۱۳۹۰ دی ۱۷, شنبه

شنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

رضايي بتازگی اطلاعاتی بیرون آمده که نشان از روابط گسترده ای احمد رضائی با اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور و تماس های توطئه آمیزی از نظر دولت احمدی نژاد با ایرانیان داخل کشور داشته است.
جهت گناهکار قلمداد کردن و چوبکاری کردن حکومت ایران، وی با عواملی در ایران جهت دریافت اطلاعات اتهام آمیز در مورد فعالیت های هسته ای نظامی بخصوص در آستانه انتشار گزارش آژانس انرژی اتمی کار میکرده است. سپاه که احمد رضايی را تحت تعقیب قرار داده بود، پی برد که وی بین یک شخص و یک دانشمند اتمی ایران قرار ملاقات گذاشته و این دانشمند قرار بود یک فلاش اطلاعات مهمی را با خود بیاورد که فعالیت هائی که در زمینه توسعه بمب هسته ای توسط حکومت ایران صورت میگیرند را ثابت کند.
در یک مذاکره اضطراری بین عوامل اطلاعاتی سپاه با احمدی نژاد، تصمیم گرفته شد که جهت جلوگیری از افتادن این اطلاعات بدست احمد رضائی نباید از هیچ عملی دریغ کرد. احمدی نژاد وی را خائن نامید و لذا تایید نمود که اگر هنگام بازجوئی وی در هتل چاره دیگری نباشد، میتوان او را کشت. احمدی نژاد دستور داد که از رسیدن این اطلاعات به دست رقیب سیاسی وی محسن رضائی، که در انتخابات سال 1388 با وی رقابت داشته است، جلوگیری شود. همچنین ایشان دستور داد که این موضوع به اطلاع وزیر اطلاعات مصلحی نرسد چرا که ایشان از فروردین ماه با وی دعوائی است ("اینها راز نگهدار نیستند"). احمدی نژاد همچنین اضافه کرد که این تصمیم در محدوده اختیارات وی قرار دارد و لذا لازم نیست که به تصویب رهبر رسانده شود چونکه این تصمیم به منزله دستور قتل نیست بلکه فقط سخن از بازجوئی و گرفتن مدارک و اطلاعاتی که به دیگران داده است درمیان است و اگر در حین راه اتفاقی رخ داد، آنها مسئول نیستند.
در عمل، عوامل سپاهی موفق نشدند که نحوه انتقال مدارک از شخص رابط به احمد رضائی را فاش کنند و بنابراین یک واحد ویژه از طرف اطلاعات سپاه با کمک اشخاص ارشد در پلیس دبی وارد اتاق وی شدند. ظاهراً فرمانده پلیس دبی، ضاحی خلفان نیز در کمک رساندن به عوامل سپاه دخیل بوده است. خلفان در جریان کل این عملیات بوده است و سپاه را در فعالیت محرمانه اش در این منطقه همراهی میکند. افراد سپاه ساعتها احمد رضائی را بازجوئی کرده و وی را آنقدر کتک زده اند تا اینکه از بین رفت. آنها در اتاق وی بدنبال فلاش حافظه مذکور گشتند و بدون اینکه آنرا پیدا کنند دبی را ترک کردند.


گزارش دوم:
حکومت ایران پلیس دبی را تحت فشار سختی قرار داده است تا آنرا از تحقیق در باره قتل احمد رضائی، پسر محسن رضائی، در اتاقش در هتل گلری، منصرف سازد. البته در رسانه های دبی بطور رسمی گزارش شده است که مرگ احمد رضائی اصطلاحاً مرگ طبیعی بوده است اما هم در پلیس دبی و هم در خود ایران کسانی هستند که نسبت به این گزارش بسیار مشکوک هستند.
حکومت ایران یک هیآت محرمانه به دبی فرستاده است که گزارشاتش را مستقیماً به احمدی نژاد ارسال میکند و وظیفه این هیآت این است که اطمینان حاصل کند که دبی در این زمینه هیچ عملی که برعلیه منافع حکومت ایران باشد، انجام ندهد. رویدادهای قبل از این قتل، مربوط میشوند به سوء ظن عوامل سپاه نسبت به احمد رضائی، که طبق آن ایشان روابط گسترده ای با اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور و تماسهای توطئه آمیزی با ایرانیان داخل کشور داشته است.
اخیراً جهت گناهکار قلمداد کردن و چوبکاری کردن حکومت ایران، وی با عواملی در ایران جهت دریافت اطلاعات اتهام آمیز در مورد فعالیت های هسته ای نظامی بخصوص در آستانه انتشار گزارش آژانس انرژی اتمی کار میکرده است. سپاه که احمد رضايی را تحت تعقیب قرار داده بود، پی برد که وی بین یک شخص و یک دانشمند اتمی ایران قرار ملاقات گذاشته و این دانشمند قرار بود یک فلاش مموری حاوی اطلاعات مهمی را با خود بیاورد که فعالیت هائی که در زمینه توسعه بمب هسته ای توسط حکومت ایران صورت میگیرند را ثابت کند.
در یک مذاکره اضطراری بین عوامل اطلاعاتی سپاه با احمدی نژاد، تصمیم گرفته شد که جهت جلوگیری از افتادن این اطلاعات بدست احمد رضائی نباید از هیچ عملی دریغ کرد. احمدی نژاد وی را خائن نامید و لذا تایید نمود که اگر هنگام بازجوئی وی در هتل چاره دیگری نباشد، میتوان او را کشت.
احمدی نژاد دستور داد که از رسیدن این اطلاعات به دست رقیب سیاسی وی محسن رضائی، که در انتخابات سال 1388 با وی رقابت داشته است، جلوگیری شود. همچنین ایشان دستور داد که این موضوع به اطلاع وزیر اطلاعات مصلحی نرسد چرا که ایشان از فروردین ماه با وی دعوائی است (“اینها راز نگهدار نیستند”).
احمدی نژاد همچنین اضافه کرد که این تصمیم در محدوده اختیارات وی قرار دارد و لذا لازم نیست که به تصویب رهبر رسانده شود چونکه این تصمیم به منزله دستور قتل نیست بلکه فقط سخن از بازجوئی و گرفتن مدارک و اطلاعاتی که به دیگران داده است درمیان است و اگر در حین راه اتفاقی رخ داد، آنها مسئول نیستند.
در عمل، عوامل سپاهی موفق نشدند که نحوه انتقال مدارک از شخص رابط به احمد رضائی را فاش کنند و بنابراین یک واحد ویژه از طرف اطلاعات سپاه با کمک اشخاص ارشد در پلیس دبی وارد اتاق وی شدند. ظاهراً فرمانده پلیس دبی، ضاحی خلفان نیز در کمک رساندن به عوامل سپاه دخیل بوده است.
خلفان در جریان کل این عملیات بوده است و سپاه را در فعالیت محرمانه اش در این منطقه همراهی میکند. افراد سپاه ساعتها احمد رضائی را بازجوئی کرده و وی را آنقدر کتک زده اند تا اینکه از بین رفت. آنها در اتاق وی بدنبال فلاش مموری مذکور گشتند و بدون اینکه آنرا پیدا کنند دبی را ترک کردند.
خبرگزاري آذربايجان




شکنجه و آکسفورد!

روایت نشریه مک لینز از داستان مهدی هاشمی و هوشنگ بوذری

ترجمه موری صفی

«در زمانیکه در زندان توحید بودم چند بار سعی کردم خود کشی کنم. اما خوشبختانه یا بدبختانه طول شش فوتی سلول اجازه نمی داد که سرعت گرفته و سرم را به دیوار های بتونی سلول بکوبم. بنابر این به تدریج فکر کردم که حتما دلیلی وجود دارد که من در اینجا نمی توانم بمیرم ... تعهد کردم که به خاطر خود و هزاران ایرانی بی گناه که در زندان های این رژیم بی رحم زیر شکنجه کشته شده و یا به جوخه های آتش سپرده شده اند و برای دادخواهی وعدالت مبارزه کنم.»

ترجمه از نشریه مک لینز کانادا توسط از موری صفی
پسر رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران که به دنبال تحصیل برای کسب درجه دکتری در دانشگاه آکسفورد است، توسط دادگاه ایالت انتاریو در کانادا به پرداخت غرامت به یک شهروند کانادایی (هوشنگ بوذری) محکوم شد. او محکوم به پرداخت میلیون ها دلار به فردی است که در زندان های ایران در سال های پیش مورد شکنجه قرار گرفته است.
مهدی هاشمی رفسنجانی (بهرمانی) چهارمین فرزند آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی است که در سال های 1989 تا 1997 ریاست جمهوری ایران را برعهده داشته و کسی است که او و خانواده اش از ثروتمند ترین افراد در ایران می باشند. در زمانی که اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران بود آقای هوشنگ بوذری که خود را از سال 1987 به دولت نزدیک کرده بود به عنوان مشاور رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی و وزارت نفت مشغول به کار بود.
در سال 1991 او یک قرار داد بسیار بزرگ با چند شرکت اروپایی و ژاپنی برای همکاری منعقد کرد. در همان سال اقای بوذری که در ایتالیا زندگی می کرد پیامی از هاشمی رفسنجانی دریافت کرد و به ایران بازگشت و در ان زمان هاشمی رفسنجانی از او خواست که به مهدی پسر 22 ساله ایشان در یادگیری کسب و کار و تجارت در صنعت نفت کمک کند.
آقای بوذری در مصاحبه با مجله مک لینز کانادا گفت: «از ابتدا بوی بدی به مشام می رسید.» او نمی توانست نه بگوید. همچنین نمی خواست پسر رئیس جمهور وارد کار های تجاری او بشود. «من مجبور به صرف صد ها هزار دلار برای او بودم، همچنین پرداخت هزینه های زندگی لوکس او در سراسر جهان و هزینه رفتن به هتل های گران قیمت بودم. من بسیار متاسفم بگویم که شرکت من حتی برای اسکورت او هم در لندن و ژنو و هر کجا که شما می توانید تصور کنید هزینه پرداخت کرده بود.»
بوذری می گوید: «این رویه مدتی ادامه داشت و به زودی مهدی هاشمی از طریق یکی از دوستان خواستار 50 میلیون دلار برای نگهداشتن پروژه های شناور شد و من این موضوع را رد کردم. من حتی حاضر به پرداخت شده بودم ولی همکاران من به مراتب مبلغ کمتری را به عنوان کمیسیون در معاملات برایش در نظر داشتند. برای دلجویی از مهدی حتی من موافقت کردم که او به عنوان مشاور شخصی من کار کند. در ماه می 1993 بوذری به تهران پرواز کرد. برخلاف معمول همیشه که راننده و محافظان مهدی او را در فرودگاه استقبال می کردند این بار این اتفاق نیفتاد. نه روز بعد ماموران امنیتی لباس شخصی او را از اپارتمان خود در تهران ربودند.
بوذری برای هشت ماه در زندان های اوین و توحید نگهداری شد. او مورد ضرب و شتم شدید از ناحیه سر قرار گرفت. شنوایی اش دچار اسیب شد و پاهای ورم کرده او احتیاج به کفش های بزرگتری داشت. سر او را در کاسه توالت فرو بردند تا مجبور به خوردن محتویات درون ان شود. تمام این شکنجه ها به خاطر این بود که از او اعتراف دروغین بگیریند تا بگوید جاسوس سازمان های اطلاعاتی خارجی است. «من با یک شرط قبول کردم که چنین اعترافی را برگردن بگیرم و شرطم این بود که یکی از بازجوها برود و تپانچه خود را بیاورد و یک تیر در مغز من شلیک کند. آن ها قول دادند ولی هرگز به قول خود عمل نکردند.»
در ماه اوت 1993 همسر آقای بوذری فرشته یوسفی مبلغ سه میلیون دلار به وزارت اطلاعات ایران فرستاد و ظاهرا این مبلغ را به نام مداوای اقای بوذری در بیمارستان دریافت کردند. (مدارک این پرداخت به خبرنگار مجله مک لینز نشان داده شد) ولی آقای بوذری تا فوریه 1994 همچنان در بند بود. وقتی او از زندان ازاد شد مطلع شد که دولت ایران قرار دادی که او با شرکت های خارجی منعقد کرده بود را لغو کرده و شرکت جدیدی به مدیریت مهدی هاشمی پروژه ها را به دست گرفته است. بوذری مطمئن شد که مسوول دستگیری و شکنجه های او شخص مهدی هاشمی بوده است، او با پرداخت 250 هزار دلار دیگر به صورت رشوه موفق به دریافت پاسپورت خود شد و ایران را برای همیشه ترک کرد، بوذری از سال 2002 شهروند کانادا شده است.



bouzari-400.jpg بوذری می گوید: «در زمانیکه در زندان توحید بودم چند بار سعی کردم خود کشی کنم. اما خوشبختانه یا بدبختانه طول شش فوتی سلول اجازه نمی داد که سرعت گرفته و سرم را به دیوار های بتونی سلول بکوبم. بنابر این به تدریج فکر کردم که حتما دلیلی وجود دارد که من در اینجا نمی توانم بمیرم. پس به خود قول دادم که روزی از اینجا بیرون خواهم رفت. به خانواده ام خواهم پیوست و تعهد کردم که به خاطر خود و هزاران ایرانی بی گناه که در زندان های این رژیم بی رحم زیر شکنجه کشته شده و یا به جوخه های آتش سپرده شده اند و برای دادخواهی وعدالت مبارزه کنم.»

بوذری در ابتدا سعی کرد از دولت ایران شکایت کند ولی به خاطر قوانین کانادا و به علت مصونیت های قانونی که به کشور های خارجی داده می شود از این مورد صرف نظر کرد. بنابر این در سال 2005 از وکیل خود مارک آرنولد خواست که از هفت نفر که در شکنجه او نقش داشته اند از جمله مهدی هاشمی در دادگاه عالی قضایی آنتاریو شکایت کند. به علت حضور این افراد در ایران و عدم قدرت دفاع از خود در دادگاه های کانادا امکان تعقیب قانونی آنان طبق قوانین این کشور میسر نبود. تا اینکه سال گذشته مهدی هاشمی برای ادامه تحصیل به دانشگاه آکسفورد رفت.
در ماه اوت قاضی وایلان به این نتیجه رسید که آقای بوذری تحت شکنجه قرار گرفته و ضرب و شتم و شکنجه در مورد ایشان مسجل است. بنابر این مهدی هاشمی را محکوم به پرداخت سیزده میلیون دلار غرامت به آقای بوذری و خانواده اش دانست.
کاوه موسوی که یک محقق در دانشگاه آکسفورد هست. برای اولین بار متوجه شد که مهدی هاشمی به عنوان دانشجو در دانشگاه آکسفورد حضور دارد. موسوی که متولد ایران است ابتدا نمی توانست این را باور کند و از این موضوع بسیار خشمگین و از حضور او بسیار شاکی بود. این سوال در ذهن بسیاری می گنجد که چنین دانشگاهی که یکی از قدیمی ترین و معتبرترین دانشگاه ها در دنیاست چرا به چنین کسانی اجازه ورود می دهد.
علیرضا شیخ الاسلامی استاد ممتاز بازنشسته وات هام کالج آکسفورد می گوید: «پذیرش مهدی هاشمی به شدت تبعیض آمیز و از موارد نادر است.» او قسم می خورد که "الف ه" یک استاد مطالعات زبان فارسی در آکسفورد است از یک دانشجوی دوره کارشناسی ارشد خواست تا به پایان نامه دکترای مهدی هاشمی که در خصوص قانون اساسی ایران است کمک کند. دکتر شیخ الاسلامی همچنین معتقد است که حتی مدارک کارشناسی ارشد مهدی هاشمی رفسنجانی بیشتر با نفوذ پدر او و دوستان پدر او در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی به دست اورده شده و موضوع پایانی تز دکترای ایشان در مورد قانون اساسی ایران بسیار ضعیف و بی ارزش است و مهدی هرگز مشخصات حضور در آکسفورد را ندارد.
پذیرش مهدی در وهله اول توسط دکتر "الف ه" ارزیابی شد که ظاهرا توسط "ه ک" که یک عضو افتخاری دانشکده مطالعات شرق است پیشنهاد شده بود. وقتی از طرف مجله مک لینز با "الف ه" تماس گرفته شد او از هر گونه اظهار نظر خود داری کرد و "ه ک" نیز حاضر به مصاحبه نشد. مهدی هاشمی با ارسال یک ای میل به مجله مک کین گفته است که او هیچ گونه کمکی برای پذیرش و پایان نامه خود از کسی نگرفته است و تمامی این ادعا ها را بی اساس خوانده است.
mehdi-hashemi.jpgسخنگوی دانشگاه آکسفورد در مصاحبه با مک لینز تاکید کرده است که دانشجویان مسلط به زبان انگلیسی به مهدی هاشمی در ارائه پایان نامه اش کمک کرده اند. اما گفت دانشگاه هیچ شواهدی در مورد ادعاهای آقایان موسوی و شیخ الاسلامی در مورد پرداخت پول توسط مهدی هاشمی به کسانی که برای نوشتن و تحقیق پایان نامه ایشان کمک کردند را در دست ندارد.
سخنگوی دانشگاه آکسفورد گفت. آن طور که مردم فکر می کنند در مساله اجازه تحصیل به مهدی هاشمی هیچ گونه سود مالی و یا دریافت پول اضافی موثر نبوده و فقط مبنای پذیرش او مراحل آکادمیک تحصیلی او بوده است.
موضوع مهمتر از تخلفات آموزشی مهدی هاشمی حکم دادگاه آنتاریو مبنی بر دست داشتن در شکنجه و ضرب و شتم می باشد. مراتب تخلف اقای مهدی هاشمی توسط دادگاه به دانشگاه اکسفورد رسیده است. همچنین اقای مهدی هاشمی نامه ای از این بابت در ماه گذشته در یافت کرده است.
وکیل اقای بوذری با ارسال نامه به مهدی هاشمی در اکسفورد در اواخر ماه گذشته او را در جریان حکم دادگاه انتاریو قرار داده است. اقای بوذری و وکیل ایشان همچنان در حال جمع اوری تمامی مدارک برای ارسال به دادگاه انگلستان نیز هستند.
مهدی هاشمی هیچ نظر خاصی در مورد این حکم اعلام نکرده است و سخنگوی دانشگاه اکسفورد به مجله مک لینز گفته است که ما هم به دنبال مشاوره حقوقی هستیم اما کاوه موسوی معتقد است بیش از یک تصمیم قانونی برای دانشگاه این باید یک تصمیم اخلاقی باشد.

- متن فوق برای مجله هفت چاپ کانادا و آمریکا تهیه شده و نسخه اینترنتی آن در اختیار گویا قرار گرفته است.




در صورت حمله نظامی به ایران در کنار جمهوری اسلامی نخواهیم ایستاد!

مهرداد درویش پور

مهرداد درويش‌پور
از سه سناریوی پیشروی ایران یکی دست یابی به بمب اتمی و تثبیت حکومت است، دومی جنگ است و سوم عقب راندن حکومت در ماجراجویی های هسته ای، پایان دادن به بساط استبداد دینی، تغییر قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد است. اولی نامحتمل اما مطلوب حکومت است. دومی مطلوب اسرائیل و نئوکان ها و خطر آن روز افزون است. سومی راه حل مطلوب ملت ایران است که تنها در پی خیزش دوباره مردم عملی است.
در محکومیت بهره برداری از مخالفت اپوزیسیون با جنگ
"ویژه خبرنامه گویا"
این واقعیتی انکار ناپذیر است که جمهوری اسلامی ایران امروز با بزرگترین تحریم های بین المللی روبرو شده، بیش از هر زمان دیگر در عرصه داخلی و بین المللی منزوی گشته و خطر حمله نظامی به ایران افزایش یافته است. با این وجود جمهوری اسلامی ایران به جای هر نوع احساس مسئولیت در برابر جان، حقوق و امنیت مردم، به ماجراجویی های خطرناک و مانورهای تبلیغاتی خود ادامه میدهد و حتی تهدید کرده است که تنگه هرمز را خواهد بست و به ناوگان دریایی آمریکا نیز برای "آخرین بار" تذکر داده است که به خلیج فارس برنگردد. رجز خوانی ها و مانورهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی به گونه ای است که باور به این که حکومت جنگ را نعمت میداند قوت بخشیده است. جمهوری اسلامی میپندارد در صورت بروز جنگ، ایرانیان بدلیل مخالفت بر حق شان با هر نوع حمله نظامی در کنار حکومت قرار خواهند گرفت. این خوش بینی در کنار محاسبه اشتباه مبنی بر عدم امکان حمله نظامی در شرایط کنونی، باعث شده است که حکومت به جای متوقف کردن غنی سازی اورانیوم و مذاکره با مجامع بین المللی برای دست یابی به توافق در باره بحران هسته ای، تنها با افزایش تنش ها، اشغال سفارت انگلیس و تهدید این و آن کشور به سوی جلو فرار کند. در این میان مضحک ترین شگرد حکومت تلاش برای القای این ایده به مردم است که در صورت وقوع جنگ، حتی اپوزیسیون نیز در کنار آن قرار خواهد گرفت! از آن بدتر تلاش حکومت برای دامن زدن به این باور است که چون ایران شباهتی به لیبی ندارد و از موقعیت قدرتمند تری برخوردار است، امکان حمله نظامی به آن اساسا وجود نخواهد داشت. حکومت برای القای چنین باورهایی حتی می کوشد از اظهار نظرهای اپوزیسیون و از جمله اشخاصی همچون من که همواره طرفدار صدای سوم علیه میلیتاریسم و بنیادگرایی اسلامی بوده ایم نیز سو استفاده کند.
برای نمونه سایت جام نیوز در تاریخ 3/6/1390 ضمن پخش گوشه ای از مصاحبه تلویزیون آسوسات با من با انتشار مطلبی تحت عنوان "کارشناس شبکه آسو: ایران کشور قدرتمند منطقه است " می نویسد: "مهرداد درویش پور" جامعه شناس و کارشناس شبکه کمونیستی "آسو" 24 آگوست(2شهریور) در برنامه «موج روشنگری» تحولات اخیر لیبی و انقلاب های منطقه را بررسی کرد و با توجه به اغتشاشات سال 88 ایران، نهایتاً به قدرتمندی ایران در منطقه اذعان نمود و در تحلیل خود گفت: «کلاً جمهوری اسلامی ایران یک کشور برآمده از انقلاب و کشوری قدرتمند است به هر حال مهمترین کشور منطقه است و ارزیابی من این است که ایران با سرنوشت آن کشورها روبه رو نخواهد شد. تصور اینکه ایران مثل مصر و تونس حکومتش ساقط شود به نظر من باطل است ایران نه مدل لیبی است نه عراق و نه مدل مصر و تونس".
در پی آن نیز مجددا سرویس سیاسی جام نیوز در17 آبان ۱۳۹۰ با انتشار مطلبی تحت عنوان "تشویق به حمله به ایران یک شوخی کسل کننده است!" به نقل از مصاحبه سایت تلاش آن لاین با من مندرج در سایت ایران گلوبال نوشت: " مهرداد درویش پور، که خود را فعال اپوزیسیون جمهوری خواه می خواند، روز دوشنبه 7 نوامبر(16 آبان) گفت: «نیروی سیاسی که به دموکراسی معتقد است، به مردم تکیه دارد، طرفدار صلح است و بر روش مسالمت آمیز برای تغییر این نظام تاکید دارد، خیلی هم که رادیکال شود مردم سرزمین خود را به قیام علیه حکومت فرا می خواند و از جامعه جهانی می خواهد به حمایت فعال تر سیاسی از مبارزات مردم ایران بپردازد. اما تشویق به حمله نظامی دیگر کشورها به قصد آزادی ایران یک شوخی کسل کننده است".
درویش پور ادامه داد: «به سرنوشت عراق و افغانستان یک دهه پس از حمله نظامی و اشغال آن بنگرید، نتیجه روشن خواهد بود. به ویژه آن که ایران نه عراق است و نه افغانستان و نه لیبی. پس از عمری مبارزه برای رسیدن به دموکراسی و آزادی، آنقدر فرا گرفته ایم تا تحت هیچ شرایطی در مبارزه، آلت دست مطامع قدرت های خارجی نشویم که قبل از هر چیز به منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی خود فکر می کنند".
وی در ادامه با انتقاد از حامیان حمله کشورهای غربی به ایران گفت: «طنز تاریخ در آن جا است که همانانی که پیشتر مردم را به کرنش در برابر حکومت و یا جناح هایی از آن تشویق می کردند، امروز در کوبیدن به طبل حمله نظامی به ایران از یکدیگر سبقت گرفته اند. دلیل آن ساده است. دغدغه آنان نه دموکراسی است و نه حقوق بشر و نه جان مردم، بلکه تنها پرسش آنها این است که چگونه میتوان در قدرت سیاسی سهمی یافت. این گروه شاید هم که در صورت حمله نظامی شانس و اقبالی بیابند. من اما از سال ها پیش گفته ام اینان در بهترین حالت برندگان بدنام تاریخ آن سرزمین خواهند شد.
البته درویش پور توضیح نداد چگونه با پناه بردن به کشورهایی که بنابر گفته خودش تنها به فکر منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی خود هستند و دریافت حقوق و مواجب از این کشورها به خاطر مبارزه با جمهوری اسلامی و سخنرانی علیه ایران، می توان ادعا کرد به دنبال دموکراسی و آزادی برای کشور است؟".
در تلاش مشابه دیگری سایت جام نیوز در تاریخ 20/8/1390 با ذکر تیتر مصاحبه سایت خودنویس با من در بخش پیامک می نویسد: "پیامک// خودنویس: مهرداد درویش‌پور: اصلاح‌طلبانی که در انتخابات شرکت می‌کنند، به خودشان تیر خلاص زده‌اند". بدین ترتیب جام نیوز تلاش میکند از مصاحبه ای که به قصد محکوم کردن حمله نظامی به ایران و نفی پول گرفتن از قدرت های خارجی صورت گرفته است در جهت مقاصد خود سو استفاده کند.
همچنین در یکی از وبلاگ های وابسته به حکومت به نام "بامدادی" مطالبی در زیر مقاله"حمایت بی‌قید و شرط از حکومت ایران و یا نگاه براندازانه؟" در در تاریخ 13 نوامبر 2011 منتشر شده است که در آن نویسنده ای به نام شبنم مینویسد: ” شیادان اخیرا در بیانیه ای تحت عنوان “محکومیت سرکوبگری رژيم حاکم و تجاوز نظامی خارجی به ایران” وارد میدان شده اند و سعی دارند با ” نه این و نه آن” چهره کریه خود را بعنوان آلترناتیو برای جنایتکاران جنگی بزک کنند". همان نویسنده در ادامه در مطلب دیگری در 14 نوامبر می نویسد: اپوزیسیون عامل ایران ، که تعداد زیادی از مهره های سبز را در بر دارد، با نوشتن بیانیه ای تحت عنوان “در مخالفت فعال با جنگ” بار دیگر همکاری خود با سازمانهای اطلاعاتی غرب را به نمایش گذاشت".
در این مقاله من و دیگر امضاکننده گان بیانیه هم علیه جنگ و هم علیه حکومت مورد دشنام قرار میگیریم که چرا حاضر به حمایت از جمهوری اسلامی در مخالفت با جنگ نیستیم و مرا نیز شخصا به خاطر امضای بیانیه ای در محکوم کردن انکار هولاکوست توسط رئیس جمهوری ایران تخطئه کرده است.
کیهان شریعتمداری نیز در مقاله ای تحت عنوان "ارتش سری روشنفکران " که در تاریخ دوشنبه 5 دی 1390- شماره 20106 منتشر شد از من و تعداد دیگری از روشنفکران ایرانی به عنوان "رابطین خوب آمریکا" نام برده است که تلاش میکنند بر افکار عمومی داخل کشور تاثیر بگذارند.
از این گونه ترهات و اتهامات در سایت های وابسته به جمهوری اسلامی دائما علیه اپوزیسیون انتشار می یابد که حتی ارزش پاسخ گویی نیز ندارند. اما آن چه به گمان من مهم است محکوم کردن هر نوع سو استفاده حکومت از مخالفت قاطعانه ما با جنگ و حمله به ایران است. باید به روشنی اشاره کرد که در صورت بروز جنگ، جمهوری اسلامی ایران را در براه اندازی آن ذی نقش دانسته و هشدار میدهیم که اکثریت جامعه ایرانی و اپوزیسیون به رغم محکوم کردن حمله نظامی به کشور، در کنار جمهوری اسلامی نخواهد ایستاد. این واقعیت که حتی بسیاری از حادثه انفجار در پادگان سپاه ابراز شادی کردند و خواستار گسترش این گونه عملیات شدند باید زنگ خطر جدی برای حکومت باشد که دریابد در صورت بروز جنگ تصور همسویی مردم با آن خیالی خام بیش نیست. این واقعیت نیز که از حادثه شرم آور اشغال سفارت انگلیس مردم کوچکترین استقبالی نکردند و اپوزیسیون یک پارچه به محکوم کردن آن پرداخت و حکومت نیز سرانجام ناگزیر از سلب مسئولیت از خود در برابر آن شد، باید زنگ خطر دیگری برای حکومت باشد که بداند اکثریت ایرانیان تمایلی به کوچکترین همسویی با حکومت ندارند.
در نخستین روزهای سال 2012 سه سناریو ی پیش روبروی ایران قرار دارد که نخستین آن مطلوب جمهوری اسلامی است و دومی مطلوب اسرائیل و سومی مطلوب اکثریت ایرانیان در داخل و خارج از ایران. سناریوی اول تلاش جمهوری اسلامی در پی تثبیت خود است که با گسترش سرکوب در عرصه داخلی و دست یابی به بمب هسته ای در عرصه بین اللملی، مردم ایران و جهان را وادار کند در برابر آن تمکین کنند . این آرزوی حکومت اما با گسترش تضادهای درونی و انزوای داخلی و بین اللمی که دم به دم بر دامنه آن افزوده می گردد از کمترین شانس تحقق برخوردار است و کابوسی برای مردم ایران وجهان است. سناریوی دوم آن است که در پی تحریم های اقتصادی هر دم فزاینده و گسترش تنش آفرینی رژیم، جنگ به یک واقعیت بدل گردد. ایده آلی که اسرائیل و محافل نو محافظه کار آمریکا از آن استقبال میکنند. حال آن که بسیاری از ایرانیان و اپوزیسیون دمکرات با آن شدیدا مخالفند و نسبت به عواقب آن هشدار میدهند. راه حل سوم عقب نشینی حکومت در عرصه داخلی و بین المللی و دست برداشتن از ماجراجویی هسته ای است که گسترش مبارزات اعتراضی مردم نقش مهمی در این رویکرد میتواند ایفا کند. پایان بخشیدن به بساط استبداد دینی در ایران، تغییر قانون اساسی کشور و برگزاری انتخابات آزاد زیر نظر مراجع بین المللی مطمئن ترین راه برای تامین صلح، دمکراسی و امنیت در ایران و منطقه است. اپوزیسیون ایرانی به جای همسویی با صدای جنگ طلبی و یا همسویی با حکومت باید در شکل بخشیدن به این رویکرد سوم صدای خود را رساتر کند!
لینک هایی که در این مقاله از آنها نقل شده است:

http://khabarfarsi.com/ext/999109
http://jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=27029&Serv=12
http://jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=28216
http://bamdadi.com/2011/11/12/support-or-overthrow/
http://kayhannews.ir/901005/8.htm#other801





چرا حکومت اسلامی هنوز پا بر جاست؟ 

مسعود نقره کار

مسعود نقره کارعمر حکومت اسلامی به سی و يک رسيد، حکومتی که زهر تبعيض وخشونت و جنايت به کام ملتی تشنه آزادی و عدالت ريخته است. چرا با وجود اين همه شور و شعور و شجاعت انسانی هنوز حاکميت "گله های بزرگ ننگين" پا بر جاست؟
"انقلاب ۵۷" يکی از رخدادهای مهم قرن بيستم , و يکی از تضادمند ترين و ناهمگون ترين انقلاب ها بود. به همين دليل شايد سياهه ای از نظرها و ديدگاه های متضاد و ناهمگون در باره علل پيدايی و آغازاش ارائه شده است:
برخی اين انقلاب را يک " توطئه" می دانند و دست های امريکا را در سازمان دادن آن می بينند, چرا که شاه ديگر نمی خواست " به چشم آبی ها باج بدهد " و چهره ی قابل اتکايی نيز در برابر گسترش سوسياليسم و کمونيسم و حرکت های ضد امريکايی در منطقه نبود. البته عده ای نيز نقش انگليس پير را هم فراموش نکرده اند و بر اين باور بوده و هستند که اگر ريش خمينی بالا زده می شد , زير آن انبوهه ی "محاسن" Made In England را می شد ديد و خواند.
عده ای ديگر انقلاب ۵۷ را انقلابی عليه " انقلاب سفيد " شاه , و به عنوان شورشی توده ای در دفاع از هويت ملی, شورشی عليه غرب و مظاهر تمدن و فرهنگ اش در راستای هويت يابی فرهنگی ( دينی) و ملی ارزيابی کردند . برخی ديگر آنقلاب را پيروزی مشروعه خواهان و سرمايه تجاری تحت رهبری روحانيت و بازار می دانند , که پس از انقلاب مشروطه موقعيت شان ضعيف شده بود, و با اين انقلاب از مشروطه خواهان انتقام گرفتند. 
گروهی انقلاب را " پوپوليستی" می دانند که همه ی گروه ها و طبقات اجتماعی در آن ايفای نقش کردند,اما روحانيت به رهبری خمينی آن را به يغما برد . گناهگاراصلی را هم محمد رضا شاه می دانند که نيروهای روشنفکری را سرکوب کرد اما دست روحانيت و مساجدشان را با تحليل ها و ارزيابی های غلط و نابخردانه باز گذاشت. 
نظر گاهی نيز وجود دارد که نشان می دهد جريان های مذهبی و"رهبری خمينی" نقشی اساسی درشروع و شکل گيری انقلاب نداشته اند.ميزان فعاليت گروهک های تروريستی اسلامی , مثل "فداييان اسلام " و فعاليت های روحانيون به ويژه خمينی تا سال ۱۳۵۶ مورد استناد صاحبان اين نظر است.( کتاب هييت های مؤتلفه اسلامی از اسدالله بادامچيان و علی بنايی , و کتاب نهضت روحانيون ايران " اسناد و مدارک و حوادث سال ۱۳۴۹ تا سال ۱۳۵۶ از منابع کمک کننده در اين رابطه هستند).
عده ای نيز اصلاحات و دگرگونی های شبه مدرنيستی , ديکتاتوری , بوروکراسی , گسترش فساد و رشوه خواری در دستگاه درباری و اداری را در کنار فقر و ساير مشکلات اجتماعی در جامعه عامل شروع انقلاب و پا گرفتن شعار های اسلامی و سنتی می دانند. و هستند صاحب نظرانی که انقلاب را ضد سلطنتی و ضد استبدادی و يا " بورژوا- دموکراتيک" , و يا انقلابی آزادی خواهانه , استقلال طلبانه و عدالت جويانه می دانند . برخی هم اصلاحات اقتصادی و اجتماعی از بالا را علت می دانند, اصلاحاتی که نيروهای اجتماعی جديدی پديد آورد بی آنکه رژيم به فکر پاسخگويی به خواست ها و نياز های آن ها باشد , ويا تلاش کند.
در ميان ديدگاه های متفاوت در باره ی چرايی انقلاب ۵۷ کسانی نيز بر اين باورند که طرح " حقوق بشر" جيمی کارتر و " فضای سياسی باز" ی که اين طرح برای جامعه ی ما به ارمغان آورد , انقلاب را سبب شد. 
"تيری دوژاردن"روزنامه نگار فيگارو که در زمان انقلاب در ايران بود به اشتباه های شاه که سبب انقلاب شد نيز اشاره دارد : ۱- توسعه اقتصادی لجام گسيخته و بی برنامه و بروز شکاف بيشتر ميان فقر و ثروت ۲- خودکامگی , ۳- سرکوب همه ی مخالفان باستثنای مخالفان مسجدی, ۴- توهم بر گشت به امپراطوری داريوش و زاندارمی منطقه تحت حمايت امريکا
کسانی بودند ( و شايد هنوز باشند ) که انقلاب ايران را انقلابی مدرن ارزيابی کرده اند , به اين دليل که انقلاب يک انقلاب فراگير توده های شهری بود که منجر به در هم شکستن سد تاريخی سلطنت , به عنوان کهن ترين نهاد استبدادی در ايران شد. شعار های آغازين اين انقلاب هم , مثل آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی انقلاب را به مدرن بودن نزديک می کرد.واقعيت نشان داد ه است که نمی تواند خواست نيروهای بر پا کننده ی انقلابی مدرن , و نيرو های شرکت کننده در آن مدرن بوده باشند اما عجيب الخلقه ی مرتجعی اين چنين زاده شود. و واقعيتی دردناک تر اينکه نه فقط نيرو های مذهبی غير حکومتی ,حتی چپ ها و نيرو های سکولار نيز درک درستی از آزادی ,دموکراسی , حقوق بشر, سکولاريسم , مدنيت , مدرنيت و توسعه در عرصه های گوناگون نداشتند ,حتی فضای فکری, سياسی و فرهنگی جامعه ی روشنفکری سياسی ما با تحمل ديگری و دگرانديشی و مخالفت , که نشانه ای از مدرن بودن است ,بيگانه بود, و اين همه خوانايی با مدرن بودن ندارد.
بهر گونه , علل انقلاب هر چه بوده باشد از دل آن همه دلايل رنگارنگ سرانجام موجود عقب مانده ای به نام حکومت اسلامی زاده شد , و انقلاب را به مسلخ تبعيض و خشونت و جنايت کشاند. اکنون سی و يکسال است حاکميت " گله های بزرگ ننگين " بخشی از مردم نا آگاه را نيز به دنبال ارابه خدايان ستمگری و توحش در کژراهه ی حکومت اسلامی می تازانند تا همچون حکومتگران بذرافشانان تبعيض و خشونت نه در سرتاسر ميهن در بندمان , که در جهان باشند.
چرا حکومت تبعيض و خشونت و جنايت هنوز پا بر جاست؟
برای پاسخگويی به اين که چرا چنين حکومتی عليرغم اعمال وحشيانه ی سی و يک سال تبعيض, خشونت , جنايت وانواع بحران آفرينی ها درايران و جهان هنوز پا بر جاست, می بايد به سراغ چند عامل رفت , که به برخی از اين عوامل به اختصار اشاره می کنم:
۱- ويژگی ها ی حکومت اسلامی
حکومت اسلامی يک حکومت تعريف شده و تجربه شده نيست, اين حکومت شايد با برخی از حکومت های دينی و توتاليتر وجوه اشتراک داشته باشد اما وزنه ی وجوه افتراق اش سنگين تر و چرب تر است . خودمانی تر می توان گفت حکومت اسلامی ايران نمونه وار و " نوبر" است و مشابه اش در ايران ودر جهان وجود نداشته و ندارد. حکومت دينی ای که خشن ترين خوانش از مذهب تشيع و اسلام تار و پودش را شکل داده و راهنمای عمل اش شده است, حکومت بنيادگرا – طالبانی ای که به آن بخش از آموزه های دينی وفادارانه عشق می ورزد که تبعيض وخشونت و ترور را نه فقط تبليغ و ترويج , که تقديس می کند , حکومتی که خود را حق و ديگران را باطل می داند و در راه پيروزی "حق عليه باطل" از هر وسيله ی" ارهابی" و" ارعابی" استفاده کرده است. اين ها برخی از ويژگی های اين حکومت اند : 
۱-۱ :سرکوب وحشيانه ی مخالفان ودگرانديشان.
سرکوب ها ی وحشيانه ی حکومت اسلامی , آشکار و پنهان , و با استفاده از اهرم ها و وسايل گوناگون صورت گرفته است:
الف : سرکوب نظامی – امنيتی : سپاه پاسداران , بسيج , ارتش , پليس ,, وزارت اطلاعات , بخش هايی از قوه قضاييه و لباس شخصی ها( گروه های فشار و کشتار) - که از متعصبين مذهبی و لات ها و لش ها و اشراروچاقو کشان و آدم کشان حرفه ای شکل گرفته اند - , اهرم های اين نوع سرکوب اند.اين نوع سرکوب يا آشکارا در خيابان ها و ميادين شهرها و يا در زندان های پر شمار ِ نام دار و بی نام و نشان اعمال شده است.
ب - سرکوب ايدئولوژيک – دينی : جدا از آنچه در زندان ها و شکنجه گاه ها و کشتار گاه ها رخ داده است , گاه صريح و آشکار همچون بر خورد با اقليت های مذهبی به ويژه با بهاييان , و گاه با ظرافت سياست بازانه ی آپارتايدی در تبديل جامعه به خودی و غيرخودی صورت گرفته است . اين نوع سرکوب خود را در حضور و بروز انواع تبعيض ها در جامعه نشان داده است.سرکوب ايدئولوژيک – دينی اقشار فقير و عقب نگهداشته شده در جامعه را نيز از دو سو هدف گرفته است , از يک سو تخدير آن ها با سوء استفاده از اعتقادات مذهبی آن ها , و از سوی ديگر تحريک ان ها عليه ديگر گروه های اجتماعی به ويژه عليه روشنفکران و روشنگران و سکولار ها.
ج- سرکوب نرم : با بهره گيری از کنترل کامل رسانه های حکومتی , سانسور رسانه ها ی غير حکومتی و جلوگيری و ممنوعيت آزادی انديشه , بيان , قلم وممنوعيت گردش آزاد اطلاعات . 
۱-۲ : پايگاه اجتماعی : به دليل ساخت و بافت جامعه , به عنوان يک جامعه عقب مانده در عرصه هايی از اقتصاد و توليد و خدمات و وجود فقر و بيکاری , و نيز عقب ماندگی فرهنگی – به ويژه آنجا که به دين و مذهب ارتباط می يابد- حکومت اسلامی دارای پايگاه اجتماعی ست . حکومت اسلامی اين پايگاه اجتماعی - که بخش اعظم حاشيه نشينان و زاغه نشينان و حلبی آباد نشينان و روستاييان تشيع زده شکل اش داده اند- را با کمک های اقتصادی , شغلی و ساير کمک های مالی و جنسی ِ حکومتی به اين اقشار حفظ و تقويت کرده است.
۱-۳ بحران زايی :حکومت اسلامی حکومتی بحران آفرين است . اين حکومت نه فقظ عامل بروز بحران های اجتماعی و اقتصادی در جامعه است بل که با بحران سازی های برنامه ريزی شده به حفظ و تداوم حيات خود ياری رسانده است. بحران سفارت امريکا, جنگ باعراق , جنگ لفظی و روانی با امريکا , انگليس و اسراييل و به طور کلی غرب , بهره برداری های سياسی از جنجال آفرينی بين المللی همچون صدور فتوای قتل سلمان رشدی ,غير واقعی خواندن فاجعه ی هولو کاست , در يافت خسارت در رابطه با جنگ های جهانی ِ اول و دوم و...... نمونه هايی از بحران زايی ها و جنجال آفرينی های اين حکومت هستند.
۱-۴ : دروغگويی و عوامفريبی : حکومت اسلامی حکومت " دروغ و فريب " است. هنگامی که يک حکومت دينی برای دروغگويی و فريبکاری با واژگان و مفاهيمی چون " تقيه و خدعه و...." توجيه و توضيح شرعی داشته باشد, هيچ عاملی جلودار دروغگويی و فريبکاری ِ وقيحانه ی چنين حکومتی نخواهد بود.
۲- توانايی مالی ِ حکومت اسلامی
حکومت اسلامی بخش اعظم در آمد حاصل از فروش نفت و اقلام صادراتی ديگر , و نيز پول بنياد های ريز و درشت حکومتی و مذهبی , آستان قدس , موقوفات , چاه های پول سازی مثل چاه جمکران و صد ها امام زاده را در راه سازماندهی نظامی – امنيتی و سرکوب نظامی – امنيتی و ايديولوژيک – دينی و سرکوب نرم مخالفان و دگرانديشان هزينه کرده است. اين توانايی مالی در عين حال سبب شده است که سپاه پاسداران بدل به قدرتی نطامی , اقتصادی و سياسی شود , ارگان سر کوبگری که اصلی ترين نيروی نگهدارنده ی نظام ولايت فقيه و حکومت اسلامی است , سپاهی که آشکار و پنهان بيت رهبری و ارتش وبسيج و پليس و لباس شخصی ها را هم زير پرو بال خود گرفته است.
۳- فقدان بديل فکری و سياسی ِ دموکراتيک در برابر حکومت اسلامی 
پس از سی و يک سال اعمال تبعيض و خشونت و جنايت و بی لياقتی در اداره ی مملکت هنوز يک بديل فکری و سياسی دموکرات و سکولار در برابر اين حکومت شکل نگرفته است, نه تنها امروز که در طول سی ويک سال گذشته اپوزيسيونی متشکل که دارای توانايی و اراده ضرور برای ايجاد تغيير و دگرگونی دموکراتيک در جامعه باشد , وجود نداشته است.در حال حاضر اصلاح طلبان حکومتی که به دنبال اصلاح حکومت اسلامی هستند , ويا اصلاح طلبانی که از طريق اصلاحات بنيادی و ساختاری انحلال حکومت اسلامی را خواستارند و بالاخره انقلابيونی که از طريق قهر و مبارزه مسلحانه سرنگونی حکومت را هدف گرفته اند, در عمل بديل فکری و سياسی ِ متشکلی که دارای پايگاه اجتماعی نيز باشند , نيستند. آنچه در جامعه جاری ست خيزش ها و جنبش هايی محدود بوده و هستند که هنوز به عنوان بديل فکری و سياسی حکومت اسلامی از آنان نمی توان نام برد .در کنار فقدان يک حرکت وتشکل فراگير با پايگاه اجتماعی ضرور , آسيب شناسی فکری و سياسی خيزش ها, جنبش ها و جريان های اپوزيسيون در داخل و خارج کشور نيز نشان از ضعف ها و لغزش هايی همچون فرقه گرايی , خود حق بينی و خود محوری در درون آن ها دارند , ضعف ها و لغزش ها يی که به تداوم حيات حکومت اسلامی کمک کرده اند. بخشی از " اپوزيسيون " حکومت اسلامی نيز به دلايل گوناگون , از جمله آلودگی به سياست بازی به جای سياست ورزی , فرصت طلبی های جاه طلبانه , ابتلا به عفونت مزمن ِ لاس زدن با قدرت سياسی و......., در پس نقاب " اصلاح طلبی حکومتی " و همياری و همکاری با اين نوع از اصلاح طلبان , به حامی رژيم ارتجاعی در خارج و داخل کشور - به ويژه در خارج کشور - بدل شده است.
۴- روانشناسی اجتماعی
جنگ روانی ای که حکومت اسلامی با به کارگيری " ارهاب" و " ارعاب" و شکنجه و کشتار در جامعه به راه انداخته با هدف استيلا ی ترس در جامعه بوده است . هدف اين جنگ تحميل اين نظر به جامعه است که جامعه به دنبال تغيير و دگرگونی اساسی نباشد و بپذيرد که حکومت اسلامی ماندگار و جاودانه است. از سوی ديگر تجربه ی شکست انقلاب و پيامد های آن و نيز تبليغ های اصلاح طلبان حکومتی پيرامون خطرناک بودن تغييرات ريشه ای و اساسی در حکومت و جامعه, برتشديد ترس و نگرانی ی مردم در رابطه با دست زدن به تغييرات اساسی دامن زده است. اصلاح طبان حکومتی تلا ش کرده اند که خواست تغيير اساسی و بنيادی و ساختاری حکومت اسلامی را انقلاب بنمايانند و از انقلاب نيز تصوير و توصيفی جز قهر و خشونت و خونريزی به دست ندهند, خشونت و خونريزی ای که نه در هنگامه ی انقلاب بهمن که پس از انقلاب بهمن و توسط حکومت اسلامی اوجی ناباورانه و هولناک گرفت. 
در کنار تجربه ی ترس آور و هولناک انقلاب اسلامی و نقش اصلاح طلبان حکومتی در دامن زدن به ترس از تغيير بنيادی و ساختاری ,شکست برخی از تجربه های انقلابی در عرصه ی جهانی نيز برغلبه ی روانشناسی ترس در جامعه تاثير گذار بوده است. ترس از زندان و شکنجه و اعدام ,ترس از محروميت های اجتماعی , ترس از بروز نا امنی و هرج و مرج در جامعه , ترس از تجزيه ايران , ترس از بروز جنگ وقحطی و آوارگی.....ترس هايی هستند که عمدتا" حکومت اسلامی و پايوران اش توليد و در سطح جامعه توزيع کرده اند , ترس هايی که به تداوم حيات اين حکومت ياری رسانده اند . در کنار اين نوع ترس آفرينی های ِ حکومتی هنوز تاثيرات روانی شکست انقلاب بهمن و خيزش ها و جنبش های اجتماعی پس از انقلاب بر روان جامعه سنگينی می کند. بحران بی اعتمادی ناشی از بی لياقتی ها و خطا ها و لغزش های رهبران اکثر احزاب و سازمان های سياسی و شخصيت های اپوزيسيون, به کار جمعی و تحزب و سازمان يابی, و به طور کلی به اپوزيسيون واقعی حکومت اسلامی لطمه هايی جدی وارد کرده است.
۵- شرايط خاورميانه و جهان
شرايط خاور ميانه و جهان در اين سی و يک سال در عمل به سود حکومت اسلامی و در راستای خواست های اين حکومت رقم خورده است و اعتراض ها و تهديد های بين المللی در رابطه با نقض حقوق بشر در ايران , صدور تروريسم اسلامی به جهان , برنامه ی هسته ای حکومت اسلامی و دگرانديش ستيزی حکومت اسلامی به ويژه يهودی ستيزی اين حکومت, تاثيری در تغيير و تصحيح رفتار حکومت اسلامی نداشته اند.نيازجهان به نفت و گازايران , موقعيت جغرافيايی ايران , توسعه طلبی های سرکوبگرانه اسراييل در منطقه , حمله ی امريکا و متحدان اش به عراق , پشتيبانی های سياسی و اقتصادی چين و روسيه و برخی از کشور های ديگر جهان از ايران و...... از نمونه هايی هستند که در تداوم حيات حکومت اسلامی تاثير گذار بوده و هستند. 
در کنار مسايل فوق حکومت اسلامی از اختلاف و شرايط موجود در جهان و منطقه نيز به سود خود بهره برداری کرده است ,که بهره برداری از اختلاف های ميان اتحاديه اروپا با امريکا, بهره برداری از اختلاف های ميان اتحاديه اروپا و امريکا با چين و روسيه , افکار و رفتار جنگ افروزانه ی دولت بوش و اسرائيل در رابطه با منطقه ی خاور ميانه از نمونه های قابل ذکر هستند. 
حکومت اسلامی از آن دست حکومت هايی است که برای زنده ماندن نياز به دشمن تراشی واقعی , غير واقعی و دروغين دارند . دشمن وانمود کردن اين و آن در سطح منطقه و جهان سی و يک سال است مورد بهره برداری حکومت اسلامی برای توجيه مشگلات و بحران های سياسی و اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی در جامعه قرار گرفته است, دشمن تراشی هايی که راه حکومت اسلامی برای نظامی و امنيتی کردن جامعه را نيز هموارتر کرده اند.



سخنی با رضا پهلوی به بهانه گفت‌وگوی مسیح علی‌نژاد با ایشان

رضا پهلوی ف.م.سخن

از شما به عنوان یک شهروند عادی ایرانی درخواست می کنم، به عنوان یک رجل سیاسی، گامی بردارید، که شاید گام نخست برای پس‌راندنِ بادمجان دورقاب‌چینان و ثناگویان و مداحان و هواداران متعصب در فضای سیاسی ایران باشد و این امیدواری را به وجود آورد که کم ترین امکانی برای رشد چنین اشخاص خطرناکی که در واقع اداره کننده واقعی حکومت های آینده اند نخواهد بود.
ویژه خبرنامه گویا
آقای رضا پهلوی
گفت‌وگوی مسیح علی نژاد با شما را دیدم. حقیقت آن که نه پاسخ های روتین و تکراری شما را پسندیدم، نه نحوه ی گفت و گوی مسیح با شما را. تردیدی نیست که بنیادهای فکری و سیاسی ما با یکدیگر کاملا متفاوت است و این را نه شما به عنوان یک شخصیت سیاسی، و نه من به عنوان یک شهروند عادی پنهان نمی کنیم. شما به رغم بیان صادقانه ی این موضوع که انتخاب نظام سیاسی بعد از آزادی ایران از چنگال حکومت اسلامی بر عهده ی مردم خواهد بود، علاقه تان به سلطنت یا در حالت متعادل تر پادشاهی را در پرده ای از ابهام قرار می دهید و هرگز از این خواست قلبی و باطنی، با مردم سخن نمی گویید. شاید بیان آن را عامل تفرقه و دسته بندی میان گروه های سیاسی می دانید، شاید هم آن را در تضاد با دمکراسی و انتخاب مردم می پندارید. هر چه هست، به این موضوع همواره با پاسخ های از پیش تعیین شده، به سبک سیاست‌مداران کهنه کار بر خورد می کنید. ایضاً لقب شاهزاده، که به کارگیری آن را بر عهده ی گوینده می گذارید و از خود در این مورد سلب مسئولیت می کنید. و باز در باره ی ضعف های حکومت در دوران پدرتان و نظرتان در باره ی دوران دکتر مصدق همیشه با جملات از پیش آماده شده پاسخ داده اید.
به نظر می رسد راهی برای خروج از این چرخه وجود ندارد و ما همواره در گفت و گو با شما همان چیزهایی را خواهیم شنید که همیشه شنیده ایم، گیرم خبرنگاری مانند مسیح علی نژاد با طرح سوال های پی در پی یا قطع صحبت شما و جواب مشخص خواستن، راه دیگری برای گفت و گو در پیش بگیرد که آن هم نه تنها نتیجه ندارد، بل که پسندیده هم نیست خاصه آن که مصاحبه کننده و مصاحبه شونده به شکلی مشخص از دو جریان سیاسی مجزا حمایت می کنند و مصاحبه کننده در این حالت صرفا مصاحبه کننده نیست بل که در گفت و گو حامل نظرهای سیاسی خود نیز هست.
من به عنوان یک شهروند هم سن و سال خودتان درخواستی دارم که شاید اندکی فضای بسته ی سوال و جواب ها و انتظارات همیشگی را باز کند و همان طور که ما در طول سی سال گذشته نگاه مان نسبت به حکومت زمان پدر شما و پدر بزرگ شما تغییر کرده و جنبه های مثبت آن برای امثال ما که جز زشتی و نابسامانی چیز دیگری نمی دیدیم مشخص شده در رفتار سیاسی شما نیز تغییر کوچکی ببینیم که شاید سرآغاز تغییرات اساسی تر باشد.
از تغییر در نگاه خودم به رغم این که طرفدار نظام جمهوری هستم و هرگز نظام پادشاهی موروثی و سپردن زمام مملکت به دست یک نفر، به هر اسم و به هر صورتی را نمی پذیرم، و برای این نپذیرفتن هم دلایلِ -به نظر خودم- منطقی و محکمی دارم، یکی این که بعد از مطالعه ی مقاله مفصل آقای ناصر زراعتی در خبرنامه گویا زیر عنوان "در بابِ آن‌کسان که نمی‌خواهند بیاموزند، از گذشتِ روزگار!" نتوانستم بسیاری از استدلال ها و گفته های ایشان را بپذیرم. با دیدن مستند تلویزیون "من و تو"، بر خلاف نظر ایشان، هم آن را به عنوان یک مستند خوب پسندیدم، و هم بسیاری از نظرها و نگاه ها را منطقی یافتم.
ما در دوران حاضر، با کمبودهایی رو به رو هستیم که قدر بسیاری از چیزها را که در دوران پدر شما به طور عادی و غیرمحسوس در اختیارمان بود و متوجه وجود آن ها نبودیم اکنون بهتر می دانیم و فقدان آن ها را احساس می کنیم. مثلا اگر در دوران پدر شما شناساندن عظمت ایران و گذشته های پر افتخار آن، عملی زائد و نمایشی مضحک به نظر می آمد، امروز که این عظمت در نگاه جهانیان از میان رفته و ایران و ایرانی عوامل افتخار خود را از دست داده و دائم در صدد مقابله با اَعمال و رفتار و گفتار توهین‌آمیز و خوارکننده ی بیگانگان است، این شناساندن دارای ارزش شده و نه تنها مضحک به نظر نمی رسد، بل که انسان آرزو می کند روزگاری برسد که دوباره در تخت جمشید سران شصت کشور جهان با افتخار پذیرایی شوند، گیرم برای این پذیرایی هزینه ای بسیار صرف شود.
یا وجود آزادی های اجتماعی، یا رشد فرهنگ و هنر در فضایی که مادر گرامی شما مشوق آن بودند، یا بر سر کار بودن افراد تحصیل کرده و با سواد، گیرم با دزدی ها و ریخت پاش های فراوان، و امثال این ها ارزش هایی ست که امروز در فقدان شان بیشتر به آن ها پی می بریم.
بنابراین نگاه شهروند ساده ای مثل من، که در گذشته به گونه ای دیگر به مسائل زمان پدر شما نگاه می کرد، دچار تغییراتی شده است که گرچه قادر به فراموش کردن فجایع رخ داده سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در آن زمان نیست، اما داشته ها را نیز به یاد می آورد و وجود آن ها را قدر می شناسد. این تغییر در نگاه، در شما نیز به وجود آمده و شما امروز دنیا را از زاویه ای متفاوت نگاه می کنید.
اکنون برای این که ما –به عنوان آحاد ملت- شاهد خروج از چرخه ی پرسش و پاسخ ها و انتظارات همیشگی باشیم و به همه ی ما ثابت شود که نگاه شما نیز لااقل در چهارچوب اعتقادات سیاسی خودتان تغییر کرده، درخواست های کوچک و قابل اجرا را مطرح می کنیم، بل که از این دور بسته به شکلی خارج شویم.
در گفت و گو با دوستان فیس بوکی، دوست بسیار محترمی که اگر چه برای او پادشاهی پارلمانی و جمهوری تفاوتی ندارد اما همواره با احترام و علاقه از شما یاد می کند، در انتقاد تندی که من از هواداران متعصب شما یا درست تر بگویم هواداران نظام استبداد سلطنتی -که دست بچه حزب اللهی های چماق به دست حکومت فعلی را از پشت بسته اند و اگر زمینه ای برای آن ها فراهم شود، با مخالفان فکری شان، بدتر از آن می کنند که حزب اللهی های دو آتشه ی فعلی می کنند- کردم، ایشان گفتند بد نیست از رضا پهلوی بخواهیم –نه با یک اعلامیه ی خشک و خالی و کلی- که با قاطعیت و به شکلی کاملا صریح، جدایی کامل خودش را از چنین هوادارانی اعلام کند و موضع اش را نسبت به برنامه هایی که به نام ایشان یا با سوءاستفاده از نام ایشان اجرا می شود مشخص نماید. بنابراین از شما به عنوان یک شهروند عادی ایرانی درخواست می کنم، به عنوان یک رجل سیاسی، گامی بردارید، که شاید گام نخست برای پس‌راندنِ بادمجان دورقاب‌چینان و ثناگویان و مداحان و هواداران متعصب در فضای سیاسی ایران باشد و این امیدواری را به وجود آورد که کم ترین امکانی برای رشد چنین اشخاص خطرناکی که در واقع اداره کننده ی واقعی حکومت های آینده اند نخواهد بود. شاید با برداشتن این گام کوچک، فضای اعتماد، میان شما و دیگر گروه های اپوزیسیون به وجود آید و پیش رفت و اعتلایی را در این زمینه نوید دهد.








اخبار روز:
 
کُردپا: از آغاز فصل پاییز تا کنون نهادهای امنیتی حکومت اسلامی ایران، یکصدو بیست و هشت نفر از شهروندان کُرد را بازداشت کرده‌اند.
با استناد به مرکز ثبت آمار آژانس کُردپا، طی همین مدت دستگاه قضایی حکومت اسلامی ایران، ٧٧نفر از شهروندان کُرد را به ٢٦٢سال و ٧ماه و نُه روز حبس تعزیری و ١٠سال حبس تعلیقی محکوم کرده است.
بر همین اساس از میان ١٢٨نفر بازداشتی مدت مذکور تنها پرونده ٨نفر منتج به صدور حکم زندان شده است و مابقی هنوز در بلاتکلیفی و بازداشت به سر می‌برند.
روند چشمگیر بازداشت‌شهروندان مدنی و فعالان فرهنگی در کردستان همچنان استمرار داشته، به طوری که هر روز شاهد بازداشت تعدادی دیگر از شهروندان کُرد توسط نهادهای امنیتی حکومت اسلامی ایران هستیم.
ارقام مذکور صرفا با استناد به مرکز ثبت آمار آژانس کُردپا بوده و احتمال بالاتر بودن آمار واقعی بالقوه می‌باشد. 




۸۵ درصد مردم ایران به اینترنت دسترسی ندارند

بخش عمده ۱۱ میلیون کاربر اینترنت در سال گذشته به روش DIlAl UP  به شبکه اینترنت متصل شده‌اند

بر اساس آمار مرکز آمار ایران، ۸۵ درصد مردم ایران به اینترنت دسترسی ندارند و تنها ۱۱ میلیون نفر به اینترنت دسترسی دارند. نیما راشدان کارشناس مسائل اینترنت، رقم واقعی کاربران اینترنت را حدود ۴ تا ۵ میلیون نفر می‌داند.

به نقل از سایت مرکز آمار ایران، ۸۵ درصد مردم ایران به اینترنت دسترسی ندارند و ۸۵ درصد كاربران اينترنت نیز به روش قدیمی DIlAl UP  به شبکه اینترنت متصل می‌شوند.
بنا به این گزارش ماموران آمارگیری با مراجعه به ۵۳۷۲۴ خانوار، در بازه زمانی دی‌ماه ۱۳۸۸ تا دی‌ماه ۱۳۸۹، اعلام کرده‌اند ۹۶.۱ خانوارهای ایرانی دارای تلفن (ثابت یا موبایل یا هردو) و ۳۵.۲ درصد خانوارهای ایرانی دارای کامپیوتر هستند. بر اساس این آمار، میزان ضریب نفوذ اینترنت در ایران ۱۴.۷ درصد است.
استان تهران  بیشترین میزان ضریب نفوذ اینترنت  را داشته است و در رده‌های بعدی، استان مازندران و اصفهان قرار دارند. استان سیستان و بلوچستان نیز با ضریب نفوذ اینترنت ۱۰.۵ درصدی کمترین میزان کاربران اینترنت را داشته است.
به گزارش  روزنامه دنیای اقتصاد، آمار جدید با آماری که پیش‌تر توسط وزارت ارتباطات و سازمان فناوری اطلاعات درباره میزان ضریب اینترنت در ایران منتشر شده بود کاملا منافات دارد و این تفاوت به دلیل فرمولی است که مسوولان وزارت ارتباطات برای محاسبه تعداد کاربران اینترنت به کار می‌گرفتند و به این ترتیب میزان کاربران و شاخص‌ها به شکل اعجاب انگیزی بالا رفت.
نیما راشدان کارشناس امور اینترنت در گفت‌گو با دویچه وله میزان واقعی کاربران اینترنت در ایران را از رقم ۱۱ میلیون نیز پایین‌تر می‌داند.
دویچه وله: بر اساس آمار جدید مرکز آمار ایران، ایران دارای ۱۱ میلیون کاربر اینترنت است. در حالی‏که آمارهای قبلی، هم‏چون آمار وزارت ارتباطات ایران درباره‏ میزان ضریب نفوذ اینترنت، رقمی بسیار بالاتر از ۱۱ میلیون کاربر را نشان می‌داد. کدام‏یک از این آمارها به واقعیت نزدیک‏تر است و چرا؟
نیما راشدان کارشناس مسائل اینترنت، رقم واقعی کاربران اینترنت را حدود ۴ تا ۵ میلیون نفر می‌دااندنیما راشدان: مخابرات ایران هیچ‏وقت توجیه نظری پشت آمار ارائه شده را ارائه نمی‏داد. این آمار آن‏قدر بزرگ بود که با واقعیت‏های بازار اینترنت ایران نیز هم‌خوانی نداشت.
یک مثال بسیار ساده می‏زنم. مثلا  "سایت فیلترنیگ" پربیننده‏ترین سایت کشور ایران است. خوشبختانه به‌طور تقریبی آمار بازدید از سایت فیلترینگ در ایران وجود دارد.این آمار تقریبا به آمار بازدید‏کنندگان صفحه‏ی گوگل در اسراییل یا در دانمارک نزدیک است. برای این‏که درستی این رقم را بیشتر توضیح بدهم، دانمارک حدود پنح ونیم میلیون نفر جمعیت دارد و ضریب نفوذ اینترنت در این کشور خیلی بالا است. حدود ۸ /  ۴  میلیون نفر از شهروندان دانمارک از اینترنت استفاده می‏کنند و گوگل هم نخستین سایت پربیننده در این کشور است.
پربیننده‏ترین صفحه‏ ایران، کشوری با جمعیتی  بالای هفتاد و چهار میلیون نفر، به اندازه‏ی صفحه‌ی گوگل  کشور دانمارک با جمعیتی پنج و نیم میلیون نفره، بازدیدکننده دارد. ممکن است بگوییم که ضریب نفوذ اینترنت در دانمارک بسیار بالاتر است و جزو پیشرفته‏ترین کشورهای دنیاست.
می‏توانیم این آمار را با اسراییل مقایسه کنیم. اسراییل جمعیتی حدود ۶ / ۷ میلیون نفر جمعیت دارد و ضریب نفوذ اینترنت‏ در این کشور کم‏تر از چهارمیلیون نفر است و  به‏خاطر این‏که اساسا الفبا و رسم‏الخط عبری متفاوت است، بسیاری از کاربران اسراییل از گوگل عبری استفاده می‏کنند. این‌جا هم دوباره پربیننده‏ترین صفحه ایران یعنی صفحه‏ی فیلترینگ، به اندازه سایت گوگل در اسراییل بیننده دارد.
ما راجع به جمعیتی حدود چهار، پنج میلیون نفر کاربر فعال اینترنت در ایران صحبت می‏کنیم. درستی این رقم را با روش‏های دیگر نیز می‏توان نشان داد. مثلا میزان پوششی که فیس‏بوک در کشورهای مختلف دارد. البته آن وقت استدلال خواهند کرد که فیس‏بوک در ایران فیلتر است و بسیاری از مردم ایران به فیس‏بوک مراجعه نمی‏کنند. منتها در میان طبقه‏ای که روزانه به اینترنت مراجعه می‏کنند، کم‏تر کسی در ایران وجود دارد که اکانت فیس‏بوک نداشته باشد.
آیا آماری در میزان حضور ایرانیان از فیس بوک وجود دارد؟
آمار کاربران ایرانی فیس‏بوک وجود ندارد و خود کمپانی فیس‏بوک هم این آمار را ارائه نمی‏دهد. ولی از روی فعالیت ایرانیان در فیس‏بوک، به‏صورت تقریبی می‏توان گفت که این‏جا هم جمعیتی چند میلیونی، زیر پنج میلیون وجود دارد.
این آمار را می‏توان از روی رویدادهای همه‏گیری که در اینترنت اتفاق می‏افتد نیز نشان داد. مثلا رویدادی مانند داستان خلبان شهبازی و باز نشدن چرخ‏های هواپیما، نوعی رفتارهای همه‏گیر هستند. شما از طریق دوستان‏تان آن را می‏بینید و بعد اکثر افراد چنین رویدادهایی را لایک می‏کنند، چون بار سیاسی و مذهبی ندارد و چیزهایی است که در بین همه جمعیت مشترک است.
از میزان لایک‏های چنین رویدادی هم می‏توان به‏صورت تقریبی گفت که ما درباره چیزی حدود چهار تا پنج میلیون نفر کاربر ایرانی اینترنت صحبت می‏کنیم که این رقم به رقم اعلام شده از طرف مرکز آمار نزدیک‌تر است.
فاجعه زمانی شروع می‌شود که نوع اتصال این افراد به اینترنت را برسی کنیم.
در این آمار اشاره شده که بخش عمده‏ی این ۱۱ میلیون کاربر، حدود ۸۵ درصد كاربران اينترنت داخل ایران به روش قدیمی DIlAl UP  به شبکه اینترنت متصل شده‌اند.
بر اساس آمار، سال گذشته حدود ۷۴ درصد کاربران اینترنت در ایران از محل شکونت به اینترنت متصل شده‌اندبا توجه به میزان اطلاعاتی که یک کاربر می‏تواند با روش‏های معمولی، حتی در بهترین شرایط، حتی در شرایطی که این مودم‏ها با توان ۵۶ کیلووات کار کنند - که عمدتا هم کار نمی‏کنند و وضعیت هفته‏ی گذشته در ایران مؤید آن است که حتی یک‏دهم این‏هم سرعت را هم ندارد - حتی در بهترین حالت می‌توان افق و دورنمای رشد تکنولوژی ارتباطات در ایران را فاجعه‏آمیز خواند.
سخنانی که این‏روزها از سوی مقامات ایران در باره‏ی راه‏اندازی قریب‏الوقوع شبکه‏ی ملی اینترنت مطرح می‏شود، چه تأثیری روی همین میزان کاربران اینترنت در آینده خواهد داشت؟
به قول معروف: «گل بود، به سبزه نیز آراسته شد!». اساسا ما اینترنتی نداشتیم. امکان اتصال به این اینترنت بسیار مشکل بود و بارها و بارها قطع و وصل می‏شد. حالا شما می‏خواهید یک شبکه‏ی داخلی اینترنت درست کنید. این به چه معناست؟! یعنی پهنای باندی که از خارج کشور می‏خرید را به دلایل سیاسی کاهش دهید.
دولت می‏داند که پهنای باند، مبادله، ورود و خروج اطلاعات به خارج از ایران، به معنای زاییده شدن سرمایه و به معنای مبادله فرهنگی و تکنولوژیک است و این به اقتصاد ملی ایران کمک می‏کند.
حالا می‏خواهند به دلایل امنیتی- سیاسی، زیر فشار آن بخش غیراقتصادی، پارانویید و امنیتی سپاه، ورود و خروج داده را ببندند. عملی که حتی صدای آن بخش اقتصادی و سرمایه‏گذاری خارجی و صنعتی سپاه را هم درآورده است. آن‏ها می‏گویند، به هر حال اقتصاد ایران در دست ماست و ما از این ناحیه متضرر می‏شویم.
 دولت می‏خواهد در عوض این کار، یک شبکه‏ داخلی مدیریت شده‏ای که به هیچ‏جا دسترسی ندارد را درست کند تا کاربران ایرانی بتوانند از محتوای تولید داخل، محتوای مجاز استفاده کنند! کدام محتواوقتی که شما محتوا تولید نکرده‏اید؟!
فرضا اگر روزی، روزگاری کشوری می‏خواست این کار را بکند، باید از ۱۰-۲۰ سال قبل آن زحمت می‏کشید و محتوای اینترنتی درست می‏کرد.
زمانی که شما در هر زمینه‏ای در اینترنت، کاملا متکی به سخت‏افزارها و ساختار خارج از مرزهای جغرافیایی‏تان هستید، کاربران ایرانی از کدام محتوا در این شبکه‏‏ی ملی اینترنت ایران استفاده کنند؟
شما هر ساعتی، با هر میزان از دانش، در هر رشته‏ای که کار می‏کنید، دنبال یک قطعه عکس باشید، دنبال یک طرح گرافیکی باشید، دنبال یک نرم‏آفزار باشید و… در تمام این زمینه‏ها به منابعی متکی هستید که در سایت‏های خارج از کشور ایران قرار دارد.
حتی بسیاری از کارشناسان خودی و داخل این نظام هم به دولت اخطار می‏دهند اگر این‏کار را بکنید، اساسا به معنی بستن درهای همین یک‏درصد توسعه‏ای است که آن هم با تلاش و ابتکار مردم و جوان‏های این کشور ایجاد شده است.
حسین کرمانی
تحریریه: فرید وحیدی




حرف‌شنوی مردم و ارتش از دیکتاتورها

یک تاریخ‌نگار بریتانیایی در کتاب جدید خود با عنوان "پایان؛ ادامه‌ی جنگ تا سقوط"، مسئله‌ی فروپاشی حکومت هیتلری در آلمان را از دیدی تازه مطرح می‌کند و نشان می‌دهد، چرا آلمانی‌ها تا آخرین لحظه‌ی جنگ علیه نازی‌ها نشوریدند؟

 نام "ایان کرشاو" به عنوان تاریخ‌‌پژوهی صاحب‌نظر هنگامی که کتاب ۲۰۰۰ صفحه‌ای خود را در باره‌ی زندگی هیتلر در سال‌های آخرین دهه‌ی ۹۰ میلادی منتشر ساخت، بر سر زبان‌ها افتاد. این پژوهشگر ۶۸ ساله‌ی بریتانیایی، در کتاب جدید خود با عنوان "پایان؛ ادامه‌ی جنگ تا سقوط" که چندی است به آلمانی نیز ترجمه شده، باز هم در جستجوی ردپای هیتلر است، ولی این بار بر روحیه و فرهنگ و جامعه‌ی آلمانی.

اشاعه‌ی رعب و وحشت

پرسش اصلی‌ای که ایان کرشاو در این راستا در کتاب خود مطرح می‌کند، پیرامون وضعیت اجتماعی آن دوران آلمان دور می‌زند: چرا در آلمان، تا آخرین لحظه‌ی جنگ همه‌چیز به‌طور عادی در جریان بود؟: حتی تا ماه آوریل سال ۱۹۴۵، حقوق‌های کارمندان دولت مرتب پرداخت می‌شد؛ ارکستر سنفونی برلین در سالن باشکوه موسیقی این شهر برنامه‌ اجرا می‌کرد؛ تیم ورزشی FC بایرن ـ مونیخ، با تیم‌های کشورهای دیگر مسابقه می‌داد و اغلب برنده می‌شد و کارخانه‌های اسلحه‌سازی با ظرفیت کامل مشغول تولید سلاح‌های مختلف و گلوله‌های مرگبار بودند. حتی در روند تأمین مواد غذایی و سوخت و سوز و وسایل رفت و آمد مردم، با وجود کمبود‌های گذرا و محدود، تغییر چشم‌گیری به وجود نیامد.
ایان کرشاو ، تاریخ‌نگار بریتانیایی کرشاو در این چارچوب می‌پرسد، چرا آلمانی‌ها تا پایان جنگ، مثل نوامبر سال ۱۹۱۸ در دوران جنگ جهانی اول، علیه هیتلر و ناز‌ی‌ها نشوریدند؟ و پاسخ می‌دهد: «ترور، رعب و وحشتی که دستگاه ناسیونال سوسیالیسم در دوران حکومت خود به‌راه انداخته‌ بود، چنان مرعوب‌کننده بود که تصور مقاومت و اعتراض را هم ناممکن می‌ساخت.»
این تاریخ‌نگار، سپس به مقایسه‌ی وضعیت اجتماعی آلمان در دو جنگ بین‌المللی می‌پردازد و استدلال می‌کند: «وضعیت سال ۱۹۱۸ با ۱۹۴۵ در آلمان به‌‌کلی فرق می‌کرد. تفاوت اصلی این دو دوره در این است که آلمان در سال ۱۹۱۸ حکومتی پارلمانی داشت، احزاب سیاسی آزاد بودند و حتی جنبش صلح، شکل گرفته بود. از آن گذشته در این دوران، گشتاپویی وجود نداشت و سربازان بیگانه به خاک آلمان راه نیافته‌ بودند.» به نظر کرشاو، فشار این عوامل و خوف و ترس حاکم بر جامعه‌ی ناسیونال سوسیالیستی آلمان، کافی بود که "تصور هرگونه مقاومت انقلابی" را حتی تا آخرین هفته‌های جنگ از بین ببرد.

"اطاعت کورکورانه"

این تاریخ‌پژوه بریتانیایی در کتاب ۷۰۰ صفحه‌ای خود، هم‌چنین به بررسی روحیه‌ی "فرمانبرداری" در ارتش رایش سوم‌ می‌‌پردازد و دلایل
روی جلد کتاب "حرف‌شنوی" ژنرال‌های نازی را از "فرمان‌های بی‌رحمانه و بی‌ربط" هیتلر مورد بررسی قرار می‌دهد. به نظر کرشاو، تأثیر "سنت‌های نامیمون نظامی‌گری پروسی"، از جمله عواملی بوده است که سرانجام در دوران جنگ جهانی دوم به تحکیم رابطه‌ی "خادم و مخدومی" در ارتش نازی منجر شد.
ایان کرشاو هم‌چنین بر این باور است که نازی‌ها در سوء تعبیر‌ مفاهیم قدیمی چون "شرافت و وظیفه‌ی نظامی" با کارایی بی‌مانندی عمل کردند و در تلقین آن به سربازان هم موفق بودند. این تاریخ‌‌پژوه، در این رابطه از "ساختاری بودن فرمانبرداری" در آلمان سخن می‌گوید و در مقایسه‌ی آن با "اطاعت فاشیستی" در ایتالیا می‌نویسد: «موسولینی در تمام دوران حکومتش، می‌بایست دیدگاه‌های ویکتور امانوئل سوم، پادشاه ایتالیا را رعایت کند و نیز در تصمیم‌‌گیری‌های خود آرای "شورای بزرگ فاشیستی" این کشور را که دیرتر در سال ۱۹۴۳ منحل ساخت، در نظر بگیرد. این به معنای تقسیم قدرت بود. در حالی که هیتلر موظف به حساب پس‌دادن به هیچ فرد و مرجعی نبود.»
کرشاو در پایان کتاب خود نتیجه می‌گیرد: «به همین دلیل، از آن‌جا که هیتلر تصمیم گرفته بود به جنگ تا نابودی ادامه دهد، مردم آلمان نیز ناگزیر بودند، کمابیش بدون مقاومت از او اطاعت کنند.»  




«مکزیک! بیدار شو»؛ هنرمندان صدای قربانیان جنایت‌ها را انعکاس می‌دهند

قتل شهروندان مکزیکی به دست عوامل کارتل‌های موادمخدر گسترده‌تر شده و نگرانی‌های جدی سازمان ملل را هم به‌دنبال داشته است. هنرمندان مکزیکی کمپینی در شبکه‌های اجتماعی برای بازگویی روایت زندگی قربانیان به‌راه انداخته‌اند.

«خطرناک‌ترین کشور برای روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران در نیم‌کره‌ی غربی» عبارتی است که سازمان «گزاشگران بدون مرز» برای توصیف عدم امنیت خبرنگاران در کشور مکزیک به کار می‌برد. کشوری که فعالیت‌های غیرقانونی و خشونت‌بار کارتل‌های موادمخدر روز به روز گسترده‌تر می‌شود و تلاش‌ها و اقدامات حکومت مرکزی برای مقابله با آن‌ها در سال‌های اخیر، چندان موفقیت‌آمیز نبوده است.
آمار «کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران»  می‌گوید که از سال ۱۹۹۴ تا پایان سال ۲۰۱۱ میلادی، دست‌کم ۱۲۷ روزنامه‌نگار و وب‌نگار در این کشور به دست کارتل‌های موادمخدر به قتل رسیده‌اند. بیشتر این روزنامه‌نگاران اخبار جنایت‌ها و اقدامات غیرقانونی کارتل‌ها را دنبال و افشا می‌کردند.
دراین‌باره بیشتر بخوانید:
مکزیک بالاخره در سال ۲۰۱۰ بعد از مذاکرات و فشارهای سازمان‌های مدافع آزادی بیان و حقوق روزنامه‌نگاران و به‌ویژه سازمان «گزارشگران بدون مرز» و «کمیته دفاع از روزنامه‌نگاران» قانونی را برای حمایت از روزنامه‌نگاران در برابر تهدیدها و خشونت‌های کارتل‌های موادمخدر تصویب کرد. نزدیک به ۲ سال بعد از تصویب این قانون، هنوز اما اقدامات عملی جدی‌ای برای محافظت از جان و امنیت روزنامه‌نگاران تصویب نشده و در ماه‌های اخیر ۴ وبلاگ‌نویس و روزنامه‌نگار دیگر به دست کارتل‌های موادمخدر کشته شدند.
آمار «کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران»  می‌گوید که از سال ۱۹۹۴ تا پایان سال ۲۰۱۱ میلادی، دست‌کم ۱۲۷ روزنامه‌نگار و وب‌نگار در این کشور به دست کارتل‌های موادمخدر به قتل رسیده‌اند.
فقط روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویس‌های منتقد و افشاگر نیستند که قربانی خشونت‌ها و کشتارهای مافیای قدرتمند موادمخدر در مکزیک می‌شوند. آمار رسمی دولت مکزیک می‌گوید از دسامبر ۲۰۰۶ تا پایان سال ۲۰۱۰ میلادی، لااقل ۳۴ هزار شهروند به دست عوامل کارتل‌های موادمخدر به قتل رسیده‌اند.  دولت مکزیک اعتراف می‌کند که آمار واقعی احتمالا از این رقم هم بیشتر است و برخی از قتل‌ها هرگز گزارش نمی‌شود.
کشتار شهروندان به دست کارتل‌های موادمخدر در مکزیک به یک فاجعه‌ی ملی تبدیل شده است؛ در سپتامبر ۲۰۱۱، «دفتر حقوق بشر» سازمان ملل متحد با انتشار بیانیه‌ای از گسترش خشونت در مکزیک و قتل‌هایی که به دست کارتل‌های موادمخدر صورت می‌گیرد ابراز نگرانی شدید کرده است. سازمان ملل متحد از دولت مکزیک، فعالان حقوق بشر و جامعه‌ی بین‌الملل خواسته است تا «به هر طریق و شیوه‌ی قانونی» که می‌توانند با این جنایت‌های روزانه در شهرهای مختلف مکزیک مقابله کنند.
هنرمندان، روایت قتل‌ها را بازگو می‌کنند
گسترش کشتارها و خشونت‌های کارتل‌های موادمخدر و فراخوان «دفتر حقوق بشر» سازمان ملل متحد، جمعی از هنرمندان مکزیکی را ترغیب کرد تا کمپینی برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی این فاجعه‌ی روزمره در مکزیک به راه بیاندازند. «مکزیک! بیدار شو» نام این کمپین است که به دنبال برقراری صلح و مقابله با خشونت‌های مافیای موادمخدر است.
هنرمندان معروف مکزیکی حالا هر یک ویدیوی کوتاهی ضبط و در سایت «یوتیوب» به اشتراک می‌گذارند؛ ویدیوهایی که هر یک روایت زندگی یکی از قربانیان کشتارهای مافیای موادمخدر است. این هنرمندان که در میان آن‌ها از هنرپیشه‌های تئاتر و سینما تا خواننده و نقاش دیده می‌شود، هر یک در ویدیویی کوتاه خود را به جای یکی از قربانیان گمنام قتل‌ها معرفی کرده و داستان زندگی و چگونگی کشته شدن خود را روایت می‌کنند.
کمپین «مکزیک! بیدار شو» صفحه‌ای در «فیس‌بوک» راه انداخته است و از همه‌ی مردم مکزیک خواسته است تا داستان زندگی قربانیان گمنام قتل‌ها در مکزیک را برای آن‌ها بفرستند الی گوآرا، خواننده معروف مکزیکی در ویدیوی کوتاهی که برای کمپین «مکزیک! بیدار شو» ضبط کرده است، قصه ی زندگی ماریسلا اسکوبودو را روایت می‌کند. مادری که دخترش به دست همسر خود که از اعضای کارتل‌های موادمخدر بود به قتل رسیده بود و برای اجرای عدالت درباره‌ی قاتل دخترش تلاش و مبارزه می‌کرد. ماریسلا که سعی داشت خانواده‌های قربانیان قتل‌ها را با یکدیگر متحد کند تا با هماهنگی‌ هم برعلیه این خشونت‌ها اقدام کنند، درست جلوی پله‌های ساختمان اصلی دادگاه، وقتی با عده‌ای دیگر علیه بی‌کفایتی سیستم قضایی تجمع کرده بود،به دست یکی دیگر از اعضای کارتل‌ها به قتل رسید.
خوآن کارلوس که بازیکن یکی از تیم‌های بسکتبال مکزیک بود وقتی در خانه‌ی خود با هم‌تیمی‌هایش به مناسبت پیروزی تیم‌شان مشغول بگو و بخند بود، ناگهان با هجوم یک گروه مسلح نقاب‌دار مواجه شد که به خانه‌ی او حمله برده و او را به رگبار بستند. چهارده نفر دیگر از دوستان خوآن کارلوس نیز در این حمله‌ی مسلحانه کشته و  لااقل ۲۰ نفر دیگر مجروح شدند.  قصه‌ی زندگی و قتل خوآن کارلوس را، کارلو آویلس نوازنده در ویدیوی کوتاهی که تهیه کرده است بازگو می‌کند.
دعوت به ثبت روایت‌ زندگی قربانیان 
کمپین «مکزیک! بیدار شو» صفحه‌ای در «فیس‌بوک» راه انداخته است و از همه‌ی مردم مکزیک خواسته است تا داستان زندگی قربانیان گمنام قتل‌ها در مکزیک را برای آن‌ها بفرستند تا روایت زندگی و مرگ چهره‌های گمنام، منعکس شود. آن‌ها با تصریح این که هنوز روایت‌های بسیاری از خشونت‌ها و قتل‌ها است که هرگز جنبه خبری پیدا نکرده و پرونده‌ای برایشان گشوده نشده است،از مخاطبان خواسته‌اند برای «کمک به دفاع از حقوق بشر و ثبت جنایات» روایت هرقتلی را که شنیده‌اند، مطرح و مکتوب کنند.
ماریسلا که سعی داشت خانواده‌های قربانیان قتل‌ها را با یکدیگر متحد کند، درست جلوی پله‌های ساختمان اصلی دادگاه، به دست یکی دیگر از اعضای کارتل‌ها به قتل رسید.
هنرمندان مکزیکی که کمپین را شروع کرده‌اند، از سایر نویسنده‌ها، خواننده‌ها و نوازنده‌ها و بازیگران مکزیکی خواسته‌اند تا به کمپین بپیوندند و صدای لااقل یکی از قربانیان گمنام قتل‌ها در مکزیک  باشند و توجه جهانی به این فاجعه‌ی ملی کشتار را جلب کنند.
«مکزیک! بیدار شو» به دنبال آن است که خانواده‌های فاجعه‌ی قتل‌ها را هم پیدا کرده و زندگی آن‌ها، پیگیری‌ها و تلاش‌هایشان بعد از قتل‌ عزیزان شان  را در ویدیوهای «یوتیوب» این سایت بازگو و در صفحه‌ی «فیس‌بوک» منتشر کنند.
هنوز بسیاری از هنرمندان مکزیکی به فراخوان بنیان‌گذاران پاسخ نداده‌اند، در  شرایطی که وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگارانی که به دنبال افشا و پیگیری پرونده‌ی جنایات مافیای موادمخدر هستند یکی یکی یا کشته می‌شوند یا خانه‌هایشان مورد هجوم قرار می‌گیرد، دغدغه‌ی حفظ جان آن‌قدر جدی است که بسیاری از هنرمندان را از همکاری با این کمپین برای بازگویی قصه‌ی جنایت‌ها به هراس بیاندازد.
فرناز سیفی
تحریریه: فرید وحیدی





مراقب باشید: ویروس جدید فیس‌بوکی در کمین است

هکرها این بار از نفرت کاربران فیس‌بوک از "تایم‌لاین" بهره برده‌اند و اپلیکیشنی ویروسی را وارد فیس‌بوک کرده‌اند. هیچ راهی برای بازگشت به پیش از تایم‌لاین وجود ندارد، همه لینک‌ها در این رابطه ویروسی‌اند.

آیا شما از آن دسته از کاربران فیس‌بوک هستید که طراحی جدید فیس‌بوک، تایم‌لاین، را فعال کرده‌اید اما دوستش ندارید؟ اگر پاسخ مثبت است به سادگی می‌توانید قربانی اپلیکیشن ویروسی جدید در فیس‌بوک شوید که ادعا دارد با کلیک بر آن می‌توانید به طراحی سابق بازگردید.
البته در این‌که تایم‌لاین را دوست نداشته باشید تنها نیستید، بر اساس یک تحقیق از میان ۶۰۰ نفر، ۸۷ درصد اعلام داشته‌اند که تایم‌لاین را دوست ندارند. تنها مشکل این‌جاست هکرها این بار بر این موضوع سرمایه‌گذاری کرده‌اند.
وقتی به یک بدافزار یا اپلیکیشن ویروسی اجازه تعامل با پروفایل خود را می‌دهید، چه اتفاقی می‌افتد؟ بهترین سناریو می‌تواند این باشد که اپلیکیشن شروع به ارسال "اسپم" به دوستان فرد ‌کند. اما بدترین وضعیت چه خواهد بود؟ این خواهد بود که بدافزار شروع به دزدی اطلاعات شخصی شما، یا مانیتور فعالیت‌هایتان در فیس‌بوک و همچنین پخش ویروس در میان دوستان‌تان (با استفاده از هویت شما) کند.
در بیش‌تر موارد برای آلوده شدن تنها کلیک کافی نیست، بلکه پس از کلیک صفحه‌ای گشوده می‌شود که از شما اجازه می‌خواهد تا دسترسی بیشتری به پروفایل‌تان داشته باشد. در این هنگام است که بهتر است به یاد بیاورید که اپلیکیشن‌هایی از این دست که معمولاَ بر احساسات کنجکاوی کاربر یا مسایل روز فیس‌بوک و جهان تمرکز دارند، قلابی و آمیخته به ویروس هستند. یکی از آن‌ها اپلیکیشنی بود که از شما می‌خواست تا اگر دوست دارید تصاویر مرگ اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده، را ببینید، بر آن کلیک کنید. چنین تصاویری هیچ گاه از سوی دولت آمریکا منتشر نشد و آن اپلیکیشن تنها آلوده به ویروس بود.
درباره برگشتن به طراحی سابق فیس‌بوک معمولا عنوان اپلیکیشن ویروسی این است:
Deactivate Facebook Timeline on your Profile
یا
Deactivate Your FB Timeline
تنها راه چاره برای این‌که از وسوسه کلیک بر چنین لینک‌هایی و به خیال خود برگشتن به دنیای ساده طراحی قبل راحت شوید این است که یادتان باشد، تایم‌لاین برگشت‌پذیر نیست. این نکته‌ای‌ست که با بخاطر سپردن‌اش در مقابل چنین ویروس‌هایی در امان خواهید ماند. یکی از لینک‌های ویروسی معروف در سال ۲۰۱۱، اپلیکیشنی بود که ادعا داشت با کلیک بر آن می‌توانید ببینید کدام‌یک از دوستان‌تان از صفحه شما بازدید کرده‌اید که این هم امر محال دیگری‌ست. این‌ها امور محالی هستند که برای کاربر فیس‌بوک جذاب و به همان نسبت خطرناک به شمار می‌روند. پس، از کلیک بر ویروس‌ها پرهیز کنید.
برای رهایی از ویروس‌های فیس‌بوکی بخوانید: تله‌های ویروسی برای کابران فیس‌بوک؛ مراقب باشید
"تایم‌لاین"، بزرگ‌ترین تغییر فیس‌بوک از زمان پیدایش‌اش در سال ۲۰۰۴ تا کنون است. در اولین نگاه یک فیس‌بوک دارای آرشیو است. آرشیوی که از روز تولد کاربر شروع می‌شود، بعد فاصله‌ای چندین ساله‌خالی به چشم می‌خورد تا می‌رسد به تاریخی که کاربر عضو فیس‌بوک شده است. از زمان عضویت به بعد، آرشیو به نسبت میزان فعالیت کاربر از "استتوس" و "نوت" و عکس و "کامنت" پر می‌شود.
از طریق ورود به این صفحه (https://www.facebook.com/about/timeline) و برداشتن گام‌های بعدی می‌توان طراحی فیس‌بوک را به حالت جدید ( تایم‌لاین) تغییر داد. اما یادتان باشد این اقدام برگشت‌پذیر نیست.




افزایش تنش‌های سیاسی در پی بحران پولی

محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی ایران

آشفتگی در بازار ارز و افزایش ناگهانی دلار به دیگر عرصه‌‌های اقتصادی سرایت کرده و سبب توقف خرید و فروش کالا در کشور شده است. همزمان، جدال میان مجلس و دولت بر سر ریشه‌یابی بحران کنونی موجب تنش‌های بیشتر سیاسی شده است.

برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از علی لاریجانی، رئیس مجلس خواستند که با برگزاری جلسه‌ای فوق‌العاده، دولت‌مردان مورد بازخواست قرار گیرند. محمدرضا میرتاج‌الدینی، معاون پارلمانی رئیس‌جمهور نیز در یادداشتی به احمد توکلی و الیاس نادران، دو نماینده معترض متذکر شد: «این دو نماینده، به بهانه نوسانات اخیر نرخ ارز، وضعیت اقتصادی کشور را بحرانی جلوه داده و به فکر نجات آن افتاده‌اند.» وی می‌افزاید: « الان که شرایط بسیار عادی است آیا این تقاضای شما خودناخواسته باعث القای شرایط اضطراری و روانی و تشدید وضعیت موجود نمی‌شود؟»
معاون پارلمانی رئیس‌جمهور ضمن رد انتقاد به دولت می‌نویسد: «در مسایل ارزی چرا به شبکه دلال‌بازی، بی‌مسئولیتی رسانه‌ها، ایجاد جو روانی کاذب و بعضی اظهارات افراد غیرمسئول از جمله افرادی از اتاق بازرگانی که همواره نرخ ارز را بالا معرفی کرده‌اند، اشاره نکرده‌اید.»
احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس دولت احمدی‌نژاد را به «سیاست‌های ضد و نقیض، مدیریت ضعیف و بعضاَ مسئله‌دار اقتصادی و اتتلاف منابع» متهم کرده بود.
تنش میان نمایندگان مجلس و دولت بر سر سیاست پولی ادامه دارد
احمد توکلی در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس ضمن پافشاری بر بی‌کفایتی دولتمردان گفته بود که نخستین اقدام برای ثبات بازار ارز باید همراه با تغییر «مدیران پولی و اقتصادی کشور» باشد. به گفته توکلی مردم «به مدیران دولت اعتماد ندارد.» وی افزود: «باید مسئولان اقتصادی با نیروهایی که مورد اطمینان و اعتماد مردم هستند تعویض شوند و البته باید نیروهای جدید علم و تجربه کافی در اقتصاد را داشته باشند.»
توقف فروش کالاهای متفاوت در ایران
با افزایش بهای دلار و دیگر ارزها واردکنندگان داخلی دست به احتکار کالاها و انبار آنها زده‌اند. درهفته گذشته دلار برای مدتی به ۱۸۲۰ تومان رسید بانک مرکزی با تمامی اقدامات خود نتوانست از الهتاب در بازار ارز بکاهد.
حسین اردوخانی، رئیس اتحادیه نمایشگاه‌داران و فروشندگان خودرو اعلام کرد که توقف فروش در حوزه خودرو شروع شده و فروشندگان آشکارا دست به احتکار محصولات زده‌اند.
اردوخانی افزود: «در حال حاضر به دلیل نوسان بازار خرید و فروشی صورت نمی‌گیرد. فروشندگان از یک سو به امید افزایش قیمت از فروش خودداری می‌کنند و خریداران نیز از سوی دیگر به امید کاهش قیمت ‌تمایلی به خرید ندارند.»
برخی تحلیل‌گران اقتصاد بر این باورند که "احتکار" کالا نمی‌تواند به طور بلندمدت ادامه یابد، «زیرا بالا بودن بهره بانکی و غیربانکی منجر به غیراقتصادی شدن این روند می‌شود.» اما تقریباَ اغلب کارشناسان در این باره هم نظراند که دولت و بانک مرکزی باید نرخ ارز را ثابت نگاه دارند و از نوسان‌های شدید جلوگیری کنند.
ناتوانی دولت از مدیریت بهای ارز
حمید حسینی، عضو اتاق بازرگانی ایران نیز وضعیت آشفته بازار و گرانی کالاهای وارداتی را ناشی از ابهام در سیاست‌گذاری ارزی می‌داند. وی ضمن رد بکارگیری"احتکار کالا" گفت: «واژه‌هایی مانند احتکار در اقتصاد امروز معنایی ندارد. آنچه که هم اکنون رخ داده توقف فروش کالاست، چرا که بازار ارز نوسان‌های شدیدی را تجربه می‌کند و فعالان اقتصادی نمی‌خواهند در این تنش‌ها دچار زیان شوند.»
بانک مرکزی در روزهای گذشته از صرافان خواسته بود که دلار را به نرخ ۱۴۰۰ تومان عرضه کنند، اما عملاَ این سیاست بانک مرکزی نیز به شکست انجامید. دولت می‌کوشد که عرضه ارز دولتی را محدود کند، به همین دلیل بخشی از خرید‌ها با پوشش ارز دولتی را متوقف کرده است.
در نخستین گام ۶۰ کالا از فهرست کالاهای لوکس را دیگر نمی‌توان با ارز دولتی وارد کرد. گرچه ورود این کالاهای مصرفی ممنوع نشده، اما با قطع ارز یارانه‌ای قیمت این کالاها چند برابر شده است. پیشتر نیز سازمان توسعه تجارت ایران تعداد این نوع کالاها را ۲۴۰ ردیف ذکر کرده بود.
تنش ارز به بازار مسکن هم منتقل شد
نرخ واقعی دلار در برابر ریال چگونه تعیین می‌شود؟ رشد معاملات مسکن در هفته‌های اخیر پیوندی تنگاتنگ با وضعیت آشفته بازار ارز دارد. کارشناسان اقتصادی تایید می‌کنند که رشد ناگهانی نرخ دلار، متقاضیان مسکن را به دلیل جلوگیری از کاهش پس‌اندازهایشان به خرید آپارتمان سوق داده است.
روزنامه "دنیای اقتصاد" می‌نویسد که پس از افزایش بهای دلار «خرید واحد مسکونی در شهر تهران بطور متوسط ۳۵ درصد افزایش داشته و پیش‌خریدها نیز در ۱۵ روز گذشته ۲ برابر شده است.»
جالب اینکه نه تنها خرید و فروش‌برخی کالا‌ها همچون کامپیوتر و گوشی‌های تلفن‌همراه به دلار محاسبه می‌شود، بلکه حوزه مسکن نیز جایگزینی دلار به جای ریال قابل مشاهده است.
"سایت فرارو" در این زمینه می‌نویسد: «اوایل امسال برخی اجاره‌نشین‌های آشنا به معادلات اقتصادی و مطلع از نحوه نوسان قیمت در بازارهای مختلف تصمیم گرفتند در قراردادهایشان با موجر، مبلغ رهن را به صورت دلار پرداخت کنند و در عین حال با موافقت موجر، در اجاره نامه قید کردند دلار می‌دهند و در پایان مدت اجاره دلار پس می‌گیرند.»
عدم استقلال بانک مرکزی ایران از دولت
بانک مرکزی ایران نه تنها با تحریم و چالش بین‌المللی روبرو شده، بلکه در سیاست‌گذاری‌های پولی و ارزی کشور نیز با سیلی از انتقادات داخلی روبرو گشته است. به گفته کارشناسان مشکلات بانک مرکزی در درون کشور با موانع خارجی مربوط است.
خبرگزاری فارس در گزارشی آورده است که «محمود بهمنی، رئیس‌بانک مرکزی ادامه فعالیت‌های خود را در این بانک به همکاری دستگا‌ه‌های مرتبط و نیز آزادی عمل در تعیین سیاست بانک مرکزی مشروط کرده است.»
در همین راستا برخی کارشناسان بین‌المللی حتی در اصالت بانک مرکزی ایران شک داشته و از مشخصه‌های استاندارد برای تعریف همچون بانکی، تنها وجود دو یا سه مشخصه را برای بانک مرکزی ایران تایید می‌کنند.
تعیین رئیس بانک مرکزی از سوی دولت، دخالت مستمر دولت در سیاست‌گذاری پولی، برداشت پول از موجودی بانک مرکزی توسط دولت از جمله مواردی هستند که آشکارا استقلال بانک مرکزی را زیر سوال برده و عملاَ آن را به بانک دولتی تنزل داده اند.
سایت فرارو می‌نویسد: «حجم بدهی دولت به بانک‌ها و بانک‌ها به بانک مرکزی رقم بالایی است که نشان دهنده آن است که دولت دست خود را هر وقت بخواهد در جیب بانک مرکزی کرده و کسری بودجه خود را جبران می‌کند. کوشش دولت برای تامین کسری بودجه با فروش منابع ارزی و طلا نشانه‌ای از همین رویکرد دولت است.»
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که شروع تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا می‌تواند به سرعت به بحران پولی و اقتصادی در ایران گسترش دهد.




دو ناو روسی امروز در سوریه پهلو می گیرند

دو فروند ناو جنگی روسی، امروز شنبه، در بندر طرطوس سوریه  پهلو می گیرند.
روسیه از از زمان شوروی در سال ۱۹۷۱ در بندر طرطوس در ساحل مدیترانه دارای پایگاه پشتیبانی  و تعمیراتی است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، این بازدید می تواند بعنوان حمایت روسیه از بشار اسد رئیس جمهوری سوریه تلقی شود.
روسیه همراه با چین، در ماه اکتبر گذشته،  از تصویب قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل علیه سرکوبی های سوریه جلوگیری کرد.
سوریه یکی از خریداران عمده سلاح های روسی است.




نخست وزیر قطر می گوید حضور ناظران اتحادیه عرب در سوریه وقت تلف کردن است

نخست وزیر قطر می‌گوید حکومت سوریه به توافقنامه امضا شده با اتحادیه عرب پای‌بند نیست و حضور ناظران اتحادیه عرب در سوریه وقت تلف کردن است.
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی روز جمعه در گفت و گو با شبکه خبری الجزیره گفت بر اساس تعهد دولت سوریه، نیروهای ارتش این کشور قرار بود از شهرها خارج شوند اما این کار را انجام ندادند و در نتیجه خشونت‌ها متوقف نشده است. قرار است کمیته نظارتی اتحادیه عرب روز یکشنبه نخستین گزارش ناظران اعزام شده به سوریه را بررسی کند. چنانچه اتحادیه عرب به خروج ناظرانش از سوریه رای بدهد راه برای دخالت سازمان ملل در این کشور هموار می‌شود.
در همین حال رسانه‌های رسمی سوریه از افزایش تلفات حادثه بمب گذاری روز جمعه در دمشق به ۲۶ نفر کشته و ۶۳ مجروح خبر می دهند.




سفر احمدی نژاد به آمریکای لاتین؛ تلاش برای افزایش نفوذ ایران

محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، قرار است روز یکشنبه سفر دوره‌ای خود به ۴ کشور آمریکای لاتین و مرکزی را آغاز کند.
او ابتدا به ونزوئلا و سپس به نیکاراگوا، کوبا و اکوادور خواهد رفت.
بر اساس گزارش‌ها، ونزوئلا نخستین مقصد محمود احمدی‌نژاد در سفر دوره ای‌اش خواهد بود که رئیس جمهوری آن کشور، هوگو چاوز، گفته است کشورش میزبان «نماینده ملت شرافتمند ایران» خواهد بود.
قرار بود که رئیس جمهوری اسلامی ایران حدود ۳ تا ۴ ماه پیش صورت بگیرد اما به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، این سفر به دلیل درمان بیماری سرطان آقای چاوز به تعویق افتاد.
به گزارش ایرنا، در مدت اقامت دو روزه محمود احمدی‌نژاد در ونزوئلا، دو کشور ۹ یادداشت تفاهم همکاری در زمینه‌های گوناگون از جمله صنعتی و اقتصادی در حوزه‌های مسکن، کشاورزی، انرژی و انتقال فناوری امضا می‌کنند.
بر اساس این یادداشت‌های تفاهم، سطح ساخت واحدهای مسکونی توسط شرکت‌های ایرانی در ونزوئلا افزایش می‌یابد.
ساخت کارخانه‌های تولید سیمان و لوازم ساختمانی، ساخت مجتمع‌های بزرگ کشاورزی، ایجاد مرکز تولید واکسن‌های دامپزشکی در ونزوئلا، اجاره کشتی‌های نفتکش به ونزوئلا و تقویت راهکارهای بهبود وضعیت اقتصادی و غذایی مردم دو کشور از دیگر مفاد این یادداشت‌های تفاهم هستند.
این پنجمین سفر محمود احمدی‌نژاد به ونزوئلا است. آخرین دیدار او از کاراکاس، پایتخت آن کشور، بیش از دو سال پیش صورت گرفت.
وی در آن زمان از سوی هوگو چاوز با لقب «گلادیاتور جنگ ضدامپریالیستی» مورد استقبال قرار گرفت.
راجر نوریه گو، پژوهشگر ارشد موسسه آمریکن اینترپرایز در واشینگتن و معاون سابق وزیر امور خارجه آمریکا در امور آمریکای لاتین، از زاویه دیگری به مناسبات جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا نگاه می‌کند و می‌گوید: «مبادلات مالی و سرمایه گذاری و پس انداز بانکی ایران در ونزوئلا، بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار است.»
وی با اشاره به اینکه اقتصاد ونزوئلا بر پایه درآمد نفت استوار است و به همین جهت، ظرفیت مبادلات مالی برای میلیارد‌ها دلار را دارد، می‌افزاید: «ایران از این کشور برای مخفی کردن مبادلات مالی خود استفاده می‌کند تا تحریم‌های بین‌المللی را در رابطه با برنامه هسته ای‌اش دور بزند.»
محمود احمدی‌نژاد پس از ونزوئلا، به نیکاراگوا خواهد رفت تا در مراسم تحلیف دومین دوره ریاست جمهوری دانیل اورتگا، رئیس جمهوری این کشور آمریکای مرکزی، شرکت کند.
وی قرار است که پس از آن به کوبا و اکوادور نیز برود تا با رائول کاسترو و رافائل کورئا، روسای جمهوری این دو کشور، دیدار کند.
به نوشته خبرگزاری آلمان، محمود احمدی‌نژاد ممکن است که شانس خود را برای دیدار با فیدل کاسترو، رئیس جمهوری سابق کوبا، بیازماید. هر چند که رهبر سابق کوبا حدود دو سال پیش از سخنان او در مورد نفی هولوکاست انتقاد کرد.
خبرگزاری آلمان درباره سفر دوره‌ای محمود احمدی‌نژاد به نقل از کار‌شناسان نوشت: ایران تلاش می‌کند تا در واکنش به افزایش تحریم‌ها بر سر برنامه اتمی‌اش که می‌گوید صلح آمیز است، بازارهای جدیدی بیابد.
به نوشته خبرگزاری آلمان، ایران در سال‌های اخیر میلیون‌ها دلار در آمریکای لاتین و مرکزی سرمایه گذاری کرده است.
در این ارتباط، مجید نامجو، وزیر نیرو، به خبرگزاری ایرنا گفت: مناسبات تجاری تهران و کشورهای این منطقه ارتقاء خواهد یافت.
در این زمینه، روزنامه «واشینگتن پست» چند روز پیش در گزارشی تحت عنوان «ایران در جستجوی گسترش نفوذ خود در آمریکای لاتین است» نوشت که تهران تعداد نمایندگی‌های دیپلماتیک خود را افزایش داده و اعضای نیروی قدس را به سفارت خانه‌هایش در کشورهای آمریکای لاتین و مرکزی اعزام کرده است.
این موضوعی است که پیش از این، برخی از رسانه‌های آمریکایی، از جمله روزنامه «وال استریت ژورنال» با استناد به گزارش محرمانه وزارت دفاع آمریکا در سال ۲۰۱۰ میلادی در مورد گسترش فعالیت نیروی قدس سپاه پاسداران در آمرسیکای لاتین، به خصوص ونزوئلا، مطرح کرده‌اند.
در این ارتباط، آقای نوریه گو در عین حال، به آنچه که احتمال همکاری‌های جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا در فعالیت‌های تروریستی می‌نامد، اشاره دارد: «به باور من، این دو کشور به دنبال ایجاد توانایی برای انجام عملیات هستند که در صورت حمله پیش دستانه آمریکا به ایران، از آن استفاده کنند و هوگو چاوز، به طور مسلم، آگاهانه در این مورد با ایران همکاری خواهد کرد.»
در همین حال، به نوشته واشینگتن پست، ایلیانا راس لتینن، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، گفته است که ایران سال‌ها فعالانه تلاش کرده است که روابط و نفوذ خود را در نیمکره غربی گسترش دهد و در این مورد نیز شرکایی یافته است.
خانم لتینن همچنین گفته است که سفر احمدی‌نژاد به این مطقه، خطر ایران را به سواحل آمریکا نزدیک‌تر خواهد کرد.



وزارت ارشاد سایت‌های اینترنتی را «پالایش» می‌کند

روزنامه‌های تهران امروز، شرق، خراسان و مردمسالاری خبر داده‌اند که «کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی محمود احمدی‌نژاد را برای پاسخ‌گویی به سوال شماری از نمایندگان فراخوانده است»، اما همزمان با این فراخوانی، رئیس دولت «از روز یک‌شنبه سفر دوره‌ای خود به آمریکای لاتین را آغاز می‌کند».
روزنامه روزگار از قول مسئول ستاد سامان‌دهی پایگاه‌های اینترنتی و خبرگزاری‌های غیر دولتی وزارت ارشاد اسلامی خبر داده است که این وزارتخانه محتوای سایت‌های اینترنتی را «پالایش» و «اصلاح» می‌کند.

روزنامه خراسان خبر داده است که «در حادثه آتش‌سوزی مرکز نگهداری از دختران معلول بالای ۱۴ سال بوشهر ۳ نفر کشته و ۱۴ نفر مصدوم شدند»، و روزنامه کیهان نیز خبر داده که دو همراه یک بیمار بر اثر گازگرفتگی داخل چادر و در مقابل بیمارستان الزهرای بوشهر جان باخته‌اند.

روزنامه شرق متن نامه «حمایت ۲۴ صنف سینمایی از خانه سینما» را در شماره شنبه منتشر کرده و روزنامه مردمسالاری علاوه بر انتشار «بیانیه خانه سینما»، خبر داده است که یدالله صمدی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به محمود احمدی‌نژاد خواهان لغو «دستور انحلال خانه سینما شده»، و تاکید کرده که «انحلال خانه سینما افتخار جمهوری اسلامی نخواهد بود».


«کمیسیون امنیت ملی مجلس احمدی‌نژاد را فراخواند»

روزنامه‌های تهران امروز، شرق، خراسان و مردمسالاری خبر داده‌اند که «کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، محمود احمدی‌نژاد را برای پاسخ‌گویی به سوال شماری از نمایندگان فراخوانده است».

روزنامه تهران امروز گزارش داده است که «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از محمود احمدی‌نژاد خواسته برای پاسخ به سوال نمایندگان، سه‌شنبه این هفته در جلسه این کمیسیون حاضر شود» و البته نوشته است که «این دعوت در حالی صورت گرفته که احمدی‌نژاد از روز یک‌شنبه سفر دوره‌ای خود به آمریکای لاتین و کشورهای ونزوئلا، کوبا، نیکاراگوئه و اکوادور را آغاز می‌کند».

این روزنامه ضمن مروری بر ماجرای دوساله اصرار بخشی از نمایندگان مجلس بر «سوال از احمدی‌نژاد» و امتناع هیئت رئیسه مجلس هشتم از طرح سوال در صحن مجلس نوشته است که سرانجام «پس از آن که طرح سوال از رئیس جمهور که در ۳۰ سال گذشته نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی در هشت دوره مجلس سابقه نداشته با ۷۹ امضا و ۱۰ محور، در جلسه علنی روز سه‌شنبه ۲۹ آذر تحویل هیئت رئیسه مجلس شد، ‌و علی لاریجانی رئیس مجلس دستور داد تا این طرح به کمیسیون‌های تخصصی مجلس ارجاع شود و این طرح به کمیسیون‌های عمران، اقتصادی، فرهنگی، امنیت ملی و سیاست خارجی، برنامه و بودجه و اصل نود مجلس ارجاع شد».

روزنامه شرق نیز در شماره شنبه گزارش داده است که «کمیسیون امنیت ملی مجلس، رئیس‌جمهور را فراخواند»، و نوشته است که «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و عمران مجلس نیز محورهای سوال از احمدی‌نژاد را در دستور هفته جاری خود قرار داده‌اند و این برای نخستین ‌بار است که پس از پیروزی انقلاب یکی از کمیسیون‌های تخصصی مجلس رئیس‌جمهوری را فرا می‌خواند».

به گزارش این روزنامه، «آن‌ گونه که طراحان سوال از احمدی‌نژاد اعلام کرده‌اند محور این سوالات در کمیسیون امنیت ملی در خصوص مقاومت ۱۱ روزه احمدی‌نژاد در جریان وزیر اطلاعات، عزل منوچهر متکی از وزارت خارجه در زمان ماموریت به سنگال»، و بررسی این سخن احمدی‌نژاد است که گفته بود «مجلس در رأس امور نیست».

روزنامه شرق همچنین نوشته است که «کمیسیون عمران مجلس نیز سوالی در خصوص عدم ابلاغ قانون تسهیلات ارزی برای مترو تهران و کلان‌شهر‌ها و حمل و نقل عمومی سایر شهر‌ها» را از احمدی‌نژاد در دستور کار خود قرار داده است، چرا که رئیس دولت «با وجود نیاز مبرم این شهر‌ها به روان‌سازی ترافیک با آغاز هدفمند شدن یارانه» از ابلاغ این قانون امتناع کرده است.

این روزنامه با اشاره به این که «سوال از احمدی‌نژاد پس از مدت‌ها کشمکش در پارلمان در دستور کار کمیسیون‌ها از جمله کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی نیز قرار گرفته»، یادآوری کرده است که «طبق برنامه اعلام‌شده محمود احمدی‌نژاد این هفته به آمریکای لاتین سفر خواهد کرد و احتمالا برای پاسخ‌گویی به سوالات نمایندگان در مجلس حاضر نخواهد شد».

شرق البته نوشته است که «هنوز مشخص نیست که نمایندگان از سفر احمدی‌نژاد به آمریکای لاتین در هفته جاری بی‌اطلاع بودند که بررسی سوال از او را در دستور کار گذاشته‌اند» و «در چنین شرایطی تعیین یک نماینده از سوی احمدی‌نژاد برای شرکت در جلسات کمیسیون‌های مجلس دور از ذهن نیست».

روزنامه مردمسالاری تیتر یک شماره هفدهم دی‌ماه را به «دعوت از احمدی‌نژاد برای پاسخ‌گویی به کمیسیون امنیت ملی مجلس» اختصاص داده و نوشته است که «فاز دوم سوال قانونی از رئیس جمهور در بهارستان کلید خورد».

این روزنامه در عین حال تاکید کرده است که «سوال از محمود احمدی‌نژاد، به عنوان یک ابزار قانونی نظارتی نمایندگان در دو سال گذشته با چنان موانعی روبه‌رو شده که علی‌رغم این که در آخرین روز آذرماه هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی از به جریان افتادن آن پس از شش ماه حرف و حدیث خبر داده است»، اما هنوز «نمی‌توان به طور قطع گفت که احمدی‌نژاد در مجلس حاضر خواهد شد تا به سوالات بدون پاسخ نمایندگان پاسخ دهد».

همزمان روزنامه خراسان از قول احمد توکلی از نمایندگان مجلس هشتم، خبر داده است که «سفرهای متعدد و خارجی اسفندیار رحیم مشایی موضوع سوال مجلس از دولت» است و «کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی» قرار است «از وزیر امور خارجه در ارتباط با سفرهای خارجی مشایی» سوال کند.

این روزنامه از قول احمد توکلی با اشاره به «تعدد سفرهای خارجی رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد» اعلام کرده که «در مدت ۵ سال اسفندیار رحیم مشایی ۹۶ سفر خارجی داشته‌» و «هر ۱۹ روز» یک بار به خارج از ایران سفر کرده است.

به نوشته روزنامه خراسان، احمد توکلی گفته است که «اکنون این سوال مطرح است که آقای مشایی کجا رفت، چرا به این سفر‌ها رفت» و کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از وزارت خارجه خواهان ارائه «صورت‌جلسه سفرهای خارجی اسفندیار رحیم مشایی» شده است.


وزارت ارشاد محتوای سایت‌های اینترنتی را «پالایش» و «اصلاح» می‌کند

روزنامه روزگار اظهارات مسئول ستاد سامان‌دهی پایگاه‌های اینترنتی و خبرگزاری‌های غیر دولتی وزارت ارشاد اسلامی درباره «طرح پالایش ۳۰ هزار سایت و وبلاگ» را مورد توجه قرار داده است.

به نوشته این روزنامه، محمدصادق افراسیابی، مسئول ستاد سامان‌دهی پایگاه‌های اینترنتی در وزارت ارشاد اسلامی «از اتمام کار پالایش اطلاعات ۳۰ هزار سایت و وبلاگ که از سال ۱۳۸۵ در این ستاد ثبت شده‌اند، تا ۱۲ بهمن‌ماه امسال خبر داده است».

افراسیابی که به نوشته روزنامه روزگار همزمان نمایندگی وزارت ارشاد اسلامی «در کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه» را نیز بر عهده دارد، اعلام کرده است که «تعدادی از همکارانش در ستاد سامان‌دهی پایگاه‌های اینترنتی و خبرگزاری‌های غیردولتی مامور شده‌اند تا اطلاعات تمام پایگاه‌های اینترنتی را بررسی کرده و در اسرع وقت نتیجه را اعلام کنند، تا وزارت ارشاد این سایت‌ها و وبلاگ‌های به گفته وی «دارای اطلاعات نادرست» را «حذف» کند.

به گفته این مقام وزارت ارشاد اسلامی، از سال ۸۵ تاکنون «۳۰ هزار سایت و وبلاگ» در «ستاد سامان‌دهی پایگاه‌های اینترنتی» ثبت شده‌اند و کارکنان این ستاد «هم اکنون مشغول بررسی اطلاعات» و محتوای این سایت‌ها و وبلاگ‌ها هستند.

به گزارش روزنامه روزگار، مسئول ستاد سامان‌دهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت ارشاد اسلامی همچنین گفته است که «دادسرا‌ها و دادگاه‌های مرتبط با رسانه نیز عمدتاً در صورتی که یک پایگاه اینترنتی در ستاد سامان‌دهی پایگاه‌های اینترنتی و خبرگزاری‌های غیردولتی به ثبت رسیده باشد، این حق را برای مدیر مسئول تارنما قائل می‌شوند که در دادسرا یا دادگاه حاضر شده و از خود دفاع کند».

یک هفته پیش روزنامه خراسان از قول محمد هاشمی مسئول دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی از «مسدود شدن سایت رئیس مجمع تشخیص مصلح نظام» خبر داده و نوشته بود که «چند روز پیش از مدیریت سایت درخواست شده بود که اقدام به پالایش سایت کند و مصادیق پالایش را حذف خطبه‌های آخرین نمازجمعه آیت الله رفسنجانی اعلام کرده بود»، اما «بی‌توجهی مدیریت سایت به این درخواست غیرقانونی و تعجب‌آور در ‌‌نهایت منجر به از دسترس خارج شدن سایت شد».


کشته شدن سه دختر کم‌توان ذهنی در آتش‌سوزی، گازگرفتی دو همراه بیمار در چادر

روزنامه خراسان خبر داده است که «در حادثه آتش‌سوزی مرکز نگهداری از دختران معلول بالای ۱۴ سال بوشهر ۳ نفر کشته و ۱۴ نفر مصدوم شدند» و همزمان دو همراه یک بیمار نیز بر اثر گازگرفتگی در چادر در مقابل بیمارستان الزهرای بوشهر جان باختند.

این روزنامه از قول اکبر گرگوری مطلق مدیرکل بهزیستی استان بوشهر نوشته است که «بر اثر آتش‌سوزی که چهارشنبه چهاردهم دی‌ماه «در مرکز نگهداری از دختران معلول آل یاسین بوشهر واقع در کوچه پایگاه انتقال خون این شهر رخ داد» دست‌کم «۱۷ نفر مصدوم شدند که ۳ نفر از مصدومان به علت شدت جراحات وارده جان خود را از دست دادند».

مدیرکل بهزیستی استان بوشهر گفته است که آتش‌سوزی «در مرکز نگهداری از دختران معلول آل یاسین بوشهر» بر اثر «اتصالی و آتش‌سوزی یک دستگاه بخاری برقی رخ داده و اعلام کرده که یکی از دختران کم‌توان ذهنی «به علت خفگی در محل حادثه جان خود را از دست داد و دو نفر دیگر پس از انتقال به بیمارستان» جان باختند.

روزنامه جام جم نیز از «مرگ ۳ دختر معلول در آتش‌سوزی بوشهر» خبر داده، و از قول غلامرضا حیدری، رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، نوشته است که «وقوع آتش‌سوزی در یک مرکز نگهداری از معلولان در خیابان انتقال خون بوشهر چهارشنبه شب سبب مرگ ۳ دختر معلول زیر ۱۴ سال و مصدومیت ناشی از گازگرفتگی و سوختگی ۱۶ دختر نوجوان دیگر شده است».

مادر یکی از دختران نجات‌یافته از این آتش سوزی به این روزنامه گفته است که «این بچه‌ها معلول و کم‌توان بودند، اما سزاوار مرگ نبودند».

او همچنین به روزنامه جام جم گفته است که «دختر معلولم پیش از این در توانبخشی دیگری که دولتی بود، نگهداری می‌شد، اما از دو سال پیش این مرکز از سوی سازمان بهزیستی به یک مرکز تفریحی ـ فرهنگی تبدیل شد» و «با توجه به مخالفت‌های شدید خانواده‌های دختران معلول و کم‌توان ذهنی با انحلال مرکز نگهداری سازمان بهزیستی» سرانجام «فرزندان‌مان به مرکز آل‌یاسین که حوالی فلکه شهربانی بوشهر قرار دارد، منتقل شدند» که «آنجا یک مرکز خصوصی بود و هر خانواده ماهانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بابت نگهداری شبانه‌روزی از فرزندشان می‌پرداختند، در حالی که خیلی از خانواده‌ها از پرداخت چنین مبلغی عاجز بودند».

روزنامه جام جم از قول مادر یکی از کودکان کم‌توان آسیب‌دیده در این آتش‌سوزی نوشته است که هم اکنون «من و دیگر خانواده‌ها از مسئولان مرکز آل‌یاسین شکایت کرده‌ایم. آنها مقصران این حادثه‌اند. سهل‌انگاری آنها باعث شده سه خانواده داغدار شوند و تعدادی از کودکان معلول نیز مجروح شده‌اند».

همایون هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی، اما به رغم تعطیلی مرکز اولیه نگهداری دختران کم‌توان ذهنی بهزیستی بوشهر و انتقال آنها به مرکز خصوصی آل یاسین که آتش‌سوزی در آن روی داد اکنون اعلام کرده که «به عنوان خواهان و شاکی وارد عرصه می‌شویم و از مجاری قانونی و قضایی می‌خواهیم با متخلفان برخورد قانونی صورت گیرد».

این مقام دولتی از «تعطیلی مرکز نگهداری کودکان آل‌یاسین بوشهر خبر داده و و البته همزمان ادعا کرده که «براساس بازرسی‌های انجام شده این مرکز هیچ مشکلی نداشته است و این حادثه اتفاق نادر و غریبی است».

همزمان روزنامه خراسان از «مرگ دو همراه یک بیمار بر اثر گازگرفتگی» خبر داده و نوشته است که «روز پنج‌شنبه دو تن از همراهان یک بیمار که در مقابل بیمارستان ‌الزهرا چادر زده بودند، بر اثر گازگرفتگی ناشی از قرار ‌دادن چراغ نفتی علاء‌الدین در داخل چادر جان خود را از دست دادند.» به نوشته این روزنامه، در این رویداد «مادربزرگ و پدر یکی از بیماران بستری در بیمارستان ‌الزهرا» جان باخته‌اند.

روزنامه کیهان نیز خبر «کشته شدن سه دختر و زخمی شدن ۱۶ تن دیگر» در آتش‌سوزی «مرکز نگهداری از دختران معلول در بوشهر»، و همچنین خبر «مرگ دو همراه یک بیمار» در مقابل بیمارستان الزهرای بوشهر را منتشر کرده، اما از قول غلامرضا حیدری رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر نوشته است که «مقصر اصلی فوت دو همراه بیمار بخش اطفال بیمارستان الزهرا خودشان هستند».

به نوشته این روزنامه وابسته به جناح حاکم، رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر گفته است که «شبی که حادثه آتش‌سوزی مرکز نگهداری معلولان در بوشهر اتفاق افتاد به همراه آیت‌الله صفایی امام جمعه بوشهر از مصدومان آن حادثه عیادت کردیم و هنگام خروج از بیمارستان با دو همراه بیمار که در بیرون از محوطه بیمارستان در چادر بودند برخورد کردیم» و «پس از پرس و جو از مشکل آنان مشخص شد فرزند خردسال‌شان در بیمارستان بستری است و پدر این کودک و مادر بزرگش در چادری بیرون بیمارستان بودند».

به نوشته کیهان، غلامرضا حیدری رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر همچنین گفته است که «بنده و آیت‌الله صفایی عنوان کردیم که اینجا محل مناسبی برای استراحت نیست اما آنان به ما جواب منفی دادند و در‌‌ همان چادر ماندند» اما «صبح فردا باخبر شدیم هر دوی آنان به دلیل استنشاق دود ناشی از بخاری که در چادر گذاشته بودند جان خود را از دست دادند».

«حمایت ۲۴ صنف سینمایی از خانه سینما»‌

روزنامه شرق متن نامه «حمایت ۲۴ صنف سینمایی از خانه سینما» را در شماره شنبه منتشر کرده و نوشته است که پس از صدور دستور انحلال «خانه سینما» از سوی وزارت ارشاد اسلامی، ۲۴ صنف فعال سینمایی ایران با امضای نامه‌ای «حمایت خود را از عملکرد خانه سینما و هیئت مدیره آن اعلام کردند».

به گزارش این روزنامه، در متن ۲۴ صنف فعال سینمایی ایران آمده است که «ما صنوف سینمای ایران خانه سینمای ایران را خانه قانونی خود می‌دانیم، چرا که در مراجع رسمی کشور به ثبت رسیده است، اساسنامه آن را خود به تصویب رساندیم، چرا که طبق قوانین رسمی کشور مجمع عمومی حق هرگونه تغییر در اساسنامه خود را دارد، هیئت مدیره خانه سینما را با آرای خود برگزیدیم و به انتخاب خود ایمان داریم» و «توقع داریم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنار ما باشد و نه در مقابل ما، چرا که ما هنرمندان و دست‌اندرکاران سینمای ایران هستیم».

روزنامه شرق نوشته است که این نامه به امضای ۲۴ صنف فعال سینمای ایران «از انجمن‌ بازیگران تا کانون کارگردانان» رسیده است.

شرق البته یادآوری کرده است که مقام‌های دولتی و از جمله محمد حسینی وزیر ارشاد اسلامی طی روزهای اخیر در برنامه‌های مختلف تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی اتهامات مختلفی از «تغییر اساسنامه» تا «برگزاری جشن سیاسی به جای جشن سینمایی» را به خانه سینما وارد کرده و بر اجرای «دستور انحلال خانه سینما» تاکید دارند.

روزنامه مردمسالاری نیز همزمان خبر داده است که «پس از اظهارات تلویزیونی محمد حسینی وزیر ارشاد اسلامی»، خانه سینما طی بیانیه‌ای اعلام کرد که برخلاف ادعای وزیر ارشاد اسلامی «ثبت رسمی موسسه خانه سینما در اداره ثبت شرکت‌ها تحت شماره ۷۶۷۴ به موجب تاییدیه و مجوز رسمی صادره از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ۱۵/۲۰۸۶ مورخ ۷۲/۵/۱۰ خطاب به اداره ثبت شرکت‌ها صورت پذیرفته است».

به نوشته این روزنامه، در بیانیه خانه سینما درباره تعیین شرط «تقوا» از سوی وزیر ارشاد اسلامی به عنوان شرط عضویت در خانه سینما نیز تاکید شده که «مطابق اساسنامه پیشین و همچنین مطابق اساسنامه جدید خانه سینما، اعضاء تشکیل‌دهنده خانه سینما در واقع شخصیت‌های حقوقی اصناف ۲۹ گانه سینمایی بوده که به عنوان عضو این خانه محسوب می‌شوند لذا پیش‌بینی شروط دارای ماهیت فردی همچون «دارا بودن تقوی» و غیره برای این شخصیت‌های حقوقی متصور نیست»، اما «در عین حال تمامی اصناف ۲۹ گانه عضو خانه سینما در اساسنامه‌های مربوط به خود برای عضویت اشخاص حقیقی شرایطی از جمله التزام به قانون اساسی و غیره را پیش‌بینی نموده‌اند که مجمع عمومی و هیئت مدیره خانه سینما نیز بالطبع از میان همین اعضا انتخاب می‌شوند».

روزنامه مردمسالاری همچنین خبر داده است که یدالله صمدی مدیرعامل پیشین خانه سینما که از سازندگان سریال‌های تلویزیونی نیز هست، در نامه‌ای سرگشاده از محمود احمدی‌نژاد خواسته تا «دستور انحلال خانه سینما» را «وتو» کند.

به نوشته این روزنامه، یدالله صمدی در نامه خود با تاکید بر این که «خانه سینما یک اتحادیه یا سندیکای هنرمندان ۵ هزار نفره است که برای ایران و انقلاب افتخار‌ها کسب کرده است» خطاب به محمود احمدی‌نژاد نوشته است که «انحلال خانه سینما افتخار جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود».



مقام نفتی ایران بدهی کشور به کمپانی ایتالیایی را رد کرد


مدیر امور بین‌الملل در شرکت ملی نفت ایران روز شنبه، ۱۷ دی‌ماه، در رد ادعای کمپانی نفتی ایتالیایی «انی» مبنی بر دو میلیارد دلار بدهی ایران به این کمپانی گفت که این شرکت ایتالیایی «مطالبه خاصی از شرکت ملی نفت ایران ندارد».
شرکت نفتی «انی» ایتالیا در ۱۷ آذرماه اعلام کرد در صورتی که اتحادیه اروپا تحریم نفتی ایران را به اجرا بگذارد، این شرکت نخواهد توانست طلب دو میلیارد دلاری خود از شرکت ملی نفت ایران را وصول کند و با این کار با ضرر سنگینی روبه‌رو خواهد شد.
این کمپانی عظیم ایتالیایی فروش فرآورده‌های نفتی به ایران را دلیل بدهی شرکت ملی نفت ایران به خود عنوان کرده بود.
به گفته پائولو سکارونی، مدیر اجرایی این شرکت نفتی، «ما بابت همکاری و قراردادهای پرداخت در موعد مقرر که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ و طی هشت سال داشته‌ايم، منتظر دريافت دو ميليارد دلار، حدود يک و نيم ميليارد يورو، هستيم».
دو هفته بعد، ماریو مونتی، نخست وزیر ایتالیا، نیز در تایید همین نکته گفت که بر اساس «آخرین محاسبه و تخمین‌ها» شرکت انی «حدود دو میلیارد دلار طلب دارد که نمی‌خواهد هرگونه تحریمی باعث از دست رفتن آن شود».
حال خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی،‌ ایرنا، به نقل از محسن قمصری، مدیر امور بین‌الملل شرکت ملی نفت ایران، می‌گوید که کمپانی انی ایتالیا «مطالبه خاصی از شرکت ملی نفت ایران» ندارد.
خبرگزاری فرانسه هدف احتمالی از این اظهار نظر مقام نفتی جمهوری اسلامی را «ضربه زدن به اتحاد اروپا» بر سر ممنوعیت خرید نفت از ایران عنوان کرده است.
این خبر سه روز پس از آن منتشر شده که روز چهارشنبه، ۱۴ دی‌ماه، از بروکسل، مقر اتحادیه اروپا،‌ خبر رسید که دیپلمات‌های این اتحادیه در مورد تحریم نفت ایران به توافقات اولیه دست یافته‌اند و اکنون باید در مورد زمان اجرای این تحریم به توافق برسند.

خبر توافق اصولی در اتحادیه اروپا بر سر تحریم خرید نفت از جمهوری اسلامی هم‌گام با تحریم‌های یک‌جانبه و گروهی آمریکا مورد استقبال وزارت خارجه ایالات متحده قرار گرفت.
به‌رغم انتشار این خبر، محسن قمصری از شرکت ملی نفت ایران از قول «مشتریان اروپایی» این شرکت گفته است که آنها «اذعان دارند» که «جایگزین مناسبی برای نفت ایران وجود ندارد».
آقای قمصری در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا همچنین تاکید کرده است که «تا این لحظه هیچ شرکتی از ایران خارج نشده و هیچ مشکلی برای فروش نفت به وجود نیامده است».
این مقام نفتی جمهوری اسلامی همچنین بدون ذکر جزئیات گفته است که ایران «تمهیدات لازم» برای مقابله با تحریم نفت از سوی اروپا را بررسی کرده است.
اتحادیه اروپا پس از چین بزرگ‌ترین واردکننده نفت خام ایران است و روزانه ۴۵۰ هزار بشکه از این نفت در بنادر اروپا پیاده می‌شود.



یکی از اعضای خانواده سلطنتی بریتانیا به دلیل آن که در جریان دیدارش از بحرین جواهرات اهدایی پادشاه این کشور را پذیرفته، مورد انتقاد قرار گرفته است.
بحرین در ماه های اخیر صحنه اعتراضات گسترده ای علیه حکومت این کشور بود. گفته شده در جریان درگیری ها در بحرین تاکنون بیش از ۴۰ نفر کشته شده اند.
در همین رابطه دنیس مک شان، یکی از وزرای خارجه بریتانیا گفته است سوفی، کنتس وسکس، همسر ادوارد، جوانترین پسر ملکه بریتانیا، باید این جواهرات را به حراج بگذارد و عواید حاصل از آن را به قربانیان سرکوب های اخیر در بحرین اختصاص دهد.
در همین حال کاخ باکینگهام گفته است چنین هدایایی معمولا جزو مایملک دریافت کننده بشمار نمی رود بلکه در کلکسیون خانواده سلطنتی قرار می گیرد.



علی اصغر یوسف نژاد نماینده ساری در مجلس گفته که دولت هنوز لایحه بودجه را به مجلس نداده که این تخلف دولت است.
آقای یوسف نژاد به خبرگزاری مهر گفت که تحویل دیر هنگام لایحه بودجه به مجلس و عجله در بررسی آن به صلاح کشور نیست.
دولت باید طبق قانون ۱۵ آذر ماه لایحه بودجه را به مجلس می داد که اکنون نزدیک به یک ماه از این تاریخ گذشته و هنوز مشخص نیست که دولت چه زمانی لایحه بودجه را برای تصویب به مجلس ارائه خواهد کرد.
انتخابات مجلس آینده قرار است دوازدهم اسفند برگزار شود و گفته می شود که مجلس از ۲۲ بهمن به بعد تعطیل خواهد بود.
آقای یوسف نژاد گفته که با توجه به انتخابات ملجس "لایحه بودجه به صورت دو دوازدهم یعنی تا پایان اردیبهشت سال ۹۱ تصویب خواهد شد تا در اوایل سال آینده مجلس با "تامل بیشتر" کل لایحه بودجه را تصویب کند.
سال گذشته، لایحه بودجه با چنان تاخیری به مجلس رسید که نمایندگان ناگزیر شدند برای دو ماه اول سال، بودجه موقت دو دوازدهم تصویب کنند تا فرصتی برای بررسی و تصویب لایحه داشته باشند




گروه اسلام‌گرای بوکوحرام در نیجریه به حملات خود به مسیحیان شمال این کشور شدت داده است.
طی دو روز اخیر، دست کم ۲۰ نفر در حمله مردان مسلح این گروه کشته شده اند.
محل یکی از تازه ترین حملات، یک کلیسا بود و پیش از آن نیز چند موتورسیکلت سوار، با کلاشنیکف به روی مسیحیانی که سرگرم عزاداری برای یکی از دوستانشان بودند، آتش گشودند. این فرد نیز روز پنجشنبه در جریان حمله مردان مسلح به مراسم عشای ربانی در یک کلیسا کشته شده بود.
طی هفته های اخیر، گروه بوکوحرام به طور مرتب مسیحیان مناطق شمالی نیجریه را تهدید کرده و هدف حمله قرار داده است.
روز کریسمس نیز بیش از ۴۰ نفر در جریان یک رشته بمبگذاری در کلیساهای چند شهر نیجریه کشته شدند.
ظرف یک سال گذشته، بیش از پانصد نفر به دست افراد این گروه کشته شده اند.




محمد رضا رحیمی
آقای رحیمی می گوید که عوامل کشورهایی که به دنبال تحریم ایران بودند، در بازار ارز کشور اخلال ایجاد کردند
محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور ایران بحران ارز را به "گروهی اندک" نسبت داده که به گفته وی "با معاملات صوری و هماهنگی با بیگانگان اقدام به خرید و فروش دلار می کنند که باعث تشنج در بازار می شود."
آقای رحیمی در نشست ملی صادرات کالاها و خدمات دانش بنیان، گفت که این گروه اندک در بازار ارز اخلال می کنند و "بعضی از دستگاهها و رسانه ها نیز به این موضوع دامن می زدند."
یک هفته پیش، بعد از تحریم بانک مرکزی ایران از سوی آمریکا بازار ارز بحرانی شد و نرخ دلار و دیگر ارزهای عمده در مقابل ریال به شدت افزایش پیدا کرد و قیمت هر دلار تا مرز ۱۸۰۰ تومان نیز رسیده بود ولی امروز شنبه هفدهم دی هر دلار در حدود ۱۶۰۰ تومان معامله شده است.
در معاملات روز شنبه در بازار آزاد تهران، هر یورو به نرخ ۲۱۱۰ تومان و هر پوند به نرخ ۲۶۵۰ تومان معامله می شد. این در حالی است که در همین روز از سوی بانک مرکزی هر دلار به نرخ دولتی ۱۱۲۳ تومان، هر یورو ۱۴۲۸ تومان و هر پوند ۱۷۳۲ تومان قیمت گذاری شده بود.
معاون اول آقای احمدی نژاد گفت که"اخیرا به دنبال تحریم های کشورهای خارجی و به دست عوامل آنان در بازار ارز کشور اخلال بوجود آمد."
به گفته آقای رحیمی، "آنها هر اقدامی را انجام می دادند تا نقصانی در حرکت ما ایجاد کنند ولی نتوانستند."
طی چند ماه گذشته، بازارهای ارز و طلا در ایران دستخوش نوسان بوده اما در روزهای اخیر، روند تنزل ارزش پول ملی ایران سرعت گرفته و در هفته گذشته ریال بخش قابل توجهی از ارزش خود را در برابر ارزهای معتبر از دست داده است.
دولت و بانک مرکزی برنامه ای را برای کنترل بحران در بازار ارز ارائه نکرده اند ولی محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی ایران دیروز جمعه، شانزدهم دی، گفت که بانک مرکزی برای ثبات بازار ارز برنامه هایی دارد ولی "به صلاح نیست که این برنامه ها را در رسانه ها اعلام کنیم."
آقای بهمنی فقط به چند هدف کلی بسنده کرده که جزو وظایف بانک مرکزی به حساب می آید و گفته که برنامه اصلی بانک مرکزی "تعدیل، تعادل و ثبات بازار ارز و قیمت هاست."

درخواست جلسه اضطراری

در پی تنش های اخیر در بازار ارز و سقوط ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، الیاس نادران و احمد توکلی، دو تن از نمایندگان اصولگرای مجلس ایران، نامه ای به علی لاریجانی، رئیس مجلس، نوشتند و در آن، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت بازار ارز در روزهای اخیر، از رئیس مجلس خواستند با تشکیل جلسه غیرعلنی رسمی، به بررسی این بحران و تصمیم گیری به منظور "نجات اقتصاد ملی" بپردازد.
نامه آقایان نادران و توکلی، که از منتقدان اصولگرای دولت محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری محسوب می شوند، در پی افزایش سریع نرخ ارزهای معتبر خارجی در برابر ریال برای رئیس مجلس ارسال شد.
آقایان نادران و توکلی در این نامه از بازار ارز به عنوان "یکی از ابزارهای مهم سنجش شرایط اقتصادی کشور" نام برده و افزوده اند که وضعیت این بازار "به مرحله ای بحرانی رسیده است."
این دو نماینده مجلس، وضعیت کنونی بازار ارز را نتیجه سیاست اقتصادی دولت دانسته و گفته اند که "اکثر اقتصاددانان کشور که سال هاست از سیاست های ضد و نقیض، مدیریت ضعیف و بعضا مساله دار اقتصادی و اتلاف منابع به دست دولت انتقاد کرده اند" از شرایط کنونی بازار ارز تعجب نمی کنند.
در مقابل محمدرضا میرتاج الدینی، معاون پارلمانی رئیس جمهور، این دو نماینده مجلس را به "نقد غیرمنصفانه عملکرد اقتصادی دولت" متهم کرد و نوشت که آنها "به جای امیدواری، یاس و ناامیدی، و به جای روحیه بخشی، دلسردی و ناتوانی را به جامعه القا کرده و ناخواسته آنان را که در کمین نظام اسلامی نشسته اند و به انتظار به ثمر نشستن تحریم ها و انواع فشارهای سیاسی و اقتصادی روزشماری می کنند، امیدوار ساخته اند."
معاون رئیس جمهور با کنار هم گذاشتن برخی از برنامه های اقتصادی اجرا شده دولت، گفته است که در "شرایطی که هر روز شاهد پیشرفت های تازه ای در فناوری هسته ای و سایر عرصه های علمی و فنی هستیم، می توان سخن از بحران و رکود اقتصادی زد."
صرافی تهران

آقای میرتاج الدینی گفته که دولت برای کاهش نرخ ارز و کنترل نوسانات و تثبیت آن برنامه های مختلفی دارد و "به زودی جامعه اقتصادی شاهد آن خواهد بود."
آقایان نادران و توکلی خواسته اند که بر اساس ماده ۱۰۳ قانون آئین نامه داخلی مجلس، جلسه اضطراری تشکیل شود.
طبق ماده ۱۰۳ قانون آئین نامه داخلی مجلس، در شرایطی که شرایط امنیتی کشور ایجاب کند، مجلس می تواند به درخواست رئیس جمهور یا یکی از وزیران و یا ده تن از نمایندگان، برای رسیدگی به شرایط اضطراری جلسه غیر علنی تشکیل دهد و ماده ۱۰۳ به رئیس مجلس اجازه می دهد تا در موارد اضطراری، زمان و دستور کار جلسه را بیست و چهار ساعت پیش از برگزاری چنین جلسه ای اعلام و ابلاغ کند.
معاون رئیس جمهور به این دو نماینده مجلس توصیه کرده است که بروند و یک بار دیگر متن ماده ۱۰۳ آئین نامه داخلی مجلس را بخوانند که در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق "در شدید ترین تحریم ها و تهدیدها" درخواست جلسه اضطراری نشده در حالی که الان "شرایط بسیار عادی است."
آقای میرتاج الدینی خطاب به این دو نماینده مجلس گفته است که آیا تقاضای شما "ناخواسته باعث القاء شرایط اضطراری و روانی و تشدید وضعیت موجود نمی شود؟"
در حالیکه روند کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی در روزهای اخیر سرعت گرفته و باعث تردید در مورد سلامت اقتصاد کشور و توانایی حکومت در اداره آن شده است، مقامات و نهادهای دولتی، به خصوص بانک مرکزی جمهوری اسلامی که مسئول حفظ ارزش پول ملی است، در مورد این وضعیت و برنامه احتمالی سکوت کرده اند.
به همین دلیل، این نظر مطرح شده بود که احتمالا دولت، که ظاهرا به دلیل فشار ناشی از پرداخت یارانه نقدی با کمبود نقدینگی در ماه های آخر سال مالی مواجه است، از وضعیت بازار ارز برای جذب نقدینگی و تامین بخشی از کمبود مالی خود بهره برداری کرده است.



ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه امریکا
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می گوید که نجات ۱۳ ماهیگیر ایرانی توسط ناو رزمی آمریکایی، می تواند نشانی از تلاش بشردوستانه نیروی دریایی آمریکا به ایران باشد
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به کشورهای آمریکای لاتین و جهان توصیه کرد که "اکنون زمان بیشتر کردن همکاری ها و سطح روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی با ایران نیست".
خانم نولاند، روز جمعه (ششم ژانویه - ۱۶ دی) گفت که ایران با توجه به تحت فشار گرفتن از سوی "مجامع بین المللی" در پی یافتن متحدان جدید و گسترش بخشیدن به روابط فعلی خود با متحدانش است.
او که در جلسه پرسش و پاسخ وزارت خارجه آمریکا حضور یافته بود، در پاسخ به سوالی درباره سفر قریب الوقوع محمود احمدی نژاد به آمریکای لاتین، گفت که اکنون زمان آنست که کشورهای جهان برای ایران روشن کنند که این کشور می تواند همچنان در انزوای جهانی باقی بماند یا اینکه با احترام به الزام های بین المللی دوباره به میان جامعه بین المللی بازگردد.
وی همچنین در پاسخ به پرسشی که از او خواست در ارتباط با تلاش کاخ سفید برای گفتگو با کشورهای میزبان آقای احمدی نژاد توضیح دهد، گفت که ما با کوبا و ونزوئلا ارتباط مستقیم دیپلماتیک نداریم اما با دو کشور دیگر مقصد آقای احمدی نژاد یعنی نیکاراگوآ و اکوادور در این رابطه مستقیما مذاکره خواهیم کرد.

'نجات ماهیگیران، نوع دوستی نیروی دریایی آمریکا'

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می گوید که نجات ۱۳ ماهیگیر ایرانی توسط ناو رزمی آمریکایی، می تواند نشانی از تلاش بشردوستانه نیروی دریایی آمریکا به ایران باشد.
خانم نولاند روز جمعه ضمن تشریح جزئیات عملیات نجات ماهیگیران ایرانی از دست دزدان دریایی و در پاسخ به اینکه آیا این اقدام ناو آمریکایی می تواند به کاهش تنش های اخیر میان واشنگتن و تهران کمک کند، گفت که مقام های ایرانی باید به این پرسش پاسخ دهند اما بی تردید این اقدامی بشردوستانه از سوی نیروهای آمریکایی بود که ماهیگیران را نجات دهند، به آنها آب و غذا داده و پس از حصول اطمینان از سلامت آنها، مقدمات بازگشتشان به ایران را فراهم کنند.
ایران چند روز پیش از ناو هواپیمابر استنیس که خلیج فارس را به مقصد آبهای بین المللی و برای انجام ماموریتی در افغانستان ترک کرده بود، خواست که دیگر به منطقه بازنگردد.

'تلاش آمریکا' برای دسترسی کاربران ایرانی به اینترنت

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا امروز (جمعه) همچنین در نخستین جلسه پرسش و پاسخ توئیتری شرکت کرد و به سوالهایی که از طریق شبکه های اجتماعی وزارت خارجه آمریکا از سراسر جهان ارسال شده بود، پاسخ داد.
در یکی از این سوالهای ارسالی، از خانم نولاند پرسیده شد که با توجه به "تلاش دولت ایران برای محدود کردن دسترسی کاربران به اینترنت" و وعده هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در ارتباط با طرح دولتش برای تسهیل دسترسی کاربران ایرانی، آمریکا چه تمهیداتی اندیشه است.
خانم نولاند در پاسخ با اشاره به بودجه ۷۰ میلیون دلاری کاخ سفید برای "ارتقای سطح دسترسی آزادنه و امن" ایرانیان و جهانیان به اینترنت گفت که تلاش ایران برای محدود کردن اینترنت و احداث "شبکه ملی اینترنت" اقدامی است در برابر حق آزادی در دسترسی به اطلاعات که از حقوق بشر محسوب می شود.
او همچنین از طرح های دولت آمریکا سخن گفت که برای برداشتن سد فیلترینگ برای کاربران اینترنتی در ایران و جهان در حال اجراست.



یک سیاستمدار نزدیک به آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران و از هواداران محمود احمدی نژاد، از توصیه های رهبر ایران به رئیس جمهور این کشور برای شرکت در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر داده است.
عباس سلیمی نمین، رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و مدیر مسئول سابق نشریه کیهان هوایی گفته است که آیت الله خامنه ای "بارها" بر حضور رئیس جمهور در جلسات مجمع تشخیص "تاکید" کرده اما او "هنوز هم در این جلسات حاضر نمی شود."
در جریان رقابت های انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ و بالا گرفتن اختلافات میان محمود احمدی نژاد و اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور در جلسات مجمع تشخیص مصلحت شرکت نکرده است.
آقای احمدی نژاد در جریان مناظره های انتخاباتی، اتهاماتی را که پیش از آن متوجه اکبر هاشمی رفسنجانی و فرزندانش می کرد به صراحت بیان کرد.
از آن زمان آقای هاشمی رفسنجانی هم انتقادات علنی متعددی علیه دولت آقای احمدی نژاد مطرح کرده است.
در جریان اولین نماز عید فطری که پس از وقایع انتخابات ریاست جمهوری به امامت آیت الله خامنه ای برگزار شد، آقای هاشمی رفسنجانی از ایستادن در کنار آقای احمدی نژاد خودداری کرد و برخلاف اصرار یکی از نزدیکان آیت الله خامنه ای در جای دیگری قرار گرفت.
غیبت احمدی نژاد و کاهش نفوذ هاشمی رفسنجانی
رئیس جمهور ایران از اعضای حقوقی مجمع تشخیص مصلحت است و کرسی او در کنار رئیس مجمع قرار دارد.
آقای احمدی نژاد طی نزدیک به سه سال گذشته از حضور در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام خودداری کرده و صندلی او طی این مدت خالی مانده است.
در سال های اخیر همزمان با کاهش نفوذ اکبر هاشمی رفسنجانی، از محوریت مجمع تشخیص مصلحت نظام کاسته شده است. در حالی که تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی و حل اختلاف میان قوا از وظایف مجمع تشخیص مصلحت است، رهبر ایران در ماه های اخیر گروه ها و اشخاص دیگری را به طور موردی به این دو منظور منصوب کرده است.
آقای سلیمی نمین گفته است: "اگر نقدی به هاشمی مطرح می شود این برای شرکت نکردن در جلسات مجمع قابل قبول نیست چرا که امروز روش های هاشمی در دولت احمدی نژاد دیده می شود و وی از اطرافیان هاشمی در دولت خود استفاده کرده است."
چند ماه پیش از این هم مرتضی نبوی، از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته بود که حضور آقای احمدی‌نژاد در جلسات مجمع "مطالبه" رهبر ایران است.
آقای نبوی گفته بود "حتی اگر آقای احمدی نژاد رئیس مجمع و مواضع اش را قبول ندارد ولی این مساله دلیل نمی شود که ما در یک نهاد قانونی زیرمجموعه رهبری، مشارکت فعال نداشته باشیم."
مجمع تشخیص مصلحت نظام بازوی مشورتی آیت الله خامنه ای است و ۳۵ عضو آن از جمله رئیس مجمع هر پنج سال یک بار با حکم رهبر منصوب می شوند.
مدتی پیش از پایان دوره هشت ساله ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای با تمجید، از او، آقای هاشمی رفسنجانی را به ریاست مجمع منصوب کرد و دوره تازه ای از فعالیت این مجمع در فضای سیاسی ایران آغاز شد.
اما در سال های اخیر همزمان با کاهش نفوذ آقای هاشمی رفسنجانی، از محوریت مجمع تشخیص مصلحت نظام کاسته شده است. در حالی که تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی و حل اختلاف میان قوا از وظایف مجمع تشخیص مصلحت است، رهبر ایران در ماه های اخیر گروه ها و اشخاص دیگری را به طور موردی به این دو منظور منصوب کرده است.

آیت الله خامنه ای در سخنرانی مشهوری که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ داشت، اکبر هاشمی رفسنجانی را دوست پنجاه ساله خود خواند اما گفت که نظر محمود احمدی نژاد به او نزدیک تر است.
قوه قضائیه ایران اخیرا اعلام کرده است که وب سایت رسمی آقای هاشمی رفسنجانی مسدود شده و دختر او فائزه هم به شش ماه حبس و پنج سال محرومیت از فعالیت های فرهنگی، سیاسی و مطبوعاتی محکوم شده است.
مجمع تشخیص مصلحت نظام، در بهمن ۱۳۶۶ با هدف حل اختلاف میان شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی تاسیس شد.
پس از درگذشت آیت الله خمینی در سال ۱۳۶۸ و در جریان بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، این مجمع رسما به صورت یکی از نهادهای رسمی ایران در آمد.
دوره فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام اسفند ماه سال جاری خورشیدی به پایان می رسد.



کشتی ماهیگیری ایرانی در کنار ناوشکن آمریکایی
ارتش آمریکا عکس‌هایی از کشتی ماهیگیری ایرانی در کنار ناوشکن آمریکایی منتشر کرده است
وزارت دفاع آمریکا می گوید که نیروی دریایی این کشور دیروز پنجشنبه ۵ ژانویه (۱۵ دی)، ۱۳ ملوان ایرانی و شناور آنها را که به وسیله دزدان دریایی به گروگان گرفته شده بودند، آزاد کرده است.
به گزارش پنتاگن، یکی از کشتی های ناوگروهی که ناوهواپیما بر یو اس اس جان سی استنیس به آن تعلق دارد این ملوانان را در دریای عرب نجات داده و آنها روانه ایران شده اند.
نیروی دریایی آمریکا همچنین ۱۵ دزد دریایی که احتمال می رود همگی سومالیایی هستند را دستگیر و به این ناوهواپیما بر منتقل کرده است.
ناوهواپیمابر استنیس، بخشی از ناوگان دریایی آمریکا در خلیج فارس است که برای پشتیبانی عملیات نظامیان آمریکایی در افغانستان، به دریای عرب رفته است.
سرلشکر صالحی، فرمانده کل ارتش ایران به این ناو هشدار داده است که به خلیج فارس برنگردد.
گزارش نیروی دریایی ارتش آمریکا حاکی از آن است که یکی از هلیکوپترهای ناوشکن یواس‌اس کید حدود ساعت ۱۲:۳۰ بعدازظهر دیروز به وقت محلی، یک قایق مشکوک را دید که کنار یک کشتی ماهیگری با پرچم ایران توقف کرده بود.
این هلیکوپتر همزمان پیامی از کشتی ایرانی دریافت کرد مبنی بر اینکه کشتی توسط دزدان دریایی توقیف شده است.
پس از بازرسی کشتی مشخص شد که ۱۵ مظنون به دزدی دریایی ۱۳ سرنشین شناور ایرانی را به گروگان گرفته بودند.
سرنشینان کشتی ایرانی به نظامیان آمریکایی گفته اند که این کشتی از چند هفته پیش در اختیار دزدان دریایی بوده و آنها از این کشتی به عنوان کشتی مادر در عملیات خود در خلیج فارس استفاده می کردند.
جاش اشمینکی، یکی از مأموران واحد تحقیقات جنایی نیروی دریایی آمریکا گفته است که کشتی ایرانی از حدود ۴۵-۴۰ روز پیش توسط دزدان دریایی توقیف شده بود و سرنشینان آن به گروگان گرفته شده بودند. آنها جیره ناچیزی دریافت می کردند و ما معتقدیم که بر خلاف میلشان مجبور به همکاری با دزدان دریایی شده بودند".
او گفت که سرنشینان کشتی ایرانی شرایط بسیار دشواری را سپری کرده بودند و ارتش آمریکا به آنها آب، غذا و خدمات پزشکی داده است: "تمام تلاش خودمان را کردیم تا با آنها با مهربانی و احترام رفتار کنیم".
به گفته آقای اشمینکی، کاپیتان کشتی ایرانی از آنها صمیمانه تشکر کرده است.





فراخوان شرکت در تهیه بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر

از همه کسانی که خود یا عزیزانشان قربانی نقض شدید و گسترده حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران شده اند می خواهیم که با ثبت شواهد، اطلاعات و اسناد خود، بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر را تکمیل کنند. در این بانک اطلاعات، هر عامل یا آمر نقض حقوق بشر، یک پرونده خواهد داشت که براساس شواهد و اسناد معتبر و در چارچوب حقوق بین الملل تنظیم شده است.  نحوه شرکت در تکمیل این بانک اطلاعاتی در قسمت پایین فراخوان آمده است.
حقوق بشر بین الملل به خصوص در دهه اخیر و به خصوص با تاسیس دیوان بین المللی کیفری، توجه ویژه ای به مسئولیت کسانی پیدا کرده که بدون عمل و اقدام آنها جنایت علیه بشریت قابل اجرا نبود. منظور، همه کسانی است که از سیاست گذاری و وضع قانون گرفته تا اجرای دستورات مافوقان در دستگیری غیرقانونی، شکنجه، ترور، اعدام، شکنجه، اذیت و آزار، نسل کشی، کوچ اجباری، قتل عام و…نقشی ایفا کرده اند. در واقع حقوق بشر بین الملل علاوه بر به رسمیت شناختن مسئولیت دولت ها در نقض حقوق بشر، افرادی هم که در ماشین نقض حقوق بشر، مسئولیتها و نقشهای متفاوتی داشته اند را ملزم به پاسخگویی می داند. براساس این اصل، هیچیک از آمران و عاملان نقض حقوق بشر نباید از پاسخگویی مصون بمانند.
با این همه، در جامعه ایرانی، چه در بین قربانیان نقض حقوق بشر و خانواده های آنان و چه گروهها و سازمانهای جامعه مدنی، هنوز خلا ثبت و ضبط شواهد و اسناد مربوط به مرتکبان نقض حقوق بشر به طور چشمگیری وجود دارد. برخی از قربانیان یا فعالان مدنی معتقدند جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک سیستم، بر پایه نقض حقوق بشر بنا شده و به جای اینکه به دنبال چند کارگزار در این سیستم باشیم، باید به دنبال محو و سرنگونی کل سیستم بود. تجربه بسیاری از کشورهای دیگری که فرایند گذار به دموکراسی را طی کرده اند و یا همین امروز در حال گذار به دموکراسی هستند به روشنی نشان می دهد که صرف سرنگونی یک نظام دیکتاتوری، تضمینی برای دستیابی به دموکراسی نخواهد بود مگر اینکه جامعه، با گذشته هولناک خود مواجه شود و فرایندی قابل قبول برای التیام دردهای کسانی که در دوران دیکتاتوری، قربانی جنایات علیه بشریت شده اند را طی کند. یکی از اولین گامهای قدم گذاشتن در مسیر التیام و بهبودی جامعه از آثار گذشته ای دهشتبار، از پرده برون افتادن نامها و مشخصات و اعمال سرکوبگران و جنایتکاران است؛ این امر نه به منظور برپایی دادگاههای انقلابی و تصفیه ها و پاکسازی ها، آنچنان که پس از انقلاب ۱۳۵۷ اتفاق افتاد و نه به منظور انتقام جویی، که برای روشن شدن حقیقت؛ برای ایجاد حافظه جمعی و برای پرهیز از تکرار دوباره آن جنایت ها در آینده ضروری ست.
اما ثبت و ضبط اطلاعات و اسناد مربوط به ناقضان حقوق بشر تنها عملی معطوف به آینده نیست؛ بلکه همین امروز معنا و فایده ای روشن دارد. علنی شدن اسناد و مدارک مربوط به اشخاصی که تا امروز خود و جنایتهایشان را در پس اسمهای مستعار پنهان می کرده اند، باعث شرمساری آنان در مقابل خانواده و جامعه ای که از این اعمال آگاه شده خواهد شد. سیاست سرافکنده کردن ناقضان حقوق بشر نه فقط بر خود آنها بلکه بر دیگرانی که هنوز سیاهه اعمالشان علنی نشده تاثیری بازدارنده خواهد داشت زیرا بسیاری از آنها از ترس اینکه راز آنان نیز از پرده برون افتد، دیگر با راحتی خیال گذشته، شکنجه نخواهند کرد، و در خفا چوبه دار برپا نکرده و ابتدایی ترین حقوق افراد را زیرپا نخواهند گذاشت. در عین حال، مستند شدن اطلاعات مربوط به ناقضان باعث می شود قربانیان این جنایت ها نیز احساس کنند که درد و رنجشان از حیطه ذهن و روح آنها بیرون آمده و در عرصه عمومی، به رسمیت شناخته شده است. از سوی دیگر، با وجود محدودیتها و موانع بسیار که بر سر طرح پرونده های ناقضان حقوق بشر در عرصه بین المللی وجود دارد، هنوز هم راههایی برای پاسخگو کردن این افراد باقی است؛ از تلاش برای قرار دادن آنها در فهرست تحریمهای حقوق بشری (شامل ممنوعیت ورود به کشورها و نیز بلوکه شدن دارایی هایشان در خارج از ایران) گرفته تا طرح پرونده در دادگاههای جزایی و مدنی غیر ایرانی و نیز مراجع مختلف وابسته به سازمان ملل متحد. همه اینها بدون در دست داشتن پرونده هایی محکمه پسند، ممکن نخواهد بود.
عدالت برای ایران در طول یک سال تحقیق در مورد شکنجه و آزار جنسی زندانیان سیاسی، کار ثبت، ضبط و تکمیل اطلاعات مربوط به آمران و عاملان تجاوز و شکنجه جنسی زندانیان زن را نیز پی گرفته است. بسیاری از مرتکبان، کسانی هستند که در عرصه های دیگری نیز حقوق بشر را نقض کرده اند. برخی از آنها سابقه سی ساله ای در نقض حقوق مردم در موقعیتهای شغلی متفاوت دارند. برخی از پرونده های مرتکبان نقض حقوق بشر که به مدد اطلاعات و شواهد به دست آمده از تحقیق “جنایت بی عقوبت” تکمیل شده، در این صفحه قابل دسترسی است:
در ثبت و ضبط و تشکیل پرونده برای مرتکبان جنایتهای یاد شده، به موارد زیادی برخوردیم که نیاز به تکمیل از سوی شهودی دیگر دارند. در عین حال می دانیم که فهرست کسانی که در نقض شدید و گسترده حقوق مردم در جمهوری اسلامی دست داشته اند، محدود به اسامی و اطلاعاتی که در دست ماست نمی شود. به همین دلیل برآن شدیم تا از همه کسانی که خود یا عزیزانشان، قربانی نقض شدید و گسترده حقوق بشر شده اند درخواست کنیم که به ما در تهیه و تکمیل بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر یاری رسانند.
شما می توانید با مراجعه به این صفحه، علاوه بر اطلاعات مربوط به شخصی که حقوق شما را نقش کرده، عکسها، فیلمها و اسنادی مانند آرای دادگاه، نامه ها و… را برای ما بفرستید. لازم به ذکر است که عدالت برای ایران، کلیه اطلاعاتی را که در مورد ناقضان دریافت می کند، تنها پس از انجام تحقیقات لازم و حصول اطمینان از صحت و سقم آنها، اقدام به انتشار آنها خواهد کرد. در عین حال، در صورت تمایل و برای حفظ امنیت، می توانید با هویت غیر واقعی و مستعار فرم زیر را پر کنید:
فرم اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر
اگر تمایل دارید اطلاعات بیشتری را در قالب مصاحبه در اختیار ما بگذارید، به ما با نشانی زیر، ای میل بزنید. یکی از همکاران ما با شما تماس خواهند گرفت تا جزییات مربوط به مصاحبه را هماهنگ کند:
حتی اگر خود، قربانی نقض حقوق بشر نشده اید، با ارسال این فراخوان به نشانی آشنایان و دوستان خود، به هرچه غنی تر شدن بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر یاری رسانید.



مهر

تنها پس از گذشت چند روز از پایان رزمایش نیروی دریایی ارتش ایران در تنگه هرمز، آغاز قریب الوقوع رزمایش یک ماهه سپاه پاسداران در این منطقه استراتژیک به خبر نخست خبرگزاریهای غربی و رسانه های عربی حاشیه خلیج فارس تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر در 24 ساعت اخیر خبرگزاری آسوشیتدپرس، رویترز و فرانسه همچنین روزنامه های عربی الحیات و الشرق الاوسط در گزارشهایی به بررسی آخرین تحولات امنیتی تنگه استراتژیک هرمز و رزمایش قریب الوقوع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در این منطقه پرداخته اند.
روزنامه الحیات چاپ لندن امروز در این باره نوشت: تنها پس گذشت چند روز از پایان مانور ارتش در تنگه هرمز، سپاه پاسداران از اجرای رزمایشی بزرگ در این منطقه طی ماه آتی خبر داد و تاکید کرد که این رزمایش باعث می شود واشنگتن از برخی واقعیتها آگاه شود.
در ادامه این گزارش آمده است: نیروی دریایی ارتش ایران دوشنبه گذشته مانور 10 روزه خود را در تنگه هرمز که 40 درصد تجارت جهانی نفت از طریق آن صورت می گیرد، پایان داد. تهران همچنین تهدید کرد در صورت تحریم صادرات نفتی اش این تنگه استراتژیک را می بندد.
این در حالی است که واشنگتن در واکنش به موضع اخیر مقامات نظامی ارشد نظامی ایران در زمینه عدم بازگشت ناوهای آمریکا به تنگه هرمز تاکید کرد که به عملیات نظامی خود در این منطقه ادامه می دهد و هیچ مانعی را در این راستا نمی پذیرد.
به گزارش الحیات، دریادار "علی فدوی" فرمانده نیروی دریایی سپاه در اظهاراتی صریح تاکید کرد: نیروی دریایی سپاه مانور بزرگی در خلیج فارس و تنگه هرمز به اجرا خواهد گذاشت که با مانورهای قبلی بسیار متفاوت خواهد بود.
وی افزود: این مانورها ثابت می کند که ایران به طور کامل کنترل تنگه هرمز را در اختیار دارد و نیروهای ایرانی تمامی تحرکات در منطقه را رصد می کنند.
ر ادامه این گزارش اظهارات اخیر "علاء الدین بروجردی" رئیس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس پوشش داده شده است که اخیرا تاکید کرد: آمریکا پس از مانور نیروی دریایی ارتش برخی واقعیتها را درک کرد.
ز سوی دیگر، الشرق الاوسط در گزارشی با اشاره به مانورهای ایران در تنگه هرمز، از طرح کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در انعقاد قراردادهای جدید تسلیحاتی طی سال 2012 پرده برداشت.
شبکه خبری العربیه نیز در اخباری به پوشش این مانور پرداخت و تاکید کرد: رزمایش سپاه پاسداران ایران در تنگه هرمز از روز 21 ژانویه (اول بهمن ماه) آغاز شده و تا 19 فوریه (30 بهمن ماه) ادامه خواهد داشت. این شبکه به اظهارات اخیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش نیز اشاره کرده که طی آن تاکید شده که کنترل کامل تمامی نقاط تنگه هرمز در اختیار ایران است.
رسانه های عربی و غربی همچنین در مطالبی امروز به نجات 13 صیاد ایرانی توسط یک ناو آمریکایی که در بازداشت دزدان دریایی قرار داشتند اشاره کرده است.



مدیرعامل پیشین خانه سینما:‌ حذف «به نام خدا» از اساسنامه خانه سینما کذب است

فارس

احمدرضا درویش گفت: من عملکرد خانه سینما را مبرا از خطا نمی‌دانم اما دولت به عنوان سکاندار عرصه فرهنگ باید در این مسئله پدری کند.
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، در گفت‌وگوی تلفنی شب گذشته «احمدرضا درویش» در خصوص جشنواره پانزدهم فیلم فجر و خاطره اهدای جایزه به پدر شهید جهان‌آرا سخن گفت و ‌بحث در‌خصوص خانه سینما و انحلال آن مطرح شد که احمدرضا درویش و جواد شمقدری معاونت سینمایی روی خط تلفنی برنامه آمدند و مطالبی را عنوان کردند.
احمدرضا درویش که مدتی مدیرعامل خانه سینما بود درباره انحلال خانه سینما گفت: طوفان‌های سهمگین در جو سینما به وجود آمده است، من از رسانه ملی و مدیر شبکه سه توقع داشتم بخشی از برنامه هفت را که مخاطبین خود را پیدا کرده است به موضوع خانه سینما اختصاص می‌داد. بحث مهمی در این روزها مطرح است و اقدام به انحلال نهادی صنفی مطرح شده، در شرایطی که 20 سال از تاسیس خانه سینما می‌گذرد و این خانه عضو مجامع و تشکیلات داخلی و بین‌المللی است‌. به پیشنهاد خانه سینما روز ملی سینما در تقویم کشور به ثبت رسید، اما متاسفانه با این وضعیت شتابزده دستور به انحلال آن داده شده است که جای بحث دارد و من بیم آن دارم که اتفاقاتی صورت گیرد که برای هفته دیگر و اختصاص بخشی از برنامه هفت به این مسئله دیر باشد.
* درویش: در سینما به عدالت رفتار نمی‌شود
وی در ادامه ضرغامی را مدیری فرهنگی و عادل دانست و گفت: من آقای ضرغامی را می‌شناسم، ایشان مدیری فرهنگی و عادل هستند و انتظارم این بود تا در برنامه زنده‌ای که برای وزیر ارشاد در نظر گرفتند فردی از خانه سینما هم حضور داشته باشد و عدالت فرهنگی در رسانه ملی به اجرا درمی‌آمد.
وی به سوابقش در خانه سینما و عضویت‌اش اشاره کرد و گفت: بنده به دلیل سوابقم در خانه سینما اشراف به اساسنامه آن دارم. من شهادت می‌دهم حذف «به نام خدا» از اساسنامه کذب است و حذف التزام به قانون اساسی، شعائر دینی و مبانی فرهنگی و قوانین مطروحه را تکذیب می‌کنم.
درویش در ادامه گفت: من تعجب می‌کنم یک مقام مسئول در کشور چگونه بدون هیچ پشتوانه و استدلالی در برنامه‌ای زنده مطالبی را بیان می‌کند که هیچ عقل سلیمی آن را نمی‌پذیرد‌. عادلانه نیست صدایمان را روی اهالی فرهنگ بلند کنیم. دولت با هدف سازندگی وارد عرصه شده است، تازیانه زدن بر سینماگرها اهانت بزرگی است. چگونه دلسوزی برای سینمای ایران را اعلام می‌کنند، در حالی که سینمای برخاسته از انقلاب را به مسلخ می‌بریم و به حراج می‌گذاریم.
وی به دستور انحلال خانه سینما و تیتر اول سایت‌های بیگانه و معاند اشاره کرد و گفت: انحلال خانه سینما تیتر خبرگزاری‌ها و سایت‌های بیگانه و معاند است. ما با این عمل شتابزده تابلوی تمام‌عیار چه جریاناتی شده‌ایم؟ با مشکلات و مسایل مختلفی که در کشور وجود دارد و تحریم‌های بی‌شماری که صورت گرفته است، چرا باید با رفتاری ناشیانه کاری کنیم که آب به آسیاب دشمن بریزیم. ما از بالاترین مدیر اجرایی کشور رئیس جمهور که مسئولیت شورای عالی سینما را برعهده دارند انتظار داریم تا به این مشکل رسیدگی کنند. آیا 29 صنف با 5500 عضو و 20 سال سابقه فعالیت خانه سینما منحل هستند؟
* درویش: عرصه فرهنگ عرصه تعامل است
کارگردان «روز رستاخیز» در ادامه گفت: مگر مسئولان بلند‌پایه کشور، سینمای ایران را سینمای نجیب نامگذاری نکردند، چگونه ما باید امروز شاهد این اتفاقات باشیم؟ در آستانه جشنواره فیلم فجر و انتخابات باید فضای کشور را به سمت آرامش و نشاط سوق دهیم. در اساسنامه خانه سینما که به تصویب شورای فرهنگ عمومی رسیده، مجمع عمومی بالاترین مرجع این نهاد صنفی است و دوستان هم از خانه سینما به قوه قضاییه که بالاترین مرجع قانونی کشور است شکایت کردند.
وی در ادامه افزود: این خوب نیست انحلال خانه سینما به نام دوستانی در حافظه ملت ثبت شود که خودشان عضو خانه سینما هستند و با شعار نوکری کردن برای مردم آمدند. عرصه فرهنگ عرصه یکه‌تازی و خودکامگی نیست، عرصه فرهنگ عرصه تعامل است، ما با دشمن خودمان که در جنگ به اسارت می‌گرفتیم این رفتار را نمی‌کردیم. نباید منافع ملی سینما را هزینه اختلافات سلیقه‌ای کنیم. امروز روز وحدت و همدلی و کنار هم نشستن و دست به دست یکدیگر دادن است، اضافه کردن اختلافات مصلحت کشور نیست، قضاوت را به دادگاه بسپارید

* درویش: عملکرد خانه سینما را مبرا از خطا نمی‌دانم
درویش در خاتمه گفت‌و‌گوی تلفنی با برنامه تلویزیونی «هفت» گفت: من عملکرد خانه سینما را مبرا از خطا نمی‌دانم اما دولت به عنوان سکاندار عرصه فرهنگ است و باید در این مسئله پدری کند. تعطیلی و تخریب کار ساده‌ای است ولی برای خانه سینما زحمت کشیده شده و باید گفت‌و‌گو کرد و راه حل مناسب پیدا کنیم‌. بگیر و ببند کارساز نیست. در شرایط فعلی که امکان ارتباطات افزایش پیدا کرده است، باید تعامل و گفت‌و‌گو کرد، زیرا بدخواهان از این رفتارها سوءاستفاده خواهند کرد.

* فراستی: صنف مستقل از دولت به نفع سینما و دولت است
«مسعود فراستی» در ادامه برنامه در این زمینه گفت: از زمان دولت آقای احمدی‌نژاد این بحث بود که به سمت کاهش تصدی‌گری دولت برویم و سینما به بخش خصوصی با نظارت دولتی بسپاریم. به جای حمایت از تولید به سمت حمایت از اکران برویم و این یک دوره‌ای است که سینما از سرپرستی دولتی جدا شود، بدون آنکه به منافع و مصالح ملی کوچک‌ترین خدشه‌ای وارد شود. من در خصوص اساسنامه و اتفاقاتی که افتاده است در جزئیات نیستم که بتوانم نظر بدهم اما فکر می‌کنم یک صنف مستقل از دولت قطعاً به نفع سینما و دولت است. چیزی که به نفع مملکت و دولت باشد به نفع سینماست اما این که صنف می‌تواند اشتباه کرده باشد و کانون این صنف مثل خانه سینما دچار اشتباهات و سیاسی‌کاری و یا کارهایی که در شأن اهالی فرهنگ و هنر نیست انجام گرفته، اتفاق افتاده باشد قطعاً یک چیزهایی بوده است.
وی در ادامه گفت: اما باید نقطه بالاتر را نگاه کرد و آن اینکه صنف فرهنگی زیر چتر دولت چندان کارساز، مثبت، شاداب و موثر نخواهد بود و به نظرم این به جای تعامل و رو به جلو رفتن نیروها را کاهش می‌دهد و بسیاری از اشتباهات را راحت می‌توان به گردن دولت انداخت و این ما را به جلو هدایت نمی‌کند. نکته بعد این که تجربه از بین رفتن صنوف و صنوف را زیر چتر دولت آوردن هم در زمینه سیاسی در اروپای غربی و فرانسه شکست خورده و هم در زمینه فرهنگی و هنری در کشورهای دیگر تجربه شکست خورده‌ای است.
فراستی در ادامه افزود: من فکر می‌کنم دوستان این قسمت از صحبت درویش عزیز را در نظر بگیرند. دوستان می‌توانند سر یک میز بنشینند و اشتباهات را بگویند و تصحیح کنند و به جای این که یکی دهن‌کجی کند و دیگری عکس‌العمل باشد که به نفع سینمای ایران و به نفع نظام فرهنگی و فکری سینمای ایران است، این اساس بحث است.
* طالب‌زاده: وقت جراحی عمیق نیست
نادر طالب‌زاده دیگر مهمان برنامه درباره انحلال خانه سینما گفت: این موضوع کار من نیست اما این مقدار را می‌دانم که در یک بحران فعلی که داریم شاید وقت جراحی عمیق نباشد، قابل اصلاح است و با قاطعیت باید درست شود. من یک خاطره‌ای را نقل می‌کنم که برخی اشکالات به آن وارد است. یادم است در سفری که هیئت اسکار از امریکا به ایران آمده بودند و بسیاری دوست داشتند بدانند رئیس آکادمی اسکار چه کسی است و چه تفکراتی دارد، یک رسانه مثل «پرس‌تی‌وی‌» آمده بود و قصد داشتند با این میهمانان که به دعوت بیت‌المال به ایران آمده بودند مصاحبه کند، اجازه مصاحبه ندادند. خبرنگار این شبکه را با اصرارهای متعددی که داشت اجازه ورود به خانه سینما ندادند، این چیزی بود که دیدم. لازم نیست کودتا کنیم و یک چیزهایی را عوض کنیم باید یک مواردی اصلاح می‌شد‌. اما به نظر من باید سیستم این قدرت را داشته باشد که اصلاح شود، یک چیزی که بنا شده و جواب هم داده است ولی نیاز به اصلاح دارد و در این برهه از زمان می‌شد با یک جراحی غیرعمیق آن را اصلاح کرد و شاید هم کاری که دارند انجام می‌دهند نهایتاً منجر به همین خانه سینما شود، زیرا گفته شده باز هم نام آن خانه سینما خواهد بود و مدیریت را تغییر می‌دهند.
* شمقدری: صنوف گروگان یک جریان سیاسی شده‌اند
«جواد شمقدری» معاون امور سینمایی وزارت ارشاد روی خط گفت‌و‌گوی تلفنی برنامه هفت آمد و در پاسخ به صحبت‌های احمدرضا درویش گفت: به آقای درویش تبریک می‌گویم، فرصتی شد بعد از چهار یا پنج سال با مسایل سینما از نزدیک آشنا شوند اما فکر می‌کنم این دوری باعث شده اطلاعات‌شان ناقص باشد. ما در طول شش ماه گذشته و به خصوص هفته گذشته تلاش جدی داشتیم که دوستان در جریان اتفاقات و مسایل قرار بگیرند و آقای درویش این‌گونه محکم صحبت نکنند، زیرا واقعیت این نیست. در اساسنامه سال 87 که آقای میرکریمی در زمان آقای جعفری‌جلوه ارایه دادند این بندها حذف شده و قابل کتمان نیست؛ چیزی است که ثبت شده و موجود است.
وی در ارتباط با موارد حذف شده از اساسنامه گفت: یک موردش که در ذهنم است، در بند هیئت مدیره دقیقاً بندهای اعتقاد و پایبندی به نظام جمهوری اسلامی و پایبندی به قانون اساسی حذف شده است و نداشتن فساد اخلاقی هم حذف شده است. این تغییرات متاسفانه رخ داده است. احتمالاً آقای درویش براساس اساسنامه که مصوب شورای فرهنگ عمومی بوده است صحبت می‌کنند. اگر آن اساسنامه بود این مسایل پیش نمی‌آمد. در اساسنامه این تغییرات متاسفانه رخ داده و دوستان هم باید توضیح بدهند که چرا حذف کردند. در رابطه با تشکیل صنف باید بگویم من خودم عضو کانون کارگردانان بوده و هستم و من هم می‌فهمم که صنوف اتفاقاً باید استقلال داشته باشند اما متاسفانه صنوف گروگان یک جریان سیاسی شده بودند. در این باره باید توضیح بدهم اساسنامه خانه سینما سال 66 مصوب می‌شود و خانه در سال 72 زمانی که مدیران وقت پس از ده سال مدیریت قرار است تغییر کنند بلافاصله و با یک شتابزدگی یک اساسنامه متفاوتی را می‌برند و به ثبت شرکت‌ها می‌رسانند و همزمان با مدیریت آقای ضرغامی در معاونت سینمایی خانه سینما هم پا می‌گیرد.
* شمقدری: خانه سینما دولتی‌ترین تشکل صنفی است
معاونت سینمایی در ادامه گفت: در اینجا این مطلب را می‌خواهم بگویم، اتفاقاً نطفه خانه سینما و آغاز به کار آن نشان می‌دهد دولتی‌ترین تشکل صنفی است. عجیب است که دوستان وقتی به هیئت موسس آن نگاه می‌کنند به این امر اذعان ندارند که مدیران وقت معاونت سینمایی، اداره کل نظارت و ارزشیابی و فارابی هیئت موسس هستند و چنین تشکلی متکی می‌شود به مدیرانی که ده سال در سینما مدیریت کردند، فارغ از این که نگرش ما به مدیریت آن‌ها چه باشد‌.
وی در ادامه گفت: من به آقای درویش عرض می‌کنم یک مقدار در قضاوت‌ها عجله نکنیم. این که یک شبکه خارجی جناب آقای وزیر را زشت‌ترین شخصیت هفته اعلام می‌کند حتماً از جایی دردشان آمده و این جای تحلیل دارد. چگونه می‌شود که دشمن ما که عداوت خود را طی ‌سی سال به کیان و خاک این کشور نشان داده است و الان هم از دشمنی‌اش ذره‌ای کم نشده می‌آید وزیر محترم را به خاطر یک تصمیم انقلابی و قانونی، زشت‌ترین شخصیت هفته معرفی می‌کند. من فکر می‌کنم به برخی از دوستان ما اطلاعات غلط ‌داده شده، این دلسوزی و دل‌مشغولی که به صنف دارند ما هم داریم و مهم‌تر از آن باید نسبت به سینما داشته باشیم. ما در طول شش ماه گذشته تلاش کردیم این اصلاح و جراحی با کمترین هزینه رخ بدهد اما بسیاری نخواستند‌. حتی من در هفته گذشته و ماقبل آن باز هم تلاش کردم و از عزیزان در خانه سینما خواستم که بیایند تا اگر قرار است اصلاح یا جراحی صورت گیرد با کمترین آسیب انجام شود اما نخواستند. در اواخر هفته گذشته با یکی از اعضای هیئت مدیره خانه سینما جلسه گذاشتم و از آن‌ها خواهش کردم به قانون تمکین کنید و بیانیه دادن و جنجال کردن و سر و صدا کردن صلاح هیچ کس نیست و بدتر از همه صلاح سینما نیست، بالاخره وزیر محترم این کشور یک موضع قانونی گرفتند.
وی در پاسخ به این سوال که در این خصوص باب مذاکره بسته شده است یا خیر گفت: قبل از اینکه انحلال رسماً اعلام بشود هر نوع گفت‌و‌گو در راستای شرایط گذشته مفید بود ولی الان فکر می‌کنیم باید برای شرایط جدید باید گفت‌و‌گو کنیم.
 
* درویش: می‌توان به اساسنامه قبلی بازگشت/ هنر ما در مدیریت شرایط است
احمدرضا درویش در ادامه با تشکر از حضور معاون سینمایی در پشت خط برنامه سینمایی «هفت» گفت: تشکر از آقای شمقدری که می‌فرمایند من چند سال درگیر بودم برای ساخت فیلم «روز رستاخیز»، ما هر جای دنیا که باشیم رابطه‌مان با خانه سینما قطع نمی‌شود، همانطور که ایشان گرفتاری‌ها و سفرهای زیادی دارند و مسئولان محترم کشور و وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی. من اطلاع دارم و اساسنامه خانه سینما الان جلوی بنده هم هست در مورد التزام به قانون اساسی پیشنهاد می‌دهم نماینده خانه سینما با نماینده وزارت ارشاد یا معاونت سینمایی به بحث در یک برنامه زنده بپردازند، گرچه حتی در اساسنامه جدید هم این اتفاق افتاده باشد کافی است که ما برگردیم به اساسنامه قبلی، معاونت حقوقی وزارت ارشاد شکایت کرده به دستگاه قضایی بابت تغییراتی که ایجاد شده و اساسنامه قبل از این اساسنامه مورد ادعا را مورد تایید قرار داده است، بنابراین می‌توانیم برگردیم به اساسنامه قبلی و به درخواست مجمع عمومی این هیئت‌مدیره می‌توانند استعفا بدهند و می‌توانند بر اساس مفاد اساسنامه قبلی نماینده وزارت ارشاد وجود داشته باشد و انتخابات جدید صورت بگیرد و افراد جدیدی گزینش بشوند برای تعامل بیشتر، برای اینکه این قضیه بتواند مدیریت شود. هنر ما در مدیریت شرایط است.
وی در ادامه گفت: در مورد تاسیس خانه سینما گفته شد ما می‌دانیم هر تشکیلات مردم نهادی که قصد تشکیل داشته باشد باید یک تشکیلات رسمی این را به راه بیاندازد و امنایی را انتخاب کند و کار را به امنا بسپارد، شما هر نهادی را در کشور نگاه کنید دایره و نهاد آن تشکیلات در دولت یا هر نهاد رسمی آن را راه‌اندازی می‌کند و می‌سپارد به دست هیئت امنا که امنا هستند که اساسنامه را تنظیم و ثبت و قانونی می‌کنند و آیین‌نامه‌ها‌ی داخلی را می‌نویسند. این روالی است که در همه جا وجود دارد و در تاسیس خانه سینما هم ‌رعایت شده است.
وی در ادامه به حرکت زشت دستگاه‌های تبلیغاتی خارج از کشور اشاره کرد و گفت: این حرکت زشت دستگاه‌های تبلیغاتی خارج از کشور ناشی از رفتارهای زشت ما در داخل کشور است که این جرات را به آن‌ها می‌دهد تا جسارت کنند به نمادهای فرهنگی ما. ما انتظار داریم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بر تارک فرهنگ کشور بدرخشد. ما انتظار نداریم وقتی شرایط انحلال کشور پیش بیاید سایت‌ها و بسیاری از خبرگزاری‌ها گوش‌شان برای درج سخنان سینماگران عضو خانه سینما نشنیده شود‌. در این دو روزی که این ماجرا شدت گرفته اکثر سایت‌های داخلی مطلبی که خود بنده داشتم را منتشر نمی‌کنند و عنوان می‌شود به ما دستور دادند که انتشار پیدا نکند که حرف‌های در دل اعضای خانه سینما است. وقتی ما در داخل حرف‌ها را درج نمی‌کنیم دستگاه‌های تبلیغاتی خارج از کشور سوءاستفاده می‌کنند. یک حرف معمولی آقایان خمسه، کیانیان، انتظامی و رشیدی در سایت‌های داخلی منعکس نشده و در حال حاضر در سایت‌های بیگانه و معاند به خوبی درج شده است.
درویش در ادامه به تصمیم انقلابی و قانونی در گفته‌های شمقدری اشاره کرد و افزود: من اعتقاد دارم خانه سینما انقلابی‌ترین نهادی است که در سینمای کشور می‌تواند حیات داشته باشد و اگر ما می‌خواهیم شکلی از آرمان‌های ما را داشته باشد باید تلاش کنیم، حضور پیدا کنیم و کار کنیم زیرساخت‌ها را به وجود بیاوریم، امید و اخلاق و آگاهی را به وجود بیاوریم که الان شعار جشنواره فیلم فجر است. ما نمی‌توانیم با بخشنامه این کارها را انجام دهیم.
درویش در خاتمه افزود: توصیه برادرانه من به شما آقای شمقدری این است یا گفت‌و‌گو کنیم و یا همان شکایت قبلی را در قوه قضاییه دنبال کنید. این گونه جو کشور را و فضای ذهنی نمایندگان محترم ملت را در خانه ملت ملتهب نکنیم. تصویر و انتظاری که مقام معظم رهبری از سینمای ایران دارند و آن را سینمای نجیب مطرح کردند، خراب نکنیم. چطور شد که شما به عنوان مدیر اجرایی کشور با سینمای نجیب ایران این‌گونه رفتار می‌کنید و خانه سینما را به رفتارهای سیاسی متهم می‌کنید. من معتقدم شما سیاسی‌ترین رفتار را با خانه سینما می‌کنید.
* شمقدری: از باب گفت‌و‌گو وارد شدیم
جواد شمقدری در ادامه برنامه تلویزیونی هفت در پاسخ به سخنان درویش گفت: آقای درویش اشاره کردند اساسنامه‌ای که پیش رو دارند با اساسنامه‌ای که سال 87 در ثبت شرکت‌ها تصویب شده متفاوت است. این اساسنامه بندهایی را که قبلاً گفتم در آن حذف شده و ما هم به بحث امروز کار کردیم. بسیاری از افراد در سال‌های گذشته با انقلاب بودند و امروز در مقابل ولایت ایستادند. طبیعت هستی این است که عده‌ای ریزش می‌کنند و در مقابل رویش دارند. برای همین عرض کردم آقای درویش مطلع نیستند که اگر مطلع بودند قطعاً نمی‌گذاشتند بند اعتقاد به قانون اساسی کشور که رکن اساسی هر نظام حکومتی است حذف شود و موارد دیگر.
جیرانی در ادامه به تقاضاهای درویش اشاره کرد و گفت این تقاضاها پاسخی خواهد داشت، شمقدری در پاسخ به این سوال مطرح شده، گفت: ما از روز اول از باب گفت‌و‌گو وارد شدیم. ما نزدیک یک سال و نیم در حوزه گفت‌و‌گو با دوستان وارد شدیم اما در این جا نقل قول یکی از اعضای هیئت مدیره که با من صحبت کرد را عنوان کنم، ایشان گفتند ما اعتماد نداشتیم. خب طرف مقابل ما به ما اعتماد نداشت و طبیعی بود که با این وصف گفت‌و‌گوها به نتیجه نمی‌رسد‌. به هرحال دو یا سه هفته پیش هم این کار را کردم. حتی جمعی از افراد را که بی‌طرف بودند و سال‌هاست که زحمت می‌کشند و سن بیشتری از ما دارند و حضور بیشتری در سینما دارند صحبت کردم، آن‌ها هم از شرایط راضی نبودند.
شمقدری در پاسخ به این سوال که کسانی که از شرایط راضی نبودند با انحلال خانه سینما موافق بودند یا خیر گفت: بله من آن افراد را دعوت کردم تا بیایند و ورود پیدا کنند تا خانه سینما به مرحله انحلال نرسد، اما فیلمسازان مشغله‌های متعدد دارند و فیلم داشتند و سه نفر نتوانستند حاضر شوند چون سر فیلم بودند. من هشدار را دادم و گفتم فرآیند به سمتی رفته است که این اتفاق خواهد افتاد مگر اینکه بیایید و پیش‌قدم شوید. حتی من برای هیئت‌مدیره پیغام فرستادم که استعفا بدهند و گروه انتقالی را تشکیل دهیم و شرایط را برگردانیم و گفتم حاضرم کمک کنم به اساسنامه قبلی برگردیم. اساسنامه از سال 66 که تصویب می‌شود هیچ‌گونه اقدامی در آن صورت نمی‌گیرد تا سال 72 که مدیران قرار است از مسئولیت‌ها خارج شوند این‌ها برای این‌که سیطره‌شان در سینما حفظ شود با یک اساسنامه جعلی خانه سینما را تشکیل می‌دهند. اساسنامه مصوب شورای فرهنگ عمومی اشاره شده است که مجمع عمومی از حضور همه اعضای خانه سینما تشکیل می‌شود و در تغییراتی که در سال 72 داده می‌شود بدون اینکه مسیر قانونی را طی کند این بند تغییر می‌کند این مجمع را تغییر می‌دهند و مجمع عمومی به روسای صنوف تغییر می‌کند و مدیریت‌ها به راحتی می‌توانند برای تشکیل هیئت مدیره، مدیریت کنند.
شمقدری به آخرین سوال جیرانی مبنی بر اینکه راهی برای گفت‌و‌گو وجود دارد یا خیر گفت: آقای طالب‌زاده اشاره کردند باید یک سری اصلاحات انجام شود، بعید می‌دانم کسی با اصل اصلاحات مخالف باشد. ما در شش ماه گذشته با بخشی از صنوف ارتباط داشتیم که بخش مهمی هم هستند، در رابطه با فرآیند شکل جدید ارتباط کاری مرتبط بودیم تعاملات و اتاق‌های فکر را داریم. به عقیده من همه عزیزان بیایند و کمک کنند بتوانیم شرایط آینده سینما را تصحیح کنیم، در آن شرایط قطعا صنوف جایگاه ویژه دارند.
* شمقدری: صنوف زیر چتر سازمان سینمایی نمی‌روند/ می‌خواهیم صنوف مستقل شوند
وی در پاسخ به این سوال که می‌خواهید صنوف را زیر چتر سازمان سینمایی ببرید، گفت: نه اصلا این‌طور نیست، ما می‌‌خواهیم صنوف مستقل شوند و کار اصلی خود را انجام دهند. امروز مشکل معیشت، بیمه و بیکاری داریم. خانه سینما چه کار کرده است برای این مشکلات پس از 20 سال فعالیت، چرا این مشکلات نباید حل شده و باقی بماند. نشان می‌دهد خانه سینما ماموریت اصلی خود را انجام نمی‌داده است، چرا چون مشکلاتی داشته است. به همین دلایل نیاز به یک خانه‌تکانی و تغییر شرایط داریم همه صنوف بیایند کمک کنند. همین جا از آقای درویش می‌خواهیم کمک کنند، شنیده می‌شود عده‌ای می‌خواهند بیانیه بدهند یا ارتباط بگیرند، اشکالی ندارد ما مانع نیستیم حتی من هم موافقم گفت‌و‌گو و بحث شود. ما منعی نداریم و این آمادگی را داریم. فصل جدیدی آغاز شده و بیایند کمک کنند، ایشان من را متهم کردند به سیاسی‌ترین مدیریت سینمایی اما بعدها اثبات خواهم کرد در یک جلسه کارشناسی از همه مدیران قبلی که برای‌شان احترام قایلم که سیاسی نبودم و ‌سعی کردم از سیاست به دور باشم. وقتی فیلم انتخاباتی اول آقای احمدی‌نژاد را می‌ساختم ابتدای فیلم یک نریشن با صدای خودم گذاشتم و در آنجا گفتم حوزه فرهنگ فراتر از این است که در ذیل جریانات سیاسی قرار گیرد. بلکه این جریانات سیاسی هستند که باید از حوزه فرهنگ سرمشق رفتار و الگو بگیرند.
* فراستی: در صحبت‌های شمقدری روحیه تعامل و تفاهم وجود دارد
فراستی در پایان این بخش از برنامه هفت گفت: دوستان باب بحث گفت‌و‌گو را نبندند و در یک برنامه در مقابل مردم بنشینند و با روحیه حل مسایل نه عکس‌العمل، چون روحیه عکس‌العمل جواب نمی‌دهد‌. گویا تضادها به حدی رفته که از یک دوره گذر کردیم و وارد یک دوره دیگر شدیم. به نظرم آقای شمقدری در صحبت‌هایشان هنوز روحیه تفاهم و تعامل هست. دشمن از هر اختلاف ما سودجویی می‌کند، ما محکم همه در مقابل دشمن هستیم ما باید کار درست خود را انجام دهیم.
طالب‌زاده نیز در خاتمه برنامه گفت: من از مشکلات و مسایل صنوف آگاه هستم، باید یکی از دو را‌ه انتخاب شود تا تحولی صورت گیرد.


توصیه کاخ سفید به کشورهای آمریکای لاتین در آستانه سفر احمدی نژاد

بی بی سی

ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به کشورهای آمریکای لاتین و جهان توصیه کرد که "اکنون زمان بیشتر کردن همکاری ها و سطح روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی با ایران نیست".
خانم نولاند، روز جمعه (ششم ژانویه - ۱۶ دی) گفت که ایران با توجه به تحت فشار گرفتن از سوی "مجامع بین المللی" در پی یافتن متحدان جدید و گسترش بخشیدن به روابط فعلی خود با متحدانش است.
او که در جلسه پرسش و پاسخ وزارت خارجه آمریکا حضور یافته بود، در پاسخ به سوالی درباره سفر قریب الوقوع محمود احمدی نژاد به آمریکای لاتین، گفت که اکنون زمان آنست که کشورهای جهان برای ایران روشن کنند که این کشور می تواند همچنان در انزوای جهانی باقی بماند یا اینکه با احترام به الزام های بین المللی دوباره به میان جامعه بین المللی بازگردد.
وی همچنین در پاسخ به پرسشی که از او خواست در ارتباط با تلاش کاخ سفید برای گفتگو با کشورهای میزبان آقای احمدی نژاد توضیح دهد، گفت که ما با کوبا و ونزوئلا ارتباط مستقیم دیپلماتیک نداریم اما با دو کشور دیگر مقصد آقای احمدی نژاد یعنی نیکاراگوآ و اکوادور در این رابطه مستقیما مذاکره خواهیم کرد.
'نجات ماهیگیران، نوع دوستی نیروی دریایی آمریکا'
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می گوید که نجات ۱۳ ماهیگیر ایرانی توسط ناو رزمی آمریکایی، می تواند نشانی از تلاش بشردوستانه نیروی دریایی آمریکا به ایران باشد.
خانم نولاند روز جمعه ضمن تشریح جزئیات عملیات نجات ماهیگیران ایرانی از دست دزدان دریایی و در پاسخ به اینکه آیا این اقدام ناو آمریکایی می تواند به کاهش تنش های اخیر میان واشنگتن و تهران کمک کند، گفت که مقام های ایرانی باید به این پرسش پاسخ دهند اما بی تردید این اقدامی بشردوستانه از سوی نیروهای آمریکایی بود که ماهیگیران را نجات دهند، به آنها آب و غذا داده و پس از حصول اطمینان از سلامت آنها، مقدمات بازگشتشان به ایران را فراهم کنند.
ایران چند روز پیش از ناو هواپیمابر استنیس که خلیج فارس را به مقصد آبهای بین المللی و برای انجام ماموریتی در افغانستان ترک کرده بود، خواست که دیگر به منطقه بازنگردد.
'تلاش آمریکا' برای دسترسی کاربران ایرانی به اینترنت
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا امروز (جمعه) همچنین در نخستین جلسه پرسش و پاسخ توئیتری شرکت کرد و به سوالهایی که از طریق شبکه های اجتماعی وزارت خارجه آمریکا از سراسر جهان ارسال شده بود، پاسخ داد.
در یکی از این سوالهای ارسالی، از خانم نولاند پرسیده شد که با توجه به "تلاش دولت ایران برای محدود کردن دسترسی کاربران به اینترنت" و وعده هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در ارتباط با طرح دولتش برای تسهیل دسترسی کاربران ایرانی، آمریکا چه تمهیداتی اندیشه است.
خانم نولاند در پاسخ با اشاره به بودجه ۷۰ میلیون دلاری کاخ سفید برای "ارتقای سطح دسترسی آزادنه و امن" ایرانیان و جهانیان به اینترنت گفت که تلاش ایران برای محدود کردن اینترنت و احداث "شبکه ملی اینترنت" اقدامی است در برابر حق آزادی در دسترسی به اطلاعات که از حقوق بشر محسوب می شود.
او همچنین از طرح های دولت آمریکا سخن گفت که برای برداشتن سد فیلترینگ برای کاربران اینترنتی در ایران و جهان در حال اجراست.