۱۳۹۰ دی ۲۰, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش چهارم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها





اطلاعیه مراسم خاکسپاری علیرضا صبوری 
جانباخته اعتراضات مردمی بعد از انتخابات سال 88 در برلین ...

دوستان لطفا با به اشتراک گذاشتن این اطلاعیه به همراه آدرس آرامگاه، دیگران را مطلع کنید 
تا با شرکت هر چه بیشتر آزادیخواهان ایرانی در آلمان صدای علیرضاها را رساتر کنیم...
به امید آزادی ایران و به امید صلح و دمکراسی




imageامروز نرخ دلار آمریکا ۱۶۹۰ تومان است. دکترجمشید پژویان به خودنویس گفت از آنجا که پارامترهای واقعی در اقتصاد تغییر فاحشی نداشته، این افزایش قیمت پایدار نیست و بانک مرکزی هنوز هم می‌تواند با یک سیاست صحیح اقتصادی و تغییر علائمی که به بازار می‌فرستد کنترل بازار ارز را به دست بگیرد. پژویان با انتقاد از دخالت نیروی انتظامی در بازار ارز گفت: «هرگز با نیروی انتظامی و با زور و با شلاق نمی‌شود اقتصاد را به هیچ سمتی هدایت کرد».
نرخ ارز این روزها دوباره افزایش یافته است. دکترجمشید پژویان اقتصاددان و استاد دانشگاه  در تهران سه هفته پیش پیش‌بینی کرده بود که این افزایش پایدار نیست اما بازار برخلاف این پیش‌گویی عمل کرد و کاهش در قیمت ارز موقتی بود. بخش اقتصادی خودنویس دوباره به سراغ پژویان رفت و در مورد افزایش بهای ارز نظر او را جویا شد.
پژویان در پاسخ به این سوال که آیا هنوز هم معتقد است که افزایش نرخ ارز موقتی است با تحلیل شرایط در دو بخش عرضه و تقاضای ارز نتیجه گرفت که این افزایش واقعی نیست. وی معتقد است که در طرف عرضه تراز بانک مرکزی یا درآمدهای ارزی کشور را باید مد نظر قرار داد و در این زمینه آنچه که می‌تواند قیمت ارز را افزایش دهد کاهش قیمت نفت یا مقدار صادرات آن است. طرف تقاضا نیزاز قوانین و نرخ‌های گمرکی و انتشارات مردم موثر است. پژویان معتقد است: «اگر چه مردم متاثر از یک نوع نااطمینانی، احساس می‌کنند که ریال نسبت به دارایی‌های دیگر به خصوص ارز یا طلا ارزشش کاهش پیدا خواهد کرد و این منجر به افزایش تقاضا برای خروج سرمایه شده است اما بانک مرکزی مشکل کمبود ارز ندارد و عرضه دچار هیچ گونه مشکلی نشدیم یعنی درآمدهای ارزی ما در حد نه تنها مناسب بلکه در حد سطح بالایی قرار دارد، قوانین و مقرارت گمرکی هم که مثلا اجازه یک نوع افزایش واردات را بدهد به دلیل تغییر نرخ های مالیات واردات یا گمرک هم اتفاق نیفتاده است در نتیجه از آنجا که پارامترهای اصلی تغییر فاحشی نداشته است، این افزایش قیمت پایدار و واقعی نیست.»
پژویان در پاسخ به این سوال که نرخ ارز در چه قیمتی به ثبات خواهد رسید گفت: «تعیین یک نرخ مشخص به نظر من اینجا مطرح نیست، ولی وقتی که شرایط از نظر پارامترهای واقعی تغییر عمده ای نکرده نباید انتظار داشت که نرخ ارز هم دچار تغییر قابل توجه و فاحشی شود». وی همچنین معتقد از که شروع، این نوسانات متاثر از رکود در اقتصادی جهانی بوده است. به عبارت دیگر به دلیل عدم بهبود شرایط رکود جهانی و به خصوص در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، «در چند ماه گذشته ما شاهد افزایش قیمت طلا بودیم چون به عنوان یک دارایی مطمئن ترنسبت به پول داخلی این کشورها یا دارایی هایی نقدی مردم بوده است. این یک افزایش قیمت طلا را به وجود آورد و بدیهی است که منعکس شد در اقتصاد کشور ما. ولی این افزایش در یازارهای جهانی تداوم نداشت و قاعدتا هم باید در اقتصاد ما هم این متوقف می‌شد ولی به دلیل بعضی علائم نااطمینانی این اتفاق نیفتاد. اما این انتظارات واقعی نیست زیرا که بانک مرکزی قطعا از نظر تراز، مشکلی ندارد ومشکل اگر در زمینه تصاحب اسکناس به اصلاح به صورتی باشد مسئله دیگری است».
پژویان اما معتقد است که بانک مرکزی علائم غلط به بازار فرستاده است: «بانک مرکزی به نظر من یک نوع سیاست گذاری و رفتار اشتباهی را درپیش گرفت. نه ما دچار افت صادرات نفتی و نه سقوط درآمدهای نفتی شدیم و صادرات غیر نفتی‌مان هم تغییر نکرد». این استاد دانشگاه می‌گوید: «به طور واقعی(دچار) مشکل ذخیره ارزی و تراز ارزی نیستیم ولی برای کسانی که به هر حال به اون مقدار اطلاعات متقارن را ندارند این یک علامت اشتباه هست به این معنی که مشکلات ارزی در کشور وجود دارد، بانک مرکزی توان ارئه ارز کافی را ندارد یا اینکه ذخایرش در حال اتمام است. بدیهی است که این علامت به سوداگران و به بازار دقیقا این را می گوید که هر چه می توانند ارز را در واقع جذب کنند. بانک مرکزی بدیهی است که در چنین شرایطی هر چقدر هم ارز بخواهد عرضه کند به وسیله این علامت اشتباه جذب می‌شود و این نتیجه‌اش یک چنین جهش در قیمت ارز به صورت تصنعی است زیرا که ان پارامترهای واقعی تغییر عمده‌ای نکرده است».
پژویان معتقد است که گرچه مدت‌ها قبل و با یک سیاست ساده می‌توانست بازار راکنترل کند اما هنوز می‌توان بازار را با یک سیاست صحیح کنترل کرد: «ما بدون شک یک نوع شوک را در اقتصادمان تجربه می‌کنیم، یعنی زمانی که بایک راه حل بسیار ساده بانک مرکزی می‌توانست بازار را کنترل کند متاسفانه به دلیل اجرای یک سیاست معکوس و اشتباه به این مساله دامن زد. اما هنوز اعتقاد دارم که اجرای سیاست‌های درست و صحیح اقتصادی و ارزی می‌تواند چون مسائل و پارامترهای اصلی دچارتغییر عمده نشده، چون ارزش درآمدهای ارزی ما و میزان عرضه ارز و ذخایرمان دچار افت فاحشی نشده من تصور می کنم که باوجود اینکه احتمالا بانک مرکزی بی جهت مقدار قابل توجهی ارز را بدون هدف از دست داده ولی هنوز امکان کنترل بازار ارز با سیاست های درست وجود دارد».
وی در پاسخ به این سوال که چه راهکاری را برای خروج از این بحران ارائه می‌دهد با اشاره به این که در جلسه‌ای که بانک مرکزی ار اقتصاددانان دعوت کرده بود شرکت نداشته است گفت که «راهکار این است که علامت غلطی را که بانک مرکزی به بازار داده به این معنا که من دیگر از ارز تهی شده‌ام را تبدیل بکند به این اطمینان که از لحاظ تراز ارزی هیچ مشکلی را نداریم و می‌توانیم پاسخگوی تقاضا و نیاز بازار در چارچوب قوانین باشیم». پژویان معتقد است: «[بانک مرکزی] می‌تواند ارز مسافری را بایک کنترل از نظر تقلب حتی به سه هزار دلار افزایش دهد و باعث ایجاد این اطمینان شود که ما مشکل کمبود ارز را نداریم».
وی در پاسخ به این سوال خودنویس که برخورد انتظامی می تواند منجر به کنترل بازار ارز شود، گفت: «هرگز. من برایم یک چیزهایی باور نکردنی است نه تجربه سی و خرده‌ای ساله در اقتصاد ما بلکه تجربه بیش از هفتاد سال در کشورهای بلوک شرق در گذشته و قبل از دهه نود به روشنی نشان داده که هرگز با نیروی انتظامی و با زور و با شلاق نمی شود اقتصاد را به هیچ سمتی هدایت کرد تعجب می‌کنم که مجددا و مجددا ما تجربه شکست‌هایی را  که در گذشته خورده‌ایم را باز انجام می دهیم. نیروی انتظامی در هیچ کجای دنیا نقشی در جریانات اقتصادی ندارد. اصلا وارد شدن این مقوله یک چیز عجیب و غیر قابل قبول از نظرقوانین اقتصادی و فعلان اقتصادی است. من‌جمله ورود و اظهار نظر کردن نیروی انتظامی در مورد کنترل ارز و مسائل دیگر اقتصادی که به هیچ وجه جز وظایف آنها نه تنها نیست، نه تنها در تخصص و تجربیات آنها قرار ندارد بلکه وظایف آنها کاملا مشخص و جدا است وبلکه تنظیم بازارها، از جمله بازار ارز و اعتبار ناشی از سیاست‌گذاری‌های درست مراجع تصمیم‌‌گیری مثل شورای پول اعتبار در این مورد یعنی در مورد اعتبارات و ارز می‌باشد».


تاسف وزیر خارجه بریتانیا از غنی سازی تحریک آمیز ایران

image
ویلیام هیگ وزیر خارجه بریتانیا: «ایران را دعوت می‌کنیم بلافاصله تولید اورانیم بیست درصد را متوقف کند و به طور جدی با گروه E3+3 در خصوص نگرانی‌های جامعه بین المللی به تعامل بپردازد»
به گزارش بلومبرگ، ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، در خصوص آغاز غنی سازی اورانیوم در مجموعه قم  گفت: «من از تصمیم ایران برای آغاز عملیات غنی سازی در مجموعه‌ی قم خود عمیقا متاسف هستم. در زمانی که جامعه بین المللی از ایران می‌خواهد از صلح آمیز بودن برنامه‌ی هسته‌ای خود اطمینان دهد این اقدامی تحریک آمیز است که هر چه بیشتر ادعای ایران که برنامه‌ی هسته‌ای این کشور تماما غیر نظامی است را زیر سوال می‌برد.»
هیگ افزود: «ایران تنها پس از آشکار شدن مجموعه قم وجود آن را تایید کرد. ابعاد، مکان و ماهیت مخفی آن به شدت اهداف نهایی آن را سوال برانگیز می کنند.ایران نمی‌تواند هیچ استدلال قابل باوری برای تولید چنین حجمی از اورانیم بیست درصد غنی شده ارائه دهد. ادعای ایران مبنی بر غنی سازی برای راکتور تحقیقاتی تهران در بررسی‌های جدی شکننده است. هم اکنون نیز ایران برای بیش از پنج سال فعالیت این راکتور اورانیم غنی دارد در حالی که حتا تجهیزات لازم برای تولید سوخت را نصب نکرده است. اگر ایران چیزی برای پنهان کردن ندارد باید از تمامی فرصت ها برای اطمینان دادن به جامعه بین المللی از اهداف صلح آمیز خود استفاده کند. از این رو ما ایران را دعوت می‌کنیم بلافاصله تولید اورانیم بیست درصد را متوقف کند و به طور جدی با گروه E3+در خصوص نگرانی‌های جامعه بین المللی به تعامل بپردازد. در نبود این تعامل فشار بین المللی بر ایران فقط افزایش خواهد یافت.»




imageاکبر هاشمی رفسنجانی در دیداری که با محمد نوری‌زاد داشته است با انتقاد از نامه‌نویسی وی به علی خامنه‌ای گفته است «آقا» نسبت به «همه چیز و همه‌ی مشکلات» اشراف دارد، و شما اگر می‌خواهید به رهبری نامه بنویسید باید «ادب را رعایت» کنید.
موج نامه نویسی‌های انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی که با ابتکار محمد نوری‌زاد آغاز شده است، روز به‌روز گسترده می‌شود و در تازه‌ترین مورد سردار علایی، از فرماندهان سابق سپاه نیز با نگارش نامه‌ای کنایی در خصوص حوادث ۱۹ دی‌ماه سال ۵۶، آشکارا به مقایسه شاه و خامنه‌ای پرداخته است.
آقای علایی در این نامه که در نوع خود بی‌نظیر است، اگرچه درباره‌ی حوادث ۳۴ سال پیش اظهار نظر کرده، اما صراحتا از همان اصطلاحات خامنه‌ای همچون «اردوکشی‌های خیابانی» و .. استفاده کرده و رهبری را به دیکتاتور بودن متهم کرده است.
اما این نامه‌های انتقادی ظاهرا با انتقاد رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام روبرو شده است، چنانچه روزنامه «ملت ما» به دیدار محمد نوری‌زاد با هاشمی رفسنجانی اشاره کرده و گفته است که آقای رفسنجانی در این ملاقات انتقاد خود را از نوشتن‌ نامه‌های «غیرمستدل» نوری‌زاد بیان داشته است.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی «انتخاب»، هاشمی رفسنجانی در دیداری که چند روز پیش با محمد نوری‌زاد داشته به وی گفته است که «آقا نسبت به مسائل و مشکلات اشراف و توجه کامل دارد» و اگر نوری‌زاد می‌خواهد به رهبر جمهوری اسلامی نامه بنویسد «باید در این نامه‌ها رعایت ادب و احترام صورت پذیرد».
رفسنجانی با انتقاد از نامه‌های نوری زاد عنوان کرده است که «در نامه‌ها به جای فحاشی باید مطالب به صورت مستند و مستدل همراه با متانت و رعایت ادب نگاشته شود».



پیامک «دلار» فیلتر می‌شود؛ شهروندان: هر شاخه گل محمدی ۱۸۰۰ تومان

 سروش جعفری

imageبه دنبال نوسانات شدید بازار ارز در ایران، مسوولین جمهوری اسلامی اقدام به فیلتر کردن کلمه «دلار» در پیامک‌ها کرده‌اند؛ اما شهروندان در اس‌ام‌اس‌های خود از روش‌های دیگری برای ارسال قیمت واقعی دلار به یکدیگر استفاده می‌کنند.
یکی از شهروندان در این زمینه به خودنویس گفت که طی روزهای اخیر و به دلیل افزایش بی‌رویه قیمت «دلار» و نیز با توجه به فیلتر شدن کلمه «دلار» توسط مخابرات ایران؛ پیامک‌های طنزی با این عنوان که «قیمت هر شاخه گل محمدی ۱۸۰۰ تومان» دربین مردم در جریان است و هدف آن، آگاه کردن شهروندان از قیمت‌های واقعی دلار است.
این منبع اضافه کرد که بالاخره باید «راهی را برای دور زدن تحریم‌ها» یافت که اشاره‌ی طنز وی به سخن خامنه‌ای است که چندی قبل در خصوص افزایش تحریم‌های غرب گفته بود مسئولین باید «این تحریم‌ها را با روش‌هایی دور بزنند».
فیلتر شدن کلمه «دلار» موضوعی است که رسانه‌های داخل حکومت نیز به آن اشاره کرده‌اند. روز گذشته خبرآنلاین در یادداشتی با عنوان «پیامک دلار فیلتر می‌شود» نوشت که خبرنگاران این وب‌سایت از مسئولین مخابرات علت را پیگیری کرده‌اند؛ اما راه به جایی نبرده‌اند.
خبرآنلاین که نزدیک به علی لاریجانی است در این خصوص نوشت: «نوشتن کلمه «دلار» به زبان فارسی هر چند برای فرستنده پیام پیغام ارسال شد را به همراه داشته و هزینه آن نیز منظور می‌شود اما طی روزهای گذشته پیامک‌هایی که حاوی این کلمه باشند به دست مشترکان نمی‌رسد. این مساله هم برای مشترکان همراه اول و هم برای مشترکان ایرانسل روی داده است.»
این وب‌سایت با بیان اینکه مسوولان اپراتور دوم تلفن همراه نسبت به این مساله پاسخگو نبودند از قول برخی از مسئولین مخابرات اعلام کرده است که قطع این پیامک‌ها «با هماهنگی نهادهای دیگر» صورت گرفته است.
البته خبرآنلاین نام این نهادها را بازگو نکرده است؛ اما به نظر می‌رسد منظور نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی باشد.
گفتنی است پیشتر و به مناسبت‌های مختلف نیز کلماتی مانند: «تجمع»، «جلسه»، «نماینده‌ مجلس»، «استانداری»، «تاریخ» و ..در پیامک‌های شهروندان ایران فیلتر شده‌اند.


واکنش ها به آغاز غنی سازی درتاسیسات زیرزمینی فوردو



نوشتۀ رحمت قاسم بیگلو
به دنبال انتشارخبرآغازدورتازه ی غنی سازی اورانیوم در تاسیسات زیرزمینی "فوردو" درنزیکی های شهرقم، دولت ها عربی این اقدام ایران را ناقض تهدات بین المللی ایران دانستند.


تاسیسات زیرزمینی "فوردو" درنزیکی های شهرقم
واکنش کشورهای آمریکا، آلمان، فرانسه و انگستان بلافاصله پس تائید آغازغنی سازی درفوردو توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی انتشاریافت.
روزگذشته دوشنبه نهم ماه ژانویه، دیروز، مقامات اتمی ایران اعلام کردند که تاسیسات هسته ای فوردو راه اندازی شده است.
به دنبال انتشاراین خبر، یک سخنگوی آژانس بین المللی انرژی اتمی، خبر تهران را مبنی برآغازغنی سازی درحد بیست درصد درفوردو، مورد تائید قرار داد.
ایران می گوید: درتاسیسات فوردو اورانیوم، برای استفاده های پزشکی تا بیست درصد غنی سازی خواهد شد. همزمان علی اصغرسلطانیه نماینده جمهوری اسلامی درآژانس تصریح کرد که
عملیات غنی سازی درفوردو تحت نظرآژانس بین المللی انرژی اتمی صورت می گیرد.
اقدام ایران درانتقال غنی سازی اورانیوم به تاسیسات زیرزمینی فوردو با واکنش شدید غرب مواجه شد.
درپاریس سخنگوی وزارت امور خارجه فرانس با انتشاربیانیه ای اقدام ایران را "نقض شدید و وخیم" قوانین بین المللی توصیف کرد و آنرا محکوم کرد.
"رومن نادال" سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه گفت:"علی رغم صدور شش قطعنامه ازسوی شورای امنیت و آژانس بین المللی انرژی اتمی ایران گام دیگری درجهت نقض قوانین بین المللی برداشته است. وی افزود این اقدام جدید تحریک آمیزایران ما را بطورجدی برآن می دارد که باتشدید هرچه بیشترتحریم های بین المللی علیه جمهوری اسلامی، با همکاری کشورهای متحد خود و کشورهای داوطلب شرکت درتحریم ایران شدید ترین و بی سابقه ترین تحریم ها را علیه ایران به اجرا بگذاریم".
سخنگوی فرانسوی با اشاره به اینکه تاسیسات فوردو سال ها به صورت مخفی نگاه داشته شده است گفت: علاوه برآن" ادعای ایران درمورد غنی سازی بیست درصدی جهت استفاده درراکتور اتمی امیرآباد تهران فاقد اعتباراست، زیرا ایران بارها پیشنهاد های کشورهای غربی را درمورد تامین نیاز اورانیوم بیست درصدی مورد نیاز ایران را رد کرده است".

درواشنگتن نیز سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا ضمن ابراز نگرانی از آغازغنی سازی درفوردو گفت: این موضوع اوضاع را بیش از پیش وخیم ترخواهد کرد.
همزمان با سخنان مقامات آمریکا و فرانسه، دولت های انگستان و آلمان نیزبا نکوهش اقدام ایران، آنرا "نقض تعهدات ایران" توصیف کردند.
 دولت ایتالیا نیز امروز با محکوم کردن غنی سازی اورانیوم در تاسیسات فوردو اعلام کرد که از تحریمهای سخت علیه رژیم تهر ان حمایت می کند.












حقوق خویش ز مردان اگر زنان گیرند
در این میان من و صد دشت زن سپاه من است
(عارف قزوینی)
 تقدیم به عزیزان نسرین ستوده، مهراوه، نیما، رضا خندان و مردم مظلوم ایران  
 پرویز داورپناه
عدالت خواهد آمد، درست در زمانی که همه امید را ازدست داده اند

  «وقتی نمی توانم برای موکلانم کاری کنم ترجیح می دهم با آنها اعدام شوم»
(نسرین ستوده)
 تلخ ترین کابوس برای یک زندانی این است که تصور کند ، فراموش شده است.
این نخستین بار نیست که موضوع زندانیان سیاسی به مسئله ای حاد تبدیل می شود. در دوره حساس کنونی، ارتجاعِ حاکم از هیچ گونه اقدام غیر انسانی و بی رحمانه در زندان ها به ویژه در حق زندانیان سیاسی ابایی نداشته است.
نسرین ستوده، نامی آشنا برای تمام فعالان زن بشمار می رود. نسرین ستوده، جز دفاع از شرف انسانی جرمی مرتکب نشده است. جرم او دفاع از کودکانی است که تلخی زندگی آنان را به زندان فرستاده است. جرم نسرین ستوده تلاش در جهت گسترش عدالت در نظام قضایی است. تلاش های نسرین ستوده شایسته تقدیر است نه مجازات.
نسرین ستوده باید فوراً آزاد شود، زیرا مردم به مبارزات او نیاز دارند و وظیفه ماست که با جدیت مطالبات ستوده را بیرون از زندان پیگیری کنیم.
زنان ایرانی در شرایط خطرناکی هستند، هیچ کس امروز با حس امنیت زندگی نمی کند. هر لحظه ممکن است عده ای به خانه ات بریزند و تو را ببرند.
ما می توانیم به نسرین بگوئیم که تو مال همه ی ما هستی، این مردم در این شرایط به وکلایی نظیر تو نیاز دارند.

نسرین ستوده کیست …
نسرین ستوده، نامی آشنا برای تمام فعالان زن بشمار می رود. نسرین ستوده (زاده ۱۳۴۲) حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی است. او عضو کانون مدافعان حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، و انجمن حمایت از کودکان بوده و وکالت پرونده‌های بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کودکان قربانی ِ کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام را برعهده داشته‌است.
 ستوده در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۸ میلادی) برنده جایزه حقوق بشر «سازمان حقوق بشر بین‌الملل» شد.
ستوده از سال ۱۳۷۰ مدتی نیز به فعالیت مطبوعاتی در نشریه «دریچه گفتگو» پرداخته‌است. همچنین مقالاتی در روزنامه‌های جامعه، توس، صبح امروز و مجله آبان منتشر کرده‌است.
ستوده در سال ۱۳۷۳ با رضا خندان ازدواج می کند و هم اکنون دارای دو فرزند به نام مهراوه و نیما می باشد.سال ۱۳۷۴ موفق به قبولی در آزمون وکالت شد اما نزدیک به ۸ سال طول کشید تا توانست پروانه وکالتش را دریافت کند.
نسرین ستوده،  در یک خانواده متوسط که دارای چهار فرزند (دو دختر و دو پسر) بود در سال ۱۳۴۳ در تهران به دنیا می آید.

نسرین ستوده از زبان خودش
او در مصاحبه با جلوه جواهری و ناهید کشاورز در تیر ماه ۸۷ می گوید:
«از ابتدا مذهب آزادی در خانواده ما در جریان بود. به ویژه مادرم خیلی پایبند به اعتقادات مذهبی بود اما همیشه ما را آزاد می گذاشت. جوانی را مادر من که مقارن با کودکی من بود با روشنفکری و یک دید کاملا باز نسبت به مذهب ما را بزرگ کرد. اما فکر می کنم به هر حال نحوه تربیتم و تاثیری که از مادرم داشتم در گرایشات مذهبی ام موثر بوده. من هنوز هم خودم را آدم مذهبی می بینم و همواره از اعتقادات مذهبی متاثر بودم.
پدر و مادر من هر دو تصدیق 6 داشتند یعنی 6 کلاس درس خوانده بودند. مادرم خانه دار بود پدرم فروشگاه داشت یعنی کاسب بود. درآمد متوسطی داشت. در خانواده از ابتدا پدرم خیلی تمایلات مردسالارانه داشت. از جوانی اش دوست داشته که بچه پسر داشته باشد. اتفاقا اولین بچه اش هم پسر می شود. دومین بچه اش دختر می شود که خواهر من بود. مادر من تعریف می کند که وقتی خواهرم به دنیا آمده پدرم خیلی ناراحت شده به مادرم با ناراحتی گفته که دختر زاییدی؟ بعد که بزرگ شدیم، ما دخترها خیلی پیشرفت داشتیم در زندگی شخصی و پسرا نداشتند. از این بابت پدرم همیشه می گفت که خدا من را تنبیه کرد که پسر دوست نداشته باشم. وقتی ما بزرگ شدیم کمی طرز فکر پدرم تغییر کرده بود. ولی همیشه جنبه های مردسالانه را داشت.»

فعالیت مطبوعاتی نسرین ستوده
ستوده از سال ۱۳۷۰ مدتی نیز به فعالیت مطبوعاتی در نشریه «دریچه گفتگو» پرداخته‌است. او خود در خصوص چگونگی کار در دریچه گفتگو می گوید:
«از سال ۷۰ من به همراه تعدادی از هم فکرانم، نشریه دریچه گفتگو را شروع کردیم. اما همه کسانی که در دریچه گفتگو کار می کردند ملی مذهبی نبودند. از جریانات چپ هم در آن حضور داشتند اما نقطه مشترک کار ما این بود که همه از اپوزوسیون بودند. من عضو هیات تحریریه بودم که در واقع بالاترین رکن آن نشریه بود. هفت یا هشت نفر عضو هیات تحریریه بودیم که من تنها عضو زن در آن بودم و مسئولیت سرویس اجتماعی را بر عهده داشتم. در آن نشریه سعی ما براین بود که راه گفتگو را باز کنیم. برای همین با همه ی طرز فکرها وقت می گرفتیم و صحبت می کردیم. گاهی یک موضوع را انتخاب می کردیم مثلا یادم است بحث هویت ملی آن موقع بالا گرفته بود. تا سال هفتاد گفتمان مسلط برای هویت افراد، هویت اسلامی-مذهبی بود و حالا از سال ۷۰ به بعد کم کم می خواست فضا باز بشود برای اینکه ما درباره هویت ملی مان حرف بزنیم. من یادم است راجع به هویت ملی با چند نفر از جمله دکتر پیمان، دکتر بشیریه و ... گفتگو کردیم. یا در سالگرد طالقانی با مهندس بازرگان خود من مصاحبه کردم. اولین مصاحبه سیاسی بود که بعد از سال های سخت دهه ۶۰ با مهندس بازرگان صورت گرفت. حتا من یادم است که به افراد دولتی هم مراجعه می کردم. ولی افراد دولتی تا خط مشی مجله را می دیدند به ما وقت مصاحبه نمی دادند»
«در هر جمعی که شرکت می کردم، متوجه می شدم که مراجع تصمیم گیرنده آقایان هستند. در دریچه گفتگو مرجع تصمیم گیری آقایان بودند، در گروه های سیاسی که با آنها همکاری داشتم مرجع تصمیم گیری آقایان بودند، یادم می آید که در دریچه گفتگو مجموعه مقالات و مصاحبه ها که در زمان خودش مجموعه خوبی محسوب می شد، به مناسبت روز جهانی زن تهیه کرده بودم، سال ۷۰ را می گویم که هنوز این روز شناخته نشده بود. مقاله ای از شیرین عبادی، مهرنگیز کار، مصاحبه با پروانه اسکندری (فروهر)، مصاحبه با نوش آفرین انصاری و ... در این مجموعه بود. به مناسبت روز جهانی زن اسفند ماه می خواستم که شماره دریچه گفتگو اختصاص داده شود به موضوع زن. اما مرجع تصمیم گیری در دریچه گفتگو این را اصلا نپسندید و آن شماره سرنوشت دیگری پیدا کرد که منجر به تعطیلی نشریه شد.»
«کم کم من گرایش پیدا کردم به اینکه باید راجع به حقوق خودم صحبت بکنم. بنابراین وقتی شروع کردم به موضوع زنان، اول همه همکاران مرد من با تعجب من را نگاه می کردند. برای اینکه همه از من یک تصور چریکی و سیاسی داشتند. گاهی حتا مسخره می کردند. یعنی دوستان درجه یک هرگز برخورد تمسخر آمیز نداشتند. چون ما شناخت داشتیم از هم بنابراین سعی می کردند گوش دهند. ولی من می دیدم که تمام سیاسی ها ادبی ها و و فعالینی که یک درجه از من دورتر بودند به خودشان جرات می دادند که این حرف ها را مسخره بکنند. حتا بسیاری از زنان به من می گفتند که بی خود دنبال این حرفها رفتی، اگر دموکراسی تحقق پیدا بکند، حقوق زنان متحقق خواهد شد. من به آنها جوابم این بود که اگر حقوق زنان تحقق پیدا بکند حتما دموکراسی به جامعه می آید.»
  
ازدواج ستوده در فعالیت هایش تاثیر نگذاشت.
«من در سال ۷۳ ازدواج کردم ازدواج من در فعالیت هایم تاثیر نگذاشت شاید دلیل اش این بود که همسرم با من همکاری داشت. من و همسرم در مجله دریچه گفتگو با هم آشنا شدیم آن موقعی که به من پیشنهاد ازدواج داد وارد جنبش زنان شده بودم و بنابراین به رویکرد من آشنا بود. همیشه همراهم بوده. نگاهش به فعالیت هایم محترمانه بوده و کمک و همدلی داشته. طی سال های اخیر، همراهی مردها با زنانشان و احترام برای فعالیت های آنها و همچنین حقوق مختص به زنان خیلی افزایش پیدا کرده در قشر روشنفکر. این مختص من نیست و خیلی ها را می بینم که از این بابت همراهی با زنان شان دارند.
 اما اول یک تاثیر عینی دارد. زمانی که من می خواهم بروم بیرون احتیاج دارم کسی مسئولیت بچه را قبول کند. که در این مورد مشکلی نیست و همسرم مسئولیت بچه را بر عهده می گیرد و من دنبال کارم می روم. دوم یک تاثیر روانی دارد برای آدم. مثلا زمانی که قرار بود احضاریه برای من در هفته گذشته بیاید وقتی به من گفتند ماموران ما پشت در شما ایستادند من گفتم که من در را باز نمی کنم شما حق نداشتید به من زنگ بزنید مامورها اگر آمدند احضاریه را بندازند و بروند. بعد احضاریه شان جنبه رسمی تری پیدا کرد و به دفتر آوردند و تحویل دادند. همسر من بیش از من مقاومت نسبت به کار آنها نشان داد مثلا به او گفتند که در اینجا بنویسید که ساعت هشت و نیم صبح خانمم میاد گفت من نمی توانم روزی ده تا از این احضاریه ها میاد من که نمی توانم برای همه آنها انشاء بنویسم. دوست دارید بدهید من امضاء کنم دوست ندارید من انشاء نمی توانم بنویسم. خوب این برای من یک جور حمایت روانی بود. خیالم راحت است که اگر مساله ای پیش بیاید کسی هست که به درستی مسئول بچه ها باشد و من نگران نباشم. ناامنی روانی از طرف بچه هایی است که عقل شان می رسد. از نظر نیما (۹ماهه) نگران نیستم اما دخترم کمی از این بحث ها می ترسد و طبیعی است وقتی بحث بازداشت و این مسائل پیش میاید احساس ناامنی می کند واین خطر را حس می کند.»

نسرین ستوده می گوید:
« سال ۷۴  در آزمون وکالت شرکت کردم قبول هم شدم قبل از آن امتحانی نبود و کانون وکلا از بعد از انقلاب تا آن زمان حالت تعطیلی پیدا کرده بود. کانون وکلا یک سازمان مستقل است که هیات مدیره آن را وکلا اداره می کنند زیرا هزینه آن به عهده وکلا است. از دولت ریالی پول نمی گیرد. بعد از انقلاب اساسا آن هیات مدیره را تعطیل کردند کانون وکلا دست قوه قضائیه بود. و رئیس کانون را رئیس قوه قضائیه تعیین میکرد تا تقریبا سال های  ۷۲ و۷۳ یعنی حدود ۱۵ سال و تنها یک رئیس داشت نه هیات مدیره. انتخابات از سال ۷۲  و یا ۷۳ بود که برگزار شد من سال ۷۴ امتحان دادم در امتحان علمی قبول شدم ولی اطلاعات هربار نامه می نوشت که ایشان به دلیل ارتباطات سیاسی اش رد است. از سال ۷۴  یک چیزی حدود ۸ سال طول کشید تا توانستم پروانه وکالتم را بگیرم. کسی هم که باعث شد تا من پروانه ام را بگیرم خانم فریده غیرت بود.»

قتلهای زنجیره ای سعید امامی؛ جرم سیاسی چیست؟
نسرین ستوده می گوید:
« در همان سال ها بود که احضار همکارانم در دریچه گفتگو اتفاق افتاد. آنها تحت بازجویی های طولانی همراه با رعب و وحشت و تهدید قرار گرفتند، یادتان باشد سال هایی بود که بعدها ما فهمیدیم در آن سال ها قتل های زنجیره ای سعید امامی صورت گرفته. هم دوستانم در دریچه گفتگو و هم دوستان ملی-مذهبی که در ارتباط با آنها قرار داشتم، خیلی در آن سال ها احضار می شدند و ذهن من مشغول شد به اینکه من به عنوان یک فرد حقوقی می توانم درباره جرم سیاسی صحبت بکنم. بنابراین جلسات متعددی را با دوستان گذاشتم و حتا جزوه ای با عنوان جرم سیاسی تهیه کردم و در اختیار دوستان قرار دادم که اگر شما را بخواهند احضار کنند باید این تشریفات رعایت شود، باید برگه احضاریه بیاید، باید بازجویی توسط مقام قضایی صورت بگیرد و حتا اینکه حقوق شما بعد از دستگیری به عنوان متهم در دوران گذراندن زندان چیست و آن اصل ۱۶۸ که به جرایم سیاسی باید با حضور هیات منصفه رسیدگی بشود همه اینها در آن جزوه مطرح شده بود. اینها باعث شد که کم کم ذهن من مشغول به این شود که حقوق مجرمان سیاسی چیست؟
شاید اولین کسی بودم که گفتم کسانی که مرتکب قتل های زنجیره ای شدند خودشان از مصادیق محاربه هستند. و گفتم آنهایی که قانون محاربه را علی رغم همه مخالفت ها تصویب کردند، حالا خودشان در کوزه افتادند. چون اینها برای ایجاد رعب و وحشت نسبت به دولت خاتمی این کار را کرده بودند.
زمانی که من پروانه ام را گرفتم بسیاری از کارهای رایگان خودم را در زمینه حقوق بشر حقوق کودکان و حقوق متهمان سیاسی شروع کردم. یک سال از پروانه من گذشته بود که اولین موکلی که در زمینه زنان داشتم خانم رویا طلوعی بود که هنوز اتهامش به طور جدی مطرح نشده بود. دفاع از او را در دادگاه سنندج به عهده گرفتم که خیلی کار سختی بود. خانم طلوعی سردبیر نشریه راسان بودند و می گفت برای تهیه خبر به تجمعی که در سنندج بوده رفته است.
بعد از آن با بالاگرفتن فعالیت های جنبش زنان در ایران و کمپین یک میلیون امضاء که ما اصلا فکر نمی کردیم به همچین قائله حقوقی گسترش پیدا کند، خوب طبیعی است من با فعالان این جنبش سال ها آشنا بودم، و در دفاع از آنان وارد این قضیه شدم. پروانه وکالتم را که گرفته بودم و به عنوان وکیل وارد دفاع شدم که تا به امروز هم با کمپین در حال همکاری هستم.»

دفاع از فعالان حقوق بشر
نسرین ستوده وکالت پرونده‌های فعالان حقوق بشر و کشته شدگان و اعدام شدگان حوادث پس از انتخابات خرداد ۱۳۸۸ را نیز بر عهده داشته است.
یکی از همکاران  نسرین ستوده گفته است:
«نسرین ستوده همواره کارش در چارچوب قوانین موجود بود. من به یاد دارم که او مرتبا از ورود به مسائل سیاسی انجمن را منع می کرد و صرفا اصلاح قوانین را درخواست می کرد.
وقتی ما کار برای بچه های کودکان کار در دروازه غار را آغاز کردیم، نسرین ستوده از همان ابتدا مجانی و بدون هیچ چشمداشتی به بچه های دروازه غار که مشکلات حقوقی بسیار داشتند، مشاوره های حقوقی می داد. برای همین است که امروز این کودکان کار دروازه غار در انتظار و چشم به راهش هستند.
 نسرین ستوده آنقدر پرونده های مختلف در رابطه با همین کودکان کار داشت که من گاهی به او می گفتم چرا دفتر وکالت گرفته چون او عمدتا پرونده های حقوقی داشت که رایگان انجام می داد، از پرونده ها و مشاوره های حقوقی به کودکان کار، تا بچه های اعدامی زیر 18 سال تا بقیه پرونده های فعالان مدنی و جنبش زنان و...»
یکی دیگر از همکاران ستوده گفته است:
«من می خواستم این نکته را یادآور شوم که اگر فشار و دستگیری نسرین ستوده به خاطر موکلانش بوده است، پس چگونه است که در سیستم قضایی اساسا «وکیل» به رسمیت شناخته شده است؟ اگر وجود وکلا در سیستم قضایی ضروری شناخته شده است، پس چرا باید وکیلی را به جرم آن که وکالت افراد را برعهده گرفته است بازداشت کنند؟ حال حتا اگر موکلی بدترین جرم ها را مرتکب شده باشد باز هم در سیستم قضایی برعهده گرفتن وکالت آن فرد، امری ضروری اعلام شده است حال باید پرسید واقعا جرم نسرین ستوده که کل فعالیت هایش در چارچوب پرونده هایی است که وکالت شان را پذیرفته است چیست؟»

 نسرين ستوده، برنده جايزه ۲۰۱۱ انجمن قلم آمريکا وزنبق طلايی شهرفلورانس ایتالیا 
انجمن آمریکایی قلم (پن) روز چهارشنبه ۲۴ فروردین (۱۳ آوریل) اعلام کرد که جایزه آزادی قلم باربارا گلداسمیت سال ۲۰۱۱ خود را به نسرین ستوده، وکیل، فعال حقوق بشر و روزنامه نویس ایرانی اختصاص داده است.
کوآمه آنتونی آپيا، رييس انجمن قلم آمريکا گفته است: «نسرين ستوده نه تنها مظهر روح جايزه انجمن قلم/جايزه آزادی برای نوشتن باربارا گلداسميت است، بلکه مظهر روح اين سال استثنايی نيز هست.»
وی افزود: «به عنوان يک نويسنده، به عنوان يک فعال و به عنوان يک وکيل، او خود را وقف يک ايده ساده و نيرومند کرده است؛ اين اصل که حقوق تضمين‌شده توسط قانون مطلق هستند و متعلق به همگان می‌باشند. با تقديم اين جايزه، ما احترام خود را به او ادا می‌کنيم و همراه با ميليون‌ها ايرانی که وی از حقوق آن‌ها دفاع می‌کند، از افراد و دولت‌های سراسر جهان می‌خواهيم تا در درخواست برای آزادی فوری وی به ما بپيوندند.»
لاری سيمز، مدير برنامۀ آزادی برای نوشتن، در زمان اعلام جايزه در نيويورک «روحیه سازش‌ناپذير نسرين ستوده را در مبارزه برای عدالت، تساوی و حکومت قانون در ايران» ستود.
در سال ۲۰۰۸ کمیته بین‌المللی حقوق بشر ایتالیا که سازمانی غیر دولتی در زمینه حقوق بشر است، نخستین جایزه خود را به نسرین ستوده اهدا کرد. مراسم اهدای این جایزه ۱۰ دسامبر (۲۰ آذر)، روز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و روز جهانی حقوق بشر در شهر میرانو در ایتالیا برگزار شد.
شورای شهر فلورانس در اطلاعيه‌ای با اشاره به فعاليت‌های نسرين ستوده در«مخالفت با تبعيض قانونی عليه زنان، پذيرفتن وکالت کودکان زير ۱۸ سال محکوم به اعدام و تلاش برای برابری حقوقی زن و مرد در ايران»، اين فعاليت‌ها را دليل اهدای جايزه زنبق طلايی به وی اعلام کرده است.

۱۱ سال حبس تعزيری و ۲۰ سال محروميت از وکالت و خروج از کشور
در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ نسرین ستوده به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ بر علیه نظام بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شد. او پیش از بازداشت، بارها به‌خاطر فعالیت‌های حقوقی‌اش مورد تهدید قرار گرفته بود. گروه‌های فشار از وی خواسته بودند که از وکالت دست بردارد. ستوده،  اوایل مهرماه ۸۹ در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد.
پس از آن گروهی از فعالین مدنی و برخی از موکلین او با انتشار نامه‌ای خواستار شکستن اعتصاب غذای او شدند. در ۴ آبان ۱۳۸۹ نسرین ستوده پس از ۲۸ روز اعتصاب غذا بعد از ملاقات با یکی از اعضای خانواده‌اش اعتصاب خود را شکست.
شادروان واتسلاو هاول رئیس‌جمهور پیشین جمهوری چک و فعال حقوق بشر، در همایش بین‌المللی «فوروم ۲۰۰۰» که در اکتبر ۲۰۱۰ در پراگ برگزار شد، ضمن پشتیبانی از نسرین ستوده، خواستار آزادی فوری او از زندان شد.
نسرين ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر به ۱۱ سال حبس تعزيری و ۲۰ سال محروميت از وکالت و خروج از کشور در دادگاه بدوی محکوم شده است.

"مسؤولان زندان ما را به سر کردن چادر مجبور می کنند"*
نسرین ستوده در اکتبر ۲۰۱۱ از سر کردن چادر امتناع ورزید. در عوض مسؤولان زندان نیز او را به مدت ۳ هفته از ملاقات هفتگی محروم کردند. نسرین ستوده در نامه ای به پسر ۴ ساله اش نیما و دختر ۱۱ ساله اش مهراوه دلایل امتناع خود را توضیح داده است: "از اينکه ماههاست شما را در آغوش نکشیده ام رنج می کشم. امروز مسؤولان زندان مرا مجبور کردند چادر به سر کنم. من این را قبول نکردم، چون نمی خواستم که فرزندانم فکر کنند که من تحت فشارهای روانی تحقیرآمیز قرار دارم. نمی خواهم فرزندانم فکر کنند که دیگران می توانند با زیر پا گذاشتن قانون، هر چیز ناعادلانه ای را تحمیل کنند."
نسرین ستوده تاکنون سه بار علیه شرایط حبس اش اعتصاب غذا کرده.است. او در مارس ۲۰۱۱ جایزه "آوارد" را به خاطر پای بندی اش به دفاع از آزادی به خود اختصاص داد. در آن زمان نامه دیگری برای دخترش مهراوه نوشت: "من وکالت پرونده های مشکلی را برعهده داشته ام و همچنان نیز به خاطر رعایت حقوق مردم، ازجمله فرزندانم، چنین پرونده هایی را به عهده خواهم گرفت. من مطمئنم که رنج های خانواده ام و خانواده های موکلانم طی سال های اخیر بیهوده نخواهد بود. عدالت خواهد آمد، درست در زمانی که همه امید را ازدست داده اند. عدالت خواهد آمد، من مطمئنم."
منبع: *روزنامه لوموند، ۱۲  دسامبر ۲۰۱۱

نسرین ستوده باید بدون قید و شرط آزاد گردد
هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر درایران گفت: “نسرین ستوده یکی از شجاع ترین و صریح ترین مدافعان حقوق بشر در ایران است و خانوادۀ وی به صورت خستگی ناپذیری برای آزادی وی تلاش کرده اند. برماست که به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، به تلاشهای خویش برای معرفی جهانی ستوده و افزایش فشار بر دولت ایران برای آزادی وی بیفزاییم. همچنین افراد می توانند نامه ای به وزرای امور خارجۀ ۲۵ کشور در سراسرجهان ارسال کنند و از آنان تقاضا کنند تا خواستار آزادی نسرین ستوده شوند.»
 مبارزه برای نجات جان همه ی زندانیان سیاسی و برپایی نهضتی وسیع، ملی، و بین المللی، برای آزادی آنان، وظیفه فوری تمام نیروها و سازمان های میهن دوست و آزادی خواه ایران است.

دکتر پرویز داورپناه
 ۱۹ دی ۱٣۹۰ -  ۹ ژانويه ۲۰۱۲ 







اخبار روز: 
کوثر ال علی محمره: روشنفکران سوریه برای همگامی با انقلاب دموکراتیک و مردمی سوریه اقدام به تاسیس "کانون نویسندگان سوریه" نمودند. بنا به گزارش "خبرگزاری رویترز" از قاهره، نه ماه پس از اغاز اعتراضات و تظاهرات مردم در شهرها و روستاهای مختلف سوریه، ۱۱۰ تن از روشنفکران مشهور سوریه ضمن اعلام تاسیس "کانون نویسندگان سوریه" عضویت در ان را برای همه جریانها و مشرب های فکری و ادبی ازاد دانستند. 
"نوری جراح" یکی از برجسته ترین چهره های نسل سوم شعر مدرن عربی که تاکنون دو بار به ایران سفر نموده و سه مجموعه شعراز او به نام های "باغ ایرانی"، "باغ های هملت" و "کودکی مرگ" توسط حمزه کوتی به فارسی ترجمه و نشر "افراز" انها را منتشر نموده است (باغ ایرانی قبلا به نام"باغ پارسی" با ترجمه مهدی فرطوسی و مقد مه عطالله مهاجرانی توسط انتشارات مروارید منتشر شده بود) در مصاحبه با خبرگزاری رویترز، تولد"کانون نویسندگان سوریه" را بعنوان اولین "نوزاد انقلاب" یاد کرده و ان را محصول گفتگوهای اولیه منتقدانی چون حسام الدین محمد، خلدون الشمعه (لندن) و اندیشمندانی چون صادق جلال العظیم (برلین)، یاسین الحاج صالح نویسنده مقیم دمشق، علی کنعان (شاعر)، مفید نجم منتقد مقیم ابوظبی و فرج بیرقدار در سوریه دانسته و عضویت روشنفکرانی چون میشل کیلو، برهان غلیون، طیب التیزینی، روزا یاسین حسین، عایشه ارناووط و بسیاری دیگر از بزرگان و نام اوران شعر و ادب و اندیشه اهل سوریه را در ان تایید نمود. 
وی خواهان ارتباط هرچه بیشتر با روشنفکران ایرانی شده و ضمن اشاره به راه اندازی بخش فارسی در سایت کانون، عضویت افتخاری نویسندگان ایرانی در کانون تازه تاسیس را خواستار شد. قرار است در فوریه سالجاری انتخابات کانون برای تعیین هیئت مدیره و سایر ارگانها بر گزار گردد.  


منشور کانون نویسندگان سوریه 
دیباچه 
کانون، تشکلی است مدنی و ازاد که امکان عضویت در ان برای همه نویسندگان سوریه، صرفنظر از گرایش فکری و ادبی ازاد می باشد. 
امکان عضویت افتخاری برای همه نویسندگان عرب و غیر عرب که با مردم سوریه احساس همبستگی دارند وجود دارد. 
نویسندگان فلسطینی مقیم در سوریه همانند نویسندگان اهل سوریه از تمامی حقوق متصوره برای عضویت کامل در کانون بهره مند می باشند. 
به رسمیت شناختن پلورالیسم فرهنگی یعنی انچه را که هم اکنون جامعه سوریه براساس ان به پا خواسته است، ما را ملزم می سازد که تمامی زمینه های به حاشیه راندن فرهنگهای مختلف را ازبین برده،امکان عرضه این فرهنگها را بوسیله زبانهای مختلف و در پیشاپیش انها زبانهای کردی و اشوری سریانی فراهم نماییم. 



پیش زمینه ها 
همگام با انقلاب مردم سوریه برای ازادی و کرامت انسانی و بیداری ملی، ما روشنفکران اهل سوریه از ریشه ها و مشربهای فکری مختلف، برانیم با تاسیس کانون نویسندگان ازاد یخواه، همگامی و مشارکت خود را در انقلاب مردمی در سوریه در داخل و خارج از کشور و ایستادگی خودرا در کنار مردم انقلابی میهنمان با اعلام نیاز مبرم به فضای دموکراتیک و مستقل برای همه نویسندگان سوریه برای انعکاس واقعیت هایی که در حال حاضر در خیابان های "ازادی"به وقوع می پیوندد، به اطلاع برسانیم. 
*** 



با تاسیس کانون تلاش خواهیم نمود که "فرهنگ" یکبار دیگر نقش سرنوشت ساز، نقادانه، ازادیخواهانه و پیشرو خود را باز ستاند. روشنفکران استقلال و نیروی خودرا برای نوسازی و تجدد فکری و زیبایی شناسانه و اخلاقی بر عهده گیرند و خودرا برای ایفای نقش خویش در دفاع از ازادی ها، حقوق و وحدت هموطنان اماده سازند؛ چرا که عملکرد فرهنگ در طول دهه های گذشته و در دربار حکومتیان توسط کسانی که تعدادشان کم هم نبوده است چیزی به غیر بوق و کرنای تبلیغلتی برای ستم وتبعیض نبوده است. 
چشم ان داریم که "کانون نویسندگان سوریه "کنش های جریانات ادبی-فکری مختلف موجود در سوریه را به دامن گرفته و سیاست تک فرهنگی که توسط حزب بعث حاکم و به مدد سلطه مالی،اقتدار گرایی وحذفی پایه ریزی شده و در طول چندین دهه به مدد فشارهای امنیتی بصورت "اتحادیه نویسندگان عرب"نمود داشت به نقد و انزوا کشاند. 



*** 
"کانون"تریبونی پیشرو وچارچوبی ازاد برای شاعران، نویسندگان، ادبا و تمامی اندیشمندان ازادیخواه سوریه برای ساختن جامعه اینده خواهد بود. همچنین "کانون" برای تمامی اندیشمندانی که خواهان همکاری برای تسریع در گذار از نظام استبدادی، سرکوبگر و حذفی به نظامی دموکراتیک و مدنی و پلورال و ازاد، بر اساس "حقوق شهروندی"می باشند زمینه را برای بروز استعدادها و ابداعات ادبی و فکری فراهم خواهد نمود. 
*** 
با اعتقاد و ایمانی راسخ امیدواریم این تشکل پلی باشد برای پیوند دادن شکافهای گوناگونی که نظام تک حزبی بین "اهل قلم" در داخل و خارج جغرافیای سوریه بوجود اورده بود؛ شکافهایی که به مدد سیاستهای زور و ستم و سرکوب با شکستن قلمها و بستن دهانها بر همگان تحمیل می گردید. چنین سیاستهایی روشنفکران سوریه را از هم جدا و "فرهنگ" را اسیر "قدرت" نموده و نهایتا جایگاه فرهنگ و ادبیات سوریه را در دیگر نقاط جهان از بین برد. این وضعیت در پایین اوردن ارزشهای معنوی در چشم مردم در درون سوریه پیش از بیرون ان تاثیر داشته و زمینه هرگونه ابداع، ابتکار جسورانه، تخیل ازاد و نقد سیاسی و اجتماعی خلاق و روح ازاد اندیشی را از بین برده بود. 

همچنین امید ان داریم که در تغییر "نظام ارزشی" موجود که بر اساس رانت وابستگی به قدرت مالی و سیاسی بنا نهاده شده به نظامی ارزشی بر اساس دانش و تلاش و ابتکار سهم خود را ادا نماییم. 

*** 
نهایتا هرگونه دست اوردی در این زمینه بر پایه بازسازی عصاره فرهنگی سوریه در چارچوب جنبش فرهنگی عربی و با هماهنگی و همبستگی با انچه "انقلاب"ها تاکنون و در اینده در کشورهای عربی به دست اورده و می اورند، امکان پذیر خواهد بود. فرصتی که تجارب جهان پیرامونی با "امکانات" و "چالشها"بر ان تاثیر به سزا خواهد داشت. 
*** 
در ابتدا تعداد کمی از نویسندگان و شعرا در داخل و خارج سوریه با درک نیاز مبرم مرحله فعلی در پس اندیشه برپایی چنین تشکلی که فعالیتهای انان را در جهت همراهی و همگامی با مردم در ایفای نقش ترقیخواه و پیشگام "فرهنگ" در زندگی مردم سوریه سازماندهی نماید، برامدند. انگاه اقدام به ارتباط گیری نموده و بالاخره موفق به تاسیس "کانون" گردیدند. 
*** 
اعلام تاسیس کانون سوالاتی در مورد خصوصیات این نهاد و نقش و توان تشکیلاتی ان به اذهان متبادر خواهد ساخت. بی گمان پاسخ به این سوالات در حال حاضر ممکن نخواهد بود؛ چرا که تمامی تلاش کانون و اعضا ان در شرایط کنونی در جهت پشتیبانی از تحول دموکراتیک بزرگی که از "دیکتاتوری کنونی" در کشور عزیز ما به سوی ان در حرکت هستیم خواهد بود. سوال اصلی می تواند در خصوص ایفای نقش "کانون" در تعمیق تحول در مرحله کنونی باشد. نقشی که در چنین لحظات تاریخی و سرنوشت ساز در کشورمان از وجدان بیدار و اخلاق ازادیخواهانه "نویسنده" انتظار می رود. 


کانون نویسندگان سوریه






اخبار روز: 


بنا به گزارش ها، اخیرا تعداد دیگری از فعالین کارگری توسط رژیم ضد کارگر جمهوری اسلامی ایران دستگیر شده اند. در ۱۸ دی ماه ۱۳۹۰، شریف ساعد پناه از اعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، توسط چهارمامور لباس شخصی که به منزل او هجوم برده بودند، دستگیر شد. ماموران با آزار و اذیت اعضای خانواده، برخی از کتاب های موجود در خانه را ضبط و با خود بردند . شریف ساعد پناه هم اکنون با قرار وثیقه ۸۰ میلیون تومانی در زندان مرکزی سنندج محبوس است. 
همچنین در ۱۵ دی ماه، مظفر صالح نیا یکی دیگرازاعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران توسط ماموران حکومتی دستگیر شد وهم اکنون در زندان مرکزی سنندج زندانی است. بعلاوه در همین زمان محمد حسینی از فعالین کارگری در فیروزکوه توسط ماموران دستگیر شد و اینک در زندان محبوس است. 
بنا به منابع خبری، همچنین آقای میثم نجاتی عارف، دانشجوی دانشگاه آزاد و فعال کارگری شرکت سایپا، روز سه شنبه ۱۳ دی ماه، توسط ماموران امنیتی بازداشت و به محلی نامعلوم منتقل شد. ماموران بعد از دستگیری میثم نجاتی عارف او را با دستبند به منزلش می برند و با توهین و اذیت و آزار اعضای خانواده، کامپیوتر و مقداری از وسایل شخصی اورا ضبط می کنند و با خود می برند. 
بنا به گزارش کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، مجید حمیدی، از فعالین کارگری شهر سنندج، نیز به دادگاه احضار شده و مورد سئوال و بازپرسی قرار گرفته است. 
طبق گزارش سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه "اقایان علی اکبر نظری و مرتضی کمساری از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که در مورخه ٨۹/۹/۲از طرف بازپرسی شعبه دوم امنیت مستقر در اوین احضار و بازداشت شدند و پس از ۳۶ روز با قید کفالت ازاد شده بودند، پس از رسیدگی در دادگاه ویژه کارکنان دولت با محکومیت سه میلیون ریال جزای نقدی مواجه شده که بعد از اعتراض اقایان نظری و کمساری در دادگاه تجدید نظراین حکم تایید و با حضور نامبردگان اجرا شد." 
دستگیری های اخیر و احکام ضد انسانی علیه فعالین کارگری نشانگر آن است که جمهوری اسلامی قصد دارد باز هم دور دیگری از دستگیری و سرکوب علیه کارگران و فعالین کارگری به راه اندازد. اتحاد بین المللی بار دیگر این اقدامات سرکوب گرانه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی را شدیدا محکوم می کند و خواهان آزادی بدون قید و شرط همه فعالین کارگری در بند و همه زندانیان سیاسی می باشد. 


اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران 
۱۰ ژانویه ۲۰۱۲

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

خانه سینما؛ خانه ای که هرگز روی آرامش ندیده است
داستان سينما و نظام سياسی پس از انقلاب تا سال ها داستان کودکی بود در دامان مادری که پابه پايش می برد. آن قدر که به سينمای گلخانه ای معروف شده بود. سينمايی که قرار بود از آنجا که روحانيت شيعه و به اصطلاح «بچه مسجدی ها» اوايل روسپی خانه اش می خواندند و سر تا پايش را فاسد می پنداشتند، درش تخته شود.
اما تنها به لطف جمله ای از آيت الله خمینی که فيلم «گاو» مهرجويی را پسنديده بود، از سرنوشتی که هنر رقص و موسيقی بانوان بدان دچار آمد، يعنی مرگ کامل، نجات يافت.

برنامه نمای دور، نمای نزدیک با حضور محمد عبدی، امیر عزتی و مهدی عبدالله زاده درباره خانه سینما
سينمای وابسته به نظام برآمده از انقلاب اما، به تدريج راه رفتن نويی آموخت و زبان اش هم از لکنت به درآمد. تجربه هايی تازه کرد و در جشنواره های جهانی رونق يافت، جوايزی به خانه آورد و اعتباری دست و پا کرد. با اين حال هرگز از تيغ تيز منتقدان مذهبی اش در امان نماند.
در سال ۱۳۷۲ و چهار سال پيش از دوران معروف به اصلاحات بود که خانه ای برايش فراهم شد.«خانه سينما» مکانی برای گردآمدن اصناف سينمايی بود.

در سال های اصلاحات اين خانه رونق بيشتری يافت و با راه اندازی جشنی سالانه، حرمتی همسنگ جشنواره فجر و گاه افزون تر يافت. اما هرگز اين خانه که سعی می کرد مستقل از سياست های نظام، خود، امورات داخلی اش را با حضور اصناف اش بچرخاند، چندان روی آرامش نديد. تا اين که امروز با افزون بر پنج هزار نفری که کارت عضويت اش را در جيب دارند، پس از چند سالی بالا گرفتن نزاع پيدا و پنهان، سرانجام حکم تعطيلی اش از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شده است.


امير عزتی، منتقد سينمايی ساکن فنلاند پيشينه نزاع حاکميت ايران و خانه سينما را به تناقض های درونی نظام اسلامی و نهادهای مدرنی چون سينما مرتبط می داند.

امير عزتی: اين ناسازگاری و اين تناقض از روز اول وجود داشت. چون در ميان افرادی که اين نظام را پايه ريزی کردند، از جمله آقای خمينی و دوستانشان کسانی هم بودند که کمی ميانه روتر و معتدل تر بودند و فکر می کردند که از آموزه های مدرنی مثل اقتصاد يا سينما می شود برای پيشبرد اهداف خودشان که همان اهداف ايدئولوژيک اسلامی بود، بهره ببرند.
نمونه آن را در همين خانه سينما می توانيد ببينيد. نهادی که در سال ۱۳۶۵ با مصوبه مجلس و با کمک سه تن از مديران دولتی معروف از جمله آقای انوار، بهشتی و حيدريان نطفه تشکيل آن بسته شد، تا شش يا هفت سال بعدش که اولين هيات مديره انتخابی آن به وجود آمد و در اداره ثبت شرکت ها به ثبت رسيد و موجوديت پيدا کرد. از آن روز تحت هجوم کسانی بود که وجود يک چنين واحد صنفی را اساسا قبول نداشتند.
محمد عبدی، منتقد و نويسنده سينمايی ساکن لندن، می گويد که مواجهه نظام با نهاد صنفی خانه سينما برای ناظران سينمای ايران قابل پيش بينی بوده است.
محمد عبدی: اين دعوا در واقع دعوای کهنه ای است. بر خلاف تصور برخی که فکر می کنند اين دعوا به دوره احمدی نژاد برمی گردد، بايد بگويم اين طور نيست. در دوره خاتمی شايد بسياری فراموش کرده باشند، ولی در يکی از جشن هايی که برگزار شد به علت اتفاقاتی که در آن جشن رخ داد يک شب بعد از آن نيروهای امنيتی به محل خانه سينما حمله کردند و مديران خانه سينما را دستگير کرده و برای چند ساعت  آنها را بازجويی کردند.
و طبيعتا با دخالت نيروهای بالاتر، اين دعوا فيصله يافت و آنها آزاد شدند. و اين دعوا مطبوعاتی نشد.اما حمله به خانه سينما از همان دوران شروع شد و ادامه داشت. می شود پيگيری کرد که روزنامه کيهان در زمان های مختلف چگونه حملات اش را نثار اعضای اين خانه می کرد.
با آمدن احمدی نژاد اين دشمنی تندتر و عميق تر شد تا جايی که سال قبل به نامه  نگاری تند معاونت سينمايی و مدير خانه سينما انجاميد. و اين دعوا تا به امروز رسيد که در خانه سينما را گل بگيرند.
منتقد سينمايی ديگری نيز معتقد است که علت حدف اين خانه به دست وزارت ارشاد، دشواری کنترل تمام و کمال آن بوده است.
مهدی عبدالله زاده ، ساکن سوئيس: آن چيزی که الان درباره خانه سينما دارد اتفاق می افتد، در ادامه سياست های فرهنگی حاکميت است که دارد سعی می کند يکی يکی پل های فرهنگی موجود در کشور را فتح نمايد. منتهی تفاوت اينجاست که خانه سينما به دليل ساختار دمکراتيکی که دارد، هيچ کدام از پست های اش قابليت انتصاب ندارد. يعنی پست انتصابی در خانه سينما وجود ندارد.
در بين پنج هزار عضو خانه سينما تعداد کسانی که مورد وثوق حاکميت بودند، و بتوانند در آنجا رای بياورند و پست های کليدی را به دست بگيرند، آن قدر نبود که آدم های نظام بتوانند در آن ساختار مديريتی نفوذ کنند.بنابر اين چون حاکميت به اين نتيجه رسيده بود که اين نهاد قابل تسخير نيست، تصميم به تخريب و نابودی آن گرفت.
ناظران سينمای ايران ريشه همه اين مسائل را در عدم تحمل هر گونه استقلال خانه سينما از سوی نظام می دانند.
امير عزتی: به خاطر اين که دو تا نهاد ديگر در سينمای ايران وجود داشت ؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنياد فارابی که در دفترچه سياست های اين دو نهاد نوشته شده بود که وظيفه اصلی اينها، هدايت، نظارت و وزارت سينمای ايران است. عملا سينمايی را قبول داشتند که دولتی و در خدمت دولت باشد. طبيعتا وجود يک تشکل صنفی غير دولتی به نام خانه سينما از روز اول مزاحم چنين تفکری بوده و هست.
درگيری های چند سال اخير نمونه های بارز قسمت فوقانی کوه يخی است که عمده آن زير آب قرار داشت. بسياری از بگير و ببندها، فشارها و اتفاقاتی که بين وزارت ارشاد و خانه سينما در طول چند دهه گذشته افتاده ، عملا از ديد مردم و مطبوعات پنهان مانده بود.
در چند سال اخير، به خصوص در دو سال اخير، درگيری های اين دو نهاد با همديگر علنی و مطبوعاتی شده است. نمونه اش ماجرای دستگيری مستندسازان يا موضوع جشن خانه سينما و دستگيری برخی از فيلم سازها و تحت فشار قرار دادن آنها که نهايتا تنها کاری که اين نهاد صنفی انجام داده است، نوشتن اطلاعيه ها يا نامه هايی به مسئولين برای دفاع از حقوق انسان هايی بود که در اين صنف عضويت دارند.
ولی همين را هم حتی دولتی ها برنتابيدند و نپذيرفتند.
اما اهميت خانه سينما در چيست؟
محمد عبدی: خانه سينما تنها خانه اهالی سينمای ايران است که حدود ۲۰ سال از موجوديت اش می  گذرد. به کارهای مختلفی دست زده است از جمله «روز ملی سينما» را که در تقويم ملی به ثبت رسيده است، نامگذاری کرده است.
جشن خانه سينما هر سال برگزار می شده است و از طريق روابط صنفی کار بيمه دست اندرکاران سينما را حل کرده است و به هر حال اهرم بسيار بزرگی برای حمايت از اهالی سينماست.
سينما در ايران همواره زير فشار حساسيت های سياسی بوده است. چه با خانه سينما و چه بی آن. اين را امير عزتی، منتقد فيلم می گويد:
امیر عزتی: بعد از پايان جنگ بسياری از سپاهی ها مصدر کارهايی شدند که هيچ زمينه ای نسبت به انجام آن کار نداشتند. نمونه اش آقای ضرغامی و بسياری از سپاهيانی که عملا مصادر کارهای فرهنگی شدند. در صورتی که نه دانش و نه تخصص اين کارها را نداشتند. چرا؟
به دليل اينکه آنها هم فهميده بودند که در فضای بعد از جنگ برای ادامه حيات شان نياز به يک دست شدن فضا و به دست گرفتن اهرم کنترل جامعه هستند و چه اهرمی بهتر از رسانه های جمعی مثل تلويزيون، سينما و مطبوعات.

فشاری که در همه اين سالها بر اين رسانه های جمعی وارد شد، نشان دهنده اين اتفاق است که اصلا کسانی که در راس کار هستند، نمی پذيرند که شما يک نهاد صنفی داشته باشيد که در داخل اين نظام که پسوند مقدس را هم يدک می کشد، فعاليت رسمی و علنی داشته باشيد.
منتقد فيلم ديگری که وقايع سينمای ايران را از سالها پيش پی گرفته می گويد از زمان حاکميت محمود احمدی نژاد، تلاش های زيادی برای کنترل خانه سينما از درون صورت گرفت.
محمد عبدی: وقتی که اينها در واقع دولت را تسخير کردند، می خواستند هر جور شده خانه سينما را در دست بگيرند. تا جايی که می توانستند سعی کردند در خانه سينما نفوذ کنند. حتی چند صنف را هم در دست گرفتند.
يعنی آدم هايی را به درون اين صنف ها فرستادند تا به هر طريق ممکن خودشان را به بالاترين حد برسانند و مديران صنف ها را در اختيار بگيرند.
اما اين نفوذ فقط در دو سه صنف از خانه سينما اتفاق افتاد و در بقيه اصناف اين اتفاق رخ نداد. در نتيجه اينها راضی نبودند و تمام تلاش شان را به کار بردند تا وهله وهله پيش بروند تا به اين نقطه برسند که به کلی در خانه سينما را ببندند. شورای عالی سينما که تاسيس شد نکته بسيار مهم و به اعتقاد من زنگ خطری بسيار جدی بود که گوشزد می کرد که اين دولت قصد دارد به زودی خانه سينما را تعطيل کند.
اما بود و نبود خانه سينما چه تفاوتی به حال سينمای ايران خواهد داشت؟
مهدی عبدالله زاده ، منتقد فيلم: طبيعتا تاثير روانی آن بسيار بيشتر از تاثيرات ديگر است. دليل آن هم اين است که در خانه سينما فعاليت های آن چنانی مرتبط با سينما شکل نمی گرفت. بيشتر در حد نشست ها و مسائل حاشيه ای و صنفی بود. سينما به راه خود ادامه خواهد داد و هيچ مشکل خاصی در روند توليدات سينمايی کشور شکل نخواهد گرفت. فقط فضايی که باعث شده بود که سينماگران گرد هم بيايند و کارهای صنفی خود را انجام بدهند دچار اختلال خواهد شد.
امير عزتی
منتقد سينما: طبعا بود و نبود خانه سينما مشکلات زيادی ايجاد خواهد کرد و به نوعی به اوايل دهه شصت بر می گرديم و به قبل از شکل گيری اين نهاد و حتی بدتر از آن. چون اوضاع از نظر ناظران سياسی در حال حاضر بسيار بدتر از دوران اول انقلاب و اوايل دهه ۶۰ است. طبعا اين فشارهای اقتصادی و سياسی که از بيرون تحميل می شود، در جايی از جمله سينما و در ديگر واحدهای تجاری، فرهنگی و هنری منعکس خواهد شد.
سينماگران ايرانی تا اين لحظه واکنش هايی نشان داده اند.
محمد عبدی ، نويسنده سينمايی: به هر حال حرکت هايی که از سوی سينماگران از جمله يکسری کارگردان هايی که معروف اند به کارگردان هايی که نزد حکومت طی دوران های مختلفی محبوب بوده اند، مثل حاتمی کيا و محمدرضا درويش که به هر حال به دولت ربط داشتند و دولت در دوران های مختلفی آنها را دوست داشته است.
حالا اين فيلمسازان امروز خودشان به نوعی دارند موضع بسيار تند می گيرند، اين خودش جايی از اميد باقی گذاشته است. فيلمسازانی مثل فرمان آرا که جوايز خود را به جشنواره فجر پس داده است، واکنش بسيار شديدی است. به نظر من پيشنهادی که آقای فرمان آرا داده است، عملا پيشنهاد درستی است که گفته است با بسته شدن خانه سينما، دست اندرکاران خانه سينما محصولات شان را به جشنواره فيلم فجر ارسال نکنند.
اگر واقعا اين اتفاق بيافتد، جشنواره ای که ويترين سينمايی وزارت ارشاد محسوب می شود خود به خود تعطيل می شود و اين اتفاق بزرگی است.



بشار اسد: از قدرت کناره‌گیری نمی‌کنم

بیش از ۵ هزار نفر در ماه‌های اخیر در سوریه کشته شده‌اند. حال اسد ادعا می‌کند که نه این تعداد در سوریه کشته شده‌اند و نه او دستور تیراندازی داده است. وی گفت پیروزی نزدیک است و قصد دارد یک رفراندوم قانون اساسی برگزار کند.


رژیم سوریه به دلیل خشونت‌هایی که علیه مردم این کشور اعمال می‌کند، از سوی محافل بین‌المللی هر روز تحت فشار بیشتری قرار می‌‌گیرد. با این حال بشار اسد، رئیس جمهور این کشور به هیچ وجه حاضر به عقب‌نشینی از جایگاه قدرت خود نیست.
به‌رغم اعتراضات و مبارزات مردمی چندین ماهه در سوریه، بشار اسد همچنان از سیاست تاکنونی خود در قبال مخالفان دفاع می‌کند.
بشار اسد در طی نطقی که روز سه‌شنبه (۱۰ ژانویه/۲۰ دی) در دانشگاه دمشق ایراد کرد گفت «اگر سوری‌ها مقاومت کنند، پیروزی نزدیک است.»
او منکر تمام گزارش‌هایی شد که می‌گفتند از مقامات بالا به واحدهای نظامی و امنیتی دستور داده شده بود به مخالفان و معترضان تیراندازی شود. اسد مدعی شد: «دستوری نبوده که به کسی داده شود به مردم تیراندازی کنند.»
این ادعای بشار اسد در تناقض آشکار با مشاهدات فعالان حقوق بشر بوده است.
سازمان دیده‌بان حقوق بشر در دسامبر ۲۰۱۱ گزارش داد، به ارتش این کشور دستور داده شده معترضان را «با هر نوع ابزار ضرور» به عقب برانند. بر اساس این گزارش، در این دستور نظامی فرمان تیراندازی نیز قید شده است.
گزارش این سازمان حقوق بشر بر ده‌ها مصاحبه‌ای متکی است که با سربازان فراری ارتش سویه و همکاران پیشین سازمان‌های امنیتی و مخفی سوریه صورت گرفته‌اند.
رئیس جمهور سوریه قیام و موج اعتراضات در کشور را بار دیگر "توطئه‌ای از سوی نیروهای خارجی و منطقه‌ای" قلمداد کرد. وی مدعی شد که عاملان با خرابکاری‌ها و ویرانی‌ها از اعتراضات مسالمت‌آمیز سوءاستفاده می‌‌کنند تا ترس و وحشت را در جامعه اشاعه دهند.
اسد تأکید کرد که رژیم او در آینده نیز با "مشت آهنین" با "تروریست‌ها" برخورد خواهد کرد. وی افزود: «در مقابل تروریست‌ها تساهل به خرج نخواهیم داد، و همین طور علیه کسانی که اسلحه به دست می‌گیرند تا بکشند.»
این اظهارات بشار اسد را باید تهدید علیه آن‌دسته از سربازانی ارزیابی کرد که از ارتش این کشور گریخته و با پیوستن به نیروهای اپوزیسیون هر چند گاه یکبار نیروهای امنیتی و نظامی رژیم حاکم را مورد حمله قرار می‌دهند.

«همه‌پرسی قانون اساسی برگزار می‌کنم»
بشار اسد اعلام کرد که در ماه مارس (اسفند) یک همه‌پرسی در باره‌ی قانون اساسی جدید کشور برگزار خواهد کرد. وی گفت که این رفراندوم در اولین هفته‌‌ی ماه مارس برگزار خواهد شد. وی مدعی شد که هدف او مشارکت «تمامی نیروهای سیاسی» در دولت است.
بشار اسد که گفته‌ می‌شود در داخل و خارج از مرزهای کشورش مشروعیت سیاسی خود را از دست داده است گفت: «هرگاه کار کمیسیون تدوین قانون اساسی پایان یابد، یک همه‌پرسی در این باره صورت خواهد گرفت، زیرا همگان به این مسئله علاقمند هستند.»
این نخستین سخنرانی علنی بشار اسد در هفت ماه گذشته است. هم‌چنین این نخستین نطق او از هنگام ورود ناظران اتحادیه عرب به سوریه است که به مدت یک ساعت و نیم از تلویزیون دولتی سوریه پخش شد.

«از قدرت کناره‌گیری نمی‌کنم»
بشار اسد در سخنرانی خود اتحادیه عرب را مورد انتقاد شدید قرار داد. وی گفت که عملکرد این اتحادیه نشان می‌دهد که وضعیت جهان عرب تا چه اندازه اسفناک است.
اسد پرسید، کشورهایی که سالیان دراز خود دچار مشکلات عمیقی بوده‌اند، چه‌گونه می‌خواهند به سوریه درس دمکراسی بدهند. وی مدعی شد، آوردن ناظران اتحادیه‌ی عرب به کشور، ایده‌ی خود او بوده است.
رئیس جمهور سوریه هشدار داد که استقلال سوریه در خطر است. وی تأکید کرد از قدرت کنار‌ه‌گیری نخواهد کرد، زیرا هنوز حمایت مردم این کشورش را دارد.
اسد افزود که ایده‌های او برای آینده‌ی سوریه تغییر نخواهد کرد. وی گفت می‌خواهد دست به اصلاحات بزند، علیه تروریسم با قدرت تمام مبارزه کند و در جهت حفظ استقلال کشور بکوشد.
در طول ۹ ماه موج اعتراضات و سرکوب خونین مردم در سوریه، بنا به ارزیابی سازمان ملل، بیش از ۵ هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند. اپوزیسیون سوریه شمار قربانیان را بیش از این رقم ارزیابی می‌کند.



آمریکا در تلاش همراه کردن چین و ژاپن برای تحریم نفت ایران

تیموتی گایتنر، وزیرخزانه‌داری آمریکا

وزیر خزانه داری آمریکا رهسپار چین و ژاپن شده تا مقامات این دو کشور را برای مشارکت در تحریم‌‌های جدید علیه ایران متقاعد سازد. این گفت‌وگو‌ها در حالی انجام خواهند شد که چین و ژاپن به شدت به واردات نفت ایران وابسته هستند.

تیموتی گایتنر وزیر خزانه‌داری آمریکا در روز سه‌شنبه (۱۰ ژانویه/۲۰ دی) رهسپار سفری دو روزه به چین شده و پس از به ژاپن خواهد رفت. او پیش از همه، با نخست وزیران دو کشور ملاقات و گفت‌وگو خواهد کرد.
در بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا آمده که قصد گایتنر از این سفر، جلب رضایت مقامات چین و ژاپن برای اعمال فشار هرچه بیشتر به ایران برای محدود کردن برنامه اتمی این کشور است. سفر گایتنر تنها یک روز پس از آن انجام می‌گیرد که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آغاز غنی‌سازی اورانیوم در تاسیسات اتمی فردو را تایید کرد.
تحریم بانک مرکزی ایران از سوی آمریکا در روز ۳۱ دسامبر اعلام شد و کمتر از یک هفته بعد، اتحادیه اروپا نیز از موافقت مقدماتی و اصولی بر سر واردات نفت ایران خبر داد. این در حالی است که اروپا سهم عمده‌ای از واردات نفت ایران ندارد و چین، ژاپن، هند و کره جنوبی خریداران اصلی نفت خام ایران هستند.
چین و ژاپن، دومین و سومین قدرت اقتصادی دنیا هستند و سهم ایران در تامین نیازهای نفتی این دو کشور به ترتیب ۹ و ۱۱ درصد است. چین بزرگترین خریدار نفت خام ایران در سطح جهانی است.
جلب موافقت پایدار و استراتژیک چین با تحریم نفت ایران کار آسانی برای آمریکا نیست. به نقل از خبرگزاری‌ها و محافل  دیپلماتیک، گایتنر خواهد کوشید که مقامات ژاپنی و چینی را به یافتن منابع جایگزین دیگری چون عربستان سعودی یا امارات در تامین مایحتاج نفتی‌شان متقاعد سازد.
) هدف واشنگتن آن است که حلقه فشار بر منابع و نهادهای مالی ایران را هرچه تنگ‌تر سازد. اما چین همواره در برابر "تحریم‌های یک‌جانبه" آمریکا یا کشورهای غربی دیگرعلیه ایران ایستادگی کرده است.
یک سخنگوی وزارت‌خارجه چین چند روز پیش و در آخرین موضع‌گیری گفته که از نظر کشورش «تحریم راه درستی برای کاستن از معضل اتمی ایران نیست.» با این همه، چین واردات نفت خود از ایران را در ماه گذشته به نصف تقلیل داده و این تصمیم را برای ماه جاری نیز تمدید کرده است. این اقدام و انتقادهای چین از کیفیت نازل صادرات ایران چون سنگ آهن، موجب شده که پاره‌ای تحلیل‌گران از "تحریم پوشیده" ایران توسط چین سخن بگویند.
مشوق‌های آمریکا به چین
دولتمردان چینی با پایین نگاهداشتن عمدی نرخ برابری یوان در برابر دلار، صادرات خود را رونق بخشیده و بازار واردات را کنترل کرده‌اند. این سیاست همواره مورد انتقاد و حمله آمریکا بوده اما از قرار معلوم، وزیر خزانه‌داری این کشور در سفر خود به چین، به‌خلاف معمول از این سیاست انتقاد نخواهد کرد.
 شاهد این مدعا آن است که چین در آخرین گزارش وزارت خزانه‌داری آمریکا به دستکاری در ارزش واقعی یوان متهم نشده است. چین در گزارش‌هایی که این وزارت‌خانه هر شش ماه یک‌مرتبه منتشر می‌کند، همواره کشوری خوانده می‌شود که در اعلام ارزش پول رایج خود و نرخ برابری آن با سایر ارزها تقلب می‌کند. طبق ارزیابی نهادهای اقتصادی آمریکا، چین برای شکوفا ماندن افتصاد و صادرات خود، ارزش یوان را ۲۴ درصد از بهای واقعی آن کمتر اعلام می‌کند.
وزیرخزانه‌داری آمریکا به دنبال جلب موافقت چین و ژاپن در تحریم نفت ایران استهای یوان و موضوع صادرات چین، از مسائل مطرح در مبارزات انتخاباتی آمریکا نیز هست. میت رامتی که در حال حاضر شانس و نامزد اصلی جمهوریخواهان برای ورود به کاح سفید است، اعلام کرده که در صورت پیروزی، چین را رسما دولتی متقلب معرفی می‌کند.
این در حالی است که پکن بزرگ‌ترین بستانکار تجاری ایالات متحده است و حجم سرمایه‌گذاری پکن در اوراق قرضه آمریکایی بالغ بر ۱،۱ بیلیون دلار می‌شود.
دولت اوباما با وجود پاره‌ای تنبیهات گمرکی و وضع کردن تعرفه‌های بالا برای واردات چین، می‌کوشد مواضع دوستانه با این کشور را حفظ کند زیرا این موضع دستکم در جلب حمایت چین به مشارکت در تحریم ایران موثر خواهد بود. به گفته ناظران سیاسی و اقتصادی، امکان دارد که تیموتی گایتنر در سفر به چین، امتیازاتی تجاری به چینی‌ها پیشنهاد دهد تا آنها را تشویق به تغییر در مبدا نفت خام وارادتی خود کند.
سفر نخست وزیر چین به سه کشور نفت‌خیز
وزارت خارجه چین با انتشار یک بیانیه از سفر ون جیابائو نخست وزیر چین به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی خبر داده است. هدف این سفر که قرار است از ۱۴ تا ۱۹ ژانویه (۲۴ تا ۲۹ دی‌ماه) انجام شود، توسعه روابط دو جانبه، تحولات منطقه و مسایل ایران عنوان شده است. نخست وزیر چین در این سفر با پادشاه عربستان سعودی، معاون امیر امارات و نخست وزیر قطر دیدار خواهد داشت.
در بیانیه وزارت‌خارجه چین آمده که ون جیابائو در نشستی که در خصوص انرژی در ابوظبی برگزار می‌شود سخنرانی می‌کند و سیاست کشورش در زمینه انرژی را نیز روشن خواهد ساخت.
این سفر در حالی اعلام می‌شود که وزیر امور خارجه ژاپن نیز سه روز گذشته را در منطقه خاورمیانه به سر برده است. ژاپن بر اساس گزارش‌های موجود در صدد جایگزین کردن کشورهایی چون عربستان سعودی برای پر کردن خلاء احتمالی نفت خام ایران است. عربستان سعودی پیش‌تر وعده کرده که در صورت کمبود یا کاهش عرضه نفت خام در بازار جهانی، از ظرفیت‌های تولید اضافی خود برای پر کردن این خلاء بهره گیرد.



رد صلاحیت نمایندگان منتقد احمدی‌نژاد در مجلس


برخی از نمایندگان کنونی مجلس شورای اسلامی از جمله علی مطهری، نماینده منتقد دولت، از سوی وزارت کشور برای شرکت در انتخابات پیش رو رد صلاحیت شدند. «مخالفت با دولت» دلیل این اقدام هیئت‌های اجرایی وزارت کشور خوانده می‌شود.

علی مطهری، نماینده‌ی اصولگرای منتقد دولت در مجلس هشتم، در گفت‌وگو با خبرآنلاین گفت که نامه‌ی اعلام نظر هیأت‌های اجرایی وزارت کشور صبح سه‌شنبه (۲۰ دی/۱۰ ژانویه) به منزل وی ارسال شده است.
طبق این نامه، مطهری با استناد به بند یک و سه ماده ۲۸ قانون انتخابات رد صلاحیت شده است. این دو بند از قرار معلوم مربوط به «اعتماد و التزام عملی به اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران» و «ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل ولایت مطلقه فقیه» هستند.
مطهری از نمایندگان پیگیر سئوال از محمود احمدی‌نژاد در مجلس بود که پس از مدتی کشمکش بر سر اعلام وصول سئوال از سوی هیئت رئیسه مجلس و همچنین پس گرفتن امضای نمایندگان موافق با سئوال، از نمایندگی استعفا کرد. او البته در ادامه استعفای خود را پس گرفت.
وی به "خبرآنلاین" گفته است که «فعلا قصد اعتراض» به عدم تأیید صلاحیت خود را ندارد. به گفته‌ی مطهری، صلاحیت تعداد زیادی از نمایندگان مجلس هشتم از سوی هیأت‌های اجرایی وزارت کشور رد شده و «این مساله باعث تعجب همه شده است».
علی مطهری، نماینده‌ی نادر قاضی‌پور، نماینده‌ی ارومیه در مجلس کنونی، در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس رد صلاحیت خود را تأیید کرده و افزوده است که صلاحیت «عباس‌پور، کاتوزیان، جعفرزاده، علیخانی، محجوب، مطهری تهران [علی مطهری]، دلخوش، قنبری، مطورزاده و عباسعلی نورا» نیز از سوی هیئت‌های اجرایی برای انتخابات اسفندماه رد شده است. بر اساس شنیده‌های قاضی‌پور، صلاحیت «حداقل ۵۰ نماینده فعلی» تأیید نشده است.
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نقل از صفرعلی براتلو، رئیس ستاد انتخابات استان تهران، از «انصراف»، «عدم احراز [شرایط نمایندگی]» یا «رد صلاحیت» ۳۱۹ داوطلب از استان تهران خبر داده است. صلاحیت ۷۴۷ نیز تأئید شده است. به گفته‌ی براتلو در مجموع هزار و ۶۶ نفر از استان تهران برای ورود به مجلس داوطلب شده بودند.
«اقدامی تنگ‌نظرانه» به دلیل «مخالفت با دولت»
پیمان فروزش، نماینده‌ی زاهدان و عضو فراکسیون اقلیت مجلس که خود نیز رد صلاحیت شده، به خبرگزاری ایلنا گفته است که رد صلاحیت‌ها «نتیجه سئوال از احمدی‌نژاد» بوده است. فروزش نیز به همان دلیلی از حضور در رقابت‌های انتخاباتی منع شده که علی مطهری منع شده بود.
به گفته‌ی فروزش، «جای تعجب است که افرادی همچون ما که سابقه ۸ ساله در نمایندگی مجلس داریم رد صلاحیت می‌شویم و افرادی که دو دوره رد صلاحیت شدند امروز تایید صلاحیت می‌شوند». او به هویت این افراد اشاره‌ای نکرده است.
صفرعلی براتلو، رئیس ستاد انتخابات استان تهران قدرت‌الله علیخانی، نماینده‌ی قزوین، نیز می‌گوید "شایعه" رد صلاحیت‌اش را شنیده اما هنوز نامه‌ای در این مورد از وزارت کشور دریافت نکرده است. او اضافه می‌کند: «هیات اجرایی در اختیار دولت است و به نظر ‌می‌رسد دولت تمامی منتقدان خود را رد صلاحیت کرده است».
داریوش قنبری، نماینده‌ی ایلام و رئیس فراکسیون "خط امام" مجلس شورای اسلامی که نام او هم در فهرست رد صلاحیت‌شده‌ها دیده می‌شود، معتقد است: «آن‌طور که به نظر می‌رسد تأیید صلاحیت‌ نامزدهای انتخابات مجلس بر مبنای گرایش آن‌ها نسبت به دولت بوده و هر کس از دولت انتقادی کرده، رد صلاحیت شده است».
قنبری به پایگاه اینترنتی بازتاب امروز گفته است: «یک نفر رنگ زد گفت بیا نامه رد صلاحیتت را بگیر». وی با تأکید بر این‌که این روش، روش معمولی برای اعلام دلایل رد صلاحیت نیست، افزود: «باید دید هیات اجرایی چه استنادی برای این نوع رد صلاحیت فله‌ای دارد».
محمدرضا باهنر، نایب‌رئیس مجلس شورای اسلامی، نیز رد صلاحیت «نمایندگان منتقد دولت» را «اقدامی تنگ‌نظرانه» دانسته است.
وضعیت نمایندگان "اصلاح‌طلب" مجلس
منصور حسینی، دبیر فراکسیون اقلیت مجلس، به خبرآنلاین گفته است که صلاحیت «تعداد محدودی» از نمایندگان اصلاح‌طلب برای حضور در رقابت‌های انتخاباتی مجلس نهم تأیید شده است.
تا لحظه‌ی تنظیم این گزارش از قرار معلوم فقط محمدرضا تابش نماینده اردکان، محمدرضا خباز نماینده کاشمر، محمدرضا سجادیان نماینده خواف، محمدحسین مقیمی نماینده خمین و مصطفی ذوالقدر نماینده بندرعباس، مجوز حضور در رقابت‌های انتخاباتی مجلس نهم را از هیات<های اجرایی وزارت کشور دریافت کرده‌اند.
در این میان رد صلاحیت ۹ نفر قطعی است و وضعیت احراز صلاحیت نمایندگانی همچون پزشکیان، کواکبیان و فاضل موسوی هم مشخص نیست.
این نخستین مرحله از بررسی صلاحیت داوطلبان حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی است. داوطلبان در ادامه باید به تأیید شورای نگهبان هم برسند.


تظاهرات سوریه

بحران سوریه این روزها و با اعمال فشارهای روزافزون به دولت بشار اسد از سوی اتحادیه عرب وارد فاز جدیدی شده است. حضور ناظران اتحادیه عرب در سوریه نشانگر تاثیر نیروهای منطقه ای بر روند اتفاقات سوریه به شمار می رود.
تلاش اتحادیه عرب برای وارد شدن به مناقشه سوریه تا حدود زیادی با رهبری کشور های حاشیه جنوبی خلیج فارس و به خصوص عربستان سعودی انجام می پذیرد.
این واقعیت که خانواده حاکم بر سوریه به اقلیت علویان تعلق دارد که بر اکثریت سنی مذهب در این کشور حکومت می کند، بحران سوریه را از جهاتی همانند بسیاری از مسائل در منطقه خاورمیانه بحرانی مذهبی و فرقه ای کرده است، حتی اگر نظام بعث حاکم بر سوریه، نظامی سکولار باشد که اصولا رابطه خوبی با دین و مذهب ندارد.
بعد فرقه ای این بحران زمانی بیشتر نمایان می شود که روابط نزدیک حاکمان علوی سوریه با نظام ایران را در نظر بگیریم.
طایفه علویان مشترکات زیادی با شیعیان دوازده امامی دارند و بسیاری از باورهایشان با باورهای شیعیان همخوانی دارد. اگر چه برخی از سنت ها، مراسم دینی و حتی در پاره ای از موارد احکام دینی آنها با شیعیان متفاوت است ولی بسیاری، آنها را شاخه ای از تشیع می دانند.
با توجه به این واقعیت ها عربستان سعودی، رقیب دیرینه ایران در منطقه بسیار تمایل دارد که با ساقط شدن نظام علوی سوریه، نظامی متشکل از اکثریت سنی در این کشور بر سر کار آید تا به این وسیله تاثیر ایران در منطقه و به خصوص در سوریه و لبنان را دچار خطر جدی کند.
با سقوط احتمالی رژیم کنونی سوریه، موقعیت حزب الله در لبنان به خطر می افتد، چرا که این گروه نه تنها حمایت یک رژیم با تمام دستگاه های تحت فرمانش را در مرز های خود از دست می دهد، بلکه شاهراه اصلی اتصال به ایران را نیز از دست خواهد داد.
از سوی دیگر تضعیف حزب الله در لبنان به تضعیف تاثیر ایران بر بخش های مهمی از خاورمیانه خواهد انجامید. امری که بی شک عربستان سعودی را خشنود خواهد کرد، به خصوص اگر عربستان بتواند روابط نزدیکی با حاکمان احتمالی سوریه در صورت سقوط اسد برقرار کند که پیش بینی می شود در دست سنی ها باشد.

نگرانی از تکرار داستان عراق

سقوط صدام حسین سنی مذهب در عراق، موجب روی کار آمدن حکومتی با اکثریت شیعه در عراق شد که روابط نزدیکی با ایران برقرار کرد. این روابط نزدیک با ایران بسیاری را به این باور رساند که فاتح بغداد نه ایالات متحده که ایران بود، آن هم بدون پرداخت هیچ هزینه ای.
اگر چه این دیدگاه اندکی افراطی به نظر می رسد، اما نفوذ ایران در عراق واقعیتی است که هرگز به مذاق عربستان خوش نیامد و باعث شد که عراق در ۹ سال گذشته هیچ گاه روابط خوبی با عربستان نداشته باشد.
اکنون و در همسایگی عراق این فرصت برای عربستان پیش آمده تا امتیاز از دست رفته در عراق را در سوریه جبران کند. این گفته به این معنا نیست که عربستان سعودی و یا هر قدرت منطقه ای و حتی جهانی می تواند به تنهایی سرنوشت سوریه را رقم بزند، اما نباید از این نکته غافل شد که دو رقیب منطقه ای یعنی عربستان و ایران هر آنچه در توان دارند را جهت تضعیف طرف مقابل به کار خواهند برد.
نشست اتحادیه عرب

از سوی دیگر تاثیرات "بهار عربی" در دیگر کشور های منطقه به تقویت بعد مذهبی و فرقه ای بحران سوریه کمک کرده است. صعود اسلامگرایان سنی بر مسند قدرت در تونس و مراکش و مصر به خصوص پر رنگ شدن غیر منتظره حضور سلفی ها در مصر و همچنین نفوذ اسلامگرایان در لیبی بی شک اقلیت های دینی و مذهبی را در سوریه درباره دوران پس از اسد بیمناک کرده است.
حکومت سوریه نیز با آگاهی کامل از این واقعیت دست به تبلیغات وسیعی زده و خود را حامی علویان و دیگر اقلیت های دینی از جمله مسیحیان و دروزی ها در مقابل آنچه خطر اسلامگرایان افراطی می خواند، جلوه داده است.
شاید به همین دلیل است که تاکنون هیچ حرکت اعتراضی جدی از سوی علوی ها و یا مسیحیان در اعتراض به کشتار های رژیم اسد صورت نپذیرفته است. برخی هنوز خاطره ظلم وتبعیض ها علیه اقلیت های علوی و مسیحی در زمان حمکرانی عثمانی ها بر این منطقه را به یاد دارند. این بی شک به نظام سوریه کمک کرده است تا همچنان خود را حامی و ناجی این اقلیت ها نشان دهد.
ایران، دیگر بازیگر بزرگ منطقه ای هم به نوبه خود تمام تلاش خود را برای حفظ نظام اسد در سوریه به کار گرفته است. خارج شدن سیستم حاکمیت در سوریه از دست علوی ها و بر سر کار آمدن دولتی که از هم اکنون پیش بینی می شود که اسلامگرایان سنی از جمله اخوان المسلمین حضور موثر در آن خواهند داشت بدون شک به تضعیف موقعیت ایران در منطقه خواهد انجامید و امتیاز مهمی را از دستان قطب شیعه در منطقه بیرون خواهد آورد و در نهایت به نظر می رسد که ماحصل این معادله به نفع قطب سنی خواهد بود.
ایران همواره دشمنان خود را تهدید به شوراندن همپیمانانش در منطقه کرده است و به این گروه ها به عنوان عوامل بازدارنده دشمنان خود نگریسته است. یکی از مهمترین این همپیمانان بدون شک حزب الله است که با رفتن احتمالی حکومت فعلی دمشق دچار دردسر های زیادی خواهد شد.

رویارویی ترکیه با دولت سوریه

سوریه

در ترکیه نیز نشست های مخالفان سوریه که منجر به تشکیل "شورای ملی سوریه" شد، ترکیه را در رویاروی مستقیم با نظام حاکم بر سوریه قرار داده است.
حمایت ترکیه از این شورا که به صراحت هدف خود را براندازی نظام حاکم در سوریه اعلام کرده تکلیف ترکیه را همچون دیگر قدرت های منطقه ای در این درگیری کاملا مشخص کرده است، بخصوص که این شورا با "ارتش آزاد سوریه" که از نظامیان ترک خدمت کرده تشکیل شده است، در تماس است؛ گروهی که در داخل سوریه دست به عملیات محدود نظامی می زند.
در این میان صحبت هایی ناشی از اجازه ترکیه به استفاده ازخاک این کشور توسط "ارتش آزاد سوریه" برای حمله به نظامیان سوریه نیز وجود دارد، که بر میزان خصومت رژیم بشار اسد با دولت ترکیه می افزاید.
ترکیه در دوره زمامداری حزب عدالت وتوسعه به طور آشکار سعی در ایفای نقشی موثر در منطقه خاورمیانه داشته و در این راستا چهره ای مردم پسند در میان ملت های عرب از خود ارائه کرده است. اگر چه دولت کنونی ترکیه در زمینه دموکراسی و مشارکت اقلیت کرد در این کشور دچار مشکلات فراوانی است، به گونه ای که کرد های ترکیه از بسیاری از حقوق اولیه خود محروم هستند، ولی این دولت به گونه ای دیگر خود را منادی حقوق ملت های منطقه نشان داده است. پذیرش معارضان و پناهجویان سوری از سوی ترکیه در این راستا تعبیر می شود.
این را نباید از نظر دور داشت که عربستان سعودی دیگر بازیگر مهم منطقه ای نیز که از طرح اتحادیه عرب مبنی بر خروج نظامیان سوری از شهر ها و اجازه برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز توسط مردم دفاع کرده است، خود هیچ گونه حرکت اعتراضی را بر نمی تابد.
اگر چه از ابتدای بالاگرفتن اعتراضات در سوریه، قدرت های منطقه ای به گونه های مختلف و در حمایت از طرف های درگیر در این منازعه وارد عمل شده اند، اما دخالت این قدرت ها در صورت سقوط دولت کنونی سوریه احتمالا بسیار بیشتر خواهد شد.
تکرار احتمالی سناریوی تلخ عراق پس از صدام که منجر به دخالت های خونین منطقه ای به نام حمایت از گرو های مختلف مذهبی شد، در سوریه نیز جان هزاران نفر را خواهد گرفت و ویرانی های زیادی را به بار خواهد آورد.


علی مطهری و محمود احمدی نژاد
آقای مطهری از جمله صریح‌ترین منتقدان دولت آقای احمدی‌نژاد در مجلس ایران بوده است
هیأت‌های اجرایی منتخب وزارت کشور ایران در نخستین مرحله بررسی صلاحیت نامزدهای نمایندگی دوره بعدی مجلس این کشور، صلاحیت تعداد زیادی از نمایندگان منتقد فعلی مجلس را رد کرده‌اند.
گزارش رسانه های ایران حاکی است که علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان، علیرضا محجوب، علی عباسپور تهرانی، فاطمه آجر لو، عباسعلی‌نورا، پیمان فروزش، قدرت الله علیخانی و داریوش قنبری از جمله رد صلاحیت شدگان هستند.
دلیل رد صلاحیت بسیاری از این نمایندگان هنوز اعلام نشده است، اما آقای مطهری و آقای فروزش گفته اند که رد صلاحیت آنها به استناد بندی از یکی از مواد قانون انتخابات بوده است که اعتقاد و التزام به اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه را برای نمایندگی مجلس الزامی می کند.
در همین حال محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس ایران، رد صلاحیت نمایندگان اصولگرای منتقد دولت را توسط هیأت های اجرایی "تنگ نظرانه" خواند.
آقای فروزش هم گفت که دلیل واقعی رد صلاحیت خود و سایر نمایندگان منتقد دولت را، تلاش برای طرح سئوال از رئیس جمهور در مجلس می داند.
اما مرتضی تمدن، استاندار تهران انتقادات مطرح شده را رد کرد و گفت: "تمام مراحل در هیأت اجرایی انتخابات به صورت قانونی انجام شده و تعیین صلاحیت ها در جهت منافع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است".
به گفته او، نمایندگان رد صلاحیت شده ۴ روز فرصت دارند که در مورد تصمیم هیأت های اجرایی به شورای نگهبان شکایت کنند.
همزمان گزارش ها از تأیید صلاحیت تعداد از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس، از جمله محمدرضا تابش، محمدرضا خباز و محمد حسین مقیمی توسط هیأت های اجرایی حکایت دارد.
تصمیم نهایی در مورد رد یا تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات را شورای نگهبان می گیرد.
فهرست نهایی نامزدهای احراز صلاحیت شده توسط شورای نگهبان قرار است دو هفته دیگر اعلام شود.
انتخابات دوره بعدی مجلس ایران روز ۱۲ اسفندماه برگزار خواهد شد.


شال سبز زندانیان سیاسی برای کروبی و موسوی

سحام نیوز: زندانیان سیاسی دو شال سبز را که در زندان برای قدردانی از ایستادگی و مقاومت مهدی کروبی و میرحسین موسوی و به یاد آنها بافته بودند را به خانواده های این دو رهبر جنبش سبز تقدیم کردند.
به گزارش خبرنگار سحام، این زندانیان متذکر شده اند، بافتن این دو شال سبز در زندان با سختی و مرارت بسیاری انجام گرفته است و آنها از مرحله تهیه نخ سبز تا بافتن آن مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته اند.
این زندانیان ضمن تقدیم این دو شال سبز به مهدی کروبی و میرحسین موسوی اعلام کرده اند که امیدواریم این دو شال سبز، از سرمای زمستان استبداد بر رهبران جنبش سبز بکاهد و هم در کنار یکدیگر پایان سرمای زمستان استبداد را جشن بگیریم.
مهدی کروبی و میرحسین موسوی نزدیک به یکسال است که در حبس خانگی به سر میبرند.


یک استاد سنی علوم حوزوی زاهدان آزاد شد

سحام نیوز: مولوی حبیب الله مرجانی، یکی از اساتید دارالعلوم زاهدان، پس از تحمل بیش از ۸ ماه بازداشت، ظهر امروز دوشنبه ۹۰/۱۰/۱۹ آزاد شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین، مولوی حبیب الله مرجانی، یکی از اساتید دارالعلوم زاهدان، پس از ۲۴۸ روز بازداشت، ظهر امروز دوشنبه ۹۰/۱۰/۱۹ آزاد شده و به منزلش بازگشت.
دادگاه عمومی و انقلاب زاهدان مولوی مرجانی را به یک سال حبس تعلیقی به مدت ۵ سال محکوم نمود.
گفتنی است مولوی مرجانی در تاریخ یکشنبه ۹۰/۲/۱۱ قبل از نماز صبح و هنگام رفتن به مسجد، توسط مأمورین امنیتی بازداشت شده بود.



اقلیت های مجلس حذف می شوند؟!

سحام نیوز: صلاحیت تعداد محدودی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس هشتم از سوی وزارت کشور برای انتخابات مجلس نهم تایید شد.
این خبری بوده که منصور حسینی دبیر فراکسیون اقلیت به سایت خبرآنلاین داده است. به گفته وی، تنها صلاحیت محمدرضا تابش نماینده اردکان، محمدرضا خباز نماینده کاشمر، محمدرضا سجادیان نماینده خواف، محمدحسین مقیمی نماینده خمین و مصطفی ذوالقدر نماینده بندرعباس از سوی هیات​های اجرایی که مرحله اول احراز صلاحیت​ها هستند، تایید شده است.
محمدمهدی شهریاری نماینده بجنورد، مجید نصیرپور نماینده سراب، داریوش قنبری نماینده ایلام، انوشیروان محسنی بندپی نماینده نوشهر و چالوس، اقبال محمدی نماینده مریوان، پیمان فروزش نماینده زاهدان، احمدرضا دستغیب نماینده شیراز، غلامحسین مسعودی ریحان نماینده اهر و هریس، قدرت الله علیخانی نماینده قزوین هم رد صلاحیت شده​اند.
حسینی در پاسخ به سوالی که احراز صلاحیت نمایندگان اصلاح طلب دیگری از جمله پزشکیان، کواکبیان، محجوب و فاضل موسوی را جویا می​شد، گفت: تا کنون نتیج بررسی صلاحیت این آقایان از سوی هیات​های اجرایی به آنها اعلام نشده است.
دبیر فراکسیون اقلیت از رد صلاحیت چند نماینده شاخص اصولگرای منتقد دولت هم خبر داد که عموما از نمایندگان تهران هستند. این خبر تا کنون تایید نشده است.


اعتراض هاشمی رفسنجانی؛ خاتمی و خویینی ها به گزارش محفلی کمیسیون اصل نود

کلمه: گزارش کمیسیون اصل نود  که بر اساس سناریو سردار مشفق نوشته شده بود، با واکنش سیدمحمد خاتمی ، هاشمی​رفسنجانی و خویینی ها رو به رو شد.
در این گزارش سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری اصلاحات متهم است که در تلاش بوده تا خارجی‌ها را متقاعد کند که میرحسین موسوی، فردی مناسب برای پیش بردن تغییرات ساختاری در ایران است.
جمشید انصاری نماینده زنجان که از استانداران دولت خاتمی خبر داده است که آقای خاتمی در نامه​ای به رئیس مجلس از محتوای این گزارش گلایه کرده است.
به گفته وی، هفته گذشته سیدمحمد خاتمی در نامه​ای به علی لاریجانی، نسبت به محتوای گزارش کمیسیون اصل نود که در صحن علنی مجلس قرائت شد؛ انتقاداتی کرده و نوشته است: مجلس باید مرجعی برای دادخواهی مردم و بیان واقعیت​ها باشد نه اینکه به ابزاری برای اعلام مواضع محافل خاص تبدیل شود.
او که می​گفت در جریان جزئیات این نامه نیست، تنها به بیان این نکته اکتفا کرد که خاتمی با اشاره به آیین​نامه داخلی مجلس و سخنان امام خمینی (ره) به رئیس مجلس یادآور شده است که باید به کسانی که از تریبون مجلس اتهامی به آنها وارد می​شود، فرصت پاسخگویی نیز داده شود و ای کاش که هیات رئیسه مجلس به این فرموده امام عمل کند تا در راس امور بودنش حفظ شود.
یش از این نیز محمدرضا خاتمی محمدرضا خاتمی، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت ایران اسلامی با کذب بودن این گزارش، ادعاهای مطرح شده در گزارش اخیر کمیسیون اصل نود مجلس را رد کرد.
انصاری به خبر آنلاین ​گفت: گویا خاتمی در نامه​اش از دیگرانی که در گزارش کمیسیون اصل نود نام برده شده نیز دفاع کرده است، افزود: تا جایی که اطلاع دارم آقای موسوی​خوئینی​ها و دفتر آقای هاشمی​رفسنجانی نیز در نامه​های جداگانه​ای به رئیس مجلس، نسبت به این گزارش واکنش نشان داده​اند.
گفتنی است در گزارش کمیسیون اصل نود که مربوط به حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بود، از مهدی هاشمی، محمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی نام برده شده بود.
امیر ارجمند، مشاور میرحسین موسوی در واکنش به این گزارش، در گفت و گو با کلمه بیان کرده بود که اگر آقایان مدعی هستند که مفاد این گزارش صحت دارد باید اجازه بدهند افرادی که در آن متهم شده اند از خود دفاع کنند، تصریح کرد: آقایان موسوی و کروبی از افرادی هستند که در این گزارش مورد اتهام قرار گرفته اند و با نقض همه‌ی فرایند های قانونی و موازین حقوق بشر در زندان هستتد باید اجازه داشته باشند که از خود در یک دادگاه عادله به صورت آزادانه دفاع کنند. اینکه چرا این اجازه را نمی دهند واضح است، چون دفاعیه آنها سندی خواهد بود بر افشای دروغ ها و فریب های جریان حاکم بر کشور.
در همین حال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با انتقاد از اتهام به فرزندان انقلاب اسلامی آمده است: تهی‌مایگان راهیافته به مجلس درحالی شریف‌ترین و صدیق ترین چهره‌های این ملت را مورد اتهام قرار می‌دهند که در برابر غارت بیت المال و رسوایی اختلاس‌های بی سابقه در تاریخ این کشور، نه به انگیزه دفاع از منافع ملت که برای حفظ آبروی خود هم که شده حتی جرئت انجام یک استیضاح واقعی و برکناری یک وزیر را نداشتند! آن‌ها حتی اجازه ندارند از رئیس دولت در باره هزینه میلیاردها دلار درآمد نفت حساب کشی کنند؟ و سئوال کنند که بخشی از این درآمد ملی در حساب‌های شخصی این و آن چه می‌کند؟





جـــرس:
در واکنش به تاخیر مجدد دولت در ارائه لایحه بودجه به مجلس، علی لاریجانی، رئیس مجلس با اعتراض به این اقدام دولت، تاکید کرد: "این کار غیرقانونی، تساهل در مصلحت نیست، بلکه غفلت از وظیفه ملی است."
به گزارش خبرآنلاین، علی لاریجانی در نطق امروز خود در مجلس، با تکرار سخنان روز گذشتۀ رهبر جمهوری اسلامی و ادعای اینکه در ۳۲ سال گذشته با تکیه بر رعایت آداب و اخلاق انتخاباتی و قانون برگزار شده، گفت: "اینکه برخی پس از انتخابات سال ۸۸، به عدم التزام به قانون تن دادند و قواعد دموکراسی را زیر سوال بردند، نوعی «جر زنی سیاسی» به تعبیر رهبری بود."
به گفته لاریجانی، "برخی در آستانه انتخابات بازار مکاره ای راه انداخته اند. در حالیکه انتخابات معرکه بازی با حیثیت افراد نیست."
وی تاکید کرد: "بی هنران بدانند که با شعبده بازی و افزودن بر تهمتها، مشت خود را باز میکنند."
رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس اظهار عقیده کرد: "مردم سالاری دینی در کشور ما از جنس سرمایه سالاری غربی نیست. چرا که نمایندگان ملت باید تنها و تنها وامدار ملت و ولی نعمتان خود خواهند بودنه ثروت اندوزانی که سیاست را بازیچه امیال خویش قرار دادهاند."
رئیس مجلس سپس با ابراز تاسف از اینکه رویه های غلطی در عدم التزام به قانون در کشور دیده میشود، نمونه اخیر آن را تاخیر در ارائه لایحه بودجه سال بعد دانست و افزود: این اقدامات غیرقانونی، به تعبیر رهبری، تساهل در فهم مصلحت نیست بلکه غفلت از وظیفه ملی است.




  جـــرس: در ادامۀ بحران در بازار ارز و طلای ایران، نرخ دلار بعد از ظهر روز سه‌شنبه به ۱۷۲۰ تومان رسید.
همزمان برخی شاهدان گزارش داده اند که اس ام اس هایی که کلمات دلار، ارز و پوند در محتوای آنها باشد، در مخابرات فیلتر شده و به مشترکان و گیرندگان ارسال نمی شود.
به گزارش خبرآنلاین، دلار در بازار آزاد روز سه شنبه بیستم دی ماه، با قیمت ۱۷۲۰ تومان به فروش رفت.
این گزارش می افزاید بر خلاف اظهار نظر های مسئولان دولت، فعالان بازار آزاد پیش بینی کردند قیمت دلار طی روز های آینده در مسیر صعود گام بر دارد و با توجه به تقاضای زیادی که وجود دارد نمی توان به یکباره شاهد کاهش قیمت دلار بود. از سوی دیگر قیمت یورو نیز نسبت به روز قبل ده تومان گران تر به فروش رفت.
بی‌ثباتی در بازار ارز در حالی همچنان ادامه دارد که بنابر برخی گزارش‌ها، بانک مرکزی برای بازگرداندن ثبات، هفته‌ گذشته از تزریق ۲۰۰ میلیون دلار به بازار خبر داده بود.
روز سه شنبه همچنین پوند بریتانیا به ۲۷۰۰ و یورو نیز، به ۲۱۶۵ تومان صعود کرد.





جـــرس: به گزارش منابع حقوق بشری در کردستان، به دنبال تشدید ناراحتی های قلبی و عروقی و همچنین سرگیجه های متوالی که طی روزهای اخیر باعث ناراحتی محمدصدیق کبودوند شده بود، این زندانی سیاسی روز دوشنبه نوزدهم دیماه به بیمارستان انتقال یافت.
به گزارش خبرگزاری دیدبان حقوق بشر کردستان، به گفته خانواده محمد صدیق کبودوند، پس از اعزام این فعال حقوق بشری زندانی به بیمارستان مدرس، آزمایشهای گوناگونی از جمله آزمایش خون و قلب و عروق و همچنین مغز و اعصاب بر روی ایشان انجام گرفته است.
به گفته خانواده کبودوند، اعزام وی به درخواست پزشکی قانونی بوده و احتمالا آزمایشهای دیگری در روزهای آینده انجام خواهد گرفت.
همچنین تارنمای کردپا نیز گزارش داده است از سرنوشت یک شهروند کُرد ساکن بخش سیمینه(قره‌موسالو) شهرستان بوکان که مدت دو هفته قبل توسط مأموران اداره‌ اطلاعات بازداشت شده بود اطلاعی در دست نیست.
این شهروند کُرد به نام زاهد رستم‌پور بیست‌وهفت ساله دو هفته‌ی قبل از سوی نیروهای امنیتی به اتهام همکاری با احزاب کُرد اپوزسیون دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شده بود.
تاکنون خانواده‌ رستم پور چندین بار به منظور اطلاع یافتن از وضعیت و شرایط فرزندشان به اداره‌ اطلاعات شهرستان بوکان مراجعه نموده ولی هیچ گونه خبری از زاهد رستم پور دریافت نکرده‌اند.





آقای خامنه ای! ایران خانه من است. ریه هایم به هوایش احتیاج دارد.جایی نخواهم رفت. بچرخ تا بچرخیم
ما بارگه دادیم ...

آقای سید علی خامنه ای سلام!

از جذابیت های شبکه های اجتماعی و دنیای اینترنت یکی هم این است که من برای تو نامه می نویسم اما مدام چشمم به دیگرانی است که دارند قبل از تو این نامه را می خوانند. اما تو کاری به این واقعیت نداشته باش. اصلا فکر کن این نامه را روی کاغذی نوشته ام و داخل پاکت نامه گذاشته ام و در صندوق پستی که سر کوچه هست انداخته ام و مستقیم رسیده است به دست تو. اینکه بر این مساله تاکید می کنم دلیل دارد. خواهم گفت.

آقای خامنه ای! من علیرضا پورپیرعلی هستم. پسر کوچک شهید محمدرضا. بسیجی لشگر هشت نجف اشرف. می دانی که! نجف آباد ما شاید تنها شهر کوچکی بود که برای خودش لشگر داشت. پدر من در سال 61 در رقابیه –جایی در نزدیکی خرمشهر- در عملیات والفجر مقدماتی شهید شد. استخوانهایش را بعدا برایمان آوردند ودر قبری که پانزده سال خالی بود خاک کردند. اینها را می گویم تا هم آشنایی داده باشم و هم اینکه قرار گذاشته ایم با اسم و رسم واقعیمان برایت نامه بنویسیم.
سیدعلی! می خواهم در این نامه برایت داستانی را تعریف کنم که مو بر تنت سیخ می کند. حوصله داشته باش و تا انتها با من همراه شو. داستان آشنایی است.
اواسط دهه ی هفتاد بود و برای ما بچه های دهه ی شصت، شروع خروج از پیله ای بود که برایمان ساخته بودند. از خودم می گویم. مسئول فرهنگی بسیج مدرسه بودم. با ملغمه ای از دین و انقلابی گری و مهدویت و آرمان گرایی و با ذهنی به صلبیت سنگ. برای نوجوانی در آن سن و سال فاجعه است. و صد البته مطلوب دستگاه عریض و طویل شبه فرهنگی نظامی ای که تو برساخته بودی، بسیج. شاید خودت هم باورت نشود در آن روزها در اتاق شخصی من چهار تا عکس از تو بر دیوار بود. یکییش را خوب یادم هست. طلبه تر و تمیزی که در سنین نوجوانی لباس روحانیت را پوشیده است. شاید در آن عکس پانزده یا شانزده ساله بودی. بگذریم.
همه چیز به کامت پیش می رفت. کاریزمایی که خمینی داشت از پیش، به جایگاهی که تو به عنوان جانشین او بر آن تکیه زده بودی وجاهت داده بود و موقعیت تو را برای چندین سال بیمه کرده بود. ما ساده بودیم یا تو خیلی خوب "نقش" بازی می کردی؟ روز به روز تو به اوج می رفتی و ما رمگان به حضیض. روز به روز فاصله ات از ما بیشتر می شد. هاله ای از تقدسی دست نیافتنی بر گرد تو پیچیده بودند و مدام به اشاره ای، رمگانی را که بر این هاله ی قدسی دست درازی می کردند به چوب سیاست فلک می کردند.
سید علی! داستان خودم را دارم می گویم. داستان تو هم هست. در این مملکت داستان هر کسی با داستان تو در هم تنیده است آنقدر که تو مبسوط الیدی. از آن بچه بسیجی سال هفتاد و سه یا چهار تا این میانسال پیر جوان غرغروی ناامید و مستاصل، فاصله، یک دوران جوانی است. هنوز بچه دبیرستانی بودیم که دوم خرداد اتفاق افتاد. و من هنوز دل در مهر تو داشتم. جذابیتهایت کم نبود. برای هر سلیقه ای یک بسته ی تبلیغاتی فراهم دیده بودند. دستگاه عریض و طویل ولایت. بزگترین خیانتی که در حق خودت و مردمان این سرزمین کردی همین دروغهای گزافی بود که برای خودت هم توهم عصمت و طهارت ایجاد کرد. وگرنه آدمی زاده، هر چقدر هم که ذهن ایدئولوژیک و متصلبی داشته باشد در برخورد با واقعیت می تواند از گزند چنین استحاله ای که تو را در چنگال مهیب خود گرفت برهد.
نمی دانم رویدادهای این روزها هنوز برایت رمق اندیشیدن به وقایع آن سالها را باقی گذاشته است یا نه... از دوم خرداد می گفتم. ما بچه بسیجی ها چه ها که نکردیم برای اینکه رای و نظر تو غالب شود. راستی تو که راهش را بلد بودی که رای خودت را قالب کنی؟ خبط بزرگی کردی. هنوز هم هر چه می کشی از آن تکانی است که در مردم رخ داد... خوب که آن روزها را مرور می کنم پرسش های بی جواب و ویرانگر بیشتری برایم شکل می گیرد... هیچکس برای من هاشمی نمی شود... کاری ندارم که بعدها بهتر از هاشمی پیدا کردی که نظرت به نظر او نزدیکتر باشد. اینکه گفتی "برای من" یعنی چه؟ مگر رئیس جمهور "برای" تو است؟ یا اینکه در نسبت با تو شان و مرتبه و بزرگیش تعیین می شود؟

یک جواب صادقانه به این سوال من بده: ارزش و اهمیت تو برابر با چند نفر از بقیه ی مردم این سرزمین است؟ می خواهم بدانم تو یک تنه به اندازه ی چند نفر از این مردم "می فهمی"؟ وای بر منِ بسیجیِ آن روزها! سنجش اراده ی ما رمگان در "عرض" اراده ی تو که بی ولایتی و بی بصیرتی است. حاشا و کلا. به تفسیر فلاسفه ی درگاه آن آستان –شیوخ قند و شکر و لاستیک و شترمرغ - شان رای و نظر ما در طول رای و اراده ی توست که تعریف می شود. باری. ما بسیجیان، ویژه نامه یالثارات را که به عدد جمعیت میلیونی کشور تیراژ داشت در هر کوره دهاتی توزیع می کردیم تا مردمان نادان و بی بصیرت بفهمند که با چه جرثومه ای از دین ستیزی و غرب زدگی طرفند. و نفهمیدند. و راه باطل را انتخاب کردند.
سیدعلی! همان روزها هم راه برایت اینقدر دشوار و صعب العبور و بن بست نبود. هنوز شان و منزلت خودت را اینقدر لگدمال نکرده بودی. مگر نه اینکه یکی از شعارهای آن روزها "سلام بر سه سید فاطمی، خمینی خامنه ای خاتمی" بود. مگر نه اینکه خودِ خاتمی بارها خودت را برای رهبری اصلاحاتی که برای وضعیت اسفناک کشور "ناگزیر" شده بود ترغیب کرد؟ خاتمیِ نجیب زاده که دوست و دشمن به سلامت روحیش معترفند و می دانی که اهل دغل بازی و دور زدن و نارو زدن نبود و هنوز معتبر بود و حرفش خریدار داشت و هنوز به دست مزدورانت اینگونه پیش ملت خراب نشده بود. راه برایت باز بود. نخواستی. چه می گویم؟ همین سال 88 مگر مردم هنوز تا مدتها سعی نکردند پای تو را وسط نکشند؟ با اینکه مثل روز روشن بود که کل سناریو مستقیما توسط شخص حضرتت طراحی و مدیریت می شد هنوز ملت سعی می کردند دایره ی شعارها را در حد جنتی و احمدی نژاد نگه دارند تا اینکه در آن خطبه ی خونبارت آب پاکی را ریختی.

فکر می کنی برای یک بسیجی تازه پا به دانشگاه گذاشته –که من باشم- چقدر زمان نیاز بود تا به آن ایمان پوشالی و تزریقی شک کنم؟ همیشه که نمی شود دروغ گفت. شاید بشود. ولی نمی شود که برای همیشه برای این دروغها مشتری پر و پا قرص داشت. خوب یادم هست. سحرگاه ماه رمضان همان سال اول بود. ساعت چهار و پنج صبح. تلویزیون مصاحبه خاتمی با امانپور را پخش کرده بود. حرفهایی که از جنس دیگری بود. و اتفاقا هیچ ربطی هم به آن بمباران رسانه های تحت امرت نداشت. دیگر آنقدر پخته بودیم که بساط یک ایمان جدید را برپا نکنیم. همان ایمان قبلی برای هفت پشتمان بس بود. ولی خاتمی راه خود را باز کرده بود. البته این را بگویم که هنوز تو جایگاه خودت را داشتی. یعنی نمی دانم چگونه ولی هنوز مدلی را برای خودم ترسیم می کردم که ولی فقیهی که تو باشی به جایگاهی که این روزها رسیده ای نرسیده بود. سخت بود ولی شدنی بود.
روزها می گذشت و تو نمی توانستی خشم خودت را از رمگانی که خلاف رای تو می خواستند پنهان کنی. شروع کردی به سنگ اندازی. سرداران سپاهت که حالا دیگر روز به روز داشتند تیپ سیاسی می زدند و از سردار و سرتیپ به دکتر و استاد تغییر نام می دادند بیانیه دادند و رئیس جمهور را تهدید کردند که کاسه صبرشان در حال لبریز شدن است. چه غلطها! و تو که تائید کردی و ادامه دادی.
بچه های دانشجو، در پی یک اعتراض جمع و جور سیاسی در کوی دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شدند. "وحشی" شاید مودبانه ترین توصیفی است که می شود برای آن فرزندان غیورت پیدا کرد که حیدریم حیدریم گویان به تخریب و ضرب و شتم وغارت اتاقهای محقرانه ی بچه های دانشجو دست زدند. بگذار از اینجای داستان گریزی به روزهای بعد از انتخابات دردسر سازت بزنم. مقام معظم! عظیم الشان! هیچ تا کنون به گوشت رسانده اند که بسیجیانت چه تقوای کلامی دارند؟ می دانی همین فرزندان دلبندت وقتی با مردم طرف می شوند، وقتی تحت اسکورت موتورسوارن گارد و نیروی انتظامی و مجهز به باتوم و اسپری فلفل اند چگونه عقبه ی سرکوب شده ی جنسی شان را فریاد می زنند؟ می دانی آبروی بسیجی که یکیش پدر من بود چگونه لجن مال تربیت ولایت مداری شده است که تحت بودجه و امکانات مرحمتی شخص جنابعالی اداره می شود؟ همه ی شرافتم را گرو می گذارم که بحث، بحث استثناء و یک از هزاران و این قبیل توجیهات نیست. تعصب و بصیرت این فرزندانت غلیان که می کند، رگ گردنشان که متورم می شود و باتوم که به هوا می رود فحش ناموسی حداقلی از اخلاق ولایتمدارانه شان است که بروز می دهند.
می خواهم سیر داستانم مخدوش نشود. می خواهم خوب بفهمانمت که چه گذشته است در این ده پانزده سال که از نوجوان هوادارت رسیده ام به آن جوان خشمگینی که در خیابان فریاد می زند ننگ ما ننگ ما رهبر... بگذریم.
فردای آن در جمع هوادارانت آه و ناله کردی و از جمعیت گریه ستاندی. چه فاجعه ای رخ داده است. عکس حضرتت پاره شده بود. آهای سید علی! دیگر با یک من عسل هم نمی شد این بغض تلخ را فروخورد. دیگر از آن بسیجی – سمپاتی که برایش کلی هزینه کرده بودی چیزی باقی نمانده بود.
می بینی! ما بارگه دادیم این رفت ستم برما بر..... کاخ ستمکاران تا خود چه رسد خذلان... خواستی راه اصلاحگران را خراب کنی. موفق شدی. نمی گویم نتوانستی. انصافا با این مهره چینی و سیّاسی و بسیج نیروهایی که تو کردی کوه را می شد جابجا کرد. خاتمی که سهل است. اما اینجای کار را دیگر حسابش را نکرده بودی. اینکه الزاما اگر ملت از راه اصلاح رویگردان شوند به دامن آن چه تو می خواهی آویزان نخواهند شد.

تو و آقا مجتبی و فیلسوف عصبانی (مصباح) شاهد مقصود را در برگرفتید. چه شاهد دلبری! دیگر هیچ بهانه ای پذیرفته نیست. صد سال هم از تاریخ این مملکت بگذرد این سالهای پس از 84 را به نام شخص حضرتت رقم خواهیم زد. و ما نظاره کنان به فردای خود نیشخند می زدیم. سالهای رکود. سفر عسرت.

عظیم الشانا! چهار سال همه مان سکوت کردیم. شاهد سیمین ساقت همه جا "مردم" را نمایندگی کرد. مردمی که ما بودیم. مردمی که همه چیزش را باخته بود در این قمار تو. مردمی که باید در جواب شما از ساعت چند اینجا آمده اید از هشت تا یازده را متحد و منظم می شمرد و در جواب کی خسته است پایکوبان نعره می زد دشمن! دشمن! به احترام گریه من تو بخند ، هرآنچه یک بار به صورت تراژدی در جهان رخ میدهد، یک بار دیگر به صورت کمدی تکرار خواهد شد. و ما نظاره گران مضحک ترین کمدی تاریخ این مرز و بوم بودیم. نمایشی که تو راسا تهیه کننده اش بودی. ما باید نعره می زدیم انرژی هسته ای حق مسلم ماست. و انصافا به قدر کلوزآپی که دوربین های تلویزیونی ات نمایش دهند "مردم" برای همه ی این نعره ها حی و حاضر بود.

سیدعلی! معامله ای کردی که سرتاپایش غبن و حسرت بود برایت. می پذیرم که نخواهی خودت را از تا بیندازی. بالاخره مقام و جایگاهت تنه به شان معصوم می زند. نباید نوکیسگانی را که در چاپلوسی و فناء در مرتبت تو از یکدیگر سبقت می گیرند نا امید کنی. ولی در خلوت خودت یقین دارم که هر روز و هر لحظه هزاران مدل دیگر از نقشه های راهبردی ای را که می توانستی اتخاذ کنی تا به اینجایی که الان رسیده ای نرسی مرور می کنی. می شد رفقای قدیمی را دور نزنی. می شد در صورت متملق خاک بپاشی تا این طور امر بر خودت مشتبه نشود. ببین چه کسانی را از دست دادی تا چه همراهان بی مقداری دور خودت جمع کنی. با این کوتوله ها می خواهی ولایت امر مسلمین جهان را به دوش بکشی؟

چهار سال رکود که گذشت ما "مرد نقاش را از خانه به در آوردیم تا شهرمان را رنگ بزند". باورت نشد. هنوز بیش از آنکه به قدرت خدا که در دستان مردم است باور داشته باشی، به سردارانت می بالیدی. می پنداشتی همان سال هشتاد و چهار است که آقا مجتبی با تیم فدائیان مورد وثوقت دوباره با همان رمز "هوالمطلوب" شان شعبده کنند. هنوز که هنوز است در عجبم که چه معیاری می تواند وجود داشته باشد که چنین موجود کارنابلد و مخرب و عاری از فرهنگی را به میرحسین ترجیح دهد آن هم به بهای چنین دست کاری و تقلب گسترده و رسوایی که افتاد و دانی. انقلابی تر بود؟ "اصول"گرا تر بود؟ صادق تر بود؟ اساسا رجل سیاسی بود؟ چه بود؟

می دانی سید علی. 22 خرداد 88 دیگر یک عرصه و کارزار عادی انتخاباتی برای تغییر کارگزاران دولتی نبود. تکان و خیزشی بود که گویی ملت آمده بودند تا حاکمیت را تست کنند
. 22خرداد آخرین آزمون برای سنجش "احتمال" وجود قابلیتی در جمهوری اسلامی برای بقا و احیانا کارآمدی در اداره ی کشور بود. این را به قطع و یقین می گویم. آقای خامنه ای! گاهی با خودم می اندیشم آنچه پس از انتخابات رخ داد و مجموعه ی آن استراتژی ای که اتخاذ کردی برای مقابله با جنبش رخ داده، تنها انتخابی بود که می توانستی داشته باشی. واقعیت تلخی است. بیشتر برای خودت تلخ است. تنها اشتباه محاسباتی ای که کرده بودی مربوط به سنجش میزان عزم و اراده مردم بود. چیزی که هیچ فرمولی برایش نداشتی و از دل هیچکدام از گزارشهای دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی بیتت نیز داده های چندانی برای آن وجود نداشت.
آقای سید علی خامنه ای! برای صاحب دستگاهی که در آن بهزاد نبوی و تاج زاده و امین زاده و قدیانی و زیدآبادی و ابراهیم یزدی و... حبس می کشند و رحیمی و کردان و علا بروجردی و اردشیر لاریجانی و... بر صدرند و قدر می بینند چه باید نوشت؟ دستگاهی که محمد مختاری و محسن روح الامینی و کامرانی فرد و سهراب اعرابی و... را در خون خود می غلتاند و آقازادگان بی سواد و بی فرهنگی چون حداد عادل و صفار و احمدی نژاد و بذرپاش بالاتر از قد و قواره شان بر سمتهای اقتصادی و فرهگی تکیه می کنند... دستگاهی که متولیان فرهنگی اش بی ادبانی چون سلحشور و ده نمکی و شمقدری اند و بزرگانی چون بیضایی و قبادی و مهرجویی و سید مهدی شجاعی گوشه گیر و خانه نشین...

سیدعلی! بیشتر هم دوره ای های من، که از قضا همه شان درس خوانده های بهترین دانشگاههای کشور بوده اند، یا رفته اند به کانادا و امریکا و استرالیا و اروپا و مالزی، یا در حال تکمیل مدارک و انجام امور مربوط به اقامت و پذیرش و ویزا هستند. همه شان یک دلیل مشترک دارند. اینجا، ایران، مملکتی که تو ساخته ای، نمی دانم، تو اداره می کنی، تو خط و مشی اش را ترسیم می کنی... جای خوبی برای زندگی کردن نیست. اینجا هیچ چیز سر جایش نیست. اینجا آزار دهنده شده است.

آقای خامنه ای! رهبرا! عظیم الشانا! من همان روزها تصمیم خودم را گرفته ام. نخواهم رفت. اینجا خانه ی من است. ریه هایم به هوایش احتیاج دارد. کوچه هایش را دوست دارم. شهرهایش را. کودکی دارم که فردای همان نماز جمعه ای که حکم تیر صادر کردی به دنیا آمد. همان روز با خود عهد کرده ام برای اینکه فردای او بهتر از این روزها باشد هر چه در توان دارم بگذارم. در این زمانه ی بی مامن و ماوایی، در این روزهای یاس و انفعال، این شاید سنگ بنای یک ایمان نیم بند باشد: ایستادگی و وا ندادن در برابر حاکمیت فاسد و ظالمی که از طنز روزگار نامش جمهوری اسلامی است. بچرخ تا بچرخیم.
 



علی مطهری و شماری از نمایندگان اصلاح طلب مجلس هشتم رد صلاحیت شدند

علی مطهری به همراه شمار زیادی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس هشتم و منتقدان دولت توسط هیات های اجرایی وزارت کشور رد صلاحیت شدند.
به گزارش دانشجونیوز، علی مطهری در گفتگو با خبر آنلاین، خبر رد صلاحیتش برای انتخابات مجلس نهم از سوی هیات های اجرایی وزارت کشور را تایید کرد.
علی مطهری علت رد صلاحیت خود را بند ١ و ٣ ماده ٢٨ قانون انتخابات عنوان کرده است. این دو بند مربوط به «اعتماد و التزام عملی به اسلام و نظام جمهروری اسلامی ایران» و «ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل ولایت مطلقه فقیه» است.
وی همچنین از رد صلاحیت آقایان کاتوزیان و عباسپور، از نمایندگان اصولگرای منتقد دولت خبر داده است.
اصلاح طلبان مجلس هشتم رد صلاحیت شدند
از سوی دیگر منصور حسینی، دبیر فراکسیون اقلیت، از رد صلاحیت شمار زیادی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس هشتم که در انتخابات مجلس نهم کاندید شده بودند، خبر داده است.
به گفته وی، تنها صلاحیت محمدرضا تابش نماینده اردکان، محمدرضا خباز نماینده کاشمر، محمدرضا سجادیان نماینده خواف، محمدحسین مقیمی نماینده خمین و مصطفی ذوالقدر نماینده بندرعباس از سوی هیاتهای اجرایی که مرحله اول احراز صلاحیتها هستند، تایید شده است.
محمدمهدی شهریاری نماینده بجنورد، مجید نصیرپور نماینده سراب، داریوش قنبری نماینده ایلام، انوشیروان محسنی بندپی نماینده نوشهر و چالوس، اقبال محمدی نماینده مریوان، پیمان فروزش نماینده زاهدان، احمدرضا دستغیب نماینده شیراز، غلامحسین مسعودی ریحان نماینده اهر و هریس، قدرت الله علیخانی نماینده قزوین هم رد صلاحیت شده اند.
عليرضا محجوب از اعضای فراکسيون اقليت مجلس و نادر قاضی پور نماينده منتقد دولت هم از جمله نمايندگانی هستند که تاييد صلاحيت نشده اند.
برخی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس هشتم در حالی کاندید انتخابات پیش روی مجلس شده اند، که گروه های مختلف سیاسی منتقد و مخالف حاکمیت، این انتخابات را تحریم کرده اند. محمدرضا تابش، خواهر زاده محمد خاتمی، نیز در حالی در انتخابات شرکت و تایید صلاحیت شده، که هیچ کدام از شروط سه گانه آقای خاتمی برای شرکت اصلاح طلبان در مجلس از سوی حاکمیت محقق نشده است.



هرانا؛ در سال ۲۰۱۱، ۵۲۹ نفر اعدام، ۵۹۷ فعال سیاسی و مدنی محکوم و ۴۶۱۵ نفر بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا – نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با انتشار گزارشی نقض حقوق بشر در سال ۲۰۱۱ را مورد بررسی آماری قرار داد.
طبق گزارش ارائه شده توسط این نهاد، از مجموع ۲۷۵۱ گزارش ۱۱۲۰۰۷۷ مورد نقض موارد و بندهای مقاوله نامه‌های حقوق بشری جاری مستند شده در ایران صورت گرفته است.
این گزارش که در ۱۱ رسته حقوق مورد بررسی قرار گرفته است بر اساس اعلام مسئولین جمع آوری آمار با ۳% خطا یکی از نادر‌ترین گزارشات آماری نقض حقوق بشر است که به صورت ماهانه توسط این نهاد جمع آوری می‌شود.
مسئول نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: «طبق آمار ارائه شده در این گزارش تمرکز مدافعان حقوق بشر در سال ۲۰۱۱، ۴۲ درصد در تهران و ۵۸ درصد در سایر نقاط کشور بوده است که ضعف نهاد‌های مدنی در شهر‌های حاشیه‌ای کشور را نشان می‌دهند.»
وی در ادامه افزود: «بر اساس این گزارش در سال ۲۰۱۱، ۴۹۸ نفر از سوی دستگاه قضایی به اعدام محکوم شده و ۵۲۹ نفر نیز در استان‌های مختلف کشور اعدام شدند.»
وی هم چنین خاطر نشان کرد: «از میان اعدام شدگان ۶۱ نفر در ملاء عام اعدام شدند که برابر با ۱۲% اعدام شدگان است، طبق این گزارش ۳۲۳ نفر از اعدام شدگان مرد، ۶ تن زن و ۲۰۰ تن با جنسیت نامعلومی بوده‌اند.»
۷۶% اعدام شدگان با اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر در ایران اعدام شدند، ۱۱% نیز به اتهام تجاوز به عنف، ۵% نیز به اتهام قتل بوده است.
طبق گزارش یاد شده ۱۳ درصد اعدام شدگان در استان تهران، ۱۲% در آذربایجان غربی و ۱۰% آن‌ها نیز در خراسان رضوی اعدام شده‌اند.
مسئول نهاد آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ادامه به گزارشگر هرانا گفت: «بر اساس تحقیقات آماری انجام شده ۲۹% اعدام‌های سال ۲۰۱۱ از سوی نهادهای مدنی اعلام شده است و ۷۱% دیگر آن نیز توسط دستگاه قضایی اعلام شده است.»
در طی یکسال گذشته مراجع قضایی حکومت ایران اعم از بدوی و تجدید نظر، اقدام به صدور ۱۸۵۰۸ماه حبس (تعلیقی و تعزیری) نموده‌اند که از این مقدار، حوزه اصناف ۵۸۴ ماه، حوزه اقلیت‌های ملی-قومی ۲۵۳۸ ماه، اقلییت‌های مذهبی ۳۷۷۶ ماه، اندیشه و بیان ۹۵۵۴ ماه، دانشجویان ۱۲۳۹ ماه، زنان ۷۷ ماه، کودکان ۵۴ ماه، فرهنگی ۲۲۲ ماه، کارگران ۴۶۴ ماه را به خود اختصاص داده‌اند.
در بررسی جزئی آمار دستگاه قضایی ۵۹۷ تن از شهروندان را بیش از ۳۰۲ سال محرومیت از حقوق اجتماعی، بیش از ۱۴۲۶ سال محکومیت حبس تعزیری و ۱۱۶ سال حبس تعلیقی محکوم نموده است.
هم چنین این فعالین به یک میلیارد و شش و شش میلیون تومان جریمه نقدی و ۳۲۷۶ ضربه شلاق محکوم شدند.
بر اساس این گزارش در طی سال ۲۰۱۱ نیروهای امنیتی ۴۶۱۵ شهروند را بازداشت نموده‌اند که از این تعداد ۱۷۷۰ مورد آن به صورت موردی و ۲۸۴۵ مورد آن به صورت بازداشت فله‌ای یا بدون مشخص شدن هویت بازداشت شده بوده است.
در این رابطه، اصناف ۱۱۲ مورد بازداشت، اقلیت‌های قومی ۶۰۶ مورد، اقلیت مذهبی ۳۷۶ مورد، اندیشه و بیان ۳۱۸۱ مورد، دانشجویان ۱۶۹ مورد، زنان ۱۰ مورد، فرهنگی ۱۳۴ مورد، کارگران ۲۲ مورد، کودکان ۳ مورد را شامل می‌شوند.
برای مشاهده این گزارش اینجا کلیک کنید



تجمع کارگران نساجی مازندران مقابل فرمانداری قائم‌شهر

خبرگزاری هرانا - نصرالله دریابیگی، دبیر اجرایی خانه کارگر مازندران با اعلام اینکه کارگران کارخانه نساجی مازندران بیش از ۱۶ ماه است حقوق نگرفته‌اند گفت: "این کارگران در اعتراض به کم‌توجهی‌های مسئولان، مقابل فرمانداری قائم‌شهر تجمع کردند."
نصرالله دریابیگی با یادآوری اینکه کارخانه نساجی مازندران یکی از بزرگ‌ترین نساجی‌های کشور بوده است می‌گوید: "نساجی مازندران در گذشته نه‌چنان‌دور حدود ۷ هزار کارگر داشت که در اثر بی‌توجهی مسئولان به این صنعت مادر، اکنون کارگران این واحد به کمتر از ۷۰۰ نفر کاهش یافته است."
وی با اعلام اینکه کارگران این واحد به مرور زمان تعدیل شده‌اند می‌گوید: "در یک نوبت بیش از ۲ هزار کارگر را تعدیل و آن‌ها را به صندوق بیمه بیکاری هدایت کردند که پس از پایان دوره دریافت بیمه بیکاری، به خیل بیکاران پیوستند."
به گزارش قانون، دبیر اجرایی خانه کارگر مازندران با تاکید بر اینکه در حال حاضر نساجی مازندران با بحران جدی روبه‌رو شده است می‌گوید: "کارگران این واحد اقتصادی ۱۶ ماه است حقوق نگرفته‌اند."
وی از تورم و گرانی غیرقابل کنترل ناشی از هدفمند کردن یارانه‌ها و سوءمدیریت دولت‌مردان خبر داد و گفت: "این تورم باعث مشکلات و معضلات جبران‌ناپذیری برای تولید، صنعت و کشاورزی شده و اکنون مظلوم‌ترین قشر جامعه یعنی کارگران نمی‌دانند که برای تظلم‌خواهی به چه کسی مراجعه کنند."
دریابیگی با انتقاد از عملکرد دولت‌های گذشته گفت: "دولت‌های سازندگی و اصلاحات قول‌های بسیاری برای بازسازی و نوسازی نساجی مازندارن دادند، اما هیچ خشتی بر خشت دیگر گذشته نشد و مشکلی را از این صنعت حل نکردند."
وی بد‌ترین عملکرد دولت‌های بعد از انقلاب در مورد صنایع به ویژه نساجی مازندران را عملکرد دولت فعلی اعلام کرده و می‌گوید: "آقای احمدی‌نژاد در سفرهای استانی به مازندران و پس از آنکه از وضعیت اسفبار کارگران خبردار شد، قول داد که مشکل این واحد را حل کند، اما دولت عدالت‌محور نیز به وعده‌های خودش عمل نکرد و کارگران را تنها گذاشت."
دبیر اجرایی خانه کارگر مازندران مسئولان دولتی را مخاطب قرار داد و گفت: "شما می‌دانید ۱۶ ماه حقوق نگرفتن چه معنایی دارد؟ شما تا به امروز با دست خالی به خانه رفته‌اید و به دلیل سوء‌مدیریت دولت‌مردان، خجالت‌زده زن و فرزند شده‌اید؟ شما می‌دانید عواقب بیکاری و تعویق ۱۶ ماه حقوق، فقر، ناهنجاری‌های اجتماعی، فساد اخلاقی و مالی است؟ به راستی شما چه می‌دانید نداری یعنی چه؟"
وی دلیل بحران‌های نساجی مازندران را سوءمدیریت و ناکارآمدی مسئولان دانست و گفت: "با تمام این شرایط کارخانه بزرگ نساجی امکان آن را دارد که دوباره جان بگیرد و به وضعیت مطلوب برسد، اما اشکال اینجاست که سوءمدیریت همچنان بر این کارخانه حاکم است."
دریابیگی با تاکید بر اینکه کار تولید و اشتغال؛ اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نمی‌شناسد گفت: "به جای بازی‌های سیاسی و لج‌بازی‌های چپ و راست، بهتر است به داد مردم برسید و به فکر خدمت واقعی باشید."
دبیر اجرایی خانه کارگر مازندران با ابراز تاسف از اینکه دولت احمدی‌نژاد نیز مانند دولت‌های گذشته فقط حرف زد و شعار داد گفت: "دولت عدالت‌محور که شعار مهرورزی سر می‌داد، خلاف مسیر حرکت کرد و گره‌ای از مشکل کارگران نساجی مازندران باز نکرد."



احضار و تهدید معلمان و فعالان آموزشی توسط نهادهای امنیتی

خبرگزاری هرانا - تعدادی از معلمان و فعالان آموزشی کشور طی چند روز اخیر توسط نهادهای امنیتی-اطلاعاتی احضار و مورد تهدید و بازجویی قرار گرفتند.
به گزارش کلمه، این معلمان که بیشترشان از اعضای دو تشکل مهم صنفی معلمان ایران یعنی سازمان و کانون صنفی معلمان ایران هستند به علت تشکیل جلسات صنفی و خبر گرفتن از همکاران دربندشان توسط این نهاد‌ها بازجویی و تهدید شده‌اند.
بازجوهای وزارت اطلاعات در جلسات بازجویی به این معلمان فعال کشور گفتند که حق برگزاری هیچ گونه جلسه و یا گردهمایی را قبل از انتخابات مجلس که در اسفند ماه سال جاری برگزار می‌شود ندارند. آن‌ها همچنین از ارتباط با خانواده معلمان زندانی همچون عبدالله مومنی، علی‌پور سلیمان، محمد داوری، رسول بداقی و … برحذر داشته شده و سر زدن به خانواده همکارانشان را مصداق برهم زدن امنیت ملی کشور برشمردند.
همچنین به برخی از فعالان و اعضای سازمان معلمان ایران در جلسات بازجویی گفته شد که در صورت بی‌توجهی به این تهدید‌ها پرونده‌های مفتوح آنان به دادگاه انقلاب ارسال خواهد شد.





نایب رئیس شورای شهر تهران با انتقاد از شهرداری تهران:

طرح مبارزه با نماد‌های فراماسونری رها شده است


حسین بیادی٬ نایب رئیس شورای شهر تهران خواستار رسیدگی سازمان زیباسازی وابسته به شهرداری٬ به مسئله «هجوم نمادهای فراماسونری» در تهران شد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا٬ آقای بیادی در جلسه سه‌شنبه (۲۰ دی) شورای شهر تهران از‌‌ رها شدن طرح مبارزه با «نمادهای فراماسونری» در این شهر از سوی شهرداری انتقاد کرده است.
این عضو شورای شهر افزوده که شهرداری تهران باید به برخی ساختمان‌های خیابان‌های «قائم‌مقام» و «وزراء» که دچار اشکال هستند {نماد فراماسونری دارند} تذکر دهد.
بیادی بنای «کلاه‌فرنگی» در خیابان آفریقا و میدان فردوسی را نیز از جمله ساختمان‌هایی نام برده که شهرداری تهران باید در خصوص «نماد‌های فراماسونری» به مسئولان یا مالکان آن‌ها تذکر دهد.
مهدی چمران٬ رئیس شورای شهر تهران نیز در این جلسه گفته است: «حوزه شهرسازی باید به موضوع ساختمان‌های دارای نمادهای فراماسونری رسیدگی کند.»
درخواست‌های این دو عضو شورای شهر تهران در شرایطی مطرح می‌شود که شهرداری تهران آذر ماه امسال پس از برگزاری راهپیمایی اعتراض‌آمیز گروهی از نمازگزاران در نماز جمعه تهران٬ اقدام به تخریب سازه شش ضلعی نقش برجسته گنبد میدان انقلاب کرده بود.
برخی از محافظه‌کاران که خود را «ماسون‌شناس» می‌نامند در ماه‌های اخیر با اعلام اینکه در طراحی این میدان از «ستاره داود» استفاده شده٬ خواستار تخریب این سازه شده بودند.
یک سال پس از به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد، جریان‌های محافظه‌کاری در ایران سر برآورده‌اند که هدف فعالیت خود را شناسایی و مبارزه با نماد‌های فراماسونری اعلام کرده‌اند.
این دسته از محافظه‌کاران که در حال حاضر دارای چند سایت اینترنتی هستند روزی نیست که مدعی کشف نمادی که به گفته آن‌ها نشانه فراماسونری و چشم شیطان است، نباشند.
فعالیت این محافظه‌کاران تا جایی پیش رفته که شهرداری تهران و چند سازمان دولتی را مجبور به تغییر برخی نماد‌های به کار گرفته شده در تابلو‌ها و مبلمان شهری کردند.





از سوی سایت امنیتی «بولتن‌نیوز»

نام ۳۳ نماینده رد صلاحیت شده منتشر شد

سایت امنیتی «بولتن‌نیوز» نام ۳۳ نماینده فعلی مجلس که برای انتخابات مجلس نهم نام‌‌نویسی کرده‌ و از سوی هیات‌های اجرایی رد صلاحیت شده‌اند را منتشر کرد.
«باشگاه خبرنگاران جوان» نیز ساعتی پیش اعلام کرده بود  ۲۵ نماینده فعلی مجلس رد صلاحیت شده‌اند.
بسیاری از این نمایندگان در گفتگو با رسانه‌های مخالف گزارش‌ها درباره رد صلاحیت خود را تائید کرده‌اند.
این سایت در ادامه نوشته است: «این رد صلاحیت‌ها در مرحله اول و توسط هیات‌های اجرایی انجام شده و طبق قانون، حق اعتراض و رسیدگی مجدد وجود دارد.»
این سایت همچنین احتمال داده که صلاحیت برخی از نامزد‌های رد صلاحیت شده پس از اعتراض از سوی شورای نگهبان تائید شود.
فهرست نمایندگان رد صلاحیت شده به روایت سایت «بولتن‌نیوز»:
۱. علی مطهری٬ نماینده تهران
۲. حمیدرضا کاتوزیان٬ نماینده تهران
۳. فاطمه آجرلو٬ نماینده کرج
۴. علی عباسپور٬ نماینده تهران
۵. علی‌رضا محجوب٬ نماینده تهران
۶. جلال محمود‌زاده٬ نماینده مهاباد
۷. نادر قاضی‌پور٬ نماینده ارومیه
۸. سلیمان جعفر‌زاده٬ نماینده ماکو
۹. سید فاضل موسوی٬ نماینده خدابنده
۱۰. علی زنجانی٬ نماینده نقده
۱۱. عبدالجبار کرمی٬ نماینده سنندج
۱۲. سید عماد حسینی٬ نماینده قروه
۱۳. امین شعبانی٬ نماینده سنندج
۱۴. داوود محمدجانی٬ نماینده آباده
۱۵. محمد حسن دوگانی٬ نماینده فسا
۱۶. رضا رحمانی٬ نماینده تبریز
۱۷. سید مهدی صادق٬ نماینده آستانه
۱۸. یونس اسدی٬ نماینده مشکین شهر
۱۹. وکیل سپه٬ نماینده پارس آباد
۲۰. مصطفی متور‌زاده٬ نماینده خرمشهر
۲۱. علی‌اصغر حسنی٬ نماینده خونج
۲۲. حسن ضابطی٬ نماینده نطنز
۲۳. فرهاد دلق پوش٬ نماینده آستارا
۲۴. حیات مقدم٬ نماینده ماهشهر
۲۵. موسی‌الرضا ثروتی٬ نماینده بجنورد
۲۶. داریوش قنبری٬ نماینده ایلام
۲۷. قدرت‌الله علیخانی٬ نماینده قزوین
۲۸. اقبال محمدی٬ نماینده مریوان
۲۹. انوشیروان محسنی بند‌پی٬ نماینده نوشهر و چالوس
۳۰. پیمان فروزش٬ نماینده زاهدان
۳۱. غلام‌حسین اهری٬ نماینده اهر
۳۲. مجید نصیر‌پور٬ نماینده سراب
۳۳. سید احمدرضا دستغیب٬ نماینده شیراز





اخیرا شماری از رهبران اپوزیسیون افغانستان در نشستی با اعضای کنگره آمریکا در شهر برلین آلمان بر تشکیل نظام سیاسی غیرمتمرکز در افغانستان تاکید کرده‌اند.
در این نشست احمد ضیا مسعود رئیس جبهه ملی، عبدالرشید دوستم رهبر جنبش ملی اسلامی، محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم، امرالله صالح رئیس پیشین اداره امنیت ملی افغانستان با شماری از اعضای ارشد کنگره آمریکا در باره مسائل افغانستان گفتگو کرده‌اند.
از جانب کنگره آمریکا در این نشست دو روزه، دانا روهرا باکر از اعضای ارشد کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان این کشور به همراه لو گهمرت، استیو کینگ و لوریتا سانچز دیگر اعضای کنگره آمریکا شرکت داشته‌اند.
فیض الله زکی، سخنگوی جبهه ملی افغانستان که به همراه رهبران این جبهه به برلین رفته است، به بی بی سی گفت که شرکت کنندگان این نشست با صدور اعلامیه ای گفته اند که "تمرکز قدرت" در نظام سیاسی کنونی افغانستان باعث گسترش فساد، بی ثباتی سیاسی و شکاف میان مردم و دولت شده است.
در این اعلامیه تاکید شده که باید گفتگوها در باره بازنگری قانون اساسی آغاز شود تا راه برای تشکیل نظام سیاسی غیرمتمرکز هموار شود.
رهبران اپوزیسیون گفته‌اند که باید نظام سیاسی کشور، طوری باشد که باعث رضایت همه اقشار جامعه شود. آنها به ویژه بر تقویت اختیارات نهادهای محلی تاکید کرده‌اند.
دولت افغانستان تاکنون واکنشی در این مورد نداشته است اما یک نهاد غیردولتی موسوم به "مرکز مطالعات استراتژیک" نشست رهبران اپوزیسیون در برلین را، نگران کننده خوانده است.
غفور لیوال، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک گفته است که گفتگوها در این مورد می‌تواند نگرانی‌هایی را دامن بزند. او گفته است که گروه خاصی از رهبران سیاسی در نشست برلین شرکت کرده اند و اهدف نامشخصی دارند.
آقای لیوال گفت: "این نگرانی وقتی افزایش یافت که روز گذشته گروهی به گونه مبهم و مرموز و براساس یک برنامه نامشخص و از طرف یک سازمان غیرمشخص و برای یک هدف نامشخص در نشستی در برلین جمع شدند و طبل فدرالیسم را به صدا درآوردند."
مسئولان مرکز مطالعات استراتژیک که از جانب دولت افغانستان حمایت می شود، همچنین گفته‌اند که رهبران شرکت کننده در نشست برلین کسانی هستند که مردم افغانستان از آنها خاطرات خوبی ندارند و آنها موضوع فدرالیسم را در زمان حساسی مطرح کرده اند.
فیض الله زکی، سخنگو جبهه ملی گفته که نشست برلین با هدف مطرح کردن دیدگاه رهبران اپوزیسیون افغانستان با جامعه بین المللی برگزار شده است.



احمدی نژاد و ارتگا
پس از نزدیک به چهار دهه فعالیت سیاسی به عنوان مبارزی سوسیالیست، و پیروزی قاطع اما مناقشه برانگیز در انتخابات ریاست جمهوری نیکاراگوئه در ماه نوامبر سال ۲۰۱۰، دانیل اورتگا روز سه شنبه، ۲۰ دی (۱۰ ژانویه)، سومین دوره ریاست جمهوری خود را در مراسمی با حضور بعضی از سران دولتهای جهان از جمله محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، با وعده "اعتدال" آغاز می کند.
با اینهمه، منتقدان می گویند آقای اورتگا تلاش دارد به رئیس جمهور مادام العمر نیکاراگوئه تبدیل شود.
بر اساس قانون اساسی نیکاراگوئه، هیچ فردی نمی تواند بیش از دو دوره سمت ریاست جمهوری را در دست بگیرد. اما آقای اورتگا توانسته با حمایت قضات دادگاه عالی نیکاراگوئه که توسط حزب خود او منصوب شده اند، از این مانع قانونی عبور کند.
دانیل اورتگا در انتخابات ریاست جمهوری که در ماه نوامبر سال ۲۰۱۰ برگزار شد، توانست با اختلاف زیادی از رقبای خود پیشی بگیرد و پیروز شود، اما هیات ناظران انتخاباتی اعزامی از سوی اتحادیه اروپا، مجریان انتخابات را به عدم استقلال و سوگیری جناحی متهم کردند.
اما در داخل نیکاراگوئه، اعتراضها به سرعت سرکوب شد.
سوفیا مونته نگرو، دبیر اجرایی سازمان غیر دولتی تحقیقات رسانه ای درباره مشروعیت دولت سوم آقای اورتگا به بی بی سی فارسی گفت: " دولتی که امروز دارد اختیار کشور را در دست می گیرد، دولتی فاقد مشروعیت، غیر قانونی و ناقض قانون اساسی است که با تقلب به قدرت رسیده. برای ما این یعنی زندگی در شرایطی که بار دیگر دیکتاتوری را در نیکاراگوئه نهادیه می کند."
اما ورای نارضایتی فعالان مدنی، واقعیت این است که آقای اورتگا و حزب ساندینیست او در بین اقشار فقیر جامعه نیکاراگوئه از حمایت گسترده ای برخوردارند.
حزب حاکم موفق شده با ایجاد دهها پروژه برای اقشار فقیری که بیش از ۴۰ در صد از جمعیت پنج میلیون و هشتصد هزار نفری نیکاراگوئه را تشکیل می دهند، بر محبوبیت خود بیافزاید.
ایجاد شعبات "شوراهای قدرت شهروندی" یکی از آن طرح هایی است که این حزب به اجرا گذاشته است.
لیلیان کاستیو، هماهنگ کننده شعبه ای از شورای قدرت شهروندی در یکی از محلات فقیر نشین ماناگوا، پایتخت نیکاراگوئه، ارزیابی مثبتی از کارنامه دولت آقای اورتگا دارد.
خانم کاستیو در توصیف نظر خود نسبت به دولت اورتگا به بی بی سی فارسی گفت: "در پنج سال گذشته ما باور داریم به حرفمان توجه شده است. شاید شما خانه های جدید را دیده باشید. اینها نیازهای واقعی جامعه بودند که ما به مقامات بالاتر منتقل کردیم و آنها این نیاز را تامین کردند."
هر چند کمتر کسی اصل محبوبیت آقای اورتگا را زیر سوال می برد، اما منتقدان پیروزی مجدد او در انتخابات را گام دیگری در مسیر تحکیم قدرت فردی و تهدیدی برای آزادی عمل معدود رسانه های مستقل باقیمانده ارزیابی می کنند.
به گفته سوفیا مونته نگرو، استراتژی دولت تنها به انحصاری کردن تمام اختیارات موجود در حیطه عمومی حکومت محدود نشده بلکه گریبان جامعه مدنی را نیز گرفته است. این فعال مدنی می افزاید: "تصاحب سیستمهای رسانه ای در نیکاراگوئه با خریداری آنها، یا وادارکردن مالکین به فروش، یا مانع تراشی در مسیر توسعه رسانه های مستقل بخشی از این راهبرد دولت است."

حزب حاکم نام خود را سزار ساندینو، رهبر مقاومت نیکاراگوئه علیه آمریکا، گرفته اما منتقدان حزب را به مصادره نام یک قهرمان ملی متهم می کنند
بر خلاف هوگو چاوز، متحد و حامی اقتصادی اورتگا در ونزوئلا، سیاستهای اقتصادی رئیس جمهور نیکاراگوئه برای بخش خصوصی خوشایند بوده و حزب حاکم ساندینیست با نفوذ خود در اتحادیه های کارگری، از اعتراضها و اعتصابهای اتحادیه ها نیز جلوگیری کرده است.
اما شخص اورتگا که در دهه ۱۹۸۰ میلادی، علیه شورشیان کنترا که توسط آمریکا حمایت می شدند جنگیده، از شعارهای مارکسیستی اش دست برنداشته است. اما آیا این شعارها صاحبان سرمایه در نیکاراگوئه را نگران نمی کند؟
خوزه آدان آگوئری، مدیر شورای تشکلهای اقتصادی بخش خصوصی در پاسخ به این سوال میگوید: "آن حرفها فقط شعار است، تنها شعارهای سیاسی – مخاطب آن سخنرانی ها طرفدارانش است، اما من اعتقاد دارم ما الان نوعی عملگرایی در دولت داریم وتصور نمی کنم که این رویکرد در آینده نزدیک تغییر کند."
به نظر می رسد سیاستهای داخلی دانیل اورتگا از شعارهای تند سوسیالیستی که او را در سال ۱۹۷۹ بعد از سقوط دیکتاتوری آناستازیا سوموزا به عنوان یک رهبر انقلابی بر سر کار آورد فاصله گرفته و به سمت نوعی پوپولیسم با رنگ و لعاب مذهبی گرایش یافته است.
نیکاراگوئه و ایران از جهات زیادی با هم شباهت دارند، هر دو کشور در سال ۱۹۷۹ انقلاب کردند، هر دو امروز رئیس جمهورانی مدعی انقلابی گری و عدالت اجتماعی دارند و صحت انتخابات اخیر در هر دو کشور توسط منتقدان به زیر سوال رفته است.
شاید بی جهت نیست که محمود احمدی نژاد و دانیل اورتگا نسبت به هم احساس قرابت می کنند.