پیروزی فرانسوا اولاند، پیامد در اروپا و خاورمیانه!
علی کشتگر
ویژه خبرنامه گویا
Ali.keshtgar@yahoo.fr
این مقاله پاسخی است به چهار پرسش زیر:
1- چگونه حزب سوسیالیست فرانسه در انتخابات پیروز شد؟
2- تفاوت های اساسی دو پروژه راست و چپ فرانسه در چیست؟
3- سیاست خارجی حکومت جدید فرانسه در قبال خاورمیانه و ایران چه تغییراتی خواهد داشت؟
4- چرا پیروزی اولاند، حکومت نتانیاهو و سایر طرفداران مداخله نظامی در ایران را خشنود نخواهد کرد؟
فرانسوا اولاند، 57 ساله، با پیروزی بر نیکلا سرکوزی به ریاست جمهوری فرانسه رسید. او دانش آموخته دانشکده علوم سیاسی پاریس و مدرسه عالی ینا است. بسیاری از نخبگان سیاسی فرانسه از دل این دو موسسه آموزش عالی فرانسه (گراند اکول) بیرون آمده اند!
فرانسوا اولاند در فاصله سالهای 1997 تا 2008 به مدت 11 سال دبیرکل حزب سوسیالیست بود. چهارده ماه پیش که قصد خود را برای نامزدی ریاست جمهوری اعلام کرد، کمترکسی باور می کرد بتواند با پشت سرگذاشتن رقبای حزبی خود به عنوان نامزد رسمی حزب سوسیالیست برگزیده شود. چه رسد به آن که با چنین اختلاف چشمگیری به پیروزی دست یابد. نیکلا سرکوزی شش ماه پیش گفته بود که اولاند مانند حبه قندی که در آب افتاده باشد، در رقابت انتخاباتی با او محو خواهد شد! اما فرانسوا اولاند که استراتژی انتخاباتی خود را بر یک تحلیل دقیق از اوضاع و احوال سیاسی و اقتصادی فرانسه و روانشناسی جامعه بنا کرده بود با درآمیختن گفتمان سوسیال دموکراسی اروپایی و میهن پرستی فرانسوی و ارائه آن درعبارات زیبا، سنجیده و معطر به چاشنی طنز، گام به گام در نبردهای انتخاباتی هیجان انگیز فرانسه پیروز شد و سرانجام به عنوان رقیبی شکست ناپذیر دربرابرنیکلا سرکوزی قرار گرفت.
این مقاله پاسخی است به چهار پرسش زیر:
1- چگونه حزب سوسیالیست فرانسه در انتخابات پیروز شد؟
2- تفاوت های اساسی دو پروژه راست و چپ فرانسه در چیست؟
3- سیاست خارجی حکومت جدید فرانسه در قبال خاورمیانه و ایران چه تغییراتی خواهد داشت؟
4- چرا پیروزی اولاند، حکومت اسرائیل و سایر طرفداران مداخله نظامی در ایران را خشنود نخواهد کرد؟
دوره پنجساله سرکوزی
نیکلا سرکوزی که در پی 12 سال ریاست جمهوری ژاک شیراک، به ریاست جمهوری فرانسه انتخاب شد، تقریبا به هیچ یک از وعده های اصلی انتخاباتی خود وفادار نماند. و یا اگر درست تر بگوئیم نمی توانست وفادار بماند.او که شیفته اقتصاد لگام گسیخته تاچریسم و ریگانیسم و به شدت علاقمند به سیاستهای خارجی بوش بود، زمانی در فرانسه روی کار آمد که با نخستین نشانه های بحران مالی در اقتصاد و همزمان با آن ورشکستگی سیاست خاورمیانه ای جورج بوش، شکست ایده ها و سیاستهای نئو کان ها دست کم برای نخبگان اقتصاد و سیاست جهانی آشکار شده بود.
اوج گیری بحران مالی و اقتصادی جهانی به اضافه دلبستگی نیکلا سرکوزی به محافل متنفذ مالی و اقتصادی و خصائل شخصی او که به نحو شگفت انگیزی وی را در اقدامات پراکنده و برخوردهای واکنشی و لحظه ای و حرکات شتابزده زیگزاگی غرق کرده بودند، به وی و حزب حاکم اجازه ندادند که از آغاز با یک برنامه ریزی و استراتژی سنجیده پنجساله حکومت خود را در جهت عملی کردن شعارهای انتخاباتی رهبری کنند.
پنج سال پیش شعارهای اصلی انتخاباتی سرکوزی که وی را به پیروزی رساندند عبارت بودند از:
1- اشتغال (مبارزه با بیکاری)
- بالا بردن قدرت خرید(کار بیشتر دستمزد بیشتر و مبارزه با تورم)2
- جلوگیری از تعطیلی صنایع و یا مهاجرت صنایع3
4- جمهوری غیرقابل سرزنش(به معنی مبارزه با فساد و پایان دادن به هرگونه سوء استفاده حکومتگران از قدرت)
5- مبارزه با ناامنی های اجتماعی که بویژه در حومه شهرهای بزرگ و برخی از مناطق فرانسه مثل مارسی در دو دهه گذشته رشد بی سابقه ای یافته و این مناطق محروم را به حوزه یکه تازی های مافیای مواد مخدر و شبکه های قاچاق و دزدی و فحشاء تبدیل کرده است.
6- جلوگیری از مهاجرت های غیرقانونی و اخراج مهاجران بدون مجوز از کشور
7- کاهش بدهی های دولت به بنگاهها و نهادهای مالی که بهره سالانه 40 میلیارد یوروی آن بخش بزرگی از درآمدهای مالیاتی دولت را می بلعد.
نیکلا سرکوزی بدون استثناء در همه این موارد هفتگانه که محور برنامه انتخاباتی پنجساله پیش وی را تشکیل می دادند شکست خورد. در این پنجسال:
- بیکاری از سه میلیون نفر به 4 میلیون یعنی به یازده درصد جمعیت فعال رسید.
- انجماد دستمزدها و افزایش قیمت ها قدرت خرید فرانسوی ها را کاهش داد و جمعیت زیر سطح فقر را از 5میلیون به 8 میلیون افزایش داد.
- روند تعطیلی صنایع و مهاجرت سرمایه ها و بنگاههای صنعتی به اروپای شرقی و آسیا ادامه یافت و حتی تشدید شد.
- به جای جمهوری غیرقابل سرزنش حکومت سرکوزی در این پنجساله از جانب بسیاری از مخالفان و افکار عمومی به فساد و سوء استفاده از قدرت متهم شد. برای رئیس جمهور و همکاران وی چندین مورد پرونده فساد مالی در دادگستری فرانسه باز شده که بدترین آن اتهام اخذ 150 هزار یورو پول نقد از یکی از میلیاردرهای معروف فرانسوی مادام بتانکور و نیز انتشار خبر جنجالی دریافت پنجاه میلیون دلار رشوه از جانب دولت قذافی برای هزینه های پنهانی انتخاباتی است. اعمال نفوذ دولت سرکوزی در دادگستری، در رسانه ها ی دولتی و حتی خصوصی از اتهامات دیگری است که مردم را به شدت به نیکلا سرکوزی و حزب وی "او ام پ" بدبین ساخت.
- ناامنی در حومه شهرهای بزرگ تشدید شد
- و مهمتر از همه بدهی دولت فرانسه به موسسات مالی در پنجساله گذشته 600 میلیارد یعنی سالانه 120 میلیارد اورو(هر ساعت بیش از 12 میلیون اورو) افزایش یافت که کاملا بی سابقه است.
نیکلا سرکوزی و سخنگویان حکومت وی که در مباحث و مناظره های انتخاباتی نمی توانستند آمارها واعداد گویای موسسات مستقل آمارگیری و نظرسنجی جامعه باز فرانسه را انکار کنند شکست خود را بر دوش بحران بی سابقه وغیرقابل پیش بینی مالی جهانی می انداختند. آنها استدلال می کردند که در چهار سال گذشته در آمریکا، بریتانیا، اسپانیا، یونان، ایتالیا و بسیاری از کشورهای دیگر نیز بیکاری و گرانی و نابه سامانی های اقتصادی افزایش یاقته و از این طریق مدعی می شدند که مشکلات و محرومیت های پدید آمده یک مساله خاص فرانسوی نیست و ربطی به سیاستهای دولت این کشور ندارد.
سوسیالیستها در پاسخ چنین می گفتند:
فرانسه را باید با آلمان مقایسه کرد. فرانسه و آلمان که موتور اصلی اتحادیه اروپا در نیم سده ی گذشته بوده اند تا پنج سال پیش در اکثر موارد هفتگانه ذکر شده وضعیت مشابهی داشته اند، اما دردوره پنج ساله حکومت سرکوزی، فرانسه در همه این موارد پس رفته در حالی که در بیشتر موارد وضعیت آلمان بهبود یافته است.
از این گذشته هرچند در بریتانیا و یا ایالات متحده عدم اشتغال و برخی از مشکلات اقتصادی-اجتماعی دیگر که مستقیما به بحران مالی ربط دارد روبه وخامت گذاشته اما این هر دو کشور و نیز آلمان برای احیای صنایع از میان رفته و جلوگیری از تعطیلی صنایع بی بازده و نیز ایجاد صنایع نوین سازگار با بهبود محیط زیست و انرژی های جانشین اقدامات چشمگیری در پنجساله گذشته انجام داده اند. در حالی که فرانسه در همه این زمینه ها درجا زده است.
نامزد حزب سوسیالیست که جبهه متحد چپ به رهبری ژان لوک ملانشون (مرکب از حزب کمونیست و سوسیالیستهای رادیکال) و حزب سبزها نیز رسما ار وی حمایت می کردند در برنامه 60 ماده ای انتخاباتی خود مسایل زیر را محور برنامه پنجساله خود قرار داده بود.
- اشتغال، بویژه برای جوانان از جمله استخدام سالانه 300 هزار جوان بیکار از طریق کاهش هزینه های اشتغال و کمک های دولتی
- بهبود آموزش وپرورش از جمله استخدام سالانه دوازده هزار پرسنل آموزشی و اداری اضافی، بهبود وضع مدارس بویژه در نقاط محروم. سوسیالیستها برآن هستند که برای حل مساله بیکاری و احیای اقتصادی فرانسه اصلاح نظام آموزشی کشور و آموزش مهارت های حرفه ای به یک ضرورت حیاتی تبدیل شده است.
- افزایش مالیات شرکت های بزرگ
- افزایش تصاعدی مالیات بردرآمد شهروندانی که بیش از 150 هزار یورو در سال درآمد دارند. بطوری که به درآمد سالانه بیش از یک میلیون اورو، هفتاد و پنج درصد مالیات تعلق خواهد گرفت.
- افزایش مالیات بر ثروت و ارث
- کاستن از بدهی های دولت فرانسه
- تشویق و رونق بخشیدن به شرکت های کوچک که بیشترین شمار شاغلان را در برمی گیرند.
- اخلاقی کردن سیاست و شئوون قدرت سیاسی از طریق افزایش نظارت رسانه ها و دستگاه قضایی که باید کاملا از حوزه هرگونه اعمال نفوذ دولت خارج شوند و نیز تصویب قوانین نوینی که دست دادگستری را برای مبارزه با فساد و جلوگیری از اعمال نفوذ حکومت گران باز گذارد.
- کاهش بودجه های نظامی
- کاهش تدریجی راکتورهای هسته ای و جانشین کردن صنایع تولید انرژی های پاکیزه از طریق تبدیل انرژی آفتاب، باد و امواج دریا به الکتریسیته. برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند که پروژه های زیست محیطی یکی از بهترین راههای ایجاد اشتغال و مبارزه با بیکاری فزاینده است.
تنش میان آلمان و فرانسه
بزرگترین چالش پیشاروی حکومت فرانسوا اولاند قبولاندن تجدید نظر در پیمان بودجه ای جدید اتحادیه اروپا به دولت آنجلا مرکراست. این پیمان که در سال گذشته همراه با اوج گیری بحران اقتصادی اتحادیه اروپا و ناتوانی دولت یونان در پرداخت بدهی های خود به بانک ها و موسسات مالی به تصویب دولت های اتحادیه اروپا رسیده، همه اعضا را موظف به کاهش کسری بودجه و رساندن آن به میزان حداکثر سه درصد و پیشبرد سیاستهای ریاضت کشانه اقتصادی کرده است. دولت آنجلا مرکر که طراح و تحمیل کننده پیمان به فرانسه و سایر اعضای اتحادیه است، پیشاپیش اعلام کرده است که به هیچ روی حاضر به تجدید نظردراین قرارداد نیست.
اقتصاد دانان حزب سوسیالیست و نیز بسیاری از اقتصاددانان مستقل برآن هستند که پیمان مالی جدید از آنجا که دولت های اتحادیه اروپا را به کاهش بی سابقه هزینه های دولتی و کاهش و یا انجماد دستمزدها و نیز کاستن از شمار شدید کارکنان بخش های دولتی کشورهای عضو مجبور می کند، اما هیچ مفری برای رشد اقتصادی نشان نمی دهد، هم احتمال رشد اقتصادی و حل معضل بیکاری روز افزون را به صفر می رساند و هم دست سیاست و حکومتگران را در حل و فصل معضلات اجتماعی و اقتصادی می بندد و در نتیجه خروج از بحران را غیرممکن می کند. امری که می تواند در نهایت فرانسه و اروپا را به زانو درآورد. فرانسوا اولاند در تبلیغات انتخاباتی خود مدام بر مخالفت با این پیمان و ضرورت تجدید نظر به منظور باز نگهداشتن دست دولت فرانسه درتشویق سرمایه گذاری هایی که بتواند به رشد اقتصادی کمک کند، تاکید کرده است. در مقابله با فشار محافل و موسسات نیرومند مالی بین المللی و اروپایی که پشتیبان طرح مرکر- سرکوزی (مرکوزی) هستند فرانسوا اولاند اعلام کرده است که او در پیشبرد برنامه خود یک دشمن جدی دارد. دشمنی که نه اسم مشخصی و نه چهره آشکاری دارد و نه برگزیده مردم است، اما می خواهد اراده خود را به زور به فرانسه تحمیل کند، این دشمن به زعم او همان محافل مالی جهانی هستند که در همه حال به قیمت کشاندن طبقات متوسط به زیر سطح فقرسود می برند.
فرانسوا اولاند بر آن است که بانک مرکزی اروپا که مرکز آن در فرانکفورت است باید برای کمک به رشد اقتصادی کشورهای عضو اتحادیه به جای پرداخت وام به بانکهایی که سیاستهای محافل مالی را دنبال می کنند و دولتهای اروپایی مجبورند از آنها با نرخ بهره های بالا (3 تا 7 درصد) وام بگیرند، مستقیما به دولت های عضو وام های کم بهره (مثلا با نرخ بهره یک درصد) اعطا کند.
آنچه مسلم است اولاند پیمان مصوبه اتحادیه اروپا که دولت سرکوزی نیز پای آن امضا گذاشته را نخواهد پذیرفت و در نخستین ماههای حکومت خود با متحد اصلی فرانسه در اروپا یعنی آلمان بر سر این پیمان به زور آزمایی خواهد پرداخت. امری که می تواند بحران مالی – اقتصادی اروپا را موقتا تشدید کند و پول واحد اروپا را زیر فشار سفته بازان و بورس بازان بین المللی قرار دهد. حکومت فرانسوا اولاند در این رویارویی با آلمان آنجلا مرکر تنها نیست. حزب سوسیالیست آلمان و برخی از دولتهای ناراضی از این پیمان که زیر فشار سنگین مالی و سیاسی حکومت راست گرای آنجلا مرکز آن را پذیرفته اند نیز قلبا با فرانسوا اولاند هستند و در کمین نشسته اند که با بلند شدن پرچم مخالفت فرانسه با این پیمان اعتراضات قلبی خود را علنی کنند. از هم اکنون همراهی دولت های اسپانیا، ایتالیا، یونان، پرتقال، و البته احزاب چپ اپوزیسیون کشورهای اتحادیه اروپا را با دولت جدید فرانسه می توان احساس کرد. از همین رو است که با انتخاب فرانسوا اولاند نسیم تازه ای در اروپا وزیدن می گیرد که اگر به سرعت به یک توافق جدید میان آلمان و فرانسه نیانجامد به یک طوفان تمام عیار در اروپا و در فراسوی این قاره تبدیل خواهد شد.طوفانی که اگر آغاز شود، مهار آن آسان نیست و بحران جهانی سرمایه داری را وخیم تر خواهد کرد.
هرچند مسایل حاشیه ای و فرعی در مباحث و جدال میان طرفین بیش از تفاوت های اساسی فضای تبلیغاتی را اشغال کردند تا به آنجا که درصدی از مردم فرانسه در هیاهوی دعواهای شخصی و فرعی از تشخیص مرزهایی که دو پروژه متفاوت سرکوزی و اولاند را از هم جدا می کرد باز ماندند و در نتیجه به پای صندوقها نرفتند و یا اگر هم رفتند تا لحظه آخر نمی دانستند به چه کسی رای خواهند داد، اما برای ناظران امور و اعضای دو حزب رقیب اختلافات روشن بود.
حزب او ام پ با پیروی صرف ازمنطق سود و رقابت آزاد در بازار جهانی شرط جلب سرمایه و نجات اقتصاد فرانسه را در کاهش هزینه های تولید و هزینه عمومی دولتی یعنی انجماد و کاهش دستمزدها و محدود کردن صندوق های بیمه و تامین اجتماعی و سایر امتیازات کسب شده کارگران و کارمندان و بیکاران می داند و پروژه خود را برهمین دیدگاه بنا کرده بود.
در حالی که حزب سوسیالیست، آزادی رقابت محصولات ارزان و بی کیفیت کشورهای در حال رشد آسیا بویژه چین که بخاطر ارزانی فوق العاده دستمزدها بسیار ارزان تر از فراورده های اروپایی است را نمی پذیرد و بر آن است که اولا:
- اروپا باید برای پایان دادن به این گونه رقابت های نابرابر که دستاوردهای اجتماعی کشورهای اروپایی و بویژه معیشت طبقات متوسط و کارگران و کارمندان اروپا و حتی حیات سندیکاها را در مخاطره قرار داده و بسیاری از صنایع را به تعطیل کشانده و یا در مخاطره قرار داده یک راه حل اروپایی پیدا کند.
- و ثانیا آن که قوانین و مقررات موثری برای جلوگیری از مهاجرات صنایع و سرمایه ها از اروپا و بازگرداندن و احیای صنایع تعطیل شده وضع نماید. اما با توجه به این که در میان 27 کشور عضو اتحادیه اروپا به آسانی در این باره اجماع پدید نمی آید و از آنجا که برخلاف فرانسه موازنه تجاری اروپا بطور کلی و بالاخص آلمان با کشورهای در حال توسعه از جمله چین مثبت است، کار حکومت فرانسوا اولاند در این عرصه اساسی بسیار دشوار است.
اصلاحات عمیق در نظام جهانی سرمایه داری در جهت توزیع عادلانه تر ثروت و برابری بخت در قبال امکانات جامعه که مستلزم تامین بیمه همگانی، ارتقاء کیفیت مدارس در مناطق فقیرنشین، افزایش دستمزدها، کاهش بیکاری و غیره است نمی تواند در یک کشور جداگانه توسط یک حکومت سوسیالیستی به اجرا گذاشته شود، چرا که چنین پروژه ای که طبعا باید از طریق بالا بردن چشمگیر مالیات بر سرمایه ها و ثروتمندان به اجرا درآید به سرعت موجب فرار سرمایه ها به سرزمین هایی که شرایط مساعدتری برای سرمایه وجود دارد می شود و در نتیجه به ضد خود یعنی به افزایش بیکاری و فقر می انجامد.
- پروژه اصلاحات سوسیالیستی زمانی عملی خواهد شد که دست کم در چند کشور بزرگ سرمایه داری همزمان به اجرا گذاشته شود و بهترین راه اجرای آن هماهنگی ایالات متحده و اتحادیه اروپا در عملی کردن چنین پروژه ترقیخواهانه ای است. اگر حکومت جدید فرانسه به رهبری فرانسوا اولاند نتواند برای پیشبرد وعده های انتخاباتی خود، آلمان، دیگر کشورهای بزرگ اروپا و در گام بعدی تا اندازه ای همراهی ایالات متحده را کسب کند، بعید است بتواند پروژه خود را عملی سازد. اما اگر فرانسه و کشورهای نامبرده سیاستهای واحدی را در قبال محافل مالی جهانی، بازار بورس، نظام مالیاتی، و رقابت سنگین کشورهایی مثل چین مقررات مشابهی را اتخاذ کنند، آن وقت می توان امیدوار بود که روند جهانی شدن دگرگون شود و یکه تازی سرمایه تا اندازه ای به نفع کار مهار گردد.
در جهان سرمایه داری بطور اعم و در روند شتابان جهانی شدن سرمایه داری بالاخص اصلاحات سوسیال مگر در موارد نامحسوس و کم اهمیت اموری نیستند که سیاست بتواند در محدوده ملی به اجرا گذارد. سرمایه برخلاف کار ویزای جهانی دارد و در پی سود بیشتر به آسانی جابه جا می شود وبه سرزمینی می رود که بیشترین سود را کسب می کند. کار اما مگر در موارد استثنایی و تخصص های بالا مجبور به خانه نشینی در چارچوبه های ملی است.همه جا به سرمایه خوش آمد می گویند، اما کار و کارگر در صورت جابه جایی، مهمان ناخوانده، خوانده می شود. سوسیالیستها برای دفاع از منافع کار در برابر زیاده خواهی سرمایه راهی مگر همبستگی و هماهنگی جهانی ندارند. آرزویی که عملی کردن آن به این آسانی ها میسر نیست.و در هر حال به تلاشهای جهانی و فراملی و همگانی نیاز دارد.
شکست پروژه سوسیالیستها از آن جهت برای آینده فرانسه و اروپا خطرناک است که در صورت چنین شکستی این راست افراطی است که ممکن است درمرکز ثقل سیاست فرانسه قرار گیرد.راست افراطی (حزب فران ناسیونال) در دوره اول انتخابات ریاست جمهوری فرانسه با کسب نزدیک به هجده درصد از آرای فرانسوی ها به عنوان سومین حزب بزرگ فرانسه پیروزی مهمی کسب کرد.
خانم مارین لوپن، رهبر هوشمند و سخنور این حزب افراطی با مهارتی شگفت انگیز آن چنان که مرسوم فاشیستها و راست افراطی اروپاست میان خواسته های لشکر روافزون بیکاران و تهیدستان فرانسوی با گرایش های نژاد پرستانه، شووینستی و خارجی ستیزانه ارتباط برقرار کرد و توانست بخش مهمی از طرفداران سابق جریانهای چپ را با شعارهای ضد سیستم خود همراه سازد. این جریان که به زودی نام خود را از فران ناسیونال به اتحاد آبی ها تغییر خواهد داد و با همین نام جدید حزب خود را در انتخابات پارلمانی رهبری خواهد نمود استراتژی خود را برای کسب قدرت و یا سهیم شدن در قدرت بر جلب و جذب نومید شدگان از دو حزب بزرگ راست و چپ فرانسه قرار داده است.
شکست نیکولا سرکوزی حزب راست گرای او ام پ را در آستانه فروپاشی قرار خواهد داد.
رهبران حزب راست افراطی امیدوارند همراه با تغییر نام خود بخش راست حزب او ام پ را با خود متحد سازند و رهبری اپوزیسیون حکومت جدید را در دست بگیرند. اصرار سرکوزی در بکار گرفتن شعارها و ایده های راست افراطی به منظور جلب آرای بیش از 6 میلیون رای دهندگان این حزب موجب ترویج ایده های نژاد پرستانه فران ناسیونال وانسجام این جریان و در عین حال بحرانی شدن حزب او ام پ شده است. به قول ژان ماری لوپن موسس این حزب خلایق اصل را بر کپی ترجیح داده اند.
تاکید سرکوزی بر ایده های راست افراطی معتبرترین چهره راست میانه فرانسه، فرانسوا بیرو را بر آن داشت که به شدت از مبارزه انتخاباتی سرکوزی انتقاد کند و علنا اعلام نماید که بخاطر تبلیغ ایده های راست افراطی توسط نیکلا سرکوزی او به فرانسوا اولاند رای خواهد داد.
درصورت شکست پروژه حزب سوسیالیست و بی اعتبار شدن آن در فرانسه راست افراطی بیش از پیش در سیاست فرانسه نقش پیدا می کند و این خطری است که نه فقط درکمین فرانسه بلکه در کمین بسیاری از کشورهای اروپائی که از بحران اقتصادی و افزایش بیکاری رنج می برند نشسته است.
منافع چپ و راست جمهوریخواه اروپا و مشخصا آلمان در آن است که با حکومت فرانسوا اولاند در انجام اصلاحاتی که او وعده داده واتفاقا به هیچ وجه هم رادیکال نیست همراهی کنند.
سیاست خاورمیانه ای اولاند
سیاست خارجی فرانسه از زمان دوگل بر استقلال و مرزبندی با سیاستهای آمریکا و سایر متحدان آن بنا شده بود. نیکلا سرکوزی این آئین گلیسم را رها کرد.
هماهنگی فرانسه با سیاست خارجی اسرائیل در دوره سرکوزی بیش از دوران میتران و ژاک شیراک بود. فرانسه از زمان ژنرال دوگل تا ژاک شیراک همواره با وجود حفظ روابط دوستانه با دولت های اسرائیل، سیاست خاورمیانه ای خود را بر دوستی با اعراب، حمایت صریح از حقوق مردم فلسطین در تاسئیس یک دولت مستقل و عقب نشینی اسرائیل از سرزمین های اشغالی جنگ 67 قرار می داد. نگرش گلیستی در تمامی دوران میتران و ژاک شیراک سیاست جهانی و خاورمیانه ای فرانسه را از ایالات متحده و بریتانیا متمایز می کرد. نیکلا سرکوزی برخلاف سلف خود سیاست خاورمیانه ای فرانسه را با ایالات متحده ی جورج بوش هماهنگ کرد و حتی مجددا فرانسه را در اتحادیه نظامی پیمان آتلانتیک(ناتو) ادغام نمود. او پیش از پیروزی پنجسال پیش در انتخابات ریاست جمهوری با وجود عضویت در دولت ژاک شیراک از ناراضیان سیاست خارجی فرانسه محسوب می شد وآن چنان که گفته می شد در محافل غیررسمی از نئوکان ها و از دخالت نظامی حکومت جورج بوش در عراق دفاع می کرد. او به محض به قدرت رسیدن، سیاست خارجی فرانسه را با حکومت بوش هماهنگ کرد.و از مواضع ژاک شیراک در قبال سازمان آزادیبخش فلسطین به سود نزدیکی بیشتر با دولت اسرائیل فاصله گرفت.
موضع گیری ها و سخنان نیکلا سرکوزی در قبال ایران بیش از آن که در هماهنگی با سیاستهای حکومت باراک اوباما و در جهت عادی سازی رابطه ایران وغرب باشد تا اندازه ای تحریک آمیز بود و در مجموع با روش های دولت اسرائیل نزدیکی بیشتری داشت. هرچند که این موضع گیری ها دو سال پیش، پس از ترمیم کابینه و برگزیدن آلن ژوپه به وزارت خارجه تعدیل شد.
حکومت جدید فرانسه آن چنان که از ترکیب و مواضع حال و پیشینه نیروهای تشکیل دهنده و حامیان آن از چپ رادیکال تا سانتر مستفاد می شود، متمایل به عادی کردن مناسبات ایران و اتحادیه اروپا است و بسیار کمتر از حکومت سرکوزی به اقداماتی که به تنش وجنگ منجر گردد گرایش دارد. در عین حال هم فرانسوا اولاند و هم سایر مسوولان حکومت جدید وعده کرده اند که از حقوق بشر در قبال دیکتاتوری های حاکم در خاورمیانه از جمله ایران دفاع کنند. بی تردید پیروزی اولاند، اسرائیل و سایر طرفداران مداخله نظامی در ایران را خشنود نخواهد کرد.
نتانیاهو سه سال پیش پیروزی اوباما در آمریکا را یک فاجعه برای اسرائیل خوانده بود. در پاریس بسیاری از محافل طرفدار دولت کنونی اسرائیل شکست سرکوزی را خبری ناگوار می دانند. هرچند که فرانسوا اولاند نیز همچون باراک اوباما بر دوستی با اسرائیل و تعهد به دفاع از امنیت این کشور تاکید کرده است.
اخبار روز:
بیهوش میشدم و
ساعتی بعد در سلولم دوباره به دنیا میآمدم
شعری مرا به خود میخواند
تولد نوزادی را دیدهام
برای همین میدانم
جیغ کشیدن و دست و پا زدن
اولین نشانههای زندگی و زادن است.(۱)
انسان و زندان، آزادی و زندان، هنر و زندان پیوند نزدیک و مبهمی با یکدیگر دارند که نوع این ارتباط، نزدیکی و ابهام، به ماهیت زندان برمیگردد. زندان عبارت است از دیوارهای بلندی که بدان جهت این چنین بلند ساخته شدهاند تا قامت انسان را به سخره بگیرند، زندان گسست بالاجبار ما بین انسان و جامعه است. زندان داستان اتاقکهای تاریکی است که بدان جهت چنین تاریک ساخته شدهاند تا دوری انسان از فضای عمومی و دوری از افتاب و روشنایی را به قرابتی روزانه و رعب آور با سکوت و مرگ خودش بدل نمایند. برای حسکردن مرگ لازم نیست حتما جان بدهیم، بلکه از دست دادن شانس زندگی میتواند هراسی بزرگتر از خود مرگ ایجاد کند.
تاریخ تقابل جامعه و قدرت نشان داده که در نهایت جامعه، در مقابل قدرت امپراطوری و دولت و ارتش و سلاحها، پیروز گردیده است. در واقع همواره پیوند انسان و جامعه از پیوند جامعه و قدرت از ثبات بیشتری برخوردار است. این در حالی است که زندان جامعهای مصنوع و ساختهی خود انسان است که در آن پیوندیی نامتوازن و ترسناک میان انسان و قدرت پدید میاید.
اگر خاطرات زندگی یک فرد عادی جامعه را بخوانیم در لابلای نوشتههایش، فاصلهی میان کودکی و پیری، شب و روز، خنده و گریه، مرگ و زندگی به شیوهای عادی جلوهگر میشود، لکن در صحنهی نمایش سرگذشت زندانیان، در هنر و ادبیات زندان، فواصل میان خنده، تنفس، گرسنگی، فریاد و مرگ همگی دچار بحران میشوند، زندان حتی مفهوم "فاصله" را نیز دچار بحران میکند. در نهایت زندانها بدین جهت ساخته شدهاند که فاصلهی میان مرگ و زندگی انسان، یعنی آزادی انسان را، از بین برده و انسانهای مرده بیافرینند.
شاید کسانی بر این باور باشند که زندانها دارای نقش مثبتی نیز هستند و گاهی زندان جای کسانی است که به حقوق و آزادیهای دیگران تعرض میکنند. لکن تاریخ زندان نشاندهندهی این حقیقت است که زندانها آنقدر که نهاد و مکانی برای پایمال نمودن ازادی مردم بودهاند، نهادی برای تأمین امنیت مردم نبودهاند. این امر بدلیل ان است که زندان در ماهیت خود انقدر که ظرفیت و زمینهی پایمال نمودن آزادی انسان را دارد، توان تأمین امنیت انسان را ندارد. تاریکی، سکوت، دیوار، زنجیر، شکنجه و تنهایی از مشخصههای اصلی زندان میباشند، آنقدر که انسان در تاریکی و شب و تنهایی مورد تعرض قرار میگیرد هرگز در روز، در روشنایی و در مقابل انزار عموم مورد تعرض قرار نمیگیرد، به همین جهت زندان بیش از آنکه نیاز انسان و جامعه باشد نیاز قدرت است.
برای آنکه پیوند زندان، بعنوان یکی از نهادهای قدرت، را با انسان بررسی نمائیم، انسان شماره ۱٣۵۴۹۰۶۴٨ زندان اوین، یعنی فرزاد کمانگر را برگزیدهایم. این انتخاب بدین جهت است که در کارزار فرزاد و قدرت، قدرت از تمام توان زندان بهره میگیرد ولی سرانجام این ارادهی انسان است که پیروز میگردد.
قدرت زندان از تاریکی، زنجیر، شکنجه و اعدام پدید میاید، ولی قدرت فرزاد از مقاومت، شجاعت، نوعدوستی، دیالوگ، خنده و در واقع از نامهها و ادبیات زندان سرچشمه میگیرد. ادبیات زندان مقاومت و دفاع آدمی از انسانیت خود است.
بدلیل انکه هنر مختص انسان است و ادبیات زندان، هنر بازتولید انتقاد، دیالوگ، شجاعت، زندگی و آزادی و به طور کلی ادبیات زندان هنر بازتولید انسانیت انسان در برابر قدرت زندان است.
اینک از طریق نامههای فرزاد تلاش میکنیم به درکی وسیعتر از زندان دست یابیم. فرزاد در نامهای تحت عنوان "آقای اژهای، بگذار قلبم بتپد" اینچنین به توصیف زندان میپردازد :
"ماههاست که در زندانم، زندانی که قرار بود ارادهام را، عشقم را و انسان بودنم را در هم بشکند. زندانی که باید آرام و رامم میکرد چون "بردهای سر به راه"، ماههاست در بندی زندانی هستم با دیوارهایی به بلندای تاریخ.
دیوارهایی که قرار بود فاصلهای باشد بین من و مردمم که دوستشان دارم، بین من و کودکان سرزمینم فاصلهای باشد تا ابدیت، اما من هر روز از دریچهی سلولم به دوردستها میرفتم و خود را در میان آنها و مثل آنها احساس میکردم و آنها نیز دردهای خود را در من زندانی میدیدند و زندان بین ما پیوندی عمیقتر از گذشته ایجاد نمود.
قرار بود تاریکی زندان معنای آفتاب و نور را از من بگیرد، اما در زندان من روئیدن بنفشه را در تاریکی و سکوت به نظاره نشستم.
قرار بود زندان مفهوم زمان و ارزش آن را در ذهنم به فراموشی بسپرد، اما من با لحظهها در بیرون از زندان زندگی کردهام و خود را دوباره به دنیا آوردهام برای انتخاب راهی نو."
چنانچه به جملات فرزاد و به رابطهی اجتماعی و سیاسی که کلمات بکار رفته در متن بالا ایجاد میکنند دقت نماییم در مییابیم که فرزاد با کلمات تاریکی، سکوت، فراموشی، دیوار و فاصله به توصیف و تعریف زندان می پردازد. وی در این متن با سه اصطلاح "فراموشی"، "فاصلهی ابدی" و "دیواری به بلندای تاریخ" به تشریح زندان میپردازد. وی با پیوند دادن این اصطلاحات و زندان سعی در تبیین نقش اصلی و مخرب زندان دارد. زمانیکه فردی دچار حادثهای ناخوشایند میشود خود فرد تلاش میکند آن را فراموش کند. در سطحی بالاتر، در حاکمیتی نادمکراتیک و مستبد نیز بیتردید قدرت به سرکوب مردم نیازمند و متوسل میشود، همزمان قدرت نیاز به پاکنمودن و حذف این سرکوبها و وقایع دردناک از حافظهی مردم و نسل جوان دارد. به این ترتیب زندان نهادی است برای انجام جنایات و سرکوبهای حاکمیت در خفا، بدون انکه این جنایات به حافظهی مردم و نسلهای آتی انتقال یابد. از سوی دیگر نقاشی، سرودن شعر، نوشتن نامه و کتاب توسط زندانیان، چه در درون زندان و چه پس از آزادی، به عبارت دیگر آفرینش ادبیات زندان حفاظت از تاریخی واقعی و مقاومت بلند مدت انسان در برابر سیستم فراموشی و زندانهای حاکمیت است.
فرزاد در آغاز همچون دهها فعال مدنی و صدها زندانی سیاسی کورد، مبارزی عادی بود. همچنین تبدیل فرزاد به سمبل آزادیخواهی و نوعدوستی، نه حاصل زندانی شدن وی و نه حتی بدلیل اعدام شدن وی بود بلکه جاودانگی فرزاد در نامههایی است که در مواجه با زندان، شکنجه و اعدام به نگارش در آورده است. نامههای فرزاد در زمرهی ان دسته از ادبیات زندان قرار میگیرد که با احساس و اندیشهای انسانی آمیخته شده است. ادبیات زندان فرزاد جستجویی بیپایان برای آزادی انسان است. فرزاد به شیوهای بسیار ظریف و هنرمندانه اندیشه و بینش خود در را، در رابطه با چگونگی حل مسئلهی کورد، در کلمات و جملات نامههایش جای داده است.
فرزاد و مسئلهی کورد
فرزاد در یکی از نامههای خود تحت عنوان "نسل سوخته" تمام نابودی خود، به عنوان یک انسان کورد، را نابودی کودکیاش میداند. همچنین احیا و آزادی خویش را نیز در بازگشت به کودکی میداند.
"کودکی من (و نسل ما) به گونهای بوده که تأثیرات عمیقی بر همهی وجوه زندگیمان گذاشته است. من شعری از کودکی ام به یاد ندارم. اصلا شعری به ما یاد ندادند. تازه در دههی سوم زندگیام فهمیدم که توپ قلقلی را باید از بابا جایزه میگرفتم و پاهایم را باید دراز میکردم تا مادر برایم اتل متل میگفت. باید معلمان به ما یاد میدادند تا برای خورشید و آسمان شعر بسرایم، باید همراه درختها قد میکشیدیم، باید با رودخانه جاری میشدیم، باید با پروانهها آسمان را در می نوردیدیم و باید و باید و...
ولی موسیقی ما مارش نظامی بود، شعر ما برای تفنگ و سنگر بود از ترس هلیکوپتر جرأت به آسمان نگاه کردن را هم نداشتیم. در دههی سوم زندگیام فهمیدم قصهای بلد نیستم، اصلا نمیدانستم که کودک باید پای قصهی پدربزرگ و مادربزرگها بنشیند و به قصهی خرگوش شجاع و جوجه اردک زشت گوش کند و با آنها بخوابد. نمیدانستم که کودک باید با رویاهایش زندگی کند و با آنها بزرگ شود، آخر قصهی کودکیهای ما تعداد کشتهها در فلان کوهستان یا ساعتها جنگ در فلان کوه بود. باور کن نگذاشتند کودکی کنیم شاید به همین دلیل باشد که هنوز در سی و چند سالگی دوست دارم بازیهای کودکانه انجام دهم. شاید به همین دلیل باشد که این قدر از بازی با بچهها لذت میبرم و هنوز آرزو دارم باز فرصتی پیش آید تا پای ثابت حلقهی عمو زنجیر باف و گرگم به هوای کودکان شوم. از نسل ما بازی، شادی و لذت را گرفتن به همین خاطر چیزی از کودکی به یاد ندارم. حال تو بگو، اگر از شعر تو اعتراض، فریاد و عشق را بگیرند، چه میماند؟ اگر از طبیعت بهار را و از شب، ماه و ستاره را بدزدند چه میماند و حال بگو اگر از یک انسان کودکیاش را بگیرند از او چه به جا میماند؟"
از این جملات در مییابیم که فرزاد همهی زندگی، آزادی و انسانیت انسان و بطور مشخصتر آزادی انسان کورد را در کودکی وی میبیند. بدین جهت برای درک دیدگاه فرزاد در مورد آزادی انسان کورد باید مفهوم و معنای کودکی را در ادبیات فرزاد جستجو کنیم.
همچنین فرزاد برخلاف دیدگاه رایج در جامعه کورستان، که هنگامی که از حل مسئلهی کورد سخن میگویند تماما و بلافاصله از سیاست احزاب کورد سخن میگویند، بطور مداوم از انسان و کودک کورد سخن میگوید. در حقیقت فرزاد در نامههایش تصویری لیبرال از حل مسئلهی کورد ترسیم مینماید. وی در نامههایش نه تنها احزاب کوردی را همچون مرکز و کلید حل مسئلهی کورد نشان نمیدهد، بلکه جایگاه چندانی برای انان قایل نیست. فرزاد مسئلهی کورد را مسئلهای انسانی میداند که رسالت هر انسان کورد و هر انسانی است که از راه مسالمت امیز برای حل ان تلاش نماید.
فرزاد و کودکی
جای بسی تأمل است که فرزاد به عنوان یک انسان کورد، که سالها در زندان و تحت شکنجه بوده و همچنین به عنوان کسی که قرار است اعدام گردد، در نامههای خود بیش از هر موضوع دیگری به کودکان پرداخته است. وی نه تنها در اکثر نامههایش به کودکان توجه میکند، بلکه چند نامه نیز مستقیما برای کودکان مینویسد. در حقیقت کودکان، قهرمانان و عناصر اصلی ادبیات زندان فرزاد را تشکیل میدهند. فرزاد به مناسبت سال نو نامهای تحت عنوان "فرشتگانی که دوشنبهها میخندند" خطاب به کودکان مینویسد که شاید مهمترین نامهی وی نیز قلمداد گردد. وی در این نامه تفکر عمیق خود را در رابطه با مفهوم کودکی و رابطهی میان انسان و کودکی بیان میکند.
"دومین بار بود که دستگیر میشد، بار اول به یک سال حبس محکوم شده بود و حالا باید ۱۰ سال دیگر میماند، همهی شوق و اشتیاقش این بود که کودکانش روز دوشنبه به ملاقات او میآمدند. روز ملاقات بدون اینکه توجهی به آدمهای اطرافشان داشته باشند، در برابر چشمان پدر و مادر و در میان میز و صندلیهای سالن ملاقات پشتک و وارو میزدند و روی دستهایشان راه میرفتند تا پدر پیشرفت آنها را در ورزش ببیند.
پدر سرمست و مغرور از جست و خیز کودکان لبخندی بر لبانش مینشست و مادر نیز با چهرهای معصومانه در حالی که سعی داشت درد تنهایی و انتظارش را انکار نماید. با چشمی خوشحال، شوهر و با چشمی دیگر اشتیاق فرزندانش را عاشقانه مینگریست. من نیز که ماهها بود از فضای بچهها و مدرسهها دور شده بودم محو تماشای زهرا و پریا میگشتم و در مورد آنها برای مادرم توضیح میدادم. یکی از تأثیر گذارترین لحظههایی بود که چون تابلو بر ذهنم نقش بسته است، لحظهی ملاقات این خانواده با هم بود. انگار در خلأ در رویا و در آسمان و یک جایی در خارج از این دنیا و در همین تعلقات دور هم جمع شدهاند، هیچ کس اطرافشان نبود. بی توجه به نگهبانها و دیوارها و سایر زندانیان، لبخند و اشتیاقشان را با هم تقسیم میکردند. همیشه آرزو داشتم کاش خانوادهی پریا و زهرا را بیرون از زندان میدیدم یا کاش نیم ساعت ملاقات بیشتر طول میکشید. هنگام وداع نیز سعی میکردم به آنها نگاه نکنم تا شکوه و جاودانگی لحظهی دیدار و با هم بودنشان در ذهنم همانگونه جاودانه بماند، این دختران زیبا انگار با هر پشتک و وارویی که میزدند با زبان بی زبانی دنیایی ساختگی اطراف پدرشان را به خنده و استحزاء میگرفتند."
در اینجا کودک از دید فرزاد با خنده شناخته میشود. وی نهتنها همهی انسانها را در خنده یکسان و مشترک میپندارد، بلکه انسانیت انسان را در خندهی وی میبیند. وی نهتنها با هیجان به کودکان مینگرد بلکه میخواهد به کودکی تبدیل شود تا بتواند زندان را، زندانهای فکری، اجتماعی و سیاسی را، مورد تمسخر قرار دهد. انسان با خنده و شادی میتواند بر شرایط بسیار دردناک فایق اید، زیرا هیچ قدرتی قادر نبوده است که با خنده به مردم ستم کرده و آنها را به خاموشی و جهالت بکشاند. فرهنگ استبداد فرهنگی خشن است که همواره از خنده دوری میگزیند. هر انسانی فارغ از ایدئولوژی، مذهب، ملت، طبقه و.... ، در زبان و نگاه یک کودک، در محبت و خندهی یک کودک، یکسان است. بزرگترین تلاش زندانهای استبداد نیز تولید سکوت و خشونت است. کودک آن وسعت پاک و پر از خنده و دوستی است که همهی انسانها برای بازیابی آزادی خود بایستی بدان رجوع کنند. انسانهایی که در زندانهای استبداد به سر می برند، آنانی که سلاح به دست گرفته و دیگران را شکنجه میدهند، آنانی که تبدیل به دیکتاتور میشوند، همگی انسانهایی هستند که کودکیشان را از دست دادهاند. منشور جهانی حقوق بشر بر این مبنا استوار شده است که همهی انسانها آزاد به دنیا میایند، ولی درستتر است که بگوییم همهی انسانها کودک به دنیا میآیند. بدین ترتیب فرزاد در نامههای خود، ملتی در زندان است، که در جستجوی کودکی و خنده و آزادی است.
منابع:
۱_ نامههای زندان از فرزاد کمانگر
۲_ زندان و ادبیات، منیره برادران
٣_ تولد زندان در غرب، گردآورنده: زینب باب الخانی
۴_ درباره مارکس و هنر، مالات عباس گویا
۵_ عشق پرندهای آزاد و رها_ نویسنده: اشو، مترجم: مسیحا برزگر
(۱) بخشی از سرودهی "شعر، شلاق، شکنجه" فرزاد کمانگر
ساعتی بعد در سلولم دوباره به دنیا میآمدم
شعری مرا به خود میخواند
تولد نوزادی را دیدهام
برای همین میدانم
جیغ کشیدن و دست و پا زدن
اولین نشانههای زندگی و زادن است.(۱)
انسان و زندان، آزادی و زندان، هنر و زندان پیوند نزدیک و مبهمی با یکدیگر دارند که نوع این ارتباط، نزدیکی و ابهام، به ماهیت زندان برمیگردد. زندان عبارت است از دیوارهای بلندی که بدان جهت این چنین بلند ساخته شدهاند تا قامت انسان را به سخره بگیرند، زندان گسست بالاجبار ما بین انسان و جامعه است. زندان داستان اتاقکهای تاریکی است که بدان جهت چنین تاریک ساخته شدهاند تا دوری انسان از فضای عمومی و دوری از افتاب و روشنایی را به قرابتی روزانه و رعب آور با سکوت و مرگ خودش بدل نمایند. برای حسکردن مرگ لازم نیست حتما جان بدهیم، بلکه از دست دادن شانس زندگی میتواند هراسی بزرگتر از خود مرگ ایجاد کند.
تاریخ تقابل جامعه و قدرت نشان داده که در نهایت جامعه، در مقابل قدرت امپراطوری و دولت و ارتش و سلاحها، پیروز گردیده است. در واقع همواره پیوند انسان و جامعه از پیوند جامعه و قدرت از ثبات بیشتری برخوردار است. این در حالی است که زندان جامعهای مصنوع و ساختهی خود انسان است که در آن پیوندیی نامتوازن و ترسناک میان انسان و قدرت پدید میاید.
اگر خاطرات زندگی یک فرد عادی جامعه را بخوانیم در لابلای نوشتههایش، فاصلهی میان کودکی و پیری، شب و روز، خنده و گریه، مرگ و زندگی به شیوهای عادی جلوهگر میشود، لکن در صحنهی نمایش سرگذشت زندانیان، در هنر و ادبیات زندان، فواصل میان خنده، تنفس، گرسنگی، فریاد و مرگ همگی دچار بحران میشوند، زندان حتی مفهوم "فاصله" را نیز دچار بحران میکند. در نهایت زندانها بدین جهت ساخته شدهاند که فاصلهی میان مرگ و زندگی انسان، یعنی آزادی انسان را، از بین برده و انسانهای مرده بیافرینند.
شاید کسانی بر این باور باشند که زندانها دارای نقش مثبتی نیز هستند و گاهی زندان جای کسانی است که به حقوق و آزادیهای دیگران تعرض میکنند. لکن تاریخ زندان نشاندهندهی این حقیقت است که زندانها آنقدر که نهاد و مکانی برای پایمال نمودن ازادی مردم بودهاند، نهادی برای تأمین امنیت مردم نبودهاند. این امر بدلیل ان است که زندان در ماهیت خود انقدر که ظرفیت و زمینهی پایمال نمودن آزادی انسان را دارد، توان تأمین امنیت انسان را ندارد. تاریکی، سکوت، دیوار، زنجیر، شکنجه و تنهایی از مشخصههای اصلی زندان میباشند، آنقدر که انسان در تاریکی و شب و تنهایی مورد تعرض قرار میگیرد هرگز در روز، در روشنایی و در مقابل انزار عموم مورد تعرض قرار نمیگیرد، به همین جهت زندان بیش از آنکه نیاز انسان و جامعه باشد نیاز قدرت است.
برای آنکه پیوند زندان، بعنوان یکی از نهادهای قدرت، را با انسان بررسی نمائیم، انسان شماره ۱٣۵۴۹۰۶۴٨ زندان اوین، یعنی فرزاد کمانگر را برگزیدهایم. این انتخاب بدین جهت است که در کارزار فرزاد و قدرت، قدرت از تمام توان زندان بهره میگیرد ولی سرانجام این ارادهی انسان است که پیروز میگردد.
قدرت زندان از تاریکی، زنجیر، شکنجه و اعدام پدید میاید، ولی قدرت فرزاد از مقاومت، شجاعت، نوعدوستی، دیالوگ، خنده و در واقع از نامهها و ادبیات زندان سرچشمه میگیرد. ادبیات زندان مقاومت و دفاع آدمی از انسانیت خود است.
بدلیل انکه هنر مختص انسان است و ادبیات زندان، هنر بازتولید انتقاد، دیالوگ، شجاعت، زندگی و آزادی و به طور کلی ادبیات زندان هنر بازتولید انسانیت انسان در برابر قدرت زندان است.
اینک از طریق نامههای فرزاد تلاش میکنیم به درکی وسیعتر از زندان دست یابیم. فرزاد در نامهای تحت عنوان "آقای اژهای، بگذار قلبم بتپد" اینچنین به توصیف زندان میپردازد :
"ماههاست که در زندانم، زندانی که قرار بود ارادهام را، عشقم را و انسان بودنم را در هم بشکند. زندانی که باید آرام و رامم میکرد چون "بردهای سر به راه"، ماههاست در بندی زندانی هستم با دیوارهایی به بلندای تاریخ.
دیوارهایی که قرار بود فاصلهای باشد بین من و مردمم که دوستشان دارم، بین من و کودکان سرزمینم فاصلهای باشد تا ابدیت، اما من هر روز از دریچهی سلولم به دوردستها میرفتم و خود را در میان آنها و مثل آنها احساس میکردم و آنها نیز دردهای خود را در من زندانی میدیدند و زندان بین ما پیوندی عمیقتر از گذشته ایجاد نمود.
قرار بود تاریکی زندان معنای آفتاب و نور را از من بگیرد، اما در زندان من روئیدن بنفشه را در تاریکی و سکوت به نظاره نشستم.
قرار بود زندان مفهوم زمان و ارزش آن را در ذهنم به فراموشی بسپرد، اما من با لحظهها در بیرون از زندان زندگی کردهام و خود را دوباره به دنیا آوردهام برای انتخاب راهی نو."
چنانچه به جملات فرزاد و به رابطهی اجتماعی و سیاسی که کلمات بکار رفته در متن بالا ایجاد میکنند دقت نماییم در مییابیم که فرزاد با کلمات تاریکی، سکوت، فراموشی، دیوار و فاصله به توصیف و تعریف زندان می پردازد. وی در این متن با سه اصطلاح "فراموشی"، "فاصلهی ابدی" و "دیواری به بلندای تاریخ" به تشریح زندان میپردازد. وی با پیوند دادن این اصطلاحات و زندان سعی در تبیین نقش اصلی و مخرب زندان دارد. زمانیکه فردی دچار حادثهای ناخوشایند میشود خود فرد تلاش میکند آن را فراموش کند. در سطحی بالاتر، در حاکمیتی نادمکراتیک و مستبد نیز بیتردید قدرت به سرکوب مردم نیازمند و متوسل میشود، همزمان قدرت نیاز به پاکنمودن و حذف این سرکوبها و وقایع دردناک از حافظهی مردم و نسل جوان دارد. به این ترتیب زندان نهادی است برای انجام جنایات و سرکوبهای حاکمیت در خفا، بدون انکه این جنایات به حافظهی مردم و نسلهای آتی انتقال یابد. از سوی دیگر نقاشی، سرودن شعر، نوشتن نامه و کتاب توسط زندانیان، چه در درون زندان و چه پس از آزادی، به عبارت دیگر آفرینش ادبیات زندان حفاظت از تاریخی واقعی و مقاومت بلند مدت انسان در برابر سیستم فراموشی و زندانهای حاکمیت است.
فرزاد در آغاز همچون دهها فعال مدنی و صدها زندانی سیاسی کورد، مبارزی عادی بود. همچنین تبدیل فرزاد به سمبل آزادیخواهی و نوعدوستی، نه حاصل زندانی شدن وی و نه حتی بدلیل اعدام شدن وی بود بلکه جاودانگی فرزاد در نامههایی است که در مواجه با زندان، شکنجه و اعدام به نگارش در آورده است. نامههای فرزاد در زمرهی ان دسته از ادبیات زندان قرار میگیرد که با احساس و اندیشهای انسانی آمیخته شده است. ادبیات زندان فرزاد جستجویی بیپایان برای آزادی انسان است. فرزاد به شیوهای بسیار ظریف و هنرمندانه اندیشه و بینش خود در را، در رابطه با چگونگی حل مسئلهی کورد، در کلمات و جملات نامههایش جای داده است.
فرزاد و مسئلهی کورد
فرزاد در یکی از نامههای خود تحت عنوان "نسل سوخته" تمام نابودی خود، به عنوان یک انسان کورد، را نابودی کودکیاش میداند. همچنین احیا و آزادی خویش را نیز در بازگشت به کودکی میداند.
"کودکی من (و نسل ما) به گونهای بوده که تأثیرات عمیقی بر همهی وجوه زندگیمان گذاشته است. من شعری از کودکی ام به یاد ندارم. اصلا شعری به ما یاد ندادند. تازه در دههی سوم زندگیام فهمیدم که توپ قلقلی را باید از بابا جایزه میگرفتم و پاهایم را باید دراز میکردم تا مادر برایم اتل متل میگفت. باید معلمان به ما یاد میدادند تا برای خورشید و آسمان شعر بسرایم، باید همراه درختها قد میکشیدیم، باید با رودخانه جاری میشدیم، باید با پروانهها آسمان را در می نوردیدیم و باید و باید و...
ولی موسیقی ما مارش نظامی بود، شعر ما برای تفنگ و سنگر بود از ترس هلیکوپتر جرأت به آسمان نگاه کردن را هم نداشتیم. در دههی سوم زندگیام فهمیدم قصهای بلد نیستم، اصلا نمیدانستم که کودک باید پای قصهی پدربزرگ و مادربزرگها بنشیند و به قصهی خرگوش شجاع و جوجه اردک زشت گوش کند و با آنها بخوابد. نمیدانستم که کودک باید با رویاهایش زندگی کند و با آنها بزرگ شود، آخر قصهی کودکیهای ما تعداد کشتهها در فلان کوهستان یا ساعتها جنگ در فلان کوه بود. باور کن نگذاشتند کودکی کنیم شاید به همین دلیل باشد که هنوز در سی و چند سالگی دوست دارم بازیهای کودکانه انجام دهم. شاید به همین دلیل باشد که این قدر از بازی با بچهها لذت میبرم و هنوز آرزو دارم باز فرصتی پیش آید تا پای ثابت حلقهی عمو زنجیر باف و گرگم به هوای کودکان شوم. از نسل ما بازی، شادی و لذت را گرفتن به همین خاطر چیزی از کودکی به یاد ندارم. حال تو بگو، اگر از شعر تو اعتراض، فریاد و عشق را بگیرند، چه میماند؟ اگر از طبیعت بهار را و از شب، ماه و ستاره را بدزدند چه میماند و حال بگو اگر از یک انسان کودکیاش را بگیرند از او چه به جا میماند؟"
از این جملات در مییابیم که فرزاد همهی زندگی، آزادی و انسانیت انسان و بطور مشخصتر آزادی انسان کورد را در کودکی وی میبیند. بدین جهت برای درک دیدگاه فرزاد در مورد آزادی انسان کورد باید مفهوم و معنای کودکی را در ادبیات فرزاد جستجو کنیم.
همچنین فرزاد برخلاف دیدگاه رایج در جامعه کورستان، که هنگامی که از حل مسئلهی کورد سخن میگویند تماما و بلافاصله از سیاست احزاب کورد سخن میگویند، بطور مداوم از انسان و کودک کورد سخن میگوید. در حقیقت فرزاد در نامههایش تصویری لیبرال از حل مسئلهی کورد ترسیم مینماید. وی در نامههایش نه تنها احزاب کوردی را همچون مرکز و کلید حل مسئلهی کورد نشان نمیدهد، بلکه جایگاه چندانی برای انان قایل نیست. فرزاد مسئلهی کورد را مسئلهای انسانی میداند که رسالت هر انسان کورد و هر انسانی است که از راه مسالمت امیز برای حل ان تلاش نماید.
فرزاد و کودکی
جای بسی تأمل است که فرزاد به عنوان یک انسان کورد، که سالها در زندان و تحت شکنجه بوده و همچنین به عنوان کسی که قرار است اعدام گردد، در نامههای خود بیش از هر موضوع دیگری به کودکان پرداخته است. وی نه تنها در اکثر نامههایش به کودکان توجه میکند، بلکه چند نامه نیز مستقیما برای کودکان مینویسد. در حقیقت کودکان، قهرمانان و عناصر اصلی ادبیات زندان فرزاد را تشکیل میدهند. فرزاد به مناسبت سال نو نامهای تحت عنوان "فرشتگانی که دوشنبهها میخندند" خطاب به کودکان مینویسد که شاید مهمترین نامهی وی نیز قلمداد گردد. وی در این نامه تفکر عمیق خود را در رابطه با مفهوم کودکی و رابطهی میان انسان و کودکی بیان میکند.
"دومین بار بود که دستگیر میشد، بار اول به یک سال حبس محکوم شده بود و حالا باید ۱۰ سال دیگر میماند، همهی شوق و اشتیاقش این بود که کودکانش روز دوشنبه به ملاقات او میآمدند. روز ملاقات بدون اینکه توجهی به آدمهای اطرافشان داشته باشند، در برابر چشمان پدر و مادر و در میان میز و صندلیهای سالن ملاقات پشتک و وارو میزدند و روی دستهایشان راه میرفتند تا پدر پیشرفت آنها را در ورزش ببیند.
پدر سرمست و مغرور از جست و خیز کودکان لبخندی بر لبانش مینشست و مادر نیز با چهرهای معصومانه در حالی که سعی داشت درد تنهایی و انتظارش را انکار نماید. با چشمی خوشحال، شوهر و با چشمی دیگر اشتیاق فرزندانش را عاشقانه مینگریست. من نیز که ماهها بود از فضای بچهها و مدرسهها دور شده بودم محو تماشای زهرا و پریا میگشتم و در مورد آنها برای مادرم توضیح میدادم. یکی از تأثیر گذارترین لحظههایی بود که چون تابلو بر ذهنم نقش بسته است، لحظهی ملاقات این خانواده با هم بود. انگار در خلأ در رویا و در آسمان و یک جایی در خارج از این دنیا و در همین تعلقات دور هم جمع شدهاند، هیچ کس اطرافشان نبود. بی توجه به نگهبانها و دیوارها و سایر زندانیان، لبخند و اشتیاقشان را با هم تقسیم میکردند. همیشه آرزو داشتم کاش خانوادهی پریا و زهرا را بیرون از زندان میدیدم یا کاش نیم ساعت ملاقات بیشتر طول میکشید. هنگام وداع نیز سعی میکردم به آنها نگاه نکنم تا شکوه و جاودانگی لحظهی دیدار و با هم بودنشان در ذهنم همانگونه جاودانه بماند، این دختران زیبا انگار با هر پشتک و وارویی که میزدند با زبان بی زبانی دنیایی ساختگی اطراف پدرشان را به خنده و استحزاء میگرفتند."
در اینجا کودک از دید فرزاد با خنده شناخته میشود. وی نهتنها همهی انسانها را در خنده یکسان و مشترک میپندارد، بلکه انسانیت انسان را در خندهی وی میبیند. وی نهتنها با هیجان به کودکان مینگرد بلکه میخواهد به کودکی تبدیل شود تا بتواند زندان را، زندانهای فکری، اجتماعی و سیاسی را، مورد تمسخر قرار دهد. انسان با خنده و شادی میتواند بر شرایط بسیار دردناک فایق اید، زیرا هیچ قدرتی قادر نبوده است که با خنده به مردم ستم کرده و آنها را به خاموشی و جهالت بکشاند. فرهنگ استبداد فرهنگی خشن است که همواره از خنده دوری میگزیند. هر انسانی فارغ از ایدئولوژی، مذهب، ملت، طبقه و.... ، در زبان و نگاه یک کودک، در محبت و خندهی یک کودک، یکسان است. بزرگترین تلاش زندانهای استبداد نیز تولید سکوت و خشونت است. کودک آن وسعت پاک و پر از خنده و دوستی است که همهی انسانها برای بازیابی آزادی خود بایستی بدان رجوع کنند. انسانهایی که در زندانهای استبداد به سر می برند، آنانی که سلاح به دست گرفته و دیگران را شکنجه میدهند، آنانی که تبدیل به دیکتاتور میشوند، همگی انسانهایی هستند که کودکیشان را از دست دادهاند. منشور جهانی حقوق بشر بر این مبنا استوار شده است که همهی انسانها آزاد به دنیا میایند، ولی درستتر است که بگوییم همهی انسانها کودک به دنیا میآیند. بدین ترتیب فرزاد در نامههای خود، ملتی در زندان است، که در جستجوی کودکی و خنده و آزادی است.
منابع:
۱_ نامههای زندان از فرزاد کمانگر
۲_ زندان و ادبیات، منیره برادران
٣_ تولد زندان در غرب، گردآورنده: زینب باب الخانی
۴_ درباره مارکس و هنر، مالات عباس گویا
۵_ عشق پرندهای آزاد و رها_ نویسنده: اشو، مترجم: مسیحا برزگر
(۱) بخشی از سرودهی "شعر، شلاق، شکنجه" فرزاد کمانگر
اخبار روز:
مصاجبه پرویز ثابتی در برنامه افق و بیان اندیشه های توهین امیزش نسبت
به شعور انسانهای ازاده موضوع مقالات انتقادی بسیاری گشت. هر یک به سهم خود
تلاش نمود این روایت جعل را به نقد کشانیده و به بیان حقایق با شواهد و
مستندات بپردازد. اما به نظر می اید که کمتر کسی متوجه حضور پرویز ثابتی و
دلیل حقیقی چنین حضوری در رسانه های برون مرز گردید. سراغاز این حضور را در برنامه افق از سری برنامه های صدای امریکا مشاهده میکنیم، انهم به بهانه کتابی به نام در دامگه حادثه به نوشته عرفان قانعی فرد. به تصور من حضور پرویز ثابتی تنها بهانه ای بیش نبود تا این کتاب و نویسنده اش به جامعه ایرانیان معرفی گردد. در دنیای تبلیغات و سودای تجارت این یک شیوه پرهزینه و بسیار کارساز در معرفی کالا و صاحب کالا میباشد.
معرفی و تشویق عموم برای توجه به کالایی که قرار است بزودی به بازار بیاید. اما در یک رسانه سیاسی این امر بیشک ما را مجبور میسازد که پرسشهای دیگری را طرح نموده و در تکاپوی پاسخی بدانها براییم. مصاحبه زمانی انجام میپذیرد که این کتاب هنوز به بازار ارائه نگردیده و هیچ کس از مضمون ان مطلع نمیباشد. پرسش نخست این است به چه دلیل میبایست با چنین تعجیلی این برنامه تهیه میگردید؟ ایا بهتر نمیبود که تهیه کنندگان این برنامه با اندکی شکیبایی صبر مینمودند تا این کتاب در دسترس همگان بویژه منتقدین و مفسرین سیاسی قرار گرفته تا قادر ایند بر بنیاد دانش و دریافتی گسترده تر این مصاحبه را به انجام رسانند؟ البته که اصول کار اینگونه بود مگر انکه بپذیریم صدای امریکا در اختیار مکانیزمی از تبلیغات خود را قرار میدهد تا مشروعیت کتاب و نویسنده مشکوک انرا در صحنه اجتماعی فراهم اورد. نویسنده کتاب جوانیست بنام عرفان قانعی فرد، او یک کرد است و سالهاست مینویسد و اثارش نیز از حمایت اهل بیت همواره برخوردار بوده است. جوانیست با کارنامه ای بسیار غریب از مجموعه گسترده ای به نام پژوهش و تاریخنویسی. همه احزاب سیاسی کردستان و اکثریت فعالین مدنی و حقوق بشری در این منطقه بر مشکوک بودن و امکان همکاری این جوان با دستگاه اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی تاکید میورزند. اما برخی از رسانه های برون مرز بدون توجه بدین هشدارها این شخص مضنون به اتهاماتی جدی را میزبان میگردند.
پس از معرفی جانانه صدای امریکا در تبلیغ این کتاب به بهانه مصاحبه با پرویز ثابتی، نوبت رسانه های دیگر اما مدعی مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی میرسد. گفتگوی ستایشگرانه و یک سویه با این نویسنده نابغه تاریخ نگاری صورت میپذیرد و مجموعه ای از جعلیات اینبار خود را متوجه شخصیتهای فرهنگی سیاسی سرزمین ما مینماید. در مصاحبه ای با یکی از همین رسانه ها او حتی به خود اجازه میدهد مزاح چندش اور ثابتی را به تکرار بنشیند و نگاه زن ستیزانه ای را نسبت به شخصیت تاریخی و فرهنگی تاریخ معاصر کشورمان، یعنی هما ناطق بازخوانی نماید. به ایجاد یک سویه تحریفات و جعلیات میپردازد و مجری اگاه و مدعی روشنفکری را بدنیال سایه شوم نیت خود میکشاند، مجری و گرداننده برنامه نیز همه تلاشش را برای تایید صداقت و گستره دانش پژوهشی مهمان میدارد. نمایش ضیافتی رقت بار از طرح مشروعیت بخشی به یکی از جنجالی ترین عناصر متهم به همکاری با وزارت اطلاعات حمهوری اسلامی به پیش میرود. قانعی فرد قتل قاسملو را در هاله ای از ابهامات میکشاند و این قتل را به مثابه قتلی میان کارزار درونی اپوزیسیون ممکن میداند بی انکه این دروغ پردازی اشکارش که پیشترها پاسخ نظام به دولت اطریش بود به چالش کشانیده شود. اسناد قتل دکتر قاسملو هر چند با فشار دیپلماسی منجر به پیگیری نگردیدند اما انچنان مستند هستند که نمیتوان انرا در این طرح های اطلاعاتی به کتمان نشست. در سال ۲۰۰٨ فیلم مستندی در رابطه با قتل دکتر قاسملو در وین ساختم و در این فیلم مصاحبه ای با پیتر پلس نماینده پارلمان و عضو شورای امنیت داخلی پارلمان اطریش نمودم که کاملا شفاف از دخالت و مهندسی قتل دکتر قاسملو توسط رژیم جمهوری اسلامی و حتی مشارکت فرماندهی محمود احمدی نژاد سخن میگوید. مضاف بر این
اسناد بسیار و غیرقابل انکار وجود دارند که بیشک نمیتواند از منظر یک کار پژوهشی مستقل و بیطرفانه انکار گردند. اقای قانعی فرد در همین مصاحبه های حامی گرانه برای خود بروشنی نشان دادند که نقطه عزیمت اندیشه و پژوهش واره هایشان دخالت و جعل در سامانه باورهاییست که یک اپوزیسیون برای همایش درونی خود جهت مبارزه با یک نظام خودکامه بدان نیازمند میباشد. به تصور من این حضور و این سری از مصاحبه ها تنها میتواند از تدبیری از پیش تبیین شده صورت گرفته باشد. تدبیری که مشروعیت افرینی شخصی مشکوک را از سوی رسانه های مدعی مبارزه که میخواهد برای نامشروع خوانی دادخواهی ها و نیروهای اجتماعی سیاسی فراهم اورد.
این فرایند در صورت درستی ان میتواند هشداری جدی برای همه کنشگران راه ازادی باشد و نشانه ای جدی از همامیزی برخی از مدعیان مبارزه در طرحهای تخریبی اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی.
امروز رسانه تصویری و شنیداری نقش بسیار مهمی در بنای اندیشه و سازماندهی مبارزات و یا تخریب این وعده میتوانند ایفا نمایند.
بسیاری از همین رسانه ها مدعی بستری ازاد در رنگین کمان اندیشه میباشند، واقعیت اما در این است که همه اندیشه ها در طرح های تولیدی این رسانه ها هزینه گزینه ای از پیش تعیین شده ای میشوند که سوداگری نقطه عزیمت ان میباشد. هر یک به زبانی به نمایش میپردازند اما فرمان سانسور و حذف نیروهای اجتماعی خاصی در دستور کار و سلیقه انان در این و ان هنگامه میتواند قرارگیرد. و یا چرخه زبان پشتیبان در بیانی غیر مستقیم، اموزه ای از صنعت مدرن تبلیغات، وعده معصومیت و مشروعیت تریتا پارسی ها و قانعی فرد ها را به تصویر بکشانند.
تبیین و تعیین فرایند و چگونگی مباحث سیاسی توسط این و ان رسانه تصویری، این و ان مدیریت و تولیدکننده برنامه های تلویزیونی دارد نوعی از مدیریت مجازی سیاسی را دامن میزند. در سایه مدیریت ها و سیاست های نظری این و ان رسانه، مفاهیم و حتی برخی از نیروهای اجتماعی و حتی بخشی از ساکنین ایران میتوانند طعمه سیاست حذف و سانسور و یا شماتت یک سویه قرار گیرند. هنگامه ان رسیده است که روشنفکران و کنشگران سیاسی-اجتماعی جدا از منافع شخصی و گروهی خود بر بنیاد منافع ملی و عمومی برخوردی جدی با این فرایند رو به گسترش نمایند. به روایتی این قدرت رسانه ای به دلیل بنیاد اندیشه سوداگرانه اش میتواند در کام مدیریت سیاسی نظام خودکامه بلعیده گردد. نظامی که به گفته رهبرش حاضر است میلیاردها دلار هم هزینه استیلای خود بر نیروهای اجتماعی انحلال خواه نماید. این هشدار را باید جدی تلقی نمود .
مرکل: با آغوش باز در انتظار اولاند در برلین هستیم
خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان خواهان دیدار هرچه سریعتر با فرانسوا اولاند، رئیسجمهور جدید فرانسه است. مرکل در روز دوشنبه ( ۷ مه/۱۸ اردیبهشت) اعلام کرد که این دیدار قرار است هرچه سریعتر پس از انتقال قدرت در کاخ الیزه صورت گیرد. صدراعظم آلمان گفت: «از اولاند با آغوش باز در برلین استقبال خواهد شد.» مرکل همکاری میان آلمان و فرانسه را موضوعی حیاتی برای اروپا خواند. وی در در جریان مبارزه انتخاباتی در فرانسه از نیکلا سارکوزی آشکارا پشتیبانی کرده بود.
تازهترین گزارش "شاخص توسعه انسانی" سازمان ملل نشان میدهد گسترش
آموزش عمومی نقشی تعیینکننده در تحولات اجتماعی دارد. جنبشهای
دموکراسیخواهی در کشورهای عربی مثالهای این جایگاه قلمداد میشوند.
توجه به اهمیت دانش و آموزش در اروپا بیش از چهار قرن سابقه دارد. فرانسیس
بیکن فیلسوف و سیاستمدار انگلیسی از پیشگامان مکتبی محسوب میشود که
اروپای قرون وسطی را به دوران روشنگری هدایت کرد. بیکن از بنیانگذاران
انقلاب علمی بود که به پایان گرفتن سلطهی کلیسا بر اندیشه و ورود جهان به
عصر مدرن انجامید.
قدرت دانش در برابر خودکامگی
فیلسوف انگلیسی معتقد بود برای تسلط بر طبیعت باید پدیدهها و ارتباط میان آنها را شناخت و با کسب دانش ذهن را از اسارت خرافه و احکام غیرعلمی آزاد کرد. به نظر بیکن "دانش قدرت است" و آموزش پیششرط بنیادی تحول اقتصادی و سیاسی، و انکشاف دموکراسی و عدالت اجتماعی. این نظریه همچنان ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده و تحولات کشورهای عربی بر درستی آن مهر تایید زده است.
جنبش موسوم به بهار عربی حدود یک سال و نیم پیش با "انقلاب یاس" در تونس آغاز شد. محرک اصلی جنبشهای دموکراسیخواهی در کشورهای عربی جوانان تحصیلکردهی ۲۰ تا ۳۵ ساله بودهاند که پیش از هر چیز برای آیندهای با چشمانداز روشن و با ثبات به خیابانها آمدند.
حرکتهای اعتراضی در بسیاری از کشورهای عربی هنوز به پیروزی نهایی نرسیده است. در انتخابات پارلمانی در کشوری چون مصر جوانانی که مبتکر تجمعهای اعتراضی در میدان تحریر قاهره بودند به کرسیهای زیادی دست پیدا نکردند. به رغم این ناظران معتقدند سقوط دیکتاتورهایی که چند دهه بر کشورهای عربی حکومت میکردند گام مهمی است به سوی آیندهای که قشر تحصیلکرده خواهان آن است.
"بهار عربی" حاصل گسترش آموزش عالی
آموزش قدرت میآفریند و میزان مشارکت شهروندان در فعالیتهای اجتماعی را افزایش میدهد. رهبران کشورهای عربی ظاهرا از اهمیت آموزش غافل بودهاند زیرا بدون گسترش سیستم آموزش عالی در این کشورها در دو دههی گذشته جنبشهای وسیع اعتراضی شکل نمیگرفت.
گزارش شاخص توسعه انسانی نشان میدهد کشورهای عربی از حدود ۲۰ سال پیش با جدیت و موفقیت به توسعهی سیستم آموزشی پرداختهاند.
دیکتاتور سرنگون شدهی تونس زینالعابدین بنعلی نقش مهمی در اصلاح ساختارهای آموزشی کشورش داشته است. در دو دههی گذشته شمار افراد تحصیلکرده در تونس مدام رو به افزایش بوده است. با این همه این دانشآموختگان نه شغل و آیندهی روشنی داشتهاند و نه سهمی در ادارهی کشور.
فقر و کودکان بازمانده از تحصیل
حدود یک سال و نیم پیش که جنبش اعتراضی در تونس آغاز شد میزان بیکاری در این کشور به ۴۰ درصد میرسید. بخش بزرگی از این بیکاران را جوانان تحصیلکرده تشکیل میدادند. شاید اگر بنعلی از تاثیر آموزش در رشد خودآگاهی اجتماعی و آزادیخواهی آگاه بود چنین با جدیت به اصلاح ساختارهای آموزشی اقدام نمیکرد.
از سوی دیگر بدون گسترش آموزش تحولات اجتماعی نیز متحقق نمیشود. جامعهی جهانی مدتهاست به این امر پی برده و آن را یکی از مبناهای سیاستگذاریهای خود تعیین کرده است. دومین هدف از هدفهای توسعهی هزارهکه ۱۸۹ کشور عضو سازمان ملل متحد به اجرای آن متعهد شدهاند دست یافتن همگانی به آموزش ابتدایی تا سال ۲۰۱۵ میلادی تعیین شده است.
در دههی نخست قرن بیست و یکم شمار کودکانی که وارد آموزش ابتدایی شدند حدود ۷ درصد افزایش یافت. در حال حاضر ۸۹ درصد کودکان در جهان دوره آموزش ابتدایی را طی میکنند، اما پیش بینی میشود شماری از کشورهای آسیایی و آفریقایی به هدف هزاره دست پیدا نکنند. در کشورهای فقیر ۴۰ درصد کودکان پیش از پایان دوران ابتدایی تحصیل را رها میکنند.
آموزش عالی لازمهی توسعه اقتصادی
قدرتهای نوظهور در آسیا، چین، هند و کره جنوبی گواه اهمیت توسعهی آموزش در پیشرفت اقتصادی به شمار میروند. کره جنوبی نیم قرن پیش وضعیتی به مراتب وخیمتر از امروز برخی از کشورهای آفریقایی داشت. سرمایهگذاری هدفمند برای توسعه آموزش عالی، دادن شانس برابر به مردان و زنان، توجه به بهداشت عمومی و کنترل جمعیت از مهمترین عوامل پیشرفت چشمگیر اقتصادی در کره جنوبی محسوب میشود.
در چین نیز عطش نسل جوان به ادامهی تحصیل یکی از زمینههای قدرتمند شدن اقتصاد این کشور بوده است. چین در عین حال از نمونههای نادر کشورهایی است که امکانات آموزش عالی را گسترش دادهاند بدون اینکه همپای آن به انکشاف آزادیهای سیاسی و اجتماعی پرداخته باشند.
تحصیلکردگان در پی مشارکت سیاسی و اجتماعی
در دراز مدت هیچ رژیم دیکتاتوری قادر به حفظ مشروعیت خود در برابر اکثریت آموزش دیدهی شهروندان نخواهد بود. تحصیلکردگان خواهان مشارکت بیشتر در جامعهی خود هستند و با افزایش شمار آنها تعادل به نفع جنبشهای دموکراسیخواهی به هم میخورد. زمزمههای این تحول مدتهاست در چین، روسیه و کشورهای عربی به گوش میخورد.
وضعیت در کشورهایی مانند زیمبابوه، افغانستان و کره شمالی به شدت بحرانیتر است. فقر، سطح نازل آموزش عالی و حکومتهایی که مانع دسترسی آزاد به اطلاعات میشوند اکثریت شهروندان را از آگاهی و مشارکت فعال در زندگی اجتماعی و سیاسی محروم میکنند. با این همه این کشورها نیز برای پیشرفت محتاج قشر تحصیلکرده هستند و با افزایش شمار تحصیلکردگان سطح مطالبات مردم تغییر خواهد کرد.
قدرت دانش در برابر خودکامگی
فیلسوف انگلیسی معتقد بود برای تسلط بر طبیعت باید پدیدهها و ارتباط میان آنها را شناخت و با کسب دانش ذهن را از اسارت خرافه و احکام غیرعلمی آزاد کرد. به نظر بیکن "دانش قدرت است" و آموزش پیششرط بنیادی تحول اقتصادی و سیاسی، و انکشاف دموکراسی و عدالت اجتماعی. این نظریه همچنان ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده و تحولات کشورهای عربی بر درستی آن مهر تایید زده است.
جنبش موسوم به بهار عربی حدود یک سال و نیم پیش با "انقلاب یاس" در تونس آغاز شد. محرک اصلی جنبشهای دموکراسیخواهی در کشورهای عربی جوانان تحصیلکردهی ۲۰ تا ۳۵ ساله بودهاند که پیش از هر چیز برای آیندهای با چشمانداز روشن و با ثبات به خیابانها آمدند.
حرکتهای اعتراضی در بسیاری از کشورهای عربی هنوز به پیروزی نهایی نرسیده است. در انتخابات پارلمانی در کشوری چون مصر جوانانی که مبتکر تجمعهای اعتراضی در میدان تحریر قاهره بودند به کرسیهای زیادی دست پیدا نکردند. به رغم این ناظران معتقدند سقوط دیکتاتورهایی که چند دهه بر کشورهای عربی حکومت میکردند گام مهمی است به سوی آیندهای که قشر تحصیلکرده خواهان آن است.
"بهار عربی" حاصل گسترش آموزش عالی
آموزش قدرت میآفریند و میزان مشارکت شهروندان در فعالیتهای اجتماعی را افزایش میدهد. رهبران کشورهای عربی ظاهرا از اهمیت آموزش غافل بودهاند زیرا بدون گسترش سیستم آموزش عالی در این کشورها در دو دههی گذشته جنبشهای وسیع اعتراضی شکل نمیگرفت.
گزارش شاخص توسعه انسانی نشان میدهد کشورهای عربی از حدود ۲۰ سال پیش با جدیت و موفقیت به توسعهی سیستم آموزشی پرداختهاند.
دیکتاتور سرنگون شدهی تونس زینالعابدین بنعلی نقش مهمی در اصلاح ساختارهای آموزشی کشورش داشته است. در دو دههی گذشته شمار افراد تحصیلکرده در تونس مدام رو به افزایش بوده است. با این همه این دانشآموختگان نه شغل و آیندهی روشنی داشتهاند و نه سهمی در ادارهی کشور.
فقر و کودکان بازمانده از تحصیل
حدود یک سال و نیم پیش که جنبش اعتراضی در تونس آغاز شد میزان بیکاری در این کشور به ۴۰ درصد میرسید. بخش بزرگی از این بیکاران را جوانان تحصیلکرده تشکیل میدادند. شاید اگر بنعلی از تاثیر آموزش در رشد خودآگاهی اجتماعی و آزادیخواهی آگاه بود چنین با جدیت به اصلاح ساختارهای آموزشی اقدام نمیکرد.
از سوی دیگر بدون گسترش آموزش تحولات اجتماعی نیز متحقق نمیشود. جامعهی جهانی مدتهاست به این امر پی برده و آن را یکی از مبناهای سیاستگذاریهای خود تعیین کرده است. دومین هدف از هدفهای توسعهی هزارهکه ۱۸۹ کشور عضو سازمان ملل متحد به اجرای آن متعهد شدهاند دست یافتن همگانی به آموزش ابتدایی تا سال ۲۰۱۵ میلادی تعیین شده است.
در دههی نخست قرن بیست و یکم شمار کودکانی که وارد آموزش ابتدایی شدند حدود ۷ درصد افزایش یافت. در حال حاضر ۸۹ درصد کودکان در جهان دوره آموزش ابتدایی را طی میکنند، اما پیش بینی میشود شماری از کشورهای آسیایی و آفریقایی به هدف هزاره دست پیدا نکنند. در کشورهای فقیر ۴۰ درصد کودکان پیش از پایان دوران ابتدایی تحصیل را رها میکنند.
آموزش عالی لازمهی توسعه اقتصادی
قدرتهای نوظهور در آسیا، چین، هند و کره جنوبی گواه اهمیت توسعهی آموزش در پیشرفت اقتصادی به شمار میروند. کره جنوبی نیم قرن پیش وضعیتی به مراتب وخیمتر از امروز برخی از کشورهای آفریقایی داشت. سرمایهگذاری هدفمند برای توسعه آموزش عالی، دادن شانس برابر به مردان و زنان، توجه به بهداشت عمومی و کنترل جمعیت از مهمترین عوامل پیشرفت چشمگیر اقتصادی در کره جنوبی محسوب میشود.
در چین نیز عطش نسل جوان به ادامهی تحصیل یکی از زمینههای قدرتمند شدن اقتصاد این کشور بوده است. چین در عین حال از نمونههای نادر کشورهایی است که امکانات آموزش عالی را گسترش دادهاند بدون اینکه همپای آن به انکشاف آزادیهای سیاسی و اجتماعی پرداخته باشند.
تحصیلکردگان در پی مشارکت سیاسی و اجتماعی
در دراز مدت هیچ رژیم دیکتاتوری قادر به حفظ مشروعیت خود در برابر اکثریت آموزش دیدهی شهروندان نخواهد بود. تحصیلکردگان خواهان مشارکت بیشتر در جامعهی خود هستند و با افزایش شمار آنها تعادل به نفع جنبشهای دموکراسیخواهی به هم میخورد. زمزمههای این تحول مدتهاست در چین، روسیه و کشورهای عربی به گوش میخورد.
وضعیت در کشورهایی مانند زیمبابوه، افغانستان و کره شمالی به شدت بحرانیتر است. فقر، سطح نازل آموزش عالی و حکومتهایی که مانع دسترسی آزاد به اطلاعات میشوند اکثریت شهروندان را از آگاهی و مشارکت فعال در زندگی اجتماعی و سیاسی محروم میکنند. با این همه این کشورها نیز برای پیشرفت محتاج قشر تحصیلکرده هستند و با افزایش شمار تحصیلکردگان سطح مطالبات مردم تغییر خواهد کرد.
محمدباقر قالیباف، شهردار تهران میگوید در راستای پروژه «توسعه
فضای سبز» برای افزایش شادابی و نشاط شهروندان تهرانی، توافقهای اولیه
برای انتقال زندان اوین به نقطهای دیگر و تبدیل آن به فضای سبز صورت گرفته
است.
زندان اوین، آنطور که گفته میشود قرار است ۴۱ سال پس از راهاندازی، به
نقطهای دیگر در خارج از شهر تهران منتقل شود. محمدباقر قالیباف، شهردار
تهران، روز دوشنبه (۱۸ اردیبهشت، ۷ مه) در حاشیه مراسم افتتاحیه دهمین
نمایشگاه بینالمللی گل و گیاه از بازسازی دره اوین خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای قالیباف اعلام کرد که «توافقات اولیه برای
انتقال زندان اوین انجام شده» و این منطقه به فضای سبز شهر تهران اضافه
خواهد شد. شهردار تهران به مکانی که برای جایگزینی اوین در نظر گرفته شده،
اشارهای نکرده است.
با توجه به ماهیت امنیتی موضوع انتقال زندان بحثبرانگیز اوین، تا کنون اطلاعات دقیقی درباره این پروژه منتشر نشده است، اما گفته میشود به زودی این زندان در تملک شهرداری تهران قرار خواهد گرفت.
دلایل مبهم طرح انتقال اوین
اگرچه شهردار تهران طرح انتقال زندان اوین را بخشی از پروژه «توسعه فضای سبز» پایتخت میخواند، به نظر میرسد دلایل دیگری هم در پس پرده این طرح وجود دارد. مساله ظرفیت زندان اوین و رشد بیسابقه تعداد زندانیان، ممکن است از جمله دلایل توسعه این طرح باشد.
زندان اوین ۷ سال پیش از «انقلاب اسلامی» در ایران تاسیس شد و بسیاری از رهبران کنونی جمهوری اسلامی، از جمله کسانی بودند که سالهایی را در پشت میلههای آن سپری کردند و از همان ابتدای انقلاب از تبدیل آن به دانشگاه سخن میگفتند. اما اوین همچنان زندان باقی ماند و نام آن در سی و سه سال گذشته با بازداشت و شکنجه مخالفان سیاسی و عقیدتی گره خورد.
سال گذشته، غلامحسین اسماعیلی، رئیس سازمان زندانهای کشور از افزایش ۱۷ درصدی آمار زندانیان نسبت به دهههای پس از انقلاب سخن گفته بود. شمار زندانیان سیاسی نیز به ویژه پس از اعتراضهای گسترده به نتایج اعلامشده انتخابات سال ۱۳۸۸ افزایش یافته است.
بر اساس آخرین آمارها بیش از ۲۲۰ هزار نفر در ایران پشت میلههای زنداناند، در حالی که زندانهای ایران تنها ظرفیت پذیرش ۵۵ هزار نفر را دارند.
با توجه به ماهیت امنیتی موضوع انتقال زندان بحثبرانگیز اوین، تا کنون اطلاعات دقیقی درباره این پروژه منتشر نشده است، اما گفته میشود به زودی این زندان در تملک شهرداری تهران قرار خواهد گرفت.
دلایل مبهم طرح انتقال اوین
اگرچه شهردار تهران طرح انتقال زندان اوین را بخشی از پروژه «توسعه فضای سبز» پایتخت میخواند، به نظر میرسد دلایل دیگری هم در پس پرده این طرح وجود دارد. مساله ظرفیت زندان اوین و رشد بیسابقه تعداد زندانیان، ممکن است از جمله دلایل توسعه این طرح باشد.
زندان اوین ۷ سال پیش از «انقلاب اسلامی» در ایران تاسیس شد و بسیاری از رهبران کنونی جمهوری اسلامی، از جمله کسانی بودند که سالهایی را در پشت میلههای آن سپری کردند و از همان ابتدای انقلاب از تبدیل آن به دانشگاه سخن میگفتند. اما اوین همچنان زندان باقی ماند و نام آن در سی و سه سال گذشته با بازداشت و شکنجه مخالفان سیاسی و عقیدتی گره خورد.
سال گذشته، غلامحسین اسماعیلی، رئیس سازمان زندانهای کشور از افزایش ۱۷ درصدی آمار زندانیان نسبت به دهههای پس از انقلاب سخن گفته بود. شمار زندانیان سیاسی نیز به ویژه پس از اعتراضهای گسترده به نتایج اعلامشده انتخابات سال ۱۳۸۸ افزایش یافته است.
بر اساس آخرین آمارها بیش از ۲۲۰ هزار نفر در ایران پشت میلههای زنداناند، در حالی که زندانهای ایران تنها ظرفیت پذیرش ۵۵ هزار نفر را دارند.
هیچ یک از احزاب یونان موفق نشد اکثریت کرسیهای پارلمان را کسب
کند. آیندهی سیاسی یونان با ابهام بیشتری مواجه است، هرچند حزب "دموکراسی
نوین" اعلام کرده نمیگذارد یونان همچنان بیدولت و در بحران باقی بماند.
حزب راست میانه "دموکراسی نوین" بعد از انتخابات پارلمانی یونان، مامور
تشکیل کابینه شد. این حزب و حزب چپ "پاسوک" مجموعا تنها توانستند ۳۴.۵ درصد
مجموع آرا را به خود اختصاص دهند و انتخابات پارلمانی یونان برندهای با
اکثریت آرا به دنبال نداشت.
حزب دموکراسی نوین در شرایطی باید کابینهی تازهی یونان را تشکیل دهد که "نه" بزرگ یونانیها به طرح "ریاضت اقتصادی" و عدم کسب رای اکثریتی در پارلمان تازه، دشواریها و تنشهای پیشرو برای این حزب را بیشتر کرده است.
بنا بر آخرین گزارش وزارت کشور یونان که مجری برگزاری انتخابات است، حزب "دموکراسی نوین" مجموعا ۱۰۹ کرسی پارلمان را کسب کرد که فقط ۱۹ درصد کرسیهای پارلمان را تشکیل میدهد و این میزان به حزب امکان پیشبرد برنامههای خود را نخواهد داد و مناقشهی سیاسی در یونان را جدیتر میکند.
ساماراس تاکید کرد که رای مردم یونان، نشانهی بارزی از "ناامیدی" و "نارضایتی" آنها از وضعیت اقتصادی بحرانی یونان است و اضافه کرد: «بهنظر میرسد راهحلهای یک سال اخیر ناکارآمد بوده و مردم به دنبال شیوههای دیگری برای خروج از این بحران هستند.»
حزب چپگرای "پاسوک" که در شمارش نهایی در جایگاه سوم قرار گرفت،
پیش از این اعلام کرده بود که با بازپرداختهای بدهیهای میلیاردی یونان
به اتحادیه اروپا مخالف است، با اینحال معتقد است کشورشان باید همچنان در
محدوده مالی یورو باقی بماند.
«اجازه نمیدهم کشور بی دولت همچنان در بحران باقی بماند»
سیاستمداران یونان باید تا روز ۱۷ مه باید برای تشکیل کابینه توافق کنند، در غیر اینصورت باید تاریخ دیگری را برای برگزاری مجدد انتخابات تعیین کنند. برخی کارشناسان میگویند احتمال توافق بر سر تشکیل کابینه بالا نیست و یونان احتمالا با دور دیگری از انتخابات پارلمانی مواجه خواهد شد.
آنتونی ساماراس در تلویزیون دولتی یونان اعلام کرده که همهی تلاش خود را خواهد کرد تا بتوان دولتی ائتلافی تشکیل داد و بار دیگر آرامش را به مردم بازگرداند. رئیس حزب دموکراسی نوین تاکید کرد:« اجازه نمیدهم کشور همچنان بیدولت و در این وضعیت بحرانی و نامعلوم باقی بماند.»
اوانگلوس ونیزلوس، رئیس حزب "پاسوک" نیز با حمایت از تشکیل دولت ائتلافی گفت: «برای خروج از این بحران ناچاریم علیرغم همهی اختلافها بر سر حداقلها ائتلاف کنیم.»
هر دو حزب دموکراسی نوین و پاسوک نسبت به انتخابات ۳ سال پیش یونان، با کاهش شدید آرا مواجه شدند. حزب چپ رادیکال "سیریزا" که بیش از ۱۶ درصد آرا را کسب کرد، در جایگاه دوم قرار گرفت. رئیس این حزب انتخابات یونان را "انقلابی صلحآمیز" توصیف کرد و از رای منفی یونانیها به طرح ریاضت اقتصادی بیشتر تشکر کرد.
الکسیس تیپراس، رئیس حزب "سیریزا" به رهبران اتحادیه اروپا هشدار داده که یونانیها طرح ریاضت اقتصادی را قبول نمیکنند. او گفت:« این پیامی روشن به اتحادیه اروپا و بهویژه آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان بود که یونان نمیتواند بیش ازاین به طرحهای ریاضت پیشنهادی شما تن دهد.»
این حزب خواهان خروج از حوزه پولی یورو است و با بازپرداخت بدهیهای مالی یونان به کشورهای اروپایی به شدت مخالف است.
حزب کمونیست نیز که ۸.۵ درصد آرا را کسب کرده است خواهان خروج یونان از حوزه پولی یورو است. در این انتخابات حزب نئونازیهای یونان نیز موفق شد ۹ کرسی پارلمان را کسب کند.
بعد از انتخابات روز گذشتهی یونان و انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، ارزش برابری یورو در بازار از دلار آمریکا و هم از پوند عقبتر ماند. "سی ان ان" میگوید از ماه ژانویه ۲۰۱۲ تا به حال یورو با چنین عدم برابری با دلار و پوند در بازار جهانی مواجه نشده بود.
طرح ریاضتهای اقتصادی در یونان تا به حال صدها هزار فرصت شغلی را حذف و دستمزدهای پرداختی، حقوق بازنشستگی و خدمات اجتماعی را کاهش داده است. یونانیها خشمگین از این طرحها و آیندهی نامعلوم سیاسی و اقتصادی این کشور، ماههاست در حال تجمع و اعتراض در خیابانهای آتن هستند.
حزب دموکراسی نوین در شرایطی باید کابینهی تازهی یونان را تشکیل دهد که "نه" بزرگ یونانیها به طرح "ریاضت اقتصادی" و عدم کسب رای اکثریتی در پارلمان تازه، دشواریها و تنشهای پیشرو برای این حزب را بیشتر کرده است.
بنا بر آخرین گزارش وزارت کشور یونان که مجری برگزاری انتخابات است، حزب "دموکراسی نوین" مجموعا ۱۰۹ کرسی پارلمان را کسب کرد که فقط ۱۹ درصد کرسیهای پارلمان را تشکیل میدهد و این میزان به حزب امکان پیشبرد برنامههای خود را نخواهد داد و مناقشهی سیاسی در یونان را جدیتر میکند.
آنتونی ساماراس در تلویزیون دولتی یونان اعلام کرده که همهی تلاش خود را خواهد کرد تا بتوان دولتی ائتلافی تشکیل داد
آنتونی ساماراس، رئیس حزب دموکراسی نوین در گفتوگویی با رسانهها با
ابراز تاسف از اینکه حزبش نتوانست اکثریت آرا را کسب کند گفت: «من از
رایدهندگان درخواست کرده بودم که با انتخاب خود امکان تشکیل یک دولت
اکثریتی را فراهم کنند تا از این بنبست سیاسی بیرون بیاییم، اما مردم جور
دیگری انتخاب کردند.»ساماراس تاکید کرد که رای مردم یونان، نشانهی بارزی از "ناامیدی" و "نارضایتی" آنها از وضعیت اقتصادی بحرانی یونان است و اضافه کرد: «بهنظر میرسد راهحلهای یک سال اخیر ناکارآمد بوده و مردم به دنبال شیوههای دیگری برای خروج از این بحران هستند.»
«اجازه نمیدهم کشور بی دولت همچنان در بحران باقی بماند»
سیاستمداران یونان باید تا روز ۱۷ مه باید برای تشکیل کابینه توافق کنند، در غیر اینصورت باید تاریخ دیگری را برای برگزاری مجدد انتخابات تعیین کنند. برخی کارشناسان میگویند احتمال توافق بر سر تشکیل کابینه بالا نیست و یونان احتمالا با دور دیگری از انتخابات پارلمانی مواجه خواهد شد.
آنتونی ساماراس در تلویزیون دولتی یونان اعلام کرده که همهی تلاش خود را خواهد کرد تا بتوان دولتی ائتلافی تشکیل داد و بار دیگر آرامش را به مردم بازگرداند. رئیس حزب دموکراسی نوین تاکید کرد:« اجازه نمیدهم کشور همچنان بیدولت و در این وضعیت بحرانی و نامعلوم باقی بماند.»
اوانگلوس ونیزلوس، رئیس حزب "پاسوک" نیز با حمایت از تشکیل دولت ائتلافی گفت: «برای خروج از این بحران ناچاریم علیرغم همهی اختلافها بر سر حداقلها ائتلاف کنیم.»
هر دو حزب دموکراسی نوین و پاسوک نسبت به انتخابات ۳ سال پیش یونان، با کاهش شدید آرا مواجه شدند. حزب چپ رادیکال "سیریزا" که بیش از ۱۶ درصد آرا را کسب کرد، در جایگاه دوم قرار گرفت. رئیس این حزب انتخابات یونان را "انقلابی صلحآمیز" توصیف کرد و از رای منفی یونانیها به طرح ریاضت اقتصادی بیشتر تشکر کرد.
الکسیس تیپراس، رئیس حزب "سیریزا" به رهبران اتحادیه اروپا هشدار داده که یونانیها طرح ریاضت اقتصادی را قبول نمیکنند. او گفت:« این پیامی روشن به اتحادیه اروپا و بهویژه آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان بود که یونان نمیتواند بیش ازاین به طرحهای ریاضت پیشنهادی شما تن دهد.»
این حزب خواهان خروج از حوزه پولی یورو است و با بازپرداخت بدهیهای مالی یونان به کشورهای اروپایی به شدت مخالف است.
حزب کمونیست نیز که ۸.۵ درصد آرا را کسب کرده است خواهان خروج یونان از حوزه پولی یورو است. در این انتخابات حزب نئونازیهای یونان نیز موفق شد ۹ کرسی پارلمان را کسب کند.
بعد از انتخابات روز گذشتهی یونان و انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، ارزش برابری یورو در بازار از دلار آمریکا و هم از پوند عقبتر ماند. "سی ان ان" میگوید از ماه ژانویه ۲۰۱۲ تا به حال یورو با چنین عدم برابری با دلار و پوند در بازار جهانی مواجه نشده بود.
طرح ریاضتهای اقتصادی در یونان تا به حال صدها هزار فرصت شغلی را حذف و دستمزدهای پرداختی، حقوق بازنشستگی و خدمات اجتماعی را کاهش داده است. یونانیها خشمگین از این طرحها و آیندهی نامعلوم سیاسی و اقتصادی این کشور، ماههاست در حال تجمع و اعتراض در خیابانهای آتن هستند.
مجلس نمایندگان افغانستان: سفیر ایران در کابل باید احضار شود
مجلس نمایندگان افغانستان (ولسی جرگه)، دوشنبه، به شدت به سخنان ابوالفضل
ظهرهوند، سفير ايران، در مورد سند همکاریهای استراتژيک ميان افغانستان و
امريکا، اعتراض کرده و خواستار احضار وی از سوی وزارت خارجه افغانستان شد.
برخی از نمایندگان پارلمان افغانستان گفتند درخواست سفیر ایران از شورای ملی این کشور برای عدم تصویب توافقنامه همکاری استراتژیک بین افغانستان و آمریکا، مداخله آشکار تهران در امور داخلی افغانستان است و این عمل را خلاف عرف دیپلماتیک دانستند.
به گزارش بخش افغانستان رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، عبدالرؤف ابراهيمی رئيس مجلس نمایندگان افغانستان در جلسه عمومی روز دوشنبه پس از بحث های تند و جدی برخی از اعضای این مجلس در اين مورد گفت، که وزارت خارجه افغانستان بايد بخاطر اين مسئله سفير ايران را احضار نموده و از وی در اين مورد توضیح بخواهد.
به گفته شماری از اعضای سنای افغانستان (مشرانو جرگه)، ابوالفضل ظهره وند سفير ايران در افغانستان، در هفته گذشته در ديدار با رييس سنای افغانستان گفته که موافقتنامه مشارکت راهبردی درازمدت با امريکا به زیان منافع ملی ايران است و بايد از سوی شورای ملی رد گردد.
شورای ملی جمهوری اسلامی افغانستان عالیترين نهاد قانونگذاری در کشور افغانستان است که به دو بخش ولسی جرگه (مجلس نمايندگان) و مشرانو جرگه (مجلس سنا) تقسيم می شود.
محمد داوود حساس از سنای افغانستان روز دوشنبه در صحن شورای ملی به خبرنگاران گفت که، او در جریان گفتوگوی رئیس مشرانو جرگه و سفیر ایران در کابل حضور داشته است.
به گفته آقای حساس، سفیر ایران هشدار داده است که اگر شورای ملی افغانستان توافقنامه همکاریهای استراتژیک میان افغانستان و امریکا را تصویب کند، جمهوری اسلامی ایران مهاجرین افغان را از ایران اخراج خواهد کرد.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، شنبه شب، ۱۶ اردیبهشتماه گفت: «جمهوری اسلامی ایران نگرانی خود را از امضای پیمان همکاریهای راهبردی بینآمریکا و افغانستان اعلام میدارد.»
توافقنامه راهبردی بین دو کشور آمریکا و افغانستان ۱۲ اردیبهشتماه در کابل به امضای حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان و همتای آمریکایی وی، باراک اوباما، رسید.
به گزارش آسوشیتد پرس، اين توافقنامه در خصوص چگونگی همکاریهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی آمریکا و افغانستان، پس از سال ۲۰۱۴ است.
در این توافقنامه، ضمن تأکید بر پایان یافتن مأموریت رزمی نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان، حق حاکمیت افغانستان تضمین شده و تصریح شده است که افغانستان به حال خود رها نخواهد شد.
ایران در سالهای گذشته همواره مخالفت خود را با حضور نیروهای آمریکایی در خاک افغانستان ابراز کرده است.
برخی از نمایندگان پارلمان افغانستان گفتند درخواست سفیر ایران از شورای ملی این کشور برای عدم تصویب توافقنامه همکاری استراتژیک بین افغانستان و آمریکا، مداخله آشکار تهران در امور داخلی افغانستان است و این عمل را خلاف عرف دیپلماتیک دانستند.
به گزارش بخش افغانستان رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، عبدالرؤف ابراهيمی رئيس مجلس نمایندگان افغانستان در جلسه عمومی روز دوشنبه پس از بحث های تند و جدی برخی از اعضای این مجلس در اين مورد گفت، که وزارت خارجه افغانستان بايد بخاطر اين مسئله سفير ايران را احضار نموده و از وی در اين مورد توضیح بخواهد.
به گفته شماری از اعضای سنای افغانستان (مشرانو جرگه)، ابوالفضل ظهره وند سفير ايران در افغانستان، در هفته گذشته در ديدار با رييس سنای افغانستان گفته که موافقتنامه مشارکت راهبردی درازمدت با امريکا به زیان منافع ملی ايران است و بايد از سوی شورای ملی رد گردد.
شورای ملی جمهوری اسلامی افغانستان عالیترين نهاد قانونگذاری در کشور افغانستان است که به دو بخش ولسی جرگه (مجلس نمايندگان) و مشرانو جرگه (مجلس سنا) تقسيم می شود.
محمد داوود حساس از سنای افغانستان روز دوشنبه در صحن شورای ملی به خبرنگاران گفت که، او در جریان گفتوگوی رئیس مشرانو جرگه و سفیر ایران در کابل حضور داشته است.
به گفته آقای حساس، سفیر ایران هشدار داده است که اگر شورای ملی افغانستان توافقنامه همکاریهای استراتژیک میان افغانستان و امریکا را تصویب کند، جمهوری اسلامی ایران مهاجرین افغان را از ایران اخراج خواهد کرد.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، شنبه شب، ۱۶ اردیبهشتماه گفت: «جمهوری اسلامی ایران نگرانی خود را از امضای پیمان همکاریهای راهبردی بینآمریکا و افغانستان اعلام میدارد.»
توافقنامه راهبردی بین دو کشور آمریکا و افغانستان ۱۲ اردیبهشتماه در کابل به امضای حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان و همتای آمریکایی وی، باراک اوباما، رسید.
به گزارش آسوشیتد پرس، اين توافقنامه در خصوص چگونگی همکاریهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی آمریکا و افغانستان، پس از سال ۲۰۱۴ است.
در این توافقنامه، ضمن تأکید بر پایان یافتن مأموریت رزمی نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان، حق حاکمیت افغانستان تضمین شده و تصریح شده است که افغانستان به حال خود رها نخواهد شد.
ایران در سالهای گذشته همواره مخالفت خود را با حضور نیروهای آمریکایی در خاک افغانستان ابراز کرده است.
دولت: تصمیم سه برابر کردن قیمت بنزین را تکذیب میکنیم
دولت ایران روز دوشنبه، ۱۸ اردیبهشت، با انتشار اطلاعیهای مسئله تصمیم
دولت برای فروش بنزین به قیمت لیتری دو هزار تومان را تکذیب کرده و اعلام
کرد که «این اظهارات کاملاً عاری از حقیقت است.»
علی لاریجانی، رئیس مجلس روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت، در پاسخ به این پرسش که آیا مجلس مخالف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانههاست، به خبرگزاری مهر گفت: «مسئله یارانهها فقط مسئله پرداخت پول نیست. دولت اگر پول دارد، هر قدر میخواهد بپردازد، ما مشکلی نداریم. مشکل این است که میخواهند از طریق تغییر قیمت حاملهای انرژی این کار انجام شود یعنی بنزین ۲ هزار تومان شود، گاز دو برابر شود و گازوئیل ۳ برابر شود. خب، قطعا مجلس روی این موضوع حساس است که تبدیل به اوج گرانی در کشور نشود.»
در واکنش به این اظهارات، مرکز ارتباطات اطلاعات و تبلیغات دفتر رئیسجمهور روز دوشنبه در اطلاعیهای نوشت: «در پی انتشار اظهاراتی مبنی بر تصمیم دولت برای فروش بنزین به قیمت لیتری دو هزار تومان، مجددا یادآور میشود که این اظهارات کاملا عاری از حقیقت است.»
این اطلاعیه که در وبسایت دولت منتشر شده ادامه میدهد: «دولت هیچ گاه و در هیچ یک از برنامههای خود چنین ارقامی را در نظر نداشته و در تمام طرحهای خود کلیه اطلاعات لازم را مستقیما در اختیار مردم قرار داده و خواهد داد.»
این اطلاعیه میافزاید: «از همگان انتظار دارد که با درک شرایط کشور از انتشار مطالب غیر واقعی که موجب نگرانی مردم و التهاب کاذب میشود خودداری کنند.»
رسانههای ایران روز ۱۳ فروردین گزارش دادند که دولت احمدینژاد در حال بررسی دو سناریوی «حذف سهمیهبندی بنزین و عرضه سوخت تکنرخی» یا «تداوم روند سهمیهبندی و افزایش ۲۰ تا ۴۰ درصدی» قیمت بنزین است.
از زمان اجرای فاز نخست قانون هدفمندی یارانهها، بنزین معمولی یارانهای ۴۰۰ تومان و بنزین معمولی آزاد ۷۰۰ تومان در بازار عرضه میشود که در صورت افزایش ۴۰ درصدی این فرآورده نفتی در فاز دوم، قیمت بنزین معمولی یارانهای و آزاد به ترتیب به ۵۶۰ و ۹۸۰ تومان خواهد رسید.
طرح هدفمندسازی یارانهها آذرماه ۱۳۸۹ به اجرا درآمد و هماینک بر اساس مصوبه مجلس، اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها تا تیرماه سال جاری به تعویق افتاده است.
سال گذشته صندوق بینالمللی پول از اجرای طرح هدفمندی یارانهها توسط دولت ایران که هدف از آن کاهش مصرف سوخت و کاهش فشار تورم اعلام شدهبود تمجید کردهبود؛ اما هماینک منتقدان میگویند که ادامه پرشتاب برنامه هدفمند کردن یارانهها باعث تورم شدید شدهاست و افزایش تورم را نیز به دنبال خواهد داشت.
با این وجود محمود احمدینژاد خواستار آغاز سریع مرحله دوم طرح هدفمندی یارانهها است و آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز طرح هدفمندی یارانهها را «گامی مهم» توصیف کردهاست.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، روز سهشنبه، ۱۵ فروردین، پرداخت یارانه جدید از سوی دولت را «خلاف صریح قانون» دانست و ضمن هشدار نسبت به افزایش تورم بر اثر این اقدام، خبر داد که درباره اجرای گام دوم طرح هدفمندی یارانهها به رهبر جمهوری اسلامی نامه نوشتهاست.
علی لاریجانی، رئیس مجلس روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت، در پاسخ به این پرسش که آیا مجلس مخالف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانههاست، به خبرگزاری مهر گفت: «مسئله یارانهها فقط مسئله پرداخت پول نیست. دولت اگر پول دارد، هر قدر میخواهد بپردازد، ما مشکلی نداریم. مشکل این است که میخواهند از طریق تغییر قیمت حاملهای انرژی این کار انجام شود یعنی بنزین ۲ هزار تومان شود، گاز دو برابر شود و گازوئیل ۳ برابر شود. خب، قطعا مجلس روی این موضوع حساس است که تبدیل به اوج گرانی در کشور نشود.»
در واکنش به این اظهارات، مرکز ارتباطات اطلاعات و تبلیغات دفتر رئیسجمهور روز دوشنبه در اطلاعیهای نوشت: «در پی انتشار اظهاراتی مبنی بر تصمیم دولت برای فروش بنزین به قیمت لیتری دو هزار تومان، مجددا یادآور میشود که این اظهارات کاملا عاری از حقیقت است.»
این اطلاعیه که در وبسایت دولت منتشر شده ادامه میدهد: «دولت هیچ گاه و در هیچ یک از برنامههای خود چنین ارقامی را در نظر نداشته و در تمام طرحهای خود کلیه اطلاعات لازم را مستقیما در اختیار مردم قرار داده و خواهد داد.»
این اطلاعیه میافزاید: «از همگان انتظار دارد که با درک شرایط کشور از انتشار مطالب غیر واقعی که موجب نگرانی مردم و التهاب کاذب میشود خودداری کنند.»
رسانههای ایران روز ۱۳ فروردین گزارش دادند که دولت احمدینژاد در حال بررسی دو سناریوی «حذف سهمیهبندی بنزین و عرضه سوخت تکنرخی» یا «تداوم روند سهمیهبندی و افزایش ۲۰ تا ۴۰ درصدی» قیمت بنزین است.
از زمان اجرای فاز نخست قانون هدفمندی یارانهها، بنزین معمولی یارانهای ۴۰۰ تومان و بنزین معمولی آزاد ۷۰۰ تومان در بازار عرضه میشود که در صورت افزایش ۴۰ درصدی این فرآورده نفتی در فاز دوم، قیمت بنزین معمولی یارانهای و آزاد به ترتیب به ۵۶۰ و ۹۸۰ تومان خواهد رسید.
طرح هدفمندسازی یارانهها آذرماه ۱۳۸۹ به اجرا درآمد و هماینک بر اساس مصوبه مجلس، اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها تا تیرماه سال جاری به تعویق افتاده است.
سال گذشته صندوق بینالمللی پول از اجرای طرح هدفمندی یارانهها توسط دولت ایران که هدف از آن کاهش مصرف سوخت و کاهش فشار تورم اعلام شدهبود تمجید کردهبود؛ اما هماینک منتقدان میگویند که ادامه پرشتاب برنامه هدفمند کردن یارانهها باعث تورم شدید شدهاست و افزایش تورم را نیز به دنبال خواهد داشت.
با این وجود محمود احمدینژاد خواستار آغاز سریع مرحله دوم طرح هدفمندی یارانهها است و آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز طرح هدفمندی یارانهها را «گامی مهم» توصیف کردهاست.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، روز سهشنبه، ۱۵ فروردین، پرداخت یارانه جدید از سوی دولت را «خلاف صریح قانون» دانست و ضمن هشدار نسبت به افزایش تورم بر اثر این اقدام، خبر داد که درباره اجرای گام دوم طرح هدفمندی یارانهها به رهبر جمهوری اسلامی نامه نوشتهاست.
بهمنی: در کنترل بازار ارز و سکه به آنچه که میخواستیم نرسیدهایم
رئیس کل بانک مرکزی خبر داد که میزان رشد نقدینگی امسال به ۱۹٫۴ درصد
رسیدهاست؛ وی همچنین اظهار داشت که «در خصوص کنترل بازار ارز و سکه به
آنچه که میخواستیم و مد نظر بود هنوز نرسیدهایم.»
به گزارش خبرگزاری مهر، محمود بهمنی که روز دوشنبه در یک سمینار سخن میگفت نرخ رشد نقدینگی در سال گذشته را ۲۵٫۲ درصد اعلام کرد.
رشد نقدینگی بدون پشتوانه عامل تورم است و سال گذشته این رشد نقدینگی بود که بازار ارز و سکه ایران را بر هم زد و امسال با توجه به شرایط موجود، بازار سکه و ارز دیگر کشش نقدینگی را ندارد.
به نوشته مهر، محمود بهمنی روز دوشنبه در سمینار سراسری مدیران ارشد بانک سپه گفت که: «در پایان سال گذشته و در دو ماه آخر سال توانستیم نقدینگی را با پیش فروش ۱۰٫۵ میلیون سکه و فروش اوراق مشارکت جمعآوری و کنترل کنیم.»
در کشورهای پیشرفته وظیفه جذب نقدینگی بر عهده تولید است اما در ایران بخش تولید کشش جذب نقدینگی را ندارد و از سوی دیگر عملکرد سال گذشته بانک مرکزی در پیشفروش سکه و جذب مردم به بازار دلالی سکه و ارز بسیاری از مردم را به دلال تبدیل کرد و این افراد دیگر به بازده ۲۰ یا ۳۰ درصدی تولید رضایت نمیدهند.
محمود بهمنی روز دوشنبه در ادامه سخنانش افزود: «در کجای دنیا ارز کشورها اینگونه قیمتگذاری میشود و هر روز افراد غیر مسئول و غیر مرتبط وارد کارهای سیستم بانکی میشوند و خیلی راحت درباره آن اظهار نظر میکنند؟ گفت: باید اگر مسائل ارزی، بانکی، طلا و سکه مطرح میشود کارشناسان بانکی درباره آن اظهار نظر کنند.»
بهمنی گفت: «مطرح کردن مطالب غیرکارشناسی قیمتها را بالا میبرد و در بازار تاثیر میگذارد، بنابراین از مسئولین و مقامات کشور خواهش کردیم اینگونه موارد را قدری کنترل کنند تا بازار حالت تلاطم نداشته باشد و حالت عادی به خود بگیرد.»
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، روز جمعه ۱۶ اردیبهشت، گفت که در ارتباط با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، دولت برای تامین یارانههای نقدی «میخواهد بنزین ۲ هزار تومان شود» که این گفته او اعتراض مقامهای دولتی را درپی داشته است.
حجم نقدینگی در ایران در سالهای گذشته به شدت افزایش پیدا کرده و از مرز ۳۵۰ هزار میلیارد تومان فراتر رفتهاست. این انباشت پول نقد در دست مردم با تأخیری نسبتاً زیاد به گرانی کالاها منجر میشود و یکی از آثار رشد شدید نقدینگی سالهای اخیر، تورم شدید کنونی در ایران است.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، چندی پیش «افزایش قیمت ارز و سکه» و «آشفتگی بازار» را ناشی از «سیاستهای غلط اقتصادی» دولت اعلام کرده و گفتهاست که «علت این که اکنون این مشکل به وجود آمده و پول به سمت بازار ارز یا طلا میرود، معلول زیاد شدن نقدینگی ماست» و «نقدینگی ظرف شش هفت سال از حدود ۶۵ هزار میلیارد تومان به ۳۴۰ هزار میلیارد تومان رسیده و این حرکت غیرطبیعی است».
غلامرضا مصباحیمقدم، رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی، نیز به تازگی به خبرگزاری فارس گفت که در ۱۵ ماه اجرای فاز نخست قانون هدفمند کردن یارانهها ۵۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید ایجاد شده که این موضوع سبب تقاضای شدید و رکود و تورم شدهاست.
حسن روحانی، رئیس مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، در سال ۸۶ به ایسنا گفت که «ما دلار نفت را به بانک مرکزی فروختیم و به جای آن پول در جامعه تزریق کردیم به طوری که در دو سال گذشته نقدینگی ایران دو برابر تاریخ پول ایران شد و این به معنای تورم، بدبختی و فشار بر جامعه است.»
«۱۰۰ میلیارد دلار درآمد، ۲۱.۵ درصد تورم»
رئیس کل بانک مرکزی در بخش دیگری از سخنانش مجموع درآمدهای ارزی ایران همراه با درآمد صادرات را «رقمی بالای ۱۰۰ میلیارد دلار» اعلام کرد. وی نرخ تورم در سال گذشته را «۲۱٫۵ درصد» اعلام کرد.
وی همچنین اعلام کرد که «سیستم بانکی بیشتر از توانش به مشتریان تسهیلات پرداخت کرده چرا که در سال گذشته تسهیلات پرداخته شده ۲۹ درصد رشد داشته در حالی که منابع جذب شده ۱۹٫۶ درصد بودهاست.»
به گزارش خبرگزاری مهر، محمود بهمنی که روز دوشنبه در یک سمینار سخن میگفت نرخ رشد نقدینگی در سال گذشته را ۲۵٫۲ درصد اعلام کرد.
رشد نقدینگی بدون پشتوانه عامل تورم است و سال گذشته این رشد نقدینگی بود که بازار ارز و سکه ایران را بر هم زد و امسال با توجه به شرایط موجود، بازار سکه و ارز دیگر کشش نقدینگی را ندارد.
به نوشته مهر، محمود بهمنی روز دوشنبه در سمینار سراسری مدیران ارشد بانک سپه گفت که: «در پایان سال گذشته و در دو ماه آخر سال توانستیم نقدینگی را با پیش فروش ۱۰٫۵ میلیون سکه و فروش اوراق مشارکت جمعآوری و کنترل کنیم.»
در کشورهای پیشرفته وظیفه جذب نقدینگی بر عهده تولید است اما در ایران بخش تولید کشش جذب نقدینگی را ندارد و از سوی دیگر عملکرد سال گذشته بانک مرکزی در پیشفروش سکه و جذب مردم به بازار دلالی سکه و ارز بسیاری از مردم را به دلال تبدیل کرد و این افراد دیگر به بازده ۲۰ یا ۳۰ درصدی تولید رضایت نمیدهند.
محمود بهمنی روز دوشنبه در ادامه سخنانش افزود: «در کجای دنیا ارز کشورها اینگونه قیمتگذاری میشود و هر روز افراد غیر مسئول و غیر مرتبط وارد کارهای سیستم بانکی میشوند و خیلی راحت درباره آن اظهار نظر میکنند؟ گفت: باید اگر مسائل ارزی، بانکی، طلا و سکه مطرح میشود کارشناسان بانکی درباره آن اظهار نظر کنند.»
بهمنی گفت: «مطرح کردن مطالب غیرکارشناسی قیمتها را بالا میبرد و در بازار تاثیر میگذارد، بنابراین از مسئولین و مقامات کشور خواهش کردیم اینگونه موارد را قدری کنترل کنند تا بازار حالت تلاطم نداشته باشد و حالت عادی به خود بگیرد.»
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، روز جمعه ۱۶ اردیبهشت، گفت که در ارتباط با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، دولت برای تامین یارانههای نقدی «میخواهد بنزین ۲ هزار تومان شود» که این گفته او اعتراض مقامهای دولتی را درپی داشته است.
حجم نقدینگی در ایران در سالهای گذشته به شدت افزایش پیدا کرده و از مرز ۳۵۰ هزار میلیارد تومان فراتر رفتهاست. این انباشت پول نقد در دست مردم با تأخیری نسبتاً زیاد به گرانی کالاها منجر میشود و یکی از آثار رشد شدید نقدینگی سالهای اخیر، تورم شدید کنونی در ایران است.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، چندی پیش «افزایش قیمت ارز و سکه» و «آشفتگی بازار» را ناشی از «سیاستهای غلط اقتصادی» دولت اعلام کرده و گفتهاست که «علت این که اکنون این مشکل به وجود آمده و پول به سمت بازار ارز یا طلا میرود، معلول زیاد شدن نقدینگی ماست» و «نقدینگی ظرف شش هفت سال از حدود ۶۵ هزار میلیارد تومان به ۳۴۰ هزار میلیارد تومان رسیده و این حرکت غیرطبیعی است».
غلامرضا مصباحیمقدم، رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی، نیز به تازگی به خبرگزاری فارس گفت که در ۱۵ ماه اجرای فاز نخست قانون هدفمند کردن یارانهها ۵۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید ایجاد شده که این موضوع سبب تقاضای شدید و رکود و تورم شدهاست.
حسن روحانی، رئیس مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، در سال ۸۶ به ایسنا گفت که «ما دلار نفت را به بانک مرکزی فروختیم و به جای آن پول در جامعه تزریق کردیم به طوری که در دو سال گذشته نقدینگی ایران دو برابر تاریخ پول ایران شد و این به معنای تورم، بدبختی و فشار بر جامعه است.»
«۱۰۰ میلیارد دلار درآمد، ۲۱.۵ درصد تورم»
رئیس کل بانک مرکزی در بخش دیگری از سخنانش مجموع درآمدهای ارزی ایران همراه با درآمد صادرات را «رقمی بالای ۱۰۰ میلیارد دلار» اعلام کرد. وی نرخ تورم در سال گذشته را «۲۱٫۵ درصد» اعلام کرد.
وی همچنین اعلام کرد که «سیستم بانکی بیشتر از توانش به مشتریان تسهیلات پرداخت کرده چرا که در سال گذشته تسهیلات پرداخته شده ۲۹ درصد رشد داشته در حالی که منابع جذب شده ۱۹٫۶ درصد بودهاست.»
ساموئل هانتينگتون و برخورد تمدن ها؛۲۰ سال بعد
بنا به نظريه هانتينگتون، پيوند و صف آرايی تمدن ها متعاقب پايان جنگ سرد،
موجب ايجاد گسل هايی در نظام بين المللی می شود که خود دور جديدی از
منازعات جهانی را حول محور تمدنی دامن خواهد زد. بر اين اساس کشورهای عضو
يک حوزه تمدنی در مبارزه با ساير تمدن ها از هم حمايت و با ديگران می
ستيزند. بنا به تعريف اين پروسه می تواند به جنگ و رويارويی آمريکا با ساير
حوزه های تمدنی بيانجامد.
آ يا هنوز نظريه برخورد تمدن های ساموئل هانتينگتون معتبر است؟ چه بر سر
پيش بينی ساموئل هانتينگتون آمده است که معتقد بود پس از کمونيسم، جهان
شاهد چالش بين ايالات متحده آمريکا و تمدن های عمده دنيا خواهد شد؟
بيست سال پس از پديداری اين نظريه، آيا هنوز ميتوان گفت جنگ های آينده براساس چالش های بين غرب سکولار و مثلا تمدن اسلامی به عنوان يکی از تمدن های نه گانه مورد اشاره هانتينگتون خواهد بود؟
در اواخر دهه ۱۹۶۰ و در اوج باور جهانی که دمکراسی را حاصل توسعه صنعتی می دانستند ، ساموئل هانتينگتون انديشمند سياسی آمريکا که خود يک دموکرات بود معتقد بود که چون توسعه صنعتی خود موجب هرج و مرج می شود لذا پيش نياز جوامع سياسی موفق "نظم" است که می تواند دگرگونی اجتماعی تدريجی را موجب شود. هانتينگتون که شايد خوانندگان ايرانی کتاب موج سوم او را بياد داشته باشند، فقدان اقتدار سياسی و نظم را در سياست بين الملل يک عامل تعيين کننده می دانست.
بيست سال پس از پديداری اين نظريه، آيا هنوز ميتوان گفت جنگ های آينده براساس چالش های بين غرب سکولار و مثلا تمدن اسلامی به عنوان يکی از تمدن های نه گانه مورد اشاره هانتينگتون خواهد بود؟
در اواخر دهه ۱۹۶۰ و در اوج باور جهانی که دمکراسی را حاصل توسعه صنعتی می دانستند ، ساموئل هانتينگتون انديشمند سياسی آمريکا که خود يک دموکرات بود معتقد بود که چون توسعه صنعتی خود موجب هرج و مرج می شود لذا پيش نياز جوامع سياسی موفق "نظم" است که می تواند دگرگونی اجتماعی تدريجی را موجب شود. هانتينگتون که شايد خوانندگان ايرانی کتاب موج سوم او را بياد داشته باشند، فقدان اقتدار سياسی و نظم را در سياست بين الملل يک عامل تعيين کننده می دانست.
هانتينگتون با نظريات بی نظير خود در سياست خارجی آمريکا يکيار د گر در
دهه ۱۹۹۰ و به دنبال سقوط کمونيسم و اتحاد جماهير شوروی نظريه جنجالی جديدی
را مطرح کرد که نظر دانشمندان و دست اندرکاران سياست عملی جهان را به خود
جلب کرد.
در ۱۹۹۲ هانتينگتون با ترسيم خطوط گسل تمدن های جهانی تئوری برخورد تمدن
ها را در شرايطی مطرح کرد که حرکت آينده جهان به وضوح قابل رويت نبود.سياستگذاران ايالات متحده می خواستند نظريه در حال افول تعارضات ساختاری غرب و شرق را که برای قريب پنجاه سال برای تبيين رابطه با شرق بکاررفته بود با يک تعريف و بسته آماده برای سياستگذاری آينده جابجا کنند و ساموئل هانتينگتون نظريه چشمگيری را ارائه می داد که چالش ناپذير به نظر می رسيد. نظريه قديمی تر "نظم" ناظر بر همزيستی مسالمت آميز رژيمهای اقتدارگرا با غرب دموکراتيک بود و ديگر کاربردی نداشت. با مرگ کمونيسم، جهان اسلام ( و البته تمدن های ديگر) در حال برخاستن و تجديد حيات بودند و لذا برخورد های آينده با غرب از جانب اين بلوک ايدئولوژيک قدرتمند (به زعم هانتينگتون) اجتناب ناپذير مينمود.
انقلاب اسلامی در ايران، ظهور گونه ای از اسلام غرب ستيز در جهان اسلام را تسريع کرده بود. گروههای تند رو مذهبی در نقاطی از جهان اسلام شکل گرفته بودند که در قتل و يا سوء قصد عليه رهبران سياسی خود دست داشتند و يا به شدت با سياست نزديکی با غرب مخالفت می کردند.
ظهور و شکل گيری طالبان و وهابيت در پاکستان، افغانستان ونقش فزاينده عربستان سعودی در جهان اسلام، قتل انور سادات به عنوان سمبل گرايش به غرب و البته بسياری نشانه های ديگر از برخاستن بنيادگرايی اسلامی با ترکيبی متمايل به درگيری های نظامی در ابعادی جهانی حکايت می کرد.
اين تحولات انديشه هانتينگتون را به خود مشغول و در شرايطی که نظريه جايگزينی برای رويارويی شرق و غرب موجود نبود، تئوری برخورد تمدن ها را شکل داد. اين تئوری که در سالهای آغازين دهه نود برای اولين بار در قالب يک مقاله منتشر شده بود در سال ۱۹۹۶ به کتابی تبديل گريد ودر فاصله کوتاهی پس از طرح انديشه هانتينگتون حوادث يازده سپتامبراين نظريه را تا حد يک پيش بينی پيامبرگونه اعتلا داده و آنرا امری قطعی وحتمی الوقوع نشان داد.
همزمان، کوشش کوتاه مدت ريس جمهوری وقت ايران سيد محمد خاتمی برای ايجاد يک مرکز بين المللی برای "گفتگو" و نه "برخورد" بين تمدن ها بلافاصله با حمايت سازمان ملل متحد مواجه شد و برای مدتی توانست در برابر نظريه برخورد تمدن ها چالش مختصری ايجاد کند. اما، به دلايل متعدد از جمله چالش های درونی سيستم سياسی جمهموری اسلامی اين گام مهم از مرحله ابتدايی اش فراتر نرفت و حتی در ادامه تبديل به نوعی ابزار سياسی بر عليه کسانی شد که قصد نهادينه کردن گفتگوی بين تمدن ها را داشتند.
خاتمی و همفکرانش در محاق کنترل سياسی قرار گرفتند و برخی از نزديکان رييس جمهور سابق مانند مهاجرانی مهاجرت را بر ماندگاری ترجيح دادند و آنانکه ماندند هم به شدت سرکوب و يا زندانی شدند. گويی دستهايی در کاربود که می خواست درستی نظريه برخورد تمدنی را اثبات کند.
معهذا جهان اسلام فقط ايران نيست و جهانی فراتر و بزرگتر از ايران است که خود از درون در حال استحاله بوده و هست و همين استحاله درونی جهان اسلام به نحوی که توضيح خواهيم داد موجب کاهش اعتبار نظريه برخورد تمدن ها شد.
در سال ۲۰۰۷باراک اوباما به رياست جمهوری ايالات متحده آمريکا انتخاب شد. وی که شايد هنوز به نظريه برخورد تمدن های هانتينگتون فکر می کرد اولين تماس های سياست بين المللی اش را به جهان اسلام تخصيص داد. درست يک سال پس از انتخاب اوباما، ساموئل هانتينگتون در ۸۱ سالگی در دسامبر ۲۰۰۸ بر اثر بيماری در گذشت.
او که استاد دانشگاه هاوارد، و برای مدتی پرزيدنت انجمن دانشمندان علوم سياسی آمريکا بود بيشترين تاثير را در سياست گذاری ايالات متحده داشته و در مقاطع گوناگون با طرح نظريه های انقلابی در روابط بين الملل تاثير گذاشته است.
اما هانتينگتون آنقدر زنده نماند تا ببيند چگونه دگرگونيهای جهان عرب و آنچه که بعد ها بهارعربی نام گرفت نظريه برخورد تمدنی وی را به چالش گرفت وموجب استحاله آن شد. اگرچه می توان ادعا کرد طرح نظريه هم در جای خود موجب استحاله تمدن های غرب ستيز گرديد و در نتيجه راهکارهای ميانه ای از آن متولد شد که تا به امروز ادامه دارد و در حال دگرگون سازی تمدن ها است. انديشه هانتينگتون موجب بروز انديشه های معارض و موافق بسياری شد. برخی بطور کلی با اصل نظريه و امکان وقوع آن مخالف هستند و برخی ديگر هنوز و کاملا با امکان عملی شدن آن موافقت دارند.
در نظريه هانتينگتون از نه تمدن نام برده می شود.( تمدن های غربی، چينی، اسلامی، هندی، ارتدکس، آمريکای لاتين، آفريقايی، بودايی، و ژاپنی) ولی بر اساس برخی مطالعات آماری در عمل و طی دهسال اول از عمر نظريه در خلال بيش از ۵۰۰ منازعه که در جهان رويداد فقط سه تمدن اسلامی، غرب، و ارتدکس بيشتر از بقيه تمدن ها درگيرمنازعه بوده اند. البته مطالعات و آمارهای موجود نشان نمی دهد که ماهيت اين منازعات الزامآ بين اسلام بر عليه غرب ويا غرب بر عليه بقيه تمدن ها بوده باشد - اگرچه غرب در بسياری از منازعات مشارکت داشته است. برخی تحقيقات نيمه تمام، نشان می دهد که مثلا منازعه غرب برعليه ديگر تمدن ها کمتر از منازعه تمدن های ارتدکس با اسلام بود. همين نتيجه گيری ها موجب تضعيف وترديدو تشکيک در نظريه هانتينگتون گرديده است.
در سالهای اخير مطالعاتی در مورد چگونگی اين نظريه در حيطه عمل و سياست بين الملل انجام شد. نتايج موافق و مخالف زيادی مطرح و مورد بررسی آماری قرار گرفت. ذکر جزييات اين مطالعات در اين مختصر مقدور نيست ولی با در نظر گرفتن مطالعات آماری انجام شده، وهمچنين با نگاهی به سير تحولات خاور ميانه در چند سال اخير، اميد ها و هراس های برآمده از متن "بهار عربی"، استحاله ماهوی رژيم هايی مانند عراق، افغانستان و حتی عربستان سعودی می توان نتيجه گرفت که هرچند نظريه هانتينگتون زمينه های مساعدی را برای تبيين روابط بين الملل در دهه آخر قرن بيستم و آغاز قرن بيست و يکم ارايه داده است ولی نتوانسته در حيطه عمل تبديل به يک استراتژیِ عملياتی بشود.
در بسياری موارد غرب ستيزی تاکتيکی برای چانه زنی و امتياز گيری بوده و به قصد خط کشی های استراتژيک و دراز مدت بکار نرفته است. دربرخی از موارد که منازعه از غرب آغاز شده نيز انگيزه تمدنی دليل آغاز منازعه نبوده است.
در پاره ای ديگر از مطالعات انجام شده کفه ترازو در جهت تاييد نظريه هانتينگتون سنگينی کرده ولی عوامل گوناگونی مانند ائتلاف ها، اتحادهای سياسی- نظامی، صف بندی ها و مرزبندی های اقتصادی و غيره بايد با دقت مورد مطالعه قرار گيرد تا بتوان به نحو قاطع در مورد قبول نظريه هانتينگتون در حيطه عملی رای داد.
اگر ادعای هانتينگتون وقوع منازعه بين تمدن ها باشد در آنصورت بخش عمده ای از منازعات که بين دولت ها و در داخل يک حوزه تمدنی صورت گرفته خود بخود بر خلاف نظريه هانتينگتون است و عدم صحت آن را ثابت می کند چرا که بنا بر اين نظريه منازعات بايد بين تمدن ها رخ بدهد و نه در درون تمدن ها.
هنوز نقاط خاکستری فراوانی وجود دارد که نشان می دهد نظريه برخورد تمدن ها ابزار مناسبی برای تبيين روابط بين ملت ها نيست و پاسخ مشخصی برای سوالات بيشماری ارائه نمی کند. مثلا وقتی کشورهای مسلمان در نوعی جهت گيری نظامی ائتلاف های بزرگ غرب بر عليه يک کشور مسلمان ديگر شرکت يا آن را تائيد و يا تائيد ضمنی می کنند (ليبی، سوريه، يا يمن و مصر) آيا در يک منازعه تمدنی همسو با غرب شرکت کرده اند؟ و اگر پاسخ مثبت است چگونه يک کشور مسلمان که در طبقه بندی هانتينگتون جزيی از تمدن اسلامی محسوب ميشود و حسب تعريف بايد با کشورهای اسلامی ائتلاف کند در عمل به صف غرب يا آمريکا می پيوندد؟ مواردی مانند همسويی عربستان با غرب درخصوص بحرين آيا منازعه تمدنی محسوب می شود يا بين دولت های يک تمدن و بسيار سوالات ديگر که برايشان جواب مشخصی وجود ندارد.
آنچه در حال حاضر می توان گفت اين است که برخورد تمدن ها به عنوان يک نظريه در يک مقطع زمانی مناسب مطرح شده ولی در عمل گرايش نظام بين المللی در جهت فاصله گيری از تحقق آن بوده و مواردی هم که رخ داده به حد و اندازه ای نبوده است که بتوان با توسل به آن موارد به طور قاطع عملياتی شدن نظريه را تاييد کرد. از طرف ديگرو عليرغم ترديد های موجود، دلايل قانع کننده ای هم وجود ندارد که بتوان امکان بروز منازعات تمدنی را در آينده نيز بکلی منتفی دانست.
------------------------------------------
* دکترجليل روشندل استاد علوم سياسی و مدير مطالعات امنيت در دانشگاه کارولينای شرقی در آمريکا است. وی در مراکز مطالعاتی مختلفی مانند دانشگاه استنفورد، دوک، يوسی ال ای و دانشگاه تهران سابقه تدريس و پژوهش داشته است.
خاکسپاری «ضربالاجلی» ایرج قادری برای جلوگیری از حضور مردم
روزنامههای تهران امروز، جهان صنعت، کیهان، جمهوری اسلامی، اعتماد، شرق و
تهران امروز گزارش دادهاند که مجلس شورای اسلامی «گزارش سه تخلف اقتصادی
دولت» را به قوه قضائیه ارسال کرده و به این ترتیب «شمار شکایتهای مجلس از
دولت به چهار رسیده که سه تای آن برای استیضاح محمود احمدی نژاد کافی
است.»
روزنامههای اعتماد و شرق گزارشها و یادداشتهایی درباره مرگ ایرج قادری و «پنهانکاری در انتشار خبر درگذشت» و «خاکسپاری ضرب الاجلی» این بازیگر و کارگران سینما منتشر کردهاند.
یک روز پس از انتشار «انتقاد فرمانده کل سپاه از دولت»، روزنامه خراسان خبر داده «رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی» هم از «مسئولان» کشوری و دولت انتقاد کرده و گفته «مسئولان پاسخگویی به ملت را از شکل شعار خارج کنند.»
روزنامه شرق نیز از «کاهش سن مجرمان» خبر داده از قول حسین ساجدینیا اظهارات فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نوشته «۹۵درصد» کسانی که تحت عنوان «اراذل» در «طرح امنیت محلهمحور دستگیر شدهاند کمتر از ۲۵ سال دارند.»
مجلس سه شکایت از دولت به قوه قضائیه ارسال کرد
روزنامههای تهران امروز، جهان صنعت، کیهان، جمهوری اسلامی، اعتماد، شرق و تهران امروز گزارش دادهاند که مجلس شورای اسلامی «گزارش سه تخلف اقتصادی دولت» را به قوه قضائیه ارسال کرده و «شمار شکایتهای مجلس از دولت به چهار رسیده که سه تای آن برای استیضاح احمدی نژاد کافی است.»
روزنامه جهان صنعت تیتر یک شماره دوشنبه را به «شکایتهای مجلس از دولت به قوه قضاییه اختصاص داده و نوشته «برداشت شبانه از بانکها»، «واگذاری سهام شرکتها» و «تخلفات در اجرای هدفمندی یارانهها» سه شکایت تازه مجلس از دولت است.
به نوشته این روزنامه نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز یک شنبه «بررسی گزارش کمیسیون طرح تحول اقتصادی از تخلفات دولت در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها را طبق ماده ۲۳۳ آییننامه داخلی مجلس در دستور کار داشتند و آن را برای بررسی به قوه قضاییه ارسال کردند.»
جهان صنعت همچنین نوشته «نمایندگان مجلس دو شکایت دیگر از تخلفات دولتی درباره برداشت غیرقانونی از بانکها و اجرای نادرست اصل ۴۴ قانون اساسی» را با رای خود به دادگاه فرستادند.
روزنامه جهان صنعت در سرمقاله هجدهم اردیبهشت با تاکید براینکه «زور مجلس به دولت نمیرسد» نوشته ارسال سه شکایت در یک روز از سوی مجلس به قوه قضائیه «نشاندهنده این موضوع است که مجلس از توان کافی در برابر رییسجمهوری همچون احمدینژاد برخوردار نیست» و «احمدی نژاد هم خود را چندان موظف نمیبیند که سخنان اعضای پارلمان را آن طور که خواسته میشود به اجرا گذارد» و از همین رو ست که «مجلسیها چارهای نمیبینند جز اینکه پای قوه را به میان کشند.»
این روزنامه البته یادآوری کرده این اولین باری نیست که مجلسیها در خصوص عدم اجرای قانون یا تخلف در اجرا آن به قوه قضائیه متوسل میشوند، «گرچه ممکن است نظیر دفعات قبل بیجواب بماند.»
روزنامه کیهان وابسته به جناح حاکم نیز خبر «ارسال گزارش مجلس از نحوه اجرای هدفمندی یارانهها به قوه قضائیه» را در صفحه نخست شماره یک شنبه منتشر کردهاست.
روزنامه تهران امروز نیز در تیتر یک از «ارجاع سه تخلف اقتصادی دولت به دادگاه» گزارش داده و نوشته «نمایندگان مجلس در جلسه علنی دیروز خود با ارجاع سه تخلف اقتصادی دولت به دادگاه موافقت کردند. تخلف دولت در برداشت شبانه از حساب بانکها، تخلف در نحوه اجرای قانون یارانهها و تخلف در اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی سه موضوعی بود که در جلسه علنی دیروز مجلس گزارش آنها قرائت شد و نمایندگان بهصورت جداگانه با ارجاع این تخلفات به دادگاه موافقت کردند.»
این روزنامه همچنین نوشته «در صورتی که دادگاه تخلفات دولت را وارد بداند، مقامات متخلف دولتی که میتواند شامل رئیسجمهور هم باشد، با احکام سنگینی مواجه میشوند.»
روزنامه تهران امروز نوشته «اصرار نمایندگان بر محرز بودن تخلفات اقتصادی دولت که به همراه شرح کاملی از این تخلفات هم بودهاست، کار دولت را در پاسخگویی به تخلفاتی که بدان متهم شدهاست، سخت کند» چرا که « در این گزارشها اتهامات عدیدهای به دولت وارد شده» و «اتهامات وارده به دولت در نحوه اجرای قانون هدفمندی یارانهها بسیار سنگینتر است.»
این روزنامه با اشاره به «مستندات مجلس از تخلفهای اقتصادی دولت» نوشته که تنها در مورد هدفمندی یارانهها، «مجلس این تخلفات را در ۱۳ مورد دستهبندی کرده» و «دولت متهم شدهاست برای پرداخت یارانه نقدی، تمام منابع موجود از فروش نفت خام تا برداشت از منابع بانکها و برداشت از بودجه عمومی دولت را در خدمت گرفته و صرف پرداخت یارانه نقدی کردهاست.»
به نوشته تهران امروز در گزارش مجلس از جمله تاکید شده که «دولت تنها ۴۷ درصد از یارانه پرداختی را از محل آزادسازی قیمتها بهدست آورده و ۵۳ درصد کسری بودجه داشته که به نحو اعجابآوری از سایر منابع تامین کردهاست.»
روزنامه اعتماد هم در گزارشی از ارسال «گزارشهای تخلف دولت به قوه قضائیه» نوشته شمار «شکایتهای مجلس از دولت به چهار مورد رسیده که سهتای آن برای استیضاح کافی است.»
این روزنامه همچنین نوشته «احمدینژادی که قرار بود نفت را بر سر سفرههای مردم بیاورد امروز از طرف اصولگرایان علتالعلل گرانی است» و تاکید کرده که احمدی نژاد «امروز در موقعیتی قرار دارد که حتی با وضعیت سه سال پیش خود هم قابل قیاس نیست، و حالا دیگر پردههای بسیاری فرو افتاده و میان احمدینژاد و اصولگرایان شکاف عمیقی قرار دارد.»
روزنامه اعتماد با طرح پرسشهایی درباره واکنشهای احتمالی رئیس دولت، نوشته «حالا که بسیاری از دوستداران احمدی نژاد برای پایان دوره او لحظهشماری میکنند، خود او برای شروعی دوباره میخواهد چه کند؟»
خاکسپاری «ضربالاجلی» ایرج قادری برای جلوگیری از حضور مردم
روزنامههای اعتماد و شرق گزارشها و یادداشتهایی درباره مرگ ایرج قادری و «پنهانکاری خبر درگذشت» و «خاکسپاری ضرب الاجلی» این بازیگر و کارگران سینما برای جلوگیری از حضور مردم منتشر کردهاند.
روزنامه اعتماد طرحی از چهره ایرج قادری را در صفحه یک منتشر کرده و نوشته «خبر درگذشت قهرمان سینمای ایران شبانه روی سایتهای خبری منتشر شد» و «هنوز زمان زیادی از فراگیر شدن خبر در سایتهای مختلف نگذشته بود که گفته شد آنچه اعلام شده، نادرست است و قادری همچنان اندک نفسی دارد و ضربان آرام قلبش شنیده میشود»، اما « و سرانجام «این، پایان آن خبر غمانگیز نبود، و قرار بود همهچیز از شنبه شب در ابهام برود» تا «سکوت صبح یکشنبه برقرار باشد.»
این روزنامه از ایرج قادری به عنوان «ستاره بیش از ۷۰ فیلم و کارگردان بیش از چهل فیلم» نوشته که «سکوت صبح یکشنبه از آن همراهان اندک ایرج قادری در بهشت سکینه کرج بود» و پیکر ایرج قادری «با حضور همسر او و یار و همراه قدیمیاش سعید مطلبی و تعدادی از دوستدارانش به خاک سپرده شد تا روشن شود دلیل پنهان کردن خبر درگذشت این هنرمند چه بودهاست.»
ناصر صفاریان مستندسازی که چند ماه پیش بازداشت و زندانی شده بود طی یادداشتی در روزنامه اعتماد درباره خاکسپاری ایرج قادری نوشته «سینماگری مشهور، نیمهشب از دنیا میرود. همان صبح اول وقت و بیآنکه خبری از علاقهمندان و حتی رسانهها باشد، دست به کار کفن و دفنش میشوند. نه در تهران و محل سکونت خانوادهاش، که در کرج. نه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا و حتی امامزاده طاهر کرج که محل دفن بسیاری از هنرمندان است، که در بیبی سکینه. این سینماگر، هم کارگردانی معروف است و هم بازیگری مشهور. پس ماجرا چیست؟»
یادداشتنویس اعتماد با اشاره به شباهت روشهای به کار گرفته شده برای جلوگیری از حضور مردم در جریان خاکسپاری محمدعلی فردین و ایرج قادری، نوشته «۲۰ فروردین ۱۳۷۹، روز تشییع و تدفین یک سینماگر (محمدعلی فردین)، تهران جمعیتی به خود دید که در سالهای پس از انقلاب و در رویدادی غیررسمی و غیردولتی، بینظیر بود»، نوشته «آن روز مردم نمیدانستند شروع مراسم از کجاست و کجا باید بروند. سه مکان متفاوت اعلام شده بود و هر بخش از جمعیت در جایی تجمع کرده بود» و «جمعیت با تفکیک موقعیت جغرافیایی در کنار هم قرار نگرفت، اما ازدحام آن روز شهر در خاطر همه هست و قطعه هنرمندان بهشت زهرا هم همیشه نشانی از آن علاقهمندان را بر مزار حفظ کردهاست.»
ناصر صفاریان همچنین نوشته «حالا اگر به ذهنمان خطور کند که ماجرای عجیب روز یکشنبه و دفن ضربالاجلی (ایرج قادری) در نقطهای پرت، به خاطر درس گرفتن برخی از ماجرای سال ۷۹ است، آیا باید این تصور ذهنی را پس بزنیم یا بپذیریم؟»
نویسنده روزنامه اعتماد درعین حال تاکید کرده «ایرج قادری بخشی از خاطره ایرانیانی است که فیلمهای او را دیدهاند. خاطره جمعی هم بخش جدانشدنی جامعهاست. خاطره جمعی را نمیتوان خط زد.»
شماری از هنرمندان از جمله سیروس الوند و مهناز افشار نیز طی یادداشتهایی در روزنامه شرق نسبت به «کم لطفی و دفن بی سر و صدای به ایرج قادری» انتقاد کردهاند.سیروس الوند نوشته از اینکه ایرج قادری را «بیسروصدا دفن کردند بسیار رنجیده و مبهوتم.»
بعد از فرمانده کل سپاه، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم از «مسئولان» انتقاد کرد
یک روز پس از انتشار «انتقاد فرمانده کل سپاه از دولت» در روزنامههای ایران، روزنامه خراسان خبر داده «رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی» هم از «مسئولان» کشوری و دولت انتقاد کرده و گفته «مسئولان پاسخگویی به ملت را از شکل شعار خارج کنند.»
به نوشته این روزنامه، حسن فیروزآبادی بدون نام بردن از مقامهای دولتی گفته پس از « حضور مردم در انتخابات ۱۵ اردیبهشت، حال نوبت مسئولین است» و « همه شما مسئول امور ملت هستید و همه شما در برابر کسانی که در قبال آنها مسئولیت دارید، بایستی پاسخگو باشید.»
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی خطاب به کسانی که از آنها با عنوان کلی «مسئولان» یاد کرده، گفتهاست «مسئولان پاسخگویی به ملت را از شکل شعار خارج کنند و در دستگاههای تحت امر خود ساز و کاری برای پاسخگویی به مراجعین و متقاضیان ایجاد کنند.»
حسن فیروزآبادی البته انتقاد خود را بیشتر متوجه «دستگاهها» و «امور اداری: کرده و گفته «هر یک از آحاد ملت که برای امری به دستگاهها مراجعه کند، بدون دغدغه بتواند خواستهاش را مطرح کند و خواستههای اقشار مختلف مردم به طور یکسان دنبال شود» و «شورای عالی اداری سیاستهای پاسخگویی را تبیین و به اطلاع همگان برساند.»
روز یکشنبه نیز روزنامههای شرق، ابتکار، فرهیختگان، اعتماد و جمهوری اسلامی ضمن انتشار گزارشهایی درباره «انتقاد فرمانده سپاه از دولت»، خبر داده بودند که محمدعلی جعفری اعلام کرده که «انتظارات رهبری از دولت و مسوولان نظام محقق نشدهاست.»
روزنامه اعتماد نیز با اشاره به «پایان انتخابات مجلس نهم» و نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲، تاکید کرده بود که «این انتقادها و تکاپوها را میتوان مقدماتی برای فراهم کردن شرایط برای جابهجایی در قدرت دانست.»
حسن فیروز آبادی که از زمان رسیدن آیت الله خامنهای به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شده و تاکنون در این سمت باقی ماندهاست از جمله حامیان محمود احمدی نژاد در انتخابات سال ۸۸ بود و در آبان سال ۸۷ درباره دلیل حمایت این ستادکل نیروهای مسلح از احمدی نژاد گفته بود «امروز آقا (آیت الله خامنهای) از دولت آقای دکتر احمدی نژاد حمایت میفرمایند» و «نیروهای مسلح نیز وظیفه ذاتی شان است که از دولت و ارکان نظام حمایت و در تقویت آن تلاش کنند.»
«کاهش سن مجرمان به زیر ۲۵ سال»
روزنامه شرق اظهارات فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ درباره «کاهش سن مجرمان» را مورد توجه قرار داده و از قول حسین ساجدی نیا نوشته «۹۵درصد» از کسانی که تحت عنوان «اراذل» در «طرح امنیتمحلهمحور دستگیر شدهاند کمتر از ۲۵ سال دارند.»
این روزنامه تاکید کرده که «این نخستین بار است که یک مقام انتظامی با نگرانی، کاهش سن مجرمان در پایتخت را تایید میکند» و نوشته که «پیش از این در تحقیقات و پژوهشهای بسیاری نسبت به کاهش سن مجرمان در کشور هشدار داده شده بود اما پلیس نتایج آنها را رد یا تایید نکرده بود» و «به نظر میرسد کاهش قابل توجه سن مجرمان، پلیس را نیز واداشته سیاست خود را تغییر داده و نگرانی خود را ابراز کند.»
شرق ضمن مقایسه آمار اعلام شده از سوی فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ درباره «کاهش سن مجرمان به زیر ۲۵ سال»، نوشته «در منابع غیررسمی میانگین سن مجرمان در دهه ۵۰ بالای ۴۰ سال و در دهه ۶۰ و ۷۰ بین ۳۴ تا ۳۸ سال عنوان شدهاست.»
این روزنامه همچنین گزارش داده که «بنابر آمار پروندههای تشکیل شده در حوزه استحفاظی نیروی انتظامی، تظاهر به چاقوکشی، مسموم کردن عمدی، اجبار و اکراه، تهدید، ضرب و جرح، مرگهای اتفاقی، قتل غیرعمد و قتل عمد بالاترین جرایم را تشکیل میدهند» و نوشته «بررسیهای آماری بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ نشان میدهد که بین ۶۰ تا ۸۰درصد دستگیرشدگان کشوری نیز در بازه سنی ۱۸ تا ۳۴ سال بودهاند» و «این امر به سادگی نشان میدهد که نگرانی فرمانده پلیس تهران قابل تسری به کل کشور است.»
روزنامه شرق با تاکید باینکه «براساس دادههای سال ۱۳۸۷ دستگیری مجرمان بین ۱۸ تا ۲۴ سال ۶۷٫۷ و مجرمان گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال ۱۱٫۸درصد افزایش داشتهاست»، نوشته «جوان بودن جامعه و به تبع آن جوان شدن مجرمان، نابسامانیهای اقتصادی، افزایش احساس نابرابری، شکاف طبقاتی و ضعیف شدن نقش خانواده معمولا به عنوان اصلیترین عوامل کاهش سن مجرمان محسوب میشود.»
شاپور اسماعیلیان وکیل دادگستری نیز ضمن انتشار یادداشتی در روزنامه شرق به بررسی رابطه «نابسامانی اقتصادی و جرایم» پرداخته و از «بحرانهای حاکم بر هر جامعه و بهویژه نابسامانی اقتصادی که حاصل تورم، گرانی، بیکاری، رکود اقتصادی، گسترش فقر» به عنوان عوامل موثر در «وقوع جرایم» و «افزایش جرایم» نام برده، و برای نمونه «ناتوانیدر اشتغال، ازدواج و تشکیل خانواده» را به عنوان دلیل «افزایش موارد تعرض و تجاوز خشونتبار به زنان و دختران» عنوان کردهاست.
این وکیل دادگستری همچنین نوشته «این تاثیرگذاری وقتی شتاب میگیرد که طبقات فرودست یک جامعه در عین فقر و تنگدستی و بیکاری و در حالت هراسان از تامین معاش روزانه در شرایطی که تورم و گرانی افسارگسیختهاست، شاهد وقوع فسادهای کلان اقتصادی و مالی از سوی برخی از فرادستانی میشوند که به اموال عمومی دسترسی داشتهاند» و «چنین فرآیندی بهشدت به تضعیف اعتماد عمومی به دولت و گسترش آنچه فساد تدافعی یا جبرانی نامیده میشود، میانجامد.»
روزنامههای اعتماد و شرق گزارشها و یادداشتهایی درباره مرگ ایرج قادری و «پنهانکاری در انتشار خبر درگذشت» و «خاکسپاری ضرب الاجلی» این بازیگر و کارگران سینما منتشر کردهاند.
یک روز پس از انتشار «انتقاد فرمانده کل سپاه از دولت»، روزنامه خراسان خبر داده «رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی» هم از «مسئولان» کشوری و دولت انتقاد کرده و گفته «مسئولان پاسخگویی به ملت را از شکل شعار خارج کنند.»
روزنامه شرق نیز از «کاهش سن مجرمان» خبر داده از قول حسین ساجدینیا اظهارات فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نوشته «۹۵درصد» کسانی که تحت عنوان «اراذل» در «طرح امنیت محلهمحور دستگیر شدهاند کمتر از ۲۵ سال دارند.»
مجلس سه شکایت از دولت به قوه قضائیه ارسال کرد
روزنامههای تهران امروز، جهان صنعت، کیهان، جمهوری اسلامی، اعتماد، شرق و تهران امروز گزارش دادهاند که مجلس شورای اسلامی «گزارش سه تخلف اقتصادی دولت» را به قوه قضائیه ارسال کرده و «شمار شکایتهای مجلس از دولت به چهار رسیده که سه تای آن برای استیضاح احمدی نژاد کافی است.»
روزنامه جهان صنعت تیتر یک شماره دوشنبه را به «شکایتهای مجلس از دولت به قوه قضاییه اختصاص داده و نوشته «برداشت شبانه از بانکها»، «واگذاری سهام شرکتها» و «تخلفات در اجرای هدفمندی یارانهها» سه شکایت تازه مجلس از دولت است.
به نوشته این روزنامه نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز یک شنبه «بررسی گزارش کمیسیون طرح تحول اقتصادی از تخلفات دولت در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها را طبق ماده ۲۳۳ آییننامه داخلی مجلس در دستور کار داشتند و آن را برای بررسی به قوه قضاییه ارسال کردند.»
جهان صنعت همچنین نوشته «نمایندگان مجلس دو شکایت دیگر از تخلفات دولتی درباره برداشت غیرقانونی از بانکها و اجرای نادرست اصل ۴۴ قانون اساسی» را با رای خود به دادگاه فرستادند.
روزنامه جهان صنعت در سرمقاله هجدهم اردیبهشت با تاکید براینکه «زور مجلس به دولت نمیرسد» نوشته ارسال سه شکایت در یک روز از سوی مجلس به قوه قضائیه «نشاندهنده این موضوع است که مجلس از توان کافی در برابر رییسجمهوری همچون احمدینژاد برخوردار نیست» و «احمدی نژاد هم خود را چندان موظف نمیبیند که سخنان اعضای پارلمان را آن طور که خواسته میشود به اجرا گذارد» و از همین رو ست که «مجلسیها چارهای نمیبینند جز اینکه پای قوه را به میان کشند.»
این روزنامه البته یادآوری کرده این اولین باری نیست که مجلسیها در خصوص عدم اجرای قانون یا تخلف در اجرا آن به قوه قضائیه متوسل میشوند، «گرچه ممکن است نظیر دفعات قبل بیجواب بماند.»
روزنامه کیهان وابسته به جناح حاکم نیز خبر «ارسال گزارش مجلس از نحوه اجرای هدفمندی یارانهها به قوه قضائیه» را در صفحه نخست شماره یک شنبه منتشر کردهاست.
روزنامه تهران امروز نیز در تیتر یک از «ارجاع سه تخلف اقتصادی دولت به دادگاه» گزارش داده و نوشته «نمایندگان مجلس در جلسه علنی دیروز خود با ارجاع سه تخلف اقتصادی دولت به دادگاه موافقت کردند. تخلف دولت در برداشت شبانه از حساب بانکها، تخلف در نحوه اجرای قانون یارانهها و تخلف در اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی سه موضوعی بود که در جلسه علنی دیروز مجلس گزارش آنها قرائت شد و نمایندگان بهصورت جداگانه با ارجاع این تخلفات به دادگاه موافقت کردند.»
این روزنامه همچنین نوشته «در صورتی که دادگاه تخلفات دولت را وارد بداند، مقامات متخلف دولتی که میتواند شامل رئیسجمهور هم باشد، با احکام سنگینی مواجه میشوند.»
روزنامه تهران امروز نوشته «اصرار نمایندگان بر محرز بودن تخلفات اقتصادی دولت که به همراه شرح کاملی از این تخلفات هم بودهاست، کار دولت را در پاسخگویی به تخلفاتی که بدان متهم شدهاست، سخت کند» چرا که « در این گزارشها اتهامات عدیدهای به دولت وارد شده» و «اتهامات وارده به دولت در نحوه اجرای قانون هدفمندی یارانهها بسیار سنگینتر است.»
این روزنامه با اشاره به «مستندات مجلس از تخلفهای اقتصادی دولت» نوشته که تنها در مورد هدفمندی یارانهها، «مجلس این تخلفات را در ۱۳ مورد دستهبندی کرده» و «دولت متهم شدهاست برای پرداخت یارانه نقدی، تمام منابع موجود از فروش نفت خام تا برداشت از منابع بانکها و برداشت از بودجه عمومی دولت را در خدمت گرفته و صرف پرداخت یارانه نقدی کردهاست.»
به نوشته تهران امروز در گزارش مجلس از جمله تاکید شده که «دولت تنها ۴۷ درصد از یارانه پرداختی را از محل آزادسازی قیمتها بهدست آورده و ۵۳ درصد کسری بودجه داشته که به نحو اعجابآوری از سایر منابع تامین کردهاست.»
روزنامه اعتماد هم در گزارشی از ارسال «گزارشهای تخلف دولت به قوه قضائیه» نوشته شمار «شکایتهای مجلس از دولت به چهار مورد رسیده که سهتای آن برای استیضاح کافی است.»
این روزنامه همچنین نوشته «احمدینژادی که قرار بود نفت را بر سر سفرههای مردم بیاورد امروز از طرف اصولگرایان علتالعلل گرانی است» و تاکید کرده که احمدی نژاد «امروز در موقعیتی قرار دارد که حتی با وضعیت سه سال پیش خود هم قابل قیاس نیست، و حالا دیگر پردههای بسیاری فرو افتاده و میان احمدینژاد و اصولگرایان شکاف عمیقی قرار دارد.»
روزنامه اعتماد با طرح پرسشهایی درباره واکنشهای احتمالی رئیس دولت، نوشته «حالا که بسیاری از دوستداران احمدی نژاد برای پایان دوره او لحظهشماری میکنند، خود او برای شروعی دوباره میخواهد چه کند؟»
خاکسپاری «ضربالاجلی» ایرج قادری برای جلوگیری از حضور مردم
روزنامههای اعتماد و شرق گزارشها و یادداشتهایی درباره مرگ ایرج قادری و «پنهانکاری خبر درگذشت» و «خاکسپاری ضرب الاجلی» این بازیگر و کارگران سینما برای جلوگیری از حضور مردم منتشر کردهاند.
روزنامه اعتماد طرحی از چهره ایرج قادری را در صفحه یک منتشر کرده و نوشته «خبر درگذشت قهرمان سینمای ایران شبانه روی سایتهای خبری منتشر شد» و «هنوز زمان زیادی از فراگیر شدن خبر در سایتهای مختلف نگذشته بود که گفته شد آنچه اعلام شده، نادرست است و قادری همچنان اندک نفسی دارد و ضربان آرام قلبش شنیده میشود»، اما « و سرانجام «این، پایان آن خبر غمانگیز نبود، و قرار بود همهچیز از شنبه شب در ابهام برود» تا «سکوت صبح یکشنبه برقرار باشد.»
این روزنامه از ایرج قادری به عنوان «ستاره بیش از ۷۰ فیلم و کارگردان بیش از چهل فیلم» نوشته که «سکوت صبح یکشنبه از آن همراهان اندک ایرج قادری در بهشت سکینه کرج بود» و پیکر ایرج قادری «با حضور همسر او و یار و همراه قدیمیاش سعید مطلبی و تعدادی از دوستدارانش به خاک سپرده شد تا روشن شود دلیل پنهان کردن خبر درگذشت این هنرمند چه بودهاست.»
ناصر صفاریان مستندسازی که چند ماه پیش بازداشت و زندانی شده بود طی یادداشتی در روزنامه اعتماد درباره خاکسپاری ایرج قادری نوشته «سینماگری مشهور، نیمهشب از دنیا میرود. همان صبح اول وقت و بیآنکه خبری از علاقهمندان و حتی رسانهها باشد، دست به کار کفن و دفنش میشوند. نه در تهران و محل سکونت خانوادهاش، که در کرج. نه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا و حتی امامزاده طاهر کرج که محل دفن بسیاری از هنرمندان است، که در بیبی سکینه. این سینماگر، هم کارگردانی معروف است و هم بازیگری مشهور. پس ماجرا چیست؟»
یادداشتنویس اعتماد با اشاره به شباهت روشهای به کار گرفته شده برای جلوگیری از حضور مردم در جریان خاکسپاری محمدعلی فردین و ایرج قادری، نوشته «۲۰ فروردین ۱۳۷۹، روز تشییع و تدفین یک سینماگر (محمدعلی فردین)، تهران جمعیتی به خود دید که در سالهای پس از انقلاب و در رویدادی غیررسمی و غیردولتی، بینظیر بود»، نوشته «آن روز مردم نمیدانستند شروع مراسم از کجاست و کجا باید بروند. سه مکان متفاوت اعلام شده بود و هر بخش از جمعیت در جایی تجمع کرده بود» و «جمعیت با تفکیک موقعیت جغرافیایی در کنار هم قرار نگرفت، اما ازدحام آن روز شهر در خاطر همه هست و قطعه هنرمندان بهشت زهرا هم همیشه نشانی از آن علاقهمندان را بر مزار حفظ کردهاست.»
ناصر صفاریان همچنین نوشته «حالا اگر به ذهنمان خطور کند که ماجرای عجیب روز یکشنبه و دفن ضربالاجلی (ایرج قادری) در نقطهای پرت، به خاطر درس گرفتن برخی از ماجرای سال ۷۹ است، آیا باید این تصور ذهنی را پس بزنیم یا بپذیریم؟»
نویسنده روزنامه اعتماد درعین حال تاکید کرده «ایرج قادری بخشی از خاطره ایرانیانی است که فیلمهای او را دیدهاند. خاطره جمعی هم بخش جدانشدنی جامعهاست. خاطره جمعی را نمیتوان خط زد.»
شماری از هنرمندان از جمله سیروس الوند و مهناز افشار نیز طی یادداشتهایی در روزنامه شرق نسبت به «کم لطفی و دفن بی سر و صدای به ایرج قادری» انتقاد کردهاند.سیروس الوند نوشته از اینکه ایرج قادری را «بیسروصدا دفن کردند بسیار رنجیده و مبهوتم.»
بعد از فرمانده کل سپاه، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم از «مسئولان» انتقاد کرد
یک روز پس از انتشار «انتقاد فرمانده کل سپاه از دولت» در روزنامههای ایران، روزنامه خراسان خبر داده «رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی» هم از «مسئولان» کشوری و دولت انتقاد کرده و گفته «مسئولان پاسخگویی به ملت را از شکل شعار خارج کنند.»
به نوشته این روزنامه، حسن فیروزآبادی بدون نام بردن از مقامهای دولتی گفته پس از « حضور مردم در انتخابات ۱۵ اردیبهشت، حال نوبت مسئولین است» و « همه شما مسئول امور ملت هستید و همه شما در برابر کسانی که در قبال آنها مسئولیت دارید، بایستی پاسخگو باشید.»
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی خطاب به کسانی که از آنها با عنوان کلی «مسئولان» یاد کرده، گفتهاست «مسئولان پاسخگویی به ملت را از شکل شعار خارج کنند و در دستگاههای تحت امر خود ساز و کاری برای پاسخگویی به مراجعین و متقاضیان ایجاد کنند.»
حسن فیروزآبادی البته انتقاد خود را بیشتر متوجه «دستگاهها» و «امور اداری: کرده و گفته «هر یک از آحاد ملت که برای امری به دستگاهها مراجعه کند، بدون دغدغه بتواند خواستهاش را مطرح کند و خواستههای اقشار مختلف مردم به طور یکسان دنبال شود» و «شورای عالی اداری سیاستهای پاسخگویی را تبیین و به اطلاع همگان برساند.»
روز یکشنبه نیز روزنامههای شرق، ابتکار، فرهیختگان، اعتماد و جمهوری اسلامی ضمن انتشار گزارشهایی درباره «انتقاد فرمانده سپاه از دولت»، خبر داده بودند که محمدعلی جعفری اعلام کرده که «انتظارات رهبری از دولت و مسوولان نظام محقق نشدهاست.»
روزنامه اعتماد نیز با اشاره به «پایان انتخابات مجلس نهم» و نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲، تاکید کرده بود که «این انتقادها و تکاپوها را میتوان مقدماتی برای فراهم کردن شرایط برای جابهجایی در قدرت دانست.»
حسن فیروز آبادی که از زمان رسیدن آیت الله خامنهای به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شده و تاکنون در این سمت باقی ماندهاست از جمله حامیان محمود احمدی نژاد در انتخابات سال ۸۸ بود و در آبان سال ۸۷ درباره دلیل حمایت این ستادکل نیروهای مسلح از احمدی نژاد گفته بود «امروز آقا (آیت الله خامنهای) از دولت آقای دکتر احمدی نژاد حمایت میفرمایند» و «نیروهای مسلح نیز وظیفه ذاتی شان است که از دولت و ارکان نظام حمایت و در تقویت آن تلاش کنند.»
«کاهش سن مجرمان به زیر ۲۵ سال»
روزنامه شرق اظهارات فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ درباره «کاهش سن مجرمان» را مورد توجه قرار داده و از قول حسین ساجدی نیا نوشته «۹۵درصد» از کسانی که تحت عنوان «اراذل» در «طرح امنیتمحلهمحور دستگیر شدهاند کمتر از ۲۵ سال دارند.»
این روزنامه تاکید کرده که «این نخستین بار است که یک مقام انتظامی با نگرانی، کاهش سن مجرمان در پایتخت را تایید میکند» و نوشته که «پیش از این در تحقیقات و پژوهشهای بسیاری نسبت به کاهش سن مجرمان در کشور هشدار داده شده بود اما پلیس نتایج آنها را رد یا تایید نکرده بود» و «به نظر میرسد کاهش قابل توجه سن مجرمان، پلیس را نیز واداشته سیاست خود را تغییر داده و نگرانی خود را ابراز کند.»
شرق ضمن مقایسه آمار اعلام شده از سوی فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ درباره «کاهش سن مجرمان به زیر ۲۵ سال»، نوشته «در منابع غیررسمی میانگین سن مجرمان در دهه ۵۰ بالای ۴۰ سال و در دهه ۶۰ و ۷۰ بین ۳۴ تا ۳۸ سال عنوان شدهاست.»
این روزنامه همچنین گزارش داده که «بنابر آمار پروندههای تشکیل شده در حوزه استحفاظی نیروی انتظامی، تظاهر به چاقوکشی، مسموم کردن عمدی، اجبار و اکراه، تهدید، ضرب و جرح، مرگهای اتفاقی، قتل غیرعمد و قتل عمد بالاترین جرایم را تشکیل میدهند» و نوشته «بررسیهای آماری بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ نشان میدهد که بین ۶۰ تا ۸۰درصد دستگیرشدگان کشوری نیز در بازه سنی ۱۸ تا ۳۴ سال بودهاند» و «این امر به سادگی نشان میدهد که نگرانی فرمانده پلیس تهران قابل تسری به کل کشور است.»
روزنامه شرق با تاکید باینکه «براساس دادههای سال ۱۳۸۷ دستگیری مجرمان بین ۱۸ تا ۲۴ سال ۶۷٫۷ و مجرمان گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال ۱۱٫۸درصد افزایش داشتهاست»، نوشته «جوان بودن جامعه و به تبع آن جوان شدن مجرمان، نابسامانیهای اقتصادی، افزایش احساس نابرابری، شکاف طبقاتی و ضعیف شدن نقش خانواده معمولا به عنوان اصلیترین عوامل کاهش سن مجرمان محسوب میشود.»
شاپور اسماعیلیان وکیل دادگستری نیز ضمن انتشار یادداشتی در روزنامه شرق به بررسی رابطه «نابسامانی اقتصادی و جرایم» پرداخته و از «بحرانهای حاکم بر هر جامعه و بهویژه نابسامانی اقتصادی که حاصل تورم، گرانی، بیکاری، رکود اقتصادی، گسترش فقر» به عنوان عوامل موثر در «وقوع جرایم» و «افزایش جرایم» نام برده، و برای نمونه «ناتوانیدر اشتغال، ازدواج و تشکیل خانواده» را به عنوان دلیل «افزایش موارد تعرض و تجاوز خشونتبار به زنان و دختران» عنوان کردهاست.
این وکیل دادگستری همچنین نوشته «این تاثیرگذاری وقتی شتاب میگیرد که طبقات فرودست یک جامعه در عین فقر و تنگدستی و بیکاری و در حالت هراسان از تامین معاش روزانه در شرایطی که تورم و گرانی افسارگسیختهاست، شاهد وقوع فسادهای کلان اقتصادی و مالی از سوی برخی از فرادستانی میشوند که به اموال عمومی دسترسی داشتهاند» و «چنین فرآیندی بهشدت به تضعیف اعتماد عمومی به دولت و گسترش آنچه فساد تدافعی یا جبرانی نامیده میشود، میانجامد.»
پارلمان افغانستان، ابوالفضل
ظهرهوند، سفیر ایران در کابل را که به تازگی به این سمت منصوب شده، به
"مداخله" در امور افغانستان متهم کرده است.
مجلس سنای افغانستان می گوید که سفیر ایران در
کابل، در دیدار با فضل الهادی مسلمیار، رئیس مجلس سنا، از او خواسته است که
این مجلس موافقتنامه همکاری میان افغانستان و آمریکا را تصویب نکند.این مسئله در جلسه عمومی امروز (دوشنبه، ۱۸ ثور / اردیبهشت) مجلس نمایندگان نیز مطرح شد و واکنش های تند اعضای مجلس را به همراه داشت.
موافقتنامه استراتژیک همکاری افغانستان و آمریکا اخیرا میان روسای جمهوری دو کشور در کابل امضا شد.
این موافقتنامه پس از سال ۲۰۱۴، برای مدت ده سال تا ۲۰۲۴ میلادی اعتبار دارد و چارچوب همکاری درازمدت میان افغانستان و آمریکا را مشخص می کند.
این موافقتنامه، برای اجرایی شدن، باید تائید پارلمان های آمریکا و افغانستان را کسب کند.
رسانه های محلی در افغانستان گزارش کرده اند که سفیر ایران در دیدار با رئیس مجلس سنا، با "لحن تهدیدآمیزی" گفته است در صورتیکه این توافقنامه امضا شود، ایران مهاجران افغان را اخراج خواهد کرد.
گزارش شده که این دیدار، پیش از امضای موافقتنامه میان افغانستان و آمریکا صورت گرفته بود.
اعضای مجلس نمایندگان افغانستان این اظهارات را غیرمسئولانه دانسته و گفته اند که وزارت امور خارجه افغانستان باید آقای ظهرهوند را احضار کرده و در مورد این اظهارات از او توضیح بخواهد.
دولت افغانستان می گوید که موافقتنامه استراتژیک با آمریکا به ضرر هیچ کشوری در منطقه نیست و از دیر زمان، به همسایه های خود در این رابطه اطمینان داده است.
با این حال، برخی از کشورها، به ویژه ایران که نگران حضور درازمدت آمریکا در همسایگی خود است، از امضای این موافقتنامه ناخوشنود هستند.
'منافع ایران'
سفارت ایران در کابل تا حالا در مورد ادعای مجلس سنای افغانستان در مورد درخواست سفیر ایران از رئیس این مجلس برای عدم تصویب موافقتنامه استراتژیک افغانستان و آمریکا ابراز نظری نکرده است.
نثار حارث، از اعضای مجلس سنای افغانستان که می گوید در این دیدار حضور داشته، به بی بی سی گفت که سفیر ایران در کابل امضای موافقتنامه استراتژیک و بحث ایجاد پایگاه های دائمی آمریکا در افغانستان را در تضاد با منافع ایران دانسته است.
آقای حارث گفت که رئیس مجلس سنا در یک "واکنش تند" به سفیر ایران گفت که تصامیم مربوط به افغانستان براساس قوانین این کشور و از سوی مردم افغانستان گرفته می شود.
دولت افغانستان در ده سال گذشته همواره تلاش کرده تا در کنار داشتن روابط خوب با آمریکا به عنوان بزرگترین متحد این کشور، با ایران نیز روابط دوستانه داشته باشد.
اما امضای موافقتنامه استراتژیک با آمریکا، نارضایتی گسترده ایران را به همراه داشته است.
وزارت امور خارجه ایران نیز اخیرا نسبت به این موافقتنامه ابراز نگرانی کرد و گفت که "ابهام در وضعیت آینده پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان و عدم شفافیت در نحوه وظایف امنیتی آمریکا از محورهای نگرانی ایران و کشورهای منطقه است."
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت: "امضای پیمان استراتژیک با آمریکا نه تنها مشکلات امنیتی افغانستان را حل نمیکند، بلکه همانند ده سال گذشته، روند ناامنی و بیثباتی در این کشور را تشدید خواهد کرد."
مقامات افغانستان و آمریکا می گویند که مسئله حضور درازمدت سربازان آمریکایی در افغانستان، شامل موافقتنامه ای که اخیرا امضا شده، نیست و برای مشخص کردن این مسئله، انتظار می رود قرارداد جداگانه امنیتی میان دو کشور ترتیب داده شود.
دولت و قوه قضائیه ایران در مورد
اطلاق واژه عفو برای محمد شریف ملک زاده، معاون مستعفی وزارت امور خارجه و
دبیر پیشین شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، توضیحات مختلفی داده
اند.
دادستان تهران می گوید که آقای ملک زاده مورد
"عفو" رهبر ایران قرار گرفته است، اما یک مقام سیاسی در دفتر رئیس جمهور
ایران میگوید که "عفو" پیش از محاکمه معنا ندارد.صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران هفته گذشته بدون اشاره به نام محمد شریف ملک زاده، تلویحا از عفو او توسط آیت الله خامنهای به دلیل "در نظر گرفتن مصالح نظام" خبر داده بود.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت (۶ می) به صراحت نام آقای ملک زاده را مطرح کرد و گفت که پرونده او در حال ارسال به دادگاه و صدور کیفر خواست بود که در اثر ارسال نامه و گزارش هایی برای رهبر ایران، او مورد "عفو و رافت اسلامی" قرار گرفت.
اختلاف بر سر یک واژه
- عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران: پرونده آقای ملک زاده ملک زاده، در آستانه ارسال به دادگاه و صدور کیفر خواست، مورد رافت اسلامی و عفو آیت الله علی خامنه ای قرار گرفت.
- محمدجعفر بهداد، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور: عفو صرفا پس از محکومیت معنا پیدا می کند در حالی که آقای ملک زاده در مرحله قبل از دادگاه و پیش از صدور کیفرخواست، بی گناه تشخیص داده شد.
- غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه: در اثنای رسیدگی به پرونده ملکزاده درخواستهایی به مقام معظم رهبری رسید که ایشان بر اساس این درخواستها با عفو ملکزاده و منع تعقیب قضایی وی در این پرونده موافقت کردند.
ساعاتی پس از انتشار یادداشت آقای بهداد، غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه ایران، در پاسخ به گفته های معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور، اظهارات دادستان تهران را تکرار کرد و گفت که آقای ملک زاده مورد "عفو" آیت الله خامنه ای قرار گرفت.
آقای محسنی اژه ای گفت که "نباید این موضوع را بیش از این کش داد."
پس از قهره یازده روز محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران در پی اختلاف با آیت الله علی خامنهای درباره ابقای وزیر اطلاعات در اوایل سال گذشته خورشیدی که به از دست رفتن بخشی از پشیبانی دولت توسط هواداران رهبر جمهوری اسلامی، منجر شد، شماری از چهره های نزدیک به آقای احمدی نژاد، به عنوان "جریان انحرافی" معرفی و با فشارهای سیاسی و پیگردهای قضایی مواجه شدند.
اتهام برخی از این افراد از جمله محمد شریف ملک زاده، تخلفات مالی "و غیره" اعلام شد.
آقای ملک زاده، دبیر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور بود که به عنوان معاون مالی و اداری وزارت امور خارجه معرفی شد.
آقای ملکزاده به اتهام فساد مالی رو به رو بود و انتصابش در وزات امور خارجه با حکم علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، به جنجالی سیاسی میان دولت و مجلس منجر شد و وزیر امور خارجه را تا آستانه استیضاح پیش برد.
آقای صالحی گفته بود که در جریان انتصاب آقای ملک زاده نقشی نداشته و او برای این انتصاب تحت فشار بوده است.
ملک زاده و شورای امور ایرانیان خارج از کشور
همزمان با بالاگرفتن انتقادها از
هزینه های جاری در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، طرح تحقیق و تفحص از
این شورا در مجلس به تصویب رسید اما اعضای کمیسیون تحقیق چند ماه پس از
آغاز به کار اعلام کردند که اسناد شورا برای بررسی در اختیار مجلس قرار نمی
گیرد.
شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، زیر نظر ریاست جمهوری ایران است و اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر آقای احمدی نژاد، جانشین رئیس جمهور در این شورا است.
محمد شریف ملک زاده، دبیر پیشین این شورا است و بنا بر گفته مقامهای قضایی، اتهام آقای ملک زاده در زمان بازداشت مربوط به دوره حضور او در شورا بوده است.
شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، زیر نظر ریاست جمهوری ایران است و اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر آقای احمدی نژاد، جانشین رئیس جمهور در این شورا است.
محمد شریف ملک زاده، دبیر پیشین این شورا است و بنا بر گفته مقامهای قضایی، اتهام آقای ملک زاده در زمان بازداشت مربوط به دوره حضور او در شورا بوده است.
مسئولان قوه قضائیه ایران از انتشار جزئیات اتهامات آقای ملک زاده خودداری کردند.
آقای ملک زاده روز پنجم اردیبهشت امسال از سوی رئیس جمهور ایران، حکم مشاوره گرفت.
روزنامه کیهان که توسط نماینده آیت الله خامنه ای اداره می شود، در خبری ضمن انتقاد از این حکم اطلاع داده بود که محمود هاشمی شاهرودی، رئیس هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا هم آقای ملک زاده را به عنوان مشاور منصوب کرده است.
خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، پیشتر گفته بود که آقای ملک زاده در زمان ریاست آقای شاهرودی بر قوه قضائیه، راننده او بوده است.
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، یک هفته پیش تلویحا از انتصاب های اخیر آقای ملک زاده با تعبیر "بده بستانهایی در لایههای زیرین" انتقاده و این عمل را "فساد" خوانده بود.
ماجرا از سفر محمود احمدی نژاد
به ابوموسی و اعتراض امارات متحده عربی به این سفر دوباره بالا گرفت.
پیامدهای اعتراض امارات چنان در ایران گسترده و همه جانبه بود که به یک
حساسیت همیشگی نسبت به مالکیت جزایر سه گانه ابعاد تازه و وسیع تری داد.
جامعه ایران شاهد تداخل دو گفتمان بود: تداخل
گفتمان های ملی و مذهبی. برای کسانی که جهان بینی خود را بر اساس این دو
گفتمان شکل داده اند هیجانات مربوط به خلیج فارس و جزایر سه گانه اش
همگرایی کم سابقه ای را ایجاد کرد.ناسیونالیسم باستان گرایی که از هر چه رنگ و بوی اسلامی دارد بیزار است و قشر روحانی شیعه را در ادبیات خود لقب "تازی پرست" می داد خود را با کلیک شعری از غلامحسین محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبری، مواجه دید که در تب نام خلیج فارس و جزایر سه گانه رگه های از عرب ستیزی را به نمایش گذاشت. این شعر در میان موضعگیری های مقامات ایرانی بویژه از دو جهت جالب توجه هم بود: هم به جهت مخالفت های سیاسی ای که اخیرا از طرف روحانیون سنتی نزدیک به حکومت نسبت به ناسیونایسم باستانگرایانه نهفته در "مکتب ایرانی" مشاهده می شد هم به این جهت که آیت الله علی خامنه ای هرگز تن به گفتمان ملی و ضدعرب نداده بود و همیشه آنجا که به بحث خلیج فارس و جزایر سه گانه مطرح می شد، ترجیح می داد با در اولویت قرار دادن مقوله وحدت اسلامی، همه کشورهای عرب و مسلمان منطقه را به کنار گذاشتن اختلاف ها برای مقابله یکپارچه با قدرت های غربی فرابخواند.
آیت الله خامنه ای هم در گذشته از دامن زدن به هیجانات ناسیونالیستی پرهیز کرده و طرفداران خود را نیز از این کار بر حذر هم داشته است، او که بارها با نمادهای ناب ملی، ولی غیر اسلامی مخالفت کرده است، این بار اجازه داده که هم رئیس دفترش و هم سازمان صدا و سیما و دیگر دستگاه های تبلیغاتی و روابط عمومی کشور بر تنور هیجانات ناسیونالیستی بدمند.
از نظر آن قشر از ایرانیان که خود را از هیجانات اخیر مربوط به جزایر سه گانه دور نگه داشته اند، این تناقض را باید اینگونه توضیح داد که هدف حکومت منحرف کردن توجه افکار عمومی از مشکلات دیگری است که با آن دست به گریبان هستند. چنین نظریه ای فرض را بر این گرفته که حکومت توانسته در ظرف مدت کوتاهی که از سفر استانی آقای احمدی نژاد به ابوموسی می گذرد، هوشمندانه و ماهرانه شدت و حدت واکنش ایرانیان را مدیریت کند. البته موضع اولیه وزارت امور خارجه ایران بعد از اعتراض امارات به سفر استانی آقای احمدی نژاد، نسبت به واکنش های بعدی مقامات و رسانه های حکومتی بسیار ملایم بود و این مسئله نشان می دهد که این واکنش ها برای حکومت هم قابل پیش بینی نبوده است.
سودی که حکومت در پر و بال دادن گاه و بیگاه به ناسیونالیسم ایرانی می بیند لزوما به انحراف افکار عمومی مربوط نمی شود و می تواند به سادگی سودی باشد که از به نمایش گذاشتن اجماع همگانی بر سر یک موضوع ملی و امنیتی می برد. همانگونه که حمایت مردمی از فعالیت های هسته ای ایران طبعا هم باعث خشنودی حکومت است و هم به حکومت انگیزه می دهد که برای مدتی کوتاه احساسات ناسیونالیستی مردم را تحریک کند.
اما فضا دادن گزینشی به ناسیونالیسم ایرانی می تواند به سان شمشیری دو لبه، هم به نفع حکومت باشد هم به ضررش. این کار در زمان ترغیب مردم به رای دادن در روز انتخابات و یا حمایت از برنامه های هسته ای کاربرد خود را برای حکومت ایران ثابت کرده است؛ یا در مورد جزایر سه گانه این فایده را داشته است که از بیزاری طبقه متوسط و ملی گرای ایرانی از حکومت بکاهد و این در واکنش های ایرانیان در فضاهای مجازی مشهود بود.
اما در عین حال ضرر این حرکت برای نظام دو جنبه دارد: یکی در بین همان قشر متوسط و ملی گرایی است که ناسیونالیسم مقطعی حکومت را نه تنها "فرصت طلبانه" می بیند بلکه معتقد است که حکومت در زمینه دفاع از منافع ملی ایران کوتاهی می کند. این دیدگاهی است که اشاره به ناخشوندی ایرانیان از رژیم حقوقی دریای خزر در سر خط ادبیات آن قرار دارد. خطر این دیدگاه برای حکومت آن است که دیگر نمی تواند قشر متوسط و ملی گرا را با ایستادگی اش در مقابل قدرتهای غربی قانع و جذب کند.
ضرر دوم هم آنجاست که قشر دیگری از ایرانیان به دلیل نزدیک شدن گفتمان های ملی و مذهبی، از هر دو گفتمان فاصله بگیرند و در بحث حساسیت بر سر خلیج فارس و جزایر سه گانه دغدغه هایی چون فقر و محرومیت در ابوموسی را پیش بکشند و حتی گاه تا آنجا پیش بروند که بگویند: شاید اصلا بهتر است این جزایر متعلق به امارات باشد تا فایده ای هم به ساکنان این جزیره برسد.
اگر میزان جمعیت های هر دو قشر بخش بزرگی از جامعه را در بربگیرد برای حکومت جای بررسی های جدی آسیب شناسانه را باز خواهد کرد. تا پیش از شکل گیری جمهوری اسلامی برای اکثریت ایرانیان تضادی بین ایرانیت و اسلامیت وجود نداشت و سازگاری این دو محرز به نظر می رسید. اما گذشت ۳۴ سال از عمر جمهوری اسلامی نشان داده که حکومت در این بازی عشق و نفرت با ناسیونالیسم ایرانی توانسته است استفاده های لازم را ببرد. اما شرایط کنونی ایران در جامعه بین المللی و تاثیر گذاری مستقیم این بازی بر مقوله ای حساس مثل تمامیت ارضی می تواند آن را به بازی ای خطرناکی تبدیل کند.
رای گیری انتخابات پارلمانی در
سوریه در حالی آغاز شده است که دولتمردان می گویند که این اولین انتخابات
چند حزبی در این کشور در پنج دهه اخیر است.
مخالفان دولت می گویند که این رای گیری "ساختگی" است و آنها شرکت در آن برای انتخاب ۲۵۰ صندلی پارلمان سوریه را بایکوت می کنند.سازمان ملل متحد می گوید که بیش از ۹۰۰۰ نفر در جریان ناآرامی های سوریه که توسط دولت بشار اسد به شدت سرکوب شده است، کشته شده اند.
این انتخابات به دلیل آغاز روند اصلاحات وعده داده شده توسط دولت، با تاخیر برگزار می شود.
این رای گیری سه ماه پس از آن انجام گرفت که قانون اساسی جدید اجازه داد احزاب مختلف در انتخابات با حزب حاکم بعث رقابت کنند و دوران ریاست جمهوری به دو دوره هفت ساله محدود شد.
از آن زمان ۹ حزب سیاسی در سوریه تاسیس شده اند که هفت تای آن ها برای انتخابات پارلمانی نامزد معرفی کرده اند.
احزاب طرفدار حکومت در ائتلافی به اسم "جبهه مترقی ملی" به رهبری حزب بعث شرکت دارند.
به گزارش خبرگزاری دولتی سوریه، در انتخابات امروز ۷۱۹۵ کاندیدا برای اشغال ۲۵۰ صندلی مجلس با یکدیگر رقابت می کنند.
بشار الهراکی یکی از اعضای ائتلاف اصلی مخالفان گفت که این انتخابات "مضحکه" ایست که دولت بشار اسد آن را به راه انداخته است.
گفته شده که ۱۴ میلیون سوری واجد شرایط رای دادن هستند.
با وجود آغاز اجرای طرح صلح کوفی عنان که از حمایت سازمان ملل و اتحادیه عرب برخوردار است، درگیری ها بین نیروهای ارتش و مخالفان دولت در سوریه ادامه دارد.
تانک های ارتش هنوز در بعضی از شهرها حضوری سنگین دارند و شورشیان به حمله های خود علیه کاروان های ارتش ادامه می دهند و بسیاری از راه های ارتباطی توسط ارتش بسته شده اند.
دیروز گزارش ها از وقوع درگیری شدیدی بین مخالفان و طرفداران آقای بشار اسد در منطقه نفتخیز دیارالزور حکایت داشت.
ولادیمیرپوتین، برای سومین بار طی مراسمی در کاخ
کرملین به عنوان رئیس جمهور روسیه سوگند یاد کرد. آقای پوتین در جریان
انتخاباتی جنجالی و پس از ۴ سال بار دیگر این سمت را در اختیار گرفت.
آقای پوتین در جریان یک سخنرانی کوتاه در این مراسم گفت که او مرحله ای جدید را در توسعه روسیه رهبری خواهد کرد.
او همچنین سالهای پیش رو را، سالهایی سرنوشت ساز برای آینده روسیه دانست.
آقای پوتین گفت که دیمتری مدودف، رئیس جمهورسابق حرکت به سوی مدرنیزه شدن را آغازکرد و حال این "دگرگونی" در روسیه باید ادامه یابد.
او در جریان سخنرانی اش بر ضرورت استحکام دموکراسی و قانون اساسی در کشور تاکید کرد.
به گفته تحلیل گران آقای پوتین درحالی دوره جدید ریاست جمهوریش را آغاز کرده که کشور با افزایش نارضایتی ها و کاهش رشد اقتصادی روبروست.
در چهار سال گذشته آقای پوتین پست نخست وزیری را برعهده داشت و دیمتری مدودف، که از متحدان نزدیک او بشمار می رود، رئیس جمهورروسیه بود.
به گفته خبرنگار بی بی سی در صورتی که آقای پوتین دوره شش ساله ریاست جمهوری اش را بپایان ببرد، طولانی ترین دوران حکمرانی را از زمان ژوزف استالین به بعد خواهد داشت.
ولادیمیر پوتین در حالی دوره جدید ریاست جمهوری را آغاز کرده که روز گذشته (یکشنبه ۶ مه) معترضان با تجمع در خیابان های مسکو، خواستار لغو مراسم تحلیف او شدند.
این اعتراضات در آغاز مسالمت آمیز بود، اما زمانی که گروه کوچکی از تظاهر کنندگان قصد داشتند صف پلیس ضد شورش را بشکنند، درگیری آغاز شد.
معترضان همچنین خواستار برگزاری مجدد انتخابات و همچنین داشتن یک ساعت برنامه تلویزیونی شدند.
در همین حال گزارش ها حاکی است که طرفداران آقای پوتین هم روز گذشته در تظاهراتی حمایت خود را از او اعلام کردند.
آقای پوتین در جریان یک سخنرانی کوتاه در این مراسم گفت که او مرحله ای جدید را در توسعه روسیه رهبری خواهد کرد.
او همچنین سالهای پیش رو را، سالهایی سرنوشت ساز برای آینده روسیه دانست.
آقای پوتین گفت که دیمتری مدودف، رئیس جمهورسابق حرکت به سوی مدرنیزه شدن را آغازکرد و حال این "دگرگونی" در روسیه باید ادامه یابد.
او در جریان سخنرانی اش بر ضرورت استحکام دموکراسی و قانون اساسی در کشور تاکید کرد.
به گفته تحلیل گران آقای پوتین درحالی دوره جدید ریاست جمهوریش را آغاز کرده که کشور با افزایش نارضایتی ها و کاهش رشد اقتصادی روبروست.
در چهار سال گذشته آقای پوتین پست نخست وزیری را برعهده داشت و دیمتری مدودف، که از متحدان نزدیک او بشمار می رود، رئیس جمهورروسیه بود.
به گفته خبرنگار بی بی سی در صورتی که آقای پوتین دوره شش ساله ریاست جمهوری اش را بپایان ببرد، طولانی ترین دوران حکمرانی را از زمان ژوزف استالین به بعد خواهد داشت.
ولادیمیر پوتین در حالی دوره جدید ریاست جمهوری را آغاز کرده که روز گذشته (یکشنبه ۶ مه) معترضان با تجمع در خیابان های مسکو، خواستار لغو مراسم تحلیف او شدند.
این اعتراضات در آغاز مسالمت آمیز بود، اما زمانی که گروه کوچکی از تظاهر کنندگان قصد داشتند صف پلیس ضد شورش را بشکنند، درگیری آغاز شد.
معترضان همچنین خواستار برگزاری مجدد انتخابات و همچنین داشتن یک ساعت برنامه تلویزیونی شدند.
در همین حال گزارش ها حاکی است که طرفداران آقای پوتین هم روز گذشته در تظاهراتی حمایت خود را از او اعلام کردند.
سخنگوی نیروهای بینالمللی یاری
امنیتی در افغانستان، آیساف، گفته که امضای پیمان استراتیژیک افغانستان و
آمریکا حامل پیامی روشن به طالبان است.
کارستن ژاکوبسن روز دوشنبه، ۱۸ ثور/اردیبهشت به
خبرنگاران گفت: "این پیام برای طالبان و دیگر گروههای شورشی این است که
متحدان افغانستان این کشور را پس از سال ۲۰۱۴ تنها نمی گذارند."سخنگوی آیساف همچنین گفت: "این قرار داد همپا با قراردادهای دیگر مشارکت و همنوایی درازمدتی را ایجاد کرده است که حاکمیت ملی، ثبات و شکوفایی افغانستان را استحکام میبخشد و نقش زیادی در شکست گروه القاعده، طالبان و دیگر همکاران افراطی آنها دارد."
آقای جاکوبسن در این نشست خبری افزود که گروه طالبان با بحران رهبری رو به رو شده و توانایی رویارویی با نیروهای افغان را از دست داده است.
به گفته او، رهبران گروه طالبان از "آن سوی خط دیورند" (مرز افغانستان و پاکستان)، افراد خود را در افغانستان رهبری می کنند.
کارستن جاکوبسن اظهار داشت که در بهار و تابستان امسال حملات طالبان افزایش خواهد یافت، اما به باور او، نتیجه این حملات تنها کشتار غیرنظامیان خواهد بود .
این توافقنامه را باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا و حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان در ۱۳ ثور/اردیبهشت در کابل امضا کردند و اعتبار آن ده سال است.
قرار است متن این توافقنامه در کنفرانس سران پیمان ناتو در شیکاگوی آمریکا، که در ۲۰ ماه جاری میلادی برگزار خواهد شد، نیز ارائه شود.
دامینیک میدلی سخنگوی غیرنظامی ناتو هم که در نشست خبری روز دوشنبه حضور داشت، گفت که متحدان افغانستان تعهدات خود در قبال افغانستان را پس از سال ۲۰۱۴ اعلام خواهند کرد.
آقای میدلی گفت: "انتظار می رود حدود ۶۰ تن از رهبران کشورها، سازمانهای بینالمللی و از جمله سازمان ملل متحد، بانک جهانی و اتحادیه اروپا در این نشست حضور داشته باشند."
او افزود: "در شیکاگو رهبران تعهدات شان را برای یک مشارکت قوی با افغانستان بعد از سال ۲۰۱۴ مشخص می کنند."
بر اساس موافقتنامهای که میان کابل و واشنگتن امضا شد، روابط نظامی و غیرنظامی دو کشور برای دستکم ۱۰ سال ادامه خواهد داشت.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه
آمریکا که به هند سفر کرده است از مقامات این کشور خواست که برای کمک به
انزوای ایران، میزان واردات نفت خام از این کشور را کاهش دهند.
خانم کلینتون که روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه (۷
مه) وارد هند شد، گفته است: "یقینا هند در جهت کاهش خرید نفت از ایران گام
برمی دارد و ما از اقداماتی که هند تاکنون در این مورد انجام داده، تقدیر
می کنیم."وزیر امور خارجه آمریکا اظهار امیدواری کرد که شاهد تلاش های بیشتری از سوی هند باشد و تأکید کرد که می توان منابع مناسب دیگری را جایگزین نفت ایران کرد.
او گفت: "به اعتقاد ما این بخشی از نقش هند در جامعه بین المللی است".
هند برای کاهش خرید نفت از ایران در بحبوحه تحریم های جهانی علیه این کشور تحت فشار قرار دارد.
قرار است آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا دور تازه ای از تحریم ها را از ۲۸ ژوئن (۱۱ تیرماه) علیه صنعت نفت ایران اعمال کنند.
وزیر امور خارجه آمریکا تاکید کرد که عربستان سعودی و سایر کشورهای تولید کننده، نفت بیشتری وارد بازار خواهند کرد.
خانم کلینتون همچنین از هند خواسته است تا بازارهای اقتصادی اش را به روی سرمایه گذاران خارجی بیشتر باز کند.
با توجه به تصویب و امضای قانون تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی توسط کنگره و رئیس جمهوری آمریکا، کشورهایی که همچنان به مبادلات مالی با ایران ادامه دهند از سوی آمریکا تحت فشار قرار میگیرند.
از این رو واشنگتن در حال حاضر سرگرم بررسی این موضوع است که آیا هند را همانند ژاپن و کشورهای اتحادیه اروپا در صورت ادامه روابط تجاری با ایران از مجازات های پیش بینی شده در این قانون مستثنی کند یا خیر.
همزمان با سفر خانم کلینتون به هند، هیاتی تجاری از ایران با هدف ایجاد فرصت های بازرگانی و تجاری بیشتر بین دو کشور هم به هند سفر کرده است.
گفته شده سفر هیات ایرانی در چارچوب تلاش های این کشور برای مقابله با تحریم های اعمال شده است.
یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران ایران گفته است که "چند عملیات انتحاری و ترور در نقاط حساس تهران" خنثی شده است.
محسن کاظمینی، فرمانده سپاه تهران روز دوشنبه ۱۸
اردیبهشت (۷ می) به خبرگزاری فارس گفته است که خنثی سازی "چند عملیات مهم
تروریستی" در روزهای تعطیلات نوروزی بوده است.آقای کاظمینی به اهداف احتمالی افرادی که می گوید قصد عملیات انتحاری و ترور داشتند اشاره ای نکرده است.
فرمانده سپاه تهران می گوید که "بچه های گمنام اطلاعات سپاه، از مدت ها قبل از عید، بر روی تیم های تروریستی کار کرده و توانستند در زمان مناسب به بهترین شکل با آنها برخورد کنند."
پیش از این، محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم در اظهارات مشابهی از "خنثی سازی توطئه مهم دشمنان در ایام عید" سخن گفته بود.
آقای جعفری در جمع فرماندهان و مدیران رده های مختلف سپاه صحبت می کرد.
در ماه های اخیر، مقام های دولتی و نظامی ایران در موارد متعدد از کشف طرح های "خرابکارانه" خبر داده اند.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران، پیش از برگزاری دور اول انتخابات مجلس که دوازدهم اسفند سال گذشته خورشیدی برگزار شد، گفته بود که "دشمن ۱۵ طرح برای مقابله با نظام اسلامی در آستانه انتخابات مجلس در دست اقدام دارد."
آقای مصلحی گفته بود که "مدیریت ولایی به بهترین وجه مدیریت میکند، هشدار میدهد، مراقب است و راه را مینمایاند."
برگزاری انتخابات سوریه در فضای آکنده از خشونت
در حالیکه مقامات سوریه، امروز دوشنبه ٧ مه، از آغاز انتخابات
پارلمانی در این کشور خبر داده اند مخالفان بشار اسد با انتقاد از ادامه
سرکوب ها توسط رژیم دمشق، این انتخابات را فاقد مشروعیت خوانده اند؛ این در
حالی است که هردو جانب همدیگر را به تشدید خشونت ها در روزهای اخیر متهم
کرده اند.
خبرگزاری فرانسه گزارش میدهد در انتخابات امروز
در سوریه کمی بیشتر از ٧ هزار کاندیدا، برای احراز ٢٥٠ کرسی در پارلمان
سوریه، در ١٢هزار حوزه انتخاباتی با هم به رقابت خواهند پرداخت.
اکثریت این کاندیداها عضو٧ حزب از ٩ حزب جدید در سوریه
هستند که بعد از انجام اصلاحات مورد نظر دولت بشار اسد در قانون اساسی این
کشور، ایجاد شده اند.
عدنان محمود- وزیر کشور سوریه، روز یکشنبه گذشته گفت
با انتخابات امروز «مردم سوریه تبلیغات تروریستی و خشونت بار جوانب بین
المللی و منطقه ای» علیه این کشور را به چالش کشیده اند.
از هنگام آغاز مخالفت ها در سوریه، دولت سوریه
مخالفان بشار اسد را «تروریست» خوانده و آنان را به «توطئه» علیه این کشور
متهم می کند.
شورای ملی سوریه، گروه متشکل از ائتلاف مخالفان بشار
اسد روز دوشنبه در واکنش به برگزاری این انتخابات گفت فریب تلاش های رژیم
برای کسب مشروعیت از طریق این انتخابات را نخواهد خورد.
این شورا با انتشار بیانیه ای گفت بشار اسد بعنوان
فردی که «با تیراندازی بسوی مردم و تبدیل کردن سوریه به حمام خون، دو
میلیون مردم این کشور را به آوارگی مجبور کرده است، هیچگونه مشروعیتی برای
تدوین قانون انتخابات و برگزاری آن» ندارد.
انتخابات مورد نظر رژیم سوریه در حالی برگزار می گردد
که با ادامه خشونت ها در این کشور، روز یکشنبه گذشته نیز ١١ تن از جمله ٤
غیر نظامی و ٢ سرباز فراری از ارتش، در شهر های حمص، دمشق وادلب کشته شدند.
پیشتر از این، روز شنبه گذشته، ٥ نفر در اثر انفجار
بمب در شهر حلب به قتل رسیده و سه تن دیگر نیز شنبه شب گذشته در اثر تیر
اندازی و انفجار بمب در دمشق جان خود را از دست داده بودند .
مخالفان بشار اسد خشونت ها و انفجارهای اخیر را به
دولت بشار اسد نسبت داده و رژیم را متهم به نقض پیشنهادات کوفی عنان-
نماینده سازمان ملل متحد، در مورد آتش بس کرده اند.
دولت بشار اسد ادعا کرده است این «تروریست ها»ی طرفدار
مخالفان هستند که با افزایش حملات خود، میخواهند قبل از برگزاری انتخابات،
باعث بی ثباتی در این کشور گردند.موافقت نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل با انتخابات پارلمانی پیش از موعد
نتانیاهو با توجه به محبوبیت خود در نظر سنجی ها به خواست شماری
از رهبران اپوزیسیون که خواهان انتخابات پارلمانی پیش از موعد شده اند
پاسخ مثبت داده وامیدوار است پس از پیروزی در انتخابات ماه سپتامبر کابینۀ
ائتلافی دیگری تشکیل دهد.
بنیامین نتانیاهو- نخست وزیر اسرائیل، از تمایل خود به برگزاری انتخابات پارلمانی یک سال پیش از موعد مقرر آن خبر داد.
نخست وزیر اسرائیل که در روزها و هفته های اخیر هدف انتقاد های تند شماری از رهبران کنونی و پیشین سیاسی، نظامی و اطلاعاتی این کشور به ویژه در ارتباط با موضع گیری هایش در ارتباط با پروندۀ هسته ای ایران بوده است گفت پیشنهاد می کند که این انتخابات در روز چهارم سپتامبر برگزار شود و اگر خدا بخواهد مردم باردیگر به او و حزبش "لیکود" رأی می دهند.
نخست وزیر اسرائیل که در روزها و هفته های اخیر هدف انتقاد های تند شماری از رهبران کنونی و پیشین سیاسی، نظامی و اطلاعاتی این کشور به ویژه در ارتباط با موضع گیری هایش در ارتباط با پروندۀ هسته ای ایران بوده است گفت پیشنهاد می کند که این انتخابات در روز چهارم سپتامبر برگزار شود و اگر خدا بخواهد مردم باردیگر به او و حزبش "لیکود" رأی می دهند.
بنیامین نتانیاهو که در نظر سنجی ها از محبوبیت زیادی
برخوردار است گفت قصد دارد پس از این انتخابات یک کابینۀ ائتلافی تشکیل دهد
که بیشترین شمار ممکن از احزاب را در بر گیرد و بتواند برای رویاروئی با
چالش های عظیمی که کشور را به مبارزه فرا می خواند تصمیم گیری کند.
بنیامین نتانیاهو دیروز (یکشنبه) از موافقت خود با برگزاری انتخابات پارلمانی پیش از موعد سخن گفته بود بدون آن که تاریخی را برای آن ذکر کند.
دورۀ کنونی پارلمان اسرائیل در اکتبر سال آینده (٢٠١٣)
به پایان میرسد اما اختلاف برسر قانونی که قرار است در پارلمان به تصویب
برسد و بر اساس آن طلاب علوم دینی یهود که هم اکنون از خدمت سربازی معافند
نیز باید به سربازی بروند، کابینۀ نتانیاهو را که حاصل ائتلاف حزب "لیکود"
با احزاب مذهبی یا ناسیونالیست است در معرض فروپاشی قرار داده است.بنیامین نتانیاهو دیروز (یکشنبه) از موافقت خود با برگزاری انتخابات پارلمانی پیش از موعد سخن گفته بود بدون آن که تاریخی را برای آن ذکر کند.
از همین رو، نتانیاهو با توجه به محبوبیت خود در نظر سنجی ها به خواست شماری از رهبران اپوزیسیون که خواهان انتخابات پارلمانی پیش از موعد شده اند پاسخ مثبت داده وامیدوار است پس از پیروزی در انتخابات ماه سپتامبر کابینۀ ائتلافی دیگری تشکیل دهد.
واکنش بین المللی به پیروزی فرانسوا هولاند
شماری از رهبران کشورهای مختلف جهان از جمله آمریکا، آلمان و
بریتانیا، پیروزی "فرانسوا هولاند"- نامزد حزب سوسیالیست فرانسه، در
انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را به او تبریک گفتند. فرانسوا هولاند، روز
یکشنبه ٦ مه در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری این کشور با کسب ٥١٫٦٢ در صد
آرا، بر رقیب خود، "نیکولا سارکوزی"- رئیس جمهور کنونی فرانسه، پیروز شد.
"فرانسوا هولاند"، یکشنبه شب گذشته بعد از
اعلام نتایج انتخابات گفت، با پیروزی او مردمان کشور های مختلف جهان
امیدوار شده اند و آرزو دارند اقدامات ریاضتی اقتصادی پایان یابد.
"باراک اوباما"- رئیس جمهور آمریکا، در یک تماس تلفنی
پیروزی فرانسوا هولاند را تبریک گفته و از رئیس جمهور جدید فرانسه دعوت کرد
تا قبل از برگزاری اجلاس کشور های عضو گروه ٨ و ناتو در شیکاگو، برای
مذاکرات دوجانبه به واشنگتن سفر کند.
"جی کارنی"- سخنگوی رئیس جمهور آمریکا، گفت باراک
اوباما در نظر دارد از نزدیک با فرانسوا هولاند و دولت او روی مسایل دشوار
اقتصادی و امنیتی کار کند.
"آنجلا مرکل"- صدراعظم آلمان نیز، علیرغم حمایت قبلی
خود از نیکولا سارکوزی، رقیب فرانسوا هولاند، بلافاصله بعد از اعلام
پیروزی فرانسوا هولاند، از او دعوت کرد از آلمان دیدار کند و "گیدو
وستروله"- وزیر خارجه آلمان پیروزی رئیس جمهور جدید فرانسه را یک «رویداد
تاریخی» توصیف کرده و گفت امیدوار است هردو کشور کار روی یک پیمان برای رشد
اقتصادی اروپا را آغاز کنند.
"دیوید کامرون"- نخست وزیر محافظه کار بریتانیا و از
حمایت کنندگان نیکولا سارکوزی، که در جریان کارزار انتخاباتی فرانسوا
هولاند و سفر او به لندن حاضر نشد با او دیدار کند نیز شب گذشته به رئیس
جمهور جدید فرانسه تلفن کرد تا پیروزی او را تبریک بگوید.
در همین راستا، رهبران ایتالیا، اسپانیا، یونان و سایر
کشور های اروپایی همراه با برزیل، کانادا، تونس و الجزایر نیز اظهار
آمادگی کرده اند تا با رئیس جمهور جدید فرانسه از نزدیک همکاری کنند.
"رجب طیب اردوغان"- نخست وزیر ترکیه، اظهار امیدواری
کرده است با پیروزی فرانسوا هولاند، تغییراتی در روابط میان فرانسه و
ترکیه پدیدار گردد.
در این میان ایران تا کنون به نتایج انتخابات فرانسه و پیروزی فرانسوا هولاند واکنشی نشان نداده است.
جـــرس:
ارائه ۳ پیشنهاد برای حل تنشها میان دولت و پارلمان از سوی رئیس پارلمان و برگزاری تظاهرات علیه شورای نظامی در قاهره از آخرین اخبار این کشور به شمار می رود.
به گزارش مهر به نقل از الجزیره، «محمد سعد الکتاتنی» رئیس پارلمان مصر شب گذشته در راس هیئتی متشکل از معاون وی و رؤسای هیئتهای پارلمانی با "محمد حسین طنطاوی" رئیس شورای عالی نظامی و دیگر نمایندگان این شورا دیدار کرد.
برکناری دولت کنونی به ریاست کمال الجنزوری محور این مذاکرات بود.کتاتنی پس از این دیدار اظهار داشت که شورای عالی نظامی به فراکسیونهای پارلمانی مصر وعده داد که در رابطه با تنشهای اخیر میان پارلمان و دولت، سه پیشنهاد را مورد بررسی قرار دهد.
این پیشنهادها عبارتند از برکناری، استعفای دولت یا اصلاحات در کابینه و تغییر برخی وزیرانی که پارلمان در خصوص آنها ملاحظاتی دارد.
رئیس پارلمان مصر در این دیدار برکناری دولت الجنزوری را مطرح کرد و شورای نظامی نیز متعهد شد که طی چند روز آن را بررسی خواهد کرد.
الیوم السابع نیز گزارش داد که هزاران نفر از مردم مصر روز گذشته با برپایی تظاهراتی در مرکز قاهره آزادی صدها معترض را خواستار شدند. این افراد طی چند روز اخیر در جریان درگیری های اطراف وزارت دفاع در منطقه العباسیه قاهره بازداشت شده بودند.
معترضان در این تظاهرات که تا مقابل پارلمان مصر ادامه داشت با سر دادن شعار کناره گیری شورای عالی نظامی مصر از قدرت را خواستار شدند.
ارائه ۳ پیشنهاد برای حل تنشها میان دولت و پارلمان از سوی رئیس پارلمان و برگزاری تظاهرات علیه شورای نظامی در قاهره از آخرین اخبار این کشور به شمار می رود.
به گزارش مهر به نقل از الجزیره، «محمد سعد الکتاتنی» رئیس پارلمان مصر شب گذشته در راس هیئتی متشکل از معاون وی و رؤسای هیئتهای پارلمانی با "محمد حسین طنطاوی" رئیس شورای عالی نظامی و دیگر نمایندگان این شورا دیدار کرد.
برکناری دولت کنونی به ریاست کمال الجنزوری محور این مذاکرات بود.کتاتنی پس از این دیدار اظهار داشت که شورای عالی نظامی به فراکسیونهای پارلمانی مصر وعده داد که در رابطه با تنشهای اخیر میان پارلمان و دولت، سه پیشنهاد را مورد بررسی قرار دهد.
این پیشنهادها عبارتند از برکناری، استعفای دولت یا اصلاحات در کابینه و تغییر برخی وزیرانی که پارلمان در خصوص آنها ملاحظاتی دارد.
رئیس پارلمان مصر در این دیدار برکناری دولت الجنزوری را مطرح کرد و شورای نظامی نیز متعهد شد که طی چند روز آن را بررسی خواهد کرد.
الیوم السابع نیز گزارش داد که هزاران نفر از مردم مصر روز گذشته با برپایی تظاهراتی در مرکز قاهره آزادی صدها معترض را خواستار شدند. این افراد طی چند روز اخیر در جریان درگیری های اطراف وزارت دفاع در منطقه العباسیه قاهره بازداشت شده بودند.
معترضان در این تظاهرات که تا مقابل پارلمان مصر ادامه داشت با سر دادن شعار کناره گیری شورای عالی نظامی مصر از قدرت را خواستار شدند.
جـــرس:
نایب
رئیس مجلس خواستار دعا کردن برای توقف گرانی ها در کشور شد و گفت: "گرانی
ها بسیار آزاردهنده شده است و باید دعا کنیم که متوقف شود، در مورد پایین
آمدن قیمت ها نیز انشاءالله بعد از توقف افزایش فکر می کنیم."
به گزارش مهر، محمدرضا باهنر درباره خبر منتشر شده مبنی بر اعلام نظر رهبری
درباره هدفمندی یارانهها به سران سه قوه با تأکید بر این که از متن نامه
رهبری اطلاعی ندارد، تصریح کرد: اصل این است که هدفمندی یارانه ها تصویب
شده و دولت نیز آن را اجرا کرده است.
وی با تأکید بر این امر که نکته اصلی کنونی در مورد هدفمندی یارانه چگونگی
برداشتن قدم های بعدی است، خاطرنشان کرد: در قانون آمده است که باید منابع
هدفمندی یارانه ها در بودجه سالیانه به تصویب برسد و برداشت عمومی ما این
است که تا ردیف بودجه تصویب نشود، دولت نمی تواند تغییری در روند اجرای
هدفمندی یارانه ها ایجاد کند.
باهنر با اشاره به اینکه قانون بودجه از پس فردا به صحن علنی مجلس می رود،
تصریح کرد: فکر می کنم قانون بودجه تا پایان اردیبهشت ماه به تصویب برسد و
دولت می تواند از خرداد ماه مرحله دوم هدفمندی یارانه ها را آغاز کند، ما
تاپیش از تصویب بودجه دولت اجازه آغاز مرحله دوم هدفمندی یارانه ها را
ندارد.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: درباره شیب اجرا نیز مجلس و دولت
با هم تفاهم می کنند و بر این اساس معلوم می شود که قیمت ها در سال جدید تا
چه اندازه افزایش خواهد داشت.
وی همچنین درباره گرانی ها و توقف آن نیز گفت: گرانی ها بسیار آزاردهنده
شده است و باید دعا کنیم که متوقف شود، در مورد پایین آمدن قیمت ها نیز
انشاءالله بعد از توقف افزایش فکر می کنیم.
جـــرس:
به گزارش منابع خبری، امید خوارزمیان، کارمند یک هتل بین المللی که طی حوادث سال ۸۸ به اتهام شرکت در تجمعات روز عاشورا بازداشت و پس از گذراندن یک ماه سلول انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین، با قرار وثیقه آزاد شده بود، از ۵ اردیبهشت سال جاری جهت اجرای حکم چهار سال حبس تعزیری به زندان اوین فرا خوانده شد.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، این شهروند تهرانی، چندی پس از حوادث خونین عاشورای ۱۳۸۸، در تاریخ ۱۹ بهمن همان سال، در منزل خود توسط چند مامور لباس شخصی بازداشت و پس از گذراندن ۳۰ روز انفرادی در بند ۲۰۹ اوین، با وثیقه ۵۰ میلیونی آزاد شده بود.
خوارزمیان در صفحه ی فیس بوک خود، شب قبل از رفتن به اوین نوشته بود: "من در آذر ماه سال ۹۰ در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به اتهاماتی چون اجتماع و تبانی و قصد برهم زدن امنیت کشور از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی آنچه فتنه ۸۸ ذکر شده و به استناد ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی به تحمل چهار سال حبس محکوم شده ام که این حکم در اسفند ۹۰ در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر تائید شد. هفته اول اردیبهشت ۹۱ برای اجرای حکم به زندان اوین احضار شدم و خود را سه شنبه پنجم اردیبهشت ماه به اجرای احکام اوین معرفی می کنم."
به گزارش منابع خبری، امید خوارزمیان، کارمند یک هتل بین المللی که طی حوادث سال ۸۸ به اتهام شرکت در تجمعات روز عاشورا بازداشت و پس از گذراندن یک ماه سلول انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین، با قرار وثیقه آزاد شده بود، از ۵ اردیبهشت سال جاری جهت اجرای حکم چهار سال حبس تعزیری به زندان اوین فرا خوانده شد.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، این شهروند تهرانی، چندی پس از حوادث خونین عاشورای ۱۳۸۸، در تاریخ ۱۹ بهمن همان سال، در منزل خود توسط چند مامور لباس شخصی بازداشت و پس از گذراندن ۳۰ روز انفرادی در بند ۲۰۹ اوین، با وثیقه ۵۰ میلیونی آزاد شده بود.
خوارزمیان در صفحه ی فیس بوک خود، شب قبل از رفتن به اوین نوشته بود: "من در آذر ماه سال ۹۰ در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به اتهاماتی چون اجتماع و تبانی و قصد برهم زدن امنیت کشور از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی آنچه فتنه ۸۸ ذکر شده و به استناد ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی به تحمل چهار سال حبس محکوم شده ام که این حکم در اسفند ۹۰ در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر تائید شد. هفته اول اردیبهشت ۹۱ برای اجرای حکم به زندان اوین احضار شدم و خود را سه شنبه پنجم اردیبهشت ماه به اجرای احکام اوین معرفی می کنم."
مژگان مدرس علوم
جرس: در روز جهانی کارگر، نیروهای امنیتی و
لباس شخصی به تجمع کارگران در شهر سنندج استان کردستان یورش بردند و تعدادی
از کارگران را بازداشت کردند. زاهد بنفشی ، شیرکو کردی، حمید طالی مرادی،
فرزاد حسین پناهی و محمد لطیفی از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر در سنندج
هستند که پیگیری های خانواده های "نگران" آنها برای اطلاع از وضعیت آنها
تاکنون بی نتیجه مانده است.
شیث
امانی، عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران در خصوص بازداشت شدگان
روز جهانی کارگر در سنندج به "جرس" می گوید:
" قبل روز جهانی کارگر به
فرمانداری جهت گرفتن مجوز برای راهپیمایی روز جهانی کارگر مراجعه کردیم اما
مجوز ندادند و تشکل های مستقل کارگران از جمله اتحادیه و کمیته هماهنگی و
چند تشکلهای فعال کارگری قرار گذاشتند که خودشان مراسم برگزار کنند. در
خیابان فردوسی که می خواستیم مراسم برگزار کنیم نیروهای امنیتی زیادی مستقر
شده بودند و کارگران به خیابان انقلاب رفتند و ساعت شش عصر کارگران مراسم
را شروع کردند که به یکباره نیروهای امنیتی حمله کردند و با گازهای اشک آور
کارگران را متفرق کردند و شش نفر از کارگران را بازداشت کردند که هیچ
اطلاعی از آنها در دست نیست. البته به این نکته هم اشاره کنم که از روز
دوازده اردیبهشت نیروهای امنیتی زیادی در خیابانها بودند."
این درحالیست که دولت مدعی شده بود "هیچ گروهی برای برگزاری راهپیمایی روز جهانی کارگر درخواست مجوز نداده است."
شیث امانی
که از رهبران شناخته شده و محبوب کارگری در شهر سنندج است، با تاکید بر
افزایش فشارها و برخوردها با کارگران می افزاید: "از سال 84 به این طرف از
برگزاری هرگونه مراسمی بمناسبت روز جهانی کارگر جلوگیری می کنند و هر سال
با برگزارکنندگان برخورد می شود و در سال 86 نزدیک به چهارده نفر بازداشت
شده داشتیم. امسال هم مطابق با همان چیزی که در قانون اساسی آمده است
تقاضای برگزاری راهپیمایی مسالمت آمیز را کردیم، اما فرمانداری مخالفت کرد و
گفت ما مجوز نمی دهیم و اگر مراسمی برگزار شود برخورد می کنیم. اما
کارگران می گویند ما می خواهیم حرفهایمان و مشکلاتمان را مطرح کنیم و اگر
برخورد هم شود کوتاه نخواهیم آمد."
امانی با
اشاره به مطالبات کارگران تصریح می کند: "متاسفانه نمی گذارند کارگر از
تریبون های ممکن مشکلات خودش را مطرح کند. نه روزنامه محلی است نه وسیله
دیگری که مشکلات صنفی و اقتصادی کارگران را مطرح کند. بالاخره روز جهانی
کارگر به همین قشر زحمتکش تعلق دارد که مشکلات خودش را بیان کند اما باز در
این روز هم نمی گذارند کارگر حرفهای خودش را به گوش مسئولین برساند.
کارگران می خواهند مشکلات صنفی خود را مطرح کنند. کارگران مشکلات قرارداد،
دستمزد، مشکلات صنفی خودشان را مطرح می کنند و واقعا علت برخورد دولت با
کارگران را نمی دانم؟ کارگران مسالمت آمیز می خواهند مطالبات خود را مطرح
کنند، چرا جلوگیری می کنند؟ خلاصه هر سال با این قشر زحمتکش برخورد می شود و
کسانی هم که دستگیر می شوند برایشان حکم صادر می کنند. خود من هم بخاطر
همین بحث روز جهانی کارگر بود که بازداشت شدم و یازدهم برج سال گذشته از
زندان آزاد شدم."
وی به
وضعیت دشوار کارگران اشاره می کند و می افزاید: "الان وضعیت کارگران در
سنندج بسیار" اسف بار" است. ما خودمان هفتصد نفر در کارخانه کار می کردیم
که اخراج و بیکار شدیم. کارگران وضعیت معیشتی بسیار دشواری دارند و برای
گذران زندگی مجبور به دستفروشی در کنار خیابان هستند و زندگیشان بسیار مشقت
بار است. با کارگران که صحبت می کنیم می گویند که نمی توانند زندگی و
خانواده خود را بچرخانند، بخصوص کسانیکه بچه زیاد دارند."
گفتنی است
روز بیست و ششم دی ماه سال گذشته در پی بازداشت شریف ساعد و مظفر صالح نیا
دو کارگر سنندجی، شیث امانی به همراه تعدادی از اعضای اتحادیه آزاد
کارگران ایران به دادگستری سنندج مراجعه کردند و شیث امانی در آنجا خواهان
ملاقات با دادستان و رویت پرونده های شریف ساعد پناه و روشن شدن اتهامات
وارده بر آنها شد. اما نه تنها هیچ پاسخی در این مورد به شیث امانی داده
نشد بلکه خود وی بلافاصله دستگیر و به زندان مرکزی سنندج منتقل شد.
جـــرس:
یک عضو فراکسیون اقلیت مجلس هشتم
ضمن بیان اینکه "با وجود قیمت افسانه ای نفت در دولت نهم و دهم مردم امروز
در شرابط بد افتصادی قرار دارند" گفت: "دولت شعار داده بود که پول نفت را
سر سفرهای مردم میآورد. آیا با توجه به اینکه نفت به قیمت افسانهای رسیده
است گوشت کیلویی ۲۵هزار تومان پول نفت است که سر سفره مردم آمده؟ چه کسی
جوابگو است."
به گزارش مهر، قدرتالله علیخانی در مورد
عملکرد دولت نهم گفت: یک دستی قوای سه گانه در جهت حمایت از دولت،
درآمدهای بیسابقه و افسانهای نفت (۶۵۰میلیارد دلار) و همچنین اجرای سه
برنامه ۵ ساله توسعه بعد از جنگ و تربیت مدیران و کارشناسان خبره در طول
عمر انقلاب همه اینها از فرصتهایی بود که این دولت در اختیار داشت اما
نتوانست از آن استفاده به جا و صحیح بکند و به حرکتهای شعاری و اقدامات بی
فایده دست زد.
وی افزود: زمانی که نفت گران میشود مردم توقع رفاه بیشتری دارند اما شرایط
سخت اقتصادی برای آنان به ارمغان آورد که این وضعیت گرانی و فشارهای ناشی
از آن کمر مردم را خرد کرده است. چه کسی قادر است مرغ کیلویی بالای ۵ هزار
تومان و گوشت کیلویی ۲۰ هزار تومان مصرف کند؟
عضو فراکسیون اقلیت با اشاره به شعار دولت در اوایل کار خود گفت: دولت شعار
داده بود که پول نفت را سر سفرهای مردم میآورد. آیا با توجه به اینکه نفت
به قیمت افسانهای رسیده است گوشت کیلویی ۲۵هزار تومان پول نفت است که سر
سفره مردم آمده؟ چه کسی جوابگو است.
علی رغم آمارهای نجومی دولت در مورد تولید اشتغال صد هزار نفر در سال گذشته بیکار شده اند
وی افزود: در حالی که دولت آمارهای نجومی در مورد اشتغال اعلام می کند، محجوب گفته است که در سال گذشته فقط صد هزار نفر بیکار شدند.
ردپای بسیاری از مدیران دولتی در پرونده فساد
این نماینده مجلسین هفتم و هشتم که از راهیابی به مجلس نهم بازمانده، با بیان اینکه یکی از شعارهای این دولت مبارزه با فساد بوده است، گفت: امروز یکی از پرونده های فساد که آشکار شده رد پای بسیاری از مدیران دولتی در آن وجود دارد. این در حالیست که همین دولت بسیاری از انسانهای شایسته و خدمتگزار نظام را که عمر خود را برای انقلاب صرف کرده بودند متهم کرد.
این عضو فراکسیون اقلیت مجلس هشتم با اشاره به یکی از نطق های خود در مجلس
هفتم و خطاب به اصولگرایان یادآور شد: من در آن زمان به اصولگرایان گفته
بودم که سرنوشت خود را به دولت گره نزنید و با حمایت های بی منطق از دولت
به خود لطمه نزنید که به این تذکر مشفقانه توجه نشد و الان شاهدیم بخشی از
اصولگرایان که حامی دولت بودند در شرایط امروز به منتقدان بزرگ دولت تبدیل
شده اند.
به گزارش منابع خبری، طی ابلاغیه سازمان فضایی ایران، از مجموعه های زیر نظر رئیس دولت، گروهی از دانشجویان ایرانی جهت گذراندن تحصیلات تکمیلی در امور فضایی، به کشور چین اعزام خواهند شد.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، در ابلاغیه اعزام دانشجویان به دانشگاه های چین از سوی پژوهشگاه فضایی ایران به ریاست دانشگاههای کشور آمده است: "با توجه به اهمیت توسعه فناوری فضایی در کشور و لزوم آشنایی هر چه بیشتر متخصصان ایرانی با فناوری های نوین در حوزه فضا، سازمان فضایی اقدام به ایجاد تمهیداتی برای اعزام دانشجویان به کشور چین برای تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا نموده و مجوز لازم نیز اخذ شده است."
در این ابلاغیه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته، تاکید شده است که "تعدادی از افراد متخصص واجد شرایط استفاده از بورس"، تا دو هفته دیگر معرفی شوند تا فورا نسبت به اعزام آنها اقدام شود و در فرم اعزام نیز در خصوص سوابق "ایثارگری" فرد اعزام شونده امتیاز قائل شده است.
سرانجام شوم دوری حاکمیت از قانون اساسی
در این نامه، رئیس دولت دهم مصوبه ی مجلس درباره نظارت بر نمایندگان را که به تایید شورای نگهبان هم رسیده، مغایر با قانون اساسی می خواند و مدعی می شود: مصوبه مجلس درباره نظارت بر عملکرد نمایندگان به دلیل ایجاد تبعیض بین آحاد مردم و نمایندگان آنها، اعطای درجه ای از مصونیت پارلمانی و تعلیق رسیدگی قضایی، به نمایندگان مجلس و نقض اصل ممنوعیت اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی برای اعمال حق آزادی بیان و رای، مغایر قانون اساسی است.
این مصوبه مدتها قبل در مجلس تصویب شده و پس از رفع ایرادات شورای نگهبان، به تایید نهایی این شورا رسیده بود. اما پس از آنکه احمدی نژاد از ابلاغ آن در مهلت قانونی خودداری کرد، علی لاریجانی رئیس مجلس آن را ابلاغ کرد و اکنون احمدی نژاد که در تمام مدت طی این روند سکوت کرده بود، این مصوبه مجلس را بهانه ای قرار داده تا وظیفه اجرای قانون اساسی را بهانه ی دخالت در حیطه وظایف شورای نگهبان قرار دهد و خودسرانه این طرح تبدیل شده به قانون را غیرقانونی بخواند.
طرحی که اکنون رئیس دولت تصویب آن را بهانه ای برای یک خروج آشکار از موقعیت قانونی ریاست جمهوری قرار داده، در واقع از ابتدا با اعتراض منتقدان دولت فعلی و رهبران جنبش سبز رو به رو بود و علاوه بر آیت الله العظمی صافی که نتیجه تصویب آن را نقض استقلال نمایندگان و دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت دانسته بود، مهدی کروبی رئیس دو دوره مجلس نیز هشدار داده بود که طرح نظارت بر نمایندگان، به معنای پایان نهاد مجلس در جمهوری اسلامی است.
کروبی این طرح را به معنای بی اثر کردن تمامی سوابق مشروطه در یک صد سال اخیر در ایران و باعث تبدیل نمایندگان به نوکران قدرت خوانده بود و از نمایندگان خواسته بود زیر بار چنین ننگی نروند.
اما مجلس هشتم با توجه به تاکیدات رهبری و بی اعتنا به هشدارهای دلسوزان انقلاب و نظام، به تصویب طرحی پرداخت که آشکارا با تاکید امام راحل بر در راس امور بودن مجلس مغایرت داشت. این مصوبه که مغایرت های آشکاری با قانون اساسی داشت، در شورای نگهبان نیز با ایرادات جدی مواجه نشد و بدین ترتیب کار به جایی رسید که امروز رئیس دولت بهانه ای یافته تا از جایگاه قانونی خود خروج کند و به اظهارنظر در زمینه ای بپردازد که اساسا در صلاحیت قانونی شورای نگهبان است.
احمدی نژاد در پروژه جدید خود برای بی قانونی و خودکامگی، دقیقا بر نقطه ای دست گذاشته که نقطه ضعف حاکمیت فعلی است. او به خوبی می داند که حاکمیت از قانون اساسی خارج شده و طرحی با تاکید رهبر و تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان به قانون تبدیل شده که از اساس خلاف قانون اساسی، مغایر با آرمانهای انقلاب و مرام امام و مخالف با رویه حاکم بر جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته و از ابتدا مورد اعتراض سبزها بوده است.
او البته دلسوز قانون اساسی نیست و می خواهد از فرصت قانون شکنی ارکان دیگر حاکمیت به نفع دور جدید قانون ستیزی های خود استفاده کند و بهانه ای به دست بیاورد تا دخالتش در حیطه قانونی نهادهای دیگر توجیه شود.
مخاطبی هم که برای این نامه انتخاب شده، نشان از عمق فساد حاکمیت فعلی دارد که ریشه ی همه ی این قانون گریزی ها و انحرافات است. احمدی نژاد کسی را برای خطاب قرار دادن انتخاب کرده که ظاهرا رئیس هیات حل اختلاف قواست، هرچند این موضوع ربطی به اختلافات قوا ندارد. اما آیت الله شاهرودی هفته قبل هم در یک مانور پیچیده سیاسی، فریب جریان نزدیک به رئیس دولت را خورد و حکم مشاورت برای یکی از نزدیکان احمدی نژاد و سران جریان موسوم به انحرافی صادر کرد، و البته چیزی نگذشت که مشخص شد این شخص پیش از دریافت حکم مشاوره، مورد عنایت خاص رهبری نیز قرار گرفته و به رغم وجود پرونده سنگین مالی و امنیتی، مشمول عفو شده بود.
یادآوری آنچه کیهان هفته قبل علیه آقای شاهرودی نوشت و اسنادی که پیش از آن در خبرگزاری فارس افشا شد و خبر از مطرح بودن نام آیت الله شاهرودی در پرونده برج های دوقلوی شیراز می داد که ظاهرا متهم اصلی آن محمدشریف ملک زاده مشاور احمدی نژاد و فرد مورد عنایت خاص رهبری است، به خوبی نشان می دهد که چرا احمدی نژاد رئیس سابق قوه قضاییه را خطاب نامه خود قرار داده است.
حاکمیت اکنون با ماری که در آستین پرورده رو به روست که می خواهد همچنان یکه تازی کند و بی قانونی را به حداکثر برساند و خودکامگی را آشکار کند؛ اما با دستمال آلوده نمی توان شیشه را پاک کرد و با دستان تا آرنج در فساد که شرمسارانه مسئولان فعلی اکثرا به آن دچارند، نمی شود جلوی قانون شکنی های مکرر رئیس دولت فعلی ایستاد.
در واقع همان روزی که بحث استیضاح وزیر اقتصاد با اشاره به پرونده های زیر بغل رئیس دولت بسته شد و یا وقتی دخالت داشتن تعدادی از نمایندگان در پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی مشخص شد، و یا پیش تر از اینها، وقتی پرونده مفاسد بزرگ معاون اول رئیس دولت با اشاره رهبری بسته شد، مشخص بود که حاکمیتی که در باتلاق فساد فرو رفته، اگر بخواهد هم نمی تواند به قانون اساسی تن دهد و در مقابل خودکامگی و قانون شکنی بایستد.
علت بی محابا تاختن احمدی نژاد هم جز این نیست که در برابر خود همه را سرتاپا غرق در فساد می بیند. از همین روست که با کوچکترین اشاره به یک پرونده، می تواند برای فرد دلخواه خود حکم مشاوره بگیرد و از اشارات آشکار رئیس قوه قضاییه به گزارش کار تیم تعقیب و مراقبت مبنی بر زد و بند یارانش در هنگام قلیان کشیدن پس از دیزی خوردن هم باکی به دل راه نمی دهد. او به خوبی می داند که مسئولان فاسد فعلی را یارای ایستادن در مقابل قانون ستیزی هایش نیست، چرا که خود کارنامه ای بهتر از این ندارند و پرونده هایشان نیز پاک نیست که جرات و جسارت فریاد زدن و سر نترس ایستادن داشته باشند.
رمز موفقیت میرحسین در ایستادگی در برابر این سردمدار فریب و دروغ، جز این نبود که پاک دست بود و راست گو. اما آیا کسی از متصدیان فعلی یافت می شود که سابقه ی خود را آنقدر عاری از فساد و پایبند به قانون بداند که بتواند در مقابل این رئیس دولت قانون شکن بایستد؟ و اگر هست، آیا همین سه شکایت دیروز مجلس یا همین قانون شکنی امروز رئیس دولت کافی نیست تا حاکمیت جرات اظهار عدم کفایت سیاسی رئیس دولت را پیدا کند؟
بازی جدید احمدینژاد؛ گامی دیگر به سمت خودکامگی
کلمه – گروه سیاسی: بعدازظهر امروز نامه ای از سوی احمدی نژاد خطاب به هاشمی شاهرودی منتشر شد که می توان آن را پروژه ای برای آغاز یک حرکت خزنده از سوی نزدیکان احمدی نژاد برای خودکامگی بیش از پیش ارزیابی کرد.در این نامه، رئیس دولت دهم مصوبه ی مجلس درباره نظارت بر نمایندگان را که به تایید شورای نگهبان هم رسیده، مغایر با قانون اساسی می خواند و مدعی می شود: مصوبه مجلس درباره نظارت بر عملکرد نمایندگان به دلیل ایجاد تبعیض بین آحاد مردم و نمایندگان آنها، اعطای درجه ای از مصونیت پارلمانی و تعلیق رسیدگی قضایی، به نمایندگان مجلس و نقض اصل ممنوعیت اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی برای اعمال حق آزادی بیان و رای، مغایر قانون اساسی است.
این مصوبه مدتها قبل در مجلس تصویب شده و پس از رفع ایرادات شورای نگهبان، به تایید نهایی این شورا رسیده بود. اما پس از آنکه احمدی نژاد از ابلاغ آن در مهلت قانونی خودداری کرد، علی لاریجانی رئیس مجلس آن را ابلاغ کرد و اکنون احمدی نژاد که در تمام مدت طی این روند سکوت کرده بود، این مصوبه مجلس را بهانه ای قرار داده تا وظیفه اجرای قانون اساسی را بهانه ی دخالت در حیطه وظایف شورای نگهبان قرار دهد و خودسرانه این طرح تبدیل شده به قانون را غیرقانونی بخواند.
طرحی که اکنون رئیس دولت تصویب آن را بهانه ای برای یک خروج آشکار از موقعیت قانونی ریاست جمهوری قرار داده، در واقع از ابتدا با اعتراض منتقدان دولت فعلی و رهبران جنبش سبز رو به رو بود و علاوه بر آیت الله العظمی صافی که نتیجه تصویب آن را نقض استقلال نمایندگان و دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت دانسته بود، مهدی کروبی رئیس دو دوره مجلس نیز هشدار داده بود که طرح نظارت بر نمایندگان، به معنای پایان نهاد مجلس در جمهوری اسلامی است.
کروبی این طرح را به معنای بی اثر کردن تمامی سوابق مشروطه در یک صد سال اخیر در ایران و باعث تبدیل نمایندگان به نوکران قدرت خوانده بود و از نمایندگان خواسته بود زیر بار چنین ننگی نروند.
اما مجلس هشتم با توجه به تاکیدات رهبری و بی اعتنا به هشدارهای دلسوزان انقلاب و نظام، به تصویب طرحی پرداخت که آشکارا با تاکید امام راحل بر در راس امور بودن مجلس مغایرت داشت. این مصوبه که مغایرت های آشکاری با قانون اساسی داشت، در شورای نگهبان نیز با ایرادات جدی مواجه نشد و بدین ترتیب کار به جایی رسید که امروز رئیس دولت بهانه ای یافته تا از جایگاه قانونی خود خروج کند و به اظهارنظر در زمینه ای بپردازد که اساسا در صلاحیت قانونی شورای نگهبان است.
احمدی نژاد در پروژه جدید خود برای بی قانونی و خودکامگی، دقیقا بر نقطه ای دست گذاشته که نقطه ضعف حاکمیت فعلی است. او به خوبی می داند که حاکمیت از قانون اساسی خارج شده و طرحی با تاکید رهبر و تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان به قانون تبدیل شده که از اساس خلاف قانون اساسی، مغایر با آرمانهای انقلاب و مرام امام و مخالف با رویه حاکم بر جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته و از ابتدا مورد اعتراض سبزها بوده است.
او البته دلسوز قانون اساسی نیست و می خواهد از فرصت قانون شکنی ارکان دیگر حاکمیت به نفع دور جدید قانون ستیزی های خود استفاده کند و بهانه ای به دست بیاورد تا دخالتش در حیطه قانونی نهادهای دیگر توجیه شود.
مخاطبی هم که برای این نامه انتخاب شده، نشان از عمق فساد حاکمیت فعلی دارد که ریشه ی همه ی این قانون گریزی ها و انحرافات است. احمدی نژاد کسی را برای خطاب قرار دادن انتخاب کرده که ظاهرا رئیس هیات حل اختلاف قواست، هرچند این موضوع ربطی به اختلافات قوا ندارد. اما آیت الله شاهرودی هفته قبل هم در یک مانور پیچیده سیاسی، فریب جریان نزدیک به رئیس دولت را خورد و حکم مشاورت برای یکی از نزدیکان احمدی نژاد و سران جریان موسوم به انحرافی صادر کرد، و البته چیزی نگذشت که مشخص شد این شخص پیش از دریافت حکم مشاوره، مورد عنایت خاص رهبری نیز قرار گرفته و به رغم وجود پرونده سنگین مالی و امنیتی، مشمول عفو شده بود.
یادآوری آنچه کیهان هفته قبل علیه آقای شاهرودی نوشت و اسنادی که پیش از آن در خبرگزاری فارس افشا شد و خبر از مطرح بودن نام آیت الله شاهرودی در پرونده برج های دوقلوی شیراز می داد که ظاهرا متهم اصلی آن محمدشریف ملک زاده مشاور احمدی نژاد و فرد مورد عنایت خاص رهبری است، به خوبی نشان می دهد که چرا احمدی نژاد رئیس سابق قوه قضاییه را خطاب نامه خود قرار داده است.
حاکمیت اکنون با ماری که در آستین پرورده رو به روست که می خواهد همچنان یکه تازی کند و بی قانونی را به حداکثر برساند و خودکامگی را آشکار کند؛ اما با دستمال آلوده نمی توان شیشه را پاک کرد و با دستان تا آرنج در فساد که شرمسارانه مسئولان فعلی اکثرا به آن دچارند، نمی شود جلوی قانون شکنی های مکرر رئیس دولت فعلی ایستاد.
در واقع همان روزی که بحث استیضاح وزیر اقتصاد با اشاره به پرونده های زیر بغل رئیس دولت بسته شد و یا وقتی دخالت داشتن تعدادی از نمایندگان در پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی مشخص شد، و یا پیش تر از اینها، وقتی پرونده مفاسد بزرگ معاون اول رئیس دولت با اشاره رهبری بسته شد، مشخص بود که حاکمیتی که در باتلاق فساد فرو رفته، اگر بخواهد هم نمی تواند به قانون اساسی تن دهد و در مقابل خودکامگی و قانون شکنی بایستد.
علت بی محابا تاختن احمدی نژاد هم جز این نیست که در برابر خود همه را سرتاپا غرق در فساد می بیند. از همین روست که با کوچکترین اشاره به یک پرونده، می تواند برای فرد دلخواه خود حکم مشاوره بگیرد و از اشارات آشکار رئیس قوه قضاییه به گزارش کار تیم تعقیب و مراقبت مبنی بر زد و بند یارانش در هنگام قلیان کشیدن پس از دیزی خوردن هم باکی به دل راه نمی دهد. او به خوبی می داند که مسئولان فاسد فعلی را یارای ایستادن در مقابل قانون ستیزی هایش نیست، چرا که خود کارنامه ای بهتر از این ندارند و پرونده هایشان نیز پاک نیست که جرات و جسارت فریاد زدن و سر نترس ایستادن داشته باشند.
رمز موفقیت میرحسین در ایستادگی در برابر این سردمدار فریب و دروغ، جز این نبود که پاک دست بود و راست گو. اما آیا کسی از متصدیان فعلی یافت می شود که سابقه ی خود را آنقدر عاری از فساد و پایبند به قانون بداند که بتواند در مقابل این رئیس دولت قانون شکن بایستد؟ و اگر هست، آیا همین سه شکایت دیروز مجلس یا همین قانون شکنی امروز رئیس دولت کافی نیست تا حاکمیت جرات اظهار عدم کفایت سیاسی رئیس دولت را پیدا کند؟
محسنی اژه ای؛ از عفو ملک زاده تا شکایت مجلس از دولت
در حالی که هر روز ابعاد تازه ای از بی قانونی دولت احمدی نژاد آشکار می شود و تنها در یک روز سه شکایت از مجلس به قوه قضاییه ارسال شده است، محسنی اژه ای می گوید» اینگونه نیست که هرچه مجلس اعلام کرد، قوه قضاییه بر اساس آن حکم صادر کند.وی نمی گوید علت این همه تاخیر در رسیدگی به پرونده های مربوط به دولت در قوه قضاییه چیست و به ذکر این نکته اکتفا می کند که به طور طبیعی تمام موارد ارسالشده از سوی مجلس در قوه قضاییه مورد رسیدگی قرار میگیرد و بعد از پایان رسیدگیها هم رسانهها و هم مردم در جریان امور قرار خواهند گرفت.
بازداشت ۲ مسئول سابق دستگاه قضایی در پرونده فساد مالی
محسنی اژهای درباره درگیر شدن بدنه قوه قضائیه با پرونده فساد و دستگیری افرادی در این زمینه گفت: ۲ نفر که قبلاً در دستگاه قضایی بودند ولی از دستگاه خارج شده و به شغل وکالت مشغول شدهاند در این پرونده بازداشت شده که یکی از آنها قبلاً در دادگستری خوزستان بوده است.
به نظر می رسد مقصود اژه ای از این دو مقام، یکی رئیس اسبق حفاظت اطلاعات دستگاه قضایی و دیگری رئیس اسبق دادگستری اردبیل و خوزستان و معاون سابق مالی اداری دستگاه قضایی در زمان آیت الله شاهرودی بوده اند.
این دو در دوره جدید به وکالت اشتغال داشتند.
دادستان کل کشور درباره آخرین وضعیت پرونده فساد بزرگ مالی بدون اشاره به غیبت متهمان اصلی ادعا کرد: تلاش بر این است که رسیدگی به پرونده تا جایی که ممکن است سرعت گرفته و از زمان نهایت استفاده را ببریم و حتی در صورت امکان از روزهای تعطیل و ساعات غیر اداری استفاده کنیم.
محسنی اژهای ادامه داد: همچنین برای ۱۲نفر دیگر متهمان کیفرخواست جدید صادر شده و به دادگاه رفته است و بقیه متهمان هم به تدریج بعد از صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه خواهند آمد.
اژه ای بدون اشاره به اختلافات قوه قضاییه و مجریه بر سر اختلاس بزرگ ادامه داد: مهم این است که سه قوه قضائیه، مقننه و مجریه بتوانند با توجه به این پرونده از تکرار آن جلوگیری کنند حال سرانجام این پرونده هر چه می خواهد بشود اگر از تکرار آن جلوگیری شد کار خوبی انجام شده است چرا این جرات برای افرادی پیدا شود تا بانک ملی ، صادرات ، شرکتها و برخی افراد را درگیر کنند تا سود در جیب یک نفر برود.
خاوری برگردد، به نفع اوست
سخنگوی دستگاه قضا درباره آخرین وضعیت پرونده خاوری نیز گفت: پرونده در حال تکمیل و رفتن به دادگاه است. دلم می خواست خاوری برگردد زیرا این به نفع او بود. حالا پرونده به دادگاه می رود و برای او حکم مجازات غیابی صادر خواهد شد.
این در حالی است که گفته می شود خروج خاوری از کشور کاملا برنامه ریزی شده بود.
وی ادعا کرد: از طریق پلیس اینترپل و کشوری که در آن سکونت دارد در حال تعقیب او هستیم. خاوری اتهام فساد بزرگ متوجه است و همچنین متهم جدی دادسرا می باشد. پلیس بینالملل و کشوری که در آن سکونت کرده هر چه مدارک خواسته است به آنها داده ایم تا هیچ بهانه ای دستشان نباشد اما آنها تاکنون اقدام موثری انجام نداده اند.
یک وکیل، عامل قاچاق اسلحه
محسنی اژه ای در ادامه از انهدام یک باند بزرگ قاچاق سلاح خبر داد و مدعی شد: یک باند نسبتا بزرگ قاچاق سلاح شناسایی و عناصر اصلی آن دستگیر شدند. عامل اصلی این باند یک وکیل دادگستری است که از متهمان تعدادی سلاح و مهمات ضبط شده است.
وی افزود: متهمان اصلی در بازداشت و تعدادی نیز تحت تعقیب هستند. این پرونده در تهران مطرح بوده اما چند استان دیگر نیز با آن درگیرند.
پرونده دولت در دست بررسی است
محسنی اژهای در پاسخ به سؤال خبرنگاری درباره سرانجام شکایات متعدد مجلس از دولت و عدم اطلاعرسانی دقیق قوه قضاییه درباره این پروندهها گفت: مجلس بر اساس وظیفهای که دارد موضوعات مختلفی را تحت عنوان تخلف تشخیص داده و به قوه قضاییه ارسال میکند. این تشخیص مجلس باید در قوه قضاییه هم مورد رسیدگی قرار گیرد و اینگونه نیست که هرچه مجلس اعلام کرد، قوه قضاییه بر اساس آن حکم صادر کند.
وی افزود: به طور طبیعی تمام موارد ارسالشده از سوی مجلس در قوه قضاییه مورد رسیدگی قرار میگیرد و بعد از پایان رسیدگیها هم رسانهها و هم مردم در جریان امور قرار خواهند گرفت.
پرونده ملک زاده بسته شد
محسنی اژه ای با بیان اینکه پرونده ملک زاده در حال رسیدگی در دادگاه بود، گفت: هنوز این پرونده به دادگاه نرفته بود که گزارش هایی خدمت رهبری فرستادند و براساس این گزارشات ملک زاده مورد عفو رهبری قرار گرفت و پرونده بسته شد.
دادستان کل کشور در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه چرا وقتی تمام مسئولان و حتی مراجع تقلید اعتراض خود را نسبت به گرانی های اخیر اعلام کردند قوه قضائیه هیچ واکنشی نشان نداد، گفت: بقیه حرف میزنند و قوه قضائیه عمل میکند نتیجه اقدامات ما را بعداً میبینید.
ایجاد شبکه های اینترنتی رادیویی و تلویزیونی جرم است
در حالی که اخیرا تلویزیون اینترنتی جبهه پایداری به رهبری مصباح یزدی آغاز به کار کرده است، وی در مورد راهاندازی تلویزیون و رادیوی اینترنتی گفت: اگر افرادی در این زمینه بخواهند اقدام غیر قانونی کنند دادستانی به عنوان نماینده مدعی العموم وارد می شود. البته باید ثابت شود این شبکه تلویزیونی است که قبلا هم چنین پرونده هایی داشته ایم.
صدهزار یورو اختلاس نیست
سخنگوی دستگاه قضا در مورد جزئیات پرونده فساد ۱۰۰ میلیون یورویی گفت: در این پرونده کلمه اختلاس درست نیست بلکه تخلف بانکی است و متخلفان درآمد نامشروع کسب کردهاند.
حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای در ادامه نشست خبری خود رونده ۱۰۰ میلیون یورویی اختلاس نیست.
به گزارش خبرآنلاین، دادستان کل کشور همچنین در مورد پرونده ۱۰۰ میلیون یورویی در هرمزگان گفت: گاهی به دلار، یورو و ارز و گاهی به ریال و تومان رقمی گفته می شود ولی بیشتر در اقدامات اداری مبالغ به ریال عنوان می شود. در این پرونده کلمه اختلاس درست نیست. این پرونده تخلف بانکی است و درآمدی نامشروع برای متخلفان داشته و بانک هم وثیقه لازم را اخذ نگرفته است. در حال حاضر نیز متهمان با قید وثیقه آزادند.
فرمانده سپاه تهران از خنثی سازی عملیات انتحاری و انفجار در تهران خبر داد
فرمانده سپاه تهران بزرگ از خنثی سازی چند عملیات انتحاری، انفجاری و ترور در نقاط حساس تهران توسط نیروهای اطلاعات سپاه در عید نوروز خبر داد.سردار محسن کاظمینی فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ از خنثی سازی چند عملیات مهم تروریستی توسط سپاه در شهر تهران و در ایام نوروز خبر داد و گفت: بچه های گمنام اطلاعات سپاه از مدتها قبل از عید بر روی تیمهای تروریستی کار کرده و توانستند در زمان مناسب به بهترین شکل با آنها برخورد کنند.
کاظمینی با اشاره به برنامههای این گروههای تروریستی اظهار داشت: این افراد، انجام عملیاتهای انفجاری، انتحاری و ترور در نقاط حساس تهران را در دستور کار داشتند.
به گزارش فارس، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چندی پیش در جمع فرماندهان، مدیران و مسئولین ردههای مختلف سپاه از اقدام سپاه مبنی بر خنثیسازی توطئه مهم دشمنان خبر داد که بنا داشتند در ایام عید در داخل کشور انجام دهند.
فروردین ماه نیز فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش عناصر باقی مانده گروه ریگی برای عملیات خرابکاری وتروریستی در ایام نوروز ۹۱ ادعا کرده بود که تیمی که وارد کشور شده بود به طور کامل منهدم شد و برخی از عناصر آن به کشته شدند.
در همین حال، وزارت اطلاعات نیز ادعا کرد یکی از شبکه های بزرگ ترور و خرابکاری اسراییل و تعدادی از هسته های حفاظت شده عملیاتی آنها شناسایی شده و گروهی از تروریست های همکاری کننده با آنها بازداشت شدند.
زندان اوین، فضای سبز می شود
شهردار تهران با بیان این که چهار هزار درخت چنار در خیابان ولی عصر (عج) در حال کاشت است گفت: توافقات اولیه برای انتقال زندان اوین نیز انجام شده و این منطقه نیز به فضای سبز شهر تبدیل شود.پیش از این زندان قزل قلعه نیز تبدیل به میدان تره بار شده بود.
زندان اوین با بیش از هفت هزار زندانی در زمینی به وسعت ۴۳ هکتار در شمال تهران واقع است که زمین آن متعلق به سید ضیاءالدین طباطبایی، روزنامهنگار و نخستوزیر ایران می باشد.
این زندان طی چهل سال گذشته میزبان روزنامه نگاران، سیاسیون و انقلابیون زیادی بوده است. با انقلاب اسلامی در سال ۵۷ مردم درهای این زندان به روی زندانیان گشودند.
پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ این محل بار دیگر کانون توجه افکار عمومی و رسانه ها قرار گرفت.
به گزارش مهر، محمد باقر قالیباف روز دوشنبه در مراسم آغاز به کار دهمین نمایشگاه بین المللی گل و گیاه که در محل دائمی نمایشگاههای تخصصی شهرداری در بوستان گفت و گو برگزار شد گفت: در آینده نزدیک مساله پادگان جی را هم حل کرده و مسیر این پادگان تابستان بازگشایی خواهد شد.
قالیباف ادامه داد: سرانه فضای سبز و بوستان ها رو به گسترش است ودر کنار آن بخش گل که شادابی و نشاط را به دنبال دارد باید رونق داده شود، امروز حاشیه بزرگراه ها با گل هایی متنوع پوشیده شده که موجب آرامش و روح نوازی شهروندانی می شود که هنگام غروب خسته از کار روزانه برمی گردند ، ما در مقابل روح و روان شهروندان مسئولیم و باید از بعد کیفی و کمی آن را توسعه دهیم و این مهم است که شهرداری چطور به مردم خدمات می دهد و مردم چطور آن را دریافت می کنند .
وی خاطر نشان کرد: در تلاشیم دره اوین درکه و باغات کن را تملک درآورده و به فضای سبز تبدیل کنیم همچنین تواقات اولیه برای انتقال زندان اوین نیز صورت گرفته و این منطقه نیز به فضای سبز شهر تبدیل شود.
قالیباف بیان کرد: بیش از چهار هزار درخت چنار در خیابان ولی عصر (عج) در حال کاشت است ، همچنین در حاشیه اتوبان چمران نیز در ختان چنار کاشته خواهد شد تا طی چند سال آینده مسیر زیبایی ایجاد شود.
فرزند محمدرضا معتمدنیا پس از ملاقات: تاکید پدر به ادامه اعتصاب تا شکسته شدن حصر میرحسین و یا پیام میر میهن
محمدرضا معتمدنیا زندانی سیاسی محبوس دربند ۳۵۰ اوین که این روزها در اعتصاب غذای اعتراضی به حبس میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد به سر می برد صبح امروز، بعد از سه هفته انفرادی، که به بند عمومی منتقل شد توانست با خانواده خود ملاقات کابینی داشته باشد.میثم معتمدنیا، فرزند مشاور شهیدان رجایی و باهنر پس از این دیدار در صفحه ی فیس بوک خود نوشت:
دوشنبه و روز ملاقات، البته این بار با ۲۹ روز فاصله. درست ۲۹ روز پیش روزی که بابا اعتصاب غذا رو شروع کرده بود روز ملاقاتش بود و بعد از اون انتقال به انفرادی و ممنوع الملاقات بودن تا امروز. این بیست و نه روزی که با استرس و دلهره و سر زدن های گاه و بی گاه به بیمارستان گذشت. بعد از این مدت دوری و بی خبری و نگرانی، ملاقات کابینی هم غنیمت هست و از اون بی خبری های ۲۹ روز اخیر شیرین تر. به جرات می گم که از لحاظ روحی شرایط مطلوبی داشت ولی کاهش وزن شدیدش رو می شد به راحتی تشخیص داد. لبخند همیشگی این ایام گوشه لبش و تاکید به ادامه اعتصاب غذا تا شکسته شدن حصر مهندس میرحسین موسوی و یا پیام میر میهن.
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی که از ۲۱ فروردین ماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است، پس از انتقال به بند عمومی در حالی که بیش از ۳۰ کیلو کاهش وزن داشته و دچار رعشه های شدید در بدن خود شده و ضربان نامنظم قلبش نگران کننده بوده است تاکید کرده به اعتصاب خود تا پایان حبس میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد ادامه خواهد داد.
معتمدنیا که به تنهایی قادر به راه رفتن نبوده است در مقابل درخواست زندانیان سیاسی دیگر برای پایان این اعتصاب غذا در شرایط بحرانی بوجود آمده برای وی تصریح کرده بود حالا که در دوران دفاع مقدس توفیق شهادت نصیبش نشده است، در حال حاضر فدا کردن جانش تنها کاری است که می تواند برا ملت و کشورش انجام دهد.
وی همچنین در پاسخ به نامه ها و درخواست های خانواده و دوستانی که خارج از زندان از وی خواسته بودند به این اعتصاب خطرناک پایان دهد تاکید کرده که نمی تواند این روزهای تاریک را ببیند و کاری نکند و این حداقل کاری است که از دستش بر می آید.
مشاور شهیدان رجایی و باهنر اما گفته تنها در صورتیکه میرحسین موسوی، نخست وزیر امام از وی بخواهد پایان این اعتصاب را خواهد پذیرفت
این ترازوی ناتراز عدالت کجا و میراث بهشتی کجا
دیروز دو خبر هم زمان منتشر شد: خبر مصاحبه دادستان تهران که در توجیه علت عدم برخورد قضایی با انتصاب محمد شریف ملک زاده به عنوان مشاور رئیس دولت که در آن ذکر شده بود که پیش از رسیدگی در دادگاه شامل رأقت اسلامی و عفو رهبری شده، و خبر صدور حکم بدوی محکومیت میثم محمدی، مسئول سایت بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی به چهار سال حبس تعزیری. آنچه در این دو خبر چشمگیر است این است که اتهام ملک زاده فساد مالی مرتبط با اموال بیت المال مسلمین (که این روزها مظلومانه در تصرف دزدان کوچک و بزرگ صاحب منصب به تاراج می رود) است، و جرم محمدی قلم زدن در دفاع از مردم سالاری دینی، آزادی و عدالت. معلوم می شود که چشم بند فرشته عدالت به کنار رفته و ترازوی عدالتش کج شده که چنین احکامی، لابد بنام دین محمدی و عدالت علوی، صادر می شود.
البته ملک زاده نخستین کسی نیست که در معادلات قدرت و بده و بستان های سیاسی از چنگال عدالت رهانیده می شود. پیش از این بسیاری از اعضای حلقه های حاکمیت از جمله معاون رئیس دولت با پرونده سنگین فساد مالی حلقه خیابان فاطمی، دادستان سابق تهران با پرونده جنایت بار کهریزک، وزیر اقتصاد با پرونده رسوای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، به صلاحدید دفتر رهبری از اجرای عدالت معاف شده اند. در طرف دیگر، محمدی نیز تنها کسی نیست که به جرم پاسداری از آرمان های این ملت بپاخاسته محاکمه می شود. در فهرست بلندبالای محکومانی که به این جرم در زندان ها به سر می برند، نام زنان و مردان بسیاری درج شده که هر یک برای ملتی مایه ی مباهات و سربلندی و سرمایه ای برای اصلاح امور و پیشبرد آرمان های والای انسانی هستند. آنچه باعث تأسف است، دامنه ی کوته اندیشی مسئولان نظام است که نمی دانند با این گونه اقدامات، تیشه به ریشه مشروعیت خود می زنند.
اگر حفظ نظام واجب است، قطعا به خاطر حفظ اشحاص بر مسند قدرت نیست، بلکه به خاطر مسئولیت نظام در پاسداری از عدالت، آزادی، استقلال و ارزش های دیگر انسانی است که مردم ما در انقلاب سال ۵۷ برای تحقق آن قیام کردند و شریعت اخلاق مدار محمدی نیز بر پای آن مهر تأیید زده است.
هنگامی که ترازو ها نامیزان، قلم ها شکسته، دهان ها بسته و تارهای وابستگی به قدرت های شرقی بر سراسر اندام این نظام تنیده شده باشد، منطق حفظ نظام در هم شکسته خواهد شد.
و شرم بر صاحب منصبان قوه قضائیه باد اگر زین پس از عدل علی (ع) داد سخن سر دهند، چه او کارگزار خود را به تندی برکنار و به سختی عقوبت می کرد و مخالف و منتقد خود را تا هنگامی که شمشیر بر نمی کشید آزاد می گذاشت و جانش را محترم می شمرد. شرمشان باد که دستگاه قضائیه ای که می رفت با درایت و مدیریت شهید بهشتی به عدالت علوی نزدیک شود، اینک حکم به محکومیت مسئول سایت بنیاد نشر آثار او می کند. شرمشان باد که هر یک در ویران تر ساختن عدلیه و مهجور کردن عدالت بر یکدیگر پیشی گرفتند و در بر باد دادن میراث بهشتی از هیچ کاری فروگذار نکردند.
حفظ نظام با دهانهای بسته و قلمهای شکسته؟
کلمه – سید کاظم قمی:دیروز دو خبر هم زمان منتشر شد: خبر مصاحبه دادستان تهران که در توجیه علت عدم برخورد قضایی با انتصاب محمد شریف ملک زاده به عنوان مشاور رئیس دولت که در آن ذکر شده بود که پیش از رسیدگی در دادگاه شامل رأقت اسلامی و عفو رهبری شده، و خبر صدور حکم بدوی محکومیت میثم محمدی، مسئول سایت بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی به چهار سال حبس تعزیری. آنچه در این دو خبر چشمگیر است این است که اتهام ملک زاده فساد مالی مرتبط با اموال بیت المال مسلمین (که این روزها مظلومانه در تصرف دزدان کوچک و بزرگ صاحب منصب به تاراج می رود) است، و جرم محمدی قلم زدن در دفاع از مردم سالاری دینی، آزادی و عدالت. معلوم می شود که چشم بند فرشته عدالت به کنار رفته و ترازوی عدالتش کج شده که چنین احکامی، لابد بنام دین محمدی و عدالت علوی، صادر می شود.
البته ملک زاده نخستین کسی نیست که در معادلات قدرت و بده و بستان های سیاسی از چنگال عدالت رهانیده می شود. پیش از این بسیاری از اعضای حلقه های حاکمیت از جمله معاون رئیس دولت با پرونده سنگین فساد مالی حلقه خیابان فاطمی، دادستان سابق تهران با پرونده جنایت بار کهریزک، وزیر اقتصاد با پرونده رسوای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، به صلاحدید دفتر رهبری از اجرای عدالت معاف شده اند. در طرف دیگر، محمدی نیز تنها کسی نیست که به جرم پاسداری از آرمان های این ملت بپاخاسته محاکمه می شود. در فهرست بلندبالای محکومانی که به این جرم در زندان ها به سر می برند، نام زنان و مردان بسیاری درج شده که هر یک برای ملتی مایه ی مباهات و سربلندی و سرمایه ای برای اصلاح امور و پیشبرد آرمان های والای انسانی هستند. آنچه باعث تأسف است، دامنه ی کوته اندیشی مسئولان نظام است که نمی دانند با این گونه اقدامات، تیشه به ریشه مشروعیت خود می زنند.
اگر حفظ نظام واجب است، قطعا به خاطر حفظ اشحاص بر مسند قدرت نیست، بلکه به خاطر مسئولیت نظام در پاسداری از عدالت، آزادی، استقلال و ارزش های دیگر انسانی است که مردم ما در انقلاب سال ۵۷ برای تحقق آن قیام کردند و شریعت اخلاق مدار محمدی نیز بر پای آن مهر تأیید زده است.
هنگامی که ترازو ها نامیزان، قلم ها شکسته، دهان ها بسته و تارهای وابستگی به قدرت های شرقی بر سراسر اندام این نظام تنیده شده باشد، منطق حفظ نظام در هم شکسته خواهد شد.
و شرم بر صاحب منصبان قوه قضائیه باد اگر زین پس از عدل علی (ع) داد سخن سر دهند، چه او کارگزار خود را به تندی برکنار و به سختی عقوبت می کرد و مخالف و منتقد خود را تا هنگامی که شمشیر بر نمی کشید آزاد می گذاشت و جانش را محترم می شمرد. شرمشان باد که دستگاه قضائیه ای که می رفت با درایت و مدیریت شهید بهشتی به عدالت علوی نزدیک شود، اینک حکم به محکومیت مسئول سایت بنیاد نشر آثار او می کند. شرمشان باد که هر یک در ویران تر ساختن عدلیه و مهجور کردن عدالت بر یکدیگر پیشی گرفتند و در بر باد دادن میراث بهشتی از هیچ کاری فروگذار نکردند.
انحصار واردات موز با ارز دولتی
در حالی که قیمت موز طی هفته های گذشته سیر صعودی داشت، آمار گمرک ایران نشان میدهد که حجم واردات موز به کشور از ۱۶۵ میلیون دلار در سال ۱۳۸۵ به بیش از ۴۰۴ میلیون دلار در سال ۱۳۹۰ رسیده است.واردات بی رویه میوه باعث شده بیش از شصت درصد از نیروی فعال بخش کشاورزی مشاغل خود را از دست بدهند.
در همین حال، آمار گمرک ایران نشان میدهد که واردات انواع موز به کشور طی پنج سال گذشته روندی صعودی داشته؛ به طوری که حجم واردات موز به کشور از ۱۶۵ میلیون دلار در سال ۱۳۸۵ به بیش از ۴۰۴ میلیون دلار در سال ۱۳۹۰ رسیده است. براساس آمار گمرک ایران طی پنج سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ وزن موز وارداتی به ایران تنها حدود ۴۶ هزار تن افزایش یافته اما ارزش واردات موز بیش از ۲٫۴ برابر شده است. ارزش واردات موز به کشور طی پنج سال فوق به ترتیب حدود ۱۶۵٫۸، ۱۹۱٫۵، ۲۰۶٫۸، ۳۶۷٫۷، ۴۰۲٫۳ و ۴۰۴٫۶ میلیون دلار بوده است. همچنین وزن واردات نیز طی پنج سال یاد شده به ترتیب معادل ۵۴۷٫۷، ۶۲۴٫۶، ۶۱۸٫۹، ۷۵۱٫۶، ۶۳۹٫۵ و ۵۹۳٫۱ هزار تن بوده است.
به گزارش ایسنا، متوسط ارزش گمرکی هر تن موز وارداتی به کشور نیز از ۳۰۳ دلار در سال ۱۳۸۵ با افزایش دو برابری به ۶۸۲ دلار در سال گذشته رسید. واردات موز به کشور در سال ۱۳۹۰ نسبت به سال قبل از آن از نظر وزنی و دلاری به ترتیب ۷ درصد کاهش و ۰٫۵ درصد افزایش یافت. به گزارش ایسنا موز بیشترین سهم را در واردات انواع میوه به کشور داشته است؛ به طوری که در سال گذشته سهم موز از کل واردات میوه از نظر وزنی به ۷۶٫۸ درصد و از نظر ارزشی به ۷۵٫۳ درصد رسید.
این در حالی است که ایران صادرات موز بسیار ناچیزی داشته است؛ به طوری که سهم صادرات موز از کل صادرات میوه ایران حتی به ۰٫۵ درصد هم نمیرسد. موز در سال ۱۳۹۰ بیستمین کالای عمده وارداتی به کشور بود. این رتبه در سال ۱۳۸۹ معادل هجدهم بود.
بیشترین موز وارداتی ایران در سال ۱۳۹۰ از طریق امارات و به میزان ۲۰۵٫۲ میلیون دلار وارد کشور شد.
از نکات جالب توجه تجارت موز کشور در سال قبل میتوان به افت شدید واردات از کشورهای فیلیپین، ترکیه، اکوادور و موزامبیک و همچنین افزایش واردات از امارات و هند اشاره کرد. در سال ۱۳۸۹ امارات با ۱۷۸٫۴ میلیون دلار، اصلیترین مبدا ورود موز به ایران بود. فیلیپین با رقم چشمگیر ۱۵۷٫۱ میلیون دلار دومین صادرکننده موز به ایران بوده و ترکیه با ۴۱٫۱ میلیون دلار سوم شده بود. صادرات از اکوادور نیز به ۱۲٫۱ میلیون دلار رسیده بود. صادرات موز از دو کشور هند و موزامبیک نیز به ترتیب به ۵٫۶ و ۶٫۹ میلیون دلار رسید. حدود هشت هزار نفر در استان بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در کار تولید موز اشتغال دارند. مناطق جنوبی استان سیستان و بلوچستان به سبب همجواری و نزدیکی به دریای عمان از توانمندی و ظرفیت بالایی در زمینه کاشت و برداشت موز برخوردار است.
تجارت موز در ایران درحالی طی چند سال اخیر بسیار پررونق بوده که به گفته نمایندگان مجلس و فعالان بازار میوه انحصار واردات موز به کشور در اختیار تعداد بسیار محدودی بوده که این افراد در مواقع مختلف با به هم ریختن بازار سود کلانی را به جیب میزنند.
چندی پیش که قیمت موز در بازار میوه به شدت افزایش یافته و حتی دو برابر شد، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس با بیان اینکه سود واردات و گرانفروشی موز به جیب چند نفر میرود، خبر داد که واردکنندگان موز که تعداد بسیار محدودی هستند از مدتها پیش اقدام به واردات این میوه با قیمت پایین و با ارز دولتی کرده و پس از نگهداری موزها در انبارها قیمت آن را افزایش دادهاند.
به مرگ میگیرند تا مردم به تب راضی شوند
واقع ماجرا اما اینطور به نظر نمی رسد. اگر نگاهی به ارقامی که تاکنون مطرح شده بیندازیم، مشخص می شود که همه این رفت و برگشت ها و نقل و تکذیب ها در حقیقت با هدف جا انداختن ضرورت افزایش قیمت و ارقام تازه در ذهنیت عموم مردم صورت می گیرد. به همین خاطر است که ماههای قبل وقتی از قیمت ۱۰۰۰ تومانی برای هر لیتر بنزین صحبت شد، نمایندگانی که به ظاهر و در آستانه انتخابات به چنین گرانی طاقت فرسا انتقاد می کردند و می گفتند جلوی دولت را خواهند گرفت، رقم هزار تومان را به قیمت بنزین آزاد نسبت می دادند که در حال حاضر لیتری ۷۰۰ تومان به فروش می رسد.
اما آنطور که یک عضو کمیسیون تلفیق شب گذشته گفته است، قیمت هزار تومانی مورد نظر دولت که تقریبا مورد موافقت نمایندگان اکثریت کمیسیون تلفیق هم قرار گرفته، مربوط به بنزین سهمیه ای است که هم اکنون لیتری ۴۰۰ تومان به فروش می رسد. سه فرضیه ممکن است: این به معنای یکی شدن دو قیمت و برداشتن سهیمه ها باشد، یا به معنای آزاد شدن قیمت برای خودروهای شخصی و اختصاص سهمیه به خودروهای دولتی و آژانس ها و …، و یا تعیین این قیمت برای بنزین سهمیه ای و تعیین قیمتی بالاتر – مثلا لیتری ۱۵۰۰ تومان – برای بنزین آزاد. ولی هر یک از این سناریوها که پیش برود، یک نکته از حالا مشخص است و آن اینکه تمام دعواهای ظاهری دولت و مجلس، در واقع چیزی جز هیاهو برای سردرگم کردن مردم و زمینه چینی برای افزایش ناگهانی قیمت سوخت نبوده است.
به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن، تعبیری است که در زبان عامه برای چنین مواقعی استفاده می شود. برای نمایندگانی که نام و نان را در انتقاد از دولت می دیدند، انتخابی بهتر از این وجود نداشت که در ایام انتخابات ذکر لبشان گرانی باشد و هشدارشان متوجه دولت که: نمی گذاریم به نام فاز دوم هدفمندی، قیمت سوخت را افزایش دهید. اما حالا که وقت تصمیم و تصویب فرا رسیده، در واقع کار به همان سمتی می رود که دولتی ها می خواهند: ابتدا افزایش قیمتی بسیار بالاتر مطرح می شود، سپس این افزایش تکذیب و افزایشی محدودتر – به همان اندازه ی مقرر – مطرح می شود و در نهایت هم همین میزان افزایش که از ابتدا قرار بود باشد، با کمی پایین و بالا نهایی می شود و از تصویب مجلس می گذرد.
اینگونه است که الیاس نادران نماینده تهران امروز در گفت و گو با خبرگزاری مهر از تصویب بدون تغییر بودجه هدفمندی در کمیسیون تلفیق می گوید و به غیر قانونی بودن آن اعتراض می کند، و عباسعلی نورا نماینده زابل هم از احتمال تصویب پیشنهاد ۶۵ هزار میلیارد تومانی برای بودجه فاز دوم هدفمندی یارانه ها خبر می دهد که بر اساس آن، “دولت امکان افزایش صددرصدی حامل های انرژی را نیز خواهد داشت یعنی قیمت گازوئیل از ۱۵۰ تومان به ۳۰۰ تومان و قیمت بنزین از ۴۰۰ به ۱۰۰۰ تومان افزایش پیدا کند.”
و این یعنی همان که متحدان دولت در مجلس که ژست منتقد به خود گرفته اند، به مرگ گرفته اند تا مردم به تب راضی شوند؛ از این رو طبق وعده باهنر نایب رئیس مجلس که از آغاز فاز دوم طرح هدفمندی یارانه ها از ابتدای خرداد ماه خبر داده، جامعه باز هم باید منتظر موج جدیدی از گرانی های تحمل نشدنی باشد؛ گرانی هایی که از ابتدای سال به سقفی بی سابقه رسیده و تا همین جا هم طاقت مردم را طاق کرده است.
زمینهچینی دولت و مجلس برای بنزین ۱۰۰۰ هزار تومانی
کلمه – گروه اقتصادی: ظاهر ماجرا این است که دعوایی بین دولت و مجلس برقرار است. رئیس مجلس به ظاهر افشاگری می کند که دولت می خواهد قیمت بنزین را به دو هزار تومان برساند. کمی بعد دولت تکذیبیه منتشر می کند و می گوید چنین قصدی در کار نیست. همزمان ارقام میلیاردی بودجه هدفمندی در کمیسیون تلفیق جا به جا می شود و فریادهای مخالفت و اصرار از دو سو شنیده می شود. اما کسی بالاخره واضح و شفاف به مردم نمی گوید که قرار است در سال جدید چه بلایی بر سرشان بیاید و چقدر افزایش قیمت سوخت خواهیم داشت.واقع ماجرا اما اینطور به نظر نمی رسد. اگر نگاهی به ارقامی که تاکنون مطرح شده بیندازیم، مشخص می شود که همه این رفت و برگشت ها و نقل و تکذیب ها در حقیقت با هدف جا انداختن ضرورت افزایش قیمت و ارقام تازه در ذهنیت عموم مردم صورت می گیرد. به همین خاطر است که ماههای قبل وقتی از قیمت ۱۰۰۰ تومانی برای هر لیتر بنزین صحبت شد، نمایندگانی که به ظاهر و در آستانه انتخابات به چنین گرانی طاقت فرسا انتقاد می کردند و می گفتند جلوی دولت را خواهند گرفت، رقم هزار تومان را به قیمت بنزین آزاد نسبت می دادند که در حال حاضر لیتری ۷۰۰ تومان به فروش می رسد.
اما آنطور که یک عضو کمیسیون تلفیق شب گذشته گفته است، قیمت هزار تومانی مورد نظر دولت که تقریبا مورد موافقت نمایندگان اکثریت کمیسیون تلفیق هم قرار گرفته، مربوط به بنزین سهمیه ای است که هم اکنون لیتری ۴۰۰ تومان به فروش می رسد. سه فرضیه ممکن است: این به معنای یکی شدن دو قیمت و برداشتن سهیمه ها باشد، یا به معنای آزاد شدن قیمت برای خودروهای شخصی و اختصاص سهمیه به خودروهای دولتی و آژانس ها و …، و یا تعیین این قیمت برای بنزین سهمیه ای و تعیین قیمتی بالاتر – مثلا لیتری ۱۵۰۰ تومان – برای بنزین آزاد. ولی هر یک از این سناریوها که پیش برود، یک نکته از حالا مشخص است و آن اینکه تمام دعواهای ظاهری دولت و مجلس، در واقع چیزی جز هیاهو برای سردرگم کردن مردم و زمینه چینی برای افزایش ناگهانی قیمت سوخت نبوده است.
به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن، تعبیری است که در زبان عامه برای چنین مواقعی استفاده می شود. برای نمایندگانی که نام و نان را در انتقاد از دولت می دیدند، انتخابی بهتر از این وجود نداشت که در ایام انتخابات ذکر لبشان گرانی باشد و هشدارشان متوجه دولت که: نمی گذاریم به نام فاز دوم هدفمندی، قیمت سوخت را افزایش دهید. اما حالا که وقت تصمیم و تصویب فرا رسیده، در واقع کار به همان سمتی می رود که دولتی ها می خواهند: ابتدا افزایش قیمتی بسیار بالاتر مطرح می شود، سپس این افزایش تکذیب و افزایشی محدودتر – به همان اندازه ی مقرر – مطرح می شود و در نهایت هم همین میزان افزایش که از ابتدا قرار بود باشد، با کمی پایین و بالا نهایی می شود و از تصویب مجلس می گذرد.
اینگونه است که الیاس نادران نماینده تهران امروز در گفت و گو با خبرگزاری مهر از تصویب بدون تغییر بودجه هدفمندی در کمیسیون تلفیق می گوید و به غیر قانونی بودن آن اعتراض می کند، و عباسعلی نورا نماینده زابل هم از احتمال تصویب پیشنهاد ۶۵ هزار میلیارد تومانی برای بودجه فاز دوم هدفمندی یارانه ها خبر می دهد که بر اساس آن، “دولت امکان افزایش صددرصدی حامل های انرژی را نیز خواهد داشت یعنی قیمت گازوئیل از ۱۵۰ تومان به ۳۰۰ تومان و قیمت بنزین از ۴۰۰ به ۱۰۰۰ تومان افزایش پیدا کند.”
و این یعنی همان که متحدان دولت در مجلس که ژست منتقد به خود گرفته اند، به مرگ گرفته اند تا مردم به تب راضی شوند؛ از این رو طبق وعده باهنر نایب رئیس مجلس که از آغاز فاز دوم طرح هدفمندی یارانه ها از ابتدای خرداد ماه خبر داده، جامعه باز هم باید منتظر موج جدیدی از گرانی های تحمل نشدنی باشد؛ گرانی هایی که از ابتدای سال به سقفی بی سابقه رسیده و تا همین جا هم طاقت مردم را طاق کرده است.
انتقال دوتن از بازداشت شدگان روز جهانی زبان مادری به زندان مرکزی تبریز
پس از بیست و دو روز بازجویی سالار طوری و وحید حبیب چشمه به زندان عمومی تبریز منتقل شده اند.به گزارش کلمه، سالار طوری و وحید حبیب چشمه که در دوم اسفند ماه سال گذشته، روز جهانی زبان مادری، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند پس از تحمل بیست و دو روز انفرادی و بازجویی به زندان مرکزی تبریز منتقل شده اند.
این دو تن در دوم اسفند ماه بعد از خروج شان از منزل و هنگامی که قصد داشتند که به محل کار خود مراجعه کنند، پس از ضرب و شتم توسط نیروهای امنیتی تبریز دستگیر و روانه بازداشتگاه شده بودند. و پس از بازداشت شان نیز مامورین امنیتی با مراجعه به محل کار این دو تن تمامی وسائل شخصی از جمله کامپیوتر های شان را ضبط کرده اند.
بر اساس این گزارش، سالار طوری و وحید حبیب چشمه طی تماس تلفنی کوتاهی که با خانواده های خود داشته اند از شرایط سخت بازجویی که با ضرب و شتم همراه بوده است خبر داده اند.
همچنین جعفر افشارنیا که وکالت پرونده این دو تن را در اختیار دارد اظهار داشته است که علی رغم اینکه هیچ دلیل و استدلالی مبنی بر متهم بودن در پرونده آنها وجود ندارد موکلینش همچنان در بازداشت موقت به سر می برند و هیچکدام از آنها هنوز تفهیم اتهام نیز نشده اند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی: با ابوالفضل قدیانی برخورد کنید
سحام نیوز: شورای عالی امنیت ملی درگزارشی خطاب به قوه قضاییه خواستار برخورد و محاکمه مجدد ابوالفضل قدیانی شده است.
به گزارش کلمه، شورای عالی امنیت ملی با ارسال نامه ای به دادستانی تهران که به امضای سعید جلیلی دبیر این شورا رسیده است، با اشاره به مواضع ابوالفضل قدیانی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب از درون زندان، خواستار برخورد و تشدید مجازات این زندانی سیاسی شده است.
بر اساس اطلاعات بدست آمده ورود سعید جلیلی مسئول عالی ترین نهاد امنیتی کشور در این پرونده که این روزها مشغول مذاکرات با قدرت های جهانی است پس از آن صورت می گیرد که موضوع “خطر نقد مستقیم مقام رهبری در سطح جامعه از طریق نامه های سرگشاده” در شورای عالی امنیت ملی به عنوان تهدیدی جدی علیه امنیت نظام تلقی شده است.
ابوالفضل قدیانی که چندی پیش درگفتگو با کلمه انتخابات مجلس نهم را انتخاباتی رسوا و فاقد مشروعیت خوانده بود، دیماه سال گذشته در نامه ای سرگشاده و بی سابقه آیت الله خامنه ای را به دلیل اعمال استبداد در کشور مجرم خواند و خواستار کناره گیری او از قدرت شد.
این فعال سیاسی که پیش از انقلاب نیز از جمله مبارزان و زندانیان سیاسی بوده است در نامه خود همچنین با اشاره به مبارزات تاریخی ملت ایران علیه استبداد تصریح کرده بود که در زمان فعالیت های انقلابی خود هیچگاه خواهان آن نبوده که امروز فردی بر ملت ایران سلطنت کند.
گفتنی است که قدیانی قریب به سه سال گذشته تا کنون سه بار محاکمه شده که در دو محاکمه اول مجموعا به چهار سال حبس محکوم شده است. سومین جلسه محاکمه وی نیز اخیرا به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام برگزار شده که دادگاه انقلاب تاکنون در این پرونده حکمی صادر نکرده است.
این فعال سیاسی البته اعلام کرده است که دادگاه انقلاب تهران را غیر قانونی می داند و در محاکمات آن حاضر نخواهد شد، قدیانی از آذرماه ٨٩ تاکنون در زندان به سر می برد.
به گزارش کلمه، شورای عالی امنیت ملی با ارسال نامه ای به دادستانی تهران که به امضای سعید جلیلی دبیر این شورا رسیده است، با اشاره به مواضع ابوالفضل قدیانی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب از درون زندان، خواستار برخورد و تشدید مجازات این زندانی سیاسی شده است.
بر اساس اطلاعات بدست آمده ورود سعید جلیلی مسئول عالی ترین نهاد امنیتی کشور در این پرونده که این روزها مشغول مذاکرات با قدرت های جهانی است پس از آن صورت می گیرد که موضوع “خطر نقد مستقیم مقام رهبری در سطح جامعه از طریق نامه های سرگشاده” در شورای عالی امنیت ملی به عنوان تهدیدی جدی علیه امنیت نظام تلقی شده است.
ابوالفضل قدیانی که چندی پیش درگفتگو با کلمه انتخابات مجلس نهم را انتخاباتی رسوا و فاقد مشروعیت خوانده بود، دیماه سال گذشته در نامه ای سرگشاده و بی سابقه آیت الله خامنه ای را به دلیل اعمال استبداد در کشور مجرم خواند و خواستار کناره گیری او از قدرت شد.
این فعال سیاسی که پیش از انقلاب نیز از جمله مبارزان و زندانیان سیاسی بوده است در نامه خود همچنین با اشاره به مبارزات تاریخی ملت ایران علیه استبداد تصریح کرده بود که در زمان فعالیت های انقلابی خود هیچگاه خواهان آن نبوده که امروز فردی بر ملت ایران سلطنت کند.
گفتنی است که قدیانی قریب به سه سال گذشته تا کنون سه بار محاکمه شده که در دو محاکمه اول مجموعا به چهار سال حبس محکوم شده است. سومین جلسه محاکمه وی نیز اخیرا به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام برگزار شده که دادگاه انقلاب تاکنون در این پرونده حکمی صادر نکرده است.
این فعال سیاسی البته اعلام کرده است که دادگاه انقلاب تهران را غیر قانونی می داند و در محاکمات آن حاضر نخواهد شد، قدیانی از آذرماه ٨٩ تاکنون در زندان به سر می برد.
اژه ای: خاوری غیابی محاکمه می شود
سحام نیوز: سخنگوی دستگاه قضا با اشاره به جزئیات جدیدی
از پرونده فساد مالی بزرگ گفت: پرونده خاوری به زودی به دادگاه فرستاده می
شود و او به صورت غیابی محاکمه خواهد شد.
به گزارش مهر، محسنی اژه ای عصر دوشنبه در بیست و نهمین نشست خود با خبرنگاران اظهار داشت: در پرونده فساد مالی اخیر از سه هزار میلیارد تومانی که با اسناد صوری و غیر واقعی و تنزیل گرفته شده است بخش زیادی به خارج از کشور نرفته و عمده آن در داخل است.
وی افزود: متهمان علاوه بر ال سی های داخلی تسهیلات دیگری هم گرفته اند که در مجرای خودش بکار نرفته است. تسهیلات ارزی و ریالی داخلی در اختیار یک فرد بوده و او هر کاری که می خواسته انجام می داده است.
سخنگوی دستگاه قضا ادامه داد: متاسفانه هنوز بخشی از ابعاد پیچیده فساد بانکی روشن نشده است . بعضی از وکلا برخی اظهارات را مطرح می کنند که طبیعی است باید از موکل خود دفاع کنند اما این بدان معنا نیست که حقایق را زیر پا بگذارند. شرکت اسپادانا که مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره آن دیروز محاکمه شدند بیش از ۱۱۰۰ میلیارد تومان اسناد و بیعنامه های صوری داده است. مدیرعامل این شرکت در پاسخ به این سئوال که شما مسئولیت خود را قبول دارید پاسخ داد من چیزی حالی ام نبود اسناد را می آوردند من امضا می کردند در این مدت بانک هم نرفتم. این اظهارات رافع مسئولیت نیست و بر اساس اظهارات متهم یک فردی کارهای بانکی را در این شرکت انجام می داده که من نمی توانم نام او را اعلام کنم.
وی خاطرنشان کرد: متهم اصلی پرونده نیز پس از دستگیری منکر این موضوع بود که شرکت اسپادانا متعلق به وی است حتی منکر وابستگی به این شرکت می شد. البته این موضوع طبیعی است زیرا متهمان سند سازی کرده بودند. فرد ۱۹ ساله ای در این شرکت ۱۹ میلیارد تومان سهام به نامش شده بود. او در جریان تحقیقات مدعی شد هیچ آورده ای نداشته و حتی اگر ۱۹ میلیارد تومان را روی کاغذ بنویسید نمی توانم آن را بخوانم. متهمان اصلی حتی بدون اینکه وی متوجه شود از اووکات بلاعزل گرفته بودند تا مدعی این ۱۹ میلیارد تومان سهام نشوند. به وکیلی گفتم قبول دارید این اسناد غیر واقعی است حتی یک کیلو جنس نیز فروخته و یا خریداری نشده اما در اسناد نوشته شده ۵۰۰ تن شمش معامله شده است. این توجیهات انگیزه را برای پیگیری کم می کند
اژه ای ادامه داد: مهم این است که سه قوه قضائیه، مقننه و مجریه بتوانند با توجه به این پرونده از تکرار آن جلوگیری کنند حال سرانجام این پرونده هر چه می خواهد بشود اگر از تکرار آن جلوگیری شد کار خوبی انجام شده است چرا این جرات برای افرادی پیدا شود تا بانک ملی ، صادرات ، شرکتها و برخی افراد را درگیر کنند تا سود در جیب یک نفر برود.
سخنگوی دستگاه قضا درباره آخرین وضعیت پرونده خاوری نیز گفت: پرونده در حال تکمیل و رفتن به دادگاه است. دلم می خواست خاوری برگردد زیرا این به نفع او بود. حالا پرونده به دادگاه می رود و برای او حکم مجازات غیابی صادر خواهد شد.
وی ادامه داد: از طریق پلیس اینترپل و کشوری که در آن سکونت دارد در حال تعقیب او هستیم. خاوری اتهام فساد بزرگ متوجه است و همچنین متهم جدی دادسرا می باشد. پلیس بینالملل و کشوری که در آن سکونت کرده هر چه مدارک خواسته است به آنها داده ایم تا هیچ بهانه ای دستشان نباشد اما آنها تاکنون اقدام موثری انجام نداده اند.
اژه ای در ادامه از انهدام یک باند بزرگ قاچاق سلاح خبر داد و گفت: یک باند نسبتا بزرگ قاچاق سلاح شناسایی و عناصر اصلی آن دستگیر شدند. عامل اصلی این باند یک وکیل دادگستری است که از متهمان تعدادی سلاح و مهمات ضبط شده است.
وی افزود: متهمان اصلی در بازداشت و تعدادی نیز تحت تعقیب هستند. این پرونده در تهران مطرح بوده اما چند استان دیگر نیز با آن درگیرند.
به گزارش مهر، محسنی اژه ای عصر دوشنبه در بیست و نهمین نشست خود با خبرنگاران اظهار داشت: در پرونده فساد مالی اخیر از سه هزار میلیارد تومانی که با اسناد صوری و غیر واقعی و تنزیل گرفته شده است بخش زیادی به خارج از کشور نرفته و عمده آن در داخل است.
وی افزود: متهمان علاوه بر ال سی های داخلی تسهیلات دیگری هم گرفته اند که در مجرای خودش بکار نرفته است. تسهیلات ارزی و ریالی داخلی در اختیار یک فرد بوده و او هر کاری که می خواسته انجام می داده است.
سخنگوی دستگاه قضا ادامه داد: متاسفانه هنوز بخشی از ابعاد پیچیده فساد بانکی روشن نشده است . بعضی از وکلا برخی اظهارات را مطرح می کنند که طبیعی است باید از موکل خود دفاع کنند اما این بدان معنا نیست که حقایق را زیر پا بگذارند. شرکت اسپادانا که مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره آن دیروز محاکمه شدند بیش از ۱۱۰۰ میلیارد تومان اسناد و بیعنامه های صوری داده است. مدیرعامل این شرکت در پاسخ به این سئوال که شما مسئولیت خود را قبول دارید پاسخ داد من چیزی حالی ام نبود اسناد را می آوردند من امضا می کردند در این مدت بانک هم نرفتم. این اظهارات رافع مسئولیت نیست و بر اساس اظهارات متهم یک فردی کارهای بانکی را در این شرکت انجام می داده که من نمی توانم نام او را اعلام کنم.
وی خاطرنشان کرد: متهم اصلی پرونده نیز پس از دستگیری منکر این موضوع بود که شرکت اسپادانا متعلق به وی است حتی منکر وابستگی به این شرکت می شد. البته این موضوع طبیعی است زیرا متهمان سند سازی کرده بودند. فرد ۱۹ ساله ای در این شرکت ۱۹ میلیارد تومان سهام به نامش شده بود. او در جریان تحقیقات مدعی شد هیچ آورده ای نداشته و حتی اگر ۱۹ میلیارد تومان را روی کاغذ بنویسید نمی توانم آن را بخوانم. متهمان اصلی حتی بدون اینکه وی متوجه شود از اووکات بلاعزل گرفته بودند تا مدعی این ۱۹ میلیارد تومان سهام نشوند. به وکیلی گفتم قبول دارید این اسناد غیر واقعی است حتی یک کیلو جنس نیز فروخته و یا خریداری نشده اما در اسناد نوشته شده ۵۰۰ تن شمش معامله شده است. این توجیهات انگیزه را برای پیگیری کم می کند
اژه ای ادامه داد: مهم این است که سه قوه قضائیه، مقننه و مجریه بتوانند با توجه به این پرونده از تکرار آن جلوگیری کنند حال سرانجام این پرونده هر چه می خواهد بشود اگر از تکرار آن جلوگیری شد کار خوبی انجام شده است چرا این جرات برای افرادی پیدا شود تا بانک ملی ، صادرات ، شرکتها و برخی افراد را درگیر کنند تا سود در جیب یک نفر برود.
سخنگوی دستگاه قضا درباره آخرین وضعیت پرونده خاوری نیز گفت: پرونده در حال تکمیل و رفتن به دادگاه است. دلم می خواست خاوری برگردد زیرا این به نفع او بود. حالا پرونده به دادگاه می رود و برای او حکم مجازات غیابی صادر خواهد شد.
وی ادامه داد: از طریق پلیس اینترپل و کشوری که در آن سکونت دارد در حال تعقیب او هستیم. خاوری اتهام فساد بزرگ متوجه است و همچنین متهم جدی دادسرا می باشد. پلیس بینالملل و کشوری که در آن سکونت کرده هر چه مدارک خواسته است به آنها داده ایم تا هیچ بهانه ای دستشان نباشد اما آنها تاکنون اقدام موثری انجام نداده اند.
اژه ای در ادامه از انهدام یک باند بزرگ قاچاق سلاح خبر داد و گفت: یک باند نسبتا بزرگ قاچاق سلاح شناسایی و عناصر اصلی آن دستگیر شدند. عامل اصلی این باند یک وکیل دادگستری است که از متهمان تعدادی سلاح و مهمات ضبط شده است.
وی افزود: متهمان اصلی در بازداشت و تعدادی نیز تحت تعقیب هستند. این پرونده در تهران مطرح بوده اما چند استان دیگر نیز با آن درگیرند.
اعضای مجلس نمایندگان افغانستان: اظهارات سفیر ایران در کابل غیرمسئولانه است
سحام نیوز: پارلمان افغانستان، ابوالفضل ظهرهوند، سفیر
ایران در کابل را که به تازگی به این سمت منصوب شده، به “مداخله” در امور
افغانستان متهم کرده است.
به گزارش بی بی سی، مجلس سنای افغانستان می گوید که سفیر ایران در کابل، در دیدار با فضل الهادی مسلمیار، رئیس مجلس سنا، از او خواسته است که این مجلس موافقتنامه همکاری میان افغانستان و آمریکا را تصویب نکند.
این مسئله در جلسه عمومی امروز (دوشنبه، ۱۸ ثور / اردیبهشت) مجلس نمایندگان نیز مطرح شد و واکنش های تند اعضای مجلس را به همراه داشت.
موافقتنامه استراتژیک همکاری افغانستان و آمریکا اخیرا میان روسای جمهوری دو کشور در کابل امضا شد.
این موافقتنامه پس از سال ۲۰۱۴، برای مدت ده سال تا ۲۰۲۴ میلادی اعتبار دارد و چارچوب همکاری درازمدت میان افغانستان و آمریکا را مشخص می کند.
این موافقتنامه، برای اجرایی شدن، باید تائید پارلمان های آمریکا و افغانستان را کسب کند.
رسانه های محلی در افغانستان گزارش کرده اند که سفیر ایران در دیدار با رئیس مجلس سنا، با “لحن تهدیدآمیزی” گفته است در صورتیکه این توافقنامه امضا شود، ایران مهاجران افغان را اخراج خواهد کرد.
گزارش شده که این دیدار، پیش از امضای موافقتنامه میان افغانستان و آمریکا صورت گرفته بود.
اعضای مجلس نمایندگان افغانستان این اظهارات را غیرمسئولانه دانسته و گفته اند که وزارت امور خارجه افغانستان باید آقای ظهرهوند را احضار کرده و در مورد این اظهارات از او توضیح بخواهد.
دولت افغانستان می گوید که موافقتنامه استراتژیک با آمریکا به ضرر هیچ کشوری در منطقه نیست و از دیر زمان، به همسایه های خود در این رابطه اطمینان داده است.
با این حال، برخی از کشورها، به ویژه ایران که نگران حضور درازمدت آمریکا در همسایگی خود است، از امضای این موافقتنامه ناخوشنود هستند.
‘منافع ایران’
سفارت ایران در کابل تا حالا در مورد ادعای مجلس سنای افغانستان در مورد درخواست سفیر ایران از رئیس این مجلس برای عدم تصویب موافقتنامه استراتژیک افغانستان و آمریکا ابراز نظری نکرده است.
نثار حارث، از اعضای مجلس سنای افغانستان که می گوید در این دیدار حضور داشته، به بی بی سی گفت که سفیر ایران در کابل امضای موافقتنامه استراتژیک و بحث ایجاد پایگاه های دائمی آمریکا در افغانستان را در تضاد با منافع ایران دانسته است.
آقای حارث گفت که رئیس مجلس سنا در یک “واکنش تند” به سفیر ایران گفت که تصامیم مربوط به افغانستان براساس قوانین این کشور و از سوی مردم افغانستان گرفته می شود.
دولت افغانستان در ده سال گذشته همواره تلاش کرده تا در کنار داشتن روابط خوب با آمریکا به عنوان بزرگترین متحد این کشور، با ایران نیز روابط دوستانه داشته باشد.
اما امضای موافقتنامه استراتژیک با آمریکا، نارضایتی گسترده ایران را به همراه داشته است.
وزارت امور خارجه ایران نیز اخیرا نسبت به این موافقتنامه ابراز نگرانی کرد و گفت که “ابهام در وضعیت آینده پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان و عدم شفافیت در نحوه وظایف امنیتی آمریکا از محورهای نگرانی ایران و کشورهای منطقه است.”
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت: “امضای پیمان استراتژیک با آمریکا نه تنها مشکلات امنیتی افغانستان را حل نمیکند، بلکه همانند ده سال گذشته، روند ناامنی و بیثباتی در این کشور را تشدید خواهد کرد.”
مقامات افغانستان و آمریکا می گویند که مسئله حضور درازمدت سربازان آمریکایی در افغانستان، شامل موافقتنامه ای که اخیرا امضا شده، نیست و برای مشخص کردن این مسئله، انتظار می رود قرارداد جداگانه امنیتی میان دو کشور ترتیب داده شود.
به گزارش بی بی سی، مجلس سنای افغانستان می گوید که سفیر ایران در کابل، در دیدار با فضل الهادی مسلمیار، رئیس مجلس سنا، از او خواسته است که این مجلس موافقتنامه همکاری میان افغانستان و آمریکا را تصویب نکند.
این مسئله در جلسه عمومی امروز (دوشنبه، ۱۸ ثور / اردیبهشت) مجلس نمایندگان نیز مطرح شد و واکنش های تند اعضای مجلس را به همراه داشت.
موافقتنامه استراتژیک همکاری افغانستان و آمریکا اخیرا میان روسای جمهوری دو کشور در کابل امضا شد.
این موافقتنامه پس از سال ۲۰۱۴، برای مدت ده سال تا ۲۰۲۴ میلادی اعتبار دارد و چارچوب همکاری درازمدت میان افغانستان و آمریکا را مشخص می کند.
این موافقتنامه، برای اجرایی شدن، باید تائید پارلمان های آمریکا و افغانستان را کسب کند.
رسانه های محلی در افغانستان گزارش کرده اند که سفیر ایران در دیدار با رئیس مجلس سنا، با “لحن تهدیدآمیزی” گفته است در صورتیکه این توافقنامه امضا شود، ایران مهاجران افغان را اخراج خواهد کرد.
گزارش شده که این دیدار، پیش از امضای موافقتنامه میان افغانستان و آمریکا صورت گرفته بود.
اعضای مجلس نمایندگان افغانستان این اظهارات را غیرمسئولانه دانسته و گفته اند که وزارت امور خارجه افغانستان باید آقای ظهرهوند را احضار کرده و در مورد این اظهارات از او توضیح بخواهد.
دولت افغانستان می گوید که موافقتنامه استراتژیک با آمریکا به ضرر هیچ کشوری در منطقه نیست و از دیر زمان، به همسایه های خود در این رابطه اطمینان داده است.
با این حال، برخی از کشورها، به ویژه ایران که نگران حضور درازمدت آمریکا در همسایگی خود است، از امضای این موافقتنامه ناخوشنود هستند.
‘منافع ایران’
سفارت ایران در کابل تا حالا در مورد ادعای مجلس سنای افغانستان در مورد درخواست سفیر ایران از رئیس این مجلس برای عدم تصویب موافقتنامه استراتژیک افغانستان و آمریکا ابراز نظری نکرده است.
نثار حارث، از اعضای مجلس سنای افغانستان که می گوید در این دیدار حضور داشته، به بی بی سی گفت که سفیر ایران در کابل امضای موافقتنامه استراتژیک و بحث ایجاد پایگاه های دائمی آمریکا در افغانستان را در تضاد با منافع ایران دانسته است.
آقای حارث گفت که رئیس مجلس سنا در یک “واکنش تند” به سفیر ایران گفت که تصامیم مربوط به افغانستان براساس قوانین این کشور و از سوی مردم افغانستان گرفته می شود.
دولت افغانستان در ده سال گذشته همواره تلاش کرده تا در کنار داشتن روابط خوب با آمریکا به عنوان بزرگترین متحد این کشور، با ایران نیز روابط دوستانه داشته باشد.
اما امضای موافقتنامه استراتژیک با آمریکا، نارضایتی گسترده ایران را به همراه داشته است.
وزارت امور خارجه ایران نیز اخیرا نسبت به این موافقتنامه ابراز نگرانی کرد و گفت که “ابهام در وضعیت آینده پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان و عدم شفافیت در نحوه وظایف امنیتی آمریکا از محورهای نگرانی ایران و کشورهای منطقه است.”
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت: “امضای پیمان استراتژیک با آمریکا نه تنها مشکلات امنیتی افغانستان را حل نمیکند، بلکه همانند ده سال گذشته، روند ناامنی و بیثباتی در این کشور را تشدید خواهد کرد.”
مقامات افغانستان و آمریکا می گویند که مسئله حضور درازمدت سربازان آمریکایی در افغانستان، شامل موافقتنامه ای که اخیرا امضا شده، نیست و برای مشخص کردن این مسئله، انتظار می رود قرارداد جداگانه امنیتی میان دو کشور ترتیب داده شود.
افزایش حکم محمدرضا پورشجره، وبلاگنویس به ۴ سال زندان
خبرگزاری
هرانا - محمدرضا پورشجره (سیامک مهر)، وبلاگنویس ۵۱ ساله از سوی شعبه ۱۰۹
دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی غلام سرابی به یک سال حبس تعزیزی محکوم
شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر،
دادگاه محمدرضا پورشجره (سیامک مهر)، وبلاگنویس زندانی در تاریخ ۳۰ آذر
ماه گذشته در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی غلام سرابی برگزار و
به اتهام سبالنبی و توهین به مقدسات محاکمه شده بود.
این وبلاگ نویس با تبرئه از اتهام سب النبی به اتهام توهین به مقدسات بنابر
ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی به یک سال حبس محکوم شد.
این در شرایطی است که پورشجره پیشتر از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به سه سال زندان محکوم شده بود.
این زندانی سیاسی همچون پرونده قبلی خود به حکم صادر شده به خاطر عدم وجود رعایت قانون در دادگاههای قوه قضاییه اعتراضی نکرده است.
محمدرضا پورشجره (سیامک مهر) در تاریخ ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزلش در کرج بازداشت شد. او بعد از بازداشت به سلولهای انفرادی زندان رجاییشهر منتقل و مدت هفت ماه در سلول انفرادی مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت که این فشارها موجب آسیبهای جسمی برای وی شده بود.
وی هم اکنون در زندان قزلحصار کرج دوران محکومیت خود را پشت سر میگذارد.
این در شرایطی است که پورشجره پیشتر از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به سه سال زندان محکوم شده بود.
این زندانی سیاسی همچون پرونده قبلی خود به حکم صادر شده به خاطر عدم وجود رعایت قانون در دادگاههای قوه قضاییه اعتراضی نکرده است.
محمدرضا پورشجره (سیامک مهر) در تاریخ ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزلش در کرج بازداشت شد. او بعد از بازداشت به سلولهای انفرادی زندان رجاییشهر منتقل و مدت هفت ماه در سلول انفرادی مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت که این فشارها موجب آسیبهای جسمی برای وی شده بود.
وی هم اکنون در زندان قزلحصار کرج دوران محکومیت خود را پشت سر میگذارد.
هرانا؛ روزشمار نقض حقوق شهروندان بهایی فروردین ماه ۹۱
خبرگزاری
هرانا - در تدوام سرکوب اقلیت مذهبی بهایی گزارشی ماهانه از سوی واحد
آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر میشود که
گزارش زیر نقض حقوق بهائیان در فروردین سال جاری است.
متن این گزارش به قرار زیر است:
۶ فروردین: سه شهروند بهایی ساکن مشهد
به نامهای «عزت الله احمدیان»، «شهزاد خلیلی» و «آرمان مختاری» پس از ۳۸
روز بازداشت هر کدام با وثیقه معادل ۶۰ میلیون تومان آزاد شدند.
- «عرفان شجاعی» شهروند بهایی ساکن کرمان پس از ۳۶ روز بازداشت موقت در اداره اطلاعات به قید وثیقه آزاد شد.
۸ فروردین: «ناتولی درخشان» شاعر بهایی اهل ساری که در ۲ اسفند ماه سال گذشته بازداشت شده بود به قید وثیقه ملکی معادل ۲۰۰ میلیون تومان آزاد شد.
۱۰ فروردین: با گذشت بیش از ۸۰ روز از بازداشت یک خانواده بهایی در کرمان به نامهای «بختیار راسخی» و همسر و دخترش «فرحناز نعیمی» و «فرین راسخی»، ایشان همچنان دربلاتکلیفی بسر میبرند و با آنکه فرحناز نعیمی دچار خونریزی روده شده ولی اداره اطلاعات از اعزام نامبرده به بیمارستان ممانعت بعمل آورده است.
۱۴ فروردین: یک شهروند بهایی ساکن مشهد به نام «نگار ملکزاده» پس از احضار به اداره اطلاعات بازداشت شد.
۱۵ فروردین: «نگین احمدیان» شهروند بهایی ساکن مشهد پس از ۲۸ روز بازداشت به قید وثیقه معادل ۵۰ میلیون تومان آزاد شد.
۱۹ فروردین: «هوشمند ثنایی» شهروند بهایی ساکن بجنورد و همسرش «شعله شهیدی» پس از مراجعه ماموران امنیتی به منزلشان بازداشت شدند. قابل ذکر است شعله شهیدی پس از ۸ ساعت بازداشت آزاد شد.
- «سریر صادقی» شهروند بهایی ساکن کرج به حکم دادستان شیراز توسط ماموران امنیتی در منزل مسکونیاش در کرج بازداشت شد.
- «حوریه محسنی» شهروند بهایی ساکن مشهد که در ۱۷ اسفند ماه سال گذشته بازداشت شده بود به قید وثیقه معادل ۵۰ میلیون تومان آزاد شد.
۲۱ فروردین: «ایقان شهیدی» شهروند بهایی و فعال حق تحصیل برای گذراندن دوره محکومیت ۵ ساله راهی زندان اوین شد.
- محکومیت ۵ سال حبس تعزیری «بشیراحسانی» شهروند بهایی وفعال حق تحصیل در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به دو سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی تغییر کرد.
- جلسه دادگاه «انیسا فناییان» شهروند بهایی ساکن سمنان برگزار شد قابل ذکر است نامبرده در آبان ماه سال گذشته به مدت ۱۵ روز مورد بازجویی قرار گرفت
۲۴ فروردین: ماموران اداره اطلاعات به منزل یک شهروند بهایی ساکن قائم شهر به نام «فرانک حیرانی» مرجعه کرده و پس از تفتیش منزل و ضبط بعضی وسایل، نامبره را نیز بازداشت کردند. قابل ذکر است فرانک حیرانی روز پیش از دستگیری چندین سلعت در اداره اطلاعات بازجویی شده بوده است.
- ایقان شهیدی که خود را سه روز قبل برای گذراندن محکومیت ۵ ساله به زندان اوین معرفی کرده بود بدون ارائه حکم و دلیل مشخص به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
- سریر صادقی از تهران به بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز منتقل گردید.
۲۵ فروردین: «شهره اعظمی» شهروند بهایی ساکن سنندج به اتهام عضویت در جامعه بهایی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
۲۶ فروردین: شعله شهیدی شهروند بهایی ساکن بجنورد پس از احضار به اداره اطلاعات بازداشت شد.
۲۷ فروردین: «شایان ثنایی» شهروند بهایی ساکن بجنورد و فرزند هوشمند ثنایی و شعله شهیدی پس از احضار به اداره اطلاعات بازداشت شد.
- ماموران اداره اطلاعات به منزل یک شهروند بهایی ساکن تنکابن به نام «مهنام درخشان» مراجعه کرده که پس از تفتیش محل و ضبط بعضی وسایل، نامبرده را نیز بازداشت نمودند.
- «شهرام چینیان میاندواب» شهروند بهایی ساکن تهران که از ۲ اسفند ماه سال گذشته در حال گذراندن دوره محکومیت ۸ ساله در زندان اوین بود به زندان رجایی شهر منتقل شد.
۲۸ فروردین: سه عضو بازداشت شده یک خانواده بهایی (راسخی) پس از ۹۸ روز بازداشت موقت به بندعمومی زندان شهاب کرمان منتقل شدند.
- مسئولین زندان شیراز با وجود نامه معاون دادستان از اعزام «سام جابری» یکی از زندانیان بهایی شیراز که از وضعیت جسمانی نامساعدی برخوردار بود به بیمارستان جلوگیری کردند.
- دو زندانی بهایی به نامهای «ایمان رحمت پناه» و «سینا ساربخانی» پس از سرپیچی از دستور امام جماعت زندان مبنی بر عدم صحبت و تفکیک سفره غذا با سایر زندانیان به بدترین بندهای زندان عادل آباد شیراز یعنی یندهای ۱۰ و ۱۱ منتقل شدند.
۳۰ فروردین: ماموران اداره اطلاعات قائم شهر به همراه ماموران اداره اماکن به محل کسب یک شهروند بهایی به نام «انیس مطیعی» مراجعه و پس از تفتیش محل، نامبرده را نیز بازداشت کردند سپس به منزل پدر انیس مطیعی که در جوار مغازه مزبور بوده مراجعه کرده و بدون حکم بازرسی به تفتیش محل پرداختند و در خاتمه «سروش مطیعی» را هم بازداشت نمودند.
- ماموران اداره اطلاعات قائم شهر به منزل «ساحل میری» شهروند بهایی شهر مزبور مراجعه کرده و پس از تفتیش محل، نامبرده را به همراه همسرش، راحله معصومی (میری) بازداشت کردند.
- «دانیال اوجی» شهروند بهایی و دانشجوی محروم از تحصیل بهایی به داسرای اوین احضار شد. قابل ذکر است نامبرده در ۱ خردادماه سال گذشته پس از خروج از منزل توسط ماموران امنیتی ربوده شده که پس از سه روز بدون تشکیل پرونده قضایی آزاد شد.
- جواز کسب پخش وفروش لوازم بهداشتی «فرهاد فناییان» شهروند بهایی ساکن سمنان توسط اداره اماکن لغو شد و دلیل ابطال جواز، دستور از بالا عنوان شده است.
- نگار ملکزاده شهروند بهایی ساکن مشهد پس از ۱۶ روز بازداشت به قید وثیقه ملکی آزاد شد.
۳۱ فروردین: «الحان مهرابی یزدی» دانشجوی بهایی رشته کارشناسی ناپیوسته دانشگاه علوم پزشکی کرمان در حالیکه فقط یک ترم تئوری و یک ترم کارآموزی از تحصیلش باقی مانده بود به دلیل اعتقاد به آئین بهایی از تحصیل محروم شد.
- «عرفان شجاعی» شهروند بهایی ساکن کرمان پس از ۳۶ روز بازداشت موقت در اداره اطلاعات به قید وثیقه آزاد شد.
۸ فروردین: «ناتولی درخشان» شاعر بهایی اهل ساری که در ۲ اسفند ماه سال گذشته بازداشت شده بود به قید وثیقه ملکی معادل ۲۰۰ میلیون تومان آزاد شد.
۱۰ فروردین: با گذشت بیش از ۸۰ روز از بازداشت یک خانواده بهایی در کرمان به نامهای «بختیار راسخی» و همسر و دخترش «فرحناز نعیمی» و «فرین راسخی»، ایشان همچنان دربلاتکلیفی بسر میبرند و با آنکه فرحناز نعیمی دچار خونریزی روده شده ولی اداره اطلاعات از اعزام نامبرده به بیمارستان ممانعت بعمل آورده است.
۱۴ فروردین: یک شهروند بهایی ساکن مشهد به نام «نگار ملکزاده» پس از احضار به اداره اطلاعات بازداشت شد.
۱۵ فروردین: «نگین احمدیان» شهروند بهایی ساکن مشهد پس از ۲۸ روز بازداشت به قید وثیقه معادل ۵۰ میلیون تومان آزاد شد.
۱۹ فروردین: «هوشمند ثنایی» شهروند بهایی ساکن بجنورد و همسرش «شعله شهیدی» پس از مراجعه ماموران امنیتی به منزلشان بازداشت شدند. قابل ذکر است شعله شهیدی پس از ۸ ساعت بازداشت آزاد شد.
- «سریر صادقی» شهروند بهایی ساکن کرج به حکم دادستان شیراز توسط ماموران امنیتی در منزل مسکونیاش در کرج بازداشت شد.
- «حوریه محسنی» شهروند بهایی ساکن مشهد که در ۱۷ اسفند ماه سال گذشته بازداشت شده بود به قید وثیقه معادل ۵۰ میلیون تومان آزاد شد.
۲۱ فروردین: «ایقان شهیدی» شهروند بهایی و فعال حق تحصیل برای گذراندن دوره محکومیت ۵ ساله راهی زندان اوین شد.
- محکومیت ۵ سال حبس تعزیری «بشیراحسانی» شهروند بهایی وفعال حق تحصیل در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به دو سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی تغییر کرد.
- جلسه دادگاه «انیسا فناییان» شهروند بهایی ساکن سمنان برگزار شد قابل ذکر است نامبرده در آبان ماه سال گذشته به مدت ۱۵ روز مورد بازجویی قرار گرفت
۲۴ فروردین: ماموران اداره اطلاعات به منزل یک شهروند بهایی ساکن قائم شهر به نام «فرانک حیرانی» مرجعه کرده و پس از تفتیش منزل و ضبط بعضی وسایل، نامبره را نیز بازداشت کردند. قابل ذکر است فرانک حیرانی روز پیش از دستگیری چندین سلعت در اداره اطلاعات بازجویی شده بوده است.
- ایقان شهیدی که خود را سه روز قبل برای گذراندن محکومیت ۵ ساله به زندان اوین معرفی کرده بود بدون ارائه حکم و دلیل مشخص به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
- سریر صادقی از تهران به بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز منتقل گردید.
۲۵ فروردین: «شهره اعظمی» شهروند بهایی ساکن سنندج به اتهام عضویت در جامعه بهایی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
۲۶ فروردین: شعله شهیدی شهروند بهایی ساکن بجنورد پس از احضار به اداره اطلاعات بازداشت شد.
۲۷ فروردین: «شایان ثنایی» شهروند بهایی ساکن بجنورد و فرزند هوشمند ثنایی و شعله شهیدی پس از احضار به اداره اطلاعات بازداشت شد.
- ماموران اداره اطلاعات به منزل یک شهروند بهایی ساکن تنکابن به نام «مهنام درخشان» مراجعه کرده که پس از تفتیش محل و ضبط بعضی وسایل، نامبرده را نیز بازداشت نمودند.
- «شهرام چینیان میاندواب» شهروند بهایی ساکن تهران که از ۲ اسفند ماه سال گذشته در حال گذراندن دوره محکومیت ۸ ساله در زندان اوین بود به زندان رجایی شهر منتقل شد.
۲۸ فروردین: سه عضو بازداشت شده یک خانواده بهایی (راسخی) پس از ۹۸ روز بازداشت موقت به بندعمومی زندان شهاب کرمان منتقل شدند.
- مسئولین زندان شیراز با وجود نامه معاون دادستان از اعزام «سام جابری» یکی از زندانیان بهایی شیراز که از وضعیت جسمانی نامساعدی برخوردار بود به بیمارستان جلوگیری کردند.
- دو زندانی بهایی به نامهای «ایمان رحمت پناه» و «سینا ساربخانی» پس از سرپیچی از دستور امام جماعت زندان مبنی بر عدم صحبت و تفکیک سفره غذا با سایر زندانیان به بدترین بندهای زندان عادل آباد شیراز یعنی یندهای ۱۰ و ۱۱ منتقل شدند.
۳۰ فروردین: ماموران اداره اطلاعات قائم شهر به همراه ماموران اداره اماکن به محل کسب یک شهروند بهایی به نام «انیس مطیعی» مراجعه و پس از تفتیش محل، نامبرده را نیز بازداشت کردند سپس به منزل پدر انیس مطیعی که در جوار مغازه مزبور بوده مراجعه کرده و بدون حکم بازرسی به تفتیش محل پرداختند و در خاتمه «سروش مطیعی» را هم بازداشت نمودند.
- ماموران اداره اطلاعات قائم شهر به منزل «ساحل میری» شهروند بهایی شهر مزبور مراجعه کرده و پس از تفتیش محل، نامبرده را به همراه همسرش، راحله معصومی (میری) بازداشت کردند.
- «دانیال اوجی» شهروند بهایی و دانشجوی محروم از تحصیل بهایی به داسرای اوین احضار شد. قابل ذکر است نامبرده در ۱ خردادماه سال گذشته پس از خروج از منزل توسط ماموران امنیتی ربوده شده که پس از سه روز بدون تشکیل پرونده قضایی آزاد شد.
- جواز کسب پخش وفروش لوازم بهداشتی «فرهاد فناییان» شهروند بهایی ساکن سمنان توسط اداره اماکن لغو شد و دلیل ابطال جواز، دستور از بالا عنوان شده است.
- نگار ملکزاده شهروند بهایی ساکن مشهد پس از ۱۶ روز بازداشت به قید وثیقه ملکی آزاد شد.
۳۱ فروردین: «الحان مهرابی یزدی» دانشجوی بهایی رشته کارشناسی ناپیوسته دانشگاه علوم پزشکی کرمان در حالیکه فقط یک ترم تئوری و یک ترم کارآموزی از تحصیلش باقی مانده بود به دلیل اعتقاد به آئین بهایی از تحصیل محروم شد.
گردآوری لوا متحده - ویژه واحد آمار نشر و اثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
یک نفر در زندان تبریز اعدام شد
خبرگزاری هرانا - سحرگاه روز چهارشنبه، سیزدهم اردیبهشت ماه، یک زندانی دز محوطهی زندان تبریز به دار آویخته شده است.
بنا بر اعلام دادگستری استان آذربایجان
شرقی، چهارشنبهی گذشته یک نفر که پیشتر به اتهام آزار و اذیت دخترانِ کم
سن و سال با مجازات مرگ مواجه شده بود، در زندان تبریز اعدام شد.
حکم اعدام این شخص که توسط دادگاه کیفری صادر شده بود، پس از تایید در
دیوان عالی به اجرا درآمد.
بر اساس این گزارش، "وی با پرسه زدن در مناطق خلوت و محلات حاشیهی شهر تبریز با معرفی خود بعنوان مامور آموزش و پرورش و رانندهی سرویس مدارس، و با استفاده از غفلت والدین دختران کم سن و سال را به بهانههای مختلف اغفال نموده و مورد آزار و اذیت قرار میداد."
بر اساس این گزارش، "وی با پرسه زدن در مناطق خلوت و محلات حاشیهی شهر تبریز با معرفی خود بعنوان مامور آموزش و پرورش و رانندهی سرویس مدارس، و با استفاده از غفلت والدین دختران کم سن و سال را به بهانههای مختلف اغفال نموده و مورد آزار و اذیت قرار میداد."
بازداشت ۴۵ دختر و پسر در یک تور تفریحی
خبرگزاری
هرانا - ۴۵ دختر و پسر که در تور مختلط کوهنوردی قصد سفر به ارتفاعات
اطراف مشهد را داشتند، توسط مأموران پلیس امنیت اخلاقی خراسان رضوی دستگیر
شدند.
به گزارش خبرآنلاین، ناصر نجاریان رئیس
پلیس امنیت عمومی خراسان رضوی در این باره گفت: "در پی کسب اخبار و
اطلاعاتی مبنی بر اینکه تعداد ۴۵ دختر و پسر جوان در قالب تور مختلط گروهی
قصد سفر به ارتفاعات روستای کنگ مشهد را دارند،
مأموران پلیس امنیت اخلاقی در همان آغاز راه و زمانی که اتوبوس حامل
اعضای این تور قصد عزیمت به منطقه مورد نظر را داشت، اتوبوس را متوقف کردند
و ۲۴ پسر و ۲۱ دختر را که با یکدیگر هیچ نسبت خانوادگی نداشتند دستگیر
کردند و به مقر پلیس امنیت اخلاقی انتقال دادند. راهنمای این تور با اخذ
مجوز کوهنوردی تعدادی دختر و پسر را ثبت نام کرده بود و قصد داشت تور
کوهنوردی برگزار کند."
نجاریان اضافه کرد: "اعضای این تور از
دختر و پسرانی بودند که تبحری در کوهنوردی نداشتند، به علاوه اینکه اعضای
گروه فاقد امکانات کوهنوردی بودند. راننده اتوبوس حامل مسافران تور مختلط،
مسئول آژانسی که اتوبوس را اعزام کرده بود، راهنمای تور و همچنین کسی که
مجوز کوهنوردی برای اعضای این تور را صادر کرده بود دستگیر و به همراه دیگر
افراد دستگیر شده به مراجع قضایی معرفی شدند."
رئیس پلیس امنیت عمومی خراسان رضوی گفت:
"اتوبوسی که قرار بود اعضای تور را به مقصد برساند نیز به پارکینگ منتقل شد
و این اتوبوس حداقل به مدت ۳ ماه در پارکینگ متوقف خواهد بود."
وی افزود: "تربیت بدنی باید در اعطای مجوز
به این تورها با پلیس هماهنگی لازم را داشته باشد، حال آنکه درباره تور
مذکور هیچ هماهنگی انجام نگرفته بود و فردی که مجوز کوهنوردی را دریافت
کرده بود با سوء استفاده از این مجوز قصد داشت تعدادی دختر و پسر ناآشنا به
کوهنوردی را به ارتفاعات ببرد."
سرهنگ نجاریان همچنین گفت: "آژانسی که
اتوبوس را در اختیار راهنمای تور قرار داده بود نیز بدون هماهنگی با پلیس و
اخذ مجوز لازم این اقدام را انجام داده بود این در حالی است که ما پیش از
این به تمامی آژانسها اعلام کردیم که بدون اخذ مجوز وسیله نقلیهای را
برای تورهای گروهی در اختیار دیگران قرار ندهند."
وی با بیان اینکه در همان آغاز راه از
اعزام اعضای این تور مختلط جلوگیری شد افزود: "پلیس قصد پیشگیری از
ناهنجاری و جلوگیری از ایجاد ارتباطات نامشروع را دارد و به همین منظور ما
در ابتدای راه اتوبوس را متوقف کردیم تا جرمی رخ ندهد.
این مقام انتظامی با مدعی شدن نسبت به
اینکه پلیس هرگز راضی به این موضوع نیست که برای فرزندان جوان مردم پرونده
قضایی تشکیل شود افزود: "خانوادهها باید مراقب رفت و آمدها، دوستیها و
مسافرتهای فرزندان خود باشند چنان که پس از دستگیری اعضای تور مذکور
بسیاری از خانوادهها یا اطلاعی از برگزاری این تور نداشتند و یا گمان
میکردند که بنا به گفته فرزندانشان، دانشگاه و یا مرکز محل تحصیلشان این
اردوهای گروهی را برگزار کرده است."