سرنوشت علویان در صورت سقوط رژیم بشار اسد
متخصصین میگویند، که اقلیت علوی سوریه، که طی قرن های متمادی، مورد آزار و اذیت دیگران بودند، برای حفظ قدرت، در برابر یک اکثریت سنی مذهب، که آنان را غاصبان قدرت میدانند، تا آخر خواهند جنگید.
این متخصصین اضافه میکند که اگر رژیم بشار اسد، که جزئی از همین مذهب علوی است، شکست بخورد، اقلیت علوی سوریه، احتمالاً به کوه ها پناه خواهند برد، و در قله ها و سواحل شمال غربی این کشور، محوطه ای برای خود خواهند ساخت. غیر از این، آنان باید بین مهاجرت و مرگ، یکی را انتخاب کنند.
مدیر گروه تحقیقاتی مدیترانه و شرق میانه، فابریس بالانش، مینویسد که علوی ها از انتقام سنی ها در هراس استند. و اضافه میکند که ما در یک نقطۀ بدون برگشت قرار داریم. رژیم باید مخالفین را سرکوب کند، وگر نه، خودش سقوط میکند. برای دفاع از جان خود، نیروهای نظامی عالی سوریه که یا متشکل از علویان است و یا هم زیر رهبری آنان قرار دارد، تا آخر به نبرد ادامه خواهند داد، چونکه آنان نمیخواهند به سرنوشت «حرکی» ها دچار شوند. حرکی ها، اعضای عرب تبار ارتش فرانسه در زمان جنگ الجزایر بودند، که بعد از استقلال الجزایر، یا در داخل کشور، اعدام شدند، و یا هم در فرانسه، در وضع اسفناکی زندگی خود را ادامه دادند.
یکی دیگر از نخبگان، تهوماس پیرت، استاد در دانشگاه ادیمبورگ، مینویسد که اگر اسد سقوط کند، ترس از این موجود است که جماعت علوی معدوم شود، و آنهم در واکنش به سرکوب شدید نیروهای رژیم.
علوی ها که تنها 12 در صد اهالی سوریه را تشکیل میدهند، در گذشته در زمان عثمانی ها، قشر فقیری را تشکیل میدادند که مردم به آنان به دیدۀ بد مینگریست و تنها علوی هایی که حق داشتند وارد شهر ها شوند، خدمه های خانواده های سنی مذهب ها بودند.
علوی ها که مذهب آنان در قرن نهم، در عراق بوجود آمد، بخشی از اهل تشیع استند، ولی آنان تنها به حضرت علی ارج نمیگذارند، بلکه او را گوهری میدانند، که برتر از پیغمبر اسلام تلقی میشود. محتویات واقعی این مذهب، مخفی است ولی آنان به بازگشت ارواح اعتقاد دارند و مسجد ندارند، روضه نمیگیرند و حج نمیروند و هم اعیاد اسلامی را جشن میگیرند و هم روز های عسیوی را.
مدیر گروه تحقیقاتی مدیترانه و شرق میانه، فابریس بالانش، مینویسد که علوی ها از انتقام سنی ها در هراس استند. و اضافه میکند که ما در یک نقطۀ بدون برگشت قرار داریم. رژیم باید مخالفین را سرکوب کند، وگر نه، خودش سقوط میکند. برای دفاع از جان خود، نیروهای نظامی عالی سوریه که یا متشکل از علویان است و یا هم زیر رهبری آنان قرار دارد، تا آخر به نبرد ادامه خواهند داد، چونکه آنان نمیخواهند به سرنوشت «حرکی» ها دچار شوند. حرکی ها، اعضای عرب تبار ارتش فرانسه در زمان جنگ الجزایر بودند، که بعد از استقلال الجزایر، یا در داخل کشور، اعدام شدند، و یا هم در فرانسه، در وضع اسفناکی زندگی خود را ادامه دادند.
یکی دیگر از نخبگان، تهوماس پیرت، استاد در دانشگاه ادیمبورگ، مینویسد که اگر اسد سقوط کند، ترس از این موجود است که جماعت علوی معدوم شود، و آنهم در واکنش به سرکوب شدید نیروهای رژیم.
علوی ها که تنها 12 در صد اهالی سوریه را تشکیل میدهند، در گذشته در زمان عثمانی ها، قشر فقیری را تشکیل میدادند که مردم به آنان به دیدۀ بد مینگریست و تنها علوی هایی که حق داشتند وارد شهر ها شوند، خدمه های خانواده های سنی مذهب ها بودند.
علوی ها که مذهب آنان در قرن نهم، در عراق بوجود آمد، بخشی از اهل تشیع استند، ولی آنان تنها به حضرت علی ارج نمیگذارند، بلکه او را گوهری میدانند، که برتر از پیغمبر اسلام تلقی میشود. محتویات واقعی این مذهب، مخفی است ولی آنان به بازگشت ارواح اعتقاد دارند و مسجد ندارند، روضه نمیگیرند و حج نمیروند و هم اعیاد اسلامی را جشن میگیرند و هم روز های عسیوی را.
آمریکا: برای حمله به ایران هنوز زود است
رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت هنوز برای حمله به ایران زود است. او اعتقاد دارد که باید صبر کرد تا تحریمها و فشار اقتصادی، دولت ایران را ناچار به مذاکره کند. از طرف دیگر اسراییلیها تأکید میکنند که باید به تنهایی و مستقلاً در مورد حمله به ایران تصمیم بگیرند. این در حالی است که وزیر خارجۀ بریتانیا میگوید حملۀ اسراییل به ایران کار عاقلانهای نیست.
ژنرال مارتین دمپسی*، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا به شبکۀ تلویزیونی سی.ان.ان. گفت: "برای اتخاذ تصمیم در مورد حملۀ نظامی، هنوز زود است".
به عقیدۀ این ژنرال آمریکایی "مجازاتهای اقتصادی و همکاریهای بینالمللی بر محور تحریمها، به تدریج تأثیرگذار شده است".
ژنرال مارتین دمپسی افزود که حتی اگر دنیای غرب بخواهد به ایران حمله کند، "باید بیش از اینها آماده باشد".
او تأکید کرد که این "آمادگی" باید قبل از هر چیز "دفاعی" باشد.
به عقیدۀ ژنرال دمپسی "رژیم ایران عقلانی عمل میکند" و به همین دلیل هم راه تحریم و فشار اقتصادی میتواند نتیجهبخش باشد.
به عقیدۀ این ژنرال آمریکایی "مجازاتهای اقتصادی و همکاریهای بینالمللی بر محور تحریمها، به تدریج تأثیرگذار شده است".
ژنرال مارتین دمپسی افزود که حتی اگر دنیای غرب بخواهد به ایران حمله کند، "باید بیش از اینها آماده باشد".
او تأکید کرد که این "آمادگی" باید قبل از هر چیز "دفاعی" باشد.
به عقیدۀ ژنرال دمپسی "رژیم ایران عقلانی عمل میکند" و به همین دلیل هم راه تحریم و فشار اقتصادی میتواند نتیجهبخش باشد.
به نوبۀ خود، اسراییلیها تأکید میکنند که باید مستقلاً در مورد حمله به ایران تصمیمگیری کنند. شب گذشته (شنبه)، رییس ستاد ارتش اسراییل، ژنرال بنی گانتس، گفت: "اسراییل ضامن اصلی امنیت خود، و مسئول دفاع از خود است". به عبارت دیگر، مقامات اسراییلی معتقدند که اسراییل باید به تنهایی، و نه زیر نفوذ واشنگتن، در مورد نوع واکنش به خطر ایران تصمیم بگیرد.
یک ژنرال دیگر اسراییلی، به نام اوزی دایان که قبلاً ریاست شورای امنیت ملی را به عهده داشت، به رادیو اسراییل گفت: "پیام اسراییل به واشنگتن باید از این قرار باشد: بیاییم به اتفاق، خطر اتمی ایران را از میان برداریم. اگر شما آمریکاییها رهبری را به دست میگیرید، چه بهتر، اما اگر اسراییل ناچار به این کار شود، به هرحال وظیفۀ خود را انجام خواهد داد"...
یک ژنرال دیگر اسراییلی، به نام اوزی دایان که قبلاً ریاست شورای امنیت ملی را به عهده داشت، به رادیو اسراییل گفت: "پیام اسراییل به واشنگتن باید از این قرار باشد: بیاییم به اتفاق، خطر اتمی ایران را از میان برداریم. اگر شما آمریکاییها رهبری را به دست میگیرید، چه بهتر، اما اگر اسراییل ناچار به این کار شود، به هرحال وظیفۀ خود را انجام خواهد داد"...
به غیر از دولت آمریکا، انگلیسیها نیز از واکنش نظامی اسراییل نگرانند. روز یکشنبه، وزیر امور خارجۀ بریتانیا، ویلیام هیگ به شبکۀ بی.بی.سی. گفت: "حملۀ نظامی اسراییل به ایران کار درست و عاقلانهای نیست".
به گفتۀ ویلیام هیگ "اسراییل مثل هر کشور دیگری، باید احتمال موفقیت راهی را که ما برگزیدهایم، در نظر گیرد. یعنی راه تحریمها و فشارهای اقتصادی بسیار سخت"...
وی افزود: "شیوۀ عمل ما صددرصد دیپلماتیک و اقتصادی، و هدف ما، بازگرداندن ایران به میز مذاکره است".
وزیر خارجۀ بریتانیا تأکید کرد که از وجود یک طرح اسراییلی برای حمله به ایران هیچ اطلاعی ندارد.
در این اوضاع، قرار است که آقای تام دنیلون،مشاور امنیت ملی باراک اوباما، یکشنبه شب در بیتالمقدس با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل دیدار کند. موضوع اصلی گفتگوها، فعالیتهای اتمی ایران و البته بحران سیاسی سوریه خواهد بود.
در ادامۀ این گفتگوها، بنیامین نتانیاهو نیز بزودی به واشنگتن خواهد رفت تا با رییس جمهوری آمریکا ملاقات کند. قرار است که نخست وزیر اسراییل دراوایل ماه مارس (حدود ده روز دیگر) به آمریکا برود. موضوع گفتگوها علاوه بر ایران، بنبست مذاکرات اسراییل-فلسطین اعلام شده است.
به گفتۀ ویلیام هیگ "اسراییل مثل هر کشور دیگری، باید احتمال موفقیت راهی را که ما برگزیدهایم، در نظر گیرد. یعنی راه تحریمها و فشارهای اقتصادی بسیار سخت"...
وی افزود: "شیوۀ عمل ما صددرصد دیپلماتیک و اقتصادی، و هدف ما، بازگرداندن ایران به میز مذاکره است".
وزیر خارجۀ بریتانیا تأکید کرد که از وجود یک طرح اسراییلی برای حمله به ایران هیچ اطلاعی ندارد.
در این اوضاع، قرار است که آقای تام دنیلون،مشاور امنیت ملی باراک اوباما، یکشنبه شب در بیتالمقدس با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل دیدار کند. موضوع اصلی گفتگوها، فعالیتهای اتمی ایران و البته بحران سیاسی سوریه خواهد بود.
در ادامۀ این گفتگوها، بنیامین نتانیاهو نیز بزودی به واشنگتن خواهد رفت تا با رییس جمهوری آمریکا ملاقات کند. قرار است که نخست وزیر اسراییل دراوایل ماه مارس (حدود ده روز دیگر) به آمریکا برود. موضوع گفتگوها علاوه بر ایران، بنبست مذاکرات اسراییل-فلسطین اعلام شده است.
انتخابات دو ماه بعد فرانسه و درخشش شیخ نشین قطر در محافل دیپلوماتیک
دو موضوع مهمی را که در میان مطالب متعدد مجله های هفتگی فرانسه انتخاب کرده ام، یکی نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فعلی فرانسه است، که بالاخره در طی هفته ای که گذشت، رسماً کاندیدای جانشینی خودش شد، و دیگر، کشور نفتی قطر است، که در دیپلوماسی منطقه، نقش بزرگی را بازی میکند.
نیکولا سارکوزی، کاندیدای ریاست جمهوری است. این «رازی» که همه آن را میدانستند، این هفته فاش شد، که البته خود این موضوع، بهانۀ جدیدی برای پرداختن بیشتر به انتخابات دو ماه بعد فرانسه است.
ابزرواتور، که مجلۀ با گرایش چپی است، از کسانیکه به سارکوزی یاد دادند که چگونه آرای راست افراطی را به دست بیاورد، مینویسد. نوشته با نقل قولی از مارین لوپن، کاندیدای راست افراطی، آغاز میشود که در مورد پیروزی قبلی سارکوزی گفته بود که « کسانی به او کلید خزانه را دادند تا او به رای دهندگان ما راه پیدا کند.» صحبت از پاتریک بویسون است، که به سارکوزی مشوره داده بود که برای بیرون آمدن از نقش «اشرافی»، که در اذهان عامه دل پذیر نیست، دست به خروج از چهارچوب بزند. و افتتاح وزارتی به نام وزارت مهاجرت و هویت، یک نوع خروج از عقاید معمولی دست راستی ها و حرکت به سوی نظرات افراطیان بود.
ولی، لو پوئن، که مجلۀ دست راستی است، بعد از اعلان «آخرین نبرد سارکوزی»، در نظر سنجی ها، مطلبی را نشر میکند که به نفع سارکوزی است. در حالیکه در اعداد و ارقام نظر سنجی ها، از ماه ها به اینسو، پیروزی هولاند، کاندیدای سوسیالیست ها، و کم اعتباری مردم، به سارکوزی مطرح است، لو پوئن اعلان میکند که در رده بندی ها، قضاوت مثبت مردم فرانسه در مورد سارکوزی، دو در صد بیشتر شده است، در حالیکه هولاند، این ماه، چهار درجه تنزیل کرده است. کمی دور تر البته این هم است که سارکوزی، با ارتقای دو درجه، از سی و چهار، رسیده است به سی و شش. ولی هولاند، با چهار درجه تنزل، از 56 رسیده است، به 52.
اکسپرس، مینویسد که اگر چه رسماً کاندیدای سوسیالیست، در مورد رسمی شدن کاندیداتوری رقیبش، یعنی نیکولا سارکوزی، اظهار بی اعتنایی میکند ولی در واقعیت، او منتظر اثر بد این خبر است، ولی در عین زمان، اعتماد خود را از دست نمیدهد. کمی دور تر در اکسپرس، معرفی چهره های است، که در حکومت احتمالی آیندۀ سوسیالیست ها، وزارت های مهم را اشغال خواهند کرد. از اسلوب و روش ونسان پیون، در آموزش و پرورش، یا معارف، و از پیش بینی ها در مورد فرانسوا ربسامن، در وزارت کشور، یا داخله، صحبت است. ولی، برای اینکه بوی چپی بودن، از این مجلۀ چپی نرود، صحبت مفصلی هم در مورد کسانیست که در بی بضاعتی زندگی میکنند. با یاد آوری این، که امروز در فرانسه هشت ملیون نفر با کمتر از هزار اورو در ماه زندگی میکنند، اکسپرس مینویسد که، فقرا را که همه فراموش میکنند، کاندیدا ها هم به دست فراموشی سپرده اند.
***
در مورد مسایل جهانی، اکسپرس از قطر مینویسد، که بعد از ایفای نقش مهم در بحران لیبی، این امیر نشین کوچک خلیج، در صفوف اول بحران سوریه هم قرار دارد، و در مورد این، که چگونه این کشور کوچک نفتی، توانسته است در محافل دیپلوماتیک منطقه، چنین نقش مهمی به دست بیاورد، خیال پردازی روی ثروت این کشور شده است، که با چیزی بیشتر از یازده هزار کیلومتر مربع، با کمتر از دو ملیون باشنده و با درامد داخلی نا خالص نود و شش هزار دالر برای هر شخص در یک سال، پر درامد ترین کشور دنیا است. البته قابل ذکر است که در میان 1.7 ملیون باشندۀ قطر، تنها 250 هزار تن آنان، قطری استند، و بقیه، مهاجر.
اکسپرس، از زبان فتیحه دازی هنی، که یکی از متخصصین مسایل سیاسی است، مینویسد که، دیپلوماسی، چیزیست که به قطر اجازه میدهد که بصورت مستقل عمل کند و زیر تاثیر کشور های دیگر، به شمول عربستان سعودی، همسایۀ بزگ این کشور، نباشد. به همین دلیل تلاش های شیخ حامد بن خلیفۀ تحانی، باعث شد که در فوریه گذشته، محمود عباس، رئیس فسطینی های کرانۀ رود اردن، و خالد مشعل، رهبر حماس، در دوها اعلامیۀ مشترکی را پخش کردند، که بر اساس آن برای اعمال قرار داد آشتی که چندی قبل امضا کرده بودند، تلاش خواهند کرد.
بعد از ملاقات با یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان، صحبت از باز کردن دفتر طالبان هم در پایتخت این کشور مطرح شد. ولی نقطۀ آغاز، به نوشتۀ اکسپرس، ایجاد کانال تلویزیونی الجزیره بود، که با دادن حق بیان به انواع و اقسام مخالفین، به شمول اسلام گرایان، صفحۀ جدیدی در مطبوعات عرب باز کرد
ابزرواتور، که مجلۀ با گرایش چپی است، از کسانیکه به سارکوزی یاد دادند که چگونه آرای راست افراطی را به دست بیاورد، مینویسد. نوشته با نقل قولی از مارین لوپن، کاندیدای راست افراطی، آغاز میشود که در مورد پیروزی قبلی سارکوزی گفته بود که « کسانی به او کلید خزانه را دادند تا او به رای دهندگان ما راه پیدا کند.» صحبت از پاتریک بویسون است، که به سارکوزی مشوره داده بود که برای بیرون آمدن از نقش «اشرافی»، که در اذهان عامه دل پذیر نیست، دست به خروج از چهارچوب بزند. و افتتاح وزارتی به نام وزارت مهاجرت و هویت، یک نوع خروج از عقاید معمولی دست راستی ها و حرکت به سوی نظرات افراطیان بود.
ولی، لو پوئن، که مجلۀ دست راستی است، بعد از اعلان «آخرین نبرد سارکوزی»، در نظر سنجی ها، مطلبی را نشر میکند که به نفع سارکوزی است. در حالیکه در اعداد و ارقام نظر سنجی ها، از ماه ها به اینسو، پیروزی هولاند، کاندیدای سوسیالیست ها، و کم اعتباری مردم، به سارکوزی مطرح است، لو پوئن اعلان میکند که در رده بندی ها، قضاوت مثبت مردم فرانسه در مورد سارکوزی، دو در صد بیشتر شده است، در حالیکه هولاند، این ماه، چهار درجه تنزیل کرده است. کمی دور تر البته این هم است که سارکوزی، با ارتقای دو درجه، از سی و چهار، رسیده است به سی و شش. ولی هولاند، با چهار درجه تنزل، از 56 رسیده است، به 52.
اکسپرس، مینویسد که اگر چه رسماً کاندیدای سوسیالیست، در مورد رسمی شدن کاندیداتوری رقیبش، یعنی نیکولا سارکوزی، اظهار بی اعتنایی میکند ولی در واقعیت، او منتظر اثر بد این خبر است، ولی در عین زمان، اعتماد خود را از دست نمیدهد. کمی دور تر در اکسپرس، معرفی چهره های است، که در حکومت احتمالی آیندۀ سوسیالیست ها، وزارت های مهم را اشغال خواهند کرد. از اسلوب و روش ونسان پیون، در آموزش و پرورش، یا معارف، و از پیش بینی ها در مورد فرانسوا ربسامن، در وزارت کشور، یا داخله، صحبت است. ولی، برای اینکه بوی چپی بودن، از این مجلۀ چپی نرود، صحبت مفصلی هم در مورد کسانیست که در بی بضاعتی زندگی میکنند. با یاد آوری این، که امروز در فرانسه هشت ملیون نفر با کمتر از هزار اورو در ماه زندگی میکنند، اکسپرس مینویسد که، فقرا را که همه فراموش میکنند، کاندیدا ها هم به دست فراموشی سپرده اند.
***
در مورد مسایل جهانی، اکسپرس از قطر مینویسد، که بعد از ایفای نقش مهم در بحران لیبی، این امیر نشین کوچک خلیج، در صفوف اول بحران سوریه هم قرار دارد، و در مورد این، که چگونه این کشور کوچک نفتی، توانسته است در محافل دیپلوماتیک منطقه، چنین نقش مهمی به دست بیاورد، خیال پردازی روی ثروت این کشور شده است، که با چیزی بیشتر از یازده هزار کیلومتر مربع، با کمتر از دو ملیون باشنده و با درامد داخلی نا خالص نود و شش هزار دالر برای هر شخص در یک سال، پر درامد ترین کشور دنیا است. البته قابل ذکر است که در میان 1.7 ملیون باشندۀ قطر، تنها 250 هزار تن آنان، قطری استند، و بقیه، مهاجر.
اکسپرس، از زبان فتیحه دازی هنی، که یکی از متخصصین مسایل سیاسی است، مینویسد که، دیپلوماسی، چیزیست که به قطر اجازه میدهد که بصورت مستقل عمل کند و زیر تاثیر کشور های دیگر، به شمول عربستان سعودی، همسایۀ بزگ این کشور، نباشد. به همین دلیل تلاش های شیخ حامد بن خلیفۀ تحانی، باعث شد که در فوریه گذشته، محمود عباس، رئیس فسطینی های کرانۀ رود اردن، و خالد مشعل، رهبر حماس، در دوها اعلامیۀ مشترکی را پخش کردند، که بر اساس آن برای اعمال قرار داد آشتی که چندی قبل امضا کرده بودند، تلاش خواهند کرد.
بعد از ملاقات با یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان، صحبت از باز کردن دفتر طالبان هم در پایتخت این کشور مطرح شد. ولی نقطۀ آغاز، به نوشتۀ اکسپرس، ایجاد کانال تلویزیونی الجزیره بود، که با دادن حق بیان به انواع و اقسام مخالفین، به شمول اسلام گرایان، صفحۀ جدیدی در مطبوعات عرب باز کرد
هاله مصراتی سرشناسترین گویندهی تلویزیون لیبی در ماههای پایانی حکومت قذافی بود و پس از اشغال تلویزیون توسط نیروهای انقلابی زندانی شد. بنابر گزارشها مصراتی، به شکل نامشخصی در سلول انفرادی کشته شده است.
شهروندان لیبی و کسانی که حوادث این کشور را دنبال میکردند به احتمال بسیار در ماه اوت سال ۲۰۱۱ میلادی تصویر هاله مصراتی را دیدهاند که هنگام اجرای برنامهی تلویزیونی هفتتیر خود را به تماشاگران نشان میداد. در آن روزها که طرابلس، پایتخت لیبی تقریبا سقوط کرده بود و شبهنظامیان انقلابی در چند قدمی ساختمان مرکزی تلویزیون بودند مصراتی در برنامهای زنده گفته بود هر کس به این محل نزدیک شود سر و کارش با این اسلحه است.
گویندهی هفتتیر کش تلویزیون
هاله مصراتی در آخرین اجرای زندهی تلویزیونی خود به رسم ماههای پیش از آن، با صدایی ملتهب در حمایت از قذافی شعار میداد و به مخالفان او و حکومت میتاخت. در یکی از روزهای پایانی تابستان مصراتی با تکان دادن هفتتیرش مقابل دوربین تلویزیون گفت "امروز یا میکشم یا کشته میشوم." او آن روز نه کشت و نه کشته شد و چند روز بعد در مصاحبه با شبکه "لیبی آزاد" گفت که «خود را تسلیم فرزندان لیبی کردهام و هیچ کس مرا دستگیر نکرده است.»
آخرین تصویری که نیروهای انقلابی از مصراتی نشان دادهاند مربوط به حدود ۵۰ روز پیش است. شبکه خبری العربیه روز یکشنبه، ۳۰ بهمن از طرابلس گزارش داد مصراتی در یک سلول انفرادی کشته شده است. بنابر این گزارش برخی از منابع تاریخ کشتهشدن گویندهی سابق تلویزیون را روز جمعهی گذشته اعلام کردهاند. هنوز جزییات دقیق این ماجرا روشن نشده و مقامهای رسمی محلی آن را تایید یا تکذیب نکردهاند.
شبهنظامیان سرکش
به گزارش خبرگزاری آلمان روز شنبه، ۲۹ بهمن نیز شایعاتی در مورد کشته شدن احتمالی هاله مصراتی توسط شبهنظامیان موسوم به گاردهای انقلابی در طرابلس پخش شده بود. در روزها و هفتههای گذشته گزارشهای فراوانی در مورد شکنجه و بدرفتاری با زندانیان و حامیان حکومت سرنگون شده قذافی منتشر شده است.
عبدالرحیم الکیب، رئیس دولت انتقالی لیبی شامگاه شنبه در یک نطق تلویزیونی به مناسبت "نخستین سالروز انقلاب ۱۷ فوریه" بار دیگر از انقلابیون مسلح خواست هرچه زودتر خود را به وزارت کشور یا ارتش معرفی کنند و از فعالیتهای خارج از کنترل دولت بپرهیزند. او خطاب به شبهنظامیان گفت «اگر پستهای مهم ارتش و پلیس به وسیله شما اشغال نشود، جا برای عناصری که کمتر از شما به مردم وفادار هستند باز میشود.»
شکنجه در بازداشتگاههای انقلابیون
تا کنون حدود ده هزار نفر از افرادی که سال گذشته در مبارزه مسلحانه با حکومت قذافی فعال بودهاند به خدمت ارتش و پلیس درآمدهاند. برخی از شبهنظامیان گفتهاند تنها حاضرند به عنوان یک گروه متشکل به نیروهای نظامی حکومت بپیوندند. دولت موقت حضور سازمان یافتهی گروههای شبهنظامی را در بدنه ارتش و پلیس خطرناک ارزیابی میکند و این درخواست را رد کرده است.
وجود شبهنظامیانی که دولت بر فعالیتشان کنترلی ندارد یکی از علتهای نگرانی سازمانهای حقوق بشری از اوضاع کنونی لیبی عنوان میشود. سازمان عفو بینالملل در مورد افزایش نگرانیها در مورد بدرفتاری با حامیان بازداشت شدگان حکومت قذافی گروهی از بازرسان خود را برای بازدید از ۱۱ زندان در مرکز و غرب لیبی به این کشور فرستاد.
گزارش بازرسان عفو بینالملل نشان میدهد در حدود ۵ ماه گذشته دستکم ۱۲ نفر در زندانهای تحت کنترل شبهنظامیان بر اثر شکنجه جان خود را از دست دادهاند. بنابر گزارشها شبهنظامیان انقلابی گرچه خود را تابع دولت موقت معرفی میکنند، در موارد تعیینکننده بیشتر از فرمانده مستقیم خود دستور میگیرند. گروههای مختلف شبهنظامی در میان خود نیز بر سر کنترل مناطق مختلف رقابت و درگیریهای فراوانی دارند.
مرگ "مدافع خدا و قذافی"
شبکه خبری العربیه با استناد به برخی گزارشهای تایید نشده احتمال میدهد هاله مصراتی "پس از انتقاد از انقلابیون لیبی در سالگرد آغاز اعتراضات مردمی در این کشور کشته شده باشد." مصراتی پس از تسلیم خود به نیروهای انقلابی آنها را خوشرفتار و مودب توصبف کرد و تاکید داشت به او آزار و اذیتی نرساندهاند.
گوینده سابق تلویزیون لیبی با اوج گرفتن جنبش اعتراضی علیه قذافی، با رفتار و سخنان غیرمعمولی که در برنامههای زنده از خود نشان میداد شهرت فراوانی به دست آورد. او در سال ۲۰۰۳ پس از تحصیل در رشته حقوق دوره فوق لیسانس را در رشته حقوق بینالملل به پایان رساند. به گزارش العربیه هاله مصراتی اعتقادها و سخنان غریب زیاد داشته است. او در یکی از برنامههایش گفته بود "خدا با نيروهايى که قادر به ديدنشان نيستيم قذافى را حمايت مىکند" و به همین علت ستایشهای خود از قذافی و دشنام به مخالفانش را "دفاع از خدا" عنوان میکرد.
گویندهی هفتتیر کش تلویزیون
هاله مصراتی در آخرین اجرای زندهی تلویزیونی خود به رسم ماههای پیش از آن، با صدایی ملتهب در حمایت از قذافی شعار میداد و به مخالفان او و حکومت میتاخت. در یکی از روزهای پایانی تابستان مصراتی با تکان دادن هفتتیرش مقابل دوربین تلویزیون گفت "امروز یا میکشم یا کشته میشوم." او آن روز نه کشت و نه کشته شد و چند روز بعد در مصاحبه با شبکه "لیبی آزاد" گفت که «خود را تسلیم فرزندان لیبی کردهام و هیچ کس مرا دستگیر نکرده است.»
آخرین تصویری که نیروهای انقلابی از مصراتی نشان دادهاند مربوط به حدود ۵۰ روز پیش است. شبکه خبری العربیه روز یکشنبه، ۳۰ بهمن از طرابلس گزارش داد مصراتی در یک سلول انفرادی کشته شده است. بنابر این گزارش برخی از منابع تاریخ کشتهشدن گویندهی سابق تلویزیون را روز جمعهی گذشته اعلام کردهاند. هنوز جزییات دقیق این ماجرا روشن نشده و مقامهای رسمی محلی آن را تایید یا تکذیب نکردهاند.
شبهنظامیان سرکش
به گزارش خبرگزاری آلمان روز شنبه، ۲۹ بهمن نیز شایعاتی در مورد کشته شدن احتمالی هاله مصراتی توسط شبهنظامیان موسوم به گاردهای انقلابی در طرابلس پخش شده بود. در روزها و هفتههای گذشته گزارشهای فراوانی در مورد شکنجه و بدرفتاری با زندانیان و حامیان حکومت سرنگون شده قذافی منتشر شده است.
عبدالرحیم الکیب، رئیس دولت انتقالی لیبی شامگاه شنبه در یک نطق تلویزیونی به مناسبت "نخستین سالروز انقلاب ۱۷ فوریه" بار دیگر از انقلابیون مسلح خواست هرچه زودتر خود را به وزارت کشور یا ارتش معرفی کنند و از فعالیتهای خارج از کنترل دولت بپرهیزند. او خطاب به شبهنظامیان گفت «اگر پستهای مهم ارتش و پلیس به وسیله شما اشغال نشود، جا برای عناصری که کمتر از شما به مردم وفادار هستند باز میشود.»
شکنجه در بازداشتگاههای انقلابیون
تا کنون حدود ده هزار نفر از افرادی که سال گذشته در مبارزه مسلحانه با حکومت قذافی فعال بودهاند به خدمت ارتش و پلیس درآمدهاند. برخی از شبهنظامیان گفتهاند تنها حاضرند به عنوان یک گروه متشکل به نیروهای نظامی حکومت بپیوندند. دولت موقت حضور سازمان یافتهی گروههای شبهنظامی را در بدنه ارتش و پلیس خطرناک ارزیابی میکند و این درخواست را رد کرده است.
وجود شبهنظامیانی که دولت بر فعالیتشان کنترلی ندارد یکی از علتهای نگرانی سازمانهای حقوق بشری از اوضاع کنونی لیبی عنوان میشود. سازمان عفو بینالملل در مورد افزایش نگرانیها در مورد بدرفتاری با حامیان بازداشت شدگان حکومت قذافی گروهی از بازرسان خود را برای بازدید از ۱۱ زندان در مرکز و غرب لیبی به این کشور فرستاد.
گزارش بازرسان عفو بینالملل نشان میدهد در حدود ۵ ماه گذشته دستکم ۱۲ نفر در زندانهای تحت کنترل شبهنظامیان بر اثر شکنجه جان خود را از دست دادهاند. بنابر گزارشها شبهنظامیان انقلابی گرچه خود را تابع دولت موقت معرفی میکنند، در موارد تعیینکننده بیشتر از فرمانده مستقیم خود دستور میگیرند. گروههای مختلف شبهنظامی در میان خود نیز بر سر کنترل مناطق مختلف رقابت و درگیریهای فراوانی دارند.
مرگ "مدافع خدا و قذافی"
شبکه خبری العربیه با استناد به برخی گزارشهای تایید نشده احتمال میدهد هاله مصراتی "پس از انتقاد از انقلابیون لیبی در سالگرد آغاز اعتراضات مردمی در این کشور کشته شده باشد." مصراتی پس از تسلیم خود به نیروهای انقلابی آنها را خوشرفتار و مودب توصبف کرد و تاکید داشت به او آزار و اذیتی نرساندهاند.
گوینده سابق تلویزیون لیبی با اوج گرفتن جنبش اعتراضی علیه قذافی، با رفتار و سخنان غیرمعمولی که در برنامههای زنده از خود نشان میداد شهرت فراوانی به دست آورد. او در سال ۲۰۰۳ پس از تحصیل در رشته حقوق دوره فوق لیسانس را در رشته حقوق بینالملل به پایان رساند. به گزارش العربیه هاله مصراتی اعتقادها و سخنان غریب زیاد داشته است. او در یکی از برنامههایش گفته بود "خدا با نيروهايى که قادر به ديدنشان نيستيم قذافى را حمايت مىکند" و به همین علت ستایشهای خود از قذافی و دشنام به مخالفانش را "دفاع از خدا" عنوان میکرد.
فروش نفت ايران به شرکت های انگليسی و فرانسوی متوقف شد
سخنگوی وزارت نفت جمهوری اسلامی ايران اعلام کرد که فروش نفت به شرکت های نفتی انگليسی و فرانسوی متوقف شده است و ایران نفت خام صادراتی را به جای اين شرکت ها به مشتريان جديد تحويل خواهد داد.
عليرضا نيکزاد رهبر در سخنانی که سايت رسمی وزارت نفت ايران منتشر کرده، گفته است: «پيشتر وزير نفت بر احتمال قطع صادرات نفت خام به برخی کشورهای اروپايی تاکيد کرده بود و در پی اعلام رسمی وزارت امور خارجه، وزارت نفت نيز از تحويل نفت خام به شرکت های انگليسی و فرانسوی خودداری کرده است.»
وی می گويد که ايران در فروش و صادرات نفت خام خود مشکلی ندارد و افزوده است: «ما مشتريان نفت خود را داريم و موارد جايگزين برای فروش نفت اين شرکت ها در نظر گرفته شده است و نفت خام صادراتی را به جای شرکت های انگليسی و فرانسوی به مشتريان جديد تحويل خواهيم داد.»
تصميم ايران به قطع صادرات نفت به بريتانيا و فرانسه پس از آن عملی می شود که رستم قاسمی، وزير نفت جمهوری اسلامی، روز ۱۵ بهمن ماه، گفت: «هم اکنون کشورهايی متقاضی خريد نفت از ايران هستند و قراردادهايی با آنها منعقد خواهيم کرد، ضمن آنکه فروش نفت به برخی از کشورهای اروپايی را حتما قطع می کنيم.»
۱۱ روز پس از اين اظهارات، وزارت امور خارجه ايران سفيران شش کشور اروپايی را احضار کرد و به آنها اطلاع داد که صادرات نفت خام ايران به اين کشورها قطع خواهد شد.
بر اساس گزارش رسانه ها، هلند، اسپانيا، ايتاليا، فرانسه، يونان و پرتغال، شش کشوری هستند که صادرات نفت ایران به آنها قطع شده است.
کميسيون اروپايی هفته گذشته اعلام کرد در صورتی که ايران صادرات نفت خود را قطع کند خللی در وضعيت کشورهای اروپايی ايجاد نخواهد شد، چرا که آنها برای ۱۲۰ روز ذخيره نفتی دارند.
منابع تجاری در اتحاديه اروپا روز ۱۶ فوريه به خبرگزاری رويترز گفتند که خريداران عمده نفت پيش از اجرايی شدن تحريم نفت ايران واردات خود را از اين کشور کاهش داده اند، به گونه ای که ميزان واردات برای ماه مارس را به ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسانده اند.
اتحاديه اروپا پس از چين دومين واردکننده نفت از ايران است و در ده ماه اوليه سال ۲۰۱۱ روزانه ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام از ايران وارد کرده است.
بر اساس گزارش های منتشره، ۳۴.۲ درصد از واردات يونان، ۱۴.۹ درصد از واردات نفتی اسپانيا و ۱۲.۴ درصد از واردات ايتاليا از محل صادرات نفت ايران تامين میشود.
اقدام ايران در واکنش به تصميم وزيران امور خارجه اتحاديه اروپا صورت می گيرد که روز ۲۳ ژانويه طرح تحريم خريد نفت از ايران را تصويب کردند.
با اين حال، اتحاديه اروپا اعلام کرد که به منظور کاهش فشار اقتصادی بيشتر به کشورهايی که از ايران نفت وارد میکنند، تا يکم ژوييه سال ۲۰۱۲ به آنها فرصت داده شده تا به قراردادهای موجود با ايران پايان دهند.
عربستان سعودی اعلام کرده است که در صورت هرگونه کاهش ميزان نفت در بازارهای جهانی بر توليد خود خواهد افزود. ايران از اين پيشنهاد عربستان به شدت انتقاد کرده است.
عليرضا نيکزاد رهبر در سخنانی که سايت رسمی وزارت نفت ايران منتشر کرده، گفته است: «پيشتر وزير نفت بر احتمال قطع صادرات نفت خام به برخی کشورهای اروپايی تاکيد کرده بود و در پی اعلام رسمی وزارت امور خارجه، وزارت نفت نيز از تحويل نفت خام به شرکت های انگليسی و فرانسوی خودداری کرده است.»
وی می گويد که ايران در فروش و صادرات نفت خام خود مشکلی ندارد و افزوده است: «ما مشتريان نفت خود را داريم و موارد جايگزين برای فروش نفت اين شرکت ها در نظر گرفته شده است و نفت خام صادراتی را به جای شرکت های انگليسی و فرانسوی به مشتريان جديد تحويل خواهيم داد.»
تصميم ايران به قطع صادرات نفت به بريتانيا و فرانسه پس از آن عملی می شود که رستم قاسمی، وزير نفت جمهوری اسلامی، روز ۱۵ بهمن ماه، گفت: «هم اکنون کشورهايی متقاضی خريد نفت از ايران هستند و قراردادهايی با آنها منعقد خواهيم کرد، ضمن آنکه فروش نفت به برخی از کشورهای اروپايی را حتما قطع می کنيم.»
۱۱ روز پس از اين اظهارات، وزارت امور خارجه ايران سفيران شش کشور اروپايی را احضار کرد و به آنها اطلاع داد که صادرات نفت خام ايران به اين کشورها قطع خواهد شد.
بر اساس گزارش رسانه ها، هلند، اسپانيا، ايتاليا، فرانسه، يونان و پرتغال، شش کشوری هستند که صادرات نفت ایران به آنها قطع شده است.
کميسيون اروپايی هفته گذشته اعلام کرد در صورتی که ايران صادرات نفت خود را قطع کند خللی در وضعيت کشورهای اروپايی ايجاد نخواهد شد، چرا که آنها برای ۱۲۰ روز ذخيره نفتی دارند.
منابع تجاری در اتحاديه اروپا روز ۱۶ فوريه به خبرگزاری رويترز گفتند که خريداران عمده نفت پيش از اجرايی شدن تحريم نفت ايران واردات خود را از اين کشور کاهش داده اند، به گونه ای که ميزان واردات برای ماه مارس را به ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسانده اند.
اتحاديه اروپا پس از چين دومين واردکننده نفت از ايران است و در ده ماه اوليه سال ۲۰۱۱ روزانه ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام از ايران وارد کرده است.
بر اساس گزارش های منتشره، ۳۴.۲ درصد از واردات يونان، ۱۴.۹ درصد از واردات نفتی اسپانيا و ۱۲.۴ درصد از واردات ايتاليا از محل صادرات نفت ايران تامين میشود.
اقدام ايران در واکنش به تصميم وزيران امور خارجه اتحاديه اروپا صورت می گيرد که روز ۲۳ ژانويه طرح تحريم خريد نفت از ايران را تصويب کردند.
با اين حال، اتحاديه اروپا اعلام کرد که به منظور کاهش فشار اقتصادی بيشتر به کشورهايی که از ايران نفت وارد میکنند، تا يکم ژوييه سال ۲۰۱۲ به آنها فرصت داده شده تا به قراردادهای موجود با ايران پايان دهند.
عربستان سعودی اعلام کرده است که در صورت هرگونه کاهش ميزان نفت در بازارهای جهانی بر توليد خود خواهد افزود. ايران از اين پيشنهاد عربستان به شدت انتقاد کرده است.
صالحی: در مذاکرات هستهای به دنبال وضعیت برد-برد هستیم
وزیر خارجه ایران از برگزاری مذاکرات آینده هستهای در استانبول خبر داده و گفته است که ایران در خصوص مسئله هستهای ایران به دنبال وضعیت «برد- برد» است و آمادگی دارد شرایط را برای خروج «آبرومندانه» طرف مقابل از این مذاکرات فراهم کند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، علی اکبر صالحی، روز یکشنبه در توضیح هدف مذاکرات هستهای با گروه پنج به علاوه یک گفت: «در این مذاکرات به دنبال مکانیسمی برای برون رفت از موضوع هستهای ایران هستیم به گونهای که برای هر دو طرف برد- برد باشد.»
وی که در کنفرانس خبری مشترکی با وزیر امور خارجه نیکاراگوئه در تهران سخن میگفت، افزود: «ما هم وضعیت طرف مقابل را درک میکنیم و میدانیم طرف مقابل به دنبال شرایطی است که از این موضوع آبرومند خارج شود. ما هم آمادگی این را داریم که شرایط را برای خروج آبرومندانه آنها فراهم کنیم. ما با نگاه مثبت و حسن نیت به این نشست میرویم و امیدوارم طرف مقابل هم از خود حسن نیت نشان دهد.»
وزیر خارجه جمهوری اسلامی روز ۲۲ بهمنماه از آمادگی ایران برای آغاز مذاکرات هستهای خبر داده و با تأکید بر اعتماد طرفین به یکدیگر گفته بود: «آنها باید به ما اعتماد کنند و ما هم در مقابل، مراقبت لازم را در چارچوب پادمان هستهای خواهیم داشت.»
ایران خواستار این است که دور جدید مذاکرات هستهای همانند گذشته در استانبول برگزار شود و ترکیه نیز برای میزبانی این مذاکرات اعلام آمادگی کرده است.
سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به تازگی در نامهای به کاترین اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا که به نمایندگی از پنج عضو شورای امنیت به علاوه آلمان با ایران گفتوگو میکند، از آمادگی تهران برای آغاز گفتوگوهای هستهای خبر داده و همزمان از این اعلام آمادگی «محتاطانه» استقبال کردهاست.
خانم اشتون هنوز به این نامه پاسخ نداده و زمان برگزاری مذاکرات مشخص نیست، اما به گفته وزیر خارجه ایران، آقای جلیلی تاکید کرده که جمهوری اسلامی خواستار آن است تا مذاکرات در «اسرع وقت» صورت گیرد.
غرب بر این باور است که برنامه هستهای ایران دارای ماهیت نظامی است، به همین منظور در صدد است تا با اعمال تحریمهای اقتصادی، برنامه هستهای جمهوری اسلامی را متوقف کرده و در عین حال ایران را به پای میز مذاکره هستهای بیاورد.
ایران می گوید که برنامه هستهای اش دارای ماهیت صلحآمیز است و با تأکید بر حق ایران برای استفاده از انرژی هستهای، فعالیتهای خود در این زمینه را ادامه میدهد.
صالحی: به اندازه ضرورت سانتریفوژ در فردو نصب شده است
وزیر امور خارجه ایران در بخشی دیگر از سخنان خود در باره آخرین فعالیتهای سایت فردو گفت که به گفته مسئولان ذیربط، «به اندازهای که ضرورت داشته است سانتریفوژ در فردو نصب شده است و تحت نظارت آژانس، اقدامات صورت میگیرد.»
وی تأکید کرد که در گزارش ماه مارس آینده آژانس جزئیات بیشتری در این باره مطرح خواهد شد.
این اظهارات در حالی مطرح شدهاست که به تازگی برخی از دیپلماتهای ارشد آژانس بینالمللی انرژی اتمی اظهار کردهاند که ایران در حال آماده کردن سایت هستهای فردو برای نصب سانتریفوژهای جدید است و قصد دارد تا غنی سازی اورانیوم را تا حد زیادی گسترش دهد.
اولی هاینونن، معاون سابق آژانس که مسئولیت بازرسان فعالیتهای هستهای ایران را بر عهده داشت، گفته است که تهران در حال حاضر اورانیوم غنی شده کافی برای چهار تا پنج بمب اتم را در اختیار دارد.
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا هفته گذشته ایران را متهم کرد که به دنبال تولید تسلیحات اتمی است» و افزود: پیشبرد برنامه هستهای جمهوری اسلامی آغازگر مناقشات نظامی و جنگ سرد هستهای در خاورمیانه خواهد بود.
علیاکبر صالحی روز یکشنبه اظهارات آقای هیگ را «تبلیغاتی» دانست.
وی با تأکید بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران به تداوم فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی اشاره کرد و افزود: «توجهی به این فضاسازیها نداریم، هرچند بارها تأکید کردهایم خود را برای بدترین سناریوها نیز آماده کردهایم.»
آقای صالحی ۲۲ بهمنماه نیز اگرچه گمانهزنیها در خصوص احتمال حمله نظامی به ایران برای مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی را «بیاساس» خواند، ولی تأکید کرد که تهران برای «بدترین سناریوها» نقشههایی دارد و آماده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، علی اکبر صالحی، روز یکشنبه در توضیح هدف مذاکرات هستهای با گروه پنج به علاوه یک گفت: «در این مذاکرات به دنبال مکانیسمی برای برون رفت از موضوع هستهای ایران هستیم به گونهای که برای هر دو طرف برد- برد باشد.»
وی که در کنفرانس خبری مشترکی با وزیر امور خارجه نیکاراگوئه در تهران سخن میگفت، افزود: «ما هم وضعیت طرف مقابل را درک میکنیم و میدانیم طرف مقابل به دنبال شرایطی است که از این موضوع آبرومند خارج شود. ما هم آمادگی این را داریم که شرایط را برای خروج آبرومندانه آنها فراهم کنیم. ما با نگاه مثبت و حسن نیت به این نشست میرویم و امیدوارم طرف مقابل هم از خود حسن نیت نشان دهد.»
وزیر خارجه جمهوری اسلامی روز ۲۲ بهمنماه از آمادگی ایران برای آغاز مذاکرات هستهای خبر داده و با تأکید بر اعتماد طرفین به یکدیگر گفته بود: «آنها باید به ما اعتماد کنند و ما هم در مقابل، مراقبت لازم را در چارچوب پادمان هستهای خواهیم داشت.»
ایران خواستار این است که دور جدید مذاکرات هستهای همانند گذشته در استانبول برگزار شود و ترکیه نیز برای میزبانی این مذاکرات اعلام آمادگی کرده است.
سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به تازگی در نامهای به کاترین اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا که به نمایندگی از پنج عضو شورای امنیت به علاوه آلمان با ایران گفتوگو میکند، از آمادگی تهران برای آغاز گفتوگوهای هستهای خبر داده و همزمان از این اعلام آمادگی «محتاطانه» استقبال کردهاست.
خانم اشتون هنوز به این نامه پاسخ نداده و زمان برگزاری مذاکرات مشخص نیست، اما به گفته وزیر خارجه ایران، آقای جلیلی تاکید کرده که جمهوری اسلامی خواستار آن است تا مذاکرات در «اسرع وقت» صورت گیرد.
غرب بر این باور است که برنامه هستهای ایران دارای ماهیت نظامی است، به همین منظور در صدد است تا با اعمال تحریمهای اقتصادی، برنامه هستهای جمهوری اسلامی را متوقف کرده و در عین حال ایران را به پای میز مذاکره هستهای بیاورد.
ایران می گوید که برنامه هستهای اش دارای ماهیت صلحآمیز است و با تأکید بر حق ایران برای استفاده از انرژی هستهای، فعالیتهای خود در این زمینه را ادامه میدهد.
صالحی: به اندازه ضرورت سانتریفوژ در فردو نصب شده است
وزیر امور خارجه ایران در بخشی دیگر از سخنان خود در باره آخرین فعالیتهای سایت فردو گفت که به گفته مسئولان ذیربط، «به اندازهای که ضرورت داشته است سانتریفوژ در فردو نصب شده است و تحت نظارت آژانس، اقدامات صورت میگیرد.»
وی تأکید کرد که در گزارش ماه مارس آینده آژانس جزئیات بیشتری در این باره مطرح خواهد شد.
این اظهارات در حالی مطرح شدهاست که به تازگی برخی از دیپلماتهای ارشد آژانس بینالمللی انرژی اتمی اظهار کردهاند که ایران در حال آماده کردن سایت هستهای فردو برای نصب سانتریفوژهای جدید است و قصد دارد تا غنی سازی اورانیوم را تا حد زیادی گسترش دهد.
اولی هاینونن، معاون سابق آژانس که مسئولیت بازرسان فعالیتهای هستهای ایران را بر عهده داشت، گفته است که تهران در حال حاضر اورانیوم غنی شده کافی برای چهار تا پنج بمب اتم را در اختیار دارد.
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا هفته گذشته ایران را متهم کرد که به دنبال تولید تسلیحات اتمی است» و افزود: پیشبرد برنامه هستهای جمهوری اسلامی آغازگر مناقشات نظامی و جنگ سرد هستهای در خاورمیانه خواهد بود.
علیاکبر صالحی روز یکشنبه اظهارات آقای هیگ را «تبلیغاتی» دانست.
وی با تأکید بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران به تداوم فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی اشاره کرد و افزود: «توجهی به این فضاسازیها نداریم، هرچند بارها تأکید کردهایم خود را برای بدترین سناریوها نیز آماده کردهایم.»
آقای صالحی ۲۲ بهمنماه نیز اگرچه گمانهزنیها در خصوص احتمال حمله نظامی به ایران برای مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی را «بیاساس» خواند، ولی تأکید کرد که تهران برای «بدترین سناریوها» نقشههایی دارد و آماده است.
اطلاعات تازه درباره «تیم ترور ایرانی»؛ صدور ویزا در فرودگاه های تایلند ممنوع شد
پليس تايلند روز يکشنبه اعلام کرد در ادامه تحقيقاتی که درباره ارتباط ميان شماری از شهروندان ايرانی دستگير شده يا تحت تعقيب در اين کشور با انفجارهای روز سه شنبه بانکوک انجام داده است، موفق شده که يک دستگاه موتورسيکلت را نيز بيابد که احتمالا قرار بوده از سوی تيم ايرانی اعزامی به تايلند در هدف قرار دادن ديپلمات های اسرائيلی استفاده شود.
پيدا شدن موتورسيکلت، نتيجه تماس روز شنبه ميان صاحب يک مغازه فروش لوازم الکترونيک در تايلند با پليس اين کشور بوده است.
به گزارش روزنامه «بانکوک پست»، صاحب اين مغازه گفته بود که يک دستگاه موتورسيکلت از نوع هوندا از روز سه شنبه گذشته در برابر مغازه او پارک شده و کسی سراغ آن نيامده است. اين مکان در نزديکی همان جايی است که فرد ايرانی با بمب های خود، ابتدا به يک راننده تاکسی و سپس به دو نفر از نيروهای پليس بانکوک حمله کرد و در همانجا، هر دو پای اين ايرانی بر اثر انفجار بمب های خودش قطع شد.
پليس تايلند تایید کرده است که اثر انگشت ايرانی ديگر در ماجرای روز سه شنبه تايلند، مسعود صداقت زاده، ۳۲ ساله، بر روی همين موتورسيلکت به دست آمده است.
پليس تايلند توانسته است ردگيری کند که مسعود صداقت زاده موتورسيکلت را از مغازه ای در محله «کلونگ تان» به مبلغ ۲۶ هزار و ۴۰۰ «بات» (واحد پول تايلند) خريداری کرده بود.
شاهدانی در تايلند گفته اند که مسعود صداقت زاده را بر روی اين موتورسيکلت ديدند. پليس تايلند می گويد تحقيقات را ادامه می دهد تا پی ببرد آيا تيم ايرانی می خواست که از اين موتورسيکلت برای هدف قرار دادن سفير يا ديپلمات های اسرائيلی، همانند حادثه روز دوشنبه در دهلی نو در هند، استفاده کند يا خير.
پليس تايلند روز شنبه نيز تایید کرد که تدابير امنيتی را در شش فرودگاه بزرگ اين کشور شدت بخشيده است؛ دادن ويزا در فرودگاه های تايلند به ايرانيان ممنوع شده است و بر اساس دستور معاون نخست وزير تايلند قرار است بررسی شود که آیا سفر ايرانيان به تايلند به دليل داشتن «حکومت مشکل آفرين» این کشور، باید لغو شود یا نه.
شش فرودگاه بزرگی که شامل تدابير جديد امنيتی شده، از اين قرار است: «سوبارناباهومی» (فرودگاه عظيم بانکوک)، «دون موانگ»، «چانگ مای»، «چانگ رای»، «هات يای» و فرودگاه شهر ساحلی «پوکت».
افزون بر اين ها، متروی بانکوک و تشکيلات قطارهای پايتخت تايلند که يک کلان شهر است، شامل تدابير امنيتی سخت گيرانه جديد شده است.
رسانه های اسرائيل نيز يکشنبه گزارش دادند که اسرائيل به تايلند در مورد وقوع خطرات مشخص ديگر، اطلاعات «موثقی همراه با جزييات» داده است.
اين رويدادها در حالی است که تعقيب يک مرد ايرانی ۵۲ ساله که احتمال داده می شود رهبر تيم اعزامی تروريستی ايرانی اخير به اين کشور باشد، ادامه دارد و همزمان، تايلند همچنان در انتظار استرداد مسعود صداقت زاده از کشور مالزی است.
نام مرد ايرانی که در مظان اين اتهام است در گذرنامه وی «جواد نيک خواه فرد» عنوان شده که مربی کاربرد مواد منفجره برای ساير اعضای تيم بوده است.
بر اساس تحقيقات پليس تايلند، «جواد نيک خواه فرد» سه شنبه گذشته با يک ساک بزرگ از خانه ای تيمی که از قبل برای اين نيروها اجاره شده بود، خارج شد در حالی که در روزهای پيش از آن، چند بار به همان خانه که يک زن ايرانی از قبل اجاره کرده بود، رفت و آمد داشته است.
تازه ترين شواهد منتشره در تايلند نشان می دهد که گذرنامه صادره برای زنی که نام او «ليلا روحانی» قيد شده است و همچنین گذرنامه «جواد نيک خواه فرد»، نه تنها در يک روز از سوی اداره گذرنامه جمهوری اسلامی ايران صادر شده است، بلکه شماره گذرنامه آنها نيز به يکديگر نزديک است؛ در حال حاضر اين احتمال برای نيروی ضد ترور تايلند تقويت شده است که ممکن است يک نهاد امنيتی و اطلاعاتی ايران به اداره گذرنامه دستور داده باشد تا اين گذرنامه ها را برای اين افراد و احتمالا با اسامی دروغين صادر کند.
«حرکات غیر حرفه ای»
در حالی که اسرائيل می گويد اين افراد مهره هايی در تيم های اعزامی از سوی نيروی قدس سپاه پاسداران برای ضربه زدن به اهداف ها و منافع اسرائيلی هستند، تحقيقاتی که از روز سه شنبه در پی انفجارهای بانکوک صورت گرفته است، يک سری حرکات کاملاً غير حرفه ای در عملکرد اين تيم به تايلند نشان می دهد.
افراد اين تيم روز هشتم فوريه از جزيره «پوکت» وارد پاتايا شدند. پاتايا در دو ساعتی بانکوک است. ايرانی های تيم با رسيدن به پاتايا نيز به هتل های جداگانه رفته اند، اما همان شب اول اقامت در پاتايا، يکی از آنها که در گذرنامه اش نام «محمد خزايی» حک شده است، با يافتن يک روسپی تايلندی به نام نانسی (ملقب به نان) به او می گويد در چند روزی که در پاتايا می ماند، با او همخوابگی کند و وی را همراهی نمايد.
در پاتايا دو بلوار بزرگ مملو از هزاران روسپی وجود دارد که شبانه روز فعال هستند. صدها کلوب نمايش های مستهجن جنسی که همان جا نيز برخی روسپی ها با مردان علنا همخوابگی می کنند، اين شهر را قرق کرده است.
اسرائيل تنها در بانکوک سفارت دارد اما معلوم نيست که تيم ايرانی چرا پس از رسيدن به تايلند، به شهرهای پوکت و نيز پاتايا رفته است. گردشگران اسرائيلی بسياری به پوکت که ساحل دارد، می روند اما تعداد بسيار کمی از اسرائيلی ها به پاتايا سفر می کنند.
شيوه به خدمت گرفتن بردگان جنسی که مردان از روسپی ها می خواهند در طول اقامت شان در اين يا آن شهر تايلند، او را همراهی کنند، در اين کشور بسيار عادی است و مردان بسياری با انتخاب نخستين روسپی مورد نظر خود، او را در طول اقامت خود در تايلند به خدمت جنسی خويش در می آورند.
هتل ها نيز با دريافت پول، پس از پر کردن ورقه ای که نام و مشخصات روسپی يا روسپی های زن و مرد در آن نوشته می شود و پس از ديدن اوراق همراه روسپی، به مردان گردشگر اجازه می دهند که روسپی ها را با خود به درون اتاق هتل ببرند.
اما محمد خزايی به اين امر بسنده نمی کند بلکه دو عضو ديگر تيم را نيز که در هتل های ديگر (ظاهرا برای رد گم کردن بوده اند) نزد خود می خواند و بنا به گفته نانسی، از اين تن فروش هم می خواهد که دو روسپی دوستش را برای «سعيد مرادی» و «مسعود صداقت زاده» بياورد.
در عکس ديده می شود که سه مرد ايرانی آن شب دارند در يک چايخانه مردان عربی، قليان می کشند و مشروبات زيادی روی ميزشان است و مسعود صداقت زاده حتی در حال بوسيدن يکی از روسپی هاست؛ در اين عکس، خود نانسی (نان) ديده نمی شود زيرا دارد با تلفن همراهش از دو روسپی ديگر و سه مرد ايرانی عکس می گيرد. نانسی گفته است عکس را وقتی گرفته بود که مردان ايرانی «مست و پاتيل» بودند.
«محمد خزايی» پس از دستگير شدن در فرودگاه بانکوک و پيش از آنکه بتواند مانند مسعود صداقت زاده به کوآلالمپور در مالزی بگريزد، در روزهای اخير از سوی تيم تحقيقاتی امنيتی ارشد تايلند مورد بازجويی قرار است.
محمد خزايی که پس از دستگيری، به شدت شوکه به نظر می رسید، در طول دو روز اوليه دستگيری، به دلايلی که روشن نيست، از غذا خوردن خودداری می کرد به گونه ای که پليس تايلند همان روسپی مقيم پاتايا؛ نانسی را به بانکوک برد و او را با محمد خزايی روبرو کرد.
رسانه های تايلند می نويسند که محمد خزايی پس از ملاقات با نانسی «آرام» شد و غذا خورد!
نانسی شهادت داده است که اين سه مرد ايرانی يکديگر را به خوبی می شناختند و معلوم بود که دوستان نزديک يکديگر هستند و با عادت های همديگر هم آشنايی دارند.
پليس تايلند می گويد اين واقعيت که برای اين مردان ايرانی در بانکوک و پاتايا اتاق های جدا در هتل های متفاوت رزرو شده بود، خود ممکن است نشان از تلاش اعزام کنندگان برای رد گم کردن در يک عمليات تروريستی باشد.
تحقيقات پليس تايلند نشان داده است که تيم ايرانی پس از چند شبانه روز خوشگذرانی با روسپی های همراه شان در پاتايا، روز سيزدهم فوريه به بانکوک بازگشته و سپس به خانه ای می روند که «ليلا روحانی» برایشان از ماهها قبل و با ادعای اينکه خود او می خواسته است «زبان تايلندی» بياموزد، اجاره کرده بود.
فيلم هايی که دوربين های امنيتی در خيابان از کنار اين خانه گرفته اند، نشان می دهد که اين سه نفر، به فاصله ثانيه هايی از يکديگر که در مجموع حدود ۷۰ ثانيه است، در حال عبور از کوچه و در حال ورود به منزل اجاره ای هستند.
پليس تايلند احتمال می دهد که فرد ديگری در اين خانه در انتظار آمدن سه ايرانی بود و آنها را در کاربرد با مواد منفجره آموزش داده است.
انفجارهای تایلند
ظهر سه شنبه در ساعت دو بعدازظهر به وقت محلی تايلند بود که انفجارهايی در همين خانه، موجب شد که سه ايرانی در حالی که دست کم يکی از آنها کمی زخمی شده بودند، پا به فرار بگذارند و هر يک به سويی بدود.
«سعيد مرادی» که از سرش خون می چکيد، در حالی که دو بمب به همراه داشت، يک تاکسی را متوقف کرد اما راننده تاکسی از سوار کردن او به هراس افتاد. «مرادی» از روی خشم و ترس از دستگير شدن از سوی پليس، يک بمب همراه را به سوی راننده اين تاکسی پرتاب کرد.
در همين حال، دو پليس تايلندی به سوی او دويدند تا وی را که با بمب در کنار يک مدرسه اطفال ايستاده بود، دستگير کنند اما «مرادی» در اينجا نيز به سوی دو پليس بمب دوم را پرتاب کرد که با خوردن به درخت، به سوی خود او کمانه کرد و در جا موجب قطع شدن هر دو پای او شد.
«مرادی» به طرز غير عادی و عليرغم قطع شدن فاجعه بار هر دو پايش که در کنار او افتاده بودند، از هوش نرفته بود. او مدتی در محل بر روی زمين مانده بود و در حالی که خون از بدنش فوران می زد، برای کمک فرياد می کشيد اما پليس و مردم با نگرانی از اينکه تروريست بمب هايی نيز بدور بدن خود داشته باشد، از نزديک شدن به او در هراس بودند تا اينکه تيم ويژه ضد ترور به محل رسيد.
پليس تايلند حتی گفته است که يک جليقه انفجاری در زير لباس «مرادی» وجود داشت.
«محمد خزايی» نيز پس از ساعتی در فرودگاه بانکوک دستگير شد. «مسعود صداقت زاده» نيز که خود را به مالزی رسانده بود، در حالی که ساعاتی بعد، سوار هواپيمای ديگری به مقصد تهران بود، از درون هواپيما بيرون کشيده شد. پليس تايلند اصرار دارد که مالزی بايد «صداقت زاده» را برای محاکمه به اين کشور تحويل دهد.
مالزی اخيراً به شهروندان ايرانی اجازه می دهد که بدون رواديد به اين کشور سفر کنند.
«ليلا روحانی» که در گذرنامه منتسب به او سن اش ۳۲ ساله عنوان شده است، پيش از آغاز عمليات تيم اعزامی در بانکوک، به تهران رفته بود.
فيلم هايی که دوربين های مخفی متعدد از فرودگاه عظيم بانکوک گرفته اند، نشان می دهد که «ليلا روحانی» در حالی که مانتو به تن دارد و روسری سبک و شال گونه ای را بر بخشی از موهای عقبی سرش انداخته است، در برابر باجه مهر کردن گذرنامه فرودگاه بانکوک ايستاده و به جلو می آيد و سپس از پله برقی بالا می رود و سوار هواپيما شده و به ايران باز می گردد.
در برخی از گزارش های رسانه های تايلند نام «خزايی» «خرازی» نيز قيد شده است. همچنين در مورد نام کوچک فردی که دو پايش قطع شده است و جوان ترين مهره اين تيم تا کنون بوده است، هم اسم «سعيد» وهم نام «مسعود» ذکر شده است.
تايلند نيز همانند اسرائيل احتمال می دهد که هدف تروريست ها کشتن سفير اسرائيل در بانکوک بوده است.
اسحاق شوهام، سفير اسرائيل در تايلند گفته که پليس تايلند به او خبر داده است بمب هايی که تيم ايرانی همراه داشت، با بمب های به کار رفته در حمله روز دوشنبه دهلی نو در هند و نيز در ماجرای ناکام پايتخت گرجستان يکسان بوده است.
پليس تايلند همين ماه گذشته، ژانويه، نيز يک لبنانی به نام «حسين ادريس» که دارای گذرنامه سوئدی بود دستگير کرد و اين فرد پس از دو روز تحقيقات، پليس تايلند را به سوی يک خانه تيمی در حومه بانکوک برد که در آنجا هزاران کيلو ماده شيميايی انبار شده بود. اين مواد با چند کاميون پليس تايلند به انبار مواد توقيفی واحد ضد ترور انتقال يافت.
مقامات امنيتی اسرائيل و تايلند گفته بودند که پس از دستگيری اين لبنانی، هنوز از وجود برنامه های تروريستی و يا تروريست های ديگر در تايلند نگران هستند. اما گفته اند که هنوز معلوم نيست ميان دستگيری «حسين ادريس» و مواد شيميايی انبار شده از سوی او با تيم ايرانی تازه دستگير شده، ارتباط وجود دارد يا خير.
ايران و نيز حزب الله لبنان اعزام تروريست به تايلند و همچنين دخالت در بمب گذاری های دوشنبه در دهلی نو و تفليس در گرجستان را رد می کنند.
عودد گرانوت، مفسر امور خاورميانه در تلويزيون اسرائيل جمعه شب گفت که پس از کشته شدن کارشناسان هسته ای ايران، به نظر می رسد که مسئولان امنيتی جمهوری اسلامی ايران برنامه هايی را که برای ضربه زدن به اسرائيل آماده کرده بودند، اجرايی می کنند.
اما نحوه اجرای عمليات تيم در تايلند نشان می دهد که بسياری از کارهای اطلاعاتی و لجيستيک لازم برای نيروهای تيم، به شدت دور از موازين اين «حرفه» بوده است و خود اين افراد نيز حداقل تدابير لازم را به عمل نياورده اند.
اين رفتارهای «غير حرفه ای» در حالی است که نهادهای اطلاعاتی ايران در مظان اين اتهام هستند که در گذشته برای عمليات های در بخش هايی از جهان از تيم های حرفه ای و زبده حزب الله استفاده می کردند، ولی ممکن است اين بار از جوانان بيکار ايرانی که صرفاً در جستجوی درآمدی بوده اند، بهره گرفته باشند و برای همين حتی ممکن است که از قبل تدابير و چاره جويی های لازم را هم برای نجات اين افراد نينديشيده باشند.
پيدا شدن موتورسيکلت، نتيجه تماس روز شنبه ميان صاحب يک مغازه فروش لوازم الکترونيک در تايلند با پليس اين کشور بوده است.
به گزارش روزنامه «بانکوک پست»، صاحب اين مغازه گفته بود که يک دستگاه موتورسيکلت از نوع هوندا از روز سه شنبه گذشته در برابر مغازه او پارک شده و کسی سراغ آن نيامده است. اين مکان در نزديکی همان جايی است که فرد ايرانی با بمب های خود، ابتدا به يک راننده تاکسی و سپس به دو نفر از نيروهای پليس بانکوک حمله کرد و در همانجا، هر دو پای اين ايرانی بر اثر انفجار بمب های خودش قطع شد.
پليس تايلند تایید کرده است که اثر انگشت ايرانی ديگر در ماجرای روز سه شنبه تايلند، مسعود صداقت زاده، ۳۲ ساله، بر روی همين موتورسيلکت به دست آمده است.
پليس تايلند توانسته است ردگيری کند که مسعود صداقت زاده موتورسيکلت را از مغازه ای در محله «کلونگ تان» به مبلغ ۲۶ هزار و ۴۰۰ «بات» (واحد پول تايلند) خريداری کرده بود.
شاهدانی در تايلند گفته اند که مسعود صداقت زاده را بر روی اين موتورسيکلت ديدند. پليس تايلند می گويد تحقيقات را ادامه می دهد تا پی ببرد آيا تيم ايرانی می خواست که از اين موتورسيکلت برای هدف قرار دادن سفير يا ديپلمات های اسرائيلی، همانند حادثه روز دوشنبه در دهلی نو در هند، استفاده کند يا خير.
پليس تايلند روز شنبه نيز تایید کرد که تدابير امنيتی را در شش فرودگاه بزرگ اين کشور شدت بخشيده است؛ دادن ويزا در فرودگاه های تايلند به ايرانيان ممنوع شده است و بر اساس دستور معاون نخست وزير تايلند قرار است بررسی شود که آیا سفر ايرانيان به تايلند به دليل داشتن «حکومت مشکل آفرين» این کشور، باید لغو شود یا نه.
شش فرودگاه بزرگی که شامل تدابير جديد امنيتی شده، از اين قرار است: «سوبارناباهومی» (فرودگاه عظيم بانکوک)، «دون موانگ»، «چانگ مای»، «چانگ رای»، «هات يای» و فرودگاه شهر ساحلی «پوکت».
افزون بر اين ها، متروی بانکوک و تشکيلات قطارهای پايتخت تايلند که يک کلان شهر است، شامل تدابير امنيتی سخت گيرانه جديد شده است.
رسانه های اسرائيل نيز يکشنبه گزارش دادند که اسرائيل به تايلند در مورد وقوع خطرات مشخص ديگر، اطلاعات «موثقی همراه با جزييات» داده است.
اين رويدادها در حالی است که تعقيب يک مرد ايرانی ۵۲ ساله که احتمال داده می شود رهبر تيم اعزامی تروريستی ايرانی اخير به اين کشور باشد، ادامه دارد و همزمان، تايلند همچنان در انتظار استرداد مسعود صداقت زاده از کشور مالزی است.
نام مرد ايرانی که در مظان اين اتهام است در گذرنامه وی «جواد نيک خواه فرد» عنوان شده که مربی کاربرد مواد منفجره برای ساير اعضای تيم بوده است.
بر اساس تحقيقات پليس تايلند، «جواد نيک خواه فرد» سه شنبه گذشته با يک ساک بزرگ از خانه ای تيمی که از قبل برای اين نيروها اجاره شده بود، خارج شد در حالی که در روزهای پيش از آن، چند بار به همان خانه که يک زن ايرانی از قبل اجاره کرده بود، رفت و آمد داشته است.
تازه ترين شواهد منتشره در تايلند نشان می دهد که گذرنامه صادره برای زنی که نام او «ليلا روحانی» قيد شده است و همچنین گذرنامه «جواد نيک خواه فرد»، نه تنها در يک روز از سوی اداره گذرنامه جمهوری اسلامی ايران صادر شده است، بلکه شماره گذرنامه آنها نيز به يکديگر نزديک است؛ در حال حاضر اين احتمال برای نيروی ضد ترور تايلند تقويت شده است که ممکن است يک نهاد امنيتی و اطلاعاتی ايران به اداره گذرنامه دستور داده باشد تا اين گذرنامه ها را برای اين افراد و احتمالا با اسامی دروغين صادر کند.
«حرکات غیر حرفه ای»
در حالی که اسرائيل می گويد اين افراد مهره هايی در تيم های اعزامی از سوی نيروی قدس سپاه پاسداران برای ضربه زدن به اهداف ها و منافع اسرائيلی هستند، تحقيقاتی که از روز سه شنبه در پی انفجارهای بانکوک صورت گرفته است، يک سری حرکات کاملاً غير حرفه ای در عملکرد اين تيم به تايلند نشان می دهد.
افراد اين تيم روز هشتم فوريه از جزيره «پوکت» وارد پاتايا شدند. پاتايا در دو ساعتی بانکوک است. ايرانی های تيم با رسيدن به پاتايا نيز به هتل های جداگانه رفته اند، اما همان شب اول اقامت در پاتايا، يکی از آنها که در گذرنامه اش نام «محمد خزايی» حک شده است، با يافتن يک روسپی تايلندی به نام نانسی (ملقب به نان) به او می گويد در چند روزی که در پاتايا می ماند، با او همخوابگی کند و وی را همراهی نمايد.
در پاتايا دو بلوار بزرگ مملو از هزاران روسپی وجود دارد که شبانه روز فعال هستند. صدها کلوب نمايش های مستهجن جنسی که همان جا نيز برخی روسپی ها با مردان علنا همخوابگی می کنند، اين شهر را قرق کرده است.
اسرائيل تنها در بانکوک سفارت دارد اما معلوم نيست که تيم ايرانی چرا پس از رسيدن به تايلند، به شهرهای پوکت و نيز پاتايا رفته است. گردشگران اسرائيلی بسياری به پوکت که ساحل دارد، می روند اما تعداد بسيار کمی از اسرائيلی ها به پاتايا سفر می کنند.
شيوه به خدمت گرفتن بردگان جنسی که مردان از روسپی ها می خواهند در طول اقامت شان در اين يا آن شهر تايلند، او را همراهی کنند، در اين کشور بسيار عادی است و مردان بسياری با انتخاب نخستين روسپی مورد نظر خود، او را در طول اقامت خود در تايلند به خدمت جنسی خويش در می آورند.
هتل ها نيز با دريافت پول، پس از پر کردن ورقه ای که نام و مشخصات روسپی يا روسپی های زن و مرد در آن نوشته می شود و پس از ديدن اوراق همراه روسپی، به مردان گردشگر اجازه می دهند که روسپی ها را با خود به درون اتاق هتل ببرند.
اما محمد خزايی به اين امر بسنده نمی کند بلکه دو عضو ديگر تيم را نيز که در هتل های ديگر (ظاهرا برای رد گم کردن بوده اند) نزد خود می خواند و بنا به گفته نانسی، از اين تن فروش هم می خواهد که دو روسپی دوستش را برای «سعيد مرادی» و «مسعود صداقت زاده» بياورد.
در عکس ديده می شود که سه مرد ايرانی آن شب دارند در يک چايخانه مردان عربی، قليان می کشند و مشروبات زيادی روی ميزشان است و مسعود صداقت زاده حتی در حال بوسيدن يکی از روسپی هاست؛ در اين عکس، خود نانسی (نان) ديده نمی شود زيرا دارد با تلفن همراهش از دو روسپی ديگر و سه مرد ايرانی عکس می گيرد. نانسی گفته است عکس را وقتی گرفته بود که مردان ايرانی «مست و پاتيل» بودند.
«محمد خزايی» پس از دستگير شدن در فرودگاه بانکوک و پيش از آنکه بتواند مانند مسعود صداقت زاده به کوآلالمپور در مالزی بگريزد، در روزهای اخير از سوی تيم تحقيقاتی امنيتی ارشد تايلند مورد بازجويی قرار است.
محمد خزايی که پس از دستگيری، به شدت شوکه به نظر می رسید، در طول دو روز اوليه دستگيری، به دلايلی که روشن نيست، از غذا خوردن خودداری می کرد به گونه ای که پليس تايلند همان روسپی مقيم پاتايا؛ نانسی را به بانکوک برد و او را با محمد خزايی روبرو کرد.
رسانه های تايلند می نويسند که محمد خزايی پس از ملاقات با نانسی «آرام» شد و غذا خورد!
نانسی شهادت داده است که اين سه مرد ايرانی يکديگر را به خوبی می شناختند و معلوم بود که دوستان نزديک يکديگر هستند و با عادت های همديگر هم آشنايی دارند.
پليس تايلند می گويد اين واقعيت که برای اين مردان ايرانی در بانکوک و پاتايا اتاق های جدا در هتل های متفاوت رزرو شده بود، خود ممکن است نشان از تلاش اعزام کنندگان برای رد گم کردن در يک عمليات تروريستی باشد.
تحقيقات پليس تايلند نشان داده است که تيم ايرانی پس از چند شبانه روز خوشگذرانی با روسپی های همراه شان در پاتايا، روز سيزدهم فوريه به بانکوک بازگشته و سپس به خانه ای می روند که «ليلا روحانی» برایشان از ماهها قبل و با ادعای اينکه خود او می خواسته است «زبان تايلندی» بياموزد، اجاره کرده بود.
فيلم هايی که دوربين های امنيتی در خيابان از کنار اين خانه گرفته اند، نشان می دهد که اين سه نفر، به فاصله ثانيه هايی از يکديگر که در مجموع حدود ۷۰ ثانيه است، در حال عبور از کوچه و در حال ورود به منزل اجاره ای هستند.
پليس تايلند احتمال می دهد که فرد ديگری در اين خانه در انتظار آمدن سه ايرانی بود و آنها را در کاربرد با مواد منفجره آموزش داده است.
انفجارهای تایلند
ظهر سه شنبه در ساعت دو بعدازظهر به وقت محلی تايلند بود که انفجارهايی در همين خانه، موجب شد که سه ايرانی در حالی که دست کم يکی از آنها کمی زخمی شده بودند، پا به فرار بگذارند و هر يک به سويی بدود.
«سعيد مرادی» که از سرش خون می چکيد، در حالی که دو بمب به همراه داشت، يک تاکسی را متوقف کرد اما راننده تاکسی از سوار کردن او به هراس افتاد. «مرادی» از روی خشم و ترس از دستگير شدن از سوی پليس، يک بمب همراه را به سوی راننده اين تاکسی پرتاب کرد.
در همين حال، دو پليس تايلندی به سوی او دويدند تا وی را که با بمب در کنار يک مدرسه اطفال ايستاده بود، دستگير کنند اما «مرادی» در اينجا نيز به سوی دو پليس بمب دوم را پرتاب کرد که با خوردن به درخت، به سوی خود او کمانه کرد و در جا موجب قطع شدن هر دو پای او شد.
«مرادی» به طرز غير عادی و عليرغم قطع شدن فاجعه بار هر دو پايش که در کنار او افتاده بودند، از هوش نرفته بود. او مدتی در محل بر روی زمين مانده بود و در حالی که خون از بدنش فوران می زد، برای کمک فرياد می کشيد اما پليس و مردم با نگرانی از اينکه تروريست بمب هايی نيز بدور بدن خود داشته باشد، از نزديک شدن به او در هراس بودند تا اينکه تيم ويژه ضد ترور به محل رسيد.
پليس تايلند حتی گفته است که يک جليقه انفجاری در زير لباس «مرادی» وجود داشت.
«محمد خزايی» نيز پس از ساعتی در فرودگاه بانکوک دستگير شد. «مسعود صداقت زاده» نيز که خود را به مالزی رسانده بود، در حالی که ساعاتی بعد، سوار هواپيمای ديگری به مقصد تهران بود، از درون هواپيما بيرون کشيده شد. پليس تايلند اصرار دارد که مالزی بايد «صداقت زاده» را برای محاکمه به اين کشور تحويل دهد.
مالزی اخيراً به شهروندان ايرانی اجازه می دهد که بدون رواديد به اين کشور سفر کنند.
«ليلا روحانی» که در گذرنامه منتسب به او سن اش ۳۲ ساله عنوان شده است، پيش از آغاز عمليات تيم اعزامی در بانکوک، به تهران رفته بود.
فيلم هايی که دوربين های مخفی متعدد از فرودگاه عظيم بانکوک گرفته اند، نشان می دهد که «ليلا روحانی» در حالی که مانتو به تن دارد و روسری سبک و شال گونه ای را بر بخشی از موهای عقبی سرش انداخته است، در برابر باجه مهر کردن گذرنامه فرودگاه بانکوک ايستاده و به جلو می آيد و سپس از پله برقی بالا می رود و سوار هواپيما شده و به ايران باز می گردد.
در برخی از گزارش های رسانه های تايلند نام «خزايی» «خرازی» نيز قيد شده است. همچنين در مورد نام کوچک فردی که دو پايش قطع شده است و جوان ترين مهره اين تيم تا کنون بوده است، هم اسم «سعيد» وهم نام «مسعود» ذکر شده است.
تايلند نيز همانند اسرائيل احتمال می دهد که هدف تروريست ها کشتن سفير اسرائيل در بانکوک بوده است.
اسحاق شوهام، سفير اسرائيل در تايلند گفته که پليس تايلند به او خبر داده است بمب هايی که تيم ايرانی همراه داشت، با بمب های به کار رفته در حمله روز دوشنبه دهلی نو در هند و نيز در ماجرای ناکام پايتخت گرجستان يکسان بوده است.
پليس تايلند همين ماه گذشته، ژانويه، نيز يک لبنانی به نام «حسين ادريس» که دارای گذرنامه سوئدی بود دستگير کرد و اين فرد پس از دو روز تحقيقات، پليس تايلند را به سوی يک خانه تيمی در حومه بانکوک برد که در آنجا هزاران کيلو ماده شيميايی انبار شده بود. اين مواد با چند کاميون پليس تايلند به انبار مواد توقيفی واحد ضد ترور انتقال يافت.
مقامات امنيتی اسرائيل و تايلند گفته بودند که پس از دستگيری اين لبنانی، هنوز از وجود برنامه های تروريستی و يا تروريست های ديگر در تايلند نگران هستند. اما گفته اند که هنوز معلوم نيست ميان دستگيری «حسين ادريس» و مواد شيميايی انبار شده از سوی او با تيم ايرانی تازه دستگير شده، ارتباط وجود دارد يا خير.
ايران و نيز حزب الله لبنان اعزام تروريست به تايلند و همچنين دخالت در بمب گذاری های دوشنبه در دهلی نو و تفليس در گرجستان را رد می کنند.
عودد گرانوت، مفسر امور خاورميانه در تلويزيون اسرائيل جمعه شب گفت که پس از کشته شدن کارشناسان هسته ای ايران، به نظر می رسد که مسئولان امنيتی جمهوری اسلامی ايران برنامه هايی را که برای ضربه زدن به اسرائيل آماده کرده بودند، اجرايی می کنند.
اما نحوه اجرای عمليات تيم در تايلند نشان می دهد که بسياری از کارهای اطلاعاتی و لجيستيک لازم برای نيروهای تيم، به شدت دور از موازين اين «حرفه» بوده است و خود اين افراد نيز حداقل تدابير لازم را به عمل نياورده اند.
اين رفتارهای «غير حرفه ای» در حالی است که نهادهای اطلاعاتی ايران در مظان اين اتهام هستند که در گذشته برای عمليات های در بخش هايی از جهان از تيم های حرفه ای و زبده حزب الله استفاده می کردند، ولی ممکن است اين بار از جوانان بيکار ايرانی که صرفاً در جستجوی درآمدی بوده اند، بهره گرفته باشند و برای همين حتی ممکن است که از قبل تدابير و چاره جويی های لازم را هم برای نجات اين افراد نينديشيده باشند.
چگونه میتوان از تاریخ برای مهار خطر ایران درس گرفت
این روزها تا سخن از گفتگوهای صلح افغانستان شنیده می شود، بی درنگ نام کشور کوچک عربی، قطر، به میان می آید. یا هم عربستان سعودی که از منظر دولت افغانستان نسبت به قطر ترجیح دارد.
سوال اساسی این است که رابطه افغانستان و دنیای عرب چگونه رابطه ای است؟ چرا باید در بحران داخلی افغانستان پای عرب ها در میان باشد؟پاناسلامیسم سید جمال
رابطه تاریخی افغانستان و دنیای عرب را شاید بتوان از حرکت پان اسلامیستی سید جمال الدین افغانی ترسیم کرد؛ و یا شاید هم، از زمانی که امان الله خان قصد داشت تا پیشاهنگ اسلام مدرن شود. اما از هر زمانی که باشد، بدون شک برجسته ترین دوره داد و ستد سیاسی و فرهنگی افغان ها و عرب ها، دهه هشتاد میلادی و اوج جنگ سرد بود.اگرچه افغانستان دهه هشتاد برای قدرت های بزرگ میدان بازی بود؛ و برای کشورهای همسایه حیاط خلوتی برای تعادل قدرت.اما برای عرب ها جایی بود که می توانست سیاست داخلی آن ها را تنظیم کند.
به نظر می رسد دولت های عربی، به دنبال استراتژی بلندمدت برای گسترش نفوذ خود در جهت نیل به "پان اسلامیسم" نبودند؛ بلکه تلاش می کردند تا به نوعی در راستای تقرب به غرب و تعادل سیاست داخلی خود، رو به افغانستان کنند.
پس از ترور انور سادات در سال ۱۹۸۱ به خاطر امضای معاهده صلح با اسرائیل، تب و تاب جهادیسم در بین "اخوان المسلمین" مصر، به عنوان قلب دنیای عرب، بالا بود.آن وضعیت بدون شک متاثر از فضای انقلابی در سراسر جهان در سایه جنگ سرد آن دوره نیز بود.
حسنی مبارک اما پس قدرت گرفتن در سال ۱۹۸۲ به نظر می رسد که در آغاز با اخوان المسلمین رویه متفاوت و ملایم تری را پیش گرفت. چرا که او به درستی می دانست که سرکوب های شدید، نتیجه واژگونه داشته است.
پیش از او حداقل سه بار این گروه اسلامیستی که می رفت تا گرایش تند سلفی را در خود نهادینه کند، در سال های ۱۹۴۸، ۱۹۵۴ و ۱۹۶۵ شدیدا توسط دولت سرکوب شده بود.
در همان سال (۱۹۸۲)، ملک فهد پس از مرگ برادرش ملک خالد در عربستان سعودی به قدرت رسید. او روابط کشورش را با ایالات متحده تقویت کرد و از آمریکا و بریتانیا تجهیزات نظامی خرید. این گرایش بی پرده به سادگی نمی توانست توسط گروه های اسلامگرای تندرو دنیای عرب، به ویژه عربستان سعودی پذیرفته شود.
'افغانستان مقدم بر فلسطین'
آن روزها جنگ افغانستان، بهانه خوبی بود تا اسلامگرایان تندرو به آن مشغول شوند؛ اسلامگرایان تندرو که پس از مناقشه اعراب و اسرائیل سر برآورده بودند و مشی تند در قبال دولت های خود داشتند.ماشین تبلیغاتی غرب از یکسو و پول عربستان سعودی از سوی دیگر، دست به دست هم داد تا هزاران عرب تندرو از کشورهای عربی سازماندهی، و برای جنگ علیه "شوروی ملحد" به افغانستان گسیل شوند.
عبدالله یوسف عزام (۱۹۴۱- ۱۹۸۹) رهبر مذهبی بلندرتبه فلسطینی، شخصیت کلیدی سازماندهی جهادی های عرب در افغانستان بود.
عبدالله عزام پس از اشغال افغانستان توسط شوروی، فتوایی صادر کرد و گفت: "دفاع از سرزمین مسلمانان، اولین فرض پس از ایمان است". عبدالله عزام در کتاب "دفاع از سرزمین های مسلمانان" نوشت: "هر فرد از میان عرب ها که می تواند در فلسطین بجنگد، پس باید [جنگ را] در آنجا (افغانستان) آغاز کند. و اگر او ناتوان است، باید به [جهاد] افغانستان کمک کند."
او همچنان گفت که هرچند جهاد در فلسطین به خاطر دلایل عملی مهمتر است، با آن هم "باور ما این است که باید [جهاد] را در افغانستان پیش از فلسطین آغاز کنیم."
عزام دفتری را در شهر پیشاور به نام "مکتب الخدمت" پایه گذاشت تا اردوگاه های آموزشی مجاهدین را در مناطقی از افغانستان تامین و مدیریت کند و همچنان مرکزی شود برای سربازگیری از کشورهای دیگر بویژه کشورهای عربی.
تخمین زده می شود که عبدالله عزام بیش از ۲۰ هزار جهادی را از ۲۰ کشور جهان در جنگ علیه شوروی سابق در افغانستان، آموزش داده بود.
تبلیغات غربی، فتوای دینی
ماشین تبلیغاتی غرب در بسیج کردن جهادی های عرب در دهه هشتاد، نقش کلیدی داشت. تبلیغات غرب به همراه فتوای علمای دینی آن قدر قوی بودند که افغانستان کم کم به تنها مکان مقدس و نمادین جهاد تبدیل شد.
سرزمینی که فقط جهاد در آنجا ممکن بود. این "نمادین" کردن جهاد در جغرافیای افغانستان برای سال های سال ادامه یافت. آنچنان که هر مسلمانی که قصد برآوردن "فرض جهاد" داشت، بی درنگ به سوی افغانستان می شتافت.
اکنون نیز هرازگاهی که گروه های تندرو اسلامگرا دست به حمله یا تهدید در گوشه و کنار جهان می زنند، اولین خواست آنها "خروج نیروهای خارجی از افغانستان" است.
مارک زاگمن در کتاب "فهم شبکه های ترور" در مورد عملکرد تبلیغاتی غرب نوشته است: "جهادی ها به طور قابل توجهی در رسانه های آمریکا اساطیری شدند. آنها دید و بازدیدهایی از کلیساهای آمریکا داشتند؛ جایی که آنها به خاطر باور روحانی شان در جنگ علیه مارکسیسم و بی خدایی ستایش می شدند."
علاوه بر این، تبلیغات قدرتمند غربی سبب شده بود تا حضور در افغانستان یک عمل قهرمانانه پنداشته شود. عرب هایی که به افغانستان می آمدند شدیدا از سوی دولت و مردم کشورشان قهرمان شناخته و ستوده می شدند.
حتی گفته می شود که با آغاز سخنانی پیرامون بیرون رفت نیروهای شوروی در سال ۱۹۸۶ موج جدیدی از عرب ها به افغانستان سرازیر شدند تا فشار بیشتری بر دولت کمونیستی کابل وارد کنند؛ اما در واقع هدف آنان کسب مشروعیت و اعتبار از جنگ افغانستان، برای خانه بود.
تغییر جغرافیای جهاد
اولین شکست مفهوم "افغانستان، سرزمین جهاد" در جنگ اول خلیج(۹۱-۱۹۹۰) رخ داد که در آن کشورهای مسلمان مانند عربستان سعودی، مصر، سوریه، مراکش، قطر عمان، امارات متحده عربی و حتا پاکستان در ائتلاف ضد عراق شرکت کرده بودند.ائتلاف این کشورها علیه یک کشور مسلمان دیگر سبب واکنش شدید گروه های اسلامگرای دنیای عرب شد؛ و نگاه ها یکباره از افغانستان به عنوان سرزمین مقدس جهاد به کشورها و دولت های خودی معطوف گردید.
بار دوم پس از حملات یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ بود؛ هنگامی که معادلات سیاسی جهان یکباره تغییر کرد. این بار جهادی هایی که با مشروعیت وجه کسب شده از جنگ افغانستان در خانه هایشان به سر می بردند، مورد ظن شدید دولت ها قرار گرفتند.
دولت های عربی که هم پیمان غرب خوانده می شدند، با تغییر جغرافیای جهاد، مفهوم "جهادیسم" را نیز تغییر دادند. "جهادیسم" که در افغانستان معنا می یافت، در کشورهای خودی به "تروریسم" تغییر مفهوم پیدا کرد. دیگر قهرمانان عرب که به خانه بازگشته بودند، از سوی دولت آن کشورها مورد استقبال نبودند؛ بلکه تروریست هایی بودند که نباید از خطوط قرمز عبور می کردند.
پس از این دو مرحله بود که گروه های مختلف جهادی در درون این کشورها شکل گرفت و مبارزه بر اساس تجربیات جنگ های چریکی افغانستان شروع شد.
گروه های کوچک و افراد مستقل که کمتر سازمان یافته بودند، در کشورهای عربی مانند، یمن و عراق سر برآوردند. گروه هایی که هرچند نگاه فرا وطنی و جهانی داشتند، اما عملکرد آنها در چارچوب خاک خودشان بود.
حتی مثلا گروه "تحریک طالبان پاکستان" یک نمونه از این تشکل ها می تواند باشد. این گروه برای سرنگونی رژیم پاکستان و بسط شریعت اسلامی فعالیت می کند. در حالی که پیش از آن، دولت پاکستان همواره به آنان تلقین می کرد که سرزمین جهاد فقط و فقط افغانستان است.
اما الویه روا، کارشناس مشهور فرانسوی بر این باور است که "جهادی ها پس از ۱۹۹۱ ضد غربی نشدند، بلکه آنها همواره این گونه بوده اند". یعنی اسلامگرایان افراطی حتی پیش از گسیل به افغانستان، دشمن دولت های غرب گرای عربی بودند.
به بیان دیگر، این سخن الویه روا، گفته عبدالله عزام را نیز تقویت می کند که جهادی های عرب با رژیم کشورهایشان که گرایش به غرب داشتند، موافق نبودند؛ اما از آنجایی که "جهاد در افغانستان" اولویت بود، به این کشور سرازیر شدند.
عرب ها پس از طالبان
عرب هایی که پس از سقوط رژیم کمونیستی کابل به خانه بازگشته بودند، دیگر نمی توانستند با قاطعیت گذشته به افغانستان بنگرند.در افغانستان دهه ۹۰ جنگ داخلی شدیدی بین گروه های مجاهدین در گرفته بود. همان هایی که عرب ها با بیشترشان همکاری مشترک داشتند. پس از سقوط کابل و ظهور طالبان، وضعیت باز هم تکرار شد. از یک سو اراده و تبلیغات گذشته غرب در مورد افغانستان وجود نداشت؛ از سوی دیگر، عرب ها بین دو راهی یا حتی چند راهی مجاهدین و طالبان افغانستان درمانده بودند.
در وضعیت سیاسی جدید افغانستان نیز، نگاه عرب ها به افغانستان گنگ و نامشخص است. عرب ها اراده مشخصی در قبال افغانستان ندارند. ظاهرا، آنها غالبا نتوانسته اند بین مجاهدینی که در دولت نوپای کابل هستند و گروه طالبان یکی را انتخاب کنند.
هرچند طالبان ادعا می کنند که جنگجویانی از کشورهای مسلمان آنها را یاری می کنند، اما بدون شک به پیمانه و سازمان یافتگی حمایت عرب ها (دولت و مردم جهان عرب) در دهه ۸۰ نمی تواند باشد.
طالبان و گروه های شورشی مرتبط با القاعده، اکنون از جنگجویان عرب، تنها به عنوان وسیله ای برای سربازگیری و روحیه دادن به نیروهای داخلی استفاده می کنند؛ برخلاف دهه ۸۰ که حضور جنگجویان عرب با پول و اسلحه فراوان همراه بود.
"بهار عرب"؛ پایان برادرخواندگی؟
تاثیر تحولات عرب برای گروه های جهادی حداقل این است که آنها دیگر افغانستان را تنها "سرزمین جهاد" نمی پندارند؛ بلکه اولویت را در کشورهای خود می بینند.این وضعیت سبب شد تا بسیاری از چریک های جهادی با تجربه، به جنگ های خیابانی لیبی بپردازند. دیگر همان اندک افرادی که در مناطق سرحدی و افغانستان حضور داشتند، به کشورهایشان بازگشتند تا انقلاب را در آنجا به پیش برند.
خبرگزاری فرانس پرس، روز دوم ماه فبروری، به نقل از یک مقام غربی نوشت: "به نظر می رسد که سرچشمه کسانی که از خارج به جهاد در افغانستان و پاکستان بپیوندند، در حال خشکیدن است".
اما برای دولت های عربی، افغانستان دیگر معنای خاصی ندارد. دیگر افغانستان حتی نمی تواند یک "شهربازی" برای کودکان شر و شوخ این دولت ها باشد تا برای کاهش فشار داخلی آنان را به آنجا تبعید کنند.
عربستان که "پدرخوانده" گروه های جهادی و طالبان بود، حتی این روزها کمتر سعی می کند درگیر بحران افغانستان شود. شاید دولتمردان این کشور می دانند که بازی با این آتش چه خوب چه بد، می تواند تاوان سنگینی مثل ظهور بن لادن های دیگر بر دوش آنان بگذارد.
اما قطر، کشوری که ریاست اتحادیه عرب را بر عهده دارد، این روزها بازیگر فعال اما کم تجربه سیاست جهانی است. به نظر می رسد که این کشور کوچک حاشیه خلیج فارس، تلاش می کند تا با دیپلوماسی فعال، خلاء ناشی از ساختار کهنه قدرت کشورهای بزرگ عربی، مانند عربستان را در بازی جهانی پر کند. اما این که قطر تا چه اندازه می تواند در شکل دهی مدیریت جدید دنیای عرب نقش بازی کند، قابل پرسش است.
شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد ایران می گوید که نرخ رشد اقتصادی بدون نفت در سال گذشته خورشیدی، ۶.۱ درصد بوده است.
آقای حسینی در هم اندیشی بخش خصوصی و دولت گفته که "بانک مرکزی نرخ رشد بخش های کشاورزی را ۸.۸ درصد، صنعت و معدن ۹.۳ درصد رشد، نفت۹.۱ درصد و خدمات ۴ درصد برآورد کرده است.این آمار در حالی از سوی وزیر اقتصاد اعلام شده است که از پائیز سال ۱۳۸۷ بانک مرکزی انتشار گزارش از وضعیت اقتصادی را متوقف کرده است.
در بیشتر از سه سال گذشته، مقامات دولتی به جای آمارهای رسمی، آمارهایی را به تناسب نیاز خود و شرایط روز مطرح می کنند و تلاش ها برای وادار کردن بانک مرکزی به انتشار آمار تاکنون به جایی نرسیده است.
وقتی آمار شاخص های اقتصادی تابستان سال ۱۳۸۷ منتشر شد، رشد اقتصادی۲.۳ بود که قابل مقایسه با تابستان سال پیشتر یعنی ۱۳۸۶ نبود. تابستان سال ۱۳۸۶ رشد اقتصادی ۶.۷ درصد بود و در فاصله یک سال تقریبا به کمتر از یک سوم کاهش پیدا کرد.
این افت شدید رشد اقتصادی و ادامه آن و رسیدن به مرز صفر درصد به عقیده کارشناسان سبب شد که محمود احمدی نژاد که آن زمان خود را دوباره برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ آماده می کرد، جلوی انتشار آمارهای بعدی را بگیرد که حاکی از ناتوانی دولت در بهبود وضع اقتصادی بود.
به عقیده تحلیلگران این آمار می توانست به نقطه ضعفی برای آقای احمدی نژاد بدل شود و این نگرانی وجود داشت که رقبای وی با استناد به این آمارهای رسمی دولت وی را ناکارآمد نشان دهند، برای همین آقای احمدی نژاد دستور متوقف کردن انتشار آمار را داد.
تقریبا ۹ ماه بعد از متوقف کردن آمار اقتصادی، انتخابات سرنوشت متفاوتی پیدا کرد ولی آقای احمدی نژاد دیگر حاضر به انتشار آماری نبود که اصولگرایان و حامیان دیروز وی به تکاپو افتاده بودند تا با به دست آوردن آن، کارنامه وی را نقد کنند.
تلاش نمایندگان مجلس نیز بی نتیجه بود که می خواستند به هر شکل ممکن دولت را وادارند آمار شاخص های اصلی اقتصادی را سر وقت منتشر کند.
آسوده بخوابید حال اقتصاد ایران خوب است
حالا در نبود آمارهای رسمی، دولت گاه و بیگاه در نشست های رسمی، آمارهایی را حاکی از رشد و پیشرفت اعلام می کند و هیچ ابزاری هم برای اندازه گیری درستی یا نادرستی این آمارها وجود ندارد.برای همین آمار دقیقی از میزان بیکاری، سرمایه گذاری، رشد تولید ناخالص داخلی و نقدینگی وجود ندارد و تنها منبع سخنان مقامات دولتی است که در بسیاری از موارد بین آمارهای آنها نیز اختلافات فاحشی وجود دارد.
برای همین هم تصویر دقیقی از وضعیت رشد اقتصادی در سه سال اخیر وجود ندارد که نشاندهنده رونق یا رکود اقتصادی است و به سادگی با آن می توان عملکرد دولت را ارزیابی کرد.
مقامات دولتی در باره نیمه دوم سال ۱۳۸۷ که گفته می شود نرخ رشد به مرز صفر درصد رسید، تقریبا سکوت کرده اند ودر باره سال ۱۳۸۸ تنها آمار منتشر شده سخنان حسین قضاوی معاون اقتصادی وقت بانک مرکزی است که میزان رشد اقتصادی آن سال را ۳.۵ درصد اعلام کرد.
اگر آمارهای تازه وزیر اقتصاد در باره رشد اقتصادی سال گذشته را مبنا قرار دهیم، به این معنی است که رشد اقتصادی در سال گذشته خورشیدی دوبرابر شده است.
حال این پرسش مطرح است که اگر وضعیت اقتصادی تا این اندازه خوب است چرا دولت همچنان مانع از انتشار آماری است که عملکرد دولت را در شرایط افزایش تحریم های بین المللی و اجرای طرح حذف یارانه ها مثبت نشان می دهد؟
کارشناسان اقتصادی می گویند که منع انتشار آمار رسمی بانک مرکزی و مرکز آمار باعث شده تا آمارهای گاه و بیگاه دولت جدی تلقی نشود.
برای نمونه می توان به آمارهای ایجاد شغل دولت اشاره کرد که بسیاری از کارشناسان اقتصادی آن را دور از واقعیت می دانند. دولت می گوید که سال گذشته یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل ایجاد کرده و امسال نیز دو میلیون و ۵۰۰ هزار شغل ایجاد خواهد کرد.
غیر از این شواهد نشان می دهد که تولید نفت هر ساله به میزان بیش از ۲۵۰ هزار بشکه کاهش پیدا کرده است، صنعت ساختمان حال و روز خوشی ندارد، دولت نتوانسته بدهی پنج هزار میلیارد تومانی خود به بخش صنعت برق را بپردازد و بانک ها نیز نتوانسته اند نزدیک به ۴۵ هزار میلیارد تومان مطالبات معوق را وصول کنند و برای وصول آنها ناچار شده به وام گیرندگان مهلت بیشتری بدهد.
تورم و نقدینگی با سرعت در حال افزایش هستند، تورم به بیش از بیست درصد رسیده و نقدینگی از مرز ۳۵۰ هزار میلیارد تومان فراتر رفته است و آثار آن را می توان در آشفتگی بازار طلا و ارز مشاهده کرد.
این نمونه ها ادعای دولت در باره رشد اقتصادی بالا در شرایط بحران اقتصادی بین المللی را با تردید مواجه می کند به خصوص این که گزارش تحقیق و تفحص مجلس ایران از وضعیت برنامه چهارم توسعه نشان می دهد که وضعیت اقتصادی به این خوبی نیست که دولت تصویر می کند.
به نظر می رسد دولت نه تمایلی به شفاف شدن عملکرد اقتصادی دارد و نه اهمیت چندانی برای نظر کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس قائل است بلکه بیشتر از همه ترجیح می دهد هر وقت دوست دارد، برای مردم عادی آماری گزینشی و مثبت از وضعیت اقتصادی اعلام کند.
دولت مصر در واکنش به رویدادهای اخیر در سوریه، سفیرش را از دمشق فراخوانده است.
گفته شده این اقدام نشانه ای از افرایش فشارها بر بشار اسد، رئیس جمهور سوریه است.دولت مصر در حالی سفیرش را ازدمشق فراخوانده که پیشتر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در اعتراض به سرکوب و کشتار معترضان در سوریه، سفرایشان را از سوریه فراخوانده بودند.
کشورهای حوزه خلیج فارس همچنین در اوایل ماه جاری میلادی،سفرای سوریه را از کشورهایشان اخراج کردند.
در همین حال خبرگزاری دولتی سوریه، سانا، از کشته شدن یک دادستان عمومی و یک قاضی در شمال غرب این کشور خبر داده است.
این خبرگزاری همچنین گفته است که "گروههای مسلح تروریست" درحالی که این افراد در حال سفر به شهر ادلب بودند، به سوی خودروی آنها تیراندازی کردند.
این در حالی است که فعالان مخالف، نیروهای امنیتی را متهم به ترور این دو مقام دولتی کرده اند.
در عین حال، مخالفان دولت گفتهاند که نیروهای دولتی دوباره شهر حمص را زیر آتش گرفتهاند.
حمص سومین شهر بزرگ سوریه است که به یکی از پایگاههای مهم مخالفان دولت تبدیل شده است.
همزمان با ادامه سرکوب مخالفان دولت در سوریه، یکی از بازرگانان سرشناس این کشور گفته است که تحریمهای خارجی، اقتصاد این کشور را فلج کرده است و احتمال کمی دارد که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و دولتش تا شش ماه آینده بر سر قدرت بمانند.
فیصل القدسی، پسر رئیس دولت پیشین سوریه، به بیبیسی گفته است که تحریم نفت صادراتی و کاهش قابل توجه تعداد گردشگران در این کشور، تولید خالص داخلی سوریه را حدود ۴۵ درصد کاهش داده است.
او گفته است که دولت سوریه از ایران پول دریافت میکند، ولی مبلغ پرداختی ایران کافی نیست و جامعه تجار سوریه دیگر از بشار اسد حمایت نمیکنند.
او گفت که بسیاری از تجار سوریه از ترس جان خود، این کشور را ترک کردهاند.
بتول فیضی، مادر پرستو دوکوهکی، روزنامه نگار، وبلاگنویس و پژوهشگر اجتماعی، می گوید که با وجود گذشت بیش از یک ماه از بازداشت دخترش، دفتر رئیس قوه قضائیه از پذیرفتن نامه او خودداری کرده و گفته است: "وضعیت زندانیان سیاسی به دفتر رئیس قوه قضائیه ارتباطی ندارد و فقط مسئولان دادستانی تهران می توانند در این مورد پاسخ دهند".
خانم فیضی در گفت و گو با سایت کلمه با تاکید بر اینکه خانم دو کوهکی در دو سال گذشته به دلیل بیماری پدرش همه فعالیتهای روزنامهنگاری را تعطیل کرده و فقط چند روز در هفته به بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی میرفته است، افزود: "از روز بعد از بازداشت دخترم هر روز به دادسرای شهید مقدم مراجعه کردهام، اما هیچ یک از مقامات قضایی پاسخی به من ندادند و دلیل بازداشت او را هم اعلام نکردهاند، هر بار میگویند پرستو برای پارهای توضیحات در حال پاسخگویی به سئوالات مقامات قضایی است."خانم فیضی با اشاره به نامههایی که در مورد وضعیت فرزندش به مقامات قضایی نوشته است، گفت: "پس از فوت پدر پرستو، دخترم حال روحی مناسبی نداشت و تحت درمان متخصصان، دارو مصرف میکرد. بارها در نامههایم به این موضوع اشاره کردهام اما هیچ یک از مقامات قضاییی به این موضوع توجه نمیکنند."
خانم دوکوهکی روز ۲۵ دی ماه در محل سکونتش دستگیر شد و گفته می شود که در بند ۲ الف در زندان اوین، بندی که زیر نظر سپاه پاسداران است، نگهداری میشود.
او بیشتر مدت بازجویی اش را در سلول انفرادی بوده است.
به گزارش نشریه بانکوک پست، پلیس تایلند یک موتور سیکلت پیدا کرده که از روز انفجار سه بمب در بانکوک و دستگیری ایرانیان مظنون به طراحی بمبگذاری، کسی به سراغ آن نرفته بود.
معاون رئیس پلیس تایلند گفته است که این موتور سیلکت را «مسعود صداقت زاده» یکی از مظنونان دستگیر شده خریده بود.به گفته شاهدان، مظنونان از این موتور سیلکت برای رفت و آمد استفاده می کردند، اما هنوز معلوم نشده که آیا این افراد قصد داشته اند از این موتورسیکلت برای عملیاتی که آن را طراحی می کردند استفاده کنند یا خیر.
حسین ابراهیمی، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، حضور ناوگروه نیروی دریایی این کشور در سواحل سوریه را حاوی پیامی روشن برای آمریکا دانست و گفت "در صورت اشتباه استراتژیک آمریکا در سوریه، احتمال پاسخ کوبنده ایران، روسیه و چند کشور دیگر به آمریکا وجود دارد."
طبق گزارش ها، ناوگروه نیروی دریایی ایران شامل ناو جنگی "شهید قندی" و ناو لجستیکی "خارک" پس از عبور از کانال سوئز، در بندر طرطوس سوریه در شمال غربی این کشور پهلو گرفته اند.ناوگروه نیروی دریایی ایران پس از حرکت از آب های ایران و عبور از تنگه باب المندب، در بندر جده عربستان پهلو گرفت و پس از آن به سوی کانال سوئز حرکت کرد.
این برای دومین بار است که پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، کشتی های جنگی ایران از این کانال عبور می کنند.
در زمان حکومت حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق مصر، دولت این کشور چنین اجازه ای به ایران نمی داد.
دریادار حبیب الله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ایران به ایرنا گفته است که ماموریت این ناوگروه اعلام "پیام صلح و دوستی به کشورهای منطقه" و نمایش "اقتدار" جمهوری اسلامی است.
همکاریهای 'استراتژیک'
ایران و سوریه در اجلاس مشترک همکاری های بندری – دریایی در سال ۱۳۸۶ چندین توافق نامه در زمینه همکاری های دو جانبه امضا کردند که به موجب یکی از آنها، ایران آموزش دریانوردان شناورهای سوریه را به عهده گرفت.روابط ایران و سوریه پس از انقلاب ۱۳۵۷ همواره روندی رو به رشد داشته است. دو کشور این همکاری ها را "استراتژیک" می خوانند.
سوریه در مجامع بین المللی از حامیان ایران بوده و در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد، پدر رئیس جمهوری فعلی و در زمان جنگ ایران و عراق، تنها کشور عربی بود که تا پایان جنگ در کنار ایران ماند و از این کشور حمایت کرد.
ایران نیز از زمان شروع اعتراض ها در سوریه، از دولت این کشور حمایت کرده و گفته است که تظاهرات ضد دولتی در سوریه شبیه اعتراضاتی نیست که در برخی کشورهای عربی منجر به سرنگونی روسای دولت ها شد.
هشدار
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران در گفت و گو با خبرگزاری فارس، از حضور ناوهای روسی در سواحل سوریه نیز خبر داده و گفته است که حضور ناوهای ایران و روسیه در سوریه، "پیام معنادار و هشدار صریح" دو کشور به آمریکاست.ژانویه امسال، ناو هواپیمابر آدمیرال کوزنتسف برای سه روز در بندر طرطوس پهلو گرفت و برخی تحلیلگران، حضور این ناو هواپیمابر روسی در بندر سوری را حاوی پیامی برای آمریکا برای عدم مداخله در بحران سوریه دانستند.
مقامات سوریه حضور این ناو روسی را به معنای ابراز همبستگی دولت روسیه با مردم این کشور اعلام کردند. روسیه تا کنون از قطعنامه های پیشنهادی در شورای امنیت سازمان ملل برای محکومیت خشونت ها در سوریه حمایت نکرده و اوائل ماه جاری میلادی، پیش نویس قطعنامه ای در این باره را وتو کرد.
تحلیلگران می گویند که روسیه میخواهد بندر طرطوس همچون زمان شوروی سابق به پایگاهی برای کشتیهای روسیه بدل شود. این بندر، تنها پایگاه نظامی روسیه در دریای مدیترانه به شمار می رود و این کشور نگران است که در صورت سقوط بشار اسد و با روی کار آمدن دولت جدیدی که مورد حمایت آمریکا باشد، ادامه فعالیتش در این بندر مختل شود.
توقف صادرات «ناچیز» نفت ایران به بریتانیا و فرانسه در آستانه ازسرگیری مذاکرات
وزارت نفت جمهوری اسلامی در آستانه برگزاری دور جدید مذاکرات هستهای ایران و غرب در استانبول، صادرات نفت خام و میعانات گازی ایران را به شرکتها و پالایشگاههای انگلیسی و فرانسوی تا اطلاع ثانوی متوقف کرده است. این در حالی است که صادرات نفت ایران به این دو کشور در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی ناچیز بوده است.
خبرگزاری نیمه دولتی فارس به نقل از اداره کل روابط عمومی وزارت نفت نوشته است: «در پی اعلام رسمی وزارت امور خارجه، وزارت نفت نیز از تحویل نفتخام به شرکتهای انگلیسی و فرانسوی خودداری کرده است.»
خبرگزاری مهر نیز در این باره نوشته است: «رستم قاسمی وزیر نفت امروز یکشنبه ۳۰ بهمن ماه با صدور دستوری به مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران خواستار توقف صادرات نفت خام ایران به پالایشگاهها و شرکتهای نفتی انگلیس و فرانسه شده است.»
همچنین نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس با حمایت از طرح توقف صادرات نفت به انگلیس و فرانسه از احتمال توقف فروش نفت ایران به ۶ کشور دیگر اروپایی خبر داده است.
پیشتر وزیر نفت در یک نشست خبری احتمال قطع صادرات نفتخام ایران به برخی کشورهای اروپایی را مطرح کرده بود، اما هیچگاه سخن از قطع صادرات نفت به بریتانیا به میان نیامده بود.
با این حال خبرگزاری مهر خبر داده است که شرکت ملی نفت ایران با ارسال نامه هایی به برخی از پالایشگاههای اروپایی ضمن تعیین ضرب الاجلی خواستار امضای قراردادهای بلند مدت خرید نفت خام بین 2 تا 5 سال شده است.
ایران در مجموع حدود بیست درصد از نفت صادراتی خود را به اروپا میفرستاد که از این میان سهم فرانسه و بریتانیا اندک بود.
فرانسه واردات خود از ایران را از سال ۲۰۰۷ به شکل چشم گیری کاهش داده و بریتانیا نیز در قبال واردات از ایران از سال ۲۰۰۰ همین سیاست را در پیش گرفت.
در حالی که تحریمهای نفتی غرب علیه جمهوری اسلامی شدت گرفته، اما مقامات جمهوری اسلامی معتقدند ایران مشکلی در فروش و صادرات نفتخام به مشتریان خارجی خود ندارد.
در ادامه مذاکرات هستهای ایران و غرب، امروز وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی خبر داد که جلسه آتی این مذاکرات در استانبول برگزار میشود.
ایران منتظر تعیین زمان مذاکرات توسط غرب است.
تازهترین کرامت خامنهای: «آقا» در هواپیما کیک میخورند، میوه نمیخورند!
در ادامه سیاست تقدیس رهبر جمهوری اسلامی و بالا بردن وی تا حد یک «فراانسان»، خبرگزاری فارس امروز خبری را درباره چگونگی سفرهای هواپیمایی علی خامنهای منتشر کرده است؛ این خبر که شامل سخنان یک خلبان مورد وثوق بیت رهبری است، نه تنها حاوی هیچ نکته مهمی نیست، بلکه بسیار اغراقآمیز است.
طبیعی است که به دلایل امنیتی، گاهی برخی از سفرهای درونشهری و بینشهری مقامات جمهوری اسلامی از جمله آیتالله خامنهای به صورت عادی ولی بدون اطلاع قبلی صورت بگیرد.
اما رسانههای حکومتی، گویی این نکته را به عنوان «کرامت» رهبر جمهوری اسلامی میداند و با شرح جزییات سوار هواپیما شدن خامنهای همراه با دیگر مردم سعی در تقدیس وی دارد.
خبرگزاری فارس به نقل از تورج دهقانی زنگنه، یک خلبان مورد وثوق نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، نوشته است: «معمولا حضرت آقا با تهیه بلیت با هواپیمای عادی سفر میکنند.»
وی سپس درباره جزییات این سفرها گفته است: اشتیاق مسافران برای دیدار باعث شد تا حضرت آقا تا پایان سفر حتی فرصت برای نوشیدن یک استکان چای هم نداشته باشند. در یک سفر دیگر قرار شد حضرت آقا با پرواز ایرانایر بروند. مسئولان پرواز بعد از اینکه متوجه حضور رهبر انقلاب در این هواپیما شدند، علاوه بر خوردنیهای معمول، که برای پذیرایی مسافران در نظر گرفته شده بود، یک بسته میوه اضافه هم برای ایشان آوردند. آقا با دیدن این بسته میوه ناراحت شده و به یکی از همراهان خود اعتراض کردند که این بسته میوه را بردارند و ببرند. در واقع ایشان اصلا اجازه نمیدهند که برای سفرهایشان تدارک خاصی دیده شود و معمولا در پروازها تنها با یک استکان چای و یک کیک کوچک که از فروشگاههای بیرون تهیه شده از ایشان پذیرایی میشود و اجازه نمیدهند چیز دیگری به اینها اضافه شود.»
این برای اولین بار نیست که اظهاراتی در تقدیس خامنهای منتشر میشود.
طرفداران رهبر جمهوری اسلامی همواره وی را شخصیتی مافوق یک انسان معمولی توصیف میکنند.
به تازگی وزیر ارشاد جمهوری اسلامی گفته است: «یکی از بزرگترین سرمایههای جمهوری اسلامی ایران این است که مقام معظم رهبری مانند یک خبره و کارشناس در مورد مباحث مختلف فرهنگی از قبیل شعر، فیلم و... نظر میدهند و با تشریح جزئیات آن حتی هنرمندان را در زمینههای تخصصی آن هنر راهنمایی کرده و اشکالات آنها را بیان میکنند ولی در دیگر کشورها چنین برکتی وجود ندارد.»
پیشتر نیز محمد سعیدی، امام جمعه موقت قم به نقل از خواهر ناتنی رهبر جمهوری اسلامی گفت که علی خامنهای هنگام تولد به جای گریه کردن «یاعلی» گفته است.
در مستند جنجالی «ظهور نزدیک است» نیز خامنهای «یکی از همراهان امام زمان» معرفی شده بود.
همچنین همواره هواداران خامنهای تلاش میکنند که وی را همانند روحالله خمینی و موسی صدر، «امام» خطاب کنند.
مصطفی تاجزاده و طرح یک سوال!
سحام نیوز: سید مصطفی تاجزاده در ادامه سوالات هفتگی خود به طرح سوال این هفته پرداخته است. این زندانی سیاسی تلاش می کند تا هر هفته با مطرح نمودن سوالاتی ضمن دعوت از هموطنان عزیز برای تعمق و بحث و گفتگو پیرامون آن، توجه افکار عمومی را به مسائل مبتلا به کشور جلب نماید.
به گزارش خبرهای رسیده به سحام، وی این هفته پرسیده است: چرا اقتدارگراها که راهبرد خود را در برابر قدرت های بزرگ از جمله دولتین امریکا و انگلیس راهبرد گفتگو و همکاری می خوانند حاضر نیستید در برابر منتقدان سیاست های جاری کشور از همین راهبرد دفاع کنند و به جای آن استراژی سرکوب حداکثری مخالفین خود را در دستور کار قرار داده اند؟ آنها این تناقض بزرگ را چگونه توجیه می کنند؟
به گزارش خبرهای رسیده به سحام، وی این هفته پرسیده است: چرا اقتدارگراها که راهبرد خود را در برابر قدرت های بزرگ از جمله دولتین امریکا و انگلیس راهبرد گفتگو و همکاری می خوانند حاضر نیستید در برابر منتقدان سیاست های جاری کشور از همین راهبرد دفاع کنند و به جای آن استراژی سرکوب حداکثری مخالفین خود را در دستور کار قرار داده اند؟ آنها این تناقض بزرگ را چگونه توجیه می کنند؟
کره شمالی سئول را تهدید کرد: بدون هیچ رحمی حمله می کنیم
سحام نیوز: کرهشمالی ضمن تهدید سئول به حمله، کرهجنوبی را به برنامهریزی برای برگزاری تمرین نظامی در نزدیکی منطقه مرزی مورد مناقشه میان دو طرف متهم کرد.
به گزارش ایسنا، ارتش کره شمالی امروز (یکشنبه) در بیانیهای اعلام کرد که کرهجنوبی برنامهریزی کرده تا روز دوشنبه در پنج جزیره در سواحل غربی به تمرین نظامی برگزار کند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، در این بیانیه آمده است، این تمرین نظامی “تحریک نظامی عجولانهای” است و اگر این امر تحقق شود، کره شمالی بدون هیچ رحمی حمله میکند.
پیونگ یانگ به مردم در این پنج جزیره هشدار داد، که پیش از شروع این مانورها منازلشان را تخلیه کنند.
کره جنوبی به صورت منظم تمرینهای نظامی در این جزایر ترتیب داده است اما هنوز به طور رسمی مشخص نکرده که آیا سئول قصد دارد این تمرین نظامی را در روز دوشنبه برگزار کند یا خیر.
در جریان مانور سال ۲۰۱۰ میلادی توپخانه کره شمالی جزیرهای در کره جنوبی را مورد هدف قرار داد که طی آن چهار تن کشته شدند.
به گزارش ایسنا، ارتش کره شمالی امروز (یکشنبه) در بیانیهای اعلام کرد که کرهجنوبی برنامهریزی کرده تا روز دوشنبه در پنج جزیره در سواحل غربی به تمرین نظامی برگزار کند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، در این بیانیه آمده است، این تمرین نظامی “تحریک نظامی عجولانهای” است و اگر این امر تحقق شود، کره شمالی بدون هیچ رحمی حمله میکند.
پیونگ یانگ به مردم در این پنج جزیره هشدار داد، که پیش از شروع این مانورها منازلشان را تخلیه کنند.
کره جنوبی به صورت منظم تمرینهای نظامی در این جزایر ترتیب داده است اما هنوز به طور رسمی مشخص نکرده که آیا سئول قصد دارد این تمرین نظامی را در روز دوشنبه برگزار کند یا خیر.
در جریان مانور سال ۲۰۱۰ میلادی توپخانه کره شمالی جزیرهای در کره جنوبی را مورد هدف قرار داد که طی آن چهار تن کشته شدند.
ریال سعودی به ۱۰۰۰ تومان رسید
سحام نیوز: هر ریال سعودی سعودی طی روز های گذشته از ۳۲۰ تومان به مرز ۱۰۰۰ تومان رسیده است که موجب نگرانی و شوکه شدن زائران بیت الله الحرام شده است.
به گزارش «۲۴» عملیات عمره سال ۹۱-۹۰ در حالی آغاز شده است که مشکلات ارزی در داخل کشور سبب شده زائران نتوانند ارز دولتی تهیه کنند و در عربستان برای تبدیل پول ایرانی به ریال سعودی با مشکلات عجیبی روبرو باشند.
مغازه داران و صرافی های عربستان با نرخ های متفاوتی ارز را با ایرانیان حساب می کنند که در روز های اول حضور ایرانیان این قیمت نزدیک ۵۰۰ تومان به ازای هر ریال سعودی بود ولی به تدریج این قیمت افزایش یافت و اکنون در برخی از صرافی ها یا مغازه ها هر ۱۰۰۰ تومان معادل تنها یک ریال سعودی معامله می شود!
بسیاری از زائران در واکنش به این سرگردانی و بی ارزش شدن پول های خود می گویند: بانک های داخل فرودگاه و پس از گیت نیروی انتظامی در مهرآباد با اشاره به اینکه نرخ ارز ساعت ۹ و نیم می آید و تا آن زمان امکان ارائه ارز وجود ندارد، در حالی پرواز های ما قبل از این ساعات بوده است.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که زائران به هوای روال مرسوم گذشته با ریال ایرانی به عربستان رفتهاند فارغ از اینکه پول ایرانی در عربستان بدون هیچ دلیل خاصی با افت ارزش شدیدی مواجه شده است و در این میان و بعد از نابسامانی های داخلی، دود این ماجرا تنها و تنها به چشم زائرانی میرود که برای خرید سوغات سرگردان بازارهای عربستان شدهاند.
به گزارش «۲۴» عملیات عمره سال ۹۱-۹۰ در حالی آغاز شده است که مشکلات ارزی در داخل کشور سبب شده زائران نتوانند ارز دولتی تهیه کنند و در عربستان برای تبدیل پول ایرانی به ریال سعودی با مشکلات عجیبی روبرو باشند.
مغازه داران و صرافی های عربستان با نرخ های متفاوتی ارز را با ایرانیان حساب می کنند که در روز های اول حضور ایرانیان این قیمت نزدیک ۵۰۰ تومان به ازای هر ریال سعودی بود ولی به تدریج این قیمت افزایش یافت و اکنون در برخی از صرافی ها یا مغازه ها هر ۱۰۰۰ تومان معادل تنها یک ریال سعودی معامله می شود!
بسیاری از زائران در واکنش به این سرگردانی و بی ارزش شدن پول های خود می گویند: بانک های داخل فرودگاه و پس از گیت نیروی انتظامی در مهرآباد با اشاره به اینکه نرخ ارز ساعت ۹ و نیم می آید و تا آن زمان امکان ارائه ارز وجود ندارد، در حالی پرواز های ما قبل از این ساعات بوده است.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که زائران به هوای روال مرسوم گذشته با ریال ایرانی به عربستان رفتهاند فارغ از اینکه پول ایرانی در عربستان بدون هیچ دلیل خاصی با افت ارزش شدیدی مواجه شده است و در این میان و بعد از نابسامانی های داخلی، دود این ماجرا تنها و تنها به چشم زائرانی میرود که برای خرید سوغات سرگردان بازارهای عربستان شدهاند.
بیست و سومین روز؛ نامزدهای انتخاباتی ما در حبس هستند
نامزدهای انتخاباتی: محسن میردامادی، مهدی کوهکن، محمد داوری و مجید دری
گروه اجتماعی کلمه: قرار بود نظام ما جمهوری اسلامی باشد و جمهوری آن به تعبیر همان جمهوری است که در سایر کشورها هست. قرار بود میزان رأی ملت باشد نه آنکه چند نفر به جای ملت و به نام ملت تصمیم بگیرند و چنان دایره اراده خود را تنگ کنند که پیشگامان انقلاب و دفاع مقدس نیز خارج از صلاحیت قرار گیرند. قرار بود مجلس با رأی واقعی مردم شکل بگیرد و عصاره فضائل ملت باشد، نه آنکه نمایندگان مردم نیز از صافی نظر و سازماندهی اصحاب قدرت در حکومت بگذرند. قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی دین خرج سیاست ها و برنامه های غلط مسؤولان شود، قرار نبود به نام دین ظرفیت ها و فرصت های کشور از میان رود و دنیا به کام مردم تلخ شود، بلکه قرار بود با درایت و مدیریت شایسته نشان داده شود. قرار نبود فقر و فساد و نابرابری بنیان ها و نهادهای جامعه ما را به مخاطره بیندازد و احساس ناامنی و ناامیدی و بی اعتمادی زوایای پنهان و آشکار جامعه ما را فرا بگیرد، بلکه قرار بود پایه های قدرت و منزلت بر کفایت و صداقت و شجاعت قرار گیرد. قرار نبود بخش عمده ای از کسانی که بار اصلی انقلاب را بر دوش کشیدند تنها به جرم گفتن حرفی خلاف آنچه در زبان و قرائت رسمی حاکمیت از دین و انقلاب و ارزش ها می آید به انزوا رانده شوند و حتی به زندان بیفتند بلکه قرار بود در سایه اسلام مبشر آزادی، دگراندیشان حتی آنها که با اساس انقلاب مخالف بودند بشرط توطئه نکردن و دست نبردن به اسلحه از آزادی کافی برای ابراز عقیده برخوردار باشند. قرار نبود فقط در تریبون های جهانی مثل سازمان ملل برای نبودن آزادی در آمریکا و اروپا فریاد بر آوریم و اشک حسرت بیفشانیم، اما حقوق اساسی و انسانی شهروندان ایرانی را از یاد ببریم. قرار نبود فقط بر تبعیض های سیاسی و قوانین ناعادلانه جهانی مانند حق وتو بشوریم، اما در داخل کشور خود حق همه مردم را به جمعی اندک و جهت دار واگذار کنیم و بگذاریم که برای منفعتی محدود و جناحی حتی اساس جمهوریت نظام را تهدید کنند. تمام قرارها زیر پا گذاشته شد و امروز از جمهوری اسلامی فقط شیری مانده بی یال و دم نه از جمهوریت نظام مانده نه از اسلامیت آن و حال با این شرایط چطور می توان در نمایشی ترین انتخابات شرکت کرد. نمی توان وقتی که:
محسن میردامادی، دبیر کل آزاده در بند
محسن میردامادی از دانشجویان پیرو خط امام و از جمله رهبران دانشجویانی بود که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند و ۴۴ ۴ روز گروگان گیری را رقم زدند. او همچنین از موسسین حزب مشارکت است و در سال ۸۴ به دبیر کلی این حزب انتخاب شد. او در دوره ششم مجلس شورای اسلامی نیز نماینده مجلس و رئیس کمیسون امنیت ملی مجلس ششم بود. میردامادی در پایان دوره مجلس ششم در اعتراض به روند غیر قانونی رد صلاحیت ها توسط شورای نگهبان همراه با دیگر نمایندگان مردم دست به تحصن زد. او پس از انتخابات خرداد ۸۸ در تاریخ ۳۰ خرداد ماه بازداشت شد وهم اکنون در زندان اوین به سر میبرد. مهدی میردامادی فرزند محسن میردامادی نیز پس از انتخابات برای دوران کوتاهی بازداشت شد.
او از خرداد ۸۸ تا اسفند ۸۸ که به مرخصی بیاید را در سلول های بند دو الف ویژه سپاه پاسدارن سپری کرد. در واقع میردامای به همراه ۷ اصلاح طلب دیگر که از سران احزاب مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هستند توسط قرار گاه ثارالله بازداشت شد و از متهمین سپاه محسوب می شود. احکام بازداشت این افراد چند روز پیش از برگزاری انتخابات ۸۸ توسط قاضی مرتضوی عامل اصلی جنایات کهریزک صادر شده بود. از این روز نیز مردامادی همراه با ۷ یار دیگر خود پس از سخنرانی سردار مشفق شکایتی را علیه این سردار سپاه و قرارگاه ثارالله به اتهام کودتای انتخاباتی و دخالت در انتخابات تنظیم و تسلیم قوه قضاییه کرد که نهایتا شاکیان به زندان برگردانده شدند و مجرمان واقعی کماکان بر سر قدرت هستند.
هوشنگ پوربابایی، وکیل میردادمادی، اتهامات موکل خود را اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام اعلام کرد و گفت: دادستان در ادعا نامه خود با استناد به مواد ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی ،خواستار مجازات موکلم شد. در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه محسن میردامادی در دادگاه بدوی به شش سال حبس و ده سال ممنوعیت از فعالیت حزبی و مطبوعاتی محکوم شد.
میردامادی همچنین در سخنانی درباره مجلس ششم یعنی مجلسی برآمده از آرای مردم گفته است: آیت الله جنتی گفته بود “در زمان مجلس ششم هر زمان که رادیو را روشن می کردیم تن ما می لرزید”. همین جمله بیانگر مهمترین شاخصه مجلس ششم بوده است که تن امثال آقای جنتی را می لرزاند و به واقع مجلس بر طبق گفته های امام (ره) بخواهد در رآس امور و مرکز همه قدرتها باشد باید با صدای آن صاحبان قدرت به وحشت بیفتند. اما امروز اثبات شده است که مجلس هفتم در تحت امور است، خود نمایندگان پاسخ دهند که این مجلس در کجای قدرت جایگاهی دارد؟ مجلسی که نمی تواند مستقل تصمیم گیری کند و از جای دیگر دستور می گیرد خودش پذیرفته است که نه تنها در رآس امور نیست بلکه در نازلترین جایگاه قرار دارد. از مجلسی که مدیحه سرا شده و تحقیر شده است نمی توان انتظار بهبود امور را داشت. اولین مجلس این نظام مجلسی بوده است که رئیس جمهور نالایق را حذف کرد اما امروز مجلسیان برای تبرک از مانده آب رئیس جمهور می نوشند و در مدح وی نطق می نمایند. به عقیده ما پس از مجلس اول مجلس ششم موفق ترین و قوی ترین مجلس شورای اسلامی است. اگر طرف مقابل به حرفش ایمان دارد و صادق است اجازه دهند رقابتی آزاد و عادلانه و به دور از حذف سلیقه ایی افراد مابین گروهای اصلاح طلبان و آنها برگزار شود تا حقیقت را ببینند و مشخص شود که ملت چه کسانی را انتخاب می کنند. در غیر از چنین انتخاباتی کسانی که بر کرسی ها می نشینند نماینده واقعی مردم نیستند.”
مجید دری، دانشجوی ستاره دار
دانشجوی محروم از تحصیل، در تاریخ ۱۸ تیر ماه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او در تاریخ ۲۷ دی ماه به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده که ۵ سال از این مدت را باید در شهر «ایذه» به عنوان تبعید تحمل کیفر نماید. ۱۰ سال از این محکومیت به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین» است!
در حالیکه او نیز چون دوستش ضیا نبوی بارها اعلام کرده است که از این سازمان بیزار است و هیچ همکاری با آن نداشته است. خانواده دری با مراجعه به دادستانی بارها درخواست مرخصی و یا آزادی بدون وثیقه تا زمان قطعی شدن حکم فرزندشان را ارائه کرده اند که تاکنون هیچ پاسخی به آنها داده نشده است.
در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ وکیل مجید دری از تایید شش سال حبس او در دادگاه تجدید نظر خبر داد.
در تاریخ نهم خرداد ماه گزارش شد بیماری میگرن مجید دری فعال دانشجویی، در پی «نداشتن دسترسی» به پزشک و دارو، «تشدید» شده و وضعیت جسمانی او «نگرانکننده» است.
در تاریخ ۱۱ خرداد ماه مجید دری همچنان خواستار ملاقات با دادستان تهران است. وی تا کنون چهار بار به صورت کتبی تقاضای ملاقات با دادستان تهران را در زندان اوین داده اما تاکنون دادستان واکنشی به درخواست او نشان نداده است. در تاریخ ۱۷ خرداد ماه گزارش شد مجید دری سرانجام موفق به دیدار دادستان شد و دادستان قول مساعده داده است که به خواسته های وی رسیدگی خواهد کرد. مجید دری هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر میبرد.
در تاریخ هفت مرداد ماه ۱۳۸۹ گزارش شد که مجید دری به سلول انفرادی منتقل شده و دست به اعتصاب غذا زده است. در تاریخ نهم مرداد ماه جمعی از فعالان دانشجویی با خانواده دری دیدار کردند.گزارشی از مجید دری در پی اعتصاب غذا
در تاریخ دهم مرداد ماه دری در پی اعتصاب غذا به بهداری زندان اوین منتقل شد. مادر دری در سیزدهمین روز اعتصاب غذای فرزندش گفت از فاجعهای که در حال رخ دادن است، جلوگیری کنید. در تاریخ ۱۹ مرداد گزارش شد مجید دری پس از دو هفته به اعتصاب غذای خود پایان داده است.
پس از این بالاخره مجید دری به زندان بهبهان منتقل شد . مجید از فاصله هزار کیلومتری هنگامی که بهبهان رسید نامه ای نوشت و به مادر و پدرش و همه گفت که تنها نیست. این که در میان استقبال گرم بهبهانی هایی که از دیدن یک زندانی حق طلب خوشحال شده اند و به دیدنش می آیند ،دیگر احساس تنهایی نمی کند . او کیلومترها را درنوردیده و فریاد می زند: ” اما صدای گرم و آشنای بهبهانی ها چنان گرمایی داشت که خون منجمد شده در رگهایم را به جریان انداخت.آنگاه که در روز ملاقات پشت در زندان آمدند و خواستار ملاقات با من شدند و نگذاشتند فاصله هزار کیلومتری خانواده ام در نظرم جلوه کند،انگار به عیان دیدم زنّار را بر کمرهایشان و تاج خار را بر سرهایشان که می درخشید…دیگر غریب نبودم و غریبه نبودند و حال از اینجا، از پشت این دیوارهای ستبر به یکایکشان عرض سلام و ادب و احترام می کنم و به پدر و مادرم می گویم” پدر!مادر!اینجا من تنها نیستم.پدر،مادر،خواهر و برادران بهبهانی ام حس غریب غربتم را شکستند و می توانم فریاد کنم:من یک بهبهانی ام!مردم بهبهان!مرا بپذیرید .درود بر شرفتان!”
با وجود وضعیت وخیم جسمی مجید دری، مسئولان قضایی از اعطای مرخصی به وی ممانعت می کنند و دادستان علت عدم موافقت با مرخصی مجید دری را نامه های نوشته شده توسط وی به مناسب های روزجهانی زن و روز دانشجو اعلام کرده است. این در حالی است که خانواده او تحت فشار شدید از سوی مسئولان اداره اطلاعات کرج هستند تا از هر گونه اطلاع رسانی در خصوص وضعیت مجید به رسانه ها خودداری کنند که در این ارتباط از آنها تعهد نامه ای نیز گرفته شده است. یکی از نزدیکان مجید دری ۲۳ اسفند ۸۹ در خصوص وضعیت “نگران کننده” او گفت: “الان دو سه روز است که مجید دچار سرگیجه شدید می شود و نمی تواند از جایش بلند شود. دو هفته پیش هم زیر سرم بستری بوده و در حالیکه وی نیاز به رسیدگی پزشکی فوری دارد اما از بردن وی نزد پزشک متخصص مغز و اعصاب جلوگیری بعمل می آید.”
۱۶ تیر ۹۰ گزارش شد که مجید دری زندانی سیاسی و دانشجوی رشته ادبیات که از سال ۸۷ تاکنون با تعلیق های پی در پی از سوی کمیته انضباطی دانشگاه مواجه بود، از دانشگاه علامه طباطبایی اخراج شد.
مهدی کوهکن، عاشقان وطن دربند
زندانی سیاسی ملی گرا که در پی حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت شده است و در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شود. مهدی کوهکن پس از بازداشت در بهمن ماه ۸۸ و در پی بازجویی ها و فشارهای وارد آمده در زندان دچار بیماری و دردهای شدیدی در پاهای خود شده است.
بیماری و درد پای کوهکن چنان جدی شده که اکنون نیازمند عمل جراحی مینیسک زانو است و نیاز به عمل جراحی توسط دادستان تأیید شده است اما با وجود تأیید دادستان از پیش، اکنون اعلام کرده است که مخارج انجام عمل جراحی بر عهده زندانی خواهد بود.
این در حالی است که بر اساس آیین نامه سازمان زندان ها، هزینه هرگونه درمان زندانی در دوران محکومیت بر عهده دستگاه قضایی خواهد بود. با وجودی که بیماری و مشکلات مهدی کوهکن در زندان و در پی بازجویی هابه وجود آمده است و وی قبل از زندان از سلامت کامل برخوردار بوده، دادستانی تهران از پذیرفتن هزینه ها خودداری می کند.
مهدی کوهکن از حق داشتن وکیل محروم است و هم چنین در دادگاه بدوی به سه سال و نیم زندان و ۱۴۸ ضربه شلاق و پرداخت پنج میلیون ریال محکوم شده است.
محمد داوری روزنامه نگار جانباز
روزنامه نگار، عضو حزب اعتماد ملی، زندانی سیاسی و سردبیر سایت سحام نیوز (سایت رسمی حزب اعتماد ملی) است. محمد داوری زاده ۹ اردیبهشت ۱۳۵۱ در بجنورد و دارای تحصیلات کارشناسی ارشد در رشته مدیریت آموزشی است. او در تجمع های اعتراضی معلمان در ۲۳ اسفند سال ۱۳۸۵ بازداشت و محاکمه شده بود. پس از اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ دستگیر شد. محمد داوری ابتدا به ۵ سال حبس متهم شده بود، اما پس از یک سال زندان به دلیل شرکت در در تجمع های اعتراضی معلمان در اسفند سال ۱۳۸۵، به یک سال حبس دیگر هم محکوم شد و میزان حبس او به ۶ سال افزایش یافت.کمیته حمایت از روزنامه نگاران نیز اعلام کرد: “افزایش محکومیت آقای داوری اقدامی تلافی جویانه بود.”
او پس از نامه ای توسط مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون شکنجه و آزار زندانیان سیاسی در شکنجه گاه کهریزک دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، اقرار کند. مهدی کروبی در نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است.خواهر محمد داوری درباره وضعیت محمد داوری در زندان می گوید:” برادر جانبازم از هیچ حقوقی در زندان برخوردار نیست.”
او در دوران زندان از سال ۱۳۸۸، چند نوبت اعتصاب غذا داشته است.
بیست و یکمین روز؛ علیرضا فلاحتی، سیدضیانبوی، عیسی سحرخیز و مهدی فروزنده پور
بیستمین روز؛ فیض الله عرب سرخی، پرستو دوکوهکی، محمد سلیمانی نیا، شهرام منوچهری
بیستمین روز؛ فیض الله عرب سرخی، پرستو دوکوهکی، محمد سلیمانی نیا، شهرام منوچهری
روز دوم؛ بهاره هدایت، جواد امام، مصطفی نیلی و محمدجواد مظفر
روز اول؛ افشین اسانلو، حمیدرضا ایزدبار، علی پور سلیمان و محمدحسین خوربک
روز اول؛ افشین اسانلو، حمیدرضا ایزدبار، علی پور سلیمان و محمدحسین خوربک
درب یک اتاق در منزل شخصی آقای احمد منتظری و پس از آن درب کتابخانه و منزل شخصی مرحوم آیت الله العظمی منتظری در کوچه مجاور توسط ماموران دادسرای ویژه روحانیت مسدود و پلمب شد.
به گزارش تارنمای دفتر آیت الله منتظری، متن اطلاعیه احمد منتظری دربیان عملیات امروز بشرح زیر است:
باسمه تعالی
درب یک اتاق در منزل شخصی آقای احمد منتظری و همچنین کتابخانه و منزل شخصی آیت الله العظمی منتظری پلمب شد.
در آخرین روز بهمن 1390 ساعت 13:30 فردی خود را مأمور شهرداری معرفی نمود و از پسرم خواست که برای امضای ابلاغیهای درب منزل را باز کند. ایشان خودکار در دست درب را باز نمود. چندین نفر (حدود 10 نفر) با فشار وارد منزل شده و دست پسرم را گرفته که به داخل منزل خبر نبرد. در حکمی که از دادسرای ویژه روحانیت در دست داشتند نوشته بود، کلیه امور مربوط به مرجعیت جمع آوری شود. گفتم من نماینده 6 نفر از مراجع تقلید هستم و خود را در حد مرجعیت نمی دانم و بنابراین حکم شما موردی ندارد. هنگام شروع بازرسی اینجانب اعتراض کردم و گفتم کار شما غیرقانونی است و علاوه بر این نظام اگر قدرتمند است چطور تاب تحمل این یک اتاق را ندارد؟ این افراد حدود یک ساعت اتاقی را که محل کار من بود و در آنجا به مراجعات مردم رسیدگی میشد بازرسی کرده و وسایلی از قبیل لپتاپ و مقادیری پول نقد، سی دی خاطرات و مجموعه آثار آیت الله منتظری و... را به همراه خود بردند.
پس از آن در کوچه مجاور درب کتابخانه و منزل شخصی مرحوم آیت الله العظمی منتظری را مسدود و پلمب کردند. عملیات! در ساعت 15:30 پایان یافت. اینجانب چون هجوم وحشیانه آورده بودند از امضای صورتجلسه آنان خودداری نمودم؛ و هنگام ترک منزل گفتم که خداوند همه را هدایت فرماید، و مأمورین آمین گفتند.
قم – احمد منتظری
30/11/1390
باسمه تعالی
درب یک اتاق در منزل شخصی آقای احمد منتظری و همچنین کتابخانه و منزل شخصی آیت الله العظمی منتظری پلمب شد.
در آخرین روز بهمن 1390 ساعت 13:30 فردی خود را مأمور شهرداری معرفی نمود و از پسرم خواست که برای امضای ابلاغیهای درب منزل را باز کند. ایشان خودکار در دست درب را باز نمود. چندین نفر (حدود 10 نفر) با فشار وارد منزل شده و دست پسرم را گرفته که به داخل منزل خبر نبرد. در حکمی که از دادسرای ویژه روحانیت در دست داشتند نوشته بود، کلیه امور مربوط به مرجعیت جمع آوری شود. گفتم من نماینده 6 نفر از مراجع تقلید هستم و خود را در حد مرجعیت نمی دانم و بنابراین حکم شما موردی ندارد. هنگام شروع بازرسی اینجانب اعتراض کردم و گفتم کار شما غیرقانونی است و علاوه بر این نظام اگر قدرتمند است چطور تاب تحمل این یک اتاق را ندارد؟ این افراد حدود یک ساعت اتاقی را که محل کار من بود و در آنجا به مراجعات مردم رسیدگی میشد بازرسی کرده و وسایلی از قبیل لپتاپ و مقادیری پول نقد، سی دی خاطرات و مجموعه آثار آیت الله منتظری و... را به همراه خود بردند.
پس از آن در کوچه مجاور درب کتابخانه و منزل شخصی مرحوم آیت الله العظمی منتظری را مسدود و پلمب کردند. عملیات! در ساعت 15:30 پایان یافت. اینجانب چون هجوم وحشیانه آورده بودند از امضای صورتجلسه آنان خودداری نمودم؛ و هنگام ترک منزل گفتم که خداوند همه را هدایت فرماید، و مأمورین آمین گفتند.
قم – احمد منتظری
30/11/1390
ایران صادرات نفت خود به فرانسه و انگلیس را قطع کرد
رستم قاسمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی، دستور قطع صادرات نفت ایران به پالایشگاه های فرانسه و انگلیس را صادر کرده است.
به گزارش دانشجونیوز، خبرگزاری های دولتی در ایران به نقل از روابط عمومی وزارت نفت اعلام کرده اند که شرکت ملی نفت ایران صادرات خود به کشورهای انگلیس و فرانسه را متوقف نموده است.
"علیرضا نیكزاد رهبر" سخنگوی وزارت نفت و از مسئولین قرارگاه خاتم النبیا سپاه پاسداران، اعلام کرده است «در پی اعلام رسمی وزارت امور خارجه، وزارت نفت نیز از تحویل نفتخام به شركتهای انگلیسی و فرانسوی خودداری كرده است».
دستور توقف صادرات نفت ایران به این دو کشور اروپایی در حالی صادر می شود که چندی پیش وزارت امور خارجه با احضار سفرای برخی از کشورهای اروپایی، شروطی را برای ادامه صادرات نفت ایران اعلام کرده بود. یکی از این شروط انعقاد قراردادهای بلند مدت با شرکت ملی نفت ایران اعلام شده است.
این اقدام وزارت نفت واکنشی به تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا می باشد. وزاری خارجی اتحادیه اروپا در جلسه سوم بهمن ماه خرید نفت از ایران را تحریم کرده بودند. نمایندگان اتحادیه اروپا توافق کردهاند که تا تیر ۱۳۹۱ از قراردادهای موجود نفتی با ایران خارج شوند و آنها را فسخ کنند.
اتحادیه اروپا مقصد ١٨ درصد از نفت صادراتی ایران می باشد.
پلمب کتابخانه و منزل شخصی آیت الله العظمی منتظری
خبرگزاری هرانا - درب یک اتاق در منزل شخصی احمد منتظری و همچنین کتابخانه و منزل شخصی آیت الله منتظری پلمب شد.
به گزارش تارنمای احمد منتظری، در آخرین روز بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۳: ۳۰ فردی ۱۰ نفر از مامورین اداره اطلاعات و دادسرای ویژه روحانیت با فشار وارد منزل شده و در حکمی که از دادسرای ویژه روحانیت در دست داشتند اقدام به بازرسی کرده و وسایلی از قبیل لپتاپ و مقادیری پول نقد، سی دی خاطرات و مجموعه آثار آیت الله منتظری و... را به همراه خود بردند.
ماموران پس از ضبط وسایل اقدام به پلمپ اتاق احمد منتظری کردند و هم چنتین پس از آن در کوچه مجاور درب کتابخانه و منزل شخصی مرحوم آیت الله العظمی منتظری را مسدود و پلمب کردند.
احضار جاوید حاج همتی فعال دانشجویی به کمیته انضباطی
خبرگزاری هرانا - جاوید حاج همتی فعال دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر و عضو پیشین شورای عمومی انجمن اسلامی این دانشگاه به کمیته انضباطی احضار شده است.
به گزارش دانشجونیوز، آقای حاج همتی از سوی عیسی عباسی معاون حراست دانشگاه به اخراج از دانشگاه تهدید شده است. گفتنی است عیسی عباسی در سرکوب و بازداشت فعالین دانشجویی این دانشگاه در سال ۸۸ نقش تاثیر گذاری داشت.
به گزارش دانشجونیوز، آقای حاج همتی از سوی عیسی عباسی معاون حراست دانشگاه به اخراج از دانشگاه تهدید شده است. گفتنی است عیسی عباسی در سرکوب و بازداشت فعالین دانشجویی این دانشگاه در سال ۸۸ نقش تاثیر گذاری داشت.
بر طبق قوانین و مقررات دانشجویی رسیدگی به موارد عنوان شده در احضاریه در حیطهی وظایف کمیته انضباطی دانشگاه نمیباشد.
این فعال دانشجویی در سال ۸۸ طی در پی احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت شد و مدت هفتاد روز را در زندان اوین گذرانده بود.
وی در حالی برای چندمین بار به کمیته انضباطی احضار می شود که در ترم آخر تحصیل قرار دارد.
این فعال دانشجویی در سال ۸۸ طی در پی احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت شد و مدت هفتاد روز را در زندان اوین گذرانده بود.
وی در حالی برای چندمین بار به کمیته انضباطی احضار می شود که در ترم آخر تحصیل قرار دارد.
هرانا؛ برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات مهسا مهدی زاده
خبرگزاری هرانا - دادگاه رسیدگی به اتهامات مهسا مهدی زاده، روز شنبه بیست و نهم بهمن ماه در شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه و به ریاست قاضی چابکی برگزار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در این دادگاه که از ساعت ده صبح آغاز و تا یازده و نیم ادامه یافته است خانم مهدیلی به اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و به نفع گروه های معاند آن محاکمه و در معیت وکیل اش موسی برزین خلیفه لی از اتهام وارده دفاع کرده است.
این اتهام به دلیل نگارش برخی مقالات و انجام مصاحبه با تلویزیون های متعلق به اپوزیسیون از سوی دادگاه مطرح شده است.
لازم به ذکر است که مهسا مهدی زاده (مهدیلی) بیستم مرداد ماه که جهت پیگیری وضعیت معلق دانشجویی اش به ارومیه مسافرت کرده بود؛ بازداشت و کلیه ی لوازم شخصی، مدارک شناسایی و پاسپورتش نیز ضبط شده بود.
ماموران امنیتی همزمان به منزل پدرش در سلماس نیز مراجعه کرده و پس از تفتیش،اقدام به ضبط کتاب ها و کیس کامپیوترش کرده اند.
خانم مهدی زاده پس از انتقال به اداره ی اطلاعات ارومیه به مدت شانزده روز متوالی مورد بازجویی قرار گرفته و صرفا در این مدت امکان یک تماس تلفنی چند ثانیه ای با مادرش به وی داده شده است.
همچنین، این دانشجوی معلق از تحصیل به دفعات از طرف مامورین اطلاعات به پرونده سازی، شانتاژ و مواجهه با اتهام داشتن رابطه ی نامشروع ،در صورت عدم همکاری با آنها و افشای فعالیت سایر فعالین آذربایجان ،تهدید شده است.
مدیرمسئول “روزگار” و نشریه" جامعه پرستاری" مجروم شناخته شدند
خبرگزاری هرانا - مدیر مسئول روزنامه “روزگار” به اتهام نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی از سوی دادگاه کیفری استان و با اکثریت آرا هیات منصفه مطبوعات مجرم اما مستحق تخفیف تشخیص داد.
به گزارش ایلنا، جلسه رسیدگی به کیفرخواستهای مطروحه علیه مدیران مسئول نشریات «جامعه پرستاری» و «روزگار» صبح یکشنبه در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی و با حضور اعضای هیات منصفه مطبوعات برگزار شد.
هیات منصفه مطبوعات استان تهران در مورد اتهام منتسب به مدیرمسئول روزنامه "روزگار" مبنی بر نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، وی را با اکثریت آرا مجرم اما مستحق تخفیف تشخیص داد.
همچنین در مورد اتهام مدیرمسئول نشریه «جامعه پرستاری» مبنی بر نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و افترا، هیات منصفه مطبوعات استان تهران با اکثریت آرا متهم را مجرم تشخیص داد و او را مستحق تخفیف نیز ندانست.
روزنامه روزگار بهمن ماه، پس از چند هفته فعالیت برای دومین بار در شش ماه گذشته توقیف شد. علت جلوگیری از ادامه کار روزگار گفتگویی با محمدرضا خاتمی عنوان میشود که زیر عنوان “فرمان نمیپذیریم” در شماره یکشنبه، ۱۶ بهمن منتشر شد.
هرانا؛ محکومیت قطعی هوتن کیان وکیل دادگستری به شش سال حبس تعزیری
خبرگزاری هرانا – هوتن کیان، وکیل دادگستری تبریز که در جریان پرونده سکینه آشتیانی بازداشت شده بود از سوی دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.
نقی محمودی وکیل دادگستری ضمن تائید خبر محکومیت قطعی آخر کیان به گزارشگر هرانا گفت: "آقای کیان از سوی شعبه ۴ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی به شش سال حبس محکوم شده است."
وی هم چنین خاطر نشان کرد: " آقای هوتن کیان پیشتر از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز به یک سال حبس و از سوی شعبه ۱۰۱ جزایی و عمومی تبریز به ۵ سال حبس محکوم شده بود."
هوتن کیان به هنگام ملاقات با دو خبرنگار آلمانی و فرزند سکینه محمدی آشتیانی (سجادقادر زاده) در دفتر کار خود در تبریز بازداشت شد و پس از شکنجه های جسمی در اداره اطلاعات تبریز و بند ۲۰۹ و صدور حکم بدوی به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.
آقای محمودی که پیشتر پس از انتقال هوتن کیان به زندان تبریز موفق به ملاقات با وی در زندان شده بود در خصوص وضعیت جسمی این زندانی به هرانا گفت: "آقای کیان اخیرا از بند مالی زندان مرکزی تبریز به بند متادون این زندان منتقل شده است که محل ویژه نگهداری زندانیان معتاد به مواد مخدر است و از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده خود محروم است."
این وکیل دادگستری که به دلیل پیگیری وضعیت هوتن کیان و سایر زندانیان سیاسی از حق وکالت در ایران محروم شده است در ادامه افزود: "دادگاه تجدید نظر استان در حالی وی را به شش سال حبس قطعی محکوم کرده است که وی از حق دسترسی به وکیل و یا معرفی آن به دادگاه نیز محروم بوده است."
آقای محمودی در مورد سایر مسائل مربوط به حقوق این زندانی گفت: "هوتن کیان از حق ارتباط با سایر زندانیان هم بند نیز محروم است و بر اساس اعلام مسئولین زندانیان که اقدام به ارتباط با وی در زندان نمایند جریمه میشوند و این موضوع باعث انزوای بیشتر وی در زندان نیز شده است که تحمل حبس برای ایشان را سختتر از قبل خواهد کرد."
گفتنی است: هوتن کیان به دلیل شکنجههای شدید جسمی از طریق پوشاندن شورت پلاستیکی و خاموش کردن سیگار بر بیضه هاش با گذشت بیش از یک سال از زمان بازداشت همچنان بهبود نیافته است و به دلیل عدم مداخله پزشکی در زمان مناسب که موجب مصرف داروهای قوی اعصاب از طرف این زندانی شده است و این امر با گذشت زمان موجب تخریب سیستم عصبی وی و اختلال در رفتار ایشان شده است.
لازم به ذکر است این زندانی پرونده دیگری در تهران به اتهام جاسوسی دارد که روند طی شده قضایی آن اطلاعی در دست نیست.