پرونده قتل مفقود شده، نگران دستکاری در پرونده ایم
سجاد باقرزاده، فرزند سیکنه محمدی آشتیانی در نامه ای سرگشاده خطاب به فعالان حقوق بشر اعلام کرد پرونده قتل پدرش مفقود شده و او و خانواده اش نگران پرونده سازی و دستکاری در این پرونده هستند.
او در این نامه سرگشاده که برای انتشار در اختیار سایت "روز" قرار گرفته پرسیده است: "چرا به كيفيت دروغ از مادرم، به اجبار اعتراف مي گيرند و به نمايش مي گذارند؟ چرا از آن تاریخ به بعد اجازه ملاقات مادر مان را با ما و وکیلش سلب کرده اند؟ !!! آیا جز این نیست که آثار شکنجه در بدن وی فعلاً هویداست ونمی خواهندشاهدی باشد؟ ملاقاتها رابه بعد از بهبود نسبی این آثار محول کرده اند؟ !!!چرا به دروغ عليه مادرم پرونده سازي مي كنند؟ چرا پرونده اي راكه مختوم شده، دوباره مطرح مي كنند؟ چرا پرونده قتل پدرم مفقود شده است؟ چرا اجازه نمي دهند، روند رسيدگي به پرونده مادرم مثل هر پرونده ديگري روال طبيعي خود را طي كند؟ "
سکینه محمدی آشتیانی، زنی 45 ساله است که از سال 85 در زندان تبریز به سر می برد.
او به اتهام رابطه نامشروع ابتدا در شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو به 90 ضربه شلاق محکوم شد اما پس از اجرای حکم، شعبه 6 دادگاه کیفری آذربایجان شرقی با باز شدن پرونده قتل همسر خانم محمدی، مجددا به اتهام رابطه نامشروع (زنا) او را محاکمه کرد و حکم به سنگسار داد اما واکنش ها و اعتراضات شدید بین المللی مانع از اجرای حکم سنگسار خانم محمدی شد و سرنوشت و پرونده او همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
متن کامل نامه سجاد باقرزاده، فرزند سکینه محمدی آشتیانی خطاب به "مدافعان حقوق بشر در سر تاسر این گیتی پهناور" بدین شرح است:
اينجانب سجاد قادرزاده، هفته قبل كه جهت تكميل مدارك فوت پدرم و تهيه ساير مستندات از پرونده قتل پدرم به شعبه 7 اجراي احكام كيفري شهر تبريز مراجعه نمودم متوجه شدم كه پرونده قتل پدرم در شعبه فوق وجود ندارد، اول مسئوولين شعبه ادعا نمودند كه بعلت اينكه آن پرونده مختومه شده، به بايگاني راكد ارجاع شده است، به بايگاني راكد مراجعه نمودم، مسئول بايگاني راكد عنوان نمود كه پرونده به آنجا ارجاع نشده است و اطلاعي ندارد، دوباره به شعبه مراجعه، متوجه شدم پرونده مفقود شده است معمولاً يك نسخه از مرحله تحقيقاتي مربوط به پرونده قتل پدرم و يا هر قتلي در دايره جنائي شهر نگهداري مي شود ناچاراً به قسمت جنايي پليس شهراسكو مراجعه نموده كه متوجه شدم نسخه موجود در آنجا نيز مفقود شده است. بنابراين با توجه به اعلاميه كذب دايره به اصطلاح فقط حقوق شهروندي قوه قضائيه جمهوري اسلامي؛ قطعاً امكان پرونده سازي و دست كاري در پرونده وجود دارد، كه سخت نگران مي باشيم – جالب اينجاست در روز يكشنبه مورخ 31 مرداد89 مطابق با 22 آگوست 2010، با يورش به منزل وكيل اينجانبان (آقای هوتن كيان) و باضرب وشتم شدید نگهبان پیر برج و شكستن درب آپارتمانش به بدترين وجه ممكن، لب تاپ و پرينترو كليه پرونده هاي وي از جمله پرونده مادرم را با خود برده اند و زمانيكه ما مراجعه نموديم؛ انگار در منزل فوق زلزله صورت گرفته بود.
اينجانبان از مسئولين قضائي تعجب مي كنم؛ در حاليكه بواسطه مصاحبه قانوني وكيل سابق این حقیران (آقاي محمد مصطفائي)؛ این وکیل زبده؛ در جهت حفظ جان خويش؛ با ترک خانه وکاشانه خویش؛ مجبور از فرار وترک وطن شده و اینک آقاي هوتن كيان به خاطر افشاء موارد خلاف قانوني پرونده مادرمان، تحت شديد ترين فشارهاي امنيتي و رواني، قرار گرفته و مورد شديدترين تهديدها واقع شده و احضار مي شود.
چرا به كيفيت دروغ از مادرم، به اجبار اعتراف مي گيرند و به نمايش مي گذارند؟ چرا از آن تاریخ به بعد اجازه ملاقات مادر مان را با ما و وکیلش سلب کرده اند؟!!! آیا جز این نیست که آثار شکنجه در بدن وی فعلاً هویداست ونمخواهند؛ شاهدی باشد، ملاقاتها رابه بعد از بهبود نسبی این آثار محول کرده اند؟!!! چرا به دروغ عليه مادرم پرونده سازي مي كنند؟ چرا پرونده اي كه مختوم شده، دوباره مطرح مي كنند؟ چرا پرونده قتل پدرم مفقود شده است؟ چرا اجازه نمي دهند، روند رسيدگي به پرونده مادرم مثل هر پرونده ديگري روال طبيعي خود را طي كند؟ واقعاً متاسفيم از اينكه، در جمهوري اسلامي به دنيا آمده ايم و از اينكه؛ پس از نمایش تلویزیونی جمهوری اسلامی از خانواده خود دیگر طرد شده ایم ! ومجبورم اينجا را به ذلت، تحّمل كنيم؟!!! واقعاً مرگ كجائي كه زندگي ما را كشت؟
سجاد قادر زاده
او در این نامه سرگشاده که برای انتشار در اختیار سایت "روز" قرار گرفته پرسیده است: "چرا به كيفيت دروغ از مادرم، به اجبار اعتراف مي گيرند و به نمايش مي گذارند؟ چرا از آن تاریخ به بعد اجازه ملاقات مادر مان را با ما و وکیلش سلب کرده اند؟ !!! آیا جز این نیست که آثار شکنجه در بدن وی فعلاً هویداست ونمی خواهندشاهدی باشد؟ ملاقاتها رابه بعد از بهبود نسبی این آثار محول کرده اند؟ !!!چرا به دروغ عليه مادرم پرونده سازي مي كنند؟ چرا پرونده اي راكه مختوم شده، دوباره مطرح مي كنند؟ چرا پرونده قتل پدرم مفقود شده است؟ چرا اجازه نمي دهند، روند رسيدگي به پرونده مادرم مثل هر پرونده ديگري روال طبيعي خود را طي كند؟ "
سکینه محمدی آشتیانی، زنی 45 ساله است که از سال 85 در زندان تبریز به سر می برد.
او به اتهام رابطه نامشروع ابتدا در شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو به 90 ضربه شلاق محکوم شد اما پس از اجرای حکم، شعبه 6 دادگاه کیفری آذربایجان شرقی با باز شدن پرونده قتل همسر خانم محمدی، مجددا به اتهام رابطه نامشروع (زنا) او را محاکمه کرد و حکم به سنگسار داد اما واکنش ها و اعتراضات شدید بین المللی مانع از اجرای حکم سنگسار خانم محمدی شد و سرنوشت و پرونده او همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
متن کامل نامه سجاد باقرزاده، فرزند سکینه محمدی آشتیانی خطاب به "مدافعان حقوق بشر در سر تاسر این گیتی پهناور" بدین شرح است:
اينجانب سجاد قادرزاده، هفته قبل كه جهت تكميل مدارك فوت پدرم و تهيه ساير مستندات از پرونده قتل پدرم به شعبه 7 اجراي احكام كيفري شهر تبريز مراجعه نمودم متوجه شدم كه پرونده قتل پدرم در شعبه فوق وجود ندارد، اول مسئوولين شعبه ادعا نمودند كه بعلت اينكه آن پرونده مختومه شده، به بايگاني راكد ارجاع شده است، به بايگاني راكد مراجعه نمودم، مسئول بايگاني راكد عنوان نمود كه پرونده به آنجا ارجاع نشده است و اطلاعي ندارد، دوباره به شعبه مراجعه، متوجه شدم پرونده مفقود شده است معمولاً يك نسخه از مرحله تحقيقاتي مربوط به پرونده قتل پدرم و يا هر قتلي در دايره جنائي شهر نگهداري مي شود ناچاراً به قسمت جنايي پليس شهراسكو مراجعه نموده كه متوجه شدم نسخه موجود در آنجا نيز مفقود شده است. بنابراين با توجه به اعلاميه كذب دايره به اصطلاح فقط حقوق شهروندي قوه قضائيه جمهوري اسلامي؛ قطعاً امكان پرونده سازي و دست كاري در پرونده وجود دارد، كه سخت نگران مي باشيم – جالب اينجاست در روز يكشنبه مورخ 31 مرداد89 مطابق با 22 آگوست 2010، با يورش به منزل وكيل اينجانبان (آقای هوتن كيان) و باضرب وشتم شدید نگهبان پیر برج و شكستن درب آپارتمانش به بدترين وجه ممكن، لب تاپ و پرينترو كليه پرونده هاي وي از جمله پرونده مادرم را با خود برده اند و زمانيكه ما مراجعه نموديم؛ انگار در منزل فوق زلزله صورت گرفته بود.
اينجانبان از مسئولين قضائي تعجب مي كنم؛ در حاليكه بواسطه مصاحبه قانوني وكيل سابق این حقیران (آقاي محمد مصطفائي)؛ این وکیل زبده؛ در جهت حفظ جان خويش؛ با ترک خانه وکاشانه خویش؛ مجبور از فرار وترک وطن شده و اینک آقاي هوتن كيان به خاطر افشاء موارد خلاف قانوني پرونده مادرمان، تحت شديد ترين فشارهاي امنيتي و رواني، قرار گرفته و مورد شديدترين تهديدها واقع شده و احضار مي شود.
چرا به كيفيت دروغ از مادرم، به اجبار اعتراف مي گيرند و به نمايش مي گذارند؟ چرا از آن تاریخ به بعد اجازه ملاقات مادر مان را با ما و وکیلش سلب کرده اند؟!!! آیا جز این نیست که آثار شکنجه در بدن وی فعلاً هویداست ونمخواهند؛ شاهدی باشد، ملاقاتها رابه بعد از بهبود نسبی این آثار محول کرده اند؟!!! چرا به دروغ عليه مادرم پرونده سازي مي كنند؟ چرا پرونده اي كه مختوم شده، دوباره مطرح مي كنند؟ چرا پرونده قتل پدرم مفقود شده است؟ چرا اجازه نمي دهند، روند رسيدگي به پرونده مادرم مثل هر پرونده ديگري روال طبيعي خود را طي كند؟ واقعاً متاسفيم از اينكه، در جمهوري اسلامي به دنيا آمده ايم و از اينكه؛ پس از نمایش تلویزیونی جمهوری اسلامی از خانواده خود دیگر طرد شده ایم ! ومجبورم اينجا را به ذلت، تحّمل كنيم؟!!! واقعاً مرگ كجائي كه زندگي ما را كشت؟
سجاد قادر زاده