۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

مهمترین خبرهای روز شنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

کودکان را آزاد بگذارید - به بهانه طرح حجاب و عفاف برای مهد کودک ها

طراح: رز بخشی

 

دولت آمریکا ایران را متهم به ارسال سلاح به سوریه کرد

سران آمریکا و ترکیه بر مواضعی مشترک در قبال رژیم سوریه تاکید می‌کنند

مقامات دولتی آمریکا اعلام کردند که ایران با ارسال تسلیحات به سوریه از رژیم بشار اسد حمایت می‌کند. اوباما و اردوغان در گفت‌وگویی تلفنی ضمن پشتیبانی از خواسته‌های مردم سوریه، خشونت رژیم اسد علیه معترضان را محکوم کردند.

دولت آمریکا بار دیگر ایران را متهم کرد که با ارسال تسلیحات به سوریه از رژیم بشار اسد پشتیبانی می‌کند. محافل دولتی آمریکا برای اثبات ادعای خود به آخرین سفر سردار قاسم سلیمانی، یکی از فرماندهان سپاه پاسداران، به سوریه اشاره می‌کنند.
خبرگزاری فرانسه به نقل از مسئولان ارشد آمریکایی گزارش می‌دهد که سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس، که شاخه برون مرزی سپاه پاسداران به شمار می‌آید، با مهمترین مقامات رژیم سوریه از جمله شخص بشار اسد در دمشق گفت‌وگو داشته است. آمریکا پیشتر نیز ایران را به مشارکت در سرکوب معترضان سوری متهم کرده بود. گروه‌های اپوزیسیون در سوریه نیز تا کنون بارها از حمایت‌های ایران از رژیم اسد انتقاد کرده‌اند.
اعتراضات و نا‌‌‌آرامی‌ها در سوریه از ماه مارس ۲۰۱۱ آغاز شد. رژیم سوریه برای مقابله با مخالفت‌های فزاینده و تظاهرات معترضان به سرکوب دست زد. سازمان ملل متحد کشته شدن دست‌کم ۵ هزار شهروند غیرنظامی سوری را تا کنون تایید کرده است. اعزام ناظران اتحادیه عرب برای جلوگیری از اعمال خشونت دولتی علیه معترضان نیز تا بحال بی‌نتیجه بوده است.
سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس آمریکا و کشورهای اروپایی که در حال حاضر بر سر برنامه اتمی با جمهوری اسلامی مناقشه دارند، ایران را همچنین به ماجراجویی نظامی در منطقه متهم می‌کنند. تهدید مقامات ایرانی مبنی بر بستن تنگه هرمز و ارسال کمک‌های نظامی به گروه‌های تروریستی نظیر حزب‌الله و حماس و همچنین حمایت همه‌جانبه دولت جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد در سوریه از مواردی است که نگرانی‌های غرب را برانگیخته است.
سرپوش نهادن بر اختلافات ایران و ترکیه درباره اوضاع سوریه
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، در سفر اخیر خود به ترکیه صریحاَ اعلام کرد که «موضع جمهوری اسلامی نسبت به سوریه متفاوت از اتفاقات مصر، تونس و لیبی است». لاریجانی گفت: «ایران در ابتدا در کنار مردم تونس، مصر، لیبی و بحرین قرار داشت و ما فکر می‌کنیم که حق مردم منطقه است که به سرنوشت خود مسلط باشند. و ترکیه از این نظر با ما همفکر است و ما موضع رهبران ترکیه را ستایش می‌کنیم.»
این سخنان در حالی ابراز می‌شود که ایران و ترکیه در قبال رژیم اسد مواضعی کاملاَ متفاوت دارند. رهبران ترکیه بارها از بشار اسد خواسته‌اند به سرکوب مردم پایان دهد و از قدرت کناره‌گیری کند، در حالی‌که لاریجانی در نشست ‌خبری خود در آنکارا مدعی شد که «در مورد سوریه مسائل متفاوتی وجود دارد. از جمله آنکه یک اراده‌ای قوی برای اینکه جهت مقاومت را تغییر دهد، وجود دارد. آمریکا و غربی‌ها به دنبال این امر هستند که به مقاومت لطمه وارد کنند».
تصویری از آخرین تظاهرات مردم سوریه (۱۳ ژانویه) علیه رژیم اسد در نزدیکی دمشقمقامات امنیتی ترکیه در روزهای گذشته برای چندمین بار متوالی موفق به کشف قاچاق تسلیحات ایرانی به سوریه شدند. ترکیه اعلام کرده است از ارسال هرگونه سلاح به رژیم اسد جلوگیری خواهد کرد.
گفت‌وگوی تلفنی سران آمریکا و ترکیه
به گفته کاخ سفید باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، در روز جمعه (۱۳ ژانویه/۲۳ دی) در یک تماس تلفنی با رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه، درباره اوضاع سوریه گفت‌وگو داشته است. سران هر دو کشور بر "پشتیبانی خود از خواست مردم سوریه برای دستیابی به دمکراسی" تاکید کرده‌اند.
در بیانیه‌ای که به همین منظور در کاخ سفید منتشر شد، آمده است که ترکیه و آمریکا "سرکوب مردم توسط رژیم اسد را به شدت محکوم" می‌کنند. سران آمریکا و ترکیه خواست مردم سوریه را "مشروع" خواندند. اوباما و اردوغان همچنین درباره اوضاع خاورمیانه و شمال آفریقا تبادل نظر داشته‌اند.





سحام نیوز: کمپین سفارت سبز در بیانیه ای جمهوری اسلامی ایران را متهم به ترور مصطفی احمدی روشن معاون بازرگانی سایت اتمی نطنز کرد و تاکید کرد که این داشمند هسته ای، مخالف ادامه فعالیت اتمی ایران به شکل فعلی آن بود.
کمپین سفارت سبز را گروهی از دیپلمات های ایرانی جدا شده از نظام جمهوری اسلامی تشکیل داده اند.
مصطفی احمدی روشن معاون بازرگانی سایت اتمی نطنز صبح روز چهارشنبه ۱۱-۱-۲۰۱۲ بر اثر انفجار بمب مغناطیسی چسبانده شده به خودروش در تهران ترور شد. تهران اسرائیل را متهم به ترور احمدی روشن کرده است.
کمپین سفارت سبز در بیانیه ای که پنجشنبه ۱۲-۱-۲۰۱۱ منتشر کرده، خاطر نشان کرده است: ” گزارش و اطلاعات واصله به کمپین، مستند به اسناد مثبته از حادثه ترور معاون بازرگانی تاسیسات هسته ای نطنز، حاکی است که زنده یاد مصطفی احمدی روشن ، منتقد ادامه برنامه هسته ای رژیم بشکل فعلی و به قیمت فقر عمومی ، تورم و گرانی، تحریم و تحمیل جنگی دیگر به ملت ایران بود.”
در ادامه بیانیه آمده است که احمدی روشن مخالف “خرید مواد اولیه کلوخه اورانیوم خام از آفریقا، آمریکای لاتین و جنوبی با قیمت های چند برابر بازار و دادن امتیازات غیر اصولی و باج دهی به دولتمردان ونزوئلا جهت انتقال این مواد بطور محرمانه به ایران و کره شمالی را مخالف منافع ملی ایران نام می برده و اخیرا با تاکید به سرمایه گذاری این قبیل اقدامات در داخل اعم از کشف و استخراج کلوخه مزبور در ایران، مستندات مخالفت خود را نیز بشکل پیشنهاد بطور کتبی و با توجه به آمار و ارقام مستدل به فریدون عباسی دوانی رئیس فعلی سازمان انرژی هسته ای گزارش نموده بود.”
این بیانیه با اشاره به سخنان اخیر آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در شبیه دانستن وضعیت فعلی ایران به صدر اسلام و دوران اولیه انقلاب، اهداف ترور دانشمند اتمی را اینچنین برشمرده است: “-ترور معاون بازرگانی تأسیسات هسته ای نطنز توسط رژیم پروژه اتمی جمهوری اسلامی را به عقب و یا تأخیر نمی اندازد،اما ازین ترور رژیم بهره مند می گردد و دول غربی آنرا محکوم می کنند. رژیم با ایجاد جو رعب و وحشت در داخل و متهم کردن آمریکا و اسرائیل به ارتکاب این ترور، نیروهای خود را متحد نموده و آنها را وادار به گرم کردن تنور انتخابات برای مجلسی یک دست و یک پارچه می نماید. با مظلوم نمایی در آستانه مذلکرات پنج به علاوه یک سعی می کند،اجماع جهانی بر تحریم بیشتر علیه خود را تعدیل نماید. محکوم کردن نهاد بین المللی آژانس انرژی اتمی در دست داشتن این ترور بمنظور این بوده است که بهانه لازم را برای ممانعت از ملاقات متخصصین این آژانس با اشخاص و نیز بازدید مکان های سرّی را به دست آورد.”
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، آژانس بین المللی انرژی اتمی را متهم به قرار دادن اطلاعات محرمانه فعالیت های اتمی ایران به دشمنان این کشور کرده است.
این بیانیه در ادامه با برشمردن اهداف این ترور نوشته است: “انحراف اذهان گزارشگران اتحادیه عرب از آزادیخواهان سوریه و مظلوم نمایی بشار اسد که رژیمش مورد تهاجم تروریستی افراطیون اسلامی قرار گرفته است. همزمانی عملیات تروریستی اخیر در عراق با مانور رژیم در تنگه هرمز در راستای انحراف افکار عمومی از هدف اصلی ،یعنی انفجار لوله های نفت عراق بمنظور ایجاد بحران انرژی در جهان در صورت تحریم نفتی رژیم بوده است.”




نوری زاد خطاب به آیت الله خامنه ای: بیا و از مردم و از تاریخ عذر بخواه!

نامه هجدهم نوری زاد به رهبر جمهوری اسلامی
سحام نیوز: هجدهمین نامه محمد نوریزاد به رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد.
آقای نوریزاد که با اعلام فراخوانی نهضت نامه نگاری انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی را آغاز کرده است، در هجدهمین نامه خود به آیت الله خامنه ای فراخوان تازه ای داده و خواستار شکایت عمومی از رهبر جمهوری اسلامی شده است. نوریزاد در این نامه ضمن اشاره به روایت تاریخی شکایت یک شخص یهودی از علی ابن ابیطالب (ع) و حضور امام علی در محکمه می نویسد: “ازهمه ی اقشارجامعه، ازنام آشنایان تا گمنامان، از نمایندگان ادوار مختلف مجلس، از قاضیان سابق و اکنون، از دولتمردان و کارشناسان، از دانشگاهیان، از دانشمندان و فرهیختگان و اندیشمندان و روحانیان، از مهاجران و درخانه ماندگان، از نویسندگان و هنرمندان، از فرهنگیان و نظامیان، از زندانیان و خانواده های آنان، ازصنوف سیاسی وحتی صنوف صنعتی و بازرگانی، از دختران وپسران جوان، بویژه از بانوان، چه درداخل و چه خارج، از آنانی که به هردلیل جلای وطن کرده اند و درحسرت بازگشت به میهن خود می سوزند، وحتی از روستاییان بی نشان، تقاضا می کنم دست به قلم ببرند و نامه هایی شکوه گون به دستگاه قضایی کشورمان بنویسند و شکایت های مصلحانه ی خود را از جناب شما مطرح کنند. البته بی آنکه قلم خود را به الفاظ ناشایست بیالایند.
نوریزاد همچنین در بخش دیگری از این نامه خواستار تعویق برگزاری انتخابات مجلس شده و می نویسد، شاید انتشار این نامه، و سیل نامه هایی که بعد ازاین به سمت خانه ی شما روی خواهد آورد، جناب شما را برآن متمایل کند که زمان انتخابات را به فرصتی دیگرموکول فرمایید. معمولاً برگزاری انتخابات در یک کشور به شرایطی چند محتاج است که نخستین آن، وضعیت منطقی و متعادل جامعه است. متأسفانه این روزها روند اوضاع درکشورما متعادل نیست. شمّ درست رهبری شما اتفاقاً همین روزها باید بکار افتد.
نوریزاد اضافه کرده است که “ما صدای غلغل هزار حادثه را از درون این جامعه می شنویم. ظهور این همه بحران داخلی و بین المللی، و رواج و گسترش این همه فضای امنیتی برای محدود کردن معترضان و منتقدان، و حتمی شدن این همه انشقاق میان مردم، و پرهیز معترضان ازشرکت در انتخابات، نشان دهنده ی اوضاع نامتعارف در کلیت کشوراست.”
آقای نوریزاد در بخش دیگری از این نامه با انتقاد از شبیه سازی های تاریخی آقای خامنه ای و مقایسه خود با پیامبر اسلام و امام علی می نویسد: “مگراین خود شما نبوده و نیستید که مخالفان سیاسی خود را به چونیِ سرنوشت طلحه و زبیر انذارمی دهید؟ طوری که شنونده ی سخنان شما بلافاصله می داند: کسی که مخاطبان خود را به گسستِ تاریخیِ طلحه و زبیراشارت می دهد، غیرمستقیم به علی بودن خود بشارت می دهد. درتازه ترین گویشِ اینچنینی خود، دردیدار با حامیانِ قمیِ خود به وضعیت فعلی ایران اشاره فرمودید. که: وضعیت فعلی ایران، همسنگ بدر و خیبراست. این یعنی: جایگاه شما همان جایگاه پیامبراست و وضع مخالفین شما همان وضع کفارقریش و یهودیان مدینه. این ترادفِ بی دلیل و بدون پشتوانه، گرچه در بزنگاههای نیاز، مردمان عوام را به جانبداری ازما و شما بسیج کرده اما دربسیاری از مواقع، به دشواری کارما نیزانجامیده است. رازاین دشواری را درهمین نامه با شما خواهم گفت. اما چرانگویم: ایکاش شما همچنان یک طلبه ی جویای حق باقی می ماندید وبا خطابه های شورانگیز خود به همه ی ما راه می نمودید و هرگز به جایگاهی که سرشاراز رسالت و مسئولیت است دخول نمی کردید. بنا به تکرار همان علی علی ها، و عوام وخواص ها، و خوارج گویی ها، اکنون شما چه بخواهید و چه نخواهید، هرقدم تان با قدم های علی و اولاد علی مقایسه می شود، و دستگاههای این نظام اسلامی نیز با: آنچه که پیامبرو امامان می گفتند و سفارش می فرمودند.”
به گزارش وبسایت رسمی محمد نوریزاد، متن کامل نامه هجدهم به این شرح است:
سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران
من این نامه را برای جناب شما سه چهار ماه پیش، درست فردای همان روزی نوشته ام که برادرانِ سپاهی به خانه ی روستایی و پدری من هجوم آوردند و بساط فیلمسازی مرا بار کردند و بردند تا به گمان خود اجازه ندهند من ازوحشت سرای اطلاعات وسپاه برای شما فیلم بسازم و شما را ازچند وچون رفتار هیولا گونشان با متهمان آگاه کنم.
اما اکنون، بنا بر انتشار آن دارم. به این دلیل که انتشار این نامه، آنهم درست بیخ گوش انتخابات مجلس، نه یک حرکت مغرضانه و ناجوانمردانه، که عین درستی و فرصت سنجیِ مشفقانه است. شاید انتشار این نامه، و سیل نامه هایی که بعد ازاین به سمت خانه ی شما روی خواهد آورد، جناب شما را برآن متمایل کند که زمان انتخابات را به فرصتی دیگرموکول فرمایید. معمولاً برگزاری انتخابات در یک کشور به شرایطی چند محتاج است که نخستینِ آن، وضعیت منطقی و متعادل جامعه است. متأسفانه این روزها روند اوضاع درکشورما متعادل نیست. شمّ درست رهبریِ شما اتفاقاً همین روزها باید بکار افتد.
ما صدای غلغل هزار حادثه را از درون این جامعه می شنویم. ظهور این همه بحران داخلی و بین المللی، و رواج و گسترش این همه فضای امنیتی برای محدود کردن معترضان و منتقدان، و حتمی شدن این همه انشقاق میان مردم، و پرهیز معترضان ازشرکت در انتخابات، نشان دهنده ی اوضاع نامتعارف در کلیت کشوراست. اطمینان دارم انتشار سیل آسای نامه هایی که بلافاصله بعد از انتشار این نامه شما را مخاطب خود قرار خواهند داد، علاوه بر ترغیب جناب شما برای به تعویق انداختن زمان انتخابات، ما و شما را به گردونه ای از آزمونهای اعتقادی مان نیز درمی اندازد تا بداینم رفتار ما تا کجا با آنچه که پیوسته شعارش را می دهیم، تناسب دارد.
پیش ازآوردن اصل نامه اجازه بدهید به یک خطای خودمانی اشاره کنم. این خطا، هم توسط ما که مخاطبان آرام و شنوای شما بوده ایم، هم توسط شما که مبدعِ تلفیقِ تاریخیِ اندیشه های خود بوده اید، درمیان ما رواج یافته است. منتها دربرآمدنِ این خطا، شاید آن کسی که بیش ازهمه ی مردم ایران سهم و نقش داشته، خودِ شما باشید.
بدون لکنت بگویم: این شما بوده وهستید که دراین سالهای رهبری، مرتب از ” عوام و خواص ” فرموده اید، وازفتنه ها و توطئه ها و خروج مخالفان از گردونه ی اطاعت ازعلی(ع). این شما بوده و هستید که به تناسب روحِ سخن، ازعبرت های عاشورا سند آورده اید. نیزبه تأسی از جناب شما، این هواداران و امامان جمعه ی شما بوده و هستند که مرتب به سرنوشت خوارج اشاره می فرمایند، و معترضان را با آنان یکی، و شما را با علی (ع) مترادف می دانند. مگراین خود شما نبوده و نیستید که مخالفان سیاسی خود را به چونیِ سرنوشت طلحه و زبیر انذارمی دهید؟ طوری که شنونده ی سخنان شما بلافاصله می داند: کسی که مخاطبان خود را به گسستِ تاریخیِ طلحه و زبیراشارت می دهد، غیرمستقیم به علی بودن خود بشارت می دهد.
درتازه ترین گویشِ اینچنینی خود، دردیدار با حامیانِ قمیِ خود به وضعیت فعلی ایران اشاره فرمودید. که: وضعیت فعلی ایران، همسنگ بدر و خیبراست. این یعنی: جایگاه شما همان جایگاه پیامبراست و وضع مخالفین شما همان وضع کفارقریش و یهودیان مدینه.
این ترادفِ بی دلیل و بدون پشتوانه، گرچه در بزنگاههای نیاز، مردمان عوام را به جانبداری ازما و شما بسیج کرده اما دربسیاری از مواقع، به دشواری کارما نیزانجامیده است. رازاین دشواری را درهمین نامه با شما خواهم گفت. اما چرانگویم: ایکاش شما همچنان یک طلبه ی جویای حق باقی می ماندید وبا خطابه های شورانگیز خود به همه ی ما راه می نمودید و هرگز به جایگاهی که سرشاراز رسالت و مسئولیت است دخول نمی کردید. بنا به تکرار همان علی علی ها، و عوام وخواص ها، و خوارج گویی ها، اکنون شما چه بخواهید و چه نخواهید، هرقدم تان با قدم های علی و اولاد علی مقایسه می شود، و دستگاههای این نظام اسلامی نیز با: آنچه که پیامبرو امامان می گفتند و سفارش می فرمودند.
مردم در مواجهه با هرفلاکتی که مثلاً در دستگاه قضاییِ ما دست به دست می شود، و آسیب های آشکاری که در دولت و مجلس وهرکجا به جان جامعه می نشیند، بلافاصله شما را درجایگاه متولی ومقصر اصلی می نشانند و از شما انتظار پاسخگویی و پوزش خواهی – همانند علی(ع) – دارند. این که: حالا که شما خودت را علی می دانی و مابقی را کوفی، بفرما، این شما و این فاجعه ای به اسم تحقیرو غارت و عقب ماندگی. این شما و این رواج بی ادبی، و رواج دزدی درمیان حامیان شما. بیا و مثل علی پاسخ بگو باش و همانند او از مردم و از تاریخ عذر بخواه!
واما اصل نامه:
” من یهودی تو علی”
سلام به رهبرگرامی،
درعالم خیال، هم شما برقله ی بلندِ برتری بنشینید، وهم من بنا به دلایلی که خواهم آورد، خفیف وخوار می شوم. حُسنِ عالم خیال دراین است که هم ما هم شما می توانیم درهرکجا قرار گیریم و به قالب هرکس فرو شویم. اگر موافق باشید، من و شما با هم به دوردست های ایمانیِ خویش سفر می کنیم. و مردمان امروزِ ایران و جهان را به تماشای این سفر خیالین فرا می خوانیم.
با پوزش از یهودیان شریف سرزمینمان ایران، بنا را براین بگذاریم که من محمد نوری زاد، یک یهودیِ عنود و بد کردارم. ازاین فرودست ترآیا؟ وباز بنا را براین بگذاریم که: سیدعلی خامنه ای، مالک اشتر نخعی که نه، بل خود امیرمومنان علی(ع) است. از این فرا دست ترآیا؟ ساحت سوم را به برجِ بلند قاضی القضات کشورمان جناب لاریجانی احاله می دهیم. که توسط خود شما که نه، بل به حکم مستقیم علی مرتضی بر مسند بی بدیل قضاوت جلوس فرموده است. نیک تراز این آیا؟ پس شکوائیه ی بی ریای من بدینصورت به محضرقاضی القضات حضرت خامنه ای تقدیم می گردد:
شاکی:
یهودی بد سابقه و بدکرداری به اسم محمد نوری زاد. ایرانی الاصل. کارمند بازنشسته. به نشانیِ ایران.
مشتکی عنه :
امیرمومنان سید علی خامنه ای. ایرانی الاصل و رهبر مردم ایران از بیست و سه سال پیش تاکنون. به نشانی بیت رهبری.
موضوع شکایت:
یک : شفاف نبودن مواضع پولی امیرالمومنین و نبود نظارت بر چند و چون هزینه های تحت امر وی.
دو: آسیب رسیدن به ذخایر انسانی و اعتباری و معرفتی و ایمانی و پولی مردمان ایران چه درداخل و چه در سطح جهان درزمان رهبری امیرالمومنین سید علی خامنه ای. و این که در زمان رهبری وی، اسلام از هرزمان دیگر خوار و خفیف تر شده و ایران درجدول های خفت جهانی، به مراتب بالایی دست یافته است.
سه: رواج فضای امنیتی و رعب و وحشت درکشور توسط دستگاه های تحت امر ایشان.
چهار: سرعت گرفتن فرارمغزها و کسانی که به هردلیل درکشورشان احساس امنیت نمی کرده اند.
پنج: به حاشیه رفتنِ قانون در کلیت کشور در زمان رهبری وی.
شش: برآمدن دزدان سیری ناپذیری چون سپاه پاسدارانِ تحت امرایشان و ورود بی درو پیکرِ این جماعت به خط قرمزهای اقتصادی و سیاسی و اطلاعاتی.
هفت: فرو شدن کشور به دامان حادثه های آسیب زا و تحمیل تحریمهای بین المللی برکشور و حتی بدهکار کردن نسل های آینده به مجامع جهانی.
هشت: دایرشدن مجلس خبرگانِ بی خاصیت، و فیلترمشمئز کننده ای به اسم نظارت استصوابی برای آنکه علمای آزاده اما مخالف نتوانند به این مجلس ورود کنند. وبه همین دلیل، طولانی شدن دوران رهبری ایشان بدون این که دستگاه ومرجعی شهامت آسیب شناسی این دوران را داشته باشد.
نه: رواج سانسور شدید و از ریخت انداختن رسانه های ملی و مردمی و قفل بستن بر منبرها و تریبون ها.
ده: حقیرکردن ایرانیان درسطوح مختلف چه درداخل و چه خارج، بویژه حقیرکردن اندیشمندان و کارشناسان و روحانیان.
یازده: خوار و خفیف شدن دستگاه قضایی ومجلس شورا، وبرزمین کوفتن شأن قضا و نمایندگی، و روبیدن مفهومی به اسم استقلال دستگاه قضا وروبیدنِ شهامتِ نقد و اعتراض از کلیت مجلس.
دوازده: تربیت و گسیل اوباشان مذهبی به درخانه ی شخصیت ها وعلمای معترض و کوی دانشگاه و به هم زدن مجالس و تخریب منازل منتقدان درزمان رهبری وی و موضع گیری نکردن و پوزش نخواستن وی در این خصوص.
سیزده: خنده دارشدنِ اصل انسانیِ “ممنوعیت ورود به حریم خصوصی مردمان” با ورود هیولاهای اطلاعاتی و سپاهی به داخل منازل مردم و دزدیدن اموال شخصی آنان و شنود مکالمات تلفنی و انتشار اسرار خصوصی مردم دررسانه های جمعی درزمان رهبری ایشان.
چهارده: کشته شدن دهها نفراز منتقدان توسط دستگاههای تحت امرایشان و احاله ی این قتل ها به صهیونیست ها و پرهیزاز پوزش خواهی و روشنگری و معرفی مقصران فاجعه های خاموش. و شکنجه و اعتراف گیری ازعاملین درجه ی چند این کشتارها با این رویکرد که آنان به دستگاهها ومحافل استکباری و صهیونیستی و مجامع فساد وابسته اند. شرم آورترین سند این فاجعه ی فراموش نشدنی، نحوه و محتوای بازجویی از همسر سعید امامی است.
پانزده: آگاهی امیرالمومنین از مرگ هزاران نفر از شهروندان بخاطر توزیع سوخت های غیراستاندارد و مرگ های ناشی ازانتشار سیگنال های آسیب زا برای ایجاد پارازیت و پرهیزوی از فراخوانی مقصرین این فاجعه های جاری و ارجاع آنان به دستگاه قضایی.
شانزده: آگاهی ایشان از زندانی کردن و شکنجه ی معترضان سیاسی با دادگاهها و رأی های از پیش مشخص و زندانی کردن رهبران جنبش اعتراضی مردم بدون تشکیل دادگاه و آگاهی مولای متقیان از پرونده ها و انواع شکنجه ی مأموران سپاهی و اطلاعاتی با متهمین از قبیل زندان انفرادی، ضرب و شتم، فحش و ناسزا، تهدید، ارعاب، بهم ریختن امنیت روانی و خانوادگی و خصوصی متهمین.
هفده: سلب حق قانونی راهپیمایی معترضانه از مردم معترض، بنحوی که در تمام مدت طولانی رهبری امیرالمومنین خامنه ای حتی یک مورد به مردم اجازه ی راهپیمایی داده نشد.
وهجده: …..
رهبرگرامی،
با عنایت به شکایت آن مردِ یهودیِ کوفی ازعلی(ع) خلیفه ی وقت، وکشاندن خلیفه به محکمه ای که قاضی اش را خودِ خلیفه گمارده بود، ومحق شناخته شدن آن یهودیِ کوفی، و شکستِ خلیفه درآن محکمه ی تاریخی، من نیز که یک یهودی بدکردار این سرزمینم، از خود شما که خلیفه ی دوران ما هستید، به محضر قاضی القضات جناب شما شکایت می برم.
بدیهی است اینها که برشمردم، فعلاً اتهام وادعاست ونه جرمی اثبات شده. شما می توانید در محکمه ی مطلوبی که ما آرزوی برگزاری اش را داریم از خود دفاع بفرمایید. احتمال دارد مقصرباشید یا ازهمه ی اینها مبرا شوید.
مهم: حضور شما در آن محکمه است. و نشان دادن این که: اگر آمریکایی ها با اعتنا به استقلال دستگاه قضایی شان می توانند رییس جمهورشان را به محکمه ای مستقل فرا بخوانند و جلوی چشم مردم دنیا مفتضحش کنند، نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این ظرفیت را دارد که به تأسی از آموزه های اسلامی خویش، رهبرکشور را بنا به شکایت یک شهروند، یک یهودیِ معترض، به دادگاه بخواند و از رهبر بخواهد به پرسش ها و موارد اتهامی پاسخ بگوید.
اگر با من به محکمه آمدید و شانه به شانه ی من در حضور قاضیِ خود و در جلوی چشمِ مردم ایران و جهان به شکایت منِ یهودی پاسخ گفتید، ما و شما را معلوم می شود که هرآنچه در این نظام دست به دست می شود، بویژه رفتار و مواضع و سخنان خود شما، متاثر از خّلق و خوی خوبانِ ایمانی ماست.
دراین صورت، منِ یهودی خواهم دانست، وهمگان خواهند دانست: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از حقیقتی آسمانی شیرمی نوشد ومسئولان نظام از رهبری تا ریاست دستگاه قضا جز فرابردن این حقیقت آسمانی، دأب دیگری ندارند.
واگرنه، آمدید و به شکایت من و به شکایت آنانی که حقوق تباه شده ی خود را از شما مطالبه می کنند، بهایی قائل نشدید، ویا حتی بلافاصله بعد از انتشار این نامه، دستور بازداشت و شکنجه ی این یهودیِ بدکردار اما شاکی را صادر فرمودید، به من و به همه ی تاریخ تشیع حق خواهید داد که راه و روش حاکمان و پادشاهان زورگوی تاریخ را پیش پای شما فرش کنیم، و خاکستر تباه شده ی آرزوهای این انقلاب نگون بخت را درمطلع فهم خویش بر سربیفشانیم، و قاضی شما و دستگاه های امنیتی و نظامی شما و نمایندگان و مأموران شما را درردیف عمله های ظلم جای دهیم.
رهبرگرامی،
من با اجازه ی شما و با اطمینان از سعه ی صدر شما و امنیتی که شخص شما برای ما فراهم خواهید آورد، و درراستای بازخوانیِ این حق فراموش شده، واین که شکایت از حاکمان دریک نظام اسلامی، حق حتمی و غیرقابل انکار شهروندان است، ازهمه ی اقشارجامعه، ازنام آشنایان تا گمنامان، از نمایندگان ادوار مختلف مجلس، از قاضیان سابق و اکنون، از دولتمردان و کارشناسان، از دانشگاهیان، از دانشمندان و فرهیختگان و اندیشمندان و روحانیان، از مهاجران و درخانه ماندگان، از نویسندگان و هنرمندان، از فرهنگیان و نظامیان، از زندانیان و خانواده های آنان، ازصنوف سیاسی وحتی صنوف صنعتی و بازرگانی، از دختران وپسران جوان، بویژه از بانوان، چه درداخل و چه خارج، از آنانی که به هردلیل جلای وطن کرده اند و درحسرت بازگشت به میهن خود می سوزند، وحتی از روستاییان بی نشان، تقاضا می کنم دست به قلم ببرند و نامه هایی شکوه گون به دستگاه قضایی کشورمان بنویسند و شکایت های مصلحانه ی خود را از جناب شما مطرح کنند. البته بی آنکه قلم خود را به الفاظ ناشایست بیالایند.
با نگارش این نامه ها، مردمان ما دریک حرکت خیرخواهانه وملی، به واشکافی و بازگوییِ خسارت ها و آسیب های سالهای رهبری شما خواهند پرداخت. بویژه آن آسیب هایی که شخص شما در ظهورآنها سهم و نقش مستقیم داشته اید. قصد ما از طرح این شکایت ها، هرگز به این نیست که به قول آقای شریعتمداری کیهان و همفکران ایشان با جاسوسان و دشمنان قسم خورده ودرکمین نشسته ی کشورمان دریک جبهه قرار گیریم. بل می خواهیم این سنت فراموش شده ی اسلامی را احیا کنیم و غبار از روی آن بزداییم. درست همان کاری که خود شما باید دراین سالهای طولانی رهبری، از مردم و از دستگاهها و از مجلس خبرگان می خواستید و نخواسته اید.
نخستین فایده ی این حرکت بزرگ این است که ما به جهانیان اعلام خواهیم کرد: چرا ازما بد می گویید؟ بیایید و خود به چشم خود ببینید و خود قضاوت کنید! اینجا ایران است. جمهوری اسلامی ایران. دراین کشور، همه ی اقشارجامعه، از درس خوانده تا بی سواد، از فقیر تا غنی، ازنام آشنا تا بی نشان، همه می توانند ازرهبرشکایت کنند و او را به محاکمه فرا بخوانند و اصلاً نیز به زندان و تنگنا درنیفتند.
پس من با اجازه ی جناب شما، وبا این تضمین که درجمهوری اسلامی ایران، نقد مسئولان و حتی نقد وشکایت ازشخص رهبری درراستای امربه معروف و نهی از منکر قرار دارد و هیچ عاقبت تلخ و هیج رفتار نانوشته ای برمنتقدین و شاکیان مترتب نیست، از همه ی مردم، بویژه آنانی که از شما بهر دلیل شاکی اند و مجالی برای طرح شکایت خود نیافته اند، دعوت می کنم با امنیت کامل و بدون ترس و بدون لکنت از شما به دستگاه قضایی خودمان شکایت برند و طرح دعوا کنند. این امنیتی که شما برای شاکیان و البته برای خود حقیر تدارک می بینید، نام شما را در امتداد حاکمان خوبی که سخن شاکیان خود را به دامان دشمنی درنمی اندازند و حتی به آن بها می دهند و خود با پای خود به محکمه می روند، ثبت و ضبط خواهد کرد.
باردیگر با صدای بلند تکرار می کنم: به پیربه پیغمبراین شکایت کردن از رهبر، مستقیماً به تأسی از شیوه ی مردمداری و مملکت داری علی(ع) است و هیچ ربطی به خط و ربط اجانب و دستگاههای جاسوسی و تحریک منافقان و معامله با دشمنان داخلی و خارجی ندارد. بلکه متأثر از رویه ای است که علی مرتضا به ما و به رهبر ما آموخته و ما را به پرهیزاز لکنت گرایی در برابر حاکمان تشویق و ترغیب فرموده است. خود شما نیک تراز همه می دانید اگراین پیشنهاد از چشمه ای درست نور نمی نوشید، تاریخ تشیع، هرگزبا لذت ازشکایت آن یهودیِ کوفی و به محکمه کشاندن امیرمومنان یاد نمی کرد و به آن واقعه غرور نمی ورزید.
سخن آخراین که: پیش ازفرارسیدن زمان آن محکمه ی خوب و خواستنی، خواهشمندم عجالتاً دستور فرمایید آندسته از برادران سپاه واطلاعات که به برداشتن وسایل زندگی مردم علاقه ی ویژه ای دارند، ابزارو وسایل شخصی من و سایرین را که سالها پیش برداشته اند و برده اند، به ما بازبگردانند. البته ما شکایت ازدزدی های تریلیاردی وآسیب های این دستگاهها را، وخراشی را که اینان به جان جامعه درانداخته اند، نه به برگزاری محکمه ای خیالین، که به برپایی محکمه های حقیقی درهمین نزدیکی ها موکول می کنیم. والسلام علی من التبع الهدی.
با احترام و ادب: محمد نوری زاد – بیست و سوم دیماه سال نود
بدرود تا جمعه ای دیگر




فراخوان شکایت از آیت الله خامنه ای در نامه هجدهم نوری زاد به رهبر جمهوری اسلامی: شکایت همگانی به دستگاه قضا از آیت الله خامنه ای

محمد نوری زاد، فیلمساز و روزنامه نگار منتقد حکومت ایران در نامه هجدهمین نامه خود به آیت الله خامنه ای،خودش را یهودی دانسته و وی را "امیرالمومنین" خطاب کرده و با طرح برخی از شکایات نسبت به رهبر جمهوری اسلامی ناظر به وی نوشته است: "مردم در مواجهه با هرفلاکتی که مثلاً در دستگاه قضايیِ ما دست به دست می شود، و آسيب های آشکاری که در دولت و مجلس وهرکجا به جان جامعه می نشيند، بلافاصله شما را درجايگاه متولی ومقصر اصلی می نشانند و از شما انتظار پاسخگويی و پوزش خواهی – همانند علی(ع) – دارند. اين که: حالا که شما خودت را علی می دانی و مابقی را کوفی، بفرما، اين شما و اين فاجعه ای به اسم تحقيرو غارت و عقب ماندگی. اين شما و اين رواج بی ادبی، و رواج دزدی درميان حاميان شما. بيا و مثل علی پاسخ بگو باش و همانند او از مردم و از تاريخ عذر بخواه!"
سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران
من اين نامه را برای جناب شما سه چهار ماه پيش، درست فردای همان روزی نوشته ام که برادرانِ سپاهی به خانه ی روستايی و پدری من هجوم آوردند و بساط فيلمسازی مرا بار کردند و بردند تا به گمان خود اجازه ندهند من ازوحشت سرای اطلاعات وسپاه برای شما فيلم بسازم و شما را ازچند وچون رفتارهيولاگونشان با متهمان آگاه کنم.
اما اکنون، بنا بر انتشار آن دارم. به اين دليل که انتشار اين نامه، آنهم درست بيخ گوش انتخابات مجلس، نه يک حرکت مغرضانه و ناجوانمردانه، که عين درستی و فرصت سنجیِ مشفقانه است. شايد انتشار اين نامه، و سيل نامه هايی که بعد ازاين به سمت خانه ی شما روی خواهد آورد، جناب شما را برآن متمايل کند که زمان انتخابات را به فرصتی ديگرموکول فرماييد. معمولاً برگزاری انتخابات در يک کشور به شرايطی چند محتاج است که نخستينِ آن، وضعيت منطقی و متعادل جامعه است.
متأسفانه اين روزها روند اوضاع درکشورما متعادل نيست. شمّ درست رهبریِ شما اتفاقاً همين روزها بايد بکار افتد. ما صدای غلغل هزار حادثه را از درون اين جامعه می شنويم. ظهور اين همه بحران داخلی و بين المللی، و رواج و گسترش اين همه فضای امنيتی برای محدود کردن معترضان و منتقدان، و حتمی شدن اين همه انشقاق ميان مردم، و پرهيز معترضان ازشرکت در انتخابات، نشان دهنده ی اوضاع نامتعارف در کليتِ کشوراست. اطمينان دارم انتشار سيل آسای نامه هايی که بلافاصله بعد از انتشار اين نامه شما را مخاطب خود قرار خواهند داد، علاوه بر ترغيب جناب شما برای به تعويق انداختنِ زمان انتخابات، ما و شما را به گردونه ای از آزمونهای اعتقادی مان نيز درمی اندازد تا بداينم رفتار ما تا کجا با آنچه که پيوسته شعارش را می دهيم، تناسب دارد.
پيش ازآوردن اصل نامه اجازه بدهيد به يک خطای خودمانی اشاره کنم. اين خطا، هم توسط ما که مخاطبان آرام و شنوای شما بوده ايم، هم توسط شما که مبدعِ تلفيقِ تاريخیِ انديشه های خود بوده ايد، درميان ما رواج يافته است. منتها دربرآمدنِ اين خطا، شايد آن کسی که بيش ازهمه ی مردم ايران سهم و نقش داشته، خودِ شما باشيد
بدون لکنت بگويم: اين شما بوده وهستيد که دراين سالهای رهبری، مرتب از ” عوام و خواص ” فرموده ايد، وازفتنه ها و توطئه ها و خروج مخالفان از گردونه ی اطاعت ازعلی(ع). اين شما بوده و هستيد که به تناسب روحِ سخن، ازعبرت های عاشورا سند آورده ايد. نيزبه تأسی از جناب شما، اين هواداران و امامان جمعه ی شما بوده و هستند که مرتب به سرنوشت خوارج اشاره می فرمايند، و معترضان را با آنان يکی، و شما را با علی (ع) مترادف می دانند. مگراين خود شما نبوده و نيستيد که مخالفان سياسی خود را به چونیِ سرنوشت طلحه و زبير انذارمی دهيد؟ طوری که شنونده ی سخنان شما بلافاصله می داند: کسی که مخاطبان خود را به گسستِ تاريخیِ طلحه و زبيراشارت می دهد، غيرمستقيم به علی بودن خود بشارت می دهد.
درتازه ترين گويشِ اينچنينی خود، درديدار با حاميانِ قمیِ خود به وضعيت فعلی ايران اشاره فرموديد. که: وضعيت فعلی ايران، همسنگ بدر و خيبراست. اين يعنی: جايگاه شما همان جايگاه پيامبراست و وضع مخالفين شما همان وضع کفارقريش و يهوديان مدينه.
اين ترادفِ بی دليل و بدون پشتوانه، گرچه در بزنگاههای نياز، مردمان عوام را به جانبداری ازما و شما بسيج کرده اما دربسياری از مواقع، به دشواری کارما نيزانجاميده است. رازاين دشواری را درهمين نامه با شما خواهم گفت. اما چرانگويم: ايکاش شما همچنان يک طلبه ی جويای حق باقی می مانديد وبا خطابه های شورانگيز خود به همه ی ما راه می نموديد و هرگز به جايگاهی که سرشاراز رسالت و مسئوليت است دخول نمی کرديد. بنا به تکرار همان علی علی ها، و عوام وخواص ها، و خوارج گويی ها، اکنون شما چه بخواهيد و چه نخواهيد، هرقدم تان با قدم های علی و اولاد علی مقايسه می شود، و دستگاههای اين نظام اسلامی نيز با: آنچه که پيامبرو امامان می گفتند و سفارش می فرمودند.
مردم در مواجهه با هرفلاکتی که مثلاً در دستگاه قضايیِ ما دست به دست می شود، و آسيب های آشکاری که در دولت و مجلس وهرکجا به جان جامعه می نشيند، بلافاصله شما را درجايگاه متولی ومقصر اصلی می نشانند و از شما انتظار پاسخگويی و پوزش خواهی – همانند علی(ع) – دارند. اين که: حالا که شما خودت را علی می دانی و مابقی را کوفی، بفرما، اين شما و اين فاجعه ای به اسم تحقيرو غارت و عقب ماندگی. اين شما و اين رواج بی ادبی، و رواج دزدی درميان حاميان شما. بيا و مثل علی پاسخ بگو باش و همانند او از مردم و از تاريخ عذر بخواه! و اما اصل نامه:
” من يهودی تو علی”
سلام به رهبرگرامی،
درعالم خيال، هم شما برقله ی بلندِ برتری بنشينيد، وهم من بنا به دلايلی که خواهم آورد، خفيف وخوار می شوم. حُسنِ عالم خيال دراين است که هم ما هم شما می توانيم درهرکجا قرار گيريم و به قالب هرکس فرو شويم. اگر موافق باشيد، من و شما با هم به دوردست های ايمانیِ خويش سفر می کنيم. و مردمان امروزِ ايران و جهان را به تماشای اين سفر خيالين فرا می خوانيم.
با پوزش از يهوديان شريف سرزمينمان ايران، بنا را براين بگذاريم که من محمد نوری زاد، يک يهودیِ عنود و بد کردارم. ازاين فرودست ترآيا؟ وباز بنا را براين بگذاريم که: سيدعلی خامنه ای، مالک اشتر نخعی که نه، بل خود اميرمومنان علی(ع) است. از اين فرا دست ترآيا؟ ساحت سوم را به برجِ بلند قاضی القضات کشورمان جناب لاريجانی احاله می دهيم. که توسط خود شما که نه، بل به حکم مستقيم علی مرتضی بر مسند بی بديل قضاوت جلوس فرموده است. نيک تراز اين آيا؟ پس شکوائيه ی بی ريای من بدينصورت به محضرقاضی القضات حضرت خامنه ای تقديم می گردد:
شاکی:
يهودی بد سابقه و بدکرداری به اسم محمد نوری زاد. ايرانی الاصل. کارمند بازنشسته. به نشانیِ ايران.
مشتکی عنه :
اميرمومنان سيد علی خامنه ای. ايرانی الاصل و رهبر مردم ايران از بيست و سه سال پيش تاکنون. به نشانی بيت رهبری.
موضوع شکايت:
يک : شفاف نبودن مواضع پولی اميرالمومنين و نبود نظارت بر چند و چون هزينه های تحت امر وی.
دو: آسيب رسيدن به ذخاير انسانی و اعتباری و معرفتی و ايمانی و پولی مردمان ايران چه درداخل و چه در سطح جهان درزمان رهبری اميرالمومنين سيد علی خامنه ای. و اين که در زمان رهبری وی، اسلام از هرزمان ديگر خوار و خفيف تر شده و ايران درجدول های خفت جهانی، به مراتب بالايی دست يافته است.
سه: رواج فضای امنيتی و رعب و وحشت درکشور توسط دستگاه های تحت امر ايشان.
چهار: سرعت گرفتن فرارمغزها و کسانی که به هردليل درکشورشان احساس امنيت نمی کرده اند.
پنج: به حاشيه رفتنِ قانون در کليت کشور در زمان رهبری وی.
شش: برآمدن دزدان سيری ناپذيری چون سپاه پاسدارانِ تحت امرايشان و ورود بی درو پيکرِ اين جماعت به خط قرمزهای اقتصادی و سياسی و اطلاعاتی.
هفت: فرو شدن کشور به دامان حادثه های آسيب زا و تحميل تحريمهای بين المللی برکشور و حتی بدهکار کردن نسل های آينده به مجامع جهانی.
هشت: دايرشدن مجلس خبرگانِ بی خاصيت، و فيلترمشمئز کننده ای به اسم نظارت استصوابی برای آنکه علمای آزاده اما مخالف نتوانند به اين مجلس ورود کنند. وبه همين دليل، طولانی شدن دوران رهبری ايشان بدون اين که دستگاه ومرجعی شهامت آسيب شناسی اين دوران را داشته باشد.
نه: رواج سانسور شديد و از ريخت انداختن رسانه های ملی و مردمی و قفل بستن بر منبرها و تريبون ها.
ده: حقيرکردن ايرانيان درسطوح مختلف چه درداخل و چه خارج، بويژه حقيرکردن انديشمندان و کارشناسان و روحانيان.
يازده: خوار و خفيف شدن دستگاه قضايی ومجلس شورا، وبرزمين کوفتن شأن قضا و نمايندگی، و روبيدن مفهومی به اسم استقلال دستگاه قضا وروبيدنِ شهامتِ نقد و اعتراض از کليت مجلس.
دوازده: تربيت و گسيل اوباشان مذهبی به درخانه ی شخصيت ها وعلمای معترض و کوی دانشگاه و به هم زدن مجالس و تخريب منازل منتقدان درزمان رهبری وی و موضع گيری نکردن و پوزش نخواستن وی در اين خصوص.
سيزده: خنده دارشدنِ اصل انسانیِ “ممنوعيت ورود به حريم خصوصی مردمان” با ورود هيولاهای اطلاعاتی و سپاهی به داخل منازل مردم و دزديدن اموال شخصی آنان و شنود مکالمات تلفنی و انتشار اسرار خصوصی مردم دررسانه های جمعی درزمان رهبری ايشان.
چهارده: کشته شدن دهها نفراز منتقدان توسط دستگاههای تحت امرايشان و احاله ی اين قتل ها به صهيونيست ها و پرهيزاز پوزش خواهی و روشنگری و معرفی مقصران فاجعه های خاموش. و شکنجه و اعتراف گيری ازعاملين درجه ی چند اين کشتارها با اين رويکرد که آنان به دستگاهها ومحافل استکباری و صهيونيستی و مجامع فساد وابسته اند. شرم آورترين سند اين فاجعه ی فراموش نشدنی، نحوه و محتوای بازجويی از همسر سعيد امامی است.
پانزده: آگاهی اميرالمومنين از مرگ هزاران نفر از شهروندان بخاطر توزيع سوخت های غيراستاندارد و مرگ های ناشی ازانتشار سيگنال های آسيب زا برای ايجاد پارازيت و پرهيزوی از فراخوانی مقصرين اين فاجعه های جاری و ارجاع آنان به دستگاه قضايی.
شانزده: آگاهی ايشان از زندانی کردن و شکنجه ی معترضان سياسی با دادگاهها و رأی های از پيش مشخص و زندانی کردن رهبران جنبش اعتراضی مردم بدون تشکيل دادگاه و آگاهی مولای متقيان از پرونده ها و انواع شکنجه ی مأموران سپاهی و اطلاعاتی با متهمين از قبيل زندان انفرادی، ضرب و شتم، فحش و ناسزا، تهديد، ارعاب، بهم ريختن امنيت روانی و خانوادگی و خصوصی متهمين.
هفده: سلب حق قانونی راهپيمايی معترضانه از مردم معترض، بنحوی که در تمام مدت طولانی رهبری اميرالمومنين خامنه ای حتی يک مورد به مردم اجازه ی راهپيمايی داده نشد.
وهجده: …..
رهبرگرامی،
با عنايت به شکايت آن مردِ يهودیِ کوفی ازعلی(ع) خليفه ی وقت، وکشاندن خليفه به محکمه ای که قاضی اش را خودِ خليفه گمارده بود، ومحق شناخته شدن آن يهودیِ کوفی، و شکستِ خليفه درآن محکمه ی تاريخی، من نيز که يک يهودی بدکردار اين سرزمينم، از خود شما که خليفه ی دوران ما هستيد، به محضر قاضی القضات جناب شما شکايت می برم.
بديهی است اينها که برشمردم، فعلاً اتهام وادعاست ونه جرمی اثبات شده. شما می توانيد در محکمه ی مطلوبی که ما آرزوی برگزاری اش را داريم از خود دفاع بفرماييد. احتمال دارد مقصرباشيد يا ازهمه ی اينها مبرا شويد. مهم: حضور شما در آن محکمه است. و نشان دادن اين که: اگر آمريکايی ها با اعتنا به استقلال دستگاه قضايی شان می توانند رييس جمهورشان را به محکمه ای مستقل فرا بخوانند و جلوی چشم مردم دنيا مفتضحش کنند، نظام جمهوری اسلامی ايران نيز اين ظرفيت را دارد که به تأسی از آموزه های اسلامی خويش، رهبرکشور را بنا به شکايت يک شهروند، يک يهودیِ معترض، به دادگاه بخواند و از رهبر بخواهد به پرسش ها و موارد اتهامی پاسخ بگويد.
اگر با من به محکمه آمديد و شانه به شانه ی من در حضور قاضیِ خود و در جلوی چشمِ مردم ايران و جهان به شکايت منِ يهودی پاسخ گفتيد، ما و شما را معلوم می شود که هرآنچه در اين نظام دست به دست می شود، بويژه رفتار و مواضع و سخنان خود شما، متاثر از خّلق و خوی خوبانِ ايمانی ماست.
دراين صورت، منِ يهودی خواهم دانست، وهمگان خواهند دانست: قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، از حقيقتی آسمانی شيرمی نوشد ومسئولان نظام از رهبری تا رياست دستگاه قضا جز فرابردن اين حقيقت آسمانی، دأب ديگری ندارند.
واگرنه، آمديد و به شکايت من و به شکايت آنانی که حقوق تباه شده ی خود را از شما مطالبه می کنند، بهايی قائل نشديد، ويا حتی بلافاصله بعد از انتشار اين نامه، دستور بازداشت و شکنجه ی اين يهودیِ بدکردار اما شاکی را صادر فرموديد، به من و به همه ی تاريخ تشيع حق خواهيد داد که راه و روش حاکمان و پادشاهان زورگوی تاريخ را پيش پای شما فرش کنيم، و خاکستر تباه شده ی آرزوهای اين انقلاب نگون بخت را درمطلع فهم خويش بر سربيفشانيم، و قاضی شما و دستگاه های امنيتی و نظامی شما و نمايندگان و مأموران شما را دررديف عمله های ظلم جای دهيم.
رهبرگرامی،
من با اجازه ی شما و با اطمينان از سعه ی صدر شما و امنيتی که شخص شما برای ما فراهم خواهيد آورد، و درراستای بازخوانیِ اين حق فراموش شده، واين که شکايت از حاکمان دريک نظام اسلامی، حق حتمی و غيرقابل انکار شهروندان است، ازهمه ی اقشارجامعه، ازنام آشنايان تا گمنامان، از نمايندگان ادوار مختلف مجلس، از قاضيان سابق و اکنون، از دولتمردان و کارشناسان، از دانشگاهيان، از دانشمندان و فرهيختگان و انديشمندان و روحانيان، از مهاجران و درخانه ماندگان، از نويسندگان و هنرمندان، از فرهنگيان و نظاميان، از زندانيان و خانواده های آنان، ازصنوف سياسی وحتی صنوف صنعتی و بازرگانی، از دختران وپسران جوان، بويژه از بانوان، چه درداخل و چه خارج، از آنانی که به هردليل جلای وطن کرده اند و درحسرت بازگشت به ميهن خود می سوزند، وحتی از روستاييان بی نشان، تقاضا می کنم دست به قلم ببرند و نامه هايی شکوه گون به دستگاه قضايی کشورمان بنويسند و شکايت های مصلحانه ی خود را از جناب شما مطرح کنند. البته بی آنکه قلم خود را به الفاظ ناشايست بيالايند.
با نگارش اين نامه ها، مردمان ما دريک حرکت خيرخواهانه وملی، به واشکافی و بازگويیِ خسارت ها و آسيب های سالهای رهبری شما خواهند پرداخت. بويژه آن آسيب هايی که شخص شما در ظهورآنها سهم و نقش مستقيم داشته ايد. قصد ما از طرح اين شکايت ها، هرگز به اين نيست که به قول آقای شريعتمداری کيهان و همفکران ايشان با جاسوسان و دشمنان قسم خورده ودرکمين نشسته ی کشورمان دريک جبهه قرار گيريم. بل می خواهيم اين سنت فراموش شده ی اسلامی را احيا کنيم و غبار از روی آن بزداييم. درست همان کاری که خود شما بايد دراين سالهای طولانی رهبری، از مردم و از دستگاهها و از مجلس خبرگان می خواستيد و نخواسته ايد.
نخستين فايده ی اين حرکت بزرگ اين است که ما به جهانيان اعلام خواهيم کرد: چرا ازما بد می گوييد؟ بياييد و خود به چشم خود ببينيد و خود قضاوت کنيد! اينجا ايران است. جمهوری اسلامی ايران. دراين کشور، همه ی اقشارجامعه، از درس خوانده تا بی سواد، از فقير تا غنی، ازنام آشنا تا بی نشان، همه می توانند ازرهبرشکايت کنند و او را به محاکمه فرا بخوانند و اصلاً نيز به زندان و تنگنا درنيفتند.
پس من با اجازه ی جناب شما، وبا اين تضمين که درجمهوری اسلامی ايران، نقد مسئولان و حتی نقد وشکايت ازشخص رهبری درراستای امربه معروف و نهی از منکر قرار دارد و هيچ عاقبت تلخ و هيج رفتار نانوشته ای برمنتقدين و شاکيان مترتب نيست، از همه ی مردم، بويژه آنانی که از شما بهر دليل شاکی اند و مجالی برای طرح شکايت خود نيافته اند، دعوت می کنم با امنيت کامل و بدون ترس و بدون لکنت از شما به دستگاه قضايی خودمان شکايت برند و طرح دعوا کنند. اين امنيتی که شما برای شاکيان و البته برای خود حقير تدارک می بينيد، نام شما را در امتداد حاکمان خوبی که سخن شاکيان خود را به دامان دشمنی درنمی اندازند و حتی به آن بها می دهند و خود با پای خود به محکمه می روند، ثبت و ضبط خواهد کرد.
بارديگر با صدای بلند تکرار می کنم: به پير به پيغمبراين شکايت کردن از رهبر، مستقيماً به تأسی از شيوه ی مردمداری و مملکت داری علی(ع) است و هيچ ربطی به خط و ربط اجانب و دستگاههای جاسوسی و تحريک منافقان و معامله با دشمنان داخلی و خارجی ندارد. بلکه متأثر از رويه ای است که علی مرتضا به ما و به رهبر ما آموخته و ما را به پرهيزاز لکنت گرايی در برابر حاکمان تشويق و ترغيب فرموده است. خود شما نيک تراز همه می دانيد اگراين پيشنهاد از چشمه ای درست نور نمی نوشيد، تاريخ تشيع، هرگزبا لذت ازشکايت آن يهودیِ کوفی و به محکمه کشاندن اميرمومنان ياد نمی کرد و به آن واقعه غرور نمی ورزيد.
سخن آخراين که: پيش ازفرارسيدن زمان آن محکمه ی خوب و خواستنی، خواهشمندم عجالتاً دستور فرماييد آندسته از برادران سپاه واطلاعات که به برداشتن وسايل زندگی مردم علاقه ی ويژه ای دارند، ابزارو وسايل شخصی من و سايرين را که سالها پيش برداشته اند و برده اند، به ما بازبگردانند. البته ما شکايت ازدزدی های تريلياردی وآسيب های اين دستگاهها را، وخراشی را که اينان به جان جامعه درانداخته اند، نه به برگزاری محکمه ای خيالين، که به برپايی محکمه های حقيقی درهمين نزديکی ها موکول می کنيم. والسلام علی من التبع الهدی.
با احترام و ادب: محمد نوری زاد – بيست و سوم ديماه سال نود
بدرود تا جمعه ای ديگر





عبدالله فاطمی‌نیا از وعاظ مشهور تهران مطرح کرد:

مخالفت برخی مداحان با حضور علما در مراسم‌ها

عبدالله فاطمی‌نیا از وعاظ مشهور تهران می‌گوید برخی از مداحان مقابل «اهل‌ بیت» ایستاده و در مراسمی که یک روحانی سخنران آن باشد٬ شرکت نمی‌کنند.
آقای فاطمی‌نیا روز شنبه (۲۴ دی) در گفتگو با سایت «مشرق‌نیوز» گفته است: «بعضی از مداحان معتقدند که علما {در جلسات} دعوت نشوند، فقط مداح بیاید، اصلا بعضی از این مداحان روبروی امام حسین ایستاده‌اند.»
این روحانی سر‌شناس در بخش دیگری از سخنان خود برخی مداحان را متهم کرده در مداحی خود دروغ‌هایی به «اهل بیت» می‌بندند و درباره «نظام قدیم و جدید مدارس» هم اظهارنظر می‌کنند.
در سال‌های اخیر برخی از روحانیون بارها نسبت به انحراف مداحان و هیات‌های مذهبی در ایران هشدار داده‌اند.
رابطه مداحان و روحانیون در ایران همواره رابطه‌ای پرتنش و رقابتی بوده و در سال‌های اخیر و با گسترش هیات‌های مذهبی، دامنه اختلاف‌ها و تنش‌ها میان روحانیون و مداحان گسترش یافته است.
۱۹ خرداد ماه امسال ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم گفته بود مردم باید مذهب را از روحانیون بیاموزند نه «مداحان بی‌سواد» که اظهارات آن‌ها منجر به «سم‌پاشی» علیه شیعیان می‌شود.
پیش‌تر «شبکه ایران» وابسته به خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل از یک استاد دانشگاه اعلام کرده بود «آلودگی‌های اخلاقی» برخی مداحان باعث نارضایتی همسر و خانواده آن‌ها شده است.





خبرگزاری فارس در گزارشی مدعی شد:

سپاه پاسداران در آسیای شرقی محبوبیت خاصی دارد

خبرگزاری فارس در گزارشی مدعی شد سپاه پاسداران در بین مردم شبه‌ قاره هند و آسیای شرقی «محبوبیت خاصی» دارد و آنها از بیانیه‌های این نیرو علیه آمریکا و اروپا «احساس غرور و شادی» می‌کنند.
این خبرگزاری وابسته به بنیاد تعاون سپاه روز جمعه (۲۳ دی) در گزارش خود ادعا کرده است: «فرهنگ والای سپاه در حمایت از ولایت فقیه و اسلام، امروز به یک الگوی رفتاری در بین کشورهای آسیای شرقی به خصوص مسلمانان هند تبدیل شده است.»
به نوشته خبرگزاری فارس «مردم شبه قاره هند و آسیای شرقی ایستادگی سپاه پاسداران در مقابل تهدیدات آمریکا را بسیار محترم می‌شمارند و از آن به شدّت حمایت می‌کنند.»
این خبرگزاری اعلام نکرده که گزارش خود را براساس چه آمار و تحقیقی تهیه و منتشر کرده است.
سپاه پاسداران مهم‌ترین نیروی نظامی در جمهوری اسلامی است که به عنوان قوه قهریه علی خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی در ایران عمل می‌کند.
شماری از فرماندهان این نیروی نظامی در سال‌های اخیر در ارتباط با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و دستور سرکوب خشونت‌بار اعتراض‌های مردم ایران در فهرست تحریم‌ها قرار گرفته‌اند.





جـــرس: 
در ادامۀ چالش ها بر سر انسداد تنگه هرمز، نخست‌وزیر بریتانیا در جریان دیدار از عربستان سعودی اعلام کرد که "اگر جمهوری اسلامی بخواهد تنگه هرمز را ببندد کشورهای جهان اجازه این کار را نخواهند داد."
نخست وزیر بریتانیا همچنین اظهار عقیده کرد که فشارهای اقتصادی بر جمهوری اسلامی نتیجه بخش خواهد بود.
به گزارش رادیو فردا، دیوید کامرون در یک مصاحبه تلویزیونی تصریح کرد: "در مورد تنگه هرمز، منافع همه جهان در این است که این تنگه‌‌ها باز بماند و من مطمئنم، اگر هرگونه تهدیدی برای بستن آنها صورت گیرد، جهان دست به دست خواهد داد و کاری خواهد کرد که این تنگه‌ها باز بمانند."
دیوید کامرون در سفر یک روزه‌اش با ملک عبدالله و دیگر اعضای بلندپایه خاندان سعودی دیدار کرد.
نخست‌وزیر بریتانیا همچنین گفت در دیدارش با پادشاه عربستان که دو ساعت به درازا کشید، درباره ایران و همچنین یمن، سوریه و سومالی گفت‌وگو داشته است.
دیدار دیوید کامرون، نخست‌وزیر بریتانیا، همزمان است با افزایش تنش میان ایران و کشورهای غربی؛ در حالی که آمریکا و کشورهای غربی حلقه تحریم‌های ایران را تنگ‌تر می‌کنند، و در عین حال واشینگتن و اسراییل هم از همه گزینه‌های در قبال ایران سخن می‌گویند، شماری از مقام‌های لشکری و کشوری ایران تهدید به بستن تنگه هرمز کرده‌اند.
پس از تهدید محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی‌نژاد، بود که آمریکا و متحدانش به ایران هشدار دادند که چنین اقدامی بی‌پاسخ نخواهد ماند؛ وزیر دفاع بریتانیا از جملهٔ این هشدار دهندگان به ایران بود.
برپایه گزارش‌های منتشر شده، بریتانیا، همزمان با این تهدیدها یکی از پیشرفته‌ترین ناوهای خود را روانه آب‌های منطقه کرده است.
از دیگر سو، در حالی که ایالات متحده با تحریم بانک مرکزی، فروش نفت ایران را با مشکل مواجه کرده و از ارزش ریال کاسته است، در اتحادیه اروپا نیز، رایزنی‌ها برای تحریم نفت ایران ادامه دارد.
آنطورکه برخی دیپلمات‌های اروپایی پیش از این گفته‌اند، این اتحادیه از جمله با عربستان سعودی در تماس است تا اطمینان یابد خلا نفت ایران در اروپا پر می‌شود.
افزون بر این مناسبات ایران و عربستان هم در ماه‌های اخیر و به ویژه پس از طرح اتهام ترور سفیر سعودی هر چه بیشتر به وخامت گذاشت.
تحولات منطقه‌ای و از جمله اوضاع بحرین و سوریه هم از موارد عمده اختلاف تهران و ریاض است.
در روزهای اخیر و در بحبوحه جنگ لفظی تهران و واشینگتن بر سر بستن تنگه هرمز، آمریکا از فروش میلیاردها دلار تسلیحات به عربستان و امارات متحده خبر داد.
دولت باراک اوباما از فروش ۳۰ میلیارد دلاری جنگنده‌های «اف-۱۵ اس آ» به عربستان سعودی و قرارداد سه میلیارد و ۴۸۰ میلیون دلاری، سامانه ضدموشک تاد به امارات خبر داده است.
خبرگزاری رویترز به نقل از منابع وزارت دفاع بریتانیا گزارش داده است، که لندن هم با ریاض سرگرم مذاکره برای فروش ۴۸ جنگنده «تایفون یورو فایتر» است.
عربستان سعودی در سال ۲۰۰۶ موافقت کرد که ۷۲ جنگنده تایفون خریداری کند.
دیوید کامرون در سفر روز جمعه خود به عربستان، با شاهزاده نایف ولیعهد عربستان، سعود الفیصل وزیر خارجه و شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز وزیر اطلاعات سعودی هم دیدار کرد.
طی هفته های اخیر برخی مقامات نظامی، دولتی و پارلمانی جمهوری اسلامی تهدید کرده اند که در صورت تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا، تنگه هرمز توسط نظامیان ایران بسته خواهد شد.

فشار بر تهران نتیجه بخش است
به گزارش العربیه، نخست وزیر بریتانیا که در عربستان به سر می برد، شامگاه جمعه طی گفتگویی تاکید کرد که فشارهای اقتصادی بر مقامات تهران نتیجه بخش خواهد بود.
کامرون در گفتگو با این شبکه تصریح کرده است فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی، مقامات تهران را به بازنگری در مواضع خود وادار خواهد کرد.




خانواده سعید مدنی: بارها او را برای بازجویی از طرف اطلاعات خواسته بودند     جرس: در حالیکه هشت روز از بازداشت سعید مدنی می گذرد اما هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دست نیست و پیگیری های خانواده و وکیل وی تاکنون بی نتیجه بوده است.
خانواده سعید مدنی با اشاره به بی خبری از وضعیت ایشان به "جرس" می گوید: " روز شنبه ساعت هفت بعد از ظهر ایشان را با خودشان بردند. از زمانیکه آقای مدنی را بازداشت کردند تا کنون هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان نداریم و حتی تماس تلفنی هم با منزل نگرفته اند. وکیل ایشان هم در حال پیگیری هستند اما تا کنون موفق نشده اند خبری بگیرند."
سعید مدنی جامعه شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی است که در گروه مسائل و آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران و گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مشغول به فعالیت علمی است. سعید مدنی همچنین از یاران و همراهان نزدیک مهندس عزت الله سحابی است و عضویت در شورای سردبیری ماهنامه ایران فردا، و سردبیر فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی را در کارنامه فعالیت های ارزشمند خود دارد.
این عضو خانواده مدنی در خصوص نحوه بازداشت وی ادامه می دهد: "ایشان در خیابان همراه همسرشان بودند که چند مامور امنیتی آنها را در یک ماشینی سوار کردند و به خانه آوردند و بعد از تفتیش خانه وسایلی مربوط به آقای مدنی ، هارد و کامپیوتر را به همراه خود آقای مدنی با خودشان بردند. وقتی از ماموران اطلاعات پرسیدیم ایشان را به کجا منتقل می کنید فقط گفتند او را به زندان اوین می برند."
خانواده مدنی می افزاید: "آنها از طرف وزارت اطلاعات بودند و حکمی هم نشان دادند اما در خصوص اینکه به چه اتهامی آقای مدنی را بازداشت کردند هیچ توضیحی ندادند. البته در حین بازرسی خانه گفتند که این اتهام جدیدی است و ارتباطی با حکم قبلی ندارد و ما هنوز نمی دانیم این چه پرونده ای است؟"
سعید مدنی ازجمله بازداشت شدگان ملی مذهبی در بازداشت فله ای اسفند 1379 بود که پس از تحمل 5 ماه حبس در سلول انفرادی و بعدتر حدود 7 ماه حبس، به قید وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد شد. در دادگاهی که برای او تشکیل دادند وی در ابتدا به شش سال حبس محکوم گردید که این حکم در دادگاه تجدید نظر به چهار سال کاهش یافت. قاضی حداد، رییس شعبه 26 دادگاه انقلاب برای تمامی متهمان این پرونده، احکام زندان از 4 سال تا 11 سال و نیز احکام محرومیت از حقوق اجتماعی از ۵ سال تا 10 سال صادر کرد. تمامی متهمان که از 5ماه تا 15 ماه در حبس و سلول انفرادی بودند، با وثیقه‌های چند ده میلیون تومانی آزاد شدند. پرونده این فعالان ملی مذهبی از آن هنگام در دادگاه تجدیدنظر مفتوح بوده است. تا اینکه ابتدا هدی صابر، بعد تقی رحمانی و آنگاه علیرضا رجایی برای تحمل محکومیت خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. تقی رحمانی چندی بعد آزاد شد؛ اما هدی صابر پس از اعتصاب غذای اعتراضی، بر اثر بی توجهی مسئولان زندان و ضرب و شتم در بهداری اوین، به شهادت رسید. پس از علیرضا رجایی، مسعود پدرام به زندان اوین فراخوانده شد و اینک سعید مدنی به دلایلی نامعلوم به اوین منتقل شده است.
این عضو خانواده در مورد حکم قبلی ایشان توضیح می دهد: "یک بار آقای مدنی را سال هفتاد و سه و بار دیگر به شکل گروهی در سال هفتاد و نه بازداشت کردند. بعد از مدتی که ایشان در زندان بود دادگاهی برایشان تشکیل دادند و در ابتدا شش سال حکم برای او صادر کردند که بعد این حکم به چهار سال تقلیل یافت اما بعد از آن دیگر سابقه ی بازداشت نداشتند. اگرچه چندین بار از طرف اطلاعات ایشان را برای بازجویی خواسته بودند و به او می گفتند فعالیتهایش را کم کند و آقای مدنی زیر بار این فشارهای غیرقانونی نمی رفتند و منظورشان فعالیتهای سیاسی و ملی مذهبی بود."
سعید مدنی از صاحب‌نظرانی بود که جنبش سبز را ازمنظر جنبشهای اجتماعی جدید مورد تحلیل و حمایت قرار می داد و تلاش می کرد سطح آگاهی های مردم را بالا ببرد. و بدلیل فعالیت های تاثیرگذار این پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، نیروهای امنیتی با اعمال فشار بر مقام های دانشگاه طی ماه های گذشته، محدودیت هایی را برای تدریس وی در دانشگاه ایجاد کرده بودند.
خانواده این پژوهشگر اجتماعی از ایجاد محدودیت ها برای تدریس ایشان در دانشگاه گفته و بیان می کند: "ایشان برای تدریس در دانشگاه با ممانعتهایی مواجه بودند. اما گروه تامین اجتماعی که آقای مدنی با آنها کار می کرد گفته بودند که ما به او نیاز داریم و به خاطر همین فقط اجازه دادند هفته ای یک روز آن هم تا یک ساعت خاصی در دانشگاه بماند."
عضو خانواده مدنی با تاکید بر روحیه خوب آقای مدنی می گوید: "با وجودی که همسر آقای مدنی و اعضای خانواده از این اقدام ناراحت و شوکه شده بودند و همسر آقای مدنی الان هم در نگرانی به سر می برد اما خود آقای مدنی در زمان بازداشت روحیه ی خوبی داشتند."
گفتنی است، سعید مدنی بارها نسبت به ناکارآمدی سیاست های مسئولین هشدار داده و معتقد بود که برخي نهادها در سال‌هاي اخير سياست‌هايي را دنبال كرده‌اند كه ولو ناخواسته موجب افزايش خشونت و كاهش مدارا در كشور شده است. سياست‌هاي غلط اجتماعي جامعه را به سوي پرتگاه خشونت و نفرت مي‌بريم، بازگرداندن آن بسيار دشوار است.





به وظیفه و سوگند خود عمل کنید، تا صداقت و شجاعتتان اثبات شود
جـــرس: در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، و در حالیکه به دلیل فراهم نبودن شرایط حداقلی انتخابات آزاد و منصفانه، قریب به اتفاق اصلاح طلبان و مستقلین از حضور در آن خودداری کرده اند، خانواده سید مصطفی تاج زاده با انتشار دومین نامه خود به نمایندگانی که مجددا کاندیدا شده اند، از آنها خواسته اند با پرسش پیرامون "حصر غیرقانونی رهبران جنبش" و بازداشت و دادگاه و صدور حکم حبس غیرقانونی برای گروه عظیمی از شهروندان و اقدامات غیرقانونی مکرر و مداوم نسبت به زندانیان سیاسی و خانواده هایشان، صداقت و شجاعت خود را اثبات نمایند.  
در این نامه که در صفحه فیس بوکی «تاج زاده» منتشر شده، خانواده این فعال سیاسی زندانی همچنین خطاب به نمایندگان فعلی مجلس نیز خاطرنشان کرده اند "در این روزهای ثبت نام و تایید صلاحیت و آماده شدن برای تبلیغات انتخابات سرتان شلوغ است و وقت نگاه به دور و برتان را ندارید و احتمالاً جز اخبار تحمیلی که سایت های دولتی و دروغ نیوزهای وابسته به قدرت و فربه شده از بودجه های بیت المال برای شما مخابره می کنند، از واقعیت ها و حقایق روزگارتان و جامعه تان و شهر و دیارتان بی اطلاعید. و مگر می شود آگاهی باشد و وجدان باشد و هیچ اقدامی برای اصلاح صورت نگیرد؟! ... اما از آن جا که وظیفه شهروندی ما و وظیفه نمایندگی شما اقتضا می کند ما باید از گفتن و نوشتن خسته نشویم و شما باید به تکلیف خود و وظایفی که برای انجامش سوگند خورده اید، عمل کنید و در غیراین صورت نان حلال بر سفره زن و فرزند نخواهید برد."

متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام،

این نامه نیز مخاطب خود را در مجلس شورای اسلامی جستجو می کند:
از آن جا که نمایندگان مردم در خانه ملت علاوه بر وظیفه قانون گذاری، وظیفه مهم تر نظارت بر علمکرد قوای دیگر را نیز به عهده دارند تا از مسئولیت ها و وظایف خود تخطی نکنند، ما به عنوان خانواده آزاده دربند سید مصطفی تاجزاده که از فردای انتخابات ۸۸ به شکل غیرقانونی با حکم امضا شده توسط دادستان معزول در تاریخ ۱۹ خرداد یعنی سه روز قبل از برگزاری انتخابات، بازداشت وبه بازداشت گاه غیرقانونی سپاه پاسداران در اوین منتقل شد، به لحاظ حقوقی، شرعی و انسانی وظیفه خود می دانیم که تا استیفای کامل حقوق ایشان، مراتب پی گیری از مقامات مسئول و نیز اطلاع رسانی در خصوص بی قانونی ها و اقدامات خلاف قانون صورت گرفته در مورد ایشان را ادامه دهیم و از آخرین روزهای عمر مجلس هشتم و حضور آقایان در خانه ملت نیز بهره می بریم تا هم مطالبات قانونی خود را باردیگر مطرح کنیم و هم مردمی بودن و مستقل بودن و عدالت طلب بودن و طرفدار مظلوم بودن آقایان نمایندگان را محک بزنیم.
حضرات نمایندگان هشتمین مجلس شورای اسلامی
می دانیم که در این روزهای ثبت نام و تایید صلاحیت و آماده شدن برای تبلیغات انتخابات سرتان شلوغ است و وقت نگاه به دور و برتان را ندارید و احتمالاً جز اخبار تحمیلی که سایت های دولتی و دروغ نیوزهای وابسته به قدرت و فربه شده از بودجه های بیت المال برای شما مخابره می کنند، از واقعیت ها و حقایق روزگارتان و جامعه تان و شهر و دیارتان بی اطلاعید. و مگر می شود آگاهی باشد و وجدان باشد و هیچ اقدامی برای اصلاح صورت نگیرد؟! باری روزهای شلوغی دارید و ما بیهوده انتظار داریم که در این ایام گوش شنوایی برای شنیدن شکوائیه های ما و خواندن عریضه هایمان بیابیم. اما از آن جا که وظیفه شهروندی ما و وظیفه نمایندگی شما اقتضا می کند ما باید از گفتن و نوشتن خسته نشویم و شما باید به تکلیف خود و وظایفی که برای انجامش سوگند خورده اید، عمل کنید و در غیراین صورت نان حلال بر سفره زن و فرزند نخواهید برد.

آقایان و خانم های نماینده
بیش از دو سال و نیم از حوادث پس از انتخابات ۸۸ می گذرد و آسیب های وارده شهروندان بسیاری را درگیر کرده که می دانیم فرزندانی از خود شما نیز به بند و حبس اسیر آمدند و چه بسا باتوم خوردند و آسیب دیدند و رنج کشیدند و رنج کشیدید و نمی دانیم چون بسیاری از آسیب دیدگان آن روزها و این روزهای سخت، به مهاجرت به هر دیاری جز دیار بی حرمتی جان انسان ها و هتک حرمت و کرامت انسانی، اندیشه کردند و سرزمین مادری را ترک کردند یا خیر! همه این بیش از سی ماه و روزها و شب هایش خانواده های زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان پس از انتخابات به همراهی و لااقل هم دلی و دلجویی کسانی که نام نماینده مردم را با خود حمل می کردند، چشم داشتند اما دریغ که موج ارعاب آن دوران تا هنوز، فضای سنگین و مسمومی ایجاد کرده و فاصله های بسیار میان مردم و کسانی انداخته است که وابستگی به پست و مقام و میز و کرسی و دلاری داشته و دارند و گاه دلشان را در انتخاب مشی زندگی فدای عقل می کنند و به دست فراموشی می سپارند همه نصایح بزرگان دین و اخلاق را که دنیا را دو روز و تنها عرصه امتحان و ابتلا معرفی کرده و به تعبیر امیرمؤمنان و اسوه عادلان بی ارزش تر از عطسه بزی می دانستند.
ما خانواده مصطفی تاجزاده که مقامات وی را زندانی سیاسی «خاص» جمهوری اسلامی می خوانند، اینک در آستانه انتخابات، علاقمندیم بدانیم شما مردان و زنانی که عنوان نمایندگی را در حوزه انتخابیه خود و در همه جا با خود حمل می کنید، آیا هیچ گاه از خود پرسیده اید این همه بی قانونی در کشوری که مدعی حکومت اسلامی است، چگونه ساری و جاری است و اگر شما نیز چون رئیس قوه قضائیه معتقدید که به مرّ قانون عمل می شود تنها به سوالات سه گانه این زندانی سیاسی که بارها از سوی وی و خانواده اش مطرح شده است، پاسخ گویید:
«به چه جرمی دستگیر، زندانی، محاکمه و محکوم شده ام؟» و «به چه دلیلی مرا از حقوقم حتی به عنوان یک زندانی عادی چه رسد زندانی سیاسی که در همه جای دنیا شرایط خاص خود را دارد، محروم کرده اند؟» و نیز «چرا به شکایات من از آقای جنتی و کودتاگران نظامی و دیگران رسیدگی نمی شود؟» و به سوال ما پاسخ دهید که در قرنطینه و ایزوله و انفرادی های متناوب نگاه داشتن زندانی سیاسی که در حال گذراندن حکم خویش است به لحاظ حقوقی چگونه تفسیر و توجیه می شود و محرومیت زن و فرزندش از ملاقات حضوری و حتی شنیدن صدایش که نیاز همیشه مادر و پدر و زن و فرزند است و نیز فاصله های طولانی مرخصی ها که ضرورت حفظ کیان خانواده زندانی مجرم است چه رسد به چون تاجزاده ای که وجودش در عرصه های مختلف منشأ اثر بوده و حضورش جز خدمت به ارمغان نیاورده است.
نمایندگان محترم آخرین روزهای مجلس هشتم
ما، هم چنان طبق فرمایش حضرت امام معتقدیم که مجلس برآمده از انتخابات آزاد، در رأس امور است و از همین رو انتخابات آزاد را آرزو می کردیم تا میزان، «رأی مردم» باشد و مجلس در جایگاه واقعی خویش. اما عجبا که هم اینک باید در مجلسی با حدود ۲۹۰ نماینده، دنبال تنها یک مدرس بگردیم با همان میزان شجاعت و مردمی بودن و استقلال رأی او تا مقابل ظلم بایستد و ما بتوانیم اعاده حقوق خود و عزیزان مظلوممان را از او مطالبه کنیم.
هرچند عزیز دربند ما انتخاباتی را که آزاد نباشد، انتخاباتی رسوا و مفتضح می داند، اما فرصتی که مدعیان نمایندگی مردم برای نشان دادن میزان صداقت و شجاعت و استقلال و استحکام ایمان و عقیده و رأیشان جستجو می کردند، همین جا پیش رویشان است. پرسش از حصر غیرقانونی رهبران جنبش و بازداشت و دادگاه و حکم و حبس غیرقانونی گروه عظیمی از شهروندان و اقدامات غیرقانونی مکرر و مداوم نسبت به زندانیان سیاسی و خانواده هایشان در صحنه راستی آزمایی مردان و زنانی که به گفته خودشان با هدف دفاع از حقوق ملت به صحنه انتخابات آمده اند، امری بدیهی و اولیه است.
نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی و ثبت نام کنندگان گرامی
قطعا مطلع هستید که مصطفی تاجزاده اخیراَ مسئول پرونده خویش و همسرش را معرفی کرده است و بی اعتنایی های مقامات قضائی و اخیراً مقامات امنیتی سپاه نسبت به اقدامات غیرقانونی اعمال شده نسبت به ایشان به ویژه قرنطینه هفده ماهه و انفرادی های مکرر و ممنوعیت ها و محدودیت های بسیار از حقوق اولیه یک زندانی در مورد ایشان که منجر به روزه داری چهارده ماهه شده است، مؤید ادعای اوست. ما به عنوان خانواده این زندانی سیاسی علاقمندیم بدانیم آیا مجلسی که به فرموده امام راحل باید عصاره فضایل ملت باشد، بنا دارد نسبت به اعاده حیثیت و حقوق انسان های آزاده دربند و از جمله فرزند راستین امام و مردم سید مصطفی تاجزاده اقدامی بنماید یا این که وکیل الدوله بودن سرنوشت محتوم عده ای از آنان شده است و ملاحظه کاری و رفاه گرایی و منفعت طلبی گریبان عده ای دیگر را گرفته است؟
مرقومه دوم ما برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی در آخرین سال نمایندگی شان، اتمام حجتی است در پیشگاه خداوند عالمیان و حضرت ولی عصر با آنان، در همین دوره آخرالزمان که با همه ستم هایی که بر بندگان خدا می رود.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
خانواده سید مصطفی تاجزاده
۲۲/۱۰/۱۳۹۰




همسران شهیدان باکری و همت: سردار علایی! از سهم شهیدان انقلاب پاسداری کنید

همسران شهیدان باکری و همت در نامه ای به سردار حسین علایی با تقدیر از خدمات این پاسدار انقلاب اسلامی خواسته اند که بچه های خالص جنگ همدیگر را تنها نگذارند و اجازه ندهند فرصت طلبهای که در دفاع مقدس نبودند . با به زیر سوال بردن جنگ و بچه های جنگ ، عدم حضور خود را موجه کنند.
به گزارش کلمه، همسران شهیدان همت و باکری در نامه خود با اشاره به سابقه سردار علایی آورده اند: در طول تاریخ بارها دیده شده اطرافیان حاکمان با چاپلوسی و یا دروغ برای حفظ موقعیت و یا ترس از جان و مال خود بسیاری از حقایق را پنهان کرده اند که در نتیجه بر اساس اطلاعات نادرست و یا ناقص، تصمیمات اشتباهی گرفته شده که اکثرا قابل جبران نبوده اند. ما به شما افتخار می کنیم که همان طور که در مقابل دشمن با شجاعت ایستاده اید در کنار دوست نیز با شهامت اشتباهات را تذکر داده اید.
حسین علایی از فرماندهان سپاه پاسداران در طول هشت سال دفاع مقدس است. وی بمناسبت نوزده دی در یادداشتی با یک رویکرد مقایسه ای، درس هایی از این قیام را برشمرد و نوشت: طبیعی است که دیکتاتورها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که در کاخ سلطنت با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شده اند فرصت طرح این سوالات را ندارند و زمانی به فکر می افتند که مثل قذافی پس از موش و حشره خواندن مخالفین، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ایستاده مردن ترجیح دهند.
یادداشت سردار علایی واکنش های متفاوتی در پی داشت. برخی از سایت های نزدیک به گروه های افراطی به این سردار سپاه هتاکی کردند.
همسران شهیدان باکری و همت در بخش دیگری از این نامه با اشاره به هتاکی های صورت گرفته طی روزهای گذشته به این سردار سپاه، آورده اند: از جماعتی که با بی خردی با شما برخورد کرده اند، انتظاری نداریم چون فکر می کنیم شما را نمی شناسند اما از دوستان هم رزم شما متعجبیم که در مقابل این هجمه های حساب شده ساکت هستند . و بدانند فردایی با بهانه دیگری به آنها حمله خواهند کرد . اگر بچه های خالص جنگ همدیگر را تنها بگذارند. فرصت طلبهای که در دفاع مقدس نبودند . می خواهند با به زیر سوال بردن جنگ و بچه های جنگ ، عدم حضور خود را موجه کنند.از شما تشکر می کنیم که مواظب سهام ما هستید.
گفتنی است سال گذشته نیز در مراسم سردار حسین علایی سال گذشته نیز همزمان با روز دانشجو از سخنرانی سردار حسین علایی در  مراسم “بسیج مدرسه‌ی عشق” جلوگیری شد.
سردار حسین علایی پس از تشکیل نیروی دریایی سپاه در سال ۱۳۶۴ اولین فرمانده این نیرو شد، پیش از تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه نیز او فرماندهی یگان‌های دریایی سپاه را برعهده داشت.
به گزارش کلمه متن این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً
در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند; بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند. (سوره شریفه احزاب آیه ی مبارکه ۲۳)
برادر حسین علایی
سلام
شاید باعث تعجب باشد که شما را با عنوان سردار و یا با درجه ای که با لیاقت خود از سپاه احراز کرده اید و یا دکتری که بدون تقلب و با زحمت کسب کرده اید، نمی نامیم. در زمان انقلاب و دفاع مقدس نیز با سادگی همدیگر را خواهر و برادر می نامیدیم. چرا که ارزش مقام هر فرد، به انسانیت او بود. سالهاست که ما به معدود افرادی عنوان برادر می دهیم که جنابعالی یکی از آنها می باشید.
برادر گرانقدر! ما بعد از شهادت عزیزانمان به خاطر وابستگی روحی و اعتقادی که به شهدا داشتیم، هم چنان پیگیر مسائل و اخبار جنگ بودیم. و شما از نادر فرماندهانی بودید که با وجود پیچیدگی مسائل دفاع مقدس، به خوبی توان تحلیل عملیات ها را داشتید. ما سالهاست که در مناسبت های مختلف مقالات شما را در روزنامه ها مطالعه و یا سخنانتان را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی با گوش جان شنیده ایم. شما به بهترین صورت به معرفی شهدا و عملکرد آنها در دفاع مقدس پرداخته اید. به عنوان مثال کتابی درباره شهید مهدی باکری نوشته اید که می تواند سندی تاریخی باشد. در یک کلام، برادر! ما شما را به عنوان یک راوی صادق، عاقل و با بصیرت می شناسیم.
گذشته شما درخشان است. دانشجوی مبارز دانشگاه تبریز بودید که با دیدگاه مذهبی به صورت فعال برای پیروزی انقلاب تلاش می کردید. نقش دانشجویان (که شما نیز یکی از آنها بودید) در حرکت اعتراضی مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۵۶ – در چهلم قیام ۱۹ دی قم- فراموش شدنی نیست. شما در آن دوران از تمام جریانهای انحرافی به سلامت بیرون آمدید. و انصافا سکوی رشد و تکامل انسانها در انتخاب های آنهاست!
بعد از پیروزی انقلاب فرماندهی سپاه تبریز را برعهده گرفتید و پس از آنکه در اثر فشار جماعتی تنگ نظر که ۶ سال است معرف حضور ملت ایران هستند شورای فرماندهی سپاه ارومیه مجبور به استعفا شد، فرمانده سپاه ارومیه شدید. این شما بودید که بعد از شهادت شهید بزرگوار مهدی امینی علی رغم جوی که علیه باکری ها راه انداخته بودند آقا مهدی را برای فرماندهی عملیات انتخاب کردید. در دوران دفاع مقدس ریاست ستاد قرارگاه کربلا و سپس اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه بودید که با وجود تمامی کمبودهای زمان جنگ توانستید یگان دریایی را راه اندازی نمایید. دوستان شما فراموش نکرده اند که در یکی از عملیاتها به شدت مجروح شده بودید. پس از اتمام جنگ نیز با توجه به توان و تخصصی که داشتید در جهت تحقق آرمانهای انقلاب تلاش کرده اید. برادرعلایی! قصد نداریم برای شما بیو گرافی بنویسیم. بلکه فقط به خودمان تذکر می دهیم که یادمان باشد ایثار، گذشت و عملکرد مثبت انسانها را فراموش نکنیم.
در طول تاریخ بارها دیده شده اطرافیان حاکمان با چاپلوسی و یا دروغ برای حفظ موقعیت و یا ترس از جان و مال خود بسیاری از حقایق را پنهان کرده اند که در نتیجه بر اساس اطلاعات نادرست و یا ناقص، تصمیمات اشتباهی گرفته شده که اکثرا قابل جبران نبوده اند. ما به شما افتخار می کنیم که همان طور که در مقابل دشمن با شجاعت ایستاده اید در کنار دوست نیز با شهامت اشتباهات را تذکر داده اید.
این شجاعت و شهامت میوه وارستگی شما از مقام و مال دنیاست. به یاد داریم آن جمله معروف شما را که پس از خاتمه جنگ زمانی که قرار بود بر اساس قانون درصدی از سهام کارخانه ای بین رزمندگان تقسیم شود، قبول نکردید و گفتید: ” من سهام دار انقلابم نه سهام دار….. ” این سهامی که شما و ما نیز طالب آن هستیم، فروختنی نیست. چون به بهایی سنگین خریده ایم. دیگر انواع سهام اگر خریده شوند، لذت های دنیا سود آنها خواهد بود. اما این سهام بخصوص را ما با دادن دنیا و خون بهترین عزیزانمان خریداری کرده ایم. پس فروشی نیست و تا پای جانمان حافظ ارزش های آن خواهیم بود و دست سارقان را قطع خواهیم کرد. انشاءالله
اما برادر عزیز! مقاله هوشمندانه شما مطالبی را داراست، که سالهاست به وسیله تحلیل گران بیان می شود و ما آنها را بارها شنیده ایم. و حالا نمی دانیم این گروهی که این روزها فعالانه بر علیه شما سخن پراکنی (!) می کنند . اگر فکر میکنند با وضعیت فعلی مصداقی دارد از نقطه سنجی شما تشکر کرده و قبل از این که خیلی دیر شود امور را اصلاح بفرمایند .نمی شود با فحاشی و بی خردی صورت مساله را پاک کرد! و اگر مصداق ندارد ،واقعا آن مثل اینجا صدق می کنند که با داشتن این دوستان، دشمنان باید بروند هواخوری! گویا این فراز از وصیت امام علی به امام حسن را فراموش کرده اند که:
“فرزندم! من به اندازه همه پیشینیان عمر نکرده ام، اما به کارهایی که کردند دقت کردم. به حکایت هایی که از روز و روزگارشان مانده، فکر کردم و در نشانه ها و یادگارهایشان گشتم، جوری که شدم مثل یکی از آنها حتی بالاتر. چون از همه سرگذشتشان خبر داشتم. مثل این بود که با همه شان، از اولین تا آخرین نفر زندگی کرده ام.”
حسن تحقیق تاریخی در این است که اشتباهات را دوباره تکرار نکنیم. ما همیشه فکر می کنیم با گذشتگانمان تفاوت داریم. ولی اگر به فاکتورهایی مثل خرد جمعی و قانون و اخلاق و حسابرسی نسبت به عملکرد، دقت نکنیم مطمئن باشید همانگونه می شویم که قرار بود نباشیم! اگر تحلیل واقعیت های تاریخی که ما شاهد آن بودیم این قدر بحث انگیز و غیر قابل طرح باشند، با قیام امام حسین چه خواهند کرد؟ به گفته گهربار شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی دوباره فقط داریم به ….. ها گریه می کنیم….
برادر گرامی ! سخن گفتن و نوشتن در رابطه با شخصیتی که قلم توانا و اندیشه منسجم و معتقد به اصول و ارزش های انسانیست، بی نهایت مشکل است .اما امید داریم شما با بزرگواری این کلمات الکن را از ما قبول کنید. از جماعتی که با بی خردی با شما برخورد کرده اند، انتظاری نداریم چون فکر می کنیم شما را نمی شناسند اما از دوستان هم رزم شما متعجبیم که در مقابل این هجمه های حساب شده ساکت هستند . و بدانند فردایی با بهانه دیگری به آنها حمله خواهند کرد . اگر بچه های خالص جنگ همدیگر را تنها بگذارند. فرصت طلبهای که در دفاع مقدس نبودند . می خواهند با به زیر سوال بردن جنگ و بچه های جنگ ، عدم حضور خود را موجه کنند.از شما تشکر می کنیم که مواظب سهام ما هستید.
برادر! ضمنا ما شما را مصداق آیه ای می دانیم که زینت بخش نامه است.
والسلام
ژیلا بدیهیان(همسر شهید محمدابراهیم همت)
فاطمه چهل امیرانی(همسر شهید حمید باکری)
بیست و چهارم دی سال ۹۰ مصادف با اربعین حسینی




روز نوشت محمد نوری زاد: دیدار با خانواده خزعلی

۱ – گاه یک ملاقات و یک سخن و یک نگاه می تواند کوهی از اندوه را از شانه های ما بردارد. وگاه، همین ها می توانند کوهی از اندوه را برشانه های ما بنشانند و ما را به یک خستگی مستمر دراندازند. من امروز یک تماس تلفنی از نوع نخست داشتم. از یک بانو. از همین تهران. این تماس کوتاه تلفنی از آنچنان گرمایی برخوردار بود که تمام سردی ها و یخ بستگی های این چندوقت اخیر را از درون من بیرون ریخت و مرا به گرمای خلسه گونش راه داد.
۲ – درست فردای آن روزی که آقای خزعلی را با آن شکل دلخراش به دادسرا و به زندان بردند، به خانواده اش سرزدم و با آنان از روزهای خوب گفتم. با پسر بزرگش و با دو دخترش کمی به درد دل نشستیم. ظاهراً تا رسیدن به روزی که امنیت، معنای واقعی خود را به صحنه آورد، راه درازی درپیش است. اما من معتقدم تا چند وقت دیگر، امنیت، دزدان و فاجعه آفرینان و زشتکاران را از آغوش خود بیرون خواهد انداخت و مردمان را به آغوش خود راه خواهد داد.
 وقتی ما به مردم خود می گوییم: هیس، کاری به خطاکاران نداشته باشید، درحقیقت به همان خطاکاران امنیت می دهیم تا هرچه بیشتر به خطای خود فرو شوند و ترس و لرزی نیز از قانون نداشته باشند. آقای خزعلی از همین خطاکاری ها می گفت و می نوشت. والبته تحمل نشد و اکنون او و خانواده اش باید تاوان حقی را بپردازند که متعلق به همگان است و حاکمیت به زور از مردم دریغ کرده است.
۳ – یک چند ساعتی است که سایت بالا نمی آید. برادران احتمالاً دست بکار شده اند و آستین ها را بالا زده اند. عیبی ندارد. می رویم سرچهارراه می ایستیم و بِرّ و بِرّ به آمد و رفت اتومبیل ها نگاه می کنیم. راضی شدید؟ بعدش چه؟ با بوی مرگ آوری که منتشرکرده اید چه می کنید؟ می گویند ملانصرالدین به مردی که دریک مجلس صدایی درکرده بود و با کوفتن پا برزمین تلاش می کرد ذهن حاضرین را به همان پای کوفتن ها منحرف کند گفت: قبول، صدایش را رفع و رجوع کردی، با بویش چه می کنی؟
۴ – نامه ی هجدهم دیشب منتشر شد. امیدوارم این نامه به خوبی از جانب مخاطب اصلی آن و از طرف مردم مورد استقبال واقع شود و بهای واقعی اش دانسته آید. با رواج این نگرشی که در نامه ی هجدهم آمده، می توان بسیاری از سنگها را از پیش پا برداشت. ما با کمبود وقت مواجهیم. زمان به تندی می گذرد و مباد که ما باشیم و فرصت ها از کف رفته باشند. کاش رهبری صدای درکوفتن های ما را می شنید.
یکبار از خود آقای خامنه ای شنیدم که می گفت: قارون برای آنکه از شرّ موسای پیامبر خلاص شود، زنی بدکاره را فریفت و از او خواست تا در جمع اعلام کند با موسی سروسرّی دارد. آن روز فرا رسید و زن بدکاره برعکس، درجمع به قرار پنهانی اش با قارون اشاره کرد و برسلامت موسی تأکید ورزید. موسی را خشم فرا گرفت. به زمین زیرپای قارون فرمان داد تا او را و همه ی ثروتش را درخود فرو برد. زمین شکافت و قارون را تا زانو به کام کشید. قارون به التماس افتاد و از موسی تقاضا کرد از خطای او درگذرد. اما خشم موسی تمامی نداشت. به زمین فرمان داد تا قارون را تا گلو در خود فرو برد. قارون ناگهان تا گلو در زمین فرو رفت. قارون باز به التماس افتاد و از موسی درخواست عفو کرد. موسای خشمگین بی توجه به استغاثه های قارون به زمین فرمان داد تا قارون را در خود دفن کند. زمین دهان گشود و قارون را درخود فرو برد. خشم موسی فرو نشست.
کمی بعد، خداوند به موسی گفت: ای موسی، چقدر سنگدلی، به جلال و عظمتم سوگند این قارون اگر همین گریه ها و التماس ها را با من می گفت و از من بخشایش می طلبید، او را می بخشودم.
من درحیرتم چرا آقای خامنه ای این همه استغاثه ی مردم را، ونه قارونان و بدکاران و غارتگران را،  می شنود و همچنان برسرِ خشم خود ایستاده است!
۵ – امروز کمی خسته بودم. نامه ی هجدهم را که ماهها پیش نوشته بودم کمی اصلاح کردم و به حافظه ی اینترنت سپردم تا سرموقع منتشر شود. خستگی این روزهای من بیشتر به خستگی کسی می ماند که برسرخاکستری از آرزوهای خود نشسته است. وگرنه مرا تا دم مرگ انرژی هست و برقرار خود ایستاده ام.
 یادم هست درزندان نیز هرگاه خستگی روحی به من فشار می آورد، یک خواب خوب، یک رویای قشنگ، مرا به تماشای یک افق مطلوب می برد و خستگی هایم را می زدود. امروز مادر سه شهیدی که با هم رفت و آمد خانوادگی داریم تماس گرفت. مدتها بود با تلفن شان تماس می گرفتم و پیغام می گذاردم اما توفیق هم صحبتی با او را نمی یافتم. او خودش زنگ زد. با همه ی اهل خانه صحبت کرد. با من نیز. واز من تشکر و قدردانی نمود. بخاطرچه؟ بماند. ومن،  قشنگ ترین کلماتی را که در آن لحظه های شوق انگیز سراغ داشتم برقامت او افشاندم. که: من، خاکم زیرپای شما. وشما آسمانید برسرمن. واینها را صادقانه به او گفتم. خودش می دانست. کمی که صحبت کردیم، گوشی تلفن را به شوی پیرو بیمارش داد. با او نیزصحبت کردم. با پدر سه شهید. وبه اونیز واژه های قشنگ و صادقانه باریدم.
مادر سه شهیدی که من از او می گویم، یک لبخند تمام نشدنی است. شما با هرافسردگی که با او بنشینید، مست از انرژی و کیفوری معنوی می شوید. او صمیمانه تولد نوه ام را تبریک گفت. ومن گفتم: می آورم پیش شما تا شما در گوش او اذان و اقامه بخوانید.



 
پاسدار جزایری:
در چارچوب راهبرد تهدید برابر تهدید در حال بررسی نحوه مجازات عاملان ترور اخیر هستیم


(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاری فارس
معاون ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه در حال بررسی مجازات عاملین پشت صحنه و مزدوران میدانی ترور شهید احمدی روشن هستیم، نحوه این مجازات را برای آمریکا، رژیم صهیونیستی و شرکای آنها، آزاردهنده توصیف کرد.
سردار سید مسعود جزایری معاون ستادکل نیروهای مسلح در پی اقدام تروریستی اخیر مزدوران استکبار جهانی در به شهادت رساندن دانشمند جوان هسته‌ای شهید مصطفی احمدی روشن و همراه وی، شهید رضا قشقایی در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس گفت: ارتکاب جنایت کثیف تروریستی و حذف فیزیکی دانشمندان را تهدیدی برای کشور می‌دانیم و در چارچوب راهبرد تهدید برابر تهدید درحال بررسی مجازات عاملین پشت صحنه و مزدوران میدانی ترور شهید احمدی روشن هستیم.
وی با تاکید بر اینکه پاسخ ایران، پاسخی آزاردهنده برای حامیان تروریسم دولتی است، افزود: در این راستا چگونگی فعال‌سازی ظرفیت‌های ناشی از عمق استراتژیک انقلاب اسلامی از جمله موضوعاتی است که روی میز قرار داده‌ایم و دشمنان ملت ایران بویژه امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی باید پاسخگوی اقدامات خود باشند.
...
رئیس ستاد تبلیغات دفاعی کشور، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از جمله مقصران پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای ایران معرفی و افزود: انتشار فهرست دانشمندان و مدیران هسته‌ای ایران از سوی آژانس این امکان را برای شبکه‌های جاسوسی و تروریست پرور نظام سلطه بویژه جوخه‌های جنایتکار ترور و کشتار رژیم صهیونیستی فراهم آورد تا دانشمندان ایرانی را شناسایی و مورد هدف جنایات خود قرار دهند و آژانس بین‌المللی اتمی نیز از این بابت باید پاسخگو باشد.
معاون ستاد کل نیروهای مسلح ... گفت: آمریکا و نهادهای بین‌المللی به اصطلاح مدعی بشر چرا برابر این جنایات پلید و کثیف سکوت اختیار کردند و به صراحت از محکومیت و نیز مجازات طراحان و عاملین ترور دانشمندان ایرانی سخن نمی‌گویند؟
جزایری تاکید کرد:‌ دشمنان انقلاب و پیشرفت ملت ایران هیچ شکی به خود راه ندهند که به موقع پاسخ تنبیه مناسب به آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر شرکای اینگونه جنایات داده خواهد شد.
وی در پایان اظهار داشت:‌ تروریست‌ها و حامیانشان افرادی زبون و جنایتکار هستند که باید مجازات شوند.
انتهای پیام/






آتش سوزی گسترده در کنگان/ مغازه‌ها در آتش سوختند

خبرگزاری مهر:
تعداد زیادی از مغازه‌های شهر کنگان استان بوشهر طعمه حریق شدند.
به گزارش خبرنگار مهر، تعداد زیادی از مغازه‌های شهر کنگان از صبح شنبه دچار حریق شده و تلاش ماموران آتش‌نشانی برای مهار اتش ادامه دارد.
این آتش سوزی در مغازه‌های موجود در بلوار امام(ره) کنگان که محور مواصلاتی استان‌های بوشهر، خوزستان و هرمزگان است، روی داد و باعث شد تا این محور برای ساعاتی بسته شود.
معاون سیاسی امنیتی فرماندار کنگان در محل این حادثه در جمع خبرنگاران اظهار داشت: این آتش سوزی در فروشگاه‌های مواد شیمیایی، کارگاه آلومینیوم و فروشگاه‌های موتورهای دریایی رخ داده است.
احمد بحرینی‌پور ادامه داد: علت این اتش سوزی هنوز مشخص نشده و تلاش برای مهار این آتش‌سوی همچنان ادامه دارد. نیروهای امدادی و آتش‌نشانی فرمانداری و شهرداری کنگان و شرکت‌های صنعتی منطقه در حال مهار اتش هستند.
وی اضافه کرد: با توجه به بسته شدن محور مواصلاتی بوشهر به بندرعباس، ترافیک این محور به خیابان‌ ساحلی کنگان منتقل شده است و عبور و مرور از آن خیابان در حال انجام است.
معاون فرماندار کنگان ادامه داد: این حادثه هیچگونه تلفات جانی در پی نداشته ولی خسارات مالی زیادی را به جا گذاشته است.
نکته قابل توجه این حادثه، وقوع آتش‌سوزی روبه روی آتش‌نشانی کنگان است.





 
حداد عادل: اصولگرایان هرگز فهرست دومی در انتخابات نخواهند داشت
خانه ملت
عضو کمیته منتخب جبهه متحد اصولگرایان با بیان اینکه هم‌چنان بر دعوت از جبهه پایداری برای ایجاد یک وحدت کامل‌تر اصرار می‌ورزیم، گفت: انشاء الله اصلا دو فهرست وجود نخواهد داشت که صحبت از این شود که نام چه کسانی در دو فهرست احتمالی مشترک باشد و همه تلاش ما ارائه یک فهرست واحد برای انتخابات است.
غلامعلی حداد عادل در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری خانه ملت، مشارکت مردم در این دور از انتخابات را پاسخی به تهدیدات خارجی و داخلی دانست و گفت: انتخابات در هر کشور و از جمله در ایران یک حادثه مهم و سرنوشت ساز است که از نظر سیاسی و اجتماعی قابل مقایسه با حوادث دیگر نیست.
...
عضو کمیته منتخب جبهه متحد اصولگرایان، درباره آخرین وضعیت رایزنی‌ها در جبهه اصولگرایان برای وحدت اصولگرایان و اینکه لیست تهران چه زمانی نهایی می‌شود، گفت: برای نهایی کردن فهرست تهران، هنوز وقت خوبی در اختیار کمیته است، عجله نداریم، و درعین حال هم چنان هم بر دعوت از جبهه پایداری برای ایجاد یک وحدت کامل‌تر اصرار می‌ورزیم.
حداد عادل درباره امکان بازگشت جبهه پایداری و فهرست مشترک با جبهه متحد، گفت: مشورت‌ها برای رسیدن به این وحدت را ادامه می‌دهیم.
وی درباره تلاش برخی‌ها برای دادن فهرست مجزا در درون جبهه اصولگرایان و مخالفت آیت الله مهدوی کنی با این موضوع، گفت: همه بزرگان روحانی اصرار بر وحدت در میان اصولگرایان دارند و ما امیدواریم این مقصود تامین شود و تلاش‌های ایشان برای وحدت اصولگرایان با ارائه دو فهرست در انتخابات نادیده گرفته نشود.
نماینده مردم تهران درمجلس هشتم، درباره احتمال قرار گرفتن نام برخی چهره‌های اصولگرا در لیست احتمالی جبهه پایداری، گفت: هیچ کدام از این مسائل نهایی نشده است، اینها اظهارنظرهایی است که برخی افراد کرده‌اند، موضوعات مورد بحث است و هنوز تصمیم‌گیری درباره هیچ کدام از این موضوعات نشده است.
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، اظهار کرد: انشاء الله اصلا دو فهرست وجود نخواهد داشت که صحبت از این شود که نام چه کسانی برای دو فهرست مشترک باشند و چه کسانی مشترک نباشد، همه تلاش ما ارائه یک فهرست برای انتخابات است و امیدواریم به فهرست مشترک برسیم./





رابطه سازمان یابی افقی ودموکراسی مستقیم ومشارکتی
تقی روزبه


مارکس زمانی گفته بود تباهی وابتذال تئوری وقتی شروع می شود که اصول جایگزین واقعیت های اجتماعی( جنبش مبارزه طبقاتی) وتحلیل مشخص گردد.درچنین حالتی تئوری بجای آن که بازتاب انکشاف واقعیت های اجتماعی باشد، بدلیل قطع شدن رابطه زنده وارگانیکی آن با واقعیت ها وپراتیک اجتماعی به سدی دربرابرآن تبدیل می شود ولاجرم به امری آئینی ومذهب گونه. وضعیت تئوری درنزد کسانی که درآن "اصول" تبدیل به نقطه عزیمت تحلیل مشخص وجایگزین واقعیت های اجتماعی میشود،مصداق بارزی ازهمین سخن است. گرچه مثل همه این گونه جریانات درجوامع بشری، چپ فرقه ای رویکرد خویش را- البته به شیوه خود- با ادعای وفاداری به مارکس واصول توجیه می کند، اما غافل ازآن که وفاداری به مارکس قبل ازهرچیز درتأسی به شیوه علمی او معنا می یابد ونه داشتن نگاه ایستا وتبدیل کردن تجارب وارزیابی های او به کلیشه های مقدس. کلیشه شدن به معنای منتزع شدن مفاهیم،نظرات وپراتیک یک دوره ازبسترزمانی ومکانی خود وتبدیل آنها به امری فراتاریخی، مطلق وصائب برای همه زمانها است.که دراین صورت جزغلبه اندیشه مردگان برزندگان وگذشته برآینده نخواهد بود.معنای عملی آن نیزچیزی جزآئین پرستی وفتیشیسم مقولاتی که گویا دارای اعتبارجاودانی هستند نیست.والبته چپی که اندیشه ها ونظراتش بازتاب دهنده واقعیت های متحول طبقاتی نباشد،نخواهد توانست به مثابه نیروی پیشرو درصحنه مبارزه طبقاتی ظاهرشود.برعکس او از پندارها والگوواره هایی دفاع خواهد کرد که مربوط به گذشته است وربطی به مبارزه طبقاتی زنده وهم اکنون جاری ندارد.وحال آنکه درروش شناسی مارکس مبناقراردادن واقعیت های اجتماعی وجنبش های طبقاتی-اجتماعی و خیره شدن به واقعیت های زنده ومتحول مبارزه طبقاتی ورصدکردن گرایش های پیشروتاریخی ومشارکت فعال درتغییرجهان،شرط لازم برای پیشروی بسوی رهائی کارگران وزحمتکشان ازتاروپود نظام طبقاتی وبطوراخص جامعه سرمایه داری است. درنزد او جنبش طبقاتی کارگران ونه این یا آن تئوری مهمترین واقعیت جامعه طبقاتی ونظام سرمایه داری را تشکیل می دهد وجنبش کمونیستی هم قبل ازهرچیزدرپیوندبا آن وبرخوردانتقادی با آن معنا پیدامی کند ونه درایجاد دسته جات وفرقه های درخود و مدعی نجات بشریت.این جنبش ها البته باشدت وضعف همراهند و گاه بطور آشکار عرض اندام می کنند وگاه به شیوه پوشیده و غیرمستقیم، اما بهرحال صرفنظرازشدت وضعفشان جاری هستند ومشغول زدن نقب به تاریخ وئئوری نیزتوضیح دهنده ماهیت وواقعیت وجودی آن است. با این همه چپ فرقه ای وکلیشه پرداز درست بدلیل چسبندگی اش به کلیشه ها وگره زدن هویتش با آنها، با جنبش های جدید و مبارزه طبقاتی دراشکال نوین وپویای خود،احساس بیگانگی می کند. برای آنها چون این جنبش ها فاقد رهبری وستاد فرماندهی بوده ومغایر با الگوهای سازمانی موردنظرشان هستند،وبه راهبردها ورهنمودهایش بی اعتنایند، موجوداتی معیوب و ناقص الخلقه وبی آینده محسوب می شوند.واین درحالی است که ازقضا یکی ازپیش زمینه های عروج این جنبش ها دربیرون ازحیطه این نوع رویکردها وجریانات ، پس ازآشکارشدن سترونی کامل مدعیان این نوع سازمان یابی ها صورت گرفته است!
یکی ازمتحول ترین وپویاترین عرصه های مبارزه طبقاتی،به نحوی که هم برگرفته ازدرس های تجارب ناکام گذشته باشد وهم درانطباق با آخرین دست آوردهای بشر، چگونه سازمان یابی جنبش هاست. بدون وجود سنخیت لازم بین نوع سازمان یابی و اهداف رهائی بخش،امکان تحقق آن هدف ها وجود ندارد.مبارزه برای سوسیالیسم بدست کارگران به مثابه عاملین وسوژه های خودرهان نیازدارد ونه به سیاهی لشکردنباله رو و زائده وار. وازاین منظرچگونگی سازمان یابی روشن می کند که بدنبال چه هستیم:تجمعات توده وار تحت کنترل رهبران وبه مثابه سیاهی لشکرویاهم چون فاعلینی که درپراتیک اجتماعی وآزمون وخطای آن،خویشتن را هم چون سوژه های خودرهان می آفرینند.ازهمین رو سازمان یابی درجوامع طبقاتی وچگونگی آن نمی تواند امری فنی و فراطبقاتی باشد.برعکس درارتباط ودرانطباق با نوع مناسباتی که ازآن دفاع می کنیم با رویکردهای گوناگونی مواجهیم.تا آنجاکه به رویکرد مورد نظرما-مناسبات سوسیالیستی وبدورازسلطه انسان برانسان مربوط می شود- این نوع سازمان یابی باید بتواند به کارگران وزحمتکشان به مثابه گورگنان نظام سرمایه داری تعین بخشد. چگونه ودرکدام نوع سازمان یابی کارگران وزحمتکشان می توانند به گورکنان نظام سرمایه داری تبدیل شوند؟ بی اعتنائی به ظرفیت های نهفته درسازمان یابی های افقی دراین راستا، سبب آن می شود که فرقه های چپ بجای ایفاء نقش پیشرو درصفوف جنبش ها، درانتهای صف تحولات قرار بگیرند ومنتظربمانند تا مگربا فرود پتک واقعیت ها،به هوشیاری تاریخی نائل گردند.سخن مارکس مبنی براینکه تفسیرجهان کافی نیست باید آن را تغییرداد، ناظربر اهمیت پراتیک اجتماعی ونقش جنبش های طبقاتی- اجتماعی است که تئوری باید بتواند آن را بازتاب دهد.بااین همه درنزد فرقه ها این رویکرد درجهتی وارونه فهمیده می شود:تغییرجهان بر طبق "اصول"وباورهای فرقه ها.
البته تأکید بر اهمیت مبارزه طبقاتی استثمارشوندگان و جنبش های طبقاتی-اجتماعی، به معنای آن نیست که آنچه موجود است مبارزه طبقاتی ناب وعلیه مناسبات بورژوائی است.برعکس مبارزه طبقاتی زحمتکشان ازدل انبوهی ازپیچ وخم های مناسبات تبعیض آمیز جوامع طبقاتی، وعلقه ها وتوهمات آن سربرمی آورد وبا پالایش خود ازآنها به پیش می رود.ازهمین رو برخورد انتقادی با واقعیت های پیشارووتقویت گرایشهای رهائی بخش درآن جزئی ازسرشت مبارزه طبقاتی است.
خلاصه آنکه چگونه سازمان یابی از پویاترین عرصه های مبارزه طبقاتی است.ازهمین روتقلیل آن به یک امرفنی وشکل واره وقیاس آن با الگوهای متداول جوامع سرمایه داری که پاسدارسلطه سرمایه است ازاساس نادرست می باشد. این تصورویا ادعا که گویا درطی یکصدوپنجاه سال گذشته هیچ تغییرمعنا دارومشهودی درآن صورت نگرفته است ربطی به مبارزه طبقاتی ویا اندیشه های مارکس وسایرکمونیست ها ندارد.والبته برای چپ فرقه ای وکلیشه پرداز، گوئی که قوانین آهنین ولایتغیری درسازماندهی برای همه زمانها جود دارد.البته سنگرگرفتن درپشت اشکال کلیشه شده،درکنه خود جزاقتباس و الگوبرداری ازنظام سلسه مراتب جامعه طبقاتی نیست واین چپ با اتخاذچنین رویکردی بجای مشارکت فعال درتغییرجهان،فقط خویشتن را خلع سلاح وبلاموضوع می کند.آنچه که او را به این نقطه می رساند جز پاسداری از منافع فرقه ای ودرک فرقه ای ازمبارزه طبقاتی نیست.
دراین جا برای روشن شدن پویه مبارزه طبقاتی درامرسازمان یابی وچگونه سازمان یابی، نگاهی به سه نکته پایه ای دراندیشه های مارکس وکمونیست های وفاداربه مبارزه طبقاتی خالی ازفایده نیست. نکاتی که لااقل برحسب ادعا مورد قبول این چپها است ولاجرم برای کائنات ذهنی وبسته آنها چالش برانگیزاست:
الف- اولین فرایافت رابطه فرد وجمع است .دراین رویکرد مارکس ضمن آنکه درک فرد بنیاد وآنتاگونیستی بین منافع فرد وجمع در جامعه را که زیربنای اندیشه لیبرالیسم را تشکیل می دهد مورد نقد همه جانبه قرارمیدهد وآن را به چالش می گیرد ،اما فردیت درجامعه بدیل مورد نظراو نفی نمی شود بلکه بجای رابطه آنتاگونیستی بین فردوجمع جوامع طبقاتی اوازرابطه خلاق وآزاد ودوجانبه فردو جمع سخن می گوید.رابطه ای که سب رشد وغنای فردیت آزاد ازیکسو واجتماعی شدن بیشترازسوی دیگر می گردد.عبارت معروف وپرمعنای مانیفست(والبته نه فقط مانیفست) درباره جامعه نوین و رابطه فرد وجمع هنوزهم پرطنین است:جامعه ای که درآن رشد آزادانه هرفرد،شرط رشد آزادانه همگان باشد. به گمان من تأمل براین فرایافت بویژه وقتی که با تأمل برتجربه قرن بیستم همراه شود، برای درک اهمیت رابطه برابروآزاد انسانها و گسستن ازهرنوع مناسبات و سازماندهی هائی که آن را برنمی تابندومبتنی برسلسه مراتب هستند کافی است.
ب- دومین فرایافت، انقلاب واهمیت اقدام مستقیم توده ای است.چپ معمولا درمقام سخن ازاقدام مستقیم دفاع می کند.اما آیا می توان آن را دفاعی پیگیربهمراه الزامات وپی آمدهایش دانست؟ به گمان من دفاع پیگیرازدموکراسی مستقیم می تواند بسیاری ازکلیشه های چپ فرقه ای را به چالش بکشد:
اقدام مستقیم توده ای به معنای آن است ک که کارگران وزحمتکشان درمقابل چشمان همه دست بکارمی شوند و صفحه تاریخ را ورق می زنند وبه نقش آفرینی درابعاد کلان می پردازند. اما نقش آفرینی مزبور به معنای خاموش بودن موتورمبارزه طبقاتی دردوره های پیشاانقلابی نیست.حتی دراین دوره ها نیزما بدرجات گوناگونی با مبارزه طبقاتی مواجه هستیم که باندازه ای که وجود دارند تأثیرخود را برتحولات جامعه می گذارند(مثلا درتشکیل مجامع عمومی کارخانه ها ودرسایرعرصه های مختلف اجتماعی).درهرسطحی ازمبارزه وقتی زحمتکشان وارد صحنه می شوند،شکلی ازمبارزه برای اعمال دموکراسی مستقیم را به نمایش می گذارند. اشکالی که گام های تاریخی را ولودرسطح میکرونامشهود رقم می زنندو هم چنین بسترگام هائی درسطح ماکرو درمقاطع انقلابی را.علاوه براین وقتی توده ها در دوره های انقلابی پا به میدان می گذارند وبه نقش آفرینی درابعاد کلان می پردازند به معنی آن نیست که پس ازانجام نقش تاریخی خویش به خانه های خود برگردند ونخبگان را بجای خویش به نشانند.گواینکه تمامی تلاش ضدانقلاب برای تحقق آن بکارگرفته می شود. نباید فراموش کنیم که انقلاب عالی ترین شکل مبارزه طبقاتی است که باهدف کنارزدن تمامی اشکال کهنه ای که مانع مداخله مستقیم کارگران درزندگی اجتماعی هستند شناخته می شود.والبته کمونیستها نیزهمواره ازحامیان پروپاقرص دخالت مستقیم واستمرارآن دربرابرتهاجم ضدانقلاب برای بازپس گیری آن دست آوردها، درپی فروکش دوره های انقلابی بوده اند.
ج-سومین فرایافت دموکراسی مستقیم ومشارکتی است. گرچه عموما دوره های انقلابی تجلی عالی ترین شکل بروزدموکراسی مستقیم محسوب می شود اما دموکراسی مستقیم فقط محدود به آن نیست بلکه مربوط به اداره جامعه توسط خود کارگران وزحمتکشان است که اوج خود را درخودحکومتی پیدامی کند. کمونیستها لااقل درمقام سخن همواره ازمدافعان پیگیر تعمیق دموکراسی یعنی فراتررفتن از دموکراسی صوری ودموکراسی نمایندگی به دموکراسی مستقیم ومشارکتی(درتمامی حوزه های اجتماع) بوده اند.معنای این سخن آن است که تحقق دموکراسی مستقیم وبی واسطه مولدین ثروت وقدرت، هدفی بوده است که کمونیست ها همواره درچهارچوب امکانات تاریخی، برای آن مبارزه کرده اند.آنها همواره مدافع این نوع دموکراسی دربرابردموکراسی صوری و باواسطه بورژوائی که دموکراسی مستقیم را امری خطرناک می دانسته اند، بوده اند.ازقضا باندازه ای که جنبش های اجتماعی وبهراه آنها کمونیستها بر روی این نوع دموکراسی پافشاری کرده اند،توانسته اند وجوه مردمی واجتماعی دموکراسی را به بورژوازی تحمیل کنند وگرنه "دموکراسی" بورژوائی درماهیت خود جزتبعیض سازمان یافته وحکومت اقلیت مرفه وسرمایه دار براکثریت ندارواستثمارشده نیست. درواقع دموکراسی مستقیم بهترین بستروکانال برای جاری شدن مبارزه طبقاتی خارج ازسازوکارهای کنترل طبقات حاکمه است وبهمین دلیل هم ذاتا –مگربشیوه کنترل شده وقطره چکانی -خطرناک محسوب می شود. فرایند دموکراسی مستقیم-درتمامی حوزه ها وسطوح خردوکلان اجتماعی- بستری است که درآن کارگران و توده های زحمتکش خویشتن را به مثابه سوژه های خود رهان می آفرینند و نقاط اشتراک وهم چنین تمایزات خود را نه فقط با دشمنانشان پیرامون تضادمنافعشان بلکه هم چنین درمیان خود هم طبقه ای ها باتنوعات وتفاوت های بی شمار درمی یابند وبه تقویت منافع و وجوه مشترک وهم چنین غنابخشیدن به تعینات فردی وگروهی وجنسیتی و... خود می پردازند.دراین معنا تعین طبقاتی داده ای یکدست و ازقبل موجودنیست که همه باید درقالب آن ذوب و یکدست بشوند،بلکه امری است درحال شدن ورنگین کمان که براساس اشتراکات وتمایزات فردی وگروهی ودربرگیرنده منافع همه آنها ساخته می شود. گرچه با خودآگاهی کارگران وزحمتکشان به هستی اجتماعی خود، درعین حال زمینه های نفی آن نیزفراهم می می شود(پرولتاریا درعین حال ازمنافع کل بشریت ونوع انسان دفاع می کند وهدفش عبورازتقسیم جامعه انسانی به طبقات است).تردید نکنیم که اگرقراربود مطالبات و اراده استثمارشدگان بطورمستقیم وبی واسطه جاری شود(ویا آنها قادر به اعمال دموکراسی مستقیم بودند)، نظام طبقاتی ودستگاه های اتوریته آنها حتی یک روزهم دوام نمی آورد.تداوم استثماربدون وجود ماشین دولتی و انواع واقسام دستگاه های قهرعریان وغیرعریان وانحصار وسائل فرهنگی وایدئولوژیکی وسازماندهی های استواربرسلسه مراتب وازبالابه پائین امکان پذیرنیست. دشواری چپ فرقه ای آنست که قادربه فهم رابطه بین سازماندهی عمودی وجامعه طبقاتی، استثمارودموکراسی صوری(وغیرمستقیم) ونیزرابطه تنگاتنک سوسیالیسم ودموکراسی مستقیم ومشارکتی نیست. وفراترازآن، سازماندهی عمودی و مبتنی بر سلسه مراتب را به بخشی ازهویت وجودی وارزشی خویش تبدیل کرده است! وحال آنکه باردیگر باید با صراحت اعلام داشت که تحقق سوسیالیسم بدون دموکراسی مستقیم ومشارکتی وبدست خود کارگران وزحمتکشان وبدون آنکه همچون سوژه ها وفاعلین وسازندگان سوسیالیسم درصحنه ظاهرشوند قابل درک نیست(بهتراست یک باردیگر سرود انترناسیونال را باعنایت به همین مساله مرورکنیم تا معلوم شود چه آتشی دردل آن نهفته است).پیش فرض مارکس درپروژه سوسیالیستی اش، دموکراسی مستقیم بوده است ولو آنکه ظرفیت های زمانه وی مثل هرموردیگری، تحقق پروژه او را مشروط می کرده است.اما این که بخواهیم این عوامل محدودکننده را بخشی از عناصرذاتی این پروژه بدانیم البته جزالتقاط آن با نظامی که درصدد نفی آن است نیست. تفاوت کیفی وجود دارد بین کسی که برای دموکراسی هرچه مستقیم ترمبارزه می کند ودراین راستا محدودیت هائی به اوتحمیل می شود واودایما درستیزبا آن محدودیت ها قراردارد باکسی که این محدودیت را تئوریزه کرده وآن را به هویت خود تبدیل می کند. این که درکجا ایستاده ایم بسیارمهم است.در مبارزه طبقاتی همواره دوطرف اصلی وجود دارد وهمیشه مبارزه ای تنگاتنگ بین دوطرف(وازجمله درحوزه سازمان یابی) جاری است: ازیکسو برای اعمال دموکراسی ازپائین ونقش آفرینی مستقیم ازجانب کارگران وازسوی دیگر برای درهم کوبیدن خودکنشگری آنها ویاد آوری خط قرمزهای نظام حاکم. همانطورکه اشاره شد وقتی که کارگران برای اعتراض به صحنه می آیند،که فراوان می آیند،درگوهرخودجزنمایشی ازاعمال دموکراسی مستقیم ومداخله مستقیم نیست.واین هم بدیهی می نماید که کمونیستها کفه اقدام مستقیم را تقویت کنند.آنها نمی توانند با بازی دردوبساط تخم مرغ های خود را دردوسبد به چینند. درهرمبارزه واعتراضی همواره بدرجاتی زمنیه های مناسبی برای فراتررفتن و تقویت اعمال بیشتر دموکراسی مستقیم بوجود می آید که به نوبه خود بستری است برای پرورش کارگران درمکتب مبارزه ودرجهت اعمال دموکراسی مستقیم دراشکال عالی تر .بااین وجود بدلیل سنگینی کفه برخی کلیشه ها ویا منافع فرقه ای هستند کسانی که هنوزهم بین سازمان یابی افقی یعنی ظرف مناسب برای اعمال دموکراسی مستقیم وسازمان یابی عمودی یعنی ظرفی مناسب برای اخته کردن دموکراسی سرگردانند.

نتیجه گیری:
اولاهرسه این عرصه ها-رابطه آزاد وهم بسته فردوجمع،اقدام مستقیم توده ای ودموکراسی مستقیم ومشارکتی- هرکدام به جهتی با نوع مناسبات اجتماعی که انسانها با هم برقرارمی کنند ولاجرم نوع وچگونگی سازمان یابی آنها، وکم وکیف اعمال دموکراسی مرتبط هستند.تنها ازطریق تقویت عیاردموکراسی مستقیم وباندازه ای که تاریخا جنبش های طبقاتی-اجتماعی قادر به اعمال شده اند توانسته اند علیه نظم موجود برآشوبند وبا ایجاد رخنه درسیستم های حاکم وازجمله گسستن نظم هرمی وسلسه مراتبی کنترل کننده جامعه ازبالابه پائین راهی بسوی آزادی ورهائی بگشایند.ثانیا درمتن آن به تحکیم دست آوردهای خودپرداخته و به ابداع وآفرینش اشکالی ازسازمان یابی ها موفق شده اند که ظرفیت های بالقوه نهفته تاریخی برای تقویت دموکراسی مستقیم را فعلیت بخشند.تقویت دموکراسی های غیرمستقیم وتحمیل آن به طبقات حاکمه نیزازدیگردست آوردهای مداخله مستقیم واعمال دموکراسی مستقیم توده ها بوده است.ناگفته نماند که این نوع جهش های تاریخی نه فقط بورواژی را غافلگیرکرده بلکه حتی کمونیست ها را نیزبدرجاتی غافلگیرکرده است.
دموکراسی مستقیم وکمون ها وشوراها
درواقع کمونها وشوراها ازآن نوع سازمان یابی ها بوده اند که درچهارچوب امکانات وظرفیت های تاریخی خود توانسته اند یک گام بزرگ از دموکراسی محدود ونیم بند زمانه خود(ونه الزاما درمقیاس روسیه ) فراتررفته ومجامع مستقیم خود را در کارخانه ها ویامحلات بوجود آورند وباطرح اصل فراخوانی وتمهیدات دیگربرآن بوده اند که حتی الامکان خودمختاری نمایندگان را نیزتحت کنترل خودبگیرند.این کمونها ویا شورا ها درست باین دلیل وباندازه ای که حامل دموکراسی مستقیم بوده اند(وحتی به اندازه ای که توانسته اند اراده وخواست مجامع خود را به نمایندگانشان تحمیل کنند وآنها را تحت کنترل خویش بگیرند) یک حرکت نوتاریخی وگشاینده محسوب می شوند.گرچه آنها ازمحدودیت های خود نیزرنج برده اند. درهمان حال به اندازه ای که خود را درتار وپودنظام نمایندگی واتوریته های جداشده ازخود سازمان داده اند التقاطی بوده اند وسرانجام نیزبهمین دلیل ازتک وتا افتاده اند.بدیهی است که امروزه سازمان یابی های ازنوع شوراها ویا کمونها ونظایرآن تنها می تواند با برداشتن گامهای هرچه بیشتری درجهت اعمال دموکراسی مستقیم،بااستفاده ازظرفیت نهفته در جوامع کنونی، معنا داشته باشند.خلاصه آنکه سازمان یابی افقی یکی از ویژگی های مهم جنبش های اجتماعی-طبقاتی نوین است که بدون درک اهمیت وجایگاه تاریخی آن،درک ما ازمبارزه طبقاتی وازمقوله دموکراسی مستقیم ومشارکتی وجهان دیگری که می تواند برشالوده آن ساخته شود ناقص خواهد بود. چراکه نقش آفرینی کارگران وهمه استثمارشوندگان به مثابه سوژه های خودرهان وخودکنشگردرگرو آن بوده و بدون آن قابل تصورنیست.معنای دیگرآن این است که عصرسوژه گی احزاب ونخبگان ورهبران وامثال آنها-سوژگی درمعنای جایگزین اراده کارگران وزحمتکشان شدن- درچنین فرایندی بلاموضوع گشته وباید درارتباط با چنین فرایندی به بازتعریف کارکرد این گونه تجمعات وتشکل ها پرداخت.آن ها وجود خواهند داشت اما نه درنقش رهبرویا "حزب سوژه گی" تاکنونی بلکه درخدمت تقویت مردم سوژه گی وتوان خودرهائی آنها.
2012-01-13 -23-10-1390
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com

 




 
عواقب زیانبار طرح هدفمندی یارانه ها
جعفر پویه

یکسال از آغاز قطع سوبسید کالاهای اساسی یا "طرح هدفمندی یارانه ها" گذشت. دولت احمدی نژاد در حالی دومین سال اجرایی کردن این طرح را آغاز کرده که آثار زیانبار آن در اقتصاد ایران روز به روز بیشتر می شود. تورم شدید و گران شدن مایحتاج عمومی، ورشکستگی و از کار افتادن کارخانه ها و بیکاری بخش عظیمی از نیروی کار، رکود بازار و بحران نقدینگی، سیر گرانی روزانه طلا و ارزهای خارجی و از همه بدتر، ناتوانی دولت از رسیدن به درآمد پیش بینی شده از محل این طرح و کسر بودجه بالا، کشور را در وضعیتی بسیار شکننده و خطرناک قرار داده است.
دولت احمدی نژاد به عنوان پیش قدم اجرای این طرح و علی خامنه ای، رهبر و ولی فقیه رژیم که خود را همه کاره کشور و مشوق دولت در این طرح ضد مردمی می داند، هیچ کدام حاضر به پذیرفتن شکست فضاحت بار خود نیستند و همچنان بر آثار شکوفای آن اصرار دارند.
طرح نابود کننده اقتصاد کشور که دست پخت صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای مردم ایران است، نه تنها پیش زمینه های حداقلی اجرای آن در کشور مهیا نیست، بلکه به دلیل ساخت قدرت در رژیم استبدادی جمهوری اسلامی، انتظار موفقیت از آن همچون خشت بر دریا زدن است. دولت در رژیم ولایت فقیه مطیع رهبر و مجری آن محسوب می شود. چنین دولتی نه تنها از خود اختیار ندارد، بلکه تعدادی از وزرایش نیز از جایی دیگر تعیین شده و دستور می گیرند. بنابراین، اختلاف نظر در داخل دولت و نمامی و خبر چینی بخشی از آن برای بیت رهبر جهت خودشیرینی و حفظ موقعیت، چنین دولتی را ناتوان از عملکردی می کند که طبق محاسبات برنامه ریزی شده خود باید انجام دهد. به همین دلیل لایحه بودجه در دولتهای رژیم ولایت فقیه، تنها پوسته ای از واقعیت است و هیچ دولتی تا کنون نتوانسته به آنچه به نام لایحه بودجه از تصویب مجلس گذرانده، دقیقن عمل کند، زیرا همه تصمیمها در رژیم بحران زا و بحران زی جمهوری اسلامی بر اساس وضعیت روز تغییر یافته و گاه با اقدام قبلی 180 درجه تفاوت پیدا می کند. این است که برنامه های اقتصادی و سیاسی از قبل پیش بینی شده، دستخوش تغییر اساسی می گردد و لایحه بودجه به دور انداخته می شود. به همین دلیل دولت احمدی نژاد سازمانهای غیر ضروری ای همچون سازمان برنامه و بودجه و یا شورای پول و اعتبار و ... را منحل کرده و یا به عنوان یک محفل مشاورتی جزو زیر مجموعه دولت تعریف می کند تا بتواند در مواقع ضروری با استناد به آنها، عملکرد خود را توجیه کند.
اکنون که دومین سال "طرح هدفمندی یارانه ها" آغاز شده است، تیوریسین این طرح، جمشید پژویان، از شکست آن حرف می زند و می گوید:"با روند فعلی، هدفمندی یارانه ها شکست می خورد."
پژویان در گفتگو با روزنامه های "جهان صنعت" و "جمهوری اسلامی" هشدار می دهد که بدون اصلاح قیمتها و توجه جدی به بخش تولید و تک نرخی کردن ارزها، موفقیت طرح ممکن نیست و دولت احمدی نژاد در هر سه مورد نه تنها ناموفق بوده، بلکه خود به دلیل زد و بند با دلالها و وارد شدن به بازار به عنوان سردسته دلالان، ضربه مهلکی بر پیکر آن وارد کرده است. عدم توجه به بخش تولید و اهمیت ندادن به آن به دلیل دست داشتن بسیاری از پایوران رژیم در واردات بنجلهای چینی و نوسان بازار به همین دلیل، کار را بیش از پیش مشکل کرده است.
طبق برآورد اولیه طرح، دولت می باید از محل اجرایی شدن آن یعنی، عدم پرداخت سوبسید برای کالاها و خدمات عمومی، 62 هزار میلیارد درآمد داشته باشد. از این مبلغ درآمد، 50 درصد آن به صورت یارانه های نقدی برای جبران افزایش قیمتها به خانوارها تعلق می گیرد، 30 درصد آن به واحدهای تولیدی و 20 درصد مابقی نیز سهم دولت خواهد بود. اما در عمل چنین نشد. به گفته جعفر قادری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس آخوندها:"درآمد حاصل از هدفمند یارانه ها 17 هزار میلیارد تومان بوده، اما دولت حدود 25 هزار میلیارد تومان به مردم و مبلغ 2 هزار میلیارد تومان به تولیدکنندگان پرداخت کرده است."
با این حساب دولت نه تنها نتوانسته از محل این طرح چیزی به دست آورد، بلکه مابه التفاوت مبلغ پرداختی را از محلی دیگر تامین کرده که این به معنی کسر بودجه است. جعفر قادری مبلغ این کسر بودجه را 10 هزار میلیارد تومان اعلام می کند و مدعی است که این کسر بودجه به دلیل برداشتهای غیرقانونی برای اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها است. حال چه کسی پاسخگوی این عمل به شدت نابخردانه و غیر کارشناسی است، مشخص نیست.
آش این طرح آنقدر شور شده است که روزنامه "جمهوری اسلامی" در 12 آذر می نویسد:"در آستانه سومین سال اجرای قانون هدفمندی کردن یارانه ها قرار داریم. با گذشت دو سال از اجرای این قانون که امید می رفت با استفاده از روشهای درست و اصولی، بخشی از مشکلات اقتصاد کشور را برطرف سازد، آنچه بیش از هر واقعیتی خود را نشان می دهد، اصرار مجریان این قانون بر ادامه سیاستهای مقطعی، پوپولیستی و غیر اصولی است که باعث شده، امکان ادامه این شرایط و موفقیت قانون با تردیدهایی جدی از سوی کارشناسان و مسئولان مواجه شود."
نوشته بالا به این دلیل نادرست است که این مجریان طرح نیستند که بر سیاستهای مقطعی و پوپولیستی خود اصرار دارند، بلکه این کلیت رژیم جمهوری اسلامی است که سعی می کند با عوام فریبی و دروغ مردم را بفریبد و با پرحرفیهای بی مورد سعی کند تا شکست خود را در همه ی عرصه ها موفقیت جا بزند. این تنها شکست طرح ضد مردمی "هدفمندی سازی یارانه ها" نیست که موضوع عوام فریبی است، بلکه هزاران موضوع دیگر هست که این طرح در برابر آن همچون کاهی است در برابر کوه.
بررسی آماری و داده های خود رژیم در سال جاری نشان می دهد که "طرح هدفمندی یارانه ها" چه دستاوردی داشته است. تنها در آبانماه، آمار منتشره مرکز آمار ایران نرخ تورم را 24.8 درصد و تورم نقطه به نقطه در این ماه را هم 28.1 در صد اعلام کرده است. این درحالی است که محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی، نرخ تورم در آبان ماه را 19.8 درصد اعلام کرده بود. به زبان دیگر، تفاوت نرخ تورم بین دو مرکز مهم اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی ایران 5 درصد است. حال می شود حدس زد که نرخ واقعی تورم -با همه کم و کسرهایی که مراکز آماری به آن دست می زنند- ممکن است چقدر باشد. اما از همه بدتر نرخ تورم در گروه خوراکیهاست که با رشد 34.8 درصدی، یکی از بیشترین افزایشها را داشته است. با توجه به این که بیشترین هزینه اقشار کم درآمد در بخش خوراکی یا اقلام کالاهای اساسی است، می شود این گونه گفت که بیشترین فشار تورمی به این اقشار وارد شده است. به همین دلیل دستمزدهای اندک خانواده های مزدبگیر کفاف خورد و خوراک آنان را نمی دهد، زیرا این تورم افسار گسیخته که حدود 35 درصد در بخش خوراکیهاست، سفره طعام آنان را هدف قرار داده و می رود تا همان لقمه نان را نیز حذف کند. این در حالی ست که دستمزدها تغییری نکرده هیچ، بلکه بسیاری از کارگران و حقوق بگیران مدتهاست بی حقوق مانده اند و یا به علت تعطیلی واحدهای تولیدی، روانه خیابانها شده اند. حال تصور کنید وضعیت هزاران بازنشسته ای را که دولت ماههاست حقوق اندک آنان را پرداخت نکرده است. این آن چیزی است که رژیم جمهوری اسلامی بر سر مردم ایران آورده است.

اگر به آمار منتشره توسط مرکز آمار بیشتر دقت کنیم، می بینیم که رشد شاخص بهای کالاها سه برابر رشد شاخص بهای خدمات بوده است. یعنی، رشد بهای کالاها در 12 ماه منتهی به آبان سال جاری، 43.1 بوده است در حالی که نرخ رشد بهای خدمات در همین مدت 12.3 درصد است.
به زبان دیگر، قیمت کالاهایی که توسط پایوران رژیم یا وابستگان آنها وارد کشور شده، به دلیل توان کنترل بازار توسط آنان، رشدی 43 درصدی داشته است. درحالی که بخش خدمات شامل حمل و نقل و واسطه های داخلی، خرده فروشها و ... نتوانسته اند پابه پای صاحبان کالاها، درآمد خود را رشد دهند و به حداقل بسنده کرده اند. به این ترتیب بیشترین فشارها از سوی وارد کنندگان یا صاحبان کالا به مردم وارد شده و دولت نظامی-امنیتی تنها شاهد و نظاره گر این وضعیت بوده، در حالی که این وظیفه او ست که برای کنترل قیمت کالاها اقدام کند تا هماهنگی در هزینه و درآمد اقشار مزدبگیر را تا جای ممکن امکان پذیر گرداند. اما دولت دزدها و گردنه بگیرها نه تنها اقدامی در کنترل قیمتها نکرده، بلکه با عرضه بنزین به سه نرخ یعنی 100، 400، 700 تومان خود اقدام به تزلزل آن کرد. از سوی دیگر به دلیل کسر درآمد و کسر بودجه، خود دولت طبق خبرها دست اندرکار است تا بار دیگر در بخش انرژی قیمتها را بالاتر ببرد، به طوری که خبر از بنزین تا سقف لیتری هزار تومان داده می شود. روزنامه "ابرار اقتصادی" در 19 آذر می نویسد:"همزمان با آغاز شمارش معکوس برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها، به تدریج سناریوی عرضه بنزین تک نرخی در سطح جایگاههای سوخت رنگ واقعیت به خود می گیرد و ممکن است هر لیتر بنزین به 1000 تومان افزایش یابد."
با این حساب بخش خدمات نه تنها امکان رشد درآمد ندارد، بلکه به دلیل بالا رفتن هزینه، باید برای جبران کسری خود به قیمت بالاتر توجه کند که این یعنی باز دست در جیب اقشار مزدبگیر و کم درآمد کرده و اختلاف هزینه را از آنان دریافت کنند. با این وضعیت نه تنها ادامه زندگی و معاش برای اقشار وسیعی از مردم امکان پذیر نیست، بلکه رشد سریع ریزش به زیر خط فقر ادامه پیدا کرده و عده زیادی از مردم به زیر خط فلاکت رانده می شوند.
هم اکنون نیز جوامع کارگری و فعالان این عرصه هشدار می دهند که "هدفمندی یارانه ها موجب کاهش قدرت خرید این جامعه شده است، چه آنکه بخشی از این جامعه به زیر خط فقر سقوط کرده اند و خانواده های کارگری برای تامین نیاز معیشتی خود با مشکلات عدیده ای مواجه هستند".
حمید حاج اسماعیلی، یکی از فعالان کارگری به روزنامه "جهان صنعت می گوید:"از ابتدای سال جاری تا کنون، نرخ تورم در سبد هزینه خانوارهای کارگری بیش از 25 درصد افزایش یافته و قدرت خرید کارگران به همین نسبت کاهش یافته است."
فاجعه در مورد هزینه سبد خانوارهای کارگری و حقوق بگیران وقتی بیشتر دیده می شود که به تفاوت خط فقر و حداقل دستمزد توجه بیشتری کنیم. به نوشته روزنامه "ابتکار" 19 آذر، علی قنبری، عضو سابق شورای پول و اعتبار، می گوید:"نرخ خط فقر در کلان شهرهای کشور بیش از 800 هزار تومان است، اما میزان پایه حقوق دریافتی کارگران 350 هزار تومان است."
حال اگر دولت برای کسر درآمد خود می تواند دست در کاسه بانک مرکزی کند و از آنجا به نام قرض برداشت کند، خانوارهای کارگری و حقوق بگیران از کجا می توانند این کسر درآمد را جبران کنند؟ آیا کسی هست که به وضعیت فلاکت بار بخش عظیمی از خانواده های ایرانی توجهی کند؟
بگذارید از زاویه ای دیگر به این وضعیت نگاهی بیندازیم تا مشخص شود که پایوران رژیم جمهوری اسلامی چه بلایی بر سر کشور، اقتصاد و داراییهای ملی آن آورده اند.
طبق آمارها در خلال شش سال و نیم یعنی، از 1384 تا 1390، دو دولت احمدی نژاد حداقل 720 میلیارد دلار درآمد داشته است. در همین دوره زمانی، بدهی مستقیم دولت به بانکهای کشور 9 میلیارد دلار افزایش پیدا کرده است.
به بیان دیگر، درحالی که دولت احمدی نژاد با افزایش نجومی رشد درآمد مواجه بوده، از پرداخت تعهدات قانونی خود ناتوان بوده و به همین دلیل از بانکها قرض گرفته تا بتواند کسری بودجه خود را جبران کند. حال پرسش اساسی اینجاست که با توجه به رشد قیمت جهانی نفت و درآمد سرسام آور دولت از این محل، 720 میلیارد دلار درآمد کجا هزینه شده است؟ و این حجم عظیم پول در کدام کوره دود شده و به هوا رفته است؟
وب سایت نزدیک به علی لاریجانی، رییس مجلس آخوندها (خبر آنلاین) منبع درآمد 720 میلیارد دلاری را "صادرات نفتی، مالیات، خصوصی سازی و فروش اوراق قرضه به مردم" عنوان می کند. همین منبع می نویسد:"دولت نهم و دهم در فاصله سالهای 84 تا 90 از فروش شرکتهای دولتی نزدیک به 90 میلیارد دلار و از مالیات نزدیک به 138 میلیارد دلار درآمد داشته است."
این درحالی است که بانک مرکزی نیز اعلام کرده که دولت از محل فروش اوراق مشارکت به مردم، حدود 24 میلیارد دلار درآمد به جیب زده است.
با این حساب پایوران رژیم که هر روز عربده های موفقیت سر می دهند، درآمدهای نجومی از محل تاراج ثروت ملی مردم را غارت کرده اند. یک قلم از اختلاسهای از پرده برون افتاده، چیزی در حدود 3 میلیارد دلار برآورد می شود. حجم سپرده های آنان نزد بانکهای خارجی روز به روز بالاتر می رود، اما دولت از پرداخت تعهدات خود ناتوان است و مجبور به برداشت از بودجه های رفاهی و تخصیص آن به برنامه هایی است که عوارض زیانبار آن هر روز بیشتر از پیش بر گرده مردم سنگینی می کند.
با همه این احوال اما رهبران رژیم اندکی از مواضع ضد مردمی خود عقب نمی نشینند و حاضر به پذیرش شکست خفت بارشان در برنامه اقتصادی کشور برباد ده خود نیستند. در آخرین روزهای ماه آذر سر و صدای مجلس بلند شده و به دولت هشدار داده است که لایحه بودجه خود را به موقع تقدیم نکرده، بنابراین بررسی آن به سال بعد موکول خواهد شد. هرچند لایحه بودجه سال گذشته دولت احمدی نژاد که با تاخیر دو ماه و نیمه به مجلس فرستاده شد، چیزی نبود به جز چند صفحه کاغذ که در آن اعداد و ارقام تقریبی بودجه وزارتخانه های مختلف نوشته شده بود. این نوع بودجه نویسی که در نوع خود بی همتاست، تعجب بسیاری را حتا در مجلس آخوندها برانگیخت. بسیاری بر این عقیده هستند که احمدی نژاد و دولت نظامی-امنیتی او به چیزی به نام بودجه اعتقادی ندارند. آنها فکر می کنند که دولت همچون مادرخرج همه پولها را در جیب خود نگه می دارد و بسته به نیاز وزارتخانه ها به آنها در صورت لزوم تنخواه می پردازد. بی سبب نیست که با توجه به تصویب چند باره بودجه مترو تهران توسط مجلس، دولت حاضر به پرداخت آن نشد و با این که بارها به همین دلیل از دولت حتا به قوه قضاییه شکایت بردند، احمدی نژاد حاضر به گردن گذاشتن به آن نشد. با این حساب معلوم می شود چیزی حدود 720 میلیارد دلار در آمد دولت او چگونه و با چه حساب و کتابی خرج شده است.
دولت احمدی نژاد نه تنها اهل حساب و کتاب نیست، بلکه با برنامه ریزی و واگذار کردن طرح های بلند مدت به افراد متخصص مشکل دارد. به همین دلیل رییس دولت خود را در هر کاری صاحب نظر می داند و در مورد آن وارد مجادله شده و حاضر به پذیرش هیچ انتقاد یا راهکاری بیرون از مجموعه خود نیست. این شیوه حکومت کردن است که خمینی در کشور بنیان گذاشته و بعد از او پیروان اش هر کدام به اندازه وسع در بسط آن کوشیده اند. این است که معلوم نیست برنامه کشور برای سالهای آینده چیست و سکان اقتصادی آن به کدام جهت نشانه رفته است. با این حساب "طرح هدفمندی یارانه ها" که یک طرح پر سر و صدا و هوچیگرانه است، چیزی به جز خانه خرابی برای مردم به همراه نخواهد آورد، زیرا دولت پرداخت مابه التفاوت دریافتیها از مردم از محل گران کردن قیمت کالاهای اساسی به ویژه در بخش انرژی را عوام فریبانه "واریز پول امام زمان" به حساب مردم می نامد. این پولها حتا کفاف پرداخت انرژی مردم یعنی پول برق، گاز و آب را نیز نمی دهد، چه برسد به اختلاف قیمت نان و کالاهای اساسی دیگری که روز بروز گران تر می شود و از دسترس مردم حقوق بگیر فاصله بیشتری می گیرد.
با آغاز فاز دوم هدفمندی یارانه ها انتظار می رود اوضاع اقتصادی از این نیز فاجعه بارتر شود. هنوز این فاز شروع نشده، در روزهای پایانی ماه آذر دلار از مرز 1400 تومان گذشت و یک رکورد در گران شدن ارزهای خارجی از خود باقی گذاشت. بازار سکه و طلا همچنان متلاطم است و منحنی قیمتها رو به بالا سیر می کند. این به معنی بی ارزش شدن پول ملی و عدم اعتماد مردم به دولت و رژیم ولایت فقیه است؛ رژیمی که کوس ادعای رهبری مسلمانان جهانش گوش فلک را کر کرده، اما از کنترل بازار داخلی خود ناتوان است و همه تلاش بانک مرکزی و دولت برای ثبات آن بی فایده بوده و در نتیجه سیل پولهای سرگردان به سوی خرید ارزهای خارجی و طلا روان است. با این حساب پولهایی که باید در تولید و یا چرخه آن فعال باشد، وارد بازاری شده که بی ثباتی دولت را به صدای بلند فریاد می زند؛ دولتی که میلیاردها دلار پول مردم را معلوم نیست در کجا هزینه کرده و از پرداخت حداقل تعهدات خود نیز ناتوان است.

منبع: نبردخلق شماره 318، پنجشنبه 1 دی 1390 (22 دسامبر 2011)
http://www.iran-nabard.com/n318/yaranehha318.htm






هفته‌ای که معلوم نشد مجتبی خامنه‌ای به روح اعتقاد دارد یا نه!

image
وقتی ارزش ریال در مقابل دلار و یورو تا بدین اندازه افت کرده باشد خب طبیعی است که اگر قرار بر افشای اختلاس جدیدی از سوی مسئولان جمهوری اسلامی باشد و به ویژه که این فرد هم کسی نباشد جز «آقازاده مخصوص حاکم بزرگ، مجتبی‌خان خامنه‌ای!... احترام بگذارید!» دیگر ریال و تومان و ده تا صفر این ور و اون ور واقعا افت کلاس دارد! برای همین رقم اعلام شده درباره اختلاس آقا مجتبی یک و شش دهم میلیارد یورو (خدایی باکلاس تر از سه هزار میلیارد تومان نیست؟) که با یک حساب سرانگشتی می‌کند به عبارتی....

راهبردهای نوین درآمدزایی در وزارت اطلاعات
به هر حال سال که «جهاد اقتصادی» باشد و وضعیت اقتصادی هم قاراشمیش، بالاخره باید به دنبال راهکار های نوین درآمد زایی بود، در همین راستا فاطمه خانم کروبی هفته پیش خبر داد که وزارت اطلاعات برای نگهداری مهدی کروبی در زندان و تامین حقوق و مزایای سربازان خوش تیپ امام زمان که وظیفه زندانبانی از یک سر فتنه را بر عهده دارند شصت میلیون تومان پول پیش و ماهانه دو میلیون و نیم از خانواده کروبی دریافت کرده‌اند!
البته این مبلغ اعلام شده که نسبتاً چشمگیر است مربوط به نگهداری سران فتنه است و علی القائده یکی دو رده پایین‌تر میلغ دریافتی از سوی وزارت اطلاعات برای زندانی و شکنجه کردن فرد عادی، مناسب تر هم خواهد شد!
اما موضوع دیگر این که خانم کروبی در مصاحبه خودش ابراز نگرانی کرده که هر لحظه امکان دارد ساختمانی که مهدی کروبی در آن زندانی است به دلیل آن که ساختمان مجاور آن تخریب شده است فرو بریزد و حادثه ای رخ دهد، آنوقت این برادران وزارت اطلاعات که شصت میلیون تومان پول پیش و دو میلیون تومان پول زور بابت زندانی کردن کروبی دریافت می کنند در پاسخ به اظهارات خانم کروبی در سایت رجانیوز با افتخار اعلام کردند که «روزانه در شهر تهران، ده ‌ها ساختمان قدیمی برای نوسازی تخریب می‌ شود و یا به ‌طور طبیعی در اثر قدمت ریزش می‌کند».
این خبر را که خواندیم، وضعیت آقای کروبی که -درد و بلایش بخورد تو سر همان که خودش می داند- را پاک فراموش کردیم و با خودمان گفتیم اگر واقعاً روزانه «ده‌ها» ساختمان در تهران در اثر قدمت ریزش می کند پس حقیقتاً خاک بر سر مدیریت شهری و امور عمرانی بکنند! با این ساختمان هاشون!

سردار به "کفتار ذی الجوشن" تبدیل شد
یکی دیگر از برکات جمهوری اسلامی این است که در عرض بیست و چهار ساعت طرف از «سردار» به «کفتار» تبدیل می شود و هر آن چه که فحش و فضیحت است نثار طرف می شود آن هم به خاطر نگارش یک مقاله ای که کارشناسان احتمال می دهند در آن شاید کنایه ای به رهبر جمهوری اسلامی ایران زده شده باشد.
 داستان از این قرار بود که سردار پاسدار حسین اعلایی موسس نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از فرماندهان جنگ هشت ساله ایران و عراق هفته گذشته در سالگرد نگارش مقاله معروف «ارتجاع سرخ و سیاه» به قلم احمد رشیدی مطلق در سال ۱۷ دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات که در آن ثابت کرده بود اصل و نصب آیت الله خمینی به هندوستان می‌رسد (پر بیراه هم نگفته بود و گفته می شود که جد آیت الله خمینی روزگاری را در کشمیر گذرانده بوده است) خلاصه این سردار علایی در مقاله ای برخی از اشتباهات محمد رضا شاه پهلوی را به زعم خود نوشته و طوری القا کرده بود که اشتباهات آن روزگار محمدرضا شاه که منجر به سقوط وی شد، از سوی برخی دیگر (مثلا آیت الله خامنه‌ای) هم تکرار شده و باید زودتر اشتباهات خود را جبران کند.
بیست و چهار ساعت بعد انتشار این مقاله بود که سر و کله سایت های طرفدار خامنه‌ای پیدا شد و سردار بی نوا را  «کفتار» نامیدند که نمونه هایی از آن را همچون «شخصیت خبیث شمر بن ذوالجوشن» در تاریخ داشته‌ایم!
از همه جالب تر سایت رجا نیوز بود که این وسط گیر داده بود به سایت خبرآنلاین و در شرایطی که مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در واقع نماینده ولی فقیه در موسسه اطلاعات است، نوشته بود: «ماهیت روزنامه اطلاعات و گردانندگان آن برای مردم روشن است؛ اما این پرسش چونان پتکی محکم بر مغز دلسوزان نظام وارد شده که چرا سایت خبرآنلاین منتسب به رئیس مجلس، این مقاله را عینا منعکس نمود تا تیراژ کم روزنامه اطلاعات را به نحوی جبران کند»
یعنی شیر تو شیری شده بیا و بین!

 بازار مرگ و میر رونق یافت
به دنبال بحران اقتصادی و افزایش بی سابقه قیمت دلار و تبدیل شدن واقعی ریال ایرانی به چرک کف دست در  مقابل دلار امریکایی، خبرگزاری مهر در تازه ترین گزارش‌ها خبر داده که نرخ تورم و گرانی به سراغ اموات و مایملک مردگان نیز رفته و طی روزهای اخیر بازار مرگ و میر از رونق بیشتری نسبت به قبل برخوردار شده است.
قیمت قبر، هزینه کفن و دفن، حمل جسد با آمبولانس الگانس، پارچه نویسی، مداح، کرایه مسجد، به علاوه هفت روز شام و ناهار و میوه و خرما و گلاب قمصر و حلوا و...
حمزه شکیب، رئیس کمیسیون عمران شورای شهر تهران در همین رابطه گفته است که «افزایش قیمت قبور خانوادگی به اندازه ای زیاد است که آنها برای خانه های خود در زمان حیات نیز چنین پولی پرداخت نکرده اند»
هر چند در این آشفته بازار، کسب و کار متصدیان امور مرگ و میر رونق گرفته است و ما هم بخیل نیستیم اما با این وضعیتی که مشاهده می شود، خداوکیلی مردن هم دل شیر می خواهد.
امام خمینی هم نشدیم که بعد از مرگ، نه تنها پانزده میلیون برای خرید قبر پیاده نشویم بلکه مرقد معطر یا مطهر (دقیق خاطرم نیست) برایمان بسازند و تا نسل اندر نسل هم از قبال مرقدمان پول در بیاورند و دو سوم بهشت زهرا را قبضه کنیم!

 با همجنس خود بازی کنید!
این ماجرای مَحرم- نا مَحرم که تقریبا از صدر اسلام تا امروز دست از یقه ملت برنداشته است اخیراً به فیس بوک هم کشیده شده و در تازه ترین خبرها در زمینه مَحرم – نامَحرم سایت جهان نیوز  متعلق به علیرضا زاکانی رئیس سابق بسیج داتشجویی و نماینده فعلی مجلس، هفته پیش ضمن هشدار برای رعایت موضوع محرم و نامحرم در فضای مجازی، ملت را تشویق کرده که در فیس‌بوک با همجنسان خودشان بازی کنید! البته من متوجه نشدم که ...!
خلاصه که سایت زاکانی کشف کرده «ارتباط میان افراد در محیط های اینترنتی خطرناک بوده و به دلیل ترس از افتادن به گناه باید با احتیاط همراه باشد» و در ادامه این گزارش گفته که «بنابراین بر هر مسلمانی لازم است در برابر شکسته شدن مرزهای شرعی ایستادگی کند و چنانچه قصد بالا بردن آگاهی های خود را دارد ترجیحا به همجنسان خود مراجعه کند.»

 حسن دکترینال و مسئله جمعیت
حسن عباسی، را که خاطرتان است؟ همان که چند سال پیش سی دی سخنرانی اش که در آن خواهر و مادر رحیم صفوی و هاشمی شاهرودی و کلا هر مقام مسئولی که در مملکت اسمش به یادش مانده بود را صلوت داد و و گفته شد که بازداشت شده و بعدا مشخص شد که بغله! حسن آقا رئیس یک مرکز من در آوردی به اسم «بررسی های دکترینال امنیت بدون مرز» شده است.
خلاصه این حسن عباسی که الان تحلیلگر مسائل سیاسی در تلویزیون جمهوری اسلامی است به تازگی در سخنرانی در مسجد انصار الحسین تهران گفته است: «بعد از انقلاب با شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" که در زمان پهلوی رایج بوده است گفتند انقلاب برای اینکه سر عقل بیاید، باید به جای پافشاری در اصول، انعطاف داشته باشد در صورتی که این انعطاف نبود بلکه انحراف بود. اکنون به گونه ای منعطف عمل کرده ایم که نتیجه اش این است که این سرزمین با این وسعت با کاهش رشد جمعیت مواجه است».
جل الخالق!
من متوجه نشدم که این "حسن دکترینال" الان منظورش از «سرزمین با این وسعت» همین ایران خودمان است واقعاً؟
اندر احوالات این کاهش جمعیتی که حسن آقا اشاره کردند همین بس که ما روز گذشته تصمیم گرفتیم بعد از مدت‌ها با اتومبیل شخصی به سر کار برویم، از سر کوچه خودمان که بیرون آمدیم پشت ترافیک ماندیم دیگر نه راه رفت داشتیم و نه برگشت!
نزدیک های ظهر بود که به همراه ماشین های بغلی که مثل ما در ترافیک گیر کرده بودند ناهاری را که منزل جان برایمان گذاشته بود روی کاپوت ماشین نوش جان کردیم!
 صندلی اتوموبیل را خواباندیم و حین گوش دادن به گزارش فوتبال پرسپولیس و شاهین بوشهر خوابمان برد.
 ساعت نزدیک چهار بود که تصمیم گرفتیم هر طور شده با مترو خودمان را به اداره برسانیم و حاضری بزنیم!
 مثل پارتیزان ها در زمان جنگ با نازی ها، به درب مترو حمله کردیم و هفت - هشت نفری یقه های همدیگر را جر دادیم و بالاخره توانستیم با مشت و لگد، نصف خودمان را داخل مترو بچپانیم و نصف دیگرمان هم در بیرون درب ماند که البته 5 نفر به آن آویزان بودند!

 می ریم که داشته باشیم..
یعنی از کل کشورهای اتحادیه اروپا همین یک یونان باقی مانده بود که با تحریم نفت ایران مخالفت می کرد که البته آن هم از سر بدبختی و احتیاج شدید به نفت بود و نه این که خدای نکرده رفتار جمهوری اسلامی را تایید می کرد! اما همین یونان هم فکرهایش را کرد و با خود گفت: «گوشتِ بخش هایی از بدن خود را می خورم اما منت قصاب را نمی‌کشم!»
و خلاصه این طوری شد که سرانجام این کشور هم با تحریم نفت ایران موافقت کرد.
البته این وسط سعودی‌ها، کویتی‌ها و بقیه شیخ نشین ها قول داده اند که در چنین شرایطی تولید خود را افزایش دهند؛ و لیبیایی ها هم در حال ترمیم هستند تا به تولیدی که پیش از آغاز جنگ داشتند برسند و بدین ترتیب یونان و ایتالیا و اسپانیا که از سر بدبختی محتاج نفت ایران بودند هم جلد عربها شدند و هیچی به هیچی! به قول بهرام شفیع: «می ریم که داشته باشیم...»
  
اختلاس، آقا مجتبی و روح!
وقتی ارزش ریال در مقابل دلار و یورو تا بدین اندازه افت کرده باشد خب طبیعی است که اگر قرار بر افشای اختلاس جدیدی از سوی مسئولان جمهوری اسلامی باشد و به ویژه که این فرد هم کسی نباشد جز «آقازاده مخصوص حاکم بزرگ، مجتبی خان خامنه ای!... احترام بگذارید!» دیگر ریال و تومان و ده تا صفر این ور و اون ور واقعا افت کلاس دارد!
برای همین رقم اعلام شده درباره اختلاس آقا مجتبی یک و شش دهم میلیارد یورو (خدایی باکلاس تر از سه هزار میلیارد تومان نیست؟) که با یک حساب سرانگشتی می کند به عبارتی....
خدا وکیلی ماشین حساب موبایل من جواب نداد و الان با یکی از دوستانم که فوق لیسانس ریاضی محض و استاد دانشگاه صنعتی شریف است تماس گرفتم تا این رقم را به ریال تبدیل کند که بعد از نیم ساعتی که به ما خندید گفت: «به ریال؟ اصلا امکان ندارد حرفش را هم نزن!»
 گفتم: «خب باشه! مسخره بازی در نیار استاد! یک میلیارد و ششصد میلیون یورو به تومان چه قدر می شود؟»
گفت: «بنده ی خدا! تبدیل این رفم به تومان با پیشرفته ترین نرم افزارهای مهندسی بومی (ساخته پژوهشگران کشورمان که توانستند از ترور جان سالم به در ببرند) حدود نصف روز طول می کشد و از آن جا که قیمت یورو هر دقیقه در ایران تغییر می کند عملا تمامی نرم افزار های بومی "کن فیکون" شدند و الان مسئولین مشغول وارد کردن دانشمند برای ساخت نرم افزار بومی هستند!»
 خلاصه ما هم از خیر تبدیل این رقم به پول ملی منصرف شدیم ولی با خودمان فکر کردیم که این آقا مجتبی خامنه‌ای اصلا به روح اعتقاد دارد؟



 

سیلی نمادین آمریکا به چین

imageبعد از آنکه تلاش تیموتی گایتنر، وزیر خزانه داری آمریکا، در جلب حمایت چین به شکست انجامید، ایالات متحده آمریکا در اقدامی تلافی جویانه یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های چینی طرف قرارداد با ایران را تحریم کرد. بر اساس این تحریم‌ها این شرکت چینی از دریافت مجوز صادرات آمریکا، خدمات بانک صادرات و واردات آمریکا و دریافت وام به ارزش بیش از ده میلیون دلار از موسسه‌های آمریکایی محروم خواهد شد.
به گزارش رویترز و به نقل از شیکاگو تریبون، روز پنج شنبه، ایالات متحده آمریکا شرکت چینی ژوهای ژنرونگ که گفته می‌شود بزرگترین تامین کننده نفت تصفیه شده ایران بوده است را تحریم کرد. وضع این تحریم های مالی به منظور فشار بر چین برای حمایت از تحریم‌های همه جانبه عیله ایران است. چین همواره مخالف تحریم‌های خارج از چارجوب سازمان ملل علیه ایران بوده است و همزمان به دنبال استفاده حداکثری خود از وضعیت فعلی ایران در قراردادهای نفتی.
بر اساس این تحریم‌ها این شرکت چینی از دریافت مجوز صادرات آمریکا، خدمات بانک صادرات و واردات آمریکا و دریافت وام به ارزش بیش از ده میلیون دلار از موسسه‌های آمریکایی محروم خواهد شد.
بر اساس قانون آمریکایی تحریم علیه ایران، فروش بنزین به ایران به ارزش بیش از یک ملیون دلار مشمول مجازات‌های اقتصادی می‌شود و این شرکت چینی از ماه جولای ۲۰۱۰ تا ژانویه ۲۰۱۱ بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بنزین به ایران صادر کرده است. گفتنی است که این شرکت سال گذشته روزانه حدود ۲۴۰ هزار بشکه نفت از ایران خریداری می کرده یعنی چیزی حدود پنج درصد واردات چین.
به گزارش شیکاگو تریبون، با توجه به این که ژوهای ژنرونگ تجارت ناچیزی با آمریکا دارد، این حرکت ایالات متحده نمادین بوده است. اما این اقدام نمادین حاوی پیامی است به کمپانی‌های دیگر چینی مثل شرکت سینوپک که سرمایه‌گذاری های میلیاردی در بخش انرژی آمریکا داشته‌اند.در عین حال در اطلاعیه وزارت خارجه آمریکا قید شده که تحریم‌ها نه بر دولت که تنها بر شرکت مذکور وضع شده است.
به غیر از این شرکت چینی، دو شرکت نفتی کوئو در سنگاپور و فال در امارات متحده عربی نیز به دلیل فروش بنزین به ارزش بیش از یک میلیون دلار به ایران، مشمول تحریم های آمریکا شده اند. امارات متحده عربی یکی از کشورهایی بود که طی دو ماه گذشته آمادگی خود برای جایگرینی نفت ایران را اعلام کرد اما به نظر می رسد که تلاش های این کشور برای گرفتن معافیت از آمریکا بی نتیجه مانده است.
تا لحظه تهیه این خبر، چین از اظهار نظر در این زمینه خودداری کره است.باید دید که جواب چین به آمریکا هم «نمادین» خواهد بود یا خیر!






افشاگری پسر «رهبر عزیز» درباره «رهبر بزرگ»

كیم جونگ نام، پسر بزرگ دیکتاتور سابق کره شمالی و برادر ناتنی رهبر فعلی
بزرگترین پسر دیکتاتور سابق کره شمالی که به «رهبر عزیز» مشهور بود، در ایمیلی از برادر خود، كیم جونگ اون، که جانشین پدر شده و از او به عنوان «رهبر بزرگ» یاد می‌شود، شکایت کرده است.
برادر بزرگتر و نانتی رهبر جدید كره شمالی گفت كه كیم جونگ اون، عروسك خیمه شب بازی رژیم كره شمالی است.
«كیم جونگ نام» در ایمیلی به روزنامه ژاپنی «توكیو شیمبون» نوشت: «كیم جونگ اون» یك مقام نمادین در كره شمالی محسوب می‌شود و از خود هیچ اختیاری ندارد.
وی که در حال حاضر در ژاپن به سر می‌برد، اضافه کرده است: از خود سئوال می‌كنم كه چگونه یك وارث جوان كه تنها دو سال دوره آموزشی گذرانده، می‌تواند تمام قدرت را به دست گیرد.
از كیم جونگ ایل، دیکتاتور سابق کره شمالی به عنوان «رهبر عزیز» نام برده می‌شد.
كیم جونگ اون، سومین پسر كیم جونگ ایل، نیز که جانشین پدر شد به «رهبر بزرگ» كره شمالی معروف است.



گروگان سابق آمریکایی می‌گوید جنگ با ایران قابل اجتناب است

«بری روزن» وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا در تهران که ازجمله گروگان‌هایی بود که در زمان اشغال این سفارتخانه در سال ۱۹۸۰ به اسارت درآمد، در مطلبی در بخش دیدگاه‌های شبکه خبری «سی‌ان‌ان» می‌نویسد که جنگ با ایران اجتناب‌ناپذیر نیست.
او در مقدمه مطلب خود یادآوری می‌کند که بخش عمده‌ای از زندگی حرفه‌ای‌اش صرف آشنایی با ایران شده و هر چند در دوره‌ای توسط حاکمان آن کشور مورد اذیت و آزار قرار گرفته ولی سعی می‌کند که در برخورد با تحولات آن کشور موضعی بی‌طرفانه داشته باشد.
«بری روزن» می‌افزاید که حکومت ایران در پیشبرد برنامه‌های هسته‌ای خود مصمم است و فشارهای غرب به رهبری آمریکا برای تغییر موضع حکومت ایران هم اکنون از جنگ لفظی به آستانه وقوع یک جنگ واقعی نزدیک شده‌است.
چنین جنگی علاوه بر اسرائیل ممکن است برخی از کشورهای عربی را نیز شامل شود، می‌تواند تنگه هرمز یعنی محل عبور حجم زیادی از نفت مورد نیاز اقتصاد جهان را مسدود کرده و در دوران رکود اقتصادی بهای انرژی را به شکل سرسام‌آوری افزایش دهد. و مهم‌تر از همه اینکه آمریکا را در یک جنگ طولانی دیگر درگیر خواهد ساخت.
نباید در رفتن به سوی جنگ، آنطور که برخی از نامزدهای جمهوری‌خواه برای تسویه حساب‌های سیاسی شعار می‌دهند، عجله کرد. طرفداران اقدام نظامی علیه ایران مدعی‌اند که این جنگ یک عملیات سریع و موثر خواهد بود. اما این همان توهم و شعارهایی است که آمریکا را به جنگ در عراق کشاند.
«بری روزن» یادآوری می‌کند که سابقه برنامه‌های هسته‌ای ایران به دوران حکومت شاه بازمی‌گردد و تاکنون هیچ مدرک قابل اتکایی حاکی از فعالیت ایران برای تولید بمب هسته‌ای ارائه نشده‌است. نکته دیگر این است که هم‌اینک اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک میان آیت‌الله خامنه‌ای و پیروان وی با جناح احمدی‌نژاد به اوج خود رسیده‌است.
جدال این دو بخش از حکومت ایران ممکن است از نگاه غربی‌ها بی‌اهمیت باشد ولی در تحولات سیاسی ایران نقش بسیار مهمی  دارد. از بهار سال ۲۰۱۱ این اختلافات به حدی تشدید شده که ثبات و کارکرد روزانه حکومت را مختل کرده و به همین دلیل حکومت ایران در مقابله با سیاست تحریم و انزوای بین‌المللی خود بسیار ناتوان بوده‌است.
چالش دیگری که در پیش روی حکومت اسلامی قرار دارد برگزاری انتخابات آینده مجلس است که سعی دارد ضمن تصفیه منتقدان، فضای انتخابات را طوری سازمان دهد که گویا اکثریت مردم در این رأی‌گیری‌ها شرکت خواهند کرد. جمهوری اسلامی که در پی انتخابات مورد مناقشه ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۰۹ با اعتراضات گسترده مخالفان و مشکل مشروعیت روبرو شد، اکنون می‌کوشد با استفاده از این مناسبت خود را الگویی از دمکراسی اسلامی و مشروعیت مردمی جلوه دهد.
«بری روزن» از گروگان‌های دوران اشغال سفارت آمریکا در تهران که با اوضاع سیاسی ایران آشناست در ادامه مطلب خود در وب‌سایت «سی‌ان‌ان» یادآوری می‌کند که عدم شرکت اکثریت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس ایران شکاف بسیار عمیقی در اقتدار آیت‌الله خامنه‌ای و مشروعیت رژیم وی ایجاد خواهد کرد.
به تمام این معضلات باید نارضایتی گسترده مردم ایران به خاطر شرایط نابسامان اقتصادی را نیز افزود. هر چند هنوز هم برای بسیاری از بخش‌های جامعه و سیاستمداران ایران برنامه‌های هسته‌ای آن کشور یک خواست و شعار ملی است اما همه آنها با پرداخت چنین هزینه‌های گزافی و تحمل تحریم‌های شدید خارجی موافق نیستند.

اما چگونه می‌توان از وقوع جنگ با ایران پرهیز کرد؟
در درجه اول مجالس قانون‌گذاری آمریکا باید از دخالت در تبلیغات و جوسازی در مناسبات با ایران پرهیز کنند. اظهارات و تصمیمات ساده‌لوحانه و غیرمسئولانه آنها که اساسا با هدف امتیازگیری در رقابت‌های سیاسی صورت می‌گیرد هرگونه مذاکره و توافق با ایران را دشوارتر می‌کند.
در روزهای اخیر نجات سیزده دریانورد ایرانی توسط نیروی دریایی آمریکا تا حدی از فضای تنش‌آلود بین دو کشور کاست. ولی صدور مجازات مرگ برای یک آمریکایی ایرانی‌تبار به جرم جاسوسی برای سیا، نشان داد که ایران باری دیگر در فکر انتقام‌جویی از آمریکا است.
«بری روزن» در پایان تحلیل خود تاکید می‌کند که باید یک ساختار و ابزارهای لازم برای تماس دیپلماتیک با ایران را فراهم کرد تا از آن طریق بتوان تنش‌های اخیر را کاهش داد. کشوری مثل قطر که در عین داشتن روابط نزدیک با آمریکا و میزبانی از سرفرماندهی نیروهای آمریکایی مستقر در خاورمیانه، مناسبات دوستانه‌ای نیز با ایران دارد می‌تواند میانجی و یا کانال خوبی برای برقراری این تماس باشد.
در عین حال شورای همکاری خلیج فارس نیز می‌تواند در کاستن از تنش بین ایران و کشورهای سنی عرب نقش مثبتی ایفا کرده و به عنوان پلی برای تماس بین ایران و غرب عمل کند. 
 
 
 
 
 
مقام های امنیتی عراق می گویند انفجار یک بمب در شهر بصره در جنوب این کشور به کشته شدن دست کم ۱۵ زائر شیعه منجر شده است.
این انفجار چند روز پس از بمبگذاری هایی در شهرهای ناصریه و بغداد صورت می گیرد که طی آنها، ۷۲ نفر کشته شده بودند.
دور تازه خشونت ها در عراق با شدت یافتن تنش میان دولت شیعه و مهم ترین جناح سنی مذهب این کشور همزمان شده است.
ماه گذشته نیز آخرین نیروهای نظامی آمریکا از عراق خارج شدند.
یک کمیته قضایی عراق اواخر آذر ماه حکم جلب طارق الهاشمی، معاون سنی رئیس جمهوری این کشور را صادر کرد و این امر باعث بروز نگرانی در مورد افزایش تنش های فرقه ای شد.
آقای هاشمی که سنی‌مذهب است، به دست داشتن در توطئه برای اقدامات تروریستی متهم شده اما این اتهام را رد می‌کند.
طارق الهاشمی هم‌اکنون در منطقه خودمختار کردستان عراق و تحت حمایت دولت منطقه‌ای است.
آقای هاشمی از منتقدان صریح اللهجه نوری مالکی نخست وزیر عراق بوده است.
نوری مالکی، نخست وزیر شیعه عراق، خواسته است که مقامات محلی او را تحویل دهند.
 
 
 
 

حمله انتحاری در عراق ده‌ها کشته و مجروح بر جا گذاشت

احمله انتحاری به زائران شیعه دربصره

در پی انفجار بمبی در میان زائران شیعه در بصره ده‌ها نفر کشته و مجروح شدند. این حمله تروریستی در مراسم اربعین در حالی رخ می‌دهد که شکاف میان گروه‌‌های سنی و شیعه دولت عراق را در بن‌بستی سیاسی قرار داده است.


به گفته مسئولان انتظامی عراق یک تروریست انتحاری که اونیفورم ماموران پلیس را بر تن داشت با انفجار بمبی دست‌کم ۱۵ نفر را به کام مرگ کشید. این حمله تروریستی در گذرگاهی که محل کنترل زائران بوده در شهر بصره در بامداد شنبه (۱۴ ژانویه/ ۲۴ دی) رخ داده است.
پلیس عراق اعلام کرد که شمار زیادی از زائران شیعی نیز مجروح شده‌اند. بنا به خبرهای رسیده این زائران قصد سفر به کربلا و شرکت در مراسم سوگواری امام حسین را داشته‌اند. به گفته پلیس عراق تروریست انتحاری کمربند انفجاری خود را در میان جمعیت منفجر کرده است. تعدادی از کشته‌شدگان و مجروحان زن و کودک بوده‌اند. هنوز هیچ گروهی مسئولیت این ترور را برعهده نگرفته است.
افزایش ‌تنش‌های ‌سیاسی و عدم امنیت در عراق
این حادثه حین مراسم اربعین در حالی به وقوع می‌پیوندد که بحران سیاسی در عراق بیش از پیش تعمیق یافته است. در روز گذشته بار دیگر سیاستمداران سنی‌مذهب خواستار کناره‌گیری نوری مالکی از قدرت شدند.
صالح المطلک، معاون نخست‌وزیر عراقصالح المطلک، معاون سنی‌مذهب نخست‌وزیر عراق، در روز جمعه (۱۳ ژانویه/۲۳ دی) اعلام کرد که حضور نوری مالکی در قدرت سبب ادامه بحران و تعمیق آن خواهد شد. المطلک افزود: «هرچه مالکی مدت بیشتری در قدرت بماند، احتمال فروپاشی عراق نیز افزایش می‌یابد.»
این سیاستمدار عراقی تاکید کرد که ادامه حکومت مالکی به «شکل‌گیری یک دیکتاتوری جدید» در عراق منجر خواهد شد. وی در ارزیابی خود از بحران سیاسی کنونی گفت: «در صورتی که مالکی پست نخست‌وزیری را رها نکند، بیم آن می‌رود که در نهایت با یک قیام عمومی از سوی مردم مواجه شویم.»
اتهام مالکی به معاون رئیس‌جمهور عراق
از زمان خروج سربازان آمریکایی از عراق، موج انفجار و حملات تروریستی افزایش یافته است بدنبال خروج سربازان آمریکایی از عراق شکاف میان گروه‌های سنی و شیعی در این کشور تعمیق یافت. نوری مالکی، نخست وزیر شیعی‌مذهب عراق، طارق الهاشمی، معاون رئیس‌جمهور این کشور را متهم کرده در بسیاری از سوءقصدها، بمب‌گذاری‌ها و کشتار مردم عراق دخالت داشته ‌است. هاشمی این اتهامات را رد می‌کند.
طارق الهاشمی، سیاست‌مدار سنی‌مذهب، از سال ۲۰۰۶ تاکنون معاون جلال طالبانی، رئیس جمهور عراق است و تا سال ۲۰۰۹ نیز دبیرکل حزب اسلامی عراق بود. الهاشمی در انتخابات مجلس نمایندگان عراق در سال ۲۰۱۰ میلادی ریاست "فهرست تجدد" را برعهده داشت که بخشی از "ائتلاف العراقیه" بود و توانست در این انتخابات ۹ کرسی مجلس را از آن خود کند.
الهاشمی هم اکنون در اقلیم کردستان عراق به سر می‌برد. مقامات اقلیم کردستان عراق اعلام کردند که طارق الهاشمی را به دولت مرکزی تحویل نخواهند داد. فواد حسین، یکی از مشاوران رئیس اقلیم کردستان عراق، روز چهارشنبه (۱۱ ژانویه / ۲۱ دی) در این باره به خبرگزاری رویترز گفت تنها در صورتی که محاکمه‌ای عادلانه برای طارق الهاشمی در نظر گرفته شود، او خود حاضر است در جلسات دادگاه شرکت کند.
 
 
 
 

افشای ارتباط ماموران امنیتی اسراییل با جندالله

بر اساس گزارش خبرگزاری‌ها ماموران سازمان امنیت اسراییل (موساد) خود را به عنوان ماموران سازمان امنیت آمریکا (سیا) جا زده‌ و از این طریق قصد داشته‌اند با گروه جندالله که در مناطق بلوچستان ایران فعالیت دارد، ارتباط برقرار کنند. مجله آمریکایی "فارین پالیسی" در روز جمعه (۱۳ ژانویه / ۲۳ دی) در گزارشی نوشت که ماموران اسراییلی در لندن در دوره زمامداری جورج دبیلو بوش با اعضای گروه جندالله ملاقات داشته‌‌اند و سازمان امنیت آمریکا در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ موفق به کشف این عملیات شده است. بر اساس این گزارش افشای این عملیات ناخشنودی جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، از فعالیت‌های اسراییل را در پی داشته است.