آخرین تصاویر از سیمین دانشور نگارنده"سووشون" و همسر جلال آل احمد
به گزارش مهر سیمین دانشور نویسنده و مترجم شهیر ایران و همسر جلال آل احمد عصر پنجشنبه در سن 90 سالگی در تهران درگذشت. مهمترین اثر او رمان سووشون است. عکس های زیر مجموعه تصاویر آرشیوی مهر از آن مرحوم می باشد.
بخش ۱۱: فاطمه پنج ماهه حامله بود، بیهوش و در حال خونريزی به دار آويخته شد
مسعود نقره کارويژه خبرنامه گويا
"......اهواز بودم. طلبه ای از اصفهان به نام علی آبادی آمده بود که به جبهه برود. نامه ای از آيت الله طاهری برايم آورده بود. من به آقای طاهری ارادت داشتم و روابط ما بسيار حسنه بود. نامه برای آيت الله جمی ، امام جمعه آبادان بود. من در زندان کارون بودم ، روزی با دو سه تا از بچه های سپاه برای ديدار با امام جمعه آبادان راهی آبادان شديم . امام جمعه آبادان به علت بيماری و ناراحتی ناشی از اعدام پسرش سکته کرده و بر شدت عارضه ی فلج صورت و قسمتی از بدن اش افزوده شده بود. پسر او مجاهد بود که در شيراز دستگير و به دستور حاکم شرع – داود اميری- اعدام شده بود. از اينکه نامه ای از طاهری برای اش برده بودم خوشحال شد. من را هم تا حدودی می شناخت. آقای جمی در اين ديدار نامه ای به من داد که از طرف رئيس جمهور وقت، خامنه ای بود و در خواست شده بود تا هر چه سريع تر زندانی ای به نام فاطمه حسينی ، ۲۸ ساله ، اهل مشهد که يک دختر ۷ ساله و پسری ۳ ساله داشت و زندانی ست ، شناسائی و مشخص شود کدام زندان است. اين زن ۵ يا ۶ ماهه حامله بود و در شيراز در خيابان نادر، ۸ متری جاويد در يک خانه تيمی مجاهدين دستگير شده بود. رئيس جمهور خواسته بود اين زندانی با پرونده ی متشکله اش به تهران فرستاده شود. تلاش برای پيدا کردن اين زندانی به جائی نرسيده بود. آقای جمی از من خواست مسئله را دنبال کنم و اين زندانی را پيدا کنم. من به اهواز و بعد به شيراز برگشتم. حاکم شرع شيراز هم نامه مشابه ای که آقای طاهری برای جمی هم فرستاده بود به من نشان داد ، با اين تفاوت در زير نامه مرقوم شده بود که به من مسؤليت داده می شود اين زندانی را پيدا کنم.
من در عرض سه روز ۱۱ زندان و بازداشتگاه علنی شيراز و ۱۷ زندان و بازداشتگاه مخفی را سرکشی کردم ، ردی از اين زندانی پيدا نکردم. حدس می زديم او به نام فاطمه حسينی خودش را معرفی نکرده است . در زندان اطلاعات خيابان زرگری با دختری به نام فاطمه حسينی مواجه شدم که ۱۶ سال داشت و نمی توانست زندانی مورد نظر باشد. من هر شب از ساعت ۶ تا ۱۲ شب به زندان عادل آباد می رفتم و پرونده هايی که بازجوها و بازپرس ها و حکام شرع روی آن ها مسئله داشتند را بررسی می کردم ، و پرونده را تکميل می کردم . پرونده های خودکشی در زندان و قتل و مسائل ديگر را هم من می بايد بررسی می کردم و نظر می دادم . شبی به زندان سپاه ( پلاک۱۰۰) سر زدم و از مسؤل دفتر که ليست اعدامی ها يا کسانی که در نوبت اجرای اعدام بودند را خواستم . اسم اين جوان روستائی مسؤل دفتر برومند بود ( بعدها در جبهه کشته شد). ليست را آورد. به او گفتم دنبال زندانی ای می گردم که حامله است. از هادی آسمانی ( نگهبان داخلی) خواستم جعفر جوانمردی را خبر کند. رفتم نماز خانه ، روزهای سختی را می گذراندم و حسابی مسئله دار شده بودم . تو نماز خانه تو فکر بودم که صدای جعفرجوانمردی افکارم را پاره کرد. گفت : " حاج آقا توعالم ديگه ای بودی، اصلن متوجه آمدن من نشدی" ، چيزی نگفتم ، روبروی من نشست. آدم عجيبی بود، لب های کلفت و برگشته ، چشم های عسلی، با قدی متوسط ، ۲۳ تا ۲۴ ساله ، خيلی تيز هوش بودو حافظه ی خوبی داشت و به همين خاطر هم سراغ او فرستادم ، او به اکثر شکنجه گاه ها هم سر می زد، کار نظامی بلد بود ، خيلی ها را در درگيری ها کشته بود. هفت تير کش ماهری بود.وقتی می خنديد جندش آور می شد ، دهان گشاد و دندان های بزرگ و حالت صورت اش اصلن به دل نمی نشست.خنده ی زشتی داشت. به او گفتم دنبال زن ۲۸ ساله ای هستم که ۵ يا ۶ ماهه حامله است.دو تا بچه کوچک هم دارد ، اهل مشهد است ، همه ی زندان ها را هم زيرورو کردند ، پيدايش نکرده اند. دو تا سيگار گيراندم و يکی را به ا و دادم ، پکی زد و گفت: " ... ما يه زن حامله داريم يک ساعت پيش حسن بی بی بردش زير زمين برای تعزير ، مريم مو.سوی و لعبت الهی هم پائين هستند. ، الان توی الف روی " گهواره " (۱) است. سريع رفتم توی " الف" . زنی روی گهواره شکنجه می شد. مريم داشت به قربانی بد و بيراه می گفت. لعبت هم از اينکه قربانی خونريزی داشت و بوی خون و گند می داد عصبانی شده بود. جعفر جوانمردی از مريم و لعبت خواست قربانی از " گهواره" پائين بياورند. لعبت گفت: " امکان نداره بايد جنازه ش بياد پائين و مستقيم بره سرد خونه تو يخچال" . من که به ندرت عصبانی می شدم و داد می زدم، عصبانی شدم و داد زدم که زندانی را بياورند پائين ، و آوردند. روی شکم زندانی که حامله بود يک وزنه ۱۰ تا ۱۵ کيلو ئی گذاشته بودند.زير پای زندانی پرازخون بود.، خون دلمه بسته بود. زندانی نفس نمی کشيد ، خرخر می کرد ، سرش به عقب افتاده بود و موهای اش رها شده بودند ، روسری اش دور گردن اش بود.رگه های خون از گوشه ی دهان اش به طرف گو ش ها ی اش کشيده شده بودند. پرسيدم : " هنوز زنده س؟" ، لعبت گفت:" نمی دانم" . به در مانگاه منتقل شد با چرخ دستی ای که مخصوص حمل غذا بود(۲).نيمه بيهوش بود و تمام بدن اش پر از خون بود ، به دکتر اصداقی و دکتر افنان گفتم اين زندانی بايد زنده بماند. پس از چند دقيقه دکتر اصداقی از اتاق اش بيرون آمد و گفت : " بچه اش را سقط کرد" ، چشم های دکتر اصداقی پر از اشک بود. جوانمردی باحميد بانشی برگشت . بانشی با آن صدای خشن و طلبکارانه اش با طعنه گفت : " حاج آقا بالاخره پيداش کردی " . از بانشی خواستم فورا" آمبولانس خبر کند و زندانی را به بيمارستان منتقل کند. او به جعفر گفت برود آمبولانس خبر کند. من از دکتر اجازه گرفتم و رفتم سراغ قربانی ، خرخر نمی کرد، نفس های اش داشتند عادی می شدند اما بيهوش بود.کنار تخت اش نشستم و زير گوشش گفتم " فاطمه منم، بچه هارو آوردم تو رو ببينن ، می خوان با تو حرف بزنن". جوابی ندا د، وقتی دو باره اسم بچه ها را آوردم چشم های اش را باز کرد که سريع بسته شدند. سعی کردم از او حرفی بکشم و هويت اش را مشخص کنم و مطمئن بشوم همان فاطمه حسينی ست . از اتاق بيرون آمدم . کنجی منتظر آمبولانس ماندم . چند دقيقه بعد جعفر جوانمردی آمد و گفت : " حاج آقا تمام شد" و من فکر کردم زندانی فوت کرده است ، که جعفر بلافاصله ادامه داد :" حاج آقا تو اين فاصله مجيد تراب پور زندانی رو برد پای " ميله ی واليبال" (۳) اونو و مينا سجادی رو، هر دو رو با هم دار زد." . باورم نمی شد ، گيج وعصبانی شده بودم ، با عصبانيت گفتم می خواهم با مجيد صحبت کنم . مجيد آمد ، پرسيدم چرا زندانی را اعدام کردی؟ او هم با خونسردی حکم اعدام فاطمه را جلوی رويم گذاشت و گفت: " من وظيفه مو انجام دادم حاج آقا، طبق اين حکم که تائيد شده در ديوان عال کشور است ، زندانی بايد ديروز اعدام می شد ، يه روزم تاخير داشتيم ، خودش را فاطمه مشهدی معرفی کرده بود نه فاطمه حسينی" . روزی که فاطمه را اعدام کردند ، چهارشنبه ۱۷ خرداد سال ۱۳۶۲ بود. مينا سجادی که با او اعدام شد ۲۰ ساله بود. مريم موسوی سر شکنجه گر اين دو بود ، لعبت الهی و فاطمه محبی و زينت صابری هم شکنجه گر های اين دو قربانی بودند. اين ها زير نظر فرزاد شکری پور ( شکری) و حسين چابک گل برنجی کار می کردند. بعدها فهميدم که چرا خامنه ای نامه داد ه بود و به دنبال اين زندانی بود، شنيدم فاطمه حسينی که خودش را فاطمه مشهدی معرفی کرده بود، از بستگان بسيار نزديک خامنه ای بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
زيرنويس:
* سلسله مطالبی که يازدهمين بخش آن را خوانديد، اظهارات يکی از کارکنان سابق قوه قضائيه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های اين حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانيان سياسی و عقيدتی، از گوشه هايی از جنايت های پنهان مانده ی جنايتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اينکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلين در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند – و می کنند- ، نام ها و فاميلی ها می توانند واقعی، و حقيقی، نباشند).(م.ن)
۱- در باره ی شکنجه ی گهواره : قربانی را روی تخت تعزيرات می خوابانند ، مچ های دست و پای او را با مچ بند مخصوص می بندند. مچ بندها به طول حدود ۲۵ و عرض حدود ۱۰ سانتيمتز هستند و از يک لايه داخلی که حالت فلزی و نرم دارد درست شده اند ، و روی اين لايه چند لايه چرم است، که بسيار نرم اند. وسط مچ بند قلابی ست که به همان لايه فلزی وصل است. چهار رشته ی زنجير، که به سقف وصل اند به حلقه های اين قلاب ها وصل می شوند. اين زنجيرها نه عمودی که به حالت مورب به قلاب ها وصل می شوند، بهمين خاطر دست ها و پاها به وقت بالا کشيدن قربانی از بدن قربانی دور می شوند. اين زنجيرها به وسيله ی يک دستگاه برقی که جعبه ی قطع و وصل آن روی ديوار است قربانی را به بالا و پائين می کشد. ( دکمه قرمز قربانی را بالا می کشد، و دکمه آبی قربانی را پائين می آ ورد، چهار دکمه نارنجی برای کشيدن جداگانه دست ها و پاها در جهت های مختلف و جود دارد). شکنجه گر قربانی را بالا می کشد. درد و حالت بدن ابتدا روی تنفس قربانی تاثير می گذارد، تا ارتفاع يک متری قربانی می تواند صداها را بشنود ، از يک متر به بالا عضلات کشيده تر می شوند و سر قربانی به عقب می افتد و حالت آويزان شدگی پيدا می کند و نفس اش تنگ تر می شود. در دو متری ابتدا مفصل دست ها جدا می شوند و در ارتفاع بالاتر دست ها قطع می شوند و پاها آويزان می مانند. اين حالت را " پروانه" می گويند. حتی زندانی ای که تا يک متری کشيده شده باشد ، اگر زنده بماند تا پايان عمر عليل خواهد شد . برخی موارد پاها ساکن و دست ها کشيده می شوند .بدن قربانی مرد به صورت عمودی و حالت ضربدر پيدا می کند، و بيضه های قربانی آويزان می شوند . اين حالت را حالت بيضه کشی می گويند و بيضه قربانی را می کشند. برای بيضه کشی يک گوی چرمی قلاب دار هست که بيضه را درون آن گوی می گذارند و در بالای آلت تناسلی به وسيله قفل اين گوی قفل می شود، و بعد يک وزنه ۵۰۰ گرمی به قلاب آويزان می کنند، کشيدگی بيضه سبب می شود ابتداچربی های بيضه کشيده شده و شروع می کنند به آب شدن. قربانی اگر حرف نزند و مقاومت کند يک وزنه ۱۰ کيلوئی به جای وزنه ۵۰۰ گرمی آويزان می کنند ، وزنه که سنگين تر می شود بيضه ها در وضعيتی قرار می گيرند که به سمت کنده شدن ار بدن می روند. قربانی زرد رنگ می شود و در اين حالت زبان زندانی بيرون می زند و دندان ها چنان روی زبان ودهان فشار می آ ورند که دهان پراز خون می شود، چشم ها بيرون می زنند و تمام بدن سياه می شودو قربانی جان می دهد ، اين شرايطی ست که بيضه ها از جا کنده شده اند. اين وسيله ی شکنجه ( گهواره) از کشو روسيه خريداری شده است ، و عده ای از شکنجه گران برای ديدن دوره ی ياد گيری ِ کار با اين وسيله در کره شمالی دوره ديده اند.
۲- در زندان هابه چرخ دستی حمل غذا می گفتند : " بنز" ، گاهی زندانی ای را که شکنجه می کردند با تمسخر به او می گفتند: " الان برات بنز می آريم تا سواراون بشی و بری بند ، يا درمونگاه " ، که منظورشان از " بنز" اين چرخ دستی بود.
۳- در هواخوری زندان يک تور واليبال بود که ميله های آهنی کلفتی داشت ، تور را برداشته بودند و به جای آن ميله آهنی ای را بالای اين دو ميله ( تير) واليبال جوش داده بودند. زندانی را روی اين ميله دار می زدند.
ما سرگرم خاتمی هستیم حکومت مشغول "ایران فروشی"
مجتبی واحدی
هیچ نشانه ای وجود ندارد که ثابت کند کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس، نسبت به سالهای قبل که قطعنامه های ضد ایرانی صادر می کردند در موقعیت ضعیف تری قرار داشته باشند. پس علت حذف بند مربوط به «ادعای امارات نسبت به سه جزیره ایرانی» را باید در همان خبر غیر رسمی جویا شد گه هفته گذشته در شبکه های مجازی و رسانه های مخالف حکومت ایران منتشرشدويژه خبرنامه گويا
درچهل و هشت ساعت نخستین پس از دوازدهم اسفند ماه، در مورد حضور سیدمحمد خاتمی در نمایش انتخابات، به اندازه کافی سخن گفته شد و می رفت که این سوژه، به بایگانی سپرده شود اما برخی افراد که ظاهراً از طرفداران رئیس جمهور پیشین ایران تلقی می شوند به بهانه توجیه و تفسیر حرکت اخیر او، تا کنون از بسته شدن این پرونده مشکوک جلوگیری کرده اند. در ابتدا به نظر می رسید انگیزه اصلی از طرح مکرر و البته همراه با تحقیر این حضور توسط سخن گویان جمهوری اسلامی، سر گرم سازی اپوزیسیون به این ماجرا و غفلت از رسوایی بزرگی بود که به دلیل تحریم گسترده انتخابات، نصیب حکومت شده است. اما ظاهراً این هدیه غیر مترقبه، در عرصه های دیگر نیز برای حکومت، دستاوردها و نتایجی داشته است که البته، به دلیل فاصله عمیق میان حکومت و مردم، معمولاًآنچه که سران نظام را منتفع می سازد برای ملت و کشور ایران جز خسارت، چیزی به همراه ندارد. چهار روز قبل و در حالی که بحث بر سر شرکت خاتمی در انتخابات، هم در صدر رسانه های دروغ پرداز حکومتی قرار داشت و هم نحله های مختلف اپوزیسیون را به خود مشغول کرده بود خبری ظاهراً کوتاه به عنوانی خبرمحرمانه در برخی شبکه های مجازی منتشر شد. موضوع این خبر، عقب نشینی سران نظام جمهوری اسلامی در موضوع جزایر سه گانه برای کاهش فشار ها برخود بود. اگرچه اغلب شبکه های مجازی، به سرعت تحت تأثیر این خبر قرار گرفتند اما آنگونه که انتظار می رفت تحلیل های مناسب سیاسی و واکنش های همراه با آگاهی رسانی دقیق پیرامون آن، در اختیار افکار عمومی قرار نگرفت. این در حالی است که اکنون این موضوع تنها به هشدار برخی رسانه های معارض و منتقد، محدود نیست بلکه اندکی تأمل در اخبار رسمی، صحت نگرانی ها و دغدغه ها در این موضوع را آشکارمی سازد.
کسانی که اخبار مربوط به جزایر سه گانه ایرانی را تعقیب می کنند می دانند هرگاه سران کشورهای عضو شورای همکاری (خلیج فارس) یا وزرای خارجه این کشور ها نشستی بر گزار کرده اند موضوع جزایر و پشتیبانی از ادعای گزاف امارات عربی متحده نسبت به آن،از موضوعات ثابت برای ایشان بوده و در قطعنامه های پایانی آن نشست ها نیز، همواره بند تکراری برای حمایت از ادعاهای امارات وجود داشته است. حتی در روز دوازدهم آذر ماه سال هزار و سیصد و هشتاد وشش سال که محمود احمدی نژاد در نشست سران شورای همکاری در دوحه پایتخت قطر شرکت کرد سران عرب حاضر در جلسه، در بیانیه پایانی خویش به صورت واضح و آشکاراز ادعای مالکیت امارات بر جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابو موسی حمایت کردند که موجب انتقادات شدید از احمدی نژاد در داخل کشورشد. اما برای نخستین بار از سال هزار و نهصد و هشتاد و یک میلادی - زمان تشکیل شورای همکاری خلیج فارس - در نشست چندی قبل شورا که درریاض بر گزار شد موضوع جزایر در دستور کار قرار نگرفت. این تغییر عمده در حالی در محتوای قطعنامه های شورای همکاری اتفاق افتاد که نه تنها از مجموع انگیزه های کشورهای عربی برای مخالفت با جمهوری اسلامی کاسته نشده، بلکه قرار گرفتن مقامات بلند پایه حکومت ایران در کنار حاکم سوریه، انگیزه های جدیدی در میان سران عرب برای نشان دادن مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده است. شاخ و شانه کشیدن رسانه های حکومتی در برابر سران عربستان و برخی کشورهای دیگر منطقه هم در این میان مزید بر علت شده است. در عرصه بین المللی هم با اطمینان می توان گفت که ایران، ضعیف ترین موقعیت خود در سال های اخیر را سپری می کند. از سوی دیگر، هیچ نشانه ای وجود ندارد که ثابت کند کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس، نسبت به سالهای قبل که قطعنامه های ضد ایرانی صادر می کردند در موقعیت ضعیف تری قرار داشته باشند. پس علت حذف بند مربوط به «ادعای امارات نسبت به سه جزیره ایرانی» را باید در همان خبر غیر رسمی جویا شد گه هفته گذشته در شبکه های مجازی و رسانه های مخالف حکومت ایران منتشرشد و قرائن و شواهدی از آن در خبری که در روزنامه کیهان روز سیزدهم دی ماه جاری چاپ شد قابل مشاهده بود: «منابع عربي در خصوص علت مطرح نشدن قضيه جزاير سه گانه در اين بيانيه گفتند، حذف اين قضيه از بيانيه بنا به خواست مقامات اماراتي بوده است، چرا كه آنها رايزني با ايرانيها را براي دستيابي به راه حلي در اين خصوص آغاز كرده اند.»
آنچه نگرانی ها در این مورد را افزایش می دهد سفر از پیش اعلام نشده وزیر خارجه امارات به تهران بود که چند روز قبل انجام شد و با شادمانی زاید الوصف فرزند شیخ زاید به پایان رسید. همین شیخ، کمتر از شش ماه قبل در مجمع عمومی سازمان ملل نطقی بسیار شدید اللحن علیه ایران ایراد کردو پس از آن هم ایران را از حیث اشغالگری، بدتر از اسرائیل نامید. جدید ترین اظهار نظر وزیر خارجه امارات قبل از سفر هفته گذشته خود به تهران، تأکید او بر «همکاری امارات و امریکا برای جلوگیری از بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران» بود اما در اوج انتشار اخبار غیر رسمی در خصوص «کوتاه آمدن سران جمهوری اسلامی در موضرع جزایر» زاده شیخ زاید ناگهان به ایران آمد و درپایان سفر چند ساعته خود در برابر خبرنگاران اظهار داشت:«اعتقاد دارم كه هرگونه پيشرفت ايران در كل منطقه تاثير خواهد داشت، چرا كه در اين كشور فرهنگ و تمدن از گذشته تاكنون ساري و جاري و متصل بوده است.».
حقیقت آنست که نه به امانت داری مقانات جمهوری اسلامی در این زمینه اعتمادی هست و نه رسانه های وابسته به حکومت، اجازه دارند حتی گوشه ای از واقعیات مربوط به آنچه هم اکنون بین مقامات جمهوری اسلامی و شیوخ امارات می گذرد را افشا کنند. رسانه هاو فعالان سیاسی منتقد هم که به شدت مشغول « سوژه خاتمی » هستند. در نتیجه، نه تنها رسوایی نظام در انتخابات را فراموش شده بلکه نا خودآگاه، فضای امنی برای حکومت فراهم گردیده تا در کنار آتش زدن به منابع زیر زمینی کشور از طریق انعقاد قرار دادهای خائنانه نفتی (به منظور جلب حمایت روسیه و چین)، در مورد جزایر سه گانه ایرانی هم هر گونه که می خواهند، ایران فروشی کنند.
دوستان! اقدام خاتمی نیاز به بررسی بیشتر ندارد. شاید او در حال تشکیل جبهه ای جدید از کسانی است که ادعای جنبش سبز در خصوص «غیر قابل اعتماد بودن حکومت برای برگزاری انتخابات آزاد» را باور ندارند. پس بهتر است او را آزاد بگذاریم که آنچه را به صلاح خویش، یارانش و نظام جمهوری اسلامی می داند انجام دهد. رها کردن این سوژه، وقت و انرژی کافی را به کمپین کسانی که نگران «ایران فروشی های رایج» در نظام جمهوری اسلامی هستند باز خواهد گرداند. ایا کسی تردید دارد که این موضوع، صدها برابر مهم تر از بحث شرکت خاتمی در انتخاباتی است که رسوا بودن آن برای حکومت هم آشکار است؟
اسلامگرایان، سکولاریسم وبایدهای قدرت
سجاد نیک آیین
آنچه امروز درمنطقۀ ما از آن بعنوان بهارعربی یاد می شود، بیم وامیدهای فراوانی را نسبت به منطقه وآینده آن با خود بهمراه اورده است. بیم هایی ازجنس احتمال برقراری یک استبداد مذهبی توسط گروههای اسلامگرای تازه به قدرت رسیده وامید به رخت بربستن دیو سیاه ودیرپای استبداد از این سرزمینها.ویژه خبرنامه گویا
آنچه امروز درمنطقۀ ما از آن بعنوان بهارعربی یاد می شود، بیم وامیدهای فراوانی را نسبت به منطقه وآینده آن با خود بهمراه اورده است. بیم هایی ازجنس احتمال برقراری یک استبداد مذهبی توسط گروههای اسلامگرای تازه به قدرت رسیده وامید به رخت بربستن دیو سیاه ودیرپای استبداد از این سرزمینها. بررسی و واکاوی دقیق این جریان برای اثبات مدعای دروغین "بیداری اسلامی" ونیز تحلیل درست وواقع بینانه رخدادهای جاری و همچنین درس آموزی دربارۀ نقاط تمرکز نیروهای سکولار درکشورمان برای رسیدن به جامعۀ آزاد ودمرکراتیک مؤثر خواهد بود.
سخنان اخیر راشد الغنوشی، رهبر حزب اسلامگرای النهضه درتونس، نسبت به سکولاریسم بازتاب گسترده ای درخاورمیانه وجهان یافت وبسیاری آگاهانه ونا آگاهانه آنرا برمحمل تغییر آرام ونرم درگفتمان گروههای اسلامی تعبیر وتفسیر نمودند. با این حال نمی توان انکار نمود که اظهارات غنوشی دربردارندۀ نوعی تحریف معنای "سکولاریسم" وبه عبارت بهتر تهی کردن آن از معنای خود بوده است.
وی چند روز پیشتر درمرکز پژوهشی "اسلام ودموکراسی" ودرمیان مهمترین رقبای سیاسی سکولار خود اظهار داشته بود که " سکولاریسم الحاد نیست ونمی توان آنرا یک فلسفه الحادی دانست. سکولاریسم مجموعه راهکارهایی برای تضمین آزادی است." وی دربارۀ آزادی وتعریف خود از آزادی عبارت "آزادی دو سویه" را بمعنی "آزادی ورود دردین وآزادی خروج از آن" تفسیر نموده بود ومنشأ آنرا "بی نیازی" اسلام به "منافقان" دانسته بود.
این اندازه تساهل وتسامح نسبت به سکولاریسم وروا داشتن آن هرچند درنوع گفتمان اسلام سیاسی نادر وکم نظیر به چشم می آید اما این تفسیر معوج ودرهم از سکولاریسم وتقلیل وفروکاهش آن از یک فلسفه سیاسی واجتماعی وشیوه ای از جهان بینی سیاسی، به راهکار وضمانت اجرایی "آزادی" خالی از اشکال وایراد نیست.
نعریف ارائه شده توسط الغنوشی از یک سو نشانگر مشکل "ازمیان تهی کردن پدیده ها واندیشه های دنیای مدرن" درگفتمان "سیاست ورزان اسلام سیاسی" است، ودر سوی دیگر خود درقالب تلاشی برای ازالۀ "اسلام هراسی" از گروههای سکولار رقیب ویا رفیق، قابل تحلیل است.
هرچند تشخیص حقیقت ریشه ای بودن ونهادینه شدن چنین ادعایی درعمق باورها واندیشۀ سیاست مداران اسلام سیاسی به غایت دشوار است، اما بهرحال نفس این مدعا والتزام به آن با هرانگیزه ای احتمالاً اسباب تعمیق این نگرش دربدنۀ اجتماعی دینداران این جوامع را پدید خواهد آورد ودر دراز مدت به نهادینه شدن آن خواهد انجامید، بویژه آنکه اگر نظارت دقیق جهانی وفشارهای بین المللی تا سرحد امکان ازیکه تازی این گروهها درعنفوان تصاحب قدرت، بکاهد.
با این حال محتمل است که این اظهارات نتیجۀ یک جهش نوعی دراندیشه این گروه از باورمندان به "اسلام سیاسی" باشد و درحقیقت هم بتوان به رسمیت شناختن سکولاریسم را آنرا نتیجۀ تغییر کیفی تعامل وبرخورد اسلامگرایان با این مقوله فرض کرد. پس از طرح چنین فرضیه ای وبا پذیرش صحت آن، پرسش اینجاست که این فراگشت دقیقاً درنتیجۀ کدام عوامل تاریخی واجتماعی ومهمتر از همه سیاسی حاصل شده است که امروز وپس از سالیان دراز تکفیر وطرد سکولارها ازسوی گروههای وابسته به جریان اسلام سیاسی، این پدیده بعنوان یک واقعیت مسلم پذیرفته شده ومنسوبان به آن از تیغ قتل وتبعید اسلامگرایان درامان می مانند؟ این نوشتار به پاسخ به این پرسش اختصاص خواهد داشت.
یکی از مهمترین عوامل این تغییر نوعی دراندیشه فعالان اسلام سیاسی، مقتضیات قدرت وقرار گرفتن درمسند حکومت است. قرارگرفتن این جریانات دررأس هرم قدرت برخلاف آنچه رژیم جمهوری اسلامی از آن بعنوان بیداری اسلامی یاد می کند، درنتیجۀ یک جنبش تغییرخواهی با انگیزه های مذهبی نبود وموتور محرکۀ آن نیز شعارهای مذهبی ورهبران گروههای اسلام سیاسی نبودند، بلکه برعکس رجوع به رخدادهای روزهای مُشرف به آغاز "بهارعربی" حاکی از آنستکه گروههای اسلام سیاسی همچون اخوان المسلمین در درمصر، درشمار واپسین گروههای بودند که شعار تغییر نظام وبرانداختن آنرا مطرح نمودند. موتور محرکۀ این جنبشها غالباً جوانانی بودند که دراعتراض به وضعیت سیاسی واقتصادی نابسامان حاکم برکشور خود باهمکاری طیفی ازنیروهای لیبرال توانستند زمینه های شعله ور شدن یک جنبش همگانی را فراهم آورند. بعد از جنبش البته این گروههای اسلامگرا بودند که بواسطۀ شبکۀ اجتماعی گستردۀ خود وبا تکیه بر وعده های توده گرایانه وجذاب قدرت را دست گرفتند.
اما قرارگرفتن درمسند قدرت وحکومت برای ایم گروهها می تواند بسان یک تیغ دودم باشد، بویژه هنگامی که جامعه بواسطۀ استقرار درازمدت سکولاریسم آمرانه، با ساختارهای حقوقی وقانونی اجتماعی آن خوکرده باشد.
دراین حالت گروههای تازه رسیده به قدرت ناچار خواهند بود آرمانها وآرزوهای حقیقی خود را فروخورده وبا زبان جامعه با آن سخن بگویند. نمی توان انکار کرد که جوامعی همچون تونس ومصر هرچند از وجود استبداد دیرپا رنج می بردند، اما این روبنای سکولار وخارج کردن حوزه هایی همچون قانون گذاری وآموزش وپرورش از اعمال نفوذ واثرگذاری اسلام سیاسی، به تشکیل طبقه ای از "مؤمنان نظری" دراین جوامع منجر شده است. "مؤمنانی که به اسلام وآموزه های آن، هرچند بطور ناخودآگاه، " بصورت یک "امر شخصی" می نگرند ونظر فقیهان درباب اجرای احکام آن درحوزۀ اجتماع وسیاست را که توسط فقیهان توصیه وتجویز می شود را بواسطۀ زندگی روزمره دریک ساختار حقوقی وقانونی نسبتاً سکولار عملاً کنار گذاشته اند. "طبقۀ دینداران تئوریک" که تا اندازه ای می توان آنانرا زاده ومولود حاکمیت سکولاریسم اقتدارگرا دراین کشورها دانست، یکی از پدیده های ناشناختۀ پاره ای از جوامع خاورمیانه ای همچون مصر وتونس بود که درنتیجۀ جنبشهای اخیر از زیر به سطح آمده است.
برای اثبات مدعای "وجود خارجی" این طبقه می توان به آمار موالید وزاد وولد درکشوری همچون تونس نظر افکند. علیرغم توصیه های مؤکد به ضرورت تکثیر نسل درآموزه های اغلب اسلامیون، اما درعمل رشد جمعیت دراین کشور کاهش داشته است و از 2.5 درصد درسال 1975 میلادی به 1.2 درصد درسال 2000 میلادی وپس از آن به 1.01 درصد درسال 2004 و 0.989 درصد درسال 2008 رسیده است. وجود آزادیهای گستردۀ فردی واجتماعی، ساختار آموزشی سکولار دراین کشورها ونیز نظام قضایی مدرن ونسبتاً مستقل، عملاً اجرا وتنفیذ سیاستهای رادیکال توسط اسلامگرایان سیاسی را با دشواری روبرو کرده است ودرنهایت آنان را ناگزیر از پذیرش واقعیتهای موجود وضرورت تعامل با آنها به جای "تقابل" نموده است.
البته اسلامگرایان وبرخی جناحهای تندرو درمیان منسوبان به اسلام سیاسی، همچنان در رویای بازگشت به سیره وحکومت "سلف صالح" بسر می برند. شاخص ترین نماد این شیوۀ تفکر را می توان درگروه تندروی "النور" درمصر یافت. البته درگوشه وکنار وبطور محدود این گروهها تا اندازه ای موفق به تحمیل ارزشهای خود به جوامع خود شده اند، که البته باید همواره بعنوان زنگ خطر استقرار استبداد سیاه مذهبی دراین کشورها هشیارانه وبا حساسیت تمام درمحاسبات سیاسی شنیده شود.
البته علاوه برعوامل داخلی، نباید نقش عامل خارجی نیز دراین فراگشت برخواسته از مصلحت، چشم پوشید. عامل خارجی وفشارهای نهادهای بین المللی دراین میان بی تأثیر نبوده اند. روشن ترین وآشکارترین نمود این اثرگذاری را می توان درسازگار نمودن حزب عدالت وتوسعه درترکیه با معیارهای فلسفۀ سیاسی لیبرال وتسریع سکولاریزه نمودن این حزب بواسطۀ کاتالیزور عامل "خارجی" دانست. ضرورت پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا درنهایت این حزب اسلامگرایا را ناگزیر ساخت تا سیاستها وگفتمان خود را معیارهای سکولا تنظیم نموده وحتی از سرمصلحت اندیشی به قواعد بازی دموکراتیک تن دهد.
البته این قاعده درکشورهایی همچون مصر ولیبی که سلفی گری درآنها ریشه دارتر از بقیه جریانهای اسلام سیاسی است اثرگذاری عامل بیرونی درتجدید نظر اسلامیون درسیاستهای افراطگرانۀ خود تا اندازه ای ناکام مانده است. هرچند درمواردی نیز این فشارها در الزام این جریانها به پیمان نامه ها ومعاهدات بین المللی مؤثر بوده است. عقب نشینی اخوان المسلمین ازادعای تجدید نظر درپیمان نامه کمپ دیوید را می توان آشکارترین نمود اثرگذاری این فشارها دانست. به دیگر سخن، دربعد سیاست خارجی موازنۀ قوای موجود درعرصۀ بین الملل این واقعیت را به این گروهها قبولانده است که نمی توان مستقل از واقعیتهای موجود وبدور از محاسبات سیاسی درساحت نفوذ دیگر کشورها ولوج کرد وصلح وامنیت جهانی را به خطر انداخت، چرا که نظامهای تهدید کننده نظم موجود از سوی بازیگران مؤثر عرصۀ بین الملل قابل تحمل ومقبول نیست.
پرسشی دیگر که از این رهگذر دربرابر ما رخ می نماید، آنستکه تا چه اندازه می توان به این تغییرات گفتاری اسلامگرایان دل بست وآنرا ناشی از تغییرات گفتمانی دراندیشه وآراء آنان دانست؟ وتا کجا می توان دردعوای تغییرخواهی با آنان همدل وهم داستان شد؟
پاسخ به این پرسش مستلزم شناخت بازیگران گوناگون عرصۀ سیاست درخاورمیانۀ کنونی است. دراین مطلب که ماهیت وهویت مشترک گروههای مختلف سیاسی درخاورمیانه "احیای خلافت اسلامی" ومدینۀ فاضلۀ آنها در "دمشق اموی" و"بغداد عباسی" وحتی "استانبول عثمانی" خلاصه می شود، نمی توان تردید داشت، اما الزامات قدرت وباقی ماندن دربازی آنها را وادار به تن دادن هرچند ظاهری وموقت به قواعد این بازی نموده است.
اما اینکه تا چه اندازه الزامات قدرت این گروهها را از تقابل با دنیای مدرن وپدیده های آن به سوی تعامل با آن سوق دهد وآنها را به تجدید نظر بنیادین دراندیشه ها وتئوریهای خود وادار سازد، امری است که موازنۀ قوای اجتماعی دربستر زمان وهمچنین پای فشاری نیروهای سکولار وسازماندهی آنها درجهت دور نگه داشتن ساحت آموزش وقضا ازخطر تصرف این گروهها واستحالۀ این نهادهای سکولار ضامن ان خواهد بود.
لئون پانه تا:"حملۀ آمریکا به ایران بسیار مخرب تر از حملۀ اسرائیل به ایران خواهد بود."
در حالیکه برخی از ناظران قدرت نظامی اسرائیل را برای مورد هدف قرار دادن تأسیسات هسته ای ایران زیر سوأل برده اند، "لئون پانه تا" رئیس وزارت دفاع آمریکا تأکید کرد که تأثیر حملات آمریکایی بر تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی بسیار مخرب تر از حملات احتمالی اسرائیل خواهد بود.
رئیس پنتاگون در ادامه اظهار داشت که:" اگر اسرائیل تصمیم به حملۀ نظامی بگیرد، بدون شک تأثیر پذیر خواهد بود ولی واضح است که اگر آمریکا تصمیم به مورد هدف قرار دادن تأسیسات هسته ای ایران بگیرد، اثرات آن بسیار مهم تر خواهد بود."
همچنین "لئون پانه تا" در ادامۀ سخنانش تأکید کرد که ارتش آمریکا از مدتها قبل برنامه های مختلفی را برای حمله به ایران طراحی کرده است، ولی اولویت برای ما پیدا کردن راه حل دیپلماتیک است.
وزیر دفاع آمریکا متذکر شد که هنوز مقامات اسرائیلی تصمیم نگرفته اند که آیا حاضرند خطرات احتمالی حملۀ نظامی و منهدم کردن تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی ایران را بپذیرند یا خیر.
از سوی دیگر ژنرال "رابرت کارلایل" نایب رئیس نیروی هوایی ارتش آمریکا اعلام کرد که ارتش آمریکا از سال گذشته بمب جدیدی را در اختیار دارد که با وزنی بالغ بر 13 تن قادر است از 65 متر بتون عبور کند و سپس منفجر شود.
"ژنرال کارلایل" در ادامۀ سخنانش تأکید کرد که این بمب می تواند در مواردی مثل مورد هدف قرار دادن تأسیسات هسته ای ایران مورد استفاده قرار گیرد و قادر است تأسیسات زیر زمینی ایران را منهدم سازد.
همچنین "لئون پانه تا" در ادامۀ سخنانش تأکید کرد که ارتش آمریکا از مدتها قبل برنامه های مختلفی را برای حمله به ایران طراحی کرده است، ولی اولویت برای ما پیدا کردن راه حل دیپلماتیک است.
وزیر دفاع آمریکا متذکر شد که هنوز مقامات اسرائیلی تصمیم نگرفته اند که آیا حاضرند خطرات احتمالی حملۀ نظامی و منهدم کردن تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی ایران را بپذیرند یا خیر.
از سوی دیگر ژنرال "رابرت کارلایل" نایب رئیس نیروی هوایی ارتش آمریکا اعلام کرد که ارتش آمریکا از سال گذشته بمب جدیدی را در اختیار دارد که با وزنی بالغ بر 13 تن قادر است از 65 متر بتون عبور کند و سپس منفجر شود.
"ژنرال کارلایل" در ادامۀ سخنانش تأکید کرد که این بمب می تواند در مواردی مثل مورد هدف قرار دادن تأسیسات هسته ای ایران مورد استفاده قرار گیرد و قادر است تأسیسات زیر زمینی ایران را منهدم سازد.
یک ژنرال پاکستانی: بن لادن را همسرش لو داد
یک افسرپاکستانی می گوید: اسامه بن لادن قبل ازهرچیز قربانی حسادت زنانه ی یکی از همسران خود شده است.
به گزارش روزنامه انگلیسی "گاردین" برخلاف آنچه که ادعا شده است، کشف محل اقامت اسامه بن لادن، نه ازطریق جستجوی نیروهای بین المللی، که ازطریق یکی ازهمسران خود وی صورت گرفته است.
ده ماه پس ازترور رهبرسازمان تروریستی القاعده، یک افسربلند پایه پاکستان می گوید ادعای وی درمورد نحوه ی قتل رهبرالقاعده حاصل هشت ماه تحقیقات شخصی وی است.
ژنرال شوکت غدیر، افسربازنشسته ی ارتش پاکستان، با سود جستن ازروابط گسترده خود با امرای ارتش پاکستان توانسته است آخرین محل اقامت بن لادن را قبل ازویران شدن، بازدید کند و درادامه تحقیقات خود با مامورین اطلاعاتی پاکستانی و مسئولان بازجوئی از زن بن لادن، به گفت وگو نشسته است.
شوکت غدیر با استفاه از صدها صفحه متن بازجوئی های"خیریه"، همسربن لادن، و گفت و گو های مستقیم با مقامات اطلاعاتی پاکستان توانسته است گزارشی بیسابقه درباره زندگی و فعالیت های بن لادن فراهم نماید.
به گفته این ژنرال ارتش پاکستان، جمع خدمه و نزدیکان بن لادن که درآخرین مکان حضور وی زندگی می کردند، بیست وهفت نفربوده اند. وی درگزارش خود می افزاید: این اشخاص تا زمان بازگشت همسرارشد بن لادن به این مکان بدون مشکل زندگی را می گذراندند، ولی با آمدن "خیریه" همسراول بن لادن، در سال دو هزارو یازده، همه چیز دچارتحول می شود.
شوکت غدیرمی نویسد: اسامه بن لادن پس ازآخرین ازدواج با همسرسی ویک ساله یمنی ، از دو زن قبلی خود فاصله گرفته بود.
دو تن ازاین زنان، یعنی همسردوم و سوم بن لادن تا آخرین ساعات درمحل اقامت وی درخاک پاکستان حضورداشته اند.
به نوشته شوکت غدیر، اسناد وتحقیقات وی نشان می دهد که تا آمدن خیریه، مامورین آمریکائی از محل اقامت بن لادن اطلاعی نداشته اند، و این خیریه بوده است که محل اقامت رهبرالقاعده را "لو" داده است.
غدیرمی افزاید: اسامه بن لادن احتمالاً خود ازپیامدهای حسادت بیمارگونه ی خیریه نگران بوده و به دو همسرخود پیشنهاد کرده است که محل اقامت وی را ترک نمایند، ولی همسران دوم و سوم بن لادن نپذیرفته اند.
افسرارتش پاکستان درگزارش خود ادعا می کند که، فراتر از حسادت خیریه، براساس تحقیقات وی، افشای محل اقامت بن لادن از سوی "ایمن الظواهری" نفر دوم القاعده طرح ریزی و توسط خیریه به اجرا گذاشته شده است.
دولت آمریکا ادعاهای ژنرال غدیر را بی پایه دانسته و گفته است که یافتن محل اقامت رهبرالقاعده حاصل تلاش های سازمان های اطلاعاتی ایالات متحد آمریکا بوده است.
شوکت غدیر با استفاه از صدها صفحه متن بازجوئی های"خیریه"، همسربن لادن، و گفت و گو های مستقیم با مقامات اطلاعاتی پاکستان توانسته است گزارشی بیسابقه درباره زندگی و فعالیت های بن لادن فراهم نماید.
به گفته این ژنرال ارتش پاکستان، جمع خدمه و نزدیکان بن لادن که درآخرین مکان حضور وی زندگی می کردند، بیست وهفت نفربوده اند. وی درگزارش خود می افزاید: این اشخاص تا زمان بازگشت همسرارشد بن لادن به این مکان بدون مشکل زندگی را می گذراندند، ولی با آمدن "خیریه" همسراول بن لادن، در سال دو هزارو یازده، همه چیز دچارتحول می شود.
شوکت غدیرمی نویسد: اسامه بن لادن پس ازآخرین ازدواج با همسرسی ویک ساله یمنی ، از دو زن قبلی خود فاصله گرفته بود.
دو تن ازاین زنان، یعنی همسردوم و سوم بن لادن تا آخرین ساعات درمحل اقامت وی درخاک پاکستان حضورداشته اند.
به نوشته شوکت غدیر، اسناد وتحقیقات وی نشان می دهد که تا آمدن خیریه، مامورین آمریکائی از محل اقامت بن لادن اطلاعی نداشته اند، و این خیریه بوده است که محل اقامت رهبرالقاعده را "لو" داده است.
غدیرمی افزاید: اسامه بن لادن احتمالاً خود ازپیامدهای حسادت بیمارگونه ی خیریه نگران بوده و به دو همسرخود پیشنهاد کرده است که محل اقامت وی را ترک نمایند، ولی همسران دوم و سوم بن لادن نپذیرفته اند.
افسرارتش پاکستان درگزارش خود ادعا می کند که، فراتر از حسادت خیریه، براساس تحقیقات وی، افشای محل اقامت بن لادن از سوی "ایمن الظواهری" نفر دوم القاعده طرح ریزی و توسط خیریه به اجرا گذاشته شده است.
دولت آمریکا ادعاهای ژنرال غدیر را بی پایه دانسته و گفته است که یافتن محل اقامت رهبرالقاعده حاصل تلاش های سازمان های اطلاعاتی ایالات متحد آمریکا بوده است.
اوباما تحویل بمب سنگر شکن به اسرائیل را به نتانیاهو پیشنهاد نکرده است
روزنامۀ اسرائیلی معاریو اخیراً نوشته است که اوباما در دیدار با نتانیاهو به او پیشنهاد کرده است که بمب های سنگر شکن و هواپیماهای سوخت گیری دور پرواز به اسرائیل بدهد به شرط این که اسرائیل در سال جاری به ایران حمله نکند اما مقامات آمریکایی می گویند که هیچ توافقی از این نوع در میان نبوده است.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در گفتگوهای اخیرش با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، تحویل بمب های سنگر شکن به این کشور را پیشنهاد نکرده است.
"جی کرنی"، سخنگوی کاخ سفید واشنگتن، ضمن بیان این مطلب تأکید کرد که در دیدار اوباما و نتانیاهو "هیچ گونه توافقی از این نوع" در میان نبوده است.
با وجود این، سخنگوی کاخ سفید مطرح شدن چنین مسائلی در مذاکرات مقامات آمریکا و اسرائیل البته در سطوحی دیگر را منتفی ندانست.
خبرگزاری فرانسه که گزارشی را به سخنان سخنگوی کاخ سفید اختصاص داده است یادآور می شود که روزنامۀ اسرائیلی معاریو نوشته است که اوباما در دیدار با نتانیاهو به او پیشنهاد کرده است که بمب های سنگر شکن و هواپیماهای سوخت گیری دور پرواز به اسرائیل بدهد به شرط این که اسرائیل در سال جاری به ایران حمله نکند.
در فردای انتشار سخنان چی کرنی مبنی بر تکذیب گزارش معاریو، خبرگزاری رویترز امروز (جمعه) به نقل از ژنرال "هربرت کارلایل"*، معاون ستاد کل نیروی هوائی، آمریکا نوشت این کشور دارای بمب هائی به وزن ١٣٫٥ تن ( ١٣٥٠٠ کیلوگرم) است که می تواند پیش از منفجر شدن تا ٦٥ متر در بتون چون تأسیسات زیزمینی هسته ای ایران نفوذ کند.
به گفتۀ این ژنرال آمریکائی ارتش آمریکا از سال پیش به این گونه بمب مجهز شده است و ارتش در حال بهبود توانائی و ظرفیت آن است.
ژنرال "هربرت کارلایل" گفت این بمب اکنون جزئی از زرادخانۀ ارتش آمریکاست و می تواند در حملۀ احتمالی علیه کشورهائی چون ایران به کار گرفته شود.
در بحبوحۀ انتشار این گونه گزارش ها در ارتباط با احتمال حملۀ نظامی اسرائیل یا آمریکا به تأسیسات هسته ای ایران، بنیامین نتانیاهو- نخست وزیر اسرائیل- دیشب (پنجشنبه شب) گفت این کشور در روزهای آینده یا هفته های آینده به ایران حمله نمی کند و او برای این حمله لحظه شماری نکرده و "کرونومتر" به دست نگرفته است.
نخست وزیر اسرائیل در عین حال تأکید کرد که مسألۀ سال ها هم نمی تواند مطرح باشد.
نتانیاهو افزود اگر ایران تصمیم به متوقف کردن فعالیت های هسته خود بگیرد، مرکز هسته ای "فردو"- در نزدیکی قم- را برچیند، دست از غنی سازی اورانیوم بردارد و مسأله به طور مسالمت آمیز حل شود اسرائیل خوشحال خواهد شد.
سرانجام این که علی آهنی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاریس، دیروز در گفتگوئی با رویترز گفت ایران به هیچ وجه به حملۀ اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران باور ندارد.
علی آهنی در بخش دیگری از این مصاحبه از "تحول" به وجود آمده در خط مشی نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، در ارتباط با ایران استقبال کرد و گفت برغم آن که سارکوزی یکی از هواداران سرسخت تحریم ها علیه ایران است خط مشی او در قبال ایران در مقایسه با گذشته دچار تحولی مثبت شده است.
"جی کرنی"، سخنگوی کاخ سفید واشنگتن، ضمن بیان این مطلب تأکید کرد که در دیدار اوباما و نتانیاهو "هیچ گونه توافقی از این نوع" در میان نبوده است.
با وجود این، سخنگوی کاخ سفید مطرح شدن چنین مسائلی در مذاکرات مقامات آمریکا و اسرائیل البته در سطوحی دیگر را منتفی ندانست.
خبرگزاری فرانسه که گزارشی را به سخنان سخنگوی کاخ سفید اختصاص داده است یادآور می شود که روزنامۀ اسرائیلی معاریو نوشته است که اوباما در دیدار با نتانیاهو به او پیشنهاد کرده است که بمب های سنگر شکن و هواپیماهای سوخت گیری دور پرواز به اسرائیل بدهد به شرط این که اسرائیل در سال جاری به ایران حمله نکند.
در فردای انتشار سخنان چی کرنی مبنی بر تکذیب گزارش معاریو، خبرگزاری رویترز امروز (جمعه) به نقل از ژنرال "هربرت کارلایل"*، معاون ستاد کل نیروی هوائی، آمریکا نوشت این کشور دارای بمب هائی به وزن ١٣٫٥ تن ( ١٣٥٠٠ کیلوگرم) است که می تواند پیش از منفجر شدن تا ٦٥ متر در بتون چون تأسیسات زیزمینی هسته ای ایران نفوذ کند.
به گفتۀ این ژنرال آمریکائی ارتش آمریکا از سال پیش به این گونه بمب مجهز شده است و ارتش در حال بهبود توانائی و ظرفیت آن است.
ژنرال "هربرت کارلایل" گفت این بمب اکنون جزئی از زرادخانۀ ارتش آمریکاست و می تواند در حملۀ احتمالی علیه کشورهائی چون ایران به کار گرفته شود.
در بحبوحۀ انتشار این گونه گزارش ها در ارتباط با احتمال حملۀ نظامی اسرائیل یا آمریکا به تأسیسات هسته ای ایران، بنیامین نتانیاهو- نخست وزیر اسرائیل- دیشب (پنجشنبه شب) گفت این کشور در روزهای آینده یا هفته های آینده به ایران حمله نمی کند و او برای این حمله لحظه شماری نکرده و "کرونومتر" به دست نگرفته است.
نخست وزیر اسرائیل در عین حال تأکید کرد که مسألۀ سال ها هم نمی تواند مطرح باشد.
نتانیاهو افزود اگر ایران تصمیم به متوقف کردن فعالیت های هسته خود بگیرد، مرکز هسته ای "فردو"- در نزدیکی قم- را برچیند، دست از غنی سازی اورانیوم بردارد و مسأله به طور مسالمت آمیز حل شود اسرائیل خوشحال خواهد شد.
سرانجام این که علی آهنی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاریس، دیروز در گفتگوئی با رویترز گفت ایران به هیچ وجه به حملۀ اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران باور ندارد.
علی آهنی در بخش دیگری از این مصاحبه از "تحول" به وجود آمده در خط مشی نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، در ارتباط با ایران استقبال کرد و گفت برغم آن که سارکوزی یکی از هواداران سرسخت تحریم ها علیه ایران است خط مشی او در قبال ایران در مقایسه با گذشته دچار تحولی مثبت شده است.
قدرت نظامی ایران در خلیج فارس(2) : ضعف موشکی ایران و قدرت رقبا
بی تردید حتی شلیک یک فروند موشک ایران به خاک یکی از کشورهای جنوبی خلیج فارس، مداخله نظامی آمریکا و هدف قرار دادن زیرساختهای استراتژیک ایران را بدنبال خواهد داشت. همچنین اسرائیل با در اختیار داشتن بمب اتمی و نشانه رفتن دست کم هفت شهر پرجمعیت ایران، قادر است پیش از دست یافتن جمهوری اسلامی به بمب اتمی، موجودیت ایران به خطر بیندازد.
بخشی از گزارش تحلیلی تازه مرکز تحقیقات استراتژیک پیرامون <<تعادل قدرت در خلیج فارس>> به توان موشکی ایران اختصاص یافته است. بر اساس گزارش یاد شده، مجهز نبودن به سیستم هدایت پیشرفته (ردیابی دقیق هدف و اصابت به آن)، و همچنین استفاده از مواد انفجاری قراردادی، (بجای کلاهکهای مجهز به سلاحهای کشتار جمعی مانند بمب های شیمیایی، میکربی و اتمی) قدرت تخریبی موشکهای بالیستیک ایران را محدود نگاه داشته و مانع از تبدیل این ظرفیت به یک نیروی موثر بازدارنده شده است.
نتیجه گیری بالا قضاوت تهیه کنند گان نشریه تحقیقی اخیر مرکز بین المللی مطالعات استراتژیک در واشنگتن پیرامون موازنه و مقایسه قدرت نظامی ایران در خلیج فارس است که بخش اول آن پیشتر انتشار یافت. در این نتیجه گیری میتوان انگیزههای نهایی کشوری را که با هزینه سنگین وسیله حمل (پرتاب) سلاحهای کشتار جنگی (اتمی-شیمیایی) را به دست آورده، درک کرد.
پیش از مجهز شدن موشکهای میان برد ایران به کلاهکهای غیر قراردادی (اتمی-شیمیایی میکربی)، تنها راه بالا بردن قدرت آتش آن، افزایش تعداد موشکها است. هزینه سنگین تولید موشکهای بالیستیک، وسایل نقلیه مورد نیاز برای حمل موشکها، و ضرورت ساخت سکوهای ثابت پرتاب موشک، با در نظر گرفتن ظرفیت صنعتی محدود ایران و نیاز به تامین قطعات از خارج، دستیابی به شمار بالای این موشکهای را فوق العاده مشکل ساخته است.
بعلاوه آمریکا (و اسرائیل) طی سالهای اخیر به پیشرفتهای قابل ملاحظه در ایجاد سیستمهای دفاع موشکی نائل شده و در نتیجه قادر خواهند بود بسیاری از موشکهای پرتاب شده را قبل از رسیدن آنها به هدفهای تعیین شده منهدم کنند.
سامانه های ضد موشکی
در حال حاضر آمریکا اغلب کشور های جنوبی خلیج فارس (کویت، بحرین، امارات، قطر و عربستان سعودی) را با تعداد زیادی سیستمهای پیشرفته دفاع ضد موشکی موسوم به << پاتریوت>> مجهز ساخته است. این سامانه موشکی از قابلیت بالا برای هدف قرار دادن موشکهای با بدنه بزرگ نوع اسکاد (خانواده موشکهای شهاب ایران) برخوردار است.
کشور امارات همچنین در حال بررسی خرید سامانه دفاع موشکی موسوم به <<تاد>> بمنظور گسترش دادن چتر دفاع ضد موشکی خود در مناطق وسیعتری از خاک آن کشور است.
اسرائیل نیز، علاوه بر استفاده از چتر دفاع موشکی ساخت آمریکا، بطور مستمر در حال بهبود کیفیت سامانه دفاع موشکی خود موسوم به <<تیر>> است که از سالهای قبل در آن کشور تولید شده.
نقص های حمله و دفاع موشکی
نکته با اهمیت در هر هجوم موشکی و سامانه دفاع ضد موشکی، امکان عبور موشک از سامانه دفاعی است. هیچ سیستم موجود دفاع ضد موشکی بطور کامل غیر قابل عبور نیست. از این لحاظ تنها در جریان یک برخورد نظامی واقعی میتوان عملکرد موشکهای تهاجمی، و قابلیت دفاع ضد موشکی را ارزیابی کرد.
با این وجود سرعت بهبود کیفیت سیستمهای دفاع ضد موشکی در اختیار آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، بسیار بیشتر از سرعت بهبود کیفیت و حتی افزایش تعداد موشکهای در اختیار ایران است. از این لحاظ، اعتبار قدرت موشکی ایران نه در حال افزایش که به نسبت قدرت فزاینده رقیبان، تدریجا در حال کاهش است.
نکته قابل تامل دیگر، قدرت تلافی جویی کشورهایی است که هدف حمله موشکی ایران قرار میگیرند. عربستان سعودی از سالهای پیش موشکهای قاره پیمای ساخت چین را با قابلیت هدف قرار دادن هر نقطه ای از ایران در اختیار داشته است.
قدرت نیروی هوایی
همراه با افزایش ظرفیت دفاع ضدموشکی و کاهش آسیب پذیری کشورهای جنوبی خلیج فارس در برابر موشکهای ایران، نیروی هوایی آن کشورها نیز از موقعیت تهاجمی بیشتری برای آسیب رساندن به نقاط جنوبی و مرکزی ایران برخوردار شده اند. از این لحاظ آسیب پذیری ایران، به دلیل بازماندن از نوسازی نیروی هوایی کهنه و عدم افزایش تعداد اندک هواپیماهای نظامی به تدریج در حال افزایش است.
بی تردید حتی شلیک یک فروند موشک میان برد ایران به خاک هر یک از کشور های جنوبی خلیج فارس، مداخله نظامی نامحدود آمریکا و هدف قرار دادن زیر ساختهای استراتژیک ایران را بدنبال خواهد داشت.
در صورت بالاگرفتن سطح برخورد نظامی، بدون در اختیار داشتن سلاحهای کشتار جمعی، ایران بی شک توان ادامه جنگ را نخواهد داشت و بازنده نهایی رویارویی احتمالی آینده خواهد بود.
وزیر دفاع آمریکا طی شهادت دادن در کمیته مناسبات خارجی سنای آمریکا خاطر نشان ساخت که ایران در بدترین شرایط، ممکن است در فاصله یکسال موفق به ساخت بمب اتمی و نصب آن بر دماغه موشک بشود.
خطر رویارویی اتمی؟
گزارش مرکز تحقیقات با این وجود بر این نکته تاکید دارد که ایران در راه دست یافتن به بمب اتمی موفقیت بدست نخواهد آورد. بر اساس این ارزیابی اقدامات اولیه ایران برای ساخت بمب اتمی بی شک اسرائیل را به واکنش سریع وادار خواهد ساخت.
اسرائیل با در اختیار داشتن بمب اتمی و نشانه رفتن دست کم 7 شهر پرجمعیت ایران، پیش از دست یافتن جمهوری اسلامی به بمب هسته ای و ایجاد خطری که از آن به عنوان << تهدید بقای اسرائیل>> یاد میشود، موجودیت ایران را در خطر قرار خواهد داد.
علاوه بر اسرائیل، کشورهای عضو پیمان همکاریهای خلیج فارس بخصوص عربستان نیز گزینه مسلح شدن به بمب اتمی را مورد توجه قرار می دهند. به این منظور عربستان ممکن است دریافت موشک مسلح به بمب اتمی از پاکستان را در دستور کار قرار دهد.
همچنین آمریکا خطاب به کشورهای متحد خود در منطقه اعلام آمادگی کرده است که ظرفیت بازدارنده (بمب اتمی) مشابه آنچه در طول جنگ سرد در اختیار کشورهای اروپایی قرار داده بود، در اختیار آنها نیز قرار دهد.
دانسته ها و ندانسته ها
در طول دهسال گذشته اطلاعات فراوانی در اختیار جامعه جهانی قرار گرفته که نشان دهنده قصد ایران برای دست یافتن به سلاح اتمی و یا حداقل در اختیار گرفتن این قابلیت است.
در این مسیر، ایران خود را به دانش فنی و تمام ابزارهای لازم برای تولید بمب اتمی و تجهیز وسیله پرتاب آن (موشک) مجهز ساخته است. با این وجود ایران مستمراً تلاش میکند که هر مرکز تازه کشف شده اتمی خود را صلحجویانه، و پنهان کردن آنها را بمنظور محافظت از فعالیتهای اتمی غیرنظامی جلوه دهد.
پاره ای اطلاعات جاسوسی حاکی از این است که ایران در سال 2003 برنامه تولید بمب اتمی خود را متوقف ساخته. اینک بسیاری از ناظران معتقداند که ایران از سال 2003 برنامههای دست یافتن به بمب اتمی را تعطیل نساخته و از همان زمان برنامه های مربوط را بصورت پنهان ادامه داده است.
بر این اساس ایران قادر است بخش مهمی از فعالیتهای مربوط به ساخت بمب اتمی را پیش برده و در صورت کشف شدن حرکت انجام شده، توضیحی در توجیه هدف غیر نظامی آن ارائه کند.
تمام موشکهای ایرانی
در گزارش مرکز، از کلیه موشکهای تولید ایران بصورت طبقه بندی شده و بر اساس برد متوسط و وزن کلاهک انفجاری آنها نام برده شده است:
فجر-3 سوخت جامد برد 45 کیلومتر کلاهک 45 کیلوگرم
فجر-5 س ج برد 75ک م وزن کلاهک 90 ک گ
فتح-110 س ج برد 20 ک م وزن کلاهک 500 ک گ
قدر- سوخت مایع برد 1600 ک م وزن کلاهک 750 ک گ
نازیات- سه نوع مختلف- با سوخت جامد برد 90 تا 250 ک م وزن کلاهک 150 تا 250 ک گ
عقاب – سوخت جامد برد 40 ک م، وزن کلاهک 70 ک گ
سجیل-2 سوخت جامد برد 2200 تا 2400 ک م وزن کلاهک 750 ک گ
شهاب-1و 2 و 3، با سوخت مایع و به ترتیب با برد 300، 500، و 800 ک م و وزن کلاهک 1000، 730 و 760 ک گ
شاهین- سوخت جامد برد 13 ک م
زلزال -1 و 2 سوخت جامد با برد 125 تا 200 ک م و وزن کلاهک 600 ک گ
لیست مورد اشاره مرکز، حاکی از تکیه اصلی موشکهای میان برد و کلیه موشکهای تاکتیکی و برد کوتاه ایران بر سوخت جامد و پرهیز از استفاده از سوخت مایع در آنها است. استفاده از موشکهای مجهز به سوخت جامد زمان مسلح کردن و آماده سازی برای پرتاب را از چهار ساعت به کمتر از یک ساعت تقلیل میدهد. تفاوت این زمان بمنظور پنهان ساختن سکوهای پرتاب و حفظ آنها در برابر حملات بازدارنده و پیشگیرانه، دارای اهمیت فوق العاده است.
ایران طی چهار سال گذشته در تولید موتورهای سوخت جامد موشکهای بالیستیک خود به پیشرفتهای ملموسی دست یافته ولی این تلاشها تا رسیدن به خودکفایی بیشتر، همچنان در حال پیگیری است.
انفجار کامپیوتری
برای دست یافتن به قابلیت انفجار اتمی، ایران لزوما نیازمند مبادرت به انفجار اتمی نیست و میتواند آزمایش لازم را به شکل مدل سازی و بازسازی کامپیوتری انجام دهد. آزمایش کامپیوتری انفجار اتمی قابل تشخیص و ردیابی نیست. (اخیرا یک نشریه المانی مدعی شد که ایران در کره شمالی به انجام آزمایش اتمی مبادرت ورزیده است)
ایران قادر است ضمن رعایت کامل مفاد تعهدات پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی (ان پی تی) همچنان کلیه بخشهای نظامی برنامه اتمی خود را (با سرعت کمتر) پیگیر نماید.
در پایان این بخش، گزارش تاکید میکند که هنوز پیرامون قسمتهای مهمی از برنامه های اتمی و موشکی ایران ابهام های فراوانی وجود دارد. در مورد زمان دقیق دست یافتن ایران به بمب اتمی نیز مابین کارشناسان اتفاق نظر کامل وجود ندارد. بی شک پیشرفت های موشکی و آتی ایران میتواند معادلات امنیت ملی آمریکا، کشور های عرب منطقه، اسرائیل و ترکیه را بشدت تحت تاثیر قرار دهد.
نتیجه گیری بالا قضاوت تهیه کنند گان نشریه تحقیقی اخیر مرکز بین المللی مطالعات استراتژیک در واشنگتن پیرامون موازنه و مقایسه قدرت نظامی ایران در خلیج فارس است که بخش اول آن پیشتر انتشار یافت. در این نتیجه گیری میتوان انگیزههای نهایی کشوری را که با هزینه سنگین وسیله حمل (پرتاب) سلاحهای کشتار جنگی (اتمی-شیمیایی) را به دست آورده، درک کرد.
پیش از مجهز شدن موشکهای میان برد ایران به کلاهکهای غیر قراردادی (اتمی-شیمیایی میکربی)، تنها راه بالا بردن قدرت آتش آن، افزایش تعداد موشکها است. هزینه سنگین تولید موشکهای بالیستیک، وسایل نقلیه مورد نیاز برای حمل موشکها، و ضرورت ساخت سکوهای ثابت پرتاب موشک، با در نظر گرفتن ظرفیت صنعتی محدود ایران و نیاز به تامین قطعات از خارج، دستیابی به شمار بالای این موشکهای را فوق العاده مشکل ساخته است.
بعلاوه آمریکا (و اسرائیل) طی سالهای اخیر به پیشرفتهای قابل ملاحظه در ایجاد سیستمهای دفاع موشکی نائل شده و در نتیجه قادر خواهند بود بسیاری از موشکهای پرتاب شده را قبل از رسیدن آنها به هدفهای تعیین شده منهدم کنند.
سامانه های ضد موشکی
در حال حاضر آمریکا اغلب کشور های جنوبی خلیج فارس (کویت، بحرین، امارات، قطر و عربستان سعودی) را با تعداد زیادی سیستمهای پیشرفته دفاع ضد موشکی موسوم به << پاتریوت>> مجهز ساخته است. این سامانه موشکی از قابلیت بالا برای هدف قرار دادن موشکهای با بدنه بزرگ نوع اسکاد (خانواده موشکهای شهاب ایران) برخوردار است.
کشور امارات همچنین در حال بررسی خرید سامانه دفاع موشکی موسوم به <<تاد>> بمنظور گسترش دادن چتر دفاع ضد موشکی خود در مناطق وسیعتری از خاک آن کشور است.
اسرائیل نیز، علاوه بر استفاده از چتر دفاع موشکی ساخت آمریکا، بطور مستمر در حال بهبود کیفیت سامانه دفاع موشکی خود موسوم به <<تیر>> است که از سالهای قبل در آن کشور تولید شده.
نقص های حمله و دفاع موشکی
نکته با اهمیت در هر هجوم موشکی و سامانه دفاع ضد موشکی، امکان عبور موشک از سامانه دفاعی است. هیچ سیستم موجود دفاع ضد موشکی بطور کامل غیر قابل عبور نیست. از این لحاظ تنها در جریان یک برخورد نظامی واقعی میتوان عملکرد موشکهای تهاجمی، و قابلیت دفاع ضد موشکی را ارزیابی کرد.
با این وجود سرعت بهبود کیفیت سیستمهای دفاع ضد موشکی در اختیار آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، بسیار بیشتر از سرعت بهبود کیفیت و حتی افزایش تعداد موشکهای در اختیار ایران است. از این لحاظ، اعتبار قدرت موشکی ایران نه در حال افزایش که به نسبت قدرت فزاینده رقیبان، تدریجا در حال کاهش است.
نکته قابل تامل دیگر، قدرت تلافی جویی کشورهایی است که هدف حمله موشکی ایران قرار میگیرند. عربستان سعودی از سالهای پیش موشکهای قاره پیمای ساخت چین را با قابلیت هدف قرار دادن هر نقطه ای از ایران در اختیار داشته است.
قدرت نیروی هوایی
همراه با افزایش ظرفیت دفاع ضدموشکی و کاهش آسیب پذیری کشورهای جنوبی خلیج فارس در برابر موشکهای ایران، نیروی هوایی آن کشورها نیز از موقعیت تهاجمی بیشتری برای آسیب رساندن به نقاط جنوبی و مرکزی ایران برخوردار شده اند. از این لحاظ آسیب پذیری ایران، به دلیل بازماندن از نوسازی نیروی هوایی کهنه و عدم افزایش تعداد اندک هواپیماهای نظامی به تدریج در حال افزایش است.
بی تردید حتی شلیک یک فروند موشک میان برد ایران به خاک هر یک از کشور های جنوبی خلیج فارس، مداخله نظامی نامحدود آمریکا و هدف قرار دادن زیر ساختهای استراتژیک ایران را بدنبال خواهد داشت.
در صورت بالاگرفتن سطح برخورد نظامی، بدون در اختیار داشتن سلاحهای کشتار جمعی، ایران بی شک توان ادامه جنگ را نخواهد داشت و بازنده نهایی رویارویی احتمالی آینده خواهد بود.
وزیر دفاع آمریکا طی شهادت دادن در کمیته مناسبات خارجی سنای آمریکا خاطر نشان ساخت که ایران در بدترین شرایط، ممکن است در فاصله یکسال موفق به ساخت بمب اتمی و نصب آن بر دماغه موشک بشود.
خطر رویارویی اتمی؟
گزارش مرکز تحقیقات با این وجود بر این نکته تاکید دارد که ایران در راه دست یافتن به بمب اتمی موفقیت بدست نخواهد آورد. بر اساس این ارزیابی اقدامات اولیه ایران برای ساخت بمب اتمی بی شک اسرائیل را به واکنش سریع وادار خواهد ساخت.
اسرائیل با در اختیار داشتن بمب اتمی و نشانه رفتن دست کم 7 شهر پرجمعیت ایران، پیش از دست یافتن جمهوری اسلامی به بمب هسته ای و ایجاد خطری که از آن به عنوان << تهدید بقای اسرائیل>> یاد میشود، موجودیت ایران را در خطر قرار خواهد داد.
علاوه بر اسرائیل، کشورهای عضو پیمان همکاریهای خلیج فارس بخصوص عربستان نیز گزینه مسلح شدن به بمب اتمی را مورد توجه قرار می دهند. به این منظور عربستان ممکن است دریافت موشک مسلح به بمب اتمی از پاکستان را در دستور کار قرار دهد.
همچنین آمریکا خطاب به کشورهای متحد خود در منطقه اعلام آمادگی کرده است که ظرفیت بازدارنده (بمب اتمی) مشابه آنچه در طول جنگ سرد در اختیار کشورهای اروپایی قرار داده بود، در اختیار آنها نیز قرار دهد.
دانسته ها و ندانسته ها
در طول دهسال گذشته اطلاعات فراوانی در اختیار جامعه جهانی قرار گرفته که نشان دهنده قصد ایران برای دست یافتن به سلاح اتمی و یا حداقل در اختیار گرفتن این قابلیت است.
در این مسیر، ایران خود را به دانش فنی و تمام ابزارهای لازم برای تولید بمب اتمی و تجهیز وسیله پرتاب آن (موشک) مجهز ساخته است. با این وجود ایران مستمراً تلاش میکند که هر مرکز تازه کشف شده اتمی خود را صلحجویانه، و پنهان کردن آنها را بمنظور محافظت از فعالیتهای اتمی غیرنظامی جلوه دهد.
پاره ای اطلاعات جاسوسی حاکی از این است که ایران در سال 2003 برنامه تولید بمب اتمی خود را متوقف ساخته. اینک بسیاری از ناظران معتقداند که ایران از سال 2003 برنامههای دست یافتن به بمب اتمی را تعطیل نساخته و از همان زمان برنامه های مربوط را بصورت پنهان ادامه داده است.
بر این اساس ایران قادر است بخش مهمی از فعالیتهای مربوط به ساخت بمب اتمی را پیش برده و در صورت کشف شدن حرکت انجام شده، توضیحی در توجیه هدف غیر نظامی آن ارائه کند.
تمام موشکهای ایرانی
در گزارش مرکز، از کلیه موشکهای تولید ایران بصورت طبقه بندی شده و بر اساس برد متوسط و وزن کلاهک انفجاری آنها نام برده شده است:
فجر-3 سوخت جامد برد 45 کیلومتر کلاهک 45 کیلوگرم
فجر-5 س ج برد 75ک م وزن کلاهک 90 ک گ
فتح-110 س ج برد 20 ک م وزن کلاهک 500 ک گ
قدر- سوخت مایع برد 1600 ک م وزن کلاهک 750 ک گ
نازیات- سه نوع مختلف- با سوخت جامد برد 90 تا 250 ک م وزن کلاهک 150 تا 250 ک گ
عقاب – سوخت جامد برد 40 ک م، وزن کلاهک 70 ک گ
سجیل-2 سوخت جامد برد 2200 تا 2400 ک م وزن کلاهک 750 ک گ
شهاب-1و 2 و 3، با سوخت مایع و به ترتیب با برد 300، 500، و 800 ک م و وزن کلاهک 1000، 730 و 760 ک گ
شاهین- سوخت جامد برد 13 ک م
زلزال -1 و 2 سوخت جامد با برد 125 تا 200 ک م و وزن کلاهک 600 ک گ
لیست مورد اشاره مرکز، حاکی از تکیه اصلی موشکهای میان برد و کلیه موشکهای تاکتیکی و برد کوتاه ایران بر سوخت جامد و پرهیز از استفاده از سوخت مایع در آنها است. استفاده از موشکهای مجهز به سوخت جامد زمان مسلح کردن و آماده سازی برای پرتاب را از چهار ساعت به کمتر از یک ساعت تقلیل میدهد. تفاوت این زمان بمنظور پنهان ساختن سکوهای پرتاب و حفظ آنها در برابر حملات بازدارنده و پیشگیرانه، دارای اهمیت فوق العاده است.
ایران طی چهار سال گذشته در تولید موتورهای سوخت جامد موشکهای بالیستیک خود به پیشرفتهای ملموسی دست یافته ولی این تلاشها تا رسیدن به خودکفایی بیشتر، همچنان در حال پیگیری است.
انفجار کامپیوتری
برای دست یافتن به قابلیت انفجار اتمی، ایران لزوما نیازمند مبادرت به انفجار اتمی نیست و میتواند آزمایش لازم را به شکل مدل سازی و بازسازی کامپیوتری انجام دهد. آزمایش کامپیوتری انفجار اتمی قابل تشخیص و ردیابی نیست. (اخیرا یک نشریه المانی مدعی شد که ایران در کره شمالی به انجام آزمایش اتمی مبادرت ورزیده است)
ایران قادر است ضمن رعایت کامل مفاد تعهدات پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی (ان پی تی) همچنان کلیه بخشهای نظامی برنامه اتمی خود را (با سرعت کمتر) پیگیر نماید.
در پایان این بخش، گزارش تاکید میکند که هنوز پیرامون قسمتهای مهمی از برنامه های اتمی و موشکی ایران ابهام های فراوانی وجود دارد. در مورد زمان دقیق دست یافتن ایران به بمب اتمی نیز مابین کارشناسان اتفاق نظر کامل وجود ندارد. بی شک پیشرفت های موشکی و آتی ایران میتواند معادلات امنیت ملی آمریکا، کشور های عرب منطقه، اسرائیل و ترکیه را بشدت تحت تاثیر قرار دهد.
ستایش بیسابقه رهبر جمهوری اسلامی از «شیطان بزرگ»
یونان اعلام کرد شمار زیادی از طلبکارانش در بخش خصوصی از مطالبات خود صرف نظر کردهاند
مقامهای یونان اعلام کردند شمار زیادی از طلبکاران دولت از مطالبات خود صرف نظر کردهاند.
وزارت اقتصادی یونان روز جمعه اعلام کرد حدود ۸۶ درصد از دارندگان اوراق قرضهی دولتی با تبدیل این اوراق موافقت کردهاند و به این ترتیب از میزان بدهیهای یونان کاسته شده است.
تبدیل اوراق قرضهی دولتی یکی از پیششرطهای اتحادیهی اروپا و صندوق بینالمللی پول برای اعطای وام ۱۳۰ میلیارد یورویی به یونان بوده است.
وزارت اقتصادی یونان روز جمعه اعلام کرد حدود ۸۶ درصد از دارندگان اوراق قرضهی دولتی با تبدیل این اوراق موافقت کردهاند و به این ترتیب از میزان بدهیهای یونان کاسته شده است.
تبدیل اوراق قرضهی دولتی یکی از پیششرطهای اتحادیهی اروپا و صندوق بینالمللی پول برای اعطای وام ۱۳۰ میلیارد یورویی به یونان بوده است.
مخالفت ۵۸ درصد از مردم اسرائیل با حمله یکجانبه به ایران
بر اساس نتایج تازهترین نظرسنجی به عمل آمده در اسرائیل، ۵۸ درصد از مردم این کشور با حمله یکجانبه اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، بدون کمک و مشارکت ایالات متحده آمریکا در این اقدام مخالفاند.
این نظرسنجی در روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته یعنی در دو روزی انجام شده است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در واشینگتن، پایتخت آمریکا، حضور داشت.
نتایج این نظرسنجی که از سوی «هاآرتص- دیالوگ»، مؤسسه زیرمجموعه روزنامه چپگرای اسرائیلی هاآرتص، انجام شده است، روز پنجشنبه گذشته تیتر یک این روزنامه را به خود اختصاص داده بود.
۵۸ درصد از اسرائیلیهای پرسششونده که از همه طبقات و ردههای سنی اسرائیل بوده و اعراب تابع این کشور را نیز همانند یهودیان در بر میگرفتند گفتهاند اگر آمریکا تشخیص بدهد که نباید به تأسیسات هستهای ایران حمله شود، اسرائیل نیز نباید به چنین اقدامی دست بزند.
روزنامه هاآرتص در این زمینه نوشته است: «بنابراین آقای نتانیاهو به نام کسانی به آمریکا رفته و خود را نماینده آنها معرفی میکند که اکثریتشان با حمله یکجانبه اسرائیل به سایتهای اتمی ایران مخالفاند.»
هاآرتص با لحن انتقادی شدید افزوده است که نتانیاهو «از بام تا شام با زبان تهدید در مورد ایران سخن میگوید».
با وجود این، در میان همین اکثریت مخالف نیز کسانی هستند که میگویند به نتانیاهو و اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، در مورد برخورد درست با معضل هستهای ایران «اطمینان دارند».
پنجاه درصد از پرسششوندگان گفتهاند که به نتانیاهو و باراک اطمینان دارند و معتقدند که آنها درنهایت تصمیمی درست اتخاذ خواهند کرد.
این نظرسنجی در آستانه انتخابات داخلی در حزب اپوزیسیون «کادیما» به رهبری خانم تسیپی لیونی به عمل آمده و نشان میدهد که «کادیما» که در دوره کنونی کنست بیشترین کرسیهای پارلمانی را دارد بهشدت تضعیف خواهد شد و ممکن است که شمار کرسیهای آن حتی به یک سوم تعداد کنونی کاهش یابد.
این نظرسنجی تأکید دارد که حزب حاکم «لیکود» و نتانیاهو، رهبر آن، همچنان در چشم مردم اسرائیل، قویترین حزب و رهبر سیاسی به شمار میروند.
روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته بنیامین نتانیاهو در واشینگتن سخت تلاش کرد که همراهی باراک اوباما با رویکرد مشترک اسرائیلی- آمریکایی برای حمله نظامی به ایران، در صورت اثربخش نبودن تحریمها را جلب کند.
آقای نتانیاهو که پس از ملاقات دوشنبه در کاخ سفید با باراک اوباما در همایش «ایپک»، تشکل پرقدرت آمریکاییهای حامی اسرائیل، نیز سخنرانی کرد تأکید کرد که کشورش نمیتواند مدت زمان زیادی در برابر مسئله ایران صبر کند.
نخست وزیر اسرائیل روز چهارشنبه در بازگشت از سفر سیاسی مهم خود به کانادا و آمریکا در فرودگاه تلآویو گفت که کشورش قوی و مستقل است و آزادی عمل خویش را حفظ میکند و «دیگر کسی نمیتواند مانند دوران باستان، یهودیان را تهدید کند».
آقای نتانیاهو در سخنرانی «ایپک» نیز گفته بود که «در مقام نخست وزیر اسرائیل هرگز نمیگذارم که ملتم در سایه تهدید به نابودی زندگی کند».
این نظرسنجی در روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته یعنی در دو روزی انجام شده است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در واشینگتن، پایتخت آمریکا، حضور داشت.
نتایج این نظرسنجی که از سوی «هاآرتص- دیالوگ»، مؤسسه زیرمجموعه روزنامه چپگرای اسرائیلی هاآرتص، انجام شده است، روز پنجشنبه گذشته تیتر یک این روزنامه را به خود اختصاص داده بود.
۵۸ درصد از اسرائیلیهای پرسششونده که از همه طبقات و ردههای سنی اسرائیل بوده و اعراب تابع این کشور را نیز همانند یهودیان در بر میگرفتند گفتهاند اگر آمریکا تشخیص بدهد که نباید به تأسیسات هستهای ایران حمله شود، اسرائیل نیز نباید به چنین اقدامی دست بزند.
روزنامه هاآرتص در این زمینه نوشته است: «بنابراین آقای نتانیاهو به نام کسانی به آمریکا رفته و خود را نماینده آنها معرفی میکند که اکثریتشان با حمله یکجانبه اسرائیل به سایتهای اتمی ایران مخالفاند.»
هاآرتص با لحن انتقادی شدید افزوده است که نتانیاهو «از بام تا شام با زبان تهدید در مورد ایران سخن میگوید».
با وجود این، در میان همین اکثریت مخالف نیز کسانی هستند که میگویند به نتانیاهو و اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، در مورد برخورد درست با معضل هستهای ایران «اطمینان دارند».
پنجاه درصد از پرسششوندگان گفتهاند که به نتانیاهو و باراک اطمینان دارند و معتقدند که آنها درنهایت تصمیمی درست اتخاذ خواهند کرد.
این نظرسنجی در آستانه انتخابات داخلی در حزب اپوزیسیون «کادیما» به رهبری خانم تسیپی لیونی به عمل آمده و نشان میدهد که «کادیما» که در دوره کنونی کنست بیشترین کرسیهای پارلمانی را دارد بهشدت تضعیف خواهد شد و ممکن است که شمار کرسیهای آن حتی به یک سوم تعداد کنونی کاهش یابد.
این نظرسنجی تأکید دارد که حزب حاکم «لیکود» و نتانیاهو، رهبر آن، همچنان در چشم مردم اسرائیل، قویترین حزب و رهبر سیاسی به شمار میروند.
روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته بنیامین نتانیاهو در واشینگتن سخت تلاش کرد که همراهی باراک اوباما با رویکرد مشترک اسرائیلی- آمریکایی برای حمله نظامی به ایران، در صورت اثربخش نبودن تحریمها را جلب کند.
آقای نتانیاهو که پس از ملاقات دوشنبه در کاخ سفید با باراک اوباما در همایش «ایپک»، تشکل پرقدرت آمریکاییهای حامی اسرائیل، نیز سخنرانی کرد تأکید کرد که کشورش نمیتواند مدت زمان زیادی در برابر مسئله ایران صبر کند.
نخست وزیر اسرائیل روز چهارشنبه در بازگشت از سفر سیاسی مهم خود به کانادا و آمریکا در فرودگاه تلآویو گفت که کشورش قوی و مستقل است و آزادی عمل خویش را حفظ میکند و «دیگر کسی نمیتواند مانند دوران باستان، یهودیان را تهدید کند».
آقای نتانیاهو در سخنرانی «ایپک» نیز گفته بود که «در مقام نخست وزیر اسرائیل هرگز نمیگذارم که ملتم در سایه تهدید به نابودی زندگی کند».
افزایش گشت امنیت اخلاقی در نوروز
مهر
افزایش گشتهای امنیت اخلاقی در نوروز، توقیف خودرو سوناتا با 170 کیلومتر سرعت و بکارگیری 500 هزار نیرو در طرح نوروزی پلیس راهور، بازداشت هنجارشکنان چهارشنبه آخرسال تا پایان تعطیلات نوروز از جمله مهمترین اخبار حوزه پلیس در هفته جاری بود.در این هفته فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به افزایش گشت های امنیت اخلاقی در مراکز مختلف و تفرجگاهی در نوروز گفت: گشت ها برای تامین امنیت اخلاقی خانواده ها و افراد افزایش یافته و به فعالیت در حوزه های مختلف می پردازند. ضمن اینکه گشت های محسوس و نامحسوس نیز در روزهای پایانی در مراکز خرید و تفریحی مستقر شده تا از هرگونه سرقت، کیف قاپی و جرایم خشن جلوگیری شود.
بازداشت هنجارشکنان چهارشنبه آخر سال تا تعطیلات نوروز
به گفته احمدی مقدم که در نشست خبری سخن می گفت، هنجار شکنان و اراذل و اوباشی که اقدام به انجام حرکات ناشایست کرده و مشکلاتی را ایجاد کنند تا پایان تعطیلات نوروز در بازداشت بسر خواهند برد. البته پلیس با کارناوال ها، مراسم های رقص و پایکوبی برخورد می کند.
وی ضمن انتقاد از برخی مراسم های برگزار شده توسط شهرداری برای چهارشنبه آخرسال مدعی شد این مراسم ها به محل رقص و پایکوبی، ایجاد ناهنجاری ها و فرصتی برای سود جویی اراذل و اوباش می شود.
اخبار روز:
با ارج نهادن به جنبش ها و مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در صد سال گذشته، ما ایرانیان آزادیخواه و دارای اندیشه های گوناگون که خواهان دگرگونی بنیادین در میهن مان و پایان بخشیدن به رژیم جمهوری اسلامی و هر گونه رژیم استبدادی و دیکتاتوری می باشیم، برای پیشبرد دموکراسی و پشتیبانی از جنبش مردم در راستای دستیابی به این هدف، تلاش و کوشش گسترده و هماهنگ را لازم میدانیم. برای گذر از تنگناها و موانع در راه استقرار دمکراسی در ایران، پایه ها و روشهایی را که محتوی پیمان همبستگی ما هستند، برای نقد و بررسی و گسترش همکاری ها به هممیهنان و جامعه ایرانی به شرح زیر ارائه میدهیم.
اصول پیمان همکاری ما
۱. آزادی
ما برقراری آزادی را هدف مبارزات خود میدانیم. ما همچنین پایبندی خود را به اعلامیه جهانی حقوق بشر وکلیه پیمانهای بین المللی وابسته به آن که در آنها از جمله آزادی عقیده، اندیشه، بیان، قلم و تصویر، آزادی دین و وجدان، آزادیهای مدنی، آزادی احزاب، سندیکاها، کانونها، انجمنها، آزادی تظاهرات و اعتصابات، آزادی پوشش، لغو هرگونه تبعیض جنسی و تأمین برابری حقوق زنان با مردان، عدم مداخله دولت در زندگی خصوصی و شخصی شهروندان. به رسمیت شناختن برابری حقوقی همه شهروندان بدون در نظر گرفتن تفاوتهای نژادی، جنسیتی، قومی، زبانی، مذهبی و شیوه های زندگی فردی تصریح شده است، اعلام می نماییم.
۲. استقلال
سرنوشت ایران توسط مردم ایران و نمایندگان منتخب آنان تعیین میشود وکلیه تدابیراتخاذی و سیاستگذاریها بایستی تابع نظر مردم بوده و ناقض حقوق اساسی و حقوق فردی و عمومی ملت نباشند و هیچ دولت یا قدرت خارجی حق دخالت چه مستقیم و چه غیر مستقیم در حاکمیت مردم را ندارد.
٣. دموکراسی
ما خواهان دموکراسی به این معنی که کلیه قوای مملکت ناشی از اراده ملت و اراده ملت بالاترین قدرت در جامعه است که از طریق آرای آزاد مردم اعمال میشود، هستیم. از شرایط اساسی تحقق حاکمیت ملت تدوین و تصویب یک قانون اساسی دموکراتیک است که در آن حقوق و آزادی های مردم منظور و ضمانتهای اجرائی آن مشخص شده باشد.
۴. برابری در مقابل قانون
همه افراد جدا از جنسیت، قومیت، اصل و نسب، نژاد، زبان، زادگاه و منشاء و عقیده و ایمان ، باورهای مذهبی و سیاسی از حقوق برابر برخوردارند و قانون اساسی و سایر قوانین بایستی این عدم تبعیض را رعایت و تضمین نماید.
۵. جمهوریت
ما خواهان اداره کشور تحت نظام جمهوری هستیم . جمهوری به مفهوم رد هرگونه نظام موروٍثی است که در آن مقامات کشور مسئول و پاسخگو هستند و برای مدت محدود و معین از سوی مردم و یا نمایندگان آنها انتخاب و یا گزیده می شوند.
۶. جدایی نهاد دین و هرگونه ایدئولوژی از دولت (Staat ,État, tateS )
ما خواستار جدایی نهاد دین از دولت به مفهوم انتظام سه قوه مقننه، قضائیه و مجریه میباشیم. هیچ دین و عقیده ای در قانون اساسی رسمیت نمی یابد. هیچ کس به دلیل داشتن و یا نداشتن دین و یا مسلک یا اندیشه ای از امتیازی ویژه برخوردار یا محروم نمیگردد. ما با تاکید بر مخالفت خود با دین دولتی و دولت دینی، مخالفت خود را با هر گونه دین و عقیده ستیزی نیز اعلام میکنیم.
۷. عدالت اجتماعی:
عدالت اجتماعی میزانی برای رشد و ثبات جامعه است. ما پیگیری سیاست هائی را ضروری میدانیم که عدالت اجتماعی به معنی کاهش شکاف بین قطب های فقر و ثروت، برخورداری اقشار هرچه وسیعتر مردم از فرصت ها و امکانات بیشتر شغلی، مسکن، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و رفع تبعیض در همه عرصه ها از جمله، اقتصاد، حقوق، فرهنگ و هنر را که از شرائط تحقق یک دموکراسی پایدار است، در نظر داشته باشد.
٨. ملت ایران شامل گروههای جمعیتی با مذاهب و اقوام و زبانها و گویشها و فرهنگهای مختلفی است که با هم در ایجاد و غنای فرهنگ، تمدن و تاریخ مشترک سهیم بوده اند. از اینرو همانطور که دولت نمیتواند نماینده دین و یا عقیده ای خاص باشد، نهادهای دولتی نیز نباید در خدمت قوم و یا فرهنگ خاصی قرار گیرند. احترام به حقوق اقوام مختلف ایرانی، حمایت از تنوع فرهنگی، قومی و زبانی، واگذاری تصمیم گیری ها به نهادهای انتخابی محلی و استانی و تلاش برای رشد موزون مناطق مختلف کشور و تمرکز زدایی از جمله اهداف ماست و ضروری میدانیم در دموکراسی آینده فراهم آوردن امکانات لازم برای رشد هویتهای فرهنگی مختلف در برنامه کار مسئولین اجرائی باشد. زبان فارسی زبان رسمی و سراسری کشور است. ما معتقدیم که فراگیری زبان اقوام مختلف ایرانی ازمدارس ابتدائی تا مرحله دانشگاه حق ایرانیان است و رعایت آن را ضروری میدانیم.
۹. تمامیت ارضی و سیاست خارجی
ما خود را پایبند به حفظ تمامیت ارضی میهن و سیاست خارجی مستقلی که بر اساس حفظ حقوق ایران، دفاع از صلح، حسن همجواری، رعایت و گسترش روابط مسالمت آمیز با سایر کشورها و بویژه کشورهای همسایه و پایبندی به میثاق های بین المللی باشد، میدانیم. ما خواهان تنش زدایی در سیاست خارجی هستیم و استفاده از ابزار نظامی برای حل مسائل سیاسی را مردود میدانیم.
۱۰. ما حفظ محیط زیست که نسلهای حاضر و آینده باید در آن حیات رو به رشدی را داشته باشند را وظیفه خود دانسته و خود را متعهد به رعایت ضوابط، اصول و استانداردها و الگوهای رفتاری مربوط به حمایت از محیط زیست و عمران طبیعت میدانیم و بر این باوریم که میراث های طبیعی ایران را باید از آسیبهای مختلف محفوظ داشت.
راه و روش سیاسی ما
۱. ما پایبندان به این پیمان نظام جمهوری اسلامی را در کلیت خود رد کرده، برای آن هیچ گونه مشروعیتی قائل نبوده و خواهان نظام جمهوری در ایران هستیم.
۲. ما هرگونه تغییر رژیم را تنها با نیروی ملت ایران و با مراجعه به آراء مردم میسر میدانیم.
٣. پایبندان به این پیمان پرهیز از خشونت، هم در جامعه و هم در رویاروئی با کلیت نظام جمهوری اسلامی را لازم دانسته و مبارزه سیاسی مسالمت آمیز را به عنوان روش مبارزاتی بر می گزینند.
۴. ما پایبندان به این پیمان، خواهان از بین بردن هر گونه آزار و شکنجه انسان هستیم و معتقدیم که در ایران ، زندانی سیاسی و عقیدتی نباید وجود داشته باشد و لغو مجازات اعدام را از قوانین کشوری ضروری دانسته و برای تحقق این امور تلاش می کنیم.
۵. ما آگاهی مردم و اتکا به جنبش همگانی و همکاری کوشندگان سیاسی آزادیخواه از نحله های مختلف فکری و گسترش همبستگی ملی را لازمه پایان دادن به نظام جمهوری اسلامی و استقرار نظامی مبتنی بر آرا مردم میدانیم.
۶. افراد در همکاری در چارچوب این پیمان از حقوق مساوی برخوردارند و در کلیه اقدامات اصل مشارکت و تصمیم گیری جمعی را مبنای کار قرار میدهند.
۷. با احترام به کار سیاسی و صنفی در احزاب و تشکلها که از لوازم ضروری تحقق و پیشرفت دمکراسی هستند، همکاری ما بر اساس این میثاق به صفت فردی صورت میگیرد و همبستگی بر آمده از این میثاق به هیچ گروه، سازمان سیاسی، یا شخصیت خاصی وابسته نیست.
٨. ما پایبندان به این پیمان در جهت رعایت استقلال در نظر و عمل، هرگونه وابستگی سیاسی، مادی و غیرمادی، فردی یا گروهی به دولتها یا قدرتهای خارجی را مردود می دانیم و مخالف هر گونه زمینه سازی برای دخالت قدرتهای خارجی در ایران هستیم. تاکید میکنیم که این امر شامل وابستگی به جمهوری اسلامی و زمینه سازی های رژیم حاکم نیز میباشد.
۹. پایبندان به این پیمان بر این امر تاکید دارند که اصول و مفاد یاد شده در بالا جدایی ناپذیر و غیر قابل تفکیک از یکدیگر هستند و عدم رعایت هر یک از این اصول و مفاد مانع همکاری در این جمع است.
۱۰. پایبندی به اصول ومفاد این پیمان به معنای نفی ضرورت نقد و تکمیل آن در ادامه کار نیست.
جلال ایجادی، امین بیات، یونس پارسا بناب، منوچهر تقوی بیات،محمود دلخواسته، سودابه صبوری، علی صدارت، سعید فدوی، فرهنگ قاسمی ،پوران کریمی، جهانگیر گلزار، مرتضی عبدالهی، مهران مصطفوی، ژاله وفا
۱٨ اسفند ۱٣۹۱ برابر با هشت مارس ۲۰۱۲
برای تماس با دبیر خانه همبستگی ملی جمهوریخواهان:
peymanehambastegiemelli@gmail.com
توضیحاتی در باره
پیمان همبستگی ملی جمهوریخواهان برای استقرار و استمرار آزادی و دموکراسی در ایران
انگیزه و هدف سند "پیمان همبستگی ملی جمهوریخواهان برای استقرار آزادی و دموکراسی در ایران" ارائه ی دیدگاه های مشترک برای اتحاد در عمل بوده است و نه ارائه ی برنامه ای حزبی و سازمانی. در پی تظاهرات ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۹ که برای پشتیبانی از مبارزات ملت ایران وعلیه احمدی نژاد در نیویورک انجام گرفت، این سند بتدریج تدوین و تکمیل شد. به این ترتیب که از امضا کنندگان فراخوان به آن تظاهرات که از طیف های نظری مختلف بودند و همچنین سایرعلاقمندان دعوت شد که در یک پالتاک حضور بهمرسانند و در مورد همکاری های بیشتر در آینده با یکدیگر تبادل نظر و صحبت کنند. در این پالتاک در مورد تعریف پروژه های مختلف گفتگو و هیئتی بنام هیئت مسئولین برای تعریف پروژه ها تعیین شد.
این پیمان حاصل همکاری جمعی این گروه در بیش از ۲۵ جلسه ی پالتاکی و یک جلسه ی حضوری است و دربرگیرنده ی اصول، موازین و دیدگاههای مشترک امضا کنندگان آن است. همچنین، تلاش تدوین کنندگان بیشتر متوجه ی دست یابی به برآیند گفتمانی مشترک و بنیادین برای نیل به همبستگی ملی در شرایط پراکندگی فکری و سیاسی کنونی است. امیدواریم که توجه و برخورد خلاقانه و انتقادی کوشندگان و کنشگران راه آزادی ایران به این پیمان، آن را تکمیل کرده و به گسترش همدلی ها و همگامی ها دامن زده، به بهبود فضای سیاسی برای گذار به دموکراسی یاری کند.
بدین منظور، پیشنهادهای جدید در مورد متن "پیمان همبستگی ملی جمهوریخواهان برای استقرار آزادی و دموکراسی در ایران" هر شش ماه یکبار در کمیسیونی منتخب و با شرکت پیشنهاد دهندگان مورد بررسی قرار گرفته و به نشست عمومی برای اظهار نظر و تصویب دمکراتیک ارائه خواهد شد.
پیشنهادهایی نیز در مورد پروژه های همکاری دریافت نموده ایم که آنها را بدون جرح و تعدیل، تنظیم کرده و به پیوست در اختیار شما قرار میدهیم.
مسئولین تعریف پروژه ۱٨ اسفند ۱٣۹۱ برابر با هشت مارس ۲۰۱۲
اصول پیمان همکاری ما
۱. آزادی
ما برقراری آزادی را هدف مبارزات خود میدانیم. ما همچنین پایبندی خود را به اعلامیه جهانی حقوق بشر وکلیه پیمانهای بین المللی وابسته به آن که در آنها از جمله آزادی عقیده، اندیشه، بیان، قلم و تصویر، آزادی دین و وجدان، آزادیهای مدنی، آزادی احزاب، سندیکاها، کانونها، انجمنها، آزادی تظاهرات و اعتصابات، آزادی پوشش، لغو هرگونه تبعیض جنسی و تأمین برابری حقوق زنان با مردان، عدم مداخله دولت در زندگی خصوصی و شخصی شهروندان. به رسمیت شناختن برابری حقوقی همه شهروندان بدون در نظر گرفتن تفاوتهای نژادی، جنسیتی، قومی، زبانی، مذهبی و شیوه های زندگی فردی تصریح شده است، اعلام می نماییم.
۲. استقلال
سرنوشت ایران توسط مردم ایران و نمایندگان منتخب آنان تعیین میشود وکلیه تدابیراتخاذی و سیاستگذاریها بایستی تابع نظر مردم بوده و ناقض حقوق اساسی و حقوق فردی و عمومی ملت نباشند و هیچ دولت یا قدرت خارجی حق دخالت چه مستقیم و چه غیر مستقیم در حاکمیت مردم را ندارد.
٣. دموکراسی
ما خواهان دموکراسی به این معنی که کلیه قوای مملکت ناشی از اراده ملت و اراده ملت بالاترین قدرت در جامعه است که از طریق آرای آزاد مردم اعمال میشود، هستیم. از شرایط اساسی تحقق حاکمیت ملت تدوین و تصویب یک قانون اساسی دموکراتیک است که در آن حقوق و آزادی های مردم منظور و ضمانتهای اجرائی آن مشخص شده باشد.
۴. برابری در مقابل قانون
همه افراد جدا از جنسیت، قومیت، اصل و نسب، نژاد، زبان، زادگاه و منشاء و عقیده و ایمان ، باورهای مذهبی و سیاسی از حقوق برابر برخوردارند و قانون اساسی و سایر قوانین بایستی این عدم تبعیض را رعایت و تضمین نماید.
۵. جمهوریت
ما خواهان اداره کشور تحت نظام جمهوری هستیم . جمهوری به مفهوم رد هرگونه نظام موروٍثی است که در آن مقامات کشور مسئول و پاسخگو هستند و برای مدت محدود و معین از سوی مردم و یا نمایندگان آنها انتخاب و یا گزیده می شوند.
۶. جدایی نهاد دین و هرگونه ایدئولوژی از دولت (Staat ,État, tateS )
ما خواستار جدایی نهاد دین از دولت به مفهوم انتظام سه قوه مقننه، قضائیه و مجریه میباشیم. هیچ دین و عقیده ای در قانون اساسی رسمیت نمی یابد. هیچ کس به دلیل داشتن و یا نداشتن دین و یا مسلک یا اندیشه ای از امتیازی ویژه برخوردار یا محروم نمیگردد. ما با تاکید بر مخالفت خود با دین دولتی و دولت دینی، مخالفت خود را با هر گونه دین و عقیده ستیزی نیز اعلام میکنیم.
۷. عدالت اجتماعی:
عدالت اجتماعی میزانی برای رشد و ثبات جامعه است. ما پیگیری سیاست هائی را ضروری میدانیم که عدالت اجتماعی به معنی کاهش شکاف بین قطب های فقر و ثروت، برخورداری اقشار هرچه وسیعتر مردم از فرصت ها و امکانات بیشتر شغلی، مسکن، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و رفع تبعیض در همه عرصه ها از جمله، اقتصاد، حقوق، فرهنگ و هنر را که از شرائط تحقق یک دموکراسی پایدار است، در نظر داشته باشد.
٨. ملت ایران شامل گروههای جمعیتی با مذاهب و اقوام و زبانها و گویشها و فرهنگهای مختلفی است که با هم در ایجاد و غنای فرهنگ، تمدن و تاریخ مشترک سهیم بوده اند. از اینرو همانطور که دولت نمیتواند نماینده دین و یا عقیده ای خاص باشد، نهادهای دولتی نیز نباید در خدمت قوم و یا فرهنگ خاصی قرار گیرند. احترام به حقوق اقوام مختلف ایرانی، حمایت از تنوع فرهنگی، قومی و زبانی، واگذاری تصمیم گیری ها به نهادهای انتخابی محلی و استانی و تلاش برای رشد موزون مناطق مختلف کشور و تمرکز زدایی از جمله اهداف ماست و ضروری میدانیم در دموکراسی آینده فراهم آوردن امکانات لازم برای رشد هویتهای فرهنگی مختلف در برنامه کار مسئولین اجرائی باشد. زبان فارسی زبان رسمی و سراسری کشور است. ما معتقدیم که فراگیری زبان اقوام مختلف ایرانی ازمدارس ابتدائی تا مرحله دانشگاه حق ایرانیان است و رعایت آن را ضروری میدانیم.
۹. تمامیت ارضی و سیاست خارجی
ما خود را پایبند به حفظ تمامیت ارضی میهن و سیاست خارجی مستقلی که بر اساس حفظ حقوق ایران، دفاع از صلح، حسن همجواری، رعایت و گسترش روابط مسالمت آمیز با سایر کشورها و بویژه کشورهای همسایه و پایبندی به میثاق های بین المللی باشد، میدانیم. ما خواهان تنش زدایی در سیاست خارجی هستیم و استفاده از ابزار نظامی برای حل مسائل سیاسی را مردود میدانیم.
۱۰. ما حفظ محیط زیست که نسلهای حاضر و آینده باید در آن حیات رو به رشدی را داشته باشند را وظیفه خود دانسته و خود را متعهد به رعایت ضوابط، اصول و استانداردها و الگوهای رفتاری مربوط به حمایت از محیط زیست و عمران طبیعت میدانیم و بر این باوریم که میراث های طبیعی ایران را باید از آسیبهای مختلف محفوظ داشت.
راه و روش سیاسی ما
۱. ما پایبندان به این پیمان نظام جمهوری اسلامی را در کلیت خود رد کرده، برای آن هیچ گونه مشروعیتی قائل نبوده و خواهان نظام جمهوری در ایران هستیم.
۲. ما هرگونه تغییر رژیم را تنها با نیروی ملت ایران و با مراجعه به آراء مردم میسر میدانیم.
٣. پایبندان به این پیمان پرهیز از خشونت، هم در جامعه و هم در رویاروئی با کلیت نظام جمهوری اسلامی را لازم دانسته و مبارزه سیاسی مسالمت آمیز را به عنوان روش مبارزاتی بر می گزینند.
۴. ما پایبندان به این پیمان، خواهان از بین بردن هر گونه آزار و شکنجه انسان هستیم و معتقدیم که در ایران ، زندانی سیاسی و عقیدتی نباید وجود داشته باشد و لغو مجازات اعدام را از قوانین کشوری ضروری دانسته و برای تحقق این امور تلاش می کنیم.
۵. ما آگاهی مردم و اتکا به جنبش همگانی و همکاری کوشندگان سیاسی آزادیخواه از نحله های مختلف فکری و گسترش همبستگی ملی را لازمه پایان دادن به نظام جمهوری اسلامی و استقرار نظامی مبتنی بر آرا مردم میدانیم.
۶. افراد در همکاری در چارچوب این پیمان از حقوق مساوی برخوردارند و در کلیه اقدامات اصل مشارکت و تصمیم گیری جمعی را مبنای کار قرار میدهند.
۷. با احترام به کار سیاسی و صنفی در احزاب و تشکلها که از لوازم ضروری تحقق و پیشرفت دمکراسی هستند، همکاری ما بر اساس این میثاق به صفت فردی صورت میگیرد و همبستگی بر آمده از این میثاق به هیچ گروه، سازمان سیاسی، یا شخصیت خاصی وابسته نیست.
٨. ما پایبندان به این پیمان در جهت رعایت استقلال در نظر و عمل، هرگونه وابستگی سیاسی، مادی و غیرمادی، فردی یا گروهی به دولتها یا قدرتهای خارجی را مردود می دانیم و مخالف هر گونه زمینه سازی برای دخالت قدرتهای خارجی در ایران هستیم. تاکید میکنیم که این امر شامل وابستگی به جمهوری اسلامی و زمینه سازی های رژیم حاکم نیز میباشد.
۹. پایبندان به این پیمان بر این امر تاکید دارند که اصول و مفاد یاد شده در بالا جدایی ناپذیر و غیر قابل تفکیک از یکدیگر هستند و عدم رعایت هر یک از این اصول و مفاد مانع همکاری در این جمع است.
۱۰. پایبندی به اصول ومفاد این پیمان به معنای نفی ضرورت نقد و تکمیل آن در ادامه کار نیست.
جلال ایجادی، امین بیات، یونس پارسا بناب، منوچهر تقوی بیات،محمود دلخواسته، سودابه صبوری، علی صدارت، سعید فدوی، فرهنگ قاسمی ،پوران کریمی، جهانگیر گلزار، مرتضی عبدالهی، مهران مصطفوی، ژاله وفا
۱٨ اسفند ۱٣۹۱ برابر با هشت مارس ۲۰۱۲
برای تماس با دبیر خانه همبستگی ملی جمهوریخواهان:
peymanehambastegiemelli@gmail.com
توضیحاتی در باره
پیمان همبستگی ملی جمهوریخواهان برای استقرار و استمرار آزادی و دموکراسی در ایران
انگیزه و هدف سند "پیمان همبستگی ملی جمهوریخواهان برای استقرار آزادی و دموکراسی در ایران" ارائه ی دیدگاه های مشترک برای اتحاد در عمل بوده است و نه ارائه ی برنامه ای حزبی و سازمانی. در پی تظاهرات ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۹ که برای پشتیبانی از مبارزات ملت ایران وعلیه احمدی نژاد در نیویورک انجام گرفت، این سند بتدریج تدوین و تکمیل شد. به این ترتیب که از امضا کنندگان فراخوان به آن تظاهرات که از طیف های نظری مختلف بودند و همچنین سایرعلاقمندان دعوت شد که در یک پالتاک حضور بهمرسانند و در مورد همکاری های بیشتر در آینده با یکدیگر تبادل نظر و صحبت کنند. در این پالتاک در مورد تعریف پروژه های مختلف گفتگو و هیئتی بنام هیئت مسئولین برای تعریف پروژه ها تعیین شد.
این پیمان حاصل همکاری جمعی این گروه در بیش از ۲۵ جلسه ی پالتاکی و یک جلسه ی حضوری است و دربرگیرنده ی اصول، موازین و دیدگاههای مشترک امضا کنندگان آن است. همچنین، تلاش تدوین کنندگان بیشتر متوجه ی دست یابی به برآیند گفتمانی مشترک و بنیادین برای نیل به همبستگی ملی در شرایط پراکندگی فکری و سیاسی کنونی است. امیدواریم که توجه و برخورد خلاقانه و انتقادی کوشندگان و کنشگران راه آزادی ایران به این پیمان، آن را تکمیل کرده و به گسترش همدلی ها و همگامی ها دامن زده، به بهبود فضای سیاسی برای گذار به دموکراسی یاری کند.
بدین منظور، پیشنهادهای جدید در مورد متن "پیمان همبستگی ملی جمهوریخواهان برای استقرار آزادی و دموکراسی در ایران" هر شش ماه یکبار در کمیسیونی منتخب و با شرکت پیشنهاد دهندگان مورد بررسی قرار گرفته و به نشست عمومی برای اظهار نظر و تصویب دمکراتیک ارائه خواهد شد.
پیشنهادهایی نیز در مورد پروژه های همکاری دریافت نموده ایم که آنها را بدون جرح و تعدیل، تنظیم کرده و به پیوست در اختیار شما قرار میدهیم.
مسئولین تعریف پروژه ۱٨ اسفند ۱٣۹۱ برابر با هشت مارس ۲۰۱۲
مقدمه:
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران در ژانویه ۲۰۰۰ رسما اعلام موجودیت کرد. اتحاد بین المللی طی بیش از دوازده سال فعالیت مداوم و پیگیر، به سهم خود نقش موثری در کسب حمایت بین المللی از مبارزات کارگران ایران علیه حکومت ضدکارگر جمهوری اسلامی و سرمایه داران، و مبارزه علیه عملکرد غیر انسانی نظام سرمایه داری بر کار و زندگی طبقه کارگر ایران ایفا کرده است. در تمام این مدت، سیاست و موازین پایه ای ناظر بر فعالیت های اتحاد بین المللی بر سنت وعرف جنبش کارگری و اصل حفظ استقلال طبقاتی کارگران متکی بوده است.
پیچیدگی اوضاع سیاسی جهان امروز و قرار گرفتن ایران در کانون تحولات جهانی در چند ساله اخیر، تلفیق سنت جنبشی و اجتماعی با امر تقویت استقلال طبقاتی جنبش کارگری را با دشواری های بیشتری روبرو کرده است. این موضوع بارها در بیانیه های اتحاد بین المللی مورد تاکید قرار گرفته است؛ وجود رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت عریان ضد کارگر و ضد حقوق اولیه انسان از یک طرف و ضدیت جهان غرب با این رژیم از زاویه منافع سرمایه داری امپریالیستی از طرف دیگر، زوایای متنوع و چالش های گوناگونی را پیش روی سیاست مستقل کارگری قرار داده است. اختصاص شایسته نیرو و انرژی به تمام حوزه هایی که بخشی از کار و سیاست بین المللی ما است در دل این شرایط، امری بسیار مهم است. با هدف هر چه روشن تر نمودن سنت و عملکرد تاکنونی اتحاد بین المللی و اختصاص شایسته نیرو و انرژی به عرصه های عنوان شده، رئوس کلی سیاست و موازین ناظر بر فعالیت بین المللی اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران را اعلام می داریم:
۱. اتحاد بین المللی در فعالیت های خود برای کسب حمایت بین المللی از مبارزات کارگران در ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی و سرمایه داران، همواره براصل حفظ استقلال طبقاتی، تشکیلاتی و مالی تشکل های کارگری و حق کارگران در تعیین نوع تشکلی که به نیروی خود ایجاد می کنند، تاکید و پافشاری می کند. تقویت همبستگی مستقیم کارگری، همکاری تنگاتنگ با فعالین و تشکلهای مستقل کارگری در کشورهای مختلف و پشتیبانی از ساختار تشکیلاتی ای که بیشترین مشارکت مستقیم توده کارگر را فراهم می آورد، مرکز ثقل فعالیت بین المللی ماست. ما خود را جزیی از جنبش جهانی کارگری می دانیم و همبستگی خود را با مبارزات کارگری در اقصی نقاط جهان اعلام می داریم.
۲. ایجاد اتحادیه ها و سندیکاها، شوراهای کارگری، کمیته های اعتصاب و دیگر اشکال سازمان یابی کارگری، بخشی از دست آوردهای تاریخی جنبش کارگری در سطح جهانی بوده است. اگرچه مدت هاست که بسیاری از اتحادیه های کارگری بویژه در جهان غرب، به بخشی نهادینه شده از نظام سرمایه داری تبدیل شده اند و در سطح رسمی عمدتا از سیاست های جناح چپ بورژوازی از جمله سوسیال دمکراسی فراتر نمی روند، اما کسب حمایت سندیکاها و اتحادیه های کارگری در کشورهای مختلف از مبارزات کارگران در ایران، بخشی از سیاست ما را تشکیل می دهد. اتحاد بین المللی، بعنوان یک نهاد مدافع مبارزات طبقه کارگر ایران، از همکاری و همبستگی بین المللی کارگری در حمایت از طبقه کارگر ایران توسط اتحادیه ها و نهادهای مستقل کارگری استقبال میکند٠ این تلاش برای همبستگی کارگری لزوما به معنای هم نظری یا توافق رسمی یا ضمنی با این تشکل ها در زمینه های دیگری نیست.
٣. کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری (آی تی یو سی) که بدنه اصلی آن تا سال ۲۰۰۶ تحت نام کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد، (آی سی اف تی یو) فعالیت می کرد، دربرگیرنده اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری متعدد و با گرایشات متنوع از کشورهای مختلف جهان است. به دلیل ساختار سراسری این کنفدراسیون، این نهاد موظف است که به نقض و پایمال شدن حقوق کارگران ایران همچون دیگر کشورهای جهان اعتراض نماید. سیاست ما در رابطه با این کنفدراسیون اطلاع رسانی شفاف و تاکید در انجام این وظیفه از سوی آنها ضمن احترام به استقلال تشکلات کارگری در ایران است. از سوی دیگر آنگاه که این نهاد، سیاست های سرمایه داری جهانی و دولت های غربی را در تقابل با منافع جنبش کارگری جهانی به پیش می برد، و یا مواضع تائید آمیز نسبت به سیاست های ضد کارگری نهاد های بین المللی سرمایه داری مانند صندوق جهانی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت و گروه G-۲۰ را اتخاذ می نماید، ما با پا فشاری بر استقلال طبقاتی کارگران، علیه سیاست های این تشکل مبارزه خواهیم کرد.
۴. فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری، (دبلیو اف تی یو)، که پس از جنگ جهانی دوم تشکیل شد و در دوران جنگ سرد عمدتا سیاست های کشورهای بلوک شرق را به پیش می برد، نیز متشکل از اتحادیه ها و سندیکاهای متعدد است. این فدراسیون که مدعی ضدیت با سیاست های امپریالیستی آمریکا وغرب است نسبت به جریان های ارتجاعی بویژه در کشورهایی نظیر ایران سیاست سازشکارانه دارد. این فدراسیون در رابطه با سیاست های ضد کارگری جمهوری اسلامی ایران موضعی مماشات جویانه دارد و با تایید تشکل های دولتی و سرکوبگر مانند خانه کارگر، شوراهای اسلامی و کانون عالی انجمن های صنفی کارگری به عنوان نمایندگان کارگران ایران، از همبستگی کارگری با کارگران ایران و همکاری با تشکل های مستقل کارگری سر باز زده است. ما ضمن تلاش برای کسب حمایت اتحادیه ها و سندیکاهای عضو این فدراسیون از مبارزات کارگران در ایران، سیاست سازشکارانه این فدراسیون با نیروهای ارتجاعی را نقد و افشا می نماییم.
۵. سازمان جهانی کار بخشی از سازمان ملل و یکی از نهادهای رسمی سرمایه داری جهانی است که هدف اصلی اش تحمیل سیاست های سه جانبه گرایی به طبقه کارگر است. با این وجود، دست آوردهای طبقه کارگر در مبارزات طولانی و مبارزات مترقی و آزادی خواهانه، باعث شده است که در منشور سازمان جهانی کار و مقاوله نامه های مصوب این سازمان، پاره ای از این دست آوردها، از جمله حق ایجاد تشکل های کارگری، حق بستن قرارداد دسته جمعی، آزادی بیان، مبارزه علیه فقر، رفع تبعیض، برابری حقوقی میان مردان و زنان و تامین زندگی شایسته به عنوان بخشی از حقوق اولیه انسان برسمیت شناخته شود. تعدادی از مقاوله نامه های این سازمان، دولت های عضو را موظف می کند که این حقوق را در کشور خویش رعایت کنند. از این رو اعتراض به این سازمان نسبت به چشم پوشی از نقض آشکار حقوق برسمیت شناخته شده کارگران توسط جمهوری اسلامی ایران و مبارزه برای اخراج تشکل های دولتی نظیر خانه کارگر، شوراهای اسلامی و کانون عالی انجمن های صنفی کارگری که تحت عنوان نمایندگان کارگران ایران در اجلاس این سازمان شرکت می کنند، بخشی از فعالیت های بین المللی ما را تشکیل می دهد.
۶. در کسب حمایت از کارگران ایران، عرصه اصلی فعالیت ما تشکل های کارگری و مترقی هستند. اتحاد بین المللی هرگونه همکاری با دولت های سرمایه داری را مردود می داند. ما در مواقع لزوم از تشکل های کارگری می خواهیم که دولت ها ی خود را برای عدم همکاری با جمهوری اسلامی زیر فشار قرار دهند. سیاست عمومی اتحاد بین المللی همواره بر عدم همکاری با دولت ها و نهادهایی که توسط دولتها و سرمایه داری هدایت و تامین مالی می شوند، استوار بوده است. ما این نوع همکاری ها را نه تنها به نفع همبستگی بین المللی کارگری و مبارزه جهت ایجاد تشکلات مستقل کارگری نمی دانیم، بلکه آنرا گامی جهت مهار جنبش کارگری و در خدمت سرمایه داری ارزیابی می کنیم. از این رو ما مخالف هر نوع همکاری با تشکل های به ظاهر کارگری اما وابسته به دولتهای سرمایه داری که سیاست های ضد کارگری را دنبال می کنند، بوده و هستیم . "مرکز آمریکایی برای همبستگی بین المللی کارگری" (سولیداریتی سنتر) نمونه بارز این گونه تشکل هاست. فعالیت های سولیداریتی سنتر، که ٩٠ درصد بودجه آن توسط دولت آمریکا و بنیاد اوقاف ملی برای دمکراسی - که زیر چتر کنگره آمریکا است - تامین میشود، از جمله شامل کمک به کودتای ناموفق ونزوئلا و تلاش برای تضعیف دولت هوگو چاوز، دخالت در هائیتی و نمونه های مشابه بوده است٠ افشای این قبیل تشکل ها و مبارزه برای طرد آنان از تشکل ها و مجامع کارگری بخشی از فعالیت های بین المللی ما را تشکیل می دهد .
۷. زنان همانند مردان در تولید ثروت و نعمات بشری در اقصی نقاط جهان سهیم اند، اما سهم آنان از تولید بشری بسیار اندک است. زنان کارگر در همه جا به نسبت های متفاوت در ازای کار یکسان و برابر مزد کمتری دریافت می کنند. علائق و منافع زنان کارگر حتی در تشکل های کارگری در سطح بین المللی بطور شایسته نمایندگی نمی شود. ما منتقد پیگیر هنجارهای مردانه و فرهنگ حاکم مردسالار بر تشکل های کارگری هستیم و برای برابری کامل میان زنان و مردان در عرصه های اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اجتماعی مبارزه می کنیم. ما خود را جزیی از جنبش جهانی برای حقوق برابر میان زنان و مردان در تمام شئون زندگی می دانیم.
٨. با اینکه منشور جهانی سازمان ملل متحد و منشور سازمان جهانی کار، استثمار کودکان را ممنوع و تامین زندگی شایسته با استاندارد های رفاهی برای کودکان را وظیفه دولت های عضو می داند، اما میلیون ها کودک در اقصی نقاط جهان در شرایط غیر انسانی به کار گرفته می شوند و مورد استثمار قرار می گیرند. ما دولت ها و کمپانی ها و شرکت هایی را که به استثمار کودکان مشغولند افشا و علیه آنان مبارزه می کنیم. ما خود را جزیی از جنبش جهانی لغو کار کودکان می دانیم.
۹. کارگران مهاجر با وجود داشتن سهم قابل توجه در تولید ثروت در کشوهای مختلف، بخش بی حقوق تر طبقه کارگر را تشکیل می دهند. در بسیاری موارد اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری به دلیل نفوذ نگرش های ناسیونالیستی و تحت فشار سیاست های نژادپرستانه، دفاع از منافع و حقوق کارگران مهاجر را امر خود نمی دانند. در ایران بویژه کارگران مهاجر افغانی تحت شدید ترین بی حقوقی و تبعیض، کار و زندگی می کنند. ما خود را جزیی از جنبش جهانی ضد نژادپرستی می دانیم و از حق کامل و برابر میان همه کارگران صرف نظر از نژاد، ملیت، مذهب، زبان، جنسیت، داشتن ویا نداشتن برگه قانونی سکونت، حمایت می کنیم.
۱۰. اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران سیاست های توسعه طلبانه وجنگ طلبانه سرمایه داری جهانی را شدیدا محکوم می کند و خود را در جبهه جهانی طبقه کارگر، در کنار جنبش ضد سرمایه داری و ۹۹ درصد مردم جهان برای صلح واقعی و پایدار برمبنای آزادی، برابری، عدالت اجتماعی و اقتصادی و محو استثمار می داند. ما مخالف سیاست های تحریم اقتصادی، تهدید نظامی و جنگ علیه ایران هستیم و آن را قویا محکوم می کنیم. در همان حال ما حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران را رژیمی سرکوب گر، ضدکارگر و ضد انسانی می دانیم و از مبارزات آزادی خواهانه و برابری طلبانه کارگران، زحمتکشان و اقشار محروم و ستم دیده علیه این رژیم حمایت می کنیم.
۱۱. ما حمایت خود را از جنبش های اجتماعی مترقی و ضد سرمایه داری در جهان مانند "جنبش اشغال وال استریت " اعلام می کنیم و به سهم خود برای ایجاد پیوند میان مبارزات کارگران ایران با این جنبش ها و تقویت آنها تلاش می کنیم.
۱۲. در سالهای اخیر، بویژه با گسترش اینترنت و ایجاد تارنماهای بین المللی، مراکز خبری کارگری متعددی از جمله لیبر نوتس، لیبراستارت و لیبر نت که عمدتا توسط شبکه فعالین اتحادیه ای در کشورهای مختلف تغذیه می شوند، بوجود آمده اند. بازتاب سریع و جهانی خبر، کسب حمایت بین المللی در زمان کوتاه و افزایش بی سابقه آشنایی ها و مراودات میان فعالین و تشکلهای کارگری، بخشی از خدمات این مراکز خبری بوده است. ما در فعالیت های بین المللی خود از این امکانات برای بازتاب اخبار کارگری در ایران، جلب حمایت از مبارزات کارگری،- بویژه در موارد اضطراری مانند دستگیریهای فعالین کارگری - و ایجاد و گسترش روابط و همکاری با فعالین و تشکل های مستقل کارگری در دیگر کشورها، استفاده می کنیم. یکی از شروط و معیارهای ما در استفاده از این سایت ها مانند هر رسانه عمومی دیگر، عدم سانسور مواضع و نظرات ما است. ما مواضعی کاملا مستقل از مسئولین و دست اندرکاران این مراکز خبری داریم و در مواردی که مسئولین این مراکز، سیاست های مغایر با منافع جنبش مستقل کارگری اتخاد نمایند با صراحت و شفافیت کامل نظرات انتقادی و افشاگرانه خود را بیان می داریم.
۱٣. شرکت و حضور در مجامع، گردهمایی ها، کنفرانس ها و سمینارهای کارگری در سطح بین المللی یکی از عرصه های فعالیت اتحاد بین المللی است. هدف ما از شرکت در چنین تجمعاتی رساندن صدای اعتراض کارگران ایران به افکار عمومی و بویژه فعالین و تشکلهای کارگری کشورهای دیگر، گزارش از وضعیت کار و زندگی طبقه کارگر ایران، ایجاد رابطه با فعالین و تشکلهای مستقل کارگری، تصویب قطعنامه های حمایتی از جنبش کارگری ایران، مبارزه با نظرات و گرایشات ضد کارگری و تقویت صف مستقل کارگری در سطح جهانی است . شرکت و یا عدم شرکت ما در هر تجمع و گردهمایی معین، با توجه به امکان پیش برد موفقیت آمیز این سیاست اتخاذ می شود.
۱۴. مسئله فلسطین و دفاع از حقوق پایمال شده مردم فلسطین یکی از مسائل کلیدی در صف بندی جنبش جهانی کارگری است. ما ضمن محکوم کردن دولت نژاد پرست و اشغال گر اسرائیل، از حقوق و مبارزات آزادی خواهانه و حق طلبانه مردم فلسطین پشتیبانی می کنیم. ما از فراخوان های تشکل های کارگری و مترقی بین المللی، از جمله "کوساتو" در آفریقای جنوبی، اتحادیه کارگران پست کانادا، اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا-انتاریو، و "آر ام تی" در انگلیس در دفاع از حقوق انسانی کارگران و زحمتکشان فلسطین و کمپین کارگری بایکوت و تحریم اسرائیل که به درخواست تشکلات کارگری و مترقی فلسطین انجام گرفته، حمایت می کنیم. در همان حال ما تشکلات و گروهای اسلامی مانند حماس را ارتجایی می دانیم و مدافع استقلال طبقه کارگر فلسطین از تمامی جریانات بورژوایی و ارتجایی هستیم.
۱۵. از نظر ما حقوق کارگری بخشی تفکیک ناپذیر از حقوق انسانی است. ما با نهاد های مستقل، آزادیخواه و برابری طلب که از حقوق انسانی دفاع و برای آن مبارزه می کنند، در سطح داخلی و بین المللی مراوده و در صورت لزوم با حفظ استقلال، همکاری می نماییم.
۱۶. ما برای رساندن صدای اعتراض کارگران ایران و بازتاب وضعیت کار، زندگی و مبارزات طبقه کارگر از رسانه های عمومی به شرط بازتاب مستقل نظراتمان استفاده می کنیم. در عین حال ما حق تحریم هر رسانه ای را برای خود محفوظ می داریم.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
مصوب ٨ مارس ۲۰۱۲
پیچیدگی اوضاع سیاسی جهان امروز و قرار گرفتن ایران در کانون تحولات جهانی در چند ساله اخیر، تلفیق سنت جنبشی و اجتماعی با امر تقویت استقلال طبقاتی جنبش کارگری را با دشواری های بیشتری روبرو کرده است. این موضوع بارها در بیانیه های اتحاد بین المللی مورد تاکید قرار گرفته است؛ وجود رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت عریان ضد کارگر و ضد حقوق اولیه انسان از یک طرف و ضدیت جهان غرب با این رژیم از زاویه منافع سرمایه داری امپریالیستی از طرف دیگر، زوایای متنوع و چالش های گوناگونی را پیش روی سیاست مستقل کارگری قرار داده است. اختصاص شایسته نیرو و انرژی به تمام حوزه هایی که بخشی از کار و سیاست بین المللی ما است در دل این شرایط، امری بسیار مهم است. با هدف هر چه روشن تر نمودن سنت و عملکرد تاکنونی اتحاد بین المللی و اختصاص شایسته نیرو و انرژی به عرصه های عنوان شده، رئوس کلی سیاست و موازین ناظر بر فعالیت بین المللی اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران را اعلام می داریم:
۱. اتحاد بین المللی در فعالیت های خود برای کسب حمایت بین المللی از مبارزات کارگران در ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی و سرمایه داران، همواره براصل حفظ استقلال طبقاتی، تشکیلاتی و مالی تشکل های کارگری و حق کارگران در تعیین نوع تشکلی که به نیروی خود ایجاد می کنند، تاکید و پافشاری می کند. تقویت همبستگی مستقیم کارگری، همکاری تنگاتنگ با فعالین و تشکلهای مستقل کارگری در کشورهای مختلف و پشتیبانی از ساختار تشکیلاتی ای که بیشترین مشارکت مستقیم توده کارگر را فراهم می آورد، مرکز ثقل فعالیت بین المللی ماست. ما خود را جزیی از جنبش جهانی کارگری می دانیم و همبستگی خود را با مبارزات کارگری در اقصی نقاط جهان اعلام می داریم.
۲. ایجاد اتحادیه ها و سندیکاها، شوراهای کارگری، کمیته های اعتصاب و دیگر اشکال سازمان یابی کارگری، بخشی از دست آوردهای تاریخی جنبش کارگری در سطح جهانی بوده است. اگرچه مدت هاست که بسیاری از اتحادیه های کارگری بویژه در جهان غرب، به بخشی نهادینه شده از نظام سرمایه داری تبدیل شده اند و در سطح رسمی عمدتا از سیاست های جناح چپ بورژوازی از جمله سوسیال دمکراسی فراتر نمی روند، اما کسب حمایت سندیکاها و اتحادیه های کارگری در کشورهای مختلف از مبارزات کارگران در ایران، بخشی از سیاست ما را تشکیل می دهد. اتحاد بین المللی، بعنوان یک نهاد مدافع مبارزات طبقه کارگر ایران، از همکاری و همبستگی بین المللی کارگری در حمایت از طبقه کارگر ایران توسط اتحادیه ها و نهادهای مستقل کارگری استقبال میکند٠ این تلاش برای همبستگی کارگری لزوما به معنای هم نظری یا توافق رسمی یا ضمنی با این تشکل ها در زمینه های دیگری نیست.
٣. کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری (آی تی یو سی) که بدنه اصلی آن تا سال ۲۰۰۶ تحت نام کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد، (آی سی اف تی یو) فعالیت می کرد، دربرگیرنده اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری متعدد و با گرایشات متنوع از کشورهای مختلف جهان است. به دلیل ساختار سراسری این کنفدراسیون، این نهاد موظف است که به نقض و پایمال شدن حقوق کارگران ایران همچون دیگر کشورهای جهان اعتراض نماید. سیاست ما در رابطه با این کنفدراسیون اطلاع رسانی شفاف و تاکید در انجام این وظیفه از سوی آنها ضمن احترام به استقلال تشکلات کارگری در ایران است. از سوی دیگر آنگاه که این نهاد، سیاست های سرمایه داری جهانی و دولت های غربی را در تقابل با منافع جنبش کارگری جهانی به پیش می برد، و یا مواضع تائید آمیز نسبت به سیاست های ضد کارگری نهاد های بین المللی سرمایه داری مانند صندوق جهانی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت و گروه G-۲۰ را اتخاذ می نماید، ما با پا فشاری بر استقلال طبقاتی کارگران، علیه سیاست های این تشکل مبارزه خواهیم کرد.
۴. فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری، (دبلیو اف تی یو)، که پس از جنگ جهانی دوم تشکیل شد و در دوران جنگ سرد عمدتا سیاست های کشورهای بلوک شرق را به پیش می برد، نیز متشکل از اتحادیه ها و سندیکاهای متعدد است. این فدراسیون که مدعی ضدیت با سیاست های امپریالیستی آمریکا وغرب است نسبت به جریان های ارتجاعی بویژه در کشورهایی نظیر ایران سیاست سازشکارانه دارد. این فدراسیون در رابطه با سیاست های ضد کارگری جمهوری اسلامی ایران موضعی مماشات جویانه دارد و با تایید تشکل های دولتی و سرکوبگر مانند خانه کارگر، شوراهای اسلامی و کانون عالی انجمن های صنفی کارگری به عنوان نمایندگان کارگران ایران، از همبستگی کارگری با کارگران ایران و همکاری با تشکل های مستقل کارگری سر باز زده است. ما ضمن تلاش برای کسب حمایت اتحادیه ها و سندیکاهای عضو این فدراسیون از مبارزات کارگران در ایران، سیاست سازشکارانه این فدراسیون با نیروهای ارتجاعی را نقد و افشا می نماییم.
۵. سازمان جهانی کار بخشی از سازمان ملل و یکی از نهادهای رسمی سرمایه داری جهانی است که هدف اصلی اش تحمیل سیاست های سه جانبه گرایی به طبقه کارگر است. با این وجود، دست آوردهای طبقه کارگر در مبارزات طولانی و مبارزات مترقی و آزادی خواهانه، باعث شده است که در منشور سازمان جهانی کار و مقاوله نامه های مصوب این سازمان، پاره ای از این دست آوردها، از جمله حق ایجاد تشکل های کارگری، حق بستن قرارداد دسته جمعی، آزادی بیان، مبارزه علیه فقر، رفع تبعیض، برابری حقوقی میان مردان و زنان و تامین زندگی شایسته به عنوان بخشی از حقوق اولیه انسان برسمیت شناخته شود. تعدادی از مقاوله نامه های این سازمان، دولت های عضو را موظف می کند که این حقوق را در کشور خویش رعایت کنند. از این رو اعتراض به این سازمان نسبت به چشم پوشی از نقض آشکار حقوق برسمیت شناخته شده کارگران توسط جمهوری اسلامی ایران و مبارزه برای اخراج تشکل های دولتی نظیر خانه کارگر، شوراهای اسلامی و کانون عالی انجمن های صنفی کارگری که تحت عنوان نمایندگان کارگران ایران در اجلاس این سازمان شرکت می کنند، بخشی از فعالیت های بین المللی ما را تشکیل می دهد.
۶. در کسب حمایت از کارگران ایران، عرصه اصلی فعالیت ما تشکل های کارگری و مترقی هستند. اتحاد بین المللی هرگونه همکاری با دولت های سرمایه داری را مردود می داند. ما در مواقع لزوم از تشکل های کارگری می خواهیم که دولت ها ی خود را برای عدم همکاری با جمهوری اسلامی زیر فشار قرار دهند. سیاست عمومی اتحاد بین المللی همواره بر عدم همکاری با دولت ها و نهادهایی که توسط دولتها و سرمایه داری هدایت و تامین مالی می شوند، استوار بوده است. ما این نوع همکاری ها را نه تنها به نفع همبستگی بین المللی کارگری و مبارزه جهت ایجاد تشکلات مستقل کارگری نمی دانیم، بلکه آنرا گامی جهت مهار جنبش کارگری و در خدمت سرمایه داری ارزیابی می کنیم. از این رو ما مخالف هر نوع همکاری با تشکل های به ظاهر کارگری اما وابسته به دولتهای سرمایه داری که سیاست های ضد کارگری را دنبال می کنند، بوده و هستیم . "مرکز آمریکایی برای همبستگی بین المللی کارگری" (سولیداریتی سنتر) نمونه بارز این گونه تشکل هاست. فعالیت های سولیداریتی سنتر، که ٩٠ درصد بودجه آن توسط دولت آمریکا و بنیاد اوقاف ملی برای دمکراسی - که زیر چتر کنگره آمریکا است - تامین میشود، از جمله شامل کمک به کودتای ناموفق ونزوئلا و تلاش برای تضعیف دولت هوگو چاوز، دخالت در هائیتی و نمونه های مشابه بوده است٠ افشای این قبیل تشکل ها و مبارزه برای طرد آنان از تشکل ها و مجامع کارگری بخشی از فعالیت های بین المللی ما را تشکیل می دهد .
۷. زنان همانند مردان در تولید ثروت و نعمات بشری در اقصی نقاط جهان سهیم اند، اما سهم آنان از تولید بشری بسیار اندک است. زنان کارگر در همه جا به نسبت های متفاوت در ازای کار یکسان و برابر مزد کمتری دریافت می کنند. علائق و منافع زنان کارگر حتی در تشکل های کارگری در سطح بین المللی بطور شایسته نمایندگی نمی شود. ما منتقد پیگیر هنجارهای مردانه و فرهنگ حاکم مردسالار بر تشکل های کارگری هستیم و برای برابری کامل میان زنان و مردان در عرصه های اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اجتماعی مبارزه می کنیم. ما خود را جزیی از جنبش جهانی برای حقوق برابر میان زنان و مردان در تمام شئون زندگی می دانیم.
٨. با اینکه منشور جهانی سازمان ملل متحد و منشور سازمان جهانی کار، استثمار کودکان را ممنوع و تامین زندگی شایسته با استاندارد های رفاهی برای کودکان را وظیفه دولت های عضو می داند، اما میلیون ها کودک در اقصی نقاط جهان در شرایط غیر انسانی به کار گرفته می شوند و مورد استثمار قرار می گیرند. ما دولت ها و کمپانی ها و شرکت هایی را که به استثمار کودکان مشغولند افشا و علیه آنان مبارزه می کنیم. ما خود را جزیی از جنبش جهانی لغو کار کودکان می دانیم.
۹. کارگران مهاجر با وجود داشتن سهم قابل توجه در تولید ثروت در کشوهای مختلف، بخش بی حقوق تر طبقه کارگر را تشکیل می دهند. در بسیاری موارد اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری به دلیل نفوذ نگرش های ناسیونالیستی و تحت فشار سیاست های نژادپرستانه، دفاع از منافع و حقوق کارگران مهاجر را امر خود نمی دانند. در ایران بویژه کارگران مهاجر افغانی تحت شدید ترین بی حقوقی و تبعیض، کار و زندگی می کنند. ما خود را جزیی از جنبش جهانی ضد نژادپرستی می دانیم و از حق کامل و برابر میان همه کارگران صرف نظر از نژاد، ملیت، مذهب، زبان، جنسیت، داشتن ویا نداشتن برگه قانونی سکونت، حمایت می کنیم.
۱۰. اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران سیاست های توسعه طلبانه وجنگ طلبانه سرمایه داری جهانی را شدیدا محکوم می کند و خود را در جبهه جهانی طبقه کارگر، در کنار جنبش ضد سرمایه داری و ۹۹ درصد مردم جهان برای صلح واقعی و پایدار برمبنای آزادی، برابری، عدالت اجتماعی و اقتصادی و محو استثمار می داند. ما مخالف سیاست های تحریم اقتصادی، تهدید نظامی و جنگ علیه ایران هستیم و آن را قویا محکوم می کنیم. در همان حال ما حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران را رژیمی سرکوب گر، ضدکارگر و ضد انسانی می دانیم و از مبارزات آزادی خواهانه و برابری طلبانه کارگران، زحمتکشان و اقشار محروم و ستم دیده علیه این رژیم حمایت می کنیم.
۱۱. ما حمایت خود را از جنبش های اجتماعی مترقی و ضد سرمایه داری در جهان مانند "جنبش اشغال وال استریت " اعلام می کنیم و به سهم خود برای ایجاد پیوند میان مبارزات کارگران ایران با این جنبش ها و تقویت آنها تلاش می کنیم.
۱۲. در سالهای اخیر، بویژه با گسترش اینترنت و ایجاد تارنماهای بین المللی، مراکز خبری کارگری متعددی از جمله لیبر نوتس، لیبراستارت و لیبر نت که عمدتا توسط شبکه فعالین اتحادیه ای در کشورهای مختلف تغذیه می شوند، بوجود آمده اند. بازتاب سریع و جهانی خبر، کسب حمایت بین المللی در زمان کوتاه و افزایش بی سابقه آشنایی ها و مراودات میان فعالین و تشکلهای کارگری، بخشی از خدمات این مراکز خبری بوده است. ما در فعالیت های بین المللی خود از این امکانات برای بازتاب اخبار کارگری در ایران، جلب حمایت از مبارزات کارگری،- بویژه در موارد اضطراری مانند دستگیریهای فعالین کارگری - و ایجاد و گسترش روابط و همکاری با فعالین و تشکل های مستقل کارگری در دیگر کشورها، استفاده می کنیم. یکی از شروط و معیارهای ما در استفاده از این سایت ها مانند هر رسانه عمومی دیگر، عدم سانسور مواضع و نظرات ما است. ما مواضعی کاملا مستقل از مسئولین و دست اندرکاران این مراکز خبری داریم و در مواردی که مسئولین این مراکز، سیاست های مغایر با منافع جنبش مستقل کارگری اتخاد نمایند با صراحت و شفافیت کامل نظرات انتقادی و افشاگرانه خود را بیان می داریم.
۱٣. شرکت و حضور در مجامع، گردهمایی ها، کنفرانس ها و سمینارهای کارگری در سطح بین المللی یکی از عرصه های فعالیت اتحاد بین المللی است. هدف ما از شرکت در چنین تجمعاتی رساندن صدای اعتراض کارگران ایران به افکار عمومی و بویژه فعالین و تشکلهای کارگری کشورهای دیگر، گزارش از وضعیت کار و زندگی طبقه کارگر ایران، ایجاد رابطه با فعالین و تشکلهای مستقل کارگری، تصویب قطعنامه های حمایتی از جنبش کارگری ایران، مبارزه با نظرات و گرایشات ضد کارگری و تقویت صف مستقل کارگری در سطح جهانی است . شرکت و یا عدم شرکت ما در هر تجمع و گردهمایی معین، با توجه به امکان پیش برد موفقیت آمیز این سیاست اتخاذ می شود.
۱۴. مسئله فلسطین و دفاع از حقوق پایمال شده مردم فلسطین یکی از مسائل کلیدی در صف بندی جنبش جهانی کارگری است. ما ضمن محکوم کردن دولت نژاد پرست و اشغال گر اسرائیل، از حقوق و مبارزات آزادی خواهانه و حق طلبانه مردم فلسطین پشتیبانی می کنیم. ما از فراخوان های تشکل های کارگری و مترقی بین المللی، از جمله "کوساتو" در آفریقای جنوبی، اتحادیه کارگران پست کانادا، اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا-انتاریو، و "آر ام تی" در انگلیس در دفاع از حقوق انسانی کارگران و زحمتکشان فلسطین و کمپین کارگری بایکوت و تحریم اسرائیل که به درخواست تشکلات کارگری و مترقی فلسطین انجام گرفته، حمایت می کنیم. در همان حال ما تشکلات و گروهای اسلامی مانند حماس را ارتجایی می دانیم و مدافع استقلال طبقه کارگر فلسطین از تمامی جریانات بورژوایی و ارتجایی هستیم.
۱۵. از نظر ما حقوق کارگری بخشی تفکیک ناپذیر از حقوق انسانی است. ما با نهاد های مستقل، آزادیخواه و برابری طلب که از حقوق انسانی دفاع و برای آن مبارزه می کنند، در سطح داخلی و بین المللی مراوده و در صورت لزوم با حفظ استقلال، همکاری می نماییم.
۱۶. ما برای رساندن صدای اعتراض کارگران ایران و بازتاب وضعیت کار، زندگی و مبارزات طبقه کارگر از رسانه های عمومی به شرط بازتاب مستقل نظراتمان استفاده می کنیم. در عین حال ما حق تحریم هر رسانه ای را برای خود محفوظ می داریم.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
مصوب ٨ مارس ۲۰۱۲
برگزاری علنی و باشکوه مراسم گرامیداشت 8 مارس در شهر سنندج
حمله نیروهای ضد شورش به جمعیت و دستگیری چهار نفر
پیام
طبق گزارشات تکمیلی از سنندج، روز پنجشنبه 18 اسفندماه مراسم گرامیداشت 8 مارس روز جهانی زن در این شهر بشکل گسترده و علنی برگزار گردید.
گزارشات دریافتی حاکی است طی چند روز گذشته مبارزین برابری طلب شهر سنندج به اشکال مختلف از جمله با پخش تراکت و اطلاعیه به استقبال 8 مارس روز جهانی زن رفته بودند. در این راستا کمیته برگزاری مراسم 8 مارس روز جهانی زن را تشکیل دادند. این کمیته از مردم مبارز این شهر درخواست کرده بود تا در یک مراسم علنی در خیابان فردوسی شرکت نمایند که این فراخوان با استقبال گسترده مردم سنندج مواجه گردید.
قابل ذکر است از چند روز قبل مقامات و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم در شهر سنندج به منظور جلوگیری از برگزاری مراسم روز جهانی زن تعدادی از فعالین سیاسی و کارگری این شهر را احضار و یا از طریق تماس تلفنی آنان را تهدید کرده بودند که از برگزاری و حضور در مراسم 8 مارس خودداری نمایند. علیرغم این تهدیدات و بنا به گزارشات دریافتی از صبح پنجشنبه فضای امنیتی و نظامی شدیدی بر شهر سنندج حکفرما بود و اکثر خیابان ها و معابر اصلی منتهی به میدان اقبال از سوی نیروهای انتظامی و لباس شخصی رژیم تحت کنترل بودند.
به درخواست کمیته برگزاری مراسم 8 مارس از ساعت پنج بعدازظهر، مردم گروه گروه از نقاط مختلف شهر به طرف خیابان فردوسی رهسپار شدند. مراسم در ساعت پنج و چهل دقیقه عصر پنجشنبه با پخش اطلاعیه ها و تراکت های مختلف در گرامیداشت 8 مارس در میان مردم حاضر و با فریاد شادی و خوشحالی جمعیت و سردادن چندین شعار انقلابی آغاز گردید.
نیروهای رژیم که قبل از برگزاری مراسم در خیابان فردوسی مستقر شده بودند ضمن درخواست کمک از گارد ویژه و نیروی ضد شورش، معترضین را مورد حمله وحشیانه خود قرار دادند. هنوز چند دقیقه از آغاز مراسم نگذشته بود که صدها تن از نیروهای ضد شورش با باتوم و گاز فلفل به جمعیت تظاهرکننده حمله ور شدند.
در ادامه مراسم، مردم معترض و مبارز به ویژه جوانان با نیروهای سرکوبگر رژیم درگیر شدند و چند نفر را که بازداشت شده بودند از دست آنان نجات دادند. بنا به آخرین گزارشات دریافتی نیروهای رژیم با استفاده از زور و سرکوب توانستند جمعیت حاضر در این تظاهرات عظیم را که از خیابان فردوسی تا میدان اقبال شهر سنندج امتداد یافته بود، متفرق نمایند.
گفتنی است که در جریان برگزاری این مراسم باشکوه چند تن از مبارزین شهر سنندج توسط نیروهای امنیتی رژیم بازداشت شده اند. اسامی 4 تن از بازداشت شدگان عبارت است از "سوسن رازانی، کیومرث بهشتی زاد، ادیب سوره بومه و اشرف مجیدی"، اما از تعداد و اسامی دقیق بازداشت شدگان هنوز اطلاع کاملی در دسترس نیست.
برگزاری علنی این مراسم با استقبال گرم مردم مبارز شهر سنندج روبرو شد و به بحث محافل و جمع های خانوادگی و سیاسی تبدیل شده است.
دستگیری فعال کارگری، پدرام نصرالهی (نه به ز)
کمیتهی هماهنگی
بر اساس خبر رسیده، پدرام نصرالهی (نه به ز) از اعضای کمیتهی هماهنگی دیروز پنجشنبه ساعت 14 به ادارهی اطلاعات ستاد خبری سنندج احضار و بازداشت شده است. همچنین از وضعیت مهرداد امین وزیری دیگر بازداشتی و عضو کمیتهی هماهنگی خبری در دست نیست.
کمیتهی هماهنگی ضمن محکوم کردن این دستگیریها، خواهان آزادی بی قید و شرط نامبردهگان و دیگر کارگران و فعالان کارگری دربند است.
کمیتهی هماهنگی
بیانیه تحلیلی شورای هماهنگی راه سبز امید در مورد انتخابات نمایشی۱۲ اسفند
جـــرس: در پی عدم حضور قاطبه مردم در انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی، شورای هماهنگی راه سبز امید، با صدور بیانیه ای تحلیلی، ضمن تقدیر از این عدم مشارکت و مبارزه مدنی و بیان اینکه "قدرت حکومت ها در صحنه بین الملل با میزان تواضع آنان در مقابل مردمانشان نسبتی مستقیم دارد"، اظهار امیدواری کرده است که با برنامه ریزی های صورت گرفته، جنبش سبز بتواند در سال آینده در عرصه های دیگر نیز مقاومت مدنی گسترده را به نمایش بگذارد.
شورای هماهنگی راه سبز امید، همچنین ضمن "ادای احترام" به کسانی که "نسبت به حق انتخاب کلیه شهروندان بویژه کسانی که تحت تأثیر جوسازی های تبلیغاتی، نسبت به حفظ کیان کشور احساس مسئولیت کردند و با گمان این که حضور آنان باعث توقف یا لااقل کند شدن تهدیدهای قدرت های بیگانه جنگ طلب می شود به دادن رای مبادرت کردند"، خاطرنشان کرد: "اخبار منتشر شده و تحرکات دیپلماتیکی که این روزها شاهد آن هستیم نشان می دهد که نمایش انتخاباتی و انتشار آمار اغراق آمیز، خطر تجاوز به این مرز و بوم را نه تنها دفع نکرده بلکه شدت بخشیده است."
این تشکل حامی جنبش سبز، همچنین خاطرنشان کرده است که عدم حضور گسترده واجدین شرایط رأی در سراسر کشور و بویژه در شهرستان ها و شهرهای بزرگ، فرصت دیگری بود که منتقدان و معترضان خودکامگی، بی شمار بودن خود را تجربه کنند و به رخ بکشند، و به اقتدارگرایان نشان دهند که در راه رسیدن به حقوق از دست رفته ی خود مصمم و استوارند.
به گزارش جرس، در بیانیه تحلیلی شورای هماهنگی راه سبز امید پیرامون انتخابات مجلس نهم همچنین تاکید شده است که حامیان جنبش سبز بار دیگر مشخص ساختند که رهبران و فعالان دربند جنبش و شهدای آن را از یاد نمی برند، و آشکار کردند که برخلاف اقتدارگرایان، به ارزش های اخلاقی پایبندند و تنها راه دستیابی به آشتی ملی را تمکین صاحبان قدرت به اراده مردم می دانند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
هموطنان آزاده و آگاه ایران
سپاس شورای هماهنگی راه سبز امید از حرکت فراگیر جنبش حبس در خانه در روز ۱۲ اسفندماه نثار یکایک شما همراهان صبور جنبش سبز، و قدردانی ویژه از مراجع محترم تقلیدی که حقیقت و پایگاه مردمی خود را به پای قدرت طلبی های روزافزون اقتدارگرایان قربانی نکردند.
سپاس شورای هماهنگی راه سبز امید از حرکت فراگیر جنبش حبس در خانه در روز ۱۲ اسفندماه نثار یکایک شما همراهان صبور جنبش سبز، و قدردانی ویژه از مراجع محترم تقلیدی که حقیقت و پایگاه مردمی خود را به پای قدرت طلبی های روزافزون اقتدارگرایان قربانی نکردند.
همه ما آرزو می کردیم که گردانندگان انتخابات با فراهم ساختن شرایط انتخاباتی آزاد و سالم و منصفانه، با آزادی آزادگان دربند از زندان و رهبران جنبش سبز از حبس خانگی، برداشتن جو فشار و سانسور از فضای رسانه ای و آزادی فعالیت احزاب و گروه های سیاسی، شرایط و امکان مشارکت همهی مردم ایران در انتخابات را فراهم میآوردند. آنگاه بی شک، حماسه ای فراتر از ۲۲ خرداد ۸۸ با حضور چشمگیر و بی سابقه شهروندان در انتخابات شکل می گرفت. در آن صورت، مصادره و اضمحلال مجلس و انتخابات، این نهادهای مهم مرتبط با مردم سالاری، منتفی و از به یغما رفتن جمهوریت و اسلامیت نظام جلوگیری می شد. افسوس که حاکمیت ترجیح داد بجای حضور فعالانه و آگاهانه شهروندان فهیم خود، انتخاباتی نمایشی و فرمایشی را در دستور کار قرار دهد.
هرچند مهندسان انتخابات سعی کردند با پائین آوردن تعداد رأی دهندگان واجد شرایط از ۵۵ میلون نفر به ۴۸ میلیون نفر، اعلام سطح مشارکت ۶۴ درصدی یک ماه پیش از برگزاری انتخابات، اعلام خطر حمله قدرت های بیگانه در صورت پائین بودن میزان مشارکت و مانند آن، بجای اقناع افکار عمومی به عددسازی و خبرسازی متوسل شوند، اما گزارش های میدانی فعالان جنبش سبز نشان داد که میزان استقبال از پیشنهاد عدم شرکت در انتخابات بسیار گسترده تر از آن بود که حاکمیت و حتی فعالان جنبش انتظار داشتند. سبزها بار دیگر شعار «ما بی شماریم» را به نمایش گذاشتند. شگفت زدگی حاکمیت را به آسانی می توان از آشفتگی های گسترده در ارائه آمار و ارقام دروغین و نادرست در مورد تعداد واجدین شرایط رأی، مشارکت کنندگان و آراء مشاهده کرد. تناقضات مکرر ادعاهای امپراتوری دروغ نشان از این واقعیت دارد که با وجود هیمنه ظاهری و صرف هزینه های بسیار، دستگاه های دست اندرکار نمایش انتخاباتی حتی در هماهنگی قبلی با یکدیگر در اعلام اخبار و ارقام ساختگی عاجزند. نگاهی به آمار انتخابات در سی سال گذشته نشان می دهد در تهران همیشه میزان مشارکت زیر ۳۰ درصد است. این بار پس از انتخابات فضاحتبار ۸۸ و بیش از سه میلیون معترضی که به خیابانها ریختند و پس از سرکوب و به گلوله بستن معترضان و بیش از دو سال سرکوب و دستگیری، مشارکت در تهران ۵۰ به درصد افزایش یافته! همین روند در شهرهای بزرگ و کلانشهرهای کشور مانند تبریز و مشهد نیز قابل مشاهده است. همه باید باور کنند که ملت پس از دو سال سرکوب، افزایش فقر و بیکاری و گرانی و تورم و فساد عمیق و فراگیر حاکمیت با بیسابقه ترین اختلاس تاریخ کشور، به این حاکمیت اعتماد و علاقه بیشتری پیدا کرده و مشارکت از ۵۰ درصد دور هشتم به ۶۴ درصد رسیده است! لااقل اگر اینان مشارکت را ۵۰ درصد عدد سازی میکردند تا نشان دهند از میزان مشارکت مردم نسبت به انتخابات مجلس هشتم کاسته نشده قابل قبول تر بود. براستی اگر مشارکت به میزانی بود که ادعا می شود، چرا برخلاف روال همیشگی، از حضور آزادانه خبرنگاران خارجی و صدور ویزا برای حضور بخش قابل توجهی از آنان جلوگیری شد؟ حاکمان حتی نخواستند از همپیمان شمالی خود تقلید کنند و با حضور ناظران بین المللی بی طرف، راهی برای اثبات ادعاهای خود باز گذارند! اقتدارگرایان از آخرین انتخابات نمایشی رژیم حسنی مبارک، دیکتاتور ساقط شده ی مصر نیز درس نگرفتند و مانند او برای حفظ قدرتی که پایه هایش بشدت سست است بار دیگر به عددسازی و دروغ رو آوردند. اگر حاکمیت واقعا معتقد است با گذشت بیش از دو سال از حرکت اعتراضی مردم به تقلب و تخلف در انتخابات ۸۸، آن سه میلیون معترض به طرفدار تبدیل شده اند به طوریکه با مشارکت خود در انتخابات آمار را از ۲۰ درصد و سی درصد به بیش از ۴۰ درصد مشارکت در تهران رسانده، خوب است اجازه یک راهپیمایی بدهند تا همه ببینند به جای آن سه میلیون معترض، امروز ۵ میلیون نفر به خیابانها خواهند آمد. اگر محبوبیت حاکمیت دروغ و تزویر این قدر افزایش یافته است، چگونه است که یک فراخوان ساده برای راهپیمایی ۲۵ بهمن چنان هراسی ایجاد میکند که تمام پایتخت حکومت نظامی میشود؟
در عین حال لازم می دانیم مراتب احترام خود را نسبت به حق انتخاب کلیه شهروندان بویژه کسانی که تحت تأثیر جوسازی های تبلیغاتی، نسبت به حفظ کیان کشور احساس مسئولیت کردند و با گمان این که حضور آنان باعث توقف یا لااقل کند شدن تهدیدهای قدرت های بیگانه جنگ طلب می شود نیز ابراز داریم. هر چند اخبار منتشر شده و تحرکات دیپلماتیکی که این روزها شاهد آن هستیم نشان می دهد که نمایش انتخاباتی و انتشار آمار اغراق آمیز، خطر تجاوز به این مرز و بوم را نه تنها دفع نکرده بلکه شدت بخشیده است. چنان که بارها گفته شده، تنها تضمین واقعی در برابر این تهدیدها، حاکمیت و انسجام ملی مبتنی بر مشارکت همه ی لایه های اجتماعی است؛ مشارکتی که همه نگرش ها و اقشار جامعه را در بر گیرد و اعتماد حقیقی اکثریت قاطع مردم به حکومت را به اثبات رساند.
قدرت حکومت ها در صحنه بین الملل با میزان تواضع آنان در مقابل مردمانشان نسبتی مستقیم دارد.
باید توجه داشت که هدف از نهضت حبس در خانه در روز ۱۲ اسفند به نشانه همبستگی با سران محبوس جنبش سبز و اعتراض مدنی به انتخابات ناسالم و غیر قانونی، رساندن مشارکت به صفر نبود. روشن است که انگیزهها و عوامل غیر سیاسی و محلی و منطقهای، تبلیغات ماشین عظیم تبلیغاتی امپراتوری دروغ، تداوم جو رعب و وحشت و تهدید (نظیر عدم استخدام و پذیرش در دانشگاه و اخراج و … در صورت عدم شرکت در انتخابات)، موجب حداقلی از مشارکت خواهد شد. نهضت حبس در خانه یک مانور ملی مقاومت مدنی بود تا ظرفیتهای بیپایان جنبش ملی سبز ایران به نمایش گذاشته شود. همراهان و همدلان جنبش سبز نشان دادند ابزار اعلام حضورشان منحصر به تجمعات خیابانی نیست و در اتخاذ شیوه های مختلف نافرمانی مدنی ابتکار عمل را در دست دارند. امیدواریم با برنامه ریزی های صورت گرفته، جنبش سبز بتواند در سال آینده در عرصه های دیگر نیز مقاومت مدنی گسترده را به نمایش بگذارد. عدم حضور گسترده واجدین شرایط رأی در سراسر کشور و بویژه در شهرستان ها و شهرهای بزرگ، فرصت دیگری بود که منتقدان و معترضان خودکامگی، بی شمار بودن خود را تجربه کنند و به رخ بکشند، و به اقتدارگرایان نشان دهند که در راه رسیدن به حقوق از دست رفته ی خود مصمم و استوارند. حامیان جنبش سبز بار دیگر مشخص ساختند که رهبران و فعالان دربند جنبش و شهدای آن را از یاد نمی برند، و آشکار کردند که برخلاف اقتدارگرایان، به ارزش های اخلاقی پایبندند و تنها راه دستیابی به آشتی ملی را تمکین صاحبان قدرت به اراده ی مردم می دانند.
خجسته باد این پیروزی و تداوم حضور سبز و همدلی در پیگیری جنبش سبز. از همه کنشگران آگاه و خلاق سبز و تغییرخواهان آزاده می خواهیم این توفیق را در کنار اعتراض خود به وضع موجود و تعقیب خواسته های به حق جنبش سبز، پاس دارند و پیگیری کنند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
سردبیر هفته نامه حدیث قزوین روانه زندان شد
خبرگزاری هرانا - سردبیر هفته نامه حدیث قزوین به علت چاپ تصاویری با مضمون مشکلات اجتماعی در کشور، عصر دیروز و با اتهاماتی مانند "سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی در آستانه انتخابات مجلس" روانه زندان شد.
به گزارش ایلنا، عصر دیروز رحیم سرکار، سردبیر هفته نامه حدیث قزوین به علت چاپ تصاویری از قتل، خودکشی، فقر، گرانی و ایدز با القاء سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی در آستانه انتخابات مجلس در شماره ۸۹۷ این نشریه روانه زندان شد.
آقای سرکار عصر دیروز و بعد از عدم تامین قرار وثیقه شب گذشته به زندان قزوین منتقل شد.
دادسرای عمومی و انقلاب قزوین، به دنبال چاپ تصاویری از قتل، خودکشی، فقر، گرانی و ایدز با القاء سیاه نمایی و حرکت ضد انقلابی در ایجاد روحیه یأس و ناامیدی و تشویش اذهان عمومی در شماره ۸۹۷ مورخ ۷ اسفند۹۰ هفته نامه حدیث قزوین و متعاقب گزارش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین مبنی بر چنین حرکت سوئی از ناحیه هفتهنامه مذکور و چاپخانهای که مبادرت به چاپ این هفتهنامه کرده، با دستور دادستان قزوین رسیدگی به اتهام هفتهنامه یاد شده با موضوع نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی در شعبه ششم دادیاری دادسرای قزوین شروع کرده بود.
هفته نامه حدیث در روزنامه ولایت قزوین از چاپ عکسهای یاد شده به دلیل تکدر خاطر خوانندگان عذرخواهی کرده است و در شماره ۸۹۸ این نشریه با چاپ عذرخواهی و درج تصاویری از حضور با شکوه مردم در انتخابات اقدام به جبران اشتباه خود کرده بود. اما به نظر میرسد پس از انتخابات روتصویرند انتشار این هفته نامه متوقف خواهد شد.
به گزارش ایلنا، عصر دیروز رحیم سرکار، سردبیر هفته نامه حدیث قزوین به علت چاپ تصاویری از قتل، خودکشی، فقر، گرانی و ایدز با القاء سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی در آستانه انتخابات مجلس در شماره ۸۹۷ این نشریه روانه زندان شد.
آقای سرکار عصر دیروز و بعد از عدم تامین قرار وثیقه شب گذشته به زندان قزوین منتقل شد.
دادسرای عمومی و انقلاب قزوین، به دنبال چاپ تصاویری از قتل، خودکشی، فقر، گرانی و ایدز با القاء سیاه نمایی و حرکت ضد انقلابی در ایجاد روحیه یأس و ناامیدی و تشویش اذهان عمومی در شماره ۸۹۷ مورخ ۷ اسفند۹۰ هفته نامه حدیث قزوین و متعاقب گزارش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین مبنی بر چنین حرکت سوئی از ناحیه هفتهنامه مذکور و چاپخانهای که مبادرت به چاپ این هفتهنامه کرده، با دستور دادستان قزوین رسیدگی به اتهام هفتهنامه یاد شده با موضوع نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی در شعبه ششم دادیاری دادسرای قزوین شروع کرده بود.
هفته نامه حدیث در روزنامه ولایت قزوین از چاپ عکسهای یاد شده به دلیل تکدر خاطر خوانندگان عذرخواهی کرده است و در شماره ۸۹۸ این نشریه با چاپ عذرخواهی و درج تصاویری از حضور با شکوه مردم در انتخابات اقدام به جبران اشتباه خود کرده بود. اما به نظر میرسد پس از انتخابات روتصویرند انتشار این هفته نامه متوقف خواهد شد.
محمدرضا دانایی، فعال سایبری با قید وثیقه آزاد شد
خبرگزاری هرانا - محمد رضا دانایی جوان ۱۸ ساله و از نخبگان شهر قم که طراح وب سایت محمد نوری زاد نیز میباشد پس از موافقت مراجع قضایی و صدور قرار وثیقه با قید ضمانت بطور موقت از زندان آزاد شد.
به گزارش چمران نیوز، این طراح و برنامه نویس سایت رسمی محمد نوری زاد که به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق اقدامات رایانهای و هماهنگی ملاقات دیدار خانوادههای زندانیان سیاسی با مراجع تقلید و ارتباط با بیت آیات عظام در قم صبح روز چهارشنبه ۳ اسفند در منزل پدریاش توسط مأموران امنیتی وزارت اطلاعات با حکم دادستانی بازداشت گردیده بود.
گفتنی ست، محمد رضا دانایی از جوانان نخبه ایران میباشد که از جمله جوانترین برنامه نویسان و طراحان وب سایت نیز میباشد.
به گزارش چمران نیوز، این طراح و برنامه نویس سایت رسمی محمد نوری زاد که به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق اقدامات رایانهای و هماهنگی ملاقات دیدار خانوادههای زندانیان سیاسی با مراجع تقلید و ارتباط با بیت آیات عظام در قم صبح روز چهارشنبه ۳ اسفند در منزل پدریاش توسط مأموران امنیتی وزارت اطلاعات با حکم دادستانی بازداشت گردیده بود.
گفتنی ست، محمد رضا دانایی از جوانان نخبه ایران میباشد که از جمله جوانترین برنامه نویسان و طراحان وب سایت نیز میباشد.