۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

روز چهارشنبه بخش چهارم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها




 مصاحبه با حسن شریعتمداری

به دیالوگ ملی رونق دهیم

♦ امین ریاحی
 
چراغ آزادی: با حسن شریعتمداری، فعال سیاسی مستقل و از شرکت کنندگان در نشست «اتحاد برای دموکراسی» که به دعوت بنیاد سوئدی اولاف پالمه برگزار شد، گفتگو کرده ایم. حسن شریعتمداری معتقد است نظام در مرحله پیش از فروپاشی است و گفتگوی شفاف نیروهای سیاسی راه رسیدن به اتحاد مخالفان حکومت است.
چراغ آزادی: اخیرا کنفرانس اولاف پالمه چنان که شرکت کنندگان می گویند با محوریت گفت و گوی گروه های مخالف نظام برگزار شده است. شما نقش دیالوگ ملی را برای گذار به دموکراسی چگونه می بینید؟
حسن شریعتمداری: دیالوگ یا گفت و گوی ملی بین ایرانیان در عین مهم بودن، مسئله تازه ای نیست. از سال   ۳۹۱۹ تا۱۹۹۵ به ابتکار سازمان جمهوری خواهان ملی ایران از سازمان ها و اشخاص مختلف مطرح آن زمان دعوت شد که در جلسات و سمینارهای  متعددی که اغلب در هامبورگ برگزار می شد شرکت کنند و نتایج بسیار مثبتی هم داشت. جو آن روز را که بین اپوزیسیون بسیار بد بود تعدیل کرد، کسانی که در خارج کشور بودند، نسل هایی زخم خورده از نظام گذشته، نسل هایی که رو در روی افراد نظام گذشته ایستاده بودند و بعد قربانی نظام جمهوری اسلامی شده بودند و افرادی که به دلایل مختلف به خارج آمده بودند به هیچ وجه قدرت تحمل یکدیگر را نداشتند و دشمنان قسم خورده و زخمی از همدیگر بودند. سازمان جمهوری خواهان ملی ایران برای اولین بار موفق شدند افرادی مثل داریوش همایون از مشروطه طلبان، بابک امیر خسروی دبیر حزب دموکراتیک مردم ایران که به تازگی از شوروی آمده بود و از حزب توده انشعاب کرده بودند، اشخاصی از فدائیان اکثریت که آنها نیز تازه از راه رسیده بودند، جمهوری خواهان و دیگر گروه ها را در پنل های مختلفی در کنار هم بنشاند تا با  یکدیگر و با مردم صحبت کنند، عقاید خود را گفته و با یکدیگر بحث کنند. چنین عملی برای نظام قابل تحمل نبود، برنامه هویت را تهیه کرد و آن زمان مثل کنفرانس اولاف پالمه سعی کرد این گفت و گوها را به نیروهای مرموز پنهانی نسبت دهد و جو را مسموم کند. هر هفته در برنامه هویت بخشی از این دیالوگ ملی را پخش می کرد و شروع به سم پاشی می نمود. امروز جای خالی این دیالوگ ملی وجود دارد چرا که نسل های دیگری از ایرانیان به خارج کشور آمده اند و باید یک نوع تفاهم بین نسلی صورت گیرد. بین همه کسانی که امروز در خارج هستند و هر کدام از تجربه جداگانه ای از سیاست به صحنه مخالفین جمهوری اسلامی پیوستند. بنابراین در شرایط فعلی برای ما این امکان وجود دارد که در خارج کشور به این گفت و گو رونق بدهیم و به این امید باشیم که به وسیله رسانه های جمعی نتایج آن به ایران منتقل شود تا بتوان در آینده در ایران هم در فضای باز و آزاد این گفت و گوی ملی را رقم زد. چرا که بدون این که همه ما ایرانیان بر سر تعریف منافع ملی، انتخابات آزاد و  دموکراسی یعنی ایجاد حکومت بر مبنای انتخاب ملی و وکالت از مردم توافق کنیم، راه دیگری برای ساختن ایران آینده نیست.
چراغ آزادی: آیا امکان دارد که اپوزیسیون یا حداقل یک بخش گسترده از اپوزیسیون متحد شوند، یا اینکه تا در داخل ایران یک حرکت بزرگ اعتراضی شروع نشود، نمی توان امیدی به اتحاد اپوزیسون داشت؟
حسن شریعتمداری: اپوزیسیون می تواند متحد شود، مهم این است که این اپوزیسیون متحد باید مورد اعتماد مردم قرار بگیرد و این زمانی ممکن است که اولا نیروهایی از اپوزیسیون که در صدد اتحاد هستند در رابطه با مبارزات داخل و بر مبنای حمایت از داخل متفق شوند، راه کارهایی برای گسترش اعتراضات و حرکات مدنی مردم ارائه دهند، همراه آن ها باشند تا اعتماد آن ها را جلب کنند و به نیروهای اپوزیسیون و شخصیت های داخل مملکت هم وصل باشند و با آن ها در تماس باشند. بدون کسب اعتماد مردم در داخل ایران در حقیقت اتحادها اگر هم تشکیل شود پشتوانه چندانی نخواهد داشت. در عرض سه دهه گذشته اتحاد بین اپوزیسیون چندین بار هر بار از چندین گروه تشکیل شده است، اشکال مهم این بوده که جمهوری اسلامی هر بار با وسایل مختلفی کوشیده تا از نزدیکی اپوزیسیون به یکدیگر و از نزدیکی آن ها به مردم جلوگیری کند و متاسفانه به علت فضای اختناق و سرمایه گذاری وسیعی که در این امر می کند تاکنون موفق هم بوده است. البته همه ماجرا به کوششهای جمهوری اسلامی مربوط نمی شود و سهم ضعف بینشی و نهادی دموکراسی را در اپوزیسیون نیز باید به این مطلب افزود. اما هم اکنون تعادل قوا به تدریج هم در صحنه بین المللی و هم در جامعه ایران به نفع مبارزات مدنی به هم می خورد و ما امیدواریم که در آینده شاهد این باشیم که شخصیت ها، نیروها و سازمان های سیاسی ایرانی بتوانند رابطه خود را با مردم عمیق تر، مستحکم تر و مستقیم تر کنند و این رابطه روزمره و مستقیم اعتماد مردم را جلب نماید. ما از یک بیماری مزمن سوظن و عدم اعتماد رنج می بریم و به آن این خصوصیت ما ایرانیان که معمولا به جای معماری بناهای بلند و رفیع دموکراسی، کلنگ به دست می گیریم و هر چه را بخواهد پا بگیرد از ریشه و بن می زنیم، اضافه می شود. بنابراین مهارت خاصی در معماری این اتحاد و وصل آن به مردم ایران و کسب اعتبار از آن ها لازم است که به نظر من استراتژی انتخابات آزاد بر فراز نظام و برای تغییر نظام درست همان چیزی است که هم صحنه عمل دارد و هم اپوزیسیون را می تواند به یکدیگر نزدیک کند و هم می تواند مورد اعتماد مردم ایران قرار بگیرد.
چراغ آزادی: فکر می کنید بهتر است در بین مخالفین یک جریان همسوی قدرتمندِ وابسته به منافع ملی ایران شکل بگیرد یا اتحاد کاملی از انتهای چپ تا انتهای راست در کنار هم قرار بگیرند؟
حسن شریعتمداری: این که از انتهای چپ تا انتهای راست در کنار هم قرار بگیرند آرزویی است که در شکل ایدئولوژیک و بر اساس اصول ممکن نیست. فقط قانون اساسی یک مملکت است که می تواند از چپ ترین تا راست ترین را در کنار یکدیگر قرار دهد، اما اپوزیسیون و شخصیت های سیاسی و اجتماعی می توانند بر اساس پروژه های مشترکی که هدف آن تقویت جامعه مدنی، مقاومت در برابر استبداد و گذار مسالمت آمیز به دموکراسی است با یکدیگر همکاری نمایند و این همکاری به این معنی نیست که هیچ کدام از این ها از آرمان ها و اصول خود بگذرند. پروژه انتخابات آزاد فرم ایدئولوژیک ندارد و می تواند از چپ ترین تا راست ترین، از متعلقین به نظام گذشته تا دلبستگان به نظام حاضر را در کنار هم قرار دهد بدون این که کسی از عقاید خود بگذرد، فقط به این شرط که معیارهای بین المللی و شناخته شده یک انتخابات منصفانه و آزاد را بپذیرند.

چراغ آزادی: تاکنون بارها حرف انتخابات آزاد به عنوان هدف مشترک زده شده، اما به نظر می رسد مشکل از جایی آغاز می شود که جریان های مختلف روش های متفاوتی را برای تحقق انتخابات آزاد به کار می گیرند.
حسن شریعتمداری: به نظر من استراتژی مبارزات بی خشونت و مسالمت آمیز به اندازه کافی روشن است، خطوط قرمزش هم مشخص است. هر کسی که برای آینده ایران دموکراسی می خواهد و برای گذار به این دموکراسی از خشونت استفاده نمی کند در چارچوب یک دیالوگ ملی می گنجد و گروه هایی که این را نمی پذیرند در حقیقت می خواهند اراده خود را غالب کنند و قائل به دیالوگ نیستند. بنابراین مشخص است که طیف این گفت و گو از کجاست تا به کجا، این که اپوزیسیون بتواند بر چنین هدفی توافق کند زمان می برد اما آسان ترین فرم کار همین است. به هر صورت فرم های دیگر برای نزدیکی اپوزیسیون مثلا توافق بر سر حداقل اصول یا حداقل برنامه بسیار دشوارتر است، برای این که در هیچ جای دنیا اپوزسیون نتوانسته است غیر از توافق بر سر یک قانون اساسی کامل که آن هم آرزوهای همه را به نحوی، حداقل در مقدار قابل قبولی برآورده کند بر سر اصول مشترکی هم آوا شود. کسانی که صاحب نظر و طراحان استراتژیک جنبش هستند راه های خود را ارائه دهند تا با هم مقایسه کنیم و نقاط قوت و ضعف آن ها را در کنار هم قرار دهیم. البته که شروع دیالوگ ملی بعد از سال ها که دوباره از یاد رفته بود کار آسانی نیست، این گفت و گو با همهمه و سر و صدا خواهد بود. همان طور که در مورد استکهلم دیدیم، البته از جای خوبی شاید شروع نشد به این علت که شاید محدودیت های بنیاد اولاف پالمه برای تعداد مدعوین و نوع جلساتی که این بنیاد برگزار می کند باعث شد که بدون جهت به شایعات ناصحیح دامن زده شود. شاید اگر مانند دفعه قبل جلسات در هامبورگ یا جاهای دیگر به وسیله خود ایرانیان به شکل عمومی تری برگزار می شد شایعات کم تری را می شنیدیم. البته این را هم باید اضافه کنم که خبرنگاران در جلسه بودند، بی بی سی یک استودیو داشت، از نشریات و گروه های دیگری هم بودند و همه چیز این مذاکرات و صحبت ها امروز روشن است و کسانی که بر طبل شایعه سازی و سم پاشی در فضای اپوزیسیون می کوبند نادانسته در جهت تفرقه ملت ایران گام بر می دارند، البته روشن است که حساب آن ها از عزیزانی که انتقاد مشفقانه و صحیح دارند و در صدد این  هستند که این کارها تکمیل تر شود جداست.
چراغ آزادی: اگر اجازه دهید خیلی شفاف راجع به مسئله آلترناتیوسازی صحبت کنیم. آیا آلترناتیو دموکراتی که در خارج از کشور و با کمک خارجی ساخته شود می تواند با هماهنگی با اپوزیسیون داخل کشور منافع ملی را در سطح جهانی تحقق ببخشد؟
حسن شریعتمداری: اولا اپوزیسیونی که به کمک خارجی ساخته شود بسیار بعید است که منافع ملی را نمایندگی کند، این غیر از  کمک گرفتن فرهنگی و یا مبادله تجربه از موسسات ملی خارجی یا موسسات بین دولتی خارجی مثل بنیاد اولاف پالمه ست. این با فرم ساختن آلترناتیوی مثل عراق یا سوریه به کلی فرق می کند. تاریخ سیاسی ایران نشان می دهد که مردم ایران به چنین اپوزیسیونی اعتماد نخواهد کرد و این عدم اعتماد حتی اگر چنین گروهی از مخالفان سر قدرت بیایند عدم مشروعیت ایجاد می کند و باعث می شود که آن ها دوباره به دیکتاتوری روی آورند و از مردم خود بترسند. بنابراین ممکن است که چنین اپوزیسیونی بتواند به فرض بعید جمهوری اسلامی را از سر راه مردم بردارد، ولی در استقرار یک دموکراسی با مشکلات فراوان و اصولی مواجه خواهد بود. ما راه آسان تری داریم، شفافیت، علنیت و اتکای به مردم ایران و کمک خواهی از جامعه مدنی کشورهای آزاد برای پیشبرد اهدافمان و فکر می کنم اگر ایرانی ها خودشان به خودشان کمک کنند یعنی با هم همکاری و همدلی نمایند و در صدد تخطئه یکدیگر برنیایند و چشم و هم چشمی های کوچکی را که در یک بازی بزرگ در سطح ملی اصلا قابل قبول نیست کنار بگذارند بسیار بیش تر از هر کمک بین المللی دیگری می تواند به اتحاد بین مخالفین در مقابل جمهوری اسلامی یاری برسانند. 
چراغ آزادی: از ۲۵ بهمن ۸۹ و حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی یک سال گذشته است، شما عملکرد شورای هماهنگی راه سبز امید را در این مدت چطور دیدید؟
حسن شریعتمداری: من فکر می کنم مدت زمانی لازم بود تا شورای هماهنگی راه سبز امید به این نتیجه برسد که به تنهایی قادر به ایستادن در مقابل جمهوری اسلامی نیست و باید درهای خود را برای مذاکره با دیگران باز کند. این زمان لازم بود تا شورا به این نتیجه برسد که شبکه هایی که دراختیار دارد به اندازه ای نیست که از عهده چنین مهمی برآید و از طرف دیگر این شبکه ها افرادشان روز به روز پراکنده می شوند، عده زیادی از آن ها به خارج کشور می آیند، عده ای غیرفعال می شوند و ثانیا نبود یک برنامه روشن و عزم راسخ برای مقابله با جمهوری اسلامی به آن ها انگیزه لازم را نمی دهد که در خیابان ها جان خود را به خطر بیاندازند. توصیه من به این عزیزانی که در شورای راه سبز امید هستند این است که درها را بگشایند، خود را معرفی علنی کنند، شفافیت پیشه کنند، با بقیه شروع به مذاکره کنند و استراتژی واحدی را اگر خود دارند عرضه کنند تا مورد نقد قرار گیرد و اگر ندارند با دیگران به تدوین استراتژی دست بزنند. امروز دیگر هیچ اتحادی بر مبنای باقی ماندن در چارچوب قوانین اساسی جمهوری اسلامی در بین اپوزیسیون نه ممکن است و نه مفید. این نظام در مرحله پیشینی  گسیختگی و فروپاشی است و در چنین حالتی صحبت از این که اپوزیسیون زیر چتر شورای هماهنگی دور هم گرد آیند و با حمایت از شورا به امید این باشد که اصلاحاتی در درون این نظام صورت گیرد سخنی است که کسی را جذب نمی کند. این دوستان باید این واقعیت را بپذیرند، نگاهی نو به گذشته اندازند و با شهامت خواست گذار از این نظام را از طریق مسالمت آمیز علنی کنند. جایی برای این دوستان داخل این نظام نیست، باید مطمئن باشند. اگر فکر می کنند که آقای خامنه ای احمدی نژاد را برکنار خواهد کرد و به آقای هاشمی رفسنجانی میدان خواهد داد تا با این ها متحد شود، به نظر من وضع فعلی نشان می دهد حتی اگر احمدی نژاد کنار گذاشته شود جایی برای این دوستان نیست. این ها مانند بقیه اند، خیلی بیش از دیگران نیستند و باید این واقعیت را پذیرفته و در کنار دیگران قرار بگیرند.
چراغ آزادی: شورا مدعی است که به طور مرتب با دیگران در تعامل است، نظراتشان را می گیرد، می سنجد و مشورت می کند. با شما تاکنون ارتباطی داشتند؟ نظرخواهی کردند و یا نظراتتان را اعمال نموده اند؟
  1. خودی و غیرخودی نکنید
  2. ادامه رونق فیلپین؟
  3. مصاحبه با مسیح علینژاد: جنبش سبز را دو شقه کردند
  4. مصاحبه با شهریار آهی: مشاور رضا پهلوی نیستم
  5. عبدالله مهتدی: متاسفانه هنوز زود است




 
رجبعلی مزروعی را با سیاهکل چه کار
به بهانه‌ی حضور رجبعلی مزروعی
در مراسم سیاهکل سازمان اکثریت

مهدی اصلانی
اخبار روز: 

بهمن ماه امسال مصادف بود با چهل‌و‌یکمین سال‌گشت "حماسه ی سیاهکل" از این‌رو بر اساس سنت همه‌ی سالیان تبعید، همه ی شاخه‌ها و نحله‌های فدایی که خود را میراث‌دارِ جنبشِ فداییان خلق ایران می‌پندارند با برگزاری مراسم‌های ویژه در گرامی‌داشت این رُخ‌داد تاریخی کوشیدند.                                             
۴۱ سال پس از آن رُخ‌داد تاریخی، ترجمانِ مفهومِ زنده گی حماسه‌سازانِ سیاهکل را شاید بتوان در "نه" گفتن به قدرت پیدا کرد. یکی نه که مرگ، عقوبت داشت. قدرت‌ستیزانی که در دورانِ بی‌عملی و رخوتِ سیاسی حاکم بر شرایط آن روزگاران مقابلِ زور سر خم نکرده و شجاعت را وسیله‌ی بیان آرزو کردند. هم از این‌ رو است که رُخ‌داد سیاهکل را حماسه می‌خوانیم. قهرمانان "حماسه ی سیاهکل"‌ با حذفِ خود، به انکارِ هم‌نوایی با قدرت برآمدند. آنان دل‌بسته‌گان اردوی نیکی بودند که در راه رسیدن به اندیشه‌ی آرمانی‌شان رسمِ خویش‌کاری به جا آورده و بر خاک بوسه زدند. آئینی که مانده‌گاری فدایی در آن متبلور است. حذفِ خود به بهای عدم کرنش مقابلِ زور.                 
                                                                     
در میانِ سازمان‌های سیاسی برون‌مرز، از جمله جریان‌هایی که در معنا و مفهومی توامان تراژیک و کمیک هنوز خود را وام‌دارِ آرمان‌های سیاهکل می‌پندارد سازمان فداییان خلق (اکثریت) می‌باشد. موضوع این نوشته نه نقدِ سازمان اکثریت که نگاهی است به برگزاری مراسمِ سیاهکل توسط شاخه ی -غرب آلمان- این جریان، البته با حضورِ مهمانِ ویژه‌ی مراسمِ امسال رجبعلی مزروعی.                                                         
به ظاهر و در مدعا سازمان اکثریت با فاصله گرفتن از نظریاتِ فاجعه‌آمیزِ خود به ویژه در سالِ سیاه ۶۰، امروز خوانشی دیگر از سیاست ارائه می‌دهد. اما آن‌چه در این سازمان هم‌چون بیماری لاعلاج، مانده‌گاری سی‌ساله یافته فلسفه‌ی سیاسی حاکم بر آن است. زیر‌ساخت و جان‌مایه‌ی فکری این جریان با کم‌ترین تغییر نسبت به گذشته هم‌چنان راهنمای عمل این سازمان است. رهبران خطا‌پیشه‌ی این جریان در دهه‌ی ۶۰ با گفتمانِ غالب در جهان، با دفاعِ بی‌قید و شرط از سوسیالیسم واقعاً موجود و خط‌ِ امام و نظریه‌ی راهِ رشدِ غیر‌سرمایه‌داری، جنبشِ عظیم و توده‌ای فداییانِ خلق را به خفت‌بار‌ترین طریقِ ممکن در آستانِ خطِ امام سر بریدند و بخشی بزرگ از آن‌را به سربازان "امام خمینی" بدل کردند. سیاستِ خانمان‌براندازی که بیش‌ترین لطمه را به جنبش نوپای آزادی‌خواهی آن روز وارد کرد. سازمان اکثریت بیش از سه دهه با کم‌ترین تغییر هماره خوانشی از سیاست را نماینده‌گی کرده که بن‌مایه‌ی آن دفاع از جناحی از قدرت در مقابل بخشِ دیگرِ آن بوده است.                                                                                            
به موضوع و بهانه‌ی اصلی این نوشته بر می‌گردم. خبر آن بود: برگزاری ی مراسم سیاهکل، توسط شاخه‌ی غرب این سازمان در آلمان با حضور رجبعلی مزروعی، سخن‌گوی شاخه‌ی برون‌مرزی!! سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی و رئیس انجمن صنفی ی روزنامه‌نگاران.(؟!) که در چهل‌و‌یکمین سال‌گشت سیاهکل افتخار حضور در مراسم بر اکثریتی‌ها ارزانی داشتند. ایشان یکی از اعضای اصلی جریانی قلب با نام مجاهدین انقلاب اسلامی هستند که نظامِ امنیت و سرکوب پس از انقلاب با اینان آغازیدن گرفت. تجربه‌ی تاکنونی به ما می‌گوید که اکثریت چهره‌های امنیتی نظام به ویژه پس از سال ۶۰ در پوشش کارهای فرهنگی به تکلیف! عمل نموده‌اند. از برادر حسن و حسین، (حسین شریعتمداری و حسن شایانفر) سردمداران کارِ فرهنگی! گرفته تا فریدون وردی‌نژاد ریاستِ سابقِ خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی و عباس عبدی معاونتِ سابقِ سیاسی دادستان کل کشور و محسن امین‌زاده محسن آرمین و خسرو تهرانی و... اکثریت اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که هریک به فراخورِ موقعیت‌شان دستی در فرهنگ!؟ داشته‌اند. لیستِ چهره‌های فرهنگی! نظامِ اسلامی چنان بلند است که می‌توان تعدادی مازاد بر نیاز را به خارج صادر کرد. برای آشنایی بیش‌تر با مهمانِ ویژه ی مراسم سیاهکلِ سازمانِ اکثریت، جناب رجبعلی مزروعی، همین بس که ایشان از اوان سربازی در سال ۱٣۵۹ و در محل خدمت‌شان اداره ی عقیدتی سیاسی پایگاه هشتم شکاری اصفهان به تکلیف عمل می‌نمودند پس از خدمت سربازی و به دلیل علاقه‌ی وافر به کارهای فرهنگی به وزارت ارشاد نقل مکان نموده و سپس با فرنگی‌کاری سمت‌هایی هم‌چون رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در نیجریه (۱٣۶۵-۱٣۶٣)، وابسته ی فرهنگی در کراچی(۱٣۶٨-۱٣۶۵)، معاون مدیرکل اداره مطبوعات و رسانه‌های خارجی (۱٣۷۰-۱٣۶٨)، مدیر کل مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها(۱۳۷۰-۱۳۷۱)، مشاور مدیرکل مرکزِ مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها (۱٣۷۴-۱٣۷۱) و... را عهده‌دار بوده و پس از اخراج از چرخه‌ی قدرت و حکومت (نه حتا کناره‌گیری) در حال حاضر سخنگوی شاخه‌ی برون‌مرزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می‌باشند. تا این‌جای کار شاید حضور جناب رجبعلی مزروعی در کنار اکثریتی‌ها موضوعی چندان پراهمیت نبوده و بتوان آن‌را نوعی تعامل سیاسی ارزیابی کرد. سازمانی که با سماجت هنوز آرمان‌های خود را آرمان سیاهکل می‌داند دست در دست اصلاح طلبانی می گذارد که با توسل به علم ژنتیک از کارهای امنیتی و اطلاعاتی به مقام شامخ روزنامه‌نگار آن هم از نوع اصلاح‌شده و استادی چه و چه استحاله یافته‌اند. اما چرا سیاهکل؟
در بیانیه‌ی هیئت سیاسی سازمان اکثریت به مناسبت چهل‌و‌یکمین سالگشت سیاهکل آمده است: "امروز ما به نگرش، استراتژی و تاکتیکی دگرگون دست یافته‌ایم. اما آرمان‌های ما همان آرمان‌هایی است که در سرمای بهمن ۱٣۴۹ یارانِ ما جانِ خود را مشعل آن کردند" پرسش مشخص و ساده از اعضای هیئت سیاسی سازمان اکثریت و در راًس آن آقای بهروز خلیق، این است: رجبعلی مزروعی را با سیاهکل چه کار؟
مگر می‌توان سیاهکل را با کسانی آلود که حضورشان از اساس انکار فلسفه‌ی سیاهکل است. این دعوت در کجای سیاست جا دارد؟
آقای خلیق! نمی‌توان حتا با مفهومِ کج‌سلیقگی سیاسی عملی که بدان مرتکب شدید را توضیح داد. که عمل‌کردی این‌گونه دیگر حتا معنای اعوجاج سیاسی را هم درنوردیده. به راستی در میان سازمان‌های سیاسی شما دیگر "نوبرش را آوردید." تمامی تلاشِ سازمانی که شما بر راًس آن تکیه داده‌اید نوعی ائتلاف سیاسی را هدف می‌گیرد. شما کماکان در هرم قدرت متحد جست‌و‌جو می‌کنید. نوشِ جان و مفتِ چنگ‌تان. اما یک‌بار هم شده دست از سرِ سیاهکل بر دارید. مگر نه آن‌که هر کوشنده‌ی سیاسی که تنه‌اش به سازمانی که شما مسئول اول آن می‌باشید خورده باشد زخمی سیاستی است که در سال سیاه ۶۰ پیش گرفتید؟ مگر معتقد به مفهومی با عنوان ترمیم نمی‌باشید؟ این چه ترمیمی است که با دعوت از رجبعلی مزروعی می‌خواهید بدان فعلیت بخشید؟ این گونه و با این شکل سیاست کردن چنان‌چه در بیانیه‌ی اخیرتان آورده‌اید می‌خواهید: "همگام با دیگر نیروهای چپ دموکرات و سوسیالیست نقش برجسته‌ای در راه شکل‌‌دهی چپِ بزرگ ایفا کنید".                                                                                                      
از جمله میراثِ پربهای سازمانِ فدایی آثار به جامانده‌ی فداییان خلق است. کلت کمری و نوارِ صوتی حمید اشرف. نقاشی‌های بیژن. و یادگارهایی این‌گونه. آقای خلیق! شاید در ویترین لباس‌های به جا مانده از آن دوران پیراهنِ خونین و یخ‌زده‌ی سیاهکلی‌ها را که هنوز مایه‌ی ارتزاق‌تان است حفظ کرده باشید؟ آقای خلیق! به چه بهایی در مراسمِ سیاهکل پیراهنِ صفایی فراهانی را بر تن رجبعلی مزروعی پروو کردید؟ به چه قیمت پیراهنِ خونینِ ابراهیم را تن‌خورِ مهمان و متحدِ سیاسی‌تان نمودید؟ این‌ها که دستشان تا مرفق به خون فدایی و مجاهد آغشته است. فکر نمی‌کنید پیراهن برادرتان بهایی بیش از ده یورو ورودی ناقابل مراسم‌تان برای زیارت رجبعلی مزروعی داشت؟ چرا پیراهن خونین یوسف را با سیاه‌جامه‌ی زنجیرزنان و چاه‌کنانِ تاریخ تاخت می‌زنید؟ چرا حرمت می‌شکنید و قامتِ قدرت‌ستیزانِ جنبش فدایی را هم‌قدِ قدرت‌پذیری‌ سیاسی‌تان پایین می‌آورید؟ به همه چیز چوب حراج زدید. دیگر سیاهکل را در راه ائتلاف سیاسی‌تان سر نبرید. رجبعلی مزروعی را با سیاهکل چه کار؟



اخبار روز: 

مشاور رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما آقای دنیس رُُِِس نسبت به عواقبی که ساخت بمب اتمی توسط ایران می تواند به همراه داشته باشد، هشدار میدهد و در عین حال بر افزایش شدت تحریمات بر علیه ایران تأکید میورزد.
رُس که شصت و سه سال دارد، کارگزار سه رئیس جمهور آمریکا بوده و در سالهای اخیر تقریبا در هر گونه اقدامی که واشنگتن برای برقراری صلح در منطقه ی خاور نزدیک ترتیب داده، شرکت نموده است. او در سال ۲۰۰۹ از طرف آقای اوباما به عنوان مشاور مخصوص - بویژه در مورد ایران- تعیین شد. رُس در سال ۲۰۱۱ به علت مسائل شخصی از وظایف رسمی خود کناره گیری نمود. او در روز جمعه ی گذشته در گفتگوهای ویژه ای که در وزارت امورخارجه و دفتر صدارت اعظمی در برلین در جریان بود، حضور داشت.
مصاحبه ی زیرین توسط همکاران مجله ی اشپیگل آقایان اریش فولاح و دیتر بدانترس انجام گرفته است.

اشپیگل: آقای سفیر، ظاهرا که رئیس جمهور اسرائیل بنیامین نتانیاهو بطور جدی قصد بمباران پایگاههای اتمی ایران را دارد. حتی پرزیدنت اوباما هم با اشاره به "این راه حل"، به تهدید ایران پرداخته است. به نظر شما بزودی حمله ای صورت خواهد گرفت؟
رُس: هنوز به مرحله ی جنگ نزدیک نشده ایم و میتوان از آن جلوگیری کرد. هنوز راه حلهای دیپلوماتیک پایان نیافته اند. من روی اینگونه مذاکرات حساب می کنم.
اشپیگل: این تهدیدات به نظر شما بلوف هستند؟
رُس: خیر. این بیشتر از یک سخن پردازی است. این پیامی جدیست. لازم است که ایران این مطلب را بیاموزد که اگر به همین ترتیب به فعالیتهای اتمی ـ نظامی خود ادامه دهد، برای ریسک بزرگی که می کند، بهای سنگینی را باید بپردازد.
اشپیگل: وزیر دفاع اسرائیل اهود باراک گفته است: "زمان آن فرارسیده اشت که با این مسئله به شکل جدی تری برخورد شود." او بدین ترتیب سخنان همکار آمریکائی خود لئون پانتا را که گفته بود شاید اسرائیل در ماه آوریل دست به حمله بزند، تکرار کرد.
رُس: راستش را بخواهیم، باید گفت که وقت تنگ است. اسرائیلیها معتقدند که در پائیز ایران پروژه ی اتمی خود را به حدی گسترش خواهدداد که دیگر نسبت به یک حمله ی نظامی مصون خواهد بود. آن موقع دیگر ایران از مواضع خود عقب نشینی نخواهد کرد. اسرائیلیها از یک هولوکاست (قتل عام یهودیان بدست نازی ها- م) جدید وحشت دارند و به این کشور اجازه نخواهند داد که به تهدیدی جدی علیه امنیت آنها بدل شود.
اشپیگل: دولت ایران در سالهای گذشته از فرصت استفاده نموده و پناهگاه های امنی برای پایگاههای اتمی و مواد هسته ای بوجود آورده است. آیا اصلا یک حمله میتواند از اجرای برنامه ی اتمی آن کشور جلوگیری کند؟
رُس: من مخالف حمله ی نظامی هستم. البته در صورت شروع جنگ ایران بازنده خواهد بود و این کشور از نظر پیشرفت عقب خواهد ماند. با وجود این حمله ی نظامی آخرین چاره میباشد. باید پرسید که آیا ایران حاضر به این ریسک و پرداخت بهایش می باشد؟
اشپیگل: تهران تهدید کرده است که در صورت حمله ی هوایی به این کشور منطقه را به آتش خواهد کشید. آیا این سناریو اتفاق خواهد افتاد؟
رُس: ایران میداند که ایجاد تشنج در منطقه بیشتر از هر کسی به خودش صدمه می زند. و به همین دلیل هم نا آرام است. این کشور البته هنوز امکاناتی دارد: مثلاً متحدین مسلحش در لبنان. درست است که نیروهای حزب الله در اثر حوادث اخیر سوریه ضعیف شده اند، ولی هنوز هم قدرت ضربه زدن به اسرائیل را دارا می باشند.
اشپیگل: شما تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه ی هرمز و جلوگیری از صدور نفت منطقه را جدی میگیرید؟
رُس: ما باید هر تهدیدی از طرف ایران را جدی بگیریم. ولی رژیم ایران منطقی عمل میکند و دست به خودکشی نخواهد زد. رژیم ایران میداند که چنین مداخله ای در آبهای بین المللی بیشتر از همه به درآمد خودش لطمه زده و دولتهای همجوار را بر علیه اش خواهد شوراند. در حال حاضر روابط ایران با عربستان سعودی و امارات متشنج است. وزیر دفاع آمریکا پانتا اعلان کرده است عملی شدن این برنامه توسط ایران به معنای گذشتن از خط قرمز محسوب خواهد شد.
اشپیگل: آیا دولت آمریکا فقط قصد آنرا دارد که جلوی ساخت بمب اتمی را بگیرد؟ یا اینکه کاخ سفید قصد تغییر رژیم در تهران را دارد؟
رُس: خیر. هدف این است که رژیم ایران رفتار سبکسرانه و غیرمنطقی خود را تغییر دهد. اکثریت سازمان ملل موافق این نظر است. تهران در این مجمع پشتیبانی ندارد. آخرین رأی گیری مربوط به تحریم ایران به ضرر این کشور تمام شد. حتی سایر دولتهای اسلامی نیز نسبت به برنامه های اتمی تهران مشکوک هستند. ولی تغییر رژیم را ما به عهده ی مردم ایران می گذاریم.
اشپیگل: حتی گروههای مخالف با رژیم در داخل کشور نیز معتقدند که حمله به پایگاههای اتمی موجب همبستگی مردم ایران با دولت خواهد شد.
رُس: من چندان مطمئن نیستم.
اشپیگل: با اینکه شورای امنیت تا به حال چهار دفعه تحریمهایی علیه برنامه ی اتمی تصویب کرده است، ولی تا به امروز شاهد نتایج انها نبوده ایم.
رُس: شاید در مرحله ی اولیه ی تحریمها چنین بوده است. ولی در حال حاظر که آمریکا تا حد زیادی دست بانک مرکزی ایران را از معاملات بازار مالی جهان کوتاه کرده و از اول ژانویه اتحادیه ی اروپا نیز واردات نفت را متوقف خواهد کرد، به این کشور فشار خواهد آمد. در دو ماه اخیر ارزش پول ایران نسبت به دلار از نصف هم بیشتر کاهش یافته است. حالا وضعیت عوض می شود. مردم ایران دولتهای خارجی را مسئول سخت تر شدن وضعیت زندگی خود نمیدانند. آنها رژیم را مقصر می شناسند.
اشپیگل: بر فرض که چنین باشد؛ رهبر انقلاب علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد موفق شده اند که طرح اتمی را به صورت افتخار ملی جلوه گر کنند. حتی رهبر مخالفین حسین موسوی به عنوان یکی از رهبران "جنبش سبز" - که اینک تحت نظر است- در مصاحبه ای با اشپیگل همبستگی خود را با این برنامه ابراز داشت.
رُس: این همبستگی وجوددارد. فراموش نکنید که رهبری تهران به صورت رسمی فقط از حق استفاده ی مسالمت آمیز انرژی اتمی صحبت میکند. چیزی که باعث نگرانی سازمان ملل است ابعاد نظامی این طرح میباشد. باید ببینیم که دولتمردان ایران در این عرصه تا چه حد حاضر به مذاکره هستند.
اشپیگل: مگر جنگ علیه ایران شروع نشده است؟ ویروسهای کامپیوتری کارکرد پایگاه های اتمی را مختل می سازند و متخصصین اتمی این کشور توسط گروههای ویژه ای - که به احتمال زیاد از طرف اسرائیل ماموریت دارند- به قتل می رسند.
رُس: بسیاری از عملکردها را می توان تائید کرد. با آسیبی که به رشته های ارتباطی کامپیوتری زده می شود، می توان طرحهای اتمی را به تعویق انداخت. باید دید که کدام روش مناسب تر است.
اشپیگل: کشتار دانشمندان را عملی مشروع میدانید؟
رُس: خیر. کاخ سفید در این مورد نظر خود را بیان نموده است.
اشپیگل: شما بی چون و چرا روی مذاکرات دیپلماسی حساب باز کرده اید؟
رُس: من فکر میکنم که نهایتا مذاکرات بعد از ماه مارس یعنی بعد از انتخابات پارلمان ایران ادامه پیدا کنند. به احتمال زیاد گفتگو ها در استانبول صورت خواهد گرفت. ترکیه نمیتواند در مضمون مذاکرات نقشی داشته باشد. ولی در تدارک آن می تواند کمک بکند.
اشپیگل: تاکنون گفتگوهای کشورهای پنج+یک به شکل خنده آوری به ایران کمک کرده تا این کشور زمان بیشتری بدست آورد. چرا باید اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان حاضر باشند که دیگر بار بر سر میز مذاکرات جدیدی با ایران بنشینند؟
رُس:من سرخوردگی سران غربی را -که در این مذاکرات شرکت داشته اند- درک میکنم. ولی علائمی نیز وجود دارند که نشان میدهند ایران این بار تمایل بیشتری به ادامه ی مذاکرات دارد. معلوم میشود که این کشور این بار نفع و زیان خود را محاسبه کرده است.
اشپیگل: فکر میکنید که ایران در اثر فشار موجود آمادگی بیشتری برای توافق و حل بحران از خود نشان خواهد داد؟
رُس: حداقل گذشته نشان داده است که ایران به موقع عقب نشینی میکند. بنیانگزار این رژیم آیت آله خمینی هشت سال بعد از جنگ با عراق جام زهر آتش بس را سر کشید. همچنین در سالهای هشتاد تحریم های غرب باعث شد که رژیم از کشتار مخالفین در خارج از کشور دست بکشد.
اشپیگل: سقوط رئیس جمهور سوریه بشارالاسد چه تأثیری روی تهران خواهد داشت؟ آیا آمادگی ایران برای حل این بحران را افزایش خواهد داد؟
رُس: دیگر هیچ چیزی نمی تواند مانع سقوط رژیم اسد بشود. فقط زمان آن هنوز مشخص نیست. رژیمهائی که بر پایه ی زورگویی و کنترل استوارند، دوام زیادی نخواهند داشت. اطرافیان اسد هموطنانشان را از بین می برند. سرنگونی اسد برای سران تهران یک ضربه ی سنگین سوق الجیشی خواهد بود. ...
اشپیگل: ... که برای حفظ قدرتش بیشتر روی سلاحهای هسته ای حساب میکند. نمی توانیم با مسئله ی بمب اتمی ایران کنار آمده و با کشور اتمی ایران همزیستی کنیم؟
رُس: آن موقع همه ی همسایگان ایران و در درجه ی اول عربستان سعودی خواستار سلاحهای اتمی خواهند شد. ...
اشپیگل: ... که اسرائیل مدتهاست در اخنیار دارد. آیا نمتوانیم در خاور نزدیک هم به روشی که در زمان جنگ سرد بین آمریکا و شوروی معمول بود، عمل کنیم : حفظ تعادل از طریق ایجاد وحشت؟
رُس: خیر. مسکو و واشنگتن با وجود همه تضادهای ایدئولوژیک با هم به تبادل نظر می پرداختند. ما بین اسرائیل و ایران این ارتباطات وجود ندارد و اصلاً هیچ حساب و کتابی در کار نیست. گردانندگان سیاست در تهران می توانند سلاحهای خود را در اختیار دیگری بگذارند. چشم انداری که در آن ایران به عنوان قدرت اتمی به حساب بیاید، بسیار خطرناک خواهد بود.
اشپیگل: خطرناک تر از بمباران پایگاههای اتمی ایران؟
رُس: بله، چنین است.  
منبع: اشپیگل شماره ی ۶ سال ۲۰۱۲
مترجم: ف. انزلی






اخبار روز:
اخبار روز: روزنامه ی وطن امروز در گزارشی که روز گذشته به عنوان تیتر اصلی خود منتشر کرد، نوشت یک «عضو سفید» سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه تسلیم شده و احتمالا در طی روزهای آینده به تلویزیون آورده می شود تا علیه این سازمان و ارتباطات آن با فعالین و سخنگویان جنبش سبز که در این گزارش از آن به عنوان «تماس شیطانی» نام برده شده، افشاگری کند.
این روزنامه همچنین در شماره ی امروز خود به استناد «گزارش»ی که روز گذشته منتشر کرده، شورای هماهنگی جنبش سبز را به «جرم» «ارتباط» با فدائیان اکثریت به شدت مورد حمله قرار داده است:

تماس شیطانی
گزارش اصلی روزنامه وطن امروز ٢ اسفندماه ١٣٩٠
مفاد جلسه محرمانه شورای راه سبز امید با گروهک فدائیان خلق افشا شد
مفاد سلسله جلسات محرمانه شورای هماهنگی راه سبز امید با گروهک ضد انقلاب فدائیان خلق افشا شد.
به گزارش سرویس سیاسی باشگاه خبرنگاران، روزنامه وطن امروز با انتشار گزارشی مفاد سلسله جلسات محرمانه شورای هماهنگی راه سبز امید با گروهک ضد انقلاب فدائیان خلق را افشا کرد.
بر اساس این گزارش در راستای مجموعه تلاش‌های ضدانقلاب برای اجرایی کردن راهبرد «از گوگوش تا سروش» علیه جمهوری‌اسلامی، «جلسات گدایی» اعضای کمیته خارجی شورای هماهنگی راه سبز امید از گروهک‌های لائیک، سلطنت‌طلب و تروریست تحت عنوان «طرح تماس» ابعاد تاسف‌بارتری به خود گرفته است.
چندی پیش نیز با افشای پروژه بین سرویسی «هدیه ۶۰» جزئیات منزجرکننده‌ای از سرسپردگی فتنه‌گران به سازمان‌های اطلاعاتی غرب منتشر شده بود. در همین زمینه، اطلاعات موثق دریافتی «وطن‌امروز» حاکی است اردشیر امیرارجمند، مجتبی واحدی و رجبعلی مزروعی در جلساتی با کادر رهبری گروهک فدائیان خلق (اکثریت) (یکی از انشعاب‌های سازمان مسلح چریک‌های فدایی و از گروهک‌های لائیک و ضددین مخالف جمهوری‌اسلامی) درباره ساختارهای حکومت خیالی آینده ایران به توافق رسیده‌اند که این توافقات در چند محور مختلف بوده است.
از جمله نکات جالب این جلسات، موضع دریوزگی این عناصر و اصول و عقاید پس دادن به یک گروهک بدسابقه ضددین است به نوعی که محتوای جلسات، بیشتر شبیه محکمه تفتیش عقاید (انگیزیسیون) و تا حدودی بازجویی است. به گزارش «وطن‌امروز»، در پی این جلسات و رضایت گروهک فدائیان خلق (اکثریت) از مواضع ابراز شده و برنامه‌های ٣ فتنه‌گر فراری، کادر رهبری این گروهک به دنبال تمهیدات عملیاتی توافقات صورت گرفته با شورای هماهنگی فتنه‌گران می‌رود. به همین منظور، گروهک فدائیان برای توجیه مرتبطان داخل کشور، یکی از اعضای سفید خود را به ایران می‌فرستد.
این عضو به اصطلاح سفید به محض ورود به فرودگاه امام خمینی(ره) در پلکان هواپیما با نیروهای امنیتی که منتظرش بودند مواجه و دستگیر می‌شود.
«عضو سفید» آنقدر از این دستگیری شوکه شده که در همان پاویون فرودگاه به حرف می‌آید و اعترافات را آغاز می‌کند. در ادامه بازجویی‌ها، این فرد مفاد جلسات محرمانه مورد اشاره را بازگو کرده و اطلاعات گرانبهایی را در اختیار نیروهای امنیتی قرار می‌دهد.
بر اساس اعترافات صورت گرفته، امیرارجمند، واحدی، مزروعی و تنی چند از دیگر عناصر فتنه که در گزارشات آتی از آنها نام خواهیم برد، به صورت جداگانه به جلسات گروهک فدائیان خلق (اکثریت) دعوت می‌شوند و سوالات یکسانی از آنها پیرامون چند موضوع به عمل می‌آید، سپس پاسخ‌ها در جلسات هیات سیاسی‌- اجرایی این گروهک به بحث گذاشته می‌شود و پیرامون درخواست همکاری فتنه‌گران تصمیم‌گیری می‌کنند.

۲۵ بهمن و تحریم انتخابات
در راستای تلاش‌های چند ماهه فتنه‌گران برای پروژه آمریکا‌یی - اسرائیلی موازی‌سازی ۲۲ بهمن، یکی از محورهای فوری و کوتاه‌مدت توافقات به عمل آمده، مساله فراخوان ۲۵ بهمن و برنامه‌ریزی‌های عملیاتی در این باره بوده است.
لازم به یادآوری است ذیل«طرح تماس» تلاش‌های بسیاری از سوی فتنه‌گران برای ایجاد آشوب در روز ۲۵بهمن صورت گرفت که همه ناکام ماند.
«طرح تماس» محصول پیگیری‌های شورای هماهنگی راه سبز و تعامل نزدیک اتاق فکر فتنه با بیگانگان در بازنگری عملکرد فتنه‌گران و بررسی ناکامی‌های فراخوان‌های خیابانی است که پس از بررسی کارشناسی و مددگرفتن از نظرات طیف‌های مختلف مخالفان جمهوری اسلامی نهایی شد.
در نتیجه این بررسی‌ها فقدان پایگاه اجتماعی جریان فتنه در داخل جامعه به عنوان یکی از خلأهای جدی شناخته شده و در قالب این طرح تلاش می‌شود برای رفع آن متوسل به استفاده از هسته‌های تشکیلاتی گروهک‌های ضدانقلابی چون منافقین، کومله، دموکرات و سایر گروهک‌های تروریستی و محارب شوند.
موضوع دوم از توافقات کوتاه‌مدت صورت گرفته، بحث تحریم انتخابات ۱۲ اسفند است و کمیته خارجی شورای هماهنگی فتنه‌گران توضیحاتی در این زمینه به کادر گروهک فدائیان اکثریت ارائه می‌دهد.
امیرارجمند و واحدی که به‌ عنوان مشاوران موسوی و کروبی در این جلسات حضور داشتند در پاسخ به اینکه شما چگونه از نظر موسوی و کروبی درباره انتخابات و شکل برگزاری تجمع ۲۵ بهمن مطلع شدید، می‌گویند: ما نماینده تام‌الاختیار این دو هستیم و می‌توانیم در همه زمینه‌ها از طرف آنها تصمیم بگیریم. اما مزروعی که ظاهرا از طرف خاتمی سخن می‌گفته در قبال این سوال‌ که «خاتمی هیچگاه لفظ «تحریم» را به کار نبرده، شما چگونه بر تحریم تاکید می‌کنید؟» گفته است: «خاتمی صددرصد معتقد به تحریم است اما روحیه محافظه‌کارانه و ملاحظات حاکم بر روابط او در داخل کشور موجب می‌شود صراحتا لفظ تحریم را به کار نبرد اما راهکار ما قطعا تحریم است».

حکومت سکولار و لائیک
در واقع اعتبار نمایندگی موسوی، کروبی و خاتمی از سوی این ٣ تن، ۲۵ بهمن و تحریم انتخابات، نخستین موضوعاتی است که از سوی این گروهک به عنوان سوال مطرح می‌شود که پس از گرفتن پاسخ‌ها در سوال دوم از این ٣ نفر پرسیده می‌شود نظرشان پیرامون استقرار دموکراسی‌هایی از نوع سکولار و لائیک در ایران چیست؟
امیرارجمند در پاسخ می‌گوید: «موسوی عملا به نوعی تفکیک حکومت از مذهب رسیده بود و از من خواسته بود شاکله‌ای متناسب با یافته‌های جدید او طراحی کنم و من نیز این کار را انجام دادم. ساختاری که ارائه داده‌ام عملا نوعی از سکولاریسم مدرن است که ملاحظات مذهبی جامعه ایران را رعایت کرده و به نوعی سعی شده موجب حساسیت محافل و مراجع مذهبی ایران نشود».
مزروعی که سمت مشاور خاتمی را در دولت اصلاحات برعهده داشته، سوال را اینگونه پاسخ می‌دهد: «خاتمی به‌ عنوان یک روشنفکر پیشرو در قالب‌های گوناگونی اعتقاد خود را مطرح کرده و شما می‌توانید نظر مبنایی او را درباره سکولاریسم و مذهب در لابه‌لای ده‌ها تعبیر مختلف به آسانی پیدا کنید. او در این‌باره آنقدر پالس داده که نیازی به آوردن مصداق مشخصی نیست». مجتبی واحدی نیز می‌گوید: «آقای کروبی معتقد است هرچه مردم بخواهند مورد قبول است چه جمهوری‌اسلامی باشد و چه هر شکل دیگری».

سوال سوم؛ رژیم پادشاهی
سوال سوم گروهک اکثریت از این ٣ تن درباره جایگزینی رژیم پادشاهی با جمهوری‌اسلامی است که ناظر به ملاقات برخی عناصر فتنه (نظیر مجتبی واحدی و دیگران) با رضا پهلوی و سلطنت‌طلبان بوده است.
ارجمند این گزینه را کاملا رد می‌کند، مزروعی هم می‌گوید نظام پادشاهی نزد مردم ایران هیچ مقبولیتی ندارد اما واحدی پاسخ می‌دهد: «کروبی می‌گوید هرچه مردم بخواهند؛ قبلا جمهوری‌اسلامی با رای مردم تاسیس شد و اگر فردا رای مردم عوض شود و حکومت دیگری را بخواهند همان را باید اعمال کرد».

هاشمی‌رفسنجانی، موضوع سوال چهارم
سوال چهارم طرح شده در نوع خود بسیار جالب توجه است. سازمان می‌پرسد: «آیا راه ندادن هاشمی به مجلس ششم را اشتباه ارزیابی نمی‌کنید؟»
جالب اینکه سوال به نوعی طرح شده که جواب و موضع گروهک را نیز در خود آشکار دارد!
ارجمند پاسخ می‌دهد: «من که در آن زمان نه نماینده بودم نه کاندیدا بودم و نه در موضع تصمیم‌گیری اما این را می‌دانم که تئوری اصلی سعید حجاریان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۶ کلا در چارچوب ضدیت با هاشمی طراحی شده بود و به علت اختناقی که هاشمی و دولت او ایجاد کرده بودند، این تئوری هم موجه بود و هم کارکرد پیدا کرد و نتیجه داد، لذا نمی‌شد بعد از این همه موضع‌گیری سنگین و با وجود این تئوری او را به مجلس راه می‌دادیم».

خاتمی، پشت تصمیم حمله به هاشمی
مزروعی، عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم و صاحب جمله معروف «اگر مرگ موش هم مجانی توزیع شود مردم برای آن صف می‌کشند» پاسخ به سوال چهارم می‌گوید: «اصولا روحیه هاشمی، خان و خان بازی است و اگر او به مجلس می‌آمد حتما برای ریاست مجلس می‌آمد. در این صورت هم مدیریت مجلس را از دست می‌دادیم و هم خاتمی که در جایگاه ریاست‌جمهوری تازه‌کار بود یک هووی باتجربه در جایگاه رئیس قوه مقننه پیدا می‌کرد و اساسا شخص خاتمی پشت این تصمیم (راه ندادن هاشمی به مجلس ششم) بود».
واحدی بیان می‌کند: «هم من و هم کروبی از ابتدا از هاشمی بدمان می‌آمد، ضمن اینکه آمدن هاشمی به مجلس به معنی رئیس مجلس نشدن کروبی بود».
گفته می‌شود دلیل اصلی اختلاف کروبی و هاشمی بعضی مسائل شخصی و مطالبی بوده که هاشمی درباره کروبی بیان کرده که حتی به انجام تحقیقاتی در سطوح بالا انجامیده بود.

پرسش پنجم؛ عدم موفقیت خاتمی
در دوره اصلاحات امیرارجمند رابط ستاد موسوی با منافقین و رابط سرویس اطلاعاتی فرانسه با شورای هماهنگی فتنه در پاسخ به این سوال اظهار کرده: «خاتمی وقتی انتخاب شد نه آمادگی داشت، نه انتخاب شدن را جدی می‌دانست، نه کادر پخته‌ای داشت و نه از تجارب افراد پخته‌ای مانند میر‌حسین استفاده می‌کرد».
مزروعی نیز به ضعف‌های اجرایی و فقدان قاطعیت در خاتمی و رمانتیک بودن او اشاره می‌کند و با خنده می‌گوید: «محافظه‌کاری‌هایش را در لفافه عقل و تدبیر به خورد ما می‌داد». واحدی، خاتمی را شخصیتی «بزمی» می‌داند تا اجرایی و او را ترسو و بدون قاطعیت توصیف می‌کند و می‌گوید: «خاتمی کسی است که موقعیت بزرگی را تلف کرد، اگر دل و جرأتی که از کروبی دیدید خاتمی می‌داشت اوضاع اینگونه نبود».

جزئیات بیشتر
«وطن‌امروز» در شماره‌های آینده جزئیات بیشتری از مفاد جلسات گدایی فتنه‌گران از گروهک‌های ضدانقلاب و همچنین ارتباط این نشست‌ها با کنفرانس اطلاعاتی واشنگتن را در اختیار خوانندگان می‌گذارد. همچنین احتمال می‌رود در هفته‌های آینده فیلم اعترافات این عضو به اصطلاح سفید گروهک فدائیان خلق (اکثریت) از تلویزیون پخش شود.


انجمن فتنه‌گران مرده
یادداشت سیاسی روزنامه وطن امروز ٣ اسفندماه

روز گذشته «وطن امروز» در گزارشی جزئیاتی از طرح جدید سرویس‌های جاسوسی دشمنان جمهوری اسلامی که توسط فتنه‌گران در حال اجراست را فاش کرد. گزارشی که چون زلزله‌ای مهیب در میان ضدانقلاب تن‌شان را لرزاند و بازتاب بسیار گسترده‌ای نیز در رسانه‌های خبری داشت. در چارچوب طرح تماس، سلسله جلسات محرمانه‌ای بین شورای هماهنگی راه سبز امید (رسا) و همه گروهک‌‌های ضدانقلاب تحت مسوولیت و نظارت سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم جعلی صهیونیستی برای احیای جنبش به اصطلاح سبز در حال برگزاری است که افشای مفاد آن نمایش‌دهنده نهایت ذلت و خواری فتنه‌گرانی است که زمانی در همین نظام مسوول بودند. در روزهایی که جریان موسوم به جنبش سبز با حضور تاریخی مردم در دفاع از نظام اسلامی به کما رفت، بناگاه نام تشکلی موسوم به شورای هماهنگی «راه سبز امید» در رسانه‌ها نقش بست. امضای این شورا پای بیانیه‌هایی نشست که با «راهبرد یا مانیفست و مواضع» این جریان در قبال تحولات سیاسی ایران منتشر شد. با آنکه موسسان شورای هماهنگی راه سبز امید، ابتدا به صورت چراغ خاموش در صحنه‌ سیاست گام برداشته و سعی کردند فعالیت خویش را در فضایی غیر‌قابل پیش‌بینی انجام دهند اما زمان چندانی سپری نشد که طبق دستور سیا و موساد، اعضا و پایه‌گذاران آن خود را معرفی کردند و ناظران سیاسی در داخل و خارج کشور به زوایای اهداف و مقاصد تأسیس چنین تشکلی پی‌بردند. موسسان این شورا کسانی‌اند که مشاور و نماینده رسمی سران فتنه‌اند؛ اردشیر امیرارجمند، رجب مزروعی و مجتبی واحدی به ترتیب نماینده موسوی، خاتمی و کروبی هستند. این شورا چنانکه اعضای آن در مناسبت‌های مختلف تصریح کرده‌اند، تأسیس شده تا روند مخالفت‌ها و چالش‌ها با نظام اسلامی را مدیریت و هدایت کند. پس طبیعی است که نهادی با این تعریف، نیروها و توان خویش را برای برهه‌هایی ذخیره‌سازی خواهد کرد که برای نظام سرنوشت‌ساز است؛ یکی از این مقاطع انتخابات مجلس است که اکنون در آستانه ‌آن قرار داریم. رسا چنان‌که از فحوای مواضع آن پیداست، از انرژی کینه و انتقام سرشار است و در این مرحله که فاقد نیرو و نامزدهای لازم در میدان رقابت است، ضمن برگزاری جلساتی برای ایجاد اتحاد با اپوزیسیون، از تاکتیک‌های شناخته شده‌ بر هم زدن با هدف بر هم ریختن بساط فضای رقابت و امنیت انتخابات نهایت بهره را خواهد برد. تصمیم برای اجرای «طرح تماس» پس از آن اتخاذ شد که تمام اقدامات و دعوت‌های ضدانقلابی فتنه‌جویان رسا با کم‌محلی حتی هواداران‌شان مواجه شد تا جایی که در این‌باره نقد یکی از فعالان اصلاح‌طلب فراری که اکنون در لندن حضور دارد، جالب توجه است؛ آنجا که می‌نویسد: «شورای عزیز! اول لطف کن بگو کی هستی، بعد دعوت کن به پیاده‌روی! ما جونمونو بذاریم کف دستمون بریم خیابون که شما بگین ما سخنگوی مردمیم؟!». فتنه‌گران که در جلسات غیرعلنی‌شان به فقدان پایگاه اجتماعی نزد مردم معترفند، حال به تاکتیک اتحاد همه گروه‌های ریز و درشت معتقدند و اظهار می‌دارند با جنگ احزاب باید نظام را سرنگون کرد. نخستین افشاگری «وطن امروز» - که تداوم هم دارد_ مربوط به جلسه محرمانه اعضای رسا با گروهک ضدانقلاب و لائیک فدائیان خلق (اکثریت) بود که سوابق تروریستی نیز دارند ؛ جلسه‌ای که محتوای آن گدایی صریح نمایندگان سران فتنه از گروهکی ملحد و محارب که مدت‌هاست «مرده» است را نشان می‌دهد تا بلکه بتوانند بر پیکر جنبش سبز روحی بدمند!! مشاهده می‌شود

فتنه‌گران سابقا اصلاح‌طلب به قدری به حضیض ذلت افتاده‌اند که از تروریست‌های مرده با نهایت ‌‌خواری و دریوزگی، استمداد می‌کنند تا به‌زعم خود برای مقابله با نظام، جنبش را گسترش دهند. البته با وجود آنکه رسا در جلسات جداگانه ٣ عضو خود با فدائیان خلق بنا داشت راهکارهای اتحاد در برابر نظام اسلامی را بررسی کند، هر ٣ بار این جلسات به بازجویی فدائیان خلق از مشاوران سران‌فتنه و دادگاه «انگیزیسیون» تبدیل شد! مزروعی، امیرارجمند و واحدی هم به قدری با ذلت به سوالات و خواسته‌های گروهک مزبور پاسخ می‌دهند که رضایت این ضدانقلابیون دشمن ملت به دست می‌آید. اعضای رسا به عنوان نمایندگان سران فتنه، دیدگاه‌ها و افکار آنها را به فدائیان انعکاس می‌دهند و علنا معلوم می‌شود کسانی که سال‌ها ریاست دولت یا قوا را در نظام جمهوری اسلامی بر عهده داشته‌اند به قدری دچار افکار منحرف و ضدانقلابی شده و به دگردیسی رسیده‌اند و به حدی عمیق با جمهوری اسلامی عناد می‌ورزند که به چیزی جز ساقط کردن نظام نیندیشیده و حاضرند با رقاصه‌ها، ملحدین، منافقین و کومله تروریست، سلطنت‌طلبان، روشنفکران ضددین و... و در یک کلام از گوگوش تا سروش تا ته خط از بین بردن نظام بروند، نظامی که درخت آن با خون‌های پاک ٣۰۰‌هزار شهید آبیاری شده است. سران فتنه که به اذعان مشاوران‌شان معتقد به روی کار آمدن رژیمی سکولار یا سلطنتی و حتی لائیک و ضددین شده‌اند به قدری از راه امام دور شده‌اند که مایلند حکومتی که توسط آن مرد الهی سفرکرده و مجاهدت‌های شبانه‌روزی ملت به ثمر نشست و پس از گذشت ۱۴۰۰ سال از حکومت حضرت امیر علیه‌السلام، نظامی اسلامی در دنیا تشکیل شد، واژگون و رژیمی دست‌نشانده آمریکا جایگزین شود. البته بن‌بست و رکودی که فتنه در آن گرفتار شده، از نوعی نیست که با برگزاری چنین جلساتی یا دمیدن نفس مصنوعی اتحاد کامل اپوزیسیون، رفع شود. جنگ احزابی که با همبستگی شیطانی تمام دشمنان خبیث نظام به راه افتاده و در مرحله نخست در سال ٨٨ به پیروزی مقتدرانه جمهوری اسلامی منجر شد، ادامه دارد و هوشیاری مردم و بصیرت‌افزایی نخبگان، آن را کاملا به شکست می‌کشاند و نخستین خط مقدم آتی، انتخابات مجلس نهم در دوازدهم اسفند‌ماه است. همانطور که رهبر حکیم و مدبر انقلاب اسلامی فرموده‌اند، سال‌ها زمان می‌برد تا عمق لشکرکشی، طراحی و نقشه‌کشی دقیق دشمن و عمالش در فتنه ٨٨ افشا و آشکار شود.






اخبار روز: یک مقام وزارت خارجه ی روسیه بار دیگر نسبت به عواقت حمله ی اسرائیل و آمریکا به ایران، به این دو کشور هشدار داد. به گفته ی معاون وزارت خارجه ی روسیه، این احتمال وجود دارد که آمریکا از طریق پایگاه نظامی خود در قرقیزستان به ایران حمله کند. سخنگوی وزارت خارجه ی روسیه گفت حمله ی نظامی آمریکا به ایران می‌تواند بهانه‌ای باشد برای دست‌اندازی به منابع نفت و گاز آسیای مرکزی.

به گزارش رادیو فرانسه، گنادی گاتیلف، معاون وزارت خارجه ی روسیه، در کنفرانس مطبوعاتی‌اش در مسکو گفت: «هر نوع سناریوی نظامی علیه ایران، برای تمامی منطقه و همچنین برای مجموعه ی روابط بین‌المللی فاجعه‌بار خواهد بود».
او ادامه داد: «امیدوارم که اسراییل متوجه عواقب (حمله ی نظامی) باشد»؛ و باردیگر تأکید کرد که «امیدوارم به مرحله ی عملیات نظامی نرسیم».
بنابر این گزارش طی چند هفته ی اخیر، مقامات اسراییلی بارها در مورد احتمال حمله به ایران سخن گفته‌اند؛ اما با سفر اخیر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران، امید از سرگیری مذاکره میان جمهوری اسلامی و غربی‌ها، تا اندازه‌ای نگرانی عملیات نظامی را برطرف کرد. روزنامه ی فرانسوی لوموند، در شماره ی روز سه‌شنبه ٢١ فوریه (دیروز)، مطلب مفصلی تحت عنوان «به سوی مذاکره میان ایران و غربی‌ها» منتشر کرد؛ ولی کمتر از بیست و چهار ساعت بعد، همه ی رسانه‌های غربی نوشتند آخرین مأموریت آژانس انرژی اتمی با شکست مواجه شد. یک کارشناس انگلیسی گفت: «دیپلماسی فقط وقتی معنا می‌یابد که ایران با آژانس همکاری کند».
بی‌نتیجه ماندن مأموریت اخیر بازرسان، یکبار بار دیگر بخت مذاکره میان ایران و قدرت‌های غربی و امکان یافتن راه حل سیاسی را به شدت کاهش داده است.
به گزارش این منبع، تازه‌ ترین سخنان مسئولان بلندپایه ی روسیه نشان می‌دهد که مسکو به شدت نگران واکنش نظامی اسراییل و آمریکاست.
چند ساعت قبل از معاون وزارت خارجه ی روسیه، سخنگوی همین وزارتخانه- آقای "الکساندر لوکاشویچ"، احتمال حمله ی نظامی به ایران، از طریق یک پایگاه نظامی آمریکایی درقرقیزستان را مطرح کرد و چنین سناریویی را بسیار خطرناک دانست.
آقای "لوکاشویچ" گفت: «نمی‌توان فرض استفاده از این پایگاه را در صورت حمله به ایران نادیده گرفت».
روسیه نگران است آمریکا با هدف دست‌اندازی به ذخایر عظیم نفت و گاز کشورهای آسیای میانه، به بهانه ی خطر اتمی، به ایران حمله کند.
سخنگوی وزارت خارجه ی روسیه این نگرانی را صریحاً تشریح کرد و گفت: «در پشت فراخوان‌های مکرر برای جلوگیری از تکثیر سلاح‌های اتمی، ممکن است خواست دیگری نهفته باشد که عبارت است از کنترل جغرافیای سیاسی منطقه‌ای وسیع، که از نظر هیدروکربور (نفت و گاز) بسیار غنی است».
آقای "لوکاشویچ" نیز به نوبه ی خود تأکید کرد که «امیدواریم چنین سناریوی هولناکی تحقق نگیرد».
پایگاه نظامی قرقیزستان، پایگاه "مناس" است که در بیست کیلومتری شهر بیشکک قراردارد. این پایگاه در حال حاضر یکی از مراکز اصلی آمریکا برای اداره ی امور نظامی مربوط به افغانستان است.
قرقیزستان تنها کشوری است که هم‌زمان، وجود یک پایگاه نظامی آمریکایی و یک پایگاه روس را در خاک خود پذیرفته است.
دولت قرقیزستان اعلام کرده است که قصد دارد پایگاه آمریکایی مناس را در سال ٢٠١٤ برچیند. اما تاکنون، دولت آمریکا هر بار موفق شده که با چانه زدن و افزایش اجاره‌ بها، بقای این پایگاه استراتژیک را در قلب آسیای میانه تأمین نماید.

سخنان اخیر احمدی‌نژاد درباره اجرای بی‌بدیل قانون اساسی و نظارت رئیس‌جمهور بر عملکرد هر سه قوه، یک بار دیگر نگاه‌ها را متوجه او ساخت. آیا وی نگران اجرای مو به موی قانون اساسی است یا خیال دیگری در سر دارد؟
«رئیس جمهور باید بتواند بر تمام دستگاه‌های حکومتی نظارت داشته باشد» این گفته اخیر احمدی‌نژاد است. استناد او نیز به اصل ۱۱۳ قانون اساسی است اما گویا فراموش کرده که همین اصل قانون اساسی استثنایی دارد با این عنوان: «به جز اموری که به رهبری مربوط می‌شود».
همین استثنا بود که هیأت نظارت بر قانون اساسی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی را به بن‌بست کشانید. حالا محمود احمدی‌نژاد قصد کرده راه خاتمی را ادمه دهد اما نگاه‌ها چندان خوش‌بینانه نیست.
مرتضی کاظمیان تحلیلگر سیاسی مقیم پاریس معتقد است این سخنان احمدی‌نژاد بیشتر شعار تبلیغاتی است تا دغدغه پاسداشت قانون اساسی. به عقیده‌ی وی تاریخ مصرف احمدی‌نژاد تمام شده و او سعی می‌کند با اینگونه اظهارات در فضای اجتماعی و سیاسی ایران برای خودش وجهه‌ای بخرد.
بشنوید: گفت و گو با مرتضی کاظمیان

دویچه‌وله: آقای کاظمیان! محمود احمدی‌نژاد طی سخنانی خبر از تشکیل هیأتی داده که قرار است نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی را زیر نظر رئیس جمهورعهده‌دار باشد؛ در حقیقت همان هیأتی که آقای خاتمی برای اولین بار آن را تشکیل داده بود. ولی عده‌ای می‌گویند بعد از تغییر قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ اصولا رئیس جمهور مجاز نیست که بر سه قوه نظارت کند. نظر شما در این مورد چیست؟

مرتضی کاظمیان: طبق قانون اساسی رئیس جمهور برای نظارت بر اجرای قانون اساسی سوگند خورده و موظف است که حقوق شهروندان را پیگیر باشد و ادا کند. اما همچنان که در قانون اساسی به‌خصوص در اصل ۱۰۲ آمده، دایره اختیارات رهبر جمهوری اسلامی آنچنان وسیع است که طبیعتاً در خیلی از حوزه‌‌ها ازجمله به طور مشخص در حوزه‌ی قوه قضاییه، سازمان صدا و سیما، نیروهای انتظامی و نظامی، شورای نگهبان و مواردی از این دست اساساً امکان ورود رئیس جمهور وجود ندارد. یعنی این تناقضاتی‌ست که در قانون اساسی ما وجود دارد.

صرف نظر از بحث حقوقی، چه قدر این بیانات آقای احمدی‌نژاد را دغدغه‌ی قانونمندی او می‌دانید و چه قدر آن را به مسائل دیگر و مسائل حاشیه‌ای مرتبط می‌دانید؟
صرفنظر از این بحث حقوقی من فکر می‌کنم که اساساً در مورد آنچه آقای احمدی‌نژاد بیان کرده بایستی از دیدگاه کاملاً متفاوتی به این قضیه نگاه شود که با رویکرد آقای خاتمی در زمان تشکیل هیأت نظارت بر قانون اساسی فرق دارد. به عقیده‌ی من اساساً نقطه عزیمت دموکراتیکی در این سخنان احمدی‌نژاد وجود ندارد و او دغدغه‌ی این که بخواهد حقوق شهروندان را ادا کند یا از جوهره‌ی قانون اساسی پاسداری کند را ندارد. چنانکه آقای خاتمی داشت و اینجا بحث‌های سیاسی و پروژه‌های متفاوتی مطرح است.
آقای احمدی‌نژاد در سخنانش گفته که هیچ کس در جامعه بالاتر از قانون اساسی نیست و این را برخی از ناظران یکجور زورآزمایی در برابر قدرت رهبر توصیف کرده‌اند. به نظر شما آیا چنین است؟
طبیعتاً آقای احمدی‌نژاد تلاش می‌کند از خودش یک موقعیت متفاوتی در ساختار قدرت ارائه کند و نیروهایی را که در لایه‌های پیرامونی جامعه، اقشار نابرخوردار حامی او هستند یا کسانی که به هر علت جذب شعارها و ادبیات او شده‌اند، حفظ کند و تاکید کند برای این که در حاکمیت جمهوری اسلامی واجد اختیارات و قدرت پتانسیلی است و البته عرض اندام کند در برابر رویکردهایی که از سوی رهبر جمهوری اسلامی ابراز می‌شود.
ولی در واقع امر آقای احمدی‌نژاد فاقد حمایت اجتماعی معنی‌دار است و هم این که اساساً در حاکمیت جمهوری اسلامی مجموعه نیروهایی که ایشان را پشتیبانی می‌کنند به عقیده‌ی من چنان واجد قدرت نیستند که آقای احمدی‌نژاد بتواند پروژه‌های خودش را پیش ببرد. بنابراین به نظر من این شعارها حداکثر یک مانور تبلیغاتی آن هم در آستانه‌ی انتخابات باقی خواهد ماند.
به انتخابات اشاره کردید، با توجه به نزدیک بودن انتخابات مجلس فکر می‌کنید این سخنان احمدی‌نژاد چه قدر کارکرد انتخاباتی دارد؟


مرتضی کاظمیان می‌گوید احمدی‌نژاد در پی عرض اندام در برابر رهبر جمهوری اسلامی است مرتضی کاظمیان می‌گوید احمدی‌نژاد در پی عرض اندام در برابر رهبر جمهوری اسلامی است
به عقیده‌ی من آنچه ایشان ابراز کرده در این مقطع باید از زاویه همین رقابت‌های انتخاباتی تحلیل شود، حداقل در شرایط موجود. بعد از شش سال ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، تازه حالا ایشان دغدغه‌ی نظارت بر قانون اساسی را پیدا کرده، آن هم در حالی که مکرر از طرف نهادهای حقوق بشری و شخصیت‌های دموکراسی‌خواه در ایران بر رفتارهای غیرقانونی ایشان تأکید شده. حالا در مقطع انتخابات مجلس نهم با توجه به شدت گرفتن منازعه بین باند احمدی‌نژاد- مشایی و جریان‌های رقیب این سخنان مطرح می‌شود. البته باید تأکید ‌کنم که همه‌ی جریان‌های اصولگرا اعم از راست سنتی یا محافظه‌کاران و یا راست افراطی خودشان را به صراحت متکی و مبتنی بر رهبر جمهوری اسلامی می‌دانند و طبیعتاً این‌ها همه به نوعی منتقد و نقاد رویکردهای آقای مشایی و احمدی‌نژاد هستند.
اینجا در این مورد مشخص آقای احمدی‌نژاد تلاش می‌کند برای خودش، برای آن جریانی که در انتخابات هنوز معلوم نشده که قرار است دقیقاً با چه تابلویی حضور پیدا کند، یک هژمونی یا یک جایگاه سیاسی خاص تعریف کند و ای بسا بتواند با این مانورها، با این جذابیتی که ایجاد می‌کند و قدرت نمایی‌ای که ازخودش و بضاعت‌های خودش می‌کند، آرای بیشتری را به سوی نامزدهای طیف احمدی‌نژادـ مشایی سوق دهد.
و چه قدر فکر می‌کنید در این راستا می‌تواند موفق باشد؟ گفته می‌شود که در صحنه‌ی سیاست ایران آن گروهی موفق خواهد بود که بتواند رأی توده‌ی خاموش را در انتخابات جذب کند. آیا این سخنان آقای احمدی‌نژاد از آن میزان از جذابیت برخوردار هست که بتواند رأی این توده‌ی خاموش را جذب کند؟
واقعاً داوری در این مورد به عقیده‌ی من خیلی دشوار است. چون در حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ و سرکوب‌های متعاقب آن، مرکز ثقل انتقادات و اعتراضات متوجه رأس هرم سیاسی در ایران، یعنی رهبر جمهوری اسلامی شد و احمدی‌نژاد از نظر انتقادی به حاشیه رفت اما این به این معنا نیست که آقای احمدی‌نژاد واجد محبوبیت و جذابیت است. بخصوص طبقه‌ی متوسط شهری به عقیده‌ی من با ادبیات ایشان، با شعارها و با وعده‌هایش تعیین تکلیف کرده و احمدی‌نژاد به‌هرحال چهره‌ی جذابی برای طبقه‌ی متوسط شهری نیست.
اما در میان پایگاه‌های سنتی جریان راست و رأی دهندگانی که به طور سنتی حامی حاکمیت سیاسی موجود در ایران هستد یا لایه‌های فرودست و طیف‌های نابرخوردار جامعه، ممکن است که این قدرت نمایی‌ها یا این جلوه‌گری‌ها تأثیراتی داشته باشد. ولی من همچنان گمان می‌کنم اگر آقای احمدی‌نژاد این آرا را به طرف نامزدهای خودش سوق دهد، بیشتر نتیجه‌ی ریخت و پاش‌ها و کمک‌ها و وعده‌های مالی‌ـ اقتصادی‌ـ معیشتی است که داده می‌شود و نه این شعارهای سیاسی. زیرا اساساً این دست شعارها دغدغه‌ی طیف‌های نابرخوردار یا بخش‌های فرودست جامعه نیست. تورم و بحران‌های اقتصادی و ناامنی‌های معیشتی و بیکاری چنان بر فضای زیست اجتماعی ایران سیطره انداخته که مردم بیشتر این دغدغه را دارند. بخصوص کسانی از لایه‌های فرودست و اقشار و دهک‌های پایین جامعه که ممکن است در انتخابات مشارکت کنند.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی




روسیه غرب را از اقدامات عجولانه در باره ایران برحذر داشت

روسیه کشورهای غربی را از تصمیمات عجولانه در باره ایران برحذر داشت. پس از آن که مقام‌های جمهوری اسلامی به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه تحقیق از یکی از تاسیسات نظامی در تهران ندادند و این بازرسان اعلام کردند که دومین سفرشان به تهران ناموفق بوده است، اکنون روسیه می‌کوشد مشکلات بوجود آمده را به طریقی برطرف کند.
آلکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت خارجه روسیه روزچهارشنبه (۲۲ فوریه / ۳ اسفند) در مسکو اعلام کرد بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش از این یک بار از این مرکز نظامی که در جنوب شرق تهران واقع است بازدید کرده‌اند. لوکاشویچ خواستار آن شد که بازرسان ابتدا نظر خود را در باره بازدید مجدد از این تاسیسات نظامی بیان کنند.
سخنگوی وزارت خارجه روسیه اما هم زمان از دولت ایران خواست با بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کنند.


با گذشت دو روز از انتشار خبر سوزاندن قرآن و کتب مذهبی در پایگاه نظامی بگرام، دامنه تظاهرات اعتراضی در افغانستان گسترده‌تر شده و تا کنون در شهرهای گوناگون این کشور، دست‌کم چهار نفر کشته و ۲۰ نفر مجروح شده‌اند.
به‌رغم عذرخواهی فرمانده ناتو در افغانستان و برخی از مقامات بلندپایه دولت آمریکا از «سوزاندن و انهدام غیرعمدی و تصادفی» قرآن و برخی دیگر از کتب مذهبی مسلمانان در یک پایگاه نظامی آمریکا در افغانستان، تظاهرات اعتراضی گسترش یافته و در چندین شهر افغانستان هم‌چنان ادامه دارد.
بنا بر آخرین گزارش‌ها، در تظاهرات اعتراضی شهروندان افغانستان در روز چهارشنبه (۲۳ فوریه، ۳ اسفند) دستکم ۷ نفر کشته و ۲۰ نفر مجروح شده‌اند. یکی از معترضان اسلام‌گرا در کابل، دیگری در جلال‌آباد و دو تن دیگر به دست نیروهای پلیس در ایالت پروان کشته شده‌اند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، صدها معترض در کابل، بار دیگر فریاد «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر خارجی» سر داده‌اند و به نشانه اعتراض، به سمت اردوگاه فونیکس که مهم‌ترین پایگاه آمریکا در این شهر است، سنگ پرتاب کرده‌اند. گفته می‌شود برخی از معترضان شعارهایی افراط‌گرایانه در حمایت از طالبان سر داده‌اند. معترضان در جلال‌آباد، تصویر باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا و چند تانکر سوخت را به آتش کشیده‌اند و تلاش کرده‌اند تا وارد پایگاه ناتو در این شهر شوند.

سفارت آمریکا در کابل موقتا تعطیل و هرنوع سفر کارکنان سفارت در پایتخت افغانستان ممنوع شده است
با گذشت دو روز از انتشار خبر سوزاندن قرآن و کتب مذهبی در پایگاه نظامی بگرام، دامنه تظاهرات اعتراضی در افغانستان گسترده‌تر شده و تا کنون در شهرهای گوناگون این کشور، دست‌کم چهار نفر کشته و ۲۰ نفر مجروح شده‌اند.
در تظاهرات کابل تا کنون یک نفر کشته و ۱۰ نفر مجروح شده‌اند. پلیس ضد شورش کابل تلاش کرده تا معترضانی که تلاش می‌کردند تا راه منتهی به جلال‌آباد را مسدود کنند را متفرق کند. جاده جلال‌آباد از مهم‌ترین مسیرهای تجاری ورودی به پایتخت افغانستان است.
روزنامه نیویورک‌تایمز اعلام کرده که ممکن است دامنه اعتراضات به سفارت آمریکا در کابل هم بکشد و به همین خاطر مقامات آمریکایی سفارت را موقتا تعطیل و هرنوع سفر کارکنان سفارت و سربازان ناتو در پایتخت افغانستان را تا اطلاع ثانوی ممنوع کرده‌اند.

موج عذرخواهی مقامات آمریکایی از «هتک حرمت قرآن»
روز سه‌شنبه، بلافاصله پس از انتشار خبرها پیرامون سوزاندن و انهدام قرآن و کتب مذهبی در پایگاه نظامی بگرام، فرمانده ناتو در افغانستان ضمن عذرخواهی رسمی از مردم این کشور اعلام کرد که در این ماجرا عمدی در کار نبوده است و گفت که ناتو همه تلاش خود را به کار خواهد بست تا علل وقوع حادثه را بررسی کند و وعده داد که دیگر چنین اتفاقی رخ ندهد.
گفته می‌شود وجود این کتاب‌های مذهبی در این پایگاه نظامی، به این خاطر بود که در اختیار زندانیان و بازداشت‌شدگان محبوس در آنجا قرار گیرد، اما به گفته برخی از مقامات نظامی، شورشیان طالبان از این کتاب‌ها برای ارسال پیام‌ها و کد‌های مخفیانه به یک‌دیگر استفاده می‌کردند.

ژنرال جان آلن، فرمانده آمریکایی نیروهای بین‌المللی در افغانستان
یکی از مقامات دولت آمریکا که نخواست هویتش فاش شود، در گفت‌وگو با رویترز گفته کارکنان پایگاه نظامی بگرام تصمیم به حذف «ادبیات افراط‌گرایانه» گرفت بودند و می‌خواستند این کتاب‌ها را از کتاب‌خانه این پایگاه حذف کنند. به اعتقاد او «آنها با دلایلی منطقی این کتاب‌ها را از کتاب‌خانه خارج کردند، اما محو کردن آنها را به شکل بدی انجام دادند.»
تعداد کتاب‌های سوخته‌شده هنوز رسما اعلام نشده، اما ژنرال جان آلن، فرمانده آمریکایی نیروهای بین‌المللی در افغانستان در پیام ویدئویی عذرخواهی که روز سه‌شنبه خطاب به مردم این کشور منتشر کرده بود، اعلام کرد که با نظارت و همکاری مقامات مذهبی، روند بازسازی و احیای برخی از آنها ادامه خواهد داشت.

پیش‌بینی می‌شود تظاهرات اعتراضی مسلمانان در روزهای آتی هم ادامه یابد
علاوه بر ژنرال جان آلن، لئون پانه‌تا، وزیر دفاع آمریکا نیز در پی وقوع این حادثه، روز گذشته در بیانیه‌ای که از سوی پنتاگون صادر شد، گفت که «عمیقا متاسف» شده و به این خاطر از مردم افغانستان رسما عذرخواهی کرد. جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید هم با محکوم کردن این اقدام، عذرخواهی رسمی خود را اعلام کرد.
حامد کرزای، رئیس‌جمهور افغانستان و مقامات طالبان هم «بی‌حرمتی به قرآن» را محکوم کردند و اقدام نیروهای ناتو را «تحقیر ارزش‌های اسلامی» خواندند. طالبان می‌گویند اقدام آمریکایی‌ها «وحشیانه» بوده است. دفتر حامد کرزی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که «چهار جلد قرآن در این حادثه سوخته شده و مقدس‌ترین ارزش‌های اسلامی مورد تحقیر قرار گرفته است.»
به نظر می‌رسد موج عذرخواهی مقامات آمریکایی، تاثیری در کاهش خشم معترضان مسلمان نداشته و پیش‌بینی می‌شود که این اعتراضات در روزهای آتی هم ادامه یابد.

پس از بی‌نتیجه ماندن دومین سفر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران، رسانه‌های غربی احتمال حمله اسرائيل به ایران را جدی‌تر می‌بینند. آزمایش موشکی جدید ایران این گمانه‌زنی‌را تشدید کرده‌است.
بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از عدم همکاری ایران گزارش داده‌اند. همزمان مانور نظامی جمهوری اسلامی با رمز کد "انتقام خدا" نگرانی‌ها را در زمینه تقویت احتمال درگیری نظامی میان ایران و اسرائيل تشدید کرده است. در این مانور، جمهوری اسلامی تازه‌ترین موشک‌ها، سیستم رادار و توپ‌های ضدهوائی خود را مورد آزمایش قرار داد.
به‌گفته مسئولان جمهوری اسلامی، این مانور با توجه به تهدیدهائی صورت گرفته که به ویژه تاسیسات اتمی ایران را هدف قرار داده‌اند. هدف این رزمایش نیز بهبود توانائی عملیاتی امکانات دفاعی ایران اعلام شده است.

خطر اسرائيل جدی است
زود دویچه‌تسایتونگ انجام رزمایش جدید جمهوری اسلامی را دلیلی بر آن دانسته که «رهبری تهران امکان حمله نظامی اسرائيل به مراکز هسته‌ای خود را جدی  گرفته است.» نویسنده این روزنامه آلمانی می‌نویسد:«نیروی هوائی اسرائيل سرگرم تمرین پروازهای دوری است که برای بمباران هدف‌هائی با ۲ هزار کیلومتر فاصله در خاک ایران ضروری است.»
برپایه گزارش زوددویچه تسایتونگ، علاوه بر تمرین‌های هوائی، اسرائيل به تازگی موشک‌های یریشوی خود را آزمایش و از بیم حمله‌های انتقامی جمهوری اسلامی، تمرین‌های ویژه حفظ غیرنظامیان را نیز آغاز کرده است.
در همین گزارش، به اظهارات مارتین دمپسی رئیس ستاد ارتش آمریکا در شبکه تلویزیونی سی ان ان (یکشنبه ۱۹ فوریه) اشاره شده است. وی اعلام کرده که اسرائیلی‌ها می‌توانند امکان دسترسی ایران به تسلیحات هسته‌ای را به تاخیر بیاندازد. رئیس ستاد ارتش آمریکا در عین‌حال هشدار داده که برخی مراکز هسته‌ای ایران قابل دسترسی نیستند و زمان حمله‌ای که می‌تواند بی‌ثباتی ایجاد کند هنوز فرا نرسیده است.

رسانه‌های آمریکا و جزئیات طرح حمله اسرائيل
ظاهرا اظهارات مقام نظامی آمریکائی خوشایند مقامات اسرائيلی نبوده است. تام دانیلون  مشاور امنیتی رئیس‌جمهور آمریکا آخر هفته گذشته به اسرائيل سفر کرد. در جریان این سفر بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر و اهود باراک وزیردفاع اسرائيل به مشاور اوباما گوشزد کردند که اظهارات تنش میان ایران و اسرائيل داغ‌تر از همیشهرئیس ستاد ارتش ایالات متحده را سنجیده نمی‌دانند.


به‌گزارش روزنامه هاآرتص، نخست‌وزیر و وزیر دفاع اسرائيل بیش‌تر از این موضوع خشمگین هستند که رسانه‌های آمریکائی جزئیات مربوط به عملیات نظامی اسرائیل علیه مراکز هسته‌ای ایران را در اختیار افکار عمومی قرار داده‌اند.
رسانه‌های آمریکائی اعلام کرده‌اند که اسرائيل در درجه نخست تاسیساتی را هدف قرار خواهد کرد که کارشان تجزیه مواد مورد نیاز برای ساختن بمب اتمی است. مراکز هسته‌ای نطنز و فردو و رآکتور آب سنگین اراک  از جمله این هدف‌ها هستند. در نطنز و فردو اورانیوم غنی می‌شود و در رآکتور آب‌سنگین اراک می‌توان روزی پلوتونیوم تولید کرد.

آماده برای بمباران‌های مکرر
محافل نظامی اسرائيل، با اشاره به این که مراکز غنی سازی اورنیوم نطنز و فردو در ۸۰ کیلومتری عمق زمین قرار دارند، معتقدند که بمب‌افکن‌‌ها باید این هدف‌ها را چند بار بمباران کنند تا این تاسیسات دست‌کم برای چند‌سال قابل دسترسی نباشد. بمباران تاسیسات موشکی، هدف دوم اسرائیلی ها است.
زوددویچه‌تسایتونگ می‌نویسد:«اسرائيل ۱۲۵ جنگنده اف ۱۵ و اف ۱۶ خود را برای پروازهای طولانی به تانک‌های اضافی مجهز کرده‌است. علاوه بر این، موشک‌ها و هواپیماهای بدون خلبان نیز برای شرکت‌در عملیات آماده شده‌اند.»
روزنامه آلمانی، با اشاره به این که ارتش آمریکا در پایان سال ۲۰۱۱ خاک عراق را ترک کرده است، در پایان گزارش خود تاکید می‌کند:«خشونت‌طلبان اسرائيلی شرایط را برای حمله به ایران مناسب‌تر از همیشه می‌یابند. آن‌ها معتقدند هواپیماهای اسرائيلی به راحتی می‌توانند از فضای عراق بگذرند و باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا، هرچقدر هم که مخالف باشد، به سختی می‌تواند در آستانه انتخابات اقدام اسرائيل را مورد پشتیبانی قرار ندهد.»
لئون پانتا وزیر دفاع آمریکا قبلا گفته است که کشورش تنها زمانی علیه ایران وارد کارزار می‌شود که جمهوری اسلامی دست به حمله‌های انتقامی علیه پایگاه‌های متحدان واشنگتن در منطقه بزند.

دو کشتی جنگی ایران در مدیترانه
روزنامه محافظه‌کار تایمز لندن روز سه‌شنبه (۲۱ فوریه) جمهوری اسلامی مسلح به بمب اتمی را تهدیدی جدی برای سایر کشورهای منطقه دانسته است. این روزنامه در تفسیری نوشت:«ایران هیچ دلیلی برای دستیابی به سلاح‌اتمی ندارد، جز آن‌که بخواهد از آن در رفتار تهاجمی خود استفاده کند.»


تایمز با اشاره به این که دو کشتی جنگی ایران روز شنبه گذشته وارد آب‌های مدیترانه شده‌اند، به تفسیر خود چنین ادامه داده است:«کشورهای غربی حاضر به حمله نظامی نیستند. اسرائيل یک ایران اتمی را خطری برای موجودیت خود می‌داند و به‌نظر می‌رسد حاضر به صرفنظر کردن از حمله نظامی نیست. نشانه‌های یک جنگ در افق آشکار شده  و جهان مثل یک ‌خوابگرد به آن نزدیک می‌شود، بدون آن که مانع آن شود.»

تفسیر تایمز با این عبارت به پایان می‌رسد:«پیش از آن که یک تنش احتمالی به یک تنش واقعی تبدیل شود، باید کوشید رهبران ایران را به فواید بازگشت به بشریت متقاعد کرد.»

جنگی که به ایران محدود نمی‌شود

روزنامه لیبرال "استاندارد"، چاپ اتریش هم رسانه ‌دیگری است  که روز چهارشنبه (۲۲ فوریه) به احتمال درگیری نظامی میان اسرائيل و ایران پرداخته است.

مفسر این روزنامه نوشته است:«گذشته نزدیک خاورمیانه پر از مواردی است که در آن سیاستمداران مسئول به دام تحلیل‌های خودشان افتاده‌اند. روشن‌ترین نمونه طبعا جنگ ۲۰۰۳ عراق و همچنین جنگ سال ۲۰۰۶ اسرائيل در لبنان است. در این معنا، باید به‌طور کلی به استفاده از اصطلاح حمله نظامی پایان داد. این، عملیات نظامی و جنگ درازمدتی خواهد بود که به ایران محدود نمی‌شود، بلکه متحدانش لبنان، سوریه و باریکه غزه را هم در بر می‌گیرد.»

منطقه‌ی بابا عمرو در حمص (سه‌شنبه، ۲۱ فوریه) پادشاه عربستان در تماس با دیمتری مدودف گفته است در شرایط فعلی سیاست "گفت‌وگو" بی‌فایده است. یک نماینده ‌شورای ملی سوریه می‌گوید، گزینه غیر از حمله‌ نظامی به سوریه، یک جنگ داخلی فرسایشی است.
بسما کودمانی، از رهبران شورای ملی سوریه، روز چهارشنبه (۲۲ فوریه / ۳ اسفند) به خبرگزاری رویترز گفت: «تمایل شورای ملی سوریه به دخالت نظامی خارجی‌ها برای حل بحران این کشور پیوسته بیشتر می‌شود». وی مداخله‌ نظامی را یگان راه‌حل خواند.
کودمانی می‌گوید: «از دو راه ناگوار ما باید یکی را انتخاب کنیم: یا دخالت نظامی از خارج را بپذیریم یا به یک جنگ داخلی فرسایشی درازمدت تن دهیم».
عضو بلندپایه‌ی شورای ملی سوریه در گفت‌وگو با رویترز از روسیه خواست، برای رساندن کمک به نیازمندان، به ویژه در شهر حمص، دولت سوریه را زیر فشار بگذارد. روسیه تنها پشتیبان رژیم بعث سوریه است که با هر گونه دخالت خارجی در سوریه مخالفت می‌کند.
در حالی که بخشی از اپوزیسیون سوریه به دخالت نظامی در این کشور تمایل نشان می‌دهد، دولت آمریکا می‌گوید که با هرگونه اقدامی که بحران سوریه را تشدید کند مخالف است.
جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید در این رابطه گفت: «ما همچنان معتقدیم که بهترین راه حل برای بحران سوریه، مذاکرات سیاسی است».
روز سه‌شنبه (۲۱ فوریه) ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در جمع خبرنگاران اظهار داشت: «به نظر ما فرستادن اسلحه بیشتری به سوریه در حال حاضر مشکلی را حل نمی‌کند.» او در عین حال تاکید کرد که در صورت ادامه‌ی خشونت‌ها در سوریه، آمریکا «به اقدامات دیگری» متوسل خواهد شد.
برخی از ناظران سیاسی اظهارات نولند را چرخشی در سیاست آمریکا تعبیر کرده‌اند. آنها معتقدند که احتمال کمک‌های نظامی آمریکا به مخالفان رژیم بعث قوت گرفته است.
ملک‌عبدالله به مدودف: سیاست گفت‌وگو بی‌فایده است
ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، در گفت‌و‌گویی تلفنی با دمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه، سیاست گفت‌وگو برای حل بحران سوریه و پایان دادن به خونریزی در این کشور را "بی‌فایده" خواند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ملک عبدالله در این گفت‌و‌گو از مدودف انتقاد کرد که روسیه باید پیش از وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در باره سوریه با اعراب مشورت می‌کرده است.
ارتش هم در شهر حمص تلفات چشمگیری متحمل شده است. پادشاه عربستان سعودی در مکالمه تلفنی با مدودف گفته است: «امروز گفت‌وگو درباره‌ی آنچه که هم‌اکنون دارد در سوریه رخ می‌دهد بیهوده است.»

ارتش هم در شهر حمص تلفات چشمگیری متحمل شده است.
کاخ کرملین روز چهارشنبه بیانیه‌ای در رابطه با تماس رهبران دو کشور انتشار داد. ولی در این بیانیه‌هیچ اطلاعی از مضمون گفت‌وگوی طرفین داده نشده است.
بیانیه‌ی ملک عبدالله زمانی انتشار یافت که بزرگترین تشکل اپوزیسیون سوریه خواستار مداخله‌‌ی نظامی خارجی در سوریه و حفاظت از حریم هوایی این کشور توسط نیروهای بین‌المللی شد.

ارتش سوریه به کشتار هرروزه ادامه می‌دهد
همزمان با تلاش‌های جامعه‌ی جهانی برای یافتن راه حل بحران سوریه، رژیم بعث به کشتار مخالفان ادامه می‌دهد. روز چهارشنبه (۲۲ فوریه) نیز شهر حمص زیر آتش بمب و خمپاره بود.
بر اساس گزارش‌های نیروهای وابسته به اپوزیسیون، تا بعدازظهر چهارشنبه در نقاط مختلف سوریه دست‌کم ۵۱ نفر کشته‌شده‌اند که باید دو خبرنگار خارجی را نیز به آنها افزود.
گفته می‌شود دست‌کم ۱۷ نفر از کشته‌شدگان از منطقه‌ی بابا عمرو در حمص بوده‌اند.
خبرگزاری رویترز از کشته‌شدن ۲۷ مرد جوان در استان ادلب خبر می‌دهد. از آنجایی که دست‌های کشته‌شدگان بسته شده و همگی بر اثر اصابت گلوله جان باخته‌اند، احتمال می‌رود که آنها به‌طور دسته‌جمعی اعدام شده باشند.
خبرگزاری فرانسه به نقل از فعالان حقوق بشر می‌نویسد که از آغاز ناآرامی‌ها تا کنون بیش از ۷ هزار و ۶۳۰ نفر کشته شده‌اند. بیش از۵ هزار و ۵۰۰ تن از کشته‌شدگان از مخالفان دولت بوده‌اند، یکهزار و ۷۰۰ نفر به نیروهای دولتی تعلق داشته‌اند و ۴۰۰ نفر نیز سربازانی بوده‌اند که از ارتش گریخته و به اپوزیسیون پیوسته‌اند.

ارتش با توپ و تانک منطقه‌ی بابا عمرو را زیر آتش قرار داده و بسیاری از خانه‌های مسکونی را ویران کرده است.
کشته‌شدن دو خبرنگار خارجی؛ «خشونتی بی‌شرمانه»
ارتش با توپ و تانک منطقه‌ی بابا عمرو را زیر آتش قرار داده و بسیاری از خانه‌های مسکونی را ویران کرده است. روز چهارشنبه (۲۲ فوریه) ماری کالوین، خبرنگار پرآوازه‌ی آمریکایی و رمی اکلیک، عکاس- خبرنگار فرانسوی بر اثر اصابت خمپاره به محل اقامتشان در منطقه‌ی باب عمرو در شهر حمص کشته شدند.
خانم کالوین که برای روزنامه‌ی "ساندی تایمز" کار می‌کرد، سال ۲۰۱۰ به عنوان "خبرنگار سال" برگزیده شده بود. اکلیک، عکاس ۲۸ ساله که همکار "لوموند"، "تایم" و "وال استریت ژورنال" بود، جنگ‌ها و ناآرامی‌های گوناگونی، از جمله قیام‌های مردم تونس و مصر و لیبی را به تصویر کشیده بود.
وزارت خارجه آمریکا کشته ‌شدن این دو خبرنگار را «خشونتی بی‌شرمانه» دانست. ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت که این «نمونه‌ی دیگری است از یک خشونت بی‌شرمانه» رژیم سوریه.
روز دوشنبه نیز یک عکاس سوری که برای رسانه‌های خارجی عکس تهیه می‌کرد کشته شده است.
ارتقاء جایگاه "شورای ملی سوریه"
خبرگزاری آلمان می‌نویسد که دولت این کشور قصد دارد با پشتیبانی از "شورای ملی سوریه"، جایگاه بزرگترین نیروی اپوزیسیون رژیم بعث را در سطح بین‌المللی ارتقاء دهد.
آندریاس پشکه، سخنگوی وزارت خارجه‌ی آلمان روز چهارشنبه ضمن تاکید براین‌که وضعیت سوریه بحرانی است، گفت: جامعه‌ی جهانی باید فعالیت خود را برای کمک به مردم سوریه و پایان دادن به خشونت در این کشور هماهنگ کند.
در کنفرانس "دوستان مردم سوریه" که روز جمعه، ۲۴ فوریه در پایتخت تونس برگزار می‌شود، گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان کشورش را نمایندگی خواهد کرد.
علاوه بر آقای وستروله ۶۰ سیاستمدار بلندپایه، از جمله هیلاری کلینتون، وزیر خارجه‌ی آمریکا، نمایندگان اتحادیه‌ی اروپا و اتحادیه‌ی عرب و نیز شورای ملی سوریه شرکت خواهند کرد. روسیه به این دلیل که دولت سوریه به این نشست دعوت نشده، از شرکت در آن خودداری می‌کند.




نقش سازمان بین المللی کار در حمایت از تشکل ها و کارگران ایرانی

 مجله هفتگی «کارنامه» که روزهای دوشنبه از راديو فردا پخش و روزهای سه شنبه تکرار می شود، به مسائل هفت ميليون و ۵۰۰ هزار کارگر ايرانی می پردازد که با خانواده  های شان حدود ۳۰ ميليون نفر از جمعيت ايران را تشکيل می دهند.

                                            اخبار

سايت «اتحاديه آزاد کارگران ايران» گزارش داد کارخانه پروفيل ساوه از حدود يک ماه پيش دچار اخلال در توليد شده و بارها دو شيفت ۱۲ ساعته خود را به يک شيفت هشت ساعته تقليل داده و گاهی نيز در طول اين مدت چند روز تعطيل شده است.

بر اساس اين گزارش، کارگران اين کارخانه و کارخانه نورد لوله صفا که حدود ۲۵۰۰ نفر هستند سه ماه دستمزد از کارفرما طلبکارند.

با اين حال، کارفرما به کارگران گفته است وضعيت از اين هم بدتر خواهد شد.

                                             ***

۲۰۰ تن از پرستاران بيمارستان فوق تخصصی قلب تهران در اعتراض به نحوه محاسبات عيدی سالانه خود در مقابل اين بيمارستان دست به تجمع زدند.

به گزارش خبرگزاری ايلنا، پرستاران معترض گفته اند: از خرداد ماه نحوه انعقاد قرارداد بيمارستان با پرستاران طبق مصوبه هيئت دولت مبنی بر حذف شرکت‌های واسطه‌ای پيمانکاری تغيير کرده و با پرستاران شرکتی به عنوان پرسنل دولتی قرارداد بسته شده است. اما به گفته اين پرستاران، دولتی بودن آنها فقط اسمی است.

پرستاران معترض خواستار دريافت عيدی مشابه سال های گذشته بر مبنای دو پايه حقوق، بودند.

                                              ***

ریيس کانون هماهنگی شورای اسلامی کار بوشهر از تعطيلی بيش از ۶۰ واحد توليدی در چند سال اخير در اين استان خبر داد و افزود: ۸ واحد بزرگ تعطيل و نيمه تعطيل در بوشهر وجود دارد.

به گزارش خبرگزاری ايلنا، محمد اسماعيل دشمن زياری با اشاره به اينکه اين تعداد تعطيلی واحد‌ها به غير از منطقه عسلويه بوده است، گفت: بعضی از شهرداری‌های استان بوشهر از جمله شهرداری گناوه، بوشهر، برازجان به اخراج تعداد زيادی از کارگران خدماتی خود پرداخته‌اند.

به گفته وی، واحد‌های توليدی مانند «نساجی اعتماديه» با حدود ۱۰۰ کارگر، «رنگ سازی قهر» با بيش از ۵۰ کارگر، «مجموعهٔ پوليمر» با بيش از ۷۰۰ کارگر، «صنايع دريايی صدرا» که زمانی ۳۵۰۰ کارگر داشت و «گونی بافی شفق» با ۲۰۰کارگر همگی يا تعطيل شده و يا در شرف تعطيلی هستند.

                                                  ***

ریيس کانون هماهنگی شورای اسلامی خراسان جنوبی اعلام کرد: کارخانه قند بهستان با ۱۰۰ کارگر رسمی و ۶۰ کارگر فصلی نتوانسته است شش ماه حقوق معوقه کارگران خود را بپردازد.

علی سالاری يکی از مهمترين عوامل ايجاد بحران در کارخانه‌ها را افزايش قيمت حامل‌های انرژی به تبع هدفمندی يارانه‌ها دانست.

                                               ***

کميته دستمزد خانه کارگر در گزارشی اعلام کرد: حداقل هزينه يک خانوار چهار نفره در ايران برای زندگی در سال جاری، بيش از ۶۳۸ هزار تومان بوده است.

به گزارش خبرگزاری دولتی ايرنا، اين کميته اشاره کرد هزينه زندگی در کلان شهرها ۲۰ درصد بيش از ساير نقاط است و افزود: حداقل هزينه زندگی در کلان شهرها برای يک خانواده، ماهانه بيش از ۸۲۰ هزار تومان است.

اين آمار در شرايطی اعلام شده که حداقل حقوق ماهانه کارگران در سال جاری ۳۳۰ هزار تومان است.

                                               ***

دبير اجرايی خانه کارگر گلستان در نامه‌ای خطاب به رييس جمهور خواستار بدهی ۳۰ هزار و ۷۰۰ ميليارد تومانی دولت به صندوق تامين اجتماعی شد.

به گزارش خبرگزاری ايلنا، هادی رضازاده خطاب به محمود احمدی نژاد از او خواست ترتيبی اتخاذ ‌کند که کارفرمايان بخش دولتی بدهی سه هزار و ۳۰۰ ميليارد تومانی خود و همچنين کارفرمايان بخش خصوصی بدهی يک هزار و ۶۰۰ ميليارد تومانی خود را به صندوق تامين اجتماعی پرداخت کنند.

به نوشته اين نامه، سازمان تامين اجتماعی موظف است به صورت رايگان به بيمه شدگان تامين اجتماعی خدمات رايگان ارائه دهد. اما به دليل اجرا نشدن اين قانون، کارگران و بازنشستگان تامين اجتماعی مجبورشده اند با پرداخت هزينه‌های اضافه از خدمات بيمه تکميلی استفاده کنند.

                                              ***

کميته حمايت از شاهرخ زمانی اعلام کرد به دنبال اعتراض ها و شکايت های مکرر شاهرخ زمانی و محمد جراحی، دو فعال کارگر زندانی، آنها از بند قرنطينه زندان تبريز به بند مالی اين زندان منتقل شدند.

با اين همه، وضعيت اين بند نيز مانند بند قرنطينه نامساعد است. از جمله سيستم گرمايشی خوب کار نمی کند.

                                               ***

مهرداد امين وزيری، از فعالان کارگری شهر سنندج و عضو کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری، توسط مامورين لباس شخصی در محل کار خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گفته کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری، آقای امين‌وزيری به اتهام های امنيتی در سی ام مهر ماه سال جاری در دادگاه انقلاب سنندج به يک سال زندان که به مدت ۵ سال تعليق خواهد بود، محکوم شده بود.

هنوز دليل بازداشت اين فعال کارگری اعلام نشده است.

                                              ***

سايت قانون آنلاين گزارش داد به دليل انتشار گازهای اسيدی در هوای مناطق صنعتی جنوب بارانهای اسيدی سلامت مردم را تهديد می‌کند.

بر اساس اين گزارش، بسياری از مردم عسلويه و کارکنان شاغل در آنجا به سرفه‌های طولانی گرفتار هستند که دليل آن وجود گازهای اسيدی است.

                                              ***

صدها هزار شهروند اسپانیایی مادريد روز يکشنبه در اعتراض به اصلاحات تازه‌ دولت این کشور در قانون کار در خيابان‌های اين شهر تظاهرات کردند.

معترضان که به دعوت دو اتحاديه‌ عمده‌ کارگری در اسپانيا به خيابان‌‌ها‌ آمده‌ بودند؛ ‌می‌گويند اصلاحات جديد، حقوق کارگران را زير سوال می‌‌برد.

                                           گزارش

سازمان بين المللی کار ۹۳ سال پيش و با تمام شدن جنگ جهانی اول به وجود آمد. در آن زمان اين سازمان وابسته به جامعه ملل بود و پس از جنگ جهانی دوم يکی از سازمان های وابسته به سازمان ملل متحد شد.

مقر اين سازمان در شهر ژنو  در کشور سوئيس است و هر سال در ماه خرداد کنفرانسی برگزار می‌کند.

در اين کنفرانس‌ها هر کشور دارای دو نماينده از طرف دولت، يک نماينده از طرف کارفرماها و يک نماينده از طرف کارگران است.

به طور کلی، سازمان بين المللی کار بر اصل سه جانبه گرايی تاکيد دارد.

اهداف سازمان بين المللی کار چه مواردی است؟

به گفته خوان سوماويا، دبيرکل اين سازمان، سازمان بين‌المللی کار، کار شايسته و آبرومند، معيشت، امنيت و استاندارد زندگی بهتر برای مردم، چه در کشورهای فقير و چه در کشورهای ثروتمند را سرلوحه کار خود قرار داده است.

مهدی کوهستانی نژاد، مشاور کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری و عضو کنگره کار کانادا، در گفت و گو با راديو فردا، با اشاره به مورد ايران توضيحات بيشتری می‌دهد: «سازمان بين المللی کار اصول هشت گانه‌ای را مبنای کار خود قرارد داده است؛ از جمله قراردادهای دسته جمعی، آزادی تشکل، لغو کار کودکان، کار بردگی، کار اجباری و تبعيض در اشتغال که بعضی از کشورها آن را امضا کرده‌اند. امروز ايران از معدود کشورهايی است که موارد قراردادهای دسته جمعی و آزادی تشکل و حتی لغو کار کودک را هم امضا نکرده است.»

ايرج مصداقی که کتابی در مورد سازمان بين المللی کار نوشته است، با اشاره به اين که ايران جزو کشورهايی به شمار می رود که تعداد کمی از اين کنوانسيون ها را امضا کرده، به راديو فردا می‌گويد: «دولت جمهوری اسلامی ۱۳ کنوانسيون از بيش از ۱۹۰ کنوانسيون بين المللی را پذيرفته است که در مقايسه با کشورهای ديگر وضعيت ايران بد است. افغانستان ۱۵ کنوانسيون، عراق ۶۱ کنوانسيون، ليبی ۲۸، پاکستان ۳۴، ترکيه ۵۲،  يمن ۲۹ و لبنان ۴۹ کنوانسيون را پذيرفته اند. تنها کشورهايی مانند اريتره، ترکمنستان، قطر و امارات از ايران دراين زمينه پايين تر هستند. وگرنه ايران در پايين ليست کشورهايی قرار دارد که کنوانسيون های بين المللی را قبول کرده اند.»

با اين وصف، آيا سازمان بين المللی کار می تواند در ارتباط با ايران اقداماتی انجام دهد؟ جواب به اين سئوال با توجه به گزارش ها و خبرها فقط در ماه های اخير، نشان می دهد که اين سازمان اقداماتی هم انجام داده است.

برای مثال، پس از اين که کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری، فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل و فدراسيون بين  المللی کارگران صنايع غذايی، کشاورزی و خدماتی از سياست جمهوری اسلامی ايران در قبال تشکل ها و فعالان کارگری در ايران به سازمان بين المللی کار شکايت کردند، کميته آزادی‌های حقوق کارگری در اين سازمان گزارشی را منتشر کرد.

اين کميته نوشت: حکومت جمهوری اسلامی ايران همچنان از تضمين آزادی اتحاديه ای و اجرای مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸ سازمان بين المللی کار که آنها را امضا کرده، خودداری می کند.

اين دو مقاوله نامه بر حق کارگران بر تشکيل آزادانه تشکل‌های مستقل صنفی تاکيد می کند. در اين گزارش همچنين از حکومت جمهوری اسلامی ايران خواسته شد تا به حق کارگران برای اعتراض‌های صنفی و حق تظاهرات برای تشکل های کارگری احترام بگذارد.

ايرج مصداقی در اين زمينه توضيح می‌دهد: «گزارش کميته متخصصين و بررسی آن درمورد استانداردها می‌تواند فشارهايی به دولت ايران وارد کند وايران به خاطر نقض بنيادين حقوق کارگران در ليست بدترين ناقضين حقوق کار قرار گيرد. همچنين سازمان بين المللی کار می تواند از طريق تصويب پاراگراف ويژه و اقدام‌های تنبيهی که در گذشته برای بخشی از کشورها اعمال شده، به ايران فشار بياورد.»

وی می افزايد:«طی ۲۰ سال گذشته، بيش از ۳۰ بار کنوانسيون ها و مقاوله نامه‌هايی که دولت ايران امضا کرده ولی آن را اجرا نکرده يا به خوبی اجرا نکرده، در کميته بررسی استانداردها مورد نقد قرار گرفته و ايران در آنجا دارای پرونده است؛ به خصوص در ارتباط با مقاوله نامه ۱۱۱ که تبعيض در اشتغال است. مسئله ای که امروز بيش از هر زمان ديگر درايران مطرح است مربوط به مقاوله نامه ۹۵ در مورد حفاظت از دستمزد است و همچنين سياست‌های استخدامی که مربوط به مقاوله نامه ۱۲۲ است.»

در سال های گذشته تعداد زيادی از فعالای کارگری احضار و يا بازداشت شدند و تشکل های کارگری هم تحت فشار قرار گرفتند.

مهدی کوهستانی نژاد در ارتباط با حمايت سازمان بين المللی کار از حق تشکل يابی کارگران می‌گويد: «سازمان بين المللی کار در اواخر دهه ۹۰ و اوايل سال های ۲۰۰۰ ميلادی اولين قدم ها را برای حق تشکل در ايران برداشت. در سال ۲۰۰۳ وقتی هيات سازمان بين المللی کار، دولت ايران، وزارت کار و خانه کارگر قرارداد را امضا کردند، سازمان بين المللی کار بررسی هشت ساله‌ای روی موضوع آزادی تشکل‌ها و قراردادهای دسته جمعی انجام داد که در ۱۵ فوريه سال ۲۰۰۸ انتشار داد. ولی پس از آن  سازمان بين المللی کار ديگر هیأتی به ايران نفرستاده و همکاری در زمينه حق تشکل در ايران و قرادادهای دسته جمعی نداشته و اعلام کرده تا زمانی که ايران اين دو لايحه را به تصويب نرساند هياتی به ايران نخواهد فرستاد.»

                                  پای صحبت کارگران

سعيد از استان سيستان وبلوچستان برای ما نوشته در صحبت‌هايی که در مورد کارگر و قانون کار و حقوق‌ها زده می‌شود، بايد در نظر داشت دستمزد کارگر هميشه طبق همين قوانين محاسبه می‌شود در حالی که به گفته او در خيلی موارد دستمزد کارگرها کمتر از حداقل حقوق در قانون کار است.

سعيد برای مثال به وضعيت خودش اشاره کرده و گفته که سه سال در يک شرکت خدماتی کار کرده در حالی که حداقل حقوق در آن زمان ۲۵۰ هزار تومان بوده ولی او هيچگاه بيش از ۲۰۰ هزار تومان حقوق نگرفته است ضمن اين که از ساير مزايا مثل بن خريد و عيدی پايان سال هم خبری نبوده است.

                             تاريخچه جنبش سنديکايی

صادق کارگر، فعال سنديکايی در نروژ، در بخش های قبلی به اعتراض ها و اعتصاب های کارگری در سال های اول قرن چهاردهم شمسی و همين طور اقدامات دولت های وقت برای جلوگيری از اين اعتراض ها و  تشکل يابی کارگران اشاره کرد.

آقای کارگر در ادامه تاريخچه جنبش سنديکايی می‌گويد: «در سال ۱۳۱۱ کارگران ساختمانی نوشهر برای افزايش دستمزد دست به يک اعتصاب هشت روزه زدند و موفق شدند دستمزد خود را افزايش دهند. بسيار بعيد به نظر می‌رسد نيروی سازماندهی در پشت اين اعتصاب قرار نداشته باشد. در همين سال تلاش برای احيای اتحاديه ها در ميان کارگران قاليباف در تبريز و مشهد بالا گرفت. اين تلاشها نشان می‌دهد کارگران همچنان بر خواسته‌ها و حقوقشان ايستادگی می‌کردند. به ياری همين پايداری کارگران توانستند در شهريور سال ۱۳۲۰ بار ديگر با توان بيشتری اتحاديه‌ها و سازمان‌های خود را بازسازی و نيرومند سازند و دوره ای به مراتب موثرتر و ثمربخش‌تری از فعاليتهای کارگری را تجربه کنند.»

                                 آشنایی با قانون کار

اهميت يادآوری قانون کار به اين دليل است که بسياری از مشکلات کاری و صنفی از جايی شروع می‌شود که کارگران از حقوق قانونی خود بی‌خبر هستند.

ماده۴۱ قانون کار می گويد شورای عالی کار همه ساله موظف است ميزان حداقل مزد کارگران را برای نقاط مختلف کشور و يا صنايع مختلف با توجه به دو معيار تعيين کند.

بر اساس معيار اول، حداقل مزد کارگران بايد با توجه به درصد تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی تعيين شود.

بر پايه دومين معيار هم حداقل مزد بدون آن که مشخصات جسمی و روحی کارگران و ويژگی های کار محول شده به او را مورد توجه قرار دهد، بايد به اندازه ای باشد تا زندگی يک خانواده که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام می شود را تامين کند.

 يک تبصره هم  در ماده ۴۱ قانون کار وجود دارد که بر اساس آن، کارفرماها موظفند در ازای انجام کار در ساعات تعيين شده قانونی، به هيچ کارگری کمتر از حداقل مزد تعيين شده جديد پرداخت نکنند.

                                             ***
 اميدواريم بتوانيم از نظرات شما بهره‌مند شويم. شما می توانيد نظرات و ديدگاه‌های خود را به آدرس kar@radiofarda.com بفرستيد تا برنامه‌های بهتری ارائه داده و ديدگاه‌ها و پيام‌های شما را منعکس کنيم.




روز زبان مادری؛ «تناقضی میان زبان مادری و زبان ملی نیست»

روز سه شنبه، ۲۱ فوريه، روز جهانی زبان های مادری است. روزی که از سال ۱۹۹۹ و از سوی سازمان آموزشی،علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، يونسکو، به اين عنوان خوانده شده است.
رادیو فردا در همين ارتباط با سعيد پيوندی استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی در پاريس گفت و گویی داشته است.
رادیو فردا: آقای پيوندی چه دلایلی باعث نامگذاری روز ۲۱ فوريه به عنوان «روز جهانی زبان های مادری» شد؟
سعید پيوندی: هدف شان جلب توجه درباره يک پديده ای است که جامعه بشری امروزه به طور حاد با آن درگير است. يعنی هيچ زبانی فقط در يک کشور صحبت نمی شود و در هيچ کشوری فقط با يک زبان سخن گفته نمی شود. اين سبب می شود که با توجه به اينکه در اکثر کشورها يک زبان اصلی به رسميت شناخته می شود، چه در سطح رسانه ها و چه در سطح نظام آمورشی و کارهای اداری، اين توجه بايد جلب شود به اينکه زبان های ديگر هم جزو ميراث فرهنگی بشريت و بخشی از حقوق يک ملت و يا يک گروه اجتماعی محسوب می شود.
يک ملت حق دارد که نه تنها به زبان خودش حرف بزند، بلکه اين حق را هم دارد که آن زبان توسط ديگران هم به رسميت شناخته شود و در رسانه ها و نظام آموزشی هم بتواند از آن استفاده کند. به خصوص برای زبان هايی که اقليت ها با آن صحبت می کنند و اکثرا در بسياری از کشورهای دنيا اين زبانها نه در رسانه ها و نه در نظام آموزشی و نه در فعاليت های اداری به رسميت شناخته نمی شوند. اين مسئله يک نوع محروميت برای اقليت هايی است که زبان شان با زبان اکثريت متفاوت است، شناخته می شود.

اين مشکلی که شما آن را يک مشکل بين المللی و جهانی ارزيابی می کنيد، چه وضعيتی در ايران دارد؟ يعنی وضعيت زبان های مادری در ايران چگونه است؟
ايران يکی از همان کشورهايی است که مصداق خوبی برای اين مثال است. در ايران از ديرباز زبان فارسی، زبان رسمی ما محسوب می شود. چه در سطح توليد علمی و فرهنگی و چه در سطح نظام آموزشی و چه در سطح رسانه های اصلی کشور. ولی همزمان همه می دانند که در ايران زبان های ديگری هم وجود دارد که توسط گروه های وسيعی از مردم صحبت می شود و خيلی از افراد اين کشور زبان اول شان زبان فارسی نيست.
بسياری از مشکلات آموزشی که در ايران به وجود می آيد ناشی از اين است که شروع مراحل تحصيلی کودکان با زبان مادری شان نيست و با يک زبانی است که با آن در عمل بيگانه هستند و يا آن ارتباط فرهنگی لازم را با آن ندارند.
بنابر اين با توجه به اينکه اين زبان ها به جز در روابط غيررسمی، اجتماعی و خانوادگی کاربردی ندارند، اين موضوع يک مشکل اجتماعی برای ماست.
مثلا در نظام آموزشی، عدم کاربرد يک زبان مادری يک نوع تحميل و محروميت برای کودکی است که با زبان اصلی و رسمی کشور آشنايی ندارد و با زبان مادری خودش آشنايی کامل دارد.
بسياری از مشکلات آموزشی که در ايران به وجود می آيد ناشی از اين است که شروع مراحل تحصيلی کودکان با زبان مادری شان نيست و با يک زبانی است که با آن در عمل بيگانه هستند و يا آن ارتباط فرهنگی لازم را با آن ندارند.

در جهان امروز چه راهکارهايی برای بهبود وضعيت زبان های مادری انديشيده شده است که احتمالا ما ايرانی ها هم می توانيم از آن بهره بگيريم؟
طی ساليان دراز در ايران و در همه جای دنيا شايد تصور می شد که به رسميت شناختن زبان های مادری راه را برای تضعيف وحدت ملی باز می کند. اين تصور وجود داشت که با رسميت شناختن اين زبان ها جامعه را برای تجزيه و از هم فروپاشی و تضعيف يگانگی که در سايه يک زبان ايجاد می شود، آماده کرد. اما تجربه هايی که الان در دنيا وجود دارد نشان می دهد که هيچ تناقضی بين به رسميت شناختن زبان های مادری و وحدت و يگانگی ملی وجود ندارد.
مثلا در يک کشوری مثل هند ۲۲ زبان توسط نظام آموزشی به رسميت شناخته می شود ولی هند همچنان يک کشور واحد باقی مانده است.
به عنوان يک تجربه اخير بايد به کشور اسپانيا اشاره کنيم که بعد از سقوط فرانکو در اواخر دهه هفتاد، زبان های محلی هم در کنار زبان های اسپانيايی به رسميت شناخته شدند و بنابر اين بچه هايی که زبان مادری شان به زبان اسپانيايی نيست، مجبور نيستند که شروع نظام آموزشی خودشان را با زبان اسپانیایی آغاز کنند و به تدريج زبان اسپانيايی را هم ياد می گيرند.

ولی بعضی ها معتقدند که توجه بيش از حد به زبان های مادری ممکن است باعث تضعيف زبان رسمی و زبان مشترک در يک کشور شود.
اغراق در اين کار می تواند به عنصر ضد خودش تبديل شود. يعنی زمانی که ما فقط به زبان مادری اهميت بدهيم، باعث می شود که بچه های مناطق اقليت ها با زبان ملی و بين المللی آشنايی بيشتری پيدا نکنند و همين باعث می شود که بعدها در سلسله مراتب اجتماعی، جايگاه لازم را پيدا نکنند.
بنابر اين بايد مابين اينها يک نوع تعادل برقرار باشد. هم زبان مادری به رسميت شناخته شود و البته بدون اينکه اين موضوع تبديل بشود به يک بهانه برای منزوی کردن اقليت ها به خاطر ناآشنايی با زبان ملی. چرا که به هر حال در هر کشوری يک زبان ملی هست که موجب پيشرفت اجتماعی می شود و اين زبان را هم حتما بايد بچه ها در کنار زبان مادری بياموزند.




برنز: نپیوستن هند به تحریم ايران سیلی بر صورت آمریکاست

به دنبال تصميم دولت هند برای ادامه معاملات و خريد نفت از ايران، «نيکلاس برنز» از مقامات سابق وزارت خارجه آمريکا اين اقدام هند را سيلی بر صورت آمريکا توصيف کرده است.
نيکلاس برنز، معاون سابق وزارت امور خارجه آمريکا در مقاله ای که اخيرا در نشريه «ديپلمات» منتشر شده نوشته است: «تصميم دولت هند برای نپيوستن به تحريم های جامعه بين المللی عليه ايران نه تنها يک سيلی بر صورت آمريکاست، بلکه نقش و جايگاه هند به  عنوان يک کشور موثر در پيشبرد سياست های جهانی و منطقه ای را زير سئوال می برد.»
نيکلاس برنز در بخش ديگری از مقاله خود خاطر نشان می کند: «بيانيه نادرست دولت هند که اعلام کرده است به خريد نفت از ايران ادامه خواهد داد، به اقدامات آمريکا برای منزوی کردن حکومت ايران به خطر بحران هسته ای ضربه بزرگی خواهد زد.»
معاون سابق وزارت خارجه آمريکا، هم در مذاکرات کشورهای پنج به علاوه يک با ايران و هم در مذاکرات مربوط به توافق هسته ای راهبردی بين هند و آمريکا نقش کليدی داشت. وی هم اکنون از اساتيد ارشد دانشکده علوم سياسی و ديپلماسی «کندی» در دانشگاه «هاروارد» است.
وی در بخش ديگری از مقاله خود خاطر نشان می کند که تصميم دولت هند برای ادامه معاملات نفتی با ايران برای همه کسانی که طرفدار مناسبات نزديک تر بين هند و آمريکا بوده اند يک رويداد نااميد کننده است. در عين حال به تلاش های سه رييس جمهور اخير آمريکا که خواستار بنای مناسبات نزديک تری با هند بوده اند ضربه بزرگی خواهد زد.
نيکلاس برنز در پاسخ به استدلال دولت هند که اعلام کرده بود يافتن منبع ديگری به جای ايران برای تامين ۱۲  درصد از نفت خام مورد نياز خود کار ناممکنی است، می نويسد: «دولت هند سالها فرصت داشت تا به دنبال منابع ديگری برای انرژی مورد نياز خود باشد.»
معاون سابق وزارت خارجه آمريکا خاطر نشان می کند که نکته مهم ديگر در مورد تصميم اخير دولت هند اين است که برخلاف تمام صحبت هايی که در سال های اخير در مورد افزايش قدرت و نقش هند در تحولات بين المللی مطرح شده، دولت اين کشور نمی تواند مثل يک قدرت بزرگ و موثر عمل کند.
نيکلاس برنز می افزايد: «هند در اکثر موارد روی مسائل مربوط به خود و منطقه تمرکز دارد و به موضوعات بين المللی توجه کافی نشان نمی دهد. اين مورد به خوبی نشان می دهد که هند در برخورد با معضلات و بحران های دشوار بين المللی تا چه حد ناتوان است.»




آمریکا: انجام اقدامات مضاعف در قبال سوریه منتفی نیست

همزمان با مرگ بیش از ۱۰۰ نفر در سوریه در روز سه‌شنبه، ایالات متحده آمریکا اعلام کرد در صورتی که بشار اسد، رئیس جمهور این کشور، راه حل سیاسی برای حل و فصل بحران را نپذیرد، آمریکا روی آوردن جامعه جهانی به «اقدامات مضاعف» در قبال سوریه را منتفی نمی‌داند.
به گزارش شبکه خبری سی‌ان‌ان، جی کارنی، سخنگوی کاخ سفيد، روز سه‌شنبه به خبرنگاران گفت: «به باور ما در حال حاضر در شرایطی قرار گرفته‌ایم که برای جلوگیری از هرج و مرج بیشتر در سوریه و گذار از [رژیم] اسد به یک آینده دموکرات‌تر برای سوریه، نیاز به اقدام ما، یعنی جامعه جهانی، است.»

وی در پاسخ به پرسشی در مورد درخواست چندین سناتور برای مسلح کردن مخالفان در سوریه توسط آمریکا گفت: «نمی‌خواهیم اقداماتی کنیم که به نظامی شدن بیشتر وضعیت در سوریه بینجامد، زیرا چنین کاری این کشور را به مسیر خطرناکی خواهد کشاند.»

جی کارنی با این حال افزود: «اما انجام اقدامات مضاعفی که با همکاری شرکای بین‌المللی ما باشد را منتفی نمی‌دانیم،‌ اقداماتی که جامعه بین‌الملل ممکن است در صورتی به آنها روی آورد که تدابیر مورد نیاز برای کنار رفتن اسد از قدرت و انتقال صلح‌آمیز و دموکراتیک قدرت در سوریه قرار است بیش از اندازه به درازا بکشد.»

ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، نیز روز سه‌شنبه در نشست خبری در پاسخ به پرسشی درباره موضع کنونی واشینگتن در خصوص کمک به مخالفان مسلح بشار اسد گفت: «ما معتقدیم دستیابی به راه حلی سیاسی بهترین مسیر برای حل و فصل بحران سوریه است.»

او در عین حال خاطرنشان کرد: «اگر بشار اسد به نظر جامعه جهانی توجه کرد و در برابر فشارها انعطاف نشان داد، فرصت برای راه حل سیاسی همچنان باقی خواهد ماند.»

خانم نولند تاکید کرد در صورتی که نظام بشار اسد راه حل‌های سیاسی را نپذیرد آمریکا در پی اقدامات دیگری خواهد بود.

با ادامه سرکوب معترضان در سوریه، شورای ملی سوریه که گروه اصلی اپوزیسیون در این کشور است روز چهارشنبه از جامعه جهانی خواست تا در سوریه یک «منطقه امن» ایجاد کند و از روسیه نیز خواست تا رژیم بشار اسد را به پذیرفتن کاروان‌های بشردوستانه وادار کند.

خبرگزاری فرانسه نیز خبر داد که الکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، روز چهارشنبه نسبت به وضعیت غیرنظامی‌ها در سوریه ابراز «نگرانی جدی» کرده و گفته است که کشورش از
درخواست صلیب سرخ جهانی برای برقراری روزانه دو ساعت آتش‌بس در سوریه برای رساندن کمک‌های انسان‌دوستانه به نیازمندان حمایت می‌کند.
اما در همین روز گِنادی گاتیلوف، معاون وزارت خارجه روسیه، خبر داد که کشورش با طرح فرانسه برای ایجاد رهگذرهای امدادرسانی به آسیب‌دیدگان سوری مخالف است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه وی در این باره گفت که «ایجاد چنین رهگذرهایی اثربخش نخواهد بود.»


ادامه گلوله‌باران حمص

گلوله‌باران مخالفان از سوی نیروهای دولتی در شهر حمص سوریه در روز چهارشنبه نیز ادامه یافت و در این روز خبر رسید که ده‌ها تن دیگر از جمله دو روزنامه‌نگار غربی در جریان این گلوله‌باران کشته شده‌اند.

این دو روزنامه‌نگار، مری کولوین، خبرنگار آمریکایی «ساندی تایمز» لندن، و رمی اوشلیک، خبرنگار عکاس فرانسوی بودند که بر اثر اصابت گلوله‌های توپخانه به محله بابا عمر حمص جان خود را از دست دادند.

روز سه‌شنبه نیز روز خونینی در سوریه بود. عملیات ارتش این کشور در چند محور اوج گرفت.

خبرگزاری‌ها به نقل از فعالان سوری گزارش دادند که محله بابا عمر در حمص در این روز شاهد شدیدترین حمله نظامی و گلوله‌باران توپخانه‌ای بود.

حمص که «مادر انقلاب سوریه» نامیده می‌شود، از حدود ۲۰ روز گذشته تاکنون در معرض آماج حملات نیروهای ارتش قرار دارد. در دو روز اخیر خبرهایی از اعزام نیروهای تازه‌نفس ارتش به این شهر گزارش شده بود.

حملات به حمص پس از آن صورت می‌گیرد که نیروهای دولتی در اثر مقاوت جداشدگان از ارتش در این شهر، در ورود به شماری از محله‌ها ناکام ماندند.

دیدبان حقوق بشر سوریه از کشته شدن بیش از ۴۰ نفر در حمص طی روز سه‌شنبه خبر داده‌ است. سخنگوی شورای انقلاب سوریه در شهر حمص هم در مصاحبه با شبکه خبری الجزیره از کشته شدن تعدادی زن و کودک در حملات توپخانه‌ای ارتش خبر داد.

از سویی هادی العبدالله، عضو شورای عمومی انقلاب سوریه، که در محله بابا عمر حضور دارد، به خبرگزاری رویترز گفته‌ است که گلوله‌باران نیروهای دولتی، بیمارستان، مساجد و خانه‌ها را هدف قرار داده ‌است. او خاطرنشان کرد که در چند ساعت اولیه صبح حدود ۲۵۰ خمپاره به محله‌های حمص اصابت کردند.

العبدالله پیش‌بینی کرد که در ساعت‌های آینده نیروهای ارتش برای چیره شدن بر محله‌های حمص به این شهر یورش خواهند برد. فعالان از حرکت ده‌ها تانک و خودروی زرهی وابسته به لشکر چهارم ارتش از دمشق، پایتخت سوریه، به حمص خبر می‌دهند. فرماندهی لشکر چهار ارتش سوریه را ماهر الاسد، برادر بشار اسد، بر عهده دارد.

ادلب دیگر استان سوریه است که روز سه‌شنبه شاهد اوج‌گیری عملیات نیروهای دولتی بود. در شهر ادلب و حومه آن نیروهای دولتی با جداشدگان از ارتش که گروهی با نام «ارتش آزاد سوریه» تشکیل داده‌اند درگیر شدند. اتحادیه کمیته‌های هماهنگی اعتراض‌های سوریه شمار کشته‌شدگان در ادلب را بیش از ۵۵ نفر اعلام کرد.

در همین حال گزارش‌هایی از گسترش تظاهرات در دمشق با حضور گسترده نیروهای امنیتی منتشر شده ‌است. پس از تظاهرات هزاران نفر از معترضان سوری در محله المزه دمشق در روز شنبه، حضور نیروهای امنیتی در خیابان‌ها و محله‌های دمشق افزایش یافت.

تظاهرات در حلب، پایتخت اقتصادی سوریه، هم در حال گسترش است. این شهر از مناطق طرفدار اسد به شمار می‌آمد و در ماه‌های اول اعتراض‌های سوریه تظاهراتی در آن برگزار نشد.

اما در هفته‌های اخیر گویا تب اعتراض در این شهر هم بالا گرفته و سه‌شنبه میدان فردوس حلب شاهد تظاهرات پرشمار معترضان بود که خواستار سرنگونی نظام بشار اسد شدند.


شرکت نکردن روسیه و لبنان در کنفرانس دوستان سوریه

لبنان و روسیه اعلام کردند در کنفرانس بین‌المللی دوستان سوریه که قرار است ۲۴ فوریه جاری در تونس برگزار شود، شرکت نخواهند کرد.

کنفرانس دوستان سوریه پس از آن برگزار می‌شود که تلاش‌های غرب برای تصویب قطعنامه‌ای در خصوص سوریه در شورای امنیت سازمان ملل متحد با بن‌بست روسیه و چین مواجه شد.

عدنان منصور، وزیر امور خارجه لبنان، در مصاحبه تلفنی با تلویزیون دولتی این کشور  شرکت نکردن در کنفرانس دوستان سوریه را اعلام کرد. او با تاکید بر دریافت دعوت‌نامه از رفیق عبدالسلام همتای تونسی خود گفت شرکت نکردن در این همایش در چارچوب سیاست لبنان در بی‌طرفی در بحران سوریه است.

اما الکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه، دلیل شرکت نکردن کشورش در کنفرانس دوستان سوریه را بی‌اطلاعاتی از ترکیب شرکت‌کنندگان و دعوت نشدن دولت سوریه به همایش عنوان کرد.

در مقابل هونگ لی، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، گفت که پکن در حال بررسی دعوت تونس و امکان مشارکت در کنفرانس دوستان سوریه است.


هشدار رفسنجانی: اگر مسئولان جناحی عمل کنند، زمین خواهیم خورد

اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دیدار با رئیس و اعضای جبهه مردم‌سالاری، از گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب، در مورد انتخابات پیش‌روی مجلس هشدار داد که «اگر مسئولان انتخابات جناحی عمل کنند، زمین خواهیم خورد».
اکبر هاشمی رفسنجانی در این دیدار گفته‌ است: «اگر فضای انتخابات به گونه‌ای باشد که تریبون‌داران قصد زمین زدن رقیب را داشته یا مجریان و ناظران بخواهند با سلایق شخصی و جناحی و نیز سوء استفاده از بیت‌المال رقیب را از میدان به‌در کنند، نباید انتظار داشته باشند مردمی که ناظر صحنه هستند به تایید اقدامات آنان بپردازند».

او همچنین تاکید کرده است که «در مقطعی قرار داریم» که «اگر تنها رضای افراد و سلایق و جناح‌ها را درنظر بگیریم، به زمین خواهیم خورد».

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به اظهارات راشد الغنوشی مبنی بر اینکه مدل حکومتی ترکیه را بر مدل حکومتی ایران ترجیح می‌دهد، اظهار داشت: «در چند روز گذشته از مصر خبری رسید که برای من سخت‌تر از اظهارات راشد الغنوشی بود، چرا که برخی از مساجد مصر ایران را متهم به حمایت از علویان سوریه بر علیه اهل سنت این کشور می‌کنند.»

در حال حاضر و در
غیاب اکثریت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم که قرار است ۱۲ اسفندماه سال جاری برگزار شود، اصول‌گرایان در ماه‌های گذشته تلاش کردند تا فهرست واحدی از نامزدهای خود را برای حضور در این انتخابات و در اختیار گرفتن اکثریت کرسی‌های آن معرفی کنند.
با این‌ حال اختلاف بر سر نامزدهای انتخابات و موضع گروه‌های مختلف اصول‌گرا درباره دولت محمود احمدی‌نژاد آن قدر بالا گرفته ‌است که در حال حاضر حدود هشت جبهه از دل جریان اصول‌گرایی برای حضور در انتخابات ظهور کرده‌اند.

هاشمی رفسنجانی در ادامه دیدار خود با اعضای جبهه مردم‌سالاری گفته‌ است: «اکنون در بحث‌ها و مناظره‌های انتخاباتی به ویژه توسط کسانی که ادعای ارزش‌مداری دارند، آن چه رعایت نمی‌شود همین مورد است و اخلاق و ادب اسلامی به مسلخ می‌رود» و «به خاطر جلب چند رای بیشتر، تهمت، دروغ و اهانت و تخریب انجام می‌دهند و متاسفانه هیچ مرجع شرعی و قانونی هم به این حجم از اهانت‌ها و تخریب‌ها توجه نمی‌کند.»

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین در این دیدار گفته ‌است: «امروز مبارزه‌ندیده‌ها، مبارز شده‌اند، جبهه‌نرفته‌ها و جنگ‌ندیده‌ها، تحلیل‌گر دوران دفاع مقدس شده‌اند و سرد و گرم نچشیده‌های انقلاب و مبارزه که تازه به دوران رسیده‌اند، گذشته‌ها را زیر سؤال می‌برند.»

دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی دی‌ماه گذشته به «اصرار» برخی رسانه‌های ایران برای منتسب کردن آقای رفسنجانی به حزب یا جناح خاصی اعتراض کرده و
اعلام کرد: «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی در مورد هیچ حزب یا گروهی اظهار نظر نکرده و نخواهد کرد.»
اظهارات تازه هاشمی رفسنجانی در دیدار با اعضای جبهه مردم‌سالاری و هشدار او نسبت به روند انتخابات، یادآور نامه سرگشاده‌ای است که او در آستانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری دهم به رهبر جمهوری اسلامی نوشته‌ بود.

در خردادماه سال ۱۳۸۸و در اوج مبارزات انتخاباتى و تنها چند روز پیش از برگزارى انتخابات ریاست جمهورى، آقاى هاشمى رفسنجانى در
نامه‌‌ای خطاب به آیت‌الله خامنه‌اى با اشاره به حضور انبوه جمعیت هوادار نامزدهاى انتخابات در خیابان‌ها از رهبر جمهورى اسلامى خواسته بود، سلامت انتخابات را تضمین کند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگرى از این نامه با اشاره به اتهام‌هاى وارده از سوى محمود احمدى‌نژاد علیه وى و اعضاى خانواده‌اش در جریان مناظره‌هاى انتخاباتى هشدار داده بود: «بر فرض این که اینجانب صبورانه به مشى گذشته ادامه دهم، بى‌شک بخشى از مردم و احزاب و جریان‌ها این وضع را بیش از این بر نمى‌تابند و آتش‌فشان‌هایى... در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌هاى آن را در اجتماعات انتخاباتى در میدان‌ها، خیابان‌ها و دانشگاه‌ها مشاهده مى‌کنیم.»


صدور حکم «قطعی» برای هتاکی به فائزه هاشمی

روزنامه شرق روز چهارشنبه از «صدور حکم قطعی ۸ ماه زندان و ۵۰ ضربه شلاق» برای «فرد هتاک» به اکبر هاشمی رفسنجانی و دختر او فائزه هاشمی خبر داد.

به  نوشته این روزنامه، «سعید تاجیک به اتهام توهین و فحاشی و استعمال الفاظ رکیک به آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و ایجاد مزاحمت برای فائزه هاشمی به هشت ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده ‌است.»

در فيلمی که اوايل اسفندماه سال ۸۹ در شبکه اجتماعی فيس‌بوک و شبکه يوتيوب
منتشر شد، چند تن که خود را «بچه حزب‌اللهی‌های شاه‌ عبدالعظيم» معرفی می‌کنند در پارکينگ حرم عبدالعظيم با حمله به فائزه هاشمی و بستگانش، وی را با الفاظ بسيار رکيکی مورد خطاب قرار داده، به اکبر هاشمی رفسنجانی نيز ناسزا می‌گويند.
پس از پخش این فیلم، سعید تاجیک طی مصاحبه‌ای با سایت روزآن‌لاین که او را «معاون فرمانده سپاه ورامین» و «فرمانده بسیج پالایشگاه تهران» معرفی کرده بود، گفت: «بگیرند ما را، برخورد قهرآمیز بکنند، ببینند بچه حزب‌اللهی‌ها چه کار می‌کنند.»



در اثر برخورد یک قطار با چند مانع در یکی از شلوغ‌ترین ایستگاه های قطار بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین، حدود ۵۰ نفر کشته شده اند.
در این حادثه، صدها نفر نیز مجروح شده اند.
این قطار که حامل تعداد زیادی مسافر بود، در ساعات پر ازدحام با چند مانع در ایستگاه برخورد کرد.
وزیر حمل و نقل آرژانتین گفته است به نظر می رسد که ترمز قطار نقص داشته است.
امدادگران برای بیرون کشیدن اجساد و نجات مسافرانی که در قطار به دام افتاده اند، تلاش می کنند.




مقاماتی که برای بیرون کشیدن کشتی واژگون شده کوستا کونکوردیا در ایتالیا تلاش می کنند می گویند که جسد دو تن دیگر را یافته اند.
ظاهرا این اجساد در قسمتی از کشتی که زیر آب بود پیدا شده است .
کشتی ایتالیایی کونکوردیا ماه گذشته پس از برخورد با یک صخره واژگون شد .
با این دو جسد شمار اجسادی که تاکنون از این کشتی پیدا شده است به بیست و یک نفر می رسد اما هنوز یازده تن دیگر از سرنشینان این کشتی جزء ناپدید شدگان هستند.




نگاه سایت کلمه به زن و انسان

image
چند وقتی است که در رابطه با اعتصاب غذایی که مهدی خزعلی در اعتراض به شرایط کشور براه انداخته و خطراتی که این اعتصاب غذا جان او را تهدید می‌کند، دوستان و آشنایان و بستگان او برای او نامه می‌نویسند تا شاید بدین وسیله او را مجاب به شکستن اعتصاب غذای خود بکنند.
 خانم املشی و نجم السادات طباطبایی هم از این جریان مستثنی نیستند و اینها هم، البته با نیت خیر،  برای مادر مهدی خزعلی نامه نوشته‌اند. من اما از آنجایی که این دست نامه‌ها را کلا کلیشه‌ای، بسیار آلوده به مغالطات و کاملا بی ارزش می‌دانم، تنها به دو سه خط از این نامه‌ها اکتفا می‌کنم و از شما چه پنهان که با دیدن اولین مغلطه‌های معمول در این نوشته‌ها حالم ...بد میشود و نوشته را میبندم! در ضمن اگر می‌خواهید بدانید که منظور من از بد شدن حال چیست، لطفا به این جمله خانم طباطبایی دقت کنید که  مینویسند:
 «اگر چه همه ما دلبسته ارزش‌های مقدسی هستیم که اسلام و انقلاب به ما ارزانی داشته است و در این راه نباید از بذل جان هراسی داشته باشیم اما مسیر پر از تلاطم و طوفانی که در پیش است....»
 بنده از این جمله حالم بد میشود چون این « ارزش‌های مقدس» این گروه، من را  بی اختیار بیاد کشتارها و جنایاتی می‌اندازد که از روز اول این ایلغار آخوندی در کشور ما شروع شد! ایلغار و جنایتی که این جماعت، از جمله خانم املشی و طباطبایی و اکثریت تقریبا مطلق خانواده های این آخوند و یا آن مکلا درش سهیم بودند و امروز هم با جسارت کامل در ماستمالی کردن و کتمان کردنش با یکدیگر مسابقه می‌دهند و حتی از کوچک‌ترین فرصتی نظیر اعتصاب غذای یک انسان که احتمال خطر مرگ هم او را تهدید می‌کند و دست بر قضا از قبیله «خودشانی‌ها» هم هست، نمی‌گذرند و از آن بعنوان بهانه ای برای تبلیغ دوران شوم و کریه قدرت گیری روح الله خمینی استفاده می‌کنند. امری که برای من یکی، نشان دهند میزان نیت و سواد و ذهنیت واپس‌گرا و مغالطه کار این گروه هم هست.
اما از متن پر از مغلطه این نامه که بگذریم، ایراد اصلی من به نگاه زشت و «رجل سالارانه»  اسلامیست‌هایی است که سایت کلمه  (و البته جرس هم به‌نوبه خود) در تبلور و انعکاس آن شدیدا می‌کوشند و برای آن عرق می‌ریزند
برای بهتر روشن شدن این ادعای خودم از شما می‌خواهم که تیتر سایت کلمه را بخواید و خود قضاوت کنید!
 اینهم تیتر کلمه:
 آیا جا ندارد که یکی به این آقایان جرسی و کلمه‌ای بگوید که مگر این خانم‌های محترم خودشان برای خودشان شخصیتی نیستند و اسمی ندارد که یکی باید عروس منتظری باشد و دیگر همسر فلان کسک؟
 نمیدانم که گردانندگان این سایت‌ها متوجه هستند که در غرب زندگی می‌کنند و امسال هم سال ۲۰۱۲ است؟ آیا جا ندارد که یکی به این‌ها گوش زد بکند که این تیتری که شما در کلمه استفاده می‌کنید، اثری از اسم خود این خانم محترم  ندارد و بنظر می‌رسد که از دید سایت شما ایشان اول دختر آقای طباطبایی هستند، بعد همسر آقای قدوسی، بعد ...!
 اما مهمتر از این تذکر بیفایده به این حضرات درسی است که ما ایرانیان باید از رفتار این گروه بگیریم و دریابیم امروز در موقعیتی قرار گرفته ایم که باید سوالات زیر را بصورتی جدی از خودمان بپرسیم
 ۱) ما ایرانیان با چه کسانی و چه ذهنیتهایی طرفیم؟
 ۲) ذهنیت این گروه  از قدرت به بیرون پرت شده که در غرب دمکراتیک جا خوش کرده چگونه است و اینها ( امثال خانواده هاشمی و مهاجرانی، کدیور و...) در صورت پیدا کردن فرصت مجدد و به‌دست گرفتن قدرت و داشتن پشتوانه «بیضه اسلام» و... چه طنابی از گرده ما ایرانیان خواهند کشید و ما ایرانی‌های گزیده شده از این جماعت،  تا چه حد باید مراقب اینها و ذهنیت خشک و متحجر و مخربشان  باشیم؟




زندانی سیاسی مازاد باید گردد!

image
مهسا امرآبادی همسر مسعود باستانی که همش به شش سال زندان محکوم شده و همش دو سال و نیم است که دستگیر و به مرخصی نیامده، بعد از همش سی دفعه دستگیری و احضار و تهدید، خودش جمعاً به همش پنج سال زندان محکوم شد که کلاً همش یک‌سال آن تعزیری و الباقی آن تشویقی است. به همین مناسبت اداره کل تحکیم امور خانواده طبق روال وابسته به یکی از نمایندگی‌های ولی فقیه در امور زندان‌ها، با صدور کارت دعوتی از کلیه‌ی زوجهای پیر و جوان خصوصاً خانواده‌های معظم شهداء، جانبازان، معلولین، مفقودین، اسراء، و در نتیجه روزنامه‌نگاران، جهت شرکت در مراسم باشکوه «سلطان قلب‌ها» در محل تالار اوین و رجائی شهر دعوت بعمل آورد . متن این دعوتنامه قبلاً به این شرح بود که الآن به یک شرح دیگری شده:

روایت : عن ابی القاسم جعفر ابن محمد ابن قولويه، عن أبيه، عن سعد ابن ابیلفض، عن أحمد ابن محمد ابن کامبیز (داداش نیلوفر)، عن ابن ابی دخت عمه‌ی زشت جاسم، عن سالم بن ناسالم فواره، عن ابي قاسم چلوارنشان عليه السلام قال: يستحب للانسان أن يتزوج و ما احب آدمی منكم أن يخرج من الدنيا حتی يتزوج ولو مرة و الرجائی شهر والاوین ها ها ها.

ترجمه- خلاصه یک حضرتی فرمود: مستحب است بر هر كس كه ازدواج كند و دوست ندارم كه فردی از شما از دنيا برود، مگر اينكه يك مرتبه هم شده زندان نرفته باشد، جدی می‌گم.

به نام آنکه نان گرفت سی و دوتا دندان داد

به اطلاع عزیزان می‌رساند با نهایت شعف و مهرورزی مجلس پیوند قلب‌های

روزنامه‌نگار                                                همسر روزنامه‌نگار

در تالارهای باشکوه اوین، رجائی شهر، قزلحصار، قرچک و غیره همراه با جشن گلریزان و برنامه‌های مفرح و مسابقات آویزانی قپونی و کرکر خنده با تواشیح برگزار می‌گردد. از کلیه‌ی همسران روزنامه‌نگاران زندانی خواهشمند است تا با دفاع از همسر خود و نوشتن مقاله و مصاحبه با رسانه‌های دشمن و هر سه ماه یکبار ملاقات با همسر زندانی خود، مقدمات پیوستن به همسر را در زندان فراهم نموده تا ضمن پیوند قلب‌ها، از حضور در محفل کبوتران عاشق بی‌بهره نمانند.
بدیهیست اصرار بر مواضع قبلی و عدم طلاق غیابی از همسر زندانی و در مورد برادران هوو نیاوردن سر زن زندانی و برای خواهران اجراء نگذاشتن مهریه‌ی مورد قبول شوهر زندانی از جمله موارد تسریع پیوستن به همسر در زندان بوده باعث برگزاری هرچه باشکوه‌تر محفل نورانی ما می‌گردد. خواهشمند است چنانچه طفلی دارید اصلاً اجازه ندهید تا در فرصت دیگری پذیرائی بشود بلکه با مراجعه به اجراء احکام و پیوست طفل نامبرده (تا زیر هجده سال) به پرونده‌ی خود مشارالیه را از تمام انواع مواهب اعدام اطفال، سنگسار نوباوگان و امثالهم برخوردار نموده محفل ما را از شدت نور زیاد بترکانید!




میرحسین: بر مواضع‌ام ایستاده‌ام

image
میرحسین موسوی در گفتگویی تلفنی با دختران خود گفته است: «هیچ چیز عوض نشده است و خطاب فرزندان خود گفته است: دخترانم شما بدانید که من بر سر مواضع پیشین خود همچنان ایستاده‌ام...ممکن است به دلایلی همین تنها امکان حداقلی چند ماه یکبار برای کسب خبر از وضعیت ما با شما را هم قطع کنند.»
به گزارش سایت کلمه، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بعد از مدت‌ها امکان گفتگو با فرزندان خود را یافته‌اند. ب ه نوشته کلمه، در این گفتگوی تلفنی، میرحسین چند بار بر موضع خود تاکید کرده است. البته زمان دقیق این گفتگوی تلفنی اعلام نشده است.
زهرا رهنورد نیز بنا بر همین گزارش، روحیه‌ای قوی داشته است.
به نوشته کلمه، موسوی به دخترانش گفته است: «هیچ چیز عوض نشده و خطاب به فرزندان خود گفته است: دخترانم شما بدانید که من بر سر مواضع پیشین خود همچنان ایستاده ام». موسوی همچنین گفته است: «ممکن است به دلایلی همین تنها امکان حداقلی چند ماه یکبار برای کسب خبر از وضعیت ما با شما را هم قطع کنند.»
بنا به همین گزارش، موسوی در پاسخ به سوال دختران در مورد شایعاتی مبنی بر خروج آنان از شهر و به طور مثال حضور آزادانه در شمال کشور را تکذیب و بر تداوم زندانی بودن خود تاکید کرده است.

این گزارش می‌افزاید که پس از این تماس تلفنی، فشار بر روی دختران موسوی افزایش یافته است.



بروجردی: مهاجرانی اپوزیسیون نیست؛ اکثر مردم اصلاح‌طلب هستند

image
معاون وزیر کشور دولت اصلاحات می‌گوید که عطاءالله مهاجرانی از مدافعان نظام است و وی را نباید در طبف اپوزیسیون قرار داد. وی همچنین معتقد است که اکثریت مردم ایران اصلاح‌طلب هستند.
اشرف بروجردی، از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و معاون وزیر کشور ‌دولت اصلاحات در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری فارس می‌گوید که اصلاح‌طلبان اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند.
به گزارش مشرق به نقل از فارس وی در پاسخ به این پرسش که از کجا به این نتیجه رسیده‌اید که اصلاح‌طلبان، اکثریت مردم ایران را تشکیل می‌دهند گفته است که این «این آمار بر اساس نگرشی [است] که در جامعه وجود دارد.»
وی افزوده است: «کافی است شما در سطح مجامع کوچک و بزرگ حضور یابید و نظرات مردم را بپرسید؛ آن وقت برای شما مبرهن می‌شود که اصلاح‌طلبان در اکثریت‌اند.»
خانم بروجردی در ادامه و در خصوص استدلال خود مبنی بر اکثریت بودن اصلاح‌طلبان در جامعه ضمن اشاره به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ که به گفته‌ی وی اکثریت همراه اصلاح‌طلبان بود گفته است:‌ «شما یک فضای باز را فراهم کنید تا همه اظهارنظر کنند و نتیجه‌اش را می‌بینید.»
مهاجرانی در طیف اپوزیسیون نیست
این فعال اصلاح‌طلب در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص آقای مهاجرانی هم گفته است که وی در طیف اپوزیسیون نیست.
خانم بروجردی با بیان اینکه نظام نتوانست مهاجرانی را تحمل کند گفته است: «به نظر نمی‌رسد که [مهاجرانی] جزء اپوزیسیون باشند. چند مصاحبه‌ای را که از وی دیدم، احساس نکردم که مهاجرانی با نظام ضدیت داشته باشد.»
معاون اسبق وزیر کشور در ادامه و در خصوص اپوزیسیون خارج از کشور نیز با تقبیح تلویحی اپوزیسیون گفته است: «ما هیچ ارتباطی با اپوزیسیون خارج از کشور نداریم؛ ما در این مملکت زندگی می‌کنیم و این مملکت مال ماست و اعتقاد هم داریم که خودمان برای خودمان تعیین تکلیف کنیم.»
اشرف بروجردی در پایان نیز در خصوص انتخابات آتی مجلس که در اسفند ماه برگزار می‌شود نیز گفته است که اصلاح‌طلبان این انتخابات را تحریم نمی‌کنند: «تحریم هم نمی‌کنیم؛ نه تشویق می‌کنیم برای شرکت در انتخابات و نه تحریم می‌کنیم؛ بلکه می‌گوییم حق هر کسی است که خودش تصمیم‌گیری کند.»




آیت‌الله خامنه‌ای: عقب‌نشینی نمی‌کنیم

image
رهبر جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه تحریم‌های اخیر غرب علیه ایران چیزی جدیدی نیست و از ابتدای انقلاب وجود داشته گفت ایران به مسیر خود ادامه خواهد داد و عقب‌نشینی نخواهد کرد.
در حالی که بسیاری از مسئولین، کارشناسان و نیز شهروندان ایران از افزایش گرانی بی‌سابقه به دلیل وضع تحریم‌های جدید غرب علیه پرونده هسته‌ای ایران خبر می‌دهند؛ رهبر جمهوری اسلامی این تحریم‌ها را چیز جدیدی ندانست و گفت تحریم‌ها از ابتدای انقلاب وجود داشته است.
به گزارش خبرگزاری فارس علی خامنه‌ای، رهبر ایران امروز در دیدار با پرسنل سازمان انرژی اتمی با بیان اینکه پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی «فقط یک بهانه برای دشمن» است گفت که هدف اصلی غرب از فشار بر ایران فقط «متوقف کردن پیشرفت علمی» ایران است.
وی با بیان اینکه جمهوری اسلامی در برابر این فشارها عقب‌نشینی نخواهد کرد گفت: «فشار، تحریم، تهدید و ترور نتیجه‌ای نخواهد داشت و ملت ایران به مسیر پیشرفت‌های علمی خود ادامه خواهد داد.»
آقای خامنه‌ای در ادامه‌ی سخنان خود افزود که موضوعی که غرب براساس آن ایران را تحت فشار گذاشته نه پرونده هسته‌ای که «استقلال» کشور است.
وی همچنین پرونده هسته‌ای ایران را کاملا مرتبط با «منافع ملی و آینده ایران» دانست و گفت در این راه کوتاه نمی‌آییم.
رهبر جمهوری اسلامی در پایان نیز با بیان اینکه خود غرب به‌خوبی می‌داند که ایران به دنبال سلاح‌های هسته‌ای نیست گفت داشتن بمب اتمی از نظر فقهی «گناهی بزرگ» است.



چنار ۱۲۰۰ ساله را قطع کردند تا مسجد را گسترش دهند

image
با دستور هیات امناء مسجدی در شهرستان نیاسر، یک درخت چنار ۱۲۰۰ ساله برای گسترش فضای مسجد قطع شد.
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی این چنار کهنسال با قدمتی ۱۲۰۰ ساله درحالی از بیخ و بن کنده شد که در محور فرهنگی ـ تاریخی نیاسر به ثبت ملی رسیده بود.
این خبرگزاری نوشته است که دستور قطع این درخت کهنسال را هیات امناء مسجد این محله به ‌بهانه توسعه محدوده مسجد داده است و پس از قطع این درخت فعلا بجای آن سیمان ریخته شده است.
گفتنی است این چنار از محبوبیت خاصی نزد مردم برخوردار بوده است؛ چنانچه همه ساله مردم محلی در پای این درخت کهنسال آیین قربانی را به‌جا می‌آوردند.
شهرستان نیاسر دو درخت چنار کهن سال دیگر نیز دارد که بر اساس گزارش خبرگزاری‌ها در وضعیت مطلوبی نگهداری نمی‌شوند.




شکاف ۷۰۰هزار تومانی هزینه و درآمد کارگران

سحام نیوز: عضو هیات‌مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران گفت: پرکردن شکاف ۷۰۰‌هزار تومانی هزینه و درآمد کارگران در شرایط فعلی از واگذاری کارت اعتباری خرید مهم‌تر است.
به گزارش مهر، علی دهقان‌کیا در ارتباط با برنامه‌ریزی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای واگذاری کارت‌های اعتباری خرید یک‌میلیون‌و ۵۰۰‌هزار تومانی به ۲۳۰‌هزار کارگر کشور و مشخص کردن اولویت‌ها در این بخش، گفت: با اینکه صحبت از برنامه‌ریزی می‌شود اما تاکنون اقدام موثری نشده است.
عضو هیات‌مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران اظهار داشت: ممکن است تا پایان سال‌جاری بخواهند این کار را انجام دهند اما نکته حایز اهمیت در این بخش این است که کارت اعتباری نیاز امروز جامعه کارگری کشور نیست. این مقام مسوول کارگری با تاکید بر اینکه نگرانی‌های کارگران در بخش مربوط به تولید است و اینکه کاهش تولید می‌تواند در سرنوشت کاری آنها نیز تاثیرگذار باشد، بیان داشت: همچنین ما باید در شرایط پایان سال و برگزاری نشست‌های شورای‌عالی کار، موضوع مربوط به سبد هزینه‌های خانوار را مطالبه کنیم. وی خاطرنشان کرد: هم اکنون شکاف بین واقعیت‌های هزینه‌ای در سبد معیشت خانوار و دریافتی‌ها چیزی در حدود ۷۰۰هزار تومان است. پرکردن این شکاف‌ها و اینکه نیروی کار بتواند هزینه‌های خود را تامین کند، از واگذاری کارت اعتباری مهم‌تر است.




تفسیر به رای رهبر از قانون اساسی

سپیده کلانتریان
به تازگی بخشی از سخنان رهبر جمهوری اسلامی، در آخرین دیدار خود با اعضای خبرگان رهبری در شهریور ماه ۹۰ از سوی یکی از حضار فاش شده است با این مضمون که رهبر صراحتا اعلام کرده وظیفه خبرگان صرفا نظارت بر شرایط رهبری است و وی اجازه نمی دهد خبرگان در دیگر موارد و تصمیمات رهبر دخالت کند یا نظارتی اعمال نماید.
مستند این استدلال رهبر، اصل صد و یازده قانون اساسی است. صدر این اصل مقرر می دارد:
«هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود، یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد.»
در واقع وی سعی دارد موضوع «احراز شرایط رهبر» را از موضوع « نظارت بر عملکرد رهبر» جدا کند و نتیجه عملی چنین تفکیکی، کاهش شدید میزان پاسخگویی رهبر در قبال عملکرد و تصمیماتش است.
این احتجاج رهبر- که البته چندیست از زبان دیگر مقامات حکومتی منصوب وی از جمله صادق لاریجانی نیز شنیده می شود – با اصول تفسیر حقوقی مغایرت دارد و ازینرو فاقد پشتوانه حقوقی و نیز مبنای منطقی است و تفسیر به رای قانون محسوب می شود. اهم دلایل ردّ این استدلال به شرح ذیل است:
یک- اصول قانون اساسی، مانند هر سند حقوقی دیگر، باید در پرتو هدف و موضوع خود مورد استناد و بررسی قرار گیرند. صرف قرائت تک تک اصول و تفسیر آنها بر مبنای صورت و معنای ظاهری الفاظ، گاهی رهزن معنای اصلی و تحریف مقصود مقنن است.
هر سند حقوقی دارای کالبد و روح است. کلمات و واژه ها، کالبد قانون هستند و هدف و موضوع مقنن معمولا از مقدمه – که بر خلاف تصور عامه بخش مهمی از هر سند حقوقی است – و اصول کلی آن استنتاج می شوند. درک صائب و تفسیر صحیح مفاد هر قانون، بدون توجه به روح آن قانون، غیر ممکن است و چنین تفسیری ناصواب خواهد بود.
در مقدمه قانون اساسی آمده است : « قانون اساسی تضمین گر نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می باشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می کند». تمام اصول قانون اساسی از جمله اصل صد و یازده باید در پرتو «نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی» و در جهت تحقق آن تفسیر و تبیین شود. بنابراین بدیهی است که تحقق این بخش از مقدمه قانون اساسی، نظارت دائم بر عملکرد رهبری را می طلبد و نه صرفا نظارت بر احراز شرایط.
دو- مبنای اصلی استدلال رهبر و حامیانش در عدم لزوم پاسخگویی به خبرگان، بر مبنای تفکیک دو نوع نظارت از یکدیگر است: «نظارت بر احراز و بقای شرایط رهبری» و « نظارت بر عملکرد رهبری».
این تفکیک شاید در تئوری و در قالب واژه ها، ممکن باشد ولی در عمل، امری محال است! چگونه ممکن است خبرگان بر دوام و بقای شرایط رهبری – آنگونه که در اصل صد و یازده مقرر شده است- نظارت کند بی آنکه بداند رهبر چه می کند؟!
به موجب اصل صد و یازده خبرگان موظف است همواره متوجه بقای شرایط رهبری باشد و از جمله این شرایط، عدالت و تقوی و بینش صحیح سیاسی و اجتماعی و تدبیر و مدیریت و صلاحیت علمی برای افتا است که دریافتن اینها بدون اطلاع دقیق از اعمال و رفتار و تصمیمات رهبر محال است. مگر اینکه اعضای خبرگان علم غیب بدانند یا از علم لدنی بهره ای وافی داشته باشند! مگر می توان بدون نظارت، آن هم نظارتی دقیق و موشکافانه بر عملکرد رهبر، متوجه شد آیا رهبر کماکان شرایط لازم رهبری را دارد یا خیر؟!
تفکیک میان نظارت بر شرایط و نظارت بر عملکرد، نتیجه ای جز فراهم نمودن شرایط مطلوب جهت گریز از پاسخگویی رهبر ندارد و هر کسی که معتقد و مصّر بر چنین تفکیکی است، بی تردید در جاده مسئولیت گریزی قدم می زند.
سه- نکته آخر بیشتر از آنکه جنبه حقوقی داشته باشد، جنبه منطقی دارد. چرا رهبری این نظرات و سخنان خود را آشکارا با مردم در میان نمی گذارد تا آنها هم مطلع باشند؟ این قسمت از سخنان رهبر که حدودا پنج ماه پیش در دیدار وی با اعضای خبرگان بیان شده است، حتی در سایت رسمی او منعکس نشده است! این در حالیست که خبر و برخی مفاد صحبتهای ایشان در همان جمع در سایت ایشان و نیز سایر سایتهای خبری کشور بازتاب داشته است. آیا دلیل خاصی وجود دارد که اینگونه حرفها پنهان از مردم و در خلوت زده می شود و از افشای آن در جلوت خودداری می گردد؟؟




تصویر بمب طراحی شده توسط مظنونان ایرانی در تایلند

سحام نیوز: شبکه خبری ای بی سی در گزارشی اختصاصی براساس تصاویری که منحصرا در اختیار این شبکه قرار گرفته نوشته یکی از مظنونان ایرانی بمب گذاری در تایلند قصد داشته از بمبی که در یک رادیو دستی جاسازی شده بوده استفاده کند.
به گزارش بی بی سی، براساس همین گزارش این رادیوها برای جاسازی دست کم ۵ بمب به کار رفته اند. مقامات آمریکایی ادعا می کنند مظنونان ایرانی قصد داشتند از این بمب ها برای حمله به اهداف اسراییلی در بانکوک استفاده کنند.
ای بی سی می گوید عکسی که منحصرا در اختیار دارد نشان می دهد این رادیو حاوی مهره های کوچک و شش آهن ربایی است که به عقیده کارشناسان مواد منفجره نشان می دهد بمب گذار قصد داشته آن را به بدنه یک خودرو بچسباند.
همین شبکه خبری با انتشار عکسی از مردی که ادعا می شود ایرانی و سعید مرادی معرفی شده توضیح می دهد که آقای مرادی یکی از متهمان این پرونده با هر دست خود یک رادیو حمل می کند.
ای بی سی نوشته سعید مرادی همان متهمی است که پیش از دستگیری به دلیل پرتاب ناشیانه بمب هنگام نزدیک شدن پلیس و برگشت آن به سوی خودش مجروح شده است.
ادعا شده که انفجارهای تایلند با توطئه ای از سوی ایران برای حمله به دیپلماتهای اسراییلی در بانکوک مرتبط بوده است.
تحلیلگران امنیتی انفجارهای بانکوک را با حملات هفته گذشته علیه دیپلماتهای اسرائیلی در هند و گرجستان مرتبط دانسته اند.
اسرائیل حکومت ایران را مسئول تمام این حملات معرفی کرده است، ادعایی که مقامات ایران تکذیب کرده اند.




احتمال استفاده آمریکا از پایگاه قرقیزستان برای حمله به ایران

سحام نیوز: یک مقام وزارت امور خارجه روسیه روز چهارشنبه ضمن ابراز نگرانی شدید این احتمال را مطرح کرد که ایالات متحده در صورت تصمیم به حمله به ایران از پایگاه نظامی خود به نام مناس در کشور قرقیزستان استفاده کند.
به گزارش فردا؛ الکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت: «این احتمال را نمی‌توان از نظر دور داشت که این پایگاه ممکن است برای حمله به ایران مورد استفاده قرار گیرد.»
او در عین حال ابراز امیدواری کرده است که «این سناریوی بسیار خطرناک» هرگز به واقعیت نپیوندد.
نیروهای ارتش آمریکا از سال ۲۰۰۱ یعنی ۱۱ سال پیش در پایگاه نظامی مناس مستقر در فرودگاه پایتخت قرقیزستان،‌ بیشکک، حضور دارند و از زمان آغاز جنگ افغانستان برای انجام عملیات تدارکاتی در این کشور از این پایگاه بهره می‌گیرند.
اظهار نظر مقام روس در وزارت خارجه این کشور تنها چند روز پس از آن منتشر شده است که رئیس جمهور قرقیزستان در واکنش به اعتراضات به حضور نظامی آمریکا در این کشور حضور آمریکا را «بسیار خطرناک» توصیف کرد.
الماس‌بیک اتمبایف، رئیس جمهور قرقیزستان، همچنین تهدید کرد که نیروهای آمریکایی باید در سال ۲۰۱۴ که قرار داد آمریکا با قرقیزستان به پایان می‌رسد این پایگاه را تخلیه کنند.
به گفته سخنگوی وزارت خارجه روسیه، واشینگتن در گفته‌های خود هرگز گزینه نظامی برای حل بحران هسته‌ای ایران را هرگز رد نکرده و همین باعث نگرانی شدید در قرقیزستان و «در منطقه آسیای مرکزی» شده است.
ایالات متحده و اسرائیل در موضع‌گیری‌های خود در قبال برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی همواره اشاره کرده‌اند که در این مورد «تمام گزینه‌ها هم‌چنان روی میز است»، به این معنا که احتمال جنگ را هم نباید از نظر دور داشت.
آمریکا و متحدانش می‌گویند سوء‌ظن دارند که جمهوری اسلامی به دنبال ساخت تسلیحات اتمی است، اتهامی که تهران همواره رد کرده و آن را مخالف اصول سیاسی و عقیدتی خود دانسته است.
در مقابل روسیه و چین، دو حامی بزرگ ایران، که منافع و سرمایه‌گذاری‌های وسیع در ایران دارند بارها تاکید کرده‌اند که با دیپلماسی نیز می‌توان به بحران سیاسی بر سر برنامه هسته‌ای ایران خاتمه داد.
روسیه خود نیز در قرقیزستان پایگاهی نظامی دارد و به نظر تحلیل‌گران هرگز حضور نظامی آمریکا در این کشور یا دیگر کشورهای آسیای مرکزی را خوش نداشته است.



 
  جرس: بهنود رمضانی دانشجویی است که در چهارشنبه‌سوری سال گذشته بر اثر ضربات باتوم نیروهای بسیج به شهادت رسیده است و پزشک قانونی نیز ضربات سخت به سر او را تایید کرده است. اینک پدر و مادر این شهید جنبش سبز در آستانه اولین مراسم سالگرد فرزند خود از دردها و پیگیری های خود می گویند.
  حوری گلستانی در خصوص روند پرونده کشته شدن فرزندش به "جرس" می گوید: "بعد از نزدیک به یک سال هنوز قاتل شناسایی نشده و به نتیجه ای نرسیده ایم. پرونده هنوز باز است و هر بار که مراجعه می کنیم بازپرس و قاضی تغییر کرده و هر بار یک پروسه ی جدید برای ما باز می کنند و با پیگیریهای فراوان پدرش پرونده را به جریان می اندازیم. دیگر نمی دانیم به کجا رجوع کنیم؟ از خدا می خواهم این روزها برای خودشان اتفاق بیفتد و اینها را تجربه کنند تا بفهمند ما چه می کشیم. تا دیگر این اتفاقات تکرار نشود."
جعفر قلی رمضانی، پدر بهنود با تاکید بر اینکه ما طبق عرف جامعه در همان روستای شهرستان قائم شهر که بهنود را دفن کرده ایم مراسم برگزار می کنیم تصریح می کند: "اما ما می خواهیم بدانیم گناه این بچه ها چه هست؟ آمرین آن و انجام دهنده قتل فرزندم کیست ؟ تمام منطقه ها از نظر امنیتی تقسیم بندی شده و مشخص شده که این منطقه مثلا زیر نظر کیست چطور می شود که نفهمند چه اتفاقی افتاده؟ حالا اینها می خواهند قبول نکنند. ما که این را می فهمیم و همه هم این را می دانند. چون نمی خواهند زیر بار این فضاحتی که زده اند بروند و کارشان هیچ توجیهی ندارد، قبول نمی کنند. همه مشخصات ماشین و شماره آن را دادیم. می گویند ماشین پیدا نشده، مگر ممکن است یک سمند سفید به شماره پلاک 44ایران-246س61 پیدا نشود؟! چطور است که از یک چراغ قرمز رد کنیم سریع ماشین را پیدا می کنند و جریمه می زنند حالا این ماشین پیدا نمی شود؟! همه می دانند قضیه چیست. خودشان هم می دانند. حالا چطور می خواهند توجیه کنند خودشان می دانند و وجدانشان! ما برای آگاهی بخشی جامعه پیگیری می کنیم و امیدواریم تا برای هیچ جوانی این مسائل پیش نیاید. بخدا حق مردم ما این نیست.
حتی من خواهان از بین رفتن قاتل فرزندم هم نیستم فقط می خواهم بدانم از کجا دستور گرفته اند؟ و چرا فرزندم را کشتند؟"
مادر این شهید سبز با دلتنگی ادامه می دهد: "این روزها که به سالگردش نزدیک می شویم حال و روز خوبی نداریم. داغون داغون هستیم. تمام خاطراتش جلوی چشمم می آید باورکردنی نیست به همین راحتی بچه ات را بکشند، آخر به چه جرمی؟ به چه گناهی؟ مگر بچه من چه کرده بود؟ حد اقل پاسخ دهند که بچه من چه کرده بود؟ نزدیک به یک سال می گذرد اما فکر می کنم همین دیروز این اتفاق افتاده و نمی توانم مرگ بهنودم را باور کنم. هر روز هم که با بی تفاوتی و عدم پاسخگویی آنها مواجه می شویم. همین باعث می شود که کینه ام نسبت به آنها بیشتر شود. اینهمه زحمت برای بچه ام کشیدم بزرگش کردم به همین راحتی بی گناه او را از بین ببرند. پس این نماینده ی حقوق بشر چه می کند؟ ما که هیچ اقدامی از طرف او ندیدیم هیچ کاری برای این بچه ها نکرده است."
گفتنی است خانواده بهنود رمضانی بدنبال به نتیجه نرسیدن پیگیری های خود با ارسال نامه ای به احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشرسازمان ملل در امور ایران، از او خواسته اند با توجه به اینکه پیگیری های آنها در داخل به هیچ نتیجه ای نرسیده است، حقوق پایمال شده آنان را پیگیری کند.
مادر شهید رمضانی با تاکید بر کشته شدن فرزندش توسط بسیجی ها خاطر نشان می می کند: "اینها در رسانه هایشان گفته اند که بهنود بر اثر ترکیدگی ترقه کشته شده در صورتیکه دوستانش با او بودند و مردم محله هم شاهد بودند و در آگاهی هم شهادت دادند که موتورسوارها به مردم حمله می کنند و بهنود را با شوکری می زنند بعد که بهنود شل می شود و به زمین می افتد چند نفری به سرش می ریزند و با شوکر و باتوم او را می زنند بعد با ماشین فرار می کنند. کلیه و کبدش داغون شده بود و یک پارگی به اندازه ی هجده سانتی متر در کنار پهلویش بود تمام عکسهایش وجود دارد و پزشکی قانونی خانم واعظی تایید کرده که مرگ بر اثر ضربات ناشی از جسم سخت بوده است. آقای سلطانی هم تازه پرونده بهنود را به دست گرفته بود که خودش به زندان محکوم شد. الان پرونده در دست وکیل دیگری است. ماموران آگاهی گفتند که ما متوجه شدیم که کار نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها و بسیجی ها بوده اما کاری از دستمان بر نمی آید و نمی گذارند جلوتر از این برویم. باز من از همینجا از ماموران آگاهی تشکر می کنم که حداقل تا همینجا هم ما را یاری کردند."
وی از آخرین دیدار و گفتگو با فرزندش می گوید: "به من گفت مامان پارسال چهارشنبه سوری نرفتم امسال می خواهم بروم آخر سال است و نزدیک عید. گفتم وضعیت بیرون خیلی خراب است. گفت نه ما که جز شادی کاری نمی کنیم خودمان پلیس خودمان هستیم. گفت زود برمی گردم حتی ساعت ده با هم صحبت کردیم گفت دارد به سمت خانه می آید اما دیگر همدیگر را ندیدیم..."
خانم گلستانی می افزاید: " بهنود پسر بزرگم بود متولد هفتاد و یک. او خیلی باهوش و تیز بود، اهل مطالعه و ورزش بود. تازه در کنکور سراسری رشته مکانیک قبول شده بود. وقتی دانشگاه قبول شد خیلی تغییر کرد و پخته شده بود به خودم افتخار می کردم و خدا را شکر می کردم که توانستم بچه خوبی تحویل جامعه بدهم اما دست ظلم و جور نگذاشت که به جامعه اش خدمت کند. الان هم سرم را بالا می گیریم و افتخار می کنم که پسر بزرگم در مسیر بزرگی به شهادت رسیده است و پرده از جنایت و خیانت اینها برداشته است. شاید شهادت امثال بهنود باعث آگاهی دیگران شود تا مسیر خودشان را درست انتخاب کنند. همه مسائل را خیلی خوب می فهمید .اتفاقا همین دیشب به پدرش می گفتم ای کاش بچه ام همه چیز را نمی فهمید گفت اگر قرار باشد که جوانان نفهمند که وضعیت درست نمی شود. بچه من در سن هجده سالگی می گفت که "مامان آزادی بها دارد و بهای آن خون است. این قذافی رئیس جمهور لیبی که اینهمه کشتار می کند طبیعی است که مردم باید برای سرنگونی او و آزادی بها دهند آزادی که همینطوری به دست نمی آید." حتی برای شهادت محمد مختاری این حرفها را می زد و می گفت مامان اینها طبیعی است باید این مسیر طی شود تا به آزادی برسیم."
او با اشاره به خاطره بهنود بیان می کند: "بهترین خاطره و بهترین روز برای من، روز تولد بهنود و قبولیش در کنکور سراسری و ورودش به دانشگاه بود. خاطرم هست با هم رفتیم دانشگاه تا ثبت نام کند. نمی دانید آن روز چه روز قشنگی برای ما بود. به رشته اش هم خیلی علاقه داشت و در مورد رشته و آینده اش حرف می زد با من از محیط دانشگاه می گفت ما با هم خیلی روابط خوبی داشتیم مدام از دانشگاه و اتفاقات آنجا می گفت و ناراحت بود که چرا محیط دانشگاه باید اینطور باشد. من عاشق پسرم بودم بعد از او انگار مرده ام بیشتر مادر شهدا مثل کریم بیگی، اعرابی ... همه شان داغون شده اند فقط به امید تغییر و اصلاح زنده ایم و مطمئن هستیم خون بچه هایمان بی ثمر نمی ماند. ما تا آخر ادامه می دهیم این پرونده باید باز بماند و باز خواهد ماند. تا زمانیکه قاتل بچه یمان پیدا نشود و نگویند که جرم او چه بوده دست نمی کشیم. به ما گفتند اگر نهایت مشخص نشد به شما دیه می دهیم ، پدرش هم جواب داد ما دیه نمی خواهیم اگر میلیاردها تومان هم دیه بدهید برای ما بهنود نمی شود ما پیگیری می کنیم که برای جوان دیگری این جنایت پیش نیاید و به خدا واگذار می کنیم که جوابشان را دهند. از هیچ چیز هم نمی ترسیم و تا آخر ایستاده ایم. خداوند هم قول داده وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ خونی که به ناحق ریخته شود انتقامش را خدا می گیرد. اینها با مردم می جنگند با خدا که نمی توانند بجنگند."
پدر بهنود هم در پایان تاکید می کند: "این کشتار یکجا باید قطع شود. ما اهل انتقام گیری نیستیم اما باید مشخص شود آمرین چه کسانی هستند؟ تا کی می خواهند کتمان کنند؟ تا کی می توانند به مردم دروغ بگویند؟ آیا برای همیشه می شود به مردم دروغ گفت؟ تاریخ گواه است که نمی شود. ما هم به خدا توکل می کنیم و وظیفه خودمان را انجام می دهیم و قطعا خداوند یاری دهنده همه کسانی که مظلوم هستند و پایداری می کنند است، ان تنصروا اللّه ينصركم . نباید درجا بزنیم باید سعه صدر و استقامت داشته باشیم و برای طلب حق پیگیری کنیم. قطعا اطلاع رسانی و مصاحبه هم در این مسیر تاثیرگذار است. چه رسانه ها، چه خانواده ها و همه مردم باید در این مسیر تلاش کنند. نشر آگاهی هم وظیفه شما است خداوند به نون و القلم قسم خورده و به حق همان قلم شما باید حق مطلب را ادا کنید. من مطمئن هستم که روزی به آزادی خواهیم رسید زیرا همیشه نمی شود به مردم دروغ گفت و حقیقت را خفه کرد."




مهدی خزعلی: تنها پزشکان سازمان ملل بدنم را کالبد شکافی کنند

مهدی خزعلی اعلام کرده است در صورت جان باختن من مقامات پزشکی سازمان ملل مرا کالبد شکافی کنند.
به گزارش خبرنگار کلمه، مهدی خزعلی با نگارش نامه ای به مسئولان زندان اوین اعلام کرده است، درصورت جان باختنش در ادامه اعتصاب غذا، کالبد شکافی و معاینات پزشکی قانونی زندان را قبول ندارد و جسدش تنها باید توسط پزشکان اعزامی از سوی مجامع بین المللی، کالبد شکافی گردد.
وی در این نامه به جریان شهادت هدی صابر و کالبد شکافی وی نیز اشاره کرد.
رضا هدی صابر روزنامه نگار و فعال سیاسی که از زندانیان پس از انتخابات بود خردادماه سال جاری و در پی اعتصاب غذا در اعتراض به شهادت هاله سحابی و حمله قلبی درگذشت.
ماموران یک روز پیش از شهادت وی را به دلیل عارضه قلبی ناشی از اعتصاب غذا از زندان اوین به بیمارستان مدرس منتقل می کنند، اما سنگینی آسیب‌ قلبی چنان بوده که وی تحمل این آسیب را نداشته و جان باخت.
۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین همان زمان با ارسال شهادت نامه ای، شهادت دادند که شهید هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری زندان اوین از سوی مامورانی که حدس می زنند ماموران امنیتی و اطلاعاتی بوده اند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. آنها شرایط بد جسمانی وی را از نزدیک شاهد بوده اند.
پزشکان بیمارستان مدرس معتقدند علت مرگ وی علاوه بر اعتصاب غذا سهل انگاری مقامات زندان در انتقال به موقع به بیمارستان بوده است. اما مقامات قضایی کشور از جمله دادستان کل کشور هموار هیچ گاه به این موضوع نپرداختند.



هرانا؛ درگیری فیزیکی زندانیان عادی با بازداشت شدگان ۲۵بهمن

خبرگزاری هرانا – روز گذشته مابین زندانیان عادی محبوس در قرنطینه اندرزگاه هفت با بازداشت شدگان ۲۵ بهمن ماه درگیری فیزیکی رخ داد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پی درگیری لفظی بین زندانیان عادی محبوس در قرنطینه اندرزگاه ۷ زندان اوین با بازداشتی ها مرتبط با ۲۵ بهمن ۹۰ که منجرب تنبیه یکی از بازداشت شدگان و انتقال وی به سلول انفرادی شده است روز گذشته نیز این زندانیان با بازداشت شدگان درگیری فیزیکی داشته اند.
بر اساس این گزارش زندانیانی که با جرائم اجتماعی در این اتاق نگهداری می شوند با توهین های مکرر و تهدید و تحقیر بازداشت شدگان جنگ روانی را بر علیه این زندانیان براه انداخته اند.
این زندانیان هم چنین به بازداشت شدگان اجازه استفاده از تلفن قرنطینه را نمی دهند، درگیری لفظی چند روز گذشته این افراد موجب اعلام اعتصاب غذای ۹ تن شده است و پس از درگیری فیزیکی روز گذشته طوفان هاتفی یکی از بازداشت شدگان جهت بازجویی به دادسرای مستقر در اوین احضار شد و علی شکرچی کماکان در بازداشت بسر می برد.
خانواده بازداشت شدگان اعتراضات ۲۵ بهمن بسیار نگران فرزندان خویش هستند و پاسخ روشنی از سوی قوه قضاییه دریافت نکرده اند.
گفتنی است، غلام حسین قاسمی، فرشاد اژیده، حمید عابدینی، محمد علی عبدلی، محسن مرادی، غلامحسین اذری نجف ابادی، حامد اصلانی، علی شکر چی، علی ازاد، طوفان هاتفی، مسعود کرمی از جمله بازداشت شدگان ۲۵ بهمن هستند که دو تن از ایشان به نامهای پژمان ظفرمند و فرشاد اژید با تودیع وثیقه از زندان آزاد شدند.




هرانا؛ دو فعال سیاسی در تبریز بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا – دو تن از فعالین سیاسی آذربایجانی به نامهای رضا طوری و وحید حبیب چشمه توسط ماموران اطلاعاتی بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از تبریز، رضا طوری به همراه وحید حبیب چشمه دو فعال سیاسی آذربایجانی همزمان با ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری در شهر تبریز و با یورش ماموران امنیتی به منزل پدریشان واقع در شهر جدید سهند بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
مامورین اطلاعات ضمن بازداشت این افراد منزل آنها را نیز مورد بازرسی قرار داده و اقدام به ضبط کامپیوتر، سی دی بازداشت و بعضی از وسائل شخصی ایشان کردند.
هم چنین روز سه شنبه یکم اسفند ماه فرهاد سروناز پریخانی در مشکین شهر از توابع استان اردبیل بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
نامبرده سابقه بازداشت در اعتراضات به روزنامه ایران در سال ۸۵ را نیز دارد و از نظر جسمی نیز به دلیل بیماری قادر به تحمل شرایط سخت همچون زندان و سلول انفرادی نیست.




هرانا؛ اجرای مانور ضد اغتشاش و شورش در زندان اراک

خبرگزاری هرانا - سازمان زندانها در استان مرکزی به همراه نیروی انتظامی مانور مشترک ضد اغتشاش و شورش در زندان مرکزی اراک انجام دادند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، بر اساس بخش نامه جدید سازمان زندانها جهت آماده سازی و پیشگیری از اغتشاش زندانیان یگان حفاظت زندان اراک با فرماندهی انتظامی استان مرکزی یک مانور مشترک در داخل زندان برگزار کردند.
بنظر می رسد هدف از اجرای این نوع مانورها  ایجاد ترس و ارعاب در بین زندانیانی است که نسبت به شرایط زندان ها به دلیل ازدحام جمعیت، کمبود تخت خواب، عدم رسیدگی پزشکی و ... اعتراض دارند.
بر اساس گزارشات رسیده ماه گذشته نیز مانور مشترکی در زندان مرکزی قم به دستور سازمان زندانها برگزار شده بود.




محاکمه فرانک فريد فعال جنبش زنان آذربايجان

خبرگزاری هرانا - دادگاه رسيدگی به اتهامات فرانک فريد فعال جنبش زنان آذربايجان دوم اسفندماه با حضور تعدادی از زنان نويسنده و شاعر آذربايجانی، فعالان حقوق زنان و نيز وکلای زن، در شعبه اول دادگاه انقلاب تبريز برگزار شد.
به گزارش زمانه، اين شاعر و نويسنده آذربايجانی متهم به تبليغ عليه نظام و توهين به رهبری است.
دادگاه، شرکت خانم فريد در کنفرانس‌های خارج از کشور، مصاحبه با رسانه‌ها و نيز انتشار مقالات او در نشريات مختلف را مصداق تبليغ عليه نظام دانسته است.
اين در حالی است که تمامی مصاحبه‌ها، نوشته‌ها و کنفرانس‌هايی که فرانک فريد در آن‌ها شرکت داشته است در رابطه با مسائل و مشکلات زنان در ايران و به‌ويژه آذربايجان بوده است.
اتهام توهين به رهبری نيز به دليل برخی عکس‌هايی است که در سيستم کامپيوتر وی که در حين تفتيش منزلش ضبط شده بود، پيدا کرده‌اند.
فرانک فريد چندی پيش نيز در دادگاه عمومی ـ جزايی تبريز به اتهام اخلال در نظم عمومی از طريق شرکت در تجمعات محاکمه شد که هنوز رأی اين دادگاه به وی ابلاغ نشده است.
اين نويسنده و مترجم ۱۲ شهريورماه در جريان اعتراضات خيابانی به روند خشکاندن درياچه اورميه در تبريز دستگير و ۴۱ روز در بازداشت موقت به‌سر برده بود.
مأموران امنيتی در حين دستگيری فرانک فريد به ضرب‌وشتم او پرداخته بودند که منجر به وارد آمدن آسيب‌های جدی به وی شده است.
در جريان اعتراضات خيابانی به خشکاندن درياچه اروميه که در پی عدم تصويب طرح آب‌رسانی به اين درياچه توسط مجلس شورای اسلامی، در شهرهای مختلف آذربايجان از جمله تبريز، اروميه، اردبيل و زنجان برگزار شد تعداد زيادی از زنان پشتيبان محيط زيست دستگير و محاکمه شدند.
در تبريز حدود ۱۲ زن دستگير شده بودند که در اين بين بهجت فرامرزی به شش ماه حبس تعزيری و ۲۰ ضربه شلاق، رقيه حسن‌زاده به ۹۱ روز حبس و ۲۰ ضربه شلاق محکوم شدند. سه نفر تبرئه شدند و دادگاه بقيه نيز تشکيل نشده است.
در بين زنان معترض دستگير شده چهره‌های فرهنگی به‌نامی ديده می‌شود از جمله فرانک فريد شاعر، نويسنده، مترجم و فعال حقوق زنان که تاکنون سه کتاب از آثار وی منتشر شده است.
همچنين منيره اکبر پوران شاعر، مترجم، وبلاگ‌نويس و کار‌شناس ارشد زبان فرانسه نيز از زنان دستگير شده اعتراضات مذکور بود.
با توجه به اين‌که دادگاه انقلاب و دادگاه جزايی تبريز برای دستگيرشدگان اعتراضات فوق، احکام سنگين حبس‌های تعزيری و شلاق صادر کرده است، نگرانی‌های زيادی وجود دارد که فرانک فريد و ساير زنان دستگيرشده نيز با احکام سنگينی روبه‌رو شوند.
فرانک فريد نخستين زن آذربايجانی است که از زمان پس از انقلاب به دليل فعاليت‌هايش در رابطه با مسائل زنان محاکمه می‌شود.




تجمع كارگران قند و تصفيه شكر اهواز

خبرگزاری هرانا - يك فعال كارگري در استان خوزستان گفت: جمعي از کارگران کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز صبح امروز در مقابل استانداری تجمع اعتراض‌آميزي برگزار کردند.
آقایار حسینی، دبير اجرايي خانه كارگر اهواز افزود: این کارگران از آذرماه سال گذشته تاکنون حقوق، عیدی و پاداش خودرا دریافت نکرده‌اند.
وی گفت: به دلیل عدم پرداخت حق بیمه کارگران از سوی کارخانه، کارگران با مشکل تمدید نشدن دفترچه‌های بیمه خود نیز مواجه هستند.
دبیر اجرایی خانه کارگر استان خوزستان اظهارداشت: کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز حدود۱۷۰ کارگر دارد که کارگران این واحد تولیدی بجهت بلا تکلیفی در وضعیتشان برای چندمین بار دست به تجمع زده اند.



ماهنامه "خط صلح" شماره ۱۲منتشر شد

خبرگزاری هرانا - دوازدهمین شمارهٔ ماهنامهٔ حقوقی- اجتماعی "خط صلح"، به صاحب امتیازی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در هشتمین ماه متوالی منتشر شد.
در این شماره  می خوانید: روایت مبارزه زنان در جنبش سبز، اسیدهایی برای سوزاندن، وضعیت کشیش یوسف ندرخانی، یک راهب بودایی ساده. نه بیشتر، نه کمتر، تکوین عقلانیت تفاهمی و ایجاد صلح پایدار
مطلب دیگر منتشر شده در این شماره را می توانید در فهرست زیر که در روزهای آنی در هرانا درج خواهد شد؛ مشاهده کنید.
برای دریافت نسخه PDF این ماهنامه بر روی عکس کلیک کنید.
فهرست مطالب در این شماره:
۳ پناهندگی؛ نیازها و حقوق
۴ یک راهب بودایی ساده. نه بیشتر، نه کمتر
۵ نگاهی به آمار شرایط کیفیت زندگی در ایران
۶ تکوین عقلانیت تفاهمی و ایجاد صلح پایدار
۹ پیش شرط های دموکراسی پایدار، حقوق
اقلیت  
۱۰ امنیت متهم از دید حقوق داخلی و بین المللی
۱۲ سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی یا
ملیت ها» نسل کشی فرهنگی «
۱۴ گفت وگو با محمود طراوت روی درباره ی
کشیش یوسف ندرخانی
۱۶ نگاهی تحلیلی به خبرگزاری فارس
۱۷ روایت مبارزه زنان در جنبش سبز
۱۸ اسیدهایی برای سوزاندن
۲۱ جنبش زنان روایتی برای تمام زنان دنیا
برای تماس با مسئولان این نشریه، دریافت در ایران، هرگونه انتقاد و پیشنهاد، ارسال مطلب و همکاری می‌توانید با آدرس ایمیل Peaceline. journal@hrai. info یا شماره تلفن ۶۲۱۰۱۴۶ (۲۰۲) ۱+ تماس حاصل نمایید.

مطالب مرتبط