سازمان جمهوری خواهان ایران
ترور دست اندرکاران برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را محکوم می کند
سازمان جمهوری خواهان ایران ترور دست اندرکاران برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را که تازه ترین نمود آن ترور مصطفی احمدی روشن، دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف است از سوی هر نیرو یا دولتی و با هر هدف و انگیزه ای که باشد به شدت محکوم می کند.
جمهوری اسلامی تا کنون از این ترورها در جهت ادامه سیاست خارجی ماجراجویانه و انسداد هرچه بیشتر فضای سیاسی کشور بهره برداری کرده است. تدوام این ترورها در عین حال نشانه ناتوانی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی است که با تمرکز بر سرکوب منتقدان و مخالفان نظام از حفظ امنیت شهروندان کشورغافل مانده است.
مبارزه با تروریسم و حفظ صلح و امنیت بین المللی ایجاب میکند که شورای امنیت و سازمان ملل نیز این اقدامات تروریستی را مورد بررسی قرار دهند و قاطعانه محکوم کنند.
23 دیماه 1390
سازمان جمهوریخواهان ایران
اخبار روز:
قصد بررسی همه جانبه مقاله آقای فریبرز رئیس دانا را ندارم. فقط نکته ای است که می خواهم با ایشان و دوستان دیگری که اینگونه می اندیشند در میان بگذارم. زیرا برخورد های ناسالم، نوشته ها و گفته های پلمیکی و غیرمستند فرصت نمی دهد که بتوانیم برمشکلاتمان فایق شویم.
به نظر من مشکل اساسی با دوستان چپ این است که برای درست جلوه دادن نظر خودشان نخست چند اتهام آبدار به دیگران وارد می کنند. مانند نوشته اخیر آقای رئیس دانا، و بعد که آن اتهام فرض مسلم دانسته شد بقیه مطالب خود به خود درست جلوه می کند.
همین عنوان مقاله و چند جمله ی زیر از نوشته ایشان که در سایت اخبار روز برجسته شده است را بخوانید و با واقعیت هایی که در زیر می آورم مقایسه کنید. بقیه داستان هم همین است.
آتش افروزی بشردوستانه
• طرفداران مداخله ی آمریکا در ایران چند دلیل دارند. یک دلیل پنهان اما اصلی آنان این است که ملت ایران نمیتواند خودش درباره ی خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. ملت، عقب مانده، فریب خورده و ناتوان است... این ملت را باید به ضرب رسانه های ماهوارهای، موشک کروز، اجرای منطقه ی پرواز ممنوع، اشغال نظامی و گماردن سرسپردگان بر سرشان به قرن بیست و یکم کشاند
فریبرز رئیس دانا
این جملات غیرمستند را نمی شود بیش از حدس و گمان شمرد. چگونه می شود بر این اساس به دیگران اتهام آتش افروزی زد و مفهوم حمایت و مداخله بشر دوستانه را به سخره گرفت؟ من حداقل از سال 11 سال قبل علیه جنگ نوشته و گفته ام. چندین سخنرانی در این سال ها که سایه جنگ بر فراز آسمان ایران چرخ می زد علیه جنگ به فارسی و انگلیسی انجام داده ام، در ده ها مصاحبه رادیویی و تلویزیونی هم در بیان زشت خویی جنگ شرکت کرده ام، و کتابی هم علیه سیاست نئوکان ها و دلایل حمله آمریکا به عراق در سال 2002 نوشته ام که در ایران چاپ شده است و تا آنجا که می دانم هنوز در دسترس است، چندین بیانیه ضد جنگ را یا امضا کرده ام یا در تهیه آنها نقش داشته، قبل از حمله به عراق هم در مقاله ای به زبان انگلیسی نوشتم که چگونه می توان صدام حسین را بدون درگیری نظامی و از راه قانونی و مشروع کنار گذاشت. هر جا هم توانسته ام در تظاهرات ضد جنگ شرکت کرده ام. برای کلاس های درسم هم از کتاب هایی استقاده کرده ام که مبارزه خشونت پرهیز را تئوریزه می کنند، مانند این کتاب. جزو اولین کسانی بودم که دربرون مرزاز اصلاح طلبی قبل از دوم خرداد 76 دفاع کردم و در استقبال از انتخابات دوم خرداد مقاله ای با عنوان "انتخاباتی که ایران را تکان داد!" نوشتم، و پس از آنهم به دلیل دفاع از اصلاح طلبی اتهام "خاتمی چی" را از "براندازان" جایزه گرفتم! در روزهای داغ جنبش سبز مصاحبه طولانی هم در باره ضرورت پرهیز از خشونت با سایت مدرسه فمینیستی انجام دادم، آخرین مصاحبه تلویزیونی ام را هم درزیر می توانید ببیند که چه و چگونه می اندیشم، چه کار دیگری می باید کرد که کسانی مانند آقای رئیس دانا به جای نقد نظر، و بیان استدلال خود اتهام "آتش افروزی" به من و امثال من نزنند و فضای مراوده های فکری را خراب نکنند؟
ایشان می توانند به جای اتهام زدن از جملات مستقیم نوشته و گفته من نقل و آنها را نقد کنند. تا آنجا که من می دانم عباس میلانی هم بارها علیه جنگ نوشته و گفته است. می ماند "زمزمه" ما که نمی دانم که چرا این دوستان صدای بلند من از رادیو و تلویزین و نوشته های ثبت شده را نمی شنوند و نمی بینند، ولی "زمزمه" را می شنوند! واقعیت این است که این دوستان در جای دیگر با نظرمن اختلاف دارند و به جای ورود به یک بحث منصفانه و خلاق در آن زمینه ها راه آسان ولی مخرب اتهام زنی را برگزیده اند. من در باره بخشی از این اختلاف نظرها که مجادله با نظرات گذشته خودم نیز هست، نوشته ام و باز هم خواهم نوشت و انتظار دارم کسانی که نظر من را نادرست می دانند به جای اتهام زدن آن نظرات را نقد کنند.
بطور مثال آقای رئیس دانا راحت نمی نویسد که به چه دلایلی حمایت یا مداخله بشردوستانه نادرست است تا من نوعی هم استدال ایشان را مزه مزه کنم و شاید قانع بشوم. آن دیگری حمله جنایتکارانه آمریکا به عراق را مداخله بشردوستانه می خواند که ساده بتواند بر ذهن خواننده نسبت به این ارزش اثر منفی بگذارد. آن سومی نام آنرا "مداخله بشردوستانه آمریکایی – اسرائیلی" می خواند تا تداعی جنایت اسرائیل علیه فلسطین بشود. این عادات ناپسند اتهام زنی میراث بیمارگونه ای است که برخی نمی توانند از آن جدا شوند.
در مورد لیبی این من نبودم که به ناتو بگویم چه بکند یا نکند. در مورد تحریم اقتصادی ایران هم همینطور. اراده قدرت های بزرگ پشتوانه آنها بوده و هست. روزی زنده یاد مهندس بازرگان گفته بود نگوئید امام خمینی انقلاب را رهبری کرد. رهبر انقلاب محمد رضاشاه بود. عامل آنچه بر سر مردم لیبی آمد، قذافی بود. آنچه در لیبی رخ داد اصرار خشونت بار قذافی برای ادامه دیکتاتوری 43 ساله خود بود. او خیلی ساده می توانست مانند بن علی، با تفاوت به میزان پول های میلیارد دلاری که او در بانک های آمریکا و ارورپا ذخیره کرده بود راه اش را بکشد و برود؛ و یا به یک انتخابات آزاد با نظارت سازمان ملل تن بدهد. با این کار دخالتی و جنایتی نیز رخ نمی داد. کاری که امروز اسد درسوریه باید بکند وبه پشتوانه جمهوری اسلامی، نمی کند. او هم می خواهد دیکتاتوری پنجاه ساله حزب بعث با کشتار مردم را ادامه دهد. و تهدید کرده است اگرکسی دخالت کند منطقه را به آتش می کشد. آیا اضمحلال اخلاقی نیست که جهان دربرابر این کشتار و گروگان گیری ساکت بماند؟
قذافی جهان را علیه خود متحد کرد. او بود که تظاهرات آرام مردم بنغازی را به خون کشید و برای سرکوب آنها جت های جنگی فرستاد. او بود که فریاد زد مخالفان را مانند موش و سوگ از خانه هایشان بیرون می کشد و می کشد. پسر او سیف السلام بود که اعلام کرد رودخانه های خون براه خواهد افتاد. در برابر کشتار مردم بی سلاح لیبی و اینگونه تهدید ها بود که جهان علیه قذافی متحد شد. در این فضایی که قذافی بوجود آورد یک سازمان حقوق بشری درمدت بیست و چهار ساعت بیش از یک میلیون دویست هزار امضا جمع آوری کرد و خواهان مداخله سازمان ملل در لیبی شد. تقریبا تمام کشورهای عربی و آفریقایی چنین کردند. روسیه و چین که ابتدا با مداخله مخالف بودند به قطعنامه 1973 که بطور روشن تصریح می کند که "با هروسیله و هر طریقی" جلوی کشتار قذافی را بگیرند را امضا کردند. آنها نه فریب خوردند و نه ندانسته امضای خود را پای قطعنامه گذاشتند. آنها با فضایی که قذافی علیه مخالفان خود بوجود آورده بود برای حفظ منافع و رابطه خود با کشورهای عرب و آفریقا راهی جز آنچه کردند نداشتند. من در مقاله ای که به همین مناسبت نوشتم ضمن برشماری مواردی که امروز سازمان ملل بطور قانونی موظف به مداخله است، مانند نسل کشی، پاکسازی قومی، و جنایت علیه بشریت، توضیح داده ام که مداخله یاحمایت بشر دوستانه هنوز تعریف مشخصی ندارد. برای جلوگیری از سو استفاده قدرت ها، سازمان ملل باید تعریف مشخصی از آن ارائه دهد، نه آنکه آن را کنار بگذارد و دست جنایتکاران را باز بگذارد که جنایتی را علیه مردم خود بکارببرند. دفاع اکثریت مردم جهان از فلسطین هم حمایت و مداخله بشر دوستانه است. میلیون ها نفر که از مردم فلسطین دفاع می کنند هیچ نفعی جز وظیفه اخلاقی و انسانی در آنجا ندارند و آنها را نمی شناسند. بنابراین نباید با سفسطه و مغلطه این اصل درست را به لوث کشید و آنرا به موارد نسبت داد که ربطی به این اصل ندارد. کسانی ممکن است مداخله سازمان ملل و مردم جهان در فلسطین را اینگونه تعبیر کنند که این حمایت یعنی ملت فلسطین نمی تواند "خودش برای خودش تصمیم بگیرد". اینگونه نیست. این گفته ها با واقعیات جهان خوانایی ندارد. جهان امروز بهم تنیده است و فلسطین با دشمن غدار و ارتشی مجهز به پیشرفته ترین سلاح ها روبروست که در جنگ شش روزه تمام کشورهای عرب را یکجا شکست داد و خاک آنها را اشغال کرد و میلیون ها فلسطینی را آواره کرد. ده ها میلیون مردم کشورهای دیکتاتور زده از جمله چند میلیون ایرانی از یار و دیار خود گریخته ودر کشورهای غربی زندگی می کنند. پناه دادن به ایران قربانیان را اگربا واژه حمایت بشردوستانه توضیح ندهیم به چه می توان تعبیر کرد؟ واقعیت دیگراین که ملت فلسطین مانندهر ملت زیر ستم و قربانی تجاور به حمایت جهان، از جمله حمایت سازمان ملل و کشورهای غربی نیاز دارد.
بنابراین به جای لوث کردن اصل ارزش حمایت و مداخله بشر دوستانه باید چارچوب آنرا مشخص کرد تا مورد سو استفاده قرار نگیرد. حقوق بشر جهانشمول است و تمام کسانی که خود را مدافع حقوق بشر می دانند اخلاقا موظف اند که از هر فرد و گروه و ملتی درهر جای جهان که حقوق شان مورد تجاوز قرار می گیرد دفاع کنند. اگررژیمی مانند قذافی با تانک و جت های جنگی به سراغ تظاهر کنندگان می رود باید سازمان ملل با "هروسیله و به هر طریق" جلوی او را بگیرد. چه کسی می تواند بگوید کشتاری که قذافی به راه می انداخت کمتر از آن می بود که رخ داده است؟ مگراینکه تصور کنید به راه انداختن رودخانه های خون شوخی بود. یا بگوئیم مردم می بایست دیکتاتوری او را باز هم تحمل می کردند. در جنگ داخلی الجزایر که هیچ نیروی خارجی مداخله نکرد نزدیک به دویست هزار نفر کشته شدند. در روآندا که هیچ نیروی خارجی مداخله نکرد نزدیک به 900 هزار نفر در مدت سه ماه قتل عام شدند. آیا مداخله بشر دوستانه سازمان ملل که مانع از این جنایات علیه بشریت می شد لازم نبود؟
www.youtube.com
بررسی مسایل ایران-دکتر کاظم علمداری
www.irtv.com
به نظر من مشکل اساسی با دوستان چپ این است که برای درست جلوه دادن نظر خودشان نخست چند اتهام آبدار به دیگران وارد می کنند. مانند نوشته اخیر آقای رئیس دانا، و بعد که آن اتهام فرض مسلم دانسته شد بقیه مطالب خود به خود درست جلوه می کند.
همین عنوان مقاله و چند جمله ی زیر از نوشته ایشان که در سایت اخبار روز برجسته شده است را بخوانید و با واقعیت هایی که در زیر می آورم مقایسه کنید. بقیه داستان هم همین است.
آتش افروزی بشردوستانه
• طرفداران مداخله ی آمریکا در ایران چند دلیل دارند. یک دلیل پنهان اما اصلی آنان این است که ملت ایران نمیتواند خودش درباره ی خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. ملت، عقب مانده، فریب خورده و ناتوان است... این ملت را باید به ضرب رسانه های ماهوارهای، موشک کروز، اجرای منطقه ی پرواز ممنوع، اشغال نظامی و گماردن سرسپردگان بر سرشان به قرن بیست و یکم کشاند
فریبرز رئیس دانا
این جملات غیرمستند را نمی شود بیش از حدس و گمان شمرد. چگونه می شود بر این اساس به دیگران اتهام آتش افروزی زد و مفهوم حمایت و مداخله بشر دوستانه را به سخره گرفت؟ من حداقل از سال 11 سال قبل علیه جنگ نوشته و گفته ام. چندین سخنرانی در این سال ها که سایه جنگ بر فراز آسمان ایران چرخ می زد علیه جنگ به فارسی و انگلیسی انجام داده ام، در ده ها مصاحبه رادیویی و تلویزیونی هم در بیان زشت خویی جنگ شرکت کرده ام، و کتابی هم علیه سیاست نئوکان ها و دلایل حمله آمریکا به عراق در سال 2002 نوشته ام که در ایران چاپ شده است و تا آنجا که می دانم هنوز در دسترس است، چندین بیانیه ضد جنگ را یا امضا کرده ام یا در تهیه آنها نقش داشته، قبل از حمله به عراق هم در مقاله ای به زبان انگلیسی نوشتم که چگونه می توان صدام حسین را بدون درگیری نظامی و از راه قانونی و مشروع کنار گذاشت. هر جا هم توانسته ام در تظاهرات ضد جنگ شرکت کرده ام. برای کلاس های درسم هم از کتاب هایی استقاده کرده ام که مبارزه خشونت پرهیز را تئوریزه می کنند، مانند این کتاب. جزو اولین کسانی بودم که دربرون مرزاز اصلاح طلبی قبل از دوم خرداد 76 دفاع کردم و در استقبال از انتخابات دوم خرداد مقاله ای با عنوان "انتخاباتی که ایران را تکان داد!" نوشتم، و پس از آنهم به دلیل دفاع از اصلاح طلبی اتهام "خاتمی چی" را از "براندازان" جایزه گرفتم! در روزهای داغ جنبش سبز مصاحبه طولانی هم در باره ضرورت پرهیز از خشونت با سایت مدرسه فمینیستی انجام دادم، آخرین مصاحبه تلویزیونی ام را هم درزیر می توانید ببیند که چه و چگونه می اندیشم، چه کار دیگری می باید کرد که کسانی مانند آقای رئیس دانا به جای نقد نظر، و بیان استدلال خود اتهام "آتش افروزی" به من و امثال من نزنند و فضای مراوده های فکری را خراب نکنند؟
ایشان می توانند به جای اتهام زدن از جملات مستقیم نوشته و گفته من نقل و آنها را نقد کنند. تا آنجا که من می دانم عباس میلانی هم بارها علیه جنگ نوشته و گفته است. می ماند "زمزمه" ما که نمی دانم که چرا این دوستان صدای بلند من از رادیو و تلویزین و نوشته های ثبت شده را نمی شنوند و نمی بینند، ولی "زمزمه" را می شنوند! واقعیت این است که این دوستان در جای دیگر با نظرمن اختلاف دارند و به جای ورود به یک بحث منصفانه و خلاق در آن زمینه ها راه آسان ولی مخرب اتهام زنی را برگزیده اند. من در باره بخشی از این اختلاف نظرها که مجادله با نظرات گذشته خودم نیز هست، نوشته ام و باز هم خواهم نوشت و انتظار دارم کسانی که نظر من را نادرست می دانند به جای اتهام زدن آن نظرات را نقد کنند.
بطور مثال آقای رئیس دانا راحت نمی نویسد که به چه دلایلی حمایت یا مداخله بشردوستانه نادرست است تا من نوعی هم استدال ایشان را مزه مزه کنم و شاید قانع بشوم. آن دیگری حمله جنایتکارانه آمریکا به عراق را مداخله بشردوستانه می خواند که ساده بتواند بر ذهن خواننده نسبت به این ارزش اثر منفی بگذارد. آن سومی نام آنرا "مداخله بشردوستانه آمریکایی – اسرائیلی" می خواند تا تداعی جنایت اسرائیل علیه فلسطین بشود. این عادات ناپسند اتهام زنی میراث بیمارگونه ای است که برخی نمی توانند از آن جدا شوند.
در مورد لیبی این من نبودم که به ناتو بگویم چه بکند یا نکند. در مورد تحریم اقتصادی ایران هم همینطور. اراده قدرت های بزرگ پشتوانه آنها بوده و هست. روزی زنده یاد مهندس بازرگان گفته بود نگوئید امام خمینی انقلاب را رهبری کرد. رهبر انقلاب محمد رضاشاه بود. عامل آنچه بر سر مردم لیبی آمد، قذافی بود. آنچه در لیبی رخ داد اصرار خشونت بار قذافی برای ادامه دیکتاتوری 43 ساله خود بود. او خیلی ساده می توانست مانند بن علی، با تفاوت به میزان پول های میلیارد دلاری که او در بانک های آمریکا و ارورپا ذخیره کرده بود راه اش را بکشد و برود؛ و یا به یک انتخابات آزاد با نظارت سازمان ملل تن بدهد. با این کار دخالتی و جنایتی نیز رخ نمی داد. کاری که امروز اسد درسوریه باید بکند وبه پشتوانه جمهوری اسلامی، نمی کند. او هم می خواهد دیکتاتوری پنجاه ساله حزب بعث با کشتار مردم را ادامه دهد. و تهدید کرده است اگرکسی دخالت کند منطقه را به آتش می کشد. آیا اضمحلال اخلاقی نیست که جهان دربرابر این کشتار و گروگان گیری ساکت بماند؟
قذافی جهان را علیه خود متحد کرد. او بود که تظاهرات آرام مردم بنغازی را به خون کشید و برای سرکوب آنها جت های جنگی فرستاد. او بود که فریاد زد مخالفان را مانند موش و سوگ از خانه هایشان بیرون می کشد و می کشد. پسر او سیف السلام بود که اعلام کرد رودخانه های خون براه خواهد افتاد. در برابر کشتار مردم بی سلاح لیبی و اینگونه تهدید ها بود که جهان علیه قذافی متحد شد. در این فضایی که قذافی بوجود آورد یک سازمان حقوق بشری درمدت بیست و چهار ساعت بیش از یک میلیون دویست هزار امضا جمع آوری کرد و خواهان مداخله سازمان ملل در لیبی شد. تقریبا تمام کشورهای عربی و آفریقایی چنین کردند. روسیه و چین که ابتدا با مداخله مخالف بودند به قطعنامه 1973 که بطور روشن تصریح می کند که "با هروسیله و هر طریقی" جلوی کشتار قذافی را بگیرند را امضا کردند. آنها نه فریب خوردند و نه ندانسته امضای خود را پای قطعنامه گذاشتند. آنها با فضایی که قذافی علیه مخالفان خود بوجود آورده بود برای حفظ منافع و رابطه خود با کشورهای عرب و آفریقا راهی جز آنچه کردند نداشتند. من در مقاله ای که به همین مناسبت نوشتم ضمن برشماری مواردی که امروز سازمان ملل بطور قانونی موظف به مداخله است، مانند نسل کشی، پاکسازی قومی، و جنایت علیه بشریت، توضیح داده ام که مداخله یاحمایت بشر دوستانه هنوز تعریف مشخصی ندارد. برای جلوگیری از سو استفاده قدرت ها، سازمان ملل باید تعریف مشخصی از آن ارائه دهد، نه آنکه آن را کنار بگذارد و دست جنایتکاران را باز بگذارد که جنایتی را علیه مردم خود بکارببرند. دفاع اکثریت مردم جهان از فلسطین هم حمایت و مداخله بشر دوستانه است. میلیون ها نفر که از مردم فلسطین دفاع می کنند هیچ نفعی جز وظیفه اخلاقی و انسانی در آنجا ندارند و آنها را نمی شناسند. بنابراین نباید با سفسطه و مغلطه این اصل درست را به لوث کشید و آنرا به موارد نسبت داد که ربطی به این اصل ندارد. کسانی ممکن است مداخله سازمان ملل و مردم جهان در فلسطین را اینگونه تعبیر کنند که این حمایت یعنی ملت فلسطین نمی تواند "خودش برای خودش تصمیم بگیرد". اینگونه نیست. این گفته ها با واقعیات جهان خوانایی ندارد. جهان امروز بهم تنیده است و فلسطین با دشمن غدار و ارتشی مجهز به پیشرفته ترین سلاح ها روبروست که در جنگ شش روزه تمام کشورهای عرب را یکجا شکست داد و خاک آنها را اشغال کرد و میلیون ها فلسطینی را آواره کرد. ده ها میلیون مردم کشورهای دیکتاتور زده از جمله چند میلیون ایرانی از یار و دیار خود گریخته ودر کشورهای غربی زندگی می کنند. پناه دادن به ایران قربانیان را اگربا واژه حمایت بشردوستانه توضیح ندهیم به چه می توان تعبیر کرد؟ واقعیت دیگراین که ملت فلسطین مانندهر ملت زیر ستم و قربانی تجاور به حمایت جهان، از جمله حمایت سازمان ملل و کشورهای غربی نیاز دارد.
بنابراین به جای لوث کردن اصل ارزش حمایت و مداخله بشر دوستانه باید چارچوب آنرا مشخص کرد تا مورد سو استفاده قرار نگیرد. حقوق بشر جهانشمول است و تمام کسانی که خود را مدافع حقوق بشر می دانند اخلاقا موظف اند که از هر فرد و گروه و ملتی درهر جای جهان که حقوق شان مورد تجاوز قرار می گیرد دفاع کنند. اگررژیمی مانند قذافی با تانک و جت های جنگی به سراغ تظاهر کنندگان می رود باید سازمان ملل با "هروسیله و به هر طریق" جلوی او را بگیرد. چه کسی می تواند بگوید کشتاری که قذافی به راه می انداخت کمتر از آن می بود که رخ داده است؟ مگراینکه تصور کنید به راه انداختن رودخانه های خون شوخی بود. یا بگوئیم مردم می بایست دیکتاتوری او را باز هم تحمل می کردند. در جنگ داخلی الجزایر که هیچ نیروی خارجی مداخله نکرد نزدیک به دویست هزار نفر کشته شدند. در روآندا که هیچ نیروی خارجی مداخله نکرد نزدیک به 900 هزار نفر در مدت سه ماه قتل عام شدند. آیا مداخله بشر دوستانه سازمان ملل که مانع از این جنایات علیه بشریت می شد لازم نبود؟
www.youtube.com
بررسی مسایل ایران-دکتر کاظم علمداری
www.irtv.com
عباس سلیمی نمین: جاسبی قطعاً در این کشور محاکمه خواهد شد
مهر
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با اشاره به جزئیات برخی تخلفات رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در زمان ریاست 29 ساله اش در این دانشگاه به افرادی اشاره کرد که در زمان جاسبی درس نخوانده دکتر شدند.عباس سلیمی نمین در گفتگوی مشروح خود با خبرنگار مهر به برخی تخلفات عبدالله جاسبی در زمان ریاستش بر دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد.
نامه جاسبی به قوای سه گانه
وی با بر شمردن تخلفات مدیریتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جاسبی در دانشگاه آزاد اسلامی به تخلف مدیریتی رئیس این دانشگاه اشاره کرد و گفت: برخی اقدامات جاسبی از جانب استادان و دانشجویان دانشگاه آزاد قابل تقدیر است اما بعضی فعالیتهای وی در بخش پنهان این دانشگاه از جمله تخلفات مدیریتی در نظام قابل توجه است. وی برای کمرنگ کردن نظارت قانون بر خود مراودات ناسالمی را شکل داد.
سلیمی نمین ادامه داد: این تخلفات در سالهای نخست انقلاب که کمتر کسی به خود جرات می داد وارد معامله گری و دنیا گرایی شود به گونه ای بود که در آن سالها مدیران کشور را وارد فضای دنیا گرایی کرد. در ابتدای امر به وزارتخانه ها و مراکز مختلف قوای سه گانه نامه می نوشت که مدیران این دستگاهها در دانشگاه آزاد اسلامی ارتقا علمی یابند.
درس نخوانده هایی که در دانشگاه آزاد دکتر شدند
به گفته این استاد دانشگاه، در این وادی عده ای دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی می شدند و به علت مشغله های فراوانی که داشتند از جاسبی اجازه معافیت حضور در کلاس به ازای دادن برخی امتیازات به وی دریافت می کردند. حتی در دوران ریاست جاسبی، برخی نمایندگان مجلس یک باره از مدرک دیپلم به دکتری نائل شدند.
سلیمی نمین با ذکر یک مثال دیگر در خصوص کسب مدرک دکتری در رشته های حساس از جمله قضاوت از سوی برخی قضات همانند سعید مرتضوی در دانشگاه آزاد اسلامی اظهار داشت: قاضی مرتضوی به حد ظاهر در دانشگاه آزاد درس خواند و دکتری گرفت. اما آیا این شخص واقعاً درس خواند که جای سوال دارد. وقتی خدمات قاضی مرتضوی به جاسبی را بررسی می کنیم، به این نتیجه می رسیم که این شخص نه تنها درسی نخوانده بلکه امتیازات زیادی هم دریافت کرده است.
وی ادامه داد: پرونده هایی مشاهده شده که قاضی مرتضوی در آن به جاسبی خدمات تاسف آوری ارائه داده است. یکی از این خدمات گم کردن پرونده فروش چندساله سوالات کنکور پزشکی دانشگاه آزاد بود. نتیجه این شد که عده ای بدون دریافت مدرک پزشکی با جان مردم بازی کردند که از خدمات قاضی مرتضوی به جاسبی محسوب می شود.
ابزار شدن نقل و انتقالات در دانشگاه آزاد
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه در دانشگاه آزاد اسلامی نقل و انتقالات تبدیل به ابزار شده است به مهر گفت: یکسری سواء ستفاده ها با استفاده از این نقل و انتقالات در حال شکل گیری است و هر نوع نقل و انتقال باید از طریق نامه یک نماینده مجلس یا مقام عالی رتبه اداری به جاسبی اعلام تا امکان انتقال دانشجو به مکان مورد نظرش فراهم شود که همین امر منجر به نوعی تبعیض اجتماعی شده است.
دانشگاه آزاد یکی از بزرگترین کانونهای زمین خواری در کشور
سلیمی نمین در ادامه گفتگوی خود با اشاره به برخی جزئیات زمین خواری در دانشگاه آزاد اسلامی، اظهار داشت: رئیس دانشگاه آزاد نه تنها زمین را از اموال عمومی می گرفت بلکه می توانست سطح آن زمین را ارتقا دهد، بدین معنا که زمین کشاورزی را تبدیل به زمین مسکونی می کرد و منجر به افزایش بهای همین زمین می شد.
وی با اشاره به یک نمونه از تخلفات زمین خواری در دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: با بررسی شکایات واصله از سوی مردم شمال، نتیجه گرفته شد که زمین اهالی شمال در اختیار دانشگاه آزاد قرار داده شده اما هیچ دانشگاهی ساخته نشده است.
کلاهبرداری 400 میلیارد تومانی همکار جاسبی این استاد گروه تاریخ دانشگاه به یکی از مهمترین تخلفات زمین خواری در دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد و به مهر گفت: یکی از مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی که وارد حوزه اقتصادی این دانشگاه شده بود در سال 87 به کمک جاسبی در دوبی سمیناری برگزار کرد و جاسبی از ایرانیان شاغل مقیم دبی که عمدتاً مردم استان فارس در آن زندگی می کنند خواست تا برای طرح " دانشگاه بین المللی" سرمایه گذاری کنند که سود فراوانی به همراه خواهد داشت.
به گفته سلیمی نمین، حدود 400 میلیارد تومان در سال 87 جمع آوری شد و مدتی به مردم سود تعلق می گرفت، اما این مسئول دانشگاه آزاد به یک باره ناپدید شد و مردم که سرگردان شده بودند از وی شکایت کردند. مدتی بعد دانشگاه آزادیها مردم را تهدید کردند که به علت دریافت سود کلان پول خود حق شکایت ندارند.
وی تاکید کرد که مردم به اعتبار جاسبی، پول را به کارگزار وی داده بودند و حتی با آنکه این شخص در سال 88 دستگیر شد اما مشخص نشد که بر سر او چه آمد.
مفاسد در دانشگاه آزاد عدیده است
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران که اعتقاد دارد مفاسد در دانشگاه آزاد اسلامی عدیده است در بخش دیگر سخنان خود گفت: عدیده بودن مفاسد در دانشگاه آزاد اسلامی طبیعی ست زیرا هنگامی که تریلیاردها تومان در یک جا جمع باشد و هیچ قانونی بر آن حاکم نباشد معلوم است که فساد ایجاد می شود.
جاسبی حتماً محاکمه می شود
سلیمی نمین با اشاره به محاکمه جاسبی تصریح کرد: جاسبی قطعاً در این کشور محاکمه خواهد شد. البته برخی مراکز در حال باز پس گیری بعضی اموالشان که در اختیار جاسبی بود هستند. از جمله این مراکز می توان به ستاد اجرایی اموال امام (ره)اشاره کرد.
شرط مناسب بودن فرهاد دانشجو برای ریاست دانشگاه آزاد
وی همچنین با اشاره به انتخاب فرهاد دانشجو به عنوان رئیس پیشنهادی دانشگاه آزاد اسلامی به مهر گفت: اگر بتوان دانشگاه آزاد را قانونمند کرد شاید گزینش خوبی باشد ولی اگر این اتفاق رخ ندهد، جواب "خیر" است. باید تمام اتفاقات منفی که تاکنون در دانشگاه آزاد اسلامی رخ داده خنثی شود تا فردی که ریاست آن را به عهده می گیرد بتواند در مسیر سالمی کار کند، وگرنه روابط پنهان ناسالم او را هم دچار مشکل می کند.
عكاشه: تمام روستاهاي كشوردر برابر زلزله پنج ريشتري آسيب پذيرند
ایسنا
استاد پيشكسوت زلزلهشناسي كشور، رخداد زمينلرزه وان تركيه و زمينلرزه شامگاه چهارشنبه مازندران را نشاندهنده فعاليت تكتونيكي و لرزهخيزي شديد در منطقه البرز و زاگرس عنوان و با اشاره به آسيبپذيري بالاي اكثر شهرها و روستاهاي كشور در مقابل زلزله حتي با بزرگي متوسط تصريح كرد: ستاد بحران كه با هدف افزايش آمادگي در برابر زلزله در تهران تشكيل شده بايد در تمامي شهرهاي كشور ايجاد شود.دكتر بهرام عكاشه در گفتوگو با خبرنگار علمي ايسنا در خصوص وضعيت زلزله خيزي شهرستان قائم شهر كه شامگاه چهارشنبه، كانون زمينلرزهاي به بزرگي 5.2 ريشتر بود گفت: شهرهاي آمل، بابل، ساري و قائم شهر كه در دامنه شمالي رشته كوههاي البرز شمالي قرار دارند همواره لرزهخيز بوده و خواهند بود چرا كه سلسله جبال البرز فوقالعاده زلزله خيز است و توانمندي وقوع زلزله به بزرگي 8 ريشتر را هم دارد.
وي با بيان اينكه اين منطقه تاكنون زلزلههاي زيادي را تجربه كرده است، افزود: مطمئنا تا ميليونها سال ديگر هم اين مناطق مانند منطقه تهران زلزله خيز خواهد ماند.
اين استاد پيشكسوت زلزله شناسي با تاكيد بر اين كه علم زلزله شناسي هنوز قادر به پيشبيني زلزله نيست، خاطر نشان كرد: مهمترين نكته اين است كه بايد هميشه گوش به زنگ زلزله باشيم. اين كه براي كشور و شهر تهران ستاد بحران ايجاد شده قدم بزرگي در آمادگي در برابر زلزله محسوب ميشود اما به اعتقاد من بايد براي تمامي شهرهاي كشور ستاد بحران شكل بگيرد.
عكاشه با بيان اين كه رخداد زلزله در تمامي مناطق ايران امري كاملا عادي و طبيعي بوده و مساله عجيب و غيرعادي، غفلت 200 ساله ما در برابر اين پديده است تصريح كرد: شهرهاي كشور را مي توان از نظر ميزان خطر زلزله به چهار دسته شامل خطر خيلي زياد، زياد، متوسط و كم تقسيم كرد كه از حدود 500 شهر كشور كه لرزه خيزي آنها مطالعه شده تنها 15 شهر كم خطر هستند و اكثر آنها آسيب پذيري زيادي نسبت به زلزله دارند.رييس دانشکده علوم پايه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال با بيان اينكه در چند ماه اخير مناطق مختلف كشور به خصوص زاگرس تحت استرس زيادي هستند، افزود: از زماني كه منطقه وان تركيه، زلزله بزرگي را تجربه كرد منطقه تحت استرس است؛ البته خوشبختانه اين زلزله بزرگ در كشور ما رخ نداد اما ميتوانست در كشور ما اتفاق بيفتد چرا كه زلزله وان تركيه متعق به كوههاي قفقاز نبود بلكه متعلق به كوههاي زاگرس ايران است.
وي با بيان اين كه كشور تركيه بيشتر از ايران به مساله زلزله توجه كرده است، خاطر نشان كرد: البته منطقه وان در شرق تركيه جزو مناطقي است كه كمتر به آن رسيدگي شده است در حالي كه به منطقه غرب تركيه يعني استانبول توجه بيشتري شده است.
عكاشه تصريح كرد: پس از اين زلزله بزرگ، منقطه تحت استرس زيادي است كه از اين انرژي زياد، بيش از هفت ريشتر در منطقه وان تخليه شد اما به اين معنا نيست كه ديگر در منطقه ما تخليه نخواهد شد بلكه نشان دهنده اين است كه منطقه فوقالعاده تحت استرس و نيروهاي تكنوتيكي قرار گرفته است به طوري كه پس از آن در مناطق دزفول، بهبهان، فارس و بندرعباس زلزلههايي تا بزرگي 5 ريشترهم رخ داد. اين زلزلهها نشان ميدهد كه تمام منطقه به خصوص زاگرس و البرز تحت فشار حركت صفحه عربستان به سمت شمال شرق و حركت شبه قاره هند به سمت شمال غرب هستند. البته اين حركات هميشه رخ ميدهد به طوري كه درياي احمر حدود چند ميلي متر در سال باز شده و شبه قاره هند حركت ميكند.
وي با بيان اين كه ايران بايد هميشه جهت به حداقل رساندن خطرات زلزله آماده باشد، تصريح كرد: به اعتقاد من تمام روستاهاي كشور در مقابل زلزله پنج ريشترآسيب پذير هستند و حتي برخي از ساختمانهاي شهر تهران هم در زلزله پنج ريشتري فرو ميريزند.
مقامات ایرانی: «آمریکا و بریتانیا مسئول ترور هستند، مجازاتشان میکنیم»
وزارت امور خارجه ایران با ارسال دو یادداشت اعتراضی، کشورهای آمریکا و بریتانیا را مسئول ترور مصطفی احمدیروشن، معاون بازرگانی تاسیسات اتمی نطنز دانست.
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) مینویسد که نخستین یادداشت اعتراضی خطاب به دولت بریتانیا و برای وزارت امور خارجه این کشور بوده است. در این یادداشت به سخنان جان ساورز، سرپرست سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا (MI6)، اشاره شده است. وزارت امور خارجه ایران مدعی است که «ترور دانشمندان هستهای ایران بلافاصله پس از سخنرانی ساورز درباره آغاز عملیات اطلاعاتی علیه ایران» در پاییز سال گذشته صورت گرفته است.
"پرس تی وی"، تلویزیون انگلیسیزبان دولت جمهوری اسلامی، در پاییز سال گذشته خبر داده بود که جان ساورز، اعلام کرده این تشکیلات در حال "انجام عملیات جاسوسی" با هدف "توقف برنامه هستهای ایران" است و گفته که «دیپلماسی برای متوقف كردن برنامه هستهای ایران كافی نیست و باید به فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی برای مقابله با ایران ادامه داد».
ایران در یادداشت اعتراضی خود «بر مسئولیت بریتانیا در قبال اقدامات تروریستی» تاکید ورزیده و انجام این گونه اقدامات تروریستی را ناشی از رویکرد جدید دولت بریتانیا دانسته است.
تنشهای سیاسی میان جمهوری اسلامی و بریتانیا در سال گذشته با حمله به سفارت این کشور در تهران به اوج خود رسید که در ادامه آن به قطع روابط دیپلماتیک میان دو کشور منجر شد.
در پی اتهامات اخیر مقامات ایرانی علیه بریتانیا، الستر برت، معاون خاورمیانهای وزارت امور خارجه این کشور، در گفتوگویی ضمن رد هر نوع دخالت کشورش در انفجار منطقه سیدخندان گفت: «ما همیشه کشتن غیرنظامیان را به هر شکل محکوم کردهایم.»
وزارت امور خارجه ایران: سیا عامل و برنامهریز ترور دانشمندان است
یادداشت اعتراضی دوم خطاب به دولت آمریکا نگارش شده و به سفیر سوئیس در تهران به عنوان حافظ منافع آمریکا ارسال شده است. در این یادداشت ایران بار دیگر مدعی شده که آمریکا به «حمایت از گروههای تروریستی علیه ایران» ادامه میدهد و تا کنون واشنگتن به "اسناد" ارائهشده در این زمینه پاسخی نداده و سکوت مقامات آمریکایی را به عنوان "تایید" آنان تلقی کرده است.
در این یادداشت اعتراضی آمده است: «بر اساس اسناد معتبر و اطلاعات موثق این عملیات ترور با هدایت، پشتیبانی و برنامهریزی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با دخالت مستقیم عوامل وابسته به آن سازمان به انجام رسیده است که مسئولیت مستقیم آن بر عهده آن دولت میباشد.»
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در واکنش به ترور مصطفی احمدیروشن دست داشتن کشورش در هر گونه اقدام خشونتآمیز را بهشدت رد کرد. کلینتون گفت: «ما اعتقاد داریم که باید میان ایران، همسایگانش و جامعه بینالمللی نوعی درک متقابل وجود داشته باشد، درکی که بر اساس آن بتوان راهحلی برای رفتار تحریکآمیز ایران، پایان دادن به تلاش این کشور برای دستیابی به جنگافزارهای هستهای و پیوستن آن به جامعه بینالمللی پیدا کرد تا بدین ترتیب ایران بتواند عضوی موثر از این جامعه باشد.»
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نیز پیشتر ترور احمدیروشن را حاصل عملیات «شبکه تروریسم بینالملل دولتی» خوانده و آن را به سرویسهای جاسوسی «آمریکا و اسراییل» نسبت داده بود.
سردار جزایری: پاسخ تنبیهی مناسب به آمریکا و اسراییل داده خواهد شد
سردار مسعود جزایری، معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز اعلام کرد: «در حال بررسی مجازات عاملان پشت صحنه و مزدوران میدانی ترور شهید احمدیروشن هستیم.»
مقامات امنیتی ایران در حالی از مسئولیت آمریکا، بریتانیا و اسراییل با قاطعیت سخن میگویند که تا کنون عاملان مستقیم این ترور را معرفی نکرده و از بازداشتی در این رابطه نیز خبر ندادهاند.
جزایری تهدید کرد که «نحوه مجازات برای آمریکا، رژیم صهیونیستی (اسراییل) و شرکای آنها آزاردهنده» خواهد بود.
جزایری بار دیگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی را متهم کرد که با معرفی نام کارشناسان اتمی ایران، امکان شناسایی آنان از سوی «شبکههای جاسوسی و تروریستپرور نظام سلطه» را فراهم آورده است.
در پی موضعگیری مقامات آمریکا و بریتانیا و محکومیت ترور کارشناس اتمی ایران، شیمون پرز، رئیسجمهور اسراییل، نیز دخالت کشورش را در این اقدام تروریستی اخیر رد کرد. همچنین بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، ترور مصطفیاحمدیروشن یا غیرنظامیان را بهشدت محکوم کرد.
وال استریت جورنال: نگرانی فزاینده آمریکا از حمله اسرائیل به ایران
روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال روز شنبه، ۲۴ دیماه، در گزارشی از «نگرانی فزاینده» مقامات دولت آمریکا از حمله نظامی اسرائیل به ایران خبر داده و میگوید اسرائیل بهرغم «اعتراض ایالات متحده» در حال آماده شدن برای حمله است.
وال استریت جورنال مینویسد که نگرانی آمریکا از این حمله تا حدی است که در حال برنامهریزی برای حفاظت بیشتر از نیروهای خود در منطقه است تا در صورت حمله اسرائیل از گزند تبعات این حمله در امان بمانند.
این روزنامه در گزارشی که در آغازین ساعات روز شنبه در وبسایت آن منتشر شده در همین زمینه از «پیامهای محرمانه» شخص رئیس جمهور آمریکا، وزیر دفاع، و «دیگر مقامات عالی» آمریکا به رهبران اسرائیل خبر داده است.
به گفته وال استریت جورنال، مقامات عالی ایالات متحده در این پیامهای محرمانه به رهبران اسرائیل هشدار دادهاند که حمله به ایران «عواقب خطرناکی» در پی خواهد داشت.
از زمان آغاز ریاست جمهوری باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ تاکنون این نخستین بار است که اوضاع منطقه خاورمیانه و بهویژه رابطه جمهوری اسلامی با کشورهای غربی، آمریکا و اسرائیل به این حد از تنش رسیده است.
گزارش وال استریت جورنال تنها سه روز پس از آن منتشر شده است که یکی از مقامات ارشد در سایت اتمی نطنز جمهوری اسلامی روز چهارشنبه در تهران ترور شد، آن هم با شیوهای که پیشتر دامن دستکم دو دانشمند هستهای ایران را گرفته بود.
به دنبال مرگ مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی سایت نطنز، وزارت خارجه ايران در دو يادداشت اعتراضی خطاب به آمريکا و بريتانيا آنها را متهم کرد که در ترور این «دانشمند هستهای» دست داشتهاند، اتهامی که هر دو کشور رد کرده و اسرائیل نیز از عوامل آن ادعای بیخبری کرده است.
به گزارش وال استریت جورنال، آمریکا در پیامهای محرمانه خود به اسرائیل از مقامات این کشور خواسته است صبر پیشه کنند تا تحریمها بر جمهوری اسلامی بیش از پیش اثر بگذارد، تحریمهایی که به عقیده مقامات آمریکایی در ماههای اخیر جمهوری اسلامی را بسیار در تنگنا گذاشتهاند.
این روزنامه آمریکایی همچنین میگوید باراک اوباما در راستای تلاش برای ممانعت از حمله اسرائیل به ایران با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، گفتوگوی تلفنی داشته و رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز قرار است هفته آینده در همین باره با مقامات نظامی اسرائیل در تلآویو دیدار کند.
گزارش وال استریت جورنال از احتمال حمله اسرائیل به ایران تنها ساعاتی پس از آن منتشر شد که خبر رسید دولت آمریکا مستقیما با بیت رهبری در ایران تماس برقرار کرده، تماسی که هنوز مشخص نیست از چه کانالی انجام شده است.
روزنامه نيويورک تايمز روز جمعه در گزارشی نوشت که آمريکا در پيامی به آيتالله علی خامنهای درباره پيامدهای بستن تنگه استراتژيک هرمز در خلیج فارس هشدار داده و گفته است که چنين اقدامی «خط قرمز» واشينگتن است.
به دنبال تشديد تحريمهای بينالمللی و همچنين احتمال تحريم نفتی ايران از سوی کشورهای غربی، پيشتر چند مقام در جمهوری اسلامی هشدار داده بودند که در صورت تحريم نفت ايران، جمهوری اسلامی مانع انتقال جريان نفت از تنگه هرمز به بازارهای جهانی خواهد شد.
در همین حال روزنامه وال استریت جورنال در گزارش خود به اقداماتی هم از سوی حکومت ایران و هم از سوی دولت آمریکا اشاره کرده و آنها را «ظاهرا برای کاهش تنشها» توصیف کرده است.
از یک سو جمهوری اسلامی موافقت کرده که بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماه جاری میلادی برای بررسی فعالیت اتمی ایران به کشور بیایند، و از سوی دیگر آمریکا در همین ماه تاکنون دو بار ملوانان ایرانی را از دزدان دریایی و حادثه در دریا نجات داده است.
وال استریت جورنال مینویسد که نگرانی آمریکا از این حمله تا حدی است که در حال برنامهریزی برای حفاظت بیشتر از نیروهای خود در منطقه است تا در صورت حمله اسرائیل از گزند تبعات این حمله در امان بمانند.
این روزنامه در گزارشی که در آغازین ساعات روز شنبه در وبسایت آن منتشر شده در همین زمینه از «پیامهای محرمانه» شخص رئیس جمهور آمریکا، وزیر دفاع، و «دیگر مقامات عالی» آمریکا به رهبران اسرائیل خبر داده است.
به گفته وال استریت جورنال، مقامات عالی ایالات متحده در این پیامهای محرمانه به رهبران اسرائیل هشدار دادهاند که حمله به ایران «عواقب خطرناکی» در پی خواهد داشت.
از زمان آغاز ریاست جمهوری باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ تاکنون این نخستین بار است که اوضاع منطقه خاورمیانه و بهویژه رابطه جمهوری اسلامی با کشورهای غربی، آمریکا و اسرائیل به این حد از تنش رسیده است.
گزارش وال استریت جورنال تنها سه روز پس از آن منتشر شده است که یکی از مقامات ارشد در سایت اتمی نطنز جمهوری اسلامی روز چهارشنبه در تهران ترور شد، آن هم با شیوهای که پیشتر دامن دستکم دو دانشمند هستهای ایران را گرفته بود.
به دنبال مرگ مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی سایت نطنز، وزارت خارجه ايران در دو يادداشت اعتراضی خطاب به آمريکا و بريتانيا آنها را متهم کرد که در ترور این «دانشمند هستهای» دست داشتهاند، اتهامی که هر دو کشور رد کرده و اسرائیل نیز از عوامل آن ادعای بیخبری کرده است.
به گزارش وال استریت جورنال، آمریکا در پیامهای محرمانه خود به اسرائیل از مقامات این کشور خواسته است صبر پیشه کنند تا تحریمها بر جمهوری اسلامی بیش از پیش اثر بگذارد، تحریمهایی که به عقیده مقامات آمریکایی در ماههای اخیر جمهوری اسلامی را بسیار در تنگنا گذاشتهاند.
این روزنامه آمریکایی همچنین میگوید باراک اوباما در راستای تلاش برای ممانعت از حمله اسرائیل به ایران با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، گفتوگوی تلفنی داشته و رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز قرار است هفته آینده در همین باره با مقامات نظامی اسرائیل در تلآویو دیدار کند.
گزارش وال استریت جورنال از احتمال حمله اسرائیل به ایران تنها ساعاتی پس از آن منتشر شد که خبر رسید دولت آمریکا مستقیما با بیت رهبری در ایران تماس برقرار کرده، تماسی که هنوز مشخص نیست از چه کانالی انجام شده است.
روزنامه نيويورک تايمز روز جمعه در گزارشی نوشت که آمريکا در پيامی به آيتالله علی خامنهای درباره پيامدهای بستن تنگه استراتژيک هرمز در خلیج فارس هشدار داده و گفته است که چنين اقدامی «خط قرمز» واشينگتن است.
به دنبال تشديد تحريمهای بينالمللی و همچنين احتمال تحريم نفتی ايران از سوی کشورهای غربی، پيشتر چند مقام در جمهوری اسلامی هشدار داده بودند که در صورت تحريم نفت ايران، جمهوری اسلامی مانع انتقال جريان نفت از تنگه هرمز به بازارهای جهانی خواهد شد.
در همین حال روزنامه وال استریت جورنال در گزارش خود به اقداماتی هم از سوی حکومت ایران و هم از سوی دولت آمریکا اشاره کرده و آنها را «ظاهرا برای کاهش تنشها» توصیف کرده است.
از یک سو جمهوری اسلامی موافقت کرده که بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماه جاری میلادی برای بررسی فعالیت اتمی ایران به کشور بیایند، و از سوی دیگر آمریکا در همین ماه تاکنون دو بار ملوانان ایرانی را از دزدان دریایی و حادثه در دریا نجات داده است.
محمد البرادعی، از افراد مطرح برای پست ریاست جمهوری مصر، گفته است که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نخواهد کرد.
آقای البرادعی که در زمان ریاست آژانس بین المللی انرژی اتمی برنده جایزه صلح شد، گفت مصر برای برقراری دموکراسی هنوز راه درازی در پیش دارد.او با انتقاد از شورای نظامی حاکم بر مصر گفت این شورا به شیوه ای مصر را اداره می کند که انگار سال گذشته هیچ انقلابی برای سرنگونی حسنی مبارک، رییس جمهوری سابق، رخ نداده است.
دولت نظامی مصر هنوز تاریخی برای انتخابات ریاست جمهوری تعیین نکرده اما گفته است که تا آخر ماه ژوئن، یک رییس جمهوری جدید در راس کار خواهد بود.
خبرنگاران می گویند محمد البرادعی به این دلیل که با مردم عادی مصر تماس نداشته، مورد انتقاد است.
خبرگزاری فارس از افزایش قیمت نان در برخی نقاط تهران خبرداده است و نوشته این افزایش برخلاف قیمت های مصوب استانداری تهران است.
در حالی که استانداری قیمت هر قرص نان سنگک را ۵۰۰ تومان تعیین کرده اما نان سنگک کنجدی که باید ۶۰۰ تومان عرضه شود، از ۷۰۰ تا ۱۰۰۰تومان در برخی نقاط تهران عرضه می شود.برای هر قرص نان بربری نیز ۳۷۵تومان قیمت تعیین شده است اما هر قرص نان بربری بیش از ۵۰۰ تومان عرضه می شود.
یک سال پیش بعد از شروع برنامه حذف یارانه ها، یارانه نان نیز قطع شد و دولت اعلام کرد که به جای آن چهار هزار تومان ماهانه به صورت یارانه نقدی به خانوارها پرداخت می شود.
پیش از این، مهدی غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت اعلام کرده بود که یارانه نان به طور کامل حذف شده است ولی باید زیرساخت های آن هم اصلاح شود.
امیر قطر گفته است کشورهای عربی باید برای متوقف کردن سرکوب غیرنظامیان در سوریه به این کشور نیرو اعزام کنند.
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، در گفتگویی با برنامه "۶۰ دقیقه" کانال خبری سی بی اس گفته است :" باید با اعزام نیرو، کشتار در سوریه را متوقف کرد."امیر قطر در پاسخ به این سوال که آیا مداخله در سوریه مطابق با منافع کشورهای عربی است گفت :" در چنین موقعیتی برای متوقف کردن کشتارها، باید نیروهایی به آن کشور اعزام شود."
این اولین بار است که رهبر یک کشور عربی خواستار مداخله نظامی در سوریه می شود.
نخست وزیر قطر که ریاست کمیته رسیدگی به اوضاع سوریه را برعهده دارد، گفته است علیرغم حضور ناظران اتحادیه عرب در سوریه، کشتار غیرنظامیان همچنان ادامه دارد.
این کمیته از سوی اتحادیه عرب برای بررسی اوضاع سوریه تشکیل شده است.
ناظران اتحادیه عرب برای نظارت بر روند اجرای طرح صلح پیشنهادی این سازمان به دولت بشار اسد، ماه گذشته میلادی به سوریه رفتند.
روز سهشنبه، دهم ژانویه، در گزارشی به شورای امنیت سازمان ملل متحد گفته شد که از زمان حضور ناظران در سوریه از اواخر ماه دسامبر ۴۰۰ نفر کشته شدهاند، یعنی در این مدت، به طور میانگین روزانه ۴۰ نفر در سوریه جان خود را از دست دادهاند.
یکی از اعضای سابق هیات ناظران اتحادیه عرب در سوریه هم اعزام این هیات را کاری بیهوده و یک شوخی توصیف کرده و وضعیت سوریه را فاجعهای انسانی خوانده است.
سازمان ملل متحد گفته است از زمان شروع اعتراضات در سوریه از ماه مارس سال گذشته تاکنون بیش از ۵۰۰۰ غیر نظامی در این کشور کشته شدند.
درخواست تعیین گزارشگر ویژۀ سازمان ملل برای رسیدگی به ترور دانشمندان هسته ای از سوی ایران
محمد جواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوۀ قضائیه و برادر رئیسان دو قوۀ مقننه و قضائیه، در نامه ای به خانم ناوی پیلای- کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد- خواستار تعیین گزارشگر ویژۀ این سازمان برای بررسی ترور دانشمندان ایرانی شد.
محمد خزاعی، نمایندۀ دائمی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، در گفتگوئی با شبکۀ تلویزیونی "سی. ان. ان" آمریکا گفت اسرائیل یا به گفتۀ او رژیم صهیونیستی به طور رسمی اعلام کرده است که خواهان حذف دانشمندان هسته ای ایران است، بنا بر این ملت ایران این رژیم را عامل ترور دانشمندان خود می داند.
محمد خزاعی در دنبالۀ سخنان خود گفت: با توجه به رویداد های مشابهی که در گذشته روی داده است و با اتکا به مدارک و شواهدی که ایران در اختیار دارد، این کشور بر این باور است که که این اقدامات با حمایت عوامل خارجی رخ می دهد که با اسرائیل و برخی مراکز تروریست پرور دیگر مرتبط هستند.
مصطفی احمدی روشن، کارشناس هسته ای و معاون مرکز هسته ای نطنز، که در روز چهارشنبه در تهران ترور شد چهارمین دانشمند هسته ای ایران است که طی یک سال اخیر هدف ترور قرار می گیرد و کشته می شود.
رهبران جمهوری اسلامی ایران اسرائیل و آمریکا را به دست داشتن در این ترور متهم ساخته اند اما این دو کشور نیز به نوبۀ خود اتهام وارده را رد کرده اند.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا)، وزارت امورخارجۀ جمهوری اسلامی ایران نیز با ارسال دو یادداشت اعتراضی شدید اللحن به دولت های آمریکا و انگلیس، بر نقش آشکار آن ها در ترور دانشمند هسته ای ایران تأکید کرده و این دو دولت را در قبال جنایات انجام شده علیه دانشمندان هسته ای ایران مسئول دانست.
محمد خزاعی در دنبالۀ سخنان خود گفت: با توجه به رویداد های مشابهی که در گذشته روی داده است و با اتکا به مدارک و شواهدی که ایران در اختیار دارد، این کشور بر این باور است که که این اقدامات با حمایت عوامل خارجی رخ می دهد که با اسرائیل و برخی مراکز تروریست پرور دیگر مرتبط هستند.
مصطفی احمدی روشن، کارشناس هسته ای و معاون مرکز هسته ای نطنز، که در روز چهارشنبه در تهران ترور شد چهارمین دانشمند هسته ای ایران است که طی یک سال اخیر هدف ترور قرار می گیرد و کشته می شود.
رهبران جمهوری اسلامی ایران اسرائیل و آمریکا را به دست داشتن در این ترور متهم ساخته اند اما این دو کشور نیز به نوبۀ خود اتهام وارده را رد کرده اند.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا)، وزارت امورخارجۀ جمهوری اسلامی ایران نیز با ارسال دو یادداشت اعتراضی شدید اللحن به دولت های آمریکا و انگلیس، بر نقش آشکار آن ها در ترور دانشمند هسته ای ایران تأکید کرده و این دو دولت را در قبال جنایات انجام شده علیه دانشمندان هسته ای ایران مسئول دانست.
در تهران، محمد جواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوۀ قضائیه و برادر رئیسان دو قوۀ مقننه و قضائیه، در نامه ای به خانم ناوی پیلای- کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد- ضمن انتقاد از آن چه که «انفعال و سکوت مجامع جهانی در قبال ترور دانشمندان ایرانی» خواند، خواستار تعیین گزارشگر ویژۀ این سازمان برای بررسی ترور دانشمندان ایرانی شد.
همزمان با انتقاد این مقام ایرانی از سکوت مجامع جهانی، بان کی- مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، دیشب ترور این دانشمند ایرانی را محکوم کرد و گفت هر گونه اقدام تروریستی و قتل هر انسانی، اعم از غیر نظامی و دانشمند باید قویاً محکوم شود.
دبیر کل سازمان ملل افزود این اقدام غیرقابل قبول است و از حقوق بشر باید محافظت کرد.
در یک رویداد دیگر در ارتباط با این ترور، وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران از اتخاذ راهکارهای جدید برای حفاظت از نخبگان و دانشمندان هسته ای ایران خبر داد.
به گفتۀ معاون امنیتی- انتظامی این وزارت خانه، در روز بعد ا ز ترور احمدی روشن، روش های مقابله و تشدید حفاظت از نخبگان علمی و هسته ای کشور با شرکت همۀ مسئولان ذی ربط و دستگاه های امنیتی مورد بحث قرار گرفته است.
معاون امنیتی- انتظامی وزارت کشور از دادن توضیح بیشتر و ذکر جزئیات خودداری کرد.
دبیر کل سازمان ملل افزود این اقدام غیرقابل قبول است و از حقوق بشر باید محافظت کرد.
در یک رویداد دیگر در ارتباط با این ترور، وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران از اتخاذ راهکارهای جدید برای حفاظت از نخبگان و دانشمندان هسته ای ایران خبر داد.
به گفتۀ معاون امنیتی- انتظامی این وزارت خانه، در روز بعد ا ز ترور احمدی روشن، روش های مقابله و تشدید حفاظت از نخبگان علمی و هسته ای کشور با شرکت همۀ مسئولان ذی ربط و دستگاه های امنیتی مورد بحث قرار گرفته است.
معاون امنیتی- انتظامی وزارت کشور از دادن توضیح بیشتر و ذکر جزئیات خودداری کرد.
نگرانی آمریکا از حمله احتمالی اسرائیل به ایران
روزنامه "وال استریت ژورنال" امروز طی گزارشی از نگرانی دولت آمریکا از حمله اسرائیل علیه ایران خبر داده و فاش ساخت که دولت آمریکا برای حفظ تأسیسات خود در منطقه، یک طرح اضطراری را به مرحله اجرا گذاشته است. این روزنامه آمریکائی نوشته که اسرائیل علیرغم عدم موافقت آمریکا در تداراک چنین حمله ای است
به نوشته این روزنامه، "باراک اوباما"- رئیس جمهوری آمریکا، "لئون پانه تا"- وزیر دفاع این کشور، و دیگر مسئولان بلند پایه آمریکا با ارسال پیام های خصوصی برای رهبران دولت اسرائیل، در باره نتایج چنین حمله ای هشدار داده اند.
بر اساس گزارش "وال استریت ژورنال"، باراک اوباما- رئیس جمهوری آمریکا، روز دوشنبه گذشته طی یک مکالمه تلفنی با بنیامین نتانیاهو- نخست وزیر اسرائیل، در باره این موضوع با وی گفتگو کرده است.
در همین راستا، ژنرال "مارتین دمپسی"- رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، قرار است در هفته آینده با مسئولان بلند پایه ارتش اسرائیل گفتگو و تبادل نظر نماید.
در این گزارش همچنین آمده است که ارتش آمریکا خود را برای حملات تلافی جویانه در منطقه، پس از حمله احتمالی اسرائیل به ایران آماده می کند.
ارتش این کشور تاکتیک های مختلفی را برای خنثی کردن حملات تلافی جویانه به مرحله اجرا خواهد گذاشت. این روزنامه به عنوان مثال از تدابیر تاکتیکی ارتش آمریکا برای حفظ سفارتخانه این کشور در بغداد، در صورت حمله شبه نظامیان شیعه عراقی طرفدار جمهوری اسلامی نام می برد.
این روزنامه یاد آور می شود که نزدیک به ١٥هزار نفر از کادر های سیاسی، دولتی و مسئولان شرکت های آمریکایی هم اکنون در کشور عراق به سر می برند.
برای تأمین حفاظت تأسیسات آمریکائی در منطقه، آمریکا به غیر از یک نیروی نظامی ١٥ هزار نفری در کشور کویت، دومین ناو هواپیمابر خود را به منطقه خلیج فارس فرستاده است.بر اساس گزارش "وال استریت ژورنال"، باراک اوباما- رئیس جمهوری آمریکا، روز دوشنبه گذشته طی یک مکالمه تلفنی با بنیامین نتانیاهو- نخست وزیر اسرائیل، در باره این موضوع با وی گفتگو کرده است.
در همین راستا، ژنرال "مارتین دمپسی"- رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، قرار است در هفته آینده با مسئولان بلند پایه ارتش اسرائیل گفتگو و تبادل نظر نماید.
در این گزارش همچنین آمده است که ارتش آمریکا خود را برای حملات تلافی جویانه در منطقه، پس از حمله احتمالی اسرائیل به ایران آماده می کند.
ارتش این کشور تاکتیک های مختلفی را برای خنثی کردن حملات تلافی جویانه به مرحله اجرا خواهد گذاشت. این روزنامه به عنوان مثال از تدابیر تاکتیکی ارتش آمریکا برای حفظ سفارتخانه این کشور در بغداد، در صورت حمله شبه نظامیان شیعه عراقی طرفدار جمهوری اسلامی نام می برد.
این روزنامه یاد آور می شود که نزدیک به ١٥هزار نفر از کادر های سیاسی، دولتی و مسئولان شرکت های آمریکایی هم اکنون در کشور عراق به سر می برند.
ایران در گفتگوهای رهبران آمریکا،و ترکیه، سران عربستان و بریتانیا
بر اساس بیانیۀ کاخ سفید واشنگتن در تبادل نظر اوباما و اردغان، پروندۀ هسته ای ایران و «شیوه ای که از طریق آن ایران باید به تعهدات بین المللی خود در این ارتباط عمل کند» مورد بحث قرار گرفته است.نگرانی های ریاض و لندن از اوضاع در سوریه، یمن و جمهوری اسلامی ایران از جمله مسائل مورد بحث پادشاه عربستان با نخست وزیربریتانیا بوده است.
ملک عبدالله- پادشاه عربستان سعودی و دیوید کامرون- نخست وزیر بریتانیا، مسائل مهم بین المللی از جمله نگرانی های ریاض و لندن از اوضاع در سوریه، یمن و جمهوری اسلامی ایران را با یکدیگر مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند.
در این دیدار که دیروز (جمعه) در ریاض- پایتخت عربستان- صورت گرفت، راه های تقویت همکاری های دوجانبۀ عربستان و بریتانیا از دیگر مسائل مطرح و مورد بحث بود.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی که به سقر دیوید کامرون به ریاض اختصاص داده است بر این نکته تأکید می کند که نخستین سفر نخست وزیر بریتانیا به عربستان در بحبوحۀ تشدید تنش ها میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی بر سر برنامۀ هسته ای این کشور صورت می گیرد.
کشورهای غربی و متحدان شان چون ژاپن که قصد تحریم نفت ایران را دارند در حال حاضر سرگرم تلاش برای یافتن جایگزین نفنی هستند که از ایران خریداری می کنند.
در یک رویداد دیگر در ارتباط با اوضاع در سوریه و پروندۀ هسته ای ایران، باراک اوباما- رئیس جمهوری آمریکا، دیشب این دو مسأله را با رجب طیب اردوغان- نخست وزیر ترکیه، مورد بحث و گفتگو قرار داد.
بر اساس بیانیۀ کاخ سفید واشنگتن در این تبادل نظر و رایزنی تلفنی، پروندۀ هسته ای ایران و «شیوه ای که از طریق آن ایران باید به تعهدات بین المللی خود در این ارتباط عمل کند» مورد بحث قرار گرفته است.
در بخش دیگری از این بیانیه می خوانیم اوباما و اردوغان در این مورد نیز که آمریکا و ترکیه باید کماکان به محکوم کردن سرکوب مردم در سوریه و پشتیبانی از مطالبات دموکراتیک مردم این کشور ادامه دهند نیز هم رأی بوده و اتفاق نظر داشتند.
در این دیدار که دیروز (جمعه) در ریاض- پایتخت عربستان- صورت گرفت، راه های تقویت همکاری های دوجانبۀ عربستان و بریتانیا از دیگر مسائل مطرح و مورد بحث بود.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی که به سقر دیوید کامرون به ریاض اختصاص داده است بر این نکته تأکید می کند که نخستین سفر نخست وزیر بریتانیا به عربستان در بحبوحۀ تشدید تنش ها میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی بر سر برنامۀ هسته ای این کشور صورت می گیرد.
کشورهای غربی و متحدان شان چون ژاپن که قصد تحریم نفت ایران را دارند در حال حاضر سرگرم تلاش برای یافتن جایگزین نفنی هستند که از ایران خریداری می کنند.
در یک رویداد دیگر در ارتباط با اوضاع در سوریه و پروندۀ هسته ای ایران، باراک اوباما- رئیس جمهوری آمریکا، دیشب این دو مسأله را با رجب طیب اردوغان- نخست وزیر ترکیه، مورد بحث و گفتگو قرار داد.
بر اساس بیانیۀ کاخ سفید واشنگتن در این تبادل نظر و رایزنی تلفنی، پروندۀ هسته ای ایران و «شیوه ای که از طریق آن ایران باید به تعهدات بین المللی خود در این ارتباط عمل کند» مورد بحث قرار گرفته است.
در بخش دیگری از این بیانیه می خوانیم اوباما و اردوغان در این مورد نیز که آمریکا و ترکیه باید کماکان به محکوم کردن سرکوب مردم در سوریه و پشتیبانی از مطالبات دموکراتیک مردم این کشور ادامه دهند نیز هم رأی بوده و اتفاق نظر داشتند.
٥٠ کشته و ١٠٠ زخمی در یک سوء قصد تروریستی در عراق
سوء قصدهای تروریستی علیه شیعیان عراق در ایام سوگواری چون اربعین امری است که در سال های اخیر به کرات روی داده است.در روزهای اخیر شیعانی که از نقاط محتلف عراق، عازم کربلا از شهرهای مقدس شیعیان بوده اند هدف اقدامات تروریستی متعدد بوده و ده ها تن از آنان کشته شده اند.
در یک سوء قصد انتحاری، که صبح امروز (شنبه) در شهر بصره در جنوب عراق به وقوع پیوست، ٥٠ تن از شیعیان این کشور کشته شدند.
بر اساس گزارش های رسیده، این سوء قصد تروریستی در خارج شهر بصره روی داد و عامل سوء قصد در جمع شیعیانی که سرگرم برگزاری مراسم سوگواری به مناسبت اربعین بودند به منفجر کردن مواد منفجره ای که به خود بسته بود اقدام کرد.
یکی از افراد پلیس موفق به شناسائی عامل سوء قصد شده بود اما نتوانست به موقع مانع کار او شود.
در این اقدام تروریستی در حدود ١٠٠ نفر از سوگواران نیز زخمی شده اند.
سوء قصدهای تروریستی علیه شیعیان عراق در ایام سوگواری چون اربعین امری است که در سال های اخیر به کرات روی داده است.
در روزهای اخیر شیعانی که از نقاط محتلف عراق عازم کربلا، از شهرهای مقدس شیعیان بوده اند، هدف اقدامات تروریستی متعدد بوده و ده ها تن از آنان کشته شده اند.
تنها در روز ٥ ژانویۀ جاری، در یک سوء قصد تروریستی ٤٧ نفر کشته شدند.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی که به این رویداد تروریستی اختصاص داده است یادآور می شود که برغم این حملات تروریستی، میلیون ها تن از شیعیان عراق هر سال برای برگزاری سوگواری اربعین از شهرهای خود راهی کربلا می شوند.
بر اساس گزارش های رسیده، این سوء قصد تروریستی در خارج شهر بصره روی داد و عامل سوء قصد در جمع شیعیانی که سرگرم برگزاری مراسم سوگواری به مناسبت اربعین بودند به منفجر کردن مواد منفجره ای که به خود بسته بود اقدام کرد.
یکی از افراد پلیس موفق به شناسائی عامل سوء قصد شده بود اما نتوانست به موقع مانع کار او شود.
در این اقدام تروریستی در حدود ١٠٠ نفر از سوگواران نیز زخمی شده اند.
سوء قصدهای تروریستی علیه شیعیان عراق در ایام سوگواری چون اربعین امری است که در سال های اخیر به کرات روی داده است.
در روزهای اخیر شیعانی که از نقاط محتلف عراق عازم کربلا، از شهرهای مقدس شیعیان بوده اند، هدف اقدامات تروریستی متعدد بوده و ده ها تن از آنان کشته شده اند.
تنها در روز ٥ ژانویۀ جاری، در یک سوء قصد تروریستی ٤٧ نفر کشته شدند.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی که به این رویداد تروریستی اختصاص داده است یادآور می شود که برغم این حملات تروریستی، میلیون ها تن از شیعیان عراق هر سال برای برگزاری سوگواری اربعین از شهرهای خود راهی کربلا می شوند.
کوتوله سیاسی یا غول چراغ جادو
کوتولههای سیاسی ما در زمان کنونی آنچنان سیری ناپذیر مشغول به چپاولاند که بزودی ایالات متحده امریکا باید دلار واحد پول خود را تغییر دهد تا حجم دزدی ایشان قابل فهم برای مردم عادی ما باشد! پایدار باد آقای بازیگرانتظامی که میگوید چه زود دیر میشود!
حافظه تاریخی کشور ما شاید تاکنون به اندازه این سی سال گذشته مردان (رجال) سیاسی عجیب و غریب به خود ندیده است. مردانی که بیشتر آنها جامههایی بر تن دارند که برای قامت ایشان دوخته نشده است. در زمانهای گذشته نظام سنتی اداره کشور ما پادشاهی استبدادی بوده که معمولا و حتما در راس آن خونریزی قلدر به تنهایی حکم میراند. در کنار او و بر حسب انجام وظیفه صدر اعظمی، وزیری الوزرایی یا حاجب دیوانی که اداره کننده امور جاری کشور بوده است.
در تمام تاریخ ما به جز دوره ای بسیار کوتاه که کشور در اشغال بیگانگان بود، یعنی سالهای ۱۳۲۰ و دورهای که در آن محمد رضا شاه پهلوی برای اولین بار از کشور گریخت یعنی سالهای قبل کودتای ۱۳۳۲ کشور رنگ خوشبختی و سعادت به خود ندیده است. مردمانی که همیشه سیاهی لشکرند و معمولا بازیچه، تا آنجا که روزگاری تنها خدمتکار خود را کله کدو مینامند.
مردمانی آنچنان مهربان که آماده اند تا فرزندان خویش را در سر راه او قربانی کنند [داستان روستایی که میخواست فرزند خود را قربانی اعلی حضرت کند]، آنچنان عصیان میکنند که عکس حاکمان جدید خویش را در ماه میبیند. مردمی که میانه راه جنگ است که تازه به فراست افتاده اند که ای دل غافل آزادی های سیاسی که تحصیل نکردند بماند، آزادی های اجتماعی شان و گوشت و ماهی و برنج تقریبا مجانی شان نیز پر کشیده. ملتی که منتظر تحویل پول نفت به در منزل بود و در سودای ذهن خود به همدیگر تذکر میدادند که فرداها به هنگام استفاده از نفت و بنزین رایگان، شیر مخزن نصب شده در هر محله را ببندید که سرمایه ملی مان اسراف نشود، آنچنان به محنت افتاد که کودکان آن کشور در زمان جنگ و سالها بعد آن (نسل بنده) ۲۰ سال آزگار موز نخورد و فقط داستان پخش موز رایگان در مدارس را از خانواده خود شنید. مادرانی که برای گرفتن شیر محتاج کارت تعاونی و برای گرفتن نیم کیلو پنیر بایستی که در آزمون عقیدتی مساجد حاضر میشدند و بدن آنها آماج نگاه های هیز حاجی گرینوف هر محل!
جوانی ۱۷ ساله بودم که زمزمه ها آغاز گشت، در تاکسی و اوتوبوس تمامی صحبتها پیرامون فساد مالی حاکمان کشور بود. این دزدی و فساد دیگر در ارتباط مستقیم با نمایندگان زمینی خداوند بود! از تاراج ۱۲۳ میلیارد تومانی خداداد و رفیق دوست دلالآن اسلحه زمان جنگ آغاز شد. بیچاره خداوندی که نمایندگان رسمی اش پاسخگو نیز نبودند. لاستیک دنا، سلطان شکر، سلطان پسته، سلطان سیگار و آنچنان هرج و مرجی از فساد کشور را فرا گرفت که شرایط از کنترل حاکمان نیز در رفت.
مسولان کنونی کشور در دید مردم ما چپاولگرانی هستند که فکر بریدن گوش مردم اند. تصور کنید که مسولان ما اینگونه نیستند و فقط اندکی از آنان دچار فساد اند، در این صورت نیز حاکمان اسلامی کشور دو سر باخته این ماجرایند. اگر واقعا
دچار فساد نیستند و آقازاده ها و آقایان! ایشان فاسد نیستند پس این چه سامانه ای است که مردمش اینگونه به ایشان بی اعتمادند؟! امر به سکوت و دنبال نکردن ماجرا و فیصله دادن به آن بی شک اشتباهی وحشتناک است که باخت مسولان جمهوری اسلامی را چندین برابر کرده و میکند.
براستی آیا جز رسانه های آزاد و بدون مرز و خط قرمزی پشتیبانی بهتر برای جلوگیری از حفاظت سرمایه های مردم وجود دارد؟
کوتوله های سیاسی ما در زمان کنونی آنچنان سیری ناپذیر مشغول به چپاول اند که بزودی ایالات متحده امریکا باید دلار واحد پول خود را تغییر دهد تا حجم دزدی ایشان قابل فهم برای مردم عادی ما باشد!
پایدار باد آقای بازیگرانتظامی که میگوید چه زود دیر میشود!
علی و حوضش میماند و مردمی بیچاره که به سراغ وارث اسمی و رسمی چراغ جادوی قدرت رفته اند که ای وارث چراغ بیا و وردی بخوان تا این غول دوباره به داخل چراغ برگردد! و صاحب چراغی که اوراد خویش را آغاز نموده تا شاید غول را به چراغ باز گرداند.
اما ای کاش چراغی نبود، کاش این چراغ جادوی قدرت سیاسی کشور دست کسانی بود که لال بودند.
جان کلام که آزادی و دموکراسی به شیوه غربی (نه یک واو کمتر نه یک واو بیشتر!) که هیچ شعبه اسلامی، شرقی، دینی، خلقی و متفرقه نیز ندارد، در گام اول برای مردان سنتی ما چیزی جز احترام به آزادی جنسی خواهر و دختر ایشان را در بر ندارد، اما گامهای بعدی آزادی یعنی رسانه های نسبتا آزاد و اقتصادی سالم و بدون فساد تلخی آزادی را شیرین مینماید.
البته همه اینها منوط به این است که نولیبرالیسم غربی در حال رواج در غرب فرصت تنفس را از ملتهای ناتوان و نیازمند نگیرد.
به صرافت افتادن رژیم و روسیه فرصتطلب
بر کسی پوشیده نیست که رژیم ولی فقیه در ایران از ابتدای پیروزی انقلاب ۵۷ با بکار گماردن نیروهای بزعم خود متعهد و نه الزاما متخصص در مصادر امور، کشور را چه در بعد داخلی و چه در سیاست خارجی به قهقرا برده و روزی نیست که با اعمال نابخرادانه خود به این روند عمق نبخشد. در این میان یکی از کشورهائی که بیشترین بهره را از سیاستهای غلط جمهوری اسلامی برده روسیه است. روسیه بطور سنتی و لااقل در دویست سال اخیر، ایران را به چشم لقمه ای هوسبرانگیز نگریسته و درک این مطلب از عملکرد دولتمردان این کشور، امری بدیهی و غیر قابل انکار میباشد.
بر کسی پوشیده نیست که رژیم ولی فقیه در ایران از ابتدای پیروزی انقلاب ۵۷ با بکار گماردن نیروهای بزعم خود متعهد و نه الزاما متخصص در مصادر امور، کشور را چه در بعد داخلی و چه در سیاست خارجی به قهقرا برده و روزی نیست که با اعمال نابخرادانه خود به این روند عمق نبخشد. در این میان یکی از کشورهائی که بیشترین بهره را از سیاستهای غلط جمهوری اسلامی برده روسیه است. روسیه بطور سنتی و لااقل در دویست سال اخیر، ایران را به چشم لقمه ای هوس برانگیز نگریسته و درک این مطلب از عملکرد دولتمردان این کشور، امری بدیهی و غیر قابل انکار میباشد.
از تجاوزات مکرر به خاک ایران و اشغال آن در مقاطع گوناگون تاریخی گرفته تا تحمیل قراردادهای نگین گلستان و ترکمانچای و همچنین طمع به دریای خزر و غیره از شاهد مثال هائیست که میشود به آن استناد نمود.
در گذشته نه چندان دور یا به عبارتی پس از جنگ جهانی دوم که سمت و سوی سیاستهای رژیم سلطنتی حاکم بر ایران به سوی غرب سرعت گرفت، و هر روز اقتدار کشور با اتکا به درآمد نفت بیشتر گردید و از طرفی دیگر، سیاستهای متعادلانه شاه سابق برای برقراری توازن نسبی در روابط با روسیه ،عملا رفتارهای زیاده خواهانه و طمع آلود این کشور را اگر نگوئیم کاملا از بین برد،اما تحقیقا به سمت انفعال و افول سوق داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و متعاقب آن آغاز جنگ ۸ ساله با عراق و نیاز جمهوری اسلامی به حمایت تسلیحاتی ومعنوی کشوری قدرتمند و صاحب نفوذ، روسیه ( شوروی) از خلاء بوجود آمده از عدم پشتیبانی غرب در قبال ایران استفاده نمود و به صورت خزنده به عنوان یکی از حامیان جمهوری اسلامی درآمد. علت خزنده بودن حرکت روسیه نه از اینرو که امیال فرصتطلبانه و سلطهگرایانه خود را فراموش کرده باشد، بلکه چون این ایام مقارن بود با اشغال نظامی افغانستان از سوی اینکشور و تحمل فشارهای همه جانبه غرب به خاطر این تجاوز و حمایت سنتی از حزب بعث حاکم برعراق و از سوی دیگر و کمی بعد تر اختلافات در داخل حزب کمونیست شوروی که مقدمات فروپاشی این کشور را فراهم آورده بود، مجال احاطه کامل بر سیاست خارجی و احیای خوی زیادهخواهانه را از این کشور گرفته و لذا با احتیاط وبه مرور جایگاه فعلی خود را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به دست آورد.
مناقشات ده ساله اخیر رژیم اسلامی ایران با غرب بر سر برنامه هستهای فرصتی تاریخی و پر منفعتی را برای روسیه بهمراه آورد تا از این رهگذر و در سایه تنش حاد بوجود آمده در مناسبات ایران با جامعه بین المللی، بهره لازم را برده و با تسریع نفوذ خود، ضمن جبران قصور! گذشته، جایگاهی قابل اعتنا در سیاست خارجی ایران دست و پا کند.
تعلل در راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر که امری حیاتی و حیثیتی برای رژیم ایران محسوب میشود و اعمال سیاست یکی به نعل و یکی به میخ برای سر کیسه کردن هر چه بیشتر این لقمه چرب نشان از زیر خاکستر درآمدن آتش طمع روسیه نسبت به ایران دارد. شاید هیچ کشوری به اندازه روسیه از مناقشه جمهوری اسلامی با غرب مستفیض نشده باشد.
روسیه با درک موقعیت وخیم ایران در جامعه جهانی و نیاز مبرم این کشور به حمایت دولتی قدرتمند و موثر در شورای امنیت سازمان ملل، هر گونه حمایتی از ایران را منوط به دریافت رشوه و باجی دندانگیر میکند. این باج ها در پوشش معاملات بزرگ تسلیحاتی و انعقاد قرارداهای اقتصادی کلان و همچنین تحمیل رژیم حقوقی دریای خزر که سهم ایران را از پنجاه درصد ( برابر قراردادسال ۱۹۱۹ میلادی بین شوروی و ایران ) به کمتر از ده درصد میرساند و اجبار ایران به عدم حمایت از مسلمانان جدائیطلب چچن و دیگر مقولات اینچنینی بوده و میباشد.
در چند روز اخیر جامعه جهانی و بالاخص غرب به رهبری آمریکا فشارهای فزایندهای را در جهت وسعت تحریمها به کار بسته و پس از تحریم بانک مرکزی، نفت ایران را هدف بعدی خود قرار داده و رایزنی های گستردهای را با همپیمانانش برای عدم خریداری نفت ایران آغاز نموده است. از طرفی دیگر غرب، تهدید رژیم اسلامی مبنی بر بستن تنگه هرمز را با قاطعیت پاسخ داد. مجموع این رویدادها و فشارهای اقتصادی داخلی که به محصول اقدامات فرسایشی جامعه بین المللی تعبیر میشود، مقامات رژیم ولی فقیه را بر آن داشت تا سراسیمه راهکاری برای خروج از این تنگنا بیابند.
بدنبال تحولات خبر ساز اخیر ، داوود اوغلو وزیر امورخارجه ترکیه بدون برنامه ریزی قبلی برای ملاقات با مقامات رژیم و احتمالا رساندن پیام جدی آمریکا و غرب مبنی بر سرآمدن کاسه صبرشان درمقابل تهدیدات رژیم، به ایران سفر نمود. وزیر امور خارجه ترکیه قبل از ترک ایران از آمادگی کشورش برای میزبانی گفتگو های «پنج + یک» خبر داد. هر چند به وضوح موضوع گفتگوهای داوود اوغلو با مقامات رژیم اسلامی فاش نگردید اما از شواهد امر چنین به نظر میرسد که پیام عطاب آمیز غرب، حاکمان کشوررا به صرافت انداخته و هنوز ۳-۴ روز از پایان سفر مهمان ترک نگذشته بود که علی لاریجانی ظاهرا به دعوت رئیس مجلس ترکیه اما در واقع برای فراهم آوردن مقدمات گفتگو با غرب به ترکیه سفر نمود.
روسیه فرصتطلب که هیچ تمایلی به ایجاد روابط حسنه بین ایران و غرب ندارد و موقعیت فعلی خود را در خطر میبیند و به درستی میپندارد چنانچه روابط ایران با غرب بهبود یابد دیگر نقش کشورش در سیاست خارجی ایران محلی از اعراب ندارد دست بکار شده و در اولین واکنش به تحولات مذکور، موضعی به ظاهر دلسوزانه در قبال ایران اتخاذ نمود. روز پنجشنبه گذشته گنادی گاتیلوف معاون وزارت خارجه روسیه گفت «جامعه جهانی وضع تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران را صرفا به منزله اقدامی علیه برنامههای هستهای این کشور نخواهد دانست بلکه آن را به منزله تلاش برای ایجاد تغییرات سیاسی در داخل ایران تلقی میکند.» همچنین وی در ادامه سخنانش برای اینکه کشورش را حامی رژیم اسلامی ایران جلوه دهد و به عبارتی سران رژیم را قانع نماید که روسیه نگران تغییر رژیم در ایران است افزود: «گسترش تحریمها علیه ایران و همچنین حملات نظامی احتمالی علیه این کشور بیتردید از نظر جامعه جهانی اقدامی محسوب میشود که هدف از آن تلاش برای تغییر رژیم در ایران است.»
ظاهرا سخنان معاون وزارت خارجه روسیه نتوانست مقامات ایران را به حمایت روسیه دلگرم کند و واکنش مثبتی را از سوی ایران بدنبال نداشت زیرا ساعاتی پس از اعلام این موضع از سوی روسیه، علی لاریجانی در کنفرانسی مطبوعاتی در ترکیه، تاکید نمود که ایران قصد دارد باب مذاکرات مجدد را با کشور های غربی ( پنج + یک) بگشاید.
دولت مردان روسیه که موضع گیری خود را با هدف ترغیب ایران بر ادامه وضعیت کنونی یعنی نه جنگ و نه صلح را بی تاثیر تلقی نمودند و اصرار ایران به از سرگیری مذاکرات، آب پاکی را بر دستان آنان ریخت، کارت دیگری را رو کردند.
روز جمعه دیمیتری روگزین، نماینده روسیه در ناتو و معاون نخستوزیر این کشور در پایان ماموریت چهار سالهاش در ناتو هشدار داد که این کشور هرگونه دخالت نظامی در ایران را تهدیدی علیه امنیت خود میداند. وی در ادامه سخنانش گفت: «اگر اتفاقی برای ایران بیفتد و این کشور درگیر اقدام نظامی شود، آن اقدام تهدیدی مستقیم برای امنیت ما خواهد بود.»
موضع دو پهلوی روسیه که از یک طرف تهدید کننده دول غربی و هشدار به آنان مبنی بر اینکه حمله نظامی به مثابه تهدید امنیت روسیه قلمداد میشود و از سوی دیگر حمایت ضمنی از رژیم ایران، حکایت از تمایل این کشور به ادامه وضع موجود که منافع روسیه را بطور قابل ملاحظه ای تامین میکند، دارد.
دیمیتری روگزین در ادامه سخنانش قطره ای دیگراز شراب شیرین حمایت از ایران را به کام دولتمردان رژیم چکاند و گفت: «هر کشوری حق دارد هر آنچه برای تامین امنیت و راحتی خود نیاز دارد در اختیار داشته باشد» و درادامه تاکید کرد: «ایران هم چنین حقی دارد. به همین دلیل ما به تمام کسانی که درگیر این بازی هیجانانگیز در ارتباط با ایران شده اند، میگوییم آرام باشید و هنگام بحث و بررسی این موضوع جار و جنجال نکنید»
بی تردید موضع گیری اخیر روسیه در قبال ایران قبل از اینکه ناشی از حمایت این کشور از رژیم ایران باشد نشان از تمایل به تداوم وضعیت بحرانی بین ایران و غرب دارد.
به نظر میرسد فرصتطلبیهای روسیه برای کسب هر چه بیشتر منافع، که بر هیچکس پوشیده نیست، اینبار نیز همچون گذشته مقامات ایران را به گمراهی انداخته و با حرکتی نا معقول و با تکیه بر «باد»، منافع کشور را در باتلاقی که هم اکنون در آن گرفتار است، بیشتر به اعماق فرو برد.
از تجاوزات مکرر به خاک ایران و اشغال آن در مقاطع گوناگون تاریخی گرفته تا تحمیل قراردادهای نگین گلستان و ترکمانچای و همچنین طمع به دریای خزر و غیره از شاهد مثال هائیست که میشود به آن استناد نمود.
در گذشته نه چندان دور یا به عبارتی پس از جنگ جهانی دوم که سمت و سوی سیاستهای رژیم سلطنتی حاکم بر ایران به سوی غرب سرعت گرفت، و هر روز اقتدار کشور با اتکا به درآمد نفت بیشتر گردید و از طرفی دیگر، سیاستهای متعادلانه شاه سابق برای برقراری توازن نسبی در روابط با روسیه ،عملا رفتارهای زیاده خواهانه و طمع آلود این کشور را اگر نگوئیم کاملا از بین برد،اما تحقیقا به سمت انفعال و افول سوق داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و متعاقب آن آغاز جنگ ۸ ساله با عراق و نیاز جمهوری اسلامی به حمایت تسلیحاتی ومعنوی کشوری قدرتمند و صاحب نفوذ، روسیه ( شوروی) از خلاء بوجود آمده از عدم پشتیبانی غرب در قبال ایران استفاده نمود و به صورت خزنده به عنوان یکی از حامیان جمهوری اسلامی درآمد. علت خزنده بودن حرکت روسیه نه از اینرو که امیال فرصتطلبانه و سلطهگرایانه خود را فراموش کرده باشد، بلکه چون این ایام مقارن بود با اشغال نظامی افغانستان از سوی اینکشور و تحمل فشارهای همه جانبه غرب به خاطر این تجاوز و حمایت سنتی از حزب بعث حاکم برعراق و از سوی دیگر و کمی بعد تر اختلافات در داخل حزب کمونیست شوروی که مقدمات فروپاشی این کشور را فراهم آورده بود، مجال احاطه کامل بر سیاست خارجی و احیای خوی زیادهخواهانه را از این کشور گرفته و لذا با احتیاط وبه مرور جایگاه فعلی خود را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به دست آورد.
مناقشات ده ساله اخیر رژیم اسلامی ایران با غرب بر سر برنامه هستهای فرصتی تاریخی و پر منفعتی را برای روسیه بهمراه آورد تا از این رهگذر و در سایه تنش حاد بوجود آمده در مناسبات ایران با جامعه بین المللی، بهره لازم را برده و با تسریع نفوذ خود، ضمن جبران قصور! گذشته، جایگاهی قابل اعتنا در سیاست خارجی ایران دست و پا کند.
تعلل در راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر که امری حیاتی و حیثیتی برای رژیم ایران محسوب میشود و اعمال سیاست یکی به نعل و یکی به میخ برای سر کیسه کردن هر چه بیشتر این لقمه چرب نشان از زیر خاکستر درآمدن آتش طمع روسیه نسبت به ایران دارد. شاید هیچ کشوری به اندازه روسیه از مناقشه جمهوری اسلامی با غرب مستفیض نشده باشد.
روسیه با درک موقعیت وخیم ایران در جامعه جهانی و نیاز مبرم این کشور به حمایت دولتی قدرتمند و موثر در شورای امنیت سازمان ملل، هر گونه حمایتی از ایران را منوط به دریافت رشوه و باجی دندانگیر میکند. این باج ها در پوشش معاملات بزرگ تسلیحاتی و انعقاد قرارداهای اقتصادی کلان و همچنین تحمیل رژیم حقوقی دریای خزر که سهم ایران را از پنجاه درصد ( برابر قراردادسال ۱۹۱۹ میلادی بین شوروی و ایران ) به کمتر از ده درصد میرساند و اجبار ایران به عدم حمایت از مسلمانان جدائیطلب چچن و دیگر مقولات اینچنینی بوده و میباشد.
در چند روز اخیر جامعه جهانی و بالاخص غرب به رهبری آمریکا فشارهای فزایندهای را در جهت وسعت تحریمها به کار بسته و پس از تحریم بانک مرکزی، نفت ایران را هدف بعدی خود قرار داده و رایزنی های گستردهای را با همپیمانانش برای عدم خریداری نفت ایران آغاز نموده است. از طرفی دیگر غرب، تهدید رژیم اسلامی مبنی بر بستن تنگه هرمز را با قاطعیت پاسخ داد. مجموع این رویدادها و فشارهای اقتصادی داخلی که به محصول اقدامات فرسایشی جامعه بین المللی تعبیر میشود، مقامات رژیم ولی فقیه را بر آن داشت تا سراسیمه راهکاری برای خروج از این تنگنا بیابند.
بدنبال تحولات خبر ساز اخیر ، داوود اوغلو وزیر امورخارجه ترکیه بدون برنامه ریزی قبلی برای ملاقات با مقامات رژیم و احتمالا رساندن پیام جدی آمریکا و غرب مبنی بر سرآمدن کاسه صبرشان درمقابل تهدیدات رژیم، به ایران سفر نمود. وزیر امور خارجه ترکیه قبل از ترک ایران از آمادگی کشورش برای میزبانی گفتگو های «پنج + یک» خبر داد. هر چند به وضوح موضوع گفتگوهای داوود اوغلو با مقامات رژیم اسلامی فاش نگردید اما از شواهد امر چنین به نظر میرسد که پیام عطاب آمیز غرب، حاکمان کشوررا به صرافت انداخته و هنوز ۳-۴ روز از پایان سفر مهمان ترک نگذشته بود که علی لاریجانی ظاهرا به دعوت رئیس مجلس ترکیه اما در واقع برای فراهم آوردن مقدمات گفتگو با غرب به ترکیه سفر نمود.
روسیه فرصتطلب که هیچ تمایلی به ایجاد روابط حسنه بین ایران و غرب ندارد و موقعیت فعلی خود را در خطر میبیند و به درستی میپندارد چنانچه روابط ایران با غرب بهبود یابد دیگر نقش کشورش در سیاست خارجی ایران محلی از اعراب ندارد دست بکار شده و در اولین واکنش به تحولات مذکور، موضعی به ظاهر دلسوزانه در قبال ایران اتخاذ نمود. روز پنجشنبه گذشته گنادی گاتیلوف معاون وزارت خارجه روسیه گفت «جامعه جهانی وضع تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران را صرفا به منزله اقدامی علیه برنامههای هستهای این کشور نخواهد دانست بلکه آن را به منزله تلاش برای ایجاد تغییرات سیاسی در داخل ایران تلقی میکند.» همچنین وی در ادامه سخنانش برای اینکه کشورش را حامی رژیم اسلامی ایران جلوه دهد و به عبارتی سران رژیم را قانع نماید که روسیه نگران تغییر رژیم در ایران است افزود: «گسترش تحریمها علیه ایران و همچنین حملات نظامی احتمالی علیه این کشور بیتردید از نظر جامعه جهانی اقدامی محسوب میشود که هدف از آن تلاش برای تغییر رژیم در ایران است.»
ظاهرا سخنان معاون وزارت خارجه روسیه نتوانست مقامات ایران را به حمایت روسیه دلگرم کند و واکنش مثبتی را از سوی ایران بدنبال نداشت زیرا ساعاتی پس از اعلام این موضع از سوی روسیه، علی لاریجانی در کنفرانسی مطبوعاتی در ترکیه، تاکید نمود که ایران قصد دارد باب مذاکرات مجدد را با کشور های غربی ( پنج + یک) بگشاید.
دولت مردان روسیه که موضع گیری خود را با هدف ترغیب ایران بر ادامه وضعیت کنونی یعنی نه جنگ و نه صلح را بی تاثیر تلقی نمودند و اصرار ایران به از سرگیری مذاکرات، آب پاکی را بر دستان آنان ریخت، کارت دیگری را رو کردند.
روز جمعه دیمیتری روگزین، نماینده روسیه در ناتو و معاون نخستوزیر این کشور در پایان ماموریت چهار سالهاش در ناتو هشدار داد که این کشور هرگونه دخالت نظامی در ایران را تهدیدی علیه امنیت خود میداند. وی در ادامه سخنانش گفت: «اگر اتفاقی برای ایران بیفتد و این کشور درگیر اقدام نظامی شود، آن اقدام تهدیدی مستقیم برای امنیت ما خواهد بود.»
موضع دو پهلوی روسیه که از یک طرف تهدید کننده دول غربی و هشدار به آنان مبنی بر اینکه حمله نظامی به مثابه تهدید امنیت روسیه قلمداد میشود و از سوی دیگر حمایت ضمنی از رژیم ایران، حکایت از تمایل این کشور به ادامه وضع موجود که منافع روسیه را بطور قابل ملاحظه ای تامین میکند، دارد.
دیمیتری روگزین در ادامه سخنانش قطره ای دیگراز شراب شیرین حمایت از ایران را به کام دولتمردان رژیم چکاند و گفت: «هر کشوری حق دارد هر آنچه برای تامین امنیت و راحتی خود نیاز دارد در اختیار داشته باشد» و درادامه تاکید کرد: «ایران هم چنین حقی دارد. به همین دلیل ما به تمام کسانی که درگیر این بازی هیجانانگیز در ارتباط با ایران شده اند، میگوییم آرام باشید و هنگام بحث و بررسی این موضوع جار و جنجال نکنید»
بی تردید موضع گیری اخیر روسیه در قبال ایران قبل از اینکه ناشی از حمایت این کشور از رژیم ایران باشد نشان از تمایل به تداوم وضعیت بحرانی بین ایران و غرب دارد.
به نظر میرسد فرصتطلبیهای روسیه برای کسب هر چه بیشتر منافع، که بر هیچکس پوشیده نیست، اینبار نیز همچون گذشته مقامات ایران را به گمراهی انداخته و با حرکتی نا معقول و با تکیه بر «باد»، منافع کشور را در باتلاقی که هم اکنون در آن گرفتار است، بیشتر به اعماق فرو برد.
نفت «مسالهدار» ایران به جریان ادامه میدهد، اما به قیمت حراجی!
به گزارش سیانان، همزمان با آغاز تحریمهای نفتی غرب علیه ایران و با استفاده از وضعیت مشکلی که ایران برای فروش نفت خود پیش رو دارد، دولت چین تصمیم گرفته است تا از کاهش دادن میزان خرید نفت از جمهوری اسلامی به عنوان حربهای برای چانه زدن و خریدن نفت ایران با قیمتی نازل استفاده کند.
ظاهرا آنچه که برای وضع نفت ایران و بخصوص در زمینه امکان سوء استفاده چین از تحریم نفتی جمهوری اسلامی توسط غرب پیشبینی شده بود بسیار زودتر از آنچه توقع میرفت به حقیقت پیوسته است. طبق این گزارش از بخش اقتصادی خبرگزاری سیانان، چین میزان خرید نفت خود از ایران را طی دو ماه گذشته به میزان چشمگیری کاهش داده است، اما این کاهش در جهت همراهی با تحریمهای نفتی غرب نیست، بلکه به عنوان حربهای برای مجبور کردن جمهوری اسلامی به عرضه نفت خود به چین با قیمت ارزانتر است، کما اینکه آنها از جمهوری اسلامی تقاضا کردهاند که بایستی نفت خود را به قیمت مناسبتری به آنان بفروشد.
آقای «ترِوِر هاوزر»، متخصص اقتصاد بینالمللی که با موسسه تحقیقاتی «گروه رودیوم» کار میکند نیز میگوید چینیها به دنبال این هستند که برای نفت ایران که در حال حاضر یک «جنس مشکلدار» محسوب میشود قیمتی بسیار نازلتر بپردازند.
به این ترتیب حتی اگر قیمت نفت به واسطه تهدیدات یا حتی رفتارهای ایران در بازارهای جهانی افزایش بیابد، با توجه به کم شدن میزان فروش نفت ایران و نیز کم شدن قیمت نفتی که توسط جمهوری اسلامی به فروش میرسد، افزایش جهانی بهای نفت فایده خاصی برای جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
انتشار نامه یک «یهودی بدکاره» به «امیرمؤمنان خامنهای»
هجدهمین نامه سرگشاده محمد نوریزاد به رهبر جمهوری اسلامی که با استفاده از یک داستان تاریخی متعلق به صدر اسلام نوشته شده، همچون نمایشنامهای دو شخصیتی است که خود نوریزاد در نقش یک «یهودی بدسابقه بدکردار» و علی خامنهای نیز در نقش «امیرمؤمنان» است. این نامه با پوزش از «یهودیان شریف سرزمین ایران» نوشته شده است.
نامه هجدهم نوریزاد به رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد.
از آنجا که دسترسی به این نامه در سایت اینترنتی محمد نوریزاد که از سوی «ارتش سایبری» جمهوری اسلامی مورد حمله قرار میگیرد، به آسانی امکانپذیر نیست، متن کامل آن در زیر نقل میشود:
سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران
من این نامه را برای جناب شما سه چهار ماه پیش، درست فردای همان روزی نوشتهام که برادرانِ سپاهی به خانه ی روستایی و پدری من هجوم آوردند و بساط فیلمسازی مرا بار کردند و بردند تا به گمان خود اجازه ندهند من ازوحشت سرای اطلاعات وسپاه برای شما فیلم بسازم و شما را ازچند وچون رفتار هیولا گونشان با متهمان آگاه کنم.
اما اکنون، بنا بر انتشار آن دارم. به این دلیل که انتشار این نامه، آنهم درست بیخ گوش انتخابات مجلس، نه یک حرکت مغرضانه و ناجوانمردانه، که عین درستی و فرصت سنجیِ مشفقانه است. شاید انتشار این نامه، و سیل نامه هایی که بعد ازاین به سمت خانه ی شما روی خواهد آورد، جناب شما را برآن متمایل کند که زمان انتخابات را به فرصتی دیگرموکول فرمایید. معمولاً برگزاری انتخابات در یک کشور به شرایطی چند محتاج است که نخستینِ آن، وضعیت منطقی و متعادل جامعه است. متأسفانه این روزها روند اوضاع درکشورما متعادل نیست. شمّ درست رهبریِ شما اتفاقاً همین روزها باید بکار افتد.
ما صدای غلغل هزار حادثه را از درون این جامعه می شنویم. ظهور این همه بحران داخلی و بین المللی، و رواج و گسترش این همه فضای امنیتی برای محدود کردن معترضان و منتقدان، و حتمی شدن این همه انشقاق میان مردم، و پرهیز معترضان ازشرکت در انتخابات، نشان دهنده ی اوضاع نامتعارف در کلیت کشوراست. اطمینان دارم انتشار سیل آسای نامه هایی که بلافاصله بعد از انتشار این نامه شما را مخاطب خود قرار خواهند داد، علاوه بر ترغیب جناب شما برای به تعویق انداختن زمان انتخابات، ما و شما را به گردونه ای از آزمونهای اعتقادی مان نیز درمی اندازد تا بداینم رفتار ما تا کجا با آنچه که پیوسته شعارش را می دهیم، تناسب دارد.
پیش ازآوردن اصل نامه اجازه بدهید به یک خطای خودمانی اشاره کنم. این خطا، هم توسط ما که مخاطبان آرام و شنوای شما بوده ایم، هم توسط شما که مبدعِ تلفیقِ تاریخیِ اندیشه های خود بوده اید، درمیان ما رواج یافته است. منتها دربرآمدنِ این خطا، شاید آن کسی که بیش ازهمه ی مردم ایران سهم و نقش داشته، خودِ شما باشید.
بدون لکنت بگویم: این شما بوده وهستید که دراین سالهای رهبری، مرتب از «عوام و خواص» فرمودهاید، وازفتنهها و توطئهها و خروج مخالفان از گردونهی اطاعت ازعلی(ع). این شما بوده و هستید که به تناسب روحِ سخن، ازعبرت های عاشورا سند آوردهاید. نیزبه تأسی از جناب شما، این هواداران و امامان جمعه ی شما بوده و هستند که مرتب به سرنوشت خوارج اشاره می فرمایند، و معترضان را با آنان یکی، و شما را با علی (ع) مترادف میدانند. مگراین خود شما نبوده و نیستید که مخالفان سیاسی خود را به چونیِ سرنوشت طلحه و زبیر انذارمی دهید؟ طوری که شنونده ی سخنان شما بلافاصله میداند: کسی که مخاطبان خود را به گسستِ تاریخیِ طلحه و زبیراشارت می دهد، غیرمستقیم به علی بودن خود بشارت میدهد.
درتازه ترین گویشِ اینچنینی خود، دردیدار با حامیانِ قمیِ خود به وضعیت فعلی ایران اشاره فرمودید. که: وضعیت فعلی ایران، همسنگ بدر و خیبراست. این یعنی: جایگاه شما همان جایگاه پیامبراست و وضع مخالفین شما همان وضع کفارقریش و یهودیان مدینه.
این ترادفِ بی دلیل و بدون پشتوانه، گرچه در بزنگاههای نیاز، مردمان عوام را به جانبداری ازما و شما بسیج کرده اما دربسیاری از مواقع، به دشواری کارما نیزانجامیده است. رازاین دشواری را درهمین نامه با شما خواهم گفت. اما چرانگویم: ایکاش شما همچنان یک طلبه ی جویای حق باقی می ماندید وبا خطابه های شورانگیز خود به همه ی ما راه می نمودید و هرگز به جایگاهی که سرشاراز رسالت و مسئولیت است دخول نمی کردید. بنا به تکرار همان علی علی ها، و عوام وخواص ها، و خوارج گویی ها، اکنون شما چه بخواهید و چه نخواهید، هرقدم تان با قدم های علی و اولاد علی مقایسه می شود، و دستگاههای این نظام اسلامی نیز با: آنچه که پیامبرو امامان می گفتند و سفارش میفرمودند.
مردم در مواجهه با هرفلاکتی که مثلاً در دستگاه قضاییِ ما دست به دست می شود، و آسیب های آشکاری که در دولت و مجلس وهرکجا به جان جامعه می نشیند، بلافاصله شما را درجایگاه متولی ومقصر اصلی می نشانند و از شما انتظار پاسخگویی و پوزش خواهی – همانند علی(ع) – دارند. این که: حالا که شما خودت را علی می دانی و مابقی را کوفی، بفرما، این شما و این فاجعه ای به اسم تحقیرو غارت و عقب ماندگی. این شما و این رواج بی ادبی، و رواج دزدی درمیان حامیان شما. بیا و مثل علی پاسخ بگو باش و همانند او از مردم و از تاریخ عذر بخواه!
واما اصل نامه:
«من یهودی تو علی»
سلام به رهبرگرامی،
درعالم خیال، هم شما برقله ی بلندِ برتری بنشینید، وهم من بنا به دلایلی که خواهم آورد، خفیف وخوار می شوم. حُسنِ عالم خیال دراین است که هم ما هم شما می توانیم درهرکجا قرار گیریم و به قالب هرکس فرو شویم. اگر موافق باشید، من و شما با هم به دوردست های ایمانیِ خویش سفر می کنیم. و مردمان امروزِ ایران و جهان را به تماشای این سفر خیالین فرا می خوانیم.
با پوزش از یهودیان شریف سرزمینمان ایران، بنا را براین بگذاریم که من محمد نوری زاد، یک یهودیِ عنود و بد کردارم. ازاین فرودست ترآیا؟ وباز بنا را براین بگذاریم که: سیدعلی خامنه ای، مالک اشتر نخعی که نه، بل خود امیرمومنان علی(ع) است. از این فرا دست ترآیا؟ ساحت سوم را به برجِ بلند قاضی القضات کشورمان جناب لاریجانی احاله می دهیم. که توسط خود شما که نه، بل به حکم مستقیم علی مرتضی بر مسند بی بدیل قضاوت جلوس فرموده است. نیک تراز این آیا؟ پس شکوائیه ی بی ریای من بدینصورت به محضرقاضی القضات حضرت خامنه ای تقدیم می گردد:
شاکی:
یهودی بدسابقه و بدکرداری به اسم محمد نوریزاد. ایرانی الاصل. کارمند بازنشسته. به نشانیِ ایران.
مشتکی عنه :
امیرمومنان سید علی خامنهای. ایرانی الاصل و رهبر مردم ایران از بیست و سه سال پیش تاکنون. به نشانی بیت رهبری.
موضوع شکایت:
یک : شفاف نبودن مواضع پولی امیرالمومنین و نبود نظارت بر چند و چون هزینههای تحت امر وی.
دو: آسیب رسیدن به ذخایر انسانی و اعتباری و معرفتی و ایمانی و پولی مردمان ایران چه در داخل و چه در سطح جهان در زمان رهبری امیرالمومنین سید علی خامنهای. و این که در زمان رهبری وی، اسلام از هرزمان دیگر خوار و خفیف تر شده و ایران درجدول های خفت جهانی، به مراتب بالایی دست یافته است.
سه: رواج فضای امنیتی و رعب و وحشت درکشور توسط دستگاههای تحت امر ایشان.
چهار: سرعت گرفتن فرارمغزها و کسانی که به هر دلیل در کشورشان احساس امنیت نمیکردهاند.
پنج: به حاشیه رفتنِ قانون در کلیت کشور در زمان رهبری وی.
شش: برآمدن دزدان سیری ناپذیری چون سپاه پاسدارانِ تحت امرایشان و ورود بی درو پیکرِ این جماعت به خط قرمزهای اقتصادی و سیاسی و اطلاعاتی.
هفت: فرو شدن کشور به دامان حادثه های آسیبزا و تحمیل تحریمهای بینالمللی بر کشور و حتی بدهکار کردن نسلهای آینده به مجامع جهانی.
هشت: دایرشدن مجلس خبرگانِ بی خاصیت، و فیلترمشمئزکنندهای به اسم نظارت استصوابی برای آنکه علمای آزاده اما مخالف نتوانند به این مجلس ورود کنند. وبه همین دلیل، طولانی شدن دوران رهبری ایشان بدون این که دستگاه ومرجعی شهامت آسیب شناسی این دوران را داشته باشد.
نه: رواج سانسور شدید و از ریخت انداختن رسانههای ملی و مردمی و قفل بستن بر منبرها و تریبونها.
ده: حقیرکردن ایرانیان درسطوح مختلف چه درداخل و چه خارج، بویژه حقیرکردن اندیشمندان و کارشناسان و روحانیان.
یازده: خوار و خفیف شدن دستگاه قضایی ومجلس شورا، وبرزمین کوفتن شأن قضا و نمایندگی، و روبیدن مفهومی به اسم استقلال دستگاه قضا وروبیدنِ شهامتِ نقد و اعتراض از کلیت مجلس.
دوازده: تربیت و گسیل اوباشان مذهبی به درخانه ی شخصیت ها وعلمای معترض و کوی دانشگاه و به هم زدن مجالس و تخریب منازل منتقدان درزمان رهبری وی و موضع گیری نکردن و پوزش نخواستن وی در این خصوص.
سیزده: خنده دارشدنِ اصل انسانیِ «ممنوعیت ورود به حریم خصوصی مردمان» با ورود هیولاهای اطلاعاتی و سپاهی به داخل منازل مردم و دزدیدن اموال شخصی آنان و شنود مکالمات تلفنی و انتشار اسرار خصوصی مردم دررسانه های جمعی درزمان رهبری ایشان.
چهارده: کشته شدن دهها نفراز منتقدان توسط دستگاههای تحت امرایشان و احالهی این قتلها به صهیونیستها و پرهیزاز پوزشخواهی و روشنگری و معرفی مقصران فاجعههای خاموش. و شکنجه و اعترافگیری ازعاملین درجهی چند این کشتارها با این رویکرد که آنان به دستگاهها ومحافل استکباری و صهیونیستی و مجامع فساد وابستهاند. شرمآورترین سند این فاجعهی فراموش نشدنی، نحوه و محتوای بازجویی از همسر سعید امامی است.
پانزده: آگاهی امیرالمومنین از مرگ هزاران نفر از شهروندان بخاطر توزیع سوختهای غیراستاندارد و مرگهای ناشی از انتشار سیگنالهای آسیبزا برای ایجاد پارازیت و پرهیزوی از فراخوانی مقصرین این فاجعه های جاری و ارجاع آنان به دستگاه قضایی.
شانزده: آگاهی ایشان از زندانی کردن و شکنجهی معترضان سیاسی با دادگاهها و رأیهای از پیش مشخص و زندانی کردن رهبران جنبش اعتراضی مردم بدون تشکیل دادگاه و آگاهی مولای متقیان از پرونده ها و انواع شکنجه ی مأموران سپاهی و اطلاعاتی با متهمین از قبیل زندان انفرادی، ضرب و شتم، فحش و ناسزا، تهدید، ارعاب، بهم ریختن امنیت روانی و خانوادگی و خصوصی متهمین.
هفده: سلب حق قانونی راهپیمایی معترضانه از مردم معترض، به نحوی که در تمام مدت طولانی رهبری امیرالمومنین خامنهای حتی یک مورد به مردم اجازهی راهپیمایی داده نشد.
وهجده: …..
رهبرگرامی،
با عنایت به شکایت آن مردِ یهودیِ کوفی ازعلی(ع) خلیفه ی وقت، وکشاندن خلیفه به محکمهای که قاضیاش را خودِ خلیفه گمارده بود، ومحق شناخته شدن آن یهودیِ کوفی، و شکستِ خلیفه درآن محکمه ی تاریخی، من نیز که یک یهودی بدکردار این سرزمینم، از خود شما که خلیفه ی دوران ما هستید، به محضر قاضی القضات جناب شما شکایت می برم.
بدیهی است اینها که برشمردم، فعلاً اتهام وادعاست ونه جرمی اثبات شده. شما می توانید در محکمه ی مطلوبی که ما آرزوی برگزاری اش را داریم از خود دفاع بفرمایید. احتمال دارد مقصرباشید یا ازهمه ی اینها مبرا شوید.
مهم: حضور شما در آن محکمه است. و نشان دادن این که: اگر آمریکایی ها با اعتنا به استقلال دستگاه قضایی شان می توانند رییس جمهورشان را به محکمه ای مستقل فرا بخوانند و جلوی چشم مردم دنیا مفتضحش کنند، نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این ظرفیت را دارد که به تأسی از آموزه های اسلامی خویش، رهبرکشور را بنا به شکایت یک شهروند، یک یهودیِ معترض، به دادگاه بخواند و از رهبر بخواهد به پرسش ها و موارد اتهامی پاسخ بگوید.
اگر با من به محکمه آمدید و شانه به شانه ی من در حضور قاضیِ خود و در جلوی چشمِ مردم ایران و جهان به شکایت منِ یهودی پاسخ گفتید، ما و شما را معلوم می شود که هرآنچه در این نظام دست به دست می شود، بویژه رفتار و مواضع و سخنان خود شما، متاثر از خّلق و خوی خوبانِ ایمانی ماست.
دراین صورت، منِ یهودی خواهم دانست، وهمگان خواهند دانست: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از حقیقتی آسمانی شیرمی نوشد ومسئولان نظام از رهبری تا ریاست دستگاه قضا جز فرابردن این حقیقت آسمانی، دأب دیگری ندارند.
واگرنه، آمدید و به شکایت من و به شکایت آنانی که حقوق تباه شده ی خود را از شما مطالبه می کنند، بهایی قائل نشدید، ویا حتی بلافاصله بعد از انتشار این نامه، دستور بازداشت و شکنجه ی این یهودیِ بدکردار اما شاکی را صادر فرمودید، به من و به همه ی تاریخ تشیع حق خواهید داد که راه و روش حاکمان و پادشاهان زورگوی تاریخ را پیش پای شما فرش کنیم، و خاکستر تباه شده ی آرزوهای این انقلاب نگون بخت را درمطلع فهم خویش بر سربیفشانیم، و قاضی شما و دستگاه های امنیتی و نظامی شما و نمایندگان و مأموران شما را درردیف عمله های ظلم جای دهیم.
رهبرگرامی،
من با اجازه ی شما و با اطمینان از سعه ی صدر شما و امنیتی که شخص شما برای ما فراهم خواهید آورد، و درراستای بازخوانیِ این حق فراموش شده، واین که شکایت از حاکمان دریک نظام اسلامی، حق حتمی و غیرقابل انکار شهروندان است، ازهمه ی اقشارجامعه، ازنام آشنایان تا گمنامان، از نمایندگان ادوار مختلف مجلس، از قاضیان سابق و اکنون، از دولتمردان و کارشناسان، از دانشگاهیان، از دانشمندان و فرهیختگان و اندیشمندان و روحانیان، از مهاجران و درخانه ماندگان، از نویسندگان و هنرمندان، از فرهنگیان و نظامیان، از زندانیان و خانواده های آنان، ازصنوف سیاسی وحتی صنوف صنعتی و بازرگانی، از دختران وپسران جوان، بویژه از بانوان، چه درداخل و چه خارج، از آنانی که به هردلیل جلای وطن کرده اند و درحسرت بازگشت به میهن خود می سوزند، وحتی از روستاییان بی نشان، تقاضا می کنم دست به قلم ببرند و نامه هایی شکوه گون به دستگاه قضایی کشورمان بنویسند و شکایت های مصلحانه ی خود را از جناب شما مطرح کنند. البته بی آنکه قلم خود را به الفاظ ناشایست بیالایند.
با نگارش این نامه ها، مردمان ما دریک حرکت خیرخواهانه وملی، به واشکافی و بازگوییِ خسارت ها و آسیب های سالهای رهبری شما خواهند پرداخت. بویژه آن آسیب هایی که شخص شما در ظهورآنها سهم و نقش مستقیم داشته اید. قصد ما از طرح این شکایت ها، هرگز به این نیست که به قول آقای شریعتمداری کیهان و همفکران ایشان با جاسوسان و دشمنان قسم خورده ودرکمین نشسته ی کشورمان دریک جبهه قرار گیریم. بل می خواهیم این سنت فراموش شده ی اسلامی را احیا کنیم و غبار از روی آن بزداییم. درست همان کاری که خود شما باید دراین سالهای طولانی رهبری، از مردم و از دستگاهها و از مجلس خبرگان می خواستید و نخواسته اید.
نخستین فایده ی این حرکت بزرگ این است که ما به جهانیان اعلام خواهیم کرد: چرا ازما بد می گویید؟ بیایید و خود به چشم خود ببینید و خود قضاوت کنید! اینجا ایران است. جمهوری اسلامی ایران. دراین کشور، همه ی اقشارجامعه، از درس خوانده تا بی سواد، از فقیر تا غنی، ازنام آشنا تا بی نشان، همه می توانند ازرهبرشکایت کنند و او را به محاکمه فرا بخوانند و اصلاً نیز به زندان و تنگنا درنیفتند.
پس من با اجازه ی جناب شما، وبا این تضمین که درجمهوری اسلامی ایران، نقد مسئولان و حتی نقد وشکایت ازشخص رهبری درراستای امربه معروف و نهی از منکر قرار دارد و هیچ عاقبت تلخ و هیج رفتار نانوشته ای برمنتقدین و شاکیان مترتب نیست، از همه ی مردم، بویژه آنانی که از شما بهر دلیل شاکی اند و مجالی برای طرح شکایت خود نیافته اند، دعوت می کنم با امنیت کامل و بدون ترس و بدون لکنت از شما به دستگاه قضایی خودمان شکایت برند و طرح دعوا کنند. این امنیتی که شما برای شاکیان و البته برای خود حقیر تدارک می بینید، نام شما را در امتداد حاکمان خوبی که سخن شاکیان خود را به دامان دشمنی درنمی اندازند و حتی به آن بها می دهند و خود با پای خود به محکمه می روند، ثبت و ضبط خواهد کرد.
باردیگر با صدای بلند تکرار میکنم: به پیربه پیغمبراین شکایت کردن از رهبر، مستقیماً به تأسی از شیوه ی مردمداری و مملکت داری علی(ع) است و هیچ ربطی به خط و ربط اجانب و دستگاههای جاسوسی و تحریک منافقان و معامله با دشمنان داخلی و خارجی ندارد. بلکه متأثر از رویه ای است که علی مرتضا به ما و به رهبر ما آموخته و ما را به پرهیزاز لکنت گرایی در برابر حاکمان تشویق و ترغیب فرموده است. خود شما نیک تراز همه می دانید اگراین پیشنهاد از چشمه ای درست نور نمی نوشید، تاریخ تشیع، هرگزبا لذت ازشکایت آن یهودیِ کوفی و به محکمه کشاندن امیرمومنان یاد نمی کرد و به آن واقعه غرور نمیورزید.
سخن آخراین که: پیش ازفرارسیدن زمان آن محکمه ی خوب و خواستنی، خواهشمندم عجالتاً دستور فرمایید آندسته از برادران سپاه واطلاعات که به برداشتن وسایل زندگی مردم علاقه ی ویژه ای دارند، ابزارو وسایل شخصی من و سایرین را که سالها پیش برداشته اند و برده اند، به ما بازبگردانند. البته ما شکایت ازدزدی های تریلیاردی وآسیب های این دستگاهها را، وخراشی را که اینان به جان جامعه درانداخته اند، نه به برگزاری محکمه ای خیالین، که به برپایی محکمه های حقیقی درهمین نزدیکی ها موکول می کنیم. والسلام علی من التبع الهدی.
با احترام و ادب: محمد نوریزاد – بیست و سوم دیماه سال نود
بدرود تا جمعهای دیگر
پس از «کیهان» سردار جزایری هم تهدید میکند؛ آمریکا و اسرائیل را «آزار» میدهیم
پس از اینکه روزنامه کیهان به بهانه ترور دانشمندان هستهای ایران، خواستار مقابله به مثل ایران در ترور شده بود، امروز سردار جزایری اعلام کرد «در حال بررسی مجازات عاملان پشت صحنه و مزدوران میدانی ترور شهید احمدیروشن هستیم.» وی نحوه این مجازات برای آمریکا، رژیم صهیونیستی و شرکای آنها را آزاردهنده توصیف کرد.
به گزارش خبر آن لاین، معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیروهای مسلح در گفتگویی درباره ترور احمدی روشن اظهار کرد: «ارتکاب جنایت کثیف تروریستی و حذف فیزیکی دانشمندان را تهدیدی برای کشور میدانیم و در چارچوب راهبرد تهدید برابر تهدید، درحال بررسی مجازات عاملین پشت صحنه و مزدوران میدانی ترور شهید احمدیروشن هستیم.» وی ادامه داد: «پاسخ ایران، پاسخی آزاردهنده برای حامیان تروریسم دولتی است.»
مسعود جزایری «فعالسازی ظرفیتهای ناشی از عمق استراتژیک انقلاب اسلامی» را یکی از راههای مقابله با آمریکا، انگلیس و اسرائیل نامید اما از دیگر راههای تنبیهی ایران نامی نبرد.
جزایری همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از جمله مقصران پرونده ترور دانشمندان هستهیی ایران معرفی کرد و افزود: «انتشار فهرست دانشمندان و مدیران هستهیی ایران از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی این امکان را برای شبکههای جاسوسی و تروریستپرور نظام سلطه بویژه جوخههای جنایتکار ترور و کشتار رژیم صهیونیستی فراهم آورد تا دانشمندان ایرانی را شناسایی و مورد هدف جنایات خود قرار دهند و این آژانس باید از این بابت پاسخگو باشد.»
معاون ستادکل نیروهای مسلح در پایان تهدید کرد: «دشمنان انقلاب و پیشرفت ملت ایران هیچ شکی به خود راه ندهند که به موقع پاسخ تنبیهی مناسب به آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر شرکای اینگونه جنایات داده خواهد شد. تروریستها و حامیانشان افرادی زبون و جنایتکار هستند که باید مجازات شوند.»
این ادعاها در شرایطی بیان میشود که از نظر بسیاری از کشورهای غربی، ایران همواره از حامیان تروریست بین المللی بوده و علاوه بر جانبداری از گروههایی مانند «حزب الله» و «حماس»، بارها به حذف منتقدان سیاسی و فرهنگی خود در اقصا نقاط جهان دست زده است.
اعتراض شدید فرمانده هان سپاه به سخنان اخیر سردار علایی
سحام نیوز: جمعی از فرمانده هان سپاه با نگارش نامهای خطاب به حسین علایی، نسبت به مواضع اخیر وی به شدت اعتراض کردند.
در بخشی از این نامه آمده است: “۳۴ سال قبل، صاحب قلم مزدوری بر چهره مبارک حضرت امام خمینی(ره) تیغ جفا کشید که از او انتظاری جز آن نمیرفت لذا اگرچه اهانت او سخت بود ولی عجیب نبود. اما اینبار فردی با سیاط و نیش قلم به خلف صالح خمینی کبیر اهانت روا میدارد که عمری سر سفره انقلاب اسلامی و لطف و احسان رهبری نشسته بوده و اکنون چنین ناروا و بیپروا حق نمک خوردن را پاس نمیدارد و نمکدان میشکند. لذا تیغ جفای او بیشتر دل را میخراشد و بر عمق جان مینشیند.”
به گزارش سحام، این نامه که به امضاء ۱۲ فرمانده سپاه رسیده است، در حمایت از رهبر جمهوری اسلامی، دربخش دیگر این نامه مدعی شده اند: “به یاد بیاوریم در فتنه ۸۸ که جنگ احزابی در برابر جبهه انقلاب اسلامی گشوده شد و حقد و کینه سه دهه انقلاب اسلامی تمامی معاندین را از استکبار جهانی و نظام سلطه گرفته تا منافقین کوردل، بهائیان، صهیونیستها، اپوزیسیون خارجی و داخلی و همه جبهه باطل را بهبهانه انتخابات به میدان آورد و بنا به اعتراف صریح دشمن اصل ماجرا برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود (گرچه سادهدلان بیبصیرت آن را بهگونهای دیگر تحلیل کردند) در نهایت مشاهده کردیم چگونه با رهبری و درایت آن حکیم بصیر، فتنه عظیم خنثی شد و دشمن به هزیمت رفت و بار دیگر بر همگان نشان داده شد که خامنهای خمینی دیگر است.”
سردار حسین علایی در بخشی از مقاله ای که در روزنامه اطلاعات ۱۹ دی منتشر شد آورده بود: “روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند و به نظام سلطانی ۲۵۰۰ ساله در ایران پایان دهد. اما این ماجرا خیلی ساده شروع شد و بهانة آن را خود حکومت فراهم کرد.”
سردار علایی موسس و فرمانده نیروی دریایی سپاه در دوران جنگ همچنین در دوازدهمین نشست دیپلماسی ایرانی با موضوع «بحران سوریه؛ نگاه از درون و برون» در سخنانی، نسبت به تداوم حمایت جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد هشدار داده بود.
به گزارش سحام، امروز نیز برخی از نیروهای لباس شخصی با تجمع درب منزل این سردار جبهه و جنگ، اقدام به فحاشی و شعار دادن علیه وی و حمایت از آیت الله خامنه ای نمودند.
به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل این نامه به شرح زیر است:
مطالعه مقاله شما در روزنامه اطلاعات مورخه دوشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۰ بار دیگر بر زخم کهنه اهانت به انقلاب اسلامی و رهبری الهی آن که شیوه همیشگی و عاجزانه دشمن زخم خورده بوده نمک پاشید، اما بگذار دردمندانه اعتراف کنیم درد این زخم البته جانکاهتر در دل نشست.
۳۴ سال قبل، صاحب قلم مزدوری بر چهره مبارک حضرت امام خمینی(ره) تیغ جفا کشید که از او انتظاری جز آن نمیرفت لذا اگرچه اهانت او سخت بود ولی عجیب نبود.
اما اینبار فردی با سیاط و نیش قلم به خلف صالح خمینی کبیر اهانت روا میدارد که عمری سر سفره انقلاب اسلامی و لطف و احسان رهبری نشسته بوده و اکنون چنین ناروا و بیپروا حق نمک خوردن را پاس نمیدارد و نمکدان میشکند. لذا تیغ جفای او بیشتر دل را میخراشد و بر عمق جان مینشیند.
فراموش نکردهاید که ما علویان سربهدار با شهدا و اماممان پیمان بسته بودیم تا بصیرتهایمان را بر سلاحهایمان حاکم کنیم اما شما را چه شده است که اجازه میدهید نیش قلمتان بر صفحه سفید سوابق جهاد و ایثارگریتان خط سیاه بکشد و شما را به چنگ اندازی بر چهره عزیزترین سرمایه انقلاب اسلامی و برترین یادگار امام راحل(ره) دعوت کند.
کمی به اطراف خود بنگرید در چه اردوگاهی قرار دارید و با چه کسانی همنوا و همسو شدهاید. آیا در اطرافتان چهرههای پلیدی نمیبینید که دیروز در اردوگاه انقلاب و همراه و همپای شهدا به نبرد با آنان برخاسته بودید، آنان که دیروز دشمن شما و امت حزب الله بودند و شما همپای سردارانی که امروز از آنان فاصله گرفتهاید و آبروی خود را در گروی نبرد جانانه با آنان می دیدید، چرا امروز بهجای مقابله، به شما لبخند میزنند و برای گل هایی که به جبهه انقلاب اسلامی میزنید برایتان هورا میکشند و تشویقتان میکنند ؟
کمی به جغرافیای وسیع انقلاب اسلامی نگاه کنید، جغرافیایی که امام راحل(ره) فرمودند مرز و کشور نمیشناسد و مرزهای آن را عقیده و ایمان تشکیل میدهد. در این جغرافیای وسیع که امروز بانشاطترین و بالندهترین روزهای خود را در حیات بیداری اسلامی سپری میکند و در حالی که همه انقلابیون مسلمان و آزادیخواه منطقه و جهان چشم به انقلاب اسلامی دوختهاند وامروز افتخار و آرزوی رهبران و پیشقراولان حرکتهای مردمی بوسه زدن بر بازوان رهبری است، شما مشغول چنگ اندازی به این چهره عزتمند و ایجاد تردید در این مسیر الهی هستید. حقیقتاً چهکسی از بیانصافیهایی که در حق انقلاب اسلامی و رهبری فرزانه آن کردید، احساس خوشنودی میکند و از سوی دیگر ببینید خریدار ادعاهای اهانت آمیز شما کیست؟
استکبار جهانی چقدر باید سرمایه گذاری کند تا چهره انقلاب اسلامی را تاریک و منکدر نشان دهد؟ این درد را به کجا بریم که شاهد باشیم کسانی امروز این خدمت را برای دشمن بهرایگان انجام میدهند و سرمایه بزرگ افتخار دوران جهاد و ایثار را بهثمن بخس به معاندین نظام هدیه می دهند؟
برادر عزیز!
بیا با هم به گذشته سفر کنیم و دوباره با شهیدان بزرگی که افتخار همسنگر بودن با آنها را داشته و داریم، همنشین شویم و با هم دهه اول انقلاب و با خمینی بودن را در خاطرمان مرور کنیم.
فتنه بزرگ جبهه نفاق و التقاط را در آغاز شکوفایی انقلاب شکوهمند اسلامی به یاد دارید؟
برآشفتن و اعتراض جبهه ملی و ملیگراها را از استقرار احکام الهی و ارزشهای دینی و دعوت هر دو جبهه را تحت حمایت سران ملی مذهبی برای اردوکشی خیابانی علیه انقلاب اسلامی و احکام اسلام به یاد آوریم.
خیانت بزرگ کسانی را که خود را در حلقه اول یاران خمینی میدانستند و با همین پوشش بهدنبال ضربه زدن به انقلاب بودند به خاطر آوریم، هنگامی که کودتای نوژه را طراحی کردند تا انقلاب اسلامی را با حذف ولی فقیه و جایگاه والای ولایت فقیه در نطفه خفه کنند.
همراهی و همداستانی و حمایت عجیب یکی از شخصیتهای مطرح مذهبی که عنوان (مرجعیت شیعه) را نیز با خود داشت به یاد آوریم و با خیانت و جفای حاصل عمر امام(ره) به استاد خویش و انقلاب اسلامی به یاد آوریم و بگذاریم ناله غمگینانه حضرت امام در شکستن کمرش زیر بار جفای حاصل عمرش یک بار دیگر در گوش جانمان طنین اندازد و اشک بر دیدگانمان بنشاند. بهراستی آن روزها یاران شهیدمان همتها، باکریها، خرازیها، زینالدینها و شما و ما در کدام سنگر بودیم؟
آیا بر امام(ره) برآشفتیم که چرا به منافقین و ملیگراها اجازه اردوکشی خیابانی نمیدهید؟
آیا نیش قلم بر صفحه دل امام نشاندیم که چرا حامی کودتای نوژه را که عمری در کسوت مرجعیت به سر برده است حصر خانگی کردهای؟
آیا بر امام نهیب زدیم: چرا حاصل عمرت را بهخاطر همداستانی با بلندگوهای استکباری و اذناب داخلی آنها یعنی منافقان از خدا بیخبر، از خود راندهای؟
نه، هرگز. ما بر اساس آموزههای اصیل اسلام ناب محمدی(ص) و تجربه تاریخی صدر اسلام آموخته بودیم: باید پشتیبان ولایت فقیه باشیم تا به مملکتمان آسیبی نرسد لذا مردانه همپای شهیدان در رکاب رهبر الهی خود ایستادیم و تا مرز جانفشانی حسرت یک لحظه جدایی از رهبر و امام خود را در دل دشمنان نشاندیم.
پس ای عزیز چه شده است که امروز، بر خلف صالح خمینی کبیر که همچون امام شهیدان سلوک مینماید و با خردمندی و فرزانگی کشتی انقلاب اسلامی را از طوفان فتنهها به در میآورد و خار چشم دشمنان کوردل است با تیر زهرآلود قلم خویش اینچنین جفا روا میداری؟
به یاد بیاوریم در فتنه ۸۸ که جنگ احزابی در برابر جبهه انقلاب اسلامی گشوده شد و حقد و کینه سه دهه انقلاب اسلامی تمامی معاندین را از استکبار جهانی و نظام سلطه گرفته تا منافقین کوردل، بهائیان، صهیونیستها، اپوزیسیون خارجی و داخلی و همه جبهه باطل را بهبهانه انتخابات به میدان آورد و بنا به اعتراف صریح دشمن اصل ماجرا برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود (گرچه سادهدلان بیبصیرت آن را بهگونهای دیگر تحلیل کردند) در نهایت مشاهده کردیم چگونه با رهبری و درایت آن حکیم بصیر، فتنه عظیم خنثی شد و دشمن به هزیمت رفت و بار دیگر بر همگان نشان داده شد که خامنهای خمینی دیگر است.
برادر عزیز!
درد دیگری نیز بر دلهای همسنگرانتان سنگینی میکند، درد لبخند دشمن.
برگردید و بازتاب مقاله و مواضع خود را در رسانههای جبهه کفر و استکبار، نفاق و صهیونیسم جهانی مورد بررسی قرار دهید. آیا نمیبینید که ادعاهای شما را و نیش قلمتان، نوش جان آنان شده و لبخند رضایت بر لبان آنها نشانده است؟
حتماً میدانی لبخند رضایت دشمن چه تلخ است و در کربلا با امام حسین(ع) و حضرت زینب کبری(س) چه کرد؟
اما خوب است بدانی دردی که ما از تلخی لبخند رضایت دشمن میکشیم تنها ناشی از رضایت آنها از اهانتهایی که با قلم شما بر صفحه کاغذ نقش بسته است نیست.
چرا که آنها بسیار ناکسانی را در آستین دارند که میتوانند هر زمان بخواهند قلم به دست مزدوری را به مأموریت بگمارند.
درد ما از تلخی لبخند رضایت دشمن، بدان جهت است که دشمن احساس میکند توانسته است از اهالی جبهه اهل حق به اسارت بگیرد. اسیری شما در جبهه کفر و نفاق برای ما از زهر نیش قلمتان سختتر و آزار دهندهتر است لذا شما را دعوت میکنیم همپای شاعر خوشذوق بیایید به زیارت یار شهید تازه سفر کردهمان سردار شهید حسن تهرانی مقدم برویم و پیام او را از جایگاه عند ربهم یرزقون بشنویم و معیار حرکت امروز و فردایمان قرار دهیم، باشد تا در آن دنیا نیز توفیق همنشینی با خیل یاران شهیدمان را همچون این دنیا پیدا کنیم.
والعاقبة للمتقین والسلام علی من اتبع الهدی
تعدادی از همرزمان دیروز سرداران شهید و منتقدین امروز شما و یاران بی بصیرتتان
- سرتیپ پاسدار جعفر اسدی
-سرتیپ پاسدار علی فضلی
-سرتیپ پاسدار محمد کوثری
-سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی
-سرتیپ پاسدار مرتضی قربانی
-سرتیپ پاسدار حسین همدانی
-سرتیپ پاسدار علی زاهدی
-سرتیپ پاسدار مرتضی صفاری
-سرتیپ پاسدار محمد حجازی
-سرتیپ پاسدار غلامرضا جعفری
-سرتیپ پاسدار غلامرضا جلالی
-سرتیپ پاسدار سید علی بنی لوحی
در بخشی از این نامه آمده است: “۳۴ سال قبل، صاحب قلم مزدوری بر چهره مبارک حضرت امام خمینی(ره) تیغ جفا کشید که از او انتظاری جز آن نمیرفت لذا اگرچه اهانت او سخت بود ولی عجیب نبود. اما اینبار فردی با سیاط و نیش قلم به خلف صالح خمینی کبیر اهانت روا میدارد که عمری سر سفره انقلاب اسلامی و لطف و احسان رهبری نشسته بوده و اکنون چنین ناروا و بیپروا حق نمک خوردن را پاس نمیدارد و نمکدان میشکند. لذا تیغ جفای او بیشتر دل را میخراشد و بر عمق جان مینشیند.”
به گزارش سحام، این نامه که به امضاء ۱۲ فرمانده سپاه رسیده است، در حمایت از رهبر جمهوری اسلامی، دربخش دیگر این نامه مدعی شده اند: “به یاد بیاوریم در فتنه ۸۸ که جنگ احزابی در برابر جبهه انقلاب اسلامی گشوده شد و حقد و کینه سه دهه انقلاب اسلامی تمامی معاندین را از استکبار جهانی و نظام سلطه گرفته تا منافقین کوردل، بهائیان، صهیونیستها، اپوزیسیون خارجی و داخلی و همه جبهه باطل را بهبهانه انتخابات به میدان آورد و بنا به اعتراف صریح دشمن اصل ماجرا برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود (گرچه سادهدلان بیبصیرت آن را بهگونهای دیگر تحلیل کردند) در نهایت مشاهده کردیم چگونه با رهبری و درایت آن حکیم بصیر، فتنه عظیم خنثی شد و دشمن به هزیمت رفت و بار دیگر بر همگان نشان داده شد که خامنهای خمینی دیگر است.”
سردار حسین علایی در بخشی از مقاله ای که در روزنامه اطلاعات ۱۹ دی منتشر شد آورده بود: “روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند و به نظام سلطانی ۲۵۰۰ ساله در ایران پایان دهد. اما این ماجرا خیلی ساده شروع شد و بهانة آن را خود حکومت فراهم کرد.”
سردار علایی موسس و فرمانده نیروی دریایی سپاه در دوران جنگ همچنین در دوازدهمین نشست دیپلماسی ایرانی با موضوع «بحران سوریه؛ نگاه از درون و برون» در سخنانی، نسبت به تداوم حمایت جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد هشدار داده بود.
به گزارش سحام، امروز نیز برخی از نیروهای لباس شخصی با تجمع درب منزل این سردار جبهه و جنگ، اقدام به فحاشی و شعار دادن علیه وی و حمایت از آیت الله خامنه ای نمودند.
به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر محترم آقای علاییمطالعه مقاله شما در روزنامه اطلاعات مورخه دوشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۰ بار دیگر بر زخم کهنه اهانت به انقلاب اسلامی و رهبری الهی آن که شیوه همیشگی و عاجزانه دشمن زخم خورده بوده نمک پاشید، اما بگذار دردمندانه اعتراف کنیم درد این زخم البته جانکاهتر در دل نشست.
۳۴ سال قبل، صاحب قلم مزدوری بر چهره مبارک حضرت امام خمینی(ره) تیغ جفا کشید که از او انتظاری جز آن نمیرفت لذا اگرچه اهانت او سخت بود ولی عجیب نبود.
اما اینبار فردی با سیاط و نیش قلم به خلف صالح خمینی کبیر اهانت روا میدارد که عمری سر سفره انقلاب اسلامی و لطف و احسان رهبری نشسته بوده و اکنون چنین ناروا و بیپروا حق نمک خوردن را پاس نمیدارد و نمکدان میشکند. لذا تیغ جفای او بیشتر دل را میخراشد و بر عمق جان مینشیند.
فراموش نکردهاید که ما علویان سربهدار با شهدا و اماممان پیمان بسته بودیم تا بصیرتهایمان را بر سلاحهایمان حاکم کنیم اما شما را چه شده است که اجازه میدهید نیش قلمتان بر صفحه سفید سوابق جهاد و ایثارگریتان خط سیاه بکشد و شما را به چنگ اندازی بر چهره عزیزترین سرمایه انقلاب اسلامی و برترین یادگار امام راحل(ره) دعوت کند.
کمی به اطراف خود بنگرید در چه اردوگاهی قرار دارید و با چه کسانی همنوا و همسو شدهاید. آیا در اطرافتان چهرههای پلیدی نمیبینید که دیروز در اردوگاه انقلاب و همراه و همپای شهدا به نبرد با آنان برخاسته بودید، آنان که دیروز دشمن شما و امت حزب الله بودند و شما همپای سردارانی که امروز از آنان فاصله گرفتهاید و آبروی خود را در گروی نبرد جانانه با آنان می دیدید، چرا امروز بهجای مقابله، به شما لبخند میزنند و برای گل هایی که به جبهه انقلاب اسلامی میزنید برایتان هورا میکشند و تشویقتان میکنند ؟
کمی به جغرافیای وسیع انقلاب اسلامی نگاه کنید، جغرافیایی که امام راحل(ره) فرمودند مرز و کشور نمیشناسد و مرزهای آن را عقیده و ایمان تشکیل میدهد. در این جغرافیای وسیع که امروز بانشاطترین و بالندهترین روزهای خود را در حیات بیداری اسلامی سپری میکند و در حالی که همه انقلابیون مسلمان و آزادیخواه منطقه و جهان چشم به انقلاب اسلامی دوختهاند وامروز افتخار و آرزوی رهبران و پیشقراولان حرکتهای مردمی بوسه زدن بر بازوان رهبری است، شما مشغول چنگ اندازی به این چهره عزتمند و ایجاد تردید در این مسیر الهی هستید. حقیقتاً چهکسی از بیانصافیهایی که در حق انقلاب اسلامی و رهبری فرزانه آن کردید، احساس خوشنودی میکند و از سوی دیگر ببینید خریدار ادعاهای اهانت آمیز شما کیست؟
استکبار جهانی چقدر باید سرمایه گذاری کند تا چهره انقلاب اسلامی را تاریک و منکدر نشان دهد؟ این درد را به کجا بریم که شاهد باشیم کسانی امروز این خدمت را برای دشمن بهرایگان انجام میدهند و سرمایه بزرگ افتخار دوران جهاد و ایثار را بهثمن بخس به معاندین نظام هدیه می دهند؟
برادر عزیز!
بیا با هم به گذشته سفر کنیم و دوباره با شهیدان بزرگی که افتخار همسنگر بودن با آنها را داشته و داریم، همنشین شویم و با هم دهه اول انقلاب و با خمینی بودن را در خاطرمان مرور کنیم.
فتنه بزرگ جبهه نفاق و التقاط را در آغاز شکوفایی انقلاب شکوهمند اسلامی به یاد دارید؟
برآشفتن و اعتراض جبهه ملی و ملیگراها را از استقرار احکام الهی و ارزشهای دینی و دعوت هر دو جبهه را تحت حمایت سران ملی مذهبی برای اردوکشی خیابانی علیه انقلاب اسلامی و احکام اسلام به یاد آوریم.
خیانت بزرگ کسانی را که خود را در حلقه اول یاران خمینی میدانستند و با همین پوشش بهدنبال ضربه زدن به انقلاب بودند به خاطر آوریم، هنگامی که کودتای نوژه را طراحی کردند تا انقلاب اسلامی را با حذف ولی فقیه و جایگاه والای ولایت فقیه در نطفه خفه کنند.
همراهی و همداستانی و حمایت عجیب یکی از شخصیتهای مطرح مذهبی که عنوان (مرجعیت شیعه) را نیز با خود داشت به یاد آوریم و با خیانت و جفای حاصل عمر امام(ره) به استاد خویش و انقلاب اسلامی به یاد آوریم و بگذاریم ناله غمگینانه حضرت امام در شکستن کمرش زیر بار جفای حاصل عمرش یک بار دیگر در گوش جانمان طنین اندازد و اشک بر دیدگانمان بنشاند. بهراستی آن روزها یاران شهیدمان همتها، باکریها، خرازیها، زینالدینها و شما و ما در کدام سنگر بودیم؟
آیا بر امام(ره) برآشفتیم که چرا به منافقین و ملیگراها اجازه اردوکشی خیابانی نمیدهید؟
آیا نیش قلم بر صفحه دل امام نشاندیم که چرا حامی کودتای نوژه را که عمری در کسوت مرجعیت به سر برده است حصر خانگی کردهای؟
آیا بر امام نهیب زدیم: چرا حاصل عمرت را بهخاطر همداستانی با بلندگوهای استکباری و اذناب داخلی آنها یعنی منافقان از خدا بیخبر، از خود راندهای؟
نه، هرگز. ما بر اساس آموزههای اصیل اسلام ناب محمدی(ص) و تجربه تاریخی صدر اسلام آموخته بودیم: باید پشتیبان ولایت فقیه باشیم تا به مملکتمان آسیبی نرسد لذا مردانه همپای شهیدان در رکاب رهبر الهی خود ایستادیم و تا مرز جانفشانی حسرت یک لحظه جدایی از رهبر و امام خود را در دل دشمنان نشاندیم.
پس ای عزیز چه شده است که امروز، بر خلف صالح خمینی کبیر که همچون امام شهیدان سلوک مینماید و با خردمندی و فرزانگی کشتی انقلاب اسلامی را از طوفان فتنهها به در میآورد و خار چشم دشمنان کوردل است با تیر زهرآلود قلم خویش اینچنین جفا روا میداری؟
به یاد بیاوریم در فتنه ۸۸ که جنگ احزابی در برابر جبهه انقلاب اسلامی گشوده شد و حقد و کینه سه دهه انقلاب اسلامی تمامی معاندین را از استکبار جهانی و نظام سلطه گرفته تا منافقین کوردل، بهائیان، صهیونیستها، اپوزیسیون خارجی و داخلی و همه جبهه باطل را بهبهانه انتخابات به میدان آورد و بنا به اعتراف صریح دشمن اصل ماجرا برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود (گرچه سادهدلان بیبصیرت آن را بهگونهای دیگر تحلیل کردند) در نهایت مشاهده کردیم چگونه با رهبری و درایت آن حکیم بصیر، فتنه عظیم خنثی شد و دشمن به هزیمت رفت و بار دیگر بر همگان نشان داده شد که خامنهای خمینی دیگر است.
برادر عزیز!
درد دیگری نیز بر دلهای همسنگرانتان سنگینی میکند، درد لبخند دشمن.
برگردید و بازتاب مقاله و مواضع خود را در رسانههای جبهه کفر و استکبار، نفاق و صهیونیسم جهانی مورد بررسی قرار دهید. آیا نمیبینید که ادعاهای شما را و نیش قلمتان، نوش جان آنان شده و لبخند رضایت بر لبان آنها نشانده است؟
حتماً میدانی لبخند رضایت دشمن چه تلخ است و در کربلا با امام حسین(ع) و حضرت زینب کبری(س) چه کرد؟
اما خوب است بدانی دردی که ما از تلخی لبخند رضایت دشمن میکشیم تنها ناشی از رضایت آنها از اهانتهایی که با قلم شما بر صفحه کاغذ نقش بسته است نیست.
چرا که آنها بسیار ناکسانی را در آستین دارند که میتوانند هر زمان بخواهند قلم به دست مزدوری را به مأموریت بگمارند.
درد ما از تلخی لبخند رضایت دشمن، بدان جهت است که دشمن احساس میکند توانسته است از اهالی جبهه اهل حق به اسارت بگیرد. اسیری شما در جبهه کفر و نفاق برای ما از زهر نیش قلمتان سختتر و آزار دهندهتر است لذا شما را دعوت میکنیم همپای شاعر خوشذوق بیایید به زیارت یار شهید تازه سفر کردهمان سردار شهید حسن تهرانی مقدم برویم و پیام او را از جایگاه عند ربهم یرزقون بشنویم و معیار حرکت امروز و فردایمان قرار دهیم، باشد تا در آن دنیا نیز توفیق همنشینی با خیل یاران شهیدمان را همچون این دنیا پیدا کنیم.
دیشب به خوابم آمد روح حسن چو نوری شأن شهید را او میگفت با چه شوری
اینجا ملاک عشق است پیمان با ولایت باید نمود پرواز تا مرز بینهایت
مأوای ما شهیدان نزد حسین زهراست جز راه رهبری نیست راه سعادت و راست
والعاقبة للمتقین والسلام علی من اتبع الهدی
تعدادی از همرزمان دیروز سرداران شهید و منتقدین امروز شما و یاران بی بصیرتتان
- سرتیپ پاسدار جعفر اسدی
-سرتیپ پاسدار علی فضلی
-سرتیپ پاسدار محمد کوثری
-سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی
-سرتیپ پاسدار مرتضی قربانی
-سرتیپ پاسدار حسین همدانی
-سرتیپ پاسدار علی زاهدی
-سرتیپ پاسدار مرتضی صفاری
-سرتیپ پاسدار محمد حجازی
-سرتیپ پاسدار غلامرضا جعفری
-سرتیپ پاسدار غلامرضا جلالی
-سرتیپ پاسدار سید علی بنی لوحی
نامه علی مطهری به وزارت کشور: التزامم به اصل ولایت فقیه به آن شدت نیست که یازده روز خانه نشینی کنم
سحام نیوز: علی مطهری در نامهای به وزارت کشور نسبت به رد صلاحیتش اعتراض کرد و عدم التزامش به اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه را رد کرد.
به گزارش خبرآنلاین،مطهری با بیان این که: برداشت امثال جبهه پایداری از ولایت فقیه را قبول ندارم، نوشت: البته وفاداری و التزام عملی اینجانب به اصل ولایت فقیه به آن شدت نیست که یازده روز در مقابل حکم ابقای وزیر اطلاعات مقاومت و خانه نشینی کنم و یا بر تعبیر «بیداری انسانی» در مقابل «بیداری اسلامی» درباره نهضتهای اجتماعی منطقه اصرار بورزم.
به هر حال این روش هیئت اجرایی که ظاهرا برخی اعضای آن به جای آنکه معتمدان مردم باشند معتمدان دولت هستند یادآور نوع برخورد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی با مردم است که منجر به رویگردانی مردم اروپا از دین و ایمان شد و این رویگردانی همچنان ادامه دارد.
متن کامل نامه علی مطهری به گرازش خبر آنلاین به شرح زیر است :
بسم الله الرحمن الرحیم
هیئت اجرایی مرکز حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلام شهر
با اهداء سلام، عطف به نامه شماره ۳۹۵/۱/۹۰۹ مورخ ۱۹/۱۰/۹۰ آن هیئت، مستندات رد صلاحیت اینجانب یعنی بند ۱ و ۳ ماده ۲۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی به چهار جزء تحلیل می شود که ذیلا همراه پاسخ هر یک ذکر می گردد:
هیئت اجرایی مرکز حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلام شهر
با اهداء سلام، عطف به نامه شماره ۳۹۵/۱/۹۰۹ مورخ ۱۹/۱۰/۹۰ آن هیئت، مستندات رد صلاحیت اینجانب یعنی بند ۱ و ۳ ماده ۲۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی به چهار جزء تحلیل می شود که ذیلا همراه پاسخ هر یک ذکر می گردد:
عدم اعتقاد به اسلام. این دلیل وارد نیست زیرا: اشهد ان لا اله الّا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله.
عدم التزام عملی به اسلام. این هم وارد نیست زیرا اینجانب در حد توان خود از ترک واجبات و ارتکاب محرمات اجتناب دارم.
عدم وفاداری به قانون اساسی. این دلیل نیز وارد نیست مگر این که مقصود برخی اصول قانون اساسی باشد که کلا در کشور فراموش شده و وفاداری به آن وجود ندارد، مانند برخی اصول فصل سوم قانون اساسی که مشتمل بر حقوق ملت است.
عدم وفاداری به اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه. این هم وارد نیست. البته اینجانب برداشت امثال جبهه پایداری از ولایت فقیه را قبول ندارم. ولایت فقیه را همان طور که شهید آیت الله مطهری گفته اند ولایت مکتب و ایدئولوژی می دانم نه ولایت شخص، و به تعبیر آیت الله جوادی آملی ولایت فقه است و به تعبیر رهبر انقلاب «مرز التزام به ولایت فقیه احکام حکومتی است» یعنی در احکام حکومتی باید اطاعت محض باشد اما در سایر امور هر کس آزاد است که نظر خود را ابراز کند هر چند مخالف نظر رهبری باشد. در احکام حکومتی هم تا قبل از صدور حکم، هر کس مجاز است که نظر رهبری را تغییر دهد، آنچنان که شهید آیت الله مطهری در چند مورد امام خمینی (ره) را نسبت به نظر خود متقاعد کردند و امام(ره) نیز نه تنها ناراحت نمی شدند بلکه ایشان را حاصل عمر و پاره تن خویش نامیدند.
علاوه بر این، ولی فقیه، انتقادپذیر و در مقابل مردم پاسخگوست همچنان که مقام رهبری بارها به انتقادات با روی باز پاسخ داده اند و از هرگونه بت سازی و تملق و چاپلوسی بیزارند، و در تاریخ ۱۷ مهر ۸۶ نیز فرمودند:« البته نباید با مسئولان مبارزه و دشمنی کرد، اما این حرف به معنای انتقاد نکردن و مطالبه نکردن از مسئولان متخلف از جمله رهبری نیست، چرا که می توان در عین صفا و دوستی انتقاد هم کرد.»
بالاتر این که امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود « از من در خفا و علن انتقاد کنید» و خود به انتقاد و حتی توهین منتقدین و معترضین با روی گشاده پاسخ می دادند.
بالاتر این که امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود « از من در خفا و علن انتقاد کنید» و خود به انتقاد و حتی توهین منتقدین و معترضین با روی گشاده پاسخ می دادند.
بنابراین اینجانب به ولایت مطلقه فقیه با برداشت درست از آن وفادارم و بخشی از مشکلات کشور را ناشی از برداشت غلط برخی دوستان نادان انقلاب از این اصل مترقی می دانم. البته وفاداری و التزام عملی اینجانب به اصل ولایت فقیه به آن شدت نیست که یازده روز در مقابل حکم ابقای وزیر اطلاعات مقاومت و خانه نشینی کنم و یا بر تعبیر «بیداری انسانی» در مقابل «بیداری اسلامی» درباره نهضتهای اجتماعی منطقه اصرار بورزم.
به هر حال این روش هیئت اجرایی که ظاهرا برخی اعضای آن به جای آنکه معتمدان مردم باشند معتمدان دولت هستند یادآور نوع برخورد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی با مردم است که منجر به رویگردانی مردم اروپا از دین و ایمان شد و این رویگردانی همچنان ادامه دارد.
به هر حال این روش هیئت اجرایی که ظاهرا برخی اعضای آن به جای آنکه معتمدان مردم باشند معتمدان دولت هستند یادآور نوع برخورد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی با مردم است که منجر به رویگردانی مردم اروپا از دین و ایمان شد و این رویگردانی همچنان ادامه دارد.
با تقدیم احترام
علی مطهری
۲۲/۱۰/۹
علی مطهری
۲۲/۱۰/۹
دیدار با خانواده ی سهراب اعرابی، داشاب و نعیمی
دیدار خانواده آیت الله منتظری با خانواده های زندانیان سیاسی و شهید جنبش سبز
چکیده :مادر سهراب اعرابی با وجود اینکه دو سال قبل از شهادت فرزندش همسرش را از دست داده بود و سختی زیادی در از دست دادن او کشیده بود می گوید: کشته شدن سهراب غمی جانکاه و فراموش ناشدنی است و سخت ترین لحظه زندگی اش لحظه ای بوده که این خبر را شنیده است." خانم فهیمی میگوید آن روزها بسیار روزهای سختی بود و من 9 کیلو وزن کم کردم....
طاهره منتظری و تعدادی از همراهانشان به منزل سهراب اعرابی از کشته شدگان وقایع بعد از انتخابات ۸۸ و بابک داشاب زندانی سیاسی و همچنین به دیدار سعید نعیمی پور از اعضای دفتر تحکیم وحدت که به تازگی از زندان آزاد شده است رفتند.
به گزارش خبرنگار کلمه، مادر سهراب اعرابی با وجود اینکه دو سال قبل از شهادت فرزندش همسرش را از دست داده بود و سختی زیادی در از دست دادن او کشیده بود می گوید: کشته شدن سهراب غمی جانکاه و فراموش ناشدنی است و سخت ترین لحظه زندگی اش لحظه ای بوده که این خبر را شنیده است.”
سهراب اعرابی جوان ۱۹ ساله طرفدار مهندس موسوی در تظاهرات ۲۵ خرداد ۸۸ مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. روز ۲۵ خرداد ۸۸ میلیونها نفر در تظاهرات مسالمت آمیز علیه حکومتی که مسلم ترین حق شهروندی آنها را نادیده گرفته بود، در مسیر چندین کیلومتری امام حسین تا آزادی شرکت کردند. آنهایی که تاب دیدن این جمعیت را نداشتند به روی مردم آتش گشودند و چندین نفر را در آن روز به شهادت رساندند. یکی از کشته شدگان سهراب اعرابی بود.
خانم فهیمی مادر او به مدت ۲۶ روز متوالی به دنبال فرزندش بیمارستانها، کلانتری ها، زندانها و همه جا را میگشته که عاقبت بعد از اینهمه پیگیری متوجه میشود که سهراب را کشته اند و جزو پیکرهایی بوده که از پشت بیمارستان رسول اکرم دزدیده بودند. خانم فهیمی میگوید آن روزها بسیار روزهای سختی بود و من ۹ کیلو وزن کم کردم.
پروین فهیمی شاید یکی از نخستین مادران داغداری بود که پس از کشته شدن فرزندش سکوت نکرد. او میگوید من اگر از خون سهراب بگذرم به شرط آزادی زندانیان سیاسی و به خاطر منافع کشورم و به خاطر مردم و به خاطر اینکه جوانهای دیگر از بین نروند است.
بابک داشاب دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی میباشد که در جریان حوادث عاشورای سال ۸۸ در محل کارش دستگیر شد. فیلم حضور او در اعتراضات مردمی روز عاشورا در حالیکه تخته ای بر آتش می اندازد که برای رفع عوارض گازهای اشک آور از سوی مردم بر پا شده بارها از طرف صدا و سیما پخش شد و حکم محارب به او دادند که بعدا تخفیف خورده به پنج سال حبس تعزیری تبدیل شد.
نزدیک به دو سال است که در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر میبرد. خانواده او در نبودش با مشکلات عدیده ای مواجه اند و فرزند پنج ساله او که وابستگی عاطفی شدیدی به پدرش دارد در این روزها بسیار رنج میکشد.
داشاب یکی از امضا کنندگان بیانیه های مختلف از جمله بیانیه ۳۶ زندانی و بیانیه ۳۹ زندانی می باشد که به همین دلیل فشارهای بیشتری بر او و نیز سایر امضاکنندگان این بیانیه ها وارد می آورند از جمله اینکه مرخصی و ملاقات حضوری و حق تماس تلفنی را از آنها سلب کرده اند.
سعید نعیمی پور از اعضای دفتر تحکیم وحدت که در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ماه امسال در منزل دستگیر شده، مدتی در زندان کرج بوده و پس از مدتی او را به زندان تبریز منتقل می کنند.
وی به مدت سه ماه در سلول انفرادی گذرانده است. از اتهامات او ارتباط با بیگانگان عضویت در گروههای مخالف نظام، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، معاونت در جاسوسی می باشد که سازمان ادوار تحکیم وحدت با صدور اطلاعیه ای نسبت به اتهامات وارد شده به این عضو در بند سازمان اعتراض کرده و در آن یک پرسش بیان می کند که اساسا یک فعال مدنی و سیاسی به چه اطلاعات محرمانه و مهمی دسترسی دارد که بخواهد آن را در اختیار بیگانگان قرار دهد. سعید نعیمی پور عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان نیز بوده و همچنین در بازسازی شهر زلزله زده ی بم نیز حضور فعال داشته است. او فعلا تا برگزاری دادگاه به صورت موقت آزاد است.
سردار علایی هم بی بصیرت شد
شعار تجمع کنندگان در برابر منزل حسین علایی: سردار بی بصیرت، بصیرت بصیرت
در حالی که همسران شهیدان باکری و همت در نامه ای از به سردار علایی از موضع گیری وی تقدیر کرده اند، همزمان با اربعین حسینی تعدادی از لباس شخصی با تجمع در برابر منزل این فرمانده دوران دفاع مقدس، علیه وی شعار دادند.
این افراد که برخی از خبرگزاری ها از آنان بعنوان «عزاداران حسینی» و «رزمندگان دفاع مقدس» نام برده اند شعار می دادند «سردار بیبصیرت، بصیرت بصیرت» و «علایی ننگت باد، شرمت باد».
تجمعات سازمان یافته علیه شخصیت های سیاسی و مذهبی همراه با جنبش مردمی سبز، اتفاق تازه ای نیست.
سال گذشته نیز تعدادی از لباس شخصی ها با تجمع در برابر منزل آیت لله هاشمی رفسنجانی، سیدحسن خمینی و آیت الله صانعی شعارهایی علیه آنان دادند.
به گزارش کلمه، حسین علایی از فرماندهان سپاه پاسداران در طول هشت سال دفاع مقدس و پس از آن، در سرمقاله ی روزنامه اطلاعات ضمن برشمردن ویژگی های یک نظام خودکامه به مناسب نوزده دی نوشته بود: طبیعی است که دیکتاتورها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که در کاخ سلطنت با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شده اند فرصت طرح این سوالات را ندارند و زمانی به فکر می افتند که مثل قذافی پس از موش و حشره خواندن مخالفین، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ایستاده مردن ترجیح دهند.
این فرمانده سپاه پاسداران که عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین است درمقاله مذکور با اشاره به رویداد نوزده دی که منجر به انقلاب اسلامی شد، به پرسشهایی که شاه می توانست از خود سوال کند پرداخته و نوشته است: اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی ها پناه ببرم؟ آیا اگر به جای متهم کردن مخالفین خودم به اقدام علیه امنیت کشور،وجود مخالف را می پذیرفتم و حتی آن را قانونی تلقی می کردم و برای آنها حق قائل بودم نمی توانستم بیشتر برمسند قدرت باقی بمانم.
سردار حسین علایی پس از تشکیل نیروی دریایی سپاه در سال ۱۳۶۴ اولین فرمانده این نیرو شد، پیش از تشکیل نیروهای سهگانه سپاه نیز او فرماندهی یگانهای دریایی سپاه را برعهده داشت.
یادداشت نوزده دی سردار علایی بازتاب گسترده ای در میان افکار عمومی داشت و در حالی که خانواده های شهدا و برخی از فرماندهان سپاه از این اعلام موضع صریح سردار علایی استقبال کرده اند، سایت های نزدیک به افراطیون به این سرداردفاع مقدس هتاکی کردند و یادداشت وی را اهانت به رهبری دانستند.
گفتنی است، سال پیش نیز همزمان با روز دانشجو از سخنرانی سردار علایی در دانشگاه تهران جلوگیری شد.
متن کامل سرمقاله روزنامه اطلاعات به قلم سردار علایی را اینجا بخوانید.
نان و مسکن باز هم گران شد
خبرگزاری فارس از افزایش قیمت نان در برخی نقاط تهران خبر داده است و نوشته این افزایش برخلاف قیمت های مصوب استانداری تهران است.
در حالی که استانداری قیمت هر قرص نان سنگک را ۵۰۰ تومان تعیین کرده اما نان سنگک کنجدی که باید ۶۰۰ تومان عرضه شود، از ۷۰۰ تا ۱۰۰۰تومان در برخی نقاط تهران عرضه می شود.
برای هر قرص نان بربری نیز ۳۷۵تومان قیمت تعیین شده است اما هر قرص نان بربری بیش از ۵۰۰ تومان عرضه می شود.
یک سال پیش بعد از شروع برنامه حذف یارانه ها، یارانه نان نیز قطع شد و دولت اعلام کرد که به جای آن چهار هزار تومان ماهانه به صورت یارانه نقدی به خانوارها پرداخت می شود.
پیش از این، مهدی غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت اعلام کرده بود که یارانه نان به طور کامل حذف شده است ولی باید زیرساخت های آن هم اصلاح شود.
خیار و گوجه فرنگی دوهزار تومان شد
همچنین در خبری دیگر اعلام شد که قیمت هر کیلوگرم گوجه فرنگی و هر کیلوگرم خیار در تهران به ۲۰۰۰ تومان رسید و وعده های دو ماه پیش مسئولان در خصوص تنظیم بازار قیمت گوجه فرنگی بی فایده بوده است.
در حالی افزایش قیمت ها در انواع کالاهای اساسی آغاز شده است که از آن جمله می توان به افزایش قیمت روغن نباتی، افزایش قیمت محصولات لبنی و سایر اقلام کالاهای اساسی اشاره کرد.
نوسان پرافت و خیز ارز بر بازار مسکن تاثیر گذاشت
رئیس کمیسیون عمران مجلس با بیان اینکه قیمت ارز تاثیر خود را در بازار مسکن داشته است، گفت: تاکنون آماری از میزان افزایش قیمتها در این بخش گزارش نشده است.
علی اکبر آقایی در گفتگو با مهر با اشاره به افزایش قیمت در برخی از مصالح ساختمانی، بیان کرد: نوسانات بازار ارز به خصوص در بخش مواد اولیه، فولاد و بخشهای دیگری مانند تاسیسات واحدهای مسکونی تاثیر زیادی دارد.
وی بابیان اینکه این نوسانات در مجموع به تولید ضربه می زند، افزود: امیدواریم که بانک مرکزی تدابیری برای ثبات در بازار ارز داشته باشد تا در تولید مسکن هم با آثار منفی روبرو نباشیم.
رئیس کمیسیون عمران مجلس تصریح کرد: تاکنون آماری از میزان افزایش قیمتها گزارش نشده است، زیرا گزارشها باید در طول دوره ۶ ماهه تا یکساله باشد اما آنچه که مشخص است قیمت ارز، تاثیر خود را در بازار داشته است.
آقایی با اشاره به برگزاری جلسه غیر علنی مجلس درباره نوسانات بازار ارز، اظهار داشت: در این جلسه مطرح شد که ما در کشور محدودیتی در رابطه با جابه جایی پول و طلا نداریم و این یکی از مشکلات اساسی در کشور ماست که در مجلس به دنبال راهکاری قانونی برای حل این مشکل هستیم.
وی افزود: از آنجایی که نوسان در بازار بخش تولید را با مشکلات زیادی مواجه می کند؛ بنابراین دولت باید به دنبال راهکاری باشد که بازار ارز را به ثبات برساند؛ در غیر این صورت بازار مسکن هم با مشکلاتی روبرو خواهد شد.
جـــرس:
یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا تایید کرد که قایق های تندروی سپاه پاسداران، "مزاحمت هایی" برای ناوهای آمریکایی در خلیج فارس بوجود آورده اند.
به گزارش رادیو فردا به نقل از پنتاگون، هفته گذشته، چند فروند قایق تندروی سپاه، به سرعت به ناو آمریکایی «نیو اورلئان» در تنگه هرمز نزدیک شدند و تا فاصله ۵۰۰ متری آن پیش رفتند.
همچنین یک قایق تندرو ایرانی، در نزدیکی سواحل کویت، به یک ناو آمریکائی نزدیک شد.
به گفته ملوانان آمریکایی، سرنشینان قایق ایرانی مسلسل های سبک و سنگین خود را سردست بلند کرده و تکان می دادند.
جِین کمپبل، سخنگوی پنتاگون، میگوید این دست رویاروییها میان نیروی دریایی ایران و آمریکا عادی» است و نشانی از نیت خصمانه در این وقایع دیده نمیشود.
همزمان رویترز نیز گزارش داده است که یک مقام نظامی آمریکایی یک ویدیو اخیرا نمایش داده است که مشاهده میشود قایقهای موتوری متعلق به نیروی دریایی سپاه پاسداران در فاصله چند صد متری یک کشتی حمل و نقل آمریکایی حضور دارند.
مقامهای ایالات متحده میگویند فیلمبرداری از یک چنین وقایعی متداول است و اینبار نیز بنا به درخواست سازمانهای خبری، ارتش ایالات متحده تصمیم به انتشار این تصاویر گرفته است.
گفتنی است، چند روز دیگر مانور یک ماهۀ سپاه پاسداران در تنگه هرمز و آبهای خلیج فارس آغاز خواهد شد.
جـــرس:
وزارت خارجه جمهوری اسلامی با ارسال دو یادداشت اعتراضی، دولتین آمریکا و بریتانیا را مسئول ترور کارشناس اتمی نطنز دانست، که روز چهارشنبه گذشته طی انفجار تروریستی در تهران جان باخت.
همزمان معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی تهدید کرد که به نحو "آزار دهنده ای" انتقام کشته شدن معاون سایت هسته ای نطنز گرفته خواهد شد.
به گزارش ایرنا، روز شنبه ۲۴ دی ماه، وزارت خارجه جمهوری اسلامی با ارسال دو یادداشت اعتراضی، آمریکا و بریتانیا را مسئول ترور مصطفی احمدیروشن، معاون بازرگانی تاسیسات اتمی نطنز معرفی کرد.
پیش از این اسرائیل مسئول اصلی انفجار و ترور روز چهارشنبه و موارد مشابه ذکر شده بود.
بر اساس گزارش ایرنا، اولین یادداشت اعتراضی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی خطاب به دولت بریتانیا که روز شنبه برای وزارت خارجه آن کشور ارسال شده، با اشاره به سخنان جان ساورز، رئیس سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا (MI6) آمده است: "ترور دانشمندان هستهای ایران بلافاصله پس از سخنرانی ساورز درباره آغاز عملیات اطلاعاتی علیه ایران در پاییز سال گذشته صورت گرفته است."
رسانه های جمهوری اسلامی از جمله «پرس تی وی»، تلویزیون انگلیسیزبان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، پاییز سال گذشته خبر داده بودند که جان ساورز اعلام کرده این تشکیلات در حال "انجام عملیات جاسوسی" با هدف "توقف برنامه هستهای جمهوری اسلامی" است و گفته که "دیپلماسی برای متوقف كردن برنامه هستهای ایران كافی نیست و باید به فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی برای مقابله با ایران ادامه داد."
به گزارش ایرنا، وزارت خارجه جمهوری اسلامی در یادداشت اعتراضی روز شنبه (۲۴ دی ۱۴ ژانویه) خود "بر مسئولیت بریتانیا در قبال اقدامات تروریستی" تاکید ورزیده و انجام این گونه اقدامات تروریستی را ناشی از رویکرد جدید دولت بریتانیا دانسته است.
گفتنی است، اواخر هفته گذشته و در پی انفجار تروریستی تهران که یکی از مسئولین نیروگاه اتمی نطنز جان باخت، جمهوری اسلامی آمریکا، بریتانیا و اسرائیل را مقصر معرفی کرد، که آمریکا و بریتانیا این انفجار و دخالت در آن را صریحا رد کردند و الستر برت، معاون خاورمیانهای وزارت خارجه بریتانیا گفت: "ما همیشه کشتن غیرنظامیان را به هر شکل محکوم کردهایم."
سازمان جاسوسی آمریکا مقصر است
به گزارش ایرنا، در یادداشت وزارت خارجه جمهوری اسلامی، همچنین «سرویس امنیتی آمریکا»، مستقیماَ متهم به "برنامهریزی، هدایت و انجام" عملیات تروریستی در تهران شده و طی این یادداشت که به سفیر سوئیس در تهران - به عنوان حافظ منافع آمریکا - ارسال شده، آمده است "آمریکا به حمایت از گروههای تروریستی ادامه میدهد و تا کنون واشنگتن به "اسناد" ارائهشده در این زمینه پاسخی نداده و سکوت مقامات آمریکایی به منزله تایید این اسناد است."
به گزارش خبرگزاری رسمی دولت ایران، در این یادداشت اعتراضی آمده است: "بر اساس اسناد معتبر و اطلاعات موثق این عملیات ترور با هدایت، پشتیبانی و برنامهریزی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با دخالت مستقیم عوامل وابسته به آن سازمان به انجام رسیده است که مسئولیت مستقیم آن بر عهده آن دولت میباشد."
گفتنی است، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در واکنش به ترور مصطفی احمدیروشن دست داشتن کشورش در هر گونه اقدام خشونتآمیز را بهشدت رد کرده و گفته بود: ""ما اعتقاد داریم که باید میان ایران، همسایگانش و جامعه بینالمللی نوعی درک متقابل وجود داشته باشد، درکی که بر اساس آن بتوان راهحلی برای رفتار تحریکآمیز ایران، پایان دادن به تلاش این کشور برای دستیابی به جنگافزارهای هستهای و پیوستن آن به جامعه بینالمللی پیدا کرد تا بدین ترتیب ایران بتواند عضوی موثر از این جامعه باشد."
سردار جزایری: پاسخ آزار دهنده به آمریکا و اسراییل
همزمان، سردار مسعود جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز با بیان اینکه "در حال بررسی مجازات عاملان پشت صحنه و مزدوران میدانی ترور شهید احمدیروشن هستیم"، به خبرگزاری فارس گفته است: "نحوه مجازات برای آمریکا، اسراییل و شرکای آنها آزاردهنده خواهد بود."
این مقام ارشد نظامی بار دیگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی را متهم کرد که با معرفی نام کارشناسان اتمی ایران، امکان شناسایی آنان از سوی "شبکههای جاسوسی و تروریستپرور نظام سلطه" را فراهم آورده است.
جـــرس: درحالیکه مقامات دولتی با وجود تزریق ارز به بازار و افزایش سود بانکی، همچنان از کنترل قیمت ها در بازار عاجز مانده اند، معاون نظارتی بانک مرکزی ایران روز شنبه اعلام کرد که از یک روز بعد، نیروی انتظامی با هرکسی که در خیابان ها و میدان ها و هر جای دیگر دلار خرید و فروش کند، شدیدا برخورد خواهد کرد.
به گزارش فارس، ابراهیم درویشی گفته که از روز یکشنبه ۲۵ دی ماه، هرگونه و به هر مقدار ارز بدون فاکتور و سند، غیرقانونی و "کالای قاچاق" می باشد و "در خیابان فردوسی و هر مکان دیگری، دست هر کسی ارز دیده شود، آن فرد دستگیر خواهد شد."
به گفته معاون نظارتی بانک مرکزی، جریمه قاچاق ارز همانند قاچاق کالاست و "دوبرابر ارز دریافت شده جریمه باید پرداخت شود و علاوه بر این که زندان هم دارد."
گفتنی است، دو هفته پیش و در آغاز بحرانی شدن مجدد بازار ارز، این مقام ارشد بانکی افزایش قیمت ها را به حضور "دلالان و سودجویان" نسبت داده و گفته بود که مسئولان امنیتی جلوی این دلالان را خواهند گرفت و دو روز دیگر بازار ارز به ثبات میرسد، اما با گذشت نزدیک به دو هفته از بحران در بازار ارز، وی مجددا اعلام کرده که نیروی انتظامی با فروشندگان ارز برخورد خواهد کرد.
معاون نظارتی بانک مرکزی همچنین گفته که اگر افرادی با خود ارز از خارج می آورند باید "اظهار نامه نیز دریافت کند که مشخص شود فرضا ده هزار دلار این فرد با خودش از خارج آورده است."
درویشی با بیان اینکه "خلاف این اتفاقات پولشویی است و ادامه این فعالیت ها جرم محسوب می شود"، به صرافی هم هشدار داده که اگر خلاف کنند "پروانه" آنها را باطل خواهد کرد.
گفتنی است، دو هفته پیش، بعد از تحریم بانک مرکزی ایران از سوی آمریکا، بازار ارز کشور مجددا بحرانی شد و نرخ دلار و ارزهای معتبر جهانی در مقابل ریال به شدت افزایش پیدا کرد، تا جاییکه قیمت هر دلار تا مرز ۱۸۰۰ تومان نیز افزایش یافت ولی بعد از آن با اندکی کاهش در مرز ۱۷۰۰ تومان در نوسان قرار گرفت.
هم اکنون دلار با ۱۷۳۰، یورو ۲۲۰۰ و پوند بریتانیا ۲۷۲۵ تومان معامله می شود و صرافی های بازار اعلام کرده اند که فقط "خرید" دارند.
یکی از فعالان اقتصادی جریان اصولگرا و از سرمایه داران و بازرگانان عمده کشور، هفته گذشته با بیان اینکه "تورم دیماه امسال با وجود نوسانات نرخ ارز چهل درصد خواهد بود" گفت: "با واردات دلار ۱۶۰۰ تومانی و وضعیت فعلی تولید، تا شش ماه دیگر در کشور قحطی داریم."
کارگر مقني با سقوط در چاه فاضلاب جان باخت
خبرگزاری هرانا - مقنی ۲۵ سالهای براثر سقوط به عمق ۱۵ متری چاه فاضلاب جان خود را ازدست داد.
به گزارش ایلنا، علی اسدی افسر آماده منطقه چهار عملیات آتشنشانی تهران در اینباره گفت: در پی تماس کارگران با سامانه ۱۲۵، ستاد فرماندهی آتشنشانی تهران، آتشنشانان ایستگاه ۴۵ و گروه نجات ۸ این سازمان را در ساعت ۱۸ روز جمعه به محل حادثه در بلوار شهید لشگری، نرسیده به چهار راه ایران خودرو اعزام کرد.
اسدی ادامه داد: آتشنشانان پس از حضور در محل متوجه شدند یک مقنی ۲۵ ساله که برای عملیات لایروبی قصد داشت به درون چاه برود به علت انتشار واستنشاق گازهای سمی، هنگام پایین رفتن از چاه کنترل خود را از دست داده و به عمق ۱۵ متری چاه فاضلاب افتاده است.
وی درخصوص عملیات آتش نشانان اظهار داشت: نجاتگران آتش نشانی با فرستادن سیلندر هوا و استفاده از لباسهای مخصوص وارد چاه شدند و این کارگر را به بالای چاه انتقال دادند که عوامل اورژانس مستقر در محل حادثه بعد از انجام معاینات اولیه مرگ این مقنی جوان را تائید و اعلام کردند.
به گزارش ایلنا، علی اسدی افسر آماده منطقه چهار عملیات آتشنشانی تهران در اینباره گفت: در پی تماس کارگران با سامانه ۱۲۵، ستاد فرماندهی آتشنشانی تهران، آتشنشانان ایستگاه ۴۵ و گروه نجات ۸ این سازمان را در ساعت ۱۸ روز جمعه به محل حادثه در بلوار شهید لشگری، نرسیده به چهار راه ایران خودرو اعزام کرد.
اسدی ادامه داد: آتشنشانان پس از حضور در محل متوجه شدند یک مقنی ۲۵ ساله که برای عملیات لایروبی قصد داشت به درون چاه برود به علت انتشار واستنشاق گازهای سمی، هنگام پایین رفتن از چاه کنترل خود را از دست داده و به عمق ۱۵ متری چاه فاضلاب افتاده است.
وی درخصوص عملیات آتش نشانان اظهار داشت: نجاتگران آتش نشانی با فرستادن سیلندر هوا و استفاده از لباسهای مخصوص وارد چاه شدند و این کارگر را به بالای چاه انتقال دادند که عوامل اورژانس مستقر در محل حادثه بعد از انجام معاینات اولیه مرگ این مقنی جوان را تائید و اعلام کردند.
انفجار در تعمیرگاه چهار مجروح بر جای گذاشت
خبرگزاری هرانا - انفجار مخزن گاز اسیتیلن (کاربیت) در یک تعمیرگاه خودرو در شهر ری منجر به مجروح شدن ۴ نفر از کارگران و مشتریان این کارگاه شد.
به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه خبری ۱۲۵، وقوع حادثه انفجار در ساعت ۲۷: ۱۷ دقیقه دیروز طی تماس شهروندان با سامانه ۱۲۵ اطلاع داده شد که آتش نشانان ایستگاه ۹ به محل حادثه در شهر ری، بزرگراه سلمان فارسی اعزام شدند.
جلال ملکی فرمانده آتش نشانان اعزامی در این باره گفت: بنا به اظهار شاهدین کارگران تعمیرگاه سرگرم کار بودند که ناگهان مخزن گاز استیلن با صدای وحشتناکی در داخل تعمیرگاه منفجر شد.
وی افزود: بر اثر موج انفجار و پرتاب شدن تکه های مخزن، ۴ نفر از افراد حاضر در تعمیرگاه به نام های مجتبی-س ۵۰ ساله، حسن-الف ۶۵ ساله، یعقوب-ج ۵۰ ساله و حمید-ج ۲۲ ساله به سختی مجروح شدند.
این فرمانده آتش نشانی با اشاره به این که بر اثر این انفجار سه دستگاه خودرو نیز در تعمیرگاه دچار خسارت شدند، گفت: بدنبال وقوع این حادثه در داخل تعمیرگاه، آتش سوزی جزئی رخ داد که بلافاصله توسط کارگران و افراد حاضر در محل با استفاده از شیلنگ آب خاموش شد.
ملکی در خصوص علت این انفجار اظهار داشت: احتمال دارد برگشت گاز کاربیت به داخل مخزن و ایجاد واکنش گرمازا در داخل آن منجر به ازدیاد بیش از حد فشار و در نهایت انفجار یکباره این مخزن شده باشد.
به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه خبری ۱۲۵، وقوع حادثه انفجار در ساعت ۲۷: ۱۷ دقیقه دیروز طی تماس شهروندان با سامانه ۱۲۵ اطلاع داده شد که آتش نشانان ایستگاه ۹ به محل حادثه در شهر ری، بزرگراه سلمان فارسی اعزام شدند.
جلال ملکی فرمانده آتش نشانان اعزامی در این باره گفت: بنا به اظهار شاهدین کارگران تعمیرگاه سرگرم کار بودند که ناگهان مخزن گاز استیلن با صدای وحشتناکی در داخل تعمیرگاه منفجر شد.
وی افزود: بر اثر موج انفجار و پرتاب شدن تکه های مخزن، ۴ نفر از افراد حاضر در تعمیرگاه به نام های مجتبی-س ۵۰ ساله، حسن-الف ۶۵ ساله، یعقوب-ج ۵۰ ساله و حمید-ج ۲۲ ساله به سختی مجروح شدند.
این فرمانده آتش نشانی با اشاره به این که بر اثر این انفجار سه دستگاه خودرو نیز در تعمیرگاه دچار خسارت شدند، گفت: بدنبال وقوع این حادثه در داخل تعمیرگاه، آتش سوزی جزئی رخ داد که بلافاصله توسط کارگران و افراد حاضر در محل با استفاده از شیلنگ آب خاموش شد.
ملکی در خصوص علت این انفجار اظهار داشت: احتمال دارد برگشت گاز کاربیت به داخل مخزن و ایجاد واکنش گرمازا در داخل آن منجر به ازدیاد بیش از حد فشار و در نهایت انفجار یکباره این مخزن شده باشد.
کاهش رتبه اعتبار مالی فرانسه و ۸ کشور دیگر اروپایی
یک موسسه اقتصادی معتبر روز جمعه در پی انجام عملیات ارزیابی، رتبه اعتبار مالی فرانسه، اتریش و هفت کشور اروپایی دیگر را کاهش داد. رهبران اروپایی میگویند این تنزل رتبه قابل درک نیست.
مؤسسه اعتبارسنجی مالی «استاندارد اند پورز» روز جمعه اعلام کرد که اعتبار مالی فرانسه و اتریش را یک رتبه کاهش داده است. این دو کشور که در فهرست اعتبار مالی این موسسه در بالاترین ردهبندی یعنی «AAA» قرار داشتند که با کاهش یک رتبه به رده «+AA» تنزل پیدا کردهاند.
«استاندارد اند پورز» دلیل این تنزل رتبه را «عمیق شدن مشکلات سیاسی، مالی و پولی منطقه یورو» عنوان کرده است.
روز جمعه مؤسسه آمریکایی «استاندارد اند پورز» علاوه بر این دو کشور، رتبه اسپانیا و ایتالیا، دو کشوری که با بدهیهای کلان خود دست و پنجه نرم میکنند، را نیز دو رتبه تنزل داد.
قبرس، اسلوواکی، پرتغال، مالت و اسلوونی از دیگر کشورهایی بودند که روز جمعه رتبه اعتبار مالیشان از سوی این مؤسسه تنزل پیدا کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، به دنبال تغییرات اعمال شده از سوی «استاندارد اند پورز»، رهبران اتحادیه اروپا در اعتراض به این تنزل رتبه اعلام کردند: «اینکه یکی از سه آژانس رتبهبندی (اعتبار مالی) در آمریکا به تنهایی تصمیم به تنزل دادن اعتبار مالی کشورهای منطقه یورو میگیرد و چشم انداز منفی به این کشورها دارد، غیر قابل درک است.»
پیشتر مؤسسه «استاندارد اند پورز» به فرانسه، آلمان و ۱۳ کشور دیگر در مورد امکان کاهش رتبه اعتبار مالی آنها هشدار داده بود.
علیرغم این هشدارها بر اساس ارزیابی جدید این مؤسسه، آلمان همچنان در بالاترین ردهبندی اعتبار مالی و در کنار کشورهایی نظیر فنلاند، لوکزامبورگ و هلند قرار دارد.
فرانسه با سقوط یک رتبهای روز جمعه خود، هم اکنون در کنار ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است. «استاندارد اند پورز» اواسط مردادماه سال جاری، با اشاره به نگرانیهای ناشی از کسری بودجه روزافزون دولت آمریکا اعتبار مالی این کشور را یک رتبه کاهش داده بود.
کاهش رتبه اعتبار مالی اتحادیه اروپا از سوی این موسسه در حالی صورت میگیرد که در حال حاضر، این اتحادیه با بحران مالی و مسئله بدهیهای کشورهای عضو دست و پنجه نرم میکند.
به گزارش آسوشیتدپرس، تنزل اعتبار مالی این کشورها میتواند وضعیت فعلی صندوق نجات مالی اروپا را، صندوقی که به منظور نجات کشورهای عضو اتحادیه اروپا از بحران شدید مالی تعبیه شده، با پیچیدگیهایی مواجه کند. فرانسه از اهداکنندگان بزرگ اعتبار به این صندوق به شمار میرود.
مؤسسه اعتبارسنجی مالی «استاندارد اند پورز» روز جمعه اعلام کرد که اعتبار مالی فرانسه و اتریش را یک رتبه کاهش داده است. این دو کشور که در فهرست اعتبار مالی این موسسه در بالاترین ردهبندی یعنی «AAA» قرار داشتند که با کاهش یک رتبه به رده «+AA» تنزل پیدا کردهاند.
«استاندارد اند پورز» دلیل این تنزل رتبه را «عمیق شدن مشکلات سیاسی، مالی و پولی منطقه یورو» عنوان کرده است.
روز جمعه مؤسسه آمریکایی «استاندارد اند پورز» علاوه بر این دو کشور، رتبه اسپانیا و ایتالیا، دو کشوری که با بدهیهای کلان خود دست و پنجه نرم میکنند، را نیز دو رتبه تنزل داد.
قبرس، اسلوواکی، پرتغال، مالت و اسلوونی از دیگر کشورهایی بودند که روز جمعه رتبه اعتبار مالیشان از سوی این مؤسسه تنزل پیدا کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، به دنبال تغییرات اعمال شده از سوی «استاندارد اند پورز»، رهبران اتحادیه اروپا در اعتراض به این تنزل رتبه اعلام کردند: «اینکه یکی از سه آژانس رتبهبندی (اعتبار مالی) در آمریکا به تنهایی تصمیم به تنزل دادن اعتبار مالی کشورهای منطقه یورو میگیرد و چشم انداز منفی به این کشورها دارد، غیر قابل درک است.»
پیشتر مؤسسه «استاندارد اند پورز» به فرانسه، آلمان و ۱۳ کشور دیگر در مورد امکان کاهش رتبه اعتبار مالی آنها هشدار داده بود.
علیرغم این هشدارها بر اساس ارزیابی جدید این مؤسسه، آلمان همچنان در بالاترین ردهبندی اعتبار مالی و در کنار کشورهایی نظیر فنلاند، لوکزامبورگ و هلند قرار دارد.
فرانسه با سقوط یک رتبهای روز جمعه خود، هم اکنون در کنار ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است. «استاندارد اند پورز» اواسط مردادماه سال جاری، با اشاره به نگرانیهای ناشی از کسری بودجه روزافزون دولت آمریکا اعتبار مالی این کشور را یک رتبه کاهش داده بود.
کاهش رتبه اعتبار مالی اتحادیه اروپا از سوی این موسسه در حالی صورت میگیرد که در حال حاضر، این اتحادیه با بحران مالی و مسئله بدهیهای کشورهای عضو دست و پنجه نرم میکند.
به گزارش آسوشیتدپرس، تنزل اعتبار مالی این کشورها میتواند وضعیت فعلی صندوق نجات مالی اروپا را، صندوقی که به منظور نجات کشورهای عضو اتحادیه اروپا از بحران شدید مالی تعبیه شده، با پیچیدگیهایی مواجه کند. فرانسه از اهداکنندگان بزرگ اعتبار به این صندوق به شمار میرود.
از ۵۰۰ شهر ایران، «فقط ۱۵ شهر در برابر زلزله تا حدی مقاوماند»
یک کارشناس باسابقه زلزلهشناسی در ایران با هشدار در مورد زلزلهخیز بودن شدید منطقه البرز و زاگرس گفت که از ۵۰۰ شهر بررسی شده در ایران، «تنها ۱۵ شهر» از لحاظ آسیبپذیری کمخطر هستند و مابقی در برابر زلزله بسیار آسیبپذیرند.
دکتر بهرام عکاشه که از وی به عنوان «پدر زلزلهشناسی ایران» یاد میشود در گفتوگویی با خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، که روز شنبه منتشر شد، گفت: «شهرهای کشور را میتوان از نظر میزان خطر زلزله به چهار دسته شامل خطر خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تقسیم کرد که از حدود ۵۰۰ شهر کشور که لرزهخیزی آنها مطالعه شده، تنها ۱۵ شهر کمخطر هستند و اکثر آنها آسیبپذیری زیادی نسبت به زلزله دارند.»
وی با تأکید بر این که وقوع زمینلرزه در ایران امری کاملا عادی و طبیعی است، «غفلت ۲۰۰ ساله» در ایران در برابر این پدیده را غیرعادی و باعث تعجب دانست و گفت: «باید همیشه گوش به زنگ زلزله باشیم.»
رئیس دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد با اشاره به زلزله اخیر شهر وان در ترکیه اظهار کرد که از آن زمان «منطقه فوقالعاده تحت استرس است» و تصریح کرد که این زمینلرزه متعلق به کوههای زاگرس ایران بود.
آبانماه سال جاری شهر مرزی وان در اثر دو زلزله ۷.۲ و ۵.۷ ریشتری تخریب شد و حدود ۶۵۰ تن تلفات بر جای گذاشت.
آقای عکاشه با اشاره به زمین لرزه ۷.۲ ریشتری وان گفت: «پس از این زلزله بزرگ، منطقه تحت استرس زیادی است که از این انرژی زیاد، بیش از هفت ریشتر در منطقه وان تخلیه شد، اما به این معنا نیست که دیگر در منطقه ما تخلیه نخواهد شد، بلکه نشاندهنده این است که منطقه فوقالعاده تحت استرس و نیروهای تکتونیکی قرار گرفته است.»
وی با اشاره به زلزلهخیز بودن مناطق مختلف ایران و «آسیبپذیری بالای اکثر شهرها و روستاهای کشور» اظهار کرد: «به اعتقاد من تمام روستاهای کشور در مقابل زلزله پنج ریشتری آسیبپذیر هستند و حتی برخی از ساختمانهای شهر تهران هم در زلزله پنج ریشتری فرو میریزند.»
بهرام عکاشه ضمن اظهار این که ترکیه بیش از ایران به مسئله زمینلرزه توجه کرده، تصریح کرد که باید در تمامی شهرهای ایران ستاد بحران شکل بگیرد.
ايران يکی از مناطق زلزلهخيز جهان به شمار میرود و نواحی مختلف آن شاهد زلزلههای شديدی بوده است که برخی از آنها از جمله شهر بم در استان کرمان تلفات زيادی به همراه داشتهاند.
دکتر بهرام عکاشه که از وی به عنوان «پدر زلزلهشناسی ایران» یاد میشود در گفتوگویی با خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، که روز شنبه منتشر شد، گفت: «شهرهای کشور را میتوان از نظر میزان خطر زلزله به چهار دسته شامل خطر خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تقسیم کرد که از حدود ۵۰۰ شهر کشور که لرزهخیزی آنها مطالعه شده، تنها ۱۵ شهر کمخطر هستند و اکثر آنها آسیبپذیری زیادی نسبت به زلزله دارند.»
وی با تأکید بر این که وقوع زمینلرزه در ایران امری کاملا عادی و طبیعی است، «غفلت ۲۰۰ ساله» در ایران در برابر این پدیده را غیرعادی و باعث تعجب دانست و گفت: «باید همیشه گوش به زنگ زلزله باشیم.»
رئیس دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد با اشاره به زلزله اخیر شهر وان در ترکیه اظهار کرد که از آن زمان «منطقه فوقالعاده تحت استرس است» و تصریح کرد که این زمینلرزه متعلق به کوههای زاگرس ایران بود.
آبانماه سال جاری شهر مرزی وان در اثر دو زلزله ۷.۲ و ۵.۷ ریشتری تخریب شد و حدود ۶۵۰ تن تلفات بر جای گذاشت.
آقای عکاشه با اشاره به زمین لرزه ۷.۲ ریشتری وان گفت: «پس از این زلزله بزرگ، منطقه تحت استرس زیادی است که از این انرژی زیاد، بیش از هفت ریشتر در منطقه وان تخلیه شد، اما به این معنا نیست که دیگر در منطقه ما تخلیه نخواهد شد، بلکه نشاندهنده این است که منطقه فوقالعاده تحت استرس و نیروهای تکتونیکی قرار گرفته است.»
وی با اشاره به زلزلهخیز بودن مناطق مختلف ایران و «آسیبپذیری بالای اکثر شهرها و روستاهای کشور» اظهار کرد: «به اعتقاد من تمام روستاهای کشور در مقابل زلزله پنج ریشتری آسیبپذیر هستند و حتی برخی از ساختمانهای شهر تهران هم در زلزله پنج ریشتری فرو میریزند.»
بهرام عکاشه ضمن اظهار این که ترکیه بیش از ایران به مسئله زمینلرزه توجه کرده، تصریح کرد که باید در تمامی شهرهای ایران ستاد بحران شکل بگیرد.
ايران يکی از مناطق زلزلهخيز جهان به شمار میرود و نواحی مختلف آن شاهد زلزلههای شديدی بوده است که برخی از آنها از جمله شهر بم در استان کرمان تلفات زيادی به همراه داشتهاند.
چارهای برای معضل طلاق: خانوادههای برابریطلب
در ایران این فقط قیمت طلا و دلار و نرخ مهریه و محدودیتها علیه زنان نیست که رشد فزایندهای دارد. آمارها نشان میدهد که سرعت رشد طلاق هم دارد به پای طلا میرسد و روزبهروز بر آن افزوده میشود.
ده سال پیش آمارها نشان میداد که رشد طلاق در ایران به ۹٫۶ درصد رسیدهاست و تنها در مدت ده سال این نرخ به ۲۶ درصد افزایش یافتهاست و حتی تنها در شش ماه اول سال ۱۳۹۰ نیز این آمار رشد ۶ درصدی داشته. رشدی که به گفته کارشناسان نشاندهنده بحرانهای اجتماعی است.
ده سال پیش آمارها نشان میداد که رشد طلاق در ایران به ۹٫۶ درصد رسیدهاست و تنها در مدت ده سال این نرخ به ۲۶ درصد افزایش یافتهاست و حتی تنها در شش ماه اول سال ۱۳۹۰ نیز این آمار رشد ۶ درصدی داشته. رشدی که به گفته کارشناسان نشاندهنده بحرانهای اجتماعی است.
صدای دیگر: راه حلی برای معضل طلاق: خانواده های برابرنیره توحیدی (جامعهشناس ساکن آمریکا): اصولا افزایش آمار طلاق همراه است با تحولات اقتصادی، اجتماعی، صنعتی شدن جامعه، شهری شدن جوامع و این تقریبا در همه جوامع اتفاق افتاده و امری طبیعی است. یعنی هرچه جوامع مدرنتر شدند و شهرنشینتر شدند و ساختار خانواده تغییر کرده آمار طلاق هم بالا رفتهاست.
منتهی باید نگاه کرد که طلاق به چه شکلی در جامعه تلقی میشود و چه عوارضی در کنارش وجود دارد. در ایران، ما چون در یک مرحله گذار از یک جامعه سنتی به یک جامعه مدرن صنعتی شهرنشین هستیم و به خصوص با حکومتی که داریم که خیلی از قوانین و سیاستهایش بر تحولات نوین قرن بیست و یکم منطبق نیست، دچار یکسری ناهنجاریهای عجیب و غریب هستیم.
یعنی در این جامعه که تلاش میشود ارزشهای سنتی و خانواده با قوانینی که خانواده را مردمحور میکند و مردسالار میخواهند به شکل سنتیاش نگاه دارد، خب طبعا میخواهد که طلاق را هم تا آنجا که ممکن است کم کند و حتی به زن در یک حد خیلی محدودی حق طلاق دادهاست. با وجود این ما میبینیم که جلوی حرکت چرخ تاریخ را نتوانستند بگیرند.
یعنی در ایران هم مثل بسیاری از کشورهای دیگر آمار طلاق بالا میآید و این به خاطر آن ناهنجاریهایی است که گفتم، به خاطر عدم تناسب قوانین و سیاستها و نبود آموزشها و نبود امکانات برای زنان مجرد و نبود حمایتهای کافی قانونی از زنان آسیبدیده و به خصوص در خانوادههایی که خشونت وجود دارد، احتیاج وجود دارد و ناگزیر به طلاق کشیده میشوند.
در نتیجه ما یک وضع ناهنجاری داریم و میتوانیم بگوییم در جامعه ایران با یک نوع بحران ازدواج مواجه هستیم. یعنی ازدواج کاهش پیدا میکند و طلاق بالا میرود و حتی اگر هم ازدواج وجود دارد در همان یکی دو سال اول ازدواج میبینیم که با بیشترین مشکلات مواجه هستیم.
روند جهانی شدن
مهرداد درویشپور، جامعهشناس ساکن سوئد رشد اجتماعی زنان را نیز از عوامل موثر در رشد آمار طلاق میداند:
مهرداد درویشپور: مهمترین عامل، مربوط به یک نوع تغییر رابطه قدرت در بین زنان و مردان است. در جامعه امروز ایران هنوز میزان اشتغال زنان خیلی پایینتر است و به دلیل ایدئولوژی ضد زن که حکومت مبلغ آن است و در قوانین هم وجود دارد زنان جامعه از قدرت خوبی برخوردار نیستند که بخواهند خواستهای خود را پیش ببرند. با این همه آنچه که حکومت و قوانین معرف آنند و آن چیزی که در متن جامعه میگذرد یکی نیست. متن جامعه متاثر از روند جهانی شدن، متاثر از مهاجرت و نسل جدیدی که شکل گرفته با ارزشهای کاملا متفاوتی سر و کار دارد. در این ارزشها هم فردیت برجسته است و هم نوعی خودآگاهی زنانه. بنابراین بسیاری از زنان، دیگر مثل مادران خود به هر قیمتی به روابط خانوادگی تن نمیدهند.
برعکس اگر ببینند که خواستها و توقعاتشان در زندگی خانوادگی تامین نمیشود، جدایی را در پیش میگیرند و طلاق دیگر آن درجه از مذموم خوانده شدن و مورد نکوهش قرار گرفتن و یا تابو بودنی که در گذشته و برای نسل مادران و پدران ما داشته ندارد و به این ترتیب خیلی از زنان به ویژه زنان جوان که احساس میکنند از زندگی ناخرسندند جدا میشوند و این به رغم ساختار خشن پدرسالاری در جامعه ماست. به گمان من این عامل سوم به یک معنی تعیینکنندهترین عاملی است که این جداییها را باید با آن توضیح داد.
مطابق با یک پژوهش جامعهشناختی در ایران که در نشریات ایران منتشر شده بیشترین طبقه مراجعهکننده به دادگاه خانواده طبقه اجتماعی و اقتصادی متوسط با حدود ۵۰ درصد مراجعه است. علت این موضوع را هم جامعهشناسان اینگونه تفسیر میکنند که در این طبقه، زن هیچگونه احساس ضعف و کمبودی در برابر مرد ندارد. بنا به این گزارش بیشترین علل طلاق در این طبقه مربوط به تفاوتهای فرهنگی بین زن و مرد است و بعد از آن اعتیاد و بدرفتاری و سوءظن در رتبههای بعدی قرار دارد.
«عدم حمایت دولتی زنان مطلقه را به فقر میکشاند»
شادی صدر حقوقدان ساکن لندن طلاق را دارای دو جنبه مثبت و منفی برای زنان ایرانی میداند:
شادی صدر: جنبه مثبتش این است که تعداد زیادی از زنان هستند از زندگی که نمیخواهند به هر دلیل توی آن باقی بمانند بیرون میآیند و از همسرشان جدا میشوند و به هر حال این خواستی بوده که آنها داشتند و میتوانند با استفاده از چارچوبی که طلاق توافقی به آنها میدهد آن را عملی کنند.
ولی جنبه منفیاش برای جامعهای مثل جامعه ایران این است که از طرفی زنانی که طلاق میگیرند از هیچ حمایت دولتی برخوردار نیستند. حتی اگر مسئولیت بزرگ کردن بچهها به عهده آنها باشد نمیتوانند هیچ کمک دولتی بگیرند و اساسا هیچ نوع حمایت دولتی برایشان متصور نیست و بنابراین ما مشاهده میکنیم که در بین زنانی که طلاق میگیرند فقر بیشتر دیده میشود و همینطور افزایش پیدا میکند.
از طرفی در جامعهای مثل جامعه ایران که هنوز زن مطلقه به عنوان یک انسان که از تمامی حقوق برخوردار است دیده نمیشود و صرفا یک نوع ابزار جنسی ممکن است به شمار بیاید که ابزار خوبی برای صیغه شدن یا برای نزدیک شدن به او در روابط جنسی کسانی که در بالادست جامعه قرار دارند باشد و همینطور نگاهی که جامعه نسبت به زنان مطلقه دارد خب طبیعتا افزایش آمار زنانی که طلاق گرفتهاند میتواند این بحرانها را بیشتر کند.
اما در مجموع من فکر میکنم امری مثبت است زیرا از یک طرف به هرحال جامعه باید تغییر کند و بخشی از تغییر جامعه هم این است که وقتی تعداد زنانی که طلاق گرفتند افزایش پیدا کند طبیعتا نگاه جامعه هم به آنها رفتهرفته تغییر خواهد کرد و از شکل یک پدیده خارج خواهد شد و به شکل امری طبیعی پذیرفته خواهد شد. در وهله دوم وقتی تعداد گروه اجتماعی بیشتر شود قاعدتا میتواند حمایتهای دولتی بیشتر را هم طلب کند.
کسانی که از نزدیک شاهد طلاقهای به وقوع پیوسته در خانوادههای متوسط ایرانی هستند معتقدند این بازی برای زنان بازی دو سر باخت است. در شرایطی که زن برای رها شدن از زندگی مشترکش باید بهای مالی و روحی زیادی بپردازد از بخشیدن مهریه تا جنگیدن بر سر حضانت فرزندان اما آن سوی زندگی مشترک نیز جز نابسامانی چیزی در انتظار زن نیست. در جامعهای که حتی اگر درهای خانه پدری بر روی زن و فرزندانش باز باشد باز هم هستند مردانی که به زن به چشم ضعیفه مطلقهای نگاه میکنند که حالا لابد میتواند تن به متعه و صیغه و هزار خواسته دیگر آنها بدهد.
مهرداد درویشپور به راه سومی چشم دوختهاست:
«آنچه که میتوانست مثبت باشد پدیده دیگری است... زنان اگر از موقعیت و اقتدار کافی برخوردار بودند و اگر مردان از سطحی از آگاهی فرهنگی و طرز تلقی برابریطلبی برخوردار بودند بیتردید ما شاهد شکلگیری پدیدههایی به نام خانوادههای برابریطلب میبودیم که آن موقع این رقمهای جدایی به شدت کاهش پیدا میکرد و یک خانواده برابرطلب و باثبات ایجاد میشد.
اما مشکل این جاست که خانوادهها عمدتا خانوادههایی هستند عمدتا سخت خشن و پدرسالار و در عین حال زنان دیگر حاضر نیستند نظیر گذشته تمکین کنند بنابراین با نوعی بیثباتی در خانوادهها روبهرو هستیم. از منظر اجتماعی طبیعتا آنچه که میتوانست نشانه سلامت جامعه باشد گسترش روابط برابریطلبانه است نه این که دولت و جامعه آنچنان از مردان پشتیبانی کند که زنان جانشان به لبشان برسد و از سر ناچاری جدا شوند در حالی که میدانند این جدایی عواقب بسیار سنگینی برایشان در بر خواهد داشت.»
آخرین اخبار رسیده از ایران حکایت دارد که روزانه ۵۰۰ طلاق توافقی در دادگاههای خانواده در تهران ثبت میشود.
منتهی باید نگاه کرد که طلاق به چه شکلی در جامعه تلقی میشود و چه عوارضی در کنارش وجود دارد. در ایران، ما چون در یک مرحله گذار از یک جامعه سنتی به یک جامعه مدرن صنعتی شهرنشین هستیم و به خصوص با حکومتی که داریم که خیلی از قوانین و سیاستهایش بر تحولات نوین قرن بیست و یکم منطبق نیست، دچار یکسری ناهنجاریهای عجیب و غریب هستیم.
یعنی در این جامعه که تلاش میشود ارزشهای سنتی و خانواده با قوانینی که خانواده را مردمحور میکند و مردسالار میخواهند به شکل سنتیاش نگاه دارد، خب طبعا میخواهد که طلاق را هم تا آنجا که ممکن است کم کند و حتی به زن در یک حد خیلی محدودی حق طلاق دادهاست. با وجود این ما میبینیم که جلوی حرکت چرخ تاریخ را نتوانستند بگیرند.
یعنی در ایران هم مثل بسیاری از کشورهای دیگر آمار طلاق بالا میآید و این به خاطر آن ناهنجاریهایی است که گفتم، به خاطر عدم تناسب قوانین و سیاستها و نبود آموزشها و نبود امکانات برای زنان مجرد و نبود حمایتهای کافی قانونی از زنان آسیبدیده و به خصوص در خانوادههایی که خشونت وجود دارد، احتیاج وجود دارد و ناگزیر به طلاق کشیده میشوند.
در نتیجه ما یک وضع ناهنجاری داریم و میتوانیم بگوییم در جامعه ایران با یک نوع بحران ازدواج مواجه هستیم. یعنی ازدواج کاهش پیدا میکند و طلاق بالا میرود و حتی اگر هم ازدواج وجود دارد در همان یکی دو سال اول ازدواج میبینیم که با بیشترین مشکلات مواجه هستیم.
روند جهانی شدن
مهرداد درویشپور، جامعهشناس ساکن سوئد رشد اجتماعی زنان را نیز از عوامل موثر در رشد آمار طلاق میداند:
مهرداد درویشپور: مهمترین عامل، مربوط به یک نوع تغییر رابطه قدرت در بین زنان و مردان است. در جامعه امروز ایران هنوز میزان اشتغال زنان خیلی پایینتر است و به دلیل ایدئولوژی ضد زن که حکومت مبلغ آن است و در قوانین هم وجود دارد زنان جامعه از قدرت خوبی برخوردار نیستند که بخواهند خواستهای خود را پیش ببرند. با این همه آنچه که حکومت و قوانین معرف آنند و آن چیزی که در متن جامعه میگذرد یکی نیست. متن جامعه متاثر از روند جهانی شدن، متاثر از مهاجرت و نسل جدیدی که شکل گرفته با ارزشهای کاملا متفاوتی سر و کار دارد. در این ارزشها هم فردیت برجسته است و هم نوعی خودآگاهی زنانه. بنابراین بسیاری از زنان، دیگر مثل مادران خود به هر قیمتی به روابط خانوادگی تن نمیدهند.
برعکس اگر ببینند که خواستها و توقعاتشان در زندگی خانوادگی تامین نمیشود، جدایی را در پیش میگیرند و طلاق دیگر آن درجه از مذموم خوانده شدن و مورد نکوهش قرار گرفتن و یا تابو بودنی که در گذشته و برای نسل مادران و پدران ما داشته ندارد و به این ترتیب خیلی از زنان به ویژه زنان جوان که احساس میکنند از زندگی ناخرسندند جدا میشوند و این به رغم ساختار خشن پدرسالاری در جامعه ماست. به گمان من این عامل سوم به یک معنی تعیینکنندهترین عاملی است که این جداییها را باید با آن توضیح داد.
مطابق با یک پژوهش جامعهشناختی در ایران که در نشریات ایران منتشر شده بیشترین طبقه مراجعهکننده به دادگاه خانواده طبقه اجتماعی و اقتصادی متوسط با حدود ۵۰ درصد مراجعه است. علت این موضوع را هم جامعهشناسان اینگونه تفسیر میکنند که در این طبقه، زن هیچگونه احساس ضعف و کمبودی در برابر مرد ندارد. بنا به این گزارش بیشترین علل طلاق در این طبقه مربوط به تفاوتهای فرهنگی بین زن و مرد است و بعد از آن اعتیاد و بدرفتاری و سوءظن در رتبههای بعدی قرار دارد.
«عدم حمایت دولتی زنان مطلقه را به فقر میکشاند»
شادی صدر حقوقدان ساکن لندن طلاق را دارای دو جنبه مثبت و منفی برای زنان ایرانی میداند:
شادی صدر: جنبه مثبتش این است که تعداد زیادی از زنان هستند از زندگی که نمیخواهند به هر دلیل توی آن باقی بمانند بیرون میآیند و از همسرشان جدا میشوند و به هر حال این خواستی بوده که آنها داشتند و میتوانند با استفاده از چارچوبی که طلاق توافقی به آنها میدهد آن را عملی کنند.
ولی جنبه منفیاش برای جامعهای مثل جامعه ایران این است که از طرفی زنانی که طلاق میگیرند از هیچ حمایت دولتی برخوردار نیستند. حتی اگر مسئولیت بزرگ کردن بچهها به عهده آنها باشد نمیتوانند هیچ کمک دولتی بگیرند و اساسا هیچ نوع حمایت دولتی برایشان متصور نیست و بنابراین ما مشاهده میکنیم که در بین زنانی که طلاق میگیرند فقر بیشتر دیده میشود و همینطور افزایش پیدا میکند.
از طرفی در جامعهای مثل جامعه ایران که هنوز زن مطلقه به عنوان یک انسان که از تمامی حقوق برخوردار است دیده نمیشود و صرفا یک نوع ابزار جنسی ممکن است به شمار بیاید که ابزار خوبی برای صیغه شدن یا برای نزدیک شدن به او در روابط جنسی کسانی که در بالادست جامعه قرار دارند باشد و همینطور نگاهی که جامعه نسبت به زنان مطلقه دارد خب طبیعتا افزایش آمار زنانی که طلاق گرفتهاند میتواند این بحرانها را بیشتر کند.
اما در مجموع من فکر میکنم امری مثبت است زیرا از یک طرف به هرحال جامعه باید تغییر کند و بخشی از تغییر جامعه هم این است که وقتی تعداد زنانی که طلاق گرفتند افزایش پیدا کند طبیعتا نگاه جامعه هم به آنها رفتهرفته تغییر خواهد کرد و از شکل یک پدیده خارج خواهد شد و به شکل امری طبیعی پذیرفته خواهد شد. در وهله دوم وقتی تعداد گروه اجتماعی بیشتر شود قاعدتا میتواند حمایتهای دولتی بیشتر را هم طلب کند.
کسانی که از نزدیک شاهد طلاقهای به وقوع پیوسته در خانوادههای متوسط ایرانی هستند معتقدند این بازی برای زنان بازی دو سر باخت است. در شرایطی که زن برای رها شدن از زندگی مشترکش باید بهای مالی و روحی زیادی بپردازد از بخشیدن مهریه تا جنگیدن بر سر حضانت فرزندان اما آن سوی زندگی مشترک نیز جز نابسامانی چیزی در انتظار زن نیست. در جامعهای که حتی اگر درهای خانه پدری بر روی زن و فرزندانش باز باشد باز هم هستند مردانی که به زن به چشم ضعیفه مطلقهای نگاه میکنند که حالا لابد میتواند تن به متعه و صیغه و هزار خواسته دیگر آنها بدهد.
مهرداد درویشپور به راه سومی چشم دوختهاست:
«آنچه که میتوانست مثبت باشد پدیده دیگری است... زنان اگر از موقعیت و اقتدار کافی برخوردار بودند و اگر مردان از سطحی از آگاهی فرهنگی و طرز تلقی برابریطلبی برخوردار بودند بیتردید ما شاهد شکلگیری پدیدههایی به نام خانوادههای برابریطلب میبودیم که آن موقع این رقمهای جدایی به شدت کاهش پیدا میکرد و یک خانواده برابرطلب و باثبات ایجاد میشد.
اما مشکل این جاست که خانوادهها عمدتا خانوادههایی هستند عمدتا سخت خشن و پدرسالار و در عین حال زنان دیگر حاضر نیستند نظیر گذشته تمکین کنند بنابراین با نوعی بیثباتی در خانوادهها روبهرو هستیم. از منظر اجتماعی طبیعتا آنچه که میتوانست نشانه سلامت جامعه باشد گسترش روابط برابریطلبانه است نه این که دولت و جامعه آنچنان از مردان پشتیبانی کند که زنان جانشان به لبشان برسد و از سر ناچاری جدا شوند در حالی که میدانند این جدایی عواقب بسیار سنگینی برایشان در بر خواهد داشت.»
آخرین اخبار رسیده از ایران حکایت دارد که روزانه ۵۰۰ طلاق توافقی در دادگاههای خانواده در تهران ثبت میشود.
کاهش اعتبار مالی ۹ کشور اروپایی
شامگاه جمعه (۱۳ ژانویه/۲۳ دی) خبر کاهش اعتبار مالی فرانسه و هشت کشور دیگر اتحادیهی اروپا توسط موسسهی اعتبارسنجی "استاندارد اند پورز" به روند مبارزه با بحران بدهیها در اروپا ضربهای دیگر وارد کرد.
فرانسه و اتریش که دارای بالاترین رتبهی اعتبار مالی (AAA) بودند، با کاهش اعتبار روبرو شدند و به رتبهی AA+ تنزل کردند. اعتبار مالی ایتالیا و اسپانیا نیز کاهش یافت، ولی آلمان دیگر قدرت اقتصادی بزرگ اروپا از این موج در امان ماند.
اعتبار مالی ایتالیا از رتبهی A به دو رتبه پایینتر یعنی BBB+ کاهش یافت و اسپانیا نیز که از رتبهی مالی AA- برخوردار بود به رتبهی A تنزل یافت. کشورهای پرتغال و قبرس نیز هر یک با دو رتبه تنزل اعتبار مالی روبرو شدند. دیگر کشورهایی که با کاهش اعتبار مالی روبرو شدند، مالت، اسلواکی و اسلوونی هستند.
موسسهی اعتبارسنجی یاد شده در استدلال برای این اقدام خود خاطرنشان ساخته است که ابتکارات سیاسی هفتههای گذشته برای مقابله با فشار پایدار و منظم در حوزهی مالی یورو کافی نبوده است. این موسسه در ماه دسامبر به پانزده کشور اروپایی هشدار داده بود که اگر اقدامات عاجلی در مبارزه با بحران بدهیها انجام ندهند، با کاهش اعتبار روبرو خواهند شد.
فرانسه و اتریش که دارای بالاترین رتبهی اعتبار مالی (AAA) بودند، با کاهش اعتبار روبرو شدند و به رتبهی AA+ تنزل کردند. اعتبار مالی ایتالیا و اسپانیا نیز کاهش یافت، ولی آلمان دیگر قدرت اقتصادی بزرگ اروپا از این موج در امان ماند.
اعتبار مالی ایتالیا از رتبهی A به دو رتبه پایینتر یعنی BBB+ کاهش یافت و اسپانیا نیز که از رتبهی مالی AA- برخوردار بود به رتبهی A تنزل یافت. کشورهای پرتغال و قبرس نیز هر یک با دو رتبه تنزل اعتبار مالی روبرو شدند. دیگر کشورهایی که با کاهش اعتبار مالی روبرو شدند، مالت، اسلواکی و اسلوونی هستند.
موسسهی اعتبارسنجی یاد شده در استدلال برای این اقدام خود خاطرنشان ساخته است که ابتکارات سیاسی هفتههای گذشته برای مقابله با فشار پایدار و منظم در حوزهی مالی یورو کافی نبوده است. این موسسه در ماه دسامبر به پانزده کشور اروپایی هشدار داده بود که اگر اقدامات عاجلی در مبارزه با بحران بدهیها انجام ندهند، با کاهش اعتبار روبرو خواهند شد.
واکنش مقامات اروپایی
فرانسوا بارو، وزیر دارایی فرانسه، پس از انتشار این خبر در تلویزیون فرانسه گفت، از دست دادن عالیترین رتبهی اعتبار مالی برای فرانسه فاجعه نیست و فرانسه همچنان از اعتبار مالی محکمی برخوردار است.
وی افزود، ایالات متحدهی آمریکا که بزرگترین اقتصاد ملی جهان است نیز تابستان گذشته با کاهش اعتبار مالی روبرو شد؛ باید این تناسب را در نظر گرفت، آرام بود و مردم فرانسه را مضطرب نساخت.
اولی رن، کمیسر امور پولی اتحادیهی اروپا، از تصمیم موسسهی اعتبارسنجی یادشده ابراز تاسف کرد و آن را «غیرقابل پذیرش» خواند. ژان کلود یونکر، رئیس گروه اروپا، نیز گفت که کشورهای حوزهی مالی یورو اقدامات گستردهای برای آرام کردن بازارهای مالی انجام دادهاند.
روز جمعه پیش از انتشار نتایج اعتبارسنجیهای تازهی موسسهی "استاندارد اند پورز"، شایعاتی مبنی بر کاهش اعتبار شماری از کشورهای اروپایی، باعث کاهش ارزش سهام بورس در بازارها شده و این بازارها را تا حدودی متلاطم کرده بود.
هشداری به ژاپن
ژاپن نیز تصمیم برای کاهش اعتبار مالی ۹ کشور اروپایی را هشداری به خود تلقی میکند. یوشیهیکو نودا، نخست وزیر این کشور، روز شنبه در یک گفتوگوی تلویزیونی اعلام کرد که با توجه به وضعیت بحران بدهیها در اروپا، ژاپن نیز باید صرفهجویی در پیش گیرد تا بتواند بدهیهای خود را مهار کند.
کاهش اعتبار مالی ۹ کشور اروپایی میتواند هزینههای اعتبار مالی به این کشورها را افزایش دهد. اعتباردهندگان میتوانند ضمانتهای مالی بیشتری مطالبه کنند تا از این طریق از ریسک برای وامهای خود جلوگیری کنند.
به گفتهی کارشناسان اقتصادی، کاهش اعتبار مالی فرانسه میتواند حفرهای در صندوق اعتباری نجات کشورهای اروپا از ورشکستگی ایجاد کند. سهم فرانسه در ایجاد این صندوق ۱۶۰ میلیارد یوروست. بدون این سهم، برنامهی کمک برای نجات کشورهای اروپایی از ورشکستگی مالی به ۳۰۰ میلیارد یورو کاهش مییابد.
شماری دیگر از ناظران اقتصادی، کاهش اعتبار مالی کشورهای اروپایی را چندان دراماتیک نمیدانند. یاکوب فونک کرکگارد از انستیتوی بینالمللی اقتصاد پترسون معتقد است که این اقدام چند روزی باعث عنوانهای خبری بد در روزنامهها میشود، ولی دوباره به سرعت فراموش خواهد شد.