دگردیسی تاریخی در ماهیت جنبشهای اعتراضی
یادداشتی کوتاه بر نظرات آقای مهدی خلجی در باره جنبش سبز، در صدای آمریکا
درباره ریزم و ژیل دولوز. گفتگو در مونترال- 2009. ترسیم تفکر دولوزی کار ساده ای نیست و بعلاوه آنکه نباید با ساده انگاری و با عجله، افکار وی را تماما درباره جنبشهای سیاسی و اعتراضی امروز بکار برد و آن جنشها را تنها با این فلسفه جدید خواند و فهمید. با اینحال، دیدگاهای دولوز و نظریه ریزم، دریچه کاملا تازه ای را برای قرائت جدید از مکانیسم دگردیسی در حال تکوین جنبشهای اعتراضی و سیاسی بما بدست میدهد.
گالوپ: ایران در صدر دشمنان مردم آمریکا
موسسه نظرسنجی "گالوپ"٭، نتایج جدیدترین نظرسنجی خود را منتشر کرد. برپایه این نظرسنجی، ٣٢ درصد مردم آمریکا، ایران را نخستین دشمن ایالات متحده آمریکا می دانند.
یک روحانی نزدیک به محمدتقی مصباح یزدی و از روحانیون بانفوذ اصولگرا می گوید آیت الله خامنه ای در نامه ای خطاب به اعضای مجلس خبرگان اعلام کرده است که اجازه نظارت و دخالت در جزئیات عملکرد خود را نمی دهد.
از جمله حسین ابراهیمی، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، حضور ناوگروه نیروی دریایی این کشور در سواحل سوریه را حاوی پیامی روشن برای آمریکا دانسته و گفته بود: "در صورت اشتباه استراتژیک آمریکا در سوریه، احتمال پاسخ کوبنده ایران، روسیه و چند کشور دیگر به آمریکا وجود دارد."
به گزارش خبرگزاری رویترز جورج لیتل سخنگوی پنتاگون نیز گفت "مطلقا هیچ نشانه ای از پهلو گرفتن کشتی های ایرانی در بنادر سوریه نداریم" و افزود به باور آمریکا این کشتی ها در سوریه پهلو نگرفته اند.
او گفت که به نظر نمی رسد تازه ترین تحول درباره کشتی ها "نکته ای قابل توجه" در بر داشته باشد: "به نظر می رسد این یک ترانزیت نسبتا عادی از کانال سوئز و حالا بازگشت از آن باشد."
دولتهای غربی ایران را به کمک نظامی به دولت سوریه متهم می کنند.
به گفته آقای تیلور، حتی ممکن است ایران از این شرایط سود هم برده باشد.
اتحادیه اروپا اعلام کرده است که از تابستان آینده واردات نفت از ایران را متوقف خواهد کرد، اما ایران می گوید که اگر کشورهای اروپایی به "سیاست خصمانه" خود ادامه دهند، فروش نفت به این کشورها را پیش از تابستان قطع می کند.
مطالبات معوق بانکها همان وام هایی است که بانکها به افراد حقیقی و حقوقی داده اند اما اکنون نمی توانند طلب های خود را پس بگیرند.
بانکها از چند سال پیش با کمبود منابع روبه رو هستند و سعی دارند تا به هر شکل ممکن دست کم بخشی از طلب های خود را وصول کنند اما آمار جدید نشان می دهد که طلب بانکها نه تنها کاهش پیدا نکرده که بیشتر هم شده است.
کارشناسان اقتصادی می گویند که بسیاری از کسانی که وام گرفته اند به دلیل رکود اقتصادی قادر به پرداخت وام های خود نیستند.
به گفته آقای رحیمی، "معوقه های بانکی برای ما حسن و نشانه خوبی نیست و برای افرادی که بدهی خود را پرداخت نمی کنند معوق بانکی عیب محسوب می شود."
کنفرانس عمومی یونسکو، در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی روز ۲۱ فوریه را روز جهانی زبان مادری نامید.
در بیست و یکم فوریه سال ۱۹۵۲، دانشجویان بنگلادشی که برای به رسمیت شناخته شدن زبان خود «بانگلا»به عنوان دومین زبان رسمی کشور تظاهرات کردند و تعدادی از آنان توسط پلیس داکا کشته شدند.
حدود یک دهه پس از تعیین روز جهانی زبان مادری از سوی یونسکو، مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبانها اعلام کرد.
یکی از اهداف این اقدامات، حفظ و نجات زبان هایی اعلام شده است که در معرض نابودی قرار گرفته اند. براساس براساس آمارهای یونسکو نیمی از حدود شش هزار زبانی که در حال حاضر در جهان وجود دارند، تا پایان قرن بیست و یکم از بین خواهند رفت.
اما به نظر می رسد، در ایران نگرانی ها تنها مربوط به آینده نیست و تدریس نشدن این زبان ها از همان کودکی، تاثیرات تعیین کنندگی بر موقعیت شهروندانی می گذارد که زبان مادری آنها فارسی نیست.
به این ترتیب، مشکل از مدرسه آغاز می شود و به حوزه های دیگر گسترش پیدا می کند.
تا اواخر دوره قاجاریه، دولت مرکزی، در ادامه سنت امپراتوری های کهن و به شکلی غیرمتمرکز کشور را اداره می کرد و چندان در امور ایالات و ولایات دخالت نمی کرد. اما با تشکیل دولت مدرن در دوران رضا شاه، دامنه تلاش ها برای همسان سازی ها و یکسان سازی ها تا پوشش و زبان شهروندان گسترش یافت. امری که به نوبه خود موضوعاتی همچون زبان آگاهی در اقوام ایرانی را در پی داشت و توجه به هویت های قومی و ملیتی را برانگیخت.
حقوق اقوام ایرانی در اصول پانزدهم و نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده. بر اساس اصل پانزدهم، استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات ورسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبانفارسی آزاد است. اما چرا این اصل هنوز اجرا نشده است؟
اصل نوزدهم نیز تاکید می کند مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. این اصل نیز اجرا نشده است و منتقدان می گویند مساله تنها محدود به خواندن و نوشتن به زبان مادری نیست و اقوام ایرانی با مشکلات چند جانبه و به هم پیوسته ای روبه رو هستند.
همین جنبه های متفاوت در کنار شرایط جغرافیایی و سیاسی ایران و همسایگانش، به مساله اقوام ایرانی و مشکلات آنان ابعادی سیاسی و در اغلب اوقات امنیتی داده است.
با وجود این، از نگاهی دیگر، مشکل تنها محدود به اقوام ایرانی نیست و نباید به طور جداگانه به آن پرداخت. از این چشم انداز، جامعه ایران در کلیت خود با مساله ای مشترک مواجه است و حل و فصل مسایل اقوام ایرانی هم در گرو گشودن همین گره هاست.
در گفت و گویی با ماشاء الله آجودانی، نویسنده،پژوهشگر و مورخ، یوسف عزیزی بنی طرف، پژوهشگر و مترجم و گلاله شرفکندی، عضو کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان به همین موضوع پرداخته شده است.
ایران تا کنون اجازه بازدید از منطقه نظامی پارچین را به بازرسان آژانس نداده است.
آقای ناکارتس که ریاست هیأت اعزامی به تهران را به عهده داشت، پیش از این سفر اظهارامیدواری کرده بود که مذاکراتی سازنده با مقامات ایران داشته باشد و به "نتایج واقعی" برسد.
ایران اخیرا برای بازگشت به میز مذاکره با گروه ۱+۵، متشکل از پنج عضو دائمی شورای امنیت و آلمان اعلام آمادگی کرده است.
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران گفته است که کشورش در پی یافتن راه حلی است که هر دو طرف مذاکره در آن برنده باشند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد تاکنون با صدور چند قطعنامه از ایران خواسته است که تمام فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم را متوقف کند.
قدرت های غربی و اسرائیل ایران را متهم می کنند که در پی دست یافتن به توانایی تولید سلاح اتمی است.
اما ایران می گوید که غنی سازی اورانیوم حق این کشور است و هدف برنامه های اتمی خود را هم تولید انرژی و مقاصد علمی و پزشکی معرفی می کند.
وی افزود: متأسفانه امروز مبارزه ندیدهها، مبارز شدهاند، جبههنرفتهها و جنگندیدهها، تحلیلگر دوران دفاع مقدس شدهاند و سرد و گرم نچشیدههای انقلاب و مبارزه كه تازه به دوران رسیدهاند، گذشتهها را زیر سؤال میبرند كه امیدواریم روزی اوضاع اصلاح شود.
بذرپاش: مطهری صریحتر موضعگیری کند
مهرداد بذرپاش در ادامه این مناظره در پاسخ به پرسش مجری برنامه که نگاه وی درباره قرار گرفتن در فهرستها و مطرح شدن و اختلاف سلایق گروهها را جویا شد، توضیح داد: آقای مطهری برای شکلگیری اعتماد مردم، باید صریحتر و شفافتر موضعگیری کند.
به گزارش "ندای سبز آزادی" متن این اطلاعیه بدین شرح است:
یادداشتی کوتاه بر نظرات آقای مهدی خلجی در باره جنبش سبز، در صدای آمریکا
عطا هودشتیان
پذیرش تنوع خواسته های سیاسی مردم، تاکید بر حفظ مواضع نیروهای سیاسی و پابه پای آن، تلاش برای گفتگو میان آنها و خروج از توهم "اتحاد همه نیروها"، ضرورت تدقیق مواضع جنبش سبز و خروج فوری از ابهامگویی و پرده پوشی مواضع راهبران جنبش سبز، و نیز شهامت روشنفکران در ارائه نظرات خویش، نکات قابل توجه و پذیرش در نظرات آقای خلجی در گفتگوی اخیر ایشان میباشد. بااینحال، برخی دیگر از تحلیل های ایشان درباره جنبش سبز جای بازنگری دارد. انتقاد اصلی وی از جنبش سبز بر سه کمبود، یعنی عدم "ایدئولوژی، سازماندهی و رهبری" استوار می باشد. وی برآن است که دلیل شکست این جنبش نیز، همانا برخاسته از همین سه کمبود است. تاکید میکند: اگر جنبش سبز و حتی جنبش اصلاحات در دوران خاتمی نتوانست پا بگیرد، بخاطر وجود این سه کمبود است. میگوید: "مبارزه سیاسی نیازمند تفکر منسجم، سازماندهی دقیق و برنامه ریزی دور اندیشانه" است؛ که جنبش سبز اساسا یک جنبش نبود، بلکه تنها "یک جریان احساسی و هیجانی بود"، زیرا از این سه عامل، یعنی برنامه جایگزینی، سازماندهی دقیق و رهبری واقعی بی بهره بود.
البته بی تردید برخورداری از این سه عامل، امتیاز برجسته هر جنبش اعتراضی است. با اینحال، آیا یک جنبش بدون این ویژگی ها نمی تواند آغاز گردد، گسترش یابد و بتدریج - در روند تکاملی اش – برنامه، سازمان و رهبری خود را بیابد؟ و آیا علت شکست یا عقب گرد جنبش سبز این سه کمبود بود؟ دلایل شکست یا عقب گرد جنبش سبز بیشک بسیارند و مقصود ما در این یادداشت کوتاه، برنمایی آن دلایل نیست. در جای دیگری جوانبی از آنرا گشوده ایم . بلکه در اینجا درباره ماهیت جنبش سبز خواهیم گفت.
دگردیسی جدید تاریخی
اگر خوب بنگریم در می یابیم که سه مشخصه جنبش اعتراضی مورد نظر آقای خلجی، امروزه دیگر در غالب کشورها، کارکرد و اعتبار چندانی ندارد و بیشتر در فرماسیون کلاسیک جنبش های اعتراضی قابل مشاهده است. از دوران جنبش اعتراضی دانشجویی-کارگری 1968 در غرب، یعنی جنبشی که نه ایدئولوژی، نه برنامه، نه رهبری و نه سازماندهی معینی و دقیقی داشت، گویی "ناخودآگاه" جنبشهای اعتراضی، در روندی ناگفته و نانوشته، بتدریج متحول گردیده است . اشکال جدیدی از مبارزه اجتماعی در غرب، و بعضا حتی در برخی کشورهای غیرغربی خودنموده اند. بیشک این روند نه به یک باره صورت تحقق بخود گرفت، و نه بطور هماهنگ و بمانند هم ظهور یافت. اما مجموعا میتوان دید که این جنبشها بیشتر خودانگیخته، غیر هرمی، و در برخی موارد رهبر گریز و بدور از هر شکل سازماندهی هرمی و مثلثی اولیه جلوه گر شدند. برخی از آنها حتی به پیروزی رسیدند، و سازماندهی و رهبری و برنامه خود را در مسیر حرکت خلق کردند. و برخی دیگر به عقب نشینی و شکست واداشته شدند. لیکن – نکته ما این است که - دلیل اصلی شکست آنها، در مقام نخست، لزوما و تنها عدم برخورداری از سازماندهی، رهبری و برنامه -از ابتدای کار- نیست. البته باز تکرار کنیم، بی شک برخورداری از این سه عامل مزیت ویژه یک جنبش است، اما تنها شرط تداوم آن نیست، به آن شکل که بدون این عوامل سه گانه، نیز میتوان حرکت کرد، و آنها را در ادامه راه ساخت. این را بسیاری از جنبشهای عصر حاضر نشان میدهند.
البته ترسیم جنبشهای اعتراضی بگونه ایکه ما در اینجا ارائه میدهیم، نه مطلق است و نه هماهنگ. اما چنانچه آمد، در طول چند دهه اخیر، از جنبش های نظام مند با ساختاری قابل فهم و رهبریی بلامنازعه - نظیر انقلابات روسیه و چین، یعنی مدل های کلاسیک جنبشها- که نوعی تفکر پیشاهنگی را از قبل در خود آماده دارد، کمتر میتوان سراغ گرفت.
تقابل بجای پیروزی بلاواسطه
بنابراین، برعکس دیدگاه های آقای خلجی، دیگر اهمیتی ندارد که این حرکت های اعتراضی را در اساس "جنبش" بخوانیم یا نه، زیرا در واقع این نام گذرای چیزی از آنها کم نمی کند. و چیزی برآنها نمی افزاید. جنبش سبز اگرچه ادامه نیافت، اما در امتداد منطق پیوسته جنبشهای قرن بیست یکم قابل فهم است و در خاورمیانه به عبارتی آغاز گر این نحوه عمل بوده است.
یعنی این مدل جدید جنبشها بیشتر" تقابل" را شکل میدهند تا "پیروزی بلاواسطه". دیدگاهی که برپایه "پیروزی بلاواسطه" استوار است، از ذهن رهبر یک حزب تمام گرا، بگونه ایکه لنین نشان داد، میجهد (مدل کلاسیک جنبشها) : از ابتدا با برنامه و سازماندهی حرکت میکند، و اهدافش روشن است. از ابتدا میداند به کجا میرود و چرا میرود و چگونه. ایرادی در این کاروند نیست. بحث ما بی اعتبار دانستن این شرایط مطلوب نیست. نکته آنجاست که این نحوه عمل، که هسته ای از ایده "پیشاهنگ" در آن نهفته است، را دیگر امروزه در جنبشها نمی بینیم. زیرا در ماهیت این جنبشها، چه بخواهیم و یا نخواهیم، تحولات بنیادینی ایجاد شده است. پس باید آنها را شناخت. باید چشم ها را گشود و خوب آنها را نگریست. باید گوش خود را به ملوُدی های تازه آشنا کرد!
نظریه "تقابل"، برعکس، گویی روندی "بی آینده" است، و ماهیت، حال و آینده خود را در جریان تکامل درونی و گسترش بعدیش، بتدریج و بدون اتکاء تمام وقت به رهبری بلا منازعه، شکل میدهد. نه آنکه یک جنبش به رهبری و سازماندهی نیازمند نیست، لیکن آنها را از دل روند مرحله ای تکامل خود پروش میدهد، و نه از پیش. به عبارتی، دیگر رهبری پیش فرض جنبش نیست، بلکه جنبش پیش فرض رهبری ست. این واقعیت را در بسیاری از جنبشهای امروز مشاهده میکنیم.
در این مکانیسم جدید، چنانچه آمد، برخی جنبشها به پیروزی و برخی به ناکامی می انجامند. بارها دیده ایم که اتفاقا گاه این سه عامل وجود داشته اند، اما نه جنبشی پدید آمده و نه پیروزیی در کار بوده است. برعکس آن نیز البته دیده شده است، که جنبشی ظهور می یابد اما در روند خود رهبر کار آمد را نیافته است.
در جنبشهای جدید امروز سه ویژگی منحصر به فرد دیده میشوند: جمعیت جوان – که چون حامل اصلی و موتور حرکت جلوه میکند، شبکه ای بودن و خود انگیخته بودن، که فرم اصلی آنها را نمایان میکند (جنبش 1968 هم همین ویژگی ها را داشت). اینهمه اقتدار پیشین "رهبری بلامنازعه" و "سازمان هرمی" را عمیقا به چالش کشیده است. تحلیل این سه ویژگی نیاز به کار مفصل دیگری دارد. برنمایی این سه خصوصیت مطلق نیست، و در همه جا یکسان و به یک گونه جلوه نمی کند، اما در مقایسه با دوران کلاسیک بسیار قابل توجه است.
ماهیت جنبش همچون "شبکه"
اساسا جنبش اعتراضی همچون یک رخداد اجتماعی دیگر نمی تواند ویژگی های پیشین یعنی : سازماندهی، رهبری و ایدئولوژی را همچون ویژگی های اصلی خود عرضه نماید. عصر ما، عصر شبکه است. متفکر شبکه، فیلسوف پرآوازه فرانسوی، ژیل دولوز است. فرم بندی اصلی شبکه همانا "ریزُم" است. شکل گیری آن برخلاف "درخت" عمل میکند. یعنی، بجای حرکت از پایین به بالا، افقی رشد میکند. جهت (هدف) را در خود بگونه ای پیوسته باز تولید میکند و تابع یک منظق عمودی و یا از پیش تعین شده نیست. ماهیت و کارکرد ریزُم را در جای دیگری شکافته ایم . جنبش های بسیار گسترده ایکه با ماهیت خودبخودی اولیه سراسر شمال آفریقا و و خاورمیانه را از سال 2011 در نوردیدند و هنوز ادامه دارند، جلوه هایی از همین قانونمندی جدید را نشان میدهند. آنها اساسا شبکه ای هستند.
واقعیت نظام گریز شبکه نه یک انتخاب روشنفکرانه است، نه یک وضعیت تحمیلی، و نه یک طرح از پیش برنامه ریزی شده، که بیشتر از ماهیت یک دگردیسی تاریخی جدید در فرماسیون اجتماعی جنبشها سرچشمه میگیرد. در این فرماسیون جدید، مفاهیم بنیادین جنبشهای دوران پیشین و کلاسیک، بطور مشخص "اقتدار"، "تمرگز" و "حد"، عمیقا ضربه پذیر شده اند. این تحول تاریخی گام به گام مرزها کشوری را در هم میشکند و هرآنچه "پیوستگی"، "اعتماد" و " وفاداری"، که به عبارتی، شریان حیاتی "سنت" بوده اند را، بازهم بیش از گذشته، از هم می درند. از این دریچه، ایران و کشورهای منطقه عمیقا "جهانی" اند، زیرا به تابعی از این تحول تاریخی بدل شده اند. اشتباه است اگر بپنداریم که فضای گسترده اجتماعی مجازی، زمینه اصلی و شرط پیدایش جنبش شبکه ای بوده است. برعکس، این فضای مجازی خود، انعکاسی از آن دگردیسی تاریخی مورد نظر ماست.
اگر بخواهیم بر پایه دیدگاهی کلاسیک تحلیل کنیم، میتوان در جنبشهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، چهار کمبود را مشاهده کرد: عدم رهبری بلامنازعه، عدم هرگونه ایدئولوژی راهبر، عدم سازماندهی همه جاگیر و عدم برنامه سیاسی جایگزین . اما، و نکته اینجاست، با وجود همه این کمبود ها، برخی از آنها به سرانجام خود رسیدند و برخی دیگر در راه اند. این جنبشها، برنامه و سازماندهی را گام به گام در خود شگل دادند و نه بگونه ای از پیش تعین شده. و برخی از آنها رهبری و سازمان رهبری خود را حتی پس از "پیروزی" (بخوان سرنگونی دیکتاتوری محلی) یا در گام های آخر این روند، یافتند. جنبش سبز در ایران نیز دقیقا در قانون مندی همین مدار پیوسته و تکرار شدنی جنبشهای جدید می گنجد.
گستره سرکوب
تدقیق مواضع و سازماندهی آهنین قبل از اقدام، شرط مطلوب ولی بیشتر یک ایده آل است. حال آنکه در واقعیت عملی، وضعیت "مطلوب" کمتر قابل پیش بینی است، و در شرایط استبداد شدید، تقریبا غیر قابل تحقق است. در ایران سالهای 40 و 50 دو گروه زیر زمینی بسیار سازمان یافته در مسیر تدقیق برنامه ها و ایده های خود گام میزدند، اما خمینی، بی سازماندهی (حزبی) گسترده و بی برنامه روشن و دقیق، در دل یک جنبش عمیقا خودبخودی، جای گرفت و قدرت را کسب نمود.
مسئله آن نیست که به سازماندهی و رهبری و برنامه نیازی نیست، مسئله آن است که نمی توان همه چیز از زاویه این سه عوامل تحلیل کرد و مهمتر، نمی توان دلایل شکست یک جنبش را لزوما و تنها، بدلیل کمبود این عوامل دانست. از سوی دیگر، شرایط سرکوب را نباید نادیده گرفت. درست است که، همانطور که آقای خلجی در مصاحبه خود اظهار کردند، "اینکه جامعه ناراضی است و اعتراض دارد کافی نیست، این نارضایتی ها باید در غالب احزاب در ایران نمایندگی بشوند". خوب این وضع مطلوبی است که همگان مدافع آن هستند. اما آیا سرکوب ها را فراموش کرده ایم؟ نمی توان انکار کرد که در ایران امروز امکان هیچ شکلی از سازماندهی موثر اعتراضی وجود ندارد، و هر اندک تلاشی برای سازماندهی به شدید ترین وجهی نابود میشود. و اینکه از دید آقای خلجی، سرکوب در ایران هرگز همچون کشورهای دیگر (چون سوریه و یا اروپای شرقی کمونیستی) نبوده، دلیلی بر کم اهمیت دادن اثرات فاحش آن در نابودی هر تلاشی برای سازماندهی اعتراض در ایران نباید تلقی شود.
فوریت دیالوگ میان نیروها
اما در شرایط سرکوب گسترده و کم نفسی جنبش اعتراضی، چه راه کاری در برابر اپوزیسیون قرار دارد؟ آگاهی سازی، دیپلماسی بین المللی، و امید فعال به آنکه جنبش از درون دوباره از سر گیرد. عصر "پیشاهنگ" گرایی سپری شده است و دریافته ایم که "موتور کوچک" هرگز "موتور بزرگ" را – تا زمانی که خود آن نخواهد - به حرکت در نمی آورد. میدانیم که بنا برقاعده، گستره پردامنه اعتراضات اجتماعی و پای گیری شور و امید دوباره، بهترین شرط توفیق اتحاد نیروها است. با اینحال، در انتظار آن شرایط، نیروهای کنشگر راهی جز نزدیکی به یکدیگر ندارند. اما بجای آنکه جلو جلو برای مردمی که هنوز تن به اعتراض گسترده نمی دهند، بساط و وزیر و وکیل تعین نماییم، شاید باید نخست در اندیشه ایجاد دیالوک میان خود باشیم.
شرایط این دیالوگ را، بهر بهانه ای (اتحاد نیروها و یا ایجاد آلترناتیو) از هم اکنون باید ایجاد کرد. میدانیم که ایجاد یک آلترناتیو واقعی در برابر رژیم عملا در شرایط حاضر ناممکن است، اما بهر حال، حاصل این رفت و آمد ها، حداقل برقراری دیدار ها و ایجاد دیالوگ میان نیروهاست. اینکه بلاخره درمیابیم که باید در کنار یکدیگر نشست، که دیگری را "غیر" و "نجس" ندانیم! بی تردید در گام های نخست فراوان اشتباه میکنیم. مگر چقدر تجربه دمکراسی داریم؟ نخست درها را میبندیم و پرده ها را میکشیم و نام ها را اعلام نمی کنیم. نکند که "غیر" در ما نفوذی کند. اما، با وجود همه این اشتباهات، باید بیاموزیم که تهمت نزنیم. و تا جرم طرف مقابل اثبات نشده، وی را متهم نکنیم. این درس نخست دمکراسی ست. علیرغم همه ندانم کاریها و اشتباهات، تمرین دمکراسی را باید از هم اکنون آعاز نماییم و درهای دیالوگ میان اپوزیسیون را بگشاییم.
نکند که روزی رسد که انتحابات آزاد کرده ایم، به پای صندوق های رای رفته ایم، و تازه پس از آن، و از سر اجبار گفتگو ها را میان خود آغاز کنیم، و تازه دریابیم که از دیگری هیچ نمی دانیم، که تا چه میزان یکی دافع دیگریست، که تازه باید وی را "کشف" کنیم! مگر نه آنکه این تجربه تلخ را امروزه در سوریه و مصر و لیبی شاهد هستیم؟
18 فوریه 2012 – مونترال
رفرانس:
پذیرش تنوع خواسته های سیاسی مردم، تاکید بر حفظ مواضع نیروهای سیاسی و پابه پای آن، تلاش برای گفتگو میان آنها و خروج از توهم "اتحاد همه نیروها"، ضرورت تدقیق مواضع جنبش سبز و خروج فوری از ابهامگویی و پرده پوشی مواضع راهبران جنبش سبز، و نیز شهامت روشنفکران در ارائه نظرات خویش، نکات قابل توجه و پذیرش در نظرات آقای خلجی در گفتگوی اخیر ایشان میباشد. بااینحال، برخی دیگر از تحلیل های ایشان درباره جنبش سبز جای بازنگری دارد. انتقاد اصلی وی از جنبش سبز بر سه کمبود، یعنی عدم "ایدئولوژی، سازماندهی و رهبری" استوار می باشد. وی برآن است که دلیل شکست این جنبش نیز، همانا برخاسته از همین سه کمبود است. تاکید میکند: اگر جنبش سبز و حتی جنبش اصلاحات در دوران خاتمی نتوانست پا بگیرد، بخاطر وجود این سه کمبود است. میگوید: "مبارزه سیاسی نیازمند تفکر منسجم، سازماندهی دقیق و برنامه ریزی دور اندیشانه" است؛ که جنبش سبز اساسا یک جنبش نبود، بلکه تنها "یک جریان احساسی و هیجانی بود"، زیرا از این سه عامل، یعنی برنامه جایگزینی، سازماندهی دقیق و رهبری واقعی بی بهره بود.
البته بی تردید برخورداری از این سه عامل، امتیاز برجسته هر جنبش اعتراضی است. با اینحال، آیا یک جنبش بدون این ویژگی ها نمی تواند آغاز گردد، گسترش یابد و بتدریج - در روند تکاملی اش – برنامه، سازمان و رهبری خود را بیابد؟ و آیا علت شکست یا عقب گرد جنبش سبز این سه کمبود بود؟ دلایل شکست یا عقب گرد جنبش سبز بیشک بسیارند و مقصود ما در این یادداشت کوتاه، برنمایی آن دلایل نیست. در جای دیگری جوانبی از آنرا گشوده ایم . بلکه در اینجا درباره ماهیت جنبش سبز خواهیم گفت.
دگردیسی جدید تاریخی
اگر خوب بنگریم در می یابیم که سه مشخصه جنبش اعتراضی مورد نظر آقای خلجی، امروزه دیگر در غالب کشورها، کارکرد و اعتبار چندانی ندارد و بیشتر در فرماسیون کلاسیک جنبش های اعتراضی قابل مشاهده است. از دوران جنبش اعتراضی دانشجویی-کارگری 1968 در غرب، یعنی جنبشی که نه ایدئولوژی، نه برنامه، نه رهبری و نه سازماندهی معینی و دقیقی داشت، گویی "ناخودآگاه" جنبشهای اعتراضی، در روندی ناگفته و نانوشته، بتدریج متحول گردیده است . اشکال جدیدی از مبارزه اجتماعی در غرب، و بعضا حتی در برخی کشورهای غیرغربی خودنموده اند. بیشک این روند نه به یک باره صورت تحقق بخود گرفت، و نه بطور هماهنگ و بمانند هم ظهور یافت. اما مجموعا میتوان دید که این جنبشها بیشتر خودانگیخته، غیر هرمی، و در برخی موارد رهبر گریز و بدور از هر شکل سازماندهی هرمی و مثلثی اولیه جلوه گر شدند. برخی از آنها حتی به پیروزی رسیدند، و سازماندهی و رهبری و برنامه خود را در مسیر حرکت خلق کردند. و برخی دیگر به عقب نشینی و شکست واداشته شدند. لیکن – نکته ما این است که - دلیل اصلی شکست آنها، در مقام نخست، لزوما و تنها عدم برخورداری از سازماندهی، رهبری و برنامه -از ابتدای کار- نیست. البته باز تکرار کنیم، بی شک برخورداری از این سه عامل مزیت ویژه یک جنبش است، اما تنها شرط تداوم آن نیست، به آن شکل که بدون این عوامل سه گانه، نیز میتوان حرکت کرد، و آنها را در ادامه راه ساخت. این را بسیاری از جنبشهای عصر حاضر نشان میدهند.
البته ترسیم جنبشهای اعتراضی بگونه ایکه ما در اینجا ارائه میدهیم، نه مطلق است و نه هماهنگ. اما چنانچه آمد، در طول چند دهه اخیر، از جنبش های نظام مند با ساختاری قابل فهم و رهبریی بلامنازعه - نظیر انقلابات روسیه و چین، یعنی مدل های کلاسیک جنبشها- که نوعی تفکر پیشاهنگی را از قبل در خود آماده دارد، کمتر میتوان سراغ گرفت.
تقابل بجای پیروزی بلاواسطه
بنابراین، برعکس دیدگاه های آقای خلجی، دیگر اهمیتی ندارد که این حرکت های اعتراضی را در اساس "جنبش" بخوانیم یا نه، زیرا در واقع این نام گذرای چیزی از آنها کم نمی کند. و چیزی برآنها نمی افزاید. جنبش سبز اگرچه ادامه نیافت، اما در امتداد منطق پیوسته جنبشهای قرن بیست یکم قابل فهم است و در خاورمیانه به عبارتی آغاز گر این نحوه عمل بوده است.
یعنی این مدل جدید جنبشها بیشتر" تقابل" را شکل میدهند تا "پیروزی بلاواسطه". دیدگاهی که برپایه "پیروزی بلاواسطه" استوار است، از ذهن رهبر یک حزب تمام گرا، بگونه ایکه لنین نشان داد، میجهد (مدل کلاسیک جنبشها) : از ابتدا با برنامه و سازماندهی حرکت میکند، و اهدافش روشن است. از ابتدا میداند به کجا میرود و چرا میرود و چگونه. ایرادی در این کاروند نیست. بحث ما بی اعتبار دانستن این شرایط مطلوب نیست. نکته آنجاست که این نحوه عمل، که هسته ای از ایده "پیشاهنگ" در آن نهفته است، را دیگر امروزه در جنبشها نمی بینیم. زیرا در ماهیت این جنبشها، چه بخواهیم و یا نخواهیم، تحولات بنیادینی ایجاد شده است. پس باید آنها را شناخت. باید چشم ها را گشود و خوب آنها را نگریست. باید گوش خود را به ملوُدی های تازه آشنا کرد!
نظریه "تقابل"، برعکس، گویی روندی "بی آینده" است، و ماهیت، حال و آینده خود را در جریان تکامل درونی و گسترش بعدیش، بتدریج و بدون اتکاء تمام وقت به رهبری بلا منازعه، شکل میدهد. نه آنکه یک جنبش به رهبری و سازماندهی نیازمند نیست، لیکن آنها را از دل روند مرحله ای تکامل خود پروش میدهد، و نه از پیش. به عبارتی، دیگر رهبری پیش فرض جنبش نیست، بلکه جنبش پیش فرض رهبری ست. این واقعیت را در بسیاری از جنبشهای امروز مشاهده میکنیم.
در این مکانیسم جدید، چنانچه آمد، برخی جنبشها به پیروزی و برخی به ناکامی می انجامند. بارها دیده ایم که اتفاقا گاه این سه عامل وجود داشته اند، اما نه جنبشی پدید آمده و نه پیروزیی در کار بوده است. برعکس آن نیز البته دیده شده است، که جنبشی ظهور می یابد اما در روند خود رهبر کار آمد را نیافته است.
در جنبشهای جدید امروز سه ویژگی منحصر به فرد دیده میشوند: جمعیت جوان – که چون حامل اصلی و موتور حرکت جلوه میکند، شبکه ای بودن و خود انگیخته بودن، که فرم اصلی آنها را نمایان میکند (جنبش 1968 هم همین ویژگی ها را داشت). اینهمه اقتدار پیشین "رهبری بلامنازعه" و "سازمان هرمی" را عمیقا به چالش کشیده است. تحلیل این سه ویژگی نیاز به کار مفصل دیگری دارد. برنمایی این سه خصوصیت مطلق نیست، و در همه جا یکسان و به یک گونه جلوه نمی کند، اما در مقایسه با دوران کلاسیک بسیار قابل توجه است.
ماهیت جنبش همچون "شبکه"
اساسا جنبش اعتراضی همچون یک رخداد اجتماعی دیگر نمی تواند ویژگی های پیشین یعنی : سازماندهی، رهبری و ایدئولوژی را همچون ویژگی های اصلی خود عرضه نماید. عصر ما، عصر شبکه است. متفکر شبکه، فیلسوف پرآوازه فرانسوی، ژیل دولوز است. فرم بندی اصلی شبکه همانا "ریزُم" است. شکل گیری آن برخلاف "درخت" عمل میکند. یعنی، بجای حرکت از پایین به بالا، افقی رشد میکند. جهت (هدف) را در خود بگونه ای پیوسته باز تولید میکند و تابع یک منظق عمودی و یا از پیش تعین شده نیست. ماهیت و کارکرد ریزُم را در جای دیگری شکافته ایم . جنبش های بسیار گسترده ایکه با ماهیت خودبخودی اولیه سراسر شمال آفریقا و و خاورمیانه را از سال 2011 در نوردیدند و هنوز ادامه دارند، جلوه هایی از همین قانونمندی جدید را نشان میدهند. آنها اساسا شبکه ای هستند.
واقعیت نظام گریز شبکه نه یک انتخاب روشنفکرانه است، نه یک وضعیت تحمیلی، و نه یک طرح از پیش برنامه ریزی شده، که بیشتر از ماهیت یک دگردیسی تاریخی جدید در فرماسیون اجتماعی جنبشها سرچشمه میگیرد. در این فرماسیون جدید، مفاهیم بنیادین جنبشهای دوران پیشین و کلاسیک، بطور مشخص "اقتدار"، "تمرگز" و "حد"، عمیقا ضربه پذیر شده اند. این تحول تاریخی گام به گام مرزها کشوری را در هم میشکند و هرآنچه "پیوستگی"، "اعتماد" و " وفاداری"، که به عبارتی، شریان حیاتی "سنت" بوده اند را، بازهم بیش از گذشته، از هم می درند. از این دریچه، ایران و کشورهای منطقه عمیقا "جهانی" اند، زیرا به تابعی از این تحول تاریخی بدل شده اند. اشتباه است اگر بپنداریم که فضای گسترده اجتماعی مجازی، زمینه اصلی و شرط پیدایش جنبش شبکه ای بوده است. برعکس، این فضای مجازی خود، انعکاسی از آن دگردیسی تاریخی مورد نظر ماست.
اگر بخواهیم بر پایه دیدگاهی کلاسیک تحلیل کنیم، میتوان در جنبشهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، چهار کمبود را مشاهده کرد: عدم رهبری بلامنازعه، عدم هرگونه ایدئولوژی راهبر، عدم سازماندهی همه جاگیر و عدم برنامه سیاسی جایگزین . اما، و نکته اینجاست، با وجود همه این کمبود ها، برخی از آنها به سرانجام خود رسیدند و برخی دیگر در راه اند. این جنبشها، برنامه و سازماندهی را گام به گام در خود شگل دادند و نه بگونه ای از پیش تعین شده. و برخی از آنها رهبری و سازمان رهبری خود را حتی پس از "پیروزی" (بخوان سرنگونی دیکتاتوری محلی) یا در گام های آخر این روند، یافتند. جنبش سبز در ایران نیز دقیقا در قانون مندی همین مدار پیوسته و تکرار شدنی جنبشهای جدید می گنجد.
گستره سرکوب
تدقیق مواضع و سازماندهی آهنین قبل از اقدام، شرط مطلوب ولی بیشتر یک ایده آل است. حال آنکه در واقعیت عملی، وضعیت "مطلوب" کمتر قابل پیش بینی است، و در شرایط استبداد شدید، تقریبا غیر قابل تحقق است. در ایران سالهای 40 و 50 دو گروه زیر زمینی بسیار سازمان یافته در مسیر تدقیق برنامه ها و ایده های خود گام میزدند، اما خمینی، بی سازماندهی (حزبی) گسترده و بی برنامه روشن و دقیق، در دل یک جنبش عمیقا خودبخودی، جای گرفت و قدرت را کسب نمود.
مسئله آن نیست که به سازماندهی و رهبری و برنامه نیازی نیست، مسئله آن است که نمی توان همه چیز از زاویه این سه عوامل تحلیل کرد و مهمتر، نمی توان دلایل شکست یک جنبش را لزوما و تنها، بدلیل کمبود این عوامل دانست. از سوی دیگر، شرایط سرکوب را نباید نادیده گرفت. درست است که، همانطور که آقای خلجی در مصاحبه خود اظهار کردند، "اینکه جامعه ناراضی است و اعتراض دارد کافی نیست، این نارضایتی ها باید در غالب احزاب در ایران نمایندگی بشوند". خوب این وضع مطلوبی است که همگان مدافع آن هستند. اما آیا سرکوب ها را فراموش کرده ایم؟ نمی توان انکار کرد که در ایران امروز امکان هیچ شکلی از سازماندهی موثر اعتراضی وجود ندارد، و هر اندک تلاشی برای سازماندهی به شدید ترین وجهی نابود میشود. و اینکه از دید آقای خلجی، سرکوب در ایران هرگز همچون کشورهای دیگر (چون سوریه و یا اروپای شرقی کمونیستی) نبوده، دلیلی بر کم اهمیت دادن اثرات فاحش آن در نابودی هر تلاشی برای سازماندهی اعتراض در ایران نباید تلقی شود.
فوریت دیالوگ میان نیروها
اما در شرایط سرکوب گسترده و کم نفسی جنبش اعتراضی، چه راه کاری در برابر اپوزیسیون قرار دارد؟ آگاهی سازی، دیپلماسی بین المللی، و امید فعال به آنکه جنبش از درون دوباره از سر گیرد. عصر "پیشاهنگ" گرایی سپری شده است و دریافته ایم که "موتور کوچک" هرگز "موتور بزرگ" را – تا زمانی که خود آن نخواهد - به حرکت در نمی آورد. میدانیم که بنا برقاعده، گستره پردامنه اعتراضات اجتماعی و پای گیری شور و امید دوباره، بهترین شرط توفیق اتحاد نیروها است. با اینحال، در انتظار آن شرایط، نیروهای کنشگر راهی جز نزدیکی به یکدیگر ندارند. اما بجای آنکه جلو جلو برای مردمی که هنوز تن به اعتراض گسترده نمی دهند، بساط و وزیر و وکیل تعین نماییم، شاید باید نخست در اندیشه ایجاد دیالوک میان خود باشیم.
شرایط این دیالوگ را، بهر بهانه ای (اتحاد نیروها و یا ایجاد آلترناتیو) از هم اکنون باید ایجاد کرد. میدانیم که ایجاد یک آلترناتیو واقعی در برابر رژیم عملا در شرایط حاضر ناممکن است، اما بهر حال، حاصل این رفت و آمد ها، حداقل برقراری دیدار ها و ایجاد دیالوگ میان نیروهاست. اینکه بلاخره درمیابیم که باید در کنار یکدیگر نشست، که دیگری را "غیر" و "نجس" ندانیم! بی تردید در گام های نخست فراوان اشتباه میکنیم. مگر چقدر تجربه دمکراسی داریم؟ نخست درها را میبندیم و پرده ها را میکشیم و نام ها را اعلام نمی کنیم. نکند که "غیر" در ما نفوذی کند. اما، با وجود همه این اشتباهات، باید بیاموزیم که تهمت نزنیم. و تا جرم طرف مقابل اثبات نشده، وی را متهم نکنیم. این درس نخست دمکراسی ست. علیرغم همه ندانم کاریها و اشتباهات، تمرین دمکراسی را باید از هم اکنون آعاز نماییم و درهای دیالوگ میان اپوزیسیون را بگشاییم.
نکند که روزی رسد که انتحابات آزاد کرده ایم، به پای صندوق های رای رفته ایم، و تازه پس از آن، و از سر اجبار گفتگو ها را میان خود آغاز کنیم، و تازه دریابیم که از دیگری هیچ نمی دانیم، که تا چه میزان یکی دافع دیگریست، که تازه باید وی را "کشف" کنیم! مگر نه آنکه این تجربه تلخ را امروزه در سوریه و مصر و لیبی شاهد هستیم؟
18 فوریه 2012 – مونترال
رفرانس:
برنامه "ساعت آخر"، صدای آمریکا، تاریخ 28 بهمن 1390 (17 فوریه 2012)، با آقای مهدی فلاحتی
در این نوشته اشاراتی به چند دلیل شکست جنبش سبز آمده است.
درباره جنبش 1968- کنفرانس در مونترال:
درباره ریزم و ژیل دولوز. گفتگو در مونترال- 2009. ترسیم تفکر دولوزی کار ساده ای نیست و بعلاوه آنکه نباید با ساده انگاری و با عجله، افکار وی را تماما درباره جنبشهای سیاسی و اعتراضی امروز بکار برد و آن جنشها را تنها با این فلسفه جدید خواند و فهمید. با اینحال، دیدگاهای دولوز و نظریه ریزم، دریچه کاملا تازه ای را برای قرائت جدید از مکانیسم دگردیسی در حال تکوین جنبشهای اعتراضی و سیاسی بما بدست میدهد.
گالوپ: ایران در صدر دشمنان مردم آمریکا
موسسه نظرسنجی "گالوپ"٭، نتایج جدیدترین نظرسنجی خود را منتشر کرد. برپایه این نظرسنجی، ٣٢ درصد مردم آمریکا، ایران را نخستین دشمن ایالات متحده آمریکا می دانند.
موسسه نظرسنجی "گالوپ"٭، نتایج جدیدترین نظرسنجی خود را منتشر کرد؛ در این نظرسنجی، ایران در مقایسه با دیگر کشورها از یک رشد صعودی برخوردار است.
برپایه این نظرسنجی، ٣٢ درصد مردم آمریکا، ایران را نخستین و بزرگ ترین دشمن ایالات متحده آمریکا می دانند.
پس از ایران، چین با کسب ٢٣ درصد و کره شمالی با ۱۰ درصد، در رده دوم و سوم این نظرسنجی قرار دارند.
موسسه "گالوپ" اعلام کرده است که مانور جمهوری اسلامی در خصوص توانائی های این کشور در زمینه هسته ای ، تهدید جنگ با ایالات متحده آمریکا و هم پیمان این کشور- اسرائیل و امکان قطع صادرات نفت از خاورمیانه و تأثیر این اقدام بر بالارفتن قیمت نفت و گاز، از جمله دلایلی است که آمریکائیان در این نظرسنجی به ایران رتبه منفی داده اند.
براساس گزارش اخیر موسسه "گالوپ"، چین با کسب مقام دوم در فهرست «دشمنان آمریکا»، بدلایل مختلف از جمله دلایل اقتصادی و عملکرد این کشور در ارتباط با ایران، از دیدگاه مردم آمریکا، یکی از بزرگترین دشمنان این کشور به شمار می رود.
این هفتمین نظرسنجی موسسه "گالوپ" از سال ٢۰۰۱ میلادی است و ایران تاکنون پنج بار در صدر فهرست «دشمنان آمریکا» قرار گرفته است.
در سال ٢۰۰۱ و پیش از حمله آمریکا به عراق، کشور عراق در صدر فهرست «دشمنان آمریکا» قرار داشت.
آیت الله خامنه ای خطاب به خبرگان: دخالت در جزئیات را نمی پذیرم
یک روحانی نزدیک به محمدتقی مصباح یزدی و از روحانیون بانفوذ اصولگرا می گوید آیت الله خامنه ای در نامه ای خطاب به اعضای مجلس خبرگان اعلام کرده است که اجازه نظارت و دخالت در جزئیات عملکرد خود را نمی دهد.
عباس نبوی- رئیس موسسه تمدن و توسعه اسلامی و عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی، که به ریاست محمد تقی مصباح یزدی است، در یکی از نشست های هفتگی گروه انصار حزب الله، بخشی از سخنان خود را به «بررسی بحث نظارت بر ولی فقیه» اختصاص داده و گفته است که نظارت این مجلس صرفا به معنی بررسی شرایط کلی رهبری است.
متن سخنان عباس نبوی درآخرین شماره نشریه "یالثارات"- ارگان رسمی انصار حزب الله، منتشر شده است.
به گفته عباس نبوی، «در مورد نظارت بر ولی فقیه، سلیقه هائی در فضای فکری نظام انقلاب اسلامی بوده و هنوز هم هست».
این روحانی اصولگرا خاطرنشان کرده که «الگوی نظارتی خبرنگان تعریفی دارد» که حتی اعضای نخستین دوره مجلس خبرگان هم که نقش خود را نظارت بر عملکرد آیت الله خمینی می دانستند نیز، متوجه آن نبودند.
عباس نبوی به یکی از جملات آیت الله خامنه ای در این نامه اشاره می کند: رأی درست آن است که نظارت خبرگان بر رهبری، نظارت بر شرایط باشد؛ اگر بر شرایط خدشه ای وارد شد، بیائید مشخص کنید... اما در مورد جزئیات من نمی پذیرم که شما بخواهید وارد شوید و دخالت کنید.
***
رضا علیجانی، روزنامه نگار و فعال مذهبی، معتقد است که از دو دیدگاه باید قوانین جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار داد:
در مرحله اول، در میان کتاب های قانون و در مرحله دوم در واقعیت مستقل از ذهن.
طبق اصول ١۰٧، ١۰٨و ۱۱۱ رهبری را خبرگان انتخاب می کند، نظارت می کند و احیانا برکنار می کند و انتخاب رهبری جدید نیز با مجلس خبرگان است، اما آنچه که در واقعیت جریان دارد و بخشی از ریشه آن هم به قوانین داخل کتاب ها برمی گردد و بخش مهمتری از آن نیز به سیاست عملی و به تناسبی به سیاست تناوب قوای سیاسی برمی گردد، همان است که در واقعیت اتفاق می افتد.
این فعال ملی مذهبی در عین حال معتقد است که انتشار این سخنان از سوی آیت الله خامنه ای- رهبر جمهوری اسلامی، نشان از اتخاذ روش مستبدانه ای است که مخالفان نظام و مخالفان شخص آیت الله خامنه ای بارها بر آن تأکید کرده اند.
مقامهای ایران برای تداوم صادرات نفت به اروپا شروط جدیدی اعلام کردند. ولی نگاه اروپا به حضور بازرسان آژانس اتمی در ایران و میزان موفقیت این هیات در ماموریتاش است.
پس از آن که تهدیدهای ایران مبنی بر قطع صدور نفت به کشورهای اتحادیه اروپا با واکنش سرد اروپا روبرو شد، امروز رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در یک کنفرانس مطبوعاتی از شروط جدیدی برای تداوم همکاری با اروپا سخن گفت.
این شروط «تضمین پرداخت بهای نفت، قرارداد نسبتاً بلند مدت یا میان مدت یعنی ۳ تا ۵ ساله و عدم اجازه لغو قرارداد یک جانبه» است که به گفته رامین مهمانپرست میتواند «یک همکاری نفتی را تضمین کند تا منافع دو طرف تأمین شود».
همزمان علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای عمانی خود بر نزدیکی منافع اروپا و ایران تاکید و به اروپا نصحیت کرد که به جای آمریکا، جمهوری اسلامی را انتخاب کند.
از نظر صالحی «ایران و اروپا مکمل یکدیگر هستند». وی گفت «اروپا رقیب آمریکاست و آمریکا برای حفظ هیمنه خود باید رقیب را کنترل کند که شیر نفت یکی از ابزارهای کنترل است؛ در حالیکه ایران میتواند شریکی مطمئن برای تأمین انرژی اتحادیه اروپا باشد. متأسفانه به نظر میرسد اروپا درک عمیقی از این موضوع ندارد.» وزیر خارجه جمهوری اسلامی به کشورهای اروپایی توصیه کرد روابط بهتری با ایران داشته باشند.
اصل ماجرا برنامه هستهای است
ولی همه هشدارها و واکنشها درباره گسترش قطع صادرات نفت به دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا خود ناشی از مناقشه هستهای ایران است. مناقشهای که اکنون با سفر هیات بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران به مرحلهای تعیین کننده رسیده است.
وزرای خارجه اتحادیه اروپا پیش از سفر این هیات به ایران ابراز امیدواری کردند که مقامهای ایرانی از این فرصت برای روشن کردن ابهامات در رابطه با برنامه هستهای این کشور استفاده کنند. کشورهای غربی و بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل، این را یک شانس نهایی برای قدم برداشتن ایران در مسیر حل مناقشه هستهای ارزیابی کردند.
ولی به نظر نمیرسد مقامهای ایران در رفتار خود تغییری فاحش داده باشند. به گفته رامین مهمانپرست این هیات قرار نیست از نیروگاههای ایران بازرسی به عمل آورد. برنامه این سفر تنها مذاکره بر سر برنامه هستهای ایران تعیین شده است. پیش از آن اخبار رسانههای ایران حاکی از این بود که هیات بازرسان قرار است از نیروگاه پارچین دیدن و با کارشناسان هستهای ایران گفتوگو کند.
سخنگوی وزارت خارجه ایران تاکید کرده هیات آمده از سوی آژانس، کارشناسان اتمی هستند و نه بازرسان و ماموریت آنها نیز بازرسی نیست، بلکه ترسیم چارچوبی برای ادامه گفتگوهاست. ایران همزمان از مانور نظامی جنگندههای هواییاش خبر داده که هدف نشان دادن توان نظامی ایران برای حفاظت از نیروگاههای هستهای را دارد.
تشدید بدبینی گروه مذاکرهکننده به اهداف ایران
برخی کارشناسان معقتدند که رفتار مقامهای ایرانی تنها به بدبینی بیشتر غرب نسبت به برنامه اتمی ایران دامن میزند. بویژه که بازرسان آژانس اتمی در سفر نوامبر گذشته خود به ایران به این نتیجه رسیدند که ایران قدمهایی در راه تولید سلاح هستهای برداشته و در بسیاری موارد پنهانکاری کرده است. گزارش پیشین آژانس به دور چهارم تحریمها و در حقیقت سنگینترین دور تا به امروز منجر شد.
با این حال برخی معقتدند در مناقشه هستهای حرکتهایی بوجود آمده است. جیورجیو فرانسچینی، کارشناس هستهای از مرکز «صلح و حل بحران» ایالت هسن در آلمان در این باره میگوید: «نشانههایی وجود دارد که حاکی از علاقه ایران به مذاکره سازنده است. به نظر میرسد تحریمها تاثیر خود را گذاشته باشد و ایران خواهان برچیده شدن تحریمها باشد. ولی برای رسیدن به این هدف باید امتیاز بدهد.»
ولی از سوی ایران چه اقدامی ممکن است صورت گیرد تا اروپا آن را گامی مثبت ارزیابی کند؟ پاسخ این کارشناس هستهای این است که ایران ممکن است حاضر شود میزان غنیسازی را محدود کند.
وی میگوید: «در حال حاضر ایران اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده تولید میکند که باعث نگرانی است. درحالی که میتواند آن را به پنج درصد کاهش دهد. اورانیوم غنیشده را به فرانسه تحویل دهد و در مقابل میلههای سوختی بگیرد. این پیشنهادها یک بار مطرح شده بود و از سوی ایران رد شد. البته این کار مشکلی است که درباره میدان مانور ایران در مذاکرات بعدی بتوان گمانهزنی کرد.»
ولی حتی این کارشناس نیز نظری غیر از سخنگوی وزارت خارجه ایران دارد که بازرسان آژانس برای مذاکره به ایران رفتهاند. او میگوید: «ماموران آژانس گروهی کارشناس فنی هستند، نه تیم مذاکره. این تیم تنها به کشورهای طرف مذاکره گزارش میدهد. مذاکرات سیاسی برعهده گروه ۵+۱ است.»
این شروط «تضمین پرداخت بهای نفت، قرارداد نسبتاً بلند مدت یا میان مدت یعنی ۳ تا ۵ ساله و عدم اجازه لغو قرارداد یک جانبه» است که به گفته رامین مهمانپرست میتواند «یک همکاری نفتی را تضمین کند تا منافع دو طرف تأمین شود».
همزمان علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای عمانی خود بر نزدیکی منافع اروپا و ایران تاکید و به اروپا نصحیت کرد که به جای آمریکا، جمهوری اسلامی را انتخاب کند.
از نظر صالحی «ایران و اروپا مکمل یکدیگر هستند». وی گفت «اروپا رقیب آمریکاست و آمریکا برای حفظ هیمنه خود باید رقیب را کنترل کند که شیر نفت یکی از ابزارهای کنترل است؛ در حالیکه ایران میتواند شریکی مطمئن برای تأمین انرژی اتحادیه اروپا باشد. متأسفانه به نظر میرسد اروپا درک عمیقی از این موضوع ندارد.» وزیر خارجه جمهوری اسلامی به کشورهای اروپایی توصیه کرد روابط بهتری با ایران داشته باشند.
اصل ماجرا برنامه هستهای است
ولی همه هشدارها و واکنشها درباره گسترش قطع صادرات نفت به دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا خود ناشی از مناقشه هستهای ایران است. مناقشهای که اکنون با سفر هیات بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران به مرحلهای تعیین کننده رسیده است.
وزرای خارجه اتحادیه اروپا پیش از سفر این هیات به ایران ابراز امیدواری کردند که مقامهای ایرانی از این فرصت برای روشن کردن ابهامات در رابطه با برنامه هستهای این کشور استفاده کنند. کشورهای غربی و بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل، این را یک شانس نهایی برای قدم برداشتن ایران در مسیر حل مناقشه هستهای ارزیابی کردند.
ولی به نظر نمیرسد مقامهای ایران در رفتار خود تغییری فاحش داده باشند. به گفته رامین مهمانپرست این هیات قرار نیست از نیروگاههای ایران بازرسی به عمل آورد. برنامه این سفر تنها مذاکره بر سر برنامه هستهای ایران تعیین شده است. پیش از آن اخبار رسانههای ایران حاکی از این بود که هیات بازرسان قرار است از نیروگاه پارچین دیدن و با کارشناسان هستهای ایران گفتوگو کند.
سخنگوی وزارت خارجه ایران تاکید کرده هیات آمده از سوی آژانس، کارشناسان اتمی هستند و نه بازرسان و ماموریت آنها نیز بازرسی نیست، بلکه ترسیم چارچوبی برای ادامه گفتگوهاست. ایران همزمان از مانور نظامی جنگندههای هواییاش خبر داده که هدف نشان دادن توان نظامی ایران برای حفاظت از نیروگاههای هستهای را دارد.
تشدید بدبینی گروه مذاکرهکننده به اهداف ایران
برخی کارشناسان معقتدند که رفتار مقامهای ایرانی تنها به بدبینی بیشتر غرب نسبت به برنامه اتمی ایران دامن میزند. بویژه که بازرسان آژانس اتمی در سفر نوامبر گذشته خود به ایران به این نتیجه رسیدند که ایران قدمهایی در راه تولید سلاح هستهای برداشته و در بسیاری موارد پنهانکاری کرده است. گزارش پیشین آژانس به دور چهارم تحریمها و در حقیقت سنگینترین دور تا به امروز منجر شد.
با این حال برخی معقتدند در مناقشه هستهای حرکتهایی بوجود آمده است. جیورجیو فرانسچینی، کارشناس هستهای از مرکز «صلح و حل بحران» ایالت هسن در آلمان در این باره میگوید: «نشانههایی وجود دارد که حاکی از علاقه ایران به مذاکره سازنده است. به نظر میرسد تحریمها تاثیر خود را گذاشته باشد و ایران خواهان برچیده شدن تحریمها باشد. ولی برای رسیدن به این هدف باید امتیاز بدهد.»
ولی از سوی ایران چه اقدامی ممکن است صورت گیرد تا اروپا آن را گامی مثبت ارزیابی کند؟ پاسخ این کارشناس هستهای این است که ایران ممکن است حاضر شود میزان غنیسازی را محدود کند.
وی میگوید: «در حال حاضر ایران اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده تولید میکند که باعث نگرانی است. درحالی که میتواند آن را به پنج درصد کاهش دهد. اورانیوم غنیشده را به فرانسه تحویل دهد و در مقابل میلههای سوختی بگیرد. این پیشنهادها یک بار مطرح شده بود و از سوی ایران رد شد. البته این کار مشکلی است که درباره میدان مانور ایران در مذاکرات بعدی بتوان گمانهزنی کرد.»
ولی حتی این کارشناس نیز نظری غیر از سخنگوی وزارت خارجه ایران دارد که بازرسان آژانس برای مذاکره به ایران رفتهاند. او میگوید: «ماموران آژانس گروهی کارشناس فنی هستند، نه تیم مذاکره. این تیم تنها به کشورهای طرف مذاکره گزارش میدهد. مذاکرات سیاسی برعهده گروه ۵+۱ است.»
زبانهای ترکی، ترکمنی، عربی، بلوچی و کردی از جمله زبانهای مادری شهروندان ایران هستند. اما تدریس به این زبانها در مدارس ایران آزاد نیست. کارشناسان برای حل این مسئله چه پیشنهادهایی دارند؟
نام گرفتن روزی بنام روز جهانی زبان مادری مرهون مبارزهی مردم بنگلادش برای دفاع از زبان مادریشان است. در ۲۱ فوریه ۱۹۵۴ رهبران پاکستان غربی مردم بنگلادش را از خواندن و نوشتن و تحصیل بهزبان مادریشان محروم کردند. حرکتهای اعتراضی بنگلادشیها برای حفظ هویت و زبان مادریشان هفت سال طول کشید و سرانجام حرکتهای اعتراضی آنان به استقلال این کشور از پاکستان انجامید.
سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ فوریه را روز بزرگداشت زبان مادری نامید. به مناسبت روز جهانی زبان مادری بسیاری از کنشگران وابسته به قومیتها در ایران نیز با جمعآوری طومار و برگزاری همایش و سخنرانی تلاش میکنند نظر هممیهنان ایرانی خود را به این مشکل بخش عظیمی از جامعه ایران جلب کنند.
بزرگداشت روز جهانی زبان مادری از سوی ایرانیان؟
شیوا فرهمندراد، فعال مدنی، به دویچه وله میگوید: «امسال در کشور سوئد مراسم سخنرانی و شعرخوانی به مناسبت زبان مادری به کمک موسسهی ABF، "انجمن آموزشی کارگران" وابسته به حزب سوسیال دمکرات سوئد، برگزار خواهد شد.»
آقای فرهمندراد میافزاید: «من شخصا موافق جمعآوری امضاء و یا تاثیرگذاشتنها از این طریق نیستم، چونکه ما تابحال نتیجهای از جمع آوری امضاء نگرفتهایم. اما من موافق برگزاری سخنرانی هستم.»
وضعیت زبانهای مادری در ایران
آیا جمعآوری امضاء و برگزاری مراسم سخنرانی دربارهی بزرگداشت روز جهانی زبان مادری، تاکنون دستاوردی داشته است؟
یوسف عزیزی بنیطرف، دبیر "کانون مبارزه با نژادپرستی در ایران" و عضو کانون نویسندگان ایران، به این سئوال چنین پاسخ میدهد: «نوشتن این نامهها و اینگونه اقدامات بر بخشی از فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی هموطنان فارسمان بیتاثیر نبوده است. سال به سال ما فعالان فارس را میبینیم که همنوایی بیشتری با مسئلهی زبانی ملتهای غیرفارس کشور نشان میدهند، منتها این تاثیر بر روی دولت ایران محسوس نیست و ما ارزیابی دقیقی هم از آن نداریم.»
آقای بنیطرف بر این باور است که دولت ایران علیرغم روبنای مذهبی، با عزیمت از نگاهی ناسیونالیستی مانع از تحقق حقوق اقوام ساکن ایران برای آموزش به زبان مادری در دبستان و دبیرستانهای کشور شده است.
آگاهی یونسکو از مشکل زبانهای مادری در ایران
دکتر صدیقه عدالتی، محقق و جامعه شناس ایرانی مقیم هامبورگ هم میگوید: «در ده سال گذشته به سازمانهای بینالمللی از جمله یونسکو نامههای فراوانی نوشته شد و یونسکو از وجود چنین مشکلاتی در ایران آگاه است.»
به نظر خانم عدالتی اقدامنخبگان اقوام به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری در روشن ساختن اذهان عمومی موثر بوده است. وی خاطرنشان میکند در همایشها و سخنرانیهای مربوط به این موضوع هر سال جنبههای مختلف مشکلات زبانهای مادری در ایران بررسی میشود.
زبانهای مادری در ایران، فرصت یا تهدید؟
برخی از فعالین وابسته به قومیتهای ساکن کشورانتقاد میکنند که در ایران به مسئلهی زبانهای مادری به عنوان یک مسئله سیاسی نگریسته میشود و زبانهای مادری نوعی تهدید قلمداد میشوند و در این راستا روشنگریها مطلوب و کافی صورت نگرفته است.
دکتر صدیقه عدالتی در این زمینه هم میگوید، این مسئله مصداق آن بخشی از روشنفکران و نخبگان فارسزبان است که تاثیری در دیدگاههای آنان نسبت به اهمیت زبانهای مادری کشور مشاهده نشده است.
صدیقه عدالتی جزو کسانی است که "فراخوان به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری" را امضاء کرده است. وی به دویچه وله دربارهی انگیزه حمایت از این فراخوان میگوید: «من این فراخوان را امضاء کردم به امید اینکه روزی این گونه اقدامها به نتیجهای برسد و بالاخره این تاثیر خود را نشان خواهد داد.»
مشکل زبانهای مادری در ایران را چگونه میتوان حل کرد؟
یوسف عزیزی بنیطرف هم دربارهی راه حل مشکل زبانهای مادری در ایران چنین توضیح میدهد: «این مشکلی نیست که حل ناشدنی باشد. در اغلب کشورهای جهان اعم از غربی، آسیایی و آفریقایی این مسئله حل شده است. یعنی میتوان در کنار زبان رابط که همان زبان فارسی است زبان مادری را از سال ابتدائی یاد داد.»
آقای بنیطرف در ادامه صحبتهایش از نمونههای دیگری چون افغانستان، عراق، سوئیس، کانادا و هندوستان نیز یاد میکند. آقای فرهمند راد نیز راه حل درست این مشکل را در مجاز داشتن آموزش به زبانهای مادری میداند.
مصاحبه کنندگان با دویچه وله با اشاره به تنوع قومی، زبانی و دینی در ایران از این باور دفاع میکنند که گویش و آموزش به زباناقلیتها نه تهدید بلکه گنجینهی معنوی است و از دست دادن آن به زیست مشترک شهروندان ایرانی زیانهای جیرانناپذیری میرساند. راه حل مشکلات زبانهای مادری به عقیدهی آنها در پذیرش حق تحصیل در مدارس به این زبانهاست.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: جمشید فاروقی
سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ فوریه را روز بزرگداشت زبان مادری نامید. به مناسبت روز جهانی زبان مادری بسیاری از کنشگران وابسته به قومیتها در ایران نیز با جمعآوری طومار و برگزاری همایش و سخنرانی تلاش میکنند نظر هممیهنان ایرانی خود را به این مشکل بخش عظیمی از جامعه ایران جلب کنند.
بزرگداشت روز جهانی زبان مادری از سوی ایرانیان؟
شیوا فرهمندراد، فعال مدنی، به دویچه وله میگوید: «امسال در کشور سوئد مراسم سخنرانی و شعرخوانی به مناسبت زبان مادری به کمک موسسهی ABF، "انجمن آموزشی کارگران" وابسته به حزب سوسیال دمکرات سوئد، برگزار خواهد شد.»
آقای فرهمندراد میافزاید: «من شخصا موافق جمعآوری امضاء و یا تاثیرگذاشتنها از این طریق نیستم، چونکه ما تابحال نتیجهای از جمع آوری امضاء نگرفتهایم. اما من موافق برگزاری سخنرانی هستم.»
وضعیت زبانهای مادری در ایران
آیا جمعآوری امضاء و برگزاری مراسم سخنرانی دربارهی بزرگداشت روز جهانی زبان مادری، تاکنون دستاوردی داشته است؟
یوسف عزیزی بنیطرف، دبیر "کانون مبارزه با نژادپرستی در ایران" و عضو کانون نویسندگان ایران، به این سئوال چنین پاسخ میدهد: «نوشتن این نامهها و اینگونه اقدامات بر بخشی از فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی هموطنان فارسمان بیتاثیر نبوده است. سال به سال ما فعالان فارس را میبینیم که همنوایی بیشتری با مسئلهی زبانی ملتهای غیرفارس کشور نشان میدهند، منتها این تاثیر بر روی دولت ایران محسوس نیست و ما ارزیابی دقیقی هم از آن نداریم.»
آقای بنیطرف بر این باور است که دولت ایران علیرغم روبنای مذهبی، با عزیمت از نگاهی ناسیونالیستی مانع از تحقق حقوق اقوام ساکن ایران برای آموزش به زبان مادری در دبستان و دبیرستانهای کشور شده است.
آگاهی یونسکو از مشکل زبانهای مادری در ایران
دکتر صدیقه عدالتی، محقق و جامعه شناس ایرانی مقیم هامبورگ هم میگوید: «در ده سال گذشته به سازمانهای بینالمللی از جمله یونسکو نامههای فراوانی نوشته شد و یونسکو از وجود چنین مشکلاتی در ایران آگاه است.»
به نظر خانم عدالتی اقدامنخبگان اقوام به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری در روشن ساختن اذهان عمومی موثر بوده است. وی خاطرنشان میکند در همایشها و سخنرانیهای مربوط به این موضوع هر سال جنبههای مختلف مشکلات زبانهای مادری در ایران بررسی میشود.
زبانهای مادری در ایران، فرصت یا تهدید؟
برخی از فعالین وابسته به قومیتهای ساکن کشورانتقاد میکنند که در ایران به مسئلهی زبانهای مادری به عنوان یک مسئله سیاسی نگریسته میشود و زبانهای مادری نوعی تهدید قلمداد میشوند و در این راستا روشنگریها مطلوب و کافی صورت نگرفته است.
دکتر صدیقه عدالتی در این زمینه هم میگوید، این مسئله مصداق آن بخشی از روشنفکران و نخبگان فارسزبان است که تاثیری در دیدگاههای آنان نسبت به اهمیت زبانهای مادری کشور مشاهده نشده است.
صدیقه عدالتی جزو کسانی است که "فراخوان به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری" را امضاء کرده است. وی به دویچه وله دربارهی انگیزه حمایت از این فراخوان میگوید: «من این فراخوان را امضاء کردم به امید اینکه روزی این گونه اقدامها به نتیجهای برسد و بالاخره این تاثیر خود را نشان خواهد داد.»
مشکل زبانهای مادری در ایران را چگونه میتوان حل کرد؟
یوسف عزیزی بنیطرف هم دربارهی راه حل مشکل زبانهای مادری در ایران چنین توضیح میدهد: «این مشکلی نیست که حل ناشدنی باشد. در اغلب کشورهای جهان اعم از غربی، آسیایی و آفریقایی این مسئله حل شده است. یعنی میتوان در کنار زبان رابط که همان زبان فارسی است زبان مادری را از سال ابتدائی یاد داد.»
مصاحبه کنندگان با دویچه وله با اشاره به تنوع قومی، زبانی و دینی در ایران از این باور دفاع میکنند که گویش و آموزش به زباناقلیتها نه تهدید بلکه گنجینهی معنوی است و از دست دادن آن به زیست مشترک شهروندان ایرانی زیانهای جیرانناپذیری میرساند. راه حل مشکلات زبانهای مادری به عقیدهی آنها در پذیرش حق تحصیل در مدارس به این زبانهاست.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: جمشید فاروقی
حمله اسلامگرایان نیجریه به یک بازار ۳۰ کشته داد
حمله انتقامجویانه گروه اسلامگرای بوکو حرام نیجریه به بازاری پر رفت و آمد در شهر میدوگوری، واقع در شمال شرقی این کشور در روز دوشنبه (۲۰ فوریه) دست کم ۳۰ کشته بر جای گذاشته است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، گروه بوکو حرام این حمله را در انتقامجویی از کسبه این بازار که گفته میشود تعدادی از آنها را لو دادهاند انجام داده است.
به موجب این گزارش، احتمال داده میشود که کسبه این بازار با دادن برخی اطلاعات به مأموران امنیتی، در دستگیری یکی از سران این گروه در هفته گذشته کمک کرده باشند.
شاهدان عینی میگویند، اسلامگرایان ابتدا چندین بمب در بازار ماهیفروشان میدوگوری که مرکز اعضای بوکوحرام محسوب میشود منفجر کردند. شاهدان عینی همچنین از دخالت مأموران امنیتی و درگیری شدید سربازان با اسلامگرایان بوکوحرام گزارش دادهاند.
به گزارش خبرگزاری آلمان، گروه بوکو حرام این حمله را در انتقامجویی از کسبه این بازار که گفته میشود تعدادی از آنها را لو دادهاند انجام داده است.
به موجب این گزارش، احتمال داده میشود که کسبه این بازار با دادن برخی اطلاعات به مأموران امنیتی، در دستگیری یکی از سران این گروه در هفته گذشته کمک کرده باشند.
شاهدان عینی میگویند، اسلامگرایان ابتدا چندین بمب در بازار ماهیفروشان میدوگوری که مرکز اعضای بوکوحرام محسوب میشود منفجر کردند. شاهدان عینی همچنین از دخالت مأموران امنیتی و درگیری شدید سربازان با اسلامگرایان بوکوحرام گزارش دادهاند.
تهدید ایران به بستن شیرهای نفت بهروی کشورهای اروپایی با خونسردی روبرو شد. کارشناسان معتقدند ایران خود با پیامدهای سخت این تهدیدها روبرو خواهد شد.
اروپا توقف عرضه نفت ایران را فاقد اهمیت تلقی کرد. مقامهای اتحادیه اروپا در واکنش به تهدید ایران اطمینان دادند که به خوبی میتوانند از پس این "فقدان" برآیند. سباستین برابانت، سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این باره به خبرنگاران گفت که اروپا ذخایر کافی در اختیار دارد و توقف صادارات نفت ایران تاثیری در بازار اروپا نخواهد گذاشت.
ذخایر نفتی کشورهای عضو اتحادیه اروپا به گفته کارشناسان حدود ۱۱۷ تا ۱۲۵ روز است. از این گذشته برخی کارتلهای نفتی مانند توتال یا رویال داچ شل ذخیره نفتی خصوصی دارند. مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا، به دویچه وله میگوید امنیت انرژی اتحادیه اروپا در شش سال اخیر از همیشه بیشتر بوده است.
آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه، واکنش ایران مبنی بر قطع صدور نفت به سایر کشورهای اروپایی را «خندهدار» توصیف کرد و گفت این اروپاست که تصمیم گرفته از ایران نفت نخرد.
روز گذشته (دوشنبه، ۲۰ فوریه/اول اسفند) احمد قلعهبانی، مديرعامل شركت ملي نفت ايران از احتمال توقف صادرات نفت ايران به ساير كشورهای اروپايی «در صورت ادامه رفتارهای خصمانه آنها در قبال ايران» خبر داد. او پیشبینی کرد که بهای نفت در بازارهای جهانی به زودی از مرز ۱۵۰ دلار عبور خواهد کرد.
احمد قلعهبانی گفت: «تا پيش از تحريمهای خصمانه اتحاديه اروپا، ايران روزانه حدود ۵۱۵ هزار بشكه نفت به اروپا صادر میكرد كه در حال حاضر، صادرات نفت ايران به اين كشورها كاهش يافته است.»
این سخنان کمی بعد از موضعگیری علیاکبر صالحی، وزیرخارجه ایران بود که گفت «روابط ايران و اروپا بايد به جايگاه خود بازگردد». او گفت که «نميتوان اين روابط را برای مدت طولانی دچار وقفه كرد. نه اروپايیها میتوانند از ايران بینياز شوند و نه اينكه ايران با توجه به روابط ديرينهاش با اروپا میتواند خود را از اروپا بینياز بداند».
این اروپایی است که به گفته صالحی با عضویت ترکیه در آن بهزودی در همسایگی ایران قرار میگیرد.
نفت ۱۵۰ دلاری؛ واقعیت یا توهم ایران؟
اگرچه تنش در بازارهای نفت جهان به افزایش چشمگیر بهای نفت منجر شده و هر بشکه نفت به بیش از ۱۲۰ دلار رسیده است، ولی ناظران این واکنش را مقطعی ارزیابی کردهاند. بریتانیا و فرانسه، دو کشوری که در حال حاضر با قطع صادرات نفت ایران مواجه شدهاند، هیچکدام سهمی بزرگی از سوخت مورد نیاز خود را از ا یران تامین نمیکردند. سهم نفت ایران در بازار فرانسه تنها ۲ درصد و بریتانیا تقریبا نزدیک به صفر است، یعنی سه دهم یک درصد.
به باور کارشناسان افزایش بهای نفت در بازارهای اروپا ناشی از فشار روانی است که مناقشه هستهای ایران و به دنبال آن تحریمها و عدم اطمینان به امنیت خلیج فارس بوجود آورده و کمتر به قطع صدور نفت به فرانسه و بریتانیا مربوط است. بهویژه که بسیاری کارتلهای نفتی از این شرایط برای بالا بردن میزان ذخایر نفتی خود و نهایتا بهرهوری بیشتر مالی استفاده کردهاند.
کارشناسان افزایش بهای نفت تا مرز ۱۵۰ دلار را محتمل و یا منطقی نمیدانند. مشاور افتصادی اتحادیه اروپا معتقد است که افزایشی در این سطح فقط در صورت بروز تنش در تنگنه هرمز و یا یک اقدام نظامی ممکن است.
به نظر مهرداد عمادی، بهای نفت ممکن است در بدترین حالت به مرز بشکهای ۱۲۸ دلار برسد که این هم موقتی است. زیرا اروپا در حال حاضر دارای بیشترین ذخایر نفتی در شش سال اخیر است و میتواند به سرعت واکنش نشان دهد. از این گذشته عواملی مانند سرمای هوا که در افزایش نیاز به سوخت دخیل هستند، امری موقتی است.
کشورهای آسیبپذیر اتحادیه اروپا
اگرچه وزیرخارجه فرانسه با آسودگی خاطر تهدید ایران را موجب «خنده» میداند، ولی این وضعیت برای کشورهایی مانند اسپانیا با ۱۴ درصد، ایتالیا با ۱۲ درصد و بهویژه یونان با ۳۲ درصد واردات نفت از ایران زیاد «خنده»دار به نظر نمیرسد.
مهرداد عمادی یونان را بسیار آسیبپذیر میداند: «یونان نه تنها بخش مهمی از نیاز نفت خود را از ایران وارد میکند، بلکه از نظر قیمت نفت خریداری شده و شکل پرداخت آن هم تسهیلاتی از ایران میگیرد که این کشور را به نوعی به ایران وابسته کرده است. یونان قطعا با بحران روبرو خواهد شد. ولی این بحران به نظر من حداکثر برای چند هفته دوام میآورد و سایر کشورهای اتحادیه اروپا با همراهی و همکاری یکدیگر آن را برطرف خواهند کرد.»
صدها پرونده مالی علیه ایران
به باور تحلیلگران، جمهوری اسلامی از خانهای شیشهای برای برای کشورهای اتحادیه اروپا سنگ پرانیمیکند. مهرداد عمادی میگوید، اتحادیه اروپا ممکن است دست به اقدامات تلافیجویانه شدیدتری زند که تا به حال از آنها پرهیز کرده
است. این کشورها میتوانند علاوه بر سختتر کردن راههای معامله و مبادله تجاری با ایران، صدها شکایت مالی شرکتهای اتریشی و آلمانی را به جریان بیاندازند که ناشی از پولشویی و تقلبهای مالی در سی سال اخیر است و این امر مقامهای جمهوری اسلامی را با معضلات زیادی روبرو خواهد کرد.»
از آن گذشته ایران خود با مشکلات عدیده برای تامین سوخت مورد نیاز و فرآوردههای نفتی روبروست.
خبرگزاری فارس به نقل از بيژن حاجمحمد رضا، رئيس اتحاديه جايگاهداران بنزين نوشته است: «حدود دو ماه است كه كارمزد بنزين را به جايگاهداران پرداخت نكردهاند، در حالي كه تورم افزايش يافته و كاهش فروش نيز از طرفی مزيد بر علت شده است تا جايگاهداران نتوانند هزينههای خود را تامين كنند».
او که روز گذشته در یک نشست خبری سخن میگفت تهدید کرد که پمپبنزین ها ممکن است مجبور شوند ازعرضهی بنزین آزاد خودداری کنند: «اكنون پلاكاردی تهيه شده كه در آن ضمن عذرخواهی از مردم و مصرفكنندگان اعلام كردهايم كه ديگر توان عرضه بنزين آزاد را نداريم و قرار است اين پلاكارد را به وزارت نفت تسليم كرده و در صورتي كه ترتيب اثری داده نشود، مجبوريم در ابتدا از تهران و بعد سراسر كشور عرضه بنزين آزاد را از تاريخ ۱۵ اسفند متوقف كنيم.»
همزمان خبرگزاری مهر از قول مهدی غضنفری، وزير صنعت، معدن و تجارت نوشته است که قيمت بنزين، گاز، گازوييل، نفتكوره و آب در فاز دوم هدفمندی یارانهها افزايش خواهد یافت.
او به واحدهای تولیدی دلداری داد که «هر افزايش قيمتي كه رخ دهد به اين معنا نيست كه به همان ميزان برای توليدكنندگان نيز اعمال میشود، بلكه ممكن است قيمت برای برخی واحدها تعديل شود».
او به واحدهای تولیدی دلداری داد که «هر افزايش قيمتي كه رخ دهد به اين معنا نيست كه به همان ميزان برای توليدكنندگان نيز اعمال میشود، بلكه ممكن است قيمت برای برخی واحدها تعديل شود».
این درحالی است که روزنامه شرق در صفحه اقتصاد خود به نقل از وزرای کابینه از «عیدی متفاوتتر از سالهای گذشته» خبر میدهد.
این روزنامه مینویسد: «احتمال اجرای فاز دوم هدفمندی و افزايش قيمت تمامی حاملهای انرژی در همه بخشهای خانگی، تجاری و صنعتی، عيدی پيش از موعد وزرای صنعت، معدن و تجارت و اقتصاد به مردم است. دولتیها در كنار اين اظهارات از تدابير ويژه برای تنظيم بازار شب عيد نيز سخن میگويند، اما بازار كماكان ملتهب است. روند روبهرشد گرانی كالاها حتی با اخطارها و جريمههای چند ده ميليارد تومانی توليدكنندگان نيز متوقف نشده و گشتی در بازار موادغذايی و ساير كالاهای اساسی حاكی از آن است كه برخلاف ادعای دولتیها، ثبات قيمت در بازار وجود ندارد و كالای فروخته شده با قيمت بالاتری جايگزين میشود.»
بر اساس یک نظرسنجی بیش از ۳۰ درصد از شهروندان آمریکایی، ایران را بزرگترین دشمن خود میدانند. این آمار نسبت به سال گذشته ۲۵ درصد رشد داشته است. در این نظرسنجی ایران به عنوان نامطلوبترین کشور نیز شناخته شده است.
به باور ۳۲ درصد از شرکت کنندگان آمریکایی در یک نظرسنجی که نتایج آن روز ۲۰ فوریه (یک اسفند) توسط موسسه "گالوب" منتشر شد، ایران بزرگترین دشمن ایالات متحده آمریکا است. این آمار نسبت به سال گذشته میلادی ۲۵درصد رشد داشته است.
جمهوری خلق چین با ۲۳ درصد در مکان دوم قرار گرفته است. این در حالی است که چین و ایالات متحده آمریکا روابط تجاری گستردهای با هم دارند.
کره شمالی با ۱۰ درصد، افغانستان با هفت درصد و عراق با پنج درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. همچنین به اعتقاد دو درصد از شرکتکنندگان در این نظرخواهی روسیه و پاکستان «بزرگترین دشمن آمریکا» هستند.
ژاپن و عربستان هر کدام با یک درصد آرای شهروندان آمریکایی در مکانهای بعدی قرار دارند. جالب آنکه یک درصد آمریکاییها معتقدند این کشور بزرگترین دشمن خودش است.
این نظرخواهی هفته اول فوریه از ۱۰۲۹ شهروند آمریکایی بالای ۱۸ سال صورت گرفته است.
رشد قابل توجه ترس از حکومت ایران
موسسه گالوب از سال ۲۰۰۱ نظرسنجی «بزرگترین دشمن ایالات متحده آمریکا» را انجام داده است. تا پیش از سال ۲۰۰۵ و سرنگونی صدام حسین توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، عراق در رتبه اول بزرگترین دشمن قرار داشت.
در سال ۲۰۰۵ عراق و کره شمالی مشترکا در جایگاه اول قرار داشتند. از سال ۲۰۰۶ تاکنون ایران رتبه اول را به خود اختصاص داده است.
با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد و بحرانیتر شدن موضوع پرونده هستهای ایران، به تعداد شهروندان آمریکایی که این کشور را بزرگترین دشمن خود میدانند به میزان چشمگیری افزوده شده است.
این آمار از ۱۴ درصد در سال ۲۰۰۵ به ۳۱ درصد در سال ۲۰۰۶ رسید. در حالی که در سال ۲۰۰۱ تنها ۸ درصد آمریکاییها ایران را دشمن اصلی کشور خود میدانستند.
جایگاه «نامطلوبترین کشور» برای ایران
در نظرسنجی دیگری که موسسه "گالوب" برگزار کرده، از شهروندان آمریکا در مورد «مطلوب و یا نامطلوب» بودن کشورهای مختلف سوال شده است.
به باور ۸۷ درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی ایران «نامطلوبترین» کشور در میان کشورهایی که مورد پرسش قرار گرفتهاند محسوب میشود. تنها ۱۰ درصد از پرسششوندگان ایران را کشوری «بسیارمطلوب» دانستهاند. این آمار نسبت به سال ۲۰۰۵ در حدود ۱۰ درصد بیشتر است.
کانادا با ۹۶ درصد مطلوبترین کشور شهروندان آمریکایی است. استرالیا، بریتانیا، آلمان و ژاپن در رتبههای بعدی قرار دارند. اسراییل نیز با سه درصد رشد و آمار۷۱ درصد هشتمین کشور «بسیارمطلوب» در این نظرخواهی است.
در همین حال ۵۰ درصد نظردهندگان روسیه را «مطلوبترین» کشور دانستهاند. این آمار برای کشورهای عربستان، چین و کوبا به ترتیب ۴۲، ۴۱ و ۳۷ درصد است. فلسطین با کسب آرای ۱۹ درصد از شرکت کنندگان بالاتر از سوریه (با ۱۷ درصد) قرار گرفته است.
جمهوری خلق چین با ۲۳ درصد در مکان دوم قرار گرفته است. این در حالی است که چین و ایالات متحده آمریکا روابط تجاری گستردهای با هم دارند.
کره شمالی با ۱۰ درصد، افغانستان با هفت درصد و عراق با پنج درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. همچنین به اعتقاد دو درصد از شرکتکنندگان در این نظرخواهی روسیه و پاکستان «بزرگترین دشمن آمریکا» هستند.
ژاپن و عربستان هر کدام با یک درصد آرای شهروندان آمریکایی در مکانهای بعدی قرار دارند. جالب آنکه یک درصد آمریکاییها معتقدند این کشور بزرگترین دشمن خودش است.
در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد تعداد آمریکاییهایی که ایران را دشمن این کشور میدانند افزایش چشمگیری داشته است
در همین حال بر اساس نظرسنجی صورت گرفته در فوریه امسال از نظر ۳۷ درصد از جمهوریخواهان، ایران بزرگترین دشمن ایالات متحده محسوب میشود. این آمار در میان دموکراتها و شهروندان مستقل به ترتیب ۳۰ و ۳۱ درصد است.این نظرخواهی هفته اول فوریه از ۱۰۲۹ شهروند آمریکایی بالای ۱۸ سال صورت گرفته است.
رشد قابل توجه ترس از حکومت ایران
موسسه گالوب از سال ۲۰۰۱ نظرسنجی «بزرگترین دشمن ایالات متحده آمریکا» را انجام داده است. تا پیش از سال ۲۰۰۵ و سرنگونی صدام حسین توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، عراق در رتبه اول بزرگترین دشمن قرار داشت.
در سال ۲۰۰۵ عراق و کره شمالی مشترکا در جایگاه اول قرار داشتند. از سال ۲۰۰۶ تاکنون ایران رتبه اول را به خود اختصاص داده است.
با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد و بحرانیتر شدن موضوع پرونده هستهای ایران، به تعداد شهروندان آمریکایی که این کشور را بزرگترین دشمن خود میدانند به میزان چشمگیری افزوده شده است.
این آمار از ۱۴ درصد در سال ۲۰۰۵ به ۳۱ درصد در سال ۲۰۰۶ رسید. در حالی که در سال ۲۰۰۱ تنها ۸ درصد آمریکاییها ایران را دشمن اصلی کشور خود میدانستند.
جایگاه «نامطلوبترین کشور» برای ایران
در نظرسنجی دیگری که موسسه "گالوب" برگزار کرده، از شهروندان آمریکا در مورد «مطلوب و یا نامطلوب» بودن کشورهای مختلف سوال شده است.
به باور ۸۷ درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی ایران «نامطلوبترین» کشور در میان کشورهایی که مورد پرسش قرار گرفتهاند محسوب میشود. تنها ۱۰ درصد از پرسششوندگان ایران را کشوری «بسیارمطلوب» دانستهاند. این آمار نسبت به سال ۲۰۰۵ در حدود ۱۰ درصد بیشتر است.
کانادا با ۹۶ درصد مطلوبترین کشور شهروندان آمریکایی است. استرالیا، بریتانیا، آلمان و ژاپن در رتبههای بعدی قرار دارند. اسراییل نیز با سه درصد رشد و آمار۷۱ درصد هشتمین کشور «بسیارمطلوب» در این نظرخواهی است.
در همین حال ۵۰ درصد نظردهندگان روسیه را «مطلوبترین» کشور دانستهاند. این آمار برای کشورهای عربستان، چین و کوبا به ترتیب ۴۲، ۴۱ و ۳۷ درصد است. فلسطین با کسب آرای ۱۹ درصد از شرکت کنندگان بالاتر از سوریه (با ۱۷ درصد) قرار گرفته است.
در پی حملات ارتش سوریه به حمص و ادلب، نیروهای اپوزیسیون از دستکم ۱۰۰ کشته و صدها زخمی گزارش میدهند. صلیب سرخ جهانی از دولت سوریه خواست، روزانه به مدت دو ساعت آتشبس برقرار کند.
روز سهشنبه (۲۱ فوریه / ۲ اسفند) حملات سنگین نیروهای دولتی به شهر حمص و روستاهای استان ادلب دستکم ۱۰۰ کشته و صدها زخمی برجای گذاشته است. خبرگزاریها این خبر را به نقل از نیروهای وابسته به اپوزیسیون سوریه گزارش دادهاند
کانون حملهها منطقهی بابا عمرو در شهر حمص است. این منطقه پایگاه اصلی سربازانی بهشمار میرود که از ارتش جدا شده و به مخالفان پیوستهاند. آسوشیتدپرس نوشت که بر اثر حملههای پیدرپی ارتش به بابا عمرو، این منطقه با یک "فاجعهی انسانی" روبرو شده است.
حملهها به حدی شدت یافتهاند که کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ از دولت سوریه خواسته است، لااقل روزانه به مدت دو ساعت آتش بس برقرار کند. به گفتهی یاکوب کلنبرگر، سرپرست این کمیته، امدادگران صلیب سرخ و هلال اهمر سوریه دست کم دو ساعت نیاز دارند، تا بتوانند به ساکنان مناطق جنگزده مواد خوراکی و دارو برسانند و زخمیها را به درمانگاه انتقال دهند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در این مناطق بسیاری از خانوادهها قادر نیستند از خانه خارج شوند و نیازمندهای خود را تامین نمایند.
در درگیریهای خونین روز دوشنبه نیز ۱۵ نفر کشته شدند. ناظران حقوق بشر سوریه در لندن اعلام کردند که تنها در شهر حمص ۹ غیرنظامی زیر گلولهباران ارتش سوریه جان خود را از دست دادهاند.
شورای ملی سوریه از جامعهی جهانی خواست، در برابر این "فاجعهی انسانی" سکوت نکند و خواستار پایان دادن به محاصرهی حمص توسط ارتش سوریه شود.
به گزارش سازمان ملل، از آغاز ناآرامیها در سوریه تاکنون نزدیک به ۶ هزار نفر جان باختهاند. بیش از۲۰ هزار نفر آواره شده و به ترکیه و لبنان و اردن پناه بردهاند.
تقاضای آزادی فعالان حقوق بشر
روز سهشنبه (۲۱ فوریه) نمایندگان ویژهی شورای حقوق بشر سازمان ملل از دولت سوریه خواستند، فوری و بدون قید و شرط مدافعان حقوق بشر زندانی را آزاد کند. به گفتهی این نمایندگان، نیروهای امنیتی سوریه هفتهی گذشته به "مرکز رسانهها و آزادی عقیدهی سوریه" حمله برده و ۱۶ تن از فعالان این مرکز را دستگیر کردهاند.
کنفرانس "دوستان مردم سوریه"
روسیه اعلام کرد که در کنفرانس "دوستان مردم سوریه" که روز جمعه (۲۴ فوریه) در تونس برگزار میشود، شرکت نخواهد کرد. یک سخنگوی وزارت خارجهی روسیه گفت، مقامات کشورش مایل نیستند در کنفرانسی شرکت کنند که فقط مخالفان دولت سوریه حضور دارند.
علاوه بر روسیه، کشورهای اتحادیهی اروپا، اتحادیهی عرب، آمریکا، چین و همچنین شورای ملی سوریه به این کنفرانس دعوت شدهاند. تونس در ماه دسامبر میزبان نخستین کنگرهی اپوزیسیون سوریه بود، ولی هنوز شورای ملی سوریه را بهرسمیت نشناخته است.
کانون حملهها منطقهی بابا عمرو در شهر حمص است. این منطقه پایگاه اصلی سربازانی بهشمار میرود که از ارتش جدا شده و به مخالفان پیوستهاند. آسوشیتدپرس نوشت که بر اثر حملههای پیدرپی ارتش به بابا عمرو، این منطقه با یک "فاجعهی انسانی" روبرو شده است.
حملهها به حدی شدت یافتهاند که کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ از دولت سوریه خواسته است، لااقل روزانه به مدت دو ساعت آتش بس برقرار کند. به گفتهی یاکوب کلنبرگر، سرپرست این کمیته، امدادگران صلیب سرخ و هلال اهمر سوریه دست کم دو ساعت نیاز دارند، تا بتوانند به ساکنان مناطق جنگزده مواد خوراکی و دارو برسانند و زخمیها را به درمانگاه انتقال دهند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در این مناطق بسیاری از خانوادهها قادر نیستند از خانه خارج شوند و نیازمندهای خود را تامین نمایند.
در درگیریهای خونین روز دوشنبه نیز ۱۵ نفر کشته شدند. ناظران حقوق بشر سوریه در لندن اعلام کردند که تنها در شهر حمص ۹ غیرنظامی زیر گلولهباران ارتش سوریه جان خود را از دست دادهاند.
شورای ملی سوریه از جامعهی جهانی خواست، در برابر این "فاجعهی انسانی" سکوت نکند و خواستار پایان دادن به محاصرهی حمص توسط ارتش سوریه شود.
به گزارش سازمان ملل، از آغاز ناآرامیها در سوریه تاکنون نزدیک به ۶ هزار نفر جان باختهاند. بیش از۲۰ هزار نفر آواره شده و به ترکیه و لبنان و اردن پناه بردهاند.
تقاضای آزادی فعالان حقوق بشر
روز سهشنبه (۲۱ فوریه) نمایندگان ویژهی شورای حقوق بشر سازمان ملل از دولت سوریه خواستند، فوری و بدون قید و شرط مدافعان حقوق بشر زندانی را آزاد کند. به گفتهی این نمایندگان، نیروهای امنیتی سوریه هفتهی گذشته به "مرکز رسانهها و آزادی عقیدهی سوریه" حمله برده و ۱۶ تن از فعالان این مرکز را دستگیر کردهاند.
سربازان سوری برای جلوگیری از اعتراضات در کوچه پسکوچههای دمشق هم حضور دارند.
مارکوس لونینگ، نمایندهی ویژهی حقوق بشر دولت آلمان نیز از رژیم سوریه خواست، "ترور علیه شهروندان" این کشور را پایان دهد و به حقوق بشر احترام بگذارد. لونینگ ضمن ستودن "شجاعت پایدار روزنامهنگاران منتقد دولت" خواستار احترام به رسانهها و آزادی فوری مدافعان حقوق بشر زندانی شد.کنفرانس "دوستان مردم سوریه"
روسیه اعلام کرد که در کنفرانس "دوستان مردم سوریه" که روز جمعه (۲۴ فوریه) در تونس برگزار میشود، شرکت نخواهد کرد. یک سخنگوی وزارت خارجهی روسیه گفت، مقامات کشورش مایل نیستند در کنفرانسی شرکت کنند که فقط مخالفان دولت سوریه حضور دارند.
علاوه بر روسیه، کشورهای اتحادیهی اروپا، اتحادیهی عرب، آمریکا، چین و همچنین شورای ملی سوریه به این کنفرانس دعوت شدهاند. تونس در ماه دسامبر میزبان نخستین کنگرهی اپوزیسیون سوریه بود، ولی هنوز شورای ملی سوریه را بهرسمیت نشناخته است.
تلویزیون دولتی جمهوری آذربایجان از بازداشت شماری افراد مرتبط با نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و گروه شبه نظامی حزبالله لبنان خبر داد. آنها متهم به برنامهریزی برای انجام عملیات تروریستی در این کشور هستند.
شبکه تلویزیون دولتی آذربایجان روز سهشنبه (۲۱ فوریه/۲ اسفند) خبر داد که گروهی افراد مظنون به تروریست در باکو دستگیر شدهاند. گفته میشود این افراد با نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران و گروه حزبالله لبنان در تماس بودهاند. پلیس آذربایجان میگوید این افراد در تدارک انجام عملیات تروریستی در خاک این کشور علیه افراد خارجی بودهاند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل مقامات امنیتی جمهوری آذربایجان، افراد دستگیر شده اقدام به خریداری سلاح و مواد منفجره و جمعآوری اطلاعات در مورد اهداف مورد نظر خود کرده بودند.
این اتفاق تازهترین تنش میان باکو و تهران است که در هفتههای گذشته با کشمکش دیپلماتیک مقامات دو کشور رو به تیرگی گذاشته است.
پیش از این پلیس آذربایجان در ماه گذشته میلادی نیز دو فرد مظنون به ارتباط داشتن با سرویس اطلاعاتی ایران را به اتهام برنامهریزی برای ترور چند اسرائیلی در این کشور بازداشت کرده بود.
در همین حال هفته گذشته حکومت ایران، دولت آذربایجان را متهم به همکاری با سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) در ترور دانشمندان مرتبط با برنامهی هستهایاش کرد. دولت آذربایجان به شدت این اتهامات را رد میکند.
ایران متهم به عملیات زنجیرهای علیه اسرائیل
خبر این دستگیریها پس از آن منتشر میشود که هفته گذشته پلیس تایلند چند ایرانی را به اتهام تلاش برای انجام عملیات تروریستی بازداشت کرد.
روز سهشنبه (۲۵ بهمن / ۱۴ فوریه) دو شهروند ایرانی پس از چند عملیات انفجاری در شهر بانکوک دستگیر شدند. یک متهم دیگر نیز در کوالالامپور، پایتخت مالزی دستگیر شد.
گفته میشود این افراد در نظر داشتند به خودروی دیپلماتهای اسرائیلی در تایلند حمله کنند. در جریان این انفجارها چهار غیرنظامی تایلندی زخمی شدند.
پلیس تایلند همچنین در پی دو شهروند ایرانی است که گفته میشود در طرح حمله به دیپلماتهای اسرائیل در این کشور دست داشتهاند.
وینای تونگسون، کمیسر پلیس تایلند، روز جمعه ۱۷ فوریه (۲۸ بهمن) اعلام کرد که یکی از این دو تن احتمالا چند روز قبل از حادثه، به سه ایرانی دستگیر شده، شیوه کار با مواد منفجره را آموزش داده است.
یک روز پیش از این حادثه (۱۳ فوریه/۲۴ بهمن)، در اثر دو حمله تروریستی مجزا به سفارتخانههای اسرائیل در دهلی نو و تفلیس، دستکم دو نفر مجروح شدهاند.
نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ایران و حزبالله لبنان را مسئول این حملات معرفی کرده است. حکومت ایران با رد این اتهامات میگوید در این ترورها نقشی نداشته است.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل مقامات امنیتی جمهوری آذربایجان، افراد دستگیر شده اقدام به خریداری سلاح و مواد منفجره و جمعآوری اطلاعات در مورد اهداف مورد نظر خود کرده بودند.
این اتفاق تازهترین تنش میان باکو و تهران است که در هفتههای گذشته با کشمکش دیپلماتیک مقامات دو کشور رو به تیرگی گذاشته است.
پیش از این پلیس آذربایجان در ماه گذشته میلادی نیز دو فرد مظنون به ارتباط داشتن با سرویس اطلاعاتی ایران را به اتهام برنامهریزی برای ترور چند اسرائیلی در این کشور بازداشت کرده بود.
در همین حال هفته گذشته حکومت ایران، دولت آذربایجان را متهم به همکاری با سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) در ترور دانشمندان مرتبط با برنامهی هستهایاش کرد. دولت آذربایجان به شدت این اتهامات را رد میکند.
ایران متهم به عملیات زنجیرهای علیه اسرائیل
خبر این دستگیریها پس از آن منتشر میشود که هفته گذشته پلیس تایلند چند ایرانی را به اتهام تلاش برای انجام عملیات تروریستی بازداشت کرد.
روز سهشنبه (۲۵ بهمن / ۱۴ فوریه) دو شهروند ایرانی پس از چند عملیات انفجاری در شهر بانکوک دستگیر شدند. یک متهم دیگر نیز در کوالالامپور، پایتخت مالزی دستگیر شد.
گفته میشود این افراد در نظر داشتند به خودروی دیپلماتهای اسرائیلی در تایلند حمله کنند. در جریان این انفجارها چهار غیرنظامی تایلندی زخمی شدند.
پلیس تایلند همچنین در پی دو شهروند ایرانی است که گفته میشود در طرح حمله به دیپلماتهای اسرائیل در این کشور دست داشتهاند.
وینای تونگسون، کمیسر پلیس تایلند، روز جمعه ۱۷ فوریه (۲۸ بهمن) اعلام کرد که یکی از این دو تن احتمالا چند روز قبل از حادثه، به سه ایرانی دستگیر شده، شیوه کار با مواد منفجره را آموزش داده است.
یک روز پیش از این حادثه (۱۳ فوریه/۲۴ بهمن)، در اثر دو حمله تروریستی مجزا به سفارتخانههای اسرائیل در دهلی نو و تفلیس، دستکم دو نفر مجروح شدهاند.
نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ایران و حزبالله لبنان را مسئول این حملات معرفی کرده است. حکومت ایران با رد این اتهامات میگوید در این ترورها نقشی نداشته است.
اتحاديه اروپا خواستار توقف اجرای حکم اعدام سعيد ملک پور شد
کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا، روز سهشنبه در بيانيه ای از مقامهای جمهوری اسلامی ایران خواسته اجرای حکم اعدام سعيد ملکپور را متوقف کنند.
سعيد ملکپور، ۳۶ ساله و برنامهنويس کامپيوتر، از سوی قوه قضاييه ايران به «راهاندازی سايتهای پورنوگرافی» و «افساد فیالارض» متهم شده است. ديوان عالی کشور در بهمن ماه سال جاری اعلام کرد که حکم اعدام سعيد ملکپور را تاييد کرده است.
کاترين اشتون گفته است، از گزارشهای منتشر شده در خصوص اعدام قريبالوقوع سعيد ملکپور «به شدت متأثر » و «نگران » شده است.
خانم اشتون از مقامهای جمهوری اسلامی خواسته است اين حکم را، و همچنين احکام مربوط به احمدرضا هاشمپور و وحيد اصغری، دو وبلاگنويسی که در پرونده موسوم به «مضلين» به اعدام محکوم شدهاند، مورد بازبينی قرار دهد.
مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا همچنين گفته است:«فعالان حقوق مدنی پرسش های جدی در خصوص عادلانه بودن، شفافيت و سرعت دادرسی (اين پرونده) در دادگاه مطرح کرده اند. »
کاترين اشتون گفته است:«بار ديگرخواسته ام در خصوص بازبينی اين احکام تکرار می کنم، به ويژه از (مقام های) ايران می خواهم که اجرای حکم اعدام سعيد ملک پور را متوقف کنند.»
سعيد ملکپور درسال ۱۳۸۷ برای ديدار خانوادهاش از کانادا به ايران سفر کرد که بازداشت شده است.
خانواده سعيد ملک پور و سازمان های مدافع حقوق بشرمی گويند، اتهامات عليه وی درست نيست و اين اتهامات مربوط به استفاده سايتهای پورنوگرافی از برنامه ابداعی آقای ملکپور برای انتشار عکس در اينترنت بوده است. آنها می گويند، سعيد ملکپور تنها مبدع اين نرمافزار بوده و اطلاعی از محل استفاده آن نداشته است.
نامه ۵۱ تن از همبندهای سابق سعيد ملکپور در زندان اوين
درهمين زمينه، ۵۱ نفر از همبندیهای سابق سعيد ملکپور در زندان اوين در نامهای خواستار توقف حکم اعدام او شده اند.
درنامه اين ۵۱ تن آمده است:«بر اين باوريم که چنين اتهاماتی در خور شخصيت سعيد ملک پور نيست. شهادت می دهيم که سعيد بارها و بارها در نزد ما گفته است که اعترافات او تحت شکنجه و فشارهای روحی و روانی و انفرادی های طويل المدت بوده است و آثار اين شکنجه ها هنوز بر بر بدن او باقی است.»
امضا کنندگان این نامه از مسؤولين قضايی و امنيتی کشور درخواست کرده اند تا ضمن توقف اجرای حکم اعدام سعيد ملک پور، بار ديگر اين پرونده را دادرسی کنند.
در ادامه نامه همبندیهای سابق سعيد ملکپور آمده است:« از آنجا که احتمال بروز خطای انسانی به دليل فقدان کارشناسی فنی و برررسی دقيق در اين پرونده می رود و از آنجا که اعدام مجازاتی بازگشت ناپذيراست و جانی که گرفته شد را باز پس نمی توان داد؛ پس حداقل روزنه ای را باز بگذارند تا اگر روزی صادقانه و عادلانه به پرونده سعيد رسيدگی شد و بی گناهی اش اثبات شد، راه بازگشتی باشد.»
سعيد ملکپور، ۳۶ ساله و برنامهنويس کامپيوتر، از سوی قوه قضاييه ايران به «راهاندازی سايتهای پورنوگرافی» و «افساد فیالارض» متهم شده است. ديوان عالی کشور در بهمن ماه سال جاری اعلام کرد که حکم اعدام سعيد ملکپور را تاييد کرده است.
کاترين اشتون گفته است، از گزارشهای منتشر شده در خصوص اعدام قريبالوقوع سعيد ملکپور «به شدت متأثر » و «نگران » شده است.
خانم اشتون از مقامهای جمهوری اسلامی خواسته است اين حکم را، و همچنين احکام مربوط به احمدرضا هاشمپور و وحيد اصغری، دو وبلاگنويسی که در پرونده موسوم به «مضلين» به اعدام محکوم شدهاند، مورد بازبينی قرار دهد.
مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا همچنين گفته است:«فعالان حقوق مدنی پرسش های جدی در خصوص عادلانه بودن، شفافيت و سرعت دادرسی (اين پرونده) در دادگاه مطرح کرده اند. »
کاترين اشتون گفته است:«بار ديگرخواسته ام در خصوص بازبينی اين احکام تکرار می کنم، به ويژه از (مقام های) ايران می خواهم که اجرای حکم اعدام سعيد ملک پور را متوقف کنند.»
سعيد ملکپور درسال ۱۳۸۷ برای ديدار خانوادهاش از کانادا به ايران سفر کرد که بازداشت شده است.
خانواده سعيد ملک پور و سازمان های مدافع حقوق بشرمی گويند، اتهامات عليه وی درست نيست و اين اتهامات مربوط به استفاده سايتهای پورنوگرافی از برنامه ابداعی آقای ملکپور برای انتشار عکس در اينترنت بوده است. آنها می گويند، سعيد ملکپور تنها مبدع اين نرمافزار بوده و اطلاعی از محل استفاده آن نداشته است.
نامه ۵۱ تن از همبندهای سابق سعيد ملکپور در زندان اوين
درهمين زمينه، ۵۱ نفر از همبندیهای سابق سعيد ملکپور در زندان اوين در نامهای خواستار توقف حکم اعدام او شده اند.
درنامه اين ۵۱ تن آمده است:«بر اين باوريم که چنين اتهاماتی در خور شخصيت سعيد ملک پور نيست. شهادت می دهيم که سعيد بارها و بارها در نزد ما گفته است که اعترافات او تحت شکنجه و فشارهای روحی و روانی و انفرادی های طويل المدت بوده است و آثار اين شکنجه ها هنوز بر بر بدن او باقی است.»
امضا کنندگان این نامه از مسؤولين قضايی و امنيتی کشور درخواست کرده اند تا ضمن توقف اجرای حکم اعدام سعيد ملک پور، بار ديگر اين پرونده را دادرسی کنند.
در ادامه نامه همبندیهای سابق سعيد ملکپور آمده است:« از آنجا که احتمال بروز خطای انسانی به دليل فقدان کارشناسی فنی و برررسی دقيق در اين پرونده می رود و از آنجا که اعدام مجازاتی بازگشت ناپذيراست و جانی که گرفته شد را باز پس نمی توان داد؛ پس حداقل روزنه ای را باز بگذارند تا اگر روزی صادقانه و عادلانه به پرونده سعيد رسيدگی شد و بی گناهی اش اثبات شد، راه بازگشتی باشد.»
مفهوم ديپلماسی اتمی برد- برد، تفاوت های ساختاری ايران و آژانس
۱۳۹۰/۱۲/۰۳
تازه ترين پيشنهاد علی اکبر صالحی، وزير خارجه جمهوری اسلامی بر پيروی از «راه حل برد- برد» در موضوع پرونده اتمی ايران، همزمان با حضور گروه تازه ای از بازرسان آژانس بين المللی انرژی اتمی در تهران، نشانه سخت تر شدن مواضع ايران، بازگشت به ديپلماسی انعطاف ناپذير اتمی چهار سال گذشته و در نتيجه کاهش شانس دست يافتن به توافق مشترک با جامعه جهانی در آينده قابل پيش بينی است.
مفهوم واقعی اظهارات به ظاهر پوشيده علی اکبر صالحی پيرامون «راه حل برد – برد» در محتوای نامه روز سه شنبه ۱۴ فوريه سعيد جليلی خطاب به کاترين اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و اظهار نظر روز ۱۹ فوريه فريدون عباسی رييس سازمان انرژی اتمی ايران در گفت وگوی وی با شبکه تلويزيونی العالم، پيرامون «عبور از دوران مبادله اورانيوم غنی سازی شده با سوخت ۲۰ در صدی» برای مصرف در راکتور آزمايشگاهی تهران، نهفته است.
مثلث علی اکبر صالحی، وزير خارجه، سعيد جليلی، دبير شورای امنيت ملی و فريدون عباسی، رييس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، هدايت فنی طرح ها و ديپلماسی اتمی ايران را بر عهده دارند. کنار هم قرار دادن اظهارات به ظاهر گسيخته سه مسئول ياد شده در روزهای اخير، همزمان با شکل گرفتن چند تحول طراحی شده ديگر، توضيح خط مشی ايران در برخورد با انتظارات جامعه جهانی و روند مذاکرات احتمالی آينده با گروه ۱+۵ را ممکن می سازد.
محتوای نامه جليلی
در نامه کوتاه سعيد جليلی خطاب به خانم اشتون، که متن آنرا خبرگزاری رويترز منتشر کرده، آمده است: «ما آمادگی خود را برای گفت وگو در طيف گسترده ای از مسائل، با هدف فراهم آوردن زمينه همکاری های آينده اعلام ميداریم.»
در نامه جليلی که چهار ماه پس از دريافت نامه کاترين اشتون ارسال شده، همچنين از «پيشنهادات تازه ايران» برای انجام گفت وگو های آينده، ياد شده اما، از اشاره به هر نوع پيشنهاد مشخص و روشن در آن خودداری شده است.
مفهوم «طيف گسترده مسائل» را نمی توان فراتر از تکرار مواضع مندرج در«بسته پيشنهادی تهران» تلقی کرد. سعيد جليلی با بازخوانی مفاد پيشنهادات ياد شده در ژنو، در قلب يک بيانيه، و بازگويی آنها در جريان مذاکرات بی نتيجه ژانويه ۲۰۱۱ استانبول، گفت وگوی های سال گذشته با گروه ۱+۵ را به شکست کشاند.
در صورت فراهم آمدن فرصت ديگر ی برای رويارويی با گروه ۱+۵ ، انتظار می رود نمايندگان اعزامی تهران علاوه بر طرح سر فصل های تکراری «بسته تهران» که در آن مشارکت در مديريت اقتصاد جهانی، دفاع از حقوق فلسطينيان، خلع سلاح اتمی، عدالت و دیگر مسائل قيد شده، نکته تازه ای برای آمادگی فروش سوخت اتمی به خريداران بالقوه اعلام دارند.
در پيش گرفتن چنين مسيری از سوی نمايندگان تهران، حرکت در جهت مخالف گفت وگوهای بی نتيجه ژنو و استانبول و اعلام شکست پيش هنگام هر نوع مذاکره آتی پيرامون خواسته های اوليه شورای امنيت از ايران خواهد بود.
خواسته های جامعه جهانی
علاوه بر انتظار آژانس از ايران داير بر رفع ابهام پيرامون آزمايش ها، فعاليت ها و مطالعات اتمی مشکوک به داشتن بعد نظامی، خواسته های اصلی جامعه جهانی از جمهوری اسلامی، که در قطعنامه های مکرر شورای امنيت درج شده، بر دو محور اصلی : پيوستن به پروتکل الحاقی و تعلیق غنی سازی اورانيوم در داخل ايران استوار است.
تا پيش از دست يافتن به هدف تعلیق غنی سازی اورانيوم در ايران، طرح پيشنهادی منسوب به البرادعی، که در کنفرانس ژنو مطرح و در مذاکرات ژانويه ۲۰۱۱ استانبول نيز تعقيب شد، بر پايه مبادله بخشی از اورانيوم غنی سازی شده ايران با سوخت ۲۰ در صد غنی سازی شده ساخت فرانسه استوار بود.
اين بار ايران نه مايل به ارسال اورانيوم غنی سازی شده به خارج است و نه علاقمند به دريافت سوخت اتمی ۲۰ در صد غنی شده از روسيه و يا فرانسه.
فريدون عباسی در گفت وگوی روز يکشنبه خود با شبکه العالم، صريحا به اين نکته اشاره کرد و با وجود بی پاسخ گذاشتن يک پرسش حياتی پيرامون «ظرفيت واقعی توليد سوخت اتمی ايران (در حدود ۵ تا ۱۰ کيلو گرم تا کنون) که همچنان در سطح آزمايشگاهی قرار دارد»، اعلام کرد: «جمهوری اسلامی اينک توليد کننده سوخت اتمی، بی نياز از خريد و يا مبادله آن، و آماده فروش اين محصول به خريداران است.»
به اين ترتيب، مفهوم «ابتکار تازه» مورد اشاره در نامه سعيد جليلی به خانم اشتون، اعلام آمادگی ايران برای فروش سوخت اتمی به خارج ( به جای دريافت آن)، و معنی راه حل «برد – برد» مورد اشاره علی اکبر صالحی، تایيد قبول حق ايران برای ادامه غنی سازی اورانيوم، و موافقت تهران با اعمال نظارت جامعه جهانی بر ادامه برنامه غنی سازی اورانيوم و حتی مشارکت در آن است.
بی ترديد، ايران، به خصوص در وضعيت کنونی و شرايط ناشی از افزايش فشار های اقتصادی و افزايش تهديد های نظامی، و پيامد انفجار های اخير در مراکز موشکی و اتمی کرج و اصفهان و ادامه ترور دست اندرکاران برنامه های اتمی خود در تهران، به دلائل امنيتی، به هيچ وجه آماده پذيرفتن مفاد پرتکل الحاقی و دادن اجازه بازرسی های سر زده از تاسيسات، اتمی و واحد های موشکی و پايگاههای نظامی خود نيست.
در وضعيت کنونی، تهران مصمم است به جای تعامل و سازش با جامعه جهانی، معادل فشار های خارجی را نمونه سازی و بدون در نظر گرفتن تاثير گذاری واقعی چنين اقداماتی، آنها را در بازار داخلی به نمايش بگذارد.
اعزام يک ناو شکن (نقدی) و يک کشتی تدارکاتی (خارک) به سوريه به تلافی حضور نزديک به پنجاه فروند ناو جنگی پيشرفته آمريکا و همپيمانان آن در آب های خليج فارس، اعلام خودداری از فروش نفت به بریتانیا و فرانسه بعد از تحريم نفت ايران از سوی اتحادیه اروپا، اعلام قطع فروش نفت به دو شرکت توتال و شل، مدتها پس از تصميم دو شرکت ياد شده به قطع معامله با ايران، و اينک اعلام آمادگی برای فروش سوخت اتمی در قبال پيشنهاد سال گذشته جامعه جهانی برای فروش سوخت به ايران، تنها بخشی از سياست مقابله به مثل به منظور نمايش «اقتدار جمهوری اسلامی» است.
در اجرای بخش ديگری از «سياست مقابله به مثل با دشمن»، حتی اقدامات تروريستی شکست خورده منسوب به جمهوری اسلامی طی چند روز گذشته در باکو، دهلی نو، تفليس، و تايلند و پيشبينی استفاده از بمب آهن ربايی و موتور سيکلت در آنها، نيز به روشنی حاکی از قصد مجريان اين طرحها به بازسازی (ابتدايی و غير موثر) اقداماتی است که پيشتر در تهران و عليه کارشناسان اتمی ايران صورت گرفته است.
بی شک غرب نيز با مواضع سخت تر شده تهران آشنا است. خانم ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمريکا، اندکی بعد از ابراز خوشبينی رسمی و هدف دار کلينتون - اشتون، نسبت به گفت وگوهای احتمالی آينده با ايران، اظهار داشت: «واشینگتن و متحدان آن به حال آماده باش ايستاده و مانع از هر گونه حرکت خطا در جريان برگزاری مذاکرات احتمالی خواهند شد. در مذاکرات بعدی که هنوز برنامه ريزی نشده، مواضع ما کاملا هماهنگ و جبهه ما متحد خواهد بود.»
به اين دلايل، مخاطبان اظهارات محتاطانه خانم کلينتون و خانم اشتون را نيز می بايد در تل آويو و پکن جست وجو کرد؛ انتظار انجام مذاکرات از يک سو موجب تعويق تدارک جنگ شده و از سوی ديگر به جلب همکاری بيشتر متحدان نيم بند ايران (چین) منتهی خواهد شد.
مفهوم واقعی اظهارات به ظاهر پوشيده علی اکبر صالحی پيرامون «راه حل برد – برد» در محتوای نامه روز سه شنبه ۱۴ فوريه سعيد جليلی خطاب به کاترين اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و اظهار نظر روز ۱۹ فوريه فريدون عباسی رييس سازمان انرژی اتمی ايران در گفت وگوی وی با شبکه تلويزيونی العالم، پيرامون «عبور از دوران مبادله اورانيوم غنی سازی شده با سوخت ۲۰ در صدی» برای مصرف در راکتور آزمايشگاهی تهران، نهفته است.
مثلث علی اکبر صالحی، وزير خارجه، سعيد جليلی، دبير شورای امنيت ملی و فريدون عباسی، رييس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، هدايت فنی طرح ها و ديپلماسی اتمی ايران را بر عهده دارند. کنار هم قرار دادن اظهارات به ظاهر گسيخته سه مسئول ياد شده در روزهای اخير، همزمان با شکل گرفتن چند تحول طراحی شده ديگر، توضيح خط مشی ايران در برخورد با انتظارات جامعه جهانی و روند مذاکرات احتمالی آينده با گروه ۱+۵ را ممکن می سازد.
محتوای نامه جليلی
در نامه کوتاه سعيد جليلی خطاب به خانم اشتون، که متن آنرا خبرگزاری رويترز منتشر کرده، آمده است: «ما آمادگی خود را برای گفت وگو در طيف گسترده ای از مسائل، با هدف فراهم آوردن زمينه همکاری های آينده اعلام ميداریم.»
در نامه جليلی که چهار ماه پس از دريافت نامه کاترين اشتون ارسال شده، همچنين از «پيشنهادات تازه ايران» برای انجام گفت وگو های آينده، ياد شده اما، از اشاره به هر نوع پيشنهاد مشخص و روشن در آن خودداری شده است.
مفهوم «طيف گسترده مسائل» را نمی توان فراتر از تکرار مواضع مندرج در«بسته پيشنهادی تهران» تلقی کرد. سعيد جليلی با بازخوانی مفاد پيشنهادات ياد شده در ژنو، در قلب يک بيانيه، و بازگويی آنها در جريان مذاکرات بی نتيجه ژانويه ۲۰۱۱ استانبول، گفت وگوی های سال گذشته با گروه ۱+۵ را به شکست کشاند.
در صورت فراهم آمدن فرصت ديگر ی برای رويارويی با گروه ۱+۵ ، انتظار می رود نمايندگان اعزامی تهران علاوه بر طرح سر فصل های تکراری «بسته تهران» که در آن مشارکت در مديريت اقتصاد جهانی، دفاع از حقوق فلسطينيان، خلع سلاح اتمی، عدالت و دیگر مسائل قيد شده، نکته تازه ای برای آمادگی فروش سوخت اتمی به خريداران بالقوه اعلام دارند.
در پيش گرفتن چنين مسيری از سوی نمايندگان تهران، حرکت در جهت مخالف گفت وگوهای بی نتيجه ژنو و استانبول و اعلام شکست پيش هنگام هر نوع مذاکره آتی پيرامون خواسته های اوليه شورای امنيت از ايران خواهد بود.
خواسته های جامعه جهانی
علاوه بر انتظار آژانس از ايران داير بر رفع ابهام پيرامون آزمايش ها، فعاليت ها و مطالعات اتمی مشکوک به داشتن بعد نظامی، خواسته های اصلی جامعه جهانی از جمهوری اسلامی، که در قطعنامه های مکرر شورای امنيت درج شده، بر دو محور اصلی : پيوستن به پروتکل الحاقی و تعلیق غنی سازی اورانيوم در داخل ايران استوار است.
تا پيش از دست يافتن به هدف تعلیق غنی سازی اورانيوم در ايران، طرح پيشنهادی منسوب به البرادعی، که در کنفرانس ژنو مطرح و در مذاکرات ژانويه ۲۰۱۱ استانبول نيز تعقيب شد، بر پايه مبادله بخشی از اورانيوم غنی سازی شده ايران با سوخت ۲۰ در صد غنی سازی شده ساخت فرانسه استوار بود.
اين بار ايران نه مايل به ارسال اورانيوم غنی سازی شده به خارج است و نه علاقمند به دريافت سوخت اتمی ۲۰ در صد غنی شده از روسيه و يا فرانسه.
فريدون عباسی در گفت وگوی روز يکشنبه خود با شبکه العالم، صريحا به اين نکته اشاره کرد و با وجود بی پاسخ گذاشتن يک پرسش حياتی پيرامون «ظرفيت واقعی توليد سوخت اتمی ايران (در حدود ۵ تا ۱۰ کيلو گرم تا کنون) که همچنان در سطح آزمايشگاهی قرار دارد»، اعلام کرد: «جمهوری اسلامی اينک توليد کننده سوخت اتمی، بی نياز از خريد و يا مبادله آن، و آماده فروش اين محصول به خريداران است.»
به اين ترتيب، مفهوم «ابتکار تازه» مورد اشاره در نامه سعيد جليلی به خانم اشتون، اعلام آمادگی ايران برای فروش سوخت اتمی به خارج ( به جای دريافت آن)، و معنی راه حل «برد – برد» مورد اشاره علی اکبر صالحی، تایيد قبول حق ايران برای ادامه غنی سازی اورانيوم، و موافقت تهران با اعمال نظارت جامعه جهانی بر ادامه برنامه غنی سازی اورانيوم و حتی مشارکت در آن است.
بی ترديد، ايران، به خصوص در وضعيت کنونی و شرايط ناشی از افزايش فشار های اقتصادی و افزايش تهديد های نظامی، و پيامد انفجار های اخير در مراکز موشکی و اتمی کرج و اصفهان و ادامه ترور دست اندرکاران برنامه های اتمی خود در تهران، به دلائل امنيتی، به هيچ وجه آماده پذيرفتن مفاد پرتکل الحاقی و دادن اجازه بازرسی های سر زده از تاسيسات، اتمی و واحد های موشکی و پايگاههای نظامی خود نيست.
در وضعيت کنونی، تهران مصمم است به جای تعامل و سازش با جامعه جهانی، معادل فشار های خارجی را نمونه سازی و بدون در نظر گرفتن تاثير گذاری واقعی چنين اقداماتی، آنها را در بازار داخلی به نمايش بگذارد.
اعزام يک ناو شکن (نقدی) و يک کشتی تدارکاتی (خارک) به سوريه به تلافی حضور نزديک به پنجاه فروند ناو جنگی پيشرفته آمريکا و همپيمانان آن در آب های خليج فارس، اعلام خودداری از فروش نفت به بریتانیا و فرانسه بعد از تحريم نفت ايران از سوی اتحادیه اروپا، اعلام قطع فروش نفت به دو شرکت توتال و شل، مدتها پس از تصميم دو شرکت ياد شده به قطع معامله با ايران، و اينک اعلام آمادگی برای فروش سوخت اتمی در قبال پيشنهاد سال گذشته جامعه جهانی برای فروش سوخت به ايران، تنها بخشی از سياست مقابله به مثل به منظور نمايش «اقتدار جمهوری اسلامی» است.
در اجرای بخش ديگری از «سياست مقابله به مثل با دشمن»، حتی اقدامات تروريستی شکست خورده منسوب به جمهوری اسلامی طی چند روز گذشته در باکو، دهلی نو، تفليس، و تايلند و پيشبينی استفاده از بمب آهن ربايی و موتور سيکلت در آنها، نيز به روشنی حاکی از قصد مجريان اين طرحها به بازسازی (ابتدايی و غير موثر) اقداماتی است که پيشتر در تهران و عليه کارشناسان اتمی ايران صورت گرفته است.
بی شک غرب نيز با مواضع سخت تر شده تهران آشنا است. خانم ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمريکا، اندکی بعد از ابراز خوشبينی رسمی و هدف دار کلينتون - اشتون، نسبت به گفت وگوهای احتمالی آينده با ايران، اظهار داشت: «واشینگتن و متحدان آن به حال آماده باش ايستاده و مانع از هر گونه حرکت خطا در جريان برگزاری مذاکرات احتمالی خواهند شد. در مذاکرات بعدی که هنوز برنامه ريزی نشده، مواضع ما کاملا هماهنگ و جبهه ما متحد خواهد بود.»
به اين دلايل، مخاطبان اظهارات محتاطانه خانم کلينتون و خانم اشتون را نيز می بايد در تل آويو و پکن جست وجو کرد؛ انتظار انجام مذاکرات از يک سو موجب تعويق تدارک جنگ شده و از سوی ديگر به جلب همکاری بيشتر متحدان نيم بند ايران (چین) منتهی خواهد شد.
«کاهش ۱۰ درصدی خريد نفت ايران از سوی چين، هند و ژاپن»
گزارش ها حاکی است که چين و هند و ژاپن تصميم گرفته اند خريد نفت از ايران را تا حدود ۱۰ درصد کاهش دهند چرا که تحريم های آمريکا باعث شده معاملات بانکی و مالی با ايران دشوار و سخت شود.
به گزارش خبرگزاری رویترز، اين سه کشور حدود ۴۵ درصد از فروش نفت ايران را به خود اختصاص می دهند. دو مقامات دولتی ژاپن می گويند مشغول مذاکره با آمريکا هستند تا خريد نفت از ايران را به حدی برسانند که آمريکا اجازه عبور از تحريم ها را به آن ها بدهد. به گزارش روزنامه يوميوری، آمريکا در حال مذاکره است تا اگر ژاپن ۱۱ درصد از خريد نفت از ايران را کاهش دهد، به توکيو اجازه دهد از برخی موانع تحريمی ايجاد شده، عبور کند.
دو منبع دولتی در هند به رويترز گفتند دولت اين کشور در تلاش است واردات نفت از ايران را دستکم تا حد ۱۰ درصد کاهش دهد. هند پيشتر گفته بود تحريم های يکجانبه آمريکا را اجرا نخواهد کرد ولی به گزارش رويترز، ممکن است دولت هند اعتماد لازم برای ادامه تجارت با ايران را به اندازه گذشته، از دست داده باشد.
شماری از مقامات ارشد شرکت «يونيپک» چين هم می گويند کاهش خريد ۱۰ تا ۲۰ درصدی در قراردادهای سال جاری ميلادی خود با ايران را لحاظ کرده اند. به نوشته رويترز، با توجه به تصميم شرکت «ژوهای ژنرونگ» که اصلی ترين خريدار نفت ايران است، می توان گفت چين تا حدود ۱۴ درصد واردات نفت خود از ايران را کاهش خواهد داد.
بازار بورس نفتی سنگاپور هم روز سه شنبه اعلام کرد نمودار فروش نفت از ايران در ماه مارس، ماه آينده ميلادی به پايين ترين حد خود در شش ماه گذشته خواهد رسيد.
تحريم های آمريکا عليه بانک مرکزی ايران که از اول سال جاری ميلادی به اجرا گذاشته شده، توان ديگر طرف های اقتصادی و تجاری برای ادامه معامله با ايران را کاهش داده است. به جز تحريم های آمريکا، اتحاديه اروپا هم تحريم نفت ايران را به اجرا گذاشته است.
آمريکا و اتحاديه اروپا به دليل برنامه اتمی ايران، اين تحريم ها را به اجرا گذاشته اند. شورای امنيت سازمان ملل هم تاکنون طی چهار قطعنامه تحريمی از ايران خواسته فعاليت های مرتبط با غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورده و صحت صلح آميز بودن فعاليت های هسته ای خود را به آژانس بين المللی انرژی اتمی ثابت کند.
ايران با اين استدلال که برنامه هسته ای را با اهداف صلح آميز دنبال می کند، اين قطعنامه ها را رد کرده و برنامه غنی سازی اورانيوم را ادامه و گسترش داده است. ايران همچنين اين هفته اعلام کرد فروش نفت به بريتانيا وفرانسه را متوقف کرده است.
رويترز در گزارش خود می نويسد برای ژاپن، برهم خوردن روابط مالی و تجاری با آمريکا بسيار هزينه ساز خواهد بود ضمن اين که با قطع تجاری با ايران هم اقتصاد اين کشور دچار مشکل خواهد شد. ژاپن از زمان زلزله و سونامی و فاجعه اتمی فوکوشيما، مجبور به تعطيلی شماری از نيروگاه های اتمی خود شده در نتيجه واردات انرژی خود را افزايش داده است.
مقامات اقتصادی دولتی ژاپن به خبرنگاران گفته اند مذاکرات با آمريکا در جريان است و هرچند دو طرف به هم نزديک است، اما هنوز توافق نهايی حاصل نشده است.
آمريکا می گويد هرنهاد تجاری و مالی را که با بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران رابطه داشته باشد را مجازات خواهد کرد و تمام روابط اين نهادها با بازار آمريکا را قطع می کند. در حال حاضر آمريکا به ژاپن اين پيشنهاد را داده که اگر بتواند روابط تجاری خود با ايران را کاهش دهد، اين فرصت را خواهد داشت که از مجازات برخی از تحريم ها، معاف شود.
يک مقام دولتی آمريکا به رويترز گفته است: «خيلی از کشورها پيشنهاد داده اند به نوعی با آن ها وارد معامله شويم و اجازه دهيم در صورتی که روابط خود با ايران را کاهش دهند، از برخی از تحريم ها معاف شوند. ما در حال حاضر فقط برخی از موارد را دنبال کرده و در مورد آن گفت وگو می کنيم و چون هنوز هيچ نتيجه ای حاصل نشده، نمی توانيم خبری از آن منتشر کنيم.»
هند هم پس از چين، دومين خريدار اصلی نفت ايران است که روزانه ۳۷۰ هزار بشکه يا حدود ۱۲ درصد از نفت مصرفی خود را از ايران می گيرد. يک منبع آگاه در هند به رويترز گفته که دولت از پالايشگاه های اين کشور خواسته در جريان يک سال آينده، واردات نفت خود از ايران را بين ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش دهند.
رويترز همچنين روز سهشنبه در گزارشی گفت که از تيرماه سال ۱۳۹۱ همزمان با اجرای کامل تحريمهای اتحاديه اروپا عليه جمهوری اسلامی شرکتهای نفتکش هندی قادر نخواهند بود کشتیهای خود را در شرکتهای اروپايی بيمه کنند. به اين ترتيب شرکتهای کشتیرانی هند برای حمل و نقل نفت ايران با مشکل جديدی روبهرو خواهند بود.
بنا بر تحريمهای تازه اتحاديه اروپا عليه جمهوری اسلامی که از اول ژوييه سال جاری ميلادی يعنی ۱۱ تيرماه سال ۱۳۹۱ لازمالاجرا خواهند بود، شرکتهای بيمه اروپايی از بيمه کردن کشتیهای حامل نفت ايران منع خواهند شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، اين سه کشور حدود ۴۵ درصد از فروش نفت ايران را به خود اختصاص می دهند. دو مقامات دولتی ژاپن می گويند مشغول مذاکره با آمريکا هستند تا خريد نفت از ايران را به حدی برسانند که آمريکا اجازه عبور از تحريم ها را به آن ها بدهد. به گزارش روزنامه يوميوری، آمريکا در حال مذاکره است تا اگر ژاپن ۱۱ درصد از خريد نفت از ايران را کاهش دهد، به توکيو اجازه دهد از برخی موانع تحريمی ايجاد شده، عبور کند.
دو منبع دولتی در هند به رويترز گفتند دولت اين کشور در تلاش است واردات نفت از ايران را دستکم تا حد ۱۰ درصد کاهش دهد. هند پيشتر گفته بود تحريم های يکجانبه آمريکا را اجرا نخواهد کرد ولی به گزارش رويترز، ممکن است دولت هند اعتماد لازم برای ادامه تجارت با ايران را به اندازه گذشته، از دست داده باشد.
شماری از مقامات ارشد شرکت «يونيپک» چين هم می گويند کاهش خريد ۱۰ تا ۲۰ درصدی در قراردادهای سال جاری ميلادی خود با ايران را لحاظ کرده اند. به نوشته رويترز، با توجه به تصميم شرکت «ژوهای ژنرونگ» که اصلی ترين خريدار نفت ايران است، می توان گفت چين تا حدود ۱۴ درصد واردات نفت خود از ايران را کاهش خواهد داد.
بازار بورس نفتی سنگاپور هم روز سه شنبه اعلام کرد نمودار فروش نفت از ايران در ماه مارس، ماه آينده ميلادی به پايين ترين حد خود در شش ماه گذشته خواهد رسيد.
تحريم های آمريکا عليه بانک مرکزی ايران که از اول سال جاری ميلادی به اجرا گذاشته شده، توان ديگر طرف های اقتصادی و تجاری برای ادامه معامله با ايران را کاهش داده است. به جز تحريم های آمريکا، اتحاديه اروپا هم تحريم نفت ايران را به اجرا گذاشته است.
آمريکا و اتحاديه اروپا به دليل برنامه اتمی ايران، اين تحريم ها را به اجرا گذاشته اند. شورای امنيت سازمان ملل هم تاکنون طی چهار قطعنامه تحريمی از ايران خواسته فعاليت های مرتبط با غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورده و صحت صلح آميز بودن فعاليت های هسته ای خود را به آژانس بين المللی انرژی اتمی ثابت کند.
ايران با اين استدلال که برنامه هسته ای را با اهداف صلح آميز دنبال می کند، اين قطعنامه ها را رد کرده و برنامه غنی سازی اورانيوم را ادامه و گسترش داده است. ايران همچنين اين هفته اعلام کرد فروش نفت به بريتانيا وفرانسه را متوقف کرده است.
رويترز در گزارش خود می نويسد برای ژاپن، برهم خوردن روابط مالی و تجاری با آمريکا بسيار هزينه ساز خواهد بود ضمن اين که با قطع تجاری با ايران هم اقتصاد اين کشور دچار مشکل خواهد شد. ژاپن از زمان زلزله و سونامی و فاجعه اتمی فوکوشيما، مجبور به تعطيلی شماری از نيروگاه های اتمی خود شده در نتيجه واردات انرژی خود را افزايش داده است.
مقامات اقتصادی دولتی ژاپن به خبرنگاران گفته اند مذاکرات با آمريکا در جريان است و هرچند دو طرف به هم نزديک است، اما هنوز توافق نهايی حاصل نشده است.
آمريکا می گويد هرنهاد تجاری و مالی را که با بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران رابطه داشته باشد را مجازات خواهد کرد و تمام روابط اين نهادها با بازار آمريکا را قطع می کند. در حال حاضر آمريکا به ژاپن اين پيشنهاد را داده که اگر بتواند روابط تجاری خود با ايران را کاهش دهد، اين فرصت را خواهد داشت که از مجازات برخی از تحريم ها، معاف شود.
يک مقام دولتی آمريکا به رويترز گفته است: «خيلی از کشورها پيشنهاد داده اند به نوعی با آن ها وارد معامله شويم و اجازه دهيم در صورتی که روابط خود با ايران را کاهش دهند، از برخی از تحريم ها معاف شوند. ما در حال حاضر فقط برخی از موارد را دنبال کرده و در مورد آن گفت وگو می کنيم و چون هنوز هيچ نتيجه ای حاصل نشده، نمی توانيم خبری از آن منتشر کنيم.»
هند هم پس از چين، دومين خريدار اصلی نفت ايران است که روزانه ۳۷۰ هزار بشکه يا حدود ۱۲ درصد از نفت مصرفی خود را از ايران می گيرد. يک منبع آگاه در هند به رويترز گفته که دولت از پالايشگاه های اين کشور خواسته در جريان يک سال آينده، واردات نفت خود از ايران را بين ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش دهند.
رويترز همچنين روز سهشنبه در گزارشی گفت که از تيرماه سال ۱۳۹۱ همزمان با اجرای کامل تحريمهای اتحاديه اروپا عليه جمهوری اسلامی شرکتهای نفتکش هندی قادر نخواهند بود کشتیهای خود را در شرکتهای اروپايی بيمه کنند. به اين ترتيب شرکتهای کشتیرانی هند برای حمل و نقل نفت ايران با مشکل جديدی روبهرو خواهند بود.
بنا بر تحريمهای تازه اتحاديه اروپا عليه جمهوری اسلامی که از اول ژوييه سال جاری ميلادی يعنی ۱۱ تيرماه سال ۱۳۹۱ لازمالاجرا خواهند بود، شرکتهای بيمه اروپايی از بيمه کردن کشتیهای حامل نفت ايران منع خواهند شد.
یکی از مقامهای عالیرتبه پنتاگون که خواسته نامش فاش نشود به بیبیسی گفته است که بر خلاف آنچه پیشتر اعلام شده بود، ناوهای ایرانی در اسکله های سوریه پهلو نگرفتهاند.
پیشتر بعضی از مقامات ایرانی و رسانه ها گزارش داده بودند که دو ناو ایرانی روز دوشنبه در بندر طرطوس در سوریه پهلو گرفته اند.از جمله حسین ابراهیمی، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، حضور ناوگروه نیروی دریایی این کشور در سواحل سوریه را حاوی پیامی روشن برای آمریکا دانسته و گفته بود: "در صورت اشتباه استراتژیک آمریکا در سوریه، احتمال پاسخ کوبنده ایران، روسیه و چند کشور دیگر به آمریکا وجود دارد."
به گزارش خبرگزاری رویترز جورج لیتل سخنگوی پنتاگون نیز گفت "مطلقا هیچ نشانه ای از پهلو گرفتن کشتی های ایرانی در بنادر سوریه نداریم" و افزود به باور آمریکا این کشتی ها در سوریه پهلو نگرفته اند.
او گفت که به نظر نمی رسد تازه ترین تحول درباره کشتی ها "نکته ای قابل توجه" در بر داشته باشد: "به نظر می رسد این یک ترانزیت نسبتا عادی از کانال سوئز و حالا بازگشت از آن باشد."
دولتهای غربی ایران را به کمک نظامی به دولت سوریه متهم می کنند.
ایان تیلور، رئیس شرکت نفتی ویتول می گوید که دولت ایران ممکن است از تحریم های نفتی اتحادیه اروپا سود ببرد.
رئیس شرکت ویتول که یکی از بزرگترین شرکت های دست اندر کار در تجارت نفت است، می گوید که تحریم خرید نفت از ایران توسط اعضای اتحادیه اروپا باعث شده است که بهای هر بشکه نفت از ۱۲۰ دلار فراتر برود و به این ترتیب ایران با وجود فروش نفت کمتر، با افت درآمد روبرو نبوده است.به گفته آقای تیلور، حتی ممکن است ایران از این شرایط سود هم برده باشد.
اتحادیه اروپا اعلام کرده است که از تابستان آینده واردات نفت از ایران را متوقف خواهد کرد، اما ایران می گوید که اگر کشورهای اروپایی به "سیاست خصمانه" خود ادامه دهند، فروش نفت به این کشورها را پیش از تابستان قطع می کند.
محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور ایران گفته که معوقات بانکی در کل کشور بیش از ۴۵ هزار میلیارد تومان است و از این مبلغ سهم استان کردستان تنها ۵۰ میلیارد تومان است.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای رحیمی گفته که افراد زیادی این پولها را با بهره بانکی کم دریافت کرده اند و اکنون برگرداندن آن برای آنها زیاد مقرون به صرفه نیست.مطالبات معوق بانکها همان وام هایی است که بانکها به افراد حقیقی و حقوقی داده اند اما اکنون نمی توانند طلب های خود را پس بگیرند.
بانکها از چند سال پیش با کمبود منابع روبه رو هستند و سعی دارند تا به هر شکل ممکن دست کم بخشی از طلب های خود را وصول کنند اما آمار جدید نشان می دهد که طلب بانکها نه تنها کاهش پیدا نکرده که بیشتر هم شده است.
کارشناسان اقتصادی می گویند که بسیاری از کسانی که وام گرفته اند به دلیل رکود اقتصادی قادر به پرداخت وام های خود نیستند.
به گفته آقای رحیمی، "معوقه های بانکی برای ما حسن و نشانه خوبی نیست و برای افرادی که بدهی خود را پرداخت نمی کنند معوق بانکی عیب محسوب می شود."
ایران سرزمینی رنگارنگ است. خاستگاه و زیستگاه فرهنگ هایی گوناگون با پیشینه ای کهن. همچون سرزمین چهارفصلش، زادگاه مردمانی است با ادیان، آداب و رسوم، پوشش و زبان هایی متفاوت؛ زبان هایی که خواندن و نوشتن به آنها و آموختنشان اکنون به خواسته ای بی پاسخ مانده تبدیل شده است.
این خواسته دست کم هر سال در روز جهانی زبان مادری یک بار دیگر به یاد آورده می شود.کنفرانس عمومی یونسکو، در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی روز ۲۱ فوریه را روز جهانی زبان مادری نامید.
در بیست و یکم فوریه سال ۱۹۵۲، دانشجویان بنگلادشی که برای به رسمیت شناخته شدن زبان خود «بانگلا»به عنوان دومین زبان رسمی کشور تظاهرات کردند و تعدادی از آنان توسط پلیس داکا کشته شدند.
حدود یک دهه پس از تعیین روز جهانی زبان مادری از سوی یونسکو، مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبانها اعلام کرد.
یکی از اهداف این اقدامات، حفظ و نجات زبان هایی اعلام شده است که در معرض نابودی قرار گرفته اند. براساس براساس آمارهای یونسکو نیمی از حدود شش هزار زبانی که در حال حاضر در جهان وجود دارند، تا پایان قرن بیست و یکم از بین خواهند رفت.
اما به نظر می رسد، در ایران نگرانی ها تنها مربوط به آینده نیست و تدریس نشدن این زبان ها از همان کودکی، تاثیرات تعیین کنندگی بر موقعیت شهروندانی می گذارد که زبان مادری آنها فارسی نیست.
به این ترتیب، مشکل از مدرسه آغاز می شود و به حوزه های دیگر گسترش پیدا می کند.
تا اواخر دوره قاجاریه، دولت مرکزی، در ادامه سنت امپراتوری های کهن و به شکلی غیرمتمرکز کشور را اداره می کرد و چندان در امور ایالات و ولایات دخالت نمی کرد. اما با تشکیل دولت مدرن در دوران رضا شاه، دامنه تلاش ها برای همسان سازی ها و یکسان سازی ها تا پوشش و زبان شهروندان گسترش یافت. امری که به نوبه خود موضوعاتی همچون زبان آگاهی در اقوام ایرانی را در پی داشت و توجه به هویت های قومی و ملیتی را برانگیخت.
حقوق اقوام ایرانی در اصول پانزدهم و نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده. بر اساس اصل پانزدهم، استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات ورسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبانفارسی آزاد است. اما چرا این اصل هنوز اجرا نشده است؟
اصل نوزدهم نیز تاکید می کند مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. این اصل نیز اجرا نشده است و منتقدان می گویند مساله تنها محدود به خواندن و نوشتن به زبان مادری نیست و اقوام ایرانی با مشکلات چند جانبه و به هم پیوسته ای روبه رو هستند.
همین جنبه های متفاوت در کنار شرایط جغرافیایی و سیاسی ایران و همسایگانش، به مساله اقوام ایرانی و مشکلات آنان ابعادی سیاسی و در اغلب اوقات امنیتی داده است.
با وجود این، از نگاهی دیگر، مشکل تنها محدود به اقوام ایرانی نیست و نباید به طور جداگانه به آن پرداخت. از این چشم انداز، جامعه ایران در کلیت خود با مساله ای مشترک مواجه است و حل و فصل مسایل اقوام ایرانی هم در گرو گشودن همین گره هاست.
در گفت و گویی با ماشاء الله آجودانی، نویسنده،پژوهشگر و مورخ، یوسف عزیزی بنی طرف، پژوهشگر و مترجم و گلاله شرفکندی، عضو کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان به همین موضوع پرداخته شده است.
سرتیپ غلامرضا جلالی، رئیس سازمان "پدافند غیرعامل ایران"، امروز خبر داده است: "ایران نخستین ارتش سایبری خود را راهاندازی میکند".
"ارتش سایبری ایران"، به یک دلیل مشخص نامی شناخته شده در فضای مجازی ایران است: از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ تا کنون، تعداد زیادی از سایت های اینترنتی خبری و غیر خبری در داخل و خارج ایران، توسط تشکیلاتی با نام "ارتش سایبری ایران" هک شده است.
آیا "ارتش سایبری" مورد اشاره در سخنان سه شنبه ۲ بهمن (۲۱ فوریه) سرتیپ جلالی، با تشکیلات مسئول حملات اینترنتی دو سال و نیم گذشته ارتباطی دارد؟
هنوز هیچ سازمان یا نهادی در ایران به طور رسمی مسئولیت ارتش سایبری ایران را قبول نکرده، اما شواهد و اطلاعات موجود، از وابستگی احتمالی آن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حکایت دارد.
از جمله این شواهد، می توان به اشارات پراکنده تعدادی از مقام های سپاه پاسداران به فعالیت های این ارتش اشاره کرد.
مثلاً در اردیبهشت ۱۳۹۰، مجتبی ذوالنور معاون سابق نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران گفت که ایران توانسته با استفاده از "ارتش سایبری"، "سایت های دشمن" را هک کند. در همین ماه، محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران اعلام کرد که سپاه از طریق "شناسایی و مقابله" با فعالیت های مخالفان حکومت بر روی شبکه اینترنت "ضربههای زیادی" به آنها وارد کرده است.
در یک اظهار نظر مرتبط دیگر، در فروردین ماه گذشته، یدالله جوانی، رئیس سابق اداره سیاسی سپاه پاسداران، این نیروی نظامی را دارای "پنجمین ارتش سایبری جهان" دانست.
در آبان ماه ۱۳۹۰ هم، حسین همدانی فرمانده سابق سپاه استان تهران از وجود "دو مرکز جنگ سایبری" در تهران تحت نظر سپاه پاسداران خبر داد.
قابلیت های فنی ارتش سایبری ایران، به حدی است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، علاوه بر هک کردن سایت هایی بسیاری از رسانه های فارسی زبان منتقد حکومت ایران، در کار گروهی از سایت های غیر ایرانی و از جمله شبکه اجتماعی تویتر اخلال ایجاد کرده است. در همین دوره، برخی عملیات جداگانه نفوذ اینترنتی نیز در مناطق مختلف جهان صورت گرفته که ارتش سایبری ایران، از متهمان انجام آنها به شمار میرود.
به عنوان نمونه در شهریور ماه گذشته، دولت هلند گزارش داد که احتمالا افراد مرتبط با حکومت ایران، رمز عبور و اطلاعات مبادله شده حدود ۳۰۰ هزار کاربر ایرانی سایت های مختلف، از جمله سرویس های گوگل را به دست آورده اند. در آن زمان، کارشناسان هلندی همچنین این نظر را مطرح کرده اند که ممکن است هکرهای ایرانی دامنه های دیگری همچون دامنه سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل را نیز هدف قرار داده باشند.
در واکنشی دیگر در همین ارتباط، در آذر ماه مدیر اجرایی گوگل در مصاحبه با سیانان گفت: "ایرانیها، به دلایلی که به درستی برای ما روشن نیست، به طرز غیرمنتظرهای در جنگ سایبری با استعداد هستند. بنابراین به وضوح آنها در آینده، تهدیدی برای امنیت سایبری به شمار خواهند رفت."
وی در همین ارتباط به به نفوذ ایران به فضای مجازی دانمارک اشاره کرد و گفت که ایرانی ها توانسته اند از طریق هک هوشمندانه، کنترل رفت و آمد اطلاعات اینترنتی را به دست بگیرند. به گفته او هکرها موفق شده بودند مسیر حرکت اطلاعات در دانمارک را به سمت ایران منحرف کنند و بار دیگر به دانمارک بازگردانند.
از آبان ۱۳۹۰ تشکیلاتی رسمی در ایران به نام "قرارگاه دفاع سایبری" تشکیل شده که زیر نظر "سازمان پدافند غیرعامل" قرار دارد، که سازمانی زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح است.
سازمان پدافند غیرعامل، که از سال ۱۳۸۴ و با فرمان آیت الله خامنه ای شروع به فعالیت کرده، مسئولیت "کمیته دائمی پدافند غیرعامل کشور" را به عهده دارد که در آن، نمایندگان نیروهای مسلح، وزارتخانه ها و سازمان های دولتی مختلف حضور دارند.
دبیرخانه این کمیته دائمی، تا شهریور گذشته در ریاست جمهوری قرار داشت و بعد از آن، با فرمان آیت الله خامنه ای و موافقت محمود احمدی نژاد، به ستادکل نیروهای مسلح انتقال یافت. این دبیرخانه، وظیفه ایجاد هماهنگی میان سازمان ها و نهادهای مختلف حکومتی به منظور آماده سازی آنها برای مقابله غیرنظامی با حملات نظامی احتمالی را بر عهده دارد، تا درصورت انجام حمله علیه ایران، خسارت های وارد شده بر زیر ساخت ها و تأسیسات کشور به حداقل برسد.
رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران، که همزمان، ریاست کمیته دائمی پدافندغیرعامل کشور رانیز بر عهده دارد، سرتیپ غلامرضا جلالی است، که با حکم حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به این سمت منصوب شده است.
به گفته غلامرضا جلالی، قرارگاه دفاع سایبری وظیفه امن سازی کشور و زیر ساخت های آن در مقابل تهدیدات سایبری را بر عهده دارد.
آن گونه که از گفته های رسمی مسئولان حکومتی بر می آید، وظیفه این قرارگاه، دفاع در مقابل حملات سایبری – و نه انجام حملات سایبری – است. با این حال برخی از ناظران این احتمال را منتفی نمی دانند که قرارگاه دفاع سایبری، به انجام وظایف تهاجمی هم بپردازد.
در قرارگاه دفاع سایبری، غیراز سازمان پدافند غیرعامل و اعضای نظامی آن، وزارتخانه های ارتباطات، دفاع، اطلاعات و صنایع هم عضویت دارند.
ایده تشکیل قرارگاه دفاع سایبری، از زمانی به طور جدی تر پی گیری شد که تأسیسات هسته ای ایران، مورد حمله بدافزار کامپیوتری "استاکس نت" قرار گرفت.
این بدافزار، که به عقیده مسئولان ایرانی توسط اسراییل طراحی شده بود، مشکلات زیادی در کار نیروگاه اتمی بوشهر به وجود آورد که نهایتاً رفع شد، اما شروع به کار این نیروگاه را برای مدتی به تأخیر انداخت.
یکی از این نهادها، بسیج است که سرمایه گذاری بسیار زیادی را برای این گونه عملیات انجام داده است. بعد از تجدید ساختار بسیج، نیروهای نظامی بسیج به عضویت نیروی زمینی سپاه پاسداران درآمده اند و نیروهای غیرنظامی آن، مسئولیت "جنگ نرم" را به عهده گرفته اند که یکی از مهم ترین زیرمجموعه های آن، به گفته مسئولان بسیج، مبارزه سایبری با دشمنان حکومت ایران است.
البته با توجه به اینکه بسیاری از اعضای بسیج افراد عادی و غیرمتخصص جامعه هستند، مهمترین پروژه ای که در داخل این سازمان در ارتباط با فعالیت های سایبری انجام شده، آموزش کامپیوتر، اینترنت و وبلاگ نویسی به اعضای بسیج بوده است.
در چارچوب همین پروژه، برای ده ها هزار نیروی بسیجی کلاس های آموزشی رایگان برگزار شده و هزاران وبلاگ برای آنها ایجاد شده است تا در آنها به فعالیت بپردازند.
ظاهرا از جمله مهمترین فعالیت هایی که مسئولان بسیج انجام آنها را از بسیجیان انتظار دارند، نوشتن مطالبی در حمایت از حکومت ایران در وبلاگ های خود و کامنت گذاری در سایت های دیگر است.
اما گذشته از این نوع فعالیت های عمومی، در داخل بسیج زیر مجموعه ای به نام "شورای سایبری بسیج" تشکیل شده که یکی از وظایف آن به کارگیری هکرها زیرنظر متخصصان سپاه پاسداران، برای نفوذ به سایت ها و ایمیل های تعیین شده است. حسین همدانی فرمانده سابق سپاه استان تهران، در آذر ۱۳۸۹ از تربیت ۱۵۰۰ "تکاور جنگ سایبری" در شورای سایبری بسیج خبر داد.
به نظر می رسد که علی رغم برنامه های گسترده بسیج و سپاه برای توسعه فعالیت های شورای سایبری، این شورا عمدتاً از نیروهای کمترحرفه ای تشکیل شده و عملیات پیچیده تر و تخصصی تر، هنوز بر عهده ارتش سایبری سپاه پاسداران است.
در پلیس ایران نیز، توجه زیادی به عملیات اینترنتی صورت گرفته است. اگر چه پلیس، از سال ها پیش به انجام عملیات اینترنتی می پرداخته، اما پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ این گونه عملیات به طور جدی تر و سازمان یافته تر پی گیری شده است.
در آذر ماه ۱۳۸۸ اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی از تشکیل پلیس فضای مجازی خبر داد. این واحد ویژه پلیس در بهمن ماه ۱۳۸۹ "پلیس فتا" (مخفف پلیس "فضای تولید و تبادل اطلاعات") نام گرفت و وظیفه آن، مقابله با جرایم اینترنتی اعلام شد.
بخشی از وظایف پلیس فتا، مشابه وظایف واحدهای مقابله با جرایم اینترنتی در سایر کشورهای دنیا است و شامل مقابله با کلاهبرداری، دزدی اطلاعات مالی و شخصی، تهدید و ... است. اما این واحد پلیس ایران، وظیفه مقابله با "جرایم سیاسی و امنیتی" را نیز دارد که بخش اصلی فعالیت های آن را به خود اختصاص می دهد.
احتمالا عملیات نفوذ به ایمیل های افراد ظنین به انجام فعالیت های امنیتی و سیاسی نامطلوب از نظر حکومت نیز، از جمله وظایف پلیس فتا است.
این نوع از عملیات، در ابعادی متفاوت به وزارت اطلاعات ایران نیز نسبت داده می شود؛ اگرچه گزارش های تایید شده ای از فعالیت های سایبری این نهاد در دست نیست.
شاید مهمترین اشاره به فعالیت های سایبری این وزارتخانه، روایت تعدادی از منتقدان حکومت ایران باشد که از استناد بازجویان وزارت اطلاعات به محتوای ایمیل های شخصی خود در هنگام بازجویی گزارش کرده اند.
خبر امروز غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران در مورد تشکیل "ارتش سایبری"، در حالی اعلام شده که این قرارگاه، تاکنون عمدتا جنبه دفاعی فعالیت های خود را برجسته کرده و به طور مشخص، بر تلاش برای محافظت از فضای سایبری ایران در مقابل نفوذ کشورهای دیگر تاکید کرده است.
با توجه به تبعات حقوقی و سیاسی عملیات هک و جاسوسی اینترنتی در سطح بین المللی، احتمالا حکومت ایران مایل به پذیرفتن مسئولیت عملیات تهاجمی تشکل هایی همچون "ارتش سایبری ایران" نیست.
در چنین شرایطی، استفاده از نامی مشابه با "ارتش سایبری ایران" برای تشکیلات جدیدی که سرتیپ جلالی خبر از شروع فعالیت آن داده، قابل توجه به نظر می رسد.
ممکن است این تشابه اسمی، نوعی بدسلیقگی یا تصادف ساده باشد. اما شاید هم باید آن را اقدامی هدف دار تلقی کرد، اقدامی که تداعی کننده قدرت"ارتش سایبری ایران"، بدون پذیرش رسمی مسئولیت این ارتش خواهد بود.
"ارتش سایبری ایران"، به یک دلیل مشخص نامی شناخته شده در فضای مجازی ایران است: از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ تا کنون، تعداد زیادی از سایت های اینترنتی خبری و غیر خبری در داخل و خارج ایران، توسط تشکیلاتی با نام "ارتش سایبری ایران" هک شده است.
آیا "ارتش سایبری" مورد اشاره در سخنان سه شنبه ۲ بهمن (۲۱ فوریه) سرتیپ جلالی، با تشکیلات مسئول حملات اینترنتی دو سال و نیم گذشته ارتباطی دارد؟
پیشینه "ارتش سایبری ایران"
ارتش سایبری ایران، گروهی متشکل از تعدادی از متخصصان عملیات هک و نفوذ اینترنتی است که اعضای آن، تاکنون هویت خود را مخفی نگه داشته اند.هنوز هیچ سازمان یا نهادی در ایران به طور رسمی مسئولیت ارتش سایبری ایران را قبول نکرده، اما شواهد و اطلاعات موجود، از وابستگی احتمالی آن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حکایت دارد.
از جمله این شواهد، می توان به اشارات پراکنده تعدادی از مقام های سپاه پاسداران به فعالیت های این ارتش اشاره کرد.
مثلاً در اردیبهشت ۱۳۹۰، مجتبی ذوالنور معاون سابق نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران گفت که ایران توانسته با استفاده از "ارتش سایبری"، "سایت های دشمن" را هک کند. در همین ماه، محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران اعلام کرد که سپاه از طریق "شناسایی و مقابله" با فعالیت های مخالفان حکومت بر روی شبکه اینترنت "ضربههای زیادی" به آنها وارد کرده است.
در یک اظهار نظر مرتبط دیگر، در فروردین ماه گذشته، یدالله جوانی، رئیس سابق اداره سیاسی سپاه پاسداران، این نیروی نظامی را دارای "پنجمین ارتش سایبری جهان" دانست.
در آبان ماه ۱۳۹۰ هم، حسین همدانی فرمانده سابق سپاه استان تهران از وجود "دو مرکز جنگ سایبری" در تهران تحت نظر سپاه پاسداران خبر داد.
قابلیت های فنی ارتش سایبری ایران، به حدی است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، علاوه بر هک کردن سایت هایی بسیاری از رسانه های فارسی زبان منتقد حکومت ایران، در کار گروهی از سایت های غیر ایرانی و از جمله شبکه اجتماعی تویتر اخلال ایجاد کرده است. در همین دوره، برخی عملیات جداگانه نفوذ اینترنتی نیز در مناطق مختلف جهان صورت گرفته که ارتش سایبری ایران، از متهمان انجام آنها به شمار میرود.
به عنوان نمونه در شهریور ماه گذشته، دولت هلند گزارش داد که احتمالا افراد مرتبط با حکومت ایران، رمز عبور و اطلاعات مبادله شده حدود ۳۰۰ هزار کاربر ایرانی سایت های مختلف، از جمله سرویس های گوگل را به دست آورده اند. در آن زمان، کارشناسان هلندی همچنین این نظر را مطرح کرده اند که ممکن است هکرهای ایرانی دامنه های دیگری همچون دامنه سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل را نیز هدف قرار داده باشند.
در واکنشی دیگر در همین ارتباط، در آذر ماه مدیر اجرایی گوگل در مصاحبه با سیانان گفت: "ایرانیها، به دلایلی که به درستی برای ما روشن نیست، به طرز غیرمنتظرهای در جنگ سایبری با استعداد هستند. بنابراین به وضوح آنها در آینده، تهدیدی برای امنیت سایبری به شمار خواهند رفت."
وی در همین ارتباط به به نفوذ ایران به فضای مجازی دانمارک اشاره کرد و گفت که ایرانی ها توانسته اند از طریق هک هوشمندانه، کنترل رفت و آمد اطلاعات اینترنتی را به دست بگیرند. به گفته او هکرها موفق شده بودند مسیر حرکت اطلاعات در دانمارک را به سمت ایران منحرف کنند و بار دیگر به دانمارک بازگردانند.
"قرارگاه دفاع سایبری"
"ارتش سایبری ایران"، تنها تشکیلات ایرانی مسئول عملیات سایبری در فضای مجازی نیست.از آبان ۱۳۹۰ تشکیلاتی رسمی در ایران به نام "قرارگاه دفاع سایبری" تشکیل شده که زیر نظر "سازمان پدافند غیرعامل" قرار دارد، که سازمانی زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح است.
سازمان پدافند غیرعامل، که از سال ۱۳۸۴ و با فرمان آیت الله خامنه ای شروع به فعالیت کرده، مسئولیت "کمیته دائمی پدافند غیرعامل کشور" را به عهده دارد که در آن، نمایندگان نیروهای مسلح، وزارتخانه ها و سازمان های دولتی مختلف حضور دارند.
دبیرخانه این کمیته دائمی، تا شهریور گذشته در ریاست جمهوری قرار داشت و بعد از آن، با فرمان آیت الله خامنه ای و موافقت محمود احمدی نژاد، به ستادکل نیروهای مسلح انتقال یافت. این دبیرخانه، وظیفه ایجاد هماهنگی میان سازمان ها و نهادهای مختلف حکومتی به منظور آماده سازی آنها برای مقابله غیرنظامی با حملات نظامی احتمالی را بر عهده دارد، تا درصورت انجام حمله علیه ایران، خسارت های وارد شده بر زیر ساخت ها و تأسیسات کشور به حداقل برسد.
رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران، که همزمان، ریاست کمیته دائمی پدافندغیرعامل کشور رانیز بر عهده دارد، سرتیپ غلامرضا جلالی است، که با حکم حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به این سمت منصوب شده است.
به گفته غلامرضا جلالی، قرارگاه دفاع سایبری وظیفه امن سازی کشور و زیر ساخت های آن در مقابل تهدیدات سایبری را بر عهده دارد.
آن گونه که از گفته های رسمی مسئولان حکومتی بر می آید، وظیفه این قرارگاه، دفاع در مقابل حملات سایبری – و نه انجام حملات سایبری – است. با این حال برخی از ناظران این احتمال را منتفی نمی دانند که قرارگاه دفاع سایبری، به انجام وظایف تهاجمی هم بپردازد.
در قرارگاه دفاع سایبری، غیراز سازمان پدافند غیرعامل و اعضای نظامی آن، وزارتخانه های ارتباطات، دفاع، اطلاعات و صنایع هم عضویت دارند.
ایده تشکیل قرارگاه دفاع سایبری، از زمانی به طور جدی تر پی گیری شد که تأسیسات هسته ای ایران، مورد حمله بدافزار کامپیوتری "استاکس نت" قرار گرفت.
این بدافزار، که به عقیده مسئولان ایرانی توسط اسراییل طراحی شده بود، مشکلات زیادی در کار نیروگاه اتمی بوشهر به وجود آورد که نهایتاً رفع شد، اما شروع به کار این نیروگاه را برای مدتی به تأخیر انداخت.
دیگر نهادهای مسئول عملیات سایبری
گذشته از سپاه پاسداران و سازمان پدافند غیر عامل، در دیگر نهادهای حکومتی ایران نیز ساختارهایی برای انجام عملیات اینترنتی شکل گرفته اند.یکی از این نهادها، بسیج است که سرمایه گذاری بسیار زیادی را برای این گونه عملیات انجام داده است. بعد از تجدید ساختار بسیج، نیروهای نظامی بسیج به عضویت نیروی زمینی سپاه پاسداران درآمده اند و نیروهای غیرنظامی آن، مسئولیت "جنگ نرم" را به عهده گرفته اند که یکی از مهم ترین زیرمجموعه های آن، به گفته مسئولان بسیج، مبارزه سایبری با دشمنان حکومت ایران است.
البته با توجه به اینکه بسیاری از اعضای بسیج افراد عادی و غیرمتخصص جامعه هستند، مهمترین پروژه ای که در داخل این سازمان در ارتباط با فعالیت های سایبری انجام شده، آموزش کامپیوتر، اینترنت و وبلاگ نویسی به اعضای بسیج بوده است.
در چارچوب همین پروژه، برای ده ها هزار نیروی بسیجی کلاس های آموزشی رایگان برگزار شده و هزاران وبلاگ برای آنها ایجاد شده است تا در آنها به فعالیت بپردازند.
ظاهرا از جمله مهمترین فعالیت هایی که مسئولان بسیج انجام آنها را از بسیجیان انتظار دارند، نوشتن مطالبی در حمایت از حکومت ایران در وبلاگ های خود و کامنت گذاری در سایت های دیگر است.
اما گذشته از این نوع فعالیت های عمومی، در داخل بسیج زیر مجموعه ای به نام "شورای سایبری بسیج" تشکیل شده که یکی از وظایف آن به کارگیری هکرها زیرنظر متخصصان سپاه پاسداران، برای نفوذ به سایت ها و ایمیل های تعیین شده است. حسین همدانی فرمانده سابق سپاه استان تهران، در آذر ۱۳۸۹ از تربیت ۱۵۰۰ "تکاور جنگ سایبری" در شورای سایبری بسیج خبر داد.
به نظر می رسد که علی رغم برنامه های گسترده بسیج و سپاه برای توسعه فعالیت های شورای سایبری، این شورا عمدتاً از نیروهای کمترحرفه ای تشکیل شده و عملیات پیچیده تر و تخصصی تر، هنوز بر عهده ارتش سایبری سپاه پاسداران است.
در پلیس ایران نیز، توجه زیادی به عملیات اینترنتی صورت گرفته است. اگر چه پلیس، از سال ها پیش به انجام عملیات اینترنتی می پرداخته، اما پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ این گونه عملیات به طور جدی تر و سازمان یافته تر پی گیری شده است.
در آذر ماه ۱۳۸۸ اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی از تشکیل پلیس فضای مجازی خبر داد. این واحد ویژه پلیس در بهمن ماه ۱۳۸۹ "پلیس فتا" (مخفف پلیس "فضای تولید و تبادل اطلاعات") نام گرفت و وظیفه آن، مقابله با جرایم اینترنتی اعلام شد.
بخشی از وظایف پلیس فتا، مشابه وظایف واحدهای مقابله با جرایم اینترنتی در سایر کشورهای دنیا است و شامل مقابله با کلاهبرداری، دزدی اطلاعات مالی و شخصی، تهدید و ... است. اما این واحد پلیس ایران، وظیفه مقابله با "جرایم سیاسی و امنیتی" را نیز دارد که بخش اصلی فعالیت های آن را به خود اختصاص می دهد.
احتمالا عملیات نفوذ به ایمیل های افراد ظنین به انجام فعالیت های امنیتی و سیاسی نامطلوب از نظر حکومت نیز، از جمله وظایف پلیس فتا است.
این نوع از عملیات، در ابعادی متفاوت به وزارت اطلاعات ایران نیز نسبت داده می شود؛ اگرچه گزارش های تایید شده ای از فعالیت های سایبری این نهاد در دست نیست.
شاید مهمترین اشاره به فعالیت های سایبری این وزارتخانه، روایت تعدادی از منتقدان حکومت ایران باشد که از استناد بازجویان وزارت اطلاعات به محتوای ایمیل های شخصی خود در هنگام بازجویی گزارش کرده اند.
هماهنگی جنگاوران سایبری در ایران
با توجه به تعدد نهادهای متصدی عملیات سایبری، به نظر می رسد که تشکیل قرارگاه جنگ سایبری در ایران، تلاشی برای یک کاسه کردن این نوع عملیلات در کشور بوده است.خبر امروز غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران در مورد تشکیل "ارتش سایبری"، در حالی اعلام شده که این قرارگاه، تاکنون عمدتا جنبه دفاعی فعالیت های خود را برجسته کرده و به طور مشخص، بر تلاش برای محافظت از فضای سایبری ایران در مقابل نفوذ کشورهای دیگر تاکید کرده است.
با توجه به تبعات حقوقی و سیاسی عملیات هک و جاسوسی اینترنتی در سطح بین المللی، احتمالا حکومت ایران مایل به پذیرفتن مسئولیت عملیات تهاجمی تشکل هایی همچون "ارتش سایبری ایران" نیست.
در چنین شرایطی، استفاده از نامی مشابه با "ارتش سایبری ایران" برای تشکیلات جدیدی که سرتیپ جلالی خبر از شروع فعالیت آن داده، قابل توجه به نظر می رسد.
ممکن است این تشابه اسمی، نوعی بدسلیقگی یا تصادف ساده باشد. اما شاید هم باید آن را اقدامی هدف دار تلقی کرد، اقدامی که تداعی کننده قدرت"ارتش سایبری ایران"، بدون پذیرش رسمی مسئولیت این ارتش خواهد بود.
علی اصغر سلطانیه، نماینده دائمی ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی از پایان مذاکرات مقامات ایران با هیأت اعزامی آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران خبر داد، اما از نتیجه این مذاکرات چیزی نگفت.
آقای سلطانیه گفت که این مذاکرات دو روزه به صورت فشرده و با حضور هرمان ناکارتس، معاون مدیرکل آژانس برگزار شد و گفت و گوهای مشابه در آینده ادامه خواهد داشت.گفته می شود که ایران در پارچین انفجارهای پرقدرت را آزمایش کرده است که می تواند با تلاش احتمالی این کشور برای دسیابی به توانایی ساخت سلاح اتمی مرتبط باشد.
ایران تا کنون اجازه بازدید از منطقه نظامی پارچین را به بازرسان آژانس نداده است.
آقای ناکارتس که ریاست هیأت اعزامی به تهران را به عهده داشت، پیش از این سفر اظهارامیدواری کرده بود که مذاکراتی سازنده با مقامات ایران داشته باشد و به "نتایج واقعی" برسد.
ایران اخیرا برای بازگشت به میز مذاکره با گروه ۱+۵، متشکل از پنج عضو دائمی شورای امنیت و آلمان اعلام آمادگی کرده است.
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران گفته است که کشورش در پی یافتن راه حلی است که هر دو طرف مذاکره در آن برنده باشند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد تاکنون با صدور چند قطعنامه از ایران خواسته است که تمام فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم را متوقف کند.
قدرت های غربی و اسرائیل ایران را متهم می کنند که در پی دست یافتن به توانایی تولید سلاح اتمی است.
اما ایران می گوید که غنی سازی اورانیوم حق این کشور است و هدف برنامه های اتمی خود را هم تولید انرژی و مقاصد علمی و پزشکی معرفی می کند.
اتحادیه اروپا : حکم اعدام سعید ملکپور را لغو کنید
سحام نیوز: کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، از مقام های ایران خواسته است که جلوی اعدام سعید ملک پور، ایرانی متهم به طراحی سایت های مستهجن و توهین به مقدسات را بگیرند.
به گفته بی بی سی، اشتون امروز سه شنبه ۲۱ فوریه (۳ اسفند) با صدور بیانیه ای نگرانی عمیق خود را از صدور حکم اعدام برای آقای ملک پور اعلام کرده و از مقام های ایران خواسته است که در این حکم تجدید نظر کنند.
سعید ملک پور از سه سال پیش در بازداشت به سر می برد.
او در مصاحبه هایی که تحت بازداشت انجام شده و بخش هایی از آن در تلویزیون ایران پخش شده، به اتهامات علیه خود “اعتراف” کرده است.
اما اعضای خانواده آقای ملک پور و فعالان حقوق بشر می گویند که این اعترافات تحت فشار و شکنجه از او اخذ شده و او بی گناه است.
امروز ۵۱ نفر از همبندان سابق آقای ملکپور در زندان اوین هم با انتشار نامهای اعلام کردند که اتهامات وارد شده به او “در خور شخصیت او” نیست.
در این نامه آمده است: “سعید بارها و بارها در نزد ما گفته است که اعترافات او تحت شکنجه و فشارهای روحی و روانی و انفرادیهای طویل المدت بوده و آثار شکنجه هنوز بر بدن او باقی است.”
آقای ملکپور که قبلا در کانادا زندگی می کرد، در سال ۱۳۸۷ برای دیدار خانوادهاش به ایران سفر کرد، اما بازداشت شد.
روابط عمومی دیوان عالی کشور در ایران نهم بهمن ماه اعلام کرد که این دیوان حکم اعدام آقای ملکپور را تایید کرده است.
قاضی مقیسه، قاضی پرونده سعید ملکپور، نخستین بار در پائیز سال ۱۳۸۹ او را به “اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق طراحی سایت های مستهجن، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروههای معاند نظام، و فساد فی الارض”، به اعدام محکوم کرد و این حکم به تایید دادگاه تجدید نظر رسید.
این حکم که در خرداد ماه سال جاری در دیوان عالی کشور نقض شده بود، بعدا دوباره تایید شد.
به گفته بی بی سی، اشتون امروز سه شنبه ۲۱ فوریه (۳ اسفند) با صدور بیانیه ای نگرانی عمیق خود را از صدور حکم اعدام برای آقای ملک پور اعلام کرده و از مقام های ایران خواسته است که در این حکم تجدید نظر کنند.
سعید ملک پور از سه سال پیش در بازداشت به سر می برد.
او در مصاحبه هایی که تحت بازداشت انجام شده و بخش هایی از آن در تلویزیون ایران پخش شده، به اتهامات علیه خود “اعتراف” کرده است.
اما اعضای خانواده آقای ملک پور و فعالان حقوق بشر می گویند که این اعترافات تحت فشار و شکنجه از او اخذ شده و او بی گناه است.
امروز ۵۱ نفر از همبندان سابق آقای ملکپور در زندان اوین هم با انتشار نامهای اعلام کردند که اتهامات وارد شده به او “در خور شخصیت او” نیست.
در این نامه آمده است: “سعید بارها و بارها در نزد ما گفته است که اعترافات او تحت شکنجه و فشارهای روحی و روانی و انفرادیهای طویل المدت بوده و آثار شکنجه هنوز بر بدن او باقی است.”
آقای ملکپور که قبلا در کانادا زندگی می کرد، در سال ۱۳۸۷ برای دیدار خانوادهاش به ایران سفر کرد، اما بازداشت شد.
روابط عمومی دیوان عالی کشور در ایران نهم بهمن ماه اعلام کرد که این دیوان حکم اعدام آقای ملکپور را تایید کرده است.
قاضی مقیسه، قاضی پرونده سعید ملکپور، نخستین بار در پائیز سال ۱۳۸۹ او را به “اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق طراحی سایت های مستهجن، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروههای معاند نظام، و فساد فی الارض”، به اعدام محکوم کرد و این حکم به تایید دادگاه تجدید نظر رسید.
این حکم که در خرداد ماه سال جاری در دیوان عالی کشور نقض شده بود، بعدا دوباره تایید شد.
آذربایجان : یک گروه تروریستی وابسته به ایران را دستگیر کردیم
سحام نیوز: وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان اعلام کرد که پلیس این کشور اعضای یک گروه تروریستی را بازداشت کرده است که برای ایران کار می کردند.
به گزارش بی بی سی و بر اساس اطلاعیه وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان که از تلویزیون دولتی “آذ تیوی” منتشر شد، این افراد قصد حمله تروریستی علیه “شهروندان خارجی” را داشتند و مشغول جمع آوری اطلاعات در مورد اهداف خود بودند.
این اطلاعیه می افزاید که مقادیر زیادی مواد منفجره، سلاح و مهمات از بازداشت شدگان به دست آمده است.
تعداد بازداشت شدگان و جزئیات بیشتر در مورد “شهروندان خارجی” مورد نظر آنها منتشر نشده است.
وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان اعلام کرده است که اعضای این گروه مستقیما با سپاه پاسداران ایران و گروه حزب الله لبنان مرتبط بوده اند.
این اتهامات در شرایطی علیه دولت ایران مطرح می شود که روابط این کشور با جمهوری آذربایجان اخیرا متشنج بوده است.
دولت جمهوری آذربایجان حدود یک ماه پیش از بازداشت دو تن از ساکنان بومی به اتهام طراحی برای قتل دو معلم یک مدرسه یهودی به دستور ایران خبر داده بود.
دولت ایران متقابلا می گوید که مقامات جمهوری آذربایجان چشم خود را به روی فعالیت های ضد ایرانی اسرائیل در داخل خاک خود بسته اند.
اتهام تلاش ایران برای حمله به شهروندان خارجی در جمهوری آذربایجان در پی رشته اتهامات مشابهی مطرح می شود که مقامات ایران در روزهای اخیر در هند، گرجستان و تایلند با آن روبرو بوده اند.
دولت اسرائیل ایران را به تلاش برای حمله به اهداف اسرائیلی در این سه کشور متهم کرده بودند.
به گزارش بی بی سی و بر اساس اطلاعیه وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان که از تلویزیون دولتی “آذ تیوی” منتشر شد، این افراد قصد حمله تروریستی علیه “شهروندان خارجی” را داشتند و مشغول جمع آوری اطلاعات در مورد اهداف خود بودند.
این اطلاعیه می افزاید که مقادیر زیادی مواد منفجره، سلاح و مهمات از بازداشت شدگان به دست آمده است.
تعداد بازداشت شدگان و جزئیات بیشتر در مورد “شهروندان خارجی” مورد نظر آنها منتشر نشده است.
وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان اعلام کرده است که اعضای این گروه مستقیما با سپاه پاسداران ایران و گروه حزب الله لبنان مرتبط بوده اند.
این اتهامات در شرایطی علیه دولت ایران مطرح می شود که روابط این کشور با جمهوری آذربایجان اخیرا متشنج بوده است.
دولت جمهوری آذربایجان حدود یک ماه پیش از بازداشت دو تن از ساکنان بومی به اتهام طراحی برای قتل دو معلم یک مدرسه یهودی به دستور ایران خبر داده بود.
دولت ایران متقابلا می گوید که مقامات جمهوری آذربایجان چشم خود را به روی فعالیت های ضد ایرانی اسرائیل در داخل خاک خود بسته اند.
اتهام تلاش ایران برای حمله به شهروندان خارجی در جمهوری آذربایجان در پی رشته اتهامات مشابهی مطرح می شود که مقامات ایران در روزهای اخیر در هند، گرجستان و تایلند با آن روبرو بوده اند.
دولت اسرائیل ایران را به تلاش برای حمله به اهداف اسرائیلی در این سه کشور متهم کرده بودند.
ذوالنور: پروژه برکناری وزیر اطلاعات در راستای پروژه تسخیر مجلس بود
سحام نیوز: جانشین پیشین نماینده ولیفقیه در سپاه گفت: جریان انحرافی پروژه وزارت اطلاعات را برای تسخیر مجلس در دست داشت.
مجتبی ذوالنور در جمع نمازگزاران قم، در پاسخ به سوالی در خصوص نفوذ جریان به اصطلاح “انحرافی” به مجلس نهم اظهار کرد: جریان انحرافی پروژه وزارت اطلاعات را برای تسخیر مجلس در دست داشت تا اکثر نمایندگان مجلس را از خود کنند، ولی با هوشیاری، درایت، بیداری، قاطعیت و توجه مقام معظم رهبری این توطئه در نطفه خفه شد.
وی افزود: هر چند امروز هم جریان انحرافی در تلاش است اما با رسوا شدن جریان آن برد گذشته را ندارند و به نظر نمیرسد بتوانند بیش از ۳۰ یا ۴۰ کرسی مجلس را به دست آورند.
عنوان “جریان انحرافی” را نیروهای حامی رهبر جمهوری اسلامی به طیف نزدیک به احمدی نژاد و مشایی نسبت می دهند.
وی در پاسخ به سوالی در خصوص هاشمی رفسنجانی گفت: اگر هاشمیرفسنجانی با آن کیاست، زیرکی و باهوشی، قدرت مدیریت و سوابق درخشان قبل و بعد از انقلاب، پشت سر مقام معظم رهبری حرکت کند، بنده زیرپایش را میبوسم و هیچ کسی برای مقام معظم رهبری هاشمی نمیشود.
وی افزود: ولی آقای هاشمی متاسفانه در دوران اصلاحات و دوران فتنه و بعد از فتنه تا حالا مسیرش را جدا نکرده است به گونهای که خطبه نماز جمعه آقای هاشمیرفسنجانی در دوران فتنه مخالف خطبه مقام معظم رهبری بود.
ذوالنور گفت: اگر آقای هاشمی رفسنجانی که رهبر معظم انقلاب برای حفظ ایشان سنگ تمام گذاشتند، خودش نخواهد مسیرش را با رهبری تطبیق دهد، «هیچ کس برای من هاشمی نمیشود» هم از بین میرود.
وی در اظهار نظری دیگر افزود: باید دعا کنیم آقای هاشمی با طناب پوسیده دیگران به چاه نرود و خودش را از مسیر رهبری جدا نکند زیرا ملاک برای ما رهبری است و این گلهمندی را ما در حرکت آقای هاشمی میبینیم.
مجتبی ذوالنور در جمع نمازگزاران قم، در پاسخ به سوالی در خصوص نفوذ جریان به اصطلاح “انحرافی” به مجلس نهم اظهار کرد: جریان انحرافی پروژه وزارت اطلاعات را برای تسخیر مجلس در دست داشت تا اکثر نمایندگان مجلس را از خود کنند، ولی با هوشیاری، درایت، بیداری، قاطعیت و توجه مقام معظم رهبری این توطئه در نطفه خفه شد.
وی افزود: هر چند امروز هم جریان انحرافی در تلاش است اما با رسوا شدن جریان آن برد گذشته را ندارند و به نظر نمیرسد بتوانند بیش از ۳۰ یا ۴۰ کرسی مجلس را به دست آورند.
عنوان “جریان انحرافی” را نیروهای حامی رهبر جمهوری اسلامی به طیف نزدیک به احمدی نژاد و مشایی نسبت می دهند.
وی در پاسخ به سوالی در خصوص هاشمی رفسنجانی گفت: اگر هاشمیرفسنجانی با آن کیاست، زیرکی و باهوشی، قدرت مدیریت و سوابق درخشان قبل و بعد از انقلاب، پشت سر مقام معظم رهبری حرکت کند، بنده زیرپایش را میبوسم و هیچ کسی برای مقام معظم رهبری هاشمی نمیشود.
وی افزود: ولی آقای هاشمی متاسفانه در دوران اصلاحات و دوران فتنه و بعد از فتنه تا حالا مسیرش را جدا نکرده است به گونهای که خطبه نماز جمعه آقای هاشمیرفسنجانی در دوران فتنه مخالف خطبه مقام معظم رهبری بود.
ذوالنور گفت: اگر آقای هاشمی رفسنجانی که رهبر معظم انقلاب برای حفظ ایشان سنگ تمام گذاشتند، خودش نخواهد مسیرش را با رهبری تطبیق دهد، «هیچ کس برای من هاشمی نمیشود» هم از بین میرود.
وی در اظهار نظری دیگر افزود: باید دعا کنیم آقای هاشمی با طناب پوسیده دیگران به چاه نرود و خودش را از مسیر رهبری جدا نکند زیرا ملاک برای ما رهبری است و این گلهمندی را ما در حرکت آقای هاشمی میبینیم.
بازجویی از حسین رونقی ملکی در دادسرای اوین به علت نامه به احمدی نژاد
حسین رونقی به دلیل نگارش نامه به احمدی نژاد بازجویی شده و اتهام ارتباط با آمریکا به اتهامات این زندانی سیاسی افزوده شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، سید حسین رونقی ملکی فعال حقوق بشر، که پس از انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ بازداشت و پس از گذراندن ١٣ماه دربند امنیتی ٢_الف سپاه به ١۵سال حبس محکوم شده بود، روز شنبه ٢٩ بهمن ماه بار دیگر به دادسرای اوین احضار شد.
دلیل احضار این وبلاگ نویس منتقد، نگارش نامه ای به محمود احمدی نژاد عنوان شد که جعفری، بازپرس شعبه ۴ دادسرای مقدسی وی را بازجویی کرده است.
این فعال دانشجویی در بازجویی های جدید همچنین متهم به ارتباط با امریکا شده که بازپرس شعبه ۴ دلیل این موضوع را بیانیه ها و اخبار منتشر شده توسط رسانه های خارجی عنوان کرده است.
این احضار و بازجویی به خواسته مرکز جرایم سایبری سپاه صورت گرفته است. پیش تر از این نیز اطلاعات سپاه وی رابرای انجام اعتراف تلویزیونی تحت فشار قرار داده بود.
حسین رونقی در بخش از نامه ی خود به محمود احمدی نژاد آورده بود: اینجانب به شما راى ندادهام و هیچگاه راى نخواهم داد اما با توجه به سمتى که در نظام حاکم جمهورى اسلامى ایران دارید براى طرح مسائل و مشکلات عدیده و اتمام حجت خواهان ملاقات حضورى جنابعالى هستم و مى دانم اگر شما بخواهید این کار صورت خواهد پذیرفت. با یادآورى این نکته که ایرانىها هرگز تن به ننگ و ذلت نمى دهند نصیحتى از آیت الله خمینى براى حسن ختام بازگو مى کنم: “شما باید نصیحت مرا گوش کنید؛ همانطورى که من به این اشخاصى که مى آمدند گفتم این مطلب را، که آقا! تا حالا دیدید شما که با زجر، با کتک، با حبس، با شکنجه، با تبعید، با اهانت، با این همه امور، بردى نکردید؛ دیدید که ملت عصبانى مى شود؛ نمى شود یک ملت را تا آخر زیر چکمه نگه داشت؛ این را دیدید؛ بیایید یک قدرى تغییر بدهید؛ تجربه کنید. آخر شما اشخاصى هستید که ادعاى عقل مى کنید، تجربه کنید، آخر یک دفعه هم آن ورق را پیش بیاورید؛ تلطیف کنید به مردم؛ تواضع کنید به مردم؛ آقا دولت مال مردم است؛ بودجه مملکت از جیب مردم است. شما نوکر مردم هستید. دولتها خدمتگزار مردمند، هى لفظا نگویید من خدمتگزار، و عملا تو سر مردم بزنید.”
بازگرداندن مهدی خزعلی به زندان و ادامه اعتصاب غذا
با گذشت بیش از چهل روز مهدی خزعلی همچنان در اعتصاب غذاست و تاکید کرده است که به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.
مهدی خزعلی که روز جمعه بدنبال حمله قلبی به بیمارستان طالقانی منتقل شده بود، در حالی که در بخش سی سی یو این بیمارستان بستری بود، توسط ماموران امنیتی به بیمارستان قمر بنی هاشم وابسته به وزارت اطلاعات برده شد.
ماموران امنیتی پس از مدتی او را بار دیگر به زندان اوین منتقل کرده اند.
این در حالی بود که پرسنل بیمارستان طالقانی نسبت به وضعیت جسمی این زندانی سیاسی بشدت ابراز نگرانی کرده و پزشکان تاکید کرده بودند وی باید تحت مراقبت های خاص باشد.
بیش از ۴۰ روز خودداری از غذا خوردن باعث شده است که مهدی خزعلی بشدت ضعیف شده و بیش از ۱۵ کیلو کاهش وزن داشته باشد.
تاکنون شخصیت های سیاسی و مذهبی و خانواده شهدا از وی درخواست کرده اند که به این اعتصاب پایان دهند ولی خزعلی بر این باور است که با شهادتش بتواندبه این روند غیرقانونی و غیر اسلامی در زندانها پایان دهد.
روز گذشته دختر علامه طباطبایی و همسر شهید قدوسی در نامه ای بادرخواست از مهدی خزعلی برای پایان دادن به این اعتصاب غذا نوشته بود: درست است که صبر و تحمل شرائطی که خون شهیدان پایمال قدرتمندان میشود و آنان از ناحیه دوست و دشمن متهم میشوند، سخت و طاقتفرساست. اما این کاسه زهری است که باید به پیروی از آن پیر فرزانه نوشید و تحمل کرد. چرا که انقلاب مردم ایران و جنبش مداوم آنان هرگز خاموشی و شکست ندارد وخیلی پیش از این بزرگانی چند پیش بینی شرائط امروزی و پیروزی فردای این ملت را با تیزبینی و دیدی الهی کردهاند و برماست که در هر شرائط وظیفه خود را انجام دهیم. همه ما شاهد هستیم که قدرت اراده و برتری امام در نوشیدن جام زهر از قدر و اندازه او نکاست واین سنت همه آزادگان است.
علی مطهری: میگویند ۳هزار میلیارد میخوریم شما هم چیزی نگویید، چون بیبیسی اعلام میکند
روز گذشته علی مطهری و مهرداد بذرپاش در دانشگاه خواجه نصیر با یکدیگر مناظره کردند.
علی مطهری در مناظره با مهرداد بذرپاش در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در بخشی از صحبتهای خود در پاسخ به انتقادات بذرپاش گفت: من از استعفا برای پیشبرد اهدافم در مجلس استفاده کردهام.
وی همچنین با بیان اینکه مهرداد بذرپاش و دوستانش بودهاند که سه هزار میلیارد تومان پول فساد بانکی را خوردهاند، گفت: نامهای که هاشمی نوشت، حرف بخشی از مردم بود. هاشمی با آن نامه سبزها را کنترل کرد؛ ضمن اینکه او در نمازجمعه هم حرفهای درستی زد و کار درستی انجام داد.
وی در مورد انتقادات و دفاعهای خود از هاشمی نیز گفت: من به هاشمی انتقاد داشته و دارم. در سال ۸۸ هم از او دفاع کردم و هنوز هم میکنم. هاشمی در بحران ۸۸ مظلوم واقع شد. آنها آمدند جلوی ۵۰ میلیون جمعیت گفتند تو اموالت را از کجا آوردهای و بعد هم به او اجازه دفاع ندادند.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین موضوعاتی که باید در مورد آن صحبت کنیم، اهمیت انتخابات در شرایط فعلی کشور است، گفت: ما هماکنون تحریم اقتصادی هستیم و در معرض تهدید نظامی هم هستیم. انتخابات پیام خوبی برای غربیها دارد و میتواند بر اراده آنها برای ادامه تهدیدات علیه ما موثر باشد زیرا با رویهای که ما از غرب میشناسیم، آنها برای مثلا یک حمله نظامی به طور دقیق برنامهریزی میکنند و لذا ما در این انتخابات میتوانیم به آنها پیام مهمی بدهیم.
مطهری در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: در آنجا حزب مشارکت و سازمان مجاهدین را مستثنا کردم اما امروز دیگر آنها نیستند یا در زندان هستند یا حضور ندارند. طبیعی است اکنون که من به صورت مستقل در انتخابات شرکت میکنم هر گروه اصلاحطلب یا اصلاحگرایی میتواند من را در فهرستاش بگذارد. مرزی بین اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان معتدل ندارم.
مطهری با بیان اینکه اگر الان تفکرات پایداری بر جامعه حاکم بود، فاتحه انقلاب خوانده شده بود، گفت: یک عده جوان آمدهاند و میگویند ما انقلابی اصیل هستیم و بقیه بیشرفند.
وی افزود: وقتی اختلافی وجود ندارد، حضور در فهرستهای مختلف چه اشکالی دارد؟ اصلاحطلبان هم که میگویند ما ولایتمداریم و کبریت بیخطرند. خطری که من ایجاد کردم، بیشتر از اصلاحطلبان بود. اینکه میگویید اینها نباشند و آنها نباشند، باید فاتحه این اصولگرایی را خواند.
وی افزود: عدهای در حرم امام مانع سخنرانی نوه امام شدند. ما که میدانیم اینها چه کسانی بودند و از کجا آمده بودند. آقای بذرپاش خودش هم میداند اما خودش را به آن در میزند. آن جوانها رفقای آقای بذرپاش بودند و آن کار هم، کار لشکر عمرسعد بود که در مقابل امام حسین (ع) انجام دادند.
مطهری در مورد انتقادات بذرپاش پیرامون مواضعش در مورد فائزه هاشمی و دفاع از او نیز گفت: مگر فائزه همسر من است؟ به من چه ربطی دارد؟ یک لات رفته به فائزه فحاشی کرده است، حالا عدهای بیایند بگویند احسنت؟ و چون دختر هاشمی بوده است، طوری نیست؟
وی تاکید کرد: چرا بهگونهای عمل کردید که شعارها متوجه رهبری شود؟ یک دقیقه هم نگذاشتید حرف بزنند.مطهری با کنایه به بذرپاش و خطاب به حضار گفت: اینها به جای اینکه توبه کنند، هنوز هم طلبکارند.
مطهری به انتقاد دیگر بذرپاش در مورد طرح انحصار انتشار آثار شهید مطهری نیز اینگونه پاسخ داد که مگر آثار امام و رهبری انحصار ندارد؟ مگر میشود آثار شهید مطهری را به دیگران داد تا منتشر کنند؟
مطهری در مورد استفاده رسانههای بیگانه از صحبتهایش گفت: اگر اینطور که شما میگویید، باشد، پس دیگر هیچ اصلاحی در کشور رخ نمیدهد؛ مثلا رییس[دولت] میگوید من قانون مترو را اجرا نمیکنم. ما هم در مجلس میگوییم مخالفیم، بعد همان شب هم بیبیسی این حرفها را میزند؛ خب ما چهکار کنیم؟ «شما میگویید ما هرکاری میخواهیم، میکنیم، مثلا سههزار میلیارد میخوریم. شما هم چیزی نگویید، چون بیبیسی اعلام میکند.» مطهری به ماجرای دانشگاه آزاد نیز اشاره کرد و گفت: شما نیت الهی ندارید. میگویید این منبع باید دست من باشد. میخواهید این را به آن سههزار میلیارد اضافه کنید.
نماینده مجلس با بیان اینکه اشکال آقایان این است که خیال میکنند بین دفاع از نظام و دفاع از مردم فرق هست؛ گفت: دفاع از مردم دفاع از نظام است. شما فقط میگویید فتنهگر، فتنهگر، اما فتنهساز و فتنهباز هم داریم، بعضیها مثل لاشخور آمدهاند.
بذرپاش: مطهری صریحتر موضعگیری کند
مهرداد بذرپاش در ادامه این مناظره در پاسخ به پرسش مجری برنامه که نگاه وی درباره قرار گرفتن در فهرستها و مطرح شدن و اختلاف سلایق گروهها را جویا شد، توضیح داد: آقای مطهری برای شکلگیری اعتماد مردم، باید صریحتر و شفافتر موضعگیری کند.
آقای مطهری در سال ۸۶ در فهرست جبهه متحد اصولگرایان و اضلاع حامیان دولت قرار گرفت یعنی با همه مانیفستی که ارایه شد، حتما آن را قبول کرد و پذیرفت. یا آن زمان اشتباها در فهرست اصولگرایان مجلس هشتم قرار گرفت یا اینکه بعد از آن احساس کردند آنان صلاحیت لازم را نداشتند.
بذرپاش در ادامه نسبت به مواضع علی مطهری انتقاد کرد و گفت: شما نمیتوانید بگویید با همه هستم، در سپهر سیاسی کشور، حد و مرزها مشخص است. اینکه در سال ۸۶ در فهرست جبهه اصولگرایان قرار بگیرید و حمایت جدی از احمدینژاد داشته باشید و رویکرد شما عوض شود و در سال ۸۸ مواضع دیگری از شما شاهد باشیم، جای سوال دارد.
وی گفت: شما تا دقیقه ۹۰ صبر کردید که در فهرست جبهه متحد اصولگرایان باشید اما زمانی که این اتفاق رخ نداد جبهه دیگری به نام «صدای ملت» تشکیل دادید، یا شما عوض شدید یا صحنه سیاسی کشور تغییر کرده که شما جبهه دیگری را راهاندازی کردید. اما این حق شماست و شما باید شفاف مشخص کنید که سال ۸۶ اشتباه بود یا سال ۹۰ احساس کردید که باید جبهه «صدای ملت» تشکیل شود.
وی در بخش دیگری از این مناظره با طرح این سوال که چرا «صدای ملت» را قبل از نهایی شدن فهرست جبهه متحد اصولگرایان راهاندازی نکردید، یادآور شد: انشاءالله در مجلس بعدی خواهید بود و رای خواهید آورد اما باید بدانیم که مواضع شما چیست؟ شما در سال ۸۵ موضع شدیدی علیه هاشمیرفسنجانی میگیرید و در سال ۸۹ و ۹۰ موضع حمایتی از هاشمی اتخاذ میکنید، این به نظر قابل قبول نیست.
وی ادامه داد: مگر خود آقای مطهری میتواند تضمین کند که فهرست «صدای ملت»، شایستهترین بودند یا از ذهن آقای مطهری آنان شایستهترین هستند؟ اینکه در هر فهرستی قرار بگیریم، بالاخره جریان و سبقه گفتمان از یک هویتی برخوردار است، اینکه همه ما را در فهرست قرار دهند، درست نیست و با عنصر سیاسی فعال و متعهدی چون علی مطهری در تضاد است.
نگاهی به اعتراض خیابانی
کلمه-علی بردبار:
تصمیم گیری درباره فراخوان ۲۵ بهمن امسال یکی از سخت ترین تصمیم هایی بود که جنبش سبز تاکنون به خصوص در یک سال اخیر اتخاذ کرده است. دشواری این تصمیم به واسطه ، موافقان و مخالفان جدی در بین خود فعالان جنبش سبز بود که طبعا با وجود موافقان بیشتر امکان بروز و ظهور یافت. بررسی اجمالی دلایل موافقان و مخالفان و نتایج حاصل از اجرای آنچه نهایتا اتخاذ شد موضوعی است که می تواند در موقعیت های مشابه آینده، چراغ راه باشد. به این منظور این قلم در حد وسع خود و به اجمال به این موضوع می پردازد.
گروه اول، مخالفان:
مخالفان حرکت خیابانی در بین سبزها دو دسته کلی بودند. دسته اول کسانی هستند که اساسا با حرکت خیابانی مخالف بوده اند و یا بعدا به دلیل محقق نشدن انتظاراتشان از تجمع های قبلی با آن مخالف شده اند. این افراد مسایلی چون استعداد بالای حکومت در خشونت، احتمال به خشونت کشیده شدن متقابل فعالان جنبش، هزینه متقابل فعالان جنبش، هزینه بالای حرکت خیابانی و نداشتن برنامه مشخص برای زمان پس از تجمع را عموما مطرح می کنند. دسته دوم که به صورت مطلق با حرکت خیابانی مخالف نیستند، دلایل دیگری را بیان می کردند از جمله اینکه فضای اجتماعی امروز ایران آماده حرکت بزرگ خیابانی نیست، در آستانه انتخابات هر نوع کنش جنبش سبز به سود پر کردن شکاف های جناح حاکم در آستانه انتخابات تمام می شود، زمان آن بهتر است به روزهای دیگری همچون ۱۲ اسفند منتقل شود که حکومت به دلیل نمایش انتخابات امکان برخورد تند ندارد، این حرکت هدر دادن پتانسیل حرکت بعدی است که شرایط خودبخودی ناشی از ناکارآمدی حکومت در حوزه های سیاست خارجی و اقتصادی بزودی می تواند ایجاد کند، و نکته آخر اینکه برنامه مشخصی برای پس از تجمع نداریم. هر دو دسته مخالفان مذکور چه در شبکه های اجتماعی و چه در گفتگوها در مدت زمان مناسبی که بین طرح بحث ۲۵ بهمن تا زمان اعلام آن از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید وجود داشت دلایل خود را مطرح کردند و این گفتگوها به چکش خوردن هرچه بیشتر این طرح کمک بسیاری کرد.
گروه دوم، موافقان:
اما گروه دوم که موافقان این حرکت بودند ضمن درک دلایل گروه اول، ابعاد دیگری را در ضرورت اعلام فراخوان مطرح کردند. اهمیت موضوع سالگرد حصر رهبران جنبش و سالگرد حرکت باشکوه ۲۵ بهمن سال ۸۹، ناگزیر بودن بخشی از گذار ما به دموکراسی از مسیر خیابان، ضرورت فعال نگه داشتن این عرصه و به هم ریختن سلسله اعصاب اقتدارگرایان از جمله این دلایل بود. در پاسخ به برخی نقدهای دسته ی دوم گروه بالا درباره پر کردن شکاف های جناح اقتدارگرا گفته می شد که اولا فاصله کم بین ۲۵ بهمن و ۱۲ اسفند به گونه ای است که پیش از ۲۵ بهمن شکاف های جناح اقتدارگرا عملا شکل گرفته و ثانیا عمق شکاف باندهای قدرت بیش از آن است که با یک حرکت خیابانی سبزها پر شود و ثالثا از میان شکاف آنها قرار نیست که آبی برای سبزها گرم شود و دل خوش کردن به آن اختلافات سراب است. در پاسخ به ملاحظه هدر دادن پتانسیل حرکت های بعدی نیز گفته شد که اولا اصل حرکت خود به خود بعدی مبتنی بر حدس و گمان است که معلوم نیست چه زمانی محقق شود و هیچ بعید نیست که از قضا این حرکت نیروی فزاینده ای بای آن حرکت محتمل بعدی باشد.
دو نکته مهم دیگر باید به دلایل گروه موافقان افزود. اگر در دوران اصلاحات پارلمانتاریستی به قول سعید حجاریان، انتخابات بره کشان سیاست و گروه ها و احزاب بود، از ۲۲ خرداد ۸۸ به این سو، حرکت خیابانی بره کشان جنبش سبز بوده است. البته می توان نقدهای زیادی به حرکت های خیابانی جنبش سبز در حوزه راهبری و هدف گذاری و هماهنگی آن مطرح کرد اما اصل این مدعا که محوری ترین حرکت جنبش در خیابان ها رقم خورده است و در این فضا بوده که جنبش، عموما روحیه گرفته و جذب نیرو کرده و توانسته خود را به بحث محافل مختلف خانوادگی و عمومی تبدیل کند، تردیدی نیست. علاوه بر اینها نکته تحلیلی مهم دیگری هم هست. اگر نیروهای جنبش سبز را به سه دسته ۱- رهبران و سخنگویان، ۲- فعالان میانی ۳- توده های هوادار تقسیم کنیم، اگرچه ممکن است دسته اول خودبخود در عرصه باقی بمانند و دسته سوم نیز انتظار بالایی برای عملگرایی نداشته باشند، اما دسته دوم که در پیشبرد جنبش بسیار با اهمیت هستند، هر ازچندی، به خصوص در مناسبت های مهم تقویم جنبش مثل ۲۵ بهمن انتظار اعلام حرکتی را دارند که مناسبات و توانایی آنها را به تعبیر ساده، هر از چندی روغن کاری کند. بی عملی طولانی ممکن است سرخوردگی و فرسودگی دسته میانی را موجب شود که تاثیر آن بر هر دو دسته رهبران و توده های هوادار، کاری خواهد بود. نکته تحلیلی بعدی ناظر به برخی تلاش های پیدا و پنهان برخی دولت هایی است که هر ازچندی هوای تقویت اپوزیسیون وابسته و آلترناتیوسازی از بین آنها را دارد. فعال ماندن جنبش سبز در عرصه عمومی و مقابل انظار جهانیان مانع از جعل دیدگاه غالب تحول گرایان دموکراسی خواه در داخل می شود که خود را در غالب جنبش سبز تعریف می کرده اند. به نظر می رسد که اگرچه دلایل گروه اول غیرقابل نادیده گرفتن هستند، اما در میان بحث های در گرفته بین دلسوزان و فعالان جنبش، دلایل گروه دوم چربش بیشتری داشت. نهایتا اعمال این تصمیم سخت از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید و تحقق نسبتا خوب اهداف فراخوان و لبیک قابل قبول همراهان جنبش سبز به خصوص در تهران، هم دستاوردهایی کم هزینه را در چارچوب انتظارات گروه دوم فراهم ساخت و هم جنبش را جانی دوباره بخشید. به نتایج خوب این حرکت می توان این را هم افزود که شورای هماهنگی حالا با اعتماد به نفس بیشتری از گذشته می تواند محور گفتگوبین افراد و گروه های فعال در جنبش سبز باشد. فراموش نکنیم که در جوامعی که جامعه مدنی در آنها تحقق نیافته برای گذار به دموکراسی، صرفا جنبش های اجتماعی کفایت نمی کند و سازمان سیاسی برای تحقق تغیییر یک ضرورت است. در ایران امروز محور این سازمان، شورای هماهنگی راه سبز امید است که امید می رود با رفع کاستی های خود و با روحیه گرفتن از ریسک تصمیمی که برای ۲۵ بهمن امسال اتخاذ کرد و جواب خوبی هم گرفت، نقش مهم خود را در آینده بهتر از گذشته ایفا کند.
جـــرس:
هاشمی رفسنجانی با ابراز تاسف از وضعیت حاکم بر کشور، اظهار داشت: "امروز، مبارزه ندیدهها، مبارز شدهاند، جبههنرفتهها و جنگندیدهها، تحلیلگر دوران دفاع مقدس شدهاند و سرد و گرم نچشیدههای انقلاب و مبارزه كه تازه به دوران رسیدهاند، گذشتهها را زیر سؤال میبرند كه امیدواریم روزی اوضاع اصلاح شود."
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به اینكه خواست و سرمایه اولیه و اساسی ما در انقلاب و نظام اسلامی تكیه بر مردم بوده، پیروزی و تداوم انقلاب و نظام را بدون حمایت پیوسته مردم غیرممكن دانست.
به گزارش ایسنا، هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای هماهنگی جبهه مردمسالاری گفت: تا زمانی كه با مردم باشیم و مردم نیز با عشق و علاقه به پای نظام و انقلاب بایستند، آسیبناپذیر خواهیم بود، اما اگر روزی رابطه مردم و نظام بهگونهای شود كه نتوانیم از نظام و انقلاب و تشیع دفاع كنیم، مقصرین باید پاسخگوی خداوند و مردم باشند.
وی بزرگترین و مهمترین تبلور حضور مردم را انتخابات خواند و با اشاره به تجربه بشر در زمینه اجرای مردمسالاری و اداره جامعه از طریق صندوقهای رأی، تصریح كرد: حضور مردم در انتخابات از یك سوی نشانه وفاداری و وظیفهشناسی آنان نسبت به نظام و از سوی دیگر بیانگر صلاحیت برگزاركنندگان انتخاب خواهد بود.
وی انتخابات مجلس را سرآمد سایر انتخابات خواند و با بیان اینكه «اصلاح و پیشرفت جامعه از دل مجلس بیرون خواهد آمد» تأكید كرد: محور اساسی نظام عمل به قانون و احكام دینی و نیز رعایت اخلاق است، اما اگر فضای انتخابات بهگونهای باشد كه تریبونداران قصد زمین زدن رقیب را داشته و یا مجریان و ناظران بخواهند با سلایق شخصی و جناحی و نیز سوءاستفاده از بیتالمال رقیب را از میدان به در كنند، نباید انتظار داشته باشند، مردمی كه ناظر صحنه هستند به تأیید اقدامات آنان بپردازند.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به قانون انتخابات كه براساس آن كاندیداها یا وابستگان حزبی و جناحی باید برای جلب آرای مردم، فقط به تشریح برنامهها و دفاع از عملكرد خود و جناح خود بپردازند و در غیر این صورت تخلف كرده و صلاحیت نامزدی در انتخابات را ندارند، گفت: متأسفانه اكنون در بحثها و مناظرههای انتخاباتی بهویژه توسط كسانی كه ادعای ارزشمداری دارند، آنچه كه رعایت نمیشود همین مورد است و اخلاق و ادب اسلامی به مسلخ میرود. به خاطر جلب چند رأی بیشتر، تهمت، دروغ و اهانت و تخریب انجام میدهند و متأسفانه هیچ مرجع شرعی و قانونی هم به این حجم از اهانتها و تخریبها توجه نمیكند.
وی افزود: متأسفانه امروز مبارزه ندیدهها، مبارز شدهاند، جبههنرفتهها و جنگندیدهها، تحلیلگر دوران دفاع مقدس شدهاند و سرد و گرم نچشیدههای انقلاب و مبارزه كه تازه به دوران رسیدهاند، گذشتهها را زیر سؤال میبرند كه امیدواریم روزی اوضاع اصلاح شود.
هاشمیرفسنجانی هتك آبروی مؤمن را مانند شكستن گوشهای از عرش خداوند خواند و با بیان اینكه «خداوند متعال در قلوب شكسته مظلومان جای دارد و انتقام شكسته شدن قلب مؤمن را از ظالم میگیرد» تصریح كرد: مردم به دنبال اسلام لفظی نیستند، بلكه خواستار اسلامی هستند كه پیامبر براساس آن توانست در مدت 10 سال از جامعه قبیلهای و عرب جاهل مدینهالنبی را بسازد.
وی مقطع كنونی را زمان آزمایش و اتمام حجت خداوند با مردم و مسوولان نظام اسلامی عنوان كرد و گفت: در مقطعی قرار داریم كه اگر درست عمل كنیم و رضای خداوند و خلق خدا را درنظر بگیریم، باعث افتخار و زینت اهل بیت و اسلام خواهیم بود و اگر تنها رضای افراد و سلایق و جناحها را درنظر بگیریم، به زمین خواهیم خورد و نزد خدا و خلق او مغموم خواهیم بود.
سایت بازتاب نیز خبر داد که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به اظهارات راشد الغنوشی مبنی بر اینکه مدل حکومتی ترکیه را بر مدل حکومتی ایران ترجیح میدهد، اظهار داشت: در چند روز گذشته از مصر خبری رسید که برای من سخت تر از اظهارات راشد الغنوشی بود، چرا که برخی از مساجد مصر، ایران را متهم به حمایت از علویان سوریه بر علیه اهل سنت این کشور میکنند. ما باید در برنامهریزیها و موضعگیریها دقت لازم را به عمل آورده و موازین شرعی و اسلامی را رعایت کنیم تا بتوانیم الگوی مناسب و مطلوبی برای جهان اسلام و سایر کشورها باشیم.
جـــرس:
علی مطهری و مهرداد بذرپاش، روز دوشنبه در دانشگاه خواجه نصیر با یکدیگر مناظره کردند، که به صحنه تقابل اصولگرایان منتقد دولت و دولتی ها مبدل شد.
علی مطهری با کنایه به دولتی ها و خطاب به حضار گفت: اینها به جای اینکه توبه کنند، هنوز هم طلبکارند.
به گزارش فارس، علی مطهری در مناظره با مهرداد بذرپاش با تاکید بر دفاع خود از هاشمیرفسنجانی، به نامه بدون سلام هاشمی به رهبری اشاره کرد و گفت: آن نامه حرف بخشی از مردم ایران بود.
علی مطهری در مناظره با مهرداد بذرپاش در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در بخشی از صحبتهای خود در پاسخ به انتقادات بذرپاش گفت: من از استعفا برای پیشبرد اهدافم در مجلس استفاده کردهام.
وی همچنین با بیان اینکه مهرداد بذرپاش و دوستانش بودهاند که سه هزار میلیارد تومان پول فساد بانکی را خوردهاند، گفت: نامهای که هاشمی نوشت، حرف بخشی از مردم بود. هاشمی با آن نامه سبزها را کنترل کرد؛ ضمن اینکه او در نمازجمعه هم حرفهای درستی زد و کار درستی انجام داد.
وی در مورد انتقادات و دفاعهای خود از هاشمی نیز گفت: من به هاشمی انتقاد داشته و دارم. در سال ۸۸ هم از او دفاع کردم و هنوز هم میکنم. هاشمی در بحران ۸۸ مظلوم واقع شد. آنها آمدند جلوی ۵۰ میلیون جمعیت گفتند تو اموالت را از کجا آوردهای و بعد هم به او اجازه دفاع ندادند.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین موضوعاتی که باید در مورد آن صحبت کنیم، اهمیت انتخابات در شرایط فعلی کشور است، گفت: ما هماکنون تحریم اقتصادی هستیم و در معرض تهدید نظامی هم هستیم. انتخابات پیام خوبی برای غربیها دارد و میتواند بر اراده آنها برای ادامه تهدیدات علیه ما موثر باشد زیرا با رویهای که ما از غرب میشناسیم، آنها برای مثلا یک حمله نظامی به طور دقیق برنامهریزی میکنند و لذا ما در این انتخابات میتوانیم به آنها پیام مهمی بدهیم.
مطهری در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: در آنجا حزب مشارکت و سازمان مجاهدین را مستثنا کردم اما امروز دیگر آنها نیستند یا در زندان هستند یا حضور ندارند. طبیعی است اکنون که من به صورت مستقل در انتخابات شرکت میکنم هر گروه اصلاحطلب یا اصلاحگرایی میتواند من را در فهرستاش بگذارد. مرزی بین اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان معتدل ندارم.
مطهری با بیان اینکه اگر الان تفکرات پایداری بر جامعه حاکم بود، فاتحه انقلاب خوانده شده بود، گفت: یک عده جوان آمدهاند و میگویند ما انقلابی اصیل هستیم و بقیه بیشرفند.
وی افزود: وقتی اختلافی وجود ندارد، حضور در فهرستهای مختلف چه اشکالی دارد؟ اصلاحطلبان هم که میگویند ما ولایتمداریم و کبریت بیخطرند. خطری که من ایجاد کردم، بیشتر از اصلاحطلبان بود. اینکه میگویید اینها نباشند و آنها نباشند، باید فاتحه این اصولگرایی را خواند.
وی افزود: عدهای در حرم امام مانع سخنرانی نوه امام شدند. ما که میدانیم اینها چه کسانی بودند و از کجا آمده بودند. آقای بذرپاش خودش هم میداند اما خودش را به آن در میزند. آن جوانها رفقای آقای بذرپاش بودند و آن کار هم، کار لشکر عمرسعد بود که در مقابل امام حسین (ع) انجام دادند.
مطهری در مورد انتقادات بذرپاش پیرامون مواضعش در مورد فائزه هاشمی و دفاع از او نیز گفت: مگر فائزه همسر من است؟ به من چه ربطی دارد؟ یک لات رفته به فائزه فحاشی کرده است، حالا عدهای بیایند بگویند احسنت؟ و چون دختر هاشمی بوده است، طوری نیست؟
وی تاکید کرد: چرا بهگونهای عمل کردید که شعارها متوجه رهبری شود؟ یک دقیقه هم نگذاشتید حرف بزنند.
مطهری با کنایه به بذرپاش و خطاب به حضار گفت: اینها به جای اینکه توبه کنند، هنوز هم طلبکارند.
مطهری به انتقاد دیگر بذرپاش در مورد طرح انحصار انتشار آثار شهید مطهری نیز اینگونه پاسخ داد که مگر آثار امام و رهبری انحصار ندارد؟ مگر میشود آثار شهید مطهری را به دیگران داد تا منتشر کنند؟
مطهری در مورد استفاده رسانههای بیگانه از صحبتهایش گفت: اگر اینطور که شما میگویید، باشد، پس دیگر هیچ اصلاحی در کشور رخ نمیدهد؛ مثلا رییس[دولت] میگوید من قانون مترو را اجرا نمیکنم. ما هم در مجلس میگوییم مخالفیم، بعد همان شب هم بیبیسی این حرفها را میزند؛ خب ما چهکار کنیم؟ «شما میگویید ما هرکاری میخواهیم، میکنیم، مثلا سههزار میلیارد میخوریم. شما هم چیزی نگویید، چون بیبیسی اعلام میکند.»
مطهری به ماجرای دانشگاه آزاد نیز اشاره کرد و گفت: شما نیت الهی ندارید. میگویید این منبع باید دست من باشد. میخواهید این را به آن سههزار میلیارد اضافه کنید.
نماینده منتقد دولت در مجلس با بیان اینکه اشکال آقایان این است که خیال میکنند بین دفاع از نظام و دفاع از مردم فرق هست؛ گفت: دفاع از مردم دفاع از نظام است. شما فقط میگویید فتنهگر، فتنهگر، اما فتنهساز و فتنهباز هم داریم، بعضیها مثل لاشخور آمدهاند.
بذرپاش: مطهری صریحتر موضعگیری کند
مهرداد بذرپاش در ادامه این مناظره در پاسخ به پرسش مجری برنامه که نگاه وی درباره قرار گرفتن در فهرستها و مطرح شدن و اختلاف سلایق گروهها را جویا شد، توضیح داد: آقای مطهری برای شکلگیری اعتماد مردم، باید صریحتر و شفافتر موضعگیری کند.
آقای مطهری در سال ۸۶ در فهرست جبهه متحد اصولگرایان و اضلاع حامیان دولت قرار گرفت یعنی با همه مانیفستی که ارایه شد، حتما آن را قبول کرد و پذیرفت. یا آن زمان اشتباها در فهرست اصولگرایان مجلس هشتم قرار گرفت یا اینکه بعد از آن احساس کردند آنان صلاحیت لازم را نداشتند.
بذرپاش در ادامه نسبت به مواضع علی مطهری انتقاد کرد و گفت: شما نمیتوانید بگویید با همه هستم، در سپهر سیاسی کشور، حد و مرزها مشخص است. اینکه در سال ۸۶ در فهرست جبهه اصولگرایان قرار بگیرید و حمایت جدی از احمدینژاد داشته باشید و رویکرد شما عوض شود و در سال ۸۸ مواضع دیگری از شما شاهد باشیم، جای سوال دارد.
وی گفت: شما تا دقیقه ۹۰ صبر کردید که در فهرست جبهه متحد اصولگرایان باشید اما زمانی که این اتفاق رخ نداد جبهه دیگری به نام «صدای ملت» تشکیل دادید، یا شما عوض شدید یا صحنه سیاسی کشور تغییر کرده که شما جبهه دیگری را راهاندازی کردید. اما این حق شماست و شما باید شفاف مشخص کنید که سال ۸۶ اشتباه بود یا سال ۹۰ احساس کردید که باید جبهه «صدای ملت» تشکیل شود.
وی در بخش دیگری از این مناظره با طرح این سوال که چرا «صدای ملت» را قبل از نهایی شدن فهرست جبهه متحد اصولگرایان راهاندازی نکردید، یادآور شد: انشاءالله در مجلس بعدی خواهید بود و رای خواهید آورد اما باید بدانیم که مواضع شما چیست؟ شما در سال ۸۵ موضع شدیدی علیه هاشمیرفسنجانی میگیرید و در سال ۸۹ و ۹۰ موضع حمایتی از هاشمی اتخاذ میکنید، این به نظر قابل قبول نیست.
وی ادامه داد: مگر خود آقای مطهری میتواند تضمین کند که فهرست «صدای ملت»، شایستهترین بودند یا از ذهن آقای مطهری آنان شایستهترین هستند؟ اینکه در هر فهرستی قرار بگیریم، بالاخره جریان و سبقه گفتمان از یک هویتی برخوردار است، اینکه همه ما را در فهرست قرار دهند، درست نیست و با عنصر سیاسی فعال و متعهدی چون علی مطهری در تضاد است.
جـــرس:
در پی خبرسازی کذب رسانه های محفلی مبنی بر برگزاری جلسه مشترک میان علی مزروعی با سازمان چریک های فدایی خلق، این فعال سیاسی و عضو دفتر سیاسی جبهه مشارکت، با صدور اطلاعیه ای، این خبرسازی را تکذیب کرد و آنرا دروغی دیگر از "امپراطوری دروغ" نامید.
به گزارش ندای سبز آزادی، نماینده اصلاح طلب اصفهان در اطلاعیه خود با اشاره به روند دروغ سازی رسانه های حکومتی، با تاکید بر این نکته که "اینها نه تنها کوچکترین پایبندی به آموزه های دینی و اخلاقی ندارند بلکه انصاف و مروت را هم قورت داده اند"، از همه کسانی که "طالب حقیقت هستند" خواسته است، برای پیگیری اخبار صحیح به رسانه های سبز مراجعه کنند.
به گزارش "ندای سبز آزادی" متن این اطلاعیه بدین شرح است:
امروز اطلاع یافتم که رسانه های امپراطوری دروغ خبری را با تیتر:" مفاد جلسه محرمانه شوراي راه سبز اميد با گروهک فدائيان خلق افشا شد" انتشار داده و در آن آورده اند" در همین زمینه، اطلاعات موثق دریافتی «وطنامروز» حاکی است اردشیر امیرارجمند، مجتبی واحدی و رجبعلی مزروعی در جلساتی با کادر رهبری گروهک فدائیان خلق (اکثریت) (یکی از انشعابهای سازمان مسلح چریکهای فدایی و از گروهکهای لائیک و ضددین مخالف جمهوریاسلامی) درباره ساختارهای حکومت خیالی آینده ایران به توافق رسیدهاند که این توافقات در چند محور مختلف بوده است."
هرچند انتشار چنین اخبار دروغی به امری روزمره و جاری برای رسانه هایی که از بودجه ملی ارتزاق می کنند تبدیل شده است و اینها نه تنها کوچکترین پایبندی به آموزه های دینی و اخلاقی ندارند بلکه انصاف و مروت را هم قورت داده اند و با پیروی از قاعده ماکیاولی « هدف، وسیله را توجیه می کند» برخود واجب می دانند که لابد برای حفظ قدرت و منافعشان هر دروغی را به دیگران و از جمله بنده نسبت دهند اما برای طالبان حقیقت اعلام می دارم انجام چنین جلسه یا جلساتی با حضور من و دو فرد نامبرده با کادر رهبری گروهک فدائیان خلق (اکثریت) تکذیب می شود و جالب اینکه هیچگاه ما سه نفری هم با هم جلسه ای نداشته ایم! روشن است وقتی انجام چنین جلسه یا جلساتی از پایه و اساس دروغ است همه آنچه ذیل خبر مزبور آمده است ساخته و بافته ذهن یا اذهان بیماری است که این خبر را از صدر تا ذیل تنظیم و انتشار داده اند.
از آنجا که در امکان و توان امثال بنده نیست که هر روز به تکذیب دروغ های منتشره توسط رسانه های امپراطوری دروغ بپردازم و برای دروغ پردازی اینان نیز حد یقفی نیست، لذا از شر این وسواسان خناس فقط می توان به خدا پناه برد و از او برای رسوایی اینان طلب یاری کرد. به همه عزیزانی که در پی دستیابی به اخبار صحیح در باره عملکرد امثال بنده به عنوان یک همراه کوچک جنبش سبز ملت ایران می باشند توصیه می کنم که به رسانه های سبز رجوع نمایند و اصل را بر دروغ بودن اخبار منتشره توسط رسانه های حکومتی و وابسته به اقتدارگران بگذارند.
علی مزروعی
جـــرس:
وکیل فائزه هاشمی اعلام کرد که حکم صادره درباره موکل وی در مرحله تجدیدنظر قرار دارد و هنوز حکم قطعی اعلام نشده است.
همزمان سعید تاجیک به جرم توهین و فحاشی و استعمال الفاظ رکیک به هاشمی رفسنجانی و ایجاد مزاحمت برای فائزه هاشمی (در شهر ری) به ۸ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.
به گزارش فارس، غلامعلی ریاحی اعلام کرده است که بعد از صدور حکم دادگاه بدوی خانم هاشمی مبنی بر حبس و محرومیت از فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی به حکم صادره اعتراض کردیم.
وی افزود: پرونده بر اساس درخواست ما به دادگاه تجدیدنظر رفته اما هنوز اطلاعی از نتیجه بررسی نداریم و حکمی نیز ابلاغ نشده است.
وکیل فائزه هاشمی در پایان گفت که با توجه به غیر حضوری بودن دادگاه تجدیدنظر، وقتی برای رسیدگی به پرونده تعیین نمیشود و از این رو، فرایند تجدیدنظر زمان مشخصی ندارد.
فائزه هاشمی در حکم بدوی که سیزدهم دی ماه توسط قاضی صلواتی صادر شد، به ۶ ماه حبس و ۵ سال محرومیت از عضویت و فعالیت در احزاب، گروهها، انجمنها و فضای مجازی و همچنین فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شد.
این خبرگزاری وابسته به محافل نظامی- امنیتی همچنین اعلام کرد که سعید تاجیک به جرم توهین و فحاشی و استعمال الفاظ رکیک به هاشمی رفسنجانی و ایجاد مزاحمت برای فائزه هاشمی به ۸ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.
بر اساس این گزارش، در حکم محکومیت تاجیک آمده است: در خصوص اعتراض و تجدیدنظر خواهی آقای سعید تاجیک فرزند حسین از دادنامه شماره ۱۲۲۰ مورخ ۲۷/۹/۹۰ صادره از شعبه ۱۰۸۹ دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن نامبرده به اتهام توهین و فحاشی و استعمال الفاظ رکیک به آیتالله هاشمی رفسنجانی عضو خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و ایجاد مزاحمت نسبت به فائزه هاشمی با استعمال الفاظ رکیک و توهین و فحاشی در حرم عبدالعظیم(ع) شهر ری و اماکن اطراف آن که بابت توهین به آیتالله هاشمی به تحمل ۴ ماه حبس تعزیری و از بابت مزاحمت بانوان به تحمل ۴ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق تعزیری محکومیت یافته است. با ملاحظه محتویات پرونده و لایحه اعتراضیه تجدیدنظر خواه و اینکه از ناحیه ایشان ایراد و اشکال موجه و موثری که مسابق شقوق مندرج در ماده ۲۴۰ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری سبب بیاعتباری و در نتیجه نقض دادنامه صادره و رسیدگی بیشتر را فراهم نماید، مطرح نگردیده است. عمده مطالب آورده شده در لایحه اعتراضیه تکرار مطالب بدوی است بنابراین دادنامه بدوی از نظر رعایت اصول و تشریفات دادرسی و مبانی استدلال خالی از ایاد و نقص قانونی است. لذا دادگاه مستنداً به بند الف از ماده ۲۵۷ قانون مارالذکر ضمن رد تجدید نظرخواهی به عمل آمده دادنامه معترض عنه را عینا تایید مینماید. رای صادره به استناد ماده ۲۴۸ همین قانون قطعی است."
گفتنی است، فائزه هاشمی برابر حکم دادگاه انقلاب، به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام"، به شش ماه حبس و پنج سال محرومیت از فعالیت های سیاسی ، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شد.
دو زندانی در استان مازندران به دار آویخته شدند
خبرگزاری هرانا - روز گذشته اسدالله جعفری، دادستان عمومی و انقلاب مرکز مازندران از اعدام دو زندانی در این استان خبر داد.
بامداد روز سه شنبه، دوم اسفندماه، دو نفر در شهرهای ساری و تنکابن که به اتهام تجاوز به عنف از سوی شعبهی دوم کیفری استان مازندران به اعدام محکوم شده بودند، به دار آویخته شدند.
به گزارش مهر، دادستان عمومی و انقلاب مازندران با اعلام این خبر در مورد یکی از اعدامیان گفت: "محکوم علیه که در همسایگی محکوم له سکونت داشته، پس از ازدواج خواهر محکوم له به بهانه اینکه چند قطعه عکس خواهرش در اختیار او بوده با وی تماس گرفته و درخواست برقراری ارتباط نامشروع میکند."
وی افزود: "محکوم علیه از این روی با تهدید اعلام میکند چنانچه محکوم له به خواسته شیطانیاش عمل نکند اقدام به انتشار عکسها میکند."
جعفری اظهارداشت: "به موجب دادنامههای صادره از شعبهی دو کیفری استان و تایید آن در یکی از شعب دیوان عالی کشور، هر دو محکوم علیه به اعدام محکوم شدند که این احکام با استیذان از رئیس قوهی قضاییه در شهرهای ساری و تنکابن به اجرا در آمد."
دادستان مرکز مازندران بیان داشت: "تقاضای عفو دو محکوم علیه در کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضاییه مطرح که مورد پذیرش قرار نگرفت."
دادستان مرکز مازندران بیان داشت: "تقاضای عفو دو محکوم علیه در کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضاییه مطرح که مورد پذیرش قرار نگرفت."
دستگیری ۱۸۵ تن از شهروندان در مشهد
خبرگزاری هرانا - نیرویهای انتظامی - امنیتی شهر مشهد طی ۲۴ ساعت گذشته ۱۸۵ تن از شهروندان این شهر را تحت نام «ارازل و اوباش» بازداشت کرده اند.
به گزارش فارس، فرمانده انتظامی مشهد اعلام کرد: با اجرای طرح «ارتقای امنیت اجتماعی» که به صورت ماهانه در مشهد انجام میشود تعداد ۱۸۵نفر از عصر دیروز تاکنون در مشهد دستگیر شدهاند.
احد کریمی ظهر امروز در نشست خبری که در سالن کنفرانس ستاد فرماندهی نیروی انتظامی خراسان رضوی برگزار شد، گفت: در جریان دستگیری این افراد، تعداد ۶۰ نفر از پرسنل نیروی انتظامی با لباسهای شخصی اقدام به شناسایی این افراد و محلهای حضور آنان کردند.
فرمانده انتظامی مشهد در ارتباط با تعداد پروندههای تشکیل شده در مراکز نیروی انتظامی مشهد گفت: تعداد ۱۶۹ هزار و ۴۲۳ فقره پرونده در مراکز نیروی انتظامی مشهد تشکیل شده است.
به گزارش فارس، فرمانده انتظامی مشهد اعلام کرد: با اجرای طرح «ارتقای امنیت اجتماعی» که به صورت ماهانه در مشهد انجام میشود تعداد ۱۸۵نفر از عصر دیروز تاکنون در مشهد دستگیر شدهاند.
احد کریمی ظهر امروز در نشست خبری که در سالن کنفرانس ستاد فرماندهی نیروی انتظامی خراسان رضوی برگزار شد، گفت: در جریان دستگیری این افراد، تعداد ۶۰ نفر از پرسنل نیروی انتظامی با لباسهای شخصی اقدام به شناسایی این افراد و محلهای حضور آنان کردند.
فرمانده انتظامی مشهد در ارتباط با تعداد پروندههای تشکیل شده در مراکز نیروی انتظامی مشهد گفت: تعداد ۱۶۹ هزار و ۴۲۳ فقره پرونده در مراکز نیروی انتظامی مشهد تشکیل شده است.
۳۵ شهروند در سنندج توسط وزارت اطلاعات بازداشت شدند
خبرگزاری هرانا - اداره اطلاعات شهر سنندج به صورت گروهی، ۳۵ نفر از شهروندان این شهر را بازداشت کردند.
به گزارش کُردپا، امروز ۳۵ نفر از شهروندان سنندجی به صورت گروهی و در یک منزل واقع در روستای حسنآباد از توابع سنندج توسط نیروهای ادارهٔ اطلاعات بازداشت شدند.
این منبع خبری اتهام بازداشت شدگان و اسامی ایشان را اعلام نکرده است و تنها به نام مهرداد امیر وزیری به عنوان یکی از بازداشتی ها اکتفا کرده است.
چند روز پیش نیز خبری مبنی بر بازداشت ۲۰ عضو یک گروه کوهنوردی در سنندج، در منابع خبری کردستان منتشر شده بود.
به گزارش کُردپا، امروز ۳۵ نفر از شهروندان سنندجی به صورت گروهی و در یک منزل واقع در روستای حسنآباد از توابع سنندج توسط نیروهای ادارهٔ اطلاعات بازداشت شدند.
این منبع خبری اتهام بازداشت شدگان و اسامی ایشان را اعلام نکرده است و تنها به نام مهرداد امیر وزیری به عنوان یکی از بازداشتی ها اکتفا کرده است.
چند روز پیش نیز خبری مبنی بر بازداشت ۲۰ عضو یک گروه کوهنوردی در سنندج، در منابع خبری کردستان منتشر شده بود.
هرانا؛ محکومیت ترانه ترابی به ۵ سال و ۱۰ ماه حبس تعزیری
خبرگزاری هرانا - "ترانه ترابی" شهروند بهایی ساکن سمنان از سوی دادگاه انقلاب به ۵ سال و ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از سمنان، طبق حکم دادگاه انقلاب شهر سمنان نامبدره به اتهامات تشکیل و راه اندازی گروه غیرقانونی با اهداف تشکیلاتی (منظور تشکیلات مذهبی بهایی است) به نفع اجانب ومعاندین نظام، عضویت در گروه غیرقانونی (منظور جلسات آئین بهایی است) با هدف جذب مسلمانان و ترویج اهداف تشکیلاتی علیه نظام به نفع اجانب، وتبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی به نفع اجانب به پنج سال و ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
یاداوری میشود ترانه ترابی در اسفند ماه ۱۳۸۹ به همراه تعدادی دیگر از شهروندان بهایی سمنان بازداشت که پس از یک ماه به قید وثیقه آزاد شد.
دادگاه نامبرده در دی ماه گذشته برگزار شد که متعاقب آن، حکم صادره طی روز گذشته به وی ابلاغ گردید.
بیاعتنایی دانشگاهیان به انتخابات ۱۲ اسفند
نشستها و مناظرههای انتخاباتی نامزدهای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با بیاعتنایی دانشجویان در دانشگاهها مواجه شده است.
گزارشهای تصویری منتشر شده خبرگزاریها از مناظرهها و نشستهای انتخاباتی نامزدها و جریانهای محافظهکار نشان میدهد که دانشجویان و دانشگاهیان از این نشستها استقبال نکردهاند.
از دانشگاهیان به عنوان یکی از گروههای مرجع در جامعه یاد میشود که میزان مشارکت و استقبال آنها از مسائلی همچون انتخابات٬ در شکلدهی رفتار و تصمیم مردم تاثیر قابل توجهی دارد.
خبرگزاری فارس روز گذشته (یکشنبه ۳۰ بهمن) گزارشی تصویری از میزگرد انتخاباتی علیرضا زاکانی و قاسم روانبخش دو نامزد محافظهکار در دانشگاه «امام صادق» منتشر کرده که استقبال اندکی از آن شده است.
گزارش تصویری روز دوشنبه (اول اسفند) خبرگزاری مهر از مناظرههای انتخاباتی برگزار شده در دنشگاههای «علم و صنعت» و دانشکده علوم «دانشگاه تهران» نیز نشان میدهد که دانشجویان این دانشگاهها نیز از این مراسمها استقبال نکردهاند.
همایش «جبهه پایداری» نیز که روز دوشنبه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف برگزار شده بود با استقبال سرد دانشجویان مواجه شد.
دانشجویان و دانشگاهیان از دیگر نشست اعضای این جریان محافظهکار که روز یکشنبه در دانشگاه «تربیت مدرس» برگزار شد نیز استقبال نکردهاند.
دیگر نشستهای خبری و مناظرههای انتخاباتی نامزدها و جریانهای محافظهکار در خارج از دانشگاهها نیز نشان میدهد این برنامهها بدون استقبال مردمی برگزار شده است.
این گزارشهای تصویری در شرایطی منتشر میشود که فرماندهان سپاه مدعی هستند در نهمین دوره انتخابات مجلس که قرار است ۱۲ اسفند برگزار شود٬ بیش از ۶۰ درصد مردم شرکت خواهند کرد.
گزارشهای تصویری منتشر شده خبرگزاریها از مناظرهها و نشستهای انتخاباتی نامزدها و جریانهای محافظهکار نشان میدهد که دانشجویان و دانشگاهیان از این نشستها استقبال نکردهاند.
از دانشگاهیان به عنوان یکی از گروههای مرجع در جامعه یاد میشود که میزان مشارکت و استقبال آنها از مسائلی همچون انتخابات٬ در شکلدهی رفتار و تصمیم مردم تاثیر قابل توجهی دارد.
خبرگزاری فارس روز گذشته (یکشنبه ۳۰ بهمن) گزارشی تصویری از میزگرد انتخاباتی علیرضا زاکانی و قاسم روانبخش دو نامزد محافظهکار در دانشگاه «امام صادق» منتشر کرده که استقبال اندکی از آن شده است.
گزارش تصویری روز دوشنبه (اول اسفند) خبرگزاری مهر از مناظرههای انتخاباتی برگزار شده در دنشگاههای «علم و صنعت» و دانشکده علوم «دانشگاه تهران» نیز نشان میدهد که دانشجویان این دانشگاهها نیز از این مراسمها استقبال نکردهاند.
همایش «جبهه پایداری» نیز که روز دوشنبه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف برگزار شده بود با استقبال سرد دانشجویان مواجه شد.
دانشجویان و دانشگاهیان از دیگر نشست اعضای این جریان محافظهکار که روز یکشنبه در دانشگاه «تربیت مدرس» برگزار شد نیز استقبال نکردهاند.
دیگر نشستهای خبری و مناظرههای انتخاباتی نامزدها و جریانهای محافظهکار در خارج از دانشگاهها نیز نشان میدهد این برنامهها بدون استقبال مردمی برگزار شده است.
این گزارشهای تصویری در شرایطی منتشر میشود که فرماندهان سپاه مدعی هستند در نهمین دوره انتخابات مجلس که قرار است ۱۲ اسفند برگزار شود٬ بیش از ۶۰ درصد مردم شرکت خواهند کرد.