خبرگزاری فارس همچنین از "حک کردن نام حضرت زهرا روی در این خانه" توسط این افراد خبر داده بود.
بعد از این تجمعات فرهاد توحیدی، رئیس هیات مدیره خانه سینما با اعلام تاخیر در بازگشایی این نهاد گفت که بازگشایی خانه سینما باید "در فضای مطلوب و بدون تنش" صورت بگیرد.
رئیس دیوان عدالت اداری فردای روزی که نقض حکم انحلال خانه سینما را تایید کرد، یعنی ۲۴ ماه مه، در گفتگو با خبرگزاری ها گفت که تصمیم نهایی را در این باره باید هیئت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی وزارت ارشاد، اتخاذ کند.
امروز دوشنبه، هشتم خردادماه این بزرگترین نهاد صنفی سینمای ایران فعالیت خود را از سر گرفت اما این در حالیست که برخی منابع خبری در ایران از صدور رای نهایی هیئت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی بر علیه خانه سینما خبر داده بودند. این منابع خبری از جمله خبرگزاری فارس و ایسنا نوشتند که حکم انحلال دائم از سوی این هیئت صادر شده است.
این در حالیست که آقای توحیدی در گفتگویی در حاشیه جلسه امروز هشتم خرداد ماه صنوف در خانه سینما اعلام کرد: "رای هیئت رسیدگی به امرو مراکز فرهنگی وزارت ارشاد هنوز به ما ابلاغ نشده است و هر موقع که ابلاغ شود، مطابق آییننامه که رای اخیر براساس آن صادر شده است، ما ظرف ۲۰ روز طبق همان آییننامه میتوانیم شکایتمان را به مقام وزیر ارشاد ببریم و اگر در نهایت ایشان هم این رای را تایید کرد، ما میتوانیم به دیوان عدالت اداری شکایت ببریم."
از سوی دیگر نیز، بابک خانیان، مشاور اجرایی سازمان سینمایی ایران در این باره به خبرگزاری فارس گفت: "اقدام دستاندرکاران تشکل موسوم به خانه سینما (در بازگشایی این نهاد) کارناوالی به منظور ترمیم آمال و امیدهای روانی و فکری افراد مرتبط و حامی این گونه اقدامات است."
بابک خانیان افزود: "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ظرفیتهای قانونی به صورت کاملا جدی و با هماهنگی دستگاههای مرتبط اقدامات اجرایی خودش را به منظور جلوگیری از فعالیت این تشکل تشدید می کند."
خانه سینما بزرگترین نهاد صنفی سینمایی ایران است که اندیشه تاسیس آن از اواخر دهه شصت شمسی آغاز شد و در سال ۷۲ رسما با این عنوان در اداره کل ثبت شرکت ها به ثبت رسید.
در سایت خانه سینما اهداف تاسیس این خانه "حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دست اندرکاران سینما"، "ایجاد امنیت شغلی و تامین اجتماعی" و "ارتقای سطح آموزشی و مهارت حرفه ای" سینماگران ذکر شده است.
خانه سینما مجموعه ای از نهادهای صنفی سینما مانند کارگردانان، تهیه کنندگان، بازیگران و فیلمنامه نویسان است.
سول کمبل، مدافع سابق تیم ملی انگلستان، با انتقاد
از اعطای میزبانی جام ملتهای اروپا (یورو ۲۰۱۲) به اوکراین و لهستان، به
هواداران تیم ملی کشورش توصیه کرد برای تماشای بازیها به این کشورها سفر
نکنند.
کمبل ۳۷ ساله که بعد از یک سال بدون باشگاه ماندن، در پایان فصل اخیر، با دنیای فوتبال خداحافظی کرد، به برنامه پانورامای بیبیسی گفت که به دلیل نژادپرستی و خشونت ریشهدار در بین تماشاگران اوکراینی و لهستانی، میزبانی یورو ۲۰۱۲ نباید به این دو کشور واگذار میشد.
کمبل که سابقه بستن بازوبند تیم ملی انگلستان را هم دارد، در گفتگو با پانوراما خطاب به هواداران انگلیسی گفت: "همینجا بمانید و از تلویزیون بازیها را تماشا کنید. اصلا چنین ریسکی نکنید، چون ممکن است در تابوت به خانه برگردید."
اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) میگوید اعطای میزبانی یورو ۲۰۱۲ به لهستان و اوکراین قرار بود فرصتی برای این دو کشور ایجاد کند تا برخی مشکلات اجتماعی، نظیر نژاد پرستی، را برطرف کنند و چهره خود را بهبود بخشند.
اما برنامه پانوراما که بهمدت یک ماه مشغول فیلمبرداری از مسابقات دو کشور میزبان یورو ۲۰۱۲ بوده، شاهد سلام نازی تماشاگران، و توهین آنها به بازیکنان سیاهپوست، و همچنین حملات فیزیکی به گروهی از دانشجویان آسیایی تبار بودهاست.
یوفا میگوید در تلاش است امنیت تیمهای حاضر در یورو ۲۰۱۲ را تأمین کند و صحنههایی که بیبیسی از آنها فیلم گرفته به مسابقات داخلی اوکراین مربوط میشود، که در حوزه اختیار این نهاد نیست.
صحنههای مورد بحث ۱۴ آوریل گذشته (۲۷ فروردین) در بازی متالیست خارکف با یکی از رقیبان داخلی گرفته شده و در آنها حدود ۲ هزار تماشاچی به نشانه حمایت از تیمشان سلام نازی میدهند.
اما سرهنگ ولادیمیر کاوریگین، رئیس پلیس محلی، میگوید حرکت تماشاگران طرفدار متالیست خارکف سلام نازی نبوده، و آنها صرفا به تماشاچیان حریف اشاره میکردهاند تا توجه آنها را بهخودشان جلب کنند.
این در حالیست که دو هفته بعد از این حادثه، برخی تماشاگران متالیست به گروه کوچکی از هواداران خودی حمله کردند.
تماشاچیانی که مورد حمله قرار گرفتند دانشجویان هندی بودند که در اوکراین تحصیل میکنند.
دولت بریتانیا به هواداران رنگینپوست تیم ملی انگلستان توصیه کرده در صورت سفر به اوکراین برای تماشای یورو ۲۰۱۲، مواظب حملاتی باشند که ممکن است با انگیزههای نژادی انجام شوند.
گفته میشود خانوادههای تئو ولکات و الکس آکسلید- چمبرلین، دو بازیکن ملیپوش آرسنال، که در یورو ۲۰۱۲همراه تیم ملی انگلستان خواهند بود، بهخاطر ترس از حملات نژاد پرستانه به تماشای یورو ۲۰۱۲ نخواهند رفت.
کمبل ۳۷ ساله که بعد از یک سال بدون باشگاه ماندن، در پایان فصل اخیر، با دنیای فوتبال خداحافظی کرد، به برنامه پانورامای بیبیسی گفت که به دلیل نژادپرستی و خشونت ریشهدار در بین تماشاگران اوکراینی و لهستانی، میزبانی یورو ۲۰۱۲ نباید به این دو کشور واگذار میشد.
کمبل که سابقه بستن بازوبند تیم ملی انگلستان را هم دارد، در گفتگو با پانوراما خطاب به هواداران انگلیسی گفت: "همینجا بمانید و از تلویزیون بازیها را تماشا کنید. اصلا چنین ریسکی نکنید، چون ممکن است در تابوت به خانه برگردید."
اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) میگوید اعطای میزبانی یورو ۲۰۱۲ به لهستان و اوکراین قرار بود فرصتی برای این دو کشور ایجاد کند تا برخی مشکلات اجتماعی، نظیر نژاد پرستی، را برطرف کنند و چهره خود را بهبود بخشند.
اما برنامه پانوراما که بهمدت یک ماه مشغول فیلمبرداری از مسابقات دو کشور میزبان یورو ۲۰۱۲ بوده، شاهد سلام نازی تماشاگران، و توهین آنها به بازیکنان سیاهپوست، و همچنین حملات فیزیکی به گروهی از دانشجویان آسیایی تبار بودهاست.
یوفا میگوید در تلاش است امنیت تیمهای حاضر در یورو ۲۰۱۲ را تأمین کند و صحنههایی که بیبیسی از آنها فیلم گرفته به مسابقات داخلی اوکراین مربوط میشود، که در حوزه اختیار این نهاد نیست.
صحنههای مورد بحث ۱۴ آوریل گذشته (۲۷ فروردین) در بازی متالیست خارکف با یکی از رقیبان داخلی گرفته شده و در آنها حدود ۲ هزار تماشاچی به نشانه حمایت از تیمشان سلام نازی میدهند.
اما سرهنگ ولادیمیر کاوریگین، رئیس پلیس محلی، میگوید حرکت تماشاگران طرفدار متالیست خارکف سلام نازی نبوده، و آنها صرفا به تماشاچیان حریف اشاره میکردهاند تا توجه آنها را بهخودشان جلب کنند.
این در حالیست که دو هفته بعد از این حادثه، برخی تماشاگران متالیست به گروه کوچکی از هواداران خودی حمله کردند.
تماشاچیانی که مورد حمله قرار گرفتند دانشجویان هندی بودند که در اوکراین تحصیل میکنند.
دولت بریتانیا به هواداران رنگینپوست تیم ملی انگلستان توصیه کرده در صورت سفر به اوکراین برای تماشای یورو ۲۰۱۲، مواظب حملاتی باشند که ممکن است با انگیزههای نژادی انجام شوند.
گفته میشود خانوادههای تئو ولکات و الکس آکسلید- چمبرلین، دو بازیکن ملیپوش آرسنال، که در یورو ۲۰۱۲همراه تیم ملی انگلستان خواهند بود، بهخاطر ترس از حملات نژاد پرستانه به تماشای یورو ۲۰۱۲ نخواهند رفت.
آتش سوزی در قطر ۱۹ کشته برجای گذاشت
وزارت کشور قطر اعلام کرد روز دوشنبه و در جريان آتش سوزی در يک مرکز
خريد در قطر، دستکم ۱۹ شهروند خارجی که ۱۳ تن از آن ها کودک بودند، کشته
شدند.
به گزارش رويترز، منابع ديپلماتيک در مادريد گفته اند از ميان ۱۳ کودک کشته شده، چهارتن از آن ها اسپانيايی بودند.
وزارت کشور قطر گفته دليل اين آتش سوزی هنوز مشخص نشده است. در جريان اين آتش سوزی، مرکز خريد «ويلاژيو» در غرب دوحه دچار آتش سوزی شد. اين مرکز خريد، «لوکس و اشرافی» توصيف شده است.
يکی از نزديکان يک کودک قربانی در اين آتش سوزی که فقط دو سال داشته، به رويترز گفته است: «در اين مرکز خريد نه زنگ و علائم هشدار دهنده آتش سوزی بود و نه کپسول آتش نشانی ديده می شد.» اين شخص، تلفنی و از بيمارستان حماد با رويترز صحبت کرده است.
اين گزارش می گويد دود شديدی از اين مرکز خريد به بيرون جريان دارد و ماشين های آتش نشانی و آمبولانس مشغول ورود به داخل اين مرکز خريد هستند و همه کسانی که درون آن بودند را خارج کرده اند.
يک منبع رسمی وزارت کشور قطر به خبرنگاران گفته هيچ يک از قربانيان شهروندان قطر نيستند. وی گفته که چهار تن از کشته شدگان بزرگسال، معلم بوده اند و دوتن ديگر، پرسنل اداری يک شرکت دفاعی بوده اند.
اين گزارش همچنين حاکی است در جريان اين آتش سوزی نزديک به ۱۷ تن زخمی شده اند که چهار تن از آن ها کودک هستند.
قطر کشوری با منابع غنی گاز و نفت است و فعاليت های فرهنگی و اقتصادی زيادی در آن جاری است و از اين رو خارجی های زيادی در اين کشور زندگی و کار می کنند.
مرکز خريد ويلاژيو که در سال ۲۰۰۶ افتتاح شده، يک مرکز خريد با طراحی و دکوراسيون ايتاليايی است که در آن هتل و تجهيزات رفاهی زيادی وجود دارد.
به گزارش رويترز، منابع ديپلماتيک در مادريد گفته اند از ميان ۱۳ کودک کشته شده، چهارتن از آن ها اسپانيايی بودند.
وزارت کشور قطر گفته دليل اين آتش سوزی هنوز مشخص نشده است. در جريان اين آتش سوزی، مرکز خريد «ويلاژيو» در غرب دوحه دچار آتش سوزی شد. اين مرکز خريد، «لوکس و اشرافی» توصيف شده است.
يکی از نزديکان يک کودک قربانی در اين آتش سوزی که فقط دو سال داشته، به رويترز گفته است: «در اين مرکز خريد نه زنگ و علائم هشدار دهنده آتش سوزی بود و نه کپسول آتش نشانی ديده می شد.» اين شخص، تلفنی و از بيمارستان حماد با رويترز صحبت کرده است.
اين گزارش می گويد دود شديدی از اين مرکز خريد به بيرون جريان دارد و ماشين های آتش نشانی و آمبولانس مشغول ورود به داخل اين مرکز خريد هستند و همه کسانی که درون آن بودند را خارج کرده اند.
يک منبع رسمی وزارت کشور قطر به خبرنگاران گفته هيچ يک از قربانيان شهروندان قطر نيستند. وی گفته که چهار تن از کشته شدگان بزرگسال، معلم بوده اند و دوتن ديگر، پرسنل اداری يک شرکت دفاعی بوده اند.
اين گزارش همچنين حاکی است در جريان اين آتش سوزی نزديک به ۱۷ تن زخمی شده اند که چهار تن از آن ها کودک هستند.
قطر کشوری با منابع غنی گاز و نفت است و فعاليت های فرهنگی و اقتصادی زيادی در آن جاری است و از اين رو خارجی های زيادی در اين کشور زندگی و کار می کنند.
مرکز خريد ويلاژيو که در سال ۲۰۰۶ افتتاح شده، يک مرکز خريد با طراحی و دکوراسيون ايتاليايی است که در آن هتل و تجهيزات رفاهی زيادی وجود دارد.
تشديد فشارهای بين المللی عليه حکومت اسد پس از کشتار در روستای حوله
همزمان با گسترش موج محکوميت قتل عام در روستای حوله در سوريه، فشارهای
بين المللی عليه حکومت بشار اسد تشديد شده است و ژنرال مارتين دمپسی، رييس
ستاد مشترک ارتش آمريکا، نيزگفته است، گزينه نظامی برای توقف خشونت در
سوريه می بايست مورد بررسی قرار گيرد.
کوفی عنان، نماينده ويژه سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب برای حل بحران سوريه، روز دوشنبه گفت که از قتل عام در حوله وحشت زده شده است. وی قرار است روز سه شنبه با بشار اسد، رييس جمهوری سوريه، ديدار کند.
آقای عنان گفته است: «از دولت سوريه میخواهم گامهايی جدی و صريح به منظور نشان دادن عزم خود در حل و فصل مسالمت آميز بحران نشان دهد. از همه طرفهای مسئول هم میخواهم برای فراهم کردن زمينه راهکار مسالمت آميز، وارد عمل شوند.»
به گزارش خبرگزاری رويترز، فرانسوا اولاند، رييس جمهوری فرانسه، و ديويد کامرون، نخست وزير بريتانيا، در گفت وگويی تلفنی « خشونت مرگبار رژيم دمشق» را محکوم کرده اند.
رييس جمهور فرانسه و نخست وزير بريتانيا از ماموريت کوفی عنان حمايت کرده و خواستار انتقال مسالمت آميز و دمکراتيک قدرت در سوريه شده اند.
فرانسوا اولاند نیز اعلام کرده که در صدد برگزاری يک نشست ديگر در پاريس برای رايزنی درباره مساله سوريه با حضور کشورهای غربی و عرب که خواهان تغيير حکومت بشار اسد هستند، در روز جمعه است.
قتل عام روستای حوله شامگاه جمعه و بامداد شنبه روی داد که طی آن بيش از ۱۰۰ نفر از جمله ۵۵ کودک کشته و حدود ۳۰۰ نفر زخمی شدند. معترضان سوری و کشورهای غربی، دولت سوريه را متهم به دست داشتن در اين قتل عام میکنند. دولت سوريه اما با رد اين اتهام «گروههای تروريستی مسلح را» عامل اين قتل عام معرفی میکند.
شورای امنيت سازمان ملل متحد شامگاه يکشنبه در جلسهای فوق العاده، با صدور بيانهای غير الزام آور نظام حاکم بر سوريه را به دليل قتل عام روستای الحوله محکوم کرد.
ويليام هيگ، وزير خارجه بريتانيا، برای مذاکره با مقامات روسيه به مسکو سفرکرده است. وی روز دوشنبه با وزیر خارجه روسیه دیدار کرد.
سرگئی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه، روز دوشنبه در یک کنفرانس خبری در مسکو مخالفان و همچنین حکومت سوريه را مسئول کشتار ها در سوریه دانست.
وی گفت: ما با شرايطی مواجهيم که هر دو طرف آشکارا در کشتار مردم بيگناه دست دارند.
آقای لاوروف همچنین گفته است: «ما از حکومت سوریه حمایت نمی کنیم، ما حامی طرح صلح کوفی عنان هستیم.
در این کنفرانس خبری ویلیام هیگ نیز نسبت به بروز جنگ داخلی در سوریه هشدار داده است.
این در حالی است که چین نیز کشتار حوله را به شدت محکوم کرده است.
در تحولی ديگر تجار و کسبه شهر دمشق در بزرگترين نافرمانی مدنی در طول ۱۴ ماه گذشته که از شروع تظاهرات عليه حکومت بشار اسد میگذرد، و در اعتراض به قتلعام شهر حوله، روز دوشنبه دست به اعتصاب زدند، و مغازهها و فروشگاههای خود را بستند.
«بررسی گزينه نظامی برای سوريه»
ژنرال مارتين دمپسی، رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا، روز دوشنبه به شبکه تلويزيونی سی ان ان گفت که ترجيح می دهد با فشار های جامعه بين المللی بشار اسد مجبور به ترک قدرت شود، اما استفاده از گزينه نيروی نظامی هميشه بر روی ميز است.
ژنرال دمپسی گفت: من فکر می کنم که گزينه نظامی بايد در نظر گرفته شود، اما به عنوان رهبر ارشد نظامی ترجيح من اين خواهد بود که جامعه بين المللی هميشه می تواند راه هايی برای افزايش فشار بر بشار اسد پيدا کند تا او را به انجام کار درست وادار و از قدرت کنار برود.
وی اضافه کرده است: البته، ما هميشه بايد گزينه های نظامی را ارائه کنيم و آنها بايد در نظر گرفته شود.
رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا همچنین گفته که انتظار دارد فشارهای بین المللی علیه حکومت سوریه تشدید شود.
ژنرال دمپسی درگفت وگو با شبکه سی بی اس در روز دوشنبه خشونت در سوريه را «وحشتناک» خوانده است.
عنان طرح صلحی شش مادهای به منظور حل و فصل بحران سوريه ارائه داده، که مفاد آن مورد پذيرش دولت و مخالفان اين کشور قرار گرفته است. آتش بس ميان طرفهای درگير نخستين بند اين طرح است. ناظرانی از سازمان ملل برای نظارت بر آتش بس به سوريه اعزام شدهاند اما تا کنون خشونتها در اين کشور متوقف نشده است.
حدود ۱۴ ماه از آغاز بحران سوريه میگذرد. به گزارش سازمان ملل متحد تا کنون بيش از ۱۲هزار نفر در نتيجه خشونتها در اين کشور کشته شدهاند.
کوفی عنان، نماينده ويژه سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب برای حل بحران سوريه، روز دوشنبه گفت که از قتل عام در حوله وحشت زده شده است. وی قرار است روز سه شنبه با بشار اسد، رييس جمهوری سوريه، ديدار کند.
آقای عنان گفته است: «از دولت سوريه میخواهم گامهايی جدی و صريح به منظور نشان دادن عزم خود در حل و فصل مسالمت آميز بحران نشان دهد. از همه طرفهای مسئول هم میخواهم برای فراهم کردن زمينه راهکار مسالمت آميز، وارد عمل شوند.»
به گزارش خبرگزاری رويترز، فرانسوا اولاند، رييس جمهوری فرانسه، و ديويد کامرون، نخست وزير بريتانيا، در گفت وگويی تلفنی « خشونت مرگبار رژيم دمشق» را محکوم کرده اند.
رييس جمهور فرانسه و نخست وزير بريتانيا از ماموريت کوفی عنان حمايت کرده و خواستار انتقال مسالمت آميز و دمکراتيک قدرت در سوريه شده اند.
فرانسوا اولاند نیز اعلام کرده که در صدد برگزاری يک نشست ديگر در پاريس برای رايزنی درباره مساله سوريه با حضور کشورهای غربی و عرب که خواهان تغيير حکومت بشار اسد هستند، در روز جمعه است.
قتل عام روستای حوله شامگاه جمعه و بامداد شنبه روی داد که طی آن بيش از ۱۰۰ نفر از جمله ۵۵ کودک کشته و حدود ۳۰۰ نفر زخمی شدند. معترضان سوری و کشورهای غربی، دولت سوريه را متهم به دست داشتن در اين قتل عام میکنند. دولت سوريه اما با رد اين اتهام «گروههای تروريستی مسلح را» عامل اين قتل عام معرفی میکند.
شورای امنيت سازمان ملل متحد شامگاه يکشنبه در جلسهای فوق العاده، با صدور بيانهای غير الزام آور نظام حاکم بر سوريه را به دليل قتل عام روستای الحوله محکوم کرد.
ويليام هيگ، وزير خارجه بريتانيا، برای مذاکره با مقامات روسيه به مسکو سفرکرده است. وی روز دوشنبه با وزیر خارجه روسیه دیدار کرد.
سرگئی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه، روز دوشنبه در یک کنفرانس خبری در مسکو مخالفان و همچنین حکومت سوريه را مسئول کشتار ها در سوریه دانست.
وی گفت: ما با شرايطی مواجهيم که هر دو طرف آشکارا در کشتار مردم بيگناه دست دارند.
آقای لاوروف همچنین گفته است: «ما از حکومت سوریه حمایت نمی کنیم، ما حامی طرح صلح کوفی عنان هستیم.
در این کنفرانس خبری ویلیام هیگ نیز نسبت به بروز جنگ داخلی در سوریه هشدار داده است.
این در حالی است که چین نیز کشتار حوله را به شدت محکوم کرده است.
در تحولی ديگر تجار و کسبه شهر دمشق در بزرگترين نافرمانی مدنی در طول ۱۴ ماه گذشته که از شروع تظاهرات عليه حکومت بشار اسد میگذرد، و در اعتراض به قتلعام شهر حوله، روز دوشنبه دست به اعتصاب زدند، و مغازهها و فروشگاههای خود را بستند.
«بررسی گزينه نظامی برای سوريه»
ژنرال مارتين دمپسی، رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا، روز دوشنبه به شبکه تلويزيونی سی ان ان گفت که ترجيح می دهد با فشار های جامعه بين المللی بشار اسد مجبور به ترک قدرت شود، اما استفاده از گزينه نيروی نظامی هميشه بر روی ميز است.
ژنرال دمپسی گفت: من فکر می کنم که گزينه نظامی بايد در نظر گرفته شود، اما به عنوان رهبر ارشد نظامی ترجيح من اين خواهد بود که جامعه بين المللی هميشه می تواند راه هايی برای افزايش فشار بر بشار اسد پيدا کند تا او را به انجام کار درست وادار و از قدرت کنار برود.
وی اضافه کرده است: البته، ما هميشه بايد گزينه های نظامی را ارائه کنيم و آنها بايد در نظر گرفته شود.
رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا همچنین گفته که انتظار دارد فشارهای بین المللی علیه حکومت سوریه تشدید شود.
ژنرال دمپسی درگفت وگو با شبکه سی بی اس در روز دوشنبه خشونت در سوريه را «وحشتناک» خوانده است.
عنان طرح صلحی شش مادهای به منظور حل و فصل بحران سوريه ارائه داده، که مفاد آن مورد پذيرش دولت و مخالفان اين کشور قرار گرفته است. آتش بس ميان طرفهای درگير نخستين بند اين طرح است. ناظرانی از سازمان ملل برای نظارت بر آتش بس به سوريه اعزام شدهاند اما تا کنون خشونتها در اين کشور متوقف نشده است.
حدود ۱۴ ماه از آغاز بحران سوريه میگذرد. به گزارش سازمان ملل متحد تا کنون بيش از ۱۲هزار نفر در نتيجه خشونتها در اين کشور کشته شدهاند.
مهمانپرست: رویکرد فشار-مذاکره اشتباه است و پاسخ نمیدهد
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، روز سهشنبه ۹ خرداد در
نشست هفتگی خود در واکنش به اظهارات وزیر خارجه آمریکا مبنی بر اینکه
تحریمها علیه ایران همچنان باقی است گفت که «رویکرد فشار و مذاکره رویکردی
اشتباه است و پاسخ نمیدهد و تاکنون هم ندادهاست.»
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده روز پنجم خرداد و به دنبال مذاکرات هستهای ایران و شش قدرت جهانی در بغداد، از تهران خواست تا شکافی را که به گفته وی میان ایران و ۱+۵ وجود دارد از میان بردارد، و با بیان اینکه «اختلافات مهم بر سر برنامه هستهای ایران باقی است» افزود که «تحریمها علیه ایران همچنان ادامه دارد.»
رامین مهمانپرست روز سهشنبه در واکنش به این سخنان هیلاری کلینتون گفت: «همانطور که آقای جلیلی [مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران] در کنفرانس مطبوعاتی خود در بغداد اعلام کرد رویکرد فشار-مذاکره رویکردی اشتباه است و پاسخ نمیدهد و تاکنون هم ندادهاست؛ اینکه بهتر است با تصورات اشتباه وارد مذاکرات نشوند.
وی افزود: «ما همیشه سعی کردهایم از فشارها به عنوان فرصت استفاده کنیم. اگر باز هم اشتباه کنند دیرتر به نتیجه مطلوب خواهند رسید و با تصورات اشتباه و فرض غلط وارد موضوعات میشوند به همین دلیل به نتیجه نمیرسند.»
ایران و گروه ۱+۵ روز چهارشنبه و پنجشنبه در بغداد مذاکرات هستهای خود را در سه جلسه دنبال کردند. هماینک قرار بر این است که مذاکرات هستهای با ایران در روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد (۱۸ تا ۱۹ ژوئن) در مسکو پیگیری شود.
درخصوص این دورههای تازه از مذاکرات هستهای رامین مهمانپرست در نشست خبری سهشنبه خود افزود: «اینکه کشورهای پنج به علاوه یک پیششرطهای غیر منطقی خودشان را حذف کنند، یک قدم مثبت تلقی میشود و اینکه آنها هم به این نتیجه برسند که راه برخورد از موضع فشار و از موضع بالا برای مذاکره با کشور ما جواب نمیدهد، یک قدم مثبت تلقی میشود.»
به نظر می رسد منظور سخنگوی وازرت خارجه ایران از «پیش شرط های غیر منطقی»، توقف غنی سازی اورانیوم باشد.
شورای امنیت تاکنون با تصویب چهار قطعنامه تحریمی از تهران خواسته تا غنی سازی را متوقف کند ولی تهران همواره از این دستور سرپیچی کرده و غنی سازی را حق خود می داند.
رامین مهمانپرست گفت: «ما امیدواریم حالا که این مسیر برای گفتوگوهای سازنده درحال پیگیری است، در اجلاسهای بعدی در مسکو و یا احتمالا مذاکرات بعدی بتوانیم دیدگاههای خودمان را به یکدیگر نزدیک کنیم.»
کشورهای اتحادیه اروپا قرار است از ماه ژوئیه برنامه تحریم نفت خام ایران را به طور کامل به اجرا بگذارند و دیپلماتهای اروپایی میگویند تا زمانی که تهران «گامهای ملموسی» در راستای شفافسازی فعالیت هستهای خود برندارد این تحریمها ادامه خواهند داشت.
مقررات تازهای که از سوی ایالات متحده علیه صنعت نفت ایران وضع شده نیز از روز ۲۸ ژوئن به اجرا گذاشته شد و این در ادامه تحریمهای متعددی است که پیش از این از سوی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شدهاست.
غرب و اسرائیل تهران را متهم می کنند که قصد ساخت بمب اتمی را دارد. ایران همواره این اتهام را رد کرده و برنامه هسته ای خود را صلح آمیز می خواند.
مشاور رهبر ایران: مذاکرهکنندگان غربی حداقل بین خود هماهنگی داشته باشند
به گزارش خبرگزاری مهر، علیاکبر ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی، روز سهشنبه در حاشیه یک همایش در مورد مذاکرات هستهای در بغداد و مسکو نیز سخن گفته و اینگونه توصیه کرد که «۱+۵ تا پیش از مذاکرات مسکو با یکدیگر مشورت بیشتری انجام دهند تا اجلاس مسکو نتایج ملموستری را برای طرفین به همراه داشته باشد.»
وی در مورد مذاکره انجامشده افزود: «در بغداد همانطور که انتظار میرفت طرف مقابل مایل به ادامه مذاکره بود اما طرح مشخص و جامعی نداشت.»
به گفته علیاکبر ولایتی، گروه ۱+۵ در بغداد «بیش از اینکه با ایران برای رسیدن به نتیجه لازم مذاکره کنند بین خود ساعات متمادی وقت گذاشتند.»
مشاور آیتالله خامنهای در ادامه گفت که: «امیدواریم که طرفهای ۱+۵ قبل از اینکه به اجلاس بیایند حداقل بین خود هماهنگی داشته باشند که بتوانند در مذاکره با انسجام و هدف مشخص شرکت کنند.»
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده روز پنجم خرداد و به دنبال مذاکرات هستهای ایران و شش قدرت جهانی در بغداد، از تهران خواست تا شکافی را که به گفته وی میان ایران و ۱+۵ وجود دارد از میان بردارد، و با بیان اینکه «اختلافات مهم بر سر برنامه هستهای ایران باقی است» افزود که «تحریمها علیه ایران همچنان ادامه دارد.»
رامین مهمانپرست روز سهشنبه در واکنش به این سخنان هیلاری کلینتون گفت: «همانطور که آقای جلیلی [مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران] در کنفرانس مطبوعاتی خود در بغداد اعلام کرد رویکرد فشار-مذاکره رویکردی اشتباه است و پاسخ نمیدهد و تاکنون هم ندادهاست؛ اینکه بهتر است با تصورات اشتباه وارد مذاکرات نشوند.
وی افزود: «ما همیشه سعی کردهایم از فشارها به عنوان فرصت استفاده کنیم. اگر باز هم اشتباه کنند دیرتر به نتیجه مطلوب خواهند رسید و با تصورات اشتباه و فرض غلط وارد موضوعات میشوند به همین دلیل به نتیجه نمیرسند.»
ایران و گروه ۱+۵ روز چهارشنبه و پنجشنبه در بغداد مذاکرات هستهای خود را در سه جلسه دنبال کردند. هماینک قرار بر این است که مذاکرات هستهای با ایران در روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد (۱۸ تا ۱۹ ژوئن) در مسکو پیگیری شود.
درخصوص این دورههای تازه از مذاکرات هستهای رامین مهمانپرست در نشست خبری سهشنبه خود افزود: «اینکه کشورهای پنج به علاوه یک پیششرطهای غیر منطقی خودشان را حذف کنند، یک قدم مثبت تلقی میشود و اینکه آنها هم به این نتیجه برسند که راه برخورد از موضع فشار و از موضع بالا برای مذاکره با کشور ما جواب نمیدهد، یک قدم مثبت تلقی میشود.»
به نظر می رسد منظور سخنگوی وازرت خارجه ایران از «پیش شرط های غیر منطقی»، توقف غنی سازی اورانیوم باشد.
شورای امنیت تاکنون با تصویب چهار قطعنامه تحریمی از تهران خواسته تا غنی سازی را متوقف کند ولی تهران همواره از این دستور سرپیچی کرده و غنی سازی را حق خود می داند.
رامین مهمانپرست گفت: «ما امیدواریم حالا که این مسیر برای گفتوگوهای سازنده درحال پیگیری است، در اجلاسهای بعدی در مسکو و یا احتمالا مذاکرات بعدی بتوانیم دیدگاههای خودمان را به یکدیگر نزدیک کنیم.»
کشورهای اتحادیه اروپا قرار است از ماه ژوئیه برنامه تحریم نفت خام ایران را به طور کامل به اجرا بگذارند و دیپلماتهای اروپایی میگویند تا زمانی که تهران «گامهای ملموسی» در راستای شفافسازی فعالیت هستهای خود برندارد این تحریمها ادامه خواهند داشت.
مقررات تازهای که از سوی ایالات متحده علیه صنعت نفت ایران وضع شده نیز از روز ۲۸ ژوئن به اجرا گذاشته شد و این در ادامه تحریمهای متعددی است که پیش از این از سوی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شدهاست.
غرب و اسرائیل تهران را متهم می کنند که قصد ساخت بمب اتمی را دارد. ایران همواره این اتهام را رد کرده و برنامه هسته ای خود را صلح آمیز می خواند.
مشاور رهبر ایران: مذاکرهکنندگان غربی حداقل بین خود هماهنگی داشته باشند
به گزارش خبرگزاری مهر، علیاکبر ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی، روز سهشنبه در حاشیه یک همایش در مورد مذاکرات هستهای در بغداد و مسکو نیز سخن گفته و اینگونه توصیه کرد که «۱+۵ تا پیش از مذاکرات مسکو با یکدیگر مشورت بیشتری انجام دهند تا اجلاس مسکو نتایج ملموستری را برای طرفین به همراه داشته باشد.»
وی در مورد مذاکره انجامشده افزود: «در بغداد همانطور که انتظار میرفت طرف مقابل مایل به ادامه مذاکره بود اما طرح مشخص و جامعی نداشت.»
به گفته علیاکبر ولایتی، گروه ۱+۵ در بغداد «بیش از اینکه با ایران برای رسیدن به نتیجه لازم مذاکره کنند بین خود ساعات متمادی وقت گذاشتند.»
مشاور آیتالله خامنهای در ادامه گفت که: «امیدواریم که طرفهای ۱+۵ قبل از اینکه به اجلاس بیایند حداقل بین خود هماهنگی داشته باشند که بتوانند در مذاکره با انسجام و هدف مشخص شرکت کنند.»
«احتمال بیکار شدن ۵۰ هزار پزشک با اجرای طرح پزشک خانواده»
بیژن گودرزی، رئیس مجمع عمومی نظام پزشکی، هشدار داد که اجرای «طرح پزشک
خانواده» دولت احمدی نژاد می تواند منجر به بیکار شدن ۵۰ هزار پزشک شود.
آقای گودرزی در گفتگویی با خبرگزاری ایلنا که روز سه شنبه منتشر شد، گفت: «اگر در طرح پزشک خانواده، دو هزار و ۵۰۰ نفر جمعیت زیر نظر یک پزشک قرار بگیرند این طرح فقط میتواند ۳۰ هزار پزشک عمومی را به کار گیرد و از جمع ۸۰ هزار پزشک عمومی کشور، ۵۰ هزار نفر بیکار خواهند شد.»
سخنان رئیس مجمع عمومی نظام پزشکی در حالی بیان می شود که حسن امامی رضوی، معاون درمان وزارت بهداشت ایران، اخیرا در مورد طرح پزشک خانواده به خبرگزاری ایرنا گفت: «اين طرح از خرداد ماه با اجرای طرح استقرار پزشکان ، ثبت نام از آنها و انعقاد قرارداد سازمان های بيمهگر در کشور کليد می خورد و از شهريور ماه امسال نيز با اجرای طرح ارجاع خانواده ها به اين پزشکان به طور رسمی فعاليت خود را آغاز می کند.»
وی افزود: «در اين طرح برای هر پزشک بين ۵۰۰ تا دو هزار و ۵۰۰ بيمار در نظر گرفته شده که با احتساب اين موارد، بين ۲۵ تا ۳۰ هزار پزشک برای اجرای کامل طرح پزشک خانواده نياز است.»
بیژن گودرزی روز سهشنبه با انتقاد از این طرح گفت «وقتی که دو هزار و ۵۰۰ نفر جمعیت زیر نظر یک پزشک قرار بگیرند بیمارها خیلی سطحی و سریع دیده میشوند، کیفیت کار پایین میآید و خدمات خوبی به مردم داده نمیشود.»
بیژن گودرزی با بیان اینکه برخورد عجولانه و شتابزده با اجرای برنامه پزشک خانواده ممکن است چالشهای زیادی را به وجود آورد، افزود: «در طرح پزشک روستا ابتدا گفته شد که مردم فرانشیزی پرداخت نمیکنند اما بعد گفتند که ۱۰درصد باید فرانشیز بدهند، حال باید پرسید وقتی طرح کوچکی را که پایلوت محسوب میشد نتوانستند بدون فرانشیز اجرا کنند چطور میتوانند آن را در طرح بزرگتری به مرحله اجرا درآورند.»
آقای گودرزی در گفتگویی با خبرگزاری ایلنا که روز سه شنبه منتشر شد، گفت: «اگر در طرح پزشک خانواده، دو هزار و ۵۰۰ نفر جمعیت زیر نظر یک پزشک قرار بگیرند این طرح فقط میتواند ۳۰ هزار پزشک عمومی را به کار گیرد و از جمع ۸۰ هزار پزشک عمومی کشور، ۵۰ هزار نفر بیکار خواهند شد.»
سخنان رئیس مجمع عمومی نظام پزشکی در حالی بیان می شود که حسن امامی رضوی، معاون درمان وزارت بهداشت ایران، اخیرا در مورد طرح پزشک خانواده به خبرگزاری ایرنا گفت: «اين طرح از خرداد ماه با اجرای طرح استقرار پزشکان ، ثبت نام از آنها و انعقاد قرارداد سازمان های بيمهگر در کشور کليد می خورد و از شهريور ماه امسال نيز با اجرای طرح ارجاع خانواده ها به اين پزشکان به طور رسمی فعاليت خود را آغاز می کند.»
وی افزود: «در اين طرح برای هر پزشک بين ۵۰۰ تا دو هزار و ۵۰۰ بيمار در نظر گرفته شده که با احتساب اين موارد، بين ۲۵ تا ۳۰ هزار پزشک برای اجرای کامل طرح پزشک خانواده نياز است.»
بیژن گودرزی روز سهشنبه با انتقاد از این طرح گفت «وقتی که دو هزار و ۵۰۰ نفر جمعیت زیر نظر یک پزشک قرار بگیرند بیمارها خیلی سطحی و سریع دیده میشوند، کیفیت کار پایین میآید و خدمات خوبی به مردم داده نمیشود.»
بیژن گودرزی با بیان اینکه برخورد عجولانه و شتابزده با اجرای برنامه پزشک خانواده ممکن است چالشهای زیادی را به وجود آورد، افزود: «در طرح پزشک روستا ابتدا گفته شد که مردم فرانشیزی پرداخت نمیکنند اما بعد گفتند که ۱۰درصد باید فرانشیز بدهند، حال باید پرسید وقتی طرح کوچکی را که پایلوت محسوب میشد نتوانستند بدون فرانشیز اجرا کنند چطور میتوانند آن را در طرح بزرگتری به مرحله اجرا درآورند.»
سفیر برزیل در تهران: برای کمک به حل موضوع هستهای ایران آمادهایم
آنتونیو سالگادو، سفیر برزیل در تهران، از اعلام آمادگی کشورش برای کمک به حل مناقشه هستهای ایران خبر داد.
وی روز سهشنبه ۹ خرداد به خبرگزاری ایرنا گفت: «در صورتی که تهران و اعضای گروه ۱+۵ از برزیل بخواهند برای حل و فصل موضوع هستهای ایران نقش ایفا کند، ما آماده ایفای هرگونه نقش سازنده در این زمینه هستیم.»
آنتونیو سالگادو تأکید کرد که «برزیل تنها در صورت درخواست همه طرفهای موضوع، پا به عرصه خواهد نهاد و فعلا چنین خواستهای از برازیلیا مطرح نشدهاست.»
وی در مورد دور بعدی مذاکرات هستهای میان ایران و قدرتهای غربی که قرار است کمتر از یک ماه دیگر در مسکو انجام شود اظهار داشت: «فکر میکنیم روند جدید مذاکرات میان ایران و گروه ۱+۵ مجال و فرصت خوبی برای پیشرفت در جهت حل موضوع هستهای ایران است.»
تلاش برزیل و ترکیه در سال ۱۳۸۹ برای قانع کردن ایران به خارج ساختن اورانیوم غنیشده از کشور به موفقیت رسید اما مذاکرات در این مورد با قدرتهای جهانی به نتیجه نرسید.
در آن سال لوییز ایگناسیو لولا داسیلوا، رئیس جمهوری وقت برزیل به همراه رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه برای رسمی کردن توافق بر سر این مبادله سوخت هستهای موسوم به «تواقنامه تهران» به ایران سفر کردند.
برپایه آن توافقنامه تهران سرانجام پذیرفت که ۱۲۰۰ کیلوگرم از اورانیوم غنیشده خود را برای مدت یک سال در خاک ترکیه به امانت بگذارد تا دربرابر آن، ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصدی برای رآکتور امیرآباد دریافت کند.
اما پس از عقیم ماندن «توافقنامه تهران» و تصویب قطعنامه دیگری علیه ایران، تهران تصمیم به ادامه غنیسازی اورانیوم تا سطح ۲۰ درصد گرفت.
پس از این تحولات، دولت برزیل طی سال گذشته با فاصله گرفتن از مواضع پیشین خود نسبت به اینکه برنامه هستهای ایران به طور کامل صلحجویانه باشد ابراز تردید کرد.
در این زمینه آنتونیو پاتریوتا، وزیر خارجه برزیل در ۲۶ شهریورماه سال ۹۰ گفت: «نگرانیهایی مبتنی بر قرائنی وجود دارد که برنامه توسعه انرژی هستهای ایران، ممکن است مختص به اهداف صلحآمیز نباشد و من معتقدم ضروری است که ایران نشان دهد که این برنامه تنها برای اهداف صلحآمیز است.»
وزیر خارجه برزیل با این حال تاکید کرد که اعتمادسازی باید از راه «گفتوگو» صورت پذیرد.
هماینک ادامه نگرانیها از برنامه هستهای ایران باعث اعمال تحریمهای فزاینده علیه ایران و انجام دورهای مختلف مذاکرات هستهای شدهاست؛ جمهری اسلامی اما این نگرانیها را بیاساس میداند.
آخرین دور گفتوگوهای هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ روزهای سوم و چهارم خرداد در بغداد انجام شد ولی این مذاکرات از دست یافتن به نتیجه مطلوب بازماند.
کاترین اشتون، مذاکرهکننده ارشد گروه ۱+۵، از ادامه مذاکرات هستهای با ایران در روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد (۱۸ تا ۱۹ ژوئن) در مسکو خبر دادهاست.
گروه ۱+۵ در تلاش است تا در ازای ارائه تسهیلاتی به ایران، تهران را مجاب کند تا غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم را متوقف کند.
وی روز سهشنبه ۹ خرداد به خبرگزاری ایرنا گفت: «در صورتی که تهران و اعضای گروه ۱+۵ از برزیل بخواهند برای حل و فصل موضوع هستهای ایران نقش ایفا کند، ما آماده ایفای هرگونه نقش سازنده در این زمینه هستیم.»
آنتونیو سالگادو تأکید کرد که «برزیل تنها در صورت درخواست همه طرفهای موضوع، پا به عرصه خواهد نهاد و فعلا چنین خواستهای از برازیلیا مطرح نشدهاست.»
وی در مورد دور بعدی مذاکرات هستهای میان ایران و قدرتهای غربی که قرار است کمتر از یک ماه دیگر در مسکو انجام شود اظهار داشت: «فکر میکنیم روند جدید مذاکرات میان ایران و گروه ۱+۵ مجال و فرصت خوبی برای پیشرفت در جهت حل موضوع هستهای ایران است.»
تلاش برزیل و ترکیه در سال ۱۳۸۹ برای قانع کردن ایران به خارج ساختن اورانیوم غنیشده از کشور به موفقیت رسید اما مذاکرات در این مورد با قدرتهای جهانی به نتیجه نرسید.
در آن سال لوییز ایگناسیو لولا داسیلوا، رئیس جمهوری وقت برزیل به همراه رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه برای رسمی کردن توافق بر سر این مبادله سوخت هستهای موسوم به «تواقنامه تهران» به ایران سفر کردند.
برپایه آن توافقنامه تهران سرانجام پذیرفت که ۱۲۰۰ کیلوگرم از اورانیوم غنیشده خود را برای مدت یک سال در خاک ترکیه به امانت بگذارد تا دربرابر آن، ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصدی برای رآکتور امیرآباد دریافت کند.
اما پس از عقیم ماندن «توافقنامه تهران» و تصویب قطعنامه دیگری علیه ایران، تهران تصمیم به ادامه غنیسازی اورانیوم تا سطح ۲۰ درصد گرفت.
پس از این تحولات، دولت برزیل طی سال گذشته با فاصله گرفتن از مواضع پیشین خود نسبت به اینکه برنامه هستهای ایران به طور کامل صلحجویانه باشد ابراز تردید کرد.
در این زمینه آنتونیو پاتریوتا، وزیر خارجه برزیل در ۲۶ شهریورماه سال ۹۰ گفت: «نگرانیهایی مبتنی بر قرائنی وجود دارد که برنامه توسعه انرژی هستهای ایران، ممکن است مختص به اهداف صلحآمیز نباشد و من معتقدم ضروری است که ایران نشان دهد که این برنامه تنها برای اهداف صلحآمیز است.»
وزیر خارجه برزیل با این حال تاکید کرد که اعتمادسازی باید از راه «گفتوگو» صورت پذیرد.
هماینک ادامه نگرانیها از برنامه هستهای ایران باعث اعمال تحریمهای فزاینده علیه ایران و انجام دورهای مختلف مذاکرات هستهای شدهاست؛ جمهری اسلامی اما این نگرانیها را بیاساس میداند.
آخرین دور گفتوگوهای هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ روزهای سوم و چهارم خرداد در بغداد انجام شد ولی این مذاکرات از دست یافتن به نتیجه مطلوب بازماند.
کاترین اشتون، مذاکرهکننده ارشد گروه ۱+۵، از ادامه مذاکرات هستهای با ایران در روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد (۱۸ تا ۱۹ ژوئن) در مسکو خبر دادهاست.
گروه ۱+۵ در تلاش است تا در ازای ارائه تسهیلاتی به ایران، تهران را مجاب کند تا غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم را متوقف کند.
نامه چهار روشنفکر دینی به شش آیتالله: مجازات اهانت اعدام نیست
«مجازات اهانت، تمسخر و تحقیر مطلقا اعدام نیست.»
این بخشی از متن نامه سرگشاده چهار نواندیش دینی ایرانی است به شش تن از آیتاللههای ایران که در پی خواندن ترانهای با نام امام نقی، شاهین نجفی، خواننده مقیم آلمان، را مرتد اعلام کردهاند.
حسن یوسفی اشکوری، صدیقه وسمقی، محسن کدیور و عبدالعلی بازرگان که در خارج از ایران به سر میبرند در این نامه ضمن محکوم کردن اهانت به اعتقادات مذهبی شیعیان، صدور حکم ارتداد را محکوم کردهاند.
در همین زمینه رادیوفردا از حسن یوسفی اشکوری، دینپژوه، پرسیده است که به رغم مردود شمردن اهانت به دین، چرا امضاکنندگان این نامه روحانیان فتوادهنده به ارتداد را خطاب قرار دادهاند؟
حسن یوسفی اشکوری: خب، این روشن است. امروز قدرت، زور و اسلحه، تمام امکانات مادی و معنوی یک کشور به وسیله یک عدهای مصادره شده و در اختیار حکومت جمهوری اسلامی و روحانیون و علمای رانتخوار جمهوری اسلامی است. معلوم است که آنها دست برتر دارند برای این که میتوانند فتوا صادر کنند و برای سر یک آدم (از نظر آنها مجرم) صد هزار دلار جایزه تعیین کنند. خب معلوم است که همه امکانات در اختیار آن طرف است. این طرف کسانی مثل آقای شاهین نجفی یا هر کس دیگری بخواهد باشد ابزار عملی ندارد، از خودش نمیتواند دفاع کند. باید همواره در هراس و بیم به سر ببرد و حداکثر این که اگر در یک کشور اروپایی باشد اینجا یک دولتی طبق مسئولیت خودش از آنها حمایتی کند.
در برابر روحانیانی که حکم ارتداد میدهند، استدلال شما نواندیشان دینی، این چهار نفری که این نامه را امضا کردند، خطاب به آنها چیست؟
تفسیرهای مختلف میتواند وجود داشته باشد. در گذشته هم چنین بوده و الان هم هست. آن چه که امروز در اندیشه تقریبا اجماعی فقهای شیعه و سنی هست این است که مرتد حداقل در شرایطی مهدورالدم است و همین طور کسی که به پیامبر یا در دیدگاه فقیهان شیعه به ائمه شیعه توهین کند که اصطلاحا میگویند سبالنبی یا توهین به ائمه اینها هم مهدورالدم هستند. این یک فکری هست که غالبا هست. منتها این فکری است که برای بنده یا دوستانی که آن بیانیه را امضا کردند و شمار دیگری که چون ما فکر میکنند از موضع کاملا درون دینی و از موضع کاملا قرآنی و اسلامی مدعی هستیم که چنین حکمی اساسا در گذشته هم غلط بوده و اگر هم در گذشته موردی داشته امروز کاملا موضوعا منتفی است و در عمل هم قابل اجرا نیست و اگر هم بر فرض اجرا شود جز به زیان اسلام و مسلمانان نتیجهای ندارد. همان طور که در آن نامه هم استدلال شده.
اما چگونه این دسته از روحانیان را میتوانید با استدلالهایتان مجاب کنید؟
خب، کار بسیار دشواری است. اگر نگوییم محال. اما با همه این حرفها این سخن به این معنا نیست که ما حرفی نزنیم یا اعتراضی نکنیم یا سخنمان را بیان نکنیم. بعضی از دوستان ما هم رسالههایی نوشتهاند، گفتارهای فراوانی عرضه کردهاند، استدلالهای فقهی قرآنی محکمی در این زمینه وجود دارد و در گذشته هم منتشر شده. منتها فعلا این جریان فکری ما در ایران و حتی در جهان اسلام و خاورمیانه جریان ضعیفی است و صدایش به جایی نمیرسد. یا حکومتگراناند که صدایشان همه جا شنیده میشود یا بنیادگرایانی هستند که بالاخره صدایشان را هم با بمب و نارنجک و آدمکشی و عملیات انتحاری به همه جهان میرسانند.
اما این جریان فکری نواندیشانهای که در ایران و جهان اسلام وجود دارد امروز یک جریان ضعیفی است و صدایش متاسفانه در جایی شنیده نمیشود. ولی با همه این حرفها ما ناامید نیستیم و تلاشمان را بر اساس وظیفه دینی و انسانی خودمان ادامه میدهیم و امیدواریم یک روزی این فکر ما فکر اکثریت شود.
ولی به هر حال وقتی چنین حکمهایی صادر میشود آیا محدود به همان کشورهای اسلامی نیست؟
بله، همین طور است. اتفاقا یکی از اشکالاتی که در این نوع فتواها وجود دارد همین قضیه است که در بیانیه هم به آن اشاره شده. آن فتوا اگر درست هم باشد در جایی هست که در آنجا دولت اسلامی هست. اما بر اساس فقه اسلامی اگر آن متهم یا آن مجرم (از دید آقایان) در یک سرزمین و کشور دیگری زندگی کند، اساسا حکم دیگر موضوعیت ندارد. برای چه؟ برای این که در عمل قابلیت اجرا ندارد. مگر این که آقایان گروههای مخفی ترور تشکیل دهند، چون به طور رسمی و عملی که نمیتوانند بیایند آلمان و مثلا شاهین نجفی را مجازات کنند. آن وقت اگر پای ترور به میان بیاید حرمت شرعی ترور کاملا محرز و مشخص است. واقعا من گاهی تعجب میکنم این کسانی که به عنوان عالم و فقیه و مجتهد و مرجع تقلید... عمرشان هم غالبا هشتاد سال به آن طرف است، عمری در فقه و اسلام و تحقیقات اسلامی و اینها گذراندهاند، گاهی بدیهیات را فراموش میکنند. این هم یکی از آن اشکالات و ایرادهای اساسی هست که به این نوع فتواها وارد است و ما هم در آن بیانیه به این نکته اشاره کردیم.
از چه طریقی میشود ترتیبی اتخاذ شود که جلوی این گونه تشنجات گرفته شود و این چنین حکمهایی صادر نشود؟
همیشه دعوا دو طرف دارد. این که جمهوری اسلامی، بسیاری ازمسئولانش یا بسیاری از روحانیون ما گاهی از امکاناتشان استفاده میکنند یا سوء استفاده میکنند، خوب این یک امر کاملا طبیعی است. هرچند حق نیست. اما روی دیگر سکه این است که کسانی که میخواهند به نام هنر با استبداد مبارزه کنند با خودکامگی بستیزند و دنبال آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و امثال اینها هستند آنها هم باید شرایط را رعایت کنند. در مقام عمل هم در همین کشورهای اروپایی هم یک محدودیتهایی وجود دارد، محدودیتهای قانونی که گاهی اجرا میشود و گاهی اجرا نمیشود، از سوی دیگر از جدالهای لفظی و قانونی هم بگذریم به واقع یک انسان مسئول، یک شاعر، یک نویسنده، یک روشنفکر و یک سیاستمدار همواره باید شرایط جامعه خودش را در نظر بگیرد و ملاحظات خودش نه به عنوان کسی که برای او دیکته کند، بلکه خودش ملاحظات را در نظر بگیرد و ببیند که آیا این کاری که میکند و حرفی که میزند نتیجهاش چیست؟ آیا به آزادی و دموکراسی کمک میکند یا نه؟ خشونت، خشونت لفظی باشد یا فیزیکی، هر دو به آزادی و دموکراسی کمک نمیکند. بلکه بر این تشنجها دامن میزند. بنابراین باید هر دو سو اینها را رعایت کنند. حالا حرف ما با حکومت جمهوری اسلامی است. ولی حکومت جمهوری اسلامی معمولا به حرف ما گوش نمیدهد. در این توقع داریم که کسانی که به نام آزادی و دموکراسی فعالیت میکنند حداقل به حرف کسانی مثل ما که خود ما هم در مجموعه قرار میگیریم تامل بکنند و جوری حرف بزنند، جوری رفتار کنند که به این تشنجها دامن زده نشود.
شما چه جوری میتوانید وارد گفتوگو شوید با آن طرف داستان، یعنی با امثال شاهین نجفی و آن بخش دیگر پیامتان را به آنها برسانید؟ آیا تلاشی شده یا میشود؟
آن چه فعلا از دست ما برمیآید و انجام دادهایم همین است که حرفمان را در فضای عمومی منتشر کنیم و مخاطبانمان را هم مورد خطاب قرار دهیم. در اینجا بیشتر انگیزه ما خطاب قرار دادن علما بود و همین طور نقد ضمنی مسئولان جمهوری اسلامی، چرا که ما معتقد هستیم که همان طور که در بیانیه آمده علت اصلی این داستانها و این عکسالعملهای کسانی مانند شاهین نجفی یا جوانانی مانند ایشان که به این عکسالعمل دچار میشوند علت اصلی خود عملکرد ۳۴ ساله جمهوری اسلامی است متاسفانه که از دین استفاده ابزاری میکند و نتیجهاش هم میشود این که به قول قدیمیها میگفتند جواب های هوی است. هر دو البته میتوانند از این جمله به نفع خودشان بهرهبرداری کنند و هر دو میتوانند بگویند که دیگری مقصر است. ولی در هر حال یک رابطه دیالکتیکی بینشان برقرار است.
ما چهار نفر امضاکننده آن بیانیه و یا همفکرانمان همواره آماده گفتوگو هستیم. این طیف فکری ما این امتیاز را دارد که به هر دو زبان مجهز است: یعنی هم میتواند با دینداران و عالمان دین یا حتی با حکومتگران جمهوری اسلامی، با منطق و استدلال محکم دینی، با ادبیات مذهبی صحبت کند و هم به دلیل این که به آزادی و دموکراسی و آزادی بیان اعتقاد دارد و به حقوق بشر ملتزم است با نیروهای سکولار مدافع آزادی و مدافع دموکراسی هم میتواند صحبت کند. شاهین نجفی همان اندازه حق دارد در ایران که من دارم و همان اندازه که آقای مکارم شیرازی دارد و همان اندازه هم که دیگران دارند. بنابراین همه ما ایرانی هستیم و باید تلاش کنیم که انشاءالله آیندهمان و فردای ایرانمان دموکراتتر و آزادتر و بیشتر ملتزم به آزادیهای فردی و آزادیهای سیاسی و مدنی باشد.
این بخشی از متن نامه سرگشاده چهار نواندیش دینی ایرانی است به شش تن از آیتاللههای ایران که در پی خواندن ترانهای با نام امام نقی، شاهین نجفی، خواننده مقیم آلمان، را مرتد اعلام کردهاند.
حسن یوسفی اشکوری، صدیقه وسمقی، محسن کدیور و عبدالعلی بازرگان که در خارج از ایران به سر میبرند در این نامه ضمن محکوم کردن اهانت به اعتقادات مذهبی شیعیان، صدور حکم ارتداد را محکوم کردهاند.
در همین زمینه رادیوفردا از حسن یوسفی اشکوری، دینپژوه، پرسیده است که به رغم مردود شمردن اهانت به دین، چرا امضاکنندگان این نامه روحانیان فتوادهنده به ارتداد را خطاب قرار دادهاند؟
حسن یوسفی اشکوری: خب، این روشن است. امروز قدرت، زور و اسلحه، تمام امکانات مادی و معنوی یک کشور به وسیله یک عدهای مصادره شده و در اختیار حکومت جمهوری اسلامی و روحانیون و علمای رانتخوار جمهوری اسلامی است. معلوم است که آنها دست برتر دارند برای این که میتوانند فتوا صادر کنند و برای سر یک آدم (از نظر آنها مجرم) صد هزار دلار جایزه تعیین کنند. خب معلوم است که همه امکانات در اختیار آن طرف است. این طرف کسانی مثل آقای شاهین نجفی یا هر کس دیگری بخواهد باشد ابزار عملی ندارد، از خودش نمیتواند دفاع کند. باید همواره در هراس و بیم به سر ببرد و حداکثر این که اگر در یک کشور اروپایی باشد اینجا یک دولتی طبق مسئولیت خودش از آنها حمایتی کند.
در برابر روحانیانی که حکم ارتداد میدهند، استدلال شما نواندیشان دینی، این چهار نفری که این نامه را امضا کردند، خطاب به آنها چیست؟
تفسیرهای مختلف میتواند وجود داشته باشد. در گذشته هم چنین بوده و الان هم هست. آن چه که امروز در اندیشه تقریبا اجماعی فقهای شیعه و سنی هست این است که مرتد حداقل در شرایطی مهدورالدم است و همین طور کسی که به پیامبر یا در دیدگاه فقیهان شیعه به ائمه شیعه توهین کند که اصطلاحا میگویند سبالنبی یا توهین به ائمه اینها هم مهدورالدم هستند. این یک فکری هست که غالبا هست. منتها این فکری است که برای بنده یا دوستانی که آن بیانیه را امضا کردند و شمار دیگری که چون ما فکر میکنند از موضع کاملا درون دینی و از موضع کاملا قرآنی و اسلامی مدعی هستیم که چنین حکمی اساسا در گذشته هم غلط بوده و اگر هم در گذشته موردی داشته امروز کاملا موضوعا منتفی است و در عمل هم قابل اجرا نیست و اگر هم بر فرض اجرا شود جز به زیان اسلام و مسلمانان نتیجهای ندارد. همان طور که در آن نامه هم استدلال شده.
اما چگونه این دسته از روحانیان را میتوانید با استدلالهایتان مجاب کنید؟
خب، کار بسیار دشواری است. اگر نگوییم محال. اما با همه این حرفها این سخن به این معنا نیست که ما حرفی نزنیم یا اعتراضی نکنیم یا سخنمان را بیان نکنیم. بعضی از دوستان ما هم رسالههایی نوشتهاند، گفتارهای فراوانی عرضه کردهاند، استدلالهای فقهی قرآنی محکمی در این زمینه وجود دارد و در گذشته هم منتشر شده. منتها فعلا این جریان فکری ما در ایران و حتی در جهان اسلام و خاورمیانه جریان ضعیفی است و صدایش به جایی نمیرسد. یا حکومتگراناند که صدایشان همه جا شنیده میشود یا بنیادگرایانی هستند که بالاخره صدایشان را هم با بمب و نارنجک و آدمکشی و عملیات انتحاری به همه جهان میرسانند.
اما این جریان فکری نواندیشانهای که در ایران و جهان اسلام وجود دارد امروز یک جریان ضعیفی است و صدایش متاسفانه در جایی شنیده نمیشود. ولی با همه این حرفها ما ناامید نیستیم و تلاشمان را بر اساس وظیفه دینی و انسانی خودمان ادامه میدهیم و امیدواریم یک روزی این فکر ما فکر اکثریت شود.
ولی به هر حال وقتی چنین حکمهایی صادر میشود آیا محدود به همان کشورهای اسلامی نیست؟
بله، همین طور است. اتفاقا یکی از اشکالاتی که در این نوع فتواها وجود دارد همین قضیه است که در بیانیه هم به آن اشاره شده. آن فتوا اگر درست هم باشد در جایی هست که در آنجا دولت اسلامی هست. اما بر اساس فقه اسلامی اگر آن متهم یا آن مجرم (از دید آقایان) در یک سرزمین و کشور دیگری زندگی کند، اساسا حکم دیگر موضوعیت ندارد. برای چه؟ برای این که در عمل قابلیت اجرا ندارد. مگر این که آقایان گروههای مخفی ترور تشکیل دهند، چون به طور رسمی و عملی که نمیتوانند بیایند آلمان و مثلا شاهین نجفی را مجازات کنند. آن وقت اگر پای ترور به میان بیاید حرمت شرعی ترور کاملا محرز و مشخص است. واقعا من گاهی تعجب میکنم این کسانی که به عنوان عالم و فقیه و مجتهد و مرجع تقلید... عمرشان هم غالبا هشتاد سال به آن طرف است، عمری در فقه و اسلام و تحقیقات اسلامی و اینها گذراندهاند، گاهی بدیهیات را فراموش میکنند. این هم یکی از آن اشکالات و ایرادهای اساسی هست که به این نوع فتواها وارد است و ما هم در آن بیانیه به این نکته اشاره کردیم.
از چه طریقی میشود ترتیبی اتخاذ شود که جلوی این گونه تشنجات گرفته شود و این چنین حکمهایی صادر نشود؟
همیشه دعوا دو طرف دارد. این که جمهوری اسلامی، بسیاری ازمسئولانش یا بسیاری از روحانیون ما گاهی از امکاناتشان استفاده میکنند یا سوء استفاده میکنند، خوب این یک امر کاملا طبیعی است. هرچند حق نیست. اما روی دیگر سکه این است که کسانی که میخواهند به نام هنر با استبداد مبارزه کنند با خودکامگی بستیزند و دنبال آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و امثال اینها هستند آنها هم باید شرایط را رعایت کنند. در مقام عمل هم در همین کشورهای اروپایی هم یک محدودیتهایی وجود دارد، محدودیتهای قانونی که گاهی اجرا میشود و گاهی اجرا نمیشود، از سوی دیگر از جدالهای لفظی و قانونی هم بگذریم به واقع یک انسان مسئول، یک شاعر، یک نویسنده، یک روشنفکر و یک سیاستمدار همواره باید شرایط جامعه خودش را در نظر بگیرد و ملاحظات خودش نه به عنوان کسی که برای او دیکته کند، بلکه خودش ملاحظات را در نظر بگیرد و ببیند که آیا این کاری که میکند و حرفی که میزند نتیجهاش چیست؟ آیا به آزادی و دموکراسی کمک میکند یا نه؟ خشونت، خشونت لفظی باشد یا فیزیکی، هر دو به آزادی و دموکراسی کمک نمیکند. بلکه بر این تشنجها دامن میزند. بنابراین باید هر دو سو اینها را رعایت کنند. حالا حرف ما با حکومت جمهوری اسلامی است. ولی حکومت جمهوری اسلامی معمولا به حرف ما گوش نمیدهد. در این توقع داریم که کسانی که به نام آزادی و دموکراسی فعالیت میکنند حداقل به حرف کسانی مثل ما که خود ما هم در مجموعه قرار میگیریم تامل بکنند و جوری حرف بزنند، جوری رفتار کنند که به این تشنجها دامن زده نشود.
شما چه جوری میتوانید وارد گفتوگو شوید با آن طرف داستان، یعنی با امثال شاهین نجفی و آن بخش دیگر پیامتان را به آنها برسانید؟ آیا تلاشی شده یا میشود؟
آن چه فعلا از دست ما برمیآید و انجام دادهایم همین است که حرفمان را در فضای عمومی منتشر کنیم و مخاطبانمان را هم مورد خطاب قرار دهیم. در اینجا بیشتر انگیزه ما خطاب قرار دادن علما بود و همین طور نقد ضمنی مسئولان جمهوری اسلامی، چرا که ما معتقد هستیم که همان طور که در بیانیه آمده علت اصلی این داستانها و این عکسالعملهای کسانی مانند شاهین نجفی یا جوانانی مانند ایشان که به این عکسالعمل دچار میشوند علت اصلی خود عملکرد ۳۴ ساله جمهوری اسلامی است متاسفانه که از دین استفاده ابزاری میکند و نتیجهاش هم میشود این که به قول قدیمیها میگفتند جواب های هوی است. هر دو البته میتوانند از این جمله به نفع خودشان بهرهبرداری کنند و هر دو میتوانند بگویند که دیگری مقصر است. ولی در هر حال یک رابطه دیالکتیکی بینشان برقرار است.
ما چهار نفر امضاکننده آن بیانیه و یا همفکرانمان همواره آماده گفتوگو هستیم. این طیف فکری ما این امتیاز را دارد که به هر دو زبان مجهز است: یعنی هم میتواند با دینداران و عالمان دین یا حتی با حکومتگران جمهوری اسلامی، با منطق و استدلال محکم دینی، با ادبیات مذهبی صحبت کند و هم به دلیل این که به آزادی و دموکراسی و آزادی بیان اعتقاد دارد و به حقوق بشر ملتزم است با نیروهای سکولار مدافع آزادی و مدافع دموکراسی هم میتواند صحبت کند. شاهین نجفی همان اندازه حق دارد در ایران که من دارم و همان اندازه که آقای مکارم شیرازی دارد و همان اندازه هم که دیگران دارند. بنابراین همه ما ایرانی هستیم و باید تلاش کنیم که انشاءالله آیندهمان و فردای ایرانمان دموکراتتر و آزادتر و بیشتر ملتزم به آزادیهای فردی و آزادیهای سیاسی و مدنی باشد.
مذاکرات هستهای: در بغداد چه گذشت؟
تازه ترین خبر درباره برنامه هستهای ایران این است که روز شنبه علیاصغر
سلطانیه، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در آژانس بینالمللی
انرژی اتمی درباره تولید اورانیوم به غلظت ۲۷ درصد در ایران گفت این امر یک
بحث فنی عادی است که کارشناسان مشغول بررسی آن هستند. روز جمعه در گزارش
سه ماهه آژانس آمده بود رد اورانیوم غنی شده ۲۷ درصدی به گزارش رویترز در
تاسیسات هستهای فردو دیده شده که آژانس در حال بررسی آن است زیرا بنا بر
این گزارش در زمان راه اندازی گاهی اندازه گیریها اورانیوم با غلظت بیشتر
از گذشته را نشان میدهد. حتی پیش از این گفتهها و انتشار گزارش آژانس بحث
درباره فعالیت هستهای ایران خبرساز بود. مذاکرات دوروزه هستهای بغداد
میان ایران و ۵+۱ روز پنجشنبه بدون نتیجه پایان یافت.
کاترین اشتون مسئول دیپلماسی اتحادیه اروپا گفت دور بعدی مذاکرات در روزهای ۱۸ و ۱۹ ژوئن برابر ۲۹ و ۳۰ خرداد در مسکو ادامه خواهد یافت. خانم اشتون همچنین افزود: «ایران آمادگی خود را برای بررسی تبعات غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم اعلام کرد و در مقابل پیشنهاد پنج محوری خود را ارائه داد شامل این که ما حق غنیسازی اورانیوم را برای ایران به رسمیت بشناسیم.»
و سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران گفت:«غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز حق اعضاست و این حق باید مورد احترام باشد.» رئیس هیات مذاکره گر ایرانی افزود:
«نتیجه این گفت و گو ها این بود که با دیدگاههای هم توانستیم بهتر و بیشتر آشنا شویم.»
همزمان در کنفرانس خبری در واشنگتن در پی مذاکرات بغداد هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا گفت: «همزمان با زمینه سازی برای مذاکرات مسکو در چارچوب سیاست دوسویه، فشار را ادامه میدهیم. همه تحریمها بر جای خود باقی است و در این مدت هم ادامه خواهد داشت. انتخاب با ایران است که به تعهدات بینالمللی خود عمل کند و به جهان درباره نیتهای خود اطمینان دهد یا نه.»
تکلیف پرونده هستهای ایران بعد از مذاکرات بغداد و پیش از مذاکرات مسکو چیست؟ پرسش اصلی برنامه دیدگاهها از سه میهمان این هفته: در لندن مهرداد عمادی مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا از جمله در پرونده هستهای ایران، این هفته در استانبول، هوشنگ امیراحمدی استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه راتگرز و رئیس شورای آمریکاییان و ایرانیان، نهاد حامی بهبود مناسبات تهران و واشنگتن در آمریکا و در واشنگتن رسول نفیسی تحلیلگر و استاد جامعه شناسی سیاسی در دانشگاه استریر.
مهرداد عمادی: نه. بسیار قابل پیشبینی بود و انتظارم چیزی بیشتر از این نبود. امید هم این بود که کمتر از این نباشد که همین حرکت گام به گام به سوی فصلهای بعدی پیدا کردن یک خط مشترک بین ایران و گروه مقابل باشد. در این چارچوب من یک چیزی را بد نیست یادآوری کنم که این نشست بغداد بیش از هر اهمیت دیگری که داشت این بود که هر دو طرف انتظارات خودشان را روی میز گذاشتند و فضا خیلی شفاف تر از گفتوگوهای پیشین بود و در این چارچوب آن فضایی که مثلا چند ماه پیش بود که به حالت ظن و تردید نگاه میشد خیلی کمتر بود در بغداد.
آقای امیراحمدی، شما هم با سیاست گذاران آمریکایی در تماس هستید و هم با مذاکره گران ایرانی و شورای عالی امنیت ملی در مواردی. حسین موسویان، عضو هیات مذاکره کننده ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و زمانی که حسن روحانی مقام ارشد مذاکره کننده بود میگوید که ایران دو درخواست عمده دارد. یکی حق غنیسازی اورانیوم و دیگری کسب اطمینان از اینکه آمریکا و متحدانش به دنبال تغییر رژیم نیستند و تحریمها را هم کم و بیش در همین چارچوب ارزیابی میکنند مذاکراه کنندگان ایرانی. در مذاکرات بغداد در این دو مورد به ایران تضمین داده شده بود یا نشده بود؟
هوشنگ امیراحمدی: نه تنظیم داده نشده بود و من فکر میکنم که آمریکا و مخصوصا متحدین اروپا هرگز حاضر نخواهند بود تضمین را بدهند، تا این اعتماد به وجود نیاید من اعتقاد دارم همینطور که در مقاله هفته پیشم هم درباره این مذاکرات نوشتم، غیرممکن است اتفاق مهمی بیافتد. من تصادفا دقیقا پیشبینی کرده بودم این مذاکرات آن انتظاراتی را که ازش میرفت به دست نمیآورد. مشکل غنیسازی ایران صورت مسالهاش این طوری ست که با این برخوردهایی را که بین ۵+۱ و ایران وجود دارد، غیر قابل حل است. باید خود صورت مساله عوض شود و در چارچوب آن صورت مساله جدید یک راه حل جدید به وجود بیاید.
آمریکا با ایران مسایل خیلی متعدد و عمده دارد. یک غنیسازی است. به هر حال اگر مساله غنیسازی حل شود مشکل ا یران و آمریکا میماند. یادتان باشد که ما در بغداد یا استانبول سر رابطه ایران و آمریکا صحبت نمی کردیم. سر یک موضوع مشخصی به نام غنیسازی داشتیم صحبت میکردیم و جمهوری اسلامی از یک طرف نمیخواد آمریکا دنبال تغییر رژیم برود و از یک طرف هم نمیخواهد دیگر با آمریکا هم مذاکره کند. خوب، این نمیشود. اگر میخواهی یک گارانتی امنیتی بگیری و نگران این جریان هستی باز هم با آمریکا باید حرف بزنی. نمیشود هم خدا را بخواهی هم خرما را، هم با آمریکا بخواهی دشمنی کنی . نمیخواهی با هاش حرف بزنی و هم از آمریکا تعهد بگیری که تو را تغییر ندهد و بعد هم غنیسازی اورانیوم را بگذارد شما انجام دهید. در محیطی که اصلا اعتماد وجود ندارد.
آقای نفیسی، مساله آمریکا این طور که گزارش شده باغنی سازی ۲۰ درصدی و وجود ذخیرهای اورانیوم ۲۰ درصدی در خاک ایران است و حساسیتش را روی غنی سازی ۳.۵ تا ۵ درصدی که قبلا داشت کنار گذاشته. مبنای موضع ایران چیست؟
کاترین اشتون مسئول دیپلماسی اتحادیه اروپا گفت دور بعدی مذاکرات در روزهای ۱۸ و ۱۹ ژوئن برابر ۲۹ و ۳۰ خرداد در مسکو ادامه خواهد یافت. خانم اشتون همچنین افزود: «ایران آمادگی خود را برای بررسی تبعات غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم اعلام کرد و در مقابل پیشنهاد پنج محوری خود را ارائه داد شامل این که ما حق غنیسازی اورانیوم را برای ایران به رسمیت بشناسیم.»
و سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران گفت:«غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز حق اعضاست و این حق باید مورد احترام باشد.» رئیس هیات مذاکره گر ایرانی افزود:
«نتیجه این گفت و گو ها این بود که با دیدگاههای هم توانستیم بهتر و بیشتر آشنا شویم.»
همزمان در کنفرانس خبری در واشنگتن در پی مذاکرات بغداد هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا گفت: «همزمان با زمینه سازی برای مذاکرات مسکو در چارچوب سیاست دوسویه، فشار را ادامه میدهیم. همه تحریمها بر جای خود باقی است و در این مدت هم ادامه خواهد داشت. انتخاب با ایران است که به تعهدات بینالمللی خود عمل کند و به جهان درباره نیتهای خود اطمینان دهد یا نه.»
تکلیف پرونده هستهای ایران بعد از مذاکرات بغداد و پیش از مذاکرات مسکو چیست؟ پرسش اصلی برنامه دیدگاهها از سه میهمان این هفته: در لندن مهرداد عمادی مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا از جمله در پرونده هستهای ایران، این هفته در استانبول، هوشنگ امیراحمدی استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه راتگرز و رئیس شورای آمریکاییان و ایرانیان، نهاد حامی بهبود مناسبات تهران و واشنگتن در آمریکا و در واشنگتن رسول نفیسی تحلیلگر و استاد جامعه شناسی سیاسی در دانشگاه استریر.
دیدگاهها: بغداد و مسکو و مذاکرات هسته ای ایران از نگاه مهرداد عمادی، هوشنگ امیراحمدی و رسول نفیسی
آقای مهرداد عمادی، تا پیش از مذاکرات بغداد کاترین اشتون مسوول دیپلماسی اتحادیه اروپا با احتیاط نظر مثبتی درباره این دوره از مذاکرات ادامه میداد و راه حل گام به گام. برای امثال شما که با اتحادیه اروپا در تماس مستقیم و منظم هستید آنچه در مذاکرات رخ داد قابل پیشبینی بود یا نه تعجب زده شدید؟مهرداد عمادی: نه. بسیار قابل پیشبینی بود و انتظارم چیزی بیشتر از این نبود. امید هم این بود که کمتر از این نباشد که همین حرکت گام به گام به سوی فصلهای بعدی پیدا کردن یک خط مشترک بین ایران و گروه مقابل باشد. در این چارچوب من یک چیزی را بد نیست یادآوری کنم که این نشست بغداد بیش از هر اهمیت دیگری که داشت این بود که هر دو طرف انتظارات خودشان را روی میز گذاشتند و فضا خیلی شفاف تر از گفتوگوهای پیشین بود و در این چارچوب آن فضایی که مثلا چند ماه پیش بود که به حالت ظن و تردید نگاه میشد خیلی کمتر بود در بغداد.
آقای امیراحمدی، شما هم با سیاست گذاران آمریکایی در تماس هستید و هم با مذاکره گران ایرانی و شورای عالی امنیت ملی در مواردی. حسین موسویان، عضو هیات مذاکره کننده ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و زمانی که حسن روحانی مقام ارشد مذاکره کننده بود میگوید که ایران دو درخواست عمده دارد. یکی حق غنیسازی اورانیوم و دیگری کسب اطمینان از اینکه آمریکا و متحدانش به دنبال تغییر رژیم نیستند و تحریمها را هم کم و بیش در همین چارچوب ارزیابی میکنند مذاکراه کنندگان ایرانی. در مذاکرات بغداد در این دو مورد به ایران تضمین داده شده بود یا نشده بود؟
هوشنگ امیراحمدی: نه تنظیم داده نشده بود و من فکر میکنم که آمریکا و مخصوصا متحدین اروپا هرگز حاضر نخواهند بود تضمین را بدهند، تا این اعتماد به وجود نیاید من اعتقاد دارم همینطور که در مقاله هفته پیشم هم درباره این مذاکرات نوشتم، غیرممکن است اتفاق مهمی بیافتد. من تصادفا دقیقا پیشبینی کرده بودم این مذاکرات آن انتظاراتی را که ازش میرفت به دست نمیآورد. مشکل غنیسازی ایران صورت مسالهاش این طوری ست که با این برخوردهایی را که بین ۵+۱ و ایران وجود دارد، غیر قابل حل است. باید خود صورت مساله عوض شود و در چارچوب آن صورت مساله جدید یک راه حل جدید به وجود بیاید.
آمریکا با ایران مسایل خیلی متعدد و عمده دارد. یک غنیسازی است. به هر حال اگر مساله غنیسازی حل شود مشکل ا یران و آمریکا میماند. یادتان باشد که ما در بغداد یا استانبول سر رابطه ایران و آمریکا صحبت نمی کردیم. سر یک موضوع مشخصی به نام غنیسازی داشتیم صحبت میکردیم و جمهوری اسلامی از یک طرف نمیخواد آمریکا دنبال تغییر رژیم برود و از یک طرف هم نمیخواهد دیگر با آمریکا هم مذاکره کند. خوب، این نمیشود. اگر میخواهی یک گارانتی امنیتی بگیری و نگران این جریان هستی باز هم با آمریکا باید حرف بزنی. نمیشود هم خدا را بخواهی هم خرما را، هم با آمریکا بخواهی دشمنی کنی . نمیخواهی با هاش حرف بزنی و هم از آمریکا تعهد بگیری که تو را تغییر ندهد و بعد هم غنیسازی اورانیوم را بگذارد شما انجام دهید. در محیطی که اصلا اعتماد وجود ندارد.
آقای نفیسی، مساله آمریکا این طور که گزارش شده باغنی سازی ۲۰ درصدی و وجود ذخیرهای اورانیوم ۲۰ درصدی در خاک ایران است و حساسیتش را روی غنی سازی ۳.۵ تا ۵ درصدی که قبلا داشت کنار گذاشته. مبنای موضع ایران چیست؟
رسول نفیسی: موضع ایرانیها تغییری نکرده و مساله اصلی که
در قطعنامه سازمان ملل ۲۰۰۶ هم عنوان شده اصلا این است که ایران هر نوع
تغلیظ مواد اتمی را کنار بگذارد و تا روشن شدن پرونده تکلیف این مساله این
است که کلا ایران دست ازتغلیظ بردارد اینها مطرح نشده و از اول معلوم بوده
ایران به نحوی امیدوار است که بتواند تحریم ها را دور بزند یا کم کند. به
خصوص مساله اول جولای که اروپا دیگر از ایران نفت نخواهد خرید و بدتر از آن
تحریم بانک مرکزی است. اینها را به نحوی جلوگیری کند. این دفعه سومی است
که آقایان میآیند پای میز مذاکره.
استراتژی ویژه دولت جمهوری اسلامی است که تمام فرصتها را بسوزاند و بعد در بدترین شرایط و در موضع ضعف و در جایی که کارها به بن بست رسیده شروع کند تقاضای مذاکره و صلح و کنار آمدن کند. خواستی که ایران دارد چنانکه آقای امیراحمدی هم اشاره کردند خواست غیر واقع بینانه است در آن پنج موردی که ایران تاکید کرده برداشتن کل تحریمها مطرح است. همچنانکه خانم اشتون اضافه کرد تحریمها الان یک قانون است. دقت نمیکنند که حتی قوانین تحریم علیه عراق هفت سال طول کشید تا آن ها لغو کنند و روال برگردد به حالت عادی.
آقای عمادی، از لابهلای گفتههای دیپلماتهای اروپا و یا تماسهای مستقیم خبر دارید که چه بوده در بسته مقابل ایران شامل آن چه پنج محور جامع نامیده و پیشنهادهای هستهای و غیرهستهای که الان آقای رسول نفیسی به آن اشاره کردند؟
تمام جزییات را نمیشود بازگویی کرد ولیکن دو مساله که شاید اینجا یک مقدارشتابزدگی نشان داده شد این بود که ما از همان گام اول آمدیم یک مقدار بسیار قابل توجهی پرونده را بسیار بزرگ کردیم. یعنی یک سری مسایل و خواستهای دیگری را وارد کردیم که این، هم پذیرایی از سوی دیگر را خیلی کمتر کرد احتمالش را و هم دست ایران را بست در این مذاکرات.
من تصور میکنم که این خواست ایران که تحریمها برداشته شود فقط در همین نشست یا قول این یا پذیرفتن این اعلام شود خردمندانه نبود. برای اینکه ما اگر گام به گام پیش برویم من هنوز به این باور هستم که ما اینها را به عنوان فصل در مذاکرات نگاه کنیم و آقای نفیسی اشاره خوبی کردند که در مورد عراق چندین سال طول کشید که تحریمها از نظر قانونی برداشته شد و ما اگر بخواهیم نگاه کنیم تحریمهایی که آمریکا بر روی اتحاد جماهیر شوروی داشت حتی پس از تغییر سیستم در شوروی که فدراسیون روسیه شد ۴ سال طول کشید که اینها برداشته شود. اما این قابل انجام است.
هنوز باور من این است که هم در سوی اتحادیه اروپا و هم در سوی آمریکا کسانی هستند که در مصدر کار هستند و اینها میخواهند از زبان دیپلماتیک و ابزارهای گفت و گو استفاده کنند برای برداشتن این مشکل با ایران. ولیکن از آن سو هم ایران باید این را بپذیرد که گامهای اول به خصوص در چارچوب شفاف کردن مسوولیتهای ایران در مقابل آژانس نیاز هست و غیر قابل اجتناب است که ایران این گامها را بردارد. چون ما اینجا هستیم به خاطر اینکه یک مقدار روشن بودن رفتارها باعث شد که سوء ظن ها پررنگ تر شود.
اینکه یک مرتبه تمام خواستهها را ایران بیاورد در همان گفتار اول بگذارد روی میز به نظر من یک مقدار شتابزدگی دیپلماتیک بود ولی من باورم این نیست که این باعث شد مذاکرات شکست بخورد. من همانطور که اشاره کردم این یک فرصتی بود که میزان تفاوت ارزیابیهای دو سو دیده شود و امیدوارم که در مسکو یک مقدار انتظارات نزدیک تر به نتایجی باشد که قابل دستیابی هستند برای هر دو سو.
آقای امیراحمدی، توقف غنیسازی ۲۰ درصدی در برابر تحویل قطعات یدکی هواپیماهای مسافربری، همکاری برای تامین ایمنی هستهای و ارائه ایزوتوپهای پزشکی گزارش شده که در بسته پیشنهادی ۵+۱ به ایران بوده در مذاکرات بغداد. اطلاع دارید چیزهای دیگری هم بوده یا نه؟
نه واقعا. من فکر میکنم چیز دیگری نبوده. فقط این را میدانم که به ایران گفتهاند که اگر قدم اول را بردارند و اگر تا جولای ایران بخواهد حداقل بخشی از تقاضاهای ۵+۱ را مخصوصا آن ۲۰ درصد را برآورد کند ممکن است تحریمهای نفت برای یک مدتی متوقف شود. یعنی نه که از بین برود تاریخش را یک کم عقبتر ببرند. برنامه کار اینطور بوده.
جمهوری اسلامی من فکر میکنم یک درک غلطی از آمریکا گرفت در این چند وقت گذشته. گزارشهایی آمد در لوسآنجلس تایمز و این ور و آن ور که بله آمریکا مثل اینکه غنیسازی ۵ درصدی را در خاک ایران قبول کرده و این حرفها... من اعتقاد دارم که اینها صحت ندارد و دولت آمریکا چنین چیزی را قبول نکرده و دولت آمریکا موضعش هنوز همان موضع قبلی است و اینکه جمهوری اسلامی قبل از هر چیز باید به آن چیزی که شورای امنیت سازمان ملل ازش خواسته اول باید آن را انجام دهد. یعنی غنیسازی را متوقف کند تا بعد بنشینیم روی مسایل دیگر حرف بزنیم. این موضع اصلی آمریکا است.
متاسفانه یک عده از متخصصان در آمریکا و خارج کشور و در داخل ایران یک درک غلط به ایران داده اند و بر اساس آن درک غلط ایران انتظاراتش یک دفعه خیلی رفت بالا. از آن طرف هم آمریکا به نظر من درک غلطی از ایران گرفت در همان موقع و آن اینکه ایران شروع کرد به اصطلاح به خواهش و تمنا که تحریمها را بردارید. آقای آمانو را برد ایران و با سر و صدا که بله ما به توافق رسیدهایم و از این حرفها و اینها حرکتهای جمهوری اسلامی بود که یک درک غلطی به ۵+۱ داد مبنی بر اینکه اینها درماندهاند و چارهای جز اینکه حرف ما را گوش بدهند ندارند و بنابراین آنها هم یک بستهای را گذاشتند روی میز برای ایران که آن بسته یک مقدار واقعبینانه نبود.
بنابراین هر دو طرف با درک غلط و انتظارات غلط وارد میدانی شدند که آن بستههایی رکه گذاشتند روی میز مناسب آن جلسه خاص نبود. قرار بود این حرکت خیلی آهسته باشد. قدم به قدم باشد. مراحل مختلفی را طی کند. ولی خوب یک مرتبه اینها حرکتهای وسیعتر از آن چیزی را که در استانبول به توافق رسیده بودند انجام دادند.
آقای نفیسی، شما قبلا معتقد بودید که تجارب جهانی نشان میدهند که تحریمها کاری نیستند برای تغییر رفتار حکومتها. الان فکر میکنید که تحریمها موثر واقع شده بودند تا حدی؟
کاملا درست میفرمایید. من نظر داشتم که تحریمها اصولا رفتار کشورها را عوض نکرده. نمونهاش کوبا و غیرذلک است. منتهی یک عامل که در اینجا بسیار مهم است این است که تحریمهایی در این سطح هم در جهان کم تر صورت گرفته. به خصوص که هشتاد در صد اقتصاد ایران وابسته به نفت است.
من همیشه میگفتم که تا زمانی که نفت در جریان است و ایران میتواند نفت بفروشد تحریمها بیاثر است. ولی الان دقت کردید که مساله آمد سر نفت و شروع کردند به این که بازار ایران را از دستش بگیرند که این بسیار تحریم هوشمندانهای بود برخلاف آن حالت نظامیگری که بوش و اینها میگفتند که با جنگ یا با گذاشتن کشتیهای جنگی جلوی این کار را می گیریم. این که بازار را از دست ایران بگیرند یک عمل بسیار جدید بود و در این بسته جدید هم که در بغداد ارائه شد یک قسمت این بود که چهار کشور آسیایی اجازه داشته باشند که از ایران نفت بخرند و این دریچه را باز میگذارند برای ایران که البته ایران هم در مقابل باید پروتکل الحاقی را بپذیرد و دست ناظران بینالمللی را کاملا باز بگذارد.
این جریان جدید که برای ایران که نزدیک به هشتاد درصد اقتصادش به نفت وابسته است جریانی است که کمتر اتفاق افتاده و به این لحاظ باید دقت کنیم. اگر که عرض بنده قبلا این بود که تحریم اثرگذار نیست ولی بلافاصله اشاره میکردم که تا زمانی که نفت در جریان است دولت ایران بر پای خودش خواهد ایستاد و کسانی که واقعا لطمه اصلی را میبینند مردم ایران اند و نه دولت ایران.
میرسیم به جمعبندی. ماگزیمم و مینیممی که ممکن است در روسیه اتفاق بیافتد چه خواهد بود؟ چشم انداز چیست؟ آقای عمادی؟
من تصور میکنم کمترین نتیجهای که ممکن است به دست بیاوریم به جایی برسیم که آنقد شکاف زیاد است که یکسو که ممکن است ایران باشد یا گروه ۵+۱ این ارزیابی را بدهند که به اندازه کافی حسن نیست و نشان دادن تمایل برای پیدا کردن راه حل پایدار برای این گره وجود ندارد و ما برگردیم به سوی عدم همکاری یا توقف در ارتباطات اینطور. اما آن حداکثر میتواند این باشد که به راستی باور من است که ما به جایی برسیم که گزارش آژانس از انجام دادن تعهدات ایران در مقابل آژانس مثبت باشد و هر گاه آن گزارش مثبت باشد سازمان ملل این را منعکس خواهد کرد و آن در را باز خواهد کرد برای مذاکرات در مورد بازسازی روابط تجاری و بانکی ایران با غرب و در سطح جهانی.
اما این را من یادآوری میکنم که ما یک راه کوتاه نداریم. این یک پروسهای خواهد بود که طول خواهد کشید ولی ما هر گاه به سوی این پروسه حرکت کنیم خیلی زود خواهیم دید ظرف یک سال که بخش اول این تحریمها دارند یکی یکی برداشته میشوند و راههای همکاری باز میشود. ولی این انتظار به نظر من انتظار خردمندانهای نیست که ما توقع داشته باشیم در نشست مسکو یک مرتبه تمام این مشکلات حل شود چون هنوز ما نیاز به اطمینان سازی داریم و هنوز نیاز به این داریم که غرب و آژانس واقعا این را باور کنند که ایران حاضر است که شفافیت داشته باشد در برنامههایش و هیچ نگرانی ندارد که این برنامهها دیده شود. چون برنامهها کاربرد نظامی ندارند.
حالا ممکن است یک موقعی هم یک تفکر بوده باشد در ایران ولی در حال حاضر هیچ مدرکی نداریم. در آن زمان من تصور میکنم که یک مقدارزیادی از این بدبینیها کمرنگ تر شوند و در طول مدت ما ببینیم که روابط بازسازی میشود و به عنوان آخرین جمله این را باید بگویم که بین چین و ایالات متحده از زمانی که دیپلماسی پینگ پنگ شروع شد در زمان کیسینجر تا زمانی که اولین قرارداد تجاری بسته شد بین چین و یک شرکت آمریکایی بیش از ۱۲ سال طول کشید. اما من انتظارم این است که در مورد ایران این زمان بسیار کوتاهتر باشد.
آقای امیراحمدی، چشمانداز دور آینده مذاکرات در مسکو را چگونه میبینید؟
بستگی به این دارد که دو طرف واقع بین شوند یا نه. اگر با همین استراتژی که در بغداد در کنار هم نشستند در مسکو هم به همین صورت کنار هم بنشینند حتما شکست میخورد. تحریمها روی ایران دارند اثر میگذارند. حتمی درست است. اما تحریمها به نظر من جمهوری اسلامی را در مقابل ۵+۱ تسلیم نمیکند. یعنی چه؟ یعنی برسد به جایی که جمهوری اسلامی بگوید ؛باشد من تسلیم ام. وادادم غنیسازی اورانیوم را و شما هرچه بگویید باشد. می کنم آن کار را». این امکان ندارد آقای خامنهای بتواند چنین کاری بکند مخصوصا الان که آقای خامنهای توی میدان این بازی به طور مستقیم هست. آقای جلیلی مستقیما ایشان را نمایندگی میکند.
آقای خامنهای ایشان بارها و بارها گفته که اصلا مساله غنی سازی عزت ملت است. یعنی در واقع آقای خامنهای هم حیثیت خودش و هم موجودیت نظام خودش را را به یک شکلی به این جریان غنیسازی گره زده. که اگر آمریکا بخواهد مساله هستهای را با جمهوری اسلامی حل کند باید به این واقعیت توجه کند که آقا این آدم نمیتواند نمیتواند بپذیرد آنچه را که شما بگویید. حتی اگر بداند که شما فردا میخواهید با او جنگ کنید. جمهوری اسلامی برایش یک چیزی مهم است. این نظام الان توی تله افتاده از دید آنها. هم غنیسازی اورانیوم را ادامه دهد توی تله افتاده و هم غنیسازی را متوقف کند توی تله است.
بنابراین یک کسی باید این تله را باز کند راهش را یا اینکه غیرممکن است این مشکل حل شود و من اعتقاد دارم که غنیسازی خارج از چارچوب رابطه با آمریکا قابل حل حتی نیست. تمام این جریانهای ۵+۱ آنجا سیاهی لشگر اند. فقط آمریکاست که بگوید «آره» میشود و بگوید «نه» نمیشود. با توجه به گذشت ایران و آمریکا و تمام مسایلی که بین این دو کشور وجود دارد آمریکا به این سادگی به این جریان نخواهد گفت آره. جمهوری اسلامی باید بداند. اگر میخواهی این مشکل حل شود باید برگردی به اصل مشکل. به آن رابطه با آمریکا.
جمهوری اسلامی بیخودی از روز اول از ۲۰۰۳ وقتش را با اروپا گرفت و یک مذاکرات بیخودی را شروع کرد و خودش را توی تله انداخت و همینطور دارد آن مشکل را ادامه میدهد. هنوز هم فکرش این است که ۵+۱ هست و چین هست و روسیه هست از این حرفها. نه. فقط آمریکا هست که حرف اول و آخر را هم او میزند. جمهوری اسلامی ایران یا با آمریکا میسازد و یک جوری کنار میآید و نگرانیّای ایران و آمریکا را رفع می کند یا اینکه نه. این دعوا ادامه پیدا میکند و دعوا وقتی ادامه پیدا کند مساله غنیسازی هم این وسط حل شدنی نیست. بنا براین مسکو بازهم برمیگردد به همین جریانی که الان عرض کردم.
آقای خامنه ای الان آماده است. هیچوقت ایران به اندازه امروز آماده نبوده برای یک مذاکره ای که بتواند پیش ببرد. اما شرایط خودش را هم دارد. یعنی اینطوری نیست که به هر قیمتی برود جلو. اگر آقای خامنهای در این مذاکرات شکست بخورد برایش واویلا است. به همین دلیل هم تا جایی که میتواند جلوی شکست را میگیرد. اما بازهم آنجا یک خط قرمز دارد. آمریکا اگر بتواند به آن خط قرمز توجه کند موضوع با ایران حل میشود. ولی اگر آن خط قرمز را توجه نکند و اگر این مشکل را برای جمهوری اسلامی حل نکند و این تله را یک جوری باز نکند غیرممکن است سر غنیسازی به توافق برسد.
آقای نفیسی، با توجه به موضع رهبر که آقای امیراحمدی به آن اشاره کردند شما چشمانداز دور بعدی مذاکرات در مسکو را چگونه می بینید؟
در درجه اول باید امیدوار بود که از الان تا مذاکرات مسکو بین متخصصان از چند کشور که یک طرف آن ایران است ار تباط دایم برقرار باشد. تمام مسایل را بررسی کنند به طور تخصصی. دوم این که باید توجه کنیم که ایران این دفعه آماده مذاکرات با آمریکا یک مقداری نیست. چند موضوع دیگر هم مطرح است. یکی اینکه انتخابات آمریکا یکی سر رسیدن اول جولای و بعد مساله تحریم بانک مرکزی است. اینها همانقدر اساسی است برای ایران که انتخابات برای آمریکا.
پس در این شرایطی که هر دواحتیاج به زمان خریدن دارند شاید خوب باشد که توافق کنند که ایران بعضی از کارهایش را حتی تعطیل کند موقتا از پنج تن اورانیوم کم تغلیظ شده یک مقدارش حاضر باشد به خارج بفرستد. اورانیوم ۲۰ درصد را به کلی منهای آن مقدار که برای تاسیسات کوی دانشگاه لازم است بقیه را حاضر باشد بفرستد به خارج و در مقابل آمریکا هم یک مقداری بهتر عمل کند. یعنی فقط دادن وسایل یدکی هواپیما باشد ایران نمیتواند ببرد آن را در آنجا عرضه کند و به قول یک متخصص مثل اینکه یک نفر رفته اتومبیل بخرد برگردد به خانمش بگوید یک تایر زاپاس خریدم آوردم.
بنابراین آمریکا و اروپا هم پیشنهادهای اساسی تری را عنوان کنند. مثلا در مورد تحریمها. مثلا در مورد برداشتن بعضی تحریمها که سر رسید آن نزدیک است. این عدم تقارنی که بین ایران و ۵+۱ وجود دارد بازهم مذاکرات مسکو را دچار دردسر میکند مگر اینکه یک سری مذاکره دایم در ژنو یا در جای دیگری بین ایران و این کشورها برقرار شود شاید به توافقهایی در این زمینه ها برسند.
هوشنگ امیراحمدی: می خواستم اضافه کنم که آقای نفیسی در مورد این یدکی ها صحبت کرد من جزییات... افتخارم این است که رویش کار کرده ام و من خوشحالم که در بسته ۵+۱ بود مساله یدکی. بسیار مهم است. باور کنید بیش از دو هزار ایرانی در ده سال گذشته در سانحههای هوایی مردهاند و مرتب هم بدتر میشود این.
من حرف آقای نفیسی را قبول دارم که این کافی نیست و باید هواپیما را هم بفروشند. ولی این گام بسیار مهمی بود و من امیدوارم که هر اتفاقی برای این جریان مذاکره پیش بیاید یا نیاید مساله فروش یدکیها از این وسط برداشته نشود و این اتفاق بیافتد برای سیاست مردمی آمریکا این بسیار مهم است. مردم ایران هم بسیار بسیار متشکر خواهند شد.
رسول نفیسی: کاملا درست است. من درش شکی ندارم و شما هم روی این موضوع کار کردید و من اطلاع دارم و بسیار کار خداپسندانهای است. منتها همانطور که گفتید خیلی ناچیز است این پیشنهادی که به ایران دادند در مقابل کارهایی که از ایران می خواهند. منظور من این بود.
استراتژی ویژه دولت جمهوری اسلامی است که تمام فرصتها را بسوزاند و بعد در بدترین شرایط و در موضع ضعف و در جایی که کارها به بن بست رسیده شروع کند تقاضای مذاکره و صلح و کنار آمدن کند. خواستی که ایران دارد چنانکه آقای امیراحمدی هم اشاره کردند خواست غیر واقع بینانه است در آن پنج موردی که ایران تاکید کرده برداشتن کل تحریمها مطرح است. همچنانکه خانم اشتون اضافه کرد تحریمها الان یک قانون است. دقت نمیکنند که حتی قوانین تحریم علیه عراق هفت سال طول کشید تا آن ها لغو کنند و روال برگردد به حالت عادی.
آقای عمادی، از لابهلای گفتههای دیپلماتهای اروپا و یا تماسهای مستقیم خبر دارید که چه بوده در بسته مقابل ایران شامل آن چه پنج محور جامع نامیده و پیشنهادهای هستهای و غیرهستهای که الان آقای رسول نفیسی به آن اشاره کردند؟
تمام جزییات را نمیشود بازگویی کرد ولیکن دو مساله که شاید اینجا یک مقدارشتابزدگی نشان داده شد این بود که ما از همان گام اول آمدیم یک مقدار بسیار قابل توجهی پرونده را بسیار بزرگ کردیم. یعنی یک سری مسایل و خواستهای دیگری را وارد کردیم که این، هم پذیرایی از سوی دیگر را خیلی کمتر کرد احتمالش را و هم دست ایران را بست در این مذاکرات.
من تصور میکنم که این خواست ایران که تحریمها برداشته شود فقط در همین نشست یا قول این یا پذیرفتن این اعلام شود خردمندانه نبود. برای اینکه ما اگر گام به گام پیش برویم من هنوز به این باور هستم که ما اینها را به عنوان فصل در مذاکرات نگاه کنیم و آقای نفیسی اشاره خوبی کردند که در مورد عراق چندین سال طول کشید که تحریمها از نظر قانونی برداشته شد و ما اگر بخواهیم نگاه کنیم تحریمهایی که آمریکا بر روی اتحاد جماهیر شوروی داشت حتی پس از تغییر سیستم در شوروی که فدراسیون روسیه شد ۴ سال طول کشید که اینها برداشته شود. اما این قابل انجام است.
هنوز باور من این است که هم در سوی اتحادیه اروپا و هم در سوی آمریکا کسانی هستند که در مصدر کار هستند و اینها میخواهند از زبان دیپلماتیک و ابزارهای گفت و گو استفاده کنند برای برداشتن این مشکل با ایران. ولیکن از آن سو هم ایران باید این را بپذیرد که گامهای اول به خصوص در چارچوب شفاف کردن مسوولیتهای ایران در مقابل آژانس نیاز هست و غیر قابل اجتناب است که ایران این گامها را بردارد. چون ما اینجا هستیم به خاطر اینکه یک مقدار روشن بودن رفتارها باعث شد که سوء ظن ها پررنگ تر شود.
اینکه یک مرتبه تمام خواستهها را ایران بیاورد در همان گفتار اول بگذارد روی میز به نظر من یک مقدار شتابزدگی دیپلماتیک بود ولی من باورم این نیست که این باعث شد مذاکرات شکست بخورد. من همانطور که اشاره کردم این یک فرصتی بود که میزان تفاوت ارزیابیهای دو سو دیده شود و امیدوارم که در مسکو یک مقدار انتظارات نزدیک تر به نتایجی باشد که قابل دستیابی هستند برای هر دو سو.
آقای امیراحمدی، توقف غنیسازی ۲۰ درصدی در برابر تحویل قطعات یدکی هواپیماهای مسافربری، همکاری برای تامین ایمنی هستهای و ارائه ایزوتوپهای پزشکی گزارش شده که در بسته پیشنهادی ۵+۱ به ایران بوده در مذاکرات بغداد. اطلاع دارید چیزهای دیگری هم بوده یا نه؟
نه واقعا. من فکر میکنم چیز دیگری نبوده. فقط این را میدانم که به ایران گفتهاند که اگر قدم اول را بردارند و اگر تا جولای ایران بخواهد حداقل بخشی از تقاضاهای ۵+۱ را مخصوصا آن ۲۰ درصد را برآورد کند ممکن است تحریمهای نفت برای یک مدتی متوقف شود. یعنی نه که از بین برود تاریخش را یک کم عقبتر ببرند. برنامه کار اینطور بوده.
جمهوری اسلامی من فکر میکنم یک درک غلطی از آمریکا گرفت در این چند وقت گذشته. گزارشهایی آمد در لوسآنجلس تایمز و این ور و آن ور که بله آمریکا مثل اینکه غنیسازی ۵ درصدی را در خاک ایران قبول کرده و این حرفها... من اعتقاد دارم که اینها صحت ندارد و دولت آمریکا چنین چیزی را قبول نکرده و دولت آمریکا موضعش هنوز همان موضع قبلی است و اینکه جمهوری اسلامی قبل از هر چیز باید به آن چیزی که شورای امنیت سازمان ملل ازش خواسته اول باید آن را انجام دهد. یعنی غنیسازی را متوقف کند تا بعد بنشینیم روی مسایل دیگر حرف بزنیم. این موضع اصلی آمریکا است.
متاسفانه یک عده از متخصصان در آمریکا و خارج کشور و در داخل ایران یک درک غلط به ایران داده اند و بر اساس آن درک غلط ایران انتظاراتش یک دفعه خیلی رفت بالا. از آن طرف هم آمریکا به نظر من درک غلطی از ایران گرفت در همان موقع و آن اینکه ایران شروع کرد به اصطلاح به خواهش و تمنا که تحریمها را بردارید. آقای آمانو را برد ایران و با سر و صدا که بله ما به توافق رسیدهایم و از این حرفها و اینها حرکتهای جمهوری اسلامی بود که یک درک غلطی به ۵+۱ داد مبنی بر اینکه اینها درماندهاند و چارهای جز اینکه حرف ما را گوش بدهند ندارند و بنابراین آنها هم یک بستهای را گذاشتند روی میز برای ایران که آن بسته یک مقدار واقعبینانه نبود.
بنابراین هر دو طرف با درک غلط و انتظارات غلط وارد میدانی شدند که آن بستههایی رکه گذاشتند روی میز مناسب آن جلسه خاص نبود. قرار بود این حرکت خیلی آهسته باشد. قدم به قدم باشد. مراحل مختلفی را طی کند. ولی خوب یک مرتبه اینها حرکتهای وسیعتر از آن چیزی را که در استانبول به توافق رسیده بودند انجام دادند.
آقای نفیسی، شما قبلا معتقد بودید که تجارب جهانی نشان میدهند که تحریمها کاری نیستند برای تغییر رفتار حکومتها. الان فکر میکنید که تحریمها موثر واقع شده بودند تا حدی؟
کاملا درست میفرمایید. من نظر داشتم که تحریمها اصولا رفتار کشورها را عوض نکرده. نمونهاش کوبا و غیرذلک است. منتهی یک عامل که در اینجا بسیار مهم است این است که تحریمهایی در این سطح هم در جهان کم تر صورت گرفته. به خصوص که هشتاد در صد اقتصاد ایران وابسته به نفت است.
من همیشه میگفتم که تا زمانی که نفت در جریان است و ایران میتواند نفت بفروشد تحریمها بیاثر است. ولی الان دقت کردید که مساله آمد سر نفت و شروع کردند به این که بازار ایران را از دستش بگیرند که این بسیار تحریم هوشمندانهای بود برخلاف آن حالت نظامیگری که بوش و اینها میگفتند که با جنگ یا با گذاشتن کشتیهای جنگی جلوی این کار را می گیریم. این که بازار را از دست ایران بگیرند یک عمل بسیار جدید بود و در این بسته جدید هم که در بغداد ارائه شد یک قسمت این بود که چهار کشور آسیایی اجازه داشته باشند که از ایران نفت بخرند و این دریچه را باز میگذارند برای ایران که البته ایران هم در مقابل باید پروتکل الحاقی را بپذیرد و دست ناظران بینالمللی را کاملا باز بگذارد.
این جریان جدید که برای ایران که نزدیک به هشتاد درصد اقتصادش به نفت وابسته است جریانی است که کمتر اتفاق افتاده و به این لحاظ باید دقت کنیم. اگر که عرض بنده قبلا این بود که تحریم اثرگذار نیست ولی بلافاصله اشاره میکردم که تا زمانی که نفت در جریان است دولت ایران بر پای خودش خواهد ایستاد و کسانی که واقعا لطمه اصلی را میبینند مردم ایران اند و نه دولت ایران.
میرسیم به جمعبندی. ماگزیمم و مینیممی که ممکن است در روسیه اتفاق بیافتد چه خواهد بود؟ چشم انداز چیست؟ آقای عمادی؟
من تصور میکنم کمترین نتیجهای که ممکن است به دست بیاوریم به جایی برسیم که آنقد شکاف زیاد است که یکسو که ممکن است ایران باشد یا گروه ۵+۱ این ارزیابی را بدهند که به اندازه کافی حسن نیست و نشان دادن تمایل برای پیدا کردن راه حل پایدار برای این گره وجود ندارد و ما برگردیم به سوی عدم همکاری یا توقف در ارتباطات اینطور. اما آن حداکثر میتواند این باشد که به راستی باور من است که ما به جایی برسیم که گزارش آژانس از انجام دادن تعهدات ایران در مقابل آژانس مثبت باشد و هر گاه آن گزارش مثبت باشد سازمان ملل این را منعکس خواهد کرد و آن در را باز خواهد کرد برای مذاکرات در مورد بازسازی روابط تجاری و بانکی ایران با غرب و در سطح جهانی.
اما این را من یادآوری میکنم که ما یک راه کوتاه نداریم. این یک پروسهای خواهد بود که طول خواهد کشید ولی ما هر گاه به سوی این پروسه حرکت کنیم خیلی زود خواهیم دید ظرف یک سال که بخش اول این تحریمها دارند یکی یکی برداشته میشوند و راههای همکاری باز میشود. ولی این انتظار به نظر من انتظار خردمندانهای نیست که ما توقع داشته باشیم در نشست مسکو یک مرتبه تمام این مشکلات حل شود چون هنوز ما نیاز به اطمینان سازی داریم و هنوز نیاز به این داریم که غرب و آژانس واقعا این را باور کنند که ایران حاضر است که شفافیت داشته باشد در برنامههایش و هیچ نگرانی ندارد که این برنامهها دیده شود. چون برنامهها کاربرد نظامی ندارند.
حالا ممکن است یک موقعی هم یک تفکر بوده باشد در ایران ولی در حال حاضر هیچ مدرکی نداریم. در آن زمان من تصور میکنم که یک مقدارزیادی از این بدبینیها کمرنگ تر شوند و در طول مدت ما ببینیم که روابط بازسازی میشود و به عنوان آخرین جمله این را باید بگویم که بین چین و ایالات متحده از زمانی که دیپلماسی پینگ پنگ شروع شد در زمان کیسینجر تا زمانی که اولین قرارداد تجاری بسته شد بین چین و یک شرکت آمریکایی بیش از ۱۲ سال طول کشید. اما من انتظارم این است که در مورد ایران این زمان بسیار کوتاهتر باشد.
آقای امیراحمدی، چشمانداز دور آینده مذاکرات در مسکو را چگونه میبینید؟
بستگی به این دارد که دو طرف واقع بین شوند یا نه. اگر با همین استراتژی که در بغداد در کنار هم نشستند در مسکو هم به همین صورت کنار هم بنشینند حتما شکست میخورد. تحریمها روی ایران دارند اثر میگذارند. حتمی درست است. اما تحریمها به نظر من جمهوری اسلامی را در مقابل ۵+۱ تسلیم نمیکند. یعنی چه؟ یعنی برسد به جایی که جمهوری اسلامی بگوید ؛باشد من تسلیم ام. وادادم غنیسازی اورانیوم را و شما هرچه بگویید باشد. می کنم آن کار را». این امکان ندارد آقای خامنهای بتواند چنین کاری بکند مخصوصا الان که آقای خامنهای توی میدان این بازی به طور مستقیم هست. آقای جلیلی مستقیما ایشان را نمایندگی میکند.
آقای خامنهای ایشان بارها و بارها گفته که اصلا مساله غنی سازی عزت ملت است. یعنی در واقع آقای خامنهای هم حیثیت خودش و هم موجودیت نظام خودش را را به یک شکلی به این جریان غنیسازی گره زده. که اگر آمریکا بخواهد مساله هستهای را با جمهوری اسلامی حل کند باید به این واقعیت توجه کند که آقا این آدم نمیتواند نمیتواند بپذیرد آنچه را که شما بگویید. حتی اگر بداند که شما فردا میخواهید با او جنگ کنید. جمهوری اسلامی برایش یک چیزی مهم است. این نظام الان توی تله افتاده از دید آنها. هم غنیسازی اورانیوم را ادامه دهد توی تله افتاده و هم غنیسازی را متوقف کند توی تله است.
بنابراین یک کسی باید این تله را باز کند راهش را یا اینکه غیرممکن است این مشکل حل شود و من اعتقاد دارم که غنیسازی خارج از چارچوب رابطه با آمریکا قابل حل حتی نیست. تمام این جریانهای ۵+۱ آنجا سیاهی لشگر اند. فقط آمریکاست که بگوید «آره» میشود و بگوید «نه» نمیشود. با توجه به گذشت ایران و آمریکا و تمام مسایلی که بین این دو کشور وجود دارد آمریکا به این سادگی به این جریان نخواهد گفت آره. جمهوری اسلامی باید بداند. اگر میخواهی این مشکل حل شود باید برگردی به اصل مشکل. به آن رابطه با آمریکا.
جمهوری اسلامی بیخودی از روز اول از ۲۰۰۳ وقتش را با اروپا گرفت و یک مذاکرات بیخودی را شروع کرد و خودش را توی تله انداخت و همینطور دارد آن مشکل را ادامه میدهد. هنوز هم فکرش این است که ۵+۱ هست و چین هست و روسیه هست از این حرفها. نه. فقط آمریکا هست که حرف اول و آخر را هم او میزند. جمهوری اسلامی ایران یا با آمریکا میسازد و یک جوری کنار میآید و نگرانیّای ایران و آمریکا را رفع می کند یا اینکه نه. این دعوا ادامه پیدا میکند و دعوا وقتی ادامه پیدا کند مساله غنیسازی هم این وسط حل شدنی نیست. بنا براین مسکو بازهم برمیگردد به همین جریانی که الان عرض کردم.
آقای خامنه ای الان آماده است. هیچوقت ایران به اندازه امروز آماده نبوده برای یک مذاکره ای که بتواند پیش ببرد. اما شرایط خودش را هم دارد. یعنی اینطوری نیست که به هر قیمتی برود جلو. اگر آقای خامنهای در این مذاکرات شکست بخورد برایش واویلا است. به همین دلیل هم تا جایی که میتواند جلوی شکست را میگیرد. اما بازهم آنجا یک خط قرمز دارد. آمریکا اگر بتواند به آن خط قرمز توجه کند موضوع با ایران حل میشود. ولی اگر آن خط قرمز را توجه نکند و اگر این مشکل را برای جمهوری اسلامی حل نکند و این تله را یک جوری باز نکند غیرممکن است سر غنیسازی به توافق برسد.
آقای نفیسی، با توجه به موضع رهبر که آقای امیراحمدی به آن اشاره کردند شما چشمانداز دور بعدی مذاکرات در مسکو را چگونه می بینید؟
در درجه اول باید امیدوار بود که از الان تا مذاکرات مسکو بین متخصصان از چند کشور که یک طرف آن ایران است ار تباط دایم برقرار باشد. تمام مسایل را بررسی کنند به طور تخصصی. دوم این که باید توجه کنیم که ایران این دفعه آماده مذاکرات با آمریکا یک مقداری نیست. چند موضوع دیگر هم مطرح است. یکی اینکه انتخابات آمریکا یکی سر رسیدن اول جولای و بعد مساله تحریم بانک مرکزی است. اینها همانقدر اساسی است برای ایران که انتخابات برای آمریکا.
پس در این شرایطی که هر دواحتیاج به زمان خریدن دارند شاید خوب باشد که توافق کنند که ایران بعضی از کارهایش را حتی تعطیل کند موقتا از پنج تن اورانیوم کم تغلیظ شده یک مقدارش حاضر باشد به خارج بفرستد. اورانیوم ۲۰ درصد را به کلی منهای آن مقدار که برای تاسیسات کوی دانشگاه لازم است بقیه را حاضر باشد بفرستد به خارج و در مقابل آمریکا هم یک مقداری بهتر عمل کند. یعنی فقط دادن وسایل یدکی هواپیما باشد ایران نمیتواند ببرد آن را در آنجا عرضه کند و به قول یک متخصص مثل اینکه یک نفر رفته اتومبیل بخرد برگردد به خانمش بگوید یک تایر زاپاس خریدم آوردم.
بنابراین آمریکا و اروپا هم پیشنهادهای اساسی تری را عنوان کنند. مثلا در مورد تحریمها. مثلا در مورد برداشتن بعضی تحریمها که سر رسید آن نزدیک است. این عدم تقارنی که بین ایران و ۵+۱ وجود دارد بازهم مذاکرات مسکو را دچار دردسر میکند مگر اینکه یک سری مذاکره دایم در ژنو یا در جای دیگری بین ایران و این کشورها برقرار شود شاید به توافقهایی در این زمینه ها برسند.
هوشنگ امیراحمدی: می خواستم اضافه کنم که آقای نفیسی در مورد این یدکی ها صحبت کرد من جزییات... افتخارم این است که رویش کار کرده ام و من خوشحالم که در بسته ۵+۱ بود مساله یدکی. بسیار مهم است. باور کنید بیش از دو هزار ایرانی در ده سال گذشته در سانحههای هوایی مردهاند و مرتب هم بدتر میشود این.
من حرف آقای نفیسی را قبول دارم که این کافی نیست و باید هواپیما را هم بفروشند. ولی این گام بسیار مهمی بود و من امیدوارم که هر اتفاقی برای این جریان مذاکره پیش بیاید یا نیاید مساله فروش یدکیها از این وسط برداشته نشود و این اتفاق بیافتد برای سیاست مردمی آمریکا این بسیار مهم است. مردم ایران هم بسیار بسیار متشکر خواهند شد.
رسول نفیسی: کاملا درست است. من درش شکی ندارم و شما هم روی این موضوع کار کردید و من اطلاع دارم و بسیار کار خداپسندانهای است. منتها همانطور که گفتید خیلی ناچیز است این پیشنهادی که به ایران دادند در مقابل کارهایی که از ایران می خواهند. منظور من این بود.
«آیپد» در قبال «سکس»
میگوید اسمم «مایا» ست. میپرسم این اسم واقعی توست؟ میخندد. پشت
پردهای نشسته که اتاقش را از راهرویی بلند جدا میکند. دوربینم را در
میآورم و عکسی میگیرم. صورتش را پنهان میکند و با دلخوری میگوید که عکس
نگیرم. همان یک عکس را به او نشان میدهم. میپرسم میتوانم از این
استفاده کنم. دوباره میخندد. میگوید همین یکی.
مایا بیست و یک ساله است. البته سن و سالش هم مانند اسمش چندان واقعی به نظر نمیرسد. اهل جنوب تایوان است، ولی چند سالی است که در تایپه درس میخواند. همین جا هم زندگی میکند در محلهای در نزدیکی مرکز کلانشهر. جایی در یکی از دهها بازار بزرگ شبانه شهر معروف به «کوچه مارها». در کوچه مارها میتوان غذای لذیذ خورد، مارهای عجیب و غریب را قبل از خورده شدن تماشا کرد، ساعت و شلوارک و تیشرت ارزان خرید و در گوشه و کنار، در خانههای دو سه طبقهای که راهروهای بلند دارند، با زنان میانسال به رخت خواب رفت. محله مارها گران نیست و مشتریها هم عمدتا کارگران ساده از تایوان یا کشورهای آسیای جنوب شرقیاند. مایا در یکی از این خانههای ارزان زندگی میکند.
برای تحصیل به تایپه آمده است. تنفروش نیست. یعنی از این راه زندگیش نمیچرخد. برای خورد و خوراک و درس خواندن، پول به اندازه کافی دارد. اما اینها برایش کافی نیست. مایا دختر زیبایی است با اندامی ظریف، موهای بلند و صاف و چشمانی که همیشه خانه لنزهایی رنگیاند که مردمک چشم را بزرگتر نشان میدهد. شبیه بعضی از دخترهای همسن و سالش.
این روزها دیدن دخترهای جوان چینی که لنزهای بزرگکننده مردمک استفاده میکنند طبیعی است. مایا آرزو دارد چشمانی درشت داشته باشد، آن طور که خودش میگوید مانند «دختران غربی». پاهای کشیده داشته باشد مانند «دختران غربی». لبهای بزرگ داشته باشد مانند «دختران غربی» و آیفون و آیپد، مانند «دختران غربی».
و برای داشتن لنزهای رنگارنگ، عمل جراحی روی پا یا لب و داشتن آیفون و آیپد، پولی که از خانواده برای تحصیل میگیرد، کافی نیست. مایا تنفروش نیست، تنها گاهی با رهگذران ثروتمندی که به محله مشهور شی من دینگ میروند، به رخت خواب میرود. با مشتریانی که برخی از قضا «غربیاند».
مایا را از طریق سازمان غیردولتی کوچکی شناختم، که هدفش کمک به دختران همسن و سال اوست که تنها برای خریدن اجناس لوکس و گرانقیمت یا انجام عملهای پلاستیک به تنفروشی روی میآورند. منتها به نظر میرسد این سازمان کوچک و ساز و کارهای نظیر آن تنها کاری که میتوانند انجام دهند ارائه مشاوره است. آنها البته از خدمات روانکاوان نیز بهره میبرند.
خدمات روانکاوی و کمک به تنفروشان کم سن و سال را شهرداری شهر تایپه نیز از میانه دهه نود سده گذشته ارائه میکند. بر اساس آمار دولتی، در آغاز هزاره جدید بیش از سی هزار تنفروش کم سن و سال در تایوان مشغول به کار بودند. البته به نظر نمیرسد این آمار کسانی مانند مایا را که تنها برای خرید اجناس لوکس،گاه و بیگاه به تنفروشی روی میآورند در بر گیرد.
آمار یونیسف تقریبا دو برابر آمار دولتی است. بر اساس آمار نه چندان جدید از یک موسسه پژوهشی (سیای تی دابلیو آسیا اقیانوسیه)، چهل درصد این تنفروشان کم سن و سال از قبیلههای قدیمی تایوان که عمدتا ساکن جنوباند، میآیند. از سال ۲۰۱۱ به این سو تنفروشی با نظارت دولتی در مکانهای خاص قانونی است. اما در چین تنفروشی همچنان غیر قانونی است. با این همه، آمار -به ویژه با در نظر گرفتن جمعیت این کشور- بسیار بیشتر است. هر چند این آمار، با وجود محدودیتهای اطلاعرسانی در این کشور دقیق نیستند. فونداسیون اسکلس، یک سازمان غیر دولتی فرانسوی که پیرامون تنفروشی و قاچاق انسان فعالیت میکند، رقم تنفروشان کم سن و سال در چین را بین دویست تا پانصد هزار نفر اعلام میکند. اما در آسیای شرقی این فقط پدیدهای مختص به چین و تایوان نیست.
ژاپن کشوری است که تنفروشی دختران و پسران نوجوان برای خرید اجناس لوکس، در آن قدمتی کهنتر دارد. تنها خرید اجناس لوکس نیز نیست که گروهی از نوجوانان را به تنفروشی تفننی میکشاند، عملهای زیبایی، مثلا برای افزایش قد، یکی دیگر از دلایلاند، هر چند به مراتب هزینهبرترند.
تایوان در سالهای گذشته به یکی از مهمترین مقصدها برای انجام عمل پلاستیک برای چینیها تبدیل شده است، به طوری که امسال دولت تایوان به فکر تسهیل امور ویزای پزشکی برای شهروندان جمهوری خلق چین افتاده است. کسانی که عمدتا فقط برای انجام عمل پلاستیک به تایوان سفر میکنند.
مایا در کوتاهمدت در آرزوی داشتن آیپد است. در بلندمدت عمل بلند کردن پا و در نهایت همسری پولدار؛ میگوید «مانند دختران غربی». مایا هرگز به یک کشور غربی نرفته است. تمام آن چه از غرب میشناسد را در یکی از دهها شبکه تایوانی دیده که از صبح تا شب تنها برنامههای سرگرمکننده پخش میکنند. برنامههایی که شرکتکنندههای آنها به طرز شگفتآوری آرایش شدهاند یا لباس پوشیدهاند. از موهای رنگارنگ، لنز، مژههای مصنوعی بسیار بلند، عینکهای بزرگ بدون شیشه (با وجود لنزهایی که خودشان طبی هم هستند) تا ناخنهای نقاشیشده یا کفشهایی با پاشنههای خیلی بلند. این تصاویر تنها مختص به تلویزیون نیست.
در یکی از محلههای مشهور تایپه، شانگهای یا بیجینگ که قدم بزنید، هویداست، انگار پرتاب شدهاید به استودیوی تلویزیون یا صحنه تئاتر. از مایا میپرسم برای چه میخواهد آیپد داشته باشد. میخندد. «مثل همه». این تنها جوابی است که میدهد. انجی، دختری که مرا از طریق سازمانی غیردولتی به مایا معرفی کرده و راضیش کرده تا او را برای یک روز همراهی کنم، میگوید «ما میخواهیم عوض شویم، ظاهرا شبیه غربیها شویم. حداقل در شهرهای بزرگ تایوان یا چین اوضاع این طور است، هزینه ظاهرا شبیه غربیها شدن هم گاهی تنفروشی است. چون هرچه بیشتر میخریم، باز هم بیشتر میخواهیم».
به او میگویم به نظر نمیرسد خانوادههای چینی چندان غربی شده باشند. میگوید این پدیده سالهای گذشته است، از وقتی اوضاع اقتصادی به شکل سریعی تغییر کرده. انجی میگوید با وجود تفاوتهای سیاسی حکومتهای چین و تایوان، شباهتها هم زیاد است؛ مثلا جوانها مثل ترقه به جهان دیگری پرتاب شدهاند. همه میخواهند شبیه شومنهای تلویزیونهای آمریکایی شوند. مایا در طول روز زندگی سادهای دارد. درس میخواند. در کلاس رقص سالسا شرکت میکند، هفتهای دو روز زبان انگلیسی میآموزد. آخر هفتهها به کلوب میرود، و بعضی از شبها را با قدم زدن در بازارها یا مراکز خرید میگذراند، به سینما میرود یا کنسرت موسیقی.
و ماهی دو سه بار به محله شی من دینگ میرود پی مشتری. میگوید از وقتی پلیس تایپه بیشتر از پیش از این محله مراقبت میکند، کارش کمی سختتر شده است. البته همچنان کلوبها و بارهای معروف وجود دارند که پلیس کاری به آنها ندارد. در پایان شب همراه او، انجی و دوستانش به رستورانی در یکی از خیابانهای مرکزی شهر میرویم. هوا مثل همیشه گرم است و همه جا پر از پشه. آرام آرام باران میگیرد. صاحب رستوران تشتهای بزرگی پر از آب زیر چراغهای نئونی سفید میگذارد. از مایا میپرسم حکایت این تشتها چیست. میگوید شبپرههایی که دور چراغ جمع میشوند، انعکاس نور را در آب میبینند و به هوای این که چراغ آنجاست در آب تشت غرق میشوند. آب تشت پر از شبپره است.
مایا بیست و یک ساله است. البته سن و سالش هم مانند اسمش چندان واقعی به نظر نمیرسد. اهل جنوب تایوان است، ولی چند سالی است که در تایپه درس میخواند. همین جا هم زندگی میکند در محلهای در نزدیکی مرکز کلانشهر. جایی در یکی از دهها بازار بزرگ شبانه شهر معروف به «کوچه مارها». در کوچه مارها میتوان غذای لذیذ خورد، مارهای عجیب و غریب را قبل از خورده شدن تماشا کرد، ساعت و شلوارک و تیشرت ارزان خرید و در گوشه و کنار، در خانههای دو سه طبقهای که راهروهای بلند دارند، با زنان میانسال به رخت خواب رفت. محله مارها گران نیست و مشتریها هم عمدتا کارگران ساده از تایوان یا کشورهای آسیای جنوب شرقیاند. مایا در یکی از این خانههای ارزان زندگی میکند.
برای تحصیل به تایپه آمده است. تنفروش نیست. یعنی از این راه زندگیش نمیچرخد. برای خورد و خوراک و درس خواندن، پول به اندازه کافی دارد. اما اینها برایش کافی نیست. مایا دختر زیبایی است با اندامی ظریف، موهای بلند و صاف و چشمانی که همیشه خانه لنزهایی رنگیاند که مردمک چشم را بزرگتر نشان میدهد. شبیه بعضی از دخترهای همسن و سالش.
این روزها دیدن دخترهای جوان چینی که لنزهای بزرگکننده مردمک استفاده میکنند طبیعی است. مایا آرزو دارد چشمانی درشت داشته باشد، آن طور که خودش میگوید مانند «دختران غربی». پاهای کشیده داشته باشد مانند «دختران غربی». لبهای بزرگ داشته باشد مانند «دختران غربی» و آیفون و آیپد، مانند «دختران غربی».
و برای داشتن لنزهای رنگارنگ، عمل جراحی روی پا یا لب و داشتن آیفون و آیپد، پولی که از خانواده برای تحصیل میگیرد، کافی نیست. مایا تنفروش نیست، تنها گاهی با رهگذران ثروتمندی که به محله مشهور شی من دینگ میروند، به رخت خواب میرود. با مشتریانی که برخی از قضا «غربیاند».
مایا را از طریق سازمان غیردولتی کوچکی شناختم، که هدفش کمک به دختران همسن و سال اوست که تنها برای خریدن اجناس لوکس و گرانقیمت یا انجام عملهای پلاستیک به تنفروشی روی میآورند. منتها به نظر میرسد این سازمان کوچک و ساز و کارهای نظیر آن تنها کاری که میتوانند انجام دهند ارائه مشاوره است. آنها البته از خدمات روانکاوان نیز بهره میبرند.
خدمات روانکاوی و کمک به تنفروشان کم سن و سال را شهرداری شهر تایپه نیز از میانه دهه نود سده گذشته ارائه میکند. بر اساس آمار دولتی، در آغاز هزاره جدید بیش از سی هزار تنفروش کم سن و سال در تایوان مشغول به کار بودند. البته به نظر نمیرسد این آمار کسانی مانند مایا را که تنها برای خرید اجناس لوکس،گاه و بیگاه به تنفروشی روی میآورند در بر گیرد.
آمار یونیسف تقریبا دو برابر آمار دولتی است. بر اساس آمار نه چندان جدید از یک موسسه پژوهشی (سیای تی دابلیو آسیا اقیانوسیه)، چهل درصد این تنفروشان کم سن و سال از قبیلههای قدیمی تایوان که عمدتا ساکن جنوباند، میآیند. از سال ۲۰۱۱ به این سو تنفروشی با نظارت دولتی در مکانهای خاص قانونی است. اما در چین تنفروشی همچنان غیر قانونی است. با این همه، آمار -به ویژه با در نظر گرفتن جمعیت این کشور- بسیار بیشتر است. هر چند این آمار، با وجود محدودیتهای اطلاعرسانی در این کشور دقیق نیستند. فونداسیون اسکلس، یک سازمان غیر دولتی فرانسوی که پیرامون تنفروشی و قاچاق انسان فعالیت میکند، رقم تنفروشان کم سن و سال در چین را بین دویست تا پانصد هزار نفر اعلام میکند. اما در آسیای شرقی این فقط پدیدهای مختص به چین و تایوان نیست.
ژاپن کشوری است که تنفروشی دختران و پسران نوجوان برای خرید اجناس لوکس، در آن قدمتی کهنتر دارد. تنها خرید اجناس لوکس نیز نیست که گروهی از نوجوانان را به تنفروشی تفننی میکشاند، عملهای زیبایی، مثلا برای افزایش قد، یکی دیگر از دلایلاند، هر چند به مراتب هزینهبرترند.
تایوان در سالهای گذشته به یکی از مهمترین مقصدها برای انجام عمل پلاستیک برای چینیها تبدیل شده است، به طوری که امسال دولت تایوان به فکر تسهیل امور ویزای پزشکی برای شهروندان جمهوری خلق چین افتاده است. کسانی که عمدتا فقط برای انجام عمل پلاستیک به تایوان سفر میکنند.
مایا در کوتاهمدت در آرزوی داشتن آیپد است. در بلندمدت عمل بلند کردن پا و در نهایت همسری پولدار؛ میگوید «مانند دختران غربی». مایا هرگز به یک کشور غربی نرفته است. تمام آن چه از غرب میشناسد را در یکی از دهها شبکه تایوانی دیده که از صبح تا شب تنها برنامههای سرگرمکننده پخش میکنند. برنامههایی که شرکتکنندههای آنها به طرز شگفتآوری آرایش شدهاند یا لباس پوشیدهاند. از موهای رنگارنگ، لنز، مژههای مصنوعی بسیار بلند، عینکهای بزرگ بدون شیشه (با وجود لنزهایی که خودشان طبی هم هستند) تا ناخنهای نقاشیشده یا کفشهایی با پاشنههای خیلی بلند. این تصاویر تنها مختص به تلویزیون نیست.
در یکی از محلههای مشهور تایپه، شانگهای یا بیجینگ که قدم بزنید، هویداست، انگار پرتاب شدهاید به استودیوی تلویزیون یا صحنه تئاتر. از مایا میپرسم برای چه میخواهد آیپد داشته باشد. میخندد. «مثل همه». این تنها جوابی است که میدهد. انجی، دختری که مرا از طریق سازمانی غیردولتی به مایا معرفی کرده و راضیش کرده تا او را برای یک روز همراهی کنم، میگوید «ما میخواهیم عوض شویم، ظاهرا شبیه غربیها شویم. حداقل در شهرهای بزرگ تایوان یا چین اوضاع این طور است، هزینه ظاهرا شبیه غربیها شدن هم گاهی تنفروشی است. چون هرچه بیشتر میخریم، باز هم بیشتر میخواهیم».
به او میگویم به نظر نمیرسد خانوادههای چینی چندان غربی شده باشند. میگوید این پدیده سالهای گذشته است، از وقتی اوضاع اقتصادی به شکل سریعی تغییر کرده. انجی میگوید با وجود تفاوتهای سیاسی حکومتهای چین و تایوان، شباهتها هم زیاد است؛ مثلا جوانها مثل ترقه به جهان دیگری پرتاب شدهاند. همه میخواهند شبیه شومنهای تلویزیونهای آمریکایی شوند. مایا در طول روز زندگی سادهای دارد. درس میخواند. در کلاس رقص سالسا شرکت میکند، هفتهای دو روز زبان انگلیسی میآموزد. آخر هفتهها به کلوب میرود، و بعضی از شبها را با قدم زدن در بازارها یا مراکز خرید میگذراند، به سینما میرود یا کنسرت موسیقی.
و ماهی دو سه بار به محله شی من دینگ میرود پی مشتری. میگوید از وقتی پلیس تایپه بیشتر از پیش از این محله مراقبت میکند، کارش کمی سختتر شده است. البته همچنان کلوبها و بارهای معروف وجود دارند که پلیس کاری به آنها ندارد. در پایان شب همراه او، انجی و دوستانش به رستورانی در یکی از خیابانهای مرکزی شهر میرویم. هوا مثل همیشه گرم است و همه جا پر از پشه. آرام آرام باران میگیرد. صاحب رستوران تشتهای بزرگی پر از آب زیر چراغهای نئونی سفید میگذارد. از مایا میپرسم حکایت این تشتها چیست. میگوید شبپرههایی که دور چراغ جمع میشوند، انعکاس نور را در آب میبینند و به هوای این که چراغ آنجاست در آب تشت غرق میشوند. آب تشت پر از شبپره است.
«دستهچک سفیدامضای انتخاباتی» برای محمدرضا رحیمی
روزنامههای تهران امروز، ابتکار، مردمسالاری و خراسان ضمن انتشار
گزارشهایی درباره «چهارمین جلسه دادگاه اختلاس در بیمه ایران» از افشای
ماجرای تحویل «دستهچک سفیدامضای انتخاباتی» به محمدرضا رحیمی، رئیس پیشین
دیوان محاسبات و معاون اول محمود احمدینژاد، خبر دادهاند.
روزنامههای رسالت و کیهان از رسیدن علی لاریجانی به ریاست نهمین دوره مجلس شورای اسلامی خبر دادهاند، و روزنامه دنیای اقتصاد، شرق و اعتماد ضمن تاکید بر «شکست» حداد عادل گزارش دادهاند که در جریان رقابتهای درونی جناح حاکم «اصولگرایان سهپاره شدند».
روزنامه شرق گزارش داده است که «۶۲ درصد مدالآوران ایرانی رقابتهای علمی جهانی از کشور رفتند».
روزنامه کیهان هم از «پلمب ۸۰ غرفه جشنواره غذاهای سنتی ایران» به اتهام بدحجابی خبر داده است.
افشای تحویل «دستهچک سفیدامضای انتخاباتی» به محمدرضا رحیمی
روزنامههای تهران امروز، ابتکار، مردمسالاری و خراسان ضمن انتشار گزارشهایی درباره «چهارمین جلسه دادگاه اختلاس در بیمه ایران» خبر دادهاند که یکی از متهمان این پرونده در دادگاه اعلام کرد که «دستهچک سفیدامضای خود را در جریان انتخابات مجلس هشتم در اختیار رئیس وقت دیوان محاسبات (محمدرضا رحیمی) قرار داده است».
روزنامه ابتکار تیتر یک شماره سهشنبه را به اظهارات یک از «متهمان پرونده اختلاس بیمه» درباره «دستهچک سفیدامضا برای انتخابات مجلس» اختصاص داده و نوشته است که «متهم اصلی پرونده اختلاس در بیمه ایران در دادگاه حاضر شد و از دستهچکی ادعایی سخن گفت که در اختیار یکی از مسئولان قرار داده تا به هر میزان که لازم است به نمایندگان کمک مالی شود».
روزنامه خراسان هم از جابر ابدالی متهم ردیف پنجم «پرونده اختلاس بیمه» با عنوان اختصاری «ج. الف» نام برده و نوشته است که او روز دوشنبه در دادگاه گفت که «دسته چک امضاءشدهام را در آستانه انتخابات دور قبلی مجلس به آقای «م. ر» کسی که در دولت فعلی حضور دارد دادم».
روزنامه خراسان نوشته است که جابر ابدالی در جلسه صبح چهارمین جلسه دادگاه اختلاس بیمه با اشاره به این که «سه سال است در انفرادی هستم»، اعترافاتش درباره محمدرضا رحیمی را انکار کرده بود، اما در جلسه عصر روز شنبه به دادگاه گفت که «دستهچک امضاءشدهام را در آستانه انتخابات دور قبلی مجلس به آقای «م. ر» کسی که در دولت فعلی حضور دارد دادم».
روزنامه مردمسالاری نیز چون روزنامههای ابتکار و خراسان اظهارات جابر ابدالی درباره «دستچک امضاء شده» را منتشر کرده، اما از ذکر کامل نام «محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدینژاد» خودداری کرده و از او با عنوان «م. ر» و «رئیس وقت دیوان محاسبات در سال ۸۶» یاد کرده است.
روزنامه تهران امروز هم خبر داده است که متهم ردیف اول پرونده اختلاس بیمه در دادگاه گفت که «اواخر سال ۸۶ ج- الف (جابر ابدالی) به دفترم آمد و گفت: آقای م. ر رئیس دیوان محاسبات وقت نیاز به پول دارد، من هم ۳۰۰ میلیون تومان به او دادم»، اما «وقتی م. ر در جریان قرار گرفت گفت این پول کم است. ۵۰۰ میلیون تومان دیگر خواست» و «در مجموع ۸۰۰ میلیون تومان تراول از گاوصندوقم به آقای ج- الف دادم تا به آقای م- ر تحویل دهد».
روزنامه جمهوری اسلامی خبر داده که الیاس نادران از نمایندگان مجلس که دو سال پیش به صراحت محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدینژاد را به عنوان «سردسته باند فساد خانه فاطمی و اختلاس از بیمه ایران» معرفی کرده بود، روز هشتم خرداد در «حاشیه برگزاری چهارمین جلسه دادگاه اختلاس در بیمه ایران» از دادگاه خواست تا «اجازه دهد نام مقامات حاضر در پرونده اعلام شود».
روزنامه خراسان خبر دیگری هم از «دادگاه متهمان اختلاس از بیمه ایران» منتشر کرده و از قول سیامک مدیر خراسانی قاضی این پرونده نوشته است که «قسمت دوم این پرونده که مربوط به استانداری است خواهید دید که مبلغ اختلاس در بیمه ایران در قبال آن چیزی نیست».
جزئیات مربوط به اختلاس در استانداری تهران که قاضی سیامک مدیرخراسانی به آن اشاره کرده تاکنون منتشر نشده است، اما دو سال پیش پس از انتشار اخباری در این باره مرتضی تمدن استاندار فعلی تهران ادعا کرد که این اختلاس در دوره استاندار قبلی انجام شده است، و این در حالی است که کامران دانشجو استاندار قبلی تهران اکنون به وزارت علوم در دولت محمود احمدینژاد رسیده است.
شکست حداد عادل در وزنکشی اصولگرایانه
روزنامههای رسالت و کیهان خبر پیروزی علی لاریجانی در مقابل غلامعلی حداد عادل در رقابت بر سر ریاست مجلس نهم را منتشر کرده، و روزنامه دنیای اقتصاد، شرق و اعتماد ضمن تاکید بر «شکست» حداد عادل گزارش دادهاند که در جریان رقابتهای درونی جناح حاکم «اصولگرایان سهپاره شدند».
لاریجانی با ۱۷۳ رای به عنوان ریاست موقت مجلس نهم انتخاب شد با تاکید بر این که «علی لاریجانی با کسب ۱۷۳ رأی به عنوان رئیس موقت مجلس نهم برگزیده شد و محمدرضا باهنر با ۱۷۷ رای و محمدحسن ابوترابی فرد با ۱۶۷ رای به عنوان نواب اول و دوم ریاست مجلس انتخاب شدند»، نوشتهاند که در رقابت بر سر ریاست مجلس «غلامعلی حداد عادل هم ۱۰۰ رای» را به خود اختصاص داد و از رسیدن به ریاست مجلس بازماند.
روزنامه رسالت نوشته است که «حسین سبحانینیا با ۱۴۷ رأی، علیرضا منادی با ۱۴۷ رأی، شاهین محمدصادقی با ۱۴۴ رأی، محمدحسین فرهنگی با ۱۳۵ رأی، جواد جهانگیرزاده با ۱۲۷ رأی و محمد دهقان با ۱۲۳ رأی از مجموع ۲۷۶ رأی مأخوذه به عنوان دبیران هیئت رئیسه موقت مجلس نهم برگزیده شدند» و همچنین «عبدالرضا مصری با ۱۶۴ رأی، سیدشریف حسینی با ۱۵۰ رأی و محمد آشوری با ۱۳۲ رأی از مجموع ۲۶۸ رأی مأخوذه به عنوان ناظران هیئت رئیسه موقت مجلس نهم انتخاب شدند».
روزنامه دنیای اقتصاد به صراحت با تیتر «شکست حداد عادل در وزنکشی اصولگرایانه» نوشته بالاخره رقابت تنگاتنگ بر سر ریاست مجلس نهم «میان علی و غلامعلی، نامزدهای دو جریان اصولگرایی یکی از قم و دیگری از تهران، روز دوشنبه با پیروزی لاریجانی پایان یافت».
روزنامه شرق با تیتر «اصولگرایان مجلس سهپاره شدند» نوشته روز هشتم خرداد «رئیس مجلس نهم رسما مشخص شد؛ علی بر غلامعلی غلبه کرد» و «فراکسیون اصولگرایان مجلس هم حالا بعد از هشت سال در اکثریت مطلق بودن آردش را بیخته که نه، ریخته؛ الک هم که دیگر به کارش نمیآید».
در گزارش روزنامه شرق تاکید شده که به رغم آن که در مجلس نهم «اصولگرایان در اکثریت مطلق هستند اما فراکسیونشان نه» و «اصلا فعلا فراکسیونی به نام اصولگرایی که چتری باشد برای هر ۲۸۰ اصولگرا، روی سرشان نیست» و اکنون «اصولگرایان سهپاره شدند: رهروان ولایت، جمعیت ایثارگران و جبهه پایداری».
این روزنامه تاکید کرده است که «پس از ریاست علی لاریجانی دیگر اصولگرایان وارد بازی بیبرگشت شدهاند؛ بازی بیاتحاد» و «این را میشود از فتح تمام کرسیهای هیئت رئیسه مجلس توسط تیم لاریجانی فهمید؛ فتحی که از یک خیز خبر میدهد».
روزنامه اعتماد هم با اشاره به این که غلامعلی حداد عادل چند روز پیش گفته بود «رئیس مجلس در صحن مجلس انتخاب میشود» نوشته است که «حداد عادل معتقد بود در بین اصولگرایان رای قابل توجهی دارد اما روز دوشنبه در صحن مجلس تقدیر بر خلاف انتظار وی رقم خورد و علی لاریجانی در مقابل صد رای حداد توانست با ۱۷۳ رای به عنوان رئیس موقت مجلس نهم بر صندلی ریاست بنشیند» و «یاران حداد عادل» حتی به هیچ یک از ۱۲ کرسی هیئت رئیسه نیز دست پیدا نکردند و «از شانس خوبی برای حضور در هیئت رئیسه هم برخوردار نبودند».
روزنامه اعتماد با اشاره به تبدیل «فراکسیون اصولگرایان مجلس» به طیفهای مختلفی چون «جبهه پایداری، رهپویان و ایثارگران» حامی حدادعادل، و «رهروان ولایت» که عنوان تازه حامیان علی لاریجانی است، نوشته است که «فراکسیون اصولگرایان در دوره گذشته همه اعضای این طیف مجلس را زیر یک پرچم جمع میکرد، اما پسلرزههای حوادث سیاسی کشور در دوره مجلس هشتم سبب شد تا اصلاحطلبان غایب میدان رقابت باشند و اصولگرایان به رقابت درونگروهی بپردازند».
موسیالرضا ثروتی، نماینده بجنورد، درباره اختلافات تازه در «فراکسیون اصولگرایان» به روزنامه اعتماد گفته است که «عمده اختلاف رهروان ولایت با پایداریها این بود که طیفی که از آقای حداد عادل حمایت میکرد معتقد بود اصلاحطلبها و اقلیتهای مذهبی در جلسات نباشند در حالی که این افراد به طور کلی ۱۵ نفر میشوند و در جایی که شورای نگهبان افراد را تایید میکند نباید به این اختلافات دامن زد» و «جبهه پایداری بیشتر رادیکال عمل کرد تا جبهه متحد» که «در نهایت بخش بزرگی از اصولگرایان جذب رهروان شدند».
غلامعلی حداد عادل، پدر عروس رهبر جمهوری اسلامی و پدر همسر مجتبی خامنهای، یکی از پسران علی خامنهای است که در جریان انتخابات ریاست سال ۸۴ مهدی کروبی در نامهای سرگشاده به دخالتهای او در انتخابات اعتراض کرد، و در جریان اعتراضات پس از انتخابات سال ۸۸ نیز بارها از مجتبی خامنهای به عنوان یکی از چهرههای قدرتمند «بیت رهبری» و دخیل در انتخابات و سرکوبهای پس از آن نام برده شده است.
«۶۲ درصد نخبگان المپیادی از ایران رفتند»
روزنامه شرق گزارش داده است که «۶۲ درصد مدالآوران ایرانی رقابتهای علمی جهانی از کشور رفتند».
این روزنامه در تیتر یک شماره نهم خرداد گزارشی با عنوان «المپیاد مهاجرت» منتشر کرده و نوشته است که «روند مهاجرت نخبگان ایرانی به خارج از کشور سیر صعودی به خود گرفته است و ۶۲ درصد از دانشآموزان مدالآور المپیادی کشور طی ۱۴ سال گذشته به کشورهای توسعهیافته دنیا اعم از آمریکا و کانادا مهاجرت کردهاند».
محمدحسین نجاتی در روزنامه شرق نوشته است که «از مجموع ۲۲۵ دانشآموز ایرانی که طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۶ در ۵۳ المپیاد جهانی شرکت کردند بیش از۱۴۰ نفر معادل ۶۲.۲ درصد آنها هماکنون در یکی از دانشگاههای مطرح دنیا در آمریکا و کانادا تحصیل میکنند».
در این گزارش آمده است که «گستره مهاجرت مدالآوران و دانشآموزان دیروز ایران و دانشجویان، اساتید و سرمایه امروز کشورهای توسعهیافته نشان میدهد، هماکنون ۶۹.۲ درصد مدالآوران در المپیاد فیزیک، ۷۶.۷ درصد ریاضی، ۵۰ درصد کامپیوتر و ۵۰ درصد شیمی خارج از مرز جغرافیایی کشور و اکثرا عضو دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برتر و تاثیرگذاری در دنیا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، امآیتی، کالیفرنیا، کمبریج، جان هاپکینز و پرینستون در آمریکا و دانشگاه تورنتو و سایمون فریز در کانادا هستند».
به نوشته روزنامه شرق، «مبدا ۹۴ درصد» المپیادیهایی که از ایران مهاجرت کردهاند «از سکوی پرتابی به نام دانشگاه صنعتی شریف» و «مقصد ۶۶.۴ درصد آنها آمریکا» است.
این روزنامه نوشته است که «سرمایههایی که در کنار سایر نخبگان ایرانی که مارک یا برچسب حضور در المپیادهای جهانی را ندارند و با چراغ خاموش پا از جغرافیای مرزی کشور بیرون میگذارند، بخش عمدهای از جامعه نخبگان ایرانی در کشورهای توسعهیافته را تشکیل میدهند».
روزنامه شرق نوشته است که «غمانگیزتر آن که بر اساس پژوهش صورت گرفته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بیش از ۷۰ درصد دانشجویان دکترای آن دانشگاه که موفق به دریافت مدرک دکترای خود شدهاند به فکر مهاجرت هستند».
پلمب ۸۰ غرفه جشنواره غذاهای سنتی ایران به اتهام بدحجابی
روزنامه کیهان از «پلمب ۸۰ غرفه جشنواره غذاهای سنتی ایران» به اتهام بدحجابی خبر داده است.
به نوشته این روزنامه، ماموران نیروی انتظامی تهران «در ادامه طرح تشدید امنیت اخلاقی و برخورد با بدپوششی، بدحجابی و مانکنها، بعدازظهر روز یکشنبه به نخستین جشنواره غذاهای سنتی ایران در نمایشگاه بینالمللی تهران مراجعه کردند» و «۸۰ غرفه این نمایشگاه را به دلیل بدحجابی غرفهداران و فروشندگان آنها پلمب کردند».
روزنامه کیهان همچنین نوشته است که «معاون نظارت بر اماکن عمومی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ» نیز در جریان این عملیات با ماموران نیروی انتظامی در محل جشنواره غذاهای سنتی ایران حضور داشته و «پس از بررسی وضعیت» غرفهها، «نسبت به تذکر به غرفهداران بدحجاب و بدپوشش اقدام و تعدادی از آنها را نیز دستگیر کردند».
این روزنامه همچنین نوشته است که «برخورد با مصادیق بدحجابی در این نمایشگاه که از روز شنبه آغاز شده است همچنان ادامه دارد و ماموران پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ هم اکنون نیز در محل برگزاری این نمایشگاه مستقر هستند و با مراجعهکنندگان و فروشندگان متخلف برخورد میکنند».
روزنامههای رسالت و کیهان از رسیدن علی لاریجانی به ریاست نهمین دوره مجلس شورای اسلامی خبر دادهاند، و روزنامه دنیای اقتصاد، شرق و اعتماد ضمن تاکید بر «شکست» حداد عادل گزارش دادهاند که در جریان رقابتهای درونی جناح حاکم «اصولگرایان سهپاره شدند».
روزنامه شرق گزارش داده است که «۶۲ درصد مدالآوران ایرانی رقابتهای علمی جهانی از کشور رفتند».
روزنامه کیهان هم از «پلمب ۸۰ غرفه جشنواره غذاهای سنتی ایران» به اتهام بدحجابی خبر داده است.
افشای تحویل «دستهچک سفیدامضای انتخاباتی» به محمدرضا رحیمی
روزنامههای تهران امروز، ابتکار، مردمسالاری و خراسان ضمن انتشار گزارشهایی درباره «چهارمین جلسه دادگاه اختلاس در بیمه ایران» خبر دادهاند که یکی از متهمان این پرونده در دادگاه اعلام کرد که «دستهچک سفیدامضای خود را در جریان انتخابات مجلس هشتم در اختیار رئیس وقت دیوان محاسبات (محمدرضا رحیمی) قرار داده است».
روزنامه ابتکار تیتر یک شماره سهشنبه را به اظهارات یک از «متهمان پرونده اختلاس بیمه» درباره «دستهچک سفیدامضا برای انتخابات مجلس» اختصاص داده و نوشته است که «متهم اصلی پرونده اختلاس در بیمه ایران در دادگاه حاضر شد و از دستهچکی ادعایی سخن گفت که در اختیار یکی از مسئولان قرار داده تا به هر میزان که لازم است به نمایندگان کمک مالی شود».
روزنامه خراسان هم از جابر ابدالی متهم ردیف پنجم «پرونده اختلاس بیمه» با عنوان اختصاری «ج. الف» نام برده و نوشته است که او روز دوشنبه در دادگاه گفت که «دسته چک امضاءشدهام را در آستانه انتخابات دور قبلی مجلس به آقای «م. ر» کسی که در دولت فعلی حضور دارد دادم».
روزنامه خراسان نوشته است که جابر ابدالی در جلسه صبح چهارمین جلسه دادگاه اختلاس بیمه با اشاره به این که «سه سال است در انفرادی هستم»، اعترافاتش درباره محمدرضا رحیمی را انکار کرده بود، اما در جلسه عصر روز شنبه به دادگاه گفت که «دستهچک امضاءشدهام را در آستانه انتخابات دور قبلی مجلس به آقای «م. ر» کسی که در دولت فعلی حضور دارد دادم».
روزنامه مردمسالاری نیز چون روزنامههای ابتکار و خراسان اظهارات جابر ابدالی درباره «دستچک امضاء شده» را منتشر کرده، اما از ذکر کامل نام «محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدینژاد» خودداری کرده و از او با عنوان «م. ر» و «رئیس وقت دیوان محاسبات در سال ۸۶» یاد کرده است.
روزنامه تهران امروز هم خبر داده است که متهم ردیف اول پرونده اختلاس بیمه در دادگاه گفت که «اواخر سال ۸۶ ج- الف (جابر ابدالی) به دفترم آمد و گفت: آقای م. ر رئیس دیوان محاسبات وقت نیاز به پول دارد، من هم ۳۰۰ میلیون تومان به او دادم»، اما «وقتی م. ر در جریان قرار گرفت گفت این پول کم است. ۵۰۰ میلیون تومان دیگر خواست» و «در مجموع ۸۰۰ میلیون تومان تراول از گاوصندوقم به آقای ج- الف دادم تا به آقای م- ر تحویل دهد».
روزنامه جمهوری اسلامی خبر داده که الیاس نادران از نمایندگان مجلس که دو سال پیش به صراحت محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدینژاد را به عنوان «سردسته باند فساد خانه فاطمی و اختلاس از بیمه ایران» معرفی کرده بود، روز هشتم خرداد در «حاشیه برگزاری چهارمین جلسه دادگاه اختلاس در بیمه ایران» از دادگاه خواست تا «اجازه دهد نام مقامات حاضر در پرونده اعلام شود».
روزنامه خراسان خبر دیگری هم از «دادگاه متهمان اختلاس از بیمه ایران» منتشر کرده و از قول سیامک مدیر خراسانی قاضی این پرونده نوشته است که «قسمت دوم این پرونده که مربوط به استانداری است خواهید دید که مبلغ اختلاس در بیمه ایران در قبال آن چیزی نیست».
جزئیات مربوط به اختلاس در استانداری تهران که قاضی سیامک مدیرخراسانی به آن اشاره کرده تاکنون منتشر نشده است، اما دو سال پیش پس از انتشار اخباری در این باره مرتضی تمدن استاندار فعلی تهران ادعا کرد که این اختلاس در دوره استاندار قبلی انجام شده است، و این در حالی است که کامران دانشجو استاندار قبلی تهران اکنون به وزارت علوم در دولت محمود احمدینژاد رسیده است.
شکست حداد عادل در وزنکشی اصولگرایانه
روزنامههای رسالت و کیهان خبر پیروزی علی لاریجانی در مقابل غلامعلی حداد عادل در رقابت بر سر ریاست مجلس نهم را منتشر کرده، و روزنامه دنیای اقتصاد، شرق و اعتماد ضمن تاکید بر «شکست» حداد عادل گزارش دادهاند که در جریان رقابتهای درونی جناح حاکم «اصولگرایان سهپاره شدند».
لاریجانی با ۱۷۳ رای به عنوان ریاست موقت مجلس نهم انتخاب شد با تاکید بر این که «علی لاریجانی با کسب ۱۷۳ رأی به عنوان رئیس موقت مجلس نهم برگزیده شد و محمدرضا باهنر با ۱۷۷ رای و محمدحسن ابوترابی فرد با ۱۶۷ رای به عنوان نواب اول و دوم ریاست مجلس انتخاب شدند»، نوشتهاند که در رقابت بر سر ریاست مجلس «غلامعلی حداد عادل هم ۱۰۰ رای» را به خود اختصاص داد و از رسیدن به ریاست مجلس بازماند.
روزنامه رسالت نوشته است که «حسین سبحانینیا با ۱۴۷ رأی، علیرضا منادی با ۱۴۷ رأی، شاهین محمدصادقی با ۱۴۴ رأی، محمدحسین فرهنگی با ۱۳۵ رأی، جواد جهانگیرزاده با ۱۲۷ رأی و محمد دهقان با ۱۲۳ رأی از مجموع ۲۷۶ رأی مأخوذه به عنوان دبیران هیئت رئیسه موقت مجلس نهم برگزیده شدند» و همچنین «عبدالرضا مصری با ۱۶۴ رأی، سیدشریف حسینی با ۱۵۰ رأی و محمد آشوری با ۱۳۲ رأی از مجموع ۲۶۸ رأی مأخوذه به عنوان ناظران هیئت رئیسه موقت مجلس نهم انتخاب شدند».
روزنامه دنیای اقتصاد به صراحت با تیتر «شکست حداد عادل در وزنکشی اصولگرایانه» نوشته بالاخره رقابت تنگاتنگ بر سر ریاست مجلس نهم «میان علی و غلامعلی، نامزدهای دو جریان اصولگرایی یکی از قم و دیگری از تهران، روز دوشنبه با پیروزی لاریجانی پایان یافت».
روزنامه شرق با تیتر «اصولگرایان مجلس سهپاره شدند» نوشته روز هشتم خرداد «رئیس مجلس نهم رسما مشخص شد؛ علی بر غلامعلی غلبه کرد» و «فراکسیون اصولگرایان مجلس هم حالا بعد از هشت سال در اکثریت مطلق بودن آردش را بیخته که نه، ریخته؛ الک هم که دیگر به کارش نمیآید».
در گزارش روزنامه شرق تاکید شده که به رغم آن که در مجلس نهم «اصولگرایان در اکثریت مطلق هستند اما فراکسیونشان نه» و «اصلا فعلا فراکسیونی به نام اصولگرایی که چتری باشد برای هر ۲۸۰ اصولگرا، روی سرشان نیست» و اکنون «اصولگرایان سهپاره شدند: رهروان ولایت، جمعیت ایثارگران و جبهه پایداری».
این روزنامه تاکید کرده است که «پس از ریاست علی لاریجانی دیگر اصولگرایان وارد بازی بیبرگشت شدهاند؛ بازی بیاتحاد» و «این را میشود از فتح تمام کرسیهای هیئت رئیسه مجلس توسط تیم لاریجانی فهمید؛ فتحی که از یک خیز خبر میدهد».
روزنامه اعتماد هم با اشاره به این که غلامعلی حداد عادل چند روز پیش گفته بود «رئیس مجلس در صحن مجلس انتخاب میشود» نوشته است که «حداد عادل معتقد بود در بین اصولگرایان رای قابل توجهی دارد اما روز دوشنبه در صحن مجلس تقدیر بر خلاف انتظار وی رقم خورد و علی لاریجانی در مقابل صد رای حداد توانست با ۱۷۳ رای به عنوان رئیس موقت مجلس نهم بر صندلی ریاست بنشیند» و «یاران حداد عادل» حتی به هیچ یک از ۱۲ کرسی هیئت رئیسه نیز دست پیدا نکردند و «از شانس خوبی برای حضور در هیئت رئیسه هم برخوردار نبودند».
روزنامه اعتماد با اشاره به تبدیل «فراکسیون اصولگرایان مجلس» به طیفهای مختلفی چون «جبهه پایداری، رهپویان و ایثارگران» حامی حدادعادل، و «رهروان ولایت» که عنوان تازه حامیان علی لاریجانی است، نوشته است که «فراکسیون اصولگرایان در دوره گذشته همه اعضای این طیف مجلس را زیر یک پرچم جمع میکرد، اما پسلرزههای حوادث سیاسی کشور در دوره مجلس هشتم سبب شد تا اصلاحطلبان غایب میدان رقابت باشند و اصولگرایان به رقابت درونگروهی بپردازند».
موسیالرضا ثروتی، نماینده بجنورد، درباره اختلافات تازه در «فراکسیون اصولگرایان» به روزنامه اعتماد گفته است که «عمده اختلاف رهروان ولایت با پایداریها این بود که طیفی که از آقای حداد عادل حمایت میکرد معتقد بود اصلاحطلبها و اقلیتهای مذهبی در جلسات نباشند در حالی که این افراد به طور کلی ۱۵ نفر میشوند و در جایی که شورای نگهبان افراد را تایید میکند نباید به این اختلافات دامن زد» و «جبهه پایداری بیشتر رادیکال عمل کرد تا جبهه متحد» که «در نهایت بخش بزرگی از اصولگرایان جذب رهروان شدند».
غلامعلی حداد عادل، پدر عروس رهبر جمهوری اسلامی و پدر همسر مجتبی خامنهای، یکی از پسران علی خامنهای است که در جریان انتخابات ریاست سال ۸۴ مهدی کروبی در نامهای سرگشاده به دخالتهای او در انتخابات اعتراض کرد، و در جریان اعتراضات پس از انتخابات سال ۸۸ نیز بارها از مجتبی خامنهای به عنوان یکی از چهرههای قدرتمند «بیت رهبری» و دخیل در انتخابات و سرکوبهای پس از آن نام برده شده است.
«۶۲ درصد نخبگان المپیادی از ایران رفتند»
روزنامه شرق گزارش داده است که «۶۲ درصد مدالآوران ایرانی رقابتهای علمی جهانی از کشور رفتند».
این روزنامه در تیتر یک شماره نهم خرداد گزارشی با عنوان «المپیاد مهاجرت» منتشر کرده و نوشته است که «روند مهاجرت نخبگان ایرانی به خارج از کشور سیر صعودی به خود گرفته است و ۶۲ درصد از دانشآموزان مدالآور المپیادی کشور طی ۱۴ سال گذشته به کشورهای توسعهیافته دنیا اعم از آمریکا و کانادا مهاجرت کردهاند».
محمدحسین نجاتی در روزنامه شرق نوشته است که «از مجموع ۲۲۵ دانشآموز ایرانی که طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۶ در ۵۳ المپیاد جهانی شرکت کردند بیش از۱۴۰ نفر معادل ۶۲.۲ درصد آنها هماکنون در یکی از دانشگاههای مطرح دنیا در آمریکا و کانادا تحصیل میکنند».
در این گزارش آمده است که «گستره مهاجرت مدالآوران و دانشآموزان دیروز ایران و دانشجویان، اساتید و سرمایه امروز کشورهای توسعهیافته نشان میدهد، هماکنون ۶۹.۲ درصد مدالآوران در المپیاد فیزیک، ۷۶.۷ درصد ریاضی، ۵۰ درصد کامپیوتر و ۵۰ درصد شیمی خارج از مرز جغرافیایی کشور و اکثرا عضو دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برتر و تاثیرگذاری در دنیا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، امآیتی، کالیفرنیا، کمبریج، جان هاپکینز و پرینستون در آمریکا و دانشگاه تورنتو و سایمون فریز در کانادا هستند».
به نوشته روزنامه شرق، «مبدا ۹۴ درصد» المپیادیهایی که از ایران مهاجرت کردهاند «از سکوی پرتابی به نام دانشگاه صنعتی شریف» و «مقصد ۶۶.۴ درصد آنها آمریکا» است.
این روزنامه نوشته است که «سرمایههایی که در کنار سایر نخبگان ایرانی که مارک یا برچسب حضور در المپیادهای جهانی را ندارند و با چراغ خاموش پا از جغرافیای مرزی کشور بیرون میگذارند، بخش عمدهای از جامعه نخبگان ایرانی در کشورهای توسعهیافته را تشکیل میدهند».
روزنامه شرق نوشته است که «غمانگیزتر آن که بر اساس پژوهش صورت گرفته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بیش از ۷۰ درصد دانشجویان دکترای آن دانشگاه که موفق به دریافت مدرک دکترای خود شدهاند به فکر مهاجرت هستند».
پلمب ۸۰ غرفه جشنواره غذاهای سنتی ایران به اتهام بدحجابی
روزنامه کیهان از «پلمب ۸۰ غرفه جشنواره غذاهای سنتی ایران» به اتهام بدحجابی خبر داده است.
به نوشته این روزنامه، ماموران نیروی انتظامی تهران «در ادامه طرح تشدید امنیت اخلاقی و برخورد با بدپوششی، بدحجابی و مانکنها، بعدازظهر روز یکشنبه به نخستین جشنواره غذاهای سنتی ایران در نمایشگاه بینالمللی تهران مراجعه کردند» و «۸۰ غرفه این نمایشگاه را به دلیل بدحجابی غرفهداران و فروشندگان آنها پلمب کردند».
روزنامه کیهان همچنین نوشته است که «معاون نظارت بر اماکن عمومی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ» نیز در جریان این عملیات با ماموران نیروی انتظامی در محل جشنواره غذاهای سنتی ایران حضور داشته و «پس از بررسی وضعیت» غرفهها، «نسبت به تذکر به غرفهداران بدحجاب و بدپوشش اقدام و تعدادی از آنها را نیز دستگیر کردند».
این روزنامه همچنین نوشته است که «برخورد با مصادیق بدحجابی در این نمایشگاه که از روز شنبه آغاز شده است همچنان ادامه دارد و ماموران پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ هم اکنون نیز در محل برگزاری این نمایشگاه مستقر هستند و با مراجعهکنندگان و فروشندگان متخلف برخورد میکنند».
ایران اتهام "جاسوسی" ۴ تبعه خود توسط کویت را "مردود" شمرد
سخنگوی وزارت خارجه ایران روز سهشنبه (۲۹ مه/ ۹ خرداد) اتهام "جاسوسی" ۴ تبعه ایرانی توسط کویت را "واهی، بیاساس و مردود" نامید.به گزارش مهر، رامین مهمانپرست در نشست هفتگی خود با خبرنگاران در وزارت خارجه در تهران احکام حبس ابد برای این ۴ متهم را "غیر قابل قبول" خواند و گفت: «دولت کویت با وجود اینکه عضو کنوانسیون حقوق اتباع است تا کنون اجازه دسترسی کنسولی به این افراد را به ایران نداده و ما رسما به این نکته اعتراض میکنیم.»
دادگاه کویت روز دوشنبه (۲۸ مه) برای ۴ تبعه ایرانی متهم به "جاسوسی برای ایران" حکم حبس ابد صادر کرد.
پلیس دانمارک "عملیاتی تروریستی" را کشف و خنثی کرد
کارشناسان امنیتی دانمارک روز سهشنبه (۲۹ مه/ ۹ خرداد) از کشف و خنثی کردن "عملیاتی تروریستی" خبر دادند.
پلیس در همین رابطه دو دانمارکی سومالیاییتبار را دستگیر کرد. این دو برادر احتمالا در صدد مهیا کردن زمینه عملیاتی تروریستی بودهاند.
یکی از این دو نفر عصر دوشنبه (۲۸ مه) در فرودگاه کپنهاگ دستگیر شد. دستگیری دوم نیز در شهر "آرهوس" صورت گرفت. این دو برادر ۱۸ و ۲۳ ساله هستند.
یکی از دو مظنون در سومالی توسط گروه اسلامگرای الشباب آموزش دیده است. بنا بر گزارشها، این دو برادر از ۱۶ سال پیش در دانمارک زندگی میکنند.
پلیس در همین رابطه دو دانمارکی سومالیاییتبار را دستگیر کرد. این دو برادر احتمالا در صدد مهیا کردن زمینه عملیاتی تروریستی بودهاند.
یکی از این دو نفر عصر دوشنبه (۲۸ مه) در فرودگاه کپنهاگ دستگیر شد. دستگیری دوم نیز در شهر "آرهوس" صورت گرفت. این دو برادر ۱۸ و ۲۳ ساله هستند.
یکی از دو مظنون در سومالی توسط گروه اسلامگرای الشباب آموزش دیده است. بنا بر گزارشها، این دو برادر از ۱۶ سال پیش در دانمارک زندگی میکنند.
شرکت روسی "کسپرسکی لب" اعلام کرده موفق به کشف ویروس پیچیدهای با
نام "فلیم" شده است. چنانچه اظهارات کارشناسان امنیتی اثبات شود، این
ویروس سومین ویروس مخرب اینترنتی پس از استاکس نت و دوکو خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری رویترز، شرکت روسی "کسپرسکی لب" که در زمینه تولید آنتی
ویروس فعال است، توانسته یکی از پیچیدهترین ویروسهای اینترنتی را با نام
Flame (فلیم) کشف کند.
به گفتهی کارشناسان امنیتی چنانچه پیش بینی شرکت روسی صحیح باشد، این ویروس سومین سلاح اینترنتی پیچیده پس از "استاکس نت" و "دوکو" خواهد بود.
کارشناسان شرکت "کسپرسکی لب" میگویند، ویروس فلیم تاکنون بیش از پنج هزار کامپیوتر را در منطقهی خاورمیانه و در کشورهایی همچون ایران، اسرائیل، سودان و سوریه آلوده کرده است.
شرکت روسی کشف کننده این ویروس از ذکر نام شرکت تولیدکنندهی احتمالی فلیم خودداری کرده، اما میگوید ویروس فلیم بیش از پنج سال است که فعال شده است.
ویروس فلیم قادر خواهد بود اطلاعات ذخیره شده در کامپیوتر را جمع آوری و ضبط کند، تنظیمات کامپیوتر را تغییر دهد، با فعال کردن میکروفون مکالمات را ضبط کند، از پنجرههای کامپیوتر عکسبرداری کند و پیامهای اینترنتی همانند متن گفتوگوهای آنلاین را به ثبت رساند.
به گفتهی کارشناسان روسی، کدهای ویروس فلیم ۲۰ مرتبه بیشتر از استاکسنت هستند. ویروس استاکسنت در سال ۲۰۱۰ میلادی سیستمهای مربوط به برنامه هستهای ایران را مورد حمله قرار داد.
ایران در آن زمان اسرائیل و ایالات متحده آمریکا را به دست داشتن در طراحی ویروس استاکسنت متهم کرد. مقامات ایرانی دو سال پیش اعلام کردند کشورهای نام برده با هدف توقف برنامههای هستهای ایران ویروس استاکس نت را مورد استفاده قرار دادهاند.
ویروس دوکو ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ از سوی شرکت امنیت رایانهای "سیمانتک" شناسایی شد. این ویروس که کدهای اصلی آن کاملا مشابه ویروس استاکس نت بود با جمع آوری اطلاعات سیستمها و مجتمعهای صنعتی زمینه را برای در اختیار گرفتن کنترل آنها از راه دور فراهم میکرد.
کارشناسان امنیتی پیش بینی کردهاند به دلیل شباهت ساختار ویروس فلیم با استاکس نت، احتمالا ویروس جدید نیز توسط طراحان استاکس نت و دوکو ساخته شده است.
به گفتهی کارشناسان امنیتی چنانچه پیش بینی شرکت روسی صحیح باشد، این ویروس سومین سلاح اینترنتی پیچیده پس از "استاکس نت" و "دوکو" خواهد بود.
کارشناسان شرکت "کسپرسکی لب" میگویند، ویروس فلیم تاکنون بیش از پنج هزار کامپیوتر را در منطقهی خاورمیانه و در کشورهایی همچون ایران، اسرائیل، سودان و سوریه آلوده کرده است.
شرکت روسی کشف کننده این ویروس از ذکر نام شرکت تولیدکنندهی احتمالی فلیم خودداری کرده، اما میگوید ویروس فلیم بیش از پنج سال است که فعال شده است.
ویروس فلیم قادر خواهد بود اطلاعات ذخیره شده در کامپیوتر را جمع آوری و ضبط کند، تنظیمات کامپیوتر را تغییر دهد، با فعال کردن میکروفون مکالمات را ضبط کند، از پنجرههای کامپیوتر عکسبرداری کند و پیامهای اینترنتی همانند متن گفتوگوهای آنلاین را به ثبت رساند.
به گفتهی کارشناسان روسی، کدهای ویروس فلیم ۲۰ مرتبه بیشتر از استاکسنت هستند. ویروس استاکسنت در سال ۲۰۱۰ میلادی سیستمهای مربوط به برنامه هستهای ایران را مورد حمله قرار داد.
ایران در آن زمان اسرائیل و ایالات متحده آمریکا را به دست داشتن در طراحی ویروس استاکسنت متهم کرد. مقامات ایرانی دو سال پیش اعلام کردند کشورهای نام برده با هدف توقف برنامههای هستهای ایران ویروس استاکس نت را مورد استفاده قرار دادهاند.
ویروس دوکو ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ از سوی شرکت امنیت رایانهای "سیمانتک" شناسایی شد. این ویروس که کدهای اصلی آن کاملا مشابه ویروس استاکس نت بود با جمع آوری اطلاعات سیستمها و مجتمعهای صنعتی زمینه را برای در اختیار گرفتن کنترل آنها از راه دور فراهم میکرد.
کارشناسان امنیتی پیش بینی کردهاند به دلیل شباهت ساختار ویروس فلیم با استاکس نت، احتمالا ویروس جدید نیز توسط طراحان استاکس نت و دوکو ساخته شده است.
به گفتهی معاون نخستوزیر اسرائیل مذاکرات هستهای در بغداد هیچ
نتیجهای در برنداشته و تهران مجددا موفق به خریدن زمان شده است. این مقام
ارشد دولتی مدعی شد که شماری از کشورهای غربی از این امر خشنودند.
موشه یعلون، معاون نخستوزیر اسرائیل، در اظهاراتی تازه مذاکرات هستهای
گروه ۱+۵ با ایران که هفتهی گذشته در شهر بغداد صورت گرفت، را تنها به
فرصتی برای ایران تعبیر کرد تا از آن برای ادامهی فعالیتهای اتمی خود
بهره ببرد.
این مقام ارشد اسرائیلی در گفتوگویی با رادیو ارتش اسرائیل خاطرنشان ساخت: «این مذاکرات هیچ دستاورد قابل توجهی به همراه نداشته، به جز اعطای فرصتی سههفتهای یا بیشتر به ایرانیها که تا زمان دور بعدی مذاکرات در مسکو به دنبال پروژههای هستهایشان بروند.»
موشه یعلون همچنین بدون نام بردن از کشوری مشخص، برخی دولتهای
غربی را به تعلل در این مذاکرات متهم کرد. او افزود: «متأسفانه من هیچ
احساس فوریتی را در این مذاکرات نمیبینم و شاید اصلا به نفع شماری از
کشورهای غربی باشد که این مذاکرات به درازا بکشد که قطعا با منافع
ایرانیها نیز همراستاست.»
معاون نخستوزیر اسرائیل که یکی از اعضای حزب راستگرای لیکود به ریاست بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این کشور است، پیش از این نیز در ماه ژانویه باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، را به دلیل کم کردن فشارها بر ایران سرزنش کرده بود.
او تضعیف تحریمها علیه ایران را به دلیل ترس باراک اوباما از افزایش قیمت سوخت دانسته بود که میتواند باعث نارضایتی عمومی در آمریکا و عدم راهیابی دوباره باراک اوباما به کاخ سفید شود.
موشه یعلون در گفتوگو با رادیو ارتش خواستار تشدید تحریمها علیه ایران شد زیرا به باور وی ایرانیها در مذاکرات تا کنون نسبت به کاهش غنیسازی اورانیوم پاسخ مثبتی ندادهاند. او گفت: «ما حتی هنوز به این مرحله در مذاکرات نرسیدهایم و این موضوع را تنها از یک دیدار به دیدار بعد موکول میکنیم.»
ویروس اینترنتی "فلِیم" ابزاری برای مقابله با ایران
این مقام ارشد اسرائیلی همچنین در پاسخ به پرسشی در مورد ویروس پیچیده اینترنتی "فلیم" (شعله) که گفته میشود هزاران کامپیوتر را در کشورهایی نظیر ایران و اسرائیل آلوده کرده، تولید این ویروس را توسط کشوری که پیشتر ویروس استاکسنت را طراحی کرده بود، دور از ذهن ندانست.
او خاطر نشان ساخت که تنها اسرائیل از سوی ایران مورد تهدید واقع نیست و گفت: «فکر میکنم منطقی است که هر کشوری که خود را از سوی ایران مورد تهدید میبیند، که نه تنها اسرائیل بلکه تمامی کشورهای غربی به رهبری آمریکا را شامل میشود، به تمامی ابزارهای در دسترس از جمله چنین سلاحهایی متوسل خواهند شد تا به پروژههای هستهای ایران ضربه بزنند.»
شرکت امنیت اینترنتی روسی "کسپرسکی لب" به تازگی از شناسایی یک ویروس پیچیده اینترنتی به نام "فلیم" خبر داد که گفته میشود بیش از پنج سال از شروع فعالیت آن میگذرد.
کدهای این ویروس ۲۰ برابر از ویروس استاکسنت بیشتر هستند و به گفتهی کارشناسان امنیتی چنانچه پیشبینی شرکت روسی صحیح باشد، این ویروس سومین سلاح اینترنتی پیچیده پس از "استاکس نت" و "دوکو" خواهد بود.
هشدار اسرائیل در مورد شکست مذاکرات با ایران
اظهارات موشه یعلون در حالی صورت میگیرند که نخستوزیر اسرائیل نیز در بیانیهای که اخیرا منتشر شد، در مورد موفقیت مذاکرات هستهای با ایران ابراز تردید کرد. بنیامین نتانیاهو هشدار داد که در صورت شکست این مذاکرات اسرائیل مجبور خواهد شد خود به تنهایی وارد عمل شود.
نخستوزیر اسرائیل در این بیانیه ابراز تمایل کرد که عملیات نظامی بازدارنده علیه تأسیسات هستهای ایران از سوی آمریکا صورت بگیرد اما خاطر نشان ساخت که در صورت عدم تحقق این امر این کشور خود آمادگی اقدام نظامی علیه ایران را دارد.
مقامات آمریکایی با این حال در سخنانشان تا کنون بر استفاده از ابزار دیپلماسی در گفتوگو با ایران تأکید میکنند، هر چند عملیات نظامی علیه این کشور را نیز یکی از گزینههای احتمالی میدانند که در صورت نیاز مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، نیز به تازگی اعلام کرد که طرح حمله احتمالی نظامی علیه ایران در صورت عدم توافق با این کشور در مذاکرات "نه تنها در دسترس، بلکه آماده" است.
پانهتا در گفتوگویی با یکی از شبکههای تلویزیونی در آمریکا تأکید کرد که جامعهی جهانی در برخورد با ایران "یکپارچه" است.
این مقام ارشد اسرائیلی در گفتوگویی با رادیو ارتش اسرائیل خاطرنشان ساخت: «این مذاکرات هیچ دستاورد قابل توجهی به همراه نداشته، به جز اعطای فرصتی سههفتهای یا بیشتر به ایرانیها که تا زمان دور بعدی مذاکرات در مسکو به دنبال پروژههای هستهایشان بروند.»
معاون نخستوزیر اسرائیل که یکی از اعضای حزب راستگرای لیکود به ریاست بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این کشور است، پیش از این نیز در ماه ژانویه باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، را به دلیل کم کردن فشارها بر ایران سرزنش کرده بود.
او تضعیف تحریمها علیه ایران را به دلیل ترس باراک اوباما از افزایش قیمت سوخت دانسته بود که میتواند باعث نارضایتی عمومی در آمریکا و عدم راهیابی دوباره باراک اوباما به کاخ سفید شود.
موشه یعلون در گفتوگو با رادیو ارتش خواستار تشدید تحریمها علیه ایران شد زیرا به باور وی ایرانیها در مذاکرات تا کنون نسبت به کاهش غنیسازی اورانیوم پاسخ مثبتی ندادهاند. او گفت: «ما حتی هنوز به این مرحله در مذاکرات نرسیدهایم و این موضوع را تنها از یک دیدار به دیدار بعد موکول میکنیم.»
ویروس اینترنتی "فلِیم" ابزاری برای مقابله با ایران
این مقام ارشد اسرائیلی همچنین در پاسخ به پرسشی در مورد ویروس پیچیده اینترنتی "فلیم" (شعله) که گفته میشود هزاران کامپیوتر را در کشورهایی نظیر ایران و اسرائیل آلوده کرده، تولید این ویروس را توسط کشوری که پیشتر ویروس استاکسنت را طراحی کرده بود، دور از ذهن ندانست.
او خاطر نشان ساخت که تنها اسرائیل از سوی ایران مورد تهدید واقع نیست و گفت: «فکر میکنم منطقی است که هر کشوری که خود را از سوی ایران مورد تهدید میبیند، که نه تنها اسرائیل بلکه تمامی کشورهای غربی به رهبری آمریکا را شامل میشود، به تمامی ابزارهای در دسترس از جمله چنین سلاحهایی متوسل خواهند شد تا به پروژههای هستهای ایران ضربه بزنند.»
شرکت امنیت اینترنتی روسی "کسپرسکی لب" به تازگی از شناسایی یک ویروس پیچیده اینترنتی به نام "فلیم" خبر داد که گفته میشود بیش از پنج سال از شروع فعالیت آن میگذرد.
کدهای این ویروس ۲۰ برابر از ویروس استاکسنت بیشتر هستند و به گفتهی کارشناسان امنیتی چنانچه پیشبینی شرکت روسی صحیح باشد، این ویروس سومین سلاح اینترنتی پیچیده پس از "استاکس نت" و "دوکو" خواهد بود.
هشدار اسرائیل در مورد شکست مذاکرات با ایران
اظهارات موشه یعلون در حالی صورت میگیرند که نخستوزیر اسرائیل نیز در بیانیهای که اخیرا منتشر شد، در مورد موفقیت مذاکرات هستهای با ایران ابراز تردید کرد. بنیامین نتانیاهو هشدار داد که در صورت شکست این مذاکرات اسرائیل مجبور خواهد شد خود به تنهایی وارد عمل شود.
نخستوزیر اسرائیل در این بیانیه ابراز تمایل کرد که عملیات نظامی بازدارنده علیه تأسیسات هستهای ایران از سوی آمریکا صورت بگیرد اما خاطر نشان ساخت که در صورت عدم تحقق این امر این کشور خود آمادگی اقدام نظامی علیه ایران را دارد.
بنیامین نتانیاهو هشدار داده است که در صورت شکست مذاکرات ایران و گروه ۱+۵، اسرائیل مجبور خواهد شد خود به تنهایی وارد عمل شود
یکی از دیپلماتهای ارشد آمریکایی روز جمعه (۲۶ مه/ ۶ خرداد) نگرانیهای
اسرائیل در مورد طولانیشدن مذاکرات غرب با ایران را "موجه" خواند و گفت
که ایالات متحده نیز نسبت به دستیابی توافق با ایران در زمینهی
برنامههای هستهای این کشور "مردد" است.مقامات آمریکایی با این حال در سخنانشان تا کنون بر استفاده از ابزار دیپلماسی در گفتوگو با ایران تأکید میکنند، هر چند عملیات نظامی علیه این کشور را نیز یکی از گزینههای احتمالی میدانند که در صورت نیاز مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، نیز به تازگی اعلام کرد که طرح حمله احتمالی نظامی علیه ایران در صورت عدم توافق با این کشور در مذاکرات "نه تنها در دسترس، بلکه آماده" است.
پانهتا در گفتوگویی با یکی از شبکههای تلویزیونی در آمریکا تأکید کرد که جامعهی جهانی در برخورد با ایران "یکپارچه" است.
اعلام نتایج دور نخست انتخابات ریاست جمهوری در مصر اعتراض گسترده
مردم را به همراه داشته است. معترضان خشمگین ستاد مرکزی انتخاباتی احمد
شفیق، یکی از نامزدهای راه یافته به دور دوم، را در شهر قاهره به آتش
کشیدند.
معترضان خشمگین نسبت به نتایج دور نخست انتخابات ریاست جمهوری در مصر
بامداد سهشنبه (۲۹ مه/ ۹ خرداد) با حمله به ستاد مرکزی انتخاباتی احمد
شفیق، یکی از نامزدهای راه یافته به دور دوم، پس از شکستن شیشهها ساختمان
ستاد را در شهر قاهره به آتش کشیدند. بر اساس گزارشها آتش به سرعت مهار
شده و هیچکس صدمه ندیده است.
همچنین هزاران معترض با تجمع در میدان تحریر نتایج اعلام شده را نادرست خوانده و کمیته برگزاری انتخابات را به تقلب در شمارش آرا متهم کردند. شبکه تلویزیونی الجزیره شمار معترضان در میدان تحریر را نزدیک به ۲ هزار تن اعلام کرد.
در همین حال خبرهای رسیده حاکی از بروز درگیریهای پراکنده میان هواداران جناحهای مختلف سیاسی در قاهره و شهرهایی نظیر پورت سعید، اسکندریه و اسماعیلیه بودهاند.
میزان مشارکت مردم در انتخابات ۴۶ درصد برآورد شده است.
رد اتهامات وارده
کمیته برگزاری انتخابات در واکنش به اعتراضات روی داده اتهام تلقب در شمارش آرا را که از سوی پنج نامزد شکستخورده مطرح شده، "بیاساس" خوانده است. نامزدهای معترض این کمیته را به نقض مقررات انتخابات، تحت تأثیر قراردادن رأیدهندگان و خرید گسترده رأی متهم میکنند.
حمدین صباحی، یکی از نامزدهای انتخابات که بر اساس نتایج اعلام
شده، ۴/۸ میلیون رأی را به خود اختصاص داده و در مکان سوم جای گرفته، با
اشاره به مقررات انتخابات، نامزدی احمد شفیق را غیرقانونی دانسته و گفته
است که وی بایستی از نامزدی در انتخابات منع میشد.
این امر که آیا احمد شفیق اجازهی شرکت در دور دوم انتخابات خواهد داشت یا خیر، چند روز پیش از رأیگیری دور دوم بررسی خواهد شد. محافل حقوقی مصر گفتهاند که دادگاه قانون اساسی این کشور در روز ۱۱ خرداد در مورد درستی مادهی قانونی که به موجب آن سران دولت حسنی مبارک از شرکت در انتخابات منع شدهاند، تصمیم خواهد گرفت.
کمیته برگزاری انتخابات با استناد به این مادهی قانونی پیشتر از حضور احمد شفیق در انتخابات جلوگیری کرده بود اما وی در اواخر ماه آوریل به این قانون مصوب اعتراض کرد و این اعتراض پذیرفته شد. بسیاری از مردم مصر احمد شفیق را نماینده دولت حسنی مبارک میدانند و او را متهم میکنند که روابط نزدیکی با شورای نظامی حاکم بر این کشور دارد.
احمد شفیق پس از احراز حضورش در دور دوم انتخابات به مردم مصر وعدهی "آغاز دورانی نوین" در این کشور را داد.
دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مصر در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
همچنین هزاران معترض با تجمع در میدان تحریر نتایج اعلام شده را نادرست خوانده و کمیته برگزاری انتخابات را به تقلب در شمارش آرا متهم کردند. شبکه تلویزیونی الجزیره شمار معترضان در میدان تحریر را نزدیک به ۲ هزار تن اعلام کرد.
در همین حال خبرهای رسیده حاکی از بروز درگیریهای پراکنده میان هواداران جناحهای مختلف سیاسی در قاهره و شهرهایی نظیر پورت سعید، اسکندریه و اسماعیلیه بودهاند.
احمد شفیق پس از احراز حضورش در دور دوم انتخابات به مردم مصر وعدهی "آغاز دورانی نوین" در این کشور را داد
روز دوشنبه کمیتهی برگزارکنندهی انتخابات در مصر به طور رسمی نتایج
دور نخست انتخابات ریاست جمهوری این کشور را اعلام کرد که بر اساس آن محمد
مرسی، نامزد اخوان المسلمین، با کسب ۵/۸ میلیون رأی در جایگاه نخست و احمد
شفیق، فرماندهی پیشین نیروی هوایی ارتش و نیز آخرین نخستوزیر دولت
برکنار شدهی حسنی مبارک، با ۵/۵ میلیون رأی در جایگاه دوم قرار گرفت.میزان مشارکت مردم در انتخابات ۴۶ درصد برآورد شده است.
رد اتهامات وارده
کمیته برگزاری انتخابات در واکنش به اعتراضات روی داده اتهام تلقب در شمارش آرا را که از سوی پنج نامزد شکستخورده مطرح شده، "بیاساس" خوانده است. نامزدهای معترض این کمیته را به نقض مقررات انتخابات، تحت تأثیر قراردادن رأیدهندگان و خرید گسترده رأی متهم میکنند.
این امر که آیا احمد شفیق اجازهی شرکت در دور دوم انتخابات خواهد داشت یا خیر، چند روز پیش از رأیگیری دور دوم بررسی خواهد شد. محافل حقوقی مصر گفتهاند که دادگاه قانون اساسی این کشور در روز ۱۱ خرداد در مورد درستی مادهی قانونی که به موجب آن سران دولت حسنی مبارک از شرکت در انتخابات منع شدهاند، تصمیم خواهد گرفت.
کمیته برگزاری انتخابات با استناد به این مادهی قانونی پیشتر از حضور احمد شفیق در انتخابات جلوگیری کرده بود اما وی در اواخر ماه آوریل به این قانون مصوب اعتراض کرد و این اعتراض پذیرفته شد. بسیاری از مردم مصر احمد شفیق را نماینده دولت حسنی مبارک میدانند و او را متهم میکنند که روابط نزدیکی با شورای نظامی حاکم بر این کشور دارد.
احمد شفیق پس از احراز حضورش در دور دوم انتخابات به مردم مصر وعدهی "آغاز دورانی نوین" در این کشور را داد.
دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مصر در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.