دکتر مازیار اشرفیان گزارش بی بی سی را اصلاح کرد
ایرانیها آریاییاند اما مهاجر نبودهاند
مدتی پیش بی بی سی با انتشار گزارشی از تحقیقات علمی دکتر مازیار اشرفیان بناب مدعی شد در این گزارش عنوان شده ایرانیان نژاد آریایی ندارند و تیتر این گزارش در ابعاد وسیعی در رسانه ها منتشر شد. اما دکتر مازیار اشرفیان ضمن اصلاح تیتر گزارش بی بی سی توضیح داد :«عموم ما ایرانیان از اعقاب آریائیهائی هستیم که از بیش از ده هزار سال قبل در این سرزمین می زیسته اند و بزرگترین تمدنهای انسانی را پایه گذاری کرده اند و تئوری مهاجرت اقوامی از اروپای شرقی به ایران (که به غلط و حتی عمدا توسط عده ای از دانشمندان اروپائی نام آریائی بر آنها نهاده شده) و جایگزینی اقوام بومی توسط آنان یک فرضیه غلط و نژاد پرستانه وارداتی است.»
متن کامل توضیح این دانشمند ایرانی به بی بی سی به شرح زیر است:
اینجانب در مصاحبه خود با گزارشگر محترم بی بی سی فارسی به هیچ عنوان
ادعا و عنوان نکرده ام که “اکثر ایرانیان نژاد آریائی ندارند” و این جمله
که به اشتباه به عنوان تیتر گزارش انتخاب شده، کاملا با آنچه اینجانب مطرح
کرده و باور دارم متفاوت است.
تحقیقات اخیر ژنتیکی اینجانب نشان می دهند که عموم اقوام و گروه های
جمعیتی ایرانی که در ایران امروزی (و حتی فراتر از مرزهای سیاسی فعلی
ایران) ساکن هستند، علیرغم اینکه دارای تفاوتهای جزئی فرهنگی هستند و حتی
گاه به زبانهای مختلف هم تکلم می کنند، دارای ریشه ژنتیکی مشترکی هستند و
این ریشه مشترک به جمعیتی اولیه که در حدود ده تا یازده هزار سال پیش در
قسمتهای جنوب غربی فلات ایران ساکن بوده بر می گردد.
این مطالعات ژنتیک نشان می دهند که شباهت های ژنتیکی ما ایرانیان با
اروپائیان نه به دلیل مهاجرت اقوامی از اروپا به ایران (در حدود چهار هزار
سال قبل) بلکه به دلیل مهاجرت کشاورزان ایرانی به سمت اروپا (در حدود ده
هزار سال قبل) می باشد.
اندکی تفحص در منابع و مدارک تاریخی موجود نشان می دهد که کلمات “آریا و
آریائی” به کرات توسط شخصیتهای تاریخی و مورخان داخلی و خارجی مورد
استفاده قرار گرفته و دارای معانی مختلفی بوده اند، مثلا به عنوان نامی
برای یک جمعیت باستانی در ایران، نامی برای زبان ایران باستان و حتی نامی
برای سرزمینی که محل اقامت ایرانیان باستان بوده است به کار رفته است.
اسناد و شواهد تاریخی و باستان شناسی نشان می دهد که آریائیان اقوامی مهاجر
نبوده اند، بلکه از حدود ده هزار سال قبل در این سرزمین ساکن بوده و مبدا و
منشاء بزرگترین ابداعات و نو آوریهای انسان مدرن بوده اند (از جمله ابداع
کشاورزی، پیدایش نخستین روستاها و شهرهای کشف شده در جهان، اهلی کردن
حیواناتی چون احشام برای اولین بار، ابداع خط و نگارش و بنیان گذاری
بزرگترین و اولین تمدنهای پیشرفته بشری در بسیاری از نقاط ایران مانند
جیرفت، سیلک، شهر سوخته).
هر چند بررسی دقیق اینکه آریائیان که بوده اند، چه وقت و در کجای
سرزمینهای ایران باستان ساکن بوده اند نیاز به تحقیقات جامع زبان شناسان،
متخصصان تاریخ و باستان شناسی دارد، امروزه شواهد مختلفی از جمله یافته های
باستان شناسی و ژنتیک درستی این فرضیه که اقوامی از سرزمینهای دور اروپائی
به فلات ایران مهاجرت کرده اند را به طور جدی مورد سئوال قرار داده و آنرا
رد می کنند.
باور بنده اینست که برخی انسان شناسان و زبان شناسان اروپائی برای فرضیه
نژادپرستانه خود که قصد توضیح و توجیه ریشه مشترک و نحوه گسترش زبانهای
هندو-اروپائی و حتی برتری نژادی برخی اروپائیان را داشته است و برای اصالت
بخشیدن به این فرضیه خود نیاز به یک نام اصیل و باستانی داشته اند و نام
“آریائی” را که ریشه در زبانهای سانسکریت و ایران باستان دارد را به امانت
گرفته و به نوعی مورد سوء استفاده قرار داده اند.
همزمانی این سوء استفاده علمی دانشمندان اروپائی در قرون نوزدهم و بیستم
میلادی با سیاستهای ملی گرایانه وقت و تبلیغات وسیع و آموزش اینکه
ایرانیان ریشه در جمعیتهای (آریائی) اروپائی دارند، در طول چندین دهه این
باور غلط را در ذهن ما ایرانیان ایجاد کرده است که در حدود چهار هزار سال
قبل قبایلی که به زبانهای هندو-اروپائی صحبت می کرده اند (و دانشمندان
اروپائی آنها را آریائی نام نهاده اند)، از شمال وارد فلات ایران شده و
جایگزین اقوام بومی ایران شده اند و ما ایرانیان امروزی از اعقاب این
آریائیان مهاجر هستیم. استناد این دانشمندان اروپائی تغییر زبان ایرانیان
باستان از دراویدی به هندو-اروپائی در حدود چهار هزار سال پیش است.
تحقیقات بسیار جدید و برجسته ژنتیکی و زبان شناسی نشان می دهند که زبان
یک جمعیت براحتی و حتی با حضور فقط ده در صد از مردان مهاجم یا مهاجر که
مزیت و برتری نسبی نسبت به جمعیت بومی داشته اند تغییر می کرده است. این
مسئله در کنار شواهد مربوط به تغییرات عمده آب و هوائی و خشکسالی بسیار
شدید در فلات ایران که منجر به محو تمدنهای جنوب و جنوب شرقی ایران و
مهاجرت وسیع ایرانیان به سمت شمال (در حدود چهار هزارو دویست سال قبل) شده
اند، می توانند براحتی تغییر زبان رایج در ایران (از زبان دراویدی به
هندو-اروپائی) را در حدود چهار هزار سال قبل توجیه کنند.
در پایان و بطور خلاصه اعتقاد بنده اینست که عموم ما ایرانیان از اعقاب
آریائیهائی هستیم که از بیش از ده هزار سال قبل در این سرزمین می زیسته اند
و بزرگترین تمدنهای انسانی را پایه گذاری کرده اند و تئوری مهاجرت اقوامی
از اروپای شرقی به ایران (که به غلط و حتی عمدا توسط عده ای از دانشمندان
اروپائی نام آریائی بر آنها نهاده شده) و جایگزینی اقوام بومی توسط آنان یک
فرضیه غلط و نژاد پرستانه وارداتی است.
دکتر مازیار اشرفیان بناب
دانشگاه پورتموث – انگلستان
گفت و گوی حمید مافی با مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا:
سایه – روشن های نشست بغداد
آیا گره از کلاف سردرگم مساله
هسته ایران در بغداد گشوده خواهد شد؟ ایران سرانجام به تعهدات بین المللی
تن خواهد داد و غرب نیز رضایت می دهد که ایران غنی سازی محدود را ادامه دهد
و از شر تحریم های کمر شکن نجات یابد؟ اگر هر دو طرف به توافق های ابتدایی
دست نیابند گام های بعدی چه خواهد بود؟ غرب پاسخی به نگرانی های ایران از
ادامه تحریم ها خواهد داد و ایران در مقابل این اطمینان را می دهد که در
تاسیسات هستهایاش را به روی بازرسان باز کند و آن ها هر زمان که نیاز
دیدند به پارچین یا هر کجای دیگر سرکشی کنند؟
.
این ها سوالهایی است که پیش از نشست بغداد
ذهن بسیاری از تحلیل گران و ناظران مساله هسته ای ایران و روابط ایران و
غرب را به خود مشغول داشته است. مهرداد عمادی مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا،
در گفت و گو با سایت ملی – مذهبی، به برخی از این سوالها پاسخ داده و
نگرانی های هر دو طرف را برشمرده است.
او نیز چون بسیاری دیگر نگران است که
طرفین در بغداد به توافق نرسند و تاوان این عدم توافق و سرسختی حاکمان را
شهروندان ایرانی بپردازند.
آقای عمادی، پس از نشست استانبول
در چند روز نخست شاهد اعلام رضایت هر دو طرف از این نشست بودیم و به نظر
میرسید که توافق های ابتدایی حاصل شده است. اما چند روز بعد این نگاه
خوشبینانه کم رنگ شد. در این شرایط ارزیابی شما از وضعیت فعلی و نشست
بغدادچیست؟
از موضع ایران به جز گروه کوچکی در راس
حاکمیت اطلاعی ندارند و تنها بر اساس پیام هایی که ارسال می شود میتوان
رفتار ایران را از بیرون ارزیابی کرد. ما می دانیم که بعد از نشست ترکیه،
ارزیابی های غرب از ایران از یک نگاه منفی به سمت دید بی طرفانه و حتی مثبت
رفت. در آن سو از ایران هم پیام هایی منتقل شد که این نگاه را در هر دو سو
مثبت تر کرد.
اما مشخص نیست که چه اتفاقی در داخل ایران
و حتی در نیروهای نزدیک به حاکمیت در خارج رخ داده که پیش پندارها را برای
رفتن به یک مذاکره موفقیت آمیز در بغداد منفی کرده است. البته من امیدوارم
که این نگاه ها مورد تائید آقای خامنه ای به عنوان تصمیم گیرنده اصلی
مذاکرات نباشد، اما این خط و نشان هایی که هم اکنون مطرح می شود، نگاه خوش
بینانه را از بین می برد و من تصورم این است که در ایران گروهی هستند که از
موفقیت آمیز بودن مذاکرات در بغداد خشنود نیستند و نمی خواهند دشواری هایی
که هزینه اش برای ایران بیشتر بوده با اصلاح رفتار با غرب، از میان
برداشته شود.
با این فضایی که به وجود آمده و پیام هایی
که از داخل به بیرون می آید، دو طرف با فشار بیشتری به مذاکره خواهند نشست
و همین فشارها امکان پیشرفت را از مذاکره دو طرف می گیرد و ممکن است به
نتیجه خوشایندی نرسند. اگر در بغداد هر دو طرف به سمت پیام های مثبت نروند،
فصل بعدی بسیار دشوار خواهد بود و هزینه های را بر اقتصاد ایران تحمیل
خواهد کرد که شاید ما این روزها را به عنوان روزگار خوب اقتصاد به خاطر
بیاوریم. این وضعیت صدمه بسیار زیادی به اقتصاد ایران و شهروندان، به ویژه
شهروندان طبقه متوسط رو به پائین وارد خواهد کرد که غیرقابل تصور و جبران
خواهد بود.
یکی از نگرانی های مسئولان ارشد
ایرانی این است که در برابر امتیازی که می دهند، دستاوردی نداشته باشند و
تحریم ها تداوم پیدا کند. به عنوان نمونه ایران هراس دارد از این که غنی
سازی را تعلیق کند یا خواست غرب را بپذیرد اما تحریم ها به خاطر مکانیزمی
که برای لغو آن نیاز است، همچنان باقی بماند. در چنین شرایطی ممکن است که
غرب و به صورت ویژه اتحادیه اروپا، پاداش مشخص و کوتاه مدتی برای ایران در
نظر بگیرد؟
ایران در ترکیه هیچ امتیازی نداد. تنها
کار مثبت ایران این بود که نیت شفاف و مستقیم خود برای اجرا کردن تعهدات
بین المللی و همکاری با آژانس را روی میز گذاشت که هر دو در بلند مدت به
نفع ایران هستند. همینطور رفتار ایران هم در این نشست از نظر دیپلماتیک و
بین المللی پذیرفته تر بود. اما تا هنگامی که ایران گام مثبتی برندارد نمی
توان به آن اعتماد کرد. چه در گذشته حرف ها و تعهداتی را بیان کرده و بعد
همه را نادیده گرفته است.
با این حال، ما دو پیام غیر مستقیم و
آشکار از سوی غرب برای ایران مشاهده کردیم تا حسن نیت خود را نشان دهد و
گام های مثبت بیشتری از سوی ایران برداشته شود. پیام اول این بود که پس از
منع بیمه نفتکش های حامل نفت ایران، در حالی که دو شرکت چینی هم به دلیل
هزینه زیاد و هراس از تحریم های بین المللی کار را نیمه کاره رها کرده
بودند، در بریتانیا این خبر منتشر شد که شرکت های بیمه بریتانیا نفتکش های
حامل نفت ایران و متعلق به ایران را تا شش ماه بیمه خواهند کرد. طبیعی است
که این یک پیام ساده و تصمیم مدیر یک شرکت بیمه نبود. بلکه تصمیمی در رده
های بالای دولت به شمار می رود. این پیام در شرایطی که ما بخش زیادی از
درآمد نفتی مان را بابت ریسک بیمه باید پرداخت می کردیم، یک پیام مثبت با
سمت و سوی مشخص برای ایران بود.
پیام دوم هم، این بود که به دو شرکت نفتی
اجازه داده شد تا در اکتشاف نفت میادین مشترک نفتی ایران وارد شوند. طبیعتا
ایران از این اکتشاف سود خواهد برد. این دو پیام مثبت و آشکار در شرایطی
از سوی غرب ارسال شد که ایران هیچ گونه اقدام مثبتی را انجام نداده است.
نیت غرب این بود که از شفاف سازی مواضع ایران قدر دانی کند و ایران را
تشویق کند که به تعهدات خود به صورت پایدار عمل کند.
در ایران اما به جای این که این پیام ها
با نگاه مثبت تحلیل شود، به عنوان نشانه ضعف و ترس غرب و اتحادیه اروپا
مورد ارزیابی قرار گرفت. همین تحلیل ها علامت سوال بزرگی را در برابر هیات
اروپایی و آژانس قرار داده که از ایران تنها یک صدا بیرون می آید یا گروه
های قدرتمندی هستند که علاقه ای به توافق و پایان دادن به تنش با غرب
ندارند. به گمان من در غرب گام های مثبت تری برداشته شده است.
به نظر می رسد که یکی دیگر از
نگرانی ای مقامات ایرانی پس از حل مساله هسته ای، تمرکز غرب بر مساله حقوق
بشر در ایران است و این نگرانی را در اظهارات سران حکومت می توان دید. آقای
لاریجانی به صورت مشخص این مورد را بیان کرده اند. آیا ممکن است این
نگرانی ایران را از نگاه مثبت به فرایند مذاکرات باز دارد؟
بله، ممکن است. این نگاه وجود دارد و شما
از آقای لاریجانی جلوتر بروید، خود آقای خامنه ای هم به این مساله اشاره
داشتند و گفتند فکر نکنید که مساله این ها فقط انرژی هسته ای است. طبیعی
است که مساله نقض حقوق بشر در ایران باید مورد توجه قرار بگیرد. اما ایران
در نهایت باید یک ارزیابی داشته باشد و ببیند که اگر به میز مذاکره با
کشورهای بزرگ بازگردد، مناسب تر است یا این که نه تنها از دور میز بلکه از
چادر هم پرت شود بیرون و در یک گوشه ای به انزوا برود تا کشور کوچکی در
حاشیه خلیج فارس، بیاید و امکان این را داشته باشد که این همه هیاهو راه
بیاندازد. این هیاهو به خاطر این است که ما الان با توجه به شاخص های
جغرافیایی و منطقه ای مان در آن صندلی که باید قرار بگیریم، نیستیم و کسی
صدای ایران را نمی شنود.
ایران اگر امکان بازدید از زندان ها را
فراهم کند، گزارش دادگاه ها را منتشر کند، منتقدان و حتی مخالفان را سرکوب
نکند و اجازه دهد که آن ها انتقاد کنند، در رفتار با منتقدان و مخالفان که
مسلحانه برخورد نکرده اند بازنگری کند، به طور حتم در عرصه بین الملل هم
موقعیت بهتری خواهد داشت و در داخل هم نظام، همین نظام حاکم ایمن تر خواهد
شد.
آیا امنیت کشور این قدر شکننده است که با
یک اعتراض دانشجویی یا صنفی، نوشتن یک مقاله انتقادی و یا ساخت یک فیلمی که
ممکن است خوشایند نباشد، در سیستم کشور زلزله به وجود بیاید و نظام ترک
بردارد ؟ اگر حکومت یک مقدار این زنجیرها و فشارهایی که بر منتقدین وارد می
کند را کم کند، بگذارد صداهای منتقد شنیده شود، سیستم ایمن تر خواهد شد.
هم مسئولان ممکن است اشتباهات خود را اصلاح کنند و هم انتقاد به اعتراض و
طغیان تبدیل نخواهد شد.اگر این صداها باشد بخش زیادی از تنشی که هم اکنون
در ایران وجود دارد بدون رفتار امنیتی و سرکوبگراانه از میان برداشته می
شود.
شما ترکیه را نگاه کنید. وقتی حاکمیت کمی
رفتار خود را در برخورد با کردها و کارگران نرم کرد، هم سیستم دولت ترکیه
کم تنش و پر دوام تر شد و هم اتحادیه اروپا به این کشور نزدیک تر شد و در
مقابل ترکیه هم نفوذ بیشتری در اتحادیه اروپا پیدا کرد. این الگوی برخورد
مثبت در دو طرف است و ایران نباید هراس داشته باشد.
شما در آغاز گفتید که اگر توافق
شکل نگیرد، عواقب سختی در انتظار ایران است. ممکن است بگویید نوع برخورد
غرب چگونه خواهد شد و ایران چه زیان هایی را تحمل خواهد کرد؟
اگر ما نگاه کنیم به گفتارهایی که پیش از
مذاکرات ترکیه بوده و ادامه آن در کنگره امریکا و پارلمان اروپا جریان
داشته، نخستین پیامد عدم توافق، سخت تر شدن حمل و نقل نفت ایران است. شرکت
های چینی حتی اگر بپذیرند که این نفت را جابجا کنند، ایران باید هزینه
سنگینی بپردازد. تبادل تجاری ایران نه تنها از محدودیت هایش کاسته نمی شود
بلکه باید محرومیت بیشتری تحمل کند. مجازات های سنگینی در انتظار کسانی
خواهد بود که با ایران داد و ستد نقدی دارند. ممکن است دو سوم تجارت ما از
دست برود. درآمدهای نفتی محقق نخواهد شد، حتی با توجه به تخفیف هایی که
ایران خواهد داد بازهم کمتر کشوری حاضر می شود با ایران تبادل تجاری و نفتی
داشته باشد.
همین حالا مجلس ایران نگران بالا رفتن نرخ
بیکاری است. ارزیابی که من از گفت و گو با دو نماینده مجلس داشتم، این است
که شاید نزدیک به هفتاد درصد واحدهای تولیدی و تجاری تعطیل شوند. واقعا
اگر دو طرف موفق نشوند، هر دو زیان هایی خواهند دید اما آثار این زیان ها
بر اقتصاد ایران بیشتر خواهد بود. بر اساس ارزیابی من به عنوان یک ناظر
بیرونی – بدون شک اقتصاددانان خوب ایرانی در داخل ارزیابی نزدیکتری خواهند
داشت – این است که اقتصاد ما توان مدیریت و تحمل این هزینه ها را بیش از
دوسال نخواهد داشت. برای همین باید کمی بیشتر در باره نشست بغداد تامل صورت
گیرد.
بخش ۲۵: "من خود فاجعه هستم"، در پاسخ به چند پرسش
مسعود نقره کار
ويژه خبرنامه گويا
ويژه خبرنامه گويا
«..... آقای « کوروش گلنام» در مقاله ای با عنوان «افشاگری های هولناک
يک مقام پيشين حکومت و پرسش ها.» (۱) ضمن طرح نظراتشان، پرسش هايی مطرح
کرده اند که من سعی می کنم پاسخگو باشم ( من سوال ها را خلاصه مطرح می
کنم، مقاله و سوال ها را به طور کامل می توانيد در لينک داده شده بخوانيد).
سوال: چرا در طی ۲۸ سال همکاری با حکومت «جز اعتراض های اندک و بی ثمر هيچ کاری انجام نداديد؟»
پاسخ: اولا قصد من اين نبوده ونيست که خود را بی گناه
نشان بدهم که نبودم و نيستم . اما در مورد اينکه چرا همان هنگام اعتراض
های ثمر بخش نکردم به عرض تان برسانم ـ که البته قبلا هم گفتم ـ من در
زندان ها بيشتر مشاور حقوقی و قضايی در پست های مختلف و ناظر بر دفاتر
ورود و خروج بازداشت شدگان و بعد ها عضو کميسيون عفو و بخشودگی بودم ، به
خاطر سوابق کاری و همينطور سنم مورد احترام و اعتماد همه بودم ، به ويژه
حکام شرع(۱) که اکثرا جوان بودند و تجربه و آگاهی قضايی در حد ی که می بايد
داشته باشند نداشتند و به راهنمايی های من نياز داشتند .با همه هم به
آرامی و احترام برخورد می کردم. ضمن اينکه در اکثر مواقع هم به جبهه می
رفتم و همين به اعتبار و احترامم در زندان ها افزوده بود. به دلايل گفته
شده همه جای زندان می توانستم حضور پيدا کنم و نظر بدهم ضمن اينکه يکی از
وظايف من به عنوان مسئول دفتر ورود و خروج بازداشت شدگان سرکشی به همه جای
زندان بود. در مورد مشاوره های حقوقی سعی می کردم طوری عمل کنم که در حد
توانم فشاربر قربانی کاهش پيدا کند . در مواردی هم اعتراض کرده ام که به
آن ها اشاره کردم و خواهم کرد. اما آن نوع اعتراضی که منظور شماست از من
ساخته نبود، شايد به خاطر وابستگی مذهبی و شايد هم ترس ، شايد هم هر دو،
اعتراض در زندان ها آن هم از سوی کسانی در موقعيت من و اطلاعاتی که داشتم
،به معنای حذف بود و کسی در حد من و با اطلاعات من اعتراض اش به اين معنی
بود که نخست رسوا ی اش کنند وبعد ترور شخصيت اش و بعد حذف فيزيکی اش ، که
من جرات آن را نداشتم. من در بيان مشاهداتم سعی کرده ام واقعيت ها رابگويم
، قصد پرونده سازی برای تطهير خودم را نداشته ام و ندارم و دليلی هم برای
دروغ بافی و غلو کردن نمی بينم. در ضمن من به ندرت با خانواده ام بودم و
بيشتر در محيط زندان ، در ماموريت و يا در جبهه بودم . زمانی هم که فرصت می
کردم خيلی کوتاه در کنار خانواده ام باشم هرگز سر آسوده بر بالين نگذاشتم
، به همين خاطر نسبت به خانواده ام که همگی آن ها در حمله ی موشکی عراق به
شيراز کشته شدند ، دين سنگينی بر دوش و قلبم حس می کنم.سوال: با ترديد و طعنه پرسيده ايد آيا من «حافظه ی نادر و نمونه ای» دارم که اين چنين وقايع را با جزئيات روايت می کنم؟
پاسخ: بله من حافظه ی قوی ای دارم، حافظه ای که زبانزد بود، ۶ يا ۷ سالگی ام را به ياد دارم ، در نوجوانی کتاب حفظ می کردم و برای ديگران کتاب را از حفظ می خواندم ، و زمانی بيش از يک صد شماره تلفن حفظ بودم ، اما چرا ريز وقايع يادم هست . دليل اصلی اين است که من هرگز از سال های ۶۰ کنده نشدم ، پاره ای از زندگی ام شده است و هميشه با من است، برای همين جزييات وقايع و فجايع را به ياد دارم ، وانگهی عزيز، آنچه به عنوان مشاهدات من می خوانی يک کار جمعی ست، من برای روايت يک واقعه با کسان ديگری که در آن واقعه حضور داشتند و يا اطلاعاتی داشتند تماس می گيرم و مشورت می کنم تا گزارش دقيقی ارائه بدهم.
سوال: پرسيده ايد چه تضمينی هست که من «جاسوس و نفوذی» جمهوری اسلامی نباشم؟
پاسخ: شما نظامی را سراغ داريد که ماموری را فرستاده باشد به خارج تا از جنايت هايی که برای اولين بار افشا می شود آنهم در اين ابعاد، و مستند و دقيق افشاگری کند؟، شما در روايات من به ندرت برگ و مهره ی سوخته خواهيد ديد که برای رژيم تکراری و طشت افتاده از بام باشد و طرح آن برای حکومت مهم نباشد. بر چسب« حامل ايجاد رعب و وحشت در ميان ايرانيان ،جاسوس و نفوذی»،آنهم به آدمی که نه نام خود را می گويد و نه محل پناهند گی اش را برچسب نا چسبی است، من نه به دنبال نام و شهرت آمده ام و نه مال و نان و يک بيمارشيميايی و آفتاب لب بام هستم که آمده ام دين ام را ادا کنم و بروم ؟ ، باور بفرمائيد من دکتر نقره کار را بسيار تيز و با تجربه ديدم ، او اگر کوچکترين ترديد در مورد مواردی که شما بسيار دوستانه به من نسبت داديد به خود راه می داد با آبروی اش بازی نمی کرد و برای خودش خطر نمی خريد.
پاسخ: شما نظامی را سراغ داريد که ماموری را فرستاده باشد به خارج تا از جنايت هايی که برای اولين بار افشا می شود آنهم در اين ابعاد، و مستند و دقيق افشاگری کند؟، شما در روايات من به ندرت برگ و مهره ی سوخته خواهيد ديد که برای رژيم تکراری و طشت افتاده از بام باشد و طرح آن برای حکومت مهم نباشد. بر چسب« حامل ايجاد رعب و وحشت در ميان ايرانيان ،جاسوس و نفوذی»،آنهم به آدمی که نه نام خود را می گويد و نه محل پناهند گی اش را برچسب نا چسبی است، من نه به دنبال نام و شهرت آمده ام و نه مال و نان و يک بيمارشيميايی و آفتاب لب بام هستم که آمده ام دين ام را ادا کنم و بروم ؟ ، باور بفرمائيد من دکتر نقره کار را بسيار تيز و با تجربه ديدم ، او اگر کوچکترين ترديد در مورد مواردی که شما بسيار دوستانه به من نسبت داديد به خود راه می داد با آبروی اش بازی نمی کرد و برای خودش خطر نمی خريد.
سوال: پرسيده ايد چرا اين افشاگری ها طی ۶ يا ۷ سال گذشته ، مخصوصا در زمان جنايت هايی که در کهريزک انجام می شد ، صورت نگرفت؟
پاسخ: اتفاقا طی ۶يا ۷ سال گذشته بی وقفه صورت گرفته است ، منتها نه با برنامه و نظمی که در حال حاضر به خود گرفته است .من از نخستين ، وشايد نخستين کسی بودم که جنايت های کهريزک را در خارج از ايران بر ملا کردم ، برخی از برنامه سازان راديويی و تلويزيونی می توانند شهادت دهند ، نمونه اش آقای بهرام مشيری ست که من همان موقع ايشان را در جريان فجايع کهريزک قرار دادم و ايشان بخش هايی از برنامه خود را به افشاگری های من اختصاص دادند.
پاسخ: اتفاقا طی ۶يا ۷ سال گذشته بی وقفه صورت گرفته است ، منتها نه با برنامه و نظمی که در حال حاضر به خود گرفته است .من از نخستين ، وشايد نخستين کسی بودم که جنايت های کهريزک را در خارج از ايران بر ملا کردم ، برخی از برنامه سازان راديويی و تلويزيونی می توانند شهادت دهند ، نمونه اش آقای بهرام مشيری ست که من همان موقع ايشان را در جريان فجايع کهريزک قرار دادم و ايشان بخش هايی از برنامه خود را به افشاگری های من اختصاص دادند.
***
.......و اما چند خطی هم برای دوستانی که مثل آقای گلنام عزيز فکر می کنند ،و يا کسانی که بنده را کذاب و دروغ گو و مشکوک و.... خوانده اند .... عزيزانم ، خوشحالم که مشاهدات و تجارب من مورد توجه تعداد کثيری از هم وطنانم قرار گرفته و چنان اهميت و حساسيتی ايجاد کرده که باعث ايجاد پرسش های زيادی شده ، پرسش هايی که می توانند روشنگرانه باشند. که من هم تلاش کرده و می کنم در حد توانايی ام پاسخگو باشم، البته اميدوارم کهولت سن و بيماری شديد امان بدهند. شنيدم لاريجانی مجلس که مثل بقيه آقايان حکومتی اين نوشته ها را پيگيری می کند در جمعی گفته است که« اين فرد داره چيکار می کنه ؟ چرا جلوشو نمی گيرين» ، و خب می دانيد که منظور از اين « جلو گرفتن» چيست؟ من نگران خود م نيستم ، که عمرم را کرده ام و رنج بيماری هم داغانم کرده و هيچ وقت هم از مرگ نترسيدم ، نگران «دکتر»ی هستم که بانی تنظيم و تدوين و انتشار اين مطالب شده است، که من می دانم که با توجه به شرايطی که من دارم چه کار سخت و وقت گيری ست.خدايش حفظ اش کند.
.......و اما چند خطی هم برای دوستانی که مثل آقای گلنام عزيز فکر می کنند ،و يا کسانی که بنده را کذاب و دروغ گو و مشکوک و.... خوانده اند .... عزيزانم ، خوشحالم که مشاهدات و تجارب من مورد توجه تعداد کثيری از هم وطنانم قرار گرفته و چنان اهميت و حساسيتی ايجاد کرده که باعث ايجاد پرسش های زيادی شده ، پرسش هايی که می توانند روشنگرانه باشند. که من هم تلاش کرده و می کنم در حد توانايی ام پاسخگو باشم، البته اميدوارم کهولت سن و بيماری شديد امان بدهند. شنيدم لاريجانی مجلس که مثل بقيه آقايان حکومتی اين نوشته ها را پيگيری می کند در جمعی گفته است که« اين فرد داره چيکار می کنه ؟ چرا جلوشو نمی گيرين» ، و خب می دانيد که منظور از اين « جلو گرفتن» چيست؟ من نگران خود م نيستم ، که عمرم را کرده ام و رنج بيماری هم داغانم کرده و هيچ وقت هم از مرگ نترسيدم ، نگران «دکتر»ی هستم که بانی تنظيم و تدوين و انتشار اين مطالب شده است، که من می دانم که با توجه به شرايطی که من دارم چه کار سخت و وقت گيری ست.خدايش حفظ اش کند.
عزيزانم ، من مولود انقلاب خمينی هستم، من خودخود فاجعه هستم، می
توانستم با حافظه ای که داشتم و استعدادهايم انسان مثبت و پرباری باشم ،
اما نشد، می دانيد چرا؟ چون چشم به آسمان داشتم، گوشم به امام و آينده ام
آقا امام زمان بود ، و تقوی مذهبی ام از بسياری از عمامه به سرها ی حوزه
هم بيشتر بود. به همين دلايل من زندگی ام را ازدست داده ام و نتوانستم مثل
يک انسان طبيعی زندگی کنم. هميشه پشتوانه ام راخدا می دانستم ، اماحالا از
من چه مانده است ؟ سال هاست با همه ی قربانيان دهه ۶۰ زندگی می کنم و يک
روز از ذهن من بيرون نمی روند. بارکش کشته ها و زخمی ها، شيميايی ها ، و
شکستن زنان و مردانی که برای پيمان شان با خدا و برای ايران و برای وطن زير
شنی های تانک ها با زمين صاف شدند، ويا با گلوله توپ تکه تکه شدند يا سر
به دار شدند، و يا گلوله خوردند ، برای يارانم که همسران شان از روی نياز
شب خوابه ها و شبنامه های آخوند های مساجد شدند ، و هر شب با نامه ای پر
از نياز و در خواست راهی مساجد می شدند . قربانيانی که شبها توی تاريکی به
مساجد مراجعه می کردند تا کمک بگيرند و اما روح و تن شان به تاراج صيغه ها ی
اجباری می رفت ، نه فقط با آخوند ها، با پيران بازاری يا حتی کنار خيابان
. ای عزيز، حاصل سال ها زندگی و رنج انسانی شکسته و غريب با دردی جانکاه و
سينه و گلويی پر از حباب های شيميايی که هر لحظه منتظرم يکی از آن ها
بترکد، در برابر شماست. من حتی برای حرف زدن بايد چندين دارو مصرف کنم تا
بتوانم کمی حرف بزنم، گاه آنقدر مقاومت می کنم که متوجه حمله های بيماری
نمی شوم. عزيزانم ، آنچه پيش از شروع کارمان به دکتر نقره کار گفتم تکرار
می کنم : زبانم بريده باد اگرچيزی برای خودم و زندگی ام بخواهم ، فقط می
خواهم از انسان هايی بگويم که با شکوه و فرزانه بودند، از دخترانی که نمی
توانستند مادر باشند و از فروغ ها، که زنده زنده در سرد خانه ی زندان خشک
شد، و آخرين کلامش اين بود که من فروغم, من می خواهم از شهرزاد ها و زهرا
ها و توکتم ها بگويم ، کمک نفسم باشيد تا نا گفته ها را بگويم و نا ديده ها
را پيش رويتان بگذارم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زير نويس:
* سلسله مطالبی که بيست و پنجمين بخش آن را خوانديد، اظهارات يکی از کارکنان سابق قوه قضائيه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های اين حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانيان سياسی و عقيدتی، از گوشه هايی از جنايت های پنهان مانده ی جنايتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اينکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلين در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فاميلی ها می توانند واقعی، و حقيقی، نباشند.
برای پيشبرد گفت و گوها قرارمان اين شد که در صورت امکان يک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و يک هفته مسائل روز. راوی اين سلسله مطالب سال ۱۳۸۵ ايران را ترک کرده است و در يکی از کشورهای شرق آسيا پناهنده است، او اما به دليل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نيروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائيه و روحانيون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پيرامون مسائل جاری داده می شود از طريق همين ارتباط هاست.
۱ـ کورش گلنام ،افشاگری های هولناک يک مقام پيشين حکومت و پرسش ها، تارنمای عصر نو.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=20761
۲ـ حاکم شرع می بايد در حد يک مجتهد باشد، مدرس بوده باشد و درس خارج داده باشد و.... و عدالت اش ثابت شده باشد و مردم شهراو را به درستکاری بشناشند والا حکم او وجهه شرعی نخواهد داشت. جمهوری اسلامی با توجه به وسعت زندان ها و تعداد دستگيری ها احتياج به تعداد زيادی حاکم شرع داشت اما يا حاکم شرع واجد شرايط به اندازه کافی وجود نداشت ويا اگر هم بودند تن به اين کارسخت ، يعنی داوری نمی دادند و ترجيح می دادند مدرس بمانند. به همين دليل قوه قضائيه از طلبه هايی با فاصله سنی ۲۱ تا ۲۶ سال برای پست حاکم شرعی استفاده کرد، که بيشتر آن ها هم طلبه های حقانی بودند. اکثر اين ها فقط جامع المقدمات خوانده بودندوحتی حجت الاسلام هم نبودند.بيشترشان روستائيانی ساده ، و متاسفانه عقب مانده و عقده ای بودند که برای اولين بار پا به شهری بزرگ می گذاشتند. من گاهی وظيفه داشتم برای اين ها کلاس بگذارم و به آن ها ياد بدهم چگونه پرونده ای را بخوانند و يا چگونه متهمی را محاکمه کنند.البته من اين کار را اوائل ورودم به زندان و به توصيه ی آيت الله بهشتی انجام دادم.
زير نويس:
* سلسله مطالبی که بيست و پنجمين بخش آن را خوانديد، اظهارات يکی از کارکنان سابق قوه قضائيه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های اين حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانيان سياسی و عقيدتی، از گوشه هايی از جنايت های پنهان مانده ی جنايتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اينکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلين در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فاميلی ها می توانند واقعی، و حقيقی، نباشند.
برای پيشبرد گفت و گوها قرارمان اين شد که در صورت امکان يک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و يک هفته مسائل روز. راوی اين سلسله مطالب سال ۱۳۸۵ ايران را ترک کرده است و در يکی از کشورهای شرق آسيا پناهنده است، او اما به دليل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نيروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائيه و روحانيون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پيرامون مسائل جاری داده می شود از طريق همين ارتباط هاست.
۱ـ کورش گلنام ،افشاگری های هولناک يک مقام پيشين حکومت و پرسش ها، تارنمای عصر نو.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=20761
۲ـ حاکم شرع می بايد در حد يک مجتهد باشد، مدرس بوده باشد و درس خارج داده باشد و.... و عدالت اش ثابت شده باشد و مردم شهراو را به درستکاری بشناشند والا حکم او وجهه شرعی نخواهد داشت. جمهوری اسلامی با توجه به وسعت زندان ها و تعداد دستگيری ها احتياج به تعداد زيادی حاکم شرع داشت اما يا حاکم شرع واجد شرايط به اندازه کافی وجود نداشت ويا اگر هم بودند تن به اين کارسخت ، يعنی داوری نمی دادند و ترجيح می دادند مدرس بمانند. به همين دليل قوه قضائيه از طلبه هايی با فاصله سنی ۲۱ تا ۲۶ سال برای پست حاکم شرعی استفاده کرد، که بيشتر آن ها هم طلبه های حقانی بودند. اکثر اين ها فقط جامع المقدمات خوانده بودندوحتی حجت الاسلام هم نبودند.بيشترشان روستائيانی ساده ، و متاسفانه عقب مانده و عقده ای بودند که برای اولين بار پا به شهری بزرگ می گذاشتند. من گاهی وظيفه داشتم برای اين ها کلاس بگذارم و به آن ها ياد بدهم چگونه پرونده ای را بخوانند و يا چگونه متهمی را محاکمه کنند.البته من اين کار را اوائل ورودم به زندان و به توصيه ی آيت الله بهشتی انجام دادم.
پاسخنامهسفیدمشاییدرکنکورارشد (تصویر)
همراهان نیوز: گزارش ها حاکی است رقابت 623 هزار داوطلب کارشناسی
ارشد دانشگاه آزاد یک شرکت کننده ویژه داشته است، شرکت کننده ای با شماره
داوطلبی 255927 بنا بود در آزمون کارشناسی ارشد شرکت کند اما صندلی خالی و
نام خانوادگی وی حاشیه ای را برای آن حوزه امتحانی ایجاد کرد.
سران گروه ۸ روزهای جمعه و شنبه در کمپ دیوید با یکدیگر دیدار
میکنند. خشونتها در سوریه، مناقشه هستهای با ایران، بحران حوزه مالی
یورو و تلاشهای هستهای کره شمالی موجب شده تا این دیدار اهمیت ویژهای
بیابد.
سران هفت کشور صنعتی جهان به همراه روسیه در روزهای جمعه و شنبه (۱۸ و ۱۹
مه/ ۲۹ و ۲۰ اردیبهشت) در کمپ دیوید با یکدیگر دیدار میکنند. رهبران این
هشت کشور باید آمادهی پاسخگویی به سئوالاتی باشند که سیاست جهانی هم اکنون
با آنها روبروست. در این نوشته نگاهی به این موضوعات انداختهایم:
بحران در حوزه پولی یورو
یکی از دغدغههای اصلی باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا ادامه بحران در حوزه پولی یوروست. او نگران آن است که این بحران اقتصاد آمریکا را به رکود بکشاند؛ امری که میتواند مشکلاتی را برای ورود دوباره به وی به کاخ سفید به همراه داشته باشد.
رئیسجمهور آمریکا در اساس خواهان سیاستی رشدمحور در اروپاست. اما همزمان مایل به ایجاد آشفتگی در بازارهای مالی نیست. زیرا کشورهای بحرانزده اروپا از ثبیت بودجههایشان خودداری میکنند.
در کمپ دیوید باراک اوباما برای نخستین بار با فرانسوا اولاند، نخستوزیر جدید فرانسه دیدار خواهد کرد. حضور ماریو مونتی، نخستوزیر ایتالیا و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان که کشورش اکنون در حل بحران یورو پیش قدم است، فرصت مغتنمی برای آمریکاست تا این دغدغه را با متحدان اروپایی خود در میان گذارد.
ادامه خشونتها در سوریه
بحران سوریه بدون توجه به تلاشهای سازمان ملل متحد در جهت پایان دادن به خشونتها و برقراری صلح ابعاد گستردهتری میگیرد و در شرایط فعلی پایان مشخصی برای آن متصور نیست. شماری از سیاستمداران بانفوذ جمهوریخواه از جمله جان مککین، نامزد پیشین انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواستار اقدام نظامی علیه سوریه با دخالت آمریکا هستند.
دولت باراک اوباما این گزینه را تا کنون رد کرده است و تلاشها در شورای امنیت نیز برای در پیش گرفتن اقدامات جدیتر علیه رژیم بشار اسد همچنان با سدی به نام روسیه روبروست.
تغییر نظر روسها در قبال سوریه در کمپ دیوید به نظر ناممکن میرسد، زیرا ولادیمیر پوتین اصلا در دیدار سران گروه ۸ حضور پیدا نخواهد کرد و دیمیتری مدودف، نخستوزیر به عنوان نماینده روسیه راهی کمپ دیوید میشود.
کشمکش بر سر برنامههای هستهای ایران
در هیچ موضوعی به اندازه مناقشه هستهای با ایران فشار جمهوریخواهان بر باراک اوباما زیاد نیست. آنها رئیسجمهور آمریکا را متهم به نشان دادن ضعف در برابر تهران و تنها گذاشتن اسرائیل میکنند.
اجلاس سران گروه ۸ فرصتی را برای باراک اوباما فراهم میکند تا چند روز مانده به برگزاری دور دوم مذاکرات با ایران در شهر بغداد در دیدار با متحدان بینالمللی خود نظر آنها را بر در پیش گرفتن رویکرد دوگانهی تشدید تحریمها علیه ایران و پیشنهاد مذاکره جلب کند.
پایان مأموریت افغانستان
ماموریت نظامی نیروهای بینالمللی در افغانستان موضوع اصلی گفتوگوها در اجلاس ناتو است که بلافاصله بعد از اجلاس گروه ۸ در روزهای ۲۰ و ۲۱ مه در شیکاگو برگزار میشود.
باراک اوباما در کارزارهای انتخابی خود طرح خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۴ را یکی از دستاوردهای مثبت خود در دوران ریاستجمهوریاش معرفی کرده است. کمپ دیوید فرصت مناسبی است تا کشورهای شرکتکننده در این اجلاس که در ناتو نیز عضویت دارند پایان مأموریت در افغانستان را به بحث بگذارند.
در این میان موضع فرانسوا اولاند بیش از همه برای باراک اوباما قابل توجه خواهد بود که پیشتر اعلام کرده است تمامی نیروهای نظامی فرانسه تا پایان سال جاری میلادی افغانستان را ترک خواهند کرد.
کره شمالی در آستانه آزمایشهای هستهای
شواهد حاکی از آن هستند که کره شمالی در آستانه اجرای سومین آزمایش موشکی خود است. پیونگ یانگ پیشتر توافق خود با آمریکا را در مورد دریافت مواد غذایی در ازای کنار گذاشتن جاهطلبیهای هستهای به حالت تعلیق درآورد.
آمریکا در حاشیه اجلاس گروه ۸ فرصت مناسبی را برای مذاکره با سران روسیه و ژاپن در اختیار خواهد داشت که همراه با چین و کره جنوبی در مذاکرات شش جانبه با کره شمالی دخیل بودند؛ مذاکراتی که بدون نتیجه در میانهی راه متوقف شدند.
بحران در حوزه پولی یورو
یکی از دغدغههای اصلی باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا ادامه بحران در حوزه پولی یوروست. او نگران آن است که این بحران اقتصاد آمریکا را به رکود بکشاند؛ امری که میتواند مشکلاتی را برای ورود دوباره به وی به کاخ سفید به همراه داشته باشد.
رئیسجمهور آمریکا در اساس خواهان سیاستی رشدمحور در اروپاست. اما همزمان مایل به ایجاد آشفتگی در بازارهای مالی نیست. زیرا کشورهای بحرانزده اروپا از ثبیت بودجههایشان خودداری میکنند.
در کمپ دیوید باراک اوباما برای نخستین بار با فرانسوا اولاند، نخستوزیر جدید فرانسه دیدار خواهد کرد. حضور ماریو مونتی، نخستوزیر ایتالیا و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان که کشورش اکنون در حل بحران یورو پیش قدم است، فرصت مغتنمی برای آمریکاست تا این دغدغه را با متحدان اروپایی خود در میان گذارد.
ادامه خشونتها در سوریه
بحران سوریه بدون توجه به تلاشهای سازمان ملل متحد در جهت پایان دادن به خشونتها و برقراری صلح ابعاد گستردهتری میگیرد و در شرایط فعلی پایان مشخصی برای آن متصور نیست. شماری از سیاستمداران بانفوذ جمهوریخواه از جمله جان مککین، نامزد پیشین انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواستار اقدام نظامی علیه سوریه با دخالت آمریکا هستند.
دولت باراک اوباما این گزینه را تا کنون رد کرده است و تلاشها در شورای امنیت نیز برای در پیش گرفتن اقدامات جدیتر علیه رژیم بشار اسد همچنان با سدی به نام روسیه روبروست.
تغییر نظر روسها در قبال سوریه در کمپ دیوید به نظر ناممکن میرسد، زیرا ولادیمیر پوتین اصلا در دیدار سران گروه ۸ حضور پیدا نخواهد کرد و دیمیتری مدودف، نخستوزیر به عنوان نماینده روسیه راهی کمپ دیوید میشود.
کشمکش بر سر برنامههای هستهای ایران
در هیچ موضوعی به اندازه مناقشه هستهای با ایران فشار جمهوریخواهان بر باراک اوباما زیاد نیست. آنها رئیسجمهور آمریکا را متهم به نشان دادن ضعف در برابر تهران و تنها گذاشتن اسرائیل میکنند.
اجلاس سران گروه ۸ فرصتی را برای باراک اوباما فراهم میکند تا چند روز مانده به برگزاری دور دوم مذاکرات با ایران در شهر بغداد در دیدار با متحدان بینالمللی خود نظر آنها را بر در پیش گرفتن رویکرد دوگانهی تشدید تحریمها علیه ایران و پیشنهاد مذاکره جلب کند.
پایان مأموریت افغانستان
ماموریت نظامی نیروهای بینالمللی در افغانستان موضوع اصلی گفتوگوها در اجلاس ناتو است که بلافاصله بعد از اجلاس گروه ۸ در روزهای ۲۰ و ۲۱ مه در شیکاگو برگزار میشود.
باراک اوباما در کارزارهای انتخابی خود طرح خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۴ را یکی از دستاوردهای مثبت خود در دوران ریاستجمهوریاش معرفی کرده است. کمپ دیوید فرصت مناسبی است تا کشورهای شرکتکننده در این اجلاس که در ناتو نیز عضویت دارند پایان مأموریت در افغانستان را به بحث بگذارند.
در این میان موضع فرانسوا اولاند بیش از همه برای باراک اوباما قابل توجه خواهد بود که پیشتر اعلام کرده است تمامی نیروهای نظامی فرانسه تا پایان سال جاری میلادی افغانستان را ترک خواهند کرد.
کره شمالی در آستانه آزمایشهای هستهای
شواهد حاکی از آن هستند که کره شمالی در آستانه اجرای سومین آزمایش موشکی خود است. پیونگ یانگ پیشتر توافق خود با آمریکا را در مورد دریافت مواد غذایی در ازای کنار گذاشتن جاهطلبیهای هستهای به حالت تعلیق درآورد.
آمریکا در حاشیه اجلاس گروه ۸ فرصت مناسبی را برای مذاکره با سران روسیه و ژاپن در اختیار خواهد داشت که همراه با چین و کره جنوبی در مذاکرات شش جانبه با کره شمالی دخیل بودند؛ مذاکراتی که بدون نتیجه در میانهی راه متوقف شدند.
ژنرال آویو کوچاوی، رئیس اطلاعات مخفی ارتش اسرائیل دو هفته پیش
سفر محرمانهای به آمریکا داشته است. بهگزارش یک روزنامه اسرائیلی این سفر
با هدف گفتوگو با مقامات آمریکایی پیرامون برنامه اتمی ایران انجام شده
است.
روزنامه هاآرتص روزچهارشنبه (۲۷ اردیبهشت/ ۱۶ مه) از سفر محرمانه ژنرال
آویو کوچاوی، رئیساطلاعات مخفی ارتش اسرائیل به ایالات متحده آمریکا خبر
داد. یک مقام امنیتی اسرائیلی که نخواسته نامش فاش شود، در گفتوگو با
هاآرتص انجام این سفر را تأیید کرده است.
مقام امنیتی اسرائيلی از اشاره به جزئیات بیشتر در مورد این سفر خودداری کرده است. روزنامه هاآرتص در ادامه از دیدار ژنرال کوچاوی با مقامات کاخ سفید در واشنگتن و مقامات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، در نیویورک خبر داده است.
محور این دیدارها، گفتوگو پیرامون برنامه هستهای جمهوری اسلامی، بحران سوریه و قدرت رو به افزایش گروه شبه نظامی حزبالله در لبنان ذکر شده است.
یک مقام ارشد اسرئیلی به روزنامه هاآرتص گفته است که برنامه هستهای جمهوری اسلامی و مذاکرات هفته آینده نمایندگان گروه ۵+۱ با ایران موضوع محوری این گفتوگوها بوده است.
نگرانی از قدرت گرفتن حزبالله و ادامه بحران سوریه
اسرائیل و اغلب کشورهای غربی بر این باورند که هدف جمهوری اسلامی از برنامه غنیسازی اورانیوم دستیابی به دانش ساخت سلاحهای هستهای است. تهران این ادعا را رد میکند و تأکید دارد که هدف برنامه هستهای این کشور تأمین برق و نیازهای پزشکی است.
دولت اسرائیل که دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی را خطری برای موجودیت خود میداند، تهدید کرده است که اگر جامعه جهانی موفق به متوقف کردن برنامه غنیسازی جمهوری اسلامی نشوند، تأسیسات اتمی این کشور را هدف حمله نظامی قرار خواهد داد.
مقامات ایالات متحده آمریکا تا کنون بارها در مورد پیامدهای حمله پیشگیرانه اسرائیل به تأسیسات اتمی ایران هشدار دادهاند. مقامات آمریکایی معتقدند که در صورت چنین اقدامی از سوی اسرائیل، جمهوری اسلامی با کمک شبهنظامیان حزبالله در لبنان اسرائیل و پایگاههای آمریکا در منطقه را هدف حمله قرار خواهد داد.
بهگزارش روزنامه هاآرتص، رئیس اطلاعات مخفی اسرائیل در مورد قدرت رو به افزایش حزبالله در لبنان هشدار داده و قدرت گرفتن این گروه همزمان با ناآرامیهای سوریه را موجب "افزایش خطر بحرانی شدن وضعیت" دانسته است.
تلاش دیپلماتیک مقامات اسرائیلی در آستانه مذاکرات بغداد
در نخستین روزهای ماه مه یاکو آمیدور، مشاور عالی امنیت ملی اسرائیل نیز با هدف گفتوگو پیرامون برنامه هستهای جمهوری اسلامی به شماری از کشورهای اروپایی سفر کرده است.
در آستانه آغاز دور دوم گفتوگوهای گروه ۵+۱ با ایران در بغداد، هفته گذشته کاترین اشتون، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا نیز برای گفتوگو با مقامات اسرائیلی به این کشور سفر کرد.
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل نیز روز سهشنبه (۲۶ اردیبهشت/ ۱۶ مه) برای سومین بار در چند ماه اخیر با هدف گفتوگو با مقامات آمریکایی در مورد برنامه هستهای جمهوری اسلامی راهی واشنگتن شد.
اهود باراک پیش از ترک اسرائیل خواستههای جامعه جهانی از جمهوری اسلامی را خواستههای "اقلیتی" خواند که در توقف برنامه اتمی جمهوری اسلامی موفقیتی نداشته است.
مقام امنیتی اسرائيلی از اشاره به جزئیات بیشتر در مورد این سفر خودداری کرده است. روزنامه هاآرتص در ادامه از دیدار ژنرال کوچاوی با مقامات کاخ سفید در واشنگتن و مقامات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، در نیویورک خبر داده است.
محور این دیدارها، گفتوگو پیرامون برنامه هستهای جمهوری اسلامی، بحران سوریه و قدرت رو به افزایش گروه شبه نظامی حزبالله در لبنان ذکر شده است.
یک مقام ارشد اسرئیلی به روزنامه هاآرتص گفته است که برنامه هستهای جمهوری اسلامی و مذاکرات هفته آینده نمایندگان گروه ۵+۱ با ایران موضوع محوری این گفتوگوها بوده است.
نگرانی از قدرت گرفتن حزبالله و ادامه بحران سوریه
اسرائیل و اغلب کشورهای غربی بر این باورند که هدف جمهوری اسلامی از برنامه غنیسازی اورانیوم دستیابی به دانش ساخت سلاحهای هستهای است. تهران این ادعا را رد میکند و تأکید دارد که هدف برنامه هستهای این کشور تأمین برق و نیازهای پزشکی است.
دولت اسرائیل که دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی را خطری برای موجودیت خود میداند، تهدید کرده است که اگر جامعه جهانی موفق به متوقف کردن برنامه غنیسازی جمهوری اسلامی نشوند، تأسیسات اتمی این کشور را هدف حمله نظامی قرار خواهد داد.
مقامات ایالات متحده آمریکا تا کنون بارها در مورد پیامدهای حمله پیشگیرانه اسرائیل به تأسیسات اتمی ایران هشدار دادهاند. مقامات آمریکایی معتقدند که در صورت چنین اقدامی از سوی اسرائیل، جمهوری اسلامی با کمک شبهنظامیان حزبالله در لبنان اسرائیل و پایگاههای آمریکا در منطقه را هدف حمله قرار خواهد داد.
بهگزارش روزنامه هاآرتص، رئیس اطلاعات مخفی اسرائیل در مورد قدرت رو به افزایش حزبالله در لبنان هشدار داده و قدرت گرفتن این گروه همزمان با ناآرامیهای سوریه را موجب "افزایش خطر بحرانی شدن وضعیت" دانسته است.
تلاش دیپلماتیک مقامات اسرائیلی در آستانه مذاکرات بغداد
در نخستین روزهای ماه مه یاکو آمیدور، مشاور عالی امنیت ملی اسرائیل نیز با هدف گفتوگو پیرامون برنامه هستهای جمهوری اسلامی به شماری از کشورهای اروپایی سفر کرده است.
در آستانه آغاز دور دوم گفتوگوهای گروه ۵+۱ با ایران در بغداد، هفته گذشته کاترین اشتون، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا نیز برای گفتوگو با مقامات اسرائیلی به این کشور سفر کرد.
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل نیز روز سهشنبه (۲۶ اردیبهشت/ ۱۶ مه) برای سومین بار در چند ماه اخیر با هدف گفتوگو با مقامات آمریکایی در مورد برنامه هستهای جمهوری اسلامی راهی واشنگتن شد.
اهود باراک پیش از ترک اسرائیل خواستههای جامعه جهانی از جمهوری اسلامی را خواستههای "اقلیتی" خواند که در توقف برنامه اتمی جمهوری اسلامی موفقیتی نداشته است.
نهادهای حقوق بشری سوریه رژیم بشار اسد را متهم به "اعدامهای
شتابزده" طی روزهای اخیر کردهاند. بشار اسد در مصاحبهای غرب را متهم به
نادیده گرفتن "تروریستها" کرد. ایران میگوید باید به سوریه "فرصت
بیشتر" داد.
روز چهارشنبه (۲۷ اردیبهشت/۱۶ مه) همزمان با اعلام خبر ترک ناظران صلح
سازمان ملل از شهری که به آنها در آن در سوریه حمله شده بود، سوریه متهم
به اعدام ۱۵ غیرنظامی شد.
رامی عبدالرحمان، از مسئولان "دیدهبان حقوق بشر سوریه" در این رابطه به خبرگزاری فرانسه گفت: «پس از حمله نیروهای رژیم به محله شماس در مرکز حمص، اجساد ۱۵ شهروند غیرنظامی که شتابزده اعدام شده بودند پیدا شدهاند.» وی اقدام نیروهای رژیم را یک "قتلعام" خواند.
یک روز پیش از این رویداد سازمان ملل متحد حمله به ناظران صلح این سازمان در نزدیکی شهر حماه را تایید کرده بود. این حمله با پرتاب بمب صورت گرفته بود.
به گزارش "دیدهبان حقوق بشر سوریه" در آن روز (سهشنبه، ۱۵ مه) رژیم به "قتل عام" در شهر خان شیخون در شمالی غربی استان ادلب دست زده بود. در خان شیخون ماموران رژیم با گشودن آتش به یک مراسم سوگواری ۲۰ نفر را کشتند.
این نهاد حقوق بشری سوری همچنین از کشتار حداقل ۱۲ نفر دیگر در نقاط مختلف کشور در روز چهارشنبه خبر میدهد. این در حالیست که در پی حمله رژیم سوریه به یک مراسم عزاداری چهار نفر دیگر نیز بر اثر جراحتهای وارده جان سپردهاند.
ناظران سازمان ملل که روز سهشنبه شاهد مراسم سوگواری و در خودروی خود
بودند با یک بمب دستساز مورد حمله قرار گرفتند. به علت خساراتی که به
خودروهای آنها وارد شد، ناظران مجبور به گذراندن شب با تعدادی از فعالان
سیاسی مخالف رژیم در خان شیخون شدند. در پی آن این شهر هدف بمباران نظامیان
بشار اسد قرار گرفت.
بنا به گزارش دفتر کوفی عنان، ناظران سازمان ملل به مقر اصلی خود در شهر حماة بازگشتند. این دومین حمله به ناظران در طول یک هفته بود.
اسد:غرب خشونت "تروریستها" را نادیده میگیرد
سازمان ملل متحد هر نوع خشونتی علیه ناظران خود را محکوم کرد. این سازمان پیش از این در روز ۱۲ آوریل خشونت از هر دو سو را در سوریه محکوم کرده بود.
یک سخنگوی سازمان ملل با اشاره به طرح صلح کوفی عنان گفت: «این گروه در آنجا حضور دارد تا به مردم سوریه کمک کند، تا کمک کند که مفاد ششگانه طرح صلح اجرا شود.»
با اینهمه بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، روز گذشته در نخستین مصاحبه خود پس از حدود شش ماه، غرب را متهم به نادیده گرفتن "خشونت تروریستها" کرد و گفت از عنان در اینباره توضیح خواهد خواست. کوفی عنان قرار است در اواخر ماه جاری میلادی از دمشق دیدار کند.
بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در گفتوگو با یک شبکه دولتی روسیه، کشورهای غربی را متهم به نادیده گرفتن وضعیت واقعی کشورش کرد. وی به شکایت گفت که از زمان ورود ناظران سازمان ملل به سوریه بهرغم کاهش "رویارویی مستقیم" میان نیروهای دولتی و دشمن، "حملات تروریستی" در کشور افزایش یافته است.
اسد گفت: «غرب تنها درباره خشونت از سوی دولت صحبت میکند. هیچ
حرفی درباره تروریستها نیست. ما همچنان منتظریم!» بشار اسد خبر داد که در
دیدار بعدی کوفی عنان از سوریه از وی درباره علت این موضوع سوال خواهد کرد.
رئیسجمهور سوریه در این گفتوگو معترضان مسلح خود را "جنایتکار" خواند که به گفته وی در میان آنها افراد تندروی مذهبی، مانند اعضای القاعده حضور دارند. او همچنین از "مزدوران خارجی" نام برد.
اسد با اشاره به انتخابات روز ۷ مه در سوریه، انتخابات را نشانهی آن دانست که "مردم از سیاست اصلاحات حمایت میکنند".
رژیم سوریه ادعا کرده است که میزان مشارکت در انتخابات مجلس این کشور ۲۶/ ۵۱ درصد بوده و تا کنون نتایج محدودی از انتخابات اعلام شدهاند.
ایران: باید به سوریه فرصت داد
جمهوری اسلامی ایران که اصلیترین متحد سوریه در منطقه است، روز چهارشنبه نسبت به طرح صلح کوفی عنان موضعگیری کرد و خواستار دادن زمان بیشتری به حکومت سوریه شد.
علیاكبر صالحی، وزير امورخارجه ایران، در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، گفت: «برای پيشبرد طرح كوفی عنان بايد به دولت سوريه فرصت داده شود.»
وی با اظهار خوشبینی نسبت به اصلاحات در سوریه گفت: «توصيه ما اين است كه طرح كوفی عنان جلو رود و در اين راستا بايد به دولت سوريه فرصت بدهند زيرا اكنون اقدامات خوبی در راستای اصلاحات در اين كشور صورت گرفته كه میتوان به تغيير قانون اساسی و برگزاری انتخابات مجلس اشاره كرد.»
وی "کشورهای مختلف" را از دست زدن به هر اقدامی که "آخر كار ندامتی به دنبال داشته باشد" برحذر داشت و گفت: «دولت سوريه آمادگی خود را اعلام كرده تا با مخالفان در سوريه نشسته و صحبت كند؛ طرح كوفی عنان نيز در همين راستا است و اميدواريم به ندای عقل و دورانديشی توجه كنند و قدمی برندارند كه برای ديگران در منطقه ايجاد مشكل كند.»
هزاران نفر کشته و زندانی در سوریه
به گزارش خبرگزاری دولتی سوریه، سانا، روز چهارشنبه (۱۶ مه) دولت سوریه ۲۵۰ نفر که "دستشان به خون آلوده نبوده است" را از زندان آزاد کرد.
با اینهمه بر اساس آمار دیدهبان حقوق بشر سوریه حدود ۲۵ هزار نفر در حال حاظر در زندانهای سوریه به سر میبرند. یکی از مفاد طرح صلح کوفی عنان آزادی زندانیان مرتبط با خیزش مردمی این کشور است. با اینهمه عنان انجام روند صلح را "بسیار کند" توصیف کرده است.
به گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه از ماه مارس ۲۰۱۱ تا کنون بیش از ۱۲ هزار نفر که بیشتر آنها غیرنظامی بودهاند در سوریه کشته شدهاند. از آن میان ۹۰۰ نفر تنها در مدت زمانی که رایزنیها برای صلح در جریان بود کشته شدهاند.
رامی عبدالرحمان، از مسئولان "دیدهبان حقوق بشر سوریه" در این رابطه به خبرگزاری فرانسه گفت: «پس از حمله نیروهای رژیم به محله شماس در مرکز حمص، اجساد ۱۵ شهروند غیرنظامی که شتابزده اعدام شده بودند پیدا شدهاند.» وی اقدام نیروهای رژیم را یک "قتلعام" خواند.
یک روز پیش از این رویداد سازمان ملل متحد حمله به ناظران صلح این سازمان در نزدیکی شهر حماه را تایید کرده بود. این حمله با پرتاب بمب صورت گرفته بود.
به گزارش "دیدهبان حقوق بشر سوریه" در آن روز (سهشنبه، ۱۵ مه) رژیم به "قتل عام" در شهر خان شیخون در شمالی غربی استان ادلب دست زده بود. در خان شیخون ماموران رژیم با گشودن آتش به یک مراسم سوگواری ۲۰ نفر را کشتند.
این نهاد حقوق بشری سوری همچنین از کشتار حداقل ۱۲ نفر دیگر در نقاط مختلف کشور در روز چهارشنبه خبر میدهد. این در حالیست که در پی حمله رژیم سوریه به یک مراسم عزاداری چهار نفر دیگر نیز بر اثر جراحتهای وارده جان سپردهاند.
بنا به گزارش دفتر کوفی عنان، ناظران سازمان ملل به مقر اصلی خود در شهر حماة بازگشتند. این دومین حمله به ناظران در طول یک هفته بود.
اسد:غرب خشونت "تروریستها" را نادیده میگیرد
سازمان ملل متحد هر نوع خشونتی علیه ناظران خود را محکوم کرد. این سازمان پیش از این در روز ۱۲ آوریل خشونت از هر دو سو را در سوریه محکوم کرده بود.
یک سخنگوی سازمان ملل با اشاره به طرح صلح کوفی عنان گفت: «این گروه در آنجا حضور دارد تا به مردم سوریه کمک کند، تا کمک کند که مفاد ششگانه طرح صلح اجرا شود.»
با اینهمه بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، روز گذشته در نخستین مصاحبه خود پس از حدود شش ماه، غرب را متهم به نادیده گرفتن "خشونت تروریستها" کرد و گفت از عنان در اینباره توضیح خواهد خواست. کوفی عنان قرار است در اواخر ماه جاری میلادی از دمشق دیدار کند.
بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در گفتوگو با یک شبکه دولتی روسیه، کشورهای غربی را متهم به نادیده گرفتن وضعیت واقعی کشورش کرد. وی به شکایت گفت که از زمان ورود ناظران سازمان ملل به سوریه بهرغم کاهش "رویارویی مستقیم" میان نیروهای دولتی و دشمن، "حملات تروریستی" در کشور افزایش یافته است.
رئیسجمهور سوریه در این گفتوگو معترضان مسلح خود را "جنایتکار" خواند که به گفته وی در میان آنها افراد تندروی مذهبی، مانند اعضای القاعده حضور دارند. او همچنین از "مزدوران خارجی" نام برد.
اسد با اشاره به انتخابات روز ۷ مه در سوریه، انتخابات را نشانهی آن دانست که "مردم از سیاست اصلاحات حمایت میکنند".
رژیم سوریه ادعا کرده است که میزان مشارکت در انتخابات مجلس این کشور ۲۶/ ۵۱ درصد بوده و تا کنون نتایج محدودی از انتخابات اعلام شدهاند.
ایران: باید به سوریه فرصت داد
جمهوری اسلامی ایران که اصلیترین متحد سوریه در منطقه است، روز چهارشنبه نسبت به طرح صلح کوفی عنان موضعگیری کرد و خواستار دادن زمان بیشتری به حکومت سوریه شد.
علیاكبر صالحی، وزير امورخارجه ایران، در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، گفت: «برای پيشبرد طرح كوفی عنان بايد به دولت سوريه فرصت داده شود.»
وی با اظهار خوشبینی نسبت به اصلاحات در سوریه گفت: «توصيه ما اين است كه طرح كوفی عنان جلو رود و در اين راستا بايد به دولت سوريه فرصت بدهند زيرا اكنون اقدامات خوبی در راستای اصلاحات در اين كشور صورت گرفته كه میتوان به تغيير قانون اساسی و برگزاری انتخابات مجلس اشاره كرد.»
وی "کشورهای مختلف" را از دست زدن به هر اقدامی که "آخر كار ندامتی به دنبال داشته باشد" برحذر داشت و گفت: «دولت سوريه آمادگی خود را اعلام كرده تا با مخالفان در سوريه نشسته و صحبت كند؛ طرح كوفی عنان نيز در همين راستا است و اميدواريم به ندای عقل و دورانديشی توجه كنند و قدمی برندارند كه برای ديگران در منطقه ايجاد مشكل كند.»
هزاران نفر کشته و زندانی در سوریه
به گزارش خبرگزاری دولتی سوریه، سانا، روز چهارشنبه (۱۶ مه) دولت سوریه ۲۵۰ نفر که "دستشان به خون آلوده نبوده است" را از زندان آزاد کرد.
با اینهمه بر اساس آمار دیدهبان حقوق بشر سوریه حدود ۲۵ هزار نفر در حال حاظر در زندانهای سوریه به سر میبرند. یکی از مفاد طرح صلح کوفی عنان آزادی زندانیان مرتبط با خیزش مردمی این کشور است. با اینهمه عنان انجام روند صلح را "بسیار کند" توصیف کرده است.
به گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه از ماه مارس ۲۰۱۱ تا کنون بیش از ۱۲ هزار نفر که بیشتر آنها غیرنظامی بودهاند در سوریه کشته شدهاند. از آن میان ۹۰۰ نفر تنها در مدت زمانی که رایزنیها برای صلح در جریان بود کشته شدهاند.
وزارت کشور بحرین مشخصات ۲۰ متهم تحت تعقیب را منتشر کرد
وزارت کشور بحرین در بیانیهای مشخصات ۲۰ شخص تحت تعقیب سازمانهای
امنیتی این کشور را منتشر کرده و گفته است که این افراد در انفجارهای اخیر
بحرین دست داشتهاند.
بحرین که از بیش از یک سال پیش، با اعتراضهای بیوقفه معترضان شیعه دست و پنجه نرم میکند، در هفتههای اخیر شاهد چند انفجار بود که نیروهای امنیتی را هدف قرار داد.
در آخرین انفجار که در روستای شیعه نشین بنی جمره در شمال غرب بحرین روی داد، چهار افسر پلیس زخمی شدند. پیش از آن نیز مقامهای امنیتی بحرین اعلام کرده بودند که انفجار بمبی در روستای شیعه نشین الدراز، چهار نیروی پلیس را زخمی کرده است.
روستاهای شیعه نشین بحرین در یک سال اخیر، صحنه جنگ و گریز میان نیروهای امنیتی و معترضان بود. هر از چندگاهی هم معرضان با آتش زدن لاستیک خودروها، خیابانها را میبندند.
به گزارش خبرگزاری دولتی بحرین، یکی از افرادی که مشخصات آنها در فهرست وزارت کشور درج شده، تابعیت سعودی دارد. یکی دیگر هم مقیم عربستان سعودی است اما تابعیتش مشخص نیست.
در بیانیه وزارت کشور آمده است که دادستانی، مجوز انتشار عکسهای افراد تحت تعقیب را برای تسهیل در بازداشتشان صادر کرده است.
این بیانیه افزوده است که افراد تحت تعقیب، به ساخت بمبهای دست ساز متهم هستند که استفاده از آنها، موجب زخمی شدن شماری از غیر نظامیان و نیروهای پلیس شده است.
منابع خبری دیگر گزارش دادهاند که و قرار است وزارت کشور بحرین، مشخصات افراد تحت تعقیب دیگری را در روزهای آینده منتشر کند.
معترضان بحرینی سال گذشته با خواست برپایی نظام پادشاهی مشروطه، دست به اعتراض خیابانی زده بودند. آنها، میدان مروارید شهر منامه پایتخت بحرین را به عنوان محل تجمع خود برگزیدند.
چند هفته پس از آغاز اعتراضها، مقامهای بحرینی، نیروهای نظامی مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس موسوم به «سپر جزیره» را برای مقابله با اعتراضها فرا خواندند.
عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت، نیروهای خود را به بحرین گسیل کردند و نیروهای امنیتی، با یورش به معترضان، به حضور خیابانی آنها پایان دادند.
با این جود اعتراضها در بحرین خاموش نشد و هر از چند گاهی هزاران معترضان دست به تظاهرات ضد دولتی می زنند.
اکثر ساکنان بحرین شیعه مذهب هستند اما خاندان آل خلیفه که از اقلیت سنی مذهب است، در این کشور حکومت میکند.
بحرین که از بیش از یک سال پیش، با اعتراضهای بیوقفه معترضان شیعه دست و پنجه نرم میکند، در هفتههای اخیر شاهد چند انفجار بود که نیروهای امنیتی را هدف قرار داد.
در آخرین انفجار که در روستای شیعه نشین بنی جمره در شمال غرب بحرین روی داد، چهار افسر پلیس زخمی شدند. پیش از آن نیز مقامهای امنیتی بحرین اعلام کرده بودند که انفجار بمبی در روستای شیعه نشین الدراز، چهار نیروی پلیس را زخمی کرده است.
روستاهای شیعه نشین بحرین در یک سال اخیر، صحنه جنگ و گریز میان نیروهای امنیتی و معترضان بود. هر از چندگاهی هم معرضان با آتش زدن لاستیک خودروها، خیابانها را میبندند.
به گزارش خبرگزاری دولتی بحرین، یکی از افرادی که مشخصات آنها در فهرست وزارت کشور درج شده، تابعیت سعودی دارد. یکی دیگر هم مقیم عربستان سعودی است اما تابعیتش مشخص نیست.
در بیانیه وزارت کشور آمده است که دادستانی، مجوز انتشار عکسهای افراد تحت تعقیب را برای تسهیل در بازداشتشان صادر کرده است.
این بیانیه افزوده است که افراد تحت تعقیب، به ساخت بمبهای دست ساز متهم هستند که استفاده از آنها، موجب زخمی شدن شماری از غیر نظامیان و نیروهای پلیس شده است.
منابع خبری دیگر گزارش دادهاند که و قرار است وزارت کشور بحرین، مشخصات افراد تحت تعقیب دیگری را در روزهای آینده منتشر کند.
معترضان بحرینی سال گذشته با خواست برپایی نظام پادشاهی مشروطه، دست به اعتراض خیابانی زده بودند. آنها، میدان مروارید شهر منامه پایتخت بحرین را به عنوان محل تجمع خود برگزیدند.
چند هفته پس از آغاز اعتراضها، مقامهای بحرینی، نیروهای نظامی مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس موسوم به «سپر جزیره» را برای مقابله با اعتراضها فرا خواندند.
عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت، نیروهای خود را به بحرین گسیل کردند و نیروهای امنیتی، با یورش به معترضان، به حضور خیابانی آنها پایان دادند.
با این جود اعتراضها در بحرین خاموش نشد و هر از چند گاهی هزاران معترضان دست به تظاهرات ضد دولتی می زنند.
اکثر ساکنان بحرین شیعه مذهب هستند اما خاندان آل خلیفه که از اقلیت سنی مذهب است، در این کشور حکومت میکند.
ديپلمات های غربی: ايران در حال نصب سانتريفوژهای جديد است
ديپلماتهای غربی روز چهارشنبه گفته اند که ايران در حال نصب
سانتريفوژهای جديد در يک سايت زيرزمينی است، اما به نظر می رسد اين
سانتريفوژها برای توليد اورانيوم غنی شده با غلظت بالا به کار گرفته نشده
اند.
اين ديپلمات ها به خبرگزاری رويترز گفته اند: ظاهرا ميزان توليد اورانيوم غنی شده با غلظت ۲۰ درصد توسط ايران، که از دو سال پيش آغاز شده است، طی ماههای اخير همچنان ثابت باقی مانده است.
طبق اين گزارش، وادار کردن ايران به توقف غنی سازی اورانيوم با غلظت بالا يکی از الويت ها گروه ۱+۵ در مذاکرات اتمی با ايران به ويژه در بغداد در هفته آينده خواهد بود. اقدامی که می تواند زمينه ساز حل مناقشه هسته ای ايران باشد.
يک ديپلمات غربی درباره فعاليت های حساس هسته ای ايران به رويترز گفته است:«همچنان (اين فعاليت ها) با قدرت ادامه دارد و شنيده ام که تغييری نداشته است»
اين ديپلمات اضافه کرده است:«اما کار نصب (سانتريوژها) در جريان است و در برخی برهه ها افزايش خواهد داشت.»
رويترز اضافه کرده است، براساس يک گزارش آژانس بين المللی انرژی اتمی که در ماه فوريه سال جاری منتشر شد، ايران پس از راه اندازی سايت فردو در نزديکی قم ميزان توليد اورانيوم غنی شده با غلظت ۲۰ درصد را از اواخر سال ۲۰۱۱ تا زمان انتشار اين گزارش سه برابر کرده است.
يک ديپلمات غربی ديگر به رويترز گفته است، گزارش سه ماهه آژانس بين المللی انرژی اتمی دراواخر ماه جاری ميلادی منتشر می شود و انتظار نمی رود «توسعه چشم گيری» در توليد اوانيوم غنی شده با غلظت بالا توسط ايران در آن گزارش قید شود.
اين ديپلمات غربی تصريح کرده است، اما ايران همچنان به نصب سانتريفوژها ادامه می دهد.
يک ديپلمات ديگر در گفت وگو با رويترز نيز اظهارات دو ديپلمات غربی ديگر را تاييد کرده است.
قرار است ايران و کشورهای روسيه، آمريکا، بريتانيا، چين و فرانسه به همراه آلمان، کشورهای موسوم به گروه ۱+۵، دور دوم مذاکرات خود را در روز سوم خرداد، ۲۳ ماه مه، در بغداد برگزار کنند. دور تازه گفت وگوهای هسته ای ايران و گروه ۱+۵ پس از يک توقف ۱۵ ماهه در ۱۴ آوريل در استانبول برگزار شد.
اين ديپلمات ها به خبرگزاری رويترز گفته اند: ظاهرا ميزان توليد اورانيوم غنی شده با غلظت ۲۰ درصد توسط ايران، که از دو سال پيش آغاز شده است، طی ماههای اخير همچنان ثابت باقی مانده است.
طبق اين گزارش، وادار کردن ايران به توقف غنی سازی اورانيوم با غلظت بالا يکی از الويت ها گروه ۱+۵ در مذاکرات اتمی با ايران به ويژه در بغداد در هفته آينده خواهد بود. اقدامی که می تواند زمينه ساز حل مناقشه هسته ای ايران باشد.
يک ديپلمات غربی درباره فعاليت های حساس هسته ای ايران به رويترز گفته است:«همچنان (اين فعاليت ها) با قدرت ادامه دارد و شنيده ام که تغييری نداشته است»
اين ديپلمات اضافه کرده است:«اما کار نصب (سانتريوژها) در جريان است و در برخی برهه ها افزايش خواهد داشت.»
رويترز اضافه کرده است، براساس يک گزارش آژانس بين المللی انرژی اتمی که در ماه فوريه سال جاری منتشر شد، ايران پس از راه اندازی سايت فردو در نزديکی قم ميزان توليد اورانيوم غنی شده با غلظت ۲۰ درصد را از اواخر سال ۲۰۱۱ تا زمان انتشار اين گزارش سه برابر کرده است.
يک ديپلمات غربی ديگر به رويترز گفته است، گزارش سه ماهه آژانس بين المللی انرژی اتمی دراواخر ماه جاری ميلادی منتشر می شود و انتظار نمی رود «توسعه چشم گيری» در توليد اوانيوم غنی شده با غلظت بالا توسط ايران در آن گزارش قید شود.
اين ديپلمات غربی تصريح کرده است، اما ايران همچنان به نصب سانتريفوژها ادامه می دهد.
يک ديپلمات ديگر در گفت وگو با رويترز نيز اظهارات دو ديپلمات غربی ديگر را تاييد کرده است.
قرار است ايران و کشورهای روسيه، آمريکا، بريتانيا، چين و فرانسه به همراه آلمان، کشورهای موسوم به گروه ۱+۵، دور دوم مذاکرات خود را در روز سوم خرداد، ۲۳ ماه مه، در بغداد برگزار کنند. دور تازه گفت وگوهای هسته ای ايران و گروه ۱+۵ پس از يک توقف ۱۵ ماهه در ۱۴ آوريل در استانبول برگزار شد.
سنای آمريکا روز پنجشنبه تحريم های تازه عليه ايران را بررسی می کند
گزارش ها حاکی است که هری ريد، رهبر اکثريت دموکرات مجلس سنا، روز
پنجشنبه از نمايندگان سنا خواهد خواست تا به تحريم های تازه عليه ايران رای
دهند.
يک دستيار رهبری اکثريت دموکرات سنای آمريکا روز چهارشنبه به خبرگزاری رويترز گفته است: این تحریمها در راستای تشدید فشارها علیه ایران است و شامل تحریمهای اقتصادی، بانکی و نفتی خواهد بود.
طبق این گزارش، اين تحريم ها بانک های خارجی که در معاملات نفتی ايران نقش دارند و همچنين کشتی های حامل نفت ايران را هدف قرار می دهد.
به گزارش رویترز، از زمانی که باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، با اجرای تحريم های مصوب کنگره در دسامبر سال گذشته عليه نظام مالی و صنعت نفت ايران موافقت کرد، تهران با مشکلات بسياری برای فروش نفت خود مواجه شده است.
اقدام تازه سنای آمريکا در حالی صورت می گيرد که قرار است در روز ۲۳ ماه مه ،هفته آينده، دور دوم مذاکرات شش قدرت جهانی با ايران در بغداد برگزار شود.
در همين زمينه، يک دستيار ارشد جمهوريخواهان در کنگره آمریکا به رويترز گفته است: بازنگری های «مهمی» در اين طرح صورت گرفته است. اين طرح می تواند پيامدهايی برای مذاکرات بغداد داشته باشد.
وی با اشاره به حمايت احتمالی جمهوريخواهان از اين تحريم ها اضافه کرده است: « واکنش ايرانی ها جالب خواهد بود.»
در همين حال، دستيار دموکرات ها در کنگره گفته است: بازبينی هايی در اين طرح که ابتدا توسط کميته امور بانکی در ماه فوريه مطرح شد، صورت گرفته است.
وی اضافه کرده اين طرح در ماه مارس توسط هری ريد در صحن سنا مطرح شد، اما به دليل در خواست جمهوريخواهان برای اضافه کردن اصلاحیه و متممی به آن، تصويب نشد.
اين دستيار دمکرات ها اضافه کرده است: در اين طرح بازبینی شده تحريم هايی عليه شرکت های مخابراتی و کامپيوتری که تجهيزات و فناوری نظارت، کنترل و شنود مخالفان به ايران بفروشند، درنظرگرفته شده است.
مجلس نمايندگان آمريکا، که جمهوريخواهان درآن اکثريت را در اختيار دارند، در دسامبر سال گذشته طرح مشابهی را تصويب کرد. در صورت تصويب طرح مورد نظر سنای آمريکا در روز پنجشنبه، مجلس نمايندگان و سنای می بايست برای رفع اختلافات موجود دراين دو طرح با يکديگر توافق کنند.
يک دستيار رهبری اکثريت دموکرات سنای آمريکا روز چهارشنبه به خبرگزاری رويترز گفته است: این تحریمها در راستای تشدید فشارها علیه ایران است و شامل تحریمهای اقتصادی، بانکی و نفتی خواهد بود.
طبق این گزارش، اين تحريم ها بانک های خارجی که در معاملات نفتی ايران نقش دارند و همچنين کشتی های حامل نفت ايران را هدف قرار می دهد.
به گزارش رویترز، از زمانی که باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، با اجرای تحريم های مصوب کنگره در دسامبر سال گذشته عليه نظام مالی و صنعت نفت ايران موافقت کرد، تهران با مشکلات بسياری برای فروش نفت خود مواجه شده است.
اقدام تازه سنای آمريکا در حالی صورت می گيرد که قرار است در روز ۲۳ ماه مه ،هفته آينده، دور دوم مذاکرات شش قدرت جهانی با ايران در بغداد برگزار شود.
در همين زمينه، يک دستيار ارشد جمهوريخواهان در کنگره آمریکا به رويترز گفته است: بازنگری های «مهمی» در اين طرح صورت گرفته است. اين طرح می تواند پيامدهايی برای مذاکرات بغداد داشته باشد.
وی با اشاره به حمايت احتمالی جمهوريخواهان از اين تحريم ها اضافه کرده است: « واکنش ايرانی ها جالب خواهد بود.»
در همين حال، دستيار دموکرات ها در کنگره گفته است: بازبينی هايی در اين طرح که ابتدا توسط کميته امور بانکی در ماه فوريه مطرح شد، صورت گرفته است.
وی اضافه کرده اين طرح در ماه مارس توسط هری ريد در صحن سنا مطرح شد، اما به دليل در خواست جمهوريخواهان برای اضافه کردن اصلاحیه و متممی به آن، تصويب نشد.
اين دستيار دمکرات ها اضافه کرده است: در اين طرح بازبینی شده تحريم هايی عليه شرکت های مخابراتی و کامپيوتری که تجهيزات و فناوری نظارت، کنترل و شنود مخالفان به ايران بفروشند، درنظرگرفته شده است.
مجلس نمايندگان آمريکا، که جمهوريخواهان درآن اکثريت را در اختيار دارند، در دسامبر سال گذشته طرح مشابهی را تصويب کرد. در صورت تصويب طرح مورد نظر سنای آمريکا در روز پنجشنبه، مجلس نمايندگان و سنای می بايست برای رفع اختلافات موجود دراين دو طرح با يکديگر توافق کنند.
«ايران با نقض تحريم ها به سوريه سلاح می فرستد»
گزارش خبرگزاری های بين المللی حاکی است که يک هيات از ناظران تحريم های
سازمان ملل عليه جمهوری اسلامی در گزارشی اعلام کرده است، ايران با نقض اين
تحريم ها همچنان به سوريه اسلحه و مهمات ارسال می کند.
به گزارش خبرگزاری آسوشيتد پرس، يک ديپلمات از اعضای شورای امنيت روز چهارشنبه گفته است: اين هیات در گزارش خود گفته است که سه محموله غيرقانونی را شناسايی کرده که دو محموله از آنها به مقصد سوريه بوده است.
طبق اين گزارش اين ديپلمات که نخواست نامش فاش شود، اضافه کرده است: در اين گزارش که برای کميته نظارت بر تحريم های ايران تهيه شده، آمده که ايران برای دور زدن تحريم ها اسامی کشتی ها را تغيير داده تا از اين طريق شناسايی آنها سخت شود.
خبرگزاری رويترز نيز گفته که نسخه ای از اين گزارش را رويت کرده است.
رويترز می گويد، دراين گزارش آمده است: «ايران از طريق ارسال غيرقانونی سلاح به سرپيچی از خواست جامعه بين المللی ادامه می دهد.»
اين گزارش اضافه کرده است:«به دليل (نقض) ممنوعيت ها، هيات پیشنهاد می کند نام دو نهاد در فهرست تحريمی قرار داده شود.»
در اين گزارش همچنين به نقش کشتيرانی جمهوری اسلامی در نقض تحريم ها اشاره شده است . اين در حالی است که شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامي در فهرست نهاد های تحريمی قرار ندارد، اما تاکنون شورای امنيت سه شرکت وابسته کشتيرانی جمهوری اسلامی را تحريم کرده است.
در همين حال، رويترز به نقل از یک ديپلمات دیگر عضو شورای امنيت گزارش داده است که احتمالا روسيه مانع انتشار اين گزارش خواهد شد.
به موجب قطعنامه های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص برنامه هسته ای ایران، تهران از صادرات سلاح به ساير کشورها منع شده است.
يک گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۱، ايران را متهم کرد که اسلحه به سوريه قاچاق می کند.
ديپلمات ها می گويند، از زمان آغاز قيام های مردمی در سوريه که بيش از ۱۴ ماه از آن می گذرد، موارد متعددی از نقص تحريم ها در زمينه ممنوعيت ارسال سلاح از سوی ايران گزارش شده است.
آمريکا ماه گذشته درباره پروازهای باری هوايی ايران از فراز عراق به مقصد سوريه ابراز نگرانی کرده بود. وزارت امور خارجه آمريکا می گويد، به عراق هشدار داده است که هواپيماهای باری ايران ممکن است حامل سلاح هايی باشند که از سوی حکومت دمشق برای سرکوب مردم اين کشور استفاده می شود.
واشينگتن در ماه فوريه تحريم هايی را عليه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی وضع کرد که بخشی از آن به خاطر حمايت از سرکوب های حکومت سوريه عليه ناراضيان اين کشور بوده است
به گزارش خبرگزاری آسوشيتد پرس، يک ديپلمات از اعضای شورای امنيت روز چهارشنبه گفته است: اين هیات در گزارش خود گفته است که سه محموله غيرقانونی را شناسايی کرده که دو محموله از آنها به مقصد سوريه بوده است.
طبق اين گزارش اين ديپلمات که نخواست نامش فاش شود، اضافه کرده است: در اين گزارش که برای کميته نظارت بر تحريم های ايران تهيه شده، آمده که ايران برای دور زدن تحريم ها اسامی کشتی ها را تغيير داده تا از اين طريق شناسايی آنها سخت شود.
خبرگزاری رويترز نيز گفته که نسخه ای از اين گزارش را رويت کرده است.
رويترز می گويد، دراين گزارش آمده است: «ايران از طريق ارسال غيرقانونی سلاح به سرپيچی از خواست جامعه بين المللی ادامه می دهد.»
اين گزارش اضافه کرده است:«به دليل (نقض) ممنوعيت ها، هيات پیشنهاد می کند نام دو نهاد در فهرست تحريمی قرار داده شود.»
در اين گزارش همچنين به نقش کشتيرانی جمهوری اسلامی در نقض تحريم ها اشاره شده است . اين در حالی است که شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامي در فهرست نهاد های تحريمی قرار ندارد، اما تاکنون شورای امنيت سه شرکت وابسته کشتيرانی جمهوری اسلامی را تحريم کرده است.
در همين حال، رويترز به نقل از یک ديپلمات دیگر عضو شورای امنيت گزارش داده است که احتمالا روسيه مانع انتشار اين گزارش خواهد شد.
به موجب قطعنامه های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص برنامه هسته ای ایران، تهران از صادرات سلاح به ساير کشورها منع شده است.
يک گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۱، ايران را متهم کرد که اسلحه به سوريه قاچاق می کند.
ديپلمات ها می گويند، از زمان آغاز قيام های مردمی در سوريه که بيش از ۱۴ ماه از آن می گذرد، موارد متعددی از نقص تحريم ها در زمينه ممنوعيت ارسال سلاح از سوی ايران گزارش شده است.
آمريکا ماه گذشته درباره پروازهای باری هوايی ايران از فراز عراق به مقصد سوريه ابراز نگرانی کرده بود. وزارت امور خارجه آمريکا می گويد، به عراق هشدار داده است که هواپيماهای باری ايران ممکن است حامل سلاح هايی باشند که از سوی حکومت دمشق برای سرکوب مردم اين کشور استفاده می شود.
واشينگتن در ماه فوريه تحريم هايی را عليه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی وضع کرد که بخشی از آن به خاطر حمايت از سرکوب های حکومت سوريه عليه ناراضيان اين کشور بوده است
«فشار بازجویان بر سعيد مدنی برای حرف زدن علیه فعالان سیاسی»
بعد از گذشتن چهار ماه از بازداشت مجدد سعيد مدنی فعال سياسی زندانی و
پايان يافتن بازجويی ها مسئولان پرونده هنوز پرونده او را به دادگاه
نفرستاده اند. منصوره اتفاق، همسر اين فعال ملی-مذهبی محبوس در بند
۲۰۹امنيتی اوين با اعلام اين خبر می افزايد سعيد مدنی تهديد شده که اگر
آنچه را بازجو می خواهد عليه فعالان سياسی جنبش سبز نگويد و اعتراف های
مطابق ميل او بر زبان نياورد، همچنان در اين بند باقی خواهد ماند .
سعيد مدنی، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، سردبير «فصلنامه علمی-پژوهشی رفاهِ اجتماعی»، عضو هيات علمی «دانشگاه علوم بهزيستی و توانبخشی» و از پايه گذاران نشريه توقيف شده «ايران فردا» است که در اسفند ۱۳۷۸ همراه با شماری ديگر از اعضای «شورای فعالان ملی-مذهبی» در ارتباط با اتهام اقدام عليه امنيت ملی بازداشت و سپس محکوم به حبس شد.
در آغاز گفت و گويی با منصوره اتفاق همسر سعيد مدنی که حدود ۱۰ روز پيش با وی ملاقات کرده، می گويد که همسرش با زندانيان غيرسياسی هم سلولی است.
چه زمانی با آقای مدنی ملاقات کردید؟
منصوره اتفاق: حدودا ده روز پيش میشود.
سعيد مدنی گفتند با سه زندانی غيرسياسی ديگر در يک سلول اند؟
بله. زندانیها عمدتا غير سياسیاند. حالا ايشان با خود آن سه زندانی مشکل ندارد. مساله اين بلاتکليفی است که ايشان دارد.
کدام بلاتکليفی؟
پرونده بازجويیهای ايشان تمام شده وليکن قاعدتا بايد بيايد بند عمومی. يا با وثيقه آزاد شود. چون ديگر طبق قانون بيشتر از چهارماه نبايد او را در بند زندان موقت نگاه دارند. بازجويیهايشان هم اين طور که گفته اند تمام شده.
با توجه به اينکه ايشان حکم قبلی داشتند برای بازداشت سال ۸۰ که مربوط به ملیمذهبیها بوده بعد از چهار ماه که بازجويی تمام شود به ما گفتند که حکم اجرا شود. آن حکم قبلی تاييد شده برای اجرا. بنابراين قاعدتا بايد بفرستند آن زندان. که يک مقدار شرايط ايشان بهتر شود از نظر اينکه بتوانند کتاب بگيرند، ملاقات مرتب داشته باشند، امکانات و تسهيلاتی که يک زندانی عادی دارد. ولی ايشان را در آن بند امنيتی نگاه داشته اند و خوب شرايط سختی که هست خيلی مشکلتر از حالت زندانی عادی سياسی است.
دقيقا شرايط بازجويی از سعيد مدنی همسرتان در اوايل بازداشت چطور بوده که شما مقايسهاش کرديد قبلا با نوع بازجويیهای دهه ۱۳۶۰؟
مسالهای که خودشان گفتند. مثلا بازجويیهای طولانی ۱۲ ساعته. به طور مشخص نگفتند کتک زدند. ولی من وقتی ازشان سووال کردم که آيا تنبيه بدنی کردن، رد نکردند. حتی دو ماه بود هيچ ملاقاتی ندادند. هيچ تلفنی نداشتند. هيچ تماسی نداشتند. به خاطر اين وضعيت چند روزی اعتصاب غذا کرده بودند و بعد از آن شرايط را يک مقدار عادی تر کردند.
وضعيتشان الان چگونه است؟
الان از انفرادی درآمده ولی وضعيت عادی ندارد. ولی خوب الان هم مساله اصلی شان اين است که بلاتکليف گذاشته اند و ضعيت ايشان را. تمام نمیکنند آن زندان موقت را. عليرغم اين که دادستان خواسته و بازپرسی دادسرا خواسته. منوط به اين است که ايشان بخواهند ازشان خواستی را که دارند تاييد کنند. میخواهند ايشان عليه کسی حرف بزنند. نامه ای بنويسند. مصاحبهای کنند. اين کارهايی که تحت فشار همه زندانيان سياسی را میگذارند. ايشان مسالهشان اين است. من البته به بازپرس ايشان گفتم که به هر حال يک فرد شناختهشدهای است، سابقه مبارزاتی دارد و هيچوقت نمیآيد همچو مسايلی را قبول کند، حتی اگر چندين مورد طولانی هم بماند، اين را قبول نمیکند.
پاسخ چه بود؟
به هر حال ايشان جوابی نداشتند بدهند. شرايط کاملا غيرقانونی بيش از چهارماه نگاه داشته باشند و هيچگونه بازجويی ديگر نداشته باشد برای اين پرونده ولی او را آزاد نکنيد و تهديد کنيد که شما نگاه میداريد تا موقعی که دادگاه برايتان تشکيل دهند. به همين شکل. که نه کتاب داشته باشد. ملاقات دو هفته يک بار باشد. حالت عادی نداشته باشد. تماس تلفنی محدود شود و شرايطی که زندانيان عادی در بند عمومی داشته باشند صرفا به اين مساله که ايشان آن خواستی که بازجوها میخواهند قبول کند.
گفتيد که از همسرتان خواستند عليه ديگر فعالان سياسی و جنبش سبز حرف بزند و اعتراف کند. اسم هم بردند؟ مقصود بازجو چه کسانی هستند؟
نه خير اسم نبردند.
پس چه گفتند؟
اين که عليه کسانی که مورد نظر آنها هست بيايد صحبت کند. نامه بنويسند و مصاحبه کنند و حرف بزنند.
ملاقات بعدیتان با آقای مدنی کی هست؟
اگر که مشکلی پيدا نکند اين هفته است.
چه روزی؟
پنجشنبه.
سعيد مدنی، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، سردبير «فصلنامه علمی-پژوهشی رفاهِ اجتماعی»، عضو هيات علمی «دانشگاه علوم بهزيستی و توانبخشی» و از پايه گذاران نشريه توقيف شده «ايران فردا» است که در اسفند ۱۳۷۸ همراه با شماری ديگر از اعضای «شورای فعالان ملی-مذهبی» در ارتباط با اتهام اقدام عليه امنيت ملی بازداشت و سپس محکوم به حبس شد.
در آغاز گفت و گويی با منصوره اتفاق همسر سعيد مدنی که حدود ۱۰ روز پيش با وی ملاقات کرده، می گويد که همسرش با زندانيان غيرسياسی هم سلولی است.
چه زمانی با آقای مدنی ملاقات کردید؟
منصوره اتفاق: حدودا ده روز پيش میشود.
سعيد مدنی گفتند با سه زندانی غيرسياسی ديگر در يک سلول اند؟
بله. زندانیها عمدتا غير سياسیاند. حالا ايشان با خود آن سه زندانی مشکل ندارد. مساله اين بلاتکليفی است که ايشان دارد.
کدام بلاتکليفی؟
پرونده بازجويیهای ايشان تمام شده وليکن قاعدتا بايد بيايد بند عمومی. يا با وثيقه آزاد شود. چون ديگر طبق قانون بيشتر از چهارماه نبايد او را در بند زندان موقت نگاه دارند. بازجويیهايشان هم اين طور که گفته اند تمام شده.
با توجه به اينکه ايشان حکم قبلی داشتند برای بازداشت سال ۸۰ که مربوط به ملیمذهبیها بوده بعد از چهار ماه که بازجويی تمام شود به ما گفتند که حکم اجرا شود. آن حکم قبلی تاييد شده برای اجرا. بنابراين قاعدتا بايد بفرستند آن زندان. که يک مقدار شرايط ايشان بهتر شود از نظر اينکه بتوانند کتاب بگيرند، ملاقات مرتب داشته باشند، امکانات و تسهيلاتی که يک زندانی عادی دارد. ولی ايشان را در آن بند امنيتی نگاه داشته اند و خوب شرايط سختی که هست خيلی مشکلتر از حالت زندانی عادی سياسی است.
دقيقا شرايط بازجويی از سعيد مدنی همسرتان در اوايل بازداشت چطور بوده که شما مقايسهاش کرديد قبلا با نوع بازجويیهای دهه ۱۳۶۰؟
مسالهای که خودشان گفتند. مثلا بازجويیهای طولانی ۱۲ ساعته. به طور مشخص نگفتند کتک زدند. ولی من وقتی ازشان سووال کردم که آيا تنبيه بدنی کردن، رد نکردند. حتی دو ماه بود هيچ ملاقاتی ندادند. هيچ تلفنی نداشتند. هيچ تماسی نداشتند. به خاطر اين وضعيت چند روزی اعتصاب غذا کرده بودند و بعد از آن شرايط را يک مقدار عادی تر کردند.
وضعيتشان الان چگونه است؟
الان از انفرادی درآمده ولی وضعيت عادی ندارد. ولی خوب الان هم مساله اصلی شان اين است که بلاتکليف گذاشته اند و ضعيت ايشان را. تمام نمیکنند آن زندان موقت را. عليرغم اين که دادستان خواسته و بازپرسی دادسرا خواسته. منوط به اين است که ايشان بخواهند ازشان خواستی را که دارند تاييد کنند. میخواهند ايشان عليه کسی حرف بزنند. نامه ای بنويسند. مصاحبهای کنند. اين کارهايی که تحت فشار همه زندانيان سياسی را میگذارند. ايشان مسالهشان اين است. من البته به بازپرس ايشان گفتم که به هر حال يک فرد شناختهشدهای است، سابقه مبارزاتی دارد و هيچوقت نمیآيد همچو مسايلی را قبول کند، حتی اگر چندين مورد طولانی هم بماند، اين را قبول نمیکند.
پاسخ چه بود؟
به هر حال ايشان جوابی نداشتند بدهند. شرايط کاملا غيرقانونی بيش از چهارماه نگاه داشته باشند و هيچگونه بازجويی ديگر نداشته باشد برای اين پرونده ولی او را آزاد نکنيد و تهديد کنيد که شما نگاه میداريد تا موقعی که دادگاه برايتان تشکيل دهند. به همين شکل. که نه کتاب داشته باشد. ملاقات دو هفته يک بار باشد. حالت عادی نداشته باشد. تماس تلفنی محدود شود و شرايطی که زندانيان عادی در بند عمومی داشته باشند صرفا به اين مساله که ايشان آن خواستی که بازجوها میخواهند قبول کند.
گفتيد که از همسرتان خواستند عليه ديگر فعالان سياسی و جنبش سبز حرف بزند و اعتراف کند. اسم هم بردند؟ مقصود بازجو چه کسانی هستند؟
نه خير اسم نبردند.
پس چه گفتند؟
اين که عليه کسانی که مورد نظر آنها هست بيايد صحبت کند. نامه بنويسند و مصاحبه کنند و حرف بزنند.
ملاقات بعدیتان با آقای مدنی کی هست؟
اگر که مشکلی پيدا نکند اين هفته است.
چه روزی؟
پنجشنبه.
به گزارش خبرگزاری فارس، دو تن از
هفت شهروند ایرانی که در شهر حمص در سوریه توسط افراد ناشناس ربوده شده و
خبر آزادی آنان پیشتر اعلام شده بود روز پنجشنبه، ۲۸ اردیبهشت (۱۷ مه)، به
ایران باز گشتند.
اواخر آذرماه سال گذشته، پنج ایرانی که به گفته
مقامات جمهوری اسلامی از مهندسان شاغل در طرح احداث یک نیروگاه در حمص
بودند همراه با دو ایرانی دیگر که برای رسیدگی به این موضوع به حمص رفتند
ناپدید شدند.در حالیکه مخالفان حکومت سوریه نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ایران را به کمک مستقیم به سرکوب معترضان سوری متهم می کردند، برخی گزارش ها حاکی از آن بود که ربایندگان، این هفت نفر را ماموران دولتی جمهوری اسلامی می دانستند و با ربودن آنان، قصد فشار بر دولت ایران را داشتند.
پس از آن، در چند مورد گزارش هایی از آزادی قریب الوقوع این هفت نفر انتشار یافت که صحت نداشت.
شمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد و امور دارایی ایران، برای شرکت در نشست بررسی مسایل اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۲، وارد نیویورک شد.
این نشست روزهای پنجشنبه و جمعه همین هفته در نیویورک برگزار می شود.نشست بررسی مسایل اقتصاد جهانی، نشستی غیر رسمی است که در آن، شرکت کنندگان برای بیرون آمدن از وضعیت کنونی اقتصاد در جهان با هم تبادل نظر می کنند.
پلیس مسکو دست کم ۲۰ نفر از معترضانی را که از هفته پیش در یک پارک به نشانه اعتراض بست نشسته بودند دستگیر کرد.
این آخرین اقدام پلیس علیه مخالفان دولت روسیه پس از انتخابات ریاست جمهوری در این کشور است. انتخاباتی که به بازگشت ولادیمیر پوتین به صندلی ریاست جمهوری انجامید.
در حالی که معترضان می گویند با حضور پارک آنها هیچ عمل غیر قانونی انجام نداده اند، پلیس ادعا می کند که معترضان به یک اتوبوس پلیس آسیب وارد کرده اند و به همین خاطر دستور جمع آوری آنها از پارک صادر شده است.
برزیل کمیته ای برای بررسی اوضاع
حقوق بشر و موارد نقض آن به ویژه رسیدگی به شکایت های مربوط به دور ان سلطه
نظامیان بر این کشور تشکیل داده است.
روز چهارشنبه (۱۶ مه - ۲۷ اردیبهشت) در مراسمی کم
سابقه و با حضور تمامی روسای جمهور سابق برزیل که در قید حیات اند، دیلما
روسف، رئیس جمهوری فعلی این کشور گفت: "مردم برزیل سزاور آنند که حقیقت را
بدانند."این در حالی است که برزیل به خاطر داشتن قانونی تحت عنوان "عفو دوران حکومت نظامیان" از محاکمه و رسیدگی به شکایات مربوط به قربانیان آن دوران جلوگیری می کند.
موضوعی که موجب نارضایتی بازماندگان حدود ۵۰۰ مقتول یا ناپدید شده دوران حکومت نظامیان در سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ شده است.
اکنون با تشکیل این کمیته کشف حقیقت امیدها برای رسیدگی به موارد نقض حقوق بشر در آن دوران افزایش خواهد یافت.
این موضوع احتمالا به افزایش اعتبار جهانی برزیل که به سرعت خود را در میان غول های صنعتی اقتصادی جهان جای داده است کمک خواهد کرد.
موسسه علوم و امنیت بین المللی در آمریکا، نتیجه ارزیابی خود را از فعالیت های هسته ای یک مرکز تحقیقاتی در ایران منتشر کرده است.
بر اساس این گزارش، مرکز تحقیقات فیزیک ایران در
پایان دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی درگیر فعالیت هایی بوده است که
میتواند در پایه ریزی یک برنامه اتمی با کاربرد نظامی مورد استفاده قرار
گرفته باشد.این موسسه همچنین علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران را متهم کرده که از خریدهای مربوط به برنامه اتمی این کشور که به اسم مراکز علمی و آموزشی صورت می گرفته، مطلع بوده است.
گزارش های موسسه علوم و امنیت بین المللی، آی اس آی اس، بر اساس ارزیابی ۱۶۰۰ پیام تلکس مربوط به خریدهای خارجی مرکز تحقیقات فیزیک ایران تهیه شده است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز پیشتر درباره فعالیت های هسته ای این مرکز گزارش داده بود.
گزارش های تازه آی اس آی اس، یک هفته پس از انتشار گزارش این موسسه درباره انجام عملیات شستشو و پاکسازی در محل محفظه انفجار در مجتمع صنایع نظامی پارچین منتشر شده است.
آی اس آی اس یک مرکز تحقیقاتی غیرانتفاعی است که در زمینه مقابله با گسترش سلاح های هسته ای فعالیت می کند.
این موسسه در گزارش های خود آورده است که مرکز تحقیقات فیزیک ایران از طریق دانشگاه صنعتی شریف و در بعضی از موارد دانشگاه امیر کبیر اقدام به خریداری تجهیزات و کدهای نرم افزاری لازم برای به کارگیری در آزمایش های هسته ای کرده است.
بر این اساس، علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران که در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی ریاست دانشگاه صنعتی شریف را بر عهده داشته، از سفارش های خارجی که به اسم این دانشگاه ولی برای فعالیت های هسته ای مرکز تحقیقات فیزیک صورت می گرفته، مطلع بوده است.
به عنوان مثال، در یک مورد آقای صالحی غیرنظامی بودن یکی از سفارش ها را تایید کرده است و گفته که تجهیزات خریداری شده کاربرد آموزشی و تحقیقی دارد. این در حالی است که بر اساس این گزارش، تجهیزات خریداری شده تحویل سید عباس شاهمرادی زواره، رئیس وقت مرکز تحقیقات فیزیک شده است.
همچنین گفته شده است که آقای شاهمرادی که زمانی رئیس گروه صنعتی شهید همت بوده، دارای اختیار تام از سوی دانشگاه شریف برای سفارش های خارجی بوده است.
این گزارش ها می افزاید، شرکت کالا نفت که در زمینه خریداری تجهیزات مورد نیاز برای صنعت نفت ایران فعالیت می کرد، در مواردی عهده دار تامین تجهیزات مورد نیاز برای فعالیت های اتمی ایران بوده است.
ایران بارها برنامه اتمی خود را صلح آمیز دانسته و وجود هرگونه فعالیت هسته ای با ماهیت نظامی را رد کرده است.
موسسه علوم و امنیت بین المللی، آی اس آی اس گفته است که با روشن شدن بعضی از جنبه های برنامه اتمی مخفیانه ایران در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی، این کشور باید درباره این فعالیت ها بیشتر توضیح دهد.
این موسسه می افزاید اعتمادسازی درباره غیرنظامی بودن برنامه اتمی ایران به درک کامل از گذشته این برنامه نیاز دارد.
نهضت آزادی ایران، مؤمن های سکولار
سخن معروفی از مهندس مهدی بازرگان، کنشگر و صاحب نظر در حوزه دین وسیاست
(۱۳۷۳- ۱۲۸۶ هجری شمسی) به هنگام تأسیس «نهضت آزادی ایران» وجود دارد که
در دهه چهل شمسی، ترجیعبند کلام برخی از روشنفکران ایرانی شد: «ما مسلمان،
ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی هستیم.» اما بازرگان به عنوان عضو
بنیانگذار این تشکل سیاسی از نقل چنین جملهای چه منظوری را در سر می
پروراند و در صدد پاسخ به چه پرسشی بود؟
اگرچه حادترین مشکل ایرانیان در آن دوره، حکومت دیکتاتوری
بود اما اضطراب ها و نگرانی های برخی از روشنفکران ایرانی فراتر از آن بود
و به این وجه خلاصه نمی شد. آنان به این فکر می کردند که ایرانیان، اگر چه
برای تحقق حقوق اساسی خود از جمله آزادی وحق حاکمیت، مبارزه می کنند اما
تجربه کافی برای دموکراسی ندارند. چرا که آنان معتقد بودند، استبداد در یک
ساختار سیاسی خلاصه و محدود نمی شود، بلکه ابعاد فرهنگی متناسب و همآهنگ با
ساختار سیاسی خود را دارد. این همان موضوعی بود که مهندس بازرگان در دهه
شصت شمسی و در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» به آن اشاره داشت. این سخن
بازرگان در روزگاری مطرح می شد که پرسش عده ای این بود: تعامل یا تقابل دو
مقوله «اسلام» و «دموکراسی». اما پاسخ بازرگان به این پرسش بنیادین که
امروز نیز پیرامون فرآیند دموکراتیزاسیون در کشورهای اسلامی مطرح شده است
را در همین سخنرانی تأسیس نهضت آزادی ایران در ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ شمسی
می توان دریافت؛ آنگاه که او در صدد تبیین جمله خود بر می آید.
۱- «مسلمانیم نه باین معنی که یگانه وظیفه خود را روزه و نماز بدانیم.
... دین را از سیاست جدا نمیدانیم .... آزادی را بعنوان موهبت اولیه
الهی و کسب و حفظ آن را از سنن اسلامی و امتیازات تشیع میشناسیم.
مسلمانیم باین معنی که به اصول عدالت ومساوات و صمیمیت و سایر وظایف
اجتماعی و انسانی قبل از آنکه انقلاب کبیر فرانسه و منشور ملل متحد اعلام
نماید معتقد بودهایم.
۲- ایرانی هستیم .... ایران دوستی و ملی بودن ما ملازم با تعصب نژادی
نیست و بالعکس مبتنی بر قبول نواقص و معایب خود و احترام به فضائل و حقوق
دیگران است. نسبت به حیثیت و استقلال و تعالی کشورمان فوقالعاده پافشاری
میکنیم ولی مخالف ارتباط و تعادل با سایر ملل و زندگی در جهانی که روز
بروز پیوندها و احتیاجات متقابله شدیدتر میشود نیستیم.
۳- تابع قانون اساسی ایران هستیم ولی منافی (نومن ببعض و نکفر ببعض)
نبوده از قانون اساسی بصورت واحد جامع طرفداری میکنیم و اجازه نمیدهیم
اصول و اساس آن که آزادی عقاید و مطبوعات و اجتماعات، استقلال قضات، تفکیک
قوا و بالاخره انتخابات صحیح است، فراموش و فدا شود و اما فروع و تشریفات
قانون با سوء تعبیر آن مقام اصلی را احراز نماید و بالنتیجه حکومت ملی و
حاکمیت قانون پایمال شود.
۴- ... ما مصدق را بعنوان یگانه رئیس دولتی که در طول تاریخ ایران محبوب
و منتخب واقعی اکثریت مردم بود و قدم در راه خواستههای ملت برداشته
توانست پیوند بین دولت و ملت را برقرار سازد و مفهوم واقعی دولت را بفهماند
وبه بزرگترین موفقیت تاریخ اخیر ایران یعنی شکست استعمار نائل گردد تجلیل
میکنیم و باین سبب از (تز) و (راه مصدق) پیروی میکنیم.»
به این ترتیب اگر چه دوران شکل گیری بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، پس
از جنبش مشروطیت مردم ایران بوده است و در واقع شاید بتوان گفت که به لحاظ
فکر و الگوهای رفتاری و سیاسی میراث دار مشروطیت بوده اند اما آنان با
تأثیر گرفتن از فضای پس از دهه بیست و گفتمان رایج آن روزگار؛ خود منادی
گفتمان جدیدی در جامعه ایران می شوند. بنابراین جدای از قوت و ضعف گفتمان
نهضت آزادی ایران، نقش مهم این تشکل سیاسی را باید در انداختن دیدگاه های
های نو و نقد آموزه های اجتماعی متداول جستجو کرد.
نهضت آزادی و جامعه روشنفکری ایران
در نگاهی به سنت روشنفکری در ایران، می توان دریافت که این سنت در کل
چپگرا بوده است. سابقه رابطه جامعه روشنفکری ایران با جریان مدعی عدالت
خواهی به دوره انقلاب مشروطیت بر می گردد که این رابطه با پیروزی انقلاب
اکتبر ۱۹۱۷ در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، شکل جدیدی به خود گرفت. در
این دوران یک وابستگی میان برخی احزاب مدعی عدالت خواهی در ایران با تنها
حزب حاکم در شوروی شکل می گیرد. از همین رو جامعه روشنفکری ایرانی در سه
شکل خود را نشان داد:
۱- روشنفکرانی که بطور مشخص به حزب توده ایران، تعلق خاطر داشتند و
بعدها در سازمان های مختلف چپ از جمله سازمان فداییان خلق ایران خود را
مطرح کردند. آنان نگاهی همراهانه با اندیشه های چپ داشتند.
۲- روشنفکرانی که به دلیل نگرش های راست، مدافع لیبرالیسم بودند. آنان بیشتر به عنوان تکنوکرات های لیبرال شناخته می شدند.
۳- روشنفکرانی که ضمن توجه به ارزش های دینی، سعی می کردند تا برای
مسایل روز پاسخ در خور توجهی داشته باشند تا از رقیب شکست نخورند. در این
بین برخی اگر چه نگاهشان دینی بود اما بر مواضع چپگرایانه، تأکید می
کردند. آنها مدل سوسیال دموکراسی را بهترین شکل برای حکومت معرفی می کردند.
"نهضت خداپرستان سوسیالیست" با رهبری محمد نخشب و سید جلال الدین آشتیانی
از اینگونه جریان ها بود که متعلق به گفتمان نواندیشی دینی بود. اما مهندس
بازرگان که مانند دیگر تحول خواهان دینی معاصر، ضمن تعامل با زمان به ایفای
نقش پرداخته بود، با طرح گفتمان «اسلام مکتب مبارز و مولد» (۱۳۴۰ شمسی) که
نتیجه آن تغییرات بنیادین در جامعه و سیاست و خروج جامعه مسلمانان از بن
بست عقب ماندگی های اجتماعی، علمی و تمدنی بود، سعی کرد تا اسلام را به
عنوان یک مکتب پاسخگوی تمام پرسش ها و مسائل نوین، نشان دهد. در کنار این
موضع کمتر سخنرانی یا نوشتهای از مهندس بازرگان را می توان دید که در آن
از آزادی و دموکراسی سخن، نگفته باشد. اما مبانی دموکراسی او و همراهانش در
نهضت آزادی ایران بیشتر بر مبانی دینی تکیه داشت و نه غربی؛ یعنی مبانی
آنان بومی بود.
بنابراین در دهه پنجاه شمسی دو نوع قرائت سیاسی در ایران شکل گرفت که پس
از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ نیز به صورت شدید تری خود را باز تولید کرد؛
یک قرائت که نگاهش بیشتر بر آزادی ها و حقوق انسانی معطوف بود و قرائت
دیگر، قرائتی انقلابی که بر مبارزه با امپریالیسم تأکید می کرد. اعضای ارشد
نهضت آزادی ایران که از ابتدای کنشگری شان به فکر اصلاح ساختارهای حاکم بر
کشور بودند و پیگیرانه مسیر اصلاحطلبی را دنبال میکردند، همواره بر
این نکته تأکید می کرد که اگر ساختار قدرت در ابعاد سیاسی و اقتصادی و
فرهنگی، روند تکاملی و اصلاحی طی نکند، در تاریکی فرو می رود. همانگونه که
مهندس بازرگان در جمله ای گفت: «آزادی نه گرفتنی است و نه دادنی، بلکه
یادگرفتنی است.» این در حالی بود که گروه ها و سازمان های چپ تحت تأثیر
تئوریهای لنینی، نیروهای آزادیخواه را با سرمایه داری لیبرال گره میزدند.
به عنوان مثال اساس نظریه بیژن جزنی و مسعود احمدزاده از نظریه پردازان
سازمان فداییان خلق ایران، این بود که تضاد اساسی، تضاد خلق و امپریالیسم
است و استبداد بدون اتکاء بر امپریالیسم امکان تجدید حیات ندارد. بنابراین
آنان خطر عمده را امپریالیسم و بازگشت حکومتی دست نشانده می دانستند؛
حکومتی که موجب بازگشت استبداد و از بین رفتن آزادی سیاسی می شد. به این
ترتیب فکر انقلابیای که بر سازمان های سیاسی چپ- دینی و غیر دینی- استیلا
پیدا کرد، بازرگان و نهضت آزادی ایران را میانه رو و مانع در مسیر
پیشبرد انقلاب می دانست. اما وجود این مخالفت ها، نشان از آن داشت که نمی
توان نقش بازرگان و همراهانش را در تحول فکر معاصر ایران و جامعه روشنفکری
ایران، نادیده گرفت؛ حتی اگر آرای اجتماعی و دین شناسانه آنان پذیرفته
نشود. این در حالی بود که این مخالفت ها پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷
نیز به شکل دیگری باز تولید شد.
نهضت آزادی و فضای پس از انقلاب
در زمانی که کار نظام جمهوری اسلامی به تثبیت رسید، مهندس بازرگان که
دبیر کل نهضت آزادی ایران بود با پذیرش پست نخست وزیری در دولت موقت (۱۳۵۷)
به شکل دیگری راه خود را ادامه داد. قابل تأمل اینکه این پذیرش در دوره ای
صورت گرفت که افکار رادیکال و انقلابی در حال رشد و گسترش بود و شخصیت
بازرگان با نظام انقلابی و افکار رادیکال دینی و سیاسی سازگار نبود و تربیت
و سابقه و ایدئولوژی او نیز با چنین ساختار حقیقی و حقوقی انطباق نداشت.
از همین رو بازرگان در اولین سخنرانی خود پس از پذیرش پست نخستوزیری دولت
موقت (۱۳۵۷ شمسی) گفت: «انتظار اینکه مملکت یک شبه ره صدساله بپیماید،
خواستهها فوراً و بهطور کامل و صد درصد تأمین گردد، همه بدها بلافاصله،
بدون رسیدگی و محاکمه، مجازات و بلکه اعدام شوند (چیزی که نه ممکن است و نه
مصلحت) از بلاها و دردهای هر دولت ملی و اسلامی است.» همان گونه که
نارضایتی های او پس از پیروزی انقلاب از اعدام دستگیرشدگان و برخورد های
صورت گرفته با زنانی که حجاب اجباری را نپذیرفته بودند و تصرف سفارت آمریکا
در تهران با مذاق قرائت انقلابی جور نیامد. روشی که بازرگان و همراهانش در
نهضت آزادی ایران توصیه می کردند، روش مسالمتآمیز و روش معقول بود که این
روشها به نظر نیروهای رادیکال، روش درستی نبود.
بنابراین مهم ترین ویژگی ای که پس از انقلاب مردم ایران ( بهمن ۱۳۵۷
شمسی) بروز پیدا کرده بود، حاکمیت یک ایدئولوژی خاص بود؛ یعنی فضای حاکم در
ایران پس از انقلاب، فضای چپگرایی- دینی و غیردینی- بود که در عمل به
دموکراتیزه شدن جامعه توجه شایسته ای نشان نمی داد. در این زمان اعضای
ارشد نهضت آزادی با توجه به تجارب خود، شکست دولت ها را بیشتر به این دلیل
می دانستند که قدرت حاکم، تبدیل به ایدئولوژی- فارغ از محتوا- شود و
حکومتگران به هر طریقی اعمال و رفتار خود را با آن توجیه کنند. بنابراین
آنان به تدریج از همراهی با نظام انقلابی فاصله گرفتند و در دهه شصت شمسی
مهندس بازرگان با طرح «بازیابی ارزش ها»، ایدئولوژی رسمی نظام حاکم را به
چالش کشید و راهی تازه در قبال حاکمیت دینی - فقهی مستقر در پیش گرفت.
بازرگان که نظام مورد علاقه خود را «جمهوری دموکراتیک اسلامی» اعلام و برای
رفراندوم پیشنهاد کرده بود، موضوعی که با مخالفت رهبر فقید انقلاب مواجه
شد، در اولین سخنرانی خود پس از پذیرش پست نخستوزیری (۱۳۵۷ شمسی) می گوید:
«حکومت جمهوری اسلامی ما «جمهوری دمکراتیک» است و جمهوری دمکراتیک واقعی و
حقیقی نیز، اسلامی است. وقتی هم از خلق صحبت میکنم و این کلمه را ادا
مینمایم همانطورکه سراسر قرآن دلالت دارد، توجه خاص و انحصاری به یک طبقه
معین، با شغل و درآمد و مقام خا ص و وظیفه خاص نیست. حتی در اسلام، وقتی
از خلق و ناس صحبت میشود، اصرار به پیروانِ مرامِ مذهبِ خاص هم نیست. رحمت
خدا واسع است و همه جانبه است. یک حکومت اسلامی نیز نظر انحصاری و
خاصهخرجی بهدسته و جمعیت و طبقه خاص ندارد، همه در سایه دولت هستند،
مادام که راه حق را پیش میگیرند و قصد ظلم و فساد ندارند، تحت حمایت و
مورد عنایت هستند، چه اکثریت و چه اقلیت.»
در این دوران ناگزیر دو جبهه نسبت به روش، منش و مشی نهضت آزادی ایران
واکنش نشان دادند و هرکدام به فراخور افکار و ایدئولوژی خود در مقام
پاسخگویی برآمدند. مسئولان و نظریه پردازان طرفدار نظام مستقر و نیز
حامیانشان به مقابله و معارضه پرداختند و روشنفکران متفاوت اندیش نیز در
سطوح مختلف به واکاوی و نقد برخی از آموزه ها و رفتارهای اعضای نهضت آزادی
ایران دست زدند. تقابلی که هنوز هم ادامه دارد. اما بازرگان و جریان همراهش
که همواره بر دو مقوله «ملیت» و «مذهب» تأکید داشتند، در سال های اول پس
از پیروزی انقلاب (۱۳۵۷ شمسی) وضعیت جامعه را برای «دموکراسی ملی» مناسب می
دیدند. آنان با باور به مشارکت سیستماتیک و قانونمند و نهادینه شده مردم
در سرنوشت و حاکمیت خودشان، معتقد بودند که می توان آرام آرام به یک نظام
غیرمتمرکز توسعه یافته دست پیدا کرد. از همین رو مهندس بازرگان و همفکرانش
در دولت موقت از همان روزهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ با توجه
به شرایط ویژه تاریخی و حوادث سیاسی روز، به طور جدی به دنبال تدوین و
نهایی کردن قانون اساسی جدیدی بودند که جمهوری اسلامی و حاکمیت ملت را
تعریف کند. در پیشنویس قانون اساسی تهیه شده توسط دولت موقت که ریاست آن بر
عهده مهندس بازرگان بود و در قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ (هجری شمسی) نیزتأیید
شد، مردم از چهار طریق اعمال حاکمیت و مشارکت می کنند:
- در انتخابات کشوری مانند اتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس.
- انتخابات شوراهای شهر و روستا
- از طریق انجمن های مدنی و صنفی
- از طریق احزاب سیاسی
بازرگان و همفکرانش با این اعتقاد که در یک جامعه انتقالی تنوع و
گوناگونی آرا و عقاید به مراتب بیشتر از یک جامعه سامان یافته است، بر
ضرورت پذیرش و احترام به تکثر در مرحله انتقال تأکید می کردند. بنابراین
مهندس بازرگان تمایل به دموکراتیک شدن نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعه را در
نطق قبل از دستور خود در مجلس شورای اسلامی (۱۳۶۲ شمسی) اینگونه عنوان می
کند: «آرمان مشترک یعنی مثلث مقدس آزادی ملت، استقلال مملکت و استقرار
حکومت اسلامی با دو اصل مقدس دیگر یعنی حاکمیت ملی و اجرای قانون اساسی
مخمسی را تشکیل میدهند که پنج ضلع آن وابستگی ملازم متقابل با هم داشته
حیات و قوامشان در گروی انتخابات آزاد میباشد. اگر ما مجلس آزاد مستقلی
نداشته باشیم که متعلق و منبعث از تمام ملت باشد دیر یا زود جمهوری اسلامی
مانند سلف خود مشروطیت سلطنتی، با حفظ صورت و عنوان، تبدیل به نوعی استبداد
و نظام طاغوتی متکی به استیلای خارجی خواهد شد. همیشه و در همه جای دنیا
استبداد از روزی شروع شده است که یک شاه، یک خاندان، یک طبقه و حتی یک مکتب
خواسته است ولو با حسن نیت و به قصد خدمت، خود را یگانه مالک، یگانه مسئول
و یگانه مأمور بر سایرین تصور و بر جامعه تحمیل نموده، وقعی به رضایت و
رأی مردم ننهد. در حالی که مجلسهای شورای واقعی و آزادیهای اجتماعی آخرین
و بلکه یگانه سنگرهای استقلال کشورها و ضامن بقا و سعادت ملتها هستند.»
از این زمان به بعد مهندس بازرگان و همراهانش در نهضت آزادی ایران با توجه
به سبک اداره نظام به کنکاش های خود در جهت روند دموکراتیزه شدن جامعه شدت
می بخشند. کنکاشی که بعدها در قالب نظریه هایی چون «آخرت، خدا؛ هدف بعثت
انبیاء» توسط مهندس بازرگان پی گرفته می شود.
بازرگان و پروژه بازسازی اندیشه اسلامی
با فاصله گرفتن از زمان پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷، محافل گونه گون
«روشنفکری دینی» در ایران شکل گرفت. این در حالی بود که بازرگان در این
دوران نیز به پیرایشگری دینی و تعمیق پروژه «بازسازی اندیشه اسلامی»
استمرار می بخشید.
۱- برخی از روشنفکران که برآمده از دهه نخست پس از انقلاب بودند، راهی
غیر از اندیشه های چپ را برگزیدند و سخنان کارل پوپر را به عنوان ترجیعبند
سخنان خود انتخاب کردند. این گروه از روشنفکران تحت عنوان «لیبرال
دموکراسی» جا گرفتند. دکتر عبدالکریم سروش و حلقه کیان نمونه هایی هستند که
می توان به عنوان نمونه آنان را در این مقوله جای داد.
۲- نواندیشان دینی که معتقد بودند، برای نهادینه شدن مفاهیم مدرنیته،
از جمله دموکراسی، مفاهیم باید با فرهنگ ملی عجین و بومی شود. به اعتقاد
این گروه، هویت ایرانی، دارای دو رکن محوری «ایرانیت» و «اسلامیت» است و هر
جریانی در ایران، یکی از این دو رکن را نادیده بگیرد، شکست خواهد خورد.
مهندس بازرگان و جریان فکری، سیاسی ملی- مذهبی در این مقوله جای می گیرند.
بازرگان که به شهادت آثار به جا مانده از او، یکی از دلایل بازتولید
حاکمیت های فردی را، تنومندی ریشه های فرهنگی و تاریخیِ می داند، دیگران را
به نکته ای دیگر توجه می دهد: در شرایط نوین، شکل این باز تولید هم نوین
می شود. در این شرایط می توان با بهانه های مختلف از جمله دین مانع برآورده
شدن خواست مردم شد.
بنابراین پرسشگری ها و آموزه های مهندس بازرگان به عنوان ایدئولوگ نهضت
آزادی ایران در مورد نقد شرایط موجود در ایران، گامی مهم در جهت تصحیح یک
راه و ترمیم یک پروژه در حوزه دین و دین شناسی و همین طور در حوزه جامعه و
سیاست می شود. بازرگان در دو دهه شصت و هفتاد با ارائه دیدگاه های خود در
خصوص حکومت دینی، هم با آموزه های اسلام گرایان سیاسی و انقلابی مخالفت کرد
و هم در سطوحی با روشنفکرانی که به لزوم بومی شدن مفاهیم، بی توجه بودند
به جدال برخاست. از همین رو او در سال ۱۳۷۳ یعنی در آخرین سال عمر خود با
طرح نظریه «آخرت، خدا؛ هدف بعثت انبیاء»، بنیان های دین فقهی حوزوی و از
این رهگذر حکومت دینی - فقهی را به چالش طلبید؛ رساله ای که آثار خود را در
جدال های معرفتی و سیاسی ایران آشکار کرد.
از همین رو بازرگان به همراه نسلی که برآمده از دهه بیست بود و خوانشی
نوگرایانه از دین داشت، تلاش گسترده و مؤثری برای طراحی یک نوع مکتب جامع و
کامل برای رسیدن به «دموکراسی حداقلی ملی» بر اساس توافق ملی به سوی توسعه
همه جانبه درون زا انجام داد. همانگونه که در سال۱۳۲۶ شمسی در بحث های
بنیادین خود با عنوان «راه طی شده» این جمله را زمزمه می کند: « در آن
روزگاری که سکان کشتی کشورها بهدست ناخدایان درباری و معدودی رجال و اعیان
بود و زمام امور همه در تیول مشتی شیوخ و اشراف و روحانیون قرار داشته،
چیزی که به حساب نمیآمد، افراد ملت یا امت بود و پیشاپیش تمام حوادث، خیل
سلاطین و بزرگان دیده و گفته میشد. قرآن پرده را عقب زده، صف مقدم صاحبان
زر و زور را شکافته، سرنوشت هر قوم را در قلوب مردم و چگونگی افراد جستوجو
مینماید و ریشه دموکراسی را پیش از آنکه حکومت ظاهری مردم به دست مردم
بیافتد، در این آیه خلاصه کرده و میفرماید: اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما
بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم. اسلام این حقیقت و توجه به
مساوات و حریت را از همانجا آورد که انجیل و تورات آوردند.»
آیا آیتالله خامنهای میتواند؟
دور جدید گفتوگوهای جمهوری اسلامی و غرب (۵+۱) چند روز دیگر (سوم خردادماه) شروع میشود. فرجام تعاملی که دو طرف آغازیدهاند -چه در وجه سلبی و چه در وجه ایجابی- به این زودی آشکار نخواهد شد. پیچیدگیها در مناسبات بحرانی شده میان جمهوری اسلامی و طرفهای غربی، کم نیستند.
مناقشهی موجود در میانهی منازعه و مصالحه، سرگردان است.
بهنظر میرسد تحریمها و فشارها و محدودیتهای اقتصادی ایجاد شده برای
ایران، بخشهای تجاری و بوروکرات جریان امنیتی مسلط در حاکمیت را بهسوی
مذاکره سوق داده است. اگرچه همزمان برخی لایههای افراطی و نظامی جریان
حاکم، که تداوم بقای خود را در عقد قراردادهای کلان و پرسود و طراحی و تحقق
پروژههای نظامی کلان میبینند، تمایلی به مصالحه ندارند.
جریان امنیتی-نظامی-رانتی حاکم در بلوک قدرت جمهوری اسلامی اما درنهایت
به جایی ختم میشود که نقطه آغاز نظری و عینی حاکمیت سیاسی کنونی است: رهبر
جمهوری اسلامی. آیتالله خامنهای در رژیم سیاسی متکی به ولی مطلقه فقیه،
جایگاه و کارویژهای یگانه دارد. این اوست که باید گرایشها و ارزیابیها و
رویکردهای گوناگون در ساختار سیاسی قدرت را جمعبندی کند، و درنهایت، با
توجیه و جلب توافق و رضایت آنان گامی برای مصالحه یا تصمیمی برای مقابله
بردارد.
حل و فصل بحران در مناسبات گره خوردهی ایران و غرب (به راهبری ایالات
متحده) البته در وضع کنونی، کار آسانی نیست. مستقل از طرفهای خارجی، در
داخل ایران باندهای مختلف شریک قدرت هر یک ملاحظاتی دارند و منافعی.
آیتالله خامنهای باید گرهی را بگشاید که چه بسا از تصمیم و اقدام
آیتالله خمینی، رهبر فقید جمهوری اسلامی برای پایان دادن جنگ هشت ساله
مهمتر باشد. بیش از سه دهه است آمریکا بهمثابهی «دشمن»ی که ریشه و
سرمنشأ همهی مشکلات و کاستیها در ایران محسوب میشود، معرفی شده و مورد
هجمه و بهانهتراشی مدیران ارشد نظام قرار گرفته است. مهر خاتمت زدن بر این
وضع، کار کوچک و سهلی نیست.
اما اگر آیتالله خمینی «جام زهر» را نوشید از یکسو بر کاریزما و
محبوبیتی تکیه کرد که منحصر بهفرد مینمود؛ و از سوی دیگر، از منظر
روانشناختی واجد اعتماد بهنفسی بود که اتخاذ تصمیم در شرایط بحرانی و سخت
را برایش دشوار نمیساخت. اینگونه، رهبر فقید جمهوری اسلامی فصل خطابی
بود که هر صدای متفاوتی را ناچار به سکوت و وادار به خاموشی میکرد.
آیا رهبر کنونی جمهوری اسلامی واجد چنین بضاعتی است؟ بخش مهمی از تصویر
حقوقی و چهرهای که از آیتالله خامنهای در جامعه ایران تکثیر و منتشر
میشود یا در لایههای حامی حاکمیت و علاقمندان رهبر کنونی جمهوری اسلامی
وجود دارد، برساختهی تبلیغات رسمی و رسانه ملی است، و نیز متأثر از تثبیت
ساختار استبدادی متکی به شخص.
نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی جمهوری اسلامی در کنار بازوهای
تبلیغاتی گوناگون حکومتی، جملگی تکیه کرده بر درآمد نجومی نفت، میکوشند
تصویری یگانه از نماد «ولایت مطلقه فقیه» ارائه و تبلیغ کنند. اما در متن
مناسبات قدرت آیا آیتالله خامنهای واجد کاریزما و هژمونی رهبر فقید
جمهوری اسلامی، و اعتماد به نفس لازم برای جمع کردن قضیهای مهم چون بحران
هستهای است؟ به نظر میرسد همراهان رهبر کنونی جمهوری اسلامی بیش از ارادت
و اعتقاد به شخص رهبر، باورمند به شخصیت حقوقی و جایگاه ویژهی او در نظام
متکی بر ولایت مطلقه فقیه هستند. اینان اغلب تعقیب کنندهی مسیر و نظامی
هستند که آیتالله خمینی بنیان نهاد.
این ارزیابی، البته صرفنظر از افراد و باندهایی است که چنین باوری نیز
ندارند و تنها به جهت تمتع از قدرت و ثروت نهفته در دولت رانتی و منزلت
متأثر از حضور در حاکمیت، خود را همراه رأس هرم قدرت نشان میدهند.
در نظام متکی به شخص ولی مطلق فقیه، با ویژگیهای روانشناختی آیتالله
خامنهای و با اختلاف نظرها و منافع متفاوت باندهای قدرت، رهبر جمهوری
اسلامی کار آسانی برای نهایی کردن توافق با غرب (بهطور مشخص واشنگتن) در
پیش ندارد. هرچند وی از این پتانسیل برخوردار است که با استفاده از
ابزارهای تبلیغاتی عریض و طویل در اختیار حاکمیت، کاستیهای خود را در
توجیه منتقدان و صداهای مخالف، و یا مشکلات خویش را در تعامل با برخی
باندهای ناراضی در ساخت قدرت، بپوشاند و توجیه کند و یا حتی نقصانها و
شکستها را وارونه جلوهگر سازد و پیروزی بخواند.
با این همه، پرسش همچنان بهجاست: آیا آیتالله خامنهای با ویژگیهای
شخصیاش و نیز با بهرهمندی از اصل ولایت مطلقه فقیه و جایگاه رهبر جمهوری
اسلامی، میتواند از یکی از مهمترین گردنههای پیش روی نظام عبور کند؟
شورای دفاع از حق تحصیل دانشجویان
ایران، صدور "صدها حکم محرومیت از تحصیل" برای فعالان دانشجویی در دوره
بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ را مورد انتقاد قرار داده است.
این شورا، که به انتشار گزارش هایی دوره ای در مورد نقض حقوق دانشجویان در ایران می پردازد، روز سه شنبه ۲۶ اردیبهشت (۱۵ مه) کلیک
گزارش اردیبهشت ماه خود را منتشر کرده و در آن فهرستی از اسامی دانشجویان محرم شده از تحصیل را در دانشگاه های مختلف ایران به چاپ رسانده است.
گزارش این شورا می گوید که "ده ها" تن از دانشجویان همزمان با محرومیت از تحصیل، "احکام سنگین زندان" دریافت کرده اند و به عنوان نمونه یادآور شده که "تنها در دانشگاه مازندران ۱۳ نفر از دانشجویان محروم از تحصیل بازداشت و زندانی شده اند".
شورای دفاع از حق تحصیل، در سال ۱۳۸۶ و از سوی تعدادی از دانشجویانی که به خاطر فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود در معرض محرومیت دائم یا موقت از حق درس خواندن در دانشگاه قرار گرفته بودند، تشکیل شد.
گزارش جدید این شورا، با اشاره به "سخنان تهدید آمیز" اخیر کامران دانشجو وزیر علوم علیه دانشجویان منتقد حکومت، نسبت به "گسترش ستاره دار کردن و محرومیت دانشجویان از حق تحصیل" ابراز نگرانی کرده است.
آقای دانشجو در ۲۲ فروردین گذشته گفت: "کسانی که در فتنه سال ۱۳۸۸ فعال بوده و بعد از اتمام حجت رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تیرماه همان سال، همچنان به فتنه گری ادامه دادند، حق ورود به دانشگاه ها را ندارند."
اشاره آقای دانشجو به خطبه های آیت الله علی خامنه ای در اولین نماز جمعه پس از انتخابات آن سال بود که ضمن اعلام حمایت از آقای احمدی نژاد و نظرات او، به معترضان هشدار داد که از آن پس مسئول عواقب اعتراضات خود خواهند بود.
کامران دانشجو در اظهارات جداگانه ای در ۷ اردیبهشت تاکید کرد: "کسانی که در فتنه نقش آفرین بودند در دانشگاه جایی ندارند".
حکومت ایران و حامیانش از اعتراضاتی که پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم رخ داد با عنوان "فتنه" یاد میکنند.
بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل، با توصیف کامران دانشجو به عنوان فردی که "گوش به فرمان نهاد های امنیتی است"، هدف انتخاب وی به سمت وزیر علوم را "پاکسازی دانشگاهها از دانشجویان و اساتید منتقد و به صفر رساندن هرگونه فعالیت سیاسی، فرهنگی و صنفی در دانشگاه های کشور" دانسته است.
آقای دانشجو، قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ رئیس ستاد انتخابات کشور بود و در شهریور همان سال، توسط محمود احمدی نژاد به عنوان وزیر علوم ایران منصوب شد که کماکان در این سمت قرار دارد.
جلوگیری از موفقیت در کنکور کارشناسی ارشد
بخش دیگری از بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل، به موضوع منع ورود فعالان دانشجویی منتقد حکومت به مقاطع تحصیلی بالا اختصاص یافته است.به نوشته این بیانیه از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۹۰، هر سال "دهها تن از فعالان دانشجویی بهرغم کسب رتبههای ممتاز در کنکور کارشناسی ارشد" از ثبت نام در دانشگاه و تحصیل در این مقطع محروم شده اند.
در ادامه بیانیه آمده است: "در سال ۱۳۸۵ فعالان دانشجویی پس از اعلام قبولی در دانشگاه مورد نظر از طریق روزنامه سازمان سنجش و مراجعه برای ثبت نام در دانشگاههای پذیرفته شده با ستارههایی در فرم ثبت نام مواجه شدند، و دانشجویانی که با سه ستاره مواجه شده بودند هرگز نتواستند ادامه تحصیل دهند."
بیانیه می افزاید که در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ همزمان با اینترنتی شدن روند اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد، "فعالان دانشجویی که حائز رتبههای قابل قبول و ممتاز شده بودند، اساساً از دریافت کارنامه علمی در مرحله اول نتایج کنکور محروم شدند" و نتوانستند انتخاب رشته کنند.
شورای دفاع از حق تحصیل گفته است که در سال ۱۳۸۸، دانشجویان ستارهدار دانشگاه سراسری موفق به دریافت کارنامه و انتخاب رشته شده اند، ولی در شهریور ماه و پس ازمراجعه برای مشاهده نتایج نهایی با گزینه 'مردود علمی' مواجه شدند و کارنامه نهایی نیز برای این دانشجویان صادر نشده است. به نوشته این شورا در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ هم دانشجویان ستارهدار، در کنکور کارشناسی ارشد از دریافت کارنامه اولیه محروم شده اند.
در دانشگاه های ایران، دانشجویانی که به انجام فعالیت های نامطلوب از دیدگاه مسئولان می پردازند، بر مبنای میزان انجام این فعالیت ها از یک تا سه ستاره می گیرند که هر یک از ستاره ها، به معنی یک امتیاز منفی در برخورداری از مزایای آموزش تلقی می شود.
تبعیض به خاطر عقاید مذهبی
شورای دفاع از حق تحصیل، در فصلی دیگر از گزارش خود "محرم شدن بسیاری از دانشجویان ایرانی به خاطر عقاید مذهبی" را مورد انتقاد قرار داده است.این شورا تصریح کرده است: "دانشجویان معتقد به آیین بهایی، سالهاست که از هر گونه حق تحصیل محروم میباشند. در ماههای گذشته تعدادی از دانشجویان محروم از تحصیل بهایی و اساتید دانشگاه آنلاین بهاییان بازداشت شده به احکام زندان محکوم شده اند و دانشگاه آنلاین بهاییان توسط مقامات حکومتی تعطیل شده است."
گزارش، همچنین تصریح دارد: "برخی دیگر از دانشجویان تنها به واسطه سابقه همکاری بستگانشان با گروههای مخالف حکومت، از تحصیل محروم شده اند."
گزارش اردیبهشت ماه شورای دفاع از حق تحصیل، در هر یک از بخش های خود، شرحی از تبعیض های مشخصی که در دانشگاه های مختلف علیه فعالان دانشجویی صورت گرفته را ذکر کرده است.
صد سال از تولد جواد معروفی،
پیانو نواز، آهنگساز و تنظیم کننده برجسته ایرانی می گذرد. معروفی را گذشته
از این ها، باید آموزگاری توانا به شمار آورد که در گسترش فرهنگ پیانو در
ایران نقشی سازنده ایفا کرده است. شاگردان او در داخل و خارج کشور، به این
مناسبت اجرای برنامه هائی را تدارک دیده اند.
روز شنبه گذشته "پویان آزاده" یکی از جوان ترین
نوازندگان از نسل سوم شاگردان او در تالار پیانوی شرکت Kenauer در هامبورگ
آلمان برنامه ای را در بزرگداشت استاد خود به اجرا درآورد.پویان در این برنامه، قطعاتی از آفریده های معروفی را با همان شیوه استاد نواخت و در پی آن به اجرای قطعات پیانوئی از آهنگسازان دیگر ایرانی چون امین الله حسین، مرتضی محجوبی و علی تجویدی پرداخت، با این نیت که چشم اندازی روشن از شیوه های به کارگیری پیانو در موسیقی ایران به دست داده باشد. پویان آزاده که همه این قطعات را تنظیم کرده بود، شب پیانوی ایرانی را با دو قطعه از ساخته های خود پایان داد. رسیتال او فرصت مناسبی را فراهم کرد تا اندکی در تاریخچه پیانو و پیانو نوازی و نیز زندگی و شیوه کار جواد معروفی دقیق شویم:
ظهور پیانو در ایران
"نخستین موجودی که در ایران با پیانو سر و کار پیدا کرده، گربه خاقان مغفور، فتحعلی شاه قاجار بوده است. این شوخی نیست، واقعیت است. هنگامی که در سال ۱۸۳۵ میلادی پیانوی سفید اهدائی ناپلئون به دربار فتحعلی شاه رسید نه کسی شکل و شمایل آن را دیده بود و نه با نواختن آن آشنائی داشت. تنها گربه خاقان بود که روی آن می نشست."
سی و پنج سال بعد، در سال ۱۸۷۰ ناصرالدین شاه که در سفر پاریس، از یک نمایشگاه پیانو دیدن می کرد، به یاد پیانوئی افتاد که ناپلئون به جد تاجدارش هدیه کرده بود و بلادرنگ چهار دستگاه پیانو سفارش داد که یکی دو ماهی بعد به ایران رسید ولی مشکل اصلی همچنان باقی ماند. کسی نبود که بتواند آن را بنوازد. سرانجام طلسم شکست و محمد صادق خان سردارالملک، نوازنده سنتور دربار دستی از آستین درآورد و پشت پیانو نشست. البته آن چه می نواخت به دل نمی نشست. مثل سنتوری صدا می داد که کوک نداشته باشد. از همین جا محمد صادق خان کشف کرد که می شود کوک پیانو را هم مانند سنتور عوض کرد تا دشتی و سه گاه و افشاری را هم بتوان از دل آن بیرون کشید. به هر حال او را باید نخستین نوازنده پیانو در ایران به شمار آورد. او حتی مدتی پیانو نواختن را به دختران ناصرالدین شاه می آموخت. از این تاریخ است که زندگی پیانو در ایران آغاز می شود.
با آمدن لومر فرانسوی که برای سرپرستی موسیقی نظام به ایران آمده بود، راه برای ورود سازهای غربی از جمله پیانو هموار شد. لومر برای نخستین بار آهنگ های روستائی ایران را نیز برای پیانو تنظیم کرد و خود آن ها را نواخت. می شود گفت که لومر و شاگردان او (غلامرضا مین باشیان، معتمد الدوله یحیائیان و محمود مفخم) از نخستین مروجان پیانو نوازی در ایران بوده اند تا آن جا که گروه های موسیقی سنتی که بعدها به وجود آمدند نیز ترغیب شدند پیانو را به کار بگیرند، از جمله درویش خان،
موسیقیدان برجسته آن زمان پیانو را نیز وارد ارکستر انجمن اخوت کرد و نواختن آن را به مشیر همایون شهردار سپرد. همراه با پیانو، یک رشته مفاهیم موسیقی بین المللی نیز وارد فرهنگ موسیقائی ایران شد، مثل ارکستر، کنسرت، گام، آکورد، پوزیسیون، رسیتال، آکومپانیمان، سلو، دوئت، اپرت، اپرا و آنتراکت.
نام های ماندگار
از سوی دیگر کلاس های پیانو شاگردان بسیار پیدا کرد و در کوتاه مدت، شمار زیادی پیانو نواز ایرانی و بین المللی پرورش یافتند و بعضی از آن ها در سطح جهانی به شهرت رسیدند. از جمله می توان از رافی پتروسیان، گیتی امیر خسروی، تانیا آشوت، امانوئل ملیک اصلانیان، نوین افروز و پری برکشلی یاد کرد.و اما در میان پیانو نوازان در حوزه موسیقی سنتی دو تن از دیگران تاثیر گذارتر بودند: مرتضی محجوبی و جواد معروفی که هر دو در سال های پیش از انقلاب اسلامی شهرت بسیار یافته بودند.
مرتضی محجوبی پای بندی بیشتری به سنت داشت و مهجورترین نغمه های سنتی را با مهارت از دل پیانو بیرون می کشید. البته برای اجرای هر کدام کوک پیانو را تغییر می داد. درباره مرتضی محجوبی باید در وقت مناسب دیگری به تفصیل صحبت کرد.
رواج فرهنگ پیانو در ایران"
جواد معروفی پس از آن که نزد پدر با مبانی موسیقی سنتی آشنا شد در مدرسه وزیری نام نوشت و پس از مدت کوتاهی نزد خانم خاراتیان آموزگار معروف پیانو به شاگردی نشست. او از سنین جوانی به صورت حرفه ای به کار با پیانو پرداخت و در سال های پیش از انقلاب در همه نهادهای فرهنگی نام او به گوش می رسید. در انجمن موسیقی ملی، در هنرستان عالی موسیقی، در شورای موسیقی رادیو، در برنامه گلها و در رادیو تلویزیون. معروفی در هر جا که بود با همت و پشتکار، زمان و توان خود را صرف گسترش فرهنگ ایرانی پیانو، و ابداع و نوآوری در نواختن آن و ساختن برای آن کرده است.
معروفی در نواختن به جای "گلیساندو" بیش تر از "استاکاتو"ها بهره می گیرد و در نتیجه به ملودی های روشن و شفاف دست پیدا می کند. دست چپ را استقلال می بخشد و آن را از تکرار همزمان دست راست باز می دارد.
در آهنگسازی به صورت خفیف از کنترپوان استفاده می کند و با سازآرائی های رنگین آهنگ ها را جاذبه می بخشد.
معروفی به دلیل تسلط بر سازآرائی، تنظیم های درخشانی نیز در کارنامه خود دارد. از جمله شماری از تصنیف های دوره مشروطیت را با تنظیمهای خود رنگ ماندگاری زده است.
چند سوئیت در دشتی و سه گاه و ماهور، فانتزی ژیلا، خواب های طلائی، پرلود در چهارگاه، راپسودی اصفهان و رومانسهای چند گانه از آفریدههای برجسته او به شمار می رود.
در آمریکا محققان به کمک نصب
روباتی که نقش آرنج و بازوی مصنوعی را بازی می کند توانستند به دو بیمار
فلج کمک کنند تا دوباره "دستشان" را به کار گیرند.
یکی از این دو بیمار زنی بود که از گردن به پایین فلج بود و پس از ۱۵ سال توانست به کمک این آرنج مصنوعی یک لیوان قهوه بنوشد.نتایج این تلاش جدید که در مجله نیچر به چاپ رسیده، نحوه عملکرد این روش را چنین توضیح می دهد: با نصب یک حسگر در مغز بیمار فلج، امکان انتقال فرمان های مغز به روبات-آرنج میسر می شود و فرد می تواند با اتخاذ تصمیم در مغز آرنج مصنوعی اما هوشمند خود را حرکت دهد.
این پروژه تحقیقاتی که روز چهارشنبه (۱۶ مه - ۲۷ اردیبهشت) با آزمایش موفق بروی دو بیمار امیدها برای کمک به بیماران قطع نخاعی را افزایش داده، کار مشترکی میان مر کز عصب شناسی دانشگاه ماساچوست، دانشگاه براون و مرکز امور کهنه سربازان ایالت رود آیلند و مدرسه پزشکی دانشگاه هاروارد بوده است.
این گروه در سال ۲۰۰۶ هم با انتشار گزارشی اعلام کرده بود که با مداخله در ارتباط میان بخش های مغز و اندام های فلج شده می توان به بیماران فلج کمک کرد تا عملکرد اعضای بدن خود را دوباره باز یابند.
حسگری که با نصب آن بروی مغز امکان عملی شدن این فرضیه را فراهم کرد، بسیار کوچک و در حد یک لوبیا است.
دستور مغز که به صورت امواج الکترونیکی از طریق حسگر به کامپیوتر ارسال می شوند، توسط کامپیوتر کد شناسی و به صورت فرمان به روبات آرنجی ارسال می شوند.
اگر چه ممکن است تا همگانی شدن چنین تسهیلاتی هنوز راه زیادی مانده باشد اما موفقیت در چنین پروژه هایی افق بازتوانی برای بیماران قطع نخایی و فلج زیر گردن را روشن تر از همیشه خواهد کرد.
خبرگزاری رویترز می گوید جمعی از
متخصصان به شورای امنیت سازمان ملل گزارش داده اند که با وجود تحریم های
تسلیحاتی علیه دولت بشار اسد، ایران به ارسال اسلحه و مهمات به سوریه ادامه
می دهد.
رویترز روز چهارشنبه (۱۶ مه - ۲۷ اردیبهشت) در خبری اختصاصی نوشته سوریه همچنان مقصد اصلی ارسال اسلحه از ایران است.گروه کارشناسان تهیه کننده این گزارش می گویند در یک سال گذشته شخصا از سه محموله اسلحه توفقیف شده از مبداء ایران بازرسی کرده اند. سه محموله ای که مقصد دو تا از آنها سوریه بوده است.
رویترز همچنین نوشته که کارشناسان تهیه کننده این گزارش به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرده اند ایران با وجود تحریم های هسته ای، همچنان در صدد تهیه قطعات و تجهیزات لازم برای غنی سازی اورانیوم و ادامه برنامه های هسته ای خود است.
در پیش نویس این گزارش محرمانه همچنین به نقش شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران در انتقال محموله های سلاح اشاره شده است.
در حالی که شرکت کشتیرانی ایران مستقیما شامل تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد نشده اما چند شرکت وابسته به آن اکنون با تحریم مستقیم آمریکا و سازمان ملل متحد روبرو هستند و تهیه کنندگان این گزارش به اعضای شورای امنیت توصیه کرده اند که در مورد شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی هم "هوشیار" باشند.
این در حالی است که ایران برنامه هسته ای خود را صلح آمیز می داند و گزارش هایی این چنین را بازتابی از تلاش های غرب برای وارد کردن فشار بر این کشور ارزیابی می کند.
آمریکا پذیرفته که به تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در اردوگاه اشرف بودهاند، پناهندگی بدهد.
دانیل فرید، نماینده وزارت خارجه آمریکا در مسائل
مربوط به اردوگاه اشرف، در گزارشی که به کنگره آمریکا داد، این خبر را داد و
گفت که آمریکا پرونده های بعضی از اعضای سازمان مجاهدین خلق را یک به یک
بررسی می کند و به آنها که شرایط لازم را داشته باشند، پناهندگی می دهد.او اضافه کرد که این افراد کسانی خواهند بود که کمیساریای عالی پناهندگان، پرونده هایشان را به مقام های آمریکایی ارجاع خواهند کرد.
آقای فرید از کنگره آمریکا خواست تا شرایط قانونی را برای وارد شدن تعدادی از این افراد به آمریکا فراهم کند.
قانون آمریکا اجازه نمی دهد کسانی که در گروه های تروریستی عضویت دارند، وارد این کشور شوند.
آمریکا، سازمان مجاهدین خلق را یک گروه تروریستی می داند.
دانیل فرید همچنین به کنگره گفت که تعدادی از شرکای اروپایی ایالات متحده، شروع به بررسی پرونده های پناهندگی اعضای سازمان مجاهدین خلق کردهاند.
نماینده وزارت خارجه آمریکا در مسائل مربوط به اردوگاه اشرف، همچنین این احتمال را مطرح کرده که شاید بخشی از این افراد بخواهند به ایران بازگردند.
ماجرای فرستادن ساکنان اشرف به کشورهای دیگر از آنجا آغاز شد که دولت عراق خواهان باز پس گیری مکانی شد که به اردوگاه اشرف مشهور است.
اعضای سازمان مجاهدین خلق، در دوره ریاست جمهوری صدام حسین در عراق به این مکان رفتند و از آنجا عملیاتی را علیه ایران آغاز کردند که آن زمان در جنگ با عراق بود.
با سرنگونی دولت صدام، ساکنان اردوگاه اشرف خلع سلاح شدند.
دولت عراق بعد از صدام، خواهان خروج این افراد از محل اردوگاه اشرف شده بود. این خواسته با مخالفت رهبران سازمان مجاهدین خلق روبه رو شده بود.
در اقدامی دیگر که پلیس عراق می خواست کنترل این اردوگاه را به دست بگیرد، درگیری خونینی درگرفت.
بعد از آن بود که جامعه جهانی خواهان یافتن راه حلی شد تا ساکنان اردوگاه اشرف بتوانند بعد از خروج از این محل، جا و مکانی در کشورهای دیگر پیدا کنند.
مهرنوش پورضیایی، خبرنگار بیبیسی فارسی در واشنگتن می گوید، یکی از موضوعات مهمی که نمایندگان حاضر دراین جلسه به دنبال آن بودند، وجود یا نبود تسلیحات در اردوگاه اشرف بود.
موضوعی که در جلسه اخیر دادگاه فرجام خواهی برای حذف سازمان مجاهدین خلق از فهرست آمریکا از سازمان های تروریستی مطرح شده است.
رابرت لوب، وکیل وزارت خارجه آمریکا در این پرونده یک هفته پیش به دادگاه گفت هنوز دسترسی تمام عیار به تمام نقاط اردوگاه اشرف وجود ندارد و بر این اساس هنوز معلوم نیست که آیا گروهی تندرو از اعضای مجاهدین انبار پنهانی اسلحه در این اردوگاه دارند و از این طریق توانایی بالقوه عملیات مسلحانه را حفظ کرده اند.
با این همه آقای فرید در جواب پرسش های مکرر اعضای این جلسه گفت به دلیل جریان پروسه قضایی نمی تواند در این خصوص صحبت کند . ماموریت او تنها بستن اردوگاه اشرف و انتقال ساکنانش به اردوگاه حریه و پس از آن ایجاد راهی برای انتقالشان به کشور سوم است.
خبرنگار ما از برخی صاحبنظران نقل می کند که یکی از دلایل پیچیدگی پرونده سازمان مجاهدین خلق این است که ساختار شبه نظامی دارد و تا زمانی که ساختار این سازمان به ساختار غیرنظامی/سیاسی تبدیل نشود نگرانی درباره از سرگیری فعالیت های مسلحانه آن باقی می ماند.
اردوگاه اشرف در نیمه راه تعطیلی
بعد از بررسی راه های مختلف، تصمیم بر این شد که ساکنان اردوگاه اشرف به اردوگاه دیگری در عراق منتقل شوند و از آنجا به کشورهایی بروند که حاضرند این افراد را به پناهندگی بپذیرند.روند انتقال ساکنان اردوگاه اشرف به اردوگاه حریه، بخش دیگری از گزارش آقای فرید بود.
تاریخ انتقال اعضای اردوگاه اشرف به اردوگاه حریه
- هجدهم فوریه ۲۰۱۲
- هشتم مارس ۲۰۱۲
- نوزدهم مارس ۲۰۱۲
- شانزدهم آوریل ۲۰۱۲
- پنجم مه ۲۰۱۲
این افراد در پنج کاروان که در هر کدام ۴۰۰ نفر بودند، به اقامتگاه جدیدشان منتقل شدند.
آقای فرید می گوید که دولت عراق چندین اتوبوس و کامیون برای انتقال افراد و بارهایشان اختصاص داده است و "هزاران نیروی امنیتی عراقی" از کاروان ها مراقبت می کردند.
ناظران سازمان ملل هم بر روند انتقال این افراد نظارت می کردند.
آن طور که نماینده آمریکا در امور مربوط به سازمان مجاهدین خلق می گوید، اردوگاه حریه، علاوه بر محل خواب، یک سالن غذاخوری و سالن ورزش هم دارد.
در ابتدای کار این محل با مشکل کمبود آب و برق مواجه بود.
دانیل فرید می گوید که این مشکلات حل شده اند، اما هنوز دستگاه های تهویه هوا درست کار نمی کنند و در گرمای عراق این مسئله به مشکلی برای ساکنان، آنجا تبدیل شده است.
سازمان مجاهدین پیش از این از شرایط اردوگاه حریه شکایت کرده بودند و گفته بودند که در این محل، علاوه بر مشکلات زیستی، با سربازان عراقی که محافظت از آن محل را به عهده دارند هم دچار مشکل هستند.
اخبار روز:
ییان اندیشه ای در تداوم و تایید نقد مهدی اصلانیفتوای قتل شاهین نجفی نمایشگر تقابل اندیشه ای جذمی، انسان ستیز و ناقض ازادی بیان و اندیشه میباشد. فتوای مرگ خواهانه یک شهروند ایرانی و یا جهانی از دستگاه اندیشه مذهب تنها بیانگر توحشیست که میبایست اجماع بشری را در تقابل با خود در یک فرایند حقوقی ارایش دهد، و این تنها روشیست که بدین دخالتها میتواند پاسخی بلاواسطه دهد.
بسیاری از کنشگران ایرانی بویژه انان که در شبکه در هم تنیده اصلاحات قرار دارند، در تقابل با چنین بیان توحشی نگاهی دوسویه خود را به مثابه دادستان، مفسر، اموزگاران اخلاق، بیان داشتند. نگاه دوسویه ای که پاسداری از کهنه اندیشی را با مصلحت جویی زمانه میخواهد پیوند دهد. همین نگاه با توسل به حرمت باور و اعتقادات بشری میخواهد بما بقبولاند که محصول کار شاهین نجفی توهینی بود بدین حقوق مدنی، میخواهند بقبولانند که در این حادثه زخم های عاطفی بر باور گروهی انسانی، شکستن مرزهای اخلاقی و حتی حقوقی میباشد، بی انکه دلیل چنین تقابلی را در بستر اجتماعی و فرهنگی همچنین سیاسی ایران امروز مستند سازند. بی انکه عملکرد چنین باوری را در صحنه قضایی ایران برایمان مرور نمایند، تنها به شیوه ای از این تقابل در سرزنش خوانی خود بسنده مینمایند. حقیقت تلخ سرزمینمان اما گویای قدرتیست که با اتکا بر نوعی از نگاه مذهبی و دینمدارانه جان و مال مردم انرا به تاراج در انباشت طمع انسان کش خود کشانیده است، بخش اعظمی از قوانین جزایی این نظام بر بنیاد شریعت خود را استوار ساخته، و این قوانین توحش امیز را به نمایندگی از اسمان، و خدا و نبی و امامانش در دستان تبهکار خود به اقتدار گرفته است. فریاد شاهین نجفی و نجفی ها به همین دلیل هم از لحاظ اخلاقی و هم حقوقی کاملا درست و برحق میباشد. واکنشیست به کنش انسان ستیزانه نظام دینمدار. حال اقایان اصلاح طلب و حامیان ان به چه دلیل خود را در این میدان و معرکه درانداختند و در نکوهشی دو سویه در اندیشه مرمت سازی خود را قرار میدهند؟ ایا جز این است که انان از سرگذشت و منشور اعتقادی و رفتاری نچندان دور هم افرینی جنایات علیه ایرانیان و بشریت به دفاعی مقدس تن میسایند؟ ایا جز این است که داستان پندارواره اصلاحات در حوزه اخلاق و عدالت اجتماعی یعنی تمکین به خاموشی و قناعت ورزی به فرهنگی که خود زاده انند؟
داستان حقیقی فتوای قتل شاهین نجفی اما اینگونه نیست که راویان سیاست بازگشت به رویای دامان ترمیم شده نظام انرا به تصویر میکشانند. این شیوه های تفسیری بیانگر خدعه و تداوم همان فرهنگ تقیه بیش نیست، اخلاق دو سویه اما سمتگیری روشنی دارد انهم دفاع از کهنه اندیشی و حاکمیت سیاسی نظام موجود. هیچ یک از این اقایان اما اشاره ای به عدم مشروعیت قوانین الهی و شریعه در بستر جوامع انسانی و مدنیت انسانی نمی دارند. هیچ یک اما تلنگری بر نامشروع بودن این دخالت اهل دین در زندگی انسان امروز نمیزند.
ایا این فتوا خارج از ذهنیت و فرهنگی بود که هزاران اسیر زندانی را در پگاه خاکستری هستی نظام قتل عام نمود؟ ایا این فتوا مفهومی جز مرگ خواهی دگر اندیش دارد؟ نه این همان منشور مشترک مرگ خواهی همه دینمداران است و بس. تنها تفاوتها همانیست که اقای واحدی فرمودند، یعنی قاضی که باشد و توهین چه باشد. به زبان دیگر قانون شریعت مرگ خواهی چون سب النبی به خودی خود اشکالی نخواهد داشت.
اجماع مدنی و حقوقی جهانی میبایست با این پدیده توحش گرا و خودسر برخوردی جدی نماید، تمام فرامین جزایی تحت عنوان فتوا میبایست در زمره اقدام و سازماندهی قتل و کشتار شهروندان (جهانی) تحت تعقیب قضایی کشانیده گردند، این ان پاسخیست که میبایست یک انسان تابع حقوق مدنی بشری بدین داستان بدهد و نه دست یازی به انواع سفسطه های اخلاقی و تفسیری برای ترمیم اندیشه های تبهکارانه.
مصلحان حقیقی اجتماعی دادخواهان حقوقی پیگرد این و ان ایت الله و مرجعی هستند که با استفاده از قوانین زمین ساز و اسمان دوخت خود ازادانه ذهنیت و عینیت کشتار را می افرینند. درخواست چنین پیگردی حقوقی از سوی نهادهای ذیصلاح حقوقی-جهانی تنها پاسخی است بدین فرایند سی و سه ساله که نظام جمهوری اسلامی انرا در جهان اسلام سیاسی جهانشمول نمود.
آیتالله خامنهای، یک زندگی ممنوع
عکسی که از آیت الله خامنهای در کتاب «شرح اسم» منتشر شده
اراده آیتالله خامنهای به پنهان ماندن زندگیاش، ناشی از دو
چیز است: حفظ جایگاه سیاسی و فراهم آمدن زمینه برای تقدیس مذهبی. رهبر
کنونی جمهوری اسلامی، با کنترل انتشار سند درباره زندگی خصوصی و
اجتماعیاش، میراثخوار سنت اسلافش در حوزههای علمیه، و همچنین وارث
زمامداران خودکامه است.
رسانههای خبری در ایران در همان روز اول
برگزاری نمایشگاه کتاب تهران خبر دادند که کتابی درباره زندگی آیتالله
خامنهای به «داغترین» و «خبرسازترین» کتاب نمایشگاه تبدیل و بااستقبال
«بسیارخوبی» مواجه شده است؛ انگار دولت با اعمال محدودیتهای بیسابقه،
خواسته بود نمایشگاه امسال را قرق و آماده برای عرضه این کتاب کند.
این کتاب که «شرح اسم» نام داشت، به زندگی رهبر کنونی
ایران از بدو تولد یعنی سال ۱۳۱۸، تاانقلاب سال۱۳۵۷میپرداخت و عکس بدون
ریش و سبیلی که از آیتالله خامنهای در خبرهای مربوط به معرفی این کتاب
منتشر شده بود، معروفتر از خود کتاب شد. این عکس مربوط به زمانی بود که
رهبر جمهوری اسلامی در زندانهای نظام سیاسی گذشته به سر میبرد و آن زمان
«ریش روحانیون را در زندان میتراشیدند».
برای اولین بار بود که در داخل ایران چنین کتابی با چنین موضوعی منتشر میشد؛ تا کنون هیچ کتابی با این حجم (حدود ٧٥٠ صفحه)، سند، عکس (که به قول ناشر، تاکنون کمتر فرصت انتشار پیدا میکرد) و تبلیغات درباره رهبر زنده جمهوری اسلامی منتشر نشده بود.
برای اولین بار بود که در داخل ایران چنین کتابی با چنین موضوعی منتشر میشد؛ تا کنون هیچ کتابی با این حجم (حدود ٧٥٠ صفحه)، سند، عکس (که به قول ناشر، تاکنون کمتر فرصت انتشار پیدا میکرد) و تبلیغات درباره رهبر زنده جمهوری اسلامی منتشر نشده بود.
مشخص است که نویسنده این دست کتابها «نویسندگان
معمولی» نمیتوانند باشند؛ هدایتالله بهبودی، نویسنده کتاب «شرح اسم»، یکی
از مسئولان دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری و کسی است که آیتالله
خامنهای سال ١٣٨٤ درباره او و یکی دو همکار دیگرش که در باره تاریخ جمهوری
اسلامی مینویسند، گفت: «اگر بنده شاعربودم، یقیناً در مدح شماها، درمدح
آقاى سرهنگى، درمدح آقاىبهبودى، درمدح آقاى قدمى، درمدح همین خاطرهسازان و
خاطرهانگیزان قصیده مىساختم؛ حقیقتاً جا دارد، چون كاربسیار بزرگ و
بااهمیتى است.» رهبر جمهوری اسلامی به بهانههای مختلف، از کتابهای این
نویسنده، مثل کتابی که بهبودی درباره سفر به مکه نوشته، تشکر کرده است.
همچنین ناشر چنین کتابهایی هم «ناشران معمولی»
نیستند؛ در خبرها نوشته شد که ناشر «شرح اسم» مؤسسهای با نام «مطالعات و
پژوهشهای سیاسی» است که به وزارت اطلاعات وابسته است. گرچه ناشرانی مثل
انتشارات سوره مهرِ حوزه هنری، انتشارات سروش صدا و سیما، یا ناشران دیگری
که با یک واسطه، زیر نظر شخص رهبر جمهوری اسلامی اداره میشوند بالقوه
میتوانستند ناشر این کتاب باشند، اما عبارت «وابسته به وزارت اطلاعات» که
در پس عنوان ناشر آمده بود، این کتاب را نزد هواداران رهبر جمهوری اسلامی
از هر گونه تردید و شبهه، مصون میکرد.
اما جشن و پایکوبی برای عرضه این کتاب، یک روز هم به
طول نکشید؛ بر اساس گزارش خبرگزاری مهر، در بعد از ظهر همان روز اول
نمایشگاه، از عرضه «شرح اسم» جلوگیری شد، اما علت این امر اعلام نشد. فقط
ناشر این کتاب بر سر درغرفهاش برگهای نصب کرد و «اتمام کتاب» را خبر داد.
ده روز بعد، علت واقعی جلوگیری از عرضه کتاب زندگینامه رهبر جمهوری اسلامی، با اطلاعیه از سوی دفترحفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای اعلام شد.
در این اطلاعیه، ضمن«قدردانی ازنویسنده وناشر كتاب»، آمده بود که کتاب «شرح اسم» دارای «اغلاط مختلف تاریخی وغیرتاریخی» است و ازمؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی که وابسته به دفتر رهبر جمهوری اسلامی است مجوز نگرفته است.
این اطلاعیه بدون ذکر هیچ موردی، ناشر را «متعهد به رفع اشكالات» کرد و از «عموم نویسندگان وناشران» خواست که اگر مایل به انتشار کتابی درباره آیتالله خامنهای هستند«ازطریق هماهنگی و ارتباط بااین مؤسسه» آن را منتشر کنند.
شاید نویسنده و ناشر کتاب «شرح اسم» پیشبینی نمیکردند که دفتر آیتالله خامنهای، این بار به جای تشکر، نسبت به انتشار آن اعتراض کند.
ناشر این کتاب تا کنون در این باره واکنشی نشان نداده، اما وزیراطلاعات، شخصی که حمایت ویژه آیتالله خامنهای را در دولت احمدینژاد به همراه دارد، به کلی مسؤولیت انتشار این کتاب را از عهده وزارتخانه متبوع خود برداشت و گفت: «وزارت اطلاعات ناشری ندارد.»
ده روز بعد، علت واقعی جلوگیری از عرضه کتاب زندگینامه رهبر جمهوری اسلامی، با اطلاعیه از سوی دفترحفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای اعلام شد.
در این اطلاعیه، ضمن«قدردانی ازنویسنده وناشر كتاب»، آمده بود که کتاب «شرح اسم» دارای «اغلاط مختلف تاریخی وغیرتاریخی» است و ازمؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی که وابسته به دفتر رهبر جمهوری اسلامی است مجوز نگرفته است.
این اطلاعیه بدون ذکر هیچ موردی، ناشر را «متعهد به رفع اشكالات» کرد و از «عموم نویسندگان وناشران» خواست که اگر مایل به انتشار کتابی درباره آیتالله خامنهای هستند«ازطریق هماهنگی و ارتباط بااین مؤسسه» آن را منتشر کنند.
شاید نویسنده و ناشر کتاب «شرح اسم» پیشبینی نمیکردند که دفتر آیتالله خامنهای، این بار به جای تشکر، نسبت به انتشار آن اعتراض کند.
ناشر این کتاب تا کنون در این باره واکنشی نشان نداده، اما وزیراطلاعات، شخصی که حمایت ویژه آیتالله خامنهای را در دولت احمدینژاد به همراه دارد، به کلی مسؤولیت انتشار این کتاب را از عهده وزارتخانه متبوع خود برداشت و گفت: «وزارت اطلاعات ناشری ندارد.»
مگر کتاب «شرح اسم» چه ویژگیای داشت؟
در خبرهایی که مربوط به انتشار این کتاب منتشر شد، قسمتهایی از مقدمه آن نیز آورده شده بود؛ بر این اساس، نویسنده سعی کرده بود در نوشتن زندگینامه رهبر جمهوری اسلامی به «اخلاق حرفهای» پایبند باشد و «موقعیت کنونی آیتالله خامنهای براینکار سایه نیفکند».
با توجه به محدودیتهای بسیاری که برای نوشتن چنین کتابهایی در ایران وجود دارد، نویسنده اعلام کرده بود که «کمبود منابع»، «امساک برخی مراکز دستاندرکار» و«پریشانی وپراکندگی اسناد موجود» جزو دشواریهای نوشتن کتابش بوده، زیرا او میخواسته «تمامی زوایای پیدا و پنهان زندگی شخصی ومبارزاتی» آیتالله خامنهای راروشن سازد.
طبیعی است که چنین تصمیم و تلاشی، حتی از سوی نویسندهای قابل اعتماد و نزدیک به قدرت، محکوم به شکست است.
آیتالله خامنهای نه تنها بر کتابهایی که درباره وی منتشر میشوند، حساسیت و نظارت دارد بلکه دفتر وی تمامی اخبار و نقل قولهای رسمی و غیررسمی را که از رهبر جمهوری اسلامی در مطبوعات و رسانهها منتشر میشود، کنترل و مدیریت میکند.
به عنوان نمونه، صدا و سیما و هیچ خبرگزاری در ایران اجازه ندارد، پیش از انتشار متن سخنرانیهای آیتالله خامنهای در سایت خبری دفترش، حرفهای وی را نقل کند، یا به بازنشر فیلمها و اسناد مربوط به گذشته و یا نقل قول از دیگران درباره آیتالله خامنهای بپردازد.
در خبرهایی که مربوط به انتشار این کتاب منتشر شد، قسمتهایی از مقدمه آن نیز آورده شده بود؛ بر این اساس، نویسنده سعی کرده بود در نوشتن زندگینامه رهبر جمهوری اسلامی به «اخلاق حرفهای» پایبند باشد و «موقعیت کنونی آیتالله خامنهای براینکار سایه نیفکند».
با توجه به محدودیتهای بسیاری که برای نوشتن چنین کتابهایی در ایران وجود دارد، نویسنده اعلام کرده بود که «کمبود منابع»، «امساک برخی مراکز دستاندرکار» و«پریشانی وپراکندگی اسناد موجود» جزو دشواریهای نوشتن کتابش بوده، زیرا او میخواسته «تمامی زوایای پیدا و پنهان زندگی شخصی ومبارزاتی» آیتالله خامنهای راروشن سازد.
طبیعی است که چنین تصمیم و تلاشی، حتی از سوی نویسندهای قابل اعتماد و نزدیک به قدرت، محکوم به شکست است.
آیتالله خامنهای نه تنها بر کتابهایی که درباره وی منتشر میشوند، حساسیت و نظارت دارد بلکه دفتر وی تمامی اخبار و نقل قولهای رسمی و غیررسمی را که از رهبر جمهوری اسلامی در مطبوعات و رسانهها منتشر میشود، کنترل و مدیریت میکند.
به عنوان نمونه، صدا و سیما و هیچ خبرگزاری در ایران اجازه ندارد، پیش از انتشار متن سخنرانیهای آیتالله خامنهای در سایت خبری دفترش، حرفهای وی را نقل کند، یا به بازنشر فیلمها و اسناد مربوط به گذشته و یا نقل قول از دیگران درباره آیتالله خامنهای بپردازد.
سختگیری درباره انتشار آثار و اخبار رهبر جمهوری
اسلامی، در زمان رهبری آیتالله خمینی هم وجود داشت، اما با گسترش رسانهها
و سرعت انتقال اطلاعات، در دوران آیتالله خامنهای روز به روز بیشتر
میشود.
این همه هراس و محدودیت برای چیست؟
نکتهای که به طور خاص در مورد آیتالله خامنهای میتوان گفت این است که وی از خدشهدار شدن تصویر سیاسی و مذهبی خود بیمناک است؛ به ویژه آنکه در هیچ برههای از تاریخ جمهوری اسلامی، مشروعیت سیاسی و مذهبی رهبر، این چنین زیر سؤال نبوده است.
نکتهای که به طور خاص در مورد آیتالله خامنهای میتوان گفت این است که وی از خدشهدار شدن تصویر سیاسی و مذهبی خود بیمناک است؛ به ویژه آنکه در هیچ برههای از تاریخ جمهوری اسلامی، مشروعیت سیاسی و مذهبی رهبر، این چنین زیر سؤال نبوده است.
انتشار آزاد اطلاعات، اسناد و اظهارنظر درباره
آیتالله خامنهای، حتی از سوی نزدیکترین یاران دوران انقلاب، نظیر اکبر
هاشمی رفسنجانی و یا مسئولان دورههای مختلف جمهوری اسلامی مثل مهدی کروبی،
میتواند پایههای قدرت سیاسی وی را متزلزل و به راحتی موجی را علیه وی در
درون حکومت به راه اندازد.
به عنوان نمونه، فیلم و اسنادی که از جلسه مجلس خبرگان رهبری بلافاصله پس از درگذشت آیتالله خمینی وجود دارد، به خوبی نقش هاشمی رفسنجانی را در تعیین جانشین بنیانگذار جمهوری اسلامی نشان میدهد؛ امری که اکنون گفتن و مرورش، زیاد به مذاق طرفداران آیتالله خامنهای خوش نمیآید.
غیرممکن است، اما شاید اگر در قدرت دفتر آیتالله خامنهای بود، تمامی مدارک موجود را در اختیار میگرفت و تاریخ را در زمان و به شیوهای که خود صلاح میداند روایت میکرد.
ضمن آن که عدم انتشار اطلاعات درباره زندگی خصوصی، یکی از شگردهای چهرههای مذهبی است که فقط منحصر به حوزههای شیعه نیست. این نوع پنهانکاری، در اذهان عوام، به مقدسنمایی و بری بودن از هر گونه آلودگی کمک میکند.
با این حال، همین مقدار محدودیت نیز باعث شده حتی سازمانها، رسانهها و نویسندگان مستقل و مخالف جمهوری اسلامی هم نتوانند تصویری کامل و همهجانبه از زندگی آیتالله خامنهای ارائه دهند.
در این شرایط، هر گونه مستندی درباره رهبر جمهوری اسلامی، اعتبار کافی ندارد؛ آنهایی که وابستهاند جانبدارانه رفتار میکنند، و آنانی که مستقل و مخالفند، منابع لازم را در اختیار ندارند.
به عنوان نمونه، فیلم و اسنادی که از جلسه مجلس خبرگان رهبری بلافاصله پس از درگذشت آیتالله خمینی وجود دارد، به خوبی نقش هاشمی رفسنجانی را در تعیین جانشین بنیانگذار جمهوری اسلامی نشان میدهد؛ امری که اکنون گفتن و مرورش، زیاد به مذاق طرفداران آیتالله خامنهای خوش نمیآید.
غیرممکن است، اما شاید اگر در قدرت دفتر آیتالله خامنهای بود، تمامی مدارک موجود را در اختیار میگرفت و تاریخ را در زمان و به شیوهای که خود صلاح میداند روایت میکرد.
ضمن آن که عدم انتشار اطلاعات درباره زندگی خصوصی، یکی از شگردهای چهرههای مذهبی است که فقط منحصر به حوزههای شیعه نیست. این نوع پنهانکاری، در اذهان عوام، به مقدسنمایی و بری بودن از هر گونه آلودگی کمک میکند.
با این حال، همین مقدار محدودیت نیز باعث شده حتی سازمانها، رسانهها و نویسندگان مستقل و مخالف جمهوری اسلامی هم نتوانند تصویری کامل و همهجانبه از زندگی آیتالله خامنهای ارائه دهند.
در این شرایط، هر گونه مستندی درباره رهبر جمهوری اسلامی، اعتبار کافی ندارد؛ آنهایی که وابستهاند جانبدارانه رفتار میکنند، و آنانی که مستقل و مخالفند، منابع لازم را در اختیار ندارند.
اما آنچه اغلب منتقدان بر آن اتفاق نظر دارند، این
است که گذشته آیتالله خامنهای که اکنون به مقام «رهبری» و «مرجعیت»
رسیده، چندان ویژه و خاص این دو مقام نبوده است.
از نظر مبارزات سیاسی در دوران پهلوی، شخصیتهای بارز دیگری بوده و هستند که سابقه و اهمیت بیشتری نسبت به آیتالله خامنهای داشتهاند، و از نظر تحصیلات حوزوی نیز پیشینه وی به قول آیتالله منتظری، «در حد مرجعیت نیست».
ضمن آنکه برخی از گفتهها درباره زندگی آیتالله خامنهای، او را بیشتر به داشتن «زندگی معمولی» نزدیک میکند؛ مثل استعمال دخانیات، علاقه به موسیقی یا حتی برخی از برنامههای روزانهاش.
به عنوان نمونه چند سال پیش، سرگروه سابق محافظان آیتالله خامنهای در گفتوگویی، یک روز رهبر جمهوری اسلامی را روایت کرده بود که با انتقاد تند دفتر رهبری مواجه شد.
از نظر مبارزات سیاسی در دوران پهلوی، شخصیتهای بارز دیگری بوده و هستند که سابقه و اهمیت بیشتری نسبت به آیتالله خامنهای داشتهاند، و از نظر تحصیلات حوزوی نیز پیشینه وی به قول آیتالله منتظری، «در حد مرجعیت نیست».
ضمن آنکه برخی از گفتهها درباره زندگی آیتالله خامنهای، او را بیشتر به داشتن «زندگی معمولی» نزدیک میکند؛ مثل استعمال دخانیات، علاقه به موسیقی یا حتی برخی از برنامههای روزانهاش.
به عنوان نمونه چند سال پیش، سرگروه سابق محافظان آیتالله خامنهای در گفتوگویی، یک روز رهبر جمهوری اسلامی را روایت کرده بود که با انتقاد تند دفتر رهبری مواجه شد.
در این شرایط چه کتابهایی درباره آیتالله خامنهای منتشر میشود؟
از نظر تعداد، کم نیستند کتابهایی که درباره رهبر کنونی جمهوری اسلامی منتشر میشود، اما به لحاظ کیفی دارای چند ویژگی معدود هستند.
علیرغم آن چیزی که هدایتالله بهبودی در مقدمه کتاب «شرح اسم» نوشته بود که سعی کرده «از محدوده اسناد و خاطرات فراتر» نرود و«کفشدار ذهنیت و خیال» نباشد، اغلب کتابهایی که در ایران درباره آیتالله خامنهای منتشر میشود، مبتنی بر قلم و خیال تسخیرشده از سوی قدرت است؛ به عبارت دیگر یک نظام ایدئولوژیک و سیاسی، فرم و محتوای این کتابها را بسیار به هم شبیه کرده است، به گونهای که میتوان گفت در این زمینه «کتابسازی» میشود.
از نظر تعداد، کم نیستند کتابهایی که درباره رهبر کنونی جمهوری اسلامی منتشر میشود، اما به لحاظ کیفی دارای چند ویژگی معدود هستند.
علیرغم آن چیزی که هدایتالله بهبودی در مقدمه کتاب «شرح اسم» نوشته بود که سعی کرده «از محدوده اسناد و خاطرات فراتر» نرود و«کفشدار ذهنیت و خیال» نباشد، اغلب کتابهایی که در ایران درباره آیتالله خامنهای منتشر میشود، مبتنی بر قلم و خیال تسخیرشده از سوی قدرت است؛ به عبارت دیگر یک نظام ایدئولوژیک و سیاسی، فرم و محتوای این کتابها را بسیار به هم شبیه کرده است، به گونهای که میتوان گفت در این زمینه «کتابسازی» میشود.
همچنین انتشار این کتابها با سانسور موجود در زمینه
نشر، نسبت معکوس دارد؛ یعنی هر چه سانسور بیشتر باشد، انتشار کتاب با موضوع
آیتالله خامنهای سادهتر و روانتر صورت میگیرد.
به عنوان نمونه، دو سال پیاپی است که در ایام نوروز، درست زمانی که تمامی ادارهها تعطیل است،از جمله اداره کتاب وزارت ارشاد که مسؤولیت بررسی کتابها را پیش از نشر دارد، فوراً کتابی با موضوع شعار سالانه آیتالله خامنهای منتشر میشود. این امر، حتی انتقاد رسانههای نزدیک به حکومت را نیز در پی دارد که این نوع انتشار کتاب را «غیرقانونی» میدانند.
به علاوه، طی سالهای اخیر، بخشی از نویسندگان نزدیک
به حکومت به «کاتبان رهبری» تبدیل شدهاند، نمونه آن کسانی مثل محسن مؤمنی،
محمدرضا بایرامی، رضا امیرخانی و اکبر صحرایی هستند که با همراهی آیتالله
خامنهای در سفرهای استانی، کتابهایی را در این باره نوشتهاند؛ این
کتابها به سبب اتفاقات تکراری که در تمامی سفرها افتاده، شبیه یکدیگر شده و
سرشار از تمجید و ستایش از آیتالله خامنهای است.به عنوان نمونه، دو سال پیاپی است که در ایام نوروز، درست زمانی که تمامی ادارهها تعطیل است،از جمله اداره کتاب وزارت ارشاد که مسؤولیت بررسی کتابها را پیش از نشر دارد، فوراً کتابی با موضوع شعار سالانه آیتالله خامنهای منتشر میشود. این امر، حتی انتقاد رسانههای نزدیک به حکومت را نیز در پی دارد که این نوع انتشار کتاب را «غیرقانونی» میدانند.
با وجود این، همواره مسئولان جمهوری اسلامی میگویند که درباره رهبر جمهوری اسلامی «حق مطلب» ادا نشده و به آیتالله خامنهای در زمینه چاپ کتاب «ظلم»شده است.
اعتراض شورای دفاع از حق تحصیل به بازداشت دانشجویان ستاره دار
شورای دفاع از حق تحصیل با انتشار بیانیه ای از اجرای انقلاب
فرهنگی دوم با مسئولیت کامران دانشجو، وزیر علوم کنونی جمهوری اسلامی خبر
داده است.
شورای دفاع از حق تحصیل، در اعتراض به بازداشت
دهها تن از دانشجویان ستارهدار و محروم از تحصیل در سه سال گذشته بیانیه
ای را منتشر کرده و خبر داده است که این دانشجویان به حبسهای طولانی مدت
محکوم شده اند.
این شورا تأکید کرده که بازداشت دانشجویان در ایران به صورت مستمر، نهادینه و برنامه ریزی شده صورت میگیرد.
نویسندگان این بیانیه از مقامات حکومت ایران خواسته
اند که به اصول قانون اساسی و تعهدات بینالمللی خویش احترام بگذارند،
همچنین روند محروم کردن دانشجویان از حق تحصیل و ستارهدار کردن فعالان
دانشجویی را متوقف کنند، دانشجویان محروم از تحصیل را که تنها به دلیل
مطالبه حق اولیه تحصیل در زندانهای کشور به سر میبرند آزاد سازند و امکان
ادامه تحصیل دانشجویان ستارهدار و محروم از تحصیل را میسر کنند.
در بیانیه اخیر شورای دفاع از حق تحصیل که از پنج فصل
تشکیل شده، آمده است که طی یک ماه گذشته وزیر علوم دولت جمهوری اسلامی در
دو نوبت سخنان تهدید آمیزی علیه دانشجویان ابراز کرده که نگرانی ها از
گسترش ستاره دار کردن و محرومیت دانشجویان از حق تحصیل را موجب شده است.
این شورا سخنان اخیر کامران دانشجو را مبنی بر اینکه
«دانشگاه جای منتقدان نیست» مجرمانه دانسته و بر این باور است که کامران
دانشجو با قصد انحراف افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر نقاط تاریک زندگی
شخصی، سیاسی و فسادهای گسترده اقتصادیاش به صورت مداوم به تهدید دانشجویان
و محروم کردن آنان از تحصیل میپردازد.
همچنین بر اساس گزارش شورای دفاع از حق تحصیل، از سال
۸۵ تا سال ۹۰ هر ساله دهها تن از فعالان دانشجویی بهرغم کسب رتبههای
ممتاز در کنکور کارشناسی ارشد، از ثبت نام در دانشگاه و تحصیل در مقطع
کارشناسی ارشد محروم شده اند.
عده بسیاری از این دانشجویان همزمان با احکام محرومیت
از تحصیل با بازداشت و زندان غیر قانونی هم مواجه شده اند تا جایی که تنها
در دانشگاه مازندران ۱۳ نفر از دانشجویان محروم از تحصیل بازداشت و زندانی
شده اند.
شورای دفاع از حق تحصیل تشکلی است که دانشجویان محروم
از تحصیل و ستاره دار در مهرماه سال ۸۷ برای پیگیری حق اولیه تحصیل تشکیل
دادند.
به گفته مؤسسان این تشکل دانشجویی، شورا از ابتدای
تأسیس بر مشی مستقل، غیرسیاسی و صنفی اش تأکید داشته و تنها بر پیگیری حق
اولیه و انسانی تحصیل تمرکز داشته است.
با این حال تا کنون بسیاری از اعضای آن به جرم پیگیری حق تحصیل روانه زندان ها شده اند.
ضیا نبوی ، مجید دری و مهدیه گلرو از اعضای این تشکل دانشجویی هستند که هم اکنون در زندان های ایران به سر می برند.
درباره تحریم ها و پرونده هسته ای فردا «مسائل مهمی» به اطلاع مردم خواهد رسید
ابداع واژه «اقتصاد مقاومتی» از سوی رهبر جمهوری اسلامی، این معنا را می دهد که
«ملت ایران قصد باج دادن به بیگانگان در برابر تحریم ها را ندارد».
در آستانه نشست ایران و گروه ١+٥ در بغداد که
سوم خرداد برگزار خواهد شد، امروز خبرگزاری های ایران اعلام کردند که دبیر
شورای عالی امنیت ملی کشور- وحید جلیلی، «مسائل مهمی» را با مردم درمیان
خواهد گذاشت.
جلیلی قرار است صبح فردا در دانشگاه علم و صنعت در اولین "همایش ملی اقتصاد مقاومتی" درموضوع «تحریم ها و ارتباط آن با پرونده هسته ای و مذاکرات بغداد» سخنرانی کند .
جلیلی قرار است صبح فردا در دانشگاه علم و صنعت در اولین "همایش ملی اقتصاد مقاومتی" درموضوع «تحریم ها و ارتباط آن با پرونده هسته ای و مذاکرات بغداد» سخنرانی کند .
خبرگزاری مهر از قول «یک منبع آگاه» نقل کرده است که تنها پنج روز مانده به مذاکرات بغداد، جلیلی قصد دارد مسائل مهمی را مطرح سازد.
خبرگزاری مهر سپس از قول «صاحبنظران» مدعی شده است که ابداع واژه «اقتصاد مقاومتی» از سوی رهبر جمهوری اسلامی، این معنا را می دهد که «ملت ایران قصد باج دادن به بیگانگان در برابر تحریم ها را ندارد». این صاحبنظران پیش بینی کرده اند که گویا ملت ایران می خواهد در این جنگ اقتصادی به مقاومت و حتی پیشروی و «آسیب زدن به مواضع اقتصادی دشمن» بپردازد.
همزمان با این تدارک ها برای سخنرانی «مهم» فردا، علی اصغر سلطانیه-
نماینده دائمی ایران در آژانس بین المللی اتمی، نیز فضای مذاکرات ایران و
آژانس را «مثبت» ارزیابی کرد و گفت که قرار شده است این مذاکرات روز دوشنبه
آینده از سر گرفته شوند.خبرگزاری مهر سپس از قول «صاحبنظران» مدعی شده است که ابداع واژه «اقتصاد مقاومتی» از سوی رهبر جمهوری اسلامی، این معنا را می دهد که «ملت ایران قصد باج دادن به بیگانگان در برابر تحریم ها را ندارد». این صاحبنظران پیش بینی کرده اند که گویا ملت ایران می خواهد در این جنگ اقتصادی به مقاومت و حتی پیشروی و «آسیب زدن به مواضع اقتصادی دشمن» بپردازد.
سلطانیه به خبرگزاری های ایرانی تاکید کرده است که «فضای مذاکرات خوب و گفتگو ها سازنده بوده اند».
گفتگوهای ایران و آژانس در روز های دوشنبه و سه شنبه
در وین انجام گرفت و درآن معاون مدیر کل آژانس- "هرمان ناکارتس"، در رأس
یک هیأت پنج نفره در مذاکرات شرکت کردند. شرکت کنندگان علاوه بر کارشناسان
فنی، شامل نمایندگان حقوقی و سیاسی هم بوده اند.
خبرگزاری ایرنا از قول دو طرف شرکت کننده از بدست آمدن
«توافقات مهمی» در مذاکرات خبر داده است. به ادعای این خبرگزاری در خصوص
تهیه "مدالیته" پیشرفت هائی حاصل شده است.
خبرگزاری دولتی ایرنا از قول معاون مدیر کل آژانس خبر
داده است که وی مذاکرات را خوب توصیف کرده و گفته است که ما راههای مختلف
را برای راستی آزمائی برنامه های هسته ای ایران مورد بررسی قرار دادیم. این
خبر گزاری سپس ادعا کرده است که سخنان روز دوشنبه "ناکارتس" در مقابل
خبرنگاران و اظهار خوش بینی او نسبت به مذاکرات توسط برخی از رسانه های
غربی «سانسور» شده است.با فیلم "وس آندرسن" شصت و پنجمین "فستیوال سینمائی کن" کار خود را آغاز می کند
شصت و پنجمین فستیوال سینمائی کن در حالی آغاز می شود که کشور
فرانسه رئیس جمهوری تازه خود را به جای بالا رفتن از پله های کاخ فستیوال
کن، به بالای پله های کاخ الیزه هدایت کرده است.
هم زمانی تغییرات سیاسی مهم و انتظار تشکیل
کابینه دولت با برگزاری فستیوال، باعث شده تا حدودی خبرهای کن در رسانه ها
تحت تأثیر خبرهای سیاست داخلی قرار گیرند. بااین حال، در شهر "کن" و در
هوایی خوب وآفتابی، شمار چشمگیر خبرنگارانی که ازسراسر جهان می آیند و
انتخابات فرانسه برایشان چندان اهمیتی ندارد، در این روز گشایش فستیوال
هیجان در فضا بوجود آورده اند.
به هرحال شرکت کنندگان در فسیتوال امشب «سرزمین طلوع
ماه» ساخته "وس آندرسن"٭ را در مراسم گشایش آن خواهند دید که یک فیلم کمدی
است پیرامون خانواده. در این فیلم "وس آندرسن" برای اولین بار دو نوجوان
را در محور داستان قرار می دهد و در کنار آنها "بیل موری" و "بروس ویلیس"
را هم به کار می گمارد.
گفتنی است که در میان ٢٢ فیلم بخش اصلی مسابقه ای
امسال نام عباس کیا رستمی- سینماگر ایرانی، با آخرین فیلمش «مثل یک عاشق»
دیده می شود که زیر پرچم فرانسه وژاپن شرکت می کند.
به ایرانیان دیگر هم در اینجاو آنجا توجه شده، از اصغر
فرهادی- سینماگر ایرانی و فیلمنامه نویس، با اعطای جایزه رسانه های
اتحادیه اروپا بزرگداشت به عمل خواهد آمد.
پس از سال ها غیبت یک فیلم ایرانی «یک خانواده محترم»
ساخته مسعود بخشی، که در گذشته فیلم بسیار جذاب «تهران دیگر انار ندارد» را
ازاو دیده بودیم، در میان ٢١فیلم بخش فیلم های بلند "پانزده کارگردانان"
گنجانده شده.
و سر انجام این که شهرام علیدی- کارگردان ایرانی، که
در سال ٢٠٠٩ با فیلم «زمزمه با باد» در بخش "هفته منتقدان" این فستیوال
حضور داشت، امسال با فیلم «گورستانی که هر بامداد انگور به بار می آورد»
به برنامه "تولید سینمای جهان" دعوت شده که هدفش کشف و شناساندن استعدادهای
نو است.
سینمای هند در همه بخش ها فیلم دارد و سینمای آمریکای لاتین با ٦ فیلم در بخش های مختلف از حضور پر رنگی برخوردار است.
زنان در بخش مسابقه ای حضور ندارند و اکثرأ هم در
تاریخ فستیوال چندان حضور پررنگی نداشته اند. تنها زن کارگردانی که تاکنون
نخل طلا را از آن خود کرده، "جین کامپیون"- کارگردان استرالیائی است که در
سال ١٩٩٣ با فیلم بسیار زیبای «درس پیانو» در این فستیوال شرکت داشت.
ازنخستین فیلم نیز امسال در بخش مسابقهای خبری نیست.
ازنخستین فیلم نیز امسال در بخش مسابقهای خبری نیست.
و باید افزود که تنها سالی که فستیوال برگزار نگردید
سال ١٩٦٨ بود که انقلاب دانشجویان و کارگران فرانسوی، یک ماه کشور را فلج
کرد و به کناره گیری "دوگل" انجامید. در آن سال انقلاب به "کن" هم رسید و
سینماگرانی چون "تروفو"، "گدار" و "لوئی مال" خود را به پرده کنار صحنه
آویختند و از نمایش فیلم ها جلوگیری کردند.
تحریک به قتل (فتوای قتل برای شاهین نجفی) در دنیای امروز یک جرم جنایی است
حکومت
اسلامی ایران نه تنها صدای انتقاد را با گلوله می دهد بلکه با استفاده
ابزاری از دین، تلاش می کند حتی آن سوی مرزهای ایران با رعب و وحشت و قتل
هر گونه دگر اندیشی رادر نطفه از بین ببرد. حکومت اسلامی با صدور فتوای
قتل برای شاهین نجفی درلوای توهین به مقدسات اسلامی تلاش میکند آزادی
بیان در عرصه هنری را هم، حتی در آنسوی مرزهای ایران بر دگراندیشان تنگ
نماید و همبستگی و همیاری ایرانیان را ۳ سال پس از انتخابات سال ۸۸ بیازماید.
در
فضای مجازی ما شاهد اظهار نظرهای بسیاری در پشتیبانی از آزادی بیان و در
رد فتوای قتل شاهین نجفی بودیم که این نشان دهنده بینش بزرگ بسیاری از
هموطنان است. در این میان عدهای نیز که بینش مذهبی آنان بر منطق شان
غلبه میکند با انتقاد و یا فحاشی به شاهین نجفی آهنگ «نقی» او را توهین به
مقدسات عنوان میکنند.
سوالاتی
که اینجا مطرح میشوند: آیا افرادی که این آهنگ را توهین به مقدسات
قلمداد میکنند آنرا به خوبی گوش کردهاند؟ در این آهنگ خواننده از مشکلات
سیاسی، اجتمایی و اقتصادی جامعه سخن میگوید یعنی آن چیزی که حکومت اسلامی
عامل آن است ثانیا «گروه فیسبوکی نقی» ماهها قبل از انتشار این آهنگ
فعالیت داشت چرا اکنون حکومت اسلامی مدعی دفاع از مقدسات اسلام میشود؟
آن
دسته از دوستان که گرایشات مذهبی دارند ولی امروز خود را در صف اپوزیسیون
علیه حکومت اسلامی میبیند، بایستی مراقب باشند که اشتباهات ۳۳ سال پیش را مجددا تکرار نکنند. پاسداری از آزادی بیان یک مقوله فرا ملی، فرا حزبی و فرامذهبی است. ۳۳
سال پیش هنگامیکه حکومت اسلامی یکی پس از دیگری آزادیهای سیاسی، اجتمایی
و فردی را از ما سلب میکرد، ما سکوت کردیم زیرا در وهله اول، این
ممنوعیتها ما را در بر نمیگرفت، تا آنروز که این اهریمن به سراغ ما نیز
آمد، ولی آنوقت کسی باقی نمانده بود که فریاد ما را بشنود. تکرار میکنم:
دفاع از حقوق بشر فرا ملی، فرا حزبی و فرا مذهبی است. حمایت از آزادی بیان
برای هر شهروند به دور از نژاد، جنسیت و یا وابستگی حزبی یا گروهی،
بزرگترین قدمی است که یک جامعه در راه دمکراسی برمیدارد.
اگر
امروزه با عوام فریبی، حکومت اسلامی تلاش میکند در صفوف دگراندیشان رخنه
بیاندازد، ما بایستی بیدار باشیم و بدانیم که پاسخ دگر اندیشی گلوله نیست،
پاسخ دگر اندیشی فتوای قتل نیست و اگر از دیدگاه فرد یا افرادی، این
کارهنری، توهین تلقی میگردد، در دنیای امروز، دادگاههای قضایی تنها مرجع
رسیدگی به این امور هستند ونه روحانیون.
مسله
مهم دیگری که اینجا بایستی به آن پرداخت این است که تحریک به قتل در
دنیای امروز یک جرم جنایی است، و مقامات کشور آلمان و اتحادیه اروپا
بایستی در این رابطه از طریق دادگاههای ببین المللی، خواستارمحاکمه شخص و
یا اشخاصی باشند که اینگونه، رسما و علنا، فتوای قتل صادر میکنند. تاریخ
به ما نشان داده است که سکوت و عدم واکنش صحیح نسبت به نقض آزادی بیان،
خطای جبران ناپذیری ست ، جامعه جهانی بایستی با هم و یک صدا در کنار هم
ایستاده و از آزادی بیان دفاع کند.. نباید دوباره در ایران و یا در سایر
کشورها در برابر این عمل جنایتکارانه ساکت نشست. از سرنوشت احمد
کسروی ، فریدون فرخزاد ، سلمان رشدی ها و هزاران دگر اندیش دیگر، باید درس
گرفت تا به کی باید جامعه جهانی در مقابل این طرز فکر ارتجاعی خاموش
بنشیند . فتوای قتل ، تهدیدی است برای جامعه جهانی و بایستی در همه جای
دنیا پیگرد قضائی داشته باشد. در این رابطه ایجاد کمپین بین
الملی بر علیه فتوای قتل و اعتراضات خیابانی میتواند اولین حرکت در
راستای مبارزه با این «فتوای جنایات علیه بشریت» باشد.
شعر اعتراض نکردم از برتولت برشت:
اول به سراغ يهودي ها رفتند، من يهودي نبودم اعتراض نكردم . پس از آن به لهستاني ها حمله بردند، من لهستاني نبودم و اعتراض نكردم .آن گاه به ليبرال ها فشار آوردند، من ليبرال نبودم و اعتراض نكردم .سپس نوبت به كمونيست ها رسيد، كمونيست نبودم بنابراين اعتراض نكردم سرانجام به سراغ من آمدند.
هر چه فرياد زدم كسي نمانده بودكه اعتراض كند...
شعر اعتراض نکردم از برتولت برشت:
اول به سراغ يهودي ها رفتند، من يهودي نبودم اعتراض نكردم . پس از آن به لهستاني ها حمله بردند، من لهستاني نبودم و اعتراض نكردم .آن گاه به ليبرال ها فشار آوردند، من ليبرال نبودم و اعتراض نكردم .سپس نوبت به كمونيست ها رسيد، كمونيست نبودم بنابراين اعتراض نكردم سرانجام به سراغ من آمدند.
هر چه فرياد زدم كسي نمانده بودكه اعتراض كند...
مرتد مورد نظر در دسترس نمیباشد؛ بعداً فتوا بدهید!
در پی فتوای
آیت الله مکارم شیرازی (مکارم = جمع کرمها) که هرچی گشتیم هیچ اسمی از
پدرش پیدا نکردیم و خیلی ناراحت شدیم، جمعی از عاشقان و دلسوختگان و
پدرسوختگان آستان آن حضرت با توجه به برخی مسائل پیشآمده برخی سوالات
پیشنیامدهای از ایشان پرسیدند که ایشان جوابها را جهت انتشار هرچه بیشتر
بدست ما رساند:
سوال:
با سلام، بنده آقائی سی و دو ساله هستم که حداقل بیستتا از بچهها با من
کار میکنند. خواستیم بدانیم الآن که شاهین نجفی در ایران نیست و ما دستمان
نمیرسد جهت اجراء هرچه بیشتر فتوای شما باید چه غلطی بکنیم؟ خداوند طول
شما را بیشتر فرماید.
جواب:
با تشکر از این سوال باحال، البته ما خودمان هم از موقعی که آن فتوا را
صادر نمودیم تا حالا داشتیم به همین فکر میکردیم. ما گاهی وقتها قبل از
تلاوت فتوا امنیت اروپا را با همین امامزاده داوود خودمان اشتباه میگیریم.
زت اسلام و مسلمین زیاد.
سوال:
با آرزوی شئونات الهی ، بنده یک جوان علاقمند به مسائل جنائی شرعی میباشم
و خواستم بپرسم شما که از امام خمینی بیشتر نیستید، چرا ایشان که پیش از
اینکه ریغ عمر را سر بکشد فتوای قتل سلمان رشدی را داد کسی به هیچ جائیش
حساب نکرد ولی شما که فتوا میدهید واقعاً فکر میکنید کسی به جائیش حساب
مینماید؟ با تشکر از فتواهای هیجان انگیز شما.
جواب:
البته مطابق علوم دینی جا داریم تا جا . شما که جوان علاقمندی هستی باید
تحقیق کنی ببینی مسلمانان جهان فتوای امام راحل را به کجایشان حساب
نکردهاند بعد مطابقت بدهی ببینی آیا فتوای ما را هم به همانجایشان حساب
نمیکنند یا با جاهای دیگرشان فتواهای ما را شمارش مینمایند . نیم کیلو
شکر تبرک میفرستم که بخوری.
سوال:
با تلاشهای متعال، بنده خواستم بدانم حالا که شما فتوا دادهاید ما باید
اول نواری که شاهین نجفی خوانده را گوش بدهیم بعد او را بکشیم یا نه
همینطوری خرکی او را بکشیم نوارش را هم هیچوقت گوش ندهیم؟ اگر گوش دادیم و
منحرف شدیم چه خاکی سرمان بریزیم؟ خداوند قیمت شکر را زیاد کناد.
جواب:
نخیر ! ما خودمان هم که فتوا دادهایم نوار مستهجن مربوطه را گوش
نکردهایم . دور و بریهای ما هم از این چیزهای ناجور گوش نمیکنند.
آشناهای ما هم تا جائی که سوال کردیم از این فجایع مبرا هستند. کلاً بنده
اصلاً فکر نمیکنم کسی از امت حزب الله نوار را گوش داده باشد. حالا ما
همینجوری یک فتوائی دادیم، شما گیر نده. خداوند شما را جزو وأعدوا لهم قرار بدهاد.
سوال:
الو بنده از آلمان تماس میگیرم ..... الو؟ ..... الو الو؟ ..... آقا قطع و
وصل میشه ..... الو؟ ..... آقا بنده الآن رو ایرم؟ ..... الو؟ .....
مرتیکه چرا تلفنهای مردمی رو قطع میکنی؟ ..... الو؟ ..... الو مکارم؟
..... هوی .....!
جواب: متأسفانه ارتباط ما با این مسلمان جهان در خارج کشور قطع شد و همکاران ما در صدد رفع این مشکل هستند!
ترانه شاهین نجفی؛ نماد شکست جنبش سبز است
در هفتهی
گذشته فضای مجازی انباشته از تحلیلهای عمدتا «دوقطبی ـ خوب و بد دیدن»
آهنگ جدید شاهین نجفی بود و بهجز تحلیل دقیق «دینستیزی به مثابه افیون
تودهها» که توسط علی علیزاده نوشته شد؛ مابقی آراء و نظرات پیرامون این
آهنگ، در خصوص درست بودن یا درست نبودن کار آقای نجفی و ایضا فتواهای
آیتاللهها بود که البته پر واضح است این دوگانه دیدن، توسط «دینمداران»
یا «دینستیزان» ارائه میشد.
بحث
و نظرات پیرامون این بود که این آهنگ «توهین» است یا خیر؟ و یا ما محق به
توهین به باورهای «نادرست، پوشالی، مقدسشده و ..» انسانها هستیم یا خبر؟
عدهای با توهین انگاشتن آهنگ «نقی»، نوشتند که حق توهین برای هیچکس محفوظ
نیست، و برخی نیز با دفاع از آزادی بیان و با «هنری» دیدن این آهنگ، به
دفاع تمام قد از اثر شاهین نجفی پرداختند.
آنچه در این یادداشت کوتاه به آن میپردازم درواقع بهنوعی برگرفته از مقالهی آقای علیزاده است؛ جایی که میگوید: «مبارزه با مذهب به این شکل تسکینی است موقتی بر زخمهای بخشهایی از جامعه ایران که در مبارزه با زیرساختهای تبعیض شکستخوردهاند. ... اگرچه حاکمیت ماشین صدها هزار نفره تبلیغات مذهبی از طلاب و چندین شبکه رادیویی و تلویزیونی مختص آداب فقهی به راه انداخته، اما نباید به این دروغ او اذعان کرد که قدرتش محصول اعتقاد دینی مردمان این سرزمین است. در چنین اذعان کردنی، شکست خود را رقم زدهایم. قدرت حاکمیت از توان سرکوب، مالکیت ماشین نظامی و انتظامی و امنیتی، مالکیت انحصاری بخش عظیمی از اقتصاد، و .. است»
در واقع موضوع این است که حرکت سیاسی در ایران شکست خورده است؛ جنبش سبز سرکوب شده است و حالا مخالفان ناتوان و شکست خورده در مبارزه، برای انتقام گرفتن از رژیمی که حرکت آنان را خفه کرده است؛ آمدهاند تا منبع مشروعیت جمهوری اسلامی که همان دین است را هدف قرار دهند؛ غافل از آنکه بازهم در دام جمهوری اسلامی افتادهاند.
به عبارت دیگر مخالفان، منبع مشروعیت نظام ایران را «آموزههای دینی» گرفتهاند؛ درحالی که هیچگاه در طی سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، منبع مشروعیت دین نبوده است؛ و دین و شریعت فقط به عنوان ابزار سرکوب در اختیار حاکمیت قرار داشته است و منبع اصلی مشروعیت چنانکه آقای علیزاده هم میگوید همواره توان نظامی و اقتصادی حکومتگران بوده است.
براساس متن ترانه و سابقه شاهین نجفی میتوان گفت که وی در راستای فعالیت سیاسیاش این ترانه را خوانده است. حال اگر بپرسیم چگونه است که این ترانه، هم صاحب آن و هم مخالفان حکومت را ارضاء کرده به این نکته میرسیم که این آهنگ یک «افیون اجتماعی» برای مخالفان شکست خورده بوده است.
در واقع اینکه بگوییم ما به این طریق مبارزه میکنیم.. ما آموزههای دینی «پوشالی» را هدف قرار میدهیم تا از قبل آن، رژیمی که مشروعیتش را از این آموزهها میگیرد مورد هجوم ما قرار گیرد.. از اینرو خطاست که شما چیزی را هدف قرار دادهاید که ربطی به مشروعیت جمهوری اسلامی ندارد، و فقط دروغ نظام اسلامی را پذیرفتهاید که میگوید منبع مشروعیت حکومت ما در آسمانهاست.
آنچه در این یادداشت کوتاه به آن میپردازم درواقع بهنوعی برگرفته از مقالهی آقای علیزاده است؛ جایی که میگوید: «مبارزه با مذهب به این شکل تسکینی است موقتی بر زخمهای بخشهایی از جامعه ایران که در مبارزه با زیرساختهای تبعیض شکستخوردهاند. ... اگرچه حاکمیت ماشین صدها هزار نفره تبلیغات مذهبی از طلاب و چندین شبکه رادیویی و تلویزیونی مختص آداب فقهی به راه انداخته، اما نباید به این دروغ او اذعان کرد که قدرتش محصول اعتقاد دینی مردمان این سرزمین است. در چنین اذعان کردنی، شکست خود را رقم زدهایم. قدرت حاکمیت از توان سرکوب، مالکیت ماشین نظامی و انتظامی و امنیتی، مالکیت انحصاری بخش عظیمی از اقتصاد، و .. است»
در واقع موضوع این است که حرکت سیاسی در ایران شکست خورده است؛ جنبش سبز سرکوب شده است و حالا مخالفان ناتوان و شکست خورده در مبارزه، برای انتقام گرفتن از رژیمی که حرکت آنان را خفه کرده است؛ آمدهاند تا منبع مشروعیت جمهوری اسلامی که همان دین است را هدف قرار دهند؛ غافل از آنکه بازهم در دام جمهوری اسلامی افتادهاند.
به عبارت دیگر مخالفان، منبع مشروعیت نظام ایران را «آموزههای دینی» گرفتهاند؛ درحالی که هیچگاه در طی سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، منبع مشروعیت دین نبوده است؛ و دین و شریعت فقط به عنوان ابزار سرکوب در اختیار حاکمیت قرار داشته است و منبع اصلی مشروعیت چنانکه آقای علیزاده هم میگوید همواره توان نظامی و اقتصادی حکومتگران بوده است.
براساس متن ترانه و سابقه شاهین نجفی میتوان گفت که وی در راستای فعالیت سیاسیاش این ترانه را خوانده است. حال اگر بپرسیم چگونه است که این ترانه، هم صاحب آن و هم مخالفان حکومت را ارضاء کرده به این نکته میرسیم که این آهنگ یک «افیون اجتماعی» برای مخالفان شکست خورده بوده است.
در واقع اینکه بگوییم ما به این طریق مبارزه میکنیم.. ما آموزههای دینی «پوشالی» را هدف قرار میدهیم تا از قبل آن، رژیمی که مشروعیتش را از این آموزهها میگیرد مورد هجوم ما قرار گیرد.. از اینرو خطاست که شما چیزی را هدف قرار دادهاید که ربطی به مشروعیت جمهوری اسلامی ندارد، و فقط دروغ نظام اسلامی را پذیرفتهاید که میگوید منبع مشروعیت حکومت ما در آسمانهاست.
اتفاقاً درست برعکس: حق تمسخر و تحقیر محفوظ است!
آقای مهدی جامی در مقاله ای به نام حق تمسخر و تحقیر محفوظ نیست در وبلاگ خود منتشر کردهاند؛ این مقاله سپس در جرس نیز باز نشر شده. بخشی از سخنان ایشان به این شرح است:
1- گروههایی در ایران به این نتیجه رسیدهاند که آزادی یعنی حق توهین کردن.
2- سپس میگویند پیوند خوردن آزادی به حق توهین از آسیبهای اصلی فکر آزادی در میان ملت ماست!
3- نهایتاً
نتیجه میگیرند: هرج و مرج و توهین دو روی یک سکهاند! اگر آزادی به معنای
هرج و مرج نیست پس توهین هم به معنای آزادی نیست.
4- و شگفت
آورانه می گوید: من بعید می دانم که مثلا شاهین نجفی جرات کند وارد مباحثی
بشود که جامعه میزبان او در آلمان مثلا توهین می داند. فرضا تولید ادبیات
ضدزن یا ضدسیاهان یا ضدیهودی یا ضدهمجنسگرایان.
5- و دست
آخر: چه کسی گفته است که اگر به کسی توهین کردی او را تمسخر کردی و توی سر
او و باورهایش زدی کاری آزدیخواهانه کرده ای؟ و چه کسی در کجای تاریخ و
جغرافیا نشانی دارد از اینکه کسی با این روشها دست از عقاید خود برداشته
باشد و تغییر کرده باشد؟
این همه خلط مبحث به نداستن مفاهیم پایه ای در باره آزادی بیان مربوط میشود. اما پاسخ تک به تک این موارد:
۱- آری، آزادی یعنی حق توهین، اما توهین به شخص به ویژه اشخاص حقیقی با توهین به اندیشه تفاوت آشکار دارد. اگر شما نتوانید آزادانه اندیشه های نقادانه خود را ابراز کنید عملاً آزادی بیان را از بین برده اید زیرا هر شخص یا گروهی بر اساس معیارهای خود مقدساتی را مطرح میکند و تعاریفی را نیز از توهین مطرح میکند و بر اساس آن هر کس که هر گونه سخنی مخالف اندیشه آن فرد یا گروه را بیان کند متهم شناخته میشود. قابل توجه آقای جامی و همفکران ایشان اینکه در طول تاریخ هرگز کسی یا گروهی یا حکومتی آزادی بیان را بدون دلیل محدود نکرده (و این خود دلیلی غیر مستقیم بر این است که آزادی بیان جزء حقوق اولیه بشری همانند حق حیات است). همواره دلایلی مانند توهین به مقدسات، امنیت ملی، خرابکاری، وابستگی به اجانب، مرتجع بودن و غیره دلایلی برای منع آزادی بیان بوده است و هنوز هم هست. دوهزار و پانصد سال پیش سقراط به جرم توهین به خدایان المپ به نوشیدن جام شوکران محکوم شد، هزار و چهارصد سال پیش عصما بنت مروان به دلیل محاجه با قرآن و سرودن شعر علیه اسلام به دستور محمد ترور شد و چهار صد سال پیش جیوردانو به دلیل مخالفت کردن با سخنان انجیل پس از هشت سال زندان و قطع زبان زنده در آتش سوزانده شد!!! اگر کسانی یا گروهی انتقاد و دگر اندیشی را توهین میدانند این مشکل تعریف آنها از "اهانت" و "مقدس پنداری خود صحیح پنداری" آنهاست نه مشکل دیگران.یکی از مشکلات اصلی مقدس مآبی خود صحیح پنداری است: عقیده من چون صحیح و درست است پس مقدس است و عقیده دیگران چون درست نیست طبیعتاً نباید ابراز شود و گسترش یابد و عقیده درست مرا تحت الشعاع قرار دهد و احیاناً متزلزل و بی اعتبار کند. و این دقیقاً همان مفهوم استبداد و دیکتاتوری است، زیرا زیربنای فکری دیکتاتوری هم همین خود صحیح پنداری است که به فرد این اجازه میدهد دیگرانی را که به زعم او بر خطا هستند محدود کند. اگر با زبان خوش محدود شدند که هیچ، اگر نه داغ است و درفش و گلوله.
۲- درست بر عکس نظر شما، پیوند حق توهین به اندیشه به حق آزادی از نشانههای(۲) بلوغ فکری و فرهنگی ایرانیان است. این امر نشاندهنده فرهنگ تسامح و تساهل است و اینکه دیگر حفاظت از باورهای فاقد ارزش و بلکه مضر با سپر تقدس میسر نیست. در واقع اگر اندیشه و باوری درست و مفید باشد نیازی به مقدس نمایی ندارد تنها نیاز به استدلال دارد.
۳- آن را که ایشان هرج و مرج میدانند تنها تفاوت فکری انسانها است و عدم تحمل ایشان نسبت به این تفاوت، هفتاد میلیون انسان در ایران مجازند هفتاد میلیون عقیده متفاوت داشته باشند که هر کدام به معنای نفی تمامی عقاید دیگرباشد.
۴- نقد، انتقاد یا توهین به عقیده با نقد و انتقاد و توهین به گروههای انسانی یا جنسیتی یا جنسی تفاوت دارد. جناب آقای جامی! انسانها بر اساس نفس انسانی خود و بدون توجه به عقاید خود همه ارزشمند و برابر (مساوی) هستند. تفاوت جنسیت، گرایش جنسی، سن، نژاد و رنگ و عقیده و باور تأثیری در این ارزشمندی ندارد. توهینهایی که شما مثال زدهاید توهین یا تمسخر ذات انسانی است زیرا آنها بخشی از وجود انسان هستند و نمیتوان انسان را از آنها (مثلاً سن یا جنس یا رنگ یا گرایش جنسی)(۱) تفکیک کرد اما عقیده و باور تنها مانند پرده یا لباسی است که بر انسان کشیده شده و در هر کس متفاوت است و در خود فرد هم مدام در حال تغییر است و نمیتواند ملاک ارزشگذاری ذات انسانی باشد (درست بر خلاف نظر قرآن و اسلام). بنابراین توهین و تمسخر آن هرگز توهین به ذات انسانی محسوب نمیشود. ضمناً نقد یهودیت در دنیا مانند نقد اسلام آزاد است و همین همراه کردن یهودیت با مواردی مانند گرایش جنسی یا نژاد توسط شما نشان میدهد که شما تفاوتهای زیر بنایی را درک نکرده اید.( آنچه که ممنوع است انکار نسل کشی یهود در جنگ جهانی دوم یا همان هلوکاست است).
۵- پاسخ سؤال شما در بند پنج بالا این است: بند نوزدهم اعلامیه حقوق بشر. ضمناً شما اینجا هم مجدداً انسان و باورهایش را یک گرفتهای و نقد باور را با نقد انسان یکی گرفتهای! ضمناً بحث بر سر آزادی بیان است نه اینکه آیا توهین به عقاید باعث تغییر عقیده دیگران میشود یا نمیشود هدف آزادی بیان که کمک به تغییر باور (به زعم ما غلط) دیگران نیست که! آزادی بیان فی نفسه بخشی از حقیقت وجودی انسان و هویت و معنای اوست . در عین اینکه تاریخ رنسانس اروپا نشان میدهد که نقد و تمسخر و توهین به مسیحیت تغییرات شگرفی در مسیحیت و باورهای مسیحیان ایجاد کرد. آیا این همه ایرانی (به ویژه جوانان) که تا دیروز مسلمان بوده اند و امروز بی دین یا مسیحی هستند چون اکنون مذهب قبلی خود را نقد میکنند و آن را قبول ندارند به خود یا به اسلام توهین کرده اند؟!
یا اگر طرفداران نظریه خدای اسپاگتی پرنده از فردا بند جدیدی به عقایدشان اضافه کردند و اعلام کردند که پرستیدن خدای دیگری در حکم توهین به خدای ماست یا علم فیزیک به دلیل اینکه منشاء جهان را چیزی غیر از خدای اسپاگتی پرنده میداند موهن به خدا و باورهای ما بوده و لذا باید ممنوع شود، تکلیف چیست ؟ (یاد آوری میکنم روزگاری مسیحیان چنان اعتقادی داشتند). مسلمانان و عقاید آنها چه برتری ای بر پیروان اسپاگتی پرنده دارند؟ چون قدیمی ترند یا چون تمدن اسلامی داشته ایم یا چون کشورهای بسیار را فتح کرده اند؟ یا شاید چون آدم بسیار کشته اند و برده بسیار گرفته اند و اسیر بسیار سر بریده اند و تجاوز به زنان لشکر شکست خوردگان بسیار کردهاند؟! یا چون به نظر ما منطقی و درست میرسد؟!
این را به خاطر داشته باشید اگر بنا بر درستی نظر شما باشد نفس داشتن عقیدهای بر خلاف دیگران به معنای توهین به سایرین است. یهودی بودن یعنی اینکه مسیح و محمد دروغگو بودند و البته پیروانشان. و سنی بودن یعنی توهین به شیعیان و هندو بودن یعنی ....
آقای جامی مشکل آنچه شما فکر میکنید نیست مشکل این است که شما و همفکرانتان چنان دایره ای تنگ و بسته و البته خودخواهانه از عقیده و آزادی دارید که یا باید عملاً فاتحه آزادی بیان را خواند یا اینکه هر عقیده مخالفی موهن به شما تلقی میشود.
نهایتاً خوشمزهترین قسمت این بحث این است که کسانی دم از منع توهین و تمسخر به عقاید دیگران میزنند که دینشان و کتاب آسمانی شان بزرگترین توهینها و تمسخرها را به تمامی انسانهای دیگرکرده و در تاریخ و سنت اسلام همه این موارد عملاً توسط خود محمد و صحابی اوانجام شده!!! مواردی مانند:
زنا زاده دانستن مخالفان محمد (و هو زنیم را در قرآن آنلاین سرچ کنید گو اینکه زنازادگی جرمی و گناهی بر کسی نیست چه اصلاٌ زمان وقوع جرم حتی نطفه اش هم وجود نداشته).
چهار پا و حتی بدتر از چهارپا دانستن آنها(اولئک کلانعام بل هم اظل را سرچ کنید).
گمراه دانستن آنها.(و هم لایبصرو، لا یعقلون، لا یتفکرون را سرچ کنید).
کور و کر بودن آنها (از نظر درک و شعور) (صم بکم عمی را سرچ کنید)
در حد مدفوع و ادرار دانستن آنها (به رساله های شیعیان و کتابهای اهل سنت رجوع کنید، کافر همانند مدفوع و ادرار عین نجس است).
مجاز دانستن برده داری و تجاوز به دشمنان اسلام( تاریخ اسلام را بنگرید و آیات حرب؛ برده دانستن اسرا جنگی، آیه پنجاه سوره احزاب،...). اصلاً شما خبری از تاریخ اسلام و آیات قرآن و شأن نزول آنها دارید؟!
زیر نویس:
۱- مطالعات بسیاری وجود منشاء ژنتیک در گرایشات جنسی را در انسان نشان میدهد نه انحراف اخلاقی بودن آن، همجنس خواهی در بسیاری از حیوانات از حشرات و پرندگان تا بونوبوها (نوعی میمون) و شیرها مشاهده میشود.
۲- در هر کدام از موارد ذکر شده بالا چنانچه مایل به داشتن اطلاعات بیشتر هستید همان مورد مثلاً" ترور عصما بنت مروان" را در اینترنت سرچ کنید در همان چند سایت اول اطلاعات کاملی را دریافت خواهید کرد. از گوگل برای سرچ استفاده کنید!
کیانوش رمضانی و جایزه مهمی برای کارتون ایران
در میان
خبرهای تلخ در باره محکومیت یک کارتونیست به تحمل ۲۵ ضربه شلاق، اخیرا
اولین جایزه بنیاد جهانی «کارتون برای صلح» به طور مشترک به فیروزه مظفری،
حسن کریم زاده، مانا نیستانی و کیانوش رمضانی تعلق گرفت. جایزهای که از
دست کوفی عنان گرفتند. با کیانوش رمضانی در این باره گفتگو کردهایم.
کیانوش، چرا امسال به ایرانیها جایزه داده شد؟ آیا این مساله سیاسی بود یا ربطی به فعالیتهای کارتونسیتهای ایرانی داشت؟
سال
گذشته به دعوت شهردار ژنو و بنیاد جهانی «کارتون برای صلح» و به دو دلیل
به این شهر دعوت شدم؛ شرکت در افتتاحیه اولین نمایشگاه جهانی کارتون شهر
ژنو و همینطور همفکری برای ایجاد جایزه جهانی کارتون مطبوعاتی سال دوهزار و
دوازده. نشستهایی برای تصمیم گیری درباره این جایزه با مدیریت شهردار ژنو
و هیاتی متشکل از نماینده بنیاد کارتون برای صلح، باشگاه خبرنگاران سوئیس،
وزارت فرهنگ، شورای شهر ژنو، بنده و پاتریک شاپات کارتونیست مطرح سوئیس
انجام گرفت. پیشنهاد بنده برای انتخاب برنده این بود که به جای انتخاب یک
اثر و یا توجه به داستانی که بعد از انتشار یک کارتون خاص به وجود میآید،
به زندگی هنرمند و مسیری که در طول دوران فعالیت خود پیموده و به کیفیت آن
توجه و تمرکز شود. خوشبختانه این ایده مورد موافقت قرارگرفت و قرار شد سال
۲۰۱۲ اولین جایزه تعیین و اهدا شود. این جایزه اصولاً برای یک کارتونیست
پیشبینی شده و امسال به دلیل شرایط ویژه ایران در خصوص نقض حقوق بشر و عدم
آزادی بیان و مطبوعات به طور مشترک به چهار کاریکاتوریست منتخب این بنیاد
اهدا شد. به همین دلیل فکر میکنم که این انتخاب دلیل و پیام سیاسی هم
داشته.
اساس انتخاب برندهها چه بود؟ آیا این گروه، کارتونیستهای ایرانی را نمایندگی میکردند یا فقط برندگان این جایزه بودند؟
همانطوری که در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم، اساس انتخاب این جایزه مرور
فعالیتهای کارتونیست بوده و نه انتخاب یک اثر و یا کارتون خاص. برندگان
این جایزه، نمایندگان شرایط ویژه و دشوار کارتونیستهای
مطبوعاتی در کشوری مانند ایران هستند.(به تازگی یک کارتونیست اراکی به
دلیل کشیدن کاریکاتور نماینده اراک در مجلس به ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است)
تاریخچه راهاندازی این فستیوال و جایزه چیست؟
این جایزه به منظور تشویق کارتونیستهای مطبوعاتی جهان که در شرایط سخت
ناشی از فقدان آزادی بیان کار میکنند و همچنین قدردانی از تعهد و شجاعت
آنها در بیان آزادانه اندیشه و پذیرفتن آگاهانه خطر و ریسک تاسیس شده.
اولین جایزه در سال ۲۰۱۲ از سوی کوفی عنان و شهر ژنو به چهار کارتونیست
ایرانی از جمله بنده در روز سوم ماه مه - روز جهانی آزادی مطبوعات اهدا
شد.
تو
زمانی نمایانده شبکه جهانی دفاع از حقوق کارتونیستها در ایران بودی. چند
مورد را میدانم که عملا به خاطر پیگیری کار کسانی چون مانا نیستانی، ریسک
کردی. الان که دیگر در ایران نیستی، حوزه فعالیتهایت چیست؟
این
سوال من رو به یاد روزهای سخت و پرالتهابی انداخت که در دفتر کوچکم در
خیابان وزرا تهران خیال می کردم که با چراغ خاموش و بدون جلب توجه، کارم رو
با این انجمن جهانی ادامه میدادم. وقتی به مانا مرخصی دادند و توانست از
زندان بیرون بیاید، به او زنگ زدم و همدیگر را در محل کارم دیدیم، آنجا به
من گفت که باید مواظب باشم چون از او توی بازجویی خواسته بودند که درباره
کارتونیستها «تک نویسی» کند. همیشه به کارم و مسیری که انتخاب کرده بودم
اعتقاد داشتم. زمانی که مجبور شدم چند ماه بعد از انتخابات ایران را ترک
کنم، و لحظهی کنده شدن هواپیما از خاک ایران تصمیم گرفتم که به محض رسیدن
به فرانسه کارم را ادامه بدم و از تمام توان و ارتباط و دوستانم کمک بگیرم.
شرایط در فرانسه بسیار ناشناخته و غریب بود. اما به تدریج و بعد از چند
ماه، گزارشگران بدون مرز رو شناختم، آنجا بود که متوجه شدم ن. ک.* بدون
اینکه جار و جنجال راه بیندازد و در نهایت سکوت، چه کمک بزرگ و موثری به
روزنامه نگاران در تبعید میکند، دلم میخواهد از فرصت این مصاحبه استفاده
کنم و از او قدردانی کنم.
بعد هم به دعوت ژان پلانتو عضو سازمان «کارتون برای صلح» شدم. زمانی که
اعدامها در ایران دوباره اوج گرفت، به طور داوطلبانه پروژه ای رو با
سازمان جهانی «همه با هم علیه حکم اعدام» شروع کردم. در این پروژه آموزشی
که از سال ۲۰۱۰ شروع کردیم و خوشبختانه هنوز ادامه دارد، من با دانش آموزان
دبیرستانها و دانشجویان کالجها و دانشگاههای فرانسه و کشورهای دیگر
اروپا از طریق کارتونهایی که در مورد حکم اعدام کشیدم و همچنان به این
مجموعه اضافه میکنم، صحبت میکنم و آنها را از اهمیت لغو حکم اعدام و
شرایط کشورهایی که این حکم رو دارند با خبر میکنم، این خطر همواره وجود
داره که نسل آینده اروپا بخواهد که دوباره این حکم را به سیستم قضایی اروپا
برگرداند. این کلاسهای آموزشی به من همیشه این فرصت را داده که از ایران و
بهویژه روزنامه نگاران و فعالین سیاسی و مدنی زندانی حرف بزنم و به دلیل
اهمیت این پروژه تقریباً همیشه مطبوعات کشوری و یا محلی این فعالیتها و
حرفهای من را منعکس کردند. فعالیت
دیگه من هم کشیدن کارتون مطبوعاتی هست. در حال حاضر با مجله «کوریه
انترناسیونال» کار می کنم و موضوع فعالیت من هم ایران و اسلامگرایی افراطی
در جهان است. اخبار کشورهایی مثل تونس، سوریه و مصررا در کنار ایران همیشه
دنبال میکنم. در کنار این فعالیتها، یک پروژه تحقیقاتی شخصی در مورد هنر
کارتون دارم. با وزارت فرهنگ سوئیس برای پشتیبانی از این پروژه جلسهای
داشتم و فکر میکنم که با حمایت این کشور بتونم تا پایان سال ۲۰۱۳ انجامش
بدهم.
یکی از کارهای کیانوش که در نشریهای سویسی منتشر شده است.
مهدی خردزاده: انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، دغدغه حکومت نیست
یک کارشناس
سیاسی با بیان اینکه «بازگشت به دوران پیش از ۸۸ با حذف احمدینژاد» به
هیچوجه برای جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست؛ دو مشکل اصلی حاکمیت را
«پرونده هستهای و شکاف و بریدن نیروهای وفادار به حاکمیت» میداند و
میگوید از اینرو حاکمیت تصمیم گرفته فعلا مسائل داخلی را براساس «توان
نظامی» و «کنترل» پیش ببرد؛ مراقب «شکافهای خطرناک» باشد و عمده سرمایه
خود را صرف بحران خارجی کند.
سال ۱۳۹۲، سالی
است که در جمهوری اسلامی انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. اگرچه از
هم اکنون برخی طیفها و شخصیتهای نزدیک به آیتالله خامنهای برای حضور
در این انتخابات استارت زده و با سخنان و اظهارنظرهای خود این حضور را
نشان میدهند؛ اما ظاهرا به نظر میرسد که پس از انتخابات جنجالی و خونین
ریاست جمهوری در سال ۸۸، موضوع «انتخابات» و برگزاری آن به دغدغه حکومت
تبدیل شده باشد؛ چراکه جنجالیترین انتخابات ایران بدون گرفتن هرگونه پاسخی
توسط معترضان، به محاق رفت.
پرسش اصلی این است که آیا انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲، دغدغه جمهوری اسلامی است و آیا به سیاق سابق برگزار خواهد شد و اتفاقی هم نخواهد افتاد؟
مهدی خردزاده، کارشناس علوم سیاسی و از روزنامهنگارانی است که در نشریات فرانسهزبان کار میکند. وی به خودنویس میگوید که اساسا انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ دغدغه حکومت اسلامی نیست و رژیم با مشکلات بسیار بزرگتری روبروست.
آقای خردزاده پرونده هستهای و تحریمهای کمرشکن، شکاف و بریدن و نیروهای وفادار به حاکمیت که پس از «کودتای انتخاباتی ۸۸» شدت گرفت را بزرگترین مشکل جمهوری اسلامی میداند و معتقد است این دو مشکل جمهوری اسلامی مستاصل کرده است.
این کارشناس مسائل سیاسی، ضمن اشاره به تلاش ایران برای آغاز مذاکرات هستهای میگوید که «تعامل سازندهای» که ایران در مذاکرات استانبول از خود نشان داد، خود گواهی است بر بحرانی که رژیم ایران با آن روبروست؛ چراکه به گفتهی آقای خردزاده، تحریمها به نقطهی حساس یعنی درآمد حاکمیت رسیده و اگر پول هم نباشد عملا کنترل از بین خواهد رفت.
خردزاده با تاکید بر این نکته که ایران در این مذاکرات بهشدت کوتاه خواهد آمد میگوید مسالهی دوم رژیم اسلامی، شکاف عمیقی است که بین نیروهای وفادار پدید آمده و این ماجرا برای حاکمان جمهوری اسلامی به «دغدغه بسیار مهمی» تبدیل شده که «چارهای» هم برای آن نمییابند.
به گفتهی این کارشناس سیاسی هزینهای که سران رژیم برای احمدینژاد پرداخت کردند، آنقدر هنگفت بوده که «بازگشت به دوران پیش از ۸۸ با حذف احمدینژاد» هم به هیچوجه امکانپذیر نیست؛ از اینرو حاکمیت تصمیم گرفته فعلا مسائل داخلی را براساس «توان نظامی» و «کنترل» پیش ببرد؛ مراقب «شکافهای خطرناک» باشد و عمده سرمایه خود را صرف بحران پرونده هستهای خود کند.
منظور آقای خردزاده این است که در حال حاضر برای جمهوری اسلامی دغدغه اصلی انتخابات ریاست جمهوری سال آتی نیست؛ چرا که آنها خود بهطور دقیق و مشخصی میدانند که پس از ۸۸، «موضوع انتخابات» نزد اکثر بسیاری از مردم از محتوا خالی شد و «اعتماد» از بین رفت.
براساس نظر این روزنامهنگار، رژیم اسلامی «حل بحران داخلی» را به زمانی دیگر موکول کرده است، و تا آن زمان هم برایش تفاوتی ندارد که این انتخابات به چه نحوی برگزار شود؛ «فقط آنها مراقب هستند که این بحران عظیم به جلوی صحنه نیاید و همینقدر که بتوانند آن را کنترل کنند کافی است؛ وقت و انرژی باید جای دیگری صرف شود».
آقای خردزاده اما برخلاف بسیاری معتقد است که جمهوری اسلامی به راهی کشیده شده که توان حل منازعهی هستهای خود را نخواهد داشت و تحریمها این رژیم را از پای درخواهد آورد.
پرسش اصلی این است که آیا انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲، دغدغه جمهوری اسلامی است و آیا به سیاق سابق برگزار خواهد شد و اتفاقی هم نخواهد افتاد؟
مهدی خردزاده، کارشناس علوم سیاسی و از روزنامهنگارانی است که در نشریات فرانسهزبان کار میکند. وی به خودنویس میگوید که اساسا انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ دغدغه حکومت اسلامی نیست و رژیم با مشکلات بسیار بزرگتری روبروست.
آقای خردزاده پرونده هستهای و تحریمهای کمرشکن، شکاف و بریدن و نیروهای وفادار به حاکمیت که پس از «کودتای انتخاباتی ۸۸» شدت گرفت را بزرگترین مشکل جمهوری اسلامی میداند و معتقد است این دو مشکل جمهوری اسلامی مستاصل کرده است.
این کارشناس مسائل سیاسی، ضمن اشاره به تلاش ایران برای آغاز مذاکرات هستهای میگوید که «تعامل سازندهای» که ایران در مذاکرات استانبول از خود نشان داد، خود گواهی است بر بحرانی که رژیم ایران با آن روبروست؛ چراکه به گفتهی آقای خردزاده، تحریمها به نقطهی حساس یعنی درآمد حاکمیت رسیده و اگر پول هم نباشد عملا کنترل از بین خواهد رفت.
خردزاده با تاکید بر این نکته که ایران در این مذاکرات بهشدت کوتاه خواهد آمد میگوید مسالهی دوم رژیم اسلامی، شکاف عمیقی است که بین نیروهای وفادار پدید آمده و این ماجرا برای حاکمان جمهوری اسلامی به «دغدغه بسیار مهمی» تبدیل شده که «چارهای» هم برای آن نمییابند.
به گفتهی این کارشناس سیاسی هزینهای که سران رژیم برای احمدینژاد پرداخت کردند، آنقدر هنگفت بوده که «بازگشت به دوران پیش از ۸۸ با حذف احمدینژاد» هم به هیچوجه امکانپذیر نیست؛ از اینرو حاکمیت تصمیم گرفته فعلا مسائل داخلی را براساس «توان نظامی» و «کنترل» پیش ببرد؛ مراقب «شکافهای خطرناک» باشد و عمده سرمایه خود را صرف بحران پرونده هستهای خود کند.
منظور آقای خردزاده این است که در حال حاضر برای جمهوری اسلامی دغدغه اصلی انتخابات ریاست جمهوری سال آتی نیست؛ چرا که آنها خود بهطور دقیق و مشخصی میدانند که پس از ۸۸، «موضوع انتخابات» نزد اکثر بسیاری از مردم از محتوا خالی شد و «اعتماد» از بین رفت.
براساس نظر این روزنامهنگار، رژیم اسلامی «حل بحران داخلی» را به زمانی دیگر موکول کرده است، و تا آن زمان هم برایش تفاوتی ندارد که این انتخابات به چه نحوی برگزار شود؛ «فقط آنها مراقب هستند که این بحران عظیم به جلوی صحنه نیاید و همینقدر که بتوانند آن را کنترل کنند کافی است؛ وقت و انرژی باید جای دیگری صرف شود».
آقای خردزاده اما برخلاف بسیاری معتقد است که جمهوری اسلامی به راهی کشیده شده که توان حل منازعهی هستهای خود را نخواهد داشت و تحریمها این رژیم را از پای درخواهد آورد.
فرزانه بذرپور
27 اردیبهشت ماه سالروز تاسیس نهضت آزادی
ایران است که پنجاه و یکمین سال عمر خود را با امید ها و آرزوهایی برای
فردا ایران آغاز میکند. از موسسان نهضت ، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله
سحابی و آیت الله طالقانی تا نسل امروز هنوز بر این شعار استوارند که که
بدون یک تحول عمیق فکری هیچ تحولی در جامعه امکان پذیر نیست".
دکتر غلامعباس توسلی از جامعه شناسان سر
شناس ایران است که از همان ابتدای تشکیل نهضت آزادی همراه این حزب بوده
است. توسلی بیش از 20 کتاب در زمینه های مختلف جامعه شناسی منتشر کرده و با
این حال سال گذشته و در پی بازنشستگی اجباری اساتید از سوی وزارت علوم، به
نوعی از دانشگاه آزاد اخراج شد. با این عضو شاخص نهضت آزادی، گفتگویی کرده
ایم درباره حزبی که او پنجاه سال در آن عضویت دارد. جناب توسلی،نهضت آزادی ایران، حزبی است با نیم قرن سابقه، در تمام این مدت طولانی نهضت،مشی مسالمت آمیز و قانونی داشته و با این حال هم قبل و هم پس از انقلاب با نهضت برخورد شده است و اعضا به زندان رفتند، به نظر شما و به عنوان یک پیشکسوتِ نهضتی، دستاورد نهضت آزادی پس از پنجاه سال چه بوده است؟
نهضت آزادی، سال 41 فعالیتش را آغاز کرد و بلافاصله رهبران و هواداران زندانی شدند نهضت آزادی به هر حال در مملکتی که حزب نمی توانست ادامه حیات بدهد، ادامه یافت و در انقلاب ایران هم نقش بارزی داشت. منتهی الان که وضعیت طوری است که اعضای نهضت در زندان هستند و در شرایطی هستیم که حتی آقایان خاتمی و رفسنجانی هم محدودیت هایی دارند.در زمان شاه نهضت سعی می کرد در چارچوبِ قانون و امکاناتی که وجود داشت فعالیت کند. پس از انقلاب و جنگ و مسائلی که پیش آمد، دوران تازه ای شروع شد و نهضت به همان مشی قانونی و مسالمت آمیزش علی رغم همه فشارها ادامه داد. برای نتیجه گرفتن از فعالیت، می بایست شرایط عادی باشد.هنگامی که شرایط و بستر درستی نیست، نهضت آزای هم نمی تواند فعالیت خاصی کند.
جناب توسلی خود شما کی وکجا به عضویت نهضت در آمدید؟
وقتی نهضت تشکیل شد، ایران نبودم و در خارج به سر می بردم . من در سال 1339 از سوی دانشسرای عالی به اروپا اعزام شدم و در در پاریس رشته جامعه شناسی میخواندم نهضت در خارج تشکیلات رسمی نداشت و در مدت کوتاهی هم سران نهضت به زندان رفتند. اما همیشه همراه نهضت بودم و در اتحادیه دانشجویان و کنگره های مختلف عضو فعال بودم مثلا در آن دوران همراه با دکتر علی شریعتی و خلیل هراتی روزنامه ایران آزاد را در دانشگاه منتشر میکردیم . از آنجا که فعالیت دانشگاهی داشتم و در رشته ای هم بودم که به مسائل اجتماعی مربوط بود پس به نوعی همواره با نهضت بودم،همان طور که گفتم هیچگاه زمینه برای فعالیت آزاد فراهم نبوده است و باید مثل جاهای دیگر زمینه باشد، شما ببینید حزب سوسیالیست فرانسه سالهاست گه کنگره تشکیل می دهد و بعد از دوره میتران، دو دوره رییس جمهوری را داشتند و حالا دوباره قدرت را به دست گرفتند. در ایران فعالیت حزبی ناقص و مشکل ساز بوده است.
اتفاقا الان درانتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی ، شاهد بودیم که دیگر هیچ حزبی شرکت ندارد ، شما دلیل این فقر تحزب در ایران را در چه می بینید ؟
اگر احزابی بودند که پذیرفته می شدند و شورای نگهبان اجازه حضوراحزاب را می داد، اینگونه نمی شد. به هر حال مسائل سیاسی در ایران خیلی پیچیده است. هر حزبی، در ایران آزاد نیست و تنها اجازه به احزابی می دهند که درون حاکمیت باشند و حتی آنها هم بعد از مدتی حذف می شوند و حزبی مثل مشارکت هم که پذیرفته شده و دو دوره در قدرت شرکت داشته، در حال حاضر حضوری ندارد .
نهضت آزادی سالهاست که اجازه تشکیل کنگره ندارد و حتی دفتر این حزب هم پلمپ شده و در حال حاضر نهضت از جمله مجموعه هایی است که بیشترین فشارها را تحمل می کند ، دبیرکل نهضت و اعضای دفتر سیاسی حزب زندانی می شوند و خود شما هم از دانشگاه اخراج شدید، این برخورد ها به چه دلیل است، آیا حاکمیت نهضت آزادی را آلترناتیوی برای خود می داند؟
نهضت آزادی پس از انقلاب حتی دوره ای کوتاهی که هنوز قدری آزادی بود و میتوانست فعالیت کند باز هم محدودیت داشت و در همان دوره هم آزادانه نمی توانست کاندیدی معرفی کند. بنابراین سالهاست که نهضت آزادی از کسانی که قدری صلاحیت دارند و حداقلِ دموکراسی را می پذیرند، پشتیابنی می کند و هیچ وقت نخواسته که قهر کند و کنار برود. در سه سال اخیر اما فشارهایی بوده که نهضت را واداشته تا فعالیت اش را معلق کند.
آیا مشی مسالمت آمیز و مبارزه قانونی نهضت آزادی در فضای سیاسی ایران به یک پارادایم سیاسی تبدیل شده است ؟
بله، برخی بعد ازسالها به این نتیجه رسیده اند که نهضت آزادی در را ه منافع ملی حرکت می کند و بنابراین نهضت می توانست واقعا مفید باشد، این به شرطی بود که می گذاشتند آزادانه فعالیت کند. به هر حال پذیرفتن اینکه یک اپوزیسیون قانونی که می خواهد در چارچوب قوانین فعالیت کند، گویا سخت است.
به نظر شما پیام نهضت آزادی در وضعیت سخت اجتماعی و سیاسی ایران برای جوانان چیست؟
نسل جوان اولا باید حق جو وحق گو باشند و حوصله داشته باشند و صبورانه حرکت کنند. مهندس بازرگان شعارش صبر و تلاش بود، در دوره ای که امکانات محدودی داشتیم، باز هم نهضت معتقد بود که باید با مشکلات با حداکثر تلاش مواجه شد و صبورانه برخورد کرد. در کشورهای توسعه نیافته باید با حوصله زیاد با سیاست مواجه شد و اگر جوانان بی حوصله شوند و مسائل اجتماعی را فراموش کنند و به زندگی خصوصی شان برگردند کشور به جایی نمی رسد.
جـــرس:
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات از اجرای فاز اول شبکه ملی اطلاعات تا پایان نیمه اول امسال خبر داد و گفت: فاز دوم این شبکه که با آن تمام میزبانیهای سایتها به داخل کشور منتقل میشود تا پایان سال ۹۲ اتفاق میافتد.
به گزارش مهر، رضا تقی پور امروز در دومین جشنواره ملی فناوری اطلاعات و ارتباطات که همزمان با روز جهانی ارتباطات در محل همایشهای بینالمللی صدا و سیما برگزار شد با اشاره به گردش مالی فناوری اطلاعات و ارتباطات اظهار داشت:طراحی شبکه ملی به سرعت پیش رفته و قرار است این شبکه در سه فاز اجرایی شود.
تقی پور با اشاره به فازهای اجرایی شبکه ملی اینترنت گفت: فاز اول این شبکه تا پایان نیمه اول امسال به پایان میرسد که شامل تفکیک شبکههای اینترنت و اینترانت خواهد بود و فاز دوم این شبکه نیز که تمامی میزبانیهای سایتهای اینترنتی را به داخل کشور منتقل میکنند تا پایان سال ۹۲ به اتمام می رسد.
به گفته وزیر ارتباطات در فاز سوم و پایانی شبکه ملی اطلاعات، مدیریت بومی شبکه اینترنت در داخل کشور انجام میشود تا به صورت تمام و کمال کشورمان از ورود نرم افزارهای خارجی بینیاز شود.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات از اجرای فاز اول شبکه ملی اطلاعات تا پایان نیمه اول امسال خبر داد و گفت: فاز دوم این شبکه که با آن تمام میزبانیهای سایتها به داخل کشور منتقل میشود تا پایان سال ۹۲ اتفاق میافتد.
به گزارش مهر، رضا تقی پور امروز در دومین جشنواره ملی فناوری اطلاعات و ارتباطات که همزمان با روز جهانی ارتباطات در محل همایشهای بینالمللی صدا و سیما برگزار شد با اشاره به گردش مالی فناوری اطلاعات و ارتباطات اظهار داشت:طراحی شبکه ملی به سرعت پیش رفته و قرار است این شبکه در سه فاز اجرایی شود.
تقی پور با اشاره به فازهای اجرایی شبکه ملی اینترنت گفت: فاز اول این شبکه تا پایان نیمه اول امسال به پایان میرسد که شامل تفکیک شبکههای اینترنت و اینترانت خواهد بود و فاز دوم این شبکه نیز که تمامی میزبانیهای سایتهای اینترنتی را به داخل کشور منتقل میکنند تا پایان سال ۹۲ به اتمام می رسد.
به گفته وزیر ارتباطات در فاز سوم و پایانی شبکه ملی اطلاعات، مدیریت بومی شبکه اینترنت در داخل کشور انجام میشود تا به صورت تمام و کمال کشورمان از ورود نرم افزارهای خارجی بینیاز شود.
تاکید بر تحدید انتخابات
جـــرس:
رییس مجلس شورای اسلامی خواستار تغییر برخی مواد قانون اساسی برای کاهش تعداد انتخابات در کشور شد.
به گزارش مهر، علی لاریجانی، طی سخنانی در همایش مربوط به مدیریت شهری، با
اشاره به برگزاری انتخابات شوراهای شهر و ریاست جمهوری در سال آینده، از
کثرت انتخابات در ایران انتقاد کرد و گفت: اصولا تعداد انتخابات در کشور ما
به گونه ای است که هر سال تقریبا یک انتخابات داریم و این نکته ضمن اینکه
نکات مثبتی از جمله حضور مستمر مردم دارد اما می تواند شرایط کار متعارف
کشور را از حالت عادی خارج کند.
وی گفت: در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس گاهی از چند وقت پیش افراد خیز
برمیدارند و شرایط کشور از حالت عادی خارج میشود؛ ما بحثهایی در این
زمینه در مجمع تشخیص انجام دادیم و در ابتدا قرار شد که همه انتخابات با هم
برگزار شود ولی در کشور ما به دلیل مختصاتی که وجود داشت، قرار شد این کار
هر دو سال یک بار صورت پذیرد.
لاریجانی با اشاره تلویحی به سخنان سال گذشتۀ رهبری پیرامون تغییر نظام از
ریاستی به پارلمانی و همچنین موضوع حذف انتخابات ریاست جمهوری اظهار عقیده
کرد که برخی اصول قانون اساسی باید تغییر کند.
رئیس قوه مقننه گفت: بر اساس قانون قرار شده که شوراها در کشور بوجود آید و
کارها به مردم سپرده شود؛ آن زمان تصور این بود که اگر کارها به خود مردم
سپرده شود، بهتر است اما وقتی الان میخواهیم از قانون جمعبندی داشته
باشیم نمیتوانیم همه موارد را به شوراها بسپاریم.
لاریجانی در ادمه سخنانش گفت: در بسیاری از کشورها که کارها را به مردم
واگذار کردهاند، وضع متفاوت است و البته نتایج خوبی هم گرفتهاند البته
ساختار قانونی آنها این اجازه را به آنها میدهد که همه امور را به شوراها
بسپارند.
لاریجانی با بیان اینکه معتقدم برخی از بخش های قانون اساسی باید تغییر
پیدا کند افزود: شاهدیم گاهی از یک سال قبل برخی فعالیتهای انتخاباتی را
آغاز می کنند. متاسفانه کشور از حالت متعارف کاری خارج می شود. لذا در مجمع
تشخیص مصلحت نظام بر این موضوع بحث شد و برخی مطرح کردند که همه انتخابات
در کشورمان چهار سال یکبار انجام شود و استدلالشان این بود در کشورهای دیگر
هم روال به همین گونه است.
رئیس قوه مقننه جمهوری اسلامی اظهار داشت: نیاز به فرصتی برای تغییر قانون اساسی و شکلگیری دقیقتر ساختار کشور داریم.
جـــرس:
سازمان گزارشگران بدون مرز، حمله پلیس مصر در تاریخ ١٣ ماه می به دفتر
تلویزیون ماهواره ای العالم را محکوم کرده و خواستار بازپس دادن تمامی
ابزار کار مصادره شده در دفتر این شبکه شدند.
به گزارش تارنمای این سازمان بین المللی مدافع آزادی رسانه ها، در بیانیه
ای که در واکنش به یورش ماموران امنیتی – انتظامی مصر به شبکه العالم در
قاهره و تعطیلی این رسانه منتشر شده، خاطرنشان گردیده است که "حتا اگر این
حمله در چارچوب قانون و به دلیل مجوز نداشتن این شبکه صورت گرفته باشد،
نوعی اقدام خودسرانه است و مقامات مصر باید به این اقدامات خودسرانه پایان
دهند و به جای آن به درخواستهای مجوز از سوی رسانهها پاسخ روشن دهند."
متن این بیانیه به شرح زیر است:
سازمان گزارشگران بدون مرز، حمله پلیس مصر در تاریخ ١٣ ماه می به دفتر تلویزیون ماهواره ای العالم را محکوم می کند.
به دلیل نداشتن مجوز فعالیت، پلیس مصر همه ی وسائل این شبکه عرب زبان
تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، را مصادره و حکم بازداشت رئیس دفتر، احمد
صیوفی، را صادر کرده است. العالم اعلام کرده است که چندین بار، در سال های
اخیر برای فعالیت های خود درخواست مجوز کرده است، که از سوی مقامات پاسخی
به این درخواستها داده نشده است.
به نظر می رسد که مقامات مسوول مصری نمیخواهند، برای برخی رسانهها مجوز
صادر کنند، تا علیه رسانههایی که مورد پسندشان نیست، در زمان مناسب،
موازین تبیهی بکار گیرند. حتا اگر این حمله در چارچوب قانونی صورت گرفته
است نوعی اقدام خودسرانه است. مقامات مصر باید به این اقدامات خودسرانه
پایان دهند و به جای آن به درخواستهای مجوز از سوی رسانهها پاسخ روشن
دهند. ما خواهان بازپس دادن همهی ابزار کار مصادره شده در دفتر العالم
هستیم.
در تاریخ ١٣ می ٢٠١٢، دهها مامور پلیس وارد دفتر شبکه العالم شبکه عرب
زبان جمهوری اسلامی ایران، شدند و همهابزار کار و وسائل موجود در دفتر از
جمله دوربینهای فیلم برداری و دستگاههای فرستنده و سی دیهای برنامه را
مصادره کردند. خالد صیوفی گزارشگر شبکه و تامر ابو غامی مسئول روابط
عمومی، شبکه نیز بازداشت شدند که پس از بازجویی روز بعد ازاد شدند.
ماموران پلیس حکم بازداشت احمد صیوفی مدیر شبکه العالم را نیز به همراه
داشتند اما او بازداشت نشد. وی از فردای این حمله که آن را " به سکوت وادار
کردن رسانهها" اعلام کرده است، دست به اعتصاب غذا زده است. دو دفتر شبکه
العالم در مرکز قاهره و دیگری در محلهی "دوکی" همچنان در محاصرهی ماموران
امنیتی هستند. و از رفت و آمد به آنها جلوگیری میشود.
یکی از گزارشگران این شبکه بر روی سایت اینترنتی العالم توضیح داده است،
"که بارها از مقامات مصر درخواست مجوز کردیم که این مقامات هر بار تصمیم در
این باره به بعد موکول کردند. و تا امروز ما دارای مجوز برای فعالبت به
شکل رسمی نیستیم.
العالم از سال ٢٠٠٤ بدون مجوز رسمی در مصر فعالیت می کند و در سال ٢٠٠٨ نیز
به شکلی مشابه دفترش مورد حمله پلیس قرار گرفته بود. بنا بر اطلاعات بدست
آمده شبکههای دیگری نیز در همین وضعیت قرار دارند.
حمله به شبکه العالم، تلویزیون عرب زبان جمهوری اسلامی در شرایطی صورت
میگیرد که ارگان پروپاگاند رژیم تهران، شورای عالی نظامیان مصر را، که پس
از سرنگونی حسنی مبارک این کشور را اداره می کند، هدف انتقادات خود قرار
داده است. العالم این شورا را به ادامهی راه دیکتاتور سرنگون شده متهم
میکند. از سوی دیگر ده روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری در مصر، علی
اکبر ولایتی مشاور اصلی سید علی خامنهای رهبر ایران، در همایش " بیداری
اسلامی" در تهران خواهان برقراری حکومت اسلامی در مصر شده است.
گزارشگران بدون مرز یادآور می شود که
جمهوری اسلامی ایران به بسیاری از رسانههای خارجی، از این میان شبکههای
عرب زبان، اجازه فعالیت در ایران را نمیدهد.
حمله پلیس به دفتر العالم مورد انتقاد بسیاری از سازمانها مدافع آزادی بیان و حقوق بشر و رسانههای قرار گرفته است.
در سپتامبر ٢٠١١ پلیس مصر به بهانه " نداشتن مجوز فعالیت" به دفتر بخش مصری
شبکه قطری الجزیره حمله کرد و همه وسائل این شبکه را مصادره کرده بود. این
حمله چهل و هشت ساعت پساز حمله به سفارت اسرائیل انجام شده بود. شبکه
الجزیزه ضحنه های خشونت آمیزی را از تهیه که از سوی شبکه الجزیره پخش شده
بود. در این رویداد مدیریت بحران و انفعال ماموران انتظامی مورد انتقاد
قرار گرفته بود.
تداوم ابهامات در هزینه و درآمدهای ناجا
جـــرس:نماینده ارومیه در مجلس از نیروی انتظامی(ناجا) درباره درآمد ناشی از افزایش تعرفه ها و یا قبض جریمه ها توضیح خواست و گفت: نیروی انتظامی باید توضیح دهد که میلیاردها تومان درآمد حاصل از افزایش تعرفهها را کجا هزینه میکند و صرف کدام پروژه و طرحهای زیر ساختی میکند.
به گزارش ایلنا، نادر قاضی پور روز چهارشنبه در صحن علنی مجلس گفت: افزایش تعرفه ها و یا قبض جریمه ها درآمدی میلیاردی برای نیروی انتظامی به همراه داشته است.
وی در مخالفت با بند پنج الحاقی لایحه بودجه تاکید کرد: در این بند به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی اجازه داده شده که نسبت افزایش تعرفه واگذاری پلاک خودرو تا سقف ۴۰ هزار تومان اقدام کند. متاسفانه هر سال نیروی انتظامی این پیشنهاد را مطرح میکند و کمیسیون تلفیق نیز متاسفانه این پیشنهاد را میپذیرد.
قاضی پور افزود: نیروی انتظامی باید توضیح دهد که میلیاردها تومان درآمد حاصل از این تعرفهها را کجا هزینه میکند و صرف کدام پروژه و طرحهای زیر ساختی میکند.
وی گفت: تا بحال هیچ گزارشی از سوی نیروی انتظامی ارائه نشده است و نمیدانیم این زیرساختها که در این بند الحاقی آمده است چیست؟
نماینده ارومیه تاکید کرد: باید بگویم که این بند الحاقی با روح قانون اساسی و اصل ۴۴ همخوانی ندارد و باید حذف شود.
بر اساس گزارش ها، پس از سخنان این نماینده، رای گیری از نمایندگان برای حذف این بند انجام شد که به تصویب نرسید.
جـــرس:
در پی تخصیص مجدد بودجه های کلان چند صد میلیارد تومانی به برخی افراد، بنیادها و مجموعه های خاص و محفلی و با نفوذ در ردیف های بودجه سال جاری، یکی از نمایندگان مجلس با اعتراض نسبت به این مسئله، خواستار حذف موارد مذکور شد.
به گزارش مهر، موید حسینی صدر نماینده خوی در مجلس شورای اسلامی در نامه ای به شورای نگهبان و نمایندگان مجلس نسبت به اختصاص ۷۰۰ میلیارد تومان (دو برابر سال گذشته) به بنیادهاٰ، اشخاص و مجموعه های مختلف در جدول شماره ۱۲ بودجه ۹۱ بدون هر گونه نظارت انتقاد کرد.
موید حسینی صدر در نامه ای خطاب به فقهای شورای نگهبان، نمایندگان مجلس و معاون امور مجلس ریاست جمهوری از نمایندگان مجلس خواست تا جدول شماره ۱۲ را که موجب اختصاص پول بیت المال به افراد بانفوذ میشد و هیچگونه نظارتی بر آن نیست حذف کنند.
متن نامه موید حسینی صدر به این شرح است:
با سلام و احترام
به استحضار میرساند همه ساله جدولی به نام کمک به اشخاص حقیقی و حقوقی در لایحه بودجه چاپ میشود و این مبالغ متاسفانه در مجلس هم تصویب میشود و نهایتا این قبیل مساعدت های مالی بدون هر گونه نظارت به برخی افراد با نفوذ پرداخت و هزینه میشود.
امسال هم طی جدول شماره ۱۲ قرار شده است مبلغی در حدود هفتصد میلیارد تومان به بنیادها، اشخاص و مجموعههای مختلف که به نامهای زیبا و معنوی مثل بصیرت یا بنیاد مولانا، بنیاد مولانا و شمس، بنیاد سعدی و ... دارند پرداخت شود.
حال چند سئوال مطرح است:
۱- این بنیادها، اشخاص و افراد چگونه برای دریافت کمک بلاعوض انتخاب می شوند؟
۲- مبالغ دریافتی چرا بدون نظارت و حساب و کتاب هزینه میشود؟
۳- چرا برای همه امکان دریافت این مساعدت ها وجود ندارد؟
۴- چه افراد بانفوذی در این مجموعههایی که پول دریافت میکنند سهم دارند؟
با این وضعیت انتظار میرود نمایندگان این جدول را حذف و این پول را به بیت المال برگردانند و در صورت صلاحدید فقهای شورای نگهبان با دقت نظر ویژه این جدول را بررسی کنند.
اکنون جزئیات لایحه بودجه سال ١٣٩۱ در شرایطی مورد بررسی قرار می گیرد كه رقم كلانی از اعتبارات به برخی موسسات و امور خاص طبق روال سال های پیش تعلق خواهد گرفت كه در نوع خود اسامی موسسات و رقم های در نظر گرفته شده برای هریك در نوع خود جالب توجه است.
نورچشمی ها در بودجه
سال گذشته نیز گزارش شده بود، درحالیکه بسیاری از دستگاه های دولتی و وزارت خانه های زیر بنایی و رفاهی کشور، در بودجه سال ٩٠ با كسری های قابل ملاحظه ای در بودجه های اصلی خود مواجه هستند، جزئیات بودجۀ تنظیمی دولت نشان می دهد که پرداخت های بدون دلیل به موسسات و نهادهای نزدیک به دولت - اما خارج از بدنه دولت - کمافی السابق ادامه داشته و این بار رقم نجومی و بدون حسابرسی ٣۴٠ میلیارد تومان به محل های نامعلومی سرازیر خواهد شد.
این گزارش خاطرنشان کرده بود که با تقدیم لایحه بودجه ٩٠ كل كشور به مجلس توسط محمود احمدی نژاد، یكی از مباحث جذاب بودجه های سالیانه ردیف ۵۴٠٠٠٠ بودجه یعنی كمك به موسسات حقیقی و حقوقی غیر دولتی بوده، و این ردیف كه علاوه بر بودجه در اختیار رییس جمهور می باشد، به كمك های خاص دولت اختصاص داشته است.
اعتبار سال گذشتۀ این ردیف، بالغ بر ٣۴٠ میلیارد تومان می شد، که مسئولان برخی از این نهادها به واسطه نوع ارتباطاتتشان با برخی مسئولان، به عنوان نورچشمی نیز خوانده می شدند.
در میان موسسات و محافل بودجه خور، برخی موسسات غیردولتی و غیر عمومی قرار دارند كه از روابط خوبی با دفتر محمود احمدی نژاد برخوردار بودند و سهم قابل توجهی از بودجه را طی چند سال اخیر به خود اختصاص داده اند.
برای نمونه از لیست بودجه های تخصیصی، به موارد زیر اشاره شده بود:
موسسه آینده روشن یك ونیم میلیارد تومان
بنیاد مولانا ٣۵٠ میلیون تومان
موسسه امام خمینی(محمد تقی مصباح یزدی) ١٠ میلیارد تومان
دانشگاه عدالت ۵ میلیارد تومان
موسسه ولا منتظر یك میلیارد تومان
موسسه قمر بنی هاشم ۵٠٠ میلیون تومان
موسسه ابوالفضل العباس ۵٠٠ میلیون تومان
موسسه مصباح الهدی یك میلیارد تومان
موسسه سفینه انجاه یك میلیارد تومان
بنیادمهدی موعود یك میلیارد و هفتصد میلیون تومان
كمك به حسینیه ها ٣٠ میلیارد تومان
در گزارش ها آمده بود که این اعتبارات در حالی به موسسات و نهادهای خارج از بدنه دولت و مستقل پرداخت شده است كه بسیاری از دستگاه ها در بودجه سال نود، با كسری های قابل ملاحظه ای همراه بودند و به نظر می رسد می شد با محدود كردن این پرداخت ها به برخی موسسات دارای كارآمدی بالا، این بودجه را به دستگاه هایی كه این رقم های كلان در آنها می توانست تحول آفرین باشد، تزریق كرد.
گفتنی است سالهای پیشتر نیز، تخصیص بودجه به محفلی ها بخشی از بودجه سالانه را به خود اختصاص داده بود، که از جمله در سال ۸۹، در حالیکه وزارت آموزش و پرورش و سازمان تربیت بدنی و دانشگاههای کشور در کسر بودجه به سر می بردند، مبلغ ۹ میلیارد تومان از طرف دولت جهت "راه اندازی موسسه ای فرهنگی" در اختیار آیت الله حسین نوری همدانی قرار گرفت.
در ردیف های مختلف بودجه سال ٨٩ (جدول شماره ۱۸ پیوست های لایحه بودجه ٨٩)، حدود ۱۵۸ میلیارد تومان در قالب کمک به ۵۸ شخص حقوقی و حقیقی تخصیص یافته بود؛ که بعنوان مثال، برای موسسه های مهدویت (موسسه آینده روشن) متعلق به اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر احمدی نژاد یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان؛ بنیاد فرهنگی مولانا متعلق به حمید مولانا (مشاور احمدی نژاد) که ملکی وسیع در نزدیکی ونک تهران در اختیار اوگذاشته بود مبلغ ۳۴۰ میلیون؛ موسسه امام خمینی قم متعلق به مصباح یزدی، مبلغ ده میلیارد تومان و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ریاست روح الله حسینیان ۵۰۰ میلیون تومان ، از محل بودجه تنظیمی توسط دولت برای سال ۸۹ اختصاص یافت.
در پی تخصیص مجدد بودجه های کلان چند صد میلیارد تومانی به برخی افراد، بنیادها و مجموعه های خاص و محفلی و با نفوذ در ردیف های بودجه سال جاری، یکی از نمایندگان مجلس با اعتراض نسبت به این مسئله، خواستار حذف موارد مذکور شد.
به گزارش مهر، موید حسینی صدر نماینده خوی در مجلس شورای اسلامی در نامه ای به شورای نگهبان و نمایندگان مجلس نسبت به اختصاص ۷۰۰ میلیارد تومان (دو برابر سال گذشته) به بنیادهاٰ، اشخاص و مجموعه های مختلف در جدول شماره ۱۲ بودجه ۹۱ بدون هر گونه نظارت انتقاد کرد.
موید حسینی صدر در نامه ای خطاب به فقهای شورای نگهبان، نمایندگان مجلس و معاون امور مجلس ریاست جمهوری از نمایندگان مجلس خواست تا جدول شماره ۱۲ را که موجب اختصاص پول بیت المال به افراد بانفوذ میشد و هیچگونه نظارتی بر آن نیست حذف کنند.
متن نامه موید حسینی صدر به این شرح است:
با سلام و احترام
به استحضار میرساند همه ساله جدولی به نام کمک به اشخاص حقیقی و حقوقی در لایحه بودجه چاپ میشود و این مبالغ متاسفانه در مجلس هم تصویب میشود و نهایتا این قبیل مساعدت های مالی بدون هر گونه نظارت به برخی افراد با نفوذ پرداخت و هزینه میشود.
امسال هم طی جدول شماره ۱۲ قرار شده است مبلغی در حدود هفتصد میلیارد تومان به بنیادها، اشخاص و مجموعههای مختلف که به نامهای زیبا و معنوی مثل بصیرت یا بنیاد مولانا، بنیاد مولانا و شمس، بنیاد سعدی و ... دارند پرداخت شود.
حال چند سئوال مطرح است:
۱- این بنیادها، اشخاص و افراد چگونه برای دریافت کمک بلاعوض انتخاب می شوند؟
۲- مبالغ دریافتی چرا بدون نظارت و حساب و کتاب هزینه میشود؟
۳- چرا برای همه امکان دریافت این مساعدت ها وجود ندارد؟
۴- چه افراد بانفوذی در این مجموعههایی که پول دریافت میکنند سهم دارند؟
با این وضعیت انتظار میرود نمایندگان این جدول را حذف و این پول را به بیت المال برگردانند و در صورت صلاحدید فقهای شورای نگهبان با دقت نظر ویژه این جدول را بررسی کنند.
اکنون جزئیات لایحه بودجه سال ١٣٩۱ در شرایطی مورد بررسی قرار می گیرد كه رقم كلانی از اعتبارات به برخی موسسات و امور خاص طبق روال سال های پیش تعلق خواهد گرفت كه در نوع خود اسامی موسسات و رقم های در نظر گرفته شده برای هریك در نوع خود جالب توجه است.
نورچشمی ها در بودجه
سال گذشته نیز گزارش شده بود، درحالیکه بسیاری از دستگاه های دولتی و وزارت خانه های زیر بنایی و رفاهی کشور، در بودجه سال ٩٠ با كسری های قابل ملاحظه ای در بودجه های اصلی خود مواجه هستند، جزئیات بودجۀ تنظیمی دولت نشان می دهد که پرداخت های بدون دلیل به موسسات و نهادهای نزدیک به دولت - اما خارج از بدنه دولت - کمافی السابق ادامه داشته و این بار رقم نجومی و بدون حسابرسی ٣۴٠ میلیارد تومان به محل های نامعلومی سرازیر خواهد شد.
این گزارش خاطرنشان کرده بود که با تقدیم لایحه بودجه ٩٠ كل كشور به مجلس توسط محمود احمدی نژاد، یكی از مباحث جذاب بودجه های سالیانه ردیف ۵۴٠٠٠٠ بودجه یعنی كمك به موسسات حقیقی و حقوقی غیر دولتی بوده، و این ردیف كه علاوه بر بودجه در اختیار رییس جمهور می باشد، به كمك های خاص دولت اختصاص داشته است.
اعتبار سال گذشتۀ این ردیف، بالغ بر ٣۴٠ میلیارد تومان می شد، که مسئولان برخی از این نهادها به واسطه نوع ارتباطاتتشان با برخی مسئولان، به عنوان نورچشمی نیز خوانده می شدند.
در میان موسسات و محافل بودجه خور، برخی موسسات غیردولتی و غیر عمومی قرار دارند كه از روابط خوبی با دفتر محمود احمدی نژاد برخوردار بودند و سهم قابل توجهی از بودجه را طی چند سال اخیر به خود اختصاص داده اند.
برای نمونه از لیست بودجه های تخصیصی، به موارد زیر اشاره شده بود:
موسسه آینده روشن یك ونیم میلیارد تومان
بنیاد مولانا ٣۵٠ میلیون تومان
موسسه امام خمینی(محمد تقی مصباح یزدی) ١٠ میلیارد تومان
دانشگاه عدالت ۵ میلیارد تومان
موسسه ولا منتظر یك میلیارد تومان
موسسه قمر بنی هاشم ۵٠٠ میلیون تومان
موسسه ابوالفضل العباس ۵٠٠ میلیون تومان
موسسه مصباح الهدی یك میلیارد تومان
موسسه سفینه انجاه یك میلیارد تومان
بنیادمهدی موعود یك میلیارد و هفتصد میلیون تومان
كمك به حسینیه ها ٣٠ میلیارد تومان
در گزارش ها آمده بود که این اعتبارات در حالی به موسسات و نهادهای خارج از بدنه دولت و مستقل پرداخت شده است كه بسیاری از دستگاه ها در بودجه سال نود، با كسری های قابل ملاحظه ای همراه بودند و به نظر می رسد می شد با محدود كردن این پرداخت ها به برخی موسسات دارای كارآمدی بالا، این بودجه را به دستگاه هایی كه این رقم های كلان در آنها می توانست تحول آفرین باشد، تزریق كرد.
گفتنی است سالهای پیشتر نیز، تخصیص بودجه به محفلی ها بخشی از بودجه سالانه را به خود اختصاص داده بود، که از جمله در سال ۸۹، در حالیکه وزارت آموزش و پرورش و سازمان تربیت بدنی و دانشگاههای کشور در کسر بودجه به سر می بردند، مبلغ ۹ میلیارد تومان از طرف دولت جهت "راه اندازی موسسه ای فرهنگی" در اختیار آیت الله حسین نوری همدانی قرار گرفت.
در ردیف های مختلف بودجه سال ٨٩ (جدول شماره ۱۸ پیوست های لایحه بودجه ٨٩)، حدود ۱۵۸ میلیارد تومان در قالب کمک به ۵۸ شخص حقوقی و حقیقی تخصیص یافته بود؛ که بعنوان مثال، برای موسسه های مهدویت (موسسه آینده روشن) متعلق به اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر احمدی نژاد یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان؛ بنیاد فرهنگی مولانا متعلق به حمید مولانا (مشاور احمدی نژاد) که ملکی وسیع در نزدیکی ونک تهران در اختیار اوگذاشته بود مبلغ ۳۴۰ میلیون؛ موسسه امام خمینی قم متعلق به مصباح یزدی، مبلغ ده میلیارد تومان و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ریاست روح الله حسینیان ۵۰۰ میلیون تومان ، از محل بودجه تنظیمی توسط دولت برای سال ۸۹ اختصاص یافت.
جـــرس:
رئیس کمیسیون بهداشت مجلس از ابطال مصوبه دولت مبنی بر اختصاص ۱۱۵۰ میلیارد تومان از بودجه وزارت بهداشت به وزارت راه از سوی رئیس مجلس خبر داد.
به گزارش فارس٬ حسینعلی شهریاری٬ در جمع خبرنگاران گفت: این مصوبه پس از آنکه دولت از ابطال آن خودداری کرد از سوی علی لاریجانی لغو شده است.
وی که پیش تر از این گفته بود شکایت کتبی علیه دولت به دیوان محاسبات کشور و سازمان بازرسی ارسال کرده، روز چهارشنبه تصریح کرد سازمان بازرسی کل کشور، رئیس دیوان محاسبات کشور و رئیس هیات تطبیق قوانین نیز رای به ابطال این مصوبه دادهاند.
شهریاری افزود: "ما فقط به مردم موضوع را اعلام میکنیم تا متوجه امور باشند و به شعارهایی که برخی مسئولان میدهند خیلی بها ندهند."
رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه چه ضمانتی وجود دارد که این بودجهها به وزارت بهداشت داده شود و از جای دیگر مانند وزارت راه سر در نیاورد گفت: امروز رئیس مجلس حتی مصوبه هیئت دولت مبنی بر اختصاص ۱۱۵۰ میلیارد تومان بودجه وزارت بهداشت به وزارت راه را رسما باطل و لغو کرد؛ چون دو مورد خلاف از سوی دولت در اختصاص بودجه وزارت بهداشت اتفاق افتاده بود.
شهریاری تصریح کرد: یکی از این موارد زمانی بود که پایان سال گذشته 2 هزار میلیارد تومانی که در آخر سال به وزارت بهداشت داده بودند دولت گفته بود شما پاداش صدهزار تومانی به فلان و فلانی بدهید که خلاف بود و البته وزارت بهداشت هم آن را اجرا نکرد.
وی در مورد پیگیری اختصاص بودجه وزارت بهداشت به وزارت راه گفت: در این مورد هم به سازمان بازرسی کل کشور، رئیس دیوان محاسبات کشور و رئیس هیئت تطبیق قوانین سه هفته پیش شکایت کردم و بررسی اولیه انجام شد و موضوع را به دولت ابلاغ کردند که این دو مصوبه خلاف قانون است دولت عمل نکرد و ده روز هم از آن گذشت.
شهریاری افزود: نتیجه این شد که رئیس مجلس رسما آن را لغو به دولت ابلاغ کرد و اگر دولت این را هم اجرا نکند به قوه قضاییه شکایت میکنیم.
رئیس کمیسیون بهداشت مجلس از ابطال مصوبه دولت مبنی بر اختصاص ۱۱۵۰ میلیارد تومان از بودجه وزارت بهداشت به وزارت راه از سوی رئیس مجلس خبر داد.
به گزارش فارس٬ حسینعلی شهریاری٬ در جمع خبرنگاران گفت: این مصوبه پس از آنکه دولت از ابطال آن خودداری کرد از سوی علی لاریجانی لغو شده است.
وی که پیش تر از این گفته بود شکایت کتبی علیه دولت به دیوان محاسبات کشور و سازمان بازرسی ارسال کرده، روز چهارشنبه تصریح کرد سازمان بازرسی کل کشور، رئیس دیوان محاسبات کشور و رئیس هیات تطبیق قوانین نیز رای به ابطال این مصوبه دادهاند.
شهریاری افزود: "ما فقط به مردم موضوع را اعلام میکنیم تا متوجه امور باشند و به شعارهایی که برخی مسئولان میدهند خیلی بها ندهند."
رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه چه ضمانتی وجود دارد که این بودجهها به وزارت بهداشت داده شود و از جای دیگر مانند وزارت راه سر در نیاورد گفت: امروز رئیس مجلس حتی مصوبه هیئت دولت مبنی بر اختصاص ۱۱۵۰ میلیارد تومان بودجه وزارت بهداشت به وزارت راه را رسما باطل و لغو کرد؛ چون دو مورد خلاف از سوی دولت در اختصاص بودجه وزارت بهداشت اتفاق افتاده بود.
شهریاری تصریح کرد: یکی از این موارد زمانی بود که پایان سال گذشته 2 هزار میلیارد تومانی که در آخر سال به وزارت بهداشت داده بودند دولت گفته بود شما پاداش صدهزار تومانی به فلان و فلانی بدهید که خلاف بود و البته وزارت بهداشت هم آن را اجرا نکرد.
وی در مورد پیگیری اختصاص بودجه وزارت بهداشت به وزارت راه گفت: در این مورد هم به سازمان بازرسی کل کشور، رئیس دیوان محاسبات کشور و رئیس هیئت تطبیق قوانین سه هفته پیش شکایت کردم و بررسی اولیه انجام شد و موضوع را به دولت ابلاغ کردند که این دو مصوبه خلاف قانون است دولت عمل نکرد و ده روز هم از آن گذشت.
شهریاری افزود: نتیجه این شد که رئیس مجلس رسما آن را لغو به دولت ابلاغ کرد و اگر دولت این را هم اجرا نکند به قوه قضاییه شکایت میکنیم.
نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس می گوید
جـــرس: نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس می
گوید با خشک شدن دریاچه ارومیه جان میلیونها نفر در خطر خواهد بود.
به گزارش تابناک، مهدی عیسی زاده ضمن بیان مطلب فوق خاطرنشان کرد: خشک شدن
دریاچه ارومیه باعث پخش شدن نمک در فضای اطراف خواهد شد. وقتی که میبینیم
گرد و غباری که از عربستان و عراق بلند میشود، نقاط بسیاری از کشور را
آلوده میکند، باید به این موضوع توجه کرد که پخش شدن نمک دریاچه ارومیه،
تأثیری به مراتب بیشتر و مخربتر بر کشور خواهد داشت و نه تنها آذربایجان و
کردستان، بلکه همه ایران را تحت تأثیر آثار مخرب خود قرار خواهد داد.
نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای
اسلامی با بیان اینکه در حالی که دولت تصمیم به انتقال آب به کویر مرکزی
ایران گرفته است، نباید شاهد ایجاد کویر دیگری در منطقه آذربایجان باشیم،
گفت: اگر اکنون به فکر دریاچه ارومیه نباشیم، دیری نخواهد پایید که شاهد
مهاجرت مردم از روستاها و شهرهای پیرامون دریاچه به مناطق دیگر کشور خواهیم
بود که این موضوع نارضایتیهای اجتماعی به دنبال خواهد داشت. این افراد
کار و رفاه میخواهند و این کوچ دسته جمعی بحرانهای اجتماعی به دنبال
خواهد داشت. با خشک شدن دریاچه ارومیه جان میلیونها نفر در خطر خواهد بود و
نباید گذاشت این اتفاق رخ دهد و این انتظار از دولت میرود که هر چه بیشتر
و زودتر فکری برای حل این بحران کند.
نمانیده مردم شاهین دژ و تکاب در مجلس شورای اسلامی در تشریح اقداماتی که
نمایندگان تا کنون برای حل بحران دریاچه ارومیه داشتهاند، گفت: جلساتی با
حضور رئیس مجلس، وزرای دولت و معاونین آنها و همچنین نمایندگان استانهای
مجاور دریاچه ارومیه برگزار شده و طرحها و اعتباراتی برای رفع مشکل دریاچه
ارومیه در نظر گرفته شده است اما این تمهیدات کافی نیست. رفع این مشکل
نیازمند تمهیدات و تلاشهای بیشتری است. روند کنونی پاسخگو نیست و با
امکانات موجود، میتوان بیشتر از اینها کار کرد.
وی در ادامه تصریح کرد: متأسفانه برخی از مسئولین، اهمیتی به خشک شدن
دریاچه ارومیه نمیدهند؛ با این رویکرد نه تنها دریاچهای باقی نمیماند،
بلکه امنیت منطقه را به خطر خواهد انداخت و بهانهای میشود برای دشمنان
این مرز و بوم و در نتیجه به جای صرف منابع و امکانات برای زنده نگه داشتن
این دریاچه، باید منابع و هزینههایی به مراتب بیشتر صرف تهدیدات امنیتی
کرد.
عیسی زاده افزود: یکی از راههای حل مشکل دریاچه ارومیه، انتقال آب خزر است
که بنا بر نظر کارشناسان و صاحبنظران قابلیت اجرا دارد و حتی امکان این
کار به مراتب آسانتر از انتقال آب به کویر مرکزی است و تأثیر به مراتب
بیشتری نیز خواهد داشت.
این عضو مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی در ادامه خاطرنشان کرد: با
تواناییها و امکانات موجود، این توان در بدنه اجرایی کشور وجود دارد که هر
چه زودتر این بحران را مرتفع کند. در کوتاه مدت میتوان با باردار کردن
ابرها و بارش مصنوعی از پایینتر رفتن آب دریاچه جلوگیری کرد و در بلند
مدت، حداکثر دو تا سه سال، باید طرحهای انتقال آب به دریاچه عملیاتی شود.
عیسی زاده در پایان افزود: مردم آذربایجان جانفشانیهای بسیاری انجام
دادهاند و برای رفع مشکلات آنها نباید از هیچ کاری دریغ کرد و انتظار مردم
این مرز و بوم این است که تا دیر نشده فکری به حال دریاچه ارومیه و حل
مشکل آن شود.
نماهنگ/ غزلواره های شیدایی برای زوج های زندانیان سیاسی با صدای محمد نوریزاد
کلمه: برای آنان که ایستادن را پیش از رویش نابالغ سایه های سرد ایستاده اند. برای آن ها که فراتر از بدنامی شوم این خاطره های مکدر، نامدار مبارزه علیه سیاهی بوده اند.با هر بار مرور برگه های تاریخ و بازخوانی سفیدی های بین خطوط، ایمان ها محکمتر می شود که مگر این سنگ ریزه های بی مقدار سر بسته ی مسموم می توانند خوشنامی اقیانوس بیکرانه آسمانی شان را مشوش کنند. مگر علف های ناخواسته مذبذب می توانند به درخت تنومند پیر این سرزمین طعنه پیری و فرتوتی بزنند. مگر می شود شاخه های بی ریشه راز سربلندی شاخه های سرسبز جوانان ایران زمین را ادراک کنند.
حتی اگر دست های دزد و مرموز دفتر خاطرات سرزمین مان را دریده اند، حتا اگر آلبوم عکس های رنگی تاریخ ما را به یغما برده اند. ما استوار و جوان بر ریشه های ریشه دار و پیر خویش ایستاده ایم. ما خاطره زندگی را در گام های بلند خویش جسته ایم.
ما ایستاده ایم…
ما خط سرخ روییدن را از دفتر زنان و مردان بزرگ مسیر سبزمان آموخته ایم.
ما به عزم طلوع صبح، خیره به خورشید، بر باور روشن مام ایران زمین ایستاده ایم.
***
نماهنگ “عاشقان دربند” با صدای محمدنوریزاد، جهادگر و
مستند ساز منتقد که مدت زیادی از سه سال گذشته را در زندان اوین گذرانده و
سروده ی مریم شربتدار قدس همسر فیض الله عرب سرخی، فعال سیاسی دربند تهیه
شده است.این نماهنگ تقدی می شود به زوج هایی که میله های سلول فاصله شان نینداخته، زوج هایی که دیوارهای زندان دورشان نکرده و به آن ها که شیشه های جرم گرفته ی سالن ملاقات نزدیکترشان کرده است.
برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید.
***
غـــزلــم شـــــــور عاشـــقی دارد غزلی سرخوش از ترنم باراننـغـمـه هـاشـان چه سـوزهـا دارد عاشــــقان دلداده در هجـــران
*
دل مـریـم در این فضــای غریـب بی قــــــرار لحظـه هایی شـاد
کـز ورای شــیــشـــه هـایی ســرد عشـق می بارد از نگاه عمـاد(۱)
*
عاطـفـه خود تجســمی پاک اسـت از طلوع مــــــــطلعی روشـن
قلـب و روح و جسـم و هم جانـش شــده آمیختــــــه با نام حســن(۲)
*
نغمــۀ بلبـــلان چه غمگیـــن است از فراق دلدادگان در هجـران
دل مهدیه به شــــوق اســـماعیـــل می طپد هر دوشنبه در زندان(۳)
*
از سـیــامــک تـــــرانــــه ها دارد عـنــــدلـیـب نگـــاه فــــرزانه
کـــز حـدیث مهـــرشـان باقـیســت داســـتـان شــــمع و پـــروانه(۴)
*
آرش امـا صبـــور و پـا بـر جــــا نگــــران و غـــمین و دلــداده
که چـه رنـج ها کشــیده دلبنـــدش همـــــــره و امینــــــش، آزاده(۵)
*
آریــا از نـــــــــوای زیبـــــــایـش سبـــزه های امیــــد می روید
بـر دل عـــــادلــه بـه هــر نجــوا ضربه های غـــرور می کوبد(۶)
*
مـرغ دلـتـنــگ عشــــق فـــروغ بال و پـــر گشـــوده تا افـلاک
خستــگی، خستـه از صبـوری او بابک از ظلمت ستـم، بی باک(۷)
*
به طپـش های قلب امیـن سـوگند در شبانگه که جـغــــد می نالد
غصـه و هجـر و فـراق، خواهد شد و سحــــر با بهـــــــاره می آید(۸)
*
دلم غمیـن طفـل نگـار که هنــوز به این سـرا نیامده ظلم ها بیند
گل محبت و مهــر نگاه بهمـن را از آنسوی دیوار و میله ها چیند(۹)
*
موج آرامش از صدای فــــــرید زده آســـایـش ستــــم بر هـــــم
چه صبـــورانه می نهـــد ســارا به دلِ زخـم خوردگان، مـرهــم(۱۰)
*
آن دگـر ســو سـمیـــــــرا چـون مرغ عشقی بلا کشـــیده، ولی
از قـفـس رهـیـــده بـا نیـــــکـان پر کشـیــــده تا نگــــاه عـــلی(۱۱)
*
پــونه بـا عــطـر یـاس بـارانــی دیده بر ره که کـی رسد یارش
نـغـمــه خـوان نــویـد روزی که ز ره آید امیـد و غمخـــوار(۱۲)
*
مهــدیه خود، حکایتی دگر است از فــــراق و آوازۀ هـجـــران
که بــه ســـوز خـوانـد و سـرود دل بیقــرار وحیــــد از زندان(۱۳)
*
بـس تـرانه ز فــائـزه می خواند به خــلوت خـود عـلیــرضا اما
قصـه هایــش پـر از شـکیبـایی نغمـه هایش پر است از غوغا(۱۴)
*
و من اندوهگیـــن قلب پروینــم چون ستـاره در شبـی بس تار
که فراق حمیدرضای صبورش به آسمـــان ستـم فکنده شـرار(۱۵)
*
لب نادیــا شکـفتــه با خـنـــــده دلــــش امـا دفینـــــــۀ محــنت
که امیــــــر قلــــب او هـر دم می درخشـــد از دل ظـلمــــت(۱۶)
*
این بهــاران شکـوفه ها گـریند از فــــراق بهـمــــن و ژیــــلا(۱۷)
و نسیـــم با ستــــاره ها گـــوید قصـۀ هجـــر مسعـود با مهسا(۱۸)
*
غــزلـم بـوی ســــبـزه را دارد سبزه هایی به بنـد و در زندان
از حصارش چه باک، کروبی به رهش فاطمه است هم پیمان
*
از اسـارت، ســــرودهـا دارند پایـمــردی را تـرانه ها دارند
قلب رهنـورد و میر مظلومش غــزل از عاشـــقانـه ها دارند
*
باز میـله ها کمیـن دیدار است باز عشق ها اسیر دیوار است
که غــزلـواره های شیـــــدایی در فـراق یار چه غمبار است
*
۱- مریم شفیعی، عماد بهاور
۲- عاطفه خلفی، حسن اسدی زیدآبادی
۳- مهدیه کبریایی، اسماعیل صحابه
۴ – فرزانه میرزاوند، سیامک قادری
۵- آزاده قرنچیک، آرش سقر
۶- عادله ضیائی، آریا آرام نژاد
۷- فروغ اکبری، بابک داشاب
۸- بهاره هدایت، امین احمدیان
۹- نگار شاه پری، بهمن صادقی نور
۱۰- سارا توسلی، فرید طاهری
۱۱- سمیرا صدری، علی جمالی، نیکان کوچولو
۱۲- پونه حسنی، امید نوروزیان
۱۳- مهدیه گلرو، وحید لعلی پور
۱۴- فائزه نیاز آذری، علیرضا فلاحتی
۱۵- پروین محمدی، حمید رضا ایزد یاری
۱۶- نادیا قاسم پور، امیر خرّم
۱۷- ژیلا بنی یعقوب، بهمن احمدی اموئی
۱۸- مهسا امر آبادی، مسعود باستانی
پرسش یک فعال حقوق کودک: سود میلیاردی کودکان کار به جیب چه کسی می رود؟
یک فعال حقوق کودکان کار گفت: با اوجگیری بحرانهای اقتصادی و افزایش تورم، روند جذب کودکان به ویژه کودکان مهاجر افغان به بازار کار سرعت گرفته است.طیبه شریف پور، عضو هیئت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان کار و خیابان در این باره اظهار کرد: با تشدید برخوردها برای بازگشت مهاجرین افغان پس از دهه ۷۰ با پدیده بازگشت فرزندان مهاجرین افغان مواجه شدیم.
او در تشریح این پدیده گفت: بسیاری از کودکان زیر ۱۸ سال که ممکن است یکی از بستگان آنها در ایران باشند به شکل غیر قانونی وارد ایران میشوند و به دور از خانواده به صورت گروهی در مناطق حاشیهای تهران کار و زندگی کار میکنند.
شریفپور ادامه داد: در بازدیدهایی که از طریق انجمن متبوعش به طور نامحسوس در باغها و اماکن حاشیهای شهر تهران صورت گرفته مشاهده شده است که کودکان زبالهگرد در گروههایی با یکی از بستگان بزرگسال بدون امکانات اولیه بهداشتی به کار تفکیک زباله مشغول هستند و در محیطهای آلوده بدون حداقل امکانات همچون دستکش و ماسک، سرنگ و تیغهای مصرفشدهی داخل زبالهها را لمس میکنند بی آنکه از روشهای انتقال بیماریهای عفونی اطلاعی داشته باشند.
او به تغذیه و بهداشت نامناسب در محیط کار کودکان زبالهگرد اشاره کرد و افزود: طبق ارزیابیهای انجام شده سکونت غیر بهداشتی و تماس با مواد آلوده باعث شده است که این کودکان ۴۵ برابر بیشتر از سایر کودکان کار در معرض بیماری ایدز و سایر بیماریهای عفونی قرار داشته باشند.
به گزارش ایلنا، عضو هیئت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان کار و خیابان در ادامه به فقدان امکانات دولتی برای درمان این کودکان اشاره کرد و گفت: به جز واکسیناسیون کودکان افغان باید برای سایر مراقبتهای بهداشتی پول پرداخت کنند که متاسفانه تامین این هزینهها مقدور نیست.
او در خاتمه با انتقاد از نهادهای دولتی در خصوص عدم شناساسی مافیای جمعآوری زباله در کشور گفت: معلوم نیست سود میلیاردی زبالهگردی که حاصل کار پر خطر این کودکان است به جیب چه کسانی میرود.
انتقاد بازرس پیشین آژانس هسته ای از گزارش های جانبدارانه و غیرواقعی علیه ایران
همزمان با برگزاری مذاکرات هسته ای ایران در بغداد یکی از بازرسان پیشین آژانس هسته ای با انتقاد از گزارش های اخیر این آژانس در مورد ایران می گوید: در حال حاضر چنین به نظر میرسد که آژانس آماده است هر شایعهای که میشنود را مطرح کند و با ایران بر سر آن مشکل پیدا کند.«رابرت کلی» بازرس پیشین آژانس بر این باور است که گزارشهای اخیر آژانس درباره برنامه هستهای ایران دقیق تهیه نمیشوند و مشکلات زیادی دارند و آژانس توان تخصصی ضعیفی برای کشف یک برنامه هستهای نظامی دارد، اگرچه در زمینه کشف فعالیتهای انجام شده با مواد هستهای قوی عمل میکند.
وی می گوید: در گزارشهای اخیر آژانس ادعاهایی درباره وجود محفظهای در «پارچین» برای انجام آزمایشهای انفجاری مطرح شده است، اما دراینباره میتوان گفت این محفظه به درد کارهای ادعا شده نمیخورد و من هنوز نتوانستهام به نتیجه کارشناسی قطعی درباره آن برسم چراکه چنین محفظهای «برای آزمایش مواد منفجره لازم برای انفجار یک بمب اتم خیلی کوچک است، مخصوصا اگر بخواهید اورانیوم در آزمایش بهکار ببرید، این اورانیوم به اطراف پخش خواهد شد.
کلی در ادامه افزود: برای آزمایشهای دیگر هم خیلی بزرگ است. بنابراین این محفظه و اطلاعاتی که درباره آن منتشر شده با آنچه ادعا میشود چندان همخوانی ندارد.» ما نمیتوانیم این محفظه را در عکسهای ماهوارهای که در دسترس عموم است ببینیم. اولین عکسهای ماهوارهای که از آن منطقه و ساختمان ارایه شدند متعلق به سال ۲۰۰۰ است، زمانی که ساختمان کامل شد و داخل آن دیده شد. شاید کشوری عکسهای محرمانه دیگری دارد که ممکن است محفظه را نشان دهد ولی چنان اطلاعاتی در دسترس عموم نیست.»
وی که با بی بی سی مصاحبه می کرد خاطر نشان کرد: به باور من، ایران میخواهد امکان دسترسی به پارچین را فراهم کند و در رسانهها خواندم که ایران میخواهد یک چارچوب و مدالیته برای دسترسی ایجاد شود. ایران در گذشته هم دسترسی به ۱۰ ساختمان و نقطه دیگر را میسر کرده بود. حال این پرسش ایجاد میشود که بازرسیها کی تمام میشوند؟ بازرسان آژانس میخواهند از یک سایت نظامی دیدار کنند چون آژانس شایعهای شنیده که آنجا فعالیتهایی در حال انجام است. از طرفی هم باید گفت شانسی برای موفقیت در پاکسازی سایتی که در آن فعالیت هستهای انجام میگرفته وجود ندارد چه اگر در آنجا آثاری پیدا نشود تقریبا میتوانید با اطمینان بگویید که اصلا در آنجا مواد هستهای آزمایش نشده است.
وی افزود: من با خواندن گزارش ماه نوامبر سال گذشته آژانس و ضمیمه آن درباره جنبه تسلیحاتی برنامه ایران شوکه شدم، چراکه سند ضمیمه پر بود از اطلاعات کهنه و اگر روند تحولات برنامه ایران و گزارشها را دنبال کرده باشید خیلی زود متوجه این نکته میشوید. آژانس آن اطلاعات را یکجا کنار هم گذاشت تا همه بتوانند ببینند. ولی اطلاعات فقط تا سال ۲۰۰۳ را پوشش میدادند و آن سال دقیقا مصادف است با وقتی که سیا (سازمان اطلاعاتی آمریکا) اعلام کرده که برنامه نظامی هستهای ایران متوقف شده است. از نگاه من آن گزارش خیلی جانبدارانه است. وقتی برای یک مساله، توضیحات متفاوتی قابل ارایه بوده در گزارش آن توضیحی درباره مساله را انتخاب و مطرح کردهاند که بیشتر به ضرر ایران است. من در ابتدای خدمتم برای آژانس در عراق با «هانس بلیکس» کار کردم. بعد دوباره به آژانس برگشتم و با «محمد البرادعی» کار کردم.
کلی با انتقاد از گزارش های فعلی آژانس گفت: هر دو آنها حقوق بینالملل خوانده و بسیار دقیق بودند. آنها فقط به اطلاعاتی استناد میکردند که به اصطلاح مو لای درزش نرود و قابل اثبات باشد. در حال حاضر چنین به نظر میرسد که آژانس آماده است هر شایعهای که میشنود را مطرح کند و با ایران بر سر آن مشکل پیدا کند.
وی در خاتمه افزود: به همین خاطر است که فکر میکنم ایرانیها به دنبال چارچوب و مدالیته هستند و اگر به بازرسان اجازه دسترسی بدهند میخواهند بدانند که چرا درخواست بازرسی شده و چه چیزی در نهایت به دست آمده است. به نظر میرسد شواهدی وجود دارد که ایران تا اواخر دهه ۹۰ میلادی و احتمالا سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ به مساله سلاح هستهای علاقهمند بوده و بعد شواهد دال بر آن است که ایرانیها دیگر دنبال این قضیه نرفتند. با این حال من ترجیح میدهم حد وسط را بگیرم و قضاوتی نکنم. نکته من این است که خیلیها میگویند گزارش ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ آژانس ثابت کرد که ایران به دنبال سلاح اتمی است. من میگویم آن گزارش اصلا چنین امری را ثابت نکرد، چون بیشتر اطلاعاتش قدیمی بود و قضیه خیلی بزرگنمایی شد. کلی تاکید کرد: چند نکته در گزارش آژانس به نظر من جعلی به نظر میرسند، مانند اسناد جعلی که آژانس در قضیه عراق در سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۰۲ کشف کرد.
چالش ریزگردها، ساخته دولتها
با هجوم ریزگردها به بیست استان کشور و تعطیلی مراکز آموزشی بار دیگر این سوال مطرح می شود که عامل این غبارات و ریز گردها چیست.روزنامه شرق در یادداشتی به بررسی این پدیده طبیعی پرداخته و آن را وظیفه دولت ها می داند که با رعایت اصول محیط زیست مانع از استمرار و افزایش این پدیده شوند.
متن این یادداشت که به شرح زیر است:
«برای حکومت در طبیعت باید از قوانین آن پیروی کرد»، این جمله معروف از «الکسیس کارل» کلید حل بسیاری از مشکلات زیستی است که اگر از آن پیروی کنیم میتوان امیدوار بود در کنار توسعه، به پایداری اکولوژی یا بومشناسی نیز دست یابیم. اکنون اتفاقی در طبیعت رخ داده که مانند بمب رسانهای منفجر شده و آن مساله ریزگردها و قرار گرفتن هوا در شرایط هشدار است. در واقع ما قوانین طبیعت را رعایت نکردیم و شتابان به سمت توسعه حرکت کردیم. در ایران، بینالنهرین، شرق سوریه، جنوب ترکیه، عربستان و عراق، بیتوجه به ملاحظات بومشناسی، طرحهای توسعهطلبانهای به اجرا درآمد که سبب شده امروز با پدیده ریزگردها مواجه شویم و اینها همه، از عواقب نامیمون طراحی غلط است. ماجرا از آنجا شروع شد که صدام حسین به بهانه اینکه میخواهد اراضی کشاورزی را در شمال بصره گسترش دهد نهری را به نام «نهر پنجم» یا «نهر صدام» به وجود آورد و این کار سبب شد تا تالاب «حورالعظیم» از بین برود. در واقع، این تالاب بزرگترین تالاب غرب آسیا است و در «کنوانسیون رامسر» نیز اهمیت فوقالعاده آن ذکر شده است. تالاب مرزی «حورالعظیم»، چشمهگیر گرد و خاک بود و مانند یک جاروبرقی عمل میکرد اما اکنون همان بلایی که بر سر «آرال» در زمان شوروی سابق افتاده، در مورد این تالاب هم در حال تکرار است و به همین سبب گرد و غبارها در هوا پراکنده میشوند. از آن طرف خود ما نیز روی رودخانه «کرخه»، سد «کرخه» را تاسیس کردیم که موجب شد تالاب مرزی «حورالعظیم»، تالابهای اطراف «هویزه» و «حور بستان» خشک شود و «جزایر مجنون» و تالاب «شادگان» از بین بروند که همه اینها تحتتاثیر انتقال آب رودخانهها و زدن سدهای «بهمنشیر»، «کرخه» و «کارون» است؛ یعنی در واقع به دست خودمان یکمیلیون هکتار چشمهگیر گرد و خاک را از بین بردیم.
علاوه بر اینها دولت ترکیه نیز از ضعف دولت مرکزی عراق استفاده کرد و پروژههای معطلمانده سدسازی خود را به اجرا در آورد. مطابق تعهدات بینالمللی، ترکیه اجازه نداشت تا تمامی حقآبه «دجله» و «فرات» را برای خود مصرف کند اما بیش از سهم خود استفاده کرد و اگر ۵۶۰۰ مترمکعب در ثانیه آب به عراق میرسید، این رقم به دوهزار مترمکعب در ثانیه رسیده و هنگامی که نوریالمالکی نسبت به این مساله اعتراض کرد که چرا حقآبه را درست پرداخت نمیکنند، وزیر کشور ترکیه جملهای مهم و تاریخی گفت، مبنی بر اینکه مگر شما منابع نفتی خود را به اشتراک میگذارید که ما آب را به اشتراک بگذاریم. این جمله بسیار خطرناک است، چراکه اگر قرار باشد بالادست رودخانه با این استراتژی رفتار کند با بحرانهای جدی روبهرو خواهیم شد و در آن صورت، سودان نیز به عنوان بالادست «نیل» میتواند اعلان کند که حقآبهای برای مصر قایل نیست و افغانهای بالادست «هیرمند» نیز سهمی برای کشور ایران قایل نخواهند بود. از آن طرف نیز سوریه هم یک یا دو سد در مسیر رود «فرات» زد که سبب شد در عراق و در اطراف مسیر این رود یعنی حدود ۲۵۰۰ کیلومتر، حدود ۴۲ تالاب را از دست بدهیم و بسیاری از اراضی کشاورزی یعنی حدود چهارمیلیون هکتار عرصههای برهنه مستعد برای چشمههای تولید گرد و خاک به وجود آید. در واقع براساس پژوهش صورت گرفته در سال ۸۷ این تعداد چشمههای تولیدکننده گرد و خاک در عراق به ۲۰۶ عدد رسید. این عامل به همراه اتفاقی دیگر در عربستان به عمق این فاجعه در منطقه افزود. در دهه ۹۰ عربستان اعلام کرد که میخواهد از طریق آبهای فسیلی تولید کشاورزی خود را گسترش دهد؛ طرح بلندپروازانهای که سبب میشد تا این کشور نام خود را به عنوان یکی از بزرگان تولید گندم ثبت کند. همان زمان بسیاری از متخصصان محیطزیست اعتراض کردند و هشدارهای لازم را نسبت به عواقب جبرانناپذیر این امر ابراز داشتند اما نهایتا سعودیها این عمل را انجام دادند که سبب شد تا چند سالی رکورددار تولید گندم باشند و جزو ۱۰ کشور تولیدکننده گندم، اما در نهایت، این امر با افت شدید آبهای فسیلی کشاورزی در آنجا تعطیل شد و دومیلیون هکتار چشمه گرد و خاک به وجود آمد.
در نتیجه، این مساله که ادعا میشود پدیده ریزگردها طبیعی هستند کاملا غیرواقعی است و آزمایشهای متعدد نشانداده که در واقع، انسان باعث ازدیاد این پدیده است. تعداد رخدادهای ریزگردها افزایش یافته و اگر این روند طبیعی بود نباید آمارها اینقدر فاحش تغییر میکرد، همین مساله نشان میدهد که پدیده ریزگردها ریشه انسانی دارد. اما خبر خوب در این میان این است که میتوانیم امیدوارم باشیم که قادریم با این پدیده مقابله کنیم. اگر نوع نگاهمان را تغییر دهیم و خردمندانه با کشورهای منطقه بر سر یک میز بنشینم و سر موضوعی به نام محیطزیست به تفاهم برسیم، میتوان با این پدیده مقابله کرد. در واقع باید پذیرفت که محیطزیست یک کالای لوکس یا فانتزی نیست و با حیات اجتماعی مردم منطقه سر و کار دارد و در اصل ۵۰ قانون اساسی نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
باید متناسب با ویژگیهای سرزمینی با معضل ریزگردها، برخورد کرد، در حالیکه برعکس آن داریم عمل میکنیم و همین سبب شده تا اغلب محیطهای آبی ایران مرکزی خشک و ناگوار شود و در حال حاضر دریاچه «پریشان»، «ارژن»، «بختگان»، «طشک» و تالاب «گاو خونی» را نیز از دست دادهایم. در پی احداث چاههای بیش از رقم هدفگذاری شده، یعنی حفر ۲۴هزار حلقه چاه غیرمجاز و ۴۰ سد و نیز به علت سکوت ما بزرگترین دریاچه داخلی کشور را از دست دادهایم. خلاصه باید بپذیریم همه کشورهای منطقه سبب تشدید ریزگردها شدهاند و باید به جای اتهام زنی به یکدیگر، ما و همسایگان بنشینیم و شجاعانه مسوولیت کارهای خود را برعهده بگیریم و اشتباهات را جبران کنیم.
اعتصاب غذای پسرعموی همسر احمدی نژاد در بند ۳۵۰ اوین، برای آزادی رهبران جنبش سبز
مهدی فراحی شاندیز، پسر عموی همسر محمود احمدی نژاد، از زندانیان بند ٣۵٠ که به اتهام توهین به رهبری و اخلال در نظم به ٣سال حبس تعزیری محکوم شده است از روز ١۵ اردیبهشت ماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی در نامه ای به دادستان تهران دلیل اعتصابش را اعتراض به حبس و حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبز، میر حسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی دانسته و خواستار رفع حصر آنان شده است.
شاندیز که تاکنون چندبار به اتهامات سیاسی بازداشت شده آخرین بار و پس از مراجعه به دادگاه انقلاب برای تحویل مدارک توقیف شده اش با ممانعت آنها از ورود به شعبه مورد نظر مواجه شد و پس از مقاومت دستگیر و در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ٣سال حبس تعزیری محکوم شد.
مهدی فراحی شاندیز که از فعالان کارگری نیز محسوب شده و یکبار بازداشت به خاطر جمع آوری امضا در پارک برای آزادی منصور اسانلو را در پرونده خود را دارد، هدف از اعتصاب غذای خود را آزادی رهبران جنبش سبز از حبس غیرقانونی اعلام کرده و گفته تا حد توانش برای رساندن مظلومیت آنها به مردم به اعتصاب غذای خود ادامه می دهد.
مقامات زندان اوین بلافاصله پس از اعلام اعتصاب غذا، فراحی شاندیز را به انفرادی های بند ٢۴٠ انتقال دادند و پس از آنکه موفق نشدند او را به شکستن اعتصاب غذا ترغیب کنند از ٢روز پیش وی را به بند ٣۵٠ بازگرداندند.
فراحی شاندیز پسر عموی همسر محمود احمدی نژاد که جنبش اعتراضی سبز در واکنش به عملیات تقلب در آرای دهمین دوره ریاست جمهوری که منجر به قدرت رسیدن او شد بوجود آمد.
این زندانی سیاسی دارای مدرک مهندسی برق از دانشگاه صنعتی اصفهان است.
تعطیلی ۳۲۵ واحد تولید کود شیمیایی و بیکاری ۱۵ هزار کارگر
رئیس انجمن صنفی تولید کنندگان کود شیمیایی با بیان اینکه طی پنج سال گذشته تا کنون ۳۲۵ واحد تولید کود شیمیایی در کشور تعطیل شدهاند، از بیکاری ۱۵ هزار کارگر فعال در واحدهای تولید کود شمیایی به دلیل عدم خرید کود توسط دولت خبر داد.صیاد فرهادی رئیس انجمن صنفی تولید کنندگان کود شیمیایی در گفتگو با ایلنا ضمن بیان مطلب فوق یاد آور شد: طی پنج سال گذشته تا کنون ۳۲۵ واحد تولیدی در کشور تعطیل شدهاند.
او با انتقاد از واردات بیرویه کود شمیایی به داخل کشور تصریح کرد: هم اکنون دولت با واردات بیرویه کودهای چینی بیکیفیت روند تعطیلی واحدهای تولیدی کشور را تسریع میکند.
فرهادی از عدم انجام تعهدات دولت طی یک سال گذشته در خصوص ارائه کود به کشاورزان خبر داد و گفت: با اجرای قانون هدفمندی یارانهها دولت متعهد به ارائه یک میلیون و ۸۰۰ هزار تن کود شیمیایی به کشاورزان شد اما به دلیل عدم اجرای تعهدات هم اکنون کشاورزان با کمبود شدید کود مواجه شدهاند.
رئیس انجمن صنفی تولیدکنندگان کود شیمیایی با بیان این که کشاورزان در کشت محصولات پاییزه با مشکلات عمدهای مواجه خواهند شد گفت: به دلیل عدم اجرای تعهدات دولت در خصوص ارائه کود به کشاورزان با افت در تولید محصولات کشاورزی مواجه خواهیم شد.
او با بیان این که کود شیمیایی یکی از مهمترین نهادههای کشاورزی است که نیاز سالانه مزارع کشور به آن در سال حدود ۴ میلیون تن است خاطرنشان ساخت: از این میزان حدود ۶۰ درصد وارداتی و ۴۰ درصد مابقی را تولیدکنندگانی تشکیل میدهند که تمام کود تولیدی خود را باید به دولت بفروشند و به واقع از این راه امرار معاش میکنند.
تکذیب خبر منتشر شده در سایت سپاه توسط روابط عمومی سپاه: دروغ و خبرسازی صهیونیست هاست
بدنبال انتشار خبری از سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در گفت و گو با سیدحسن نصرالله در سایت سپاه، روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این خبر را تکذیب کرد.روز گذشته خبری در رسانه ها به نقل از جوان آنلاین، سایت متعلق به سپاه منتشر شد. در این خبر آمده بود که سرلشکر سلیمانی در این گفتوگو با سید حسن نصرالله تاکید بر اینکه لازم است با قاطعیت جلوی برخی دیدگاه های افراطی و تندورانه گرفته شود، اظهار داشت: باید اختیارات کسانی که معتقد به حمله پیشدستانه به رژیم صهیونیستی هستند محدود شود.
وی خطاب به حزب الله اظهار داشت: قدرت بالای تسلیحاتی و آمادگی برای نابودسازی تلآویو و حتی قدرت آتش باری مستمر روی ایلات در جنوب فلسطین اشغالی نباید شما را مغرور کند.
سردار سلیمانی در ادامه این گفتوگو پیروزی حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه را نه از قدرت سلاح که ناشی از قدرت ایمان و امداد خدا دانست.
اما روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این خبر را تکذیب کرد و نوشت: سلیمانی این خبر را “دروغی بزرگ و خبرسازی انحرافی توسط صهیونیستها” دانسته است.
جوان آنلاین تکذیبه روابط عمومی سپاه را به نقل از خبرگزاری فارس نقل قول کرد!
دختران میرحسین همچنان از دیدار با پدر و مادر محروم اند
به گزارش کلمه، ماموران امنیتی دو روز پیش میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را به دیدار خانم نواب صفوی مادر زهرا رهنورد برده بودند. میرحسین موسوی در این دیدار از سوی یکی از اقوام، از اعتصاب غذای محمدرضا معتمدنیا با درخواست آزادی رهبران جنبش سبز با خبر شد.
موسوی بلافاصله از یکی از اقوام حاضر در این دیدار خواست تا سلام او به این زندانی سیاسی ابلاغ شود و از معتمدنیا خواست که به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
اعتصاب غذای محمدرضا معتمدنیا وارد سی و ششمین روز خود شده است. وی در این مدت بیش از ۳۰ کیلو کاهش وزن داشته، دچار رعشه های شدید و ضربان قلب نامنظم شده و خانواده و نزدیکانش به شدت نگران سلامتی وی هستند.
این زندانی سیاسی ۶۲ ساله که هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین زندانی است، سابقه مشاورت ویژه شهیدان رجایی و باهنر و مهندس موسوی در زمان جنگ و مسئولیت در بخش پشتیبانی ستاد فرماندهی کل قوا در دوران دفاع مقدس را در کارنامه خود دارد. او در ۲۱ فروردین ماه اعلام کرد که در اعتراض به همه ظلم های حاکمیت و به طور مشخص حبس خانگی موسوی و کروبی و رهنورد، اعتصاب غذا می کند.
معتمدنیا از آن زمان تا امروز در اعتصاب غذا بوده و ۲۰ روز از این مدت را هم در یک سلول انفرادی در بند ۲۴۰ اوین گذرانده است. بسیاری از فعالان و زندانیان سیاسی، و نیز دختران مهندس موسوی، در این مدت به وی پیام داده بودند که به اعتصاب غذای خود خاتمه دهد. اما او ضمن تشکر از ایشان، تاکید کرده بود که تنها با شکسته شدن حصر و یا پیام نخست وزیر امام حاضر است اقدام اعتراضی خود را متوقف کند.
اکنون این خواسته او محقق شده و میرحسین در ملاقاتی که پس از یک ماه بی خبری داشته، از خبر اعتصاب معتمدنیا مطلع شده و به او پیام داده که به اعتصابش خاتمه دهد.
انتظار می رود زندانبانان و مسئولان امنیتی نیز در انتقال این پیام به این زندانی سیاسی تعلل نکنند تا اتفاق ناگوار مشابهی که در خصوص هدی صابر افتاد و ممانعت از رسیدن درخواست برخی بزرگان به وی در خصوص شکستن اعتصاب غذا، در نهایت به حادثه ای جبران ناپذیر ختم شد، این بار درباره معتمدنیا تکرار نشود.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در حالی پس از حدود یک ماه بی خبری به ملاقات مادر زهرا رهنورد برده شده اند که از آخرین ملاقات آنها با دختران بیش از دو ماه و از آخرین تماس تلفنی آنها بیش از یک ماه می گذرد. ماموران امنیتی در اقدامی آشکارا غیر قانونی، دختران موسوی و رهنورد را از ملاقات با پدر و مادرشان منع کرده و گفته اند که آنها از ملاقات با پدر و مادر خود محروم هستند.
دیدار رهنورد و موسوی با مادر زهرا رهنورد/ درخواست میرحسین از معتمدنیا برای پایان اعتصاب غذا
میرحسین موسوی به محض اطلاع از اعتصاب غذای محمدرضا معتمدنیا، از او خواست به اعتصاب غذای خود خاتمه دهد.به گزارش کلمه، ماموران امنیتی دو روز پیش میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را به دیدار خانم نواب صفوی مادر زهرا رهنورد برده بودند. میرحسین موسوی در این دیدار از سوی یکی از اقوام، از اعتصاب غذای محمدرضا معتمدنیا با درخواست آزادی رهبران جنبش سبز با خبر شد.
موسوی بلافاصله از یکی از اقوام حاضر در این دیدار خواست تا سلام او به این زندانی سیاسی ابلاغ شود و از معتمدنیا خواست که به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
اعتصاب غذای محمدرضا معتمدنیا وارد سی و ششمین روز خود شده است. وی در این مدت بیش از ۳۰ کیلو کاهش وزن داشته، دچار رعشه های شدید و ضربان قلب نامنظم شده و خانواده و نزدیکانش به شدت نگران سلامتی وی هستند.
این زندانی سیاسی ۶۲ ساله که هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین زندانی است، سابقه مشاورت ویژه شهیدان رجایی و باهنر و مهندس موسوی در زمان جنگ و مسئولیت در بخش پشتیبانی ستاد فرماندهی کل قوا در دوران دفاع مقدس را در کارنامه خود دارد. او در ۲۱ فروردین ماه اعلام کرد که در اعتراض به همه ظلم های حاکمیت و به طور مشخص حبس خانگی موسوی و کروبی و رهنورد، اعتصاب غذا می کند.
معتمدنیا از آن زمان تا امروز در اعتصاب غذا بوده و ۲۰ روز از این مدت را هم در یک سلول انفرادی در بند ۲۴۰ اوین گذرانده است. بسیاری از فعالان و زندانیان سیاسی، و نیز دختران مهندس موسوی، در این مدت به وی پیام داده بودند که به اعتصاب غذای خود خاتمه دهد. اما او ضمن تشکر از ایشان، تاکید کرده بود که تنها با شکسته شدن حصر و یا پیام نخست وزیر امام حاضر است اقدام اعتراضی خود را متوقف کند.
اکنون این خواسته او محقق شده و میرحسین در ملاقاتی که پس از یک ماه بی خبری داشته، از خبر اعتصاب معتمدنیا مطلع شده و به او پیام داده که به اعتصابش خاتمه دهد.
انتظار می رود زندانبانان و مسئولان امنیتی نیز در انتقال این پیام به این زندانی سیاسی تعلل نکنند تا اتفاق ناگوار مشابهی که در خصوص هدی صابر افتاد و ممانعت از رسیدن درخواست برخی بزرگان به وی در خصوص شکستن اعتصاب غذا، در نهایت به حادثه ای جبران ناپذیر ختم شد، این بار درباره معتمدنیا تکرار نشود.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در حالی پس از حدود یک ماه بی خبری به ملاقات مادر زهرا رهنورد برده شده اند که از آخرین ملاقات آنها با دختران بیش از دو ماه و از آخرین تماس تلفنی آنها بیش از یک ماه می گذرد. ماموران امنیتی در اقدامی آشکارا غیر قانونی، دختران موسوی و رهنورد را از ملاقات با پدر و مادرشان منع کرده و گفته اند که آنها از ملاقات با پدر و مادر خود محروم هستند.
دیدار خانواده محمدرضا معتمدنیا با مادر شهید سهراب اعرابی
خانواده محمدرضا معتمدنیا، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، که این روزها در اعتصاب غذای اعتراضی به سر می برد، در آستانه ی ولادت حضرت زهرا و روز مادر، به دیدار مادر سهراب اعرابی، از شهدای جنبش سبز رفتند.به گزارش کلمه، در این دیدار پروین فهیمی، مادر این شهید ۱۹ ساله، به ذکر خاطراتی از فرزند شهیدش پرداخت و تاکید کرد که خود را موظف بر ادامه ی راه او می داند.
همچنین پروین فهمیمی، با اشاره به اعتصاب غذای محمدرضا معتمد نیا در اعتراض به حبس رهبران جنبش سبز، ضمن قدردانی از این اقدام ارزشمند و محکوم کردن این حبس غیرقانونی گفت: “در فضای کنونی جامعه به وجود افراد دلسوزی چون محمدرضا معتمدنیا نیاز است و امیدوارم ایشان هرچه زودتر به اعتصاب غذای خود پایان دهند و با خبر سلامتی خود موجب شادی همه ی ما و خانواده شان شوند.”
در این دیدار همسر محمدرضا معتمدنیا با ذکر شرایط همسرش، خاطر نشان کرد: با وجود شرایط بد جسمانی و ضعف قوا؛ ایشان از روحیه ی بسیار بالایی برخوردار بودند و همچنان بر مواضع شان پایداری میکردند.
محمدرضا معتمدنیا، زندانی سیاسی ۶۲ ساله و از یاران دیرین مهندس موسوی که از ۲۱ فروردین ماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است، پس از انتقال به بند عمومی در حالی که بیش از ۳۰ کیلو کاهش وزن داشته و دچار رعشه های شدید در بدن خود شده و ضربان نامنظم قلبش نگران کننده بوده است تاکید کرده به اعتصاب خود تا پایان حبس میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد ادامه خواهد داد.
بدنبال درخواست فرزندان میرحسین موسوی برای پایان دادن به اعتصاب غذا، این زندانی سیاسی و مشاور شهیدان باهنر و رجایی با وجود تمام عوارض و مشکلات جسمی که به دلیل این اعتصاب، خصوصا اعتصاب خشک چهار روزه ی خود در دوران انفرادی دچار آن شده اعلام کرده بود: آماده ام این جان ناقابل را بر خاک پاک کشور بزرگم ایران و قهرمانان نامی اش و همه ی شهدای اسلام تقدیم کنم.
مشاور شهیدان رجایی و باهنر اما گفته است تنها در صورتیکه میرحسین موسوی، نخست وزیر امام از وی بخواهد پایان این اعتصاب را خواهد پذیرفت.
این همراه سبز مردم میرحسین موسوی گفته بود: شاید برای کوتاه مدت بتوان بر پاره ای از امور سرپوش گذاشت اما به زودی همه واقعیت ها آشکار و در معرض داوری افکار عمومی، تاریخ و در مرحله بالاتر ذات اقدس الهی قرار خواهد گرفت که هیچ چیز نزد او پوشیده و مستور نیست برای شما بدنامی دارد که بگویند در برابر آنها که دشمنان خارجی و استکبار بین المللی می نامید پس از مدتی فشار تحریم و تهدید تن به گفتگو و مصالحه می دهید و اما در برابر ملت خود حاضر به خضوع و گفتگو با نمایندگان واقعی آنها نیستید و در سرکوب آنها بی پروا عمل می کنید.
هشدار پزشکان در خصوص از بین رفتن کلیههای حسین رونقی
سحام نیوز: از بین رفتن کلیه های حسین رونقی در صورت ادامه حضور در زندان قطعی است.
به گزارش کلمه، بعد ازظهر روز دوشنبه ٢۵ اردیبهشت با وخامت حال حسین رونقی، بهداری زندان اوین وی را به بیمارستان هاشمی نژاد اعزام کردند.
پزشکان معالج این فعال حقوق بشر پس از معاینه اش اعلام کردند که در صورت ادامه حضور وی در زندان و اگر فورا تحت درمان و عمل جراحی در بیرون از زندان قرار نگیرد برای همیشه کلیه هایش را از دست می دهد و با خطر جدی مواجه خواهد شد.
پیش تر جراح رونقی اعلام کرده بود وی به علت عمل جراحی پلیوپلاستی faild نیازمند عمل جراحی مجدد است. او در معاینات اخیر خود عنوان کرده است که معالجه و درمان دیر هنگام وی باعث از بین رفتن کلیه هایش خواهد شد و احتمالا کلیه وی باید خارج شود.
پدر این فعال دانشجویی و زندانی سیاسی در نامه ای که اخیرا به دادستان تهران نوشته عنوان کرده است: جناب آقای دادستان سپاه ارگان مقدسی می باشد، اما چند نفر از ماموران سپاه گفته بودند اگر به مقامات قضایی شکایت کنید فرزندتان کشته می شود و نیز نمی گذاریم از زندان بیرون بیاید. جناب دادستان دارند به گفته هایشان عمل می کنند و فرزندم را می کشند.
محمد علی دادخواه وکیل حسین رونقی نیز در نامه ای خطاب به ریاست شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب گفته بود: ریاست محترم دادگاه اکنون سخن از زندگی یک انسان است. شدت بیماری به گونه ای است که هر نوع سهل انگاری خسارت غیرقابل جبران رابه همراه خواهد داشت.
زلیخاموسوی مادر این وبلاگ نویس دربند که بارها از طرف ماموران سپاه تهدید شده است، هم گفته بود: مانگران حسین هستیم، قبلا مرا تهدید کرده بودند که اگر مصاحبه کنی دخترانت را هم می بریم و خودت را هم بازداشت می کنیم. باور کنید بی قانونی و ظلم روزگار ما را سیاه کرده است. چگونه آرام باشم و ساکت بنشینم وقتی می بینم پسرم ذره ذره می میرد. من برای پسرم هر روز اشک می ریزم و دعا می کنم. می ترسم اتفاق بدی برایش بیافتد.
سید حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ توسط اطلاعات سپاه بازداشت و در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ١۵ سال حبس محکوم شد.
کلیه های وی به دلیل ضربات وارده در دوران بازجویی بشدت آسیب دیدند که تحت عمل جراحی پلیوپلاستی قرار گرفت. اما به دلیل بازگردانده شدن به زندان در دوران نقاهت، با عفونت و خونریزی کلیه مواجه شد که این امر موجب شد بعد از آن ۴بار تحت عمل جراحی قرار گیرد و در نهایت کلیه وی عمل جراحی را پس زد.
این درحالی بوده است که متخصصان پزشکی قانونی، بهداری زندان اوین و بیمارستان هاشمی نژاد تاکید کرده بودند که رونقی بعد از عمل جراحی باید بیرون از زندان تحت مراقبت های فوق تخصصی باشد اما اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی همچنان مخالفت می کند.
به گزارش کلمه، بعد ازظهر روز دوشنبه ٢۵ اردیبهشت با وخامت حال حسین رونقی، بهداری زندان اوین وی را به بیمارستان هاشمی نژاد اعزام کردند.
پزشکان معالج این فعال حقوق بشر پس از معاینه اش اعلام کردند که در صورت ادامه حضور وی در زندان و اگر فورا تحت درمان و عمل جراحی در بیرون از زندان قرار نگیرد برای همیشه کلیه هایش را از دست می دهد و با خطر جدی مواجه خواهد شد.
پیش تر جراح رونقی اعلام کرده بود وی به علت عمل جراحی پلیوپلاستی faild نیازمند عمل جراحی مجدد است. او در معاینات اخیر خود عنوان کرده است که معالجه و درمان دیر هنگام وی باعث از بین رفتن کلیه هایش خواهد شد و احتمالا کلیه وی باید خارج شود.
پدر این فعال دانشجویی و زندانی سیاسی در نامه ای که اخیرا به دادستان تهران نوشته عنوان کرده است: جناب آقای دادستان سپاه ارگان مقدسی می باشد، اما چند نفر از ماموران سپاه گفته بودند اگر به مقامات قضایی شکایت کنید فرزندتان کشته می شود و نیز نمی گذاریم از زندان بیرون بیاید. جناب دادستان دارند به گفته هایشان عمل می کنند و فرزندم را می کشند.
محمد علی دادخواه وکیل حسین رونقی نیز در نامه ای خطاب به ریاست شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب گفته بود: ریاست محترم دادگاه اکنون سخن از زندگی یک انسان است. شدت بیماری به گونه ای است که هر نوع سهل انگاری خسارت غیرقابل جبران رابه همراه خواهد داشت.
زلیخاموسوی مادر این وبلاگ نویس دربند که بارها از طرف ماموران سپاه تهدید شده است، هم گفته بود: مانگران حسین هستیم، قبلا مرا تهدید کرده بودند که اگر مصاحبه کنی دخترانت را هم می بریم و خودت را هم بازداشت می کنیم. باور کنید بی قانونی و ظلم روزگار ما را سیاه کرده است. چگونه آرام باشم و ساکت بنشینم وقتی می بینم پسرم ذره ذره می میرد. من برای پسرم هر روز اشک می ریزم و دعا می کنم. می ترسم اتفاق بدی برایش بیافتد.
سید حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ توسط اطلاعات سپاه بازداشت و در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ١۵ سال حبس محکوم شد.
کلیه های وی به دلیل ضربات وارده در دوران بازجویی بشدت آسیب دیدند که تحت عمل جراحی پلیوپلاستی قرار گرفت. اما به دلیل بازگردانده شدن به زندان در دوران نقاهت، با عفونت و خونریزی کلیه مواجه شد که این امر موجب شد بعد از آن ۴بار تحت عمل جراحی قرار گیرد و در نهایت کلیه وی عمل جراحی را پس زد.
این درحالی بوده است که متخصصان پزشکی قانونی، بهداری زندان اوین و بیمارستان هاشمی نژاد تاکید کرده بودند که رونقی بعد از عمل جراحی باید بیرون از زندان تحت مراقبت های فوق تخصصی باشد اما اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی همچنان مخالفت می کند.
«باشگاه خبرنگاران پلیس» در ایران راهاندازی شد
به گزارش دانشجونیوز، معاون اجتماعی نیروی انتظامی در گفتگو با وبسایت دولتی "نسیم" از گشایش 'باشگاه خبرنگاران پلیس' خبر داد و اعلام کرد: "جذب خبرنگاران افتخاری، شهروند-خبرنگار، ایجاد انجمن حادثهنویسان و ایجاد سایت خبری به منظور انتشار گزارشها و اخبار، از زیرمجموعههای این باشگاه است."
این مسئول دولتی در ادامه هدف این باشگاه را "بهربرداری صحیح از توانمندیها و علاقه مردم در انعکاس بی نظمیها به منظور ارتقاء احساس امنیت و اصلاح امور در جامعه" ارزیابی کرده است.
یک مرجع تقلید دیگر هم "شاهین نجفی" را مرتد خواند
محمد علوی گرگانی از مراجع تقلید قم هم با صدور فتوایی شاهین نجفی را «مرتد» دانست.به گزارش دانشجونیوز، آیتالله علوی گرگانی، مرجع تقلید ساکن قم در پاسخ به استفتایی که در خبرگزاری ایسنا منتشر شده تأكيد كرده است: "هر كس عمدا به ائمه اهانت كند مرتد است."
در هفته گذشته شاهین نجفی ترانهای با عنوان «نقی» و با درونمایهٔ نقد اجتماعی و سیاسی منتشر نمود.
پیش از این نیز عدهای از لطفالله صافی گلپایگانی، مرجع تقلید شیعه در رابطه با افرادی که «جسارتکنندگان بهامام نقی» نامیده بودند استفتاء کردند. متن استفتاء به این شرح است:
«مدتی است عدهای اجیرشده که عمدتا از ضد انقلاب خارج از کشور میباشند، در فضای اینترنت، سایتها و وبلاگهای خود به راحتی بهامام مظلوم شیعیان حضرت امام هادی اهانت و جسارت میکنند (طراحی، جوک، کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و...) حکم این افراد چیست؟» و جوابی که صافی گلپایگانی به آن داد اینگونه بود: «چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند مرتدند. والله اعلم».
در برخی سایتهای دولتی از جمله فارس نیوز، شاهین نجفی را بر اساس این فتوا مرتد دانستهاند، این درحالی است که تاریخ جواب استفتاء دو هفته قبل از انتشار ترانه نقی بود. به دنبال آن گروهی از «افسران جنگ نرم» و «فعالان حزباللهی» با استناد به فتوای مزبور مدعی شدهاند که در تدارک کشتن شاهین نجفی هستند.
شاهین نجفی در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ در پی واکنشها به ترانه جدیدش، به بیبیسی فارسی گفت که قصد توهین بهامامان شیعه را نداشته و فقط اسم ائمه را دستمایه کاری هنری-اجتماعی قرار دادهاست. و گفت که این فتوا شامل او نمیشود و "عدهای در ایران از فتوای این مرجع به قصد اهداف سیاسی و تحریک احساسات مذهبی مردم سوءاستفاده کردهاند.
ناصر مکارم شیرازی، دیگر مرجع تقلید نیز در جواب مقلدانش که از او سوال کردند "اخیرا فردی به نام شاهین نجفی که از خوانندگان موسیقی در خارج از کشور است در قالب متن شعر و ارائه تصویری موهون بهامام دوازدهم شیعیان، امام یازدهم و گنبد مقدس امام هشتم شیعیان توهین کردهاست." گفت که "هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم و توهین آشکار به آنها اگر از سوی فرد مسلمان صورت گیرد، موجب ارتداد است."
در همین راستا وبگاه شیعه آنلاین هم جایزه صدهزار دلاری برای کشتن شاهین نجفی تعیین کرده بود.
دیدار فعالین دانشجویی دفتر تحکیم وحدت باخانواده کاوه رضایی، دانشجوی دربند
جمعی از فعالین دانشجویی دفتر تحکیم وحدت به دیدار خانواده کاوه رضایی، دانشجوی دربند، رفتند.به گزارش دانشجونیوز، جمعی از فعالین دانشجویی دفتر تحکیم وحدت برای دلجویی از خانواده کاوه رضایی به شهر هشتگرد رفتند. در ابتدای این دیدار خانواده کاوه رضایی ضمن قدردانی از حضور فعالین دانشجویی، دوستانش را از آخرین وضعیت کاوه مطلع کردند.
خانواده کاوه رضایی نسبت به وضعیت نامساعد فرزندشان واکنش نشان دادند و اظهار داشتند " به همراه وکیل کاوه از تمام ظرفیت های قانونی برای انتقال فرزندشان به زندان رجایی شهر و یا زندان اوین استفاده خواهند نمود."
در ادامه این دیدار، خانواده کاوه رضایی گفتند که "شاکی فرزندشان اداره کل اطلاعات استان همدان می باشد فرزندشان تنها زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان هشتگرد می باشد". آنها در پاسخ به سوال یکی از حضار مبنی بر داشتن امکانات حداقلی در زندان خاطرنشان کردند: " متاسفانه کاوه تا کنون حتی موفق به دریافت کتاب های درسی خود که در روزهای اخیر برایش فرستاده ایم نشده است."
در ابتدای این دیدار فعالین دانشجویی ضمن تجلیل از شخصیت کاوه رضایی، آرزوی آزادی هر چه سریعتر این عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی را نمودند و خاطرنشان نمودند که " وضعیت کاوه نامساعد است ولی متاسفانه تاکنون فعالین دانشجویی و حقوق بشر تا کنون آنچنان که درخور و شایسته است بدین موضوع نپرداختند."
همچنین در این دیدار جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه بوعلی همدان نیز حضور داشتند که همگی به ذکر خاطراتی از دوران دانشجوییشان با کاوه را بیان داشتند.
در شهریور ماه ۸۸، شعبه اول دادگاه انقلاب کرج، این فعال دانشجویی را به ۱۸ ماه حبس تعزیری محکوم کرده بود.اتهامات کاوه رضایی در این دادگاه، «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی» عنوان شده است.
وی هم اکنون در بند ۵ زندان کرج محل نگهداری جوانان معتاد و مجرمین خطرناک به سر می برد.
هرانا؛ بررسی احکام چهار جوان متهم به لواط در گفتگو با عضو خانواده
خبرگزاری
هرانا - حکم اعدام چهار شهروند اهل شهرستان چروم در استان کهگیلویه و
بویراحمد که پیشتر از سوی دستگاه قضایی به اتهام "تجاوز به عنف" و "لواط"
با حکم مرگ مواجه شده بودند، در طی هفته گذشته تائید شد.
بر اساس گزارش پیشین هرانا "سعادت
عارفی"، "وحید اکبری"، "جاوید اکبری" و "هوشمند اکبری" متهمان این پرونده
بودند که اخیرا به اعدام محکوم شدند.
در این زمینه گزارشگرهرانا گفتگویی کوتاهی را با یکی از اعضای خانواده (با هویت محفوظ) داشته است که در پی می آید:
اخیرا مطلع شدیم که چهار تن از شهروندان اهل چروم از سوی دادگاهی در یاسوج به اعدام محکوم شدند؛ علت صدور این احکام چه بوده است؟
موضوع با شکایت خانواده یک جوان 18 ساله
به دادگاه که آنجا ادعا کردند فرزندشان توسط چهار نفر به نامهای "سعادت
عارفی" و"وحید"، "جاوید" و "هوشمند اکبری" مورد تجاوز قرار گرفته است آغاز
شد و پس از دو سال دوندگی نهایتا حکم به اعدام این چهار نفر داده شد.
آیا متهمان پرونده یا وکلای آنها، اتهام تجاوز را پذیرفته اند؟
خانواده های هر چهار نفر معتقدند شخص
مفعول سابقه چنین عملی را از قبل داشته و روز حادثه نیز با دونفر از
دوستانش که تنها شاهدین پرونده هم هستند چنین رابطه ای داشته است اما از
آنجایی انجام عمل فعل با چهار نفر بعدی در نزد خانواده اش لو رفته است،
تنها از ایشان شکایت شده و آن دو نفر هم شاهد ماجرا معرفی شدند.
حکم اعدام این افراد بر اساس چه مستنداتی صادر شد؟
با اعلام شخص ایشان و دو دوستشان که در
روز واقعه در آنجا حضور داشتند و هم چنین گزارش پزشکی قانونی که در پرونده
موجود است. خانواده شاکی و خود ایشان اتهام دیگری را نیز متوجه بچه های ما
کرده اند مبنی بر زورگیری، آدمربایی و انجام فعل لواط که نهایت حکم اعدام
هر چهار نفر صادر شد.
وضعیت فعلی پرونده این افراد به چه صورت است؟
این چهار نفر هم اکنون در زندان بسر می
برند و حکم صادره شده در دادگاه بدوی هم پس از تجدید نظرخواهی اخیرا تائید
شده و این حکم هم توسط دادگاهی در یاسوج به خانواده ها ابلاغ شده است ما از
دستگاه قضایی انتظار داریم احکام این افراد را متناسب با جرمی که این
افراد مرتکب شدند صادر کنند و چیزی دیگری نمی خواهیم.
بیكاری ۱۵هزار كارگر در واحدهای تولید كود شیمیایی
خبرگزاری
هرانا - رئیس انجمن صنفی تولید کنندگان کود شیمیایی با بیان اینکه طی پنج
سال گذشته تاکنون ۳۲۵ واحد تولید کود شیمیایی در کشور تعطیل شدهاند، از
بیکاری ۱۵ هزار کارگر فعال در واحدهای تولید کود شمیایی به دلیل عدم خرید
کود توسط دولت خبر داد.
صیاد فرهادی رئیس انجمن صنفی تولید
کنندگان کود شیمیایی در گفتگو با ایلنا ضمن بیان مطلب فوق گفت: "طی پنج
سال گذشته تا کنون ۳۲۵ واحد تولیدی در کشور تعطیل شدهاند."
او با انتقاد از واردات بیرویه کود
شمیایی به داخل کشور تصریح کرد: "هم اکنون دولت با واردات بیرویه کودهای
چینی بیکیفیت روند تعطیلی واحدهای تولیدی کشور را تسریع میکند."
فرهادی از عدم انجام تعهدات دولت طی یک
سال گذشته در خصوص ارائه کود به کشاورزان خبر داد و گفت: "با اجرای قانون
هدفمندی یارانهها دولت متعهد به ارائه یک میلیون و ۸۰۰ هزار تن کود
شیمیایی به کشاورزان شد اما به دلیل عدم اجرای تعهدات هم اکنون کشاورزان
با کمبود شدید کود مواجه شدهاند."
رئیس انجمن صنفی تولیدکنندگان کود شیمیایی
با بیان این که کشاورزان در کشت محصولات پاییزه با مشکلات عمدهای مواجه
خواهند شد گفت: "به دلیل عدم اجرای تعهدات دولت در خصوص ارائه کود به
کشاورزان با افت در تولید محصولات کشاورزی مواجه خواهیم شد."
او با بیان این که کود شیمیایی یکی از
مهمترین نهادههای کشاورزی است که نیاز سالانه مزارع کشور به آن در سال
حدود ۴ میلیون تن است خاطرنشان ساخت: "از این میزان حدود ۶۰ درصد وارداتی و
۴۰ درصد مابقی را تولیدکنندگانی تشکیل میدهند که تمام کود تولیدی خود را
باید به دولت بفروشند و به واقع از این راه امرار معاش میکنند."
هرانا؛ محکومیت سه شهروند بهایی و فعال حقوق کودکان در کرمان
خبرگزاری
هرانا - سه شهروند بهایی و فعال حقوق کودکان در کرمان به نامهای سامان
استوار، نهاله شهیدی و سحر بیرمآبادی هرکدام به دوسال حبس تعزیری و یک سال
حبس تعلیقی محکوم شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادگاه انقلاب شهر کرمان حکم سه شهروند
بهایی و فعال حقوق کودکان را که در اسفند ماه سال ۸۹ به جرم سوادآموزی و
کمک درسی به کودکان زلزله زده شهرستان بم دستگیر و پس از مدتی بازداشت به
قید وثیقه آزاد شده بودند؛ اعلان کرد.
طبق این حکم سامان استوار، نهاله شهیدی و
سحر بیرم آبادی هر کدام به دو سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی محکوم
شدند که حکم بدوی جهت تجدید نظر خواهی به دادگاه استان ارسال شد.
گفتنیست، از جمله اتهامات افراد فوق الذکر تبلیغ آئین بهایی تحت اقدامات انساندوستانه بوده است.
هرانا؛ سینا ظهیری از زندان آزاد شد
خبرگزاری هرانا - سینا ظهیری زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج ساعاتی پیش از زندان آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سینا ظهیری دانشجوی زندانی محبوس در
زندان رجایی شهرکرج که روز گذشته در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۲ سال
حبس تعزیری از بابت اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین و توهین به رهبری محکوم
شده بود ساعاتی پیش از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
گفتنیست، سینا ظهیری در حالی به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده بود که بیش از دو سال از زمان بازداشت وی میگذشت.
اخراج ۱۴۰ کارگر از دو کارخانه زنجان، با ۵ ماه حقوق عقب افتاده
خبرگزاری
هرانا - کارخانجات تولید نخ الیاف هامون تعطیل و ۷۰ کارگر بیکار شدهاند.
همچنین ۷۰ کارگر کارخانه نخ ایران واقع در شهرک صنعتی ابهر نیز تمدید
قرارداد نشدهاند.
به گزارش ایلنا، دبیر اجرایی خانه کارگر
خرمدره با اعلام این خبر گفت: کارخانه نخ ایران که تولید کننده انواع نخ
نساجی است به جهت مشکلات مالی ۷۰ کارگر خود را با پایان یافتن قراردادشان
تعدیل کرده است.
کاظم خلجی درباره این کارخانه که هم اکنون
با حداقل ظرفیت نیروی کار فعال است، افزود: نخ ایران در گذشته حدود ۲۰۰
کارگر داشت که اکثر آنان با قراردادهای کوتاه مدت به مرور اخراج شدند.
او عمده مشکلات واحدهای صنعتی تولید نخ را
مشکلات نقدینگی اعلام کرد و اظهارداشت: ورود نخهای ارزان قیمت خارجی
بیشترین توجه خریداران محصولات این کارخانهها (که عمدتا کارخانجات نساجی و
پارچه بافی هستند) را به خود جلب کرده است.
او در ادامه در خصوص کارخانه الیاف هامون
نیز خاطر نشان کرد: به دلیل مشکلات بوجود آمده مالی در حال حاضر کارخانه
الیاف هامون نیز با ۷۰ کارگر تعطیل شده است.
این فعال کارگری با اشاره به بیکاری کارگران واحد تولیدی در پی تعطیلی کارخانهها، گفت: این ۷۰ کارگر ۵ ماه حقوق طلب دارند.