آيا سوخت اتمی برای ايران ضروری است؟ بخش دوم
هزينه های مالی و غيرمالی غنی سازی برای ايرانجمشيد اسدی، مجيد محقق، مهران مصطفوی، کورش زعيم
www.assadioniran.blogspot.com
Assadi3000@yahoo.com
در بخش نخست اين نوشته آمد که چرا ايران با مديريت بهينه سوخت فسيلی و جلوگيری از هدر شدن انرژی و نيز با به راه انداختن انرژی های پاک نيازی به انرژی هسته ای ندارد و نخواهد داشت. حالا در اين بخش دوم نشان خواهيم داد که چرا انرژی هسته ای برای کشور ضروری که نيست هيچ، بلکه هزينه های مالی و غيرمالی کمرشکنی را نيز به دنبال خواهد داشت.
البته اين هزينه ها هميشه بر دوش اقتصاد و سياست کشور سنگينی کرده است. از سال ۲۰۰۶ تا کنون، شورای امنيت سازمان ملل متحد با تصويب چهار قطعنامه تحريمی از جمهوری اسلامی خواسته بود تا فعاليتهای مربوط به غنی سازی را متوقف کند. هر چند مذاکرات اخير در فضايی اميدوارکننده صورت گرفته است اما تا اين زمان ايران هزينه های بسيار بالايی را برای آنچه ميهن ما نياز ندارد پرداخته است.
اين شما و اين هم نوشته ما برای نشان دادن هزينه های فعاليت های هسته ای جمهوری اسلامی در شرايط کنونی.
۱. انرژی هسته ای، انرژی ناپاک. از انرژی هيدروليک گذشته، انرژی اتمی کمتر از هر سوخت ديگری گاز کربن توليد می کند. اما باوجود اينکه سوخت هسته ای گاز کربنيک توليد نمی کند، آن را انرژی پاک نمی توان دانست، انرژی هسته ای به يقين از برخی نظرها آلاينده ترين منبع انرژی است. اين درست که سوخت های فسيلی زيان هايی چون آلودگی، ايجاد باران های سمی و اثر گلخانه ای، آسيب به لايه اوزون که ما را از پرتو فرابنفش خورشيد محفوظ نگه می دارد، دارند و نيز باعث تغييرات قابل ملاحظه در آب و هوای زمين می شود. اما همه اين هزينه ها، با سياست های مناسب قابل کنترل و حتی کاهش هستند. آسيب های سوخت فسيلی را می توان با تکنولوژی توليد، مصرف بهينه، جانشينی انرژی های پاک و مديريت محيط زيست به تدريج کاهش داد. آثار منفی سوخت فسيلی قابل جبران هستند و می توان شرايط زيست محيطی را در درازمدت به شرايط طبيعی نزديک کرد. ولی اين کارها در مورد سوخت هسته ای شدنی نيستند. آسيب های سوخت هسته ای بر پايه فنآوری روز و آنچه برای درازمدت پيش بينی می شود، قابل جبران نيستند. راديواکتيويته که عامل کشتار جانداران و گياهان است، برای نسل ها در جانداران و ژن گياهان باقی می ماند و باعث آسيب های ژنتيکی غيرقابل جبران می شود، آب و خاک و محيط زيست، گياهان و حيوانات خوردنی را آلوده می کند و اين آلودگی برای، هزاران، صد ها هزار، و حتی ميليون ها سال ـ بسته به موارد و نوع راديو اکتيويته ـ دوام دارد. به عنوان نمونه در ژاپن بعد از فاجعه فوکوشيما محوطه ای در حدود سی کيلومتر مربع دست کم تا ده ها سال قابل زندگی نخواهد بود.
اکنون برخی از کشورها از گرايش به انرژی هسته ای بازگشت کرده اند. امريکا برنامه دهه ۶۰ خود را برای ساختن نيروگاه های اتمی کاهش داد و آلمان تصميم گرفت تا بيست سال ديگر همه نيروگاه های هسته ای خود را تعطيل کند. انتظار می رود چنين روندی در کشورهای دمکراتيک که دولت ها بايد پاسخگوی مردم باشد گسترش يابد. حتی در فرانسه که بالاترين درصد برق از طريق هسته ای تامين می گردد حزب حاکم بر اين عقيده است که از ميزان آن تا حدودی بکاهد و بخش بزرگی از مخالفان هم خواستار کم کردن چشمگير سهم انرژی هسته ای در تامين برق اين کشور هستند. جالب است بدانيم که بعد از حادثه فوکوشيما از ۵۵ نيروگاه هسته ای ژاپن تنها ۲ نيروگاه مشعول به کارند. در حقيقت اين کشور موفق شده است با کم کردن مصرف و بالا بردن سهم انرژی های ديگر انرژی مورد نياز خود را فراهم کند.
جدول ۱- نيروگاه های اتمی در جهان
۲- سختی و هزينه تهيه اورانيوم. اصرار سردمداران جمهوری اسلامی برای غنیسازی اورانيوم، زيان بزرگ ديگری بر منافع ملی ما وارد کرده است. براساس تحقيقات و مطالعات سازمان انرژی اتمی ايران، تنها ذخيره معدنی اورانيوم در ايران ساقند کرمان است که حداکثر برای پنج سال تغذيه نيروگاه ۹۰۰ مگاواتی بوشهر کافی میباشد. بيشتر معادن اورانيوم ايران در عمق زيادی در زير زمين قرار گرفته اند و از همين رو هزينه به راه اندازی آنها بسيار بالاست. مهم ترين منابع اورانيوم در جهان به ترتيب بزرگی در اين مناطق قرار دارند: آسيا (۸۱۹۰۰۰ تن)، آمريکای شمالی (۷۰۴۰۰۰ تن)، آفريقا (۶۱۳۰۰۰ تن)، اقيانوسيه و به ويژه استراليا (۶۷۰۰۰۰)، اروپا و آمريکای حنوبی (۱۷۱۰۰۰ تن).
در نتيجه پس از چند سال، ايران می بايستی سنگ معدن اورانيوم را از بازار جهانی وارد کند که ما را محاصره اقتصادی و سياسی کرده است. آيا زيان و خسارت اين مسئله محاسبه شده است؟ چگونه می توان ادعا کرد که غنی سازی اورانيوم برای استقلال ايران است وقتی مجبوريم اورانيوم را از کشورهای ديگر وارد کنيم؟ تازه، دولت آقای احمدینژاد اعلام نموده است که قصد دارند ده مرکز فراوری و غنیسازی اورانيوم، در حد و اندازه نطنز تأسيس نمايند. هزينه اين مراکز در اين روزگار و اين دنيای منزوی کننده ما چقدر خواهد شد؟ از اين گذشته، دشمنی و سوءظن غرب و شرق جهان هم نسبت به ما تشديد خواهد شد، در حالی که دنيا منتظر اعتمادسازی از جانب ايرانیهاست. سياست غنی سازی وقتی بی معنی تر است که بدانيم ايران مجبور است برای تنها نيروگاه اتمی خود بوشهر سوخت را از طريق روسيه تامين کند. اکنون اورانيوم غنی شده در ايران در بوشهر مورد استفاده قرار نمی گيرد.
۳- هزينه های غير رقابتی صنعت انرژی هسته ای برای ايران. به علت تنش افروزی های بيهوده جمهوری اسلامی با جامعه جهانی، کشور در انزوای بين المللی است و از همين رو تهيه و به راه انداختن صنعت هسته ای و به ويژه غنی سازی اورانيوم برای، نه تنها برای کشور بسيار گران تر از بهای رقابتی آن تمام شده است، بلکه بهره برداری و بکاراندازی آن را نيز با ترديدهای امنيتی و بهداشتی بسيار مواجه کرده است.
غنی سازی اورانيوم در داخل کشور برای کمتر از ده نيروگاه هزار مگاواتی صرفه اقتصادی ندارد، و اين در حالی است که تاکنون برای يک نيروگاه هزينه ده برابر هزينه از حساب ملت رفته است و درپی اصرار برای غنی سازی، چهار تحريم اقتصادی شديد از سوی شورای امنيت و نيز برخی از کشورهای تاثيرگذار در اقتصاد جهانی بر کشور تحميل شده است. همه اين ها، به ويژه در طی ۷ سال دولت های نهم و دهم، اقتصاد ما را فلج کرده و زيرساخت ها را هم به نابودی کشانده است. در حالی که با درآمد کلان نفت در اين مدت ايران می توانست تا سطح دوازده اقتصاد بزرگ جهان برآيد، به سطح فقيرترين ها کشورها فروافتاده است.
جدول ۲- کارخانه های اتمی در جهان برحسب فن آوری (۲۰۰۷)
توليد برق با انرژی هسته ای، همچون توليد برق با هر گونه سوخت ديگری، با گرم کردن آب و تبدليل آن به بخار و به گردش درآوردن آسياب های حرارتی ايجاد می شود. (BWR) Boiling Water Reactor ساده ترين گونه راکتور اتمی است که از آب سبک يا معمولی برای انتقال حرارت استفاده می کند. راکتور (PWR) Pressurized Water Reactor که بيش از هر راکتور ديگری در کشورهای مختلف مورد استفاده است با آبی که دوبار بيش از راکتور BWR زير فشار است (۱۵۰ اتمسفر) کار می کند. بين سال های ۱۹۷۰ و ۲۰۰۰، هزينه ايجاد کارخانه های سوخت اتمی، حتی با در نظر داشت نرخ تورم، به طور قابل ملاحظه ای افزايش يافت. يکی از مهم ترين دلايل افزايش هزينه به کاربست مسائل ايمنی و نيز نوآوری های تکنولوژيک بوده است.
جدول ۳- تحول هزينه ساختن کارخانه های اتمی (هزينه برای هر کيلو وات)
البته سازندگان فرانسوی و ژاپنی کوشيده اند که با ارائه نسل نوينی از کارخانه های اتمی، مشهور به نسل سوم کارخانه های اتمی تا سر حد امکان هزينه ها را پايين نگه دارند. بنابر برخی از برآوردها، در حالی که هزينه يک کارخانه اتمی در حدود ۳ هزار دلار برای توليد هر کيلو وات (kw) انرژی اتمی است، کارخانه های نسل سوم می توانند همين مقدار انرژی را با هزينه ای در حدود ۲۰۰۰ دلار توليد کنند. اما در مورد کاهش هزينه توليد برق با انرژی اتمی هنوز ترديدهای فراوانی وجود دارد. البته هنور هم بنا بر بسياری از برآوردها، توليد برق با سوخت اتمی ارزان تر از توليد برق با ديگر سوخت هاست. مثلا توليد برق از سوخت اتمی تقريبا کمتر از نصف هزينه برق از سوخت گاز است. با وجود اين بايد بياد داشت که در اين برآورد هزينه پياده کردن نيروگاه های کهنه و نگهداری دراز مدت زباله های هسته ای حساب نشده اند. بسياری براين باورند که با درنظرداشت اين هزينه ها برق اتمی از برق فسيلی گران تر تمام می شود.
جدول ۴- هزينه ساختمان يک کارخانه انرژی اتمی (هزينه به کيلو وات)
روزآمدترين و پيشرفته ترين فنآوری های انرژی هسته ای در دست شرکت هايی هستند که کشورهايشان جمهوری اسلامی را تحريم کرده اند. در اين شرايط، جمهوری اسلامی برای پرداختن و ساختن صنعت اتمی در کشور، ناچار فنآوری مورد نياز خود را از سازندگان خرد و ای بسا غير قانونی و به هر حال نامطمئن و آن هم با هزينه ای بسيار بالاتر از بهای بازار در شرايط عادی تهيه خواهد کرد.
جدول ۵- بزرگ ترين شرکت های انرژی اتمی در جهان
۴. خطر انبارسازی زباله سوخت هسته ای. مشکل ديگرنيروگاه های هسته ای، زباله ضايعات سوخت است. سوخت مصرف شده در نيروگاه ها، يا اورانيوم ضعيف و ديگر فراوردهها بايد در جايی نگهداری شود. اين اورانيوم، بجز مقدار بسيار اندک آن که برخی کشورها در توليد گلوله های بهينه شده، يا طرح های پژوهشی و صنعتی بکار رود بايد به دور ريخته شود. اما دور ريختن اورانيوم کار ساده ای نيست. آن را بايد در بشکه های فلزی با پوشش بتونی بسيار ضخيم و غيرقابل شکست و انفجار جای داد و دور از دسترس انبار کرد. اگر هر کدام از اين محفظه ها بشکند يا نشت بکند، برای محيط پيرامون فاجعه می آفريند. در دهه ۱۹۶۰ که تب ساخت نيروگاه های اتمی جهان را گرفته بود، آنها را زير زمين در کنار نيروگاه ها و شهرها دفن می کردند. اين کار بسيار مخاطره آميز بود، زيرا با دگرگونی های طبيعی و يا دستبرد انسانی، می توانست برای محيط زيست و جمعيت زيادی از مردم مصيبت بار باشد. چند گزارش هم درباره حادثه برخورد با ماشين آلات سنگين ساختمانی با اين بشکه ها گزارش شده بود. مدير شرکت جنرال الکتريک گفته بود اگر اين زباله ها در لايه های نمکی زير زمين دفن شوند، خطر راديو اکتيو رفع می شود. دولت امريکا برنامه گسترده ای برای ساختن انبارهای نمکی زيرزمينی را آغار کرد که قرار بود تا سال ۱۹۸۵ آماده شوند. اين تاريخ سپس به ۱۹۸۸ و ۱۹۹۲ و سرانجام ۱۹۹۵ کشيده شد به دليل آن که دانشمندان بر سر آن به توافق نمی رسيدند. برخی کشورها آنها را در بشکه های بسيار محکم و محافظ راديو اکتيويته نگاهداری می کنند تا راه حل مناسبی پيدا کنند. کشور فنلاند اکنون تنها کشور دنياست که تصميم به قرار دادن اين زبله ها در زير زمين اما قابل دسترسی گرفته است. اما برای اين پرسش که چگونه نسل ما حق دارد که برای هزاران نسل ديگر زباله هايی را باقی بگذارد که بسيار خطرناک هستند پاسخی وجود ندارد. در فرانسه مسئله قرار دادن زباله های اتمی در زيرزمين را بارها مجلس به عقب انداخته است و هنوز ميزان انبوهی از زباله هسته ای بروی زمين نگهداری می شوند.
۵. تأثير حوادث غيرمترقبه بر نيروگاه های هسته ای. حادثه نيروگاه چرنوبيل و نشت راديو اکتيو را همه هنوز به ياد داريم. راديو اکتيو آزاد شده از آن نيروگاه بيش از هزار کيلومتر را آلوده کرد و حتی به کشتزارهای ما در گيلان رسيد. آثار اين آلودگی برای ميليون ها سال خواهد ماند بدون آنکه ما خبر داشته باشيم در سلامتی ما و فرزندانمان تاثيرگذار خواهد بود. چندين سال پيش از آن، حادثه نيروگاه تری مايل آيلند در امريکا خبرساز شده بود. همين پارسال حادثه ای در نيروگاه هسته ای ژاپی ايجاد هراس کرد. برخی کارشناسان احتمال می دهند که در شوروی سابق از اين حادثه ها بار ها رخ داده و اما از درز خبر آنها جلوگيری کرده اند. شيوع بيماری های سرطانی و آسيب های ژنتيک در نوزادان که پدر و مادرشان آلوده شده بوده اند از پيامدهای اين حادثه ها بوده است که برای نسل ها ادامه خواهد يافت.
جدا از کشتار ناشی از موج انفجار و موج آتش بمب های هيروشيما و ناکازاکی، آسيب های ناشی از راديواکتيويته آن بمب ها در گستره جغرافيايی بسيار بيشتری پخش شد که پس از گذشت هفتاد سال و سه نسل، هنوز مردم آن مناطق از اثرات آلودگی راديواکتيو در بدن خود رنج می برند و کودکان بسياری ناقص الخلقه به دنيا می آيند.
در جنگ ناتو در يوگوسلاوی و سپس در جنگ خليج فارس امريکا عليه عراق از گلوله های بهينه شده با اورانيوم ضعيف شده استفاده کردند. اورانيوم ضعيف شده همان ضايعات يا زباله سوخت اتمی نيروگاههاست که بايد در جای امنی دفن شوند. گلوله هايی که با اورانيوم پوشش داده می شوند، به علت سختی فلز اورانيوم، می توانند در فولاد حفاظتی تانک ها نفوذ کنند. در جايی که اين گلوله ها بکار برده شده بود به سربازان و اهالی آسيب های سختی وارد شد که هنوز بحث محافل نظامی سياسی امريکاست ، پس از پايان جنگ با جود تلاش فراوان برای جمع آوری بقايای گلوله ها، لاشه خودروها و تانکهای که از کار افتاده بوسيله اين گلوله ها در بيابان ها باقی ماندند. صدها کودکانی که بعدها در مناطق بازی کردند يا چوپانان و رهگذرانی که به اين لاشه ها دست زدند، دچار بيماری های سرطانی و تنفسی شداند و بی ترديد فرزندان و نوه های ايشان نيز در معرض بيماری خواهند بود. بيماری های تنفسی و سرطانی سربازان امريکايی که از اين گلوله ها استفاده می کردند برای مدتها خبرساز شده بود.
۶. خطر گسترش سلاح های هسته ای. بر کمتر کسی پوشيده است که حتی اگر جمهوری اسلامی هم اکنون در پی دستيابی به سلاح اتمی نباشد، از دست کم در پی دستيابی به توانش آن است. کاربرد بمب اتمی در پايان جنگ جهانی دوم، نشان داد پيروزی در جنگ با کاربرد سلاح هسته ای، برنده را خوشنام نمی کند و به علت آسيب های گسترده و ماندگار به مردم عادی، او را جنايتکار جنگی می شمارند. با وجودی که دو ابرقدرت شوروی و امريکا به بازدارندگی سلاح هسته ای وابسته شده بودند، بزودی دريافتند که اين بازدارندگی پيآمدهايی نامبارکی به همراه خواهد داشت. همچنان که زمانی چين و هندوستان هم وارد ماجرا شدند و انحصار سلاح های هسته ای شکست، دو ابرقدرت رقيب آن زمان صلاح را در نزديک شدن به هم و کاهش سلاح های هسته ای دانستند. آنها بخوبی پيش بينی می کردند که روند گسترش سلاح های هسته ای، امتياز دارندگی آنها را از ميان خواهد برد و کنترل آن را در سطح جهان غير ممکن خواهد ساخت. گفتگو و پيمان های استارت و سالت روند رو به رشد توليد سلاح های هسته ای را معکوس کرد و تا کنون روند نزولی ادامه داشته است. اين بار هم دشواری ابرقدرت های امريکا و روسيه برای ازبين بردن سلاح های هسته ای خود، نه اراده آنها به اين کار، بلکه معضل انبارکردن يا دفن سوخت هسته ای اين سلاح هاست. آخرين باری که کشورهای دارنده سلاح اتمی به آزمايش هسته ای دست يازيدند، بدين ترتيب بود: پاکستان و هند ۱۹۹۸، چين ۱۹۹۶، ايالات متحده آمريکا ۱۹۹۲، انگلستان ۱۹۹۱ و فرانسه ۱۹۹۰.
گسترش تکنولوژی غنی سازی اورانيوم و ساخت سلاح های هسته ای آينده بسيار ناامنی را برای جهان پيش بينی می کند. اکنون افزون بر پنج قدرت اقتصادی و نظامی جهان (امريکا، روسيه، انگلستان، فرانسه و چين) که دارای غنی سازی و سلاح های هسته ای هستند، اسراييل، پاکستان، کره شمالی، ايران، برزيل هم وارد گود شده اند. در پی بدگمانی جهانی به ايران که قصد دستيابی به سلاح هسته ای را دارد، مصر و کشورهای جنوب خليج فارس هم به خارش افتاده اند و برخی گروه های تبهکار و تروريستی نيز چشم به اين وسيله برای ايجاد وحشت و باجگيری دوخته اند. احتمال اينکه گروه های ستيزجوی ايدئولوژيک يا تبهکاری مواد مخدر و قاچاق، در ربايش برای دستيابی به امکانات انفجاری راديواکتيو يا از طريق سازش با عوامل خودسر سيستم های سياسی ناپايدار در کشورهای جهان سوم، فعال باشند زياد است. فروپاشی شوروی انبارهای سلاح های هسته ای آن کشور را در جاهايی مانند قزاقستان هدف کشورهای ياغی و گروههای تبهکار کرد.
اورانيوم مصرف شده را می توان دوباره احياء کرد و با آن می توان پلوتونيم هم توليد کرد که در ساخت بمب اتمی بکار می رود. يک ترس جامعه جهانی از گسترش کارخانه های غنی سازی و احيای اورانيوم ضعيف شده آن است که پلوتونيوم در دسترس همگان قرار گيرد و هر تروريستی بتواند بجای کوکتل مولوتوف بمب های کوچک راديواکتيو بسازد.
جدول ۶- کشورهای دارنده سلاح اتمی در جهان
اين روند چشم انداز بسيار ناپايدار و خطرناکی را برای جهان آينده ترسيم می کند. هر چه جغرافيای توليد اورانيوم غنی شده گسترده تر شود، امکان نظارت و کنترل جهانی بر آن کمتر و فرصت برای دستيابی به سلاح های هسته ای و يا امکان دستيابی گروههای ياغی به اورانيوم غنی شده بيشتر می شود. خود اورانيوم غنی شده هم می تواند مانند سلاحهای شيميايی و ميکروبی برای ايجاد ترس يا کشتار جمعی به کار برده شود.
سخن آخر. بارها گفتهايم که توسعه فنآوری هستهای برای استفاده در زمينههای پزشکی، صنعتی و خدماتی مورد نياز جامعه ايرانی است و می بايستی بر پايه قوانين بينالمللی آن را بومی کرد و به راه انداخت. اما توسعه نيروگاههای هستهای در ايران به صرفه و صلاح نمیباشد. در ايران با وجود نورخورشيد، باد، ژئوترمال و منابع هيدروکربوری ارزانترين برق و درعين حال سالمترين آنها، استفاده از امکانات طبيعی ايران میباشد نه برق هستهای که پس از در حدود چهل سال هنوز در آغاز به راهاندازی فقط يک نيروگاه ايم و آن هم با صرف هزينه چندين برابر. راستی اين جاست که حتی برای استفاده از نيروگاه بوشهر نياز به غنی سازی نداريم زيرا برای کشور وارد کردن اورانيوم غنی شده برای يک و يا حتی چند نيروگاه ارزان تر تمام می شود.
با تاکيد بر اين باور که دانش و تکنولوژی هسته ای مانند هرگونه دانش و تکنولوژی مطرح در جهان آکادميک برای ايران ضروری است و آموزش و تجربه آن حق هر ملت است، اعلام می کنيم که غنی سازی اورانيوم برای کشور ما ضروری نيست، و سياست غنی سازی جمهوری اسلامی برای توليد انرژی هسته ای غير قابل توجيه است. نيروگاه های هسته ای که تا چهل سال پيش به عنوان انرژی پاک از آن ياد می شد، اکنون ناپاکترين انرژی هاست و ورود به عرصه سلاح های هسته ای هم به مصلحت امنيت ملت ما و همسايگی ما نيست. بالاخره اينکه فيزيک هسته ای اگر چه در بين سال های ۴۰ تا ۸۰ سده ميلادی پيشين يکی از علوم مادر محسوب می شد و رشد و توسعه آن برانگيزنده رشد و توسعه ديگر رشته های علوم را ممکن می ساخت، ديگر سال هاست که آن نقش را ندارد. شوربختانه، نظام جمهوری اسلامی به جای سرمايه گذاری جدی و دراز مدت برروی فنآوری های نوينی که مرحله ی جديدی از رشد علمی را در جهان آغازيده اند، با سياست های اتمی تنش افروز خود ميهن را از آن تکنولوژی ها محروم کرده است.
چند مرکز اطلاعاتی بر روی اينترنت
آژانس انرژی های نو شونده (IRENA)
انجمن جهانی انرژی باد (GWEC)
سازمان انرژی های نو (سانا)
نامه سرگشاده اکبر امينی به مهدی خزعلی
عرض ادب و احترام خدمت دوست عزيزمهدی خزعلی.
آقا مهدی قصد نداشتم با اين نامه نگاری فشاری بر فشارهايی که روزو شب متحمل میشويد بيافزايم ، ولی انگيزه ای مرا وا میدارد تا اين نامه را خطاب به شما بنويسم.
وقتی که خبر دستگيری اخيرت را شنيدم و متوجه شدم که ماموران امنيتی موقع بازداشت شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و با دستی شکسته و ضرب ديده راهی اوين شده ای بسيار ناراحت شدم و اين ناراحتی من و ديگر دوستان با اعتصاب غذای شما دوست گرامی دو چندان گرديد.هر روز در رسانه ها و سايتها ، خبر اعتصاب غذای تو را پيگيری ميکرديم و بی شک به استقامت و مقاومتت می باليديم، حال خدا را شاکرم که از اين امتحان سخت و دشوارسر بلند بيرون آمدی و امروز دوباره مصمم تراز قبل، راه و هدفت را دنبال ميکنی .
اما آقا مهدی از وقتی که مردم را برای شرکت در اين انتخابات نمايشی تشويق کرده ای ذهنم را بسيار به اين خواسته خود مشغول نموده ايد،
نميدانم چرا چنين تصميمی گرفته ايد، مگر همين شما نبوديد که به آقای نوری زاد گفتيد اميدی به اصلاح اين آقايان نيست و گفتيد در انتخابات شرکت نميکنيد حال چگونه است که شرط تک رأی به آقای مطهری و شرکت در انتخابات را مطرح نموده ايد و از مردم ميخواهی که با شرکت در يک حوزه انتخاباتی خاص حضور خود را اعلام نماييد ، آقا مهدی آيا وقتی که در انتخابات ۸۸ ميليونها نفر ايرانی در اکثر حوزه های کشور حضور داشتند و به کانديدای خود رآی ميدادند ، ما حصل آن رأيها چيزی شد که مردم ميخواستند ؟ يا جواب خروجی ديگری داشت؟ حال با توجه به شناختی که از شما دارم ميخواهم چندين سوال را از شما بپرسم و جواب اين سوالات را از شما و ديگر دوستان بخواهم ، شايد دليلی شود برای من و ديگری که در اين انتخابات شرکت نماييم !!
مهدی خزعلی به دنبال چيست!؟
آيا آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به گرم کردن تنور انتخابات بوده است؟
آيا انتخاباتی که فاقد معيارهای حداقلی يک انتخابات آزاد وعادلانه است ، دليلی برای شرکت کردن در آن ديده ميشود؟
آيا با توجه به تداوم وضعيت فعلی در جامعه میتوان اميدی به اين انتخابات و شرکت در آن داشته باشيم؟
آيا با توجه به صحبتهای اخير رهبران جنبش سبز ميرحسين موسوی و مهدی کروبی مبنی بر عدم شرکت در اين انتخابات فرمايشی، ديگر دليلی برای امکان شرکت دراين انتخابات وجود دارد؟
آيا در حال حاضر با توجه به اينکه بيش از سه سال ازريختن خون نداها ، سهرابها و ديگر شهيدان جنبش ميگذرد و هنوز هيچ جواب قانع کننده ای برای حق تضييع شده و پايمال شده خون اين عزيزان داده نشده است و متهمان اين پرونده ها آزادانه در مناصب بالاتر به کار خودشان ادامه ميدهند ، شرکت دراين انتخابات نمايشی مجلس صحيح است؟
آيا هنگامی که هنوز هيچ روزنه ای برای آزادی زندانيان سياسی و آزادی رهبران جنبش سبز بوجود نيامده است و هر روز بر سرکوب مردم و تعداد بازداشتيها و دستگيريها اضافه ميگردد ، بازهم جايز است که در اين انتخابات شرکت نماييم ؟
آيا با توجه به زندانی کردن و شکنجه نمودن مادران بی گناهی چون نرگس محمدی ، نسرين ستوده و ديگران ، همچنان انگيزه ای برای شرکت در اين انتخابات وجود دارد؟
آيا درحال حاضر با توجه به شرايط و وضعيت بد معيشتی مردم در جامعه که هر روز بسيار اسفبارتر و خانمان سوزتر از قبل ميشود و هيچگاه مجلسيان نتوانستند برای بهبود اين اوضاع کاری از پيش ببرند ، شرکت مردم دراين انتخابات فعلی درست ميباشد؟
آيا هنگامی که روز به روز وضعيت توليد ، کار و صنعت در جامعه ، وضعيت کارگران، فرهنگيان و اخراج آنان و تعويق حقوقشان بدتر از پيش ميشود ، شرکت در انتخابات و رأی به مجلسيان آينده تاثيری در بهبود اين اوضاع دارد؟
آيا وقتی که هنوز حاکميت به فکر پر کردن نمايشی کرسیهای مجلس زير سايه سرکوب و استبداد است تا بوسيله آن بتواند با يک انتخابات نمايشی و فرمايشی نمايندگان خود را به مجلس بفرستد ، صلاح هست که در اين انتخابات شرکت نماييم؟
آيا مجلسيانی که بعنوان نمايندگان مردم نميتوانند حريف دولت شوند و حرفی برای گفتن در برابر دولت ندارند ، رأی به اين مجلس صحيح ميباشد، براستی که بهارستانی ها خودشان شرمنده اين مردم نيستند؟
پس اصرار خزعلی برحرف خود مبنی بر حضور مردم در انتخابات عليرغم مخالفتهای گسترده، نشانگر چيست؟
اکبر امينی ارمکی
ارديبهشت نود و يک
گفتوگوی بابک اجلالی با فيروزصادق خانجانی، کشيش ارشد کليسا درباره قرآنسوزی تری جونز و محکوميت يوسف ندرخانی
ويژه خبرنامه گويا
تری جونز، کشيش امريکايی اهل فلوريدا با وجود درخواست وزارت دفاع آمريکا، برنامه خود را برای سوزاندن قرآن در ۲۹ اوريل عملی کرده است. او گفته است که اين اقدام وی در اعتراض به بازداشت يوسف ندرخانی، کشيش ايرانی، صورت گرفته است.
واکنشها نسبت به اقدام کشيش تری جونز ازسوی مسئولان کشورهای اسلامی و بخصوص ايران همچنان ادامه دارد بطوريکه وزارت امور خارجه ايران آن را "اقدام سخيف، توهينآميز و تحريک کننده يک کشيش نمای آمريکايی" خوانده و آن را محکوم کرده و خواهان عذرخواهی دولت آمريکا شده است.
وزارت امور خارجه ايران روز دوشنبه، يازدهم ارديبهشت، در بيانيهای مطبوعاتی، سوزاندن قرآن توسط يک کشيش در آمريکا را اقدامی توهينآميز خواند و تصريح کرد: "جامعه بينالمللی در انتظار واکنش فوری، شديد و صريح دولت آمريکا در برخورد با عوامل آن و انجام اقدامات روشن و عملی جهت پيشگيری از تکرار چنين جنايت فرهنگی است."
و در اقدامی ديگر نادر طالب زاده کارگردان و مستندساز در گفتوگو با خبرنگار سينمايی فارس در مورد قرآن سوزی کشيش آمريکايی و عنوان اين مطلب که اين کار در اعتراض به بازداشت ندرخانی در ايران است گفت: اين اولين باری نيست که ما در اين زمينهها کوتاهی می کنيم. موارد مشابهی هم وجود داشت که بعلت عدم توجه ما، يک جبهه ای به ناحق عليه ما تشکيل شد و به ما لطماتی را وارد کرد.
طالب زاده در ادامه درباره قرآن سوزی کشيش آمريکايی و ربط دادن آن با دستگيری يوسف ندرخانی در ايران گفت: الان مدتی است بوق های تبليغاتی غرب به بهانه دستگيری يک ناکشيش در ايران به صدا درآمده است و يوسف ندرخانی فردی که عنوان می شود به دليل مسيحی شدن قرار است در ايران اعدام شود پرونده جنايی دارد ولی اينطور تبليغ می شود که او به دليل ارتداد به اعدام محکوم شده است.
اقای نادر طالب زاده در اين مصاحبه که باخبرگزاری فارس وابسته به سپاه انجام داد، بار ديگر بر ادعای واهی مسولان پرونده و مامورين اطلاعات تاکيد کرد و خبر از ساخت برنامه ای مستند در مورد يوسف ندرخانی داد. مستندی به مانند آنچه که برای سکينه آشتيانی در زير فشار مامورين اطلاعات ساخته شد، و در آن سکينه مجبور به اعتراف عليه خود و داشتن رابطه غير اخلاقی و قتل شوهرش ميشود و به ادعای طالب زاده اين مستند باعث روشنگری در مورد جنايت سکينه و سکوت جهانی در مورد پرونده وی شد. از جمله نکات قابل تامل اين مصاحبه حضور خبرگزاری فارس در اجرای اين نقشه شوم جمهوری اسلامی ميباشد. خبرگزاری که در دروغ پردازی حتی در بين رسانه های حکومتی شهرت يافته است و هميشه سعی در نشر اکاذيب و توهمات گردانندگان آن دارد.
اما بايد گفت که آقای طالب زاده در حالی چنين ادعاهايی راعنوان ميکند که پيشتر تصاوير حکم صادره از طرف قاضی پرونده به اتهام ارتداد در رسانه ها منتشر شده و دليل ايراد چنين سخنانی از سوی وی ميتواند ناشی از بی اطلاعی وی در مورد پرونده و موضوعی که در مورد ان اقدام به اظهار نظر کرده است باشد و يا و يا وی مامور اجرای سناريوی ديکته شده از سوی اربابان خود گشته است که همين عامل خود نشان از آئين ستيزی حکومت و نظام حاکم برايران دارد. به نحوی که اقدام به سرکوب مخالفان حتی به قيمت وارد کردن اتهامات واهی و پرونده سازی عليه آنان ميکنند.
جريانی که هميشه برای سرپوش گذاشتن بر نقض آشکار حقوق اقليت ها، بار ديگر در تلاش هست که سمت و سوی اين پرونده را در نگاه افکار عمومی تغيير دهد. در حاليکه خبرگزاری فارس گويا فراموش کرده است که متجاوزين اصلی همانا ماموران سپاه پاسداران در بازداشتگاهای کهريزک و ديگر زندانهای سياه جمهوری اسلامی ميباشند که به فرزندان آزاديخواه اين مرز و بوم تجاوز و شکنجه ميکنند.
بر کسی پوشيده نيست که اين اتهام فارس و نادر طالب زاده دروغی بيش نبوده و رژيم ايران در تلاش است که به هر نحوی با اعدام اين جوان مسيحی با ايجاد رعب و ترس در دل مردم از گسترش مسيحيت در ايران جلوگيری کند.
با توجه به حساسيت موضوع و شرايط پيش امده گفتگوئی با فيروز صادق خانجانی، يکی از کشيشان ارشد کليسای ايران، کليسايی که يوسف ندرخانی يکی ار اعضای آن بوده انجام داديم تا علاوه بر اطلاع از موضع گيری کليسای ايران در قبال عمل کشيش امريکائی، واکنش آنان را در مورد اظهارات نادر طالب زاده جويا شويم.
***
۲۹ آوريل کشيش تری جونز در حمايت از اقای يوسف ندرخانی، اقدام به آتش زدن قرآن کرد واکنش شما نسبت به اقدام وی چيست؟
قبل هر چيز به همه ی خوانندگان اين مصاحبه در نام خداوند سلام ميکنم و برای همه آنها طلب برکت و آرامش ميکنم.
کليسا ايران از حرکت آقای تری جونز حمايت نميکند چون انجيل به ما ياد داده که هر چه برای خود پسند ميکنيم برای ديگران نيز پسند کنيم. ما دوست نداريم کسی کتاب مقدس ما را آتش بزند، دوست نداريم کسی به ما بی احترامی کند، پس مسلما دوست نداريم به اديان ديگر نيز بی احترامی کنيم. بنابراين ما حرکت و اقدام کشيش جونز در اتش زدن قرآن را نميپسنديم .اما بحث مهم اين است که مقصر اصلی اين حرکت ناپسند جمهوری اسلامی ايران است.
در خبرها خواندم که آقای حسين ابراهيمی، نماينده مجلس شورای اسلامی و از اعضای کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس، تقاضای اعدام کشيش جونز را از دولت امريکا خواسته است.در حاليکه در ايران هر روز هزاران نسخه از کتاب مقدس توسط نيروهای اطلاعات وسپاهی سوزانده ميشود.سوال مهم اين است که چرا آقای ابراهيمی تقاضای اعدام اين افراد را نميکند؟. جمهوری اسلامی نبايد گمان کند که هر کاری را ميتواند انجام بدهد و همه وظيفه دارند سکوت کنند.آگر آقای ابراهيمی خواهان اعدام آقای جونز است اول بايد با نيروهای سپاه و اطلاعات برخورد کند.دولت جمهوری اسلامی مقصر اصلی اين قرآن سوزی است چون چهره ای خشن از اسلام در جهان به نمايش گذاشته است. در صدر اسلام وقتی دشمنان امام علی قرآن را بر نيزه ها خود گذاشتند.امام علی به ياران خود گفت من نماينده قرآن هستم .اگر آقای خامنه ای و دستگاه قضايی ايران خود را نمايندگان به حق قران ميدانند بايد که يک اسلامی را به جهان معرفی کنند که آزادی انتخاب را محترم ميشمارد.اگر مسوولان نظام ايران آيه قرآن را که ميگويد در پذيرش دين اجباری نيست را ناديده ميگيرند.پس نبايد از آقای جونز انتظار زيادی داشته باشند.مقصر اصلی تمام اين حوادث جمهوری اسلامی است.اما ما حرکت آقای جونز را را تاييد نميکنيم چون احترام به مقدسات اديان ديگر يک اصل غير قابل انکار و و نشانه دمکراسی است.همان چيزی که در ايران فراموش شده است.
اقای نادر طالب زاده، در مصاحبه ای با خبرگزاری فارس در مورد اقدام کشيش تری جونز گفته است که در حال ساخت مستندی بر عليه يوسف ندرخانی هستند و دليل صدور رای اعدام به وی را جنايت عنوان کرده اند. ايا شما اطلاعی از اين مستند و همچنين اتهامات ايشان در مورد اقای ندرخانی داريد؟ آيا فکر نميکنيد گفتاری از اين دست باعث برخوردهای به مانند برخورد کشيش جونز ميشود؟
ما قصد داريم از خبرگزاری فارس و آقای نادر نادر طالب زاده رسما شکايت کنيم. در حکمی که قوه قضاييه ايران به وکلا ابلاغ کرده است صحبتی از جنايت نيست. حکم قوه قضاييه به سرتاسر جهان ارسال شده است و تمام وکلا آقای ندر خانی اعلام کردند که يوسف ندر خانی به جرم خروج از دين محاکمه شده است. به نظر ميرسد که جمهوری اسلامی به دنبال پرونده سازی است چون در فقه حاکم که جمهوری اسلامی از آن پيروی ميکند شهادت دروغ عليه يک مسيحی گناه محسوب نميشود. آقای طالب زاده و نيروهای امنيتی ايران در فکر اين هستنند که دروغ پردازی کنند اما بايد بدانند که کليسای ايران تماشاگر اين دروغهای کثيف نخواهد ماند .کليسا ايران هنوز از تمام ظرفيتهای خود استفاده نکرده چون اميد داريم که نظام ايران راه منطق را در پيش گيرد و دست از آزار مسيحيان بردارد وگرنه مدارکی در دست داريم که ميتواند عمق ظلم جمهوری اسلامی را به جهان نشان دهد.کشيش ندر خانی را سه روز پی در پی برای توبه به دادگاه کشاندند و او را شکنجه کردند و به تيمارستان بردندو...حتی در خبر «پرس توی» هم صحبتی از جنايت نبوده است و الان به نظر ميرسد که دولت در پی يک پرونده سازی دروغ با شاهدين دروغ عليه يوسف ميباشند. اما دولت بايد بداند که ما سکوت نخواهيم کرد.
آخرين اطلاعی که از پرونده يوسف ندرخانی و وضعيت روحی و جسمی وی داريد چيست؟
متاسفانه اکيپی که مسوول رسيدگی به پرونده ها مسيحيان هستنند خيلی بی منطق برخورد ميکنند و کل کشور را دچار مشکل ميکنند. اسقف بهروز خانجانی وقتی مورد بازجويی قرار گرفت به مسوولان نظام اعلام کرد که روش آنها غلط است و کشور را دچار مشکل خواهد کرد اما تيم اطلاعاتی به او خنديدند و گفتن ما ميدانيم چه ميکنيم.متاسفانه بايد گفت که اين تيم با ديد غلط جلو ميروند و برای آنها آبروی ايران مهم نيست، آقای طالب زاده بايد بداند که به هر قيمتی نميشود نان خورد و بايد بداند که روزی در مقابل خدا داوری خواهد شد.
ايا اجازه ملاقات با خانواده اش به وی داده ميشود؟
وضيعت کشيش ندر خانی اصلا خوب نيست بيش ۹۰۰ روز است که زندانی ميباشند.اما خوشبختانه همسر ايشان اجازه ملاقات دارند.
شما دليل اصرار نظام برای مبارزه با مسيحيت را در چه ميدانيد؟ وقتی خودشان مسيحيان را دستگير ميکنند؟ کتابهايشان را اتش ميزنند چرا فکر نميکنند که با اين اعمالشان اتش تفرقه بين مذاهب را شعله ور ميکنند؟ايا عمد و قصدی دارند؟
نظام از انتخاب آزاد مردم ترس دارد .حتی در انتخابات سال ۸۸ شاهد اين مساله بوديم.ديديم که نظام چگونه رای مردم و انتخاب آزاد آنها را زير سوال برد.برای نظام چيزی جز بقای خودشان مهم نيست.برای آنها مهم نيست که در جهان ابرو ريزی ميشود يا نه .البته من اعتقاد دارم که نظام به عواقب کار خود فکر نکرده بود چون تيم مسوول پرونده مسيحيان آدمها کوچکی هستند چرا که آنها فکر کردند که مسيحيان آدمها بی خيال و بی غيرتی هستند که فقط دعا ميکنند. آنها از ياد بردن که اين مسيحيان هستند که نظام کمونيست را از بين بردند و از ياد بردن که در تاريخ توانستند روم را به زانو در آوردند. ما به هيچ وجه اهداف سياسی نداريم اما بی غيرت هم نيستيم.
نظام ايران برای بقای خودش و بخاطر انرژی هسته ای دريای خزر را مفت و مجانی فروخت. آنها عرق ملی ندارند بلکه تشنه ی قدرت هستند.
نظام جمهوری اسلامی سياست تجاوز به حريم اديان و مذاهب ديگر را در پيش گرفته است.نيروهای سپاه و بسيج و اطلاعات کتاب مقدس سوزی ميکنند، بهايی ها را سرکوب ميکند و به مقدسات ايرانيان سنی مذهب نيز توهين ميکند. کمتر سنی ايرانی جرات دارد تا نام عمر، ابوبکر يا عثمان را بر فرزند خود بگذارد. ما نگران پی آمدهای خطرناک سياست تنش آفرينی جمهوری اسلامی هستيم، اين سياست نه تنها يکپارچگی ايران و وحدت ملی را به مخاطره مياندازد بلکه ثبات منطقه ای و جهانی نيز به خطر افتاده است.در اينجاست که همه جهان بايد بفهمد که جمهوری اسلامی يک تفکر فرقه ای مضر و خطرناک دارد.آنها حتی به تفکر يک ميليارد مسلمان نيز احترام نمی گذارند. از ديد جمهوری اسلامی کسانی که پيرو شيعه گری نيستند به سه دسته تقسيم ميشوند کافران مسلمان، کافران اهل کتاب و کافران مطلق. برای آنها تنها تفکر زيبا بر روی زمين تفکر کثيف آقای مصباح يزدی است.
کليسای ايران چه توصيه ای به افرادی مانند نادر طالب زاده که سعی دارند با ايراد اتهامات بی پايه و اساس کارهای حکومتی مثل جمهوری اسلامی را موجه جلوه دهند دارد؟
آقای طالب زاده و امثال او نبايد فکر کنند که ما بيکار خواهيم نشست. من به اين آقا توصيه ميکنم از دروغ پردازی دست بردارد. آقای طالب زاده دير به فکر دروغ پردازی افتاد چون پرونده آقای يوسف ندر خانی و حکم مکتوب دادگاه جمهوری اسلامی ايران وجود دارد و در حکم مکتوب صحبتی از جنايت نيست بلکه صحبت از خروج از دين است.
ما خدا را بخاطر اين حکم مکتوب که در دست ماست شکر ميکنيم زيرا ايمان ما اين است که خدا از کشيش يوسف ندرخانی، فرشيد فتحی، عليرضا سيديان و کشيش بهنام ايرانی و تمام مسيحيان دفاع خواهد کرد.زيرا خداوند در کتاب مقدس گفته از تهمتها نترسيم.
اگر در پايان مطلب خاصی وجود دارد بفرماييد؟
دولت بداند که خدا از کليسا محافظت ميکند. الان ممکن است که کشيش يوسف در زندان باشد اما وضيعت آقای خامنه ای نيز بهتر از او نيست چون تحريمها او را نگران ميکند و آرام نميخوابد.
به اعتقاد ما ايران در مورد مساله هسته ای جام زهر را خواهد نوشيد. اما چيزی که ما را نگران کرده و برای آن دعا ميکنيم اين است که به احتمال قوی دولت بعد از نوشيدن جام زهر مخالفان خود در داخل کشور را از بين ببرد،چون نظام اگر به دنبال سلاح هسته ای است برای بقای خودش بود.پس اگر نظام ايران جام زهر را بنوشد.به احتمال قوی مخالفان خود را از بين خواهد برد.چون نظام بعد از خوردن جام زهر نياز به تقويت خود دارد پس خيلی بايد مراقب بود و به قول خانم عبادی نبايد اجازه بدهيم حقوق بشر فدای مساله هسته ای شود .پس از الان بايد مساله حقوق بشر در مذاکرات هسته ای توسط جامعه جهانی مطرح شود.
تصوير حکم يوسف ندرخانی که در آن حکم اعدام صرفا به دليل ارتداد وی صادر شده است:
گیدو وستروله: جامعه جهانی باید مانع دستیابی ایران به بمب اتمی گردد
گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان گفته است جامعه جهانی باید مانع
دستیابی ایران به اسلحه اتمی گردد. وزیر خارجه آلمان تاکید کرده است که
آلمان همچنان به حمایت خود از اسرائیل در برابر تهدید ایران ادامه خواهد
داد.
گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان روز پنجشنبه گذشته در دیدار با
اعضای کمیته یهودیان آمریکا گفت برنامه اتمی ایران در حال حاضر خطر بزرگی
نه تنها برای اسرائیل بلکه برای تمام منطقه بشمار می رود.
وی در ادامه گفت " ما نمیتوانیم این موضوع را بپذیریم که ایران اسلحه اتمی تولید کند.... و در این زمینه به ضمانتهای اصولی و واقعی نیاز داریم تا ثابت گردد ایران در حال ساختن بمب اتمی نیست."
اظهارات وزیر خارجه آلمان در حالی صورت می گیرد که روز پنجشنبه گذشته، نمایندگان 5 کشور عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد در وین از عدم رعایت درخواستهای مطرح شده از جانب آژانس بین المللی انرژی اتمی توسط ایران اظهار نگرانی کردند.
انتظار می رود دور دوم مذاکرات هسته ای میان ایران و کشور های عضو گروه 5+1 بتاریخ 23 ماه مه در بغداد برگزار گردد اما آژانس بین المللی انرژی اتمی بنوبه خود اعلام کرده است مذاکرات با ایران را در روز های 14 و 15 مه در وین از سر خواهد گرفت.
خبرگزاری فرانسه می نویسد با آنکه اسرائیل مذاکرات با ایران را بیفایده توصیف کرده، وزیر خارجه آلمان بار دیگر مقامات ایرانی را به مذاکره فراخوانده و اظهار امیدواری کرد که "وحدت و جدیت " کشورهای غربی در قبال ایران نتایجی به همراه داشته باشد.
گیدو وستروله با این حال افزود بردباری کشور های غربی در قبال ایران نامحدود نخواهد بود و این کشور ها نخواهند پذیرفت زمان زیادی صرف این مذاکرات گردد.
وزیر خارجه آلمان در سخنان دیروز خود همچنان از این موضوع که ایران همچنان اسرائیل را تهدید به نابودی می کند اظهار نگرانی کرده و گفت ایران باید بداند که آلمان به حمایت خود از اسرائیل ادامه خواهد داد.
انتشار لیست «کتب ضاله» توسط جمهوری اسلامی
امروز برخی از سایت های خبری، اعلام کردند جمهوری اسلامی لیستی
از کتاب های ممنوع را با عنوان کتب ضاله 90 منتشر کرده و در اختیار نهادها و
ارگان های دولتی قرار داده است.
آثاری از عبدالکریم سروش ،محسن کدیور،ابراهیم نبوی ابولحسن بنی صدر و بسیاری دیگر همچون اشو و پایولو کویلیو و مسعود بهنود.
در همین رابطه گفتگویی انجام دادم با محمد نوری زاد نویسنده روزنامه نگار و کارگردان سینما ساکن ایران.
او که مدت های مدیدی را به علت نوشتن نامه های انتقادی به آقای علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در زندان و تحت شکنجه بوده است در این رابطه با ابراز تاسف از وضعیت سانسور در ایران با تاکید بر این نکته که پس از انقلاب همواره اینگونه لیست های سیاه به صورت رسمی و غیر رسمی وجود داشته اند به رادیو بین المللی فرانسه گفت علت این سانسور این است که نظام تزلزل خود را در اندیشه مردم میبیند و در این راستا بقای خود را در این میدانند که مردم همانگونه که او میخواهد تفکر کنند.
او همچنین براین نکته تاکید کرد که حاکمیت برای خودش رقیب زیادی تراشیده و همواره با نگاه تردید به دیگران نگریسته و تصور میکند همه دشمن او هستند و او به دستبرد و حریف تاریخ در کتب درسی اعتراض نیز کرد.
ارتش مصر تعهد کرد که انتخابات آینده در شفافیت کامل انجام گیرد
ژنرال محمد آل عسار ،عضو شورای نظامی مصر امروز اعلام کرد که انتخابات آینده ریاست جمهوری در مصر صد در صد شرافتمندانه برگزار خواهد شد و در شفافیت به مرحله عمل در خواهد آمد.
او بار دیگر تعهد کرد که نظامیان بلافاصله پس از انتخاب رئیس جمهوری، قدرت را به غیر نظامیان تحویل خواهند داد.
این سخنان درست یک روز پس از تظاهراتی انجام میگیرد که روز گذشته علیه نظامیان انجام گرفت و در ان بیست نفر کشته شدند.
پس از حذف ده نفر از داوطلبان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، که از میان بیست و سه نفر کاندیدا انجام شد ، اعتراضات زیادی به نظامیان حاکم انجام شد که از جمله می توان به تظاهرات خونین دیروز اشاره کرد.
آیا امریکا ظرف سه هفته نیروی نظامی ایران را نابود خواهد کرد؟
گزارشها حاکی است که وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، معتقد است آمریکا میتواند عرض سه هفته صف نظامی ایران را درهم بشکند.
به گزارش روزنامه واشنگتن پست، وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، در حال حاضر ایجاد تغییراتی در برنامههای جنگی خود را در دست بحث دارد و در این میان مسئله «احتمال» حمله به ایران یکی از مهمترین سناریوهای مورد مطالعه این وزارتخانه است.
به گفته یکی از منابع دفاعی آمریکا، فرماندهی مرکزی ارتش ایالات متحده معتقد است که در صورت وقوع جنگ با ایران، آمریکا قادر است از طریق حمله هوایی و دریایی، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را به طور کامل متلاشی کند یا به طرز قابل ملاحظهای در هم بشکند.
اظهارات این منبع دفاعی در حالی مطرح شده است که تی جی تیلور، سخنگوی فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا، که بر عملیات نظامی در خلیج فارس نظارت دارد، میگوید که در حال حاضر برنامهریزی برای جنگ مورد بحث این فرماندهی نیست.
وی به این روزنامه گفته است که این مرکز تمامی احتمالات و امکانات را مد نظر دارد و افزوده است که این فرماندهی رهنمودهای خود را از وزارت دفاع و مقامهای بالادست واشینگتن دریافت و متعاقب آن عمل میکند.
واشینگتن پست تأکید کرده است که در حال حاضر پنتاگون در حال ارسال گام به گام تجهیزات نظامی به منطقه خلیج فارس است.
به گفته این روزنامه، هم اکنون دو ناو هواپیمابر آمریکا در این منطقه مستقر است و آمریکا در صدد افزایش شمار کشتیهای مینیاب و هلیکوپترهای حاضر در خلیج فارس است.
در عین حال اوایل اردیبهشتماه رسانههای آمریکایی از استقرار چندین فروند از پیشرفتهترین جنگندههای اف- ۲۲ در امارات و در نزدیکی مرزهای ایران خبر دادند.
دراین راستا از دو حیث این مسیله را در گفتگو با دو کارشناس بررسی کردم در ابتدا گفتگویی انجام دادم با آقای فرامرز دادرس کارشناس مسایل نظامی و اطلاعاتی ساکن پاریس و از دیگر سو گفتگویی با فرهمند علیپور روزنامه نگار و کارشناس مسایل خاوریانه جهت بررسی سیاسی و ژیو پلتیک این موضوع.
فرامرز دادرس با مقایسه توان و استعداد نظامی دو طرف یعنی ایالات متحده امریکا در خاورمیانه و همینطور ایران معتقد است زمان سه هفته نه تنها کافی است که تا نیروهای امریکایی نیروهای نظامی ایران را در هم بشکنند بلکه در این زمان قادرند تمام زیر ساخت های ایران را از بین ببرند. او به نبود سلاح های به روز و کارآمد از یک سو و نبود روحیه مناسب در میان ارتشیان و حتی اعضای سپاه پاسداران در این زمینه تاکید کرد.
نکته قابل توجه آنکه آقای دادرس به عنوان کارشناس مسایل نظامی و امنیتی در تحلیل تحرکات نظامی امریکا معتقد است با وجود اعلام این مسایل و تجمع بی سابقه سلاح و نیروهای نظامی امریکایی در اطراف ایران به خصوص خلیج فارس واشنگتن خیال حمله به ایران ندارد.
از سوی دیگر فرهمند علیپور علت این مسیله را متوجه نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری در امریکا و همین طور نزدیک بودن زمان مذاکرات جمهوری اسلامی و غرب بر سر مسایل هسته ای تهران میداند.
او معتقد است از باراک اوباما رییس جمهوری امریکا با اتکا به این مسایل قصد دارد جلوی حملات و انتقادات مخالفین جمهوری خواه خود را در سالی که انتخابات ریاست جمهوری در این کشور برگزار می شود بایستد و همچنین در مقابل امتیاز گفتگو با ایران چماق نیروی نظامی را نیز بالای سر جمهوری اسلامی نگه دارد تا همچنان در مذاکرات هسته ای دست بالا را داشته باشد.
پنج عضو دائمی شورای امنیت،بار دیگر ایران را به همکاری با آژانس اتمی دعوت کردند
بیانیه منتشر شده از سوی کشورهای عضو دائمی شورای امنیت خاطر
نشان می کند که "ما کماکان نگران ناتوانی مداوم ایران در رعایت ضرورت هائی
هستیم که از سوی آژانس مطرح شده اند." این بیانیه اضافه می کند که "ما
تاکید داریم که ایران باید به فوریت با آژانس به یک تفاهم ساختاری دست یابد
نمایندگان پنج کشور بزرگ جهان امروز بعنوان اعضای دائمی شورای
امنیت سازمان ملل متحد که در وین گرد آمده اند، بار دیگر به ایران یاد آور
شدند که وظیفه دارد تا با آژانس بین المللی انژی اتمی همکاری کند و به
تردید هائی که درباره مقاصدش در استفاده نظامی از انرزی اتمی وجود دارد
خاتمه دهد.
بیانیه منتشر شده از سوی کشورهای عضو دائمی شورای امنیت خاطر نشان می کند که " ما کماکان نگران ناتوانی مداوم ایران در رعایت ضرورت هائی هستیم که از سوی آژانس مطرح شده اند." این بیانیه اضافه می کند که " ما تاکید داریم که ایران باید بفوریت با آژانس به یک تفاهم ساختاری دست یابد."
این توافق باید بازرسان آژانس را قادر سازد تا به همه مراکز هسته ای و نیز اطلاعات ضروری دیگر ، که از سوی آژانس مطرح شده اند، دست یابند. این بیانیه بر این نکته انگشت می گذارد که باید آن بخش از اطلاعات که می توانند حضور و یا فقدان ابعاد نظامی فعالیت های هسته ای ایران را برملا سازند، در اختیار بازرسان قرار گیرد. بیانیه پنج قدرت بزرگ جهان یاد آوری می کند که این تقاضا قبلاً توسط شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی تبیین و اعلام شده بود.
پیش از اینکه اعضای شورای امنیت به این بیانیه رای مثبت دهند، آژانس اتمی گزارشی منتشر کرد که بر طبق آن شواهد " معتبری" در دست هستند که نشان می دهند ایران ، علیرغم انکار ، مشغول پروژه ساختن بمب اتمی است.
انتشار این بیانیه زمانی اتفاق می افتد که آزانس اخیراً اعلام کرده است که مذاکره با ایران را در روزهای چهارده و پانزده ماه مه در وین از سر خواهد گرفت.
نگرانی از ابعاد نظامی فعالیت های اتمی ایران ، در عین حال موضوع اصلی نشستی است که ایران با کشور های پنج بعلاوه یک در پیش دارد. این همایش نیز روز بیست و سه ماه مه در بغداد انجام خواهد شد
جدال تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری فرانسه
روزنامه بزرگ عصر پاریس، لوموند، که وابسته به جناح سیاسی خاصی
نیست، زیر عنوان "مناظره تلویزیونی دیشب،جایگاه فرانسوآ هولاند را در مقام
اول تثبیت نموده است"، مینویسد: هیجده میلیون شهروند فرانسوی مناظره
تلویزیونی میان نیکلا سارکوزی و فرانسوآ هولاند را تماشا کرده اند
و اما، روزنامه لوموند در عین تخصیص دادن صفحات متعددی از شماره
امروز خود به انتخابات فرانسه و مناظره تلویزیونی دیشب (پنجشنبه)
کاندیداها، یک صفحه کامل خود را نیز به اوضاع جمهوری اسلامی ایران در
آستانه انتخابات مقننه اینکشور اختصاص داده، و زیر عنوان "غروب آفتاب احمدی
نژاد"، اینطور پیش بینی میکند که دور دوم و نهائی انتخابات مجلس شورای
اسلامی ایران به انزوای هر چه بیشتر رئیس جمهوری اسلامی ایران، محمود احمدی
نژاد خواهد انجامید.
بنوشته لوموند، اختلافات شدید رهبر جمهوری اسلامی ایران، علی خامنه ای، با محمود احمدی نژاد بر سر کنترل دو نهاد حکومت، وزارت نفت و وزارت اطلاعات شروع شد.
احمدی نژاد، که در آغاز کار، مورد علاقه و دست نشانده رهبر بشمار میرفت، درک نمود که برای حقظ قدرت خویش باید هر طور هست اختیار اهرمهای تعیین کننده دولت را، که یکی منبع درآمد، یعنی صادرات نفت بوده، و دیگری دستگاه اطلاعات و نیروهای لباس شخصی و سرکوبگری است، از دست رهبر خارج کند و آنها را در حیطه اختیارخود بگیرد.ولی متأسفانه برای احمدی نژاد، رهبر در این زورآزمائی بر او پیروزگردید، و ضربات سیاسی مهلکی بر وی و خویشان و یاران وی فرود آورد....
بنوشته لوموند، اختلافات شدید رهبر جمهوری اسلامی ایران، علی خامنه ای، با محمود احمدی نژاد بر سر کنترل دو نهاد حکومت، وزارت نفت و وزارت اطلاعات شروع شد.
احمدی نژاد، که در آغاز کار، مورد علاقه و دست نشانده رهبر بشمار میرفت، درک نمود که برای حقظ قدرت خویش باید هر طور هست اختیار اهرمهای تعیین کننده دولت را، که یکی منبع درآمد، یعنی صادرات نفت بوده، و دیگری دستگاه اطلاعات و نیروهای لباس شخصی و سرکوبگری است، از دست رهبر خارج کند و آنها را در حیطه اختیارخود بگیرد.ولی متأسفانه برای احمدی نژاد، رهبر در این زورآزمائی بر او پیروزگردید، و ضربات سیاسی مهلکی بر وی و خویشان و یاران وی فرود آورد....
هاگایی امیر، برادر و همدست یگال
امیر که اسحاق رابین، نخست وزیر اسبق اسرائیل و از معماران روند صلح با
فلسطینیان را به قتل رساند، پس از شانزده سال از زندان آزاد شده و گفته
است که از اقدام خود احساس ندامت نمی کند.
در سال ۱۹۹۵، اسحاق رابین هنگام سخنرانی در اجتماع
طرفداران صلح با فلسطینیان در شهرتل اویو به ضرب گلوله یگال امیر، از
یهودیان متعصب، ترور شد در حالیکه بسیاری از اسرائیلیان قتل او را عامل از
میان رفتن فرصت تاریخی دستیابی به صلح با فلسطینیان می دانند.براداران امیر هدف از ترور اسحاق رابین را جلوگیری از واگذاری اراضی اشغالی به فلسطینیان عنوان کردند زیرا، به اعتقاد آنان، خداوند این اراضی را به اسرائیلیان بخشیده است و فلسطینیان طی قرن ها، این سرزمین را "اشغال" کردند.
وقوع انفجار انتحاری در یکی از
شهرهای پاکستان واقع در منطقه باجور در نزدیکی مرز با افغانستان، دست کم
هفده کشته و چندین زخمی برجای گذاشته است و طالبان مسئولیت این عملیات را
بر عهده گرفته اند.
به گفته مقامات امنیتی پاکستان، عامل این عملیات
انتحاری با پای پیاده به یک پاسگاه بازرسی پلیس نزدیک شد و سپس مواد
انفجاری همراه خود را منفجر کرد.پنج تن از کشته شدگان این انفجار از ماموران پلیس محلی هستند و ظاهرا هدف اصلی این حمله یکی از ماموران پلیس بوده که به دلیل کشتن و بازداشت شماری از افراطیون مسلح، مورد تشویق قرار گرفته بود.
تحقیقات نشان می دهد که کمبود
دسترسی کودکان شهری شرق آسیا به نور آفتاب باعث افزایش موارد نزدیکبینی در
میان آنان شده به نحوی که ۹۰ درصد دانش آموزان این مناطق در پایان دوره
دبستان دچار این عارضه هستند در حالی که این رقم برای کشورهای آفریقایی به
بیش از دو تا سه درصد نمی رسد.
پژوهشگران دانشگاه ملی استرالیا، که این تحقیقات
را انجام داده اند، گفته اند که بیشتر اوقات کودکان در شهرهای شرق آسیا در
داخل خانه به مطالعه دروس، استفاده از کامپیوتر یا تماشای تلویزیون اختصاص
دارد در حالی که لازم است در روز دست کم سه ساعت در معرض نور آفتاب قرار
گیرند.نور آفتاب باعث تولید یک ماده شیمیایی به نام دوپامین می شود که از بروز نزدیک بینی در کودکان جلوگیری می کند.
مرحله دوم انتخابات برای برگزیدن
شصت و پنج نماینده مجلس شورای اسلامی از بامداد روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت (۴
مه) در مراکز رای گیری سی و سه حوزه انتخابیه آغاز شده و مقامات ارشد
حکومتی، از جمله آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، ضمن دادن رای
در این انتخابات، از مردم درخواست کرده اند به طور گسترده در مراکز رای
گیری حضور یابند.
آیتالله خامنه ای پس از رای دادن گفت که مردم مرحله دوم انتخابات را هم مثل مرحله اول جدی بگیرند.در مرحله دوم انتخابات، تکلیف ۶۵ کرسی باقیمانده از ۲۹۰ کرسی مجلس ایران روشن خواهد شد.
مرحله اول انتخابات مجلس ایران، روز جمعه دوازدهم اسفند سال گذشته خورشیدی برگزار شد. وزارت کشور ایران آمار شرکت کنندگان در مرحله اول آن را بیش از ۶۴ درصد اعلام کرد.
مرحله دوم انتخابات در ۳۳ حوزه انتخابیه از ۱۸ استان در حال برگزاری است و افرادی که در دور اول انتخابات در یکی از این حوزهها رای دادهاند، مجاز به رای دادن در همان حوزه هستند.
محور رقابت های مرحله دوم شهر تهران است به خاطر این که از مجموع ۳۰ نماینده، فقط تکلیف ۵ نماینده در دور اول انتخابات روشن شده و ۲۵ نماینده دیگر تهران به علت به حد نصاب نرسیدن آرای آنها در مرحله اول، در دور دوم رای گیری انتخاب خواهند شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، ۶۰ هزار ناظر شورای نگهبان و ۱۰ هزار نماینده کاندیداها بر روند برگزاری انتخابات نظارت می کنند که نزدیک به نیمی از آنها نمایندگان نامزدها در شعب اخذ رای شهر تهران هستند.
مطابق قانون انتخابات ایران هر نامزدی که در دور دوم رای گیری بیشترین آرا را به خود اختصاص دهد، پیروز انتخابات خواهد بود.
مصطفی محمد نجار، وزیر کشور اعلام کرده که نتایج انتخابات ۲۴ ساعت بعد از رای گیری اعلام می شود.
به گفته وزیر کشور، در هفت حوزه انتخابیه، انتخابات به صورت رایانه ای برگزار می شود.
بعد از پایان انتخابات و اعلام نتایج از سوی وزارت کشور به عنوان مجری برگزاری انتخابات، شورای نگهبان باید به عنوان ناظر نتایج انتخابات را تائید کند.
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان هم به خبرگزاری فارس گفته که همه کسانی که شکایتی از روند برگزاری انتخابات دارند می توانند شکایت های خود را به هیات نظارت در استانها و به دبیرخانه شورای نگهبان در تهران بفرستند.
بر اساس قانون، شورای نگهبان هفت روز فرصت دارد تا به شکایت ها رسیدگی کند و به گفته آقای کدخدایی شورای نگهبان بعد از بررسی شکایت ها "صحت انتخابات" را اعلام می کند.
به گفته سخنگوی شورای نگهبان، شورای نگهبان روزهای ۲۱ تا ۲۲ اردیبهشت نتایج نهایی انتخابات را اعلام خواهد کرد.
انتخابات مجلس نهم در غیاب گروه ها و چهرههای شاخص اصلاحطلب برگزار میشود که اعلام کرده اند به دلیل نبود شرایط برگزاری انتخابات آزاد، از حضور در آن خودداری کرده اند.
عمده رقابت برای به دست آوردن کرسی های مجلس نهم میان گروههای مختلف "اصولگرا" در جریان است.
جبهه متحد اصولگرایان به محوریت محمدرضا مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و جبهه پایداری انقلاب اسلامی به محوریت محمدتقی مصباح یزدی، روحانی نزدیک به آیت الله خامنهای، دو ائتلاف اصلی محافظهکاران در انتخابات مجلس نهم هستند.
مقامات جمهوری اسلامی همواره حضور فیزیکی مردم در مراکز رای گیری را نشانه حمایت از کل نظام حکومتی و رهبری آن دانسته اند و به این دلیل نیز، رسانه های دولتی از ساعات اول آغاز رای گیری، گزارش های متنوعی از حضور گسترده مردم در مراکز اخذ رای منتشر می کنند.
در جمهوری اسلامی، نامزدهای انتخاباتی باید پیشاپیش به تایید شورای نگهبان برسند و در انتخابات این دوره مجلس، مخالفان و منتقدان حکومت، از جمله بسیاری از فعالان سرشناس جناح موسوم به اصلاح طلب، شرایط برگزاری انتخابات را مناسب ندانسته و از شرکت در آن خودداری کرده اند.
برخی ناظران می گویند که رقابت در این انتخابات بین طرفداران آیت الله خامنه ای و حامیان محمود احمدی نژاد در جریان است هر چند انتخاب آقای احمدی نژاد در دهمین دوره ریاست جمهوری و حمایت آیت الله خامنه ای از او چند ماه اعتراض گسترده به آنچه را که تقلب انتخاباتی خوانده می شد، در پی آورد.
دادستان های مکزیک می گویند که دو
خبرنگاری که در وراکروس یکی از ایالتهای شرقی مکزیک مفقود الاثر شده
بودند، در همین ایالت کشته شده اند.
جسد های گبریل هیوج و گیرمو لونا، دو عکاس خبری در دو کیسه همراه با دو جسد دیگر در کنار یک کانال پیدا شد.هویت دو جسد دیگر ایراسما بکرا، دوست دختر آقای لونا و استبان رودریگز، عکاس سابق خبری اعلام شده است.
آقای لونا و آقای هیوج چند روز پس از کشته شدن یک خبرنگار دیگر در این ایالت به قتل رسیدند.
آنها روز چهارشنبه زمانی که پس از تهیه گزارش، به دفتر کار خود بازنگشتند مفقود الاثر اعلام شدند.
دادستانها می گویند آثار شکنجه بر بدن هر دو خبرنگار دیده شده و گروه های جنایتکار سازمان یافته را مسئول این قتل معرفی می کنند.
آقای هیوج که برای روزنامه نوتیور کار می کرد به تازگی به ایالت وراکروس باز گشته بود. او سال گذشته به علت قتل دو تن از همکارانش در این ایالت، این ناحیه را ترک کرده بود.
آقای لونا هم برای وراکروس نیوز کار می کرد.
مردم پس از شنيدن خبر کشته شدن اين خبرنگاران به خيابانها آمدند و دست به تظاهرات زدند.
از اوایل سال ۲۰۱۱ تا کنون ۷ خبرنگار در این ایالت کشته شده اند.
در این ایالت همچنین جنگ خونینی بین گروههای زتاس و گلف کارتل دو گروه قدرتمند قاچاق مواد مخدر در جریان است.
مکزیک یکی از خطرناک ترین کشورهای دنیا برای خبرنگاران محسوب می شود.
چند کشور اروپایی تهدید کرده اند
در صورتی که اوکراین رفتارش را با یولیا تیموشنکو، رهبر زندانی مخالفان
دولت این کشور تغییر ندهد، مسابقات فوتبال یورو ۲۰۱۲ (جام ملتهای اروپا) به
میزبانی اوکراین را تحریم خواهند کرد.
هلند، بریتانیا و اتریش از جمله کشورهایی هستند که
تهدید کرده اند که در صورت ادامه "سوءرفتار" با خانم تیموشنکو این بازی ها
را تحریم می کنند.مسابقات فوتبال یورو ۲۰۱۲ ماه آینده به طور مشترک در دو کشور اوکراین و لهستان برگزار می شود.
یوری روزنتال، وزیر خارجه هلند، به بی بی سی گفته است که در صورتی که رفتار با خانم تیموشنکو بهبود پیدا نکند، دولت هلند این مسابقات را تحریم خواهد کرد.
تمام بازی های گروهی هلند که از مدعیان این مسابقات به شمار میرود، در شهر خارکف برگزار می شود که خانم تیموشنکو در آنجا زندانی است.
یولیا تیموشنکو، نخست وزیر سابق اوکراین که به جرم سوءاستفاده از قدرت در زندان به سر می برد، به دلیل سوءرفتار با او دست به اعتصاب غذا زده است.
هفته گذشته تصاویری از او منتشر شد که در آن زخم هایی بر تنش دیده می شود. او گفته است که حدود دو هفته پیش در زندان مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفته است.
ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا نیز گفته است که ممکن است وزیران دولت بریتانیا در اعتراض به رفتار با خانم تیموشنکو این رقابت ها را تحریم کنند. او گفته است که دولت بریتانیا اکنون در حال بررسی شرایط تحریم این مسابقات است.
در خبری دیگری هم آمده که رهبران پنج کشور اروپایی - اتریش، ایتالیا، آلمان، جمهوری چک و اسلوونی- گفته اند که در نشست رهبران اروپای شرقی و مرکزی که هفته آینده در شهر یالتا در اوکراین برگزار می شود، شرکت نخواهند کرد.
پیش از آن ژوزه مانوئل باروسو، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا و ویوین ردینگ، کمیسر قضایی این اتحادیه اعلام کرده بودند که مسابقات یورو ۲۰۱۲ را تحریم میکنند.
هنوز از تصمیم آلمان در خصوص تحریم این مسابقات خبری قطعی در دست نیست. اما گیدو وستروله، وزیر خارجه این کشور گفته است که کشورش در حال بررسی این موضوع است.
لهستان به عنوان میزبان مشترک یورو ۲۰۱۲ از تصمیم کشورهای اروپایی برای تحریم این مسابقات انتقاد کرده و گفته است که کشورهای اروپایی با این اقدام اوکراین را به سوی روسیه هدایت می کنند.
وزارت خارجه چین گفته است که چن
گوانگچنگ، فعال مدافع حقوق بشر، که خواستار سفر و اقامت در آمریکا شده
بود، می تواند از کشور خارج شود.
روز جمعه، ۱۵ اردیبهشت (۴ مه)، خبرگزاری دولتی چین
- شین هوا - به نقل از سخنگوی وزارت خارجه این کشور گزارش کرد که "چن
گوانگچنگ می تواند طبق قوانین و مقررات مربوطه و مانند سایر شهروندان چین،
درخواست ادامه تحصیل در خارج را تسلیم مراجع ذیصلاح دولتی کند."براساس این گزارش، اظهارات سخنگوی وزارت خارجه چین در واکنش به گزارش های رسانه ای در این مورد ایراد شد که "چن امیدوار است بتواند در خارج ادامه تحصیل دهد."
سخنگوی وزارت خارجه افزوده است که چن گیانگچنگ، از اهالی استان شاندونگ در شرق چین، در حال حاضر در بیمارستان تحت درمان است.
گزارش شین هوا یک روز پس از آن منتشر می شود که منابع خبری بین المللی گزارش کردند که آقای چن، که پس از شش روز اقامت در سفارت آمریکا در پکن، این محل را ترک کرده و در بیمارستانی بستری شده بود، از مقامات آمریکایی درخواست کرده است هر چه زودتر امکان سفر و اقامت او و خانواده اش در آمریکا را فراهم آورند.
چن گیانگچنگ در سال ۲۰۰۵ به دلیل انتقاد از آنچه که سیاست دولت چین در مورد سقط جنین و عقیم کردن اجباری برای کنترل جمعیت می خواند، به زندان محکوم شد اما پس از خاتمه دوره محکومیت در سال ۲۰۱۰ نیز همچنان در خانه خود تحت بازداشت قرار داشت.
اواخر ماه آوریل، این منتقد دولت چین، که نابیناست، توانست از خانه خود بگریزد و به سفارت آمریکا در پکن پناه ببرد و به مدت شش روز در این محل باقی ماند.
خروج آقای چن از سفارت آمریکا با سفر هیلاری کلینتون، وزیر خارجه، و تیموتی گایتنر، وزیر خزانه داری آمریکا، همزمان بود که روز چهارشنبه برای شرکت در جلسه سالانه رایزنی دو کشور وارد پکن شدند.
مقامات آمریکایی تاکید کردهاند که چن گیانگچنگ به میل خود محل سفارت را ترک کرد و در معیت سفیر ایالات متحده، برای درمان شکستگی پا عازم یک بیمارستان شد و خانم کلینتون نیز تاکید کرد که دولت چین تضمین هایی در مورد امنیت و آزادی این شهروند چینی داده است.
روز چهارشنبه و پس از خروج آقای چن از سفارت آمریکا، به نقل از این فعال حقوق بشر گزارش شد که خواسته است همچنان در چین باقی بماند.
با اینهمه، روز پنجشنبه آقای چن که در بیمارستان بستری است در تماس با رسانه های خارجی گفت که به دلیل دریافت پیام هایی حاکی از تهدید همسرش تصمیم گرفته بود سفارت آمریکا را ترک کند.
چن گیانگ چنگ افزود که پس از گفتگو با اعضای خانواده و اطلاع از فشارهایی که در مدت غیبت او بر آنها وارد شده بود، تصمیم خود برای اقامت در کشورش را تغییر داده و از باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، درخواست کرد امکان عزیمت و سکونت او در آمریکا را فراهم آورد.
راه حل مناسب
ورود چن گیانگچنگ به سفارت آمریکا تنها چند روز پیش از سفر هیات عالیرتبه آمریکایی به چین، ابهاماتی را در مورد تاثیرگذاری این ماجرا بر نتیجه مذاکرات دوجانبه ایجاد کرد.در سال های اخیر، اقتصاد جمهوری خلق چین از رشد قابل توجهی برخوردار بوده و به دومین اقتصاد بزرگ جهان پس از ایالات متحده تبدیل شده و علاوه بر این، موفقیت چشمگیر چین در بازارهای صادراتی جهان باعث انباشت ذخیره ارزی هنگفت این کشور شده است.
علاوه بر تلاش برای نزدیک کردن مواضع دو کشور در مورد مسایل سیاسی بین المللی، از جمله بحران هسته ای کره شمالی و ایران و نا آرامی های سوریه، تلاش مشترک برای پایان دادن به رکود اقتصادی و مشکلات مالی جهان، از جمله بحران بدهی کشورهای حوزه یورو، از موضوعات مهم در دستور کار مذاکرات دو طرف است.
به همین دلیل، هر دو کشور در موضعگیری در مورد ماجرای پناه گرفتن چن گوانگچنگ در سفارت آمریکا، به وضوح کوشیده اند تا اجازه ندهند این ماجرا مانع از دستیابی دو طرف به تفاهم شود.
وزیر خارجه آمریکا در سخنانی در پکن گفت که موضوع رعایت حقوق بشر از جمله موضوعاتی است که در ملاقات با مقامات چینی مطرح خواهد شد و رئیس جمهوری چین نیز، ضمن تاکید بر تمایل به گسترش روابط دوجانبه، در سخنانی "مسالمت جویانه" اظهار داشت که نمی توان انتظار داشت که دو کشور در مورد تمامی مسایل دیدگاهی کاملا یکسان داشته باشند.
به نظر می رسد که اظهارات سخنگوی وزارت خارجه چین در مورد امکان خروج چن گیانگچنگ "برای ادامه تحصیل در خارج" راه حلی قابل قبولی را در اختیار هر دو کشور قرار می دهد بی آنکه آنها را مجبور کند از مواضع خود کوتاه بیایند.
هنوز از واکنش آقای چن و مقامات آمریکایی به اظهارات سخنگوی وزارت خارجه چین گزارشی در دست نیست اما این اظهارات را می توان مثبت ترین موضعگیری ممکن از سوی دولت چین و نشانه ای از تلاش برای جلب خرسندی آمریکا دانست.
خبرگزاری شین هوا در گزارشی پیرامون دیدار هیات عالیرتبه آمریکایی از پکن نوشته است که روز جمعه، هو جینتائو، رئیس جمهوری چین، در آخرین دور "گفتگوهای استراتژیک و اقتصادی با نمایندگان ویژه رئیس جمهوری ایالت متحده" شرکت کرد.
روز گذشته نیز دور اول مذاکرات دو طرف با حضور ون جیابائو، نخست وزیر برگزار شد و انتظار می رود بیانیه مشترک این مذاکرات تا ساعاتی دیگر منتشر شود.
سفر هیات اعزامی ایالات متحده به چین روز جمعه پایان می پذیرد و قرار است خانم کلینتون در ادامه سفر خود، از چند کشور منطقه نیز دیدن کند.
چندی پیش مقامات مسئول ایرانی،
رسما مهاجران افغان را از حضور دو منطقه پارک صفه اصفهان و استان شمالی
مازندران منع کردند. در پی انتشار کلیک
این خبرها، محافل مجازی و غیر مجازی ایرانی ها و افغان ها پر شد
از اظهار نظرهای مختلف؛ بعضی ها از این سوی بام افتادند و برخی از آن سوی
دیگر. برخی هم در این میان دیدگاههای میانه و منطقی ارائه کردند.
همانطور که از انتشار این خبرها نمی شود به این نتیجه رسید که ایرانی ها نژاد پرست هستند یا نیستند از جمع آوری کلیک
این اظهار نظرها هم نمی توان به نتیجه قطعی و مشخصی دست پیدا کرد.
اما در این میان اتفاقات خوبی افتاد؛ اتفاقاتی که موجب شد نور آگاهی به برخی زوایای تاریک و غبار گرفته بتابد. کلیک بعضی حرف های نزده، زده شود. زشتی ها و زیبایی هایی که در ذات ارتباط بین این دو ملت وجود دارد نمایان شود و البته برخی هم در این میان دست به حرکت های سازنده و موثر بزنند.
...برای وصل کردن آمدیم
اصغر فرهادی، کارگردان صاحب نام ایرانی که فیلم جدایی نادر از سیمین وی به تازگی جایزه اسکار را از آن خود کرده، پس از اظهارات مسئولین مازندران درباره خروج اجباری و قطعی افغان ها از مازندران از تیرماه سال جاری، برنامه ای ترتیب داده تا اواخر اردیبهشت ماه در جلسه ای بعد از نمایش فیلم آخرش، با افغان ها و ایرانی ها به گفت و گو بنشیند.آقای فرهادی از شیوه برخورد برخی مسئولان با مهاجران افغان انتقاد کرد و گفت:" چنین رفتارهای ناشایستی با مهاجران در ایران برای کشوری که خود یکی از بالاترین آمار مهاجران را در کشورهای دیگر جهان دارد، تلخ است."
مانی حقیقی، سینماگر ایرانی هم در واکنش به این رفتار اعلام کرد که قصد دارد مستند "مهرجویی کارنامه چهل ساله" را در حمایت افغانهای مقیم ایران در مازندران به نمایش بگذارد.
به گزارش منابع خبری ایران قرار بر این است که تعدادی از عوامل فیلمهای آقای مهرجویی از جمله لیلا حاتمی، نیکی کریمی و علی مصفا در این نمایشها، مانی حقیقی را همراهی کنند. آقای حقیقی گفته است تعدادی دیگر از عوامل فیلمهای آقای مهرجویی و برخی هنرمندان دیگر نیز قرار است به این جمع بپیوندند.
'مازندران توانایی جذب نیروی اضافی ندارد'
در همین حال ابوالفضل ظهره وند، سفیر تازه ایران در کابل با حمایت از موضع مسولان در موضوع منع افغان ها از حضور در مازندران در یک کنفرانس خبری در کابل گفت در استان های شمالی ایران به دلیل جمعیت زیاد توانایی جذب نیروی اضافی وجود ندارد و این حضور مشکل ایجاد می کند.آقای ظهره وند درباره جزییات این "مشکل" و اینکه چرا اساسا افراد دارای این ملیت خاص از حضور در این استان که "توانایی جذب نیروی اضافی ندارد" منع شده اند، توضیحی نداد اما گفت: در ایران اتفاقات بسیار ناهنجاری رخ داد که اگر در رسانه ها منتشر می شد شاید موج بدی علیه مهاجران افغان ها ایجاد می شد.
سال های همدلی و همزبانی
مهاجرت افغانها به ایران، به دنبال، قدرت گرفتن حزب دموکراتیک خلق افغانستان و روی کار آمدن یک رژیم کمونیستی طرفدار شوروی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی، روند صعودی به خود گرفت و ادامه جنگ در آن کشور سبب شد حدود سه میلیون مهاجر، حدود سه دهه در ایران زندگی کنند.گرچه بخش اعظم این جمعیت سه میلیونی، به کار در کارخانه های، سنگبری، ساختمان سازی، کشاورزی و دامداری مشغول شدند. اما از این میان عده ای هم، راه خود را به مجامع فرهنگی ایران باز کردند و آرام آرام آفرینش های ادبی و محصولات فرهنگی خود را وارد جامعه فرهنگی ایران کردند.
فصلنامه ادبی- فرهنگی " در دری"، که چند شماره اولش را با نام " خط سوم" در مشهد منتشر شد، به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران مسائل فرهنگی در افغانستان، یکی از بهترین نشریات ادبی در تاریخ این کشور به حساب می آید. این فصلنامه تا همین سال های اخیر در مشهد چاپ و به افغانستان ارسال می شد.
فرخار، فصلنامه ادبی چاپ تهران، هفته نامه علمی _ فرهنگی پوهنتون چاپ تهران، نشریه فرهنگی- ادبی بامیان، چاپ قم و مجله تحلیلی، فرهنگی سراج که سالهای زیادی در قم منتشر می شد، مثال های دیگری هستند برای تاثیر فرهنگی اهالی این دو سرزمین بر روی هم.
زبان و فرهنگ مشترک، سبب شد که مهاجران افغان، به سادگی بتوانند، وارد فضای فرهنگی ایران شوند و دید، دریافت و تجربه های به نسبت متفاوتی را وارد دنیای ادبی و فرهنگی ایران کنند.
تصویر افغان ها در آیینه ایران
این هم جنسی و نزدیکی تا بدانجا پیش رفت که در بسیاری موارد، آثار و آفریده های مهاجران افغان، توانست در رقابت با آثار و آفرینش های ایرانیان، برنده جوایز ادبی و فرهنگی شود.به عنوان مثال ضیا قاسمی در در سال ۱۳۷۱ در مسابقات شعر دانشجویان، در ایران اول شد.
در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ رضا محمدی این جایزه را از آن خود کرد.
علی پیام، با نوشتن داستان قطعه ای از بهشت و همچنین عتیق رحیمی با داستان خاکستر و خاک، جایزه ادبی یلدا را بردند.
بعدها که عتیق رحیمی فیلم خاک و خاکستر را ساخت، فیلم اش نیز جایزه بهترین فیلم آسیا در جشنواره فیلم فجر شد.
آصف سلطانزاده نخستین جایزه ادبی -داستانی، گلشیری را برای داستان در گریز گم می شویم، گرفت و بعد از آن انجیر های سرخ مزار نوشته حسین محمدی این جایزه را برد.
الیاس علوی جایزه شبهای شهریور را گرفت. این جایزه را قبل از آن رضا محمدی گرفته بود.
این دو فرهنگ چنان با هم در آمیخته اند که افغان ها با تمام حواشی شان وارد سینمای ایران هم شده اند، سینما مردمی ترین شاخه هنر است که برخلاف شعر و داستان که مخاطب عام ندارد می تواند مخاطب عام داشته باشد.
آقای فرهادی که امروز دیگر خیلی ها در سرتاسر دنیا نامش را به خاطر فیلم خوش ساختش جدایی نادر از سیمن می شناسند، یک مجموعه تلویزیونی پر مخاطب هم برای تلویزیون ایران ساخته بود با نام داستان یک شهر، آقای فرهادی در چند قسمت از این مجموعه به موضوع مهاجران افغان پرداخته است.
از جمله فیلم های شاخص سینمای ایران که حضور افغان ها را در آنها پررنگ است ، می توان به طعم گیلاس به کارگردانی عباس کیارستمی، بایسیکل ران و سفرقندهار، به کارگردانی محسن مخملباف، روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، باران به کارگردانی مجید مجیدی و فیلمهای دیگری چون عروس افغان، جمعه و دختران خورشید اشاره کرد.
در سالهای مهاجرت، شماری از مهاجران افغان نیز به سینما روی آوردند و در این زمینه آموزش دیدند. ملک شفیعی مستند ساز افغان می گوید، قبل از سقوط طالبان، فیلم مستند، در افغانستان پدیده چندان شناخته شده ای نبود اما در سالهای اخیر و با بازگشت شمار قابل ملاحظه ای از کسانی که در ایران، درس خوانده بودند، صد ها فیلم مستند ساخته شده و حتی برخی از این فیلم های مجال عرض اندام در سطوح بین المللی یافته اند.
" اقتصاد افغانستان پس از سال
۲۰۱۴ و با خروج نیروهای خارجی ازین کشور با سقوط مواجه است. بیشتر از ۹۰ در
صد درآمد کنونی افغانستان از محل هزینه های نظامی و کمک های خارجی بدست می
آید و در صورت قطع یا کاهش این پول ها ضمانتی وجود ندارد که اقتصاد
افغانستان فرو نریزد."
این نتیجه گیری کمیته روابط خارجی سنای آمریکا از
اقتصاد افغانستان است و دست کم دو گزارش مهم بین المللی دیگر نیز این مساله
را تائید کرده اند.حالا سوال این است که موافقتنامه استراتژیک میان افغانستان و آمریکا تا چه حد به این نگرانی ها در مورد اقتصاد افغانستان پاسخ داده است؟
اقتصاد یا امنیت؟
اگر بحث صفحات و کلمات مطرح باشد، پس از امنیت، اقتصاد و توسعه بیشتر از هر موضوع دیگر صفحات سند همکاریهای استراتژیک میان ایالات متحده و افغانستان را به خود اختصاص داده است. این سند سیزده صفحه ای هشت بخش دارد که در چهار صفحه ای آن به مسایل مربوط به همکاریها در بخش اقتصاد، توسعه و سرمایه گذاری میان دو کشور پرداخته شده است.
نگرانی و دل مشغولی اصلی در مورد افغانستان پس از ۲۰۱۴ همواره امنیت بوده است. اما اقتصاد دانان و جامعه شناسان چه در داخل افغانستان و چه در خارج، همیشه تاکید ورزیده اند که این دو با هم ارتباط متقابل و ارگانیک دارند و بدون توجه جدی به اقتصاد، رسیدن به امنیت پایدار نا ممکن است.
این سند در مورد اقتصاد و توسعه افغانستان تا حدودی از صراحت بیشتر برخوردار است. در این سند از بحث های کلی مانند همکاریهای اقتصادی منطقه ای گرفته تا امتیازات تجاری که آمریکا به افغانستان داده است، مورد بحث قرار گرفته است.
در بند اول سند تصریح شده که "توسعه منابع بشری و طبیعی افغانستان برای رشد اقتصادی پایدار در این کشور حیاتی است و اینکه افغانستان در سال های پس از انتقال نیز نیازمند کمک های وسیع خارجی است." و سپس در قسمت دیگر آمده که "برای ادامه حمایت از اقتصاد افغانستان، ایالات متحده سالانه منابع مالی را از (کنگره) تقاضا می کند". اما توضیح داده نشده که این منابع مالی چه مقدار خواهد بود.
البته در بخش امنیت نیز گفته شده که آمریکا پس از ۲۰۱۴ سالانه منابع مالی معینی را برای حمایت از آموزش، تجهیز و مشورت به نیروهای امنیتی افغانستان، در اختیار این کشور قرار خواهد داد. البته در این مورد نیز رقم مشخص نشده است.
دو مورد یاد شده در بالا ملموس ترین نکاتی است که برای ادامه حمایت دولت آمریکا از اقتصاد و توسعه افغانستان در این سند گنجانیده شده است. اما بازهم می توان گفت که تعهدات بسیار قاطع و مشخص برای ضمانت این مسئله که اقتصاد افغانستان پس از سال ۲۰۱۴ سقوط نخواهد کرد در سند همکاری های استراتژیک میان افغانستان و آمریکا وجود ندارد.
تاکید بر حمایت از بخش خصوصی
هفت بار استفاده از اصطلاح "سکتور(بخش) خصوصی" و سه بار هم از "بازار آزاد" در بخش اقتصادی این سند مبین دیدگاه آمریکا در مورد حمایت و تقویت بازار آزاد در افغانستان است. در بخشی از این سند آمده که آمریکا " مصمم است تا اداره سرمایه گذاری خصوصی، بانک صادرات و واردات و اداره تجارت و توسعه خود را موظف کند تا فعالیت های بخش خصوصی این کشور را در افغانستان تشویق و حمایت کنند."
روشن است که بحران اقتصادی در آمریکا و کسر بودجه دولت این کشور فشارهای زیادی را بر مصارف دولت آمریکا وارد آورده است. به همین دلیل ظاهرا" آمریکا مایل است تا اگر ممکن باشد پای بخش خصوصی این کشور را به افغانستان بکشاند.
اما حساسیت سرمایه گذاری خصوصی نسبت به اوضاع امنیتی بسیار بالا است و محتمل به نظر نمی رسد که در سال های نزدیک سرمایه گذاران آمریکایی یا غربی حاضر باشند در افغانستان سرمایه گذاری کنند. البته اخیرا معادن افغانستان که در این سند اشارات کلی به آن شده است، امیدواریهایی را برای جلب سرمایه گذاری به این کشور ایجاد کرده است اما تا کنون این تنها شرکت های چینی و هندی بوده اند که در این زمینه سرمایه گذاری جدی کرده اند.
بنا بر این همکاریهای بخش خصوصی افغانستان و آمریکا که در این سند تاکید زیادی بر آن شده، نمی تواند ضمانت جدی برای پایداری اقتصاد افغانستان پس از ۲۰۱۴ به حساب آید.
شرایط همکاری های اقتصادی
در نهایت تمامی کمک های اقتصادی آمریکا به افغانستان در این سند مشروط به این شده که تا چه حدی نهادهای دولتی افغانستان می توانند شفاف و حسابده باشند. شفافیت و حسابدهی که مهمترین بخش مبارزه علیه فساد به شمار می رود، همواره مورد تاکید جامعه بین المللی در افغانستان بوده است.
اما به دلایل متعددی این شرایط در ده سال گذشته فراهم نشده و فساد هنوز به حیث یک مشکل جدی دامن دولت افغانستان و متحدان بین المللی اش را گرفته است.
در این صورت تاکید بر این شرایط در سند همکاریهای استراتژیک، عملکرد دوگانه دارد، از یک سو می تواند برای از بین بردن فساد مفید باشد؛ اما از سوی دیگر می تواند مانع حمایت های اقتصادی آمریکا به افغانستان شود.
'انتخابات مجلس، و نتایجی که کسی را خشنود نمیکند'
بی بی سی: حسین قاضیان
بنا به آمار رسمی، در سی سال اخیر، به طور متوسط حدود ۶۰ درصد مردم ایران در انتخابات مجلس شرکت کردهاند. بنا به همین آمار، در انتخابات اخیر مجلس کمتر از این میزان، یعنی ۵۵ درصد مردم، در انتخابات شرکت کردهاند.مخالفان بدون دست گذاشتن بر روی رقمی خاص میزان واقعی مشارکت را کمتر از این میدانند، و حکومت هم با دستکاری ارقام میکوشد این میزان را بالاتر از میزان واقعی نشان دهد.
گذشته از نزاع بر سر میزان مشارکت مردم در انتخابات، نزاع دیگری نیز بین رژیم سیاسی موجود و مخالفانش بر سر معنای این میزان از مشارکت در جریان بوده است که هنوز هم به تمامی پایان نگرفته است. در این نوشته میکوشم با مروری بر نبرد طرفین در معنا سازی از میزان مشارکت در انتخابات، جزئیات الگوی مشارکت مردم را به صورتی کیفی تشریح کنم تا بتوان دید این الگو چه کسانی را میتواند خشنود کند و تا چه اندازه با معناسازیهای رایج مرتبط است.
مشارکت و مشروعیت
جمهوری اسلامی در تبلیغات سیاسی خود، میزان مشارکت مردم در انتخابات را به معنای مشروعیتش میگیرد. گرچه جمهوری اسلامی میکوشد تا جایی که میشود به روش های مختلف میزان مشارکت در انتخابات را بالا ببرد یا بالا نشان بدهد، با این حال تبلیغات سیاسی حکومت بر روی این ارقام عینی، یعنی ۵۵ یا ۶۰ درصد، بنا نمیشود. در این تبلیغات تلاش میشود ارقام و اعداد در قاب تصویری مبهم و در عین حال پرشور و هیجان انگیز گم شوند تا بتوان حضور مردم را خارقالعاده و یا حماسی وانمود کرد.
جالب این جاست که هسته اصلی منطق این تلاش معنابخش و تبلیغاتیِ حکومت از جانب مخالفان آن هم به طور کلی پذیرفته شده است. یعنی حکومت میگوید شرکت در انتخابات نشانهی مشروعیت نظام سیاسی است و مخالفانش میگویند شرکت نکردن در انتخابات معادل عدم مشروعیت نظام سیاسی است. اختلاف آن ها بر سر ماهیت معنای مشارکت در انتخابات نیست، اختلاف بر سر میزان مشارکت به عنوان عامل مشروعیت بخش است. به همین دلیل، نبردِ دو طرف معطوف شده است به یک نبرد کمّی برای زیاد نشان دادن یا کم نشان دادن مشارکت مردم در انتخابات از یک سو، و سپس سوار کردن معنای از قبل تراشیده شده روی این کمیتها از سوی دیگر.
به این اعتبار، برای هر دو طرف ماجرا، میزان مشارکت نه موضوعی فنی یا حتی سیاسی، که موضوعی حیثیتی است که با اعتبار و مقبولیت هر یک از دو طرف پیوند میخورد. والّا هر دو طرف گویی از یک منطق معنایی، اما در دو جهت مختلف پیروی میکنند. گویی هیچ کدام نمیخواهند بپذیرند که مشارکت مردم در انتخابات معناهایی غیر از پذیرش یا عدم پذیرش مشروعیت نظام سیاسی هم میتواند داشته باشد.
معناهای دیگر
بررسی کمی نتایج مشارکت در انتخابات نشان میدهد که نه ایده رژیم سیاسی موجود برای به میدان کشاندن هر چه بیشتر مردم در انتخابات اخیر موثر افتاد نه دعوت مخالفان آن به تحریم انتخابات چندان کارگر شد. در واقع با شرکت حدود ۵۵ درصدی مردم در انتخابات، الگوی کمّی مشارکت در انتخابات گذشته، بیش و کم و تکرار شد یا دست کم چندان دگرگون نشد. از این رو معناهایی که حکومت و حامیانش از یک سو، و مخالفان آن از سوی دیگر ساخته و پرداخته کرده بودند، به فروش نرفت. اما این دو معنای رقیب تنها معناهایی نبودند که میشد از دل انتخابات به در آورد و یا روی آن سوار کرد. بررسی کیفی الگوی مشارکت مردم، و عواملی که در این مشارکت دخیلاند، بهتر میتواند برخی معانی مندرج در انتخابات را آشکار کند.
عوامل مؤثر بر میزان مشارکت در این دوره
بررسی نتایج مشارکت در استانهای مختلف نشان میدهد که میزان مشارکت استانها در انتخابات مجلس نهم و مجلس هشتم تا حد بسیار زیادی مشابهت دارد (با ضریب همبستگی ۹۵ درصد). گذشته از این شباهت کلی،الگوی مشارکت در این دوره و عوامل دخیل در آن در برخی جزئیات نیز با الگوی مشارکت در انتخابات دورههای گذشتهی مجلس تطابق دارد.
قومیت و مذهب
از نظر قومیمذهبی، مردم کردستان، به عنوان استانی که ویژگیهای قومی و مذهبی در آن همپوشانی دارد، در این دوره نیز با میزان مشارکت ۵۱ درصدی، کمتر از میانگین ملی (۵۵ درصد) در انتخابات شرکت کردهاند. اما موضوع در مورد مشارکت در سیستان و بلوچستان در این دوره و دوره قبلی تا حدی متفاوت است. در هر دو مورد، میزان مشارکت در این استان (با حدود ۶۳ درصد) بالاتر از میزان مشارکت درسطح ملی بوده است. گذشته از وجود جمیعت قابل ملاحظه غیر بلوچ/غیرسنی، از نظر قومی و مذهبی عامل دیگری نمیتواند این موضوع را توضیح دهد. بررسی مقایسهای مشارکت بین شهرستانهایی که در این استان از نظر قومی و مذهبی همگنی بیشتری دارند، میتواند این موضوع را بهتر بشکافد.
توسعه انسانی
در این انتخابات نیز رابطه وثیقی بین سطح توسعه انسانی و میزان مشارکت دیده میشود. همان طور که مردم استانهای کهکیلویه و بویراحمد و خراسان جنوبی بیشتر از همه در انتخابات دوره قبل مشارکت کرده بودند (بالای ۸۵ درصد)، در این انتخابات هم مردم این دو استان، به ترتیب معکوس، بیشتر از مردم سایر استانها در انتخابات شرکت کردهاند (بالای ۸۰ درصد). این دو استان در مراتب پایین توسعه انسانی در کشور قرار دارند.
در جهت معکوس، استانهایی که از سطح توسعه انسانی بالاتری برخوردار بودهاند، مشارکت کمتری در انتخابات داشتهاند. همانند دوره گذشته که در استانهای تهران، یزد و اصفهان کمتر از نیمی از واجدان حق رای در انتخابات شرکت کرده بودند، در این انتخابات هم مردم این استانها کمتر از سایر استانها در انتخابات شرکت کردهاند. به طوری که مردم استان تهران با ۳۴ درصد مشارکت، و مردم استانهای یزد و اصفهان به ترتیب با مشارکت ۴۸ و ۴۹ درصدی، کمتر از میانگین ملی در انتخابات شرکت کردهاند. این سه استان از سطوح توسعه انسانی بالایی برخوردارند.
عامل توسعه انسانی و مشارکت در تهران
میزان مشارکت ۳۴ درصدی مردم استان تهران بر اساس ارقام سرشماری سال ۸۵ محاسبه شده که هنوز استان البرز تاسیس نشده بود. در واقع الگوی مشارکت نسبتاً پایین که در مورد استان تهران صادق است، در مورد شهر تهران به مراتب صادقتر است. در حوزه انتخابیه تهران (شامل تهران، شمیرانات، شهرری و اسلامشهر) با مشارکت ۲.۳ میلیون نفر از میان حدود ۷.۳ میلیون نفر واجد حق رأی، میزان مشارکت به حدود ۳۰ درصد میرسد و اگر فقط شهر تهران منظور شود، این میزان به حدود ۲۷ درصد خواهد رسید، میزانی که در مناطق میانی و شمالی شهر (که از نظر سه متغیر سازندهی شاخص توسعهی انسانی در سطح بالاتری قرار دارند) خیلی کمتر خواهد بود.
البته بنا به آمار موجود، درصد آرای باطله در تهران حدود ۱۰ درصد است که اصولا بیش از اندازههای معمول در سطح کشور است.اگر این آرای باطله، ساختگی و از جمله تلاشهای صورت گرفته برای افزودن به میزان مشارکت باشد، توضیح آبرومندانهتری خواهد بود تا قبول این موضوع که اغلب این عده از سر ناچاری به پای صندوق رفتهاند تا فقط رای داده باشند بی آن که بتوان رای دادن شان را به معمولترین و سطحیترین معنای مشارکت در انتخابات تعبیر کرد، چه رسد به معنای مشروعیت بخشی.
سواد و تحصیلات دانشگاهی
چنان که گفته شد میزان با سوادی عاملی مهم در توضیح میزان مشارکت است. بررسی مقایسهای سطح سواد در استانها و میزان مشارکت در این انتخابات حکایت از ضریب همبستگی منفی به اندازهی ۴۰ درصد دارد. به عبارت دیگر استانهایی که از میزان باسوادی بیشتری برخوردار بودهاند، مشارکت کمتری در انتخابات داشتهاند و برعکس. همین رابطه، با شدتی کمتر (۳۶ درصد) بین میزان افراد دارای تحصیلات دانشگاهی با میزان مشارکت در هر استان هم برقرار است. در واقع هر چه مردم یک استان از تحصیلات بالاتری برخوردار بودهاند مشارکت شان در انتخابات نیز کمتر بوده است.
معنای روشن این امر این است که حتی اگر رژیم سیاسی و حامیانش بخواهند مشارکت مردم را به عنوان سنجهای برای میزان مشروعیت نظام سیاسی قلمداد کنند باید بپذیرند که این مشروعیت بیشتر بر دوش مردمی حمل میشود که از سطح سواد و تحصیلات کمتری برخوردارند. پیداست که معنای سیاسیِ ضمنیِ این وضعیت، مخرب تر از آن است که نظامی سیاسی بخواهد به آن اقرار کند.
وضع اقتصادی
تأثیر وضعیت اقتصادی مردم بر میزان مشارکت شان نیز پرمعنی است. محاسبهی ضرایب همبستگی میان میزان مشارکت در استانهای مختلف کشور با سطح تولید سرانه هر استان منفی ۴۵ درصد است. یعنی هر قدر درآمد سرانه مردم یک استان کمتر بوده، میزان مشارکت آنها در انتخابات هم بیشتر بوده است و بر عکس.
با وجود آن که ضریب همبستگی مشارکت استانها در انتخابات مجلس در دوره قبل و این دوره ۹۵ درصد است، اما ضریب همبستگی این دو انتخابات با سرانه تولید ناخالص داخلی در هر استان به ترتیب برابر منفی ۴۱ درصد و منفی ۴۵ درصد است. این موضوع نشان میدهد انتخابات سال ۹۰ نسبت به سال ۸۶ با شاخص سطح اقتصادی در هر استان همبستگی منفیتری پیدا کرده است. به بیان دیگر، مردم استانها و مناطق فقیرتر در سال ۹۰ به نسبت بیشتری از سال ۸۶ پای صندوقهای رأی رفتهاند.این موضوع را می توان از جمله به پرداخت نقدی یارانه ها در دو سال اخیر نسبت داد، عاملی که خود می توانسته سبب تشویق عده ای از مردم به شرکت در انتخابات، بویژه در مناطق فقیرتر، شود و کاهش مورد انتظار مخالفان را محقق نکند.
دو جنبه دیگر
بررسی رابطه میزان مشارکت در انتخابات در سطح استانها با میزان شهرنشینی و بُعد یا اندازه خانوار نیز تأیید دیگری بر یافتههای قبلی است. به طوری که بین میزان شهرنشینی و میزان مشارکت در انتخابات رابطه منفی شدیدی در حد ۷۵ درصد وجود دارد. به عبارت دیگر مردم ساکن در شهرها به شدت رغبت کمتری به شرکت در انتخابات مجلس نشان دادهاند.
موضوع دیگر به بعد خانوار برمیگردد. در این مورد نیز رابطهی محکمی (۵۳ درصد) بین تعداد متوسط افراد هر خانوار در استان با میزان مشارکت مردم آن استان در انتخابات وجود دارد. یعنی در استانهایی که خانودهها بزرگتربودهاند، میزان مشارکت در انتخابات هم بیشتر بوده است.این موضوع رویهی دیگر سکه عامل اقتصادی است. به این معنی که در خانواده های بزرگ تر "بار تکفل" (نسبت افراد نانخور به افراد نانآور در یک خانوار) بیشتر است و، در نتیجه، اندازه بزرگتر خانواده در جمعیت یک استان نشان دهنده نیازمندی اقتصادی بیشتر هم هست، نیازمندی که اگر قرار باشد از طریق حکومت برآورده شود مستلزم ابراز وفاداری هم هست، از جمله با شرکت در انتخابات.
و چند نتیجه دیگر
وقتی به رابطه میزان باسوادی، تحصیلات دانشگاهی، میزان شهرنشینی، رفاه اقتصادی، و اندازه خانوار با میزان مشارکت در انتخابات نگاه می کنیم، توسعه نیافتگی سیاسی کشور بهتر آشکار می شود. چرا که بنا به الگوهای رایج، با افزایش میزان شهرنشینی، با سوادی، تحصیلات عالیه و درآمد از یک سو و کاهش بعد خانوار از سوی دیگر انتظار مشارکت سیاسی بیشتری میرود.
اما در ایران کنونی روند سیاست و جامعه با هم نمیخوانند. به عبارت دیگر، مشارکت در سیاست شکلی از یک نوع اجبار است از سر نیازمندی نه یک انتخاب از میان مجموعهای از انتخابها. دراین الگوی مشارکت، مردم ضعیف تر (از حیث برخورداری از منابعی مانند پول، سواد یا منزلت) بیشتر محتمل است در انتخابات شرکت کنند تا سایرین. این موضوع ارتباطی به قبول مشروعیت نظام سیاسی نزد آنان ندارد، بلکه بازتاب نیاز آنان به حکومتی است که سرچشمه توزیع این منابع است.
به این ترتیب به نظر می رسد این نوع از مشارکت نباید برای رژیم سیاسی خرسند کننده باشد، گرچه رهبران نظام سیاسی ایران ممکن است چنین بیاندیشند که مشارکت همین عده برایشان کافی است. چون بنا به نوعی استراتژی غیر مدون اما عملا در حال اجرا، جمهوری اسلامی به گونهای عمل می کند که گویی مادام که ۱) قدرت بسیج کنندگی بخشی از همین مردم وجود داشته باشد و ۲) مخالفان قادر به بسیج بخش های دیگری از مردم نباشند، می تواند به حکومتش صرف نظر از محتوای سیاسی آن ادامه دهد.
مخالفان هم نمی توانند از این معناها خرسند و راضی باشند، نه فقط به این دلیل که این بار هم ایدهی تحریم موفقیت آمیز نبود و نتوانست موجب کاهش چشمگیر مشارکت شود، بلکه به این دلیل که قادر به تغییر الگوی مشارکت هم نشد: همان ها که معمولاً در انتخابات شرکت میکردند، در این انتخابات هم شرکت کردند و برعکس.دلایل احتمالی شرکت آنان نیز، دست کم تا آنجا که از تحلیل حاضر از الگوی مشارکت برمیآید، متفاوت از دلایلی است که مخالفان به خاطر آن از مردم انتظار عدم شرکت داشتند. به عبارت دیگر تلاشهای مخالفان برای مرتبط کردن مشارکت و مشروعیت و فروش آن به مردم، و به این ترتیب پرهیز دادنشان از شرکت در انتخابات، همانند تلاشهای حکومت در جهتی معکوس، ناکام از کار درآمد. آنان نیز قادر به رسوخ و ارتباط به جهان معنایی مردم و ترجمهی ایده های خود به زبان زندگی روزمره آنان نشدند.
به این ترتیب این پرسش پیش میآید که آیا کسی از میان حامیان حکومت یا مخالفان آن می تواند از نتیجه مشارکت مردم در این انتخابات خرسند باشد؟
نخستین گزارش از آغاز رایگیری به روایت فارس
بیست هزار عکس از علی خامنهای در چهار دقیقه
علی خامنهای صبح روز جمعه (۱۵ اردیبهشت) به منظور شرکت در دور دوم انتخابات مجلس نهم با حضور در حسینیه «امام خمینی» رای خود به صندوق انداخت.
این خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران در گزارش خود به تعداد عکاسان حاضر در حسینیه «امام خمینی» اشارهای نکرده است.
رسانههای محافظهکار همچون دور اول رایگیری انتخابات مجلس٬ تلاشها برای پرشور نشان دادن دور دوم انتخابات را از مدتها پیش آغاز کردهاند.
این گزارش خبرگزاری فارس نخستین گزارش اغراق آمیز از دور دوم انتخابات مجلس نهم است. پیشبینی میشود در ساعات آینده تعداد این قیبل گزارشها به صورت قابل ملاحظهای افزایش یابد.
علیرضا تراشیون٬ استاد حوزه علمیه قم:
در غرب ۵۰ میلیون «کودک بیهویت» وجود دارد
علیرضا تراشیون٬ استاد حوزه علمیه قم میگوید «حجاب یک مطالبه بشری و بینالمللی» است٬ در غرب ۵۰ میلیون «کودک بیهویت» وجود دارد و در آینده نیز آمریکا ۱۰۰ میلیون کودک بیهویت خواهد داشت.
به گزارش خبرگزاری فارس٬ آقای تراشیون این مطالب را روز سهشنبه (۱۲ اردیبهشت) در نشست تخصصی حجاب و خانواده که در قزوین برگزار شده بود بیان کرده است.
مهمترین گزارههای سخنرانی این استاد حوزه عبارتند از:
● بیحجابی امروز غرب نشأت گرفته از یونان باستان است که برهنگی زنان از آن موقع آغاز شده و با صنعتی شدن غرب، هر روزه این موضوع بیشتر از گذشته ادامه پیدا میکند.
● بعضی از زنان جامعه میگویند اگر بر طبل بیحجابی بکوبیم بعد از یک مدت موضوع بیحجابی برای مردهای ما عادی شده و همین مسئله سبب امنیت زنان میشود که در پاسخ به سؤال آنان باید گفت مگر جوامع غربی که امروز بیحجابی در آنجا بیداد میکند، امنیتشان حفظ شده است.
● در اروپا ۵۰ میلیون کودک بیهویت وجود دارد که معلوم نیست پدر آنها کیست و در همین راستا چند کشور اروپایی برای اینکه بر این موضوع سرپوش گذارند، اسم پدر را از شناسنامه فرزندانشان حذف کردند و فقط نام مادر را در شناسنامه کودکان آنها میتوان دید.
● در آمریکا از هر سه فرزند متولد شده یکی از آنها به طور نامشروع به وجود آمده است و نیز پیشبینی میشود در نسل بعدی آمریکاییها ۱۰۰ میلیون کودک بیهویت وجود داشته باشد.
● برای پیشگیری از تهاجم مردها به سمت زنان در کشور سوئیس کارخانهای عطر بدبو تولید میکند تا زنان وقتی از خانه خود بیرون میآیند مورد تعرض آقایان قرار نگیرند.
● آماری که در کشور انگلستان منتشر شده حاکی از آن است که ۴۱ درصد زنان بین ۱۶ تا ۳۰ سال نگران این هستند که مورد تجاوز جنسی مردان انگلیسی قرار نگیرند که این آمار عدم امنیت روانی و روحی در این کشور را بیان میکند.
● یک نویسنده آمریکایی با انتشار کتابی نوشته که اگر بخواهیم غرب را نجات دهیم باید امر به معروف و نهی از منکر را در آنجا پیاده کنیم.
● بین مرد و زن ۱۷۰ عنوان تفاوت وجود دارد که نوع فکر کردن زن و مرد یکی از این تفاوتها به حساب میآید.
● ۳۰۰ هزار تجاوز جنسی علنی و نیز ۱۶ هزار قتل سر مسئله درخواست زنان از همسرانشان برای تمکین جنسیشان در آمریکا صورت میگیرد.
● طبق آماری که در آمریکا منتشر شده است سالانه ۱۰ میلیارد دلار محصولات غیراخلاقی توزیع میشود و این هزینه گزاف چند برابر بودجه ورزشی این کشور است.
● انحراف مردان به خاطر سادهلوحی آنان، کار در محیطهای آلوده و نیز بیعرضگی زنان آنها منجر میشود.
● شبکه فارسیوان یک شبکه یهودی است که هدفش برای ۳۰ سال آینده این است که نظام خانوادگی را در جهان متزلزل کند.
منع ۱۱ ناشر از حضور در نمایشگاه کتاب تهران
این مطلب را یک منبع آگاه در گفتگو با سایت «دیگربان» اعلام کرده است.
چشمه٬ آگاه٬ اختران٬ آهنگ دیگر٬ امید فردا٬ کویر و تیمورزاده از جمله ناشران شناخته شدهای هستند که با حضور آنها در نمایشگاه بینالمللی کتاب مخالفت شده است.
نشر آگاه بیش از ۵۰ سال در حوزه نشر سابقه فعالیت دارد.
دفترشعرجوان٬ بوتیمار٬ طرح نو و انتشارات بهشتی نیز از دیگر انتشاراتیهای غایب در این دوره از نمایشگاه کتاب هستند.
محمد حسینی٬ وزیر ارشاد پیشتر گفته بود: «در نمایشگاه امسال افکار و اندیشههای تفرقه افکنانه مجالی برای ارائه پیدا نمیکنند.»
بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد هم چندی پیش از تشکیل هیات رسیدگی به «تخلفات» ناشران در نمایشگاه کتاب در محل مصلای تهران خبر داده است.
در ماههای گذشته٬ وزارت ارشاد به رغم لغو پروانه نشر برخی از ناشران از آنها خواسته بود از رسانهای کردن این مسئله خودداری کنند تا با «تعامل» متقابل باردیگر به آنها اجازه فعالیت داده شود.
بیست و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران از ۱۲ اردیبهشت آغاز به کار کرده و تا ۲۳ همین ماه ادامه خواهد داشت.
بیانیه کاربران اخراجی بالاترین به گزارشگران بدون مرز
آزادي عقيده و بيان حق هر انساني است و اين حق مستلزم آن است که کسي از داشتن عقايد خود بيم و نگراني نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
اعلاميه جهاني حقوق بشر- ماده 19
ممکن است آزادی یک فرد عادی متضمن آزادی دیگران نباشد امٌا آزادی نویسنده قطعاً متضمن آزادی دیگران است و به همین جهت وقتی نویسندگان یک جامعه آزاد نباشند مردم آن جامعه نیز آزاد
نخواهد بود
همانگونه که اطلاع دارید وضعیت آزادی بیان و ابراز اندیشه و همچنین جریان و نشر آزاد اخبار و اطلاعات در فضای داخلی ایران آنچنان وخیم و نامساعد است که اینترنت و وبلاگنویسی و عضویت در سایتهای اجتمایی برای ایرانیان به مهمترین ابزار نشر عقاید و همچنین انتشار و مبادله اخبار و اطلاعات مبدل گشته است. در ایران که به بزرگترین زندان روزنامه نگاران در خاورمیانه مبدل شده است بهای مطالبه حقوق انسانی بازداشت، شکنجه و اعدام است. و از طرفی سانسور در اینترنت و جلوگیری از دسترسی به اطلاعات آن هم در عصر انقلاب اطلاع رسانی نشان دهنده ترس و وحشت از آگاهی مردم است
با توجه به جو سانسور و عدم آزادی بیان در رسانه های عمومی ایران شبکه های اجتمایی مخصوصاً سایت بالاترین به سرعت به پلاتفرمی برای انعکاس اخبار و ابراز آزادانه نظرات شد و ما
تعدادی از کاربران بالاترین در راستای کمک به نشر و آزادی بیان در این سایت فعالیت داشتیم ولی مدتی است که سایت بالاترین حساب کاربری نزدیک به 100 کاربر را به جرم نوشتن عقاید و یا به بهانههای واهی مثل ارسال تکراری لینک و یا گزارش نادرست در عرض چند روز بطور دائم مسدود کرده و کاربران را از این سایت اخراج کرد
اگر نوشتن وبلاگ و بیان آزاد افکار و عقاید و انتشار و انعکاس رویدادهای در بسیاری از نقاط جهان صلح آمیزترین شکل مبارزه سیاسی است پس چرا باید ما کاربران این چنین مورد سرکوب و سانسور این سایت که از آغاز ابزاری برای بیان آزاد و دفاع از آزادی بیان بود قرار بگیریم ؟
ما کاربران اخراجی بالاترین از مسئولین محترم سایت بالاترین خواهان رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر هستیم که در آن آزادی بیان به عنوان حق اولیه هر انسان خاطر نشان شده است و هم چنین خواهان بازگشایی بی قید و شرط حسابهای کاربری مسدود شده هستیم
لیست حسابهای مسدود شده
https://balatarin.com/users/golbaz
https://balatarin.com/users/kimia128
https://balatarin.com/users/farzad652
https://balatarin.com/users/setare120
https://balatarin.com/users/nodictator
https://balatarin.com/users/abadan54
https://balatarin.com/users/ahmad-l
https://balatarin.com/users/banoyeirani
https://balatarin.com/users/salarralas
https://balatarin.com/users/etehad10
https://balatarin.com/users/shabgir1001
https://balatarin.com/users/shabavaz
https://balatarin.com/users/sale_azadi
https://balatarin.com/users/ghiyam
https://balatarin.com/users/shabnamh
https://balatarin.com/users/qmarth
https://balatarin.com/users/m.emami
https://balatarin.com/users/zugerberg
https://balatarin.com/users/shahsavar97
https://balatarin.com/users/parishan
https://balatarin.com/users/iranpak
https://balatarin.com/users/amirfarid
https://balatarin.com/users/h8257
https://balatarin.com/users/vatandoste
https://balatarin.com/users/iranazad2020
https://balatarin.com/users/kahkashan
https://balatarin.com/users/che_guevara
https://balatarin.com/users/saeedi
https://balatarin.com/users/zzab
https://balatarin.com/users/moavenian
https://balatarin.com/users/fereshteh44
https://balatarin.com/users/khodabandeh
https://balatarin.com/users/khorosh
https://balatarin.com/users/payam30
https://balatarin.com/users/fetnegar
https://balatarin.com/users/siavash5
https://balatarin.com/users/bahman50
https://balatarin.com/users/kashef_62
https://balatarin.com/users/azadi1390
https://balatarin.com/users/manocher
https://balatarin.com/users/setigh
https://balatarin.com/users/zeynab
https://balatarin.com/users/amytis
https://balatarin.com/users/melisa46
https://balatarin.com/users/melika_raha
https://balatarin.com/users/alinekooi
https://balatarin.com/users/khoroush
https://balatarin.com/users/shabgard1001
https://balatarin.com/users/zuger
https://balatarin.com/users/koohmostofi
https://balatarin.com/users/ali333
https://balatarin.com/users/mearaj
https://balatarin.com/users/gab47
https://balatarin.com/users/nancy_1347
https://balatarin.com/users/pirozi2012
https://balatarin.com/users/shayan21
https://balatarin.com/users/kamangir2000
https://balatarin.com/users/zede-velayat
https://balatarin.com/users/farugh
https://balatarin.com/users/adhrdi
https://balatarin.com/users/paria_shamlu
https://balatarin.com/users/shureshgar
https://balatarin.com/users/song
https://balatarin.com/users/abidar
https://balatarin.com/users/fardayeiran
https://balatarin.com/users/naseema
https://balatarin.com/users/azadjoo
https://balatarin.com/users/peymaneh
https://balatarin.com/users/bahram62
https://balatarin.com/users/fardin2006
https://balatarin.com/users/n1na67
https://balatarin.com/users/salehi47
https://balatarin.com/users/mohhag
https://balatarin.com/users/safamoeini
https://balatarin.com/users/aftabmah
https://balatarin.com/users/zanazad
https://balatarin.com/users/robatkrimi
https://balatarin.com/users/polizei
https://balatarin.com/users/zalilmordeh
https://balatarin.com/users/l_lrm
https://balatarin.com/users/b-roshan
https://balatarin.com/users/poison
https://balatarin.com/users/omid12
https://balatarin.com/users/goochi
https://balatarin.com/users/mohdtehrani
https://balatarin.com/users/barandaz
https://balatarin.com/users/kambiz57
https://balatarin.com/users/iranupdate
https://balatarin.com/users/mamadfariba
https://balatarin.com/users/iranupdate
https://balatarin.com/users/kimia128
https://balatarin.com/users/farzad652
https://balatarin.com/users/setare120
https://balatarin.com/users/nodictator
https://balatarin.com/users/abadan54
https://balatarin.com/users/ahmad-l
https://balatarin.com/users/banoyeirani
https://balatarin.com/users/salarralas
https://balatarin.com/users/etehad10
https://balatarin.com/users/shabgir1001
https://balatarin.com/users/shabavaz
https://balatarin.com/users/sale_azadi
https://balatarin.com/users/ghiyam
https://balatarin.com/users/shabnamh
https://balatarin.com/users/qmarth
https://balatarin.com/users/m.emami
https://balatarin.com/users/zugerberg
https://balatarin.com/users/shahsavar97
https://balatarin.com/users/parishan
https://balatarin.com/users/iranpak
https://balatarin.com/users/amirfarid
https://balatarin.com/users/h8257
https://balatarin.com/users/vatandoste
https://balatarin.com/users/iranazad2020
https://balatarin.com/users/kahkashan
https://balatarin.com/users/che_guevara
https://balatarin.com/users/saeedi
https://balatarin.com/users/zzab
https://balatarin.com/users/moavenian
https://balatarin.com/users/fereshteh44
https://balatarin.com/users/khodabandeh
https://balatarin.com/users/khorosh
https://balatarin.com/users/payam30
https://balatarin.com/users/fetnegar
https://balatarin.com/users/siavash5
https://balatarin.com/users/bahman50
https://balatarin.com/users/kashef_62
https://balatarin.com/users/azadi1390
https://balatarin.com/users/manocher
https://balatarin.com/users/setigh
https://balatarin.com/users/zeynab
https://balatarin.com/users/amytis
https://balatarin.com/users/melisa46
https://balatarin.com/users/melika_raha
https://balatarin.com/users/alinekooi
https://balatarin.com/users/khoroush
https://balatarin.com/users/shabgard1001
https://balatarin.com/users/zuger
https://balatarin.com/users/koohmostofi
https://balatarin.com/users/ali333
https://balatarin.com/users/mearaj
https://balatarin.com/users/gab47
https://balatarin.com/users/nancy_1347
https://balatarin.com/users/pirozi2012
https://balatarin.com/users/shayan21
https://balatarin.com/users/kamangir2000
https://balatarin.com/users/zede-velayat
https://balatarin.com/users/farugh
https://balatarin.com/users/adhrdi
https://balatarin.com/users/paria_shamlu
https://balatarin.com/users/shureshgar
https://balatarin.com/users/song
https://balatarin.com/users/abidar
https://balatarin.com/users/fardayeiran
https://balatarin.com/users/naseema
https://balatarin.com/users/azadjoo
https://balatarin.com/users/peymaneh
https://balatarin.com/users/bahram62
https://balatarin.com/users/fardin2006
https://balatarin.com/users/n1na67
https://balatarin.com/users/salehi47
https://balatarin.com/users/mohhag
https://balatarin.com/users/safamoeini
https://balatarin.com/users/aftabmah
https://balatarin.com/users/zanazad
https://balatarin.com/users/robatkrimi
https://balatarin.com/users/polizei
https://balatarin.com/users/zalilmordeh
https://balatarin.com/users/l_lrm
https://balatarin.com/users/b-roshan
https://balatarin.com/users/poison
https://balatarin.com/users/omid12
https://balatarin.com/users/goochi
https://balatarin.com/users/mohdtehrani
https://balatarin.com/users/barandaz
https://balatarin.com/users/kambiz57
https://balatarin.com/users/iranupdate
https://balatarin.com/users/mamadfariba
https://balatarin.com/users/iranupdate
جـــرس: به گزارش منابع خبری، دبیرکل جبهه
مشارکت، در زندان دچار ناراحتی قلبی گردید، که با وجود توصیه اکید پزشکان،
مسئولان از اعزام وی به بیمارستان خودداری می کنند.
جـــرس: به
گزارش منابع خبری، دبیرکل جبهه مشارکت، در زندان دچار ناراحتی قلبی گردید،
که با وجود توصیه اکید پزشکان، مسئولان از اعزام وی به بیمارستان خودداری
می کنند.
به گزارش کلمه، محسن میردامادی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، طی روزهای اخیر دچار مشکلات قلبی و نوسانات فشار خون شده است.
بر اساس این گزارش، پزشک معالج میردامادی برای وضعیت وی توصیه کرده بود که
وی دربیمارستان بستری شود، ولی مسئولان قضایی اقدامی در این مورد نکرده
اند.
گفتنی است، میردامادی، استاد دانشگاه، دبیر کل جبهه مشارکت و نماینده مجلس
ششم شورای اسلامی، در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸،
دستگیر و پس از ماهها بازداشت و محاکمه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی
تهران، توسط قاضی صلواتی به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت
تبلیغی علیه نظام"، مجموعا به شش سال حبس تعزیری و ده سال محرومیت از
فعالیت در احزاب و مطبوعات محکوم شد، که این حکم مورد تایید قرار گرفت.
از زندانیان سیاسی در زندان اوین، محسن صفائی فراهانی و محسن امین زاده نیز
قبلا به بیماری های جدی و ناشناخته قلبی مبتلا شده اند که با وجود معالجات
ممتد هنوز بهبود پیدا نکرده اند.
جـــرس:
در
آستانه دور جدید مذاکرات اتمی میان جمهوری اسلامی و گروه موسوم به ۱+۵، پنج
قدرت جهانی دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، موکدا از جمهوری
اسلامی خواستند که با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری بهتری داشته
باشد.
همزمان، وزیر خارجه ایران موضوع هستهای را "ساختهی غرب برای فشار به ایران" خواند.
به گزارش خبرگزاری آلمان، پنج کشور دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان
ملل، یعنی آمریکا، روسیه، بریتانیا، فرانسه و چین، روز پنجشنبه (۳ مه/۱۴
اردیبهشت) در بیانیهی مشترکی از ایران خواستند که با آژانس بینالمللی
انرژی اتمی بیشتر همکاری کند.
در این بیانیه "اعضای اصلی شورای امنیت" که در کنفرانس منع گسترش سلاحهای
اتمی در وین منتشر شد، از جمهوری اسلامی خواسته شده که بازدید بازرسان
آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تاسیسات مهم هستهای ایران را ممکن سازد.
"آخرین شانس برای جلوگیری از حملهی نظامی"
این فراخوان در آستانهی دور جدید مذاکرات قدرتهای دارای حق وتو بهعلاوهی آلمان با ایران صادر میشود.
این مذاکرات در تاریخ ۲۳ ماه مه در بغداد انجام خواهد گرفت. کارشناسان
معتقدند که این دور مذاکرات، آخرین شانس برای جلوگیری از حملهی نظامی
اسرائيل به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران است.
سوزان برک، فرستادهی ویژهی آمریکا در امور مربوط به منع گسترش جنگافزار
هستهای گفت: "ما کماکان نگرانیم که ایران به تعهدات خود در چارچوب
قطعنامههای شورای امنیت و درخواستهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی عمل
نکند."
جمهوری اسلامی تا کنون به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه نداده
است که از تاسیسات مهم نظامی پارچین در نزدیکی تهران از نو دیدن کنند. به
گزارش سرویسهای اطلاعاتی غرب، فنآوری تعیینکنندهبرای ساخت بمب اتمی در
این تاسیسات آزمایش شدهاند.
"بازرسی از پارچین فراتر از بازرسی ان پی تی است"
بر اساس این گزارش، علی اصغر سلطانیه، نمایندهی ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، طی گفتوگو با خبرگزاری "ترندنیوز" جمهوری آذربایجان گفت که بازدید از نیروگاه پارچین فراتر از بازرسیهای ان پی تی است و برای انجام بازرسی از این مرکز باید ضوابط آن مشخص شود.
سلطانیه در این گفتوگو همچنین تاکید کرده است: "غنیسازی اورانیوم توسط
ایران برای انجام مصالح صلحآمیز زیر نظر آژانس انرژی اتمی ادامه پیدا
خواهد کرد". به گفتهی وی، آژانس بهطور مستمر بازرسیهای خود را از مراکز
هستهای ایران انجام میدهد.
اظهارات صالحی
از سوی دیگر، به گزارش خبرگزاری مهر، علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری رسمی اتریش، موضوع هستهای ایران را "ساختهی غرب برای اعمال فشار بر ایران" نامیده است.
صالحی در این گفتوگو خواستار آن شده که "سیاست یکطرفه بر علیه ایران"
پایان یابد. به گفتهی صالحی، ایران همه کار انجام خواهد داد تا "روابط
مانند گذشته در مسیر خود قرار گیرد و در جهت منافع همهطرفها باشد."
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرده که ایران برای گفتوگوهای جاری
با گروه ۱+۵ در بغداد و آژانس اتمی در وین اهمیت زیادی قائل است و امید
زیادی وجود دارد که "در بغداد قدمهای عملی برداشته شود تا اینکه گفتوگوها
ادامه یابد و مشکلات پیش رو از بین برود."
وزیر خارجهی جمهوری اسلامی در مورد درخواست غرب مبنی بر توقف غنیسازی
اورانیوم و چشمپوشی ایران از غنیسازی بیست درصدی برای رآکتور تحقیقاتی
تهران، تصریح کرده است: "کاری که ما انجام میدهیم در چارچوب قوانین و
قراردادهای آژانس انجام میپذیرد و ما آمادگی داریم تمامی مشکلات را به
صورت جدی و بدون هیچ پیششرطی مورد بحث و گفتوگو قرار دهیم."
گفتنی است، نمایندگان "آژانس بینالمللی انرژی اتمی" و جمهوری اسلامی در
اواسط ماه مه در وین گرد خواهند آمد تا دربارهی شرطهای کنترل تاسیسات
اتمی ایران مذاکره کنند.
همچنین حدود دو هفته دیگر، نمایندگان جمهوری اسلامی و اعضای گروه ۱+۵، در بغداد مذاکرات اتمی خود را از سر خواهند گرفت.
فراخوان کمپین بین المللی حقوق بشر برای دانشجویان زندانی در ایران
جـــرس: کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با انتشار یک گزارش ویدیویی تحت عنوان «آینده سازان ایران پشت میله های زندان»، خواستار اقدام عملی جهت آزادی دانشجویان زندانی در ایران شد.ویدئوی ساخته و منتشر شده توسط کمپین، همگام با کمپین سراسری "صدای دانشجویان دربند باشیم" که توسط دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران آغاز و مورد حمایت خانم شیرین عبادی و سازمانهای حقوق بشری بین المللی قرار گرفته است، می باشد.
ویدیوی «آینده سازان ایران پشت میله های زندان» بیانگر سرکوب شدیدی است که دانشجویان ایرانی برای فعالیتهایشان در دانشگاه با آن روبرو بوده اند.
بر اساس این گزارش، دانشجویان نه تنها با محرومیت از تحصیل و اخراج از دانشگاه روبرو هستند، بلکه با محاکمه و محکومیت به حبس طولانی و احتمال آزار و اذیت در زندان نیز روبرو هستند.
این ویدیو وضعیت ۳۰ تن از دهها دانشجویی را که در حال حاضر در زندان هستند برجسته می سازد، دانشجویانی از جمله ضیاء نبوی، مجید دری، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، مجید توکلی و ... که همگی فقط به دلیل بیان عقایدشان و شرکت درانجمنهای دانشجویی به احکام حبس طولانی محکوم شده اند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران قویا از مقامات ایرانی می خواهد تا دانشجویان زندانی عقیدتی را آزاد کند و نقض حقوق دانشجویان ایرانی نسبت به تحصیل، ابراز عقیده، تشکلها و تجمعات را محکوم می کند.
خروج ۷۷۰ میلیارد دلار ارز از کشور
نگاهی به آمارهای رسمی از خروج بیش از ۷۷۰ میلیارد دلار ارز از کشور طی ۳۱ سال گذشته درپی تشدید واردات خبر میدهد. به تازگی نیز دولت طی مصوبهای اجازه واردات ۲۴ میلیارد دلاری را که ۱۰ میلیارد دلار آن شامل مواد غذایی و کالاهای اساسی مصرفی است، داده است.به گزارش فارس، این در حالی است که اقتصاددانان و کارشناسان بزرگترین مانع رونق تولید ملی را واردات بیرویه کالاهای مصرفی میدانند، ضمن اینکه در کنار واردات رسمی این کالاها، قاچاق نیز به شکل گستردهای هر روز به تولید ضربه میزند. بر اساس آمار رسمی گمرک و بانک مرکزی، طی سال های ۶۱ تا ۹۰ بیش از ۷۷۰ میلیارد دلار ارز به دلیل واردات از کشور خارج شده است که این رقم به ویژه در سالهای ۸۳ تا ۹۰ تشدید شده است.
بر اساس این گزارش، طی سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ بیش از ۶۷ میلیارد و ۳۱۲ میلیون دلار کالا از کشور خارج شده و از سال های ۶۶ تا ۷۰ نیز شاهد واردات ۷۸ میلیارد و ۷۵۹ میلیون دلاری بودیم که این رقم طی سالهای ۷۱ تا ۷۵ به بیش از ۸۸ میلیارد دلار افزایش یافت. مجموع ارزش واردات به کشور طی سال های ۷۶ تا ۸۰ بیش از ۷۳ میلیارد و ۱۷۵ میلیون دلار بوده است که در این سالها واردات بین ۱۲ تا ۱۷ میلیارد دلار در نوسان بوده است. این در حالی است که واردات در ۵ سال بعدی یعنی از سال ۸۱ تا ۸۵ به بیش از ۱۶۵ میلیارد و ۲۳۳ میلیون دلار رسید که در مقایسه با ۵ سال قبل از آن ۲/۲ برابر شده است. طی سالهای ۸۱ تا ۸۵ ارزش واردات از ۲۲ میلیارد دلار تا ۴۱ میلیارد دلار نوسان داشته است. این گزارش حاکی است: ارزش واردات در پنج ساله پایانی یعنی سالهای ۸۶ تا ۹۰ رشد شدید داشته و به ۲۸۶ میلیارد دلار رسید. واردات سالانه به کشور از سال ۸۶ تا ۹۰ از ۴۸ میلیارد دلار تا ۶۴ میلیارد دلار بوده است.
منبع تامین مصوبه واردات ۲۴ میلیارد دلاری؟
از سوی دیگر معاون بازرگانی داخلی وزیر صنعت، معدن و تجارت در پاسخ به این سوال «فارس» که منبع تامین ۲۴ میلیارد دلار وارداتی که اخیرا تصویب شد، کجاست، اظهار کرد: ۲۴ میلیارد دلاری که برای واردات کالاهای اساسی در نظر گرفته شده است ردیف بودجهای ندارد و در واقع اصلا بودجه نیست، بلکه تخصیص ارز رسمی از طریق سیستم بانکی برای واردکنندگان کالاهای اساسی و مواد اولیه است.
محمد علی ضیغمی افزود: در سالهای گذشته هم ۲۰ تا ۲۲ میلیارددلار ارز به این گروه از واردکنندگان تخصیص داده میشد و هدف از این مصوبه تاکید دولت بر تسریع بانک مرکزی و بانکهای عامل در ارائه ارز مورد نیاز واردکنندگان کالاهای اساسی و تامین مواد اولیه مورد نیاز کالاهای تولید داخل و ضروری بوده است. ضیغمی گفت: دولت حتی یک دلار هم از این رقم را صرف واردات نمیکند و عین تخصیص ارز صورت گرفته در اختیار بخش خصوصی قرار میگیرد و دولت تنها پشتیبانی لازم را انجام میدهد تا مواد اولیه بخش تولیدی کشور راحتتر و سریعتر در اختیار تولیدکنندگان قرار گیرد.
ضیغمی در گفتوگو با «مهر» نیز این سیاست را در راستای حمایت از تولید خواند و گفت: بانک مرکزی و بانکهای عامل برای تسریع در اختصاص ارز به اقلام مذکور مکلف شدهاند؛ بنابراین منظور این مصوبه اختصاص ۲۲ میلیارد دلار ارز به واردات کالاهای نهایی و محصولات تولیدی خارجی نیست و هدف حمایت از تولید و تامین مواد اولیه مورد نیاز کارخانههای را دنبال میکند.
ضیغمی با انتقاد از برخی از اظهارنظرهای صورت گرفته در ارتباط با اختصاص ۲۲ میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی، گفت: این اظهارنظرها نادرست و غیرکارشناسی است و به نظر میرسد ناشی از عدم اطلاع دقیق از مفاد این مصوبه و اهداف آن و نیز آمار و اطلاعات واردات کشور باشد. البته باید گفت، در حالی اخیرا دولت در مصوبهای ویژه مجوز واردات ۲۴ میلیارد دلار کالا را صادر کرده است که یک مقام مسوول در وزارت جهادکشاورزی میگوید: به هیچوجه کمبود مواد پروتئینی در کشور نداریم و حتی مازاد تولید هم در این زمینه داریم.
اسماعیل عباسپور در گفتوگو با «مهر» درخصوص اظهارنظر مسوولان دولتی مبنی بر کمبود کالاهای اساسی در کشور گفت: متاسفانه مدتی است که برخی از افراد در مصاحبههای خود اعلام میکنند که در کشور دچار کمبود برخی از کالاها از جمله مرغ و گوشت هستیم و باید آنها را وارد کنیم درحالی که به هیچوجه کمبود مواد پروتئینی در کشور نداریم و حتی مازاد تولید هم در این زمینه داریم. وی اضافه کرد: اگر الان کمبود گوشت و مرغ داشتیم، باید ویترین مرغفروشیها و قصابیها خالی از مرغ و گوشت بود یا حداقل جلوی قصابیها و مرغفروشیها
مردم در صفهای طولانی میایستادند، درحالی که واقعا چنین نیست!
مدیرکل دفترحمایت از سرمایه گذاری، کارآفرینی و توسعه تجارت وزارت جهاد کشاورزی تصریح کرد: طرح چنین موضوعاتی تبدیل به ایجاد فضا و حیات خلوتی برای برخی دلالان و توزیعکنندگان مواد غذایی در کشور شده است.
عباسپور با بیان اینکه درحال حاضرفاصله معنیداری بین قیمت فروش توسط تولیدکننده و قیمت خرید توسط مصرف کننده در برخی از محصولات مصرفی وجود دارد، گفت: مسوول تنظیم بازار وزارت صنعت، معدن و تجارت است، چون بیشتر ابزارهای نظارتی و تنظیم بازار در اختیار این وزارتخانه قرار دارد و وزارت جهادکشاورزی بیشتر متولی تولیدات در کشور است تا تنظیم بازار.
اعتراض داریوش مهرجویی به رد پروانه فیلم ” بیا تا برویم”
درخواست پروانه «بیا تا برویم» فیلم تازه داریوش مهرجویی در اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد رد شد.به گزارش بانی فیلم، دستاندرکاران این پروژه چند ماه قبل درخواست پروانه ساخت «بیا تا برویم» را به اداره نظارت ارسال کردند، اما به تازگی وزارت ارشاد با ساخت این فیلمنامه مخالفت کرده است. پیش تولید اولیه این فیلم به تازگی آغاز شده و قرار بود محمود کلاری بعد از سالها با مهرجویی همکاری کند.
فیلمنامه «بیا تا برویم» توسط داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر نوشته شده و رضا درمیشیان نیز به عنوان مجری طرح با این پروژه همکاری میکند.
«بیا تا برویم» مضمونی فلسفی دارد و از کارهای قدیمی داریوش مهرجویی بیشتر به «پری» نزدیک است. فیلم داستان مردی را روایت میکند که در سفری دچار شک و تردیدهایی در زندگیاش میشود. این فیلم قرار بود در سه شهر ایران و یکی از کشورهای خارجی فیلمبرداری شود.
مهرجویی نسبت به عدم صدور مجوز ساخت این فیلمنامه اعتراض کرد.
وی در گفت و گو با ایسنا گفت: منتظر پروانه ساخت «بیا تا برویم» بودیم که گویا رد شده…. رد شدن پروانه ساخت این فیلم بسیار باعث حیرت من است. چون فیلم مضمونی عرفانی و دینی و فلسفی دارد و چند تن از مسوولان مثل آقای مهدی ارگانی بسیار با آن موافقند و همیشه از من میپرسند چرا دست به کار ساخت آن نمی شوم… واقعا خیلی جالب است که در جشنواره فجر سال گذشته هیات داوران جایزه مهم فیلم دینی «بین الادیان» را به فیلم نارنجیپوش دادند ولی الان نمیگذارند من فیلم دینی بسازم و از نظر آقایان فیلمنامه دینی و فلسفی من مردود است… من فکر میکنم بعد از این همه سال فیلم ساختن بهتر از هرکس دیگری میدانم چه قصه و مضمونی مجاز است و چه قصهای غیرمجاز…. الان شرایط تولید و جذب سرمایه، ارائه پروانه ساخت و پروانه نمایش و به طور کلی اکران فیلمها با وضعیت نامناسب و مغشوشی روبهرو است. نوعی ناامنی و بینظمی تولیدکنندگان و پخشکنندهها و صاحبان سینما و استودیوها را تهدید میکند.
کاش سر سوزنی وجدان داشتید آقای کارشناس
پدربزرگ آرش صادقی به بازجوی پرونده: شما را با وجدانتان تنها می گذارم، گرچه بعید می دانم چنین چیزی در وجودتان باشد
با خودم روزی چند بار می اندیشم که پایان این این اتفاقات غم انگیز کجاست؟ آیا پایانی بر این اتفاقات غم انگیز هست؟شما را هم با وجدان خودتان تنها میگذارم.گرچه بعید میدانم چنین چیزی در وجود شما و همکارانتان وجود داشته باشد. کاش سر سوزنی وجدان داشتید آقای کارشناس…. این جملات بخشی از نامه پدر بزرگ آرش صادقی است که خطاب به بازجوی پرونده او نوشته است.به گزارش کلمه، آرش صادقی عضو ستاد میرحسین موسوی و دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی از فعالین سیاسی است که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ چندین نوبت بازداشت و روانه زندان شده است. او اولین بار در ۱۸ تیرماه ۸۸ بازداشت و بعد از تحمل پنجاه روز انفرادی در حالی از زندان آزاد شد. یورش مامورین امنیتی برای بازداشتش سبب شده بود تا مادر سالخورده اش دچار شوک شود و همین کافی بود تا او دیگر مادرش را در جمع خانواده خود نداشته باشد. بعد از آزادی اش از زندان در راه بهشت زهرا بود، زمانی که به همراه پدربزرگ و مادربزرگش برای دیدار با مادرش قصد داشت بر سر مزار او برود بار دیگر با حمله مامورین امنیتی دستگیر و روانه زندان اوین شد.
او پس ازحوادث عاشورای ۸۸ نیز بازداشت و در اسفند ماه همان سال با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود. در پی این دستگیری ها وی از سوی شعبه های ٢٨ و ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به ترتیب به ٣ و ۶ سال محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر حکم ٣ سال به برائت و ۶ سال حبس تعزیری اش به ۴ سال تعلیقی و ١سال تعزیری کاهش یافت. پس از گذراندن دوران محکومیت وی مجددا چند روز پس از آزادی اش در دی ماه سال ۹۰ بازداشت و روانه زندان شد. و حال پس از گذشت بیش از یکصدو ده روز از بازداشتش پدر بزرگ وی نامه ای را خطاب به کارشناس (بازجو) پرونده او نوشته و ناگفته هایی را عنوان کرده که خواندش بیش از آنکه ناراحت کننده باشد تامل برانگیز است.
وی با اشاره به مکالمات تلفنی خود با بازجوی پرونده نوه اش آرش صادقی در این نامه پرده از دروغ پراکنی ها و وعده های دروغ مسئولان پرونده او برداشته و نوشته است: آقای کارشناس در این مدت چندین بار با بنده تماس گرفتید و هر بار به من گفتید اگر آرش کاری نکرده باشد و بی گناه باشد که اینطور نیست آزادش میکنند. یادم هست در مکالمه اول که خیلی امیدوار کننده بود به بنده فرمودید اگر آرش آزاد شد که خیلی بعید است به این زودیها آزادش کنیم از او بخواهید که ایران را ترک کند. من هم به شما گفتم مطمئن باشید آرش اینکار را نخواهد کرد و من نمیتوانم هیچ قولی به شما بدهم و به شما به نقل از یکی از دوستان آرش که در مرداد هر دو آنها را برای نوشتن عفو پیش بازپرس اسدی برده بودند و آرش نپذیرفته بود که عفو بنویسد و بازپرس اسدی گفته بود اینجا، ایران، جایگاهی برای رشته های علوم انسانی قائل نیستند از ایران برو و در اروپا در رشته مورد علاقه ات ادامه تحصیل بده که آرش هم در جواب گفته بود اگر ۱۰ بار دیگر هم بازداشت شوم باز میمانم را برای شما شرح دادم و شما در ادامه قهقهه ای زدید و گفتید به به چه آرمانگرا.
متن کامل این نامه که دراختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
نمی دانم چگونه باید این نامه را آغاز کنم؟ پیش تر می خواستم این نامه را خدمت جناب دادستان یا رئیس قوه قضاییه بنویسم ولی خوب پیش خودم فکر کردم و گفتم قبل از این نامه ای را خدمت آقای لاریجانی البته به صورت خصوصی نوشته ام. چرا برای کسی نامه بنویسم که عملا در مورد پرونده های اینچنینی کاره ای نیست؟ تصمیم گرفتم این نامه را خدمت آقای کارشناس بنویسم گرچه امیدی به افاغه آن ندارم. قبل از هر چیز میخواهم مواضع خود را در قبال یک سری مسائل روشن کنم.
بنده در سال ۸۸ در انتخابات ریاست جمهوری اسیر فضای دوقطبی آنروزها نشدم و به کاندیدای سومی رای دادم که احساس می کردم دارای برنامه است و در مناظرات نیز نسبت به سه کاندیدای دیگر بسیار قوی تر ظاهر شده است. بعد از انتخابات هم گرچه علاقه ای به حضور رئیس جمهور دوره قبلی نداشتم ولی نتایج انتخابات را پذیرفتم.
در انتخابات اخیر هم برعکس همفکران آرش اعتقادی به تحریم انتخابات نداشتم و ندارم. مواضع بنده نیز نسبت به آرش همانی هست که قبلتر بود. من قبل از مرگ دخترم بارها به آرش هشدار داده بودم که عواقب کارهایش دامان خانواده را نیز خواهد گرفت و متاسفانه آن شد که نباید می شد. اینها را گفتم تا بگویم من از نظر عقیدتی هیچ قرابتی با آرش نداشته و ندارم دلیل نوشتن این نامه هم چیز دیگریست.
آقای کارشناس در این مدت چندین بار با بنده تماس گرفتید و هر بار به من گفتید اگر آرش کاری نکرده باشد و بی گناه باشد که اینطور نیست آزادش می کنند. یادم هست در مکالمه اول که خیلی امیدوار کننده بود به بنده فرمودید اگر آرش آزاد شد که خیلی بعید است به این زودی ها آزادش کنیم از او بخواهید که ایران را ترک کند. من هم به شما گفتم مطمئن باشید آرش اینکار را نخواهد کرد و من نمیتوانم هیچ قولی به شما بدهم و به شما به نقل از یکی از دوستان آرش که در مرداد هر دو آنها را برای نوشتن عفو پیش بازپرس اسدی برده بودند و آرش نپذیرفته بود که عفو بنویسد و بازپرس اسدی گفته بود اینجا، ایران، جایگاهی برای رشته های علوم انسانی قائل نیستند از ایران برو و در اروپا در رشته مورد علاقه ات ادامه تحصیل بده که آرش هم در جواب گفته بود اگر ۱۰ بار دیگر هم بازداشت شوم باز میمانم را برای شما شرح دادم و شما در ادامه قهقهه ای زدید و گفتید به به چه آرمانگرا.
پس اگر قائل به ماندن است بماند ولی به نفع خودش است که برود. آقای کارشناس این روزها به آن مکالمه اول فکر میکنم و به یقین رسیده ام که یکی از بزرگترین اتهامات آرش این است که قائل به رفتن نیست.امروز نزدیک به ۱۱۰ روز است که آرش مجدد بازداشت شده. طبق آخرین خبری که داشتیم همچنان در انفرادی می باشد، هنوز عرق پایان حبس پرونده نخستش خشک نشده باز بازداشتش کردید.
از اولین روزهای بازداشت مجدد آرش بارها همراه دو وکیلش به دادسرای اوین مراجعه کرده ایم. جواب درستی نگرفتیم. فقط در این مرتبه های آخر آقای بازپرس فرمودند اتهام آرش تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی میباشد. وقتی مصداق های آن را سئوال کردم آقای بازپرس فرمودند نوه شما و دوستانش قصد ایجاد اغتشاش در روز ۲۵بهمن و روزهای منتهی به انتخابات در محیط دانشگاه علامه را داشته اند این مصداق اجتماع و تبانی” و مصداق تبلیغ علیه نظام هم مصاحبه نوه تان با رسانه های معاند با نظام، بی بی سی و روز آنلاین، و دادن بیانیه های متعدد از داخل زندان که اگر نبود رافت نظام باید بابت هرکدام از آن بیانیه ها که توهین به مقامات نظام بوده حکمی میگرفت.
گفتم کدام مصاحبه گفتند مصاحبه دو سال پیش با بی بی سی و روز آنلاین.آقای کارشناس بعد از شنیدن این حرفها فهمیدم که عملا آرش کار خاصی انجام نداده و این بازداشت صرفا به قصد پرونده سازی انجام شده و لاغیر. آقای کارشناس اگر مبنای بازداشت آرش بابت این اتهامات بوده از شما سئوال میکنم چرا پس از پایان حبس پرونده نخست آرش را آزاد کردید؟ آرش درپرونده دوم ۴ سال حکمی را را دارد که قطعی نبوده و هنوز هم قطعی نشده چرا آزادش کردید؟ اگر واقعا تعدادی از اتهامات آرش مربوط به دادن بیانیه از داخل زندان بوده و مصاحبه دو سال پیش است تکرار میکنم چرا آزادش کردید؟
آقای کارشناس آیا حتی اگر اظهارات شما و بازپرس در مورد قصد ایجاد اغتشاش در روز ۲۵ بهمن و روزهای منتهی به انتخابات توسط آرش و دوستانش در محیط دانشگاه درست باشد قصد انجام عمل مجرمانه جرم محسوب میشود؟ پس چرا در رابطه با این پرونده غیر از آرش شخص دیگری بازداشت نشده؟ توجه دارید جناب کارشناس شما آرش را ۲۵ دی بازداشت کردید.یکماه قبل از آن تاریخی که ادعا میکنید آرش قصد انجام کاری را داشته.پس عمل مجرمانه اتفاق نیافتاده.
آقای کارشناس دیدید همه ادعاهایتان در مورد مجرم بودن آرش به طنزی میماند. طنزی تلخ…آقای کارشناس قرار است با آرش چه کنید؟ آیامرگ مادر “پاشیده شدن کانون گرم خانواده کافی نبوده؟ آیا بیش از سی ماه زندان بعد از انتخابات۸۸ که بخش اعظمی از آن را آرش در انفرادی بوده کافی نیست؟ آیا آسیبهای جسمی وارد شده مثل شکستگی در ناحیه دنده و کتف در بازجویی ها که به تائید پزشکی قانونی نیز رسیده کافی نیست؟ در تماس هایی که بعد از بازداشت آرش با بنده داشتید به کررات به بنده فرمودید من این مدت آرش را زیر نظر داشتم و از کوچکترین تماس های آرش مطلع بودم. آقای کارشناس حتما این را هم میدانید که آرش بعد از آزادی مکانی برای زندگی نداشته؟
آرش بعد از آزادی ۲۴ ساعت را در خیابان گذرانده. تا اینکه تعدادی از دوستان آرش پیش من آمدند و خواستند جایی برای ماندن آرش تدارک ببینم. بنده هم با همه فشارهایی که از طرف فامیل برای عدم پذیرش آرش داشتم او را پذیرفتم. میدانید چرا؟ چون آرش جایی برای زندگی نداشت. نمیدانم میدانید چه میگویم. نمیدانم میدانید با آرش چه کردید؟ نمیدانم میدانید وجدان یعنی چه؟ تو را بخدا کمی وجدان داشته باشید. تو را بخدا کمی یاد خدا بیفتید. ته این مسیر کجاست؟ چرا نمیگذارید آرش با درد خودش بسوزد؟ بادرد بی مادری. با درد بی کسی. با درد تنهایی. بخدا از این بچه چیزی باقی نمانده اگر هدفتان شکستن آرش است به خدا آرش بعد از مرگ مادر شکست. ته این بازی کجاست؟
با خودم روزی چند بار می اندیشم که پایان این این اتفاقات غم انگیز کجاست؟ آیا پایانی بر این اتفاقات غم انگیز هست؟ شما را هم با وجدان خودتان تنها میگذارم. گرچه بعید میدانم چنین چیزی در وجود شما و همکارانتان وجود داشته باشد. کاش سر سوزنی وجدان داشتید آقای کارشناس.
رجانیوز: در حضور چهار دقیقه ای “آقا” ۲۰ هزار فریم توسط عکاسان ثبت شد!
سحام نیوز: صبح امروز، رهبرجمهوری اسلامی برای انداختن
رای خود در حسینیه امام خمینی، حضور یافت. سایت رجانیوز در خبری که به همین
منظور تهیه کرده بود، نوشت:
“عکاسان و خبرنگاران حاضر در مراسم که رسانه های داخلی و خارجی را هم شامل می شد، حدود یک ساعت قبل از ورود آقا وارد حسیینه شده بودند و یک ربع به آغاز رای گیری یعنی ساعت ۸ بود که عکاسان اجازه یافتند در محل مستقر شوند.
“عکاسان و خبرنگاران حاضر در مراسم که رسانه های داخلی و خارجی را هم شامل می شد، حدود یک ساعت قبل از ورود آقا وارد حسیینه شده بودند و یک ربع به آغاز رای گیری یعنی ساعت ۸ بود که عکاسان اجازه یافتند در محل مستقر شوند.
رهبر انقلاب در کوتاه ترین زمان ممکن با ارائه مدارکشان به دست
اندرکاران انتخابات، رای خود را به صندوق انداختند تا همانطور که به مردم
بارها توصیه کردند، خودشان نیز جزو “اولینها” باشند.”
این سایت در بخشی از خبر خود مدعی شد: “هرچند این حضور “آقا” برای
رایگیری بسیار کوتاه بود و بیش از ۴ دقیقه طول نکشید اما در همین مدت
کوتاه، بیش از ۲۰هزار فریم تصویر توسط عکاسان ثبت شد.”
این سایت مبنایی برای ارائه چنین آماری ارائه نکرده است .
از ساعاتی قبل، رای گیری مرحله دوم انتخابات مجلس آغاز شده است.
اظهار نگرانی خانواده محمد توسلی از وضعیت این زندانی سیاسی
سحام نیوز: خانوادهء مهندس محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی
نهضت آزادی ایران، از وضیعت وی در بند ۲۰۹ زندان اوین به شدت اظهار نگرانی
نمودند.
به گزارش ندای آزادی، خانم یزدی همسر مهندس توسلی با بیان اینکه روز پنج شنبهء هفتهء گذشته با مهندس توسلی ملاقات داشته است از وضعیت سلامت و بلاتکلیفی وی در بند ۲۰۹ اظهار نگرانی نمود.
خانم یزدی با اشاره به مشکل چشم، کاهش وزن و درد در ناحیهء سینه محمد توسلی گفت : با توجه به سن محمد توسلی (۷۴ سال)و علیرغم بازداشت وی نزدیک به ۷ ماه، ادامهء نگه داری وی در بند ۲۰۹ غیر قانونی است.
همسر این عضو ارشد نهضت آزادی ایران با بیان اینکه نامه نگاری هایی با رئیس قوه قضائیه و وزیر اطلاعات صورت گرفته، از عدم دریافت هیچ گونه پاسخی از سوی این مسئولین اشاره نمود و اضافه کرد : پاسخی به ما نمیدهند و تنها به این جمله اکتفا می کنند که “دست ما نیست، دست بالاتر هاست”. خانم یزدی میگوید ما نمیدانیم این “بالاترها” چه کسانی هستند و چرا قانون اجرا نمیشود.
همسر این زندانی سیاسی با اشاره به تودیع وثیقه تعیین شده می گوید: علیرغم اینکه وثیقه را تودیع نموده ایم اما نه تنها وی را آزاد نمی کنند بلکه همچنان از انتقال مهندس توسلی به بند عمومی خودداری میشود. وی با اشاره به حکم سال ۱۳۸۰ توسلی ادامه میدهد که این حکم بنا به قانون مشمول مرور زمان شده است و اگر حکم جدیدی برای مهندس توسلی صادر شده است چرا با گذشت ماه ها از بازداشت به بند عمومی منتقل نمیشود.
خانم یزدی ضمن اشاره به بیماری چشم مهندس محمد توسلی گفت : پزشکان زندان اوین انجام عمل جراحی بروی چشم مهندس توسلی را در حال حاضر غیر ضروری و زود تشخیص داده اند.
لازم به ذکر است، مهندس محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران و اولین شهردار تهران بعد از پیروزی انقلاب ۱۲ آبان سال ۹۰ در تهران و در ارتباط با نامهٔ ۱۴۳ فعال سیاسی و اجتماعی به محمد خاتمی در خصوص انتخابات مجلس بازداشت شده بود.
به گزارش ندای آزادی، خانم یزدی همسر مهندس توسلی با بیان اینکه روز پنج شنبهء هفتهء گذشته با مهندس توسلی ملاقات داشته است از وضعیت سلامت و بلاتکلیفی وی در بند ۲۰۹ اظهار نگرانی نمود.
خانم یزدی با اشاره به مشکل چشم، کاهش وزن و درد در ناحیهء سینه محمد توسلی گفت : با توجه به سن محمد توسلی (۷۴ سال)و علیرغم بازداشت وی نزدیک به ۷ ماه، ادامهء نگه داری وی در بند ۲۰۹ غیر قانونی است.
همسر این عضو ارشد نهضت آزادی ایران با بیان اینکه نامه نگاری هایی با رئیس قوه قضائیه و وزیر اطلاعات صورت گرفته، از عدم دریافت هیچ گونه پاسخی از سوی این مسئولین اشاره نمود و اضافه کرد : پاسخی به ما نمیدهند و تنها به این جمله اکتفا می کنند که “دست ما نیست، دست بالاتر هاست”. خانم یزدی میگوید ما نمیدانیم این “بالاترها” چه کسانی هستند و چرا قانون اجرا نمیشود.
همسر این زندانی سیاسی با اشاره به تودیع وثیقه تعیین شده می گوید: علیرغم اینکه وثیقه را تودیع نموده ایم اما نه تنها وی را آزاد نمی کنند بلکه همچنان از انتقال مهندس توسلی به بند عمومی خودداری میشود. وی با اشاره به حکم سال ۱۳۸۰ توسلی ادامه میدهد که این حکم بنا به قانون مشمول مرور زمان شده است و اگر حکم جدیدی برای مهندس توسلی صادر شده است چرا با گذشت ماه ها از بازداشت به بند عمومی منتقل نمیشود.
خانم یزدی ضمن اشاره به بیماری چشم مهندس محمد توسلی گفت : پزشکان زندان اوین انجام عمل جراحی بروی چشم مهندس توسلی را در حال حاضر غیر ضروری و زود تشخیص داده اند.
لازم به ذکر است، مهندس محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران و اولین شهردار تهران بعد از پیروزی انقلاب ۱۲ آبان سال ۹۰ در تهران و در ارتباط با نامهٔ ۱۴۳ فعال سیاسی و اجتماعی به محمد خاتمی در خصوص انتخابات مجلس بازداشت شده بود.
والدین آزادیخواه و کودکآزاری دولتی / صبا واصفی
خبرگزاری هرانا - وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به بهانه اجرای طرح امنیت ملی ایران اسلامی، حق مسلم کودکی را که والدینش فعالیت سیاسی یا مدنی دارند برای زیستن در امنیت زایل کرده است؛ حقی که تحت هیچ شرایطی باطل شدنی نیست.
«مهراوه با دیدن زنان چادری، واکنشهای
عجیبی نشان میدهد و از آنها ابراز تنفر میکند. نیما، از دیدن پلیس
راهنمایی و رانندگی وحشت دارد. یکبار پرسید: پلیس جریمه میکند، یعنی
ماشین را نگه میدارد، بچهها را از ماشین پیاده میکند و در قفس
میاندازد؟» اینها جملههایی است که رضا خندان، همسر نسرین ستوده،
درباره دختر یازده ساله و پسر سه سالهاش میگوید که طی شش ماه اخیر، ۳۵
دقیقه موفق به ملاقات مادرشان شدهاند.
مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی، از مواجهه کودک هشت سالهاش با ماموران
امنیتی میگوید: «درحالی که مأموران ناشناس، همسرم را به زور داخل ماشین
میکردند، پسرم بالای تراس رفته بود و داد میزد: بیشعورها،
احمقها، بابای من را کجا میبرید؟»
نرگس محمدی، پیرامون نحوه بازداشت خود
میگوید: «من دو کودک چهارساله دارم. زمانی که مرا بازداشت کردند کیانا
را عمل کرده بودم. سه بار تا پایین پلهها مرا بردند و دخترم با صدای لرزان
از من خواست تا او را ببوسم و بروم. سه بار بالا آمدم و او را بوسیدم.»
فاطمه آدینهوند، همسرعبدالله مومنی، نیز
میگوید: «پسرانم ۹ ماه است با پدرشان ملاقات حضوری نداشتند، تندخو
شدند. وقتی نزدیک محوطه اوین میشوند، رنگشان میپرد.»
مینروا خدابنده کودک یکی از فعالان حقوق
بشر به معلم کلاس خود گفت: «پلیسها دزدند، من خودم دیدم مادر بزرگم را
هل دادند و وسایل خانه ما را با خود بردند.»
خشونتهای اعمال شده بر فرزند فرید
طاهری، مهدی محمودیان، امیرخسرو دلیرثانی، علیرضا رجایی، حشمتالله طبرزدی،
سعید مدنی، علی جمالی، کاهن داشاب، محمدرضا مقیسه، رسول بداغی و علی اخوان
از نمونههای دیگر خشونت دولتی، علیه این گونه کودکان است.
احساس ناامنی
انجمن حمایت از حقوق کودک با اعلام اینکه در حال حاضر حدود ۹میلیون کودک زیر شش سال و ۲۷ میلیون کودک زیر ۱۸سال در ایران وجود دارد، تاکید کرد در شش ماه اول سال ۸۸، ۲۰۰مورد کودک آزاری به دفتر این انجمن گزارش شده که از این تعداد ۲۰درصد جسمی، ۳۲درصد عاطفی بوده است. ۹۰درصد آزارها توسط پدر، مادر، ناپدری و نامادری در فضای خصوصی و منزل صورت گرفته و لازم است کودک آزاری دولتی نیز به این آمارها افزوده شود.
مجید ابهری، استاد دانشگاه، آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی معتقد است: «اختلالات روانی و افسردگی در جامعه ما دومین رتبه بیماریها را از نظر تحمیل هزینههای بهداشتی، روانی، اجتماعی و اقتصادی دارد.»
در حالی که آمار رسمی ارائه شده گویای رشد کودک آزاری در ایران است، موسی قربانی، عضو کمیسیون حقوقی مجلس در گفتوگو با «خبرآنلاین» درباره حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در ایران ادعا کرد: «ایران یکی از مترقیترین کشورهای عضو کنوانسیون حقوق کودک است و قوانین فعلی ایران در بحث کودکآزاری رسا هستند و به دلیل وجود مجازاتهای اسلامی در بحث کودک آزاری، این موضوع در لایحه حمایت از خانواده جایگاهی ندارد.»
این شکل اجتماعی شدن، کودک را مشمول قانون اینرسی میکند. به عبارت دیگر کودک در مقابل تغییرات ایجاد شده در زندگیاش مقاومت نشان میدهد. زمانی که روند کسب اقتدار کودک مختل و از منبع حمایتگر خانواده دور شود، توان رویاروییاش با آسیبهای اجتماعی کاهش مییابد و با تصور قربانی و مظلوم واقع شدن به منظور یافتن محلی امن برای بقا یا بیش از پیش در حصار خود ساختهاش فرو میرود و یا با عملی تهاجمی درصدد دفع ارتباط برمیآید. مواجهه با مهاجم ضمیر ناخودآگاه کودک را آماده مقابله یا دفاع میکند. به طوری که آگاهانه یا ناخودآگاه مرتکب عمل تهاجمی میشود. حس امنیت درکی در ناخودآگاه است. زمانی که ناخودآگاه کودک شکل میگیرد و زمینه زیست سالم توام با امنیت وجود ندارد، در مسیر رها شدن از وضعیت نامطلوب، خشونت را به جامعه بازمیگرداند. دلبستگی دلهرهآمیز، وحشت از دست دادن و عدم امید به بازگشت والدین، ترس کودک را از غریبهها محسوستر میکند. از آنجایی که دسترسی به منبع دلبستگی کودک دشوار است وگاه حمایتگران او در نقشهای پدربزرگ، مادربزرگ، عمه، خاله و اقوام دور و نزدیک تغییر میکنند الگوهای ذهنی این کودکان پیرامون مسئله دلبستگی متفاوت میشود و خاطرههای محرومیت و اضطراب برای بقا تا سنین بزرگسالی همراه این کودکان باقی میماند.
ذهن مضطرب
احساس ناامنی تأثیر مستقیم بر یادگیری دارد. ذهن مضطرب، قادر به دریافت اطلاعات تازه نیست. عدم آموزش، رکود شناخت را در پی خواهد داشت و متعاقب عدم شناخت، رشد صورت نمیگیرد و این گونه دامنه ارتباط کودک با محیط پیرامونش کم میشود.
ناامنی بر رشد عاطفی کودک نیز اثرگذار است. ناهنجاری، افسردگی و تعارض کودک با اجتماع که ممکن است برای تمام عمر در عملکرد او مشاهده شود، با تجویز دارو قابل درمان نیست. تاکنون دارویی برای تولید احساس امنیت کشف نشده است. بدبینی، انزوا، رفتار تسلیمی، پرهیز از مسئولیتپذیری، پرخاشگری، کماشتهایی، پراشتهایی، عدم توانایی کنترل ادرار یا مدفوع، افت تحصیلی، جویدن ناخن، مکیدن انگشت، کندن پوست بدن، بیقراری، عدم بیان خواستهها و عدم توانایی استدلال از مهمترین علایم به خطر افتادن احساس امنیت کودک و بهداشت روانی او است.
«ب. ج» که نمیخواهد نام اصلیاش در این گزارش منتشر شود میگوید: «بعد از ۳۱سال هنوز بوی آتش من را مضطرب میکند. یادم است، مادربزرگم دستم را گرفت، من را به حیاط پشت خانه برد و کتابهای پدرم را در آتش ریخت. پدرم روی پشت بام میدوید. چند ساعت بعد عدهای مامور داخل خانه شدند. از آن روز به بعد سه سال پدرم را ندیدم.»
بهاره نیز میگوید: «از بوی گلاب حال تهوع میگیرم. پدرم اعدام شد و مادرم سالها زندان بود. بوی گلاب برایم یادآور روزهای ملاقات است. ۳۰ سال گذشته، ولی من هنوز لباس پاسدارهای زندان را که بوی گلاب میداد از یاد نبردهام.»
دولت ایران نه تنها تاکنون در زمینه گنجاندن پیماننامه حقوق کودک در قوانین اساسی، تعیین هیئت نظارت بر اجرای کنوانسیون، قراردادن ضمانت اجرایی در زمینه حمایت از حقوق کودک، اقدام موثری انجام نداده بلکه با پذیرش مشروط کنوانسیون حقوق کودک، با گنجاندن تبصرههای متعدد به مفاد کنوانسیون، با ارائه تعریفی متفاوت از کودک، تبعیض علیه کودک، خشونت علیه کودک، حق حیات، حق زیستن با والدین، حق ورود یا خروج از کشور، حق آموزش و... استانداردهای جهانی به منظور ایجاد زندگی مطلوب برای کودک را نادیده گرفته است. این در حالی است که براساس ماده ۱۹ و ۲۴ کنوانسیون حقوق کودک که کشور ایران نیز به آن پیوسته، حکومتها مسئول هستند امنیت و سلامت روحی و جسمی کودکان را تأمین کنند تا آنها نیز بتوانند صرف نظر از مذهب، جنسیت،نژاد و قومیت بدون ترس و خشونت زندگی کنند.
احساس ناامنی
انجمن حمایت از حقوق کودک با اعلام اینکه در حال حاضر حدود ۹میلیون کودک زیر شش سال و ۲۷ میلیون کودک زیر ۱۸سال در ایران وجود دارد، تاکید کرد در شش ماه اول سال ۸۸، ۲۰۰مورد کودک آزاری به دفتر این انجمن گزارش شده که از این تعداد ۲۰درصد جسمی، ۳۲درصد عاطفی بوده است. ۹۰درصد آزارها توسط پدر، مادر، ناپدری و نامادری در فضای خصوصی و منزل صورت گرفته و لازم است کودک آزاری دولتی نیز به این آمارها افزوده شود.
مجید ابهری، استاد دانشگاه، آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی معتقد است: «اختلالات روانی و افسردگی در جامعه ما دومین رتبه بیماریها را از نظر تحمیل هزینههای بهداشتی، روانی، اجتماعی و اقتصادی دارد.»
در حالی که آمار رسمی ارائه شده گویای رشد کودک آزاری در ایران است، موسی قربانی، عضو کمیسیون حقوقی مجلس در گفتوگو با «خبرآنلاین» درباره حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در ایران ادعا کرد: «ایران یکی از مترقیترین کشورهای عضو کنوانسیون حقوق کودک است و قوانین فعلی ایران در بحث کودکآزاری رسا هستند و به دلیل وجود مجازاتهای اسلامی در بحث کودک آزاری، این موضوع در لایحه حمایت از خانواده جایگاهی ندارد.»
این شکل اجتماعی شدن، کودک را مشمول قانون اینرسی میکند. به عبارت دیگر کودک در مقابل تغییرات ایجاد شده در زندگیاش مقاومت نشان میدهد. زمانی که روند کسب اقتدار کودک مختل و از منبع حمایتگر خانواده دور شود، توان رویاروییاش با آسیبهای اجتماعی کاهش مییابد و با تصور قربانی و مظلوم واقع شدن به منظور یافتن محلی امن برای بقا یا بیش از پیش در حصار خود ساختهاش فرو میرود و یا با عملی تهاجمی درصدد دفع ارتباط برمیآید. مواجهه با مهاجم ضمیر ناخودآگاه کودک را آماده مقابله یا دفاع میکند. به طوری که آگاهانه یا ناخودآگاه مرتکب عمل تهاجمی میشود. حس امنیت درکی در ناخودآگاه است. زمانی که ناخودآگاه کودک شکل میگیرد و زمینه زیست سالم توام با امنیت وجود ندارد، در مسیر رها شدن از وضعیت نامطلوب، خشونت را به جامعه بازمیگرداند. دلبستگی دلهرهآمیز، وحشت از دست دادن و عدم امید به بازگشت والدین، ترس کودک را از غریبهها محسوستر میکند. از آنجایی که دسترسی به منبع دلبستگی کودک دشوار است وگاه حمایتگران او در نقشهای پدربزرگ، مادربزرگ، عمه، خاله و اقوام دور و نزدیک تغییر میکنند الگوهای ذهنی این کودکان پیرامون مسئله دلبستگی متفاوت میشود و خاطرههای محرومیت و اضطراب برای بقا تا سنین بزرگسالی همراه این کودکان باقی میماند.
ذهن مضطرب
احساس ناامنی تأثیر مستقیم بر یادگیری دارد. ذهن مضطرب، قادر به دریافت اطلاعات تازه نیست. عدم آموزش، رکود شناخت را در پی خواهد داشت و متعاقب عدم شناخت، رشد صورت نمیگیرد و این گونه دامنه ارتباط کودک با محیط پیرامونش کم میشود.
ناامنی بر رشد عاطفی کودک نیز اثرگذار است. ناهنجاری، افسردگی و تعارض کودک با اجتماع که ممکن است برای تمام عمر در عملکرد او مشاهده شود، با تجویز دارو قابل درمان نیست. تاکنون دارویی برای تولید احساس امنیت کشف نشده است. بدبینی، انزوا، رفتار تسلیمی، پرهیز از مسئولیتپذیری، پرخاشگری، کماشتهایی، پراشتهایی، عدم توانایی کنترل ادرار یا مدفوع، افت تحصیلی، جویدن ناخن، مکیدن انگشت، کندن پوست بدن، بیقراری، عدم بیان خواستهها و عدم توانایی استدلال از مهمترین علایم به خطر افتادن احساس امنیت کودک و بهداشت روانی او است.
«ب. ج» که نمیخواهد نام اصلیاش در این گزارش منتشر شود میگوید: «بعد از ۳۱سال هنوز بوی آتش من را مضطرب میکند. یادم است، مادربزرگم دستم را گرفت، من را به حیاط پشت خانه برد و کتابهای پدرم را در آتش ریخت. پدرم روی پشت بام میدوید. چند ساعت بعد عدهای مامور داخل خانه شدند. از آن روز به بعد سه سال پدرم را ندیدم.»
بهاره نیز میگوید: «از بوی گلاب حال تهوع میگیرم. پدرم اعدام شد و مادرم سالها زندان بود. بوی گلاب برایم یادآور روزهای ملاقات است. ۳۰ سال گذشته، ولی من هنوز لباس پاسدارهای زندان را که بوی گلاب میداد از یاد نبردهام.»
دولت ایران نه تنها تاکنون در زمینه گنجاندن پیماننامه حقوق کودک در قوانین اساسی، تعیین هیئت نظارت بر اجرای کنوانسیون، قراردادن ضمانت اجرایی در زمینه حمایت از حقوق کودک، اقدام موثری انجام نداده بلکه با پذیرش مشروط کنوانسیون حقوق کودک، با گنجاندن تبصرههای متعدد به مفاد کنوانسیون، با ارائه تعریفی متفاوت از کودک، تبعیض علیه کودک، خشونت علیه کودک، حق حیات، حق زیستن با والدین، حق ورود یا خروج از کشور، حق آموزش و... استانداردهای جهانی به منظور ایجاد زندگی مطلوب برای کودک را نادیده گرفته است. این در حالی است که براساس ماده ۱۹ و ۲۴ کنوانسیون حقوق کودک که کشور ایران نیز به آن پیوسته، حکومتها مسئول هستند امنیت و سلامت روحی و جسمی کودکان را تأمین کنند تا آنها نیز بتوانند صرف نظر از مذهب، جنسیت،نژاد و قومیت بدون ترس و خشونت زندگی کنند.
نویسنده: صبا واصفی
به نقل از رادیو زمانه
هرانا؛ تاملی بر محاکمه ۱۸۹ نفر از دراویش گنابادی / محمد مصطفایی
دراویش
ایران زمین از جمله اقلیتهایی هستند که سالیان سال است مورد هجمه نیروهای
امنیتی و قضایی و بسیاری از اسلامگرایان افراطی قرار میگیرند. دراویش نه
تنها نمیتوانند آیین و مسلک خود را اجرا نمایند و سلوک دیرینه خود را در
مجامع عمومی و حتی خصوص برپا کنند، بلکه در برخی از مواقع محل اقامتشان نیز
مورد تخریب قرار میگیرد. در ماههای گذشته چند وکیلی که از دراویش دفاع
مینمودند، تحت فشارهای روحی، روانی و جسمی قرار گرفته و علیهشان پرونده
سازی شده و راهی زندان گردیدند. در حال حاضر تعدادی از وکلای دادگستری
مدافع حقوق دارویش در بازداشت بوده و شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران
به تصدی قاضی صلواتی قرار است آنها را در روز ۲۶ اردیبهشت محاکمه کند.
بسیاری از دراویش نیز همراه با وکلایشان در بازداشت به سر میبرند.
اما در یک اقدام گروهی قضایی قرار است از فردا سیزدهم اردیبهشت محاکمه ۱۸۹
نفر از دراویش گنابادی در شعبه ۱۰۴ دادگاه جزایی عمومی بروجرد برگزار گردد.
اما چرا این عده محاکمه میگردند؟ آنها
مرتکب چه جرمی شدهاند؟ سوالاتی که در بسیاری از پروندههایی قضایی که
مامورین اطلاعات و امنیتی در آنها دخیل هستند و نفوذ میکنند، بیپاسخ
مانده است.
حقیقت ماجرا از این قرار است که در ساعت
دو بامداد روز یکشنیه مورخ بیستم آبانماه سال ۱۳۸۶ تعدادی از نیرویهای
بسیجی و امنیتی با تعدادی از دراویش در حسنیه بروجرد درگیر میشوند. این
درگیری باعث میشود تا افراد مهاجم از قدرت خود سواستفاده کرده و چند ساعت
بعد از این واقعه با بولدزرهای دولتی به حسینه هجوم برده و حسینیه را به
طور کامل تخریب کنند.
در اصل آنهایی که میبایست محاکمه شوند،
افراد لباس شخصی با هویتهای نامعلوم بوده که دست به تخریب حسینیه زده
بودند. اما از انجا که این اقلیت مذهبی همیشه مورد بیمهری مسولین قرار
داشتند و دارند، متاسفانه به عنوان متهم بازداشت و تحت بازجویی قرار
گرفتند. اتهام تمامی آنها در بدو شروع و تشکیل پرونده اخلال در نظم عمومی،
اجتماع و تبانی برای بر هم زدن امنیت داخلی کشور، شرکت در ایراد ضرب و جرح
و اهانت به مراجع و رهبر انقلاب اسلامی عنوان شده بود که در اردیبهشت ماه
سال ۱۳۹۰ تمامی این دراویش از اتهامات اجتماع و تبانی برای بر هم زدن امنیت
داخلی کشور، شرکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت به مراجع و رهبر انقلاب
اسلامی تبرئه شدند. اما نسبت به اتهام اخلال در نظم عمومی قرار مجرمیت و
کیفرخواست صادر گردید. قراری که فاقد دلیل و مدارک محکمه پسند است.
ملاحظه میفرمایید که ماموران بازداشت
کنند در همان ابتدای تشکیل پرونده، با قصد و نیت خاص، اتهاماتی را منتسب
به بازداشت شدگان نمودند تا این موضوع را سیاسی و امنیتی جلوه داده و
بتوانند به راحتی حقوق دارویش را تضییع کنند. برای برای رسیدن به اهداف شوم
خود حتی از نام رهبری جمهوری اسلامی نیز سو استفاده کرده و عناوینی از
جمله توهین به رهبری و برهم زدن امنیت عمومی را صرفا پاپوشی برای لاپوشانی
اقدامات برخلاف قانون ماموان مهاجم به حسینیه برجرد، منتسب نمودند. ماموران
مهاجم به حسینیه بروجرد نه تنها دست به تخریب غیر قانونی و بلاوجه حسینیه
زدند، بلکه با استفاده از امکانات و تجهیزاتی که در اختیار داشتند، ازجمله
گاز اشک اور و باتوم شروع به ضرب و جرح بسیاری از دراویش کردند و برای
محاکمه دراویش شروع به تحریک عمومی کرده و نامههایی را علیه دراویش منتشر و
پخش کرده و شروع به جمع اوری امضا علیه دواریش جهت تحریک مرجع قضایی در
محکوم نمودن دراویش نمودند.
حال از فردا به مدت ده روز قرار است در
شعبه ۱۰۴ دادگاه جزایی عمومی بروجرد تمامی ۱۸۹ نفر تنها با داشتن چهار وکیل
مدافع در دادگاه حاضر شده و محاکمه گردند. محاکمهای که متهمین اصلیاش
مامورانی هستند که از سپر قدرت برای بقای خود استفاده کرده و دیگری را متهم
به ارتکاب جرم کردهاند تا خود از مسولیت کیفری مبرا گردند. امیدوارم قاضی
دادگاه تحت تاثیر نفوذ ماموران امنیتی قرار نگرفته و عدالت را حاکم کند.
در پایان جا دارد که گروههای مدافع حقوق بشر بیش از پیش بر احقاق حقوق دراویش پافشاری کنند.
محمد مصطفایی
وکیل دادگستری
محمد مصطفایی
وکیل دادگستری
هرانا؛ سخنی با مدعیان حقوق بشر/ سعید شیرزاد
سعید
شیرزاد - دو سال پیش در چنین روزهایی بود که فرزاد رفت و فریادها به
آسمان رسید، آن هم پس از رفتن فرزاد! دوسال از آن روز گذشت و خاطرهٔ فرزاد
هنوز که هنوز است در قلبها جاوید است و فریادش را فرزادها فریاد میزنند و
قلماش را دیگر فرزادها بدست میگیرند.
امروز اما در گوشه و کنار این سرزمین
زندانهایی هستند که فرزادها را در دل خود جای دادهاند و آنان را به بند
کشیدهاند، زندان سنندج، زندان مرکزی سقز، بند ۱۲زندان ارومیه، زندان دیزل
آباد و رجایی شهر و...
سخن اما در حقیقت همان گلایههای سابقی ست که باز ناچار به تکرار آن شدم،
این بار هم خطاب به همان مدعیان حقوق بشر که ادعایشان...
خطاب به همانان که با گرفتن ۲، ۳ویا ۵ سال
زندان (آن هم با مرخصی و یا تعلیقی و یا گرفتن حکم و اروپا نشین شدن) جایی
بس فراتر از ارزششان در رسانهها پیدا میکنند،
یکی به خاطر زیبایی چهرهاش زبانزد خاص و
عام میشود و دیگری به خاطر پتانسیل بالای ایدئو لوژیاش در میان رفقای چپ
روانهٔ آن دور دستها میشود و آن دیگری هم به خاطر ایدئولوژی چپ گرایانه
متمایل به عراق روانهٔ دور دستهای دیگری میگردد و دیگران که با سکنی
گزیدن در آنور آبها هنوز هم همانگونه مدعی باقی ماندهاند و نام حقوق بشر
را یدک میکشند.
و در این میان کسی دیگر بدون هیچ گونه رزومهای و صرفا به خاطر دوستی با زیبا چهرهای پای به میدان میگذارد و او هم مدعی میشود!!!
حال آنکه همین مدعیان وقتی که نامی از
زندانیان سیاسی کرد به میان میآید انگار نه انگار که در برابر واژهٔ حقوق
بشری که یدک میکشند تعهدی نیز دارند؟
سخنی با پایتخت نشینان کافه نشین ژست بگیر روشنفکریست که افتخار چند صباحی انفرادی و زندان را یدک میکشند.
سخنی با به اصطلاح آنور آب نشینهاییست که
دیگر آبی نمانده که از سرشان بگذرد و با همان رزومهٔ چند صباح زندان
اروپا و آمریکا نشین گشتهاند.
و شاید اگر کم شانستر از بقیه بوده باشند روانهٔ شرق آسیا گشتهاند،
همان دوستان و رفقایی که هیچگاه به یاد
نیاوردند که حقوق بشر هیچ گونه مرزی ندارد (شاید به خاطر آنکه بدون مرز
بودنش انترناسیونال را در ذهنها زنده کند که به مرز اعتقاد ندارد و
مرزهایش انسانیت است).
به یاد نیاوردند که خاطر کرد بودن یک
زندانی، نمیتوان اورا فراموش کرد و به خاطر مجاهد بودن زندانی دیگر،
نمیتوان ترس زندان را همراه داشت و به خاطر دارا بودن هرگونه افکار سیاسی،
نمیتوان نقض حقوق بشر را نادیده گرفت (افسوس که حقیقت زندهٔ جامعهٔ حقوق
بشری ایران چیزی جز این نیست که کرد و مجاهد از لیست نقض حقوق بشر حذف
گردیدهاند!!!)
در حقیقت نوشتهٔ بالا مقدمهای بود برای
زدن یک فلش بک به چند ماه قبل، وقتی که گروهی از اپوزیسیون خارج از کشور
یکی از کاملترین لیستهای مربوط به زندانیان سیاسی کرد را منتشر کردند و
وقتی که همین مدعیان حقوق بشر میتوانستند با کار کردن در رابطه با این
لیست گذشتهٔ پر از ترس و تبعیض خود را پاک کنند باز هم بیاعتنا از کنار آن
گذشتند، حتی بدون آنکه در گوشهای از سایتهایشان اشارهای به آن داشته
باشند!
نه کمیته از آن گزارشی تهیه کرد و نه
مجموعهٔ فعالان از آن سخنی بر زبان آورد و نه هیچ مدعی حقوق بشر دیگری
گوشهٔ چشمی به آن انداخت!!!
اینبار اما دلیلشان نه کرد بودن این افراد، که دلیلشان انتشار لیست توسط یک سازمان سیاسی مطرح شد!!!
مدعیان عزیز مگر غیر از این است که حقوق بشر هیچ گونه مرزی نمیشناسد؟
آیا جز این است که در منطق همان حقوق بشر راست مدرن بورژوایی، انسانیت است که حکم میکند؟
ومنطق شما آیا جز رزومه و تبعیض و هراس از حقیقت است؟
وسخن آخر:
شما مدعیان حقوق بشر بدانید که روزی خواهد
رسید که در برابر خلق مجبور به پاسخ گویی شوید و پاسخ گوی این باشید که
لطیف، شیرکو، زانیار، لقمان و دیگر محکومان به اعدام را قربانی ترس خویش
کردهاید و چه بسا که سنگینی این پاسخ تا ابد بر دوشتان خواهد ماند...
هرانا؛ هوشنگ رضایی، زندانی سیاسی به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد
خبرگزاری
هرانا – هوشنگ رضایی، زندانی سیاسی که اخیرا از بند ۳۵۰ زندان اوین به
زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به
مرگ محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این زندانی
سیاسی که در اوایل سال ۱۳۸۹ در غرب کشور بازداشت شد پس از بازداشت به بند
۲۰۹ زندان اوین در تهران منتقل شده بود.
هوشنگ رضایی پس از محاکمه چند دقیقهای از
سوی قاضی مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام محاربه از طریق ارتباط و
همکاری با حرب کومله به اعدام محکوم شد.
این حکم به صورت شفاهی در طی روزهای اخیر به وی در زندان رجایی شهر کرج ابلاغ شده است.
این زندانی سیاسی در طول دو سال گذشته از
ملاقات حضوری و دسترسی به وکیل جهت پیگیری پرونده خود محروم بوده است و پدر
و مادر این زندانی نیز به دلیل کهولت سن و زندگی در شهرستان قادر به
ملاقات هفتگی با وی نیستند.
هوشنگ رضایی از ناحیه دهان و دندان دچار
ناراحتی است اما مسئولین بهداری در زندان اوین با گذشت بیش از دو سال از
زمان بازداشت وی از درمان وی خودداری کردند.
گفتنی است به همراه این زندانی سعید رضایی
پسر عموی وی نیز به جرم مخفی کردن او بازداشت و به یکسال حبس محکوم شده
است، نامبرده هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین تحمل حبس میکند.
لازم به ذکر است، در طی هفته اخیر و تا
کنون 4 زندانی سیاسی از سوی دستگاه قضایی به اعدام محکوم شدند، غلامرضا
خسروی سواد جانی از سوی دیوان عالی کشور و سیروان نژاوی و ابراهیم عیسیپور
از سوی دادگاه انقلاب مهاباد سه تن از زندانیان سیاسی هستند که اخیرا به
اعدام محکوم شدند.
آغاز ساخت مستندی در خصوص یوسف ندرخانی، شهروند مسیحی
خبرگزاری
هرانا - "نادر طالبزاده" کارگردان و مستندساز در گفتوگو با خبرنگار
سینمایی فارس از ساخت مستندی در مورد یوسف ندرخانی شهروند مسیحی خبر داد.
به گزارش هرانا، وی در مورد قرآن سوزی
کشیک آمریکایی و عنوان این مطلب که این کار در اعتراض به بازداشت ندرخانی
در ایران صورت گرفته است گفت: "این اولین باری نیست که ما در این زمینهها
کوتاهی میکنیم. موارد مشابهی هم وجود داشت که بعلت عدم توجه ما، یک
جبههای به ناحق علیه ما تشکیل شد و به لطماتی را وارد کرد."
طالبزاده خاطرنشان کرد: "قرار است به
اتفاق یک تیم، مستندی را درباره یوسف ندرخانی و پرونده او بسازیم و نیتمان
این است که در این مورد به دنیا اطلاع رسانی کنیم و به آنها بفهمانیم که
این اطلاعاتی که رسانههای سلطه به خورد آنها میدهد غلط و برای مقاصد
سیاسی است."
وی افزود: "دوستان ما در قوه قضاییه
خوشبختانه مثبت برخورد کردهاند و امیدواریم بتوانیم با همکاری آنها به
این مهم دست پیدا کنیم چراکه بدون همکاری آنها این امر امکانپذیر نیست."
روز گذشته یکی از نزدیکان ندرخانی در مورد
اظهارات این مستندساز به گزارشگر هرانا گفت: "آقای ندرخانی نیز از این
موضوع مطلع شده و ضمن تقبیح عملکرد کشیش آمریکایی نسبت به ساخت مستند در
مورد خود نیز اعلام نگرانی کرده است."
گفتنی است این قبیل مستندها همواره با
خلاف گویی، نقض حقوق متهم و وارونه جلوه دادن واقعیت همراه بوده است و
شبکه خبری پرس تی وی در طی ماههای اخیر اقدام به پخش دو مستند از شهروندان
معترض عرب و کرد نموده که در آن اتهامات تروریستی برای برخی از بازداشت
شدگان منتسب شده است.
هرانا؛ آخرین وضعیت پروندهی سالار طوری و وحید حبیب چشمه
خبرگزاری
هرانا - سالار طوری و وحید حبیب چشمه، که روز دوم اسفند ماه سال گذشته در
شهر جدید سهند بازداشت شده بودند، رسیدگی به پروندهشان در دادسرای عمومی و
انقلاب اسکو آغاز شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، بازپرس، پس از تفهیم اتهام عضویت در گروههای غیر قانونی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، اقدام به صدور قرار بازداشت موقت برای سالار طوری و وحید حبیب چشمه کرده و سپس پرونده، جهت رسیدگی به شعبهی ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی اسکو ارجاع شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، بازپرس، پس از تفهیم اتهام عضویت در گروههای غیر قانونی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، اقدام به صدور قرار بازداشت موقت برای سالار طوری و وحید حبیب چشمه کرده و سپس پرونده، جهت رسیدگی به شعبهی ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی اسکو ارجاع شده است.
این در حالیست که قاضی دادگاه مذکور با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادگاه انقلاب تبریز ارسال کرده است.
همچنین علی رغم عدم تعیین وقت رسیدگی به
اتهامات این دو فعال مدنی، رئیس شعبهی اول دادگاه انقلاب تبریز، از فک
قرار بازداشت صادره اجتناب و امکان تبدیل آن به قرار وثیقه دیگری را به
اولین جلسهی رسیدگی موکول کرده است.
گفتنی ست که مامورین ادارهی اطلاعات، در حین بازرسی منازل این افراد، لوحهای فشردهای حاوی آموزش زبان ترکی آذربایجانی و همچنین نشریهای تحت عنوان "چاغیریر وطن" کشف و اتهامات انتسابی ذکر شده، بر همین اساس، به آنها تفهیم شده است.
گفتنی ست که مامورین ادارهی اطلاعات، در حین بازرسی منازل این افراد، لوحهای فشردهای حاوی آموزش زبان ترکی آذربایجانی و همچنین نشریهای تحت عنوان "چاغیریر وطن" کشف و اتهامات انتسابی ذکر شده، بر همین اساس، به آنها تفهیم شده است.
حبیب چشمه در حال حاضر در بند ۱۲ محکومین زندان تبریز، به همراه عدهای از دیگر فعالین مدنی آذربایجان محبوس است.
هرانا؛ تشدید فشار ادارهی اطلاعات قائم شهر به یک زوج بهایی
خبرگزاری
هرانا - ادارهی اطلاعات قائم شهر از آزادی خانم راحله معصومی ممانعت به
عمل میآورد و همچنین ساحل میری همسر ایشان را نیز تحت فشار گذاشته است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در حالیکه تاکنون دو مرتبه از خانوادهی
راحله معصومی (میری) شهروند بهایی ساکن قائم شهر درخواست وثیقه برای آزادی
شده ولی هربار دادستان به خانوادهی این زندانی اعلام کرده که ادارهی
اطلاعات اجازه آزادی نامبرده را نداده است.
راحله معصومی در تاریخ ۳۰ فروردین ماه
۱۳۹۱ به همراه همسرش ساحل میری در پی مراجعهی ماموران ادارهی اطلاعات
قائم شهر به منزل مسکونیشان دستگیر شد. وی هنگام دستگیری باردار بوده و از
زمان بازداشت تاکنون در بند زنان زندان قائم شهر به سر میبرد.
گفتنی ست اتهام اصلی ساحل میری ازدواج با
یک دختر مسلمان و تغییر دین دادن همسرش میباشد ماموران به دلیل عدم پذیرش
اتهام مزبور توسط ساحل میری به پدر و مادر خانم معصومی فشار آوردهاند تا
از نامبرده به دلیل به بهاییت گروانیدن دخترشان شکایت کنند.
هرانا؛ کفایت ملک محمدی در شرایط وخیم جسمی بسر میبرد
خبرگزاری
هرانا - کفایت ملک محمدی زندانی محبوس در بند زنان زندان اوین به علت
کهولت سن و دردهای مزمن در شرایط خطرناکی بسر میبرد و مسئولین زندان از
درمان کامل وی امتناع میکنند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کفایت ملک محمدی که هم اکنون در بند
نسوان زندان اوین بسر میبرد ۶۰ سال سن دارد و از سر درد شدید، مشکلات قلبی
و پارگی گوش رنج میبرد. پزشکان زندان بارها توصیه کردهاند که گوش کفایت
ملک محمدی باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد، ولی مسئولین زندان تا کنون از
این امر سر باز زدهاند.
کفایت ملکمحمدی شهروند ۶۰ ساله از جمله
کسانی است که در دی ماه ۱۳۸۷ هنگامی که قصد داشت برای ملاقات بستگانش به
کشور عراق سفر کند، در فرودگاه بین المللی تهران بازداشت شد و به اتهام
«اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب
به ریاست قاضی مقیسه، به ۵ سال حبس، محکوم شد. وکیل وی به حکم صادر شده
اعتراض کرد و پرونده وی به شعبه ۵۴ تجدید نظر ارسال شد، اما این حکم در
دادگاه تجدیدنظر به تأیید رسید.
گفتنیست، کفایت ملک محمدی با وجود گذشت بیش از ۴۰ ماه از دوران محکومیت خود، کماکان از حق مرخصی محروم میباشد.
وی پیشتر در دهه ۶۰ در حالی که آبستن بود بازداشت شده و فرزند بزرگ خود را در زندان اوین بدنیا آورده بود.