روز جهانی کارگر را کارگران و مردم سراسر جهان به یاد مبارزات طولانی و به پاس دستاوردهای جنبش کارگری جشن می گیرند. اگردر غالب کشورهای جهان اول ماه مه روز تعطیل رسمی است و بزرگداشت این روز به یک سنت ملی تبدیل شده است، از آن روست که دستاوردهای جنبش گارگری و مبارزات طبقه کارگر برای عدالت و آزادی به سود کل جامعه و پیشرفت عمومی بوده است. مبارزات مردم این کشورها علیه استبداد و فاشیسم، علیه تبعیض و نابرابری، همواره متحد نیرومندی در جنبش کارگری داشته است.
در ایران استبداد سیاسی و عقب ماندگی نهاد های سنتی جامعه موانع عمده رشد مبارزات کارگران است. دولت نه فقط به عنوان قدرت انحصاری سیاسی بلکه به عنوان کار فرمای کل همواره شدید ترین برخورد را با کوشش کارگران برای تشکل یابی و حقوق سندیکایی داشته است. این برخورد های سرکوب گرانه با کارگران در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی شدید تراز گذشته صورت گرفته است. برغم همه این فشارها اما کارگران، برای حقوق صنفی و سندیکایی خود مبارزات بسیار کرده اند و خطر باز داشت، از دست دادن کار و حتی زندان رفتن ها را به جان خرید ه اند.
با آغاز دوران اصلاحات فصل تازه ای در مبارزات کارگری گشوده شد. این دوران یاد آور تلاش تازه ای برای تشکیل سندیکاهای کارگری در مقیاس ملی است. تحت تاثیر باز شدن نسبی فضای سیاسی در دوره اصلاحات کارگران نیز دست بکار سازماندهی تشکل های خود شدند . برجسته ترین این فعالیت ها تازه سندیکایی در مبارزات کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و کارگران نیشکر هفت تپه و کارگران بخشهای فلزات بود. بخصوص کارگران شرکت واحد موفق شدند با سازماندهی گرد همایی های بزرگی خواست سندیکا های مستقل را در سطح ملی مطرح کنند. اما این دوران هم چندان نپایید و زیر فشار نیروهای سرکوب گر و عدم حمایت دولت اصلاحات از خواست کارگران، جنبش کارگری عقب نشست و بسیاری از فعالین آن مانند ابراهیم مددی و منصور اسانلو به زندان افتادند.
با این همه همین تجربه کوتاه بار دیگر نشان داد که چه رابطه و نیاز متقابلی میان جنبش دموکراسی خواهی و جنبش کارگری بر قرار است. بی تردید اگر آن فضای باز نسبی تداوم می یافت و مبارزات عمومی عرصه های بیشتر ی را از آن خود می کرد، جنبش کار گری کار باز سازی خود و ایجاد سندیکاهای مستقل را بسیار جلو تر می برد و متقابلا جنبش سندکایی به سنگری برای دفاع از آزادیهای سیاسی تبدیل می شد.
جنبش کارگری اکنون با وضعیت تازهای روبروست. امروز اگر چه فضای سخت سرکوب حاکم است اما در سطح جامعه مقاومت وسیعی در قالب جنبش سبز علیه سلطه سیاسی موجود شکل گرفته است. آینده دموکراسی و همچنین آینده جنبش کارگری به سرنوشت این جنبش وابسته است. کارگران که بیش از هر گروه اجتماعی دیگر برای سازمانیابی خود به ازادی نیاز دارند باید با همه توان از جنبش سبز، جنبش دموکراسی خواهی عمومی مردم حمایت کنند و دموکراسی را امر خود بدانند، ما جمهوریخواهان ایران نیز هر جا که هستیم با همه توش و توان خود از مبارزه و خواست های به حق کارگران, برای پرداخت بموقع دستمزدها، بهبود شرایط کار، قانونمند کردن پیمان های موقت، شرکت نمایندگان واقعی کارگان برای تعیین حداقل دستمزدها و بویژه رعایت حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری حمایت میکنیم .
بگذار بمناسبت فرارسیدن اا اردیبهشت – اول ماه مه – یکصدا خواستار آزادی اسانلو، مددی و همه فعالان سیاسی، کارگری و دانشجویی و پایان حصر رهبران نمادین جنبش سبز باشیم!
بگذار دست در دست هم برای استقرار آزادیهای سیاسی، انتخابات آزاد و پایان دیکتاتوری در میهنمان مبارزه کنیم !
امضا کنندگان بیانیه بازسازی – پایه گذاران و اعضای اتحاد جمهوریخوهان
کمال ارس- اردوان ارشاد- جمشید اسدی- بیژن افتخاری - مهدی امینی- مهران براتی- محمد برزنجه - شهلا بهاردوست - حسن راهی- رضا چرندابی- بیژن حکمت- منصور سحرخیز- رضا سیاوشی - عباس شیرازی- رامین صفی زاده- حسین علوی- فیروزه فولادی- پروین قاسمی- امیر حسین گنج بخش- پرویز مختاری- مهرداد مشایخی- مرتضی ملک محمدی- مهران میرفخرایی.
در ایران استبداد سیاسی و عقب ماندگی نهاد های سنتی جامعه موانع عمده رشد مبارزات کارگران است. دولت نه فقط به عنوان قدرت انحصاری سیاسی بلکه به عنوان کار فرمای کل همواره شدید ترین برخورد را با کوشش کارگران برای تشکل یابی و حقوق سندیکایی داشته است. این برخورد های سرکوب گرانه با کارگران در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی شدید تراز گذشته صورت گرفته است. برغم همه این فشارها اما کارگران، برای حقوق صنفی و سندیکایی خود مبارزات بسیار کرده اند و خطر باز داشت، از دست دادن کار و حتی زندان رفتن ها را به جان خرید ه اند.
با آغاز دوران اصلاحات فصل تازه ای در مبارزات کارگری گشوده شد. این دوران یاد آور تلاش تازه ای برای تشکیل سندیکاهای کارگری در مقیاس ملی است. تحت تاثیر باز شدن نسبی فضای سیاسی در دوره اصلاحات کارگران نیز دست بکار سازماندهی تشکل های خود شدند . برجسته ترین این فعالیت ها تازه سندیکایی در مبارزات کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و کارگران نیشکر هفت تپه و کارگران بخشهای فلزات بود. بخصوص کارگران شرکت واحد موفق شدند با سازماندهی گرد همایی های بزرگی خواست سندیکا های مستقل را در سطح ملی مطرح کنند. اما این دوران هم چندان نپایید و زیر فشار نیروهای سرکوب گر و عدم حمایت دولت اصلاحات از خواست کارگران، جنبش کارگری عقب نشست و بسیاری از فعالین آن مانند ابراهیم مددی و منصور اسانلو به زندان افتادند.
با این همه همین تجربه کوتاه بار دیگر نشان داد که چه رابطه و نیاز متقابلی میان جنبش دموکراسی خواهی و جنبش کارگری بر قرار است. بی تردید اگر آن فضای باز نسبی تداوم می یافت و مبارزات عمومی عرصه های بیشتر ی را از آن خود می کرد، جنبش کار گری کار باز سازی خود و ایجاد سندیکاهای مستقل را بسیار جلو تر می برد و متقابلا جنبش سندکایی به سنگری برای دفاع از آزادیهای سیاسی تبدیل می شد.
جنبش کارگری اکنون با وضعیت تازهای روبروست. امروز اگر چه فضای سخت سرکوب حاکم است اما در سطح جامعه مقاومت وسیعی در قالب جنبش سبز علیه سلطه سیاسی موجود شکل گرفته است. آینده دموکراسی و همچنین آینده جنبش کارگری به سرنوشت این جنبش وابسته است. کارگران که بیش از هر گروه اجتماعی دیگر برای سازمانیابی خود به ازادی نیاز دارند باید با همه توان از جنبش سبز، جنبش دموکراسی خواهی عمومی مردم حمایت کنند و دموکراسی را امر خود بدانند، ما جمهوریخواهان ایران نیز هر جا که هستیم با همه توش و توان خود از مبارزه و خواست های به حق کارگران, برای پرداخت بموقع دستمزدها، بهبود شرایط کار، قانونمند کردن پیمان های موقت، شرکت نمایندگان واقعی کارگان برای تعیین حداقل دستمزدها و بویژه رعایت حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری حمایت میکنیم .
بگذار بمناسبت فرارسیدن اا اردیبهشت – اول ماه مه – یکصدا خواستار آزادی اسانلو، مددی و همه فعالان سیاسی، کارگری و دانشجویی و پایان حصر رهبران نمادین جنبش سبز باشیم!
بگذار دست در دست هم برای استقرار آزادیهای سیاسی، انتخابات آزاد و پایان دیکتاتوری در میهنمان مبارزه کنیم !
امضا کنندگان بیانیه بازسازی – پایه گذاران و اعضای اتحاد جمهوریخوهان
کمال ارس- اردوان ارشاد- جمشید اسدی- بیژن افتخاری - مهدی امینی- مهران براتی- محمد برزنجه - شهلا بهاردوست - حسن راهی- رضا چرندابی- بیژن حکمت- منصور سحرخیز- رضا سیاوشی - عباس شیرازی- رامین صفی زاده- حسین علوی- فیروزه فولادی- پروین قاسمی- امیر حسین گنج بخش- پرویز مختاری- مهرداد مشایخی- مرتضی ملک محمدی- مهران میرفخرایی.
اخبار روز:
مدیر کل برنامه ریزی وزارت علوم تحقیقات و فناوری گفت: حدود سه میلیون و ٨۰۰ هزار نفر جمعیت دانشجو یی کشور هستند.
'سعید قدیمی' روز پنجشنبه در حاشیه نخستین نشست راهبردی سند چشم انداز دانشگاه کاشان در پژوهشکده قمصر در گفت و گو با ایرنا،اظهار داشت: ۶/۶۶ درصد از این دانشجویان در دوره کارشناسی، ۲۷ درصدکاردانی، ۷ درصد کارشناسی ارشد و کمتر از یک درصد در دوره دکترا تحصیل می کنند.
وی افزود: این جمعیت دانشجویی در مراکز زیر نظر نظام آموزش عالی دانشگاه های دولتی، آزاد، پیام نور، غیر انتفاعی و مراکز وابسته به آموزش عالی مشغول به تحصیل هستند.
وی تاکیدکرد:۴۰ درصد از جمیعت دانشجویی در رشته های برق عمران، حقوق، مدیریت و ۹ درصد در رشته های علوم پایه و هشت درصد در رشته های هنر تحصیل می کنند.
قدیمی، با اشاره به استقبال جوانان به ادامه تحصیل، کمبود ظرفیت پذیرش را از جمله چالش های فرا روی وزارت علوم ذکرکرد و گفت: ۹۰۰ هزار نفر داوطلب دوره کارشناسی ارشد هستند که ظرفیت آموزش عالی ۶۴ هزار نفر بیشتر نیست.
به گفته وی، در دوره دکترا نیمه متمرکز که هفته گذشته برای نخستین بار در کشور برگزار شد ۱۲۷ هزار داوطلب شرکت کردند که ظرفیت پذیرش دانشجو ۶ هزار نفر بیشتر وجود ندارد.
وی، از دیگر چالش های وزارت علوم را فارغ اتحصیلان بیکار در کشور ذکرکرد و گفت: تنها ٨۶ درصد از فارغ التحصیلان در رشته کشاورزی در زمینه تخصصی خود مشغول به کار می شوند.
به گفته قدیمی، بقیه دانشجویان فارغ التحصیل بدون هماهنگی شغل با رشته شان به کار مشغول و یا بیکار هستند.
مدیرکل برنامه ریزی وزارت علوم، توسعه هدفمند را با اشاره به تاکیدات رهبر معظم انقلاب لازم دانست و گفت: باید با برنامه ریزی و جهت دهی فعالیت ها به اهداف سند چشم انداز وزارت علوم دست یافت.
'سعید قدیمی' روز پنجشنبه در حاشیه نخستین نشست راهبردی سند چشم انداز دانشگاه کاشان در پژوهشکده قمصر در گفت و گو با ایرنا،اظهار داشت: ۶/۶۶ درصد از این دانشجویان در دوره کارشناسی، ۲۷ درصدکاردانی، ۷ درصد کارشناسی ارشد و کمتر از یک درصد در دوره دکترا تحصیل می کنند.
وی افزود: این جمعیت دانشجویی در مراکز زیر نظر نظام آموزش عالی دانشگاه های دولتی، آزاد، پیام نور، غیر انتفاعی و مراکز وابسته به آموزش عالی مشغول به تحصیل هستند.
وی تاکیدکرد:۴۰ درصد از جمیعت دانشجویی در رشته های برق عمران، حقوق، مدیریت و ۹ درصد در رشته های علوم پایه و هشت درصد در رشته های هنر تحصیل می کنند.
قدیمی، با اشاره به استقبال جوانان به ادامه تحصیل، کمبود ظرفیت پذیرش را از جمله چالش های فرا روی وزارت علوم ذکرکرد و گفت: ۹۰۰ هزار نفر داوطلب دوره کارشناسی ارشد هستند که ظرفیت آموزش عالی ۶۴ هزار نفر بیشتر نیست.
به گفته وی، در دوره دکترا نیمه متمرکز که هفته گذشته برای نخستین بار در کشور برگزار شد ۱۲۷ هزار داوطلب شرکت کردند که ظرفیت پذیرش دانشجو ۶ هزار نفر بیشتر وجود ندارد.
وی، از دیگر چالش های وزارت علوم را فارغ اتحصیلان بیکار در کشور ذکرکرد و گفت: تنها ٨۶ درصد از فارغ التحصیلان در رشته کشاورزی در زمینه تخصصی خود مشغول به کار می شوند.
به گفته قدیمی، بقیه دانشجویان فارغ التحصیل بدون هماهنگی شغل با رشته شان به کار مشغول و یا بیکار هستند.
مدیرکل برنامه ریزی وزارت علوم، توسعه هدفمند را با اشاره به تاکیدات رهبر معظم انقلاب لازم دانست و گفت: باید با برنامه ریزی و جهت دهی فعالیت ها به اهداف سند چشم انداز وزارت علوم دست یافت.
احضار مصطفی اخوان، عضو حزب اعتماد ملی به دادگاه
خبرگزاری هرانا - مصطفی اخوان دانشجوی خلبانی دانشکده صنعت هوانوردی تهران به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، طبق این احضاریه این عضو حزب اعتماد ملی میبایست خود را در تاریخ ۱۶ خرداد ماه به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب (صلواتی) معرفی نماید.
مصطفی اخوان عضو حزب اعتماد ملی در نهم اسفند ماه سال گذشته در منزل شخصی خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد وی به اتهام ارتباط با رسانههای برون مرزی و گفتگو با تارنمای جرس مورد بازجویی قرار گرفته است.
بنی صدر: کار و نان در گرو استقلال و آزادی است
بنی صدر در پیام خود به مناسبت روز جهانی کارگر گفت: «وطن از شما فرزندان زحمتکش خویش میخواهد انسانهای مصمم به زیست در استقلال و آزادی و کرامت و حقوقمندی باشید. بینالملل انقلاب که جنبش همگانی ایرانیان بانی آن بود، اینک به انتظار جنبش همگانی مردم ایران است.»
متن کامل این پیام به شرح زیر است:
کار و نان در گرو استقلال و آزادی است
کارگران ایران!
بین الملل انقلاب فرصتی پدید آورد که جهانیان از غنای وجدان کارگران و زحمتکشان آگاه گردند. در تونس و مصر، زحمتکشان گفتند: بیکاری و فقر عرصه را بر آنها تنگ کرده است. باوجود این،به تجربه دریافتهاند که اگر آزادی نداشته باشند، کار و نان نیز نخواهند یافت. از این رو، به جنبش همگانی پیوسته اند تا که آزادی خویش را باز یابند.
بدون تردید، شما بهتر از کارگران و زحمتکشان جامعه های در جنبش، رابطه آزادی با کار و نان را درک میکنید. زیرا با وجود درآمد نفت و بسا به دلیل این درآمد است که کار و نان ندارید. اعتصابهایی که بخاطر پرداخت نشدن دستمزدها، گاه به مدت چند ماه، میکنید و شمار کارگران زندانی و اخراجی گویای این واقعیت است که استبداد وابسته، ضد اقتصاد تولید محور، بنا بر این، عامل بی کاری و فقر قشرهای وسیعی از مردم ایران است.
شما بهتر از زحمتکشان جامعههای در جنبش، از رابطه آزادی با کار و نان آگاهید زیرا انقلاب ایران و از آن پس تا امروز، جنبشهای مردم ایران، همواره استقلال و آزادی را هدف قرار داده اند. شما که از داشتن اتحادیههای کارگری مستقل آگاهید و هم اکنون، رهبران اتحادیه کارکنان اتوبوسرانی تهران و بسیاری از اعتصابیهای شما زندانی هستند، نیک میدانید که آزادی از استقلال جدائی ناپذیر است. میدانید که یک انسان اگر در گرفتن تصمیم استقلال نداشته باشد، آزادی انتخاب نوع تصمیم را نیز ندارد. طبقه زحمتکش نیز تا استقلال در گرفتن تصمیم نداشته باشد، آزادی انتخاب نوع تصمیم را نیز پیدا نمیکند. پس بر شما است که از خود بپرسید:
بهعنوان یک کارگر و بعنوان جمع کارگران چه اندازه استقلال و آزادی دارید؟
پاسخ این پرسش شما را از علت وضعیتی که در آن هستید، آگاه میکند. در پرسیدن از خود درنگ نکنید زیرا زمانی که شما از استقلال وآزادی خود محروم هستید، همان زمان است که استبدادیان صرف رانت خواری میکنند. صرف سرکوب شما میکنند. صرف ایجاد اقتصاد مصرف محوری می کنند که از راه صدور ثروتها و ثمره کار شما و وارد کردن کالا و خدمات میچرخد. از این رو است که جامعه ما، جامعه بی کاری و کار کاذب است.
کارگران ایران، هموطنان عزیزم!
جامعه ایرانی برای ادامه حیات ملی در استقلال و آزادی، از جمله، نیازمند اقتصاد تولید محور است. وگرنه، با فروش نفت و گاز که بهره برداری از آنها با اتلاف منابع همراه است، نه شما کار درخور و نه زندگی در خور انسان این زمان را مییابید. همانطور که میبینید، درآمد نفت و درآمدهای حاصل از قاچاق ها، رانت میشوند و به جیبهای مافیاهای رانت خوار میروند. قیمتها گران و گرانتر میشوند و گرانی «یارانه سرانه» را میبلعد، توان رقابت از تولید کننده داخلی میگیرد و دروازههای کشور را بر روی واردات میگشاید. از آنجا که قیمتها در داخل بالا میروند و قیمت ارز بالا نمیرود، صادر کننده زیان و وارد کننده سود بسیار میبرد. اقتصادهایی هم که به ایران کالا صادر میکنند، سود می برند. اما زیان بزرگ را قشرهای زحمتکش میکنند زیرا زمینه کار و سرمایه گذاری در کشور، از بین میرود. دانش آموختگان روی به مهاجرت میآورند و دانش نیاموختگان بر انبوه بیکاران میافزایند.
از این رو، اقتصاد تولید محور که از قائمههای حیات ملی است، نیازمند استقلال و آزادی است. نیازمند استقلال و آزادی هر انسان، بخصوص انسان زحمتکش است. بازیافت این استقلال وآزادی همراه است با تابعیت کامل دولت از ملت. این تابعیت نیز ایجاب میکند که ولایت فقیه پایان پذیرد. این ولایت، حتی وقتی دولت «یکدست» است، همانطور که مشاهده میکنید، تضاد ساز و ویرانگر است. این ولایت، میباید با ولایت جمهور مردم، بهمعنای برخورداری همگان از استقلال وآزادی و حق شرکت در اداره کشور خویش، جانشین شود.
زحمتکشان ایران!
جریان بازیافت استقلال و آزادی، همان جریان بازیافت کار و نان است. زمان در اختیار خود را به استبدادیان بازنگذارید. آن را برای برخاستن به جنبش مغتنم بشمارید. آگاه باشید! زمان را یا شما در اختیار میگیرد و یا استبدادیان آن را در بهره کشی از شما و رانت خواری بازهم بیشتر بکار میبرند. درنگ نکنید. عزم را برای شرکت در جنبش همگانی جزم کنید. هرگاه شما مصمم باشید، هرگاه دانشجویان مصمم باشند، هرگاه معلمان مصمم باشند، هرگاه زنان مصمم باشند، نیروی محرکه بسیار بزرگی بوجود می آید. موجهای پراکنده به یکدیگر میپیوندند و موج بزرگ جنبش همگانی را با هدف استقرار ولایت جمهور مردم، بر اصول استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت اجتماعی، پدید میآورند.
وطن از شما فرزندان زحمتکش خویش میخواهد انسانهای مصمم به زیست در استقلال وآزادی و کرامت و حقوقمندی باشید. بینالملل انقلاب که جنبش همگانی ایرانیان بانی آن بود، اینک به انتظار جنبش همگانی مردم ایران است.
شاد باشید تا مصمم بگردید و پیروزی بجوئید.
هفتهای که نان سنگک شد ۶۰۰ تومان و کلیه ۱۰ میلیون و ولایت فقیه ۲ ریال
هفتهای که گذشت، «قیمت»رهبری نظام و ولایت فقیه به کمترین حد خود رسید و تا از بورس افتادن زمان زیادی نمانده...نان سنگک شد ۶۰۰ تومان و ...
نان سنگک ۶۰۰ تومان،کلیه ۱۰ میلیون تومان
در شرایطی که وزیر کار و امور اجتماعی در جمع مدیران اداره کل کار و امور اجتماعی کردستان گفت: «با کمال افتخار اعلام میکنیم ایران تنها کشوری است که هیچ فرد گرسنه و کارتن خوابی ندارد و خانهدار شدن برای جوانان ایرانی دیگر یک رویای دست نیافتنی نیست و هیچ کس در کشور ما برای نان شب خود محتاج نیست.»
اما رئیس انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی ایران میگوید: «خرید و فروش "کلیه" در بازار آزاد به ۱۰ میلیون تومان هم رسیده است.»
از سوی دیگر بر اساس آخرین آمار رسمی اداره آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران،به طور متوسط قیمت خرده فروشی اقلام موجود در سبد آمار بانک مرکزی در فروردین ماه امسال ۲۴/۴۶ درصد نسبت به زمان مشابه سال گذشته رشد داشته است به شکلی که مطابق این آمار قیمت «سیب سرخ» ۱۱۱ درصد و «تخم مرغ» ۹۷/۶ درصد افزایش یافته است.
و اما پس از آن که استانداری تهران نشست «افزایش قیمت نان» را در روز دوشنبه برگزار کرد، درست فردای آن روز مردمی که پشت پیشخوان خرید نان قرار گرفتند و هنوز نمیدانستند که قیمت نان افزایش یافته است با سردرگمی مواجه شدند.
آنها برای خرید سه نان «سنگک کنجددار» مبلغ هزار تومان پرداخت می کردند اما شاطر نانوایی از آن ها «هزار تومان» دیگر هم طلب می کرد چرا که طبق مصوبه جدید قیمت هر قرص نان سنگک ساده ۵۰۰ تومان و هر قرص نان سنگک کنجددار ۶۰۰ تومان شده بود.
به هر حال به نظر می رسد نتایج طرح هدفمند کردن یارانه ها رفته رفته خودش را نشان میدهد. افزایش بی سابقه قیمت اقلام خوراکی و مایحتاج زندگی شرایط بسیار دشواری را برای خانوارهای ایرانی فراهم کرده و ایران را در آستانه یک بحران اقتصادی عظیم قرار داده است.
زنان در آشپزخانه دوچرخه سواری کنند!
در روزهایی که شهر تهران در آستانه تبدیل شدن به یک «پارکینگ بزرگ خودرو» است و روزانه هزاران اتوموبیل توسط کارخانههای خودروسازی به خیابانهای پرترافیک تهران سرازیر می شود و هنوز که هنوز است پیکان مدل ۴۸ هم از رده خارج نشده است و در روزهایی که وضعیت آلودگی هوا در تهران از مرز هشدار و تهدید هم گذشته است اما به نظر می رسد مسئولان حمل و نقل و سامانه ترافیک کشور دغدغه هایی به غیر از حل معظل ترافیک و آلوذگی هوا دارند چرا که «رییس پلیس راهور تهران» در آخرین اظهار نظر خود از ممنوعیت دوچرخه سواری زنان در «سطح شهر» خبرداد و افزود: «درحال حاضر زنان نمیتوانند از دوچرخه در "سطح شهر" استفاده کنند. البته جلساتی دراین مورد برگزار شده و این امر نیاز به بررسی بیشتر دارد.»
این در شرایطی است که در جوامع اروپایی و امریکایی راههای زیادی را برای مقابله با این بحرانها در نظر گرفتند تا بتوانند جامعهای سالم داشته باشند. روی آوردن به ورزشهای همگانی در مقوله سلامتی جامعه، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، تولید خودروهای مدرن با مصرف انرژی کم، توسعه فرهنگ استفاده از انرژیهای پاک و تجدید شونده نظیر انرژی باد و خورشید و این گونه است که استفاده از دوچرخه به عنوان برآیند همه فعالیتهای اشاره شده مورد توجه بیشتری قرار گرفته و جای خود را در میان مردم باز کرده است. چرا که دوچرخه تنها وسیله نقلیهای است که بدون داشتن آلودگی هوا و آلودگی صوتی میتواند ورزش مناسب، سالم و کم هزینهای نیز به شمار آید.
که متاسفانه گویا در ایران با تدبیر متولیان امر، «سطح شهر» محل مناسبی برای دوچرخهسواری خانمها به عنوان بخش عظیمی از جامعه نیست و احتمالا «منزل» و شاید هم «آشپزخانه» محل مناسبی برای دوچرخهسواری است.
به هر حال به نظر می رسد نتایج طرح هدفمند کردن یارانه ها رفته رفته خودش را نشان میدهد. افزایش بی سابقه قیمت اقلام خوراکی و مایحتاج زندگی شرایط بسیار دشواری را برای خانوارهای ایرانی فراهم کرده و ایران را در آستانه یک بحران اقتصادی عظیم قرار داده است.
زنان در آشپزخانه دوچرخه سواری کنند!
در روزهایی که شهر تهران در آستانه تبدیل شدن به یک «پارکینگ بزرگ خودرو» است و روزانه هزاران اتوموبیل توسط کارخانههای خودروسازی به خیابانهای پرترافیک تهران سرازیر می شود و هنوز که هنوز است پیکان مدل ۴۸ هم از رده خارج نشده است و در روزهایی که وضعیت آلودگی هوا در تهران از مرز هشدار و تهدید هم گذشته است اما به نظر می رسد مسئولان حمل و نقل و سامانه ترافیک کشور دغدغه هایی به غیر از حل معظل ترافیک و آلوذگی هوا دارند چرا که «رییس پلیس راهور تهران» در آخرین اظهار نظر خود از ممنوعیت دوچرخه سواری زنان در «سطح شهر» خبرداد و افزود: «درحال حاضر زنان نمیتوانند از دوچرخه در "سطح شهر" استفاده کنند. البته جلساتی دراین مورد برگزار شده و این امر نیاز به بررسی بیشتر دارد.»
این در شرایطی است که در جوامع اروپایی و امریکایی راههای زیادی را برای مقابله با این بحرانها در نظر گرفتند تا بتوانند جامعهای سالم داشته باشند. روی آوردن به ورزشهای همگانی در مقوله سلامتی جامعه، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، تولید خودروهای مدرن با مصرف انرژی کم، توسعه فرهنگ استفاده از انرژیهای پاک و تجدید شونده نظیر انرژی باد و خورشید و این گونه است که استفاده از دوچرخه به عنوان برآیند همه فعالیتهای اشاره شده مورد توجه بیشتری قرار گرفته و جای خود را در میان مردم باز کرده است. چرا که دوچرخه تنها وسیله نقلیهای است که بدون داشتن آلودگی هوا و آلودگی صوتی میتواند ورزش مناسب، سالم و کم هزینهای نیز به شمار آید.
که متاسفانه گویا در ایران با تدبیر متولیان امر، «سطح شهر» محل مناسبی برای دوچرخهسواری خانمها به عنوان بخش عظیمی از جامعه نیست و احتمالا «منزل» و شاید هم «آشپزخانه» محل مناسبی برای دوچرخهسواری است.
فدای سر حاج خانم وزیر!
شاید اگر اتفاق تاسفانگیز انتقال دو بیمار که دچار شکستگی پا و سوختگی بودهاند و به دلیل فقر مالی توسط «وانت بار» از بیمارستان دولتی امام خمینی به بیابان های اطراف تهران (کهریزک) منتقل و به امان خدا رها شدند در هر کشوری -البته به غیر از سوریه- رخ می داد از وزیر تا مسئولان بیمارستان در واکنش به این فاجعه استعفا میدادند یا دستکم از مردم عذرخواهی میکردند اما این بار هم مانند همه فجایع گذشته در کشور مسئولین مربوطه به ویژه حاج خانم دکتر دستجردی به جای استعفا و عذرخواهی جلسه کمیته حقیقت یاب تشکیل دادند.
تاسف انگیزتر آنکه بیمارستان امام خمینی تهران که متهم این ماجراست،این موضوع را انکار و تکذیب میکنند.
روابط عمومی بیمارستان امام خمینی مدعی است که این مرکز سالانه افراد بیبضاعت زیادی را درمان میکند و این که در جیب یکی از بیماران مدارک مربوط به این بیمارستان پیدا شده، نمیتواند دلیلی برای مقصر بودن این بیمارستان باشد.
زیر ۱۰۰ میلیارد تومان اصلا راه ندارد!
در حالی که تحقیقات انجام شده نشان می دهد که سپاه پاسداران ایران از زمان پایان جنگ ایران و عراق تاکنون با انعقاد ۷۶۵۰ قرارداد از طریق مؤسسات وابسته به خود فعالیتهای اقتصادی گستردهای داشته است و موقعیت ویژه سپاه، این نهاد را از شرکت در مزایدههای اقتصادی برای خرید سهام شرکتها بینیاز کرده است و این مسئله موجب ضرر های هنگفتی به بخش خصوصی شده است و همچنین به دلیل انحصارگرایی شرکتهای زیر مجموعه قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا سپاه در اجرای پروژههای نفتی، بسیاری از شرکتهای خصوصی مهندسی در آستانهٔ ورشکستگی قرار گرفتند.
اما هفته گذشته سردار جعفری فرمانده کل سپاه در گفتگوی اختصاصی با فارس در خصوص ورود سپاه به عرصه های اقتصادی اعلام کرد که: «نمیشد این روحیه و توان بالقوه را محدود کرد و کار را به شرکتهای تجاری خارجی یا داخلی سپرد.»
فرمانده کل سپاه با اشاره به اینکه باید از همان اول سپاه را وارد این عرصه میکردند، اظهار داشت: «این خبط در دوران سازندگی و اصلاحات صورت گرفت و اگر این کار شده بود امروز پیشرفتهای بهتری داشتیم اما متاسفانه دیر از سپاه خواسته شد.»
تحلیلگران اقتصادی ایران نقل کرده اند که درآمد حاصل از فعالیت سپاه در «عرصههای غیرقانونی اقتصاد» تا ۱۲ میلیون دلار در سال میرسد. این در شرایطی است که هیچ گزارش مالی درباره فعالیتهای اقتصادی سپاه منتشر نمیشود و میزان بودجه در نظر گرفته شده برای آن نیز محرمانه است.
این نهاد در حوزههای نفت و گاز، راه سازی، سدسازی و ساخت تونل، کشاورزی، مخابرات (به عنوان سهامدار عمده شرکت مخابرات ایران)، ساختمان سازی و حتی جراحیهای سرپایی با لیزر حضور فعال دارد. به علاوه با در اختیار داشتن ۴۵٪ سهام شرکت بهمن در تولید خودروی مزدا شریک است. گفته میشود قاچاق بنزین جیره بندی شده از طریق استان هرمزگان و نیز قاچاق سیگار و مشروبات الکلی تحت نظارت تعدادی از فرماندهان سپاه انجام میگیرد.
اما نکته جالب توجه ای که در سخنان سردار جعفری، ممنوعیت ورود سپاه به پروژههای کوچک و متوسط و پروژههای زیر ۱۰۰ میلیارد تومان بود!
خون و خونریزی برای چند تار مو!
اما هفته گذشته اظهار نظر سید احمد خاتمی در خصوص «پدیده بی حجابی» مو بر تن همه بدحجابان کشور راست نمود.
احمد خاتمی در جلسهای با حضور طلاب در پاسخ به سوال یکی از حضار که گفته بود در شهر قم افراد بد حجاب آزادانه در شهر میگردند و و هنگامی که از نیروی انتظامی پرسیده میشود چرا به وظیفه خود عمل نمیکند، میگویند ما دستوری برای این کار نداریم، اظهار داشت: «دیگر نمیتوانیم بگوییم در حوزه مسائل فرهنگی و علیالخصوص حجاب در کشور کم کاری صورت میگیرد و باید گفت اصلا کاری در جامعه برای حل مشکلات این چنینی صورت نمیگیرد.»
عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری گفت:«به نظر میرسد دیگر با کار فرهنگی نمیتوان جلوی بدحجابی در جامعه را گرفت و فکر میکنم برای حل این مسأله باید "خونهای پاکی" ریخته شود تا این معضل از جامعه ما ریشه کن شود.»
شاید احمد خاتمی فراموش کرده است که نتیجه برخوردهای قهر آمیز و خشن با پدیده بدحجابی که اوج آن در دهه شصت در قالب گشت های ثارالله بود و در سالهای اخیر نیز با گشت های ارشاد و طرح های امنیت اجتماعی این گونه شده است که امروز برخی از خانم ها در تهران مانتوهایی شبیه مایو به تن می کنند و این موج بدحجابی را سر باز ایستادن نیست.
البته خاتمی این نکته را نیز فراموش کرده است که معضل سیاسی کشور در بعد از انتخابات نیز حتی با صدها خون پاک ریخته شده بر خیابانهای ایران هم ریشه کن نشد و کماکان به قوت خود باقی است.
«اصولگرایان پیشرو» با سزارین متولد شد
هفته گذشته سرانجام روزنامه «هفت صبح» که گفته میشود توسط نزدیکان اسنفدیار رحیم مشایی منتشر میشود بر روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی کشور قرار گرفت.
از هفتههای پیش شایعهی حضور برخی از روزنامهنگاران اطلاحطلب در تحریریه «هفت صبح» شنیده میشد و نام بسیاری از روزنامهنگاران روزنامههای توقیف شده جریان اصلاحات جهت همکاری با هفت صبح دهان به دهان میچرخید و سرانجام با انتشار این روزنامه سراسری تمام شایعات رنگ واقعیت به خود گرفت.
همانگونه که انتظار می رفت خط مشی روزنامه در ظاهر مبتنی بر فعالیت فرهنگی و اجتماعی و پرهیز از ورود به بازی های سیاسی است اما با مطالعه شمارههای ابتدایی هفت صبح به گزارشی برمیخورید که نشان می دهد که «باند مشایی» کدام نقطه را هوشمندانه هدف قرار داده است.
در این گزارش که با عنوان «خشم محافظه کاران از همدلی اصولگرایان پیشرو و اصلاحطلبان» منتشر شده با حمله به رسانههای حامی رهبری نظیر کیهان و خبرگزاری فارس آمده است: «خبرگزاری نیمه رسمی فارس در خبری که روز دوشنبه بر روی خروجی خود قرار داد از حضور تعدادی از اصلاحطلبان در مراسم ختم پدر همسر یکی از چهره های نزدیک به اصولگرایان پیشرو و اصلاحطلبان انتقاد کرد! بیاخلاقی رسانه مذکور در سوء استفاده سیاسی از یک مراسم تحریم تا آنجا ادامه پیدا کرد که حاضران در مراسم ختم پدر همسر حجت الاسلام عباس اميريفر و فیض الله عربسرخی را به حوادث انتخابات گذشته و انتخابات آینده مرتبط کرد.»
جین گرین – کمیتهٔ دفاع از حقوق مردم ایران «کودیر»
اخبار روز:
نوشتهٔ جین گرین (Jane Green) – کمیتهٔ دفاع از حقوق مردم ایران «کودیر»
www.codir.net
بازگردان: کودیر – کانادا
www.codir.net
بازگردان: کودیر – کانادا
ادعاهای رئیس جمهور احمدینژاد نشانهٔ میزان گسستگی هرچه بیشتر رهبران جمهوری اسلامی ایران از دنیای واقعی است. «جین گرین» استمرار مخالفت با رژیم را چه در خیابانهای شهرهای ایران و چه از طریق نهادهای جامعهٔ مدنی نشان میدهد.
آذر ماه سال گذشته احمدینژاد رئیس جمهور کنونی ایران بهرغم همهٔ شواهد موجودی بود که خلاف این امر را نشان میدادند، اعلام کرد که اقتصاد ایران «در حال رشد و شکوفایی» است. اخیراً نیز احمدینژاد با بیپروایی بیشتری ادعا کرد که تا دو سال دیگر بیکاری در ایران ریشهکن خواهد شد. با توجه به نرخ رسمی اعلام شدهٔ بیکاری ۱۴/۶ درصد، که برآوردهای غیررسمی آن را بسیار بیشتر از این میدانند، ادعای احمدینژاد بهواقع که ادعایی بیپایه است.
این طور که معلوم است، بیاعتنایی به واقعیتهای موجود و نادیده گرفتن آنها برای احمدینژاد اصلاً مسئلهای نبوده و نیست. او در روز ۹ اسفند سال پیش، «رشد» اقتصادی ایران را تحسین کرد و تأکید کرد که «ایران یکی از معدود کشورهای دنیاست که در آن کسی سر گرسنه بر بالش نمیگذارد.»
روز بعد، یعنی سهشنبه ۱۰ اسفند که رئیس جمهور برای دیداری به خرمآباد رفته بود، کارگران آن شهر به صراحت نظر خود را نسبت به این حرف رئیس جمهور نشان دادند. در آن روز، کارگران پلاکاردهایی را در برابر احمدینژاد به دست گرفتند که بر آنها نوشته شده بود که کارگران کارخانههای محلی بهراستی گرسنهاند، و اینکه دیگر از «خوشبینی رسمی» احمدینژاد دربارهٔ اقتصاد حوصلهشان سر رفته است.
بعید است که کارگران خرمآباد گزارش «واحد اطلاعات اقتصادی» (EIU) دربارهٔ ایران (دسامبر ۲۰۱۰ – دی ۸۹) خوانده باشند که به آنها بگوید نرخ بالای تورّم عامل مهمی در اقتصاد چهار سال آیندهٔ ایران خواهد بود. در حال حاضر نرخ تورّم در ایران ۱۵ درصد است که راه حل دولت احمدینژاد برای آن، بالا نگهداشتن مصنوعی نرخ تبدیل ارز بوده است. پیامد این استراتژی آن است که بهای کالاهای وارداتی نسبت به بهای کالاهای تولید داخل نوسان کمتری خواهد داشت، چه در خرمآباد و چه در هر جای دیگر ایران. و این بدان معناست که کالاهای ساخت ایران به فروش نمیروند و در انبارها میمانند.
اینها واقعیتهایی هستند که کارگران خرمآباد برای درک آنها نیازی به گزارش EIU ندارند. آنها دو برابر شدن بهای نان و ۴ برابر شدن قیمت گاز در هفتههای اخیر را با پوست و گوشت خود لمس میکنند؛ وضعیتی که آنها را هرچه بیشتر به ورطهٔ فقر، و به رغم ادعاهای بیپایهٔ احمدینژاد، به سوی گرسنگی میراند.
اعتراضهای مردمی در شهرهای بزرگی مثل شیراز و اصفهان و نیز پایتخت، تهران، شاهد روشنی از رشد نارضایتی در هفتههای اخیر است. «الجزیره» گزارش داد که اعتراضهای «خاموش» در شیراز در روز ۷ فروردین توسط موتورسواران نیروهای وحشتآفرین بسیج در هم شکسته شد.
خبرگزاری رسمی «ایرنا» گزارش داد که فائزهٔ رفسنجانی، دختر علیاکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور اسبق ایران، در میان کسانی بوده است که به جرم شرکت در اعتراضها در تهران دستگیر شده بود، که به گزارش خبرگزاری «فارس» پس از مدت کوتاهی او را آزاد کردند.
در آذربایجان ایران نیز عدهای در روز ۱۳ فروردین، روز سنّتی بهاری سیزدهبهدر، دستگیر شدند. گزارش «سازمان عفو بینالمللی» حاکی از آن است که در آن روز ۷۰ تن در تبریز و بیست تن دیگر در ارومیه دستگیر شدند.
حکومت ایران ضمن آنکه کوچکترین نشانهای از اعتراض را با بازداشت و خشونت معمول خود سرکوب میکند، در عین حال اقدامهایی نیز به منظور محدود کردن رشد و توسعهٔ جامعهٔ مدنی ایران به کار میگیرد. به گزارش سایت خبری «روز» [۲۴ فروردین]: «مجلس شورای اسلامی در حال تصویب طرحی است که به گفتهٔ فعالان مدنی با هدف حذف نهادهای مدنی مستقل و جایگزینی نهادهای حکومت ساخته، به مجلس ارائه شده است. طرحی که بر مبنای آن، نه تنها کسانی که قصد تأسیس "اِنجیاو" و نهادهای مدنی دارند باید مراحل کامل تأیید توسط وزارت اطلاعات و هیأتهای عالی نظارتی را طی کنند، بلکه نهادهایی که پیش از این و در سالیان گذشته نیز تأسیس شدهاند میبایست مجدداً خود را به ثبت برسانند و اگر در این فرایند تأیید نشوند، به دستور هیأت عالی پروانهٔ آنها ابطال و فعالیت آنها غیرقانونی اعلام خواهد شد.»
تأیید یا نظارت بر سازمانهای جامعهٔ مدنی، و جز آن، تا کنون در حوزهٔ اختیار قوهٔ قضاییهٔ ایران بوده است که محدودیتهایی برای دخالت نیروهای امنیتی ایجاد میکرده است. اما با طرحی که اینک در مجلس است، این مسئولیت به هیأت عالی نظارت واگذار میشود که به مثابه یک شبهدولت ناظر بر جامعهٔ مدنی خواهد بود.
به گفتهٔ سهراب رزاقی، مدیر اجرایی پایگاه خبری «عرصهٔ سوم»، در مصاحبه با «روز»، «این طرح در اصل میخ دیگری بر تابوت انجمنهای مدنی در ایران است.» آقای رزاقی در ادامه و در ارتباط با نهادهای مدنی در ایران گفت که این طرح «...حق آزادی انجمنها را سلب میکند و باعث میشود همه فضاهایی که مردم طی سالیان گذشته به دست آوردهاند توسط دولت اشغال شود. از این رو، تصویب این طرح به معنای نابودی سازمانهای مستقل جامعهٔ مدنی است و جامعهٔ مدنی وابسته، مطیع و رام را شکل میدهد...»
شیرین عبادی، برندهٔ جایزهٔ نوبل صلح و «عرصهٔ سوم» به همراه هشت نهاد حقوق بشری و مدنی دیگر بیانیهای منتشر [۲۱ فروردین] و نگرانی خود را نسبت به تصویب و اجرای طرح مذکور بیان کردهاند. علی اکبر موسوی خوئینی، نمایندهٔ سابق مجلس، این طرح را بخشی از یک حملهٔ گستردهتر میداند که هدف آن خنثی کردن مخالفان در ماههای آینده در راه انتخابات ریاست جمهوری آینده در سال ۹۲ است. او میگوید: «انتخابات اخیر مجلس و مسائل بعدی که اتفاق افتاد حکومت را نگران کرده، و دارند برای انتخابات آتی مجلس و همچنین انتخابات ریاست جمهوری دورهٔ بعد برنامهریزی می کنند، و احساس میکنند مزاحمتهایی از سوی نهادهای مدنی و "اِنجیاو"ها ممکن است پیش بیاید.»
کمترین تردیدی نیست که همزمان با وخیمتر شدن بحران اقتصادی در ایران، مردم به راههای ممکن و مقدور دیگری برای ابراز خشم خود علیه سیاستهای رژیم روی میآورند. با تشدید فعالیت ماشین سرکوب دولتی، و نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، راهها و ابزارهای مورد استفادهٔ مخالفان نیز متنوعتر خواهد شد.
در چنین برههای از زمان، همبستگی با مردم ایران بیشتر از هر زمان دیگری مهم و حیاتی است تا شیوههای عمل رژیم افشا شود و صدای واقعی مردم ایران، چه در خیابانها و چه در نهادهای جامعهٔ مدنی، شنیده شود.
اخبار روز - گزارش دریافتی: اسماعیل اسماعیل زاده، نویسنده و مترجم کرد و شماری از پناهجویان زندانی در شهر ویرسی یونان اعلام اعتصاب غذا کردهاند.
امروز ٢٨/٤/٢٠١١ پس از سپری شدن دو ماه و نیم زندان در شهر ویرسی یونان و پس از اینکه چند روز پیش دادگاه حکم آزادی اسماعیل زاده را صادر کرد، پلیس یونان بدون توجه به حکم دادگاه اعلام کرده است که این زندانی سیاسی کرد را آزاد نخواهد کرد و باید به مدت ٦ ماه در زندان بماند.
اسماعیل زاده در یک گفتگوی تلفنی وضع زندانیان این شهر را اسفبار خوانده و از شکنجه و آزار روحی و جسمی پناهجویان خبر داده است، بصورتیکه بطور علنی حقوق این زندانیان پایمال میشود.
اسماعیل زاده یک شهروند کرد ایرانی است، اما به هنگام دستگیری از ترس برگشت دادن به کشور ترکیه و از آنجا تحویل دادن به جمهوری اسلامی ایران، خودرا در یونان شهروندی عراقی بنام رحمان کریم معرفی کرده است.
اسماعیل زاده و همراهان او در اعتراض به عدم اجرای حکم دادگاه از طرف پلیس مبنی بر آزادی و همچنین رفتار پلیس با پناهجویان دست به اعتصاب غذای نامحدود زدهاند. آنها اعلام کردهاند تا آزادی از زندان به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.
اسامی ٨ تن از اعتصاب کنندگان زندان ویرسی در یونان به قرار زیر است:
١- رحمان کریم(اسماعیل اسماعیل زاده)، اهل بوکان شرق کردستان- ایران
٢- ترگای اولو اهل شمال کردستان- ترکیه
٣- فرشید حشمتی اهل لرستان- ایران
٤- محمد رضا طاعتی اهل آذربایجان - ایران
٥-علی کریمی محمودآباد اهل یاسوج- ایران
٦- احمد طاهر رشید اهل چمچمال اقلیم کردستان- عراق
٧- آرام محمد عبدول اهل قلادزی اقلیم کردستان- عراق
٨- رضا بابایی اهل رشت - ایران
امروز ٢٨/٤/٢٠١١ پس از سپری شدن دو ماه و نیم زندان در شهر ویرسی یونان و پس از اینکه چند روز پیش دادگاه حکم آزادی اسماعیل زاده را صادر کرد، پلیس یونان بدون توجه به حکم دادگاه اعلام کرده است که این زندانی سیاسی کرد را آزاد نخواهد کرد و باید به مدت ٦ ماه در زندان بماند.
اسماعیل زاده در یک گفتگوی تلفنی وضع زندانیان این شهر را اسفبار خوانده و از شکنجه و آزار روحی و جسمی پناهجویان خبر داده است، بصورتیکه بطور علنی حقوق این زندانیان پایمال میشود.
اسماعیل زاده یک شهروند کرد ایرانی است، اما به هنگام دستگیری از ترس برگشت دادن به کشور ترکیه و از آنجا تحویل دادن به جمهوری اسلامی ایران، خودرا در یونان شهروندی عراقی بنام رحمان کریم معرفی کرده است.
اسماعیل زاده و همراهان او در اعتراض به عدم اجرای حکم دادگاه از طرف پلیس مبنی بر آزادی و همچنین رفتار پلیس با پناهجویان دست به اعتصاب غذای نامحدود زدهاند. آنها اعلام کردهاند تا آزادی از زندان به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.
اسامی ٨ تن از اعتصاب کنندگان زندان ویرسی در یونان به قرار زیر است:
١- رحمان کریم(اسماعیل اسماعیل زاده)، اهل بوکان شرق کردستان- ایران
٢- ترگای اولو اهل شمال کردستان- ترکیه
٣- فرشید حشمتی اهل لرستان- ایران
٤- محمد رضا طاعتی اهل آذربایجان - ایران
٥-علی کریمی محمودآباد اهل یاسوج- ایران
٦- احمد طاهر رشید اهل چمچمال اقلیم کردستان- عراق
٧- آرام محمد عبدول اهل قلادزی اقلیم کردستان- عراق
٨- رضا بابایی اهل رشت - ایران
اخبار روز:
بحران در دولت جلسه ی علنی روز گذشته ی مجلس را به تعطیل کشاند، تا اصولگرایان در یک جلسه ی فوق العاده در پشت درهای بسته به رایزنی به وضعیت بحرانی دولت و روابط آن با مجلس و رهبری بپردازند. این جلسه صبح امروز - پنجشنبه - هم تکرار شد. از نتایج این جلسات هنوز اطلاعی منتشر نشده است.
به نوشته ی خبرآنلاین عصر دیروز نمایندگان اصولگرای مجلس یکی پس از دیگری جلسه علنی را ترک کردند تا در جلسه مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان شرکت کنند.
تذکرات ابوترابیفرد ریاست جلسه هم بی تفاوت ماند و نمایندگان یکی پس از دیگری جلسه را ترک کردند تا آنجا که این جلسه در ساعت ۱٨:۲۵ از رسمیت افتاد. نایب رئیس مجلس هم اعلام کرد که به دلیل برگزاری جلسه فوقالعاده فراکسیون اصولگرایان، جلسه را تعطیل می کند.
او موضوع این جلسه را عنوان نکرد اما تمامی لابی ها و مذاکرات نمایندگان در حاشیه جلسه علنی مجلس گویای آن است که این جلسه به بررسی وضعیت دولت و شایعات اخیر مربوط بوده است.
جلسه ی فوق العاده ی پنجشنبه
مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان صبح روز پنجشنبه نیز یک نشست فوقالعاده دیگر برگزارکرد. به گزارش خبرآنلاین، قرار بود این جلسه فوق العاده به بررسی اتفاقات اخیر دولت بپردازد که صبح امروز در محل کمیسیون تلفیق برگزار شد.
در این جلسه تعدادی از نمایندگان به بیان نظرات خود درباره موضوعات روز کشور پرداختند.
گفتنی است، علی لاریجانی، محمدحسن ابوترابی، مرتضی آقا تهرانی و عزیز اکبریان در این جلسه سخن گفتند، اما تاکنون از جزئیات این جلسه نیز خبری منتشر نشده است.
به نوشته ی خبرآنلاین عصر دیروز نمایندگان اصولگرای مجلس یکی پس از دیگری جلسه علنی را ترک کردند تا در جلسه مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان شرکت کنند.
تذکرات ابوترابیفرد ریاست جلسه هم بی تفاوت ماند و نمایندگان یکی پس از دیگری جلسه را ترک کردند تا آنجا که این جلسه در ساعت ۱٨:۲۵ از رسمیت افتاد. نایب رئیس مجلس هم اعلام کرد که به دلیل برگزاری جلسه فوقالعاده فراکسیون اصولگرایان، جلسه را تعطیل می کند.
او موضوع این جلسه را عنوان نکرد اما تمامی لابی ها و مذاکرات نمایندگان در حاشیه جلسه علنی مجلس گویای آن است که این جلسه به بررسی وضعیت دولت و شایعات اخیر مربوط بوده است.
جلسه ی فوق العاده ی پنجشنبه
مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان صبح روز پنجشنبه نیز یک نشست فوقالعاده دیگر برگزارکرد. به گزارش خبرآنلاین، قرار بود این جلسه فوق العاده به بررسی اتفاقات اخیر دولت بپردازد که صبح امروز در محل کمیسیون تلفیق برگزار شد.
در این جلسه تعدادی از نمایندگان به بیان نظرات خود درباره موضوعات روز کشور پرداختند.
گفتنی است، علی لاریجانی، محمدحسن ابوترابی، مرتضی آقا تهرانی و عزیز اکبریان در این جلسه سخن گفتند، اما تاکنون از جزئیات این جلسه نیز خبری منتشر نشده است.
در آستانه ی اول ماه مه اعلام شد
اخبار روز:
اخبار روز: پنج سندیکای کارگری بزرگ فرانسوی در اعلامیه ی مشترکی در آستانه ی اول ماه مه، همبستگی خود را با کارگران ایرانی اعلام کرده و خواهان آزادی سندیکاهای کارگری در کشور ما شدند.
بنا به گزارش "همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران – پاریس" و "اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران ایران – پاریس" متن کامل این بیانیه که تحت عنوان «از آزادی های سندیکایی در ایران دفاع کنیم!» منتشر شده، به شرح زیر است:
از آزادیهای سندیکائی در ایران دفاع کنیم!
اول ماه مه ۲۰۱۱
اول ماه مه، روز همبستگی بین المللی جهان کار،که در سراسر جهان جشن گرفته میشود، نزدیک است. امسال موج رهائیبخش قیامهای مردم کشورهای عرب دیکتاتوریها را به لرزه درآورده ، پیام امید بخشی از آزادی، دمکراسی و پیشرفت اجتماعی را با خود به ارمغان می آورد. اما در ایران ، براساس گزارشهای عفو بین الملل، موجی بیسابقه از سرکوب بر سر مردم ایران فرود آمده که بویزه فعالین جنبش اتحادیه ای ایران را هدف گرفته است.
جمهوری اسلامی ایران ، علیرغم امضای مقاوله نامه های شماره ٨۷ و ۹٨ " سازمان بین المللی کار" اول ماه مه را نه بعنوان روز تعطیل به حساب آورده و نه جشن گرفتن آن را تحمل میکند. فراتر از آن دولت ایران حقوق ابتدائی کارگران و حقوق بگیران ایرانی را که توسط این مقاوله نامه شمرده و حفاظت میشوند، رعایت نمیکند. حقوقها به موقع پرداخت نمیشوند، امنیت شغلی وجود نداشته و کار ناپایدار و موقتی قاعده اشتغال است. حق کارگران و حقوق بگیران در ایجاد نهادهای کارگری مستقل و انتخاب نمایندگان خود رعایت نمیشود.
ما به مناسبت جشن اول ماه مه به مبارزان جنبش اتحادیه ای ایران که به دلیل برگزاری مراسم اول ماه مه در ایران به زندان افتادند ادای احترام میکنیم. ما خود را در نبرد کارگران و حقوق بگیران ایرانی شریک دانسته و بدون هیچ درنگی از مبارزه انان در جهت کسب حقوق برسمیت شناخته شده آنان و بویژه حقوق و آزادیهای اتحادیه ای آنان دفاع میکنیم.
ما با شدت تمام آزار و اذیت و به زندان افکندن مبارزین جنبشهای اجتماعی در ایران را محکوم میکنیم. در حال حاضر چندین تن از اعضای سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد، گروهی از اعضای اتحادیه معلمان و دیگر اتحادیه ها در زندان بسر میبرند. یکی دیگر از معلمان، آقای عبدلرضا قنبری، به علت شرکت در مبارزات ضد دولتی در دسامبر ۲۰۰۹ به مرگ محکوم شده است.
ما خواهان آزادی بی قیدوشرط همه کارگران و دیگر مبارزان جنبشهای اجتماعی هستیم که خودسرانه اخراج، دستگیر و زندانی شده اند.
ما اعلام می کنیم که کارگران ایران تنها نیستند، بخش سازمان یافته جهان کار در فرانسه و سایر کشورها در کنار آنان ایستاده است.
زنده باد اول ماه مه!
زنده باد همبستگی بین المللی!
"کلکتیو حمایت از کارگران مغرب و خاورمیانه"
س.اف.د.ت
س.ژ.ت
اف.اس.او
همبستگی "سود"
اونسا
بنا به گزارش "همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران – پاریس" و "اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران ایران – پاریس" متن کامل این بیانیه که تحت عنوان «از آزادی های سندیکایی در ایران دفاع کنیم!» منتشر شده، به شرح زیر است:
از آزادیهای سندیکائی در ایران دفاع کنیم!
اول ماه مه ۲۰۱۱
اول ماه مه، روز همبستگی بین المللی جهان کار،که در سراسر جهان جشن گرفته میشود، نزدیک است. امسال موج رهائیبخش قیامهای مردم کشورهای عرب دیکتاتوریها را به لرزه درآورده ، پیام امید بخشی از آزادی، دمکراسی و پیشرفت اجتماعی را با خود به ارمغان می آورد. اما در ایران ، براساس گزارشهای عفو بین الملل، موجی بیسابقه از سرکوب بر سر مردم ایران فرود آمده که بویزه فعالین جنبش اتحادیه ای ایران را هدف گرفته است.
جمهوری اسلامی ایران ، علیرغم امضای مقاوله نامه های شماره ٨۷ و ۹٨ " سازمان بین المللی کار" اول ماه مه را نه بعنوان روز تعطیل به حساب آورده و نه جشن گرفتن آن را تحمل میکند. فراتر از آن دولت ایران حقوق ابتدائی کارگران و حقوق بگیران ایرانی را که توسط این مقاوله نامه شمرده و حفاظت میشوند، رعایت نمیکند. حقوقها به موقع پرداخت نمیشوند، امنیت شغلی وجود نداشته و کار ناپایدار و موقتی قاعده اشتغال است. حق کارگران و حقوق بگیران در ایجاد نهادهای کارگری مستقل و انتخاب نمایندگان خود رعایت نمیشود.
ما به مناسبت جشن اول ماه مه به مبارزان جنبش اتحادیه ای ایران که به دلیل برگزاری مراسم اول ماه مه در ایران به زندان افتادند ادای احترام میکنیم. ما خود را در نبرد کارگران و حقوق بگیران ایرانی شریک دانسته و بدون هیچ درنگی از مبارزه انان در جهت کسب حقوق برسمیت شناخته شده آنان و بویژه حقوق و آزادیهای اتحادیه ای آنان دفاع میکنیم.
ما با شدت تمام آزار و اذیت و به زندان افکندن مبارزین جنبشهای اجتماعی در ایران را محکوم میکنیم. در حال حاضر چندین تن از اعضای سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد، گروهی از اعضای اتحادیه معلمان و دیگر اتحادیه ها در زندان بسر میبرند. یکی دیگر از معلمان، آقای عبدلرضا قنبری، به علت شرکت در مبارزات ضد دولتی در دسامبر ۲۰۰۹ به مرگ محکوم شده است.
ما خواهان آزادی بی قیدوشرط همه کارگران و دیگر مبارزان جنبشهای اجتماعی هستیم که خودسرانه اخراج، دستگیر و زندانی شده اند.
ما اعلام می کنیم که کارگران ایران تنها نیستند، بخش سازمان یافته جهان کار در فرانسه و سایر کشورها در کنار آنان ایستاده است.
زنده باد اول ماه مه!
زنده باد همبستگی بین المللی!
"کلکتیو حمایت از کارگران مغرب و خاورمیانه"
س.اف.د.ت
س.ژ.ت
اف.اس.او
همبستگی "سود"
اونسا
• کارگران و نمایندگان جنبش کارگری در مقاطع مختلف، در این ویدئوکلیپ سی و هفت دقیقه ای از تجارب خود در جنبش کارگری ایران می گویند ...
اخبار روز:
اخبار روز: ویدئوکلوپ زیر کار مشترک سازماندهان فراخوان سراسری ۱۱ اردیبهشت (اول ماه مه) در خارج از کشور است که با همگامی و پشتیبانی ۷٨ تشکل و نهاد ایرانی در سراسر جهان به مناسبت اول ماه مه تهیه شده است.
تهیه کننده: پانته آ بهرامی
www.youtube.com
بیش از بیست نفر دیگر کشته شدند
العربیه: سازمان های حقوق بشری در سوریه روز جمعه ۲۹-۴-۲۰۱۱ از کشته شدن ۲۲ نفر در تظاهرات "جمعه خشم" در شهرهای مختلف این کشور خبر دادند.
بنا بر گزاش های دریافتی تظاهرات اعتراضی در شهرهای مختلف از جمله دمشق، قامشلی، عامودا، دیر الزور، حلب و ادلب روی داد.
برخی از تظاهرکنندگان سوری علیه دولت ایران شعار دادند آنان بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران در کشتار تظاهر کنندگان دست دارد.
دمشق پایتخت این کشور امروز شاهد یکی از بزرگترین تظاهرات اعتراضی از هنگام آغاز اعتراضات در این کشور بود.
مردم این شهر در پایان نماز جمعه با تجمع در خیابانها بر ضد رژیم حاکم در سوریه شعار دادند.
این در حالی است که شاهدان عینی از دمشق خبر دادند که خودروهای گارد ریاست جمهوری به همراه تعداد زیادی از مأموران در خیابان های اصلی این شهر مستقر شدند.
منابع بیمارستانی در شهر درعا که این روزها به عنوان کانون تظاهرات مردم سوریه درآمده است اعلام کردند ۱۵ جسد متعلق به قربانیان درگیری های امروز را تحویل گرفتند.
پیشتر وزارت کشور سوریه با انتشار بیانیه ای به مردم این کشور هشدار داد در تظاهراتی که از این وزارت مجوز دریافت نکرده است شرکت نکنند.
خبرگزاری رسمی سوریه گزارش داد در پی تیراندازی افراد مسلح ناشناس، ۴ سرباز این کشور کشته شدند.
فعالان سیاسی و جامعه مدنی مخالف حکومت بشار اسد پیشتر مردم این کشور را برای انجام تظاهرات "جمعه خشم" فرا خوانده بودند.
از سوی دیگر مقام های اتحادیه اروپا امروز جمعه برای بررسی اعمال تحریم بر ضد حکومت بشار اسد در بروکسل گردهم آمدند.
قرار است در صورت توافق اعضاء برخی شخصیت های دولتی سوریه که در جریان قلع وقمع تظاهرکنندگان در این کشور دست داشته اند مورد تحریم قرار گیرند.
سرکوب تظاهرات در سوریه
یورو نیوز: نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف سوریه بر روی شرکت کنندگان در تظاهرات روز خشم آتش گشودند.
تصاویر منتشر شده از سوی شهروندان سوریه حاکی از آن است که نیروهای نظامی در برخی از شهرها، علاوه بر استفاده از گاز اشک آور برای متفرق کردن معترضان مستقیما بر روی آنها آتش گشوده اند. گزارش می رسد تاکنون دست کم ۱۶ نفر در شهر درعا کشته شده اند.
تظاهرات روز خشم در سوریه به نشانه همبستگی با مردم شهر درعا و به دعوت گروههای مخالف دولت برگزار شده است و در شهرهای دمشق، درعا، هولا، حمص و دیرالزور بعد از نماز جمعه برپاشد. تظاهرکنندگان خواستار سرنگونگی حکومت بشار اسد شدند.
گروه اسلامگرای اخوان المسلمین یکی از گروههای دعوت کننده برای شرکت در تظاهرات روز جمعه بوده است.
طی روزهای گذشته بیش از دویست نفر از اعضای حزب بعث، حزب حاکم در سوریه در اعتراض به سرکوبهای اخیر در این کشور از سمت های خود استعفا کردند.
سفیر آمریکا: قذافی میان سربازان خود ویاگرا توزیع میکند
در شرایطی که جامعه جهانی همچنان بر سر حمله نظامی به لیبی اختلافنظر دارد، سفیر آمریکا در سازمان ملل ادعا کرده است که قذافی میان سربازان خود ویاگرا توزیع کردهاست تا به زنان غیرنظامی تجاوز کنند.
امروز (جمعه ۲۹ آوریل، ۹ اردیبهشت) خبرگزاریهای آلمان و فرانسه گزارش دادند که در حمله دیروز نیروهای ناتو، ۱۲ نفر از نیروهای مخالف قذافی در شهر مصراته کشته و ۵ نفر زخمی شدهاند. شبکه تلویزیونی سیانان تعداد کشته شدگان را ۱۱ نفر اعلام کرد، اما سخنگوی پیمان ناتو حاضر به تایید این خبر نشد.
ایالات متحده آمریکا بهتازگی برای کاستن از تلفات بمبارانها، تعدادی هواپیمای بیخلبان در اختیار ناتو قرار داد. اما ظاهرا این اقدام هم نتوانسته مانع از هدفگیریهای غلط شود.
ناتو، زیر فشار مخالفان جنگ
با توجه به افزایش تعداد قربانیان و بیچشماندازی جنگ لیبی، تردید جامعه جهانی درباره موثر بودن عملیات ناتو همواره بیشتر میشود. برخی از اعضای شورای امنیت سازمانملل، مثل روسیه، ناتو را به تجاوز از مرزهای ماموریت شورای امنیت متهم میکنند.
شورای امنیت، در قطعنامه خود پیمان ناتو را مامور ایجاد حریم فضایی امن در غرب لیبی کرد تا ارتش لیبی نتواند مواضع مخالفان را بمباران کند. اما دولت آمریکا، با این توجیه که حملات هوایی ناتو بر پایه قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت برای حفاظت از غیرنظامیان صورت میگیرد، از آن دفاع میکند.
توزیع ویاگرا میان سربازان؟
در این شرایط، سوزان رایس سفیر ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد، مدعی شده که معمر قذافی در میان سربازان و مزدوران مسلح خود قرصهای توانافزای ویاگرا توزیع کرده تا به زنان غیرنظامی تجاوز کنند.
بهگزارش اشپیگلآنلاین، خانم رایس این ادعا را در یک نشست محرمانه شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح کرده است. یک دیپلمات دیگر سازمان ملل که در این نشست حضور داشته، به خبرنگاران گفته است: «هدف سفیر آمریکا در سازمان ملل از طرح این ادعا، آن است که ثابت کند ناتو با دشمنی روبرو است که به بدترین کارهای ممکن دست میزند.»
گزارشهای مربوط به تجاوز نیروهای قذافی به زنان، از هفتهها پیش در رسانـههای غربی منتشر شده است. تارنمای "اشپیگل آنلاین" مینویسد: «به تایید پزشکان، تنها در بنغازی تاکنون بیش از ۱۰۰ زن قربانی تجاوز شدهاند.» روزنامه ساندیتایمز لندن نیز نوشته است که تجاوز سیستماتیک در راس لانوف، بنجواد، عقیله، اجدابیا و چند شهر دیگر وجود داشته است.
اشپیگلآنلاین به نقل از پزشکان بنغازی مینویسد: «هدف از تجاوز به زنان، تحقیر آنها و تضعیف روحی مخالفان است.»
درگیری در مرز تونس
بهگزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، شامگاه چهارشنبه (۲۷ آوریل، ۷ اردیبهشت) پس از درگیریهای شدید نظامی، مخالفان قذافی توانستند دوباره منطقه وسین در مرز تونس را را به تصرف در آورند. دستکم ۸ تن از نیروهای قذافی در این عملیات کشته شدند. مخالفان یک هفته پیش کنترل وسین را از دست داده بودند. دولت تونس، مدعی شد که در این عملیات خاک آن کشور مورد تجاوز قرار گرفته است.
مخالفان، بیمناک از آن که قذافی از سلاحهای شیمیایی علیه آنها استفاده کند، خواستار کمک بیشتر غرب شدهاند. ژنرال عبدالفتاح یونس که رزمندگان مخالف را سازماندهی میکند، روز پنجشنبه در دیدار با نمایندگان اتحادیه اروپا و ناتو ادعا کرد که معمر قذافی هنوز ۲۵ درصد از سلاحهای شیمیائی تولید شده در گذشته را در اختیار دارد.
ایالات متحده آمریکا بهتازگی برای کاستن از تلفات بمبارانها، تعدادی هواپیمای بیخلبان در اختیار ناتو قرار داد. اما ظاهرا این اقدام هم نتوانسته مانع از هدفگیریهای غلط شود.
ناتو، زیر فشار مخالفان جنگ
با توجه به افزایش تعداد قربانیان و بیچشماندازی جنگ لیبی، تردید جامعه جهانی درباره موثر بودن عملیات ناتو همواره بیشتر میشود. برخی از اعضای شورای امنیت سازمانملل، مثل روسیه، ناتو را به تجاوز از مرزهای ماموریت شورای امنیت متهم میکنند.
شورای امنیت، در قطعنامه خود پیمان ناتو را مامور ایجاد حریم فضایی امن در غرب لیبی کرد تا ارتش لیبی نتواند مواضع مخالفان را بمباران کند. اما دولت آمریکا، با این توجیه که حملات هوایی ناتو بر پایه قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت برای حفاظت از غیرنظامیان صورت میگیرد، از آن دفاع میکند.
توزیع ویاگرا میان سربازان؟
در این شرایط، سوزان رایس سفیر ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد، مدعی شده که معمر قذافی در میان سربازان و مزدوران مسلح خود قرصهای توانافزای ویاگرا توزیع کرده تا به زنان غیرنظامی تجاوز کنند.
بهگزارش اشپیگلآنلاین، خانم رایس این ادعا را در یک نشست محرمانه شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح کرده است. یک دیپلمات دیگر سازمان ملل که در این نشست حضور داشته، به خبرنگاران گفته است: «هدف سفیر آمریکا در سازمان ملل از طرح این ادعا، آن است که ثابت کند ناتو با دشمنی روبرو است که به بدترین کارهای ممکن دست میزند.»
گزارشهای مربوط به تجاوز نیروهای قذافی به زنان، از هفتهها پیش در رسانـههای غربی منتشر شده است. تارنمای "اشپیگل آنلاین" مینویسد: «به تایید پزشکان، تنها در بنغازی تاکنون بیش از ۱۰۰ زن قربانی تجاوز شدهاند.» روزنامه ساندیتایمز لندن نیز نوشته است که تجاوز سیستماتیک در راس لانوف، بنجواد، عقیله، اجدابیا و چند شهر دیگر وجود داشته است.
اشپیگلآنلاین به نقل از پزشکان بنغازی مینویسد: «هدف از تجاوز به زنان، تحقیر آنها و تضعیف روحی مخالفان است.»
درگیری در مرز تونس
بهگزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، شامگاه چهارشنبه (۲۷ آوریل، ۷ اردیبهشت) پس از درگیریهای شدید نظامی، مخالفان قذافی توانستند دوباره منطقه وسین در مرز تونس را را به تصرف در آورند. دستکم ۸ تن از نیروهای قذافی در این عملیات کشته شدند. مخالفان یک هفته پیش کنترل وسین را از دست داده بودند. دولت تونس، مدعی شد که در این عملیات خاک آن کشور مورد تجاوز قرار گرفته است.
مخالفان، بیمناک از آن که قذافی از سلاحهای شیمیایی علیه آنها استفاده کند، خواستار کمک بیشتر غرب شدهاند. ژنرال عبدالفتاح یونس که رزمندگان مخالف را سازماندهی میکند، روز پنجشنبه در دیدار با نمایندگان اتحادیه اروپا و ناتو ادعا کرد که معمر قذافی هنوز ۲۵ درصد از سلاحهای شیمیائی تولید شده در گذشته را در اختیار دارد.
بچههای اعماق؛ نگاهی به وضعيت کودکان کار در ايران
پديده کودک کار در ايران کمکم دارد به موضوعی پيشپاافتاده تبديل میشود. کودکان کار به چشم شهروندان تبديل به دکورهای تيرهای شدهاند که حضورشان بر سر چهارراه عادیتر از چراغ راهنمايی است. حال آن که اين پديده عمقی فاجعهبارتر از آن دارد که به سادگی ِخريد از يک کودک دستفروش و تحويل دادن لبخندی، بتوان از کنار آن گذشت.
در تعريف کودک کار آمده است که هر فرد زير ۱٨ سال که به طور دائمی يا فصلی با خانواده يا جدا از خانواده در خيابان يا کارگاه يا هر جای ديگری کار حرفهای انجام دهد و به خاطر شرايط استثماری کار و سرمايه از کودکیاش محروم شود کودک کار ناميده میشود.
بررسیها نشان میدهد بسياری از کودکان در خانواده به کار گرفته شده و از سن ۴ تا ۱۷سالگی به عنوان بازوی فعال خانواده، انواع مسئوليت، از نگهداری از خواهر و برادرهای کوچکتر تا کار بر روی زمين زراعی را میپذيرند.
به طور کلی کودکان در معرض آسيب به چهار گروه تقسيم میشوند: کودکان مهاجر، کودکانی که در خانوادههای پرتنش زندگی میکنند يا کودکان طلاق، کودکان خانوادههای فقير و کودکان بیسرپرست.
آمارهای رسمی نشان میدهد که بيش از سه درصد کودکان ايرانی بين ۱۴-۶ سال به کار اشتغال دارند و به مدرسه نمیروند. اين رقم در مناطق شهری نيم درصد و در مناطق روستايی دو و چهاردهم درصد است.» (روزنامه شرق، يکشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۴).
عليرغم اين واقعيت، میتوان گفت که در ايران آمار رسمی جهت برشمردن وضعيت دقيق اين کودکان وجود ندارد. ولی مطابق با آمارهای غيررسمی، يک ميليون و ۷۰۰ هزار کودک در سن مدرسه در کشور وجود دارند که به مدرسه نمیروند و بيش از ۷۰۰ هزار نفر در سن ابتدايی از تحصيل محروماند.
طبق برآورد سازمان بينالمللی کار، حدود ۵ ميليون و ٧٠٠ هزار کودک در ايران مشغول به کارند (هرانا؛ خرداد ٨٩). با اين حال، فعالان حقوق کودک، شمار کودکان کار در ايران را بيش از اين تخمين میزنند. به گزارش رسمی مرکز آمار، تعداد کودکان کار در کشور دو ميليون و پانصد هزار نفر تخمين زده شده است (ابتکار؛ اسفند ٨٩).
دولت جمهوری اسلامی ايران چهار سال پيش برای حذف کار نوجوانان مقررات تازهای وضع کرد و بر اساس آن، ۲۳ نوع شغل برای افراد ۱۵ تا ۱۸ سالهای که با عملياتی نظير جوشکاری و کار با وسايل با ارتعاش بالا سرو کار دارند، ممنوع شد. بر اساس اين قانون، استفاده از کودکان و نوجوانان در حفر قنات، کار در دامداریها، کشتارگاهها، کارگاههای قالیبافی و زيلوبافی، کورهپزخانهها و نانوايیها ممنوع شده است.
اين تصميمات با توجه به مواد ۸۲ تا ۸۴ قانون کار انجام شد که سالها به اجرا در نيامده بود. اين مواد، شرايطی برای کار کودکان قائل شده است که از آن جمله منع اضافهکاری، انجام کارهای سخت و زيانبار و شبانه است.
اما بر اساس ماده ۱۸۸ قانون کار، کار کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶، کار آنها در کارگاههای کوچک زير ۱۰ نفر ممنوعيت ندارد. بنابراين قانون کار با استثنا کردن کودکان شاغل در کارگاههای کوچک و خانگی، از اصل ماده ۷۹ و مواد ۸۲ و ۸۳ و ۸۴ قانون کار که اشتغال به کار کودکان زير ۱۵ سال را منع کرده، زمينه استثمار کودکان را فراهم کرده است.
علاوه بر اين، بر اساس ماده ۸۴، در مشاغلی که به دليل ماهيت برای سلامتی و اخلاق کارآموزان و نوجوانان زيانآور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تعيين شده و اين بدان معنی است که اگر زمينه زيانباری برای کار کودکان و نوجوانان مرتفع شود، کارفرما میتواند از کار کودکان استفاده کند. در نتيجه، اين ماده نيز زمينه استثمار کودکان را فراهم کرده است. حقوق و دستمزد پایين و نبود حمايتهای بيمهای نيز کارفرمايان را به استفاده از کودکان و نوجوانان ترغيب میکند.
در جامعه ايران، گرچه مخالفتهايی با کار کودک ابراز میشود، اما اين مخالفتها در بسياری موارد به فرم آن مربوط است. در واقع، آن چه بيشتر مورد نظر قرار میگيرد، معمولا فرم کار، از قبيل سختی شرايط کار و يا طولانی بودن زمان آن و ... است.
آن چه در اين ميان کمتر مورد توجه قرار میگيرد نفس کار کردن کودک است که نه تنها اثرات مخربی در جسم او بر جای میگذارد و بقای او را تهديد میکند، بلکه بيشتر از آن، تاثير منفی بر رشد و تکامل روحی و روانی کودک دارد؛ خواه اين اثر حاصل شرايط نامناسب محيطی باشد و خواه به دليل محروم نمودن کودک از بهرهمندی از آموزش و تفريح.
تجاوز به اين گروه از کودکان در محيطهای کاری نيز از جمله مسائلی است که به خاطر شرايط خاص رسانهای و فرهنگی موجود، کمتر به آن پرداخته شده است. اين نکته بهخصوص در مورد کودکان کار دختر نمود بيشتری دارد که به راحتی میتواند اين کودکان را حتی از سنين نوجوانی به سمت کارگری جنسی سوق دهد.
در سالهای گذشته، مسئولان دولتی با تلاش برای باند جلوه دادن کودکان کار و همچنين موضعگيریهايی از قبيل اين که "اکثريت کودکان کار را کودکان مهاجر افغان تشکيل میدهند" سعی در سلب مسئوليت از خود در قبال پديده کودک کار داشتهاند.
شهرداری و سازمان بهزيستی به عنوان متوليان اين امر، درحالی با برپايی بنرهای تبليغاتی، عدم مسئوليت خود را در ارتباط با کودکان کار مهاجر به نمايش میگذارند که هر ساله امکانات فراوانی برای همياری با اين مهاجران،از سازمان ملل متحد دريافت میکنند.
همچنين جمهوری اسلامی ايران همواره از شعار کمک به مهاجرين افغان به عنوان اهرمی در سياست خارجی خود سود جسته است، حال آن که در عمل، رويکرد بهتری جز سرکوب بیمنطق و در بهترين حالت، بیتفاوتی در برابر اين قشر رو به گسترش نداشته است.
دولت همواره سعی داشته است مسئله کودک کار را تا سطح يک معضل تنزل بخشد تا به جامعه بقبولاند که اين پديده، نتيجه درست عمل نکردن بخشی از يک سيستم درست است. حال آن که به وضوح، پديده کودک کار معلول يک سيستم غلط اقتصادی است که اين پديده به درستی و به نفع آن شکل میگيرد. در سيستمی که منفعتطلبی حرف اول و آخر را میزند و بی هيچ ساختار و در عين حال، نظارتی درست به پيش میرود، چه راهکاری بهتر از استفاده از کودک بیگناهی که گاه يک دهم کارگران بزرگسال حقوق میگيرد و هيچ نيازی به قرارداد، بيمه و ديگر ملزومات کار ندارد!
در خيلی از موارد و در حالی که اين کودکان توان اعتراض و احقاق مطالبات بهحق خود را ندارند، ديده شده است که حتی کارفرمايان سودجو از پرداخت دستمزد آنها خودداری میکنند.
بنا به همين رويکرد است که سازمانهای غيردولتی فعال در موضوعات کودکان کار، تنها زمانی با حمايت نهادهای مرتبطی چون شهرداری يا سازمان بهزيستی مواجه میشوند که سياستهای آنها را پيگيری کنند و تحت کنترل آنان به کار بپردازند. دولت نيز با کمکهای اندک مانع فعاليتهای جدی آنان میشود و آنان را به عنوان ابزاری برای انجام آن چه وظيفه دولت است و بدان عمل نمیکند بدل کردهاند.
در اين ميان، آن دسته از سازمانهای غير دولتی که روندی غير از اين در پيش گرفته و تلاش داشتهاند مستقل عمل کنند، نه تنها از حمايت حداقلی دولت برخوردار نبودهاند، بلکه بارها توسط نيروهای انتظامی پلمب شده و از فعاليت آنها جلوگيری به عمل آمده است.
متاسفانه و با توجه به اين سياستهای دولت و همچنين در ميان بیتفاوتی جامعه به مسئله کودک کار، آن چه بيش از همه دستنيافتنی مینمايد، تحقق شعار انسانی «لغو کار کودک» است.
در تعريف کودک کار آمده است که هر فرد زير ۱٨ سال که به طور دائمی يا فصلی با خانواده يا جدا از خانواده در خيابان يا کارگاه يا هر جای ديگری کار حرفهای انجام دهد و به خاطر شرايط استثماری کار و سرمايه از کودکیاش محروم شود کودک کار ناميده میشود.
بررسیها نشان میدهد بسياری از کودکان در خانواده به کار گرفته شده و از سن ۴ تا ۱۷سالگی به عنوان بازوی فعال خانواده، انواع مسئوليت، از نگهداری از خواهر و برادرهای کوچکتر تا کار بر روی زمين زراعی را میپذيرند.
به طور کلی کودکان در معرض آسيب به چهار گروه تقسيم میشوند: کودکان مهاجر، کودکانی که در خانوادههای پرتنش زندگی میکنند يا کودکان طلاق، کودکان خانوادههای فقير و کودکان بیسرپرست.
آمارهای رسمی نشان میدهد که بيش از سه درصد کودکان ايرانی بين ۱۴-۶ سال به کار اشتغال دارند و به مدرسه نمیروند. اين رقم در مناطق شهری نيم درصد و در مناطق روستايی دو و چهاردهم درصد است.» (روزنامه شرق، يکشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۴).
عليرغم اين واقعيت، میتوان گفت که در ايران آمار رسمی جهت برشمردن وضعيت دقيق اين کودکان وجود ندارد. ولی مطابق با آمارهای غيررسمی، يک ميليون و ۷۰۰ هزار کودک در سن مدرسه در کشور وجود دارند که به مدرسه نمیروند و بيش از ۷۰۰ هزار نفر در سن ابتدايی از تحصيل محروماند.
طبق برآورد سازمان بينالمللی کار، حدود ۵ ميليون و ٧٠٠ هزار کودک در ايران مشغول به کارند (هرانا؛ خرداد ٨٩). با اين حال، فعالان حقوق کودک، شمار کودکان کار در ايران را بيش از اين تخمين میزنند. به گزارش رسمی مرکز آمار، تعداد کودکان کار در کشور دو ميليون و پانصد هزار نفر تخمين زده شده است (ابتکار؛ اسفند ٨٩).
دولت جمهوری اسلامی ايران چهار سال پيش برای حذف کار نوجوانان مقررات تازهای وضع کرد و بر اساس آن، ۲۳ نوع شغل برای افراد ۱۵ تا ۱۸ سالهای که با عملياتی نظير جوشکاری و کار با وسايل با ارتعاش بالا سرو کار دارند، ممنوع شد. بر اساس اين قانون، استفاده از کودکان و نوجوانان در حفر قنات، کار در دامداریها، کشتارگاهها، کارگاههای قالیبافی و زيلوبافی، کورهپزخانهها و نانوايیها ممنوع شده است.
اين تصميمات با توجه به مواد ۸۲ تا ۸۴ قانون کار انجام شد که سالها به اجرا در نيامده بود. اين مواد، شرايطی برای کار کودکان قائل شده است که از آن جمله منع اضافهکاری، انجام کارهای سخت و زيانبار و شبانه است.
اما بر اساس ماده ۱۸۸ قانون کار، کار کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶، کار آنها در کارگاههای کوچک زير ۱۰ نفر ممنوعيت ندارد. بنابراين قانون کار با استثنا کردن کودکان شاغل در کارگاههای کوچک و خانگی، از اصل ماده ۷۹ و مواد ۸۲ و ۸۳ و ۸۴ قانون کار که اشتغال به کار کودکان زير ۱۵ سال را منع کرده، زمينه استثمار کودکان را فراهم کرده است.
علاوه بر اين، بر اساس ماده ۸۴، در مشاغلی که به دليل ماهيت برای سلامتی و اخلاق کارآموزان و نوجوانان زيانآور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تعيين شده و اين بدان معنی است که اگر زمينه زيانباری برای کار کودکان و نوجوانان مرتفع شود، کارفرما میتواند از کار کودکان استفاده کند. در نتيجه، اين ماده نيز زمينه استثمار کودکان را فراهم کرده است. حقوق و دستمزد پایين و نبود حمايتهای بيمهای نيز کارفرمايان را به استفاده از کودکان و نوجوانان ترغيب میکند.
در جامعه ايران، گرچه مخالفتهايی با کار کودک ابراز میشود، اما اين مخالفتها در بسياری موارد به فرم آن مربوط است. در واقع، آن چه بيشتر مورد نظر قرار میگيرد، معمولا فرم کار، از قبيل سختی شرايط کار و يا طولانی بودن زمان آن و ... است.
آن چه در اين ميان کمتر مورد توجه قرار میگيرد نفس کار کردن کودک است که نه تنها اثرات مخربی در جسم او بر جای میگذارد و بقای او را تهديد میکند، بلکه بيشتر از آن، تاثير منفی بر رشد و تکامل روحی و روانی کودک دارد؛ خواه اين اثر حاصل شرايط نامناسب محيطی باشد و خواه به دليل محروم نمودن کودک از بهرهمندی از آموزش و تفريح.
تجاوز به اين گروه از کودکان در محيطهای کاری نيز از جمله مسائلی است که به خاطر شرايط خاص رسانهای و فرهنگی موجود، کمتر به آن پرداخته شده است. اين نکته بهخصوص در مورد کودکان کار دختر نمود بيشتری دارد که به راحتی میتواند اين کودکان را حتی از سنين نوجوانی به سمت کارگری جنسی سوق دهد.
در سالهای گذشته، مسئولان دولتی با تلاش برای باند جلوه دادن کودکان کار و همچنين موضعگيریهايی از قبيل اين که "اکثريت کودکان کار را کودکان مهاجر افغان تشکيل میدهند" سعی در سلب مسئوليت از خود در قبال پديده کودک کار داشتهاند.
شهرداری و سازمان بهزيستی به عنوان متوليان اين امر، درحالی با برپايی بنرهای تبليغاتی، عدم مسئوليت خود را در ارتباط با کودکان کار مهاجر به نمايش میگذارند که هر ساله امکانات فراوانی برای همياری با اين مهاجران،از سازمان ملل متحد دريافت میکنند.
همچنين جمهوری اسلامی ايران همواره از شعار کمک به مهاجرين افغان به عنوان اهرمی در سياست خارجی خود سود جسته است، حال آن که در عمل، رويکرد بهتری جز سرکوب بیمنطق و در بهترين حالت، بیتفاوتی در برابر اين قشر رو به گسترش نداشته است.
دولت همواره سعی داشته است مسئله کودک کار را تا سطح يک معضل تنزل بخشد تا به جامعه بقبولاند که اين پديده، نتيجه درست عمل نکردن بخشی از يک سيستم درست است. حال آن که به وضوح، پديده کودک کار معلول يک سيستم غلط اقتصادی است که اين پديده به درستی و به نفع آن شکل میگيرد. در سيستمی که منفعتطلبی حرف اول و آخر را میزند و بی هيچ ساختار و در عين حال، نظارتی درست به پيش میرود، چه راهکاری بهتر از استفاده از کودک بیگناهی که گاه يک دهم کارگران بزرگسال حقوق میگيرد و هيچ نيازی به قرارداد، بيمه و ديگر ملزومات کار ندارد!
در خيلی از موارد و در حالی که اين کودکان توان اعتراض و احقاق مطالبات بهحق خود را ندارند، ديده شده است که حتی کارفرمايان سودجو از پرداخت دستمزد آنها خودداری میکنند.
بنا به همين رويکرد است که سازمانهای غيردولتی فعال در موضوعات کودکان کار، تنها زمانی با حمايت نهادهای مرتبطی چون شهرداری يا سازمان بهزيستی مواجه میشوند که سياستهای آنها را پيگيری کنند و تحت کنترل آنان به کار بپردازند. دولت نيز با کمکهای اندک مانع فعاليتهای جدی آنان میشود و آنان را به عنوان ابزاری برای انجام آن چه وظيفه دولت است و بدان عمل نمیکند بدل کردهاند.
در اين ميان، آن دسته از سازمانهای غير دولتی که روندی غير از اين در پيش گرفته و تلاش داشتهاند مستقل عمل کنند، نه تنها از حمايت حداقلی دولت برخوردار نبودهاند، بلکه بارها توسط نيروهای انتظامی پلمب شده و از فعاليت آنها جلوگيری به عمل آمده است.
متاسفانه و با توجه به اين سياستهای دولت و همچنين در ميان بیتفاوتی جامعه به مسئله کودک کار، آن چه بيش از همه دستنيافتنی مینمايد، تحقق شعار انسانی «لغو کار کودک» است.
هشدار خطیب جمعه تهران به مسئولان دولتی در مورد تبعیت نکردن از رهبری
در حالی که اختلاف نظر میان رهبر جمهوری اسلامی و رئیس دولت دومین هفته خود را سپری میکند، احمد خاتمی، خطیب جمعه تهران به مسئولان دولتی هشدار داد که تنها تا زمانی که از ولایت فقیه تبعیت کنند، مورد حمایت مردم خواهند بود.
از زمان مخالفت آیتالله خامنهای با تغییر وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، نشانههایی بارز از اختلافنظر در حاکمیت جمهوری اسلامی دیده میشود و در حالی که آیتالله خامنهای شکاف دوگانه در حاکمیت جمهوری اسلامی را رد کرده، محمود احمدینژاد متهم است که به خواست رهبر جمهوری اسلامی تمکین نکرده است.
آقای احمدینژاد از زمان صدور حکم آیتالله خامنهای خطاب به حیدر مصلحی در مورد ادامه فعالیت در وزارت اطلاعات، در هیچ یک از نشستهای رسمی دولت حاضر نشده است و آخرین خبر مربوط به وی در سایت رسمی نهاد ریاست جمهوری به ۳۱ فروردین همزمان با سفر استانیاش به کردستان بر میگردد.
در این مدت همچنین جلسه شورای انقلاب فرهنگی نیز بدون حضور وی و با ریاست علی لاریجانی برگزار شده و کار آنچنان بالا گرفته است که نمایندگان اصولگرای مجلس دو نشست فوقالعاده مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان را در بعد از ظهر چهارشنبه و صبح پنجشنبه به وضعیت اخیر دولت اختصاص دادهاند.
در این میان حملات رسانههای و شخصیتهای حامی رهبر جمهوری اسلامی به چهرههای شاخص دولت افزایش یافته است و همچنین روحانیان نزدیک به آیتالله خامنهای و فرماندهان سپاه نسبت به شکلگیری جریان جدید هشدار دادهاند و در سخنان حامیان رهبر نام ابوالحسن بنیصدر و اختلافات وی با آیتالله خمینی که به برکناری وی انجامید تکرار میشود.
در تازهترین واکنشها، احمد خاتمی امام جمعه تهران، موفقیتهای جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف را مدیون حضور ولیفقیه در کشور دانسته و افزوده است که «این کشور اگر دست بنی صدر و بنی صدرها بود که تا کنون فروخته شده بود».
احمد خاتمی همچنین هشدار داده است که «مشروعیت کل نظام به ولایت فقیه است و سه قوه وقتی مشروعیت دارند که امضای رهبری پای آنها باشد و هیچ قوهای بدون امضای رهبری اعتبار ندارد، بنابراین اطاعت از ولایت فقیه بر مسئولان کشور بدون تردید واجب شرعی و قانونی است.»
وی همچنین حمایت مردم از مسئولان کشور را مشروط به اطاعت از رهبری دانسته و تأکید کرده است که ان حمایت «مطلق» نیست و «مردم نگاه میکنند، هر مسئولی که به گفتمان ولایت نزدیکتر باشد او را حمایت میکنند و محبوبتر است».
امام جمعه تهران در عین حال وجود حاکمیت دوگانه در کشور را رد کرده و گفته است که در جمهوری اسلامی «حاکمیت یگانه است و حاکمیت قانون اساسی است که در متنش ولی فقیه است». وی در ادامه از مسئولان خواسته است که «به گونهای عمل کنند که دشمنان را در القای حاکمیت دوگانه در کشور ناکام بگذارند.»
اما احمد خاتمی تنها چهرهای نیست که با اشاره به اختلافات منجر به برکناری نخستین رئیسجمهور ایران، خواهان تبعیت مسئولان کنونی از ولایت فقیه شده است.
در همین روز محیالدین حایری شیرازی، نماینده پیشین آیتالله خامنهای در استان فارس، به خبرگزاری فارس گفته است که «بنیصدر باور کرده بود که مردم به دلیل خودش به وی رأی دادهاند در حالی که وی تنها آهنی بود که متصل به آهنربا بود و مردم رأی خود را به خاطر اینکه گمان میکردند وی مدنظر امام خمینی است، به نام وی در صندوقها انداختند.»
وی افزوده است که ولی فقیه معصوم نیست و میتوانیم نظر مشورتی خود را به وی بدهیم «اما وقتی که نظر رهبری به صورت حکم درآمد باید اجرا شود.»
اظهارات این دو روحانی نزدیک به آیتالله خامنهای در حالی است که علی لاریجانی، رئیس مجلس هشتم، نیز روز پنجشنبه با تمجید از «نقش تعیینکننده ولایت فقیه» در بحرانهای مختلف کشور، بخشی از سخنان خود را به یادآوری نحوه برخورد آیتالله خمینی به عنوان ولیفقیه وقت با ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور برکنار شده ایران اختصاص داد.
آقای لاریجانی در این زمینه با یادآوری ماههای نخستین جنگ هشت ساله ایران و عراق و اختلاف دیدگاه نخستین رئیسجمهور ایران با آیتالله خمینی گفت که «امام با نصیحت کسانی مانند آیتالله بهشتی که از جدالآفرینیهای بنیصدر نگران بودند فرصتی را برای اصلاح وی در نظر گرفته بود؛ اما ناکارآمدی بنیصدر کار را به جایی رساند که امام فرماندهی کل قوا را از او باز پس گرفت و او را برکنار کرد.»
رئیس مجلس هشتم پس از این اشاره، به نقش تعیین کننده ولایت فقیه در مسائل داخلی و بینالمللی پرداخت، گرچه حاضر نشد که به اختلافات کنونی دولت و رهبری در ایران اشاره مستقیمی داشته باشد.
با این حال یادآوری دوباره اختلافات ابوالحسن بنیصدر و آیتالله خمینی از آن رو حائز اهمیت است که اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در نامه بحثبرانگیزی که پیش از انتخابات خرداد ۸۸ به رهبر جمهوری اسلامی نوشته بود، با اشاره به اینکه قصد مقایسه دولت کنونی و دولت بنیصدر را ندارد، از آیتالله خامنهای خواشته بود که مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شود.
آیتالله خامنهای البته این نامه هشدار آمیز را بیجواب گذاشت اما پس از انتخابات در خطبههای نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ با ذکر سابقه دوستی ۵۰ ساله خود با آقای هاشمی رفسنجانی تصریح کرد که در مسایل مورد اختلافنظر میان آقای هاشمی و محمود احمدینژاد، نظر رئیسجمهور به وی نزدیکتر است.
از زمان مخالفت آیتالله خامنهای با تغییر وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، نشانههایی بارز از اختلافنظر در حاکمیت جمهوری اسلامی دیده میشود و در حالی که آیتالله خامنهای شکاف دوگانه در حاکمیت جمهوری اسلامی را رد کرده، محمود احمدینژاد متهم است که به خواست رهبر جمهوری اسلامی تمکین نکرده است.
آقای احمدینژاد از زمان صدور حکم آیتالله خامنهای خطاب به حیدر مصلحی در مورد ادامه فعالیت در وزارت اطلاعات، در هیچ یک از نشستهای رسمی دولت حاضر نشده است و آخرین خبر مربوط به وی در سایت رسمی نهاد ریاست جمهوری به ۳۱ فروردین همزمان با سفر استانیاش به کردستان بر میگردد.
در این مدت همچنین جلسه شورای انقلاب فرهنگی نیز بدون حضور وی و با ریاست علی لاریجانی برگزار شده و کار آنچنان بالا گرفته است که نمایندگان اصولگرای مجلس دو نشست فوقالعاده مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان را در بعد از ظهر چهارشنبه و صبح پنجشنبه به وضعیت اخیر دولت اختصاص دادهاند.
در این میان حملات رسانههای و شخصیتهای حامی رهبر جمهوری اسلامی به چهرههای شاخص دولت افزایش یافته است و همچنین روحانیان نزدیک به آیتالله خامنهای و فرماندهان سپاه نسبت به شکلگیری جریان جدید هشدار دادهاند و در سخنان حامیان رهبر نام ابوالحسن بنیصدر و اختلافات وی با آیتالله خمینی که به برکناری وی انجامید تکرار میشود.
در تازهترین واکنشها، احمد خاتمی امام جمعه تهران، موفقیتهای جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف را مدیون حضور ولیفقیه در کشور دانسته و افزوده است که «این کشور اگر دست بنی صدر و بنی صدرها بود که تا کنون فروخته شده بود».
احمد خاتمی همچنین هشدار داده است که «مشروعیت کل نظام به ولایت فقیه است و سه قوه وقتی مشروعیت دارند که امضای رهبری پای آنها باشد و هیچ قوهای بدون امضای رهبری اعتبار ندارد، بنابراین اطاعت از ولایت فقیه بر مسئولان کشور بدون تردید واجب شرعی و قانونی است.»
وی همچنین حمایت مردم از مسئولان کشور را مشروط به اطاعت از رهبری دانسته و تأکید کرده است که ان حمایت «مطلق» نیست و «مردم نگاه میکنند، هر مسئولی که به گفتمان ولایت نزدیکتر باشد او را حمایت میکنند و محبوبتر است».
امام جمعه تهران در عین حال وجود حاکمیت دوگانه در کشور را رد کرده و گفته است که در جمهوری اسلامی «حاکمیت یگانه است و حاکمیت قانون اساسی است که در متنش ولی فقیه است». وی در ادامه از مسئولان خواسته است که «به گونهای عمل کنند که دشمنان را در القای حاکمیت دوگانه در کشور ناکام بگذارند.»
اما احمد خاتمی تنها چهرهای نیست که با اشاره به اختلافات منجر به برکناری نخستین رئیسجمهور ایران، خواهان تبعیت مسئولان کنونی از ولایت فقیه شده است.
در همین روز محیالدین حایری شیرازی، نماینده پیشین آیتالله خامنهای در استان فارس، به خبرگزاری فارس گفته است که «بنیصدر باور کرده بود که مردم به دلیل خودش به وی رأی دادهاند در حالی که وی تنها آهنی بود که متصل به آهنربا بود و مردم رأی خود را به خاطر اینکه گمان میکردند وی مدنظر امام خمینی است، به نام وی در صندوقها انداختند.»
وی افزوده است که ولی فقیه معصوم نیست و میتوانیم نظر مشورتی خود را به وی بدهیم «اما وقتی که نظر رهبری به صورت حکم درآمد باید اجرا شود.»
اظهارات این دو روحانی نزدیک به آیتالله خامنهای در حالی است که علی لاریجانی، رئیس مجلس هشتم، نیز روز پنجشنبه با تمجید از «نقش تعیینکننده ولایت فقیه» در بحرانهای مختلف کشور، بخشی از سخنان خود را به یادآوری نحوه برخورد آیتالله خمینی به عنوان ولیفقیه وقت با ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور برکنار شده ایران اختصاص داد.
آقای لاریجانی در این زمینه با یادآوری ماههای نخستین جنگ هشت ساله ایران و عراق و اختلاف دیدگاه نخستین رئیسجمهور ایران با آیتالله خمینی گفت که «امام با نصیحت کسانی مانند آیتالله بهشتی که از جدالآفرینیهای بنیصدر نگران بودند فرصتی را برای اصلاح وی در نظر گرفته بود؛ اما ناکارآمدی بنیصدر کار را به جایی رساند که امام فرماندهی کل قوا را از او باز پس گرفت و او را برکنار کرد.»
رئیس مجلس هشتم پس از این اشاره، به نقش تعیین کننده ولایت فقیه در مسائل داخلی و بینالمللی پرداخت، گرچه حاضر نشد که به اختلافات کنونی دولت و رهبری در ایران اشاره مستقیمی داشته باشد.
با این حال یادآوری دوباره اختلافات ابوالحسن بنیصدر و آیتالله خمینی از آن رو حائز اهمیت است که اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در نامه بحثبرانگیزی که پیش از انتخابات خرداد ۸۸ به رهبر جمهوری اسلامی نوشته بود، با اشاره به اینکه قصد مقایسه دولت کنونی و دولت بنیصدر را ندارد، از آیتالله خامنهای خواشته بود که مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شود.
آیتالله خامنهای البته این نامه هشدار آمیز را بیجواب گذاشت اما پس از انتخابات در خطبههای نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ با ذکر سابقه دوستی ۵۰ ساله خود با آقای هاشمی رفسنجانی تصریح کرد که در مسایل مورد اختلافنظر میان آقای هاشمی و محمود احمدینژاد، نظر رئیسجمهور به وی نزدیکتر است.
سحام نیوز: به مناسبت روز معلم، معلمهای سبز زندانی اقدام به صدور بیانیهای کردند. در این بیانیه که به امضای عبدالله مومنی، معلم و سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت و همچنین محمد داوری، معلم و یکی از مشاوران مهدی کروبی رسیده، آمده است:” «روز معلم» بهانه ای شد تا در کنار تبریک به همکاران ارجمند خود در سراسر کشور، با یاد شادباش های دانش آموزان در سال های پیش شاد و امیدوار باشیم. برای دومین سال است که ما روز معلم را در زندان سپری می کنیم، در حالی که دغدغه های مان هم چنان پابرجاست و در کشاکش دوگانه «عشق و رنج معلمی» به امید روزهایی هستیم که آموزگاران با شور و شوق درس زندگی بدهند، مدرسه های ما در نظامی مشارکت محور، دارای جذابیت و بامحتوا صحنه پویایی و خلاقیت شوند تا در راستای ایفای نقش جامعه پذیری بتوانند سرمایه های انسانی را بارور سازند، با تربیت مدنی از کودکان و نوجوانان «شهروندی مسوول» بسازند و نسل فردا را امیدوار کنند.”.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر میباشد:
بیانیه معلمان سبز زندانی از اوین؛
راهی که از زندان مدرسه به زندان اوین منتهی شد.
قدم نهادن در مسیر آگاهی موهبتی است که به جبر زمانه در تقدیرمان جا گرفته است. در روزگار کودکی که گام های نخستین در این مسیر نهاده می شود کسی به استقبال مان می آید که تصویر منحصر به فردش یکی از ماندگارترین و به یادماندنی ترین خاطرات ماست.
«معلم» پس از پدر و مادر و حتی برتر از آنان، یکی از معماران بنای شخصیت انسان هاست. نقاشی های عاشقانه او بر لوح ذهن هان مان، نقش می بندند و او تبدیل به اسطوره دوران کودکی و جوانی ما می شود. و این گونه بود که ما به تاسی از او پا در جای پایش نهادیم و هم چو او عاشقی را پیشه کردیم. گمان ما این بوده و هست که رسالت نظام آموزش، تربیت نسل جدید و سرمایه انسانی جامعه است. رویای ما ساختن نسلی هست که روحیه نقادی، پرسشگری، ایثار، مشارکت جویی، مهربانی، نودوستی، رواداری و حق مداری در جودش نهادینه شود. ما کوشیدیم به فرزندان این دیار «زندگی کردن» براساس آموزه های مدنیت و بنیان های حقوق شهروندی را بی آموزیم، با وجود آن که ساختار آموزش کشور چونان زنجیری بر پای ما سنگینی می کرد اما عزم ما و بلندای ارزش و اعتبار جایگاه بلندمرتبه معلم بود.
ما آموزش دادیم و آموزش دیدیم، پا به پای معلمی، دانشجویی را از یاد نبردیم و در مسیر مدرسه و دانشگاه کوشیدیم تا آن جا که می توانیم در اصلاح رویه های ناصواب سیستم آموزشی موثر باشیم و با خود شاگردان مان پیمان بستیم تا برای رهیدن از استبداد جهل و نادانی از هیچ کوششی دریغ نورزیم. ما در این راه پر فراز و نشیب از رسالت های بزرگ اما مغفول مانده از سوی نظام آموزش نیز غفلت نورزیدم و فراتر از کتاب های درسی و بخشنامه های اداری در جست و جوی خروج از بن بست هایی بودیم که نفس ها را بریده و انگیزه ها بی فروغ کرده است. در این سالیان برای ما تردیدی نبود که نظام آموزشی متمرکز، دستوری و بخشنامه محور ره به جایی نمی برد، بدین روی وظیفه خود دانستیم تا زبان به انتقاد بگشاییم و به بیان ناکارآمدی ها و نارسایی ها بپردازیم. ما معلمی را تنها حضور در کلاس و تدریس کتاب های درسی نمی دانستیم و خود را در برابر انحراف ها و ناکارآمدی های نظام آموزشی از رسالت های حرفه ای اش، مسوول می دانستیم. این باور راهی متفاوت را پیش روی مان قرار داد؛ راهی که از زندان مدرسه به زندان اوین منتهی شد. ما که چاره کار را در «اعتراض» می دیدیم و مشی مان «انتقاد» بود، به گرداب تهدید گرفتار آمدیم و به اتهامی ناروا دربند شدیم و این البته سرانجام کوشش در ساختارهای غیرمدنی و غیردموکراتیک است.
«روز معلم» بهانه ای شد تا در کنار تبریک به همکاران ارجمند خود در سراسر کشور، با یاد شادباش های دانش آموزان در سال های پیش شاد و امیدوار باشیم. برای دومین سال است که ما روز معلم را در زندان سپری می کنیم، در حالی که دغدغه های مان هم چنان پابرجاست و در کشاکش دوگانه «عشق و رنج معلمی» به امید روزهایی هستیم که آموزگاران با شور و شوق درس زندگی بدهند، مدرسه های ما در نظامی مشارکت محور، دارای جذابیت و بامحتوا صحنه پویایی و خلاقیت شوند تا در راستای ایفای نقش جامعه پذیری بتوانند سرمایه های انسانی را بارور سازند، با تربیت مدنی از کودکان و نوجوانان «شهروندی مسوول» بسازند و نسل فردا را امیدوار کنند.
در این روزها هنوز هم از پشت میله های زندان به روزهای شیرینی می اندیشیم که آن روز در مدرسه ایران همه مشق آزادی نمایند و با استقرار دموکراسی، عدالت را به ارمغان آورند. ما نمی خواهیم به مراکز آموزش، مدرسه ها و دانشگاه هایی برگردیم که به سبب متفاوت اندیشیدن از تدریس و تحصیل بازبمانیم. خواست ما؛ روزگاری است که معلمان و آموزگاران که به دلیل فعالیت های صنفی، اجتماعی و سیاسی بازداشت و محاکمه نگردند و حق داشتن تشکل، برگزاری تجمع، انتقاد و اعتراض آن ها به رسمیت شناخته شود.
امیدوارانه به ادامه مسیری می اندیشیم که به گاه انجام رسالت خود برای ساختن دانش آموزانی مسوول و منتقد، تحقیر نشویم و به یک سیستم آموزشی درست می اندیشیم که حاکمان، آموزگاران را بازیچه دست خود نخواهند. خواست ما قدم نهادن در کلاس درسی است که آزادگی و آزاداندیشی درس نخست آن باشد و کتابی را تدریس می کنیم که امید به آینده را در نسل فردا پدید آورد.
چگونه می توانیم؛ درس «شجاعت» را به دانش آموزان مان بدهیم، وقتی می بینند که پاداش نقاید، زندان است، چگونه آن ها را به «مسوولیت پذیری» تشویق کنیم، وقتی سرانجام مسوولیت پذیری در این کشور را با چشمان خود می بینند، مگر می توانیم از «عدالت» سخن بگوییم، وقتی خود گرفتار حکم های ظالمانه زندان هستیم.
ما نمی توانیم، به دانش آموزان خود بگوییم، شهروند خوب باید «ساکت»، «منفعل»، «بله قربان گو»، «ریاکار» و «ترسو» باشد چرا که بر این باوریم؛ رفتار مستبدانه و غیردموکراتیک خود نتیجه ترویج کژی هایی از این دست است.
به امید ایرانی سبز و آزاد
عبدالله مومنی و محمد داوری
اردیبهشت ماه 90
بند350
تظاهرات روز خشم در سوریه؛ معترضان: «نظام اسد، سرنگون شود»
دهها هزار معترض در «روز خشم»، در شهرهای مختلف سوريه پس از نماز جمعه به خيابانها آمده و با سر دادن شعارهايی علیه حکومت بشار اسد، خواستار تغيير نظام و سرنگونی حکومت حزب بعث در اين کشور شدند.
به گزارش رويترز، معترضان سوری در تظاهرات خود اعلام کردند از «مردم بیپناه و شهروندان سوريه» در شهر درعا که به محاصره تانکها درآمدهاند، دفاع خواهند کرد.
معترضان در شهر صبغا در نزديکی دمشق، نیز فرياد زدند که «مردم خواهان سرنگونی رژيم بشار اسد هستند». بيش از ۵۰۰ تن در جريان اعتراضهای شش هفته پيش که از شهر درعا در جنوب سوريه شروع شد، کشته شدهاند.
تظاهرات روز جمعه در شهرهای بانياس، حما و حراثه هم برگزار شده است. به گفته شاهدان عينی در لاذقيه صدای تيراندازی نيروهای نظامی و انتظامی شنيده شده و در دمشق دو دسته تظاهرات هم به راه افتاده است.
شماری از شاهدان عينی از درعا میگويند نيروهای امنيتی با بولدوزر ميان تظاهرکنندگان میروند تا آنها را متفرق کنند.
ابو محمد، يکی از شاهدان عينی اين درگيریها به شبکه تلويزيونی الجزيره گفت: «تکتيراندازان روی ديوار ساختمانهای بلند در درعا مستقر شدهاند و معترضان را هدف قرار میدهند.»
شاهدان عينی میگويند راهها و جادههای منتهی به دمشق بسته شده و نيروهای نظامی در حال گشتزنی در حومه پايتخت هستند.
وسام تعريف، رئيس سازمان حقوق بشر «انسان» در سوريه به رويترز گفت: «روی ساختمانهای بلند در دمشق میتوان تکتيراندازها را ديد ضمن اينکه شمار زيادی تکتيرانداز در حراثه، درايه و دوما مستقر شدهاند و معترضان را هدف قرار میدهند.»
از هفته گذشته هم شماری از اعضای حزب بعث در اعتراض به خشونتها و سرکوبهای حکومتی استعفا کردهاند که آخرين آمار از ۲۳۳ مورد استعفا حکايت دارد. نخستوزير هم قطر درخواست کرده بود سوريه گفتوگوی سازندهای با مخالفان و معترضان در داخل کشور داشته باشد.
اتحاديه اروپا اعلام کرده که اقدامات تنبيهی عليه بشار اسد و حکومت او را در دستور کار قرار داده و شورای حقوق بشر سازمان ملل هم قرار است روز جمعه، جلسهای اضطراری در مورد سوريه تشکيل دهد.
به گزارش رويترز، معترضان سوری در تظاهرات خود اعلام کردند از «مردم بیپناه و شهروندان سوريه» در شهر درعا که به محاصره تانکها درآمدهاند، دفاع خواهند کرد.
معترضان در شهر صبغا در نزديکی دمشق، نیز فرياد زدند که «مردم خواهان سرنگونی رژيم بشار اسد هستند». بيش از ۵۰۰ تن در جريان اعتراضهای شش هفته پيش که از شهر درعا در جنوب سوريه شروع شد، کشته شدهاند.
تظاهرات روز جمعه در شهرهای بانياس، حما و حراثه هم برگزار شده است. به گفته شاهدان عينی در لاذقيه صدای تيراندازی نيروهای نظامی و انتظامی شنيده شده و در دمشق دو دسته تظاهرات هم به راه افتاده است.
شماری از شاهدان عينی از درعا میگويند نيروهای امنيتی با بولدوزر ميان تظاهرکنندگان میروند تا آنها را متفرق کنند.
ابو محمد، يکی از شاهدان عينی اين درگيریها به شبکه تلويزيونی الجزيره گفت: «تکتيراندازان روی ديوار ساختمانهای بلند در درعا مستقر شدهاند و معترضان را هدف قرار میدهند.»
شاهدان عينی میگويند راهها و جادههای منتهی به دمشق بسته شده و نيروهای نظامی در حال گشتزنی در حومه پايتخت هستند.
وسام تعريف، رئيس سازمان حقوق بشر «انسان» در سوريه به رويترز گفت: «روی ساختمانهای بلند در دمشق میتوان تکتيراندازها را ديد ضمن اينکه شمار زيادی تکتيرانداز در حراثه، درايه و دوما مستقر شدهاند و معترضان را هدف قرار میدهند.»
از هفته گذشته هم شماری از اعضای حزب بعث در اعتراض به خشونتها و سرکوبهای حکومتی استعفا کردهاند که آخرين آمار از ۲۳۳ مورد استعفا حکايت دارد. نخستوزير هم قطر درخواست کرده بود سوريه گفتوگوی سازندهای با مخالفان و معترضان در داخل کشور داشته باشد.
اتحاديه اروپا اعلام کرده که اقدامات تنبيهی عليه بشار اسد و حکومت او را در دستور کار قرار داده و شورای حقوق بشر سازمان ملل هم قرار است روز جمعه، جلسهای اضطراری در مورد سوريه تشکيل دهد.
جانشين نماينده ولیفقيه در سپاه: امروز مشايی رييس جمهور اصلی است
در ادامه واکنشها به اختلافات محمود احمدینژاد و رهبر جمهوری اسلامی بر سر استعفای وزير اطلاعات، حجتالاسلام مجتبی ذوالنور، جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران گفته است: «امروز مشايی رييس جمهور اصلی است.»
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، مجتبی ذالنور که در«بزرگ طلايهداران فرهنگ و ايثار و شهادت در حسينيه امام مشهد» صحبت میکرد، در پاسخ به پرسشی در خصوص «دليل استمرار ارتباط آقای احمدینژاد با اسفنديار رحيم مشايی»، گفته است: «آقای احمدینژاد دست به طناب پوسيده آقای مشايی دارد، ايشان ارادت ويژهای به آقای مشايی دارند و گفتهاند "مشايی قله است" يا در جای ديگر گفتهاند "در مسائلی که فکر ما از درک آن عاجز است، مشايی آن را درک میکند".»
جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران اضافه کرده است :« اين آدمها در عمق وجودشان سرسوزنی به ولايت و روحانيت اعتقاد ندارند، آنها اسلام بدون آخوند القا میکنند، امروز مشايی رييس جمهور اصلی است. دخالت در وزارتخانههای مختلف و نيز تقابل متکی و مشايی باعث برکناری متکی شد؛ همچنين مسائل پيش آمده در وزارت اطلاعات و نمونههای ديگر حاکی از دخالتهای مشايی دارد.»
اقدام آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در ابقای حيدر مصلحی، وزير اطلاعات، به رغم پذيرش استعفای او به وسيله محمود احمدینژاد، موجی از حمايتهای گروههای اصولگرا را در پی داشته است. اين در حالی است که آقای احمدینژاد از زمان صدور حکم رهبر جمهوری اسلامی خطاب به حيدر مصلحی در هيچ يک از نشستهای رسمی دولت حاضر نشده است.
گزارش ها حاکی است که محمود احمدی نژاد پس از بازگشت از سفر استانی به کردستان در ديگر جلسات از جمله شورای انقلاب فرهنگی شرکت نکرده است و همچنين آخرين خبر مربوط به وی در سايت رسمی نهاد رياست جمهوری به ۳۱ فروردين همزمان با سفر استانیاش به کردستان بر میگردد.
در اين مدت اصولگرايان بيشتر حملات خود را متوجه اسفنديار رحيم مشايی، رييس دفتر محمود احمدی نژاد، متمرکز کردهاند . رسانههای اصولگرايان، پيشتر از اسفنديار رحيم مشايی به عنوان جريان «منحرف» در دولت محمود احمدینژاد ياد میکردند، اما طی روزهای اخير برخی از حاميان رهبر جمهوری اسلامی ايران اين عنوان را آشکارا به کليت طرفداران دولت بسط می دهند.
در اين ميان حملات رسانههای و شخصيتهای حامی رهبر جمهوری اسلامی به چهرههای شاخص دولت افزايش يافته است و همچنين روحانيان نزديک به آيتالله خامنهای و فرماندهان سپاه نسبت به شکلگيری جريان جديد هشدار دادهاند و در سخنان حاميان رهبر نام ابوالحسن بنیصدر و اختلافات وی با آيتالله خمينی که به برکناری وی انجاميد تکرار میشود.
جريان انحرافی در دولت احمدی نژاد
مجتبی در ذوالنور در ادامه با اشاره به اين که «يک جريان انحرافی در دولت فعال است»، گفته است: «اين جريان چون فکر میکند آمريکا باعث اصلی تحولات منطقه است، میگويد پس نبايد با حکام عرب ارتباط را از دست بدهيم که اينها کج فهمی کامل است، همچنين سی دی ظهور نزديک است که از اطرافيان آقای احمدی نژاد و مشايی تهيه شده است نمونه ديگری است که همه اين شرها از وجود آقای مشايی نشات میگيرد.»
جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه در ادامه ابراز اميدواری کرده است که «انحرافات به وجود آمده نيز با هوش و ذکاوت آقای رييسجمهور بر طرف» شود
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، مجتبی ذالنور که در«بزرگ طلايهداران فرهنگ و ايثار و شهادت در حسينيه امام مشهد» صحبت میکرد، در پاسخ به پرسشی در خصوص «دليل استمرار ارتباط آقای احمدینژاد با اسفنديار رحيم مشايی»، گفته است: «آقای احمدینژاد دست به طناب پوسيده آقای مشايی دارد، ايشان ارادت ويژهای به آقای مشايی دارند و گفتهاند "مشايی قله است" يا در جای ديگر گفتهاند "در مسائلی که فکر ما از درک آن عاجز است، مشايی آن را درک میکند".»
جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران اضافه کرده است :« اين آدمها در عمق وجودشان سرسوزنی به ولايت و روحانيت اعتقاد ندارند، آنها اسلام بدون آخوند القا میکنند، امروز مشايی رييس جمهور اصلی است. دخالت در وزارتخانههای مختلف و نيز تقابل متکی و مشايی باعث برکناری متکی شد؛ همچنين مسائل پيش آمده در وزارت اطلاعات و نمونههای ديگر حاکی از دخالتهای مشايی دارد.»
اقدام آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در ابقای حيدر مصلحی، وزير اطلاعات، به رغم پذيرش استعفای او به وسيله محمود احمدینژاد، موجی از حمايتهای گروههای اصولگرا را در پی داشته است. اين در حالی است که آقای احمدینژاد از زمان صدور حکم رهبر جمهوری اسلامی خطاب به حيدر مصلحی در هيچ يک از نشستهای رسمی دولت حاضر نشده است.
گزارش ها حاکی است که محمود احمدی نژاد پس از بازگشت از سفر استانی به کردستان در ديگر جلسات از جمله شورای انقلاب فرهنگی شرکت نکرده است و همچنين آخرين خبر مربوط به وی در سايت رسمی نهاد رياست جمهوری به ۳۱ فروردين همزمان با سفر استانیاش به کردستان بر میگردد.
در اين مدت اصولگرايان بيشتر حملات خود را متوجه اسفنديار رحيم مشايی، رييس دفتر محمود احمدی نژاد، متمرکز کردهاند . رسانههای اصولگرايان، پيشتر از اسفنديار رحيم مشايی به عنوان جريان «منحرف» در دولت محمود احمدینژاد ياد میکردند، اما طی روزهای اخير برخی از حاميان رهبر جمهوری اسلامی ايران اين عنوان را آشکارا به کليت طرفداران دولت بسط می دهند.
در اين ميان حملات رسانههای و شخصيتهای حامی رهبر جمهوری اسلامی به چهرههای شاخص دولت افزايش يافته است و همچنين روحانيان نزديک به آيتالله خامنهای و فرماندهان سپاه نسبت به شکلگيری جريان جديد هشدار دادهاند و در سخنان حاميان رهبر نام ابوالحسن بنیصدر و اختلافات وی با آيتالله خمينی که به برکناری وی انجاميد تکرار میشود.
جريان انحرافی در دولت احمدی نژاد
مجتبی در ذوالنور در ادامه با اشاره به اين که «يک جريان انحرافی در دولت فعال است»، گفته است: «اين جريان چون فکر میکند آمريکا باعث اصلی تحولات منطقه است، میگويد پس نبايد با حکام عرب ارتباط را از دست بدهيم که اينها کج فهمی کامل است، همچنين سی دی ظهور نزديک است که از اطرافيان آقای احمدی نژاد و مشايی تهيه شده است نمونه ديگری است که همه اين شرها از وجود آقای مشايی نشات میگيرد.»
جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه در ادامه ابراز اميدواری کرده است که «انحرافات به وجود آمده نيز با هوش و ذکاوت آقای رييسجمهور بر طرف» شود
طی روز های اخیر و مشخصاً از اول اردیبهشت کمیته نبرد [جوانان سوسیالیست کرج] در یک برنامه تعریف شده اقدام به پخش اطلاعیه خیابانی اول ماه مه برابر با روز جهانی کارگر نمودند.
اطلاعیه موجود به دو صورت در سطح محلات کارگری کرج از جمله میان جاده، حصارک، چهار راه طالقانی پخش گردیده است.
فاز اول: پخش اطلاعیه به صورت تراکت و شبنامه
فاز دوم: نصب آن به صورت استیکر(برچسب) در مناطق عبور مردم که از جمله ی آن می توان باجه های تلفن، تقسیم برق، بیلبوردهای تبلیغاتی و دیوار ها مثال زد.
زنده باد سوسیالیسم
مرگ بر سرمایه داری
مرگ بر حکومت فقر و گرسنگی
به مناسبت روز جهانی کارگر
روز جهانی کارگر هر ساله برای طبقه کارگر ایران و خصوصا برای فعالین اش یادآور یک مفهوم همیشگی است، بی حقوقی و یا به عبارت بهتر تلاش برای دست یابی به مطالباتی ابتدایی که اکنون در بسیاری از جوامع سرمایه داری این حقوق را که همچنان برای کارگران در جوامعی همچون ایران مطالبات محسوب می شود ، پذیرفته اند. بصورت کلی عدم تغییر در حقوق کار برای کارگران در ایران و به تبع اش زندگی معیشتی شان ، فعالین اش را بر آن می دارد تا همواره از مشکلات مشابهی سخن بگویند که پایانی برای آن نیست و شاید پایان اش برابر با پایان عمر دولت سرمایه داری در ایران باشد. زندگی کارگران در ایران را علاوه بر تکان های اقتصادی ، مشکلات اجتماعی نیز به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و طبیعتا مجموع تمامی معضلاتی که در آن جامعه موجود است خود را به توان چندین برابر بروی خانواده های کارگری تحمیل میکند و نشان میدهد.
طبیعتا مفهوم طبقه کارگر در رابطه اش با سرمایه و ابزار تولید روشن میشود. اما شاید بررسی طبقه کارگر ایران با این تعریف برای کسانی که انتظار تغییر از جانب این طبقه را دارند کمی کلی و بی شکل باشد. فاکتورهای مهمی در درون این طبقه وجود دارد که باعث می شود تا کارگران ایران جمعیتی نامتجانس به نظر بیایند.
طبقه کارگر به مفهوم کلاسیک و فرمول بندی اقتصادی معین قابل تعریف است زیرا رابطه اش را می توان با فروش نیروی کارش معین کرد اما اگر بخواهیم از نقطه نظر سیاسی و به عنوان نیروی تغییر بدان بنگریم ، به نظر نمی رسد که تنها فرمول بندی اقتصادی بتواند راه گشا باشد و می بایست فاکتور های دیگری را نیز در نظر گرفت. در حقیقت پیوستگی یا اتحاد نیروی کار جز مهمترین اهداف و فاکتورهایی است که بدون آن و یا بدون برآوردن حداقلی آن نمی توان انتظار یک عمل سیاسی واحد در چهارچوب منافع طبقاتی کارگران را داشت.
به هر حال ما با نیروی بزرگی که مشغول فروش نیروی کارشان هستند طرف هستیم اما لزوما این نیروی کار از انسجام برخوردار نیستند. طبیعتاعدم انسجام و اتحاد در نیروی کار ایران در درجه اول معلول شرایط اقتصادی و سیاسی است اما در مرحله بعدی فاکتورهای موجود در خود جامعه و تفاوت های نیروی کار است که عاملی برای عدم پیوستگی نیروی کار می تواند باشد. فرضا در یک بخش صنعتی، به جز موضوع قراردادهای موقت کار، ما با کارگران ماهر و غیر ماهر ، زن و مرد و حقوق های غیر همسان روبرو ایم و در عین حال پیوستگی های اجتماعی جدا از موضوع کار مانند قومیت ، لهجه و مذهب نیز وجود دارد که باعث عدم پیوستگی در محیط کار میشود.
همچنین ما در ایران شاهد حضور کارگران کشاورزی ، ساختمانی ، فصلی و همچنین گروه بزرگی که بدون حتی پرداخت بیمه از جانب صاحب کار در کارگاه های کوچک در سراسر ایران و خصوصا تهران مشغول به کار می باشند هستیم که اینها نه تنها هیچ ارتباط ارگانیکی با دیگر بخش های کارگری بلکه با همکاران خود نیز ندارند.
البته همیشه در میان کارگران فعالینی وجود دارند که تلاش میکنند تا آگاهی لازم را برای ارتقا سطح آگاهی طبقاتی به کارگران بدهند و از این راه ، مسیر رسیدن به مطالبات را هموار کنند اما متاسفانه در میان فعالین کارگری هم کمتر اتحادی شکل میگیرد و عمده دلیل آن کارکرد عجیبی است که احزاب مدافع منافع طبقه کارگر در میان فعالین پیدا میکند. در حقیقت این احزاب نه تنها نتوانسته اند اتحاد و یکپارچگی را در صف کارگران بوجود آوردند بلکه در بسیاری موارد عامل اصلی شکاف بین فعالین کارگری و یا گروه ها و تشکل ها از یکدیگر شده اند. هر چند شاید خود آنها از این واقعیت مطلع نباشند، اما این چنین کارکردی وجود داشته و دارد.
کارگران ایران و خصوصا کارگران بخش های صنعتی مهم همواره در دوران رژیم گذشته تا امروز برای دستیابی به زندگی بهتر که در قدم اول در حقوق بالاتر خلاصه می شود تلاش کرده اند. طبیعتا دولت نیز بنا به خواست صاحبان ابزار تولید از هیچ اقدامی حتی تا مرز زندانی کردن و کشتن آنها فروگذار نکرده است. اعتصابات پراکنده و اعتراضات به شیوه های مختلف همواره در تمامی مراکز وجود دارند و مبارزه طبقاتی همواره در جریان است. نیاز تشکل های مستقل همواره وجود دارد و فعالین کارگری تلاش دارند تا بتوانند در مقابل دولتی که به شدت معتقد به سرکوب اعتصابات و اعتراضات است، راهی برای ادامه مسیر مبارزه بیابند.
در همین حال رشد بیکاری در ایران سیر صعودی داشته و با توجه وضعیت قراردادهای موقت کار و موقعیت کارگران غیر استخدامی، هیچ تضمینی برای کسانی که شاغل هستند وجود ندارد. علاوه بر اینها مشکلات سیاسی و اقتصادی دولت سایه خود را طبعا بر وضعیت طبقه کارگر می اندازد و طبیعتا ناتوانی در پرداخت دستمزد کارگران بواسطه این مشکلات ناتمام، بی حقوقی و ناامیدی بی پایانی را بر زندگی کارگران در جامعه مستولی می سازد.
اما این چنین نخواهد ماند و روز کارگر همان روزی است که کارگران در تمامی دنیا شعار خواست زندگی بهتر و خواست پیشرفت و گذار بشریت از حدود مرزهای بردگی سرمایه را سر می دهند. کارگران ایران نیز مستثنی نیستند و شاید بیش از هر نقطه از دنیا به این روز و همبستگی نهادینه شده در آن نیاز دارند.
افزایش روزافزون اعتصابات و اعتراضات در مراکز کوچک و بزرگ کارگری، از کارگاه های کوچک در شهرستان ها تا کارخانجات بزرگ نشان از این دارد که طبقه کارگر ایران می تواند حرکت های پیروزمندانه ای را برای تحقق مطالباتش بردارد و روز به روز بیشتر به حقوق خودش آگاه می شود.
سایت اشتراک روز جهانی کارگر را به تمامی کارگران و زحمتکشان در ایران تبریک می گوید و امید آن دارد تا همبستگی و اتحاد بتواند سد این انفصال و پراکندگی را بشکند و راه فردایی بهتر را هموار سازد.
به امید پیروزی
تحریریه اشتراک