خسته نمی شیم، آزادی مجانی نیست
جمهوریخواهی در متن جنبش سبز
پذیرش راهبردهای میرحسین موسوی که اول بار در بیانیه شماره 17 منتشر شد از سوی تمامی طیفهای این جنبش، هم مؤید همسویی آنان شد و هم پرسش اتخاذ استراتژی مشترک و تبیین برنامهای سیاسی برای آن را در دستور روز قرار داد. امروز با گذشت دو سال از انتشار این بیانیه همچنان تفاوت دید بر سر این دو مسئله یعنی استراتژی و برنامه سیاسی میان نیروهای تشکیل دهنده جنبش سبز فارغ از دینی و عرفی و جمهوریخواه و جمهوریاسلامیخواه بودن وجود دارد. در این مصاحبه با بیژن حکمت، دبیر سازمان جمهوریخواهان ایران، در این دو زمینه به گفت وگو پرداختیم. این مصاحبه در دو قسمت منتشر خواهد شد.
جمهوریخواهی: از بحث مهم تکثر در جنبش سبز شروع کنیم. جنبش سبز را دارای چه طیف هایی میدانید و آنها را براساس چه معیارها و ملاکهایی، خواه نظری و خواه عملی تقسیم میکنید؟
آن چیزی که به عنوان جنبش سبز معروف شده و همه بهخصوص شخص مهندس موسوی بر تکثر و گوناگونیاش تکیه میکنند طیفهای گوناگونی دارد. این طیفها را میتوان از چندین دیدگاه دسته بندی کرد. بنظر من دو معیار مهم برای این دسته بندی وجود دارد، یکی از نظر هدف مطلوب و غایی و دیگری از نظر استراتژی و تاکتیکهایی که برای رسیدن به این هدف برمیگزینند. به این اعتبار من دو گرایش عمده در این جنبش سبز میبینم.
از نقطه نظر هدف میتوان گفت یک گرایش هدف خودش را بهطور روشن دموکراسی و جدایی دین از دولت تعیین و آن را اعلام میکند و فکر میکند که از طریق یک انتخابات آزاد که تمام گرایشهای سیاسی بتوانند در آن شرکت کنند و نامزد شوند میتواند به نتیجه مطلوب خودش برسد، یعنی یک دوران گذاری را باز کند که در این دوران گذار حکومت فرو نریزد، بلکه به نوعی همه حکومت یا بخشی از حکومت در این روند شریک شوند و گذار آرام، تدریجی و مسالمت آمیز صورت بگیرد.
گرایش دیگری است که اولاً هدف مطلوبش را روشن نمیکند، گرچه ممکن است ما تعبیر کنیم که به این نتیجه رسیدهاند که پیوند دین و دولت دیگر معنا ندارد و باید به سمت یک جمهوری مبتنی بر جدایی ایندو پیش رفت، ولی این را به صراحت اعلام نمیکنند. حداکثر گفته میشود -همانطور که آقای موسوی گفتند- که این قانون اساسی را میتوان تغییر داد و تغییرات و اصلاحاتی بوجود آورد که امکان شرکت همه مردم را با دیدگاههای مختلف، بهخصوص از دیدگاه نامزد شدن فراهم بیاورند. این نوعی پذیرش دوفاکتویِ جدایی دین از دولت است. دیدم که آقای خاتمی هم در گفتوگویی که با آقای نوری داشتند این مسئله را برای اولین بار مطرح کردند. این گفتمان کاملاً با گفتمان بعد از دوم خرداد فرق میکند. گفتمان دوم خردادی اساساً مبتنی بر اصلاحاتی در همین قانون اساسی بود که حقوق مغفول مانده احیا شوند نه این که حقوق بیشتری به مردم داده شود تا آن پیوندی که بین دین و دولت وجود دارد و جلوگیر شرکت همگانی در امر عمومی است گرفته شود.
آن چیزی که به عنوان جنبش سبز معروف شده و همه بهخصوص شخص مهندس موسوی بر تکثر و گوناگونیاش تکیه میکنند طیفهای گوناگونی دارد. این طیفها را میتوان از چندین دیدگاه دسته بندی کرد. بنظر من دو معیار مهم برای این دسته بندی وجود دارد، یکی از نظر هدف مطلوب و غایی و دیگری از نظر استراتژی و تاکتیکهایی که برای رسیدن به این هدف برمیگزینند. به این اعتبار من دو گرایش عمده در این جنبش سبز میبینم.
از نقطه نظر هدف میتوان گفت یک گرایش هدف خودش را بهطور روشن دموکراسی و جدایی دین از دولت تعیین و آن را اعلام میکند و فکر میکند که از طریق یک انتخابات آزاد که تمام گرایشهای سیاسی بتوانند در آن شرکت کنند و نامزد شوند میتواند به نتیجه مطلوب خودش برسد، یعنی یک دوران گذاری را باز کند که در این دوران گذار حکومت فرو نریزد، بلکه به نوعی همه حکومت یا بخشی از حکومت در این روند شریک شوند و گذار آرام، تدریجی و مسالمت آمیز صورت بگیرد.
گرایش دیگری است که اولاً هدف مطلوبش را روشن نمیکند، گرچه ممکن است ما تعبیر کنیم که به این نتیجه رسیدهاند که پیوند دین و دولت دیگر معنا ندارد و باید به سمت یک جمهوری مبتنی بر جدایی ایندو پیش رفت، ولی این را به صراحت اعلام نمیکنند. حداکثر گفته میشود -همانطور که آقای موسوی گفتند- که این قانون اساسی را میتوان تغییر داد و تغییرات و اصلاحاتی بوجود آورد که امکان شرکت همه مردم را با دیدگاههای مختلف، بهخصوص از دیدگاه نامزد شدن فراهم بیاورند. این نوعی پذیرش دوفاکتویِ جدایی دین از دولت است. دیدم که آقای خاتمی هم در گفتوگویی که با آقای نوری داشتند این مسئله را برای اولین بار مطرح کردند. این گفتمان کاملاً با گفتمان بعد از دوم خرداد فرق میکند. گفتمان دوم خردادی اساساً مبتنی بر اصلاحاتی در همین قانون اساسی بود که حقوق مغفول مانده احیا شوند نه این که حقوق بیشتری به مردم داده شود تا آن پیوندی که بین دین و دولت وجود دارد و جلوگیر شرکت همگانی در امر عمومی است گرفته شود.
قبل از اینکه ادامه دهیم، استراتژی این گروهی که شما در واقع با گفتار مهندس موسوی و خاتمی تبیین کردید را چگونه می بینید؟
تا آنجا که صریحاً ابراز شده آنها پیشنهاد میکنند که در وهله اول همین قانون اساسی را به اجرا بگذاریم -واژه معروف اجرای بدون تنازل قانون اساسی- زمانی که ما به اجرای آن موفق شدیم میتوانیم گام هایی در جهت اصلاح آن برداریم.
تا آنجا که صریحاً ابراز شده آنها پیشنهاد میکنند که در وهله اول همین قانون اساسی را به اجرا بگذاریم -واژه معروف اجرای بدون تنازل قانون اساسی- زمانی که ما به اجرای آن موفق شدیم میتوانیم گام هایی در جهت اصلاح آن برداریم.
یعنی منظور شما این است که برای جنبش سبز هم مانند جنبش اصلاحات، اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک نوع استراتژی است؟
مشکل همین است که وقتی هدف به اندازه کافی روشن و گویا بیان نشدهاست، هرچند با کنکاش در نوشتههای مختلف و گفتههای مختلف میتوان گفت که واقعاً دارند از جمهوری اسلامی عبور میکنند، ولی این هدف روشن بیان نشده و البته شاید شرایط ایران، وضعیت ایران، تناسب قدرت، مسائل امنیتی و خیلی چیزهای دیگر باعث این باشد. ولی به هرحال در صحنه سیاسی وقتی گفتمانی میآید این گفتمان آدمهای خودش را جمع میکند، به تودهها نفوذ میکند، آدمهایی را جلب میکند و احتمالاً آدمهایی را دفع میکند. در نتیجه وقتی که این هدف روشن بیان نمیشود استراتژی مطلوب مقدار زیادی تحت پرسش قرار میگیرد. ولی به هرحال تا آنجا که من شنیدم و تا آنجا که در گفتههای آقای امیرارجمند هم دقیقاٌ آمده و آقای کدیورهم یکی دو بار در این مسئله تأکید کردهاند -البته ایشان صریحاً گفتهاند که دموکراسی سکولار میخواهند- هدف این است که این اجرا گذر قانونی را تأمین کند.
مشکل همین است که وقتی هدف به اندازه کافی روشن و گویا بیان نشدهاست، هرچند با کنکاش در نوشتههای مختلف و گفتههای مختلف میتوان گفت که واقعاً دارند از جمهوری اسلامی عبور میکنند، ولی این هدف روشن بیان نشده و البته شاید شرایط ایران، وضعیت ایران، تناسب قدرت، مسائل امنیتی و خیلی چیزهای دیگر باعث این باشد. ولی به هرحال در صحنه سیاسی وقتی گفتمانی میآید این گفتمان آدمهای خودش را جمع میکند، به تودهها نفوذ میکند، آدمهایی را جلب میکند و احتمالاً آدمهایی را دفع میکند. در نتیجه وقتی که این هدف روشن بیان نمیشود استراتژی مطلوب مقدار زیادی تحت پرسش قرار میگیرد. ولی به هرحال تا آنجا که من شنیدم و تا آنجا که در گفتههای آقای امیرارجمند هم دقیقاٌ آمده و آقای کدیورهم یکی دو بار در این مسئله تأکید کردهاند -البته ایشان صریحاً گفتهاند که دموکراسی سکولار میخواهند- هدف این است که این اجرا گذر قانونی را تأمین کند.
به سایر طیفها بپردازیم تا برگردیم به این دو طیف اصلی.
طیفهای دیگری که در جنبش سبز وجود دارند، یکی طیف چپ است. فکر میکنم گرایشهای مختلف این طیف امتداد گرایشهای قبلی هستند و از چندین سال پیش کم و بیش تحول پیدا کردهاند. ولی در داخل کشور یک نوع گفتار چپ باستانی احیا شده. میبینیم خیلی صریح و روشن یک گفتمانی وجود دارد که در وهله اول ضد امپریالیستی است و خواهان گذر به سوسیالیسم. مخالف سرمایهداری است اما استراتژی روشنی هم برای چنین گذری ندارد. یعنی هنوز پیوندی با طبقه کارگر پیدا نکردهاست. هنوز نتوانسته تشکیلاتی پیدا کند مانند سایر گرایشها، ولیکن درسطح گفتمان و ابراز نظر چنین گرایشی وجود دارد. برخی در این گرایش حاضرند با جنبش سبز همکاری بکنند و یک تحولی را قبول کنند و برخی دیگر شدیداً ضد مهندس موسوی و آقای کروبی، رهبران نمادین جنبش سبز و گفتمان جنبش سبز هستند. یعنی دموکراسی یک نوعی مثل گذشته اهمیت آنچنانی که باید برای آنها ندارد. بیشتر به سابقه و گفتمانهای پیشین رهبران نمادین جنبش سبز میپردازند تا اینکه به نقش واقعی و فعال آنها در تغییر وضعیت و موقعیتی که در ایران پدید آمده و امکاناتی که درپیشرفت برای جنبش دموکراتیک فراهم می آورد توجه کنند.
طیفهای دیگری که در جنبش سبز وجود دارند، یکی طیف چپ است. فکر میکنم گرایشهای مختلف این طیف امتداد گرایشهای قبلی هستند و از چندین سال پیش کم و بیش تحول پیدا کردهاند. ولی در داخل کشور یک نوع گفتار چپ باستانی احیا شده. میبینیم خیلی صریح و روشن یک گفتمانی وجود دارد که در وهله اول ضد امپریالیستی است و خواهان گذر به سوسیالیسم. مخالف سرمایهداری است اما استراتژی روشنی هم برای چنین گذری ندارد. یعنی هنوز پیوندی با طبقه کارگر پیدا نکردهاست. هنوز نتوانسته تشکیلاتی پیدا کند مانند سایر گرایشها، ولیکن درسطح گفتمان و ابراز نظر چنین گرایشی وجود دارد. برخی در این گرایش حاضرند با جنبش سبز همکاری بکنند و یک تحولی را قبول کنند و برخی دیگر شدیداً ضد مهندس موسوی و آقای کروبی، رهبران نمادین جنبش سبز و گفتمان جنبش سبز هستند. یعنی دموکراسی یک نوعی مثل گذشته اهمیت آنچنانی که باید برای آنها ندارد. بیشتر به سابقه و گفتمانهای پیشین رهبران نمادین جنبش سبز میپردازند تا اینکه به نقش واقعی و فعال آنها در تغییر وضعیت و موقعیتی که در ایران پدید آمده و امکاناتی که درپیشرفت برای جنبش دموکراتیک فراهم می آورد توجه کنند.
طیفبندی دیگری نیز فارغ از اندیشه اقتصادی داریم که بهوسیله شعارهای رادیکالشان در راهپیماییهای اعتراضی شناخته شدهاند. البته مدعیان بسیاری دارند اما از نظر گفتمانی بالاخره یک طیف هستند. اینها مسئله گذار از نظام جمهوری اسلامی را به عنوان قدم اول برای هر کار دیگری را الزامی میدانند و دائما این گفتار را به انواع مختلف بازگو میکنند و مشخصاً از نظر استراتژی سرنگونیطلب هستند. اینها را چگونه باید در این مجموعه جا بدهیم.
مسئله گذار مسالمتآمیز و انتخابات آزاد با تحولاتی که ما در خاورمیانه و در کشورهای عرب دیدیم خیلی روشن شدهاست. یعنی اینکه آن تفاوتی که قبلا بین گذار قهرآمیز و گذار مسالمتآمیز گذاشته میشد و اینکه در چه شرایطی ممکن است این یا آن راه در کشوری برگزیده بشود را در تجربههای عینی امروزی به روشنی میبینیم. قدیمها همیشه گفته میشد که دموکراسیخواهان مایل به یک گذار مسالمتآمیز هستند و این فقط حکومت است که با رفتارش شکل این گذار را تعیین میکند. استدلال ما هم در مقابل آنها این بود که این حرف نیمیاش درست است و نیم دیگرش که خود اپوزیسیون باشد، از طریق نوع تعاملش و راهبردهایی که برمیگزیند در این ماجرا نقش دارد در اینکه این گذار چگونه انجام بگیرد.
الان روشن است که مردمی که به تظاهرات میآیند خواستهای دموکراتیک را پیش میکشند. اینها در وهله اول خواهان گشایش فضای سیاسی، رعایت حقوق مردم، به رسمیت شناختن پلورالیسم و برگزاری انتخابات آزاد هستند. هرچه در مقابل این خواستها مقاومت میشود و دست به سرکوب برده میشود، طبیعتاً این خواستها رادیکالیزه میشود و مردم بیشتر و بیشتر خواهان کنار رفتن حکومت و خواهان سرنگونی حکومت میشوند. کار ممکن است به مبارزات قهرآمیز هم بکشد. اما اینکه ما مبارزه را در شعار سرنگونی خلاصه کنیم اشکالات فراوانی دارد؛ به این اعتبار که "رفتن" یک شعار سلبی است. هنوز آن چیزی که باید به جای این حکومتی که می خواهیم براندازیم بیاید روشن نیست.
در نمونه مصر خیلی این را به صراحت می بینیم. خیلیها آن موقع که مبارک در نتیجه مبارزه مردم مصر و بهخصوص ادامه تظاهرات در میدان تحریر کنار رفت یا کنار گذاشته شد گفتند اگر ما هم در ایران همین کار را کردهبودیم و به جای شعارهایی که داده میشد بر شعار رفتن آقای خامنهای متمرکز میشد پیروز میشدیم. یعنی میگفتند به این علت که شعارها روی رفتن آقای خامنهای و رفتن حکومت متمرکز نشدهبود ما شکست خوردیم. این تحلیل را شاید شما در سایتها و گفتمانهایی که آن موقع بود شنیدهاید. حتی عدهای هم این شعار را مطرح کردند که بعد از این یکی یا آن یکی حالا نوبت خامنهای است و از این حرفها. حالا میبینیم که رفتن یک نفر ممکن است به هیچوجه مسئله را حل نکند کما که در مصر مسئله حل نشدهاست و هنوز حکومت نظامیانی که آمده و خواست مردم را اجابت کرده و مبارک را کنار گذاشته همراهی کاملی با مردم برای برگزاری یک انتخابات آزاد و برای رعایت حقوق مردم ندارد و توازن قدرت در مصر میان اسلامگرایان افراطی و دموکراتها هیچ روشن نیست و هیچ بعید نیست که طول کشیدن قضایا به همین علت باشد. به هرحال منظورم از اشاره به این روند این بود که رفتن یک نفر الزاماً باعث آمدن دموکراسی نمیشود. ما در انقلاب خودمان نیز این مسئله را دیدیم که تمرکز روی شعار شاه باید برود، جنبه ایجابی انقلاب را دست کم ناروشن گذاشت و اجازه داد که گرایشهای افراطی اسلامگرایان از این مسئله استفاده بکنند.
مسئله گذار مسالمتآمیز و انتخابات آزاد با تحولاتی که ما در خاورمیانه و در کشورهای عرب دیدیم خیلی روشن شدهاست. یعنی اینکه آن تفاوتی که قبلا بین گذار قهرآمیز و گذار مسالمتآمیز گذاشته میشد و اینکه در چه شرایطی ممکن است این یا آن راه در کشوری برگزیده بشود را در تجربههای عینی امروزی به روشنی میبینیم. قدیمها همیشه گفته میشد که دموکراسیخواهان مایل به یک گذار مسالمتآمیز هستند و این فقط حکومت است که با رفتارش شکل این گذار را تعیین میکند. استدلال ما هم در مقابل آنها این بود که این حرف نیمیاش درست است و نیم دیگرش که خود اپوزیسیون باشد، از طریق نوع تعاملش و راهبردهایی که برمیگزیند در این ماجرا نقش دارد در اینکه این گذار چگونه انجام بگیرد.
الان روشن است که مردمی که به تظاهرات میآیند خواستهای دموکراتیک را پیش میکشند. اینها در وهله اول خواهان گشایش فضای سیاسی، رعایت حقوق مردم، به رسمیت شناختن پلورالیسم و برگزاری انتخابات آزاد هستند. هرچه در مقابل این خواستها مقاومت میشود و دست به سرکوب برده میشود، طبیعتاً این خواستها رادیکالیزه میشود و مردم بیشتر و بیشتر خواهان کنار رفتن حکومت و خواهان سرنگونی حکومت میشوند. کار ممکن است به مبارزات قهرآمیز هم بکشد. اما اینکه ما مبارزه را در شعار سرنگونی خلاصه کنیم اشکالات فراوانی دارد؛ به این اعتبار که "رفتن" یک شعار سلبی است. هنوز آن چیزی که باید به جای این حکومتی که می خواهیم براندازیم بیاید روشن نیست.
در نمونه مصر خیلی این را به صراحت می بینیم. خیلیها آن موقع که مبارک در نتیجه مبارزه مردم مصر و بهخصوص ادامه تظاهرات در میدان تحریر کنار رفت یا کنار گذاشته شد گفتند اگر ما هم در ایران همین کار را کردهبودیم و به جای شعارهایی که داده میشد بر شعار رفتن آقای خامنهای متمرکز میشد پیروز میشدیم. یعنی میگفتند به این علت که شعارها روی رفتن آقای خامنهای و رفتن حکومت متمرکز نشدهبود ما شکست خوردیم. این تحلیل را شاید شما در سایتها و گفتمانهایی که آن موقع بود شنیدهاید. حتی عدهای هم این شعار را مطرح کردند که بعد از این یکی یا آن یکی حالا نوبت خامنهای است و از این حرفها. حالا میبینیم که رفتن یک نفر ممکن است به هیچوجه مسئله را حل نکند کما که در مصر مسئله حل نشدهاست و هنوز حکومت نظامیانی که آمده و خواست مردم را اجابت کرده و مبارک را کنار گذاشته همراهی کاملی با مردم برای برگزاری یک انتخابات آزاد و برای رعایت حقوق مردم ندارد و توازن قدرت در مصر میان اسلامگرایان افراطی و دموکراتها هیچ روشن نیست و هیچ بعید نیست که طول کشیدن قضایا به همین علت باشد. به هرحال منظورم از اشاره به این روند این بود که رفتن یک نفر الزاماً باعث آمدن دموکراسی نمیشود. ما در انقلاب خودمان نیز این مسئله را دیدیم که تمرکز روی شعار شاه باید برود، جنبه ایجابی انقلاب را دست کم ناروشن گذاشت و اجازه داد که گرایشهای افراطی اسلامگرایان از این مسئله استفاده بکنند.
آیا همین الزام روشن کردن وجوه ایجابی خواستهاست که باعث میشود شما نقد خواست اجرای بی تنازل قانون اساسی را یک خط جدایی مهم در دو طیف اصلی جنبش سبز بدانید؟ و اگر پاسختان مثبت است به چه دلیل توافق بر سر مسائل مهمی مثل برگزاری انتخابات آزاد، آزادی زندانیان سیاسی، اجازه فعالیت احزاب سیاسی و دیگر توافقات از این دست را کافی نمیدانید؟
درست است که آقای موسوی، کروبی و آقای خاتمی نیز خواهان انتخابات آزاد هستند ولی گفتمان انتخابات آزاد بوسیله اصلاحطلبان به نوعی مصادره شدهاست. به این معنی که انتخابات رقابتی درون نظامی را که منتقدان نظام و بهویژه مخالفان نظام نیز بتوانند در آن شرکت کنند و کاندید بدهند در این گفتمان کنار گذاشته میشود. دائماً از انتخابات آزاد صحبت میشود ولی عملاً این انتخابات آزاد به نیروهای خودی تقلیل پیدا میکند. مساله مهم در طرح این سؤال این است که در ایرانِ امروز، بهویژه در میان جوانان، دو گرایش خیلی روشن به چشم میخورد یکی گرایشی که خواهان دموکراسی امروزی است، خواهان دموکراسیای است که همه مردم با هر گرایشی که دارند بتوانند از حقوق برابر و مشابه برخوردار باشند، تبعیضهای دینی، تبعیضهای زبانی از میان برداشته بشود. به این گرایش فعلاً میگویند سکولار. البته این را هم بگویم که من این واژه را نمیپسندم، اما فعلاً مصطلح است. این یکی از گرایشهای مهم جنبش سبز است. گرایش دیگری هم مسلماً در جنبش سبز وجود دارد که بطور عمده هنوز خواهان آشتی دادن دین و دموکراسی است. آنها فکر میکنند که باید موضع و قدرت دین را در چارچوب قانون اساسی اندکی تغییر داد. یا تفسیرهایی میکنند که سعی میکنند دین و دموکراسی را با همدیگر در چارچوب همین قانون اساسی سازگار کنند. درصورتیکه اینجا یک تناقض بنیادینی وجود دارد که بنظرم آشتی دادن این دو با همدیگر امکان پذیر نیست. مسئله بر سر این است که رهبران نمادین جنبش سبز چه شعار وحدتگرایانه ای میتوانند بیاورند که بتواند هر دو گرایش عمدهای که در جنبش وجود دارد را با هم آشتی بدهد. به نظر من این شعار اساساً انتخابات آزاد به معنای واقعی کلمه است. یعنی گرایشی که راه را برای آمدن مخالفان نظام هم باز میکند.
درست است که آقای موسوی، کروبی و آقای خاتمی نیز خواهان انتخابات آزاد هستند ولی گفتمان انتخابات آزاد بوسیله اصلاحطلبان به نوعی مصادره شدهاست. به این معنی که انتخابات رقابتی درون نظامی را که منتقدان نظام و بهویژه مخالفان نظام نیز بتوانند در آن شرکت کنند و کاندید بدهند در این گفتمان کنار گذاشته میشود. دائماً از انتخابات آزاد صحبت میشود ولی عملاً این انتخابات آزاد به نیروهای خودی تقلیل پیدا میکند. مساله مهم در طرح این سؤال این است که در ایرانِ امروز، بهویژه در میان جوانان، دو گرایش خیلی روشن به چشم میخورد یکی گرایشی که خواهان دموکراسی امروزی است، خواهان دموکراسیای است که همه مردم با هر گرایشی که دارند بتوانند از حقوق برابر و مشابه برخوردار باشند، تبعیضهای دینی، تبعیضهای زبانی از میان برداشته بشود. به این گرایش فعلاً میگویند سکولار. البته این را هم بگویم که من این واژه را نمیپسندم، اما فعلاً مصطلح است. این یکی از گرایشهای مهم جنبش سبز است. گرایش دیگری هم مسلماً در جنبش سبز وجود دارد که بطور عمده هنوز خواهان آشتی دادن دین و دموکراسی است. آنها فکر میکنند که باید موضع و قدرت دین را در چارچوب قانون اساسی اندکی تغییر داد. یا تفسیرهایی میکنند که سعی میکنند دین و دموکراسی را با همدیگر در چارچوب همین قانون اساسی سازگار کنند. درصورتیکه اینجا یک تناقض بنیادینی وجود دارد که بنظرم آشتی دادن این دو با همدیگر امکان پذیر نیست. مسئله بر سر این است که رهبران نمادین جنبش سبز چه شعار وحدتگرایانه ای میتوانند بیاورند که بتواند هر دو گرایش عمدهای که در جنبش وجود دارد را با هم آشتی بدهد. به نظر من این شعار اساساً انتخابات آزاد به معنای واقعی کلمه است. یعنی گرایشی که راه را برای آمدن مخالفان نظام هم باز میکند.
خوب بخش عمدهای از نیروهای اصلاحطلب نیز که از دوم خرداد به بیست و دوم خرداد رسیدند نیز تکیه اصلیشان بر همین انتخابات آزاد است. درواقع تفاوت اصلاحطلب 22 خردادی با 2 خردادی آن است که برای 2 خردادیها اجرای قانون اساسی به منزله استراتژی و به نوعی برنامه سیاسی جنبش بود و حال آنکه برای 22 خردادیها خواست اصلی همان انتخابات آزاد است و اجرای بدون تنازل قانون اساسی برای دو منظور دیگر استفاده میشود یکی برای بازگذاشتن فضا و بازنگاه داشتن آغوش برای عناصر خاکستری که در طی تجربه هرروز فجیع تردولت دهم میتوانند به طرف راه حل جنبش سبز و پذیرش رهبری و رهبران آن میل پیدا کنند و دوم هم همان چیزی که خودتان اشاره کردید یعنی یک مقداری حفظ یک نوع چتر امنیتی برای فعالان سیاسیای که چنانچه این گفتار را اتخاذ نکنند بهانهای به نیروهای قهار جمهوری اسلامی می دهند که سریعاً آنها را حذف بکنند حتی حذف فیزیکی.
اول این نکته را روشن بکنم. مساله جذب نیروهای سکولار شعاری بود که بتواند هر دو گرایش را با هم وحدت بدهد نیروهای سکولار از دوم خرداد تاکنون بسیاریشان بویژه گرایشهای جمهوری خواهی، از اصلاحطلبان حمایت کردند. ولی هیچ وقت این حمایت متقابل نبوده یعنی هیچ چیزی در مقابل آن دریافت نکردند. یعنی وقتی که حقوق آنها زیر پا گذاشته شده یا وقتی که خواهان امکاناتی برای یک مبارزه حداقلی در ایران بودند، اصلاحطلبان به هیچ وجه از آنها دفاع نکردند. بنابراین موکول کردنِ تأمین یک سری حقوق برای گرایشهای مخالف نظام به بعد از اجرای بدون تنازل قانون اساسی بهنظرم راه حل درستی نیست و برای جلب نیروهای سکولار به جنبش سبز نمیتواند جذاب باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم یک نوع بدبینیای وجود دارد براین مبنا که اینها امروز از ما استفاده میکنند برای احیای قانون اساسی و پس از اجرای قانون اساسی که نقش مهمتری پیدا کردند باز به علل مصلحت یا بی اعتنایی، حقوق ما نادیده انگاشته خواهد شد و باز یک فرصت تاریخی از دست میرود و ما باید منتظر باشیم یک جنبشی برخیزد حقوق ما را تحمیل و تأمین بکند.
اول این نکته را روشن بکنم. مساله جذب نیروهای سکولار شعاری بود که بتواند هر دو گرایش را با هم وحدت بدهد نیروهای سکولار از دوم خرداد تاکنون بسیاریشان بویژه گرایشهای جمهوری خواهی، از اصلاحطلبان حمایت کردند. ولی هیچ وقت این حمایت متقابل نبوده یعنی هیچ چیزی در مقابل آن دریافت نکردند. یعنی وقتی که حقوق آنها زیر پا گذاشته شده یا وقتی که خواهان امکاناتی برای یک مبارزه حداقلی در ایران بودند، اصلاحطلبان به هیچ وجه از آنها دفاع نکردند. بنابراین موکول کردنِ تأمین یک سری حقوق برای گرایشهای مخالف نظام به بعد از اجرای بدون تنازل قانون اساسی بهنظرم راه حل درستی نیست و برای جلب نیروهای سکولار به جنبش سبز نمیتواند جذاب باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم یک نوع بدبینیای وجود دارد براین مبنا که اینها امروز از ما استفاده میکنند برای احیای قانون اساسی و پس از اجرای قانون اساسی که نقش مهمتری پیدا کردند باز به علل مصلحت یا بی اعتنایی، حقوق ما نادیده انگاشته خواهد شد و باز یک فرصت تاریخی از دست میرود و ما باید منتظر باشیم یک جنبشی برخیزد حقوق ما را تحمیل و تأمین بکند.
به نظر میآید این ارجاع به تاریخ نزدیک یعنی به تاریخ دوران اصلاحات و ریاست جمهوری آقای خاتمی وزن بسیاری در ذهنیتها دارد. قابل درک است که به دلیل جامعه پذیری سیاسی بخش عمدهای از فعالان و کنشگران سیاسی در همین دوران، ارجاع به آن و حساسیت به آن زیاد باشد. ولی منطقِ "چنین کردند و باز هم چنین خواهند کرد" برای جنبش سبز خطرناک است. یعنی اگر بخواهیم با توجه به سابقه خود مهندس موسوی و آقای کروبی آن را تعمیم ببخشیم چه نتیجهای حاصل خواهد شد؟ به نظر میرسد وقتی ما با مهندس موسوی و آقای کروبی روبرو هستیم خیلی راحت بخش مثبت گفتارهای آنها را بزرگ میکنیم، روی آن تکیه میکنیم و سبز بودنمان را براساس اشتراکاتمان بنا میکنیم، اما وقتی که به اصلاحطلبان دوم خردادی میرسیم چه آقای خاتمی باشد چه بقیهشان که عملاً هم دارند نشان می دهند که سر مواضع آزادیخواهیشان ایستادهاند خیلی سختگیرتر میشویم. نوعی اینجا به نظرم برخورد یک بام و دو هوا.
به هرحال جریان اصلاحطلبی بعد از 22 خرداد، اصلاحطلبی پیشین یعنی دوم خردادی را هم در درون خودش دارد. وجود آدمهایی چون آقای شکوریراد یا آقای موسویخوئینیها در مراکز تصمیم گیری بههرحال نقش دارند و نمیشود آنها را کاملاً از مهندس موسوی و آقای کروبی جدا کرد. یک مجموعهای هستند که فیامثل گرایش شکوریراد و موسویخوئینیها کوشش میکند تأثیر خودش را بر آقای موسوی و کروبی بگذارد. این ها یک گفتمانی دارند که نباید فقط آن را بر زمینه باور و اعتقاد سنجید. باید توجه داشت که این گفتمان براساس منزلتها، جایگاهها و منافعی که در جمهوری اسلامی دارد، نمیخواهد این جمهوری آنگونه که مهندس موسوی بخواهد تحول پیدا کند. آیا نباید بپذیریم که این نیروها بر گفتمان مهندس موسوی تاثیر میگذارند؟
آقای مهندس موسوی بارها گفته و روشن هم گفته من به نقاشی میمانم که نقاشیای که دارم میکشم خیلی طرحش از قبل در ذهنم نیست. در حین کشیدن این نقاشی است که به تدریج آن طرح برای من شکل میگیرد. نقل به به مضمون میکنم. بنابراین تأثیری که گفتمانهای مختلف جامعه بر آقای موسوی میگذارد را نباید نادیده گرفت. همانطور که کسانی مثل آقایانی که ازشان نام بردم هستند که سعی میکنند با دیدگاههای محافظه کارانهتر بر آقای موسوی تأثیر گذار باشند، به نظر من نیروهای جمهوریخواه و سکولار هم باید کوشش بکنند با آوردن گفتمانی که رادیکالتر از آن گفتمان است و واقعاً خواهان یک دموکراسی و استراتژی دیگری است تأثیر خودشان را بر آقای موسوی و کروبی بگذارند.
به هرحال جریان اصلاحطلبی بعد از 22 خرداد، اصلاحطلبی پیشین یعنی دوم خردادی را هم در درون خودش دارد. وجود آدمهایی چون آقای شکوریراد یا آقای موسویخوئینیها در مراکز تصمیم گیری بههرحال نقش دارند و نمیشود آنها را کاملاً از مهندس موسوی و آقای کروبی جدا کرد. یک مجموعهای هستند که فیامثل گرایش شکوریراد و موسویخوئینیها کوشش میکند تأثیر خودش را بر آقای موسوی و کروبی بگذارد. این ها یک گفتمانی دارند که نباید فقط آن را بر زمینه باور و اعتقاد سنجید. باید توجه داشت که این گفتمان براساس منزلتها، جایگاهها و منافعی که در جمهوری اسلامی دارد، نمیخواهد این جمهوری آنگونه که مهندس موسوی بخواهد تحول پیدا کند. آیا نباید بپذیریم که این نیروها بر گفتمان مهندس موسوی تاثیر میگذارند؟
آقای مهندس موسوی بارها گفته و روشن هم گفته من به نقاشی میمانم که نقاشیای که دارم میکشم خیلی طرحش از قبل در ذهنم نیست. در حین کشیدن این نقاشی است که به تدریج آن طرح برای من شکل میگیرد. نقل به به مضمون میکنم. بنابراین تأثیری که گفتمانهای مختلف جامعه بر آقای موسوی میگذارد را نباید نادیده گرفت. همانطور که کسانی مثل آقایانی که ازشان نام بردم هستند که سعی میکنند با دیدگاههای محافظه کارانهتر بر آقای موسوی تأثیر گذار باشند، به نظر من نیروهای جمهوریخواه و سکولار هم باید کوشش بکنند با آوردن گفتمانی که رادیکالتر از آن گفتمان است و واقعاً خواهان یک دموکراسی و استراتژی دیگری است تأثیر خودشان را بر آقای موسوی و کروبی بگذارند.
بيژن نيابتی
سال میلادی جدید درشرایطی آغاز می شود که ابرهای تیره وتاری بر فراز ایران و به تبع آن کل منطقه به چرخش درآمده اند . زیبایی سال 2011 جای خود را به زشتی سال دیگری می دهد که طلایه های آن از هم اکنون نیز قابل گمانه زدن هست. آنچه را که همواره از آن درهراس بوده و ازسالها پیش علیرغم ناباوری بسیاری نسبت بدان هشدار داده بودم ، بیش از هر زمان دیگری در چشم انداز قرار دارد . در تمامی این ده ساله پس از سیاه بازی نفرت انگیز 11 سپتامبر 2001، علیرغم بلاهت آشکار بازیگران رنگارنگ صحنه سیاسی ایران در تحلیل آنچه که در دراز مدت در پیش است ، هرگز در ماهیت تضاد میان حاکمیت استبداد مذهبی در ایران و "جناح بازها" در کادر "طرح خاورمیانه بزرگ" و مهمتر از همه خصلت آنتاگونیستی و فرجام نهایی این تضاد دچار تردید نشدم .
در این سالها تحلیلهای زیادی در رابطه با مقولات گوناگون چه به لحاظ مسائل داخلی ایران و چه در ارتباط با تحولات جهانی داده شد. تحلیلهایی که متناسب با سطح شعور و میزان آگاهی تحلیگران مربوطه از سویی و پیچیدگی و تازگی اتفاقات پس از یازده سپتامبر از سوی دیگر متناوبا در تغییر و تحول بوده و گاه با تغییرشرایط ، یک چرخش 180 درجه ای را هم بدنبال داشته است . یا اینحال هرچه بود یک خط مشترک ، اکثریت تحلیلگران وطنی را علیرغم تفاوتهای فاحش در تحلیل به یکدیگر وصل کرده و می کند . این فصل مشترک ، مهارت تحلیلگر ایرانی در فهم مقولات کوتاه مدت و ضعف مفرط آنان در فهم مقولات استراتژیک و ارزیابی های درازمدت است . به همین دلیل هم هست که ما در ایران "نظریه پرداز" به مفهوم اخص کلمه به اندازه انگشتهای دست هم نداریم . نگاه کنید به چپ سنتی ! در میان ده ها تئوریسین مدعی ، از بالا تا پایین آنرا که بگردی محض نمونه یکدانه نظریه پرداز را نمی توانی پیدا کنی .
تفاوت تئوریسین با نظریه پردازبیش ازهرکجا خود را ابتدا به ساکن در پهنه تئوریک و متعاقب آن در آزمایشگاه تعیین صحت و سقم تئوریها یعنی جامعه ، نشان می دهد . در آنجاست که برمبنای یک نظریه ابتدا "گفتمان" شکل می گیرد و آنگاه گفتمان موجود با تفاسیر گوناگون تئوریزه می شود . در یک کلام نظریه پرداز "گفتمان" می سازد و آنگاه تئوریسینها به تبیین و تفسیر گفتمان مذکور می پردازند . هر نظریه پردازی تئوریسین هم هست . اما هر تئوریسینی الزاما توان نظریه پردازی ندارد . دوام و بقای سیاسی و بویژه تشکیلاتی یک حزب یا سازمان فعال سیاسی تا حدود زیادی به بودن یک نظریه پرداز در راس جریان مربوطه بستگی دارد . عدم تکثیر عنصر نظریه پردازی در راس تشکیلات سیاسی ، بی برو برگرد راه به چند پارگی و بعضا تلاشی جریان مذکور در شرایط فقدان رهبری نظریه پرداز می گردد . نمونه "جریان فدایی" در گذشته ای نه چندان دور و نمونه جریان موسوم به "کمونیزم کارگری" در شرایط کنونی ، مصادیق عینی واقعیت تلخی است که بدان اشاره کردم . "کمونیزم کارگری" که اساسا با اتکاء به نظریه های زنده یاد منصورحکمت شکل گرفته و توانسته بود خود را درمیان طیف چپ اپوزیسیون در قد و اندازه یک ثقل سیاسی هم بالا بکشد ، پس از او بدلیل فقدان حتی یک قطب نظریه پرداز دیگردرکل جریان مذکور، میراث حکمت هفت پارچه می شود و روند تلاشی آن بی گمان بازهم عمق بیشتری خواهد یافت .
اصلاح طلبی قلابی هم همینگونه هست . کل لجنزار رفرمیستی درون جامعه را هم که زیرو رو کنی به جز سعید حجاریان کس دیگری را نمی شود بیرون کشید . منظورم البته به لحاظ سیاسی و اجتماعی است . به مقولات فلسفی کاری ندارم . این نقیصه کل پهنه سیاسی ایران را در بر می گیرد . بزرگترین و مقتدرترین بخش اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم خالی از این کمبود دردناک نیست . کل سازمانی به عظمت مجاهدین خلق هم تنها یک نظریه پرداز بنام مسعود رجوی دارد و دیگرهیچ !
درعین حال درکمتر کشوری به اندازه میهن درزنجیرما ، صاحب نظر ! وجود دارد . من خود به شخصه با کمترهموطنی برخورد داشته ام که راجع به هرچیز "نظری" نداشته باشد . کمتر کسی را دیده ام که درمقابل هر پرسشی ، بویژه آنیکه ربط به مسائل سیاسی پیدا می کند ، از کلمه زیبای "نمیدانم" استفاده کند . انگار که ساده ترین مقولات عالم ، مقولات سیاسی هستند ! در خارج از ایران این درد لاعلاج ضریب مضاعف هم می خورد . چرا که اینجا هیچکس درجای خودش نیست . نمی تواند هم که باشد ! فعال سیاسی مغازه دار است و راننده تاکسی مهندس ! یکی مثلا شاعر است اما تعداد تحلیلهای سیاسیش بیشتر از شعرهایش هست . آن یکی فعال حقوق بشری بوده است اما راجع به سیاستهای خرد و کلان در همه جور بعدی از ابعاد جهانی بیشتر خود را صاحب صلاحیت می داند تا مسائل حقوق بشری . آن دیگری صاحب یک سایت اینترنتی است ولی در ضمن مرکز ثقل عالم امکان هم هست و صاحب نظر در هر جورمسئله سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و ...
یکی که مثلا در راس یک جریان سیاسی هم هست به جای نظریه پردازی و کارتئوریک به روزنامه نگاری و کار ژورنالیستی مشغول است در حالیکه آنی که تمام عمرش روزنامه نگار بوده ، می رود و با دوسه نفر دیگر حزب اینترنتی راه می اندازد . هیچکدام هم احساس تناقضی در خود نمی کنند . انگار که روال کار سیاسی به سبک ایرانی همین هم باید باشد . خلاصه برای درد همه درمانی سراغ داریم الا درد خودمان . این فقط معضل آدمهای سیاسی نیست . آدمهای غیرسیاسی هم همینند. مشکل ما بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی است. رفیق پزشکی دارم که چندی پیش با حیرت از نسخه ای می گفت که یکی ازبیماران ایرانیش برایش پیچیده بود ! می گفت خانم مسنی ازهموطنان تو آمده بود مطب من و وقتی که نوبتش رسید ، درپاسخ به حال و احوال کردن او ازدستم دررفت و گفتم امروز زیاد حالم خوب نیست و اندکی سرگیجه دارم . خانم هم نه گذاشت و نه ورداشت شروع به پیچیدن نسخه مفصلی برایم کرد. بعد هم که از او پرسیدم که شمایی که به این خوبی نسخه میپیچی چرا تا حالا فکری برای بیماری خود نکرده ای و اینجا در مطب من چه می کنی ، ناراحت شد و رو ترش کرد .
آری اینهم از همانگونه " هنر"هایی است که تنها نزد ایرانیان است و بس ! ملتی پرمدعا که مهمترین خصیصه اش ریاکاری است . با یک دنیا تفاوت میان آنچه که بر زبان دارد و آنچه که در دل نهان ! آنچه که در باور دارد و آنگونه که خلاف آن در عمل ! با یک اقلیت ویژه و یک اکثریت بنده قدرت ، هرقدرتی . اقلیتی که در میان تمامی خلقهای جهان فداکارتر ، جسورتر ، خلاف جریانتر و شورشیتر از آن کمتر یافت می شود و اکثریتی که هیچ چیز برای نازیدن بدان یافت می نشود. خلقی که قهرمان نامیدنش خود اهانتی است به مفهوم قهرمانی . برای فهم این واقعیت دردناک کافیست که نگاهی به خلق قهرمان سوریه بیندازیم . اینروزها اوج قیام مردم سوریه هست . آنها ماه هاست که در برابر توپ و تانک دیکتاتوری بشاراسد ، تنهای تنها مقاومت می کنند و بدنیا از جمله به خلق قهرمان ! ما هم نشان می دهند که می توان مقاومت کرد . می توان در زیر یک سرکوب کم نظیر در خیابان هم ماند . بشرطی که برای پرداخت هزینه آن نیز آماده بود. می توان مقاومت کرد و بها پرداخت بی آنکه برای نجات خود یا حسین ، میرحسین گویان در چاردیواری خانه ها به انتظار اجازه ولی فقیه برای مشارکت در انتخاباتی دیگرشد و یا در رویای نجاتی ارزان ! به امید هواپیماهای آمریکایی یا شمشیرخونچکان و اسب تا زانو درخون فرورفته امام زمان ، روز را به شب رساند . راستی کدام خلق شایسته عنوان فهرمانی است ؟
آن کدام خلقی است که ماه های پیاپی هر روز ، هر روز شکنجه و اعدام ده ها تن از بهترین فرزندانش را در سال شصت تنها به نظاره می نشیند و درعین حال سالهای پیاپی هرسال ، هرسال بخش دیگری از فرزندان خود را به روی میدانهای مین دژخیم در جنگی ضد میهنی می فرستد ؟ این کدام بخش آن است که درمرگ یکی ازسفاکترین و پلیدترین شقاوت پیشگان تاریخ معاصرش ، صد هزارصد هزار به خیابان میریزد و شیون و زاری می کند ؟ کدامین بخش این خلق قهرمان است که نیمه های شب از درون بسترهای گرم خود به میدان های اعدام می شتابد تا لذت تماشای بدارآویخته شدن انسانی را از دست نداده باشد .
آن کدام ملت خودآزاری در جهان است که نام آنانی که خاک سرزمینش ، همان سرزمین پاک ! و مقدس آریایی و گهواره تمدن هفت هزارساله اش را به توبره کشیده و از سرها و چشمهای نیاکانش تپه ها ساخته اند را با افتخار برفرزندان خود بنهد . نام چند هزار نفراز ما اسکندر و چنگیز و تیمور و ... است ؟ نامهای رنگارنگ "برادران و خواهران" ! عربمان که دیگر جای خود دارد. آن کدامین ملتی است که ابومسلم خراسانیش به زورشمشیر طومارخلافت اموی را درهم می پیچد ولی تاج و عمامه خلافت جهان اسلام را دو دستی تقدیم خاندان عباسی می کند تا خود نیز در فرصتی دیگر بدست همان خلیفه ای که به تخت نشانده سلاخی شود . کدام ملت است که سردار اکثریتش افشین ، فرمانده بزرگ مقاومت همان اقلیت ویژه یعنی بابک خرمدین را دست بسته تحویل خلیفه عباسی می دهد ؟ سربازان افشین و ابومسلم متعلق به کدام خلق قهرمان بودند ؟ در طول هزار و چهارصد سال پس از حمله اعراب تعداد سلسله های ایرانی که برما حکومت کرده اند به تعداد انگشتان دست هم نیستند .
آری ! این همان اکثریت خاموش و نظاره گری است که سردارجنگلش را تنهای تنها در میان برف و بوران جنگهای شمال و سردارملی اش یعنی رهبران همان اقلیت ویژه اش را تنهاتر از او در میانه پارک اتابک رها کرده است. همان اکثریت بنده قدرتی که در 27 مرداد 32 فریاد یا مرگ یا مصدقش و در 28 مرداد فریادهای جاوید شاهش به آسمان بلند است. همان اکثریتی که درسیاهکل راپرت قهرمانان همان اقلیت ویژه اش را به ژاندارمری و ساواک شاه می دهد .
امروز هم جز این نیست . همان اکثریتی که دجال خونخواری چون خمینی را در ماه نشانده بودند ، یکروز بدنبال شارلاتان کلاه برداری همچون خاتمی و روزی دیگر بدنبال مرتجعان جنایتکاری چون موسوی و کروبی و امروز هم در انتظار حمله نظامی آمریکا در خانه ها به انتظار نشسته اند . آیا ننگی بالاتر از این هست که بحث غالب در میان بخشی از به اصطلاح اپوزیسیون جمهوری اسلامی ، بحث حمله نظامی خارجی درمیان حامیان و مخالفان آن است ؟
تا همین چند ماه پیش که اصلا کمتر کسی تهدید تهاجم نظامی به ایران را جدی می گرفت . یکی ، این تهدید را تنها جنگ روانی می خواند و دیگری سخن از احتمال ازسرگیری روابط میان دو دولت ایران و آمریکا می راند . یکی سخن ازرفتن رژیم شترگاو پلنگ فقاهت به طرف راست میانه و جذب آن در نظام جهانی می گفت و آن دیگری در مقوله سازش محتوم رژیم با جامعه به اصطلاح جهانی تحلیل می نوشت . کم نبودند آنهایی که ابلهانه تهدید جنگ را توهم می خواندند . فقط برای نمونه یک روایت از زبان محسن سازگارا را نقل کرده و درمیگذرم . او در رابطه با خطر جنگ درهمین چند ماهه اخیر با یک فقره قمپزپراکنی مدعی می شود که خودش از شخص جرج بوش پرسیده است که واقعاً قضیه جنگ در کابینه شما چطور بوده است و او هم به جد گفته است که حاشا !" این مقوله هرگزدرکابینه من جدی نبوده . هرگز طرح حمله به ایران اصلا روی میز نیامده که بخواهد روی آن بحث شود" ! حتما این شایعه ضدانقلاب بوده است !! حالا ولی درآستانه سال میلادی جدید یکباردیگر بحث حمله نظامی ، بالا و پایین همان اپوزیسیون انکارگر را درنوردیده و همه فراموش کرده اند که تا دیروز اوضاع را چگونه می دیدند . آری حالا همه را دوباره هول برداشته است که مبادا احتمال حمله نظامی آنقدرها هم توهم نبوده باشد ! بگذریم .
گفته بودم که برخورد نظامی با جمهوری اسلامی اجتناب ناپذیر است . این برخورد یا مستقیما توسط نیروی خارجی صورت می گیرد و یا با دخالت دادن عنصرداخلی . این یک پیشگویی نبود . پیش بینی روند تحولات آینده در ارتباط با ایران و منطقه بر زمینه مجموعه وحدت و تضادها در کادر "طرح خاورمیانه بزرگ" بود . هشت سال پیش که این ارزیابی را ارائه داده بودم هنوز نمونه لیبی برای بسیاری اصلا قابل تصور نبود . نمونه ای که در سوریه هم البته با شکلی متفاوت اما با همان محتوا پیاده خواهد شد و در ایران هم .... راهی جز این نیست !
برای جلوگیری از این سناریو یک راه بیشتر وجود نداشت و آن انقلاب در ایران بوده و هست . اینرا هم از همان سالها به صراحت گفته بودم که دوراه بیشتر در پیش پای ما نیست . یا جنگ و یا انقلاب . مبنای تحقق انقلاب اما آمادگی آن اقلیت ویژه برای پرداخت هر بهایی در شرایط حضورعنصر اجتماعی در صحنه است و شرط آن حضور ملموس عنصر رهبری کننده در میانه میدان یعنی درخیابان بوده و هست. اینروزها ضمنا سالگرد قیام عاشورای 88 هم هست. قیام قهرمانانه همان اقلیت ویژه .
در شرایطی که خلق قهرمان اگرچه همچون همیشه در انتظار شکسته شدن تعادل قدرت به نظاره نشسته بود ، اما متفاوت با هر زمان دیگر ، متفاوت با قیام 18 تیر 78 ، متفاوت با پنج مهرسال شصت ، نه در خانه که در صحنه حضور داشت . اقلیتی که با تمام توش و توان قیام کرد ولی سر نداشت . سازمان رهبری کننده انقلاب در صحنه حاضر نبود . استراتژی او اصلا استراتژی "سازماندهی قیام" نبود . آخر کانون استراتژیک نبرد را که خیابانهای تهران و ایران نمی دانست .
آری "جنبش سرخ" در عاشورای 88 موفق به وصل کردن پنج نقطه ای را که در تهران آزاد کرده بود نشد . چرا که سر نداشت . اما یکبار دیگر به مثابه بینه بارز جنبش آن اقلیت ویژه نشان داد که اگر در تاریخ ایران چیزی بواقع افتخارآمیز و بالیدنی باشد ، جز آن نبوده و نیست . او که یگانه آلترناتیو انقلاب در مقابل "جنبش اصلاح نظام" بوده و هست . آلترناتیوی سرفراز درست در نقطه مقابل "جنبش سبز" یعنی جنبش همان اکثریت پرمدعای نظاره گر بنده قدرت و ریاکاری که با شلیک اولین گلوله و وارد آمدن اولین ضربه شلاق دژخیم به خانه های خود پناه می برد و دوباره به قدرت تن میدهد و دوباره خیانت می کند و دوباره به غرزدن مشغول می شود و دوباره به نظاره می نشیند ، تا تعادل قوا اینبار به نفع کدامین نیرو بچرخد .
"جنبش سرخ" ، طلایه دار انقلاب قهرآمیز است . "جنبش سبز" اما همان ابزار انقلاب مخملی است که ازسر بیچارگی در ایران تحت حاکمیت قصابان و راهزنان نه راه بجایی برد و نه می توانست که ببرد. چرا که ایران نه اوکرائین دیروز است و نه تونس امروز . آن اکثریت خاموش تنها در شرایطی می تواند حضور میلیونی درخیابان داشته باشد که برادران ارتشی و ایضا سپاهی ، بجای برادرکشی حاضرشوند که مثل اولین انقلاب مخملی تاریخ معاصر برهبری امام عصرطلایی شان ، در لوله سلاح هایشان اینبار ، گلهای سبز! گذاشته شود . بغیرازاین تنها موقعی به خیابان می آید که تعادل قوا برعلیه حاکمیت بوضوح تمام برهم خورده باشد . همین .
هرعنصرانقلابی که برای "توده ها" یعنی برای همین اکثریت نظاره گرخاموش ، تا پیش از بهم خوردن تعادل قدرت درجامعه ، نقشی بیشتر از چرخ پنجم انقلاب قائل شود ، تنها خود را فریفته است . باید یکبار برای همیشه "اسطوره توده ها" را در ذهنیت چپ جامعه به چالش کشید . آنکس که می گفت : انقلاب امر توده هاست ! یعنی لنین ، خود با اتکاء صرف به یک اقلیت کم شمار و یک حزب متشکل و رزمنده و استفاده درست از "لحظه" به سمت تصاحب قدرت سیاسی خیز برداشت و بر جای تزار نشست . "توده ها" در بسیاری ازنقاط روسیه آنروز اصلا نمی دانستند که چه کسی برجای چه کسی نشسته و انقلاب را چگونه باید خواند و نوشت ! همانگونه که بسیاری از روشنفکران چپ ما نیز نمیدانند که "توده" مقدس را چگونه باید خواند و نوشت .
بحثی درتعادل قوای جدید منطقه
شکست فضاحت بار نئوکانهای حاکم بر دولتهای آمریکا و اسرائیل درعراق و افغانستان و لبنان و فلسطین که سیاست مقابله رژیم جمهوری اسلامی و دخالتهای همه جانبه آن در مناطق حضور دولتین مذکور نقش مهمی در آن داشته است ، باعث تغییر موقت معادله قدرت در منطقه و ایضا یک جابجایی قدرت در راس حاکمیت ایالات متحده می گردد . "جناح بازها" با تحمل یک شکست استراتژیک ، موقتا قدرت اجرایی را به دار و دسته "موسسه بروکینز" و "مسیحای سیاه" وامی گذارند . این شکست اثرات خود را در اروپا نیز بلافاصله نشان می دهد . "تونی بلر" و "خوزه ماریا ازنار" ، اعضای قدرتمند "جناح بازها" و نئوکانهای حاکم بر بریتانیا و اسپانیا نیز مجبور به واگذاری قدرت می شوند و بدینسان "سه تفنگدار" جنگ عراق عجالتا به پشت صحنه می خزند . نئوکانها در دولت حرامزاده اما همچنان باقی می مانند . بنیامین نتانیاهو به مثابه یکی از اعضای ارشد "جناح بازها" همچنان دست بالا را در دولت اسرائیل حفظ می کند . عملکرد این دوگانگی در بالا نهایتا بدانجا می انجامد که تضادهای مطلقا تاکتیکی میان دولت متعلق به "جناح کبوترها" در آمریکا ومهره باقیمانده "جناح بازها" درراس دولت اسرائیل به بالاترین حد خود ازمقطع تشکیل دولت حرامزاده تا کنون برسد. تضادهایی که برای اولین بار ازعمق به سطح آمده و در درون اسرائیل هم رسانه ای می شوند.
در معادله جدید ، مدار تعادل قوا درمنطقه خاورمیانه ، میان دو رژیم بنیادگرای همجنس و همزاد یعنی رژیمهای ایران و اسرائیل بسته میشود. به همین اعتبار کل آرایش سیاسی درمنطقه نیز حول دوری و نزدیکی به یکی از اقطاب این معادله شکل می گیرد . در این کادر و تنها با فهم قانونمندیهای حاکم برهمین معادله قواست که می توان دلایل بسیاری از دوری و نزدیکیهای سیاسی درمنطقه وعدم قاطعیت دولت ایالات متحده در مقابله با رژیم جمهوری اسلامی را فهم کرد . چرا که هرگونه فشار نامتعارف بر روی جمهوری اسلامی که به سرنگونی آن راه ببرد ، در نظر کبوترهای دولت اوباما ، بالا بردن غیرمتعارف وزنه نئوکانهای اسرائیلی را بدنبال داشته که تاثیرات آن البته کل منطقه و به تبع آن بازگشت دوباره نئوکانهای بنیادگرا در ایالات متحده را هموار خواهد کرد .
عجیب است ! نه ؟ اینجاست که می توان نرمی ظاهری دولت اوباما نسبت به وحوش حاکم بر ایران و سختی غیر معمول آن در تنظیم رابطه با مقتدرترین نیروی سرنگونی طلب اپوزیسیون رژیم ایران و "راه حل سوم" شان را بهترفهم کرد .همانگونه که نزدیک شدن پنهان دشمن و رقیب استراتژیک رژیم ایران در منطقه یعنی دولت عربستان به قطب اسرائیل از سویی و تقابل حیرت انگیز دولت کبوترها در ترکیه با بازهای اسرائیلی ازسوی دیگر را نیز . تقابلی که اگرچه مطلقا تاکتیکی است اما ابعاد آن بعضا مرزهای یک رویارویی متعارف را پشت سر گذاشته است . تا آنجایی که برای اولین بار در تاریخ مناسبات میان دو دولت مربوطه ، یک کارشناس اسرائیلی سخن از تهدید تهاجم نظامی ! ترکیه به اسرائیل می راند .
حزب عدالت و توسعه به رهبری "رجب طیب اردوغان" به مثابه بخش مهمی از طرح خاورمیانه بزرگ ، کمتر از یکماه پیش از سیاه بازی 11 سپتامبر، یعنی در 14 اوت 2001 ، با یک انشعاب بزرگ از "حزب فضیلت" متعلق به "نجم الدین اربکان" بنیانگذاری می شود . یکسال بعد هم بدنبال انتخابات زودرس در ترکیه قدرت را با حمایت کامل ایالات متحده بدست می گیرد .
اردوغان خود در نشستی که ویدئوی آن بر روی اینترنت هست ، در یک نشست خصوصی خطاب به سرمایه داران حاضر صراحتا می گوید که "ما همراه با طرح خاورمیانه بزرگ نیستیم . ما خود بخشی از این طرحیم" !
طرح دولت اردوغان اساسا طرح جناح کبوترها در سالهای آخرهزاره دوم است . یعنی سالهای پایانی دوران فترت ، میان پایان "جنگ سرد" و آغاز "جنگ علیه ترور" . یعنی دوران بوجودآمدن خلاء قدرت در تمامی نقاطی که در دوران جنگ سرد در طرف و زیرهژمونی اتحاد شوروی بودند . بنیادگرایی اسلامی درقالب "کمربند سبز" چه از نوع شیعه خمینیستی و چه از نوع سنی وهابیستی آن که در دوران جنگ سرد نقش مهمی علیه اتحاد شوروی برعهده داشتند، در دوران جدید تبدیل به یک تهدید بلقوه می شوند . تهدیدی که در صورت مهار نشدن در این دوران ، میتوانست که بسرعت قابلیت تبدیل شدن به یک تهدید بالفعل را در دوران بعدی کسب نماید.
تفاوت عمده میان "جناح کبوترها" با "جناح بازها" در نوع برخورد با تهدید و بحران هست . اولی بدنبال خنثی کردن تهدید و حل بحران است درحالیکه دومی معتقد به ازمیان برداشتن تهدید و مهار بحران است . بازها بدنبال پیشگیری از تبدیل شدن تهدیدات بالقوه به تهدیدات بالفعل از طریق فلج کردن تهدید بالقوه اند . در حالیکه سیاست کبوترها بازدارندگی است . فریبکاری است . از همه مهمتر بدیل سازی است .
درمقابل تهدید بنیادگرایی مهاجم اسلامی که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی ، ام القراء خود را در ایران مسثقرکرده ،"جناح کبوترها" بدنبال آلترناتیو آست . خود بنیادگرایی اسلامی هم البته در آغاز برای آنها ، آلترناتیو تهدید حاکمیت چپ انقلابی بوده است . حالا که توانسته بدیل چپ را از میدان بدرکند خواهان سهم شده است . این سهم خواهی در کادر نظم نوین ، گناهی است که به سادگی بخشیدنی نیست . این یعنی تبدیل شدن به تهدید . تهدیدی که برای از میان بردن آن باید دوباره بدیل سازی کرد . ابتدا تلاش می کنند که آلترناتیو را از درون خود نظام مقدس بیرون بکشند . شعبده بازی خاتمی محصول این سیاست کلان است. این سیاست به دو دلیل در ایران شکست می خورد. دلیل اول قاطعیت خامنه ای و باند او در مقوله "حفظ قدرت سیاسی" و دیگری بزدلی و بی کفایتی خاتمی در مقوله " تصاحب قدرت سیاسی" است. پیش بردن سیاستهای کلان آنهم در ابعاد فراملی نیاز به آدمهای مقتدر و استخوانداری دارد که هم بینش سیاسی و هم کاریسما داشته باشند . کوتوله شیادی چون خاتمی نه این را داشت و نه آن . دولت کبوترهای کلینتون بر روی اسب حقیری شرط بندی کرده بود که باختی دردناک و تحقیرآمیز را بدنبال داشت . حاصل این سیاست ابلهانه محکمترشدن پایه های بنیادگرایی اسلامی در قلب ام القراء و تکپایه شدن موقت رژیم جمهوری اسلامی است . در خود ایالات متحده هم واگذاری قدرت اجرایی به بازها را بدنبال دارد .
"طرح ب" کبوترها در رابطه با بدیل سازی در مقابله با بنیادگرایی اسلامی ، سرمایه گذاری بر روی "رجب طیب اردوغان" در حزب اسلامی "فضیلت" می باشد . همانگونه که دربالا اشاره کردم ، اردوغان که از مسئولین حزب مذکور است در یک حرکت متحورانه حزب را ترک کرده و با تعداد دیگری از مسئولین و کادرهای جداشده ، حزب جدیدی بنیانگذاری می کند که قرار است بدیل جهانی کبوترها در تقابل با بنیادگرایی اسلامی نوع ایرانی بشود . اردوغان ، نظریه پردازی است که هم برنامه دارد و هم بینش سیاسی . هم کاریسما دارد و هم حامیان قدرتمند بین المللی و هم خود عضو کبوترها یعنی یکی از دوجناح برتر در درون تشکیلات بیلدربرگ هست .
در سال 2002 ، حزب اردوغان یعنی حزب عدالت و توسعه انتخابات را در ترکیه می برد و با تشکیل اولین دولت قدرتمند تاریخ معاصر ترکیه پس از مصطفی کمال ، اولین شرط بدیل شدن یعنی قرارگرفتن درحاکمیت را متحقق می کند . هیچ نیرویی در جهان ، چه انقلابی و چه ارتجاعی ، محال است که تا پیش از تصاحب قدرت سیاسی در یک جغرافیای مشخص ، تبدیل به الگو شده و در مقام یک بدیل جهانی بنشیند . به همین دلیل هم هست که بنیادگرایی اسلامی ، بدنبال الگوی خود در ام القراء می گردد و بهارعربی آلترناتیو خود را در حزب عدالت و توسعه ترکیه می بیند .
کبوترها نه فقط راه تصاحب قدرت "اسلام مدره" مدل اردوغانی را هموار می کنند که مهمتر از آن بهای ماندن در حاکمیت و حفظ قدرتش درمقابل ارتش و نیروهای امنیتی رژیم لائیک و غیرمذهبی ترکیه را نیز با بستن دست ژنرالها و پاشاها و خنثی کردن "دولت پنهان" یعنی صاحبان واقعی قدرت در ترکیه معاصر ، به تمام و کمال می پردازند . حاصل آن همین است که درجریان انقلابات مخملی در بهارعربی ، بدیل "اسلام مدره" دست بالا را در مصر و تونس پیدا کرده و قرار است که زمینه تثبیت لیبرال دمکراسی از نوع اسلامی آن در ساختارسیاسی حکومتهای راست میانه در خاورمیانه آینده را هم فراهم کند .
پایان بخش اول ، 15دیماه 1390
اخبار روز: بعد از پایان مانور ده روزه ارتش جمهوری اسلامی در خلیج فارس، سپاه پاسداران اعلام کرده است که به مدت یک ماه در خلیج فارس و تنگه ی هرمز مانور نظامی برگزار خواهد کرد. مقامات سپاه این مانور را «بسیار متفاوت» از مانورهای قبلی خوانده اند. مقامات حکومت ایران نمایش های پی در پی نظامی در منطقه ی خلیج فارس و تنگه ی هرمز را نشانه ی آمادگی ایران برای دفاع از مرزهای خود و حملات نظامی احتمالی اعلام می کنند، به نظر بسیاری از تحلیل گران سیاسی اما این اقدامات، تنها به متشنج کردن بیشتر منطقه و میدان دادن به جنگ طلبان و گسترش مسابقه ی تسلیحاتی در منطقه کمک می کند.
بنا به گزارش خبرگزاری های داخلی، تنها پس از گذشت چند روز از پایان رزمایش نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در تنگه هرمز، آغاز قریب الوقوع رزمایش یک ماهه سپاه پاسداران در این منطقه استراتژیک به خبر نخست خبرگزاریهای غربی و رسانه های عربی حاشیه خلیج فارس تبدیل شده است.
در ۲۴ ساعت اخیر خبرگزاری آسوشیتدپرس، رویترز و فرانسه همچنین روزنامه های عربی الحیات و الشرق الاوسط در گزارشهایی به بررسی آخرین تحولات امنیتی تنگه استراتژیک هرمز و رزمایش قریب الوقوع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در این منطقه پرداخته اند.
بنا بر این گزارش نیروی دریایی ارتش ایران دوشنبه گذشته مانور ۱۰ روزه خود را در تنگه هرمز که ۴۰ درصد تجارت جهانی نفت از طریق آن صورت می گیرد، پایان داد. همزمان با آن حکومت ایران تهدید کرد در صورت تحریم صادرات نفتی اش این تنگه استراتژیک را می بندد.
این در حالی است که واشنگتن در واکنش به موضع اخیر مقامات نظامی ارشد نظامی ایران در زمینه عدم بازگشت ناوهای آمریکا به تنگه هرمز تاکید کرد که به عملیات نظامی خود در این منطقه ادامه می دهد و هیچ مانعی را در این راستا نمی پذیرد.
به گزارش مهر، دریادار "علی فدوی" فرمانده نیروی دریایی سپاه در اظهاراتی صریح تاکید کرد: نیروی دریایی سپاه مانور بزرگی در خلیج فارس و تنگه هرمز به اجرا خواهد گذاشت که با مانورهای قبلی بسیار متفاوت خواهد بود.
وی افزود: این مانورها ثابت می کند که ایران به طور کامل کنترل تنگه هرمز را در اختیار دارد و نیروهای ایرانی تمامی تحرکات در منطقه را رصد می کنند.
رزمایش سپاه پاسداران ایران در تنگه هرمز از روز ۲۱ ژانویه (اول بهمن ماه) آغاز شده و تا ۱۹ فوریه (٣۰ بهمن ماه) ادامه خواهد داشت.
مانورهای نظامی ایران در آب های جنوبی این کشور بهانه ای شده است تا کشورهای غربی میلیاردها دلار سلاح به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بفروشند.
بنا به گزارش خبرگزاری های داخلی، تنها پس از گذشت چند روز از پایان رزمایش نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در تنگه هرمز، آغاز قریب الوقوع رزمایش یک ماهه سپاه پاسداران در این منطقه استراتژیک به خبر نخست خبرگزاریهای غربی و رسانه های عربی حاشیه خلیج فارس تبدیل شده است.
در ۲۴ ساعت اخیر خبرگزاری آسوشیتدپرس، رویترز و فرانسه همچنین روزنامه های عربی الحیات و الشرق الاوسط در گزارشهایی به بررسی آخرین تحولات امنیتی تنگه استراتژیک هرمز و رزمایش قریب الوقوع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در این منطقه پرداخته اند.
بنا بر این گزارش نیروی دریایی ارتش ایران دوشنبه گذشته مانور ۱۰ روزه خود را در تنگه هرمز که ۴۰ درصد تجارت جهانی نفت از طریق آن صورت می گیرد، پایان داد. همزمان با آن حکومت ایران تهدید کرد در صورت تحریم صادرات نفتی اش این تنگه استراتژیک را می بندد.
این در حالی است که واشنگتن در واکنش به موضع اخیر مقامات نظامی ارشد نظامی ایران در زمینه عدم بازگشت ناوهای آمریکا به تنگه هرمز تاکید کرد که به عملیات نظامی خود در این منطقه ادامه می دهد و هیچ مانعی را در این راستا نمی پذیرد.
به گزارش مهر، دریادار "علی فدوی" فرمانده نیروی دریایی سپاه در اظهاراتی صریح تاکید کرد: نیروی دریایی سپاه مانور بزرگی در خلیج فارس و تنگه هرمز به اجرا خواهد گذاشت که با مانورهای قبلی بسیار متفاوت خواهد بود.
وی افزود: این مانورها ثابت می کند که ایران به طور کامل کنترل تنگه هرمز را در اختیار دارد و نیروهای ایرانی تمامی تحرکات در منطقه را رصد می کنند.
رزمایش سپاه پاسداران ایران در تنگه هرمز از روز ۲۱ ژانویه (اول بهمن ماه) آغاز شده و تا ۱۹ فوریه (٣۰ بهمن ماه) ادامه خواهد داشت.
مانورهای نظامی ایران در آب های جنوبی این کشور بهانه ای شده است تا کشورهای غربی میلیاردها دلار سلاح به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بفروشند.
یکی از چهره های سیاسی نزدیک به محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران می گوید که قهر و خانه نشینی یازده روزه او "هوشمندانه و دارای حساب و کتاب بود."
علی اکبر جوانفکر، مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی، گفته است که این قهر، نه یازده روز بلکه هفت روز بود تا "هجمهها" را به سوی آیت الله علی خامنه ای "خنثی" کند.آقای جوانفکر می گوید: "سکوت الهام بخش آقای احمدینژاد نیز بر همین مبناست."
گفته شده بود دلیل غیبت رئیس جمهور، مخالفتش با ابقای وزیر اطلاعات به دستور آیت الله علی خامنه ای بود.
آقای احمدی نژاد در نخستین جلسه حضورش در هیات دولت پس از قهر یازده روزه گفته بود: "البته دورکاری و خانهنشینی چند روزه دلایلی دارد که این دلایل را در دل خود نگه میدارم چون بسیاری از حرفها باید در دل انسان باقی بماند."
اینک علی اکبر جوانفکر، در جمع شماری از وبلاگ نویس ها در دفتر روزنامه دولتی ایران، گفته است که در جریان قهر آقای احمدی نژاد جلساتی برگزار میشد و ملاقات او با آیت الله خامنه ای هم برقرار بوده است.
پیش از این مجتبی ذوالنور جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفته بود "در قضیه وزیر اطلاعات و قهر یازده روزه رئیس جمهور، خود آقای احمدی نژاد به رهبری گفت اگر من نتوانم با وزیر اطلاعات کار کنم، میتوانم استعفا بدهم یا نه."
به گفته آقای ذوالنور آیت الله خامنه ای به آقای احمدی نژاد گفته بود "میتوانی استعفا بدهی، بعد رئیس جمهور میگوید من رفتم یازده روز در خانه نشستم تا فکر کنم استعفا بدهم یا نه."
هرچند طرفداران آیت الله خامنه ای از رفتار آقای احمدی نژاد انتقادهای مفصلی کرده اند اما علی اکبر جوانفکر می گوید " اقدام آقای احمدینژاد برای خنثیکردن برنامه القای حاکمیت دوگانه بود."
برپایه حاکمیت دوگانه که نظریه برخی از چهره ای سیاسی دولت محمد خاتمی بود، حکومت صاحب دو منشا مقبولیت و توجیه اقتدار خود می شود.
علی اکبر جوانفکر که از قهر یازده روزه محمود احمدی نژاد با چنین عباراتی یاد کرده، از یاران نزدیک او محسوب می شود.
چندی پیش ماموران اجرای حکم زندان اوین برای دستگیری آقای جوانفکر در محل کار او در روزنامه ایران حاضر شده بودند اما در پی مقاومت او و وساطت آقای احمدی نژاد، حکم زندان اجرا نشد و آقای جوانفکر به کار خود ادامه داد.
در جریان تلاش برای بازداشت آقای جوانفکر، در روزنامه ایران گاز اشک آور شلیک شد و به ضرب و شتم و در گیری و بازداشت موقت شماری از کارمندان روزنامه ایران انجامید.
تعدادی از سینماگران ایرانی در واکنش به اعلام انحلال خانه سینمای ایران توسط دولت و دفاع وزیر ارشاد و معاون سینمائی او از این اقدام، با انتشار بیانیه هایی از این نهاد مدنی دفاع کردند.
از جمله بهمن فرمان آرا، کارگردان سینمای ایران با انتشار بیانیه ای، این اقدام را توهین به سینمای ایران دانست و اعلام کرد که جوایز دریافتی خود از جشنوارههای فیلم فجر را در اعتراض به انحلال خانه سینما پس می فرستد.در بخشی از بیانیه آقای فرمان آرا آمده است: "وقتی معاونتی که دستور کارش گسترش و حمایت سینما است برای تسویه حساب های شخصی خانه سینما، تنها سنگر تشکل های صنفی را منحل می کند، چیزی که نمی داند این است که هر کجا که ما جمع بشویم، نامش خانه سینما است."
آقای فرمان آرا معاون سینمایی وزارت ارشاد ایران را به ناآگاهی از "مشکلات اهالی واقعی سینما برای زندگی" متهم کرد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روز سه شنبه ۱۳ دیماه (۳ ژانویه) در نامه ای به خانه سینما، فعالیت های این نهاد را "فاقد وجاهت قانونی" اعلام کرد و از دست اندرکاران این نهاد خواست که ظرف مدت ۴۸ ساعت کلیه فعالیت های خود را متوقف کنند.
یک روز پس از آن، محمدمهدی عسگر پور، مدیرعامل خانه سینما، نامه ارسالی این وزارتخانه را "فاقد مبنای قانونی" دانست و گفت: "ما منتظر تشکیل دادگاه می مانیم که در ۲۱ دیماه تشکیل می شود و موضوع آن شکایت وزارت ارشاد از خانه سینما است."
اعتراض تبریزی، حاتمی کیا، مجیدی، میرکریمی، راعی و درویش
کمال تبریزی، کارگردان سینما با انتشار نامه ای طعنه آمیز خطاب به وزیر ارشاد نوشت: "شما دشمن اصلی را شناسائی و گریبان او را گرفته اید و قطعا این دشمن اصلی کسی نیست جز سینمای ایران و اهالی فاسق و فاجر آن، لذا تمام اقدامات ارزشمند آن عالیجناب در کشف و انحلال لانه فسادی به نام خانه سینما، عملی ستودنی است."آقای تبریزی در ادامه نوشته خود پیشنهاد کرده است که "اهالی سینما را به سه دسته تقسیم کرده، پاره ای را نفی بلد و تبعید، پاره ای را با قهوه قجری به دیار باقی و پاره ای دیگر را در جرائد و نشریات افشا و رسوا نمائید."
آقای تبریزی در ادامه نامه خود همچنین پیشنهاد "تخریب تعدادی از سالن های سینما، دستور توقیف فیلم های در حال تولید و تخریب و تسطیح قطعه هنرمندان را" به وزیر ارشاد داده است.
او همچنین در بیانیه مشترک دیگری همراه با کارگردانانی شناخته شده ای همچون ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی، رضا میرکریمی، احمدرضا درویش و مجتبی راعی به انحلال خانه سینما اعتراض کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، آنها در بیانیه خود نوشته اند: "این آب گل آلود شده حاصل طراحی مهندسانی است که با وعده ریل گذاری سینمای آرمانی، ریل قطار شتابان سینما را، بی هراس از واژگونی برچیدند."
آنها همچنین خطاب به وزیر ارشاد نوشته اند: "آیا سه سال سکانداری سینما نتیجه اش چنین افتخاری است که مقام محترم وزارت فرهنگ در مقابل دیدگان مردم با لحن امنیتی خبر از کشف و ضبط و توقیف خانه ای را بدهد که دو دهه مامن اهالی سینما بوده است؟"
در ادامه این بیانیه خطاب به وزیر ارشاد ایران آمده است: "اشتباه نشسته اید. اینجا عرصه فرهنگ است و این خانه چند روزی میزبان شماست. براستی این ادب مهمانی را از کجا آورده اید؟"
آنها از "بزرگان و دلسوزان" کشور خواسته اند که برای این مشکل چاره ای بیندیشند.
چهره های امضا کننده این بیانیه از وفاداران و حامیان حکومت اسلامی در ایران شناخته می شوند.
وزیر ارشاد: از نظر ما کار خانه سینما تمام است
به گزارش خبرگزاری کارگران ایران (ایلنا) محمد حسینی در این برنامه گفت: "پیش از این، ما بارها به آنها اعلام کردیم که اساسنامه در شورای فرهنگ عمومی مورد تایید نیست، حتی اعلام کردیم بیایید اساسنامه را اصلاح کنید ولی آنها قبول نکردند."
آقای حسینی در ادامه صحبت های خود گفت که ما موافق فعالیت های سینمائی هستیم، اما فعالیت صنوف باید با قانونگرایی همراه باشد، در حالیکه هیات مدیره خانه سینما از ابتدا با معاونت سینمائی دچار مشکل بود.
جواد شمقدری، معاونت امور سینمائی هم در این برنامه گفت: "واقعیت این است که در اساسنامه سال ۸۷ که توسط رضا میرکریمی امضا شده، دو بند اعتقاد به قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی حذف شده در حالیکه اگر اساسنامه سال ۸۳ ملاک بود این مشکلات بوجود نمی آمد."
آقای شمقدری تصمیم وزیر ارشاد را یک تصمیم "انقلابی و قانونی" توصیف کرد و گفت: "امروز باید برای شرایط جدید گفت و گو کرد."
احمدرضا درویش، کارگردان سینما در ادامه برنامه بر روی خط آمد و درباره سخنان وزیر ارشاد و معاونت سینمائی گفت: "وزیر محترم ارشاد در تلویزیون ادعاهایی را مطرح کردند که هیچکدام وجاهت قانونی ندارد. اینکه بحث التزام به قانون اساسی و همچنین به نام خدا از اساسنامه حذف شده درست نیست."
آقای درویش گفت: "من تعجب می کنم که حسینی چگونه به خود اجازه می دهد بدون پشتوانه استدلالی اینگونه حرفها را علیه خانه سینما بزند".
او گفت که بر اساس اساسنامه خانه سینما، بالاترین مرجع تصمیم گیری در مورد این نهاد، مجمع عمومی آن و بعد قوه قضائیه است و در حال حاضر قوه قضائیه باید به مشکلات خانه سینما رسیدگی کند.
انتقاد احمد توکلی
احمد توکلی نماینده اصولگرای مجلس و از منتقدان دولت محمود احمدی نژاد نیز امروز شنبه هفدهم دیماه در گفت و گو با خبرگزاری مهر درباره دلایل انحلال خانه سینما گفت: "این کار می تواند دو دلیل داشته باشد. یکی اینکه جریان خاصی که در دولت هستند و از آن تحت عنوان جریان انحرافی یاد می شود ممکن است قصد داشته باشد اقشار مختلف را در آستانه انتخابات دلزده کرده و شرایط مشارکت پائین مردم در انتخابات را فراهم کنند."به نظر آقای توکلی دلیل دیگر می تواند این باشد که "قصد دارند خانه سینما به دست وزیر ارشاد منحل شود و سپس رئیس جمهور به شکل ناجی وارد صحنه شود و در راستای مقاصد انتخاباتی خود ابقای خانه سینما را اعلام کند."
او تأکید کرد که انحلال خانه سینما نیازمند حکم دادگاه است نه اراده وزارت ارشاد و افزود: "هیچ گاه یک دولت عاقل با قشری که نیاز مهم جامعه را تأمین می کند، اینچنین برخورد نمی کند".
خانه سینما بزرگ ترین نهاد صنفی سینمای ایران است که در سال ۱۳۷۲ تاسیس شد.
در سایت خانه سینما اهداف تاسیس این خانه "حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دست اندرکاران سینما"، "ایجاد امنیت شغلی و تامین اجتماعی" و "ارتقای سطح آموزشی و مهارت حرفه ای" سینماگران ذکر شده است.
خانه سینما مجموعه ای از نهادهای صنفی سینما مانند کارگردانان، تهیه کنندگان، بازیگران و فیلمنامه نویسان است.
این نهاد از آن رو اهمیت دارد که در برخی از نهادهای تاثیرگذار مانند شورای صنفی اکران نماینده دارد و همچنین می تواند با دولت در زمینه مسایل سینما تعامل داشته باشد.
پایگاه اطلاع رسانی دولت ایران ادعای دیدار اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران با "سفیر سابق آمریکا در اسرائیل" را "دروغ" خوانده است.
پیش از این احمد توکلی، از رئیس مرکز پژوهش های مجلس و از نمایندگان پارلمان ایران، در جریان یک سخنرانی در شهر مشهد گفته بود اسفندیار رحیم مشایی در زمانی که رئیس سازمان میراث فرهنگی بود در یکی از سفرهای خارجی اش "با سفیر اسبق آمریکا در اسرائیل" دیدار کرده است.دولت ایران می گوید این موضوع "با هدف حاشیه سازی و تلاش برای تحت الشعاع قرار دادن خدمات دولت مردمی و خدمتگزار صورت می گیرد و قویا تکذیب می شود."
آقای توکلی در سخنرانی خود گفته بود که اسفندیار رحیم مشایی در زمان ریاست بر سازمان میراث فرهنگی "در مدت پنج سال ۹۶ سفر خارجی داشته و اکنون در این سئوال مطرح است که آقای مشایی کجا رفت، چرا به این سفرها رفت و اینکه چه ضرورتی برای این تعداد سفر خارجی برای رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور وجود داشته است.
به گفته آقای توکلی، مطابق قانون در دیدارهای خارجی باید نماینده وزارت امور خارجه برای ارائه صورتجلسه حضور داشته باشد اما در این دیدارها نماینده ای حاضر نبوده است.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس گفته بود که یکی از سئوالیهایی که در کمیسیون خارجی مجلس شورای اسلامی مطرح است طرح سئوال از وزیر امور خارجه در ارتباط با سفرهای خارجی آقای رحیم مشایی است.
علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه فعلی ایران در زمان ریاست آقای رحیم مشایی بر سازمان میراث فرهنگی، در شهر جده عربستان سعودی معاون دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی بود.
ادعای دیدار پنهانی با مقام های آمریکا در دولت های پیشین ایران هم عامل فشار به اعضای دولت بوده است.
فشارها به اسفندیار رحیم مشایی در آستانه فرارسیدن جلسه کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس ایران برای پرسش از محمود احمدی نژاد افزایش یافته است.
یکی از محورهای سئوالات نمایندگان از رئیس جمهور، گفته های آقای رحیم مشایی رئیس دفتر اوست.
مجلس زمان این جلسه را بعداز ظهر روز سه شنبه بیستم دی ماه تعیین کرده اما آقای احمدی نژاد دو روز پیش از آن سفر به کشورهای آمریکایی لاتین را آغاز می کند.
مطابق قآئین نامه داخلی مجلس رئیس جمهور می تواند نماینده ای برای پاسخگویی به این سئولات به کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی اعزام کند.
مراسم معارفه علی اکبر محرابیان، "دستیار ویژه" رئیس جمهور ایران، امروز با حضور محمود احمدی نژاد برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاعات ریاست جمهوری، آقای احمدی نژاد شنبه ۱۷ دی (۷ ژانویه) آقای محرابیان را با "اختیارات ویژه"، مسئول "پیگیری همه پروژه های اصلی کشور و به ثمر رساندن آنها" کرده است.بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، آقای احمدی نژاد مجتبی ثمره هاشمی را به عنوان "دستیار ارشد" خود منصوب کرده بود.
مشخص نیست که آیا علی اکبر محرابیان در سمت جدید خود، جایگزین آقای ثمره هاشمی خواهد شد یا اینکه رئیس جمهور، همزمان دارای یک "مشاور ارشد" و یک "مشاور ویژه" خواهد بود.
سایت جوان آنلاین نزدیک به سپاه پاسداران به طرح این گمانه زنی پرداخته است که انتصاب آقای محرابیان، می تواند به معنی فارغ شدن مجتبی ثمره هاشمی از وظایف مرتبط با دستیاری رئیس جمهور باشد تا او بتواند به سازماندهی فعالیت های انتخاباتی حامیان آقای احمدی نژاد بپردازد.
مجتبی ثمره هاشمی از دوستان قدیمی و مورد اعتماد رئیس جمهوری ایران است که در جریان انتخابات بحث برانگیز سال ۱۳۸۸، ریاست ستاد انتخاباتی او را به عهده داشت.
محمود احمدی نژاد در سخنان امروز خود در معرفی علی اکبر محرابیان، تاکید ویژه ای بر ضرورت پی گیری پروژه های وعده داده شده در جریان سفرهای رئیس جمهور به استان های مختلف کشور انجام داده است.
آقای احمدی نژاد با اشاره به انتقادات مطرح شده علیه سفرهای استانی خود از ناحیه "افرادی که قبلاً در درون دولت بودند و امروز تبدیل به مدعیان انقلاب و مخالفان دولت شدهاند" گفت: "تا امروز ۹۷ سفر استانی در کشور انجام شده که اگر ۶۰ درصد پروژه های مصوب هم به انجام رسیده باشد، کار بزرگی در کشور انجام شده است."
اشاره رئیس جمهور، ظاهرا به انتقادات زیادی است که به عملی نشدن بخش اعظم تعهدات وی و اعضای دولتش در جریان سفرهای استانی مطرح شده و برخی وزرای سابق دولت، از جمله طرح کنندگان این انتقادات بوده اند.
سابقه محرابیان در دولت
علی اکبر محرابیان از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰، در دو کابینه آقای احمدی نژاد وزیر صنایع و معادن بود.وی ۱۰ ماه پیش، در پی ادغام وزارت صنایع و معادن با وزارت بازرگانی و تشکیل وزارت جدیدالتاسیس "صنایع و بازرگانی"، از سمت خود برکنار شد.
یک شعبه دادگاه عمومی تهران، در مرداد ۱۳۸۸ با صدور حکمی علی اکبر محرابیان را به تقلب در ثبت اختراع "اتاق امن زلزله" محکوم کرده بود.
اتاق امن زلزله، سازهای است که با نصب آن در یکی از اتاقهای منازل مسکونی، آن اتاق در برابر زلزلههای شدید مقاوم میشود.
دادگاه تایید کرد که این اختراع پیش از آنکه به نام آقای محرابیان به ثبت برسد، توسط یک مخترع به نام فرزاد سلیمی اختراع و طراحی شده است.
آقای سلیمی این طرح را در سال ۱۳۸۲ و در زمان شهرداری محمود احمدی نژاد در پایتخت، به شهرداری تهران ارائه کرده بود.
برخی رسانه های ایران در زمان خبرساز شدن اتهام تقلب در ثبت اختراع، تصویر کتابی را در مورد این طرح منتشر کردند که "اتاق امن" نام داشت و روی جلد آن نام های محمود احمدی نژاد، علی اکبر محرابیان و موسی مظلوم به عنوان مولف به چشم می خورد.
حکم محکومیت علی اکبر محرابیان، بعدها در دستگاه قضایی نقض و او از اتهامات وارده تبرئه شد.
آقای محرابیان امروز در جلسه معارفه خود، با اشاره به "سیاهنماییهایی که علیه خدمات دولت صورت میگیرد"، بر لزوم "اطلاع رسانی دقیق" در مورد اقدامات مسئولان اجرایی تاکید کرده است.
آدمیرال کرگ فالر، فرمانده ناوگروه ناو هواپیمابر استینس که یکی از ناوشکن های آن روز پنجشنبه یک کشتی ماهیگیری ایرانی و سرنشینان آن را از اسارت دزدان دریایی آزاد کرده بود، در گفت و گوی اختصاصی با تلویزیون فارسی بیبیسی جزئیات ماجرا را توضیح داد.
آقای فالر گفت: "ما در شمال دریای عرب در حال ماموریت بودیم که پیغامی را از یک شناور موتوری دریافت کردیم. فرمانده این شناور باری که از بندر عباس حرکت کرده بود اطلاع داد که هدف حمله دزدان دریایی قرار گرفته است".
او گفت که یکی از هلیکوپترهای نیروهای دریایی آمریکا فورا مأمور بررسی وضعیت شد و دریافت که کشتی مذکور واقعا هدف دزدان دریایی قرار گرفته است.
آقای فالر افزود: "دزدان دریایی متوجه نزدیک شدن هلیکوپتر شدند و فرار کردند، اما با تعقیب این دزدان دریایی متوجه شناور دیگری شدیم که متعلق به ماهیگیریان ایرانی بود".
به گفته او، در این هنگام یکی از رزم ناوهای مجموعه برای بررسی به منطقه اعزام شد و فرمانده این کشتی در بررسی های خود به این نتیجه رسید که خدمه کشتی ماهیگیری ایرانی توسط دزدان دریایی گروگان گرفته شده اند.
آدمیرال فالر گفت: فرمانده این کشتی گروهی از تفنگداران خود را برای تفتیش این کشتی اعزام کرد. دزدان دریایی بدون مقاومت تسلیم شدند و ماهیگیران ایرانی از اینکه آزادی خود را باز یافته بودند به شدت ابراز خوشحالی کردند".
او افزود: "ما با ماهیگیران ایرانی احساس همدردی داشتیم همانطوری که با هر کس دیگری که در دریا به کمک نیاز داشته باشد احساس همدردی می کنیم. این یکی از ارزش های ما آمریکایی هاست و بسیار خوشحال بودیم که توانستیم به این ماهیگیران کمک کنیم و آنها هم البته از دریافت این کمک خوشحال بودند".
آقای فالر توضیح داد که دریانوردان آمریکایی برای ماهیگیران ایرانی غذا، آب، سوخت و خدمات پزشکی فراهم کردند تا امکان بازگشت آنها به ایران فراهم شود، چرا که بعضی از آنها زخم های سطحی داشتند که احتیاج به مداوا داشت.
فرمانده آمریکایی گفت: "یکی از ماموریت های نیروی دریایی آمریکا تامین امنیت آبهای بین المللی است و ما در این نقطه از دنیا همواره برای مقابله با دزدان دریایی آماده ایم ونیروهای خود را برای این کار آموزش داده ایم. در این مورد به خصوص هم خیلی خوشحالیم که در جایی بودیم که توانستیم به این کشتی کمک کنیم".
او تأکید کرد که نیروی دریایی آمریکا به هر کس که به کمک نیاز داشته باشد، فارغ از این که اهل کدام کشور است با حفظ احترام کمک می کند.
آقای فالر با اشاره به استقبال ایران از اقدام نیروی دریایی آمریکا در آزاد کردن ماهیگیران ایرانی، گفت: "خوشحالیم که ایران واکنش مثبتی نشان داده است. ما به ماموریت خود با حفظ اصول حرفه ای و احترام به حقوق بشر ادامه می دهیم و امنیت عبور و مرور کالاها را تامین می کنیم. کالاهایی که برای کشورها اهمیتی حیاتی دارند".
پیش تر رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اقدام نیروی دریایی آمریکا برای نجات ۱۳ سرنشین یک کشتی ماهیگری ایرانی در دریای عرب را اقدامی "انساندوستانه و مثبت" توصیف کرده بود.
آقای مهمانپرست به العالم، تلویزیون عربی زبان ایران، گفته بود که ایران از این اقدام نیروهای آمریکایی استقبال می کند.
او گفت که همه کشورها باید چنین اقداماتی انجام دهند.
وزارت دفاع آمریکا دیروز اعلام کرده بود که یگان های نیروی دریایی این کشور یک کشتی ماهیگیری ایرانی و ۱۳ سرنشین آن را که به وسیله دزدان دریایی به گروگان گرفته شده بودند، آزاد کرده است.
به گفته پنتاگون، یکی از کشتی های ناوگروهی که ناو هواپیمابر یو.اس.اس جان سی استنیس به آن تعلق دارد، این ملوانان را در دریای عرب نجات داده و آنها را روانه ایران کرده است.
نیروی دریایی آمریکا همچنین ۱۵ دزد دریایی را که احتمالا سومالیایی هستند دستگیر و به این ناوهواپیما بر منتقل کرده است.
ناوهواپیمابر استنیس، بخشی از ناوگان دریایی آمریکا در خلیج فارس است که در حال حاضر برای پشتیبانی از عملیات نظامی آمریکایی در افغانستان، به دریای عرب رفته است.
سرلشکر صالحی، فرمانده کل ارتش ایران پیش تر به این ناو هشدار داده بود که به خلیج فارس باز نگردد.
امکان افزایش نرخ دلار تا دوهزار تومان
معاون اول محمود احمدینژاد، علت افزایش نرخ ارز در روزهای اخیر را ناشی از تلاش "دشمنان ملت ایران" عنوان کرد که به ادعای وی با "کمک عوامل داخلی خود" سعی ایجاد اخلال در بازار ارز ایران داشتهاند.
به گفته محمدرضا رحیمی عدهای تلاش کردند با معاملات صوری و هماهنگی با بیگانگان بازار ارز را متشنج کنند.
معاون اول محمود احمدینژاد همچنین گفته است: «بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بانک ذخیره ارز و طلاست و برای بیش از ۱۵ سال طلای مورد نیاز کشور را ذخیره کرده است.»
نوسانات شدید نرخ دلار طی روزهای گذشته پس از آن صورت گرفت که باراک اوباما، رییسجمهوری آمریکا لایحه تحریم بانک مرکزی ایران را در روزهای پایانی سال ۲۰۱۱ امضا کرد.
محمود بهمنی رئیسکل بانک مرکزی ایران پس از اعلام خبر تحریم بانک مرکزی توسط آمریکا و در پی آن بالا رفتن قیمت ارزهای خارجی گفته بود: «دنیا به آمریکا به دلیل تحریم بانک مرکزی ایران میخندد.»
در پی این تحریم نرخ دلار در بازار روز دوشنبه (۱۲ ژانویه/۲ دی) به رقم بیسابقه ۱۸۰۰ تومان رسید.
با افزایش ناگهانی قیمت ارز، روز چهارشنبه (۴ژانویه/۱۴ دی) بانک مرکزی ایران صرافان را ملزم کرد، دلار را با نرخ ۱۳۹۰ تومان از مردم بخرند و با نرخ ۱۴۰۰ تومان به آنها بفروشند.
عدم ثبات سیاست های ارزی بانک مرکزی
اما بازار ارز به دستورالعمل بانک مرکزی اعتنایی نکرد و تنها یک روز پس از اعلام این ابلاغیه بازار ارز با تقاضای شدید مردم روبرو شد و نرخ دلار از ۱۵۹۲ تومان شروع و با ۱۶۲۰ تومان بسته شد.
به گزارش رسانههای ایران روز پنجشنبه ۱۵ دیماه، تقاضا برای خرید دلار به قدری فراوان بود كه بسياری از صرافان فقط به خریدارانی که تقاضای بالای ۱۰۰ هزار دلار داشتهاند، دلار به قیمت ۱۶۲۰ تومان فروختهاند.
روز شنبه ۱۷ دیماه، خبرگزاری مهر از ادامه بیتوجهی صرافان به دستورات بانک مرکزی خبر داد. بنا به این گزارش، صرافان امروز دلار را با نرخ ۱۵۹۵ تومان میفروشند.
در همین زمینه حسین قاسمی کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با سایت "فرارو" طرحهای کوتاه مدت دولت برای جلوگیری از روند افزایش نرخ ارز را دلیل افزایش نوسانات بازار ارز دانسته و گفته است: «ممکن است افزایش نرخ ارز تا مرز ۲۰۰۰ تومان پیش برود.»
به گفته این کارشناس اقتصادی بخشی از بیثباتی بازار ارز به عدم ثبات سیاستهای ارزی بانک مرکزی برمیگردد.
آقای قاسمی با پیشبینی افزایش قیمت ارز تا پایان سال گفته است: «به مجرد اینکه یک فضای سیاسی در داخل یا خارج کشور به وجود میآید ارز متاثر از این تحولات تغییر میکند.»
به گفته محمدرضا رحیمی عدهای تلاش کردند با معاملات صوری و هماهنگی با بیگانگان بازار ارز را متشنج کنند.
معاون اول محمود احمدینژاد همچنین گفته است: «بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بانک ذخیره ارز و طلاست و برای بیش از ۱۵ سال طلای مورد نیاز کشور را ذخیره کرده است.»
نوسانات شدید نرخ دلار طی روزهای گذشته پس از آن صورت گرفت که باراک اوباما، رییسجمهوری آمریکا لایحه تحریم بانک مرکزی ایران را در روزهای پایانی سال ۲۰۱۱ امضا کرد.
محمود بهمنی رئیسکل بانک مرکزی ایران پس از اعلام خبر تحریم بانک مرکزی توسط آمریکا و در پی آن بالا رفتن قیمت ارزهای خارجی گفته بود: «دنیا به آمریکا به دلیل تحریم بانک مرکزی ایران میخندد.»
در پی این تحریم نرخ دلار در بازار روز دوشنبه (۱۲ ژانویه/۲ دی) به رقم بیسابقه ۱۸۰۰ تومان رسید.
با افزایش ناگهانی قیمت ارز، روز چهارشنبه (۴ژانویه/۱۴ دی) بانک مرکزی ایران صرافان را ملزم کرد، دلار را با نرخ ۱۳۹۰ تومان از مردم بخرند و با نرخ ۱۴۰۰ تومان به آنها بفروشند.
عدم ثبات سیاست های ارزی بانک مرکزی
اما بازار ارز به دستورالعمل بانک مرکزی اعتنایی نکرد و تنها یک روز پس از اعلام این ابلاغیه بازار ارز با تقاضای شدید مردم روبرو شد و نرخ دلار از ۱۵۹۲ تومان شروع و با ۱۶۲۰ تومان بسته شد.
به گزارش رسانههای ایران روز پنجشنبه ۱۵ دیماه، تقاضا برای خرید دلار به قدری فراوان بود كه بسياری از صرافان فقط به خریدارانی که تقاضای بالای ۱۰۰ هزار دلار داشتهاند، دلار به قیمت ۱۶۲۰ تومان فروختهاند.
روز شنبه ۱۷ دیماه، خبرگزاری مهر از ادامه بیتوجهی صرافان به دستورات بانک مرکزی خبر داد. بنا به این گزارش، صرافان امروز دلار را با نرخ ۱۵۹۵ تومان میفروشند.
در همین زمینه حسین قاسمی کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با سایت "فرارو" طرحهای کوتاه مدت دولت برای جلوگیری از روند افزایش نرخ ارز را دلیل افزایش نوسانات بازار ارز دانسته و گفته است: «ممکن است افزایش نرخ ارز تا مرز ۲۰۰۰ تومان پیش برود.»
به گفته این کارشناس اقتصادی بخشی از بیثباتی بازار ارز به عدم ثبات سیاستهای ارزی بانک مرکزی برمیگردد.
آقای قاسمی با پیشبینی افزایش قیمت ارز تا پایان سال گفته است: «به مجرد اینکه یک فضای سیاسی در داخل یا خارج کشور به وجود میآید ارز متاثر از این تحولات تغییر میکند.»
«تحریمها ایران را در بحران عمیقی فروخواهند برد»
اروپا در آستانه تحریم قریبالوقوع نفت ایران است. هفتهها است که کشورهای عضو اتحادیه در پشت درهای بسته در حال رایزنی درباره چگونگی عملی کردن این گام هستند تا با این ابزار ایران را وادار کنند برنامه هستهای خود را شفاف نماید. جامعه جهانی بر این باور است که ایران پنهانی درحال ساختن سلاحهای کشتار جمعی است، حقوق مخالفان حکومت، زنان، اقلیتها و پیروان ادیان دیگر را به شدیدترین وجه زیرپا میگذارد و در منطقه بحرانآفرینی میکند. این تصویر ایران را در انزوایی بیسابقه قرار داده است.
فرانسه و بریتانیا به شدت بر گسترش تحریمها به صادارت نفت ایران اصرار دارند و آلمان نیز از همان ابتدا آمادگی خود را برای گام برداشتن در این راه اعلام کرده است. مشکل اصلی اجرایی کردن این تحریم در هماهنگی با کشورهای جنوب اروپا است.
ناهماهنگیها
سایت اینترنتی "دیولت" در گزارش امروز خود (جمعه ۶ ژانویه ۲۰۱۲) به این موضوع پرداخته است. بنا بر این گزارش اتحادیه اروپا ۴/۴ درصد نفت خود را از ایران خریداری میکند. البته از این میزان سهم کشورهای مختلف اتحادیه متفاوت است. مثلا ایتالیا و اسپانیا ۱۲ تا ۱۴ درصد نفت نیاز خود را از ایران تامین میکنند و یونان تقریبا یک سوم آن را.
ایتالیا از تحریم اتحادیه اروپا حمایت میکند و میگوید: «یک ایران دارای سلاح هستهای نه فقط برای آمریکا که برای جهان خطرناک است». با این حال ماریو مونتی، نخست وزیر ایتالیا تاکید کرده است که بدهیهای مالی ایران به این کشور باید به شکل صادرات نفت ادامه یابد. درست همین جزییات است که اجرایی کردن تحریم نفت ایران را مشکل میکند و رایزنیها برای یافتن راههای عملی ساختن تحریم را به ذرازا میکشد. علیرغم این وزرای خارجه اتحادیه اروپا میخواهند در نشست پایان ماه ژانویه به تصمیمی قطعی برسند.
مهرداد عمادی مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا به دویچهوله میگوید که این گام دشواری برای کشورهای عضواروپا است که به هماهنگی دراین زمینه برسند. این کشورها منافع مختلف و روابطی با ایران دارند که در سطوح مختلف است. با این حال او تاکید میکند که انگیزه کافی برای این کار وجود دارد و این گام برداشته خواهد شد.
ایران چه واکنشی نشان خواهد داد؟
اما شاید مهمتر از این سوال که اروپا چه راهکاری برای تحریم پیدا خواهد کرد، این است که که ایران چگونه به رویارویی با تحریمها خواهد رفت.
ایران ابتدا تهدید کرد که تنگه هرمز را میبندد. آبراهی که مسیر عبور ۴۰ درصد از صادرات نفت جهان است. بستن این آبراه نه تنها کشورهای منطقه را به تنگنا میاندازد، بلکه بهانهای برای آغاز جنگ است.
به نظر کارشناسان ایران حداکثر قادر است تنگه هرمز را برای مدت یک هفته ببندد. اما این اقدام ایران به معنای از دست دادن هرگونه حق تردد، مالکیت و داشتن اختیار در خلیج فارس و تنگه هرمز خواهد بود.
تحریمها ایران را در موقعیت بسیار بدی قرار خواهند داد. موقعیتی که رژیم را یا به مذاکره و یا به اقدامات تلافیجویانه وادار خواهد کرد. مورد دوم بسیار محتملتر است. ایران سالها است که در شرایط بحرانی قرار دارد. بیکاری بالا، نرخ پول رسمی پایین، و نفت تنها منبع درآمد این کشور است. کاهش بخشی از این درآمد در بحبوحه بحرانی که با طرح «هدفمند کردن یارانهها» و تحریمهای قبلی آشکار شده، از آستانه تحمل حکومت ایران خارج است.
فعال کردن سازمانهای تروریستی بدون توان مالی
سلمان شیخ مدیر اندیشکده آمریکایی بروکینگ (Thinktanks Brooking) میگوید «اگر نابسامانی اقتصادی از این هم بدتر شود، حیثیت رهبری این کشور در اذهان مردم صدمه خواهد خورد. با این تحریم دور جدیدی از مناقشه با ایران شروع میشود و میتوان تصور کرد که ایران واکنشی خصمانه نشان خواهد داد. »
این واکنش خصمانه میتواند اشکال گوناگونی داشته باشد: از اقدامات نظامی در خلیج فارس گرفته تا اخلال در مبادلات تجاری در منطقه و یا از طریق سازمانهای تروریستی در لبنان یا عراق.
سلمان شیخ که به تازگی از بیروت دیدار کرده است میگوید که تنگناهای اقتصادی ایران به این کشور اجازه دست و دلبازی در لبنان را نمیدهد و مجبور شده کمکهای مالی خود به حزبالله لبنان را کاهش دهد.
او معتقد است که ایران قطعا به فشارها و تحریمهای بینالمللی واکنش نشان خواهد داد، اما بعید میداند که این واکنش در راستای ورود به مذاکراتی جدی بر سر برنامه هستهای این کشور باشد. او میگوید که جناحهایی از حکومت که معتدلتر هستند در حال حاضر دست پایین را دارند و تعیین کننده سیاست این کشور نیستند.
اگر جناحهای تندرویی که سکان سیاست ایران را در دست گرفتهاند، حاضر به تغییری در مناسبات خود با جامعه جهانی نباشند، چه چشماندازی برای ایران محتمل است؟
رهبران ایران حداقل در ظاهر نگرانی از خود نشان نمیدهند. اما مهرداد عمادی سناریوی ادامه تحریمها و گسترش آنها به تحریم نفت و بانک مرکزی در سطح اتحادیه اروپا را چنین ارزیابی میکند: ظرف مدتی کمتر از شش ماه بیش از دو میلیون نفر به بیکاران در ایران اضافه میشود. چون تقریبا تمام کارخانجات صنعتی ما خواهند خوابید. فکر میکنم ما در مدت کمتر از سه ماه ببینیم که ریال بین ۴۰ تا ۷۰ درصد ارزش خود را در مقابل یورو، دلار و فرانک سویس و ین از دست بدهد. انتظار میرود که در تهران و دیگر کلان شهرها شاهد تشکیل صفهای چندهزار نفری برای دریافت کالا باشیم که در حقیقت ما را به بدترین نوع اقتصاد جنگ باز خواهد گرداند»!
عربستان سعودی تامین کننده جای خالی ایران
در حال حاضر رایزنی با عربستان سعودی در این زمینه جریان دارد که در صورت تحریم صادرات نفت ایران، چگونه این کشور میتواند با افزایش تولید روزانه خود، جای خالی ایران را پر کند. عربستان مخالفتی با این اقدام ندارد. هرچه باشد ریاض از جمله کشورهایی است که چه به لحاظ اقتصادی، چه نظامی با ایران در رقابت است.
رقبای ایران در منطقه کم نیستند. حتی ترکیه که وزیر خارجه خود را ظاهرا برای میانجیگری میان ایران و غرب به این کشور فرستاده، به عقیده بسیاری تحلیلگران تنها به دنبال منافع خود است و نمیتوان با طناب آن به چاه رفت. این کشور نیز پیش از آن که در کنار ایران باشد، رقیب آن است. رقیبی که تا کنون توانسته از بسیاری نقاط ضعف سیاست ایران حداکثر بهره برداری را کند.
ناوی پیلای: عفو جنایتکاران در یمن مغایر حقوق بینالملل است
ناوی پیلای روز جمعه (۶ ژانویه/۱۶ دی) در بیانیهای اعلام کرد که رویدادهای یمن و پیش از هر چیز بحثهای مناقشهبرانگیز دربارهی قانون عفوی را که قرار است به زودی به پارلمان یمن ارائه شود با دقت دنبال کرده است.
وی افزود که حقوق بینالملل و سیاست سازمان ملل متحد در این موضوع کاملا روشن است و عفو اشخاصی که مسئول جرایم بینالمللی و از جمله جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت، کشتار جمعی و نقض خشن حقوق بشر هستند مجاز نیست.
خانم پیلای پیشتر نیروهای امنیتی یمن را به دلیل استفاده از گلولههای واقعی علیه تظاهرکنندگان بیسلاح مسئول دانسته و گفته بود که نباید مصونیت از پیگرد قضایی را به وسیلهی معامله برای متقاعد کردن علی عبدالله صالح برای کنارهگیری از قدرت تبدیل کرد.
پیلای در بیانیهی خود خاطر نشان ساخته است که برپایهی اطلاعاتی که گردآوری شده باید پذیرفت که بخشی از این جنایتها در دورهی انتقالی ریاست جمهوری علی عبدالله صالح صورت گرفته است و عفو کسانی که در این جرایم دست داشتهاند به معنی نقض حقوق بینالمللی است.
به گفتهی خانم پیلای هیچ قانونگزاری مجاز نیست در مواردی چنین میان اشخاصی که در حکومت یا در اپوزیسیون هستند تفاوت قائل شود.
سومالی دوم؟
در این میان اگر چه علی عبدالله صالح قدرت را رسما به معاون خود ربو منصور هادی تفویض کرده، ولی آرامش به یمن بازنگشته است.بیم تبدیل شدن یمن به یک سومالی دوم افزایش مییابد. در حالی که تظاهرات در پایتخت ادامه دارد، بخشهای شمالی این کشور شاهد نبردهای خونین فرقهای است و در بخشهای جنوبی زمزمهی جداییطلبی به گوش میرسد.
آگاهان سیاسی علت ادامهی تظاهرات در پایتخت را معامله با صالح برای مصونیت از پیگرد قضایی میدانند و معتقدند که مردم با این تصمیم موافق نیستند. آنان خواستار آن هستند که علی عبدالله صالح به خاطر دستور تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان بازداشت و محاکمه شود.
ولی ناآرامیهای یمن به این موضوع محدود نیست. در شمال این کشور در نزدیکی مرز عربستان سعودی، درگیریهایی میان گروههای شیعه و اکثریت سنی در جریان است. این منازعه از سال ۲۰۰۹ تشدید شده است. عربستان سعودی ایران را عامل تحریک شیعیان در این منطقه میداند.
همزمان شبکهی تروریستی القاعده نیز در تلاش است تا نفوذ خود را در یمن گسترش دهد. سال گذشته ستیزهجویان این شبکه موفق شدند یکی از شهرهای ایالت جنوبی آبیان را تصرف کنند. در این میان اگر چه بخشهایی از این شهر دوباره به دست نیروهای دولتی افتاده است، ولی آنان هنوز موفق نشدهاند نیروهای مسلح القاعده را در این منطقه کاملا شکست دهند.
برخی از کارشناسان معتقدند که یمن به این ترتیب به سوی فروپاشی میرود و امکان دارد به یک سومالی دوم تبدیل گردد. آنان پیشبینی میکنند که اگر جامعهی جهانی هر چه زودتر کمکهای گستردهای در اختیار یمن قرار ندهد، روند بیثباتی این کشور ژرفش خواهد یافت.
وی افزود که حقوق بینالملل و سیاست سازمان ملل متحد در این موضوع کاملا روشن است و عفو اشخاصی که مسئول جرایم بینالمللی و از جمله جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت، کشتار جمعی و نقض خشن حقوق بشر هستند مجاز نیست.
خانم پیلای پیشتر نیروهای امنیتی یمن را به دلیل استفاده از گلولههای واقعی علیه تظاهرکنندگان بیسلاح مسئول دانسته و گفته بود که نباید مصونیت از پیگرد قضایی را به وسیلهی معامله برای متقاعد کردن علی عبدالله صالح برای کنارهگیری از قدرت تبدیل کرد.
پیلای در بیانیهی خود خاطر نشان ساخته است که برپایهی اطلاعاتی که گردآوری شده باید پذیرفت که بخشی از این جنایتها در دورهی انتقالی ریاست جمهوری علی عبدالله صالح صورت گرفته است و عفو کسانی که در این جرایم دست داشتهاند به معنی نقض حقوق بینالمللی است.
به گفتهی خانم پیلای هیچ قانونگزاری مجاز نیست در مواردی چنین میان اشخاصی که در حکومت یا در اپوزیسیون هستند تفاوت قائل شود.
سومالی دوم؟
در این میان اگر چه علی عبدالله صالح قدرت را رسما به معاون خود ربو منصور هادی تفویض کرده، ولی آرامش به یمن بازنگشته است.بیم تبدیل شدن یمن به یک سومالی دوم افزایش مییابد. در حالی که تظاهرات در پایتخت ادامه دارد، بخشهای شمالی این کشور شاهد نبردهای خونین فرقهای است و در بخشهای جنوبی زمزمهی جداییطلبی به گوش میرسد.
آگاهان سیاسی علت ادامهی تظاهرات در پایتخت را معامله با صالح برای مصونیت از پیگرد قضایی میدانند و معتقدند که مردم با این تصمیم موافق نیستند. آنان خواستار آن هستند که علی عبدالله صالح به خاطر دستور تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان بازداشت و محاکمه شود.
ولی ناآرامیهای یمن به این موضوع محدود نیست. در شمال این کشور در نزدیکی مرز عربستان سعودی، درگیریهایی میان گروههای شیعه و اکثریت سنی در جریان است. این منازعه از سال ۲۰۰۹ تشدید شده است. عربستان سعودی ایران را عامل تحریک شیعیان در این منطقه میداند.
همزمان شبکهی تروریستی القاعده نیز در تلاش است تا نفوذ خود را در یمن گسترش دهد. سال گذشته ستیزهجویان این شبکه موفق شدند یکی از شهرهای ایالت جنوبی آبیان را تصرف کنند. در این میان اگر چه بخشهایی از این شهر دوباره به دست نیروهای دولتی افتاده است، ولی آنان هنوز موفق نشدهاند نیروهای مسلح القاعده را در این منطقه کاملا شکست دهند.
برخی از کارشناسان معتقدند که یمن به این ترتیب به سوی فروپاشی میرود و امکان دارد به یک سومالی دوم تبدیل گردد. آنان پیشبینی میکنند که اگر جامعهی جهانی هر چه زودتر کمکهای گستردهای در اختیار یمن قرار ندهد، روند بیثباتی این کشور ژرفش خواهد یافت.
واکنشهای متناقض به آزادی ملوانان ایرانی
وزارت دفاع ایالات متحده امریکا میگوید نیروی دریایی این کشور بعد از ظهر پنجشنبه، ۱۵ دی موفق شده یک کشتی ماهیگیری ایرانی را در دریای عرب از چنگ راهزنان دریایی آزاد کند. ناوشکن "یو اس اس کید" که در این عملیات شرکت داشته به ناوگان نیروی دریایی آمریکا در خلیجفارس و دریای عمان تعلق دارد.
آزادسازی ۱۳ ملوان ایرانی توسط نیروی دریایی آمریکا در روزهایی انجام شده که روابط دو کشور به دلیل تهدیدهای تهران به بستن تنگه هرمز پر تنشتر از پیش شده است.
خبرگزاری فارس: یک سناریوی هالیوودی
خبرگزاری فارس که به نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران منسوب است، ظهر جمعه ۱۷ دی در گزارشی آمریکا را متهم میکند که قصد دارد با یک سناریوی جدید «حضور ناو نظامی خود را در منطقه آبهای خلیج فارس توجیه کند.» خبرگزاری فارس مدعی شد «این خبر به گونهای مخابره شده که ماهیگیران ایرانی دقیقا توسط یکی از ناوهای همراه ناو "یو اس اس استنیز" آمریکا از چنگال دزدان دریایی نجات یافتهاند که چندی پیش با اخطار جمهوری اسلامی ایران خلیج فارس را ترک کرده بود.»
برخلاف ادعای این خبرگزاری "اخطار جمهوری اسلامی" پس از عزیمت این ناو هواپیمابر که برای پشتیبانی از عملیات نظامی نیروهای آمریکایی در افغانستان وارد دریای عمان شده بود انجام شد. بنابر گزارشها فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی، عبدالله صالحی به ناو هواپیمابر آمریکایی هشدار داده بود که به خلیجفارس بازنگردد. خبرگزاری فارس آمریکا را به صحنهسازی متهم کرد و نوشت، تصویرهایی که از عملیات نیروی دریایی آمریکا نشان داده شده «بیشتر شبیه به فیلمهای هالیوودی با لوکیشنهای مشخص و بازیگران خاص است.»
وزارت خارجه ایران: اقدامی انساندوستانه
واشنگتن هشدارها و تهدیدهای تهران را "نشانهی ضعف" ارزیابی کرده است. به گزارش خبرگزاری مهر جرج لیتل، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا نیز روز سه شنبه، ۱۳ دی در خصوص بازگشت ناو هواپیما بر کشورش به خلیج فارس گفته بود، حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به روال گذشته ادامه خواهد داشت.
به رغم ادعای خبرگزاری فارس رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی عصر شنبه، ۱۷ دی از اقدام نیروی دریایی آمریکا برای آزادی ملوانان ایرانی استقبال کرد. خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا از قول مهمانپرست نوشت «تلاش برای رهایی دریانوردان از محاصره دزدان دریایی سومالی اقدامی انساندوستانه بوده و همه كشورها باید چنین تلاشی برای مقابله با دزدی دریایی داشته باشند.»
«تمرین برای بستن سریع تنگه هرمز»
به گزارش ایرنا، سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران ضمن مثبت ارزیابی کردن اقدام اخیر نیروی دریایی آمریکا گفت «همه كشورها مسئولیت دارند با توجه به تواناییهای خود، برای مبارزه با دزدان دریایی تلاش كند.» خبرگزاری منسوب به سپاه چند ساعت پیش از این اظهارات ادعا کرده بود، تهدیدهای جمهوری اسلامی "آمریکا را دچار سرگردانی و تشویش روانی" و وادار به سناریوسازی برای تقویت حضور خود در منطقه کرده است.
همزمان با این موضعگیریهای ضد و نقیض، عباس کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به رزمایش دریایی سپاه در بهمن ماه گفت، این عملیات برای ارتقای توان نیروهای مسلح برنامهریزی شده تا بتوانند در صورت لزوم "در کوتاهترین زمان ممکن تنگه هرمز را ببندند." وزارت دفاع بریتانیا ضمن ناموفق خواندن تلاش ایران در این زمینه خبر از اعزام پیشرفتهترین ناو جنگی خود به خلیج فارس به منظور تامین امنیت این منطقه داده است.
آزادسازی ۱۳ ملوان ایرانی توسط نیروی دریایی آمریکا در روزهایی انجام شده که روابط دو کشور به دلیل تهدیدهای تهران به بستن تنگه هرمز پر تنشتر از پیش شده است.
خبرگزاری فارس: یک سناریوی هالیوودی
خبرگزاری فارس که به نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران منسوب است، ظهر جمعه ۱۷ دی در گزارشی آمریکا را متهم میکند که قصد دارد با یک سناریوی جدید «حضور ناو نظامی خود را در منطقه آبهای خلیج فارس توجیه کند.» خبرگزاری فارس مدعی شد «این خبر به گونهای مخابره شده که ماهیگیران ایرانی دقیقا توسط یکی از ناوهای همراه ناو "یو اس اس استنیز" آمریکا از چنگال دزدان دریایی نجات یافتهاند که چندی پیش با اخطار جمهوری اسلامی ایران خلیج فارس را ترک کرده بود.»
برخلاف ادعای این خبرگزاری "اخطار جمهوری اسلامی" پس از عزیمت این ناو هواپیمابر که برای پشتیبانی از عملیات نظامی نیروهای آمریکایی در افغانستان وارد دریای عمان شده بود انجام شد. بنابر گزارشها فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی، عبدالله صالحی به ناو هواپیمابر آمریکایی هشدار داده بود که به خلیجفارس بازنگردد. خبرگزاری فارس آمریکا را به صحنهسازی متهم کرد و نوشت، تصویرهایی که از عملیات نیروی دریایی آمریکا نشان داده شده «بیشتر شبیه به فیلمهای هالیوودی با لوکیشنهای مشخص و بازیگران خاص است.»
وزارت خارجه ایران: اقدامی انساندوستانه
واشنگتن هشدارها و تهدیدهای تهران را "نشانهی ضعف" ارزیابی کرده است. به گزارش خبرگزاری مهر جرج لیتل، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا نیز روز سه شنبه، ۱۳ دی در خصوص بازگشت ناو هواپیما بر کشورش به خلیج فارس گفته بود، حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به روال گذشته ادامه خواهد داشت.
به رغم ادعای خبرگزاری فارس رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی عصر شنبه، ۱۷ دی از اقدام نیروی دریایی آمریکا برای آزادی ملوانان ایرانی استقبال کرد. خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا از قول مهمانپرست نوشت «تلاش برای رهایی دریانوردان از محاصره دزدان دریایی سومالی اقدامی انساندوستانه بوده و همه كشورها باید چنین تلاشی برای مقابله با دزدی دریایی داشته باشند.»
«تمرین برای بستن سریع تنگه هرمز»
به گزارش ایرنا، سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران ضمن مثبت ارزیابی کردن اقدام اخیر نیروی دریایی آمریکا گفت «همه كشورها مسئولیت دارند با توجه به تواناییهای خود، برای مبارزه با دزدان دریایی تلاش كند.» خبرگزاری منسوب به سپاه چند ساعت پیش از این اظهارات ادعا کرده بود، تهدیدهای جمهوری اسلامی "آمریکا را دچار سرگردانی و تشویش روانی" و وادار به سناریوسازی برای تقویت حضور خود در منطقه کرده است.
همزمان با این موضعگیریهای ضد و نقیض، عباس کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به رزمایش دریایی سپاه در بهمن ماه گفت، این عملیات برای ارتقای توان نیروهای مسلح برنامهریزی شده تا بتوانند در صورت لزوم "در کوتاهترین زمان ممکن تنگه هرمز را ببندند." وزارت دفاع بریتانیا ضمن ناموفق خواندن تلاش ایران در این زمینه خبر از اعزام پیشرفتهترین ناو جنگی خود به خلیج فارس به منظور تامین امنیت این منطقه داده است.
تهران: نجات ملوانان ایرانی از سوی آمریکا اقدامی انساندوستانه بود
در واکنش به نجات ۱۳ ملوان ایرانی از دست دزدان دریایی از سوی نیروی دریایی آمریکا، تهران ضمن تجلیل از این اقدام آن ار عملی «انساندوستانه» دانست.
نيروی دريايی آمريکا یک روز پیش از این اعلام کرده بود، یک ناو شکن این کشور، از شناورهای اسکورت ناو هواپیمابر «یواس اس جان سی استینس» ۱۳ ملوان ایرانی را از دست دزدان دریایی نجات داده است.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا، ضمن استقبال از این اقدام، گفت: «تلاش برای رهایی دریانوردان از محاصره دزدان دریایی سومالی اقدامی انساندوستانه بوده و همه كشورها باید چنین تلاشی برای مقابله با دزدی دریایی داشته باشند.»
سخنگوی وزارت خارجه ایران افزود: «همانطور كه نیروی دریایی ایران تاكنون ملوانان سایر كشورها را از دست دزدان دریایی نجات داده است ، همه كشورها مسئولیت دارند با توجه به تواناییهایی خود، برای مبارزه با دزدان دریایی تلاش كند.»
این اقدام در بحبوحه تنش مناسبات ایران و آمریکا صورت گرفته است؛ گروه ناو هواپیمابر «جان سی استنيس» که نیروهایش ملوانان ایرانی را آزاد کردهاند، همان ناوگانی است که به تازگی و همزمان با رزمایش ایران خلیج فارس را ترک کرده بودند و ایران نیز از آنها خواسته بود دیگر به این آبها بازنگردند.
لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا، نیز با تجلیل از اقدام نیروی دریایی این کشور برای نجات ملوانان ایرانی، گفت: «مشخص شد به رغم اینکه آنها اکثرا به دنبال تحریک ما هستند، ایالات متحده، آنچنانکه باید، در اینگونه شرایط واکنشی بسیار انساندوستانه و مسئولانه از خود نشان میدهد.»
ملوانان ایرانی نزدیک به دو ماه بود که اسیر دزدان دریایی سومالیایی بودند. نجات ملوانان ایرانی در ۲۸۰ کيلومتری جنوب شرقی مسقط پايتخت عمان رخ داد.
نيروی دريايی آمريکا یک روز پیش از این اعلام کرده بود، یک ناو شکن این کشور، از شناورهای اسکورت ناو هواپیمابر «یواس اس جان سی استینس» ۱۳ ملوان ایرانی را از دست دزدان دریایی نجات داده است.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا، ضمن استقبال از این اقدام، گفت: «تلاش برای رهایی دریانوردان از محاصره دزدان دریایی سومالی اقدامی انساندوستانه بوده و همه كشورها باید چنین تلاشی برای مقابله با دزدی دریایی داشته باشند.»
سخنگوی وزارت خارجه ایران افزود: «همانطور كه نیروی دریایی ایران تاكنون ملوانان سایر كشورها را از دست دزدان دریایی نجات داده است ، همه كشورها مسئولیت دارند با توجه به تواناییهایی خود، برای مبارزه با دزدان دریایی تلاش كند.»
این اقدام در بحبوحه تنش مناسبات ایران و آمریکا صورت گرفته است؛ گروه ناو هواپیمابر «جان سی استنيس» که نیروهایش ملوانان ایرانی را آزاد کردهاند، همان ناوگانی است که به تازگی و همزمان با رزمایش ایران خلیج فارس را ترک کرده بودند و ایران نیز از آنها خواسته بود دیگر به این آبها بازنگردند.
لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا، نیز با تجلیل از اقدام نیروی دریایی این کشور برای نجات ملوانان ایرانی، گفت: «مشخص شد به رغم اینکه آنها اکثرا به دنبال تحریک ما هستند، ایالات متحده، آنچنانکه باید، در اینگونه شرایط واکنشی بسیار انساندوستانه و مسئولانه از خود نشان میدهد.»
ملوانان ایرانی نزدیک به دو ماه بود که اسیر دزدان دریایی سومالیایی بودند. نجات ملوانان ایرانی در ۲۸۰ کيلومتری جنوب شرقی مسقط پايتخت عمان رخ داد.
تشدید تلاشهای ایران برای افزایش نفوذ خود در افغانستان
خبرنگار روزنامه آمریکایی «واشینگتن پست» از کابل مینویسد که دولت ایران نگران از تداوم حضور نظامیان آمریکایی در خاک افغانستان پس از پایان ماموریت آنها در سال ۲۰۱۴ کارزاری را علیه نیروهای ارتش آمریکا در افغانستان به راه انداخته است.
به گفته برخی از سیاستمداران و کارشناسان افغان، حکومت ایران میکوشد این طور وانمود کند که همکاری فعال امنیتی بین کابل و واشینگتن برای افغانستان زیانآور است.
محورهای عمده این کارزار حکومت ایران عبارتاند از تقویت تماس با گروه طالبان، کمک مالی به برخی سیاستمداران و رسانهها و گسترش تماسهای فرهنگی با افغانستان. ایران در سالهای گذشته این اقدامات را انجام داده است، ولی اکنون همزمان با مذاکرات واشینگتن و کابل در مورد پیمان همکاریهای امنیتی بین دو کشور این اقدامات ایران شدت بیشتری پیدا کرده است.
تغییر محسوس سیاست ایران در قبال گروه طالبان همزمان شده است با تلاشهای تازه برای برقراری مذاکرات صلح بین این گروه و دولت آمریکا در قطر و همین طور تشدید تنش بین ایران و آمریکا در حوزه خلیج فارس.
راهکار ایران در مورد افغانستان با سیاست آن کشور در عراق شباهت فراوانی دارد و آن تشدید خشونت و درگیریهای مسلحانه و تشویق سیاستمداران عراقی برای مخالفت با ادامه حضور بخش اندکی از نظامیان آمریکا پس از به پایان رسیدن دوره ماموریت آنها در سال ۲۰۱۱ است.
روزنامه «واشینگتن پست» میافزاید که استقرار نظامیان آمریکایی در خاک دو همسایه شرقی و غربی ایران همواره موجب نگرانی جمهوری اسلامی بوده است و بنابراین راهکار دولت ایران در عراق و افغانستان بر این محور استوار بوده که، به گفته مقامات جمهوری اسلامی، حالت اشغال و حضور نظامیان خارجی باید هرچه زودتر پایان یابد و نیروهای امنیتی این کشورها بدون کمک آمریکا توان حفظ امنیت در این دو کشور را دارند.
سبقتالله سنجر، از سیاستمداران افغان و از مشاوران حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، با تشریح دیدگاه شخصی خود در این زمینه یادآوری میکند که حکومت ایران در سالهای اخیر از عامل قطع صادرات سوخت به افغانستان یا اخراج گسترده پناهجویان و آوارگان افغان برای اعمال فشار بر کابل استفاده کرده است.
روزنامه «واشینگتن پست» یادآوری میکند که دولت آمریکا پس از آن که نتوانست بر سر ادامه استقرار بخشی از نظامیان خود با دولت عراق به توافق برسد اکنون به حصول چنین توافقی با دولت افغانستان نیاز بیشتری دارد. در عین حال نیاز مبرم افغانستان به تداوم کمکهای مالی خارجی تا مدتی طولانی شانس موفقیت آمریکا برای قانع کردن دولت افغانستان را بیشتر کرده است.
وزارت دفاع آمریکا اعلام کرده است که خواستار تاسیس پایگاههای دائمی در افغانستان نیست، ولی در مذاکرات با حکومت افغانستان که از ماه آینده از سرگرفته خواهد شد میخواهد تداوم حضور ۱۰ تا ۳۰ هزار نفر از نظامیان خود را تضمین کند که، در صورت توافق دولت افغانستان، در پایگاههای نظامی آن کشور مستقر خواهند شد.
در همین زمینه یک دیپلمات غربی در کابل میگوید که حکومت ایران سعی کرد بر مباحث و نتایج جلسه مهم مقامات افغان که در ماه نوامبر در مورد چگونگی تداوم همکاری نظامی با آمریکا تشکیل شده بود اثر بگذارد. در مباحث حاشیهای لویه جرگه برخی مدعی شدند که بعضی از اعضای این نهاد برای حمایت از مواضع ایران به طور غیرمستقیم میلیونها دلار از تهران دریافت کردهاند.
اما در پایان این جلسه و با وجود تلاش ایران برای استفاده از تمام نفوذ خود اعضای لویه جرگه افغانستان با تنظیم راهکاری جهت همکاریهای امنیتی درازمدت با آمریکا به توافق رسیدند.
روزنامه «واشینگتن پست» میافزاید که تعجبآورترین بخش از اقدامات ایران برای توسعه نفوذ در افغانستان برقراری تماس نزدیکتر با گروه طالبان است. این در حالی است که در دوران حکومت رژیم طالبان خصومت بین دو طرف به مرز درگیریهای نظامی رسیده بود.
اکنون اعضای «شورای عالی صلح» افغانستان که مسئول میانجیگری در مذاکرات با گروه طالبان است میگویند حکومت ایران اخیرا به طالبان اجازه داده که به صورت علنی در شهرهای تهران و مشهد فعالیت کنند.
به گفته یکی از اعضای «شورای عالی صلح» افغانستان، حکومت ایران میکوشد از پیوستن گروه طالبان به مذاکرات صلح با کابل جلوگیری کند. در همین راستا ایران گروهی از اعضای طالبان را برای شرکت در کنفرانس «بیداری اسلامی» که چندی پیش در تهران برگزار شد دعوت کرد. به گفته سیاستمداران افغان، این گامی مهم در تغییر مناسبات تهران با گروه طالبان و هشدار جدی به جامعه بینالملل است.
یک سخنگوی طالبان در گفتوگو با روزنامه «واشینگتن پست» گفت که نمیتواند خبر مربوط به اعزام نمایندگان طالبان به تهران را تایید کند، ولی گروه طالبان خواستار برقراری روابط دوستانه و سازنده با تمام همسایگان افغانستان است. سفارت ایران در کابل نیز با وجود مراجعههای مکرر حاضر نشده است در این زمینه اظهار نظر کند.
مقامات سیاسی و نظامی آمریکا در کابل میگویند در مورد حضور و فعالیت طالبان در خاک ایران هیچ گزارشی دریافت نکردهاند. ولی دولت آمریکا در گذشته بارها حکومت ایران را متهم کرده که به برخی از فرماندهان طالبان اسلحه میرساند و در بحران افغانستان نقشی مخرب ایفا میکند.
به گفته برخی از سیاستمداران و کارشناسان افغان، حکومت ایران میکوشد این طور وانمود کند که همکاری فعال امنیتی بین کابل و واشینگتن برای افغانستان زیانآور است.
محورهای عمده این کارزار حکومت ایران عبارتاند از تقویت تماس با گروه طالبان، کمک مالی به برخی سیاستمداران و رسانهها و گسترش تماسهای فرهنگی با افغانستان. ایران در سالهای گذشته این اقدامات را انجام داده است، ولی اکنون همزمان با مذاکرات واشینگتن و کابل در مورد پیمان همکاریهای امنیتی بین دو کشور این اقدامات ایران شدت بیشتری پیدا کرده است.
تغییر محسوس سیاست ایران در قبال گروه طالبان همزمان شده است با تلاشهای تازه برای برقراری مذاکرات صلح بین این گروه و دولت آمریکا در قطر و همین طور تشدید تنش بین ایران و آمریکا در حوزه خلیج فارس.
راهکار ایران در مورد افغانستان با سیاست آن کشور در عراق شباهت فراوانی دارد و آن تشدید خشونت و درگیریهای مسلحانه و تشویق سیاستمداران عراقی برای مخالفت با ادامه حضور بخش اندکی از نظامیان آمریکا پس از به پایان رسیدن دوره ماموریت آنها در سال ۲۰۱۱ است.
روزنامه «واشینگتن پست» میافزاید که استقرار نظامیان آمریکایی در خاک دو همسایه شرقی و غربی ایران همواره موجب نگرانی جمهوری اسلامی بوده است و بنابراین راهکار دولت ایران در عراق و افغانستان بر این محور استوار بوده که، به گفته مقامات جمهوری اسلامی، حالت اشغال و حضور نظامیان خارجی باید هرچه زودتر پایان یابد و نیروهای امنیتی این کشورها بدون کمک آمریکا توان حفظ امنیت در این دو کشور را دارند.
سبقتالله سنجر، از سیاستمداران افغان و از مشاوران حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، با تشریح دیدگاه شخصی خود در این زمینه یادآوری میکند که حکومت ایران در سالهای اخیر از عامل قطع صادرات سوخت به افغانستان یا اخراج گسترده پناهجویان و آوارگان افغان برای اعمال فشار بر کابل استفاده کرده است.
روزنامه «واشینگتن پست» یادآوری میکند که دولت آمریکا پس از آن که نتوانست بر سر ادامه استقرار بخشی از نظامیان خود با دولت عراق به توافق برسد اکنون به حصول چنین توافقی با دولت افغانستان نیاز بیشتری دارد. در عین حال نیاز مبرم افغانستان به تداوم کمکهای مالی خارجی تا مدتی طولانی شانس موفقیت آمریکا برای قانع کردن دولت افغانستان را بیشتر کرده است.
وزارت دفاع آمریکا اعلام کرده است که خواستار تاسیس پایگاههای دائمی در افغانستان نیست، ولی در مذاکرات با حکومت افغانستان که از ماه آینده از سرگرفته خواهد شد میخواهد تداوم حضور ۱۰ تا ۳۰ هزار نفر از نظامیان خود را تضمین کند که، در صورت توافق دولت افغانستان، در پایگاههای نظامی آن کشور مستقر خواهند شد.
در همین زمینه یک دیپلمات غربی در کابل میگوید که حکومت ایران سعی کرد بر مباحث و نتایج جلسه مهم مقامات افغان که در ماه نوامبر در مورد چگونگی تداوم همکاری نظامی با آمریکا تشکیل شده بود اثر بگذارد. در مباحث حاشیهای لویه جرگه برخی مدعی شدند که بعضی از اعضای این نهاد برای حمایت از مواضع ایران به طور غیرمستقیم میلیونها دلار از تهران دریافت کردهاند.
اما در پایان این جلسه و با وجود تلاش ایران برای استفاده از تمام نفوذ خود اعضای لویه جرگه افغانستان با تنظیم راهکاری جهت همکاریهای امنیتی درازمدت با آمریکا به توافق رسیدند.
روزنامه «واشینگتن پست» میافزاید که تعجبآورترین بخش از اقدامات ایران برای توسعه نفوذ در افغانستان برقراری تماس نزدیکتر با گروه طالبان است. این در حالی است که در دوران حکومت رژیم طالبان خصومت بین دو طرف به مرز درگیریهای نظامی رسیده بود.
اکنون اعضای «شورای عالی صلح» افغانستان که مسئول میانجیگری در مذاکرات با گروه طالبان است میگویند حکومت ایران اخیرا به طالبان اجازه داده که به صورت علنی در شهرهای تهران و مشهد فعالیت کنند.
به گفته یکی از اعضای «شورای عالی صلح» افغانستان، حکومت ایران میکوشد از پیوستن گروه طالبان به مذاکرات صلح با کابل جلوگیری کند. در همین راستا ایران گروهی از اعضای طالبان را برای شرکت در کنفرانس «بیداری اسلامی» که چندی پیش در تهران برگزار شد دعوت کرد. به گفته سیاستمداران افغان، این گامی مهم در تغییر مناسبات تهران با گروه طالبان و هشدار جدی به جامعه بینالملل است.
یک سخنگوی طالبان در گفتوگو با روزنامه «واشینگتن پست» گفت که نمیتواند خبر مربوط به اعزام نمایندگان طالبان به تهران را تایید کند، ولی گروه طالبان خواستار برقراری روابط دوستانه و سازنده با تمام همسایگان افغانستان است. سفارت ایران در کابل نیز با وجود مراجعههای مکرر حاضر نشده است در این زمینه اظهار نظر کند.
مقامات سیاسی و نظامی آمریکا در کابل میگویند در مورد حضور و فعالیت طالبان در خاک ایران هیچ گزارشی دریافت نکردهاند. ولی دولت آمریکا در گذشته بارها حکومت ایران را متهم کرده که به برخی از فرماندهان طالبان اسلحه میرساند و در بحران افغانستان نقشی مخرب ایفا میکند.
احمدینژاد برای پاسخگویی به مجلس فراخوانده شد
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس میگوید که محمود احمدینژاد برای پاسخگویی به سوالات برخی از نمایندگان به مجلس فرا خوانده شده است. به گفته احمد توکلی، یکی از این سوالات در ارتباط با سفرهای خارجی اسفندیار رحیم مشایی است.
به گزارش خبرگزاری نیمهرسمی فارس، علاءالدین بروجردی روز شنبه اعلام کرد که رئیس جمهوری اسلامی ایران به منظور پاسخ به سوالات جمعی از نمایندگان و در راستای بررسی طرح سوال از رئیس جمهور، روز سهشنبه، ۲۰ دیماه، به کمیسیون امنیت ملی مجلس دعوت شده است.
در همین زمینه احمد توکلی، نماینده اصولگرای مجلس، میگوید شفافسازی در مورد نزدیک به صد سفر خارجی اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد، از جمله سوالاتی است که از سوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی مطرح خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، نماینده مردم تهران ۱۶ دیماه در مشهد گفت: «در مدت پنج سال، آقای مشایی ۹۶ سفر خارجی داشتهاند و اکنون این سوال مطرح است که آقای مشایی کجا رفت، چرا به این سفرها رفت و اینکه چه ضرورتی برای این تعداد سفر خارجی برای رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور وجود داشته است.»
آقای توکلی همچنین با اشاره به دیدار آقای مشایی با سفیر اسبق اسرائیل در یکی از این سفرها ضمن سوال در مورد ماهیت این سفر گفت: «مطابق قانون باید در دیدارهای خارجی نماینده وزارت امور خارجه برای ارائه صورتجلسه حضور داشته باشد، اما در سفرهای آقای مشایی... چرا نماینده وزارت خارجه... حضور نداشته است؟»
فراخوانی محمود احمدینژاد به مجلس شورای اسلامی در حالی صورت گرفته است که بنا بر اعلام دفتر محمود احمدینژاد، وی از روز یکشنبه، در یک سفر دورهای عازم کشورهای آمریکای لاتین میشود.
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در این خصوص تأکید کرده است که «لزوما نیازی به حضور شخص رئیس جمهور در کمیسیون نیست» و نماینده وی که میتواند از معاونین یا وزرای کابینه آقای احمدینژاد باشد، میتواند برای پاسخگویی در کمیسیون امنیت ملی حاضر شود.
طرح سوال از رئیس جمهور که از سال ۸۹ بارها مطرح شده است، در نیمه اردیبهشتماه سال جاری بار دیگر پس از آن که به امضای ۹۰ نماینده رسید، به جریان افتاد.
با این حال به مرور زمان خبرگزاریها اعلام کردند که برخی از نمایندگان امضاهای خود را پس گرفته و به همین دلیل تعداد امضاها به کمتر از حد نصاب لازم رسیده است.
این بار اما عبدالجبار کرمی، عضو کمیته طرح سوال از رئیس جمهور، میگوید این بار «بعید است کسی امضایش را پس بگیرد».
به گزارش وبسایت خبری تابناک، نماینده مردم سنندج روز شنبه در این خصوص گفت: «ما اعلام کردیم اگر کسی امضایش را پس بگیرد، اسم او را در رسانهها اعلام میکنیم.»
به گزارش فارس، طرح سؤال از رئیس جمهور پیشتر با ۱۰ محور با ۷۹ امضا تقدیم هیئت رئیسه مجلس شد و این هیئت نیز طرح مذکور را برای بررسی به کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی، برنامه و بودجه، عمران، اقتصاد، اصل ۹۰ و فرهنگی ارجاع داد.
به گزارش خبرگزاری نیمهرسمی فارس، علاءالدین بروجردی روز شنبه اعلام کرد که رئیس جمهوری اسلامی ایران به منظور پاسخ به سوالات جمعی از نمایندگان و در راستای بررسی طرح سوال از رئیس جمهور، روز سهشنبه، ۲۰ دیماه، به کمیسیون امنیت ملی مجلس دعوت شده است.
در همین زمینه احمد توکلی، نماینده اصولگرای مجلس، میگوید شفافسازی در مورد نزدیک به صد سفر خارجی اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد، از جمله سوالاتی است که از سوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی مطرح خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، نماینده مردم تهران ۱۶ دیماه در مشهد گفت: «در مدت پنج سال، آقای مشایی ۹۶ سفر خارجی داشتهاند و اکنون این سوال مطرح است که آقای مشایی کجا رفت، چرا به این سفرها رفت و اینکه چه ضرورتی برای این تعداد سفر خارجی برای رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور وجود داشته است.»
آقای توکلی همچنین با اشاره به دیدار آقای مشایی با سفیر اسبق اسرائیل در یکی از این سفرها ضمن سوال در مورد ماهیت این سفر گفت: «مطابق قانون باید در دیدارهای خارجی نماینده وزارت امور خارجه برای ارائه صورتجلسه حضور داشته باشد، اما در سفرهای آقای مشایی... چرا نماینده وزارت خارجه... حضور نداشته است؟»
فراخوانی محمود احمدینژاد به مجلس شورای اسلامی در حالی صورت گرفته است که بنا بر اعلام دفتر محمود احمدینژاد، وی از روز یکشنبه، در یک سفر دورهای عازم کشورهای آمریکای لاتین میشود.
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در این خصوص تأکید کرده است که «لزوما نیازی به حضور شخص رئیس جمهور در کمیسیون نیست» و نماینده وی که میتواند از معاونین یا وزرای کابینه آقای احمدینژاد باشد، میتواند برای پاسخگویی در کمیسیون امنیت ملی حاضر شود.
طرح سوال از رئیس جمهور که از سال ۸۹ بارها مطرح شده است، در نیمه اردیبهشتماه سال جاری بار دیگر پس از آن که به امضای ۹۰ نماینده رسید، به جریان افتاد.
با این حال به مرور زمان خبرگزاریها اعلام کردند که برخی از نمایندگان امضاهای خود را پس گرفته و به همین دلیل تعداد امضاها به کمتر از حد نصاب لازم رسیده است.
این بار اما عبدالجبار کرمی، عضو کمیته طرح سوال از رئیس جمهور، میگوید این بار «بعید است کسی امضایش را پس بگیرد».
به گزارش وبسایت خبری تابناک، نماینده مردم سنندج روز شنبه در این خصوص گفت: «ما اعلام کردیم اگر کسی امضایش را پس بگیرد، اسم او را در رسانهها اعلام میکنیم.»
به گزارش فارس، طرح سؤال از رئیس جمهور پیشتر با ۱۰ محور با ۷۹ امضا تقدیم هیئت رئیسه مجلس شد و این هیئت نیز طرح مذکور را برای بررسی به کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی، برنامه و بودجه، عمران، اقتصاد، اصل ۹۰ و فرهنگی ارجاع داد.
مخالفت شماری از نمایندگان کنگره آمریکا با طرح انتقال زندانیان طالبان
شماری از اعضای کنگره آمریکا در حالی مخالفت خود با برنامه انتقال زندانیان گروه طالبان از زندان گوانتانامو را ابراز کرده اند که یک مقام آمریکایی گفته است تا هنوز بررسی این موضوع آغاز نشده است.
گزارشهای توافق احتمالی آمریکا با انتقال شماری از زندانیان طالبان از زندان گوانتانامو در چارچوب تماسهای این کشور با گروه طالبان در هفته های گذشته منتشر شده بود که بر مبنای آن، این انتقال گامی در راستای اعتماد سازی میان طرفهای درگیر محسوب می گردد.
خبرگزاری رویترز از قول منابع کاخ سفید گزارش میدهد که بررسی رسمی چگونگی انتقال زندانیان طالبان، تا کنون در کنگره آمریکا آغاز نشده است. بگفته این منابع، این بررسی یک ماه را دربر خواهد گرفت.
این در حالیست که گفته میشود شماری از نمایندگان کنگره آمریکا، مخالفت خود را با طرح انتقال این زندانیان، از جمله ملا فضل، که یکی از "زندانیان خطرناک" گوانتانامو محسوب میشود، ابراز کرده اند.
بگزارش خبرگزاری رویترز، این نمایندگان در نامه های محرمانه به دولت آمریکا از این طرح انتقاد کرده اند و یکی از آنان گفته است دشوار خواهد بود اگر تصور گردد که با «فرستادن افراد خطرناک به جاهای خطرناک»، زمینه برای صلح فراهم خواهد شد.
این منبع همچنان گفته است نگرانی دیگر این است که این زندانیان به کجا انتقال خواهند یافت زیرا در زندان های افغانستان مشکلات امنیتی وجود دارد و اگر این افراد به آنجا منتقل گردند هیچ تضمینی وجود ندارد که آنان به صحنه جنگ باز نگردند.
در هفته های گذشته دولت افغانستان در حالی خواستار انتقال زندانیان طالبان از زندان گوانتانامو به این کشور شده بود که گفته می شد آمریکا این زندانیان را احتمالا به قطر منتقل خواهد کرد.
بر مبنای قوانین آمریکا، در گام نخست، باید کنگره آمریکا برای انتقال این زندانیان تصمیم بگیرد و در گام بعدی وزارتهای دفاع و خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا باید اطمینان حاصل کنند که کشور هایی که این زندانیان به آنجا منتقل می شوند نباید در فهرست حامیان تروریسم قرار داشته باشند.
این کشور ها باید همچنان تضمین کنند که زندانیان رها شده هیچ تهدیدی را متوجه آمریکا نخواهند ساخت.
نجات جان سیزده ملوان ایرانی توسط ناو آمریکائی
نیروهای دریائی آمریکا درجریان درگیری با یک گروه ازدزدان دریائی، جان سیزده تن ازملوانان ایرانی را نجات دادند. به گزارش منابع خبری، یک قایق ماهیگری ایرانی که روزجمعه درآب های نزدیک به سومالی مورد حملۀ دزدان دریائی قرارگرفته بود، ازکشتی های نزدیک به محل حادثه درخواست کمک کرد.
گزارش حاکی است که یک هلی کوپترنیروی دریائی آمریکا ازناوهواپیما بر"جان سی استنیس"* با دریافت پیام امدادخواهی، به سوی قایق ایرانی حرکت کرده و کشتی ماهیگیران ایرانی را که باپرچم جمهوری اسلامی درحرکت بود ازدست دزدان دریائی نجات داد.
بنا براین گزارش، نیروهای آمریکائی پس ورود به منطقه بدون کمترین مقاومتی ازسوی دزدان دریائی وارد کشتی ایرانی شده و علاوه برآزاد سازی ملوانان ایرانی پانزده تن از دزدان دریائی را بازداشت می کنند.
براساس این گزارش، ملوانان ایرانی گفته اند که این کشتی ازیک ماه پیش توسط دزدان دریائی ربوده شده وازآن برای عملیات راهزنی بعدی استفاده می شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این رویداد در دویست و هشتاد کیلومتری شرقی مسقط پایتخت عُمان اتفاق افتاده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، مطبوعات ایرانی درمورد این حادثه گزارش های چندانی منتشرنکرد ه اند.بنا براین گزارش، نیروهای آمریکائی پس ورود به منطقه بدون کمترین مقاومتی ازسوی دزدان دریائی وارد کشتی ایرانی شده و علاوه برآزاد سازی ملوانان ایرانی پانزده تن از دزدان دریائی را بازداشت می کنند.
براساس این گزارش، ملوانان ایرانی گفته اند که این کشتی ازیک ماه پیش توسط دزدان دریائی ربوده شده وازآن برای عملیات راهزنی بعدی استفاده می شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این رویداد در دویست و هشتاد کیلومتری شرقی مسقط پایتخت عُمان اتفاق افتاده است.
ایرنا با انتشارگزارش کوتاهی دراین مورد می نویسد: «یک ناو آمریکائی مدعی شده است که سیزده ملوان ایرانی را ازدست دزدان دریائی نجات داده است».
این خبرگزاری یادآوری می کند که ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی این خبررا تائید نکرده است؛ با این حال به
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی درگفت و گوئی با تلویزیون عربی متعلق به جمهوری اسلامی ایران، "العالم"، از نجات جان ملوانان ایرانی ابراز خشنودی کرده وآنرا یک اقدام «بشردوستانه» و مثبت توصیف نموده؛ به گفتۀ وی «همه کشورها باید چنین رفتاری داشته باشند
این خبرگزاری یادآوری می کند که ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی این خبررا تائید نکرده است؛ با این حال به
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی درگفت و گوئی با تلویزیون عربی متعلق به جمهوری اسلامی ایران، "العالم"، از نجات جان ملوانان ایرانی ابراز خشنودی کرده وآنرا یک اقدام «بشردوستانه» و مثبت توصیف نموده؛ به گفتۀ وی «همه کشورها باید چنین رفتاری داشته باشند
* John C. Stennis
اتحادیه اروپا هم به دنبال اینترنت پاک!
در همین ایام پایانی سال میلادی در اتحادیه اروپا سندی به تصویب رسید که بالقوه میتواند تبعات زیادی را برای آزادیهای استفاده از مطالب و محتویات موجود در اینترنت بهدنبال داشته باشد.
هدف از این طرح ایجاد اینترنتی عاری ازمطالب تروریستی، پورنوگرافی کودکان، خشونت علیه حیوانات و... است. نویسنده که نتیجه تلاش حکومتی و دولتی برای حاکمیت اخلاق به روش های پلیسی را با تمام وجود حس کرده است و مانند بسیاری از ایرانیان دارای تجربه عملی در حس فیلتر محتوی از بالا حتی برای اهداف عالیاست که در نهایت تنها به محدود کردن آزادیهای فردی و عدم حصول به آن هدف اولیه دارد، به شدت با این طرح مخالف است .
بهترین سیاست برای کنترل محتوی نه گزینشی کردن آن بلکه بالا بردن آگاهیهای سیاسی و اجتماعی کاربران است. آیا اتحادیه اروپا در صورت اجرایی شدن این طرح میتواند به دولتهایی نظیر ایران یا چین در مورد اعمال سیاست های مشابه ایراد بگیرد؟
در غوغایی خبری که درباره اینترانت ملی برپا شد که ریشه در اطلاع رسانی نادرست اولیه و عدم اطلاع فنی خوانندگان غیرتخصصی داشت، کمتر اشارهای به بی معنی بودن اینترنت پاک بود که ظاهرا در ایران نیز طرفداران بیشمار دارد و تنها به مجری آن و آنچه را که ایشان ناپاک می داند معترضند!
ایجاد اجباری جامعه اخلاقی و مدینه فاضله چه در دنیای حقیقی و چه مجازی تنها به دیکتاتوری میانجامد.
اعتراض یک شاعر «حزباللهی» به سانسور حرفهایش در خبرگزاری فارس
علیمحمد مؤدب، شاعر حزباللهی و حکومتی، به سانسور حرفهایش در خبرگزاری فارس اعتراض کرده و گفته است: «میخواهند شبیه خودشان باشی و حرف خودشان را بی کم و کاست از دهان تو بشنوند! هیچگونه اختلاف نظر را نه درک میکنند و نه تحمل!»
چند وقتی است که خبرگزاری فارس تلاش میکند دفتر شعر جوان را که یک نهاد تقریبا مستقل از دولت است، از چنگ صاحبانش در آورد و منحل کند.
به همین دلیل این خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران، این روزها گزارشها و خبرهایی را علیه دفتر شعر جوان منتشر میکند.
همچنین فارس در حال مصاحبه با شاعران درباره عملکرد این دفتر شعر است و میخواهد وانمود کند که اغلب شاعران همنظرش هستند.
اما حالا که خبرگزاری فارس سراغ علیمحمد مؤدب، یک شاعر حزباللهی و همسو با مواضع جمهوری اسلامی رفته، حرفهایی را شنیده که زیاد به مذاق این خبرگزاری خوش نیامده است.
این خبرگزاری مصاحبه این شاعر حزباللهی را سانسور کرده که اعتراض او را در پی داشته است.
مؤدب در وبلاگ خود نوشته است: «از خبرگزاری فارس دلگیرم. خستهام. خستهام از آدمهایی که آدم را چنان که هست نمیخواهند، و میخواهند شبیه خودشان باشی و حرف خودشان را بی کم و کاست از دهان تو بشنوند! هیچگونه اختلاف نظر را نه درک میکنند و نه تحمل! اولویت تو باید همان اولویتی باشد که فلان دبیر خبر تشخیص داده است، و نظر تو باید نظر آدمی باشد که با ذهنیت روزنامه دیواری دبیرستان در یک رسانه مطرح فعالیت میکند.»
این شاعر که هر سال در جلسه شعر رهبر جمهوری اسلامی شرکت میکند، ادامه داده است: «به چه حقی در یک متن مکتوب بدون اطلاع من دست میبری برادرم؟ حرف در هر صورتی ساختاری دارد که اگر در چینشش دست بردی دیگر آن حرف نیست! دریغا که شغل برخی بازی با کلمات است، آن هم بازی با کلمات دیگران! اینکه من در برخی موضوعات با شما همنظر باشم برای شما حق ایجاد نمیکند که بخواهی در تمام موضوعات با شما موافق باشم! اینها به نظرم نیاز به توضیح ندارند!»
این شاعر حزباللهی که علیه اعتراضات مردمی پس از انتخابات 88 نیز شعر سروده، در اعتراض به خبرگزاری فارس اضافه کرده است: «اشکال خیلی از خبرگزاریهای این طرفی و آن طرفی این است که میخواهند همه را شبیه هم و همنظر با هم نشان بدهند و طبیعی است که خندهدار است، در دعوایی که بیست نفر حرف زدهاند خندهدار است که همه یک حرف را تکرار کنند و از حیث حرفهای هم برای مخاطب جذابیت ندارد اگر این طور بشود. من نمیخواهم مثل آن کسی حرف بزنم که خودش از نردبان خانهای که به شیشهاش سنگ میزند بالا آمده است! خیلی از بحثهای تلویزیونی هم که به اصلاح مخاطب را نمیگیرد به همین دلیل نمیگیرد! قطعا سیاسی کاری شاعران بد است اما بدتر آن است که سیاسیها از ادبیات سوء استفاده کنند.»
اعتراض این شاعر حزباللهی به سانسور در خبرگزاری فارس، در حالی صورت میگیرد که هفته پیش نیز محمد البرادعی این خبرگزاری را دروغگو خوانده بود.
دفاع جانانه «الف» از حسین درخشان؛ او را آزاد کنید
وبسایت محافظهکار «الف» که متعلق به احمد توکلی نماینده مجلس است، در مطلبی به بهانه رفتار اپوزیسیون با «محمد نوریزاد»، به تجلیل از «حسین درخشان» وبلاگنویس زندانی پرداخته و خواستار آزادی و دانستن «قدر» او شده است. این وب سایت همچنین خبر از دستور رهبر ایران برای بررسی پرونده درخشان داده است.
در این مطلب به قلم شهاب اسفندیاری ضمن متهم کردن «نوریزاد» به رانتخوری درباره او نوشته شده است: «نوریزاد توضیح دهد که چگونه توانست برای اولین بار در تاریخ تلویزیون ایران یک به اصطلاح «سریال تاریخی» را با پولی که معلوم نبود از کجا آمده شخصا بسازد و بعد به مبلغی گزاف به تلویزیون بفروشد؟ مگر «رانت» شاخ و دم دارد؟ و از آنجا که یکی از شروط توبه آن است که «گوشت»های حاصله آب شود، طبعا ایشان باید سریعا نسبت به بازگردان اموال و املاکی که از طریق این «رانتها» بدست آوردهاند اقدام کند.»
در ادامه یادداشتنویس الف به درخشان میپردازد و مینویسد: «جوانی که از او سخن میگوییم در خانوادهای اصیل و با گرایشهای مذهبی و انقلابیزاده شد. عموی او از شهدای انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی بود. اذان را در گوش او شهید بهشتی خوانده بود و خطبهی عقد او را حضرت آیت الله خامنهای خوانده بودند. در جوانی اهل هیأت و مسجد بود و همچون بسیاری از هم نسلان ما مرید شهید آوینی. جوانی باهوش و آشنا به فناوریهای رسانهای جدید و نیز اهل قلم بود. امواج دوم خرداد، او را با خود برد. عاقبت جلای وطن کرد و از اصل خود دور افتاد. در آن سالهای دوری، مدتی از قلم و دانش فنی خود به ناحق و در راه باطل استفاده کرد. از سرِ بلندپروازی و ماجراجویی به سفرهایی رفت که نباید. اما از چند سال قبل، به تدریج نشانههایی از تغییر دیدگاهها و مواضع در او مشاهده شد. غرب را از نزدیک لمس کرد و در دانشگاهش با افکار روشنفکران ضد استعماری و ضد امپریالیسم آشنا شده بود. آلودگیهای مالی و وابستگی برخی مدعیان روشنفکری و اصلاح طلبی به محافل قدرت غربی را از نزدیک مشاهده کرده بود. رفته رفته کارش به جدال قلمی و ستیز رسانهای با اپوزیسیون خارجنشین کشید. اطلاعات مهمی از وابستگیهای آنها را افشا کرد.»
الف در ادامه ضمن اشاره به اینکه درخشان آیت الله خمینی را به عنوان قهرمان خود معرفی کرده، آورده است: «درخشان در وبلاگ خود نیز رسما به خطاها و لغزشهایی که در گذشته داشت اذعان کرد. گفت که قصد بازگشت به کشور دارد و آماده است که به خاطر برخی اعمال گذشتهاش در محاکم جمهوری اسلامی هم محاکمه و مجازات شود.»
این وبسایت اصولگرا در ادامه مطلب خواستار آزادی حسین درخشان و استفاده از استعدادهای او شده است که در این سه سال به هدر رفته است.
اسفندیاری در انتهای نوشتار خود از دستور رهبر ایران برای بررسی پرونده درخشان خبر میدهد و میگوید: «صاحب این قلم به اتفاق تنی چند از فعالین فرهنگی، دانشگاهی و رسانهای، چندی قبل نامهای به محضر رهبر معظم انقلاب نوشتیم و ضمن بیان دیدگاه خود درباره سوابق «حسین درخشان» و وضعیت او، درخواست کردیم که او مشمول رأفت و رحمت اسلامی قرار گیرد. بر اساس شنیدهها معظم له در پی این نامه دستوری جهت بررسی صادر فرمودهاند. این خبر ما را امیدوار کرد. چشم به راه اعیاد ربیع الاول هستیم.»
نگرانی جمهوری اسلامی از خرید و فروش پنهانی داروهای جنسی در ایران
جمهوری اسلامی که چندی پیش محدودیتهایی را برای فروش داروهای جنسی در داروخانههای سراسر ایران وضع کرده بود، به تازگی دو انبار بزرگ این نوع داروها را در کرج ضبط کرده است.
رييس پليس فضاي توليد و تبادل اطلاعات استان البرز(کرج) از پلمپ دو انبار بزرگ نگهداري داروهای جنسی و دستگيري فروشنده این داروها خبر داده است.
این فروشنده داروهای جنسی با استفاده از خطوط متعدد ايرانسل اقدام به جذب مشتري میكرد و پس از آن شماره حسابهاي متعلق به غير را در اختيار خريداران قرار ميداد.
محدودیتهایی که جمهوری اسلامی بر سر تبلیغات و فروش داروهای جنسی در ایران قرار داده است، مردم را به خرید و فروش پنهانی این نوع داروها متمایل کرده است.
یکی از مراکز اصلی خرید و فروش پنهانی داروهای جنسی در ایران، خیابان ناصرخسرو تهران است.
وزارت ارشاد تبليغ كالاهاي جنسي در داروخانهها را منع کرده که با بازتاب بینالمللی مواجه شد.
همچنین چندی پیش خبری منتشر شد که نشان میداد یکی از کالاهای مورد علاقه حجاج در سفر به مکه، داروهای جنسی است.
رئیس کل دادگستری استان خوزستان خبر داد:
تا ۱۰ سال آینده همه پرونده خواهند داشت!
محمدباقر الفت٬ رئیس کل دادگستری استان خوزستان هشدار داد در صورت ادامه روند افزایش جرائم٬ در ۱۰ سال آینده هر ایرانی یک پرونده قضائی خواهد داشت.
به گزارش روز شنبه (۱۷ دی) ایسنا٬ آقای الفت در نخستین جلسه شورای پیشگیری از وقوع جرم استان خوزستان گفته تا پایان امسال آمار پروندههای قضائی به ۱۵ میلیون خواهد رسید.
به گفته رئیس کل دادگستری استان خوزستان این حجم از پرونده «به معنای آن است که دستکم ۳۰ میلیون نفر درگیر موضوعات قضایی و در معرض رفتارهای ناهنجار دیگر هستند.»
وی افزوده است: «جرم مثل سرطان جامعه را در برگرفته و خفه میکند و هر اندازه در امر پیشگیری تعلل کنیم، جامعه بیشتر به سمت اضمحلال میرود.»
محمدباقر الفت در ادامه سخنان خود از افزایش سالانه ۱۵ تا ۳۰ درصدی جرایم در ایران خبر داده و هشدار داده است: «اگر در راستای پیشگیری از جرایم اقدام مناسبی صورت نگیرد، این نرخ در سالهای آینده افزایش خواهد داشت.»
اردیبهشت امسال نیز محمدباقر ذوالقدر، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه از رشد فزاینده جرم در جامعه خبر داده و بر ضرورت پیشگیری از وقوع جرائم در ایران تاکید کرده بود.
علیرضا جمشیدی سخنگوی پیشین قوه قضائیه نیز اردیبهشت سال ۱۳۸۸ گفته بود حجم پروندههای قضایی در ایران بیشتر از چین است.
۲۵ آبان ماه سال ۱۳۸۷ هم عباسعلی علیزاده معاون وقت قوه قضائیه اعلام کرده بود از هر هشت ایرانی، یک نفر دارای پرونده قضایی است.
بنا بر گفته آقای علیزاده، به طور میانگین سالانه ۱۸ میلیون ایرانی درگیر مسائل قضائی میشوند.
به گزارش روز شنبه (۱۷ دی) ایسنا٬ آقای الفت در نخستین جلسه شورای پیشگیری از وقوع جرم استان خوزستان گفته تا پایان امسال آمار پروندههای قضائی به ۱۵ میلیون خواهد رسید.
به گفته رئیس کل دادگستری استان خوزستان این حجم از پرونده «به معنای آن است که دستکم ۳۰ میلیون نفر درگیر موضوعات قضایی و در معرض رفتارهای ناهنجار دیگر هستند.»
وی افزوده است: «جرم مثل سرطان جامعه را در برگرفته و خفه میکند و هر اندازه در امر پیشگیری تعلل کنیم، جامعه بیشتر به سمت اضمحلال میرود.»
محمدباقر الفت در ادامه سخنان خود از افزایش سالانه ۱۵ تا ۳۰ درصدی جرایم در ایران خبر داده و هشدار داده است: «اگر در راستای پیشگیری از جرایم اقدام مناسبی صورت نگیرد، این نرخ در سالهای آینده افزایش خواهد داشت.»
اردیبهشت امسال نیز محمدباقر ذوالقدر، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه از رشد فزاینده جرم در جامعه خبر داده و بر ضرورت پیشگیری از وقوع جرائم در ایران تاکید کرده بود.
علیرضا جمشیدی سخنگوی پیشین قوه قضائیه نیز اردیبهشت سال ۱۳۸۸ گفته بود حجم پروندههای قضایی در ایران بیشتر از چین است.
۲۵ آبان ماه سال ۱۳۸۷ هم عباسعلی علیزاده معاون وقت قوه قضائیه اعلام کرده بود از هر هشت ایرانی، یک نفر دارای پرونده قضایی است.
بنا بر گفته آقای علیزاده، به طور میانگین سالانه ۱۸ میلیون ایرانی درگیر مسائل قضائی میشوند.
وحید یامینپور٬ مجری سابق صدا و سیما:
«فتنه ۸۸» را صدا و سیما راهاندازی و مدیریت کرد
وحید یامینپور٬ مجری سابق صدا و سیما میگوید این سازمان عامل و ادارهکننده «فتنه ۸۸» بوده٬ مدیران آن «بیعرضه» هستند و نیروهای حزبالله از پخش برنامه ورزشی ۹۰ «ناراحتند.»
به گزارش روز شنبه (۱۷ دی) سایت نوپای «کاشف نیوز» آقای یامینپور این مطالب را چندی پیش در جمع گروهی از دانشجویان بیان کرده است.
به نوشته این سایت٬ یامینپور در جمع دانشجویان گفته که «فراماسونها» در صدا و سیما نفوذ کردهاند و عامل حذف وی از این سازمان شدهاند.
وحید یامینپور مجری برنامه جنجالی «دیروز، امروز، فردا» بود که پس از مدتی پخش این برنامه متوقف و مجری آن نیز ممنوعالتصویر شد.
از زمان اخراج وی از صدا و سیما٬ وی اظهارات تند و تیزی علیه مقامها٬ برنامهها و سیاستهای این سازمان مطرح کرده که تندترین آنها متنی است که سایت «کاشف نیوز» به نقل از وی منتشر کرده است.
یامینپور در بخش دیگری از سخنان خود گفته است ۷۵ تا ۸۰ درصد کارمندان صدا و سیما در انتخابات سال ۸۸ به میرحسین موسوی رای داده بودند که نشان میدهد بدنه این سازمان را «بالا شهریها» تشکیل دادهاند.
وی همچنین گفته که صدا و سیما در ترویج «سکولاریسم» در جامعه فعالیت میکند و برای ساکت کردن منتقدان خود به اهدای «سکه و پول» روی آورده است.
نیروی حزباللهی و ارزشی سالهاست از سیاستها و برنامههای صدا و سیما انتقاد کرده و خواستار تجدیدنظر در جهتگیریهای این سازمان در برنامهسازیها و ساخت سریالها هستند.
بیانیه ۹ سینماگر برجسته در مورد خانه سینما : ماهی این آب گلآلود کجاست؟
سحام نیوز: ۹ نفر از سینماگران شاخص سینمای ایران درباره اتفاقات اخیر رخ داده در خانه سینما بیانیهای منتشر کردند.
به گزارش سحام و به نقل از خبرآنلاین، این بیانیه به امضای مجید مجیدی، منوچهر محمدی، کمال تبریزی، محمدرضا هنرمند، ابراهیم حاتمیکیا، مجتبی راعی، حسن برزیده، سیدرضا میرکریمی و احمدرضا درویش رسیده است.
متن بیانیه به این شرح است:
یا حافظ یا رافع
ماهی این آب گلآلود کجاست؟
عقل و عقلاء که حیرانند.
قانون و قانوندانان هم که تایید نمیکنند.
مصلحت این ایام سخت هم که اقتضاء نمیکند.
با شان و فرهنگ هم که تناسبی ندارد.
پس چرا این فرمان چند خطی «انحلال»، چنین آشوبی بپا کرده است؟
عزیزان؛ ما یقین کردیم که این میل مرموز، قصدی جز بالا بردن هزینه برای نظام اسلامی ندارد.
این آب گلآلود شده، حاصل طراحی مهندسانی است که با وعده ریلگذاری سینمای آرمانی، ریل قطارِ شتابانِ سینما را بیهراس از واژگونی برمیچینند.
آیا سه سال سکانداری سینما نتیجهاش چنین افتخاریست که مقام محترم وزارت فرهنگ در مقابل دیدگان مردم، با لحنی امنیتی خبر از کشف و ضبط و توقیف خانهای را بدهد که دو دهه مامن اهالی سینما بوده است؟
آیا در این مدت بقیه ارکان نظام خواب بودهاند؟
آقای وزیر اشتباه نشستهاید. اینجا عرصه فرهنگ است و این خانه چند روزی میزبان شماست. براستی این ادب مهمانی را از کجا آوردهاید؟
سخن ما نه خانه سینماست و نه عملکرد آن، که هر چه هست از همه ماست؛ ولی اگر ذرهای انصاف و معرفت باشد، میداند که غالب این سینمای نجیب، مولود فرزندان نهضتی است که در پاسداری آن جان و مال و آبرو گذاشتهاند و حاضر نیستند تن به اراده نامیمون و فراقانونی بدهند که هدفش سرکوب استقلال و حریت کسانی است که خود را ملتزم به ارزشهای آرمانی نظام و قانون اساسی میدانند.
باشد که بزرگان و دلسوزان کشور بشنوند و چارهای بیندیشند.
فتوکل علی الله
هفدهم دی ماه یکهزار و سیصد و نود
مجید مجیدی، منوچهر محمدی، کمال تبریزی، محمدرضا هنرمند، ابراهیم حاتمیکیا، مجتبی راعی، حسن برزیده، سیدرضا میرکریمی و احمدرضا درویش.
به گزارش سحام و به نقل از خبرآنلاین، این بیانیه به امضای مجید مجیدی، منوچهر محمدی، کمال تبریزی، محمدرضا هنرمند، ابراهیم حاتمیکیا، مجتبی راعی، حسن برزیده، سیدرضا میرکریمی و احمدرضا درویش رسیده است.
متن بیانیه به این شرح است:
یا حافظ یا رافع
ماهی این آب گلآلود کجاست؟
عقل و عقلاء که حیرانند.
قانون و قانوندانان هم که تایید نمیکنند.
مصلحت این ایام سخت هم که اقتضاء نمیکند.
با شان و فرهنگ هم که تناسبی ندارد.
پس چرا این فرمان چند خطی «انحلال»، چنین آشوبی بپا کرده است؟
عزیزان؛ ما یقین کردیم که این میل مرموز، قصدی جز بالا بردن هزینه برای نظام اسلامی ندارد.
این آب گلآلود شده، حاصل طراحی مهندسانی است که با وعده ریلگذاری سینمای آرمانی، ریل قطارِ شتابانِ سینما را بیهراس از واژگونی برمیچینند.
آیا سه سال سکانداری سینما نتیجهاش چنین افتخاریست که مقام محترم وزارت فرهنگ در مقابل دیدگان مردم، با لحنی امنیتی خبر از کشف و ضبط و توقیف خانهای را بدهد که دو دهه مامن اهالی سینما بوده است؟
آیا در این مدت بقیه ارکان نظام خواب بودهاند؟
آقای وزیر اشتباه نشستهاید. اینجا عرصه فرهنگ است و این خانه چند روزی میزبان شماست. براستی این ادب مهمانی را از کجا آوردهاید؟
سخن ما نه خانه سینماست و نه عملکرد آن، که هر چه هست از همه ماست؛ ولی اگر ذرهای انصاف و معرفت باشد، میداند که غالب این سینمای نجیب، مولود فرزندان نهضتی است که در پاسداری آن جان و مال و آبرو گذاشتهاند و حاضر نیستند تن به اراده نامیمون و فراقانونی بدهند که هدفش سرکوب استقلال و حریت کسانی است که خود را ملتزم به ارزشهای آرمانی نظام و قانون اساسی میدانند.
باشد که بزرگان و دلسوزان کشور بشنوند و چارهای بیندیشند.
فتوکل علی الله
هفدهم دی ماه یکهزار و سیصد و نود
مجید مجیدی، منوچهر محمدی، کمال تبریزی، محمدرضا هنرمند، ابراهیم حاتمیکیا، مجتبی راعی، حسن برزیده، سیدرضا میرکریمی و احمدرضا درویش.
توکلی: انحلال خانه سینما اهداف سیاسی دارد / احمدی نژاد می خواهد نقش منجی را بازی کند
سحام نیوز: رئیس مرکز پژوهش های مجلس با انتقاد از تصمیم وزارت ارشاد مبنی بر انحلال خانه سینما، معتقد است اقدام دولت درباره خانه سینما در آستانه انتخابات اهداف سیاسی را دنبال می کند.
احمد توکلی در گفتگو با مهر، در انتقاد به انحلال خانه سینما توسط دولت گفت: خانه سینما یک جمعیت صنفی است که با جامعه ارتباط عاطفی و قوی دارد و کارگردانانی که افتخار سینمای دینی و انقلابی ما هستند از جمله مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا، رضا میرکریمی، احمدرضا درویش، مهدی عسگرپور و تهیه کنندگانی چون منوچهر محمدی و سایر دوستان جزو این خانه هستند.
نماینده تهران در مجلس تصریح کرد: اینکه وزارت ارشاد پس از سالها فعالیت این خانه به فکر تعیین تکلیف آن افتاده ۲ دلیل می تواند داشته باشد. یک احتمال این است که جریان خاصی که در دولت هستند و از آن تحت عنوان جریان انحرافی یاد می شود ممکن است قصد داشته باشد اقشار مختلف را در آستانه انتخابات دلزده کرده و شرایط مشارکت پایین مردم در انتخابات را فراهم کنند.
وی ادامه داد: احتمال دوم این است که قصد دارند خانه سینما به دست وزیر ارشاد منحل شود و سپس احمدی نژاد به شکل ناجی وارد صحنه شود و در راستای مقاصد انتخاباتی خود ابقای خانه سینما را اعلام کند.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس خاطر نشان کرد: شبیه چنین اتفاقی در بازنشستگی اساتید دانشگاه نیز بوجود آمد بطوریکه وزیر علوم این موضوع را به شدت دنبال می کرد اما رئیس جمهور به شدت جلوی آن را گرفت.
توکلی گفت: درباره خانه سینما شاید هر ۲ هدف مد نظر باشد.
وی افزود: جامعه ما به سینما نیازمند است و اکثر سینماگران در خانه سینما جمع هستند. کدام دولت عاقلی چنین تصمیمی می گیرد و با قشری که حوائجی از حوائج جامعه را تامین می کند اینطور برخورد می کند؟ من در مقام قضاوت و ارزیابی عملکرد خانه سینما نیستم. شاید اگر در این مقام قرار گیرم انتقادات زیادی به آن وارد بدانم اما معتقدم اینگونه برخورد با خانه سینما در آستانه انتخابات کار غیر معقول و غیر متعارفی است.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی گفت: از نظر حقوقی نیز انحلال خانه سینما وجاهت قانونی ندارد زیرا خانه سینما یک شرکت ثبت شده است و اجازه فعالیت دارد. برخی شرکت ها برای ثبت علاوه بر ارائه اسناد و میزان سرمایه باید از یک نهاد دولتی هم جواز فعالیت داشته باشند به عنوان مثال اگر فرد یقصد دارد شرکت یبزند که هدفش از تاسیس آن شرکت انتشار روزنامه باشد زمانی که بخواهد روزنامه منتشر کند باید از وزارت ارشاد مجوز روزنامه بگیرد. خانه سینما نیز یک موسسه است که در حوزه سینما فعالیت می کند و علی القاعده باید هنگام ثبت جواز از وزارت ارشاد داشته باشد و فعالیت سینمایی کند.
توکلی گفت: حتی اگر خانه سینما مجوز نداشته و فعالیت کرده، باز هم وزارت ارشاد نمی تواند آن را منحل کند چون یک شرکت ثبت شده است و یک شرکت ثبت شده را فقط دادگاه می تواند منحل کند در این صورت وزارت ارشاد می تواند به ثبت شرکت ها نامه بنویسد که خانه سینما چه مجوزی به شما ارائه کرده که فعالیت می کند.
نماینده تهران ادامه داد: به هر حال انحلال خانه سینما موکول به تصمیم دادگاه است نه اراده وزارت ارشاد. هیچ گاه یک دولت عاقل با قشری که نیاز مهم جامعه را تامین می کند اینچنین برخورد نمی کند.
وی گفت: دکتر حسینی وزیر ارشاد به من زنگ زد تا موضوع را توضیح دهد که به او گفتم این کار شما مثل انگشت در چشم مردم فرو کردن است و سپس بگویید چرا صدایشان در می آید!
توکلی تصریح کرد: البته وزیر ارشاد هم دلایلی داشت و تاکید کرد که همه کارهای خانه سینما قابل دفاع و قانونی نیست که گفتم ممکن است چنین باشد اما شما باید از طریق دادگاه عمل می کردید چرا شکایتی که کرده بودید را پس گرفتید؟
رئیس مرکز پژوهش های مجلس تاکید کرد: برخورد دولت باید با همه اقشار قانونی و عاقلانه باشد در حالیکه این برخورد با خانه سینما به احتمال قوی قانونی نبوده و اصلا هم عادلانه نیست.
تصمیم انحلال خانه سینما چندی پیش از سوی وزارت ارشاد و شورای فرهنگ عمومی اتخاذ شد و همچنان در حال پیگیری است.
احمد توکلی در گفتگو با مهر، در انتقاد به انحلال خانه سینما توسط دولت گفت: خانه سینما یک جمعیت صنفی است که با جامعه ارتباط عاطفی و قوی دارد و کارگردانانی که افتخار سینمای دینی و انقلابی ما هستند از جمله مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا، رضا میرکریمی، احمدرضا درویش، مهدی عسگرپور و تهیه کنندگانی چون منوچهر محمدی و سایر دوستان جزو این خانه هستند.
نماینده تهران در مجلس تصریح کرد: اینکه وزارت ارشاد پس از سالها فعالیت این خانه به فکر تعیین تکلیف آن افتاده ۲ دلیل می تواند داشته باشد. یک احتمال این است که جریان خاصی که در دولت هستند و از آن تحت عنوان جریان انحرافی یاد می شود ممکن است قصد داشته باشد اقشار مختلف را در آستانه انتخابات دلزده کرده و شرایط مشارکت پایین مردم در انتخابات را فراهم کنند.
وی ادامه داد: احتمال دوم این است که قصد دارند خانه سینما به دست وزیر ارشاد منحل شود و سپس احمدی نژاد به شکل ناجی وارد صحنه شود و در راستای مقاصد انتخاباتی خود ابقای خانه سینما را اعلام کند.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس خاطر نشان کرد: شبیه چنین اتفاقی در بازنشستگی اساتید دانشگاه نیز بوجود آمد بطوریکه وزیر علوم این موضوع را به شدت دنبال می کرد اما رئیس جمهور به شدت جلوی آن را گرفت.
توکلی گفت: درباره خانه سینما شاید هر ۲ هدف مد نظر باشد.
وی افزود: جامعه ما به سینما نیازمند است و اکثر سینماگران در خانه سینما جمع هستند. کدام دولت عاقلی چنین تصمیمی می گیرد و با قشری که حوائجی از حوائج جامعه را تامین می کند اینطور برخورد می کند؟ من در مقام قضاوت و ارزیابی عملکرد خانه سینما نیستم. شاید اگر در این مقام قرار گیرم انتقادات زیادی به آن وارد بدانم اما معتقدم اینگونه برخورد با خانه سینما در آستانه انتخابات کار غیر معقول و غیر متعارفی است.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی گفت: از نظر حقوقی نیز انحلال خانه سینما وجاهت قانونی ندارد زیرا خانه سینما یک شرکت ثبت شده است و اجازه فعالیت دارد. برخی شرکت ها برای ثبت علاوه بر ارائه اسناد و میزان سرمایه باید از یک نهاد دولتی هم جواز فعالیت داشته باشند به عنوان مثال اگر فرد یقصد دارد شرکت یبزند که هدفش از تاسیس آن شرکت انتشار روزنامه باشد زمانی که بخواهد روزنامه منتشر کند باید از وزارت ارشاد مجوز روزنامه بگیرد. خانه سینما نیز یک موسسه است که در حوزه سینما فعالیت می کند و علی القاعده باید هنگام ثبت جواز از وزارت ارشاد داشته باشد و فعالیت سینمایی کند.
توکلی گفت: حتی اگر خانه سینما مجوز نداشته و فعالیت کرده، باز هم وزارت ارشاد نمی تواند آن را منحل کند چون یک شرکت ثبت شده است و یک شرکت ثبت شده را فقط دادگاه می تواند منحل کند در این صورت وزارت ارشاد می تواند به ثبت شرکت ها نامه بنویسد که خانه سینما چه مجوزی به شما ارائه کرده که فعالیت می کند.
نماینده تهران ادامه داد: به هر حال انحلال خانه سینما موکول به تصمیم دادگاه است نه اراده وزارت ارشاد. هیچ گاه یک دولت عاقل با قشری که نیاز مهم جامعه را تامین می کند اینچنین برخورد نمی کند.
وی گفت: دکتر حسینی وزیر ارشاد به من زنگ زد تا موضوع را توضیح دهد که به او گفتم این کار شما مثل انگشت در چشم مردم فرو کردن است و سپس بگویید چرا صدایشان در می آید!
توکلی تصریح کرد: البته وزیر ارشاد هم دلایلی داشت و تاکید کرد که همه کارهای خانه سینما قابل دفاع و قانونی نیست که گفتم ممکن است چنین باشد اما شما باید از طریق دادگاه عمل می کردید چرا شکایتی که کرده بودید را پس گرفتید؟
رئیس مرکز پژوهش های مجلس تاکید کرد: برخورد دولت باید با همه اقشار قانونی و عاقلانه باشد در حالیکه این برخورد با خانه سینما به احتمال قوی قانونی نبوده و اصلا هم عادلانه نیست.
تصمیم انحلال خانه سینما چندی پیش از سوی وزارت ارشاد و شورای فرهنگ عمومی اتخاذ شد و همچنان در حال پیگیری است.
نامه سرگشاده و طعنه آمیز کمال تبریزی به وزیر ارشاد
سحام نیوز: کمال تبریزی در نامه ای سرگشاده و روایتی طعنه آمیز خطاب به وزیرفرهنگ و ارشاد در خصوص خانه سینما نوشت:
اقدام بسیار، بسیار شجاعانه و اصرار و پایمردی مجدانه آن عالیجناب مبنی بر بستن و انحلال خانه سینما، عملی ستودنی و در خور تحسین است که ما بدان افتخار و مباهات میکنیم. این عمل هوشمندانه در آستانه دهه فجر و بزرگترین رخداد فرهنگی و هنری کشور که بناست نیرو و توان مضاعفی به اهالی نااهل سینما تزریق نماید، حکایت از درایت ذاتی جنابعالی دارد. انجام این عمل بغایت بهنگام نام جنابعالی را در تاریخ و هنر کشور ثبت خواهد کرد.
باور و امید داریم که جنابعالی به پارهای از شایعاتی که سالهاست سینماگران میگویند توجه نفرمائید؛ درددلهای کهنهای مثل اینکه:
«دشمن اصلی فرهنگ ما، سینمای آمریکاست که ارزشهای ما را نشانه رفته و سیطره جهانی آن دمار از روزگار سینمای ملی ما درآورده است»
یا اینکه:
«ماهوارهها اساس و بنیان خانوادهها را هدف گرفته و از صبح تا شام بدن نیمه برهنه زنان را درون خانوادههای مسلمان به نمایش میگذارد»
یا اینکه:
«رسانههای غربی در اقداماتی هماهنگ حلقه محاصره اقتصادی و فرهنگی را هر لحظه بر انقلاب و ملت ایران تنگتر میکنند باور ننموده و بدانید»
شما وقتتان را صرف گوش دادن به این حرفهای بیاساس نفرمایید شما کارهای مهمتری مثل انحلال خانه سینما دارید. این قبیل توهمات از ذهن بیمار اهل سینما برمی آید و جنابعالی باکیاستتر از آن هستید که فریب این اقوال غیرواقعی را بخورید.
جنابعالی به فراست و درایت شایسته و درخورشان یک وزیر فرهنگی دریافتهاید که «دشمن اصلی» را شناسائی و گریبان او را بگیرید و قطعاً این دشمن اصلی کسی نیست جز سینمای ایران و اهالی فاسق و فاجر آن، لذا اقدامات ارزشمند آن عالیجناب در کشف و انحلال لانه فسادی بنام خانه سینما عملی ستودنی و درخور تحسین و قدردانی است.
تقاضای عاجزانه از درگاه آن عالیجناب داریم تا ریشه کردن جرثومه سینما از پای ننشسته و تا تمامی دست و پای این اژدهای مخوف را قطع نکردهاید خستگی و ملال بر شما غلبه ننماید.
در همین راستا پیشنهادهایی تکمیلی به شرف عرض میرساند با این امید که مسموع و بکار بسته شود.
۱- پس از انحلال خانه سینما، اهالی آن را به سه دسته تقسیم نموده پارهای را نفی بلد و تبعید، پارهای را با قهوه قجری به دیار باقی و پاره دیگر را در جراید و نشریات افشاء و رسوا نمائید. ناگفته نماند تنی چند از اهالی منتسب به سینما که این روزها خالصانه و بیهیچ چشم داشتی سیاست و برنامههای جنابعالی را محکمتر و قاطعتر از شما بیان میکنند حسابشان را از این جماعت جدا نموده ضمن استخدام رسمی آنان، مراتب فضل و کمال آنان را با اعطای دکترای افتخاری پاس بدارید (لطفا فدوی فراموش نشود)
۲- نظر به تعطیلی قریب الوقوع سالنهای سینما، جنابعالی پیشقدم شده و در اقدامی نمادین و با استعانت از اهرم شورای فرهنگ عمومی تعدادی از سالنهای سینما را هرچه سریعتر تخریب و بجای آن عماراتی نوساز جهت کمبود فضائی اداری وزارت ارشاد تأسیس نمائید.
۳- دستور تسریع در توقف فیلمهای در حال تولید از دیگر اقدامات ضروری است، در دستور توقف این فیلمها لطفا آیه مبارکه استرجاع فراموش نشود.
۴- تخریب و تغییر کاربری موزه سینما که در این سالیان مبادرت به جمع آوری و نگهداری آلات و ادوات این سینمای فاسد گرفته و آنها را بنام جوایز و افتخارات بنمایش عموم گذاشته و میگذارد از دیگر اقدامات بایستهای است که عاجلاً باید در دستور کار قرار گیرد ضمنا مکان این موزه از هر حیث مناسب انتقال بخش بایگانی راکد آن وزارتخانه میباشد.
۵- قطعه هنرمندان در بهشت زهرا از دیگر اماکنی است که ممکن است در آینده توسط اهالی فاسد این سینما مورد سوء استفاده قرار گیرد (مرده آنها از زنده اشان خطرناکتر است)
لذا دستور تخریب و تسطیح مکان مزبور و محو سنگ مزار آنان از جمله اقدامات ضروری و تکمیلی میباشد.
بار دیگر فرصت را مغتنم شمرده، شم والای دشمنشناسی آن عالیجناب را در آستانه شرایط حساس کنونی تبریک گفته، شب و روز از داشتن وزیری بدین مرتبت از غایت و هوش بر خود بالیده و از درگاه خداوند شاکر سپاسگزاریم.
عمرتان طولانی، دولتتان پایدار و مستدام باشد.
آمین
* رئیس شورای عالی داوری خانه سینمای ایران
اقدام بسیار، بسیار شجاعانه و اصرار و پایمردی مجدانه آن عالیجناب مبنی بر بستن و انحلال خانه سینما، عملی ستودنی و در خور تحسین است که ما بدان افتخار و مباهات میکنیم. این عمل هوشمندانه در آستانه دهه فجر و بزرگترین رخداد فرهنگی و هنری کشور که بناست نیرو و توان مضاعفی به اهالی نااهل سینما تزریق نماید، حکایت از درایت ذاتی جنابعالی دارد. انجام این عمل بغایت بهنگام نام جنابعالی را در تاریخ و هنر کشور ثبت خواهد کرد.
باور و امید داریم که جنابعالی به پارهای از شایعاتی که سالهاست سینماگران میگویند توجه نفرمائید؛ درددلهای کهنهای مثل اینکه:
«دشمن اصلی فرهنگ ما، سینمای آمریکاست که ارزشهای ما را نشانه رفته و سیطره جهانی آن دمار از روزگار سینمای ملی ما درآورده است»
یا اینکه:
«ماهوارهها اساس و بنیان خانوادهها را هدف گرفته و از صبح تا شام بدن نیمه برهنه زنان را درون خانوادههای مسلمان به نمایش میگذارد»
یا اینکه:
«رسانههای غربی در اقداماتی هماهنگ حلقه محاصره اقتصادی و فرهنگی را هر لحظه بر انقلاب و ملت ایران تنگتر میکنند باور ننموده و بدانید»
شما وقتتان را صرف گوش دادن به این حرفهای بیاساس نفرمایید شما کارهای مهمتری مثل انحلال خانه سینما دارید. این قبیل توهمات از ذهن بیمار اهل سینما برمی آید و جنابعالی باکیاستتر از آن هستید که فریب این اقوال غیرواقعی را بخورید.
جنابعالی به فراست و درایت شایسته و درخورشان یک وزیر فرهنگی دریافتهاید که «دشمن اصلی» را شناسائی و گریبان او را بگیرید و قطعاً این دشمن اصلی کسی نیست جز سینمای ایران و اهالی فاسق و فاجر آن، لذا اقدامات ارزشمند آن عالیجناب در کشف و انحلال لانه فسادی بنام خانه سینما عملی ستودنی و درخور تحسین و قدردانی است.
تقاضای عاجزانه از درگاه آن عالیجناب داریم تا ریشه کردن جرثومه سینما از پای ننشسته و تا تمامی دست و پای این اژدهای مخوف را قطع نکردهاید خستگی و ملال بر شما غلبه ننماید.
در همین راستا پیشنهادهایی تکمیلی به شرف عرض میرساند با این امید که مسموع و بکار بسته شود.
۱- پس از انحلال خانه سینما، اهالی آن را به سه دسته تقسیم نموده پارهای را نفی بلد و تبعید، پارهای را با قهوه قجری به دیار باقی و پاره دیگر را در جراید و نشریات افشاء و رسوا نمائید. ناگفته نماند تنی چند از اهالی منتسب به سینما که این روزها خالصانه و بیهیچ چشم داشتی سیاست و برنامههای جنابعالی را محکمتر و قاطعتر از شما بیان میکنند حسابشان را از این جماعت جدا نموده ضمن استخدام رسمی آنان، مراتب فضل و کمال آنان را با اعطای دکترای افتخاری پاس بدارید (لطفا فدوی فراموش نشود)
۲- نظر به تعطیلی قریب الوقوع سالنهای سینما، جنابعالی پیشقدم شده و در اقدامی نمادین و با استعانت از اهرم شورای فرهنگ عمومی تعدادی از سالنهای سینما را هرچه سریعتر تخریب و بجای آن عماراتی نوساز جهت کمبود فضائی اداری وزارت ارشاد تأسیس نمائید.
۳- دستور تسریع در توقف فیلمهای در حال تولید از دیگر اقدامات ضروری است، در دستور توقف این فیلمها لطفا آیه مبارکه استرجاع فراموش نشود.
۴- تخریب و تغییر کاربری موزه سینما که در این سالیان مبادرت به جمع آوری و نگهداری آلات و ادوات این سینمای فاسد گرفته و آنها را بنام جوایز و افتخارات بنمایش عموم گذاشته و میگذارد از دیگر اقدامات بایستهای است که عاجلاً باید در دستور کار قرار گیرد ضمنا مکان این موزه از هر حیث مناسب انتقال بخش بایگانی راکد آن وزارتخانه میباشد.
۵- قطعه هنرمندان در بهشت زهرا از دیگر اماکنی است که ممکن است در آینده توسط اهالی فاسد این سینما مورد سوء استفاده قرار گیرد (مرده آنها از زنده اشان خطرناکتر است)
لذا دستور تخریب و تسطیح مکان مزبور و محو سنگ مزار آنان از جمله اقدامات ضروری و تکمیلی میباشد.
بار دیگر فرصت را مغتنم شمرده، شم والای دشمنشناسی آن عالیجناب را در آستانه شرایط حساس کنونی تبریک گفته، شب و روز از داشتن وزیری بدین مرتبت از غایت و هوش بر خود بالیده و از درگاه خداوند شاکر سپاسگزاریم.
عمرتان طولانی، دولتتان پایدار و مستدام باشد.
آمین
* رئیس شورای عالی داوری خانه سینمای ایران
تقدیر شمقدری از انحلال خانه سینما: عملی انقلابی و قانونی
کلمه – سرویس فرهنگی: در پی اقدام غیرقانونی دولت در انحلال خانه سینما، شمقدری تصمیم وزیر ارشاد را ” انقلابی وقانونی” خواند.
شمقدری چندی پیش نیز گفته بود که “تخصیص بودجه به نهادی همچون خانه سینما نیازمند ساماندهی این صنف سینمایی به لحاظ قانونی است. پایبندی به قوانین یک اصل است و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز به درستی به مبانی قانونی پایبند هستند.
این مشاور هنری احمدی نژاد این نهاد مدنی را ” سیاسی” خوانده و خواستار انحلالش شده بود.
او که اینک در برنامه سینمای هفت سخن می گفت ادعا کرد در طول شش ماه گذشته تلاش جدی داشتیم تا مشکلات حل شود اما اینگونه نشد. واقعیت این است که در اساسنامه سال ۸۷ که توسط رضا میرکریمی امضا شده؛ دو بند “اعتقاد به قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی” حذف شده است درحالیکه اگر اساسنامه سال ۸۳ ملاک بود؛ این مشکلات به وجود نمیآمد.
شمقدری با اشاره به تصمیم وزیر ارشاد گفت: ما مخالف فعالیت صنوف نیستیم اما تصمیم وزیر ارشاد؛ یک تصمیم انقلابی و قانونی است. دو هفتهی تمام ما با مدیران خانهی سینما تماس میگرفتیم و از آنها میخواستیم که فرافکنی نکنند و به قانون احترام بگذارند و به قانون تمکین کنند. قبل از بحث انحلال؛ ما به دنبال گفتگو بودیم. اما امروز باید برای شرایط جدید گفتگو کرد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز طی سخنانی گفت: روند رسیدگی به خانه سینما یک فرایند طولانی است. پیش از این به آنها اعلام شده بود که اساسنامه در شورای فرهنگ عمومی مورد تایید نیست حتی اعلام کردیم که بیایید اساسنامه را اصلاح کنیم ولی آنها قبول نکردند تا اینکه شورای فرهنگ عمومی جلسه بعدی را تشکیل داد و اساسنامه را باطل کرد.
گفتنی است محمد مهدی عسگر پور ، مدیر عامل خانه سینما ، قبلا گفته بود که موضوع انحلال خانه سینما را از طریق دیوان عدالت اداری پیگیری می کند. وی با رد ادعاهای مطرح شده گفته بود: “در این دو سه سال اتهامات و هوچیگریهایی به راه انداختند و همیشه نتیجه وزنکشیها مشخص بوده و بارها اتفاق افتاده است اما بیتدبیری در جایی به اوج میرسد که در این روزگار شکایت صورت گرفته است اما تا زمان دادگاه هم صبر نمیکنند. من همیشه برای شأن مسئولان حرمت قایل بودم اما گویا نمیخواهند حرمتی قایل باشیم.
اقدام به انحلال خانه سینما در راستای سیاست دولت در حذف کلیه نهادهای قانونی صورت می گیرد. این در حالی است که گروه ها و احزاب سیاسی غیر همسو نیز بطور غیرقانونی اجازه فعالیت ندارند.
جـــرس:
به گزارش منابع نرخ برابری دلار در مقابل ریال در آغاز معاملات غیررسمی روز شنبه ۱۵ هزار و ۹۵۰ ریال بود که این رقم نسبت به پایان معاملات پنج شنبه هفته گذشته ۵۰ ریال رشد داشته است و پیش بینی می شود نرخ دلار در روز جاری همانند هفته گذشته با نوسان مواجه باشد.
همچنین ارزش برابری یورو در مقابل ریال با ۳۰ ریال افت نسبت به روز پنج شنبه هفته گذشته ۲۰ هزار و ۷۰۰ ریال و نرخ هر پوند نیز با ۵۰۰ ریال کاهش قیمت نسبت به روز مذکور حدود ۲۵ هزار ریال اعلام شد.
نرخ سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم امروز در بازار معاملات غیررسمی تهران همانند روز پنج شنبه گذشته به ۶ میلیون و ۳۵۰ هزار ریال رسید.
در این حال سکه تمام طرح جدید در این بازار با ۶۰ هزار ریال کاهش قیمت نسبت به روز مذکور، ۶ میلیون و ۱۴۰ هزار ریال معامله شد.
به گزارش ایرنا، در معاملات امروز بازار غیررسمی، قیمت نیم سکه بهار آزادی نیز با ۲۰ هزار ریال کاهش، سه میلیون ریال بود.
نرخ ربع سکه بهار آزادی در بازار غیررسمی کشور نیز یک میلیون و ۵۳۰ هزار ریال بود که نسبت به پنج شنبه هفته گذشته ثابت است.
قیمت سکه یک گرمی با ۱۰ هزار ریال کاهش نسبت به روز مذکور ۷۷۰ هزار ریال معامله شد.
بانک مرکزی روز چهارشنبه نرخ مرجع هر دلار آمریکا را با ۵۰ ریال رشد، ۱۱ هزار و ۲۳۰ ریال، نرخ مرجع هر پوند را با ۱۱۳ ریال کاهش ۱۷ هزار و ۳۲۹ ریال و نرخ مرجع هر یورو را با ۱۶۱ ریال افت ۱۴ هزار و ۲۸۴ ریال تعیین کرد.
ارز مسافرتی امروز با نرخ ۱۳ هزار و ۵۲۷ ریال عرضه شد. لازم به ذکر است قیمت دلار در بازار فرعی نیز طی روزهای اخیر با نوسان همراه است.
بر اساس سیاست بانک مرکزی ارز مسافرتی فقط یک بار در سال و یکهزار دلار به مسافران داده می شود.
بی نظمی در بازار ارز بازار تولید و مسکن را مشکل جدی رو به رو کرده است. در حال حاضر گفته می شود که صرافی ها فقط اقدام به خرید ارز کرده و از فروش خودداری می کنند.
هر چند دولت به دنبال تک نرخی کردن قیمت ارز است، اما به گفته کارشناسان بی انضباطی های مالی دولت احمدی نژاد اجازه اتخاذ چنین تصمیمی را نمی دهد. در حال حاضر دولت دهم بدهکارترین دولت تاریخ ایران است. این در حالی است که تحریم های اقتصادی بر مشکلات دیگر افزوده شده است.
جرس: علی جمشیدی فعال سیاسی ؛ سرپرست سایت تحول سبز؛ سرپرست مجموعه شبکه های اجتماعی انقلاب سبز و تحلیل گران انقلاب سبز و مجری تلویزیون رسا در اقدامی بی سابقه به اداره اطلاعات مالزی فراخوانده شد.
بنا به اخبار رسیده ماموران اداره اطلاعات مالزی با این فعال سیاسی تماس برقرار کرده و وی را به این اداره احضار کرده اند.
لازم به ذکر است که مدتی قبل، سایت رجا نیوز وابسته به سپاه پاسداران با انتشار گزارشی در باره این فعال سیاسی در مالزی، اتهامات سرتاسر کذبی را به وی نسبت داده بود.این سایتِ وابسته به محافل امنیتی و گروههای فشار، در گزارش خود تلاش کرده بود که آقای جمشیدی را به عنوان عنصری نامطلوب معرفی نماید .
شایان توجه است که طی چند ماه گذشته فعالیت رسانه های وابسته به سازمانهای امنیتی ایران برای تخریب چهره فعالین سیاسی در مالزی به شدت گسترش یافته است و بنا بر طبق شواهد موجود؛ از یک ماه گذشته با عوض شدن کادر سفارت ایران در مالزی ؛ نیروهای وزارت اطلاعات به طرز گسترده ای سعی دارند تا دولت مالزی را به برخورد با فعالین سیاسی ترغیب کنند.
لازم به ذکر است که مدتی قبل، سایت رجا نیوز وابسته به سپاه پاسداران با انتشار گزارشی در باره این فعال سیاسی در مالزی، اتهامات سرتاسر کذبی را به وی نسبت داده بود.این سایتِ وابسته به محافل امنیتی و گروههای فشار، در گزارش خود تلاش کرده بود که آقای جمشیدی را به عنوان عنصری نامطلوب معرفی نماید .
شایان توجه است که طی چند ماه گذشته فعالیت رسانه های وابسته به سازمانهای امنیتی ایران برای تخریب چهره فعالین سیاسی در مالزی به شدت گسترش یافته است و بنا بر طبق شواهد موجود؛ از یک ماه گذشته با عوض شدن کادر سفارت ایران در مالزی ؛ نیروهای وزارت اطلاعات به طرز گسترده ای سعی دارند تا دولت مالزی را به برخورد با فعالین سیاسی ترغیب کنند.
مژگان مدرس علوم
جرس: در حالیکه مقامات قضایی وعده بهبود شرایط زندان ها و زندانیان سیاسی را داده اند اما بار دیگر موجی جدید از ضرب و شتم و فشار بر روی زندانیان سیاسی آغاز شده است. در این اقدامات "غیر قانونی" و "غیر شرعی" مهدی محمودیان مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و بیهوش شده است. هم اینک نیز تمام بدنش کبود و پای او می لنگد. این در حالی است که رئیس زندان و پزشک قانونی شاهد آثار شدید این ضرب و شتم بوده اند اما هیچگونه واکنشی از خود نشان نداده اند. از سوی دیگر علی عجمی زندانی سیاسی دیگر که بخاطر وضعیت جسمانی نامناسب خود در بهداری منتظر درمان بوده است مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بنا به منابع اگاه پرده گوشش دچار آسیب شده است.
یکی از نزدیکان مهدی محمودیان با تشریح ضرب و شتم او به "جرس" می گوید: "روز شنبه مهدی را از سلولش به بند دو الف منتقل کردند و تا چهارشنبه هم آنجا بوده و در راه هم که او را می بردند اینقدر او را کتک زدند و با باتوم به سرش زده اند که دچار تشنج و بیهوش شده و زمانیکه بهوش آمده، دیده که سرم بدستش است و دستگاه اکسیژن به او وصل است. در مدتی هم که در اوین بوده در بند قرنطینه بوده و روزی چند بار می آمدند و سه نفری بشدت کتکش می زدند.الان تمام بدنش کبود است و گلویش را بطور وحشیانه ای فشار می دادند تا صدایش در نیاید. یک شکنجه کامل هم به پدر و مادرش دادند و این پدر و مادر سالخورده و بیمارهر جا می رفتند و مراجعه می کردند تا خبری بگیرند به آنها می گفتند به ما مربوط نیست! آخر به ما بگویید به چه کسی مربوط است برویم با آن صحبت کنیم و دادخواهی کنیم...نمی دانید بدن مهدی را چه کرده اند..."
او ادامه می دهد : "روز پنج شنبه که بالاخره خانواده اش به ملاقاتش رفتند با حال وخیم و بدن کبود و پای لنگان پسرشان مواجه شدند و دیدند که تمام بدنش کبود بوده و وقتی راه می ر فته می لنگیده است. الان پدر و مادرش مریض شده اند و پدر محمودیان از غصه و گریه در بستر بیماری افتاده است. مادرش هم به دادستانی نامه نوشته و منتظر جوابشان است. شما تصور کنید یک پدر و مادر چطور باید شاهد شکنجه پسرشان باشند این در حالی است که در این بیست و هشت ماه حتی یکروز هم به مرخصی نیامده است. و آنها هر دو هفته یکبار می توانند پسر خود را ببینند و بعد هم که بدن کبود او را می بینند چه رنجهایی را که تحمل می کنند. بخدا اینها روی شمر را سفید کرده اند. حتی پدر و مادرش را هم تهدید کرده اند که حق مصاحبه ندارند و نباید از حال و روز پسرشان به رسانه ها چیزی بگویند وگرنه آنها را هم به زندان می اندازند. اما غافل از اینکه کدام مادری می تواند ببیند که فرزندش جلوی چشمش شکنجه می شود و ساکت بنشیند اگر این روند ادامه پیدا کند و مرخصی ندهند هیچ مادری ساکت نخواهد شد. مادران هم ترسی از زندان ندارند تنها نمی توانند شاهد ذره ذره شکنجه بچه هایشان باشند. الان هم که من دیدم پدر و مادر مهدی ممنوع المصاحبه هستند من که از نزدیکان مهدی هستم و شاهد این ظلمها و بلاهایی که بر او و خانواده اش می رود هستم خبر رسانی می کنم که همه بدانند چه بر سر جوانان ما در زندان می آید."
این منبع نزدیک به مهدی محمودیان با اشاره به عدم پاسخگویی مقامات حکومتی می افزاید: "مدام خانواده ها را تهدید می کنند که نباید مصاحبه کنید و این مصاحبه ها نظام را تهدید می کند! ما هم حرفمان این است ما کاری به نظام نداریم اما این نظام است که ما را ول نمی کند. جالب اینجاست که رئیس زندان و پزشک قانونی هم دیده اند که چه بلایی به سر مهدی آمده اما "هیچ" عکس العملی نشان نداده اند. مقامات قضایی که حاضر به ملاقات خانواده ها نیستند، به نامه های آنها که جواب نمی دهند، زندانیان را که به ناحق به زندان کرده اند و حقوق اولیه آنها را رعایت نمی کنند... بابا آخر ظلم هم حد و حسابی دارد. بخدا شمر با امام حسین اینچنین نکرد که اینها می کنند. شما چه می دانید بدن این بچه را چکار کرده اند مثل یک ذغالخته شده است، این است مسلمانی؟!!! دیگر مانده ایم به کجا دادخواهی کنیم همه دستتشان با هم است و وقتی ظلم می کنند نمی آیند حرف ما را گوش دهند. حال خودتان تصور کنید یک پدر و مادر تا دو هفته در بی خبری بسر ببرند تا روز ملاقات برسند."
مهدی محمودیان، مسئول ستاد اطلاع رسانیِ جبهه مشارکت و افشاگر فجایع بازداشتگاه کهریزک است که هم اکنون بیست هشت ماه از حبس وی برای گذراندن دوران محرومیت شش ساله خود می گذرد و در طی این مدت نه تنها از حقوق اولیه خود از جمله مرخصی محروم بوده بلکه بارها مورد ضرب و شتم و بازجویی قرار گرفته است.
این فعال حقوق بشر در دوران زندانش نامه ای را خطاب به رهبری منتشر کرد که در آن پرده از وضعیت بسیار نامناسب زندان رجایی شهر بر داشت اما هیچگاه پاسخی به این نامه داده نشد.
این منبع نزدیک به مهدی محمودیان در پاسخ با این سوال که علت انتقال وی به بند دو الف سپاه چه بوده است، می گوید: "گویا یکی را دستگیر کرده اند و چیزهایی گفته که آنها هم مهدی را برای بازجویی بردند و می خواستند از او چیزی در بیاورند که مهدی هم جوابشان را نداده که آنها هم او را زده اند تا اعتراف ساختگی کند. تا اینکه ظهر چهارشنبه او را مثل یک جسد به سلول رجایی شهر انداختند که اصلا نمی توانسته از جایش بلند شود...اما خدا را شکر که از نظر روحی بسیار مقاوم است و روز به روز مقاومت و روحیه اش قوی تر می شود."
از سوی دیگر علی عجمی زندانی دیگر محبوس در زندان رجایی شهر که به علت بیماری به بهداری در انتظار رسیدگی پزشکی بوده است اما مسئول حفاظت اطلاعات با سوال و جواب کردن سیلی محکمی به گوش علی عجمی می زند که همین برخورد تند و غیر قانونی منجر به آسیب شدید به پرده گوش این زندانی سیاسی می گردد.
برادر علی عجمی با ابراز نگرانی از وضعیت برادرش می گوید: "متاسفانه هیچ اطلاعی از علی ندارد و نمی داند الان او در چه وضعیتی بسر می برد."
او ادامه می دهد : "روز پنج شنبه که بالاخره خانواده اش به ملاقاتش رفتند با حال وخیم و بدن کبود و پای لنگان پسرشان مواجه شدند و دیدند که تمام بدنش کبود بوده و وقتی راه می ر فته می لنگیده است. الان پدر و مادرش مریض شده اند و پدر محمودیان از غصه و گریه در بستر بیماری افتاده است. مادرش هم به دادستانی نامه نوشته و منتظر جوابشان است. شما تصور کنید یک پدر و مادر چطور باید شاهد شکنجه پسرشان باشند این در حالی است که در این بیست و هشت ماه حتی یکروز هم به مرخصی نیامده است. و آنها هر دو هفته یکبار می توانند پسر خود را ببینند و بعد هم که بدن کبود او را می بینند چه رنجهایی را که تحمل می کنند. بخدا اینها روی شمر را سفید کرده اند. حتی پدر و مادرش را هم تهدید کرده اند که حق مصاحبه ندارند و نباید از حال و روز پسرشان به رسانه ها چیزی بگویند وگرنه آنها را هم به زندان می اندازند. اما غافل از اینکه کدام مادری می تواند ببیند که فرزندش جلوی چشمش شکنجه می شود و ساکت بنشیند اگر این روند ادامه پیدا کند و مرخصی ندهند هیچ مادری ساکت نخواهد شد. مادران هم ترسی از زندان ندارند تنها نمی توانند شاهد ذره ذره شکنجه بچه هایشان باشند. الان هم که من دیدم پدر و مادر مهدی ممنوع المصاحبه هستند من که از نزدیکان مهدی هستم و شاهد این ظلمها و بلاهایی که بر او و خانواده اش می رود هستم خبر رسانی می کنم که همه بدانند چه بر سر جوانان ما در زندان می آید."
این منبع نزدیک به مهدی محمودیان با اشاره به عدم پاسخگویی مقامات حکومتی می افزاید: "مدام خانواده ها را تهدید می کنند که نباید مصاحبه کنید و این مصاحبه ها نظام را تهدید می کند! ما هم حرفمان این است ما کاری به نظام نداریم اما این نظام است که ما را ول نمی کند. جالب اینجاست که رئیس زندان و پزشک قانونی هم دیده اند که چه بلایی به سر مهدی آمده اما "هیچ" عکس العملی نشان نداده اند. مقامات قضایی که حاضر به ملاقات خانواده ها نیستند، به نامه های آنها که جواب نمی دهند، زندانیان را که به ناحق به زندان کرده اند و حقوق اولیه آنها را رعایت نمی کنند... بابا آخر ظلم هم حد و حسابی دارد. بخدا شمر با امام حسین اینچنین نکرد که اینها می کنند. شما چه می دانید بدن این بچه را چکار کرده اند مثل یک ذغالخته شده است، این است مسلمانی؟!!! دیگر مانده ایم به کجا دادخواهی کنیم همه دستتشان با هم است و وقتی ظلم می کنند نمی آیند حرف ما را گوش دهند. حال خودتان تصور کنید یک پدر و مادر تا دو هفته در بی خبری بسر ببرند تا روز ملاقات برسند."
مهدی محمودیان، مسئول ستاد اطلاع رسانیِ جبهه مشارکت و افشاگر فجایع بازداشتگاه کهریزک است که هم اکنون بیست هشت ماه از حبس وی برای گذراندن دوران محرومیت شش ساله خود می گذرد و در طی این مدت نه تنها از حقوق اولیه خود از جمله مرخصی محروم بوده بلکه بارها مورد ضرب و شتم و بازجویی قرار گرفته است.
این فعال حقوق بشر در دوران زندانش نامه ای را خطاب به رهبری منتشر کرد که در آن پرده از وضعیت بسیار نامناسب زندان رجایی شهر بر داشت اما هیچگاه پاسخی به این نامه داده نشد.
این منبع نزدیک به مهدی محمودیان در پاسخ با این سوال که علت انتقال وی به بند دو الف سپاه چه بوده است، می گوید: "گویا یکی را دستگیر کرده اند و چیزهایی گفته که آنها هم مهدی را برای بازجویی بردند و می خواستند از او چیزی در بیاورند که مهدی هم جوابشان را نداده که آنها هم او را زده اند تا اعتراف ساختگی کند. تا اینکه ظهر چهارشنبه او را مثل یک جسد به سلول رجایی شهر انداختند که اصلا نمی توانسته از جایش بلند شود...اما خدا را شکر که از نظر روحی بسیار مقاوم است و روز به روز مقاومت و روحیه اش قوی تر می شود."
از سوی دیگر علی عجمی زندانی دیگر محبوس در زندان رجایی شهر که به علت بیماری به بهداری در انتظار رسیدگی پزشکی بوده است اما مسئول حفاظت اطلاعات با سوال و جواب کردن سیلی محکمی به گوش علی عجمی می زند که همین برخورد تند و غیر قانونی منجر به آسیب شدید به پرده گوش این زندانی سیاسی می گردد.
برادر علی عجمی با ابراز نگرانی از وضعیت برادرش می گوید: "متاسفانه هیچ اطلاعی از علی ندارد و نمی داند الان او در چه وضعیتی بسر می برد."
صدور حکم اعدام برای وحید اصغری، فعال سایبری
خبرگزاری هرانا - گزارشها حاکی از آن است که با گذشت یک ماه از برگزاری دادگاه وحید اصغری در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، حکم اعدام این فعال سایبری، صادر و به وی ابلاغ گردید.
به گزارش خبرگزاری دیدبان حقوق بشر کردستان، وحید اصغری، ۲۵ ساله که در تاریخ ۸۷/۷/۱۳ توسط مامورين لباس شخصی سپاه بازداشت شد، از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی صلواتی محکوم به اعدام شده است.
در اسفند ماه ۸۷ شبکه سایبری سپاه پاسداران خبر بازداشت وحید اصغری و چند تن دیگر را به اتهام مدیریت سایتهای که مخالف دین اسلام عنوان شده بود؛ اعلام کرد.
وحید اصغری همراه دیگر متهمان پرونده در طول دوره بازداشت متحمل فشارهای جسمی و روحی فراوانی شده و مجبور به اعترافات تلویزیونی علیه خود شده بود. این اعترافات در حالی در شبکههای تلویزیونی پخش شده بود که هنوز این متهمان در هیچ دادگاهی محاکمه نشده بودند.
۸۹ واحد فروش لباس در اصفهان پلمپ شد
خبرگزاری هرانا - پلیس امنیت عمومی استان اصفهان در راستای اجرای طرح موسوم به امنیت اجتماعی، تعداد ۸۹ واحد صنفی فروش لباس را پلمب کرده است.
بر اساس گزارش پایگاه خبری نیروی انتظامی، میر عباس صوفی وند رییس پلیس امنیت عمومی استان اصفهان با اعلام این خبر گفت: "در راستای ارتقاءامنیت اجتماعی و اخلاقی و مبارزه جدی و ریشهای با مظاهر بد پوششی در ۹ ماهه سال جاری از هشت هزار و ۸۱۹ واحد صنفی فروش پوشاک در سطح استان بازدید به عمل آمد و تعداد ۸۹ واحد صنفی که اقدام به فروش لباسهای نامتعارف میکردند، پلمپ شدند."
وی افزود: "در این بازدیدها که با باهدف رعایت ظواهر اسلامی و عفاف وحجاب توسط متصدیان واحدهای صنفی، بررسی وضعیت پروانه کسب، حضور متصدی ویا مباشر درهنگام بازدید در واحد صنفی، مطلوب بودن وضعیت ویترین ومانکنها، عدم به نمایش گذاشتن لباسهای زیر در معرض دیدعموم، جمع آوری البسه و کالاهایی که مبین مظاهر علنی فساد و فرهنگ منحط غربی میباشد، بررسی وضعیت اتاقهای پرو، متصدیان یک هزار و ۲۰ واحد صنفی در محل مورد توجیه، ارشاد، آموزش و آگاه سازی واقع شدند."
وی اظهار داشت: "در همین زمینه برای ۴۰۰ واحد صنفی دیگر نیز اخطاریه پلمب صادر شد که در صورت رعایت نکردن موازین قانونی از ادامه فعالیت آنان جلوگیری خواهد شد."
رئیس پلیس امنیت عمومی استان اصفهان مدعی شد: "در جریان اجرای این طرح تعداد یک هزار و ۲۱۶ دست انواع پوشاک با تصاویر غیر مجاز و گروههای شیطان پرستی و تعداد ۴۴۸ حلقه سی دی غیر مجاز و ۳۶۹ جلد ژورنال حاوی تصاویر غیر مجاز کشف و ضبط شد."
سرهنگ صوفی وند در پایان افزود: "بازدید از واحدهای صنفی و برخورد با فروشندگان متخلف به صورت روزانه توسط ماموران اداره نظارت بر اماکن عمومی این یگان انجام میشود و طرحهای مذکور تا پایان سال ادامه دارد."
وی اظهار داشت: "در همین زمینه برای ۴۰۰ واحد صنفی دیگر نیز اخطاریه پلمب صادر شد که در صورت رعایت نکردن موازین قانونی از ادامه فعالیت آنان جلوگیری خواهد شد."
رئیس پلیس امنیت عمومی استان اصفهان مدعی شد: "در جریان اجرای این طرح تعداد یک هزار و ۲۱۶ دست انواع پوشاک با تصاویر غیر مجاز و گروههای شیطان پرستی و تعداد ۴۴۸ حلقه سی دی غیر مجاز و ۳۶۹ جلد ژورنال حاوی تصاویر غیر مجاز کشف و ضبط شد."
سرهنگ صوفی وند در پایان افزود: "بازدید از واحدهای صنفی و برخورد با فروشندگان متخلف به صورت روزانه توسط ماموران اداره نظارت بر اماکن عمومی این یگان انجام میشود و طرحهای مذکور تا پایان سال ادامه دارد."
هرانا؛ افزایش سخت گیریها هنگام ملاقات خانواده زندانیان سیاسی رجایی شهر
خبرگزاری هرانا - چندی ست مسئولان زندان رجایی شهر هنگام مراجعهی خانوادهی زندانیان سیاسی جهت ملاقات با عزیزان خود، علاوه بر بازرسی بدنی، اقدام به ضبط تمامی اشیای شخصی ایشان نموده و در هنگام خروج اقدام به عودت برخی وسایل نمیکنند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اخیراً در ملاقاتهای روز پنج شنبه، خانوادهی زندانیان سیاسی به شدت بازرسی میشوند.
این بازرسیها به صورتی انجام میشود که تمامی لوازم شخصی ایشان نظیر پول، موبایل، انگشتر و غیره را در هنگام ملاقات ضبط کرده، درون سطلی میریزند و عنوان میکنند هیچ مسئولیتی در قبال آنها ندارند.
بر همین اساس برخی از خانوادهها پس از ملاقات موفق به بازپس گیری وسایل شخصی خود نشدند.
همچنین پنج شنبهی گذشته و در روز ملاقات مسئولان از تحویل گرفتن داروهای برخی از زندانیان سیاسی نظیر ابراهیم بابایی و جعفر اقدامی سرباز زدند.
اخراج ۵۰ نفر از کارگران شرکت ساختمانی چولاب
خبرگزاری هرانا - ۵۰ نفر از کارگران شرکت ساختمانی چولاب، واقع در استان گیلان که در پروژههای ساختمانی فعالیت میکند، از کار اخراج شدهاند.
به گزارش کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری، شرکت چولاب حدود چهل نفر از کارگران انزلی این شرکت که پروژه کمربندی شهر انزلی را در دست ساخت دارند، در دیماه امسال از کار اخراج شدند. همچنین حدود ده نفر از کارگران کارگاه تالش که در پروژه راه رضوانشهر به تالش را در دست ساخت دارند نیز از کار اخراج شدند.
قابل ذکر است، اکثر کارگران این شرکت قرار داد یک ماهه دارند و پرداخت حقوق به کارگران با تاخیر ۲ الی ۳ ماهه صورت میگیرد.
کارگران این شرکت به دلیل آنکه شرکت با نام ساختمانی ثبت شده است شامل بیمه بیکاری نمیباشند و بعد از اخراج شدن در پایان سال و آن هم با تاخیر در پرداخت حقوق در وضعیت مناسبی قرار نداشته و خانودهی آنها نیز دچار بحران شده است.
کارگران این شرکت به دلیل آنکه شرکت با نام ساختمانی ثبت شده است شامل بیمه بیکاری نمیباشند و بعد از اخراج شدن در پایان سال و آن هم با تاخیر در پرداخت حقوق در وضعیت مناسبی قرار نداشته و خانودهی آنها نیز دچار بحران شده است.
هرانا؛ حسن تفاح، زندانی مبتلا به سرطان، سرانجام آزاد شد
خبرگزاری هرانا - حسن تفاح حقوقدان عراقی محبوس در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج، به علت شرایط وخیم جسمی سرانجام هفتهی گذشته از زندان آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پزشکان ضمن ابراز ناامیدی از وضعیت حسن تفاح که در سن ۸۲ سالگی به سر میبرد و به سرطان خون مبتلاست، تشخیص داده بودند که وی بیش از چند ماه زنده نخواهد ماند.
مسئولان نیز که طی این مدت از اعزام وی به بیمارستان ممانعت به عمل آورده بودند، پس از این تشخیص و مشاهدهی وضعیت جسمی این زندانی امنیتی، سرانجام وی را آزاد کردند.
آقای تفاح در آخرین روزهایی که در زندان محبوس بود، در وضعیت وخیمی به سر میبرد به طوری که دستانش سیاه شده بود.
وی غیر از سرطان خون به بیماریهای مختلفی از جمله، کم خونی، افت فشار خون، بیماری کلیوی، پرستات مبتلا است.
حسن عبدالحسن تفاح، حقوقدان و عضو حزب کمونیست عراق است که به هنگام مذاکره با مقامات امنیتی ایران در سال ۸۶ بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس به اتهام جاسوسی محکوم شد.
گفتنی ست که چندی پیش محسن دکمهچی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج و همچنین کاوه کردی مقدم دیگر زندانی سیاسیای که در زندان ارومیه تحمل حبس مینمود، به علت ابتلا به سرطان و عدم رسیدگی پزشکی جان باختند.
بازداشت مجری یک شبکه ماهوارهای در تهران
خبرگزاری هرانا - رسانههای دولتی خبر دادهاند که یک مجری شبکه ماهوارهای در تهران توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است.
بر اساس گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، مراسم افتتاحیهی نمایشگاه نقاشی "ننه صنوبر" واقع در خیابان میرداماد و حضور مجری یکی از شبکه های ماهواره ای با حاشیه هایی همراه شد.
در این گزارش آمده است: "مدیر و مجری یکی از شبکه های ماهواره ای که خود از برگزار کنندگان این نمایشگاه بود، با سوء استفاده از هنر یک هنرمند ۷۰ ساله قصد ایجاد ناآرامی و بهره برداری سیاسی در این نمایشگاه را داشت که این حرکت با هوشیاری ماموران نیروی انتظامی و بازداشت این مجری خاتمه یافت."
از هویت فرد بازداشت شده و یا شبکهی ماهوارهای که بدان اشاره شده است، هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.