• فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان چپ گرا در گفتگویی با خانم شهلا بهاردوست در مورد آرمان های طبقه ی کارگر و موقعیت کنونی کارگران در ایران شرکت کرده است. این گفتگو به مناسبت اول ماه مه امسال صورت گرفته است. این پرسش و پاسخ در چهار فایل صوتی جداگانه قابل شنیدن است ...
اخبار روز:
کلیپ یک
www.youtube.com
کلیپ دو
www.youtube.com
کلیپ سه
www.youtube.com
کلیپ چهار
www.youtube.com
کلیپ یک
www.youtube.com
کلیپ دو
www.youtube.com
کلیپ سه
www.youtube.com
کلیپ چهار
www.youtube.com
اخبار روز:
احمدی نژاد با وجود همه جاه طلبی خود بدون انجام یک کودتای نظامی هرگز قادر نخواهد بود که در رژیم ولایت فقیه جایگزینی بهتری جز خامنه ایی برای این نقش پیدا کند. اما خامنه ایی با فرمایشی کردن نقش رییس جمهور با اشاره ایی قادر است که هر رییس جمهوری را به یک مترسک تبدیل نماید.
حاکمیت مردم ایران با تغییر احمدی نژاد و جایگزینی رهبران مبارزی مانند موسوی و یا کهروبی میسر نخواهد شد اما تغییر خامنه ایی فروپاشی رژیم را در پی خواهد داشت.
خامنه ایی امروز با فرمان داد به رییس جمهور تقلبی خودش اعلام کرده است که نه تنها برای اکثریت مردم که به موسوی رای داده بودند حقی قایل نیست بلکه برای ان اقلیتی که به احمدی نژاد رای داده بودند نیز هیچ احترامی نمی گذارد.
واقعییت این است که خامنه ایی امروز پس ازسیطره بر اصلاح گرایان با فرمان دادن به رِیس جمهور تقلبی خودش بر حکومت مطلقه ولایت فقیه خود صحه می گذارد.
مطرح کردن فتنه جدید توسط چاکران خامنه ایی چیزی جز پافشاری بر حکومت مطلقه ولایت فقیه نیست. خلیفه در ایران حاکم است و رییس جمهور و رای مردم تنها یک نمایش تلخ است. اگر احمدی نژاد برنده واقعی انتخابات و رییس جمهورمنتخب مردم ایران است پس حکم خامنه ایی و سخن گفتن از فتنه او به چه معنایی می باشد.
اختلاف در میان سران جمهوری اسلامی همیشه وجود داشته است. سی و چند سال است که این افراد برسر حکومت با یکدیگر اختلاف دارند. اما تمامی این جریانات هر انگاه که نظام دچار خطر جدی شده دست به سازش به یکدیگر داده تا نظام را حفظ نمایند. از همین رو مشکل مردم با قهر و اشتی احمدی نژاد حل نخواهد شد. مشکل نمایشی بودن انتخابات و فرمایشی بودن مقامات و مدیران در نظام ولایت فقیه است.
متاسفانه مردم ما بار دیگر یک فرصت تاریخی را بخاطر سیاست های غلط ارامش گرایی و اصلاح طلبی از دست دادند. دو سال مبارزه خاموش و سرکوب خشن, بسیاری از مردم را دچار دلسردیی (کوتاه مدت) کرده است و هر روز که بیشتر می گذرد امید مردم به سرنگونی رژیم با سیاست های ارامش گرایانه کمتر می شود.
با وجود انکه امروز بسیاری از جوانان هنوز حاضرند که برای مبارزه به خیابان ها امده و رژیم را به چالش بکشند اما سیاست های غلط ارامش گرایان بجای جذب بیشتر مردم بسیاری را دچار دلسردی نموده است. دو سال پیش میلیون ها ایرانی به دعوت اصلاح گرایان به خیابان ها امدند. اما امروز پس از دو سال بسیاری از مردم دیگر حاضر نیستند که برای راهپیمایی به خیابان ها قدم بگذارند. حتی جمعیت ۲۵ بهمن در مقایسه با دو سال پیش قابل مقایسه نبود.
نمی توان و نباید از مردم انتظار داشت که بدون امید به پیروزی و یا حتی شعار سرنگونی در شرایط سرکوب و خفقان در تونل تاریک ولایت فقیه برای سالهای سال دست به تظاهرات زده و زندگی خود و فرزندان خود را دچار مخاطره نمایند. ادامه مبارزه نیازمند روشنایی در پایان راه است. سیاست غلط اصلاح گرایان و ارامش گرایان به شکست سیاسی این افراد و از دست دادن فرصتی تاریخی دیگری منجر شد.
امروز در پی این شکست سیاسی برخی از اصلاح گرایان با دل بستن به اینکه خامنه ایی و یا احمدی نژاد و یا حتی رفسنجانی حاکمیت نظام خود را بخاطر سیطره بر رقیب فدای حق حاکمیت مردم نمایند و تاکید براینکه تغییر ریاست جمهور فرمایشی می تواند به بهبود اوضاع کمک کند بیش از خود فریبی به عوام فریبی اقدام می کنند.
با وجود انکه شرایط جدید ایجاد شده در ایران از یکسو ممکن است معادلات سیاسی را در جهت نزدیکی میان خامنه ایی و اصلاح گرایان مهیا سازد. اما چنین نزدیکی نه تنها به معنای پیروزی مردم بلکه مردم فریبی و قدمی در جهت سیطره بیشتر استبداد خواهد بود.
مشکل اصلی نظام ولایت فقیه و نهادهای پاسدار ان نظیر شورای نگهبان و شخص ولی فقیه یعنی خامنه ایی است.
تجربه دوران هاشمی – خاتمی گواه ان است که قراردادن و یا خلع افراد در پست هایی نظیر ریاست جمهوری و ریاست خبرگان به حاکمیت مردم نخواهد انجامید. جابجایی افراد در این رژیم بیش از هر چیز به فریب مردم و سیطره بیش از پیش استبداد منجر خواهد شد.
در شرایط کنونی بجای امیدن بستن به تغییر احمدی نژاد باید مردم را از خطر سازش میان اصلاح گرایان و خامنه ایی اگاه نمود. ما باید شعار احترام به حق رای و حاکمیت مردم را جایگزین امید بستن به قهر و اشتی احمدی نژاد و یا حتی بعضی از اصلاح گرایان نماییم.
پیروزی جنبش هر چند دچار درنگ شده اما قطعی است. مردم ایران باز هم به خیابان ها خواهند امد و رژیم را سرنگون خواهند ساخت. اما این امر نیازمند امید به پیروزی, پیش گیری سیاستی مناسب و زمان کافی برای بدست اوردن روحیه مبارزه می باشد. با وجود انکه نباید فرصت های تاریخی را از دست بدهیم اما نمی توان و نباید برای مبارزه رویاروی با رژیم دچار عجله گردیده و با جان جوانان خود بازی نماییم.
بجای دلسرد شدن از پیروزی جنبش و حمایت از خامنه ایی علیه احمدی نژاد, باید شعار حق حاکمیت مردم و سرنگونی خامنه ایی را باید به سخن اول و اخر پذیرفت و ضمن اشاعه این مهم در میان مردم از هر گونه فرصتی برای تحقق ان استفاده نماییم.
به امید پیروزی
از تهران
اسم نویسنده مستعار است
حاکمیت مردم ایران با تغییر احمدی نژاد و جایگزینی رهبران مبارزی مانند موسوی و یا کهروبی میسر نخواهد شد اما تغییر خامنه ایی فروپاشی رژیم را در پی خواهد داشت.
خامنه ایی امروز با فرمان داد به رییس جمهور تقلبی خودش اعلام کرده است که نه تنها برای اکثریت مردم که به موسوی رای داده بودند حقی قایل نیست بلکه برای ان اقلیتی که به احمدی نژاد رای داده بودند نیز هیچ احترامی نمی گذارد.
واقعییت این است که خامنه ایی امروز پس ازسیطره بر اصلاح گرایان با فرمان دادن به رِیس جمهور تقلبی خودش بر حکومت مطلقه ولایت فقیه خود صحه می گذارد.
مطرح کردن فتنه جدید توسط چاکران خامنه ایی چیزی جز پافشاری بر حکومت مطلقه ولایت فقیه نیست. خلیفه در ایران حاکم است و رییس جمهور و رای مردم تنها یک نمایش تلخ است. اگر احمدی نژاد برنده واقعی انتخابات و رییس جمهورمنتخب مردم ایران است پس حکم خامنه ایی و سخن گفتن از فتنه او به چه معنایی می باشد.
اختلاف در میان سران جمهوری اسلامی همیشه وجود داشته است. سی و چند سال است که این افراد برسر حکومت با یکدیگر اختلاف دارند. اما تمامی این جریانات هر انگاه که نظام دچار خطر جدی شده دست به سازش به یکدیگر داده تا نظام را حفظ نمایند. از همین رو مشکل مردم با قهر و اشتی احمدی نژاد حل نخواهد شد. مشکل نمایشی بودن انتخابات و فرمایشی بودن مقامات و مدیران در نظام ولایت فقیه است.
متاسفانه مردم ما بار دیگر یک فرصت تاریخی را بخاطر سیاست های غلط ارامش گرایی و اصلاح طلبی از دست دادند. دو سال مبارزه خاموش و سرکوب خشن, بسیاری از مردم را دچار دلسردیی (کوتاه مدت) کرده است و هر روز که بیشتر می گذرد امید مردم به سرنگونی رژیم با سیاست های ارامش گرایانه کمتر می شود.
با وجود انکه امروز بسیاری از جوانان هنوز حاضرند که برای مبارزه به خیابان ها امده و رژیم را به چالش بکشند اما سیاست های غلط ارامش گرایان بجای جذب بیشتر مردم بسیاری را دچار دلسردی نموده است. دو سال پیش میلیون ها ایرانی به دعوت اصلاح گرایان به خیابان ها امدند. اما امروز پس از دو سال بسیاری از مردم دیگر حاضر نیستند که برای راهپیمایی به خیابان ها قدم بگذارند. حتی جمعیت ۲۵ بهمن در مقایسه با دو سال پیش قابل مقایسه نبود.
نمی توان و نباید از مردم انتظار داشت که بدون امید به پیروزی و یا حتی شعار سرنگونی در شرایط سرکوب و خفقان در تونل تاریک ولایت فقیه برای سالهای سال دست به تظاهرات زده و زندگی خود و فرزندان خود را دچار مخاطره نمایند. ادامه مبارزه نیازمند روشنایی در پایان راه است. سیاست غلط اصلاح گرایان و ارامش گرایان به شکست سیاسی این افراد و از دست دادن فرصتی تاریخی دیگری منجر شد.
امروز در پی این شکست سیاسی برخی از اصلاح گرایان با دل بستن به اینکه خامنه ایی و یا احمدی نژاد و یا حتی رفسنجانی حاکمیت نظام خود را بخاطر سیطره بر رقیب فدای حق حاکمیت مردم نمایند و تاکید براینکه تغییر ریاست جمهور فرمایشی می تواند به بهبود اوضاع کمک کند بیش از خود فریبی به عوام فریبی اقدام می کنند.
با وجود انکه شرایط جدید ایجاد شده در ایران از یکسو ممکن است معادلات سیاسی را در جهت نزدیکی میان خامنه ایی و اصلاح گرایان مهیا سازد. اما چنین نزدیکی نه تنها به معنای پیروزی مردم بلکه مردم فریبی و قدمی در جهت سیطره بیشتر استبداد خواهد بود.
مشکل اصلی نظام ولایت فقیه و نهادهای پاسدار ان نظیر شورای نگهبان و شخص ولی فقیه یعنی خامنه ایی است.
تجربه دوران هاشمی – خاتمی گواه ان است که قراردادن و یا خلع افراد در پست هایی نظیر ریاست جمهوری و ریاست خبرگان به حاکمیت مردم نخواهد انجامید. جابجایی افراد در این رژیم بیش از هر چیز به فریب مردم و سیطره بیش از پیش استبداد منجر خواهد شد.
در شرایط کنونی بجای امیدن بستن به تغییر احمدی نژاد باید مردم را از خطر سازش میان اصلاح گرایان و خامنه ایی اگاه نمود. ما باید شعار احترام به حق رای و حاکمیت مردم را جایگزین امید بستن به قهر و اشتی احمدی نژاد و یا حتی بعضی از اصلاح گرایان نماییم.
پیروزی جنبش هر چند دچار درنگ شده اما قطعی است. مردم ایران باز هم به خیابان ها خواهند امد و رژیم را سرنگون خواهند ساخت. اما این امر نیازمند امید به پیروزی, پیش گیری سیاستی مناسب و زمان کافی برای بدست اوردن روحیه مبارزه می باشد. با وجود انکه نباید فرصت های تاریخی را از دست بدهیم اما نمی توان و نباید برای مبارزه رویاروی با رژیم دچار عجله گردیده و با جان جوانان خود بازی نماییم.
بجای دلسرد شدن از پیروزی جنبش و حمایت از خامنه ایی علیه احمدی نژاد, باید شعار حق حاکمیت مردم و سرنگونی خامنه ایی را باید به سخن اول و اخر پذیرفت و ضمن اشاعه این مهم در میان مردم از هر گونه فرصتی برای تحقق ان استفاده نماییم.
به امید پیروزی
از تهران
اسم نویسنده مستعار است
اخبار روز:
جهان ستمگری با آتش فقر، بیکاری، گرسنگی، خشونت، جنگ و کشتار و ویرانی های ناشی از قهر طبیعت است که رنگ شادی به خود می گیرد. از نمونه های این دست " شادی" ها نمایش عروسی سلطنتی ده ها میلیون دلاری در انگلیس است.
در باره آمار فقرو گرسنگی و بیکاری ومرگ ومیر کودکان و نوجوانانی که روزانه بر سر ساده ترین بیماری ها و گرسنگی جان شیرین شان برباد می رود آنقدر گفته و نوشته شده که دیگر قبح کار ریخته است. گویی همگان به ضجه قربانیان و بوی تعفن استخوا ن های سپاه عظیم فقر و گرسنگی عادت کرده ایم . دیگر کک مان هم نمی گزد که سویی کودکان جهانمان به خاطر ابتلا به اسهالی که با هزینه ای کمتر از یک دلار درمان می شود، پرپر می شوند و سویی دیگر مدعیان ابداع دموکراسی و حقوق بشر ده ها میلیون دلار برای یک عروسی نمایشی خرج می کنند، و شگفتا که میلیون ها نفر باشادی و تایید به تماشای این شوی "دموکراسی ستمگر" می نشینند. نقد و انزجاری نیز نباید در کار باشد چرا که میلیون ها انسان چنین می پسندند و قاعده ی بازی دموکراسی باید محترم شمرده و رعایت شود!
نیازی نیست برای شرمسار شدن سری به افریقا و آسیا و امریکای جنوبی بزنیم تا بر آدمی بودن خویش زاری کنیم، در همین انگلیسی که از این نمایش سیاسی - درباری اینگونه بیمارگونه به شعف آمده است، به گفته دولتمردان اش، فقر و بیکاری می رود تا فراگیر شود و میزان بیکاری جوانان اش به بیش از ۲۰ در صد رسیده است. آیا این نمایش چیزی جز دهن کجی به این جوانان و دیگر قربانیان ستمگری سرمایه معنا می شود؟
درجهان خراب آبادی که با دلهره و ترس می باید به سراغ جام های جهان نمای اش - که جز نمایش فقر و ادبار و رنج انسان نیست- رفت، خاندانی که گویی ژن زندگی انگل وار غالب ترین ژن وجودش است از کیسه مالیات مردمان اش دست به نمایشی شرم آور می زند تا اسباب تدوام حیات چنین زندگی ای فراهم کند.
سیاستمداران پیر دربار انگلیس به درستی گفته اند که پس از افتضاح شوی "دایانا"- مرحومه مادر داماد- دربار انگلیس برای وجهه سازی و تداوم زندگی اش نیاز به بر پا کردن شویی عظیم داشت، که عروسی حدودا" ۵۰ میلیون دلاری چنین نیازی بر آورده خواهد کرد. اهداف برپایی این شو حکایت این نیز دارند که دربار انگلیس علیرغم این ادعا که کاری با سیاست ندارد، نقشی مهم در سیاست گذاری های کلان، عوامفریبی و لاپوشانی ِ بحران های اقتصادی و اجتماعی ایفا می کند.
اقتصاد دانان پیر دربار انگلیس نیزکه از پیامدهای مثبت اقتصادی و اجتماعی این شو گفته اند آگاهانه نگفته اند- که البته نگفته پیداست- که در آمدهای ناشی از برپایی این نوع شوها به کیسه چه کسانی سراریز می شود.
به آنان که انگل وارو زالو صفتانه زیسته اند و به آن عادت کرده اند حرجی نیست، سخن این است که برسر اکثریت مردم انگلیس و مردمانی که به تماشای این شوی قرون وسطایی هلهله کنان می نشینند، یا ارباب جراید و رسانه هایی که اینگونه حقیرانه ستایشگر این شو شده اند چه رفته است؟
آیا اینگونه نمایش ها بر ویرانه های فقر و گرسنگی و بیکاری و خشونت و جنگ و قهر طبیعت پیام دار و تصویر ساز این پیشگویی نیستند که پایان جهان انسانی نزدیک است؟
در باره آمار فقرو گرسنگی و بیکاری ومرگ ومیر کودکان و نوجوانانی که روزانه بر سر ساده ترین بیماری ها و گرسنگی جان شیرین شان برباد می رود آنقدر گفته و نوشته شده که دیگر قبح کار ریخته است. گویی همگان به ضجه قربانیان و بوی تعفن استخوا ن های سپاه عظیم فقر و گرسنگی عادت کرده ایم . دیگر کک مان هم نمی گزد که سویی کودکان جهانمان به خاطر ابتلا به اسهالی که با هزینه ای کمتر از یک دلار درمان می شود، پرپر می شوند و سویی دیگر مدعیان ابداع دموکراسی و حقوق بشر ده ها میلیون دلار برای یک عروسی نمایشی خرج می کنند، و شگفتا که میلیون ها نفر باشادی و تایید به تماشای این شوی "دموکراسی ستمگر" می نشینند. نقد و انزجاری نیز نباید در کار باشد چرا که میلیون ها انسان چنین می پسندند و قاعده ی بازی دموکراسی باید محترم شمرده و رعایت شود!
نیازی نیست برای شرمسار شدن سری به افریقا و آسیا و امریکای جنوبی بزنیم تا بر آدمی بودن خویش زاری کنیم، در همین انگلیسی که از این نمایش سیاسی - درباری اینگونه بیمارگونه به شعف آمده است، به گفته دولتمردان اش، فقر و بیکاری می رود تا فراگیر شود و میزان بیکاری جوانان اش به بیش از ۲۰ در صد رسیده است. آیا این نمایش چیزی جز دهن کجی به این جوانان و دیگر قربانیان ستمگری سرمایه معنا می شود؟
درجهان خراب آبادی که با دلهره و ترس می باید به سراغ جام های جهان نمای اش - که جز نمایش فقر و ادبار و رنج انسان نیست- رفت، خاندانی که گویی ژن زندگی انگل وار غالب ترین ژن وجودش است از کیسه مالیات مردمان اش دست به نمایشی شرم آور می زند تا اسباب تدوام حیات چنین زندگی ای فراهم کند.
سیاستمداران پیر دربار انگلیس به درستی گفته اند که پس از افتضاح شوی "دایانا"- مرحومه مادر داماد- دربار انگلیس برای وجهه سازی و تداوم زندگی اش نیاز به بر پا کردن شویی عظیم داشت، که عروسی حدودا" ۵۰ میلیون دلاری چنین نیازی بر آورده خواهد کرد. اهداف برپایی این شو حکایت این نیز دارند که دربار انگلیس علیرغم این ادعا که کاری با سیاست ندارد، نقشی مهم در سیاست گذاری های کلان، عوامفریبی و لاپوشانی ِ بحران های اقتصادی و اجتماعی ایفا می کند.
اقتصاد دانان پیر دربار انگلیس نیزکه از پیامدهای مثبت اقتصادی و اجتماعی این شو گفته اند آگاهانه نگفته اند- که البته نگفته پیداست- که در آمدهای ناشی از برپایی این نوع شوها به کیسه چه کسانی سراریز می شود.
به آنان که انگل وارو زالو صفتانه زیسته اند و به آن عادت کرده اند حرجی نیست، سخن این است که برسر اکثریت مردم انگلیس و مردمانی که به تماشای این شوی قرون وسطایی هلهله کنان می نشینند، یا ارباب جراید و رسانه هایی که اینگونه حقیرانه ستایشگر این شو شده اند چه رفته است؟
آیا اینگونه نمایش ها بر ویرانه های فقر و گرسنگی و بیکاری و خشونت و جنگ و قهر طبیعت پیام دار و تصویر ساز این پیشگویی نیستند که پایان جهان انسانی نزدیک است؟
اخبار روز:
ما نه دوستان دائمی داریم ؛ نه دشمنان دائمی ؛ ما تنها منافع دائمی داریم
" چرچیل نخست وزیر مشهور انگلیس "
در جهان دوقطبی (دو ابر قدرتی) گذشته؛ تضاد منافع بین دو قطب (امریکا و شوروی) بستر مناسب برای رشد و پیشروی مستقل جنبش های آزادی بخش در کشور ها را فراهم کرده بود و تا حدودی سازمان های انقلابی می توانستند در متن شکاف های موجود بین دو ابر قدرت؛ مستقل از تأثیر گذاری دو بلوک قدرت؛ استراتژی و تاکتیک مبارزه خود را انتخاب کنند و امر انقلاب را بر اساس تشخیص خود و منافع مردم خود؛ در کشورشان به پیش ببرند.
بعد از فروپاشی بلوک شرق و میدان دار شدن بی رقیب آمریکا ؛ جهانخواران با خاطر جمعی و با اطمینان از اوهامات تئوریسین بزرگ دنیای سرمایه داری " فوکویاما " ــ جهان به پایان تاریخ رسیده و به پایان انقلابات در کشورها رسیده ایم ــ انگار تصمیم گرفته اند که : منافع جهان غرب به سردمداری امریکا باید به عنوان " تابلوی تعیین مسیر درست تحولات " در کشورها در نظر گرفته شود و این دخالت های به اصطلاح بشر دوستانه !!! آمریکا و غرب باشد که سرنوشت تحولات در کشورها را رقم بزند. نگاه دوگانه غرب به تحولات در جهان عرب ــ با توجه به سوابق و روابط سیاسی و اقتصادی بسیاری از این کشورها با امریکا و نقش آن ها در تأمین منافع؛ ثبات و امنیت دلخواه امریکا ــ را باید در این کادر مورد بر رسی قرار داد.
بنابراین ــ به دلیل نقش و جایگاه کشورها عربی در تأمین منافع و مصالح جهان غرب به خصوص امریکا ــ برد و باخت در رابطه با تحولات جهان عرب و پی آمدهای آن برای غرب و امریکا حیاتی است . نه گذرگاه آبی جبل الطارق ؛ کانال سوئز و تنگه هرمز با توجه به اهمیت آنها به لحاظ اقتصادی و نظامی برای آنها قابل چشم پوشی است و نه می توانند از منابع نفت و گاز کشورهای حوزه خلیج فارس ؛ لیبی و عراق ــ به خصوص در شرایطی که غرب در بحران اقتصادی گرفتار است و تشنه انرژی این منطقه است ــ صرف نظر کنند . غارت این منابع انرژی برای آنان اهمیت استراتژیک دارد . همچنین و مهمتر ؛ امنیت اسرائیل مهمترین هم پیمان غرب در منطقه اساساً قابل معامله نبوده و نمی توان در باره آن کوتاه آمد .
با توضیحات بالا روشن میشود که انقلاب در کشورهای عربی یک حادثه جهانی است ؛ زیرا از دو طریق با قلب نظام جهانی ( امریکا ) گره خورده است ؛ از طریق نفت و گاز که بیش از 60 در صد نفت مورد نیاز جهان و بیش از 40 در صد ذخایر گاز جهان در این منطقه وجود دارد و دیگر اسرائیل ؛ که منشاء تنش دائمی میان اکثریت مردم این منطقه و امریکاست ( شورش در کشور های عربی به فلسطینی ها پر و بال می دهد چرا که بیداری در کشورهای عربی همانا بیداری قضیه فلسطین است ؛ آنها در چنین شرایطی با پشتوانه حمایت عربی ؛ بهتر می توانند پی گیر کشور مستقل خود باشند ) . اسرائیل سر پل اصلی امریکا در خاورمیانه است ؛ لابی پرقدرت و پر نفوذ اسرائیل در ساختار قدرت امریکا باعث شده که سیاست خاورمیانه ی امریکا با سرنوشت و امنیت اسرائیل گره بخورد . بنابراین شورش و انقلاب در کشورهای عربی ــ از آنجا که ترکش آن به اسرائیل هم خواهد خورد ــ به معنای شورش علیه نظام جهانی به رهبری امریکاست . هر تغییری در جهان عرب حتماً رابطه خاورمیانه با نظام جهانی موجود را دگرگون می کند . پس چه باید کرد ؟ بهر طریق باید با جلوگیری از انقلابات ــ و یا منحرف کردن مسیر آن ــ مانع پیدایش چنین سناریوی شومی شد .
در چنین ایام و روزگاری ؛ مردم کشورهای عربی در اعتراض به فقر ؛ بی عدالتی ؛ عقب ماندگی در نظام هائی با رئیس جمهوری های مادام العمر و نظام های قبیله ای و موروثی ؛ شیخ و خلیفه های گمارده شده بر چاه های نفت و گاز ؛ به ستوه آمدند و سر به شورش بر داشتند .
انگار که جهان عرب بخواهد به یکباره ؛ آهسته روی های تاریخی خود را جبران کند ؛ سر به شورش و طغیان گذاشت ؛ از تونس شروع شد و بهانه آن وقتی فراهم شد که ؛ دانشجوی تونسی که همه راهها را به روی خود بسته دید ؛ برای نشان دادن درماندگی اقتصادی و استیصال اجتماعی آتش بر جان خود زد . فقر ؛ تحقیر ؛ عقب ماندگی اجتماعی ؛ غرور لطمه دیده در اثر بی عرضه گی سردمداران حاکم بر کشورهای شان در مقابل تجاوزات آشکار اسرائیل و ..... باعث خشم و عصیان جهان عرب شد . جوانان آگاه و دلیر این کشورها دست بکار سازماندهی مردم شدند ؛ مردم به حرکت در آمدند و انفجار اعتراضات سراسر کشور تونس و بعد مصر را فرا گرفت .
با دیدن شجاعت و اراده مردم تونس و مصر ؛ شور و اشتیاق " نان و آزادی " سراسر جهان عرب را فرا گرفت1 ؛ در اردن ؛ الجزایر ؛ مراکش ؛ عراق ؛ سوریه ؛ یمن ؛ عربستان ؛ عمان و لیبی مردم در طلب آزادی و زندگی بهتر و انسانی به خیابان ها آمدند .
نتایج :
تونس و مصر : در این دو کشور " بن علی " و " حسنی مبارک " ساقط شدند و " بن علی و حسنی مبارک های " دیگری چرخه امور را بدست گرفتند . در واقع در انقلاب این دو کشور کودتا صورت گرفت ؛ یعنی بدون آنکه اجازه و فرصت دهند تا در پروسه رشد قیام و جنبش ؛ رهبران و آلترناتیو مردمی و انقلابی سر بر آورند ؛ زمینه را برای حکومت بوسیله افراد باقیمانده از حاکمان سابق فراهم نمودند و بدین سان آرزوهای دموکراتیک مردم این کشورها در پی بند و بست های استعماری میان باقیمانده سردمداران قبلی این دو کشور و امریکا سوخت و به هوا فرستاده شد .
امریکا با شعار دمکراسی خواهی و با مانورهای سنجیده سیاسی تا حدودی توانست به غلیان و خشم مردم این دو کشور لگام بزند و از رادیکالیزه شدن قیام مردم جلوگیری کند ؛ آینده انقلاب و اعتراضات مردم این کشورها در هاله ای از ابهام قرار دارد . از این دو کشور ؛ مصر لنگرگاه ثبات و امنیت اسرائیل در منطقه است . به همین خاطر امریکا سعی دارد انقلاب در این کشور را با حداقل تغییر پیش ببرد .
ارتش مصر که مناسبات دوستانه و سر سپارانه به منافع امریکا و متحدینش در منطقه را بعهده داشته و دارد به دستور امریکا در جریان قیام مردم اعلام بی طرفی نمود و دست به کشتار مردم نزد . در نتیجه بعد از سرنگونی حسنی مبارک ؛ فرماندهان ارتش به عنوان عناصری ملی و مردمی به مردم قالب شدند و اجازه یافتند " شورای نظامی مصر " به ریاست ژنرال طنطاوی ــ که از مهره های مورد وثوق امریکا و اسرائیل است ــ را برای اداره موقت کشور تا بر گذاری انتخابات در آینده ای نزدیک تشکیل دهند . بدین ترتیب با وعده تغییر ؛ اصلاحات و برگزّاری انتخابات در آینده نزدیک مردم را به خانه های شان بر گرداندند . در حال حاضر مردم در این دو کشور ضمن بر گذاری تظاهرات اعتراضی پراکنده ؛ دل خوش و نگران منتظر انتخاباتی هستند که دست نشاند گان غرب در این کشورها ؛ وعده آن برای 6 ماه دیگر داده است .
یمن : اوضاع در یمن شبه جنگی است و اعتراضات گسترده هر روزه و با شدت ادامه دارد ولی هنوز علی عبدالله صالح بر اریکه قدرت تکیه دارد . یمن از مراکز اصلی استقرار نیروهای القاعده است ؛ به دلیل هم پیمانی و همکاری های علی عبدالله صالح در مبارزه با القاعده ؛ یمن از متحدان منطقه ای امریکا محسوب می شود . در جریان اعتراضات اخیر در یمن به دلیل همین هم پیمانی با امریکا ؛ دست علی عبدالله صالح در کشتار مخالفین باز است و بر خلاف لیبی و سوریه رسانه های غربی و سایر رسانه های مأمور ؛ جریان سرکوب در یمن را پر و بال نداده و چندان انعکاس نا خوشایندی ارائه نمی دهند ؛ از آنجا که پیروزی مردم در یمن خطر را بیش از بیش به عربستان نزدیک می کند ؛ امریکا و متحد اصلی او در منطقه یعنی عربستان سعودی برای غلبه بر بحران در کشور یمن با علی عبدالله صالح همکاری می کنند و احتمالاً به کمک " شورای همکاری خلیج " که عربستان در رأس آن قرار دارد راه حلی برای بحران یمن جستجو می شود.
الجزایر : اعتراضات اولیه در الجزایر منجر به لغو " وضعیت اضطراری " در کشور شده و " بوتفلیقه " رئیس جمهور این کشور قول اجرای وسیع اصلاحات را داده است . علیرغم این اعتراضات در کشور هم چنان ادامه دارد .
اردن : این کشور هم پیمان جدی امریکا در منطقه است ؛ که وظیفه آرام نگاهداشتن فلسطینیان و سرد کردن آنان در پیگیری مطالبه کشور مستقل را بر عهده دارد. معترضین اردنی خواستار حقوق بیشتر و تغییر دولت بودند . در اردن صحبتی از بر کناری ملک حسین پادشاه این کشور تا کنون نشده ؛ تغییراتی در دولت داده شد و از طرف ملک حسین مبلغ 120 میلیون دلار برای انجام اصلاحاتی در نظر گرفته شده است . اخبار کمتری از رویدادهای اعتراضی این کشور منعکس می شود .
بحرین : این کشور پایگاه ناوگان پنجم امریکاست به همین خاطر حفظ ثبات بحرین برای امریکا حائز اهمیت ویژه است . فردای ملاقات وزیر دفاع امریکا ــ رابرت گیتس ــ از عربستان سعودی ؛ این کشور 1000 نیروی نظامی با تجهیزات نظامی و ادوات سرکوب ؛ به کمک پادشاه بحرین به این کشور فرستاد . اکثر رسانه ها اعتراضات و خواسته های مردم بحرین را انعکاس نمی دهند و سعی دارند این اعتراضات را به دعوای شیعه ( که اکثریت مردم این کشور هستند ) و ثنی ( که علیرغم در اقلیت بودن ؛ همه مناصب اصلی و کلیدی حکومتی را در اختیار دارند ) تقلیل دهند . دخالت های رژیم ایران در این کشور ــ که عمدتاً با هدف سرپوش گذاشتن بر بحران های گریبانگیر در داخل و جا طلبی های منطقه ای رژیم صورت می گیرد ــ بهانه خوبی برای تبلیغات بر علیه معترضین بحرینی شده است .
لیبی : اعتراضات در لیبی به سرعت گسترش یافت و به جنگ داخلی تبدیل گردید ؛ معترضان 14 فوریه در بنغازی لیبی در ابتدا خواستار اجرای عدالت در کشور و بر قراری حقوق بشر بودند ؛ قذافی که گوشی برای شنیدن خواسته های معترضین نداشت نیروهای سرکوب گر نظامی را برای مردم و جوانان کشور به میدان فرستاد ؛ در نتیجه این اقدامات سرکوب گرانه خواسته های سیاسی پس رفتند و فریاد " مرگ بر دیکتاتور " جای آن را گرفت .و بعد در پی فعالیت های سازمانهای اطلاعاتی غرب و دخالت اتحاد های غربی و ناتو علیه قذافی چهره جنگ داخلی در لیبی عوض شد و به میدان دخالت غرب در لیبی برای سرنگونی و بر کناری قذافی تبدیل گردید .
تصفیه حساب فعلی غرب با قذافی ؛ ریشه در سیاست های گذشته این کشور و دشمنی وی با غرب و امریکا دارد . در واقع غرب از فرصت پیش آمده ؛ در پی یکسره کردن کار کسی است که در گذشته از جنبش های ملی و چپ حمایت می کرده است ( اگر چه مدتها بود که قذافی از سیاست های گذشته فاصله گرفته بود ) ؛ شاید گناه دیگر قذافی پیشقدمی وی در تشکیل " جبهه پایداری " که ائتلافی از 4 کشور سوریه ؛ الجزایر ؛ یمن جنوبی و لیبی در دوران جنگ سرد بود ؛ ائتلافی که در مخالفت با صلح مصر و اسرائیل تشکیل گردید .
علیرغم اینکه در بد بودن قذافی شک و تردیدی وجود ندارد ( و تنها تکیه 40 ساله بر قدرت در یک کشور ؛ خود بهترین نشانه عمق دیکتاتوری ؛ فساد و عقب ماندگی در آن کشور است ) ولی نمی توان مداخلات جنایتکارانه جنگی غرب و ناتو که با همکاری کشورهای مرتجع عربی ــ که در وابستگی شان به غرب تردیدی وجود ندارد ــ اکنون در لیبی جریان دارد را فی سبیل الله و کمک به نهادینه شدن دمکراسی در این کشور تلقی کرد . بلکه این جنگ یک جنگ استعماری با هدف چنگ اندازی بر منابع نفت و گاز این کشور است ( لیبی هفتمین صادر کننده نفت در او پک است و روزانه یک میلیون و ششصد هزار بشکه نفت صادر می کند ؛ صادر کننده اصلی نفت اروپا ست و از جمله 70 در صد نفت فرانسه بوسیله لیبی تأمین میشود ) .
بحران شدید اقتصادی در امریکا و در گیر بودن در دو جنگ عراق و افغانستان از هژمونی امریکا در روابط بین المللی کاسته و بناچار ــ بر خلاف جنگ عراق که رهبری آن در دست امریکا بود ــ این بار امریکا وارد جنگی شد که فرانسه تقریباً رهبری آنرا بدست گرفته و امریکا را بدنبال خود می کشاند . اما طنز تلخ این تراژدی آنجاست که ؛ سارکوزی که امروزه پیشاهنگ بمباران و سینه چاک دخالت نظامی در لیبی است تا چند روز قبل تنها طرف اروپایی بود که صمیمانه ترین روابط را با قذافی بر قرار کرده و در ضیافتی در کاخ الیزه بهترین استقبال را از قذافی بعمل آورد و قرارداد فروش جنگ افزار نظامی و تأسیس نیروگاه اتمی در کشور لیبی به ارزش 10 میلیارد یورو را با قذافی امضاء نمود .
در واقع در تحولات اخیر لیبی ؛ می توان گفت ؛ از وقتی غرب و بویژه اروپا از تأمین منافع اش بوسیله قذافی نا امید شد ؛ فاتحه قذافی خوانده شد . و گر نه عربستان سعودی و یا قطر که از نقض حقوق بشر و سلب و سرکوب آزادی ها در کشورهای خود دست کمی از لیبی ندارند شریک و همکار اروپا و امریکا در حمله نظامی به لیبی نمی شدند . مگر اینکه باور کنیم که کشورهای عهد عتیق و قرون وسطائی قطر و عربستان سعودی هم چون اربابان خود دغدغه دمکراسی و حقوق بشر دارند .یک مقاله در مجله تایمز آسیا این همدستی را به صورت آشکاری افشا کرده است : در معامله ای بین کاخ سفید و عربستان سعودی ( در جریان سفر وزیر دفاع امریکا به عربستان ) ؛ اوباما به سعودی ها گفت شما بحرین را بگیرید ولی دست ما را در لیبی باز بگذارید .
بهر حال هم اکنون فردی بنام " خلیفه هفتار " سرهنگ سایق ارتش لیبی که به مدت 20 سال در امریکا زندگی کرده است ؛ بعد ار توجیه کافی به لیبی رفته و فرماندهی شورشیان لیبی را بر عهّده گرفته است . ماهیت و هویت این اپوزیسیون مسلح قذافی چندان روشن نیست ؛ اما آنچه مشخص است این است که ؛ آنچه امروزه در لیبی جریان دارد صرفنظر از جنبش آزادیخواهی مردم ؛ یک تلاش استعماری برای گسترش مناطق نفوذ غرب و سلطه بر منابع طبیعی نفت و گاز این کشور است . بنابراین جوانان معترض و آزادیخواه کشور و اپوزیسیون مسلحی که در این کشور در حال جنگ با قذافی هستند ؛ اگر مرزهای خود را با استعمار غرب نا روشن بگذارند ؛ متأسفانه دیر یا زود بدلیل همراهی با نقشه های دولت های غربی عملا" به اهرمهای اجرائی ؛ تجزیه و جنگ داخلی در کشورشان تبدیل خواهند شد .
سوریه : تظاهرات و اعتراضات مردم ؛ تقریباً بیشتر شهرهای سوریه را فرا گرفته و همه روزه ــ با شعارهای " مردم سقوط رژیم را می خواهند " و " خدا ؛ آزادی و دیگر هیچ " ــ مردم در خیابان های شهرهای مختلف سوریه به اعتراضات شان ادامه می دهند ؛ آمار کشته های مخالفین از مرز 300نفر گذشته است .
11 سال پیش بشار اسد بدنبال فوت پدرش به قدرت رسید ؛ وی بر خلاف پدرش دست به اصلاحاتی در کشور زده و طی سالهای اخیر تحولات نسبتاً گسترده ای در وضعیت زندگی و معیشت مردم صورت گرفته است بهمین خاطر در تظاهرات مردم سوریه شعارهای اقتصادی چندان بگوش نمی رسد و نارضایتی و اعتراضات مردم بیشتر به مطالبات آزادیخواهانه ارتباط دارد ( حاکمیت انحصاری حزب بعث سوریه ) . مردم و جوانان کشور خواستار اصلاحات بیشتر و لغو " قانون وضعیت اضطراری " ــ که 50 سال است بر کشور حاکم است ــ شده اند .
غرب ؛ کشورهای عرب رقیب ؛ اسرائیل و ایران هریک از موضع منافع خود رویداد های سوریه را دنبال می کنند . سوریه تا به حال در مقابل تحریم های طولانی غرب دوام آورده ؛ غرب از سوریه ناراضی است زیرا :
1 ــ سوریه با نقشه های غرب برای تقسیم بندی کشورهای خاور میانه ( طرح خاورمیانه بزرگ ) که قرار بود با اشغال عراق در سال 2003 گام اول آن استارت بخورد مخالف است .
2 ــ سوریه با حزب الله لبنان و حماس در فلسطین هم پیمان است و با ایران همبستگی استراتژیک دارد ؛ امری که خشم غرب و امریکا ــ هم پیمانان اسرائیل ــ را بدنبال داشته است .
3 ــ سوریه در واقع مجرای اصلی کمک ایران به حزب الله و حماس است .
با اینحال هم اسرائیل و هم غرب وجود بشار اسد را بر تحولات نا مشخص و غیر قابل پیش بینی آینده ؛ ترجیح می دهند .
ایگال پالمر سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل : اسد بهترین دوست اسرائیل نیست و اگر نگران او هستیم از فرط دوستی نیست ...... اگر تحولات به سمت یک سناریوی فاجعه آمیز سیر کند ؛ یعنی سوریه به دامان یک رژیم بنیاد گرای اسلامی یا امثال آن بیفتد طبعاً متأسف خواهیم شد زیرا در حالت کم ضرر تر کنونی ؛ رژیم سوریه از ثبات برخوردار است .
نگاه اسرائیل به تحولات دنیای عرب :
اسرائیل از بیداری جهان عرب و از اوج گیری آرمانهای آزادیخواهانه در کشورهای عربی به شدت وحشت دارد . روزنامه اسرائیل " ها آرتز " همزمان با اوج گیری شورش های جهان عرب نوشت : کسی که این روزها خواب ندارد " ناتیناهو " است . چرا که ناتیناهو خوب می داند که بیداری جهان عرب همانا بیداری قضیه فلسطین است ؛ یعنی وضعیت کنونی دیگر نمی تواند ادامه یابد .
صلح سادات با اسرائیل صلح سردی بود که نه مردم مصر از آن استقبال کردند و نه منجر به مراودات ویژه ای در زمینه اقتصاد ؛ جهان گردی و ... شد و تنها در سطح دو دولت باقی ماند و به بدنه جامعه یعنی مردم مصر وارد نشد .نسل جوان کنونی کشورهای عربی و از جمله مصر به نظام سیاسی کشورهای خود که از مجازات اسرائیل ــ به خاطر جنایت های روزمره اش علیه مردم فلسطین ــ نا توان هستند سخت خشمگین و ناراضی می باشند . شاید به همین خاطر است که " یوری آویزی " از معروفترین فعالان صلح در اسرائیل می گوید : نا آرامی های مصر در نتیجه صرف عوامل اقتصادی بوجود نیامده ؛ ما اشتباه نکنیم ؛ علل نهفته بسیار عمیقتری هم در کار بوده است که همه آن را در یک کلام می شود خلاصه کرد ؛ فلسطین . یعنی اشغال گری فلسطین و محو کامل و آشکار فلسطین از نقشه خاورمیانه باعث ناخشنودی جدی مردم و جوانان کشورهای عربی است .
ایران و تحولات جهان عرب :
حمایت های رژیم جمهوری اسلامی از اعتراضات منطقه ؛ نه به خاطر مخالفت آنان با دیکتاتورها و شیوه های اقتدار گرایانه حاکمان این کشورها است و نه به خاطر پشتیبانی از مطالبات آزادیخواهانه مردم این کشور هاست ؛ بلکه کاملاً ریاکارانه و در راستای بهره برداری های سیاسی ــ امنیتی و جاه طلبی های منطقه این رژیم صورت می گیرد ؛ کما اینکه سکوت و وارونه گوئی اخبار مربوط به اعتراضات مردم سوریه و کمک های نظامی و لجستیکی به این کشور برای سرکوب مخالفین ؛ مشاوره و آموزش سرکوب گران سوری و .... ؛ نیز به همین منظور انجام می گیرد .سردمداران نظام جمهوری اسلامی می خواهند با کمک به رژیم در آستانهِ سرنگونی اسد به قول احمد توکلی نماینده اصول گرای مجلس منافع رژیم در منطقه به خطر نیافتد . وبسایت کلمه که زیر نظر احمد توکلی اداره می شود می نویسد : هیچ ایرانی میهن دوستی از نا آرامی ها در سوریه خوشحال نمی شود چرا که این کشور متحد راهبردی ایران است و ایجاد مشکل در آن به نفع ایران نیست .
تاریخچه رابطه رژیم ایران با سوریه به اختلافات حزب " بعث سوریه " با " حزب بعث عراق " و حمایت تنها کشور عربی از رژیم ایران در جنگ با عراق بر می گردد . بعد از آن بدلیل همسویی و منافع مشترک دو رژیم در سیاست های منطقه ای به تدریج این هم پیمانی عمق پیدا کرد ؛ و این دو کشور به متحدینی تبدیل شدند که چشم پوشی هر یک از این " اتحاد " ضربهِ سختی به ثبات و امنیت دیگری خواهد بود . بشار اسد رئیس جمهور سوریه در مصاحبه با " وال استریت جورنال می گوید : چشم پوشی از ایران غیر ممکن است ؛ چرا که ایران هم پیمان کلیدی سوریه است .
واقعیت این است که سرنگونی اسد که متحد استراتژیک رژیم ایران است ؛ ضربه جدی به تنور جنگ طلبی ها و مداخله جوئی های رژیم در مسئله حزب الله و فلسطین خواهد بود و ممکن است با سرنگونی بشار اسد ؛ درب دکان اسلام سیاسی رژیم در منطقه گِل گرفته شود ؛ چرا که یک پایه اسلام سیاسی رژیم در خارج از ایران ؛ مسئله فلسطین است ؛ اسلام سیاسی به بهانه دفاع از مردم فلسطین ؛ ارتزاق می شود . سوریه راه های ورود عملی و مداخله جوئی ها در مسئله فلسطین را برای رژیم ایران باز می کند .
نتیجه :
مهمترین نکته در اعتراضات جهان عرب که همه مشتاقان آزادی در کشور های مختلف را به پشتیبانی از جنبش های عربی تشویق می نمود این بود که اعتراضات در این کشورها هیچ خواست ایدئولوژیک مشخصی را دنبال نمی کرد. به دلیل همین ماهیت غیرایدئولوژیک قیام در کشورهای عربی؛ این قیام ها می توانست دمکراتیک باشد و مطالبات آزادیخواهانه مردم این کشورها را محقق کند. متأسفانه به دلیل همراهی با نقشه های دولت های غربی و در رأس همه امریکا؛ این قیام ها تا به حال به انحراف کشیده شده و یا اپوزیسیون در این کشورها؛ به اهرم های اجرائی سیاست تجزیه و جنگ داخلی در کشورها تبدیل شده اند. و اکنون نیز تنها راه چاره این است که؛ جلوگیری از مداخلات خارجی و بویژه غرب در تحولات کشورهای عربی به وظیفه اصلی و شماره یک اپوزیسیون آزادیخواه و دمکرات این کشورها تبدیل شود و با صدای بلند به غرب و امریکا بگویند: ما را به خیر شماها رضا نیست؛ شر مرسانید
محمود خادمی ــ 8 اردیبهشت 1390
arezo1953@yahoo.de
پانویس :
1 ــ توضیح بیشتر در مورد منشاء و فرجام این تحولات در دو مقاله " شورشی نا فرجام ؛ یا طلیعه انفجار آزادی در قاره سیاهان " و " تونس توانست ؛ مصر توانست ؛ ایران هم می تواند اگر .... " به همین قلم که برای سایت های ایرانی نگاشته شده موجود است .
" چرچیل نخست وزیر مشهور انگلیس "
در جهان دوقطبی (دو ابر قدرتی) گذشته؛ تضاد منافع بین دو قطب (امریکا و شوروی) بستر مناسب برای رشد و پیشروی مستقل جنبش های آزادی بخش در کشور ها را فراهم کرده بود و تا حدودی سازمان های انقلابی می توانستند در متن شکاف های موجود بین دو ابر قدرت؛ مستقل از تأثیر گذاری دو بلوک قدرت؛ استراتژی و تاکتیک مبارزه خود را انتخاب کنند و امر انقلاب را بر اساس تشخیص خود و منافع مردم خود؛ در کشورشان به پیش ببرند.
بعد از فروپاشی بلوک شرق و میدان دار شدن بی رقیب آمریکا ؛ جهانخواران با خاطر جمعی و با اطمینان از اوهامات تئوریسین بزرگ دنیای سرمایه داری " فوکویاما " ــ جهان به پایان تاریخ رسیده و به پایان انقلابات در کشورها رسیده ایم ــ انگار تصمیم گرفته اند که : منافع جهان غرب به سردمداری امریکا باید به عنوان " تابلوی تعیین مسیر درست تحولات " در کشورها در نظر گرفته شود و این دخالت های به اصطلاح بشر دوستانه !!! آمریکا و غرب باشد که سرنوشت تحولات در کشورها را رقم بزند. نگاه دوگانه غرب به تحولات در جهان عرب ــ با توجه به سوابق و روابط سیاسی و اقتصادی بسیاری از این کشورها با امریکا و نقش آن ها در تأمین منافع؛ ثبات و امنیت دلخواه امریکا ــ را باید در این کادر مورد بر رسی قرار داد.
بنابراین ــ به دلیل نقش و جایگاه کشورها عربی در تأمین منافع و مصالح جهان غرب به خصوص امریکا ــ برد و باخت در رابطه با تحولات جهان عرب و پی آمدهای آن برای غرب و امریکا حیاتی است . نه گذرگاه آبی جبل الطارق ؛ کانال سوئز و تنگه هرمز با توجه به اهمیت آنها به لحاظ اقتصادی و نظامی برای آنها قابل چشم پوشی است و نه می توانند از منابع نفت و گاز کشورهای حوزه خلیج فارس ؛ لیبی و عراق ــ به خصوص در شرایطی که غرب در بحران اقتصادی گرفتار است و تشنه انرژی این منطقه است ــ صرف نظر کنند . غارت این منابع انرژی برای آنان اهمیت استراتژیک دارد . همچنین و مهمتر ؛ امنیت اسرائیل مهمترین هم پیمان غرب در منطقه اساساً قابل معامله نبوده و نمی توان در باره آن کوتاه آمد .
با توضیحات بالا روشن میشود که انقلاب در کشورهای عربی یک حادثه جهانی است ؛ زیرا از دو طریق با قلب نظام جهانی ( امریکا ) گره خورده است ؛ از طریق نفت و گاز که بیش از 60 در صد نفت مورد نیاز جهان و بیش از 40 در صد ذخایر گاز جهان در این منطقه وجود دارد و دیگر اسرائیل ؛ که منشاء تنش دائمی میان اکثریت مردم این منطقه و امریکاست ( شورش در کشور های عربی به فلسطینی ها پر و بال می دهد چرا که بیداری در کشورهای عربی همانا بیداری قضیه فلسطین است ؛ آنها در چنین شرایطی با پشتوانه حمایت عربی ؛ بهتر می توانند پی گیر کشور مستقل خود باشند ) . اسرائیل سر پل اصلی امریکا در خاورمیانه است ؛ لابی پرقدرت و پر نفوذ اسرائیل در ساختار قدرت امریکا باعث شده که سیاست خاورمیانه ی امریکا با سرنوشت و امنیت اسرائیل گره بخورد . بنابراین شورش و انقلاب در کشورهای عربی ــ از آنجا که ترکش آن به اسرائیل هم خواهد خورد ــ به معنای شورش علیه نظام جهانی به رهبری امریکاست . هر تغییری در جهان عرب حتماً رابطه خاورمیانه با نظام جهانی موجود را دگرگون می کند . پس چه باید کرد ؟ بهر طریق باید با جلوگیری از انقلابات ــ و یا منحرف کردن مسیر آن ــ مانع پیدایش چنین سناریوی شومی شد .
در چنین ایام و روزگاری ؛ مردم کشورهای عربی در اعتراض به فقر ؛ بی عدالتی ؛ عقب ماندگی در نظام هائی با رئیس جمهوری های مادام العمر و نظام های قبیله ای و موروثی ؛ شیخ و خلیفه های گمارده شده بر چاه های نفت و گاز ؛ به ستوه آمدند و سر به شورش بر داشتند .
انگار که جهان عرب بخواهد به یکباره ؛ آهسته روی های تاریخی خود را جبران کند ؛ سر به شورش و طغیان گذاشت ؛ از تونس شروع شد و بهانه آن وقتی فراهم شد که ؛ دانشجوی تونسی که همه راهها را به روی خود بسته دید ؛ برای نشان دادن درماندگی اقتصادی و استیصال اجتماعی آتش بر جان خود زد . فقر ؛ تحقیر ؛ عقب ماندگی اجتماعی ؛ غرور لطمه دیده در اثر بی عرضه گی سردمداران حاکم بر کشورهای شان در مقابل تجاوزات آشکار اسرائیل و ..... باعث خشم و عصیان جهان عرب شد . جوانان آگاه و دلیر این کشورها دست بکار سازماندهی مردم شدند ؛ مردم به حرکت در آمدند و انفجار اعتراضات سراسر کشور تونس و بعد مصر را فرا گرفت .
با دیدن شجاعت و اراده مردم تونس و مصر ؛ شور و اشتیاق " نان و آزادی " سراسر جهان عرب را فرا گرفت1 ؛ در اردن ؛ الجزایر ؛ مراکش ؛ عراق ؛ سوریه ؛ یمن ؛ عربستان ؛ عمان و لیبی مردم در طلب آزادی و زندگی بهتر و انسانی به خیابان ها آمدند .
نتایج :
تونس و مصر : در این دو کشور " بن علی " و " حسنی مبارک " ساقط شدند و " بن علی و حسنی مبارک های " دیگری چرخه امور را بدست گرفتند . در واقع در انقلاب این دو کشور کودتا صورت گرفت ؛ یعنی بدون آنکه اجازه و فرصت دهند تا در پروسه رشد قیام و جنبش ؛ رهبران و آلترناتیو مردمی و انقلابی سر بر آورند ؛ زمینه را برای حکومت بوسیله افراد باقیمانده از حاکمان سابق فراهم نمودند و بدین سان آرزوهای دموکراتیک مردم این کشورها در پی بند و بست های استعماری میان باقیمانده سردمداران قبلی این دو کشور و امریکا سوخت و به هوا فرستاده شد .
امریکا با شعار دمکراسی خواهی و با مانورهای سنجیده سیاسی تا حدودی توانست به غلیان و خشم مردم این دو کشور لگام بزند و از رادیکالیزه شدن قیام مردم جلوگیری کند ؛ آینده انقلاب و اعتراضات مردم این کشورها در هاله ای از ابهام قرار دارد . از این دو کشور ؛ مصر لنگرگاه ثبات و امنیت اسرائیل در منطقه است . به همین خاطر امریکا سعی دارد انقلاب در این کشور را با حداقل تغییر پیش ببرد .
ارتش مصر که مناسبات دوستانه و سر سپارانه به منافع امریکا و متحدینش در منطقه را بعهده داشته و دارد به دستور امریکا در جریان قیام مردم اعلام بی طرفی نمود و دست به کشتار مردم نزد . در نتیجه بعد از سرنگونی حسنی مبارک ؛ فرماندهان ارتش به عنوان عناصری ملی و مردمی به مردم قالب شدند و اجازه یافتند " شورای نظامی مصر " به ریاست ژنرال طنطاوی ــ که از مهره های مورد وثوق امریکا و اسرائیل است ــ را برای اداره موقت کشور تا بر گذاری انتخابات در آینده ای نزدیک تشکیل دهند . بدین ترتیب با وعده تغییر ؛ اصلاحات و برگزّاری انتخابات در آینده نزدیک مردم را به خانه های شان بر گرداندند . در حال حاضر مردم در این دو کشور ضمن بر گذاری تظاهرات اعتراضی پراکنده ؛ دل خوش و نگران منتظر انتخاباتی هستند که دست نشاند گان غرب در این کشورها ؛ وعده آن برای 6 ماه دیگر داده است .
یمن : اوضاع در یمن شبه جنگی است و اعتراضات گسترده هر روزه و با شدت ادامه دارد ولی هنوز علی عبدالله صالح بر اریکه قدرت تکیه دارد . یمن از مراکز اصلی استقرار نیروهای القاعده است ؛ به دلیل هم پیمانی و همکاری های علی عبدالله صالح در مبارزه با القاعده ؛ یمن از متحدان منطقه ای امریکا محسوب می شود . در جریان اعتراضات اخیر در یمن به دلیل همین هم پیمانی با امریکا ؛ دست علی عبدالله صالح در کشتار مخالفین باز است و بر خلاف لیبی و سوریه رسانه های غربی و سایر رسانه های مأمور ؛ جریان سرکوب در یمن را پر و بال نداده و چندان انعکاس نا خوشایندی ارائه نمی دهند ؛ از آنجا که پیروزی مردم در یمن خطر را بیش از بیش به عربستان نزدیک می کند ؛ امریکا و متحد اصلی او در منطقه یعنی عربستان سعودی برای غلبه بر بحران در کشور یمن با علی عبدالله صالح همکاری می کنند و احتمالاً به کمک " شورای همکاری خلیج " که عربستان در رأس آن قرار دارد راه حلی برای بحران یمن جستجو می شود.
الجزایر : اعتراضات اولیه در الجزایر منجر به لغو " وضعیت اضطراری " در کشور شده و " بوتفلیقه " رئیس جمهور این کشور قول اجرای وسیع اصلاحات را داده است . علیرغم این اعتراضات در کشور هم چنان ادامه دارد .
اردن : این کشور هم پیمان جدی امریکا در منطقه است ؛ که وظیفه آرام نگاهداشتن فلسطینیان و سرد کردن آنان در پیگیری مطالبه کشور مستقل را بر عهده دارد. معترضین اردنی خواستار حقوق بیشتر و تغییر دولت بودند . در اردن صحبتی از بر کناری ملک حسین پادشاه این کشور تا کنون نشده ؛ تغییراتی در دولت داده شد و از طرف ملک حسین مبلغ 120 میلیون دلار برای انجام اصلاحاتی در نظر گرفته شده است . اخبار کمتری از رویدادهای اعتراضی این کشور منعکس می شود .
بحرین : این کشور پایگاه ناوگان پنجم امریکاست به همین خاطر حفظ ثبات بحرین برای امریکا حائز اهمیت ویژه است . فردای ملاقات وزیر دفاع امریکا ــ رابرت گیتس ــ از عربستان سعودی ؛ این کشور 1000 نیروی نظامی با تجهیزات نظامی و ادوات سرکوب ؛ به کمک پادشاه بحرین به این کشور فرستاد . اکثر رسانه ها اعتراضات و خواسته های مردم بحرین را انعکاس نمی دهند و سعی دارند این اعتراضات را به دعوای شیعه ( که اکثریت مردم این کشور هستند ) و ثنی ( که علیرغم در اقلیت بودن ؛ همه مناصب اصلی و کلیدی حکومتی را در اختیار دارند ) تقلیل دهند . دخالت های رژیم ایران در این کشور ــ که عمدتاً با هدف سرپوش گذاشتن بر بحران های گریبانگیر در داخل و جا طلبی های منطقه ای رژیم صورت می گیرد ــ بهانه خوبی برای تبلیغات بر علیه معترضین بحرینی شده است .
لیبی : اعتراضات در لیبی به سرعت گسترش یافت و به جنگ داخلی تبدیل گردید ؛ معترضان 14 فوریه در بنغازی لیبی در ابتدا خواستار اجرای عدالت در کشور و بر قراری حقوق بشر بودند ؛ قذافی که گوشی برای شنیدن خواسته های معترضین نداشت نیروهای سرکوب گر نظامی را برای مردم و جوانان کشور به میدان فرستاد ؛ در نتیجه این اقدامات سرکوب گرانه خواسته های سیاسی پس رفتند و فریاد " مرگ بر دیکتاتور " جای آن را گرفت .و بعد در پی فعالیت های سازمانهای اطلاعاتی غرب و دخالت اتحاد های غربی و ناتو علیه قذافی چهره جنگ داخلی در لیبی عوض شد و به میدان دخالت غرب در لیبی برای سرنگونی و بر کناری قذافی تبدیل گردید .
تصفیه حساب فعلی غرب با قذافی ؛ ریشه در سیاست های گذشته این کشور و دشمنی وی با غرب و امریکا دارد . در واقع غرب از فرصت پیش آمده ؛ در پی یکسره کردن کار کسی است که در گذشته از جنبش های ملی و چپ حمایت می کرده است ( اگر چه مدتها بود که قذافی از سیاست های گذشته فاصله گرفته بود ) ؛ شاید گناه دیگر قذافی پیشقدمی وی در تشکیل " جبهه پایداری " که ائتلافی از 4 کشور سوریه ؛ الجزایر ؛ یمن جنوبی و لیبی در دوران جنگ سرد بود ؛ ائتلافی که در مخالفت با صلح مصر و اسرائیل تشکیل گردید .
علیرغم اینکه در بد بودن قذافی شک و تردیدی وجود ندارد ( و تنها تکیه 40 ساله بر قدرت در یک کشور ؛ خود بهترین نشانه عمق دیکتاتوری ؛ فساد و عقب ماندگی در آن کشور است ) ولی نمی توان مداخلات جنایتکارانه جنگی غرب و ناتو که با همکاری کشورهای مرتجع عربی ــ که در وابستگی شان به غرب تردیدی وجود ندارد ــ اکنون در لیبی جریان دارد را فی سبیل الله و کمک به نهادینه شدن دمکراسی در این کشور تلقی کرد . بلکه این جنگ یک جنگ استعماری با هدف چنگ اندازی بر منابع نفت و گاز این کشور است ( لیبی هفتمین صادر کننده نفت در او پک است و روزانه یک میلیون و ششصد هزار بشکه نفت صادر می کند ؛ صادر کننده اصلی نفت اروپا ست و از جمله 70 در صد نفت فرانسه بوسیله لیبی تأمین میشود ) .
بحران شدید اقتصادی در امریکا و در گیر بودن در دو جنگ عراق و افغانستان از هژمونی امریکا در روابط بین المللی کاسته و بناچار ــ بر خلاف جنگ عراق که رهبری آن در دست امریکا بود ــ این بار امریکا وارد جنگی شد که فرانسه تقریباً رهبری آنرا بدست گرفته و امریکا را بدنبال خود می کشاند . اما طنز تلخ این تراژدی آنجاست که ؛ سارکوزی که امروزه پیشاهنگ بمباران و سینه چاک دخالت نظامی در لیبی است تا چند روز قبل تنها طرف اروپایی بود که صمیمانه ترین روابط را با قذافی بر قرار کرده و در ضیافتی در کاخ الیزه بهترین استقبال را از قذافی بعمل آورد و قرارداد فروش جنگ افزار نظامی و تأسیس نیروگاه اتمی در کشور لیبی به ارزش 10 میلیارد یورو را با قذافی امضاء نمود .
در واقع در تحولات اخیر لیبی ؛ می توان گفت ؛ از وقتی غرب و بویژه اروپا از تأمین منافع اش بوسیله قذافی نا امید شد ؛ فاتحه قذافی خوانده شد . و گر نه عربستان سعودی و یا قطر که از نقض حقوق بشر و سلب و سرکوب آزادی ها در کشورهای خود دست کمی از لیبی ندارند شریک و همکار اروپا و امریکا در حمله نظامی به لیبی نمی شدند . مگر اینکه باور کنیم که کشورهای عهد عتیق و قرون وسطائی قطر و عربستان سعودی هم چون اربابان خود دغدغه دمکراسی و حقوق بشر دارند .یک مقاله در مجله تایمز آسیا این همدستی را به صورت آشکاری افشا کرده است : در معامله ای بین کاخ سفید و عربستان سعودی ( در جریان سفر وزیر دفاع امریکا به عربستان ) ؛ اوباما به سعودی ها گفت شما بحرین را بگیرید ولی دست ما را در لیبی باز بگذارید .
بهر حال هم اکنون فردی بنام " خلیفه هفتار " سرهنگ سایق ارتش لیبی که به مدت 20 سال در امریکا زندگی کرده است ؛ بعد ار توجیه کافی به لیبی رفته و فرماندهی شورشیان لیبی را بر عهّده گرفته است . ماهیت و هویت این اپوزیسیون مسلح قذافی چندان روشن نیست ؛ اما آنچه مشخص است این است که ؛ آنچه امروزه در لیبی جریان دارد صرفنظر از جنبش آزادیخواهی مردم ؛ یک تلاش استعماری برای گسترش مناطق نفوذ غرب و سلطه بر منابع طبیعی نفت و گاز این کشور است . بنابراین جوانان معترض و آزادیخواه کشور و اپوزیسیون مسلحی که در این کشور در حال جنگ با قذافی هستند ؛ اگر مرزهای خود را با استعمار غرب نا روشن بگذارند ؛ متأسفانه دیر یا زود بدلیل همراهی با نقشه های دولت های غربی عملا" به اهرمهای اجرائی ؛ تجزیه و جنگ داخلی در کشورشان تبدیل خواهند شد .
سوریه : تظاهرات و اعتراضات مردم ؛ تقریباً بیشتر شهرهای سوریه را فرا گرفته و همه روزه ــ با شعارهای " مردم سقوط رژیم را می خواهند " و " خدا ؛ آزادی و دیگر هیچ " ــ مردم در خیابان های شهرهای مختلف سوریه به اعتراضات شان ادامه می دهند ؛ آمار کشته های مخالفین از مرز 300نفر گذشته است .
11 سال پیش بشار اسد بدنبال فوت پدرش به قدرت رسید ؛ وی بر خلاف پدرش دست به اصلاحاتی در کشور زده و طی سالهای اخیر تحولات نسبتاً گسترده ای در وضعیت زندگی و معیشت مردم صورت گرفته است بهمین خاطر در تظاهرات مردم سوریه شعارهای اقتصادی چندان بگوش نمی رسد و نارضایتی و اعتراضات مردم بیشتر به مطالبات آزادیخواهانه ارتباط دارد ( حاکمیت انحصاری حزب بعث سوریه ) . مردم و جوانان کشور خواستار اصلاحات بیشتر و لغو " قانون وضعیت اضطراری " ــ که 50 سال است بر کشور حاکم است ــ شده اند .
غرب ؛ کشورهای عرب رقیب ؛ اسرائیل و ایران هریک از موضع منافع خود رویداد های سوریه را دنبال می کنند . سوریه تا به حال در مقابل تحریم های طولانی غرب دوام آورده ؛ غرب از سوریه ناراضی است زیرا :
1 ــ سوریه با نقشه های غرب برای تقسیم بندی کشورهای خاور میانه ( طرح خاورمیانه بزرگ ) که قرار بود با اشغال عراق در سال 2003 گام اول آن استارت بخورد مخالف است .
2 ــ سوریه با حزب الله لبنان و حماس در فلسطین هم پیمان است و با ایران همبستگی استراتژیک دارد ؛ امری که خشم غرب و امریکا ــ هم پیمانان اسرائیل ــ را بدنبال داشته است .
3 ــ سوریه در واقع مجرای اصلی کمک ایران به حزب الله و حماس است .
با اینحال هم اسرائیل و هم غرب وجود بشار اسد را بر تحولات نا مشخص و غیر قابل پیش بینی آینده ؛ ترجیح می دهند .
ایگال پالمر سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل : اسد بهترین دوست اسرائیل نیست و اگر نگران او هستیم از فرط دوستی نیست ...... اگر تحولات به سمت یک سناریوی فاجعه آمیز سیر کند ؛ یعنی سوریه به دامان یک رژیم بنیاد گرای اسلامی یا امثال آن بیفتد طبعاً متأسف خواهیم شد زیرا در حالت کم ضرر تر کنونی ؛ رژیم سوریه از ثبات برخوردار است .
نگاه اسرائیل به تحولات دنیای عرب :
اسرائیل از بیداری جهان عرب و از اوج گیری آرمانهای آزادیخواهانه در کشورهای عربی به شدت وحشت دارد . روزنامه اسرائیل " ها آرتز " همزمان با اوج گیری شورش های جهان عرب نوشت : کسی که این روزها خواب ندارد " ناتیناهو " است . چرا که ناتیناهو خوب می داند که بیداری جهان عرب همانا بیداری قضیه فلسطین است ؛ یعنی وضعیت کنونی دیگر نمی تواند ادامه یابد .
صلح سادات با اسرائیل صلح سردی بود که نه مردم مصر از آن استقبال کردند و نه منجر به مراودات ویژه ای در زمینه اقتصاد ؛ جهان گردی و ... شد و تنها در سطح دو دولت باقی ماند و به بدنه جامعه یعنی مردم مصر وارد نشد .نسل جوان کنونی کشورهای عربی و از جمله مصر به نظام سیاسی کشورهای خود که از مجازات اسرائیل ــ به خاطر جنایت های روزمره اش علیه مردم فلسطین ــ نا توان هستند سخت خشمگین و ناراضی می باشند . شاید به همین خاطر است که " یوری آویزی " از معروفترین فعالان صلح در اسرائیل می گوید : نا آرامی های مصر در نتیجه صرف عوامل اقتصادی بوجود نیامده ؛ ما اشتباه نکنیم ؛ علل نهفته بسیار عمیقتری هم در کار بوده است که همه آن را در یک کلام می شود خلاصه کرد ؛ فلسطین . یعنی اشغال گری فلسطین و محو کامل و آشکار فلسطین از نقشه خاورمیانه باعث ناخشنودی جدی مردم و جوانان کشورهای عربی است .
ایران و تحولات جهان عرب :
حمایت های رژیم جمهوری اسلامی از اعتراضات منطقه ؛ نه به خاطر مخالفت آنان با دیکتاتورها و شیوه های اقتدار گرایانه حاکمان این کشورها است و نه به خاطر پشتیبانی از مطالبات آزادیخواهانه مردم این کشور هاست ؛ بلکه کاملاً ریاکارانه و در راستای بهره برداری های سیاسی ــ امنیتی و جاه طلبی های منطقه این رژیم صورت می گیرد ؛ کما اینکه سکوت و وارونه گوئی اخبار مربوط به اعتراضات مردم سوریه و کمک های نظامی و لجستیکی به این کشور برای سرکوب مخالفین ؛ مشاوره و آموزش سرکوب گران سوری و .... ؛ نیز به همین منظور انجام می گیرد .سردمداران نظام جمهوری اسلامی می خواهند با کمک به رژیم در آستانهِ سرنگونی اسد به قول احمد توکلی نماینده اصول گرای مجلس منافع رژیم در منطقه به خطر نیافتد . وبسایت کلمه که زیر نظر احمد توکلی اداره می شود می نویسد : هیچ ایرانی میهن دوستی از نا آرامی ها در سوریه خوشحال نمی شود چرا که این کشور متحد راهبردی ایران است و ایجاد مشکل در آن به نفع ایران نیست .
تاریخچه رابطه رژیم ایران با سوریه به اختلافات حزب " بعث سوریه " با " حزب بعث عراق " و حمایت تنها کشور عربی از رژیم ایران در جنگ با عراق بر می گردد . بعد از آن بدلیل همسویی و منافع مشترک دو رژیم در سیاست های منطقه ای به تدریج این هم پیمانی عمق پیدا کرد ؛ و این دو کشور به متحدینی تبدیل شدند که چشم پوشی هر یک از این " اتحاد " ضربهِ سختی به ثبات و امنیت دیگری خواهد بود . بشار اسد رئیس جمهور سوریه در مصاحبه با " وال استریت جورنال می گوید : چشم پوشی از ایران غیر ممکن است ؛ چرا که ایران هم پیمان کلیدی سوریه است .
واقعیت این است که سرنگونی اسد که متحد استراتژیک رژیم ایران است ؛ ضربه جدی به تنور جنگ طلبی ها و مداخله جوئی های رژیم در مسئله حزب الله و فلسطین خواهد بود و ممکن است با سرنگونی بشار اسد ؛ درب دکان اسلام سیاسی رژیم در منطقه گِل گرفته شود ؛ چرا که یک پایه اسلام سیاسی رژیم در خارج از ایران ؛ مسئله فلسطین است ؛ اسلام سیاسی به بهانه دفاع از مردم فلسطین ؛ ارتزاق می شود . سوریه راه های ورود عملی و مداخله جوئی ها در مسئله فلسطین را برای رژیم ایران باز می کند .
نتیجه :
مهمترین نکته در اعتراضات جهان عرب که همه مشتاقان آزادی در کشور های مختلف را به پشتیبانی از جنبش های عربی تشویق می نمود این بود که اعتراضات در این کشورها هیچ خواست ایدئولوژیک مشخصی را دنبال نمی کرد. به دلیل همین ماهیت غیرایدئولوژیک قیام در کشورهای عربی؛ این قیام ها می توانست دمکراتیک باشد و مطالبات آزادیخواهانه مردم این کشورها را محقق کند. متأسفانه به دلیل همراهی با نقشه های دولت های غربی و در رأس همه امریکا؛ این قیام ها تا به حال به انحراف کشیده شده و یا اپوزیسیون در این کشورها؛ به اهرم های اجرائی سیاست تجزیه و جنگ داخلی در کشورها تبدیل شده اند. و اکنون نیز تنها راه چاره این است که؛ جلوگیری از مداخلات خارجی و بویژه غرب در تحولات کشورهای عربی به وظیفه اصلی و شماره یک اپوزیسیون آزادیخواه و دمکرات این کشورها تبدیل شود و با صدای بلند به غرب و امریکا بگویند: ما را به خیر شماها رضا نیست؛ شر مرسانید
محمود خادمی ــ 8 اردیبهشت 1390
arezo1953@yahoo.de
پانویس :
1 ــ توضیح بیشتر در مورد منشاء و فرجام این تحولات در دو مقاله " شورشی نا فرجام ؛ یا طلیعه انفجار آزادی در قاره سیاهان " و " تونس توانست ؛ مصر توانست ؛ ایران هم می تواند اگر .... " به همین قلم که برای سایت های ایرانی نگاشته شده موجود است .
اخبار روز:
روز جهانی کارگر، فریاد اعتراض زنان و مردان کارگر بر علیه استثمار سرمایه داری است. روز جهانی کارگر،نماد مبارزات تاریخی زنان و مردان کارگر بر علیه سلطهی نظام طبقاتی است. روز جهانی کارگر، نشانهی زنده ماندن و تداوم مبارزات زنان و مردان کارگر تا رسیدن به دنیایی عاری از هر گونه تبعیض است. روز جهانی کارگر،سمبل مبارزه تا رهایی و ایمان به تحقق جامعهی کمونیستی است.
امسال روزکارگر در شرایط خاصی فرا می رسد، شرایطی که :
- حداقل دستمزد کارگران در سال جدید ماهانه سیصد و سی هزار تومان تعیین شده، آن هم دروضعیتی که خط فقر بنا بر آمار رسمی رژیم، درآمد ِ ماهانه حدود یک میلیون تومان است .
- تعداد زیادی از واحدهای تولیدی به دلیل حذف یارانه ها و افزایش نجومی قیمت ِ انواع سوخت به تعطیلی کشیده شده و بیکاری رشدیابنده که از قبل نیز وجود داشت سیری سرسام آور پیدا کرده است . قابل توجه آن که از نظر وزارت کار، شاغل کسی است که حداقل یک ساعت در هفته کار کند. حتی با این تعریف هم بر اساس آمار نمایندگان مجلس ، نرخ بیکاری ۱۵%، و تعداد بیکاران چهار میلیون نفر میباشد. این آمار بویژه در اواخر سال گذشته و شروع سال جدید به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است . در همین روزهای اخیر در آستانهی روز کارگر ، پنج هزارنفر از کارگران کوره پزخانههای آجرپزی بوئین زهرا و صد و چهل نفر از سیصد و پنجاه کارگر کارخانهی مهرام به خیل بیکاران پیوستند .
امسال روزکارگر در شرایط خاصی فرا می رسد، شرایطی که :
- حداقل دستمزد کارگران در سال جدید ماهانه سیصد و سی هزار تومان تعیین شده، آن هم دروضعیتی که خط فقر بنا بر آمار رسمی رژیم، درآمد ِ ماهانه حدود یک میلیون تومان است .
- تعداد زیادی از واحدهای تولیدی به دلیل حذف یارانه ها و افزایش نجومی قیمت ِ انواع سوخت به تعطیلی کشیده شده و بیکاری رشدیابنده که از قبل نیز وجود داشت سیری سرسام آور پیدا کرده است . قابل توجه آن که از نظر وزارت کار، شاغل کسی است که حداقل یک ساعت در هفته کار کند. حتی با این تعریف هم بر اساس آمار نمایندگان مجلس ، نرخ بیکاری ۱۵%، و تعداد بیکاران چهار میلیون نفر میباشد. این آمار بویژه در اواخر سال گذشته و شروع سال جدید به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است . در همین روزهای اخیر در آستانهی روز کارگر ، پنج هزارنفر از کارگران کوره پزخانههای آجرپزی بوئین زهرا و صد و چهل نفر از سیصد و پنجاه کارگر کارخانهی مهرام به خیل بیکاران پیوستند .
- بسیاری از کارگران ماههاست که حقوق خود را دریافت نکرده اند و در بعضی نقاط تا یک سال پرداخت حقوق آنان به تاخیر افتاده است .
- کاهش هزینههای تولید، قراردادهای موقت و سفید امضای ِ کار و اخراج های وسیع کارگران، به عنوان ابزارهای اجرایی ِ خصوصی سازی ،کارگران را در شرایط بسیار ناگواری قرار داده است.
- نرخ افزایش تورم، سفرهی کارگران را خالی تر از پیش کرده و گرانی سرسام آور بیداد می کند ، آخرین نرخ تورم اعلام شده ۲۲% بوده است، آن هم در شرایط رشد اقتصادی " صفر ".
- بسیاری از فعالین جنبش کارگری همانند فعالین سایر جنبشها در بند دیکتاتوری خونریز اسلامی اسیر هستند و تحت شکنجههای وحشیانهی رژیم در آستانهی مرگ قرار گرفته و یا در انتظاراجرای احکام اعدام بسر می برند .
- موج جدید حرکات و اعتراضات کارگران در کشورها ی مختلف بر علیه افزایش سن بازنشستگی، افزایش ساعت کار، کاهش دستمزد و ...شکل گرفته و اوج گیری مرحلهی جدیدی از مبارزات کارگران را نوید می دهد .
- اعتراضات مردمی در کشورهای مختلف به ویژه شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز شده و جهان در تب و تاب تغییر و تحول به سر می برد، این حرکات بر بستر بحران اقتصادی جهانی و تمایلات رشد یابندهی مردم برای عدالت اقتصادی، بهبود شرایط رفاهی ، آزادیهای فردی و اجتماعی و مقابله با دیکتاتوری شکل گرفته و شرایط حساس و تعیین کنندهای را رقم زده است .
واما، امسال روز کارگر درشرایطی فرا می رسد که کارگران دراین اوضاع نابسامان و نگران کننده بسر میبرند، شرایطی که برای زنان کارگر به مراتب ناگوارتراست. فقرو بیکاری به طور روز افزون چهرهی زنانه پیدا کرده است. زنان از نظر سطح حقوق و مزایای شغلی هنوز با مردان فاصلهی زیادی دارند و در بهترین حالت، برغم کار مساوی و نرخ استثمار برابر با مردان، میزان حقوقشان ۶۰% حقوق مردان است. علاوه بر اختلاف دستمزد، زنان در محل کاربا انواع خشونت از جمله خشونتهای اقتصادی، جنسی و... مواجه هستند.
چهرهی زنانهی بیکاری در سال های اخیر، برغم افزایش دانشجویان، فارغالتحصیلان و متخصصین زن، عریانتر شده و درصد بسیار بالایی از زنان، بیکار هستند. آمارهای رسمی در سال گذشته میزان اشتغال زنان را حدود ۱۷% اعلام کردند. بعلاوه ، در شرایطی که کارفرمایان، به خاطر امکان پرداخت مزد کمتر، ترجیح می دهند دربرخی از مشاغل از کارگران زن استفاده کنند، آمار زنان شاغل کارگرهمچنان کاهش یافته و زنان ناگزیز به شغل های کاذبی همچون دست فروشی ، تکدی گری، تن فروشی و ... روی آوردهاند ودر این مشاغل نیز مورد تعرض و خشونت های مختلف قرار می گیرند.
ستم دیگری که به لطف سیستم سرمایه داری شامل حال زنان اعم از کارگر و غیر کارگر، شاغل و خانه دارمی شود کار خانگی است، کاری که در نظام جمهوری اسلامی توجیهات آنجهانی نیز یافته است. کار بدون دستمزدی که زنان را در سیستم فرسایندهی خانگی پژمرده میکند و علی رغم نقش موثر آن در تولید و بازتولید نظام سرمایه داری هیچ حاصلی برای زنان ندارد.
موقعیت اسف بار زنان سرپرست خانوارکه از محروم ترین اقشارزنان بشمار می روند از دیگر نمونههای ستم بر زنان درنظام واپس گرای جمهوری اسلامی است ، جمعیتی بالغ بریک میلیون وهفت صد هزار نفر( براساس آمار نه چندان واقعی سازمان بهزیستی) و مستمری ماهانهای، حداکثر سی هزار تومان.
ما زنانی دیگر، اعتقاد داریم که مطالبات نهایی طبقه کارگر تنها در جامعه ای عاری ازهر گونه تبعیض به تحقق خواهد پیوست ، جامعهای عاری ازطبقه، مالکیت خصوصی، استثمار، مردسالاری و هر گونه سلطه. تنها راه رسیدن به این جامعه سرنگونی نظامهای حاکم سرمایه داری و از آن جمله رژیم سرمایهدار و واپسگرای جمهوری اسلامی است. این امر در پروسهای طولانی شکل خواهد گرفت، اما مطالبات حداقلی کارگران را باید در هر شرایطی طرح کرده و در جهت تحقق آن تلاش نمود .
از آنجا که نظام جمهوری اسلامی بنا برماهیت طبقاتی خود، همچون سایر سیستم های سرمایهداری با مطالبات نهایی کارگران درستیز بوده و قادر به پاسخگویی آنها نیست، و از طرف دیگر به واسطهی ماهیت مذهبی خود اساسا نظامی زنستیز و مبتنی بر تبعضهای جنسیتی است، علاوه بر طرح مطالبات کارگران به طور کلی، همواره باید برمطالبات خاص زنان کارگر، به طور جداگانه تاکید نمود.
زنانی دیگر، ضمن بزرگداشت روزجهانی کارگر، از مطالبات حداقلی کارگران ، بویژه مطالبات خاص زنان کارگر به شرح زیر حمایت می کنند :
- آزادی کلیهی کارگران در بند
- آزادی اعتصاب، تظاهرات و ایجاد تشکل های کارگری در محیط های کاری و حضور نمایندگان واقعی کارگران زن و مرد در تدوین قوانینکار و هرگونه تصمیمگیری در مورد کارگران
- آزادی ایجاد تشکل های مستقل زنان کارگر در زمینهی مطالبات خاص آنان وهمچنین پی گیری مطالبات عام زنان کارگر در ارتباط با دیگر جنبشها ی اجتماعی با در نظر گرفتن ضرورت همبستگی و حمایت جنبش کارگری و جنبش زنان
- تعطیلی رسمی روز اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) به عنوان روز جهانی کارگر، و رفع محدودیتها و موانع برای طرح ِ مطالبات واقعی کارگران
- تعیین حداقل دستمزد کارگران براساس معیارهای اقتصادی منطبق بر شرایط عینی جامعه که تامین کنندهی رفاه نسبی کارگران باشد
- تعیین مزد مساوی برای زنان کارگر در برابر کار مساوی با مردان و پرداخت دستمزد زنان بدون اِعمال تبعیض جنسیتی
- تغییر قوانین کار و لغو قوانینی که به هر صورت استثمار بیشتر کارگران را در دستور کار خود دارد. از جمله لغو قراردادهای موقت و سفید امضا ، مشمولیت قوانین کار بر کارگاههای کوچک و کارگاههای خانگی و شرکت های پیمان کاری که اکثر کارگران آنها زنان میباشند
- لغو قوانین تبعیض آمیزو تعیین قوانین یکسان برای زنان کارگر در مورد استخدام ، شرایط کار، ارتقای شغلی ،تعیین مرتبه بندی مشاغل ،مشخص کردن مشاغل سخت برای زنان و برخورداری زنان از حق عائله مندی ، منع قانونی اخراج زنان باردارو...
- برقراری مرخصیهای بلندمدت برای بارداری و زایمان
- ایجاد شیرخوارگاه و مهدکودکهای رایگان در محل کار
- تغذیه مناسب در محل کار، به ویژه برای زنان باردار و شیرده
- برقراری سرویسهای رایگان ایاب و ذهاب
- تامین بیمه و درمان رایگان برای کارگران
- ممنوعیت کار کودکان
- منع بردگی جنسی، توانمند سازی کارگران جنسی و ایجاد شغل برای زنان وکودکانی که به بردگی جنسی رانده شدهاند. نظام ایدئولوژیک اسلامی بیآنکه به حقوق انسانی این زنان و کودکان توجه کند تنها راه حل را حذف و در بهترین حالت نادیده گرفتن آنان میداند. این قربانیان که از هیچ حق انسانی و قانونی برخوردار نیستند مورد انواع آزار و جنایات رسمی و غیررسمی قرار میگیرند.
- ...
ائتلاف جنبش زنان با جنبش کارگری، بر اساس نیروهای مشترک در این دوجنبش: یعنی زنان کارگر ، زنان خانواده های کارگری و بخش چپ جنبش زنان، در تشکلهای مستقل، ضامن تداوم مبارزات و استقرار رادیکالیسم در این دو جنبش، یعنی جنبش کارگری وجنبش زنان خواهد بود.
تنها راه رهایی کامل زنان، جنبش مستقل آنان تا تحقق و تثبیت جامعهی کمونیستی است
زنانی دیگر
اول ماه مه، یازده اردیبهشت۱٣۹۰
- کاهش هزینههای تولید، قراردادهای موقت و سفید امضای ِ کار و اخراج های وسیع کارگران، به عنوان ابزارهای اجرایی ِ خصوصی سازی ،کارگران را در شرایط بسیار ناگواری قرار داده است.
- نرخ افزایش تورم، سفرهی کارگران را خالی تر از پیش کرده و گرانی سرسام آور بیداد می کند ، آخرین نرخ تورم اعلام شده ۲۲% بوده است، آن هم در شرایط رشد اقتصادی " صفر ".
- بسیاری از فعالین جنبش کارگری همانند فعالین سایر جنبشها در بند دیکتاتوری خونریز اسلامی اسیر هستند و تحت شکنجههای وحشیانهی رژیم در آستانهی مرگ قرار گرفته و یا در انتظاراجرای احکام اعدام بسر می برند .
- موج جدید حرکات و اعتراضات کارگران در کشورها ی مختلف بر علیه افزایش سن بازنشستگی، افزایش ساعت کار، کاهش دستمزد و ...شکل گرفته و اوج گیری مرحلهی جدیدی از مبارزات کارگران را نوید می دهد .
- اعتراضات مردمی در کشورهای مختلف به ویژه شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز شده و جهان در تب و تاب تغییر و تحول به سر می برد، این حرکات بر بستر بحران اقتصادی جهانی و تمایلات رشد یابندهی مردم برای عدالت اقتصادی، بهبود شرایط رفاهی ، آزادیهای فردی و اجتماعی و مقابله با دیکتاتوری شکل گرفته و شرایط حساس و تعیین کنندهای را رقم زده است .
واما، امسال روز کارگر درشرایطی فرا می رسد که کارگران دراین اوضاع نابسامان و نگران کننده بسر میبرند، شرایطی که برای زنان کارگر به مراتب ناگوارتراست. فقرو بیکاری به طور روز افزون چهرهی زنانه پیدا کرده است. زنان از نظر سطح حقوق و مزایای شغلی هنوز با مردان فاصلهی زیادی دارند و در بهترین حالت، برغم کار مساوی و نرخ استثمار برابر با مردان، میزان حقوقشان ۶۰% حقوق مردان است. علاوه بر اختلاف دستمزد، زنان در محل کاربا انواع خشونت از جمله خشونتهای اقتصادی، جنسی و... مواجه هستند.
چهرهی زنانهی بیکاری در سال های اخیر، برغم افزایش دانشجویان، فارغالتحصیلان و متخصصین زن، عریانتر شده و درصد بسیار بالایی از زنان، بیکار هستند. آمارهای رسمی در سال گذشته میزان اشتغال زنان را حدود ۱۷% اعلام کردند. بعلاوه ، در شرایطی که کارفرمایان، به خاطر امکان پرداخت مزد کمتر، ترجیح می دهند دربرخی از مشاغل از کارگران زن استفاده کنند، آمار زنان شاغل کارگرهمچنان کاهش یافته و زنان ناگزیز به شغل های کاذبی همچون دست فروشی ، تکدی گری، تن فروشی و ... روی آوردهاند ودر این مشاغل نیز مورد تعرض و خشونت های مختلف قرار می گیرند.
ستم دیگری که به لطف سیستم سرمایه داری شامل حال زنان اعم از کارگر و غیر کارگر، شاغل و خانه دارمی شود کار خانگی است، کاری که در نظام جمهوری اسلامی توجیهات آنجهانی نیز یافته است. کار بدون دستمزدی که زنان را در سیستم فرسایندهی خانگی پژمرده میکند و علی رغم نقش موثر آن در تولید و بازتولید نظام سرمایه داری هیچ حاصلی برای زنان ندارد.
موقعیت اسف بار زنان سرپرست خانوارکه از محروم ترین اقشارزنان بشمار می روند از دیگر نمونههای ستم بر زنان درنظام واپس گرای جمهوری اسلامی است ، جمعیتی بالغ بریک میلیون وهفت صد هزار نفر( براساس آمار نه چندان واقعی سازمان بهزیستی) و مستمری ماهانهای، حداکثر سی هزار تومان.
ما زنانی دیگر، اعتقاد داریم که مطالبات نهایی طبقه کارگر تنها در جامعه ای عاری ازهر گونه تبعیض به تحقق خواهد پیوست ، جامعهای عاری ازطبقه، مالکیت خصوصی، استثمار، مردسالاری و هر گونه سلطه. تنها راه رسیدن به این جامعه سرنگونی نظامهای حاکم سرمایه داری و از آن جمله رژیم سرمایهدار و واپسگرای جمهوری اسلامی است. این امر در پروسهای طولانی شکل خواهد گرفت، اما مطالبات حداقلی کارگران را باید در هر شرایطی طرح کرده و در جهت تحقق آن تلاش نمود .
از آنجا که نظام جمهوری اسلامی بنا برماهیت طبقاتی خود، همچون سایر سیستم های سرمایهداری با مطالبات نهایی کارگران درستیز بوده و قادر به پاسخگویی آنها نیست، و از طرف دیگر به واسطهی ماهیت مذهبی خود اساسا نظامی زنستیز و مبتنی بر تبعضهای جنسیتی است، علاوه بر طرح مطالبات کارگران به طور کلی، همواره باید برمطالبات خاص زنان کارگر، به طور جداگانه تاکید نمود.
زنانی دیگر، ضمن بزرگداشت روزجهانی کارگر، از مطالبات حداقلی کارگران ، بویژه مطالبات خاص زنان کارگر به شرح زیر حمایت می کنند :
- آزادی کلیهی کارگران در بند
- آزادی اعتصاب، تظاهرات و ایجاد تشکل های کارگری در محیط های کاری و حضور نمایندگان واقعی کارگران زن و مرد در تدوین قوانینکار و هرگونه تصمیمگیری در مورد کارگران
- آزادی ایجاد تشکل های مستقل زنان کارگر در زمینهی مطالبات خاص آنان وهمچنین پی گیری مطالبات عام زنان کارگر در ارتباط با دیگر جنبشها ی اجتماعی با در نظر گرفتن ضرورت همبستگی و حمایت جنبش کارگری و جنبش زنان
- تعطیلی رسمی روز اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) به عنوان روز جهانی کارگر، و رفع محدودیتها و موانع برای طرح ِ مطالبات واقعی کارگران
- تعیین حداقل دستمزد کارگران براساس معیارهای اقتصادی منطبق بر شرایط عینی جامعه که تامین کنندهی رفاه نسبی کارگران باشد
- تعیین مزد مساوی برای زنان کارگر در برابر کار مساوی با مردان و پرداخت دستمزد زنان بدون اِعمال تبعیض جنسیتی
- تغییر قوانین کار و لغو قوانینی که به هر صورت استثمار بیشتر کارگران را در دستور کار خود دارد. از جمله لغو قراردادهای موقت و سفید امضا ، مشمولیت قوانین کار بر کارگاههای کوچک و کارگاههای خانگی و شرکت های پیمان کاری که اکثر کارگران آنها زنان میباشند
- لغو قوانین تبعیض آمیزو تعیین قوانین یکسان برای زنان کارگر در مورد استخدام ، شرایط کار، ارتقای شغلی ،تعیین مرتبه بندی مشاغل ،مشخص کردن مشاغل سخت برای زنان و برخورداری زنان از حق عائله مندی ، منع قانونی اخراج زنان باردارو...
- برقراری مرخصیهای بلندمدت برای بارداری و زایمان
- ایجاد شیرخوارگاه و مهدکودکهای رایگان در محل کار
- تغذیه مناسب در محل کار، به ویژه برای زنان باردار و شیرده
- برقراری سرویسهای رایگان ایاب و ذهاب
- تامین بیمه و درمان رایگان برای کارگران
- ممنوعیت کار کودکان
- منع بردگی جنسی، توانمند سازی کارگران جنسی و ایجاد شغل برای زنان وکودکانی که به بردگی جنسی رانده شدهاند. نظام ایدئولوژیک اسلامی بیآنکه به حقوق انسانی این زنان و کودکان توجه کند تنها راه حل را حذف و در بهترین حالت نادیده گرفتن آنان میداند. این قربانیان که از هیچ حق انسانی و قانونی برخوردار نیستند مورد انواع آزار و جنایات رسمی و غیررسمی قرار میگیرند.
- ...
ائتلاف جنبش زنان با جنبش کارگری، بر اساس نیروهای مشترک در این دوجنبش: یعنی زنان کارگر ، زنان خانواده های کارگری و بخش چپ جنبش زنان، در تشکلهای مستقل، ضامن تداوم مبارزات و استقرار رادیکالیسم در این دو جنبش، یعنی جنبش کارگری وجنبش زنان خواهد بود.
تنها راه رهایی کامل زنان، جنبش مستقل آنان تا تحقق و تثبیت جامعهی کمونیستی است
زنانی دیگر
اول ماه مه، یازده اردیبهشت۱٣۹۰
اخبار روز:
اول ماه می،
روز رزم و همبستگی طبقاتی کارگران جهان گرامی باد!
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری ایران -خارج کشور روز 11اردیبهشت 1390، (اول می 2011)، روزی که یادآور نبرد دهها هزار کارگر شهر شیکاگوی آمریکا در سال 1886 برای حقوق عادلانه خویش است و ازآن زمان نیز الهام بخش میلیونها کارگر در سراسر جهان درمبارزه طبقاتیشان علیه سیستم بهره کشی سرمایه داری بوده و هست را همراه با همه کارگران و زحمتکشان جهان پاس میدارد. اول ماه می بار دیگر بر این واقعیت تاریخی پای میفشارد که این همبستگی جهانی طبقه کارگر و رهبری پرولتاریا در سازماندهی انقلابات اجتماعی و مبارزه طبقاتی است که نوید بخش آزادی، دمکراسی واقعی و جامعه سوسیالیستی است.
اول ماه می امسال ویژگی بارزی دارد. موج عظیم جنبش اعتراضی درمنطقه که در ماههای اخیر به قیامهای گسترده و متعاقبا فروپاشی رژیمهای دیکتاتوری در مصر و تونس انجامید نه تنها معادلات سیاسی و اقتصادی و نظامی درمنطقه و جهان را برهم زده است بلکه بار دیگر قدرت اتحاد مردم زحمتکش را بنمایش گزارد. سالها استبداد،استثمار، فقر و بیکاری میلیونی وسرکوب شدید اعتراضات اجتماعی وابتدائی ترین حقوق انسانهای محروم جهان که زیر سلطه رژیمهای ارتجاعی وفاسد، جنگهای تحمیلی داخلی و یا منطقه ای، نژاد پرستی، سرزمینهای اشغالی فلسطین، عراق وافغانستان، و حملات نظامی "بشر دوستانه" و" دمکراسی" امپریالیستی وسرمایه داری جهانی نابود میشوند هیچ راهی جز اتحاد و همبستگی نیروی عظیم ستمدیدگان و درهم شکستن این چرخه بیرحم بردگی مزدی و غارتگر منابع طبیعی و انسانی باقی نمیگذارد. هم از اینروست که کارگران هرگوشه جهان درصفوف فشرده تر با اعتصابات گسترده پیگیرانه برای کسب حقوق طبقاتی خویش و گسیختن زنجیر پوسیده استثمار و ستم سرمایه ازپایشان بپا خواسته اند.
روز اول ماه مه در ایران نیز پس از سی و دوسال سرکوب خونین جنبشهای کارگری و اجتماعی وبهره کشی و پایمال نمودن ابتدائی ترین حقوق دمکراتیک کارگران و سایر شهروندان توسط رژیم ارتجاعی و سرمایه داری جمهوری اسلامی در بحرانی ترین شرایط اقتصادی و سیاسی مستقل ازدولت برگزار میشود. شورای برگزاری مراسم روزجهانی کارگر سال 90 را سال "ستیزطبقاتی بجای جهاد اقتصادی" نامیده و در8 بند مطالبات پایه ای کارگران را طرح نموده است. کمیته های کارگران سوسیالیست داخل کشوردر منشور خویش ضمن طرح خواسته های اساسی در23 بند، بر گسترش "صف مستقل سیاسی" کارگران تاکید نموده اند. جمعی از فعالین کارگری ایران نیز بیانیه مهمی بمناسب روز جهانی کارگرنوشته اند که انعکاس روشنی از اوضاع مشقت بارکارگران ایران است. همه این فعالین در کنار میلیونها کارگر محروم و معترض بدرستی کلیت رژیم را با همه جناحها و قوانین ضد کارگری"سه جانبه گرایی" و "هدفمند سازی یارانه ها" که تنها هدفشان حفظ نظام اسلامی و منافع سرمایه داران است طرد نموده اند. آنها همچنین خواهان توقف سرکوب و آزارفعالین، لغو اعدام و کارکودک، امنیت شغلی، ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و نیز آزادی فعالین کارگری و همه زندانیان سیاسی شده اند. رژیم با علم به تعمیق فقر و بیکاری، کار 5/2 میلیون کودک، افزایش فحشا، اعتیاد و بیماریهای روحی و جسمی، نابودی محیط زیست ومنابع آبی و صنایع کشاورزی، کماکان با حذف سوبسید دهها قلم کالاهای اساسی وفقط افزایش %9 حداقل دستمزد کارگران یعنی 300/330هزار تومان (خط فقرطبق آمار رسمی000/800 تومان) همچنان به نیازهای اساسی مردم بی اعتنایی میکند. افزایش قراردادهای پیمانی وموقتی، ناامنی شغلی، عدم دریافت حقوق و مزایای معوقه، تعطیلی کارخانه ها، واردات ارزان، گرانی و تورم بالا، خصوصی کردن خدمات/ صنایع، واخراج و بیکاری دهها هزار کارگر نمونه هایی از نتایج اقتصاد نئولیبرالیسم 2دهه اخیر رژیم درهمراهی با سیاستهای سازمان تجارت وبانک جهانی، وصندوق بین المللی پول(ابزارهای مالی سرمایه جهانی)هستند.
علیرغم امضای مقاوله های سازمان کار جهانی مبنی بر آزادی تشکل، اعتصاب و مذاکرات جمعی کارگری ، پاسخ رژیم در مقابل مبارزه کارگران برای کسب پایه ای ترین حقوق کار منجمله ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و گرفتن حقوق معوقه و حتی شرکت درمراسم ماه می مثل همیشه سرکوب، زندان و آزاربوده است. منصور اسانلو رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد وچند عضو دیگراین سندیکا منجمله رضا شهابی همچنان درشرایط غیرانسانی در زندان هستند. علی نجاتی رئیس سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه بخاطرفعالیتهایش پس ازتحمل 6 ماه زندان از کار اخراج شد و هم اکنون نیز بخاطر سکته قلبی بستری است. رژیم اسلامی و سران جنایتکارش که بخوبی از نفرت و خشم عمیق عموم مردم زحمتکش ایران/خاورمیانه وجهان نسبت به کلیت نظام ارتجاعی ولایت فقیه آگاه هستند برای نجات خویش از سرنگونی و بحران همچنان به تشدید سیاست رعب وفضای پلیسی نظامی جامعه، اعدام و دستگیری فعالین کارگری ومخالفین سیاسی به بهانه "اقدام علیه امنیت ملی"و"تبلیغ علیه نظام" ادامه میدهد. علیرغم اعتراضات گسترده جهانی به نقض مداوم حقوق بشر، قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، پناهندگان/مهاجرین افغانی و اقلیتهای ملی/مذهبی، سنگسار و قصاص و قطع اعضای بدن، شکنجه، تجاوز، شلاق و اعدامهای خیابانی همچنان ادامه دارند.
کارگران و مردم ستمدیده ایران در شرایط تاریخی حساسی هستند که هرلحظه وقوع یک قیام عمومی -همچون مصر وتونس- میتواند بساط این رژیم ارتجاعی وسرکوبگر را درهم بشکند. با این وجود درسهای انقلاب 57 از یادمان نرود. درسایه تجربیات سخت گذشته است که طبقه کارگرایران، با اتحاد خویش و همبستگی جهانی، میتواند و باید که نقش پیشرو و رهبری خویش را در متن انقلاب آینده ایران رقم زند و برابری،آزادی و دمکراسی واقعی را برقرارکند. پیروزی نهائی درمنطقه، ایران وجهان، با توجه به تاریخ انقلابات اجتماعی گذشته، در گرو حضور بالنده و نقش سرنوشت ساز و تاریخی پرولتاریای متحد در هدایت و سازماندهی جنبشهای اجتماعی و رهبری مبارزات طبقاتی علیه نظم سرمایه داری موجود و درنهایت برقراری جامعه ای برابر و آزاد است. زنده باد اول ماه می، پیروز باد رزم متحد و پولادین طبقه کارگر جهان و دنیایی نوین و فارغ از ستم واستثمار سرمایه داران!
زنده باد سوسیالیسم و همبستگی جهانی طبقه کارگر!
کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی آزاد باید گردند!
سرنگون باد رژیم ارتجاعی و سرمایه داری جمهوری اسلامی!
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران – خارج کشور
nhkommittehamahangi@gmail.com
کانون همبستگی کارگران ایران و کانادا –kanonhambastegi@gmail.com
ـ کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران- استرالیا proletarianunite@gmail.com
- کمیته دفاع از کارگران ایران – نروژ cdkargari@gmail.com
- همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران – فرانسه sstiran@yahoo.fr
- کانون همبستگی با کارگران ایران – فرانکفورت و حومه kanoonhf_2007@yahoo.de
- کانون همبستگی با جنبش کارگری ایران – هانوفر kanon.hannover@yahoo.de
- کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد isask@comhem.se
- کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ kanounhambastegi@gmail.com
- انجمن کارگری جمال چراغ ویسی info@ijcwa.com
- شبکه همبستگی کارگری iranwsn@fastmail.fm
- کمیته حمایت از کارگران ایران تورنتو کانادا toronto_committee@yahoo.ca
کانون همبستگی با کارگران در ایران – ایالت نورد راین وستفالن (آلمان) solidarity.labor@googlemail.com
iran.turkey.workers@gmail.com کمیته همبستگی کارگران ایران و ترکیه
leftalliance@yahoo.com - اتحاد چپ ایرانیان - واشنگتن
اتحاد چپ ایرانیان – لوس آنجلس
اتحاد چپ ایرانیان – شیکاگو
اتحاد چپ ایرانیان – تورنتو
اتحاد چپ ایرانیان – مونترال
روز رزم و همبستگی طبقاتی کارگران جهان گرامی باد!
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری ایران -خارج کشور روز 11اردیبهشت 1390، (اول می 2011)، روزی که یادآور نبرد دهها هزار کارگر شهر شیکاگوی آمریکا در سال 1886 برای حقوق عادلانه خویش است و ازآن زمان نیز الهام بخش میلیونها کارگر در سراسر جهان درمبارزه طبقاتیشان علیه سیستم بهره کشی سرمایه داری بوده و هست را همراه با همه کارگران و زحمتکشان جهان پاس میدارد. اول ماه می بار دیگر بر این واقعیت تاریخی پای میفشارد که این همبستگی جهانی طبقه کارگر و رهبری پرولتاریا در سازماندهی انقلابات اجتماعی و مبارزه طبقاتی است که نوید بخش آزادی، دمکراسی واقعی و جامعه سوسیالیستی است.
اول ماه می امسال ویژگی بارزی دارد. موج عظیم جنبش اعتراضی درمنطقه که در ماههای اخیر به قیامهای گسترده و متعاقبا فروپاشی رژیمهای دیکتاتوری در مصر و تونس انجامید نه تنها معادلات سیاسی و اقتصادی و نظامی درمنطقه و جهان را برهم زده است بلکه بار دیگر قدرت اتحاد مردم زحمتکش را بنمایش گزارد. سالها استبداد،استثمار، فقر و بیکاری میلیونی وسرکوب شدید اعتراضات اجتماعی وابتدائی ترین حقوق انسانهای محروم جهان که زیر سلطه رژیمهای ارتجاعی وفاسد، جنگهای تحمیلی داخلی و یا منطقه ای، نژاد پرستی، سرزمینهای اشغالی فلسطین، عراق وافغانستان، و حملات نظامی "بشر دوستانه" و" دمکراسی" امپریالیستی وسرمایه داری جهانی نابود میشوند هیچ راهی جز اتحاد و همبستگی نیروی عظیم ستمدیدگان و درهم شکستن این چرخه بیرحم بردگی مزدی و غارتگر منابع طبیعی و انسانی باقی نمیگذارد. هم از اینروست که کارگران هرگوشه جهان درصفوف فشرده تر با اعتصابات گسترده پیگیرانه برای کسب حقوق طبقاتی خویش و گسیختن زنجیر پوسیده استثمار و ستم سرمایه ازپایشان بپا خواسته اند.
روز اول ماه مه در ایران نیز پس از سی و دوسال سرکوب خونین جنبشهای کارگری و اجتماعی وبهره کشی و پایمال نمودن ابتدائی ترین حقوق دمکراتیک کارگران و سایر شهروندان توسط رژیم ارتجاعی و سرمایه داری جمهوری اسلامی در بحرانی ترین شرایط اقتصادی و سیاسی مستقل ازدولت برگزار میشود. شورای برگزاری مراسم روزجهانی کارگر سال 90 را سال "ستیزطبقاتی بجای جهاد اقتصادی" نامیده و در8 بند مطالبات پایه ای کارگران را طرح نموده است. کمیته های کارگران سوسیالیست داخل کشوردر منشور خویش ضمن طرح خواسته های اساسی در23 بند، بر گسترش "صف مستقل سیاسی" کارگران تاکید نموده اند. جمعی از فعالین کارگری ایران نیز بیانیه مهمی بمناسب روز جهانی کارگرنوشته اند که انعکاس روشنی از اوضاع مشقت بارکارگران ایران است. همه این فعالین در کنار میلیونها کارگر محروم و معترض بدرستی کلیت رژیم را با همه جناحها و قوانین ضد کارگری"سه جانبه گرایی" و "هدفمند سازی یارانه ها" که تنها هدفشان حفظ نظام اسلامی و منافع سرمایه داران است طرد نموده اند. آنها همچنین خواهان توقف سرکوب و آزارفعالین، لغو اعدام و کارکودک، امنیت شغلی، ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و نیز آزادی فعالین کارگری و همه زندانیان سیاسی شده اند. رژیم با علم به تعمیق فقر و بیکاری، کار 5/2 میلیون کودک، افزایش فحشا، اعتیاد و بیماریهای روحی و جسمی، نابودی محیط زیست ومنابع آبی و صنایع کشاورزی، کماکان با حذف سوبسید دهها قلم کالاهای اساسی وفقط افزایش %9 حداقل دستمزد کارگران یعنی 300/330هزار تومان (خط فقرطبق آمار رسمی000/800 تومان) همچنان به نیازهای اساسی مردم بی اعتنایی میکند. افزایش قراردادهای پیمانی وموقتی، ناامنی شغلی، عدم دریافت حقوق و مزایای معوقه، تعطیلی کارخانه ها، واردات ارزان، گرانی و تورم بالا، خصوصی کردن خدمات/ صنایع، واخراج و بیکاری دهها هزار کارگر نمونه هایی از نتایج اقتصاد نئولیبرالیسم 2دهه اخیر رژیم درهمراهی با سیاستهای سازمان تجارت وبانک جهانی، وصندوق بین المللی پول(ابزارهای مالی سرمایه جهانی)هستند.
علیرغم امضای مقاوله های سازمان کار جهانی مبنی بر آزادی تشکل، اعتصاب و مذاکرات جمعی کارگری ، پاسخ رژیم در مقابل مبارزه کارگران برای کسب پایه ای ترین حقوق کار منجمله ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و گرفتن حقوق معوقه و حتی شرکت درمراسم ماه می مثل همیشه سرکوب، زندان و آزاربوده است. منصور اسانلو رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد وچند عضو دیگراین سندیکا منجمله رضا شهابی همچنان درشرایط غیرانسانی در زندان هستند. علی نجاتی رئیس سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه بخاطرفعالیتهایش پس ازتحمل 6 ماه زندان از کار اخراج شد و هم اکنون نیز بخاطر سکته قلبی بستری است. رژیم اسلامی و سران جنایتکارش که بخوبی از نفرت و خشم عمیق عموم مردم زحمتکش ایران/خاورمیانه وجهان نسبت به کلیت نظام ارتجاعی ولایت فقیه آگاه هستند برای نجات خویش از سرنگونی و بحران همچنان به تشدید سیاست رعب وفضای پلیسی نظامی جامعه، اعدام و دستگیری فعالین کارگری ومخالفین سیاسی به بهانه "اقدام علیه امنیت ملی"و"تبلیغ علیه نظام" ادامه میدهد. علیرغم اعتراضات گسترده جهانی به نقض مداوم حقوق بشر، قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، پناهندگان/مهاجرین افغانی و اقلیتهای ملی/مذهبی، سنگسار و قصاص و قطع اعضای بدن، شکنجه، تجاوز، شلاق و اعدامهای خیابانی همچنان ادامه دارند.
کارگران و مردم ستمدیده ایران در شرایط تاریخی حساسی هستند که هرلحظه وقوع یک قیام عمومی -همچون مصر وتونس- میتواند بساط این رژیم ارتجاعی وسرکوبگر را درهم بشکند. با این وجود درسهای انقلاب 57 از یادمان نرود. درسایه تجربیات سخت گذشته است که طبقه کارگرایران، با اتحاد خویش و همبستگی جهانی، میتواند و باید که نقش پیشرو و رهبری خویش را در متن انقلاب آینده ایران رقم زند و برابری،آزادی و دمکراسی واقعی را برقرارکند. پیروزی نهائی درمنطقه، ایران وجهان، با توجه به تاریخ انقلابات اجتماعی گذشته، در گرو حضور بالنده و نقش سرنوشت ساز و تاریخی پرولتاریای متحد در هدایت و سازماندهی جنبشهای اجتماعی و رهبری مبارزات طبقاتی علیه نظم سرمایه داری موجود و درنهایت برقراری جامعه ای برابر و آزاد است. زنده باد اول ماه می، پیروز باد رزم متحد و پولادین طبقه کارگر جهان و دنیایی نوین و فارغ از ستم واستثمار سرمایه داران!
زنده باد سوسیالیسم و همبستگی جهانی طبقه کارگر!
کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی آزاد باید گردند!
سرنگون باد رژیم ارتجاعی و سرمایه داری جمهوری اسلامی!
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران – خارج کشور
nhkommittehamahangi@gmail.com
کانون همبستگی کارگران ایران و کانادا –kanonhambastegi@gmail.com
ـ کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران- استرالیا proletarianunite@gmail.com
- کمیته دفاع از کارگران ایران – نروژ cdkargari@gmail.com
- همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران – فرانسه sstiran@yahoo.fr
- کانون همبستگی با کارگران ایران – فرانکفورت و حومه kanoonhf_2007@yahoo.de
- کانون همبستگی با جنبش کارگری ایران – هانوفر kanon.hannover@yahoo.de
- کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد isask@comhem.se
- کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ kanounhambastegi@gmail.com
- انجمن کارگری جمال چراغ ویسی info@ijcwa.com
- شبکه همبستگی کارگری iranwsn@fastmail.fm
- کمیته حمایت از کارگران ایران تورنتو کانادا toronto_committee@yahoo.ca
کانون همبستگی با کارگران در ایران – ایالت نورد راین وستفالن (آلمان) solidarity.labor@googlemail.com
iran.turkey.workers@gmail.com کمیته همبستگی کارگران ایران و ترکیه
leftalliance@yahoo.com - اتحاد چپ ایرانیان - واشنگتن
اتحاد چپ ایرانیان – لوس آنجلس
اتحاد چپ ایرانیان – شیکاگو
اتحاد چپ ایرانیان – تورنتو
اتحاد چپ ایرانیان – مونترال
اخبار روز:
امسال در شرایطی به استقبال روز جهانی کارگر میرویم که مبارزات کارگران در اعتراض به بیعدالتی در سرتاسر جهان ابعاد تازهای به خود گرفته است. بعد از اعتراضات گسترده کارگران در کشورهای اروپائی یونان و اسپانیا و بخصوص مبارزات درخشان و گسترده کارگران و جوانان فرانسه در اعتراص به سیاست ریاضت اقتصادی و کاهش دستمزدها و حمله به دستاوردهای بازنشستگی نوبت به کارگران و جوانان محروم کشورهای عربی و شمال آفریقا رسید که با جنبش انقلابی با شکوه خود سرفصل تازهای از مبارزات کارگری را بازگشائی کردند. اکنون نیز با الهام از مبارزات کارگران در کشورهای عربی و مصر، جنبش کارگری در آمریکا با خیزش کارگران ویسکانسین دور جدیدی از مبارزه بر علیه سرشکن کردن بار بحران سرمایه داری بر دوش زحمتکشان را آغاز کرده و تاکنون نیز به پیروزیهای چشمگیری نائل آمده است. همه این تحولات نشان میدهند که کارگران درهمه نقاط دنیاباچه مصائب ودشواریهایی مواجه هستند.وبرای تغییرشرایطی که برروی زندگی آنها حاکم شده است تلاش می کنند.
در ایران نیز از یک سو ما شاهد اقدامات دولت و نهادها بر علیه منافع کارگران هستیم و از سوی دیگر شاهد رشد اعتصابات کارگری در نقاط مختلف کشور می باشیم. تصویب حداقل دستمزد ٣٣۰ هزار تومانی در شرایطی که هدفمند کردن یارانه ها فشار سنگینی را بخصوص بر خانوارهای ساکن مناطق شهری وارد میکند و اقدامات دیگری از جمله تغییر قوانین مربوط به کار و محاسبه بازنشستگی نشانههای روشنی از سیاستهای رسمی بر خلاف منافع کارگران هستند. در آخرین اقدام بر علیه منافع کارگران مجلس شورای اسلامی نیز قانونی را به تصویب رسانده است که بر طبق آن تنها دارندگان مدرک کارشناسی ارشد میتوانند برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی کاندید شوند. به این ترتیب تریبون نمایندگی مردم رسما مانع حضور توده کارگران میشود و چیزی نمانده است که میزان معینی از دارائی را شرط انتخاب شدن قرار دهند.
گستردگی کار کودکان و افزایش بیکاری و همچنین رواج کامل قراردادهای موقت وسفیدامضا، از یک طرف و از طرف دیگر افزایش تعداد میلیاردرها نشان میدهد که شکاف طبقاتی نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش نیز یافته است. در حالی که حداقل دستمزد اعلام شده رسمی، کفاف تأمین یک زندگی بخور و نمیر را هم نمیدهد و در حالی که در تعداد زیادی از کارگاهها و واحدهای تولیدی و خدماتی حقوق کارگران ماههای طولانی به تعویق میافتد و یا حتی اصلاً پرداخت نمی شود، رسانههای دولتی افزایش تولید و فروش هواپیماهای شخصی را از جمله افتخارات و پیشرفتهای کشور اعلام می کنند. این در حالی است که متأسفانه دولت از یک سو از قرار دادن هیچ امکانی در خدمت کارفرمایان برای ایجاد تشکلهای خویش خودداری نمیکند و در همان حال کوچکترین تلاشهای کارگران برای ایجاد تشکلهای مستقل خود را با زندان و بازجوئی و اخراج از کار پاسخ می دهد.
با این همه، اعتراضات رو به رشد هفتهها و ماههای اخیر در واحدهای تولیدی نشان میدهند که کارگران ایران نیز به مانند کارگران مصر و فرانسه و آمریکا برای دفاع از حقوق خود و برای یک زندگی انسانی و شرافتمندانه می کوشند. اعتصاب کارگران پتروشیمی منطقه اقتصادی ماهشهر به عنوان آخرین نمونه به خوبی این را نشان می دهد.
در آستانه روز جهانی کارگر میتوان به سال آینده امیدوار بود و با نیرویی بیشتر و دست در دست کارگران سایر کشورهای جهان برای تحقق مطالبات کارگری خود مبارزه کرد.
ممنوعیت کامل و فوری کار کودکان همراه با تأمین آموزش رایگان و امکانات لازم برای برخورداری از دوران کودکی شاد
لغو فوری و بدون قید و شرط همه قراردادهای موقت و سفید امضاء کارو و تبدیل آنها به قراردادهای ثابت با دستمزد برابر در ازای کار برابر
برابری کامل بین زن و مرد در مناسبات کار و پرداخت حقوق برابر در ازای کار برابر به زنان
آزادی کامل حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، آزادی حق اعتصاب برای کارگران، آزادی بیان و اجتماعات و آزادی زندانیان عقیده تی وبویژه کلیه کارگرانی که تنها به جرم مبارزه برای ایجاد تشکل مستقل خود زندانی شدهاند.همچنین بازگشت بکارکارگرانی که بخاطردفاع ازمنافع کارگری خود اخراج شده اند.
افزایش سطح حداقل حقوق به میزانی که کفاف یک زندگی شرافتمندانه و انسانی برای یک خانوار چهار نفره را تأمین نماید وافزایش هرسه ماه یک بارحقوق کارگران باتوجه به میزان واقعی تورم
افزایش سهم دهکهای پائین جامعه و حذف دهکهای ثروتمند جامعه از اختصاص یارانه هاوهمچنین افزایش یارانه به تناسب تأثیرات تورمی اجرای طرح یارانه ها
اعلام رسمی تعطیلی اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگران
اینها فوری ترین خواستهای ما کارگران هستند. علاوه بر این ما کارگران همانند فدراسیون مستقل اتحادیه های کارگران مصر اعلام میکنیم که ما جامعهای را نمیخواهیم که در آن اقلیتی معدود در ویلاها و کاخها و آپارتمانهای متعدد میلیاردی به عیش و نوش مشغولند و جمع کثیری از شهروندان در زاغه ها و کپر ها و مسکنهای فاقد هر گونه استاندارد یک زندگی شرافتمندانه مجبور به گذران زندگی اند. به قول کارگران مصری ما جامعهای را نمیخواهیم که در آن تعدادی قلیل با هواپیمای شخصی به مسافرت بروند و اکثریت توده محروم حتی توان پرداخت هزینه حمل و نقل با وسایل عمومی را نداشته باشند. جامعهای که در آن عده قلیلی در کاخها و ویلاهای متعدد در اقصی نقاط جهان از قبل کار کارگران به تفریح و تفرج می پردازند و در مقابل توده عظیمی از جامعه از فقر و گرسنگی به خودفروشی و اعتیاد و فروش ارگانهای بدن خود رو می آورند، نشان از جامعهای فاقد عدالت است. برای برقراری عدالت اجتماعی، برای بهره بردن همه شهروندان جامعه از امکانات و نعمتهای زندگی،
ما خواهان آن هستیم که حداکثر درآمدها به هیچ وجه از ده برابر حداقل دستمزدها بیشتر نباشد.
اگر دولت مدعی عدالت است، این عدالت را باید در عمل نشان دهد.
خجسته باد روزجهانی کارگر
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
۱۱ اردیبهشت ۱٣۹۰
در ایران نیز از یک سو ما شاهد اقدامات دولت و نهادها بر علیه منافع کارگران هستیم و از سوی دیگر شاهد رشد اعتصابات کارگری در نقاط مختلف کشور می باشیم. تصویب حداقل دستمزد ٣٣۰ هزار تومانی در شرایطی که هدفمند کردن یارانه ها فشار سنگینی را بخصوص بر خانوارهای ساکن مناطق شهری وارد میکند و اقدامات دیگری از جمله تغییر قوانین مربوط به کار و محاسبه بازنشستگی نشانههای روشنی از سیاستهای رسمی بر خلاف منافع کارگران هستند. در آخرین اقدام بر علیه منافع کارگران مجلس شورای اسلامی نیز قانونی را به تصویب رسانده است که بر طبق آن تنها دارندگان مدرک کارشناسی ارشد میتوانند برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی کاندید شوند. به این ترتیب تریبون نمایندگی مردم رسما مانع حضور توده کارگران میشود و چیزی نمانده است که میزان معینی از دارائی را شرط انتخاب شدن قرار دهند.
گستردگی کار کودکان و افزایش بیکاری و همچنین رواج کامل قراردادهای موقت وسفیدامضا، از یک طرف و از طرف دیگر افزایش تعداد میلیاردرها نشان میدهد که شکاف طبقاتی نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش نیز یافته است. در حالی که حداقل دستمزد اعلام شده رسمی، کفاف تأمین یک زندگی بخور و نمیر را هم نمیدهد و در حالی که در تعداد زیادی از کارگاهها و واحدهای تولیدی و خدماتی حقوق کارگران ماههای طولانی به تعویق میافتد و یا حتی اصلاً پرداخت نمی شود، رسانههای دولتی افزایش تولید و فروش هواپیماهای شخصی را از جمله افتخارات و پیشرفتهای کشور اعلام می کنند. این در حالی است که متأسفانه دولت از یک سو از قرار دادن هیچ امکانی در خدمت کارفرمایان برای ایجاد تشکلهای خویش خودداری نمیکند و در همان حال کوچکترین تلاشهای کارگران برای ایجاد تشکلهای مستقل خود را با زندان و بازجوئی و اخراج از کار پاسخ می دهد.
با این همه، اعتراضات رو به رشد هفتهها و ماههای اخیر در واحدهای تولیدی نشان میدهند که کارگران ایران نیز به مانند کارگران مصر و فرانسه و آمریکا برای دفاع از حقوق خود و برای یک زندگی انسانی و شرافتمندانه می کوشند. اعتصاب کارگران پتروشیمی منطقه اقتصادی ماهشهر به عنوان آخرین نمونه به خوبی این را نشان می دهد.
در آستانه روز جهانی کارگر میتوان به سال آینده امیدوار بود و با نیرویی بیشتر و دست در دست کارگران سایر کشورهای جهان برای تحقق مطالبات کارگری خود مبارزه کرد.
ممنوعیت کامل و فوری کار کودکان همراه با تأمین آموزش رایگان و امکانات لازم برای برخورداری از دوران کودکی شاد
لغو فوری و بدون قید و شرط همه قراردادهای موقت و سفید امضاء کارو و تبدیل آنها به قراردادهای ثابت با دستمزد برابر در ازای کار برابر
برابری کامل بین زن و مرد در مناسبات کار و پرداخت حقوق برابر در ازای کار برابر به زنان
آزادی کامل حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، آزادی حق اعتصاب برای کارگران، آزادی بیان و اجتماعات و آزادی زندانیان عقیده تی وبویژه کلیه کارگرانی که تنها به جرم مبارزه برای ایجاد تشکل مستقل خود زندانی شدهاند.همچنین بازگشت بکارکارگرانی که بخاطردفاع ازمنافع کارگری خود اخراج شده اند.
افزایش سطح حداقل حقوق به میزانی که کفاف یک زندگی شرافتمندانه و انسانی برای یک خانوار چهار نفره را تأمین نماید وافزایش هرسه ماه یک بارحقوق کارگران باتوجه به میزان واقعی تورم
افزایش سهم دهکهای پائین جامعه و حذف دهکهای ثروتمند جامعه از اختصاص یارانه هاوهمچنین افزایش یارانه به تناسب تأثیرات تورمی اجرای طرح یارانه ها
اعلام رسمی تعطیلی اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگران
اینها فوری ترین خواستهای ما کارگران هستند. علاوه بر این ما کارگران همانند فدراسیون مستقل اتحادیه های کارگران مصر اعلام میکنیم که ما جامعهای را نمیخواهیم که در آن اقلیتی معدود در ویلاها و کاخها و آپارتمانهای متعدد میلیاردی به عیش و نوش مشغولند و جمع کثیری از شهروندان در زاغه ها و کپر ها و مسکنهای فاقد هر گونه استاندارد یک زندگی شرافتمندانه مجبور به گذران زندگی اند. به قول کارگران مصری ما جامعهای را نمیخواهیم که در آن تعدادی قلیل با هواپیمای شخصی به مسافرت بروند و اکثریت توده محروم حتی توان پرداخت هزینه حمل و نقل با وسایل عمومی را نداشته باشند. جامعهای که در آن عده قلیلی در کاخها و ویلاهای متعدد در اقصی نقاط جهان از قبل کار کارگران به تفریح و تفرج می پردازند و در مقابل توده عظیمی از جامعه از فقر و گرسنگی به خودفروشی و اعتیاد و فروش ارگانهای بدن خود رو می آورند، نشان از جامعهای فاقد عدالت است. برای برقراری عدالت اجتماعی، برای بهره بردن همه شهروندان جامعه از امکانات و نعمتهای زندگی،
ما خواهان آن هستیم که حداکثر درآمدها به هیچ وجه از ده برابر حداقل دستمزدها بیشتر نباشد.
اگر دولت مدعی عدالت است، این عدالت را باید در عمل نشان دهد.
خجسته باد روزجهانی کارگر
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
۱۱ اردیبهشت ۱٣۹۰
اخبار روز - گزارش دریافتی: بدنبال سالها تلاش و کوشش مدافعان جنبش کارگری ایران در فرانسه و به کوشش دو سندیکای س.ژ.ت و همبستگی "سود" ، در روز ۲۰ آوریل ۲۰۱۱ جلسه ای در مقر سندیکای س.اف.د.ت و با شرکت ۵ سندیکای س.ژ.ت، همبستگی ، س.اف.د.ت ، اونسا و اف، اس.او و نیز نمایندکان دو نهاد کارگری فعال در پاریس : "همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران - پاریس " و "اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران – پاریس " تشکیل شد. شرکت کنندگان در جوی صمیمانه به تبادل نظر در باره وضعیت جنبش کارگری در منطقه و خیزشهای انقلابی در جهان عرب بویژه تونس و مصر پرداخته و سپس به روی مسا ئل خاص جنبش کارگری و سرکوب بیسابقه فعالین جنبش کارگری در ایران متمرکز شدند . حاظرین در جلسه پس از نزدیک به ٣ ساعت گفتگوی خلاق و رفیقانه به این نتیجه رسیدند که به منظور هماهنگ کردن مبارزات اتحادیه های فرانسه ، هریک با حفظ موضع و نگرش ویزه خود ، در رابطه با جنبشهای کارگران این منطقه ، کلکتیوهای موجود در حمایت از مبارزات تونس و مصر را به یکدیگر پیوند زده و جنبش کارگری ایران و سایر کشورهای خاورمیانه را نیز در ارتباط مستقیم با یکدیگر در آورند. بدین ترتیب از خرده کاری و دوباره کاری جلوگیری شده و این کلکتیو جدید قادر خواهد شد تا بسته به وضعیت و ضرورت هر مقطع جنبشهای کارگری این کشورها اقدامات متحدانه ای را با فعالین هر یک از این جنبشها در داخل و خارج به پیش برند . بدین ترتیب برای اولین بار در فرانسه اکثریت اتحادیه های موجود بر سر یک حمایت فراگیر از جنبشهای کارگری کشورهای مغرب و خاورمیانه تصمیم به اتحاد عمل پایدار و درازمدت در چهارچوب یک کلکتیو چند ملیتی گرفتند. بدین ترتیب جنبش کارگری ایران از این به بعد از حمایت فعال و یکپارجه اصلی ترین سندیکاهای جنبش کارگری فرانسه بر خوردار خواهند شد امری که تا کنون ، بدلیل روابط تاریخی فرانسه و مستعمرات سابق آن ، محدود به کشورهای شمال آفریقا میشد .
این کلکتیو در اولین اقدام سمبلیک خویش اعلامیه ای به مناسبت فرارسیدن اول ماه مه در حمایت از کارگران ایران منتشر کرد که به ضمیمه این گزارش موجود است.
در همان حال به منظور اعتراض به حضور نمایندگان قلابی کارگران ایران در اجلاس ژوئن سازمان بین المللی کار در ژنو از همه مدافعان جنبش مردمی و کارگری ایران دعوت میکند تا در تظاهراتی که به این مناسبت به ابتکار این کلکتیو در برابر مقر آی.ال.او در ژنو در روز ۹ ژوئن برگزار میشود شرکت کنند. در این گردهمائی اعتراضی نمایندگان این سندیکاها در دفاع از همطبقه ایهای ایرانی خود و بر علیه سیاستهای ضد کارگری جمهوری اسلامی سخنرانی کرده و اعتراض ایرانیان و یاران حاضر در ژنو را در صحن کنفرانس منعکس خواهند کرد. ما از همه هموطنان آزاده گروههای مدافع جنبش کارگری و توده ای در ایران دعوت میکنیم تا به این فراخوان پاسخ داده و با بسیج همه جانبه در تظاهرات ۹ ژوئن در ژنو شرکت کنیم .
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران – پاریس
همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران – پاریس
۲٨ آوریل ۲۰۱۱
این کلکتیو در اولین اقدام سمبلیک خویش اعلامیه ای به مناسبت فرارسیدن اول ماه مه در حمایت از کارگران ایران منتشر کرد که به ضمیمه این گزارش موجود است.
در همان حال به منظور اعتراض به حضور نمایندگان قلابی کارگران ایران در اجلاس ژوئن سازمان بین المللی کار در ژنو از همه مدافعان جنبش مردمی و کارگری ایران دعوت میکند تا در تظاهراتی که به این مناسبت به ابتکار این کلکتیو در برابر مقر آی.ال.او در ژنو در روز ۹ ژوئن برگزار میشود شرکت کنند. در این گردهمائی اعتراضی نمایندگان این سندیکاها در دفاع از همطبقه ایهای ایرانی خود و بر علیه سیاستهای ضد کارگری جمهوری اسلامی سخنرانی کرده و اعتراض ایرانیان و یاران حاضر در ژنو را در صحن کنفرانس منعکس خواهند کرد. ما از همه هموطنان آزاده گروههای مدافع جنبش کارگری و توده ای در ایران دعوت میکنیم تا به این فراخوان پاسخ داده و با بسیج همه جانبه در تظاهرات ۹ ژوئن در ژنو شرکت کنیم .
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران – پاریس
همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران – پاریس
۲٨ آوریل ۲۰۱۱
اخبار روز:
جبهه واحد کارگری: جمعی از فعالین کارگری تبریز از کارگران و مردم برای شرکت در مراسم های اعتراضی روز کارگر با پخش تراکت و ... دعوت به عمل آوردند.
"در آستانه اول ماه مه، روز جهانی کارگر، جمعی از فعالین کارگری تبریز، اقدام به پخش تراکت و چسباندن استیکر و برچسب در سطح شهر نمودند.
در این بر چسب ها، شعارهایی از جمله:
علیه حذف یارانه ها متحد شویم! ، کارگر زندانی آزاد باید گردد، و گرامی باد اول ماه مه روزجهانی کارگر ، به چشم می خورد.
فعالین کارگری شهر تبریز نیز در تلاش هستند که اول ماه مه امسال در شرایط حساس کنونی آن چنان که باید و شاید برگزار گردد.
اخبار تکمیلی در ادامه اعلام خواهد گردید.
با توجه به اخبار در یافتی کمیته ها و هسته های انقلابی فعالانه در تدارک برگزاری اعتراضات روز کارگر هستند
دورد بر کارگران ، جوانان ، زنان ومردان انقلابی ایران و دورد بر جمعی از فعالین کارگری تبریز ما نیز به نوبه خود ضمن نثار درود های رفیقانه تمامی کارگران و مردم ایران را به شرکت در اعتراضات و رزم روز کارگر فرامی خوانیم.
اول می خیابانها مال ماست
"در آستانه اول ماه مه، روز جهانی کارگر، جمعی از فعالین کارگری تبریز، اقدام به پخش تراکت و چسباندن استیکر و برچسب در سطح شهر نمودند.
در این بر چسب ها، شعارهایی از جمله:
علیه حذف یارانه ها متحد شویم! ، کارگر زندانی آزاد باید گردد، و گرامی باد اول ماه مه روزجهانی کارگر ، به چشم می خورد.
فعالین کارگری شهر تبریز نیز در تلاش هستند که اول ماه مه امسال در شرایط حساس کنونی آن چنان که باید و شاید برگزار گردد.
اخبار تکمیلی در ادامه اعلام خواهد گردید.
با توجه به اخبار در یافتی کمیته ها و هسته های انقلابی فعالانه در تدارک برگزاری اعتراضات روز کارگر هستند
دورد بر کارگران ، جوانان ، زنان ومردان انقلابی ایران و دورد بر جمعی از فعالین کارگری تبریز ما نیز به نوبه خود ضمن نثار درود های رفیقانه تمامی کارگران و مردم ایران را به شرکت در اعتراضات و رزم روز کارگر فرامی خوانیم.
اول می خیابانها مال ماست
اخبار روز:
اعلامیه هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
به مناسبت روز اول ماه مه روز جهانی کارگران
اول ماه مه، روز برآمد کارگران و همبستگی با جنبش اعتراضی!
کارگران و مزدبگیران!
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) اول ماه مه را به شما کارگران و مزدبگیران و به همه رهروان راه صلح، آزادی، عدالت اجتماعی، دمکراسی و سوسیالیسم شادباش میگوید، حمایت خود را از اعتراضات شما اعلام میدارد و برای شما در مبارزه برای دستیابی به یک زندگی انسانی آرزوی موفقیت میکند.
کارگران و مزدبگیران!
اول ماه مه، روز همبستگی طبقاتی و مبارزاتی کارگران و مزدبگیران جهان علیه ستم طبقاتی، تبعیض و نابرابری، فقر و گرسنگی است. کنگره همراه شما درفش اول ماه مه را به عنوان سنت دیرینه و گرانقدر همبستگی جهانی کارگران وزحمتکشانپاس میدارد و اعلام میکند که سازمان ما همچنان در مبارزه بین کار و سرمایه در جانب کار قرار دارد و از مطالبات کارگران وزحمتکشاندر مقابل سرمایهداران و رژیم حاکم برکشور دفاع میکند.
کارگران و مزدبگیران!
ارگان های امنیتی رژیم حاکم بر کشور در سال گذشته گستردهتر از سالهای قبل، به صفوف شما کارگران و زحمتکشان یورش برد. تنها در روز کارگر در سال گذشته بیش از ٢٠٠ نفر از فعالین و رهبران تشکلهای کارگری و دمکراتیک به دلیل شرکت در مراسم روز کارگر و اقدام به تشکیل اجتماعات ویژه روز کارگر بازداشت و زندانی شدند. طی سال گذشته رهبران سندیکای نیشکر هفت تپه، اعضا و رهبران تعاونیهای کارگران فلزکار مکانیک، تعدادی از رهبران سندیکاهای صنوف، تعداد دیگری از اعضا و رهبران سندیکا واحد زندانی و یا از کار اخراج شدند، مدت زندان منصور اسانلو یک سال افزایش یافت، حکم تعلیقی ابراهیم مددی به ٣ سال زندان تبدیل شد و در شهرهای کردستان و خوزستان نیز شمار زیادی از فعالین کارگری به زندان افتادند. تعداد زیادی از رهبران سازمانهای صنفی معلمان هم با گرفتن احکام سنگین، روانه زندان شدند.
رژیم حاکم از مبارزه و سازمانیابی کارگران وزحمتکشانکشور و پیوند یافتن جنبش کارگری با جنبش اعتراضی واهمه دارد و با دستگیری فعالین کارگری و محکوم کردن آنها، امکان تشکیل سندیکاها مستقل را از کارگران سلب میکند. در حالیکه در کشور ما کارفرمایان، تجار و صنوف از تشکل صنفی برخوردار بوده و پیگیرانه از منافع خود دفاع میکنند. از نظر حاکمیت تشکلهای کارفرمایان و تجار تهدیدی برای امنیت کشور به حساب نمیآیند، اما تشکیل سندیکاهای کارگری برای طرح مطالبات کارگران و تلاش برای تحقق آنها، اقدامی ضدامنیتی شمرده میشود.
کارگران و مزدبگیران!
ما نیک آگاهیم کارگران و مزدبگیران کشورمان سال سخت و دشواری را پشت سر نهادند. سال گذشته به خاطر بحران اقتصادی بر شمار کارگرانی که با تاخیر طولانی حقوق و دستمزد خود را دریافت کردند، افزوده شد، نرخ بیکاری به شدت افزایش یافت و بر میزان قراردادهای موقت کار بازهم افزوده شد.
اقتصاد کشور ما با رکود، تورم و بیکاری فزاینده روبرو است. رشد اقتصادی به کمتر از یک درصد رسیده است. واحدهای تولیدی با مشکلات فراوانی مواجهند. تعداد زیادی از آنها ورشکست شده و یا در معرض ورشکستی قرار دارند. باندهای ثروت ـ قدرت به واردات بیرویه روی آورده و بازار ایران را از کالاهای چینی پرکردهاند. بخش ساختمان در وضعیت رکود به سر میبرد. با رکود بخش ساحتمانی بسیاری از واحدهای تولیدی وابسته به صنعت ساختمان تعطیل شده و یا ظرفیت تولید خود را کاهش دادهاند. صنعت نفت و گاز هم با رکود مواجه است. صنایع نساجی و صنایع خودرو سازی که بیشترین نیروی کار را جذب کردهاند، با بحران جدی روبروند. ظرفیت تولید لوازم خانگی کاهش قابل توجهی را نشان میدهد.
قانون هدفمند کردن یارانهها در سال گذشته توسط دولت کودتا به اجرا گذاشته شد. گرچه با اتخاذ یکسری تدابیر و کاربست ابزارهای امنیتی توسط دولت کودتا، از افزایش جهشی تورم جلوگیری شد، اما با گذشت چند ماه از اجرای قانون، به تدریج پیآمدهای آن آشکار میشود، قیمت حاملهای انرژی و کالاها افزایش مییابد و تورم بالا میرود و زندگی کارگران وزحمتکشانرا به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
با تعمیق بحران اقتصادی، سرمایهداران و مدیران دولتی کارگران را دسته دسته از واحدهای تولیدی و خدماتی بیرون میریزند و کارگران و خانوادههایشان را بدون هر گونه پشتوانه اقتصادی و اجتماعی در جامعه رها میسازند.
کارگران و مزدبگیران کشور به خاطر دارا نبودن سندیکاهای مستقل قادر نیستند به طور سازمانیافته به مقابله با عواقب بحران برخیزند، از مطالبات و خواستههای خود دفاع کنند و اجازه ندهند که رژیم استبدادی و سرمایهداران بار اصلی بحران اقتصادی را به روی دوش کارگران و مزدبگیران منتقل سازند. کارگران نه دارای تریبون هستند، نه از تشکل صنفی برخوردارند که مطالباتشان را مطرح کند و نه از حقوق دوران بیکاری و تأمین اجتماعی مناسب بهرهمندند تا در مقابل پیامدهای مخرب بحران اقتصادی متحمل آسیبهای کمتری شوند.
کارگران و مزدبگیران!
شما با وجود تشدید سرکوب، در سال گذشته هم به حق علیه سیاستهای اقتصادی دولت کودتا و علیه ستم طبقاتی به اشکال مختلف به اعتراض برخاستید و هزینههای سنگینی را هم در این راه پرداختید. ما مبارزات و تلاشهای شما برای تامین زندگی انسانی را ارج مینهیم و در این مبارزه با شما همراه و همپیمان هستیم.
در کشورهای صنعتی پیشرفته هم تعرض دولتها به حقوق سندیکائی و اجتماعی ادامه یافت که با موج اعتصابات و اعتراضات میلیونی کارگران در فرانسه، یونان، اسپانیا، آلمان، انگلستان، ایسلند، آمریکا، بلژیک و کشورهای دیگرمواجه شد. نیروهای سرمایهداری در کشورهای مختلف کوشیدند علاوه بر انتقال بار بحران مالی بر دوش کارگران، تحت پوشش برونرفت از بحران، به کاهش بودجههای اجتماعی مبادرت ورزند.
کارگران و مزدبگیران!
در سال گذشته جنبش اعتراضی بار دیگر به خیابانها آمد، پویائی و سرزندگی خود را نشان داد و ارکان استبداد حاکم بر کشور را به لرزه در آورد. جنبش اعتراضی بازتاب دهنده مطالباب عمومی مردم کشور ما است. این جنبش بر تامین حقوق مدنی شهروندان و تامین آزادیهای سیاسی پای میفشارد.
بین مطالبات کارگران و مزدبگیران با مطالبات جنبش اعتراضی وجوه مشترک قابل توجهی وجود دارد. از جمله این اشتراکات و در راس آنها، طرد استبداد از کشور، آزادی فعالیت احزاب سیاسی و تشکلهای صنفی، آزادی اطلاعرسانی و برگزاری تجمعات و تظاهرات است. این اشتراکات زمینهساز پیوند بین دو جنبش است.
گسترش هر چه بیشتر پیوند میان جنبش اعتراضی و جنبش کارگری و تلفیق مطالبات اقتصادی با مطالبات سیاسی و مبارزه مشترک این دو جنبش همراه با سایر جنبشهای اجتماعی برای رهایی مردم ما از قید استبداد حاکم، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
کارگران و مزدبگیران خواستار به رسمیت شناخته شدن حق تشکیل سندیکاها و اتحادیههای مستقل کارگری، حق قراردادهای جمعی، حق اعتصاب و گردهمائی کارگران، پرداخت به موقع دستمزدها، افزایش دستمزدها، تامین امنیت شغلی و لغو قراردادهای موقت و سفید امضا، رفع هر نوع تبعیض جنسیتی بین کارگران زن و مرد، لغو کار کودکان، متوقف شدن اخراج و بیکارسازی کارگران و برخورداری بیکاران از بیمه بیکاری هستند.
کارگران و مزدبگیران!
کارگران و مزدبگیران برای دستیابی به این مطالبات، سندیکای مستقل خود را تشکیل دهید، خواستههای خود را به اشکال مختلف به گوش مردم ایران و جهان برسانید، بر همبستگی بینالمللی کارگران پای بفشارید، برای تامین آزادیهای سیاسی در کشور مبارزه کنید، در اعلامیهها و شعارها، در تظاهرات و گردهمائیها، همبستگی خودتان را با جنبش اعتراضی اعلام کنید و روز اول ماه را به روز برآمد جنبش کارگری و همبستگی با جنبش اعتراضی تبدیل کنید.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بار دیگر اول ماه مه را به شما شادباش میگوید، از مبارزات شما برای دستیابی به حقوق اجتماعی، سندیکائی، سیاسی و برخورداری از یک زندگی انسانی حمایت میکند و در این مبارزه در کنار شما قرار دارد.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ (۲۹ آوریل ۲۰۱۱)
به مناسبت روز اول ماه مه روز جهانی کارگران
اول ماه مه، روز برآمد کارگران و همبستگی با جنبش اعتراضی!
کارگران و مزدبگیران!
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) اول ماه مه را به شما کارگران و مزدبگیران و به همه رهروان راه صلح، آزادی، عدالت اجتماعی، دمکراسی و سوسیالیسم شادباش میگوید، حمایت خود را از اعتراضات شما اعلام میدارد و برای شما در مبارزه برای دستیابی به یک زندگی انسانی آرزوی موفقیت میکند.
کارگران و مزدبگیران!
اول ماه مه، روز همبستگی طبقاتی و مبارزاتی کارگران و مزدبگیران جهان علیه ستم طبقاتی، تبعیض و نابرابری، فقر و گرسنگی است. کنگره همراه شما درفش اول ماه مه را به عنوان سنت دیرینه و گرانقدر همبستگی جهانی کارگران وزحمتکشانپاس میدارد و اعلام میکند که سازمان ما همچنان در مبارزه بین کار و سرمایه در جانب کار قرار دارد و از مطالبات کارگران وزحمتکشاندر مقابل سرمایهداران و رژیم حاکم برکشور دفاع میکند.
کارگران و مزدبگیران!
ارگان های امنیتی رژیم حاکم بر کشور در سال گذشته گستردهتر از سالهای قبل، به صفوف شما کارگران و زحمتکشان یورش برد. تنها در روز کارگر در سال گذشته بیش از ٢٠٠ نفر از فعالین و رهبران تشکلهای کارگری و دمکراتیک به دلیل شرکت در مراسم روز کارگر و اقدام به تشکیل اجتماعات ویژه روز کارگر بازداشت و زندانی شدند. طی سال گذشته رهبران سندیکای نیشکر هفت تپه، اعضا و رهبران تعاونیهای کارگران فلزکار مکانیک، تعدادی از رهبران سندیکاهای صنوف، تعداد دیگری از اعضا و رهبران سندیکا واحد زندانی و یا از کار اخراج شدند، مدت زندان منصور اسانلو یک سال افزایش یافت، حکم تعلیقی ابراهیم مددی به ٣ سال زندان تبدیل شد و در شهرهای کردستان و خوزستان نیز شمار زیادی از فعالین کارگری به زندان افتادند. تعداد زیادی از رهبران سازمانهای صنفی معلمان هم با گرفتن احکام سنگین، روانه زندان شدند.
رژیم حاکم از مبارزه و سازمانیابی کارگران وزحمتکشانکشور و پیوند یافتن جنبش کارگری با جنبش اعتراضی واهمه دارد و با دستگیری فعالین کارگری و محکوم کردن آنها، امکان تشکیل سندیکاها مستقل را از کارگران سلب میکند. در حالیکه در کشور ما کارفرمایان، تجار و صنوف از تشکل صنفی برخوردار بوده و پیگیرانه از منافع خود دفاع میکنند. از نظر حاکمیت تشکلهای کارفرمایان و تجار تهدیدی برای امنیت کشور به حساب نمیآیند، اما تشکیل سندیکاهای کارگری برای طرح مطالبات کارگران و تلاش برای تحقق آنها، اقدامی ضدامنیتی شمرده میشود.
کارگران و مزدبگیران!
ما نیک آگاهیم کارگران و مزدبگیران کشورمان سال سخت و دشواری را پشت سر نهادند. سال گذشته به خاطر بحران اقتصادی بر شمار کارگرانی که با تاخیر طولانی حقوق و دستمزد خود را دریافت کردند، افزوده شد، نرخ بیکاری به شدت افزایش یافت و بر میزان قراردادهای موقت کار بازهم افزوده شد.
اقتصاد کشور ما با رکود، تورم و بیکاری فزاینده روبرو است. رشد اقتصادی به کمتر از یک درصد رسیده است. واحدهای تولیدی با مشکلات فراوانی مواجهند. تعداد زیادی از آنها ورشکست شده و یا در معرض ورشکستی قرار دارند. باندهای ثروت ـ قدرت به واردات بیرویه روی آورده و بازار ایران را از کالاهای چینی پرکردهاند. بخش ساختمان در وضعیت رکود به سر میبرد. با رکود بخش ساحتمانی بسیاری از واحدهای تولیدی وابسته به صنعت ساختمان تعطیل شده و یا ظرفیت تولید خود را کاهش دادهاند. صنعت نفت و گاز هم با رکود مواجه است. صنایع نساجی و صنایع خودرو سازی که بیشترین نیروی کار را جذب کردهاند، با بحران جدی روبروند. ظرفیت تولید لوازم خانگی کاهش قابل توجهی را نشان میدهد.
قانون هدفمند کردن یارانهها در سال گذشته توسط دولت کودتا به اجرا گذاشته شد. گرچه با اتخاذ یکسری تدابیر و کاربست ابزارهای امنیتی توسط دولت کودتا، از افزایش جهشی تورم جلوگیری شد، اما با گذشت چند ماه از اجرای قانون، به تدریج پیآمدهای آن آشکار میشود، قیمت حاملهای انرژی و کالاها افزایش مییابد و تورم بالا میرود و زندگی کارگران وزحمتکشانرا به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
با تعمیق بحران اقتصادی، سرمایهداران و مدیران دولتی کارگران را دسته دسته از واحدهای تولیدی و خدماتی بیرون میریزند و کارگران و خانوادههایشان را بدون هر گونه پشتوانه اقتصادی و اجتماعی در جامعه رها میسازند.
کارگران و مزدبگیران کشور به خاطر دارا نبودن سندیکاهای مستقل قادر نیستند به طور سازمانیافته به مقابله با عواقب بحران برخیزند، از مطالبات و خواستههای خود دفاع کنند و اجازه ندهند که رژیم استبدادی و سرمایهداران بار اصلی بحران اقتصادی را به روی دوش کارگران و مزدبگیران منتقل سازند. کارگران نه دارای تریبون هستند، نه از تشکل صنفی برخوردارند که مطالباتشان را مطرح کند و نه از حقوق دوران بیکاری و تأمین اجتماعی مناسب بهرهمندند تا در مقابل پیامدهای مخرب بحران اقتصادی متحمل آسیبهای کمتری شوند.
کارگران و مزدبگیران!
شما با وجود تشدید سرکوب، در سال گذشته هم به حق علیه سیاستهای اقتصادی دولت کودتا و علیه ستم طبقاتی به اشکال مختلف به اعتراض برخاستید و هزینههای سنگینی را هم در این راه پرداختید. ما مبارزات و تلاشهای شما برای تامین زندگی انسانی را ارج مینهیم و در این مبارزه با شما همراه و همپیمان هستیم.
در کشورهای صنعتی پیشرفته هم تعرض دولتها به حقوق سندیکائی و اجتماعی ادامه یافت که با موج اعتصابات و اعتراضات میلیونی کارگران در فرانسه، یونان، اسپانیا، آلمان، انگلستان، ایسلند، آمریکا، بلژیک و کشورهای دیگرمواجه شد. نیروهای سرمایهداری در کشورهای مختلف کوشیدند علاوه بر انتقال بار بحران مالی بر دوش کارگران، تحت پوشش برونرفت از بحران، به کاهش بودجههای اجتماعی مبادرت ورزند.
کارگران و مزدبگیران!
در سال گذشته جنبش اعتراضی بار دیگر به خیابانها آمد، پویائی و سرزندگی خود را نشان داد و ارکان استبداد حاکم بر کشور را به لرزه در آورد. جنبش اعتراضی بازتاب دهنده مطالباب عمومی مردم کشور ما است. این جنبش بر تامین حقوق مدنی شهروندان و تامین آزادیهای سیاسی پای میفشارد.
بین مطالبات کارگران و مزدبگیران با مطالبات جنبش اعتراضی وجوه مشترک قابل توجهی وجود دارد. از جمله این اشتراکات و در راس آنها، طرد استبداد از کشور، آزادی فعالیت احزاب سیاسی و تشکلهای صنفی، آزادی اطلاعرسانی و برگزاری تجمعات و تظاهرات است. این اشتراکات زمینهساز پیوند بین دو جنبش است.
گسترش هر چه بیشتر پیوند میان جنبش اعتراضی و جنبش کارگری و تلفیق مطالبات اقتصادی با مطالبات سیاسی و مبارزه مشترک این دو جنبش همراه با سایر جنبشهای اجتماعی برای رهایی مردم ما از قید استبداد حاکم، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
کارگران و مزدبگیران خواستار به رسمیت شناخته شدن حق تشکیل سندیکاها و اتحادیههای مستقل کارگری، حق قراردادهای جمعی، حق اعتصاب و گردهمائی کارگران، پرداخت به موقع دستمزدها، افزایش دستمزدها، تامین امنیت شغلی و لغو قراردادهای موقت و سفید امضا، رفع هر نوع تبعیض جنسیتی بین کارگران زن و مرد، لغو کار کودکان، متوقف شدن اخراج و بیکارسازی کارگران و برخورداری بیکاران از بیمه بیکاری هستند.
کارگران و مزدبگیران!
کارگران و مزدبگیران برای دستیابی به این مطالبات، سندیکای مستقل خود را تشکیل دهید، خواستههای خود را به اشکال مختلف به گوش مردم ایران و جهان برسانید، بر همبستگی بینالمللی کارگران پای بفشارید، برای تامین آزادیهای سیاسی در کشور مبارزه کنید، در اعلامیهها و شعارها، در تظاهرات و گردهمائیها، همبستگی خودتان را با جنبش اعتراضی اعلام کنید و روز اول ماه را به روز برآمد جنبش کارگری و همبستگی با جنبش اعتراضی تبدیل کنید.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بار دیگر اول ماه مه را به شما شادباش میگوید، از مبارزات شما برای دستیابی به حقوق اجتماعی، سندیکائی، سیاسی و برخورداری از یک زندگی انسانی حمایت میکند و در این مبارزه در کنار شما قرار دارد.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ (۲۹ آوریل ۲۰۱۱)
یاد کودکان کار گرامی باد/ گزارش تصویری
انسان هایی با دست های کوچک و دل های بزرگ
آفتاب سوختگان غریبه با بیمه و مزد قانونی
کودکانی که استنشاق عطر شلاله¬ی گیسوان¬شان در چهارراههای پر ازدحام، اتفاق سادهای است؛ برای عابران بیتبسم
آنانی که پشت نیمکتهای بیجان نمینویسند
عکس دلهای کوچک¬شان در شیشههای بخار گرفته، محو می شود پیش از آنی که در خطوط سپید کاغذ ببینند "بابا نان داد"
همانانی که رفتگر محله، غمشان را میشناخت
می¬دانست، دلتنگیهایشان ناتمام است؛ مثل مهربانیشان و تکه نان کپک زدهاش را با آنها قسمت کرد
گرامی باد!
عکس و گزارش صبا واصفی
هرانا؛ تهدید پزشک حسین رونقی و اعتصاب غذای این زندانی در بیمارستان
خبرگزاری هرانا – روز گذشته حسین رونقی ملکی به همراه پزشک معالجش در بیمارستان هاشمینژاد تهران از سوی نیروهای امنیتی تهدید شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی که پیشتر به بیمارستان هاشمینژاد برای عمل جراحی کلیوی انتقال داده شده بود طی تهدید پزشک معالج وی و شخص ایشان توسط نیروهای امنیتی دست به اعتصاب غذا زده است.
نیروهای ویژه که با لباسهای «پلنگی» به بیمارستان مراجعت کردهاند دکتر این زندانی سیاسی آقای «منصوری» را تهدید و خواهان انتقال حسین رونقی به انفرادی شدهاند.
اعتصاب غذای این زندانی با توجه به عمل جراحی کلیه به شدت برای این زندانی خطرناک است و در صورت عملی شدن تهدید نیروهای امنیتی جهت انتقال وی به انفرادی جان این زندانی در معرض خطر قرار میگیرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی که پیشتر به بیمارستان هاشمینژاد برای عمل جراحی کلیوی انتقال داده شده بود طی تهدید پزشک معالج وی و شخص ایشان توسط نیروهای امنیتی دست به اعتصاب غذا زده است.
نیروهای ویژه که با لباسهای «پلنگی» به بیمارستان مراجعت کردهاند دکتر این زندانی سیاسی آقای «منصوری» را تهدید و خواهان انتقال حسین رونقی به انفرادی شدهاند.
اعتصاب غذای این زندانی با توجه به عمل جراحی کلیه به شدت برای این زندانی خطرناک است و در صورت عملی شدن تهدید نیروهای امنیتی جهت انتقال وی به انفرادی جان این زندانی در معرض خطر قرار میگیرد.
نامبرده به علت بدرفتاری نیروهای امنیتی مستقر در بیمارستان و استفاده از دست بند و پا بند، تهدید پزشک ایشان و توهین و فحاشی به خانواده وی، در بیمارستان دست به اعتصاب غذا زده است.
حسین رونقی با اعلام موارد فوق خواهان ملاقات بادادستانی جهت رسیدگی به وضعیت خود شده است.
نیروهای امنیتی از روز گذشته در بیمارستان حضور محسوسی دارند که این امر موجب رعب و وحشت کادر پرستاری و پزشکی بیمارستان نیز شده است.
لازم به یادآوریست، حسین رونقی روز چهارشنبه سی و یکم فروردین پس از ماهها کارشکنی در پرونده این زندانی با دست بند و پا بند به بیمارستان هاشمینژاد تهران انتقال داده شد و تحت عمل جراحی «پیوند کلیه» قرار گرفته است.
حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر بیش از یک سال در سلول انفرادی تحت شدیدترین شکنجهها دچار بیماری کلیوی شد و بعدها طی حکمی غیر قانونی از دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان محکوم گردید.
نیروهای امنیتی از روز گذشته در بیمارستان حضور محسوسی دارند که این امر موجب رعب و وحشت کادر پرستاری و پزشکی بیمارستان نیز شده است.
لازم به یادآوریست، حسین رونقی روز چهارشنبه سی و یکم فروردین پس از ماهها کارشکنی در پرونده این زندانی با دست بند و پا بند به بیمارستان هاشمینژاد تهران انتقال داده شد و تحت عمل جراحی «پیوند کلیه» قرار گرفته است.
حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر بیش از یک سال در سلول انفرادی تحت شدیدترین شکنجهها دچار بیماری کلیوی شد و بعدها طی حکمی غیر قانونی از دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان محکوم گردید.
اپوزیسیون سوریه به حاکمیت: اگر اصلاحات نکنید، انقلابی خونین در پیش است
در حالی که رژیم بشار اسد با خشونت تمام به مقابله به موج اعتراضهای مردم سوریه بلند شده است، گروهی از فعالان سیاسی اپوزیسیون رهبری سوریه را به خویشتنداری فرا خواندهاند.
اپوزیسیون سوریه، از جمله اخوان المسلمین، مردم را فرا خواندهاند که روز جمعه (۲۹ آوریل/۹ اردیبهشت) پس از نماز جمعه در اعتراض به حاکمیت مطلق بشار اسد و اجرای اصلاحات سیاسی گسترده به خیابانها بیایند.
در تظاهرات جمعهی گذشته که به جمعهی خونین مشهور شد، بیش از ۱۲۰ نفر به دست نیروهای امنیتی کشته شدند. این اقدام خشونتبار حکومت بشار اسد، اعتراضات جهانی را علیه حاکمیت سوریه برانگیخت.
پیشنهاد اپوزیسیون به حاکمیت سوریه
در آستانهی تظاهرات سراسری پس از نماز جمعه (۲۹ آوریل/۹ اردیبهشت)، اپوزیسیون "پیشنهاد یک تحول ملی و یک مسیر مطمئن برای رسیدن به دمکراسی در سوریه" را به رهبری کشور داده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، در بیانیهای که پیشنهادها در آن مطرح شده آمده است: «یا حکومت مسیر مطمئن به سوی دمکراسی را خود هموار میکند، که نشان میدهد این رژیم شهامت و اخلاق لازم را دارد تا این گزینه را انتخاب کند. و یا اینکه اگر چنین نشود، آنگاه این موج اعتراضها به انقلاب مردم منجر خواهد شد.»
در ادامهی بیانیهی اپوزیسیون در هشدار به حاکمیت سوریه آمده است: «این انقلاب رژیم را سرنگون خواهد کرد و تحولات پس از موجی از خشونتها و بیثباتی عملی خواهند شد.»
بر اساس اعلام سازمانهای بینالمللی حقوق بشر، در مدت ناآرامیهای سوریه تاکنون حدود ۵۰۰ نفر از مردم معترض به دست نیروهای امنیتی و نظامی حکومت بشار اسد کشته شدهاند. با ورود ارتش سوریه به شهر درعا، صدها نفر از ساکنان این شهر به لبنان فرار کردهاند.
امضاکنندگان بیانیهی اپوزیسیون دولت حاکم را به رعایت حقوق بشر، آزادی بیان، تدوین قانون اساسی جدید، اصلاح ساختار قضایی فاسد کشور و یک تقسیم قوای واقعی و مؤثر فراخواندهاند.
از سوی دیگر این بیانیه خواستار قانون جدید احزاب شده است که طبق آن حاکمیت یگانهی حزب دولت بعث و حکومت مطلقهی بشار اسد لغو شده باشد.
این بیانیه را ۱۵۰ نفر از فعالان سیاسی داخل کشور و دهها نفر دیگر از شهروندان سوریهای خارج از کشور امضا کردهاند.
بیانیه میافزاید که دولت سوریه برای تظاهرات روز جمعه (۲۹ آوریل/۹ اردیبهشت) مجوز صادر نکرده است. مقامهای سوریه اعلام کردهاند که برای ممانعت از به خطر افتادن «امنیت و ثبات ... هیچ تجمعی، زیر هر لوایی را تحمل نخواهند کرد».
دعوت اخوانالمسلمین به تظاهرات روز جمعه
اخوانالمسلمین سوریه حمایت خود را از جنبش اعتراضی مردم اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، این جنبش طی بیانیهای برای نخستین بار مردم را فراخواند علیه بشار اسد به خیابانها بیایند و علیه خودکامگی رهبری کشور مقاومت کنند.
جنبش اخوانالمسلین همواره تحت حکومت حزب بعث سوریه سرکوب میشده است. در سال ۱۹۸۲ حافظ اسد قیام اخوانالمسلمین در شهر حمص را به خشونت تمام سرکوب کرد. در جریان این سرکوب میان ۱۰ هزار تا ۳۰ هزار نفر کشته شدند.
اخوانالمسلمین رهبری سوریه را متهم کرد، به این بهانه که ناآرامیها به تحریک اخوانالمسلمین صورت میگیرد، قصد دارد یک جنگ داخلی راه بیاندازد.
ترکیه در فکر حکومت بعد از بشار اسد است
به گزارش یک روزنامهی ترکیهای، دولت ترکیه در پی طرحی برای کنارهگیری بشار اسد از قدرت است.
روزنامهی "رادیکال" در شماره روز جمعهی خود نوشت که شورای امنیت ملی ترکیه در آنکارا، چنین سناریویی موضوع رایزنیهای نمایندگان دولت و ارتش بوده است.
روزنامههای دیگر ترکیه مینویسد که جلسهی شورای امنیت ملی ترکیه که روز پنجشنبه به مدت هفت ساعت برگزار شد، موضوع سوریه از مسائل کانونی بود.
شورای امنیت ملی ترکیه رهبری سوریه را به اصلاحات وعده داده شده و نیروهای امنیتی سوریه را به نشان دادن "نهایت حساسیت" فراخوانده است.
از سوی دیگر شورای حقوق بشر سازمان ملل قرار است در ژنو برای همین روز جمعه جلسهی ویژه در مورد نقض شدید حقوق بشر در سوریه برگزار کند.
میلاد اسدی، حسن اسدی زیدآبادی و علی ملیحی؛ هر سه متولد اردیبهشت
برگزاری جشن تولد سه زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین
زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین چهارشنبه شب، سالروز تولد حسن اسدی زید آبادی، میلاد اسدی و علی ملیحی، سه فعال دانشجویی زندانی را که هر سه در اردیبهشت ماه متولد شدهاند، جشن گرفتند.
بر اساس خبرهای رسیده به کلمه، زندانیان بند ۳۵۰ در این جشن تولد مشترک برای سه زندانی محبوس در این بند، سرود یار دبستانی و دیگر سرودهای جنبش سبز را با هم خواندند و این شادی را با یکدیگر تقسیم کردند.
آنها در این جشن بار دیگر یادآوری کردند که زندان و حکمهای ناروایی که بر آنها تحمیل شده است، نمیتواند از شادی و روحیه مستحکم و قوی آنها در زندان جلوگیری کند. آنها برای تولد سه همبندی خود، کیک کوچکی را نیز با مواد محدودی که در زندان داشتند، تهیه کردند، تا این جشن هرچه بیشتر شبیه جشن تولد باشد.
آنها همچنین در این جشن کوچک، یاد و خاطره مجید دری، دانشجوی ستارهدار و دیگر همبندیشان را که مدتی است به زندان بهبهان تبعید شده و او نیز در اردیبهشت ماه متولد شده، گرامی داشتند و یادآور شدند که هیچگاه نمیتوانند ضیا نبوی و مجید دری را که به صورت کاملا ناعادلانه به ترتیب به زندانهای اهواز و بهبهان تبعید شدهاند، فراموش کنند.
گزارش رسیده به کلمه از بند ۳۵۰ زندان اوین حاکی است که نام این دو زندانی (ضیا نبوی و مجید دری) بارها در این جشن کوچک زندانیان تکرار شد.
برخی از سایتهای جنبش سبز نیز طی فراخوانی از همه مردم به ویژه دانشجویان خواسته بودند یاد و خاطره این یاران دبستانی و متولدان ماه اردیبهشت را گرامی بدارند.
میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، متولد ۲ اردیبهشت ۱۳۶۵ و محکوم به ۷ سال حبس تعزیری است. او در ۹ آذر ۱۳۸۸ دستگیر شد و از زمان دستگیری تا کنون تنها یک بار، آن هم در ایام عید نوروز سال جاری برای چند روز به مرخصی آمد.
حسن اسدی زیدآبادی، مسئول کمیته ی حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت، نیز دیگر زندانی بند ۳۵۰ است که ۸ اردیبهشت ۱۳۶۳ متولد شده است. او به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است و تاکنون نیز از حق مرخصی استفاده نکرده است.
علی ملیحی، روزنامه نگار و دیگر عضو سازمان دانشآموختگان ایران، متولد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۲ و محکوم به ۴ سال حبس است. وی از زمان دستگیری – ۲۱ بهمن ۱۳۸۸ – بدون مرخصی در زندان بسر میبرد.
مجید دری، عضو شورای دفاع از حق تحصیل و دانشجوی ستاره دار متولد ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ است. وی محکوم به شش سال حبس همراه تبعید در زندان بهبهان است. او از ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ بدون مرخصی در زندان است.
هماکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین، بیش از ۱۷۵ زندانی سیاسی نگهداری میشوند که تعداد زیادی از آنها از زندانیان حوادث پس از انتخابات محسوب میشوند.
آیتالله محقق داماد: دین ناآگاهانه و خرافی، خطرناکتر از بیدینی است
آیتالله دکتر سیدمصطفی محققداماد گفت: نخستین امر برای پیشگیری از جرم، زدودن خرافه از جامعه است، ضمن اینکه دین واقعی را باید به مردم نشان داد.
به گزارش مرکز خبر حوزه، این استاد حوزه و دانشگاه عصر پنجشنبه طی سخنانی در همایش «پیشگیری از وقوع جرم از دیدگاه قرآن» با تاکید بر ارائه دین صحیح، پاک و بیآلایش توسط قضات و روحانیت به جامعه اظهار کرد: تقوا و دین باید در سایه شعور به مردم ارائه شود زیرا چنین دینی است که موجب تربیت صحیح جامعه میشود.
وی با اشاره به شخصیتهای اخلاقی که در گذشته زندگی میکردهاند، افزود: الگوهای اخلاقی که در گذشته در جامعه وجود داشتند، امروز کم شدهاند.
محققداماد با بیان اینکه «اخلاق، از بین بردن هوای نفس و شکستن گناه است»، خاطرنشان کرد: نسلی که انقلاب را بهپا داشته به مدد عفت، اخلاق و ۱۴۰۰ سال تلاش روحانیت موفق به انجام آن شده است؛ لذا باید مواظب باشیم که این میراث را از بین نبریم.
این حقوقدان، خطر دین ناآگاهانه در جامعه را بیشتر از بیدینی معرفی کرد و افزود: دین را باید عمیقا شناخت و به مردم شناساند. در این صورت آمار جرم و جنایت در جامعه کاهش مییابد.
براساس گزارش مرکز خبر حوزه، وی با تاکید بر اینکه قضات باید الگوی شجاعت، معرفت و اخلاق در جامعه باشند، گفت: اگر فساد درون جامعه قضایی رخنه کند، کشور از دست میرود؛ لذا حفظ دستگاه قضا از هرگونه فساد، لازم و ضروری است.
حمله نیروهای امنیتی به تجمع بحرینیهای معترض به صدور حکم اعدام برای چند فعال سیاسی
پس از انتشار خبر صدور حکم اعدام برای چهار فعال شیعه در بحرین، مناطق مختلف این کشور شاهد برپایی تجمعات اعتراضی و درگیری معترضان با نیروهای امنیتی بوده است.
به گزارش پایگاه خبری المحیط، نیروهای امنیتی با حمایت ارتش جهت سرکوب این تجمعات که از غروب روز گذشته آغاز شده بود وارد عمل شدند و با توسل به زور معترضان را متفرق ساختند.
درگیری های شب گذشته در مناطق مختلف بحرین از جمله منامه سبب شد تا امکان آغاز مجدد موج اعتراضات در بحرین به نگرانی اصلی محافل امنیتی و سیاسی این کشور تبدیل شود.
در تجمعات روز گذشته در شهر منامه، معترضان به سوی محله “ستره” جنوب منامه حرکت کرده بودند که محل سکونت یکی از چهار فعال محکوم به اعدام است اما نیروهای امنیتی با شلیک گلوله های پلاستیکی و گاز اشک آور مانع ادامه حرکت معترضان شدند و به زور آنان را متفرق ساختند.
در این درگیری چند نفر در اثر استنشاق گاز اشک آور دچار مشکلات تنفسی شدند. تجمعات اعتراضی آمیز شب گذشته در مناطقی چون “دیر”و “کرزکان” نیز به درگیری با پلیس انجامید.
هم زمان با آغاز موج جدید اعتراضات نیروهای امنیتی حضورشان را در روستاهای استان شمالی تقویت کردند تا مانع از حضور اهالی روستا در تجمعاتی شوند که برای برگزاری آن در منامه در اینترنت فراخوان داده شده است.
در همین حال شبکه تلویزیونی الجزیره به نقل از شاهدان عینی از هجوم نیروهای امنیتی بحرین به چند منزل و بازداشت چند شهروند خبر داد.
اسامی ۱۶۰ تن از بازداشت شدگان ۲۵ بهمن ۸۹
خبرگزاری هرانا – در پی تجمع ۲۵ بهمن سال گذشته صدها تن از شهروندان توسط نیروهای امنیتی در تهران و شهرستانهای مختلف بازداشت و روانه زندان شدند.
اما در این اسامی بسیاری از زندانیان گمنام نیز وجود داشت که هیچگاه از سوی مجامع حقوق بشری مورد توجه قرار نگرفت و تنها نام عده معدودی از فعالین شناخته شده بر سر زبانها افتاد.
نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بنا بر رسالت خود اقدام به انتشار اسامی ۱۶۰ تن از شهروندان بازداشتی در بند ۲۴۰ زندان اوین نموده است که بسیاری از این افراد پس از گذشت زمان و در تاریخهای متفاوتی با قرار وثیقه و یا کفالت از زندان آزاد شده و یا جهت صدور حکم به بندهای عمومی این زندان منتقل شدند.
اسامی ۱۶۰ تن از شهروندان تهرانی که در بند ۲۴۰ زندان اوین محبوس بودهاند به قرار زیر است:
علی بهرامی، علی قاسم نی، علی عمرانی، علی حاج مولا حاجی، علی مورشدلو، علی شکار چی، علی رضا لازمی، علی رضا توکلی، علی رضا حسینی، علی رضا خسروی، علی رضا اسماعیلی، علی رضا گنج، علی رضا متولی، علی رضا کارگر، علی اکبر محمدزاده، علی اکبر کاظمی، امیر علی آقا، امیر جعفری، امیر هوشنگ نوایی، آرمان قوامی، آرمان قرابینی، آرمین معراجی، البرز محمدپور، اکبر امینی، عباس میرزا اردستانی، عباس حاجی آقایی، آقاجان هاشمی، آیدین ایرانخواه، اشکان سعیدیپور، اشکان فرزادینژاد، عادل قبادی، اصغر بازرگانی، بهزاد علی اکبرپور، بهنیا مزارحی، بابک صادقی، دانیال کریمی، احسان فیضی حاج آقا، احسان حسین خانی، احسان غفاریان ماهی، احسان گودرزی، الیار مقیمی آذر، عماد قهرمانی، ارشاد مظلومی، فرهاد طاهری، فرهاد صفیزاده، فرید نوری، فرید سالس عموم، فرزاد محمدی، فرزاد شفایی، فریدون طارمیان، فریدون بیاتی، فرشاد فعلگری، غلام رضا عالم بیگی، حسن جوان مرد، حسن عبداللهی، حسین خلیلی، حسین بداغی، حسین بهادری، حسین سبحانی، هادی معینی، هادی جلیلی، هادی شاکری، حامد اسلامی، حامد مژدهی، حامد شاملو، حمید طاهریان، حمید حسین خانی، حمید حسینزاده، حمید رضا ملک محمدی، هاشم منطقی، هوشنگ اکبر، جواد شکوهی، کاوه رزاقی، کاوه فرداد، کاوه کرامتی، خشایار یوسفیزاده، محمد افخمی، محمد سالاری، محمد قره قزل، محمد کوچکی بارزی، محمد نراقی، محمد کتابی، محمد آوانکی، محمد آهی، محمد آبنیکی،، محمد عدلی، محمد افکاری، محمد بیات، محمد سالکی، محمد جم، محمد رضازاده، محمد مهدی مقدم، محمد رضا عرب، محمد امین خیری حبیب آبادی، محمد مهدی پیر مرادیان، محمد میلاد دار آفرین، محمد هادی نعیمی، محمد رضا عباسی، محمد علی ابراهیم دباغی، محمد محسن محمدی قویی، محمد علی لباسی، محمد حسین اقدم، مهدی عیوضی، مهدی ناجیان، مهدی روزه خانی، مهدی الماسی، مهدی شریفیان، مجید فیروزی، مجید چوپانی، مجید جلیلی، مجتبی کارگران، مجتبی حیدری، میلاد چنگیزی، میلاد اعظمی، محسن گورجی راد، محمود مقیمی، مالک سلیمانی، مسعود عبدالغنی، مهرداد خاکساری، میثم درویشی، معین میرزایی، ماکان تبرایی، نیکنام ریاحی، نیکنام فرخنده، ناصر معصومی، ناصر تقیزاده، نوید نوری، امید اکبری لو، پیمان اینانلو، پیمان رضا خانی، پیمان غلامی مالی دره، پوریا ابراهیمی، پدرام رفیعزاده، رضا امیری، رضا حمیدی، رضا حکم آبادی، رضا تقیپور، رضا حیدری، رامین پرچمی، رحیم آقایی، روزبه مرکب جم، سینا غفاری، سینا حیدری، سعید ابراهیمی، سعید علی رضا لو، سعید حقیقتی، سعید افغان، سعید چشم زارد امامی، سامان عباسیان، سیاوش رضایی، سید خلیل حسینی، سید احمد هاشمی، ستار اسماییلی، شاهین عظیم پناه، سلمان دستمالچی، تیرداد کیامنش، وحید صوفی، یوسف خمسه، یوسف باغبان، یاسر بخشی
شهروندانی که در بازه زمانی ۲۵ بهمن - ۲۹ اسفند ماه در تهران و شهرستانها بازداشت شدهاند میتوانند با ایمیل زیر جهت معرفی و کمک حقوقی ارتباط حاصل نمایند.
Arrest@hra-news. org
اما در این اسامی بسیاری از زندانیان گمنام نیز وجود داشت که هیچگاه از سوی مجامع حقوق بشری مورد توجه قرار نگرفت و تنها نام عده معدودی از فعالین شناخته شده بر سر زبانها افتاد.
نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بنا بر رسالت خود اقدام به انتشار اسامی ۱۶۰ تن از شهروندان بازداشتی در بند ۲۴۰ زندان اوین نموده است که بسیاری از این افراد پس از گذشت زمان و در تاریخهای متفاوتی با قرار وثیقه و یا کفالت از زندان آزاد شده و یا جهت صدور حکم به بندهای عمومی این زندان منتقل شدند.
اسامی ۱۶۰ تن از شهروندان تهرانی که در بند ۲۴۰ زندان اوین محبوس بودهاند به قرار زیر است:
علی بهرامی، علی قاسم نی، علی عمرانی، علی حاج مولا حاجی، علی مورشدلو، علی شکار چی، علی رضا لازمی، علی رضا توکلی، علی رضا حسینی، علی رضا خسروی، علی رضا اسماعیلی، علی رضا گنج، علی رضا متولی، علی رضا کارگر، علی اکبر محمدزاده، علی اکبر کاظمی، امیر علی آقا، امیر جعفری، امیر هوشنگ نوایی، آرمان قوامی، آرمان قرابینی، آرمین معراجی، البرز محمدپور، اکبر امینی، عباس میرزا اردستانی، عباس حاجی آقایی، آقاجان هاشمی، آیدین ایرانخواه، اشکان سعیدیپور، اشکان فرزادینژاد، عادل قبادی، اصغر بازرگانی، بهزاد علی اکبرپور، بهنیا مزارحی، بابک صادقی، دانیال کریمی، احسان فیضی حاج آقا، احسان حسین خانی، احسان غفاریان ماهی، احسان گودرزی، الیار مقیمی آذر، عماد قهرمانی، ارشاد مظلومی، فرهاد طاهری، فرهاد صفیزاده، فرید نوری، فرید سالس عموم، فرزاد محمدی، فرزاد شفایی، فریدون طارمیان، فریدون بیاتی، فرشاد فعلگری، غلام رضا عالم بیگی، حسن جوان مرد، حسن عبداللهی، حسین خلیلی، حسین بداغی، حسین بهادری، حسین سبحانی، هادی معینی، هادی جلیلی، هادی شاکری، حامد اسلامی، حامد مژدهی، حامد شاملو، حمید طاهریان، حمید حسین خانی، حمید حسینزاده، حمید رضا ملک محمدی، هاشم منطقی، هوشنگ اکبر، جواد شکوهی، کاوه رزاقی، کاوه فرداد، کاوه کرامتی، خشایار یوسفیزاده، محمد افخمی، محمد سالاری، محمد قره قزل، محمد کوچکی بارزی، محمد نراقی، محمد کتابی، محمد آوانکی، محمد آهی، محمد آبنیکی،، محمد عدلی، محمد افکاری، محمد بیات، محمد سالکی، محمد جم، محمد رضازاده، محمد مهدی مقدم، محمد رضا عرب، محمد امین خیری حبیب آبادی، محمد مهدی پیر مرادیان، محمد میلاد دار آفرین، محمد هادی نعیمی، محمد رضا عباسی، محمد علی ابراهیم دباغی، محمد محسن محمدی قویی، محمد علی لباسی، محمد حسین اقدم، مهدی عیوضی، مهدی ناجیان، مهدی روزه خانی، مهدی الماسی، مهدی شریفیان، مجید فیروزی، مجید چوپانی، مجید جلیلی، مجتبی کارگران، مجتبی حیدری، میلاد چنگیزی، میلاد اعظمی، محسن گورجی راد، محمود مقیمی، مالک سلیمانی، مسعود عبدالغنی، مهرداد خاکساری، میثم درویشی، معین میرزایی، ماکان تبرایی، نیکنام ریاحی، نیکنام فرخنده، ناصر معصومی، ناصر تقیزاده، نوید نوری، امید اکبری لو، پیمان اینانلو، پیمان رضا خانی، پیمان غلامی مالی دره، پوریا ابراهیمی، پدرام رفیعزاده، رضا امیری، رضا حمیدی، رضا حکم آبادی، رضا تقیپور، رضا حیدری، رامین پرچمی، رحیم آقایی، روزبه مرکب جم، سینا غفاری، سینا حیدری، سعید ابراهیمی، سعید علی رضا لو، سعید حقیقتی، سعید افغان، سعید چشم زارد امامی، سامان عباسیان، سیاوش رضایی، سید خلیل حسینی، سید احمد هاشمی، ستار اسماییلی، شاهین عظیم پناه، سلمان دستمالچی، تیرداد کیامنش، وحید صوفی، یوسف خمسه، یوسف باغبان، یاسر بخشی
شهروندانی که در بازه زمانی ۲۵ بهمن - ۲۹ اسفند ماه در تهران و شهرستانها بازداشت شدهاند میتوانند با ایمیل زیر جهت معرفی و کمک حقوقی ارتباط حاصل نمایند.
Arrest@hra-news. org