۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

مهمترین خبرهای روز دوشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


در اهمیت راهپیمایی دهم اسفند


چرا راهپیمایی و اعتراض خیابانی سبزها در دهم اسفند مهم است؟ به چه دلایلی تبلور و بروز و ظهور حامیان و همراهان جنبش سبز در خیابان‌ها ضروری به نظر می‌رسد؟ این مکتوب می‌کوشد در فاصله‌ی 24 ساعت تا دهم اسفند، به پرسش‌هایی از این دست و با چنین مضمونی پاسخ دهد.
قبل از بیان اجمالی مهم‌ترین ادله، ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که بعید است از سبزها کسی منتظر باشد که فردای دهم اسفند، و درپی حضور خیابانی ایشان، موسوی و کروبی و رهنورد از حصر به‌در آیند. دست‌کم آن‌که سیر رویدادهای 20 ماه اخیر (از کودتای 22خرداد تاکنون) نشان می‌دهد تمامیت‌خواهان غره و سرمست از قدرت سخت‌افزاری، یک‌شبه دست از ماهیت سرکوبگر خویش نمی‌شویند و خردمندانه عمل نخواهند کرد. انتظار رفع موانع آزادی و دموکراسی در کوتاه‌مدت، و درپی چند کنش اجتماعی، البته انتظار واقع‌بینانه‌ای نیست. ضمن این‌که درنهایت اندوه باید گفت همچنان، نشانی از عقلانیت و رعایت منافع ملی در مواجهه‌ی حاکمیت با شهروندان معترض، مشاهده نمی‌شود. با کمال تاسف، راست‌های افراطی همچنان عنان قدرت را در اختیار دارند و مرکز ثقل و رأس هرم قدرت را در جمهوری اسلامی از خود آکنده‌اند. شاهدها در این خصوص کم نیستند؛ تداوم بازداشت‌های غیرقانونی شخصیت‌های سیاسی و دانشجویان و شهروندان معترض، به قدر لازم واجد گواه است. تمامیت‌خواهان عامدانه لجاجت می‌ورزند و قدرت متکی بر اسلحه و دلار نفتی و دروغ را به رخ افکار عمومی _در داخل و خارج ایران_ می‌کشند. لحظه‌ای سماجت و اصرار بازجویان و تیم امنیتی مسلط بر اوین را در ادامه‌ی حبس نسرین ستوده، وکیل پیگیر حقوق بشر و مادر دو کودک 3 و 10 ساله، در ذهن مرور کنید. با وجود فشارهای گوناگون و اصرارهای فراوان شخصیت‌های حقیقی و حقوقی داخلی و خارجی، از هفت ماه پیش تاکنون، دشمنان آزادی و دموکراسی از آزادی یک وکیل آزاده پرهیز می‌کنند و «نفس‌کش» می‌طلبند. این‌گونه، بسیار بعید است که کسی از سبزها، شکستن حصر رهبران جنبش را درپی اعتراض دهم اسفند به انتظار نشسته باشند.
این‌چنین، بار دیگر پرسش‌های مطرح شده در ابتدای نوشتار، مهم می‌شود. پاسخ و ادله‌ی نگارنده درخصوص اهمیت راهپیمایی دهم اسفند، به اجمال چنین است:
ا. چنان‌که در اطلاعیه‌ها و اعلام مواضع گوناگون سبزها آمده، و شورای هماهنگی راه سبز امید نیز بر آن خواست‌ها، مهر تایید و همراهی زده است، حامیان میرحسین موسوی و مهدی کروبی نسبت به حصر و حبس غیرقانونی راهبران نمادین خود، معترض‌اند. سبزها برای بیان اعتراض خود، و برای حمایت از همراهان شجاع و صادق خویش، راهکارها و ابزارهای پرشماری دراختیار ندارند. در میان امکان‌های موجود، یکی از شیوه‌ها و راه‌های بیان حجم اعتراض و نارضایتی سبزها از اقدام غیرقانونی و زورمدارانه‌ی صاحبان قدرت، استفاده از حق انسانی، قانونی و مشروع تظاهرات خیابانی است. این ابزار، و حق انسانی و قانونی، یگانه راهکار نیست، اما امکان و شیوه‌ای است که در همه‌ی جوامع توسعه‌یافته به‌رسمیت شناخته شده است. دولت‌ها نیز به تصریح قانون مکلف‌اند چنین حقی را ادا کنند و با استفاده از ابزارهای دراختیارشان، حق راهپیمایی و تظاهرات خیابانی را پاس دارند و مورد محافظت قرار دهند. اگر حاکمیت آزادی‌ستیز و قانون‌گریز در جمهوری اسلامی از اعطای این حق قانونی به شهروندان پرهیز می‌نماید و به وظایف خویش عمل نمی‌کند، دلیلی وجود ندارد که شهروندان حقوق اساسی خویش را فروبگذارند و پی نگیرند.
2. حاکمیت اقتدارگرا و خودکامه باید بفهمد که سبزها در حمایت از راهبران نمادین خویش، دچار تردید نیستند. تمامیت‌خواهان تکیه زده بر سلاح و سرکوب و دلارهای نفتی باید دریابند که سبزها «خط قرمز»ی دارند؛ راهبران و پرچمداران نمادین جنبش سبز (موسوی و کروبی و رهنورد) هرچند برای خود حق و امتیاز و اولویت ویژه‌ای قائل نبوده‌ و نیستند، اما از منظر سبزها، واجد جایگاهی ویژه هستند. دهم اسفند مجال و امکانی است که سبزها نشان دهند تداوم حصر و حبس غیرقانونی راهبران جنبش، برای خودکامگان واجد هزینه‌های مضاعف است.
3. سبزها برای پیگیری مطالبات مدنی و خواسته‌های قانونی‌شان، ناگزیرند که آگاهی‌بخشی را به‌طور جدی در دستور کار قرار دهند. این‌گونه، سبزها باید بکوشند لایه‌های اجتماعی بیشتری را همراه سازند و قدرت نرم‌افزاری و متکثر و موجود در جامعه مدنی را در برابر قدرت سخت‌افزاری حاکمیت، بیش‌تر و بیش‌تر و «قدرت‌مندتر» سازند. کم‌ نیستند شهروندانی که هم‌اینک حتی از حصر و حبس غیرقانونی موسوی و کروبی و رهنورد، بی‌خبرند. همه‌ی مردم به امکان‌هایی چون اینترنت و ماهواره دسترسی ندارند، و هنوز صدا و سیما و نشریات حکومتی با نشر دروغ و تهمت و تحریف حقیقت، در برابر شکل‌گیری تمام و کمال «افکار عمومی» _به‌معنای دقیق و علمی کلمه_ کارشکنی و سم‌پاشی می‌کنند. از این زاویه، حضور اعتراضی سبزها در خیابان، مجال بسیار ارزشمندی برای آگاهی‌بخشی به بخش‌های بی‌اطلاع جامعه محسوب می‌شود.
4. حضور مجدد سبزها در خیابان، پاسخ قاطعی است به ادعاها و تحریف‌گری‌های وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی. سبزها با ظهور خیابانی نشان خواهند داد که «سه‌شنبه، دهم اسفند» روز متفاوتی است؛ و انبوه شهروندان معترض در این روز، همچون 25بهمن، برای «خرید عید» به خیابان نیامده‌اند. سبزها افزون بر این‌که نشان خواهند داد تا چه حد «واقعیت» دارند، بار دیگر مشروعیت حاکمیت را به پرسش می‌کشند و چگونگی مواجهه‌ی حاکمیت را با حق قانونی خویش، به معرض داوری جهانیان می‌گذارند. اینجاست که بحران مشروعیت اخلاقی نظام سیاسی‌ای که خود را همراه جنبش‌های رهایی‌بخش منطقه می‌داند، اما در داخل مرزهایش ابایی از خشونت‌ورزی و سرکوب بی‌رحمانه ندارد، بار دیگر رخ می‌نماید.
5. «امید» به‌مثابه‌ی یکی از کلیدواژه‌های غیرقابل اغماض جنبش سبز، از دل همین همراهی‌ها و تداوم مبارزه و پایداری در برابر زورگویی‌های رژیم خودکامه، جانی دوباره می‌گیرد. اتصال نقاط 25بهمن، اول اسفند (با آن حضور گسترده‌ی نیروهای امنیتی و انتظامی که آشکارا نشان از هراس استبداد از مخالفان داشت)، دهم اسفند و ... روند و مسیری را سامان می‌دهد که نیروهای مقاومت بیشتری را در دل و همراه خویش دارد و نیز موجب انباشت و تراکم نیروهای اجتماعی بیشتری برای پیگیری دموکراسی خواهد شد.
6. حضور خیابانی سبزها، با سکوت، یا با شاخه‌ای گل، یا با یک نماد سبز، یا در قالب اجتماعی ساده، و راهپیمایی معمولی در پیاده‌روها، سبزها را مستهلک نخواهد کرد؛ اما بی‌شک در یک فرایند میان‌مدت برای دستگاه سرکوب و ارعاب، واجد و موجب استحاله‌ی معنادار خواهد بود. پرسش‌ها و تردیدها در مورد ضرورت و کیفیت برخورد خشن با شهروندان آزادی‌خواه، در میان حاملان اسلحه و باتوم بیشتر و بیشتر خواهد شد و دستگاه سرکوب را در بسیج دائمی و پیوسته‌ی نیروهایش با مشکلات و چالش‌های جدی مواجه خواهد ساخت.

7. بروز و ظهور مجدد سبزها در خیابان‌ها همچنین به‌معنای به پرسش کشیدن هژمونی (استیلا) و اقتدار حاکمیت با وجود همه‌ی چنگ و دندان نشان دادن‌های اخیر (ازجمله، و به‌عنوان تنها یک نمونه، اظهارات اخیر محسنی اژه‌ای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه) و گسیل داشتن خیل نیروهای سرکوبگر و مزدوران خشونت‌ورز به خیابان‌هاست. شکستن ابهت پوشالی و اقتدار نامشروع نطام خودکامه، شهروندان خنثی و ساکت و خاموش بیشتری را به همراهی با معترضان مصمم خواهد ساخت. و ازیاد نبریم که جنبش سبز هنوز از همراهی ناراضیان رو به فزونی اقتصادی_معیشتی برخوردار نشده است؛ و این خیل معترض در راه است.
8. و سرانجام آن‌که حضور اعتراضی سبزها در خیابان در دهم اسفند از این جهت مهم است که این‌بار در فقدان راهبران خود، اعتراض و خواست‌های خویش را پیگیر شده‌اند. جنبش سبز نشان خواهد داد که هرچند به‌ظاهر از همراهی راهبران شجاع و صادق خویش محروم شده، اما «وجود» ایشان حتی در حصر و حبس، موجب شورانگیزی و تهییج جنبش اعتراضی است. نیز، سبزها نشان خواهند داد که جنبش اجتماعی مدرن آنان، متکی به شخص و قائم به یک رهبر کلاسیک نیست. آنان ثابت خواهند داد که چگونه در فقدان ظاهری راهبران نمادین خویش، توان هماهنگی و سازماندهی و تداوم حرکت دارند. و این، همان پارادوکس و تناقضی است که گریبان جباران را در جمهوری اسلامی گرفته است؛ رفع حصر و آزادسازی موسوی و کروبی و رهنورد یعنی یک پیروزی بزرگ برای سبزها و یک شکست فاحش برای خودکامگان؛ و تداوم حصر و حبس راهبران، یعنی بازتولید و تقویت و رشد راهبرانی که هر روز بیش از روز پیشین، محبوب و ارزشمند می‌شوند و جذابیتی فزون‌تر می‌یابند؛ درست برعکس وضع رهبران خودکامه در نظام اقتدارگرا، یعنی ننگ روزافزونی که از این حبس و حصر، نصیب تمامیت‌خواهان می‌شود.
سبزها با حضور گسترده و معنادار خود در خیابان‌های تهران _و نیز دیگر شهرهای بزرگ کشور_ و حفظ روند مسالمت‌جویانه و به‌دور از خشونت جنبش اعتراضی خویش، در دهم اسفندماه نشان خواهند داد که چه‌قدر این فراخوان و عمل سیاسی را مهم ارزیابی کرده‌اند.




فرمانده کل بسیج:  آنهایی كه به ضد انقلاب پیوسته‌اند مستحق شعار مرگ هستند
جــرس: 
فرمانده کل بسیج در اولین واکنش نسبت به اعلام تحریم خود از سوی دولت ایالات متحده آمریکا، خندید و گفت: اگر من ثروتمند بودم حتما پول خود را در آمریكا نمی‌گذاشتم و در كشور امنی می‌گذاشتم، چرا که آمریکا یك كشور ورشكستگی اقتصادی است و هر انسان عاقلی كه پولی داشته باشد در آمریكا سرمایه‌گذاری نمی‌كند و ثروت خود را به آنجا نمی‌برد .
به گزارش ایلنا، سردار پاسدار محمدرضا نقدی در حاشیه یادواره شهدای اصناف در پاسخ به سوالی كه به تحریم وی از سوی آمریكا اشاره داشت، گفت: اقتصاد ایالات متحده فرو پاشیده و دولتمردان آن سعی می‌كنند با زد وبندهایی تظاهر به سرپا بودن خود كنند.
فرمانده کل بسیج به اینكه از سوی آمریكا مورد تحریم قرار گرفته است خندید و گفت: اگر من ثروتمند بودم حتما پول خود را در آمریكا نمی‌گذاشتم و در كشورامنی می‌گذاشتم، ایالات متحده یك كشور دچار ورشكستگی اقتصادی است و هر انسان عاقلی كه پولی داشته باشد در آمریكا سرمایه‌گذاری نمی‌كند و ثروت خود را به آنجا نمی‌برد بلكه به جای امن‌تری می‌برد.
متهم سابق پرونده های شکنجه و تجاوز، که بدلیل ارتباطات و نفوذ در دستگاه قضایی، از رسیدگی مصون ماند، در ادامه گفت "بلوكه كردن حساب اشخاص از سوی دولت آمریكا نشانه ذلت و حقارت غرب است و قطعنامه‌هایی كه تحت تاثیر سیاست‌های آمریكا از سوی سازمان ملل صادر می‌شود نیز محکوم است. "
فرمانده کل بسیج در مورد خبری مبنی بر اینكه وی همچنین حدود سه ماه قبل از سوی دولت روسیه نیز مورد تحریم قرار گرفته بود ، تصریح كرد: ما نیازی به اینها نداریم كه ما را تحریم می‌كنند. از سوی دیگر افتخار سربازی در جمهوری اسلامی است كه همه ابرقدرتها در برابر آن متحد می‌شوند.
نقدی بدون اشاره به حمایت و نزدیکی مقامات دولت به روسیه، قطعنامه‌های سازمان ملل متحد و موضع گیری‌های غرب را در همكاری دولت‌های شرقی و امضای این قطعنامه‌ها توسط روسها دانست و گفت: این‌ها(غرب و شرق) همه با هم هستند و اهداف آنها با هم واحد است اما حتما از اسلام شكست خواهند خورد و علیرغم اینكه تصور می‌كنند افكار عمومی را از طریق رسانه‌های خود هدایت می‌كنند سرجای خود خواهند نشست.
 این مقام نظامی مچنین در پاسخ به سوال دیگری كه به حصر خانگی و ربایش راهبران جنبش سبز گفت "همه باید اعتدال را رعایت كنند و افراط و تفریط صحیح نیست، اما آنهایی كه به ضد انقلاب پیوسته‌اند و در صف ضد انقلاب از رسانه‌های بیگانه دستور می‌گیرند مستحق شعار مرگ مردم هستند.
گفتنی است در ادامه تحریم های فراگیر ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی و برخی مقامات ناقض حقوق بشر، دولت باراک اوباما، روز چهارشنبه ٢٣ فوریه- چهارم اسفندماه، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران و محمد رضا نقدی، فرمانده کل بسیج را، در آنچه "حمایت از قربانیان شکنجه، سرکوب و بازداشت های خودسرانه" در ایران خواند، مشمول تحریم قرار داده بود.

اعلام حضور سبزهای کرمانشاه در تظاهرات اعتراضی دهم اسفند، همزمان با سفر رئیس دولتجرس: در ادامه اعلام حمایت ها و حضور حامیان جنبش سبز در راهپیمایی روز دهم اسفند و اعتراضات سازماندهی شده نسبت به حصر و ربایش راهبران جنبش، گروهی از فعالان جنبش سبز مقیم کرمانشاه نیز، با صدور بیانیه ای به همین مناسبت و یادآوری تقارن سفر رئیس دولت به آن منطقه، از حضور در خیابان های شهر و فریادهای اعتراض خود خبر دادند.

به گزارش خبرنامه کرمانشاه، در فراخوان «شورای هماهنگی سبز کرمانشاه» آمده است :
"در آستانه سفر دولت به استان کرمانشاه و در حمایت از فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای اعتراض خیابانی به حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبز و همسران دلاورشان و مصادف با شب تولد میرحسین موسوی، شورای هماهنگی سبز کرمانشاه مردم شریف استان را دعوت به حضور خیابانی با شعارهای "یا حسین ، میر حسین" و "یا مهدی ، شیخ مهدی" می نماید .
این شورا از همشهریان عزیز می خواهد روز سه شنبه دهم اسفند از ساعت پنج بعداز ظهر دست به تجمع و راهپیمایی در مناطقی که در زیر بدان اشاره خواهد شد بزنند و بدین وسیله صدای خود را برای آزادی رهبران سبزمان و در اعتراض به حضور دولت کودتا به گوش حاکمیت برسانند :
- مسیر چهارراه اجاق ( مدرس ) تا میدان مصدق
- سراسر خیابان مسکن
- محلات شریف و برومند جعفرآباد
- چهارراه نوبهار
- جوانشیر
- خوابگاه های دانشجویی سرخه لیژه

گفتنی است همزمان «شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربایجان»، خواستار "پایان دادن به حصر غیرقانونی میرحسین موسوی و مهدی کروبی" شدند.

به گزارش منابع خبری جرس، فعالان حقوق شهروندی آذربایجان طی بیانیه ای در این زمینه آورده اند "به دنبال حصر غیرقانونی و غیر انسانی آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان توسط حکومت ایران موجی از انزجار و نگرانی نسبت به این عمل غیراخلاقی در بین مردم ایران و آزادیخواهان بوجود آمده است.
حکومت جمهوری اسلامی به مانند سلف خود، نظام شاهنشاهی، حقوق مشروع و قانونی شهروندان ایران را از اساس و به صورت سیستماتیک نقض و در واقع لگدمال می کند. بی تردید مردمان نیز ساکت نمی نشینند و برای احقاق حق به پا می خیزند.
«شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربایجان» ضمن محکوم نمودن این حصر ناعادلانه از تمامی مبارزان راه آزادی در ایران صمیمانه می خواهد تا نسبت به نقض حقوق بنیادین بشر در آذربایجان حساسیت بیشتری به خرج دهند. فعالان جنبش سبز باید بدانند که زندانها و بازداشتگاه های آذربایجان بخصوص بعد از اعتراضات مردمی ترکها در خرداد ٨۵ هیچگاه از کسانی که پیگیر حقوق انسانی خود بودند خالی نبوده و نیست که متاسفانه چندان توجهی در مرکز برنیانگیخته و همین موضوع از جمله عوامل زمینه ساز بسیاری از آفت ها و آسیب ها بویژه سواستفاده حاکمیت برای تفرقه انگیزی بوده و صدافسوس که همچنان می باشد.

ما فعالان حقوق شهروندی آذربایجان مجددا حمایت قاطع خود را از مبارزات عدالت طلبانه و آزادیخواهانه عموم مردم ایران اعلام نموده و از شهروندان ترک ایران دعوت می کنیم همپای همه آزادیخواهان ایران با هر زبان و مذهبی برای دستیابی به حقوق انسانی خود در همه عرصه های مبارزه مسالمت آمیز مدنی در روزها و هفته های آینده حضور یابند و دست در دست یکدیگر مبارزه را تا پیروزی نهایی و استقرار وضعیت دموکراتیک و حاکمیت اصول جهانشمول حقوق بشر در ایران ادامه دهند. شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربایجان

همزمان و در ادامه اعلام حمایت ها از تظاهرات و تجمعات اعتراضی دهم اسفند، جمعی از سبزهای آذربایجان نیز حمایت خود را از این راهپیمایی اعلام کرده و مسیر اعلام شده برای تظاهرات دهم اسفند را بدین شرح خاطرنشان ساختند:
سه شنبه ـ ساعت پنج بعد از ظهر ـ تبریز ـ خیابان آبرسان
 



محسنی اژه ای : تایید حصر خانگی موسوی و کروبی/ قطع ارتباط قدم اول

دانشجونیوز: محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه، در واکنشی جدید با بیان اینکه نوع برخورد با سران فتنه از این پس متفاوت است گفت: در قدم اول تمام ارتباطات آنها اعم از رفت و آمد و تماسهای تلفنی و .. محدود شده و اگر لازم باشد محدودیتهایی برای برقراری ارتباط بین آنها و سایر عوامل فتنه ایجاد می شود.
بر اساس گزارش خبرگزاری دولتی مهر، غلامحسین محسنی اژه ای در نشست خبری که امروز برگزار شد، بدون اشاره به برخوردهای غیر قانونی با سران مخالفان در ایران و بازداشت و انتقال آنها به مکان های نامعلوم ادعا کرده که "امروز جریان فتنه از این مرحله عبور کرده است، چرا که فتنه برای زمانی بود که همه قضایا مبهم بود و مرزها روشن و مشخص نبود ولی هم اکنون تحریکات بیگانگان از جمله غرب و آمریکا کاملا مشخص شده و ضد انقلاب به شکل عریان به میدان آمده و بنابراین از این پس سیاست برخورد با آنها متفاوت است.
اژه ای بدون اشاره به فشارها و تهدیدات نیروهای حکومت به دستگاههای دولتی و شخصیت های سیاسی کشور برای واکنش اجباری نسبت به تجمعات مردمی ۲۵ بهمن ماه ،گفته است که : با روشن شدن قضایا بسیاری از افراد از اقدامات ضد انقلابی این سران اعلام انزجار و حرکتهای آنها را محکوم کرده اند که کاملا به حق است.
سخنگوی قوه قضائیه، با اجتناب از بیان حمایت های گسترده دانشگاهیان و مردم سراسر کشور از رهبران مخالفان و هشدار به حاکمان برای حفظ جان این رهبران ادعا کرده که، این افراد که هیچ جایگاهی در بین ملت ندارند و حتی ضد انقلاب نیز آنها را مسخره می کند
محسنی اژه ای که پیشتر از لزوم برخورد با این رهبران سخن گفته بود، در اظهار نظری مشابه بدون اشاره به مکان نگه داری این سران که هفته گذشته توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شده اند،گفته است: قدم اول ارتباطات آنها اعم از رفت و آمد و تماسهای تلفنی و ... را محدود ساخته و این تنها قدم اول است و اگر لازم باشد اقدامات دیگری نیز در مورد آنها انجام می شود.
این اظهار نظرها در حالی عنوان می شود که بسیاری از گروهها و سازمان های ایرانی و خارجی حقوق بشر، نسبت به اقدامات خلاف قانون حکومت ایران مبنی بر حصر و بازداشت غیر قانونی این رهبران هشدار داده اند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران روز گذشته اعلام کرد که طبق گزارش فرزندان کروبی از پنجشنبه هفته گذشته، مهدی کروبی به همراه همسرش به مکان نامعلومی انتقال داده شده اند .
پیش از این هم فرزندان میرحسین موسوی در نامه ای مفصل خطاب به مسئولین نظام، خاطر نشان ساخته بودند که چراغ خانه پدری شان، شب ها نیز خاموش است و این نشانه خوبی نیست.
بر اساس گزارشات مذکور، به نظر می رسد که حکومت ایران با انتقال این رهبران مخالف حکومت، در صدد قطع کامل ارتباط آنان با مردم و همچنین فرونشاندن اعتراضات و تجمعات مردمی است.
اقدامی که بر اساس گزارش سازمانهای حقوق بشری، فاقد وجاهت قانونی بوده و در صدد ضربه رساندن مخفی به این رهبران قلمداد شده است



از زمان بازداشت غیررسمی سران مخالفان،محل نگهداری آنها چندین بار تغییر کرده است/ تلاش برای دستگیری اطرافیان

یک روزپس از آنکه فرزند مهدی کروبی به سایت خبری سحام نیوز گفت که نیمه شب پنج شنبه هشت ماشین ون نیروهای امنیتی او وفاطمه کروبی را به مقصد نامعلومی از منزل خود خارج کرده اند، یک منبع محلی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که علاوه بر دستگیری علی کروبی، تلاش برای دستگیری دیگر فرزند این مخالف سیاسی یعنی حسین کروبی ادامه دارد و این احتمال وجود دارد که دستگیری های تازه ای از نزدیکان دو رهبر مخالف دولت نیز طی روزهای آینده صورت بگیرد.مقامات قضایی و اطلاعاتی در خصوص یکی از نادرترین موارد آدم ربایی سیاسی بعد از انقلاب که در آن دو رهبر مخالف سیاسی دولت به همراه همسران خود به صورت غیر رسمی ناپدید می شوند همچنان سکوت کرده اند.
انتقال رهبران سیاسی مخالف دولت به آنچه «خانه امن» موسوم است نگرانی بسیار جدی را در میان فعالان حقوق بشر و کسانی که با کاربرد این واژه طی سه دهه گذشته بعد از انقلاب آشنایی دارند بر انگیخته است. این واژه به خصوص از آن رو معنای نگران کننده ای به خود می گیرد که نشان دهنده دسترسی فراقانونی و بدون نظارت نهادهای قضایی به دستگیرشدگان است. به خصوص که این از نادر ترین موارد در طول تاریخ بعد از انقلاب به شمار می رود که مخالفان سیاسی همراه با همسرانشان دستگیر می شوند. قوه قضاییه و دیگر نهادهای اطلاعاتی تا کنون به صورت رسمی نسبت به این بازداشت های غیررسمی و غیر قانونی واکنشی نشان نداده و تا کنون تنها به سکوت اکتفا کرده اند.
پیش از این کمپین خبر انتقال رهبر مخالفان سیاسی را منتشر کرده بود. منبع یاد شده همچنین به کمپین گفت که از زمان بازداشت غیررسمی مهدی کروبی وفاطمه کروبی و نیز میرحسین موسوی و زهرا رهنورد محل نگهداری آنها چندین بار تغییر کرده است. او به کمپین گفت: « ” برای جلوگیری از افشای مکان نگهداری آقایان موسوی و کروبی ، طی این چند روز چندین بار محل نگهداری رهبران جنبش سبز و همسرانشان تغییر کرده است. اما همچنان انها در خانه های امن در اطراف تهران نگهداری میشوند.”‬
سیاه ترین خاطره ای که شاید هنوز بر خاطره بسیاری که سابقه نقض حقوق بشر در کشور را دنبال می کنند نقش پرنگی دارد ماجرای غم انگیز سعیدی سیرجانی از منتقدان حکومت در سالهای دهه شصت شمسی است که هیچ گاه از خانه امن نیروهای امنیتی جان سالم به در نبرد. هم اکنون ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه دولت موقت نیز در حالی که در وضعیت نامناسب سلامتی به سر می برد همچنان در یک خانه امن در بازداشت به سر می برد. برخی دیگر از زندانیان سیاسی نیز بخشی از مدت بازداشت خود را در مکان هایی به نام «خانه امن» سپری کرده اند.
با توجه به وضعیت نامطلوب سلامتی مهدی کروبی و همسر ایشان که به توجه پزشکی تخصصی نیاز دارند، بی خبری وسکوت مقامات مسوول طی روزهای آینده می تواند مشخص کند که «خانه امن» واقعا برای چه کسی امن است و هدف از بازداشت غیرقانونی و کم سابقه ای از این دست که بیش از هر چیز به ادم ربایی شباهت دارد چه بوده است.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران



دكتر آزمايش: كروبي افكار جهان را نسبت به جفاهای حاكميت دربارهء درویشان آگاه نمود / ۱۰ اسفند حضور خواهیم داشت

دکتر سید مصطفی آزمایش مسئول روابط بین الملل “انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران” و از پیروان طریقت درویشی گنابادی در مصاحبه با خبرنگار سایت سحام نیوز به سئوالات مطروحه جواب داد . متن این سئوال و جواب به شرح زیر است:
- اقدام حكومت را در حصر خانگي سران مخالف چگونه تحليل مي كنيد؟ آيا اين اقدامات در سركوب خواست مردم تاثيري دارد؟
جواب اول – حصرِ خانگیِ نامشروع و غیر قانونیِ سرانِ جنبش سبز، برگ ننگینی در کارنامهء جریان سرکوبگر خزنده ای است که نه باوری به اسلامیت نظام دارد و نه به جمهوریت نظام. به گفته حجت الاسلام و المسلمین شیخ مهدی کروبی این جریان شوم “میراث خوار حکومت ” است که نظام جمهوری اسلامی را کاملا ساقط کرده است و اکنون نیز با وارد شدن در روند حصر رهبران جنبش مردمی، قصد تکمیل این توطئهء شوم در نفی شرکت جمهور مردم در تعیین سرنوشت خویش را دارد.
اما این جریان در رسیدن به اهداف نامشروع و غیرقانونی خود ناکام خواهد ماند. حصر خانگی سران جنبش مبتنی بر هیچ حکم قضایی و قانونی و شرعی نیست و فی نفسه نشانهء روشن لگدمال شدن قوانین تضمین کننده حقوق اساسی شهروندی در ایران است. از طرف دیگر مشاهده میشود که نیروهای درون حاکمیت با شدت بخشیدن به اقدامات سرکوبگرانه خود، جبراً مکانیزم دیالکتیکی نفی خودشان را تسریع میکنند و مسلماً – ناخواسته- به رادیکالیزه تر کردن هرچه بیشتر جنبش اعتراضی مردم ایران مدد میرسانند و بااقدامات ناشیانه و نادرست خود، گام به گام اقشار و اصناف و طبقات گوناگون مملکت را با وسعت فزاینده تر به پهنه خیابانها و میدانها در جهت نفی حاکمیت خودشان میکشانند. از جمله این اقدامات نادرست و ناشیانه همین حصر خانگی رهبران جنبش مردمی است. امری که عزم مردم را در محکوم کردن این خشونت عنان گسیخته حاکمیت در روزهای آینده جزمتر خواهد کرد

- موضع دراويش گنابادي در خصوص اين اقدام حكومت چيست؟
جواب دوم – دراویش گنابادی از زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی مداوماً با شدت و ضعف مورد سرکوب و ستم نیروهای درون حاکمیت قرار داشته اند و تخریب و حرق حسینیه های آنان از همان سال پنجاه و هشت آغاز شد و حتی به مقابر اکابر و بزرگان آنها نیز تعرض و دست اندازی تحت عنوان تصرف شرعی و مصادره حکومتی صورت گرفت، که شرح آن دراز است. دراویش گنابادی بلکه عموم مردم ایران از شدت گرفتن این حملات از سال هزاروسیصدوهشتادوچهار به بعد خاطره های تلخی در اذهان خود دارند. حرکتهای خبیثانه و برنامه ریزی شده ای که با نوشتن کتابهای سراپا دروغ به دست نویسنده های مجهول الهویه و معلوم الحال بطور فلّه ای آغاز شد و تا سرهم بندی کردن برنامه های بسیار سبک و بیمغز زیر عنوان “آرماگدون” در “صدا و سیما”؛ و برپایی نمایشگاهها و همایشگاه های بسیار توطئه آمیز زیر نظارت “جامعه مدرسین حوزه علمیه قم” و “وزارت فرهنگ و ارشاد” – با هدف سیاه نمایی کامل مکاتب طریقت و عرفان اسلامی – دنبال شد.
درعین حال مردم ایران همیشه تحسین کننده شجاعت حجت الاسلام و المسلمین شیخ مهدی کروبی بوده و هستند که با استقامت و استواریِ مثال زدنی از سال هزاروسیصدو هشتاد و چهار با انشاد سه نامه سرگشاده به مسئولان وقت، دست به انتقاد متهورانه نسبت به این اعمال وقیحانه زد و افکار عمومی ایرانیان بلکه مردم دردمند جهان را نسبت به جفاهای نظام حاکم در ایران دربارهء درویشان آگاه نمود و روحانیت مستقل را به حمایت از حقوق درویشان به میدان دعوت کرد. امری که موجب شد پیروان طریقتهای مختلف درویشی در اثنای انتخاب خرداد ماه سال هشتادوهشت از کاندیداتوری ایشان حمایت کامل کنند.

- چه عاملي باعث گرديد كساني كه خودشان از خدمتگذاران واقعي اين نظام بودند اكنون توسط همين حكومت زنداني شدند و به آنها خواص بي بصيرت گفته مي شود؟
جواب سوم – اتهاماتی از قبیل “خواص بی بصیرت”، ” سران فتنه”، ”ضد انقلاب” … برچسبهای نخ نمایی بیش نیستند که نزد افکار عمومی داخل و خارج کشور کارآیی و بُرّایی خود را کاملاً از دست داده و تبدیل به مضحکه ای تلخ شده اند. رهبران جنبش مردم ایران بارها برمواضع اصولی خود در دفاع از حقوق شهروندی هموطنانشان شامل اقلیتهای قومی و مذهبی و سایر اقشار و اصناف و طبقات اجتماعی از مرد و زن پافشاری کرده و صریحا اعلام داشته اند که در این راه حاضر به پرداخت هر هزینه و بهایی هستند.
علت بوجود آمدن وضع موجود رشد خزنده و گام به گام یک جریان ناباورمند به اسلام و جمهوریت است. جریانی که به انواع حِیَل کوشیده تا در طول سالیان گذشته اهرمهای قدرت را دست بگیرد و با انکار کامل نقش مردم در تعیین سرنوشت خود، آنها را به سطح نازل بندگان و بردگان تنزل دهد. در علم سیاست به چنین جریانی نه یک سیستم تئوکراتیک یا دین سالار، بلکه “فاشیسم مذهبی” اطلاق میکنند.

- آينده اين جريان حذفي را چگونه پيشبيني مي كنيد؟ آيا نيروهاي تند رو ميتوانند كشور را اينگونه اداره كنند؟
جواب چهارم – آفتاب جریان حذف کننده و استیلا طلب و انحصار گر به لب بام رسیده است. نیروهای تندرو بهیچوجه امکان اداره جامعه را ندارند. چون فاقد ظرفیت مدیریت و برنامه ریزی هستند. با بحرانسازی مستمر نمیتوان یک دفترخانه را اداره کرد چه رسد به کشوری بزرگ مانند ایران را در چهارراه ژئوپلیتیک بین المللی در قرن بیست و یکم و در برهه تحولات شگرف و انقلابهای مردمی برعلیه دیکتاتوریهای مرتجع منطقه. در آینده بسیار نزدیک مشاهده خواهیم کرد که این جریان سرکوبگر و انحصارگرا، ظرفیت خود را برای حذف نیروهای مترقی و مردمی با سرعت زیاد و بصورت ریزشی از دست میدهد. حجت الاسلام کروبی در آخرین پیام تصویری – صوتی خود تصریح کرد که روز پیروزی نهایی بسیار نزدیک و در چشم انداز است و در راه نیل به آن تحمل شداید و فشارها شیرین و دلپذیر است.

- مراجع و بزرگان حكومت چه موضعي بايد در اين خصوص اتخاذ نمايند؟
جواب پنجم – از نظر عموم مسلمانان سکوت مراجع مستقل تقلید در چنین شرایط خطیری به هیچ وجه پذیرفته و قابل قبول نیست. خوشبختانه مشاهده کردیم که روز شنبه حضرت آیت الله العظمی دستغیب شیرازی و روز یکشنبه حضرت آیت الله العظمی شیخ یوسف صانعی و حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی با شجاعت و تهور بسیار دیوار سکوت را شکسته و ضمن تقبیح کلیه این اعمال نامشروع در قبال سران جنبش، خواهان رفع بیدرنگ حصر آقایان موسوی و کروبی شده و تصریح کردند که این حصر علامت استبداد و عملی نامشروع و غیرقانونی و جائرانه است. این موضعی است که مردم بطور تاریخی از رهبران دینی و مراجع تقلید انتظار دارند تا اتخاذ شود.

- فراخواني براي حضور دراويش در تظاهرات 10اسفند صادر خواهد شد؟ آيا دراويش در تظاهرات حضور خواهند داشت؟
جواب ششم –همچنان که در بیست و پنج بهمن و اول اسفند چشم جهانیان از حضور جنبش دلاورانه ایرانیان در داخل و خارج کشور خیره شد، (و خیال پردازی های کلیه کسانی که در بلندگویِ نفی و انکارِ زنده ماندن جنبش سبز می دمیدند نقش برآب شد) چنین به نظر میرسد که بازهم در سه شنبه های آخر سال جاری شاهد شرکت اکثریت قاطع هموطنان ما در شهرهای مختلف ایران از شرق و غرب و شمال و جنوب خواهیم بود.
تردیدی نیست که اقشار و طبقات و اصناف مختلف هموطنانمان در این حرکت وسیع و فراگیر مردمی به عنوان شهروندان معترض به حصر سران جنبش شرکت خواهند یافت. البته هواداران حجت الاسلام کروبی و مهندس میرحسین موسوی در میان همه اقشار و طبقات جامعه هستند و بخصوص بعد از انتخابات و در طول یکسال و نه ماه گذشته به دلیل اثبات بیش از پیش پیش بینیهای این دو بزرگوار، تعداد بیشتری از مردم متوجه صحت و حقانیت مواضع ایشان شده و بجمع علاقمندان و هوادارانشان پیوسته اند. امری که به هیچوجه قابل کتمان نیست. در میان این جمعیت بسیار گسترده و دهها میلیونی مردمی با اعتقادات و سلایق و عقاید گوناگون حضور و فعالیت دارند.
اگر بخواهم روشنتر بگویم فراخوانی به درویشان گنابادی برای شرکت در راهپیماییهای سه شنبه های آخرسال هشتاد و نه داده نشده، درعین حال فراخوانی هم برای منع دراویش از شرکت در این راهپیمایی ها داده نشده است. در نتیجه از فضای حاکم بر جامعه میتوان چنین استنباط کرد که بسیاری از شهروندان ایرانی اعم از شیعه و سنی و پیروان سایر اقلیتهای مذهبی وقومی بنا دارند تا به تشخیص خودشان در روز دهم اسفند به خیابانهای شهرهای مختلف ایران بشتابند و ضمن طرح شعارهای خود نسبت به بازداشت غیرقانونی سران جنبش اعتراض کرده و خواهان رفع حصر و آزادی بیقید و شرط و بیدرنگ آنان گردند. در میان آنها مسلماً پیروان طریقتهای درویشی اعم از گنابادی و غیره نیز حضور خواهند داشت.
در پایان به عنوان مسئول روابط بین الملل “انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران” یادآور می شوم که اگر تا پایان روز یازده اسفند از رهبران جنبش آقایان شیخ مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی رفع حصر به عمل نیاید ، شعب انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران همراه با سازمان جهانی عفو بین الملل به برپایی زنجیره ای از نمایشهای وسیع خیابانی، تحصن و پخش اعلامیه برای آگاهی افکار عمومی در شهرهای استراسبورگ (فرانسه)، کپنهاگ ( دانمارک)، لندن (انگلستان) و برلین (آلمان) مبادرت خواهد کرد.
سحام نيوز



بیانیه دانشجویان دانشگاههای آزاد: در برابر ظلم هرگز زانو نخواهیم زد حتی اگر سقف آسمان از بلندای قامت ما کوتاهتر باشد

در پی فراخوان حامیان جنبش مخالفان ایران، جمع زیادی از دانشجویان دانشگاه های آزاد سراسر کشور با انتشار بیانیه ای ضمن هشدار به حاکمان برای حفظ جان سران مخالفان(موسوی و کروبی و همسرانشان)خاطرنشان ساخته اند که در سه شنبه های اعتراض در پاسداشت خوب یاران دبستانی شهیدشان "صانع ژاله"، "محمد مختاری" و "حامد نورمحمدی" به همراه سایر هواداران جنبش سبز شرکت خواهند کرد.
به گزارش دانشجونیوز، دانشجویان دانشگاه آزاد با اعلام اینکه "عصر حاکمیت مردم و عصر خداحافظی دیکتاتور ها فرارسیده است" آورده اند: "استالین در شوروی، هیتلر در آلمان، پینوشه در شیلی، صدام در عراق، بن علی در تونس و مبارک در مصر در برابر اراده مردمانشان ایستادند اما سرانجام این خواست و اراده مردم بود که بر آن ها غلبه کرد و با ننگ و بدنامی به گورستان تاریخ سپرد. آری! این چنین است: دیکتاتورها سرنوشتی جز گورستان تاریخ ندارند."

متن کامل این بیانیه که در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته به شرح زیر است :
«به نام یگانه خالق آزادی»
و به یاد شهدای راه آزادی
هرچه از این باغ می گیرند و می کشند جوانه هایی تازه می روید؛ مستحکم تر و با عزمی جزم تر برای برکندن ریشه ظلم و استبداد! هنوز داغدار دو شهید دانشجوی راه آزادی "محمد مختاری" و "صانع ژاله" بودیم و هنوز جامه ی عزا بر تن داشتیم که داغ دیگری بر دشت لاله گون ایران فرونشت و شهادت "حامد نورمحمدی" جنبش دانشجویی ایران را در غم و ماتمی دیگر فرو برد.
مردم غیور و دانشجویان شریف ایران بار دیگر در اول اسفند به پاسداشت خون شهدای خویش به خیابان ها آمدند. استبداد و مزدوران آن که تا دیروز رأی مردم را می دزدیدند؛ هر آنچه در توان داشتند به کار بستند؛ دانشجویان را کشتند و به شهادت رساندند و با جعل و دروغ و تهدید شهدای ما را نیز دزدیدند و با بی شرمی تمام خبرچین معرفی کردند. ولی هیچ یک از این اقدامات مانع حضور گسترده مردم نشد.
ریاکارانه دیکتاتوران منطقه را به همراهی با مردمانشان توصیه می کنند در حالیکه با وقاحتی وصف ناشدنی در کوچه و خیابان به زنان و دختران به نام دین و خدا تعرض می کنند و از گفتن رکیک ترین الفاظ نیز ابایی به خود راه نمی دهند.
عصر حاکمیت مردم و عصر خداحافظی دیکتاتور ها فرارسیده است. استالین در شوروی، هیتلر در آلمان، پینوشه در شیلی، صدام در عراق، بن علی در تونس و مبارک در مصر در برابر اراده مردمانشان ایستادند اما سرانجام این خواست و اراده مردم بود که بر آن ها غلبه کرد و با ننگ و بدنامی به گورستان تاریخ سپرد. آری! این چنین است: دیکتاتورها سرنوشتی جز گورستان تاریخ ندارند.
در جنایت آن قدر مکارانه عمل کرده اند و حقه بازی نموده اند که قذافی با الگو برداری از ایشان مردم معترض را عده ای فتنه گر می نامد و اینان نیز به پیروی از قذافی که تا دیروز او را به گرمی در آغوش می کشیدند و برادر خطابش می کردند با پادگانی کردن خیابان ها ایران را به لیبی شدن تهدید می کنند.
در ایران نیزدیکتاتور بزرگ به درجه ای از زوال عقل رسیده که برای استمرار استبدادش دست به هر اقدامی می زند. اقداماتی که هیچ بویی از اخلاق و انسانیت و قانون و شریعت نبرده اند. پس از آنکه در بیست و پنجم بهمن و اول اسفند ماه با طنین انداز شدن فریادهای الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور ما در خیابان های تهران و شهرستان ها با دستانی خالی حقارت استبداد را به رخ جهانیان کشیدیم؛ دیکتاتور تاب نیاورد و دو یار و یاور شجاع مردم "شیخ مهدی کروبی" و "میرحسین موسوی" را به همراه همسران مبارزشان خانم ها "فاطمه کروبی" و "زهرا رهنورد" ابتدا در خانه حصر و سپس با انتقال به مکانی نامعلوم زندانی نمود تا به زعم خود جنبش سبز مردم را از رهبری محروم و سردرگم کند؛ ولی غافل از آنکه رهبران واقعی این جنبش همان مردمی هستند که جان خویش بر کف دست گرفته و به خیابان می روند و شعار می دهند.
ما دانشجویان دانشگاه آزاد با سه شنبه های اعتراضی بیگانه نیستیم؛ که خود پیش از این آغازگر آن بوده ایم. برگزاری تجمعات اعتراضی پی در پی در سه شنبه های آغازین سال تحصیلی گذشته کابوسی برای دیکتاتور و یارانش رقم زد تا آنجا که عمله ها و جیره خوارانشان به همراه دانشجونمایان بسیجی با حمله وحشیانه به وسیله باتوم و زنجیر و گاز اشک آور به جان دانشجویان و بازداشت و محرومیت از تحصیل ایشان نیز نتوانستند آرامش را به خواب دیکتاتور و یارانش برگردانند.
ما با اقتدا به شهید عزیزمان "محمد مختاری" و عهدی که برای ادامه راه او و دیگر شهیدان راه آزادی با خود بسته ایم اعلام می داریم امروز همه ما "محمد مختاری" هستیم و در برابر ظلم هرگز زانو نخواهیم زد حتی اگر سقف آسمان از بلندای قامت ما کوتاهتر باشد. این بار نیز با حضور سبز خود در خیابان ها در سه شنبه های پایان سال کمر استبداد را خواهیم شکست و شانه های آن را بر خاک می مالیم و برای آزادی این دو همراه شجاع جنبش سبز و همسرانشان از هیچ اقدامی دریغ نخواهیم کرد. ما ضمن هشدار نسبت به اعمال هرگونه خشونت مسؤولیت عواقب احتمالی آن، و همچنین مسؤولیت حفظ جان و سلامت این دو عزیز و خانواده هایشان را متوجه حاکمیت فعلی می دانیم.
ما دانشجویان دانشگاه آزاد ضمن تحسین حضور با شکوه مردم و دانشجویان آگاه و تشکر از ایشان اعلام می داریم:در روز های سه شنبه دهم، هفدهم و بیست و چهارم اسفند ماه در ساعت پنج عصر به خیابان ها خواهیم آمد و از هموطنان غیور و شجاع خود می خواهیم تا فرزندان خود را در این حضور همراهی کنند.
و در تاریخ می خوانند نسل سربلندی را
که در چنگال دژخیمان هزاران قهرمان دارد
نهم اسفند سال 1389
جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد های: تهران جنوب، تهران مرکز، مشهد، قزوین، تهران شرق، کرج، علوم تحقیقات، شاهرود، شهر ری، رشت، تهران شمال، تهران سما، تهران غرب، اراک، شهر کرد، اسلام شهر، مازندران، دزفول




ساعت ۱۰شب دوشنبه و سه شنبه، ندای "الله اکبر" برای آزادی رهبران جنبش سبز

دانشجونیوز: تعدادی از رسانه های سبز و مستقل با فراخوانی خواستار سردادن ندای"الله اکبر"درساعت ده شبهای دوشنبه و سه شنبه شدند.
به گزارش امروز, در بخشی از اطلاعیه این رسانه ها آمده است:
بیش از دوهفته از بی خبری مان از همراهان صادق جنبش سبز؛ میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسران شجاع شان می گذرد؛ بی آنکه تاکنون حاکمیت ذره ای از مسئولیت شرعی و قانونی خود را در این زمینه پذیرفته باشد و یا کمترین پاسخی به پرسش های برحق خانواده های این عزیزان و همه فعالان جنبش سبز که نگران سرنوشت رهبران خود هستند، داده باشد.
ما که خواسته و هدف سبزمان جز انتخابات سالم و نیز فضای امن و آزاد نقد و نظر نبود روز به روز با چهره مستبدتری از جریان حاکم روبرو شدیم.سرکوب شدیم، به بندکشیده شدیم، شهید دادیم ... اما همچنان ایستاده ایم.
ما بار دیگر دوشنبه و سه شنبه ؛ نهم و دهم اسفند ماه (ساعت ده شب) ، خداوند بزرگ را فریاد می زنیم که جز او فریاد رسی نیست. بار دیگر با فریادهای «الله اکبر» بر فراز بام ها، روح اتحاد و با هم بودن مان در دل شهر زنده می کنیم.ما این بار با الله اکبر های خود به حاکمیت در باره رهبران اعتراضی جنیش سبز اخطار می دهیم که وای به حال تان اگر حصر میرحسین مومن و شیخ شجاع و همسران شان بیش از این طول بکشد و بیشتر وای به حال تان اگر سلامت رهبران عزیز ما به مخاطره بیفتد
شايد که اين نداي حق به گوش عزیزان در حصرمان نيز برسد و بدانند كه ما هرگز آنها را فراموش نمی کنیم.




نامه ای از اوین/ درخواستی از بزرگان و دلسوزان کشور

عرب سرخی: برای متوقف کردن روند کنونی در صحنه باشید

کلمه: فیض الله عرب سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که این روزها حکم ۶ سال حبس خود را در اوین می گذراند در یادداشتی خطاب به مسئولانی که نقشی در این انقلاب داشته و هنوز نگران از دست رفتن این نظام هستند با ابراز نگرانی از فراگیر شدن آتش بحرانی که نتیجه ی آن نابودی دستاوردهای انقلاب و خون شهیدان است گفته است: آتشی که قدرت طلبی عده ای تازه به دوران رسیده در انتخابات ریاست جمهوری دهم به جان این ملت انداخت و در آغاز با تدبیری ساده قابل مهار بود، امروز شعله های بلندش کشور را احاطه کرده است. اعتراضی که در  سوال ساده “رأی من کو” خلاصه می شد، براثر عناد و لجاجت و ذهنیت متوهم گروهی جاه طلب امروز درحال تبدیل شدن به مطالباتی است که معلوم نیست تمام ظرفیت های واقعاً موجود نظام هم قادر به پاسخگویی آن باشد.
وی که سال ها در نقش های مدیریتی کشورحاضر شده و در دوران های دفاع مقدس و پس از آن عهده دار مسئولیت بوده است با اشاره به این نکته که در سال های اخیر هرگاه عزیزی دلسوزانه و مشفقانه برای برون رفت کشور از بحران و حاکمیت اعتدال و عقلانیت، طرحی مطرح کرده است، آماج هتاکی ها و پرده دری های این جماعت قدرت پرست خشونت طلب قرار گرفته و ناگزیر از سکوت شده است، می گوید: این تجربه تلخ نباید شما را از ایفای مسؤلیت تاریخی و سرنوشت سازی که امروز دست تقدیر بر دوشتان نهاده است، بازدارد. این هتاکی ها و تهدیدها و عربده کشی ها را هزینه کوچکی بدانید که باید در کنار دردها و مصائب ملت و در راه نجات کشور متحمل شوید، بی شک پایداری، و حضور فعال و مصمم شما برای  توقف روند روز افزون خودکامانه کنونی، پایان بخش عصبانیت ها و اعتراضات فزاینده و موجب نجات کشور از دایره بسته و معیوب کینه و لجاجت و منیت های کور خواهد شد.
متن کامل این یادداشت که در اختیار کلمه قرار گرفته است بدین شرح می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
درخواستی از سر درد و عشق به کشور
عالمان، متفکران، دلسوزان و علاقمندان به سرنوشت کشور!
بیش از یک سال است که کشور عزیز ما ایران با بحرانی سخت روبروست. طی این مدت بهترین فرزندان این ملت به گناه ناکرده و به جرم انتقاد و مخالفت با خودکامگی و تلاش برای تحقق آینده ای بهتر برای ایران، در دادگاه های فرمایشی به حبس های طولانی محکوم شده اند، خانواده های بسیاری داغدار عزیزان گشته و تعداد بیشتری محروم از حق دیداری ساده با پدر، مادر، برادر و یا خواهر محبوس خویش به غم نشسته اند و روزی نیست که عده ای به این خیل عظیم اضافه نشوند. در سویی دیگر موج خشم و عصبانیت و نارضایتی هر روز بیش از روز پیش سطوح و لایه های بیشتری از جامعه را فرا می گیرد. توقیف روزنامه ها و فیلتر سایت ها و اعمال شدید ترین و بی سابقه ترین سانسور علیه رسانه ها، محروم ساختن منتقدان حتی از برگزاری مراسم دعای کمیل و ختم بستگان خویش در کنار تبلیغات سهمگین گوبلزی و انبوه اتهام و دروغ شبانه روزی علیه مخالفان و منتقدان نه تنها کمکی به حل مشکل نکرده، بلکه آن چنان که حضور میلیونی روز ۲۵ بهمن نشان داد، بر دامنه اعتراضات و خشم و عصبانیت ها افزوده است.
بداخلاقی، دروغ، تزویر، فحاشی، توهین و تهمت و هتک حیثیت انسان ها و درنوردیدن همه ی حریم های شخصی منتقدان و مخالفان به نام دفاع از دین و ولایت، به بهای گسترش روز افزون دین گریزی و بی اعتقادی جوانان، سکه ی رایج عرصه سیاست و قدرت رسمی در این کشور شده است. خودکامگی و نقض حقوق اساسی ملت به امری بدیهی و مسلم مبدل شده آن چنان که توصیه و پیشنهاد دلسوزانی همچون خاتمی مبنی بر ایجاد فضایی غیر امنیتی و پلیسی و پایان دادن به سانسور و توقیف مطبوعات به عنوان شروط ضروری برای برگزاری انتخاباتی سالم گناهی نابخشودنی تلقی و با فحاشی و هتاکی و عربده کشی پاسخ داده می شود.
امروز دلسوزان و علاقمندان و چهره های خدوم و امتحان پس داده در فشار و انزوا و یا در حصر و زندان به سر می برند، عالمان، مطرود و مداحان، صدرنشین گشته اند، عده ای هتاک در لباس دین و قدرت حشمت می فروشند و مرجعیت و روحانیت را مطیع و مقهور می خواهند، مجلسی که قرار بود در رأس نظام باشد بی ارج و مضحکه قدرت شده است و مردم معترض در کوچه و خیابان اوباش نامیده می شوند و اوباش متجاوز و هتاک، امت در صحنه لقب می گیرند.
آتشی که قدرت طلبی عده ای تازه به دوران رسیده در انتخابات ریاست جمهوری دهم به جان این ملت انداخت و در آغاز با تدبیری ساده قابل مهار بود، امروز شعله های بلندش کشور را احاطه کرده است. اعتراضی که در سوال ساده رأی من کو خلاصه می شد، براثر عناد و لجاجت و ذهنیت متوهم گروهی جاه طلب امروز درحال تبدیل شدن به مطالباتی است که معلوم نیست تمام ظرفیت های واقعاً موجود نظام هم قادر به پاسخگویی آن باشد.
این درد را باید به کجا برد کشوری که سال ها پیش از رواج پدیده هایی مثل فیس بوک و تویتر و…، با آفریدن حماسه ای ملی از طریق ساز و کارهای مسالمت آمیز و قانونی، پرچم دار تحقق حقوق شهروندی و جامعه مدنی و حرکت اصلاحی خودجوش و درون زا شد، در اثر عملکرد فرقه ای استبداد طلب و قدرت پرست، امروز باید به جایی برسد که در برابر ملت های منطقه احساس حقارت و سرشکستگی کند.
بزرگان و مردان عرصه علم و عمل!
آن چه عرض شد تصویر هولناک و در عین حال واقعی امروز کشور ماست. برای کسانی همچون من و یارانم که عمر خود را در راه پیروزی انقلاب و تحقق آرمان های آن صرف کرده و در مبارازات قبل از انقلاب و جبهه های جنگ تا تقدیم جان ناقابل پیش رفته ایم، مشاهده این صحنه های دردناک، جانکاه تر از سختی محرومیت و حبسی است که امروز در میانسالی و پیری به ستم بدان گرفتار شده ایم. تردید ندارم هر علاقمند به آیین و ملک و ملت، نیز با مشاهده واقعیات تلخ امروز احساسی جز این نداشته و نخواهد داشت.
اگر چنین است که یقیناً چنین است، سکوت چرا؟ و سپردن سرنوشت کشور به اراده ی عده ای که جز در فضایی لبریز از کینه و خشونت امکان حیات و بقا ندارند، چرا؟ اگر شما در این شرایط حساس گرفتار مصلحت سنجی های کاذب شده و به جای اقدامات و ابتکارات حکیمانه، جمعی و شجاعانه برای نجات کشور سکوت پیشه کنید و به صحنه نیایید، بدون شک فریاد های اعتراض و نارضایتی در کوچه و خیابان بلندتر، سرکوب و خشونت شدیدتر و خشم و کینه فراگیرتر خواهد شد. و این روند نامبارک معلوم نیست به چه فرجام شومی بینجامد. نه عشق و علاقه شما به کشور و ملت کمتر از عطش خودکامگان به قدرت است و نه سهم و نقش شما در این انقلاب از سهم و نقش آنان کمتر.
عزیزان، سروران بزرگوار!
این درست است که در سال های اخیر هرگاه عزیزی از شما دلسوزانه و مشفقانه برای برون رفت کشور از بحران و حاکمیت اعتدال و عقلانیت، طرحی مطرح کرده است، آماج هتاکی ها و پرده دری های این جماعت قدرت پرست خشونت طلب قرار گرفته و ناگزیر از سکوت شده است. اما این تجربه تلخ نباید شما را از ایفای مسؤلیت تاریخی و سرنوشت سازی که امروز دست تقدیر بر دوشتان نهاده است، بازدارد. این هتاکی ها و تهدیدها و عربده کشی ها را هزینه کوچکی بدانید که باید در کنار دردها و مصائب ملت و در راه نجات کشور متحمل شوید، بی شک پایداری، و حضور فعال و مصمم شما برای متوقف کردن روند روز افزون خودکامانه کنونی، پایان بخش عصبانیت ها و اعتراضات فزاینده و موجب نجات کشور از دایره بسته و معیوب کینه و لجاجت و منیت های کور خواهد شد.
فیض الله عرب سرخی
زندان اوین/ اسفند ۸۹






یادآوری روزهایی که برای عادی کردن روابط، به مصر التماس می‌کردند

فرستاده‌های ویژه‌ی رهبری، دیدارهایشان با دیکتاتور مصر را فراموش کرده‌اند؟

کلمه: این روزها پس از برکناری حسنی مبارک از ریاست جمهوری مصر، آقایان علی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل به گونه ای علیه مبارک و رژیم او سخن می گویند که گویی فراموش کرده اند طی سالیان اخیر بارها به عنوان رؤسای مجلس و نمایندگان ویژه‌ی رهبری به مصر رفته و پس از انتظارهای طولانی در پشت در اتاق های حسنی مبارک و عمرسلیمان، از مقامات عالی رتبه‌ی مصری، عادی شدن روابط ایران و مصر را تمنا می کردند.
در زمان ابراز تمایل احمدی نژاد برای بازگشایی سفارت مصر در قاهره در عرض یک روز (و البته در صورت آماده بودن مصری ها)، مردم ایران و منطقه شاهد شور و اشتیاق وصف ناشدنی مقامات ایرانی برای سفر به مصر و انجام ملاقات با مبارک و سلیمان بودند.
در همان روزها، لاریجانی و حداد به عنوان نمایندگان ویژه‌ی رهبری با آنها ملاقات کردند. اما مبارک و سلیمان نه تنها با درخواست ایران موافقت نکردند، که به هتاکی علیه کشورمان ادامه دادند.
لاریجانی دست کم سه بار به مصر رفت و در سفری که به عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی انجام شد، مهمان سلیمان بود. آخرین سفر لاریجانی در زمستان ۱۳۸۸ انجام شد که بازهم با ناکامی مواجه شد.
سؤال مهم این است که آیا لاریجانی و حداد که این روزها در مورد مسئله‌ی مصر و مبارک از خود مصری ها هم تندتر و انقلابی تر شده اند، مطمئن هستند که در صورت فاش شدن صورتجلسه هایشان با مبارک و سلیمان (در ماجرایی شبیه درز اسناد توسط ویکی لیکس) در برابر مردم ایران، مصر و منطقه شرمنده نخواهند شد؟!



فیس‌بوک و یوتیوب در سوریه آزاد شد

سورى‌ها براى نخستین بار پس از سال ۲۰۰۷ میلادی اجازه یافته‌اند بدون استفاده از سرورهاى پروکسى (فیلتر شکن) که در خارج کشور فعال هستند، از سایت‌هاى «فیس‌بوک» و «یوتیوب» استفاده کنند.
به گزارش ایلنا به نقل از بی‌بی‌سی، در واقع مقام‌های سوریه چیزى در این مورد اعلام نکردند اما رسانه‌ها چندى قبل گزارش دادند که به ارائه‌دهندگان سرویس اینترنت گفته شده تا در پاسخ به درخواست جوانان سورى، فایروال (دیوار آتش) مورد استفاده براى فیلتر کردن این سایت‌ها را غیر فعال کنند.
«زیاد حیدر»، سردبیر یکى از بخش‌هاى روزنامه هوادار دولت، «الوطن» مى‌گوید این اقدامات نشانه بهبود و اطمینان بیشتر در دولت و دستگاه حاکم است.
وی گفت: «این اطمینان در دو سطح دیده مى‌شود. یکى اطمینان دولت به مردم و دیگرى اطمینان دولت به روشى که براى اداره کشور به کار مى‌گیرد. به همین دلیل دولت هیچ ترسى از باز کردن فضا ندارد.»
اگر چه این حرکات را مى‌توان به عنوان اعطاى حقوقى برای پیشگیرى از وقوع نا آرامى‌هایى مانند آنچه در تونس و مصر اتفاق افتاد تلقى کرد، اما با توجه به این‌که بسیارى از سورى‌ها پیش از این هم با استفاده از پروکسى از این سایت‌ها استفاده مى‌کردند، نمى‌توان این اقدام را به حساب کوتاه آمدن دولت در برابر مردم گذاشت.
در این گزارش آمده است، تاکنون مردم از پروکسى‌هایى که با استفاده از کلمه عبور محافظت مى‌شوند یا سایر سایت‌هاى فیلترشکن مجانى براى دسترسى به فیس‌بوک استفاده مى‌کردند که امکان کنترل پست‌هاى خصوصیشان را از دولت سلب مى‌کرد.
یک متخصص فناوری اطلاعات (IT) اهل سوریه که نخواست نامش فاش شود به بى‌بى‌سى گفت: «باز گذاشتن فیس‌بوک به دولت امکان کنترل بیشتر اطلاعات خصوصى را مى‌دهد.»
او ادامه داد: «به نظر من آنها پس از آنچه درمصر و تونس اتفاق افتاده به این نتیجه رسیده‌اند که بهتر است با باز گذاشتن سایت‌ها در جریان اتفاقات قرار بگیرند.»
به تازگى در فیس‌بوک فراخوانى شبیه آنچه که در مصر توانست ده‌ها هزار تن را به خیابان‌ها بکشد، براى «روز خشم» در دمشق داده شد. صفحه تظاهرات در سوریه ۱۲ هزار حامى در فیس‌بوک پیدا کرد اما در نهایت اثرى از تظاهرات دیده نشد و تنها نتیجه آن حضور پررنگ نیروهاى امنیتى در اطراف ساختمان پارلمان که قرار بود تظاهرات در مقابل آن انجام شود.
بشار اسد ماه پیش به روزنامه «وال استریت ژورنال» گفته بود که سوریه با مصر و تونس فرق مى‌کند و دولت سوریه به خواست مردم نزدیک است.
وی گفت: «در سوریه شما مجبورید مطابق خواست و باور مردم رفتار کنید و همین سبب ثبات کشور مى‌شود. مسئله اصلى همین است و اگر اتفاق نظر وجود نداشته باشد، خلاء ناشى از آن موجب نا آرامى خواهد شد.»
با این وجود، کاملا مشخص است که دولتمردان سوریه تحت تاثیر رخدادهاى سایر کشورهاى خاور میانه قرار گرفته‌اند.
با شروع وقایع مصر، دولت سوریه با وجود آنکه قبلا اعلام کرده بود که یارانه‌هایى را که باعث تضعیف بودجه ملى مى‌شود، قطع خواهد کرد، سهمیه سوخت حرارتى کارکنان بخش دولتى را افزایش داد.
اسد هم قول داد که اصلاحات سیاسى انجام دهد.
تحلیل‌گران بر این باورند که مخالفت یاران قدیمى و محافظه‌کار حافظ اسد، موجب شد تا وعده‌های بشار اسد عملى نشود.
این رئیس‌جمهوری ۴۵ ساله که قدرت را در سال ۲۰۰۰ پس از سه دهه حکمرانى پدرش از او به ارث برد آرام آرام برای کم کردن محدودیت رسانه‌ها و فعالیت‌هاى اقتصادى حرکت کرده اما وعده‌های زودهنگام او براى آزادسازى فضا و اصلاحات‌ـ‌ که به عنوان بهار دمشق شهرت یافت‌ـ هیچگاه عملى نشد.
حکومت سوریه پس از اتفاقات اخیر خاورمیانه کنترل‌هاى امنیتى را افزایش داده اما این کشور از سال ۱۹۶۳ تاکنون همچنان تحت قوانین شرایط اضطرارى اداره مى‌شود.


تاج زاده: ادعای حزب حاکم، پنجاه میلیونی و رفتارش پنج میلیونی است

در ادامه انتشار پاسخهای سید مصطفی تاجزاده به پرسشهای خوانندگان صفحه فیس بوک وی، پاسخ وی به یکی دیگر از سوالات کاربران در خصوص اهداف فراتر از انتخابات رسوای سال ۸۸ در اختیار سایت تحول سبز قرار گرفته است. تاج زاده در پاسخ به این پرسش که “هدف اقتدارگرایان از برگزاری چنین انتخاباتی و دادن این همه هزینه برای حمایت از احمدی‌نژاد چه بود؟” هدف اصلی کودتای انتخاباتی را تکصدا کردن جامعه می داند و به درستی پیش بینی می کند که “در این دوره هیچ حزب و نشریة تأثیرگذار منتقدی را تحمل نخواهند کرد و بدون رودربایستی به سمت یک نظام تمامیت‌خواه و بسته خواهند تاخت. مطبوعات،‌ احزاب، تجمعات و نهادهای مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد (ان.‌جی.‌او‌ها) را در حد توان منحل خواهند کرد”
متن کامل این پرسش و پاسخ به شرح زیر می باشد:
پرسش: به نظر شما هدف اقتدارگرایان از برگزاری چنین انتخاباتی و دادن این همه هزینه برای حمایت از احمدی‌نژاد چه بود؟ آیا محدود به همین انتخابات بود یا اهدافی فراتر مد نظر بوده است؟ و در حالت دوم چه اهداف فراتری؟
پاسخ مصطفی تاج‌زاده: در انتخابات سال ۸۴ هدف اصلی حزب پادگانی، یک‌دست و تک‌صدایی کردن «حکومت» بود، اما در انتخابات سال ۸۸ به دنبال تک‌صدایی کردن «جامعه» بودند. لذا در این دوره به حذف همة نیروهای منتقد یا مستقل از حکومت کفایت نخواهند کرد و خواهند کوشید منتقدان خود را از عرصة سیاسی و اجتماعی و نهادهای مدنی هم حذف کنند. در این دوره هیچ حزب و نشریة تأثیرگذار منتقدی را تحمل نخواهند کرد و بدون رودربایستی به سمت یک نظام تمامیت‌خواه و بسته خواهند تاخت. مطبوعات،‌ احزاب، تجمعات و نهادهای مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد (ان.‌جی.‌او‌ها) را در حد توان منحل خواهند کرد، دانشگاه‌ها را به قدر وسع خود تصفیه و انتخابات را غیرآزاد برگزار خواهند کرد. هدفشان این است، اما این که تا چه حدی بتوانند این هدف را پیش ببرند به عوامل دیگری هم بستگی دارد. این‌گونه که شروع کرده‌اند نشان می‌دهد حتی «اصولگرایان مستقل» را هم تحمل نخواهند کرد، چون آنان را نیز در نهایت مزاحم ارزیابی می‌کنند. شاید به همین علت باشد که آقای مرتضی نبوی می‌گوید اکثریت اصولگراها نسبت به دیدگاه‌ها و مواضع مقام رهبری انتقاد دارند.
به بیان دیگر هدف فقط حذف اصلاح‌طلبان نیست، بلکه حتی اصولگرایانی را که شخصیت مستقلی دارند هم حذف خواهند کرد. در این دوره شعارشان این است: «هر کس با ما نیست علیه ما است». همان شعار خوارج و استالین: یا با ما یا بر ما. فقطه مجیزگویان می‌مانند و بر صدر می‌نشینند و البته از قدر خود در نظر مردم می‌کاهند. در همین ۱۱ ماه هم به خوبی می‌توان روند به حاشیه رفتن آن دسته از چهره‌های اصولگرا و علما و مراجعی را که مجیزگو نیستند و از خود استقلال نشان می‌دهند مشاهده کرد. هدف فراانتخاباتی انتخابات ۸۸ این بود که همه چیز «مطلقه» شود که البته نشدنی است چراکه اولاً اقتدارگرایان ریزش و سبزها رویش دارند، ثانیاً اختلافات درونی آن‌ها به ویژه با محافظه‌کاران هر روز بیشتر می‌شود و ثالثاً اکنون معلوم خواهد شد که در ادارة کشور بی‌کفایتند و بنابراین به طرف سرکوب بیشتر پیش خواهند رفت. حق با سید سبز ماست که امسال را سال «صبر و استقامت» نامید زیرا به نظر می‌رسد امسال سال سختی برای ایرانیان خواهد بود.
جالب آن‌که ادعای حزب پادگانی «پنجاه میلیونی» است ولی رفتارش «پنج میلیونی» است. ادعای اکثریت دارند و رفتار اقلیت. رفتار یک اقلیت مضطرب و نگران که از سایه خودش هم می‌ترسد. خشونت‌ها و بازداشت‌ها و ظلم‌هایی که شاهدیم همه ناشی از ترس است نه اعتماد به نفس. متأسفانه کارشان به جایی رسیده است که در سیزده به در هم لشکرکشی و از سفر خاتمی به هیروشیما هم جلوگیری می‌کنند که مبادا جهان از جنبش سبز و رهبرانش تجلیل کند. اگر آن‌چه در یکسال گذشته اتفاق افتاد را یک رصد و مرور کلی کنیم به روشنی می‌بینیم که حزب پادگانی متأسفانه بسیار روزمره، هراس‌آمیز، مضطرب و مشوش تصمیم می‌گیرد. همین مسأله تردید را در بدنة اصولگرایان به شدت افزایش داده است. رشد آگاهی‌های عمومی در یک‌سال گذشته نیز در جهت تقویت جنبش سبز و تضعیف گفتمان «خس و خاشاکی» و «حذفی» عمل کرده‌است.



فریاد آناهیتا از زخم تیشه ها/ ساخت و ساز در معبد آناهیتای کنگاور
کرمانشاه - خبرگزاری مهر: مردمی که در روزهای اخیر برای بازدید از معبد باستانی آناهیتا رفته بودند در جای جای این معبد به ویژه در راس و تاج آن، شاهد ساخت پایه های بتنی عمیق جهت احداث بنایی نامشخص بودند که هنوز بتن آن خشک نشده است.
به گزارش خبرنگار مهر در کرمانشاه، در کنار این پایه های بتنی مصالح ساختمانی فراوانی شامل ستونهای آهنی، مصالح برای سقف بنا و تیر آهنهای مختلف وجود داشت که این نشان از ساخت و سازی گسترده بر پیکره معبد باستانی آناهیتا دارد.
ساخت و سازی که پیکر نیمه جان و زخم خورده معبد آناهیتا را که سالیان سال دستخوش نامهربانیهای بسیاری شده است را به یکباره نابود خواهد ساخت. 
پایه های سیمانی که هنوز خشک نشده اند
این در حالی است که بر اساس قانون هر گونه ساخت و ساز در حریم آثار تاریخی ثبت شده ممنوع است با این حال این سئوال پیش می آید چه کسی و با چه مجوزی اقدام به ساخت و ساز در این محوطه را صادر کرده است.
علاوه بر این موضوع هم اکنون وضعیت کلی این معبد نیز بسیار تاسفبار است، چرا که معبد آناهیا در سال‌های اخیر با انوع و اقسام مشکلات مواجه بوده که هر یک به نوبه خود خراشی بر پیکره این اثر باستانی و گرانبهای کشورمان وارد ساخته است.
تا چند سال پیش  محوطه این معبد درمحاصره کانتینرهای میوه و تره بار بود بعد از رفع این مشکل توسط شهرداری کنگاور و با خلوت شدن اطراف آن و عدم کنترل توسط نگهبانان محوطه، این معبد مکانی امنی شد برای معتادان به گونه ای که هنوز آثار مواد تزریقی مثل انواع و اقسام سرنگ در نقاط مختلف آن دیده می شد.
از طرفی به دلیل عدم نظارت و محافظت دقیق ستون ها و تخته سنگهای حجاری شده این اثر باستانی که هر یک نشانی از تاریخ هزاران ساله این سرزمین دارد مکانی شد برای درج تبلیغات مختلف از تبلیغات انتخاباتی گرفته تا ... حال نگاهی به این لیست مشکلات ابتدایی نشان دهنده بی‌توجهی مسئولان به حفظ این بنای تاریخی است.
تبلیغات انتخابی مربوط به دوره های قبل بر روی سنگهای معبد آناهیتا!
گرچه در یکی دو سال اخیر اوضاع اندکی بهتر شده اما هنوز تا تبدیل شدن معبد آناهیتا به یک محل مناسب گردشگری راه زیادی مانده است، پاکسازی محوطه کامل نشده و مسیر مناسب برای گردشگران ایجاد نشده همچنین امکانات رفاهی برای گردشگران به هیچ عنوان در این محوطه در نظر گرفته نشده است.
معبد آناهیتا دومین بنای سنگی ایران پس از تخت جمشید است
معبد آناهیتا که دومین بنای سنگی ایران پس از تخت جمشید است در شهر کنگاور از شهرستان‌های استان کرمانشاه و  بر روی تپه‌ای با ارتفاع ۳۲ متر و در ابعاد ۲۰۹ متر در ۲۲۴ مترساخته شده است.
ارتفاع ستونهای این بنا نسبت به قطر آنها سه به یک است و این باعث شده در میان تمام معابد دنیا بی نظیر و منحصر به فرد باشد.
هرچند در مورد ماهیت این بنا اختلاف نظر وجود دارد،اما بر اساس نظر اغلب کاوشگران این بنا معبدی برای پرستش الهه آناهیتا در دوره اشکانی بوده است.
مصالح ساختمانی در کنار پایه های سیمانی تازه ساز
این معبد از دوران اشکانی قابل احترام بوده و تیریدات‌ها (تیردادها - تعدادی از پادشاهان اشکانی) در معبد آناهیتا تاج گذاری کرده‌اند،معبد آناهیتا در دوره ساسانیان هم مورد استفاده بوده و بازسازی شده است،همچنین کاوش‌ها نشان داده این معبد در دوران سلجوقی، ایلخانی، صفویه و قاجار به منظورهای دیگر مورد استفاده قرار می‌گرفته و از هر کدام از این دوران‌های تاریخی اثری در معبد به‌جا مانده است.
در قرن یکم بعد از میلاد مسیح ایسیدور شاراکس جغرافیدان یونانی اولین کسی که در کتاب خود به معبد آناهیتا اشاره کرده و آن را معبد" آرتمیس" نامیده است، از قرن نهم تا چهاردهم مورخان اسلامی از این منطقه دیدن نموده و مشاهدات خود را در گزارش‌هایشان ثبت کرده‌اند.
ابن فقیه در کتاب مشهور "البلدان" نوشته است:"هیچ ستونی شگفت انگیزتر از ستونهای معبد آناهیتا کنگاور نیست".
معبد آناهیتا به تدریج در طول سالیان دراز مورد بی توجهی قرار گرفته و به همین دلیل روند تخریبی آن آغاز شد، در سال 1336 زلزله ای که در این منطقه به وقوع پیوست و بخش وسیعی از این آثار را به تلی از خاک تبدیل کرد پس از آن به دلیل عدم نظارت و حراست مناسب از این اثر، مردم به خود اجازه دادند تا در ویرانه های این محوطه اقدام به ساخت و ساز کرده و حتی از مصالحح آن استفاده کنند که همین مسئله به مرور زمان تقریباً معبد آناهیتا را به یک خرابه تبدیل کرد.
بدون شک با توجه به آنچه ذکر آن رفت، معبد آناهیتا به لحاظ ارزش تاریخی از جمله برجسته‌ترین آثار و میراث‌ فرهنگی سرزمین ایران است بدان حد که می توان آن را در فهرست جهانی یونسکو قرار داد، در این رابطه سال‌ها است بحث هایی وجود دارد اما گویا هنوز اراده لازم برای آماده شدن بنا به منظور ثبت جهانی وجود ندارد.
نمایی از مخروبه ای به نام معبد آناهیتا و یادگاری نویسی ها!
به گفته یکی کارشناس یکی از موانع ثبت این اثر در فهرست جهانی یونسکو کامل نشدن پژوهش در مورد سابقه بنا و قطعی نشدن نظریه‌های مربوط به سابقه تاریخی آن است، البته نه تنها سالهاست فعالیت‌ پژوهشی در این منطقه متوقف شده، بلکه اقدامات لازم برای حفظ و نگهداری آثار بدست آمده و آماده‌سازی محوطه تاریخی معبد برای این مهم نیز انجام نمی‌شود.
با توجه به ارزش تاریخی و نوع معماری معبد آناهیتا، بی شک این اثر یکی ازجذاب ترین آثارباستانی جهان به شمار می رود، همین موضوع می تواند با اندکی توجه و دلسوزی معبدآناهیتا را به مکان و مرکزی بزرگ جهت جذب گردشگران داخلی و خارجی تبدیل نماید.
خبرنگار مهر در کرمانشاه در تماس تلفنی با مسئول میراث فرهنگی شهرستان کنگاور خواهان ارائه توضیحات در این زمینه شد که زین الدینی در پاسخ به مهر گفت: "بنا به دستور مسئولان بالاتر امکان هر گونه مصاحبه در این زمینه وجود ندارد و توضیحات بیشتر را می توانید از مسئولان و روابط عمومی سازمان دریافت نمایید".
خبرگزاری مهر آماده دریافت و انعکاس نظرات مسئولان ذیربط در این خصوص است.
..........................................
گزارش و عکس: وحید نیشابوری




چه کسی غریب است؟


غربت امروز فرزندان موسوی و غریبی ما در زمان نخست وزیری موسوی:

 

عاطفه اقبال


من به تابستان سال ۶۰ بازگشتم. دوران طلایی خمینی!! بود و موسوی نخست وزیرش و کروبی رئیس بنیاد مستضعفان و من در زندان بودم . عارف برادرم در تظاهرات مسالمت آمیز سی خرداد شهید شده بود. محمود همسرم را دستگیر کرده و از شدت شکنجه بر روی برانکارد برای تیرباران برده بودند. در حالکیه خانواده ام مراسم ترحیم برادرم را در خانه برگزار میکردند و عزادار بودند پاسداران به خانه ما حمله کرده بودند و پدر و مادر و همه خانواده فراری شده بودند.
عاطفه اقبالچند لحظه پیش در سایت جرس نامه فرزندان آقای موسوی را میخواندم. نامه ای که مرا ناراحت کرد و به فکر فرو برد. با خود فکر کردم هرگز برای هیچ کس این دربدری و غریبی را نخواسته ام. ولی نتوانستم به غریبی پدر و مادر و خانواده های خودمان در زمان خمینی و نخست وزیرش آقای موسوی فکر نکنم و آه نکشم. فرزندان موسوی نوشته اند :
فکر کردیم مگر می شود ۱۳ روز پشت دری ایستاد و به انتظارصدایی و اشاره ای که مادر و پدر هنوز هستند، زنده هستند، سالم هستند و دری و درهایی که هیچ وقت گشوده نشوند و چراغ های خانه ای که روشن نشوند دیگر.
یک هفته پیش به سراغشان رفتیم. خودروی ون به شکلی پارک شده بود که از کنارش یک کاغذ هم رد نمی شد. مردانی که از خودرو پیاده شدند، نقاب داشتند. آدامس می جویدند و در جواب سوال ما که براساس کدام حکم فرزندانی را ازدیدن پدر و مادرشان محروم می کنید، پرخاش کردند: «به شما چه مربوط که حکم کجاست؟از کجاست؟از طرف کیست؟پرسیدیم در خودروی ون چند نفر هستید؟باز هم پرخاش که به شما چه مربوط؟ پرسیدیم شیشه های خودروی تان چرا سیاه است؟گفتند به شما چه مربوط؟»
واقعا به ما چه مربوط بود که پدر و مادرمان کجا هستند؟! به فاصله تنها ۷۲ ساعت، آنقدر غریبه شده بودیم!ا
من و ما چه غریب بودیم. زمانی که در اوین تا سیصد گلوله را هر شب می شمردیم و در قلبهایمان فریاد میزدیم : به چه گناهی!!
و من به تابستان سال ۶۰ بازگشتم.  دوران طلایی خمینی!! بود و موسوی نخست وزیرش و کروبی رئیس بنیاد مستضعفان و …من در زندان بودم . عارف برادرم در تظاهرات مسالمت آمیز سی خرداد شهید شده بود. محمود همسرم را دستگیر کرده و از شدت شکنجه بر روی برانکارد برای تیرباران برده بودند. در حالکیه خانواده ام مراسم ترحیم برادرم را در خانه برگزار میکردند و عزادار بودند پاسداران به خانه ما حمله کرده بودند و پدر و مادر و همه خانواده فراری شده بودند.
خانه مصادره شده بود و به گفته همسایگان هر روز نارنجکی محض دلخوشی به حیاط خانه پرتاب میکردند. خانواده ماهها هیچ جا و مکانی حتی برای خوابیدن شب نداشتند. پدرم با شنیدن خبر شهادت عارف سکته کرده بود و ناراحتی قلبی داشت. مادرم آشفته بود. دو خواهر کوچکم معصومانه از مدرسه باز مانده بودند و دربدر بودند.
مادر می گفت همیشه به بچه هایی که به مدرسه می رفتند چنان با حسرت می نگریستند که دلم ریش می شد. ولی نمیتوانستیم مدرسه بگذاریم چون پاسداران حتی به مدرسه آنها نیز برای دستگیری شان!! رفته بودند. مگر فاطمه مصباح ۱۳ ساله را به  همراه تمام خانواده اش اعدام نکرده بودند!؟ رژیم به چه کسی رحم کرده بود که به ما بکند!؟.
نامه فرندان موسوی را خواندم دیدم نوشته اند : در آن خیابان بلند، گویی درختان بی برگ فریاد می زدند به کدامین گناه؟
و من باز بیاد آوردم، وقتی مادر برایم تعریف میکرد شبهایی را که داخل ماشین در مسیر شهرهای مختلف خوابیده اند که دستگیر نشوند. وقتی روزها و روزها فقط در ماشین از این شهر به آن شهر رفته اند و هر لحظه هراس و ترس در دلشان بوده که نکنه بچه های دیگرشان را هم از آنها بگیرند. یا ترس اینکه نکند مرا نیز در زندان اعدام کنند.
یا وقتی خواهرم برایم تعریف کرد از محمود همسرم و دل من هنوز هم که به او فکر میکنم ریش ریش میشود. عفت خواهرم میگفت :
در وسط چهار راهی در تهران با همسرم و دو دختر کوچکم در ماشین بودیم. جایی را نداشتیم. از شمال تازه برگشته بودیم و می اندیشیدیم که به خانه چه کسی امشب میتوانیم برویم ولی کسی را نمی یافتیم. ناگهان در سر چهارراه همسر تو را یعنی محمود را دیدیم. با یکی از دوستانش بود و رنگ به چهره نداشت. سوار ماشین شدند و محمود گفت مدتها است که در خیابان می خوابیم و چند روز است غذا نخورده ایم .
خواهرم میگفت:  محمود میگرن شدیدی داشت و گفته که فقط با معده خالی این چند روز قرص مسکن خورده ام. آنشب با خواهرم و خانواده اش به رستورانی رفته و غذا خورده بودند و این آخرین دیدار خانواده ام با همسرم بود . او بعد از چند روز در خیابان دستگیر شد و به زیر شکنجه رفت ولی لب از لب نگشود. برای همین لاجوردی جلاد روی برانکارد او را به میدان تیر برد.
خانواده میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری شو من چه غریب بودم وقتی خبر تیرباران او را در زندان شنیدم. وقتی خبر کشته شدن برادرم را شنیدم. وقتی خبر سکته پدرم را در زندان جایی که کاری از دستم بر نمی آمد شنیدم و وقتی خبر دربدری خانواده ام را می شنیدم.  وقتی خبر تیرباران بهترین جوانان فامیل را  یکی یکی در زندان می شنیدم.
من و ما چه غریب بودیم. زمانی که در اوین تا سیصد گلوله کلت برای تیر خلاص را هر شب می شمردیم و در قلبهایمان فریاد میزدیم : به چه گناهی!!
وقتی  دو تن از دوستان برادرم  را که ۱۶ سال بیشتر نداشتند، “محمد حاج حسنی”  و ” بیژن کامیاب شریفی “  اعدام کردند. وقتی محمد کوچک شب اعدام از اوین به پدر و مادرش زنگ زده و گفته بود مادر تمام بدنم خونین است. آیا با بدن خونین می توانم نماز آخر را بخوانم!؟ آه که پدر مادر محمد و بیژن آنشب چه غریب بودند. آری خانواده های ما آنزمان چه غریب و بی پناه بودند. و هنوز بعضیها آنزمان را دوران طلایی و نه دوران سرخ و خون آلود می نامند!! و شرم هم نمی کنند.
و اکنون فرزندان موسوی -نخست وزیر بقول خودش دوران طلایی امام!! – غریبند و من غریبی را برای هیچکس نمیخواهم. زندان و حصر خانگی را هم نمیخواهم. دلم میخواهد که موسوی و کروبی و تمامی آنها از چنگ جناح خامنه ای نجات پیدا کنند تا فرزندانشان غریب نمانند . ولی دلم میخواهد روزی برسد که همه نه فقط موسوی و کروبی و کسانی که در سالهای سیاه حکومت ولایت فقیه کاره ای بوده اند .بلکه تک تک ما، همه گروه ها و حزب ها و همه کسانی که حتی برای آزادی جنگیده اند. پاسخگوی خوب و بد اعمالشان در برابر مردم باشند و حداقل اگر به سئوالات ما جواب نمیدهند به سئوالات مردم پاسخ دهند که طی این سی و سه سال چه گذشت و هر کس چقدر در آنچه گذشت سهم داشت.
قلبم امشب با یادآوری این خاطرات بدجوری گرفته است. دلم میخواهد کسی باشد که سرم را بر شانه اش بگذارم و بغضم را گریه کنم. یاد محمود همسرم که شش ماه بیشتر نتوانستم آغوشش  را تجربه کنم بر قلبم سنگینی میکند و از خود سئوال میکنم چه کسی غریب است؟
روزگار غریبی است نازنین
عاطفه اقبال – ساعت ۱۲ و ۴۵ دقیقه صبح شنبه ۶ اسفند  ۸




اولین نشانه سقوط دیکتاتور

عباس عبدی
ابتدا تأکید کنم که اگرچه تحولات مصر به لحاظ تغییراتی که در خاورمیانه عربی ایجاد می‌کند، بسیار بااهمیت‌تر از سایر تغییرات رخ داده یا در حال وقوع در منطقه است و از این جهت شایسته توجه بیشتری است، ولی من به لحاظی از سقوط احتمالی سرهنگ معمر قذافی بیشتر احساس خوشحالی می‌کنم. البته وی در زمان جنگ با عراق کمک‌های مهمی به ایران کرد که از منظر منافع ملی باید قدردان آن بود، ولی قذافی مسیری را پیموده است که نه تنها عامل تحقیر یک ملت محسوب می‌شود، بلکه موجب تحقیر و انزجار از «سیاست» نیز شده است، و این تحقیر «سیاست» از جانب او برای هر کسی که خواهان اعتلای جایگاه سیاست و نشاندن آن در قله رفیع عقلانیت باشد، زجرآور است. در واقع می‌توان گفت که قذافی فقط به عنوان نمادی از دیکتاتوری خلاصه نمی‌شود، بلکه، نمادی از حماقت نیز محسوب می‌گردد، چیزی که در مورد مبارک یا بن‌علی چندان صادق نبود، حتی هیتلر و استالین و امثال آنان نیز نماد دیکتاتوری بودند، ولی نماد حماقت محسوب نمی‌شدند. ویژگی اخیر قذافی موجب تحقیر “سیاست” و عذاب‌آورتر بود. بدتر اینکه پس از اتفاقات اخیر در لیبی، معلوم شد که، اگر بن‌علی یا مبارک به هر دلیل نتوانستند یا نخواستند حمام خون راه بیاندازند، قذافی از این حیث نیز کم و کسر نیاورده و با هواپیما به مردم خود حمله می‌کند، همان هواپیماهایی که در زمان حمله ایالات متحده آمریکا، فرماندهان و خلبانانش در رختخواب‌های نرم و راحت خواب بودند، امروز علیه مردم کوچه و خیابان بکار می‌روند. کاری که مبارک نمایش آن را انجام داد، قذافی صحنه واقعی‌اش را ایجاد کرد. بنابر این قذافی به جز نماد «دیکتاتور» و نماد «حماقت» بودن مدال نماد «جنایت» علیه مردم خود بودن را هم به گردن آویخت.
از این مقدمه بگذریم. اگر از من بپرسند چه راهی برای ارزیابی موقعیت یک فرد یا نهاد یا حکومت وجود دارد، راحت‌ترین و ارزان‌ترین راه را ارزیابی گفتار می‌دانم. هر فرد یا جنبش یا رژیمی پیش از آنکه در عمل سقوط کند یا ارتفاع گیرد، در گفتار سقوط کرده یا ارتفاع خواهد گرفت. گفتاری که صدر و ذیل آن متضاد و فاقد منطق روشن و پر از جملات بی‌سر و ته و حتی فاقد معنا برای مخاطب باشد و مملو از ادعاهای پوچ و دروغ، و به طور خلاصه آشفته و پریشان باشد، چنین گفتاری معرف آشفتگی و پریشانی عملی آن فرد یا نظام یا جنبش نیز هست. شبی که مبارک فردای آن سقوط کرد، منتظر شنیدن سخنان مبارک خطاب به مردم مصر بودم. گمان عمومی بر این بود که او استعفا خواهد داد. ولی وقتی که سخنانش تمام شد، تعجب کردم که چگونه می‌شود؛ یک نفر نزدیک به نیم قرن در سطح بالای نظامی و سیاسی این کشور فعالیت کرده باشد، و در میان مردم مصر زندگی کند، ولی متوجه نشود که این سخنان بیهوده است و نه تنها آبی به آتش خشم مردم نمی‌ریزد، بلکه بنزینی است که بر این آتش افزوده می‌شود. چگونه او این را نمی‌فهمد؟ آشفتگی گفتار مبارک نشان از آشفتگی وضعیت او داشت و به همین دلیل هم علی‌رغم بیان قاطعش مبنی بر ماندن در قدرت، بیش از ۱۲ ساعت طول نکشید که او را سوار هلیکوپتر کردند و به جای امنی بردند و دستور دادند که استعفایش را معاونش بخواند!
وضعیت سرهنگ قذافی هم همین طور است. سخنان او خطاب به مردم شهر «زاویه» در نزدیکی طرابلس، که پنجشنبه شب ایراد شد؛ نشانه روشنی از آشفتگی و پریشان‌گویی یک صاحب قدرت است و این نیز نشانه‌ای از وضعیت سیاسی و اجتماعی آشفته و فروپاشیده نظام اوست. قذافی چه گفت؟ قذافی گفت که معترضین مواد مخدر مصرف کرده‌اند! گفت که حکومت لیبی زخم چشم دیده است! گفت که سلطه من فرهنگی است! گفت که اگر می‌خواهید بعضی از شما بعضی دیگر را بکشید، پس بکشید! گفت که این توطئه زیر سر بن‌لادن و القاعده است! مردم را بر حذر داشت از اینکه آمریکا به اسم مبارزه با القاعده دخالت نظامی کند! گفت قدرت دست من نیست و من مسئول خرابی‌ها نیستم، قدرت از سال ۱۹۷۷ در دست مردم و کمیته‌های مردمی است! گفت من قدرت را به شما مردم دادم و شما با دست خود کشور را به خرابی می‌کشانید! و چندین جملات پراکنده و بی پایه دیگر هم گفت.
ولی قذافی خیلی چیزها را فراموش کرد که بگوید و همین فراموشی نشان از آشفتگی گفتاری او بود. او فراموش کرد که بگوید پس از چهل سال حکومت بر مردم لیبی و با وجود یک رژیم کاملاً بسته و امنیتی، و تحت رهبری فرهنگی جناب قذافی، چطور القاعده و مواد مخدر تا این حد در میان مردم نفوذ کرده است؟ آیا در این صورت چیزی جز بی کفایتی سیاسی خود را فریاد زده است؟ او فراموش کرد که بگوید اگر قدرت در دست مردم است، پس این همه معترضین از کجا آمده‌اند؟ در کجای دنیا مردمی که قدرت در دست خودشان است علیه خودشان قیام کرده‌اند؟ او فراموش کرد که بگوید آیا سفرا یا وزرای او هم مواد مخدر مصرف کرده‌اند که استعفا می‌دهند؟ او فراموش کرد که بگوید اگر او حاکمیت ندارد، پس در این میان چه نقشی دارد و چرا عصبانی است و چرا دستور تحویل تظاهرکنندگان به دادگاه‌ها را صادر می‌کند؟ او فراموش کرد که بگوید چرا از تانک و مسلسل و هواپیما و ارتش باید علیه مردم استفاده کرد؟ اگر جامعه‌ای تا این حد مصرف‌کننده مواد مخدر و وابسته به القاعده است، چه ارزشی به حکومت کردن دارد؟ او فراموش کرد که بگوید که چرا پس از چهل سال حکومت بر لیبی براساس سوسیالیسم علمی! هنوز هم باید قبایل لیبی را به کمک طلبید؟ او فراموش کرد که بگوید که چرا با تولید و صادرات حدود ۵/۱ میلیون بشکه نفت و گاز و فرآورده‌های نفتی، اما هنوز تولید ناخالص آن کشور از ارزش این نفت تولیدی کمتر است؟! او فراموش کرد که بگوید چرا آخرین سخنرانی خود را در مقر تلویزیون انجام نداد و به صورت نوار صوتی ضبط شده به اطلاع مردم رساند آیا از چیزی می ترسید؟! مگر همان لحظه آقا زاده اش سیف الاسلام نگفت که نه تنها در طرابلس بلکه در کل لیبی هیچ خبری نیست و همه چیز امن و امان است؟
سرهنگ قذافی آخرین بازمانده ناسیونالیسم و سوسیالیسم منحط عربی است که علت اصلی بقای او تا قرن ۲۱ رژیم نفتی‌اش بوده است، بقایای ناسیونالیسم ناصری و سوسیالیسم بعثی در همه کشورهایی که حاکم شدند چه در عراق، چه در سوریه، چه در یمن، چه در لیبی و حتی در قالب گروه‌های لبنانی، تاریخ خونباری را رقم زدند، و این آخرین نفر از این نسل که به یمن نفت سلطنتی طولانی داشت، دچار اختلال مشاعر نیز بود، و باید شکرگزار خداوند بود که او در منطقه ای چون عراق نبود که امکان جاه طلبی شبیه صدام داشته باشد و باید امیدوار بود که بیش از این منشاء خسارت برای مردم کشورش و جهان عرب و خاورمیانه نشود و شاهد رویدادی مشابه آنچه در عراق گذشت در لیبی نباشیم.
منبع: روزنامه روزگار، هفتم اسفندماه ۸۹



وبلاگ همسر مصطفی تاجزاده برای بار چهارم فیلتر شد

همسر مصطفی تاجزاده، شاکی از کودتاگران انتخاباتی که بیش از شش ماه است در شبه انفرادی نگه داری می شود، برای چهارمین بار فیلتر شد.
محتشمی پور که از چندین سال پیش وبلاگ نویسی را با موضوعات اجتماعی و سیاسی آغاز کرده هر بار با مسدود شدن وبلاگش با عنوان روزنه، روزنه جدیدی را برای بیان افکار و اندیشه هایش گشوده است. او طی مدت بازداشت غیرقانونی همسرش اقدام به نوشتن نامه ها، عریضه ها و یادداشت های روزانه نموده که در آن به بیان واقعیت ها و مظالم و مصائبی که بر همسر دربندش و خانواده او می گذرد، پرداخته است. اخیرا پس از هفتاد و شش عریضه به دادستان روزنه تبدیل به محلی برای نگارش روزانه های همسر این زندانی سیاسی شده است.
کودتاگران که با اعمال فشار بر تاجزاده برآنند که مانع رسیدن صدای او به مردم بشوند با مسدود کردن وبلاگ روزنه قصد آن را دارند تا هرگونه اطلاع رسانی از سوی همسر وی را نیز متوقف نمایند. محتشمی پور اما گویا بنا ندارد وبلاگ نویسی را علیرغم همه محدودیت ها و موانع کنار بگذارد و کماکان به اطلاع رسانی و انتشار نامه ها و مطالبش در فضای مجازی ادامه می دهد .
وبلاگ جدید وی در پرشین بلاگ و نیز در سایت شخصی ایشان با آدرس www.mohtashami.info قابل دسترس است.



اعتراض آمریکا به سرکوب مخالفان در ایران

خبرگزاری هرانا -  دولت آمریکا با صدور بیانیه‌ای، حکومت ایران را به "تشدید فشار سیستماتیک علیه مخالفان سیاسی و رسانه‌های مستقل" متهم کرد. این بیانیه، دفاع دولت ایران از حق اعتراض مردم در کشورهای دیگر را "ریاکارانه" خواند.
شورای امنیت ملی کاخ سفید، عصر یکشنبه (۲۷ فوریه / ۸ اسفند) با صدور بیانیه‌ای "سیاست سازمان‌یافته  ارعاب و بازداشت شخصیت‌ها، فعالان سیاسی و حقوق بشر، دانشجویان، روزنامه‌نگاران و بلاگرها" از سوی دولت ایران را محکوم کرد.
به گزارش دویچه وله، این بیانیه تصریح کرد که "دولت ایران از طریق ایجاد اخلال در پخش برنامه‌های ماهواره‌ای و بستن سایت‌های اینترنتی، از دسترسی شهروندان به اطلاعات جلوگیری می‌کند."
کاخ سفید، دفاع دولت ایران از حق اعتراض مردم در کشورهای دیگر را ریاکارانه خواند و گفت: "جهانیان و دولت آمریکا همواره شاهد زیرپا گذاشتن آشکار حقوق بین‌المللی ایرانیان توسط دولت ایران و ریاکاری مستمر این دولت‌اند."
این بیانیه ایرانی‌ها را نیز سزاوار همان حقوق و عدالتی دانسته است که دولت ایران در ستایش آن در باب کشورهای دیگر، سخن می‌گوید.
دولت آمریکا همچنین با دفاع از "حق آزادی بیان و آزادی تجمع بدون وحشت برای شهروندان ایرانی" دولت ایران را در احترام به این حقوق و آزادی‌ها "مسئول و موظّف" دانست.
از سوی دیگر رسانه‌های آمریکا نیز در روزهای گذشته رفتار دولت ایران را ریاکارانه و مضحک خوانده‌اند. به نوشته وال استريت ژورنال، "مضحک است که دولت محمود احمدی نژاد از یکسو با توسل به خشونت، مخالفانی را که در حمايت از مردم مصر و تونس در ماه جاری به خيابان‌ها آمدند سرکوب کرده و کشته است اما خود، توسل معمر قذافی به زور در سرکوب تظاهرات مردم لیبی را محکوم کرده است."
وال استريت ژورنال توضیح داده است که در ۱۴ فوریه، مخالفان حکومت ايران در پشتيبانی جنبش های آزادی‌خواهانه مردم مصر و تونس به خيابان‌ها آمدند اما ماموران امنيتی با مردم برخورد کردند که در جريان آن دو تن از مردم کشته و ده‌ها تن زخمی شدند.
واشنگتن تايمز نيز انتقاد احمدی‌نژاد به قذافی و ساير رهبران خاورميانه که "نمی‌گذارند مردم‌شان حرف خود را بزنند" را پذیرفتنی ندانست زیرا "حکومت ايران هنوز هم به سرکوب همراه با خشونتِ جنبش اعتراضی داخل کشور که به تقلب درانتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ اعتراض دارد، ادامه می‌دهد."



اجرای حکم شلاق در ملاءعام دو شهروند در طبس

خبرگزاری هرانا - حکم دو شهروند طبسی که به شلاق در ملاء عام محکوم شده بودند با حضور دادستان عمومی و انقلاب طبس در میدان امام خمینی این شهر اجرا شد.
به گزارش ایسنا، یکی از این شهروندان که به اتهام "سرقت" دستگیر شده بود طبق حکم صادره از دادگاه عمومی و جزایی و دادگاه انقلاب اسلامی طبس به تحمل سه سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق تعزیری در ملاعام و در میدان امام خمینی طبس و سه سال ممنوعیت از اقامت اجباری در حوزه قضایی شهرستان طبس محکوم شده بود.
دیگر مجرم نیز به اتهام نگهداری مواد مخدر و اعتیاد به آن به تحمل هفت سال حبس و ۶۰ ضربه شلاق تعزیری در ملاعام در میدان امام خمینی و پرداخت ۳. ۵ میلیون ریال جریمه محکوم شده بود که محکومیت شلاق هر دو در شهرستان طبس انجام شد.



فریب خانوادهٔ حسین رونقی ملکی از سوی دادستانی تهران

خبرگزاری هرانا - در حالی که دادستانی پیشتر به خانوادهٔ حسین رونقی ملکی گفته بود که وی در بیمارستانی خارج از زندان تحت عمل جراحی قرار گرفته است، این زندانی سیاسی در ملاقات با خانواده اش این مهم را تکذیب کرده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، صبح امروز حسین رونقی ملکی در ملاقات با خانواده اش از ادامهٔ درد شدید کلیه اش خبر داد و انجام هرگونه درمان و انتقال به بیمارستان از سوی مسئولان را تکذیب کرد.
این در حالیست که دادستانی پیشتر به خانواده ی این زندانی سیاسی گفته بود که نگران وضعیت جسمی پسرتان نباشید چرا که ما وی را به بیمارستانی خارج از زندان منتقل نموده ایم و حتی عمل وی را موفقیت آمیز خوانده بود.
حسین رونقی ملکی که پیش از بازداشت به بیماری خاصی مبتلا نبوده، طی ماه های اخیر به نارسایی کلیوی مبتلا شده است و در وضعیت وخیمی به سر می برد.
گفته می شود وزارت اطلاعات و دادستانی در درمان وی کارشکنی می کنند.
این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر از آذرماه سال گذشته تاکنون بدون حتی یک ساعت مرخصی در زندان به سر می برد.



وضعیت نامساعد جسمی مهدی کوهکن، فعال مدنی

خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمی مهدی کوهکن، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین نگران کننده گزارش شده است.
این فعال مدنی که از بهمن ماه گذشته در بازداشت بسر می‌برد دچار پارگی شدید می‌نیسک زانوست و ماه‌هاست که ازین ناراحتی رنج می‌‌برد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، در حالی که بنابر آیین‌نامه سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مسئولیت حفظ سلامتی زندانیان بر عهده سازمان است مهدی کوهکن تاکنون از دسترسی به اقدامات درمانی موثر محروم مانده است. بنا به گفته همبندیان وی شدت ناراحتی می‌نیسک او به حدی است که به دفعات زمین خورده و سپس از درد بخود می‌پیچد. پارگی می‌نیسک از جمله ناراحتی‌های مربوط به مفصل زانوست که تنها راه معالجه آن عمل جراحی‌ست. علی‌رغم چندین بار بستری شدن مهدی کوهکن در بیمارستان مسئولان زندان از انجام عمل جراحی بر روی وی ممانعت بعمل می‌آورند.
مهدی (کوروش) کوهکن یکی از بنیانگذاران انجمن آشویی ایران است که ۱۸ بهمن ماه سال ۸۸ همراه با دو تن دیگر به نام‌های محسن صادقی نور و ابراهیم بابایی به همین اتهام بازداشت شدند.
دادگاه این سه فعال مدنی با گذشت قریب به ده ماه از زمان بازداشت آن‌ها سه بار در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به تعویق افتاد، تا سرانجام از سوی دادگاه برای آنان قرار وثیقه صادر شد. با وجود آزادی دو تن دیگر مهدی کوهکن به دلیل عدم توانایی تٱمین وثیقهٔ ۳۵۰ میلیون تومانی کماکان در بند ۳۵۰ زندان اوین بسر برده و از هر گونه امکانات درمانی محروم اسست.



کارگران پیمانی پتروشیمی تبریز تجمع کردند

خبرگزاری هرانا - در پی ممانعت مدیران مجتمع پتروشیمی تبریز از اجرای مصوبه هیات دولت در خصوص تبدیل وضعیت استخدام کارگران متخصص و فنی پیمانی به قراردادی، کارگران متخصص و پیمانی شاغل در این مجتمع تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، یکی از این کارگران مجتمع پتروشیمی تبریز گفت: "نزدیک به ۱۸۰۰ کارگر متخصص به صورت پیمانکاری در مجتمع پتروشیمی تبریز مشغول به کار هستند."
وی با بیان اینکه سابقه این کارگران به صورت متوسط ۱۷ سال است، گفت: "با توجه به مصوبه دولت مبنی به تبدیل وضعیت استخدامی تمامی صاحبان شاغل غیرحجمی و تخصصی پیمانی به قراردادی، انتظار داشتیم که مسوولان پتروشیمی تبریز نیز این مصوبه را اجرا کنند. "
این کارگر گفت: "متاسفانه کارفرمای مجتمع تا این لحظه به بهانه اینکه دستور اجرای این مصوبه را باید وزیر نفت صادر کند نه تنها نسبت به اجرای دستور رئیس‌جمهور بی‌تفاوت بوده بلکه درصد تغییر شرکت‌های پیمانکاری از ابتدای سال آینده نیز هستند."
وی گفت: "به همین دلیل کارگران پیمانی پتروشیمی تبریز در سه روز گذشته در مقابل این شرکت تجمع کرده‌اند."



بازداشت بدیع الله لهراسب شهروند بهایی ساکن سلمان شهر

خبرگزاری هرانا - بدیع الله لهراسب شهروند بهائی ساکن سلمان شهر (متل قو سابق) توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، این شهروند بهایی که اهل استان یزد می‌باشد، حدود ۱۰ روز پیش بازداشت شد.
بدیع الله لهراسب سابقه تدریس در دانشگاه، پیش از انقلاب بهمن ۵۷ را نیز در پروندهٔ خود دارد.
وی در این مدت ۲ بار با همسرش شهناز لهراسب تماس تلفنی برقرار کرده و وی را از سلامت جسمانی‌اش باخبر نموده است.



دو شهروند در سقز بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا - دو شهروند به نام‌های وفا مرادی و صدیق حسنی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده اند.
به گزارش آژانس خبری موکریان، مرادی و حسنی که اهل روستای درویان شیخ از توابع شهر سقز واقع در استان کردستان می‌باشند حدود یک هفته پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت و روانه زندان شدند.
 تا لحظه تنظیم این گزارش از اتهام یا اتهامات احتمالی این دو شهروند بازداشتی هیچ اطلاعی در دست نیست.



فرزند مهدی کروبی از انتقال پدر و مادرش به محلی نامعلوم خبر داد

خبرگزاری هرانا - بدنبال انتشار اخبار ضد و نقیض مبنی بر انتقال مهدی کروبی و فاطمه کروبی، یکی از فرزندانشان از انتقال قطعی پدر و مادرش توسط نیروهای امنیتی به مکانی نامعلوم خبر داد.
فرزند کروبی با اعلام این خبر به سحام نیوز گفت: "دقایقی قبل توانستیم با یکی از همسایگان که شاهد انتقال پدر و مادرمان به خارج از منزل بوده است صحبت کنیم. وی به ما اطلاع داد که نیمه شب پنج شنبه شاهد حضور هشت ماشین ون نیروهای امنیتی در مقابل ساختمان و ورودی پارکینگ منزل آقای کروبی بوده که پس از دقایقی همگی به همراه یک ماشین که از داخل پارکینگ درآمده محل را ترک کرده‌اند."
به گزارش این شاهد عینی پس از آن، ساختمان به طور کامل تخلیه و چراغ‌های منزل ایشان خاموش شده است.
گفتنی است این اتفاق که در روز پنج شنبه رخ داده است، درست هم زمان با‌‌ همان روزی بوده است که جوی به شدت امنیتی در تهران حاکم بود و از صبح آن روز نیز اعلام شده بود که وزیر اطلاعات در گفتگویی تلویزیونی اطلاعات جدید و مهمی را با مخاطبان در میان خواهد گذاشت.



بازداشت سیاوش چیتگر و علی غلام‌پور در جریان حوادث ۱ اسفندِ بابل

خبرگزاری هرانا - گزارش‌ها حاکی از آن است که سیاوش چیتگر و علی غلام‌پور دو تن از فعالین شهرستان بابل در حوادث ۱ اسفند توسط نهادهای امنیتی و انتظامی دستگیر شدند و بر همین اساس روز به روز بر تعداد افراد بازداشت شده حوادث اخیر در بابل افزوده می‌شود.
به گزارش جرس، اکثر فعالینی که در حوادث ۲۵ بهمن و ۱ اسفند توسط نهادهای امنیتی و انتظامی دستگیر شدند به زندان متی کلا منتقل شدند.
گفته می‌شود که افراد بازداشت شده ابتدا توسط مامورین نیروی انتظامی و گارد ویژه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و سپس به اداره اطلاعات شهرستان بابل جهت بازجوئی منتقل شدند.
خبر‌ها از درون زندان متی کلا حاکی از بازداشت بیش از ۱۵ تن از فعالین سیاسی و دانشجویی بوده که متاسفانه تا کنون از مشخصات دقیق این افراد و علت بازداشت آنان خبری در دست نمی‌باشد.
شایان ذکر است که در حوادث هفته‌های اخیر در محسن برزگر و ایمان صدیقی از اعضای دفتر تحکیم وحدت، حسین ضامن ضرابی، سارا باقری و علی یزدان پناه از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، رامتین مقدادی، میلاد طاهری، دانیال زرگریان، سیاوش چیتگر و علی غلام‌پور از فعالین دانشجویی و مدنی در بابل توسط نهادهای امنیتی و انتظامی بازداشت شدند.



حمید قاسمی شال در آستانهٔ اعدام قرار دارد

خبرگزاری هرانا - خانواده حمید قاسمی شال اعلام کردند این شهروند ایرانی - کانادایی در خطر اجرای حکم اعدام است. آن‌ها همچنین از نهادهای بین المللی و همه کسانی که می‌توانند کمک کنند درخواست کردند "اجازه ندهند خون بی‌گناهی ریخته شود."
قاسمی شال که از ۲۴ خرداد ۸۷ در زندان به سر می‌برد متهم به جاسوسی و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و از سوی شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده است. این حکم در دیوان عالی کشور تایید و با رد درخواست عفو او از سوی کمیسیون عفو و بخشودگی در آستانه اجرا قرار گرفته است.
خواهر آقای قاسمی شال می‌گوید که برادرش هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشته و هیچ مدرکی دال بر اثبات اتهامات منتسب به او و صدور حکم اعدام در پرونده موجود نیست.
به گفته او یک ایمیل، تنها مدرک ارائه شده از سوی دادگاه برای صدور حکم اعدام است؛ ایمیلی که متعلق به آقای قاسمی نبوده و هرگز از سوی او ارسال نشده است و در اصل این ایمیل هم یک برگه "آ۴" است در لابلای پرونده.
این مصاحبه در پی می‌آید.

خانم قاسمی کمیسیون عفو و بخشودگی درخواست عفو و تخفیف در مجازات برادرتان را رد کرده، اکنون برادرتان در چه وضعیتی است؟
حمید الان در بند ۳۵۰ زندان اوین است. تلفن‌های این بند که قطع است و تنها ارتباط ما دیدار‌های کابینی روزهای دوشنبه است که اگر تعطیلی رسمی نباشد می‌توانیم او را ببینیم. از نظر روحی به شدت داغون است ۱۸ ماه و نیم انفرادی بوده و هر لحظه احساس می‌کند که طناب دار بالای سرش است. از نظر روحی خیلی قوی بوده که تا بدین جا هم دوام آورده اما دیگر خیلی داغون است. سه سال است که از همسر و زندگی‌اش دور است آن هم بی‌گناه، اگر فعال سیاسی بود می‌گفتیم هدفی دارد و راهی را می‌رود و هزینه‌اش را هم می‌پردازد اما حمید اصلا هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت؛ او یک شهروند عادی بود که زندگی عادی داشت و اصلا عضو هیچ گروه و فرقه‌ای نبود.

ممکن است برگردیم به سه سال پیش و بگویید برادرتان حمید چرا و چگونه بازداشت شد؟
برادرم شهروند کانادا است و در آنجا زندگی می‌کند. او مطابق روال هر ساله که برای دیدار خانواده به ایران می‌آمد ۱۸ اردیبهشت سال ۸۷ به ایران آمد. ۲۳ اردیبهشت‌‌ همان سال برادر دیگرم البرز را بازداشت کردند و حمید هم شروع به پی گیری وضعیت البرز کرد هر روز به دادستانی ارتش و بازپرسی ارتش می‌رفت و پی گیر کار البرز بود تا ۴ خرداد که حمید را هم بازداشت کردند و گفتند البرز از طریق حمید اطلاعاتی را به منافقان (سازمان مجاهدین خلق) می‌داد. بعد هم به هر دو برادرم حکم اعدام دادند.

خانم قاسمی آیا برادرانتان فعالیت سیاسی داشتند؟ در اصل میخ واهم بدانم مبنای صدور چنین حکمی و انتساب چنین اتهامی به برادرانتان چه بوده است؟
برادران من هیچ فعالیت سیاسی نداشتند. هیچ یک از اعضای خانواده ما فعالیت سیاسی ندارند. من شدیدا و با اصرار می‌گویم که برادرانم هیچ کار سیاسی نمی‌کردند و به عنوان شهروندانی عادی، زندگی عادی خود را می‌کردند. هیچ اقراری هم نکرده‌اند. یعنی بیش از ۱۸ ماه در سلول انفرادی و تحت بازجویی بوده و همه اتهامات را رد کرده‌اند.

در پرونده برادرانتان چه سند و مدرکی دال بر اتهامی که به آن‌ها نسبت داده‌اند وجود دارد؟
هیچ مدرکی نیست. تنها یک صفحه «آ۴» که می‌گویند کپی ایمیلی است که حمید برای البرز فرستاده و درخواست کرده که اطلاعاتی به او بدهد. در حالیکه آدرس ایمیلی که در این صفحه هست آدرسی عجیبی است که متعلق به برادر من نیست؛ یعنی آدرسی در یاهو است که بعد از «یاهو دات کام» هم نقطه دارد و هر کاربر عادی که یکبار ایمیل در یاهو ساخته باشد می‌داند چنین آدرسی در یاهو امکان ندارد. در متن ایمیل ارسالی که مدعی هستند آگهی تبلیغاتی است. یعنی در متن نوشته‌ای است که مدعی هستند برادرم فرستاده. بار‌ها ما خواسته‌ایم ایمیل را کار‌شناسی کنند اما نکرده‌اند. برادرانم در تمام مدت درخواست کردند از سرور یاهو سئوال شود که اصلا چنین آدرسی در یاهو وجود دارد یا نه. اما کسی توجهی به درخواست آن‌ها نکرد. می‌گویند ما دسترسی به ایمیل شما داشته‌ایم و شما خبر نداشته‌اید و ما ایمیل‌های شما را می‌دیدیم. ما با این حال گفتیم خب پس چرا فقط همین صفحه «آ۴» را به عنوان مدرک ارائه می‌دهید. چرا هیچ مدرک دیگری نیست و ارائه نمی‌دهید نه تلفنی نه ایمیل دیگری و نه هیچ چیز دیگری.

مدعی هستند برادرتان البرز چه نوع اطلاعاتی به برادر دیگرتان می‌داده که او در اختیار سازمان مجاهدین خلق قرار می‌داده؟
در این مورد هم هیچ جوابی به ما نمی‌دهند و در پرونده هم هیچ چیزی وجود ندارد.

شغل البرز چی بود و او چگونه و چرا بازداشت شد؟
البرز، ناخدا یکم نیروی دریایی و معاون آموزشی یگان ویژه رشت بود. سه سال بود بازنشسته شده بود. تقاضای پاسپورت کرده بود و ۲۳ اردیبهشت از حفاظت اطلاعات ارتش به او زنگ زدند که پاسپورتت آماده است، بیا بگیر. او هم رفت پاسپورتش را بگیرد اما دیگر برنگشت. حمید هم به خاطر همین شروع به پی گیری کرد و رفت حفاظت اطلاعات ارتش تا وضعیت البرز روشن شود. چون آخرین جایی که می‌دانستیم البرز رفته‌‌ همان جا بود. حمید همچنان پی گیر وضعیت البرز بود که خودش را بازداشت کردند.

تا جایی که اطلاع دارم برادرتان البرز در زندان فوت کرده ممکن است توضیح دهید قضیه چه بود؟
دی ماه ۸۸ بود که به ما خبر دادند البرز در زندان فوت کرده. به ما گفته شد به خاطر سرطان بوده اما نمی‌دانیم این موضوع تا چه اندازه صحت دارد. تمام هم بندی‌های البرز می‌توانند شهادت دهند که او انسان سالمی بود و هیچ مشکلی نداشت.

یعنی برادرتان قبل از بازداشت بیماری سرطان داشته یا در زندان به این بیماری مبتلا شده؟
 برادرم هیچ بیماری نداشت. او متولد سال ۱۳۳۷ بود و آدم سالمی بود.

آیا بعد از فوت ایشان اقدام به کالبد شکافی برای روشن شدن علت فوت برادرتان کردید یا در این خصوص پی گیری به عمل آوردید؟
به ما گفتند بیمارستان شهدای تجریش است. از آنجا به پزشکی قانونی منتقل کردند و گفتند کالبدشکافی کرده‌اند و علت مرگ سرطان معده بوده، اما خودشان کالبد شکافی کردند یعنی ما درخواستی نداده بودیم. فقط یک جلسه‌ای گذاشتند و ما را خواستند، رفتیم. تنها چیزی که گفتند همین بود که سرطان معده داشته و فوت کرده. هیچ مدرکی هم به ما ندادند. یعنی پزشکی قانونی هم هیچ برگه‌ای به ما نداد فقط شفا‌ها به ما همین را گفتند. ما هم کاری از دستمان ساخته نبود. چگونه می‌توانستیم پی گیری کنیم؟ رفت و تمام شد.


قاضی پرونده هر دو برادرتان چه کسی بود و روال قضایی تاکنون چگونه طی شده؟

قاضی قمی‌زاده، قاضی شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب بود که برای هر دو حکم اعدام صادر کرد. باور کنید او حتی نمی‌دانست چگونه باید از ایمیل خارج شد و ساین آوت کرد. وقتی من برایش همه خطاهای موجود در آن صفحه «آ۴» را توضیح می‌دادم اصلا نمی‌دانست چه می‌گویم. به او بار‌ها گفتیم که اگر البرز جاسوسی می‌کرد چرا جز این برگه‌ای که می‌گویید هیچ مدرک دیگری ندارید. این ایمیل را مدعی هستید که حمید سال ۸۳ به البرز زده و درخواست اطلاعات کرده؛ خب اولا چه نوع اطلاعاتی؟ ثانیا چرا گذاشتید ۵ سال بعد البرز را بازداشت کردید؟ از سال ۸۳ که مدعی هستید البرز جاسوسی می‌کرده و آن ایمیل را گرفته و... تا سال ۸۵ که البرز بازنشسته شد به او دو درجه امیری داده بودند در حالیکه بدون تایید حفاظت اطلاعات ارتش چنین امری محال می‌بود. چرا فقط یک تکه کاغذ را علم کرده‌اید و با زندگی دو انسان بازی می‌کنید؟ اگر ادعای شما درست باشد که وقتی البرز بازداشت شد، حمید باید فرار می‌کرد نه اینکه در ایران بماند و کار برادرش را پی گیری کند. اما این قاضی هیچ جوابی این نمی‌داد. پرونده را فرستاد دادگاه تجدید نظر و دادگاه تجدید نظر از خود سلب صلاحیت کرد و پرونده را به دیوان عالی کشور فرستاد. دیوان هم حکم اعدام را تایید کرد. درخواست عفو و تخفیف در مجازات دادیم؛ تنها امید و راه‌مان برای زنده ماندن برادرانم که البرز در زندان آن گونه شد و حمید هم درخواست‌اش هفته گذشته از سوی کمیسیون عفو وبخشودگی رد شد.

تا جایی که می‌دانم ایشان تبعه کشور کانادا هستند آیا دولت کانادا اقداماتی در این زمینه انجام داده؟
حمید ۴۲ سال دارد و در کانادا و در شهر تورنتو زندگی می‌کرد. دولت کانادا هم در جریان قضیه حمید است و مقامات این کشور با دولت ایران صحبت‌هایی کرده‌اند اما متاسفانه دولت ایران تابعیت دو گانه و دو ملیتی را قبول ندارد و هیچ پاسخی به مقامات کانادایی نداده.

خانم قاسمی سه سال از بازداشت برادرانتان می‌گذرد یکی در زندان فوت کرده و دیگری در خطر اجرای حکم اعدام است چرا تاکنون شما و خانواده‌تان در ایران سکوت کرده بودید؟
ما ایمان داشتیم که برادرانم بی‌گناه هستند. نمی‌خواستیم سر و صدا راه بیفتد و مشکل بیشتر شود. فکر می‌کردیم با سکوت ما البرز که رفته بود به حمید کمک می‌شود اما متاسفانه نشد. متاسفانه مسئولان فکر می‌کنند یک نفر را اعدام کنند مشکلشان رفع می‌شود اما خانواده‌ای را دارند از بین می‌برند. تنها علت سکوت ما همین بود که در آرامش مساله حل شود؛ برادران من اصلا سیاسی نبودند. با هیچ گروه و فرقه‌ای کار نداشتند. زندگی خود را می‌کردند. فکر می‌کردیم همه این‌ها سوتفاهم است و حل می‌شود.

اگر در پایان صحبت خاصی دارید بفرمایید.
من از همه عاجزانه خواهش می‌کنم هر کسی می‌تواند کمک کند. جان حمید در خطر است و هر لحظه امکان اجرای حکم وجود دارد. هر روز صبح که از خواب بلند می‌شود تمام تنم می‌لرزد که حمید من زنده است یا اعدامش کرده‌اند؟ صبح را دیده است؟ فکر کنید زندگی با ترس تمام مدت چه زندگی‌ای است و آدم چطور می‌تواند دوام بیاورد؟ به خدا نمی‌دانم دیگر به کجا بروم، به چه کسی پناه ببرم که حرف ما را بشنود؟ من ازنهادهای بین المللی و تمام کسانی که می‌توانند حمید را از این وضعیت نجات دهند درخواست کمک می‌کنم. از مسئولان جمهوری اسلامی هم عاجزانه درخواست می‌کنم پرونده را بررسی و ایمیل را کار‌شناسی کنند. باور کنید ما هنوز داغداریم؛ در غم از دست دادن البرز. خانواده من هنوز داغدارند، نگذارید حمید را اعدام کنند.




اخراج خبرنگار ایرنا به دستور مشاور رسانه‌ای احمدی‌نژاد

خبرگزاری هرانا - سیامک قادری از خبرنگاران ایرنا که به دلیل رویکرد انتقادی به انتخابات ریاست جمهوری با حکم دادگاه انقلاب به ۴ سال زندان محکوم شده است از سوی اکبر جوان فکر، مشاور رسانه ای احمدی نژاد از ایرنا اخراج شد.
به گزارش امروز، این اقدام درپی صدور رای شماره ۱۰۱ هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری به ریاست غلامحسین اسلامی فرد صورت گرفته است.
بر اساس رای صادره که به امضای سپهر خلجی و احمد فراهانی نیز رسیده است این روزنامه نگار متهم به تحریک و اغتشاش، اعتصاب، ایراد تهمت به دولت احمدی نژاد، اعتراض علیه دولت کودتا و نوشتن سلسله مقالاتی در باب خشونت علیه معترضان به انتخابات ریاست جمهوری شده است و به همین دلیل مستحق اخراج از ایرنا تشخیص داده شده است.
این اقدام هیات رسیدگی به تخلفات اداری که برای رسیدگی به تخلف های اداری کارکنان است در حالی صورت می گیرد که قادری پیش تر از سوی شعبه ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ۴ سال حبس به اتهام همین موارد محکوم شده بود.
این روزنامه نگار در پاسخ خود به رای ابلاغ شده هیات رسیدگی به تخلفات اداری آورده است: "معلوم نیست بر اساس چه سیستم حقوقی یک متهم با اتهامات مشابه در دو دادگاه و دوبار به مجازات می رسد." وی تاکید کرده است که: "شرکت در تظاهرات قانونی شهروندان با هدف انعکاس خشونت های دولت علیه معترضان و به عنوان یک وظیفه ملی دینی و حرفه ای صورت گرفته است."
این روزنامه نگار ابراز امیدواری کرده است تا هیات مذکور از جاده تعصب و جهل خارج شده و به مسیر انصاف و درک قانون حقوق انسان ها و مدارا باز گردد چرا که بر اساس دفاعیه او ابرهای مسموم و فضای آلوده کنونی بالاخره از آسمان ایران عزیز به کناری خواهد رفت و آن زمان بار دیگر عدالت در مورد رفتار های همه ی کسانی که به وظایف خود عمل کردند و یا در انجام رسالت خود کوتاهی کردند قضاوت خواهد کرد.



مخالفت با مرخصی و ملاقات حضوری کیوان صمیمی

خبرگزاری هرانا - کیوان صمیمی، روزنامه نگار زندانی مدتهاست که بدون مرخصی و ملاقات حضوری در زندان رجایی شهر نگهداری می‌شود.
به گزارش جرس، این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر چند ماه پیش از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد.
خانواده صمیمی تاکنون چندین بار برای وی درخواست مرخصی کرده، اما ماموران وزارت اطلاعات با آن مخالفت کردند، آن‌ها همچنین با ملاقات حضوری این روزنامه نگار نیز مخالفند. این در حالی است که بر اساس آیین نامه سازمان زندان‌ها هر زندانی حداقل یکبار در ماه حق دارد با خانواده‌اش به صورت حضوری ملاقات کند اما این حق اکنون از بسیاری از زندانیان سیاسی از جمله صمیمی سلب شده است.
کیوان صمیمی بهبهانی، مدیر مسئول ماهنامه توقیف‌شده نامه و کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه، از جمله فعالان سیاسی است که پس از اعتراضات مردم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم بازداشت شد.
وی تنها یک روز پس انتخابات دستگیر و با اتهاماتی همچون زیر سوال بردن سلامت انتخابات و شرکت در تجمعات به شش سال زندان محکوم شد، صمیمی ۶۵ ساله سابقه چهار سال زندان در دوره حکومت شاه را نیز دارد و فقط یک بار آن هم در نوروز سال گذشته چند روزی به مرخصی آمد.



سومین ماه انفرادی یک زندانی سیاسی با زخمِ ۵ گلوله و فلج کامل دستها

خبرگزاری هرانا - "علی افشار" زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه، علی رغم فلج کامل هر دو دست و وضعیت وخیم جسمی در سلول انفرادی نگهداری می‌شود و در خطر مرگ قرار گرفته است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علی افشار، قریب به سه ماه پیش توسط نیروهای امنیتی در حوالی بوکان- مهاباد بازداشت شده است.
ماموران امنیتی حین بازداشت اقدام به تیراندازی مستقیم به سمت نامبرده نموده که براثر آن ۵ گلوله به نقاط مختلف بدن وی اصابت می‌کند و پس از یک درمان سرپایی وی را به ادارهٔ اطلاعات ارومیه منتقل می‌نمایند.
وی که متهم به همکاری با یکی از احزاب کردی ست، به محاربه با خدا متهم شده و مفسد فی الارض شناخته شده است.
مسئولان امنیتی علی رغم وضعیت حاد جسمی آقای افشار بیش از چهل روز است که وی را از ادارهٔ ی اطلاعات ارومیه به سلول‌های انفرادی زندان مرکزی این شهر انتقال داده‌اند.
گفته می‌شود در حالیکه هر دو دست این زندانی سیاسی بر اثر اصابت گلوله فلج شده وی در سلولی انفرادی که فاقد هرگونه وسیلهٔ گرمایشی ست محبوس است. دمای هوا در ارومیه‌ گاه در زمستان به ده درجه زیر صفر نیز می‌رسد.



مجتبی شایسته آزاد شد

خبرگزاری هرانا - مجتبی شایسته از اعضای شاخه ی جوانان جبهه مشارکت آزاد شد.
به گزارش جرس، مجتبی شایسته از جوانان اصلاح طلب و عضو شاخه ی جوانان جبهه مشارکت، عصر امروز بعد از ۱۵ روز از زندان اوین آزاد شد.
وی ۲۳ بهمن ماه در منزل خود بازداشت شده بود.



سه میلیون تومان تا آزادی یک زندانی پس از ۲۲ سال حبس

خبرگزاری هرانا - کماکان تلاش‌های فعالین حقوق بشر برای نجات جان یک زندانی اعدامی که بیست و دو سال است در زندان رشت محبوس است، ادامه دارد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پی استمداد فریدون نایب جعفری که ۲۲ سال است در پی اتهام قتل و محکومیت اعدام بدون هیچ گونه مرخصی در زندان محبوس است، فعالین حقوق بشر تاکنون موفق به جمع آوری ۱۷ میلیون تومان از دیهٔ وی شده‌اند.
گفتنی ست با توجه به این مهم که خانوادهٔ مقتول در قبال پرداخت دیهٔ ۲۰ میلیون تومانی حاضر به رضایت هستند، تا آزادی این زندانی تنها نیاز به ۳ میلیون تومان می‌باشد.
فریدون نایب جعفری متولد سال ۱۳۴۷، در سن ۲۱ سالگی و در سال ۱۳۶۸ طی یک نزاع، ناخواسته موجب مرگ یک مرد به نام حسین هزاردستان شده است.
نایب جعفری که هم اکنون ۴۲ سال سن دارد در طی این مدت کلیه بستگان خود را از دست داده است و تنها خواهرش که در شهر قزوین زندگی می‌کند پیگیر پرونده اوست که قادر به تامین مبلغ مذکور دیه نیست.







خروج از لیبی
وزراى امور خارجه تعدادى از كشورهاى جهان در ژنو گرد هم مى آيند تا در مورد بحران انسانى در ليبى به بحث و گفتگو بپردازند.
هيلارى كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا كه پيش از جلسه شوراى حقوق بشر سازمان ملل متحد سخن مى گفت، اعلام كرد كه با همتايان خود از اروپا، خاورميانه و شمال آفريقا در مورد جنبه هاى سياسى و حقوق بشرى آنچه كه اكنون در ليبى مى گذرد گفتگو خواهد كرد.
مقامات آمريكايى رسما حمايت خود از گروههاى مخالف حكومت قذافى در شرق ليبى را اعلام كرده اند.
در همين حال گروههاى مخالف معمر قذافى، رهبر ليبى از ادامه تلاش ها براى در دست گرفتن كنترل اوضاع در نقاط مختلف اين كشور خبر داده اند.
گزارش ها همچنان از ادامه خروج مردم از ليبى حكايت دارد. قرار است هواپيماها و كشتى هاى بيشترى به مرز تونس و ليبى فرستاده شوند تا به تسريع روند تخليه هزاران كارگر مهاجر از اين كشور كمك كنند.
نيروهاى مخالف حكومت ليبى در شهرهاى شرقى اين كشور از جمله بنغازى، كه از ۱۰ روز پيش صحنه اوج گيرى اعتراضات بوده است، اعلام كرده اند با تشكيل يك شوراى ملى به عنوان بازوى سياسى حركت اعتراضى عليه حكومت قدافى عمل خواهند كرد.
يكى از خبرنگاران بى بى سى در شهر بنغازى مى گويد، با توجه به اينكه كنترل طرابلس، پايتخت ليبى همچنان در دست نيروهاى وفادار به معمر قذافى است، مخالفان حكومت پذيرفته اند كه هنوز تا كنار گذاشتن حكومت اين كشور راه نسبتا زيادى در پيش است.
تخمين زده مى شود طى دو هفته اخير دست كم هزار نفر بر اثر درگيرى ها بين معترضان و نيروهاى وابسته به حكومت در ليبى كشته شده باشند.
سازمان ملل متحد شمار كسانى كه طى هفته گذشته از ليبى گريخته اند را در حدود صدهزار نفر برآورد كرده است.
ليز ايستر، يكى از مسئولان آژانس پناهندگان سازمان ملل به بى بى سى گفته است با وجود آنكه هواپيماها و كشتى هاى بيشترى براى خارج كردن كارگران مهاجر در مرز تونس با ليبى مستقر مى شوند، مقامات تونسى اكنون توانايى رسيدگى به وضعيت شمار بالاى اين افراد را ندارد.
مقامات محلى صليب سرخ از يك "بحران انسانى" در اين منطقه خبر داده اند.
تعدادى از كشورها طى چند روز اخير اتباع خود را از راههاى دريايى و هوايى از ليبى خارج كرده اند.
اخيرا شوراى امنيت سازمان ملل قذافى، اعضاى خانواده او و تعدادى از نزديكان رهبر ليبى را شامل تحريم هاى سازمان مل كردند.
يكى از فرزندان معمر قذافى در همين ارتباط نگرانى خود را از دشوار شدن سفر خود و اعضاى خانواده اش به خارج از ليبى ابراز كرده است.
او در گفتگويى با بى بى سى ضمن آنكه اعتراضات اخير در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا را به يك زلزله تشبيه كرد، گفت كه در صورت خروج پدرش از ليبى، كشور ظرف چند ساعت درگير جنگ داخلى خواهد شد.





شورای امنیت قذافی را تحریم کرد

شورای امنیت
شورای امنیت سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ای، معمر قذافی رهبرلیبی، پنج تن از فرزندان او و تعدادی از مشاوران نزدیکش را تحریم کرده است.
این شورا همچنین خواهان محاکمه آقای قذافی در دادگاه بین المللی جزایی به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت شده است.
علاوه بر این، قطعنامه ۱۹۷۰ شورای امنیت سازمان ملل متحد لیبی را تحریم تسلیحاتی کرده است.
شورای امنیت عصر شنبه پس از ساعت ها مذاکره با تصویب قطعنامه ای دارایی های آقای قذافی، پنج نفر از فرزندان او و هفده نفر از نزدیکانش را مسدود کرد.
اعضای شورای امنیت روز شنبه ساعت ها بر سر نحوه برخورد با سرکوب خشونت بار معترضان در لیبی بحث کردند.
هر پانزده عضو شورای امنیت در نهایت بر سر ارجاع آقای قذافی به محکمه دائمی جنایت های جنگی به توافق رسیدند.
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد روز جمعه از شورای امنیت خواسته بود به سرعت و به طور قاطع در برابر سرکوب مخالفان و "نقض جدی حقوق بشر" در لیبی واکنش نشان دهد.
او هشدار داد: "در چنین شرایطی از دست رفتن زمان به معنای از دست رفتن جان مردم است."
بان کی مون گفت که بیش از یک هزار نفر طی روزهای اخیر در لیبی کشته شده، ۲۲ هزار نفر به تونس فرار کرده و ۱۵ هزار نفر دیگر هم به مصر پناه برده اند.

تشکیل دولت انتقالی

منابع خبری در لیبی از گفت و گو میان شخصیت های نظامی و مدنی برای تشکیل دولت انتقالی خبر می دهند.
مصطفی عبدالجلیل وزیر دادگستری مستعفی لیبی که به معترضان پیوسته است، می گوید نهادی متشکل از شخصیت های سیاسی و نظامی در حال فراهم کردن مقدمات برگزاری انتخابات در سه ماه آینده است.
سفرای لیبی در سازمان ملل متحد و ایالات متحده آمریکا از این طرح حمایت کرده اند. مذاکرات مربوط در شهر بنغازی که به دست مخالفان افتاده است، انجام می شود.
لیبی
سازمان ملل متحد می گوید بیشتر از یک هزار نفر در سرکوب گسترده مخالفان حکومت سرهنگ قذافی در ده روز گذشته جان خود را از دست داده اند.
سازمان های بین المللی هشدار داده اند که شبکه توزیع مواد غذایی در لیبی در حال فروپاشی است.

تسلط بر لیبی

این دومین بار است که شورای امنیت سازمان ملل متحد رهبر یک کشور را به دادگاه بین المللی جزایی ارجاع می دهد.
ابراهیم دباشی، معاون هیات نمایندگی لیبی در سازمان ملل که به مخالفان پیوسته است، پس از صدور قطعنامه ۱۹۷۰ شورای امنیت گفت تحریم های اعمال شده علیه سرهنگ قذافی به مردم کشورش روحیه خواهد داد.
این در حالی است که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا شنبه از معمر قذافی خواست از قدرت کناره گیری کند و از لیبی برود.
مخالفان دولت قذافی می گویند هشتاد درصد لیبی را در اختیار دارند ولی سیف الاسلام قذافی، پسر رهبر لیبی گفته است زندگی به طور طبیعی در دو سوم کشور در جریان است.
تایید ادعای دو طرف مشکل است ولی مخالفان کنترل بنغازی دومین شهر لیبی را در اختیار دارند و آقای قذافی توانسته تسلط خود را بر طرابلس، پایتخت حفظ کند.
با ادامه درگیری ها در لیبی، کشورهای مختلف در حال خارج کردن اتباع خود از این کشور هستند.
دو هواپیمای ترابری نظامی بریتانیا روز شنبه یکصد و پنجاه شهروند خارجی را از لیبی خارج کردند.
بریتانیا همچنین از تعطیلی موقت سفارت خود در طرابلس و خروج همه کارکنان آن از لیبی خبر داده است.
جرمی بوئن، سردبیر امور خاورمیانه بی بی سی از تجمع ده هزار نفر در خارج از ساختمان ترمینال فرودگاه طرابلس خبر می دهد. به گفته او چند هزار نفر هم در داخل ترمینال منتظر فرصت خروج از لیبی هستند.
بیشتر این افراد مصری هستند.
آمریکا موفق شد روز جمعه با استفاده از یک کشتی مسافربری، حدود سیصد شهروند خارجی را که نزدیک به یکصد و هشتاد نفر آنها از اتباع این کشور بودند را از لیبی خارج کند.



مسئولان ایرانی باید دارایی های خود را اعلام کنند

مجلس
مجلس ایران سال 86 مصوبه اعلام دارایی های مقامات را تصویب کرده بود اما شورای نگهبان آن را رد کرد
مجلس ايران شرايط جديدى را براى رسيدگى به دارايى مقامات و مسئولان ايرانى در نظر گرفته و بر اساس آن اين افراد بايد صورت دارايى خود، همسر و فرزندانشان را قبل و بعد از خدمت در اختيار رئيس قوه قضائيه بگذارند.
مجلس ايران در اواخر خرداد سال ۱۳۸۶ مصوبه اى را براى اعلام دارايى هاى مقامات دولتى و كارگزاران جمهورى اسلامى تصويب كرد اما شوراى نگهبان اين طرح را مغاير شرع و قانون اساسى شناخت و آن را به مجلس بازگرداند.
مصوبه قبلى مجلس ۲۷ گروه از مقامات و مسئولان را در بر مى‌گرفت اما در مصوبه تازه تعداد آنها به ۱۷ گروه كاهش پيدا كرده است.
هدف از تصويب اين طرح تعميم شمول اصل ۱۴۲ قانون اساسى به تعداد بيشترى از مقامات دستگاه هاى دولتى و عمومى جمهورى اسلامى است.
در اصل ۱۴۲ قانون اساسى آمده است كه "دارايى رهبر، رييس جمهورى، معاونان رييس جمهورى، وزيران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت توسط رييس قوه قضاييه رسيدگى مى شود كه بر خلاف حق، افزايش نيافته باشد."
بر اساس طرح مصوب مجلس، علاوه بر اين افراد، حقوقدانان شوراى نگهبان، نمايندگان مجلس، معاونان رييس قوه قضاييه و روساى سازمان ها و دستگاه هاى وابسته به اين قوه، دادستان كل كشور، رييس ديوان عالى كشور، رييس ديوان عدالت ادارى و معاونان آنان همراه با همسر و فرزندانشان نيز مشمول رسيدگى به اموال و دارايى قبل و بعد از خدمت مى شوند.
افسران نيروهاى مسلح از درجه سرتيپى به بالا، معاونان وزيران، دبير شوراى عالى امنيت ملى، رئيس و معاونان سازمان ها و موسسات دولتى، مقامات ارشد بانك مركزى و مديران ارشد بانك ها، شركت هاى بيمه و موسسات مالى و اعتبارى دولتى و همسر و فرزندانشان آنها نيز از جمله كسانى هستند كه بايد دارايى هاى خود را اعلام كنند.
مقامات ارشد استان ها، فرمانداران و شهرداران مراكز شهرستانها و معاونان آنها، سفرا و كارداران سفارتخانه هاى جمهورى اسلامى در خارج نيز بايد دارايى هاى خود را اعلام كنند.
در مصوبه تازه مجلس اعضاى مجلس خبرگان، اعضاى شوراى موقت رهبرى، سرپرستان وزارتخانه، روساى نهادهاى نمايندگى ولى فقيه و روساى عقيدتى سياسى دانشگاه، نيروى انتظامى و نظامى و مسئولان حراست دستگاههاى ادارى از مصوبه قبلى حذف شده اند و لازم نيست كه اين افراد دارايى هاى خود را در اختيار قوه قضائيه بگذارند.
بنابر مصوبه مجلس اين افراد موظفند هنگام آغاز خدمت و در پايان دوره كارى خود در اين سمت ها، فهرست اموال و دارايى هاى خود و همسران و فرزندانشان را به رييس قوه قضاييه اعلام كنند.
در حال حاضر، تنها متصديان سمت هايى كه در اصل ۱۴۲ قانون اساسى ذكر شده موظفند هنگام آغاز خدمت در اين سمت ها فهرست دارايى خود، همسران و فرزندان خود را به اطلاع رييس قوه قضاييه برسانند.
در سال ۲۰۰۱، قوه قضاييه، دفتر اجراى اصل ۱۴۲ را به عنوان يكى از ادارات كل اين قوه تاسيس كرد و مقامات مشمول اصل ۱۴۲، در آغاز خدمت پرسشنامه اى در مورد اموال خود و همسران و فرزندانشان را از سوى رييس قوه قضاييه دريافت و آن را پر مى كنند و موظفند هر نوع تغيير بعدى در اين فهرست را به اطلاع رييس قوه قضاييه برسانند.
البته تمامى اطلاعات مربوط به اين مقامات محرمانه است و تنها در صورت محكوميت آنان به جرم تخلف مالى قابل انتشار است.
محمد دهقانى عضو هيات رئيسه مجلس گفته كه مسئولان بايد "دست كم چهار سال يك بار گزارش اموال خود را به رئيس قوه قضائيه ارائه دهند."
به گفته آقاى دهقانى، دارايى هاى مسئولان با توجه به "برخى شاخص ها همچون حقوق و مزايا، وام هاى دريافتى، پاداش هاى ادارى و سازمانى، فعاليت هاى تجارى و محاسبه ارثيه خانوادگى پيش بينى و بررسى مى شود."



چین رشد اقتصادی خود را کاهش می دهد

ون جیابائو، نخست وزیر چین
رهبری چین نگران گسترش نارضایتی های عمومی است
ون جیابائو، نخست وزیر چین گفته است برای مقابله با افزایش قیمتها رشد اقتصادی برنامه ریزی شده این کشور یک درصد کاهش می یابد.
دولت چین میزان رشد اقتصادی را 8 درصد تعیین کرده بود.
آقای ون که در یک نشست پرسش و پاسخ اینترنتی شرکت می کرد، گفت رشد اقتصادی چین باید پایدار باشد.
آمار رسمی تورم را حدود 5 درصد اعلام کرده، اما بهای غذا تا حدود 10 درصد افزایش یافته که موجب نارضایی عمومی شده است.
پایین آوردن میزان رشد بیشتر جنبه نمادین دارد. طی شش سال گذشته میزان واقعی رشد اقتصادی از نرخ 8 درصدی تعیین شده بالاتر بوده است.
رشد اقتصادی چین در سال گذشته به 10.3 درصد رسید که از همه کشورهای جهان بیشتر بود.
اما این رشد خارق العاده با خود افزایش بهای غذا و مسکن به همراه آورده که به گفته نخست وزیر چین زندگی مردم و حتی ثبات اجتماعی را به خطر انداخته است.
آقای ون گفت که این تغییر نرخ موجب افزایش "کیفیت" رشد اقتصادی خواهد شد.
وی تصدیق کرد که تاثیرات محیط زیستی نیز یکی دیگر از علل این تصمیم بوده است.
آقای ون گفت که بیش از این نباید محیط زیست را "فدای" رشد سریع کرد. او افزود تشدید فشار بر محیط زیست و منابع طبیعی در دراز مدت موجب ناپایداری رشد اقتصادی می شود.
نخست وزیر چین با اشاره به عزل لیو ژیجون، وزیر راه آهن که هم اکنون تحت تعقیب قضایی است، گفت پکن مصمم به مبارزه با فساد است.
خبرنگاران می گویند این اظهارات نشان می دهد که رهبری چین نگران نارضایتی های عمومی از افزایش بهای کالاها است.
گروهی از معترضان اخیرا در یک پیام اینترنتی از مردم خواستند هر یکشنبه بعد از ظهر دست به تظاهرات آرام بزنند.
مقام های چینی در واکنش صدها نیروی پلیس را در مراکز شهری پکن و شانگهای مستقر کردند.
در شانگهای از خودروهای ویژه تمیز کردن خیابان برای جلوگیری از تجمع عابران استفاده شد و به خبرنگاران اجازه داده نشد عکسبرداری کنند.
در پکن منطقه تعیین شده برای تجمع معترضین بسته شد. یک تیم از خبرنگاران بی بی سی که در صدد فیلمبرداری از پلیس در حین کنار زدن مردم بود برای مدت کوتاهی بازداشت شد.




مجلس برای سگ‌بازی تصمیم می‌گیرد

39 تن از نمایندگان طرحی را تقدیم مجلس نموده اند که در صورت تصویب از این پس نگهداری و تردد سگ‌ها در خیابان ممنوع می‌شود. بر اساس این طرح یک ماده به قانون مجازات اسلامی الحاق خواهد شد و برای کسانی که مبادرت به نگهداری سگ یا دیگر حیوانات مضر در منزل خود می‌کنند، مجازات در نظر گرفته می‌شود.
به گزارش فرارو؛ نمایندگان مجلس در مقدمه توجیهی این طرح نوشته اند: «یکی از معضلاتی که در سالیان اخیر در کشور اسلامی‌مان بروز پیدا کرده و متاسفانه به صورت علنی در شهرهای بزرگ دیده می‌شود، نگهداری از حیوانات و به خصوص سگ و گرداندن آن‌ها در خیابان‌ها و معابر عمومی است. این مسئله به خصوص در کلان‌شهرهایی مانند تهران بیشتر مشاهده می‌شود».
این مقدمه می‌افزاید: «رواج سگ‌گردانی و نگهداری از آن علاوه بر مضرات بسیار زیاد بهداشتی و زیان‌آور بودن برای سلامت عمومی، یک معضل فرهنگی-اجتماعی و نوعی تقلید کورکورانه از فرهنگ مبتذل غربی است. لذا جهت جلوگیری از روند فزاینده سگ‌گردانی در معابر و نگهداری از آن در آپارتمان‌ها و منازل طرح زیر تقدیم مجلس شورای اسلامی می‌گردد.
بر اساس این طرح، که یک ماده به قانون مجازات اسلامی الحاق خواهد کرد، گرداندن حیوانات خطرناک یا حیواناتی که مضر برای سلامت عمومی بوده یا نجس‌العین می‌باشند از قبیل سگ در اماکن و معابر عمومی و وسائط نقلیه ممنوع است و مرتکب علاوه بر جزای نقدی از یک میلیون ریال تا 5 میلیون ریال به ضبط حیوان مذکور محکوم می‌گردد.
این ماده می‌افزاید نگهداری حیوانات مذکور در آپارتمان‌ها ممنوع و درمنازل مسکونی چنانچه موجب نارضایتی هر یک از ساکنین گردد، ممنوع است. این طرح به وزارت بهداشت ماموریت می‌دهد تا فهرست حیوانات خطرناک و نجس‌العین (علاوه بر سگ) را تهیه نماید.
این طرح به صورت عادی در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفته و به امضای 39 تن از نمایندگان مجلس رسیده است.
فرارو