" انتخابات نبود افتضاحات بود و افتضاح تر از انتخابات، خاتمی بود."
شاهد جنایت های حکومت اسلامی(بخش دوازدهم)
مسعود نقره کار |
" حاج آقا .... از فرمانده هان نیروی نظامی و از مسؤلین انتخابات در وزارت کشورا ست . دوستی دیرینه ی من و او به جنگ و جبهه بر می گردد. از او در باره انتخابات نهمین دور مجلس شورای اسلامی و شرکت سید محمد خاتمی می پرسم و نظر می خواهم . می گوید:
"...مورد انتخابات با حدود ضریب 60 درصد خواسته ی رهبری تامین شد . و متاسفانه کار تعداد بیشتری از وکلا به دوره دوم افتاده شده ، با این حال اکثریت مجلس اسلامی در خدمت و اختیار بیت خواهد بود. اما مورد محوری یعنی حذف احمدی ( منظور احمدی نژاد است) و تصفیه هاشمی ست. از مدت ها پیش شروع شده . در مورد احمدی سریع تر انجام می شود . این کار به عهده لاریجانی مجلس گذاشته شده است ، در مورد هاشمی اما کار دشوار تر خواهد بود. چون پر احمدی و طرح های اش جانی ندارند و اطرافیان اش خودی هستند، می توانند دورو برش را خالی کنند اما در مورد هاشمی اینطور نیست .دنباله ها و وفاداران هاشمی بسیار ریشه دارند. سهل نیست ، حتی حذف او می تواند همراه با فتنه ای دیگر باشد هولناک تر از فتنه قبلی.، فتنه ای که تیشه ای خواهد بود. بنابراین حتی در صورت جابجاثی و بر داشتن هاشمی از شورای مصلحت و انزوای او کار مشگل تر می شود، کنترل اش را دشوار تر می کند ، اگر در شورا بماند قابل کنترل تر خواهد بود ، و زیر نظر داشتن اش سهل تر خواهد بود.البته حذف احمدی هم بدون پسامد نخواهد بود، اما آن ها که انتخابات 88 را هماهنگ کردند ترتیب او را هم خواهند داد، احمدی اطرافیان اش مالی و انباشته هستند، حفظ آن ها مستلزم نیروهای قابل اطمینانی ست. گفتم قبل از حمله به احمدی باید اطرافیان احمدی را جذب کنند که می کنند ، با تضمین های جانی و مالی ، این ها اعلب نظامی و انتظامی و سپاهی و پست های حساس امنیتی کار می کنند . مشگل بعدی و اساسی انتخاب رئیس جمهور است . حداد عادل و لاریجانی مجلس مورد نظر رهبری وبیت هستند ، یکی برای مجلس و دیگری برای قوه مجریه ، عادل شایسته قوه مجریه نیست ، با این پست مشگل خواهد داشت، لاریجانی پشتش محکم است ، اما برای آن ها آدم خالصی نیست ، ته دل با رفسنحانی ست و این را گزارش های عینی و اطلاعاتی نشان داده،، رهبری نظرش بیشتر لاریجانی ست مشروط به اینکه تردید نکنند که او خط و ربط از رهبری بگیرد، مثل برادرش لاریجانی قضائیه، که یک شبهه هست و بود و نبودش هم تاثیری ندارد. نام اش و عناوین اش بیشتر تابلوست. بیت رهبری به او خط و ربط می دهد و او هم گوش به فرمان است. در صورتیکه خیالشان از لاریجانی مجلس راحت شود 8 سال آینده قوه مجریه بیمه می شود، در واقع بیت می خواهد هر سه قوه در راستای رهبری و بیت باشند.، بدون هیچ انحرافی ، به هر حال یک خط و رسمی اساسی و مهندسی شده است که روی آن دارند کار می کنند. البته نقاط حساسی دارد که باید تماما" حل شوند، که حل می کنند ، مثل انتخابات مجلس نهم ، که انتخابات نبود ، افتضاحات بود. اگر به آن جهت داده نمی شد و کنترل نمی شد شکست انتخابات نمایان و جهانی می شد. رهبری و " جلسه" پشت انتخابات بودند و آبرو مندانه آن را قالب کردند، به شکلی باورمند و قابل قبول. واقعیتی بود که نرخ حضور مردم آنقدر رسوب کرده بود و چنان ناهماهنگ بود که طی سال های بعد از انقلاب بی سابقه بود. در کردستان ، فارس و بلوچستان کمترین رای را داشتیم ، بی سابقه بود. اگر حضور سربازان امام زمان ، چه صبح و چه بعد از ظهر نبود ، آبرو ریزی می شد . این برادران در دو وعده رای دادند ، یک بار صبح و یک بار بعد از ظهر. و خب این ها جدا از رای هائی بود که قبل از شروع انتخابات در صندوق ریخته شده بودند و یا در نظر گرفته شده بودند، خلاصه برادر انتخابات نبود افتضاحات بود.
در مورد خاتمی هم تعجبی نکردیم . می دانستیم او آدم فرومایه و فرصت طلبی ست. سال هاست او را می شناسیم یادت نیست در دوران جنگ ؟ در آن موقع که مسؤلیت ارشاد را داشت؟ همیشه آلت فعل بیت امام بود، بیش از اندازه ی یک آدم معمولی، فرومایگی دارد، با پیشنهاد هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد ، با پشتیبانی و پول هاشمی و پول های بیت المال و دولتی ، و رای آورد. در دو دوره ریاست جمهوری هم فرومایگی اش را نشان داد، به نظر من شرافت اخلاقی ندارد. همان خواری زمان امام را به دوران خامنه ای و بیت اش آورده . به شیوه ی یک انسان مترقی خصلت های آخوند ی به تمام معنا دارد، دروغ و ریا، شیادی و فرصت طلبی ، عملا چه در دوره اول و دوم شرافت نشان نداد، این مرد در کار سیاسی اصلن فرقی نکرده ، تغییر نکرده ، جسمش فربه شده اما نه فکر و کارش، همان شیوه های ناجوانمردانه. با تبهکاری در خدمت و خیانت به رژیم و مردم است. رای او ادامه ی خصوصیات اخلاقی او بوده وهست ، که در افتضاحات مجلس نهم ادامه خصوصیات اخلاقی سابق اش است. بر خلاف جامعه دوستان نزدیک اش او را بهتر می شناسند. هرگز منشا اثر مثبت نبوده ، جارو جنجال است. در این انتخابات هم این مرد افتضاح کرد.(1)
مورد جنگ و ادامه وضع موجود هم طرح مورد بحث است که چون در مرحله مقدماتی می باشد ، می باید حوصله داشت. سرخط " جلسه بیت" اما فعلا" مسئله بسیار مهم اقتصاد هست . در مورد جنگ طرح دارند و مقدمتا" روی آن صحبت می کنند ، مسئله انرژی اتمی هم هست اما به اقتصاد اولویت داده شده ، برای اینکه زیر ساز ها ویران شده اند ، بیکاری بیداد می کند، فساد و دزدی بیداد می کند. نیروهای خلاق در حال فرار بیشترند، باید بپذیریم ما هیجکدام دانش و استعداد سیاسی لازم را نداشته و نداریم ، قادر به حفط جامعه و اداره ی چارچوب آن نیستیم. تحریم ها بر مشگلات افزودن اما اگر تحریم هم نمی شدیم این فرو ریزی قابل انتظار بود. شخصا" با قاطعیت می گویم .هیچکس از مسؤلین و مردم در شرایط موجود مقصر نیستند، مقصر انقلاب ، مسؤل انقلاب و یاران انقلاب هستند. راهی جز زانو زدن جلوی مردم و یاری خواستن از مردم نداریم . اگر جنگی شود مردم از مسؤلین جدا خواهند بود و حمایت نخواهند کرد. مسؤلین خودمی دانند که تنها مانده اند . باید سلاح هایمان رابر زمین بگذاریم و تسلیم مردم شویم. و شجاعانه از مردم خودمان عذر خواهی کنیم و خدمت گذاری آن ها بکنیم ما باید از مردم عذر خواهی کنیم ، آقائی بس است ، من به عنوان یک فرمانده نظامی ارشد و از مسؤلین، نحستین خدمتگذار خواهم بود که سلاح بر زمین بگذارد و از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کند..."
******
زیر نویس:
* سلسله مطالبی که دوازدهمین بخش آن را خواندید، اظهارات یکی از کارکنان سابق قوه قضائیه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های این حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی، از گوشه هایی از جنایت های پنهان مانده ی جنایتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اینکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلین در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فامیلی ها می توانند واقعی، و حقیقی، نباشند).
برای پیشبرد گفت و گوها قرارمان این شد که در صورت امکان یک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و یک هفته مسائل روز. راوی این سلسله مطالب سال 1385 ایران را ترک کرده است و در یکی از کشورهای شرق آسیا پناهنده است، او اما به دلیل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائیه و روحانیون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پیرامون مسائل جاری داده می شود از طریق همین ارتباط هاست.
1-" ....به گمان من ( راوی این سلسله مطالب- م.ن) ، علیرغم راه افتادن و رواج واژه های" خودی و غیر خودی" در دوره اصلاحات ، خود خاتمی غیرخودی نبوده و نیست و برای بیت بیشتر یک خودی ست و باید جزء " خواص" گذاشتش .هر دوره عده ای به بیت نزدیک و بساط مرید و مرادی گسترده می شد. در زمان خمینی آن ها که به خمینی وفادار بودند و به بیت نزدیک بودند " مخلصین" بودند. این ها متدین بودند و به نحوی با او ارتباط مکتبی داشتند یا در جبهه ها فعال بودند و هر ماه به حضور امام پذیرفته می شدند.بیشتر هم فرمانده لشکر هاو فرمانده ها بودند ، و خود من هم در میان آن ها بودم. با مردن خمینی " مخلصین" تبدیل شدند به " خواص"، دوره اصلاحات هم " خودی" شدند. دو باره این کلمه " خواص"روی زبان ها افتاد . امروز بیشتر اطرافیان بیت را " خواص با بصیرت" می خوانند که به بیت حامنه ای نزدیک اند.
"...مورد انتخابات با حدود ضریب 60 درصد خواسته ی رهبری تامین شد . و متاسفانه کار تعداد بیشتری از وکلا به دوره دوم افتاده شده ، با این حال اکثریت مجلس اسلامی در خدمت و اختیار بیت خواهد بود. اما مورد محوری یعنی حذف احمدی ( منظور احمدی نژاد است) و تصفیه هاشمی ست. از مدت ها پیش شروع شده . در مورد احمدی سریع تر انجام می شود . این کار به عهده لاریجانی مجلس گذاشته شده است ، در مورد هاشمی اما کار دشوار تر خواهد بود. چون پر احمدی و طرح های اش جانی ندارند و اطرافیان اش خودی هستند، می توانند دورو برش را خالی کنند اما در مورد هاشمی اینطور نیست .دنباله ها و وفاداران هاشمی بسیار ریشه دارند. سهل نیست ، حتی حذف او می تواند همراه با فتنه ای دیگر باشد هولناک تر از فتنه قبلی.، فتنه ای که تیشه ای خواهد بود. بنابراین حتی در صورت جابجاثی و بر داشتن هاشمی از شورای مصلحت و انزوای او کار مشگل تر می شود، کنترل اش را دشوار تر می کند ، اگر در شورا بماند قابل کنترل تر خواهد بود ، و زیر نظر داشتن اش سهل تر خواهد بود.البته حذف احمدی هم بدون پسامد نخواهد بود، اما آن ها که انتخابات 88 را هماهنگ کردند ترتیب او را هم خواهند داد، احمدی اطرافیان اش مالی و انباشته هستند، حفظ آن ها مستلزم نیروهای قابل اطمینانی ست. گفتم قبل از حمله به احمدی باید اطرافیان احمدی را جذب کنند که می کنند ، با تضمین های جانی و مالی ، این ها اعلب نظامی و انتظامی و سپاهی و پست های حساس امنیتی کار می کنند . مشگل بعدی و اساسی انتخاب رئیس جمهور است . حداد عادل و لاریجانی مجلس مورد نظر رهبری وبیت هستند ، یکی برای مجلس و دیگری برای قوه مجریه ، عادل شایسته قوه مجریه نیست ، با این پست مشگل خواهد داشت، لاریجانی پشتش محکم است ، اما برای آن ها آدم خالصی نیست ، ته دل با رفسنحانی ست و این را گزارش های عینی و اطلاعاتی نشان داده،، رهبری نظرش بیشتر لاریجانی ست مشروط به اینکه تردید نکنند که او خط و ربط از رهبری بگیرد، مثل برادرش لاریجانی قضائیه، که یک شبهه هست و بود و نبودش هم تاثیری ندارد. نام اش و عناوین اش بیشتر تابلوست. بیت رهبری به او خط و ربط می دهد و او هم گوش به فرمان است. در صورتیکه خیالشان از لاریجانی مجلس راحت شود 8 سال آینده قوه مجریه بیمه می شود، در واقع بیت می خواهد هر سه قوه در راستای رهبری و بیت باشند.، بدون هیچ انحرافی ، به هر حال یک خط و رسمی اساسی و مهندسی شده است که روی آن دارند کار می کنند. البته نقاط حساسی دارد که باید تماما" حل شوند، که حل می کنند ، مثل انتخابات مجلس نهم ، که انتخابات نبود ، افتضاحات بود. اگر به آن جهت داده نمی شد و کنترل نمی شد شکست انتخابات نمایان و جهانی می شد. رهبری و " جلسه" پشت انتخابات بودند و آبرو مندانه آن را قالب کردند، به شکلی باورمند و قابل قبول. واقعیتی بود که نرخ حضور مردم آنقدر رسوب کرده بود و چنان ناهماهنگ بود که طی سال های بعد از انقلاب بی سابقه بود. در کردستان ، فارس و بلوچستان کمترین رای را داشتیم ، بی سابقه بود. اگر حضور سربازان امام زمان ، چه صبح و چه بعد از ظهر نبود ، آبرو ریزی می شد . این برادران در دو وعده رای دادند ، یک بار صبح و یک بار بعد از ظهر. و خب این ها جدا از رای هائی بود که قبل از شروع انتخابات در صندوق ریخته شده بودند و یا در نظر گرفته شده بودند، خلاصه برادر انتخابات نبود افتضاحات بود.
در مورد خاتمی هم تعجبی نکردیم . می دانستیم او آدم فرومایه و فرصت طلبی ست. سال هاست او را می شناسیم یادت نیست در دوران جنگ ؟ در آن موقع که مسؤلیت ارشاد را داشت؟ همیشه آلت فعل بیت امام بود، بیش از اندازه ی یک آدم معمولی، فرومایگی دارد، با پیشنهاد هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد ، با پشتیبانی و پول هاشمی و پول های بیت المال و دولتی ، و رای آورد. در دو دوره ریاست جمهوری هم فرومایگی اش را نشان داد، به نظر من شرافت اخلاقی ندارد. همان خواری زمان امام را به دوران خامنه ای و بیت اش آورده . به شیوه ی یک انسان مترقی خصلت های آخوند ی به تمام معنا دارد، دروغ و ریا، شیادی و فرصت طلبی ، عملا چه در دوره اول و دوم شرافت نشان نداد، این مرد در کار سیاسی اصلن فرقی نکرده ، تغییر نکرده ، جسمش فربه شده اما نه فکر و کارش، همان شیوه های ناجوانمردانه. با تبهکاری در خدمت و خیانت به رژیم و مردم است. رای او ادامه ی خصوصیات اخلاقی او بوده وهست ، که در افتضاحات مجلس نهم ادامه خصوصیات اخلاقی سابق اش است. بر خلاف جامعه دوستان نزدیک اش او را بهتر می شناسند. هرگز منشا اثر مثبت نبوده ، جارو جنجال است. در این انتخابات هم این مرد افتضاح کرد.(1)
مورد جنگ و ادامه وضع موجود هم طرح مورد بحث است که چون در مرحله مقدماتی می باشد ، می باید حوصله داشت. سرخط " جلسه بیت" اما فعلا" مسئله بسیار مهم اقتصاد هست . در مورد جنگ طرح دارند و مقدمتا" روی آن صحبت می کنند ، مسئله انرژی اتمی هم هست اما به اقتصاد اولویت داده شده ، برای اینکه زیر ساز ها ویران شده اند ، بیکاری بیداد می کند، فساد و دزدی بیداد می کند. نیروهای خلاق در حال فرار بیشترند، باید بپذیریم ما هیجکدام دانش و استعداد سیاسی لازم را نداشته و نداریم ، قادر به حفط جامعه و اداره ی چارچوب آن نیستیم. تحریم ها بر مشگلات افزودن اما اگر تحریم هم نمی شدیم این فرو ریزی قابل انتظار بود. شخصا" با قاطعیت می گویم .هیچکس از مسؤلین و مردم در شرایط موجود مقصر نیستند، مقصر انقلاب ، مسؤل انقلاب و یاران انقلاب هستند. راهی جز زانو زدن جلوی مردم و یاری خواستن از مردم نداریم . اگر جنگی شود مردم از مسؤلین جدا خواهند بود و حمایت نخواهند کرد. مسؤلین خودمی دانند که تنها مانده اند . باید سلاح هایمان رابر زمین بگذاریم و تسلیم مردم شویم. و شجاعانه از مردم خودمان عذر خواهی کنیم و خدمت گذاری آن ها بکنیم ما باید از مردم عذر خواهی کنیم ، آقائی بس است ، من به عنوان یک فرمانده نظامی ارشد و از مسؤلین، نحستین خدمتگذار خواهم بود که سلاح بر زمین بگذارد و از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کند..."
******
زیر نویس:
* سلسله مطالبی که دوازدهمین بخش آن را خواندید، اظهارات یکی از کارکنان سابق قوه قضائیه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های این حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی، از گوشه هایی از جنایت های پنهان مانده ی جنایتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اینکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلین در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فامیلی ها می توانند واقعی، و حقیقی، نباشند).
برای پیشبرد گفت و گوها قرارمان این شد که در صورت امکان یک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و یک هفته مسائل روز. راوی این سلسله مطالب سال 1385 ایران را ترک کرده است و در یکی از کشورهای شرق آسیا پناهنده است، او اما به دلیل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائیه و روحانیون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پیرامون مسائل جاری داده می شود از طریق همین ارتباط هاست.
1-" ....به گمان من ( راوی این سلسله مطالب- م.ن) ، علیرغم راه افتادن و رواج واژه های" خودی و غیر خودی" در دوره اصلاحات ، خود خاتمی غیرخودی نبوده و نیست و برای بیت بیشتر یک خودی ست و باید جزء " خواص" گذاشتش .هر دوره عده ای به بیت نزدیک و بساط مرید و مرادی گسترده می شد. در زمان خمینی آن ها که به خمینی وفادار بودند و به بیت نزدیک بودند " مخلصین" بودند. این ها متدین بودند و به نحوی با او ارتباط مکتبی داشتند یا در جبهه ها فعال بودند و هر ماه به حضور امام پذیرفته می شدند.بیشتر هم فرمانده لشکر هاو فرمانده ها بودند ، و خود من هم در میان آن ها بودم. با مردن خمینی " مخلصین" تبدیل شدند به " خواص"، دوره اصلاحات هم " خودی" شدند. دو باره این کلمه " خواص"روی زبان ها افتاد . امروز بیشتر اطرافیان بیت را " خواص با بصیرت" می خوانند که به بیت حامنه ای نزدیک اند.
اخبار روز:
درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش بر نشانی به باغ بهشت
ور از جوی خُلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب
سرانجام گوهر بکار آورد
همان میوه تلخ بار آورد
«فردوسی»
خبر کوتاه بود؛ خاتمی بر خلاف همه هیاهوها و ادعاهای قبلی اش در انتخاباتِ مجلس شرکت کرد و اصلاح طلبیِ دینی در ذهن و ضمیر مردم ایران به گور سپرده شد.
خاتمی باز هم مثل همیشه وا داد و کوتاه آمد؛ در انتخاباتِ مجلسی شرکت کرد که "محمد نوری زاد" خطاب به نمایندگانش ــ در آخرین نامه به ولی فقیه ــ گفته بود: بسیار زود خواهید دانست که آنچه خورده اید جز خون نبوده است. خاتمی رأی خود را به صندوق هائی ریخت که بوی خون؛ شلاق و شکنجه می دادند.
خاتمی در حالی فریبکارانه به جنبش تحریم پیوست؛ بر موج تحریم گسترده انتخابات مجلس از طرف نیروهای مختلف سیاسی سوار شد و در موعد مقرر با شرکت در انتخابات؛ کمپین گسترده تحریم را شقه نمود؛ که هنوز زمان زیادی از انتخابات قلابیِ ریاست جمهوری نگذشته است. این زمان؛ مدت بسیار کمی است که حوادث خونین آن دوران به خصوص حوادث مربوط به اعتراضات مردم در عاشورا و 25 بهمن از حافظه مردم پاک و زدوده شده باشد.
روش و منش سیدخندان و عدم شجاعت او در رفتار سیاسی اش در گذشته و به خصوص 8 سال دوران ریاست جمهوری اش چند بار تجربه شده بود. وقتی که اسما" رئیس جمهور نظام بود و عملا" به قول خودش کار تدارکاتچی نظام را انجام می داد؛ آن زمان هم در اعتراض به کارشکنی های نهادهای تحت امر ولی فقیه گفته بود برای دور دوم نامزد نمی شوم ولی نامزد شد؛ گفته بود اگر قوانین دو قلوی اختیارات رئیس جمهور و اصلاح قانون انتخابات تصویب نشود استعفا خواهد داد؛ ولی استعفا نداد. یا وقتی که گفته بود زیر بار برگزاری انتخابات مجلس هفتم با آنهمه رد صلاحیت ها نخواهد رفت؛ ولی رفت. و این بار هم در حالی که هیچیک از پیش شرط های اعلام شده از سوی خاتمی ــ آزادی همه زندانیان سیاسی؛ آزادی فعالیت احزاب و رسانه ها و برگزاری انتخابات سالم و آزاد ــ بر آورده نشده بود؛ کوتاه آمد و رأی خود را در روستای "داون" از توابع شهرستان دماوند به صندوق ریخت. خاتمی هیچوقت نخواست و یا نتوانست کوتاه نیاید.
شرکت خاتمی در نمایش انتخاباتی ثابت کرد که وی؛ همیشه میان مردم و نظام؛ نظام را انتخاب خواهد کرد. بیش از این نباید از خاتمی انتظار داشت و تعجب کرد که؛ چرا وی به سادگی پا روی خون شهدای جنبش اعتراضی مردم گذاشت؟ و چرا به درد و شکنج مردم پشت کرد؟ آخر او یک روحانی وابسته به حکومت اسلامی است؛ یکی از ارکان اصلی نظام بوده است. وی کسی است که "بهزاد نبوی" در استعفا نامه اش در مجلس ششم نوشت: وقتی خاتمی رئیس جمهور شد؛ خامنه ای گفت نظام ما بیمه شد.
و در آخر خاتمی کسی است که مرحوم منتظری در نامه ای در سال 83 خطاب به وی نوشت: در پیش گرفتن سیاست دوپهلو حرف زدن و در عمل جناح اقتدار گرا را راضی نمودن و حقیقت را قربانی مصلحت نمودن؛ عاقبتی جز همین وضعیتی که پیش آمده است ندارد. چرا عملا" با سیاست محافظه کاری و دو پهلو حرف زدن و عمل کردن و حقایق را از مردم پنهان کردن؛ به زور و خشونت اقتدارگرایان مشروعیت بخشیده و موقعیت آنها را تحکیم کردید؟
اما چرا خاتمی این بار در انتخابات شرکت کرد؟
الف ــ شرکت خاتمی در انتخابات چرا؟
یکم ــ خاتمی به مدت 8 سال رئیس جمهور این نظام بوده؛ از جنس این نظام است و هویتش را از این نظام گرفته است؛ مشروعیت خود را در مشروعیت این نظام می بیند. پس حفظ این نظام اوجب واجبات ــ این صحبت را در جلسه غیرعلنی با نمایندگان مجلس گفته بود ــ وی است. بنابراین در شرایطی که انداختن هر ورقه رأی در صندوق؛ به تثبیت این نظام کمک می کند چرا نباید در انتخابات شرکت کند؟ توجه داشته باشید که وی در این انتخابات رأی خود را به نام "جمهوری اسلامی" به صندوق انداخت. بعلاوه در شرایط بحرانی داخلی و بین المللی که بیش از هر زمانی نظام به کمک و مشروعیت بخشی نیاز دارد؛ آقای خاتمی که نباید نظام را تنها بگذارد؛ او وظیفه خود می داند که به یاری نظام بشتابد تا شاید مقداری به مشروعیت انتخابات نظام جمهوری اسلامی بیافزاید و مانع تشدید بحرانها در این شرایط بحرانی شود.
دوم ــ خاتمی با شرکت در انتخابات ارادت خود به ولی فقیه را نشان می دهد و حساب خود را از مخالفان ولی فقیه جدا می کند. مگر نه خاتمی قبلا" هم؛ بعد از جنایات دوران انتخابات ریاست جمهوری به یاری ولی فقیه شتافت و بعد از آنهمه جنایت و خونریزی قوای سرکوبگرِ ولی فقیه ــ که بدستور وی صورت گرفته بود ــ از ولی فقیه جنایتکار خواست که جفای شهدای جنبش اعتراضی مردم؛ جفای جوانان مجروح؛ زندانی و شکنجه شده؛ جفای زنان و مردان تجاوز شده را ببخشاید؛ پس اکنون چرا برای نشان دادن ارادت خود به ولی فقیه در انتخابات مجلس شرکت نکند؟ تجربه 8 سال ریاست جمهوری خاتمی نشان داد که او در زیرپا گذاشتن معیارهای اخلاقی به خاطر راضی کردن ولی فقیه؛ مرزهای وقاحت و بی شرمی را پشت سر گذاشته است.
سوم ــ خاتمی در شرایطی در انتخابات مجلس شرکت میکند که جنگ و دعواهای میان باندهای اصولگرا بالا گرفته است. وی امیدوار است که بالا گرفتن مجادلات و تشدید اختلافات میان این باندها که در جریان انتخابات و پروسه شمارش آرا و اعلام نتایج شدیدتر هم می شود؛ منجر به مغضوب و ضعیف شدن احمدی نژاد و نهایتا" حذف وی از ریاست جمهوری شود و شرایط برای سهیم شدن مجدد وی و یاران اصلاح طلب اش در قدرت؛ مهیا و آماده گردد. و چه بسا در پشت پرده انتخابات و در زد و بندی میان وی با ولی فقیه و سایر دست اندر کاران؛ برنامه ریزی قربانی کردن احمدی نژاد و باند او به بهای عطای آزادی بیشتر و دادن امتیازاتی به دار و دسته اصلاح طلبان ــ برای مشارکت در بازی سیاسی و تشکیل ائتلافی برای مهار احمدی نژاد ــ تدارک دیده شده است. آخر آه و ناله های ظاهری خاتمی در همراهی با جنبش سبز نه از ملت و میهن دوستی وی بلکه سوز و غم جدائی از قدرت سیاسی بود.
ب ــ پیامدهای شرکت خاتمی در انتخابات:
یکم ــ خاتمی در غیاب موسوی و کروبی به یکی از چهره های اصلی اصلاح طلبانِ طرفدار تحریم انتخابات و به عنوان چهره و شاخصی در درون جنبش سبز تبدیل گردید. موضع گیریهای او در باره انتخابات؛ به خصوص آنجا که بوی تحریم و عدم مشارکت از آنها به مشام می رسید؛ در سایت های "سبز" برجسته میشد و بر هماهنگی میان مواضع وی ــ در مورد تحریم انتخابات مجلس ــ با موسوی و کروبی تأکید و تبلیغ می شد.
از طرف دیگر برای اولین بار در تاریخ سی و چند ساله عمر این رژیم؛ جریانات موسوم به "خط امام" (انواع سازمانها و دسته جات خط امامی) حساب خود را از سایر گرایشات راست و محافظه کار حاکم جدا کردند و در امر تحریم انتخابات به اپوزیسیون سرنگونی طلب ملحق شدند. در چنین شرایط و موقعیتی ویژه ای؛ خاتمی در عمل سر بزنگاه به قول و قرارهایش در مورد تحریم انتخابات عمل نکرد و با شرکت در انتخابات علاوه بر اینکه این اتحاد را شقه نمود و باعث شد که از این شرایط استثنائی بدرستی به نفع جنبش اعتراضی مردم بهره برداری نشود؛ کل مدعای جنبش سبز ــ یعنی "تقلب در انتخابات" ــ که جنبش اعتراضی مردم به خاطر آن صورت گرفته بود ــ را نیز به زیر سئوال برد. بدبن ترتیب خاتمی با این عهد شکنی؛ گامی بزرگ در جهت باز گرداندن مشروعیت از دست رفته نظام جمهوری اسلامی برداشت.
بنابراین در حالیکه استبداد دینی همچنان به سرکوب؛ دستگیری و اعدام مخالفین ادامه میداد و تا آن روز ذره ای از مواضع استبدادی و سرکوبگرانه خود عقب نشینی نکرده بود و همچنین در حالیکه هیچ گونه مصالحه ای بین رژیم و مخالفین صورت نگرفته بود؛ خاتمی در انتخابات رژیم شرکت می کند تا رژیم بتواند ادعاهای حامیان جنبش سبز و رهبران آن در مورد تقلب در انتخابان ریاست جمهوری 88 را با استناد به شرکت وی در انتخابات مجلس رد بکند.
همچنین؛ خاتمی با شرکت در انتخابات نمایشی مجلس؛ عملا" به جنبش اعتراضی مردم ضربه زده و با ایجاد نوعی واگرائی در آن به یأس و نا امیدی در میان مخالفین رژیم دامن زد. مرحوم منتظری چه خوب این ملاحظه کاری خاتمی را در قبال ولی فقیه و باند اقتدار گرایان ــ در نامه سال 83 ــ به وی یادآوری کرده بود: طبیعی است؛ هنگامی که آقای خاتمی با محافظه کاری؛ راه ملاحظه بیش از اندازه رقبای اصلاحات را در پیش می گیرد؛ مردم بتدریج از شخص و جریان وابسته به ایشان و نیز از اصلاحات مأیوس و ناامید می شوند.
دوم ــ در حالیکه سعید حجاریان تئوریسین اصلاح طلبی در سوم اسفند سال 82 در مجلس ششم گفته بود: 6 سال حرکت اصلاحی در سطح حاکمیت نشان داد که حاکمیت مصدر مناسبی برای پیشبرد اصلاحات نیست. بنابراین شما توقع اصلاحات را نه از خاتمی و نه از مجلس نباید داشته باشید. خاتمی در عمل با شرکت در انتخابات قلابی رژیم؛ آخرین میخ را بر تابوت اصلاح طلبی نوع خود فرو آورد و پایان و مرگ "راهبرد اصلاح طلبی" در نظام جمهوری اسلامی را رقم زد. چرا که در شرایط جوشان و ملتهب جامعه که تمایل عمومی به سمت سرنگونی رژیم؛ بیشتر است؛ شرکت خاتمی ــ به عنوان لیدر و رهبر اصلاحات ــ در انتخابات؛ می تواند به خاطر انزجار مردم و مخالفین رژیم از اقدام بی حاصل خاتمی؛ بهتر و سریعتر از گذشته؛ این راه حل را از صحنه سیاسی کشور حذف و یا به حاشیه ببرد.
هیچ کس بهتر و بیشتر از خاتمی نتوانسته است؛ ماهیت واقعی اصلاح طلبی دینی را این چنین در عمل برملا و به مردم نشان دهد. اکنون اصلاح طلبان واقعی و راستین که خواستار تغییر بنیادین و اصلاح ریشه ای نظام جمهوری اسلامی هستند؛ اگر بخواهند به آرمانهای خود وفادار بمانند باید و مجبورند از خاتمی عبور کرده و صف خود را از صف خاتمی و اصلاح طلبان دینی پیرو وی جدا نمایند. ضمن آنکه؛ آنان باید تلاش کنند و هوشیارانه با افشاگری ها؛ ناکارآمدی اصلاح طلبی دینی و خُلف وعده های متعدد رهبر آن یعنی خاتمی را به مردم بگویند و نشان دهند و با افشای ظرفیت خاتمی و پیروانش از مصادره گفتار اصلاح طلبیِ اصیلِ ــ معطوف به مطالبات ریشه ای جنبش اعتراضی مردم ــ بوسیله خاتمی و دار و دسته اصلاح طلبان دینی؛ جلوگیری نمایند.
ج ــ چشم اندازها و احتمالات پیشرو :
ظاهرا آنگونه که از شواهد پیداست؛ در جریان انتخابات مجلس دو باند اصلی اصولگرا (باند احمدی نژاد و باند ولی فقیه) در توافقی ضمنی؛ بخاطر حفظ کلیت نظام فتیله جنگ بین خود را موقتا" پائین کشیدند تا؛ با سر و هم کردن نمایش انتخاباتی؛ کابوس انتخابات مجلس را با آرامش پشت سر گذارند. اکنون و پس از پایان به ظاهر پیروز انتخابات؛ ولی فقیه و باند حاکم میتوانند با بزرگنمائی و تبلیغات در مورد پیروزی و حضور گسترده مردم در انتخابات؛ دست بیک عقب نشینی در مقابل اصلاح طلبان زده و با آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی و آزاد کردن انتشار چند روزنامه و حتی پایان دادن به حصر موسوی و کروبی؛ با کمک خاتمی ــ که با شرکت در انتخابات وفاداری خود به ولی فقیه را ثابت کرده است ــ یک سناریوی برد ــ برد برای رژیم را پیش ببرند. عقب نشینی در چنین شرایطی دیگر برای ولی فقیه؛ عقب نشینی از موضع اضطرار و استیصال نخواهد بود.
بعلاوه در شرایطی که فشارهای خارجی ــ تحریم و جنگ ــ رژیم را در منگنه قرار داده است؛ ولی فقیه برای برون رفت از این وضعیت انتخاب دیگری جز عقب نشینی و سازش با غرب در مقابل خود نمی بیند. چرا که خوب می داند؛ خشم و نارضایتی مردم به آتش فشانی خاموش می ماند که فشارهای خارجی ــ که عمدتا" توسط امریکا و دولت های غربی اعمال می شود ــ ممکن است باعث شعله ور شدن این آتشفشان شود . طبیعی است در چنین شرایطی بر طرف کردن این فشارها؛ به معضل شماره یک رژیم تبدیل میشود؛ در چنین حالتی احضار خاتمی و اصلاح طلبان و سهیم کردن مجدد آنها در قدرت؛ برای پیشبرد سناریوی سازش با غرب؛ برای رژیم اهمیت ویژه ای می یابد.
چنین سناریوئی که البته مورد حمایت و پشتبانی کشورهای غربیِ مخالفِ رژیم هم هست. تنها سناریوئی است که می تواند سازش با غرب را در چشم انداز ولی فقیه قرار دهد. یعنی ولی فقیه و باند حاکم اگر بخواهد وارد گفتگو با غرب شود مجبور است از همین مسیر آغاز کند. زیرا از نظر غرب ولی فقیه و باند حاکم زمانی مورد اعتماد خواهند بود که ترکیب درونی ساختار قدرت به نفع اصلاح طلبان تغییر کند. نقش خاتمی در چنین سناریوئی با توجه به سوابق وی در تعامل با غرب؛ از نظر غرب قابل چشم پوشی نمی باشد.
د ــ فرجام اما؛ سرنگونی است:
در حالیکه روشن است که مصالحه با جانیان و ستمگرانی که دستانشان به خون؛ جان؛ مال و ناموس مردم آلوده است هر گز به اصلاحِ واقعی امور به نفع مردم ایران نمی انجامد و صرف نظر از اینکه خاتمی و اصلاح طلبان دینی در سازش و تسلیم با رژیم جنایتکار ولی فقیه تا کجا پیش بروند؛ عنصر تعیین کننده در این شرایط مردم قهرمان ایران ــ جوانان دلیر؛ زنان شجاع و توده های مردم فقیر و ناراضی؛ کارگران و سایر مردم جان به لب رسیده کشور ــ می باشند؛ خطر جدیِ شورش و طغیان از جانب همین مردم بیش از هر زمانی رژیم را تهدید می کند؛ این خطرها وقتی سهمگین تر می شود که شیپور جنگ خارجی هم هر لحظه در گوشه ها نواخته می شود و امنیت و آسایش مردم را روزمره سلب کرده است.
طغیان علیه گرسنگی؛ فقر و فلاکت روز افزون مردم؛ نیاز به سازماندهی آنچنانی و یا رهنمود و اجازه اصلاح طلبان هم ندارد. مردم بی نوا و محروم کشور در بدترین موقعیت ها؛ با کمترین آگاهی ها حتی در حاکمیت بی رحم ترین دیکتاتور هم؛ وقتی هستی و زندگی خود را در شعله فقر و گرسنگی محکوم به نابودی می بینند دست به شورش می زنند. رویدادی که خواب راحت را از چشمان ولی فقیه و دیگر سر دمداران رژیم مدتهاست ربوده است.
ضمن اینکه؛ جنبش گسترده اعتراضی مردم معروف به جنبش سبز؛ ماهیت حزبی و سازمانی ندارد و مطالبات آن هم ملی و سراسری است. از این رو خواسته های این جنبش ــ که بسیار هم جدی و حیاتی است ــ بر خلاف تمایل اصلاح طلبان و هر حزب و سازمان دیگری؛ با قدرت حاکم بهیچوجه قابل مصالحه نمی باشند و در آخر اینکه؛ میزان مقبولیت و امکان نقش آفرینی هر کس و هر حزب و گروهی ــ در جنبش اعتراضی مردم ــ به میزان وفاداری آنان به خواسته ها و مطالبات مردم و میزان پایداری آنان در این راه بستگی دارد.
بعلاوه ولی فقیه جنایتکار؛ آنقدر در گرداب جنایات؛ تبه کاریها و خسارات جبران ناپذیر به مردم و کشور در سی و چند سال گذشته غوطه ور شده است که جرأت کوچکترین اصلاحات؛ گشایش سیاسی و پاسخگوئی به مردم را ندارد . بنابراین خاتمی آب در هاون می کوبد. دیگر هیچ امکانی حتی اصلاحات در حد خاتمی هم برای تخفیف بحرانهای گریبانگیر رژیم وحود ندارد. خصلت بحرانهای موجود؛ انقلابی است و عطر سرنگونی همراه با عطر گل های بهاری بیش از هر زمانی فضای جامعه ایران را فراگرفته است. پائینی ها بر خلاف تمایل آقای خاتمی این رژیم را نمی خواهند و دیگر بالائی ها هم نمی توانند کنترل و سیطره خود را برای مهار بحران اعمال کنند و به حکومت ادامه دهند. پس باید بروند و می روند.
محمود خادمی ــ 13.08.2012
arezo1953@yahoo.de
گرش بر نشانی به باغ بهشت
ور از جوی خُلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب
سرانجام گوهر بکار آورد
همان میوه تلخ بار آورد
«فردوسی»
خبر کوتاه بود؛ خاتمی بر خلاف همه هیاهوها و ادعاهای قبلی اش در انتخاباتِ مجلس شرکت کرد و اصلاح طلبیِ دینی در ذهن و ضمیر مردم ایران به گور سپرده شد.
خاتمی باز هم مثل همیشه وا داد و کوتاه آمد؛ در انتخاباتِ مجلسی شرکت کرد که "محمد نوری زاد" خطاب به نمایندگانش ــ در آخرین نامه به ولی فقیه ــ گفته بود: بسیار زود خواهید دانست که آنچه خورده اید جز خون نبوده است. خاتمی رأی خود را به صندوق هائی ریخت که بوی خون؛ شلاق و شکنجه می دادند.
خاتمی در حالی فریبکارانه به جنبش تحریم پیوست؛ بر موج تحریم گسترده انتخابات مجلس از طرف نیروهای مختلف سیاسی سوار شد و در موعد مقرر با شرکت در انتخابات؛ کمپین گسترده تحریم را شقه نمود؛ که هنوز زمان زیادی از انتخابات قلابیِ ریاست جمهوری نگذشته است. این زمان؛ مدت بسیار کمی است که حوادث خونین آن دوران به خصوص حوادث مربوط به اعتراضات مردم در عاشورا و 25 بهمن از حافظه مردم پاک و زدوده شده باشد.
روش و منش سیدخندان و عدم شجاعت او در رفتار سیاسی اش در گذشته و به خصوص 8 سال دوران ریاست جمهوری اش چند بار تجربه شده بود. وقتی که اسما" رئیس جمهور نظام بود و عملا" به قول خودش کار تدارکاتچی نظام را انجام می داد؛ آن زمان هم در اعتراض به کارشکنی های نهادهای تحت امر ولی فقیه گفته بود برای دور دوم نامزد نمی شوم ولی نامزد شد؛ گفته بود اگر قوانین دو قلوی اختیارات رئیس جمهور و اصلاح قانون انتخابات تصویب نشود استعفا خواهد داد؛ ولی استعفا نداد. یا وقتی که گفته بود زیر بار برگزاری انتخابات مجلس هفتم با آنهمه رد صلاحیت ها نخواهد رفت؛ ولی رفت. و این بار هم در حالی که هیچیک از پیش شرط های اعلام شده از سوی خاتمی ــ آزادی همه زندانیان سیاسی؛ آزادی فعالیت احزاب و رسانه ها و برگزاری انتخابات سالم و آزاد ــ بر آورده نشده بود؛ کوتاه آمد و رأی خود را در روستای "داون" از توابع شهرستان دماوند به صندوق ریخت. خاتمی هیچوقت نخواست و یا نتوانست کوتاه نیاید.
شرکت خاتمی در نمایش انتخاباتی ثابت کرد که وی؛ همیشه میان مردم و نظام؛ نظام را انتخاب خواهد کرد. بیش از این نباید از خاتمی انتظار داشت و تعجب کرد که؛ چرا وی به سادگی پا روی خون شهدای جنبش اعتراضی مردم گذاشت؟ و چرا به درد و شکنج مردم پشت کرد؟ آخر او یک روحانی وابسته به حکومت اسلامی است؛ یکی از ارکان اصلی نظام بوده است. وی کسی است که "بهزاد نبوی" در استعفا نامه اش در مجلس ششم نوشت: وقتی خاتمی رئیس جمهور شد؛ خامنه ای گفت نظام ما بیمه شد.
و در آخر خاتمی کسی است که مرحوم منتظری در نامه ای در سال 83 خطاب به وی نوشت: در پیش گرفتن سیاست دوپهلو حرف زدن و در عمل جناح اقتدار گرا را راضی نمودن و حقیقت را قربانی مصلحت نمودن؛ عاقبتی جز همین وضعیتی که پیش آمده است ندارد. چرا عملا" با سیاست محافظه کاری و دو پهلو حرف زدن و عمل کردن و حقایق را از مردم پنهان کردن؛ به زور و خشونت اقتدارگرایان مشروعیت بخشیده و موقعیت آنها را تحکیم کردید؟
اما چرا خاتمی این بار در انتخابات شرکت کرد؟
الف ــ شرکت خاتمی در انتخابات چرا؟
یکم ــ خاتمی به مدت 8 سال رئیس جمهور این نظام بوده؛ از جنس این نظام است و هویتش را از این نظام گرفته است؛ مشروعیت خود را در مشروعیت این نظام می بیند. پس حفظ این نظام اوجب واجبات ــ این صحبت را در جلسه غیرعلنی با نمایندگان مجلس گفته بود ــ وی است. بنابراین در شرایطی که انداختن هر ورقه رأی در صندوق؛ به تثبیت این نظام کمک می کند چرا نباید در انتخابات شرکت کند؟ توجه داشته باشید که وی در این انتخابات رأی خود را به نام "جمهوری اسلامی" به صندوق انداخت. بعلاوه در شرایط بحرانی داخلی و بین المللی که بیش از هر زمانی نظام به کمک و مشروعیت بخشی نیاز دارد؛ آقای خاتمی که نباید نظام را تنها بگذارد؛ او وظیفه خود می داند که به یاری نظام بشتابد تا شاید مقداری به مشروعیت انتخابات نظام جمهوری اسلامی بیافزاید و مانع تشدید بحرانها در این شرایط بحرانی شود.
دوم ــ خاتمی با شرکت در انتخابات ارادت خود به ولی فقیه را نشان می دهد و حساب خود را از مخالفان ولی فقیه جدا می کند. مگر نه خاتمی قبلا" هم؛ بعد از جنایات دوران انتخابات ریاست جمهوری به یاری ولی فقیه شتافت و بعد از آنهمه جنایت و خونریزی قوای سرکوبگرِ ولی فقیه ــ که بدستور وی صورت گرفته بود ــ از ولی فقیه جنایتکار خواست که جفای شهدای جنبش اعتراضی مردم؛ جفای جوانان مجروح؛ زندانی و شکنجه شده؛ جفای زنان و مردان تجاوز شده را ببخشاید؛ پس اکنون چرا برای نشان دادن ارادت خود به ولی فقیه در انتخابات مجلس شرکت نکند؟ تجربه 8 سال ریاست جمهوری خاتمی نشان داد که او در زیرپا گذاشتن معیارهای اخلاقی به خاطر راضی کردن ولی فقیه؛ مرزهای وقاحت و بی شرمی را پشت سر گذاشته است.
سوم ــ خاتمی در شرایطی در انتخابات مجلس شرکت میکند که جنگ و دعواهای میان باندهای اصولگرا بالا گرفته است. وی امیدوار است که بالا گرفتن مجادلات و تشدید اختلافات میان این باندها که در جریان انتخابات و پروسه شمارش آرا و اعلام نتایج شدیدتر هم می شود؛ منجر به مغضوب و ضعیف شدن احمدی نژاد و نهایتا" حذف وی از ریاست جمهوری شود و شرایط برای سهیم شدن مجدد وی و یاران اصلاح طلب اش در قدرت؛ مهیا و آماده گردد. و چه بسا در پشت پرده انتخابات و در زد و بندی میان وی با ولی فقیه و سایر دست اندر کاران؛ برنامه ریزی قربانی کردن احمدی نژاد و باند او به بهای عطای آزادی بیشتر و دادن امتیازاتی به دار و دسته اصلاح طلبان ــ برای مشارکت در بازی سیاسی و تشکیل ائتلافی برای مهار احمدی نژاد ــ تدارک دیده شده است. آخر آه و ناله های ظاهری خاتمی در همراهی با جنبش سبز نه از ملت و میهن دوستی وی بلکه سوز و غم جدائی از قدرت سیاسی بود.
ب ــ پیامدهای شرکت خاتمی در انتخابات:
یکم ــ خاتمی در غیاب موسوی و کروبی به یکی از چهره های اصلی اصلاح طلبانِ طرفدار تحریم انتخابات و به عنوان چهره و شاخصی در درون جنبش سبز تبدیل گردید. موضع گیریهای او در باره انتخابات؛ به خصوص آنجا که بوی تحریم و عدم مشارکت از آنها به مشام می رسید؛ در سایت های "سبز" برجسته میشد و بر هماهنگی میان مواضع وی ــ در مورد تحریم انتخابات مجلس ــ با موسوی و کروبی تأکید و تبلیغ می شد.
از طرف دیگر برای اولین بار در تاریخ سی و چند ساله عمر این رژیم؛ جریانات موسوم به "خط امام" (انواع سازمانها و دسته جات خط امامی) حساب خود را از سایر گرایشات راست و محافظه کار حاکم جدا کردند و در امر تحریم انتخابات به اپوزیسیون سرنگونی طلب ملحق شدند. در چنین شرایط و موقعیتی ویژه ای؛ خاتمی در عمل سر بزنگاه به قول و قرارهایش در مورد تحریم انتخابات عمل نکرد و با شرکت در انتخابات علاوه بر اینکه این اتحاد را شقه نمود و باعث شد که از این شرایط استثنائی بدرستی به نفع جنبش اعتراضی مردم بهره برداری نشود؛ کل مدعای جنبش سبز ــ یعنی "تقلب در انتخابات" ــ که جنبش اعتراضی مردم به خاطر آن صورت گرفته بود ــ را نیز به زیر سئوال برد. بدبن ترتیب خاتمی با این عهد شکنی؛ گامی بزرگ در جهت باز گرداندن مشروعیت از دست رفته نظام جمهوری اسلامی برداشت.
بنابراین در حالیکه استبداد دینی همچنان به سرکوب؛ دستگیری و اعدام مخالفین ادامه میداد و تا آن روز ذره ای از مواضع استبدادی و سرکوبگرانه خود عقب نشینی نکرده بود و همچنین در حالیکه هیچ گونه مصالحه ای بین رژیم و مخالفین صورت نگرفته بود؛ خاتمی در انتخابات رژیم شرکت می کند تا رژیم بتواند ادعاهای حامیان جنبش سبز و رهبران آن در مورد تقلب در انتخابان ریاست جمهوری 88 را با استناد به شرکت وی در انتخابات مجلس رد بکند.
همچنین؛ خاتمی با شرکت در انتخابات نمایشی مجلس؛ عملا" به جنبش اعتراضی مردم ضربه زده و با ایجاد نوعی واگرائی در آن به یأس و نا امیدی در میان مخالفین رژیم دامن زد. مرحوم منتظری چه خوب این ملاحظه کاری خاتمی را در قبال ولی فقیه و باند اقتدار گرایان ــ در نامه سال 83 ــ به وی یادآوری کرده بود: طبیعی است؛ هنگامی که آقای خاتمی با محافظه کاری؛ راه ملاحظه بیش از اندازه رقبای اصلاحات را در پیش می گیرد؛ مردم بتدریج از شخص و جریان وابسته به ایشان و نیز از اصلاحات مأیوس و ناامید می شوند.
دوم ــ در حالیکه سعید حجاریان تئوریسین اصلاح طلبی در سوم اسفند سال 82 در مجلس ششم گفته بود: 6 سال حرکت اصلاحی در سطح حاکمیت نشان داد که حاکمیت مصدر مناسبی برای پیشبرد اصلاحات نیست. بنابراین شما توقع اصلاحات را نه از خاتمی و نه از مجلس نباید داشته باشید. خاتمی در عمل با شرکت در انتخابات قلابی رژیم؛ آخرین میخ را بر تابوت اصلاح طلبی نوع خود فرو آورد و پایان و مرگ "راهبرد اصلاح طلبی" در نظام جمهوری اسلامی را رقم زد. چرا که در شرایط جوشان و ملتهب جامعه که تمایل عمومی به سمت سرنگونی رژیم؛ بیشتر است؛ شرکت خاتمی ــ به عنوان لیدر و رهبر اصلاحات ــ در انتخابات؛ می تواند به خاطر انزجار مردم و مخالفین رژیم از اقدام بی حاصل خاتمی؛ بهتر و سریعتر از گذشته؛ این راه حل را از صحنه سیاسی کشور حذف و یا به حاشیه ببرد.
هیچ کس بهتر و بیشتر از خاتمی نتوانسته است؛ ماهیت واقعی اصلاح طلبی دینی را این چنین در عمل برملا و به مردم نشان دهد. اکنون اصلاح طلبان واقعی و راستین که خواستار تغییر بنیادین و اصلاح ریشه ای نظام جمهوری اسلامی هستند؛ اگر بخواهند به آرمانهای خود وفادار بمانند باید و مجبورند از خاتمی عبور کرده و صف خود را از صف خاتمی و اصلاح طلبان دینی پیرو وی جدا نمایند. ضمن آنکه؛ آنان باید تلاش کنند و هوشیارانه با افشاگری ها؛ ناکارآمدی اصلاح طلبی دینی و خُلف وعده های متعدد رهبر آن یعنی خاتمی را به مردم بگویند و نشان دهند و با افشای ظرفیت خاتمی و پیروانش از مصادره گفتار اصلاح طلبیِ اصیلِ ــ معطوف به مطالبات ریشه ای جنبش اعتراضی مردم ــ بوسیله خاتمی و دار و دسته اصلاح طلبان دینی؛ جلوگیری نمایند.
ج ــ چشم اندازها و احتمالات پیشرو :
ظاهرا آنگونه که از شواهد پیداست؛ در جریان انتخابات مجلس دو باند اصلی اصولگرا (باند احمدی نژاد و باند ولی فقیه) در توافقی ضمنی؛ بخاطر حفظ کلیت نظام فتیله جنگ بین خود را موقتا" پائین کشیدند تا؛ با سر و هم کردن نمایش انتخاباتی؛ کابوس انتخابات مجلس را با آرامش پشت سر گذارند. اکنون و پس از پایان به ظاهر پیروز انتخابات؛ ولی فقیه و باند حاکم میتوانند با بزرگنمائی و تبلیغات در مورد پیروزی و حضور گسترده مردم در انتخابات؛ دست بیک عقب نشینی در مقابل اصلاح طلبان زده و با آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی و آزاد کردن انتشار چند روزنامه و حتی پایان دادن به حصر موسوی و کروبی؛ با کمک خاتمی ــ که با شرکت در انتخابات وفاداری خود به ولی فقیه را ثابت کرده است ــ یک سناریوی برد ــ برد برای رژیم را پیش ببرند. عقب نشینی در چنین شرایطی دیگر برای ولی فقیه؛ عقب نشینی از موضع اضطرار و استیصال نخواهد بود.
بعلاوه در شرایطی که فشارهای خارجی ــ تحریم و جنگ ــ رژیم را در منگنه قرار داده است؛ ولی فقیه برای برون رفت از این وضعیت انتخاب دیگری جز عقب نشینی و سازش با غرب در مقابل خود نمی بیند. چرا که خوب می داند؛ خشم و نارضایتی مردم به آتش فشانی خاموش می ماند که فشارهای خارجی ــ که عمدتا" توسط امریکا و دولت های غربی اعمال می شود ــ ممکن است باعث شعله ور شدن این آتشفشان شود . طبیعی است در چنین شرایطی بر طرف کردن این فشارها؛ به معضل شماره یک رژیم تبدیل میشود؛ در چنین حالتی احضار خاتمی و اصلاح طلبان و سهیم کردن مجدد آنها در قدرت؛ برای پیشبرد سناریوی سازش با غرب؛ برای رژیم اهمیت ویژه ای می یابد.
چنین سناریوئی که البته مورد حمایت و پشتبانی کشورهای غربیِ مخالفِ رژیم هم هست. تنها سناریوئی است که می تواند سازش با غرب را در چشم انداز ولی فقیه قرار دهد. یعنی ولی فقیه و باند حاکم اگر بخواهد وارد گفتگو با غرب شود مجبور است از همین مسیر آغاز کند. زیرا از نظر غرب ولی فقیه و باند حاکم زمانی مورد اعتماد خواهند بود که ترکیب درونی ساختار قدرت به نفع اصلاح طلبان تغییر کند. نقش خاتمی در چنین سناریوئی با توجه به سوابق وی در تعامل با غرب؛ از نظر غرب قابل چشم پوشی نمی باشد.
د ــ فرجام اما؛ سرنگونی است:
در حالیکه روشن است که مصالحه با جانیان و ستمگرانی که دستانشان به خون؛ جان؛ مال و ناموس مردم آلوده است هر گز به اصلاحِ واقعی امور به نفع مردم ایران نمی انجامد و صرف نظر از اینکه خاتمی و اصلاح طلبان دینی در سازش و تسلیم با رژیم جنایتکار ولی فقیه تا کجا پیش بروند؛ عنصر تعیین کننده در این شرایط مردم قهرمان ایران ــ جوانان دلیر؛ زنان شجاع و توده های مردم فقیر و ناراضی؛ کارگران و سایر مردم جان به لب رسیده کشور ــ می باشند؛ خطر جدیِ شورش و طغیان از جانب همین مردم بیش از هر زمانی رژیم را تهدید می کند؛ این خطرها وقتی سهمگین تر می شود که شیپور جنگ خارجی هم هر لحظه در گوشه ها نواخته می شود و امنیت و آسایش مردم را روزمره سلب کرده است.
طغیان علیه گرسنگی؛ فقر و فلاکت روز افزون مردم؛ نیاز به سازماندهی آنچنانی و یا رهنمود و اجازه اصلاح طلبان هم ندارد. مردم بی نوا و محروم کشور در بدترین موقعیت ها؛ با کمترین آگاهی ها حتی در حاکمیت بی رحم ترین دیکتاتور هم؛ وقتی هستی و زندگی خود را در شعله فقر و گرسنگی محکوم به نابودی می بینند دست به شورش می زنند. رویدادی که خواب راحت را از چشمان ولی فقیه و دیگر سر دمداران رژیم مدتهاست ربوده است.
ضمن اینکه؛ جنبش گسترده اعتراضی مردم معروف به جنبش سبز؛ ماهیت حزبی و سازمانی ندارد و مطالبات آن هم ملی و سراسری است. از این رو خواسته های این جنبش ــ که بسیار هم جدی و حیاتی است ــ بر خلاف تمایل اصلاح طلبان و هر حزب و سازمان دیگری؛ با قدرت حاکم بهیچوجه قابل مصالحه نمی باشند و در آخر اینکه؛ میزان مقبولیت و امکان نقش آفرینی هر کس و هر حزب و گروهی ــ در جنبش اعتراضی مردم ــ به میزان وفاداری آنان به خواسته ها و مطالبات مردم و میزان پایداری آنان در این راه بستگی دارد.
بعلاوه ولی فقیه جنایتکار؛ آنقدر در گرداب جنایات؛ تبه کاریها و خسارات جبران ناپذیر به مردم و کشور در سی و چند سال گذشته غوطه ور شده است که جرأت کوچکترین اصلاحات؛ گشایش سیاسی و پاسخگوئی به مردم را ندارد . بنابراین خاتمی آب در هاون می کوبد. دیگر هیچ امکانی حتی اصلاحات در حد خاتمی هم برای تخفیف بحرانهای گریبانگیر رژیم وحود ندارد. خصلت بحرانهای موجود؛ انقلابی است و عطر سرنگونی همراه با عطر گل های بهاری بیش از هر زمانی فضای جامعه ایران را فراگرفته است. پائینی ها بر خلاف تمایل آقای خاتمی این رژیم را نمی خواهند و دیگر بالائی ها هم نمی توانند کنترل و سیطره خود را برای مهار بحران اعمال کنند و به حکومت ادامه دهند. پس باید بروند و می روند.
محمود خادمی ــ 13.08.2012
arezo1953@yahoo.de
فانوسهای سبزی که به هوا فرستاده شدند، شعار مرگ بر دیکتاتور، آتشسوزی در یک پمپ بنزین، آتش زدن یک خودروی نیروی انتظامی و ۷۴ مصدوم و یک کشته وقایع شب چهارشنبه سوری سال ۱۳۹۰ بودند.
گزارشها از تهران حاکی از حضور گسترده نیروهای پلیس ضد شورش و بسیج در اکثر میادین و خیابانهای تهران در آخرین سهشنبه سال بود. با این حال مراسم چهارشنبه سوری، همانند سالهای قبل بهطور گسترده در تهران و دیگر شهرهای کشور برگزار شد.
در تهران خیابانهای آذربایجان، بهبودی، سه راه آذری، فلکه آریاشهر، بلوار فردوس، میدانهای آزادی، ونک، پیروزی، انقلاب و آرژانتین از جمله مناطقی هستند که به گفتهی شاهدان عینی حضور نیروهای پلیس و مردم در آنها چشمگیر بوده است.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، در خیابان آذربایجان پرتاب نارنجک دستساز به داخل یک پمپ بنزین سبب آتش گرفتن متور سیکلتی شد که مشغول سوختگیری بود. بخشی از جایگاه پمپ بنزین نیز در این آتشسوزی صدمه دید.
خبرگزاری مهر نیز به نقل از رئیس اورژانس تهران از مصدومیت ۷۴ نفر و مرگ یک کودک ۱۱ ساله بر اثر ترس از صدای انفجار خبر داده است.
اخبار تاییدنشده نیز از وقوع یک انفجار در شرق تهران حوالی تهرانپارس خبر دادند.
فانوسهای سبز
در اوایل شب و با آغاز تاریک شدن هوا، در مناطقی از تهران فانوسهای سبزی به آسمان فرستاده شدند. این حرکت بدون هیچ اعلام قبلی صورت گرفت اما به گفتهی یک شهروند تهرانی، توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرد.
برخی منابع خبری از به آتش کشیدن یک خودروی نیروی انتظامی در چهار راه کوکا کولا خیابان دهقان خبر دادهاند. بر اساس این گزارش یک دستگاه پراید نیروی انتظامی توسط مردم به آتش کشیده شد.
این حادثه زمانی روی داده که نیروهای انتظامی مانع پریدن جوانان از روی آتش شدند و در واکنش به این حرکت نیروی انتظامی، خودروی پراید این نیرو به آتش کشیده شده است. این حرکت گویا همراه با شعار "مرگ بر دیکتاتور" بوده است.
سایت العربیه نیز از درگیری در میدان گرگان گزارش داده است. بنا براین گزارش عدهای نیز در این منطقه دستگیر شدهاند. این گزارش همچنین از حمله مردم به باجه نیروی انتظامی در خیابان مجیدیه خبر داده است.
در شهرهای استان کردستان و مشخصا در سنندج، شاهدان عینی از سر دادن شعارهای سیاسی و محکومیت اعدام فعالان کرد خبر دادهاند. نیروی انتظامی پیشتر درباره برگزاری مراسم چهارشنبه سوری هشدار داده و اعلام کرده بود افرادی که "به دلایلی همچون سلب آرامش مردم" در شب چهارشنبه سوری بازداشت شوند، تا پایان تعطیلات نوروز در بازداشت خواهند ماند.
در تهران خیابانهای آذربایجان، بهبودی، سه راه آذری، فلکه آریاشهر، بلوار فردوس، میدانهای آزادی، ونک، پیروزی، انقلاب و آرژانتین از جمله مناطقی هستند که به گفتهی شاهدان عینی حضور نیروهای پلیس و مردم در آنها چشمگیر بوده است.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، در خیابان آذربایجان پرتاب نارنجک دستساز به داخل یک پمپ بنزین سبب آتش گرفتن متور سیکلتی شد که مشغول سوختگیری بود. بخشی از جایگاه پمپ بنزین نیز در این آتشسوزی صدمه دید.
اخبار تاییدنشده نیز از وقوع یک انفجار در شرق تهران حوالی تهرانپارس خبر دادند.
فانوسهای سبز
در اوایل شب و با آغاز تاریک شدن هوا، در مناطقی از تهران فانوسهای سبزی به آسمان فرستاده شدند. این حرکت بدون هیچ اعلام قبلی صورت گرفت اما به گفتهی یک شهروند تهرانی، توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرد.
برخی منابع خبری از به آتش کشیدن یک خودروی نیروی انتظامی در چهار راه کوکا کولا خیابان دهقان خبر دادهاند. بر اساس این گزارش یک دستگاه پراید نیروی انتظامی توسط مردم به آتش کشیده شد.
این حادثه زمانی روی داده که نیروهای انتظامی مانع پریدن جوانان از روی آتش شدند و در واکنش به این حرکت نیروی انتظامی، خودروی پراید این نیرو به آتش کشیده شده است. این حرکت گویا همراه با شعار "مرگ بر دیکتاتور" بوده است.
سایت العربیه نیز از درگیری در میدان گرگان گزارش داده است. بنا براین گزارش عدهای نیز در این منطقه دستگیر شدهاند. این گزارش همچنین از حمله مردم به باجه نیروی انتظامی در خیابان مجیدیه خبر داده است.
در شهرهای استان کردستان و مشخصا در سنندج، شاهدان عینی از سر دادن شعارهای سیاسی و محکومیت اعدام فعالان کرد خبر دادهاند. نیروی انتظامی پیشتر درباره برگزاری مراسم چهارشنبه سوری هشدار داده و اعلام کرده بود افرادی که "به دلایلی همچون سلب آرامش مردم" در شب چهارشنبه سوری بازداشت شوند، تا پایان تعطیلات نوروز در بازداشت خواهند ماند.
مناسبات بازرگانی خارجی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۰ خورشیدی با گسترش دامنهتحریمها، تنگناهائی شدید را تجربه کرد. محدودیتها با قطع دادوستدهای مالی امارات متحدهعربی آغاز شد و بهتحریم نفت ایران انجامید.
اواخر بهار سال ۱۳۹۰ خورشیدی، سیستم بانکی امارات متحده عربی تصمیم گرفت برای بازرگانان ایرانی حوالههای بانکی صادر نکند و گشایش اعتبار انجام ندهد. از آن زمان به بعد، دادوستدهای بینالمللی ایران، دستخوش نوسانات، محدودیتها و دشواریهائی شد که تا پیش از آن تجربه نشده بود.
این نخستین فشار، در ماههای بعد، با پیش کشیده شدن بحث تحریم بانکمرکزی و نفت ایران، سرآغاز زنجیرهای از بحرانهای متعدد بود که اقتصاد ایران را در عرصه بینالمللی زیر فشار گرفت: بسیاری از بانکهای خارجی از همکاری با خریداران نفت ایران خودداری کردند و بیمههای معتبر بینالمللی حاضر به بیمهکردن کالاهای وارداتی ایران نشدند. نتیجه آن شد که برای یک دوران چندماهه مثلا هند نتوانست حدود پنج میلیارد بدهی خود را به جمهوری اسلامی بپردازد و هزینه حمل کالا به ایران به شدت بالا رفت.
تحریمنفت و بانک مرکزی
زمزمههائی که در سراسر سال ۱۳۹۰ بر سر تحریم نفت ایران آغاز شده بود، سرانجام روز سوم بهمن (۲۳ ژانویه) با تصویب وزیران خارجه اتحادیه اروپا عملی شد. برپایه این تصویبنامه، کلیه کشورهای اروپائی موظف شدند تمام قراردادهای نفتی خود را حداکثر تا تابستان امسال با جمهوری اسلامی فسخ کنند. تصمیم اتحادیه اروپا به همینجا محدود نشد، بلکه بستن کلیه حسابهای بانک مرکزی ایران را نیز در اروپا در برگرفت.
پس از قطعی شدن تحریم نفت، مقامات رسمی جمهوری اسلامی، به موازات تهدیدهائی که عملی نشد، با استناد به اینکه بخش عمده نفت ایران به کشورهای آسیایی صادر میشود، کوشیدند وانمود کنند که تحریم اتحادیه اروپا اثر چندانی بر معاملات نفتی ندارد. اما تحولات بعدی نشان داد که این کشورها نیز به تدریج خود را برای هماهنگی با سیاستهای غرب در برابر ایران آماده میکنند.
سیاست دوگانه چین
بهعنوان نمونه حتی چین با این که همواره مخالف تحریمصنعت نفت ایران بوده، خود در ماههای پایان سال کوشید با خرید نفت از روسیه و آفریقا وابستگی خود را به نفت ایران کاهش دهد. بهگزارش رویترز، چین در فاصله دسامبر ۲۰۱۱ تا ژانویه ۲۰۱۲ مقدار زیادی از مازاد تولید نفت عربستان سعودی را نیز خریده و ذخیره کرده است.
هدف چین از تنوع بخشیدن به منابع خرید نفت آن است که در صورت لزوم بتواند در تحریم نفت ایران با جهان غرب هماهنگ شود، با اینهمه، برخی منابع چینی گفتهاند که پکن مایل است نفت ایران را با بهائی نازلتر و شرایطی سهلتر از گذشته خریداری کند. چیزی که با تشدید فشارهای بینالمللی و نیاز جمهوری اسلامی به درآمدهای نفتی، غیرممکن نیست.
یکی دیگر از خواستهای چینیها، این است که جمهوری اسلامی در برابر تامین نفت، بهای آن را به صورت کالا دریافت کند. اسفندماه امسال رستم قاسمی وزیر نفت جمهوری اسلامی به خبرگزاری مهر گفت: «این طرح معاملات تهاتری، در حد یک پیشنهاد بوده و تاکنون در هیچ معامله نفتی هیچ کالائی به جای پول نفت خام صادراتی دریافت نشده است.»
رسانههای ایرانی در سال گذشته گزارشهای متعددی منتشر کردند که نشان میداد تنها برنده تحریمها چین است. جمهوری خلق چین، در سال ۱۳۹۰ نیز مثل سالهای پیشتر، امتیازات نفتی بزرگی در ایران کسب کرد، با این همه روز هشتم فوریه امسال اعلام شد که از آغاز سال ۲۰۱۲ صادرات نفت ایران به چین روزانه حدود ۳۰۰ هزار بشکه کاهش یافته است.
همچنین روز پنجم مارس روزنامه والاستریت ژورنال گزارش داد که ژاپن و اسپانیا نیز خرید نفت از ایران را کاهش داده و بر خرید نفت از عربستان سعودی افزودهاند. برپایه این گزارش، اسپانیا به عنوان خریدار ۶ درصد از نفت صادراتی ایران، در ماه دسامبر ۲۰۱۱ سی و هفت درصد از واردات خود کاسته است. ژاپن هم در ماه ژانویه ۲۰۱۲ دوازده درصد از واردات نفت ایران کاسته و در مقابل ۲۰ درصد نفت بیشتر از عربستان سعودی خریده است.
در جستوجوی خریداران تازه
مقامات وزارت نفت جمهوری اسلامی کوشیدند خریداران تازهای برای نفت خام ایران پیدا کنند. روز اول مارس (۱۱ اسفند) رویترز گزارش داد که نفتکش ۲۷۰ هزار تنی دلاور، متعلق به ناوگان ملی نفتکش ایران در بندر بوکوم سنگاپور لنگر گرفته است.
شرکت هلندی شل در بندر باکوم یک پالایشگاه دارد که روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفتخام را پالایش میکند. شل جزو تحریمکنندگان نفت جمهوری اسلامی است. شرکت نفتکش جمهوری اسلامی نیز از سوی آمریکا تحریم شده است. یک هفته پس از لنگر گرفتن نفتکش دلاور در بوکوم، سخنگوی شل گفت که این کنسرن پیش از سررسیدن مهلت اتحادیه اروپا برای قطع معاملات نفتی با جمهوری اسلامی خرید نفت از ایران را قطع خواهد کرد.
مشکل مبادلات ارزی
دوازدهم بهمن روزنامههای داخلی گزارشهائی منتشر کردند که نشان میداد مشکلات ناشی از قطع فعالیتهای تجاری قطر و امارات از یکسو و تحریم بانکمرکزی از سوی دیگر، تمام عرصههای بازرگانی خارجی ایران را تحت فشاری شدید قرار داده است. از جمله گزارش شد که صادرکنندگان هندی چهار ماه است بهای برنجهائی را که به ایران صادر کردهاند، دریافت نکردهاند.
ایران سالانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن برنج از هند وارد میکند که تامین کننده هفتاد درصد نیاز کشور است. روز ۱۸ بهمن "ویجای ستیا" رئيس اتحادیه صادرکنندگان برنج هند به خبرگزاری رویترز گفت که بدهی ایران، بابت برنج وارداتی تاکنون به ۱۴۴ میلیون دلار رسیده و امکان افزایش آن هم هست.
یکروز پیش از آن که از بدهیهای غیرقابل پرداخت جمهوری اسلامی به صادرکنندگان برنج هندی پرده برداشته شود، خزانهداری آمریکا به موسسهها و نهادهائی که برای دور زدن تحریمها به ایران کمک میکنند، هشدار داد. بلافاصله بانکهای مرکزی قطر و امارات متحده عربی به تمام بانکها و موسسات مالی خود دستور دادند از گشایش اعتبار و تامین مالی مبادلات بازرگانی با ایران خودداری کنند.
روند تشدید تحریمهای بینالمللی علیه ایران، تا آخرین روزهای اسفندماه ادامه داشت. روز ۱۷ بهمن (۶ فوریه) باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا فرمان توقیف کلیه دارائیهای بانک مرکزی و افراد و نهادهای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی را در خاک آمریکا صادر کرد. اوباما بانک مرکزی و دیگر بانکهای ایرانی را در نامهای که به کنگره آمریکا نوشت به «دستزدن به اقدامات فریبکارانه برای پنهان کردن معاملات شامل تحریم» متهم کرد و خواستار تشدید تحریمآنها شد.
یکهفته پیش از اقدام تازه رئیسجمهور، کمیته امور بانکی سنای آمریکا نیز طرحی را برای تشدید تحریمها علیه شرکت ملی نفت و شرکتملی نفتکش جمهوری اسلامی تصویب کرده بود. اتحادیه اروپا نیز در این تحریمها به آمریکا پیوست.
انکار تاثیر تحریمها در ایران
در کنار سایر مسئولان ایرانی، آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز بارها تاکید ورزیده که تحریمها تاثیری بر اقتصاد ایران نداشتهاند. وی در نماز جمعه روز ۱۴ بهمن تحریمها را نه تنها بیاثر دانست بلکه گفت که این اقدامات برای ایران مفید هم بوده است. چند روز پیش از سخنرانی آیتالله خامنهای مجلس شورای اسلامی اعلام کرده بود که طرح دوفوریتی قطع صدور نفت ایران به کشورهای اروپائی و عدم خرید کالا از کشورهای تحریمکننده نفت ایران را بررسی خواهد کرد.
رئیسجمهوری اسلامی ایران در شرایطی این پیشنهاد را مطرح میکرد که نرخ برابری ریال در برابر دلار به شدت کاهش یافته بود. به این دلیل، پیشنهاد وی پاسخی دریافت نکرد. پیشتر برخی از مقامات ایرانی پیشنهاد جایگزینی دلار با درهم امارات متحده عربی را نیز مطرح کرده بودند.
تشویق ورود کالا، کاهش تولید و افزایش بیکاری
کارشناسان اقتصادی پیشبینی کردهاند که بحران اقتصادی ناشی از تحریمها، تنها در صورتی حل خواهد شد که جمهوری اسلامی بتواند اختلافات خود را با جهان غرب حل کند.
در هفتههای آخر سال، نشانههای تمایل به مذاکره بر سر مناقشه هستهای در ایران آشکار شد. از جمله روز ۲۶ بهمن (۱۵ فوریه) سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی در نامهای به دفتر کاترین اشتون مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا، آمادگی جمهوری اسلامی را برای ازسرگیری مذاکرات هستهای اعلام کرد.
برای مقابله با دشواریهای ناشی از نقل و انتقالات ارزی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی روز یازدهم اسفند امسال طی بخشنامهای خطاب به کلیه بانکها اعلام کرد که صادرکنندگان کالا میتوانند با ارز حاصل از صادرات، کالا وارد کنند. کارشناسان اقتصادی معتقدند این کار سبب رونق بیشتر واردات، کاهش بیشتر تولید داخلی و گسترش بیکاری میشود.
مشکلات مالی بینالمللی بر بازار کار داخلی ایران نیز اثری مخرب داشته است. به تازگی مرکز آمار ایران اعلام کرد که تعداد شاغلان ایرانی پائیز امسال در مقایسه با پائیز سال گذشته ۸۰۰ هزار نفر کاهش یافته است. احمدینژاد وعده داده بود که امسال ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار فرصت شغلی تازه ایجاد کند. وی اواسط اسفند اعلام کرد که تا پایان دوران ماموریت خود (۱۳۹۲) بیکاری را کاملا ریشهکن خواهد کرد.
جواد طالعی
تحریریه: فرید وحیدی
این نخستین فشار، در ماههای بعد، با پیش کشیده شدن بحث تحریم بانکمرکزی و نفت ایران، سرآغاز زنجیرهای از بحرانهای متعدد بود که اقتصاد ایران را در عرصه بینالمللی زیر فشار گرفت: بسیاری از بانکهای خارجی از همکاری با خریداران نفت ایران خودداری کردند و بیمههای معتبر بینالمللی حاضر به بیمهکردن کالاهای وارداتی ایران نشدند. نتیجه آن شد که برای یک دوران چندماهه مثلا هند نتوانست حدود پنج میلیارد بدهی خود را به جمهوری اسلامی بپردازد و هزینه حمل کالا به ایران به شدت بالا رفت.
تحریمنفت و بانک مرکزی
زمزمههائی که در سراسر سال ۱۳۹۰ بر سر تحریم نفت ایران آغاز شده بود، سرانجام روز سوم بهمن (۲۳ ژانویه) با تصویب وزیران خارجه اتحادیه اروپا عملی شد. برپایه این تصویبنامه، کلیه کشورهای اروپائی موظف شدند تمام قراردادهای نفتی خود را حداکثر تا تابستان امسال با جمهوری اسلامی فسخ کنند. تصمیم اتحادیه اروپا به همینجا محدود نشد، بلکه بستن کلیه حسابهای بانک مرکزی ایران را نیز در اروپا در برگرفت.
بزرگترین خریداران نفت ایران، بسیاری از آنها ایران را تحریم کردند.
یک هفته پیش از تصمیم وزیران خارجه اتحادیه اروپا، محمدعلی خطیبی نماینده جمهوری اسلامی در هیأت عامل اوپک، در گفتوگو با روزنامه شرق کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را تهدید کرد که «اگر در جایگزینی نفت ایران همکاری کنند، در حوادث بعدی نیز شریک خواهند بود.» پیش از خطیبی، برخی از فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی تهدید کرده بودند که در صورت تحریم نفت ایران، تنگه هرمز را به روی نفتکشها خواهند بست.پس از قطعی شدن تحریم نفت، مقامات رسمی جمهوری اسلامی، به موازات تهدیدهائی که عملی نشد، با استناد به اینکه بخش عمده نفت ایران به کشورهای آسیایی صادر میشود، کوشیدند وانمود کنند که تحریم اتحادیه اروپا اثر چندانی بر معاملات نفتی ندارد. اما تحولات بعدی نشان داد که این کشورها نیز به تدریج خود را برای هماهنگی با سیاستهای غرب در برابر ایران آماده میکنند.
سیاست دوگانه چین
بهعنوان نمونه حتی چین با این که همواره مخالف تحریمصنعت نفت ایران بوده، خود در ماههای پایان سال کوشید با خرید نفت از روسیه و آفریقا وابستگی خود را به نفت ایران کاهش دهد. بهگزارش رویترز، چین در فاصله دسامبر ۲۰۱۱ تا ژانویه ۲۰۱۲ مقدار زیادی از مازاد تولید نفت عربستان سعودی را نیز خریده و ذخیره کرده است.
هدف چین از تنوع بخشیدن به منابع خرید نفت آن است که در صورت لزوم بتواند در تحریم نفت ایران با جهان غرب هماهنگ شود، با اینهمه، برخی منابع چینی گفتهاند که پکن مایل است نفت ایران را با بهائی نازلتر و شرایطی سهلتر از گذشته خریداری کند. چیزی که با تشدید فشارهای بینالمللی و نیاز جمهوری اسلامی به درآمدهای نفتی، غیرممکن نیست.
یکی دیگر از خواستهای چینیها، این است که جمهوری اسلامی در برابر تامین نفت، بهای آن را به صورت کالا دریافت کند. اسفندماه امسال رستم قاسمی وزیر نفت جمهوری اسلامی به خبرگزاری مهر گفت: «این طرح معاملات تهاتری، در حد یک پیشنهاد بوده و تاکنون در هیچ معامله نفتی هیچ کالائی به جای پول نفت خام صادراتی دریافت نشده است.»
رسانههای ایرانی در سال گذشته گزارشهای متعددی منتشر کردند که نشان میداد تنها برنده تحریمها چین است. جمهوری خلق چین، در سال ۱۳۹۰ نیز مثل سالهای پیشتر، امتیازات نفتی بزرگی در ایران کسب کرد، با این همه روز هشتم فوریه امسال اعلام شد که از آغاز سال ۲۰۱۲ صادرات نفت ایران به چین روزانه حدود ۳۰۰ هزار بشکه کاهش یافته است.
همچنین روز پنجم مارس روزنامه والاستریت ژورنال گزارش داد که ژاپن و اسپانیا نیز خرید نفت از ایران را کاهش داده و بر خرید نفت از عربستان سعودی افزودهاند. برپایه این گزارش، اسپانیا به عنوان خریدار ۶ درصد از نفت صادراتی ایران، در ماه دسامبر ۲۰۱۱ سی و هفت درصد از واردات خود کاسته است. ژاپن هم در ماه ژانویه ۲۰۱۲ دوازده درصد از واردات نفت ایران کاسته و در مقابل ۲۰ درصد نفت بیشتر از عربستان سعودی خریده است.
در جستوجوی خریداران تازه
مقامات وزارت نفت جمهوری اسلامی کوشیدند خریداران تازهای برای نفت خام ایران پیدا کنند. روز اول مارس (۱۱ اسفند) رویترز گزارش داد که نفتکش ۲۷۰ هزار تنی دلاور، متعلق به ناوگان ملی نفتکش ایران در بندر بوکوم سنگاپور لنگر گرفته است.
شرکت هلندی شل در بندر باکوم یک پالایشگاه دارد که روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفتخام را پالایش میکند. شل جزو تحریمکنندگان نفت جمهوری اسلامی است. شرکت نفتکش جمهوری اسلامی نیز از سوی آمریکا تحریم شده است. یک هفته پس از لنگر گرفتن نفتکش دلاور در بوکوم، سخنگوی شل گفت که این کنسرن پیش از سررسیدن مهلت اتحادیه اروپا برای قطع معاملات نفتی با جمهوری اسلامی خرید نفت از ایران را قطع خواهد کرد.
مشکل مبادلات ارزی
دوازدهم بهمن روزنامههای داخلی گزارشهائی منتشر کردند که نشان میداد مشکلات ناشی از قطع فعالیتهای تجاری قطر و امارات از یکسو و تحریم بانکمرکزی از سوی دیگر، تمام عرصههای بازرگانی خارجی ایران را تحت فشاری شدید قرار داده است. از جمله گزارش شد که صادرکنندگان هندی چهار ماه است بهای برنجهائی را که به ایران صادر کردهاند، دریافت نکردهاند.
یکروز پیش از آن که از بدهیهای غیرقابل پرداخت جمهوری اسلامی به صادرکنندگان برنج هندی پرده برداشته شود، خزانهداری آمریکا به موسسهها و نهادهائی که برای دور زدن تحریمها به ایران کمک میکنند، هشدار داد. بلافاصله بانکهای مرکزی قطر و امارات متحده عربی به تمام بانکها و موسسات مالی خود دستور دادند از گشایش اعتبار و تامین مالی مبادلات بازرگانی با ایران خودداری کنند.
روند تشدید تحریمهای بینالمللی علیه ایران، تا آخرین روزهای اسفندماه ادامه داشت. روز ۱۷ بهمن (۶ فوریه) باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا فرمان توقیف کلیه دارائیهای بانک مرکزی و افراد و نهادهای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی را در خاک آمریکا صادر کرد. اوباما بانک مرکزی و دیگر بانکهای ایرانی را در نامهای که به کنگره آمریکا نوشت به «دستزدن به اقدامات فریبکارانه برای پنهان کردن معاملات شامل تحریم» متهم کرد و خواستار تشدید تحریمآنها شد.
یکهفته پیش از اقدام تازه رئیسجمهور، کمیته امور بانکی سنای آمریکا نیز طرحی را برای تشدید تحریمها علیه شرکت ملی نفت و شرکتملی نفتکش جمهوری اسلامی تصویب کرده بود. اتحادیه اروپا نیز در این تحریمها به آمریکا پیوست.
انکار تاثیر تحریمها در ایران
در کنار سایر مسئولان ایرانی، آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز بارها تاکید ورزیده که تحریمها تاثیری بر اقتصاد ایران نداشتهاند. وی در نماز جمعه روز ۱۴ بهمن تحریمها را نه تنها بیاثر دانست بلکه گفت که این اقدامات برای ایران مفید هم بوده است. چند روز پیش از سخنرانی آیتالله خامنهای مجلس شورای اسلامی اعلام کرده بود که طرح دوفوریتی قطع صدور نفت ایران به کشورهای اروپائی و عدم خرید کالا از کشورهای تحریمکننده نفت ایران را بررسی خواهد کرد.
تحریمها، بیش از هرچیز مبادلات بازرگانی جمهوری اسلامی را با کشورهائی دستخوش بحران کرد که صادرات و واردات آنها برپایه دلار انجام میشود. برای مقابله با این مشکل، مسئولان ایرانی در ماههای پایانی سال پیشنهادهائی را مطرح کردند که اغلب بیپاسخ ماند. از جمله محمود احمدینژاد روز ۲۷ بهمن ضمن دیداری که در اسلامآباد با نخستوزیر پاکستان داشت پیشنهاد کرد که در مبادلات میان دو کشور، ریال و روپیه جای دلار را بگیرد.
رئیسجمهوری اسلامی ایران در شرایطی این پیشنهاد را مطرح میکرد که نرخ برابری ریال در برابر دلار به شدت کاهش یافته بود. به این دلیل، پیشنهاد وی پاسخی دریافت نکرد. پیشتر برخی از مقامات ایرانی پیشنهاد جایگزینی دلار با درهم امارات متحده عربی را نیز مطرح کرده بودند.
تشویق ورود کالا، کاهش تولید و افزایش بیکاری
کارشناسان اقتصادی پیشبینی کردهاند که بحران اقتصادی ناشی از تحریمها، تنها در صورتی حل خواهد شد که جمهوری اسلامی بتواند اختلافات خود را با جهان غرب حل کند.
در هفتههای آخر سال، نشانههای تمایل به مذاکره بر سر مناقشه هستهای در ایران آشکار شد. از جمله روز ۲۶ بهمن (۱۵ فوریه) سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی در نامهای به دفتر کاترین اشتون مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا، آمادگی جمهوری اسلامی را برای ازسرگیری مذاکرات هستهای اعلام کرد.
برای مقابله با دشواریهای ناشی از نقل و انتقالات ارزی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی روز یازدهم اسفند امسال طی بخشنامهای خطاب به کلیه بانکها اعلام کرد که صادرکنندگان کالا میتوانند با ارز حاصل از صادرات، کالا وارد کنند. کارشناسان اقتصادی معتقدند این کار سبب رونق بیشتر واردات، کاهش بیشتر تولید داخلی و گسترش بیکاری میشود.
مشکلات مالی بینالمللی بر بازار کار داخلی ایران نیز اثری مخرب داشته است. به تازگی مرکز آمار ایران اعلام کرد که تعداد شاغلان ایرانی پائیز امسال در مقایسه با پائیز سال گذشته ۸۰۰ هزار نفر کاهش یافته است. احمدینژاد وعده داده بود که امسال ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار فرصت شغلی تازه ایجاد کند. وی اواسط اسفند اعلام کرد که تا پایان دوران ماموریت خود (۱۳۹۲) بیکاری را کاملا ریشهکن خواهد کرد.
جواد طالعی
تحریریه: فرید وحیدی
ون جیابائو، نخست وزیر چین، در نشست کنگرهی خلق، هواداری خود را از اصلاحات سیاسی ساختاری در حزب کمونیست و دولت چین اعلام کرد. اما وی در کنفرانس مطبوعاتی به پرسش مربوط به انتخابات آزاد پاسخ نداد.
ون جیابائو در روز پایانی نشست کنگرهی خلق حزب کمونیست چین اعلام کرد که از اصلاحات سیاسی ساختاری در چارچوب حزب کمونیست چین و دولت این کشور پشتیبانی میکند. اما وی در کنفرانس مطبوعاتیای که پس از این نشست برگزار شد، به این پرسش که چینیها کی میتوانند رهبران خود را آزادانه انتخاب کنند، پاسخ نداد.
نخست وزیر چین در برابر پرسش یادشده صرفا به این پاسخ کلیشهای بسنده کرد که در روستاهای چین کمیتههای اجرایی و مدیران آن انتخاب میشوند که در کنار رهبران حزبی این روستاها مسئولیت را برعهده دارند.
ون جیابائو تاکید کرد که روستائيان میتوانند در سطوح محله و بخش سرنوشت خود را تدریجا در دست بگیرند. به گفتهی نخست وزیر چین که از ۹ سال پیش در این مسئولیت است، باید "دمکراسی سوسیالیستی" را گام به گام و در سازگاری با شرایط ملی گسترش داد.
ون جیابائو خواستار آن شد که به موازات اصلاحات اقتصادی، اصلاحات سیاسی و "بویژه در حزب کمونیست و سیستم رهبری کشور" گسترش یابد. وی خاطر نشان ساخت که با رشد اقتصادی در چین، مشکلاتی چون تقسیم ناعادلانه، از دست رفتن اعتماد و فساد پدیدار شده است.
نخست وزیر چین اعلام کرد که اصلاحات درون حزبی وارد مرحلهای حساس شده است و "هر عضو حزب و هر مسئولی باید عاجل بودن چنین اصلاحاتی را حس کند".
اصلاحات اقتصادی برای مقابله با بحران
ون جیابائو، همچنین در روز پایانی نشست کنگرهی خلق حزب کمونیست چین، خواهان اصلاحات گستردهتر برای تثبیت رشد اقتصادی پایدار در چین شد. وی اعلام کرد که چین تصمیم دارد با توجه به کندشدن آهنگ رشد خود که نتیجهی بحران جهانی است، برای رشد موزونتر و پایدارتر اصلاحات ساختاری انجام دهد.
گفتنی است که بحران مالی جهان باعث کندتر شدن آهنگ رشد اقتصادی در چین شده است و این کشور تصمیم دارد از این فرصت برای انجام اصلاحات ساختاری گسترده استفاده کند.
به دلیل بحران مالی در اروپا و تقاضای کمتر برای واردات کالا از چین، اقتصاد این کشور زیر فشار قرار گرفته است. به همین دلیل دولت چین اعلام کرد که هدف رشد اقتصادی امسال خود را به ۵/ ۷ درصد کاهش داده است. این در حالی است که اقتصاد چین در سال گذشته ۲ /۹ درصد رشد داشت.
به گفتهی ون جیابائو، چین دیگر نمیتواند به قیمت از دست دادن مواد خام خود و آلودگی محیط زیست رشد کند. به همین دلیل باید توازنی میان رشد دائم و استوار، تطبیق ساختاری و نیز پیکار علیه تورم پیدا کند.
دفاع از سیاست بازرگانی و ارزی
ون جیابائو در کنفرانس مطبوعاتی سه ساعتهی خود پس از نشست یادشده از سیاست بازرگانی و ارزی چین دفاع کرد. ایالات متحدهی آمریکا بارها از چین انتقاد کرده که ارزش پول ملی خود را بهطور کاذب پایین نگاه میدارد.
نخست وزیر چین در این مورد گفت که به ارزش پول ملی چین (یوآن) از آغاز اصلاحات پولی در سال ۲۰۰۵ تا کنون ۳۰ درصد افزوده شده است. وی افزود که یوآن در بازار ارز هنگ کنگ به هر دو سو نوسان داشته است و این امر بیانگر آن است که ارز چین احتمالا به توازن خود رسیده است.
ون جیابائو همچنین خاطر نشان ساخت که تجارت خارجی چین نیز در حال کاهش است. وی علت این امر را کاهش تقاضا برای صادرات چینی خواند. به گفتهی نخست وزیر چین هم اکنون تراز بازرگانی چین بهطور فزایندهای به سوی توازن میرود، زیرا مازاد تجارت خارجی به زیر سه درصد درآمد ناخالص ملی کشور رسیده است.
ون جیابائو اطمینان داد که چین در آینده از آمریکا کالای بیشتری وارد خواهد کرد. وی متقابلا از آمریکا خواست که ممنوعیت فروش کالاهای مربوط به تکنولوژی پیشرفته به چین را لغو کند. به گفتهی جیابائو، چین سیاست حمایت از کالاهای داخلی در برابر کالاهای خارجی (پروتکسیونیسم) را دنبال نمیکند.
افزایش بودجهی نظامی چین
نشست کنگرهی خلق که نقش پارلمان غیرانتخابی در چین را دارد، روی هم ده روز به درازا کشید. حدود سه هزار نماینده از سراسر کشور در این کنگره شرکت داشتند. نمایندگان در این نشست بودجه کشور را نیز تصویب کردند که ۱/ ۱۴ درصد افزایش نشان میدهد.
در آن میان سهم هزینههای نظامی نیز بیش از ۱۱ درصد افزایش نشان میدهد و ۶۷۰ میلیارد یوآن (۸۰ میلیارد یورو) تعیین شده است. این در حالی است که کسری بودجهی چین برای امسال حدود ۸۰۰ میلیارد یوآن (حدود ۹۶ میلیارد یورو) است که ۵ /۱ درصد درآمد ناخالص ملی کشور را تشکیل میدهد.
نکتهی جالب در مورد تصویب لایحهی بودجه، موافقت ۸۰ درصدی نمایندگان بود. ۴۳۸ نماینده به لایحهی بودجه رای منفی و ۱۳۱ نماینده رای ممتنع دادند. دلایل این مخالفت روشن نبود.
این مخالفت نسبت به گزارش ون جیابائو نیز در میان نمایندگان کنگره به چشم میخورد. شمار کسانی که به این گزارش رای ندادند بیش از دیگر نشستهای مشابه بود.
نخست وزیر چین در برابر پرسش یادشده صرفا به این پاسخ کلیشهای بسنده کرد که در روستاهای چین کمیتههای اجرایی و مدیران آن انتخاب میشوند که در کنار رهبران حزبی این روستاها مسئولیت را برعهده دارند.
ون جیابائو تاکید کرد که روستائيان میتوانند در سطوح محله و بخش سرنوشت خود را تدریجا در دست بگیرند. به گفتهی نخست وزیر چین که از ۹ سال پیش در این مسئولیت است، باید "دمکراسی سوسیالیستی" را گام به گام و در سازگاری با شرایط ملی گسترش داد.
ون جیابائو خواستار آن شد که به موازات اصلاحات اقتصادی، اصلاحات سیاسی و "بویژه در حزب کمونیست و سیستم رهبری کشور" گسترش یابد. وی خاطر نشان ساخت که با رشد اقتصادی در چین، مشکلاتی چون تقسیم ناعادلانه، از دست رفتن اعتماد و فساد پدیدار شده است.
نخست وزیر چین اعلام کرد که اصلاحات درون حزبی وارد مرحلهای حساس شده است و "هر عضو حزب و هر مسئولی باید عاجل بودن چنین اصلاحاتی را حس کند".
اصلاحات اقتصادی برای مقابله با بحران
ون جیابائو، همچنین در روز پایانی نشست کنگرهی خلق حزب کمونیست چین، خواهان اصلاحات گستردهتر برای تثبیت رشد اقتصادی پایدار در چین شد. وی اعلام کرد که چین تصمیم دارد با توجه به کندشدن آهنگ رشد خود که نتیجهی بحران جهانی است، برای رشد موزونتر و پایدارتر اصلاحات ساختاری انجام دهد.
گفتنی است که بحران مالی جهان باعث کندتر شدن آهنگ رشد اقتصادی در چین شده است و این کشور تصمیم دارد از این فرصت برای انجام اصلاحات ساختاری گسترده استفاده کند.
به دلیل بحران مالی در اروپا و تقاضای کمتر برای واردات کالا از چین، اقتصاد این کشور زیر فشار قرار گرفته است. به همین دلیل دولت چین اعلام کرد که هدف رشد اقتصادی امسال خود را به ۵/ ۷ درصد کاهش داده است. این در حالی است که اقتصاد چین در سال گذشته ۲ /۹ درصد رشد داشت.
به گفتهی ون جیابائو، چین دیگر نمیتواند به قیمت از دست دادن مواد خام خود و آلودگی محیط زیست رشد کند. به همین دلیل باید توازنی میان رشد دائم و استوار، تطبیق ساختاری و نیز پیکار علیه تورم پیدا کند.
دفاع از سیاست بازرگانی و ارزی
ون جیابائو در کنفرانس مطبوعاتی سه ساعتهی خود پس از نشست یادشده از سیاست بازرگانی و ارزی چین دفاع کرد. ایالات متحدهی آمریکا بارها از چین انتقاد کرده که ارزش پول ملی خود را بهطور کاذب پایین نگاه میدارد.
نخست وزیر چین در این مورد گفت که به ارزش پول ملی چین (یوآن) از آغاز اصلاحات پولی در سال ۲۰۰۵ تا کنون ۳۰ درصد افزوده شده است. وی افزود که یوآن در بازار ارز هنگ کنگ به هر دو سو نوسان داشته است و این امر بیانگر آن است که ارز چین احتمالا به توازن خود رسیده است.
ون جیابائو همچنین خاطر نشان ساخت که تجارت خارجی چین نیز در حال کاهش است. وی علت این امر را کاهش تقاضا برای صادرات چینی خواند. به گفتهی نخست وزیر چین هم اکنون تراز بازرگانی چین بهطور فزایندهای به سوی توازن میرود، زیرا مازاد تجارت خارجی به زیر سه درصد درآمد ناخالص ملی کشور رسیده است.
ون جیابائو اطمینان داد که چین در آینده از آمریکا کالای بیشتری وارد خواهد کرد. وی متقابلا از آمریکا خواست که ممنوعیت فروش کالاهای مربوط به تکنولوژی پیشرفته به چین را لغو کند. به گفتهی جیابائو، چین سیاست حمایت از کالاهای داخلی در برابر کالاهای خارجی (پروتکسیونیسم) را دنبال نمیکند.
افزایش بودجهی نظامی چین
نشست کنگرهی خلق که نقش پارلمان غیرانتخابی در چین را دارد، روی هم ده روز به درازا کشید. حدود سه هزار نماینده از سراسر کشور در این کنگره شرکت داشتند. نمایندگان در این نشست بودجه کشور را نیز تصویب کردند که ۱/ ۱۴ درصد افزایش نشان میدهد.
در آن میان سهم هزینههای نظامی نیز بیش از ۱۱ درصد افزایش نشان میدهد و ۶۷۰ میلیارد یوآن (۸۰ میلیارد یورو) تعیین شده است. این در حالی است که کسری بودجهی چین برای امسال حدود ۸۰۰ میلیارد یوآن (حدود ۹۶ میلیارد یورو) است که ۵ /۱ درصد درآمد ناخالص ملی کشور را تشکیل میدهد.
نکتهی جالب در مورد تصویب لایحهی بودجه، موافقت ۸۰ درصدی نمایندگان بود. ۴۳۸ نماینده به لایحهی بودجه رای منفی و ۱۳۱ نماینده رای ممتنع دادند. دلایل این مخالفت روشن نبود.
این مخالفت نسبت به گزارش ون جیابائو نیز در میان نمایندگان کنگره به چشم میخورد. شمار کسانی که به این گزارش رای ندادند بیش از دیگر نشستهای مشابه بود.
منابع امنیتی میگویند که یک مقام بلندپایه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در ماه ژانویه امسال برای چند روز به تایلند سفر کرده است. این سفر، در آستانه انفجارهای فوریه نگرانی تایلند را تشدید کرده بود.
۵ ایرانی که به تدارک یک اقدام تروریستی در بانکوک مظنون هستند، از نظر پلیس تایلند در صدد سوءقصد به دیپلماتهای اسرائیلی بودهاند.
حدود یک ماه پیش (۲۵ بهمن/ ۱۴ فوریه) چند بمب در بانکوک، پایتخت تایلند، منفجر شد. در این حادثه یکی از بمبگذاران که شهروند ایران است دو پای خود را از دست داد و چند نفر دیگر مجروح شدند. پلیس تایلند پیشتر اعلام کرده بود دو ایرانی را در این ارتباط بازداشت کرده که متهم به عضویت در یک هستهی تروریستی پنج نفره هستند و درصدد حمله به سفارت اسرائیل بودهاند.
روزنامه آلمانی زود دویچه در تازهترین شماره خود مینویسد که ۵ بمب ساخته شده توسط هسته یاد شده حاوی قطعات فولادی بودند تا بر قدرت تخریب آنها افزوده شود. در این بمبها مغناطیسی هم تعبیه شده بود که سوءقصد کننده میتوانست آن را به راحتی به در اتوموبیل فرد آماج حمله بچسباند. این روش در دو سال اخیر در درون ایران نیز برای ترور کارشناسان هستهای جمهوری اسلامی به کار گرفته شده است.
روز ۱۴ فوریه در پی انفجاری در خانهای در خیابان "سوخومویت سوی" که به محل ساخت بمب برای گروه ۵ نفره ایرانی تبدیل شده بود، تعقیب و مراقبتهای پلیس بانکوک ابعاد تازهای یافت. سه ایرانی بازداشت شده، همگی در همین ساختمان ساکن بودهاند که لیلا روحانی، متهم دیگر پرونده بمبگذاری در بانکوک آن را کرایه کرده بوده است. لیلا روحانی پس از انفجار روز ۱۴ فوریه در بانکوک به ایران گریخت.
یکی از اعضای گروه به نام سعید مرادی پس از انفجار برنامهریزی نشده بمبی که در دست داشت، دو پای خود را از دست داد. محمد خزایی که ۴۲ سال دارد، هنگام تلاش برای خروج از تایلند، در فرودگاه دستگیر شد. متهم دیگر مسعود صداقتزاده ۳۱ ساله است که توانست در روز حادثه به مالزی بگریزد اما هنگامی که قصد سوار شدن به هواپیمایی به مقصد تهران را داشت، دستگیر شد. نفر چهارم مهرداد مدنی نام دارد که عصر روز یکشنبه (۲۶ فوریه/۷ اسفند) و پس از تجسس اتاقش توسط پلیس دستگیر شده است. پلیس نام وی را پس از بررسی سیم کارت تلفن همراه دو متهم دیگر پرونده بمبگذاری در بانکوک، سعید مرادی و محمد خزایی به دست آورده است. پلیس تایلند میگوید که مهرداد مدنی هرگونه ارتباط با موضوع بمبگذاری را رد کرده است.
کشفی که باعث سراسیمگی شد
هنوز معلوم نیست که عامل انفجار در خانه ایرانیانی که در بانکوک مشغول ساختن بمببودهاند چه بوده است. ولی ظاهرا سراسیمگی ساکنان آن در این حادثه نقش داشته است. به نوشته روزنامه زود دویچه دو روز قبل از انفجار، پلیس تایلند در پی کسب اطلاعاتی از محافل امنیتی کشورهای غربی خانه دیگری را کشف میکند که ۵ تن مواد شیمیایی و منفجره در آن انبار شده بود. در ارتباط با این کشف، مردی لبنانیتبار با پاسپورت سوئدی دستگیر میشود که ظاهرا با گروه حزبالله لبنان ارتباط داشته و به طراحی حمله علیه توریستهای اسرائیلی مشغول بوده است.
اندکی پیش از انفجار در خانه خیابان سوخومویت سوی و اقدام قطعی پلیس برای دستگیری ساکنان آن، ایهود باراک وزیر دفاع اسرائيل در سر راه پرواز خود به سنگاپور در تایلند توقف کرد. به نوشته روزنامه هاآرتص، علنیشدن این توقف به خواست و اصرار خود باراک صورت گرفته است و شاید نشانهای بوده از اعلام حساسیت و اشراف اسرائیل بر تهدیدها و خطرهایی که در تایلند علیه منافع و شهروندان اسرائیل تدارک میشوند.
تحرکات مشکوک از تابستان سال گذشته
زود دویچه مینویسد که سازمانهای اطلاعاتی غرب از چند ماه قبل تحرکات مشکوک در درون و پیرامون تایلند را تحت نظر داشتهاند. آنها تابستان ۲۰۱۱متوجه میشوند که تقاضا برای کرایهخانههای نسبتا دنج و امن، تهیه اسناد جعلی، جاسوسی از برخی از نقاط تایلند و نقل و انتقال مواد منفجره به درون این کشور شدت گرفته است.
سفری که تردید و نگرانی را بیشتر کرد
روز ۱۹ ژانویه فرد ایرانی با نام مستعار حسین تهرانی وارد بانکوک میشود. محافل امنیتی متوجه میشوند که این فرد کسی نیست جز مجید علوی، چهره آشنا و بلندپایه وزارت اطلاعات ایران که مدتها در این وزارتخانه مسئولیت جهان عرب را به عهده داشته است. در جولای ۲۰۰۹ و پس از استعفای محسنی اژهای از وزارت اطلاعات، احمدینژاد علوی را موقتا به سرپرستی این وزارتخانه گمارد، ولی نهایتاَ با فشار آیتالله خامنهای مجبور شد حیدر مصلحی را به جای اژهای به مجلس معرفی کند.
از سال ۲۰۱۱ ظاهرا علوی در سپاه قدس، نیروی عملیاتی سپاه پاسداران در خارج از کشور، مسئولیت هماهنگی با حزبالله، حماس و سازمان جهاد اسلامی را به عهده دارد. مسئولیت عملیات در حوزه جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه هم از دیگر مسئولیتهای اوست. ۵ ایرانی مرتبط با طراحی ترورها در بانکوک که ۴ نفر آنها دستگیر شدهاند نیز، ظاهرا با سپاه قدس مرتبط هستند. بنا به دادههای محافل امنیتی، این افراد خود قرار نبوده که در عملیات شرکت داشته باشند، بلکه میبایست پیشاپیش تایلند را ترک کنند.
علوی چند روز پس از ورود به بانکوک در روز ۱۹ ژانویه دوباره تایلند را ترک میکند. اما همین ورود و خروج محافل امنیتی را نگران میکند که احتمالا سوءقصدی در شرف انجام است.
حدود یک ماه پیش (۲۵ بهمن/ ۱۴ فوریه) چند بمب در بانکوک، پایتخت تایلند، منفجر شد. در این حادثه یکی از بمبگذاران که شهروند ایران است دو پای خود را از دست داد و چند نفر دیگر مجروح شدند. پلیس تایلند پیشتر اعلام کرده بود دو ایرانی را در این ارتباط بازداشت کرده که متهم به عضویت در یک هستهی تروریستی پنج نفره هستند و درصدد حمله به سفارت اسرائیل بودهاند.
روزنامه آلمانی زود دویچه در تازهترین شماره خود مینویسد که ۵ بمب ساخته شده توسط هسته یاد شده حاوی قطعات فولادی بودند تا بر قدرت تخریب آنها افزوده شود. در این بمبها مغناطیسی هم تعبیه شده بود که سوءقصد کننده میتوانست آن را به راحتی به در اتوموبیل فرد آماج حمله بچسباند. این روش در دو سال اخیر در درون ایران نیز برای ترور کارشناسان هستهای جمهوری اسلامی به کار گرفته شده است.
روز ۱۴ فوریه در پی انفجاری در خانهای در خیابان "سوخومویت سوی" که به محل ساخت بمب برای گروه ۵ نفره ایرانی تبدیل شده بود، تعقیب و مراقبتهای پلیس بانکوک ابعاد تازهای یافت. سه ایرانی بازداشت شده، همگی در همین ساختمان ساکن بودهاند که لیلا روحانی، متهم دیگر پرونده بمبگذاری در بانکوک آن را کرایه کرده بوده است. لیلا روحانی پس از انفجار روز ۱۴ فوریه در بانکوک به ایران گریخت.
کشفی که باعث سراسیمگی شد
هنوز معلوم نیست که عامل انفجار در خانه ایرانیانی که در بانکوک مشغول ساختن بمببودهاند چه بوده است. ولی ظاهرا سراسیمگی ساکنان آن در این حادثه نقش داشته است. به نوشته روزنامه زود دویچه دو روز قبل از انفجار، پلیس تایلند در پی کسب اطلاعاتی از محافل امنیتی کشورهای غربی خانه دیگری را کشف میکند که ۵ تن مواد شیمیایی و منفجره در آن انبار شده بود. در ارتباط با این کشف، مردی لبنانیتبار با پاسپورت سوئدی دستگیر میشود که ظاهرا با گروه حزبالله لبنان ارتباط داشته و به طراحی حمله علیه توریستهای اسرائیلی مشغول بوده است.
تحرکات مشکوک از تابستان سال گذشته
زود دویچه مینویسد که سازمانهای اطلاعاتی غرب از چند ماه قبل تحرکات مشکوک در درون و پیرامون تایلند را تحت نظر داشتهاند. آنها تابستان ۲۰۱۱متوجه میشوند که تقاضا برای کرایهخانههای نسبتا دنج و امن، تهیه اسناد جعلی، جاسوسی از برخی از نقاط تایلند و نقل و انتقال مواد منفجره به درون این کشور شدت گرفته است.
سفری که تردید و نگرانی را بیشتر کرد
از سال ۲۰۱۱ ظاهرا علوی در سپاه قدس، نیروی عملیاتی سپاه پاسداران در خارج از کشور، مسئولیت هماهنگی با حزبالله، حماس و سازمان جهاد اسلامی را به عهده دارد. مسئولیت عملیات در حوزه جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه هم از دیگر مسئولیتهای اوست. ۵ ایرانی مرتبط با طراحی ترورها در بانکوک که ۴ نفر آنها دستگیر شدهاند نیز، ظاهرا با سپاه قدس مرتبط هستند. بنا به دادههای محافل امنیتی، این افراد خود قرار نبوده که در عملیات شرکت داشته باشند، بلکه میبایست پیشاپیش تایلند را ترک کنند.
علوی چند روز پس از ورود به بانکوک در روز ۱۹ ژانویه دوباره تایلند را ترک میکند. اما همین ورود و خروج محافل امنیتی را نگران میکند که احتمالا سوءقصدی در شرف انجام است.
تازهترین گزارش سازمان عفو بینالملل حاکی از آن است که از آغاز جنبش اعتراضی علیه رژیم اسد در سوریه، در زندانهای این کشور منظما شکنجه میشود. شمار زیادی از زنان سوری از بیم تجاوز به لبنان گریختهاند.
سازمان حقوق بشری عفو بینالملل در گزارشی که روز چهارشنبه (۱۴ مارس/۲۴ اسفند) تحت عنوان "میخواستم بمیرم" منتشر کرده، خاطر نشان ساخته است که شکنجه و بدرفتاری در زندانهای سوریه ابعاد تازهای بهخود گرفته و یادآور مقابلهی خشن رژیم سوریه با مخالفان در دهههای ۷۰ و ۸۰ قرن گذشته است.
در این گزارش، قربانیان از ۳۱ نوع شکنجه سخن گفتهاند. کسانی که غالبا در تظاهرات اعتراضی بازداشت میشوند، بلافاصله پس از انتقال به زندانها زیر ضربات چوب، قنداق تفنگ، مشت و لگد و شلاق قرار میگیرند.
گزارش میافزاید که زندانیان تازه وارد باید بجز شورت همهی لباسهای خود را درآورند. گاهی آنان را با بدنهای عریان تا ۲۴ ساعت در هوای آزاد نگاه میدارند.
طبق این گزارش در هنگام بازجوییها برخی از زندانیان را از مچ دستها آویزان میکنند به گونهای که فقط نوک انگشتان پاهای آنان با زمین تماس دارد. زندانیان را همچنین در جریان بازجوییها کتک میزنند. شوک الکتریکی نیز از دیگر روشهای شکنجه است. در مواردی زمین سلولهای زندان را پر از آب و سپس جریان برق را به آن وصل میکنند تا به زندانیان منتقل شود.
سازمان عفو بینالملل اظهارات قربانیان شکنجه در این گزارش را به عنوان سند دیگری برای این موضوع ارزیابی میکند که در سوریه جنایت علیه بشریت صورت میگیرد. این گزارش بر پایهی اظهارات دهها تن از شهروندان سوریه تهیه شده که جان سالم بهدر برده و به اردن گریختهاند.
فرار زنان و کودکان به لبنان
در پی انتشار گزارشها مبنی بر تجاوز به زنان و کشتار کودکان در سوریه، زنان سوری زیادی با سراسیمگی به لبنان میگریزند. آنان بیم آن دارند که در چنگ قهر سربازان بیفتند که این اواخر خشونت علیه غیرنظامیان را بهشدت افزایش دادهاند.
یکی از فعالان حقوق بشر که به خانوادههای سوری پناهجو کمک میکند در طرابلس لبنان گفت که در ۲۴ ساعت گذشته بیش از ۵۰ خانواده به لبنان گریختهاند. اسما، یکی از زنان سوری و مادر پنج فرزند که به همراه سه دختر و دو پسر خود به لبنان گریخته است گفت: «جهان فقط از بیست درصد آن بلایی آگاه میشود که بشار اسد بر سر مردم سوریه میآورد».
اسما گفته است: «هنگامی که شنیدم در کرمالزیتون به زنان در مقابل چشمان شوهرانشان تجاوز کرده و گلوی کودکان را بریدهاند، تصمیم به فرار گرفتم».
به گفتهی اپوزیسیون سوریه، نیروهای امنیتی بشار اسد روز دوشنبه در منطقهی کرمالزیتون ۵۷ غیرنظامی سوری را به قتل رساندند که بیشتر آنان زنان و کودکان بودهاند. در مقابل رژیم سوریه "تروریستها" را عامل این کشتار معرفی کرده است.
«ماشین کشتار را از کار بیندازید»
شورای ملی اپوزیسیون سوریه در بیانیهای که شامگاه سهشنبه منتشر کرد نوشته است: «ما خواهان مداخلهی نظامی کشورهای عربی و جامعهی بینالمللی هستیم». این شورا بار دیگر اتحادیهی عرب و کشورهای غربی را فراخواند، برای حفاظت از جان غیرنظامیان، بر فراز خاک سوریه منطقهی پرواز ممنوع ایجاد کنند.
شورای ملی سوریه خواستار از کار انداختن "ماشین کشتار و ویرانی" رژیم بشار اسد شده است. این شورا تقاضا کرده است که سلاح در اختیار سربازان متمرد "ارتش آزاد سوریه" قرار گیرد. بسام اسحاق یکی از اعضای این شورا به خبرگزاری العربیه گفت: «ما هیچ گزینهی دیگری نداریم جز آنکه با اسلحه از خود دفاع کنیم».
حمادی جبلی، نخست وزیر تونس، درخواست اپوزیسیون سوریه را رد کرد. وی در گفتوگویی به "اشپیگل آنلاین" گفت، مداخلهی نظامی در سوریه "دیوانگی محض" است و به بشار اسد بهانه میدهد تا ارتش خود را شدیدتر به خدمت گیرد.
واکنش اسد به پیشنهادهای کوفی عنان
احمد فوزی، سخنگوی کوفی عنان، فرستادهی ویژهی سازمان ملل و اتحادیهی عرب به سوریه، روز سهشنبه به خبرگزاری فرانسه گفت که بشار اسد به پیشنهادهای عنان برای حل بحران سوریه واکنش نشان داده است.
وی افزود که پاسخ دولت سوریه به این پیشنهادها در دست بررسی است. ولی فوزی دربارهی مضمون این پاسخ چیزی نگفت.
عنان در روزهای آخر هفتهی گذشته در دمشق با بشار اسد دیدار و گفتوگو کرده بود. وی به گفتهی خود در این دیدار پیشنهادهای مشخصی برای پایان دادن به بحران سوریه به رئيسجمهوری این کشور ارائه داده است.
وعدهی انتخابات در سوریه
رژیم بشار اسد در دمشق اعلام کرد که قصد دارد در تاریخ ۷ ماه مه در این کشور انتخابات برگزار کند. در اواخر ماه فوریه در سوریه قانون اساسی تازهای به تصویب رسید که در آن سرکردگی حزب حاکم بعث در قدرت تصریح نشده است.
با این همه، برگزاری این انتخابات چشم انداز روشنی ندارد. به گفتهی ناظران و آگاهان سیاسی، اصولا برگزاری انتخاباتی پاکیزه و منصفانه در بسیاری از مناطق کشور به دلیل پیکارها و حاکم بودن جو ترس ممکن نخواهد بود.
ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجهی آمریکا، شامگاه سهشنبه در واشنگتن گفت، انتخابات برای پارلمانی که وظیفه همدست رژیم را برعهده دارد، آن هم در این فضای خشونتآمیز که همه جا در کشور مشاهده میشود مضحک است.
طبق ارزیابیهای سازمان ملل، از زمان آغاز بحران در سوریه در یک سال پیش تا کنون حدود هشت هزار تن جان خود را از دست دادهاند. شمار آوارگان سوری که به کشورهای همسایه گریختهاند حدود ۳۰ هزار تن و شمار آوارگان در خود سوریه حدود ۹۷ هزار تن تخمین زده میشود.
در این گزارش، قربانیان از ۳۱ نوع شکنجه سخن گفتهاند. کسانی که غالبا در تظاهرات اعتراضی بازداشت میشوند، بلافاصله پس از انتقال به زندانها زیر ضربات چوب، قنداق تفنگ، مشت و لگد و شلاق قرار میگیرند.
گزارش میافزاید که زندانیان تازه وارد باید بجز شورت همهی لباسهای خود را درآورند. گاهی آنان را با بدنهای عریان تا ۲۴ ساعت در هوای آزاد نگاه میدارند.
طبق این گزارش در هنگام بازجوییها برخی از زندانیان را از مچ دستها آویزان میکنند به گونهای که فقط نوک انگشتان پاهای آنان با زمین تماس دارد. زندانیان را همچنین در جریان بازجوییها کتک میزنند. شوک الکتریکی نیز از دیگر روشهای شکنجه است. در مواردی زمین سلولهای زندان را پر از آب و سپس جریان برق را به آن وصل میکنند تا به زندانیان منتقل شود.
سازمان عفو بینالملل اظهارات قربانیان شکنجه در این گزارش را به عنوان سند دیگری برای این موضوع ارزیابی میکند که در سوریه جنایت علیه بشریت صورت میگیرد. این گزارش بر پایهی اظهارات دهها تن از شهروندان سوریه تهیه شده که جان سالم بهدر برده و به اردن گریختهاند.
فرار زنان و کودکان به لبنان
در پی انتشار گزارشها مبنی بر تجاوز به زنان و کشتار کودکان در سوریه، زنان سوری زیادی با سراسیمگی به لبنان میگریزند. آنان بیم آن دارند که در چنگ قهر سربازان بیفتند که این اواخر خشونت علیه غیرنظامیان را بهشدت افزایش دادهاند.
یکی از فعالان حقوق بشر که به خانوادههای سوری پناهجو کمک میکند در طرابلس لبنان گفت که در ۲۴ ساعت گذشته بیش از ۵۰ خانواده به لبنان گریختهاند. اسما، یکی از زنان سوری و مادر پنج فرزند که به همراه سه دختر و دو پسر خود به لبنان گریخته است گفت: «جهان فقط از بیست درصد آن بلایی آگاه میشود که بشار اسد بر سر مردم سوریه میآورد».
اسما گفته است: «هنگامی که شنیدم در کرمالزیتون به زنان در مقابل چشمان شوهرانشان تجاوز کرده و گلوی کودکان را بریدهاند، تصمیم به فرار گرفتم».
به گفتهی اپوزیسیون سوریه، نیروهای امنیتی بشار اسد روز دوشنبه در منطقهی کرمالزیتون ۵۷ غیرنظامی سوری را به قتل رساندند که بیشتر آنان زنان و کودکان بودهاند. در مقابل رژیم سوریه "تروریستها" را عامل این کشتار معرفی کرده است.
«ماشین کشتار را از کار بیندازید»
شورای ملی اپوزیسیون سوریه در بیانیهای که شامگاه سهشنبه منتشر کرد نوشته است: «ما خواهان مداخلهی نظامی کشورهای عربی و جامعهی بینالمللی هستیم». این شورا بار دیگر اتحادیهی عرب و کشورهای غربی را فراخواند، برای حفاظت از جان غیرنظامیان، بر فراز خاک سوریه منطقهی پرواز ممنوع ایجاد کنند.
شورای ملی سوریه خواستار از کار انداختن "ماشین کشتار و ویرانی" رژیم بشار اسد شده است. این شورا تقاضا کرده است که سلاح در اختیار سربازان متمرد "ارتش آزاد سوریه" قرار گیرد. بسام اسحاق یکی از اعضای این شورا به خبرگزاری العربیه گفت: «ما هیچ گزینهی دیگری نداریم جز آنکه با اسلحه از خود دفاع کنیم».
حمادی جبلی، نخست وزیر تونس، درخواست اپوزیسیون سوریه را رد کرد. وی در گفتوگویی به "اشپیگل آنلاین" گفت، مداخلهی نظامی در سوریه "دیوانگی محض" است و به بشار اسد بهانه میدهد تا ارتش خود را شدیدتر به خدمت گیرد.
واکنش اسد به پیشنهادهای کوفی عنان
احمد فوزی، سخنگوی کوفی عنان، فرستادهی ویژهی سازمان ملل و اتحادیهی عرب به سوریه، روز سهشنبه به خبرگزاری فرانسه گفت که بشار اسد به پیشنهادهای عنان برای حل بحران سوریه واکنش نشان داده است.
وی افزود که پاسخ دولت سوریه به این پیشنهادها در دست بررسی است. ولی فوزی دربارهی مضمون این پاسخ چیزی نگفت.
عنان در روزهای آخر هفتهی گذشته در دمشق با بشار اسد دیدار و گفتوگو کرده بود. وی به گفتهی خود در این دیدار پیشنهادهای مشخصی برای پایان دادن به بحران سوریه به رئيسجمهوری این کشور ارائه داده است.
وعدهی انتخابات در سوریه
رژیم بشار اسد در دمشق اعلام کرد که قصد دارد در تاریخ ۷ ماه مه در این کشور انتخابات برگزار کند. در اواخر ماه فوریه در سوریه قانون اساسی تازهای به تصویب رسید که در آن سرکردگی حزب حاکم بعث در قدرت تصریح نشده است.
با این همه، برگزاری این انتخابات چشم انداز روشنی ندارد. به گفتهی ناظران و آگاهان سیاسی، اصولا برگزاری انتخاباتی پاکیزه و منصفانه در بسیاری از مناطق کشور به دلیل پیکارها و حاکم بودن جو ترس ممکن نخواهد بود.
ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجهی آمریکا، شامگاه سهشنبه در واشنگتن گفت، انتخابات برای پارلمانی که وظیفه همدست رژیم را برعهده دارد، آن هم در این فضای خشونتآمیز که همه جا در کشور مشاهده میشود مضحک است.
طبق ارزیابیهای سازمان ملل، از زمان آغاز بحران در سوریه در یک سال پیش تا کنون حدود هشت هزار تن جان خود را از دست دادهاند. شمار آوارگان سوری که به کشورهای همسایه گریختهاند حدود ۳۰ هزار تن و شمار آوارگان در خود سوریه حدود ۹۷ هزار تن تخمین زده میشود.
پس از پایان جلسه طرح سوال از رئیسجمهور، تعداد زیادی از نمایندگان مجلس به لحن و محتوای سخنان احمدینژاد اعتراض کردند. برخی از احتمال استیضاح او گفتند و برخی دیگر از انتشار بیانیه در اعتراض به سخنانش در مجلس.
بیش از ۱۰ تذکر حاصل یک ساعت سخنان محمود احمدینژاد به پرسشهای نمایندگان مجلس بود. انتقادات و اعتراضات نمایندگان به حدی بود که یکی از طراحان سئوال از رئیس جمهور خواهان انتشار یک بیانیه از سوی مجلس در پاسخ به اظهارات رئیس جمهور شد.
مصباحی مقدم، رئیس کمیسیون طرح ویژه تحول اقتصادی مجلس همچنین اظهار داشت که رئیس جمهور در جلسه امروز به سئوالات پاسخ نداده و برخلاف آیین نامه، طرح سئوال کرده است. وی همچنین گفت رئیس جمهور در سخنانش سئوالات نمایندگان را تحریف کرده است.
قدرتالله علیخانی عضو فراکسیون اقلیت مجلس نیز پس از پایان جلسه طرح سوال آرزو کرد که رئیس جمهور در همین مجلس استیضاح شود.
مصطفی رضا حسینی سخنگوی طراحان سوال از رئیس جمهور نیز درباره لحن احمدینژاد گفت: «ادبیات رئیس جمهور ادبیاتی اهانت آمیز بود که از رئیس مجلس تا نمایندگان و مردم و شهرداری را شامل شد و همان طور که پیش بینی میکردیم پاسخ منطقی از رئیس جمهور دریافت نکردیم».
وی درباره احتمال استیضاح رئیس جمهور گفت: «در مورد استیضاح باید موضوع را بررسی کنیم ولی طراحان سؤال از آقای احمدی نژاد تا کنون به این نتیجه نرسیدند. در عین حال طراحان سؤال از رئیس جمهور احتمالا در قالب بیانیهای پاسخ اظهارات امروز احمدینژاد در صحن علنی مجلس را که احتمالا بعد از عید خواهد بود، میدهند».
رضا حسینی در پایان تاکید کرد که طرح سوال از رئیس جمهور اتمام حجت با وی بوده است.
مجلس جای شوخی نیست
محمدرضا خباز نماینده دیگری بود که پاسخهای رئیس جمهور به سوالات نمایندگان را "غیرمستدل" خواند. وی گفت: «ایشان بیش از ۱۰ دفعه کلمه شوخی را به کار بردند. مگر مجلس محل شوخی است؟ مجلس محل منطق است. بازخورد صحبتهای رئیس جمهور در جامعه بینالملل بسیار بد خواهد بود».
یکی دیگر از طراحان سوال از رئیس جمهور نیز خطاب به علی لاریجانی رئیس مجلس گفت: «ما انتظار داشتیم شما جلوی حرفهای غیرمستدل رئیس جمهور را بگیرید اما این کار را نکردید».
علی لاریجانی نیز در پاسخ گفت: «بنده هم فکر میکنم بعضی حرف ها نباید اینجا زده میشد اما مسئله مهم این بود که سوالی مطرح شد و رئیسجمهور پاسخ داد که این نمایانگر نظام دموکراتیک است». وی البته تاکید کرد که مجلس جای شوخی نیست بلکه جای مسایل جدی و مهم است.
رئیس مجلس از نمایندگان خواست به متن آئین نامه مجلس برای سوال از رئیس جمهور دقت کنند و گفت: «طبق قانون اساسی رئیس جمهور به سوالات شما پاسخ داد و آیین نامه هم دستور نداده که در پایان صحبتهای رئیس جمهور رایگیری شود. شما هم از ما انتظار نداشته باشید که خلاف قانون اساسی و آیین نامه عمل کنیم».
پایان حمایت مجلس از رئیس جمهور
محمدتقی رهبر، رئیس فراکسیون روحانیون مجلس، ادبیات رئیسجمهور در پاسخ به سئوالات مجلس را «اهانتآمیز» دانست و گفت: «جوابهای ايشان قانعكننده نبود. ای كاش در غالب شوخی عبارات اهانتآميز به كار نمیبردند».
وی همچنین اضافه کرد: «اگر مجلس تا امروز حمايتی از ايشان داشت، همان هم برداشته شد».
مصطفی کواکبیان عضو فراکسیون اقلیت نیز اظهار داشت: «نجابت و کرامت رئیس مجلس امروز بیش از حد بود. رئیس جمهور به هیچ یک از سوالات نمایندگان پاسخ جدی و منطقی و معقول نداد. به همه سوال کنندگان هم توهین کرد. من رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس و استاد دانشگاهم. چطور می گویند ما با شاسی مدرک گرفتیم؟ این اهانت بود. چرا گفتند ما چرا از ایشان سوال کردیم؟».
وی که به نوشتهی سایت خبر آنلاین بسیار عصبانی بود و فریاد میکشید در پاسخ به اظهارات احمدینژاد درباره حضورش در مجلس و اینکه پذیرفته به سوالات نمایندگان پاسخ دهد گفت: «اینکه ایشان به مجلس تشریف آوردند، یک الزام قانونی بود. رئیس جمهور نمیتوانست به مجلس نیاید و واجب الحضور بود. از این رو بیخود و بیجهت منت بر سر نمایندگان نگذارد».
کواکبیان سپس با استناد به سخن آیتالله خمینی خطاب به بنیصدر گفت: «شمایی که قانون را قبول ندارید، قانون شما را قبول ندارد».
درگیری مقابل مجلس
به گزارش خبرآنلاین، صبح روز چهارشنبه ۲۴ اسفند، همزمان با طرح سوال از رئیسجمهور، تعدادی از اسرای آزادشدهی جنگ ایران و عراق در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات خود مقابل مجلس تجمع کرده و شعارهایی علیه دولت سر دادند.
خبرگزاری ایلنا نیز از تجمع حامیان احمدینژاد مقابل مجلس خبر داد. به گزارش ایلنا تجمع این دو گروه همزمان با هم و با سر دادن شعارهایی مخالف یکدیگر به زد و خورد کشیده شد و در نهایت یگان ویژه نیروی انتظامی مجبور به دخالت شد.
خبرها حاکی از آن است که وضعیت مقابل مجلس چندان حالت عادی ندارد و همچنان متشنج است.
مصباحی مقدم، رئیس کمیسیون طرح ویژه تحول اقتصادی مجلس همچنین اظهار داشت که رئیس جمهور در جلسه امروز به سئوالات پاسخ نداده و برخلاف آیین نامه، طرح سئوال کرده است. وی همچنین گفت رئیس جمهور در سخنانش سئوالات نمایندگان را تحریف کرده است.
قدرتالله علیخانی عضو فراکسیون اقلیت مجلس نیز پس از پایان جلسه طرح سوال آرزو کرد که رئیس جمهور در همین مجلس استیضاح شود.
مصطفی رضا حسینی سخنگوی طراحان سوال از رئیس جمهور نیز درباره لحن احمدینژاد گفت: «ادبیات رئیس جمهور ادبیاتی اهانت آمیز بود که از رئیس مجلس تا نمایندگان و مردم و شهرداری را شامل شد و همان طور که پیش بینی میکردیم پاسخ منطقی از رئیس جمهور دریافت نکردیم».
وی درباره احتمال استیضاح رئیس جمهور گفت: «در مورد استیضاح باید موضوع را بررسی کنیم ولی طراحان سؤال از آقای احمدی نژاد تا کنون به این نتیجه نرسیدند. در عین حال طراحان سؤال از رئیس جمهور احتمالا در قالب بیانیهای پاسخ اظهارات امروز احمدینژاد در صحن علنی مجلس را که احتمالا بعد از عید خواهد بود، میدهند».
رضا حسینی در پایان تاکید کرد که طرح سوال از رئیس جمهور اتمام حجت با وی بوده است.
مجلس جای شوخی نیست
محمدرضا خباز نماینده دیگری بود که پاسخهای رئیس جمهور به سوالات نمایندگان را "غیرمستدل" خواند. وی گفت: «ایشان بیش از ۱۰ دفعه کلمه شوخی را به کار بردند. مگر مجلس محل شوخی است؟ مجلس محل منطق است. بازخورد صحبتهای رئیس جمهور در جامعه بینالملل بسیار بد خواهد بود».
یکی دیگر از طراحان سوال از رئیس جمهور نیز خطاب به علی لاریجانی رئیس مجلس گفت: «ما انتظار داشتیم شما جلوی حرفهای غیرمستدل رئیس جمهور را بگیرید اما این کار را نکردید».
علی لاریجانی نیز در پاسخ گفت: «بنده هم فکر میکنم بعضی حرف ها نباید اینجا زده میشد اما مسئله مهم این بود که سوالی مطرح شد و رئیسجمهور پاسخ داد که این نمایانگر نظام دموکراتیک است». وی البته تاکید کرد که مجلس جای شوخی نیست بلکه جای مسایل جدی و مهم است.
رئیس مجلس از نمایندگان خواست به متن آئین نامه مجلس برای سوال از رئیس جمهور دقت کنند و گفت: «طبق قانون اساسی رئیس جمهور به سوالات شما پاسخ داد و آیین نامه هم دستور نداده که در پایان صحبتهای رئیس جمهور رایگیری شود. شما هم از ما انتظار نداشته باشید که خلاف قانون اساسی و آیین نامه عمل کنیم».
پایان حمایت مجلس از رئیس جمهور
محمدتقی رهبر، رئیس فراکسیون روحانیون مجلس، ادبیات رئیسجمهور در پاسخ به سئوالات مجلس را «اهانتآمیز» دانست و گفت: «جوابهای ايشان قانعكننده نبود. ای كاش در غالب شوخی عبارات اهانتآميز به كار نمیبردند».
وی همچنین اضافه کرد: «اگر مجلس تا امروز حمايتی از ايشان داشت، همان هم برداشته شد».
وی که به نوشتهی سایت خبر آنلاین بسیار عصبانی بود و فریاد میکشید در پاسخ به اظهارات احمدینژاد درباره حضورش در مجلس و اینکه پذیرفته به سوالات نمایندگان پاسخ دهد گفت: «اینکه ایشان به مجلس تشریف آوردند، یک الزام قانونی بود. رئیس جمهور نمیتوانست به مجلس نیاید و واجب الحضور بود. از این رو بیخود و بیجهت منت بر سر نمایندگان نگذارد».
کواکبیان سپس با استناد به سخن آیتالله خمینی خطاب به بنیصدر گفت: «شمایی که قانون را قبول ندارید، قانون شما را قبول ندارد».
درگیری مقابل مجلس
به گزارش خبرآنلاین، صبح روز چهارشنبه ۲۴ اسفند، همزمان با طرح سوال از رئیسجمهور، تعدادی از اسرای آزادشدهی جنگ ایران و عراق در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات خود مقابل مجلس تجمع کرده و شعارهایی علیه دولت سر دادند.
خبرگزاری ایلنا نیز از تجمع حامیان احمدینژاد مقابل مجلس خبر داد. به گزارش ایلنا تجمع این دو گروه همزمان با هم و با سر دادن شعارهایی مخالف یکدیگر به زد و خورد کشیده شد و در نهایت یگان ویژه نیروی انتظامی مجبور به دخالت شد.
خبرها حاکی از آن است که وضعیت مقابل مجلس چندان حالت عادی ندارد و همچنان متشنج است.
وزیر نفت عربستان در فروم بینالمللی انرژی در کویت از آمادگی این کشور برای جبران نیازهای نفتی بازار خبر داد. به گفته کارشناسان، آمریکا پیشتر از عربستان برای افزایش تولید نفت خام تقاضای همکاری کرده بود.
عربستان سعودی، بزرگترین صادر کنندهی نفت جهان برای تأمین نیازهای نفتی بازارهای جهانی اعلام آمادگی کرده است. به گفتهی علی النعیمی، وزیر نفت این کشور، "عربستان به همراه کشورهای دیگر مصمم به جبران هر گونه ضرری هستند."
آقای النعیمی در جریان فروم بینالمللی انرژی در کویت اظهار داشت: «بازار نفت در حال حاضر در مجموع متعادل است و به اندازه کافی تولید و ظرفیت پالایش وجود دارد.» تا کنون دولت عربستان تأکید داشت که تنها در صورت افزایش تقاضای مشتریان تولید نفت خام خود را افزایش خواهد داد.
به باور کارشناسان موضع جدید عربستان سعودی بیش از همه به کشمکشهای کنونی بر سر برنامههای هستهای ایران و اعمال تحریمهای شدید بینالمللی علیه تهران باز میگردد. اتحادیه اروپا از آغاز ماه ژوئیه تحریم واردات نفت از ایران را به اجرا در خواهد آورد. در حال حاضر نزدیک به ۲۵ درصد از صادرات نفت ایران روانه کشورهای عضو اتحادیه اروپا میشود.
کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی را جدیترین تهدید برای روند بهبود اقتصاد در سراسر جهان میدانند. قیمت هر بشکه نفتخام برای تحویل در ماه آوریل بیش از ۱۲۶ دلار تعیین شده است.
بر اساس اطلاعات محافل آگاه، ایالات متحده پیشتر در پی نگرانی از افزایش قیمت نفت به دلیل تحریمهای نفتی پیشرو علیه تهران، از دولت عربستان سعودی برای تأمین نیازهای بازار درخواست همکاری کرده بوده است.
نماینده آمریکا در فروم بینالمللی انرژی در کویت از اظهار نظر در این مورد خودداری کرد و تنها اظهار داشت که ایالات متحده به طور مرتب در زمینهی انرژی با عربستان سعودی به رایزنی میپردازد.
برجسته نشدن کشمکشها با ایران
عربستان سعودی هماینک تنها تولیدکننده نفت در جهان به شمار میآید که ظرفیت و توان تولید اضافی را داراست. بر اساس اظهارات مقامات سعودی این کشور میتواند توان تولیدش را از ۱۰ میلیون بشکه کنونی به ۱۲.۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهد.
ایران روزانه نزدیک به ۲.۲ میلیون بشکه نفت صادر میکند و تولید روزانه این کشور کمتر از ۳.۵ میلیون بشکه در روز است.
عربستان سعودی یکی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه به شمار میرود با این حال مقامات این کشور از اقدامات تحریکآمیز و ایجاد تنش در منطقه خودداری میکنند. هر چند کشمکشها میان اتحادیه اروپا و آمریکا و دولت ایران به دلیل برنامههای اتمی این کشور هماینک یکی از موضوعات مهم به شمار میرود اما این مسئله در سخنرانیهای وزیر نفت عربستان و همچنین دبیرکل اوپک در فروم بینالمللی کویت برجسته نشد.
از ایران رستم قاسمی در نشست کویت حضور داشت. در کنار نمایندگان کشورهای عضو اوپک، نمایندگانی نیز از اتحادیه اروپا و آمریکا در این نشست شرکت داشتند.
آقای النعیمی در جریان فروم بینالمللی انرژی در کویت اظهار داشت: «بازار نفت در حال حاضر در مجموع متعادل است و به اندازه کافی تولید و ظرفیت پالایش وجود دارد.» تا کنون دولت عربستان تأکید داشت که تنها در صورت افزایش تقاضای مشتریان تولید نفت خام خود را افزایش خواهد داد.
به باور کارشناسان موضع جدید عربستان سعودی بیش از همه به کشمکشهای کنونی بر سر برنامههای هستهای ایران و اعمال تحریمهای شدید بینالمللی علیه تهران باز میگردد. اتحادیه اروپا از آغاز ماه ژوئیه تحریم واردات نفت از ایران را به اجرا در خواهد آورد. در حال حاضر نزدیک به ۲۵ درصد از صادرات نفت ایران روانه کشورهای عضو اتحادیه اروپا میشود.
کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی را جدیترین تهدید برای روند بهبود اقتصاد در سراسر جهان میدانند. قیمت هر بشکه نفتخام برای تحویل در ماه آوریل بیش از ۱۲۶ دلار تعیین شده است.
بر اساس اطلاعات محافل آگاه، ایالات متحده پیشتر در پی نگرانی از افزایش قیمت نفت به دلیل تحریمهای نفتی پیشرو علیه تهران، از دولت عربستان سعودی برای تأمین نیازهای بازار درخواست همکاری کرده بوده است.
نماینده آمریکا در فروم بینالمللی انرژی در کویت از اظهار نظر در این مورد خودداری کرد و تنها اظهار داشت که ایالات متحده به طور مرتب در زمینهی انرژی با عربستان سعودی به رایزنی میپردازد.
برجسته نشدن کشمکشها با ایران
عربستان سعودی هماینک تنها تولیدکننده نفت در جهان به شمار میآید که ظرفیت و توان تولید اضافی را داراست. بر اساس اظهارات مقامات سعودی این کشور میتواند توان تولیدش را از ۱۰ میلیون بشکه کنونی به ۱۲.۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهد.
ایران روزانه نزدیک به ۲.۲ میلیون بشکه نفت صادر میکند و تولید روزانه این کشور کمتر از ۳.۵ میلیون بشکه در روز است.
عربستان سعودی یکی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه به شمار میرود با این حال مقامات این کشور از اقدامات تحریکآمیز و ایجاد تنش در منطقه خودداری میکنند. هر چند کشمکشها میان اتحادیه اروپا و آمریکا و دولت ایران به دلیل برنامههای اتمی این کشور هماینک یکی از موضوعات مهم به شمار میرود اما این مسئله در سخنرانیهای وزیر نفت عربستان و همچنین دبیرکل اوپک در فروم بینالمللی کویت برجسته نشد.
از ایران رستم قاسمی در نشست کویت حضور داشت. در کنار نمایندگان کشورهای عضو اوپک، نمایندگانی نیز از اتحادیه اروپا و آمریکا در این نشست شرکت داشتند.
«تصاوير ماهواره ای وجود اتاقک های انفجار در پارچين را تاييد می کند»
« ديويد آلبرايت « و « پل برانان» کارشناسان « موسسه علوم و امنيت بين المللی » می گويند که اين آشيانه انفجار در بخش کوچک و دورافتاده ای از تاسيسات نظامی « پارچين» قرار گرفته و حفاظ و ديوارهای ايمنی و امنيتی جداگانه ای دارد.
بين اين ساختمان و ساير بخش های تاسيسات نظامی «پارچين» می توان يک خاکريز بزرگ را در عکس های ماهواره ای مشاهده کرد که با توضيحات مندرج در گزارش آژانس بين المللی انرژی اتمی که در نوامبر سال ۲۰۱۱ منتشر شد همخوانی دارد. به نظر می رسد که فاصله اين آشيانه های مخصوص انفجارهای قوی با ساير بخش های «پارچين» حدود چهار کيلومتر است.
بازرسان آژانس در سال ۲۰۰۵ از تاسيسات نظامی « پارچين » بازديد کردند. رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی اخير اعلام کرد که اين آژانس خبر دارد که برخی فعاليت های در اين مرکز هنوز ادامه دارند. وقتی که از وی سئوال شد که آيا فکر می کند که ايران فعاليت های خود را در اين تاسيسات پنهان نگاه داشته « يوکيا آمانو» پاسخ داد « اين احتمال وجود دارد و بازرسان ما بايد از اين تاسيسات بازرسی کنند.»
کارشناسان « موسسه علوم و امنيت بين المللی » می افزايند اگر ايران برای از بين بردن شواهد مربوط به فعاليت های پنهان خود مشغول پاکستازی تاسيسات «پارچين» باشد احتمالا اين کارها در اين بخش جداگانه از تاسيسات روی می دهند. بنابراين درخواست آژانس بين المللی انرژی اتمی برای بازديد از اين قسمت مشخص و ساير بخش های تاسيسات « پارچين» بايد از سوی جامعه بين المللی حمايت شود.
در روزهای گذشته خبرگزاری های دولتی در ايران از قول رامين ميهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه ايران اخبار مربوط به پاکسازی در تاسيسات « پارچين » را تکذيب کردند.
حکم ۶۰۰۰ سال زندان برای يک نظامی گواتمالايی
مراجع قضايی گواتمالا يک نظامی سابق عضو واحدهای نيروی مخصوص اين کشور را به جرم مشارکت در قتل عامی که در سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد و بيش از ۲۰۰ نفر قربانی به جا گذاشت، به ۶۰۶۰ سال زندان محکوم کرده اند.
به گزارش خبرگزاری رويترز اين نظامی سابق به نام «پدرو پيمنتال ریوس» که اکنون ۵۵ ساله است و در ايالت کاليفرنيای آمريکا زندگی می کرد سال گذشته توسط دولت آمريکا به گواتمالا استرداد شد. او پنجمين نظامی در گواتمالا است که به جرم ارتکاب جنايت عليه بشريت و مشارکت در کشتار مخالفان و غيرنظاميان در طول جنگ داخلی اين کشور محاکمه و مجازات می شود.
صدور حکم ۶۰۶۰ سال زندان بيشتر جنبه نمادين دارد چون طبق قوانين قضايی گواتمالا حداکثر مدت زندان برای مجازات هر مجرمی ۵۰ سال است.
يکی ديگر از مجرمان اين پرونده شهادت داده بود که «پدرو پيمنتال ریوس» از جمله سربازان يک گروه ۲۰ نفره از واحدهای نيروی مخصوص بود که در سال ۱۹۸۲ در جستجو برای اسلحه به يک روستا حمله کرده اند. سربازان برای کسب اطلاعات گروهی از اهالی اين روستا را شکنجه کرده و يک نوزاد را در برابر چشم ديگران با ضربات چکش به قتل رساندند.
مراجع قضايی گواتمالا برای هر مورد از قتل هايی که در اين روستا اتفاق افتاده است «پدرو پيمنتال ریوس» را به سی سال زندان محکوم کردند که در مجموع با در نظر گرفتن حدود ۲۰۰ قربانی اين کشتار مدت حبس وی به ۶۰۶۰ سال می رسد.
خبرگزاری رويترز می افزايد که «پدرو پيمنتال ریوس» مشارکت در اين قتل عام را تکذيب کرده و می گويد که قبل از وقوع اين حادثه منطقه را ترک کرده بود.
صدور اين حکم بخشی از تلاش های دستگاه قضايی گواتمالا برای محاکمه و مجازات مسئولان کشتارهايی است که در طول جنگ و بحران داخلی اين کشور طی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۶ روی داده و در جريان آن نزديک به ۲۵۰ هزار نفر کشته و يا مفقود شده اند.
دستگاه قضايی گواتمالا رسيدگی به پرونده «افرين ريوس مونت» ديکتاتور سابق اين کشور را از ماه ژانويه آغاز کرده اند. او در خونبارترين فصل از جنگ های داخلی اين کشور به مدت ۱۷ ماه از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۳ بر گواتمالا حکومت می کرد.
قاضی اين پرونده درخواست عفو وی را رد کرده و اکنون به جرم صدور حکم کشتار حداقل ۱۷۰۰ نفر از مردم قبايل « مايا » که از بوميان ساکن گواتمالا هستند، محاکمه می شود.
به گزارش خبرگزاری رويترز اين نظامی سابق به نام «پدرو پيمنتال ریوس» که اکنون ۵۵ ساله است و در ايالت کاليفرنيای آمريکا زندگی می کرد سال گذشته توسط دولت آمريکا به گواتمالا استرداد شد. او پنجمين نظامی در گواتمالا است که به جرم ارتکاب جنايت عليه بشريت و مشارکت در کشتار مخالفان و غيرنظاميان در طول جنگ داخلی اين کشور محاکمه و مجازات می شود.
صدور حکم ۶۰۶۰ سال زندان بيشتر جنبه نمادين دارد چون طبق قوانين قضايی گواتمالا حداکثر مدت زندان برای مجازات هر مجرمی ۵۰ سال است.
يکی ديگر از مجرمان اين پرونده شهادت داده بود که «پدرو پيمنتال ریوس» از جمله سربازان يک گروه ۲۰ نفره از واحدهای نيروی مخصوص بود که در سال ۱۹۸۲ در جستجو برای اسلحه به يک روستا حمله کرده اند. سربازان برای کسب اطلاعات گروهی از اهالی اين روستا را شکنجه کرده و يک نوزاد را در برابر چشم ديگران با ضربات چکش به قتل رساندند.
مراجع قضايی گواتمالا برای هر مورد از قتل هايی که در اين روستا اتفاق افتاده است «پدرو پيمنتال ریوس» را به سی سال زندان محکوم کردند که در مجموع با در نظر گرفتن حدود ۲۰۰ قربانی اين کشتار مدت حبس وی به ۶۰۶۰ سال می رسد.
خبرگزاری رويترز می افزايد که «پدرو پيمنتال ریوس» مشارکت در اين قتل عام را تکذيب کرده و می گويد که قبل از وقوع اين حادثه منطقه را ترک کرده بود.
صدور اين حکم بخشی از تلاش های دستگاه قضايی گواتمالا برای محاکمه و مجازات مسئولان کشتارهايی است که در طول جنگ و بحران داخلی اين کشور طی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۶ روی داده و در جريان آن نزديک به ۲۵۰ هزار نفر کشته و يا مفقود شده اند.
دستگاه قضايی گواتمالا رسيدگی به پرونده «افرين ريوس مونت» ديکتاتور سابق اين کشور را از ماه ژانويه آغاز کرده اند. او در خونبارترين فصل از جنگ های داخلی اين کشور به مدت ۱۷ ماه از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۳ بر گواتمالا حکومت می کرد.
قاضی اين پرونده درخواست عفو وی را رد کرده و اکنون به جرم صدور حکم کشتار حداقل ۱۷۰۰ نفر از مردم قبايل « مايا » که از بوميان ساکن گواتمالا هستند، محاکمه می شود.
راز غيبت آيتالله جنتی در جمع خبرنگاران
روزنامه کيهان در سرمقاله شماره چهارشنبه پيشنهاد کرده که دولت و قوه قضائيه از نيروهای «بسيج» برای بازرسی و کنترل بازار استفاده کنند.
روزنامه ابتکار از اعتراض شديد احمدرضا دستغيب نماينده شيراز در نطق ميان دستور مجلس به شورای نگهبان گزارش داده است.
روزنامه های جمهوری اسلامی، اعتماد، جام جم، ابتکار، حمايت، شرق خبر داده اند که با شکست « تلاش حاميان دولت برای منتفی کردن طرح سوال نمايندگان مجلس » و « قطعی شدن حضور محمود احمدی نژاد در مجلس »، احتمالا حضور و سخنان احمدی نژاد در مجلس «حاشيه های تازه» ای در پی خواهد داشت.
روزنامه های رسالت، جام جم و کيهان از اعدام ۵ نفر در شهرهای مشهد و قزوين خبر داده اند.
روزنامه اعتماد نيز در گزارشی با تيتر «راز غيبت آيتالله جنتی در جمع خبرنگاران» نوشته «آيتالله احمد جنتی از جمله مسوولان نظام جمهوری اسلامی است که تاکنون کمتر خود را در معرض خبرنگاران قرار داده است.»
اعتراض پدر محسن روح الامينی به «حمايت های پشت پرده از سعيد مرتضوی»
روزنامه خراسان از قول پدر محسن روح الامينی، از کشته شدگان بازدشتگاه کهريزک، نوشته «حمايت های پشت پرده از مرتضوی باعث کندی رسيدگی به پرونده اتهامت دادستان سابق تهران شده است.»
عبدالحسين روح الامينی پدر محسن روح الامينی درباره «ميزان رضايت از پيشرفت بررسی پرونده بازداشتگاه کهريزک» طی گفت و گويی با روزنامه خراسان گفته است «ما در سال ۸۸ و ۸۹ از روند رسيدگی به پرونده رضايت داشتيم و در بخش انتظامی که توسط دادگاه نيروهای مسلح رسيدگی می شد نتيجه خوبی گرفتيم، اما در دوره اخير و در مورد دادستان سابق تهران با روند کندی روبرو هستيم .»
پدر محسن روح الامينی تاکيد کرده که «در اين بخش حمايت های پشت صحنه از سعيد مرتضوی کم نبوده و علت اصلی اين "فرآيند کند رسيدگی" نيز همين است.»
به نوشته روزنامه خراسان، عبدالحسين روح الامينی خطاب به مقام های قضايی گفته « اين درست نيست که چنين تبعيضی در دستگاه قضايی ما وجود داشته باشد و به شکايت از سعيد مرتضوی نيز بايد مثل همه شهروندان عادی رسيدگی شود، هرچند اين پرونده پيچيدگی های خاص خودش راهم دارد که ما آنها را درک می کنيم. »
عبدالحسين روح الامينی پدر محسن روح الامينی از کشته شدگان حادثه کهريزک در گفتگو با روزنامه خراسان همچنين « تفهيم اتهام به سعيد مرتضوی » را تائيد کرده و گفته است «پس از اعلام تفهيم اتهام سعيد مرتضوی در روزهای اخير، روابط عمومی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اين مسئله را تکذيب کرده است» اما «سوال ما اين است که اين مسئله چه ارتباطی به ستاد قاچاق کالا و ارز دارد که تکذيب کنند و اگر نياز به تکذيب است بايد خود مرتضوی آن را تکذيب کند.»
پيشتر نيز روزنامه خراسان در شماره سه شنبه ۲۳ اسفند ماه از « تفهيم اتهام سعيد مرتضوی دادستان سابق تهران » خبر داده بود، و روزنامه ابتکار نيز « اعتراض علی کامرانی پدر محمد کامرانی از کشته شدگان بازداشتگاه کهريزک » به انتصاب احتمالی سعيد مرتضی از سوی دولت به عنوان رئيس سازمان تامين اجتماعی را منتشر کرده بود.
اين روزنامه از قول علی کامرانی پدر محمد کامرانی خطاب به مقام های دولتی نوشته بود «حداقل دولت تا اعلام نتيجه دادگاه صبر میکرد و بعد به مرتضوی پست و مدال میداد.»
پيشنهاد «استفاده از بسيج برای بازرسی و کنترل بازار»
روزنامه کيهان در سرمقاله شماره چهارشنبه پيشنهاد کرده که دولت و قوه قضائيه از نيروهای «بسيج» برای بازرسی و کنترل بازار استفاده کنند.
اين روزنامه که تحت نظر نماينده علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود، در سرمقاله ای با عنوان «بسيج، مرد اين ميدان است»، موج گرانی های اخير را به « برخی از باندهای مافيايی » نسبت داده و ادعا کرده «برخلاف آنچه باندهای پشت صحنه گرانی سعی در القای آن دارند، "کمبود کالا" عامل گرانی نيست، بلکه کم توجهی مسئولان ذيربط و فقدان بازرسی و نظارت جدی، اصلی ترين عامل گرانی های بی رويه و بعضاً جهشی اخير است.»
کيهان از مقام های دولتی پرسيده که « چرا دولت و ساير مراکز مربوطه و از جمله کار گروه تنظيم بازار از بسيج برای بازرسی و نظارت استفاده نمی کند؟ »
اين روزنامه تاکيد کرده که «تجربه های مکرر نشان داده و ثابت کرده است همه وظايف و مأموريت هايی از اين دست که به بسيج سپرده شده، با درجه بالايی از موفقيت انجام پذيرفته » و خطاب به به مقام های دولت و قوه قضائيه نوشته « آقايان باور بفرمائيد که بسيج مرد اين ميدان است.»
کيهان درعين حال با اشاره به اينکه محمدرضا رحيمی معاون اول محمود احمدی نژاد در جلسه کار گروه تنظيم بازار گفته «کار به جايی رسيده که ديگر بايد با عوامل گرانی برخورد کنيم »، به انتقاد موج تازه گرانی ها پرداخته و نوشته « اين اظهارنظر جناب رحيمی نشانه آن است که از نگاه ايشان به عنوان معاون اول رئيس جمهور، اولاً؛ گرانی غيرطبيعی برخی از کالاهای مورد نياز مردم در بازارها، يک واقعيت است و البته آزاردهنده.»
اين روزنامه وابسته به جناح حاکم همچنين نوشته که اظهارات معاون اول احمدی نژاد نشان می دهد که «دولت نه فقط عامل اين گرانی نيست و در آن نقشی ندارد بلکه از وجود آن ناخشنود و نگران نيز هست »، و « برخورد با عوامل گرانی و مقابله با اين پديده پلشت وظيفه دولت است » اما همين اظهارات « حاکی از آن است که دولت محترم تاکنون برای مقابله با گرانی اقدامی نکرده است و يا در انجام آن بخش از وظيفه ای که در برخورد با گرانی برعهده داشته، کوتاهی ورزيده است.»
اعتراض شديد احمدرضا دستغيب نماينده شيراز به شورای نگهبان
روزنامه ابتکار از اعتراض شديد احمدرضا دستغيب نماينده شيراز به شورای نگهبان خبر داده است.
به نوشته اين روزنامه احمدرضا دستغيب (فرزند فخرالدين) از نمايندگان اصلاح طلب مجلس هشتم روز سه شنبه طی نطق ميان دستور در مجلس به « رد صلاحيتش از سوی شورای نگهبان در انتخابات مجلس نهم » اعتراض کرد.
اين نماينده مجلس هشتم با بيان اينکه « نمايندگان را نمی توان به سبب اظهاراتشان در دوره نمايندگی تعقيب و توقيف کرد » گفت « شورای نگهبان » به دليل فعاليت های نمايندگی اش وی را « به دليل عدم التزام عملی به اسلام و ولايت فقيه و پايبندی به نظام، اينجانب را رد صلاحيت کرده است.
به نوشته روزنامه ابتکار، احمدرضا دستغيب همچنين گفت که «علیرغم درخواست کتبی » شورای نگهبان « دلايل اين کار را اعلام نکرده است.»
اين روزنامه همچنين از قول نماينده اصلاح طلب شيراز در مجلس هشتم نوشته « در صورتی که حکم شورای نگهبان درباره بنده را بپذيريم، چگونه فردی که شرايط حضور در مجلس نهم را ندارد، صلاحيت تصويب قوانين مجلس هشتم را دارد؟ و اگر نپذيريم به کجا شکايت بريم؟ »
«راز غيبت آيتالله جنتی»
روزنامه اعتماد نيز در گزارشی با تيتر «راز غيبت آيتالله جنتی در جمع خبرنگاران»، خبر داده که عباسعلی کدخدايی سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به اظهارات اخير احمد جنتی دبير اين شورا گفته است « نمیدانم چرا دوستان اين اظهارنظر را حمل بر عدم بیطرفی کردند، من شخصا ارتباط اين صحبت با عدم رعايت بیطرفی را متوجه نشدم که برخی رسانهها آن را نقل کردند. عدم رعايت بیطرفی زمانی است که کار در حال رسيدگی است و هنوز انتخابات برگزار نشده اما حال که انتخابات تمام شده و رسيدگیها نيز انجام شده، اين اظهارنظر مشکلی نيست و تاثيری در نتيجه انتخابات ندارد.»
اين روزنامه يادآوری کرده که احمد جنتی دبير ۸۶ ساله شورای نگهبان طی سخنانی در نماز جمعه اخير تهران ضمن ابراز خوشحالی از نتايج انتخابات مجلس نهم، گفته بود «برخی افراد را ما به زحمت تأئيد کرده بوديم ولی آن ها به دست مردم رد شدند که به خاطر اين حسن انتخاب بايد از مردم تقدير کرد.»
اعتماد همچنين نوشته «آيتالله احمد جنتی از جمله مسوولان نظام جمهوری اسلامی است که تاکنون کمتر خود را در معرض خبرنگاران قرار داده است» و «شايد تنها در هنگامه انتخابات و در زمان رای دادن باشد که چند کلامی در جمع خبرنگاران سخن بگويد.»
شکست حاميان دولت برای منتفی کردن طرح سوال از احمدی نژاد
روزنامه های جمهوری اسلامی، جام جم، ابتکار، حمايت، شرق خبر داده اند که با شکست «تلاش حاميان دولت برای منتفی کردن طرح سوال نمايندگان مجلس»، روز چهارشنبه محمود احمدی نژاد بايد برای پاسخگويی به سوال نمايندگان در مجلس حاضر شود.
روزنامه جمهوری اسلامی در تيتر يک شماره بيست و چهارم اسفند با اشاره به اينکه «تلاش چند روزه نمايندگان طرفدار دولت در مجلس برای منتفی شدن طرح سئوال از رئيسجمهور بینتيجه ماند» نوشته «سخنگوی هيات رئيسه مجلس عصر سه شنبه پس از پايان جلسه اين هيات » اعلام کرد که « طرح سوال از رئيسجمهور در دستور کار چهارشنبه قرار دارد و احمدی نژاد برای پاسخ به سئوالات نمايندگان به مجلس میآيد.»
اين روزنامه تاکيد کرده که «چند تن از نمايندگان طرفدار دولت در تلاشی هماهنگ شده قصد از حد نصاب انداختن امضاهای لازم برای سئوال از رئيسجمهور را داشتند » و حتی « مدعی شدند ۱۰ نفر از امضا کنندگان طرح سئوال، امضای خود را پس گرفتهاند و طرح سئوال از نصاب افتاده است و قابل مطرح شدن نيست »، اما محسن کوهکن عضو هيات رئيسه مجلس هشتم اين تلاش ها را بی نتيجه توصيف کرده و گفته است « هيات رئيسه مجلس در جلسهای که برگزار کرد به اين نتيجه رسيد که انصراف از امضای طرح سوال از محمود احمدی نژاد در اين مرحله و پس از بررسی در کميسيون های تخصصی، در بررسی طرح در صحن علنی مجلس بیتاثير است.»
روزنامه جمهوری اسلامی همچنين از قول علی مطهری يکی از امضاء کنندگان طرح سوال از احمدی نژاد، نوشته «انصراف امضاکنندگان دروغ محض است»، و علاوه براين «بعد از آنکه طرح سؤال از رئيسجمهور اعلام وصول شد ديگر امکان پس گرفتن امضا مطابق ماده ۱۹۶ آيين نامه داخلی وجود ندارد.»
روزنامه ابتکار گزارشی با تيتر « سرانجام "چهارشنبه سوال" چه میشود؟ » نوشته «طرح سوال از محمود احمدی نژاد در مجلس اگرچه پيش از اتفاق افتادن حاشيه های زيادی آفريد، اما بدون ترديد پس از آن نيز مييتواند حاشيه ساز شود.»
اعدام ۵ نفر در مشهد و قزوين
روزنامه های رسالت، جام جم و کيهان از اعدام ۵ نفر در شهرهای مشهد و قزوين خبر داده اند.
روزنامه کيهان با اشاره به اعدام دو نفر از پنج اعدامی روز سه شنبه در ملاء عام، اتهام اين دو متهم را «تجاوز» عنوان کرده و نوشته «دو متجاوز به نام های اکرم نورزهی معروف به ياسين اهل افغانستان و مجتبی افشار معروف به صدام ساعت شش و نيم صبح سه شنبه ۲۳ اسفند در ميدان فردوسی مشهد به دار آويخته شدند.»
اين روزنامه نوشته «مردم مشهد و برخی از قربانيان اين دو متجاوز با حضور در اين مراسم، حمايت خود را از دستگاه قضايی و نيروی انتظامی برای مقابله با هتاکان به نواميس جامعه اعلام کردند.»
روزنامه کيهان همچنين اتهام سه نفر اعدام شده در زندان قزوين را «قاچاق مواد مخدر» اعلام کرده اما اسامی اعدام شدگان را منتشر نکرده است.
اين روزنامه نوشته «سه نفر از قاچاقچيان مواد مخدر سحرگاه سه شنبه در زندان چوبين در قزوين به دار آويخته شدند.»
مقامهای جمهوری آذربایجان ۲۲ شهروند این کشور را به ظن جاسوسی برای ایران بازداشت کردهاند.
مقامهای این کشور، بازداشت شدگان را متهم کرده اند که با سپاه پاسداران مرتبط بوده و قصد داشتند به سفارتخانههای آمریکا و اسرائیل در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان حمله کنند.تاریخ بازداشت این افراد اعلام نشده اما خبر آن طی بیانیه ای از سوی وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان تائید شده است.
تلویزیون این کشور ماه پیش اعلام کرده بود که طرح حمله به سفارت اسرائیل و مرکز یهودیان ناکام مانده است.
در آن زمان، ایران متهم شد که در تایلند، هند و گرجستان به اهداف اسرائیلی حمله کرده است.
تنش در روابط ایران و جمهوری آذربایجان اخیرا شدت گرفته است، اگرچه مقامهای دو کشور به کرات سعی کرده اند تا روابط فیمابین را دوستانه جلوه دهند.
هنوز مشخص نیست خبر منتشر شده حاکی از بازداشت های جدید است یا تنها تائید رسمی بازداشت های صورت گرفته در ماه فوریه است.
مقامهای جمهوری آذربایجان گفتهاند این افراد دستوراتی از سپاه پاسداران برای "انجام اقدامات تروریستی علیه سفارتخانههای آمریکا، اسرائیل و سایر کشورهای غربی و کارکنانشان" دریافت کرده بودند.
ادعا شده که این افراد از سال ۱۹۹۹ به استخدام سپاه در آمده و آموزشهایی در باره نحوه استفاده از سلاح و روشهای جاسوسی در اردوگاه های نظامی ایران دریافت کرده بودند.
بیانیه وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان خاطرنشان می کند که "اسلحه گرم، مهمات، مواد منفجره و تجهیزات جاسوسی در حین بازداشت این افراد پیدا شده است."
دمین مک گینس، خبرنگار بی بی سی اخیرا در گزارشی اعلام کرد که ایران و اسرائیل به نظر می رسد اخیرا درگیر جنگ پنهانی شدهاند که شامل تهدیدها، بمبگذاریها و طرح های ترور در قفقاز است.
به گفته خبرنگار بی بی سی، به نظر می رسد تنش های اخیر به معنای آن است که جاسوسان ایران و ماموران سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) در قفقاز جنوبی (شامل گرجستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان) فعال هستند.
ایران با دو کشور همسایه خود -ارمنستان و جمهوری آذربایجان- روابط نزدیکی دارد اگرچه روابط با جمهوری آذربایجان هر از چندگاهی دستخوش تنش می شود. روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل یکی از عوامل این تنش به شمار می رود.
روز چهارشنبه، ۲۴ اسفند (۱۴ مارس) منابع سازمان ملل متحد گفتند که دولت سوریه به پیشنهادهای کوفی عنان، نماینده مشترک سازمان و اتحادیه عرب برای توقف خشونت در سوریه، پاسخ داده است اما محتوای این پاسخ را هنوز فاش نکرده اند.
آقای عنان روز گذشته در دمشق با بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، ملاقات کرد و پس از این ملاقات گفت که "پیشنهادهای ملموسی را برای پایان دادن به کشتار" در آن کشور تحویل مقامات سوری داده است اما جزئیات بیشتری در این زمینه نداد.واکنش دولت سوریه در حالی انتشار می یابد که تلویزیون دولتی آن کشور اعلام کرده واحدهای ارتش توانسته اند شهر ادلیب در شمال سوریه را از مخالفان مسلح حکومت باز پس بگیرند و گزارش های خبری از خشونت گسترده نظامیان و ماموران اطلاعاتی با ساکنان شهر حکایت دارد.
همچنین از حملات ارتش به مناطق مسکونی شهرهای دیگر سوریه و ادامه گلوله باران محله های مختلف شهر حمص گزارش هایی انتشار یافته است.
ون جیابائو، نخست وزیر چین، در سخنانی در جلسه سالانه پارلمان این کشور بر لزوم اصلاحات سیاسی تاکید نهاده و گفته است که بدون چنین اصلاحاتی در رهبری دولت و حزب، بروز تنش سیاسی می تواند دستاوردهای اقتصادی جمهوری خلق چین را به مخاطره اندازد.
با وجود تغییرات عمیقی که در نظام اقتصادی چین روی داده و رشد اقتصادی سریعی را در پی داشته است، این کشور همچنان دارای یک نظام تک حزبی کمونیستی است و مخالفان دولت با محدودیت هایی دست به گریبان هستند.به گفته ناظران، سخنان ون جیابائو در زمانی ایراد می شود که انتظار می رود گروه جوانتری از سیاستمداران مسئولیت رهبری کشور را در دست بگیرند و آقای ون در نظر داشته است تا لزوم تحولات سیاسی در این کشور را به آنان گوشزد کند.
ایران و غرب؛ فهم نامتقارن از مفهوم هزینه تحریم
* هادی کحال زاده، روزنامه نگار و فعال دانشجویی در فرانسه استنزاع هستهای ایران و غرب، این روزها به مدار جنگ نزدیکتر شده و به گمان برخی در غرب، یک روز صبح همه خود را درگیر یک جنگ میان ایران و اسرائیل خواهند دید. عزمی که هر دو سوی منازعه برای بیان جدیت از خود نشان می دهند، با لحنی که در برابر یکدیگر به کار گرفتهاند، این گمانه را تقویت کرده است. اظهارات سفیر ایران در لبنان در خصوص آمادگی برای شلیک ۱۱ هزار موشک به اسرائیل و غرب در واکنش به تهدیدهای برخی از مقامات اسرائیل، اعلام سوخت گذاری رآکتور تحقیقاتی تهران، پس از اعلام تحریم نفتی اتحادیه اروپا، و یا قطع صادرات به برخی از این کشورها پیش از موعد آغاز تحریم ها، نمونه هایی از این دست است.
پس از رد توافق تهران توسط غرب، در مه ۲۰۱۰ ، دور متفاوتی از تحریم ها توسط غرب علیه ایران اعمال شد به آن امید که بتواند ایران را از ادامه برنامه های هسته ای منصرف و به مذاکره برای پذیرش خواسته های غرب متقاعد سازد. اما در مقابل نه تنها نشانه جدی از عقب نشینی و تغییر رفتار ایران وجود ندارد، که شدت بخشیدن به برنامه هسته ای با چاشنی تهدید نیز همراه شده و آنگونه که رهبر ایران می گوید قصد دارد تا هر تهدیدی را با تهدید پاسخ گوید. اما دلیل این پافشاری پر هزینه برای ایران چیست؟ و تحریم ها چه تاثیری بر توقف برنامه های هستهای ایران داشته است؟
پس از رد توافق تهران توسط غرب، در مه ۲۰۱۰ ، دور متفاوتی از تحریم ها توسط غرب علیه ایران اعمال شد به آن امید که بتواند ایران را از ادامه برنامه های هسته ای منصرف و به مذاکره برای پذیرش خواسته های غرب متقاعد سازد. اما در مقابل نه تنها نشانه جدی از عقب نشینی و تغییر رفتار ایران وجود ندارد، که شدت بخشیدن به برنامه هسته ای با چاشنی تهدید نیز همراه شده و آنگونه که رهبر ایران می گوید قصد دارد تا هر تهدیدی را با تهدید پاسخ گوید. اما دلیل این پافشاری پر هزینه برای ایران چیست؟ و تحریم ها چه تاثیری بر توقف برنامه های هستهای ایران داشته است؟
در ادبیات نظری تحریم، تحریمی از شانس موفقیت برخوردار است که هزینه سرپیچی، از هزینه تسلیم برای تحریم شونده بیشتر شود. بدین معنی که تحریم کننده باید بتواند هزینه های سیاسی و اقتصادی سرپیچی (تحریم شونده) را به اندازه ای بالا ببرد که از هزینه های سیاسی و اقتصادی پذیرش و تمکین بالاتر باشد. به علاوه می بایست، فشار اقتصادی خارجی را به فشار سیاسی موثر در داخل تبدیل کند تا کشور هدف، به انتخاب راه کم هزینه تر ناگزیر شود. هرچند برآورد دقیق میزان هزینه تسلیم و هزینه سرکشی برای تحریم کننده و تحریم شونده دشوار است و مشخص نیست که تحریم شونده چه وزن و جایگاهی برای این هزینه ها قائل است. شاید بتوان یکی از دلایل نرخ موفقیت اندک تحریم ها - ۳۴ درصد از ۱۷۴ مورد تحریم تا سال ۲۰۰۷- (هافباور و همکاران ۲۰۰۷ ) را در این دشواری تبیین کرد.
غرب با آگاهی از ضعف ساختاری اقتصاد ایران و ساختار نفتی تامین مالی دولت و اهمیت استراتژیکی که سه حوزه حمل و نقل، مالی و انرژی در اقتصاد ایران دارد، از قطعنامه ۱۸۳۵ به این سو، حلقه تحریم را بر گردن این سه حوزه تنگ تر کرده است.
مضافا اینکه در دوره تازه تحریم ها، ماهیت آن از تحریم های هوشمند به نوعی تحریم فراگیر کنترل شده تغییر کرده است. تحریم بانک مرکزی ایران و تحریم خرید نفت ایران اگرچه در چارچوب تحریم های همه جانبه سازمان ملل متحد قرار ندارد و در قالب تحریم هوشمند در نظر گرفته می شود اما به دلیل گستردگی همکاری بین المللی و اهمیت موضوع، عملا به تحریم صادرات، واردات و تحریم مالی ایران تبدیل شده است که موید نوعی از تحریم فراگیر اما کنترل شده و پلکانی است.
براساس برآوردهای نگارنده، تحریم ها طی دو سال اخیر (از تحریم های اتحادیه اروپا در مه ۲۰۱۰ و قطعنامه ۱۹۲۹ و با اغماض از تاثیر تحریم بانک مرکزی توسط بریتانیا و آمریکا)، سالیانه حداقل ۲۰ درصد GDP به این کشور هزینه تحمیل کرده است. اقتصاد ایران تحت تاثیر دو شوک (شوک سیاستی حذف یارانه و شوک خارجی تحریم) بیش از دو میلیون شغل از دست داده است و با احتساب تقاضای نیروی کار (افزایش یک میلونی جمعیت فعال در سال)، ۴ میلیون به جمعیت بیکاران طی دو سال اخیر افزوده است.
با استفاده از آمارهای موجود و پیش بینی برنامه پنجم در خصوص جمعیت فعال(۹۸۰ هزار نفر در سال)، نرخ بیکاری ۲۵ درصد برای سال جاری را می توان برآورد کرد. رکود تورمی اقتصاد ایران نیز به شدت تشدید شده است (حتی رشد اقتصادی نزدیک منفی ۵ درصد را با اتکا به آمار اقتصادی می توان به اثبات رساند.) اگرچه رشد سالیانه سبد هزینه خانوار کارگری را نمی توان مبنای نرخ تورم سالیانه در نظر گرفت، اما در غیاب آمار حقیقی، رشد حداقل ۳۷ درصدی این شاخص، می تواند معرف نرخ بالای تورم در ایران باشد. در حقیقت، بحران گسترده اقتصادی کنونی ایران را میتوان محصول سه جانبه شوک خارجی تحریم، شوک های سیاستی دولت احمدی نژاد و بحران عمیق ناکارآمدی نهادی در این کشور دانست.
اما این حجم از هزینه تحمیل شده به اقتصاد ایران؛ که رتبه دوم پر هزینه ترین تحریم ها در جهان طی دو دهه اخیر را بعد از عراق به خود اختصاص داده، هنوز این کشور را به تمکین از خواست جهانی وادار نساخته است. چراکه از منظر ایران هزینه اقتصادی تحریم از هزینه سیاسی کرنش و پذیرش خواست غرب کمتر بوده است. از این روست که به فعالیت های هسته ای خود شتاب بیشتری بخشیده و در کنار افزایش توان تکنیکی از لحن تندتر و تهدید آمیزی نیز استفاده کرده است.
اما ایران هزینه های تحمیل شده تحریم ها را چگونه و تا چه حد ارزیابی میکند و چه ترازی بین هزینه سرکشی و هزینه کرنش برای خود قائل است؟منطق رفتاری ایران را شاید بتوان در تلقی متفاوت ایران و غرب از مفهوم هزینه و هدف تحریم ها یافت. تلقی ایران از مفهوم هزینه با برداشت و معیارهای مرسوم ارزیابی هزینه-فایده به دلایلی چند متفاوت است.
اولا نظام ارزیابی اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی بر خلاف نظام های مرسوم که مبتنی بر برآورد عینی و عقلانی هزینه فایده است، ساختاری امنیتی- ایدولوژیک دارد و تعریف هزینه و ارزیابی در آن کاملا متفاوت است. در این مدل ارزیابی، اساسا موضوع اقتصاد و منافع اقتصاد ملی، اولویت اصلی سیاست گذاران نیست و حفظ امنیت هیات حاکمه و اسطوره های قدرت از اهمیت ویژه ی برخوردار است.
"نظام جمهوری اسلامی از آغاز به چندین اسطوره اساسی تاکید کرده و از لحاظ مشروعیت سیاسی بر پایه همین اسطوره پردازی ها تداوم یافته، اسطوره عدالت اسلامی، اسطوره حکومت اخلاقی الهی، اسطوره مبارزه با امپریالیسم از جمله آن است" (بشیریه ۲۰۰۹).
لذا هرگونه لطمه بر این اسطوره ها، به مراتب اهمیت بیشتری نسبت به هدر رفتن میلیاردها دلار و منافع ملی برای جمهوری اسلامی دارد. حکومت اسلامی شاخص و مبنای ارزیابی عملکرد خود را، در میزان وفاداری به این آرمان ها تبیین کرده و شاید از معدود حکومت ها در جهان باشد که حکومت، خود معیار ارزیابی از عملکرد خویش را تعیین می کند و با آن معیارهای رسمی، عملکرد خود و دیگران را می سنجد و همواره نیز از عملکرد خویش راضی است.
ثانیا، با وجود چنین رویکردی در دستگاه سیاست گذاری کلان کشور و ساختارِ نفتی اقتصاد ایران، الزام تحلیل هزینه _ فایده اقتصادی پدیده ها از بین رفته است و اساسا سنت جمع بندی، سنتی منسوخ در ایران محسوب می شود.
در ایران، برآورد تاثیرات اقتصادی اجتماعی هر سیاست یا رخداد، آنگونه که مورد توجه محافل سیاست گذاری و دانشگاهی جهان هست، مورد توجه نیست. نمونه بارز آن را شاید بتوان در خصوص تجربه جنگ ایران و عراق و عدم برآورد دقیق هزینه آشکار و هزینه فرصت جنگ در طی ۸ سال و حتی پس از آن بیان داشت. شاید شگفت آور باشد که بگویم تنها سند ارزیابی هزینه های جنگ ایران و عراق نه یک پژوهش گسترده آکادمیک، بلکه برآورد فردی یک کارشناس در سازمان برنامه و بودجه ایران است که حداقل ۱۰۰۰ میلیارد دلار هزینه مستقیم اقتصادی برای این دوره برآورد کرده است. هر چند عدم تمایل رهبران جمهوری اسلامی نیز مانع اصلی چنین نوع ارزیابی هایی از سیاست ها و رخدادهای اقتصادی و سیاسی در ایران است.
ثالثا حتی اگر نظام تحلیل هزینه_ فایده اقتصادی و اجتماعی متناسب با ابزارهای مرسوم برای برآورد هزینه های اقتصادی و سیاسی تحریم ها به کار گرفته شود و عزم سیاسی نیز برای برآورد آن وجود داشته باشد، به دلیل فقدان یک نظام آماری و نهادهای ارزیاب، در کوتاه مدت امکان برآورد آن در ایران وجود ندارد. دولت احمدی نژاد جهت از بین بردن امکان ارزیابی عملکرد خود، نهادهای نظارتی و سازوکارهای تولید کننده آمار را تا حد زیادی از بین برده است. شاید ایران از معدود کشورهایی باشد که کسی به درستی اطلاعی از حجم اقتصاد آن، میزان نیروی کار یا رشد اقتصادی آن ندارد. جالب آنکه در اقتصاد ایران اساسا مفهومی به نام هزینه فرصت نه تنها در نزد سیاست گذاران که حتی در ارزیابی های کلان اقتصادی نیز کاربرد ندارد و حتی به طنز گفته می شود که هزینه فرصت در اقتصاد ایران، برابر صفر است.
لذا برآورد هزینه کرنش و تسلیم برای ایران، با انتظاری که غرب از هزینه های تحمیل شده به اقتصاد ایران دارد فاصله زیادی دارد.
از منظر دیگر دو سوی ماجرای هسته ای ایران تلقی واحدی از مفهوم هدف تحریم ها نیز ندارند. غرب هدف از تحریم های اقتصادی را متقاعد کردن ایران به مذاکره و جلوگیری از دست یابی آن به فن آوری تولید بمب هسته ای بیان می کند، و به ظرفیت های اعتراضی درونی ایران جهت فشار به حکومت امیدوار است. لذا متناسب با هدف، به اعمال فشار مبادرت می ورزد و امیدوار است ایران بخاطر مصالح حیاتی تر و دیگر اولویت های استراتژیک ملی، دست از جاه طلبی هسته ای خود بشوید.
در حالی که ایران موضوع هسته ای را به راهبرد اصلی سیاست داخلی و خارجی خود بدل ساخته و تبدیل به قدرت نظامی و امنیتی غیرقابل اغماض خاورمیانه را در دستور کار خود قرار داده و پرداخت هزینه های کنونی برای رسیدن به چنین جایگاهی را در کوتاه مدت قابل تحمل و مقرون به صرفه می داند.
غرب با نیم نگاهی به نارضایتی گسترده طبقه متوسط، بحران ناکارآمدی و بحران همبستگی در نخبگان حاکم، امیدوار است با تحمیل هزینه های سنگین اقتصادی، مانع جنگ با ایران، مانع از تبدیل شدن آن به قدرت هسته ی و مانع از تغییر ژئوپولتیک خاورمیانه شود. اما در گمان تندروهای حاکم در ایران هدف آمریکا از گسترش تحریم ها، ممانعت از گسترش مدل جمهوری اسلامی در منطقه و شکست خورده جلوه دادن این مدل در شرایط بهار عربی و ایجاد بی ثباتی سیاسی در داخل ایران است تا ایران را میان دو گزینه تداوم حیات نظام یا تجدید نظر در برنامه های راهبردی هسته ای، موشکی اش مخیر کند و ایران بالاجبار میان آینده نظام و تداوم برنامه راهبردی اش تضادی غیر قابل حل ببیند و در نتیجه برای حفظ حیات و کیان کشور، خواسته های غرب را بپذیرد و به نوعی تجربه لیبی ۲۰۰۳ را تکرار کند.
تجربه ای که چندان نیز به ماندن قذافی در قدرت کمک نکرد. آنها براین باورند که باید با اتخاذ استراتژی "مقاومت محدود، مصونیت نامحدود" در کوتاه مدت این نوع از هزینه ها را تحمل کرد تا (۱) با تغییر در ژئوپلتیک خاورمیانه در اثر بهار عربی (به نفع ایران) و (۲) تضعیف توان غرب در اثر بحران های اقتصادی و (۳) تقویت توان هسته ای نظامی ایران در اثر پیشرفت های فنی، به نقطه ای از مصونیت رسید.
جمهوری اسلامی هزینه اقتصادی تحریم را از هزینه سیاسی کرنش (که مدل شکست خورده ای از جمهوری اسلامی را در جهان اسلام معرفی می کند، به تقویت مخالفان در داخل منجر می شود و تضمین امنیتی نیز برای حفظ حکومت نمی دهد)، کمتر ارزیابی می کند و ترجیح می دهد به جای لیبی، کره شمالی را به عنوان مدل انتخاب کند.
بنابراین؛ (۱) ساختار ایدئولوژیک ارزیابی هزینه های تحریم و (۲)تلقی متفاوت از مفهوم هزینه و (۳)عدم امکان ارزیابی واقعی زیان ناشی از تحریم ها به ساختار اقتصاد ایران و (۴)اولویت راهبردی که مساله هسته ای برای ایران دارد در کنار امیدواری به تحولات در خاورمیانه، این کشور را به گرفتن زمان و پرداخت هزینه در کوتاه مدت برای منافع موهوم بلند مدت تری ترغیب کرده است.
از این رو است که ایران تلاش دارد تا به غرب نشان دهد که زبان تهدید بی فایده است و هر تهدیدی، را با تهدید پاسخ خواهد داد تا علاوه بر حفظ پرنسیب های استکبارستیزانه، به الگویی در جهان اسلام و منطقه تبدیل شود و در برابر هزینه های اندک کنونی منتظر دستاوردهای بزرگ تری در آینده نزدیک باشد. به همین دلیل است که گشایش در روند کنونی بحران ایران و غرب در کوتاه مدت امر بعیدی به نظر می رسد.
غرب با آگاهی از ضعف ساختاری اقتصاد ایران و ساختار نفتی تامین مالی دولت و اهمیت استراتژیکی که سه حوزه حمل و نقل، مالی و انرژی در اقتصاد ایران دارد، از قطعنامه ۱۸۳۵ به این سو، حلقه تحریم را بر گردن این سه حوزه تنگ تر کرده است.
مضافا اینکه در دوره تازه تحریم ها، ماهیت آن از تحریم های هوشمند به نوعی تحریم فراگیر کنترل شده تغییر کرده است. تحریم بانک مرکزی ایران و تحریم خرید نفت ایران اگرچه در چارچوب تحریم های همه جانبه سازمان ملل متحد قرار ندارد و در قالب تحریم هوشمند در نظر گرفته می شود اما به دلیل گستردگی همکاری بین المللی و اهمیت موضوع، عملا به تحریم صادرات، واردات و تحریم مالی ایران تبدیل شده است که موید نوعی از تحریم فراگیر اما کنترل شده و پلکانی است.
براساس برآوردهای نگارنده، تحریم ها طی دو سال اخیر (از تحریم های اتحادیه اروپا در مه ۲۰۱۰ و قطعنامه ۱۹۲۹ و با اغماض از تاثیر تحریم بانک مرکزی توسط بریتانیا و آمریکا)، سالیانه حداقل ۲۰ درصد GDP به این کشور هزینه تحمیل کرده است. اقتصاد ایران تحت تاثیر دو شوک (شوک سیاستی حذف یارانه و شوک خارجی تحریم) بیش از دو میلیون شغل از دست داده است و با احتساب تقاضای نیروی کار (افزایش یک میلونی جمعیت فعال در سال)، ۴ میلیون به جمعیت بیکاران طی دو سال اخیر افزوده است.
با استفاده از آمارهای موجود و پیش بینی برنامه پنجم در خصوص جمعیت فعال(۹۸۰ هزار نفر در سال)، نرخ بیکاری ۲۵ درصد برای سال جاری را می توان برآورد کرد. رکود تورمی اقتصاد ایران نیز به شدت تشدید شده است (حتی رشد اقتصادی نزدیک منفی ۵ درصد را با اتکا به آمار اقتصادی می توان به اثبات رساند.) اگرچه رشد سالیانه سبد هزینه خانوار کارگری را نمی توان مبنای نرخ تورم سالیانه در نظر گرفت، اما در غیاب آمار حقیقی، رشد حداقل ۳۷ درصدی این شاخص، می تواند معرف نرخ بالای تورم در ایران باشد. در حقیقت، بحران گسترده اقتصادی کنونی ایران را میتوان محصول سه جانبه شوک خارجی تحریم، شوک های سیاستی دولت احمدی نژاد و بحران عمیق ناکارآمدی نهادی در این کشور دانست.
اما این حجم از هزینه تحمیل شده به اقتصاد ایران؛ که رتبه دوم پر هزینه ترین تحریم ها در جهان طی دو دهه اخیر را بعد از عراق به خود اختصاص داده، هنوز این کشور را به تمکین از خواست جهانی وادار نساخته است. چراکه از منظر ایران هزینه اقتصادی تحریم از هزینه سیاسی کرنش و پذیرش خواست غرب کمتر بوده است. از این روست که به فعالیت های هسته ای خود شتاب بیشتری بخشیده و در کنار افزایش توان تکنیکی از لحن تندتر و تهدید آمیزی نیز استفاده کرده است.
اما ایران هزینه های تحمیل شده تحریم ها را چگونه و تا چه حد ارزیابی میکند و چه ترازی بین هزینه سرکشی و هزینه کرنش برای خود قائل است؟منطق رفتاری ایران را شاید بتوان در تلقی متفاوت ایران و غرب از مفهوم هزینه و هدف تحریم ها یافت. تلقی ایران از مفهوم هزینه با برداشت و معیارهای مرسوم ارزیابی هزینه-فایده به دلایلی چند متفاوت است.
اولا نظام ارزیابی اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی بر خلاف نظام های مرسوم که مبتنی بر برآورد عینی و عقلانی هزینه فایده است، ساختاری امنیتی- ایدولوژیک دارد و تعریف هزینه و ارزیابی در آن کاملا متفاوت است. در این مدل ارزیابی، اساسا موضوع اقتصاد و منافع اقتصاد ملی، اولویت اصلی سیاست گذاران نیست و حفظ امنیت هیات حاکمه و اسطوره های قدرت از اهمیت ویژه ی برخوردار است.
"نظام جمهوری اسلامی از آغاز به چندین اسطوره اساسی تاکید کرده و از لحاظ مشروعیت سیاسی بر پایه همین اسطوره پردازی ها تداوم یافته، اسطوره عدالت اسلامی، اسطوره حکومت اخلاقی الهی، اسطوره مبارزه با امپریالیسم از جمله آن است" (بشیریه ۲۰۰۹).
لذا هرگونه لطمه بر این اسطوره ها، به مراتب اهمیت بیشتری نسبت به هدر رفتن میلیاردها دلار و منافع ملی برای جمهوری اسلامی دارد. حکومت اسلامی شاخص و مبنای ارزیابی عملکرد خود را، در میزان وفاداری به این آرمان ها تبیین کرده و شاید از معدود حکومت ها در جهان باشد که حکومت، خود معیار ارزیابی از عملکرد خویش را تعیین می کند و با آن معیارهای رسمی، عملکرد خود و دیگران را می سنجد و همواره نیز از عملکرد خویش راضی است.
ثانیا، با وجود چنین رویکردی در دستگاه سیاست گذاری کلان کشور و ساختارِ نفتی اقتصاد ایران، الزام تحلیل هزینه _ فایده اقتصادی پدیده ها از بین رفته است و اساسا سنت جمع بندی، سنتی منسوخ در ایران محسوب می شود.
در ایران، برآورد تاثیرات اقتصادی اجتماعی هر سیاست یا رخداد، آنگونه که مورد توجه محافل سیاست گذاری و دانشگاهی جهان هست، مورد توجه نیست. نمونه بارز آن را شاید بتوان در خصوص تجربه جنگ ایران و عراق و عدم برآورد دقیق هزینه آشکار و هزینه فرصت جنگ در طی ۸ سال و حتی پس از آن بیان داشت. شاید شگفت آور باشد که بگویم تنها سند ارزیابی هزینه های جنگ ایران و عراق نه یک پژوهش گسترده آکادمیک، بلکه برآورد فردی یک کارشناس در سازمان برنامه و بودجه ایران است که حداقل ۱۰۰۰ میلیارد دلار هزینه مستقیم اقتصادی برای این دوره برآورد کرده است. هر چند عدم تمایل رهبران جمهوری اسلامی نیز مانع اصلی چنین نوع ارزیابی هایی از سیاست ها و رخدادهای اقتصادی و سیاسی در ایران است.
ثالثا حتی اگر نظام تحلیل هزینه_ فایده اقتصادی و اجتماعی متناسب با ابزارهای مرسوم برای برآورد هزینه های اقتصادی و سیاسی تحریم ها به کار گرفته شود و عزم سیاسی نیز برای برآورد آن وجود داشته باشد، به دلیل فقدان یک نظام آماری و نهادهای ارزیاب، در کوتاه مدت امکان برآورد آن در ایران وجود ندارد. دولت احمدی نژاد جهت از بین بردن امکان ارزیابی عملکرد خود، نهادهای نظارتی و سازوکارهای تولید کننده آمار را تا حد زیادی از بین برده است. شاید ایران از معدود کشورهایی باشد که کسی به درستی اطلاعی از حجم اقتصاد آن، میزان نیروی کار یا رشد اقتصادی آن ندارد. جالب آنکه در اقتصاد ایران اساسا مفهومی به نام هزینه فرصت نه تنها در نزد سیاست گذاران که حتی در ارزیابی های کلان اقتصادی نیز کاربرد ندارد و حتی به طنز گفته می شود که هزینه فرصت در اقتصاد ایران، برابر صفر است.
لذا برآورد هزینه کرنش و تسلیم برای ایران، با انتظاری که غرب از هزینه های تحمیل شده به اقتصاد ایران دارد فاصله زیادی دارد.
از منظر دیگر دو سوی ماجرای هسته ای ایران تلقی واحدی از مفهوم هدف تحریم ها نیز ندارند. غرب هدف از تحریم های اقتصادی را متقاعد کردن ایران به مذاکره و جلوگیری از دست یابی آن به فن آوری تولید بمب هسته ای بیان می کند، و به ظرفیت های اعتراضی درونی ایران جهت فشار به حکومت امیدوار است. لذا متناسب با هدف، به اعمال فشار مبادرت می ورزد و امیدوار است ایران بخاطر مصالح حیاتی تر و دیگر اولویت های استراتژیک ملی، دست از جاه طلبی هسته ای خود بشوید.
در حالی که ایران موضوع هسته ای را به راهبرد اصلی سیاست داخلی و خارجی خود بدل ساخته و تبدیل به قدرت نظامی و امنیتی غیرقابل اغماض خاورمیانه را در دستور کار خود قرار داده و پرداخت هزینه های کنونی برای رسیدن به چنین جایگاهی را در کوتاه مدت قابل تحمل و مقرون به صرفه می داند.
غرب با نیم نگاهی به نارضایتی گسترده طبقه متوسط، بحران ناکارآمدی و بحران همبستگی در نخبگان حاکم، امیدوار است با تحمیل هزینه های سنگین اقتصادی، مانع جنگ با ایران، مانع از تبدیل شدن آن به قدرت هسته ی و مانع از تغییر ژئوپولتیک خاورمیانه شود. اما در گمان تندروهای حاکم در ایران هدف آمریکا از گسترش تحریم ها، ممانعت از گسترش مدل جمهوری اسلامی در منطقه و شکست خورده جلوه دادن این مدل در شرایط بهار عربی و ایجاد بی ثباتی سیاسی در داخل ایران است تا ایران را میان دو گزینه تداوم حیات نظام یا تجدید نظر در برنامه های راهبردی هسته ای، موشکی اش مخیر کند و ایران بالاجبار میان آینده نظام و تداوم برنامه راهبردی اش تضادی غیر قابل حل ببیند و در نتیجه برای حفظ حیات و کیان کشور، خواسته های غرب را بپذیرد و به نوعی تجربه لیبی ۲۰۰۳ را تکرار کند.
تجربه ای که چندان نیز به ماندن قذافی در قدرت کمک نکرد. آنها براین باورند که باید با اتخاذ استراتژی "مقاومت محدود، مصونیت نامحدود" در کوتاه مدت این نوع از هزینه ها را تحمل کرد تا (۱) با تغییر در ژئوپلتیک خاورمیانه در اثر بهار عربی (به نفع ایران) و (۲) تضعیف توان غرب در اثر بحران های اقتصادی و (۳) تقویت توان هسته ای نظامی ایران در اثر پیشرفت های فنی، به نقطه ای از مصونیت رسید.
جمهوری اسلامی هزینه اقتصادی تحریم را از هزینه سیاسی کرنش (که مدل شکست خورده ای از جمهوری اسلامی را در جهان اسلام معرفی می کند، به تقویت مخالفان در داخل منجر می شود و تضمین امنیتی نیز برای حفظ حکومت نمی دهد)، کمتر ارزیابی می کند و ترجیح می دهد به جای لیبی، کره شمالی را به عنوان مدل انتخاب کند.
بنابراین؛ (۱) ساختار ایدئولوژیک ارزیابی هزینه های تحریم و (۲)تلقی متفاوت از مفهوم هزینه و (۳)عدم امکان ارزیابی واقعی زیان ناشی از تحریم ها به ساختار اقتصاد ایران و (۴)اولویت راهبردی که مساله هسته ای برای ایران دارد در کنار امیدواری به تحولات در خاورمیانه، این کشور را به گرفتن زمان و پرداخت هزینه در کوتاه مدت برای منافع موهوم بلند مدت تری ترغیب کرده است.
از این رو است که ایران تلاش دارد تا به غرب نشان دهد که زبان تهدید بی فایده است و هر تهدیدی، را با تهدید پاسخ خواهد داد تا علاوه بر حفظ پرنسیب های استکبارستیزانه، به الگویی در جهان اسلام و منطقه تبدیل شود و در برابر هزینه های اندک کنونی منتظر دستاوردهای بزرگ تری در آینده نزدیک باشد. به همین دلیل است که گشایش در روند کنونی بحران ایران و غرب در کوتاه مدت امر بعیدی به نظر می رسد.
گزارش ها حاکی از آن است که همزمان با حضور رئیس جمهور ایران در مجلس این کشور برای پاسخ دادن به سئوال ۷۹ نماینده مجلس، میان گروهی از هواداران او با گروهی از مخالفانش درگیری روی داده است.
خبرگزاری ایلنا به نقل از خبرنگار پارلمانی خود نوشت که این درگیری صبح امروز چهارشنبه ۲۴ اسفند (۱۴ مارس) در مقابل مجلس روی داد و به دخالت یگان ویژه پلیس ضد شورش انجامید.این گزارش را سایت الف، متعلق به احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس ایران، و سایت خبرآنلاین که گفته می شود به رئیس مجلس نزدیک است هم نقل کرده اند.
سایت خبرآنلاین به صورت مستقل نوشته است که گروهی از "آزادگان" (اسیران دوران جنگ ایران و عراق) همزمان با سخنان آقای احمدی نژاد "در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات خود" در مقابل مجلس تجمع کرده و شعارهایی علیه دولت سر داده بودند، اما توضیح نداده است که آیا درگیری میان آنها و هواداران آقای احمدی نژاد روی داده است یا نه.
آقای احمدی نژاد امروز با حضور در صحن علنی مجلس ایران به سئوالات مطرح شده توسط گروهی از نمایندگان منتقد دولت پاسخ داد، اما پاسخ های او با اعتراض شدید شماری از نمایندگان مواجه شد.
گزارش جلسه جنجالی امروز مجلس را کلیک اینجا بخوانید.
دست کم ۲۸ نفر از جمله ۲۲ کودک، در جریان تصادف یک اتوبوس مسافربری در تونلی در سویس جان خود را از دست داده اند.
این اتوبوس که ۵۲ مسافر داشت در ساعات دیر وقت سهشنبه ۱۳ مارس، از جلو به دیوار تونل اصابت کرد. هر دو راننده اتوبوس نیز در اثر تصادف کشته شدند.کودکان بلژیکی مسافر اتوبوس، در راه بازگشت از یک هفته تعطیلات ورزشی (اسکی) در "ول د انیویر" در کوه های آلپ سویس بودند.
این کودکان از دو مدرسه ابتدایی در شهر های بلژیکی لومل (نزدیک به مرز با هلند) و شهر هاورلی بودند.
خانواده های آشفته حال در مدارس جمع شده اند.
دادستان کل سویس در یک کنفرانس خبری گفت که این اتوبوس نسبتا جدید و مجهز به کمر بندهای ایمنی بوده است.
آقای السیگ گفت که اتوبوس ابتدا با دیوار سمت راست تونل برخورد کرد و سپس از جلو به دیوار بتونی، بخشی از راه اضطراری، اصابت کرد.
حد اکثر سرعت مجاز در این تونل ۱۰۰ کیلومتر در ساعت بود.
بیش از ۲۰۰ نفر و هشت فروند هلی کوپتر در عملیات نجات شرکت داشتند.
روث سی هولزر، خبرنگار سوییسی به بیبیسی گفت که این تونل دارای دو مسیر (لاین) است و هنگامی که تصادف رخ داد، شلوع نبوده و سایر شرایط رانندگی نیز عادی بوده است.
خانواده سلطنتی بلژیک با صدور بیانیه ای تاسف عمیق خود را نسبت به این حادثه دردناک ابراز کرده است.
دیدیر ریندرز، وزیر امور خارجه بلژیک گفت: "اصلا قابل فهم نیست. سه اتوبوس در حال گذر از تونل بودند، اما فقط یکی از آنها بدون هیچ تماسی با دیگری، تصادف کرده است.
یک خط تلفنی ویژه به اطلاع رسانی و کمک به خانواده های قربانیان اختصاص داده شده و انتظار می رود که بسیاری از اقوام در طول امروز (چهارشنبه ۱۴ مارس) به سویس بروند.
بلژیک دو هواپیما برای انتقال آنها به سویس اختصاص داده است.
ین لویکس، سفیر بلژیک در سویس از محل سانحه دیدن کرده است.
او گفت: "این حادثه غم انگیز همه بلژیک را متاثر خواهد کرد. هضم ابعاد این سانحه دشوار است. در حال حاضر من فقط روی جوانب عملی آن تمرکز کرده ام. جنبه احساسی آن زمانی آغاز می شود که خانواده ها را ملاقات کنیم."
مدیرکل بیبیسی از اقدامات حکومت ایران برای تحت فشار قرار دادن بخش فارسی این سازمان و کارکنانش به عنوان یکی از تهدیدهایی نام برده که روزنامه نگاران با آنها مواجه هستند.
مارک تامپسون، مدیرکل بیبیسی، در سخنانی که قرار است شامگاه چهارشنبه، ۲۴ اسفند (۱۴ مارس) تحت عنوان "بی بی سی در سال ۲۰۱۲ و پس از آن" در گردهمایی انجمن سلطنتی تلویزیون ایراد کند به مساله محدودیت ها و مخاطرات حرفه خبررسانی در شماری از کشورهای جهان از جمله ایران می پردازد.در خلاصه ای از متن این سخنرانی که پیشاپیش انتشار یافته، آقای تامپسون از چالش هایی که در راه اطلاع رسانی وجود دارد سخن گفته و افزوده است که هیچیک از این چالش ها خطیرتر از تهدیدهای متعددی نیست که آزادی بیان و روزنامه نگاری سودمند در سراسر جهان با آنها دست به گریبان است و این تهدیدها را "منفی ترین و نگران کننده ترین تحول" در طول دوران تصدی سمت ریاست بیبیسی عنوان کرده است.
مدیرکل بیبیسی با اشاره به دشواری های اقتصادی که رسانه های کاغدی در تقریبا تمامی کشورهای توسعه یافته با آنها مواجه هستند، گفته است که با توجه به ابعاد چالش پیش روی روزنامه نگاران در این گروه از رسانه ها، لازم است تا رسانه های غیرکاغذی رایگان، مانند بیبیسی، در مورد محصولاتی که به خصوص در محیط دیجیتالی، در اختیار مردم قرار می دهند دقت و توجه بیشتری معمول دارند.
آقای تامپسون بخشی از سخنان خود را به "خطرات روز افزونی که روزنامه نگاران را در نقاط متعدی از جهان تهدید می کند" اختصاص داده و با اشاره به "سیاه ترین لحظات" در این زمینه، یاد آور شده است که شماری از همکاران بیبیسی در کشورهای سومالی، افغانستان، عربستان سعودی و منطقه بالکان جان خود را در راه اجرای ماموریت خبررسانی از دست داده اند و آلن جانسون، یکی از خبرنگاران این سازمان نیز ماهها را در اسارت گروگانگیرها در غزه گذراند در حالیکه بسیاری از کارشناسان نسبت به امکان زنده ماندن و نجات او ابراز نگرانی می کردند.
در مورد خطراتی که جان روزنامه نگاران را تهدید می کند، مارک تامپسون از مرگ ماری کالوین و رمی اوشلیک و زخمی شدن چند خبرنگار دیگر در درگیری های اخیر شهر حمص در سوریه یاد کرده و گفته است که بسیاری از روزنامه نگاران بیبیسی سالها در کنار خانم کالوین کار کرده بودند و او را به عنوان خبرنگاری برجسته می ستودند و به عنوان دوست، گرامی می داشتند.
به گفته آقای تامپسون، وقوع چنین حوادثی باعث می شود تا برخی این نظر را مطرح کنند که در دوره ای که مصرف کنندگان خبر خود به تولید کنندگان خبر تبدیل می شوند، آیا ضرر اعزام خبرنگار به مناطق درگیری مانند سوریه از فایده چنین اقدامی بیشتر نیست و آیا بهتر نیست که رسانه های همگانی خود را صرفا به پخش اخبار و فیلم هایی محدود کنند که توسط فعالان و شهروندان تهیه می شود و در اختیار رسانه ها قرار می گیرد؟
مارک تامپسون در پاسخ به چنین پیشنهادهایی گفته است که بیبیسی از اینگونه گزارش ها استفاده می کند اما همواره دقت به خرج می دهد تا مخاطبان را آگاه کند که قادر نیست صحت و روش تهیه چنین گزارش هایی را تایید کند. در عین حال، هنوز هم این اعتقاد وجود دارد که هیچ چیز دیگری نمی تواند جای گزارش ارسالی روزنامه نگار حرفه ای حاضر در محل واقعه را بگیرد.
وی گفته است که سازمان تحت مدیریت او به طور مرتب به بازبینی و بازنگری روش های ایمنی روزنامه نگاران خود مبادرت می ورزد و وقایع تاسف آور اخیر در حمص نیز باعث بررسی مجدد این روش ها شد اما در مواردی که بی بی سی تشخیص دهد که می تواند مخاطرات را شناسایی، ارزیابی و مدیریت کند، همچنان به اعزام گروه های خبررسانی به سوریه و سایر مناطق پرخطر جهان ادامه خواهد داد زیرا اعتقاد دارد که این تنها راه انتقال واقعیت حوادث به مخاطبان است.
کارکنان بخش فارسی بیبیسی
مدیرکل بیبیسی در بخش دیگری از سخنان خود، از خطرات دیگری که روزنامه نگاران با آنها مواجه هستند سخن گفته و افزوده است: "تهدید و ارعاب صرفا به خبررسانی از خط مقدم جبهه منحصر نمی شود بلکه، همانگونه که ماه گذشته تصریح کردم، بخش فارسی بیسیسی نیز هدف تهاجم مستمر مقامات ایران قرار داشته است."به گفته آقای تامپسون، از آنجایی که تمامی کارکنان بخش فارسی بیبیسی در خارج از ایران و عمدتا در لندن مستقر هستند، عناصری در حکومت ایران به خاطر ناتوانی در دسترسی به آنان "به شیوه بازداشت و ارعاب خویشاوندانشان که در داخل ایران هستند روی آورده اند."
آقای تامپسون افزوده است که دولت ایران برای تضعیف فعالیت بخش فارسی بیبیسی، به بازداشت بدون وارد کردن اتهام، حبس انفرادی و تهدید و تطمیع اعضای خانواده های کارکنان بیبیسی دست زده و آنان را تحت فشار قرار داده است تا از بستگان خود بخواهند یا از کار برای بخش فارسی بیبیسی صرفنظر کنند و یا به جاسوسی برای تشکیلات اطلاعاتی ایران تن در دهند.
مارک تامپسون پرسیده است "جرم بخش فارسی چیست؟" و در پاسخ گفته است که سازمان نظارت بر رسانه ها در ایران در گزارشی که چند ماه پس از راه اندازی تلویزیون بیبیسی فارسی تهیه کرد پاسخ این سئوال را داد. این گزارش "تایید کرد که به نظر می رسد بخش فارسی بی بی سی در صدد تضمین اطلاع رسانی بی طرفانه و مبتنی بر حقیقت است و به همین دلیل هم، فعالیت آن موذیانه است."
آقای تامپسون در اشاره به اقداماتی که برای اخلال در پخش برنامه های بخش فارسی بیبیسی صورت گرفته، گفته است به نظر می رسد کسانی که در صدد اخلال یا مسدود کردن دسترسی مخاطبان به این برنامه ها هستند به اقدامات گسترده تری روی آورده اند. او به عنوان مثال اشاره کرد که در یک مورد اخیر، تلاش شده بود که روی امواج دو ماهواره پخش کننده برنامه تلویزیون فارسی پارازیت انداخته شود و همزمان تلفنهای این بخش نیز که برای ارتباط با مخاطبان به کار می رود، با استفاده از تماس های خودکار و متعدد، مختل شود.
به گفته مدیرکل بیبیسی، اثبات منبع این حملات اگر نه غیرممکن، دست کم دشوار است هر چند پارازیت اندازی بر برنامه تلویزیونی بیبیسی فارسی اقدامی بی سابقه نیست و زمانبندی و همزمانی اینگونه حملات هم به وضوح شک برانگیز تلقی می شود.
در بخش دیگری از متن سخنرانی مارک تامپسون آمده است که حمله های اخیر به بیبیسی فارسی نخستین اقدام از این دست نبوده زیرا برای میلیون ها تن از مردم ایران، بیبیسی فارسی منبع ارزشمندی برای کسب اخبار بی طرفانه در مورد وقایع و تحولات کشورشان و سایر نقاط جهان است.
در مورد واکنش به اخلال در برنامه های بیبیسی، آقای تامپسون گفته است: "اگرچه مایل نیستم جزئیات بیشتری را در حال حاضر مطرح کنم، اما باید بگویم که مانند همیشه، ما به تمام اقدامات ممکن دست خواهیم زد تا اطمینان حاصل کنیم که خدمات حیاتی را که ارائه می دهیم در دسترس کسانی قرار می گیرد که به این خدمات نیاز دارند."