در بیانیه ای که امروز توسط طالبان منتشر شد، گفته می شود که "امارت اسلامی افغانستان" گفتگوهای خود را با آمریکا در قطر، مادام که این کشور مواضع خود را کاملأ روشن نکرده به قول های خود وفا نکند، معلق می کند زیرا این گفتگو ها از دست دادن زمان است.
طالبان می گویند فهرست شرایط ارائه شده توسط نماینده آمریکا در این گفتگوها نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه با آن چه از پیش در موردش توافق به دست آمده بود اختلاف دارد.آنها این تصمیم را پس از تیراندازی یک سرباز آمریکائی به روی غیر نظامیان افغان، کشتن 16 تن از آنان و خارج کردن وی از این کشور گرفتند.
در پیوند با این کشتار، 1000 افغان امروز در قندهار به خیابان ریختند و خواستار محاکمه سرباز آمریکائی در افغانستان شدند.
این تظاهرات هم زمان با حضور "لئون پانه تا" وزیر دفاع آمریکا در افغانستان برای گفتگو با حامد کرزای انجام می گیرد. گفتنی است که یک انفجار نیز دیروز به هنگام ورود وزیر دفاع آمریکا به افغانستان رخ داد اما "پانه تا" آن را بدون ارتباط با خود دانست.
از سوی دیگردر پی انفجار یک بمب در ارزوگان امرزو 13 غیر نظامی کشته شدند.
درهمین حال، در حالی که آلمان اعلام کرد نیروهای این کشور تا پایان سال 2014 در افغانستان باقی خواهند ماند، باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در سخنان دیشب خود گفت : علیرغم رویدادهای خونین اخیر، تغییر ناگهانی در طر حهای این کشور در پیوند با خروج نیروهایش از افغانستان به وجود نخواهد آمد.
دسترسی به آب آشامیدنی حقی جهانشمول و جزئی از حقوق بشر
نمایندگان یک صد و سی کشور شرکت کننده در "ششمین همایش جهانی آب" که از روز دوشنبۀ این هفته در شهر مارسی در فرانسه گرد هم آمده اند بیایه ای را تصویب کردند که در آن دسترسی به آب آشامیدنی به عنوان یکی از حقوق جهانشمول افراد انسانی و حقی از "حقوق بشر" تلقی شده واین کشورها متعهد می شوند در تحقق این حق شهروندان بکوشند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه در حدود بیست و پنج هزار تن از صد و هفتاد کشور سراسر جهان برای شرکت در این گردهمائی به مارسی سفر کرده اند.
خبرگزاری فرانسه تصویب این بیانیه را موفقیتی برای گردهمائی مارسی میداند و یادآور می شود که در گردهمائی سال ٢٠٠٩ در استانبول در ترکیه، شماری از کشورها جهانشمولی حق دسترسی به آب آشامیدنی و تلقی آن به عنوان حقی از "حقوق بشر" را نمی پذیرفتند.
برغم اتفاق نظر در تصویب این بیانیه، در دیگر موارد اختلاف نظرهائی در میان شرکت کنندگان به چشم می خورد.
به عنوان مثال شماری از کشورها از جمله بولیوی خواستار آن بودند که خصوصی سازی در عرصۀ آب ممنوع شود و دولت ها مسئولیت را در این عرصه بر گردن داشته باشند.
علاوه بر دولت ها، سازمان های غیر دولتی و انجمن های فعال در عرصه های عمرانی نیز در این گردهمائی حضور دارند.
"ششمین همایش جهانی آب" در روز دوشنبه با سخنرانی "فرانسوا فییون"، نخست وزیر فرانسه آغازیه کار کرده و تا روز شنبه برپا خواهد بود.
در گفتگوئی با دکتر جلال ایجادی، استاد دانشگاه و کارشناس حفظ محیط زیست و عضو حزب سبزهای فرانسه، در مورد مشکلات اساسی در این عرصه و راه حل های آن گفتگو کرده ایم.
جلال ایجادی پس از یادآوری آمار و ارقامی در مورد آب و از جمله اشاره به این نکته که تنها یک درصد آب های جهان را آب های شیرین تشکیل می دهد به ضرورت فعالیت های آموزشی و فرهنگی برای جلوگیری از هدر رفتن این مادل حیاتی اشاره می کند.
این کارشناس حفظ محیط ریست ضمن خاطر نشان ساختن محروم بودن بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت دنیا از آب آشامیدنی بر مسئولیت دولت ها در این ارتباط تأکید کرده و می گوید هر چند ممنوعیت خصوصی سازی در عرصۀ اب عملی نیست اما باید دولت ها، نهادهای مدنی و شهروندان در کنار بخش خصوصی نقشی فعال تر داشته باشند.
تنش های سیاسی و نظامی
متعاقب حملۀ سرباز امریکایی به غیر نظامیان افغان، تنش و حملات در افغانستان در حال ازدیاد است. موضع گیری های مسئولین در مورد مسایل نظامی و مذاکرات مقدماتی میان طالبان و امریکایی ها، هم در حال تغیر است.
طالبان اعلان کردند که مذاکرات مقدماتی با امریکا را به دلیل تردیدات آنان در مورد مسئلۀ زندانیان متوقف میکنند. در عین زمان در کابل، حامد کرزی از لئون پان تا، وزیر دفاع امریکا درخواست کرد تا نیروهای غربی دهات افغانستان را تخلیه کنند و به پایگاه های خود بروند. با ابراز این موضوع حامد کرزی اضافه کرد که افغانستان میتواند اجرائات تفویض مسئولیت های امنیتی را، زود ترانجام بدهد و تا آخر سال 2013، یعنی یک سال زود تر از موعد پیش بینی شده تمامی مسئولیت های امنیتی را بعهده بگیرد.
از سوی دیگر، ارتش امریکا اعلان کرده است که قاتل شانزده تن غیر نظامی افغان را، با وجود این که افغان ها در خواست کرده بودند که در افغانستان محاکمه شود، چهارشنبه شب، به کویت انتقال دادند. این در حالیست که موقع رسیدن وزیر دفاع ایالات متحده در پایگاه نظامی انگلیسی در هلمند، یک شخصیکه احتمالاً از طرفداران طالبان بود، و به عنوان مترجم وارد این پایگاه شده بود، با ربودن یک کامیونت، به سوی سربازانی که برای پذیرایی از وزیر دفاع امریکا جمع شده بودند حمله برد. در این حمله، خود شخص انتحاری کشته شد و تنها یک سرباز انگلیسی زخمی شد. لئون پان تا در این مورد گفته است که دلیلی وجود ندارد که او تصور کند که خود او، هدف این سوء قصد بوده.
سوء قصد دیگری هم امروز در ارزگان صورت گرفت که در آن، در اثر انفجار یک بامب کنار خیابانی، شش تن غیر نظامی، کشته شدند. در میان قربانیان این سوء قصد، چهار تن زن و دو طفل هم بود. چهارشنبه، در یک سوء قصد مشابه دیگر، در ولایت هلمند هم، انفجار یک بامب باعث کشته شدن هشت تن غیر نظامی شد.
از سوی دیگر، ارتش امریکا اعلان کرده است که قاتل شانزده تن غیر نظامی افغان را، با وجود این که افغان ها در خواست کرده بودند که در افغانستان محاکمه شود، چهارشنبه شب، به کویت انتقال دادند. این در حالیست که موقع رسیدن وزیر دفاع ایالات متحده در پایگاه نظامی انگلیسی در هلمند، یک شخصیکه احتمالاً از طرفداران طالبان بود، و به عنوان مترجم وارد این پایگاه شده بود، با ربودن یک کامیونت، به سوی سربازانی که برای پذیرایی از وزیر دفاع امریکا جمع شده بودند حمله برد. در این حمله، خود شخص انتحاری کشته شد و تنها یک سرباز انگلیسی زخمی شد. لئون پان تا در این مورد گفته است که دلیلی وجود ندارد که او تصور کند که خود او، هدف این سوء قصد بوده.
سوء قصد دیگری هم امروز در ارزگان صورت گرفت که در آن، در اثر انفجار یک بامب کنار خیابانی، شش تن غیر نظامی، کشته شدند. در میان قربانیان این سوء قصد، چهار تن زن و دو طفل هم بود. چهارشنبه، در یک سوء قصد مشابه دیگر، در ولایت هلمند هم، انفجار یک بامب باعث کشته شدن هشت تن غیر نظامی شد.
پانزده ماه مارس سالروز آغاز تظاهرات مردم سوریه
امروزمصادف است با پانزدهم ماه مارس. یک سال پیش درچنین روزی اولین صفوف تظاهرات اعتراضی درشهرخونین حُمص وبرخی دیگر ازشهرهای سوریه وارد خیابان شد و بلافاصله با گلوله های مامورین حکومتی سرکوب گردید.
با این حال، مردم سوریه مبارزات اعتراضی خود را تا امروزهرگز رها نکرده اند، و اکنون، با گذشت سی صد و شصت و پنج روز، وسعت مبارزات نه تنها کاستی نگرفته بلکه با به جای گذاشتن بیش ازهشت هزارو پانصد قربانی همچنان با قدرتی بیش از یک سال پیش ادامه یافته است. روزنامه های امروز فرانسه به مناسبت یک سال مبارزه و هزاران قربانی، بیشترین گزارش های خود را، باردیگر، به وضع وخیم سوریه و سرکوب های بی رحمانه مامورین رژیم بشاراسد اختصاص داده اند، که به آن بازخواهیم گشت.
حال که ازجنایات صورت گرفته درسوریه سخن رفت، به گزارشی درلاکروا ارگان جامعه مسیحیان فرانسه اشاره کنیم که دردیگر روزنامه ها نیز به آن پرداخته شده است. دادگاه جنائی بین المللی درلاهه اولین حکم محکومیت خود را درمورد یک متهم به ارتکاب جنایات جنگی صادرکرد و، به نوشته این روزنامه، دادگاه، به این طریق، به همه افرادی که به جنایت علیه بشریت دست زده اند هشدارداده که روزی باید پاسخگوی اعمال خود باشند.
لاکروا می نویسد: صدوراولین حکم محکومیت علیه یک جنایت کارجنگی درواقع موفقیتی برای این دادگاه با شمارمی رود که ازسال دو هزارو دو میلادی با یک صدو هشت میلیون اُورُو بودجه و هفت صد عضودائم وغیردائم به ده ها پرونده مجرمین جنایات علیه بشریت رسیدگی کرده است. دراین مورد، محکوم یکی از رهبران اپوزیسیون کنگو است که بین سال های دو هزارو دو و دو هزارو سه درجنگ های داخلی این کشورهزاران کودک را مسلح کرده و به میدان جنگ فرستاده است.
لاکروا می نویسد: با صدوراین حکم، دادگاه جنائی بین المللی ادامه موجودیت خود را درمقابل انتقاد ها و تردید های بسیاردرمورد مفید به فایده بودن این نهاد بین المللی ثابت کرد. یک کارشناس دادگاه لاهه می گوید: با حکم صادره داده درواقع این پیام را رسانده است که مرتکبین جنایت علیه بشریت باید بدانند که دوران جنایت بدون مجازات به پایان رسیده است.
بازمی گردیم به سوریه و سالگرد سرکوب های مردم معترض به دست نیروهای تحت فرمان حکومت دمشق. درپاریس سازمان گزارشگران بدون مرز دوشنبه شب، طی مراسمی، جایزه "شهروند نت" را به پاس تلاش های جوانان سوری که توانستند از طریق اینترنت، هم شبکه بسیج داخلی را سامان دهی کنند وهم جهان را ازآنچه که دراین کشورمی گذرد آگاه سازند، به یک دختربیست وهفت ساله سوری اعطا کرد.
فیگارو درگزارشی دراین رابطه می نویسد: جوانان سوری اکنون یک سال است که با ازخود گذشتگی به بسیج عمومی علیه سرکوب ها پرداخته اند.
یاسمین دخترجوانی که به نمایندگی از سوی جوانان سوری جایزه را دریافت کرده می گوید: رژیم سوریه درحال فرریزی است، من موج فرارها از ارتش و دستگاه دولتی را براین مدعای خود شاهد می گیرم.
وی می افزاید: اگر حمایت های روسیه و چین ازحکومت بشاراسد نبود، این حکومت مدت ها پیش فرو ریخته بود، و امروز نیزسرنگونی رژیم بشار اسد سرنوشت محتوم این رژیم است، تحقق آن تنها به زمان بستگی دارد.
ولیبراسیون روزنامه دیگر صبح پاریس به همین مناسبت، یعنی یک سال مبارزات مردم سوریه، یک گزارش دو صفحه ای را به رویداد ها خونین این کشورطی یک سال گذشته اختصاص داده.
لبیراسیون می نویسد: یک سال مبارزه، نزدیک به ده هزارکشته، همان شماریا بیشتر افراد ناپدیده شده، هزاران هزار مجروح رها شده بدون کمک های پزشکی، ده ها هزارزندانی، محله های بیشمار ویران شده زیربمباران تانک ها و توپ های حکومتی، که حتی به زنان وکودگان نیز رحم نمی کنند، این است امروز آنچه درسوریه مشاهده می شود، آنوقت رژیم حاکم براین کشور همه ی انچه را که جلوی چشم جهان درحال روی داد ن است نتیجه توطعه های آمریکا و اسرائیل علیه مردم "مقاوم" سوریه قلمداد می کند. لیبراسیون می نویسد: ازنظررژیم بشاراسد، وسائل ارتباط جمعی دروغ می گویند و تروریست های سلفی هستند که توانسته اند به سوریه نفوذ کرده و اقد امات تروریستی سازمان دهی کنند، ولی کارگزاران همین رژیم نمی توانند بگویند که بلاخره این هزاران هزارپیروجوان که حکومت و نیروهای ویژه بی رحم آن را درخیابان ها به چالش می کشند چه کسانی هستند و چه می خواهند؟.
هومنیته ارگان هوادران حزب کمونیست فرانسه نیز گزارشی را به یک سالگی آغازمبارزات مردم سوریه اختصاص داده است.
دریکی از مطالب هومنیته به بیانیه ی عفو بین الملل درمورد اعمال شکنجه درزندان ها سوریه اشاره شده است. به نوشته هومنیته، علی رغم همه تلاش ها برای پایان دادن به سرکوب ها، درحال حاضربرای کاهش بحران درسوریه راه حلی درچشم اندازدیده نمی شود، زیرا هیچ راه حلی که بتواند کارسازباشد بدون جلب موافقت روسیه و چین ممکن نخواهد بود، و به این ترتیب، درحال حاضر نشانی از تمایل روسیه به همکاری درسازمان ملل متحد برا حل بحران سوریه دردست نیست.
تفاهمات و تفاوت ها میان انگلستان و ایالات متحده، در مورد افغانستان
انگلیس و امریکا در حالی تلاش دارند که تفاهم میان همدیگر را به افغانستان و جهان ابراز کنند، که میان سیاست های این دو کشور در افغانستان، تفاوت های هم وجود دارد.
باراک اوباما و داوید کامرون در نیویورک، طی ملاقات سه روزۀ خود اعلان کردند که ماموریت خود را در افغانستان ادامه بدهند. این در حالیست که به دلیل حوادث اخیر، در داخل کشور های غربی هم فشار روی حکومت ها، برای خروج نظامی از افغانستان، ازدیاد یافته است. طی کنفرانس مطبوعاتی امروز، اوباما با تصریح این که وقایع اخیر تغیر آنی در عملکرد نظامی آنان نخواهد داشت، گفته است که آنان تا حالا ده هزار تن از سربازان خود را از افغانستان بیرون کرده اند، و تا تابستان، بیست و سه هزار تن دیگر را نیز بیرون خواهند کرد.
با اصرار روی این که میان این دو قدرت مهم در مسئلۀ افغانستان، تفاوت نظر وجود ندارد، داوید کامرون، نخست وزیر انگلستان به اوباما وعده داده است که «بازی را در افغانستان رها نخواد کرد». این تفاوت نظر ها یا توافقات میان امریکا و انگلستان، موضوع گفتگوی ماست با آقای زلمی نشاط، پژوهشگر در دانشگاه اسکس، در انگلستان.
آقای نشاط میگوید که از آغاز ماجرا یعنی از ظهور دوبارۀ طالبان در سال های دوهزار و شش و هفت انگلیس ها متوجه شده بودنه که مشکل افغانستان با جنگ حل نمیشود بلکه باید با طالبان مذاکره کرد و آنان موفق شدند این نظر را به امریکاییان هم بقبولانند. در حالیکه امریکاییان بیشتر تمایل داشتند تا طالبان را معدوم کنند، حتی اگر این کار به قیمت حمله ها با هواپیماهای بدون سرنشین در داخل خاک پاکستان هم باشد. بعد از مدتی به گفتۀ آقای نشاط امریکاییان و انگلیس ها متوجه شدند که مشکل افغانستان مشکل داخلی نیست، بلکه یک مشکل منطقه ای است. پاکستان نه تنها از طالبان حمایت میکند بلکه همچنان در طی این مدت، فشار های غربی ها هم روی این کشور اثر نداشت. و در نهایت، آنان مجبور شدند برای رسیدن به یک تفاهم با پاکستان، وارد مذاکره با طالبان شوند.
با اصرار روی این که میان این دو قدرت مهم در مسئلۀ افغانستان، تفاوت نظر وجود ندارد، داوید کامرون، نخست وزیر انگلستان به اوباما وعده داده است که «بازی را در افغانستان رها نخواد کرد». این تفاوت نظر ها یا توافقات میان امریکا و انگلستان، موضوع گفتگوی ماست با آقای زلمی نشاط، پژوهشگر در دانشگاه اسکس، در انگلستان.
آقای نشاط میگوید که از آغاز ماجرا یعنی از ظهور دوبارۀ طالبان در سال های دوهزار و شش و هفت انگلیس ها متوجه شده بودنه که مشکل افغانستان با جنگ حل نمیشود بلکه باید با طالبان مذاکره کرد و آنان موفق شدند این نظر را به امریکاییان هم بقبولانند. در حالیکه امریکاییان بیشتر تمایل داشتند تا طالبان را معدوم کنند، حتی اگر این کار به قیمت حمله ها با هواپیماهای بدون سرنشین در داخل خاک پاکستان هم باشد. بعد از مدتی به گفتۀ آقای نشاط امریکاییان و انگلیس ها متوجه شدند که مشکل افغانستان مشکل داخلی نیست، بلکه یک مشکل منطقه ای است. پاکستان نه تنها از طالبان حمایت میکند بلکه همچنان در طی این مدت، فشار های غربی ها هم روی این کشور اثر نداشت. و در نهایت، آنان مجبور شدند برای رسیدن به یک تفاهم با پاکستان، وارد مذاکره با طالبان شوند.
سفروزیرامورخارجه حماس به تهران
یک مقام بلند پایه جنبش اسلامی حماس برای دیداربا مقامات حکومت اسلامی ایران وارد تهران شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، محمود الزهار، بامداد امروز طی دیداری با سعید جلیلی دبیرشورای امنیت ملی جمهوری اسلامی آخرین تحولات فلسطین را با وی مورد بحث و تبادل نظرقرارداد.
بنابراین گزارش، سعید جلیلی دراین دیدار باردیگر حمایت جمهوری اسلامی را ازخواست های فلسطینان اعلام داشت و ابرازاطمینان کرد که فلسطینیان درمقابله با اسرائیل پیروز خواهند شد.
سعید جلیلی همچنین درمورد توطعه ای که، به گفته وی، هدف آن ایجاد تفرقه درجنبش فلسطین است هشدارداد.
بنا براین گزارش محمود الزهارکه درضمن نقش وزیرامور خارجه حماس را نیزبرعهده دارد، دردیداربا جلیلی اطمینان داده است که اصول استراتژیک جنبش اسلامی حماس تغیرنخواهد کرد.
محمود الزهاردردر ساعات امروز با علی لاریجانی رئیس مجلس اسلامی نیز دیدارو گفت وگو کرده است.
لازم به یادآوری است که طی هفته های اخیرباردیگر شلیک راکت از نواحی فلسطینی غزه به سوی خاک اسرائیل ازسرگرفته شد، که به حملات هوائی اسرائیل وکشته شدن شماری از فلسطینیان انجامید.
بنیامین ناتانیاهو نخست وزیر اسرائیل امروز باردیگر ایران را مسئول تحرکات اخیردرنواحی فلسطینی که به قربانی شدن شماری انجامید متهم کرده است.
بنابراین گزارش، سعید جلیلی دراین دیدار باردیگر حمایت جمهوری اسلامی را ازخواست های فلسطینان اعلام داشت و ابرازاطمینان کرد که فلسطینیان درمقابله با اسرائیل پیروز خواهند شد.
سعید جلیلی همچنین درمورد توطعه ای که، به گفته وی، هدف آن ایجاد تفرقه درجنبش فلسطین است هشدارداد.
بنا براین گزارش محمود الزهارکه درضمن نقش وزیرامور خارجه حماس را نیزبرعهده دارد، دردیداربا جلیلی اطمینان داده است که اصول استراتژیک جنبش اسلامی حماس تغیرنخواهد کرد.
محمود الزهاردردر ساعات امروز با علی لاریجانی رئیس مجلس اسلامی نیز دیدارو گفت وگو کرده است.
لازم به یادآوری است که طی هفته های اخیرباردیگر شلیک راکت از نواحی فلسطینی غزه به سوی خاک اسرائیل ازسرگرفته شد، که به حملات هوائی اسرائیل وکشته شدن شماری از فلسطینیان انجامید.
بنیامین ناتانیاهو نخست وزیر اسرائیل امروز باردیگر ایران را مسئول تحرکات اخیردرنواحی فلسطینی که به قربانی شدن شماری انجامید متهم کرده است.
هفت نماینده محافظهکار مجلس:
اظهارات احمدینژاد کدورتها را افزایش داد
رئیس دولت دهم روز چهارشنبه (۲۴ اسفند) به منظور پاسخگویی به پرسشهای نمایندگان در مجلس حضور یافت٬ اما با اظهارات کنایهآمیز خود خشم آنها را برانگیخت.
در بیانیه این هفت نماینده مجلس که روز پنجشنبه (۲۵ اسفند) منتشر شده٬ آمده که پاسخهای احمدینژاد «باعث وهن مجلس٬ دولت٬ قوه قضائیه و خلاصه وهن جمهوری اسلامی» شده است.
آنها تاکید کردهاند نحوه برخورد رئیس دولت دهم با پرسشهای نمایندگان «موجبات کدورت و اختلاف و کشمکش جدیدی را فراهم ساخت و سرمایه با ارزشی را بدون منفعت درخور به هدر» داده است.
در این بیانیه آمده است: «دود این آتش تنها به چشم مردم خواهد رفت و نتیجه این قبیل فرافکنیها غفلت از مشکلاتی مثل گرانی افسارگسیخته و بیکاری و اعتیاد و آلودگی محیط زیست و مفاسد مالی خواهد بود.»
احمد توکلی٬ حسین نجابت٬ پرویز سروری٬ الیاس نادران٬ حسین فدایی٬ زهره الهیان و علی زاکانی هفت نمایندهای هستند که این بیانیه را امضا کردهاند.
این نمایندگان روز یکشنبه ۲۱ اسفند ماه نیز در بیانیهای پیشنهاد کرده بودند نمایندگان به جای طرح سئوال از محمود احمدینژاد با وی در فضایی دوستانه گفتگو کنند.
«پنجره»ی سازش اصلاحطلبها رئیس «تشخیص» ماند!
در همین راستا کارشناسان فوراً اظهار نظر کردند که آن یکی پسر خوب و بلای رهبری هم که پس از شرکت در انتخابات مجلس رسماً عین یک نوترون شده و بدون هیچ فایده و اثری همینطوری بیخود و بیجهت دور «هسته» میچرخد عنقریب باز شده و بعنوان جایزه از طرف رهبری خلاصه برای یککاری در یکجائی منصوب بشود . همین کارشناسان معتقدند که با باز شدن هر دو لنگ پنجرههای سازش ، اصلاح طلبها بتوانند در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری هم عین انتخابات مجلس با تحریم فعال ، حضور فعالتر داشته و چه بسا در انتخابات بعدی مجلس و حتی خبرگان هم همینطور همش در بخش دوی توابع وادان دماوند فعال باشند و خلاصه هی باز و بسته بشوند ببینیم تهش چهجوری میشود .
گفته میشود باز کردن هاشمی رفسنجانی از سوی رهبری در این راستا انجام شده که ناموساً هیچکسی در بالا تا پائین نظام عمراً بهتر از ایشان به مصلحت خود و فک و فامیل و خصوصاً نظام وارد نیست فقط ایشان تا قبل از واشدگی هر ماه خیال میکرد شش ماه بعد رهبر میشود ، بعداً که بسته شد فهمید هیچ از این خبرا نیست . همچنین برخی گمانهزنیها حاکی از این است که پنجرهای را که اصلاح طلبها خودشان را جر دادند باز نشد ، رهبری با یک تلنگر باز کرد و لذا حالا که اینطوری است چهبسا بهتر باشد که اصلاح طلبها از این به بعد خود رهبری را بعنوان پنجره باز و بسته بکنند که البته چون باز و بسته کردن رهبری ایراد شرعی دارد و از طرفی با بودن خاتمی که بدن منعطفی دارد و خیلی خوب باز و بسته میشود ، این کار بعید به نظر میرسد .
لازم به ذکر است که رهبری در پایان حکمش که با اسم هاشمی رفسنجانی شروع میشود در مورد خواص بیبصیرت هیچی نگفت !
اعتراض نمایندگان مجلس به «لحن و ادبیات» احمدینژاد
به دنبال اظهارات روز چهارشنبه محمود احمدینژاد در مجلس، «لحن و ادبیات» وی از سوی برخی از نمایندگان مورد انتقاد قرار گرفت. در این میان یکی از نمایندگان مجلس ادبیات آقای احمدینژاد را «توهین» به کشور دانست و نماینده دیگری نیز از لحن «سطح پایین» رئیس جمهور ایران انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، مجید نصیرپور، نماینده سراب، در خصوص پاسخهای روز چهارشنبه رئیس جمهور به سوالات نمایندگان گفت: «ادبیات احمدینژاد امروز در حد و اندازه رئیس جمهور ایران اسلامی نبود و گفتمان ایشان از سطح پایینی برخوردار بود. امروز ایشان شوخیهای بیموردی با مجلس کردند.»
مسعود پزشکیان، نماینده تبریز، نیز در این خصوص گفته است: «این ادبیات برازنده جایگاه ریاست جمهوری نبود… طراحان سوال از رئیس جمهور بسیار تلاش کردند که محترمانه حرف بزنند، اما ایشان در جوابهای خود ادبیات درستی نداشتند و به نوعی به یک مملکت و کشور توهین کردند.»
با وجود تلاش حامیان دولت برای لغو جلسه سؤال نمایندگان مجلس از رئیس جمهور، محمود احمدینژاد روز چهارشنبه به مجلس احضار شد، اما در این جلسه انتقادهای نمایندگان را نپذیرفت و پرسشهای آنان را بعضاً با لحنی تمسخرآمیز پاسخ داد.
وی پس از قرائت سوال از سوی علی مطهری خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «سوالهایی که مطرح کردید خیلی سخت نبود و به نظر میرسد طراح سوال از همانهایی بود که با شاسی فوق لیسانس گرفته است.»
این سخنان اعتراضهایی را در مجلس به همراه داشت.
عباسعلی نورا، نماینده مردم زابل، پس از آن اعلام کرد: «زمانی که آقای احمدینژاد لیسانس نداشت بنده دکترا داشتم. آیا بیان سخنی مانند فشار دادن شاسی و گرفتن فوق لیسانس از سوی رئیس جمهور در مجلس پذیرفتنی است؟»
محمدرضا خباز، نماینده کاشمر، نیز در این خصوص گفت: «رئیس جمهور ما را متهم کرد که با فشار دادن شاسی فوق لیسانس گرفتیم؛ کسی که در این جا سؤال را مطرح کرد یعنی آقای مطهری دکترا دارد؛ این چه حرفی است که به نمایندگان توهین میکنند؟»
وی همچنین تأکید کرد: «(آقای احمدینژاد) بیش از ۱۰ دفعه کلمه شوخی را به کار بردند، مگر مجلس محل شوخی است؟»
به دنبال این اظهارات، علی لاریجانی، رئیس مجلس، اعلام کرد که مجلس جای «شوخی» و استفاده از کلمات «شاسی و ماسی» نیست.
جلسه پاسخ به سوالات نمایندگان روز چهارشنبه با حضور ۲۰۰ نماینده مجلس و ۲۴۵ تن از اهالی رسانه در حالی برگزار شد که محمود احمدینژاد به همراه ۹ وزیر و معاون رئیس جمهور در این جلسه حضور پیدا کرد.
محمود احمدینژاد نخستین رئیس جمهوری اسلامی است که توسط نمایندگان مجلس مورد سوال قرار گرفته است.
نمایندگان معترض: احمدینژاد سوال را با سوال پاسخ داد
روز چهارشنبه همچنین محمود احمدینژاد در جریان پاسخ به سوالات نمایندگان، در مواردی به جای پاسخ به سوالات، شخصا سوالاتی را مطرح کرد که این امر نیز از سوی نمایندگان مورد اعتراض قرار گرفت. برخی دیگر از نمایندگان نیز معتقد بودند که آقای احمدینژاد به سوالات نمایندگان پاسخ درستی نداد.
غلامرضا مصباحی مقدم، نماینده تهران، در این خصوص گفت: «رئیس جمهور در جلسه به سوالات پاسخ نداده و برخلاف آییننامه طرح سوال کرد.»
علیرضا محجوب، نماینده تهران، نیز گفت: «رئیس جمهور طبق قانون اساسی فقط باید به سوالات پاسخ میداد ولی تلاش کرد سوال را با سوال پاسخ دهد.»
مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان، نیز گفت: «واقعا رئیس جمهور به هیچ یک از سوالات جدی و اساسی ۷۹ نماینده سوالکننده جواب نداد و به نوعی به همه سوالکنندگان توهین شد.»
مسعود پزشکیان، نماینده تبریز، هم در خصوص فضای جلسه طرح سوال از رئیس جمهور گفت: «متأسفانه حرفهای رئیس جمهور قانعکننده نبود و حتی در بعضی قسمتها ارتباطی به سوالهای مطرح شده نداشت.»
نماینده تهران: احمدینژاد در آزمون مجلس صفر گرفت
محمود احمدینژاد روز چهارشنبه در پایان اظهاراتش گفت: «انصاف داشته باشید. حالا که میخواهید نمره دهید، نمره بالایی بدهید چرا که من خوب پاسخ دادم و حتی اضافه هم نوشتم و اگر کمتر از ۲۰ بدهید بیمعرفتی و نامردی است.»
به دنبال این اظهارات علی عباسپور تهرانی فرد رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هشتم اعلام کرد: «رئیس جمهور به هیچ یک از سوالها پاسخ ندادند و با شوخی از کنار همه آنها عبور کردند و با جرئت میتوان گفت که احمدینژاد در آزمون امروز صفر گرفت.»
احمد ناطق نوری، عضو هیئت رئیسه مجلس هشتم، نیز در این خصوص تأکید کرد که ادبیات محمود احمدینژاد در شأن یک رئیس جمهور نبود و افزود که وی به خاطر زیر سوال بردن جایگاه ریاست جمهوری نمره «مردود» میگیرد.
«این چه دولتداری است که وزیر خارجه بدون اجازه کشور را ترک میکند؟»
جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه، نیز ضمن انتقاد از پاسخهای به گفته وی «شوخیمآبانه» محمود احمدینژاد به نمایندگان گفت: «مردم انتظار دارند مسائل مهم و جدی در مجلس مطرح شود،نه این که آقای رئیس جمهور با نمایندگان مجلس به شوخی رفتار کند.»
وی همچنین از پاسخ محمود احمدینژاد به سوال نمایندگان در خصوص برکناری منوچهر متکی، وزیر پیشین امور خارجه، نیز به شدت انتقاد کرد.
محمود احمدینژاد در مجلس در خصوص عزل منوچهر متکی گفت: «در سؤال ۸ پرسیدند عزل وزیر خارجه آن هم در مأموریت سنگال چرا انجام شده و این اقدام موجب لطمه به نظام شده است. من میتوانم از شما بپرسم چه کسی به ایشان مأموریت داده است؟ آیا من مأموریت دادم؟ و اگر شما دادید بگوئید، بنده چنین مأموریتی (مأموریت سفر منوچهر متکی به سنگال) را ندادم و اگر به عزیزی بگویم خیلی ممنون و دیگر شما در دولت تشریف ندارید، دیگر ماموریت چه معنایی دارد؟»
آقای جهانگیرزاده در انتقاد از این پاسخ گفت: «آقای رئیس جمهور میگوید که وزیر خارجه بدون اطلاع وی به مأموریت رفته بودند... این چه دولتداری و کشورداری است؟ مگر میشود وزیر خارجهای که حامل پیام رئیس جمهور است، بدون اذن رئیس جمهور کشور را ترک کند و اینطور شود که طرف خارجی به وی بگوید که وی برکنار شده است؟ آیا مردم با این شرایط به ما نمیخندند؟»
شهرداری آمار ارائه شده از سوی احمدینژاد را تکذیب کرد
همچنین معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری نیز با تکذیب اظهارات محمود احمدینژاد در مجلس در خصوص «چند برابر شدن کمک دولت به توسعه مترو» گفت: «بررسیهای ما نشان میدهد که کمکهای دولت از سال ۸۴ تا ۹۰ نصف کمک دولتهای قبل بوده است.»
جعفر تشکری هاشمی گفت: «مطالبی که امروز در مجلس شورای اسلامی مطرح شد دقیق نبود... طی چند روز آینده آمار دقیق را برای تنویر افکار عمومی و روشن شدن ذهن مردم منتشر و به نمایندگان مجلس نیز ارائه میکنیم تا مشخص شود چه قدر کمکهای ارائه شده از سوی دولت با مصوبات مجلس همخوانی دارد.»
محمود احمدینژاد در مجلس در خصوص اعطای وام از سوی دولت به شهرداری برای توسعه مترو گفت: «چگونه میشود دولت وام دهد؟ دولت میگوید جایی برای وام دارد، یک حساب ذخیره ارزی است که آن هم بانک مرکزی مکتوب اعلام کرده که موجودیاش صفر است و بالاخره اگر قانون مینویسیم باید طوری بنویسیم که قابل اجرا باشد. آن داد میزند پولی وجود ندارد و شما میگویید بده؟ از کجا بدهد؟»
معاون شهردار تهران در این خصوص گفت: «صحت این سخن را مجلس باید تعیین کند که کشور آن قدر بیپول شده که دو میلیارد دلار در صندوق آن باقی نمانده است.»
به گزارش خبرگزاری مهر، مجید نصیرپور، نماینده سراب، در خصوص پاسخهای روز چهارشنبه رئیس جمهور به سوالات نمایندگان گفت: «ادبیات احمدینژاد امروز در حد و اندازه رئیس جمهور ایران اسلامی نبود و گفتمان ایشان از سطح پایینی برخوردار بود. امروز ایشان شوخیهای بیموردی با مجلس کردند.»
مسعود پزشکیان، نماینده تبریز، نیز در این خصوص گفته است: «این ادبیات برازنده جایگاه ریاست جمهوری نبود… طراحان سوال از رئیس جمهور بسیار تلاش کردند که محترمانه حرف بزنند، اما ایشان در جوابهای خود ادبیات درستی نداشتند و به نوعی به یک مملکت و کشور توهین کردند.»
با وجود تلاش حامیان دولت برای لغو جلسه سؤال نمایندگان مجلس از رئیس جمهور، محمود احمدینژاد روز چهارشنبه به مجلس احضار شد، اما در این جلسه انتقادهای نمایندگان را نپذیرفت و پرسشهای آنان را بعضاً با لحنی تمسخرآمیز پاسخ داد.
وی پس از قرائت سوال از سوی علی مطهری خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «سوالهایی که مطرح کردید خیلی سخت نبود و به نظر میرسد طراح سوال از همانهایی بود که با شاسی فوق لیسانس گرفته است.»
این سخنان اعتراضهایی را در مجلس به همراه داشت.
عباسعلی نورا، نماینده مردم زابل، پس از آن اعلام کرد: «زمانی که آقای احمدینژاد لیسانس نداشت بنده دکترا داشتم. آیا بیان سخنی مانند فشار دادن شاسی و گرفتن فوق لیسانس از سوی رئیس جمهور در مجلس پذیرفتنی است؟»
محمدرضا خباز، نماینده کاشمر، نیز در این خصوص گفت: «رئیس جمهور ما را متهم کرد که با فشار دادن شاسی فوق لیسانس گرفتیم؛ کسی که در این جا سؤال را مطرح کرد یعنی آقای مطهری دکترا دارد؛ این چه حرفی است که به نمایندگان توهین میکنند؟»
وی همچنین تأکید کرد: «(آقای احمدینژاد) بیش از ۱۰ دفعه کلمه شوخی را به کار بردند، مگر مجلس محل شوخی است؟»
به دنبال این اظهارات، علی لاریجانی، رئیس مجلس، اعلام کرد که مجلس جای «شوخی» و استفاده از کلمات «شاسی و ماسی» نیست.
جلسه پاسخ به سوالات نمایندگان روز چهارشنبه با حضور ۲۰۰ نماینده مجلس و ۲۴۵ تن از اهالی رسانه در حالی برگزار شد که محمود احمدینژاد به همراه ۹ وزیر و معاون رئیس جمهور در این جلسه حضور پیدا کرد.
محمود احمدینژاد نخستین رئیس جمهوری اسلامی است که توسط نمایندگان مجلس مورد سوال قرار گرفته است.
نمایندگان معترض: احمدینژاد سوال را با سوال پاسخ داد
روز چهارشنبه همچنین محمود احمدینژاد در جریان پاسخ به سوالات نمایندگان، در مواردی به جای پاسخ به سوالات، شخصا سوالاتی را مطرح کرد که این امر نیز از سوی نمایندگان مورد اعتراض قرار گرفت. برخی دیگر از نمایندگان نیز معتقد بودند که آقای احمدینژاد به سوالات نمایندگان پاسخ درستی نداد.
غلامرضا مصباحی مقدم، نماینده تهران، در این خصوص گفت: «رئیس جمهور در جلسه به سوالات پاسخ نداده و برخلاف آییننامه طرح سوال کرد.»
علیرضا محجوب، نماینده تهران، نیز گفت: «رئیس جمهور طبق قانون اساسی فقط باید به سوالات پاسخ میداد ولی تلاش کرد سوال را با سوال پاسخ دهد.»
مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان، نیز گفت: «واقعا رئیس جمهور به هیچ یک از سوالات جدی و اساسی ۷۹ نماینده سوالکننده جواب نداد و به نوعی به همه سوالکنندگان توهین شد.»
مسعود پزشکیان، نماینده تبریز، هم در خصوص فضای جلسه طرح سوال از رئیس جمهور گفت: «متأسفانه حرفهای رئیس جمهور قانعکننده نبود و حتی در بعضی قسمتها ارتباطی به سوالهای مطرح شده نداشت.»
نماینده تهران: احمدینژاد در آزمون مجلس صفر گرفت
محمود احمدینژاد روز چهارشنبه در پایان اظهاراتش گفت: «انصاف داشته باشید. حالا که میخواهید نمره دهید، نمره بالایی بدهید چرا که من خوب پاسخ دادم و حتی اضافه هم نوشتم و اگر کمتر از ۲۰ بدهید بیمعرفتی و نامردی است.»
به دنبال این اظهارات علی عباسپور تهرانی فرد رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هشتم اعلام کرد: «رئیس جمهور به هیچ یک از سوالها پاسخ ندادند و با شوخی از کنار همه آنها عبور کردند و با جرئت میتوان گفت که احمدینژاد در آزمون امروز صفر گرفت.»
احمد ناطق نوری، عضو هیئت رئیسه مجلس هشتم، نیز در این خصوص تأکید کرد که ادبیات محمود احمدینژاد در شأن یک رئیس جمهور نبود و افزود که وی به خاطر زیر سوال بردن جایگاه ریاست جمهوری نمره «مردود» میگیرد.
«این چه دولتداری است که وزیر خارجه بدون اجازه کشور را ترک میکند؟»
جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه، نیز ضمن انتقاد از پاسخهای به گفته وی «شوخیمآبانه» محمود احمدینژاد به نمایندگان گفت: «مردم انتظار دارند مسائل مهم و جدی در مجلس مطرح شود،نه این که آقای رئیس جمهور با نمایندگان مجلس به شوخی رفتار کند.»
وی همچنین از پاسخ محمود احمدینژاد به سوال نمایندگان در خصوص برکناری منوچهر متکی، وزیر پیشین امور خارجه، نیز به شدت انتقاد کرد.
محمود احمدینژاد در مجلس در خصوص عزل منوچهر متکی گفت: «در سؤال ۸ پرسیدند عزل وزیر خارجه آن هم در مأموریت سنگال چرا انجام شده و این اقدام موجب لطمه به نظام شده است. من میتوانم از شما بپرسم چه کسی به ایشان مأموریت داده است؟ آیا من مأموریت دادم؟ و اگر شما دادید بگوئید، بنده چنین مأموریتی (مأموریت سفر منوچهر متکی به سنگال) را ندادم و اگر به عزیزی بگویم خیلی ممنون و دیگر شما در دولت تشریف ندارید، دیگر ماموریت چه معنایی دارد؟»
آقای جهانگیرزاده در انتقاد از این پاسخ گفت: «آقای رئیس جمهور میگوید که وزیر خارجه بدون اطلاع وی به مأموریت رفته بودند... این چه دولتداری و کشورداری است؟ مگر میشود وزیر خارجهای که حامل پیام رئیس جمهور است، بدون اذن رئیس جمهور کشور را ترک کند و اینطور شود که طرف خارجی به وی بگوید که وی برکنار شده است؟ آیا مردم با این شرایط به ما نمیخندند؟»
شهرداری آمار ارائه شده از سوی احمدینژاد را تکذیب کرد
همچنین معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری نیز با تکذیب اظهارات محمود احمدینژاد در مجلس در خصوص «چند برابر شدن کمک دولت به توسعه مترو» گفت: «بررسیهای ما نشان میدهد که کمکهای دولت از سال ۸۴ تا ۹۰ نصف کمک دولتهای قبل بوده است.»
جعفر تشکری هاشمی گفت: «مطالبی که امروز در مجلس شورای اسلامی مطرح شد دقیق نبود... طی چند روز آینده آمار دقیق را برای تنویر افکار عمومی و روشن شدن ذهن مردم منتشر و به نمایندگان مجلس نیز ارائه میکنیم تا مشخص شود چه قدر کمکهای ارائه شده از سوی دولت با مصوبات مجلس همخوانی دارد.»
محمود احمدینژاد در مجلس در خصوص اعطای وام از سوی دولت به شهرداری برای توسعه مترو گفت: «چگونه میشود دولت وام دهد؟ دولت میگوید جایی برای وام دارد، یک حساب ذخیره ارزی است که آن هم بانک مرکزی مکتوب اعلام کرده که موجودیاش صفر است و بالاخره اگر قانون مینویسیم باید طوری بنویسیم که قابل اجرا باشد. آن داد میزند پولی وجود ندارد و شما میگویید بده؟ از کجا بدهد؟»
معاون شهردار تهران در این خصوص گفت: «صحت این سخن را مجلس باید تعیین کند که کشور آن قدر بیپول شده که دو میلیارد دلار در صندوق آن باقی نمانده است.»
کارنامه:کارگران زن، مشکلات و خواستهها
مجله هفتگی «کارنامه» که روزهای دوشنبه از راديوفردا پخش و روزهای سهشنبه تکرار میشود، به مسائل هفت ميليون و ۵۰۰ هزار کارگر ايرانی میپردازد که با خانوادههايشان حدود ۳۰ ميليون نفر از جمعيت ايران را تشکيل میدهند.
گزارش اين هفته برنامه کارنامه به وضعيت کارگران زن در ايران اختصاص دارد، برنامهای که به مناسبت روز جهانی زن يعنی روز هشتم مارس، هجدهم اسفندماه، تهيه و پخش شده است.
تاريخچه روز جهانی زن به اعتصاب و تظاهرات زنان کارگر صنايع نساجی در نيويورک در ۱۵۵ سال پيش باز می گردد، اعتصاب و تظاهراتی که برای بهبود شرايط کار و افزايش دستمزد صورت گرفت.
پس از آن کنفرانس بينالمللی زنان سوسياليست که حدود ۱۰۰ سال پيش در شهر کپنهاگ در دانمارک برگزار شده بود، پيشنهاد کلارا زتکين از سوسيال دموکرات های آلمان را برای به رسميت شناخته شدن اين روز به عنوان «روز جهانی زن» تصويب کرد.
اما اين روز تنها در چند کشور برگزار می شد تا اين که پس از انقلاب کتبر ۱۹۱۷ روسيه، به پيشنهاد الکساندرا کولونتای از اعضای حزب سوسيال دموکرات کارگری روسيه ( بلشويک)، در سال ۱۹۲۱ روز هشتم مارس در اتحاد شوروی به رسميت شناخته شد و به مرور زمان به شکلی گسترده تر برگزار شد تا اين که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۷ روز هشتم مارس را به عنوان «روز جهانی حقوق زنان و صلح جهانی» به رسميت شناخت.
در ايران نيز نخستين جشن روز جهانی زن در سال ۱۳۰۱، يعنی ۸۹ سال پيش، در رشت برگزار شد. از آن زمان تاکنون نيز اين روز از سوی فعالان زن و نيز تشکل های صنفی و سياسی در ايران گرامی داشته شده و آنها در اين روز به طرح مشکلات زنان و خواسته های آنان پرداخته اند. مشکلات زنان کارگر نيز در اين سال ها مورد توجه اين فعالان و تشکل ها به خصوص تشکل های کارگری قرار داشته است.
آيا کارگران زن با مشکلاتی در کار و زندگی مواجه هستند؟ کبری خزعلی، رييس دبير خانه شورای فرهنگی- اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفته است: بطور کلی در اشتغال کشور نابرابری جنسيتی وجود ندارد.
اما خبرگزاری ايلنا روز ۲۱ آذر ماه، در گزارشی از وضعيت کارگران زن نوشت: زنان مجبورند به بسياری از ترسها و تهديدها پاسخ دهند اما پيشرفت شغلی نداشته باشند.
به نوشته اين خبرگزاری، در کوچکترين بحران کارگری، زنان کارگر اخراج می شوند و تبعيض جنسيتی در مورد آنها کاملا مشهود است.
خبرگزاری ايسنا نيز در اواخر آذر ماه با انتشار آمار رسمی مرکز آمار ايران و برآوردهای سازمان تامين اجتماعی نوشت: زنان کارگر در اغلب موارد با نصف دستمزد مردان استخدام می شوند.
همچنين کانون مدافعان حقوق کارگر در گزارشی به مناسبت روز جهانی زن نوشته است: بنگاههای اقتصادی با کوچکترين مشکلی، ابتدا تلاش میکنند تا حقوق اوليه زنان را در محيط کار ناديده بگيرند و کارگران زن را زودتر از سايرين اخراج میکنند.
مهشيد مجاوريان، عضو سازمان هشت مارس و سنديکای کارگری «ث ژ ت» در فرانسه، به راديو فردا می گويد: «کارگران زن را به راحتی می توانند بيرون کنند، به آنان نصف حقوق کارگران مرد پرداخت می شود و دربخشی که زير نظر وزارت کار نيست، حتی اين ميزان به يک سوم می رسد. يعنی استثمار به شديدترين شکلی روی زنان انجام میشود و زنان کارگر نه تنها در محيط خانه توسط شوهرانشان، بلکه در کارخانهها نيز تحت ستم مضاعف قرار میگيرند. زنان کارگر هم توسط کارفرماها و هم توسط کارگران مرد تحت شديدترين آزارهای روانی و جنسی قرار دارند.»
خانم مجاوريان تاکيد می کند مشکلات کارگران زن به ويژه پس از خارج شدن کارگاه های با کمتر از ۱۰ کارگر از زير پوشش قانون کار بيشتر از گذشته شده است؛ از جمله در مورد حقوق و بيمه، زيرا درصد قابل توجهی از اين کارگاه ها دارای کارگران زن هستند.
بهروز فراهانی، عضو همبستگی سوسياليستی با کارگران ايران در پاريس، نيز به راديو فردا میگويد: « اين يک واقعيت است که معيارهای استخدامی نابرابر است و يکی سری شغل هايی وجود دارد که زنها را به آن راه نمیدهند. همچنين فرصتهای آموزش حرفهای و بازآموزی در اکثر مواقع تنها در اختيار کارگران مرد قرار میگيرد.»
او به پرداخت نابرابر دستمزد اشاره می کند و می افزايد: «اين مورد حتی با پيشرفته ترين کشورهای سرمايه داری اروپا و آمريکا نيز قابل قياس است و در کشورهای پيشرفته اروپايی مانند فرانسه بين زنان و مردان کارگر ۲۵ درصد تفاوت درآمد وجود دارد. اين مسئله در ايران هم به طور واضح اجرا میشود. مسئله مهم ديگر اين است که شيوه توليدی در ايران طوری بوده است که زنان به شاخههای معينی از کار رانده شده اند و در بخشهای معينی، از جمله کار در خانه که زنان خانهدار هيچ پوشش حمايتی ندارند.»
آقای فراهانی اضافه می کند:«در واقع، زنان به يک سری کارهای معين محدود می شوند و دستشان از منابع توليدی و اقتصادی کوتاه میشود. از طرف ديگر، وقتی شما پای صحبت کارگران و حقوق بگيران زن مینشينيد، میبينيد مسئله ارتقای شغلی و بالا رفتن رتبه کاری آنها به هيچ وجه قابل مقايسه با مردان نيست.»
برخی از فعالان کارگری هم اعتقاد دارند شرايط فعلی کارگران زن در ايران برخلاف مقاوله نامه ۱۱۱سازمان بين المللی کار است که می گويد هر گونه تبعيض در امور استخدام و اشتغال و هرگونه تفاوت و محروميت بر پايه رنگ، نژاد، جنيسيت، مذهب، وعقيده سياسی ممنوع است.
مهشيد مجاوريان، عضو سازمان هشتم مارس و سنديکای کارگری ث ژت فرانسه همچنين اشاره می کند که تشکل های کارگری ايران بايد بيش از اين به مشکلات کارگران زن و همچنين خواسته های آنان توجه کنند و می گويد: «اين وظيفه جنبش کارگری است، چون دراين جنبش فقط مردان نيستند بلکه زنان هم حضور دارند.»
با توجه به اين مسايل، خواستههای کارگران زن چه چيزهايی میتواند باشد؟
به گفته برخی از فعالان کارگری، دريافتِ مزد مساوی با مردان در برابر کار يکسان، حقِ استفاده زنان کارگر از شش هفته مرخصی قبل و بعد از زايمان با استفاده از حقوق و ممنوعيتِ اخراجِ او پس از اين دوران ، تأسيس مهد کودک برای نگهداری از کودکان زنان کارگر در کنار هر کارگاه و کارخانه، لغو تبعيض جنسيتی و ارتقاءِ سطحِ آموزش و مهارت فنی زنان کارگر از جمله مواردی هستند که بايد برای کارگران زن در نظر گرفته شود.
اخبار
آقايار حسينی، دبير اجرايی خانه کارگر خوزستان، اعلام کرد دو هزار کارگر کشت و صنعت کارون شوشتر روز يکشنبه اعتصاب کردند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او گفت دليل اعتصاب اجرا نشدن طرح طبقه بندی مشاغل از سوی مدير کارخانه کشت و صنعت کارون شوشتر بوده است.
این اعتصاب در پی وعده های مقام های دولتی در استان خوزستان روز سه شنبه پایان یافت، اما اصغر درویش زاده، رییس شورای اسلامی کار کشت و صنعت کارون، هشدار داد در صورتی که طرح طبقه بندی مشاغل به اجرا در نیاید، تعداد بیشتری از کارگران این شرکت، حدود پنج هزار تن، دست به اعتصاب خواهند زد.
***
فرامرز توفيقی، عضو کميته مزد استان تهران، ميانگين تعيين حداقل دستمزد در شورايعالی کار برای سال آينده را بين ۳۸۰ تا ۴۰۰ هزار تومان پيشبينی کرد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او از مخالفت نمايندگان کارفرمايان با افزايش ميزان دستمزد کارگران در سال آينده خبر داد و گفت: نماينده کارفرمايان در جلسه شورايعالی کار اعلام کرده است آنان توان پرداخت افزايش دستمزد را بر مبنای تورم ندارند.
فرامرز توفيقی با انتقاد از فقدان سياستهای حمايتی دولت از کارفرمايان گفت: کارفرمايان به اين دليل توان پرداخت دستمزدها را بر مبنای تورم واقعی بازار ندارند.
***
حمزه درواری، نماينده کارفرمايان در شورايعالی کار، اعلام کرد: کارفرمايان به دلايلی از قبيل نوسانات قيمت ارز، مشکلات تحريم، پرداخت نشدن يارانه از سوی دولت به واحدهای توليدی و قفل شدن تسهيلات بانکی، توان پرداخت دستمزد کارگران را بر مبنای تورم ندارند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او خواستار افزايش سياست های حمايتی دولت از بخش توليد شد و گفت: دولت با اعمال ظرافتهايی هر سال، کارگران را در مقابل کارفرمايان در مورد تعيين دستمزد قرار میدهد.
***
ايرج هوسمی، مديرعامل اتحاديه چایکاران شمال کشور، گفت: کشاورزان چایکار هنوز ۱۰ ميليارد تومان از مطالبات برگ سبز چای فروخته شده خود در مهر ماه را از دولت دريافت نکردهاند.
به گزارش خبرگزاری ايسنا، وی افزود: اين موضوع باعث مشکل جدی در امرار معاش چایکاران شده است.
***
کارگران ذوب آهن اسدآباد در اعتراض به پرداخت نشدن ۴ ماه حقوق معوقه خود در مقابل استانداری همدان تجمع کردند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، کارگران همچنين به تحميل يک قرارداد از سوی مسئولان کارخانه ذوب آهن اسد آباد اعتراض کردند که بر پايه آن نه تنها هيچ حقی نسبت به ۴ ماه حقوق معوقه خود نخواهند داشت، بلکه حقوق و مزايای عادلانهای هم برای ادامه کار در آن قرارداد ديده نمیشود.
***
محمد احمدی، نماينده کارگران در شورايعالی کار، خواستار اجرای صحيح ماده ۴۱ قانون کار در تعيين دستمزد کارگران شد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او گفت: طبق اين ماده قانونی، دستمزد کارگران بايد بر مبنای نرخ سبد معيشت و تورم اعلامی بانک مرکزی تعيين شود. اين در حالی است که شورای عالی کار تبصره يک ماده ۴۱ قانون کار را در تعيين مزد کارگران لحاظ نمی کند.
***
علی اکبر عيوضی، مسئول کميته مزد استان تهران، اعلام کرد: کارگران نمیتوانند تاوان بحران در بنگاههای اقتصادی کشور را به تنهايی بپردازند.
او با اعلام اين موضوع به خبرگزاری ايلنا گفت: طبق ماده ۴۱ قانون کار، نرخ دستمزد کارگران هر ساله بايد براساس نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی و سبد معيشت افزايش يابد. از اين رو کارفرمايان میتوانند در خصوص افزايش دستمزد سال آينده از دولت کمک بگيرند.
***
اتحاديه آزاد کارگران ايران با انتشار بيانيه ای خواستار دخالت کارگران در تعيين حداقل دستمزد شان در سال آينده شد.
اين تشکل غير دولتی کارگری همچنين اعلام کرد که حداقل دستمزد کارگران بايد بر اساس تورم واقعی موجود و سبد هزينه يک خانوار چهار نفره مطابق با بالاترين استاندارهای رفاهی تعيين شود.
اتحاديه آزاد کارگران ايران با انتقاد از تصميم شورای عالی کار در مورد تعيين حداقل دستمزد سال گذشته گفت اينگونه تصميم ها دارای مشروعيت نيستند.
شورای عالی کار سال گذشته حداقل دستمزد ماهانه کارگران برای سال جاری را ۳۳۰ هزار تومان تعيين کرده بود.
***
احمد رضا معينی، نماينده کارگران در شورای عالی کار، گفت احتمال دارد بن کارگران در سال آينده ۱۰ هزار تومان افزايش يابد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او خواستار اجرای وعده دولت در مورد ارائه کارتهای يک ميليون و ۵۰۰ هزار تومانی به کارگران در سال آينده شد و افزود: دولت به منظور پوشش تبعات تورمی اجرای قانون هدفمندی يارانهها وعده داده بود با ارائه کارتهای اعتباری به کارگران، آنها را در تامين نيازهای معيشتی کمک کند که متاسفانه در سال ۹۰ به وعده خود عمل نکرد.
***
کارخانه چکيده صنعت در ساوجبلاغ با بيش از ۱۰۰ کارگر تعطيل شد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، کرم علی سامانی پور، دبير اجرايی خانه کارگر ساوجبلاغ، با اعلام اين مطلب گفت: اين کارگران در حال حاضر در بلاتکليفی به سر می برند و خواستار دريافت ۵ ماه حقوق معوقه خود هستند.
او اشاره کرد بخش عظيمی از صنايع توليدی شهرستان ساوجبلاغ به دليل عدم حمايت دولت از بخش صنعت دچار مشکل شده است.
***
رئيس شورای اسلامی کارخانه های فرنخ و مه نخ و ناز نخ گفت: بيش از ۲۵ ماه است مطالبات معوقه حدود ۵۶۰ کارگر فرنخ، مه نخ و ناز نخ پرداخت نشده است.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، سعيد نعمتنيا همچنين گفت يک ماه از وعده رئيس جمهور برای حل مشکل اين کارگران می گذرد اما اين وعده هنوز عملی نشده است.
***
کريم صادق زاده، رئيس هيات مديره کانون کارگران بازنشسته شهرستان تبريز، با ارسال نامهای خطاب به محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی ايران، خواستار توجه دولت به موضوع رفاه نسبی کارگران بازنشسته و مستمریبگيران به ويژه افزايش مقرری بيمهشدگان شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، او در اين نامه بر پرداخت مطالبات سالهای قبل کارگران بازنشسته و مستمریبگيران و همچنين رعايت عدالت در پرداخت حقوق آنان تاکيد کرد.
او تصريح کرده است: انتظار داريم برای سال ۹۱ فاصله ميزان حقوق و مستمری بازنشستگان تامين اجتماعی با بازنشستگان کشوری و لشکری در افزايش سال جديد مدنظر قرار گيرد و افزايش واقعی توام با عدالت و محاسبه عادلانه مانده از سالهای قبل در زمينه افزايش واقعی حقوق بازنشستگان و مستمریبگيران بر اساس تورم واقعی و رسمی کشور اقدام شود تا رضايت خداوند متعال و پيشکسوتان جامعه کارگری کسب شود.
***
منصور زارعی، کارگر اخراجی کارخانه نساجی کردستان، خودکشی کرده و به زندگی خود پايان داد.
به گزارش کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری، علت خودکشی اين کارگر ۴۲ ساله بيکاری و فقر ناشی از آن بوده است.
***
علی نجاتی، عضو هيات مديره سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه، به دليل وخامت اوضاع جسمی و مشکلات قلبی و با تاييد پزشکی قانونی برای مدت ۱۰ روز از زندان دزفول به مرخصی پزشکی استعلاجی فرستاده شد.
کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری با اعلام اين موضوع و همچنين اشاره به وضعيت جسمانی آقای نجاتی، خواستار آزادی فوری او شد.
اين فعال کارگری به يک سال زندان محکوم شده است.
***
شيث امانی، عضو هيات مديره اتحاديه آزاد کارگران ايران، آزاد شد.
به نوشته سايت اتحاد، آقای امانی برای اجرای ۶ ماه حکم زندان خود در روز ۲۶ دی ماه بازداشت شده بود. او در مراسم روز جهانی کارگر در سال ۱۳۸۶ بازداشت و دو ماه زندانی بود.
حکم زندان اين فعال کارگری در شرايطی به اجرا درآمد که به گفته اتحاديه آزاد کارگران ايران، رييس سابق قوه قضاييه دستور لغو آن را صادر کرده بود.
اتحاديه آزاد کارگران ايران با استقبال از آزادی آقای امانی، خواستار آزادی صديق کريمی، يکی ديگر از اعضای هيات مديره اين تشکل کارگری و همچنين تمامی فعالان کارگر زندانی شد.
***
فرزاد احمدی، از اعضای اتحاديه آزاد کارگران ايران، و پدرام نصراللهی، عضو کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری، توسط ماموران امنيتی در سنندج بازداشت شدند. دليل بازداشت اين دو فعال کارگری اعلام نشده است.
پای صحبت کارگران
يکی از شنوندگان راديو فردا، مطلبی را که هفته گذشته به نقل از يکی ديگر از شنوندگان پخش کرده بوديم، نادرست دانسته است.
در هفدمين برنامه کارنامه، يکی از شنوندگان گفته بود سازمان تامين اجتماعی اخيرا مبنای برآورد حقوق بازنشستگان در ليست های پرداختی را بر اساس ميانگين پنج سال قرار داده است نه دو سال.
اين مسئله قابل ذکر است که اخيرا به سازمان تامين اجتماعی اين اجازه و اختيار داده شده است که حقوق بازنشستگان در ليست های پرداختی را بر اساس ميانگين پنج سال تعيين کند.
البته گويا قرار شده قانون بر همين اساس تغيير کند.
آشنايی با قانون کار
به بخش آشنايی با قانون کار می رسيم. اهميت يادآوری قانون کار اين است که بسياری از مشکلات کاری و صنفی از جايی شروع میشود که کارگران از حقوق قانونی خود بیخبر هستند.
ماده ۵۲ اين قانون می گويد: در کارهای سخت، زيان آور و زيرزمينی، ساعات کار نبايد از ۶ ساعت در روز و ۳۶ ساعت در هفته تجاوز کند.
***
اميدواريم بتوانيم از نظرات شما بهرهمند شويم. شما می توانيد نظرات و ديدگاههای خود را به آدرس kar@radiofarda.com بفرستيد تا برنامههای بهتری ارائه داده و ديدگاهها و پيامهای شما را منعکس کنيم.
گزارش اين هفته برنامه کارنامه به وضعيت کارگران زن در ايران اختصاص دارد، برنامهای که به مناسبت روز جهانی زن يعنی روز هشتم مارس، هجدهم اسفندماه، تهيه و پخش شده است.
تاريخچه روز جهانی زن به اعتصاب و تظاهرات زنان کارگر صنايع نساجی در نيويورک در ۱۵۵ سال پيش باز می گردد، اعتصاب و تظاهراتی که برای بهبود شرايط کار و افزايش دستمزد صورت گرفت.
پس از آن کنفرانس بينالمللی زنان سوسياليست که حدود ۱۰۰ سال پيش در شهر کپنهاگ در دانمارک برگزار شده بود، پيشنهاد کلارا زتکين از سوسيال دموکرات های آلمان را برای به رسميت شناخته شدن اين روز به عنوان «روز جهانی زن» تصويب کرد.
اما اين روز تنها در چند کشور برگزار می شد تا اين که پس از انقلاب کتبر ۱۹۱۷ روسيه، به پيشنهاد الکساندرا کولونتای از اعضای حزب سوسيال دموکرات کارگری روسيه ( بلشويک)، در سال ۱۹۲۱ روز هشتم مارس در اتحاد شوروی به رسميت شناخته شد و به مرور زمان به شکلی گسترده تر برگزار شد تا اين که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۷ روز هشتم مارس را به عنوان «روز جهانی حقوق زنان و صلح جهانی» به رسميت شناخت.
در ايران نيز نخستين جشن روز جهانی زن در سال ۱۳۰۱، يعنی ۸۹ سال پيش، در رشت برگزار شد. از آن زمان تاکنون نيز اين روز از سوی فعالان زن و نيز تشکل های صنفی و سياسی در ايران گرامی داشته شده و آنها در اين روز به طرح مشکلات زنان و خواسته های آنان پرداخته اند. مشکلات زنان کارگر نيز در اين سال ها مورد توجه اين فعالان و تشکل ها به خصوص تشکل های کارگری قرار داشته است.
آيا کارگران زن با مشکلاتی در کار و زندگی مواجه هستند؟ کبری خزعلی، رييس دبير خانه شورای فرهنگی- اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفته است: بطور کلی در اشتغال کشور نابرابری جنسيتی وجود ندارد.
اما خبرگزاری ايلنا روز ۲۱ آذر ماه، در گزارشی از وضعيت کارگران زن نوشت: زنان مجبورند به بسياری از ترسها و تهديدها پاسخ دهند اما پيشرفت شغلی نداشته باشند.
به نوشته اين خبرگزاری، در کوچکترين بحران کارگری، زنان کارگر اخراج می شوند و تبعيض جنسيتی در مورد آنها کاملا مشهود است.
خبرگزاری ايسنا نيز در اواخر آذر ماه با انتشار آمار رسمی مرکز آمار ايران و برآوردهای سازمان تامين اجتماعی نوشت: زنان کارگر در اغلب موارد با نصف دستمزد مردان استخدام می شوند.
همچنين کانون مدافعان حقوق کارگر در گزارشی به مناسبت روز جهانی زن نوشته است: بنگاههای اقتصادی با کوچکترين مشکلی، ابتدا تلاش میکنند تا حقوق اوليه زنان را در محيط کار ناديده بگيرند و کارگران زن را زودتر از سايرين اخراج میکنند.
مهشيد مجاوريان، عضو سازمان هشت مارس و سنديکای کارگری «ث ژ ت» در فرانسه، به راديو فردا می گويد: «کارگران زن را به راحتی می توانند بيرون کنند، به آنان نصف حقوق کارگران مرد پرداخت می شود و دربخشی که زير نظر وزارت کار نيست، حتی اين ميزان به يک سوم می رسد. يعنی استثمار به شديدترين شکلی روی زنان انجام میشود و زنان کارگر نه تنها در محيط خانه توسط شوهرانشان، بلکه در کارخانهها نيز تحت ستم مضاعف قرار میگيرند. زنان کارگر هم توسط کارفرماها و هم توسط کارگران مرد تحت شديدترين آزارهای روانی و جنسی قرار دارند.»
خانم مجاوريان تاکيد می کند مشکلات کارگران زن به ويژه پس از خارج شدن کارگاه های با کمتر از ۱۰ کارگر از زير پوشش قانون کار بيشتر از گذشته شده است؛ از جمله در مورد حقوق و بيمه، زيرا درصد قابل توجهی از اين کارگاه ها دارای کارگران زن هستند.
بهروز فراهانی، عضو همبستگی سوسياليستی با کارگران ايران در پاريس، نيز به راديو فردا میگويد: « اين يک واقعيت است که معيارهای استخدامی نابرابر است و يکی سری شغل هايی وجود دارد که زنها را به آن راه نمیدهند. همچنين فرصتهای آموزش حرفهای و بازآموزی در اکثر مواقع تنها در اختيار کارگران مرد قرار میگيرد.»
او به پرداخت نابرابر دستمزد اشاره می کند و می افزايد: «اين مورد حتی با پيشرفته ترين کشورهای سرمايه داری اروپا و آمريکا نيز قابل قياس است و در کشورهای پيشرفته اروپايی مانند فرانسه بين زنان و مردان کارگر ۲۵ درصد تفاوت درآمد وجود دارد. اين مسئله در ايران هم به طور واضح اجرا میشود. مسئله مهم ديگر اين است که شيوه توليدی در ايران طوری بوده است که زنان به شاخههای معينی از کار رانده شده اند و در بخشهای معينی، از جمله کار در خانه که زنان خانهدار هيچ پوشش حمايتی ندارند.»
آقای فراهانی اضافه می کند:«در واقع، زنان به يک سری کارهای معين محدود می شوند و دستشان از منابع توليدی و اقتصادی کوتاه میشود. از طرف ديگر، وقتی شما پای صحبت کارگران و حقوق بگيران زن مینشينيد، میبينيد مسئله ارتقای شغلی و بالا رفتن رتبه کاری آنها به هيچ وجه قابل مقايسه با مردان نيست.»
برخی از فعالان کارگری هم اعتقاد دارند شرايط فعلی کارگران زن در ايران برخلاف مقاوله نامه ۱۱۱سازمان بين المللی کار است که می گويد هر گونه تبعيض در امور استخدام و اشتغال و هرگونه تفاوت و محروميت بر پايه رنگ، نژاد، جنيسيت، مذهب، وعقيده سياسی ممنوع است.
مهشيد مجاوريان، عضو سازمان هشتم مارس و سنديکای کارگری ث ژت فرانسه همچنين اشاره می کند که تشکل های کارگری ايران بايد بيش از اين به مشکلات کارگران زن و همچنين خواسته های آنان توجه کنند و می گويد: «اين وظيفه جنبش کارگری است، چون دراين جنبش فقط مردان نيستند بلکه زنان هم حضور دارند.»
با توجه به اين مسايل، خواستههای کارگران زن چه چيزهايی میتواند باشد؟
به گفته برخی از فعالان کارگری، دريافتِ مزد مساوی با مردان در برابر کار يکسان، حقِ استفاده زنان کارگر از شش هفته مرخصی قبل و بعد از زايمان با استفاده از حقوق و ممنوعيتِ اخراجِ او پس از اين دوران ، تأسيس مهد کودک برای نگهداری از کودکان زنان کارگر در کنار هر کارگاه و کارخانه، لغو تبعيض جنسيتی و ارتقاءِ سطحِ آموزش و مهارت فنی زنان کارگر از جمله مواردی هستند که بايد برای کارگران زن در نظر گرفته شود.
اخبار
آقايار حسينی، دبير اجرايی خانه کارگر خوزستان، اعلام کرد دو هزار کارگر کشت و صنعت کارون شوشتر روز يکشنبه اعتصاب کردند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او گفت دليل اعتصاب اجرا نشدن طرح طبقه بندی مشاغل از سوی مدير کارخانه کشت و صنعت کارون شوشتر بوده است.
این اعتصاب در پی وعده های مقام های دولتی در استان خوزستان روز سه شنبه پایان یافت، اما اصغر درویش زاده، رییس شورای اسلامی کار کشت و صنعت کارون، هشدار داد در صورتی که طرح طبقه بندی مشاغل به اجرا در نیاید، تعداد بیشتری از کارگران این شرکت، حدود پنج هزار تن، دست به اعتصاب خواهند زد.
***
فرامرز توفيقی، عضو کميته مزد استان تهران، ميانگين تعيين حداقل دستمزد در شورايعالی کار برای سال آينده را بين ۳۸۰ تا ۴۰۰ هزار تومان پيشبينی کرد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او از مخالفت نمايندگان کارفرمايان با افزايش ميزان دستمزد کارگران در سال آينده خبر داد و گفت: نماينده کارفرمايان در جلسه شورايعالی کار اعلام کرده است آنان توان پرداخت افزايش دستمزد را بر مبنای تورم ندارند.
فرامرز توفيقی با انتقاد از فقدان سياستهای حمايتی دولت از کارفرمايان گفت: کارفرمايان به اين دليل توان پرداخت دستمزدها را بر مبنای تورم واقعی بازار ندارند.
***
حمزه درواری، نماينده کارفرمايان در شورايعالی کار، اعلام کرد: کارفرمايان به دلايلی از قبيل نوسانات قيمت ارز، مشکلات تحريم، پرداخت نشدن يارانه از سوی دولت به واحدهای توليدی و قفل شدن تسهيلات بانکی، توان پرداخت دستمزد کارگران را بر مبنای تورم ندارند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او خواستار افزايش سياست های حمايتی دولت از بخش توليد شد و گفت: دولت با اعمال ظرافتهايی هر سال، کارگران را در مقابل کارفرمايان در مورد تعيين دستمزد قرار میدهد.
***
ايرج هوسمی، مديرعامل اتحاديه چایکاران شمال کشور، گفت: کشاورزان چایکار هنوز ۱۰ ميليارد تومان از مطالبات برگ سبز چای فروخته شده خود در مهر ماه را از دولت دريافت نکردهاند.
به گزارش خبرگزاری ايسنا، وی افزود: اين موضوع باعث مشکل جدی در امرار معاش چایکاران شده است.
***
کارگران ذوب آهن اسدآباد در اعتراض به پرداخت نشدن ۴ ماه حقوق معوقه خود در مقابل استانداری همدان تجمع کردند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، کارگران همچنين به تحميل يک قرارداد از سوی مسئولان کارخانه ذوب آهن اسد آباد اعتراض کردند که بر پايه آن نه تنها هيچ حقی نسبت به ۴ ماه حقوق معوقه خود نخواهند داشت، بلکه حقوق و مزايای عادلانهای هم برای ادامه کار در آن قرارداد ديده نمیشود.
***
محمد احمدی، نماينده کارگران در شورايعالی کار، خواستار اجرای صحيح ماده ۴۱ قانون کار در تعيين دستمزد کارگران شد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او گفت: طبق اين ماده قانونی، دستمزد کارگران بايد بر مبنای نرخ سبد معيشت و تورم اعلامی بانک مرکزی تعيين شود. اين در حالی است که شورای عالی کار تبصره يک ماده ۴۱ قانون کار را در تعيين مزد کارگران لحاظ نمی کند.
***
علی اکبر عيوضی، مسئول کميته مزد استان تهران، اعلام کرد: کارگران نمیتوانند تاوان بحران در بنگاههای اقتصادی کشور را به تنهايی بپردازند.
او با اعلام اين موضوع به خبرگزاری ايلنا گفت: طبق ماده ۴۱ قانون کار، نرخ دستمزد کارگران هر ساله بايد براساس نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی و سبد معيشت افزايش يابد. از اين رو کارفرمايان میتوانند در خصوص افزايش دستمزد سال آينده از دولت کمک بگيرند.
***
اتحاديه آزاد کارگران ايران با انتشار بيانيه ای خواستار دخالت کارگران در تعيين حداقل دستمزد شان در سال آينده شد.
اين تشکل غير دولتی کارگری همچنين اعلام کرد که حداقل دستمزد کارگران بايد بر اساس تورم واقعی موجود و سبد هزينه يک خانوار چهار نفره مطابق با بالاترين استاندارهای رفاهی تعيين شود.
اتحاديه آزاد کارگران ايران با انتقاد از تصميم شورای عالی کار در مورد تعيين حداقل دستمزد سال گذشته گفت اينگونه تصميم ها دارای مشروعيت نيستند.
شورای عالی کار سال گذشته حداقل دستمزد ماهانه کارگران برای سال جاری را ۳۳۰ هزار تومان تعيين کرده بود.
***
احمد رضا معينی، نماينده کارگران در شورای عالی کار، گفت احتمال دارد بن کارگران در سال آينده ۱۰ هزار تومان افزايش يابد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او خواستار اجرای وعده دولت در مورد ارائه کارتهای يک ميليون و ۵۰۰ هزار تومانی به کارگران در سال آينده شد و افزود: دولت به منظور پوشش تبعات تورمی اجرای قانون هدفمندی يارانهها وعده داده بود با ارائه کارتهای اعتباری به کارگران، آنها را در تامين نيازهای معيشتی کمک کند که متاسفانه در سال ۹۰ به وعده خود عمل نکرد.
***
کارخانه چکيده صنعت در ساوجبلاغ با بيش از ۱۰۰ کارگر تعطيل شد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، کرم علی سامانی پور، دبير اجرايی خانه کارگر ساوجبلاغ، با اعلام اين مطلب گفت: اين کارگران در حال حاضر در بلاتکليفی به سر می برند و خواستار دريافت ۵ ماه حقوق معوقه خود هستند.
او اشاره کرد بخش عظيمی از صنايع توليدی شهرستان ساوجبلاغ به دليل عدم حمايت دولت از بخش صنعت دچار مشکل شده است.
***
رئيس شورای اسلامی کارخانه های فرنخ و مه نخ و ناز نخ گفت: بيش از ۲۵ ماه است مطالبات معوقه حدود ۵۶۰ کارگر فرنخ، مه نخ و ناز نخ پرداخت نشده است.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، سعيد نعمتنيا همچنين گفت يک ماه از وعده رئيس جمهور برای حل مشکل اين کارگران می گذرد اما اين وعده هنوز عملی نشده است.
***
کريم صادق زاده، رئيس هيات مديره کانون کارگران بازنشسته شهرستان تبريز، با ارسال نامهای خطاب به محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی ايران، خواستار توجه دولت به موضوع رفاه نسبی کارگران بازنشسته و مستمریبگيران به ويژه افزايش مقرری بيمهشدگان شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، او در اين نامه بر پرداخت مطالبات سالهای قبل کارگران بازنشسته و مستمریبگيران و همچنين رعايت عدالت در پرداخت حقوق آنان تاکيد کرد.
او تصريح کرده است: انتظار داريم برای سال ۹۱ فاصله ميزان حقوق و مستمری بازنشستگان تامين اجتماعی با بازنشستگان کشوری و لشکری در افزايش سال جديد مدنظر قرار گيرد و افزايش واقعی توام با عدالت و محاسبه عادلانه مانده از سالهای قبل در زمينه افزايش واقعی حقوق بازنشستگان و مستمریبگيران بر اساس تورم واقعی و رسمی کشور اقدام شود تا رضايت خداوند متعال و پيشکسوتان جامعه کارگری کسب شود.
***
منصور زارعی، کارگر اخراجی کارخانه نساجی کردستان، خودکشی کرده و به زندگی خود پايان داد.
به گزارش کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری، علت خودکشی اين کارگر ۴۲ ساله بيکاری و فقر ناشی از آن بوده است.
***
علی نجاتی، عضو هيات مديره سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه، به دليل وخامت اوضاع جسمی و مشکلات قلبی و با تاييد پزشکی قانونی برای مدت ۱۰ روز از زندان دزفول به مرخصی پزشکی استعلاجی فرستاده شد.
کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری با اعلام اين موضوع و همچنين اشاره به وضعيت جسمانی آقای نجاتی، خواستار آزادی فوری او شد.
اين فعال کارگری به يک سال زندان محکوم شده است.
***
شيث امانی، عضو هيات مديره اتحاديه آزاد کارگران ايران، آزاد شد.
به نوشته سايت اتحاد، آقای امانی برای اجرای ۶ ماه حکم زندان خود در روز ۲۶ دی ماه بازداشت شده بود. او در مراسم روز جهانی کارگر در سال ۱۳۸۶ بازداشت و دو ماه زندانی بود.
حکم زندان اين فعال کارگری در شرايطی به اجرا درآمد که به گفته اتحاديه آزاد کارگران ايران، رييس سابق قوه قضاييه دستور لغو آن را صادر کرده بود.
اتحاديه آزاد کارگران ايران با استقبال از آزادی آقای امانی، خواستار آزادی صديق کريمی، يکی ديگر از اعضای هيات مديره اين تشکل کارگری و همچنين تمامی فعالان کارگر زندانی شد.
***
فرزاد احمدی، از اعضای اتحاديه آزاد کارگران ايران، و پدرام نصراللهی، عضو کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری، توسط ماموران امنيتی در سنندج بازداشت شدند. دليل بازداشت اين دو فعال کارگری اعلام نشده است.
پای صحبت کارگران
يکی از شنوندگان راديو فردا، مطلبی را که هفته گذشته به نقل از يکی ديگر از شنوندگان پخش کرده بوديم، نادرست دانسته است.
در هفدمين برنامه کارنامه، يکی از شنوندگان گفته بود سازمان تامين اجتماعی اخيرا مبنای برآورد حقوق بازنشستگان در ليست های پرداختی را بر اساس ميانگين پنج سال قرار داده است نه دو سال.
اين مسئله قابل ذکر است که اخيرا به سازمان تامين اجتماعی اين اجازه و اختيار داده شده است که حقوق بازنشستگان در ليست های پرداختی را بر اساس ميانگين پنج سال تعيين کند.
البته گويا قرار شده قانون بر همين اساس تغيير کند.
آشنايی با قانون کار
به بخش آشنايی با قانون کار می رسيم. اهميت يادآوری قانون کار اين است که بسياری از مشکلات کاری و صنفی از جايی شروع میشود که کارگران از حقوق قانونی خود بیخبر هستند.
ماده ۵۲ اين قانون می گويد: در کارهای سخت، زيان آور و زيرزمينی، ساعات کار نبايد از ۶ ساعت در روز و ۳۶ ساعت در هفته تجاوز کند.
***
اميدواريم بتوانيم از نظرات شما بهرهمند شويم. شما می توانيد نظرات و ديدگاههای خود را به آدرس kar@radiofarda.com بفرستيد تا برنامههای بهتری ارائه داده و ديدگاهها و پيامهای شما را منعکس کنيم.
سفر تاریخی: چرچیل با روزولت، کامرون با اوباما
در سفر سهروزه نخست وزیر بریتانیا به آمریکا که اهمیت آن با سفر وینستون چرچیل به واشینگتن در جریان جنگ دوم جهانی مقایسه شده است، سیاستهای آینده دو کشور پیرامون نحوه خروج نیروهای ناتو از افغانستان، و همچنین مسیر مذاکرات اتمی چند روز آینده گروه ۱+۵ با ایران در استانبول مورد بررسی قرار میگیرد.
تدارک فوقالعاده برای دیدار دیوید کامرون از واشینگتن، سفر نخست وزیر بریتانیا با هواپیمای مخصوص رئیس جمهور آمریکا به اهایو برای تماشای یک مسابقه بسکتبال، و برگزاری شام رسمی با حضور هزار مهمان برجسته آمریکایی و غیر آمریکایی را نیز شامل میشود. تاکنون هیچ یک از رهبران خارجی در هواپیمای مخصوص رئیس جمهور آمریکا پذیرایی نشدهاند.
طی ۷۰ سال گذشته مناسبات شخصی چرچیل و روزولت، خانم تاچر و ریگان، و همچنین تونی بلر و جرج بوش از مرز روابط کاری رهبران دو کشور متحد عبور و به روابط گرم خصوصی و خانوادگی تبدیل شده بود. انتظار میرود سفر جاری نخست وزیر بریتانیا به آمریکا نیز به دوستی نزدیک اوباما و کامرون منجر شود.
تاثیر تاریخی
تدارک خاص واشینگتن برای استقبال گرم از نخست وزیر بریتانیا، بیشتر از آن جهت مورد توجه قرار گرفته است که اوباما تاکنون به داشتن تمایلات شخصی سرد نسبت به بریتانیا شهرت یافته بود.
بعد از انتخاب شدن به مقام رئیس جمهوری، اوباما نیمتنه برنزی وینستون چرچیل، نخست وزیر پیشین بریتانیا، را که از سال ۲۰۰۱ تاکنون در دفتر کار رئیس جمهور در کاخ سفید قرار داشت از این محل خارج ساخت.
هدیه رسمی اوباما به گوردون براون، نخست وزیر وقت بریتانیا، نیز هنگام دیدار سال ۲۰۰۹ وی از واشینگتن که عبارت از ۲۵ دیویدی ارزانقیمت فیلمهای آمریکایی بود، در گذشته به نشانه رفتار خالی از احترام رئیس جمهور تازه، نسبت به رهبران بریتانیا تعبیر شده بود.
پدر باراک اوباما که یک مبارز استقلالطلب کنیایی بود، در جریان کسب استقلال کشورش شخصا طعم خشونت حاکمیت استعماری بریتانیا را چشیده بود. در ضمن، اوباما، با تبار آفریقایی، تنها رئیس جمهور فاقد نسب انگلوساکسون در تاریخ آمریکا محسوب میشود.
دیدار رسمی سال گذشته اوباما از لندن و پذیرایی از وی در کاخ باکینگام توسط ملکه بریتانیا، و حشر و نشر غیر تشریفاتی وی با نخست وزیر جوان بریتانیا تا حدودی به تغییر نگاه اوباما در مورد بریتانیا موثر واقع شد.
در صورت عدم موفقیت نیکولا سرکوزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری فرانسه، اهمیت حفظ کامرون به عنوان متحد و رهبر یک کشور بزرگ اروپایی برای رئیس جمهور آمریکا بیش از پیش افزایش مییابد.
مقاله مشترک
در این میان خطوط کلی مقالهای که به صورت مشترک توسط اوباما و کمرون تنظیم و در روز مسافرت نخست وزیر بریتانیا به واشینگتن در روزنامه واشینگتن پست انتشار یافت تا حدودی به درک انتظارات از انجام این سفر مشترک کمک میکند.
مقاله یاد شده به این ترتیب شروع میشود: «هفت دهه قبل هنگامی که نیروهای ما درگیر جنگ جهانی دوم بودند، نخست وزیر وینستون چرچیل به واشینگتن سفر کرد تا تلاشهای مشترک نظامی ما را هماهنگ سازد. پیروزیهای ما در میدانهای جنگ نشان داد که در صورت حفظ همکاری و اتحاد، برای پیروزیهای مشترک ما، چه در جبهههای جنگ و چه در حل مشکلات صلح، حد و مرزی در کار نیست.»
«به عنوان دو کشور بزرگ درگیر در جنگ افغانستان افتخار میکنیم که تلاشهای ما به از هم پاشیدن ماشین ترور القاعده و توقف پیشرفتهای طالبان انجامیده است.»
در مقاله یاد شده همچنین با اشاره به ایران آمده است: «به عنوان دو عضو متحد جامعه جهانی تحریمهای سختی را علیه جمهوری اسلامی با هدف متوقف ساختن برنامه اتمی آن اعمال کردیم. ما همچنان اعتقاد داریم که هنوز زمان و فضای لازم برای یافتن راه حل سیاسی برنامههای اتمی ایران از میان نرفته است. گزینهها از این پس محدودتر میشوند. ایران یا به قبول خواستههای جامعه جهانی مجبور خواهد شد یا نتایج سخت عدم تمکین را تحمل خواهد کرد.»
خروج از افغانستان
انتظار میرود پس از هماهنگ ساختن خطوط اصلی سیاستهای آمریکا در قبال افغانستان و ایران طی مذاکرات جاری در واشینگتن، در اجلاس آینده ناتو که قرار است در شیکاگو برگزار شود، هماهنگی عملیاتی بیشتر در این زمینهها با سایر اعضای ناتو به عمل آید.
میتوان انتظار داشت که نیروهای آمریکایی حتی پیش از سال ۲۰۱۴ و در پایان سال ۲۰۱۳ به عملیات نظامی خود در افغانستان خاتمه دهند. در این صورت نیروهای بریتانیا، اندکی قبل از نیروهای آمریکایی مسئولیتهای جنگی خود را د ر هلمند به نیروهای محلی افغانستان واگذار خواهند کرد.
اگرچه در مقاله مشترک اوباما و کامرون موضوع سوریه مورد اشاره قرار نگرفته، با این وجود طرح آینده سوریه در مذاکرات مشترک رهبران آمریکا و بریتانیا قرار خواهد داشت.
برای حضور در این دیدار با اهمیت، جرج آزبورن، وزیر خزانهداری بریتانیا، کنفرانس بااهمیت مالی اروپا را نیمهتمام گذاشت و راهی واشینگتن شد. ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، نیز پیش از نخست وزیر آن کشور در واشینگتن حضور داشت.
اگرچه پارهای از ناظران سفر مشترک اوباما و کامرون با هواپیمای شماره یک نیروی هوایی آمریکا به اهایو را (که در آن آرای جمهوریخواهان و دموکراتها بسیار نزدیکاند)، اقدامی تبلیغاتی در جهت جلب رایدهندگان مستقل آمریکایی معرفی کردند، در هر حال ابعاد خارجی رفتارهای دوستانه رهبران دو کشور بزرگ جهان میتواند به نزدیکتر شدن سیاستهای مشترک و افزایش همکاری فیمابین منجر شود.
در زمان جنگ دوم سفر چرچیل به واشینگتن حول محور توسعه جنگ علیه آلمان نازی میچرخید. سفر کامرون نیز به موضوع عقبنشینی از جبهههای جنگ افغانستان اختصاص دارد، مگر آن که آغاز جنگ یا جنگهای دیگری به مرحله تدارکات رسیده باشد.
تدارک فوقالعاده برای دیدار دیوید کامرون از واشینگتن، سفر نخست وزیر بریتانیا با هواپیمای مخصوص رئیس جمهور آمریکا به اهایو برای تماشای یک مسابقه بسکتبال، و برگزاری شام رسمی با حضور هزار مهمان برجسته آمریکایی و غیر آمریکایی را نیز شامل میشود. تاکنون هیچ یک از رهبران خارجی در هواپیمای مخصوص رئیس جمهور آمریکا پذیرایی نشدهاند.
طی ۷۰ سال گذشته مناسبات شخصی چرچیل و روزولت، خانم تاچر و ریگان، و همچنین تونی بلر و جرج بوش از مرز روابط کاری رهبران دو کشور متحد عبور و به روابط گرم خصوصی و خانوادگی تبدیل شده بود. انتظار میرود سفر جاری نخست وزیر بریتانیا به آمریکا نیز به دوستی نزدیک اوباما و کامرون منجر شود.
تاثیر تاریخی
تدارک خاص واشینگتن برای استقبال گرم از نخست وزیر بریتانیا، بیشتر از آن جهت مورد توجه قرار گرفته است که اوباما تاکنون به داشتن تمایلات شخصی سرد نسبت به بریتانیا شهرت یافته بود.
بعد از انتخاب شدن به مقام رئیس جمهوری، اوباما نیمتنه برنزی وینستون چرچیل، نخست وزیر پیشین بریتانیا، را که از سال ۲۰۰۱ تاکنون در دفتر کار رئیس جمهور در کاخ سفید قرار داشت از این محل خارج ساخت.
هدیه رسمی اوباما به گوردون براون، نخست وزیر وقت بریتانیا، نیز هنگام دیدار سال ۲۰۰۹ وی از واشینگتن که عبارت از ۲۵ دیویدی ارزانقیمت فیلمهای آمریکایی بود، در گذشته به نشانه رفتار خالی از احترام رئیس جمهور تازه، نسبت به رهبران بریتانیا تعبیر شده بود.
پدر باراک اوباما که یک مبارز استقلالطلب کنیایی بود، در جریان کسب استقلال کشورش شخصا طعم خشونت حاکمیت استعماری بریتانیا را چشیده بود. در ضمن، اوباما، با تبار آفریقایی، تنها رئیس جمهور فاقد نسب انگلوساکسون در تاریخ آمریکا محسوب میشود.
دیدار رسمی سال گذشته اوباما از لندن و پذیرایی از وی در کاخ باکینگام توسط ملکه بریتانیا، و حشر و نشر غیر تشریفاتی وی با نخست وزیر جوان بریتانیا تا حدودی به تغییر نگاه اوباما در مورد بریتانیا موثر واقع شد.
در صورت عدم موفقیت نیکولا سرکوزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری فرانسه، اهمیت حفظ کامرون به عنوان متحد و رهبر یک کشور بزرگ اروپایی برای رئیس جمهور آمریکا بیش از پیش افزایش مییابد.
مقاله مشترک
در این میان خطوط کلی مقالهای که به صورت مشترک توسط اوباما و کمرون تنظیم و در روز مسافرت نخست وزیر بریتانیا به واشینگتن در روزنامه واشینگتن پست انتشار یافت تا حدودی به درک انتظارات از انجام این سفر مشترک کمک میکند.
مقاله یاد شده به این ترتیب شروع میشود: «هفت دهه قبل هنگامی که نیروهای ما درگیر جنگ جهانی دوم بودند، نخست وزیر وینستون چرچیل به واشینگتن سفر کرد تا تلاشهای مشترک نظامی ما را هماهنگ سازد. پیروزیهای ما در میدانهای جنگ نشان داد که در صورت حفظ همکاری و اتحاد، برای پیروزیهای مشترک ما، چه در جبهههای جنگ و چه در حل مشکلات صلح، حد و مرزی در کار نیست.»
«به عنوان دو کشور بزرگ درگیر در جنگ افغانستان افتخار میکنیم که تلاشهای ما به از هم پاشیدن ماشین ترور القاعده و توقف پیشرفتهای طالبان انجامیده است.»
در مقاله یاد شده همچنین با اشاره به ایران آمده است: «به عنوان دو عضو متحد جامعه جهانی تحریمهای سختی را علیه جمهوری اسلامی با هدف متوقف ساختن برنامه اتمی آن اعمال کردیم. ما همچنان اعتقاد داریم که هنوز زمان و فضای لازم برای یافتن راه حل سیاسی برنامههای اتمی ایران از میان نرفته است. گزینهها از این پس محدودتر میشوند. ایران یا به قبول خواستههای جامعه جهانی مجبور خواهد شد یا نتایج سخت عدم تمکین را تحمل خواهد کرد.»
خروج از افغانستان
انتظار میرود پس از هماهنگ ساختن خطوط اصلی سیاستهای آمریکا در قبال افغانستان و ایران طی مذاکرات جاری در واشینگتن، در اجلاس آینده ناتو که قرار است در شیکاگو برگزار شود، هماهنگی عملیاتی بیشتر در این زمینهها با سایر اعضای ناتو به عمل آید.
میتوان انتظار داشت که نیروهای آمریکایی حتی پیش از سال ۲۰۱۴ و در پایان سال ۲۰۱۳ به عملیات نظامی خود در افغانستان خاتمه دهند. در این صورت نیروهای بریتانیا، اندکی قبل از نیروهای آمریکایی مسئولیتهای جنگی خود را د ر هلمند به نیروهای محلی افغانستان واگذار خواهند کرد.
اگرچه در مقاله مشترک اوباما و کامرون موضوع سوریه مورد اشاره قرار نگرفته، با این وجود طرح آینده سوریه در مذاکرات مشترک رهبران آمریکا و بریتانیا قرار خواهد داشت.
برای حضور در این دیدار با اهمیت، جرج آزبورن، وزیر خزانهداری بریتانیا، کنفرانس بااهمیت مالی اروپا را نیمهتمام گذاشت و راهی واشینگتن شد. ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، نیز پیش از نخست وزیر آن کشور در واشینگتن حضور داشت.
اگرچه پارهای از ناظران سفر مشترک اوباما و کامرون با هواپیمای شماره یک نیروی هوایی آمریکا به اهایو را (که در آن آرای جمهوریخواهان و دموکراتها بسیار نزدیکاند)، اقدامی تبلیغاتی در جهت جلب رایدهندگان مستقل آمریکایی معرفی کردند، در هر حال ابعاد خارجی رفتارهای دوستانه رهبران دو کشور بزرگ جهان میتواند به نزدیکتر شدن سیاستهای مشترک و افزایش همکاری فیمابین منجر شود.
در زمان جنگ دوم سفر چرچیل به واشینگتن حول محور توسعه جنگ علیه آلمان نازی میچرخید. سفر کامرون نیز به موضوع عقبنشینی از جبهههای جنگ افغانستان اختصاص دارد، مگر آن که آغاز جنگ یا جنگهای دیگری به مرحله تدارکات رسیده باشد.
لحن تند لاریجانی در جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل خطاب به احمد شهید، چندین بار مسئولان جلسه را بر آن داشت که به وی تذکر دهند. حسین باقرزاده میگوید جمهوری اسلامی میداند که این گزارش چقدر تاثیرگذار است.
«لازم نیست احمد شهید به ایران سفر کند چون میتواند به وبسایتهای ضد انقلاب و معاند جمهوری اسلامی رجوع کند و این محتویات را کپی و پیست کند». این جمله محمدجواد لاریجانی است در جلسه شورای حقوق بشر بعد از گزارش احمد شهید درباره ایران.
چرا لحن لاریجانی در آن جلسه تا به این حد تند و حتی توهینآمیز بود؟ چه چیزی در گزارش احمد شهید دولتمردان ایران را تا این حد عصبانی کرده است. این گزارش تا چه حد میتواند برای جمهوری اسلامی تعیین کننده باشد؟
این پرسشها را با حسین باقرزاده فعال حقوق بشر در لندن در میان گذاشتهایم.
بشنوید: گفت و گو با حسین باقرزاده
دویچهوله: روز دوشنبه که جلسهی شورای حقوقبشر در ژنو بود و احمد شهید گزارشش را در مورد نمونههای نقض حقوقبشر در ایران قرائت کرد، ما شاهد واکنش بسیار تند آقای لاریجانی نمایندهی ایران بودیم. واکنش او طوری بود که در بعضی جاها از سوی ناظران حتی توهینآمیز تلقی شد. ایران همیشه ادعا کرده که ارزشی برای این گزارشها قائل نیست. به نظر شما اینبار چه چیزی باعث شد که این قدر آقای لاریجانی از گزارش احمد شهید عصبانی شود؟
حسین باقرزاده: همانطور که گفتید، در گذشته همیشه جمهوری اسلامی ایران و نمایندگانش در شورای حقوقبشر گزارشهای این چنینی را رد میکردند و مدعی بودند این گزارشها ساخته و پرداختهی غرب است و به دستور کشورهای غربی تهیه میشود و در پشت آن ملاحظات و منافع سیاسی خوابیده. این بار به آقای احمد شهید ظاهراً آن اتهامات نمیچسبید. او یک مسلمان است، از یک کشور جهان سوم به نام مالدیو آمده و کمتر کسی میتواند ادعا کند که کشور مالدیو و خود ایشان با جمهوری اسلامی ایران تضاد یا دشمنی داشته باشد. گزارش او به این دلایل برای جمهوری اسلامی سنگین تلقی شد. این بار نه فقط آقای جواد لاریجانی گزارش را مثل همیشه رد کرد، بلکه ادبیاتی بهکار برد که از طرف ناظران و حاضران در آن جلسه توهینآمیز تلقی میشد. او به جای پاسخ دادن به اتهامات یا موارد مشخصی که در گزارش آمده، با کلیگوییهایی که بازهم آقای شهید را وابسته به آمریکا و غرب معرفی میکرد، سعی داشت که این مسئله را لوث کند و به کلی از پاسخگویی به این اتهامات طفره رود.
مجموع صحبتهای او و همین طور واکنشهایی را که حاضران نسبت به صحبتهای وی نشان دادند چه طور ارزیابی میکنید؟ آیا در مجموع جلسه به نفع ایران بود یا به ضرر ایران؟
من فکر میکنم همین واکنش خصمانه و توهینآمیز جمهوری اسلامی ایران هم در آن شورا و هم در داخل کشور ایران، خود پاسخ سوال شما باشد. این واکنشها به این دلیل بوده که این گزارش را برای جمهوری اسلامی بسیار خطرناک و مضر تشخیص میدهند. چون گزارش مستند است و همان طور که آقای شهید گفته، از طریق گفتوگو با بیش از ۱۶۰ نفر از شاهدان عینی تهیه شده است. علاوه براین، آقای شهید سعی کرده با کسانی که مستقیماً تحت فشار تعقیب یا سرکوب جمهوری اسلامی ایران بودند هم در داخل و هم در خارج از کشور صحبت کند. این است که گزارش بسیار مستند است و من فکر میکنم این خشونتی که در کلام جمهوری اسلامی ایران بهکار رفته، نمایانگر این است که جمهوری اسلامی ایران از این گزارش بسیار عصبانیست و نگران این است که افکارعمومی در سطح جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر تهیج شود.
یعنی برآورد شما این است که در مجموع این جلسه و این گزارش به ضرر جمهوری اسلامی بود؟
قبل از این جلسه هم رئیس کمیتهی حقوق بشر مجلس گفته بود مباحثی را که آقای احمد شهید مطرح کرده بعید است که از سوی یک فرد مسلمان گفته شود. وی اشاره کرده بود به موارد نقض حقوق همجنسگرایان در ایران. به نظر میرسد که ایران انتظار داشته که چون احمد شهید مسلمان هست، طور دیگری گزارش را تهیه کند. آیا چنین انتظاری از جانب ایران به جا بوده؟
جمهوری اسلامی ایران همیشه در گذشته گزارشهایی را که سازمانهای غربی تهیه میکردند، به دو دلیل مردود میشناخت. اول این که میگفت کشورهای غربی با جمهوری اسلامی ایران دشمنی دارند و غرضهای سیاسی پشت گزارشهای حقوقبشری هست. دوم این که میگفت اینها چون به اسلام و ارزشهای اسلامی آگاهی ندارند، درک نمیکنند.
جمهوری اسلامی حقوقبشر را که جهانشمول است به دو دسته تقسیم میکرد، حقوقبشر اسلامی و حقوقبشر غربی و مدعی بود که ما مجری حقوقبشر اسلامی هستیم و این ناظران غربی چون از اسلام آگاهی ندارند، نمیتوانند اصول و موازین اسلامی را درک کنند. ولی چون آقای شهید مسلمان است و از یک کشور جهان سوم میآید، جمهوری اسلامی ایران نمیتوانست این اتهامات را به ایشان ببندد. وقتی که او در گزارش خود نشان داد که به حقوقبشر بهعنوان یک ارزش جهانشمول نگاه میکند و همهی ارزشهای حقوقبشری را مطرح میکند و حتی فشار و تعرض به دگرباشان جنسی را طرح میکند، برای برخی از مذهبیون در داخل ایران غیرمنتظره بود که چهطور یک شخص مسلمان میتواند در عین حال مدافع حقوق همجنسگرایان یا دگرباشان جنسی باشد. به این دلیل بود که این مسئله را رئيس کمیته حقوق بشر مجلس ایران مطرح و اظهار تعجب کرد که چرا آقای شهید از این مسئله دفاع میکند.
آقای لاریجانی در پایان صحبتهایش گفت که ایران آمادهی همکاری فنی با دفتر کمیساریای عالی حقوقبشر است و گزارشگری که یک گزارش منصفانه دهد. آیا به این ترتیب ایران میخواهد شورای حقوقبشر را دور بزند یا این که چه سازوکار دیگری را میخواهد پیش گیرد؟ به نظر شما منظور آقای لاریجانی از این سخن چه بوده؟
اینها تاکتیکهای فرار یا وقتکشیست که جمهوری اسلامی ایران در این مواقع بهکار میبرد. وقتی نمیتواند در برابر یک مسئلهی واقعی و مستند توضیح و پاسخ دهد، به مسائل حاشیهای متوسل میشود و سعی میکند به نحوی نگاهها را از اصل موضوع منحرف کند. در عینحال ایشان مطرح کردهاند که بهجای آقای احمد شهید بهتر است که رئیس شورا به ایران سفر کند. رئیس شورای حقوق بشر مقامی بهعنوان گزارشگر ندارد و اگر ایشان به ایران سفر کند، نمیتواند گزارشی از مسائل ایران تهیه کنند. این تاکتیکهاییست که جمهوریاسلامی ایران در مجامع عمومی بهکار میبرد، ولی من فکر نمیکنم این تاکتیکها کسی را فریب دهد و یا این که بتواند مسئله اصلی را لوث کند.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه:جواد طالعی
چرا لحن لاریجانی در آن جلسه تا به این حد تند و حتی توهینآمیز بود؟ چه چیزی در گزارش احمد شهید دولتمردان ایران را تا این حد عصبانی کرده است. این گزارش تا چه حد میتواند برای جمهوری اسلامی تعیین کننده باشد؟
این پرسشها را با حسین باقرزاده فعال حقوق بشر در لندن در میان گذاشتهایم.
بشنوید: گفت و گو با حسین باقرزاده
دویچهوله: روز دوشنبه که جلسهی شورای حقوقبشر در ژنو بود و احمد شهید گزارشش را در مورد نمونههای نقض حقوقبشر در ایران قرائت کرد، ما شاهد واکنش بسیار تند آقای لاریجانی نمایندهی ایران بودیم. واکنش او طوری بود که در بعضی جاها از سوی ناظران حتی توهینآمیز تلقی شد. ایران همیشه ادعا کرده که ارزشی برای این گزارشها قائل نیست. به نظر شما اینبار چه چیزی باعث شد که این قدر آقای لاریجانی از گزارش احمد شهید عصبانی شود؟
حسین باقرزاده: همانطور که گفتید، در گذشته همیشه جمهوری اسلامی ایران و نمایندگانش در شورای حقوقبشر گزارشهای این چنینی را رد میکردند و مدعی بودند این گزارشها ساخته و پرداختهی غرب است و به دستور کشورهای غربی تهیه میشود و در پشت آن ملاحظات و منافع سیاسی خوابیده. این بار به آقای احمد شهید ظاهراً آن اتهامات نمیچسبید. او یک مسلمان است، از یک کشور جهان سوم به نام مالدیو آمده و کمتر کسی میتواند ادعا کند که کشور مالدیو و خود ایشان با جمهوری اسلامی ایران تضاد یا دشمنی داشته باشد. گزارش او به این دلایل برای جمهوری اسلامی سنگین تلقی شد. این بار نه فقط آقای جواد لاریجانی گزارش را مثل همیشه رد کرد، بلکه ادبیاتی بهکار برد که از طرف ناظران و حاضران در آن جلسه توهینآمیز تلقی میشد. او به جای پاسخ دادن به اتهامات یا موارد مشخصی که در گزارش آمده، با کلیگوییهایی که بازهم آقای شهید را وابسته به آمریکا و غرب معرفی میکرد، سعی داشت که این مسئله را لوث کند و به کلی از پاسخگویی به این اتهامات طفره رود.
مجموع صحبتهای او و همین طور واکنشهایی را که حاضران نسبت به صحبتهای وی نشان دادند چه طور ارزیابی میکنید؟ آیا در مجموع جلسه به نفع ایران بود یا به ضرر ایران؟
من فکر میکنم همین واکنش خصمانه و توهینآمیز جمهوری اسلامی ایران هم در آن شورا و هم در داخل کشور ایران، خود پاسخ سوال شما باشد. این واکنشها به این دلیل بوده که این گزارش را برای جمهوری اسلامی بسیار خطرناک و مضر تشخیص میدهند. چون گزارش مستند است و همان طور که آقای شهید گفته، از طریق گفتوگو با بیش از ۱۶۰ نفر از شاهدان عینی تهیه شده است. علاوه براین، آقای شهید سعی کرده با کسانی که مستقیماً تحت فشار تعقیب یا سرکوب جمهوری اسلامی ایران بودند هم در داخل و هم در خارج از کشور صحبت کند. این است که گزارش بسیار مستند است و من فکر میکنم این خشونتی که در کلام جمهوری اسلامی ایران بهکار رفته، نمایانگر این است که جمهوری اسلامی ایران از این گزارش بسیار عصبانیست و نگران این است که افکارعمومی در سطح جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر تهیج شود.
یعنی برآورد شما این است که در مجموع این جلسه و این گزارش به ضرر جمهوری اسلامی بود؟
حسین باقرزاده میگوید، جمهوری اسلامی نگران برانگیختن افکار عمومی جهان علیه خود به خاطر گزارش احمد شهید است
بسیار مشخص است. من فکر میکنم هر کس که شاهد این جلسه بود و جلسه را دنبال میکرد و گفتارهای آقای شهید و آقای لاریجانی را شنیده باشد، میتواند به روشنی قضاوت کند که در اینجا حق با کیست و چه کسی دارد مسئله را لوث میکند و یا از پاسخگویی فرار میکند.قبل از این جلسه هم رئیس کمیتهی حقوق بشر مجلس گفته بود مباحثی را که آقای احمد شهید مطرح کرده بعید است که از سوی یک فرد مسلمان گفته شود. وی اشاره کرده بود به موارد نقض حقوق همجنسگرایان در ایران. به نظر میرسد که ایران انتظار داشته که چون احمد شهید مسلمان هست، طور دیگری گزارش را تهیه کند. آیا چنین انتظاری از جانب ایران به جا بوده؟
جمهوری اسلامی ایران همیشه در گذشته گزارشهایی را که سازمانهای غربی تهیه میکردند، به دو دلیل مردود میشناخت. اول این که میگفت کشورهای غربی با جمهوری اسلامی ایران دشمنی دارند و غرضهای سیاسی پشت گزارشهای حقوقبشری هست. دوم این که میگفت اینها چون به اسلام و ارزشهای اسلامی آگاهی ندارند، درک نمیکنند.
جمهوری اسلامی حقوقبشر را که جهانشمول است به دو دسته تقسیم میکرد، حقوقبشر اسلامی و حقوقبشر غربی و مدعی بود که ما مجری حقوقبشر اسلامی هستیم و این ناظران غربی چون از اسلام آگاهی ندارند، نمیتوانند اصول و موازین اسلامی را درک کنند. ولی چون آقای شهید مسلمان است و از یک کشور جهان سوم میآید، جمهوری اسلامی ایران نمیتوانست این اتهامات را به ایشان ببندد. وقتی که او در گزارش خود نشان داد که به حقوقبشر بهعنوان یک ارزش جهانشمول نگاه میکند و همهی ارزشهای حقوقبشری را مطرح میکند و حتی فشار و تعرض به دگرباشان جنسی را طرح میکند، برای برخی از مذهبیون در داخل ایران غیرمنتظره بود که چهطور یک شخص مسلمان میتواند در عین حال مدافع حقوق همجنسگرایان یا دگرباشان جنسی باشد. به این دلیل بود که این مسئله را رئيس کمیته حقوق بشر مجلس ایران مطرح و اظهار تعجب کرد که چرا آقای شهید از این مسئله دفاع میکند.
آقای لاریجانی در پایان صحبتهایش گفت که ایران آمادهی همکاری فنی با دفتر کمیساریای عالی حقوقبشر است و گزارشگری که یک گزارش منصفانه دهد. آیا به این ترتیب ایران میخواهد شورای حقوقبشر را دور بزند یا این که چه سازوکار دیگری را میخواهد پیش گیرد؟ به نظر شما منظور آقای لاریجانی از این سخن چه بوده؟
اینها تاکتیکهای فرار یا وقتکشیست که جمهوری اسلامی ایران در این مواقع بهکار میبرد. وقتی نمیتواند در برابر یک مسئلهی واقعی و مستند توضیح و پاسخ دهد، به مسائل حاشیهای متوسل میشود و سعی میکند به نحوی نگاهها را از اصل موضوع منحرف کند. در عینحال ایشان مطرح کردهاند که بهجای آقای احمد شهید بهتر است که رئیس شورا به ایران سفر کند. رئیس شورای حقوق بشر مقامی بهعنوان گزارشگر ندارد و اگر ایشان به ایران سفر کند، نمیتواند گزارشی از مسائل ایران تهیه کنند. این تاکتیکهاییست که جمهوریاسلامی ایران در مجامع عمومی بهکار میبرد، ولی من فکر نمیکنم این تاکتیکها کسی را فریب دهد و یا این که بتواند مسئله اصلی را لوث کند.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه:جواد طالعی
انتخابات سرد دوره نهم مجلس، کاهش شدید ارزش برابری ریال، تشدید شکاف و اختلاف میان اصولگرایان و پایان دوستی و ائتلاف میان رهبر و رئیس جمهور از حوادث مهم سال ۱۳۹۰ خورشیدی بودند.
سال ۹۰ با بروز ناگهانی اختلاف میان آیتالله خامنهای و محمود احمدینژاد آغاز شد. احمدینژاد وزیر اطلاعات خود حیدر مصلحی را برکنار کرد، اما مصلحی با حکم آیتالله خامنهای در پست خود ابقا شد. این حادثه غیرمنتظره پایان دورهای از مناسبات رهبر و رئیسجمهوری بود که احمدینژاد آن را با بوسیدن دست آیتالله خامنهای در سال ۱۳۸۴ آغاز کرده بود.
درباره علت برکناری حیدر مصلحی روایت رسمی و یکسان وجود ندارد. در رسانههای داخل ایران گفته شد اختلاف بر سر عزل یا ابقای یک یا دو معاون وزارت اطلاعات بوده است. سایت «پارلماننیوز» که دیدگاههای فراکسیون اقلیت مجلس هشتم را منعکس میکند، نوشت پافشاری مصلحی بر عزل یکی از معاونانش که مورد حمایت رحیم مشایی بوده، منجر به عزل او شدهاست. اما هفتهنامه بریتانیایی اکونومیست در همان زمان نوشت، علت برکناری مصلحی شنود مکالمات تلفنی اسفندیار رحیممشایی از سوی وزارت اطلاعات بوده است.
احمدینژاد در واکنش به اقدام آیتالله خامنهای در خانهی خود بست نشست تا شاید از این طریق اعتبار و اقتدار مخدوش شده خود را بازیابد. برخی منتقدان او، مانند احمد توکلی، میگفتند هدف از این بستنشینی، سازماندهی نوعی مقاومت در برابر آیتالله خامنهای بود. احمدینژاد که باورش شده بود در انتخابات سال ۸۸ واقعا ۲۵ میلیون رای آورده است، گویا به همدلی و واکنش بخشی از این رایدهندگان امیدوار بوده، اما چنین چیزی دیده نشد و او پس از ۱۱ روز بستنشینی به آرامی بهسر کار خود بازگشت.
بحث استیضاح احمدینژاد
بروز اختلاف میان رهبر و رئیسجمهور منتقدان اصولگرای احمدینژاد را برای احضار او به مجلس و استیضاح به تکاپو انداخت. با این امید که احمدینژاد همانند سابق از حمایت آیتالله خامنهای برخوردار نیست. نخستین اقدام یا تلاش نمایندگان در این باره نتیجه نداد. گفته شد تعداد امضاکنندگان پرسش از رئیسجمهور به حدنصاب لازم نرسیده یا برخی نمایندگان امضاهای خود را پس گرفتهاند.
با این حال پرسش از رئیس جمهور و کوشش برای آوردن احمدینژاد به مجلس و استیضاح او یکی از عنوانهای دائمی خبرهای مربوط به مجلس در طول سال ۹۰ بود. در آخرین روزهای سال (۲۴ اسفند) گروهی از نمایندگان موفق شدند احمدینژاد را به مجلس بیاورند. اما جریان پرسش نمایندگان به نمایشی از تمسخر نمایندگان سئوالکننده تبدیل شد. احمدینژاد با اطمینان خاطر از حمایت راس نظام سیاسی از او، پرسشهای نمایندگان را با پرسشهای متقابل پاسخ داد و تا توانست نمایندگان را دست انداخت.
استیضاح و احیانا برکناری احمدینژاد برای نظام سیاسی ایران پرهزینه است. زیرا تعیین جایگزین برای او اگر براساس قوانین موجود کشور باشد، باید از طریق یک انتخابات پیشرس صورت گیرد. اما هیچ تضمینی نیست که این انتخابات همانند انتخابات سال ۸۸ برای حاکمیت چالشزا و مشکلآفرین نباشد.
از این رو به باور اغلب ناظران، آیتالله خامنهای ضمن آنکه بیمیل نیست احمدینژاد همچنان زیر فشار مجلس و در برزخ ضعف ناشی از استیضاح، نیازمند حمایت او باقی بماند، اما ترجیح میدهد که دوره ریاستجمهوریاش را به آخر برساند.
تا سال ۹۲ که دوره ریاستجمهوری احمدینژاد به پایان میرسد، ممکن است تغییراتی در ساختار مدیریت کشور ضروت پیدا کند که در آن صورت احمدینژاد آخرین رئیسجمهوری نظامی خواهد بود که نامش «جمهوری» است. تا آن زمان وجود یک رئیسجمهور ضعیف و زخمخورده بهتر از هر جایگزین دیگری است.
اثرات تحریمهای بینالمللی
در سال ۹۰ ارزش پول ملی ایران در برابر ارزهای خارجی در فاصله کمتر از دو ماه تا دو برابر کاهش یافت. دلار آمریکا که تا اواخر تابستان کمتر از هزار تومان بود، اکنون در ۱۹۰۰ تومان تثبیت شده است. نوسان قیمت طلا پیش و پس از بحران ارزی اوایل پاییز از این هم بیشتر است. تورم ناشی از کاهش ارزش پول کشور به حدی است که به گفته یکی از نمایندگان مجلس، هماکنون قدرت خرید واقعی یارانهی نقدی ۴۰ هزار تومانی که به هر شهروند پرداخت میشود، نسبت به سال قبل به ۱۵ هزار تومان رسیده است. تورم هفتههای پایانی سال علیرغم تدابیر دولتی به بیش از ۳۰ درصد رسید.
درباره علل این بحران گمانزنیها، تحلیلها و ارزیابیهای زیاد و اغلب متفاوتی در رسانههای داخل و خارج ایران منتشر شد. برخی آن را حبابی تصنعی و زودگذر ارزیابی کردند. برخی دیگر ریشهی بحران را حجم بالای نقدینگی در دست مردم، از جمله به دلیل دریافت یارانههای نقدی دیدند و گروهی نیز دست دولت را در کار میدیدند که به این طریق در صدد فروش ارزهای خود به قیمت بالاتر و جبران کسری بودجه است. برخی نمایندگان اقلیت مجلس، عدم اجرای صحیح قانون هدفمندی یارانهها را علت بحران ارزی اعلام کردند.
اما کمی بعدتر آشکار شد که کلید بحران ارزی ایران در دوبی زده شده است، آنهم زمانی که بزرگترین بانک این کشور، «بانک اسلامی نور» زیر فشار ایالات متحده آمریکا تصمیم گرفت در همکاری خود با ایران تجدید نظر کند.
بانک اسلامی نور، بزرگترین بانک دوبی و متعلق به فرزند حاکم دوبی است. بنابر گزارش رسانهها ۶۰ درصد دلارهای نفتی ایران از طریق این بانک به کشور منتقل میشد. روزنامه والاستریت ژورنال نوشت، بانک اسلامی نور اواسط دسامبر ۲۰۱۱ پذیرفته بود که راه دستیابی ایران به ارز خارجی از طریق فروش نفت را ببندد.
بنابر نوشته این روزنامه، در همان هفتهای که بانک اسلامی نور ارتباط خود با ایران را قطع کرد، ریال ایران ۱۲ درصد ارزش خود را از دست داد، خریدوفروش در بازارها متوقف شد و بسیاری از ایرانیها برای خرید دلار و طلا به بازارهای سیاه هجوم آوردند. به این ترتیب روند سقوط ارزش پول کشور آغاز شد.
انتخابات مجلس، تشتت اصولگرایان
اصولگرایان تدارک برای انتخابات دوره نهم مجلس را از همان روزهای نخستین سال ۹۰ آغاز کردند. اصلاحطلبان، بزرگترین نیروی منتقد هنوزحاضر در صحنهی سیاسی ایران نیز، با سه شرط اعلامشده از سوی خاتمی روشن کردند که اگر این حداقلها تامین نشود، در انتخابات دوره نهم مجلس شرکت نخواهند کرد. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب و رسانهها و برگزاری انتخابات آزاد و سالم، شروط مطرحشده از سوی خاتمی بود.
خیلی زود روشن شد که اصولگرایان حاکم تمایلی به جلب رضایت اصلاحطلبان و وارد کردن آنها به رقابتهای انتخاباتی ندارند. اما در غیاب اصلاحطلبان، هم نگران فضای غیررقابتی و سرد انتخابات بودند و هم دغدغه تشتت میان خود را داشتند که پس از بروز اختلاف میان رهبر و رئیس جمهور، اصولگرایان حاکم را آشکارا دو نیم کرده بود.
برای پاسخ به این دغدغهها بود که روحانی ارشد محافظهکار، آیتالله مهدوی کنی وارد میدان شد و با تشکیل گروهی درصدد ایجاد هماهنگی و اتحاد میان اصولگرایان برآمد. اما بلافاصله روحانی محافظهکار دیگر، آیتالله مصباح یزدی نیز که بهویژه در میان اصولگرایان حاضر در دولت احمدینژاد نفوذ فراوانی دارد، به میدان آمد و در مقابل «جبهه متحد اصولگرایان» مهدوی کنی، تشکیلاتی به نام «جبهه پایداری» ایجاد کرد.
«جبهه متحد اصولگرایان» گروههای سنتی و محافظهکار پیرو آیتالله خامنهای را در خود جمع کرده بود و «جبهه پایداری» متشکل از وزیران سابق دولت احمدینژاد و نمایندگان حامی دولت در مجلس هشتم بود.
از اواخر تابستان تا اسفند ماه و زمان برگزاری انتخابات، تلاش محافظهکاران اصولگرا برای اتحاد و یکپارچگی میان خود به تشتت و افزایش شمار گروهها و فهرستهای انتخاباتی منجر شد. به طوری که در حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر، در دو هفته باقیمانده به روز انتخابات، ۱۳ و یک هفته بعد ۱۷ و دو روز پیش از انتخابات ۲۳ فهرست انتخاباتی وجود داشت. شمار فهرستهای انتخاباتی در سطح کشور بیش از ۶۷ بود.
برخی منتقدان تشتت میان اصولگرایان را تلاشی عمدی از سوی خود آنها برای گرمکردن فضای انتخابات در غیاب رقیبان جدی ارزیابی میکردند، اما عدم راهیابی بیش از ۸۰ درصد نمایندگان تهران در دور نخست انتخابات، نشاندهنده تفرقهی جدی میان اصولگرایان دستکم در تهران بود.
برخی نتایج انتخابات
براساس گزارش ستاد انتخابات کشور از ۲۹۰ نماینده مجلس ۲۲۵ نفر در دوره نخست به مجلس راه یافتهاند و سرنوشت ۶۵ نفر آنها در دور دوم، که اردیبهشت ۱۳۹۱ برگزار میشود، روشن خواهد شد. در حوزه انتخابیه تهران تنها تکلیف ۵ نماینده مشخص شده و ۲۵ نفر بقیه در دور دوم مشخص خواهد شد.
وزارت کشور میزان مشارکت را ۲/ ۶۴ درصد اعلام کرد. سایت وزارت کشور بار نخست تعداد رایدهندگان را حدود ۲۶ میلیون نفر اعلام کرد. با این تعداد رایدهنده با توجه به ۴۸ میلیون دارنده حقرای در کشور، درصد مشارکت ۵۴ درصد میشود. اما یک روز بعد این گزارش از سایت وزارت کشور حذف شد و گزارش دیگری جای آن را گرفت که تعداد شرکتکنندگان در انتخابات ۱۲ اسفند را ۳۱ میلیون نفر اعلام کرده بود.
ناظران بیطرف در آمار اعلام شده از سوی وزارت کشور تردید جدی دارند. آنها میگویند وزارت کشور، تعداد واجدین رایدادن را کمتر و تعداد آرای اخذه شده را بیشتر از رقم واقعی اعلام کرده تا به رقم دلخواه ۶۴ درصد مشارکت برسد. رسانههای وابسته به حکومت، پیش از انتخابات میزان مشارکت را ۶۵ درصد تخمین زده بودند. محمدرضا باهنر سه روز پیش از انتخابات از نتایج یک نظرسنجی در تهران خبر داد که براساس آن میزان مشارکت در تهران ۱۸ درصد برآورد شده بود. در دوره هشتم مجلس که ابعاد تحریم و مخالفت با شرکت در انتخابات مجلس به اندازه امسال نبود، میزان مشارکت شهروندان تهرانی در انتخابات ۳۰ درصد بود.
منتقدان و مخالفان حکومت ایران میگویند «انتخابات» و «صندوق رای» در ایران با واقعیت آنچه که در دموکراسیها موجود است تفاوت ماهوی دارد. بنا بر این نظر، از سالهای پایانی دولت محمد خاتمی یک دستگاه سازمانیافتهی «مهندسی انتخابات» در ایران شکل گرفته که که از سوی سپاه و بسیج مدیریت میشود و جدا از شرکت و یا عدم شرکت مردم، نتایج دلخواه حاکمیت را از صندوقهای رای بیرون میآورد. انتخابات دورههای هفتم تا نهم مجلس و نیز دو دوره آخر انتخابات ریاستجمهوری به این ترتیب شکل گرفتهاند.
مجلس جدید و بحث حذف ریاستجمهوری
درباره ترکیب مجلس و گرایشهایی که اکثریت و اقلیت آن را تشکیل خواهند داد هنوز نمیتوان ارزیابی روشنی بدست داد. براساس گزارش رسانههای نزدیک به دولت احمدینژاد، شورای نگهبان صلاحیت ۶۰۰ تن از داوطلبان شهرستانها را که گفته میشد مورد حمایت جبهه پایداری بودند، رد کرده بود. اگر این گزاره واقعیت داشته باشد، حامیان احمدینژاد در مجلس جدید موقعیت ضعیفی خواهند داشت. اما از طرف دیگر در تهران، چه در میان ۵ نمایندهی راهیافته و چه ۵۰ نامزد راهیافته به دور دوم، نیمی از آنها از فهرست جبهه پایداری هستند.
بنابراین ترکیب گرایشهای راهیافته هنوز نامشخص است. با این حال تلویزیون دولتی ایران راهیافتگان به دوره نهم مجلس را «نمایندگان بیسروصدا، آرام و ساکت» توصیف کرده است.
اگر ترکیب مجلس چنان باشد که مفسران صدا و سیمای جمهوری اسلامی توصیف کردهاند، زمینه برای تغییر قانون اساسی و حذف انتخاب مستقیم رئیسجمهور از سوی مردم و سپردن تعیین رئیس هیات دولت به مجلس هموار میشود.
این ایده را آیتالله خامنهای اواخر مهرماه در سفرش به کرمانشاه مطرح کرد. آقای خامنهای گفت، اگر روزی احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است، هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد.
رهبر جمهوری اسلامی چنین تغییری را «در آینده احتمالا دور» امکانپذیر دانست، اما دو سه هفته بعد از سخنان او، یکی از اعضای هیات رئیسه مجلس گفت، «آیندهای احتمالا دور» ممکن است «آینده احتمالاً نزدیک» هم باشد. این نماینده مجلس پیشبینی کرد که ممکن است «در سال ۹۱ بتوانیم تعیین تکلیف و با انجام رفراندوم کار را تمام کنیم».
با کنار گذاشتن انتخاب رئیس دولت از طریق مراجعه به رای مستقیم مردم، دو مشکل اساسی از پیش پای حاکمیت ایران برداشته خواهد شد. مشکل اول، چالشبرانگیز بودن انتخابات ریاستجمهوری است. تحلیلگران میگویند حتی اگر حاکمیت بتواند نتیجه انتخابات ریاستجمهوری را به سود خود تمام کند، این اقدام همانند انتخابات مجلس کم دردسر و کمهزینه نخواهد بود.
مشکل دیگری که از این طریق حل خواهد شد، پایان دادن به «دوگانگی» قدرت میان رهبر و رئیسجمهور است. این مشکلی است که آقای خامنهای با دو رئیسجمهور پیش از احمدینژاد داشت و در یک سخنرانی خصوصی با روحانیون در قم به این موضوع اعتراف کرده است. او در همان دیدار گفته است به این دلیل از احمدینژاد پشتیبانی بیدریغ میکند که او دنبال ایجاد قدرت دو گانه نیست. این اظهارات آقای خامنهای مربوط به پاییز سال ۱۳۸۸ و در هنگامه بحران پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸ است. متن این سخنرانی را، چندی بعد حامیان ایشان رسانهای کردند. گذشت حوادث نشان داد که محمود احمدینژاد نیز آن نیست که خامنهای انتظارش را داشت. از این رو بسیاری از تحلیلگران عملی کردن طرح حذف ریاستجمهوری در مجلس جدید را بعید نمیدانند.
رفسنجانی در پایان راه؟
یکی دیگر از حوادث در خور توجه سال ۹۰ تضعیف بازهم بیشتر موقعیت اکبر هاشمی رفسنجانی است. مردی که در میان اطرافیان بنیانگذار جمهوری اسلامی در مرتبت و موقعیتی بالاتر از علی خامنهای قرار داشت، پس از آنکه در حوادث توفانی تابستان سال ۸۸ موضعی نرم و متمایل به مردم معترض اتخاذ کرد، موقعیتهای خود در نظام قدرت و مدیریت کشور را یکی پس از دیگری از دست داد.
نخست از امامت نماز جمعه تهران کنار گذاشته شد. یک سال بعد ریاست مجلس خبرگان را از دست او گرفتند و امسال – سال ۹۰ – به موقعیت تعیینکننده او در دانشگاه آزاد پایان دادند.
در مورد دانشگاه آزاد تا پیش از حضور فرهاد دانشجو در ریاست آن، گمان براین بود که این محمود احمدینژاد و حامیان او هستند که موقعیت هاشمی رفسنجانی در این دانشگاه را به چالش کشیدهاند. اما حضور غیرمنتظره سردار وحید حقانیان (آقا وحید)، مباشر آیتالله خامنهای در مراسم آغاز کار فرهاد دانشجو در دانشگاه آزاد، همگان را متوجه این نکته کرد که طرف اصلی هاشمی رفسنجانی، در کشاکش بر سر مدیریت دانشگاه آزاد، خود آیتالله خامنهای است.
پایان سال ۱۳۹۰ همچنین پایان دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست هاشمی رفسنجانی بر آن بود. با توجه به تضعیف پیوسته جایگاه او در نظام سیاسی کشور در دو سال گذشته، برخی بر این نظر بودند که در دوره جدید ممکن است آقای هاشمی رفسنجانی یا اساسا در ترکیب مجمع نباشد، یا ریاست او بر این نهاد از طریق ترکیبی که معرفی میشود، ناممکن گردد. اما روز ۲۴ اسفند آیتالله خامنهای طی حکمی حضور وی در مجمع تشخیص مصلحت و ریاست بر این نهاد را برای دورهای دیگر تمدید کرد.
مصطفی ملکان
تحریریه:جواد طالعی
درباره علت برکناری حیدر مصلحی روایت رسمی و یکسان وجود ندارد. در رسانههای داخل ایران گفته شد اختلاف بر سر عزل یا ابقای یک یا دو معاون وزارت اطلاعات بوده است. سایت «پارلماننیوز» که دیدگاههای فراکسیون اقلیت مجلس هشتم را منعکس میکند، نوشت پافشاری مصلحی بر عزل یکی از معاونانش که مورد حمایت رحیم مشایی بوده، منجر به عزل او شدهاست. اما هفتهنامه بریتانیایی اکونومیست در همان زمان نوشت، علت برکناری مصلحی شنود مکالمات تلفنی اسفندیار رحیممشایی از سوی وزارت اطلاعات بوده است.
احمدینژاد در واکنش به اقدام آیتالله خامنهای در خانهی خود بست نشست تا شاید از این طریق اعتبار و اقتدار مخدوش شده خود را بازیابد. برخی منتقدان او، مانند احمد توکلی، میگفتند هدف از این بستنشینی، سازماندهی نوعی مقاومت در برابر آیتالله خامنهای بود. احمدینژاد که باورش شده بود در انتخابات سال ۸۸ واقعا ۲۵ میلیون رای آورده است، گویا به همدلی و واکنش بخشی از این رایدهندگان امیدوار بوده، اما چنین چیزی دیده نشد و او پس از ۱۱ روز بستنشینی به آرامی بهسر کار خود بازگشت.
بحث استیضاح احمدینژاد
بروز اختلاف میان رهبر و رئیسجمهور منتقدان اصولگرای احمدینژاد را برای احضار او به مجلس و استیضاح به تکاپو انداخت. با این امید که احمدینژاد همانند سابق از حمایت آیتالله خامنهای برخوردار نیست. نخستین اقدام یا تلاش نمایندگان در این باره نتیجه نداد. گفته شد تعداد امضاکنندگان پرسش از رئیسجمهور به حدنصاب لازم نرسیده یا برخی نمایندگان امضاهای خود را پس گرفتهاند.
با این حال پرسش از رئیس جمهور و کوشش برای آوردن احمدینژاد به مجلس و استیضاح او یکی از عنوانهای دائمی خبرهای مربوط به مجلس در طول سال ۹۰ بود. در آخرین روزهای سال (۲۴ اسفند) گروهی از نمایندگان موفق شدند احمدینژاد را به مجلس بیاورند. اما جریان پرسش نمایندگان به نمایشی از تمسخر نمایندگان سئوالکننده تبدیل شد. احمدینژاد با اطمینان خاطر از حمایت راس نظام سیاسی از او، پرسشهای نمایندگان را با پرسشهای متقابل پاسخ داد و تا توانست نمایندگان را دست انداخت.
استیضاح و احیانا برکناری احمدینژاد برای نظام سیاسی ایران پرهزینه است. زیرا تعیین جایگزین برای او اگر براساس قوانین موجود کشور باشد، باید از طریق یک انتخابات پیشرس صورت گیرد. اما هیچ تضمینی نیست که این انتخابات همانند انتخابات سال ۸۸ برای حاکمیت چالشزا و مشکلآفرین نباشد.
از این رو به باور اغلب ناظران، آیتالله خامنهای ضمن آنکه بیمیل نیست احمدینژاد همچنان زیر فشار مجلس و در برزخ ضعف ناشی از استیضاح، نیازمند حمایت او باقی بماند، اما ترجیح میدهد که دوره ریاستجمهوریاش را به آخر برساند.
تا سال ۹۲ که دوره ریاستجمهوری احمدینژاد به پایان میرسد، ممکن است تغییراتی در ساختار مدیریت کشور ضروت پیدا کند که در آن صورت احمدینژاد آخرین رئیسجمهوری نظامی خواهد بود که نامش «جمهوری» است. تا آن زمان وجود یک رئیسجمهور ضعیف و زخمخورده بهتر از هر جایگزین دیگری است.
اثرات تحریمهای بینالمللی
در سال ۹۰ ارزش پول ملی ایران در برابر ارزهای خارجی در فاصله کمتر از دو ماه تا دو برابر کاهش یافت. دلار آمریکا که تا اواخر تابستان کمتر از هزار تومان بود، اکنون در ۱۹۰۰ تومان تثبیت شده است. نوسان قیمت طلا پیش و پس از بحران ارزی اوایل پاییز از این هم بیشتر است. تورم ناشی از کاهش ارزش پول کشور به حدی است که به گفته یکی از نمایندگان مجلس، هماکنون قدرت خرید واقعی یارانهی نقدی ۴۰ هزار تومانی که به هر شهروند پرداخت میشود، نسبت به سال قبل به ۱۵ هزار تومان رسیده است. تورم هفتههای پایانی سال علیرغم تدابیر دولتی به بیش از ۳۰ درصد رسید.
درباره علل این بحران گمانزنیها، تحلیلها و ارزیابیهای زیاد و اغلب متفاوتی در رسانههای داخل و خارج ایران منتشر شد. برخی آن را حبابی تصنعی و زودگذر ارزیابی کردند. برخی دیگر ریشهی بحران را حجم بالای نقدینگی در دست مردم، از جمله به دلیل دریافت یارانههای نقدی دیدند و گروهی نیز دست دولت را در کار میدیدند که به این طریق در صدد فروش ارزهای خود به قیمت بالاتر و جبران کسری بودجه است. برخی نمایندگان اقلیت مجلس، عدم اجرای صحیح قانون هدفمندی یارانهها را علت بحران ارزی اعلام کردند.
اما کمی بعدتر آشکار شد که کلید بحران ارزی ایران در دوبی زده شده است، آنهم زمانی که بزرگترین بانک این کشور، «بانک اسلامی نور» زیر فشار ایالات متحده آمریکا تصمیم گرفت در همکاری خود با ایران تجدید نظر کند.
بانک اسلامی نور، بزرگترین بانک دوبی و متعلق به فرزند حاکم دوبی است. بنابر گزارش رسانهها ۶۰ درصد دلارهای نفتی ایران از طریق این بانک به کشور منتقل میشد. روزنامه والاستریت ژورنال نوشت، بانک اسلامی نور اواسط دسامبر ۲۰۱۱ پذیرفته بود که راه دستیابی ایران به ارز خارجی از طریق فروش نفت را ببندد.
بنابر نوشته این روزنامه، در همان هفتهای که بانک اسلامی نور ارتباط خود با ایران را قطع کرد، ریال ایران ۱۲ درصد ارزش خود را از دست داد، خریدوفروش در بازارها متوقف شد و بسیاری از ایرانیها برای خرید دلار و طلا به بازارهای سیاه هجوم آوردند. به این ترتیب روند سقوط ارزش پول کشور آغاز شد.
انتخابات مجلس، تشتت اصولگرایان
اصولگرایان تدارک برای انتخابات دوره نهم مجلس را از همان روزهای نخستین سال ۹۰ آغاز کردند. اصلاحطلبان، بزرگترین نیروی منتقد هنوزحاضر در صحنهی سیاسی ایران نیز، با سه شرط اعلامشده از سوی خاتمی روشن کردند که اگر این حداقلها تامین نشود، در انتخابات دوره نهم مجلس شرکت نخواهند کرد. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب و رسانهها و برگزاری انتخابات آزاد و سالم، شروط مطرحشده از سوی خاتمی بود.
خیلی زود روشن شد که اصولگرایان حاکم تمایلی به جلب رضایت اصلاحطلبان و وارد کردن آنها به رقابتهای انتخاباتی ندارند. اما در غیاب اصلاحطلبان، هم نگران فضای غیررقابتی و سرد انتخابات بودند و هم دغدغه تشتت میان خود را داشتند که پس از بروز اختلاف میان رهبر و رئیس جمهور، اصولگرایان حاکم را آشکارا دو نیم کرده بود.
برای پاسخ به این دغدغهها بود که روحانی ارشد محافظهکار، آیتالله مهدوی کنی وارد میدان شد و با تشکیل گروهی درصدد ایجاد هماهنگی و اتحاد میان اصولگرایان برآمد. اما بلافاصله روحانی محافظهکار دیگر، آیتالله مصباح یزدی نیز که بهویژه در میان اصولگرایان حاضر در دولت احمدینژاد نفوذ فراوانی دارد، به میدان آمد و در مقابل «جبهه متحد اصولگرایان» مهدوی کنی، تشکیلاتی به نام «جبهه پایداری» ایجاد کرد.
«جبهه متحد اصولگرایان» گروههای سنتی و محافظهکار پیرو آیتالله خامنهای را در خود جمع کرده بود و «جبهه پایداری» متشکل از وزیران سابق دولت احمدینژاد و نمایندگان حامی دولت در مجلس هشتم بود.
از اواخر تابستان تا اسفند ماه و زمان برگزاری انتخابات، تلاش محافظهکاران اصولگرا برای اتحاد و یکپارچگی میان خود به تشتت و افزایش شمار گروهها و فهرستهای انتخاباتی منجر شد. به طوری که در حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر، در دو هفته باقیمانده به روز انتخابات، ۱۳ و یک هفته بعد ۱۷ و دو روز پیش از انتخابات ۲۳ فهرست انتخاباتی وجود داشت. شمار فهرستهای انتخاباتی در سطح کشور بیش از ۶۷ بود.
برخی منتقدان تشتت میان اصولگرایان را تلاشی عمدی از سوی خود آنها برای گرمکردن فضای انتخابات در غیاب رقیبان جدی ارزیابی میکردند، اما عدم راهیابی بیش از ۸۰ درصد نمایندگان تهران در دور نخست انتخابات، نشاندهنده تفرقهی جدی میان اصولگرایان دستکم در تهران بود.
برخی نتایج انتخابات
براساس گزارش ستاد انتخابات کشور از ۲۹۰ نماینده مجلس ۲۲۵ نفر در دوره نخست به مجلس راه یافتهاند و سرنوشت ۶۵ نفر آنها در دور دوم، که اردیبهشت ۱۳۹۱ برگزار میشود، روشن خواهد شد. در حوزه انتخابیه تهران تنها تکلیف ۵ نماینده مشخص شده و ۲۵ نفر بقیه در دور دوم مشخص خواهد شد.
وزارت کشور میزان مشارکت را ۲/ ۶۴ درصد اعلام کرد. سایت وزارت کشور بار نخست تعداد رایدهندگان را حدود ۲۶ میلیون نفر اعلام کرد. با این تعداد رایدهنده با توجه به ۴۸ میلیون دارنده حقرای در کشور، درصد مشارکت ۵۴ درصد میشود. اما یک روز بعد این گزارش از سایت وزارت کشور حذف شد و گزارش دیگری جای آن را گرفت که تعداد شرکتکنندگان در انتخابات ۱۲ اسفند را ۳۱ میلیون نفر اعلام کرده بود.
ناظران بیطرف در آمار اعلام شده از سوی وزارت کشور تردید جدی دارند. آنها میگویند وزارت کشور، تعداد واجدین رایدادن را کمتر و تعداد آرای اخذه شده را بیشتر از رقم واقعی اعلام کرده تا به رقم دلخواه ۶۴ درصد مشارکت برسد. رسانههای وابسته به حکومت، پیش از انتخابات میزان مشارکت را ۶۵ درصد تخمین زده بودند. محمدرضا باهنر سه روز پیش از انتخابات از نتایج یک نظرسنجی در تهران خبر داد که براساس آن میزان مشارکت در تهران ۱۸ درصد برآورد شده بود. در دوره هشتم مجلس که ابعاد تحریم و مخالفت با شرکت در انتخابات مجلس به اندازه امسال نبود، میزان مشارکت شهروندان تهرانی در انتخابات ۳۰ درصد بود.
منتقدان و مخالفان حکومت ایران میگویند «انتخابات» و «صندوق رای» در ایران با واقعیت آنچه که در دموکراسیها موجود است تفاوت ماهوی دارد. بنا بر این نظر، از سالهای پایانی دولت محمد خاتمی یک دستگاه سازمانیافتهی «مهندسی انتخابات» در ایران شکل گرفته که که از سوی سپاه و بسیج مدیریت میشود و جدا از شرکت و یا عدم شرکت مردم، نتایج دلخواه حاکمیت را از صندوقهای رای بیرون میآورد. انتخابات دورههای هفتم تا نهم مجلس و نیز دو دوره آخر انتخابات ریاستجمهوری به این ترتیب شکل گرفتهاند.
مجلس جدید و بحث حذف ریاستجمهوری
درباره ترکیب مجلس و گرایشهایی که اکثریت و اقلیت آن را تشکیل خواهند داد هنوز نمیتوان ارزیابی روشنی بدست داد. براساس گزارش رسانههای نزدیک به دولت احمدینژاد، شورای نگهبان صلاحیت ۶۰۰ تن از داوطلبان شهرستانها را که گفته میشد مورد حمایت جبهه پایداری بودند، رد کرده بود. اگر این گزاره واقعیت داشته باشد، حامیان احمدینژاد در مجلس جدید موقعیت ضعیفی خواهند داشت. اما از طرف دیگر در تهران، چه در میان ۵ نمایندهی راهیافته و چه ۵۰ نامزد راهیافته به دور دوم، نیمی از آنها از فهرست جبهه پایداری هستند.
بنابراین ترکیب گرایشهای راهیافته هنوز نامشخص است. با این حال تلویزیون دولتی ایران راهیافتگان به دوره نهم مجلس را «نمایندگان بیسروصدا، آرام و ساکت» توصیف کرده است.
اگر ترکیب مجلس چنان باشد که مفسران صدا و سیمای جمهوری اسلامی توصیف کردهاند، زمینه برای تغییر قانون اساسی و حذف انتخاب مستقیم رئیسجمهور از سوی مردم و سپردن تعیین رئیس هیات دولت به مجلس هموار میشود.
این ایده را آیتالله خامنهای اواخر مهرماه در سفرش به کرمانشاه مطرح کرد. آقای خامنهای گفت، اگر روزی احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است، هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد.
رهبر جمهوری اسلامی چنین تغییری را «در آینده احتمالا دور» امکانپذیر دانست، اما دو سه هفته بعد از سخنان او، یکی از اعضای هیات رئیسه مجلس گفت، «آیندهای احتمالا دور» ممکن است «آینده احتمالاً نزدیک» هم باشد. این نماینده مجلس پیشبینی کرد که ممکن است «در سال ۹۱ بتوانیم تعیین تکلیف و با انجام رفراندوم کار را تمام کنیم».
با کنار گذاشتن انتخاب رئیس دولت از طریق مراجعه به رای مستقیم مردم، دو مشکل اساسی از پیش پای حاکمیت ایران برداشته خواهد شد. مشکل اول، چالشبرانگیز بودن انتخابات ریاستجمهوری است. تحلیلگران میگویند حتی اگر حاکمیت بتواند نتیجه انتخابات ریاستجمهوری را به سود خود تمام کند، این اقدام همانند انتخابات مجلس کم دردسر و کمهزینه نخواهد بود.
مشکل دیگری که از این طریق حل خواهد شد، پایان دادن به «دوگانگی» قدرت میان رهبر و رئیسجمهور است. این مشکلی است که آقای خامنهای با دو رئیسجمهور پیش از احمدینژاد داشت و در یک سخنرانی خصوصی با روحانیون در قم به این موضوع اعتراف کرده است. او در همان دیدار گفته است به این دلیل از احمدینژاد پشتیبانی بیدریغ میکند که او دنبال ایجاد قدرت دو گانه نیست. این اظهارات آقای خامنهای مربوط به پاییز سال ۱۳۸۸ و در هنگامه بحران پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸ است. متن این سخنرانی را، چندی بعد حامیان ایشان رسانهای کردند. گذشت حوادث نشان داد که محمود احمدینژاد نیز آن نیست که خامنهای انتظارش را داشت. از این رو بسیاری از تحلیلگران عملی کردن طرح حذف ریاستجمهوری در مجلس جدید را بعید نمیدانند.
رفسنجانی در پایان راه؟
یکی دیگر از حوادث در خور توجه سال ۹۰ تضعیف بازهم بیشتر موقعیت اکبر هاشمی رفسنجانی است. مردی که در میان اطرافیان بنیانگذار جمهوری اسلامی در مرتبت و موقعیتی بالاتر از علی خامنهای قرار داشت، پس از آنکه در حوادث توفانی تابستان سال ۸۸ موضعی نرم و متمایل به مردم معترض اتخاذ کرد، موقعیتهای خود در نظام قدرت و مدیریت کشور را یکی پس از دیگری از دست داد.
نخست از امامت نماز جمعه تهران کنار گذاشته شد. یک سال بعد ریاست مجلس خبرگان را از دست او گرفتند و امسال – سال ۹۰ – به موقعیت تعیینکننده او در دانشگاه آزاد پایان دادند.
در مورد دانشگاه آزاد تا پیش از حضور فرهاد دانشجو در ریاست آن، گمان براین بود که این محمود احمدینژاد و حامیان او هستند که موقعیت هاشمی رفسنجانی در این دانشگاه را به چالش کشیدهاند. اما حضور غیرمنتظره سردار وحید حقانیان (آقا وحید)، مباشر آیتالله خامنهای در مراسم آغاز کار فرهاد دانشجو در دانشگاه آزاد، همگان را متوجه این نکته کرد که طرف اصلی هاشمی رفسنجانی، در کشاکش بر سر مدیریت دانشگاه آزاد، خود آیتالله خامنهای است.
پایان سال ۱۳۹۰ همچنین پایان دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست هاشمی رفسنجانی بر آن بود. با توجه به تضعیف پیوسته جایگاه او در نظام سیاسی کشور در دو سال گذشته، برخی بر این نظر بودند که در دوره جدید ممکن است آقای هاشمی رفسنجانی یا اساسا در ترکیب مجمع نباشد، یا ریاست او بر این نهاد از طریق ترکیبی که معرفی میشود، ناممکن گردد. اما روز ۲۴ اسفند آیتالله خامنهای طی حکمی حضور وی در مجمع تشخیص مصلحت و ریاست بر این نهاد را برای دورهای دیگر تمدید کرد.
مصطفی ملکان
تحریریه:جواد طالعی
جمعی از نمایندگان مجلس تهدید کردهاند که در صورت انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی، وزیر رفاه را استیضاح میکنند. مرتضوی هم اکنون ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز را بر عهده دارد.
سعید مرتضوی پیش از این مسوولیت دادستانی تهران را بر عهده داشت. وی در ماجرای کشته شدن عدهای از معترضان حوادث پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ در زندان کهریزک تهران، در مظان اتهام قرار دارد.
الیاس نادران، نمایندهی اصولگرای مجلس ایران روز چهارشنبه ۲۴ اسفند (۱۴مارس) گفت: «ما شنیدهایم که علی رغم این تذکر، در نظر دارند عصر امروز آقای مرتضوی را منصوب کنند. به همین دلیل طرح استیضاح وزیر رفاه را آماده کردیم.»
وی افزود: «رئیس مجلس به ما توصیه کردند که فعلا دست نگه داریم. الان هم میگویم که اگر ایشان چنین کاری بکنند، ما استیضاحشان را روز ۱۵ فروردین ارائه میدهیم تا اعلام وصول شود.»
پیش از این نیز ۱۲ نماینده مجلس روز دوشنبه ۱۵ اسفند، در تذکری به محمود احمدینژاد از وی خواستند که به دلیل عدم تجربه و تخصص سعید مرتضوی در زمینه تامین اجتماعی، از انتخاب وی به ریاست سازمان تامین اجتماعی صرف نظر کند.
اعتراض خانواده قربانیان کهریزک
نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران تنها کسانی نبودند که نسبت به این انتصاب اعتراض کردند. علی کامرانی، پدر یکی از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک در گفتوگو با خبرگزاری مهر گفت: «حداقل دولت تا مشخص شدن نتیجه دادگاه صبر میکرد و بعد از قطعیت پیدا کردن نتیجه پرونده و برائت مرتضوی از اتهامات وارده به وی پست و مدال میداد.»
وی تصریح کرد: «متاسفم برای مسوولین اجرایی که چرا شخصی که اتهاماتی متوجهاش است و هنوز پرونده جرمش در دادگاه رسمی کشور در حال بررسی است پست جدید دولتی میدهد.»
محمد کامرانی ۱۸ ساله، روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت. وی به دلیل صدمات وارده در بازداشتگاه کهریزک، به بیمارستان لقمان تهران منتقل شد که به دلیل شدت جراحات، در روز ۲۵ تیرماه درگذشت.
در همین حال پدر محسن روح الامینی یکی دیگر از قربانیان بازداشتگاه کهریزک تصریح میکند که سعید مرتضوی در چند شعبه پرونده دارد.
وی در گفت گو با سایت "الف" تصریح کرد: «دادستان سابق تهران با ادعای ابتلای فوت شدگان به مننژیت به پرونده سازی در خصوص سه جوان فوت شده در کهریزک نیزمتهم است و اما به دلیل اینکه آقای مرتضوی شغل نظامی ندارد این پرونده در داسرای نظامی رسیدگی نشد و به دادسرای ویژه قضات فرستاده شد که هم اکنون مفتوح است.»
پس از انتشار خبرهایی مبنی بر شکنجه و تجاوز بازداشت شدگان و مرگ چند نفر از آنها در زندان کهریزک، مجلس ایران کمیتهی ویژهای برای پیگیری این حادثه تشکیل داد که گزارش آن در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۸۸ در صحن علنی مجلس قرائت شد.
در این گزارش تصریح شده است که «سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران، شخصا دستور انتقال بازداشت شدگان ۱۸ تیر ۸۸ را به بازداشتگاه کهریزک صادر کردهاست.»
این گزارش با رد ادعای مرتضوی که علت انتقال بازداشت شدگان را به کهریزک محدودیت جا در زندان اوین دانسته و علت مرگ ۳ تن از آنها را ابتلا به مننژیت بیان کرده وی را به خلافگویی متهم کرد.
در چند روز گذشته خبرهایی در مورد تفهیم اتهام به سعید مرتضوی در برخی رسانههای داخل ایران منتشر شد. منابع رسمی قضایی هنوز در مورد این خبرها واکنشی نشان ندادهاند.
سعید مرتضوی کیست؟
سعید مرتضوی معروف به «قاضی مرتضوی» در سال ۱۳۴۶ در شهرستان میبد یزد به دنیا آمد و در سنین نوجوانی که همزمان با سالهای آغازین جنگ بود به نیروی بسیج مستضعفین پیوست و همکاری خود را با بسیج استان یزد آغاز کرد. آقای مرتضوی در سال ۱۳۶۵ وارد دانشگاه آزاد تفت شد.
او همزمان با تحصیل در دانشگاه به همکاری خود با بسیج ادامه داد و در همین حال در قوه قضائیه نیز ابتدا به عنوان سرباز و سپس به عنوان ضابط قضایی در دادگستری استان یزد مشغول به کار شد.
مرتضوی تنها نوزده سال داشت که به عنوان دادیار یکی از شعب دادگاه انقلاب شهر بابک انتخاب شد. بعد از گذشت نزدیک به یک سال یعنی در آغاز بیست سالگی، از دادیاری به ریاست دادگاه ارتقا یافت.
وی در سال ۱۳۷۳ و در سن ۲۷ سالگی به ریاست شعبه ۹ دادگاه عمومی تهران منصوب شد. آقای مرتضوی همچنین ریاست شعبه ۳۴ مجتمع قضایی کارکنان دولت و شعبه ۱۴۱۰ دادگاه مطبوعات را بر عهده داشت.
وی در زمان ریاست بر دادگاه مطبوعات بسیاری از روزنامههای اصلاح طلب را توقیف و روزنامه نگاران منتقد را روانه زندان کرد. سعید مرتضوی از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۸ به عنوان دادستان تهران فعالیت کرد.
پس از جنجالهای پیش آمده در ماجرای کهریزک، وی از قوه قضائیه به دولت رفت و مسولیت ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز را بر عهده گرفت.
سعید مرتضوی و پرونده قتل زهرا کاظمی
زهرا کاظمی عکاس ایرانی کانادایی، سال ۱۳۸۲ در حالی که مشغول عکاسی از خانوادههای بازداشت شدگان در مقابل زندان اوین بود توسط نیروهای امنیتی وابسته به قوه قضائیه بازداشت شد اما چندی بعد به طرز مشکوکی درگذشت.
در این پرونده از مرتضوی به عنوان یکی از مظنونین اصلی و کسی که تلاش کرد روند بررسی آنرا مختل کند، نام برده میشود.
خانم کاظمی روز دوم تیر سال ۱۳۸۲ در مقابل زندان اوین دستگیر میشود. حکم بازداشت وی توسط سعید مرتضوی صادر میشود. پس از دو روز بازجویی به دلایلی نامعلومی وی را به نیروی انتظامی تحویل میدهند.
زهرا کاظمی به بازجویان نیروی انتظامی میگوید که به هنگام بازجویی در دادستانی به ویژه از ناحیه سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. بعد از ظهرهمان روز وی به دستور مرتضوی به دادستانی اوین فرستاده میشود و پس از چند ساعت قاضی مرتضوی از وزارت اطلاعات میخواهد او را تحویل بگیرد.
به گفته مقامات وزارت اطلاعات، این وزارت اعلام میکند بازداشت وی ضرورتی ندارد، اما قاضی مرتضوی نمیپذیرد و وزارت اطلاعات دولت محمد خاتمی را ملزم به تحویل گرفتن وی میکند.
زهرا کاظمی به هنگام بازجویی در وزارت اطلاعات ابراز ناراحتی میکند. پنجم تیرماه ساعت ۱۲ شب وی را به بیمارستان منتقل میکنند و ساعت ۶ صبح روز ششم، حالش وخیم شده، به علت خونریزی مغزی به کما میرود و دچار مرگ مغزی میشود.
علت خونریزی ضربه مغزی و شکستگی جمجمه تشخیص داده میشود. کاظمی تا روز ۱۹ تیرماه ۱۳۸۲ علیرغم مرگ مغزی زیر دستگاه تنفس مصنوعی نگهداری و پس از این تاریخ مرگ وی اعلام میشود.
قاضی مرتضوی بدون اطلاع وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی وقت، مدیرکل رسانههای خارجی این وزارت را احضار میکند و از وی میخواهد طی گزارشی علت فوت کاظمی را سکته مغزی اعلام کند.
وی پس از تهیه این گزارش با خبرگزاریهای مختلف جهت انتشار سریع این خبر تماس میگیرد. به گفته خانوادهی زهرا کاظمی، دادستانی تهران همچنین اصرار بر دفن سریع وی داشته است.
در نتیجه تحقیقاتی که به دستور محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران و توسط یک کمیته چهار نفره متشکل از وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی، اطلاعات، دادگستری و کشور انجام شد، اعلام گردید که خانم کاظمی به دليل خونريزی مغزی ناشی از ايراد ضربه به ناحيه سر، فوت شده است.
اتهام اخلال در بررسی پرونده فروش سوالات کنکور
پرونده زهرا کاظمی و حادثهی زندان کهریزک تنها مواردی نبودند که در آنها نام سعید مرتضوی مطرح شده است. در دی ماه ۱۳۸۸علیرضا زاکانی نماینده اصولگرای مجلس هشتم در اظهاراتی، دادستان وقت تهران را متهم نمود که در رسیدگی به پرونده فروش سوالات کنکور اختلال ایجاد کرده است.
در پی این اظهارات مرتضوی در نامهای که در روزنامه دولتی ایران به چاپ رسید سلامت روانی زاکانی را مورد تردید قرار داد. زاکانی نیز جوابیه مفصلی شامل تخلفات گسترده سعید مرتضوی در چند پرونده مربوط به فروش سوالات کنکور برای روزنامه ایران ارسال کرد.
اما روزنامه ایران با توجه به تهدید صورت گرفته از سوی دادستانی و علیرغم دستور وزیر ارشاد وقت برای چاپ این جوابیه، از انتشار آن خودداری کرد.
در همان زمان ۲۰۸ نماینده مجلس نیز در نامهای به هاشمی شاهرودی، رئیس پیشین قوهقضائیه ایران، خواستار تشکیل دادگاهی صالح، بیطرف و علنی برای رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی، دادستان تهران شدند.
مهدی محسنی
تحریریه: فرید وحیدی
الیاس نادران، نمایندهی اصولگرای مجلس ایران روز چهارشنبه ۲۴ اسفند (۱۴مارس) گفت: «ما شنیدهایم که علی رغم این تذکر، در نظر دارند عصر امروز آقای مرتضوی را منصوب کنند. به همین دلیل طرح استیضاح وزیر رفاه را آماده کردیم.»
وی افزود: «رئیس مجلس به ما توصیه کردند که فعلا دست نگه داریم. الان هم میگویم که اگر ایشان چنین کاری بکنند، ما استیضاحشان را روز ۱۵ فروردین ارائه میدهیم تا اعلام وصول شود.»
پیش از این نیز ۱۲ نماینده مجلس روز دوشنبه ۱۵ اسفند، در تذکری به محمود احمدینژاد از وی خواستند که به دلیل عدم تجربه و تخصص سعید مرتضوی در زمینه تامین اجتماعی، از انتخاب وی به ریاست سازمان تامین اجتماعی صرف نظر کند.
اعتراض خانواده قربانیان کهریزک
نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران تنها کسانی نبودند که نسبت به این انتصاب اعتراض کردند. علی کامرانی، پدر یکی از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک در گفتوگو با خبرگزاری مهر گفت: «حداقل دولت تا مشخص شدن نتیجه دادگاه صبر میکرد و بعد از قطعیت پیدا کردن نتیجه پرونده و برائت مرتضوی از اتهامات وارده به وی پست و مدال میداد.»
وی تصریح کرد: «متاسفم برای مسوولین اجرایی که چرا شخصی که اتهاماتی متوجهاش است و هنوز پرونده جرمش در دادگاه رسمی کشور در حال بررسی است پست جدید دولتی میدهد.»
محمد کامرانی ۱۸ ساله، روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت. وی به دلیل صدمات وارده در بازداشتگاه کهریزک، به بیمارستان لقمان تهران منتقل شد که به دلیل شدت جراحات، در روز ۲۵ تیرماه درگذشت.
در همین حال پدر محسن روح الامینی یکی دیگر از قربانیان بازداشتگاه کهریزک تصریح میکند که سعید مرتضوی در چند شعبه پرونده دارد.
وی در گفت گو با سایت "الف" تصریح کرد: «دادستان سابق تهران با ادعای ابتلای فوت شدگان به مننژیت به پرونده سازی در خصوص سه جوان فوت شده در کهریزک نیزمتهم است و اما به دلیل اینکه آقای مرتضوی شغل نظامی ندارد این پرونده در داسرای نظامی رسیدگی نشد و به دادسرای ویژه قضات فرستاده شد که هم اکنون مفتوح است.»
پس از انتشار خبرهایی مبنی بر شکنجه و تجاوز بازداشت شدگان و مرگ چند نفر از آنها در زندان کهریزک، مجلس ایران کمیتهی ویژهای برای پیگیری این حادثه تشکیل داد که گزارش آن در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۸۸ در صحن علنی مجلس قرائت شد.
در این گزارش تصریح شده است که «سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران، شخصا دستور انتقال بازداشت شدگان ۱۸ تیر ۸۸ را به بازداشتگاه کهریزک صادر کردهاست.»
این گزارش با رد ادعای مرتضوی که علت انتقال بازداشت شدگان را به کهریزک محدودیت جا در زندان اوین دانسته و علت مرگ ۳ تن از آنها را ابتلا به مننژیت بیان کرده وی را به خلافگویی متهم کرد.
در چند روز گذشته خبرهایی در مورد تفهیم اتهام به سعید مرتضوی در برخی رسانههای داخل ایران منتشر شد. منابع رسمی قضایی هنوز در مورد این خبرها واکنشی نشان ندادهاند.
سعید مرتضوی کیست؟
سعید مرتضوی معروف به «قاضی مرتضوی» در سال ۱۳۴۶ در شهرستان میبد یزد به دنیا آمد و در سنین نوجوانی که همزمان با سالهای آغازین جنگ بود به نیروی بسیج مستضعفین پیوست و همکاری خود را با بسیج استان یزد آغاز کرد. آقای مرتضوی در سال ۱۳۶۵ وارد دانشگاه آزاد تفت شد.
او همزمان با تحصیل در دانشگاه به همکاری خود با بسیج ادامه داد و در همین حال در قوه قضائیه نیز ابتدا به عنوان سرباز و سپس به عنوان ضابط قضایی در دادگستری استان یزد مشغول به کار شد.
مرتضوی تنها نوزده سال داشت که به عنوان دادیار یکی از شعب دادگاه انقلاب شهر بابک انتخاب شد. بعد از گذشت نزدیک به یک سال یعنی در آغاز بیست سالگی، از دادیاری به ریاست دادگاه ارتقا یافت.
وی در سال ۱۳۷۳ و در سن ۲۷ سالگی به ریاست شعبه ۹ دادگاه عمومی تهران منصوب شد. آقای مرتضوی همچنین ریاست شعبه ۳۴ مجتمع قضایی کارکنان دولت و شعبه ۱۴۱۰ دادگاه مطبوعات را بر عهده داشت.
وی در زمان ریاست بر دادگاه مطبوعات بسیاری از روزنامههای اصلاح طلب را توقیف و روزنامه نگاران منتقد را روانه زندان کرد. سعید مرتضوی از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۸ به عنوان دادستان تهران فعالیت کرد.
پس از جنجالهای پیش آمده در ماجرای کهریزک، وی از قوه قضائیه به دولت رفت و مسولیت ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز را بر عهده گرفت.
سعید مرتضوی و پرونده قتل زهرا کاظمی
زهرا کاظمی عکاس ایرانی کانادایی، سال ۱۳۸۲ در حالی که مشغول عکاسی از خانوادههای بازداشت شدگان در مقابل زندان اوین بود توسط نیروهای امنیتی وابسته به قوه قضائیه بازداشت شد اما چندی بعد به طرز مشکوکی درگذشت.
خانم کاظمی روز دوم تیر سال ۱۳۸۲ در مقابل زندان اوین دستگیر میشود. حکم بازداشت وی توسط سعید مرتضوی صادر میشود. پس از دو روز بازجویی به دلایلی نامعلومی وی را به نیروی انتظامی تحویل میدهند.
زهرا کاظمی به بازجویان نیروی انتظامی میگوید که به هنگام بازجویی در دادستانی به ویژه از ناحیه سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. بعد از ظهرهمان روز وی به دستور مرتضوی به دادستانی اوین فرستاده میشود و پس از چند ساعت قاضی مرتضوی از وزارت اطلاعات میخواهد او را تحویل بگیرد.
به گفته مقامات وزارت اطلاعات، این وزارت اعلام میکند بازداشت وی ضرورتی ندارد، اما قاضی مرتضوی نمیپذیرد و وزارت اطلاعات دولت محمد خاتمی را ملزم به تحویل گرفتن وی میکند.
زهرا کاظمی به هنگام بازجویی در وزارت اطلاعات ابراز ناراحتی میکند. پنجم تیرماه ساعت ۱۲ شب وی را به بیمارستان منتقل میکنند و ساعت ۶ صبح روز ششم، حالش وخیم شده، به علت خونریزی مغزی به کما میرود و دچار مرگ مغزی میشود.
علت خونریزی ضربه مغزی و شکستگی جمجمه تشخیص داده میشود. کاظمی تا روز ۱۹ تیرماه ۱۳۸۲ علیرغم مرگ مغزی زیر دستگاه تنفس مصنوعی نگهداری و پس از این تاریخ مرگ وی اعلام میشود.
قاضی مرتضوی بدون اطلاع وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی وقت، مدیرکل رسانههای خارجی این وزارت را احضار میکند و از وی میخواهد طی گزارشی علت فوت کاظمی را سکته مغزی اعلام کند.
وی پس از تهیه این گزارش با خبرگزاریهای مختلف جهت انتشار سریع این خبر تماس میگیرد. به گفته خانوادهی زهرا کاظمی، دادستانی تهران همچنین اصرار بر دفن سریع وی داشته است.
در نتیجه تحقیقاتی که به دستور محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران و توسط یک کمیته چهار نفره متشکل از وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی، اطلاعات، دادگستری و کشور انجام شد، اعلام گردید که خانم کاظمی به دليل خونريزی مغزی ناشی از ايراد ضربه به ناحيه سر، فوت شده است.
اتهام اخلال در بررسی پرونده فروش سوالات کنکور
پرونده زهرا کاظمی و حادثهی زندان کهریزک تنها مواردی نبودند که در آنها نام سعید مرتضوی مطرح شده است. در دی ماه ۱۳۸۸علیرضا زاکانی نماینده اصولگرای مجلس هشتم در اظهاراتی، دادستان وقت تهران را متهم نمود که در رسیدگی به پرونده فروش سوالات کنکور اختلال ایجاد کرده است.
در پی این اظهارات مرتضوی در نامهای که در روزنامه دولتی ایران به چاپ رسید سلامت روانی زاکانی را مورد تردید قرار داد. زاکانی نیز جوابیه مفصلی شامل تخلفات گسترده سعید مرتضوی در چند پرونده مربوط به فروش سوالات کنکور برای روزنامه ایران ارسال کرد.
اما روزنامه ایران با توجه به تهدید صورت گرفته از سوی دادستانی و علیرغم دستور وزیر ارشاد وقت برای چاپ این جوابیه، از انتشار آن خودداری کرد.
در همان زمان ۲۰۸ نماینده مجلس نیز در نامهای به هاشمی شاهرودی، رئیس پیشین قوهقضائیه ایران، خواستار تشکیل دادگاهی صالح، بیطرف و علنی برای رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی، دادستان تهران شدند.
مهدی محسنی
تحریریه: فرید وحیدی
همزمان با سالروز آغاز جنبش اعتراضی در سوریه گزارشهای مختلفی در مورد مسائل این کشور منتشر شده است. افشای ایمیلهای شخصی بشار اسد، کمک ایران به سرکوب مخالفان و اختلاف در رهبری شورای ملی از آن جمله است.
۲۰۰ سازمان و نهاد غیردولتی از ۲۷ کشور جهان در سالروز آغاز جنبش اعتراضی علیه حکومت بشار اسد با انتشار بیانیهای خواستار پایان دادن به خشونت در سوریه شدهاند. در این بیانیه از شورای امنیت سازمان ملل درخواست شده هر چه سریعتر با صدور قطعنامهای خواهان پایان گرفتن خونریزی در سوریه شود. متن این بیانیه روز پنجشنبه (۲۵ اسفند/ ۱۵ مارس) منتشر شده است.
"مجوز کشتار" به بشار اسد
یکی از اعضای موسسه حقوق بشر قاهره میگوید «در یک سال گذشته شمار قربانیان در سوریه به رقم وحشتناک ۸ هزار نفر رسیده که در میان آنها صدها کودک و نوجوان قرار دارند.» این فعال حقوق بشر به نقل از خبرگزاری فرانسه گفته است: «آیا زمان آن فرانرسیده که جامعه جهانی برای انجام یک اقدام موثر به توافق برسد و به این وضع خاتمه دهد؟»
سازمان دیدهبان حقوق بشر نیز به این مناسب از چین و روسیه میخواهد از حمایت بشار اسد دست بردارند. این دو کشور تاکنون دو بار مانع تصویب قطعنامههای شورای امنیت علیه دمشق شدهاند. دیدهبان حقوق بشر در بیانیهی خود مینویسد اسد جلوگیری از تصویب قطعنامههای شورای امنیت را به "مجوز کشتار شهروندان" تعبیر کرده است.
ایمیلهای شخصی اسد و نقش ایران
انتشار محتوای بخشی از ایمیلهای شخصی بشار اسد در سایت اینترنتی نشریه انگلیسی گاردین از دیگر گزارشهایی است که در سالروز آغاز اعتراضها در سوریه بازتاب گستردهای در رسانههای خبری جهان داشته است. گاردین مینویسد ۳ هزار ایمیل شخصی بشار اسد که به دست مخالفان افتاده در اختیار این نشریه قرار گرفته است.
در این ایمیلها مسائل درونی حکومت از جمله مشورت با مقامهای ایرانی افشا میشود. بخشی از این ایمیلها نشان میدهد که این مشاورهها به ویژه در ارتباط با چگونگی برخورد با مخالفان و سرکوب معترضان بوده است.
به گزارش گاردین مشاور رسانهای بشار اسد در یکی از ایمیلها به او توصیه میکند در سخنرانیهای خود لحنی قاطع و خشن داشته باشد. او مینویسد این نتیجهی مشورت با چند نفر از جمله مشاور سیاسی و رسانهای سفیر تهران در دمشق است.
ظاهرا یکی دیگر از توصیههای مقامهای ایرانی تاکید بر توانمندی ارتش و نمایش قدرت نظامی برای مرعوب کردن مخالفان و جلوگیری از دخالت خارجی بوده است. در مورد نقش ایران و به ویژه سپاه قدس (بخش برون مرزی سپاه پاسداران) در سرکوب معترضان سوری پیشتر نیز گزارشهای مختلفی منتشر شده بود.
مخالفان سوری در مواردی به دستگیری افرادی اشاره کردهاند که کارت شناسایی سپاه قدس را داشتهاند. در ایمیلهایی که گاردین از آنها گزارش میدهد، از مشورتهای اسد با افرادی از حزبالله لبنان نیز سخن در میان است که روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی دارند.
تعطیلی دو سفارتخانهی دیگر در دمشق
در همین حال بر شمار کشورهایی که سفارتخانههای خود در دمشق را تعطیل کردهاند افزوده شده است. پس از بریتانیا، ایالات متحده، ایتالیا، اسپانیا و سوئیس اکنون هلند و عربستان سعودی نیز به کار دیپلماتهای خود در سوریه خاتمه دادهاند. وزیر خارجه هلند، آری روزنتال روز چهارشنبه (۲۴ اسفند/ ۱۴ مارس) بسته شدن سفارتخانه این کشور در دمشق را واکنشی به "خشونتهای نفرتانگیز" حکومت سوریه علیه معترضان عنوان کرده است.
عربستان سعودی نیز با بستن دفتر نمایندگی خود در دمشق تمام همکاران سفارتخانهی خود را از سوریه خارج کرده است. عربستان همراه با شش کشور حوزهی خلیج فارس در ماه نوامبر سال گذشتهی میلادی سفیران خود از دمشق را فراخوانده بودند.
اختلاف در میان مخالفان اسد
در حالی که روسیه و چین مانع اجماع جهانی علیه حکومت اسد معرفی میشوند، اختلاف میان مخالفان نیز همچنان ادامه دارد. یک سال پس از شروع جنبش اعتراضی ۳ عضو شورای ملی سوریه که از مهمترین ائتلافهای اپوزیسیون به شمار میرود به همکاری خود با این تشکیلات خاتمه دادهاند. کشورهای غربی میگویند اختلاف در میان مخالفان حمایت موثر از آنها را دشوار میکند.
سه شخصیت جدا شده از شورای ملی سوریه، در فوریهی سال جاری میلادی نیز رهبران این شورا را به "بی عملی" متهم کردند و "کارگروه آزادسازی سوریه" را تشکیل دادند. یکی از انتقادهایی که به رهبران مخالفان میشود تعلل و کمکاری در مسلح کردن معترضان است.
انتقاد روسیه ار "تاخیر طولانی" اصلاحات
به نظر میرسد ادامهی سرکوب معترضان و بمباران مناطقی که در کنترل مخالفان قرار دارد، روسیه را نیز ناخشنود کرده باشد. وزیر خارجه سوریه سرگئی لاوروف روز چهارشنبه، ۲۴ اسفند با لحنی کمسابقه از "تاخیر طولانی" در عملی شدن وعدهی اصلاحات بشار اسد انتقاد کرده است.
لاوروف حکومت سوریه را سرزنش میکند که توصیههای روسیه را در مدت زمان پیشنهاد شده به اجرا نگذاشته است. در همین حال منابع خبری گزارش میدهند که در تازهترین حمله نیروهای دولتی به شهر درعا که محل شروع اعتراضها در یک سال پیش بوده ۱۳ غیرنظامی و ۷ نظامی جداشده از ارتش سوریه کشته شدهاند.
به گفتهی فعالان حقوق بشری شهر ادلب در شمال غربی سوریه نیز به طور کامل به اشغال نیروهای نظامی و امنیتی در آمده است. سازمان ملل میگوید با ادامه درگیریها و حمله نظامی به شهرها خطر گرسنگی جان یک میلیون و ۴۰۰ هزار شهروند سوریه را تهدید میکند.
"مجوز کشتار" به بشار اسد
یکی از اعضای موسسه حقوق بشر قاهره میگوید «در یک سال گذشته شمار قربانیان در سوریه به رقم وحشتناک ۸ هزار نفر رسیده که در میان آنها صدها کودک و نوجوان قرار دارند.» این فعال حقوق بشر به نقل از خبرگزاری فرانسه گفته است: «آیا زمان آن فرانرسیده که جامعه جهانی برای انجام یک اقدام موثر به توافق برسد و به این وضع خاتمه دهد؟»
سازمان دیدهبان حقوق بشر نیز به این مناسب از چین و روسیه میخواهد از حمایت بشار اسد دست بردارند. این دو کشور تاکنون دو بار مانع تصویب قطعنامههای شورای امنیت علیه دمشق شدهاند. دیدهبان حقوق بشر در بیانیهی خود مینویسد اسد جلوگیری از تصویب قطعنامههای شورای امنیت را به "مجوز کشتار شهروندان" تعبیر کرده است.
ایمیلهای شخصی اسد و نقش ایران
انتشار محتوای بخشی از ایمیلهای شخصی بشار اسد در سایت اینترنتی نشریه انگلیسی گاردین از دیگر گزارشهایی است که در سالروز آغاز اعتراضها در سوریه بازتاب گستردهای در رسانههای خبری جهان داشته است. گاردین مینویسد ۳ هزار ایمیل شخصی بشار اسد که به دست مخالفان افتاده در اختیار این نشریه قرار گرفته است.
در این ایمیلها مسائل درونی حکومت از جمله مشورت با مقامهای ایرانی افشا میشود. بخشی از این ایمیلها نشان میدهد که این مشاورهها به ویژه در ارتباط با چگونگی برخورد با مخالفان و سرکوب معترضان بوده است.
به گزارش گاردین مشاور رسانهای بشار اسد در یکی از ایمیلها به او توصیه میکند در سخنرانیهای خود لحنی قاطع و خشن داشته باشد. او مینویسد این نتیجهی مشورت با چند نفر از جمله مشاور سیاسی و رسانهای سفیر تهران در دمشق است.
ظاهرا یکی دیگر از توصیههای مقامهای ایرانی تاکید بر توانمندی ارتش و نمایش قدرت نظامی برای مرعوب کردن مخالفان و جلوگیری از دخالت خارجی بوده است. در مورد نقش ایران و به ویژه سپاه قدس (بخش برون مرزی سپاه پاسداران) در سرکوب معترضان سوری پیشتر نیز گزارشهای مختلفی منتشر شده بود.
مخالفان سوری در مواردی به دستگیری افرادی اشاره کردهاند که کارت شناسایی سپاه قدس را داشتهاند. در ایمیلهایی که گاردین از آنها گزارش میدهد، از مشورتهای اسد با افرادی از حزبالله لبنان نیز سخن در میان است که روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی دارند.
تعطیلی دو سفارتخانهی دیگر در دمشق
در همین حال بر شمار کشورهایی که سفارتخانههای خود در دمشق را تعطیل کردهاند افزوده شده است. پس از بریتانیا، ایالات متحده، ایتالیا، اسپانیا و سوئیس اکنون هلند و عربستان سعودی نیز به کار دیپلماتهای خود در سوریه خاتمه دادهاند. وزیر خارجه هلند، آری روزنتال روز چهارشنبه (۲۴ اسفند/ ۱۴ مارس) بسته شدن سفارتخانه این کشور در دمشق را واکنشی به "خشونتهای نفرتانگیز" حکومت سوریه علیه معترضان عنوان کرده است.
عربستان سعودی نیز با بستن دفتر نمایندگی خود در دمشق تمام همکاران سفارتخانهی خود را از سوریه خارج کرده است. عربستان همراه با شش کشور حوزهی خلیج فارس در ماه نوامبر سال گذشتهی میلادی سفیران خود از دمشق را فراخوانده بودند.
اختلاف در میان مخالفان اسد
در حالی که روسیه و چین مانع اجماع جهانی علیه حکومت اسد معرفی میشوند، اختلاف میان مخالفان نیز همچنان ادامه دارد. یک سال پس از شروع جنبش اعتراضی ۳ عضو شورای ملی سوریه که از مهمترین ائتلافهای اپوزیسیون به شمار میرود به همکاری خود با این تشکیلات خاتمه دادهاند. کشورهای غربی میگویند اختلاف در میان مخالفان حمایت موثر از آنها را دشوار میکند.
اعضای جدا شده از شورای ملی، برهان غلیون رهبر این شورا را به رفتار مستبدانه و ضد دموکراتیک متهم میکنند. یکی از این افراد اعضای اخوانالمسلمین در میان رهبری مخالفان را متهم میکند که به جای اقدام موثر با اجرای نقشه کشورهای خارجی زمینهی ادامهی درگیریها و کشاندن کشور به جنگ داخلی را فراهم میکنند.
سه شخصیت جدا شده از شورای ملی سوریه، در فوریهی سال جاری میلادی نیز رهبران این شورا را به "بی عملی" متهم کردند و "کارگروه آزادسازی سوریه" را تشکیل دادند. یکی از انتقادهایی که به رهبران مخالفان میشود تعلل و کمکاری در مسلح کردن معترضان است.
انتقاد روسیه ار "تاخیر طولانی" اصلاحات
به نظر میرسد ادامهی سرکوب معترضان و بمباران مناطقی که در کنترل مخالفان قرار دارد، روسیه را نیز ناخشنود کرده باشد. وزیر خارجه سوریه سرگئی لاوروف روز چهارشنبه، ۲۴ اسفند با لحنی کمسابقه از "تاخیر طولانی" در عملی شدن وعدهی اصلاحات بشار اسد انتقاد کرده است.
لاوروف حکومت سوریه را سرزنش میکند که توصیههای روسیه را در مدت زمان پیشنهاد شده به اجرا نگذاشته است. در همین حال منابع خبری گزارش میدهند که در تازهترین حمله نیروهای دولتی به شهر درعا که محل شروع اعتراضها در یک سال پیش بوده ۱۳ غیرنظامی و ۷ نظامی جداشده از ارتش سوریه کشته شدهاند.
به گفتهی فعالان حقوق بشری شهر ادلب در شمال غربی سوریه نیز به طور کامل به اشغال نیروهای نظامی و امنیتی در آمده است. سازمان ملل میگوید با ادامه درگیریها و حمله نظامی به شهرها خطر گرسنگی جان یک میلیون و ۴۰۰ هزار شهروند سوریه را تهدید میکند.
بهرغم تاکید دولت آمریکا بر "کاهش چشمگیر" واردات نفت از ایران برای افزایش فشار بر این کشور، هند هنوز از میزان واردات از ایران نکاسته و همین مساله ممکن است موجب اعمال تحریمهایی از جانب آمریکا بر ضد هند شود.
برخی از مقامات دولت باراک اوباما اعلام کردهاند که نگرانی آنها از مبادلات مالی هند با ایران و تخطی احتمالی این کشور از تحریمها و محدودیتهای اعمالشده از سوی آمریکا، ممکن است موجب تحریم یکی از مهمترین همپیمانان ایالات متحده در آسیا را شود.
خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی اختصاصی این اطلاعات را از برخی مقامات بلندپایه دولت آمریکا نقل کرده است. آمریکا در ماههای اخیر همه تلاش خود را به کار بسته تا با تشدید بیسابقه تحریمها علیه ایران و افزایش فشار اقتصادی، رهبران جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی از مواضع سرسختانه در قبال برنامه بحثبرانگیز هستهای کند. اما اینک مبادلات ایران و هند به منبعی برای نگرانی مقامات آمریکایی بدل شده است.
هند بهرغم توافقهای پیشین، از میزان خرید نفت خود از ایران نکاسته است. مفاماتی که به دلیل حساسیت موضوع مایل به افشای هویت خود نبودهاند، به بلومبرگ گفتهاند که ممکن است باراک اوباما تا اواخر ماه ژوئن مجازات یا تحریمهایی را علیه هند تصویب کند.
هند در تکاپوی کاهش واردات نفت از ایران، در پی فشارهای آمریکا
قانونی که در آمریکا به تصویب رسیده و مشخصا پرداختهای نفتی از مجرای بانک مرکزی جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهد، قابل اجرا در هر کشوری است که میزان خرید نفتخام خود از ایران را در شش ماه نخست سال جاری میلادی «بهطور چشمگیری کاهش ندهد». به این ترتیب، اگر هند نتواند واردات خود از ایران را کاهش دهد، دولت اوباما ممکن است دسترسی پارهای بانکهای هندی به سیستم بانکی ایالات متحده را مسدود کند. بانکهایی شامل این اقدام میشوند که همچنان پرداختهای نفتی را از مجرای بانک مرکزی جمهوری اسلامی منتقل کنند.
بر اساس این گزارش، هند هنوز از پالایشگاههای خود نخواسته که خرید نفت از ایران را متوقف کنند. اما دستکم سه نفر از مقامات بلندپایه دولتی هند به بلومبرگ گفتهاند که در پی فشار بیسابقه دولت آمریکا در هفتههای گذشته، دولت هند از کارگزاران خود خواسته که در جستوجوی منابع جایگزین باشند تا بتوانند به تدریج از میزان وابستگی خود به نفت ایران بکاهند.
این منابع گفتهاند که قراردادهای پالایشگاهها با ایران معمولا از آوریل هر سال میلادی آغاز میشود و در ماه مارس به پایان میرسد. آنها افزودهاند که برنامهریزی دولت هند برای کاهش واردات نفت از ایران در قراردادهای سال جدید لحاظ خواهند شد. به این ترتیب کاهش واردات از ایران از ماه آینده رسما آغاز میشوند.
تلاش آمریکا برای قطع کامل دسترسی ایران به بازارهای مالی جهان
آمریکا سخت در تلاش است تا از همه اهرمها برای افزایش فشارهای اقتصادی و اعمال «تحریمهای فلجکننده» بهره گیرد و هند در این میان یکی از مهمترین اهرمها است. اوی جوریش، از مقامات سابق وزارت خزانهداری آمریکا در گفتوگو با بلومبرگ میگوید: «با توجه به سطح مبادلات بهخصوص نفتی میان ایران و هند، هدف قرار دادن آن دسته از نهادها و موسسات هندی که دسترسی ایران به بازارهای مالی جهان را فراهم میکنند، باید در اولویت وزارت خزانهداری ایالات متحده باشند.»
هند بهطور متوسط، روزانه ۳۲۸ هزار بشکه نفتخام از ایران وارد میکند و پس از چین و ژاپن، سومین خریدار بزرگ نفت ایران در جهان است. هند از مهمترین متحدان آمریکا در آسیا است. هرچند این کشور همواره در اجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران متعهدانه عمل کرده، اما نسبت به تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران اعتراضاتی داشته است. سید اکبرالدین، سخنگوی وزارت خارجه هند در گفتوگو با بلومبرگ گفته «محدودیتهای یکجانبه تصویبشده از سوی کشورها، تاثیر بزرگی بر معاملات تجاری ما دارد و از منظر قانونی هیچ الزامی برای تبعیت از آنها وجود ندارد.»
هند، چین و کره جنوبی؛ مثلث موثر در سرنوشت تحریمها
بر اساس آخرین آمار منتشر شده توسط آژانس بینالمللی انرژی در پاریس، هند و کره جنوبی خرید نفتخام از ایران را در ژانویه ۲۰۱۲ افزایش دادهاند. چین میزان واردات نفتخام از ایران را از روزانه ۵۵۰ هزار بشکه در ماه دسامبر به روزانه ۲۷۵ هزار بشکه در ماه ژانویه کاهش داده بود.
قوانین مصوب در آمریکا برای افزایش فشار بر ایران که در آخرین روز سال ۲۰۱۱ به امضای اوباما رسید، مشخص نکرده که کشورها برای در امان ماندن از تحریمهای احتمالی آمریکا، باید تا چند درصد از واردات نفت ایران کم کنند. اما یکی از مقامات بلندپایه ایالات متحده به بلومبرگ گفته که این رقم دستکم باید ۱۵ درصد باشد تا انتظارات دولت آمریکا را برآورده سازد.
آمریکا به هند پیشنهاد کرده است که به واسطه این کشور و از طریق معامله با عراق و عربستان سعودی نیازهای نفتی خود را تامین کند.
در کنار تحریمهای یکجانبه آمریکا، ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا نیز که در مجموع خریدار ۱۸ درصد از نفت خام ایران بودند، قانونی را تصویب کردهاند که به موجب آن واردات نفت از ایران را از نخستین روز جولای ۲۰۱۲ کاملا متوقف خواهند کرد. ژاپن و کره جنوبی نیز قرار است به طور چشمگیری از واردات نفت خود از ایران بکاهند. عربستان سعودی وعده داده که نیاز این کشورها را با افزایش تولید تامین خواهد کرد.
خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی اختصاصی این اطلاعات را از برخی مقامات بلندپایه دولت آمریکا نقل کرده است. آمریکا در ماههای اخیر همه تلاش خود را به کار بسته تا با تشدید بیسابقه تحریمها علیه ایران و افزایش فشار اقتصادی، رهبران جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی از مواضع سرسختانه در قبال برنامه بحثبرانگیز هستهای کند. اما اینک مبادلات ایران و هند به منبعی برای نگرانی مقامات آمریکایی بدل شده است.
هند بهرغم توافقهای پیشین، از میزان خرید نفت خود از ایران نکاسته است. مفاماتی که به دلیل حساسیت موضوع مایل به افشای هویت خود نبودهاند، به بلومبرگ گفتهاند که ممکن است باراک اوباما تا اواخر ماه ژوئن مجازات یا تحریمهایی را علیه هند تصویب کند.
هند در تکاپوی کاهش واردات نفت از ایران، در پی فشارهای آمریکا
قانونی که در آمریکا به تصویب رسیده و مشخصا پرداختهای نفتی از مجرای بانک مرکزی جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهد، قابل اجرا در هر کشوری است که میزان خرید نفتخام خود از ایران را در شش ماه نخست سال جاری میلادی «بهطور چشمگیری کاهش ندهد». به این ترتیب، اگر هند نتواند واردات خود از ایران را کاهش دهد، دولت اوباما ممکن است دسترسی پارهای بانکهای هندی به سیستم بانکی ایالات متحده را مسدود کند. بانکهایی شامل این اقدام میشوند که همچنان پرداختهای نفتی را از مجرای بانک مرکزی جمهوری اسلامی منتقل کنند.
بر اساس این گزارش، هند هنوز از پالایشگاههای خود نخواسته که خرید نفت از ایران را متوقف کنند. اما دستکم سه نفر از مقامات بلندپایه دولتی هند به بلومبرگ گفتهاند که در پی فشار بیسابقه دولت آمریکا در هفتههای گذشته، دولت هند از کارگزاران خود خواسته که در جستوجوی منابع جایگزین باشند تا بتوانند به تدریج از میزان وابستگی خود به نفت ایران بکاهند.
این منابع گفتهاند که قراردادهای پالایشگاهها با ایران معمولا از آوریل هر سال میلادی آغاز میشود و در ماه مارس به پایان میرسد. آنها افزودهاند که برنامهریزی دولت هند برای کاهش واردات نفت از ایران در قراردادهای سال جدید لحاظ خواهند شد. به این ترتیب کاهش واردات از ایران از ماه آینده رسما آغاز میشوند.
تلاش آمریکا برای قطع کامل دسترسی ایران به بازارهای مالی جهان
آمریکا سخت در تلاش است تا از همه اهرمها برای افزایش فشارهای اقتصادی و اعمال «تحریمهای فلجکننده» بهره گیرد و هند در این میان یکی از مهمترین اهرمها است. اوی جوریش، از مقامات سابق وزارت خزانهداری آمریکا در گفتوگو با بلومبرگ میگوید: «با توجه به سطح مبادلات بهخصوص نفتی میان ایران و هند، هدف قرار دادن آن دسته از نهادها و موسسات هندی که دسترسی ایران به بازارهای مالی جهان را فراهم میکنند، باید در اولویت وزارت خزانهداری ایالات متحده باشند.»
هند بهطور متوسط، روزانه ۳۲۸ هزار بشکه نفتخام از ایران وارد میکند و پس از چین و ژاپن، سومین خریدار بزرگ نفت ایران در جهان است. هند از مهمترین متحدان آمریکا در آسیا است. هرچند این کشور همواره در اجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران متعهدانه عمل کرده، اما نسبت به تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران اعتراضاتی داشته است. سید اکبرالدین، سخنگوی وزارت خارجه هند در گفتوگو با بلومبرگ گفته «محدودیتهای یکجانبه تصویبشده از سوی کشورها، تاثیر بزرگی بر معاملات تجاری ما دارد و از منظر قانونی هیچ الزامی برای تبعیت از آنها وجود ندارد.»
هند، چین و کره جنوبی؛ مثلث موثر در سرنوشت تحریمها
بر اساس آخرین آمار منتشر شده توسط آژانس بینالمللی انرژی در پاریس، هند و کره جنوبی خرید نفتخام از ایران را در ژانویه ۲۰۱۲ افزایش دادهاند. چین میزان واردات نفتخام از ایران را از روزانه ۵۵۰ هزار بشکه در ماه دسامبر به روزانه ۲۷۵ هزار بشکه در ماه ژانویه کاهش داده بود.
قوانین مصوب در آمریکا برای افزایش فشار بر ایران که در آخرین روز سال ۲۰۱۱ به امضای اوباما رسید، مشخص نکرده که کشورها برای در امان ماندن از تحریمهای احتمالی آمریکا، باید تا چند درصد از واردات نفت ایران کم کنند. اما یکی از مقامات بلندپایه ایالات متحده به بلومبرگ گفته که این رقم دستکم باید ۱۵ درصد باشد تا انتظارات دولت آمریکا را برآورده سازد.
آمریکا به هند پیشنهاد کرده است که به واسطه این کشور و از طریق معامله با عراق و عربستان سعودی نیازهای نفتی خود را تامین کند.
در کنار تحریمهای یکجانبه آمریکا، ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا نیز که در مجموع خریدار ۱۸ درصد از نفت خام ایران بودند، قانونی را تصویب کردهاند که به موجب آن واردات نفت از ایران را از نخستین روز جولای ۲۰۱۲ کاملا متوقف خواهند کرد. ژاپن و کره جنوبی نیز قرار است به طور چشمگیری از واردات نفت خود از ایران بکاهند. عربستان سعودی وعده داده که نیاز این کشورها را با افزایش تولید تامین خواهد کرد.
جــرس:
در واکنش به اظهارات توهین آمیز محمود احمدی نژاد خطاب به نمایندگان مجلس، و درخواست نمره "بیست" از نمایندگان، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، نمره رئیس دولت را "صفــر" اعلام کرد.
محمود احمدی نژاد روز چهارشنبه در جریان پاسخگویی به سوالات نمایندگان مجلس، خطاب به آنان با لحن تمسخر آمیزی گفته بود: "شب عید است، بیایید شوخی کنیم! اگر کمتر از نمره بیست به من بدهید، نامردی و بی انصافی کرده اید."
اظهارات احمدی نژاد در جریان جلسه مذکور، با اعتراض بسیاری از نمایندگان مجلس روبر شد.
به گزارش همشهری آنلاین، در ادامه واکنش های نمایندگان مجلس، علی عباسپور تهرانی فرد، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، در پاسخ به این سؤال که آیا مجلس به هدف مورد نظر خود دست یافت؟، اظهار کرد: اولا یک بحث این بود که بالاخره دولت پذیرفت به مجلس پاسخگو باشد و این را میتوان به عنوان مهمترین دستاورد سؤال از رئیس جمهور که پس از یک سال به ثمر رسید، ذکر کرد.
عباسپور در واکنش به اظهارات و پاسخهای احمدینژاد به نمایندگان گفت: احمدینژاد با اجرای قانون عناد دارد و به مجلس پاسخگو نیست.
علی عباسپور تهرانی فرد در مورد شیوه پاسخگویی احمدینژاد به سؤال نمایندگان مجلس گفت: ایشان به سؤالها پاسخ ندادند. ضمن اینکه در صحبتهایش تضاد وجود داشت.
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات با تإکید بر این موضوع که احمدینژاد به هیچ یک از سئوالها پاسخ نداد، گفت: من نمره قابل قبولی به ایشان نمیدهم. اینکه بیاییم با لحنی صحبت کنیم که عدهای در خارج از کشور هورا بکشند این مکانیزم شایستهای نیست و من به احمدینژاد از صفر میدهم.
این نماینده مجلس هشتم که یکی از امضاکنندگان طرح سؤال از احمدینژاد بود، افزود: احمدینژاد با اجرای قانون عناد دارد. اینکه رئیس جمهور عنوان کند، «چرا از من میپرسید بودجه فرهنگی کجا خرج شده؟ شما نمایندگان عضو شورای برنامه ریزی هستید. من که عضو نیستم!» نشاندهنده طفره رفتن احمدینژاد از پاسخگویی است.
وی با تاکید بر این موضوع که این نوع ادبیات حتی عامه پسند هم نیست، گفت: بارها اشاره کردهایم که رئیس جمهور باید جایگاه این مقام را درک کند و بر این اساس سخن گوید. رئیس جمهور شخص دوم کشور بعد از رهبری است و باید نکاتی از اخلاقیات رهبری در ایشان متبلور شود، نکتهای که متأسفانه مورد توجه احمدینژاد قرار نگرفته است.
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات در پاسخ به این سؤال که آیا مجلس به هدف مورد نظر خود دست یافت؟، اظهار کرد: اولا یک بحث این بود که بالاخره دولت پذیرفت به مجلس پاسخگو باشد و این را میتوان به عنوان مهمترین دستاورد سؤال از رئیس جمهور که پس از یک سال به ثمر رسید، ذکر کرد.
وی تصریح کرد: قرار بود نشان داده شود که دولت نسبت به قوانین توجه لازم را ندارد و این در قالب سؤالها مطرح شد و متاسفانه رئیس جمهور با شوخی از آنها عبور کردند و این نشان میدهد که رئیس جمهور خودش را در مقابل مجلس پاسخگو نمیداند.
این نماینده مجلس هشتم با اشاره به گفته احمدینژاد که نمره بیست را نمایندگان مجلس خواستار شده بود، تأکید کرد: رئیس جمهور به هیچ یک از سؤالها پاسخ ندادند و با شوخی از کنار همه آنها عبور کردند و با جرأت میتوان گفت که احمدینژاد در آزمون امروز «صفر» گرفت.
عباسپور افزود: ایشان در مورد سؤال قانون هدفمند کردن و اینکه چرا این قانون باعث شد بسیاری از کارخانهها تعطیل شوند، هیچ پاسخی نداد و توهین آمیز و طعنه آمیز سخن گفت. احمدینژاد همچنین در قبال گرانیهای وسیع و کمر شکن سکوت کرد و صحبت را مثل همیشه به زمانی که با مردم صحبت میکند موکول کرد در حالی که مجلس خانه مردم است.
وی با اشاره به پاسخ احمدینژاد در مورد نحوه برکناری منوچهر متکی گفت: احمدینژاد در بحث برکناری متکی با شوخی مسئله را مطرح کرد و این سفر را ماموریتی از سوی دولت ندانست. در حالی که متکی پیام رئیس جمهور را برده بود و قطعا سفرهایی که وزیر امور خارجه انجام میدهد در سایه سیاستهای کلان دولت است.
این نماینده موافق طرح سؤال از احمدینژاد در پایان تصریح کرد: در مسائل فرهنگی ایشان از پاسخگویی به سئوال فرار کردند و گفتند که من چون عضو شورا نیستم اطلاع ندارم در حالی که اعتبارات زیر نظر استانداریها انجام میشود و ایشان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است و این سخنان نمیتواند واقعیت داشته باشد.
جــرس:
به گزارش منابع بین المللی، طرح حمله به لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، در افغانستان شکست خورد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، فرماندهی ارتش آمریکا در افغانستان روز پنجشنبه (۲۵ اسفند / ۱۵ مارس) اطلاع داد به هنگام ورود لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا به افغانستان، راننده یک خودرو در فرودگاه نظامی شهر هلمند سعی کرد به صف استقبالکنندگان از پانهتا بزند، اما خودرویش در پی حادثهای آتش گرفت و قصد او عملی نشد.
گفته میشود راننده این خودرو، که مترجم افغانی پایگاه نظامی بوده، در پی جراحات وارده درگذشته است. او که در خودرویش یک پیت بنزین داشته با سرعت به سوی محل نشست هواپیمای پانهتا رانده ، اما با افتادن در یک چاله، خودرو آتش گرفته و نقشه او شکست خورده است. جــرس:
مسئول بخش ايران در سازمان گزارشگران بدون مرز، با اشاره به تازه ترین فهرست این سازمان پیرامون "دشمنان اینترنت"، خاطرنشان کرد: "اين سه فهرست هر سال در روز «مبارزه عليه سانسور بر روی اينترنت» منتشر و به روز میشود. متاسفانه اين فهرست کم و زياد میشود، يعنی تعدادی از کشورها وارد ليست میشوند و بعضی کشورها از آن خارج میشوند."
رضا معینی در گفتکو با رادیو فردا، در خصوص تازه ترین فهرست سازمان گزارشگران بدون مرز می گوید: "اصلیترين کشورهای دشمن اينترنت همچنان برجای خود هستند، کشورهايی مانند جمهوری اسلامی، ويتنام، عربستان سعودی و کشورهايی که تازه به اين ليست اضافه شدهاند.
در کنار ليست دشمنان اينترنت ما ليست ديگری از سالها پيش تهيه کردهايم؛ کشورهايی که بايد تحت مراقبت و مواظبت قرار بگيرند. متاسفانه در اين ليست کشورهايی هستند از جمله امسال فرانسه که عملا در اين چهارچوب میتوان گفت به مبارزه عليه سانسور بر روی اينترنت کمکی نمیکنند."
در کنار ليست دشمنان اينترنت ما ليست ديگری از سالها پيش تهيه کردهايم؛ کشورهايی که بايد تحت مراقبت و مواظبت قرار بگيرند. متاسفانه در اين ليست کشورهايی هستند از جمله امسال فرانسه که عملا در اين چهارچوب میتوان گفت به مبارزه عليه سانسور بر روی اينترنت کمکی نمیکنند."
معینی پیرامون ادعای مقامات جمهوری اسلامی در خصوص تحدید و نظارت بیشتر در حوزه اينترنت گفت: "در اين ليست در مورد هر کدام از کشورهای دشمن اينترنت توضيح داده شده است و در مورد جمهوری اسلامی به طور مشخص بر روی فعاليتهای يک سال گذشته از دستگيریها گرفته تا اقدام برای مسدود کردن اينترنت صحبت شده و ما در مورد گامهای بلندی که جمهوری اسلامی برای سانسور سايبری برداشته صحبت کرديم و يا حملاتی که برای جعل گواهينامههای امنيتی انجام داده است و همچنين در ارتباط با وضعيت وب نگاران.
طی يک سال گذشته در ايران ۲۹ وب نگار بازداشت شده اند و ازاين تعداد به طور مشخص ۱۹ نفر محکوم شده و تعدادی ديگر هم همچنان در بازداشت موقت به سر میبرند و يا آزاد شدند و در انتظار محاکمه خود هستند. بسياری از وب نگارانی که دستگير شدهاند در وضعيت خوبی به سر نمیبرند و برای اولين بار در ايران پنج شهروند وب نگار يا وبلاگ نويس به مرگ محکوم شدهاند."
طی يک سال گذشته در ايران ۲۹ وب نگار بازداشت شده اند و ازاين تعداد به طور مشخص ۱۹ نفر محکوم شده و تعدادی ديگر هم همچنان در بازداشت موقت به سر میبرند و يا آزاد شدند و در انتظار محاکمه خود هستند. بسياری از وب نگارانی که دستگير شدهاند در وضعيت خوبی به سر نمیبرند و برای اولين بار در ايران پنج شهروند وب نگار يا وبلاگ نويس به مرگ محکوم شدهاند."
وی افزود: "همان طور که سوم ماه می يعنی «روز جهانی آزادی مطبوعات» از سوی گزارشگران بدون مرز اعلام و سپس از سوی نهادهای بين المللی پذيرفته شد، اين روز هم چنين روندی را طی میکند. سازمانهايی مانند يونسکو و ديگر نهادهای ناظر بر آزادی و آزادی مطبوعات و نهادهای فرهنگی همراهان ما هستند در اين روز، اما هنوز سازمان ملل اين روز را به عنوان يک روز در تقويم جهانی ثبت نکرده است."
جــرس:
حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) روز چهارشنبه مسئولیت انفجار در استانبول را در تاریخ اول مارس برعهده گرفت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاری فرانسه، پ ک ک مسئولیت انفجار بمب هنگام عبور اتوبوس نیروهای پلیس در مرکز شهر استانبول در روز اول مارس را بر عهده گرفت. در این حادثه ۱۶ نفر از جمله ۱۵ نیروی پلیس زخمی شدند.
پ ک ک افزود این عملیات پس از عملیات پاکسازی نظامی و سیاسی دولت که همچنان ادامه دارد صورت گرفت.
از سوی دیگر، پ ک ک با انتشار بیانیه ای اعلام کرد هواپیماهای نظامی ترکیه سه شنبه شب منطقه دهوک در کردستان عراق را بمباران کردند.
این بیانیه افزود نیروی هوایی ترکیه هشتم مارس نیز دست به حملاتی در مناطق اطراف دهوک زده بود. این گروه به تلفات این حملات اشاره نکرد.
پ ک ک از شمال عراق به عنوان پایگاه پشت جبهه برای عملیات در جنوب شرق ترکیه که منطقه ای کردنشین است استفاده می کند.
در ماه اکتبر گذشته ترکیه حمله هوایی و زمینی گسترده ای علیه جدایی طلبان کرد در جنوب شرق ترکیه و شمال عراق انجام داد.
گفتنی است؛ آنکارا و بخش اعظم جامعه بین الملل، پ ک ک را گروهی تروریستی می دانند.
افشای برخی اطلاعات در خصوص رابطه تنگاتنگ بشاراسد با ایران
سحام نیوز: در سالگرد آغاز اعتراضات سیاسی در سوریه و تشدید فشار دیپلماتیک بر حکومت آن کشور، یک روزنامه بریتانیایی گفته است رهبر سوریه برای سرکوب اعتراضات با ایران مشورت می کرد.
به گزارش بی بی سی، روزنامه بریتانیایی گاردین، چاپ لندن، در گزارشی که در سایت اینترنتی این نشریه منتشر شده گفته است که بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، در مورد نحوه مقابله با قیام علیه حکومت آن کشور از طریق رابط هایی، از ایران راهنمایی و مشورت می گرفت.
گاردین نوشته است که این گزارش را براساس ایمیل هایی تهیه کرده که آقای اسد و همسرش بین ژوئن سال گذشته و فوریه سال جاری ارسال و دریافت کردند و مخالفان حکومت سوریه توانسته بودند آنها را رسد کنند.
به گفته مخالفان، یک فرد نفوذی در تشکیلات اداری ریاست جمهوری توانست به اسم ورود و رمز ایمیل های مورد استفاده آقای اسد و همسرش دست یابد و برای چند ماه، امکان خواندن ایمیل های مبادله توسط آنان را داشته باشد.
تصویری که محتوای این ایمیل ها از بشار اسد به دست می دهد، حاکی از فردی نگران است که گاه خود را شخصی مظلوم می داند و گاه به اعمال خشونت تمایل می یابد.
شماری از این ایمیل ها شامل اطلاعاتی در مورد ارتباط بین بشار اسد و ایران است که عمدتا به موضوع نحوه برخورد حکومت سوریه با اعتراضات رو به گسترش در این کشور ارتباط دارد و نشان می دهد که رئیس جمهوری سوریه در مواردی چند دریافت کننده راهنمایی و مشورت از افراد وابسته به جمهوری اسلامی بوده است.
از جمله، قبل از سخنرانی بشار اسد در ماه دسامبر سال گذشته، مشاور رسانه ای او فهرستی از موضوعات مناسب برای این سخنرانی را توصیه کرد و نوشت که این توصیه ها را براساس “مشورت با تعداد قابل توجهی از افراد و از جمله مشاور رسانه ای و سیاسی سفیر ایران” تهیه کرده است.
مشاور رسانه ای آقای اسد در این گزارش توصیه می کند که رئیس جمهوری در سخنرانی خود، لحنی “قاطع و خشن” داشته باشد و همچنین قدردانی خود را “از حمایت کشورهای دوست” صراحتا ابراز دارد.
در بخش دیگری از این گزارش توصیه شده است که دولت سوریه اجازه دهد “اطلاعاتی در مورد توانمندی ارتش کشور به بیرون درز کند” تا مردم بپذیرند که حکومت توانایی مقابله با چالش های نظامی را هم دارد.
به نوشته گاردین، رئیس جمهوری سوریه همچنین از راهنمایی ها و مشورت های حسین مرتضی، از تاجران متنفذ لبنانی که دارای ارتباط نزدیک با ایران است برخوردار می شد.
وی در ایمیل دیگری توصیه کرده است که لازم است نیروهای امنیتی بین ساعات ۳ تا ۹ بعد از ظهر در تمامی میدان ها مستقر شوند تا از تجمع مخالفان جلوگیری کنند.
به نوشته گاردین، برخی دیگر از ایمیل ها حاکی از تماس مکرر بشار اسد با خالد الاحمد، ظاهرا از افراد وابسته به حزب الله است که، به گفته مخالفان، به عنوان مشاور در عملیات سرکوب در شهرهای حمص و ادلیب انجام وظیفه می کرد.
خالد الاحمد در تماس با بشار اسد توصیه می کند که نواحی اطراف این دو شهر را در محاصره نیروهای امنیتی در آورد و می افزاید که اطلاع یافته است تعدادی از روزنامه نگاران اروپایی به صورت مخفیانه با عبور از مرز لبنان وارد سوریه شده اند و در صدد تهیه گزارش از شرایط این کشور هستند.
او در گزارش دیگری می نویسد که از منابع موثق شنیده است که اخیرا مقداری اسلحه که از لیبی برای مخالفان ارسال و در بنادر یکی از کشورهای همسایه تخلیه شده بود به دست مخالفان در محله باب عمرو حمص رسیده است.
اطلاعاتی که مخالفان در اختیار گاردین گذاشته اند همچنین حاکی از تماس های مکرر همسر آقای اسد با دختر امیر قطر است که در یکی از ایمیل های خود، با اشاره به شرایط سوریه، تلویحا موضوع پناهندگی خانواده اسد به آن امیرنشین را مطرح می کند.
دختر امیر قطر در ایمیلی که در ماه دسامبر برای خانم اسد فرستاده می نویسد که پدرش همچنان بشار اسد را دوست خود می داند و می افزاید “فرصت تغییر و تحول واقعی مدتهاست که سپری شده اما فرصت های دیگری فراهم آمده و من امیدوارم که زمان تفکر و دست کشیدن از انکار واقعیات سپری شده باشد.”
وی در ایمیلی که در ماه ژانویه برای خانم اسد فرستاده، علنا موضوع اعطای پناهندگی به آقای اسد و خانواده او در قطر بدون خطر تعقیب قانونی را مطرح می کند.
بخش دیگری از این ایمیل ها به مسایل خصوصی آقای اسد و همسرش ارتباط دارد که از جمله شامل موفقیت در شکست محاصره اقتصادی به منظور انجام خرید های شخصی در کشورهای غربی است.
حکومت سوریه از معدود متحدان جمهوری اسلامی و از جمله مجاری اصلی تاثیرگذاری ایران در منطقه محسوب می شود و اگرچه به حمایت وسیع مادی ایران وابسته است، اما سقوط آن می تواند ضربه عمده ای را به سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی وارد سازد و اعتبار سیاسی آن را در داخل و خارج تضعیف کند.
برخی ناظران گفته اند در مراحل اولیه حرکت اعتراضی مردم منطقه، از جمله در سوریه، نشانه هایی از روش های مورد استفاده در اعتراضات پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران دیده می شد و از جمله، به بهره برداری گسترده از تکنولوژی نوین ارتباطی برای عبور از حصارهای ایجاد شده در زمینه اطلاع رسانی اشاره کرده اند.
به گفته آنان، واکنش مقامات سوری نیز به اقدامات جمهوری اسلامی در مقابله با حرکت اعتراضی پس از انتخابات بی شباهت نبوده که از جمله شامل تلاش برای جلوگیری از انتشار خبر از طریق اخراج و محدود کردن فعالیت روزنامه نگاران خارجی و مستقل، انحصاری کردن منبع انتشار خبر، قطع ارتباطات اینترنتی و موبایل و توسل به شدت عمل در برابر تظاهرات مسالمت آمیز مردم به جهت ایجاد جو رعب و وحشت بوده است.
عملکرد حکومت ایران در برابر اعتراضات در آن زمان به موفقیت انجامید و از گسترش اعتراضات علنی جلوگیری کرد اما در همانحال، به نظر می رسد که فعالان سیاسی در سایر کشورها، از جمله سوریه، از تجربه حرکت اعتراضی در ایران استفاده کرده و راه های جدیدی را برای خنثی کردن اقدامات حکومت به دست آورده اند.
حرکت اعتراضی در سوریه از یک سال پیش با برگزاری تظاهراتی به منظور درخواست از رئیس جمهوری برای اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد آغاز شد در حالیکه بسیاری از مخالفان داخلی و کشورهای دیگر، انتظار داشتند بشار اسد، به عنوان فردی “اصلاح طلب” به این خواست ها پاسخ مساعد بدهد.
با ادامه تظاهرات، دولت سوریه به اعزام واحدهای ارتشی برای مقابله با تظاهرکنندگان مبادرت کرد و گفته می شود که طی این مدت، دست کم هشت هزار تن از شهروندان سوریه به دست ارتش این کشور کشته، و هزاران تن دیگر بازداشت و ناپدید شده اند.
با ادامه ناآرامی ها، شماری از نظامیان با خودداری از کشتن تظاهرکنندگان، ترک خدمت کردند و نیرویی به نام “ارتش ملی سوریه” را با هدف اعلام شده حمایت از تظاهرات مسالمت آمیز در برابر حملات ارتش دولتی تاسیس کردند و مقامات سوری گفته اند که مخالفان مسلح، که از آنان با نام تروریست های وابسته به خارج نام می برند، تا کنون چند صد تن از نفرات ارتش و نیروهای امنیتی سوریه را کشته اند.
در خبر دیگری در مورد سوریه، دولت ایتالیا گفته است که سفارت خود در سوریه را تعطیل کرده و عربستان سعودی نیز اعلام داشته که دیپلمات های خود را از دمشق خارج می کند.
همزمان، شبکه تلویزیونی پرس تی وی، متعلق به دولت ایران، گفته است که روز پنجشنبه، ۲۵ اسفند (۱۵ مارس)، یک هواپیمای حامل چهل تن کمک های بشردوستانه ایران برای سازمان هلال احمر سوریه به آن کشور وارد شده است.
به گزارش بی بی سی، روزنامه بریتانیایی گاردین، چاپ لندن، در گزارشی که در سایت اینترنتی این نشریه منتشر شده گفته است که بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، در مورد نحوه مقابله با قیام علیه حکومت آن کشور از طریق رابط هایی، از ایران راهنمایی و مشورت می گرفت.
گاردین نوشته است که این گزارش را براساس ایمیل هایی تهیه کرده که آقای اسد و همسرش بین ژوئن سال گذشته و فوریه سال جاری ارسال و دریافت کردند و مخالفان حکومت سوریه توانسته بودند آنها را رسد کنند.
به گفته مخالفان، یک فرد نفوذی در تشکیلات اداری ریاست جمهوری توانست به اسم ورود و رمز ایمیل های مورد استفاده آقای اسد و همسرش دست یابد و برای چند ماه، امکان خواندن ایمیل های مبادله توسط آنان را داشته باشد.
تصویری که محتوای این ایمیل ها از بشار اسد به دست می دهد، حاکی از فردی نگران است که گاه خود را شخصی مظلوم می داند و گاه به اعمال خشونت تمایل می یابد.
شماری از این ایمیل ها شامل اطلاعاتی در مورد ارتباط بین بشار اسد و ایران است که عمدتا به موضوع نحوه برخورد حکومت سوریه با اعتراضات رو به گسترش در این کشور ارتباط دارد و نشان می دهد که رئیس جمهوری سوریه در مواردی چند دریافت کننده راهنمایی و مشورت از افراد وابسته به جمهوری اسلامی بوده است.
از جمله، قبل از سخنرانی بشار اسد در ماه دسامبر سال گذشته، مشاور رسانه ای او فهرستی از موضوعات مناسب برای این سخنرانی را توصیه کرد و نوشت که این توصیه ها را براساس “مشورت با تعداد قابل توجهی از افراد و از جمله مشاور رسانه ای و سیاسی سفیر ایران” تهیه کرده است.
مشاور رسانه ای آقای اسد در این گزارش توصیه می کند که رئیس جمهوری در سخنرانی خود، لحنی “قاطع و خشن” داشته باشد و همچنین قدردانی خود را “از حمایت کشورهای دوست” صراحتا ابراز دارد.
در بخش دیگری از این گزارش توصیه شده است که دولت سوریه اجازه دهد “اطلاعاتی در مورد توانمندی ارتش کشور به بیرون درز کند” تا مردم بپذیرند که حکومت توانایی مقابله با چالش های نظامی را هم دارد.
به نوشته گاردین، رئیس جمهوری سوریه همچنین از راهنمایی ها و مشورت های حسین مرتضی، از تاجران متنفذ لبنانی که دارای ارتباط نزدیک با ایران است برخوردار می شد.
توصیه علیه متهم کردن القاعده
در ماه دسامبر، و پس از انفجارهایی در دمشق که پیش از ورود هیات اعزامی اتحادیه عرب به سوریه روی داد، این بازرگان لبنانی به آقای اسد توصیه کرد که مقامات و رسانه های دولتی دیگر این انفجارها را به شبکه القاعده نسبت ندهند.حسین مرتضی در ایمیل خود به رئیس جمهوری سوریه نوشت که به نفع او نیست که بگوید انفجارهای دمشق کار القاعده بوده زیرا این ادعا باعث رفع اتهام از دولت آمریکا و مخالفان دولت سوریه می شود و افزود: “من به عنوان مدیر تعدادی از کانال های ایرانی و لبنانی، پیام هایی از ایران و حزب الله دریافت کرده ام که راهنمایی می کنند که نگوییم شبکه القاعده پشت این انفجارها بوده؛ چنین اظهاراتی یک خطای رسانه ای آشکار است.”
وی در ایمیل دیگری توصیه کرده است که لازم است نیروهای امنیتی بین ساعات ۳ تا ۹ بعد از ظهر در تمامی میدان ها مستقر شوند تا از تجمع مخالفان جلوگیری کنند.
به نوشته گاردین، برخی دیگر از ایمیل ها حاکی از تماس مکرر بشار اسد با خالد الاحمد، ظاهرا از افراد وابسته به حزب الله است که، به گفته مخالفان، به عنوان مشاور در عملیات سرکوب در شهرهای حمص و ادلیب انجام وظیفه می کرد.
خالد الاحمد در تماس با بشار اسد توصیه می کند که نواحی اطراف این دو شهر را در محاصره نیروهای امنیتی در آورد و می افزاید که اطلاع یافته است تعدادی از روزنامه نگاران اروپایی به صورت مخفیانه با عبور از مرز لبنان وارد سوریه شده اند و در صدد تهیه گزارش از شرایط این کشور هستند.
او در گزارش دیگری می نویسد که از منابع موثق شنیده است که اخیرا مقداری اسلحه که از لیبی برای مخالفان ارسال و در بنادر یکی از کشورهای همسایه تخلیه شده بود به دست مخالفان در محله باب عمرو حمص رسیده است.
اطلاعاتی که مخالفان در اختیار گاردین گذاشته اند همچنین حاکی از تماس های مکرر همسر آقای اسد با دختر امیر قطر است که در یکی از ایمیل های خود، با اشاره به شرایط سوریه، تلویحا موضوع پناهندگی خانواده اسد به آن امیرنشین را مطرح می کند.
دختر امیر قطر در ایمیلی که در ماه دسامبر برای خانم اسد فرستاده می نویسد که پدرش همچنان بشار اسد را دوست خود می داند و می افزاید “فرصت تغییر و تحول واقعی مدتهاست که سپری شده اما فرصت های دیگری فراهم آمده و من امیدوارم که زمان تفکر و دست کشیدن از انکار واقعیات سپری شده باشد.”
وی در ایمیلی که در ماه ژانویه برای خانم اسد فرستاده، علنا موضوع اعطای پناهندگی به آقای اسد و خانواده او در قطر بدون خطر تعقیب قانونی را مطرح می کند.
بخش دیگری از این ایمیل ها به مسایل خصوصی آقای اسد و همسرش ارتباط دارد که از جمله شامل موفقیت در شکست محاصره اقتصادی به منظور انجام خرید های شخصی در کشورهای غربی است.
ارتباط سوریه و ایران
اینکه جمهوری اسلامی در سرکوب خشونت آمیز اعتراضات سیاسی در سوریه به حکومت آن کشور یاری رسانده، اتهام جدیدی نیست و مخالفان دولت سوریه و برخی منابع غربی از کمک نظامی و امنیتی ایران و حضور نفرات نظامی ایران و حزب الله برای برخورد با تظاهرات مخالفان دولت سوریه سخن گفته اند اما مقامات دو کشور همواره این اتهام ها را رد کرده اند.حکومت سوریه از معدود متحدان جمهوری اسلامی و از جمله مجاری اصلی تاثیرگذاری ایران در منطقه محسوب می شود و اگرچه به حمایت وسیع مادی ایران وابسته است، اما سقوط آن می تواند ضربه عمده ای را به سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی وارد سازد و اعتبار سیاسی آن را در داخل و خارج تضعیف کند.
برخی ناظران گفته اند در مراحل اولیه حرکت اعتراضی مردم منطقه، از جمله در سوریه، نشانه هایی از روش های مورد استفاده در اعتراضات پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران دیده می شد و از جمله، به بهره برداری گسترده از تکنولوژی نوین ارتباطی برای عبور از حصارهای ایجاد شده در زمینه اطلاع رسانی اشاره کرده اند.
به گفته آنان، واکنش مقامات سوری نیز به اقدامات جمهوری اسلامی در مقابله با حرکت اعتراضی پس از انتخابات بی شباهت نبوده که از جمله شامل تلاش برای جلوگیری از انتشار خبر از طریق اخراج و محدود کردن فعالیت روزنامه نگاران خارجی و مستقل، انحصاری کردن منبع انتشار خبر، قطع ارتباطات اینترنتی و موبایل و توسل به شدت عمل در برابر تظاهرات مسالمت آمیز مردم به جهت ایجاد جو رعب و وحشت بوده است.
عملکرد حکومت ایران در برابر اعتراضات در آن زمان به موفقیت انجامید و از گسترش اعتراضات علنی جلوگیری کرد اما در همانحال، به نظر می رسد که فعالان سیاسی در سایر کشورها، از جمله سوریه، از تجربه حرکت اعتراضی در ایران استفاده کرده و راه های جدیدی را برای خنثی کردن اقدامات حکومت به دست آورده اند.
حرکت اعتراضی در سوریه از یک سال پیش با برگزاری تظاهراتی به منظور درخواست از رئیس جمهوری برای اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد آغاز شد در حالیکه بسیاری از مخالفان داخلی و کشورهای دیگر، انتظار داشتند بشار اسد، به عنوان فردی “اصلاح طلب” به این خواست ها پاسخ مساعد بدهد.
با ادامه تظاهرات، دولت سوریه به اعزام واحدهای ارتشی برای مقابله با تظاهرکنندگان مبادرت کرد و گفته می شود که طی این مدت، دست کم هشت هزار تن از شهروندان سوریه به دست ارتش این کشور کشته، و هزاران تن دیگر بازداشت و ناپدید شده اند.
با ادامه ناآرامی ها، شماری از نظامیان با خودداری از کشتن تظاهرکنندگان، ترک خدمت کردند و نیرویی به نام “ارتش ملی سوریه” را با هدف اعلام شده حمایت از تظاهرات مسالمت آمیز در برابر حملات ارتش دولتی تاسیس کردند و مقامات سوری گفته اند که مخالفان مسلح، که از آنان با نام تروریست های وابسته به خارج نام می برند، تا کنون چند صد تن از نفرات ارتش و نیروهای امنیتی سوریه را کشته اند.
در خبر دیگری در مورد سوریه، دولت ایتالیا گفته است که سفارت خود در سوریه را تعطیل کرده و عربستان سعودی نیز اعلام داشته که دیپلمات های خود را از دمشق خارج می کند.
همزمان، شبکه تلویزیونی پرس تی وی، متعلق به دولت ایران، گفته است که روز پنجشنبه، ۲۵ اسفند (۱۵ مارس)، یک هواپیمای حامل چهل تن کمک های بشردوستانه ایران برای سازمان هلال احمر سوریه به آن کشور وارد شده است.
معارفه مرتضوی در تامین اجتماعی: شنبه ۱۰صبح !
سحام نیوز: پس از کش و قوس های فراوان و اعلام نظرهای تند موافقین و مخالفین انتصاب سعید مرتضوی به عنوان مدیر عامل صندوق تامین اجتماعی ، سرانجام این انتصاب قطعی شد و شنبه ساعت ۱۰ صبح وی معارفه خواهد شد.
به گزارش بازتاب امروز، پیش از این رحمت الله حافظی مدیر عامل این صندوق بود که پس از برکناری وی، مدت کوتاهی سید مجید موسویان به عنوان سرپرست، هدایت این مجموعه بزرگ خدماتی را به عهده داشت.
در روزهای گذشته شایعات فراوانی درباره حضور مرتضوی در تامین اجتماعی بر سر زبانها بود و این شایعات زمانی رنگ جدی تری به خود گرفت که شیخ الاسلامی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی این انتصاب را تکذیب کرد.
در چند روز گذشته هم تعدادی از نمایندگان مجلس نیز استیضاح وزیر مربوطه را از عواقب این انتصاب دانسته بودند.
مرتضوی پیش از این دبیر و رئیس ستاد مبازه با قاچاق کالا و ارز بوده که گفته می شود ریاست این ستاد را همچنان حفظ کرده و دبیر این ستاد فرد دیگری خواهد شد.
شایان ذکر است مرتضوی، سعیدلو و علی آبادی گزینه های ریاست این صندوق بوده اند.
مراسم معارفه رئیس جدید صندوق تامین اجتماعی شنبه ساعت ۱۰ صبح در ساختمان اصلی این صندوق برگزار خواهد شد.
به گزارش بازتاب امروز، پیش از این رحمت الله حافظی مدیر عامل این صندوق بود که پس از برکناری وی، مدت کوتاهی سید مجید موسویان به عنوان سرپرست، هدایت این مجموعه بزرگ خدماتی را به عهده داشت.
در روزهای گذشته شایعات فراوانی درباره حضور مرتضوی در تامین اجتماعی بر سر زبانها بود و این شایعات زمانی رنگ جدی تری به خود گرفت که شیخ الاسلامی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی این انتصاب را تکذیب کرد.
در چند روز گذشته هم تعدادی از نمایندگان مجلس نیز استیضاح وزیر مربوطه را از عواقب این انتصاب دانسته بودند.
مرتضوی پیش از این دبیر و رئیس ستاد مبازه با قاچاق کالا و ارز بوده که گفته می شود ریاست این ستاد را همچنان حفظ کرده و دبیر این ستاد فرد دیگری خواهد شد.
شایان ذکر است مرتضوی، سعیدلو و علی آبادی گزینه های ریاست این صندوق بوده اند.
مراسم معارفه رئیس جدید صندوق تامین اجتماعی شنبه ساعت ۱۰ صبح در ساختمان اصلی این صندوق برگزار خواهد شد.
در پاسخ به ابراز نگرانی دختران برای مادر
به گزارش کلمه، اما این دیدار خانوادگی که پس از چند ماه دوری برگزار شد با حاشیه و متن هایی همراه بود که بازگو کردن آن برای مردم مهم و امید بخش خواهد بود.
براساس گفته های دختران خانم رهنورد آن روز هنگامی که مادر وارد شد تنش هیجانی زیادی داشتند چرا که ماموران تا لحظه ورود به خانه به آنها نگفته بودند که به کجا منتقلشان می کنند. همچنین ایشان به شدت نگران رفتارها در این چند ماه با فرزندانشان بودند. ظاهرا در حالیکه از این سو فشارهای پی درپی از جمله اخراج از محل کار و بازجویی و ممنوع الخروجی و تهدید و انواع مزاحمت ها بوده است در سوی دیگر و نزد پدر و مادر درباره این رفتارها تا جای ممکن غلو شده بود، به طوری که این دو شدیدا در بدو ورود نگران سلامت دختران بودند و تا دقایق طولانی این حالت وجود داشته است.
اما از نکات جدی و چشمگیر نگرانی این دو همراه جنبش مبنی بر رای دادن فرزندانشان بوده بطوری که از آنها پرسیده اند که آیا مطمئن باشیم که رای نداده اید؟ همچنین در پاسخ به نگرانی متقابل فرزندان خانم رهنورد گفته است واضح است که رای نداده ایم. چه چیزی عوض شده است؟ پرسش های مکرر پدر و مادر نشان و دلالت بر خلاف گویی ماموران به آن ها در این زمینه داشته است.
* دختران به مادرشان گفته اند که در غیاب شما موارد متعددی از مشکلات ایجاد شده توسط حکومت وجود دارد اما آنها مفتخرند که برای حق اینها را با سربلندی تحمل می کنند. اینکه دربند بودن آنها بهتر از آن آزادی است که در آن مصالحه ای برای نادیده گرفتن حق باشد.
* آنها در این دیدار از خانم رهنورد خواسته اند که حداقل بخشی از آنچه که به آنها می رود را بازگو کنند که مادر در جواب آنها گفته، از خدا بخواهید که ما مصداق آیه “إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا ولا تحزنوا وأبشروا بالجنة التی کنتم توعدون” باشیم.
* خانم رهنورد این نکات را در پاسخ به دلنگرانی های اعضای خانواده نیز بیان کرده و گفته است که برای رستگاری شرط هایی در همین آیه هست و آن استقامت و «نه گفتن» به هر قدرتی است و اینکه حاضر نشدن به بندگی غیر خدا سخت است و کار سخت نتیجه اش این پاداش لطیف است.
* در این ملاقات محدود خانم رهنورد گفته اند که ماموران می گویند که شما (دختران) فعالیت زیاد دارید و فرزندان نیز با رد اظهارات خلاف واقع زندانبانان گفته اند که ما با توجه به دروغ پردازی هایی که این روزها از هر طرف در جریان است و ابهام در شرایط، با همه سختی هایی که بوده تنها کاری که کرده ایم رساندن بخشی از حرف ها و نظرات شماست که از شایعات جلوگیری کند و یا سلامتی جسمی شما را در همین شرایط غیر قانونی مورد توجه قرار دهد.
* مهندس موسوی با تاکید بر اینکه شرایط نگهداری و رفتار با آنها غیر قانونی است و هیچ امنیتی در این شرایط برایشان متصور نیست به دختران خود گفته است: پناه اصلی در هرحال و همیشه خداست. وی همچنین از اینکه فرزندان ایستادگی آنها بر مواضعشان را بگوش همدلان رسانده اند اظهار رضایت کرده و همچنان مسیر پیش رو را با همه سختیهای آن روشنی بخش و امیدوار کننده خوانده است.
* در انتهای گفتگو و در حالیکه ماموران مدام صحبت ها را قطع کرده و می خواستند که مادر و پدر آماده رفتن باشند و مصر بودند که به گوش بچه ها برسانند که هیچ خبری ندهند، میرحسین به کنایه گفته است: اگر ایشان (زندانبان) تا این حد ناراحت است، سکوت خبری شما بیشتر نشان دهنده آن چیزی است که بر ما می رود.
* میرحسین همچنین تاکید کرده است: برای خدا و در راه حق باید صبر کرد. نه تنها صبر بلکه باید صبر و گذشت کرد.
* هنگام خداحافظی، وقتی که این دو همراه جنبش سبز توسط ماموران برده می شدند، دختران نیز مادر و پدر را به آرامش و صبر فراخوانده و به آنها گفته اند اگر ما مطمئن باشیم که آن چنان که تا امروز ذره ای تردید در این راه نداشته اید، اینهمه سختی را همچنان با قدرت روحی بالا تحمل می کنید، آن وقت ما هم می توانیم این وضعیت بی خبری ها و آزارها را راحت تر تحمل کنیم؛ خانم رهنورد در جواب دخترها گفته اند که نیازی به دلداری به ما نیست. ما خدایی داریم.
* این هنرمند برجسته کشورمان سپس با تاکید گفته است که من دختر لرستانم و از آن مهمتر اینکه خود را پیرو حضرت زهرا می دانم و معلم من برای مقاومت در این وضع این چیزها است که در این هنگام ماموران صحبت ها را قطع کردند…
زهرا رهنورد: نگران نباشید؛ من پیرو حضرت زهرا(س) و فرزند لرستانم
همانطور که پیش از این در خبرها منتشر شده بود هفته گذشته دختران دکتر رهنورد و مهندس موسوی بعد از مدت طولانی بیخبری با پدر و مادر خود دیداری داشتند که در آن میرحسین موسوی و زهرا رهنورد ضمن تاکید بر مواضع پیشین مردم را به صبر و گذشت و استقامت دعوت کردند.به گزارش کلمه، اما این دیدار خانوادگی که پس از چند ماه دوری برگزار شد با حاشیه و متن هایی همراه بود که بازگو کردن آن برای مردم مهم و امید بخش خواهد بود.
براساس گفته های دختران خانم رهنورد آن روز هنگامی که مادر وارد شد تنش هیجانی زیادی داشتند چرا که ماموران تا لحظه ورود به خانه به آنها نگفته بودند که به کجا منتقلشان می کنند. همچنین ایشان به شدت نگران رفتارها در این چند ماه با فرزندانشان بودند. ظاهرا در حالیکه از این سو فشارهای پی درپی از جمله اخراج از محل کار و بازجویی و ممنوع الخروجی و تهدید و انواع مزاحمت ها بوده است در سوی دیگر و نزد پدر و مادر درباره این رفتارها تا جای ممکن غلو شده بود، به طوری که این دو شدیدا در بدو ورود نگران سلامت دختران بودند و تا دقایق طولانی این حالت وجود داشته است.
اما از نکات جدی و چشمگیر نگرانی این دو همراه جنبش مبنی بر رای دادن فرزندانشان بوده بطوری که از آنها پرسیده اند که آیا مطمئن باشیم که رای نداده اید؟ همچنین در پاسخ به نگرانی متقابل فرزندان خانم رهنورد گفته است واضح است که رای نداده ایم. چه چیزی عوض شده است؟ پرسش های مکرر پدر و مادر نشان و دلالت بر خلاف گویی ماموران به آن ها در این زمینه داشته است.
* دختران به مادرشان گفته اند که در غیاب شما موارد متعددی از مشکلات ایجاد شده توسط حکومت وجود دارد اما آنها مفتخرند که برای حق اینها را با سربلندی تحمل می کنند. اینکه دربند بودن آنها بهتر از آن آزادی است که در آن مصالحه ای برای نادیده گرفتن حق باشد.
* آنها در این دیدار از خانم رهنورد خواسته اند که حداقل بخشی از آنچه که به آنها می رود را بازگو کنند که مادر در جواب آنها گفته، از خدا بخواهید که ما مصداق آیه “إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا ولا تحزنوا وأبشروا بالجنة التی کنتم توعدون” باشیم.
* خانم رهنورد این نکات را در پاسخ به دلنگرانی های اعضای خانواده نیز بیان کرده و گفته است که برای رستگاری شرط هایی در همین آیه هست و آن استقامت و «نه گفتن» به هر قدرتی است و اینکه حاضر نشدن به بندگی غیر خدا سخت است و کار سخت نتیجه اش این پاداش لطیف است.
* در این ملاقات محدود خانم رهنورد گفته اند که ماموران می گویند که شما (دختران) فعالیت زیاد دارید و فرزندان نیز با رد اظهارات خلاف واقع زندانبانان گفته اند که ما با توجه به دروغ پردازی هایی که این روزها از هر طرف در جریان است و ابهام در شرایط، با همه سختی هایی که بوده تنها کاری که کرده ایم رساندن بخشی از حرف ها و نظرات شماست که از شایعات جلوگیری کند و یا سلامتی جسمی شما را در همین شرایط غیر قانونی مورد توجه قرار دهد.
* مهندس موسوی با تاکید بر اینکه شرایط نگهداری و رفتار با آنها غیر قانونی است و هیچ امنیتی در این شرایط برایشان متصور نیست به دختران خود گفته است: پناه اصلی در هرحال و همیشه خداست. وی همچنین از اینکه فرزندان ایستادگی آنها بر مواضعشان را بگوش همدلان رسانده اند اظهار رضایت کرده و همچنان مسیر پیش رو را با همه سختیهای آن روشنی بخش و امیدوار کننده خوانده است.
* در انتهای گفتگو و در حالیکه ماموران مدام صحبت ها را قطع کرده و می خواستند که مادر و پدر آماده رفتن باشند و مصر بودند که به گوش بچه ها برسانند که هیچ خبری ندهند، میرحسین به کنایه گفته است: اگر ایشان (زندانبان) تا این حد ناراحت است، سکوت خبری شما بیشتر نشان دهنده آن چیزی است که بر ما می رود.
* میرحسین همچنین تاکید کرده است: برای خدا و در راه حق باید صبر کرد. نه تنها صبر بلکه باید صبر و گذشت کرد.
* هنگام خداحافظی، وقتی که این دو همراه جنبش سبز توسط ماموران برده می شدند، دختران نیز مادر و پدر را به آرامش و صبر فراخوانده و به آنها گفته اند اگر ما مطمئن باشیم که آن چنان که تا امروز ذره ای تردید در این راه نداشته اید، اینهمه سختی را همچنان با قدرت روحی بالا تحمل می کنید، آن وقت ما هم می توانیم این وضعیت بی خبری ها و آزارها را راحت تر تحمل کنیم؛ خانم رهنورد در جواب دخترها گفته اند که نیازی به دلداری به ما نیست. ما خدایی داریم.
* این هنرمند برجسته کشورمان سپس با تاکید گفته است که من دختر لرستانم و از آن مهمتر اینکه خود را پیرو حضرت زهرا می دانم و معلم من برای مقاومت در این وضع این چیزها است که در این هنگام ماموران صحبت ها را قطع کردند…
خانواده های زندانیان سیاسی در آستانه نوروز: هنوز بارقه هایی از امید برای بهبود اوضاع کشور وجود دارد
خانواده های زندانیان سیاسی در آستانه سال نو در بیانیه ای گفته اند: ما خانواده بزرگ زندانیان سیاسی، دوست داریم مانند همه خانواده های ایرانی نوروز باستانی را با حضور عزیزانمان جشن بگیریم و طعم شادی واقعی را پس از نزدیک سه سال درد و رنج و سختی برای خودمان و عزیزانمان که بعضی حتی یک روز مرخصی هم نداشنه اند و از بسیاری از حقوق اولیه خود محروم بوده اند، بچشیم. این نه گزاف گویی است نه زیاده طلبی. این حداقل خواسته ای است که همه خانواده های زندانیان سیاسی، بی کم و کاست می توانند داشته باشند.به گزارش کلمه، در بخشی دیگر از این بیانیه آمده است: عیدی که شادی را برای همه شهروندان به ارمغان آورد علیرغم این سختی ها و دردهای مشترک! این عید به واقع آن گاه برای همه ایرانیان در سراسر ایران و بلکه جهان عید می شود که سفره های عید با حضور پدرها و مادرها و فرزندان دربند رونق گیرد و چراغ و اجاق خانه های غم زده با وجود این عزیزان روشن و گرم شود و لبخند برلب ها آید و همه، در صبح عید با مهربانی به هم سلام گویند و به جای خشونت و بددلی؛ مهربانی را میهمان دل کنند.
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبراللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
صدای پای بهار که می آید، باید خانه تکانی را آغاز کرد. چه رسم شیرینی و چه فرهنگ اصیلی! خانه دل را اما خانه تکانی کردن از هرچه کینه و بغض و ناراستی، سخت است. می گویند این بهار، بهار دیگری است! این را فرزندان ما می گویند. آنان که دو بهار پیشین را در خانه ای خالی از پدر یا مادر سپری کردند. این بهار، بهار سبزتری است! این را پدران و مادران عزیزان دربند می گویند. پیرزنان و پیرمردانی که دو نوروز گذشته سفره هفت سینشان را با قاب عکسی از فرزندان دربندشان آراستند. و اشک هایشان را از عروس و نوه و خویش و قوم و دوست و آشنا پنهان کردند تا عید را بر کسی تلخ نکرده باشند.
این عید بر ما حرام مباد! این را همه دوستان و خویشان ما می گویند. مردم می گویند. کسبه و اهل محل، همسایه ها، همکارهایمان و راننده های تاکسی که ما را در شلوغی شهر به مقصد می رسانید، آدم هایی که در مترو فکر دودوتای شب عیدند، دست فروش ها، دوره گردها و خانم ها و آقایانی که این روزها می آیند کمک ما برای خانه تکانی و دلشان پر است از هزار و یک درد بی درمان و سفره دلشان اگر باز شود، ما یکسره غم خویش فراموش می کنیم. این آرزو را شاعرها می سرایند و نویسندگان می نگارند و نقاش ها تصویر می کنند و نوازندگان می نوازند و خوانندگان می خوانند و هنرمندان خوش نویسی می کنند با خط نستعلیق وچون تابلویی می آویزند مقابل چشمان ما!
این عید بر ما حرام مباد! این یک آرزوی ملی است. باور کنید آنان که رأی داده اند و نداده اند، این آرزویشان مشترک است. آنان که چون شما می اندیشند یا چون ما و عزیزان دربندمان. آنان که خشونت را در دستمال های کثیف پیچیده اند و همراه همه چیزهای زاید دیگر ریخته اند در سطل های زباله تا رفتگران شریف به سرعت دورشان کنند از محیط زندگی شهروندان صلح طلبِ امنیت طلبِ سلامت طلب.
این روزها همه به یک چیز می اندیشند: عیدی که شادی را برای همه شهروندان به ارمغان آورد علیرغم این سختی ها و دردهای مشترک! این عید به واقع آن گاه برای همه ایرانیان در سراسر ایران و بلکه جهان عید می شود که سفره های عید با حضور پدرها و مادرها و فرزندان دربند رونق گیرد و چراغ و اجاق خانه های غم زده با وجود این عزیزان روشن و گرم شود و لبخند برلب ها آید و همه، در صبح عید با مهربانی به هم سلام گویند و به جای خشونت و بددلی؛ مهربانی را میهمان دل کنند.
ما خانواده بزرگ زندانیان سیاسی، دوست داریم مانند همه خانواده های ایرانی نوروز باستانی را با حضور عزیزانمان جشن بگیریم و طعم شادی واقعی را پس از نزدیک سه سال درد و رنج و سختی برای خودمان و عزیزانمان که بعضی حتی یک روز مرخصی هم نداشنه اند و از بسیاری از حقوق اولیه خود محروم بوده اند، بچشیم. این نه گزاف گویی است نه زیاده طلبی. این حداقل خواسته ای است که همه خانواده های زندانیان سیاسی، بی کم و کاست می توانند داشته باشند.
صدای پای بهار که می آید، آدم دلش می خواهد فقط زیبایی ها را ببیند و زشتی ها را در آتش بسوزاند و خاکسترش را به باد دهد. بهار فصل رویش دوباره طبیعت است، تمثیلی از روز قیامت که مرده ها دوباره زنده می شوند. ما که به زندگی پس از مرگ باور داریم این زندگی دوباره طبیعت برایمان یادآور فرجام و سرانجام خودمان است. آن را گرامی می داریم و اندیشه ناک از قدرت لایزال الهی به استقبالی باشکوه از بهار اندیشه می کنیم. استقبالی که با حضور عزیزانمان در کنارمان شکوهش دوچندان می شود و دلمان می خواهد حالا که هنوز بارقه هایی از امید برای بهبود اوضاع کشور وجود دارد و مردانی که به تحویل حال به احسن حال امید دارند، راه های گشایش را مقابل چشمان مسئولین قرار داده اند، خداوند دل های ایشان را از خشم و کین خالی سازد و نسیم بهاری را بیش از همه بر خانه دل آنان بوزاند.
ما منتظریم و همه آنان که عید را مبارک می خواهند در انتظارند.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
روزهای پایانی اسپند ماه ۱۳۹۰
پدر فریدون صیدی راد: وضعیت دشوار خانواده های دیگر را که می بینیم درد خودمان از یادمان می رود
در حالیکه کمتر از یک هفته به فرا رسیدن سال نو باقی مانده است اما پیگیری های خانواده های زندانیان سیاسی برای مرخصی و مرخصی استعلاجی و درمانی بی نتیجه مانده است. فریدون صیدی راد از اعضای فعال ستاد انتخاباتی مهدی کروبی که از روز دهم اسفند ماه سال گذشته در زندان بسر می برد یکی از این زندانیان سیاسی محروم از حق مرخصی و ملاقات حضوری است.احمد صیدی راد پدر فریدون صیدی راد با اعلام بی نتیجه ماندن پیگیری های خود برای مرخصی و ملاقات حضوری به “جرس” می گوید: “برای مرخصی فریدون اقدام کرده بودم و امروز قرار بود که پاسخ دهند اما بعد از اینکه به دادستانی مراجعه کردیم هیچ جوابی نگرفتیم! فقط گفتند نامه از بند آمده و برای آقای دولت آبادی گذاشته اند و همین! این در حالی است که چند روز دیگر عید است و زمانی نمانده تا تعیین وثیقه و کارهای آن…الان مدتی است از شهرستان به تهران آمده ام و پیگیر هستم اما خب چکار می توانیم انجام دهیم؟ هر هفته هم با خانواده از اراک تا تهران می آییم تا فریدون را ملاقات کنیم. دلمان طاقت نمی آورد و سختی راه را تحمل می کنیم. البته خیلی از خانواده های دیگر از گرگان، آبادان، مشهد و شهرهای دور می آیند و باز اراک فاصله اش کمتر است و خانواده های دیگر مشکلاتشان بیشتر است.”
وی به شرایط دشوار خانواده های زندانیان سیاسی اشاره کرده و ادامه می دهد: “وقتی وضعیت دشوار خانواده های دیگر را می بینیم درد خودمان از یادمان می رود. درست است که دل تنگ فریدون هستیم و برای ملاقات حضوری و مرخصی او تلاش می کنیم و می خواهیم عید پیش ما باشد اما خیلی از خانواده ها مثل خانواده های داشاب و جمالی و خرم که بچه های خردسال و کوچک دارند و تحمل این شرایط برای آنها سخت تر است و بیشتر از خدا می خواهیم شرایط جوری شود و این بچه های معصوم اینقدر رنج نبرند. هر وقت که این بچه های کوچک را در سالن ملاقات می بینم خیلی سختم می شود. نمی دانید چه صحنه هایی می بینم که دلم به درد می آید. مثلا این هفته در را باز کردند تا بچه آقای داشاب برود آن طرف شیشه و کمی در بغل پدرش آرام بگیرد، هفته پیش فرزند آقای جمالی رفت آنطرف شیشه پیش پدرش و….بچه ها خیلی حساس هستند، افسرده و عصبی شده اند ( آقای صیدی راد در حالیکه از یادآوری این صحنه های ملاقات و شرایط خانواده ها منقلب شده بود با بغض و آه صحبتهایش را ادامه داد)
او خاطر نشان می کند: “خدا شاهد است من و همسرم وقتی بچه ها را می بینیم که چقدر ناراحت هستند، حالمان بد می شود. همسرم احساساتی می شود و فریدون را از یاد می برد و می خواهد پدران این بچه ها به مرخصی بیایند. ما بر احساسات خودمان پا می گذاریم و از مسئولین می خواهم به این زندانیان مرخصی دهند تا فرزندانشان در کنار آنها سال نو را تحویل کنند. تنها مشکلات این بچه های کوچک نیست بلکه امروز در دادستانی خیلی از خانواده ها پیگیر وضعیت نامناسب جسمانی عزیزانشان بودند و برای درمان و معالجه آنها دوندگی می کردند، خلاصه شرایط خیلی سختی است. شرایط طوری شده که وقتی به یک زندانی مرخصی می دهند اصلا خوشحال نیست که به مرخصی می آید بخاطر اینکه بقیه زندانیان در زندان می مانند و دلش پیش آنهاست…”
فریدون صیدی راد بعد از بازداشت مدت چهل و دو روز در بند دو الف سپاه در سلول انفرادی و تحت بازجویی قرار داشت. چندین بار برگزاری دادگاه وی به تعویق افتاد و نهایتا در مردادماه سال نود در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه در مجموع به سه سال حبس تعزیری، یکسال به اتهام تبلیغ علیه نظام و دو سال به اتهام شرکت در تشییع جنازه آیت الله منتظری و تجمع اعتراضی عاشورا در اراک محکوم شد.
پدر این زندانی سیاسی می افزاید: “حدود شش هفت ماه هم است که ملاقات حضوری ما قطع شده است، بعضی از زندانی ها ملاقات حضوری دارند اما مال ما و تعدادی دیگر از زندانیان قطع شده است، نامه هم دادیم اما بی نتیجه بوده است. خودشان که می گویند علت آن بخاطر موضعگیری آنها در رابطه با انتخابات است.”
فریدون صیدی راد صاحب وبلاگ “انقلاب سبز اراک” است که در آن اخبار سایت های سبز و اعتراضات دانشجویی و کارگری را پوشش می داد.
آقای صیدی راد به تطبیق جایگاه و حرمت زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب پرداخته و تصریح می کند: “ما در کتاب های خاطرات زندانیان سیاسی زمان شاه خواندیم که در آن زمان هنگام سال نو که می شد به خانواده های زندانیان سیاسی امتیازات خاصی می دادند از جمله ملاقات حضوری. اما الان هیچ خبری نیست و ملاقات حضوری و تلفن هم نداریم. خود آقای خامنه ای از زندانیان سیاسی زمان شاه بودند و بهتر شرایط خانواده ها را درک می کنند اما نمی دانم چرا الان وضعیت اینگونه است؟”
هرانا؛ محکومیت یک فعال سیاسی اهل میاندواب به حبس
خبرگزاری هرانا - مهدی دیهمی فعال سیاسی آذربایجانی به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام از سوی دادگاه انقلاب به ۵ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این حکم پس از احضار این فعال به اداره اطلاعات میاندوآب، به وی ابلاغ شده است.
این فعال سیاسی همزمان با اوج گیری اعتراضات عمومی نسبت خشک شدن دریاچه ی ارومیه، روز ۸ شهریور در میاندوآب بازداشت و پس از ۸ روز بازداشت به قید وثیقه هشتصد میلیون ریالی آزاد شده بود.
گفتنی است پس از دستگیری وی، مامورین امنیتی با مراجعه به منزل مسکونی وی تمام کتاب ها و دست نوشته های این فعال را ضبط نموده بودند.
جلسه ی دادگاه مهدی دیهمی روز ۹ بهمن در شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد به ریاست قاضی جوادی کیا برگزار شده بود.
قاضی به استناد ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی، به جرم به فعالیت تبلیغی علیه نظام و فعالیت به نفع گروه ها و سازمان های مخالف نظام، حکم حبس را برای این فعال آذربایجانی صادر نموده است.
کسری نوری از دراويش گنابادی بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - "کسری نوری" از دروايش گنابادی مقيم شيراز، روز چهارشنبه به اتهام مصاحبه با راديوهای بيگانه بازداشت شد .
به گزارش رادیو فردا، "کسری نوری" دی ماه گذشته نيز به اتهام فعاليت عليه نظام وعضويت در آن چه "گروهک انحرافی "خوانده شده، بازداشت و سپس درهفتم اسفند آزاد شده بود.
اين درويش گنابادی اخيرا در مصاحبه با راديو فردا از وضعيت نامناسب بازداشتگاه های نيروی انتظامی و برخورد های ماموران و بازجويان انتقاد کرده بود.
به گزارش رادیو فردا، "کسری نوری" دی ماه گذشته نيز به اتهام فعاليت عليه نظام وعضويت در آن چه "گروهک انحرافی "خوانده شده، بازداشت و سپس درهفتم اسفند آزاد شده بود.
اين درويش گنابادی اخيرا در مصاحبه با راديو فردا از وضعيت نامناسب بازداشتگاه های نيروی انتظامی و برخورد های ماموران و بازجويان انتقاد کرده بود.
هرانا؛ یک معلم ساکن شهریار بازداشت شد
خبرگزاری هرانا – امیر یقین لو، معلم مدارس شهریار، ۳۶ ساله با ۱۸ سال سابقه کار در آموزش و پرورش از یکم اسفند ماه در بازداشت بسر می برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، امیر یقین لو از فعالین انتخاباتی در سال ۸۴ و عضو ستاد دکتر معین بوده است و به دلیل نامعلومی در اوایل اسفند ماه سالجاری از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
وی دستکم دو هفته در انفرادی های زندان رجایی شهر بسر برده و سپس به بند عمومی این زندان منتقل شده است.
از اتهامات انتسابی به این معلم اطلاعی در دست نیست.
زن اسيدپاش به اتهام قتل اعدام ميشود
خبرگزاری هرانا - ديوان عاليكشور حكم قصاص زن جواني را كه براي انتقامگرفتن از شوهرش او را با اسيد سوزانده و به قتل رسانده است مورد تاييد قرار داد.
به گزارش روزنامه شرق، زني جوان تير سال گذشته به ماموران پليس ورامين خبر داد شوهرش با اسيد سوخته و در بيمارستان بستري است. وقتي ماموران به بيمارستان رفتند متوجه شدند مرد جوان جان باخته است. پليس متوجه شد مقتول مردي 37ساله به نام محمد است كه توسط همسرش فريبا به بيمارستان رسانده شده اما قبل از اينكه بتواند حرفي بزند بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد.
این پس از بازجویی ها در اقاریر خود به پلیس گفت: «آن شب آنقدر از دست شوهرم عصبانی بودم که میخواستم او را تنبیه کنم به همین دلیل هم اسید خریدم و در یک ظرف ماست ریختم. نیمهشب وقتی که از خواب بودن او مطمئن شدم اسید را برداشتم و بالای سرش رفتم و آن را روی شوهرم ریختم. البته نمیخواستم شوهرم را بکشم.»
بعد از پایان تحقیقات و بازسازی صحنه جرم و شکایت اولیایدم کیفرخواست صادر و فریبا برای محاکمه به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه محاکمه نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست را خواند و از دادگاه خواست فریبا را به مجازات قانونی محکوم کند. در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص کردند. آنها گفتند سهم صغیر (فرزند مقتول که به بلوغ شرعی نرسیده است) را میپردازند و قصد قصاص دارند. سپس متهم در جایگاه حاضر شد.
او اتهامش را رد کرد و گفت: من تحت فشار بودم، شرایط خوبی نداشتم و در اداره آگاهی خیلی من را اذیت و مجبورم کردند که اعتراف کنم. من هرچه گفتم دروغ بود. متهم دقایقی بعد به یکباره پشیمان شد و گفت میخواهد اعتراف کند. او که در مقام آخرین دفاع صحبت میکرد، گفت: مدتی بود که شوهرم من را اذیت میکرد و میخواست وادارم کند از شهر به روستا بروم و آنجا زندگی کنم.
کشمکش بین من و شوهرم فایدهای نداشت. او مرد خودرایی بود و میگفت هر طور شده، میخواهد در خانه باغ زندگی کند. میگفت آنجا خوب است و ما باید به آن خانه باغ برویم. او بهجز خودش به کس دیگری فکر نمیکرد. من یک پسر ۱۲ساله داشتم که سرنوشتش برایم مهم بود. گفتم پسرمان اذیت میشود او نباید در روستا بزرگ شود جواب داد این مسایل به تو ربطی ندارد.
خلاصه اینکه کاری که میخواست را انجام داد. من هم خیلی از دستش ناراحت بودم و میخواستم از او انتقام بگیرم به همین دلیل هم اسید خریدم و سوزاندمش. فکر نمیکردم اسید باعث مرگش شود فقط میخواستم یادش باشد دیگر من را اذیت نکند.
او در پاسخ به این سوال که اسید را از کجا آورده بود، گفت: من به مکانهای عمومی رفتوآمد داشتم و در این رفتوآمدها با زنی آشنا شدم و مشکل زندگیام را به او گفتم. از شوهرم گلایه کردم و گفتم خیلی اذیتم میکند و من نمیتوانم رفتارهایش را تحمل کنم. به من گفت شوهر او هم مثل همسر من بود. آن زن گفت یک روز برای تنبیه شوهرش اسید روی او ریخت و از آن به بعد شوهرش دیگر کارهای گذشتهاش را تکرار نکرده است. به من گفت اگر تو هم این کار را بکنی حتما همه چیز درست میشود.
من هم به پیشنهاد این زن گوش کردم و اسید خریدم و شوهرم را سوازندم اما فکر نمیکردم شوهرم بمیرد. بعد از پایان گفتههای این زن هیات قضات شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفریاستان تهران وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. این حکم مورد اعتراض متهم قرار گرفت و دیوانعالی کشور آن را مورد بررسی قرار داد اما اعتراض متهم مورد تایید قرار نگرفت و با تایید حکم قصاص فریبا یک قدم دیگر به مرگ نزدیک شد.
بعد از پایان تحقیقات و بازسازی صحنه جرم و شکایت اولیایدم کیفرخواست صادر و فریبا برای محاکمه به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه محاکمه نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست را خواند و از دادگاه خواست فریبا را به مجازات قانونی محکوم کند. در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص کردند. آنها گفتند سهم صغیر (فرزند مقتول که به بلوغ شرعی نرسیده است) را میپردازند و قصد قصاص دارند. سپس متهم در جایگاه حاضر شد.
او اتهامش را رد کرد و گفت: من تحت فشار بودم، شرایط خوبی نداشتم و در اداره آگاهی خیلی من را اذیت و مجبورم کردند که اعتراف کنم. من هرچه گفتم دروغ بود. متهم دقایقی بعد به یکباره پشیمان شد و گفت میخواهد اعتراف کند. او که در مقام آخرین دفاع صحبت میکرد، گفت: مدتی بود که شوهرم من را اذیت میکرد و میخواست وادارم کند از شهر به روستا بروم و آنجا زندگی کنم.
کشمکش بین من و شوهرم فایدهای نداشت. او مرد خودرایی بود و میگفت هر طور شده، میخواهد در خانه باغ زندگی کند. میگفت آنجا خوب است و ما باید به آن خانه باغ برویم. او بهجز خودش به کس دیگری فکر نمیکرد. من یک پسر ۱۲ساله داشتم که سرنوشتش برایم مهم بود. گفتم پسرمان اذیت میشود او نباید در روستا بزرگ شود جواب داد این مسایل به تو ربطی ندارد.
خلاصه اینکه کاری که میخواست را انجام داد. من هم خیلی از دستش ناراحت بودم و میخواستم از او انتقام بگیرم به همین دلیل هم اسید خریدم و سوزاندمش. فکر نمیکردم اسید باعث مرگش شود فقط میخواستم یادش باشد دیگر من را اذیت نکند.
او در پاسخ به این سوال که اسید را از کجا آورده بود، گفت: من به مکانهای عمومی رفتوآمد داشتم و در این رفتوآمدها با زنی آشنا شدم و مشکل زندگیام را به او گفتم. از شوهرم گلایه کردم و گفتم خیلی اذیتم میکند و من نمیتوانم رفتارهایش را تحمل کنم. به من گفت شوهر او هم مثل همسر من بود. آن زن گفت یک روز برای تنبیه شوهرش اسید روی او ریخت و از آن به بعد شوهرش دیگر کارهای گذشتهاش را تکرار نکرده است. به من گفت اگر تو هم این کار را بکنی حتما همه چیز درست میشود.
من هم به پیشنهاد این زن گوش کردم و اسید خریدم و شوهرم را سوازندم اما فکر نمیکردم شوهرم بمیرد. بعد از پایان گفتههای این زن هیات قضات شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفریاستان تهران وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. این حکم مورد اعتراض متهم قرار گرفت و دیوانعالی کشور آن را مورد بررسی قرار داد اما اعتراض متهم مورد تایید قرار نگرفت و با تایید حکم قصاص فریبا یک قدم دیگر به مرگ نزدیک شد.