اخبار روز:
هزاران نفر از مخالفان نظام سرمایه داری در شهر فرانکفورت، با وجود ممنوعیت اعلام شده علیه تجمع، روز پنجشنبه مقابل ساختمان شهرداری حضور پیدا کردند.
به گزارش یورونیوز در حالی که نیروهای پلیس تلاش می کردند محل تجمع را از چادرهایی که مستقر شده بودند، تخلیه کنند، درگیریهایی بین تجمع کنندگان و ماموران پلیس رخ داد و عده ای بازداشت شدند.
تظاهرکنندگان که از جنبشهای «ایندیگنادوز» در اسپانیا و «اشغال وال استریت» در آمریکا الهام گرفته اند قصد دارند در روز جمعه با تجمع خود دسترسی به دویچه بانک را مسدود کنند.
پلیس فرانکفورت انتظار دارد که در روز شنبه با حدود چهل هزار نفر از این معترضان روبرو شود که برای ابراز مخالفت با سیاستهای مالی اتحادیه اروپا خود را از نقاط مختلف آلمان به این شهر می رسانند.
فرانکفورت، مهمترین شهر اقتصادی آلمان به شمار می رود که چند نهاد مهم اقتصادی اروپا از جمله بانک مرکزی اروپا در آن واقع است.
مادران و فرزندان دیکتاتورشان
نشريه « فارن پاليسی » در يک مقاله مفصل به همين ويژگی در برخی از ديکتاتورهای بزرگ تاريخ معاصر پرداخته و می نويسد که بعضی از بيرحم ترين حاکمان کشورهای جهان در کمال تعجب روابطی هر چند متلاطم اما بسيار نزديک با مادران خود داشته اند.
شايد همگان با نظريه فرويد موافق نباشند اما نمونه های تاريخی فراوانی را می توان پيدا کرد که گويای نقش مهم رابطه با مادر در سرنوشت و خلق و خوی حاکمان سياسی است. به عنوان مثال گفته می شود که طمع قدرت در «المپياس » مادر اسکندر مقدونی در به به قدرت رسيدن وی نقش مهمی داشته است. « لتيسيا » مادر ناپلئون انضباط و سخت کوشی را به پسر خود آموخت و در تمام دوران زمامداری ناپلئون وی را همراهی می کرد.
ديکتاتورهای معاصر نيز هر يک به شکلی روابط پيچيده ای با مادران خود داشته اند. به عنوان مثال « کيم جونگ دوم» ديکتاتور کره شمالی به مادر خود لقب « قهرمان ضد ژاپنی» را هديه کرده و يا صدام حسين مادر خود را « مادر جنگجويان » لقب داده بود.
نشريه « فارن پاليسی » سپس به بررسی روابط پيچيده پنج ديکتاتور معاصر با مادران خود می پردازد.
آدولف هيتلر: با وجوديکه پيشوای حزب نازی و ديکتاتور آلمان هميشه بر سر عملکرد ضعيف خود در دوران تحصيل با پدراش درگير مشاجره می شد اما مادر خود « کلارا» را به شدت می ستود. هيتلر در سنين نوجوانی مادر خود را بر اثر ابتلا به سرطان از دست داد
وی در کتاب « نبرد من» در توصيف نقش مادراش می نويسد:« من بابت از دست دادن مادر خود خرسندم چون اين حادثه مرا با واقعيت های تلخ زندگی آشنا کرد و از من يک انسان قوی تر ساخت. من از مادر خود محروم شده ولی آغوش مادر جديدی را پيدا کردم که همانا غرور و افتخار ملی ما است. دوران سخت زندگی و فقر من را با کسانی آشنا کرد که بعدها تصميم گرفتن به خاطر آنها مبارزه کنم.»
کسانی که شاهد زنديگ و لحظات مرگ مادر آدولف هيتلر بوده اند می نويسند که وی يک بچه ننه نبوده ولی رابطه عاطفی بسيار نزديکی با مادر خود داشته و به شدت از مرگ او متاثر شده بود.
ژوزف استالين: پدر استالين الکلی و به شدت خشن بود. همواره ژوزف و مادر وی « اکاترينا » را کتک می زد. مادر وی از طريق رختشويی هزينه تحصيل ژوزف را فراهم می کرد. اما شواهد نشان می دهد که « اکاترينا » هم زن سختگيری بود و پسر خود را به خاطر بی توجهی به تحصيل به شدت مجازات می کرد.
در سالهايی که استالين به قدرت رسيد مادر خود را در عمارت مجللی در گرجستان ساکن کرد اما بسيار به ندرت به ديدن وی می رفت. استالين در نامه های خود خطاب به مادراش عاطفه زيادی نشان می داد و همواره به خاطر سر نزدن به وی عذرخواهی می کرد.
پزشک معالج « اکاترينا » که شاهد آخرين گفتگوی استالين با مادرش بوده در خاطرات خود نوشته است که استالين از مادر خود پرسيد چرا تو آنقدر سخت مرا کتک می زدی؟ و مادر در جواب گفته بود:« به همين خاطر است که تو اينقدر موفق و اکنون برای خودت کسی شده ای.»
رابرت موگابه: ديکتاتور زيمبابوه به ندرت در مورد مادر خود اظهار نظر کرده است. مادر وی به نام « بونا » يک کاتوليک به شدت معتقد بود و پس از آنکه شوهر اش خانواده را رها کرد و دو پسر بزرگ خود را از دست داد به شدت افسرده شد.
با وجوديکه خانواده موگابه به شدت فقير بود ولی به نظر می رسد که فقدان محبت بيشتر از فقر مالی روی شخصيت وی تاثير گذاشت است.
رابرت موگابه به شدت تحت تاثير روحيه رياضت طلبانه و سختگيری های مادر خود بود. در عين حال به پسر خود آموخت که بايد در مسير خدمت به کليسا موفقيت های زيادی کسب کرده و در زندگی همواره از ديگران برتر باشد. شايد به اين وسيله مادر موگابه می خواست ناکامی های زندگی خود را در قالب موفقيت های پسراش جبران کند.
اسلوبودان ميلوسويچ: وی در دوران پر تلاطم و دشوار اشغال يوگسلاوی توسط نيروهای آلمان در جنگ جهانی دوم به دنيا آمد. پدراش چند سال بعد خانواده را رها کرد و از آغاز دوران کودکی « استانيسلاوا » مادر وی که معلم و از فعالين حزب کمونيست بود در شکل گيری شخصيت او نقش تعيين کننده ای داشت. وی پسر گوشه گيری بود که دوستان اندکی داشت و تمام جزييات رفتار و حتی لباس پوشيدن وی را مادراش تعيين می کرد.
از دوران تحصيلات دانشگاهی به مرور اسلوبودان از مادراش فاصله گرفت و اين بر تشديد افسردگی «استانيسلاوا» تاثير زيادی داشت. بالاخره در سال ۱۹۷۴ مادر اسلوبودان در منزل اش خود را به دار آويخت. ده سال قبل نيز پدراش خودکشی کرده بود. ميلوسويچ در آن زمان به يکی از دوستان خود گفته بود که در تشديد افسردگی و خودکشی مادراش خود را مقصر می داند.
ژان کلود دواليه: ديکتاتور هاييتی در سال ۱۹۶۸ که ژان کلود در سن نوزده سالگی و با يک اقدام شبيه به کودتا قدرت را از پدراش تصاحب کرد. مادر او به نام « سيمونه » که از يک خانواده بسيار معمولی بود و اعتقاد محکمی به جادو و جمبل داشت، نقش مهمی در پشت پرده قدرت پيدا کرد.
در سال ۱۹۸۰ ژان کلود با دختر يک تاجر ثروتمند اهل هاييتی ازدواج کرد و از آن زمان به بعد مادر ديکتاتور به مرور به حاشيه رانده شد و در نهايت ترتيبی داده شد که در پاريس ساکن شود. رابطه بين مادر ، پسر و عروس از سال ۱۹۸۶ به بعد که ديکتاتور هاييتی از قدرت برکنار شد پيچيده تر و جنجالی تر شد.
پس از طلاق پسر و عروس، سيمونه مادر ديکتاتور خلع شده هاييتی باری ديگر نزد پسر خود بازگشت . طبق گزارشها و مصاحبه های موجود آنها در فرانسه زندگی بسيار سخت و حتی فقيرانه ای داشتند.
ديکتاتور سابق هاييتی در سال ۲۰۱۱ و ظاهرا در چهارچوب حبس خانگی به کشور بازگشت و قرار است به اتهام جنايت عليه بشريت محاکمه شود. اما با اين همه اکنون زندگی بسيار راحت و نسبتا مجللی دارد.
وکيل مدافع ژان کلود دواليه اخيرا در دفاع ازموکل اش گفت:« ژان کلود فرد ترسناک و خشنی نبوده ولی افرادی که اطراف وی بوده اند، مثلا سازمان اطلاعات و پليس مخفی بسيار خوفناک بودند. باور کنيد که ژان کلود واقعا مرد نازنينی است.»
عقب نشینی خداوند از امور زمينی در سیاست مدرن
اينجا شما میبينيد که سياست با آوردن چند مفهوم جديد میتواند خودش را خودمختار کند. مسالهاش مساله قرارداد اجتماعی است، تقدس زداست، نمیخواهد وابسته به هيچ اصل متعالی باشد. وقتی ماکياولی را میخوانيد میفهميد که اين آدم جمهوريخواه است. با اينکه دارد برای شهرياران مینويسد. اصلا حالت متعالی ندارد.
يکی از ارکان سياست دنيوی شده «تاسيس» است. چيزی که به انگليسی foundation میگوييم. اينکه دولت مدرن و جامعه مدرن، حاکميت مدرن را چگونه بايد تاسيس کرد؟ نهادهای مدرن را چگونه بايد تاسيس کرد؟ اين را در روسو، مونتسکيو، هگل، کانت و تمام فيلسوفان تا مارکس و بقيه میبينيد. مساله همه اينها مساله تاسيس است و اينکه چگونه بايد اين سياست مدرن و نهادهای سياست مدرن را تاسيس کرد.
بنابراين سياست نوعی تصنع است. نوعی artifact (مصنوع) است. سياست را از نظر مدرنها بايد ساخت. بايد تاسيس کرد. حاکميت مدرن را بايد تاسيس کرد. دولت مدرن، شهروند مدرن را و حقوقش را بايد ساخت. اين که درست يا غلط است بحث ديگری است. طبيعتا برای مدرنها ديگر هيچ فاصلهای ميان ساحت باقی جامعه و ساحت آرمانی وجود ندارد.
در قرون وسطی آدمی مثل اکويناس يا آگوستين قديس در مورد شهر انسانها و شهر خدايی صحبت میکند و تفاوت و فاصلهای که از نظر هستی شناسی بين اينها هست. بين مدرنها اصلا چنين چيزی وجود ندارد. بهترين مثال فيلسوفی مثل هگل است که میگويد واقعيت عقلانی است و عقل هم واقعی است و هر دوی اينها در دولت مدرن شکل ظاهری خودشان را پيدا میکنند. بنابراين سياست مدرن با حاکميت مدرن شکل میگيرد.
فیلم بررسی و گفتگو را در لینک ببینید
در قرون وسطی سياست را به صورت ارگانيستی با بدن انسان مقايسه میکردند و کلمه کورپوس (به معنی کالبد) را استفاده میکردند که هنوز هم داريم. کليسا کالبدی از مومنان است و سياست هم کالبدی از شهروندان يا رعايای شهريار. اين چيزی است که سياست مدرن با آن قطع رابطه میکند. اصلا ديگر مساله ارگانيستی نيست. اين را از قرن پانزدهم میبينيد با افرادی مثل ماکياولی يا نيکلاس دوکوزا. آنها در اين رابطه کلمه consent (توافق) را استفاده میکنند. زيرا بايد حاکميت توافق مردم را بگيرد. اين را بعدها در قرن هفدهم با هابز و ديگران میبينيم که تبديل میشود به شکل جديدی که دولت مدرن میگيرد.
اينجا به نوعی شاهد عقبنشينی خداوند از امور زمينی هستيم. من فکر میکنم در سياست مدرن اين کلمه را میشود به کار برد. يک نوع عقبنشينی خداوند يا منطق الهی سياسی از امور زمينی و دنيوی که هرچه بيشتر عقلانی میشود. مثالی که در اينجا دارم جان لاک است. بخشی از فکر جان لاک سياسی است و بخش ديگرش epistemology است. جان لاک در نظريه شناختش اعتقاد دارد که انسان وقتی به دنيا میآيد مثل مومی است که اثر هيچ مهری بر آن نيست و خودش تقدير خودش را انتخاب میکند.
سياست مدرن بر مبنای اين توافق صورت میگيرد که بهترين مثالش ماگنا کارتا است که در ۱۲۱۵ بين (شاه) جان و زمينداران بريتانيا بسته میشود و اين اصل تا قرن بيستم تکرار میشود، در جنبشهای زنان، کارگران، انقلاب فرانسه. سرانجام بحث اين پيش میآيد که قانون شاه است نه شاه، قانون.
آنچه ایران از مذاکرات هسته ای می خواهد
«توماس اردبرينگ» تحليلگر مسائل ايران و خاورميانه در مطلبی در روزنامه
« نيويورک تايمز» می نويسد که براساس موضع گيری های مقامات ايرانی و اکثر
کارشناسان غربی می توان گفت که ايران بيش از آنکه در پی دستيابی به يک
توافق اساسی بر سر بحران هسته ای باشد ضمن تلف کردن وقت می خواهد برای
فعاليت های هسته ای خود مشروعيت کسب کند.
کارشناسان غربی معتقدند که با وجود تشديد تحريم های بين المللی، روش هميشگی ايران که تداوم هر چند کند اما پيوسته برنامه های هسته ای آن کشور بوده تاکنون موفقيت آميز بوده است. به عنوان مثال طی سالهای اخير ايران توانسته است غرب را مجبور کند که از شرط توقف غنی سازی اورانيوم در آن کشور دست بردارد.
حميد رضا ترقی از مشاوران آيت الله خامنه ای و افراد مرتبط با مذاکرات هسته ای در مصاحبه ای با نويسنده اين گزارش می گويد:« ما بدون نقض هيچيک از مقررات بين المللی و يا پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای توانسته ايم از خطوط قرمزی که غرب برای ما تعيين کرده بود عبور کنيم.»
تحليلگر روزنامه « نيويورک تايمز» يادآوری می کند که هنوز موانع مهمی بر سر راه ايجاد اعتماد بين دو طرف وجود دارد. به عنوان مثال در مذاکرات روزهای اخير بين نمايندگان ايران و آژانس بين المللی انرژی هسته ای مسئله بازرسی از تاسيسات حساسی نظير پارچين بی پاسخ مانده است و مسلما نتايج مذاکرات با آژانس روی دور بعدی گفتگوها بين ايران و کشورهای گروه پنج بعلاوه يک تاثير فراوانی خواهد داشت.
با وجود همه موانع موجود در برخی از موارد مقامات ايرانی طوری وانمود می کنند که گويا واقعا در پی حل موفقيت آميز اين بحران هستند. واقعيت اين است که از منظر غرب موفقيت اين مذاکرات در کوتاه مدت به اين معناست که ايران با انتقال تمام اورانيوم های غنی شده خود به خارج موافقت کند تا از اين طريق مدت زمان مورد نياز ايران برای توليد سلاح هسته ای را طولانی تر کند.
شايد حميد رضا ترقی در گفتگوی خود با ما در شهر تهران به دنبال فراهم کردن زمينه های تبليغاتی برای کسب نوعی توافق با غرب بود و سعی کرد نشان دهد که جمهوری اسلامی با وجود همه فشارهای غرب به اهداف خود رسيده است. وی پيروزيهای ايران در سال های اخير را چنين برشمرد:« نکته اول اينکه غرب نمی خواست ما انرژی هسته ای توليد کنيم ولی اکنون نيروگاه بوشهر تکميل شده است. غرب نمی خواست ما تاسيسات آب سنگين داشته باشيم ولی اکنون ما در اراک اين تاسيسات را ساخته ايم. غرب مخالف غنی سازی اورانيوم بود ولی در حال حاضر ما به ميزان مورد نياز برای فعاليت های هسته ای خود کار غنی سازی را ادامه می دهيم.»
برخی از مقامات ايرانی و غربی معتقدند که دولت آمريکا ممکن است با حدی از ادامه غنی سازی در مقابل قبول بازرسی های همه جانبه آژانس در ايران موافقت کند . ولی در مقابل شرط آمريکا اين است که ايران غنی سازی اورانيوم با غلظت بيست درصد را متوقف کرده و ذخاير اورانيوم خود را به خارج منتقل کند. فريدون عباسی دوانی رييس سازمان انرژی اتمی ايران حتی قبل از آغاز دور اخير مذاکرات در استانبول اعلام کرد ايران پس از توليد اورانيوم با غلظت بيست درصد برای راکتور تحقيقاتی خود در تهران حاضر است اين بخش از غنی سازی را متوقف کند.
روزنامه « نيويرک تايمز» از قول حميد رضا ترقی مشاور آيت الله خامنه ای می نويسد که هيئت ايرانی در مذاکرات استانبول توانسته است نمايندگان کشورهای غربی را قانع کند که صدور فتوای آيت الله خامنه ای در مخالفت با توليد سلاح هسته ای يک معيار مهم در تشريح مواضع دولت ايران است. در مقابل مقامات آمريکايی تفسير ديگری از اين موضوع ارائه داده و می گويند که تاکيد روی مسئله فتوای آيت الله خامنه ای در حقيقت راهی برای توافق با غرب است بدون اينکه چنين وانمود شود که ايران از مواضع خود عقب نشينی کرده است.
حميد رضا ترقی در بخش ديگری از مصاحبه خود با تحليلگر « نيويورک تايمز » می گويد:« هيئت نمايندگان ايران با احساس پيروزی مذاکرات استانبول را ترک کرد. ما توانستيم حق خود را بگيريم. تنها نکته ای که باقی مانده بحث بر سر درص غنی سازی است.»
اما مقامات آمريکايی می گويند که در مذاکرات استانبول هيچ توافقی در مورد غنی سازی پيشنهاد نشده و اين نکته می تواند در دور بعدی مذاکرات برای طرف ايرانی نااميد کننده باشد . هفته پيش مقامات آمريکايی باری ديگر از ايران خواستند که در آستانه نشست بعدی که روز بيست و سوم ماه مه در بغداد برگزار می شود، گامهای عملی و جدی بردارند.
مقامات آمريکا و دولتهای غربی در آستانه اين دور از مذاکرات به شکل غيرمستقيم شروط خود را به رسانه ها منتقل کرده اند که عبارتند از اجازه بازرسی از تاسيسات نظامی پارچين، تعطيل کردن تاسيسات فردو و در نهايت پذيرش بازرسی های گسترده تر آژانس بين المللی انرژی اتمی در چهارچوب مقررات معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای.
مقامات آمريکايی می گويند که ممکن است با ادامه حدی از غنی سازی آنهم در سال های آينده در ايران موافقت کنند ولی به شرط آنکه تمام اين فعاليت ها زير نظر مستقيم آژانس صورت بگيرد و ايران فقط در شرايطی می تواند غنی سازی را از سر بگيرد که قبل از آن به تمام سئوالات و ابهامات مربوط به گذشته فعاليت های هسته ای خود پاسخ گفته باشد.
روزنامه « نيويورک تايمز » از قول عزيز شاه محمدی يکی از مشاوران سابق شورای امنيت ملی ايران می نويسد:« همه اين شروط و سخت گيريها نشان می دهد که مسئله فعاليت های هسته ای برای غرب فقط يک بهانه ديگر است تا ما را تضعيف کند. به همين خاطر از منظر ايران هر دور از مذاکرات يک فاز جداگانه است و نه يک مرحله از دستيابی به توافق نهايی.»
برای رهبران جمهوری اسلامی استقلال از غرب يکی از ستون های اصلی انقلاب و نظام اسلامی است و به همين خاطر در برابر هر گونه شرطی نظير تعطيل کردن مراکز هسته ای و يا دادن امکان بازرسی های کامل نهادهای خارجی مقاومت خواهند کرد.
يک کارشناس ايرانی که ترجيح می دهد نام وی ذکر نشود در اين مورد گفت:« در صورتيکه مذاکرات جاری به شکست بيانجامد ما مواضع خود را تقويت خواهيم کرد تا زمانی فرا برسد که شرايط برای تحقق اهدافمان فراهم شود.»
حميد رضا ترقی ترجيح می داد که احتمال به شکست انجاميدن مذاکرات را کم اهميت جلوه دهد و تاکيد کرد که ايران نيز درمذاکرات بغداد شروط خود را مطرح خواهد کرد از جمله پايان تحريم بانک مرکزی اين کشور. وی افزود: « از نگاه ما روند برخورد با برنامه های هسته ای ايران و مذاکرات مربوط به آن يک عقب نشينی بزرگ برای غرب بوده ولی ما می دانيم که پذيرش برنامه های هسته ای ايران مسلما زمان می خواهد و ما اين موضوع را درک می کنيم.»
کارشناسان غربی معتقدند که با وجود تشديد تحريم های بين المللی، روش هميشگی ايران که تداوم هر چند کند اما پيوسته برنامه های هسته ای آن کشور بوده تاکنون موفقيت آميز بوده است. به عنوان مثال طی سالهای اخير ايران توانسته است غرب را مجبور کند که از شرط توقف غنی سازی اورانيوم در آن کشور دست بردارد.
حميد رضا ترقی از مشاوران آيت الله خامنه ای و افراد مرتبط با مذاکرات هسته ای در مصاحبه ای با نويسنده اين گزارش می گويد:« ما بدون نقض هيچيک از مقررات بين المللی و يا پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای توانسته ايم از خطوط قرمزی که غرب برای ما تعيين کرده بود عبور کنيم.»
تحليلگر روزنامه « نيويورک تايمز» يادآوری می کند که هنوز موانع مهمی بر سر راه ايجاد اعتماد بين دو طرف وجود دارد. به عنوان مثال در مذاکرات روزهای اخير بين نمايندگان ايران و آژانس بين المللی انرژی هسته ای مسئله بازرسی از تاسيسات حساسی نظير پارچين بی پاسخ مانده است و مسلما نتايج مذاکرات با آژانس روی دور بعدی گفتگوها بين ايران و کشورهای گروه پنج بعلاوه يک تاثير فراوانی خواهد داشت.
با وجود همه موانع موجود در برخی از موارد مقامات ايرانی طوری وانمود می کنند که گويا واقعا در پی حل موفقيت آميز اين بحران هستند. واقعيت اين است که از منظر غرب موفقيت اين مذاکرات در کوتاه مدت به اين معناست که ايران با انتقال تمام اورانيوم های غنی شده خود به خارج موافقت کند تا از اين طريق مدت زمان مورد نياز ايران برای توليد سلاح هسته ای را طولانی تر کند.
شايد حميد رضا ترقی در گفتگوی خود با ما در شهر تهران به دنبال فراهم کردن زمينه های تبليغاتی برای کسب نوعی توافق با غرب بود و سعی کرد نشان دهد که جمهوری اسلامی با وجود همه فشارهای غرب به اهداف خود رسيده است. وی پيروزيهای ايران در سال های اخير را چنين برشمرد:« نکته اول اينکه غرب نمی خواست ما انرژی هسته ای توليد کنيم ولی اکنون نيروگاه بوشهر تکميل شده است. غرب نمی خواست ما تاسيسات آب سنگين داشته باشيم ولی اکنون ما در اراک اين تاسيسات را ساخته ايم. غرب مخالف غنی سازی اورانيوم بود ولی در حال حاضر ما به ميزان مورد نياز برای فعاليت های هسته ای خود کار غنی سازی را ادامه می دهيم.»
برخی از مقامات ايرانی و غربی معتقدند که دولت آمريکا ممکن است با حدی از ادامه غنی سازی در مقابل قبول بازرسی های همه جانبه آژانس در ايران موافقت کند . ولی در مقابل شرط آمريکا اين است که ايران غنی سازی اورانيوم با غلظت بيست درصد را متوقف کرده و ذخاير اورانيوم خود را به خارج منتقل کند. فريدون عباسی دوانی رييس سازمان انرژی اتمی ايران حتی قبل از آغاز دور اخير مذاکرات در استانبول اعلام کرد ايران پس از توليد اورانيوم با غلظت بيست درصد برای راکتور تحقيقاتی خود در تهران حاضر است اين بخش از غنی سازی را متوقف کند.
روزنامه « نيويرک تايمز» از قول حميد رضا ترقی مشاور آيت الله خامنه ای می نويسد که هيئت ايرانی در مذاکرات استانبول توانسته است نمايندگان کشورهای غربی را قانع کند که صدور فتوای آيت الله خامنه ای در مخالفت با توليد سلاح هسته ای يک معيار مهم در تشريح مواضع دولت ايران است. در مقابل مقامات آمريکايی تفسير ديگری از اين موضوع ارائه داده و می گويند که تاکيد روی مسئله فتوای آيت الله خامنه ای در حقيقت راهی برای توافق با غرب است بدون اينکه چنين وانمود شود که ايران از مواضع خود عقب نشينی کرده است.
حميد رضا ترقی در بخش ديگری از مصاحبه خود با تحليلگر « نيويورک تايمز » می گويد:« هيئت نمايندگان ايران با احساس پيروزی مذاکرات استانبول را ترک کرد. ما توانستيم حق خود را بگيريم. تنها نکته ای که باقی مانده بحث بر سر درص غنی سازی است.»
اما مقامات آمريکايی می گويند که در مذاکرات استانبول هيچ توافقی در مورد غنی سازی پيشنهاد نشده و اين نکته می تواند در دور بعدی مذاکرات برای طرف ايرانی نااميد کننده باشد . هفته پيش مقامات آمريکايی باری ديگر از ايران خواستند که در آستانه نشست بعدی که روز بيست و سوم ماه مه در بغداد برگزار می شود، گامهای عملی و جدی بردارند.
مقامات آمريکا و دولتهای غربی در آستانه اين دور از مذاکرات به شکل غيرمستقيم شروط خود را به رسانه ها منتقل کرده اند که عبارتند از اجازه بازرسی از تاسيسات نظامی پارچين، تعطيل کردن تاسيسات فردو و در نهايت پذيرش بازرسی های گسترده تر آژانس بين المللی انرژی اتمی در چهارچوب مقررات معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای.
مقامات آمريکايی می گويند که ممکن است با ادامه حدی از غنی سازی آنهم در سال های آينده در ايران موافقت کنند ولی به شرط آنکه تمام اين فعاليت ها زير نظر مستقيم آژانس صورت بگيرد و ايران فقط در شرايطی می تواند غنی سازی را از سر بگيرد که قبل از آن به تمام سئوالات و ابهامات مربوط به گذشته فعاليت های هسته ای خود پاسخ گفته باشد.
روزنامه « نيويورک تايمز » از قول عزيز شاه محمدی يکی از مشاوران سابق شورای امنيت ملی ايران می نويسد:« همه اين شروط و سخت گيريها نشان می دهد که مسئله فعاليت های هسته ای برای غرب فقط يک بهانه ديگر است تا ما را تضعيف کند. به همين خاطر از منظر ايران هر دور از مذاکرات يک فاز جداگانه است و نه يک مرحله از دستيابی به توافق نهايی.»
برای رهبران جمهوری اسلامی استقلال از غرب يکی از ستون های اصلی انقلاب و نظام اسلامی است و به همين خاطر در برابر هر گونه شرطی نظير تعطيل کردن مراکز هسته ای و يا دادن امکان بازرسی های کامل نهادهای خارجی مقاومت خواهند کرد.
يک کارشناس ايرانی که ترجيح می دهد نام وی ذکر نشود در اين مورد گفت:« در صورتيکه مذاکرات جاری به شکست بيانجامد ما مواضع خود را تقويت خواهيم کرد تا زمانی فرا برسد که شرايط برای تحقق اهدافمان فراهم شود.»
حميد رضا ترقی ترجيح می داد که احتمال به شکست انجاميدن مذاکرات را کم اهميت جلوه دهد و تاکيد کرد که ايران نيز درمذاکرات بغداد شروط خود را مطرح خواهد کرد از جمله پايان تحريم بانک مرکزی اين کشور. وی افزود: « از نگاه ما روند برخورد با برنامه های هسته ای ايران و مذاکرات مربوط به آن يک عقب نشينی بزرگ برای غرب بوده ولی ما می دانيم که پذيرش برنامه های هسته ای ايران مسلما زمان می خواهد و ما اين موضوع را درک می کنيم.»
اسرائیل و گفت و گوهای ایران و ۵+۱ در بغداد
در اسرائیل حزب کادیما، به رهبری شائول موفاز وارد یک ائتلاف با حزب
لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل شده است تا به جای
رقابت در انتخابات یک دولت وحدت ملی تشکیل دهند. اقدامی که رسانههای جهان
آن را تاریخی و بیسابقه نام دادند. در حاشیه این خبر مشخص شد یکی از موارد
توافق شائول موفاز و بنیامین نتانیاهو بر سر چگونگی برخورد به مساله
هستهای ایران بوده است.
از سویی دیگر روز چهارشنبه کاترین اشتون، مسوول دیپلماسی اتحادیه اروپا، به اسرائیل سفر کرد تا همزمان در جلسهای بلندپایه ترین مسوولان اسرائیل از جمله آویک دورلیبرمن وزیر خارجه، اهود باراک وزیر دفاع، شائول موفاز رهبر حزب کادیما و البته بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از حزب لیکود دیدار کند. موضوع جلسه دور بعدی مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ در بغداد در روز سوم خرداد اعلام شد.
خبرگزاری فرانسه به نقل از یک مقام اسرائیل که نامش را فاش نکرد نوشت در این دیدار بنیامین نتانیاهو به کاترین اشتون گفت پیشرفت در مذاکرات ازنظر اسرائیل منوط به این است که ایران بپذیرد طبق یک جدول مشخص زمانی غنیسازی اورانیوم را پایان دهد، همه اورانیوم غنی شده در ایران را به خارج منتقل و تاسیسات هستهای قم را هم تعطیل کند. با این همه نخست وزیر اسرائیل افزود شک دارد مذاکرات بغداد به نتیجهای برسد چون به باور او رفتار گذشته ایران نشان داده که به مذاکرات به دیده ابزاری برای خریدن وقت مینگرد.
دو طرف کوشیده بودند خبر پیش رو بودن این دیدار به بیرون درز نکند تا اینکه چند روز پیش از آن روزنامه چپگرای هاآترص تنها منبعی شد که این خبر را منتشر کرد. این منبع پیش از این دیدار نوشته بود هدف سفر کاترین اشتون گزارش پیشرفت در مذاکرات استانبول است و افزوده بود اسرائیل نگران است که قدرتهای جهانی در برابر اقداماتی که میتواند اثر محدودی بر برنامه هستهای ایران داشته باشد از تحریم ایران دست بردارند.
روز جمعه هم کاترین اشتون پس از مذاکره با هشیار زیباری وزیر خارجه عراق ابراز امیدواری کرد که مذاکرات سه خرداد در بغداد مبنایی شود برای آنچه «آغاز پایان برنامه تحصیلات هستهای ایران» نامید. جمهوری اسلامی ایران که میگوید هدف این برنامه هستهای صلحآمیز است قرار است در بغداد مذاکرات را با آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین به علاوه آلمان ادامه دهد.
همزمان در پایان هفته خبرگزاری رویترز با رهبر سازمان فلسطینی حماس گفتوگو کرد. اسماعیل هانیه در پاسخ پرسش رویترز گفت در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران حماس در جنگ دخالتی نخواهد کرد. تکرار حرفی که در گذشته هم اسماعیل هانیه بر زبان آورده بود.
شکلگیری ائتلاف دو حزب کادیما و لیکود در دولت آینده وحدت ملی اسرائیل چه پیامدی بر روی سمتگیری اسرائیل در برابر ایران دارد و چه اثری بر روی دور بعدی مذاکرات هستهای ایران با ۵+۱ در بغداد؟ نتیجه تکرار سمتگیری رهبر حماس پیش از این مذاکرات چیست؟ از جمله این پرسشها را با سه میهمان برنامه دیدگاهها در میان گذاشتهایم: مئیر جاودانفر استاد سیاست معاصر ایران در دانشگاه هرتزلیا در حومه تلآویو، در نیویورک منصور فرهنگ سفیر پیشین ایران در سازمان ملل در دوران دولت موقت انقلاب و استاد ارشد علوم سیاسی در دانشگاه بنینگتن و در لندن رضا تقی زاده استاد روابط بینالملل در دانشگاه گلاسگو.
مئیر جاودانفر: از دیدگاه حزب لیکود بزرگترین انگیزه به وجود آمدن این دولت ائتلافی این بود که آقای نتانیاهو قبل از انتخاباتی که قرار بود روز چهارم سپتامبر انجام شود فهمید که در پرایمری، در انتخابات داخلی حزب لیکود شاید باعث مشکلات بزرگی شود و گروههای سیاسی و افراطی که خواست آنها توسعه بیشتر شهرکهای یهودینشین است.
آنها میخواستند که حزب لیکود و رهبری آن را برای آقای نتانیاهو به چالش بیاندازند و به نظر میآید که آقای نتانیاهو نمیخواست با این چالش مواجه شود و مسایل دیگر برایش مهمتر بود و برای آقای شائول موفاز رهبر حزب کادیما کاملا واضح بود که اگر انتخابات اتفاق میافتاد در چهارم سپتامبر حزب ایشان از ۲۸ کرسی سقوط میکرد به ۱۱ کرسی. یعنی ۱۷ کرسی از دست میداد. و درحال حاضر به نظر میآید که این مساله به نفع ایشان است چون میتواند از این زمان یک سال و نیم استفاده کند برای تقویت موضع و سلامت حزب کادیما برای انتخابات آینده.
چرا رسانهها و کارشناسان عموما درجه اهمیت این ائتلاف را بالا دانستند و از آن به عنوان رویدادی استثنایی و تاریخی یاد کردند؟
دلیلی که رسانهها آن را به عنوان یک رویداد تاریخی مینگرند این است که الان دولت آقای نتانیاهو دولت ائتلافی او از تقریبا ۹۴ کرسی برخوردار است که این در تاریخ معاصر اسرائیل بینظیر است.
در اسرائیل در ۶۴ سال گذشته تقریبا هر دو سال و نیم سه سال انتخابات داشتیم چون حزبهای ائتلافی معمولا ثبات کم داشتند و اکثریتشان در کنیست مطلق نبوده و الان میبینیم که نتانیاهو برای اولین بار موفق شد به رغم اینکه پارسال دیدیم این همه تظاهرات بزرگ علیه سیاستهای اقتصادی ایشان بود بتواند یک سال آینده یک دولت به این بزرگی و مفصلی و یک ابرقدرتی به وجود بیاورد در کنیست اسرائیل با ۹۴ کرسی.
آقای جاودانفر، گزارش شده که شائول موفاز درباره سیاست خارجی اسرائیل در برابر ایران پیش از ورود در ائتلاف با حزب لیکود، با بنیامین نتانیاهو موافقت کرده اند. رئوس این توافق بر مبنای مواضع قبلی دو حزب چه میتواند باشد؟
دیدگاه آقای شائول موفاز به ایران مثل تمام سیاستمداران اسرائیل برنامه اتمی ایران را یک خطر محسوب میکند ولی دیدگاه راهحل آقای شائول موفاز به ایران بسیار معتدلتر و میانه رو تر بوده. ولی باید اشاره کنم الان که ایشان پیوسته اند به دولت ائتلافی آقای نتانیاهو نتیجهاش این نخواهد بود که آقای شائول موفاز بتواند تاثیر مهمی روی سیاستهای دولت کنونی آقای نتانیاهو داشته باشد.
به دو دلیل. یکی اینکه حزب آقای شائول موفاز در این دولت ائتلافی الان در اقلیت است. دوم اینکه در دولت آقای نتانیاهو ایران تعلق دارد به آقای اهود باراک وزیر دفاع اسرائیل. اصلا به نظر من بایستی اسم دفتر و وزارت ایشان را عوض کنند از وزارت دفاع به وزارت ایران. چون آقای اهود باراک جز ایران در هیچ مساله دیگر دخالت نمیکند و مسوولیت ندارد. به نظر من آقای اهود باراک هیچ اجازه نخواهد داد که آقای شائول موفاز وارد مسایل و سیاست دولت اسرائیل در قبال ایران شود.
پیش از پرسش از میهمان بعدی، آقای جاودانفر، حزب کارگر در کجای معادله دولت وحدت ملی اسرائیل جای میگیرد؟ چقدر موثر است و چه مواضعی در برابر ایران دارد؟
مواضع حزب کارگر در برابر ایران این است که دولت اسرائیل و کشور اسرائیل بایستی با آمریکا همراهی کند که حمله به ایران میتواند ضرر بزند به موضع اسرائیل و اینکه دولت آمریکا و رهبری این ائتلاف جهانی علیه برنامه هستهای آقای خامنهای را به دوش داشته باشد و نه دولت ایران. در حال حاضر حزب کارگر در اپوزیسیون است و به نظر من الان که آقای شائول موفاز ملحق شد به حزب دولت ائتلافی آقای نتانیاهو این به موضع حزب کادیما ضرر خواهد زد و به نظر من در انتخابات آینده خواهیم دید که حزب کارگر حزبی قویتر و با قدرت بیشتر در دولت آینده و انتخابات آینده شرکت خواهد کرد.
آقای فرهنگ، با توجه به این تحول اخیر که آقای جاودانفر به آن اشاره کردند اهمیت این ائتلاف و تشکیل دولت وحدت ملی پیشاپیش دور بعدی مذاکرات هستهای ایران با ۵+۱ در بغداد چیست؟ با توجه به تلاش آمریکا برای قانع کردن اسرائیل برای فرصت دادن به تاثیر تحریمها علیه ایران و پیشبرد مذاکرات.
منصور فرهنگ: این ائتلاف در دولت اسرائیل اجماعی ایجاد میکند که به دلیل وزیر خارجه و قدرت دست راستیهای افراطی در گذشته نداشت. بنابراین با موضع به نظر من نسبتا معتدلتر و بازتری نسبت به خواستههای آمریکا... یک همچو تغییری درش ایجاد خواهد شد. ولی این حاشیهای است.
واقعیت امر این است که مذاکرات آینده که در عراق صورت خواهد گرفت یک مذاکرات رسمی است. گروه ۵+۱ و ایران. ولی واقعیت امر این است که اگر این مذاکرات بخواهد به توافقی برسد که برای طرفین قابل تحمل باشد این مذاکره فقط میتواند دوجانبه بین ایران و آمریکا باشد.
سیاستمداران ایران برای حفظ موقعیت خودشان در برابر پایگاه اجتماعیشان که شامل سپاه پاسداران و گروههای بسیج و بخشی از فقیرترین و مذهبیترین جمعیت ایران اند باید بتوانند این ادعا را داشته باشند که به خواستههای آمریکا و تلویحا اسرائیل تمکین نکردند و روی موضع گذشته خودشان ایستادگی کردند.
از طرف دیگر دولتمردان ایران بر این واقعیت آشنا هستند که بدون انعطاف نشان دادن و رفع نگرانیهای آمریکا و متحدانش مناقشه هستهای ایران قابل حل نیست و امکان درگیری نظامی تشدید میشود. بنابراین آیا رژیم ایران این آمادگی را دارد که با آمریکا وارد مذاکرات محرمانه بشود؟ من معتقدم که دولت اوباما این آمادگی را دارد و به دلیل ماهیت این مذاکره نمیتواند طوری انجام شود که ایران نتواند از جهت نگرانیها و مسایل داخلی این توافق را توجیه کند در داخل.
این است که اتفاقی که در اسرائیل افتاده ممکن است که اگر این مذاکرات به شکست بیانجامد این ائتلاف میتواند آمادگی اسرائیل را برای قانع کردن آمریکا در حمله به تاسیسات هستهای ایران افزایش دهد ولی اگر این مذاکرات بخواهد به نتیجهای برسد این تحول سیاسی داخل اسرائیل تاثیری روی واقعیتها ندارد.
آقای تقی زاده، در امتداد این گفتههای آقای فرهنگ، روز چهارشنبه بنیامین نتانیاهو در دیدار با کاترین اشتون مسوول دیپلماسی اتحادیه اروپا در اسرائیل گفت از نظر اسرائیل پیشرفت در مذاکره یعنی موافقت ایران بر سر سه نکته طبق یک جدول مشخص زمانی. یک) پایان دادن به غنیسازی اورانیوم در ایران، دو) خارج کردن همه اورانیوم غنیشده از ایران و سه) تعطیل کردن تاسیسات هستهای قم. حالا این دولت وحدت ملی که همزمان با این دیدار اعلام شد تشکیلش، چه تاثیری در روند مذاکرات خواهد داشت؟ با در نظر گرفتن این نکتههایی که بنیامین نتانیاهو گفته به خانم اشتون؟
رضا تقی زاده: من تصور نمیکنم که این ائتلاف در مذاکرات بغداد حداقل تاثیر فوری بگذارد. با این نظر من موافقم که آمریکا میخواهد این مذاکرات موفق شود و به هر حال حرف نهایی را هم آمریکاییها خواهند زد.
ولی در یک تعبیر ظریف که شاید خیلی پیرامون آن بحث نشده، به نظر من آمریکا شاید پشت سر اروپا قرار گرفته و با ملاحظات تاکتیکی میخواهد که اروپا نقش مهمتری در مذاکرات بغداد با ایران داشته باشد و رفتن خانم اشتون به اسرائیل و ملاقات او با آقای نتانیاهو پیش از مذاکرات ۲۳ ماه می نشانه نقش برجستهتری است که اروپا میخواهد به عهده بگیرد در میان گروه ۵+۱. این برخلاف سیاستی است که شاید در دوران آقای بوش آمریکا پیروی میکرد و موافق نبود که پشت سر اروپا قرار گیرد و شاید یکی از دلایل شکست آن مذاکرات هم بود.
آنچه که اعلام میشود حداکثر خواستههای اسرائیل است. چیزی که ایران نه قادر به تن دادن به آن است و نه هیچ گروهی در داخل ایران آماده پذیرفتن این شرایط. ولی به هر حال طرفهای گفتوگو این اختیار را دارند که حداکثر خواستههای خودشان را مطرح کنند با هدف فشار گذاشتن یا به عوامل واسطه یا به طرف مقابل.
ما میشنویم که از زبان رییس جمهور ایران از زبان رهبر جمهوری اسلامی همینطور نمایندگان مجلس که آنها خواستار لغو تحریمها هستند. ما میدانیم که لغو تحریمها حداقل یک یا دو سال زمان خواهد برد. حتی لغو تحریمهای یک جانبه آمریکا و اروپا با توجه به به تاثیری که کنگره دارد در لغو یا تصویب این تحریمها. طول خواهد کشید. بنابراین وقتی آنها میگویند تحریمها را قطع کنید یعنی حداکثر خواستهها را میخواهند. ولی به نظر من طرفین توافق کردند که به یک نکات مشترک محدودتری دست پیدا کنند. تحریمها تعدیل شود و ایران هم موافقت کند مثلا با بازدیدهای محدود سرزده و همینطور خروج اورانیوم بیست درصد غنیسازی شده در مرحله فعلی و موافقت برای ادامه گفتوگوها.
پرسش قرینه سووالی را که از آقای تقی زاده پرسیدم ازشما میپرسم آقای جاودانفر، این گفتههای دیگر بنیامین نتانیاهو به کاترین اشتون که باور ندارد مذاکرات بغداد به نتیجهای برسد چون به گفته او ایران در گذشته نشان داده مذاکرات را وسیلهای کرده برای خریدن وقت. تا چه حد در اسرائیل به عنوان ایجاد فضایی برای پیشبرد گام به گام مذاکرات دانسته میشود و تا چه حد آن طور که آقای تقی زاده گفتند اهرم فشاری برای سخت تر کردن کار مذاکرات و به نتیجه رسیدن مذاکرات؟
من با جناب آقای دکتر تقی زاده کاملا موافقم که از این استفاده میکند دولت آقای نتانیاهو به عنوان اهرم. این یک تاکتیک فروشندگی اسرائیل است.
اگر بخواهند اینجا چیزی را به ۶۰ دلار بفروشند اول میگویند ۱۰۰ دلار که بعد از تخفیف دادن برسند به ۶۰ دلار. این که الان دولت اسرائیل دارد از یک موضع بسیار حداکثری استفاده میکند برای این است که میداند حداقل میتواند معدل این موضع به نفعش باشد.
الان به نظر من خود دولت اسرائیل هم میفهمد که الان نمیشود از ایران تقاضا کرد که جلوی تمام غنیسازی را گرفت و همه چیز بیاید بیرون در یک ملاقات بین خانم اشتون و آقای سعید جلیلی. ولی حرف آقای نتانیاهو به نظر من یک قسمت راهبرد اسرائیل است که یک چیزی جلوه بدهد که اگر دولت ایران موافقت نکند و بخواهد وقت تلف کند در مذاکرات مثل آنکه دیدیم پارسال در استانبول در ژانویه ۲۰۰۱ آقای سعید جلیلی ساعت ۱۲ رفتند نماز ساعت ۳ برگشتند و در عین حال که رفتند نماز رفتند تور مسجد بزرگ استانبول و وقتی هم برگشتند نمیخواستند اول مذاکرات کنند چون گفتند سر درد دارند!
به نظر من دولت اسرائیل این طوری رفتار میکند که دولت ایران را شدیدا تحت فشار قرار دهد اولا و دوما در خود اسرائیل یک برگ برنده است برای دولت آقای نتانیاهو. آقای نتانیاهو میخواهد خودش را ناجی قوم اسرائیل و مردم اسرائیل نشان دهد در مساله ایران و این فشارهایی که میآورد و این صحبتهایی که میکند و این موضعهای سرسختی که اتخاذ میکند یک چهره قدرتمند میخواهد آقای نتانیاهو برای خودش درست کند که در اسرائیل بتواند استفاده سیاسی داخلی کند.
از این بگذریم. یک پرسش دیگر، آقای جاودانفر، حرف اسماعیل هانیه رهبر حماس در آخر هفته که تکرار کرده در صورت حمله اسرائیل به ایران حماس سمتگیری به سمت ایران نخواهد کرد در اسرائیل چگونه تفسیر شده؟ در چارچوب مناسبات فلسطینیها و اسرائیل بررسی میشود یا مناسبات فلسطینیها با ایران؟
من راستش را بگویم تحلیل و تفسیر زیادی ندیدم راجع به آن. در روزنامه هاآرتص یک چیز مختصری راجع به آن نوشته بود. به نظر من از یک دیدگاه میتواند به نفع اسرائیل باشد، به نفع منافع ملی اسرائیل میتواند باشد و از یک دیدگاه میتواند به ضرر منافع حزب لیکود باشد. از دیدگاه منافع ملی اسرائیل این بسیار مهم است و مفید است که دولت حماس دارد دوری میکند از دولت آقای خامنهای. میدانیم که بهار عرب باعث شکست موضع ایران شده در منطقه و میبینیم که گروه حماس حتی دارد از دولت ایران دوری میکند که این واقعا به نفع منافع ملی اسرائیل است.
ولی این به ضرر منافع حزب لیکود و حزبهای راستی است چون هرچه حماس از ایران دورتر شود برای آنها توجیه حمله کردن به غزه سختتر خواهد شد. تا الان همیشه میگفتند که حزب حماس تمام دستور و تمام فرمانش را از تهران میگیرد ولی الان که دولت حماس دارد دوری از دولت آقای خامنهای میکند برای این حزبهای تندرو در اسرائیل توجیه حمله کردن به غزه سختتر خواهد بود.
آقای فرهنگ، با تلقی آقای جاودانفر از گفتههای اسماعیل هانیه موافقید؟ صرفا اینکه رویترز رفته از او سووالی کرده و او جواب قبلیاش را تکرار کرده مهم است یا برعکس حماس قصدش از این مصاحبه با رویترز این بوده که یک علامتی را بفرستد؟ حالا به اسرائیل یا ایران.
من کاملا موافقم با گفتههای آقای جاودانفر، مساله این است که حماس به دنبال منافع خودش است و در حال حاضر بخواهد با ایران اتحادی داشته باشد و در تهدیداتی که ایران میکند شریک باشد به هیچ وجه به سود حماس نیست. مساله اساسی این است که آن طرح کلی توافقی که میتواند بین ایران و آمریکا و یا ایران و ۵+۱ باشد کمابیش روشن شده. یعنی ایران باید متعهد شود که غنیسازی اورانیوم را از ۵ درصد فراتر نبرد و برای تضمین دادن قابل تایید به آمریکا و اروپا و تلویحا به اسرائیل تمامی تاسیسات هستهای خودش را بدون چون و چرا و بدون محدودیت در اختیار بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دهد. یعنی اجرای پروتکل الحاقی آژانس. چنانچه ایران چنین راه حلی را بپذیرد و انجام آن را موکول به لغو تحریمها کند اوباما قادر به پذیرفتن خواست ایران نیست.
از طرف دیگر اگر آمریکا انتظار داشته باشد که ایران به تمام این برنامهها و خواستهها پاسخ مثبت بدهد و بعد به طور خیلی گام به گام تحریمها برداشته شود آن هم برای ایران قابل قبول نیست.
واقعیت امر این است که مساله هستهای در ایران و در اسرائیل و آمریکا با سیاست و تضادها و رقابتهای داخلی گره خورده. آن توافقی که باید به آن برسند باید طوری باشد که نه تنها پاسخگوی نگرانیهای غرب و اسرائیل از برنامه هستهای ایران باشد بلکه منافع و خواستهها و گرفتاریهای داخلی این کشورها را هم برطرف کند. گره کار دقیقا در اینجاست که این نوع توافق نمیتواند در ملاء عام انجام گیرد. این نوع توافق مثل تمام توافقهایی که در دنیای دیپلماسی وجود دارد که همیشه در برخورد با مشکلات همه از موضع حداکثری شروع میکنند و بعد سووال این است که آیا به این واقعیت پی بردهاند که برای دستیابی به توافق باید انعطاف نشان دهند و کوتاه بیایند و یا نمیخواهند از خودشان...
این طور که به نظر میرسد به نظر من آمریکا این آمادگی را دارد و این تحول در اسرائیل میتواند کمک کند به انجام یک چنین برنامهای. سووال اساسی به نظر من این است که آیا ایران آمادگی انعطاف نشان دادن به چنین توافقی را دارد یا نه. اگر آن آمادگی باشد من فکر میکنم از نظر تکنیکی این کار انجام پذیر است و این غلو کردن راجع به نفوذ ایران و یا تاثیر ایران روی سوریه و یا روی حماس و گروههای دیگر اینها بیشتر برای استفادههای ابزاری از خراب کردن ایران است همانطورکه ایران در تبلیغات و ادعاهای خودش بلند پروازی میکند و حرفهایی میزند که ارتباطی به واقعیت ندارد، مخالفان ایران هم در آمریکا و اسرائیل کمابیش کارهای مشابه میکنند.
آقای تقی زاده، سمتگیری حماس پیشاپیش مذاکرات ایران و ۵+۱ در بغداد چه تاثیری بر روی نگاه ایران به این مذاکرات میگذارد؟ به خصوص که ایران همیشه بدون اشاره به حماس و حزبالله گفته در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران منطقه ناامن خواهد شد.
به نظر من ایران تاثیری از اظهارات آقای هانیه نخواهد گرفت. اظهارات ایشان برای اولین بار نیست که مطرح میشود. قبلا هم مطرح شده و در داخل ایران هم عکسالعملهای ملایمی داشته و این بار هم همانطور که شما اشاره کردید این خبرنگار رویترز است که به دیدن اسماعیل هانیه میرود و با او گفتوگو میکند و او این چیزها را در یک ملاقات دوجانبه یا یک میتینگ سیاسی اظهار نمیکند. بنابراین خیلی نباید به آن وزن داد. مسالهای که اینجا مطرح است این است که تمام طرفین درگیر در گفتوگوهای اتمی مایل به رسیدن به نوعی از توافق هستند. اسرائیل هم در این میان چون شرایط را آماده میبیند میخواهد امتیازاتی را که برایش ممکن است به دست بیاورد.
آقای اوباما اگرچه موافق پیروزی این گفتوگوها هست ولی قادر به انجام مذاکرات دوجانبه با ایران تا قبل از برگزاری انتخابات نیست. ایران هم به هیچ وجه آمادگی آن را در وضعیت فعلی برای رسیدن به یک توافق جامع و کامل و حل مساله اتمی ایران ندارد. اگر چنین اتفاقی بیافتد به نظر من مفهومش تغییر ماهیت نظام سیاسی ایران است.
چنین آمادگی در ایران الان دیده نمیشود. ولی همه طرفها از اروپاییها، خریداران نفت، ایران، آمریکا و اسرائیل مایلاند مستقیم یا غیرمستقیم که این شرایط انتقالی تا شش ماه آینده و برگزاری انتخابات آمریکا ادامه پیدا کند و در ضمن به توافقهای محدودی هم طرفین دست پیدا کنند و گفتوگوها را ادامه دهند. به نظر من در این مسیر گفتوگوها در حال پیشرفت است و ایران هم با اظهارات آقای هانیه تغییر رفتاری در برخورد با مذاکرات بسیار پیچیدهای که در راه هست نخواهد داد و مذاکرات بغداد اندکی پیشروی خواهد بود نسبت به مذاکرات استانبول.
از سویی دیگر روز چهارشنبه کاترین اشتون، مسوول دیپلماسی اتحادیه اروپا، به اسرائیل سفر کرد تا همزمان در جلسهای بلندپایه ترین مسوولان اسرائیل از جمله آویک دورلیبرمن وزیر خارجه، اهود باراک وزیر دفاع، شائول موفاز رهبر حزب کادیما و البته بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از حزب لیکود دیدار کند. موضوع جلسه دور بعدی مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ در بغداد در روز سوم خرداد اعلام شد.
خبرگزاری فرانسه به نقل از یک مقام اسرائیل که نامش را فاش نکرد نوشت در این دیدار بنیامین نتانیاهو به کاترین اشتون گفت پیشرفت در مذاکرات ازنظر اسرائیل منوط به این است که ایران بپذیرد طبق یک جدول مشخص زمانی غنیسازی اورانیوم را پایان دهد، همه اورانیوم غنی شده در ایران را به خارج منتقل و تاسیسات هستهای قم را هم تعطیل کند. با این همه نخست وزیر اسرائیل افزود شک دارد مذاکرات بغداد به نتیجهای برسد چون به باور او رفتار گذشته ایران نشان داده که به مذاکرات به دیده ابزاری برای خریدن وقت مینگرد.
دو طرف کوشیده بودند خبر پیش رو بودن این دیدار به بیرون درز نکند تا اینکه چند روز پیش از آن روزنامه چپگرای هاآترص تنها منبعی شد که این خبر را منتشر کرد. این منبع پیش از این دیدار نوشته بود هدف سفر کاترین اشتون گزارش پیشرفت در مذاکرات استانبول است و افزوده بود اسرائیل نگران است که قدرتهای جهانی در برابر اقداماتی که میتواند اثر محدودی بر برنامه هستهای ایران داشته باشد از تحریم ایران دست بردارند.
روز جمعه هم کاترین اشتون پس از مذاکره با هشیار زیباری وزیر خارجه عراق ابراز امیدواری کرد که مذاکرات سه خرداد در بغداد مبنایی شود برای آنچه «آغاز پایان برنامه تحصیلات هستهای ایران» نامید. جمهوری اسلامی ایران که میگوید هدف این برنامه هستهای صلحآمیز است قرار است در بغداد مذاکرات را با آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین به علاوه آلمان ادامه دهد.
همزمان در پایان هفته خبرگزاری رویترز با رهبر سازمان فلسطینی حماس گفتوگو کرد. اسماعیل هانیه در پاسخ پرسش رویترز گفت در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران حماس در جنگ دخالتی نخواهد کرد. تکرار حرفی که در گذشته هم اسماعیل هانیه بر زبان آورده بود.
شکلگیری ائتلاف دو حزب کادیما و لیکود در دولت آینده وحدت ملی اسرائیل چه پیامدی بر روی سمتگیری اسرائیل در برابر ایران دارد و چه اثری بر روی دور بعدی مذاکرات هستهای ایران با ۵+۱ در بغداد؟ نتیجه تکرار سمتگیری رهبر حماس پیش از این مذاکرات چیست؟ از جمله این پرسشها را با سه میهمان برنامه دیدگاهها در میان گذاشتهایم: مئیر جاودانفر استاد سیاست معاصر ایران در دانشگاه هرتزلیا در حومه تلآویو، در نیویورک منصور فرهنگ سفیر پیشین ایران در سازمان ملل در دوران دولت موقت انقلاب و استاد ارشد علوم سیاسی در دانشگاه بنینگتن و در لندن رضا تقی زاده استاد روابط بینالملل در دانشگاه گلاسگو.
دیدگاهها: بررسی سیاستهای احتمالی دولت وحدت ملی اسرائیل در برابر ایران
آقای جاودانفر، پیشزمینه و عوامل ائتلاف دو حزب لیکود و کادیما در دولت جدید وحدت ملی اسرائیل چه بود؟مئیر جاودانفر: از دیدگاه حزب لیکود بزرگترین انگیزه به وجود آمدن این دولت ائتلافی این بود که آقای نتانیاهو قبل از انتخاباتی که قرار بود روز چهارم سپتامبر انجام شود فهمید که در پرایمری، در انتخابات داخلی حزب لیکود شاید باعث مشکلات بزرگی شود و گروههای سیاسی و افراطی که خواست آنها توسعه بیشتر شهرکهای یهودینشین است.
آنها میخواستند که حزب لیکود و رهبری آن را برای آقای نتانیاهو به چالش بیاندازند و به نظر میآید که آقای نتانیاهو نمیخواست با این چالش مواجه شود و مسایل دیگر برایش مهمتر بود و برای آقای شائول موفاز رهبر حزب کادیما کاملا واضح بود که اگر انتخابات اتفاق میافتاد در چهارم سپتامبر حزب ایشان از ۲۸ کرسی سقوط میکرد به ۱۱ کرسی. یعنی ۱۷ کرسی از دست میداد. و درحال حاضر به نظر میآید که این مساله به نفع ایشان است چون میتواند از این زمان یک سال و نیم استفاده کند برای تقویت موضع و سلامت حزب کادیما برای انتخابات آینده.
چرا رسانهها و کارشناسان عموما درجه اهمیت این ائتلاف را بالا دانستند و از آن به عنوان رویدادی استثنایی و تاریخی یاد کردند؟
دلیلی که رسانهها آن را به عنوان یک رویداد تاریخی مینگرند این است که الان دولت آقای نتانیاهو دولت ائتلافی او از تقریبا ۹۴ کرسی برخوردار است که این در تاریخ معاصر اسرائیل بینظیر است.
در اسرائیل در ۶۴ سال گذشته تقریبا هر دو سال و نیم سه سال انتخابات داشتیم چون حزبهای ائتلافی معمولا ثبات کم داشتند و اکثریتشان در کنیست مطلق نبوده و الان میبینیم که نتانیاهو برای اولین بار موفق شد به رغم اینکه پارسال دیدیم این همه تظاهرات بزرگ علیه سیاستهای اقتصادی ایشان بود بتواند یک سال آینده یک دولت به این بزرگی و مفصلی و یک ابرقدرتی به وجود بیاورد در کنیست اسرائیل با ۹۴ کرسی.
آقای جاودانفر، گزارش شده که شائول موفاز درباره سیاست خارجی اسرائیل در برابر ایران پیش از ورود در ائتلاف با حزب لیکود، با بنیامین نتانیاهو موافقت کرده اند. رئوس این توافق بر مبنای مواضع قبلی دو حزب چه میتواند باشد؟
دیدگاه آقای شائول موفاز به ایران مثل تمام سیاستمداران اسرائیل برنامه اتمی ایران را یک خطر محسوب میکند ولی دیدگاه راهحل آقای شائول موفاز به ایران بسیار معتدلتر و میانه رو تر بوده. ولی باید اشاره کنم الان که ایشان پیوسته اند به دولت ائتلافی آقای نتانیاهو نتیجهاش این نخواهد بود که آقای شائول موفاز بتواند تاثیر مهمی روی سیاستهای دولت کنونی آقای نتانیاهو داشته باشد.
به دو دلیل. یکی اینکه حزب آقای شائول موفاز در این دولت ائتلافی الان در اقلیت است. دوم اینکه در دولت آقای نتانیاهو ایران تعلق دارد به آقای اهود باراک وزیر دفاع اسرائیل. اصلا به نظر من بایستی اسم دفتر و وزارت ایشان را عوض کنند از وزارت دفاع به وزارت ایران. چون آقای اهود باراک جز ایران در هیچ مساله دیگر دخالت نمیکند و مسوولیت ندارد. به نظر من آقای اهود باراک هیچ اجازه نخواهد داد که آقای شائول موفاز وارد مسایل و سیاست دولت اسرائیل در قبال ایران شود.
پیش از پرسش از میهمان بعدی، آقای جاودانفر، حزب کارگر در کجای معادله دولت وحدت ملی اسرائیل جای میگیرد؟ چقدر موثر است و چه مواضعی در برابر ایران دارد؟
مواضع حزب کارگر در برابر ایران این است که دولت اسرائیل و کشور اسرائیل بایستی با آمریکا همراهی کند که حمله به ایران میتواند ضرر بزند به موضع اسرائیل و اینکه دولت آمریکا و رهبری این ائتلاف جهانی علیه برنامه هستهای آقای خامنهای را به دوش داشته باشد و نه دولت ایران. در حال حاضر حزب کارگر در اپوزیسیون است و به نظر من الان که آقای شائول موفاز ملحق شد به حزب دولت ائتلافی آقای نتانیاهو این به موضع حزب کادیما ضرر خواهد زد و به نظر من در انتخابات آینده خواهیم دید که حزب کارگر حزبی قویتر و با قدرت بیشتر در دولت آینده و انتخابات آینده شرکت خواهد کرد.
آقای فرهنگ، با توجه به این تحول اخیر که آقای جاودانفر به آن اشاره کردند اهمیت این ائتلاف و تشکیل دولت وحدت ملی پیشاپیش دور بعدی مذاکرات هستهای ایران با ۵+۱ در بغداد چیست؟ با توجه به تلاش آمریکا برای قانع کردن اسرائیل برای فرصت دادن به تاثیر تحریمها علیه ایران و پیشبرد مذاکرات.
منصور فرهنگ: این ائتلاف در دولت اسرائیل اجماعی ایجاد میکند که به دلیل وزیر خارجه و قدرت دست راستیهای افراطی در گذشته نداشت. بنابراین با موضع به نظر من نسبتا معتدلتر و بازتری نسبت به خواستههای آمریکا... یک همچو تغییری درش ایجاد خواهد شد. ولی این حاشیهای است.
واقعیت امر این است که مذاکرات آینده که در عراق صورت خواهد گرفت یک مذاکرات رسمی است. گروه ۵+۱ و ایران. ولی واقعیت امر این است که اگر این مذاکرات بخواهد به توافقی برسد که برای طرفین قابل تحمل باشد این مذاکره فقط میتواند دوجانبه بین ایران و آمریکا باشد.
سیاستمداران ایران برای حفظ موقعیت خودشان در برابر پایگاه اجتماعیشان که شامل سپاه پاسداران و گروههای بسیج و بخشی از فقیرترین و مذهبیترین جمعیت ایران اند باید بتوانند این ادعا را داشته باشند که به خواستههای آمریکا و تلویحا اسرائیل تمکین نکردند و روی موضع گذشته خودشان ایستادگی کردند.
از طرف دیگر دولتمردان ایران بر این واقعیت آشنا هستند که بدون انعطاف نشان دادن و رفع نگرانیهای آمریکا و متحدانش مناقشه هستهای ایران قابل حل نیست و امکان درگیری نظامی تشدید میشود. بنابراین آیا رژیم ایران این آمادگی را دارد که با آمریکا وارد مذاکرات محرمانه بشود؟ من معتقدم که دولت اوباما این آمادگی را دارد و به دلیل ماهیت این مذاکره نمیتواند طوری انجام شود که ایران نتواند از جهت نگرانیها و مسایل داخلی این توافق را توجیه کند در داخل.
این است که اتفاقی که در اسرائیل افتاده ممکن است که اگر این مذاکرات به شکست بیانجامد این ائتلاف میتواند آمادگی اسرائیل را برای قانع کردن آمریکا در حمله به تاسیسات هستهای ایران افزایش دهد ولی اگر این مذاکرات بخواهد به نتیجهای برسد این تحول سیاسی داخل اسرائیل تاثیری روی واقعیتها ندارد.
آقای تقی زاده، در امتداد این گفتههای آقای فرهنگ، روز چهارشنبه بنیامین نتانیاهو در دیدار با کاترین اشتون مسوول دیپلماسی اتحادیه اروپا در اسرائیل گفت از نظر اسرائیل پیشرفت در مذاکره یعنی موافقت ایران بر سر سه نکته طبق یک جدول مشخص زمانی. یک) پایان دادن به غنیسازی اورانیوم در ایران، دو) خارج کردن همه اورانیوم غنیشده از ایران و سه) تعطیل کردن تاسیسات هستهای قم. حالا این دولت وحدت ملی که همزمان با این دیدار اعلام شد تشکیلش، چه تاثیری در روند مذاکرات خواهد داشت؟ با در نظر گرفتن این نکتههایی که بنیامین نتانیاهو گفته به خانم اشتون؟
رضا تقی زاده: من تصور نمیکنم که این ائتلاف در مذاکرات بغداد حداقل تاثیر فوری بگذارد. با این نظر من موافقم که آمریکا میخواهد این مذاکرات موفق شود و به هر حال حرف نهایی را هم آمریکاییها خواهند زد.
ولی در یک تعبیر ظریف که شاید خیلی پیرامون آن بحث نشده، به نظر من آمریکا شاید پشت سر اروپا قرار گرفته و با ملاحظات تاکتیکی میخواهد که اروپا نقش مهمتری در مذاکرات بغداد با ایران داشته باشد و رفتن خانم اشتون به اسرائیل و ملاقات او با آقای نتانیاهو پیش از مذاکرات ۲۳ ماه می نشانه نقش برجستهتری است که اروپا میخواهد به عهده بگیرد در میان گروه ۵+۱. این برخلاف سیاستی است که شاید در دوران آقای بوش آمریکا پیروی میکرد و موافق نبود که پشت سر اروپا قرار گیرد و شاید یکی از دلایل شکست آن مذاکرات هم بود.
آنچه که اعلام میشود حداکثر خواستههای اسرائیل است. چیزی که ایران نه قادر به تن دادن به آن است و نه هیچ گروهی در داخل ایران آماده پذیرفتن این شرایط. ولی به هر حال طرفهای گفتوگو این اختیار را دارند که حداکثر خواستههای خودشان را مطرح کنند با هدف فشار گذاشتن یا به عوامل واسطه یا به طرف مقابل.
ما میشنویم که از زبان رییس جمهور ایران از زبان رهبر جمهوری اسلامی همینطور نمایندگان مجلس که آنها خواستار لغو تحریمها هستند. ما میدانیم که لغو تحریمها حداقل یک یا دو سال زمان خواهد برد. حتی لغو تحریمهای یک جانبه آمریکا و اروپا با توجه به به تاثیری که کنگره دارد در لغو یا تصویب این تحریمها. طول خواهد کشید. بنابراین وقتی آنها میگویند تحریمها را قطع کنید یعنی حداکثر خواستهها را میخواهند. ولی به نظر من طرفین توافق کردند که به یک نکات مشترک محدودتری دست پیدا کنند. تحریمها تعدیل شود و ایران هم موافقت کند مثلا با بازدیدهای محدود سرزده و همینطور خروج اورانیوم بیست درصد غنیسازی شده در مرحله فعلی و موافقت برای ادامه گفتوگوها.
پرسش قرینه سووالی را که از آقای تقی زاده پرسیدم ازشما میپرسم آقای جاودانفر، این گفتههای دیگر بنیامین نتانیاهو به کاترین اشتون که باور ندارد مذاکرات بغداد به نتیجهای برسد چون به گفته او ایران در گذشته نشان داده مذاکرات را وسیلهای کرده برای خریدن وقت. تا چه حد در اسرائیل به عنوان ایجاد فضایی برای پیشبرد گام به گام مذاکرات دانسته میشود و تا چه حد آن طور که آقای تقی زاده گفتند اهرم فشاری برای سخت تر کردن کار مذاکرات و به نتیجه رسیدن مذاکرات؟
من با جناب آقای دکتر تقی زاده کاملا موافقم که از این استفاده میکند دولت آقای نتانیاهو به عنوان اهرم. این یک تاکتیک فروشندگی اسرائیل است.
اگر بخواهند اینجا چیزی را به ۶۰ دلار بفروشند اول میگویند ۱۰۰ دلار که بعد از تخفیف دادن برسند به ۶۰ دلار. این که الان دولت اسرائیل دارد از یک موضع بسیار حداکثری استفاده میکند برای این است که میداند حداقل میتواند معدل این موضع به نفعش باشد.
الان به نظر من خود دولت اسرائیل هم میفهمد که الان نمیشود از ایران تقاضا کرد که جلوی تمام غنیسازی را گرفت و همه چیز بیاید بیرون در یک ملاقات بین خانم اشتون و آقای سعید جلیلی. ولی حرف آقای نتانیاهو به نظر من یک قسمت راهبرد اسرائیل است که یک چیزی جلوه بدهد که اگر دولت ایران موافقت نکند و بخواهد وقت تلف کند در مذاکرات مثل آنکه دیدیم پارسال در استانبول در ژانویه ۲۰۰۱ آقای سعید جلیلی ساعت ۱۲ رفتند نماز ساعت ۳ برگشتند و در عین حال که رفتند نماز رفتند تور مسجد بزرگ استانبول و وقتی هم برگشتند نمیخواستند اول مذاکرات کنند چون گفتند سر درد دارند!
به نظر من دولت اسرائیل این طوری رفتار میکند که دولت ایران را شدیدا تحت فشار قرار دهد اولا و دوما در خود اسرائیل یک برگ برنده است برای دولت آقای نتانیاهو. آقای نتانیاهو میخواهد خودش را ناجی قوم اسرائیل و مردم اسرائیل نشان دهد در مساله ایران و این فشارهایی که میآورد و این صحبتهایی که میکند و این موضعهای سرسختی که اتخاذ میکند یک چهره قدرتمند میخواهد آقای نتانیاهو برای خودش درست کند که در اسرائیل بتواند استفاده سیاسی داخلی کند.
از این بگذریم. یک پرسش دیگر، آقای جاودانفر، حرف اسماعیل هانیه رهبر حماس در آخر هفته که تکرار کرده در صورت حمله اسرائیل به ایران حماس سمتگیری به سمت ایران نخواهد کرد در اسرائیل چگونه تفسیر شده؟ در چارچوب مناسبات فلسطینیها و اسرائیل بررسی میشود یا مناسبات فلسطینیها با ایران؟
من راستش را بگویم تحلیل و تفسیر زیادی ندیدم راجع به آن. در روزنامه هاآرتص یک چیز مختصری راجع به آن نوشته بود. به نظر من از یک دیدگاه میتواند به نفع اسرائیل باشد، به نفع منافع ملی اسرائیل میتواند باشد و از یک دیدگاه میتواند به ضرر منافع حزب لیکود باشد. از دیدگاه منافع ملی اسرائیل این بسیار مهم است و مفید است که دولت حماس دارد دوری میکند از دولت آقای خامنهای. میدانیم که بهار عرب باعث شکست موضع ایران شده در منطقه و میبینیم که گروه حماس حتی دارد از دولت ایران دوری میکند که این واقعا به نفع منافع ملی اسرائیل است.
ولی این به ضرر منافع حزب لیکود و حزبهای راستی است چون هرچه حماس از ایران دورتر شود برای آنها توجیه حمله کردن به غزه سختتر خواهد شد. تا الان همیشه میگفتند که حزب حماس تمام دستور و تمام فرمانش را از تهران میگیرد ولی الان که دولت حماس دارد دوری از دولت آقای خامنهای میکند برای این حزبهای تندرو در اسرائیل توجیه حمله کردن به غزه سختتر خواهد بود.
آقای فرهنگ، با تلقی آقای جاودانفر از گفتههای اسماعیل هانیه موافقید؟ صرفا اینکه رویترز رفته از او سووالی کرده و او جواب قبلیاش را تکرار کرده مهم است یا برعکس حماس قصدش از این مصاحبه با رویترز این بوده که یک علامتی را بفرستد؟ حالا به اسرائیل یا ایران.
من کاملا موافقم با گفتههای آقای جاودانفر، مساله این است که حماس به دنبال منافع خودش است و در حال حاضر بخواهد با ایران اتحادی داشته باشد و در تهدیداتی که ایران میکند شریک باشد به هیچ وجه به سود حماس نیست. مساله اساسی این است که آن طرح کلی توافقی که میتواند بین ایران و آمریکا و یا ایران و ۵+۱ باشد کمابیش روشن شده. یعنی ایران باید متعهد شود که غنیسازی اورانیوم را از ۵ درصد فراتر نبرد و برای تضمین دادن قابل تایید به آمریکا و اروپا و تلویحا به اسرائیل تمامی تاسیسات هستهای خودش را بدون چون و چرا و بدون محدودیت در اختیار بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دهد. یعنی اجرای پروتکل الحاقی آژانس. چنانچه ایران چنین راه حلی را بپذیرد و انجام آن را موکول به لغو تحریمها کند اوباما قادر به پذیرفتن خواست ایران نیست.
از طرف دیگر اگر آمریکا انتظار داشته باشد که ایران به تمام این برنامهها و خواستهها پاسخ مثبت بدهد و بعد به طور خیلی گام به گام تحریمها برداشته شود آن هم برای ایران قابل قبول نیست.
واقعیت امر این است که مساله هستهای در ایران و در اسرائیل و آمریکا با سیاست و تضادها و رقابتهای داخلی گره خورده. آن توافقی که باید به آن برسند باید طوری باشد که نه تنها پاسخگوی نگرانیهای غرب و اسرائیل از برنامه هستهای ایران باشد بلکه منافع و خواستهها و گرفتاریهای داخلی این کشورها را هم برطرف کند. گره کار دقیقا در اینجاست که این نوع توافق نمیتواند در ملاء عام انجام گیرد. این نوع توافق مثل تمام توافقهایی که در دنیای دیپلماسی وجود دارد که همیشه در برخورد با مشکلات همه از موضع حداکثری شروع میکنند و بعد سووال این است که آیا به این واقعیت پی بردهاند که برای دستیابی به توافق باید انعطاف نشان دهند و کوتاه بیایند و یا نمیخواهند از خودشان...
این طور که به نظر میرسد به نظر من آمریکا این آمادگی را دارد و این تحول در اسرائیل میتواند کمک کند به انجام یک چنین برنامهای. سووال اساسی به نظر من این است که آیا ایران آمادگی انعطاف نشان دادن به چنین توافقی را دارد یا نه. اگر آن آمادگی باشد من فکر میکنم از نظر تکنیکی این کار انجام پذیر است و این غلو کردن راجع به نفوذ ایران و یا تاثیر ایران روی سوریه و یا روی حماس و گروههای دیگر اینها بیشتر برای استفادههای ابزاری از خراب کردن ایران است همانطورکه ایران در تبلیغات و ادعاهای خودش بلند پروازی میکند و حرفهایی میزند که ارتباطی به واقعیت ندارد، مخالفان ایران هم در آمریکا و اسرائیل کمابیش کارهای مشابه میکنند.
آقای تقی زاده، سمتگیری حماس پیشاپیش مذاکرات ایران و ۵+۱ در بغداد چه تاثیری بر روی نگاه ایران به این مذاکرات میگذارد؟ به خصوص که ایران همیشه بدون اشاره به حماس و حزبالله گفته در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران منطقه ناامن خواهد شد.
به نظر من ایران تاثیری از اظهارات آقای هانیه نخواهد گرفت. اظهارات ایشان برای اولین بار نیست که مطرح میشود. قبلا هم مطرح شده و در داخل ایران هم عکسالعملهای ملایمی داشته و این بار هم همانطور که شما اشاره کردید این خبرنگار رویترز است که به دیدن اسماعیل هانیه میرود و با او گفتوگو میکند و او این چیزها را در یک ملاقات دوجانبه یا یک میتینگ سیاسی اظهار نمیکند. بنابراین خیلی نباید به آن وزن داد. مسالهای که اینجا مطرح است این است که تمام طرفین درگیر در گفتوگوهای اتمی مایل به رسیدن به نوعی از توافق هستند. اسرائیل هم در این میان چون شرایط را آماده میبیند میخواهد امتیازاتی را که برایش ممکن است به دست بیاورد.
آقای اوباما اگرچه موافق پیروزی این گفتوگوها هست ولی قادر به انجام مذاکرات دوجانبه با ایران تا قبل از برگزاری انتخابات نیست. ایران هم به هیچ وجه آمادگی آن را در وضعیت فعلی برای رسیدن به یک توافق جامع و کامل و حل مساله اتمی ایران ندارد. اگر چنین اتفاقی بیافتد به نظر من مفهومش تغییر ماهیت نظام سیاسی ایران است.
چنین آمادگی در ایران الان دیده نمیشود. ولی همه طرفها از اروپاییها، خریداران نفت، ایران، آمریکا و اسرائیل مایلاند مستقیم یا غیرمستقیم که این شرایط انتقالی تا شش ماه آینده و برگزاری انتخابات آمریکا ادامه پیدا کند و در ضمن به توافقهای محدودی هم طرفین دست پیدا کنند و گفتوگوها را ادامه دهند. به نظر من در این مسیر گفتوگوها در حال پیشرفت است و ایران هم با اظهارات آقای هانیه تغییر رفتاری در برخورد با مذاکرات بسیار پیچیدهای که در راه هست نخواهد داد و مذاکرات بغداد اندکی پیشروی خواهد بود نسبت به مذاکرات استانبول.
مرگ «ملکه ديسکو»
به گزارش شبکه خبری «سی ان ان»، در بيانيه ای که خانواده دانا سامر به مناسبت درگذشت اين خواننده منتشر کرده اند آمده است که «امروز صبح زود، دانا سامر سودانو، را از دست داديم، زنی بهره مند از استعدادهايی بسيار، که بزرگترين آنها ايمان وی بود،» خانواده سامر در ادامه اين بيانيه افزوده اند که «ما، در عين حال که در سوگ از دست دادن او ماتمزده ايم، بابت زندگی فوق العاده ای که به انجام رساند و ميراث ماندگاری که از خود بر جای گذاشت شادمان و در آرامش هستيم. در اين لحظات حساس، واژگان در بيان مراتب سپاس مان بابت همه دعاها و عشقی که به خانواده مان ارزانی داشته ايد، عاجزند.»
دانا سامر در اواسط دهه هفتاد ميلادی با آهنگ معروف «Love to love you baby» [عاشقِ عاشقِ تو شدنم] به شهرت رسيد. اين آهنگ به لطف سبک خاص اجرای دانا سامر، که با اصوات غنايی زنانه او همراه بود، نقشی تعيين کننده در تبيين موسيقی سبک ديسکو دهه هفتاد ايفا کرد و در سال ۱۹۷۶ جايگاه دومين آهنگ پرفروش را به دست آورد.
گذر ساليان و تغيير ذائقه دوستداران موسيقی، اقبال دهه هفتاد سامر را با افولی چند ساله مواجه ساخت. اين خواننده فقيد تا سال ۱۹۸۳ و انتشار آهنگ و نماهنگ «She works hard for the money» [دختره برای پول جون می کنه] و بازگشت مجدد به قله محبوبيت، در رکودی نسبی به سر می برد.
دانا سامر در مصاحبه ای که سال ۲۰۰۸ با شبکه «سی ان ان» انجام داد گفت: «دوست ندارم که در سبک خاصی طبقه بندی شوم چون فکر می کنم مثل يک آلت موسيقی هستم که نواخته شوم هر صدايی با هر رنگ و نوايی را می توانم توليد کنم،» ملکه سبک «ديسکو» تأکيد داشت که «در گستره زندگی، تنها کاری که می کنم اين است که درباره آن چيزی که فکر می کنم مأموريتم هست، روراست باشم.»
در فقدان دانا سامر، باربارا استرايسَند، خواننده معروف در بيانيه ای نوشته «از شنيدن خبر درگذشت دانا شوکه شدم، بار آخری که همين چند ماه پيش اورا ديدم حال و احوالش بسيار خوب بود. عاشق کار کردن با او بودم.
صدای شگفت انگيزی داشت و به شدت با استعداد بود.» لاتويا جکسون، خواننده و خواهر مايکل جکسون خواننده فقيد سبک موسيقی پاپ، هم در پيامی توئيتری نوشته «جای او خيلی خالی خواهد بود. او واقعاً ملکه ديسکو بود!»
در ميان انبوه پيام های تسليت شايد اين جمله توئيتری «نيسی نَش»، هنرپيشه آمريکايی، باشد که به بهترين شکل حق مطلب را درباره دانا سامر ادا کرده است: «ويتنی [هيوستون]. تينا ماری. وِستا [ويليامز]. و حالا دانا سامر. گروه همسرايان بهشت عضو جديدی پيدا کرده، آنجا با هم چه توفان زيبايی به پا خواهند کرد.»
مصرف زياد شکر توان ذهنی انسان را کاهش می دهد
گروهی از دانشمندان آمريکايی با آزمايش بر روی موش ها به اين نتيجه رسيده
اند که رژيم غذايی مبتنی بر مقادير زياد قند فروکتوز حافظه موش های
آزمايشگاهی را تحليل می دهد، يافته ای که بار ديگر تأثير سوء شکر را بر
سلامت انسان نشان می دهد.
به گزارش خبرگزاری فرانس پرس، محققان دانشگاه کاليفرنيا لس آنجلس (يو سی ال ای) در گزارش خود که روز سه شنبه، پانزدهم ماه مه، منتشر شد، نوشته اند که برای انجام تحقيق فوق به مدت شش هفته آب نوشيدنی دو گروه موش آزمايشگاهی را با نوعی محلول حاوی شربت ذرت با قند فروکتوز بالا عوض کردند، – ماده ای که به طور گسترده در مواد خوراکی فرآوری شده مورد استفاده انسان ها استفاده می شود.
در همين حال پژوهشگران فوق دو ماده مکمل اسيد چرب اُمگا-۳ و دوکوزاهگزانوئيک اسيد، «دی اچ ای»، را نيز به خوراک يک گروه از موش ها افزودند.
پيش از اضافه کردن محلول قندی، موش ها هر روز در پنج نوبت تحت آموزش قرار می گرفتند. پس از شش هفته مصرف شربت فروکتوز، برای آزمايش سطح توان ذهنی موش ها را باری ديگر به مارپيچ آزمايشی باز گرداندند. به گفته فرناندو گومز پينيلا، استاد متخصص جراحی اعصاب از دانشکده پزشکی ديويد گِفِن دانشگاه يو سی ال ای: «حيواناتی که در جيره غذايی خود «دی اچ ای» دريافت نکرده بودند کُند تر عمل می کردند و کاهش فعاليت سيناپسی در مغزهايشان مشهود بود.» اين استاد دانشگاه توضيح می دهد: «سلول های مغز اين موش ها به دشواری به يکديگر پيغام منتقل می کردند و، در نتيجه، توانايی تفکر دقيق و به ياد آوردن راهی که شش هفته پيش فراگرفته بودند برايشان مشکل شده بود.»
بررسی دقيق تر مغز موش ها آشکار کرد که گروه محروم از افزودنی دوکوزاهگزانوئيک اسيد، «دی اچ ای»، نشانه هايی از مقاومت در برابر انسولين نشان دادند. انسولين نوعی هورمون است که ضمن کنترل قند خون عملکرد مغز را نيز تنظيم می کند.
پروفسور گومز پينيلا می گويد: «چون انسولين توانايی نفوذ به خون و مغز را دارد، اين هورمون می تواند به نورون ها پيغام دهد و واکنش هايی را موجب شود که فراگيری را دچار اختلال کند و باعث تحليل حافظه شود.»
به بيان ديگر، خوردن مقادير بالای قند فروکتوز می تواند بر توانايی انسولين در تنظيم مصرف و ذخيره سازی قند توسط سلول ها تأثير بگذارد، – قابليتی که در پردازش افکار و احساسات نقش کليدی دارد.
پروفسور گومز پينيلا در ادامه می افزايد: «انسولين در بدن برای کنترل ميزان قند خون نقش به سزايی دارد، اما در عين حال می تواند نقش متفاوتی در مغز ايفا کند و حافظه و يادگيری را با اختلال مواجه گرداند.» اين پژوهشگر تصريح می کند که «نکته جديدی که تحقيق ما نشان می دهد اين است که رژيم غذايی دارای مقادير زياد فروکتوز به مغز و بدن آسيب می رساند.»
شربت ذرت با قند فروکتوز بالا در توليد انواع نوشابه های قندی، چاشنی ها، غذای نوزاد، سس سيب و خوراکی های ميان وعده فرآوری شده استفاده می شود.
بر اساس اعلام وزارت کشاورزی ايالات متحده، در آمريکا هر فرد به طور متوسط ساليانه بيش از ۱۸ کيلوگرم شربت ذرت با قند فروکتوز بالا مصرف می کند.
پروفسور گومز پينيلا می گويد: «يافته های ما نشان می دهد که غذايی که انسان مصرف می کند بر روی انديشه او تأثير دارد.» وی در نهايت تأکيد می کند که: «پيروی از يک رژيم غذايی با فروکتوز بالا در طولانی مدت توانايی مغز را در فراگيری و به يادآوردن اطلاعات تحت تأثير قرار می دهد. اما اضافه کردن اسيد های چرب اُمگا-۳ به غذای مصرفی می تواند ميزان اين تأثير منفی را کاهش دهد.»
تحقيق علمی پروفسور گومز پيلينا و همکاران وی در نشريه فيزيولوژی (ژورنال آو فيزيولوژی) منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانس پرس، محققان دانشگاه کاليفرنيا لس آنجلس (يو سی ال ای) در گزارش خود که روز سه شنبه، پانزدهم ماه مه، منتشر شد، نوشته اند که برای انجام تحقيق فوق به مدت شش هفته آب نوشيدنی دو گروه موش آزمايشگاهی را با نوعی محلول حاوی شربت ذرت با قند فروکتوز بالا عوض کردند، – ماده ای که به طور گسترده در مواد خوراکی فرآوری شده مورد استفاده انسان ها استفاده می شود.
در همين حال پژوهشگران فوق دو ماده مکمل اسيد چرب اُمگا-۳ و دوکوزاهگزانوئيک اسيد، «دی اچ ای»، را نيز به خوراک يک گروه از موش ها افزودند.
پيش از اضافه کردن محلول قندی، موش ها هر روز در پنج نوبت تحت آموزش قرار می گرفتند. پس از شش هفته مصرف شربت فروکتوز، برای آزمايش سطح توان ذهنی موش ها را باری ديگر به مارپيچ آزمايشی باز گرداندند. به گفته فرناندو گومز پينيلا، استاد متخصص جراحی اعصاب از دانشکده پزشکی ديويد گِفِن دانشگاه يو سی ال ای: «حيواناتی که در جيره غذايی خود «دی اچ ای» دريافت نکرده بودند کُند تر عمل می کردند و کاهش فعاليت سيناپسی در مغزهايشان مشهود بود.» اين استاد دانشگاه توضيح می دهد: «سلول های مغز اين موش ها به دشواری به يکديگر پيغام منتقل می کردند و، در نتيجه، توانايی تفکر دقيق و به ياد آوردن راهی که شش هفته پيش فراگرفته بودند برايشان مشکل شده بود.»
بررسی دقيق تر مغز موش ها آشکار کرد که گروه محروم از افزودنی دوکوزاهگزانوئيک اسيد، «دی اچ ای»، نشانه هايی از مقاومت در برابر انسولين نشان دادند. انسولين نوعی هورمون است که ضمن کنترل قند خون عملکرد مغز را نيز تنظيم می کند.
پروفسور گومز پينيلا می گويد: «چون انسولين توانايی نفوذ به خون و مغز را دارد، اين هورمون می تواند به نورون ها پيغام دهد و واکنش هايی را موجب شود که فراگيری را دچار اختلال کند و باعث تحليل حافظه شود.»
به بيان ديگر، خوردن مقادير بالای قند فروکتوز می تواند بر توانايی انسولين در تنظيم مصرف و ذخيره سازی قند توسط سلول ها تأثير بگذارد، – قابليتی که در پردازش افکار و احساسات نقش کليدی دارد.
پروفسور گومز پينيلا در ادامه می افزايد: «انسولين در بدن برای کنترل ميزان قند خون نقش به سزايی دارد، اما در عين حال می تواند نقش متفاوتی در مغز ايفا کند و حافظه و يادگيری را با اختلال مواجه گرداند.» اين پژوهشگر تصريح می کند که «نکته جديدی که تحقيق ما نشان می دهد اين است که رژيم غذايی دارای مقادير زياد فروکتوز به مغز و بدن آسيب می رساند.»
شربت ذرت با قند فروکتوز بالا در توليد انواع نوشابه های قندی، چاشنی ها، غذای نوزاد، سس سيب و خوراکی های ميان وعده فرآوری شده استفاده می شود.
بر اساس اعلام وزارت کشاورزی ايالات متحده، در آمريکا هر فرد به طور متوسط ساليانه بيش از ۱۸ کيلوگرم شربت ذرت با قند فروکتوز بالا مصرف می کند.
پروفسور گومز پينيلا می گويد: «يافته های ما نشان می دهد که غذايی که انسان مصرف می کند بر روی انديشه او تأثير دارد.» وی در نهايت تأکيد می کند که: «پيروی از يک رژيم غذايی با فروکتوز بالا در طولانی مدت توانايی مغز را در فراگيری و به يادآوردن اطلاعات تحت تأثير قرار می دهد. اما اضافه کردن اسيد های چرب اُمگا-۳ به غذای مصرفی می تواند ميزان اين تأثير منفی را کاهش دهد.»
تحقيق علمی پروفسور گومز پيلينا و همکاران وی در نشريه فيزيولوژی (ژورنال آو فيزيولوژی) منتشر شده است.
اعلام کمک سه میلیاردی به کشورهای در حال توسعه در نشست گروه هشت
نشست دو روزه گروه هشت در حالی روز جمعه، ۲۹ اردیبهشتماه، در آمریکا
آغاز شد که قرار بر این است رئیس جمهور آمریکا در این نشست به طور رسمی از
اختصاص سه میلیارد دلار بودجه برای کمک به کشورهای در حال توسعه خبر دهد.
به گزارش روزنامه بریتانیایی گاردین، روز جمعه و پیش از آغاز نشست گروه هشت، مقامهای کاخ سفید در جلسهای اعلام کردند که قرار است در این نشست اعلام شود که به منظور مبارزه با گرسنگی در کشورهای در حال توسعه، سه میلیارد دلار بودجه به بخش خصوصی تعلق میگیرد.
مدیر آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده، یو اس اِید، که در جلسه کاخ سفید حضور داشت، گفته است که این مبلغ در اختیار ۴۵ شرکت خصوصی قرار میگیرد تا برای پروژههای کوچک کشاورزی هزینه شود.
این بودجه سه میلیارد دلاری بخشی از ۲۲ میلیارد دلاری است که گروه هشت سال ۲۰۰۹ در ایتالیا بر سر آن به توافق رسیدند.
سال ۲۰۰۹ و پس از آنکه به طور رسمی اعلام شد که یک ششم از جمعیت جهان در گرسنگی به سر میبرد، گروه هشت در نشست خود در ایتالیا متعهد شد که در طول سه سال ۲۲ میلیارد دلار را به منظور حمایت از کشورهای در حالی توسعه به مصرف برساند.
در نشست گروه هشت، آمریکا قصد دارد در گزارشی با جزئیات توضیح دهد که چه مقدار از این بودجه ۲۲ میلیارد دلاری تاکنون به مصرف رسیده و در چه حوزههایی هزینه شده است.
نشست گروه هشت متشکل از هشت کشور قدرتمند جهان، آمریکا، فرانسه، بریتانیا، روسیه، آلمان، ژاپن، کانادا و ایتالیا، جمعه و شنبه، ۲۹ و ۳۰ اردیبهشتماه در کمپ دیوید برگزار میشود و باراک اوباما میزبانی آن را بر عهده دارد.
یکی از مسائل اصلی مورد بحث در این نشست بحران یورو است.
اگرچه انتظار نمیرود که قدرتهای جهانی در این نشست در خصوص سیاستهای عمده اقتصادی تصمیمگیری کنند، قرار بر این است که آمریکا بر اتخاذ رویکرد جامعتری برای حل این بحران تأکید کند.
همچنین در این نشست دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، نیز با تأکید بر اینکه اروپا باید اقدامات بیشتری در خصوص حل بحران بدهیها در اروپا انجام دهد، اعلام خواهد کرد که تمامی رهبران جهان باید از گسترش جهانی این بحران اقتصادی جلوگیری کنند.
طبق گزارشها، قرار بر این است در این نشست در خصوص ناآرامیهای سوریه و مسئله هستهای ایران نیز بحث شود. همچنین بحث بر سر قیمت نفت نیز در دستور کار این نشست قرار دارد.
نشست جمعه و شنبه گروه هشت، سی و هشتمین گردهمایی رسمی این گروه به شمار میرود.
به گزارش روزنامه بریتانیایی گاردین، روز جمعه و پیش از آغاز نشست گروه هشت، مقامهای کاخ سفید در جلسهای اعلام کردند که قرار است در این نشست اعلام شود که به منظور مبارزه با گرسنگی در کشورهای در حال توسعه، سه میلیارد دلار بودجه به بخش خصوصی تعلق میگیرد.
مدیر آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده، یو اس اِید، که در جلسه کاخ سفید حضور داشت، گفته است که این مبلغ در اختیار ۴۵ شرکت خصوصی قرار میگیرد تا برای پروژههای کوچک کشاورزی هزینه شود.
این بودجه سه میلیارد دلاری بخشی از ۲۲ میلیارد دلاری است که گروه هشت سال ۲۰۰۹ در ایتالیا بر سر آن به توافق رسیدند.
سال ۲۰۰۹ و پس از آنکه به طور رسمی اعلام شد که یک ششم از جمعیت جهان در گرسنگی به سر میبرد، گروه هشت در نشست خود در ایتالیا متعهد شد که در طول سه سال ۲۲ میلیارد دلار را به منظور حمایت از کشورهای در حالی توسعه به مصرف برساند.
در نشست گروه هشت، آمریکا قصد دارد در گزارشی با جزئیات توضیح دهد که چه مقدار از این بودجه ۲۲ میلیارد دلاری تاکنون به مصرف رسیده و در چه حوزههایی هزینه شده است.
نشست گروه هشت متشکل از هشت کشور قدرتمند جهان، آمریکا، فرانسه، بریتانیا، روسیه، آلمان، ژاپن، کانادا و ایتالیا، جمعه و شنبه، ۲۹ و ۳۰ اردیبهشتماه در کمپ دیوید برگزار میشود و باراک اوباما میزبانی آن را بر عهده دارد.
یکی از مسائل اصلی مورد بحث در این نشست بحران یورو است.
اگرچه انتظار نمیرود که قدرتهای جهانی در این نشست در خصوص سیاستهای عمده اقتصادی تصمیمگیری کنند، قرار بر این است که آمریکا بر اتخاذ رویکرد جامعتری برای حل این بحران تأکید کند.
همچنین در این نشست دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، نیز با تأکید بر اینکه اروپا باید اقدامات بیشتری در خصوص حل بحران بدهیها در اروپا انجام دهد، اعلام خواهد کرد که تمامی رهبران جهان باید از گسترش جهانی این بحران اقتصادی جلوگیری کنند.
طبق گزارشها، قرار بر این است در این نشست در خصوص ناآرامیهای سوریه و مسئله هستهای ایران نیز بحث شود. همچنین بحث بر سر قیمت نفت نیز در دستور کار این نشست قرار دارد.
نشست جمعه و شنبه گروه هشت، سی و هشتمین گردهمایی رسمی این گروه به شمار میرود.
یوکیا آمانو روز یکشنبه به تهران میرود
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد، یوکیا آمانو، مدیر کل این آژانس،
روز یکشنبه به ایران سفر خواهد کرد و روز دوشنبه با سعید جلیلی مذاکره
کننده ارشد اتمی گفتوگو میکند.
این دیدار پس از گفتوگوی دو روزه ایران و آژانس در وین و پیش از مذاکرات مهم روز چهارشنبه ایران و گروه ۱+۵ در بغداد صورت میگیرد.
دربیانیهای که آژانس، روز جمعه ۲۹ اردیبهشت منتشر کرده، آماده است آمانو در سفر خود به تهران، «درباره منافع متقابل با مقامهای ارشد ایرانی» گفتوگو خواهد کرد.
در این بیانیه همچنین قید شده که به غیر از سعید جلیلی، آمانو با «نمایندگان عالیرتبه دولت ایران» نیز دیدار و گفتوگو خواهد کرد. این بیانیه به نام این مقامها اشارهای نکرده است.
در تهران اما علیاکبر صالحی، با تایید این سفر به خبرگزاری ایرنا گفت: «آمانو برای رایزنی درباره همكاریهای آژانس و جمهوری اسلامی ایران به تهران سفر میكند.»
وزیر خارجه ایران افزود: «سفر مدیركل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس دعوت قبلی در سفر سال گذشته من به اتریش و نیز رئیس سازمان انرژی اتمی انجام میشود.»
به گفته صالحی یوکیا آمانو افزون بر خود وی و سعید جلیلی، با فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی نیز دیدار و گفتوگو خواهد کرد.
صالحی همچنین به خبرگزاری ایسنا گفت: «ایران پیش از این از یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای سفر به ایران دعوت به عمل آورده بود، اما وی خواستار سفر به تهران و گفتوگو با مقامات کشورمان پیش از مذاکرات بغداد شده است.»
وزیر امور خارجه ایران اظهار داشت که تهران این سفر را به «فال نیک» میگیرد و گفت در این سفر یک روزه «مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد.»
هرمان ناکارتس رئیس بازرسان آژانس و رافائل ماریانو گروسی، دستیار مدیرکل از جمله همراهان آمانو در سفر به تهران خواهند بود.
در بهمن و اسفندماه سال گذشته هرمان ناکارتس، دو بار به تهران سفر کرد اما پس از آن اعلام شد، ایران اجازه دسترسی به پادگان پارچین را نداده است.
آژانس به ویژه به دنبال آن است که درباره فعالیتهای منتسب به ایران در این پادگان، تحقیق کند. منابع غربی پیش از این گفته بودند که ایران در پارچین فعالیتهایی مربوط به ابزار انفجاری در بمب اتم داشته است.
علیاصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس، پیشتر گفته بود که امکان اجازه دوباره به بازرسان برای دیدار از این پایگاه وجود دارد.
پیشتر آمانو این امکان را منتفی ندانسته بود که ممکن است ایران در حال از بین بردن شواهدی در این محوطه باشد.
این دیدار پس از گفتوگوی دو روزه ایران و آژانس در وین و پیش از مذاکرات مهم روز چهارشنبه ایران و گروه ۱+۵ در بغداد صورت میگیرد.
دربیانیهای که آژانس، روز جمعه ۲۹ اردیبهشت منتشر کرده، آماده است آمانو در سفر خود به تهران، «درباره منافع متقابل با مقامهای ارشد ایرانی» گفتوگو خواهد کرد.
در این بیانیه همچنین قید شده که به غیر از سعید جلیلی، آمانو با «نمایندگان عالیرتبه دولت ایران» نیز دیدار و گفتوگو خواهد کرد. این بیانیه به نام این مقامها اشارهای نکرده است.
در تهران اما علیاکبر صالحی، با تایید این سفر به خبرگزاری ایرنا گفت: «آمانو برای رایزنی درباره همكاریهای آژانس و جمهوری اسلامی ایران به تهران سفر میكند.»
وزیر خارجه ایران افزود: «سفر مدیركل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس دعوت قبلی در سفر سال گذشته من به اتریش و نیز رئیس سازمان انرژی اتمی انجام میشود.»
به گفته صالحی یوکیا آمانو افزون بر خود وی و سعید جلیلی، با فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی نیز دیدار و گفتوگو خواهد کرد.
صالحی همچنین به خبرگزاری ایسنا گفت: «ایران پیش از این از یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای سفر به ایران دعوت به عمل آورده بود، اما وی خواستار سفر به تهران و گفتوگو با مقامات کشورمان پیش از مذاکرات بغداد شده است.»
وزیر امور خارجه ایران اظهار داشت که تهران این سفر را به «فال نیک» میگیرد و گفت در این سفر یک روزه «مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد.»
هرمان ناکارتس رئیس بازرسان آژانس و رافائل ماریانو گروسی، دستیار مدیرکل از جمله همراهان آمانو در سفر به تهران خواهند بود.
در بهمن و اسفندماه سال گذشته هرمان ناکارتس، دو بار به تهران سفر کرد اما پس از آن اعلام شد، ایران اجازه دسترسی به پادگان پارچین را نداده است.
آژانس به ویژه به دنبال آن است که درباره فعالیتهای منتسب به ایران در این پادگان، تحقیق کند. منابع غربی پیش از این گفته بودند که ایران در پارچین فعالیتهایی مربوط به ابزار انفجاری در بمب اتم داشته است.
علیاصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس، پیشتر گفته بود که امکان اجازه دوباره به بازرسان برای دیدار از این پایگاه وجود دارد.
پیشتر آمانو این امکان را منتفی ندانسته بود که ممکن است ایران در حال از بین بردن شواهدی در این محوطه باشد.
تظاهرات هزاران بحرینی علیه طرح اتحاد با عربستان سعودی
هزاران نفر از معترضان شیعه بحرینی، جمعه در اعتراض به طرح اتحاد میان بحرین و عربستان سعودی، در نزدیکی منامه تظاهرات کردند.
اپوزیسیون بحرین و در راس آن جمعیت وفاق اسلامی که بزرگترین گروه شیعه در این کشور است، از معترضان برای برگزاری تظاهرات در روز جمعه با شعار «لبیک ای وطن» در خیابان البدیع که روستاهای شیعهنشین حومه منامه را به هم وصل میکند، دعوت کرده بودند.
خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عینی گزارش داد که جوانان دختران و پسران جوان در حالی که پرچم قرمز و سفید رنگ بحرین را بر دوش خود افکنده بودند، در تظاهرات جمعه شرکت کردند. آنها شعار میدادند «اتحاد را نمیپذیریم»، «بحرین برای فروش نیست» و «زمین برای مزایده نیست». برخی دیگر نیز شعارهای ضد حکومتی سر دادند.
وزارت کشور بحرین پیش از آن بر روی صفحه خود در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرده بود که برگزار کنندگان تظاهرات قول دادهاند، هیچ اهانتی به هیچ کدام از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس صورت نگیرد.
از سویی، شیخ عیسی احمد قاسم که رهبر معنوی شیعیان بحرینی را بر عهده دارد، در خطبه نماز جمعه خود گفت: «ملتها نه گله چهارپا هستند و نه گروههایی از گوسفندان یا بز.» او همچنین نپذیرفتن اتحاد را حق بحرینیها دانست.
او افزود: «اگر تعدادی از دولتهای مرتبط با موضع اتحاد، اعتراض یا بیمهای خود را نسبت به این موضوع ابراز کردند، چرا ملتها حق نداشته باشند از نگرانیهای خود سخن بگویند و نسبت به این اقدام اعتراض کنند. چرا به آنها حق اعتراض مسالمتآمیز در برابر طرح داده نمیشود و چرا میخواهند با زور این طرح را به آنها تحمیل کنند؟»
شیخ عیسی خاطر نشان کرد: «این حق نه تنها از آن مردم بحرین است بلکه همه ملتهای خلیج فارس هم حق اظهار نظر مستقل و آزادانه در این خصوص را دارند. آنها حق دارند موافق یا مخالف این اتحاد باشند. نظر موافق یا مخالف حکومتها، حق ملتها در اظهار نظر را به شکلی مستقل، آزادانه و به دور از هرگونه فشار، سلب نمیکند.»
شامگاه پنجشنبه هم شماری از روستاهای شیعهنشین بحرین شاهد درگیری میان نیروهای امنیتی و معترضان بود. این درگیریها تا ساعات بامداد جمعه ادامه داشت. زنان و مردان معترض بحرینی در اعتراضهای شبانه خود علیه طرح اتحاد میان عربستان سعودی و بحرین شعار دادند و خواستار آزادی چهرههای معترض که در زندانها به سر میبرند هم شدند.
شیعیان بحرینی سال گذشته با خواست برپایی نظام پادشاهی مشروطه اقدام به برگزاری اعتراضهای خیابانی کردند. دولت بحرین با کمک نیروهای نظامی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت، به حضور خیابانی معترضان پایان داد. معترضان اکنون یکی از اهداف طرح اتحاد را مقابله با خواستههایشان میدانند. اکثریت ساکنان بحرین شیعه مذهب هستند اما خاندان آل خلیفه که از اقلیت سنی مذهب هستند، در این کشور حکم میرانند.
رهبران شش کشور عضو شورای همکار یخلیج فارس، دوشنبه گذشته در ریاض پایتخت عربستان سعودی، برای بررسی طرح تشکیل اتحادیه، گردهم آمده بودند. قرار شد تصمیم نهایی در این باره در نشست فوقالعاده سران گرفته شود. خبرهایی هم از سوی مقامهای بحرینی در باره احتمال ایجاد اتحاد میان عربستان سعودی و بحرین پیش از تشکیل اتحادیه، منتشر شده است.
اپوزیسیون بحرین و در راس آن جمعیت وفاق اسلامی که بزرگترین گروه شیعه در این کشور است، از معترضان برای برگزاری تظاهرات در روز جمعه با شعار «لبیک ای وطن» در خیابان البدیع که روستاهای شیعهنشین حومه منامه را به هم وصل میکند، دعوت کرده بودند.
خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عینی گزارش داد که جوانان دختران و پسران جوان در حالی که پرچم قرمز و سفید رنگ بحرین را بر دوش خود افکنده بودند، در تظاهرات جمعه شرکت کردند. آنها شعار میدادند «اتحاد را نمیپذیریم»، «بحرین برای فروش نیست» و «زمین برای مزایده نیست». برخی دیگر نیز شعارهای ضد حکومتی سر دادند.
وزارت کشور بحرین پیش از آن بر روی صفحه خود در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرده بود که برگزار کنندگان تظاهرات قول دادهاند، هیچ اهانتی به هیچ کدام از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس صورت نگیرد.
از سویی، شیخ عیسی احمد قاسم که رهبر معنوی شیعیان بحرینی را بر عهده دارد، در خطبه نماز جمعه خود گفت: «ملتها نه گله چهارپا هستند و نه گروههایی از گوسفندان یا بز.» او همچنین نپذیرفتن اتحاد را حق بحرینیها دانست.
او افزود: «اگر تعدادی از دولتهای مرتبط با موضع اتحاد، اعتراض یا بیمهای خود را نسبت به این موضوع ابراز کردند، چرا ملتها حق نداشته باشند از نگرانیهای خود سخن بگویند و نسبت به این اقدام اعتراض کنند. چرا به آنها حق اعتراض مسالمتآمیز در برابر طرح داده نمیشود و چرا میخواهند با زور این طرح را به آنها تحمیل کنند؟»
شیخ عیسی خاطر نشان کرد: «این حق نه تنها از آن مردم بحرین است بلکه همه ملتهای خلیج فارس هم حق اظهار نظر مستقل و آزادانه در این خصوص را دارند. آنها حق دارند موافق یا مخالف این اتحاد باشند. نظر موافق یا مخالف حکومتها، حق ملتها در اظهار نظر را به شکلی مستقل، آزادانه و به دور از هرگونه فشار، سلب نمیکند.»
شامگاه پنجشنبه هم شماری از روستاهای شیعهنشین بحرین شاهد درگیری میان نیروهای امنیتی و معترضان بود. این درگیریها تا ساعات بامداد جمعه ادامه داشت. زنان و مردان معترض بحرینی در اعتراضهای شبانه خود علیه طرح اتحاد میان عربستان سعودی و بحرین شعار دادند و خواستار آزادی چهرههای معترض که در زندانها به سر میبرند هم شدند.
شیعیان بحرینی سال گذشته با خواست برپایی نظام پادشاهی مشروطه اقدام به برگزاری اعتراضهای خیابانی کردند. دولت بحرین با کمک نیروهای نظامی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت، به حضور خیابانی معترضان پایان داد. معترضان اکنون یکی از اهداف طرح اتحاد را مقابله با خواستههایشان میدانند. اکثریت ساکنان بحرین شیعه مذهب هستند اما خاندان آل خلیفه که از اقلیت سنی مذهب هستند، در این کشور حکم میرانند.
رهبران شش کشور عضو شورای همکار یخلیج فارس، دوشنبه گذشته در ریاض پایتخت عربستان سعودی، برای بررسی طرح تشکیل اتحادیه، گردهم آمده بودند. قرار شد تصمیم نهایی در این باره در نشست فوقالعاده سران گرفته شود. خبرهایی هم از سوی مقامهای بحرینی در باره احتمال ایجاد اتحاد میان عربستان سعودی و بحرین پیش از تشکیل اتحادیه، منتشر شده است.
طرح چهار مادهای مقامات امنیتی سابق برای «تحریم کامل» ایران
در آستانه مذاکرات مهم هستهای ایران در بغداد، رئیس پیشین موساد اسرائیل
همراه با شماری دیگر از مقامات سابق امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و اروپا طرح
خود را در مخالفت با حمله نظامی به ایران از راه «تحریم کامل» جمهوری
اسلامی ارائه کرد.
مئیر داگان، رئیس پیشین موساد، جیمز وولسی، رئیس اسبق سیا، آگوست هنینگ، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مخفی آلمان، چارلز گاتری، رئیس پیشین ستاد مشترک نیروهای مسلح بریتانیا، کریستن سیلوربرگ، سفیر پیشین آمریکا در اتحادیه اروپا، و مارک والاس، سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل، ارائهکنندگان این طرح هستند.
این افراد طرح مشترک خود را در چهار گام برای واداشتن رهبران جمهوری اسلامی به تغییر مسیر برنامه هستهای ایران روز چهارشنبه گذشته در روزنامه وال استریت جورنال ارائه کرده و نوشتهاند که «منطق جهان باید بر اساس نتایجی عملی باشد که تاکنون از تحریمهای ایران به دست آمده است».
مئیر داگان و همفکرانش بخشی از یم لابی در واشینگتن با نام «اتحاد علیه ایران هستهای»، وابسته به مرکز مطالعات بریتانیا برای دیالوگ راهبردی، هستند.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص روز جمعه، ۲۹ اردیبهشت، نوشت که این مئیر داگان بوده است که این طرح را تنظیم کرده و گروهی ازهمکاران پیشین آمریکایی و اروپایی خود را نیز گرد هم آورده است.
به نوشته هاآرتص، بدین ترتیب مئیر داگان فعالیتهای خود علیه سیاستهای دولت کنونی اسرائیل در قبال ایران را از اسرائیل به جامعه جهانی کشانده و به یارگیری در عرصه بینالمللی روی آورده است.
آقای داگان در یک سال و نیمی که از ریاست موساد کنار رفته به یکی از سرسختترین مخالفان گروه دونفره بنیامین نتانیاهو- اهود باراک بدل شده است.
در مقاله مشترک داگان و یارانش آمده است: «بهزودی خطر جنگ با ایران یا یک مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه در میان خواهد آمد... اما اتخاذ گامهایی از سوی کشورهای همفکر، برای زدن ضربههای کاری بر اقتصاد ایران، از این خطرات جلوگیری خواهد کرد.»
چهار گام این طرح، «بدون نیاز به قطعنامهای از سوی شورای امنیت»، از این قرار است:
یک: قطع کامل و همهجانبه ارتباط تمام بانکهای ایران با بانکهای دنیا به شکلی که هیچ بانکی در دنیا جرات ارتباط و مراودهای حتی اندک با بانکهای ایران را نداشته باشد.
دوم: وادارکردن تمام شرکتهای آمریکایی و کمپانیها در کشورهای عضو اتحادیه اروپا به شفافسازی فعالیتهای خود در ارتباط با ایران، به گونهای که هیچ شرکتی در اندیشه هیچ نوع رابطهای با ایران نباشد و از عواقب چنین همکاری برای نام و وجهه خود در هراس بماند.
سوم: جلوگیری از همکاری تمام شرکتهای کشتیرانی با ایران تا هیچ کالایی به ایران نرود و هیچ کالایی از ایران به سوی اروپا و آمریکا بارگیری نشود.
چهارم: هر شرکت بیمهای در جهان که با ایران همکاری کند، با مجازات منع هر نوع فعالیت در آمریکا و اروپا روبهرو شود.
داگان و همفکران او مدعیاند که اجرای این طرح، تنها به حکومت ایران و سران سپاه پاسداران که اقتصاد ایران را در دست دارند لطمه خواهد زد، نه به مردم ایران.
به عقیده ارائهکنندگان این طرح، تحریمهای کنونی کفایت نکرده است، زیرا تجربه تاریخی نشان میدهد که «گامهای نصفنیمه، حکومتهایی از این دست را به تغییر مسیر وادار نمیکند؛ لذا اکنون زمان، زمانِ تشدید تحریمها علیه ایران است».
در همین حال نخست وزیر اسرائیل روز جمعه در بازگشت از سفر اروپایی خود، سه خواسته خود از مذاکرات بغداد را بار دیگر تکرار کرد: قطع کامل غنیسازی اورانیوم در ایران؛ بیرون بردن کل ذخیره اورانیوم ایران؛ و برچیدن کامل تأسیسات هستهای «فردو» در قم.
پیشنهاد مئیر داگان وهمفکران او برای شدت بخشیدن به تحریمها علیه ایران در حالی است که به گفته تحلیلگران ایران انتظار دارد در مذاکرات سوم خرداد در بغداد، کلید توقف و کاهش تحریمها تا لغو کامل آنها زده شود.
مئیر داگان، رئیس پیشین موساد، جیمز وولسی، رئیس اسبق سیا، آگوست هنینگ، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مخفی آلمان، چارلز گاتری، رئیس پیشین ستاد مشترک نیروهای مسلح بریتانیا، کریستن سیلوربرگ، سفیر پیشین آمریکا در اتحادیه اروپا، و مارک والاس، سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل، ارائهکنندگان این طرح هستند.
این افراد طرح مشترک خود را در چهار گام برای واداشتن رهبران جمهوری اسلامی به تغییر مسیر برنامه هستهای ایران روز چهارشنبه گذشته در روزنامه وال استریت جورنال ارائه کرده و نوشتهاند که «منطق جهان باید بر اساس نتایجی عملی باشد که تاکنون از تحریمهای ایران به دست آمده است».
مئیر داگان و همفکرانش بخشی از یم لابی در واشینگتن با نام «اتحاد علیه ایران هستهای»، وابسته به مرکز مطالعات بریتانیا برای دیالوگ راهبردی، هستند.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص روز جمعه، ۲۹ اردیبهشت، نوشت که این مئیر داگان بوده است که این طرح را تنظیم کرده و گروهی ازهمکاران پیشین آمریکایی و اروپایی خود را نیز گرد هم آورده است.
به نوشته هاآرتص، بدین ترتیب مئیر داگان فعالیتهای خود علیه سیاستهای دولت کنونی اسرائیل در قبال ایران را از اسرائیل به جامعه جهانی کشانده و به یارگیری در عرصه بینالمللی روی آورده است.
آقای داگان در یک سال و نیمی که از ریاست موساد کنار رفته به یکی از سرسختترین مخالفان گروه دونفره بنیامین نتانیاهو- اهود باراک بدل شده است.
در مقاله مشترک داگان و یارانش آمده است: «بهزودی خطر جنگ با ایران یا یک مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه در میان خواهد آمد... اما اتخاذ گامهایی از سوی کشورهای همفکر، برای زدن ضربههای کاری بر اقتصاد ایران، از این خطرات جلوگیری خواهد کرد.»
چهار گام این طرح، «بدون نیاز به قطعنامهای از سوی شورای امنیت»، از این قرار است:
یک: قطع کامل و همهجانبه ارتباط تمام بانکهای ایران با بانکهای دنیا به شکلی که هیچ بانکی در دنیا جرات ارتباط و مراودهای حتی اندک با بانکهای ایران را نداشته باشد.
دوم: وادارکردن تمام شرکتهای آمریکایی و کمپانیها در کشورهای عضو اتحادیه اروپا به شفافسازی فعالیتهای خود در ارتباط با ایران، به گونهای که هیچ شرکتی در اندیشه هیچ نوع رابطهای با ایران نباشد و از عواقب چنین همکاری برای نام و وجهه خود در هراس بماند.
سوم: جلوگیری از همکاری تمام شرکتهای کشتیرانی با ایران تا هیچ کالایی به ایران نرود و هیچ کالایی از ایران به سوی اروپا و آمریکا بارگیری نشود.
چهارم: هر شرکت بیمهای در جهان که با ایران همکاری کند، با مجازات منع هر نوع فعالیت در آمریکا و اروپا روبهرو شود.
داگان و همفکران او مدعیاند که اجرای این طرح، تنها به حکومت ایران و سران سپاه پاسداران که اقتصاد ایران را در دست دارند لطمه خواهد زد، نه به مردم ایران.
به عقیده ارائهکنندگان این طرح، تحریمهای کنونی کفایت نکرده است، زیرا تجربه تاریخی نشان میدهد که «گامهای نصفنیمه، حکومتهایی از این دست را به تغییر مسیر وادار نمیکند؛ لذا اکنون زمان، زمانِ تشدید تحریمها علیه ایران است».
در همین حال نخست وزیر اسرائیل روز جمعه در بازگشت از سفر اروپایی خود، سه خواسته خود از مذاکرات بغداد را بار دیگر تکرار کرد: قطع کامل غنیسازی اورانیوم در ایران؛ بیرون بردن کل ذخیره اورانیوم ایران؛ و برچیدن کامل تأسیسات هستهای «فردو» در قم.
پیشنهاد مئیر داگان وهمفکران او برای شدت بخشیدن به تحریمها علیه ایران در حالی است که به گفته تحلیلگران ایران انتظار دارد در مذاکرات سوم خرداد در بغداد، کلید توقف و کاهش تحریمها تا لغو کامل آنها زده شود.
ویکیلیکس: در اعدام ایرانی متهم به ترور نقشی نداشتیم
به دنبال اظهارات برخی رسانهها در مورد نقش احتمالی وبسایت ویکیلیکس
در اعدام ایرانی متهم به ترور و جاسوسی، ویکیلیکس ضمن رد این مسئله،
رسانههای مزبور را متهم کرد که حقایق اخبار دریافتی را بررسی نمیکنند و
آنها را یک مشت «احمق» خطاب کرد.
به دنبال اعدام مجید جمالی فشی به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل و ترور یک کارشناس هستهای ایرانی»، در روزهای اخیر برخی رسانهها نظیر روزنامههای «دیلی میل» و «تایمز لندن» نوشتند که دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی با استفاده از اسناد منتشر شده توسط وبسایت ویکیلیکس این فرد را شناسایی و دستگیر کردهاند.
روزنامه « دیلی میل» چاپ لندن در مطلبی که روز پنجشنبه، ۲۸ اردیبهشتماه، منتشر شد، نوشت که وبسایت ویکیلیکس همواره اسامی و مشخصات افراد را از اسنادی که افشا میکند، حذف کرده است، اما در این سند مشخص که محتوای اظهارات دیپلماتهای آمریکایی در آذربایجان را منتشر کرده، اشاره شده بود که فرد ایرانیای که با این دیپلماتها در تماس بوده یک مربی ۲۴ ساله ورزشهای رزمی بود که برای شرکت در مسابقات بینالمللی به باکو رفته بود.
در بخشی از این پیام که توسط ویکیلیکس منتشر شد دیپلماتهای آمریکایی از قول این ورزشکار ایرانی اظهار کردهاند که حکومت ایران مربیان ورزش های رزمی را مجبور میکند که به نفرات سپاه پاسداران و بسیج آموزش داده و حتی در سرکوب اعتراضات مخالفان مشارکت کنند، اما به جاسوسی این فرد برای اسرائیل یا مشارکت در ترور کارشناسان ایرانی اشارهای نشده است.
«دیلی میل» با اینحال تأکید کرده بود که زمان ارسال این پیام درست چند روز پس از سفر مجید جمالی فشی به آذربایجان بود و به دنبال انتشار آن، وی در ایران دستگیر شده است.
این در حالی است که ویکیلیکس این اظهارات را تکذیب کرده و در پیامی که در توئیتر خود منتشر کرده، آورده است که این رسانهها در گزارش، اصل تأیید درستی خبر را دنبال نمیکنند.
به نوشته وبسایت «فوربز»، ویکیلیکس توضیح داده است که «دیلی میل» و «تایمز» در گزارشهای خود فرد مورد بحث را اشتباه گرفتهاند و در شرایطی که در اصل سند هیچ اشارهای به اسرائیل نشده، مسئله رابطه این ورزشکار ایرانی با دستگاه جاسوسی اسرائیل را به آن افزودهاند.
ویکیلیکس افزوده است که اولین بار نشریه «اشپیگل» آلمان سند ویکیلیکس را به اشتباه منتشر کرده است و «دیلی میل» و «تایمز» نیز با استناد به «اشپیگل» اقدام به انتشار گزارش کردهاند.
برخی از رسانههای بریتانیا که به اسناد سانسور نشده ویکیلیکس دسترسی دارند نیز پیشتر گفته بودند که نام فردی که در اظهارات مقامهای دیپلماتیک آمریکایی به آن اشاره شده، مجید جمالی فشی نیست.
ویکیلیکس در پیام توئیتر خود تأکید میکند که تنها نکته مشابه بین ماجرای مجید جمالی فشی و سند افشا شده توسط ویکیلیکس این است که در هر دو به ورزشهای رزمی اشاره شده است.
این وبسایت در پایان با تأکید بر اینکه در حال حاضر «دهها» نشریه و روزنامه مبنای خبر خود را گزارش نادرست «دیلی میل» و «تایمز» قرار دادهاند، این رسانههای خبری را یک مشت «احمق» خطاب کرد.
از زمان انتشار اولین بخش از اسناد محرمانه دولت آمریکا توسط وبسایت ویکیلیکس، منتقدان آن، از جمله آمریکا، هشدار دادهاند که این روش نشر بیمهابای اطلاعات میتواند برای بسیاری از افراد که لزوما جرم و خطایی مرتکب نشدهاند خطرناک باشد.
با اینحال ویکیلیکس میگوید که همواره پیش از انتشار سند در فضای مجازی، اسامی اشخاص و بخشهایی را که میتواند به امنیت افراد ضربه بزند، از اسناد حذف میکند.
ویکیلیکس بارها گفته است که افراد یا سازمانها میتوانند پیش از انتشار سند با این وبسایت تماس گرفته و خواستار حذف بخشهایی از سند شوند که امنیت افراد را مورد تهدید قرار میدهد و ویکیلیکس نیز در صورت صحت این موضوع، بخش مربوطه را از سند منتشر شده در فضای مجازی حذف میکند.
به دنبال اعدام مجید جمالی فشی به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل و ترور یک کارشناس هستهای ایرانی»، در روزهای اخیر برخی رسانهها نظیر روزنامههای «دیلی میل» و «تایمز لندن» نوشتند که دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی با استفاده از اسناد منتشر شده توسط وبسایت ویکیلیکس این فرد را شناسایی و دستگیر کردهاند.
روزنامه « دیلی میل» چاپ لندن در مطلبی که روز پنجشنبه، ۲۸ اردیبهشتماه، منتشر شد، نوشت که وبسایت ویکیلیکس همواره اسامی و مشخصات افراد را از اسنادی که افشا میکند، حذف کرده است، اما در این سند مشخص که محتوای اظهارات دیپلماتهای آمریکایی در آذربایجان را منتشر کرده، اشاره شده بود که فرد ایرانیای که با این دیپلماتها در تماس بوده یک مربی ۲۴ ساله ورزشهای رزمی بود که برای شرکت در مسابقات بینالمللی به باکو رفته بود.
در بخشی از این پیام که توسط ویکیلیکس منتشر شد دیپلماتهای آمریکایی از قول این ورزشکار ایرانی اظهار کردهاند که حکومت ایران مربیان ورزش های رزمی را مجبور میکند که به نفرات سپاه پاسداران و بسیج آموزش داده و حتی در سرکوب اعتراضات مخالفان مشارکت کنند، اما به جاسوسی این فرد برای اسرائیل یا مشارکت در ترور کارشناسان ایرانی اشارهای نشده است.
«دیلی میل» با اینحال تأکید کرده بود که زمان ارسال این پیام درست چند روز پس از سفر مجید جمالی فشی به آذربایجان بود و به دنبال انتشار آن، وی در ایران دستگیر شده است.
این در حالی است که ویکیلیکس این اظهارات را تکذیب کرده و در پیامی که در توئیتر خود منتشر کرده، آورده است که این رسانهها در گزارش، اصل تأیید درستی خبر را دنبال نمیکنند.
به نوشته وبسایت «فوربز»، ویکیلیکس توضیح داده است که «دیلی میل» و «تایمز» در گزارشهای خود فرد مورد بحث را اشتباه گرفتهاند و در شرایطی که در اصل سند هیچ اشارهای به اسرائیل نشده، مسئله رابطه این ورزشکار ایرانی با دستگاه جاسوسی اسرائیل را به آن افزودهاند.
ویکیلیکس افزوده است که اولین بار نشریه «اشپیگل» آلمان سند ویکیلیکس را به اشتباه منتشر کرده است و «دیلی میل» و «تایمز» نیز با استناد به «اشپیگل» اقدام به انتشار گزارش کردهاند.
برخی از رسانههای بریتانیا که به اسناد سانسور نشده ویکیلیکس دسترسی دارند نیز پیشتر گفته بودند که نام فردی که در اظهارات مقامهای دیپلماتیک آمریکایی به آن اشاره شده، مجید جمالی فشی نیست.
ویکیلیکس در پیام توئیتر خود تأکید میکند که تنها نکته مشابه بین ماجرای مجید جمالی فشی و سند افشا شده توسط ویکیلیکس این است که در هر دو به ورزشهای رزمی اشاره شده است.
این وبسایت در پایان با تأکید بر اینکه در حال حاضر «دهها» نشریه و روزنامه مبنای خبر خود را گزارش نادرست «دیلی میل» و «تایمز» قرار دادهاند، این رسانههای خبری را یک مشت «احمق» خطاب کرد.
از زمان انتشار اولین بخش از اسناد محرمانه دولت آمریکا توسط وبسایت ویکیلیکس، منتقدان آن، از جمله آمریکا، هشدار دادهاند که این روش نشر بیمهابای اطلاعات میتواند برای بسیاری از افراد که لزوما جرم و خطایی مرتکب نشدهاند خطرناک باشد.
با اینحال ویکیلیکس میگوید که همواره پیش از انتشار سند در فضای مجازی، اسامی اشخاص و بخشهایی را که میتواند به امنیت افراد ضربه بزند، از اسناد حذف میکند.
ویکیلیکس بارها گفته است که افراد یا سازمانها میتوانند پیش از انتشار سند با این وبسایت تماس گرفته و خواستار حذف بخشهایی از سند شوند که امنیت افراد را مورد تهدید قرار میدهد و ویکیلیکس نیز در صورت صحت این موضوع، بخش مربوطه را از سند منتشر شده در فضای مجازی حذف میکند.
بانک مرکزی و کمیسیون اروپا سرگرم بررسی سناریوهایی برای شرایط
اضطراری پس از خروج یونان از حوزه یورو هستند. احتمال خروج یونان از حوزه
یورو برای نخستینبار از سوی یک مقام کمیسیون اروپا تایید میشود.
کارل دگوشت Karel De Gucht، کمیسر امور تجاری کمیسیون اروپا، در گفتوگو
با یک روزنامه بلژیکی فاش کرده است که هماکنون بانک مرکزی و کمیسیون
اروپا سناریوهایی را در دست بررسی دارند که احتمال میرود پس از خروج یونان
از حوزه یورو تحقق یابد.
دگوشت درباره جزئیات سناریوهای در دست بررسی توضیح نداده است. این نخستینبار است که یک مقام بلندپایه کمیسیون اروپا رسما از احتمال خروج یونان از حوزه یورو سخن میگوید. او به روزنامه بلژیکی De Standaard گفته است: «یکسال و نیم پیش خطر فروریختن پیاپی دیوارها وجود داشت، اما حالا بانک مرکزی و کمیسیون اروپا روی سناریوهای اضطراری کار میکنند که در صورت خروج یونان از حوزه یورو میتواند تحقق یابد.»
خطری که برطرف شده است؟
منظور کمیسر امور تجاری اروپا از خطر فروریختن پیاپی دیوارها، ترسی است که در آستانه سال ۲۰۱۱ از احتمال سرایت سرنوشت تلخ یونان به دو کشور بدهکار دیگر اروپا یعنی اسپانیا و ایتالیا وجود داشت. ناظران نگران آن بودند که در صورت خروج یونان از حوزه یورو، این دو کشور نیز توان مهار بحران مالی خود را از دست بدهند و با خروج پیاپی آنها موجودیت یورو به عنوان واحد پول اروپا به خطر بیافتد.
از آغاز بحران بدهیهای یونان، هدف همه کمکهای مالی بزرگ اتحادیه اروپا این بوده که از خروج یونان از حوزه یورو جلوگیری شود. اما اظهارات دگوشت نشان میدهد که در سطوح عالی اتحادیه، اکنون دیگر آمادگی برای پذیرش این واقعیت بهوجود آمده است.
کمیسر امور تجاری اروپا گفتهاست که یونان باید به توافقهایی که هنگام دریافت کمکهای اتحادیه اروپا حاصل شده است عمل کند. اما احزاب چپ و سوسیالیست یونان معتقدند که برنامههای صرفهجویی ملی مورد درخواست اتحادیه اروپا بیشاز همه به شهروندان عادی یونان فشار میآورد.
بهگزارش خبرگزاری آلمان کارشناسان اقتصادی و سیاستمداران اتحادیه اروپا در حالحاضر بر سر این موضوع که آیا یونان در حوزه یورو میماند یا از آن خارج میشود توافقنظر ندارند.
برپایه همین گزارش، در بروکسل، مرکز اتحادیه اروپا، همه میگویند تمام تلاشها به کار خواهد رفت تا مشکل یونان در چارچوب حوزه یورو حل شود، اما شانس چنین موفقیتی همواره کمتر میشود.
شرطبندی بر سر سرنوشت یونان
در این شرایط یک مرکز شرطبندی معروف اروپا به نام Interwetten به جای مسابقات ورزشی و کازینو و انواع بازیها، از روز جمعه (۱۸ مه) امکان شرطبندی بر سر سرنوشت یونان را در اختیار کاربران اینترنتی قرار داده است. یکی از مدیران اینتروتن به خبرگزاری آلمان گفته است: «وقتی سیاستمداران اروپا با پول مالیاتدهندگان در یونان قمار میکنند، مردم هم باید بتوانند وارد این قمار شوند!»
در پایگاه اینترنتی اینتروتن، کاربران میتوانند با پاسخگوئی به این پرسش شرطبندیکنند: «یونان ابتدا از بازیهای قهرمانی فوتبال اروپا در سال ۲۰۱۲ خارج خواهد شد یا از حوزه یورو؟»
انتخابات جدید در یونان
در انتخابات دو هفته پیش یونان، احزاب طرفدار اجرای برنامه ریاضت ملی و احزاب مخالف آن در وضعیتی قرار گرفتند که هیچکدام نتوانستند دولت جدید را تشکیل دهند. روز پنجشنبه (۱۷ مه) یک دولت موقت مسئولیت برگزاری انتخابات تازه را در روز ۱۷ ژوئن بهعهده گرفت.
در صورت پیروزی طرفداران صرفهجویی ملی، یونان شانس دریافت کمکهای بیشتر از اتحادیه اروپا را خواهد داشت و ممکن است بتواند در حوزه یورو باقی بماند. در غیر این صورت، احتمال خروج این کشور از حوزه یورو تقویت میشود.
برپایه گزارش خبرگزاری فرانسه، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در تماس تلفنی با رئیسجمهور یونان اعلام کرده است که آلمان برای هر تصمیمی منتظر نتیجه انتخابات جدید یونان میماند. وی آرزو کرده است که یونان به زودی صاحب دولتی شود که بتوان روی آن حساب کرد.
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان، نیز روز پنجشنبه در یک تماس تلفنی با همتای یونانی خود "پتروس مولیویاتیس" اعلام کرد که آلمان همچنان آماده پشتیبانی از یونان است. وی همزمان خواستار ادامه روند اصلاحات اقتصادی در یونان شد.
دگوشت درباره جزئیات سناریوهای در دست بررسی توضیح نداده است. این نخستینبار است که یک مقام بلندپایه کمیسیون اروپا رسما از احتمال خروج یونان از حوزه یورو سخن میگوید. او به روزنامه بلژیکی De Standaard گفته است: «یکسال و نیم پیش خطر فروریختن پیاپی دیوارها وجود داشت، اما حالا بانک مرکزی و کمیسیون اروپا روی سناریوهای اضطراری کار میکنند که در صورت خروج یونان از حوزه یورو میتواند تحقق یابد.»
خطری که برطرف شده است؟
منظور کمیسر امور تجاری اروپا از خطر فروریختن پیاپی دیوارها، ترسی است که در آستانه سال ۲۰۱۱ از احتمال سرایت سرنوشت تلخ یونان به دو کشور بدهکار دیگر اروپا یعنی اسپانیا و ایتالیا وجود داشت. ناظران نگران آن بودند که در صورت خروج یونان از حوزه یورو، این دو کشور نیز توان مهار بحران مالی خود را از دست بدهند و با خروج پیاپی آنها موجودیت یورو به عنوان واحد پول اروپا به خطر بیافتد.
از آغاز بحران بدهیهای یونان، هدف همه کمکهای مالی بزرگ اتحادیه اروپا این بوده که از خروج یونان از حوزه یورو جلوگیری شود. اما اظهارات دگوشت نشان میدهد که در سطوح عالی اتحادیه، اکنون دیگر آمادگی برای پذیرش این واقعیت بهوجود آمده است.
کمیسر امور تجاری اروپا گفتهاست که یونان باید به توافقهایی که هنگام دریافت کمکهای اتحادیه اروپا حاصل شده است عمل کند. اما احزاب چپ و سوسیالیست یونان معتقدند که برنامههای صرفهجویی ملی مورد درخواست اتحادیه اروپا بیشاز همه به شهروندان عادی یونان فشار میآورد.
بهگزارش خبرگزاری آلمان کارشناسان اقتصادی و سیاستمداران اتحادیه اروپا در حالحاضر بر سر این موضوع که آیا یونان در حوزه یورو میماند یا از آن خارج میشود توافقنظر ندارند.
برپایه همین گزارش، در بروکسل، مرکز اتحادیه اروپا، همه میگویند تمام تلاشها به کار خواهد رفت تا مشکل یونان در چارچوب حوزه یورو حل شود، اما شانس چنین موفقیتی همواره کمتر میشود.
شرطبندی بر سر سرنوشت یونان
در این شرایط یک مرکز شرطبندی معروف اروپا به نام Interwetten به جای مسابقات ورزشی و کازینو و انواع بازیها، از روز جمعه (۱۸ مه) امکان شرطبندی بر سر سرنوشت یونان را در اختیار کاربران اینترنتی قرار داده است. یکی از مدیران اینتروتن به خبرگزاری آلمان گفته است: «وقتی سیاستمداران اروپا با پول مالیاتدهندگان در یونان قمار میکنند، مردم هم باید بتوانند وارد این قمار شوند!»
در پایگاه اینترنتی اینتروتن، کاربران میتوانند با پاسخگوئی به این پرسش شرطبندیکنند: «یونان ابتدا از بازیهای قهرمانی فوتبال اروپا در سال ۲۰۱۲ خارج خواهد شد یا از حوزه یورو؟»
انتخابات جدید در یونان
در انتخابات دو هفته پیش یونان، احزاب طرفدار اجرای برنامه ریاضت ملی و احزاب مخالف آن در وضعیتی قرار گرفتند که هیچکدام نتوانستند دولت جدید را تشکیل دهند. روز پنجشنبه (۱۷ مه) یک دولت موقت مسئولیت برگزاری انتخابات تازه را در روز ۱۷ ژوئن بهعهده گرفت.
در صورت پیروزی طرفداران صرفهجویی ملی، یونان شانس دریافت کمکهای بیشتر از اتحادیه اروپا را خواهد داشت و ممکن است بتواند در حوزه یورو باقی بماند. در غیر این صورت، احتمال خروج این کشور از حوزه یورو تقویت میشود.
برپایه گزارش خبرگزاری فرانسه، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در تماس تلفنی با رئیسجمهور یونان اعلام کرده است که آلمان برای هر تصمیمی منتظر نتیجه انتخابات جدید یونان میماند. وی آرزو کرده است که یونان به زودی صاحب دولتی شود که بتوان روی آن حساب کرد.
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان، نیز روز پنجشنبه در یک تماس تلفنی با همتای یونانی خود "پتروس مولیویاتیس" اعلام کرد که آلمان همچنان آماده پشتیبانی از یونان است. وی همزمان خواستار ادامه روند اصلاحات اقتصادی در یونان شد.
قانون بودجهی سال ۹۱ که برای بررسی در اختیار شورای نگهبان قرار
گرفته در بخشهایی همچنان مبهم و نادقیق است. برخی کارشناسان میگویند
ابهامهای بودجه زمینهساز گسترش سوء استفاده و فساد مالی است.
روز پنجشنبه، ۲۸ اردیبهشت، در واپسین روزهای کار مجلس هشتم، بررسی شتابزده
لایحهی پیشنهادی بودجه سال ۱۳۹۱ به پایان رسید. با توجه به گذشت دو ماه
از سال، این لایحه همان روز برای بررسی به شورای نگهبان ارائه شد و قرار
است در نشست روز شنبه نظرات و ایرادهای احتمالی شورا در صحن علنی به بحث
گذاشته شود.
تشدید تحریمها و بودجهی پنهان
به اعتقاد کارشناسان لایحهی پیشنهادی دولت برای سال ۹۱ مانند سالهای اخیر ابهامهای فراوانی داشته که کمیسیون تلفیق مجلس همهی آنها را رفع نکرده است. برخی از صاحبنظران میگویند به دلیل فشار تحریمها دولت مجبور است برخی از آمار بودجه را پنهان نگه دارد.
محمد خباز عضو کمیسیون اقتصادی مجلس ۲۴ اسفند سال گذشته به روزنامه مردمسالاری گفت: «دولت باید بودجه را به نوعی طراحی کند که یک بودجه پنهان نیز داشته باشد. البته منظور من این نیست که از نگاه نمایندگان پنهان باشد، بلکه منظورم این است که دخل و خرج کشور از نگاه دشمنان پنهان باشد.»
در همین زمینه محسن بهرامی، رییس کمیسیون تولید و تجارت اتاق بازرگانی نیز، آذرماه سال پیش، با اشاره به کسری بودجه و شدت گرفتن تحریمها، از ضرورت تدوین یک بودجه پنهان سخن گفته بود. او با تاکید بر وابستگی شدید ایران به درآمدهای نفتی، به خبرگزاری ایلنا گفت: «در شرایط کنونی کشور، هر بودجهای باید تاثیر تحریمهای خارجی را در نظر گیرد و شدت گرفتن این تحریمها را در محاسبات خود به عمل آورد.»
تناقضهای آماری بودجه
در کنار تحریمها که پیش بینی دقیق درآمدها و هزینههای دولت را دشوار میکند، علتهای دیگری نیز برای پنهانکاری در ردیفهای بودجه وجود دارد. محمد خوشچهره نماینده سابق مجلس ۲۹ اردیبهشت در گفتوگو با سایت قانون گفت:«ردیف بودجه نهادهایی همچون وزارت اطلاعات، وزارت دفاع و سایر نهادهای نظامی تقریبا محرمانه است و برای درون این نهادها نیز مشخص نیست.»
به گفتهی خوشچهره چنین امری در کشورهای دیگر نیز پیش میآید و علت آن ملاحظات امنیتی است. ظاهرا در دولت محمود احمدینژاد ابهامهای بودجه دلایل دیگری نیز دارد. محمد خباز میگوید: «قبل از هر چیز فراموش نکنیم که دولت بر خلاف قانون، لایحه بودجه سال ۹۱ را با ۵۷ روز تاخیر به مجلس تقدیم کرد. از سوی دیگر اعداد و ارقام اعلام شده در این بودجه، به اندازهای با یکدیگر مغایرت دارند که نزدیک به ۴۷ تا ۴۸ هزار میلیارد تومان تناقض ارقامی در این بودجه وجود دارد.»
رابطهی افزایش بودجه با گسترش فساد
روزنامه رسالت سوم اردیبهشت ماه سال جاری در مطلبی زیر عنوان "لایه پنهان ۲۰ هزار میلیاردی در لایحه بودجه ۹۱" نوشت که این بودجه مربوط به سازمان حج و زیارت است، اما در لایحه بودجه سال ۹۱ «به جای عدد ۲۰ هزار میلیارد ریال در ستون هزینه اختصاصی سازمان حج عدد صفر نوشته شده است.»
علی مزروعی نماینده سابق مجلس در مطلبی که ۲۶ اردیبهشت در سایت جرس منتشر شد نوشت:«به طور قطع نوعی همبستگی مثبت بین میزان "بودجه" و "فساد" در كشور ما وجود دارد و به تعبیری بدبینانه میتوان گفت كه سفره بودجه معبری برای توزیع ناعادلانه درآمد نفت در جامعه ایرانی است و هرچه این سفره گستردهتر و بزرگتر شود، گروهها وافراد خاصی تلاش میكنند تا بر سر آن بنشینند.» او میافزاید در عین حال بررسیهای انجام شده نشان میدهد بین میزان فساد و دموكراسی یک همبستگی منفی وجود دارد.
کل بودجه سال جاری ۵۶۶ هزار میلیارد تومان تعیین شده که ۵۸ هزار میلیارد تومان بیشتر از سال گذشته است. بودجه شرکتهای دولتی نیز در سال ۹۱ ، به رغم واگذاری برخی از شرکتها به بخش خصوصی، افزایش یافته است.
دیکتاتوری، زمینهساز فساد مالی
یکی از انتقادها به دولت محمود احمدینژاد عدم اجرای دقیق قانون بودجه و اتخاذ سیاستهایی است که با برنامههای کلان اقتصادی کشور از جمله برنامه پنجم توسعه مغایرت دارند. مطابق این برنامه قرار بود بخشی از در آمد حاصل از اجرای قانون موسوم به هدفمندی یارانهها صرف حمایت از تولید داخلی شود. دولت متهم است در سال گذشته نه تنها از این کار خودداری کرده که برای پرداخت یارانههای نقدی ۸ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی قرض کرده است.
مجلس تا کنون گزارشهای مختلفی از تخلفهای مالی دولت و بیاعتنایی به قوانین را به قوه قضاییه ارجاع داده که در اغلب موارد مسکوت ماندهاند. به اعتقاد مزروعی گزارش نهادهای بینالمللی نشان میدهند «در كشورهایی كه مردمسالاری حاكم است و آزادیهای سیاسی و اجتماعی میدان فراخی را برای مطبوعات، احزاب و نهادهای مدنی فراهم آورده، شاخص "فساد" كمترین است اما در كشورهایی همچون کشورما كه استبداد و دیكتاتوری حرف اول و آخر را میزند، شاخص "فساد" بیشترین است.»
تشدید تحریمها و بودجهی پنهان
به اعتقاد کارشناسان لایحهی پیشنهادی دولت برای سال ۹۱ مانند سالهای اخیر ابهامهای فراوانی داشته که کمیسیون تلفیق مجلس همهی آنها را رفع نکرده است. برخی از صاحبنظران میگویند به دلیل فشار تحریمها دولت مجبور است برخی از آمار بودجه را پنهان نگه دارد.
محمد خباز عضو کمیسیون اقتصادی مجلس ۲۴ اسفند سال گذشته به روزنامه مردمسالاری گفت: «دولت باید بودجه را به نوعی طراحی کند که یک بودجه پنهان نیز داشته باشد. البته منظور من این نیست که از نگاه نمایندگان پنهان باشد، بلکه منظورم این است که دخل و خرج کشور از نگاه دشمنان پنهان باشد.»
در همین زمینه محسن بهرامی، رییس کمیسیون تولید و تجارت اتاق بازرگانی نیز، آذرماه سال پیش، با اشاره به کسری بودجه و شدت گرفتن تحریمها، از ضرورت تدوین یک بودجه پنهان سخن گفته بود. او با تاکید بر وابستگی شدید ایران به درآمدهای نفتی، به خبرگزاری ایلنا گفت: «در شرایط کنونی کشور، هر بودجهای باید تاثیر تحریمهای خارجی را در نظر گیرد و شدت گرفتن این تحریمها را در محاسبات خود به عمل آورد.»
تناقضهای آماری بودجه
در کنار تحریمها که پیش بینی دقیق درآمدها و هزینههای دولت را دشوار میکند، علتهای دیگری نیز برای پنهانکاری در ردیفهای بودجه وجود دارد. محمد خوشچهره نماینده سابق مجلس ۲۹ اردیبهشت در گفتوگو با سایت قانون گفت:«ردیف بودجه نهادهایی همچون وزارت اطلاعات، وزارت دفاع و سایر نهادهای نظامی تقریبا محرمانه است و برای درون این نهادها نیز مشخص نیست.»
به گفتهی خوشچهره چنین امری در کشورهای دیگر نیز پیش میآید و علت آن ملاحظات امنیتی است. ظاهرا در دولت محمود احمدینژاد ابهامهای بودجه دلایل دیگری نیز دارد. محمد خباز میگوید: «قبل از هر چیز فراموش نکنیم که دولت بر خلاف قانون، لایحه بودجه سال ۹۱ را با ۵۷ روز تاخیر به مجلس تقدیم کرد. از سوی دیگر اعداد و ارقام اعلام شده در این بودجه، به اندازهای با یکدیگر مغایرت دارند که نزدیک به ۴۷ تا ۴۸ هزار میلیارد تومان تناقض ارقامی در این بودجه وجود دارد.»
رابطهی افزایش بودجه با گسترش فساد
روزنامه رسالت سوم اردیبهشت ماه سال جاری در مطلبی زیر عنوان "لایه پنهان ۲۰ هزار میلیاردی در لایحه بودجه ۹۱" نوشت که این بودجه مربوط به سازمان حج و زیارت است، اما در لایحه بودجه سال ۹۱ «به جای عدد ۲۰ هزار میلیارد ریال در ستون هزینه اختصاصی سازمان حج عدد صفر نوشته شده است.»
علی مزروعی نماینده سابق مجلس در مطلبی که ۲۶ اردیبهشت در سایت جرس منتشر شد نوشت:«به طور قطع نوعی همبستگی مثبت بین میزان "بودجه" و "فساد" در كشور ما وجود دارد و به تعبیری بدبینانه میتوان گفت كه سفره بودجه معبری برای توزیع ناعادلانه درآمد نفت در جامعه ایرانی است و هرچه این سفره گستردهتر و بزرگتر شود، گروهها وافراد خاصی تلاش میكنند تا بر سر آن بنشینند.» او میافزاید در عین حال بررسیهای انجام شده نشان میدهد بین میزان فساد و دموكراسی یک همبستگی منفی وجود دارد.
کل بودجه سال جاری ۵۶۶ هزار میلیارد تومان تعیین شده که ۵۸ هزار میلیارد تومان بیشتر از سال گذشته است. بودجه شرکتهای دولتی نیز در سال ۹۱ ، به رغم واگذاری برخی از شرکتها به بخش خصوصی، افزایش یافته است.
دیکتاتوری، زمینهساز فساد مالی
یکی از انتقادها به دولت محمود احمدینژاد عدم اجرای دقیق قانون بودجه و اتخاذ سیاستهایی است که با برنامههای کلان اقتصادی کشور از جمله برنامه پنجم توسعه مغایرت دارند. مطابق این برنامه قرار بود بخشی از در آمد حاصل از اجرای قانون موسوم به هدفمندی یارانهها صرف حمایت از تولید داخلی شود. دولت متهم است در سال گذشته نه تنها از این کار خودداری کرده که برای پرداخت یارانههای نقدی ۸ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی قرض کرده است.
مجلس تا کنون گزارشهای مختلفی از تخلفهای مالی دولت و بیاعتنایی به قوانین را به قوه قضاییه ارجاع داده که در اغلب موارد مسکوت ماندهاند. به اعتقاد مزروعی گزارش نهادهای بینالمللی نشان میدهند «در كشورهایی كه مردمسالاری حاكم است و آزادیهای سیاسی و اجتماعی میدان فراخی را برای مطبوعات، احزاب و نهادهای مدنی فراهم آورده، شاخص "فساد" كمترین است اما در كشورهایی همچون کشورما كه استبداد و دیكتاتوری حرف اول و آخر را میزند، شاخص "فساد" بیشترین است.»
جشنواره فرهنگی مختومقلی فراغی هر سال با شرکت دهها هزار نفر به
مدت یک هفته در ایران برگزار میشود. مختومقلی فراغی، شاعر و عارف ترکمن،
حدود ۳ قرن پیش در حاجیقوشان، واقع در شمال ایران به دنیا آمد.
جشنوارهی یک هفتهای مختومقلی فراغی (۲۲ تا ۲۹ اردیبهشت)، شاعر و عارف
ترکمن با شرکت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر فرهنگ و هنر ترکمنستان و
دیگر مهمانان خارجی، در آق توقای، واقع در شمال گنبدکاووس پایان یافت.
امسال دویست و هفتاد و نهمین سالروز تولد مختومقلی فراغی است. وزیر فرهنگ و
ارشاد اسلامی ایران در بزرگذاشت این شاعر گفت: «مختومقلی فراغی مشهورترین
و معروفترین شاعر ترکمن است.»
خبرگزاری مهر گزارش میدهد که در جشنوارهی یک هفتهای مختومقلی فراغی در شهرهای مختلف ترکمنصحرا هزاران نفر از مردم شرکت کردند. برگزارکنندگان مراسم برخی از این شهرها به دویچه وله گفتند «این مراسمها بهرغم دخالتهای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اینبار به صورت مردمی برگزار شد.»
مختومقلی متعلق به بشریت است
جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۰۷ کنگرهی بینالمللی مختومقلی فراغی را برگزار کرد. در نخستین مراسم هفتهی مختومقلی در ایران، محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران نیز شرکت کرده بود. وی مختومقلی را شاعری توصیف کرد که "متعلق به همهی بشریت" است. محافل فرهنگی ترکمنهای ایران در سالهای گذشته تلاش کردند آثار این شاعر را برای ایرانیان و همچنین در خارج از مرزهای ایران معرفی کنند.
همزمان با بزرگداشت مختومقلی فراغی در ایران، امسال در شهرهای آنکارا و
قونیه ترکیه، برلین و کلن آلمان و عشقآباد ترکمنستان نیزهمایشهای علمی و
فرهنگی برگزار گردید. مضاف برآن در آنکارا پایتخت ترکیه نیز از تندیس
مختومقلی در یکی از زیباترین پارکهای این شهر با حضور عبدالله گل، رئیس
جمهور ترکیه و قربانقلی بردی محمداف رئیس جمهور ترکمنستان پردهبرداری شد.
در ۱۸مه/ ۲۹ اردیبهشت امسال همزمان با ایران در این پارک مراسم بزرگذاشت
مختومقلی برگزار شد که در آن جودت ییلماز، وزیر اقتصاد و توسعه ترکیه حضور
پیدا کرد. مجسمه دیگری از مختومقلی فراغی نیز در شهر یوزگات، مرکز استان
یوزگات ترکیه نصب شده است.
پیش از این شهرداری مسکو نیز تندیس مختومقلی را در یکی از میادین این شهرافتتاح کرد. در روز پرده برداری از تندیس وی در مسکو، برخی از شخصیتهای فرهنگی روسیه نیز شرکت کردند.
شورای نامگذاری شهر تهران نیز با نامگذاری میدانی در تهران به نام مختومقلی فراغی در این شهر موافقت کرده بود، اما با گذشت حدود دو سال این مسئله به فراموشی سپرده شده است.
ترجمه اشعار مختومقلی به فارسی و انگلیسی
خبرگزاری مهر مینویسد، شاعر ترکمن که آرامگاهش در آقتوقای واقع شده
به عنوان پدر زبان ترکمن شناخته میشود. اشعار این شاعر در سالهای اخیر
از جمله به زبانهای فارسی، انگلیسی، روسی، آلمانی، ترکی ترجمه شده است.
دکتر یوسف آزمون مترجم انگلیسی اشعار مختومقلی که خود از ترکمنهای ایران است در مصاحبه با دویچه وله خبر داد که "جمعیت دوستداران مختومقلی" را در بریتانیا تاسیس کرده است.
برگزاری همایش مختومقلی در آلمان و افغانستان
محمد صالح راسخ یلدرم، استاد دانشگاه بلخ، که در همایش علمی و فرهنگی مختومقلی در شهر کلن آلمان سخنرانی کرد، به دویچه وله میگوید: «مختومقلی در افغانستان یکی از مفاخر بزرگ شناخته میشود و همایش وی هر سال در این کشور برگزار میشود. در افغانستان دیوان اشعار مختومقلی را میتوان در هر خانهی ترکمن یافت.»
لزوم تدریس اشعار مختومقلی
صاحبنظران ترکمن با توجه به برگزاری همایشهای علمی و فرهنگی از سوی ایران در گفتگو با دویچه وله ابراز امیدواری کردند که اشعار مختومقلی فراغی در مدارس مناطق ترکمننشین ایران تدریس شود.
محافل فرهنگی ترکمنهای ایران انتقاد میکنند که تندیس این شاعر در مسکو پایتخت روسیه و آنکارا، پایتخت ترکیه تابحال پرده برداری شده است، اما در تهران، پایتخت ایران حتی کوچهای بنام مختوقلی فراغی نامگذاری نشده است.
خبرگزاری مهر گزارش میدهد که در جشنوارهی یک هفتهای مختومقلی فراغی در شهرهای مختلف ترکمنصحرا هزاران نفر از مردم شرکت کردند. برگزارکنندگان مراسم برخی از این شهرها به دویچه وله گفتند «این مراسمها بهرغم دخالتهای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اینبار به صورت مردمی برگزار شد.»
مختومقلی متعلق به بشریت است
جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۰۷ کنگرهی بینالمللی مختومقلی فراغی را برگزار کرد. در نخستین مراسم هفتهی مختومقلی در ایران، محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران نیز شرکت کرده بود. وی مختومقلی را شاعری توصیف کرد که "متعلق به همهی بشریت" است. محافل فرهنگی ترکمنهای ایران در سالهای گذشته تلاش کردند آثار این شاعر را برای ایرانیان و همچنین در خارج از مرزهای ایران معرفی کنند.
پیش از این شهرداری مسکو نیز تندیس مختومقلی را در یکی از میادین این شهرافتتاح کرد. در روز پرده برداری از تندیس وی در مسکو، برخی از شخصیتهای فرهنگی روسیه نیز شرکت کردند.
شورای نامگذاری شهر تهران نیز با نامگذاری میدانی در تهران به نام مختومقلی فراغی در این شهر موافقت کرده بود، اما با گذشت حدود دو سال این مسئله به فراموشی سپرده شده است.
ترجمه اشعار مختومقلی به فارسی و انگلیسی
دکتر یوسف آزمون مترجم انگلیسی اشعار مختومقلی که خود از ترکمنهای ایران است در مصاحبه با دویچه وله خبر داد که "جمعیت دوستداران مختومقلی" را در بریتانیا تاسیس کرده است.
برگزاری همایش مختومقلی در آلمان و افغانستان
محمد صالح راسخ یلدرم، استاد دانشگاه بلخ، که در همایش علمی و فرهنگی مختومقلی در شهر کلن آلمان سخنرانی کرد، به دویچه وله میگوید: «مختومقلی در افغانستان یکی از مفاخر بزرگ شناخته میشود و همایش وی هر سال در این کشور برگزار میشود. در افغانستان دیوان اشعار مختومقلی را میتوان در هر خانهی ترکمن یافت.»
محمد صالح راسخ استاد دانشگاه بلخ از افغانستان در حین سخنرانی در مراسم علمی و فرهنگی مختومقلی در شهر کلن آلمان
استاد دانشگاه بلخ افغانستان که فرهنگ ترکمنی- دری به نام "فرهنگ راسخ"
نوشته، خاطرنشان میکند: «در همایش مختومقلی فراغی که هر سال در کابل
برگزار میشود، رئیس جمهور افغانستان نیز پیام میفرستد.»لزوم تدریس اشعار مختومقلی
صاحبنظران ترکمن با توجه به برگزاری همایشهای علمی و فرهنگی از سوی ایران در گفتگو با دویچه وله ابراز امیدواری کردند که اشعار مختومقلی فراغی در مدارس مناطق ترکمننشین ایران تدریس شود.
محافل فرهنگی ترکمنهای ایران انتقاد میکنند که تندیس این شاعر در مسکو پایتخت روسیه و آنکارا، پایتخت ترکیه تابحال پرده برداری شده است، اما در تهران، پایتخت ایران حتی کوچهای بنام مختوقلی فراغی نامگذاری نشده است.
رئیس انجمن مددكاران اجتماعی نسبت به شيوع سوء مصرف مشروبات الكلی
در ایران هشدار داده است. پیش از این اعلام شده بود که علاوه بر تولید
داخلی سالی ۶۰ تا ۸۰ میلیون لیتر مشروب الکلی وارد ایران میشود.
حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددكاران اجتماعی، روز جمعه ۲۹ اردیبهشت نسبت
شيوع سوء مصرف مشروبات الكلی در ایران هشدار داده است. بهگفته وی مقامات
مقامات قضایی و انتظامی در خوشبينانه ترين حالت، ۲۰ تا ۳۰ درصد مشروبات
الکی موجود در ایران را کشف میکنند.
هشدار درباره شیوع اعتیاد به الکل در ایران در حالی است که مصرف مشروبات الکلی بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران ممنوع است.
در روزهای گذشته از این، باقر لاریجانی رئیس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت از وجود دو میلیون معتاد در ایران خبر داده بوده بود که بخشی از آنها به مصرف الکل معتاد هستند.
رئیس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت با ابراز نگرانی از مصرف الکل در تهران گفته بود: «گاهی از بیمارستانها و پزشکان زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی از رواج مصرف الکل در مناطق جنوب تهران گزارشهائی به دست ما میرسد که نگران کننده است.»
باقر لاریجانی همچنین از فروش مشروبات الکلی در برخی فروشگاهها سخن گفته بود.
به گزارش منابع خبری ایران سالانه حدود ۶۰ تا ۸۰ میلیون لیتر انواع مشروبات الکلی به ارزش ۷۳۰ ميليون دلار به ایران قاچاق میشود. این میزان جدا از مشروبات ساخته شده در داخل ایران است.
پیش از این اقبال محمدی، عضو کميسيون کشاورزی، آب و منابع طبيعی مجلس شورای اسلامی گفته بود: «در برخی مواقع، محمولههای بزرگ مشروبات الکلی از معابر رسمی کشور و با حضور دستگاههای ناظر و دستاندرکار به کشور وارد میشود.»
به گفته اسماعيل احمدیمقدم فرمانده نيروی انتظامی متوسط سن مصرف الکل در ایران به ۲۰ سال رسيده است.
سال ۱۳۸۹ فرمانده نيروی انتظامی در اظهار نظری دیگر گفته بود ۸۰ درصد مشروبات الکلی از کردستان وارد ایران میشود.
مشروبات الکلی دستساز
هر ساله اخباری درباره مسمومیت و عوارض ناشی از مصرف مشروبات الکلی غیراستاندارد معروف به «دستساز» در ایران منتشر میشود.
سازمان پزشکی قانونی در همین زمینه اعلام کرده بود در سال ۱۳۹۰، ۹۳ نفر در ایران بر اثر سوء مصرف الکل جان خود را از دست دادهاند. بر اساس همین گزارش در سال ۱۳۸۹ نیز ۱۴۵ نفر بر اثر سومصرف الکل در ایران فوت کردهاند.
به گزارش سایت خبرآنلاین به دلیل ممنوع بودن تولید، توزیع و فروش مشروبات الکلی در ایران، گرایش به استفاده از مشروبات قاچاق که اکثرا تقلبی هستند و مشروبات دستساز که حاوی انواع قرصهای خوابآور و مواد مضرند و بالاخره استفاده از الکل طبی که امروزه در داروخانه ها هم به فروش می رسد، بیشتر شده است.
تاریخچه تولید مشروبات الکلی در ایران
پیش از این نشریه اشپیگل آلمان نتایج تحقیقات فرانک تادئوس درباره تاریخچه تولید الکل در دنیا را منتشر کرده بود. بر اساس تحقیقات این پژوهشگر چینیها دستکم از ۹ هزار سال پیش و ایرانیها حداقل از ۵ هزار و ۵۰۰ سال پیش نوشابههای الکلی تولید میکردهاند.
بر اساس گزارش اشپیگل، کشوری که امروزه در آن نوشیدن مشروب ممنوع است و مجازات به همراه دارد، جزو قدیمیترین تولیدکنندگان نوشیدنیهای الکلی در جهان بوده است.
هشدار درباره شیوع اعتیاد به الکل در ایران در حالی است که مصرف مشروبات الکلی بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران ممنوع است.
در روزهای گذشته از این، باقر لاریجانی رئیس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت از وجود دو میلیون معتاد در ایران خبر داده بوده بود که بخشی از آنها به مصرف الکل معتاد هستند.
رئیس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت با ابراز نگرانی از مصرف الکل در تهران گفته بود: «گاهی از بیمارستانها و پزشکان زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی از رواج مصرف الکل در مناطق جنوب تهران گزارشهائی به دست ما میرسد که نگران کننده است.»
باقر لاریجانی همچنین از فروش مشروبات الکلی در برخی فروشگاهها سخن گفته بود.
به گزارش منابع خبری ایران سالانه حدود ۶۰ تا ۸۰ میلیون لیتر انواع مشروبات الکلی به ارزش ۷۳۰ ميليون دلار به ایران قاچاق میشود. این میزان جدا از مشروبات ساخته شده در داخل ایران است.
پیش از این اقبال محمدی، عضو کميسيون کشاورزی، آب و منابع طبيعی مجلس شورای اسلامی گفته بود: «در برخی مواقع، محمولههای بزرگ مشروبات الکلی از معابر رسمی کشور و با حضور دستگاههای ناظر و دستاندرکار به کشور وارد میشود.»
به گفته اسماعيل احمدیمقدم فرمانده نيروی انتظامی متوسط سن مصرف الکل در ایران به ۲۰ سال رسيده است.
سال ۱۳۸۹ فرمانده نيروی انتظامی در اظهار نظری دیگر گفته بود ۸۰ درصد مشروبات الکلی از کردستان وارد ایران میشود.
مشروبات الکلی دستساز
هر ساله اخباری درباره مسمومیت و عوارض ناشی از مصرف مشروبات الکلی غیراستاندارد معروف به «دستساز» در ایران منتشر میشود.
سازمان پزشکی قانونی در همین زمینه اعلام کرده بود در سال ۱۳۹۰، ۹۳ نفر در ایران بر اثر سوء مصرف الکل جان خود را از دست دادهاند. بر اساس همین گزارش در سال ۱۳۸۹ نیز ۱۴۵ نفر بر اثر سومصرف الکل در ایران فوت کردهاند.
به گزارش سایت خبرآنلاین به دلیل ممنوع بودن تولید، توزیع و فروش مشروبات الکلی در ایران، گرایش به استفاده از مشروبات قاچاق که اکثرا تقلبی هستند و مشروبات دستساز که حاوی انواع قرصهای خوابآور و مواد مضرند و بالاخره استفاده از الکل طبی که امروزه در داروخانه ها هم به فروش می رسد، بیشتر شده است.
تاریخچه تولید مشروبات الکلی در ایران
پیش از این نشریه اشپیگل آلمان نتایج تحقیقات فرانک تادئوس درباره تاریخچه تولید الکل در دنیا را منتشر کرده بود. بر اساس تحقیقات این پژوهشگر چینیها دستکم از ۹ هزار سال پیش و ایرانیها حداقل از ۵ هزار و ۵۰۰ سال پیش نوشابههای الکلی تولید میکردهاند.
بر اساس گزارش اشپیگل، کشوری که امروزه در آن نوشیدن مشروب ممنوع است و مجازات به همراه دارد، جزو قدیمیترین تولیدکنندگان نوشیدنیهای الکلی در جهان بوده است.
تنشها میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس بالا گرفته. جمهوری
اسلامی طرح «اتحادیه خلیج» را توطئه عربستان میداند. علاوه بر احضار
کاردار بحرین در تهران، راهپیماییهایی هم در اعتراض به طرح عربستان
برگزار شده.
واکنشها در ایران به طرح تشکیل «اتحادیه خلیج» و آنچه مقامهای ایرانی
«توطئه الحاق بحرین به عربستان» میخوانند، همچنان ادامه دارد. وزارت امور
خارجه ایران در یک پینگپنگ دیپلماتیک، روز جمعه (۲۹ اردیبهشت، ۱۸ مه)
کاردار بحرین در تهران را احضار کرد تا «نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران»
به او ابلاغ شود.
رسانههای دولتی ایران به نقل از رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کردند که جمهوری اسلامی نسبت به «رعایت حقوق شهروندی مردم بحرین به حکومت آل خلیفه تذکر داده» و تاکید کرده که «تنها راه برونرفت از مشکلات موجود، پاسخ به مطالبات مشروع مردم بحرین است.»
این اقدام در واکنش به فراخواندن سفیر ایران در منامه انجام شده است. دو روز پیش وزارت امور خارجه بحرین با احضار سفیر ایران، نسبت به «دخالت آشکار ایران در امور داخلی بحرین» هشدار داده بود.
گذشته از این، خطیبان نمازجمعه در تهران و شهرستانها هم در اقدامی هماهنگ به سیاستهای رهبران سعودی در قبال تحولات منطقه و نقش آنان در سرکوب «قیام مردم بحرین» اعتراض کردند. گزارشهای رسانههای دولتی ایران حاکی از آن است که راهپیماییهایی هم در تهران و برخی از شهرستانها در حمایت از مردم بحرین و در اعتراض به سیاستهای عربستان برگزار شده است.
نمازگزاران تهرانی که شنونده سخنان سردار محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج بودند، خطاب به مقامهای سعودی هشدار دادند که «رژیم پادشاهی، عاقبتش سقوط است.» شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در ایران، روز چهارشنبه از مردم خواسته بود که در اعتراض به «این طرح شیطنتآمیز آمریکایی» در روز جمعه راهپیمایی کنند.
نبرد ایران و عربستان بر سر یک «جزیره استراتژیک»
از زمان برگزاری نشست کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای بحث و تبادل نظر پیرامون تشکیل «اتحادیه خلیج» برای مقابله با گسترش نفوذ و تهدیدهای ایران در منطقه، بسیاری از مقامهای ایرانی در محافل عمومی به این نشست و پیآمدهای آن تاختهاند.
علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، گفته بود «بحرین لقمهای نیست که به سادگی از حلقوم کسی پایین برود.» مجلس شورای اسلامی خواستار اقدام جدی مسئولان سیاست خارجی ایران درباره «طرح عربستان برای در اختیار گرفتن بحرین» شد.
وزیر امور خارجه بحرین، پیشتر اعلام کرده بود که تاسیس «اتحادیه خلیج» و اتحاد عربستان و بحرین، خواست مردم کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. مذاکرات برای تاسیس این اتحادیه هنوز به نتایج مشخصی نرسیده و بررسی دقیقتر طرح به آینده موکول شده است.
بحرین یکی از مهمترین پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه پرتنش خلیج فارس را میزبانی میکند. پایگاه دریایی "سلمان" بحرین محل استقرار ناوگان پنجم آمریکاست. گذشته از این، این «جزیره استراتژیک» برای دو قدرت بزرگ منطقه، ایران تحت حاکمیت شیعیان، و عربستان تحت حاکمیت سنیها، اهمیتی حیاتی دارد و به محملی برای زورآزمایی سیاسی تبدیل شده است. عربستان نگران است که جنبش تحولخواهانه مخالفان شیعه در بحرین٬ با براندازی حکومت کنونی٬ زمینه را برای گسترش نفوذ ایران فراهم کند. از سوی دیگر، ایران نگران «اتحاد استراتژیک اعراب سنی» حوزه خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی است.
ایده تاسیس «اتحادیه خلیج» اولین بار توسط ملک عبدالله، پادشاه عربستان، در دسامبر ۲۰۱۱ ارائه شد و گفته میشود طراحی آن با تکیه بر مدل «اتحادیه اروپا» انجام خواهد شد که گام نخست آن تقویت همکاریهای امنیتی و اقتصادی عربستان است.
رسانههای دولتی ایران به نقل از رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کردند که جمهوری اسلامی نسبت به «رعایت حقوق شهروندی مردم بحرین به حکومت آل خلیفه تذکر داده» و تاکید کرده که «تنها راه برونرفت از مشکلات موجود، پاسخ به مطالبات مشروع مردم بحرین است.»
این اقدام در واکنش به فراخواندن سفیر ایران در منامه انجام شده است. دو روز پیش وزارت امور خارجه بحرین با احضار سفیر ایران، نسبت به «دخالت آشکار ایران در امور داخلی بحرین» هشدار داده بود.
گذشته از این، خطیبان نمازجمعه در تهران و شهرستانها هم در اقدامی هماهنگ به سیاستهای رهبران سعودی در قبال تحولات منطقه و نقش آنان در سرکوب «قیام مردم بحرین» اعتراض کردند. گزارشهای رسانههای دولتی ایران حاکی از آن است که راهپیماییهایی هم در تهران و برخی از شهرستانها در حمایت از مردم بحرین و در اعتراض به سیاستهای عربستان برگزار شده است.
نمازگزاران تهرانی که شنونده سخنان سردار محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج بودند، خطاب به مقامهای سعودی هشدار دادند که «رژیم پادشاهی، عاقبتش سقوط است.» شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در ایران، روز چهارشنبه از مردم خواسته بود که در اعتراض به «این طرح شیطنتآمیز آمریکایی» در روز جمعه راهپیمایی کنند.
نبرد ایران و عربستان بر سر یک «جزیره استراتژیک»
از زمان برگزاری نشست کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای بحث و تبادل نظر پیرامون تشکیل «اتحادیه خلیج» برای مقابله با گسترش نفوذ و تهدیدهای ایران در منطقه، بسیاری از مقامهای ایرانی در محافل عمومی به این نشست و پیآمدهای آن تاختهاند.
علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، گفته بود «بحرین لقمهای نیست که به سادگی از حلقوم کسی پایین برود.» مجلس شورای اسلامی خواستار اقدام جدی مسئولان سیاست خارجی ایران درباره «طرح عربستان برای در اختیار گرفتن بحرین» شد.
وزیر امور خارجه بحرین، پیشتر اعلام کرده بود که تاسیس «اتحادیه خلیج» و اتحاد عربستان و بحرین، خواست مردم کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. مذاکرات برای تاسیس این اتحادیه هنوز به نتایج مشخصی نرسیده و بررسی دقیقتر طرح به آینده موکول شده است.
بحرین یکی از مهمترین پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه پرتنش خلیج فارس را میزبانی میکند. پایگاه دریایی "سلمان" بحرین محل استقرار ناوگان پنجم آمریکاست. گذشته از این، این «جزیره استراتژیک» برای دو قدرت بزرگ منطقه، ایران تحت حاکمیت شیعیان، و عربستان تحت حاکمیت سنیها، اهمیتی حیاتی دارد و به محملی برای زورآزمایی سیاسی تبدیل شده است. عربستان نگران است که جنبش تحولخواهانه مخالفان شیعه در بحرین٬ با براندازی حکومت کنونی٬ زمینه را برای گسترش نفوذ ایران فراهم کند. از سوی دیگر، ایران نگران «اتحاد استراتژیک اعراب سنی» حوزه خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی است.
ایده تاسیس «اتحادیه خلیج» اولین بار توسط ملک عبدالله، پادشاه عربستان، در دسامبر ۲۰۱۱ ارائه شد و گفته میشود طراحی آن با تکیه بر مدل «اتحادیه اروپا» انجام خواهد شد که گام نخست آن تقویت همکاریهای امنیتی و اقتصادی عربستان است.
همزمان با افزایش "فتواهای ارتداد شاهین نجفی" تردید در مورد مبنای
قرآنی این احکام بیشتر شده است. برخی صاحبنظران میگویند در هیچ یک از
آیات قرآن اشارهای به حکم اعدام برای مرتد وجود ندارد.
تا روز جمعه، ۲۹ اردیبهشت دستکم چهار فتوای شرعی به عنوان حکم ارتداد
خواننده رپ شاهین نجفی در رسانهها منتشر شده است. از اینها دو حکم ارتباط
مستقیمی با نجفی ندارد و حتا یکی پیش از پخش ترانهی "آی نقی" او صادر شده
بودند. نجفی که تا کنون شش آلبوم موسیقی منتشر کرده سال ۱۳۸۴ به آلمان
مهاجرت کرد.
به نظر میرسد برخی رسانهها از جمله خبرگزاری فارس که به نیروهای امنیتی و نظامی منسوب است و سایتهایی چون شیعهنیوز در دامن زدن به این جنجال نقش داشتهاند. متنی که بهعنوان فتوای لطفالله صافی گلپایگانی در مورد شاهین نجفی منتشر شد در ابتدا پاسخی کلی به پرسش در مورد افزایش "توهین به امام دهم شیعیان در سایتهای اینترنتی" بود.
شیعهنیوز: ما همه مقصریم
از میان سه فتوایی که روز پنجشنبه، ۲۸ اردیبهشت به نقل از ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی و محمدصادق حسینی روحانی منتشر شد آخری اشارهی مستقیمی به خواننده رپ ایران و ترانهی او نکرده است. پاسخ روحانی به مقلدانی است که به او نوشتهاند «از چندی پیش در شبکههای اجتماعی و برخی وبلاگها شاهد نوشتههای تمسخرآمیز و لطیفههایی با موضوعیت ائمه اطهار بودیم که این امر اخیرا ابعاد گستردهتری به خود گرفته است، لذا خواهشمند است نظر خود را نسبت به این موارد اعلام فرمائید.»
ظاهرا اشاره به صفحههایی در فیسبوک و وبلاگهایی چون «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» است که سابقه فعالیت برخی از آنها به چند سال میرسد. سایت شیعهنیوز، ۲۷ اردیبهشت در مطلبی با عنوان «تمسخر مقدسات از کجا آغاز شد؟ و نقش رسانهها در این خصوص» مینویسد مسئولیت این وضعیت بر گردن همگان است و حتا صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز در این ماجرا نقش دارد.
شیعه نیوز نوشت «متاسفانه عملکرد ما و برخی از مسئولین در سیمای جمهوری اسلامی چنان بود که در عید امسال شاهد پخش سریالی بودیم که شخصیت ژولیده ولی معتقد، پسری بنام نقی داشت و متاسفانه نام این پسر با حالتی تمسخرآمیز و طنزگونه بیان میکرد.» در بخش دیگری از این یادداشت آمده است «آیندگان ما چه خواهند شد؟ ما که دوران انقلاب و روحانیت و رشادتها و شهادتها را درک کردیم این شدیم وای بحال کودکان ما.»
توقیف یک نشریه دانشجویی
پاسخ مکارم شیرازی به مقلدانی که خواهان آگاهی از حکم "خوانندهای
فراری [که اخیرا] آهنگی اجرا کرده سراسر توهین و هتاکی به ائمه معصومین"
شدهاند چنین گزارش شده: «اگر از روی علم و عمد باشد مرتد میشود و بر
دیگران لازم است که نهی از منکر کنند.»
در این میان در داخل کشور نیز واکنشهایی در تقبیح دستور کشتن یا تعیین جایزه برای سر خواننده ایرانی مهاجر شنیده میشود. نشریه دانشجویی «صبح فردا» چند روز پیش بدون نام بردن از افراد درگیر در این جنجال در سرمقالهای زیر عنوان «من میکشم، پس هستم» به صدور دستور کشتن خواننده معترض انتقاد کرده است.
سایت بازتاب، ۲۸ اردیبهشت نوشت نویسنده در این مقاله «به مدافعان آزادی بیان که آزادی بیان را متفاوت با آزادی توهین میدانند، تاخته و استدلال کرده بود اگر کسی به این نتیجه برسد که چیزی قابل توهین و تمسخر است، باید اجازه داد حرفش را بزند.»
بنابرگزارشها این نشریه در پی اعتراض جمعی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران توقیف شد. به گزارش بازتاب عبدالرضا سیف معاون فرهنگی دانشگاه تهران با تایید این خبر گفت «این نشریه توقیف شده و پرونده نشریه برای برخورد قانونی به کمیته ناظر بر نشریات دانشگاهی و کمیته انضباطی ارجاع و با خاطیان برخورد قانونی صورت میگیرد.»
فقدان مبنای قرآنی حکم ارتداد
از سوی دیگر شماری از صاحبنظران و اسلامشناسان میگویند صدور حکم اعدام برای ارتداد (خروج از دین) و سب النبی (توهین به پیامبر) هیچ مبنای شرعی و قرآنی ندارد و تنها متکی به تفسیر برخی از فقهاست. طاها پارسا در مقالهی «روایات قتل ِ مرتد با قرآن ناسازگارند» که ۲۷ اردیبهشت در سایت جرس منتشر شد آیات مربوط به ارتداد و مرتد در قرآن را به چهار دسته تقسیم میکند.
پارسا با بررسی آیههای یاد شده به این نتیجه میرسد که «برای مرتد ـ مطلقاً ـ در قرآن هیچ مجازات دنیوی از قبیل اعدام و حبس ابد پیشبینی نشده.» او در بخشی از نوشتهی خود به رسالهای از محسن کدیور «در رد مجازات اعدام برای ارتداد و توهین به پیامبر» اشاره میکند که سال گذشته منتشر شد.
کدیور در رسالهی خود مینویسد «حکم به مهدورالدم بودن افراد به اتهام ارتداد یا سبّ النبی فاقد مستند معتبر شرعی از کتاب و سنت و اجماع و عقل است، بلکه بر خلاف قرآن و عقل بوده و به دلیل مفاسد متعدد مترتب بر آن یقینا موجب وهن اسلام است.»
به اعتقاد محسن کدیور «داخل شدن و خارج شدن آزادانه از دین از لوازم لاینفک کرامت انسان است، و احدی را نمیتوان به دلیل گزینش دین ناقص یا عقیده باطل در این دنیا مواخذه یا مجازات کرد.» او تشخیص جرم و تعیین مجازات را یک امر حقوقی میخواند و تاکید میکند «صدور حکم قضائی تنها به عهده محکمه صالح و اجرای آن تنها در صلاحیت ضابطین قضائی است.»
به نظر میرسد برخی رسانهها از جمله خبرگزاری فارس که به نیروهای امنیتی و نظامی منسوب است و سایتهایی چون شیعهنیوز در دامن زدن به این جنجال نقش داشتهاند. متنی که بهعنوان فتوای لطفالله صافی گلپایگانی در مورد شاهین نجفی منتشر شد در ابتدا پاسخی کلی به پرسش در مورد افزایش "توهین به امام دهم شیعیان در سایتهای اینترنتی" بود.
شیعهنیوز: ما همه مقصریم
از میان سه فتوایی که روز پنجشنبه، ۲۸ اردیبهشت به نقل از ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی و محمدصادق حسینی روحانی منتشر شد آخری اشارهی مستقیمی به خواننده رپ ایران و ترانهی او نکرده است. پاسخ روحانی به مقلدانی است که به او نوشتهاند «از چندی پیش در شبکههای اجتماعی و برخی وبلاگها شاهد نوشتههای تمسخرآمیز و لطیفههایی با موضوعیت ائمه اطهار بودیم که این امر اخیرا ابعاد گستردهتری به خود گرفته است، لذا خواهشمند است نظر خود را نسبت به این موارد اعلام فرمائید.»
ظاهرا اشاره به صفحههایی در فیسبوک و وبلاگهایی چون «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» است که سابقه فعالیت برخی از آنها به چند سال میرسد. سایت شیعهنیوز، ۲۷ اردیبهشت در مطلبی با عنوان «تمسخر مقدسات از کجا آغاز شد؟ و نقش رسانهها در این خصوص» مینویسد مسئولیت این وضعیت بر گردن همگان است و حتا صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز در این ماجرا نقش دارد.
شیعه نیوز نوشت «متاسفانه عملکرد ما و برخی از مسئولین در سیمای جمهوری اسلامی چنان بود که در عید امسال شاهد پخش سریالی بودیم که شخصیت ژولیده ولی معتقد، پسری بنام نقی داشت و متاسفانه نام این پسر با حالتی تمسخرآمیز و طنزگونه بیان میکرد.» در بخش دیگری از این یادداشت آمده است «آیندگان ما چه خواهند شد؟ ما که دوران انقلاب و روحانیت و رشادتها و شهادتها را درک کردیم این شدیم وای بحال کودکان ما.»
توقیف یک نشریه دانشجویی
در این میان در داخل کشور نیز واکنشهایی در تقبیح دستور کشتن یا تعیین جایزه برای سر خواننده ایرانی مهاجر شنیده میشود. نشریه دانشجویی «صبح فردا» چند روز پیش بدون نام بردن از افراد درگیر در این جنجال در سرمقالهای زیر عنوان «من میکشم، پس هستم» به صدور دستور کشتن خواننده معترض انتقاد کرده است.
سایت بازتاب، ۲۸ اردیبهشت نوشت نویسنده در این مقاله «به مدافعان آزادی بیان که آزادی بیان را متفاوت با آزادی توهین میدانند، تاخته و استدلال کرده بود اگر کسی به این نتیجه برسد که چیزی قابل توهین و تمسخر است، باید اجازه داد حرفش را بزند.»
بنابرگزارشها این نشریه در پی اعتراض جمعی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران توقیف شد. به گزارش بازتاب عبدالرضا سیف معاون فرهنگی دانشگاه تهران با تایید این خبر گفت «این نشریه توقیف شده و پرونده نشریه برای برخورد قانونی به کمیته ناظر بر نشریات دانشگاهی و کمیته انضباطی ارجاع و با خاطیان برخورد قانونی صورت میگیرد.»
فقدان مبنای قرآنی حکم ارتداد
از سوی دیگر شماری از صاحبنظران و اسلامشناسان میگویند صدور حکم اعدام برای ارتداد (خروج از دین) و سب النبی (توهین به پیامبر) هیچ مبنای شرعی و قرآنی ندارد و تنها متکی به تفسیر برخی از فقهاست. طاها پارسا در مقالهی «روایات قتل ِ مرتد با قرآن ناسازگارند» که ۲۷ اردیبهشت در سایت جرس منتشر شد آیات مربوط به ارتداد و مرتد در قرآن را به چهار دسته تقسیم میکند.
پارسا با بررسی آیههای یاد شده به این نتیجه میرسد که «برای مرتد ـ مطلقاً ـ در قرآن هیچ مجازات دنیوی از قبیل اعدام و حبس ابد پیشبینی نشده.» او در بخشی از نوشتهی خود به رسالهای از محسن کدیور «در رد مجازات اعدام برای ارتداد و توهین به پیامبر» اشاره میکند که سال گذشته منتشر شد.
کدیور در رسالهی خود مینویسد «حکم به مهدورالدم بودن افراد به اتهام ارتداد یا سبّ النبی فاقد مستند معتبر شرعی از کتاب و سنت و اجماع و عقل است، بلکه بر خلاف قرآن و عقل بوده و به دلیل مفاسد متعدد مترتب بر آن یقینا موجب وهن اسلام است.»
به اعتقاد محسن کدیور «داخل شدن و خارج شدن آزادانه از دین از لوازم لاینفک کرامت انسان است، و احدی را نمیتوان به دلیل گزینش دین ناقص یا عقیده باطل در این دنیا مواخذه یا مجازات کرد.» او تشخیص جرم و تعیین مجازات را یک امر حقوقی میخواند و تاکید میکند «صدور حکم قضائی تنها به عهده محکمه صالح و اجرای آن تنها در صلاحیت ضابطین قضائی است.»
بر اساس آمار رسمی تا ۶ سال پیش ۵/ ۳ میلیون کودک ایرانی از تحصیل
محروم بودند. بر این تعداد اکنون یک میلیون اضافه شده است. ۵/ ۲ میلیون
کودک نیز در معرض خیابانی شدن هستند.
فرشید یزدانی فعال حقوق کودک در گفتوگو با خبرگزاری
ایسنا اعلام کرده است بر اساس آمارهای حاصل از آخرين سرشماری رسمی كشور، ۲۷
درصد کودکانی ایرانی، خارج از چرخه تحصیل قرار دارند.
آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، حاکی از آن بود که تعداد سه و نیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد، اما نهضت سوادآموزی اعلام کرده است که از سال ۸۵ تا کنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شدهاند.
به گفته فرشید یزدانی فعال حقوق کودک، خارج ماندن يک چهارم جمعيت كودكان ایرانی از چرخه تحصيل باعث بیرون ماندن آنها از چرخه توليد و استمرار فرايند فقر در بزرگسالی خواهد شد و بر اقتصاد كلان كشور اثر میگذارد.
فرشید یزدانی درباره دلایل عدم برنامهریزی برای این کودکان گفته است: «اين كودكان تريبون ندارند، نقش سياسی - اجتماعی و حق رای ندارند و به اين دليل در برنامه ريزیها از آنها غافل میشوند.»
بنا به گزارش ایسنا در حالی که هر هزینهای برای آموزش ۵ برابر ارزش افزوده تولید خواهد کرد، استمرار نابرابریها و كاهش فرصتهای اشتغال برابر، از تبعات خارج ماندن كودكان از چرخه تحصيل است.
در همین زمینه روزنامه جام جم در شماره روز پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱، از قول مرضيه قاسمپور حقوقدان، نوشته است: «در قوانين مدنی ايران تاكيد زيادی به ماندن بچهها كنار خانوادهشان شده به طوری كه حتی اگر آنها مانع تحصيل بچهها بشوند نيز، هيچ نهادی نمیتواند آنها را از خانواده دور كند. چون در قانون مدنی، تحصيل به عنوان يكی از نيازهای كودكان مشخص نشده و تكليف پدر تنها تامين لباس، مسكن و خوراک آن هم در حد رفع نياز است.»
دو و نیم میلیون کودک ایرانی در معرض خیابانی شدن
محمدتقی سبزهای جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه رازی روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱، از وجود ۵۸۰ هزار کودک خیابانی در ایران خبر داده و گفته بود: «دو و نیم میلیون کودک دیگر هم در معرض خیابانی شدن قرار دارند.»
به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه رازی، در ایران ۹۵ درصد کودکان خیابانی، ایرانی و مابقی تبعه افغانستان، پاکستان و دیگر کشورها هستند.
محمدتقی سبزهای با بیان اینکه "۲۲ درصد این کودکان مورد آزار خانوادگی قرار گرفته اند" اضافه کرده است: «در کشورهای دیگر این کودکان تحت کنترل و نظارت نهادهای غیردولتی قرار میگیرند و امکانات قابل قبولی برای آنها در نظر گرفته می شود.»
در سالهای اخیر اخبار متفاوتی درباره فشار بر نهادهای غیردولتی که از حقوق کودکان در ایران حمایت میکنند منتشر شده است.
برای نمونه منابع حقوق بشری در آبان ۱۳۸۸ گزارش داده بودند دفتر سازمان غیردولتی "جمعیت تلاش برای جهانی شایسته کودکان" در ایران توسط ماموران امنیتی پلمپ شده است.
آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، حاکی از آن بود که تعداد سه و نیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد، اما نهضت سوادآموزی اعلام کرده است که از سال ۸۵ تا کنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شدهاند.
به گفته فرشید یزدانی فعال حقوق کودک، خارج ماندن يک چهارم جمعيت كودكان ایرانی از چرخه تحصيل باعث بیرون ماندن آنها از چرخه توليد و استمرار فرايند فقر در بزرگسالی خواهد شد و بر اقتصاد كلان كشور اثر میگذارد.
فرشید یزدانی درباره دلایل عدم برنامهریزی برای این کودکان گفته است: «اين كودكان تريبون ندارند، نقش سياسی - اجتماعی و حق رای ندارند و به اين دليل در برنامه ريزیها از آنها غافل میشوند.»
بنا به گزارش ایسنا در حالی که هر هزینهای برای آموزش ۵ برابر ارزش افزوده تولید خواهد کرد، استمرار نابرابریها و كاهش فرصتهای اشتغال برابر، از تبعات خارج ماندن كودكان از چرخه تحصيل است.
در همین زمینه روزنامه جام جم در شماره روز پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱، از قول مرضيه قاسمپور حقوقدان، نوشته است: «در قوانين مدنی ايران تاكيد زيادی به ماندن بچهها كنار خانوادهشان شده به طوری كه حتی اگر آنها مانع تحصيل بچهها بشوند نيز، هيچ نهادی نمیتواند آنها را از خانواده دور كند. چون در قانون مدنی، تحصيل به عنوان يكی از نيازهای كودكان مشخص نشده و تكليف پدر تنها تامين لباس، مسكن و خوراک آن هم در حد رفع نياز است.»
دو و نیم میلیون کودک ایرانی در معرض خیابانی شدن
محمدتقی سبزهای جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه رازی روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱، از وجود ۵۸۰ هزار کودک خیابانی در ایران خبر داده و گفته بود: «دو و نیم میلیون کودک دیگر هم در معرض خیابانی شدن قرار دارند.»
به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه رازی، در ایران ۹۵ درصد کودکان خیابانی، ایرانی و مابقی تبعه افغانستان، پاکستان و دیگر کشورها هستند.
محمدتقی سبزهای با بیان اینکه "۲۲ درصد این کودکان مورد آزار خانوادگی قرار گرفته اند" اضافه کرده است: «در کشورهای دیگر این کودکان تحت کنترل و نظارت نهادهای غیردولتی قرار میگیرند و امکانات قابل قبولی برای آنها در نظر گرفته می شود.»
در سالهای اخیر اخبار متفاوتی درباره فشار بر نهادهای غیردولتی که از حقوق کودکان در ایران حمایت میکنند منتشر شده است.
برای نمونه منابع حقوق بشری در آبان ۱۳۸۸ گزارش داده بودند دفتر سازمان غیردولتی "جمعیت تلاش برای جهانی شایسته کودکان" در ایران توسط ماموران امنیتی پلمپ شده است.
روابط ایران و سوریه: از ادّعا تا واقعیّت
*منصور فرهنگ استاد علوم سیاسی در کالج بنیگتون، ایالت ورمانت، در آمریکاستاز آغاز جنگ ایران و عراق و خصوصاً در یک سال اخیر مطبوعات و سیاستگذاران و تحلیلگران در ایران و اسرائیل و آمریکا از نزدیکی دمشق و تهران سخن بسیار گفته اند و مدعّی اند که این رابطه نشانه نفوذ و اهمّیت جمهوری اسلامی در منطقه خاور میانه است. این بینش متأثر از حمایت سوریه به عنوان تنها کشور عربی از ایران در تقابل آن با آمریکا و اسرائیل است و همکاری آنان کمک نظامی و مادی ایران به حزب الله لبنان و سازمان حماس را تسهیل میکند.
سالها است که پیامدهای ذهنی مربوط به این فرض مورد بهرهبرداری متقابل ایران و آمریکا و اسرائیل قرار گرفته، بدین شکل که حکومت ایران حمایت سوریه از مواضعش را نمونه جذابیّت خود برای اعراب منطقه میداند و آمریکا و اسرائیل با اغراق گوئی در باره نقش ایران در امور لبنان و حماس حکومت ایران را به بحران سازی و سلطه جوئی در خاور میانه متهّم میکنند.
در یک سو، رهبران و مبلّغین حکومت ایران سوریه را عضو مورد اعتماد "محور مقاومت" در برابر آمریکا و اسرائیل میدانند و خود را رهبر این حرکت جهانشمول اسلامی. و در سوی دیگر، آمریکا و اسرائیل رفتار ایران را خطری برای صلح و ثبات خاور میانه قلمداد میکنند و از کشورهای عربی میخواهند که برای مهار کردن ایران در تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی آن فعال شوند. جالب اینجا است که هم ایران از اغراق گوئی دیگران نسبت به نفوذش در سیاست منطقه خشنود است و هم سیاستگذاران اسرائیل و آمریکا از خود بزرگ بینی و تبلیغات تهدید آمیز ایران به عنوان کشوری یاغی بهره برداری میکنند. در این جنگ روانی و افسانه ای آنچه فدا میشود توجّه به واقعیات است.
وقتی از روابط دوستانه بین دو کشور سخن میگوییم، فرض بر
این است که طرفین از رابطه با یکدیگر بهرهمند میشوند. این بهره مندی
میتواند مادی، امنیّتی، ارزشی یا ایدئولوژیک باشد. تردیدی نیست که سوریه
از رابطه با ایران سود ماّدی قابل توجّهی میبرد. کمک اقتصادی ایران به
سوریه از سال دوّم جنگ ایران و عراق آغاز شد. در آن زمان سوریه صدور نفت
عراق از طریق سوریه را مسدود کرد و ایران به ازای این اقدام به بهائی به
مراتب پائین تر از نرخ بازار نفت به سوریه هدیه کرد. حمایت سوریه از ایران
در جنگ ایران و عراق به دلیل دشمنی بین حافظ اسد و صدام حسین بود و نه موضع
دفاع از حاکمیت ولایت فقیه در ایران.
از آن زمان تا کنون، خصوصأ در یک سال اخیر، کمک نظامی و اقتصادی ایران به سوریه رو به افزایش بوده است و به میلیاردها دلار رسیده است، هر چند که ما دسترسی به منبع رسمی نداریم که مقدار دقیق و نوع این کمکها را تعیین کنیم. حکومت ایران به دلایلی که مربوط به به نگرانیهای داخلی و خارجی صاحبان قدرت است، بودجه کمک به دولتها و گروههای مورد علاقه اش را از مردم ایران و ناظرین خارجی پنهان نگه میدارد.
در حال حاضر به دلیل تحریمهای بین المللی علیه سوریه، ایران ارسال اسلحه به سوریه را انکار میکند. افزون بر کمکهای اقتصادی و نظامی ایران به حکومت بعث سوریه، دو کشور به اتباع خود اجازه داده اند که بدون کسب ویزا به کشورهای یکدیگر سفر کنند. تعداد توریستهای ایرانی که سال گذشته برای زیارت به سوریه سفر کردند از ..۵ هزار متجاوز بود ولی اتباع سوریه که به ایران رفتند محدود به مأمورین امنیّتی و نظامی و نمایندگان کمپانیهای تجاری بود.
توجیهاتی که سخنگویان حکومت ایران برای بر قراری روابط ویژه با رژیم بعث سوریه (رژیمی شبیه رژیم بعث عراق در دوران صدام حسین) میآورند، عبارتند از پشتیبانی از سوریه در تقابلش با اسرائیل، دفاع از "امّت اسلامی" در منطقه خاور میانه، تحلیل و تکریم سوریه از انقلاب اسلامی ایران و حمایت سوریه از حزب الله لبنان و حماس و دیگر فلسطینیان متعلّق به "محور مقاومت" در برابر اسرائیل. این توجیهات چیزی جز اغراق گوئی بی ارتباط با واقعیات نیست. از جنگ ١٩٦٧ که اسرائیل تپه های جولان سوریه را به خاک خود ملحق و در آنجا شهری با .۲ هزار اتباع یهودی ایجاد کرد، دولت سوریه هیچوقت به مبارزین فلسطینی اجازه نداده است که در سوریه از استقلال عمل بر خوردار باشند و یا از خاک سوریه علیه اشغالگران اسرائیل دست به اقدامی بزنند. دیگر اینکه حمایت لفظی سوریه از حزب الله لبنان تاکتیکی است برای نفوذ در امور داخلی لبنان و ایجاد تنش در مرز لبنان و اسرائیل. کمکهای ایران به حزب الله لبنان از طریق سوریه انجام میگیرد و تردیدی نیست که این واسطگی بین ایران و حزب الله برای حکومت سوریه نفع مادی دارد.
در حمله سال ۶..۲ اسرائیل به لبنان بیش از..۱۲ لبنانی کشته و حدود یک میلیون آواره شدند. اکثریت قریب به اتّفاق قربانیان این جنگ ٣٧ روزه شیعیان مقیم جنوب لبنان بودند ولی سوریه و ایران جز اعتراض به تجاوز اقدام دیگری نکردند. در سپتامبر سال٧..٢ که اسرائیل تأسیسات هسته ای الکبار سوریه را بمباران کرد، دولت اسد در برابر این حمله سکوت کرد و تجاوز آشکار اسرائیل به خاک سوریه را بی اهمیّت جلوه داد. خلاصه اینکه در ۴۵ سال گذشته اسرائیل با هیچگونه چالشی، چه سیاسی و دیپلماتیک و چه نظامی، از جانب اسرائیل روبرو نبوده است. در تمام این مدّت دولت سوریه از تقابل لفظی خود با اسرائیل برای ایجاد ترس در جامعه و توجیه سرکوب مخالفین خود استفاده کرده است.
ادعای دیگر حکومت جمهوری اسلامی در بر قراری روابط نزدیک با حزب بعث سوریه حمایت از آرمانها و نیازهای "امت اسلامی" است، یعنی هدفی که برای هویّت ملّی و مرز جغرافیائی اصالت قائل نیست. در جهان اسلام سوریه تنها کشوری است که هر گونه فعالیّت سیاسی یا مدنی متأثر از مذهب را غیر قانونی میداند. حکومت بعث سوریه یکی از خشن ترین، مستبدترین و غیر مذهبی ترین حکومت های حاکم بر کشورهای اسلامی است. جمهوری موروثی سوریه در سرکوب تمایلات اسلامی در حریم سیاست و جامعه مدنی تحملّی مشابه جمهوری اسلامی در بر خورد با حامیان دمکراسی و حقوق بشر دارد. به بیان دیگر، حکومت بعث سوریه به همان اندازه ای از اسلامگرائی وحشت دارد که حکومت ولایت فقیه از آزادیخواهی و کثرت گرائی.
باید از سیاستگذاران جمهوری اسلامی سئوال کرد که در کدامیک از نهادهای رژیم سوریه "امّت اسلامی" یافت میشود که نیاز به کمک اقتصادی و نظامی ولایت فقیه دارد. بر مبنای تبلیغات جمهوری اسلامی "امّت اسلامی" آن گروه از شیعیان دوازده امامی هستند که بدون قید و شرط ، بدون چون و چرا و بدون تزلزل از ولی فقیه اطاعت میکنند. تردیدی نیست که رژیم سوریه هیچگونه خویشاوندی با ولایت مطلقه فقیه ندارد و بهرهای که از رابطه اش با ایران می برد کمک اقتصادی و نظامی و در آمد از زوّار ایرانی زینبیّه است که از مشتریان مورد علاقه بازاریان سوریه هم هستند.
در یک سال اخیر که حکومت سوریه بیش از یازده هزار تن از اتباع خود را قتل عام و دهها هزار را آواره کرده است، جمهوری اسلامی کمکهای اقتصادی، امنیّتی و نظامی خود به دولت بشار اسد را افزایش داده. اسرائیل هم نگران سرنگونی رژیم سوریه است زیرا هر حزب یا ائتلافی که با حمایت اکثریت مردم جانشین رژیم بعث شود برای اسرائیل مسئله ساز خواهد بود. جالب اینجا است که جمهوری اسلامی برای جذب "امّت اسلامی" با کوبا، کره شمالی، ونزوئلا و سوریه روابط دوستانه بر قرار میکند ولی به مسلمانان سنّی مقیم غالب شهرهای ایران، از جمله تهران، اجازه بازکردن مسجد نمیدهد.
در سیاست خارجی جمهوری اسلامی یک "اصل" به طور مستمر راهنمای ولی فقیه بوده است: "دشمن دشمن من دوست من است." این اصل از بدو تاریخ در رقابتها و جنگهای طوایف، قبایل، ملّتها و امپراتوریها به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف مادی یا امنیّتی مورد استفاده صاحبان قدرت قرار گرفته است. بکارگیری این روش در سیاست خرجی میتواند خلاف اخلاق، معنویّت یا موازین حقوقی باشد ولی در غالب موارد با انتظار بهره برداری مادی یا امنیّتی توأم است. از آنجا که جمهوری اسلامی آمریکا را "شیطان بزرگ" میداند و این شیطان در میان دولتهای خاور میانه دشمنان زیادی ندارد، لذا تنها سوریه از شرط اساسی دوستی با ایران برخوردار است. مشکل اینجا است که در این رابطه استفاده ابزاری از "دشمن دشمن من دوست من است" هیچگونه پیوندی با رفاه و امنیِّت کوتاه یا دراز مدّت ایران ندارد و تبلیغات پوچ مربوط به آن گویای بیاعتنائی به منافع ملّی ایران و فقر عقلانیت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
از آن زمان تا کنون، خصوصأ در یک سال اخیر، کمک نظامی و اقتصادی ایران به سوریه رو به افزایش بوده است و به میلیاردها دلار رسیده است، هر چند که ما دسترسی به منبع رسمی نداریم که مقدار دقیق و نوع این کمکها را تعیین کنیم. حکومت ایران به دلایلی که مربوط به به نگرانیهای داخلی و خارجی صاحبان قدرت است، بودجه کمک به دولتها و گروههای مورد علاقه اش را از مردم ایران و ناظرین خارجی پنهان نگه میدارد.
در حال حاضر به دلیل تحریمهای بین المللی علیه سوریه، ایران ارسال اسلحه به سوریه را انکار میکند. افزون بر کمکهای اقتصادی و نظامی ایران به حکومت بعث سوریه، دو کشور به اتباع خود اجازه داده اند که بدون کسب ویزا به کشورهای یکدیگر سفر کنند. تعداد توریستهای ایرانی که سال گذشته برای زیارت به سوریه سفر کردند از ..۵ هزار متجاوز بود ولی اتباع سوریه که به ایران رفتند محدود به مأمورین امنیّتی و نظامی و نمایندگان کمپانیهای تجاری بود.
توجیهاتی که سخنگویان حکومت ایران برای بر قراری روابط ویژه با رژیم بعث سوریه (رژیمی شبیه رژیم بعث عراق در دوران صدام حسین) میآورند، عبارتند از پشتیبانی از سوریه در تقابلش با اسرائیل، دفاع از "امّت اسلامی" در منطقه خاور میانه، تحلیل و تکریم سوریه از انقلاب اسلامی ایران و حمایت سوریه از حزب الله لبنان و حماس و دیگر فلسطینیان متعلّق به "محور مقاومت" در برابر اسرائیل. این توجیهات چیزی جز اغراق گوئی بی ارتباط با واقعیات نیست. از جنگ ١٩٦٧ که اسرائیل تپه های جولان سوریه را به خاک خود ملحق و در آنجا شهری با .۲ هزار اتباع یهودی ایجاد کرد، دولت سوریه هیچوقت به مبارزین فلسطینی اجازه نداده است که در سوریه از استقلال عمل بر خوردار باشند و یا از خاک سوریه علیه اشغالگران اسرائیل دست به اقدامی بزنند. دیگر اینکه حمایت لفظی سوریه از حزب الله لبنان تاکتیکی است برای نفوذ در امور داخلی لبنان و ایجاد تنش در مرز لبنان و اسرائیل. کمکهای ایران به حزب الله لبنان از طریق سوریه انجام میگیرد و تردیدی نیست که این واسطگی بین ایران و حزب الله برای حکومت سوریه نفع مادی دارد.
در حمله سال ۶..۲ اسرائیل به لبنان بیش از..۱۲ لبنانی کشته و حدود یک میلیون آواره شدند. اکثریت قریب به اتّفاق قربانیان این جنگ ٣٧ روزه شیعیان مقیم جنوب لبنان بودند ولی سوریه و ایران جز اعتراض به تجاوز اقدام دیگری نکردند. در سپتامبر سال٧..٢ که اسرائیل تأسیسات هسته ای الکبار سوریه را بمباران کرد، دولت اسد در برابر این حمله سکوت کرد و تجاوز آشکار اسرائیل به خاک سوریه را بی اهمیّت جلوه داد. خلاصه اینکه در ۴۵ سال گذشته اسرائیل با هیچگونه چالشی، چه سیاسی و دیپلماتیک و چه نظامی، از جانب اسرائیل روبرو نبوده است. در تمام این مدّت دولت سوریه از تقابل لفظی خود با اسرائیل برای ایجاد ترس در جامعه و توجیه سرکوب مخالفین خود استفاده کرده است.
ادعای دیگر حکومت جمهوری اسلامی در بر قراری روابط نزدیک با حزب بعث سوریه حمایت از آرمانها و نیازهای "امت اسلامی" است، یعنی هدفی که برای هویّت ملّی و مرز جغرافیائی اصالت قائل نیست. در جهان اسلام سوریه تنها کشوری است که هر گونه فعالیّت سیاسی یا مدنی متأثر از مذهب را غیر قانونی میداند. حکومت بعث سوریه یکی از خشن ترین، مستبدترین و غیر مذهبی ترین حکومت های حاکم بر کشورهای اسلامی است. جمهوری موروثی سوریه در سرکوب تمایلات اسلامی در حریم سیاست و جامعه مدنی تحملّی مشابه جمهوری اسلامی در بر خورد با حامیان دمکراسی و حقوق بشر دارد. به بیان دیگر، حکومت بعث سوریه به همان اندازه ای از اسلامگرائی وحشت دارد که حکومت ولایت فقیه از آزادیخواهی و کثرت گرائی.
باید از سیاستگذاران جمهوری اسلامی سئوال کرد که در کدامیک از نهادهای رژیم سوریه "امّت اسلامی" یافت میشود که نیاز به کمک اقتصادی و نظامی ولایت فقیه دارد. بر مبنای تبلیغات جمهوری اسلامی "امّت اسلامی" آن گروه از شیعیان دوازده امامی هستند که بدون قید و شرط ، بدون چون و چرا و بدون تزلزل از ولی فقیه اطاعت میکنند. تردیدی نیست که رژیم سوریه هیچگونه خویشاوندی با ولایت مطلقه فقیه ندارد و بهرهای که از رابطه اش با ایران می برد کمک اقتصادی و نظامی و در آمد از زوّار ایرانی زینبیّه است که از مشتریان مورد علاقه بازاریان سوریه هم هستند.
در یک سال اخیر که حکومت سوریه بیش از یازده هزار تن از اتباع خود را قتل عام و دهها هزار را آواره کرده است، جمهوری اسلامی کمکهای اقتصادی، امنیّتی و نظامی خود به دولت بشار اسد را افزایش داده. اسرائیل هم نگران سرنگونی رژیم سوریه است زیرا هر حزب یا ائتلافی که با حمایت اکثریت مردم جانشین رژیم بعث شود برای اسرائیل مسئله ساز خواهد بود. جالب اینجا است که جمهوری اسلامی برای جذب "امّت اسلامی" با کوبا، کره شمالی، ونزوئلا و سوریه روابط دوستانه بر قرار میکند ولی به مسلمانان سنّی مقیم غالب شهرهای ایران، از جمله تهران، اجازه بازکردن مسجد نمیدهد.
در سیاست خارجی جمهوری اسلامی یک "اصل" به طور مستمر راهنمای ولی فقیه بوده است: "دشمن دشمن من دوست من است." این اصل از بدو تاریخ در رقابتها و جنگهای طوایف، قبایل، ملّتها و امپراتوریها به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف مادی یا امنیّتی مورد استفاده صاحبان قدرت قرار گرفته است. بکارگیری این روش در سیاست خرجی میتواند خلاف اخلاق، معنویّت یا موازین حقوقی باشد ولی در غالب موارد با انتظار بهره برداری مادی یا امنیّتی توأم است. از آنجا که جمهوری اسلامی آمریکا را "شیطان بزرگ" میداند و این شیطان در میان دولتهای خاور میانه دشمنان زیادی ندارد، لذا تنها سوریه از شرط اساسی دوستی با ایران برخوردار است. مشکل اینجا است که در این رابطه استفاده ابزاری از "دشمن دشمن من دوست من است" هیچگونه پیوندی با رفاه و امنیِّت کوتاه یا دراز مدّت ایران ندارد و تبلیغات پوچ مربوط به آن گویای بیاعتنائی به منافع ملّی ایران و فقر عقلانیت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
مقامات دولت محلی در ایالت اوتار
پرادش، پرجمعیت ترین ایالت هند، تحقیق و تفحص در مورد صرف میلیون ها دلار
توسط سر وزیر سابق ایالتی برای واردات هزاران اصله درخت نخل از کشورهای
خاورمیانه را آغاز کرده اند.
به گفته آنان، اکثر درخت های وارداتی که در پارک های عمومی غرس شد، خشک شده اند.در مقابل، رهبر حزب سر وزیر سابق، دولت جدید ایالتی را به بی مبالاتی در نگهداری از این درخت ها متهم کرده و گفته است که این تحقیق و تفحص با اهداف سیاسی به جریان افتاده است.
در حال حاضر، پلیس پیرامون احتمال فساد مالی در دولت سابق ایالتی در ماجرای خرید مجسمه های سنگی فیل به تحقیق پرداخته است.
یکی از وزیران دولت کوزوو اظهارات
نماینده روسیه در سازمان ملل در مورد آموزش نظامی مخالفان حکومت سوریه را
تکذیب کرده اما گفته است که تعدادی از نمایندگان گروه های مخالف حکومت
سوریه همراه با فعالان سیاسی از چند کشور دیگر در جلسات تبادل نظر سیاسی در
کوزوو شرکت داشته اند.
این مقام دولت کوزوو گفت که تردیدی نیست که پیروزی
در جنگ استقلال کوزوو باعث شده تا فعالان سیاسی در کشورهای دیگر در پی
استفاده از این تجربه برآیند اما با توجه به حضور نیروهای بین المللی در
کوزوو، امکان ایجاد اردوگاه های آموزشی در این کشور وجود ندارد.کوزوو که اکثر جمعیت آن را آلبانیایی تباران تشکیل می دهند، بخشی از یوگوسلاوی سابق و سپس جمهوری صربستان بود اما در پی یک دوره مبارزه مسلحانه، و کشته شدن بیش از یازده هزار نفر و آوارگی چند صد هزار تن دیگر، سرانجام تحت حمایت سازمان ملل قرار گرفت و سپس در سال 2008 اعلام استقلال کرد.
بسیاری از کشورهای عضو سازمان ملل کوزوو را به رسمیت شناخته اند اما مخالفت روسیه با جدایی این سرزمین از صربستان مانع از تایید استقلال آن توسط شورای امنیت سازمان ملل شده است.
در پی اعلام برنامه یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بی
المللی اتمی برای سفر به ایران، علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران گفت
که آقای آمانو خواسته است که پیش از نشست ایران با گروه ۱+۵ در بغداد، با
مقام های ایرانی گفت و گو کند.
آقای صالحی گفت که آقای آمانو قرار
است با او، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت و فریدون عباسی، رئیس سازمان
انرژی اتمی ایران دیدار کند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، آقای صالحی گفت: "سفر مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بر اساس دعوت قبلی در سفر سال گذشته من به اتریش و نیز رئیس سازمان انرژی اتمی انجام می شود."
آقای صالحی به خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، نیز گفته است که سفر آقای آمانو را به "فال نیک" می گیرد و گفت: "در سفر مدیرکل آژنس بحث مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد."
قرار است آقای آمانو روز یکشنبه، ۳۱ اردیبهشت (۲۰ مه) در سفری یک روزه به ایران برود.
آقای صالحی گفت که سفر هیئت آژانس بین المللی اتمی به ایران به سرپرستی یوکیا آمانو برای بازرسی نیست.
هرمان ناکائرتس، رئیس بازرسان و رافائل گروسی، معاون مدیر کل آژانس بین المللی اتمی همراه آقای آمانو به تهران خواهند رفت.
به گفته آژانس بین المللی اتمی، آقای آمانو "با مقامات عالیرتبه ایران بر سر موضوعاتی که تامینکننده منافع دو طرف باشد" نیز گفتوگو خواهد کرد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اضافه کرده است که نشست دیگری که قرار بود هفته آینده بین مذاکرهکنندگان ایران و این آژانس در وین برگزار شود، لغو شده است.
آخرین دور مذاکرات دو طرف روز دوشنبه گذشته (۲۵ اردیبهشت) در وین برگزار شد و قرار بود دو طرف، دوشنبه آینده (اول خرداد) دوباره بر سر میز مذاکره بنشینند.
به گفته تحلیلگران، سفر آقای آمانو به تهران میتواند به معنای توافق احتمالی ایران و آژانس بر سر برخی موارد اختلاف دو طرف باشد.
ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بیش از چهار سال بر سر دسترسی بازرسان آژانس به برخی تاسیسات و اطلاعات هستهای ایران اختلافنظر داشتند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، آقای صالحی گفت: "سفر مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بر اساس دعوت قبلی در سفر سال گذشته من به اتریش و نیز رئیس سازمان انرژی اتمی انجام می شود."
آقای صالحی به خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، نیز گفته است که سفر آقای آمانو را به "فال نیک" می گیرد و گفت: "در سفر مدیرکل آژنس بحث مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد."
قرار است آقای آمانو روز یکشنبه، ۳۱ اردیبهشت (۲۰ مه) در سفری یک روزه به ایران برود.
آقای صالحی گفت که سفر هیئت آژانس بین المللی اتمی به ایران به سرپرستی یوکیا آمانو برای بازرسی نیست.
هرمان ناکائرتس، رئیس بازرسان و رافائل گروسی، معاون مدیر کل آژانس بین المللی اتمی همراه آقای آمانو به تهران خواهند رفت.
به گفته آژانس بین المللی اتمی، آقای آمانو "با مقامات عالیرتبه ایران بر سر موضوعاتی که تامینکننده منافع دو طرف باشد" نیز گفتوگو خواهد کرد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اضافه کرده است که نشست دیگری که قرار بود هفته آینده بین مذاکرهکنندگان ایران و این آژانس در وین برگزار شود، لغو شده است.
آخرین دور مذاکرات دو طرف روز دوشنبه گذشته (۲۵ اردیبهشت) در وین برگزار شد و قرار بود دو طرف، دوشنبه آینده (اول خرداد) دوباره بر سر میز مذاکره بنشینند.
به گفته تحلیلگران، سفر آقای آمانو به تهران میتواند به معنای توافق احتمالی ایران و آژانس بر سر برخی موارد اختلاف دو طرف باشد.
ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بیش از چهار سال بر سر دسترسی بازرسان آژانس به برخی تاسیسات و اطلاعات هستهای ایران اختلافنظر داشتند.
در ادامه اعتراضات در ایران به توافقنامه عربستان
سعودی و بحرین برای گسترش همکاریهای امنیتی، گروهی از نمازگزاران در
شهرهای مختلف ایران بعد از برگزاری نماز جمعه امروز، ۲۹ اردیبهشت،
راهپیمایی کردهاند.
بر اساس گزارشها، راهپیمایی امروز به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و در اعتراض به آنچه "طرح الحاق بحرین به عربستان" خوانده شد، برگزار شده است.
انتشار گزارشهایی درباره احتمال توافق کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس برای تعریف چارچوبی جدید به منظور گسترش همکاریهای سیاسی و امنیتی، اعتراض نهادها و مقامات عالیرتبه ایران را به دنبال داشته است.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس همواره در تلاش بودهاند تا با تعریف الگویی مشابه اتحادیه اروپا همکاریهای بیشتری در زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی داشته باشند و در همین راستا، گزارش شده است که مقامات عربستان سعودی و بحرین به دنبال اجرای طرحی برای هماهنگی سیاسی و امنیتی این دو کشور بودهاند.
گفته شده است که این طرح در سطح کلیتر، شامل تمام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهد شد، هرچند با پایان یافتن نشست اعضای این شورا در روز سهشنبه گذشته اعلام شد که کشورهای عضو برای تشکیل اتحادیه به توافقی نرسیدهاند و مذاکرات در این باره در ماه دسامبر (هفت ماه دیگر) در بحرین دنبال خواهد شد.
با این حال، احتمال نهایی شدن چنین توافقی، اعتراض مقامات ایران را به دنبال داشته است؛ نمایندگان مجلس ایران روز دوشنبه گذشته در بیانیهای تصریح کردند که عربستان تصمیم گرفته است در اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس "بحرین را به عنوان یک کشور مستقل اسلامی-عربی و عضو سازمان ملل با عربستان متحد کند."
او گفت که عربستان "همانگونه که از حضور نظامی خود در بحرین نتیجهای نگرفت، در این طرح نیز جز رسوایی چیزی عایدش نخواهد شد."
ستاد نماز جمعه تهران هم امروز در بیانیهای، با محکوم کردن آنچه "اشغالگریهای دولت عربستان" خوانده شده، اعلام کرده است که ادامه این اقدامات "جز به پیچیده کردن اوضاع بحرانی منطقه کمکی نخواهد کرد."
در این بیانیه بحرین سرزمینی خوانده شده است که "در طول تاریخ متعلق به سرزمین کهن اسلامی و ایران آن زمان" بوده و "در تمام دوران مورد سوءقصد قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفته است."
در بیانیه ستاد نماز جمعه تهران، "حفظ پادشاهی سعودی" هدف اصلی طرح شورای همکاری خلیجفارس برای نزدیکی بیشتر کشورهای عضو خوانده شده و آمده است: "در حال حاضر تنها دولت عربستان مشتاق این اتحاد است."
در این بیانیه تصریح شده است: "اتحاد بحرین ۷۰۰ کیلومتر مربعی با اقتصادی وابسته و ضعیف، با عربستانی با مساحت دو و نیم میلیون کیومترمربع و بزرگترین صادرکننده نفت جهان، معنایی جز تصرف و اشغال کشوری کوچک ندارد."
جامعه روحانیت مبارز ایران هم با انتشار بیانیهای در روز جمعه، آنچه را طرح اتحاد بحرین با عربستان خواند، "مصداق کامل مقابله با خیزشهای مردمی و راهی برای حفظ نظامهای پادشاهی و دیکتاتوری در منطقه" ارزیابی کرد.
در این بیانیه آمده است: " آلخلیفه و آلسعود پس از ناكامی در فهم مطالبات مردم و مقابله با آن، به جای پاسداری از منافع ملتهای خویش، خدمتگزار سیاستهای غربی و صهیونیستی شدهاند."
علی لاریجانی نیز در واکنش به این اظهارات گفت: "بحرین لقمهای نیست که به راحتی از حلقوم عربستان پایین برود."
این اظهارات واکنش رسمی بحرین را به دنبال داشت و وزارت امور خارجه بحرین با احضار کاردار ایران در منامه، به آنچه "دخالت فاحش در امور داخلی" و "نقض شدید حاکمیت" بحرین خوانده شد، اعتراض کرد.
این اقدام واکنش ایران را نیز به دنبال داشت و بر اساس اعلام وزارت امور خارجه ایران کاردار بحرین در تهران احضار و "نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران از تحولات جاری در این کشور" به او ابلاغ شده است.
با آغاز اعتراضات مردمی علیه حکومت بحرین در یک سال گذشته مقامات این کشور، ایران را به هدایت شیعیان معترض بحرینی متهم کردهاند. در مقابل، اعزام نیروهای نظامی عربستان سعودی به بحرین برای مقابله با اعتراضات، واکنش ایران را به دنبال داشت.
بحرین تنها کشور عربی حاشیه خلیجفارس به شمار میرود که شیعیان اکثریت جمعیت آن را تشکیل میدهند، هرچند حکومت آن در دست اقلیت سنی است.
بحرین تا نزدیک به ۲۰۰ سال پیش تحت سلطه ایران بود، ولی با قدرت گرفتن حکام عرب محلی و کمتوجهی پادشاهان وقت قاجار، حکومتی عربی در آن شکل گرفت.
در اواخر دهه ۱۳۴۰ خورشیدی و پیش از خروج نظامی بریتانیا از خلیجفارس، محمدرضا پهلوی، پادشاه وقت ایران، با این استدلال که بحرین ۱۵۰ سال است عملا مستقل از ایران اداره شده، به مداخله سازمان ملل متحد برای تعیین تکلیف بحرین رضایت داد.
دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز پس از انتصاب و اعزام نمایندهای ویژه به بحرین اعلام کرد که ساکنان آن خواهان استقلال از ایران هستند.
بحرین از اعضای شورای همکاری خلیجفارس است و ستاد فرماندهی ناوگان پنجم آمریکا در منامه، پایتخت این کشور، مستقر است.
بر اساس گزارشها، راهپیمایی امروز به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و در اعتراض به آنچه "طرح الحاق بحرین به عربستان" خوانده شد، برگزار شده است.
انتشار گزارشهایی درباره احتمال توافق کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس برای تعریف چارچوبی جدید به منظور گسترش همکاریهای سیاسی و امنیتی، اعتراض نهادها و مقامات عالیرتبه ایران را به دنبال داشته است.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس همواره در تلاش بودهاند تا با تعریف الگویی مشابه اتحادیه اروپا همکاریهای بیشتری در زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی داشته باشند و در همین راستا، گزارش شده است که مقامات عربستان سعودی و بحرین به دنبال اجرای طرحی برای هماهنگی سیاسی و امنیتی این دو کشور بودهاند.
گفته شده است که این طرح در سطح کلیتر، شامل تمام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهد شد، هرچند با پایان یافتن نشست اعضای این شورا در روز سهشنبه گذشته اعلام شد که کشورهای عضو برای تشکیل اتحادیه به توافقی نرسیدهاند و مذاکرات در این باره در ماه دسامبر (هفت ماه دیگر) در بحرین دنبال خواهد شد.
با این حال، احتمال نهایی شدن چنین توافقی، اعتراض مقامات ایران را به دنبال داشته است؛ نمایندگان مجلس ایران روز دوشنبه گذشته در بیانیهای تصریح کردند که عربستان تصمیم گرفته است در اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس "بحرین را به عنوان یک کشور مستقل اسلامی-عربی و عضو سازمان ملل با عربستان متحد کند."
'توطئه'
به گزارش خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، کاظم صدیقی، خطیب نماز جمعه امروز تهران، توافق احتمالی عربستان سعودی و بحرین را یک توطئه خوانده و گفته است: "مردم بحرین و منطقه و مسلمانان جهان هرگز توطئه الحاق آن کشور به عربستان سعودی را نخواهند پذیرفت."او گفت که عربستان "همانگونه که از حضور نظامی خود در بحرین نتیجهای نگرفت، در این طرح نیز جز رسوایی چیزی عایدش نخواهد شد."
ستاد نماز جمعه تهران هم امروز در بیانیهای، با محکوم کردن آنچه "اشغالگریهای دولت عربستان" خوانده شده، اعلام کرده است که ادامه این اقدامات "جز به پیچیده کردن اوضاع بحرانی منطقه کمکی نخواهد کرد."
در این بیانیه بحرین سرزمینی خوانده شده است که "در طول تاریخ متعلق به سرزمین کهن اسلامی و ایران آن زمان" بوده و "در تمام دوران مورد سوءقصد قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفته است."
در بیانیه ستاد نماز جمعه تهران، "حفظ پادشاهی سعودی" هدف اصلی طرح شورای همکاری خلیجفارس برای نزدیکی بیشتر کشورهای عضو خوانده شده و آمده است: "در حال حاضر تنها دولت عربستان مشتاق این اتحاد است."
در این بیانیه تصریح شده است: "اتحاد بحرین ۷۰۰ کیلومتر مربعی با اقتصادی وابسته و ضعیف، با عربستانی با مساحت دو و نیم میلیون کیومترمربع و بزرگترین صادرکننده نفت جهان، معنایی جز تصرف و اشغال کشوری کوچک ندارد."
جامعه روحانیت مبارز ایران هم با انتشار بیانیهای در روز جمعه، آنچه را طرح اتحاد بحرین با عربستان خواند، "مصداق کامل مقابله با خیزشهای مردمی و راهی برای حفظ نظامهای پادشاهی و دیکتاتوری در منطقه" ارزیابی کرد.
در این بیانیه آمده است: " آلخلیفه و آلسعود پس از ناكامی در فهم مطالبات مردم و مقابله با آن، به جای پاسداری از منافع ملتهای خویش، خدمتگزار سیاستهای غربی و صهیونیستی شدهاند."
'دخالت فاحش در امور داخلی'
حسینعلی شهریاری، نماینده زاهدان در مجلس ایران، روز دوشنبه گذشته گفته بود که "اگر قرار است اتفاقی در بحرین بیافتد، بحرین حق جمهوری اسلامی ایران است، نه عربستان."علی لاریجانی نیز در واکنش به این اظهارات گفت: "بحرین لقمهای نیست که به راحتی از حلقوم عربستان پایین برود."
این اظهارات واکنش رسمی بحرین را به دنبال داشت و وزارت امور خارجه بحرین با احضار کاردار ایران در منامه، به آنچه "دخالت فاحش در امور داخلی" و "نقض شدید حاکمیت" بحرین خوانده شد، اعتراض کرد.
این اقدام واکنش ایران را نیز به دنبال داشت و بر اساس اعلام وزارت امور خارجه ایران کاردار بحرین در تهران احضار و "نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران از تحولات جاری در این کشور" به او ابلاغ شده است.
با آغاز اعتراضات مردمی علیه حکومت بحرین در یک سال گذشته مقامات این کشور، ایران را به هدایت شیعیان معترض بحرینی متهم کردهاند. در مقابل، اعزام نیروهای نظامی عربستان سعودی به بحرین برای مقابله با اعتراضات، واکنش ایران را به دنبال داشت.
بحرین تنها کشور عربی حاشیه خلیجفارس به شمار میرود که شیعیان اکثریت جمعیت آن را تشکیل میدهند، هرچند حکومت آن در دست اقلیت سنی است.
بحرین تا نزدیک به ۲۰۰ سال پیش تحت سلطه ایران بود، ولی با قدرت گرفتن حکام عرب محلی و کمتوجهی پادشاهان وقت قاجار، حکومتی عربی در آن شکل گرفت.
در اواخر دهه ۱۳۴۰ خورشیدی و پیش از خروج نظامی بریتانیا از خلیجفارس، محمدرضا پهلوی، پادشاه وقت ایران، با این استدلال که بحرین ۱۵۰ سال است عملا مستقل از ایران اداره شده، به مداخله سازمان ملل متحد برای تعیین تکلیف بحرین رضایت داد.
دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز پس از انتصاب و اعزام نمایندهای ویژه به بحرین اعلام کرد که ساکنان آن خواهان استقلال از ایران هستند.
بحرین از اعضای شورای همکاری خلیجفارس است و ستاد فرماندهی ناوگان پنجم آمریکا در منامه، پایتخت این کشور، مستقر است.
شهر لس آنجلس اوایل دهه ۱۹۹۰
میلادی یکی از ناامن ترین شهرهای آمریکا به شمار می رفت. وقوع سالانه بیش
از ۱۰۰۰ مورد قتل، تنها یکی از دلایل بدنامی این شهر بود. اما در سال های
اخیر با وجود افزایش جمعیت، آمار جرم و جنایت در این شهر به شدت کاهش یافته
است و اکنون میانگین قتل به ۲۹۸ مورد در سال رسیده است. یکی از عوامل موثر
در این تحول ابتکارهای مختلف پلیس برای پیشگیری از جرم است که جدیدترین آن
استفاده از نرم افزاری است که وقوع جرم در مناطق مختلف شهر را پیش بینی می
کند.
معمولا وقتی از پیش بینی سخن گفته می شود، بسیاری
با دیده شک و تردید به آن نگاه می کنند. ولی برنامه کامپیوتری که پلیس لس
آنجلس از آن برای پیش بینی جرایم استفاده می کند، براساس اصول علمی تهیه
شده است. این نرم افزار در واقع از معادلات ریاضی استفاده می کند که برای
پیش بینی پس لرزه های زمین لرزه استفاده می شود. آمار و ارقام جرایم اتفاق
افتاده در سال ها و روزهای گذشته مبنای پیش بینی نرم افزار را تشکیل می
دهند.مهم ترین کارآیی این برنامه آن است که مناطق احتمال وقوع جرم را به فضاهای کوچکی به طول و عرض ۱۵۰ متر محدود و آنها را به صورت مربع های قرمز رنگی بر روی نقشه مشخص می کند. بدین ترتیب ماموران پلیس به جای گشت زنی در سرتاسر شهر بزرگی همچون لس آنجلس فقط به فضاهای تعیین شده توسط کامپیوتر سرکشی می کنند.
گروهبان دیو فلچر، از ماموران پلیس شهر لس آنجلس آمریکا، چندین ماه است که طبق نقشه تهیه شده توسط نرم افزار پیش بینی جرایم به گشت زنی می رود و در این بین، نقشه پرینت شده یکی از مهم ترین ابزار کارش محسوب می شود. او می گوید، این چنین نیست که وقتی او به محل می رسد در همان لحظه شاهد وقوع جرم باشد، بلکه حضورش در آن مکان سبب می شود که مجرمان بالقوه از ارتکاب به جرم صرفنظر کند.
باور اینکه یک برنامه کامپیوتری بتواند جرم و جنایت را پیش بینی کند، کار دشواری است، اما مسئولان پلیس لس آنجلس به کارآیی و موثر بودن نوآوری خود ایمان دارند.
سروان شان ملینووسکی، فرمانده مرکز "تحلیل آنی و واکنش موثر" که مسئولیت به کارگیری نرم افزار پیش بینی جرایم را برعهده دارد، در دفاع از آن به آمار و ارقام استناد می کند.
او می گوید: "تاثیر استفاده از نرم افزار در واحدی که ما از آن به صورت آزمایشی استفاده می کنیم، خیلی زیاد بوده است. در شش ماهه گذشته ۳۳% از میزان دزدی از منازل و ۱۵% از سرقت مرتبط با خودروها کاسته شده است."
آقای ملینووسکی به تردید اولیه برخی از همکاران خود نسبت به کارآیی نرم افزار اشاره می کند و می افزاید که آنها بعدا با دیدن نتایج عملکرد برنامه در موضع خود تجدیدنظر کردند.
او در ادامه درباره میزان دقت نرم افزار پیش بینی جرایم در مقایسه به انسان می گوید: "ما متوجه شده ایم که این نرم افزار بهتر از یک انسان می تواند مکانی را که ماموران پلیس باید در آنجا حضور داشته باشند تشخیص بدهد و کارآیی اش از انسان خیلی بیشتر است."
نرم افزار پیش بینی جرایم حدود ۶ ماه است که به صورت آزمایشی تنها در یکی از مناطق شهر لس آنجلس به کار گرفته می شود. پلیس لس آنجلس قصد دارد تا پایان سال جاری میلادی از این نرم افزار در تمام مناطق شهر استفاده کند.
مسئولان پلیس لس آنجلس می گویند، در این بین، از چندین کشور جهان از جمله امارات متحده عربی با آنها تماس گرفته و برای خرید این نرم افزار ابراز علاقمندی شده است.
یکی از همکارهای جوان، با کلّی محبّت و احترام، از من پرسید: «به نظر شما بر اثر یک چیزی درست است یا در اثرِ یک چیزی؟»
با لحنی شوخ و شیطنت آمیز گفتم: «هیچکدام، رفیق!»بشنوید
گفتم: «همانی که همیشه در موقع حرف زدن می گویید، ولی همینکه قلم به دست گرفتید که بنویسید، یا انگشتهاتان به کار افتاد که تایپ کنید، آن را فراموش می کنید، و از حجرۀ کتابی مغزتان، استاد آیین نگارش، که خودش هم نمی داند کدام یکی و چرا، بر اثر و در اثر را پیشنهاد می کند، که امروز هر دو تقریباً به یک اندازه کاربرد دارد!»
وبعد هم برای اینکه طرف خدا نکرده فکر نکند که من همین طور هوایی می گویم «امروز هر دو تقریباً به یک اندازه کاربرد دارد»، هر دو فی المجلس به گوگل فارسی مراجعه کردیم و دیدیم بله، شاهدِ کاربردِ بر اثرِ چیزی بیست و یک میلیون و چهارصد هزار مورد آمده است، و شاهد کاربردِ در اثرِ چیزی بیست میلیون و دویست هزار، که تفاوت آنها، به نسبت میزان کاربرد، ناچیز است.
و بعد هم نشستیم و دربارۀ این دوگانگی «گفتن» و «نوشتن» با هم صحبت کردیم، و من به یاد روزگار جوانی افتادم که سر کلاس به نوجوانی که می توانست بدون تته پته و دست انداز، فصیح و روان و شیرین بیان، ساعتها حرف بزند، امّا همینکه قلم به دست می گرفت که انشاء بنویسد، نوک قلمش سحر می شد و روی کاغذ گیر می کرد، گفتم:
«ببین فرزند، برای اینکه مطمئنّ بشوی که می دانی چی بگویی، توی خانه یک دستگاه ضبط صوت بگذار بغل دستت، روشنش بکن و بنشین راجع به موضوع، هرچی به ذهنت آمد، با صدای بلند بگو. بعد سر فرصت بنشین نوار را از اوّل گوش کن، و هر چی گفته ای، بیاور روی کاغذ. آنوقت، باز سر فرصت، تکراریهایش را حذف کن و بدون اینکه به توصیۀ استاد آیین نگارش، جای کلمه ها و عبارتهای گفتاری را به قائم مقام نوشتاری آنها بدهی، با دستکاری منطقی سر و ته مطلب را جفت و جور کن، و ببین و مطمئن شو که می توانی بنویسی و همان چیزهایی که به فکرت می آید، عیناً به قلمت هم می آید، و خودت یک پا «ابوالفضل بیهقی» زمان خودت هستی و خبر نداری!»
مثلاً، حالا که همکار جوان من می خواهد بداند «بر اثر چیزی» درست است، یا «در اثر چیزی»، بیاییم از نمونه های کاربردِ هر کدام از آنها ده بیست مورد را بگذاریم جلومان و ببینیم در هر مورد، به جای آنها چی به کار می بریم. من حالا از هر مورد یک نمونه می آورم. نمونۀ «بر اثر» از گوگل فارسی:
«بر اثر انفجاری که در میدان کتابی، ابتدای خیابان گل نبی رخ داد یک نفر کشته شد.» و نمونۀ «در اثر» : «هر بیست و پنج دقیقه یک ایرانی در اثر تصادف رانندگی می میرد.»
والله «اثر» یعنی عقب، پی، دنبال، ردّ پا، و در اثرِ... یا بر اثرِ... یعنی در پیِ...، به دنبالِ... من فقط یک نمونه از کاربرد «بر اثر» را از همان نثر نویس بزرگ فارسی، ابوالفضل بیهقی، می آورم، و شما را به خدا و عقل سلیم می سپرم: « و من براثر استادم برفتم تا خانه ٔ خواجه ٔ بزرگ.»
"این شهر کوچک، برای خیلی ها، طعم شروع یک زندگی تازه است."
توصیف آرشام پارسی، فعال حقوق همجنسگرایان بود از
شهر کایسری ترکیه در بدو ورودم. خودش کانادا زندگی می کند اما زیاد به
کایسری می آید. مرکز عمده اسکان پناهجویان ایرانی و از جمله همجنسگرایان
پناهجو. آنها ترکیه می آیند که خود را به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان
ملل متحد در آنکارا برسانند. می گویند در مدت انتظار در ترکیه بخش بزرگی از
آنها را در کایسری نگاه می دارند. درست در قلب آناتولی.انگار شهر را جوری درست کرده اند که خط قطار درست بیفتد وسطش. همان قطاری که یک سرش را بگیری به ایران می رسی و سر دیگر به استانبول و آنکارا می بردت. عمده پناهجویان با همین قطار به کایسری می آیند. شهری با ساختمان های قد کوتاه و خانه های روستایی و مردمی سنتی. صدای اذان از وقتش در صبح تا آخرینش در مغرب بلند در شهر پخش می شود. نباید زندگی در این شهر برای همجنسگراها آسان باشد، حتی موقت. قرار شده آرشام پارسی مرا برای ملاقات همجنسگراهای پناهجو خانه به خانه ببرد. که بشنوم چه شده آمدند، چه می کنند و عاقبتشان چه می شود.
فرار با قطار
خانه ای که بوی مسافر می دهد. صاحبخانه، کامران، میانسالی را می گذراند. اهل شیراز است. تابستان سال گذشته به ترکیه آمده و به کمیساریای حقوق پناهندگان سازمان ملل پناه برده که برایش کشوری امن پیدا کنند، احتمالا کانادا.می گوید "هویت جنسی اش" برای خانواده، فاش شده و او را به این سفر مجبور کرده، اگرچه نارضایتی اش از خانواده و جامعه ریشه های عمیق تری دارد.
می گوید: "من از نوجوانی متوجه تفاوت های درونی شده بودم. البته دیگران هم کم من را دست نمی انداختند. من از فوتبال خوشم نمی آمد، دست خودم که نبود، توپ طرفم می آمد، وحشتزده فرار می کردم. یا مثلا موقع حرف زدن از دست هایم بیشتر استفاده می کردم. دست خودم که نبود، اینطوری بودم. همین باعث شد که مثلا هم کلاسی هایم دستم می انداختند، تا دلتان بخواهد به من می گفتند «اواخواهر». چقدر من از این واژه بدم می آمد. دستم می انداختند که «کامران بپا، النگوهات نشکنه»... من خودم را نمی شناختم، اصلا نمی دانستم گرایش جنسی چیست، اما با توصیفاتی که بقیه از من می کردند."
سفره دل پر کامران، اینجا بود که گشوده شد.
"هفده ساله بودم که صبر پدرم، به خاطر آنچه بودم، به سر آمد. به من حمله کرد. من را به حیاط خانه برد و با عجله روی من نفت ریخت که ایهاالناس من این پسر را نمی خواهم. مادرم جلودارش شد که آتشم نزند. فریاد می زد که من از یک «دختر کور» هم بدترم. مادرم کنارش کشید که آتشم نزند."
اینجا بود که بغض کامران ترکید. انگشت کوچکش را بالا آورد برای بقیه روایت: "پدرم معطل نکرد، این انگشتم را با انبر دست گرفت و فشار داد. دو بار فریاد زد که «درستت می کنم. این انگشت را هربار که دیدی، یادت بیفتد که تو مردی.»"
این شروع جوانی کامران است. وقتی که دیگر با هویت جنسی خودش هم آشنا شده است. می گوید در تمام طول زندگی پنهانش می کرده که اگر صدایش در می آمد، "تیکه بزرگش، گوشش بود".
اما عاقبت صدایش در آمد: "در تمام طول سالهای جوانی تا اینجا که برسم ها، همش مخفی کردم. یواشکی پشت یواشکی. تا روزی که مجبور به آمدن شدم. بماند که چطور، اما هویت جنسی ام برای پدر و برادرم فاش شد. فاش که نه، با آن سابقه، لابد حدس هایی می زدند اما اینبار، با افشای رابطه ام با رفیقی که از قضا دوست برادرم هم از آب در آمد، دیگر یقین کردند. اول برایم چاقو کشیدند. بعد به این نتیجه رسیدند که خونم نجس است و در خانه شان نریزد."
"پدرم گوشی تلفن را برداشت که پلیس را خبر کند تا آنها حسابم را برسند. باز مادرم فراری ام داد. شبانه از خانه آنها بیرون زدم، به آپارتمان خودم رفتم و دار و ندارم را گذاشتم به فرار. مدتی بود از دوستی شنیده بودم که به دلیل شرایط در ایران و «جرم بودن» همجنسگرایی، می شود به ترکیه آمد و از کمیساریای عالی پناهندگان درخواست پناهندگی کرد برای اسکان در یک کشور ثالث. جزئیاتش را دقیق نمی دانستم اما فرصت زیادی برای تصمیم گیری نداشتم"
"فردا صبحش، سوار قطار شدم از شیراز به تهران و از تهران به اینجا."
برزخ، اما بهتر از جهنم
این سئوال برایم مطرح می شودکه شرایط زندگی موقت پناهجویان "دگرباش" ایرانی در کایسری چطور است. آرشام پارسی، توضیح می دهد که کوچک بودن شهر از یک طرف و سنتی بودن جامعه آن از طرف باعث می شود که همجنسگراهای ایرانی بیشتر "به چشم" بیایند. همین کم دردسر درست نکرده. به خانه سهراب می روم با این توضیح که سهراب "ترجیح می دهد از خانه بیرون نیاید" چرایش را وقتی سهراب، در را باز کرد فهمیدم.جوان بود خیلی جوان. ۱۹ ساله. "آرایش" داشت. وقتی وارد دانشگاه شد با مهران آشنا شد و جامعه، پذیرای "عشق" آنها نبود و یک نکته دیگر، وقتی سراغ معافیت از سربازی رفته بود، می خواستند وادارش کنند به تغییر جنسیتش. می گوید نه ماه شده که با دوست پسرش به ترکیه آمده: صرفا شنیده بودیم که اگر به اینجا فرار کنیم، می توانیم به دفتر سازمان ملل برویم. همین. وقتی که اینجا رسیدم گیج بودم. روند اینگونه است که اول به دفتر کمیساریای عالی حقوق پناهندگان در آنکارا می روی و پرونده تشکیل می دهی و صبر می کنی تا نوبت مصاحبه ات بشود. در مدت این صبر و حتی بعد از پذیرش آن باید در یک شهر منتظر بمانی.
آرشام پارسی، می پرد در حرفش که: "معمولا این شهرها، شهرهای بزرگ ترکیه نیستند. پلیس ترکیه معمولا یکی از شهرک های اقماری مرکز ترکیه را انتخاب می کند که پناهجوها را «کنترل» کند. بچه ها باید هر هفته بروند به دفتر پلیس شهر و امضا کنند. کایسری یکی از این شهرهاست، تازه « خوبه اش» هست."
سهراب ادامه می دهد که "وحشت روزهای اولش" این بوده که به شهرهای مرزی بفرستندشان مثل وان.
می گوید: "خیلی ها را به شهرهای مرزی می فرستند. من روز اولی که فهمیدم به وان نمی رویم، خوشحال شدم. با این امید که اینجا از آنجا بهتر است. کایسری بهتر که هست اما کم دردسر ندارد. اینجا خانه گرفتن برای ما کار آسانی نیست. همه می پرسند اینها چرا «اینجوری» هستند! همسایه ها اذیتمان می کنند. یک همسایه دارم که هر روز من را می بیند فحشی می دهد و رد می شود. برای آزار، « آشغالهایشان» را می گذارند دم در ما که یعنی ما « آشغالیم». گاهی که به خودم می رسم ( بخوانید آرایش می کنم)، در خیابان از بچه ۱۲ ساله گرفته تا بزرگترها فحشم می دهند. حتی حمله می کنند، بارها به من سنگ زدند. اینها را اضافه کنید به حس انتظار. انتظار اینکه کی تکلیفت روشن می شود، کی می گویند از اینجا می روی، تا حال ما را درک کنید. اینجا راستی راستی، عین «برزخ» است. البته از آن «جهنم» که در ایران بودیم بهتر است. آرزو می کنم زودتر این روزهای انتظار، تمام بشود و بروم برای شروع یک زندگی."
'اقلیت در اقلیت'
همجنسگراهای مرد، همیشه پر خبر بودند، از آنها بیشتر شنیده می شود. "آیا زنان همجنسگراها، هم درکایسری هستند؟" سوالی که آرشام پارسی زیاد نپسندید: چرا نباشند؟ آنها که وضعشان در ایران می تواند وخیم تر باشد.آرشام پارسی، وضع آنها را در ایران "اقلیت در اقلیت"، توصیف می کند: "درباره حقوق زنان به طور کلی در ایران به اندازه کافی بحث می شود، مشکلات و مصائبی که دارند. آنها را شهروند درجه دو هم توصیف می کنند... چه برسد به اینکه همجنسگرا هم باشد. می رویم به خانه دو همجنسگرای زن ایرانی: کیانوش و سمیر.
کیانوش، در ایران معلم موسیقی بوده و بعد از یک سال انتظار در ترکیه کارش برای رفتن به آمریکا درست شده است.
سمیر ۲۲ ساله، تازه از ایران رسیده است. می گوید: "اگر برای همه دوست پسر گرفتن حرام باشد برای ما اجباری بود. اگر پدرها به دخترانشان می گویند، آرایش نکنید که گیر گشت ارشاد نیفتید، ما باید به زور آرایش می کردیم. خوب من اصلا آرایش کردن را دوست ندارم. خسته شدم آنقدر به همه جواب پس دادم چرا دوست پسر ندارم. وقتی برای خلاص کردن خودم به خانواده ام، گفتم که همجنسگرا هستم، دردسرها شروع شد. اول که می خواستند به زور قرص و دارو «درستم» کنند. بعد «درست شدنم» را حواله به زمان دادند که بزرگ بشوم درست می شوم، شوهر کنم درست می شوم، بچه دار بشوم درست می شوم. بعد هم که دیدند نتیجه ای نمی گیرند، آزارها شروع شد."
کیانوش حرف سمیر را قطع می کند: "مادرم، نمی توانست درک کند که من زنم ولی مثل او نیستم. همه چیزم را «جنسی» می دید. کار به جایی کشیده بود که من را با خودشان مهمانی نمی بردند چون می گفت به دخترهای فامیل « نظر» دارم".
سکوت کردند، سرشان پایین بود که نفهمم گریه می کنند. به دور و بر خانه شان نگاه کردم. همه چیز ظریف و دخترانه بود، مرتب و منظم.
سکوت را کیانوش می شکند: "من همیشه از ازدواج ترسیدم. برای ما ها، ازدواج، حکم «تجاوز» را دارد. از همین ترس ها بود که از ایران، آمدم. راستش اول از همه آمدم که خانواده ام، بیشتر از این حرفها زجر نکشند. آسایش داشته باشند. من هم اینطور بیشتر آرامش دارم. آرزوم شده یک روز آرامش، زندگی زیر یک سقف با کسی که دوستش دارم."
سمیر هم آروزی آرامش دارد با یک نکته اضافه: اگر فردا، شرایطی پیش بیاید که پناهندگان سیاسی، بتوانند به ایران برگردند، باز ما نمی توانیم. طرف ما حکومت نیست، طرف ما جامعه ایست که ما را نپذیرفته، خانواده ایست که از ما شرم داشته.
'بیکاریم، آرزوست'
روز آخر سفرم در کایسری، روز آخر "برزخ" چند پناهجوی همجنسگرای ایرانی هم بود. کارشان "جور" شده بود که بروند به کانادا. مهمانی خداحافظی گرفته بودند. رفتنی ها خوشحال بود و آنها که ماندگار بودند فعلا نه.برای هم آرزو می کردند و من گفتم که اگر حرف مانده ای دارند بگویند، از جمله آرزویشان. تقریبا حرف همه مشترک بود. آنها دنبال زندگی کردن بودند. می گفتند می خواهند جامعه بپذیردشان. از خانواده هایشان گفتند و روزی که در ایران حق زندگی داشته باشند. اما وقتی آرشام پارسی، آرزو کرد، همه قهقهه زدند. او آرزوی "بیکاری" کرد: "امیدوارم یک روز بشود که من بیکار شوم، اصلا نقض حقوق همجنسگرایان وجود نداشته باشد که نیازی به دفاع باشد. دیر یا زود، آن روز می رسد."
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر
اسرائیل میگوید که به باور او ایران از مذاکرات هستهای هفته آینده برای
"فریب دادن" کشورهای جهان استفاده خواهد کرد.
او گفت که ایران به دنبال ادامه فعالیتهایش برای توسعه فناوری تسلیحات هستهای است.آقای نتانیاهو گفت: "هیچ مدرکی که نشان دهد ایران مصمم است برنامه تسلیحات هستهای اش را متوقف کند، وجود ندارد. در واقع، به نظر میرسد آنها این مذاکرات را فرصت دیگری برای به تاخیر انداختن (توافقات) و "خرید زمان" میدانند. تقریبا مشابه کاری که کره شمالی برای سالها انجام میداد."
نشست مذاکرهکنندگان ایران و نمایندگان گروه ۱+۵ روز چهارشنبه آینده (سوم خرداد) در بغداد برگزار خواهد شد.
قرار است پیش از این نشست، یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی هسته ای با مقامهای ایرانی در تهران گفت و گو کند.
گروه ۱+۵ شامل نمایندگان پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه، به علاوه آلمان است و کاترین اشتون ریاست هیات مذاکرهکننده با ایران را به عهده دارد.
دور پیشین مذاکرات ایران و ۱+۵ پس از ۱۴ ماه توقف، روز شنبه، ۲۶ فروردین در شهر استانبول ترکیه برگزار شد. دو طرف این مذاکرات را "سازنده" توصیف کردهاند و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ابراز امیدواری کرده است که مذاکرات بغداد، مقدمات لازم را برای ایران فراهم کند تا از برنامه هستهای بحثبرانگیز خود دست بردارد.
آقای نتانیاهو گفت که این مذاکرات باید بر متوقف کردن برنامه هستهای ایران متمرکز باشند.
او اضافه کرد: "به نظر من، هدف مذاکرات باید بسیار روشن باشد؛ (یعنی) تمام فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم را در داخل ایران متوقف کنید. تمام مواد هستهای غنیشده را از ایران خارج کنید و تاسیسات هستهای زیرزمینی در نزدیکی شهر قم را برچینید. وقتی این هدفها محقق شد، من اولین نفری خواهم بود که از این بابت، خوشحالی میکند."
ایران تاکید دارد که فعالیتهای هستهای اش اهدافی صلحجویانه دارند، ولی کشورهای غربی همواره این کشور را متهم کردهاند که برنامههای هستهای خود را با اهدافی نظامی دنبال میکند.
درخواست نخستوزیر اسرائیل برای تلاش قدرتهای غربی به منظور متوقف کردن تمام فعالیتهای هسته ای ایران در شرایطی مطرح شده است که گفته میشود طرفهای مذاکره با ایران، بیش از هر اقدامی، به دنبال واداشتن ایران برای متوقف کردن فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم در درجات بالاتر و نه توقف کامل فعالیتهای هستهای هستند.
گفته میشود که کشورهای غربی خواهان دسترسی بازرسان بینالمللی به تعدادی از تاسیسات هستهای ایران شدهاند تا اطمینان حاصل شود که برنامه هستهای این کشور ابعاد نظامی ندارد.
برای واداشتن ایران به پذیرش شروط طرفهای مذاکره، اتحادیه اروپا و آمریکا تحریمهایی را علیه ایران تصویب کردهاند که در کمتر از دو ماه آینده اجرایی خواهند شد، هرچند گفته میشود که در صورت حصول توافق در مذاکرات هستهای، از شدت این تحریمها کاسته و یا بخشی از اقدامات تنبیهی کنونی علیه ایران متوقف میشود.
افزایش تحریمها به جای حمله نظامی
در آستانه مذاکرات هستهای ایران با گروه ۱+۵ شماری از دیپلماتهای بینالمللی و مقامات امنیتی سابق اسرائیل خواهان اعمال تحریمهای سختتر علیه ایران به منظور پایان دادن به فعالیتهای هستهای این کشور شدهاند.این گروه که مئیر داگان، رئیس پیشین موساد، جیمز وولسی، رئیس پیشین سیا و چارلز گاتری، رئیس پیشین نیروهای مسلح بریتانیا هم از جمله آنها هستند، در یادداشتی که در والاستریت ژورنال منتشر شد، تصریح کردهاند که "انتخابی حساس پیش روی جهان است."
در این یادداشت با اشاره به وجود خطر بروز درگیری نظامی و یا مسابقه تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه آمده است: "هنوز این امکان وجود دارد که مانع چنین وضعیتی شد. اما تنها در صورتی این کار امکانپذیر است که کشورهای همفکر هرچه سریعتر وارد عمل شوند و ضربه اقتصادی سختی به ایران وارد کنند."
نویسندگان این یادداشت پیشنهاد کردهاند تا برای آن که ایران در تنگنای اقتصادی قرار بگیرد، ارتباط تمام موسسههای مالی این کشور با شبکه بانکی بینالمللی و نیز دسترسی ایران به شبکه حملونقل بینالمللی قطع شود، شرکتها وادار شوند تمام سرمایهگذاریها و تبادلات تجاری با ایران را متوقف کنند و شرکتهای بیمهگر فعال در ایران نیز از تجارت در آمریکا و اتحادیه اروپا محروم شوند.
آنها تاکید کردهاند: "تجربه نشان داده است که تنها اقداماتی جدی، مشابه آنچه ما پیشنهاد کردهایم، میتواند با موفقیت همراه شود و اکنون که ایران سرانجام آثار واقعی تحریمهای بینالمللی را درک میکند، زمان آن رسیده است که فشارها شدت بیشتری پیدا کند."
در ادامه اعتراضات در ایران به توافقنامه عربستان
سعودی و بحرین برای گسترش همکاریهای امنیتی، گروهی از نمازگزاران در
شهرهای مختلف ایران بعد از برگزاری نماز جمعه امروز، ۲۹ اردیبهشت،
راهپیمایی کردهاند.
بر اساس گزارشها، راهپیمایی امروز به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و در اعتراض به آنچه "طرح الحاق بحرین به عربستان" خوانده شد، برگزار شده است.
انتشار گزارشهایی درباره احتمال توافق کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس برای تعریف چارچوبی جدید به منظور گسترش همکاریهای سیاسی و امنیتی، اعتراض نهادها و مقامات عالیرتبه ایران را به دنبال داشته است.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس همواره در تلاش بودهاند تا با تعریف الگویی مشابه اتحادیه اروپا همکاریهای بیشتری در زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی داشته باشند و در همین راستا، گزارش شده است که مقامات عربستان سعودی و بحرین به دنبال اجرای طرحی برای هماهنگی سیاسی و امنیتی این دو کشور بودهاند.
گفته شده است که این طرح در سطح کلیتر، شامل تمام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهد شد، هرچند با پایان یافتن نشست اعضای این شورا در روز سهشنبه گذشته اعلام شد که کشورهای عضو برای تشکیل اتحادیه به توافقی نرسیدهاند و مذاکرات در این باره در ماه دسامبر (هفت ماه دیگر) در بحرین دنبال خواهد شد.
با این حال، احتمال نهایی شدن چنین توافقی، اعتراض مقامات ایران را به دنبال داشته است؛ نمایندگان مجلس ایران روز دوشنبه گذشته در بیانیهای تصریح کردند که عربستان تصمیم گرفته است در اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس "بحرین را به عنوان یک کشور مستقل اسلامی-عربی و عضو سازمان ملل با عربستان متحد کند."
او گفت که عربستان "همانگونه که از حضور نظامی خود در بحرین نتیجهای نگرفت، در این طرح نیز جز رسوایی چیزی عایدش نخواهد شد."
ستاد نماز جمعه تهران هم امروز در بیانیهای، با محکوم کردن آنچه "اشغالگریهای دولت عربستان" خوانده شده، اعلام کرده است که ادامه این اقدامات "جز به پیچیده کردن اوضاع بحرانی منطقه کمکی نخواهد کرد."
در این بیانیه بحرین سرزمینی خوانده شده است که "در طول تاریخ متعلق به سرزمین کهن اسلامی و ایران آن زمان" بوده و "در تمام دوران مورد سوءقصد قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفته است."
در بیانیه ستاد نماز جمعه تهران، "حفظ پادشاهی سعودی" هدف اصلی طرح شورای همکاری خلیجفارس برای نزدیکی بیشتر کشورهای عضو خوانده شده و آمده است: "در حال حاضر تنها دولت عربستان مشتاق این اتحاد است."
در این بیانیه تصریح شده است: "اتحاد بحرین ۷۰۰ کیلومتر مربعی با اقتصادی وابسته و ضعیف، با عربستانی با مساحت دو و نیم میلیون کیومترمربع و بزرگترین صادرکننده نفت جهان، معنایی جز تصرف و اشغال کشوری کوچک ندارد."
جامعه روحانیت مبارز ایران هم با انتشار بیانیهای در روز جمعه، آنچه را طرح اتحاد بحرین با عربستان خواند، "مصداق کامل مقابله با خیزشهای مردمی و راهی برای حفظ نظامهای پادشاهی و دیکتاتوری در منطقه" ارزیابی کرد.
در این بیانیه آمده است: " آلخلیفه و آلسعود پس از ناكامی در فهم مطالبات مردم و مقابله با آن، به جای پاسداری از منافع ملتهای خویش، خدمتگزار سیاستهای غربی و صهیونیستی شدهاند."
علی لاریجانی نیز در واکنش به این اظهارات گفت: "بحرین لقمهای نیست که به راحتی از حلقوم عربستان پایین برود."
این اظهارات واکنش رسمی بحرین را به دنبال داشت و وزارت امور خارجه بحرین با احضار کاردار ایران در منامه، به آنچه "دخالت فاحش در امور داخلی" و "نقض شدید حاکمیت" بحرین خوانده شد، اعتراض کرد.
این اقدام واکنش ایران را نیز به دنبال داشت و بر اساس اعلام وزارت امور خارجه ایران کاردار بحرین در تهران احضار و "نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران از تحولات جاری در این کشور" به او ابلاغ شده است.
با آغاز اعتراضات مردمی علیه حکومت بحرین در یک سال گذشته مقامات این کشور، ایران را به هدایت شیعیان معترض بحرینی متهم کردهاند. در مقابل، اعزام نیروهای نظامی عربستان سعودی به بحرین برای مقابله با اعتراضات، واکنش ایران را به دنبال داشت.
بحرین تنها کشور عربی حاشیه خلیجفارس به شمار میرود که شیعیان اکثریت جمعیت آن را تشکیل میدهند، هرچند حکومت آن در دست اقلیت سنی است.
بحرین تا نزدیک به ۲۰۰ سال پیش تحت سلطه ایران بود، ولی با قدرت گرفتن حکام عرب محلی و کمتوجهی پادشاهان وقت قاجار، حکومتی عربی در آن شکل گرفت.
در اواخر دهه ۱۳۴۰ خورشیدی و پیش از خروج نظامی بریتانیا از خلیجفارس، محمدرضا پهلوی، پادشاه وقت ایران، با این استدلال که بحرین ۱۵۰ سال است عملا مستقل از ایران اداره شده، به مداخله سازمان ملل متحد برای تعیین تکلیف بحرین رضایت داد.
دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز پس از انتصاب و اعزام نمایندهای ویژه به بحرین اعلام کرد که ساکنان آن خواهان استقلال از ایران هستند.
بحرین از اعضای شورای همکاری خلیجفارس است و ستاد فرماندهی ناوگان پنجم آمریکا در منامه، پایتخت این کشور، مستقر است.
بر اساس گزارشها، راهپیمایی امروز به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و در اعتراض به آنچه "طرح الحاق بحرین به عربستان" خوانده شد، برگزار شده است.
انتشار گزارشهایی درباره احتمال توافق کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس برای تعریف چارچوبی جدید به منظور گسترش همکاریهای سیاسی و امنیتی، اعتراض نهادها و مقامات عالیرتبه ایران را به دنبال داشته است.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس همواره در تلاش بودهاند تا با تعریف الگویی مشابه اتحادیه اروپا همکاریهای بیشتری در زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی داشته باشند و در همین راستا، گزارش شده است که مقامات عربستان سعودی و بحرین به دنبال اجرای طرحی برای هماهنگی سیاسی و امنیتی این دو کشور بودهاند.
گفته شده است که این طرح در سطح کلیتر، شامل تمام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهد شد، هرچند با پایان یافتن نشست اعضای این شورا در روز سهشنبه گذشته اعلام شد که کشورهای عضو برای تشکیل اتحادیه به توافقی نرسیدهاند و مذاکرات در این باره در ماه دسامبر (هفت ماه دیگر) در بحرین دنبال خواهد شد.
با این حال، احتمال نهایی شدن چنین توافقی، اعتراض مقامات ایران را به دنبال داشته است؛ نمایندگان مجلس ایران روز دوشنبه گذشته در بیانیهای تصریح کردند که عربستان تصمیم گرفته است در اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس "بحرین را به عنوان یک کشور مستقل اسلامی-عربی و عضو سازمان ملل با عربستان متحد کند."
'توطئه'
به گزارش خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، کاظم صدیقی، خطیب نماز جمعه امروز تهران، توافق احتمالی عربستان سعودی و بحرین را یک توطئه خوانده و گفته است: "مردم بحرین و منطقه و مسلمانان جهان هرگز توطئه الحاق آن کشور به عربستان سعودی را نخواهند پذیرفت."او گفت که عربستان "همانگونه که از حضور نظامی خود در بحرین نتیجهای نگرفت، در این طرح نیز جز رسوایی چیزی عایدش نخواهد شد."
ستاد نماز جمعه تهران هم امروز در بیانیهای، با محکوم کردن آنچه "اشغالگریهای دولت عربستان" خوانده شده، اعلام کرده است که ادامه این اقدامات "جز به پیچیده کردن اوضاع بحرانی منطقه کمکی نخواهد کرد."
در این بیانیه بحرین سرزمینی خوانده شده است که "در طول تاریخ متعلق به سرزمین کهن اسلامی و ایران آن زمان" بوده و "در تمام دوران مورد سوءقصد قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفته است."
در بیانیه ستاد نماز جمعه تهران، "حفظ پادشاهی سعودی" هدف اصلی طرح شورای همکاری خلیجفارس برای نزدیکی بیشتر کشورهای عضو خوانده شده و آمده است: "در حال حاضر تنها دولت عربستان مشتاق این اتحاد است."
در این بیانیه تصریح شده است: "اتحاد بحرین ۷۰۰ کیلومتر مربعی با اقتصادی وابسته و ضعیف، با عربستانی با مساحت دو و نیم میلیون کیومترمربع و بزرگترین صادرکننده نفت جهان، معنایی جز تصرف و اشغال کشوری کوچک ندارد."
جامعه روحانیت مبارز ایران هم با انتشار بیانیهای در روز جمعه، آنچه را طرح اتحاد بحرین با عربستان خواند، "مصداق کامل مقابله با خیزشهای مردمی و راهی برای حفظ نظامهای پادشاهی و دیکتاتوری در منطقه" ارزیابی کرد.
در این بیانیه آمده است: " آلخلیفه و آلسعود پس از ناكامی در فهم مطالبات مردم و مقابله با آن، به جای پاسداری از منافع ملتهای خویش، خدمتگزار سیاستهای غربی و صهیونیستی شدهاند."
'دخالت فاحش در امور داخلی'
حسینعلی شهریاری، نماینده زاهدان در مجلس ایران، روز دوشنبه گذشته گفته بود که "اگر قرار است اتفاقی در بحرین بیافتد، بحرین حق جمهوری اسلامی ایران است، نه عربستان."علی لاریجانی نیز در واکنش به این اظهارات گفت: "بحرین لقمهای نیست که به راحتی از حلقوم عربستان پایین برود."
این اظهارات واکنش رسمی بحرین را به دنبال داشت و وزارت امور خارجه بحرین با احضار کاردار ایران در منامه، به آنچه "دخالت فاحش در امور داخلی" و "نقض شدید حاکمیت" بحرین خوانده شد، اعتراض کرد.
این اقدام واکنش ایران را نیز به دنبال داشت و بر اساس اعلام وزارت امور خارجه ایران کاردار بحرین در تهران احضار و "نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران از تحولات جاری در این کشور" به او ابلاغ شده است.
با آغاز اعتراضات مردمی علیه حکومت بحرین در یک سال گذشته مقامات این کشور، ایران را به هدایت شیعیان معترض بحرینی متهم کردهاند. در مقابل، اعزام نیروهای نظامی عربستان سعودی به بحرین برای مقابله با اعتراضات، واکنش ایران را به دنبال داشت.
بحرین تنها کشور عربی حاشیه خلیجفارس به شمار میرود که شیعیان اکثریت جمعیت آن را تشکیل میدهند، هرچند حکومت آن در دست اقلیت سنی است.
بحرین تا نزدیک به ۲۰۰ سال پیش تحت سلطه ایران بود، ولی با قدرت گرفتن حکام عرب محلی و کمتوجهی پادشاهان وقت قاجار، حکومتی عربی در آن شکل گرفت.
در اواخر دهه ۱۳۴۰ خورشیدی و پیش از خروج نظامی بریتانیا از خلیجفارس، محمدرضا پهلوی، پادشاه وقت ایران، با این استدلال که بحرین ۱۵۰ سال است عملا مستقل از ایران اداره شده، به مداخله سازمان ملل متحد برای تعیین تکلیف بحرین رضایت داد.
دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز پس از انتصاب و اعزام نمایندهای ویژه به بحرین اعلام کرد که ساکنان آن خواهان استقلال از ایران هستند.
بحرین از اعضای شورای همکاری خلیجفارس است و ستاد فرماندهی ناوگان پنجم آمریکا در منامه، پایتخت این کشور، مستقر است.
مردم شریف و آزاده ایران!
سازمان ها و نهادهای بین المللی حقوق بشری و فعالان سیاسی- مدنی
در اعتراض به این بی عدالتی با ما همراه شوید!
به دنبال اعتراض مادران پارک لاله به سی و سه سال کشتار و جنایت جمهوری
اسلامی و همدردی با مادران داغدار؛ فشار، تهدید، بازداشت و صدور حکم های
سنگین زندان ادامه دارد. حکومت اسلامی با این حکم های پیاپی زندان برای
مادران پارک لاله، درجه بالای نقض حقوق بشر و سلب آزادی و بی عدالتی خود را
به شکلی آشکار به نمایش گذارده است.
هنوز از حکم های صادره برای ژیلا کرم زاده مکوندی، لیلا سیف اللهی، نادر
احسنی، ام البنین ابراهیمی، ژیلا مهدویان، مریم نجفی و منصوره بهکیش نگذشته
است که خبردار شدیم برای سه تن دیگر به نام های حکیمه شکری، ندا مستقیمی و
آقای رمضانی(پدر رامین رمضانی که در سال 88 در خیابان کشته شد) و فردی
دیگری به نام سید محمد ابراهیمی به اتهام همکاری با مادران پارک لاله حکم
زندان صادر کرده است.
احکام ژیلا کرم زاده مکوندی، لیلا سیف اللهی و نادر احسنی در دادگاه تجدید
نظر تایید شده است. ژیلا کرم زاده از 6 دیماه 1390 در زندان اوین در حال
گذراندن حکم خود می باشد و احکام سایر مادران پارک لاله در مرحله دادگاه
بدوی است.
ما مادران پارک لاله شدیداً نگران وضعیت موجود هستیم، تا به کجا این بی
عدالتی ها می خواهد ادامه یابد و سکوت کنیم. هر روز شاهدیم که فشار بر
مادران و خانواده های جان باختگان و حامیان آنها سخت تر و سخت تر می شود که
حتی همدردی با مادران و خانواده های داغدار نیز جرم محسوب می شود.
ما می خواهیم بدانیم:
چرا اعتراض به نقض حقوق بشر جرم محسوب می شود؟
چرا در کشور ما ایران، انسان ها حق آزادی بیان و اندیشه ندارند؟
چرا همدردی با انسان های آسیب دیده و داغدار جرم محسوب می شود؟
چرا تلاش برای کسب اولیه ترین خواسته های انسانی جرم محسوب می شود؟
چرا حتی وکلا حق دفاع حقوقی از موکل خود را ندارند و مجرم محسوب می شوند؟
ما مادران پارک لاله ضمن تاکید بر سه خواسته اصلی و همیشگی خود؛ لغو مجازات
اعدام، آزادی تمامی زندانیان سیاسی- عقیدتی، محاکمه آمران و عاملان تمامی
جنایت های حکومت اسلامی، خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط ژیلا کرم زاده
مکوندی و لغو تمامی احکام صادره برای مادران پارک لاله هستیم.
ما از تمامی انسان های آزادی خواه، حق طلب و شریف ایران و سراسر دنیا و
نهادها و سازمان های حقوق بشری و فعالان سیاسی- مدنی می خواهیم که با نوشتن
نامه های اعتراضی و ذکر این بی عدالتی ها یا به هر روشی که می توانند، به
این احکام ناعادلانه و ضد بشری شدیداً اعتراض کنند.
مادران پارک لاله ایران
26 اردیبهشت 1391
ابراهیمی امیرفرشاد- ابراهیمی پوران- ابراهیمی زهرا- ابراهیمی طلعت-
ابراهیمی علی- اجلالی بابک- احسنی نادر-احمدی جواد- احمدی ژیلا- احمدی
عبدالرضا- ادبایی احسان- ارس کمال- ارغوانی ناهید- اشکان فرید- اغنمی رضا-
افتخاری بیژن- افطسی کوروش- اقبالی اقبال- اکبری سیما- اکبری فرجام- امامی
بهرام- امیرسلیمانی زینب- امینی آسیه- امینی بهمن - انزلی شاهین- اهری مریم
- ایزدی سوسن- آزاد آینده- آزاد سام- بارور ناهید - بختیاری سیما- بختیاری
هادی- بدیهی نژاد شیوا- برادران منیره- بستجانی عشرت- بستجانی عفت-
بستجانی فرزین- بستجانی فریبا- بلنس بترا- بهادر فاطمه- بهاردوست شهلا -
بهداد سهراب- بهرامی عصمت- بهروزی جلال- بهروزی ژاله- بهکیش منصوره- بوداغی
وریا- بیگدلی اعظم- پارسا میثاق- پاشایی تورج- پدرام فر خسرو- پدرام فر
راحیل- پراکند مهناز- پرتوی بهرام- پناهی مهشید- پورنقوی علی- پوینده بیتا-
پیرزاده بیژن– پیرزاده عسل- تارخ علی- ترابی محمد- ترمسی شیدا- تقوی احمد-
توفیقی سمیه- جزنی میهن- جعفری حسن- جعفری ساناز- جلالی نیره(مادر بهکیش) -
جلیلوند اسماعیل- جمال دینی حسین - جوادی اکرم - جوان محمد- حبیب منصوره -
حسین پور رخشنده- حسین زاده زهرا- حسینی زهرا - حسینی نادره- حسینی نازی-
حکمت شعار مریم - حمیدی حمید- حمیدی نسرین- خادملو فاطمه- خدیو امیر- خرازی
مهدی- خسروشاهی آزاده- خسروشاهی اکبر- خسروشاهی یاور- داورپناه پرویز-
درویش پور مهرداد- راجی فرزانه- راد پروانه- رادفر توران- رئوفی کامل-
رحمان زاده محمد- رحمانی آذر- رحیمیان عباس- رسولی منیژه- رضایتی پوران-
رضایی داریوش- رضایی فاطمه- رضایی یما منیر- رضایی یما مهری- رفسنجانی
حسین- رفیعی زهرا- رمضان پور خدیجه- رنجبر ملکه- روشن حمید- ریاحی امین-
زیدی پیام- زینالی اکبر- سادات سارا- ستایش گر جاوید- سروری ساره- سعیدپور
مهدی- سلطانی سورنا- سلطانی فرخ- سلطانی مائده- سوری ساره- سهلی محمود-
سیستانی ساحل- سیف اللهی لیلا- سیفی ملیکا- شب افروز مسعود- شجاعی منصوره-
شعبانی ناصر- شکرائی الاهه- صابری بانو- صادق زهره- صداقت فرحناز- صداقت
مریم- صدیق پور سوفیا- صفایی جمیله- صیادپور مهدی-طاهری پور جمشید- طلوعی
رویا- عبادی شیرین- عباسی کاوس- عباسیان محمدرضا- عبدوس احترام- عبقری
سیاوش- عبقری شهلا- عزیزی پویا- عطاییان فریبا- عظیما پرناز- عظیما نازی-
عظیمی فرد کتایون- عوض پور سانیا- غفاری حمید- فاریابی فرشید- فان زاندن
اولی- فتوتی علی- فتوحی علی- فرجی روزبه- فرزین کورش- فرشچی ناهید- فروهر
پرستو- فرهادی فاطمه- فرهادی منیژه- فرید سیامک- فلاح ثریا- فولادی فیروزه-
قایور سینا - قریشی رضا- قیائی عباس- کاظمی منیره- کافری حمید- کاوشی
حامد- کاویانی منوچهر- کاوین مریم- کاهرزی مهدی- کرمانشاهی نرگس- کریمی
اردوان - کریمی رضا- کوچکی دهشالی یدالله- کیاندوست ویکتوریا- کی منش
منیره- گلزار شهلا- گلستانی داود- گودی روبرتو- گوهری سینا- گیلانی آذر-
لقایی جهانگیر- لیندر مونا- ماهباز عفت- ماهباز علی- مجلسی داریوش- محبوبی
شیوا- محسن نژاد- محمدی ملیحه- مختاری پرویز- مختاری علی- مرادی گلمراد-
مرادی مصطفی- مرادیان آزاد- مرادیان کلارا- مرزبان فریبا- مستوفی تراب -
مشعوف احمد- مشعوف الاهه- مشعوف انوشه- مشعوف نیما- مصطفی زاده حسام- مصطفی
زاده شهناز- مظاهری عباس- مظفری صبا- مقدم خدیجه- مقدم داریوش- مقدم
رضوان- مقدم سلماز- مقدم صدیقه- مقدم فاطمه- مقیمی ربابه- مکارمی حسن-
ملاحی مریم- ملک پروین- ملکوتی سیروس- منافی رضا- مهجور کیوان- مهدوی
فرهاد- مهدویان ژیلا- مهدی علی اکبر – مهران ادیب علی- مهران ادیب فریبرز-
مهران ادیب محمود- مهرانی آیدا- میرستاری انور- میلانی پروانه- ناظمی تاج
الملوک- ناظمی توران- ناهید جمیله- نایب هاشم حسن- نجد محسن- نجفی صبری-
نجفی مریم- نصیری محمد- نعمانی پریچهر- نقابی اکرم- نواییان داوود- نوری
علا پرتو- نیرومندی جمیله- نیک مینا- نیکنام مجید- واعظی معصومه- ولایی
منوچهر- هاشمی کامران- هامونی کاوه- هدایتی مهناز- همت بلند ناهید- هیوا
رضا- یزدانی زینب- یزدانی جلال- یگانه تبریزی طلعت
انجمن حقوق بشر و دموکراسی- هامبورگ
جمعی از ایرانیان مقیم اسلو – نروژ
حامیان مادران پارک لاله ایتالیا
حامیان مادران پارک لاله ژنو
حامیان مادران پارک لاله دورتموند
حامیان مادران پارک لاله فرانکفورت
حامیان مادران پارک لاله/ لس آنجلس- ولی
حامیان مادران پارک لاله لندن
حامیان مادران پارک لاله مونیخ
حامیان مادران پارک لاله نروژ-اسلو
حامیان مادران پارک لاله نورنبرگ
حامیان مادران پارک لاله وین
حامیان مادران پارک لاله هامبورگ
سایت لج ور
شبکه فرهنگی ایرانیان اروپا
شبکه همبستگی ملی ایرانیان(آمریکا- کالیفرنیا)
کانون فرهنگ و هنر ایرانیان(فرزنو)
کمپین اعتراض به حکم زندان منصوره بهکیش
Honorable and Freedom-loving People of Iran!
International human rights
organizations, political and civil rights activists!
Please join us in
our protest against this injustice!
Following the protest of Mothers of
Laaleh Park (Mourning Mothers of Iran)to 33 years of killings and crimes
committed by Islamic Republic, and their show of sympathy with Grieving
Mothers, pressures, threats, detentions, and heavy handed prison
sentences continue.
By continually handing prison sentences for Mothers
of Laaleh Park, the Islamic Republic is clearly demonstrating its high
level of violation of human rights, and its disregard for freedom and
justice. Not yet through with the news of prison sentences for Jila
Karmzadeh Makvandi, Leila Seyfollahi, Nader Ahsani, Omolbanain Ebrahimi,
Jila Mahdavian, Maryam Najafi, and Mansoureh Behkish, we have received
news that prison sentences have also been ordered for three other
individuals by the names of Hakimeh Shokri, Neda Mostaghimi, and Mr.
Ramezani (the father of Ramin Ramezani, killed on the street in 2009),
as well as another individual by the name of Seyed Mohammad Ebrahimi,
charged with helping Mothers of Laaleh Park. Prison sentences for Jila
Karamzadeh Makvandi, Leila Seyfolahi, and Nader Ahsani have been
affirmed in the Appeals Court and Jila Karmzadeh has been detained as of
Dec 27, 2011. The sentences for other mothers from Mothers of Laaleh
Park are in preliminary stages. We, Mothers of Laaleh Park are extremely
concerned about the present situation. How far these injustices can go
on and we remain silent? Every day we witness that the pressure on these
mothers and the families of the martyrs and their supporters become
more and more difficult to the point that even sympathizing with the
mothers and the grieving families is considered a crime. We want to
know: Why is it a crime to protest against human rights violations? Why
in our country, Iran, people do not have the right to freedom of speech
and thought? Why is it considered a crime to show sympathy with hurt and
grieving human beings? Why is it that even attorneys are deprived of
defending their own clients and are, themselves, viewed as criminals?
We, the Mothers of Laaleh Park, continue to assert our three fundamental
and everlasting demands: The abolition of death penalty, the release of
all political-ideological prisoners, the prosecution of the instigators
and agents involved in all the crimes committed by the Islamic
Republic. We are asking for the immediate and unconditional release of
Jila Karamzadeh Makvandi, and for the annulment of all the court orders
issued for the Mothers of Laaleh Park. We appeal to all the freedom
loving, justice seeking, and honorable people of Iran and across the
world, the international organizations for human rights, and activists
for civil and political rights to show serious objections to these
unjust and anti-human rulings by writing letters and by spreading the
word about these injustices. Mothers of Laaleh Park May 16, 2012
بر اساس تازه ترین گزارش های رسیده از سوریه هزاران نفر در شهر حلب، واقع در شمال سوریه، دست به تظاهرات زده اند.
فعالان حقوق بشر در سوریه می گویند که این بزرگترین تظاهراتی است که از زمان آغاز شورش ها در سوریه برگزار شده است.سازمان نظارت بر حقوق بشر سوریه گفته است که چندین نفر در اثر پرتاب گاز اشک آور و شلیک سلاح های گرم مجروح شده اند.
گزارش شده است که همزمان تظاهراتی نیز در سایر نقاط سوریه برگزار شده است. این تظاهرات یک روز پس از آن صورت می گیرد که فعالان به منظور حمایت از دانشجویان حلب برای راهپیمایی فراخوان داده بودند.
ناظران می گویند که جو ضد دولتی در این شهر با کشته شدن چند تن از دانشجویان به دست نیروهای امنیتی در اوایل ماه مه افزایش یافت.
ویدیوهایی که توسط فعالان در اینترنت منتشر شده است نشان می دهد که صدها نفر در نقاط مختلف حلب در راهپیمایی های ضد دولتی شرکت کرده اند.
حلب که دومین شهر بزرگ سوریه است به اندازه سایر شهرها شاهد خشونت و درگیری بین نیروهای دولتی و مردم نبوده و ساکنان آن تاکنون عمدتا به دولت بشار اسد وفادار بوده اند.
تحلیلگران می گویند توانایی دولت بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، در کنترل شهر حلب آزمون بزرگی برای حکومت است.
به دنبال افزایش نگرانی ها در
مورد وضعیت بانک های اسپانیایی و اقتصاد یونان، ارزش سهام در اروپا با
نوسان روبرو شده و تا حدی کاهش یافته است.
صبح امروز، جمعه ۱۸ مه، شاخص سهام اسپانیا ۲ درصدکاهش یافت اما پس از مدت کوتاهی به حالت اول خود بازگشت.این در حالی است که ارزش سهام در لندن به میزان ۱ درصد کاهش داشته است.
در پی کاهش ارزش سهام در وال استریت و ادامه نگرانی ها از اوضاع اقتصادی منطقه یورو، ارزش شاخص سهام در بازار بورس ژاپن نیز کاهش یافت.
صبح امروز، ارزش شاخص نیکی در ژاپن ۳ درصد کاهش پیدا کرد که این میزان شدیدترین کاهش از ماه اوت سال گذشته محسوب می شود.
ارزش شاخص سهام صنعتی داو جونز هم شب پیش، بیش از یک درصد کاهش پیدا کرد.
سرمایه داران به دنبال گزارش های دو هفته اخیر در مورد اقتصاد آمریکا اعتماد خود را نسبت به رشد بازارهای این کشور از دست داده اند.
همچنین، روز گذشته، موسسه مودی، در گزارشی پیرامون رده بندی اعتباری نهادهای مالی اسپانیا، درجه اعتبار شانزده بانک این کشور از جمله چند بانک بزرگ را کاهش داد.
پس از آنکه موسسه اعتبار سنجی مودی، اعتبار این ۱۶ بانک را کاهش داد، تردید در توانایی اقتصادی بانک ها تشدید شد.
کاهش رتبه اعتباری این بانک ها به دنبال نگرانی نسبت به بدهی سیستم بانکی این کشور و تردید در توانایی اقتصاد اسپانیا در غلبه بر بحران بانکی اعلام شد.
موسسه مودی دلیل تجدید نظر در اعتبار این بانکها را ادامه بحران اقتصادی، بحران در بخش مسکن و نرخ بیکاری در اسپانیا عنوان کرده است.
سه بانک اصلی اسپانیا از جمله سانتاندر در فهرست مودی قرار دارند. زیر مجموعه بانک سانتاندر در بریتانیا نیز فعال است.
سهام سانتاندر نیز در ساعات اولیه صبح روز جمعه به میزان ۱ درصد کاهش داشت.
سهام بانکیا، از دیگر بانک های اسپانیا هم در فهرست مودی ۲ درصد کاهش داشته است.
در آسیا، افت سهام های بانکی پس از آن رخ داد که مدیر عامل بانک استرالیایی ANZ، گفت که نوسان در بازارها به این معناست که بانک های استرالیایی دیگر توانایی قرض دادن به یکدیگر را ندارند.
مایک اسمیت مدیر عامل ANZ گفت: "در حال حاضر بازارها راکد شده اند و در چنین وضعیتی می توان انتظار آن را داشت."
وی در ادامه گفت که وام های دریافتی از بازارهای مالی منبع عمده سرمایه های بانکی است.
دعوت از برخی از پادشاهان و شخصیت های سلطنتی جهان به ضیافت ناهار ملکه بریتانیا انتقاداتی را به همراه آورده است.
به عنوان بخشی از مراسم جشن های شصتمین سالگرد
سلطنت الیزابت دوم، ملکه بریتانیا، روز جمعه، ۲۹ اردیبهشت (۱۸ مه)، میهمانی
ناهاری با حضور شماری از پادشاهان کنونی و سابق جهان در کاخ باکینگهام در
لندن برگزار می شود اما حضور بعضی از آنان به خصوص پادشاهان بحرین و
سوازیلند باعث اعتراض گروه های مدافع حقوق بشر شده است.مدافعان حقوق بشر در بحرین گفته اند برخورد دولت این کشور با معترضان به منزله بی اعتنایی به خواست های دموکراتیک مردم و نقض موازین حقوق بشر است و پادشاه بحرین در راس حکومتی قرار دارد که به نقض حقوق بشر متهم است.
پیتر تاچل، یکی از فعالان بریتانیایی حقوق بشر، در گفتگو با بی بی سی دعوت از پادشاه بحرین به ضیافت ملکه بریتانیا را مورد انتقاد قرار داده و گفته است که ملکه "سلاطین مستبد را به شرکت در جشن سالگرد سلطنت خود فرا خوانده است."
وی دعوت از پادشاه بحرین را "بی تدبیری آشکار" خوانده و افزوده است که این اقدام نشان خواهد داد که "ملکه بریتانیا با ارزش های بشردوستانه اکثر مردم کشورش آشنا نیست."
به گفته این فعال حقوق بشر، "دعوت از مستبدانی با دستان آلوده به خون باعث تخفیف نهاد سلطنت و مخدوش شدن جشن های سالگرد سلطنت ملکه می شود."
در مقابل، وزارت خارجه گفته است که دعوت از پادشاه بحرین لزوما به معنی تایید سیاست های دولت آن کشور نیست و افزوده است که در حال حاضر، دولت بریتانیا مذاکرات صریحی را در باره موضوعات مختلف با مقامات بحرینی دنبال می کند.
سخنگوی وزارت خارجه افزوده است که دولت بریتانیا در زمینه رعایت حقوق بشر، اصلاحاتی را که در بحرین به اجرا گذاشته شده مورد حمایت قرار داده و خواستار ادامه و گسترش این اصلاحات است و از دولت بحرین هم خواسته است تا پیشنهادهای کمیسیون مستقل اصلاحات را به طور کامل به اجرا بگذارد.
اشاره سخنگوی وزارت خارجه به کمیسیون مستقل بین المللی است که سال گذشته به دستور پادشاه بحرین برای رسیدگی به اتهامات نقض حقوق بشر در آن کشور تشکیل شد و پیشنهادهایی را برای پاسخگویی دولت به مطالبات معترضان ارائه داد.
وزارت خارجه بریتانیا افزوده است که یکی از پیشنهادهای کمیسیون مستقل تحقیق "رسیدگی و مجازات کسانی است که مرتکب نقض حقوق بشر در بحرین شده اند."
با اینهمه، برخورد دولت بحرین با اعتراضات سیاسی در آن کشور همچنان مورد انتقاد شدید فعالان سیاسی در بریتانیا قرار داشته است و از جمله روز پنجشنبه، دنیس مک شین، معاون سابق وزارت خارجه بریتانیا، دولت بحرین را به "ارتکاب اقداماتی خوفناک علیه مردم" متهم کرد.
وی افزود که تمامی ملت ها باید بتوانند در انتخاباتی آزاد و بدون هیچگونه محدودیت شرکت کنند و نظرات خود در مورد حکومت هایشان را هم با آزادی کامل و بدون ترس از بازداشت، محاکمه، شکنجه و اعدام بیان دارند.
وی در انتقاد از برخی از دعوت شدگان به ضیافت ملکه، گفت که وزارت خارجه باید از ملکه بریتانیا حفاظت کند "نه اینکه او را در وضعیتی قرار دهد که مجبور باشد با یک فرد مستبد ناهار بخورد."
ضیافت جنجالی
سال گذشته، ولیعهد بحرین به میهانی عروسی نوه ملکه بریتانیا دعوت شده بود اما در این مراسم حضور نیافت. اکنون گزارش شده که پادشاه و ملکه آن کشور دعوت به ضیافت ناهار ملکه را پذیرفته اند.علاوه بر پادشاه بحرین، دعوت از مسواتی دوم، پادشاه سوازیلند به ضیافت ناهار ملکه نیز باعث انتقاد شده است.
روز چهارشنبه این هفته، گروهی از معترضان سوازیلندی ساکن لندن در برابر هتل ساووی، محل اقامت پادشاه، دست به اعتراض زدند و او را به ولخرجی و هدر دادن بودجه دولت متهم کردند.
به گفته آنان، در حالیکه مردم سوازیلند با دشواری های اقتصادی و فقر دست به گریبان هستند، مسواتی دوم به ثروت اندوزی و زندگی تجملاتی مشغول است.
معترضان گفتند که در نامه ای به ملکه بریتانیا، از او خواسته اند تا از نفوذ خود بر پادشاه سوازیلند برای ترغیب او به تغییر روش زندگی استفاده کند.
سوازیلند کشوری کوچک در جنوب آفریقا و با آفریقای جنوبی و موزامبیک همسایه است و جمعیت آن به حدود یک میلیون و یکصد هزار نفر می رسد.
در مراسم ضیافت روز جمعه، شخصیت های سلطنتی کویت و عربستان سعودی نیز حضور دارند و عفو بین الملل، از سازمان های مدافع حقوق بشر، با صدور بیانیه ای موارد نقض حقوق بشر در عربستان سعودی را بر شمرد و دولت آن کشور را به برخورد خشونت آمیز با منتقدان و معترضان متهم کرد.
همین سازمان در بیانیه ای در مورد کویت، گفته است که دولت کویت مجوز یک روزنامه را به حالت تعلیق درآورده و مدیر مسئول آن را به اتهام تحریک و تشویش افکار عمومی تحت پیگرد قرار داده است.
تعدادی از میهمانان ضیافت ناهار ملکه در ضیافت شام چارلز، ولیعهد بریتانیا، و همسرش نیز حضور خواهند داشت.
در حالیکه حضور برخی از میهمانان سلطنتی با انتقاداتی مواجه شده، روز گذشته اعلام شد که ملکه اسپانیا به دلیل اختلاف ارضی با بریتانیا بر سر شبه جزیره جبل الطارق این دعوت را نپذیرفته است.
در فهرستی که کاخ باکینگهام از حاضران در ضیافت ناهار ملکه منتشر کرده، علاوه بر رهبران تاجدار شماری از کشورها، نام تعدادی از پادشاهان و اعضای خاندان های سلطنتی سابق نیز دیده می شود.
امپراتور و امپراتریس ژاپن، پادشاه و ملکه بحرین، امیر قطر و همسرش، پادشاه و ملکه بلژیک، پادشاه و ملکه برونئی، پادشاه و ملکه سوئد، ملکه دانمارک و همسرش، پادشاه و ملکه اردن، شیخ ناصر محمد الجابر از کویت، پادشاه و ملکه لسوتو، پادشاه و ملکه تونگا، پادشاه و ملکه مالزی از جمله سلاطین و شخصیت های سلطنتی "شاغل" هستند.
در کنار آنان، پادشاهان سابق بلغارستان، یونان و یوگسلاوی نیز به این ضیافت دعوت شده اند.
دربار بریتانیا عموما در مسایل سیاسی درگیر نمی شود و منابع کاخ باکینگهام گفته اند که از اظهار نظر پیرامون ابعاد مختلف ضیافت ناهار ملکه معذورند.
٢٩ اردیبهشت روز جهانی میراث فرهنگی و عدم توجه به آثار باستانی در ایران
روز ٢٩ اردیبهشت همزمان است با روز جهانی موزه و میراث فرهنگی.
نامگذاری چنین روزی از سوی سازمان یونسکو نشاندهنده اهمیت میراث فرهنگی و
لزوم توجه هر چه بیشتر به این ثروتهای ملی و حفاظت از این میراث است.
هر چیزی که از گذشتگان و پیشینیان برجای مانده، حامل پیامی است که
از این راه می توان به پاسخ بسیاری از پرسشها رسید. بدین سبب باید در
حفاظت و نگهداری از این آثار کوشید و آن را به نسلهای بعد منتقل کرد.
میراث فرهنگی هر کشوری متعلق به تمامی مردم آن کشور است و همهی آنان در برابر حفظ و نگهداری از آن مسئولیت دارند.
مشخصات آثاری که به فهرست میراث فرهنگی وارد می شوند عبارتند از:
- این آثار هرگز دوباره بازآفرینی نمی شوند؛
- میراث فرهنگی منابعی برای درآمد ملی هستند؛
- چگونگی زندگی مردمان گذشته را به ما نشان می دهند؛
- نشان از فن آوری و نحوه زندگی روزگاران گذشته و پیشینیان را دارد؛
- ابزاری برای آشنائی با آداب و رسوم گذشتگان است.
در این میان برخی از آثار از چنان ارزشی برخوردارند که دیگر نه تنها متعلق به مردم آن سرزمین نیستند بلکه تمامی مردم جهان در برابر آن مسئول هستند و این آثار صلاحیت آن را دارا خواهند بود که در فهرست یونسکو ثبت شوند.
ثبت هر اثر در فهرست میراث جهانی نشاندهنده جایگاه و نقش جهانی آن کشوردر جهان است.
ایران دارای ۱٣ مکان است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده اند.
محمدعلی دادخواه، فعال حقوق بشر و میراث فرهنگی و وکیل دادگستری در گفتگو با رادیوی بین المللی فرانسه با بیان اینکه ایران، بی گمان سرزمینی فرهنگی است و فرهنگ باعث بالیده شدن انسان می شود و دلیل اینکه بشریت به میراث فرهنگی احترام می گذارد و آن را ارج می نهد، در این است که اگر میراث فرهنگی را از انسان بگیریم، یک موجود بی هویت می شود؛ میراث فرهنگی به انسان تشخص می بخشد، آینده نگری و تجربه می آموزد که بتواند از گذشته خویش، برای فردای زندگی توشه برچیند.
این فعال حوزه میراث فرهنگی در ادامه تاسف خود را از گزارشهائی که در خصوص مدیریت در حوزه میراث فرهنگی انتشار می یابد، اعلام می کند و متذکر می شود نه در حوزه دولتی و نه در حوزه سازمانهای غیر انتفاعی- NGO- آنگونه که باید فعالیت و جدیت لازم در خصوص حفظ میراث فرهنگی ایران را ندارند و باید در این راستا کوشش بیشتری انجام شود.
میراث فرهنگی هر کشوری متعلق به تمامی مردم آن کشور است و همهی آنان در برابر حفظ و نگهداری از آن مسئولیت دارند.
مشخصات آثاری که به فهرست میراث فرهنگی وارد می شوند عبارتند از:
- این آثار هرگز دوباره بازآفرینی نمی شوند؛
- میراث فرهنگی منابعی برای درآمد ملی هستند؛
- چگونگی زندگی مردمان گذشته را به ما نشان می دهند؛
- نشان از فن آوری و نحوه زندگی روزگاران گذشته و پیشینیان را دارد؛
- ابزاری برای آشنائی با آداب و رسوم گذشتگان است.
در این میان برخی از آثار از چنان ارزشی برخوردارند که دیگر نه تنها متعلق به مردم آن سرزمین نیستند بلکه تمامی مردم جهان در برابر آن مسئول هستند و این آثار صلاحیت آن را دارا خواهند بود که در فهرست یونسکو ثبت شوند.
ثبت هر اثر در فهرست میراث جهانی نشاندهنده جایگاه و نقش جهانی آن کشوردر جهان است.
ایران دارای ۱٣ مکان است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده اند.
محمدعلی دادخواه، فعال حقوق بشر و میراث فرهنگی و وکیل دادگستری در گفتگو با رادیوی بین المللی فرانسه با بیان اینکه ایران، بی گمان سرزمینی فرهنگی است و فرهنگ باعث بالیده شدن انسان می شود و دلیل اینکه بشریت به میراث فرهنگی احترام می گذارد و آن را ارج می نهد، در این است که اگر میراث فرهنگی را از انسان بگیریم، یک موجود بی هویت می شود؛ میراث فرهنگی به انسان تشخص می بخشد، آینده نگری و تجربه می آموزد که بتواند از گذشته خویش، برای فردای زندگی توشه برچیند.
این فعال حوزه میراث فرهنگی در ادامه تاسف خود را از گزارشهائی که در خصوص مدیریت در حوزه میراث فرهنگی انتشار می یابد، اعلام می کند و متذکر می شود نه در حوزه دولتی و نه در حوزه سازمانهای غیر انتفاعی- NGO- آنگونه که باید فعالیت و جدیت لازم در خصوص حفظ میراث فرهنگی ایران را ندارند و باید در این راستا کوشش بیشتری انجام شود.
تظاهرات علیه بحرین و عربستان در تهران و دیگر شهرهای ایران
"مرگ بر آل خلیفه"، "مرگ بر آل سعود"، "مرگ بر اسرائیل" و
بالاخره "مرگ بر آمریکا" از جمله شعارهای تظاهر کنندگان در راه پیمائی
امروز بود. ستاد نماز جمعۀ تهران و شورای تبلیغات اسلامی در روزهای اخیر
مردم را به شرکت در این راه پیمائی و تظاهرات فرا خوانده بودند.
هزاران تن از شهروندان ایران امروز (جمعه) در تهران و شهرستان ها
پس از نماز جمعه علیه طرح عربستان سعودی برای وحدت با بحرین دست به راه
پیمائی زدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه راه پیمایان با خود پرچم های بحرین را حمل می کند و علیه رهبران بحرین و عربستان شعار می دادند.
"مرگ بر آل خلیفه"، "مرگ بر آل سعود"، "مرگ بر اسرائیل" و بالاخره "مرگ بر آمریکا" از جمله شعارهای تظاهر کنندگان در راه پیمائی امروز بود.
ستاد نماز جمعۀ تهران و شورای تبلیغات اسلامی در روزهای اخیر مردم را به شرکت در این راه پیمائی و تظاهرات فرا خوانده بودند.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران ضمن مخابرۀ خبر تظاهرات امروز یادآور می شود که مقامات جمهوری اسلامی ایران یک هفته است که طرح عربستان برای وحدت سیاسی با بحرین را به عنوان طرحی آمریکائی و صهیونیستی مورد حمله و انتقاد شدید خودقرار داده اند.
حجت الاسلام صدیقی خطیب امروز نماز جمعه نیز در خطبه های نماز تهران، از این طرح به عنوان توطئۀ عربستان برای الحاق بحرین به خود یاد کرد.
خطیب نماز جمعۀ تهران هشدارداد که مردم بحرین و ملت های منطقه هرگز این توطئه را تحمل نخواهند کرد.
این طرح عربستان سعودی روابط تهران با کشورهای عرب خلیج فارس را که پیش از این نیز روابطی توأم با تنش بوده است با تشنج و تنش بیشتر رو به رو کرده است.
رئیس سابق موساد، سیاست تحریم را موثرترین راه تسلیم ایران می داند
این بیانیه با تیتر " تحریم کامل می تواند ایران را وادار به
تسلیم کند" به تجارب گذشته در جریان تحریم ایران اشاره کرده و مدعی شده است
که علت ناکامی تحریم های تا کنونی آنست که در واقع نیمه تحریم بوده اند و
حکومت تهران توانسته است آنها را دور بزند.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص در شماره امروز خود از انتشار طرح جدیدی
بقصد "تحریم کامل" ایران خبر داده است، که بگفته این نشریه برای اولین
بار روز چهارشنبه گذشته در نشریه وابسته به جناح راست محافظه کاران آمریکا-
وال استریت جورنال – منتشر شده است.
این طرح توسط معیر داگان رئیس سابق سازمان امنیت اسرائیل – موساد- همراه با رئیس سازمان امنیت آلمان، اگوست هنینگ، و نیز جیمز وولسی رئیس سابق سازمان سیا، چارلز گاتری رئیس پیشین ستاد مشترک نیرو های نظامی انگلیس و دو سفیر پیشین آمریکا ، یکی در اتحادیه اروپا،کریستین سیلور برگ، و دیگری در سازمان ملل، مارک والاس امضاء شده است. با این حال هاآرتص مدعی است که معیر داگان طراح اصلی این پروژه است و بقیه آنرا ، امضاء کرده اند.
این بیانیه با تیتر " تحریم کامل می تواند ایران را وادار به تسلیم کند" به تجارب گذشته در جریان تحریم ایران اشاره کرده و مدعی شده است که علت ناکامی تحریم های تا کنونی آنست که در واقع نیمه تحریم بوده اند و حکومت تهران توانسته است آنها را دور بزند. بعقیده امضاء کنندگان این طرح اکنون زمان آن فرا رسیده است که تحریم ها را کامل کنیم.
طرح منسوب به معیر داگان از چهار مرحله تشکیل شده که نیازی هم به قطعنامه ای از سوی شورای امنیت ندارد.
- در گام اول باید همه بانک های جهان رابطه خود را با بانگ های ایران قطع کنند.
- همکاری همه شرکت های آمریکائی و شرکت هائی که در اتحادیه اروپا فعالند با ایران ممنوع گردد.
- همکاری تمام شرکت های کشتی رانی جهان با ایران قطع گردد.
- و سرانجام تمام شرکت های بیمه بین المللی از همکاری با ایران منع گردند.
به اعتقاد این طرح ،همه شرکت هائی که با ایران همکاری کنند باید مورد مجازات قرار گیرند.
هاآرتص در مقاله امروزش توضیح می دهد که معیر داگان از زمان کناره گیری از سازمان موساد همواره بشدت با سیاست های نتان یاهو- باراک درباره ایران مخالفت کرده و معتقد است که افروختن آتش جنگ علیه ایران به یک مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه خواهد انجامید.
بعقیده داگان، ایران تاکنون برای پیشرد سیاست های هسته ای اش دیپلماسی هوشمندانه ای بکار گرفته است. داگان تاکید می کند که پرونده هسته ای ایران یک تقابل میان اسرائیل و ایران نیست، بلکه یک معضل جهانی بشمار می رود
نخستین سفر رئیس جمهوری جدید فرانسه، فرانسوآ هولاند، به آمریکا
روزنامه بزرگ صبح پاریس، فیگارو، اولین دیدار فرنسوآ هولاند با
باراک اوباما و بعدهم، شرکت او در اجلاس سران "گروه هشت" در کامپ دیوید، و
سپس اجلاس سران "ناتو" در شیکاگو را نقطه عطف بزرگی در گرایشهای او در
زمینه سیاست خارجی توصیف نموده است
فیگارو: ضیافت شامی که امشب باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، به
افتخار سران "گروه هشت"، یعنی هشت قدرت بزرگ جهان، در اقامتگاه ییلاقی
ریاست جمهوری آمریکا، کامپ دیوید، بر گزارنموده، هم برای فرانسوآهولاند و
هم برای همتای آمریکائی وی، باراک اوباما، فرصت مغتنمی است برای آشنا شدن
هر چه بیشتر با شخصیت و افکار یکدیگر.
فرانسوآ هولاند طی این سفر، که رویهم بیش از پنج روز بطول نخواهد کشید، یکجا با تمام سران کشورهای قدرتمند عضو "گروه هشت" و عضو "پیمان ناتو"، آشنا خواهد شد.
در عین حال، مهمترین مخاطب او باراک اوباما خواهد بود. دیدار اوباما و هولاند برای هر دو کشور از اهمیت خاصی بر خوردار است. از نظر رئیس جمهوری آمریکا، که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده کشورش آماده میسازد، بسیار مهم است که اوضاع در اروپا دچار بحران تازه ای نشود که به انتخابات آمریکا احیانأ لطمه ای وارد کند. و از نظر رئیس جمهوری جدید فرانسه نیز فوق العاده مهم است که دولت آمریکا تردیدی نسبت به ادامه وفاداری فرانسه به اتحاد با آمریکا و تعهدات اینکشوردر قبال ناتو نداشته باشد...
فرانسوآ هولاند طی این سفر، که رویهم بیش از پنج روز بطول نخواهد کشید، یکجا با تمام سران کشورهای قدرتمند عضو "گروه هشت" و عضو "پیمان ناتو"، آشنا خواهد شد.
در عین حال، مهمترین مخاطب او باراک اوباما خواهد بود. دیدار اوباما و هولاند برای هر دو کشور از اهمیت خاصی بر خوردار است. از نظر رئیس جمهوری آمریکا، که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده کشورش آماده میسازد، بسیار مهم است که اوضاع در اروپا دچار بحران تازه ای نشود که به انتخابات آمریکا احیانأ لطمه ای وارد کند. و از نظر رئیس جمهوری جدید فرانسه نیز فوق العاده مهم است که دولت آمریکا تردیدی نسبت به ادامه وفاداری فرانسه به اتحاد با آمریکا و تعهدات اینکشوردر قبال ناتو نداشته باشد...
مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران می رود
براساس بیانیۀ آژانس بین المللی انرژی اتمی، هدف از سفر مدیرکل و
معاون این نهاد و نیز رئیس بازرسان آژانس به تهران گفتگو با مقامات
"بلندپایه و عالی رتبۀ" جمهوری اسلامی ایران است. این رایزنی ها چهل و هشت
ساعت مانده به مذاکرات بغداد صورت می گیرد.
یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، در روز یکشنبه
(پس فردا) همراه با "هرمان ناکائرتس"* رئیس بازرسان آژانس به تهران سفر می
کند.
سفر مدیر کل و رئیس بازرسان آژانس به تهران سفری دو روزه بوده و هدف آن گفتگو با سعید جلیلی، دبیر عالی شورای امنیت ملی و مسئول پروندۀ هسته ای ایران، درآستانۀ گفتگوهای ایران با گروه موسوم به گروه (١+٥) در بغداد است.
به مناسبت این سفر مذاکرات مقامات ایران با مسئولان آژانس بین المللی انرژی اتمی که قرار بود در روز دوشنبه در وین، مقر آژانس، برگزار شود لغو شده است.
آژانس با صدوربیانیه ای ضمن اعلام خبر سفر آمانو به تهران افزود این سفر فرصتی برای بحث در مورد مسائل مورد علاقۀ طرفین با مسئولان بلند پایۀ جمهوری اسلامی ایران است.
نفر شمارۀ ٢ آژانس، "رافائل ماریانو گروسی"*، آمانو را در سفر به تهران همراهی خواهد کرد.
مذاکرات ایران و گروه شش کشور مرکب از آمریکا، چین، روسیه، فرانسه و انگلیس (٥ عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد) و کشور آلمان قرار است در روز چهارشنبۀ آینده در بغداد صورت گیرد.
مذاکرات دو طرف از ژانویۀ سال گذشتۀ میلادی به مدت پانزده ماه متوقف مانده و در ماه آوریل امسال در استانبول از سرگرفته شد.
پس از مذاکرات استانبول، هر دو طرف برای نخستین بار گفتگوها را مثبت و فضای حاکم بر آن را سازنده ارزیابی کردند.
هولاند و اوباما درباره ایران سیاست هماهنگی دارند
بعقیده آزاده کیان هیچ کدام ازروسای جمهوری فرانسه و آمریکا،
ایرانی را که به تجهیزات نظامی هسته ای مجهز باشد نمی پذیرند و لی هر دو
خواهان این هستند که یک دیالوگ جدی با ایران داشته باشند، چیزی که آقای
سرکوزی خواهان آن نبود
سفر رئیس جمهوری فرانسه به آمریکا، ابتدا بقصد ملاقات با رئیس
جمهوری آمریکا، و سپس شرکت در همایش هشت کشور بزرگ صنعتی جهان و سرانجام
حضور در اجلاس سران کشور های عضو ناتو ، این پرسش را در مقابل همه ناظران
بین المللی قرار داده است که فرانسوا هولاند که همراه با وزیر خارجه اش
لوران فابیوس ، شب گذشته به آمریکا عزیمت کرد، با کدام سیاست راهبردی به
هماوردی مناسبات بین المللی رفته و در کدام عرصه ها دیپلماسی خارجی نیکلا
سرکوزی – رئیس جمهوری پیشین فرانسه – را به چالش خواهد کشید.
آزاده کیان ، استاد علوم سیاسی در فرانسه، در گفتگوئی با رادیوی بین المللی فرانسه، به تفاوت ها و مشابهت های سیاست خارجی دو رئیس جمهوری سابق و فعلی این کشور اشاره می کند.
خانم کیان معتقد است که فرانسوا هولاند، در اولین گام ها تلاش خواهد کرد که فرانسه را از فرماندهی نظامی سازمان آتلانتیک شمالی خارج کند.
بعقیده او فرانسوا هولاند طرفدار آن است که فرانسه نقش مهمی را در روابط بین المللی ایفا کند و بهمین دلیل هم تلاشش این خواهد بود که با هژمونی آمریکا فاصله بگیرد.
خانم کیان می گوید بطور کلی می توان گفت که سیاست های آقای هولاند با سیاست های آقای سرکوزی در ارتباط با آمریکا بسیار متفاوت هستند و آقای هولاند بیشتر خواهان تقویت اقتدار و استقلال فرانسه در روابط بین المللی است.
آزاده کیان در توضیح مشابهت های سیاست فرانسوا هولاند و باراک اوباما، از جمله به سیاست این دو رئیس جمهوری در قبال ایران اشاره می کند. بعقیده او هیچ کدام از آنها ایرانی را که به تجهیزات نظامی هسته ای مجهز باشد نمی پذیرند و لی هر دو خواهان این هستند که یک دیالوگ جدی با ایران داشته باشند ، چیزی که آقای سرکوزی خواهان آن نبود.
خانم کیان درباره پیامد های یک دیالوگ جدی میان ایران و غرب ، می گوید اکنون بحث بر سر این است که هم فرانسه و هم آمریکا بپذیرند که اگر ایران شرایط آنها را قبول کند، در ازای آن امتیازات جدی و مهمی به ایران داده شود. برای مثال احتمال اینکه تحریم ها پایان پیدا کند، از جمله امتیازاتی است که ظاهراً فرانسه و آمریکا ممکن است حاضر باشند که به ایران بدهند. بنظر آزاده کیان اگر سران جمهوری اسلامی هم قواعد یک دیالوگ جدی را بپذیرند،میشود انتظار داشت که نتایج مثبتی، حداقل در ارتباط با مسئله تسلیحات نظامی هسته ای ، بدست آید.
آزاده کیان ، استاد علوم سیاسی در فرانسه، در گفتگوئی با رادیوی بین المللی فرانسه، به تفاوت ها و مشابهت های سیاست خارجی دو رئیس جمهوری سابق و فعلی این کشور اشاره می کند.
خانم کیان معتقد است که فرانسوا هولاند، در اولین گام ها تلاش خواهد کرد که فرانسه را از فرماندهی نظامی سازمان آتلانتیک شمالی خارج کند.
بعقیده او فرانسوا هولاند طرفدار آن است که فرانسه نقش مهمی را در روابط بین المللی ایفا کند و بهمین دلیل هم تلاشش این خواهد بود که با هژمونی آمریکا فاصله بگیرد.
خانم کیان می گوید بطور کلی می توان گفت که سیاست های آقای هولاند با سیاست های آقای سرکوزی در ارتباط با آمریکا بسیار متفاوت هستند و آقای هولاند بیشتر خواهان تقویت اقتدار و استقلال فرانسه در روابط بین المللی است.
آزاده کیان در توضیح مشابهت های سیاست فرانسوا هولاند و باراک اوباما، از جمله به سیاست این دو رئیس جمهوری در قبال ایران اشاره می کند. بعقیده او هیچ کدام از آنها ایرانی را که به تجهیزات نظامی هسته ای مجهز باشد نمی پذیرند و لی هر دو خواهان این هستند که یک دیالوگ جدی با ایران داشته باشند ، چیزی که آقای سرکوزی خواهان آن نبود.
خانم کیان درباره پیامد های یک دیالوگ جدی میان ایران و غرب ، می گوید اکنون بحث بر سر این است که هم فرانسه و هم آمریکا بپذیرند که اگر ایران شرایط آنها را قبول کند، در ازای آن امتیازات جدی و مهمی به ایران داده شود. برای مثال احتمال اینکه تحریم ها پایان پیدا کند، از جمله امتیازاتی است که ظاهراً فرانسه و آمریکا ممکن است حاضر باشند که به ایران بدهند. بنظر آزاده کیان اگر سران جمهوری اسلامی هم قواعد یک دیالوگ جدی را بپذیرند،میشود انتظار داشت که نتایج مثبتی، حداقل در ارتباط با مسئله تسلیحات نظامی هسته ای ، بدست آید.
ادامه خشونت ها و تظاهرات در سوریه
کوفی عنان فرستاده دبیرکل سازمان ملل واتحادیه عرب به سوریه،
برای ادامه تلاش های خود راهی این کشور می شود که امروز تظاهرات عظیمی در
دمشق علیه رژیم بشاراسد برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، تظاهرات امروز، به ویژه درشهرحلب، ازنظر وسعت ازهنگام آغازاعتراضات درچهارده ماه پیش بیسابقه بوده است.
به گفته مسئول حقوق بشرسوریه تظاهرات شهرحلب امروز یک قیام واقعی بوده است. این شهردرماه های اول آغاز ناآرامی ها درحُمص ازسرایت تظاهرات ضد رژیم به دور مانده بود.
منابع حقوق بشری همچنین گزارش داده اند که علی رغم محاصره محلات مختلف شهرهای بزرگ توسط نیروهای نظامی تظاهرت گسترده ترین تظاهرات خیابانی ازهنگام اعلام آتش بس درسوریه برگزارشده است.
فعالین حقوق بشردرگزارش های امروزخود هشدارمی دهند که یکی ازفعالین سیاسی سوریه توسط دادگاه های رژیم به اتهام خیانت علیه امنیت کشور به مرگ محکوم گردیده که ممکن است اعدام شود. به گفته آنان وی که محمد عبدال مولا نام دارد، بشدت زیرشکنجه قرار داشته است.
دراین حال، به گفته دیپلمات های مقیم سوریه ازآنجائی که هیچ طرح جایگزینی برای طرح کوفی عنان دردسترس نیست، قدرت های جهانی همچنان چشم امید خود را به موفقیت طرح شش ماده ای عنان دوخته اند.
با روی کارآمدن دولت سوسیالیست جدید فرانسه سوریه درانتظارسیاست دولت جدید درمورد بحران این کشوربه سرمی برد. هفته گذشته به دنبال اعلام پیروزی فرانسوا هُولاند، بشاراسد رئیس جمهوری سوریه طی پیامی ازوی خواست تا، با درنظرگرفتن منافع ملی فرانسه، درسیاست های فرانسه درقبال سوریه تجدید نظرنماید، ولی به گزارش خبرگزاری فرانسه امروز، جمعه هجدهم ماه مه (بیست ونهم اردیبهشت) پیشنهاد رئیس جمهوری سوریه را رد کرد. وزارت امور خارجه فرانسه با انتشاراطلاعیه ای با رد سخنان بشاراسد یاد آوری کرد که چگونه می توان با اظهارات بشاراسد واقعیت ادامه سرکوب های خونین مردم سوریه را که همچنان ادامه دارد به فراموشی سپرد؟.
این اطلاعیه می پرسد: آیا خشونت درسوریه به پایان رسیده است؟ آیا زندانیان آزاد شده اند؟ وبالاخره آیا نیروهای نظامی به پادگان های خود بازگشت داده شده اند؟.
لازم به یاد آوری است که به گزارش سازمان ملل و سازمان
های حقوق بشری سوریه طی بیش ازچهارده ماه حرکت های اعتراضی مردم سوریه بیش
دوازده هزارنفر براثر سرکوب های نیروهای دولتی کشته شده اند.به گفته مسئول حقوق بشرسوریه تظاهرات شهرحلب امروز یک قیام واقعی بوده است. این شهردرماه های اول آغاز ناآرامی ها درحُمص ازسرایت تظاهرات ضد رژیم به دور مانده بود.
منابع حقوق بشری همچنین گزارش داده اند که علی رغم محاصره محلات مختلف شهرهای بزرگ توسط نیروهای نظامی تظاهرت گسترده ترین تظاهرات خیابانی ازهنگام اعلام آتش بس درسوریه برگزارشده است.
فعالین حقوق بشردرگزارش های امروزخود هشدارمی دهند که یکی ازفعالین سیاسی سوریه توسط دادگاه های رژیم به اتهام خیانت علیه امنیت کشور به مرگ محکوم گردیده که ممکن است اعدام شود. به گفته آنان وی که محمد عبدال مولا نام دارد، بشدت زیرشکنجه قرار داشته است.
دراین حال، به گفته دیپلمات های مقیم سوریه ازآنجائی که هیچ طرح جایگزینی برای طرح کوفی عنان دردسترس نیست، قدرت های جهانی همچنان چشم امید خود را به موفقیت طرح شش ماده ای عنان دوخته اند.
با روی کارآمدن دولت سوسیالیست جدید فرانسه سوریه درانتظارسیاست دولت جدید درمورد بحران این کشوربه سرمی برد. هفته گذشته به دنبال اعلام پیروزی فرانسوا هُولاند، بشاراسد رئیس جمهوری سوریه طی پیامی ازوی خواست تا، با درنظرگرفتن منافع ملی فرانسه، درسیاست های فرانسه درقبال سوریه تجدید نظرنماید، ولی به گزارش خبرگزاری فرانسه امروز، جمعه هجدهم ماه مه (بیست ونهم اردیبهشت) پیشنهاد رئیس جمهوری سوریه را رد کرد. وزارت امور خارجه فرانسه با انتشاراطلاعیه ای با رد سخنان بشاراسد یاد آوری کرد که چگونه می توان با اظهارات بشاراسد واقعیت ادامه سرکوب های خونین مردم سوریه را که همچنان ادامه دارد به فراموشی سپرد؟.
این اطلاعیه می پرسد: آیا خشونت درسوریه به پایان رسیده است؟ آیا زندانیان آزاد شده اند؟ وبالاخره آیا نیروهای نظامی به پادگان های خود بازگشت داده شده اند؟.
مدودف، نخست وزیر روسیه: مداخلات نظامی شتابزده در مناقشه به جنگ منطقه ای و حتا هسته ای منجر می شود
دیمیتری مدودف، نخست وزیر روسیه، کشورهای غربی را از مداخله های
نظامی شتاب زده در مناقشه های منطقه ای که می تواند به قدرت رسیدن بنیاد
گرایان و حتا بروز جنگ هسته ای را در پی داشته باشد برحذر داشت.
نخست وزیر روسیه پیش از عزیمت به آمریکا، برای شرکت در کنفرانس
سران هشت کشور صنعتی جهان، در نشستی در مسکو گفت پیامدهای مداخله های نظامی
شتاب زده در کشورهای ثالث معمولاً روی کار آمدن عناصر افراطی و تند رو را
در پی دارد.
نخست وزیر روسیه که پس از چهار سال ریاست جمهوری جای خود را به ولادیمیر پوتین نخست وزیر خود داده است گفت در مقطع های زمانی خاصی چنین مداخله هائی می تواند به بروز جنگ های منطقه ای تمام عیار و حتا رویاروئی هسته ای منجر شود.
خبرگزاری فرانسه پس از نقل سخنان امروز مددودف می نویسد اخطار نخست وزیر روسیه به غربی ها با چشمداشتی به اوضاع و بحران سوریه صورت می گیرد.
ولادیمیر پوتین- رئیس جمهوری روسیه- که پس از هشت سال ماندن در این مقام، چهار سالی را در مقام نخست وزیری گذرانده و دو باره به کاخ کرملین رفته است رسیدن به مسائل مربوط به تشکیل دولت جدید را دلیل عدم شرکت خود در کنفرانس سران هشت کشور صنعتی و بزرگ جهان در آمریکا، اعلام کرده است اما تحلیل گران و ناظران سیاسی بر این باورند که این غیبت بیان نارضائی مسکو از انتقادهای واشنگتن از نبود دموکراسی در روسیه است.
کنفرانس سران هشت کشور صنعتی و بزرگ جهان امشب و فردا در کمپ دیوید، اقامتگاه ییلاقی رئیس جمهوری آمریکا، برگزار می شود.
سهم اتریش و ایتالیا در جشنواره کن
زیر باران شدید، حضار کن توانستند دو فیلم انتقادی از جامعه را در این دومین روز 65 امین فستیوال کن بینند که ارزششان یکسان نبود.
"اولریش زیدل"، کارگردان اتریشی، که در سال 2007 ، برای اولین بار
با فیلم "صادرات-واردات" در بخش مسابقه ای فستیوال کن شرکت کرد و فیلمش
همچون چاقوئی سرد به بدن تماشاگران خورد، امسال با فیلم "بهشت عشق" به این
بخش بازگشت. "بهشتی" که در خود همه لایه های لازم برای ساختن یک جهنم وجود
داشت و باز هم نگاه سرد و کوبنده این سینماگر متعهد به دنیای پیرامونش را
در برابر نگاه تماشاگر قرار میداد.
داستان فیلم، داستان گروهی از زنان مسن اتریشی است که به کنیا سفر می کنند و در آنجا با جوانان سیاهپوست همبستر می شوند. این جوانان برای پول پروانه وار به دور هتل ها توریستی میگردند و با اصرارشان برای سر کیسه کردن این زنان، به هدف خود می رسند.
"اولریش زیدل" با این داستان دست کم سه معضل مهم را مطرح می کند: رابطه غرور آمیز و استثمار کننده کشورهای شمال و جنوب، رابطه زن و مرد و فقیر و ثروتمند.
این نگاه انتقادی آرام و در عین حال پر طنز، البته طنزی بسیار تلخ، به ویژه بینندگان مرد را معذب می سازد چرا که آنان رفتار زنانی را می بیینند که صد بدترش را مردان از قرنها پیش نسبت به زنان روا داشته اند و این چندان کسی را شوکه نکرده است.
نقد تلویزیون و این که برنامه های "رآلیتی شو"، "شوی واقعیت" که بسیار در سراسر جهان مد شده، موضوع فیلم "رآلیتی" (واقعیت) ساخته "ماتیو گارونه"، کارگردان ایتالیائی بود که چهار سال پیش جایزه بزرگ داوران همین فستیوال را برای فیلم "گومورآ" ربود.
در این فیلم یک ماهی فروش شهر ناپل را می بینیم که خواستش برای شرکت در یکی از این "شوها" عقل از سرش می پراند. منتها نه سوژه فیلم تازه است و نه پرداخت آن. بدین معنا که "ماتیو گارونه" ظاهرأ می خواسته سبک سینمای گذشته ایتالیا را برای یک سوژه تازه به کار ببندد، اما در رسیدن به این هدف ناتوان بوده و فیلمی پرچانه و خسته کننده به تماشاگر ارائه می کند.
گفتنی است که نقش اول این فیلم، "آنیه لو آره نا"، زندانی است و گر چه مقامات ایتالیائی به او اجازه بازی در این فیلم را داده بودند، اما از آمدنش به فستیوال کن جلوگیری کردند. در خبرها به جرم وی اشاره ای نشده است.
او از 19 سال پیش در زندان به سر می برد و از 12 سال پیش کار بازیگری را آغاز کرده است. حال باید دید که آیا جایزه بهترین هنرپیشه مرد به او داده خواهد شد یا نه ؟
فیلم دیگری که در بخش نوعی نگاه شرکت داشت و آنهم نگاهی انتقادی به جامعه می انداخت، و در عین حال سزاور یاد آوری است، فیلم دانشجو، آخرین ساخته "داره جان عمربایف"، کارگردان قزاق بود. فیلمی که از از بین رفتن ارزش ها در پی فروپاشی شوروی سابق، زورگوئی پولدارها به طبقه محروم و ژرف تر شدن اختلافات طبقاتی سخن می گفت. پرداختی مینمالیست و پر از سکوت مانع از تأثیر این فیلم عمیق نمی شود.
"داره جان عمربایف" که در سال 1992 جایزه "یوزپلنگ" نقره ای لوکارنو و "بالن نقره ای" فستیوال سه قاره را برای اولین فیلمش "خیرات" ربود در سال 1998 جایزه بخش نوعی نگاه فستیوال کن را برای "آدمکش حرفه ای" در یافت کرد.
"داره جان عمربایف" که رشته ریاضی واستفاده از آن در برنامه های کامپیوتری را به پایان رسانده ، بعد ها به مدرسه مهم سینمای شهر مسکو رفت و در سال 1998 از آن فارغ التحصیل شد. عمر بایف، با این حال به جای سینماگران روسی، بسیار از فیلمساز فرانسوی "روبر برسون" الهام گرفته است.
داستان فیلم، داستان گروهی از زنان مسن اتریشی است که به کنیا سفر می کنند و در آنجا با جوانان سیاهپوست همبستر می شوند. این جوانان برای پول پروانه وار به دور هتل ها توریستی میگردند و با اصرارشان برای سر کیسه کردن این زنان، به هدف خود می رسند.
"اولریش زیدل" با این داستان دست کم سه معضل مهم را مطرح می کند: رابطه غرور آمیز و استثمار کننده کشورهای شمال و جنوب، رابطه زن و مرد و فقیر و ثروتمند.
این نگاه انتقادی آرام و در عین حال پر طنز، البته طنزی بسیار تلخ، به ویژه بینندگان مرد را معذب می سازد چرا که آنان رفتار زنانی را می بیینند که صد بدترش را مردان از قرنها پیش نسبت به زنان روا داشته اند و این چندان کسی را شوکه نکرده است.
نقد تلویزیون و این که برنامه های "رآلیتی شو"، "شوی واقعیت" که بسیار در سراسر جهان مد شده، موضوع فیلم "رآلیتی" (واقعیت) ساخته "ماتیو گارونه"، کارگردان ایتالیائی بود که چهار سال پیش جایزه بزرگ داوران همین فستیوال را برای فیلم "گومورآ" ربود.
در این فیلم یک ماهی فروش شهر ناپل را می بینیم که خواستش برای شرکت در یکی از این "شوها" عقل از سرش می پراند. منتها نه سوژه فیلم تازه است و نه پرداخت آن. بدین معنا که "ماتیو گارونه" ظاهرأ می خواسته سبک سینمای گذشته ایتالیا را برای یک سوژه تازه به کار ببندد، اما در رسیدن به این هدف ناتوان بوده و فیلمی پرچانه و خسته کننده به تماشاگر ارائه می کند.
گفتنی است که نقش اول این فیلم، "آنیه لو آره نا"، زندانی است و گر چه مقامات ایتالیائی به او اجازه بازی در این فیلم را داده بودند، اما از آمدنش به فستیوال کن جلوگیری کردند. در خبرها به جرم وی اشاره ای نشده است.
او از 19 سال پیش در زندان به سر می برد و از 12 سال پیش کار بازیگری را آغاز کرده است. حال باید دید که آیا جایزه بهترین هنرپیشه مرد به او داده خواهد شد یا نه ؟
فیلم دیگری که در بخش نوعی نگاه شرکت داشت و آنهم نگاهی انتقادی به جامعه می انداخت، و در عین حال سزاور یاد آوری است، فیلم دانشجو، آخرین ساخته "داره جان عمربایف"، کارگردان قزاق بود. فیلمی که از از بین رفتن ارزش ها در پی فروپاشی شوروی سابق، زورگوئی پولدارها به طبقه محروم و ژرف تر شدن اختلافات طبقاتی سخن می گفت. پرداختی مینمالیست و پر از سکوت مانع از تأثیر این فیلم عمیق نمی شود.
"داره جان عمربایف" که در سال 1992 جایزه "یوزپلنگ" نقره ای لوکارنو و "بالن نقره ای" فستیوال سه قاره را برای اولین فیلمش "خیرات" ربود در سال 1998 جایزه بخش نوعی نگاه فستیوال کن را برای "آدمکش حرفه ای" در یافت کرد.
"داره جان عمربایف" که رشته ریاضی واستفاده از آن در برنامه های کامپیوتری را به پایان رسانده ، بعد ها به مدرسه مهم سینمای شهر مسکو رفت و در سال 1998 از آن فارغ التحصیل شد. عمر بایف، با این حال به جای سینماگران روسی، بسیار از فیلمساز فرانسوی "روبر برسون" الهام گرفته است.
سخنگوی وزارت امورخارجۀ ایران خواستار تصحیح و جبران عملکرد سارکوزی از سوی هولاند شد
رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت امورخارجۀ جمهوری اسلامی ایران،
ابراز امیدواری کرد که فرانسوا هولاند- رئیس جمهوری جدید فرانسه- عملکرد
بزعم او اشتباه آمیز نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری پیشین این کشور- را جبران
کند و اقدامات مثبتی را در پیش گیرد.
سخنگوی وزارت امورخارجه پس از ابراز امیدواری به تصحیح سیاست های
گذشته فرانسه به وسیلۀ رئیس جمهوری جدید این کشور گفت فرانسه و جمهوری
اسلامی ایران می توانند بر مبنای جدیدی که احترام متقابل را در بر داشته
باشد همکاری های خود را گسترش دهند.
این مقام جمهوری اسلامی ایران مدعی شد که از توسعۀ همکاری های دوجانبه، دو ملت ایران و فرانسه بهرۀ بیشتری خواهند برد و گسترش این مناسبات اثرهای خوبی بر اتحادیۀ اروپا و منطقۀ خاورمیانه خواهد داشت.
رامین مهمان پرست که دیروز به هنگام ورود به شیراز در فرودگاه این شهر با خبرنگاران سخن می گفت مدعی شد که انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نشان داده است که سیاست های سارکوزی در رابطه با مسائل خاورمیانه و موضوع های مرتبط با جمهوری اسلامی ایران نادرست و اشتباه بوده است و این سیاست که تأثیرهای منفی بر روابط دو کشور داشته به منافع فرانسه لطمه هائی زده است.
این نکته را ناگفته نباید گذاشت که سیاست خارجی و روابط فرانسه با دیگر کشورها در کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری و شکل دادن به رأی مردم در انتخابات اخیر نقشی سرنوشت ساز و تعیین کننده نداشته است.
شهروندان فرانسه نیز چون هر کشور دیگری بیش از هرچیز به مسائلی که با زندگی روزمرۀ آنان سر و کار دارد چون کار، قدرت خرید، مسکن، بهداشت و امنیت در جامعه اهمیت می دهند.
شاید مهم ترین مسألۀ سیاست خارجی برای شهروندان فرانسه در این انتخابات حضور نظامی این کشور در افغانستان و تاریخ خروج نیروهای فرانسه از افغانستان بوده است که دو نامزد اصلی یعنی نیکلا سارکوزی و فرانسوا هولاند در مورد آن دیدگاه هائی نسبتاً متفاوت داشته اند.
مجلس نمایندگان آمریکا خواهان تشدید فشار بر برنامۀ هسته ای ایران شد
مجلس نمایندگان آمریکا با تصويب قطعنامه ای با تشدید فشار به
باراک اوباما رييس جمهوری ایالات متحده ، ضمن هشدار در خصوص خطر دستیابی
ايران به سلاح هسته ای از وی خواسته اند تا فشارهای اقتصادی و ديپلماتيک
عليه جمهوری اسلامی را برای پایان بخشیدن به برنامۀ هسته ای ایران را
افزايش دهد .
متن این قطعنامه که از سوی لابی هواداران اسرائیل موسوم به آیپک
مورد حمایت قرار گرفته بود، با اکثریت آرأ، 401 رأی موافق و 11 رأی مخالف
به تصویب رسید.
در اين قطعنامه نمايندگان کنگره هشدار داده اند که زمان برای جلوگيری از دستيابی ايران به ظرفيت و توانایی لازمه برای توليد سلاح هسته ای بسیار محدود است، و از باراک اوباما خواستند تا زمان دستیابی به توافقی با دولت جمهوری اسلامی افزايش فشارهای اقتصادی و ديپلماتيک علیه ایران را ادامه دهد .
قطعنامه مجلس نمايندگان آمریکا خواستار تعليق کامل غنی سازی اوارانيوم توسط جمهوری اسلامی است ودر آن تأکید شده است که دولت تهران باید بی قید و شرط با آژانس بين المللی انرژی اتمی به طورکامل همکاری کند.
در این زمینه ایلئانا رز لتينن نماینده جمهوريخواه و رييس کميته سياست خارجی مجلس نمايندگان آمريکا که نگارش متن این قطعنامه را به عهده داشته است، تأکید کرد که :"ما بايد حکومت ايران را مجبور کنيم که به گونۀ قابل اثبات برنامۀ هسته ای خود را به طور دائمی متلاشی کند و همچنین به برنامه توسعۀ سلاح های نامتعارف و موشک های باليستيک خود پایان بخشد و از حمايت از خشونت افراطی نیز دست بردارد."
از سوی دیگر شورای ملی ايرانيان آمريکا، ناياک، نیزدر بیانیه ای خطاب به مجلس نمایندگان آمريکا این قطع نامه را زیر سوأل برده است و با اعتراض به آن معتقد است که اين طرح می تواند زمينه جنگ با ايران را تسهیل بخشد.
در اين قطعنامه نمايندگان کنگره هشدار داده اند که زمان برای جلوگيری از دستيابی ايران به ظرفيت و توانایی لازمه برای توليد سلاح هسته ای بسیار محدود است، و از باراک اوباما خواستند تا زمان دستیابی به توافقی با دولت جمهوری اسلامی افزايش فشارهای اقتصادی و ديپلماتيک علیه ایران را ادامه دهد .
قطعنامه مجلس نمايندگان آمریکا خواستار تعليق کامل غنی سازی اوارانيوم توسط جمهوری اسلامی است ودر آن تأکید شده است که دولت تهران باید بی قید و شرط با آژانس بين المللی انرژی اتمی به طورکامل همکاری کند.
در این زمینه ایلئانا رز لتينن نماینده جمهوريخواه و رييس کميته سياست خارجی مجلس نمايندگان آمريکا که نگارش متن این قطعنامه را به عهده داشته است، تأکید کرد که :"ما بايد حکومت ايران را مجبور کنيم که به گونۀ قابل اثبات برنامۀ هسته ای خود را به طور دائمی متلاشی کند و همچنین به برنامه توسعۀ سلاح های نامتعارف و موشک های باليستيک خود پایان بخشد و از حمايت از خشونت افراطی نیز دست بردارد."
از سوی دیگر شورای ملی ايرانيان آمريکا، ناياک، نیزدر بیانیه ای خطاب به مجلس نمایندگان آمريکا این قطع نامه را زیر سوأل برده است و با اعتراض به آن معتقد است که اين طرح می تواند زمينه جنگ با ايران را تسهیل بخشد.
سفیر آمریکا در اسرائیل: گزینۀ نظامی علیه ایران برنامه ریزی شده و آماده است
"دانیل شاپیرو"، سفیر ایالات متحدۀ آمریکا در اسرائیل، در
نشستی در تل آویو در ارتباط با احتمال توسل به گزینۀ نظامی علیه ایران گفت
حملۀ امریکا به تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی تنها یک احتمال یا امکان
نیست بلکه طرح آن "آماده" است.
"دانیل شاپیرو" افزود آمریکا طرح هائی را برای حمله به ایران آماده کرده و مورد آزمایش قرار داده است.
به گفتۀ سفیر آمریکا در اسرائیل البته حل این مشکل از راه های دیپلماتیک و با استفاده از فشارهای سیاسی و اقتصادی مطلوب تر و بهتر است اما اعتقاد به این امر به معنای آن نیست که گزینۀ نظامی مطرح نیست.
دانیل شاپیرو گفت گزینۀ نظامی نه تنها مطرح بلکه آماده وبرنامه ریزی های لازم برای آماده بودن آن انجام شده است.
خبرگزاری فرانسه که سخنان سفیر آمریکا را به نقل از یک روزنامۀ اسرائیلی مخابره کرده است، گزارشی دیگر را به سخنان امروز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در مورد پروندۀ هسته ای ایران و گفتگوهای تهران و گروه کشورهای موسوم به گروه (١+٥) اختصاص داده است.
نخست وزیر اسرائیل امروز (جمعه)، جمهوری اسلامی ایران را با کرۀ شمالی مقایسه کرد و گفت همان گونه که پیونگ یانگ طی سال های سال مذاکره کرده، تهران هم از این نشست به آن نشست می رود و مذاکره می کند ولی هدفی جز به دست آوردن وقت بیشتر ندارد.
نخست وزیر اسرائیل در اشاره به گفتگوهای روز چهارشنبۀ آینده در بغداد گفت مذاکره باید هدف های روشن داشته باشد.
از نظر بنیامین نتانیاهو توقف هرگونه فعالیت غنی سازی اورانیوم در داخل ایران، خارج کردن کلیۀ مواد غنی شده از ایران و بالاخره برچیدن تأسیاست هسته ای زیرزمینی "فردو" در نزدیکی قم باید اهداف گفتگوهای جامعۀ بین المللی با ایران باشد.
شایان یادآوری است که سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول پروندۀ هسته ای ایران، دیروز بار دیگر اعلام کرد ایران غنی سازی اورانیوم را تعلیق نخواهد کرد و تسلیم فشار نخواهد شد.
سعید جلیلی در عین حال گروه (١+٥) را از هرگونه اشتباه محاسبه در گفتگوهای بغداد بر حذر داشت.
در این میان خبرگزاری رویترز در گزارشی از وین ، مقر آژانس بین المللی انرژی اتمی، به نقل از منابع دیپلماتیک نوشت ایران در آستانۀ رسیدن به توافقی با آژانس در ارتباط با "اصول و چهارچوب" حاکم بر تحقیقات آژانس در مورد فعالیت های هسته ای این کشور است.
بر اساس این گزارش ایران خواهان رسیدن به چنین توافقی با آژانس پیش از دادن اجازۀ بازرسی از مرکز نظامی پارچین به بازرسان این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی و شماری از کشورهای غربی تهران را به داشتن فعالیت های هسته ای نظامی در پارچین متهم می کنند.
به گفتۀ دیپلمات های مقیم وین، تنها تکلیف یک یا دو نکتۀ کوچک دیگر باید روشن شود تا دو طرف به توافق یاد شده دست یابند.
امیرحسین گنج بخش، تحلیلگر مسائل ایران، در گفتگو با رادیوی بین المللی فرانسه گفت اسرائیل ستیزی و آمریکا ستیزی، جوهره جمهوری اسلامی است و با مسئله هسته ای نیز آراسته شده است، پایهی اساسی حفظ قدرت آیت الله خامنه ای نیز هست و در صورت ادامه تنش آفرینی و مخالفت با جامعه جهانی، بیم آن می رود که ایران را به سمت یک جنگ ببرد و از این منظر می توان گفت که گزینه نظامی هیچ گاه از روی میز برداشته نشد، بلکه به تعویق افتاده بود و این اظهارات سفیر ایالات متحده آمریکا در اسرائیل نیز در همین مسیر بوده است.
به گفتۀ سفیر آمریکا در اسرائیل البته حل این مشکل از راه های دیپلماتیک و با استفاده از فشارهای سیاسی و اقتصادی مطلوب تر و بهتر است اما اعتقاد به این امر به معنای آن نیست که گزینۀ نظامی مطرح نیست.
دانیل شاپیرو گفت گزینۀ نظامی نه تنها مطرح بلکه آماده وبرنامه ریزی های لازم برای آماده بودن آن انجام شده است.
خبرگزاری فرانسه که سخنان سفیر آمریکا را به نقل از یک روزنامۀ اسرائیلی مخابره کرده است، گزارشی دیگر را به سخنان امروز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در مورد پروندۀ هسته ای ایران و گفتگوهای تهران و گروه کشورهای موسوم به گروه (١+٥) اختصاص داده است.
نخست وزیر اسرائیل امروز (جمعه)، جمهوری اسلامی ایران را با کرۀ شمالی مقایسه کرد و گفت همان گونه که پیونگ یانگ طی سال های سال مذاکره کرده، تهران هم از این نشست به آن نشست می رود و مذاکره می کند ولی هدفی جز به دست آوردن وقت بیشتر ندارد.
نخست وزیر اسرائیل در اشاره به گفتگوهای روز چهارشنبۀ آینده در بغداد گفت مذاکره باید هدف های روشن داشته باشد.
از نظر بنیامین نتانیاهو توقف هرگونه فعالیت غنی سازی اورانیوم در داخل ایران، خارج کردن کلیۀ مواد غنی شده از ایران و بالاخره برچیدن تأسیاست هسته ای زیرزمینی "فردو" در نزدیکی قم باید اهداف گفتگوهای جامعۀ بین المللی با ایران باشد.
شایان یادآوری است که سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول پروندۀ هسته ای ایران، دیروز بار دیگر اعلام کرد ایران غنی سازی اورانیوم را تعلیق نخواهد کرد و تسلیم فشار نخواهد شد.
سعید جلیلی در عین حال گروه (١+٥) را از هرگونه اشتباه محاسبه در گفتگوهای بغداد بر حذر داشت.
در این میان خبرگزاری رویترز در گزارشی از وین ، مقر آژانس بین المللی انرژی اتمی، به نقل از منابع دیپلماتیک نوشت ایران در آستانۀ رسیدن به توافقی با آژانس در ارتباط با "اصول و چهارچوب" حاکم بر تحقیقات آژانس در مورد فعالیت های هسته ای این کشور است.
بر اساس این گزارش ایران خواهان رسیدن به چنین توافقی با آژانس پیش از دادن اجازۀ بازرسی از مرکز نظامی پارچین به بازرسان این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی و شماری از کشورهای غربی تهران را به داشتن فعالیت های هسته ای نظامی در پارچین متهم می کنند.
به گفتۀ دیپلمات های مقیم وین، تنها تکلیف یک یا دو نکتۀ کوچک دیگر باید روشن شود تا دو طرف به توافق یاد شده دست یابند.
امیرحسین گنج بخش، تحلیلگر مسائل ایران، در گفتگو با رادیوی بین المللی فرانسه گفت اسرائیل ستیزی و آمریکا ستیزی، جوهره جمهوری اسلامی است و با مسئله هسته ای نیز آراسته شده است، پایهی اساسی حفظ قدرت آیت الله خامنه ای نیز هست و در صورت ادامه تنش آفرینی و مخالفت با جامعه جهانی، بیم آن می رود که ایران را به سمت یک جنگ ببرد و از این منظر می توان گفت که گزینه نظامی هیچ گاه از روی میز برداشته نشد، بلکه به تعویق افتاده بود و این اظهارات سفیر ایالات متحده آمریکا در اسرائیل نیز در همین مسیر بوده است.
دیدار روسای جمهوری فرانسه و آمریکا و مذاکره درباره افغانستان
فرانسوا هُولاند، رئیس جمهوری جدید فرانسه، برای اولین دیداربا همتای آمریکائی خود عازم واشنگتن شد.
روابط دو کشورفرانسه و آمریکا در دوران ریاست جمهوری آقای سارکوزی
بیش ازهمه دهه های اخیرارتقاء یافته بود. به ویژه اینکه فرانسه دردوران
نیکولا سارکوزی به فرماندهی نظامی ناتو بازگشت و ازهمین رو راه برای ادامه
شرکت نظامیان فرانسه و عملیات ناتو درافغانستان گشوده شد. اکنون با به روی کارآمدن دولت سوسیالیست و سیاست خروج پیش ازموعد نیروهای نظامی فرانسه ازافغانستان دردستورکارمذاکرات داخلی و بین المللی فرانسه قرارگرفته است.
به همین مناسبت به گزارش منابع خبری درمذاکرات آقای هُولاند به باراک اوباما، درکنارروابط دوجانبه پاریس – واشنگتن درسال های آینده موضوع خروج نیروهای فرانسه ازافغانستان نیز ازمحورهای عمده مذاکرات رهبران دو کشورخواهد بود.
ساعاتی پیش ازورود رئیس جمهوری فرانسه به واشنگتن، مشاور امنیت ملی آمریکا طی سخنانی گفت: طبیعی است که آقای هُولاند باید تصمیم خود را براساس وعده های داده شده درمبارزات انتخاباتی اتخاذ کند، ولی ما ترجیح می دادیم که متحدین ما براساس همان توافق عمومی که خروج همه نیروها را برای سال 2014 پیش بینی کرده است، عمل نمایند.
قراراست آقای هُولاند به همراه وزیرامور خارجه جدید فرانسه درساعت یازده بوقت واشنگتن درکاخ سفید با رئیس جمهوری آمریکا دیدار نمایند و
پس از آن نهار را میهمان خانم هیلاری کلینتون رئیس دیپلماسی آمریکا خواهند بود.
رئیس جمهوری جدید فرانسه امشب درپایان مذاکرات واشنگن برای شرکت درنشست دو روزه ی هشت کشوربزرگ صنعتی جهان عازم کمپ دیوید خواهد شد.
کمک 70 میلیون دلاری آمریکا برای توسعۀ گنبد آهنی اسرائیل
وزیر دفاع ایالات متحدۀ آمریکا در دیدار با ایهود باراک همتای
اسرائیلی خود اعلام کرد که آمریکا 70 میلیون دلار دیگر برای توسعۀ سیستم
سامانۀ دفاع ضد موشکی اسرائیل ملقب به گنبد آهنی کمک خواهد کرد.
در این دیدار که در چهارچوب سومین سفر ایهود
باراک به آمریکا طی سه ماه اخیر انجام گرفت، رئیس سازمان پنتاگون لئون
پانتا به وزیر دفاع اسرائیل خاطر نشان ساخت که میزان مبلغ کمکی آمریکا برای
کامل کردن سیستم گنبد آهنی هر سال بنا به تحولات سیاسی و نیاز های اسرائیل
باز نگری خواهد شد.
همچنین لئون پانتا دربیانیه ای که پس از پایان
مذاکراتش با وزیر دفاع اسرائیل منتشر شد تأکید کرد که هدف وی این است که
تضمین کند اسرائیل برای دفاع از شهروندانش هر سال مبلغ مورد نیاز را جهت
توسعۀ شبکۀ دفاعی خود در اختیار داشته باشد، و به همین دلیل قصد دارد برای
سه سال آینده و با ارزیابی نیازهای امنیتی اسرائیل مبلغ بیشتری را برای طرح
گنبد آهنی درخواست کند.
رئیس پنتاگون در ادامه متذکر شد که این عملکرد جزو
تعهدات جدی آمریکا در قبال تأمین امنیت اسرائیل است و کمک ایالات متحده به
این کشور در زمینۀ امنیتی و دفاعی مبلغی معادل سه میلیارد دلار در سال می
باشد.
سامانۀ موشکی گنبد آهنی یک سیستم دفاع ضد موشکی است که
برای خنثی کردن موشک هایی که از نوار غزه به سوی اسرائیل پرتاب می شود
تدارک دیده شده و می تواند موشک هایی را که از فاصلۀ 4 تا 70 کیلومتری شلیک
شده است را در هوا منفجر کند.
اسرائیل تا به حال سه فروند سیستم گنبد آهنی را در خاک
خود مستقر ساخته و ایهود باراک اعلام کرد که قرار است ده فروند دیگر نیز
به زودی مستقر گردند.
لئون پانتا رئیس پنتاگون یاد آوری کرد که ایالات متحدۀ
آمریکا تا به حال 205 میلیون دلار برای توسعۀ سیستم دفاع ضد موشکی گنبد
آهنی به اسرائیل کمک کرده است.
تحول خواهان وچند پروژه گذار به دموکراسی
اخبار روز:
در میان نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی جدای از اینکه راست یا چپ، مذهبی
یا سکولار، سلطنت طلب یا جمهوریخواه باشند حداقل سه گرایش عمده مشاهده
میشود: ۱- گرایشی که خواهان انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی است. ۲-
گرایشی که خواهان اصلاح این نظام از درون میباشد.٣- گرایشی که خواهان
تغییرات ساختاری این رژیم از طریق روشهای غیر خشونت آمیز است. نیروهای
انقلابی حداقل به مدت سی اندی سال است که پروژه سرنگونی رژیم را برای مردم
تبلیغ میکنند و با افشاگری و نشان دادن جنایات و ناعدالتی های حکومت
جمهوری اسلامی تلاش میکنند که مردم را به مانند انقلاب سال ۵۷ به خیابانها
بکشانند تا این حکومت را سرنگون کنند. نیروهای اصلاح طلبان نیز در۱۵ سال
گذشته تلاش کرده اند که حکومت را از دورن اصلاح کنند و انرا به شکلی تلطیف
کنند که مردم مشارکت بیشتری در امور خود داشته باشند.( لازم به توضیح است
که بخشی وسیعی از اصلاحطلبان داعیه گذار به دموکراسی را ندارند.) در این
میان نیروهایی تحول خواه یا تحول طلبی وجود دارند که خواهان تغییرات
ساختاری این رژیم با بهره گیری از روشهای مسالمت آمیز، امکانات موجود وحرکت
های مدنی هستند تا گذار به دموکراسی با هزینه کمتری ممکن شود. مردم در سی و
سه سال گذشته هم تجربه سرنگونی یک رژیم و هم تلاش برای اصلاحات یک رژیم
را تجربه کرده اند، اما پروژه هایی که بتواند ساختار را به روشهای مسالمت
آمیز تغییر دهد، کمتر مطرح شده است. در این میان پروژه هایی مانند انتخابات
آزاد، دولت گذار،همه پرسی برای تغییر نظام، هم پرسی برای تغییر قانون
اساسی، همه پرسی در مورد ولایت فقیه مطرح شده اند. هر کدام از این پروژه ها
از نظر ایده میتواند مهم و قابل تامل باشند، اما از نظر اجرایی ممکن است
به پیش شرط هایی نیاز داشته باشد که در عمل اصل پروژه را زیر سوال ببرد.
در واقع موفقیت یک پروژه بستگی به امکان عملی کردن آن پروژه و پذیرش آن
از طرف مردم خواهد داشت.
انتخابات آزاد
شاید یکی از دستاوردهای مثبت اپوزیسیون در چند سال گذشته پذیرش انتخابات آزاد به عنوان یک راه حل سیاسی برای کسب قدرت و تضمین حاکمیت مردم بر سرنوشت خود باشد. اگر وضعیت امروز نیروهای سیاسی را با سالهای پیش و اوایل انقلاب مقایسه کنیم؛ در آن مقطع اکثریت نیروهای سیاسی به دنبال برتری ایدئولوژی خود و حذف دیگر نیروها بودند؛ چه انهایی که در حکومت بودند و چه انهایی که خارج از حکومت بودند. هیچ نیرویی نمیپذیرفت که در اقلیت بماند و نیرویی که اکثریت را در دست داشت، مایل به حضور اقلیت نبود. ذهنیت غالب این بود که فقط یک ایدئولوژی میتواند درست باشد و تفوق بر دیگران حق ویژه آن ایدئولوژی خواهد بود. امروز چه اصلاح طلبان که خواهان حفظ این نظام و چه نیروهایی که مخالف این نظام هستند، انتخابات آزاد و تکثر را به عنوان یک اصل پذیرفته اند. به گفته اغلب کارشناسان داخلی و خارجی جامعه ایران در میان کشورهای اسلامی خاورمیانه- به استثنای یکی دو کشور- بیشترین آمادگی فکری وذهنی را برای گذار به دموکراسی را دارد. البته این بدان معنی نیست که پروژه انتخابات آزاد در ایران نیز به همان آسانی ممکن و قابل اجرا خواهد بود.
اگر بخواهیم انتخابات آزاد را از دیدگاه گرایشات مختلف اپوزیسیون تعریف کنیم مجدداٌ با همان دستبندی اولیه روبرو میشویم: اصلاح طلبان انتخابات آزاد را در چارچوبه نظام و قانون اساسی موجود ممکن میدانند؛ نیروهای انقلابی انتخابات آزاد رامنوط به سرنگونی رژیم میدانند و تحول خواهان انتخابات آزاد را بر فراز و ورای قانون اساسی جمهوری اسلامی ممکن میدانند. هرکدام از این پروژه ها اشکالاتی دارد که تا حال نتوانسته مردم را نسبت به آن قانع کند.
مشکلی که در انتخابات آزاد مورد نظر نیروهای انقلابی و خواهان سرنگونی مطرح است، شرط اصلی برگزار انتخابات آزاد را سرنگونی حکومت میدانند. این بدان معنی است که ابتدا باید جامعه بپذیرد که این حکومت را سرنگون کند وانتخابات آزاد مسئله حکومت بعدی خواهد بود. مشکل اصلی این است که مردم در حال حاضرامادگی و تمایل لازم را برای انقلابی شبیه سال ۵۷ را ندارند و به نظر میرسد پاسخ مردم به این شعار تا حال منفی بوده است. تجربه تلخ مردم ازانقلاب و مشکلاتی که بعد از آن سالها درگیر بودند، مردم را حداقل در این مقطع ترسانده است. بقول معروف: " مار گزیده از رسیمان سیاه سفید میترسد." عدم استقبال مردم ازانقلاب و سرنگونی گویای این موضوع است؛ در شرایطی که جمهوری اسلامی در همه عرصه ها از آزادی مدنی و سیاسی گرفته تا فساد اجتماعی و اقتصادی اخلاقی به مراتب کارنامه بدتری از رژیم گذشته دارد ودرعین حال امکانات تبلیغ علیه این رژیم به خاطرمیزان باسوادی در کشور و پیشرفت های تکنوژیک به مراتب وسیعترو آسانتر از رژیم گذشته است.
در مورد پروژه انتخابات آزاد که از طرف اصلاح طلبان مطرح میشود حداقل چهار اشکال اساسی وجود دارد:
۱- اصلاح طلبان به لحاظ حقوقی چگونه میتوانند انتخابات آزاد را در چارچوبه این نظام تعریف کنند با توجه به تبعیض هایی که در قانون اساسی وجود دارد که امکان مشارکت ( یعنی حق کاندید شدن) برای همه شهروندان راغیر ممکن میکند؟ ۲- در شرایطی که دستگاه انتخاباتی حکومتی مورد اعتماد و اطمینان مردم و حتی خود اصلاح طلبان نیستند، چگونه میتوان انتخاباتی برگزار کرد که از درون صندوق ها همان افراد انتخاب شوند که مردم به انها رای داده اند؟ ٣- حتی در صورتیکه دو شرط اول تامین شود و اکثریت مطلق هم به دست اصلاح طلبان بیافتد، چگونه میخواهند قوانینی وضع کنند و انرا از شورای نگهبان عبوردهند، در حالیکه آن نهاد و دستگاه ولایت فقیه مخالف اصلاحات هستند؟ ۴- در صورت کسب اکثریت در هر دو قوه مقننه و اجراییه با چه توانمندی میتوانند اطمینان دهند که مناسبات قدرت را به نفع مردم تغییر خواهند، انهم در شرایطی که قبلاٌ این نهادها را در اختیار داشته اند؟
عدم استقبال مردم از شعار انتخابات آزادی که توسط آقای خاتمی مطرح شده است بیش ازهر چیزی به خاطر عدم باور آنها حکومت برای تامین شرایط لازم و عدم اطمینان به اصلاح طلبان به عنوان نیرویی که بتوانند از طریق انتخابات مورد نظر، تغییری در این نظام حاصل کنند. به تعبیر ساده، نه نقشه این ساختمان مورد قبول صاحبخانه (مردم) است و نه پیمانکار آن(اصلاح طلبان) توان اجرای این پروژه را دارد و نه زمینی در اختیار هست که بر روی آن خانه ای ساخته شود. عدم استقبال مردم ازپروژه انتخابات آزاد در چارچوبه این نظام خود گویای ضعف این پروژه است.
نیروهای تحول خواه نیز پروژه انتخابات آزاد به شکل دیگری مطرح میکنند: انها اعتقادی به انتخابات آزاد در چارچوبه این نظام و قانون اساسی ندارند و انتخابات آزاد را بر فراز قانون اساسی و طبق یک توافق مشخص و مطابق استاندارهای جهانی ومیثاق بین المللی میدانند. این پروژه باید با نظارت مردم و نظارت سازمانهای بین المللی همراه باشد. این دو شرط اساسی و سایر شروط یعنی حق انتخاب شدن برای همه شهروندان، آزادی مطبوعات ،آزادی احزاب و آزادی زندانیان سیاسی را لازمه انتخابات آزاد میدانند. سوال اساسی درمورد این پروژه این خواهد بود که چه دستگاه اجرایی درایران میتواند چنین انتخابات آزادی را برگذار کند؟ چگونه میتوان حکومت را وادار به پذیرش چنین انتخاباتی کرد؟ کدام بخش از حکومت (دولت یا ولی فقیه) قرار است که طرف مذاکره برای چنین توافقی باشد؟ اینها همه سوالاتی هستند که در مقابل این پروژه مطرح است.
انتخابات آزاد
شاید یکی از دستاوردهای مثبت اپوزیسیون در چند سال گذشته پذیرش انتخابات آزاد به عنوان یک راه حل سیاسی برای کسب قدرت و تضمین حاکمیت مردم بر سرنوشت خود باشد. اگر وضعیت امروز نیروهای سیاسی را با سالهای پیش و اوایل انقلاب مقایسه کنیم؛ در آن مقطع اکثریت نیروهای سیاسی به دنبال برتری ایدئولوژی خود و حذف دیگر نیروها بودند؛ چه انهایی که در حکومت بودند و چه انهایی که خارج از حکومت بودند. هیچ نیرویی نمیپذیرفت که در اقلیت بماند و نیرویی که اکثریت را در دست داشت، مایل به حضور اقلیت نبود. ذهنیت غالب این بود که فقط یک ایدئولوژی میتواند درست باشد و تفوق بر دیگران حق ویژه آن ایدئولوژی خواهد بود. امروز چه اصلاح طلبان که خواهان حفظ این نظام و چه نیروهایی که مخالف این نظام هستند، انتخابات آزاد و تکثر را به عنوان یک اصل پذیرفته اند. به گفته اغلب کارشناسان داخلی و خارجی جامعه ایران در میان کشورهای اسلامی خاورمیانه- به استثنای یکی دو کشور- بیشترین آمادگی فکری وذهنی را برای گذار به دموکراسی را دارد. البته این بدان معنی نیست که پروژه انتخابات آزاد در ایران نیز به همان آسانی ممکن و قابل اجرا خواهد بود.
اگر بخواهیم انتخابات آزاد را از دیدگاه گرایشات مختلف اپوزیسیون تعریف کنیم مجدداٌ با همان دستبندی اولیه روبرو میشویم: اصلاح طلبان انتخابات آزاد را در چارچوبه نظام و قانون اساسی موجود ممکن میدانند؛ نیروهای انقلابی انتخابات آزاد رامنوط به سرنگونی رژیم میدانند و تحول خواهان انتخابات آزاد را بر فراز و ورای قانون اساسی جمهوری اسلامی ممکن میدانند. هرکدام از این پروژه ها اشکالاتی دارد که تا حال نتوانسته مردم را نسبت به آن قانع کند.
مشکلی که در انتخابات آزاد مورد نظر نیروهای انقلابی و خواهان سرنگونی مطرح است، شرط اصلی برگزار انتخابات آزاد را سرنگونی حکومت میدانند. این بدان معنی است که ابتدا باید جامعه بپذیرد که این حکومت را سرنگون کند وانتخابات آزاد مسئله حکومت بعدی خواهد بود. مشکل اصلی این است که مردم در حال حاضرامادگی و تمایل لازم را برای انقلابی شبیه سال ۵۷ را ندارند و به نظر میرسد پاسخ مردم به این شعار تا حال منفی بوده است. تجربه تلخ مردم ازانقلاب و مشکلاتی که بعد از آن سالها درگیر بودند، مردم را حداقل در این مقطع ترسانده است. بقول معروف: " مار گزیده از رسیمان سیاه سفید میترسد." عدم استقبال مردم ازانقلاب و سرنگونی گویای این موضوع است؛ در شرایطی که جمهوری اسلامی در همه عرصه ها از آزادی مدنی و سیاسی گرفته تا فساد اجتماعی و اقتصادی اخلاقی به مراتب کارنامه بدتری از رژیم گذشته دارد ودرعین حال امکانات تبلیغ علیه این رژیم به خاطرمیزان باسوادی در کشور و پیشرفت های تکنوژیک به مراتب وسیعترو آسانتر از رژیم گذشته است.
در مورد پروژه انتخابات آزاد که از طرف اصلاح طلبان مطرح میشود حداقل چهار اشکال اساسی وجود دارد:
۱- اصلاح طلبان به لحاظ حقوقی چگونه میتوانند انتخابات آزاد را در چارچوبه این نظام تعریف کنند با توجه به تبعیض هایی که در قانون اساسی وجود دارد که امکان مشارکت ( یعنی حق کاندید شدن) برای همه شهروندان راغیر ممکن میکند؟ ۲- در شرایطی که دستگاه انتخاباتی حکومتی مورد اعتماد و اطمینان مردم و حتی خود اصلاح طلبان نیستند، چگونه میتوان انتخاباتی برگزار کرد که از درون صندوق ها همان افراد انتخاب شوند که مردم به انها رای داده اند؟ ٣- حتی در صورتیکه دو شرط اول تامین شود و اکثریت مطلق هم به دست اصلاح طلبان بیافتد، چگونه میخواهند قوانینی وضع کنند و انرا از شورای نگهبان عبوردهند، در حالیکه آن نهاد و دستگاه ولایت فقیه مخالف اصلاحات هستند؟ ۴- در صورت کسب اکثریت در هر دو قوه مقننه و اجراییه با چه توانمندی میتوانند اطمینان دهند که مناسبات قدرت را به نفع مردم تغییر خواهند، انهم در شرایطی که قبلاٌ این نهادها را در اختیار داشته اند؟
عدم استقبال مردم از شعار انتخابات آزادی که توسط آقای خاتمی مطرح شده است بیش ازهر چیزی به خاطر عدم باور آنها حکومت برای تامین شرایط لازم و عدم اطمینان به اصلاح طلبان به عنوان نیرویی که بتوانند از طریق انتخابات مورد نظر، تغییری در این نظام حاصل کنند. به تعبیر ساده، نه نقشه این ساختمان مورد قبول صاحبخانه (مردم) است و نه پیمانکار آن(اصلاح طلبان) توان اجرای این پروژه را دارد و نه زمینی در اختیار هست که بر روی آن خانه ای ساخته شود. عدم استقبال مردم ازپروژه انتخابات آزاد در چارچوبه این نظام خود گویای ضعف این پروژه است.
نیروهای تحول خواه نیز پروژه انتخابات آزاد به شکل دیگری مطرح میکنند: انها اعتقادی به انتخابات آزاد در چارچوبه این نظام و قانون اساسی ندارند و انتخابات آزاد را بر فراز قانون اساسی و طبق یک توافق مشخص و مطابق استاندارهای جهانی ومیثاق بین المللی میدانند. این پروژه باید با نظارت مردم و نظارت سازمانهای بین المللی همراه باشد. این دو شرط اساسی و سایر شروط یعنی حق انتخاب شدن برای همه شهروندان، آزادی مطبوعات ،آزادی احزاب و آزادی زندانیان سیاسی را لازمه انتخابات آزاد میدانند. سوال اساسی درمورد این پروژه این خواهد بود که چه دستگاه اجرایی درایران میتواند چنین انتخابات آزادی را برگذار کند؟ چگونه میتوان حکومت را وادار به پذیرش چنین انتخاباتی کرد؟ کدام بخش از حکومت (دولت یا ولی فقیه) قرار است که طرف مذاکره برای چنین توافقی باشد؟ اینها همه سوالاتی هستند که در مقابل این پروژه مطرح است.
دولت گذار
تجربه زیادی در مورد نقش دولت گذار در کشورهای که پروسه گذر از دیکتاتوری را طی کرده اند وجود دارد. اخرین نمونه های آن در یک سال و نیم گذشته در شمال افریقا در تونس و مصر اتفاق افتاد. در تونس بعد از فرار بن علی دولت گذاربا مشارکت بخشی از نمایندگان اپوزیسیون و بخشی از حکومت تشکیل شد و بدون اینکه سایر نهاد ها تغییر کند، در یک پروسه زمانی مشخص انتخابات آزاد برگزار شد ودوران جدیدی آغاز شد.
درمصراین نظامیان بودند که بعد از برکناری مبارک وظیفه دولت گذر را به عهده داشتند. البته در لیبی برخلاف مصر و تونس یک انقلاب کلاسیک بود و همه بخش های حکومت متلاشی شد. به همین خاطر شورای انتقالی لیبی را نمیتوان دولت گذارنامید و میتوان بیشتر انرا دولت موقت انقلاب نامید. در مصرو تونس مشارکت بخشی از حکومت در دولت گذار کمک کرد که این پروسه با کمترین خشونت همراه باشد و امکان برگزاری انتخابات آزاد به مراتب اسانتر بوده است. هر چند نتیجه انتخابات در مصر و تونس ممکن است زنگ خطری برای نیروهای سکولار در آن کشورها باشد، اما نمیتوان انتخابات در این دو کشور را غیر آزاد دانست. در هر حال گذار به دموکراسی بیش از هر چیزی بستگی به ظرفیت آن جوامع دارد و انتخابات آزاد به تنهایی نمیتواند دموکراسی را در یک کشور مستقر کند و در اینجا فقط اهمیت نقش دولت گذار در انتخابات آزاد مطرح است. این پروژه در میان گرایشات سیاسی در ایران نیز به همان تقسیم بندی روبرو میشود:
اصلاح طلبان معتقد به دولت گذار نیستند و نیازی به آن نمی بینند. در بهترین حالت انها " دولت وحدت ملی" را مطرح میکنند که با توافق نیروهای درون حکومت و اصلاح طلبانی که در حاشیه قرار دارند چنین دولتی تشکیل شود. البته شانس اینکه حاکمیت به چنین مسئله ای تن دهد در شرایطی فعلی غیر ممکن به نظر میرسد.
دولت گذار مورد نظر نیروهایی انقلابی و خواهان سرنگونی چیزی شبیه شورایی است که در لیبی قدرت را در دست دارد یا همان شورای انقلاب در سال ۵۷ خواهد بود. یعنی متلاشی کردن یک نظام و ساختن آن از نو توسط نیروهایی که از طریق سرنگونی برتری پیدا کنند. در هر صورت تشکیل چنین دولتی منوط به سرنگونی جمهوری اسلامی خواهد بود که فعلاٌ جامعه انرا انتخاب نکرده است.
دولت گذاری که از طرف نیروهای تحول خواه مطرح میشود بیش از هر چیزی با هدف ایجاد امکانات لازم برای اجرای انتخابات آزاد در ایران و فراهم کردن پروسه عبور از استبداد و گذر به دموکراسی خواهد بود. یعنی انجام انتخابات آزاد ونظارت بر سلامت انتخابات، امکان مشارکت مردم و نیروهای سیاسی به شکلی که جامعه بتواند آزادنه مشارکت کند و آزادنه انتخاب کند.
پیشاپیش نمیتوان شکل و نسبت اپوزیسیون در این دولت تعیین کرد. این امر به میزان فشار نیروهای سیاسی و حضور مردم و نحوه عقب نشینی و حتی سقوط یا فروپاشی حکومت بستگی دارد. در اینجا دولت گذار به عنوان پیش شرط لازم برای انتخابات آزاد از طرف نیروهای تحول خواه و تقاوت آن با انتخابات آزادی که از طرف نیروهای اصلاح طلب پبشنهاد میشود، مطرح است. نهادی که نه بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی بلکه بر اساس اعتماد مردم و اپوزیسیون برای اجرای چنین انتخاباتی بر سر کار باشد.
با این حال، این سوال پیش خواهد آمد که چه سیاستی و شعاری را درمقابل حکومت باید مطرح کرد که بتوان به چنین خواسته ای رسید؟
همه پرسی
هم پرسی یکی از روش های انتخابات آزاد است که با طرح یک موضوع مشخص و نظر خواهی از مردم برای یک تصمیم گیری عمده برگزار میشود. در این میان موضوع های مختلفی از طرف نیروهای سیاسی مطرح شده است که تا حال هیچکدام از انها نتوانسته است با توافق عمومی و استقبال مردم روبرو شود:
بخشی از نیروهای اپوزیسیون همه پرسی در مورد تعیین نظام را مطرح میکنند. انها طرحی شبیه رفراندوم جمهوری اسلامی در سال ۵٨ را پیشنهاد میکنند که در یک همه پرسی مردم نظام آینده خود را انتخاب کنند. آنها تصور میکنند که ممکن است مردم دوباره به همان آسانی تجربه تلخ گذشته را مجدداٌ تکرار کنند و در یک رفراندون بدون اینکه از محتوای حکومت اطلاع داشته باشند نظام دیگری را انتخاب کنند. پروسه شکل گیری نظام آینده ایران نه دریک رفراندوم، بلکه در مجلس موسسان که در شرایط آزاد برگزار شود، ممکن خواهد بود. با توجه به تجربه قبلی این بار حقوق دانان، مردم و نیروهای سیاسی با دقت وسواسی شدیدی قانون اساسی را بررسی خواهند کرد تا خواسته همهء احاد و بخش های جامعه شامل زنان، اقلیت های ملی و مذهبی، نیروهای مدنی و سیاسی درآن تبلور پیدا کند. انتخاب یک نظام سیاسی بدون انکه محتوای آن بررسی شود در شرایط فعلی دور از ذهنم مردم است. این پروژه قبلاٌ شکست خورده است وتا حال از این طرح استقبال نشده است.
چند سال پیش طرح تغییرقانون اساسی به عنوان موضوعی برای رفراندوم مطرح شد. برای نیروهای مخالف نظام جمهوری اسلامی و معتقد به روشهای مسالمت امیز این پروژه ای مثبتی بود که میتوانست مورد استقبال وسیعی قرا گیرد، اما این پروژه چند مشکل اساسی داشت: ۱- بخش وسیعی از مردم هنوز به پروژه اصلاح طلبان باور داشتند و امیدوار بودند که اصلاحاتی درهمان چارچوبه قانون اساسی انجام گیرد . ۲- اصلاح طلبان به عنوان یک نیروی مطرح در جامعه از این پروژه حمایت نکردند. ٣- شیوه اجرای این پروژه خیلی ضعیف بود.
در هرصورت این پروژه ای بود که بر اساس حقوق شهروندی و با توسل به روشهای مسالمت امیز مطرح شده بود و متاسفانه در زمان بدی طرح شد. شاید اگر بعد از حوادث سال ٨٨ مطرح میشد، شانس بیشتری برای موفقیت داشت. هم تناقضات قانون اساسی برای بخش دیگری از مردم نمایان شده بود و هم بخش زیادی از اصلاح طلبان ممکن بود با آن موافقت کنند.
اشکال اصلی این طرح این است که اگر بخواهد از طرق قانونی اجرا شود، ابتدا باید "اکثریت مطلق" مجلس در اختیار افرادی باشد که خواهان تغییر قانون اساسی باشند. یا باید مجلس موسسان قانون اساسی تشکیل شود. درهر حال، این به معنی برگزاری انتخابات آزاد برای مجلس موسسان خواهد بود که یا باید به تایید ولایت فقیه برسد یا پس از حذف و برکناری ولی فقیه ویا سقوط رژیم ممکن خواهد بود.
پروژه همه پرسی در مورد ولایت فقیه
اگر این امکان وجود داشت که از مردم کوچه وبازار سوال شود که مشکل اصلی و عامل بن بست در این نظام چیست، مطمئناٌ با یک جواب مشخص روبرو خواهیم شد. در جمهوری اسلامی " تمرکز قدرت" در دست یک نفر است. امروز اگر قرار باشد با جامعه جهانی سازشی انجام گیرد، تصمیم گیرنده نهایی ولایت فقیه خواهد بود؛ اگر قرار باشد جنگی یا صلح اتفاق بیافتد، این ولایت فقیه است که تصمیم میگیرد؛ اگر قرار باشد که فضای سیاسی تغییر کند ویا سرکوب بیشتر شود، این به خواست ولایت فقیه خواهد بود. مجلس، دستگاه قضاوت، دستگاه اجرایی و... همه و همه بستگی به تصمیم ولی فقیه دارد. تمام بن بست ها و تمام فقل ها در دست ولایت فقیه است. .به زبان ساده سرنوشت ۷۰ میلیون نفر بستگی به تصمیم ولی فقیه دارد. حتی اگر قرار باشد قانون اساسی تغییر کند و یا رفراندومی برگزار شود، باز این ولی فقیه است که تصمیم نهایی را میگیرد. همین امر باعث شده است که مردم بجای تکرار شعار" انتخابات آزاد"، شعار" مرگ بر دیکتاتور" را سر دهند. برای توده هایی که قرار است به خیابانها بیاییند و در مقابل حکومت بایستند این امر کاملاٌ روشن است که مشکل اصلی کجاست!
نظام جمهوری اسلامی را نمیتوان با هیچیک از نظامهای استبدادی در جهان مقایسه کرد. در بعضی موارد شباهت هایی با بعضی از حکومت های دیکتاتوری دارد، اما میتوان انرا استثنایی دانست. از همان ابتدای شکل گیری این نظام ما همیشه شاهد دو حکومت موازی هم بوده ایم. یک حکومت که در ارتباط مستقیم مردم بوده و وظیفه آن انجام امور روزمره بوده و یک حکومت که سیاستهای کلان نظام را هدایت میکند و قدرت اصلی را در دست دارد. در یک طرف دولت ومجلس قرار دارد که از طریق مردم انتخابات میشوند و از طرفی شورای نگهبان وجود دارد که کنترل کامل بر مجلس را دارد. شورای نگهبان، قوه قضائیه ونهادهای انتظامی که مستقیم زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی هستند. رئیس قوه مجرییه هر چند توسط مردم انتخاب میشود، اما در سیاست های کلان نمیتواند بر خلاف نظر ولایت فقیه عمل کند. مشکل اصلی اصلاح طلبان در دوران اصلاحات این بود که ولی فقیه با اصلاحات انها موافق نبود. در نظامهای بسته اصلاحات فقط زمانی ممکن خواهد بود که رئیس حکومت با آن موافق باشد. امیر کبیر، مصدق و خاتمی هر سه روسای دولتی بودند که تلاش کردند نظام مورد علاقه خود را اصلاح کنند و هر سه توسط روسای حکومت کشته، خلع یا فلج شدند. اصلاحات به مانند تمام سیاست های کلان کشور بستگی به نظر ولی فقیه دارد.
در هر حال، چه اصلاحات، چه سرنگونی و چه تغییرات ساختاری در این نظام در گروه حل معادله ولایت فقیه خواهد بود. شاید این پروژه ای باشد که بتواند جنبش سبز و اکثر نیروهای سیاسی اپوزیسیون را مجدداٌ فعال کند. اصلاح طلبان در حال حاضر هیچ پروژه ای برای برخورد با ولایت فقیه ندارند؛ نیروهای انقلابی نیز چنین پروژه را سازشکارانه میدانند؛ در این میان نیروهای تحول خواه میتوانند با مطرح کردن همه پرسی در مورد ولایت فقیه بتوانند جان تازه ای به جنبش دهند. در شرایطی که اصلاح طلبان در برزخ میان مردم و ولایت فقیه قرار گرفته اند و نیروهای انقلابی توان جلب جامعه را ندارند، مطرح کردن پروژه ای که باعث تغییرات ساختاری بشود، ممکن است شانس بیشتری برای پذیرش در جامعه داشته باشد. پس از سی وسه سال حکومت ولایت فقیه و ٨ سال دولت اصلاحات به جرات میتواند گفت که اکثریت جامعه بر این امر واقف هستند که در ایران هیچ تغییری اساسی بدون حل این معادله اتفاق نخواهد افتاد. اگردر تونس با رفتن بن علی و در مصر با برکناری مبارک تغییرات ممکن شد، در ایران نیز بدون برکناری ولایت فقیه، امکان گذار به دموکراسی غیر ممکن خواهد بود.
برای نیروهای تحول خواه که خواهان مبارزه خشونت آمیزهستند برای پیشبرد چنین پروژه ای فقط میتوانند به راهکارهای مدنی و مراجعه به مردم توسل جویند. نظام ولی فقیه از آسمان نازل نشده است و قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز با تمام نابرابری های آن فرایند یک انقلاب و نوشته دست انسانهاست. این مردم بودند که به اشتباه این قدرت را در اختیار ولی فقیه قرارد داده اند واین مردم خواهند بود که میتوانند این اختیار را او پس بگیرند.
در تونس و مصر خواسته مردم برکناری بن علی و مبارک بود و امروز خواسته اصلی مردم سوریه برکناری اسد است. این خواسته ها به این دلیل مطرح میشود که تمرکز قدرت در این کشورها در دست یک شخص است و با برکناری وی فرصت برای تغییرات امکان پذیرخواهد شد. در ایران برکناری رئیس جمهورتاثیری در ساختار قدرت ایجاد نمیکند. این ولایت فقیه است که قدرت کامل را در اختیار دارد. به همین خاطربعد از اینکه رهبر جمهوری اسلامی انتخابات سال٨٨ را تایید کرد، نوک حمله در شعارها ولی فقیه بود. اگر قرار باشد موضوعی برای انتخابات آزاد و رفراندوم مطرح شود، در درجه اول مسئله ولایت فقیه خواهد بود. این پروژه شبیه نمونه همه پررسی در کشور شیلی بر سر ماندن و نماندن دیکتاتورآن کشور یعنی اگوستینه پینوشه بود. البته در ایران این نهاد ولایت فقیه است که باید به همه پرسی گذاشته شود. در این شکی نیست که علی خامنه ای و اطرافیان وی به چنین خواسته ای تن نخواهد داد، اما نباید فرامومش کرد که بن علی و مبارک هم حاضر به تن دادن به خواسته های مردم نبودند.
اولویت یک پروژه :
پروژه انتخابات آزاد، دولت گذار و رفراندوم برای تغییر قانون اساسی ویا برکناری ولایت فقیه همگی مکمل یک دیگرهستند و هرکدام با استقبال بیشتری از مردم روبرو شد، نباید مانع آن شد. مسئله این است که اولویت با کدامیک از این پروژه ها است؟ انتخابات آزاد وتشکیل مجلس موسسان بدون دولت گذار ممکن نیست و دولت گذار و رفراندوم قانون اساسی با حضور ولایت فقیه غیر ممکن خواهد بود. پروژه همه پرسی در مورد ولایت فقیه چندین مشخصه دارد که شانس بیشتری برای پذیرش در میان مردم ونیروهای سیاسی دارد. این پروژه درصدد اصلاح نظام نیست و خواهان تغییر آن از طریق مبارزات مدنی است. شعارهای مردمی که درروزهای اخرتظاهرات در خیابانها حضور داشتند حاکی از آمادگی بیشتر نسبت به چنین پروژه ای است و اگر درست اجرا شود، شانس بیشتری نسبت به پروژه های دیگر را دارد:
- بخش وسیعی از نیروهای که در جنبش فعال هستند، موافق چنین پروژه ای هستند.
- نیروهای ملی مذهبی مخالفتی با این پروژه ندارند و از ابتدا هم با نظام ولی فقیه موافق نبودند.
- نیروهای سکولار مشارکت خواهند کرد؛ چون بخشی مهمی از خواسته های انها را تامین خواهد کرد.
- نیروهای انقلابی و خواهان سرنگونی ممکن است این را خواسته ای کوچک بدانند، اما انها خوب میدانند که تغییر یک نظام همیشه از راس نظام شروع خواهد شد وممکن است در باطن با آن مخالفتی نداشته باشند.
- بعضی از اصلاح طلبان که مشکل را نهاد ولایت فقیه میدانند، مشارکت خواهند و بخشی مجبور به تصمیم گیری خواهند شد که یا در کنار مردم قرار گیرند ویا در کنار ولایت فقیه باشند. این پروژه تکلیف انها را مشخص خواهد کرد.
– مهمتر از همه مشارکت شهروندانی خواهد بود که حقوق شهروندی انها توسط نهاد ولایت فقیه ضایع شده است.
در این شکی نیست که ولی فقیه با طرح همه پرسی در مورد نهاد ولایت فقیه موافقت نخواهد کرد و نباید انتظار انرا داشت؛ اما برای نهادی که خود را نماینده مردم میداند، مقابله با چنین خواسته ای بیش از پیش اعتبار او را کاهش خواهد داد. نکته مرکزی تغییر ذهنیت شهروندان در مقابل حکومت و دستگاه ولایت فقیه است. کسی دو سال پیش پیشبینی نمیکرد که در مدت کمتر از یک سال ۴ حکومت خاورمیانه و شمال افریقا با حادثه خودسوزی یک جوان تونسی سقوط کنند و کسی چند سال پیش از آن سقوط حکومت های بلوک شرق و شوروی را پیشبینی نمیکرد. پس اگر اراده ای باشد، تغییر هم ممکن است. موفقیت یک پروژه به چندین عامل مختلف بستگی دارد، اما مهمترین فاکتور، پذیرش آن از طرف مردم خواهد بود.
اردیبهشت ۱٣۹۱
محمد برزنجه
تجربه زیادی در مورد نقش دولت گذار در کشورهای که پروسه گذر از دیکتاتوری را طی کرده اند وجود دارد. اخرین نمونه های آن در یک سال و نیم گذشته در شمال افریقا در تونس و مصر اتفاق افتاد. در تونس بعد از فرار بن علی دولت گذاربا مشارکت بخشی از نمایندگان اپوزیسیون و بخشی از حکومت تشکیل شد و بدون اینکه سایر نهاد ها تغییر کند، در یک پروسه زمانی مشخص انتخابات آزاد برگزار شد ودوران جدیدی آغاز شد.
درمصراین نظامیان بودند که بعد از برکناری مبارک وظیفه دولت گذر را به عهده داشتند. البته در لیبی برخلاف مصر و تونس یک انقلاب کلاسیک بود و همه بخش های حکومت متلاشی شد. به همین خاطر شورای انتقالی لیبی را نمیتوان دولت گذارنامید و میتوان بیشتر انرا دولت موقت انقلاب نامید. در مصرو تونس مشارکت بخشی از حکومت در دولت گذار کمک کرد که این پروسه با کمترین خشونت همراه باشد و امکان برگزاری انتخابات آزاد به مراتب اسانتر بوده است. هر چند نتیجه انتخابات در مصر و تونس ممکن است زنگ خطری برای نیروهای سکولار در آن کشورها باشد، اما نمیتوان انتخابات در این دو کشور را غیر آزاد دانست. در هر حال گذار به دموکراسی بیش از هر چیزی بستگی به ظرفیت آن جوامع دارد و انتخابات آزاد به تنهایی نمیتواند دموکراسی را در یک کشور مستقر کند و در اینجا فقط اهمیت نقش دولت گذار در انتخابات آزاد مطرح است. این پروژه در میان گرایشات سیاسی در ایران نیز به همان تقسیم بندی روبرو میشود:
اصلاح طلبان معتقد به دولت گذار نیستند و نیازی به آن نمی بینند. در بهترین حالت انها " دولت وحدت ملی" را مطرح میکنند که با توافق نیروهای درون حکومت و اصلاح طلبانی که در حاشیه قرار دارند چنین دولتی تشکیل شود. البته شانس اینکه حاکمیت به چنین مسئله ای تن دهد در شرایطی فعلی غیر ممکن به نظر میرسد.
دولت گذار مورد نظر نیروهایی انقلابی و خواهان سرنگونی چیزی شبیه شورایی است که در لیبی قدرت را در دست دارد یا همان شورای انقلاب در سال ۵۷ خواهد بود. یعنی متلاشی کردن یک نظام و ساختن آن از نو توسط نیروهایی که از طریق سرنگونی برتری پیدا کنند. در هر صورت تشکیل چنین دولتی منوط به سرنگونی جمهوری اسلامی خواهد بود که فعلاٌ جامعه انرا انتخاب نکرده است.
دولت گذاری که از طرف نیروهای تحول خواه مطرح میشود بیش از هر چیزی با هدف ایجاد امکانات لازم برای اجرای انتخابات آزاد در ایران و فراهم کردن پروسه عبور از استبداد و گذر به دموکراسی خواهد بود. یعنی انجام انتخابات آزاد ونظارت بر سلامت انتخابات، امکان مشارکت مردم و نیروهای سیاسی به شکلی که جامعه بتواند آزادنه مشارکت کند و آزادنه انتخاب کند.
پیشاپیش نمیتوان شکل و نسبت اپوزیسیون در این دولت تعیین کرد. این امر به میزان فشار نیروهای سیاسی و حضور مردم و نحوه عقب نشینی و حتی سقوط یا فروپاشی حکومت بستگی دارد. در اینجا دولت گذار به عنوان پیش شرط لازم برای انتخابات آزاد از طرف نیروهای تحول خواه و تقاوت آن با انتخابات آزادی که از طرف نیروهای اصلاح طلب پبشنهاد میشود، مطرح است. نهادی که نه بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی بلکه بر اساس اعتماد مردم و اپوزیسیون برای اجرای چنین انتخاباتی بر سر کار باشد.
با این حال، این سوال پیش خواهد آمد که چه سیاستی و شعاری را درمقابل حکومت باید مطرح کرد که بتوان به چنین خواسته ای رسید؟
همه پرسی
هم پرسی یکی از روش های انتخابات آزاد است که با طرح یک موضوع مشخص و نظر خواهی از مردم برای یک تصمیم گیری عمده برگزار میشود. در این میان موضوع های مختلفی از طرف نیروهای سیاسی مطرح شده است که تا حال هیچکدام از انها نتوانسته است با توافق عمومی و استقبال مردم روبرو شود:
بخشی از نیروهای اپوزیسیون همه پرسی در مورد تعیین نظام را مطرح میکنند. انها طرحی شبیه رفراندوم جمهوری اسلامی در سال ۵٨ را پیشنهاد میکنند که در یک همه پرسی مردم نظام آینده خود را انتخاب کنند. آنها تصور میکنند که ممکن است مردم دوباره به همان آسانی تجربه تلخ گذشته را مجدداٌ تکرار کنند و در یک رفراندون بدون اینکه از محتوای حکومت اطلاع داشته باشند نظام دیگری را انتخاب کنند. پروسه شکل گیری نظام آینده ایران نه دریک رفراندوم، بلکه در مجلس موسسان که در شرایط آزاد برگزار شود، ممکن خواهد بود. با توجه به تجربه قبلی این بار حقوق دانان، مردم و نیروهای سیاسی با دقت وسواسی شدیدی قانون اساسی را بررسی خواهند کرد تا خواسته همهء احاد و بخش های جامعه شامل زنان، اقلیت های ملی و مذهبی، نیروهای مدنی و سیاسی درآن تبلور پیدا کند. انتخاب یک نظام سیاسی بدون انکه محتوای آن بررسی شود در شرایط فعلی دور از ذهنم مردم است. این پروژه قبلاٌ شکست خورده است وتا حال از این طرح استقبال نشده است.
چند سال پیش طرح تغییرقانون اساسی به عنوان موضوعی برای رفراندوم مطرح شد. برای نیروهای مخالف نظام جمهوری اسلامی و معتقد به روشهای مسالمت امیز این پروژه ای مثبتی بود که میتوانست مورد استقبال وسیعی قرا گیرد، اما این پروژه چند مشکل اساسی داشت: ۱- بخش وسیعی از مردم هنوز به پروژه اصلاح طلبان باور داشتند و امیدوار بودند که اصلاحاتی درهمان چارچوبه قانون اساسی انجام گیرد . ۲- اصلاح طلبان به عنوان یک نیروی مطرح در جامعه از این پروژه حمایت نکردند. ٣- شیوه اجرای این پروژه خیلی ضعیف بود.
در هرصورت این پروژه ای بود که بر اساس حقوق شهروندی و با توسل به روشهای مسالمت امیز مطرح شده بود و متاسفانه در زمان بدی طرح شد. شاید اگر بعد از حوادث سال ٨٨ مطرح میشد، شانس بیشتری برای موفقیت داشت. هم تناقضات قانون اساسی برای بخش دیگری از مردم نمایان شده بود و هم بخش زیادی از اصلاح طلبان ممکن بود با آن موافقت کنند.
اشکال اصلی این طرح این است که اگر بخواهد از طرق قانونی اجرا شود، ابتدا باید "اکثریت مطلق" مجلس در اختیار افرادی باشد که خواهان تغییر قانون اساسی باشند. یا باید مجلس موسسان قانون اساسی تشکیل شود. درهر حال، این به معنی برگزاری انتخابات آزاد برای مجلس موسسان خواهد بود که یا باید به تایید ولایت فقیه برسد یا پس از حذف و برکناری ولی فقیه ویا سقوط رژیم ممکن خواهد بود.
پروژه همه پرسی در مورد ولایت فقیه
اگر این امکان وجود داشت که از مردم کوچه وبازار سوال شود که مشکل اصلی و عامل بن بست در این نظام چیست، مطمئناٌ با یک جواب مشخص روبرو خواهیم شد. در جمهوری اسلامی " تمرکز قدرت" در دست یک نفر است. امروز اگر قرار باشد با جامعه جهانی سازشی انجام گیرد، تصمیم گیرنده نهایی ولایت فقیه خواهد بود؛ اگر قرار باشد جنگی یا صلح اتفاق بیافتد، این ولایت فقیه است که تصمیم میگیرد؛ اگر قرار باشد که فضای سیاسی تغییر کند ویا سرکوب بیشتر شود، این به خواست ولایت فقیه خواهد بود. مجلس، دستگاه قضاوت، دستگاه اجرایی و... همه و همه بستگی به تصمیم ولی فقیه دارد. تمام بن بست ها و تمام فقل ها در دست ولایت فقیه است. .به زبان ساده سرنوشت ۷۰ میلیون نفر بستگی به تصمیم ولی فقیه دارد. حتی اگر قرار باشد قانون اساسی تغییر کند و یا رفراندومی برگزار شود، باز این ولی فقیه است که تصمیم نهایی را میگیرد. همین امر باعث شده است که مردم بجای تکرار شعار" انتخابات آزاد"، شعار" مرگ بر دیکتاتور" را سر دهند. برای توده هایی که قرار است به خیابانها بیاییند و در مقابل حکومت بایستند این امر کاملاٌ روشن است که مشکل اصلی کجاست!
نظام جمهوری اسلامی را نمیتوان با هیچیک از نظامهای استبدادی در جهان مقایسه کرد. در بعضی موارد شباهت هایی با بعضی از حکومت های دیکتاتوری دارد، اما میتوان انرا استثنایی دانست. از همان ابتدای شکل گیری این نظام ما همیشه شاهد دو حکومت موازی هم بوده ایم. یک حکومت که در ارتباط مستقیم مردم بوده و وظیفه آن انجام امور روزمره بوده و یک حکومت که سیاستهای کلان نظام را هدایت میکند و قدرت اصلی را در دست دارد. در یک طرف دولت ومجلس قرار دارد که از طریق مردم انتخابات میشوند و از طرفی شورای نگهبان وجود دارد که کنترل کامل بر مجلس را دارد. شورای نگهبان، قوه قضائیه ونهادهای انتظامی که مستقیم زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی هستند. رئیس قوه مجرییه هر چند توسط مردم انتخاب میشود، اما در سیاست های کلان نمیتواند بر خلاف نظر ولایت فقیه عمل کند. مشکل اصلی اصلاح طلبان در دوران اصلاحات این بود که ولی فقیه با اصلاحات انها موافق نبود. در نظامهای بسته اصلاحات فقط زمانی ممکن خواهد بود که رئیس حکومت با آن موافق باشد. امیر کبیر، مصدق و خاتمی هر سه روسای دولتی بودند که تلاش کردند نظام مورد علاقه خود را اصلاح کنند و هر سه توسط روسای حکومت کشته، خلع یا فلج شدند. اصلاحات به مانند تمام سیاست های کلان کشور بستگی به نظر ولی فقیه دارد.
در هر حال، چه اصلاحات، چه سرنگونی و چه تغییرات ساختاری در این نظام در گروه حل معادله ولایت فقیه خواهد بود. شاید این پروژه ای باشد که بتواند جنبش سبز و اکثر نیروهای سیاسی اپوزیسیون را مجدداٌ فعال کند. اصلاح طلبان در حال حاضر هیچ پروژه ای برای برخورد با ولایت فقیه ندارند؛ نیروهای انقلابی نیز چنین پروژه را سازشکارانه میدانند؛ در این میان نیروهای تحول خواه میتوانند با مطرح کردن همه پرسی در مورد ولایت فقیه بتوانند جان تازه ای به جنبش دهند. در شرایطی که اصلاح طلبان در برزخ میان مردم و ولایت فقیه قرار گرفته اند و نیروهای انقلابی توان جلب جامعه را ندارند، مطرح کردن پروژه ای که باعث تغییرات ساختاری بشود، ممکن است شانس بیشتری برای پذیرش در جامعه داشته باشد. پس از سی وسه سال حکومت ولایت فقیه و ٨ سال دولت اصلاحات به جرات میتواند گفت که اکثریت جامعه بر این امر واقف هستند که در ایران هیچ تغییری اساسی بدون حل این معادله اتفاق نخواهد افتاد. اگردر تونس با رفتن بن علی و در مصر با برکناری مبارک تغییرات ممکن شد، در ایران نیز بدون برکناری ولایت فقیه، امکان گذار به دموکراسی غیر ممکن خواهد بود.
برای نیروهای تحول خواه که خواهان مبارزه خشونت آمیزهستند برای پیشبرد چنین پروژه ای فقط میتوانند به راهکارهای مدنی و مراجعه به مردم توسل جویند. نظام ولی فقیه از آسمان نازل نشده است و قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز با تمام نابرابری های آن فرایند یک انقلاب و نوشته دست انسانهاست. این مردم بودند که به اشتباه این قدرت را در اختیار ولی فقیه قرارد داده اند واین مردم خواهند بود که میتوانند این اختیار را او پس بگیرند.
در تونس و مصر خواسته مردم برکناری بن علی و مبارک بود و امروز خواسته اصلی مردم سوریه برکناری اسد است. این خواسته ها به این دلیل مطرح میشود که تمرکز قدرت در این کشورها در دست یک شخص است و با برکناری وی فرصت برای تغییرات امکان پذیرخواهد شد. در ایران برکناری رئیس جمهورتاثیری در ساختار قدرت ایجاد نمیکند. این ولایت فقیه است که قدرت کامل را در اختیار دارد. به همین خاطربعد از اینکه رهبر جمهوری اسلامی انتخابات سال٨٨ را تایید کرد، نوک حمله در شعارها ولی فقیه بود. اگر قرار باشد موضوعی برای انتخابات آزاد و رفراندوم مطرح شود، در درجه اول مسئله ولایت فقیه خواهد بود. این پروژه شبیه نمونه همه پررسی در کشور شیلی بر سر ماندن و نماندن دیکتاتورآن کشور یعنی اگوستینه پینوشه بود. البته در ایران این نهاد ولایت فقیه است که باید به همه پرسی گذاشته شود. در این شکی نیست که علی خامنه ای و اطرافیان وی به چنین خواسته ای تن نخواهد داد، اما نباید فرامومش کرد که بن علی و مبارک هم حاضر به تن دادن به خواسته های مردم نبودند.
اولویت یک پروژه :
پروژه انتخابات آزاد، دولت گذار و رفراندوم برای تغییر قانون اساسی ویا برکناری ولایت فقیه همگی مکمل یک دیگرهستند و هرکدام با استقبال بیشتری از مردم روبرو شد، نباید مانع آن شد. مسئله این است که اولویت با کدامیک از این پروژه ها است؟ انتخابات آزاد وتشکیل مجلس موسسان بدون دولت گذار ممکن نیست و دولت گذار و رفراندوم قانون اساسی با حضور ولایت فقیه غیر ممکن خواهد بود. پروژه همه پرسی در مورد ولایت فقیه چندین مشخصه دارد که شانس بیشتری برای پذیرش در میان مردم ونیروهای سیاسی دارد. این پروژه درصدد اصلاح نظام نیست و خواهان تغییر آن از طریق مبارزات مدنی است. شعارهای مردمی که درروزهای اخرتظاهرات در خیابانها حضور داشتند حاکی از آمادگی بیشتر نسبت به چنین پروژه ای است و اگر درست اجرا شود، شانس بیشتری نسبت به پروژه های دیگر را دارد:
- بخش وسیعی از نیروهای که در جنبش فعال هستند، موافق چنین پروژه ای هستند.
- نیروهای ملی مذهبی مخالفتی با این پروژه ندارند و از ابتدا هم با نظام ولی فقیه موافق نبودند.
- نیروهای سکولار مشارکت خواهند کرد؛ چون بخشی مهمی از خواسته های انها را تامین خواهد کرد.
- نیروهای انقلابی و خواهان سرنگونی ممکن است این را خواسته ای کوچک بدانند، اما انها خوب میدانند که تغییر یک نظام همیشه از راس نظام شروع خواهد شد وممکن است در باطن با آن مخالفتی نداشته باشند.
- بعضی از اصلاح طلبان که مشکل را نهاد ولایت فقیه میدانند، مشارکت خواهند و بخشی مجبور به تصمیم گیری خواهند شد که یا در کنار مردم قرار گیرند ویا در کنار ولایت فقیه باشند. این پروژه تکلیف انها را مشخص خواهد کرد.
– مهمتر از همه مشارکت شهروندانی خواهد بود که حقوق شهروندی انها توسط نهاد ولایت فقیه ضایع شده است.
در این شکی نیست که ولی فقیه با طرح همه پرسی در مورد نهاد ولایت فقیه موافقت نخواهد کرد و نباید انتظار انرا داشت؛ اما برای نهادی که خود را نماینده مردم میداند، مقابله با چنین خواسته ای بیش از پیش اعتبار او را کاهش خواهد داد. نکته مرکزی تغییر ذهنیت شهروندان در مقابل حکومت و دستگاه ولایت فقیه است. کسی دو سال پیش پیشبینی نمیکرد که در مدت کمتر از یک سال ۴ حکومت خاورمیانه و شمال افریقا با حادثه خودسوزی یک جوان تونسی سقوط کنند و کسی چند سال پیش از آن سقوط حکومت های بلوک شرق و شوروی را پیشبینی نمیکرد. پس اگر اراده ای باشد، تغییر هم ممکن است. موفقیت یک پروژه به چندین عامل مختلف بستگی دارد، اما مهمترین فاکتور، پذیرش آن از طرف مردم خواهد بود.
اردیبهشت ۱٣۹۱
محمد برزنجه
اخبار روز:
تصویر اول:
آذر ماه 1377 بود که برای اولین بار مهمان امنیتخانهی اشقیا شدم. فردای همان شبی که من را در نیمهاش، در یکی از کوچههای باریک قدیمی شهر بازداشت کرده بودند، تیم تجسسی از ادارهی اطلاعات استان زنجان به غارت کتابهایم رفتند. مادرم تعریف میکرد افسر مسئول تیم آنچنان بود که دائم با کسی آن سوی بیسیم در تماس بود و بعضی کتابها را که «مشکوک» بودند با او چِک میکرد. «_ صادق هدایت؟ _ بیاور! _ سیمین دانشور؟ _ نیاور! _ علیاشرف درویشیان؟ _ بیاور!» و این سوال و جواب شوم آنقدر ادامه یافته بود تا وانتی از «اداره» خواسته بودند و پشتش را پر کرده بودند از «مدارک جرم». به خانه که آمدم کتابخانه چنان تُنُک شده بود که زار زار گریستم. چندی بعد تماس گرفتند که بیا و کتابهای «بی مورد» را بِبَر. بیشتر بهانهیی بود برای بازجویی دوبارهی غیررسمی. از آن همه کتاب غارت شده تنها یک کارتن را به من برگرداندند تا دست خالی برنگشته باشم.
شش ماه بعد دوباره و این بار بر سر ماجرای دیگری بازداشت شدم. مطابق معمول فردای همان روزی که من را بردند، برای «تجسس» رفته بودند و باز کتاب برده بودند و روزنامه برده بودند و مجله برده بودند. هنوز چیزهایی مانده بود اما. چند روز بعد وقتی نام من را از تلویزیون و اطلاعیهی وزارت اطلاعات اعلام کردند پدرم برای آنچه «نجات جان فرزند» میپنداشت، مصاحبهی کوتاهی با روزنامهی نشاط کرد که در ستون «شنیده شد»های روزنامه انتشار یافت. این بار پدرم را بازداشت کردند و دوباره کتاب بردند و روزنامه بردند و مجله بردند. انبار ادارهی کل اطلاعات استان زنجان خیلی کتاب به من بدهکار است.
تصویر دوم:
در تیر ماه 1378 وقتی از تهران به زنجان برگشتم بوی بد تعقیب و مراقبت میآمد. این سو و آن سو رفته بودند و پرسیده بودند کجا بودهام من؟ تهران یا تبریز؟ تیر ماه داغی بود آن سال. برای اینکه شاید این آبهای شوم از آسیاب بیفتد قرار سفری گذاشتم تا از مقابل چشمانشان دور باشم. با رفیق نابِ زلالی روانهی ابهر شدیم و آنجا در خانهی رفیق دیگری پناه گرفتیم. همان شب اول از مادر رفیقمان شنیدیم که کتابهای دوران انقلابشان را در سالهای خون و جنون در باغچهی خانهیی چال کردهاند که حالا ویران شده است و میخواهند روی آن ساختمان جدیدی بسازند. نیمههای شب به صرافت افتادیم کتابها را از زیر خاک بیرون بکشیم. گنج گور شدهی عظیمی بود. فردای آن روز برای شناختن محل و رفت و آمدها به سرکشی رفتیم. خرابهی مطبوعی بود. دور افتاده و متروک. به خانه برگشتیم تا نیمههای شب به سراغ گنجمان برویم. هنوز ساعتی تا ساعت ناهار مانده بود که مانند مور و ملخ از در و دیوار توی خانه ریختند و بازداشتم کردند تا همان شب روانهی زندان «توحید» تهران شوم. پنج ماه بعد که آزاد شدم اولین سوالم از آن رفیق در مورد کتابهای مدفون بود. در این پنج ماه روی آن خرابه خانهیی ساخته بودند با نمای سنگ مرمر و کتابها برای همیشه زیر آن خانهی مرمری دفن شده بودند.
تصویر سوم:
کتابخانهام را با چنگ و دندان جمع کرده بودم. سه بار «ملخ» زده بود و باز جمع کرده بودم تا کتابخانهیی شده بود برای خودش. آنهایی که توی ایران کتاب جمع کردهاند میدانند یعنی چه مغازه به مغازه کهنهفروشیها را گشتن، انبارهای پشت مغازهها را شخم زدن، خرید قسطی کردن و تا گردن بدهکار شدن. کتاب روی کتاب چیدم. نوازششان کردم و روی هم چیدمشان. میان کتابهایم آرامش داشتم. کتابها در خانهی کوچک تهرانیام جا نمیشد و در خانهی مادری مانده بود در زنجان. هر بار که به دیدن زنجان میرفتم، ساعتها میان کتابهایم مینشستم، یکی را از آن میان انتخاب میکردم، ورقش میزدم، بوی کاغذ را توی ریههایم فرو، بعد کتاب بعدی بود و حکایت عاشقانهی کتاب و کهربا. سه روز پیش از آن که آواره شوم برای همیشه، رفتم زنجان برای خداحافظی از دیوارها و آجرها و آدمها. دست کشیدم روی سر کتابها. کتابهایم را پشت سرم جا گذاشتم. رفیقهای کاغذی نابم را. آنها آنجا ماندهاند. کیلومترها دورتر از من، جلد روی جلد خوابیدهاند تا کی دوباره ورق به ورق دیدارهایمان تازه شود، اگر شود اصلن.
این سه تصویر هرچند به حکم خاطره بودنشان حامل عناصری شخصی و خصوصی است اما خاطرهیی جمعی است. بیان تجربی و انضمامی یک حافظهی جمعی مشترک. بنابراین تصویرهایی یگانه نیست. غارت کتابخانهها امری عمومی است، تجربهیی عمومی از میلیونها جلد کتابی که به عنوان مدرک «جرم» ضبط شدند، در هراس از دستگاه سرکوب زیر خاک مدفون شدند یا به آب رودخانهها سپرده شدند یا در مکانهای پرت رها شدند و در خانهها جا ماندند با صاحبانی که آواره شدند و آواره ماندهاند تا همین امروز. سرزمین ما، سرزمین کتابهای غارت شده است، سرزمین کتابهای اعدامی.
درست به همین دلیل هر خطابهی شبه آکادمیکی در مورد اینکه "ایرانیها فرهنگ آرشیو ندارند"، پیشاپیش این وضعیت را حذف کرده است و مانند هر تاریخیگری اختهیی تصاویری را دور ریخته است، تصاویری که مربوط به «مردم» است. باغچههای آن سرزمین، خاک کف رودخانهها و انبارهای اجناس مصادره شده، آرشیو مردم بی آرشیو است. آرشیوی به وسعت یک سرزمین.
حکایت آن اتاق پشتی
در مواجهه با «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» اولین تصویر میتواند این باشد: کسانی که روزگاری مبارزهی سیاسی میکردهاند در دوران بازنشستگی از مبارزه، کتابخانهیی ساختهاند و نام آن را گذاشتهاند: آرشیو. با این همه بیست سال پیش، وقتی «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» توسط یازده نفر تاسیس شد، هر یازده نفر در اوج زندگی سیاسی خود بودند، چنان که هنوز هم هشت نفری که از آن جمع در آرشیو باقی ماندهاند، آنهایی که از آرشیو رفتهاند و دو نفری که به تازگی به آرشیو پیوستهاند، درگیر مبارزهی سیاسی هستند. اما آیا بهتر نبود تاسیس و ادارهی آرشیو را به کسانی سپرد که «تخصص» این کار را داشته باشند؟ آیا لازم بود کسانی بیست سال از زندگیشان را صرف تاسیس و حفظ آرشیو کنند؟
برای درک این سوال باید کمی این کلمهی «حفظ آرشیو» را شکافت. موسسان «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» ابتدا آرشیو را با کتابها و نشریاتی از کتابخانهی شخصی خودشان آغاز کردند. کم کم درهای انباریهای کتابها و نشریات فراموش شده به روی آنها باز شد. چنین بود که در بیست سال گذشته جلد به جلد هزاران جزوه و نشریه و کتاب را به آرشیو آوردند. اعضای آرشیو بدون آنکه حتا یک سنت از نهادی دولتی کمک دریافت کنند، تنها با کمکهای مردمی و پروژههای مردمنهاد، قفسه ساختند و کتابها را با اتوموبیلهای شخصی به محل آرشیو آوردند، شماره زدند و در قفسهها چیدند. حمل و نقل کتاب که کابوس هر اسبابکشیای است کار هر روزهی اعضای آرشیو بوده است. پرداخت اجارهی محل آرشیو و پول برق و تلفن و هزینههای جانبی هم تنها با همین کمکهای مردمی ممکن شده است، هرچند بارها پولی در بساط نبوده و اعضای آرشیو هزینهها را میان خودشان سرشکن کردهاند. تا همین چند ماه پیش تنها وسیلهی گرمایشی آرشیو یک بخاری ذغالی قدیمی بود که باید هر بار از انبار برای آن ذغالسنگ میآوردی و یک ساعتی با بخاری کلنجار میرفتی تا ذغالها به سوختن بیفتند و هوای درون آرشیو را تنها تا آنجایی که میتوانند، گرم کنند. گاهی هم شده است که اصلن ذغالها نگرفتهاند و آن وقت زمهریر سرمای زمستان برلین که یخ از آسمانش میبارد انگار. اینها و دهها «خردهکاری» دیگر مجموعهی چیزی است که «حفظ آرشیو» را تشکیل میدهند. آیا هنوز هم بهتر نبود کسان دیگری که ربطی به مبارزه و سیاست نداشتند، آرشیو را تاسیس و اداره میکردند؟
«آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» اما مکانی یک سره سیاسی است و موسسان و ادارهکنندهگان آن بهترین «نامتخصصهایی» بودهاند که باید آن را تاسیس و اداره میکردند. آرشیو دو اتاق دارد. در اتاق پشتی مجموعهی بی نظیری از جزوهها و نشریات، آرشیو شدهاند. وقتی که در آرشیو باشید صداهای آن اتاق پشتی را خواهید شنید. اگر گوش داشته باشید برای شنیدن خواهید شنید. کسانی لای آن جزوهها و نشریات زندگی میکنند. آن جزوهها و نشریات تنها اسناد تاریخی تلنبار شده روی هم نیستند تا «پژوهشگران» و «تاریخنویسان» از آنها استفاده کنند. مجموعهی آن اسناد و صداهای میان آنها قرار است فقدانی را به یاد ما بیاورند. کسانی که آن جزوهها را نوشتهاند، آن نشریات را منتشر کردهاند و در جلساتی که گزارش آنها لای کتابهاست شرکت کردهاند، کسانی که آن جزوهها و نشریات را پنهانی از مرز رد کردهاند، در روزهای ایست بازرسی و اوین و گشت ثارالله جا به جا کردهاند، آنها را در بساطهای کنار خیابانی فروختهاند و آنها را خواندهاند، حالا نیستند. جنازهی کسانی از آنها برای همیشه در خاوران و خاورانهای گوشه گوشهی ایران پنهان شده است، کسانی از آنها بی نام و گمنام در ایران ماندهاند و گُردهشان به گِردهی نان بسته شده است، کسانی از آنها در زنده به گوری تبعید روزگار میگذرانند، کسانی از آنها رویاهایشان را فراموش کردهاند و کسانی از آنها آرمانهایشان را با سیاست واقعگرایانهی لعنتی تاخت زدهاند. هرچند کسانی از آنها هنوز و بعد از این همه سال دیوار بلند ستم را با نوک سوزن میتراشند، اما نبودشدهگان بسیارند. بسیارند آنهایی که دیگر «نیستند» و صدای عاشقانهی آنها را، آرمان بلند آنها را، رویای ناب تغییر وضعیت حاکم آنها را تنها و تنها در همان اتاق پشتی میتوان شنید. اتاق پشتی «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» به یاد ما میآورد کسانی بودهاند که وقتی از تغییر جهان حرف میزدند به راستی دست به کار تغییر وضعیت بودند، کسانی بودند که بیرون از کارگاههای آموزشی و کتابهای چاپ شدهی رسمی و سایتهای دور همی، جایی در زندگی واقعی، در نظم مسلط عمومی اخلال کرده بودند. چنین است که آرشیو مکانی سراپا سیاسی است. مکانی که در آن از رویای تغییر وضعیت موجود حفاظت میشود، تا کی کجا از زیر خاکستر شعله بکشیم.
پینوشت:
قرار بود گزارشی از مراسم بیست سالگی «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» بنویسم اما با توجه به انتشار گزارشهای نسبتن جامعی از این مراسم ترجیح دادم این یادداشت را نوشته باشم.
برای اطلاع بیشتر در مورد «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» و خواندن گزارشهای مربوط به مراسم بیست سالگی میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید:
نقش آرشیو در بازتاب تاریخ
www.1oo1nights.org
بیست سال تصویر در جشن آرشیو برلین
www.1oo1nights.org
آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران بیست ساله شد
www.1oo1nights.org
در بیست سالگی آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران در برلن
www.akhbar-rooz.com
www.akhbar-rooz.com
گنجینهی اسناد و پژوهشهای ایرانیان آلمان 20 ساله شد
www.dw.de
آذر ماه 1377 بود که برای اولین بار مهمان امنیتخانهی اشقیا شدم. فردای همان شبی که من را در نیمهاش، در یکی از کوچههای باریک قدیمی شهر بازداشت کرده بودند، تیم تجسسی از ادارهی اطلاعات استان زنجان به غارت کتابهایم رفتند. مادرم تعریف میکرد افسر مسئول تیم آنچنان بود که دائم با کسی آن سوی بیسیم در تماس بود و بعضی کتابها را که «مشکوک» بودند با او چِک میکرد. «_ صادق هدایت؟ _ بیاور! _ سیمین دانشور؟ _ نیاور! _ علیاشرف درویشیان؟ _ بیاور!» و این سوال و جواب شوم آنقدر ادامه یافته بود تا وانتی از «اداره» خواسته بودند و پشتش را پر کرده بودند از «مدارک جرم». به خانه که آمدم کتابخانه چنان تُنُک شده بود که زار زار گریستم. چندی بعد تماس گرفتند که بیا و کتابهای «بی مورد» را بِبَر. بیشتر بهانهیی بود برای بازجویی دوبارهی غیررسمی. از آن همه کتاب غارت شده تنها یک کارتن را به من برگرداندند تا دست خالی برنگشته باشم.
شش ماه بعد دوباره و این بار بر سر ماجرای دیگری بازداشت شدم. مطابق معمول فردای همان روزی که من را بردند، برای «تجسس» رفته بودند و باز کتاب برده بودند و روزنامه برده بودند و مجله برده بودند. هنوز چیزهایی مانده بود اما. چند روز بعد وقتی نام من را از تلویزیون و اطلاعیهی وزارت اطلاعات اعلام کردند پدرم برای آنچه «نجات جان فرزند» میپنداشت، مصاحبهی کوتاهی با روزنامهی نشاط کرد که در ستون «شنیده شد»های روزنامه انتشار یافت. این بار پدرم را بازداشت کردند و دوباره کتاب بردند و روزنامه بردند و مجله بردند. انبار ادارهی کل اطلاعات استان زنجان خیلی کتاب به من بدهکار است.
تصویر دوم:
در تیر ماه 1378 وقتی از تهران به زنجان برگشتم بوی بد تعقیب و مراقبت میآمد. این سو و آن سو رفته بودند و پرسیده بودند کجا بودهام من؟ تهران یا تبریز؟ تیر ماه داغی بود آن سال. برای اینکه شاید این آبهای شوم از آسیاب بیفتد قرار سفری گذاشتم تا از مقابل چشمانشان دور باشم. با رفیق نابِ زلالی روانهی ابهر شدیم و آنجا در خانهی رفیق دیگری پناه گرفتیم. همان شب اول از مادر رفیقمان شنیدیم که کتابهای دوران انقلابشان را در سالهای خون و جنون در باغچهی خانهیی چال کردهاند که حالا ویران شده است و میخواهند روی آن ساختمان جدیدی بسازند. نیمههای شب به صرافت افتادیم کتابها را از زیر خاک بیرون بکشیم. گنج گور شدهی عظیمی بود. فردای آن روز برای شناختن محل و رفت و آمدها به سرکشی رفتیم. خرابهی مطبوعی بود. دور افتاده و متروک. به خانه برگشتیم تا نیمههای شب به سراغ گنجمان برویم. هنوز ساعتی تا ساعت ناهار مانده بود که مانند مور و ملخ از در و دیوار توی خانه ریختند و بازداشتم کردند تا همان شب روانهی زندان «توحید» تهران شوم. پنج ماه بعد که آزاد شدم اولین سوالم از آن رفیق در مورد کتابهای مدفون بود. در این پنج ماه روی آن خرابه خانهیی ساخته بودند با نمای سنگ مرمر و کتابها برای همیشه زیر آن خانهی مرمری دفن شده بودند.
تصویر سوم:
کتابخانهام را با چنگ و دندان جمع کرده بودم. سه بار «ملخ» زده بود و باز جمع کرده بودم تا کتابخانهیی شده بود برای خودش. آنهایی که توی ایران کتاب جمع کردهاند میدانند یعنی چه مغازه به مغازه کهنهفروشیها را گشتن، انبارهای پشت مغازهها را شخم زدن، خرید قسطی کردن و تا گردن بدهکار شدن. کتاب روی کتاب چیدم. نوازششان کردم و روی هم چیدمشان. میان کتابهایم آرامش داشتم. کتابها در خانهی کوچک تهرانیام جا نمیشد و در خانهی مادری مانده بود در زنجان. هر بار که به دیدن زنجان میرفتم، ساعتها میان کتابهایم مینشستم، یکی را از آن میان انتخاب میکردم، ورقش میزدم، بوی کاغذ را توی ریههایم فرو، بعد کتاب بعدی بود و حکایت عاشقانهی کتاب و کهربا. سه روز پیش از آن که آواره شوم برای همیشه، رفتم زنجان برای خداحافظی از دیوارها و آجرها و آدمها. دست کشیدم روی سر کتابها. کتابهایم را پشت سرم جا گذاشتم. رفیقهای کاغذی نابم را. آنها آنجا ماندهاند. کیلومترها دورتر از من، جلد روی جلد خوابیدهاند تا کی دوباره ورق به ورق دیدارهایمان تازه شود، اگر شود اصلن.
این سه تصویر هرچند به حکم خاطره بودنشان حامل عناصری شخصی و خصوصی است اما خاطرهیی جمعی است. بیان تجربی و انضمامی یک حافظهی جمعی مشترک. بنابراین تصویرهایی یگانه نیست. غارت کتابخانهها امری عمومی است، تجربهیی عمومی از میلیونها جلد کتابی که به عنوان مدرک «جرم» ضبط شدند، در هراس از دستگاه سرکوب زیر خاک مدفون شدند یا به آب رودخانهها سپرده شدند یا در مکانهای پرت رها شدند و در خانهها جا ماندند با صاحبانی که آواره شدند و آواره ماندهاند تا همین امروز. سرزمین ما، سرزمین کتابهای غارت شده است، سرزمین کتابهای اعدامی.
درست به همین دلیل هر خطابهی شبه آکادمیکی در مورد اینکه "ایرانیها فرهنگ آرشیو ندارند"، پیشاپیش این وضعیت را حذف کرده است و مانند هر تاریخیگری اختهیی تصاویری را دور ریخته است، تصاویری که مربوط به «مردم» است. باغچههای آن سرزمین، خاک کف رودخانهها و انبارهای اجناس مصادره شده، آرشیو مردم بی آرشیو است. آرشیوی به وسعت یک سرزمین.
حکایت آن اتاق پشتی
در مواجهه با «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» اولین تصویر میتواند این باشد: کسانی که روزگاری مبارزهی سیاسی میکردهاند در دوران بازنشستگی از مبارزه، کتابخانهیی ساختهاند و نام آن را گذاشتهاند: آرشیو. با این همه بیست سال پیش، وقتی «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» توسط یازده نفر تاسیس شد، هر یازده نفر در اوج زندگی سیاسی خود بودند، چنان که هنوز هم هشت نفری که از آن جمع در آرشیو باقی ماندهاند، آنهایی که از آرشیو رفتهاند و دو نفری که به تازگی به آرشیو پیوستهاند، درگیر مبارزهی سیاسی هستند. اما آیا بهتر نبود تاسیس و ادارهی آرشیو را به کسانی سپرد که «تخصص» این کار را داشته باشند؟ آیا لازم بود کسانی بیست سال از زندگیشان را صرف تاسیس و حفظ آرشیو کنند؟
برای درک این سوال باید کمی این کلمهی «حفظ آرشیو» را شکافت. موسسان «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» ابتدا آرشیو را با کتابها و نشریاتی از کتابخانهی شخصی خودشان آغاز کردند. کم کم درهای انباریهای کتابها و نشریات فراموش شده به روی آنها باز شد. چنین بود که در بیست سال گذشته جلد به جلد هزاران جزوه و نشریه و کتاب را به آرشیو آوردند. اعضای آرشیو بدون آنکه حتا یک سنت از نهادی دولتی کمک دریافت کنند، تنها با کمکهای مردمی و پروژههای مردمنهاد، قفسه ساختند و کتابها را با اتوموبیلهای شخصی به محل آرشیو آوردند، شماره زدند و در قفسهها چیدند. حمل و نقل کتاب که کابوس هر اسبابکشیای است کار هر روزهی اعضای آرشیو بوده است. پرداخت اجارهی محل آرشیو و پول برق و تلفن و هزینههای جانبی هم تنها با همین کمکهای مردمی ممکن شده است، هرچند بارها پولی در بساط نبوده و اعضای آرشیو هزینهها را میان خودشان سرشکن کردهاند. تا همین چند ماه پیش تنها وسیلهی گرمایشی آرشیو یک بخاری ذغالی قدیمی بود که باید هر بار از انبار برای آن ذغالسنگ میآوردی و یک ساعتی با بخاری کلنجار میرفتی تا ذغالها به سوختن بیفتند و هوای درون آرشیو را تنها تا آنجایی که میتوانند، گرم کنند. گاهی هم شده است که اصلن ذغالها نگرفتهاند و آن وقت زمهریر سرمای زمستان برلین که یخ از آسمانش میبارد انگار. اینها و دهها «خردهکاری» دیگر مجموعهی چیزی است که «حفظ آرشیو» را تشکیل میدهند. آیا هنوز هم بهتر نبود کسان دیگری که ربطی به مبارزه و سیاست نداشتند، آرشیو را تاسیس و اداره میکردند؟
«آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» اما مکانی یک سره سیاسی است و موسسان و ادارهکنندهگان آن بهترین «نامتخصصهایی» بودهاند که باید آن را تاسیس و اداره میکردند. آرشیو دو اتاق دارد. در اتاق پشتی مجموعهی بی نظیری از جزوهها و نشریات، آرشیو شدهاند. وقتی که در آرشیو باشید صداهای آن اتاق پشتی را خواهید شنید. اگر گوش داشته باشید برای شنیدن خواهید شنید. کسانی لای آن جزوهها و نشریات زندگی میکنند. آن جزوهها و نشریات تنها اسناد تاریخی تلنبار شده روی هم نیستند تا «پژوهشگران» و «تاریخنویسان» از آنها استفاده کنند. مجموعهی آن اسناد و صداهای میان آنها قرار است فقدانی را به یاد ما بیاورند. کسانی که آن جزوهها را نوشتهاند، آن نشریات را منتشر کردهاند و در جلساتی که گزارش آنها لای کتابهاست شرکت کردهاند، کسانی که آن جزوهها و نشریات را پنهانی از مرز رد کردهاند، در روزهای ایست بازرسی و اوین و گشت ثارالله جا به جا کردهاند، آنها را در بساطهای کنار خیابانی فروختهاند و آنها را خواندهاند، حالا نیستند. جنازهی کسانی از آنها برای همیشه در خاوران و خاورانهای گوشه گوشهی ایران پنهان شده است، کسانی از آنها بی نام و گمنام در ایران ماندهاند و گُردهشان به گِردهی نان بسته شده است، کسانی از آنها در زنده به گوری تبعید روزگار میگذرانند، کسانی از آنها رویاهایشان را فراموش کردهاند و کسانی از آنها آرمانهایشان را با سیاست واقعگرایانهی لعنتی تاخت زدهاند. هرچند کسانی از آنها هنوز و بعد از این همه سال دیوار بلند ستم را با نوک سوزن میتراشند، اما نبودشدهگان بسیارند. بسیارند آنهایی که دیگر «نیستند» و صدای عاشقانهی آنها را، آرمان بلند آنها را، رویای ناب تغییر وضعیت حاکم آنها را تنها و تنها در همان اتاق پشتی میتوان شنید. اتاق پشتی «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» به یاد ما میآورد کسانی بودهاند که وقتی از تغییر جهان حرف میزدند به راستی دست به کار تغییر وضعیت بودند، کسانی بودند که بیرون از کارگاههای آموزشی و کتابهای چاپ شدهی رسمی و سایتهای دور همی، جایی در زندگی واقعی، در نظم مسلط عمومی اخلال کرده بودند. چنین است که آرشیو مکانی سراپا سیاسی است. مکانی که در آن از رویای تغییر وضعیت موجود حفاظت میشود، تا کی کجا از زیر خاکستر شعله بکشیم.
پینوشت:
قرار بود گزارشی از مراسم بیست سالگی «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» بنویسم اما با توجه به انتشار گزارشهای نسبتن جامعی از این مراسم ترجیح دادم این یادداشت را نوشته باشم.
برای اطلاع بیشتر در مورد «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران _ برلن» و خواندن گزارشهای مربوط به مراسم بیست سالگی میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید:
نقش آرشیو در بازتاب تاریخ
www.1oo1nights.org
بیست سال تصویر در جشن آرشیو برلین
www.1oo1nights.org
آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران بیست ساله شد
www.1oo1nights.org
در بیست سالگی آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران در برلن
www.akhbar-rooz.com
www.akhbar-rooz.com
گنجینهی اسناد و پژوهشهای ایرانیان آلمان 20 ساله شد
www.dw.de