۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

کمربستن محمود احمدی نژاد برای نابودی ایران و ایرانی


طراح: رز بخشی


 

هشدارایران به کشورهای نفت خیز جنوب خلیج فارس

محمد علی خطيبی، نماينده ايران در اوپک

نوشتۀ رحمت قاسم بیگلو
نماینده ایران درسازمان کشورهای صادرکننده نفت "اوپک" درمورد جایگزین کردن نفت ایران دربازارجهانی، به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، هشدارداد.
  با افزایش احتمال گسترش دامنه تحریم نفت ایران ازسوی کشورهای وارد کننده، وهمزمان با دایدارمهم نخست وزیر چین از کشورهای نفت خیزحاشیه جنوبی خلیج فارس، محمد علی خطیبی نماینده ایران درخلیج فارس هشدارداد که افزایش تولید کشورهای نفت خیز خلیج فارس برای جبران کسری بازارنفت، ازسوی ایران اقدامی «غیردوستانه» تلقی خواهدشد.

خطیبی درهمین رابطه درمصاحبه ای با روزنامه شرق، چاپ تهران، می گوید: کشورهایی به دنبال ماجراجوئی هستند و مصرف کنندگان می خواهند ازکشورهای جنوبی خلیج فارس چراغ سبز دریافت دارند تا درصورت تحریم نفت ایران جایگزینی داشته باشند. به همین دلیل مقامات انگلیس وحتی ژاپن به منطقه آمده اند، این اقدامات «دوستانه» تلقی نمی شود.
لازم به یادآوری است که نخست وزیرچین ازروز شنبه، چهاردهم ژانویه درعربستان سعودی به سرمی برد. وی قراراست طرف ساعات آینده ازامیرنشین قطرنیز دیدن نماید. به گزارش منابع خبری مسئله تأمین نفت مورد نیاز چین یکی از عمده ترین محورهای گفت و گوهای مقام بلند پایه چینی و کشورهای میزبان را تشکیل می دهد.
ساعاتی پس ورود نخست وزیر چین به ریاض، درپایتخت عربستان اعلام شد که شرکت نفتی دولتی "آرامکو"ی عربستان با شرکت مُعظم چینی "سینوپک" قرادادی را امضاء کردند که طی آن چین ساختمان یک پالایشگاه عظیم را درعربستان برعهده می گیرد که درآخرین مرحله بهره برداری قادر خواهد بود روزانه چهارصد هزاربشکه نفت این کشوررا پالایش نماید.
رئیس شرکت دولتی عربستان با ابراز خشنودی ازامضای این قرارداد آنرا نشانۀ آغازهمکاری های اقتصادی استراتژیک میان عربستان و چین توصیف کرد.
لازم به یاد آوری است که با امضاء چنین قراردادی چین درزمنیۀ پتروشیمی به بزرگترین شریک تجاری عربستان تبدیل می شود. ایران تاکنون سومین تأمین کنند نیازهای نفتی چین بوده است.
محمدعلی خطیبی، نماینده ایران درسازمان اوپک درمصاحبه خود با روزنامه شرق درمقابل پرسشی پیرامون واکنش ایران درصورت همکاری کشورهای حوزه خلیج فارس با تحریم کنندگان نفت ایران گفته است: این واکنش را باید مقامات سیاسی و امنیتی کشوراتخاذ کنند، اما اگر بی تدبیری کنند و وارد ماجرا شوند، نمی توانند بگویند هیچ کاره بودیم؛ چون هر اقدام احتمالی تحریم کنندگان نفت ایران با چراغ سبزکشورهای نفتی حاشیه خلیج فارس اتفاق خواهد افتاد و اینان به عنوان مقصراصلی شناخته می شوند.
یادآوری می کنیم که مقامات نظامی و سیاسی ایران درهفته های اخیراعلام کرده اند که درصورت تحریم نفت ایران تنگه هرمز بسته خواهد شد.
نماینده ایران درسازمان اوپک درادامه مصاحبه خود با شرق می گوید: «اگر این کشورها اشتباه کنند، چراغ سبزتاریخی خواهد بود که درآن شرایط آرزو خواهند کرد که وضعیت به حالت کنونی برگردد، که این آسان نخواهد بود».




یک خبر و دو شیوه خبررسانی در بی‌بی‌سی

سامان رسول پور: پلیس ترکیه امروز (جمعه ۱۳ ژانويه ۲۰۱۲ - ۲۳ دی ۱۳۹۰) در عملیات گسترده ای، همزمان در بیش از ۱۷ شهر، اقدام به بازداشت فعالان سیاسی و مدنی کرد کرده و منازل شماری از اعضای پارلمان ترکیه، از جمله ٰلیلا زاناٰ را مورد تفتیش قرار داده است.
محوریت این بازداشت‌ها، برخورد با اعضای «حزب آشتی و دموکراسی» کردستان ترکیه، یعنی بزرگترین حزب قانونی کردهای ترکیه است. شماری از اعضای این حزب، از اعضای پارلمان ترکیه هستند.
بی‌بی‌سی فارسی، خبر کوتاهی در این زمینه منتشر کرده و در بخشی از آن نوشته:
«پلیس ترکیه در جریان عملیات علیه شورشیان جدایی‌طلب کرد، به صدها خانه و دفتر کار در هفده شهر یورش بردند.
بنابر گزارش‌ها در این عملیات بیش از ۳۰ نفر دستگیر شدند.
این عملیات در راستای تلاش‌های دولت ترکیه برای سرکوب هواداران حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) انجام می‌شود.»
حفظ بی‌طرفی، دقت و رعایت انصاف از اصول اصلی سیاست‌های بی‌بی‌سی است که به نظر می‌رسد هر سه آن‌ها در این خبر نقض شده‌اند. به چند دلیل:
نکته اول: آیا لیلا زانا که برنده «جایزه ساخاروف» اتحادیه اروپا و عضو پارلمان ترکیه است به همراه سایر اعضای حزب قانونی آشتی و دموکراسی که هدف این عملیات پلیس ترکیه بوده‌اند، از دید بی‌بی‌سی فارسی، شورشیان جدایی‌طلب تلقی می‌شوند؟ بی‌بی‌سی فارسی بر اساس کدام سند و با اتکا به چه منبعی، بازداشت شدگانی را که هنوز محاکمه نشده‌اند «شورشیان جدایی‌طلب کرد» می‌خواند؟
نکته دوم : بی‌بی‌سی فارسی از چه طریقی به این اطمینان دست یافته که اعضای «حزب آشتی و دموکراسی» و سایر فعالان مدنی و سیاسی و مطبوعاتی که امروز و در طی این هفته و هفته‌های گذشته بازداشت شده‌اند، هواداران حزب کارگران کردستان بوده‌اند؟
نکته سوم: حزب کارگران کردستان رسماً می‌گوید برای «خودمدیریتی کردها در چهارچوب ترکیه» می‌جنگند. در مقابل دولت ترکیه این حزب را یک گروه تروریستی و جدایی‌خواه معرفی می‌کند. سوال این است: برای یک رسانه بی‌طرف، تشخیص جدایی خواه بودن یا نبودن یک گروه، آیا فقط با استناد به گفته‌های مقامات دولتی میسر است؟ فارغ از اینکه مشی حزب کارگران کردستان چه بوده و چیست، مادامی که رسماً می‌گوید برای جدایی نمی‌جنگند، آیا یک رسانه بی‌طرف می‌تواند صرفاً با اتکا به اظهارات یک طرف ماجرا، طرف دیگر را جدایی‌خواه معرفی کند؟
در کشورهایی که بین یک اقلیت قومی یا ملی و دولت مرکز تنش و درگیری وجود دارد، خبررسانی حرفه‌ای و بی‌طرفانه، امری دشوار است. به‌خصوص اینکه دولت‌ها رسانه‌های زیادی در اختیار دارند و معمولاً واقعیت‌ها را آن طور که مطلوبشان است، نشان می‌دهند. در چنین شرایطی، یک رسانه حرفه‌ای و بی‌طرف، اگر روایت طرف مقابل دولت را هم بیان نکند و صرفاً در دام تبلیغات دولتی بیافتد، هم اصل بی‌طرفی را نقض کرده و هم از انصاف دور شده است.
در این میان نکته جالبی که وجود دارد، این است که سرویس جهانی بی‌بی‌سی، گزارشی در همین خصوص نوشته که شباهت چندانی با خبر بی‌بی‌سی فارسی ندارد.
گزارش سرویس جهانی بی‌بی‌سی، فارغ از اینکه به جزییات بیشتری اشاره کرده، هم لحن بی‌طرفانه‌ای دارد و هم تصویر دقیق‌تری از عملیات پلیس ترکیه ترسیم کرده است. به عنوان مثال؛ تیتر خبر بی‌بی‌سی فارسی این است: «یورش به صدها خانه در عملیات علیه شورشیان کرد».
در حالی‌که تیتر گزارش بی‌بی‌سی جهانی این است: پلیس ترکیه به فعالان ملی‌گرای کرد حمله کرد.
آیا بین «ملی‌گرا» و «شورشی جدایی‌طلب» هیچ فرقی نیست؟
بی‌بی‌سی جهانی به خوبی تشریح کرده افرادی که بازداشت شده‌اند، مورد یورش قرار گرفته‌اند و وابسته به «حزب آشتی و دموکراسی» بوده‌اند. در حالیکه بی‌بی‌سی فارسی، آن‌ها را «شورشیان کرد» معرفی کرده است.
با توجه به اینکه سیاست بی‌بی‌سی برای تمامی سرویس هایش ثابت است، به نظر می‌رسد بخش فارسی بی‌بی‌سی بر خلاف بخش جهانی آن، در مورد «عملیات پلیس ترکیه علیه فعالان کرد»، اصل بی‌طرفی را نقض کرده و کاملاً یک‌جانبه به این موضوع پرداخته است.




هر نوع عملیات تروریستی از سوی هر کسی محکوم است، حتی شما آقای عزیز!

در شرایط «شبه جنگی» اخیر، که ظاهرا بدون لشگرکشی اما با حذف فیزیکی و انفجار همراه است، برای عده‌ای، یافتن مقصر و بستن تهمت کار راحتی است. اگر متناسب با گفتمان جمهوری اسلامی حرف نزنی، عاشقان نظام مقدس در ایران و آمریکا فشار خون‌شان می‌رود بالا و باید حدس بزنی به سرنوشت آیت‌الله مصباح یزدی بعد از انتشار کارتون «استاد تمساح» دچار خواهند شد (گویا فشار آنچنان زیاد بود که برای عمل «هموروئید» به لندن سفر کردند). اگر متناسب با گفتمان دشمنان جمهوری اسلامی حرف نزنی، یکهو می‌شوی «هم‌دل» و«هم‌نشان». مقام‌های جمهوری اسلامی از جمله سردار جزایری حرف از حذف و مقابله می‌زنند. برخی طرفداران حذف برنامه هسته‌ای ایران به هر قیمتی، می‌گویند ترور دانشمندان هسته‌ای کاری قابل قبول است. وقتی یک کاندیدای جمهوری خواه مثل ریک سنتوروم از دولت آمریکا بابت محکومیت ترور دانشمند هسته‌ای انتقاد می‌کند و در عمل طرفدار حذف فیزیکی کارشناسان ایرانی است. خب، اگر دو طرف تندرو، حامی جدی حذف باشند و گروهی هم برای‌شان هورا بکشند، یک جای کار ایراد دارد. اندرو سولیوان در یادداشتی می‌نویسد: «آیا گروه یا کشوری که شهروندان کشوری دیگر را ترور می‌کند، تروریست نیست؟»، اما کسانی معتقدند که قتل هدفمند دشمن ترور نیست. حتما جنگ و کشتار در دو طرف، هوادارانی دارد. کسانی که گویا مرحوم «کنت دراکولا» با آنها ارتباط «خونی» دارد، گویی از خون‌ریزی لذت می‌برند.
ما بالذات، طرفدار خشونت نیستیم. اگر کسی با این مساله مشکلی دارد، خب، مشکل خودش است. اگر خشونت خوب است، پس لابد ناجی افسانه‌ای خشونت‌طلبان داخلی «استاد تمساح» را باید بگذارند روی سر و حلوا حلوا کنند. خشونت، خشونت می‌آفریند. اما گویا خشنوت‌طلبان داخلی هر از گاهی به دنبال انتقام و استفاده از فرصت برای بازگشت به گفتمان ترور دوران طلایی «امام راحل» و دوره «سازندگی» می‌گردند.
جهت باز کردن چشمان دوستان عزیزی که بازگشت به دوران طلایی و سازندگی را بهترین راه حل برای کشور می‌خوانند، باید یادآوری کنم که منتقدان بسیاری در خارج از کشور، از سوی ماموران دولت‌ در خارج از ایران ترور شده‌اند. عیان شدن بخشی از ترورهای دوران سازندگی را عملا مدیون یاران خاتمی هستیم، که البته از عیان شدن ترورهای دوران آیت‌الله خمینی راضی نبودند و همکاران روزنامه‌نگار افشاگر، توجه چندانی به «دوران طلایی امام راحل» نکردند.
جمهوری اسلامی ایران با «خشونت» زنده است. جنگ، ناجی آیت الله خمینی بود. «خشونت‌ورزی» گروه‌های سیاسی مسلح، بهانه لازم را برای حذف منتقدان به حاکمان نظام داد.
اما سوال جدی‌تر! از کجا معلوم که جمهوری اسلامی برای اثبات قربانی ترور بودن، خود دست به قتل کارشناسان رده پایین «هسته‌ای» نزند؟ هستند کارشناسانی که با بدبینی به ترورهای چند سال اخیر نگاه کرده‌اند. مگر استاد دانشکده فیزیک دانشگاه تهران، کارشناس هسته‌ای بود؟ مگر او یکی از طرفداران میرحسین موسوی نبود؟ اهمیت قتل یک استاد فیزیک نامربوط به پروژه‌ هسته‌ای برای رقبای جمهوری اسلامی در منطقه و کشورهای نگران برنامه هسته‌ای-نظامی ایران چقدر است؟ مگر حکومتی  که برای جان و اندیشه شهروندانش ارزشی قائل نیست، نمی‌تواند دست به هر کاری بزند؟ اینقدر فضا گل‌آلود است که نمی‌توان با اطمینان گفت چه کسی عامل ترور است و تنها می‌تواند حدس زد.
یک دوست کارشناس آمریکایی به من می‌گفت که وقتی در مذاکره بسته می‌شود، کسانی که حذف را چاره کار می‌بینند قدرت پیدا می‌کنند و حرف‌شان طرفدار پیدا می‌کند...
منطق حذف متاسفانه فضا را گل‌آلود می‌کند.
جمهوری اسلامی طرفدار جدی «گل‌آلود» شدن آب است. می‌خواهد فضا شفاف نباشد. خشونت، و زبان خشونت و اندیشه خشونت‌ورز، تاریخ کشورمان را کثیف کرده. ممکن است دوستانی با نگاهی جانبدارانه، دوران طلایی و سازندگی را آرمانی بخوانند. از نگاه نگارنده، دوران خمینی و سازندگی در «فاضلآب» غرق بود و خاتمی تلاشش را کرد که لا اقل از نظر سطحی، همه چیز را تمیز کند یا حتی تمیز جلوه دهد. اما مگر می‌توان نظامی غرقه در فاضلاب را که درونش هم گندیده، با ظاهرسازی تمیز کرد؟ به گمانم نمی‌شود!
رسیدن به آزادی و دموکراسی، هزینه دارد، اما به عقیده ما، خشونت ورزیدن چاره کار نیست.
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم





حسین علایی توبه‌نامه نوشت

image
در پی نامه انتقادی جمعی از سرداران سپاه به حسین علایی و همچنین تجمع هواداران رهبر جمهوری اسلامی مقابل خانه این فرمانده سابق سپاه، وی توضیحاتی را برای رد سوءتفاهم‌های ایجادشده درباره یادداشت ۱۹ دی خود نوشته است. در این نامه علایی می‌نویسد: «انشاءالله همچنان بر این صراط مستقیم استوار خواهم بود و معتقدم پشتبانی از ولایت فقیه موجب می‌شود تا مملکت ما آسیبی نبیند.»
متن کامل توضیحات حسین علایی به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
در پی برداشت‌های متفاوت از «مقاله‌ی ۱۹ دی از نگاه دیگر» و انعکاس گسترده‌ی آن در رسانه‌ها نکات ذیل را به اطلاع خوانندگان محترم این مقاله و به خصوص رزمندگان و فرماندهان عزیز دوران دفاع مقدس که همیشه مورد لطف و محبت آنها بوده‌ام می‌رساند:
۱- هدف از نگارش این مقاله صرفا بیان رفتاراستبدادی و دیکتاتوری رژیم ستم‌شاهی محمدرضا پهلوی در مقابل اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم مسلمان ایران در روز نوزدهم دیماه سال ۱۳۵۶ و قیام‌های مردمی پس از آن بود که خوشبختانه منجر به سرنگونی آن پادشاهی در ۲۲ بهمن سال ۵۷ گردید و قطعا مقایسه نظام ستمشاهی با نظام جمهوری اسلامی ایران قیاسی مع‌الفارق بوده و به هیچ‌وجه مورد نظر نویسنده مقاله نبوده است.
۲- اینجانب معتقدم که از مهمترین ویژگی‌ها و مشخصه‌های انقلاب اسلامی مردم ایران مخالفت با «استبداد و دیکتاتوری»، «وابستگی رژیم شاه به آمریکا» و «فساد دستگاه سلطنت» بوده است که امروزه به عنوان الگویی موثر در بیداری اسلامی و سرنگونی دیکتاتورهای کشورهای عربی مورد استقبال مردم خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفته است.
۳- نظام جمهوری اسلامی که با هدایت و رهبری‌های حضرت امام خمینی قدس سره و آرائ قاطبه مردم ایران به عنوان مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی پدید آمد همچنان با دنبال کردن این سه مولفه‌ی اساسی است که به راه خود ادامه می‌دهد.
۴- متأسفانه بعضی از رسانه‌های داخلی با ارائه برداشت‌های خاص خود، فضای مناسبی را برای رسانه‌های خارجی فراهم کردند تا آنها هرچه می‌خواهند بگویند و از ظن خود به تفسیر و تحلیل این مقاله بپردازند.
۵- بدیهی است همانطور که تا کنون تمام عمر خود را در راه مخالفت با استبداد و برپایی نظام مردمی جمهوری اسلامی و دفاع از ماهیت انقلاب اسلامی و مقابه با سلطه استکبار به ویژه در دوران جنگ تحمیلی صرف کرده‌ام انشاءالله همچنان بر این صراط مستقیم استوار خواهم بود و معتقدم پشتبانی از ولایت فقیه موجب می‌شود تا مملکت ما آسیبی نبیند.
حسین علایی
اربعین حسینی»
پیشتر حسین علایی از فرماندهان سابق سپاه در یادداشتی سراسر کنایه‌‌آمیز موارد نقض حقوق بشر و قانون‌شکنی‌های علی خامنه‌ای را به وی گوش‌زد کرده بود و تلویحا گفته بود که اگر به تصحیح رفتارهای خود اهتمام نورزد به سرنوشت شاه سابق ایران دچار خواهد شد.
پس از انتشار این یادداشت در روزنامه اطلاعات در روز ۱۹ دی، جمعی از سرداران سپاه پاسداران جمهوری اسلامی با نگارش نامه‌ای خطاب به حسین علایی، نسبت به مواضع اخیر وی انتقاد کردند.
همچنین عده‌ای از بسیجیان با تجمع در مقابل خانه علایی به وی اخطار دادند.



دو برادر که خدمت سلطان نکردی و ...

احسان مهرابی

جواد و حسین علایی (مونتاژ) 
imageدو برادر اینک سرنوشتی مشابه یافته‌اند، البته به یک دلیل مشابه؛ روزگاری حسین سردار بود ورئیس ستاد مشترک سپاه اما جواد دانشجوی مغضوب اخراجی. اما این روزها هر دو گویا وضعیتی یکسان دارند و حسین هم سرنوشت جواد را پیدا کرده و او را نیز منافق می‌خوانند.
 سالها پیش از انکه  بر دیوار خانه حسین  علایی، «منافق» بنویسند، جواد را با این کلمه خطاب کرده بودند. پیش از اینکه حسین مشمول لطف لباس شخصی‌های حامی رهبری شود، جواد حضور آنان را تجربه کرده بود.
 روزگاری که حسین علایی رئیس ستاد مشترک سپاه بود و برادرش جواد علایی دانشجوی دانشگاه امیرکبیر و عضو فعال انجمن اسلامی این دانشگاه، انصار حزب الله برای برهم زدن سخنرانی دکتر سروش به دانشگاه ریختند و با خود طناب دار بردند تعدادی از مامورین امنیتی هم به جای مقابله با آنان به دفتر انجمن اسلامی امیر کبیر ریختند. رفتار جواد البته انان را خوش نیامد و یکی از آنان به خود فحش ناموس داد اگر اجازه دهد جواد همچنان دانشجو بماند. آن مامور امنیتی گویا بسیار ناموس‌پرست بود چرا که  جواد دیگر اجازه نیافت به دانشگاه امیرکبیر بود.
 آن روزها حسین همچنان ارج و قربی داشت پس جواد را با خود به نزد دری نجف آبادی وزیر اطلاعات برد اما گویا دری هم درآن وزارتخانه کاره‌ای نبود. نشست دفتر تحکیم وحدت دردانشگاه تبریز درسال ۷۷ و سخنرانی دری نجف آبادی فرصتی بود که اعضای دفتر تحکیم وحدت پس ازدوسال درباره سرنوشت جواد علایی بپرسند اما این پیگیری‌ها هم نتیجه نداد و دولت اصلاحات هم برای جواد چاره ساز نشد.
  مامورین امنیتی گویا به اخراج جواد از دانشگاه هم راضی نشدند و روزنامه کیهان نوشت که جواد از نیروهای سازمان مجاهدین خلق بوده است  که درجریان حوادث سالهای ۶۰ تیر خورده و متواری شده است. کیهان البته نتوانست سوابق جبهه جواد را پنهان کند و او را «منافق توابی» نامید که پس از آن به جبهه رفته است.
 اخراج جواد از امیرکبیر و حملات کیهان البته شاید به نفع جواد شد چرا که او سیاست را کنار گذاشت و شرکتی زد تا به کارهای فنی و کسب و کار بپردازد، هر چند که همچنان با دوستان تحکیمی‌اش رابطه داشت و از دور جویای اوضاع سیاست می شد. حسین هم رفته رفته هم‌مسیر جواد شد. او از ریاست ستاد مشترک سپاه کنارگذاشته شد و به  مصلای تهران رفت تا این پروژه مشکل دار را به اتمام رساند.
 حسین البته هرچه که از فرماندهی کنار گرفت قلم به دست گرفت و شد پای ثابت سایت‌های نزدیک به فرماندهان سابق جنگ. انتخابات سال ۸۸ فرصتی بود تا حسین از کاندیدای خود حمایت کند اما اوضاع انگونه که حسین دوست داشت نشد و برخی همکاران سابق او خون مردم ریختند از جمله خون پسر یکی از همکارانش. پس حسین مقاله‌ای نوشت اما جایی برای چاپ درایران نیافت پس دروبلاگ یک روزنامه‌نگار خارج نشین  منتشر شد.
  افشای ماجرای فرزند روح الامینی برای همکاران سابق حسین گویا خیلی سنگین امد پس ماجرای سیعده پورآقایی ساختند تا حسین و همفکرانش را رسوا کنند چرا که حسین نیز به همراه میرحسین به ختم سعیده رفته بود.
 پس ازاین ماجراها حسین درخلوت خود بود تا مطلبش درروزنامه اطلاعات تعبیر به نامه غیرمستقیم به رهبری شد. اینک پس از ۱۳ سال، حسین هم سرنوشت جواد را پیدا کرده و او را نیز منافق می‌خوانند.



چند نمونه از قانون‌شکنی‌های «امام راحل» در نامه سرداران سپاه

image
در بخشی از نامه انتقادی دوازده سردار سپاه به حسین علایی، می‌توان موارد نقض حقوق بشر و قانون‌شکنی‌هایی را برشمرد که از سوی روح‌الله خمینی به ویژه در دهه شصت انجام شده است؛ البته سرداران سپاه این موارد را با افتخار ذکر کرده‌اند!
جمعی از سرداران سپاه پاسداران جمهوری اسلامی با نگارش نامه‌ای خطاب به حسین علایی، نسبت به مواضع اخیر وی انتقاد کردند.
حسین علایی از فرماندهان سابق سپاه در یادداشتی سراسر کنایه‌‌آمیز موارد نقض حقوق بشر و قانون‌شکنی‌های علی خامنه‌ای را به وی گوش‌زد کرده بود و تلویحا گفته بود که اگر به تصحیح رفتارهای خود اهتمام نورزد به سرنوشت شاه سابق ایران دچار خواهد شد.
از سوی مقابل، این دوازده سردار سپاه که از طرفداران رهبر جمهوری اسلامی هستند، در نامه‌شان به علایی سعی کردند که ثابت کنند که موارد ذکر شده در یادداشت حسین علایی قانون‌شکنی نبوده و «امام راحل» نیز در برهه‌هایی چنین رفتارهایی را انجام داده است.
سرداران سپاه با ذکر این موارد ناخواسته به قانون‌شکنی‌ها و موارد نقض حقوق بشر از سوی خمینی اشاره کرده‌اند.
سرداران سپاه نوشته‌اند: «بیا با هم به گذشته سفر کنیم و با هم دهه اول انقلاب و با خمینی بودن را در خاطرمان مرور کنیم.»
این فرمانده‌هان سپاه به عنوان نمونه سرکوب جبهه ملی و ملی‌گراها را از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ذکر کرده‌اند و گفته‌اند که سران ملی مذهبی قصد داشتند «اردوکشی خیابانی علیه انقلاب اسلامی» کنند.
نتیجه‌ای که از این بخش نامه سردارن می‌توان گرفت این است که همانطور که خمینی تظاهرات‌های اعتراضی را سرکوب می‌کرد پس خامنه‌ای نیز مجاز است اعتراضات را سرکوب کند.
در نامه سرداران سپاه همچنین به حصر غیرقانونی آیت‌الله شریعتمداری از سوی خمینی نیز اشاره و نوشته شده است: «آیا نیش قلم بر صفحه دل امام نشاندیم که چرا حامی کودتای نوژه را که عمری در کسوت مرجعیت به سر برده است حصر خانگی کرده‌ای؟»
در این نامه عزل آیت‌الله منتظری از سوی خمینی نیز موجه دانسته شده است.
همچنین سرداران سپاه، سرکوب هواداران سازمان مجاهدین خلق در زمان خمینی را یادآور شده‌ و گفته‌اند از خمینی نپرسیدند که چرا آنها را «از خود رانده‌ای؟»
سرداران سپاه در نامه خود نتیجه‌گیری کرده‌اند که چون در آن زمان به خاطر «پشتیبانی از ولایت فقیه» در مقابل این رفتارهای خمینی اعتراضی نکردند، اکنون نیز باید از رفتارهای مشابه خامنه‌ای حمایت کنند.


وقتی سی سال بعد؛ مجتبی خامنه‌ای کنگره ملی تشکیل می‌دهد...!

image

در حال حاضر اوضاع خیلی خوب است. کشور کاملاً دم چک امریکا قرار دارد و تمام فعالین خارج کشور با آن دسته از عزیزانی که قبلاً تشکیل جلسه می‌دادند الآن دوباره جلسه تشکیل می‌دهند. موضوع تمام جلسات این است: تشکیل کنگره ملی. در این جلسات که نفراتش همان عزیزان جلسات قبلی بودند همگی طبق روال به توافق می‌رسند که کنگره‌ی ملی حتماً باید تشکیل بشود و بقیه باید بیایند با ما متحد بشوند. در پایان همین جلسه به اعضاء جلسه‌ی بغل دستی که موضوع آنهم تشکیل کنگره ملی است ولی عزیزانش نمی‌آیند با ما متحد بشوند فحش ناموس داده می‌شود.

در طی یکی از همین جلسات ناگهان امریکا به ایران حمله می‌کند و حکومت سرنگون می‌شود. یک گروهبان دوی سابق ژاندارمری به ریاست جمهوری می‌رسد و پاسبون‌ها وزیر می‌شوند. سید علی خامنه‌ای دق می‌کند و مجتبی خامنه‌ای از کشور فرار می‌کند. سی سال می‌گذرد و هیچ خبری از شاپور مجتبی نیست ولی جلسات برای تشکیل کنگره ملی همچنان ادامه دارد. ناگهان شاپور مجتبی علم می‌شود و با طرح شکایتی از آن گروهبان دوئی که الآن رئیس جمهور است در شورای امنیت سازمان ملل همه را به اتحاد دعوت می‌کند و قرار می‌شود که کنگره ملی تشکیل بدهد. عاشقان چاک خورده‌ی پدر او که تا دیروز ملت را در خیابانهای تهران کتک می‌زدند ولی امروز همه‌شان در اروپا و امریکا هستند غوغائی برپا می‌کنند. هر مخالف و منتقدی توسط سربازان گمنام شاپور مجتبی جر داده می‌شود. مجتبی طی مصاحبه‌ای با ما چنین می‌گوید:
ما: ببخشید آقا مجتبی، آیا شما به جنایاتی که توسط پدر پدرس... جنابعالی رخ داده معترفید ؟ و بطورکلی نظر شما کلاً چه‌جوریه ؟
مجتبی: ببینید، بنده در کتابی که بیست سال پیش نوشته‌ام به نام «استبداد ابوی» کاملاً به این موضوع اشاره کرده‌ام که من همان موقع‌ها هم که در بیت بودم هر روز به پدرم انتقاد می‌کردم و اصلاً او را دوزار قبول نداشتم و هی از خانه قهر می‌کردم می‌رفتم. مسئله‌ی امروز میهن ما (همان مملکت آقا امام زمان سابق) فقط اتحاد است و من تا پای جان و مال و ناموس شماها پای آن ایستاده‌‍ام. ممکن است بعضی‌ها بگویند مجتبی پسر باباش است؛ خب بله، ولی این باعث نمی‌شود که من برای رهائی وطنم تلاش نکنم که اتفاقاً هماهنگی‌های خوبی هم در داخل کشور با تعداد زیادی از نیروها که الآن همه‌شان زندان هستند انجام شده که انشالله قرار است از همان داخل زندان کشور آزاد بشود و من به دلائل امنیتی اسم هیچکس را نمی‌گویم.
ما: بعضی‌ها شما را «امام» خطاب می‌کنند و طرفداران شما خیلی حرفهای زشتی به آدم می‌زنند. لطفاً اگر چهل سال پیش کتابی در اینمورد نوشته‌اید به ما بگوئید.
مجتبی: اول اینکه من چون خواهان آزادی هستم اصلاً یکی از شروط آزادی همین است که هر کسی هرچی دوست داشت منرا صدا بکند. شما باور نمی‌کنید بعضی‌ها منرا هی، هششش، پپپپووورررر و اینها هم صدا می‌کنند. دوم اینکه طرفداران ما به خود ما هم فحش می‌دهند. مثلاً می‌گویند «بی‌پدر و مادر عجب حرف خوبی زد». یا مثلاً می‌گویند «این پفی... اگر دو سال زودتر آمده بود الآن وضع خیلی خوب بود». اصلاً طرفداری مدرن یعنی همین که طرفدار آدم به خود آدم فحش بدهد. در شرایط امروز مهم این نیست که آدم را چی صدا بکنند و چی فحش بدهند. مهم فقط اتحاد است که ما خوشبختانه الآن تقریباً با همه متحد شده‌ایم فقط یکسری چپ‌ها و راست‌ها و جنبش زنانی‌ها و اقلیت‌ها و اکثریت‌ها و اقوام و کلاً کسانی که طرفدار ما نیستند مانده‌اند که رفتیم تحقیق کردیم دیدیم اصلاً با اینها نمی‌شود متحد شد. برای آزادی ایران هم انشالله برنامه داریم این محرم و صفر که تمام بشود در ذیقعده برویم وطن را آزاد بکنیم حالشو ببریم !
(در صورت زنده ماندن ما پس از انتشار این مصاحبه قسمت دوم و تکمیلی آن پس فردا منتشر می‌شود)




ناشنیده‌های انقلاب: «حاکمیت ملی»؛ از سانسور قبل از انقلاب تا اختلافات بعد از انقلاب ۵۷

image
در این مطلب، در سه دوره «قبل از انقلاب ۵۷»، «قبل از ریاست جمهوری» و «دوران ریاست جمهوری بنی صدر» تضاد بر سر «حاکمیت ملی» بین رهبر انقلاب و نخستین رئیس جمهور بعد از انقلاب بررسی می‌شود.
در اردیبهشت۵۷، پنجاه و پنجمین شماره خبرنامه جبهه ملی سوم انتشار پیدا کرد. انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا نظر به اینکه رهبری آن در دست طرفداران نهضت آزادی و دکترابراهیم یزدی بود، از سرمقاله آن تحت عنوان "جای استقلال در مبارزه" که به قلم آقای بنی صدر بود(تمام ۵۶ سرمقاله خبرنامه جبهه ملی سوم به قلم بنی صدر بوده است، اما هیچ وقت مانند سرمقاله بالایی اسم نمی گذاشتند، به نام جبهه ملی سوم کار جمعی می کردند و رسم نبوده است که اسم نویسنده را ذکر کنند) و وی در آنجا از "حکومت ملی" ياد کرده بود، خوششان نیامده بود، چراکه از ديد اين دانشجويان انديشه مطرح شده در مقاله بنی صدر با حکومت اسلامی مورد نظر آقای خمينی سازگار نبود(عکس صفحه اول سرمقاله ... عکس صفحه دوم سرمقاله) .لذا به این بهانه و اینکه چرا خبرنامه لیستی از شهدای دو سال گذشته را که در آن لیست نام دو نفر از کسانی که بر ضد اسلام کوشیده اند را بعنوان شهید آورده است، طی بخشنامه شماره ۴۷ خود، مورخ ۱۵ ژوئن ۷۸ دستور منع پخش خبرنامه را در آمریکا صادر کردند، در این بخشنامه آمده است:
 
«از آنجاکه "خبرنامه" ارگان جبهه ملی سوم بیشتر از طریق اعضاء و هواخواهان انجمن پخش می شود و در شماره کنونی آن (۵۵) مشخصاً به دو مورد غیراسلامی زیر بر می خوریم؛ لذا از شما خواهش می شود که آنرا نه تنها پخش نکنید (از هر طریق، میز انجمن و غیره) بلکه در توزیع آن نیز کمک ننمائید. البته اگر مسئولین خبرنامه به هر وسیله ای آنرا پخش کردند از آن جلوگیری به عمل نیاورید.»

موارد خاص عبارتند از:

۱- در سر مقاله زیر عنوان «جای استقلال در مبارزه» کوشیده شده است که با استفاده از بعضی از قسمتهای برخی از فتاوی امام خمینی موضوع «حکومت ملی» را به صورت یک جبهه واحد در شرایط کنونی توجیه کنند. ولی گویا فراموش کرده‌اند که امام خمینی در بیانیه ها و فتواهای خویش شعار «اسلام و احکام قرآنی» و «حکومت اسلامی» را از مردم خواسته است.

۲- زیر عنوان «لیست شهدای دو سال اخیر» نام عده ای را که بهر طریق ممکن بر ضد اسلام کوشیده اند می بینیم. به خصوص نام منافقینی چون وحید افراخته و آنهم در صدر لیست و در زمانی که مجاهدین راستین خلق مجدداً اعلام موجودیت کرده اند. ولی در همین راستا نامی از مجاهدینی چون صمدیه لباف و آلادپوشها (حسن، مجتبی و فاطمه) نمی بینیم.

 و نیزامید است که در نشر و پخش نکردن کلیه مطالب و نشریاتی که با مواضع و فتاوی رهبر عالیقدر حضرت امام خمینی سازگار نیست کوشا باشید.

 با درود فراوان – برادران شما – هیات دبیران  ....تاریخ   ۱۵ ژوئن ۷۸ (پنجشنبه ۲۵ خرداد ۵۷)


مهندس محمد جعفری در رابطه با چند مورد و از جمله، مورد فوق و سئوالهائی که دررابطه با خبر نامه مطرح شده بود، از آقای بنی صدر توضیح خواسته بودند و ایشان طی نامه ای مختصر بدان‌ها پاسخ دادند و پاسخ مشروح را به آینده نزدیک موکول کرده بودند. در این نامه(عکس صفحه اول نامه ... عکس صفحه دوم نامه) آمده است

 هو


برادر مبارز گرامی            

در باره لیست کذائی هم سه نامه از برلین رسیده است که در موقع و فرصت، جواب مفصل می نویسم. اجمال قضیه اینکه این فهرست از سوریه و از همان مجرا که می شناسید( یعنی آقای محمد منتظری. ن.) رسیده است و با همان عنوان. فتوکپی آن را فردا پس فردا می فرستم. توضیحی نیز در اول ضمیمه نوشته ایم اما:

اولاً – چقدر جای تأسف است که این برادران و خواهران اینقدر باین امور جزئی و بسیار بی اهمیت، اهمیت می دهند و چرا کیش شخصیت را نمی خوانند. چرا وقتی دارند با موجودیت کشورشان بازی می کنند، آن مسائل توجهشان  را جلب نمی کند؟

ثانیاً – حتی وقتی هم سرمقاله را می خوانند با فکرشان می رود به سروقت کلمات و اصلاحات  برادری نوشته است چرا آقای خمینی می فرمایند حکومت اسلامی، خبرنامه جانبدار حکومت ملی است.

آقای عزیز اگر ملی را باز بگذاریم دیگران برایش معنای غیر اسلامی بتراشند کلاهمان پس معرکه است. مردم ایران مسلمانند و استقلال می خواهند. ملی یعنی مستفل و متکی بخواست و رای مردم.

در این سرمقاله، ما موضع آقای خمینی را با مواضع سازشکارانه داخل کشور مقابله و موضع آقای خمینی را تأیید کرده ایم و ایشان نیز در مصاحبه با لوموند همان موضع را که ما داریم، داشته اند.


ابو الحسن بنی صدر ۱۷ ژوئن ۷۸(شنبه ۲۷ خرداد ۵۷)

بعد از اينکه خبر صدور بخشنامه به وسيله انجمن اسلامی دانشجويان آمريکا و کانادا در اروپا مبنی برعدم نشر خبرنامه، منتشر شد، بنی صدر در واکنش به آن و در عريضه ای مشروح و عمومی خطاب به مسئولين انجمن در ۱۱ صفحه مواضع فکری و انديشگی خود را در اين باره برای هیأت مديره انجمن اسلامی آمريکا و کانادا می نويسد، در بخشی از این عریضه آمده است(از این ۱۱ صفحه فقط توانستم اصل ۲ صفحه را بیابم):

این عریضه خصوصی نیست:

 هو

 هیأت مدیره محترم انجمن های اسلامی و مسئولین و اعضاء واحدهای انجمن اسلامی در آمریکا

 امروز اطلاع رسید که شما طی بخشنامه ای پخش خبرنامه را ممنوع کرده اید و این بدو دلیل:

۱- در سرمقاله با حکومت اسلامی مخالفت شده است:

«کوشیده شده با استفاده از بعضی قسمتهای برخی از فتاوی امام خمینی، موضوع (حکومت ملی) را بصورت لزوم یک جبهه واحد در شرایط کنونی توجیه کند....»

۲- در فهرست کشته شدگان نام دو تن آمده است که از دین خود بیرون رفته بوده‌اند.


کار شما مخالف صریح و آشکار با حکومت اسلامی دارد و این بدو دلیل:

 اول: اساس حکومت اسلامی را مبارزه با سانسور تشکیل می دهد که فرمود: بشارت باد بکسانی که قول ها را می شنوند و بهترین آنها را بر می گزینند. این همان کار است که در صدر اسلام با علی (ع) کردند. آیا شما فکر نمی کنید که با بهانه قرار دادن این عنوان مجعول و دستور سانسور صادر کردن، دردل همه نسبت بماهیت حکومت اسلامی بیم و خوف عظیم بوجود می آورد و هنوز هیچ نشده همه را از آن می رمانید؟ پس فرق این حکومت با حکومت شاه در چیست؟ مگر سانسورخوب و سانسور بد وجود دارد؟ متأسفانه چند سال است که سانسور بر انجمنهای آمریکا حاکم گشته است و اولین قدم برای استقرار حکومت اسلامی شکستن این سانسور است.

دوم – دستور دینی ما امر بمعروف و نهی از منکر است "یعنی بر شما بود که پیش ازاقدام، امر بمعروف می کردید: باین ترتیب که ابتدا توضیح می خواستید. اگر جواب کافی نمی شد امر بمعروف میکردید و اگر مؤثر نمی شد، نهی از منکر می کردید و اگر باز مؤثر نمی شد، بخشنامه صادر می کردید (مطابق با فتاوی آقای خمینی).

آن حکومت اسلامی که شعارش را می دهید، حکومتی نیست که بدون سئوال و جواب حکم تکفیر صادر کند و باجرا بگذارد. خود انصاف بدهید، فرق این حکومت – که تازه قوه اجرائی هم ندارد و الا معلوم نبود باین مقدار اکتفا کند _ با حکومتهای موجود چیست؟

 سوم – در کجای آن مقاله، موضوع «حکومت ملی» را بصورت لزوم جبهه واحد در شرایط کنونی توجیه شده است؟ و اصلاً معنی این جمله چیست؟ چگونه می توان موضوع «حکومت ملی» (شعار) را بصورت ضرورت یک جبهه (سازمان) توجیه کرد؟ تناقض حکومت ملی با اسلام چیست؟ اگر بنظر شما تناقض دارد آیا بهتر نبود بجای دستور منع توزیع، همان تناقض را شرح میکردید و یک نسخه از نظر خود را نیز میفرستادید در همان روزنامه مورد بحث قرار می گرفت؟ کدامیک از این دو روش اسلامی است؟ شما که تا این حد خود را نسبت بفتاوی «حضرت امام خمینی» متعصب نشان می دهید چطور در اعلامیه ها و خطابه های ایشان توجه نکرده اید که ایشان «اسلامی و ملی» را با هم می آورند؟ آیا این موقع، موقع صدور اینگونه بخشنامه ها است؟ با این روش چه کسی باور خواهد کرد ما چشم انداز دیگری بجامعه عرضه می کنیم ؟ آیا مردم زیر بار حکومت اسلامی که ملی نباشد می روند؟

ابو الحسن بنی صدر
 آنچه که از این دعوا می شود نتیجه گرفت این است که آقای بنی صدر در پی استقرار حاکمیت ملی(ملی یعنی مستفل و متکی بخواست و رای مردم) بودند و برای آن قلم و قدم می زدند، خمینی در پاریس نیز این بیان را پذیرفت و مردم نیز از این بیان استقبال کردند و انقلاب شد، پیش نویس قانون اساسی که به قلم بنی صدر می باشد براساس همین اصل حاکمیت ملی نوشته شده بود، بنی صدر و سایرین چون مرجع را متعهد به قول خود می دانستند خمینی را قبل از انقلاب نیازمودند، خمینی بعد از انقلاب از حاکمیت اسلام و ولایت فقیه دفاع کرد ولی بنی صدر کسی بود که در مجلس خبرگان با ۹ دلیل با ولایت فقیه مخالفت نمود، تنها کسی هم بود که در روز ۲۳ مهر ۱۳۵۸ در مجلس خبرگان قانون اساسی با شرط اسلام برای ریاست جمهوری مخالفت کرد(سند این اقدام بنی صدر بزودی منتشر خواهد شد) و گفت که یک مارکسیست هم باید بتواند در صورت بدست آوردن آرای مردم، حکومت کند و با ایدئولوژیک شدن دولت مخالفت کرد، این دو مخالفت بنی صدر با همراهی سایر اعضای این مجلس همراه نشد و شکست خورد و کاری که توانستند بکنند این شد که اختیارات اجرایی ولی فقیه را بکاهند و بیشتر حالت نظارتی به او بدهند تا کسی که چندین اختیار مطلقه(در پیشنهاد حسن آیت برای ولی فقیه ۱۶ اختیار مطلقه در نظر گرفته شده بود) دارد. 
در ادامه این تضاد، بنی صدر در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری در بیمارستان قلب تهران در سخنرانی ای که سانسور شد، گفت: "حاکمیت با مردم است"، حمید احمدی مشاور عالی فرمانده نیروی دریایی در سالهای ۶۱-۱۳۵۸ که خود در این مراسم حاضر بوده است، ضمن تائید این سخن تاریخی بنی صدر در آن مراسم در کتاب درس تجربه(ص ۲۵۶) از او می پرسد(عکس متن این پرسش و پاسخ). بنی صدر در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰ برای خروج از بحران و دوگانگی موجود در کشور(آیت الله بهشتی در نامه محرمانه خود به آقای خمینی در ۲۲ اسفند ۱۳۵۹ از دوگانگی گله می کند و خواستار یکدست شدن مسئولان سازمانهای لشگری و کشوری می شود.) براساس اصل ۵۹ قانون اساسی تقاضای یرفراندم می کند و عنوان می کند: «سالمترین راه بدون بحران این است که همه موافقت بکنند به مردم مراجعه کنیم و با آرای عمومی آنچه باید بشود، بشود.»
 این رفراندم می باید توسط مجلس رسیدگی  می شد ولی چون خمینی از اینکه عوامل حزب جمهوری در این رفراندم شکست بخورند مطمئن بود، خود وارد عمل شد و بطور رسمی از آنها حمایت کرد، ، خمینی در سخنرانی خود در ۶ خرداد ۱۳۶۰ گفت: «آقای رییس جمهور حدودش در قانون اساسی هست، اگر یک قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت می‌کنم اگر همه ملت هم موافق باشند، من مخالفت می کنم.» این سخنرانی با واکنش تند بنی صدر مواجه شد که در نامه اش به خمینی در ۶ خرداد ۱۳۶۰ مشاهده می شود: «نامه تاریخی بنی صدر به خمینی در ۶ خرداد ۱۳۶۰: آن‌چه فرمودید، براى مجلس و جمهورى مرگ آور بود،کشور را هر طور می‌خواهید اداره کنید، این‌جانب زیربار ننگ شرکت در نابودى ایران نمی روم.»
 سرانجام با آوردن نیروهای سپاه و چماقدارهای لباس شخصی تجمع مردم در روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد ۱۳۶۰(خصوصا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰) به خشونت گرایید و آخرین پرده از استقرار استبداد با حذف بنی صدر کلید خورد، جالب آنکه خمینی در ضدیت با مصدق سخن گفت و لباس شخصی ها چنین شعارهایی سر دادند:

حال آنکه بنی صدر مصدقی بود و مصدقی ماند و این خمینی بود که تظاهر کرده بود به خط ربط و مصدقی یعنی «استقلال و آزادی و حکومت ملی» گرایش یافته است، بجز اسنادی که در این باره هست، عکس زیر خیلی زیبا این سازگاری خمینی را با خط مصدقی نشان می‌دهد.

آنچه که از این تجربه نسل من می تواند بیاموزد، این است که آنهایی که در خط «استقلال، آزادی و حاکمیت ملی» کوشیده‌اند را شناسایی کند، به آنها اعتماد کند ولی از به چالش کشیدن آنها ابایی نداشته باشد. آنهایی که در این خط و ربط نبوده‌اند، در رژیم بوده‌اند یا در خط و ربط حاکمیت استبدادی بودند و خط و ربط «استقلال، آزادی و حاکمیت ملی» را پذیرفته‌اند را همواره زیر ذره بین ببرند، آنها را بیازمایند و از به چالش کشیدن قبل از رفتن استبداد مذهبی کنونی نهراسند، نگذارند «چماق اتحاد»، آنها را ساکت کند، این افراد می توانند خمینی دیگری شوند و استبدادی در لباس جدید را در ایران مستقر کنند، می‌باید هشیار بود.




گوشت 20 هزار تومانی و نان 1000تومانی؛ آشی که نظام برای مردم پخت

(تیتر از جنگ خبر)
انتخاب
افزایش نرخ سودبانکی اگر به امضای رییس جمهور برسد و اجرایی شود , اولین حرکت موثر دولت برای کنترل نقدینگی است که اتفاق خواهد افتاد .....هرچند برخلاف انچه کارشناسان پیش بینی میکردند , خبر این تصمیمگیری مهم شورای پول و اعتبار نتوانست , تاثیر زیادی در قیمت دلار که این روزها از افزایش کوتاه نمیاید , داشته باشد .
به گزارش انتخاب به نقل از قدس انلاین، در عین حال انچه که در زندگی روزمره مردم تاثیر دارد , نه قیمت دلار ؛ بلکه تبعات ان است که اتفاق میافتد و تلاشهایی که دولت مدعی است برای جلوگیری از گرانی انجام داده را بر باد میدهد .
طی روزهای گذشته افزایش قیمت کالاهای اساسی مردم که انگار منتظر یک بهانه بود تاخود را ازقید وبندهای سازمانها ی دولتی برهاند واوج گرفته است و هر روز شاهد نرخهای جدیدی هستیم به گونه ای که دیگر کاری از دست سازمانهای نظارتی از جمله 124 نیز برنمیاید وانها نیز تنها به صدور بیانیه و اطلاعیه با چاشنی تهدید بسنده کرده اند , این در حالی است که برخی برای رهایی از این وضع و جلوگیری از رویارویی با سازمانهای نظارتی راه بهتری را در پیش گرفته اند وسود را در ماندن کالا ها در انبارهایشان میدانند .
در عین حال به نظر میرسد دولت نیز که قصد دارد تا مرحله دوم هدفمندی را اجرا کند ابتدا باید فکری به حال بازار مشوش این روزها بکند , بازاری که طی همین چند روز بین 20 تا 30 درصد افزایش قیمت را تجربه کرده است .
جدا از کالاهایی که به طور غیر رسمی افزایش یافته و تعداد انها به هزاران قلم میرسد , در کالاهای اساسی مردم نیز شاهد افزایش قیمت ها هستیم که از کیلویی 700 تومان برنج تا 7000تومانی گوشت تا دو برابر شدن قیمت نان را شامل میشود.

***افزایش قیمت نان در برخی نقاط تهران
قیمت نان در برخی نقاط تهران افزایش داشته است و بر خلاف قیمت های مصوب عرضه می شود .
در حالی قیمت هر قرص نان سنگک با وزن چانه 700 گرم 500 تومان، بربری با وزن چانه 600 گرم 375 تومان، تافتون و خراسانی با وزن چانه 300 گرم 250 تومان و لواش و تافتون گردان با وزن چانه 70 گرم، 125 تومان توسط استانداری تعیین شده است که قیمت نان بربری تقریبا در تمام نقاط تهران 500 تومان عرضه می شود.
قیمت نان بربری کنجدی در تهران باید 450 تومان و سنگک کنجدی باید 600 تومان عرضه شود اما قیمت بربری بیش از 500 تومان و قیمت سنگک کنجدی از 700 تا 1000 تومان در برخی نقاط تهران عرضه می شود.
پیش از این مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت اعلام کرده بود که هدفمندی قیمت نان بطور کامل انجام شده است اما باید زیر ساخت های آن هم اصلاح شود.

***قیمت روغن نباتی 6 درصد افزایش یافت
رئیس انجمن صنفی صنایع روغن‌نباتی گفت: با توافق تولید کنندگان و سازمان حمایت، قیمت روغن‌ نباتی 6 درصد افزایش یافت.
ابوالحسن خلیلی اظهار داشت: در 14 اردیبهشت ماه امسال افزایش 10 تا 16 درصدی در مورد روغن نباتی صورت گرفت اما اعضای انجمن روغن نباتی در مهرماه برای کاهش 6 درصدی قیمت‌ها توافق کردند.
وی افزود: اخیراً با توافق سازمان حمایت قرار شد که قیمتهای به نرخ مهرماه برگردد و در نتیجه 6 درصد افزایش در قیمت روغن نباتی صورت گیرد.
خلیلی تصریح کرد: این تعدیل قیمت روغن به شرطی صورت گرفته که سقف قیمت‌ها از نرخ‌های 14 اردیبهشت‌ماه بیشتر نباشد.

*** محصولات لبنی گران شد
رییس انجمن صنایع همگن غذایی و دارویی گفت: 70 تا 75 درصد از قیمت تمام شده فرآورده های لبنی مربوط به شیر خام است و طبیعی است که با افزایش نرخ آن، قیمت محصولات فرآوری شده نیز افزایش می یابد.
' اسماعیل خاتمی‌مقدم ' افزود: از ابتدای سال تاکنون قیمت شیر خام 45 درصد رشد داشته است.
وی ادامه داد : دولت در خرداد ماه با افزایش 10 درصدی قیمت فرآورده های لبنی موافقت کرد که این افزایش نه به دلیل بالا رفتن قیمت شیر ، بلکه به دلیل افزایش هزینه‌های ناشی از هدفمندی یارانه‌ها و مطالبات انباشت شده صنعت لبنیات بود.
خاتمی مقدم گفت: همچنین در شهریور ماه نیز به خاطر رشد 15 درصدی قیمت شیر خام ، با افزایش شش تا هشت درصدی قیمت لبنیات موافقت شد.
وی با اشاره به اینکه افزایش قیمت فرآورده های لبنی با هماهنگی دولت صورت گرفته است، افزود: شیر خام از شهریور ماه به بعد هم افزایش یافت، اما به دلیل همزمانی با ماه مبارک رمضان، دولت مانع افزایش قیمت فرآورده های لبنی شد و این افزایش قیمت را به بعد از ماه رمضان موکول کرد.
او با بیان اینکه قیمت شیر خام همچنان به دلیل بالا بودن تقاضا، در حال افزایش است، ادامه داد: در دی ماه قیمت شیر صنعتی در هر کیلو گرم به 670 تومان افزایش یافت و دامداران تا 700 تومان هم طلب کردند.
وی افزود: صاحبان صنایع لبنی چاره ای جز افزایش قیمت ندارند و راه دیگری نیز فعلا وجود ندارد.

***افزایش 700 تومانی قیمت برنج‌
رئیس مجمع امور صنفی آمل از افزایش 700 تومانی قیمت برنج‌های وارداتی خبر داد.
غلامرضا حمیدی با اشاره به اینکه از 22 قلم کالای اساسی و مورد نیاز مردم تقریبا بیشتر اقلام در یک ماه گذشته افزایش قیمت داشته است، اظهار داشت: قیمت برنج در یک ماه گذشته افزایش داشته است.
وی با بیان اینکه بیشترین افزایش در قیمت اقلام مربوط به برنج‌های خارجی بوده است، بیان داشت: برنج‌های خارجی در یک ماه گذشته کیلویی 700 تومان افزایش قیمت داشته است.
حمیدی با تاکید بر اینکه روغن خرده‌فروشی نیز نسبت به مدت مشابه گذشته افزایش قیمت داشته است، اظهار داشت: روغن از حلبی 400 تا هزار تومان افزایش قیمت داشته است.
وی با اعلام اینکه قند و شکر نسبت به مدت مشابه گذشته کیلویی300 تومان افزایش قیمت یافته است، تصریح کرد: گوشت گوسفندی و گوشت مرغ نیز کیلویی 200 تومان شاهد افزایش قیمت بوده است.

***اخبار ناخوشایند از بازار گوشت
اما در بازار گوشت که طی ماههای گذشته جو ارام و شیب ملایمی را در پناه واردات گوشتهای برزیلی و استرالیایی پشت سر گذاشته بود با برخی تحرکات در بازار گوشتهای وارداتی و افزایش قیمت این نوع گوشت , باعث شده تا در بازار قیمت گوشت تازه گوسفند و گوساله نیز افزایش یابد که این افزایش طی روزهای گذشته شتاب بیشتری بخود گرفته وقیمت را تا قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی مرغوب 20 هزار تومان و گوشت گوساله مرغوب 16 هزارتومان رسانده است که افزایش قیمتی بین 3 تا 7هزار تومان در هر کیلو را شاهد هستیم .





خبرگزاری سپاه پاسداران: دو عضو جریان انحرافی به اتهام جاسوسی و رابطه نامشروع محکوم شدند

(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاری فارس
احکام دو تن از بازداشت شدگان منسوب به جریان انحرافی که به اتهام جاسوسی ، اختلاس ، ارتشا ، تحصیل مال نامشروع و ارتباط نامشروع بازداشت شده بودند اخیرا" ابلاغ شده است.
به گزارش خبرنگار سیاسی فارس ، دادگاه دو تن از منسوبین جریان انحرافی که سابق بر این در یکی از سازمان های تحت سلطه این جریان مسئولیت داشته اند ، در آبان ماه جاری برگزار گردیده که اخیرا" حکم قضایی آنان ابلاغ شده است.
یکی از این افراد که مسئول تشریفات سازمان مذکور بوده در چهار اتهام محکوم شده است:
اتهام اول ، جاسوسی برای سرویس های آمریکا ، انگلیس و ایتالیا که در این باره به 5 سال حبس محکوم شده است.
اتهام دوم ، اختلاس توام با جعل که در این زمینه به 5 سال حبس ، انفصال دائم از خدمات دولتی ، رد مال مورد اختلاس و پرداخت 26 هزار یورو جزای نقدی محکوم شده است.
اتهام سوم ، تحصیل مال نامشروع است که در این خصوص به پرداخت دو برابر مال تحصیل شده (8 هزار دلار و 60 میلیون ریال ) و رد اصل مال (4 هزار دلار و 30 میلیون ریال) محکوم شده است.
اتهام چهارم این فرد رابطه نامشروع بوده که با اثبات آن به 99 ضربه شلاق محکوم شده است.
بنا براین گزارش ، فرد دیگر منسوب به جریان انحرافی که ذیحساب سازمان مذکور بوده در زمینه 3 اتهام محکوم شده است:
اتهام اول ، اختلاس که بابت آن به تحمل 4 سال حبس و انفصال دائم از خدمات دولتی و رد مال مورد اختلاس (مبلغ 92 میلیون و 200 هزار ریال) و پرداخت جزای نقدی معادل 2 برابر مال مورد اختلاس محکوم شده است.
اتهام دوم وی اخذ رشوه است که بابت آن به تحمل 4 سال حبس ، 74 ضربه شلاق و پرداخت 70 میلیون جزای نقدی محکوم شده است.
اتهام سوم ، رابطه نامشروع بوده که بابت آن پس از اثبات به 99 ضربه شلاق محکوم شده است.
گفتنی است دادگاه عناصر منتسب به جریان انحرافی همچنان در حال برگزاری است.
/انتهای پیام/





حسین علایی در واکنش به خشم حامیان خامنه‌ای:

تمام عمرم را صرف مخالفت با استبداد خواهم کرد

حسین علایی پس از انتشار نامه ۱۲ سردار سپاه٬ تجمع حامیان علی خامنه‌ای مقابل خانه‌اش و حملات گسترده محافظه‌کاران٬ اعلام کرد که «همچنان بر این صراط مستقیم استوار» خواهد بود.
آقای علایی روز دوشنبه ۱۹ دی یادداشتی در روزنامه اطلاعات منتشر کرد که بازتاب آن با خشم فرماندهان سپاه و حامیان رهبر جمهوری اسلامی مواجه شد.
این فرمانده سپاه و حامیان خامنه‌ای و دیگر رسانه‌ها و فعالان سیاسی محافظه‌کار٬ از محتوای این یادداشت برداشتی انتقادی علیه رهبر جمهوری اسلامی کرده و حملات گسترده‌ای علیه وی ترتیب داده بودند.
علایی با گذشت پنج روز از انتشار این یادداشت٬ در توضیحی که در سایت «تابناک» منتشر کرده٬ گفته  در یادداشت خود قصد نداشته است نظام شاهنشاهی را با نظام جمهوری اسلامی مقایسه کند.
این فرمانده سابقه سپاه به طور تلویحی از همه مسائل و پرسش‌های مطرح شده در یادداشت روزنامه اطلاعات دفاع کرده و از اینکه برخی رسانه‌های داحلی از آن «برداشت‌های خاص» کرده‌اند٬ اظهار تاسف کرده است.
علایی افزوده است: «همانطور که تا کنون تمام عمر خود را در راه مخالفت با استبداد و... صرف کرده‌ام انشاءالله همچنان بر این صراط مستقیم استوار خواهم بود.»
وی در پایان توضیح خود اضافه کرده است: «معتقدم پشتیبانی از ولایت فقیه موجب می‌شود تا مملکت ما آسیبی نبیند.»
این فرمانده سابقه سپاه زمان انتشار نامه خود را «اربعین حسینی» اعلام کرده است.




مهرداد بذرپاش٬ فرمانده سابق بسیج دانشجویی شریف:

احمدی روشن در برنامه‌های موشکی فعال بود

مهرداد بذرپاش٬ فرمانده مصطفی احمدی روشن در بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف اعلام کرد احمدی روشن در برنامه‌های موشکی جمهوری اسلامی شرکت داشته است.
به گزارش سایت «نسیم آنلاین» آقای بذرپاش این مطلب را برای نخستین‌بار در مراسم بزرگداشت احمدی روشن که در روز شنبه (۲۴ دی) در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد٬ بیان کرده است.
رئیس سابق سازمان ملی جوانان در این مراسم گفته که احمدی روشن «در زمینه صنایع موشکی کارهای شایسته‌ای انجام داد و علی‌رغم تهدیدات دشمن از کار خود فاصله نگرفت.»
مهرداد بذرپاش همچنین گفته که احمدی روشن ابتدا در وزارت دفاع فعالیت می‌کرد و پس از مدتی در سازمان انرژی اتمی «مسئولیت‌های حساسی را بر عهده گرفت.»
مصطفی احمدی روشن٬ معاون بازرگانی تاسیسات هسته‌ای نطنز چهارشنبه گذشته در جریان یک عملیات تروریستی کشته شد.
این عملیات تروریستی در شرایطی صورت گرفته که ۲۴ آبان ماه امسال نیز حسن تهرانی مقدم٬ پدر برنامه موشکی جمهوری اسلامی به همراه دست‌کم ۳۶ تن دیگر در انفجار زاغه مهمات سپاه در کرج کشته شد.
 احمدی روشن که به گفته بذرپاش در برنامه‌های موشکی جمهوری اسلامی شرکت داشته٬ دومین قربانی بزرگ جمهوری اسلامی طی دو ماه گذشته است.





سایت محافظه‌کار «رجا‌نیوز» خبر داد

ورود سگ‌های شکار انسان به سازمان رزم ناجا

سایت محافظه‌کار «رجا‌نیوز» از ورود سگ‌های شکار انسان به سازمان رزم ناجا برای سرکوب اعتراض‌های خیابانی خبر داد و نوشت٬ پلیس «در درک تهدیدات حیاتی جمهوری به خطا می‌رود.»
این سایت محافظه‌کار روز شنبه (۲۴ دی) به نقل از یکی از لباس شخصی‌های شرکت کننده در سرکوب‌های پس از انتخابات سال ۸۸ ٬ این خبر را اعلام کرده است.
«رجا‌نیوز» با انتقاد از این تصمیم مقام‌های پلیس نوشته است: «انقلاب اسلامی برای ناجا یک اتفاق سیاسی است که مدت‌هاست به پایان رسیده است.»
این سایت نوشته است پلیس برخلاف فقه اسلامی که سگ را حیوانی «نجس» می‌داند اقدام «به خرید و نگهداری سگ‌های ضد شورش و تأسیس آموزشگاه برای آنها» کرده است.
«رجا‌نیوز» در ادامه یادداشت خود افزوده ورود سگ‌های شکار انسان به سازمان رزم ناجان به این معنا است که پلیس «به سخت کردن یگان‌های خود مشغول است.»
به نوشته این سایت٬ مقام‌های پلیس از عملکرد نیرو‌های خود در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ ناراضی بوده و به همین منظور تصمیم به استفاده از سگ‌های شکار انسان در سازمان رزم ناجا گرفته‌اند.
این سایت محافظه‌کار در بخش دیگری از یادداشت خود نوشته که یگان ضد شورش پلیس برای شکستن تجمع «طلبه‌های معمم شهیدین تا دانشجوهای ملحد شریف و شرورهای معتاد شمیران» از یک روش ثابت استفاده می‌کند.
«رجا‌نیوز» با انتقاد از نحوه برخورد پلیس با مهاجمان به سفارت بریتانیا در تهران افزوده با چنین روشی که پلیس در پیش گرفته «بعید نیست که پلیس مبارزه با نیروهای خودسر» نیز راه‌اندازی شود.





سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه:

یادداشت حسین علایی قلب حزب‌الله را شکست


سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه در نامه‌ای خطاب به حسین علایی٬ بنیانگذار نیروی دریایی سپاه نوشت که یادداشت ۱۹ دی وی در انتقاد از علی خامنه‌ای٬ «دل» حامیان رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب را شکسته است.
حسین علایی دوشنبه هفته گذشته (۱۹ دی) با انتشار یادداشتی در روزنامه اطلاعات به طور تلویحی از رهبر جمهوری اسلامی انتقاد کرد که این انتقاد بازتاب‌های فراوانی داشته است.
آقای علایی روز گذشته (شنبه ۲۴ دی) در واکنش به نامه اعتراضی ۱۲ سردار سپاه و دیگر اعتراض‌ها٬ توضیح داده که رسانه‌های داخلی از یادداشت وی «برداشتی خاص» کرده‌اند.
با این حال٬ سعید قاسمی٬ روز یکشنبه (۲۵ دی) نامه‌ای به این فرمانده سابق سپاه نوشته و انتقاد‌های تندی متوجه وی کرده است.
قاسمی نوشته که روح احمد رشیدی مطلق در حال حاضر در کالبد محمد نوری‌زاد و حسین علایی حلول کرده تا آن‌ها علیه رهبر جمهوری اسلامی نامه‌نگاری و مقاله‌های «کذایی» منتشر کنند.
احمد رشیدی مطلق نام مستعار نویسنده یادداشتی با عنوان ««ایران و استعمار سرخ و سیاه» در ۱۷ دی سال ۱۳۵۶ روزنامه اطلاعات است که این یادداشت منجر به خشم گسترده انقلابیون علیه محمدرضا پهلوی٬ شاه سابق ایران شد.
سعید قاسمی در بخش دیگری از نامه خود نوشته پس از خواندن یادداشت علایی در روزنامه اطلاعات «دلش شکسته» و «قلبش به درد آمده» است.
وی افزوده است: «حسین علایی‌ها آسان بدست نیامده‌اند که از دست دادنشان ما را متاسف نسازد٬ اما وقتی کسی خود می‌خواهد از قطار انقلاب پیاده شود، به اجبار نمی‌توان در قطار انقلاب نگهش داشت.»
قاسمی در ادامه نامه خود خطاب به علایی نوشته است: «اگر می‌خواستی دل ما را بشکنی بدان که موفق شدی. اما بدان که تا آخر ما در کنار این عمود {ولایت فقیه} خواهیم ایستاد.»
وی در بخش دیگری از نامه خود به محمد نوری‌زاد و نامه‌های وی به علی خامنه‌ای اشاره کرده و او را «بی‌شرم»٬ «هرزه نویس»٬ «حرمله»٬ «حرام‌خوار» و «نجاست‌خوار» معرفی کرده است.




سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه مستقر شد

تصاویری از تجهیزات سپرموشکلی مستقر شده در ترکیه
سحام نیوز: منابع مطلع به روزنامه «حریت »گفته اند که سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه مستقر شده و از اول ژانویه وارد فاز عملیاتی شده است .
به گزارش این منابع، در آخرین هفته از سال ۲۰۱۱ تعدادی از سربازان آمریکایی به پایگاهی نظامی در «مالتای» در استان «آناتولی » در شرق ترکیه فرستاد شدند تا اداره این سیستم راداری را بر عهده بگیرند.
بر اساس توافقی که ترکیه با ناتو انجام داده است ، ناتو متعهد شده که در قبال استقرار سیستم دفاع موشکی در خاک ترکیه ، افسران ترک را در مقر فرماندهی این سیستم در آلمان بپذیرد تا آنان در روند اطلاعات جمع آوری شده توسط این سیستم و اقدامات بعدی قرار گیرند.
علاوه بر ایران که از استقرار این سیستم در ترکیه ناراضی است ، روسیه هم واکنش منفی به این مساله نشان داده است و به همین علت است که داوود اغلو وزیر خارجه ترکیه قرار است در اواخر ژانویه به روسیه سفر کند و جزئیات استقرار این سیستم را با مقامات روسیه در میان بگذارد.



این بی‌تفاوتی را دریابید

کلمه-بامداد راد

مصطفی احمدی‌ روشن، دانش‌آموخته‌ی مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی شریف و معاون بازرگانی تأسیسات هسته‌ای نطنز، چهارشنبه‌ی هفته‌ی پیش ترور شد و به شهادت رسید.
یک. وظیفه‌ی حفاظت از جان احمدی‌روشن و احمدی‌روشن‌ها، برعهده‌ی کدام نهاد اطلاعاتی-امنیتی کشور است؟ چرا در طول بیش از دو سال گذشته، چهار ترور مشابه «دانشمندان هسته‌ای» کشور را از میان برداشته و تنها کاری که دستگاه اطلاعاتی کشور انجام داده، دستگیری ضعیف‌ترین حلقه‌ی شبکه‌ای بوده که برنامه‌ریزی این ترورها را برعهده داشته‌است؟
در طول دو سال و اندی گذشته و پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، حکومت به‌جای پاسخ به ابهاماتی که مردم درباره‌ی نتیجه‌ی انتخابات داشتند، روی‌کردی امنیتی را در مواجهه با آنان برعهده گرفت و در نتیجه، دستگاه اطلاعاتی کشور به‌جای حفاظت از مملکت و تأمین امنیت آن، درگیر ساختن اتهامات بی‌پایه و نگارش سناریوهای پیچیده بود که برای نپذیرفتن مهندسی آرای انتخابات انجام گرفت؛ وقتی رهبر جمهوری اسلامی در نمازجمعه‌ی تاریخی ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ پیش از اتمام مهلت قانونی بررسی اعتراض‌های انتخاباتی توسط شورای نگهبان قانون اساسی، اعلام می‌کند تقلب در انتخابات جمهوری اسلامی «غیرممکن» است، تمام تلاش‌ها باید صرف این شود که این ادعا ثابت شود؛ حتی اگر به خنده‌دارترین سناریوها متوسل شوند. همان‌گونه که در جریان بررسی قتل‌های زنجیره‌ای، رهبر نظام آن‌ها را کار بیگانگان دانست و پس از آن بود که رسوایی بازجویی از همسر سعید امامی پیش آمد و معلوم شد با چه ترتیبات بی‌رحمانه‌ای وی وادار به اعتراف دروغین به همکاری با بیگانگان شده‌است.
دو. واکنش جامعه‌ی دانشگاهی، فضای مجازی و تاحدودی عموم مردم به خبر ترور مصطفی احمدی‌روشن را مقایسه کنید با واکنش این گروه‌ها به خبر ترور مسعود علی‌محمدی که دو سال پیش روی داد. تنها تفاوت این دو ترور در این بود که مرحوم احمدی‌روشن یک مقام بلندپایه در برنامه‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی بود و مرحوم علی‌محمدی صرفاً یک «دانشمند هسته‌ای». صرف‌نظر از بحث‌هایی که در بحبوحه‌ی اعتراضات به نتایج انتخابات پیرامون این درگرفت، پس از ترور آقای علی‌محمدی دانشجویان دانشگاه تهران به‌صورت واقعاً خودجوش واکنش درخوری به این امر نشان دادند، ولی درباره‌ی ترور اخیر هنوز خبری غیر از برپایی مراسم رسمی در دست نیست.
آیا این نمی‌تواند ارتباطی با برخوردهای نظام با مردم داشته‌باشد که به‌انواع شیوه‌ها تحقیرشان می‌کند؛ از انواع گشت‌های امنیت اخلاقی و ارشاد و نسبت، تجاوز به حریم خصوصی مردم با جمع‌آوری دیش‌های ماهواره و سلب آزادی‌های فردی مردم به طرق گوناگون، تا سرکوب‌ها و برخوردهایی که با اعتراض مسالمت‌آمیز مردم صورت گرفت؟ نمی‌شود این موضوع به جدایی مردم از حکومتی مربوط باشد که مدام در حال دروغ‌گویی و ساختن آمارهای بی‌پایه است و در حالی که شرایط زندگی مردم بدتر از «شعب ابی‌طالب» است، مدعی وجود شرایط «بدر و خیبر» در کشور است؟ آیا امکان ندارد که حتی هواداران سرسخت نظام هم از انبوه فشارها و سختی‌ها به‌جان آمده و عطای حمایت از حکومتی را که به آن معتقد بودند، به لقایش بخشیده‌باشند؟ این، همان ریزش مشروعیت نظام نیست که میرحسین موسوی آن را به حاکمان جمهوری اسلامی هشدار داده‌بود؟
سه. وجود انسان ارزش‌مند است. من پیش‌تر نسبت به سخن‌گفتن از ترور قاسم سلیمانی -فرمانده سپاه قدس- از سوی مقام‌های آمریکایی واکنش نشان داده‌بودم [۱]. ترور این هم‌وطن هم محکوم است، کار هرکس می‌خواهد باشد. اما باید دانست همه‌ی مردم این‌گونه فکر نمی‌کنند که وجود آدمی را بیرون از نهادی که مشغول به کار در آن است ببینند؛ نظیر همان فکری که درباره‌ی  سردارحسن تهرانی‌مقدم -رییس سازمان جهاد خودکفایی سپاه- داشتند. او را هم نه یک انسان که جانش جدا از لباسی که بر تن دارد ارزش‌مند است، بلکه جزئی از سپاهی می‌دانند که سرکوب می‌کند و به‌جای تمرین در پادگان، مشغول جولان در سرمایه‌های این مملکت است.
آن زمان که عبدالرضا سودبخش [۲] -پزشکی که زندانیان کهریزک را معاینه کرده‌بود و اطلاعات گسترده‌ای پیرامون تجاوز به زندانیان این زندان داشت و حاضر نشده‌بود بگوید زندانیان کهریزک در اثر ابتلا به مننژیت به شهادت رسیده‌اند- در روز روشن برابر مطبش ترور شد و معلوم نشد دو موتورسوار تروریست، با چه اطمینانی نیم‌ساعت در خیابان بدون کاسکت چرخ زده‌اند تا مرحوم سودبخش از مطب خارج شود و با اسلحه‌ی مجهز به صداخفه‌کن او را به قتل برسانند، معلوم نشد چرا دوربین‌های بلوار کشاورز هیچ فیلمی از زمان ترور دکتر سودبخش ندارند، معلوم نشد چرا فیلم داروخانه‌ی مجاور مطب ضبط شده ولی تاکنون هیچ متهمی بازداشت نشده و پرونده گویی بسته شده‌است، نظام باید به فکر این روزها می‌بود که یکی از افرادش ترور شود و مردم واکنشی به آن نشان ندهند. این بی تفاوتی هشدارآمیز است. آن را دریابید.



اصلاحات در سوریه و مصلحت ایران

محمد عطایی، کارشناس مسائل خاورمیانه
در ده ماهی که از بحران سوریه سپری می شود، سیاست رسمی جمهوری اسلامی پشتیبانی از بشار اسد و همزمان تاکید بر اجرای اصلاحات توسط وی بوده است. در واقع به یک معنی حمایت از اسد بسته به اجرای اصلاحات و مشروعیت داخلی آن در میان اکثر مردم این کشور شده است. با این حال در عمل چیزی که در این مدت رخ داده عبارت از این است که پشتیبانی جمهوری اسلامی نه تنها با اصلاحات معنی دار در سوریه همراه نشده بلکه حکومت این کشور کاربرد خشونت علیه معترضان را یک روز هم متوقف نکرده است. برخورد امنیتی چکیده پاسخ حکومت سوریه به اعتراض ها در مناطق مختلف این کشور بوده است. این نکته به روشنی در سخنرانی تازه بشار اسد در دانشگاه دمشق نمود داشت که وی اولویت را به مساله امنیت و مبارزه با گروه های تروریستی، و نه اجرای اصلاحات و تغییر سیاسی، داد.
تردیدی نیست که دمشق یک همپیمان کلیدی برای جمهوری اسلامی است و ایران تلاش همه جانبه ای را برای حفظ متحد خود به کار می برد. اما مرور بحران ده ماهه سوریه این پرسش اساسی را در برابر دیپلماسی کشور قرار می دهد که آیا باقی ماندن بشار اسد در راس قدرت به هر قیمتی، لزوما به نفع ایران خواهد بود؟
نمی توان منکر شد که سیاست جمهوری اسلامی در استثنا کردن اعتراض های سوریه از سایر انقلاب های عربی به اعتبار ایران در منطقه خدشه وارد کرده و چالشی در مقابل آن در دوران «بهار عربی» به وجود آورده است. از سوی دیگر، بحران سوریه به تضاد شیعه و سنی در سراسر منطقه دامن زده و سیاست خاورمیانه ای جمهوری اسلامی را خواسته یا نا خواسته در قالبی شیعه محور و علیه اهل سنت جلوه داده است. با توجه به سناریوی های در پیشروی سوریه، این وضعیت برای ایران می تواند پیچیده تر شود.
نگاهی به رخ دادهای سوریه نشان می دهد که حکومت این کشور ناتوان از جمع کردن اعتراض هاست و هنوز مردم، علی رغم سرکوب بی وقفه، در مناطقی که مرکز شعله ور شدن راهپیمایی های ضد حکومتی بوده به خیابان ها می آیند. در مقابل، نظام حاکم بخشی از پایگاه اجتماعی خود را حفظ کرده و با بهره برداری از شکاف های اپوزیسیون و تکیه به موقعیت ژئوپولیتیک حساس خود در مقابل اعتراض ها مقاومت می کند. در واقع بن بستی در بحران سوریه به وجود آمده است که هیچ یک از طرفین قادر به غلبه بر شرایط نیست. ولی دیر یا زود این بن بست به نحوی شکسته خواهد شد. یا حکومت سوریه اعتراض ها را خاموش ساخته و بحران را با توسل به سرکوب و امنیتی کردن فضا از سر می گذراند یا اینکه با دخالت خارجی توازن فعلی به نفع مخالفان بر هم خورده و کشور وارد یک جنگ داخلی می شود. در هر دو حالت شکاف های فرقه ای در سوریه عمیق تر می شود که مستقیما سراسر منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. به این ترتیب در هر دو سناریو، وضعیت داخلی سوریه و سیاست حکومت این کشور در برابر اعتراض ها هزینه بزرگی برای جمهوری اسلامی ایجاد می کند که خطرناک ترین آن سوق دادن سیاست ایران به دایره تضاد سنی-شیعی است.
در سوریه خانواده حاکم از اقلیت علوی است و سرکوب اکثریت سنی، آتش خصومت طایفه ای علوی-سنی و شیعی-سنی را در مناطق مختلف این کشور بر افروخته کرده و به نزاع جاری درمنطقه، از بحرین تا لبنان، رنگی مذهبی زده است. مواضع یکجانبه ایران در حمایت از بشار اسد، این دوگانگی مذهبی را پر رنگتر ساخته است. این همان چیزی است که جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته سعی در فاصله گرفتن از آن داشته؛ اما سیاست جاری آن در مساله سوریه به آن دامن می زند. مروری گذرا بر مواضع بسیاری از رهبران میانه رو اهل سنت در دنیای عرب، جریان های وهابی و سنتا ضد جمهوری اسلامی به کنار، نشان می دهد که در چند ماه گذشته انتقادها از مواضع جمهوری اسلامی بی سابقه بوده است. عدم پشتیبانی علنی جنبش حماس از اسد، انتقاد الازهر مصر از حکومت سوریه و همینطور انتقاد رهبران اخوان المسلمین در لبنان و اردن از رویکرد تهران به خوبی نشان می دهد که پیامد بحران سوریه به مرزهای این کشور محدود نخواهد شد.
تکیه صرف سوری ها بر راه حل امنیتی برای پاسخ به اعتراض ها نتایج مخربی هم برای نظام این کشور و هم متحدانش به ویژه جمهوری اسلامی داشته است. اگر پشتیبانی تهران از بشار اسد با فشار علنی بر وی برای اجرای اصلاحات معنی دار و فوری، به مانند تشکیل یک دولت وحدت ملی متشکل از مخالفان، همراه می شد این پیامدهای منفی برای ایران محدودتر باقی می ماند.
به دلیل پیوندهای گسترده میان تهران و دمشق، ایران توان قابل ملاحظه ای برای فشار به رهبران سوریه برای انجام اصلاحات داشته و می تواند نقش فعال و ملموس تری برای نزدیک ساختن حاکمیت و مخالفان سوریه ایفا کند. رهبران مخالف سوری از طیف های مختلفی تشکیل شده اند و ایران با برقراری ارتباط با چهره هایی که خواستار گفتگو با حکومت بوده و علیه دخالت نظامی خارجی در این کشور موضع گرفته اند، شانس بیشتری برای زمینه سازی تفاهمی میان اسد و حداقل بخشی از مخالفان را دارد. این اقدام به موازات تلاش برخی طرف های عربی برای یافتن «راه حل سیاسی» برای مساله سوریه و جلوگیری از بین المللی شدن آن می تواند نتیجه بخش شود. قطعا جمهوری اسلامی نمی خواهد شاهد سقوط مهمترین متحد منطقه ای خود باشد؛ اما بعید است که بخواهد تا آخر خط با بشار اسد منهای اصلاحات رفته و شاهد از میان رفتن تمام اعتبار مقاومت علیه اسرائیل و دستاوردهای سی ساله خارجی خود به پای سیاست تندروهای حاکم در دمشق باشد.
منبع: دیپلماسی ایرانی




جرس:
جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده ی حوادث پس از انتخابات در واکنش به ثبت نام محمدرضا تابش رییس فراکسیون اقلیت مجلس و تعدادی دیگر از نمایندگان، که تا به حال خود را اصلاح طلب می نامیدند، برای نامزدی مجلس آینده، بیانیه ای صادر کرده اند.

به گزارش کلمه، این فعالان سیاسی و صنفی که تعدادی از آنان با پایان یافتن دوره ی حبس خود آزاد شده و بخشی دیگر نیز با وثیقه های سنگین در مرخصی و یا منتظر دادگاه خود هستند در بیانیه خود تاکید کرده اند: قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد و شما حتی فرصت طلبان خوبی هم نیستید چون زمانی یاد چسبیدن به قدرت افتاده اید که صدای فروریزی پایه های آن از هر طرف به گوش می رسد.

این زندانیان آزاد شده در نامه ی خود به طور غیر مستقیم به هزینه هایی که پرداخته اند اشاره کرده و در اعتراض به اینکه علیرغم آن که تمام گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب و همراهان جنبش سبز از شرکت در این انتخابات نمایشی خودداری کرده اند نام آقایان تابش و پزشکیان و اعلمی و .. باعث شادی رسانه ها و نهادهای وابسته به جریان اقتدارگرا را فراهم کرده اند خاطرنشان کرده اند که حداقل امتیاز این عمل این بود که تکلیف همه روشن شد.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

جناب آقایان تابش، اعلمی، پزشکیان و دو، سه اصلاح طلب سابق که قبول زحمت کرده و برای انتخابات ثبت نام کرده اید!

ما زندانیان آزاد شده ی حوادث پس از انتخابات، این نامه را برای شما می نویسیم تا از شما قدردانی کنیم. برخلاف اکثر مردم که شما را به دلیل نام نویسی در انتخابات ملامت می کنند، ما می خواهیم از شما تشکر کنیم. خیلی ها می خواهند شرایط این روزها را بد و سیاه جلوه بدهند و به همین دلیل کار شما را زیر سوال ببرند. اما ما معتقدیم که لااقل تا جایی که به ما مربوط می شود همه چیز عالی ست و به خصوص در این ۲ سال اخیر عالی تر هم بوده، پس شما باید حتما در انتخابات شرکت کنید!

شما باید در انتخابات شرکت کنید چون دستگیری های ما موجه بوده و همه ی ما مجرمین خطرناکی بودیم که می بایست به سزای عمل خود می رسیدیم!

شما باید در انتخابات شرکت کنید چون نحوه ی دستگیری همه ما قانونی بود و هیچ شبهه ای هم به آن وارد نیست!

شما باید در انتخابات شرکت کنید چون ما همگی از روز اول وکیل داشتیم و بدون وجود وکیل آب هم نمی خوردیم!

شما باید در انتخابات شرکت کنید چون تمامی اعترافات ما از سر پشیمانی بود که بر اثر نصیحت های پدرانه ی بازجو های عزیزمان (ببخشید کارشناس ها!) رخ داد و تمام شایعات مبنی بر فشار و شکنجه و توهین و … دروغ است!

شما باید در انتخابات شرکت کنید چون هیچ کدام از ما حتی یک روز در زندان های انفرادی ۱متر در ۱/۵ متری زندانی نبود!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون هیچ کدام از ما در بند های غیر قانونی ۲۰۹ و ۲۴۰ وزارت اطلاعات و ۲-الف سپاه زندانی نبود و ما از اول تا آخر در اختیار قوه ی قضاییه بودیم!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون هیچ کدام از ما در دادگاه های نمایشی که در روزهای قبل مثل تئاتر تمرین می شدند محاکمه نشدیم و آنچه که در تلویزیون از دادگاه های ما پخش شد کاملا مستند بود!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون قاضی هایی که ما را محاکمه می کردند خیلی عادل بودند و از آن مهم تر خیلی مستقل بودند و وزارت اطلاعات به هیچ وجه دخالتی در صدور احکام ما نداشت!

شما باید در انتخابات شرکت کنید چون دادگاه های ما عادلانه برگزار شد و ما با حضور وکلایمان کاملا حق دفاع داشتیم و هیچ کداممان در دادگاه های چند دقیقه ای به زندان های چند ساله محکوم نشدیم!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون احکام سنگینی که برای ما صادر می شد کاملا متناسب با جرم ما بود و قانونی و عادلانه صادر شده بود!

شما شما باید در انتخابات شرکت کنید چون ما به عنوان زندانیان سیاسی (آه … ببخشید زندانیان امنیتی… یادمان رفت که جمهوری اسلامی زندانی سیاسی ندارد!) از تمام حقوق مسلم قانونی خود برخوردار بودیم. از ملاقات حضوری و مرخصی گرفته تا حق درمان و غیره!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون خیلی از ماها در چند نوبت با عفو ملوکانه ی حکومتی آزاد شدیم. آن هم در حالی که عفو گیرندگان هر کدام کلی از حبسشان باقی مانده بود از ۳ روز تا ۲-۳ ماه و آن ها هم که عفو نگرفتند دلیلش این بود که چیزی به آخر حبسشان نمانده… نهایتا چند سال!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون ما ها که در زندان بودیم یک مشت اراذل و اوباش بودیم که علیه امنیت ملی اقدام کرده بودیم و این همه نخبه های علمی و هنری و فرهنگی هم که در زندان بودند و هستند لابد به طور داوطلب و برای ادامه ی تحقیقاتشان به زندان تشریف برده اند!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون در تمام مدت حبس ما هیچ گاه کسی به خانواده های نگران ما که پیگیر کارمان بودند توهین نکرد و هیچ کس آن ها را برای تحت فشار قرار دادن ما تهدید نکرد!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون شاید نمی دانید که خیلی از کسانی که قبل از شما بر آن صندلی هایی که شما برای رسیدن به آن اشتیاق دارید (البته انشالله که شوق خدمت است !) امروز در همین زندان ها هستند آن هم به جرم اقدام علیه امنیت ملی!
 شما باید در انتخابات شرکت کنید چون این کار اگر هیچ حسنی نداشته باشد حداقل تکلیف ما را با شما روشن می کند!
 در پایان ضمن تشکر دوباره بابت این عمل شفاف و روشنگر به عرض تان می رسانیم که:
 قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد و شما حتی فرصت طلبان خوبی هم نیستید چون زمانی یاد چسبیدن به قدرت افتاده اید که صدای فروریزی پایه های آن از هر طرف به گوش می رسد…
 فردا روز در ایران آزاد ممکن است مردم آدم های بد یا بعضی از مزدوران استبداد را ببخشند اما آدم های دو رو و فرصت طلب را هرگز ..
 




جرس:
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور) با صدور بیانیه ای ترور مرحوم مصطفی احمدی روشن را محکوم کرد.
به گزارش امروز، متن کامل این بیانیه بشرح زیر است:
با کمال تاسف بار دیگر ترور و خشونت قربانی گرفت و این بار مصطفی احمدی روشن طعمه کوردلی خشونت طلبان شد. متاسفانه وقتی تمام هم و غم دستگاههای امنیتی و انتطامی کشورمتوجه نیروهای سیاسی منتقد و معترض شود روشن است که میدان برای عملیات تروریستها برای ترور سرمایه های علمی کشور باز می شود و عجیب این است که این دستگاهها ادعا دارند آنچنان بر اداره کشور اشراف اطلاعاتی و امنیتی دارند که هیچ جنبده ای بدون اطلاع آنان نمی تواند از جایش جنب بخورد اما شاهدیم در یکسال اخیر این چهارمین تروری است که با شیوه ای مشابه انجام می گیرد و این دستگاهها عاجز از رد یابی و جلوگیری از آن هستند. .
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن محکومیت این عملیات تروریستی و تسلیت به ملت شریف ایران، صریحا اعلام می دارد که تامین امنیت همه شهروندان جزء وظایف ذاتی حکومت است ، و به ویژه حفاظت از سرمایه های علمی کشور ، و فرافکنی در این باره نمی تواند توجیه گر تقصیرها و قصورهای انجام شده باشد وامیدواریم که دستگاههای تامین امنیت پای خود از دخالت در امور سیاسی بیرون کشند تا بتوانند به وظائف اصلی خوذ بنحو مطلوب بپردازند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور)
۲۴ دی ۱۳۹۰




   جرس: مدير سابق آژانس بين‌المللي انرژي اتمي با اشاره به اينكه خارج از چارچوب‌هاي رسمي بيشتر مي‌تواند به كشورش خدمت كند، اعلام كرد كه انصراف از نام‌نويسي براي شركت در انتخابات رياست جمهوري مصر با مشورت خانواده و وجدانش صورت پذيرفت.
 به گزارش ايسنا، به نقل از روزنامه مصري اليوم السابع، محمد البرادعي، مدير سابق آژانس بين المللي انرژي اتمي كه از نامزدهاي احتمالي تصدي پست رياست جمهوري مصر به شمار مي‌رفت، دليل انصراف خود را از نامزد شدن در اين انتخابات رجوع به وجدان خود و مشورت با خانواده اعلام كرد.
 وي در تصاوير ويدئويي كه بر روي يوتيوپ گذاشته است، عنوان داشت: با رجوع به وجدان خود به اين نتيجه رسيدم كه بهترين راه براي خدمت به كشور اين است كه خارج از چارچوب‌هاي رسمي به تلاش براي آباداني كشور بپردازم و به همين دليل تصميم گرفتم براي هيچ پست رسمي در كشور از جمله پست رياست جمهوري نامزد نشوم.
البرادعي در ادامه گفت: هنگامي كه به مصر آمدم برخي‌ها از من خواستند به عضويت حزبي در بيايم و رسما به فعاليت‌هاي خود ادامه دهم اما وجدانم به من حكم كرد كه در خارج از چارچوب رسمي و با فعاليت با جوانان بيشتر مي‌توان به مصر خدمت كند.
مدير سابق آژانس بين‌المللي انرژي اتمي با تاكيد بر ضرورت وحدت جوانان انقلاب مصر گفت: آنهايي كه امروز انقلاب مصر را اداره مي‌كنند، هما‌ن‌هايي نيستند كه آن را آغاز كردند و جوانان مصري بايد با هم متحد شوند و ائتلاف يا حزب مشتركي تشكيل دهند تا بتوانند خود را براي اداره مصر در آينده آماده سازند.
البرادعي با انتقاد شديد از عملكرد شوراي نظامي حاكم در اداره مصر در دوره انتقالي گفت: عملكرد شوراي نظامي بدترين عملكرد ممكن است و بايد همگان در روند سياسي كشور شركت كنند و قانون اساسي با توافق همگان تنظيم و اصلاح شود.
وي گفت: رسانه‌هاي مصر تغيير چنداني نكرده‌اند و كماكان تريبوني براي حاكمان محسوب مي‌شوند. دستگاه قضايي مصر نيز همچنان قصد دارد بر مسائل سرپوش بگذارد و اين چيزي است كه جوانان مصر همواره با آن رو به رو هستند.
از سوی دیگر، مفتي مصر با تاكيد بر ضرورت اجراي قانون اساسي در اين كشور اعلام كرد كه فعاليت‌هاي مذهبي مسيحيان و يهوديان نيز مجاز است.
علي جمعه، مفتي مصر در گفت‌وگو با شبكه العربيه، عنوان داشت: قانون مساله‌اي است كه هيچ كس نبايد از آن تخطي كند و حتي پارلمان مصر نيز موظف به اجراي آن است، براساس قانون، فعاليت ديني و مذهبي يهوديان و مسيحيان مجاز است.
مفتي مصر در ادامه عنوان داشت: قانون اساسي مصر با همكاري نخبه‌هايي از مسيحيان، يهوديان و مسلمانان تدوين شده و همه بايد به آن پايبند باشند.
علي جمعه در ادامه با اشاره به افراط‌گرايي گفت: افراط‌گرايي در طول تاريخ نتوانسته كاري از پيش ببرد و القاعده و طالبان دو دليل بزرگ براي شكست تفكر افراط‌گرايي در عصر ما هستند.
از سوي ديگر شوراي نظامي حاكم در مصر اعلام كرد كه ارتش وظيفه حمايت از ملت مصر را در جشن‌هاي انقلاب اين كشور كه قرار است 25 ژانويه برگزار شود، بر عهده خواهد داشت.
شوراي نظامي مصر با صدور بيانيه‌اي اعلام كرد كه در چند روز اخير برخي گروه‌ها و اشخاص اقدام به دعوت از مردم براي ايجاد آشوب و درگيري با نيروهاي مسلح كرده‌اند و ارتش نيز كاملا آماده است تا از ملت مصر حمايت كند.



فرخ نگهدار: ۱۲ اسفند را به روز همبستگی ملی  و همراهی با رهبران جنبش سبز تبدیل کنیمجرس: فرخ نگهدار، فعال سیاسی در گفتگو با جرس پیرامون انتخابات مجلس شورای اسلامی از مردم دعوت کرد تا با عدم حضور در خیابانهای تهران در روز انتخابات، همبستگی و هماهنگی خود را در اعتراض به انتخابات غیرآزاد اعلام کنند.
ثبت نام نامزدها برای نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی به پایان رسید، بسیاری از منتقدان دولت رد صلاحیت شدند. هرچه به ۱۲ اسفند ماه نزدیک می شویم، بحث شرکت یا عدم شرکت در این انتخابات نیز حساس تر می شود. 
در ادامه گفتگوی جرس با فرخ نگهدار،  فعال سیاسی جمهوری خواه و از اعضای ارشد سازمان چریک های فدایی خلق که بعدتر رهبری بخش اکثریت سازمان فداییان خلق را برعهده گرفت، را در این ارتباط می خوانید.
از خلال شبکه های اجتماعی و رسانه هایی که نظرات مردم را منتشر میکنند این طور به نظر می رسد که مردم از مجلس قطع امید کرده اند و معتقدند «مجلس دیگر نماینده ی مردم نیست»، به تحلیل شما چه روندی در جمهوری اسلامی طی شد تا مردم به این باور رسیدند؟
این روند از زمانی آغاز شد که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، هراسی از انتخابات به دل راه داد. این هراس از آستانه ۲۲ خرداد ۸۸ شروع شد و روند دلسردی مردم از پسِ آن شکل گرفت. اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد شور و شوق و اعتقاد به شرکت در انتخابات در مردم جاری شود باید اجازه دهد منقدان سیاست ها و روش های موجود در عرصه رقابت های انتخاباتی حاضر شوند و مردمی که ناراضی هستند بتوانند به آنها رای بدهند.
جمهوری اسلامی ایران از شرکت منقدان در انتخابات و به خصوص حضور اقشار ناراضی در انتخابات نگران است، از سوی دیگر اکثریت مردم، و بیش از همه در شهرهای بزرگ، از وضع موجود ناراضی هستند. لذا نمیتوان امید داشت که انتخاباتی که این بار در جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود از شور و شوق یا استقبال مردم برخوردار باشد.
در طول حکومت جمهوری اسلامی، می توان از دوره ای نام برد که مجلسیان به وظیفه ی نمایندگی مردم، به واقع عمل کرده باشند؟ 
این که مجلسیان به وظیفه خود عمل کردند یک موضوع است و این که آیا آنها توسط اقشار گسترده تری از مردم به جز آنهایی که به دلایل خاص به جمهوری اسلامی رای می دادند انتخاب شدند و پایه ی اجتماعی و حمایت مردمی و آرای واقعی مردمِ ناراضی را پشت سر داشتند، موضوع دیگری است.
آنچه من بر آن تاکید دارم این است که در دوره هایی از مجلس شورای اسلامی از جمله دوره ششم و همین طور مجلس اول این موقعیت پیش آمد که نمایندگانی در مجلس حضور پیدا کنند که مجلس صدای اقشار ناراضی و به خصوص اقشاری که طرفدار مردم سالاری، جامعه بهتر، جامعه مدنی، دموکراسی و آزادی بودند را هم منعکس کند.
البته در همین مجالس هم ما نمیتوانیم شاهد حضور همه گرایش های موجود در جامعه باشیم.، به طور مثال قشرهایی که چپ بودند و تمایلات غیر مذهبی داشتند، و همیشه در تاریخ ایران یکی از مولفه های مهم سیاسی موثر محسوب می شدند، در این مجالس حضور نداشتند. پس آن مجالس را هم نمی توان از مجالسی دانست که نمایندگی همه مردم را بر عهده داشتند.
با آن که بسیاری از شخصیت های اصلاح طلب، بارها اعلام کردند در انتخابات شرکت نخواهند کرد و از نامزدها نیز حمایت نخواهند کرد باز هم در بین کاندیداهای نمایندگی  مجلس، نام کسانی بود که خود را اصلاح طلب می دانستند. حتی به تازگی، کواکبیان دبیر حزب مردم سالاری نیز مدعی شده کروبی و موسوی به این دلیل که مقابل ولایت فقیه ایستادند، اصلاح طلب نیستند، برخی از فعالان سیاسی این عده و گروه ها را اصلاح طلب نمیدانند و برخی هم معتقدند آنها همچنان به دنبال تغییر از درون نظام هستند، تحلیل شما از شرکت آن ها در انتخابات و مواضع تازه شان چیست؟
در هر شرایطی می توان انتظار داشت که هنوز همه امیدها در دل همه افرادی که معتقد به اصلاح هستند زایل نشود و برخی تصور کنند که با شرکت در انتخابات می توانند موثر باشند. اما از آنجا که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، مسئولان قوه قضائیه، آنهایی که نهادهای امنیتی و نظامی را کنترل می کنند عزم خود را جزم کرده اند که راه اقشار ناراضی را برای شرکت در این انتخابات مسدود کنند. اما اگر عده ای می خواهند بنام اصلاح طلبی در انتخابات شرکت کنند من پیش بینی نمیکنم که مردم ناراضی از رفتار حاکمیت با موسوی و کروبی، به این افراد اعتمادی داشته باشند. بیشتر به نظر می رسد این عده به خاطر حفظ موقعیت خود یا بهره برداری از فرصتی که دولت برای چهره نمایی در اختیارشان قرار میدهد در انتخابات ثبت نام کرده اند. انتظار نمی رود که مردم بر این باور باشند که این افراد نماینده اصلاح طلبان در جامعه اند. چرا که تشکل های اساسی که بنیان گذار نهضت های اصلاح طلبی در ایران بودند و احزاب پدید آورنده دوم خرداد که از حامیان آقای خاتمی محسوب می شوند یا در زندان هستند، یا از حق شرکت در انتخابات محروم اند.
روزنامه کیهان به عنوان رسانه رسمی زیر نظر آیت الله خامنه ای، و بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی مواضع اخیر خود را به لزوم شرکت در انتخابات اختصاص داده، و این مساله را به نوعی نقطه ای سرنوشت ساز برای کشور می خوانند، از طرفی این نظریه هم مطرح شده که اگر میزان مشارکت مردم در انتخابات پایین باشد، این احتمال وجود دارد که در اعلام میزان مشارکت تغییراتی بیان شود، اهمیت این انتخابات از نظر شما برای جمهوری اسلامی در چیست؟
اساسا این ارزیابی که انتخابات برای حاکمیت مهم است، اکنون دیگر یک ارزیابی واقع بینانه نیست. انتخابات برای این حاکمیت مهم نیست. زیرا اگر بود می بایست مطابق همان روشی عمل می کردند که آقای خامنه ای در دوره های قبل پی می گرفت و سران نظام هم پیروی می کردند. در این دوره به دستور آقای خامنه ای تمام امکاناتی که برای مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات می توانست کمک کننده باشد از آنان دریغ شده است؛ هرجا جلسه ای بود بر هم زدند، مانع هر تلاشی برای هم فکری شدند، اکثر شخصیت های سرشناس اصلاح طلب را در زندان نگاه داشته اند و در عمل نگذاشتند که مردم بتوانند برای شرکت در انتخابات بسیج شوند.
از نظر من حکومت به شدت از این که موج یا شوری در دل مردم جوانه بزند و از نو به خیابان ها بیایند و شعار دهند و جنبشی مطالبه محور، مانند روزهای قبل از ۲۲ خرداد ۸۸، شکل بگیرد هراس داشتند، امکان وقوع این پدیده باعث شده که حاکمیت از خیر حضور پر شور مردم در این انتخابات صرف نظر کند و انتخابات بی رمق را بر انتخاباتی پر رونق ترجیح دهد.
اگر شما اعتقاد داشته باشید که حکومت در عمل، درصدد پر شور کردن انتخابات است من به واقع هیچ شاهدی بر این مدعا نمی بینم. اگر آقای خامنه ای در روزهای گذشته گفت «ما انتظار داریم انتخاباتی شورانگیزتر از دوره قبل برگزار شود» حرفی بی پشتوانه و غیر قابل اجراست و ما خواهیم دید که در ۱۲ اسفند سال جاری، که روز انتخابات است گرد مرگ بر تهران پاشیده خواهد شد و مردم خانه نشین خواهند بود.
اگر این اقدام اصلاح طلبان را ناشی از یک استراتژی بلند مدت بدانیم، تاثیر این تصمیم بر توده مردم را چگونه می بینید؟
عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات خود به خود منشا تغییری در رفتار حکومت یا تغییری در وضعیت سیاسی نیست. اما عدم شرکت مردم خصوصا در شهرهای بزرگ - که امکان دسترسی رسانه ها و انعکاس وضع شهر، امکان پذیر است در عرصه داخلی و در تقویت این حس که ما با این وضع موجود مخالف هستیم به شدت موثر خواهد بود.
از سوی دیگر عدم شرکت مردم تبلیغات در عرصه بین المللی مبنی بر این که حکومت دارای پایگاه مردمی وسیع است و اعتماد به انتخابات وجود دارد نیز بی اثر خواهد شد. لذا اهمیت کلیدی دارد که به خصوص در تهران هیچ نوع تحرک و ترددی در شهر صورت نگیرد و اگر حکومت اعلام میکند که امروز به مناسبت برگزاری انتخابات تعطیل است شهر هم در اعتراض به عدم برگزاری یک انتخابات آزاد و عادلانه تعطیل باشد.
امروز که اکثر اصلاح طلبان رای به عدم شرکت در انتخابات داده اند و شما هم به موضوع اجماع همگانی اشاره کردید، چطور می توان این هماهنگی را به ظهور رساند؟ 
به نظر من می توان یک هماهنگی گسترده میان اقشار مختلف جامعه ما بوجود آورد و روز ۱۲ اسفندرا به روز همبستگی ملی، به روز همراهی با رهبران جنبش سبز، آقایان خاتمی، موسوی و کروبی بدل کرد. در این روز هر شهروند ایرانی خود یک موسوی و کروبی است. این روز، روز حصر خانگی همه شهروندان ایرانی است.
باید از باید از هرگونه تردد در مسیرها خودداری کرد. باید تدابیر مربوط به تامین آذوقه یا دیدار دوستان را به روزهای قبل یا بعد موکول کرد. کوچه ها و خیابان های شهر را باید از هر جنبنده ای که ممکن است که روز انتخابات از منزل خارج شود تهی کرد.
این تدابیر می تواند به حاکمیت نشان دهد که ملت ایران در "نه" گفتن به یک انتخابات قلابی به همان اندازه مصمم است که به آری گفتن به یک انتخابات آزاد با رعایت حق مشارکت همه اقشار اجتماعی. 
به تازگی مقاله ای از شما در سایت جرس منتشر شد که در آن مدعی شدید«مبارزه مدنی» از نوع اعتصاب بازاریان و دانشجویان، «تنها» راه باقی مانده برای موفقیت است، در روزهایی که جنبش سبز هنوز در خیابان ها حضور پررنگ داشت و نیروهای امنیتی به راحتی اسلحه به روی تظاهر کننده ها می گشودند، بازاریان تن به اعتصاب ندادند، این روزها چطور می توان چنین ادعایی را جامه ی عمل پوشاند؟ 
اولا تاکید من در آن تحلیل بر "بازاریان" به مثابه نخستین قشر اعتصابی نبود. اشاره ام به بازاریان بیشتر در رابطه با نقش آنان در گذشته های دور بود.
من این کلام را در پاسخ به کسانی آوردم که فکر میکنند مردم ایران قادر نیستند مشکلاتشان را با استبداد حاکم بر کشور حل کنند است به اعتقاد من در تاریخ ایران، یک بار در انقلاب مشروطه و دیگر بار در انقلاب بهمن ماه ۵۷، این اتفاق افتاد که مردم با اعتصاب حاکمیت را به زانو در اوردند.
اگر امروز سی و چند سال از انقلاب بهمن گذشته. در آن انقلاب نود و چند درصد از مردم شرکت داشتند و موفق شدند دستگاه مخوف شاه را از کار بیاندازند و توانستند حاکمیت را به تسلیم وا دارند. در انقلاب مشروطه نیز فقط چند درصد مردم با مشارکت در «بست نشینی» توانستند قانون مشروطیت را به امضای شاه برسانند. امروز بعد از سی و چند سال که از انقلاب گذشته، امکانات جامعه مدنی و سطح شعور و آگاهی مردم به مراتب بالاتر است. از لحاظ نظری این امکان وجود دارد که مردم بتوانند خودشان تصمیم بگیرند که چگونه با سازمانگری یک تحریم و اعتصاب همگانی حاکمیت را به عقب برانند. ایرانیان چنین ظرفیتی را بالقوه دارا هستند و حداقل دو بار هم آن را با موفقیت به اجرا گذاشته اند.
اگر این اتفاق امروز نمی افتد دلیل این نیست که این زمینه و امکان آن اساسا وجود ندارد. بلکه فقط نیاز به یک فرصت است، مقاله من تاکید بر این دارد که آماده و هوشیار باشیم که چنانچه لحظه موعود فرا رسید، با اعلام اعتصاب عمومی حکومت را وادار به تسلیم کنیم. ما نیازی به حضور به اصطلاح بشردوستانه "جامعه بین المللی" که برای ما دموکراسی بیاورد، نداریم. ما خود خواهیم توانست حاکمیت را به تبعیت از خواست های خودمان وا داریم.
آن مقاله برای لحظه کنونی نیست و امروز هم زمان یک اعتصاب همگانی نیست. اما این فرصت پیش خواهد آمد. 12 اسفند روز یک آموزن بزرگ است.




 جرس: شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد با صدور بیانیه ای اعلام کرد:" ما در حالی که شرکت آحاد ملت در انتخابات را حق مسلم فردفرد ایرانیان می دانیم، علیرغم میل باطنی مان زمینه لازم برای حضور در این عرصه را فراهم نمی بینیم."
به گزارش نوروز،متن کامل دومین بیانیه شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد  پیرامون انتخابات مجلس نهم بشرح زیر است:

به نام خداوند تدبیر و رای
ملت شریف ایران
هم میهنان سربلند کرد
سرانجام عمر مجلس ناکارآمد و بی خاصیت هشتم رو به پایان است. مجلسی که در ادامه عملکرد ضعیف و دور از شان مجلس هفتم، گوش به فرمان ، حیثیتی برای قوه مقننه باقی نگذاشت. بنیانگذار جمهوری اسلامی در حالی مجلس را در راس امور و مرکز همه قدرتها می دانست که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با اختصاص بیست و هشت اصل، شان و مرتبت این نهاد ملی و مردمی را به خوبی نشان داده بود. برای نشان دادن اهمیت و شان این نهاد همان بس که دریابیم مجلس می تواند با نظارت خود برهمه قوا و نهادهای حاکم راه هرگونه سوء مدیریت و فساد را در نظام اداری و اجرایی کشور ببندد، و بدانیم که قوه مجریه و هیئت دولت بدون رای مجلس اعتباری ندارند. و مجلس می تواند علاوه بر سئوال از رئیس جمهور و وزیران ،اقدام به استیضاح و برکناری وزیران ناکارآمد، و رای به عدم کفایت رئیس جمهور منتخب مستقیم ملت و عزل وی از مقام ریاست بدهد. در حالی که هرگونه تغییر در مرزهای کشور ممنوع است این تنها مجلس است که می تواند در موارد خاص رای در این باره تصمیم گیری کند. مجلس طبق اصل هفتاد و هشت تنها مرجع قانونگذاری در کشور است. و ما دیدیم طی هشت سال گذشته اکثریت راهیافتگان مجلس ، که با عبور از صافی شورای نگهبان و در یک انتخابات غیر رقابتی و نمایشی، راهی مجلس شده بودند، چگونه جایگاه و منزلت مجلس را خدشه دار و این نهاد ملی و مرجع مهم را بی خاصیت کردند تا جایی که یک حقوق بگیر درجه سه دولتی در مجلس سیلی به گوش راهیافته مجلس می نوازد! و این وضعیت را با مجلسی که هر نماینده اش طبق اصل هشتاد وچهار در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارچی کشور اظهار نظر نماید و هیچکس نمی تواند و نباید متعرضش شود، مقایسه کنید!
و اکنون موعد برگزاری انتخابات مجلس نهم فرا رسیده است. شرکت در این انتخابات همانند هر انتخاب دیگر حق هر شهروند ایرانی است. اصل ششم قانون اساسی اداره امور کشور را به اتکای آرای عمومی ممکن می داند، اصل نوزدهم مردم ایران را از هر قوم و قبیله، دارای حقوق مساوی می داند، اصل بیستم، همه افراد را برخوردار از حقوق انسانی و سیاسی می داند، و اصل مهم پنجاه و ششم، حاکمیت مطلق برجهان و انسان را فقط از آن خدا می داند و تصریح می کند هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی اش حاکم ساخته و تاکید می کند هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند.
شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد، به اتکای این حق قانونی و طبیعی خود و به استناد اصل هشتم قانون اساسی، که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه همگانی ملت می داند، برخود لازم می داند که دیدگاه خود را در مورد این حادثه مهم به اطلاع ملت بزرگوار ایران و شهروندان آگاه و فهیم کردستان برساند.
شورا در بیانیه اول تاکید نمود که انتخابات طبق قانون اساسی و رویه های دموکراتیک زمانی از مشروعیت برخوردار خواهد بود که آزاد، رقابتی و عادلانه باشد. آزاد به این معنا که هر شهروند ایرانی بتواند بدون هیچ مانعی، انتخاب شود و انتخاب کند، بتواند نامزد شود و به هرکسی که شایسته می داند رای دهد، رقابتی بدین معنا که نمایندگان تمام جریان های سیاسی معتقد به قانون در آن حضور آزادانه و بدون محدودیت داشته باشند، عادلانه بدین معنا که همه نامزدها و رای دهنگان از فرصت برابر برخوردار باشند. ما تاکید کردیم، برگزاری یک انتخابات آزاد، رقابتی و عادلانه نیازمند پیش نیازهایی است که بتواند فضای مناسب برای انتخاب درست را در اختیار ملت قرار دهد. و یاد آور شدیم در شرایط کنونی، که پس از حوادث انتخابات دهم ریاست جمهوری و جریحه دار شدن روح وروان بخش عمده ای از هم میهنان، فضای بی اعتمادی و نارضایتی بوجود آمده است، توصیه های سید محمد خاتمی و دیگر دلسوزان کشور می تواند رهگشا باشد. حذف فضای امنیتی، آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر از رهبران جنبش سبز و دلجویی از صدمه دیدگان حوادث دو و نیم سال اخیر از حداقل های این شرایط به شمار می رود.متاسفانه گویا حاکمان کشور هیچ تمایلی به شنیدن سخن شهروندان نداشته و ندارند. به نظر ما نادیده گرفتن نصایح شخصیت ها و احزاب و گروه های سیاسی اجتماعی به معنای از دست دادن فرصت های طلایی برای بازسازی فضای بی اعتمادی و بدبینی و شرایط بحرانی حاکم بر کشوراست. و تردید نداریم اگر به این توصیه ها عمل می شد زمینه برای فشارهای بیشتر خارجی از بین می رفت و تهدیدهای جدی پشت دروازه های کشور می توانست تا حدی رفع و حتی به فرصت تبدیل شود. اما افسوس که گوش شنوایی برای حقگویی و عقلانیت باقی نمانده است.
ما در حالی که شرکت آحاد ملت در انتخابات را حق مسلم فردفرد ایرانیان می دانیم، علیرغم میل باطنی مان زمینه لازم برای حضور در این عرصه را فراهم نمی بینیم. ماعلاقه مند بودیم ملت ایران و هم میهنان فهیم و وطندوست کردمان در یک انتخابات آزاد و رقابتی و منصفانه حضور یافته، شایستگان ملت، نامزد شوند و مردم به بهترین های شان رای دهند. اما انحصار طلبی و تمامیت خواهی جریان حاکم این حق مسلم را از ملت سلب کرده است تا جایی که اکثریت شایستگانی که خود را برای حضور در یک انتخابات ازاد ورقابت جدی آماده کرده بودند نتوانستند ثبت نام نمایند و اینک انتخاباتی نمایشی فقط بوسیله وابستگان به جریان حاکم در پیش است و مردم میدان را از وجود نامزدهای شایسته و توانمند خالی می بینند. بدیهی است عواقب ناشی از حضور کمرنگ ملت در پای صندوق های رای و کاهش روزافزون مشروعیت مردمی نظام و پیامدهای خسارتبارآن در عرصه داخلی و خارجی به عهده کسانی است که اجازه ندادند در یک انتخابات آزاد و پرشور وحدت ملی ایرانیان یک بار دیگر به نمایش درآید!
شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد به صراحت اعلام می دارد که در شرایط کنونی، در هیچیک از حوزه های انتخابیه مناطق کردنشین (در استان های ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی) نامزدی برای مجلس نهم معرفی ننموده و از هیچ فرد خاصی حمایت نخواهد کرد. شک نداریم سطح رشد یافتگی مردم کرد به حدی است که خود مصالح خویش را بهتر از هر حزب و گروهی تشخیص خواهد داد. در هر حال براساس اصل هشتم قانون اساسی، روشنگری، امر به معروف و نهی از منکر و تبیین امر مهم انتخابات مجلس را وظیفه یکایک شهروندان هم میهن دانسته و از کلیه هواخواهان مشی اصلاح طلبی انتظار داریم با بهره گیری از همه امکانات موجود، برای تصمیم گیری درست ، در کنار مردم شهر ها و روستاهای خود باشند. دردمندانه در انتظار روزهایی ایستاده ایم که بی تردید، ملت خواهد توانست اراده سیاسی خود را آزادانه اعمال کند. به امید آن روز
شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد
24 دیماه 1390



 
 جـــرس: در ادامۀ اعلام محکومیت انفجار تروریستی تهران و جانباختن یکی از دانشمندان هسته ای ایران، دو سازمان سیاسی ایرانی خارج از کشور، با صدور بیانیه هایی، ضمن محکوم نمودن این اقدام تروریستی، خاطرنشان کرده اند که این ترورها "نشانه ناتوانی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی است که با تمرکز بر سرکوب منتقدان و مخالفان نظام از حفظ امنیت شهروندان کشورغافل مانده است."
بنا به گزارش های رسیده، دو سازمان «جمهوریخواهان ایران» و هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان «فدائیان خلق ایران (اکثریت)»، با صدور بیانیه هایی جداگانه، ضمن بیان این نکته که "مبارزه با تروریسم و حفظ صلح و امنیت بین المللی ایجاب می کند که شورای امنیت و سازمان ملل نیز این اقدامات تروریستی را مورد بررسی قرار دهند و قاطعانه محکوم کنند"، خاطرنشان کرده اند که "ترور راه حل بحران هسته ای نیست."

متن بیانیه سازمان جمهوریخواهان ایران که اعلام کرده است "ترور دست اندرکاران برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را محکوم می کند"، به شرح زیر است:
سازمان جمهوری خواهان ایران ترور دست اندرکاران برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را که تازه ترین نمود آن ترور مصطفی احمدی روشن، دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف است از سوی هر نیرو یا دولتی و با هر هدف و انگیزه ای که باشد به شدت محکوم می کند.
جمهوری اسلامی تا کنون از این ترورها در جهت ادامه سیاست خارجی ماجراجویانه و انسداد هرچه بیشتر فضای سیاسی کشور بهره برداری کرده است. تدوام این ترورها در عین حال نشانه ناتوانی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی است که با تمرکز بر سرکوب منتقدان و مخالفان نظام از حفظ امنیت شهروندان کشورغافل مانده است.
مبارزه با تروریسم و حفظ صلح و امنیت بین المللی ایجاب میکند که شورای امنیت و سازمان ملل نیز این اقدامات تروریستی را مورد بررسی قرار دهند و قاطعانه محکوم کنند.

همزمان، هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) نیز، با صدور بیانیه ای تحت عنوان "ترور مصطفی احمدی روشن را محکوم می کنیم"، اعلام کرد است:
"در سالگرد ترور دو کارشناس هسته‌ای ایران ـ دکتر علی محمدی و دکتر شهریاری ـ مصطفی احمدی روشن استاد دانشگاه و معاون بازرگانی سایت هسته ای نطنز به همراه راننده اش در تهران ترور شد. به نوشته مطبوعات ایران یک موتورسوار با اتصال یک بمب مغناطیسی به بدنه پژو ۴۰۵، آن را منفجر کرد. بمب مغناطیسی به کار رفته در انفجار خودرو پژو، از نوع بمب‌هائی بوده است که قبلا نیز برای ترور دانشمندان ایران از آنها استفاده ‌شده است.
این چندمین اقدام تروریستی است که در طی سه سال گذشته صورت گرفته و به قتل انسان ها منتهی گردیده است. گرچه تا کنون هیچ دولت و یا گروهی مسئولیت ترورها را برعهده نگرفته است، اما جمهوری اسلامی در تمام این موارد انگشت اتهام را متوجه دولت اسرائیل، انگلیس و امریکا کرده است. دولت های امریکا و انگلیس دخالت کشورشان در ترورها را همواره رد کرده اند اما دولت اسرائیل سکوت اختیار کرده است.
ارگان های اطلاعاتی و امنیتی رژیم به جای خنثی کردن ترورها، نیروی اصلی خود را برای سرکوب مخالفین و منتقدین اختصاص داده اند. در مطبوعات ایران به نقل از مسئولین کشور گفته شده است: "به دنبال ترور مصطفی احمدی روشن، برنامه‌ریزی‌ها برای ورود به فاز مقابله به مثل جدی شده است" (روزنامه شرق امروز). این بیان به معنی اعتراف به ناتوانی در خنثی کردن عملیات تروریستی و توسل به روش هائی است که می تواند پیامدهای فاجعه باری برای کشور ما داشته باشد و خطر حمله نظامی را تشدید کند.
ترور توسط هرکشور و یا هرگروه صورت گیرد، محکوم است. هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان، ترور کارشناسان هسته ای را شدیدا محکوم می کند و معتقد است که ترور راه حل بحران هسته ای نیست."




پذیرش دانشجوی پولی مقطع دکتری در دانشگاه صنعتی امیرکبیر

دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) اعلام کرده است که در مقطع دکتری دانشجویان را با هزینه شخصی پذیرش می کند.
به گزارش دانشجونیوز، دانشگاه صنعتی امیرکبیر در اطلاعیه ای تحت عنوان "پذیرش دانشجوی دکترا با هزینه شخصی در بهمن ماه ۹۰" اعلام کرده است که در نظر دارد از میان دانشجویانی که در مرحله نخست مصاحبه علمی این دانشگاه پذیرفته شده اند، در مقطع دکتری دانشجویان پولی پذیرش کند.
پذیرش دانشجویان پولی در مقطع دکتری در دانشگاه های دولتی در حالی صورت می پذیرد که شمار زیادی از متقاضیان با مراتب علمی بالاتر از ورود به دانشگاه های دولتی باز مانده اند. علاوه بر این، تعداد زیادی از متقاضیان تحصیل در مقطع دکتری به دلیل رد صلاحیت توسط وزرات علوم، ستاره دار شده و از تحصیل در مقاطع بالاتر منع شدند.
در شهریور ماه امسال مدیرکل دفتر گسترش آموزش عالی از ابلاغ آیین نامه نحوه پذیرش دانشجو در دوره دکتری تخصصی به صورت مازاد بر ظرفیت و شهریه ای خبر داده بود. ابوالفضل حسنی با بیان این مطلب افزوده بود: شیوه نامه پذیرش دانشجوی دکتری مازاد بر ظرفیت با امضای معاون آموزشی وزیر علوم به دانشگاهها ابلاغ شد و چون پذیرش دانشجو به صورت نوبت دوم، برای بهمن ماه صورت می گیرد، دانشگاهها تا پایان شهریورماه برای اعلام اسامی پذیرفته شدگان دوره های دکتری مازاد بر ظرفیت وقت دارند.
در حالی که وزارت علوم زمان اعلام اسامی این دانشجویان را پایان شهریور ماه امسال اعلام کرده است، مسئولان دانشگاه امیرکبیر تنها چند روز پیش از آغاز ترم جدید، بین روزهای ٢۵ و ٢٨ دی ماه این دانشجویان را پذیرش می کنند.
در آبان ماه سال ٨٩ بنا بر مصوبه مجلس، مطابق با بندهایی از ماده ٢٤ که در هنگام بررسی برنامه پنجم توسعه صورت پذیرفت، پذیرش دانشجویان پولی در دانشگاه های دولتی بدون شرکت در آزمون های سراسری شکل قانونی به خود گرفت.



بشار اسد فرمان عفو عمومی صادر کرد

گزارش‌ها حاکی است که بشار اسد روز یکشنبه با صدور فرمان عفو عمومی، برخی از معترضان ناآرامی‌های ۱۰ ماهه سوریه را مورد بخشش قرار داده است.
خبرگزاری رسمی سوریه، سانا در گزارشی نوشت: بشار اسد روز یکشنبه با صدور عفو عمومی اعلام کرده است افرادی که در این مدت دست به تظاهرات صلح‌آمیز زده‌اند بخشیده می‌شوند و افزوده است کسانی که در چند وقت گذشته بدون مجوز اقدام به حمل اسلحه کرده‌اند نیز در صورتی که تا پایان ماه ژانویه اسلحه‌‌های خود را در اختیار مقامات قرار بدهند، مشمول عفو می‌‌شوند.
به گزارش سانا، نظامیانی هم که در این مدت از ارتش سوریه جدا شده‌اند، در صورتی که تا پیش از به اتمام رسیدن ماه ژانویه بار دیگر به ارتش بازگردند، مورد عفو قرار خواهند گرفت.
مشخص نیست که چه تعداد از زندانیان سوری مشمول این عفو خواهند شد.
خبرگزاری سانا می‌گوید از زمان آغاز ناآرامی‌ها تا کنون، دولت سوریه اقدام به آزادای «سه هزار و ۹۵۲ زندانی» کرده است.
این در حالی است که به گفته اعتراض ها به حکومت بشار اسد در ۱۰ ماه گذشته، هزاران نفر از سوی حکومت بازداشت شده و به زندان افتاده‌اند.
همزمان با صدور عفو عمومی از سوی بشار اسد، بان‌ گی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد در کنفرانسی در خصوص دمکراسی در جهان عرب در بیروت گفت: «امروز بار دیگر به رییس جمهور اسد می‌گویم: خشونت را متوقف کنید. از کشتار مردم خود دست بردارید.»
وی افزود: «روش کهنه» حکومتگری فردی و سلسله پادشاهی خانوادگی به پایان رسیده است.
اعتراض‌ها در سوریه بیش از ۱۰ ماه پیش آغاز شد. معترضان خواستار به پایان رسیدن حکومت بشار اسد شده‌اند.
این اعتراض‌ها با سرکوب‌ها و خشونت‌های شدید همراه بوده است. سازمان ملل اواخر آذرماه اعلام کرد که شمار کشته‌شدگان ناآرامی‌های سوریه به بیش از پنج هزار تن رسیده است.
این سازمان به تازگی نیز اعلام کرده که در سه هفته گذشته حدود ۴۰۰ نفر در سوریه کشته شده‌اند.
حکومت سوریه شبه نظامیان و گروه‌های تروریستی را عامل کشتارهای ماه‌های گذشته می‌داند، اما معترضان مسوولیت این کشتارها را متوجه حکومت بشار اسد می‌ دانند.
ناآرامی‌ها در سوریه اعتراض کشورهای بسیاری را به همراه داشته و سران برخی از کشورهای غربی تا کنون بارها خواستار برکناری بشار اسد از قدرت شده‌اند.
در عین حال شیخ قطر به تازگی خوستار مداخله نظامی در سوریه و جلوگیری از سرکوب‌های مرگبار در این کشور شده است.
شیخ حامد بن خلیفه آل ثانی روز شنبه در گفت‌و‌گو با شبکه آمریکایی «سی بی اس» با اشاره به شرایط کنونی سوریه گفت: «در چنین وضعیتی، برای متوقف کردن کشتارها، باید نیروهایی به سوریه فرستاده بشوند و جلوی کشتارها را بگیرند.»
قطر که زمانی روابط نزدیکی با دمشق داشت، پس از آغاز ناآرامی‌ها در سوریه، به شدت از سیاست‌های بشار اسد انتقاد کرد و به نشانه اعتراض به کشتار معترضان، سفیر خود را از سوریه فراخواند.
رادیو فردا





محکومیت علی اکبر جوانفکر به یکسال حبس و پنج سال محرومیت به اتهام« توهین به رهبری»

علی اکبر جوانفکر مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) و مشاورمحمود احمدی نژاد به اتهام «توهین به رهبر جمهوری اسلامی» به یکسال حبس و پنج سال محرومیت از عضویت در احزاب ، گروهها، انجمن ها و فعالیت های رسانه ای و مطبوعاتی محکوم شد.
به گزارش دانشجوزنیوز، علی اکبر جوانفکر که پیش از این مصاحبه ای با روزنامه اعتماد کرده و حرف های جنجال برانگیزی را مطرح نموده بود، در دادگاه بدوی به یکسال حبس محکوم شده است.
بر اساس آنچه که وبسایت مشرق، نزدیک به اصولگرایان گزارش داده، این حکم پس از اعتراض جوانفکر به دادگاه تجدید نظر رفته است.
پیش از این نیز شعبه ٧٦ دادگاه كیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیر خراسانی، علی اکبر جوانفکر را درباره اتهام انتشار مطالب خلاف موازین اسلامی در ویژه نامه خاتون به شش ماه حبس محكوم كرده بود.
براساس آن حکم ، جوانفکر به اتهام انتشار مطالب خلاف موازین اسلامی در ویژه ‌نامه ای با عنوان خاتون به 6 ماه حبس و در مورد اتهام انتشار مطالب و تصاویر خلاف عفت عمومی در این ویژه‌نامه به 6 ماه حبس محکوم شده بود.
در پی انتشار ویژه نامه ۲۵۸ صفحه ای روزنامه ایران به نام “خاتون ۱” در مرداد ماه گذشته، عده ای از محافظه کاران، دست اندرکاران این ویژه نامه را متهم به زیر سوال بردن “چادر سیاه” کردند که در جمهوری اسلامی، از آن به عنوان “حجاب برتر” یاد می شود.
جوانفکر مشاور محمود احمدی نژاد در امور رسانه در این مصاحبه به تندی از مسئولان قوه قضائیه و مجلس ایران انتقاد کرده بود و گفته بود که دوران سکوت یاران محمود احمدی نژاد، رئیس دولت، که در ماه های اخیر تحت فشار سنگین سیاسی بوده اند تمام شده است.
جوانفکر در این مصاحبه طولانی، به موضوعات گوناگونی چون جریان موسوم به انحرافی، اسفندیار رحیم مشایی، دستگیری‌های نزدیکان دولت، غلامحسین محسنی اژه‌ای، منوچهر متکی، ويژه‌نامه خاتون، «دورنشینی» محمود احمدی‌نژاد، عزل و نصب حیدر و مصلحی و موارد دیگر پرداخته و همچنین از رفتاری که با اصلاح‌طلبان در زندان‌ها شده از سوی دولت اعلام برائت کرده بود.
جوانفکر به روزنامه اعتماد گفته است که «رک‌ترین» مصاحبه‌اش را در چند سال گذشته انجام داده و می‌خواهد «تعارف‌ها» را کنار بگذارد.
جوانفکر در این مصاحبه به تندی از مسئولان قوه قضائیه و مجلس ایران انتقاد کرده بود و گفته بود که دوران سکوت یاران محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، که در ماه های اخیر تحت فشار سنگین سیاسی بوده اند تمام شده است.
او در واکنش به این سئوال که چرا پس از دخالت رهبری در ماجرای استعفای وزیر اطلاعات دولت دهم، خبر استعفای مصلحی را از روی خروجی خبرگزاری ایرنا حذف نکرد، گفته است:« با من تماس گرفتند كه پذيرش استعفاي مصلحي را از روي ايرنا بردار گفتم شما كي هستيد؟ گفتند ما مي‌گوييم‌ برداريد و نظر آقا است. گفتم نظر آقا را بايد روابط‌ عمومي يا دفتر معظم له اعلام كنند و... گفتند نه همين كه ما مي‌گوييم! گفتم عمل نمي‌كنم. گفتند كه خودت بايد با دستگاه قضايي روبرو شوي و از فرداي آن روز فشارها شروع شد.»
گفتنی است علی‌اکبر جوانفکر (زادهٔ ۱۳۳۸ در تهران ) مدیرعامل کنونی خبرگزاری ایرنا، سرپرست روزنامه ایران و مشاور مطبوعاتی و رسانه ای محمود احمدی نژاد در دوران تصدی شهرداری تهران و ریاست جمهوری است. وی همچنین از مدیران میانی خبرگزاری جمهوری اسلامی بوده‌است.




افزایش نگرانی از وضعیت جسمی زهرا رهنورد در زندان اختر

در حالی که نزدیک به یک سال از زندان خانگی غیرقانونی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد می گذرد از حداقل حقوق شهروندی خود در ملاقات و صحبت با اعضای خانواده بهره مند نیستند.
تارنمای کلمه گزارش داده است که ماموران اطراف «زندان اختر» برخورد بسیار نامناسبی با اقوام و نزدیکانی که برای گرفتن کوچکترین خبری به کوچه اختر می روند، دارند.
پیش از این بعد از دیدار میرحسین موسوی و همسرش در دوم شهریور ماه با فرزندان خود که برای بار اول و آخر در خانه یکی از دختران بود و به دنبال انتقال این گفته میرحسین که آینده روشن است و ذکر این مساله که با توجه به شرایط شرکت در انتخابات بی‌معنی است به مدت بیش از سه ماه کلیه ارتباطات به طور صددرصد با خانواده قطع شده بود.
همچنین در هفته های اخیر به دلایلی مبهم و نگران کننده مجددا کلیه ارتباطات بسیار محدود و کم شمار باز هم بطور کامل قطع شده و ماموران از هرگونه ملاقات یا ارتباط تلفنی یا رسیدن هر خبری جلوگیری می کنند.
شایان ذکر است برخلاف اطلاعات داده شده در برخی رسانه ها تابه حال دیداری با دختران به صورت جمعی، یا درخانه پدری صورت نگرفته و همین چند ملاقات پراکنده ی انگشت شمار علاوه براینکه که در مکانی خارج از محل نگهداری این دو شخصیت بوده است، هیچ یک نتوانسته موجب آسایش و آرامش خاطر نسبی فرزندان گردد. بلکه دیدن شرایط تلخ آنها و نیز نحوه برخورد ماموران افزایش نگرانی فرزندان را به همراه داشته است.
به گزارش خبرنگار کلمه، در آخرین مورد این رفتارها، یکی از برادران سالخورده میرحسین موسوی که نزدیک به یک سال است بعد از غم از دست دادن پدرو خواهرزاده شهیدش، در فراق برادر خود نیز است، همراه با همسرش به کوچه اختر محل زندگی برادر خود می رود تا شاید بتواند این سد بی خبری را شکسته و اطلاعی هرچند اندک از سلامت آنها بدست آورد.
ماموران مستقر در این مکان نه تنها هیچ همراهی و همکاری با این برادر نگران نکردند بلکه با برخوردی زننده و تمسخر آمیز از آنان می خواهند که دیگر به این مکان مراجعه نکنند و به خانه خود رفته استراحت نمایند!
زندانبانان با ابراز بی اطلاعی از میرحسین موسوی گفته اند که کسی اینجا نیست و در برابر اصرار برادر میرحسین ادعا کرده اند که کسی میرحسین موسوی یا زهرا رهنورد را نمی شناسد و افرادی به این اسم در اینجا نیستند. این ادعا که ما اینجا میرحسین موسوی نداریم یا کسی به این اسم نمی شناسیم اخیرا بارها تکرار شده و نگرانی بسیار جدی در مورد محل نگهداری این دو همراه مظلوم و مقاوم جنبش سبز ایجاد کرده است.
این برادر سالخورده که در روزهای گذشته به شدت نگران و مضطرب وضعیت برادر خود شده برای فرونشاندن اضطرابی که در کل خانواده از بی خبری از برادر و همسر برادرش وجود دارد به زندان بن بست اختر مراجعه کرده بود. بردار میرحسین موسوی ناباورانه و متاثر از این رفتار غیرانسانی و غیراخلاقی بدون اینکه موفق شود اطلاعی از عزیز در بند خود بدست آورد، باز می گردد.
این رفتار بی ادبانه و خشن در حالی صورت می گیرد که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد حتی از حق ملاقات مطابق روال زندانیان عادی یا تماس تلفنی با اعضای خانواده خود نیز محروم شده اند و معدود ملاقاتهای بسیار کوتاه و نامنظمی هم که تاکنون صورت گرفته، در چند ماه گذشته رفته رفته محدودتر و امنیتی تر شده، تاحدی که هفته های اخیر حتی با هرگونه خبرگیری ساده نیز مخالفت می شود.
این وضعیت بد در کنار خبرپراکنی های مغرضانه ی رسانه های حکومتی و امنیتی، اتهامها و توهین های مکرر و ابهام در نیت آنان در راستای پخش اینگونه خبرها و نیز در کنار کاهش وزن مشهود خانم رهنورد ، لرزش دست و حالت رنجور او در بعضی دیدارها، خانواده را دچار بهت و نگرانی جدی در مورد سلامت غذایی و خطرات دارویی آنها یاتهیه سناریویی بدخواهانه درمورد آنان کرده است.
انجمن اسلامی جامعه پزشکی اوایل تابستان امسال از وضعیت سلامت رهبران جنبش سبز ابراز نگرانی کرده و خواستار معاینه میرحسین موسوی و مهدی کروبی توسط پزشکان مستقل شده بود، درخواستی که هیچگاه اجابت نشد.
همچنین سعید حجاریان که از کارشناسان زبده امنیتی کشور است چندی پیش در نامه ای نسبت به سلامت رهبران جنبش سبز به دولتمردان هشدار دادو به ” شایعه تلخی” اشاره کرد که حتی تصورش آزار دهنده است.



وضعیت نامساعد هوشنگ فنائیان، در زندان شهر ساری

خبرگزاری هرانا - هوشنگ فنائیان، زندانی بهایی که زندان شهر ساری در حال گذراندن دوران محکومیت است، در شرایط نامساعدی به سر می برد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، وی از لحاظ جسمی دچار مشکل سنگ کلیه بوده و با وجود شرایط وخیم جسمی، به بیمارستان منتقل نشد و تنها پس از دفع سنگ و بدون اطلاع خانواده این زندانی، وی برای مدت کوتاهی به بیمارستان منتقل شد. در عین حال با توجه به وضعیت جسمی ایشان، به بهانه های مختلف از دادن مرخصی به وی جلوگیری می شود.
در عین حال این زندانی عقیدتی از لحاظ شرایط بهداشتی، گرمایی و غذایی نیز در شرایط نامطلوبی به سر می برد و مسئولین زندانی برای بهبود این وضعیت تا کنون اقدامی انجام نداده اند. در عین حال وی به سبب ارتباط با سایر زندانیان نیز از سوی مسئولین زندان ساری تحت فشار بوده و به سبب این ارتباط ها تحت فشار قرار گرفته است.
این شهروند بهایی ساکن آمل پیش تر در دادگاه بدوی به ۴ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۴ سال حبس تعزیری تقلیل یافت. اتهامات وی «عضویت در جامعه بهایی و شرکت در مناسبت‌های مذهبی»، «تبلیغ علیه نظام» (از طریق عضویت در فیس بوک) و نیز «توهین به رهبری» عنوان شده بود.
هوشنگ فناییان در روز ۲۲ اسفند سال ۱۳۸۹ بازداشت شد و مدت ۲۸ روز را در سلول انفرادی زندان کچویی شهر ساری در بازداشت به سر برد.




۸۰ درصد کارگران ايران زير خط فقر زندگی می‌کنند

خبرگزاری هرانا - يك كارشناس مسائل كارگرى اعلام كرده است که بيش از ۸۰ درصد از كارگران سراسر كشور زير خط فقر گذران زندگى مى‌كنند.
به گزارش ايلنا، محمدرضا عمادى ضمن اشاره به افزايش بى‌رويه نرخ خط فقر در كلان شهرهاى كشور تصريح كرد: با توجه به اين كه نرخ خط فقر در كلان شهرهاى كشور يك ميليون و ۲۰۰ هزار تومان برآورد شده است، بيش از ۸۰ درصد از كارگران فعال در واحدهاى توليدى حداقل دستمزد مصوب شوراى عالى كار را دريافت مى‌كنند.
او نابرابرى‌ها در توزيع امكانات را موجب افزايش نرخ خط فقر اعلام كرد و افزود: ‌ پيش بينى مى‌شود تا پايان سال جارى نرخ خط فقر روندى صعودى به خود بگيرد.
عمادى، از افزايش تعداد واحدهاى بحرانى در كشور خبر داد و افزود: ‌همزمان با اجراى قانون هدفمندى يارانه‌ها به دليل افزايش نرخ سوخت، واحدهاى توليدى كشور با بحران مواجه شده‌اند.
اين كارشناس كارگرى، خواستار افزايش سياست هاى حمايتى دولت از كارگران شد و گفت: به دليل عدم پرداخت يارانه واحدهاى توليدى از ابتداى سال جارى تا كنون تعداد زيادى از كارگران از واحدهاى توليدى اخراج شده‌اند.
او تصريح كرد: افزايش حقوق تاثيرى بر قدرت خريد ندارد و كارگران نيز اين موضوع را پذيرفته اند كه با افزايش حقوق نمى توان قدرت خريد كسب كرد زيرا تورم رشد خواهد كرد.
اين كارشناس كارگرى، افزود: كمك هاى غير نقدى دولت مانند كاهش هزينه بيمه و كاهش هزينه ماليات و از سوى ديگر پرداخت كالا به كارگران بهتر از كمك نقدى است و اين طرح بارها در جلسات مطرح شده امابه نتيجه نرسيده است



صبح امروز ۱۲ نفر در شیراز اعدام شدند

خبرگزاری هرانا - صبح امروز یکشنبه، بیست و پنجم دی‌ماه، حکم اعدام پنج نفر در ملاءعام و حکم اعدام هفت تن دیگر در محل زندان عادل آباد شیراز اجرا شد.
خبرگزاری‌های وابسته به حکومت اتهام پنج نفر از اعدام شدگان را "سرقت مسلحانه"، "آدم‌ربایی"و "تجاوز به عنف" و اتهام هفت تن دیگر را "جرایم مربوط به مواد مخدر" عنوان کرده اند.
به گزارش ایلنا، "رحمت حیدری، که طی سال‌های ۸۹ و ۹۰ اقدام به آدم‌ربایی و قتل کودکی یازده‌ ساله به‌ نام مهدی رییسی کرده و هم‌چنین محمد عرفان تارتار را ربوده بود، در محل میدان احسان به دار آویخته شد."
بر اساس این گزارش وی "آدم‌ربایی نافرجام کودک دوازه ساله، سرقت مسلحانه خودرو، منجر به قتل راننده به‌نام محمدرضا علی‌پور و سرقت مسلحانه خودرو منجر به قتل ابراهیم خاوندسنگری، دو فقره سرقت به عنف از دو زن و هم‌چنین حمل و نگهداری اسلحه را در پرونده خود داشت."
فرد یادشده، ۲۹ آذرماه سال‌جاری در شیراز، دستگیر و امروز اعدام شد.
صبح امروز هم‌چنین "محمد نبی توکلی و رامین درخشان به جرم انجام شش فقره آدم‌ربایی و تجاوز به عنف و اسماعیل حمیدی محمودآبادی و علی هادوی‌نیا، مجرمان سرقت‌های مسلحانه از بانک ملت شعبه قدوسی، بانک سپه شعبه مطهری، بانک مسکن شعبه قصردشت و سرقت مسلحانه خودرو که طی سال‌های ۸۷ تاکنون اقدام به سرقت کرده بودند، در محل میدان مطهری به دار آویخته شدند."
این گزارش حاکی است، "اسماعیل حمیدی‌ محمود‌آبادی دارای شش فقره سابقه و علی هادوی‌نیا دارای ۱۰ فقره سابقه سرقت مسلحانه و عادی بودند."
امروز همزمان ۷ تن دیگر به اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر نیز در محل زندان عادل‌آباد شیراز و پس از صدور و تایید حکم در مراجع قضایی، اعدام شدند تا جمع افرادی که در شیراز اعدام شدند به ۱۲ نفر برسد.

تصویر مربوط به یکی از اعدام شدگان در ملاءعام صبح امروز است.




اعتصاب و تجمع کارگران نی بُر کشت و صنعت کارون شوشتر

خبرگزاری هرانا - بیش از هزار کارگر معترض نی بُر كشت و صنعت كارون شوشتر، در اعتراض به عدم محاسبه سنوات بیمه‌ای و افزایش نيافتن دستمزد خود در سال‌های گذشته، دست از کار کشیده و در مقابل درب ورودی کارخانه تجمع کرده‌اند.
آقایار حسینی، فعال کارگری در خوزستان با اعلام این خبر گفت: "این کارگران فصلي كه به كار تخصصي بريدن ني اشتغال دارند خواستار اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل و همچنین افزایش دستمزد ماهانه خود هستند."
او افزود: "عده‌ی زیادی از کارگران نی بُر کشت و صنعت به سن بازنشستگی رسیده اما امکان بازنشسته شدن و استفاده از مزایای تامین اجتماعی را ندارند، علاوه بر این سازمان تامین اجتماعی کار این کارگران را جزء مشاغل سخت و زیان آور به حساب نمی‌آورد."
وی هم‌چنین یاد آور شد: "در هفته اخیر یکی از کارگران نی بُر کشت و صنعت کارون شوشتر در حین سوزاندن ساقه‌های نی شکر دچار حریق شد و بر اثر جراحات وارده فوت كرده است."



مهدی محمودیان به بهداری اوین منتقل شد

خبرگزاری هرانا - مهدی محمودیان، افشاگر جنایات بازداشتگاه کهریزک، بر اثر ضرب‌و‌شتم ماموران و بازجویان در زندان بیهوش و به بهداری زندان اوین منتقل شده است.
به گزارش کلمه، وضعیت آقای محمودیان بر اثر این ضرب‌و‌شتم تا حدی وخیم شد که پس از انتقال به بهداری زندان، در زیر دستگاه اکسیزن قرار گرفت.
آقای محمودیان که در حال گذراندن شش سال دوران محکومیت خود در زندان رجایی‌شهر بود، هفته گذشته بنا به دلایل نامعلومی توسط بازجویان سپاه به بند دو الف زندان اوین، که متعلق به سپاه است، منتقل شد.
بر اساس گزارش یادشده، آقای محمودیان در هنگام این انتقال از سوی ماموران نیز مورد ضرب‌و‌شتم قرار گرفت و این ضرب‌و‌شتم در بازجویی دوباره در زندان اوین با باتوم ادامه یافت و سبب بیهوش شدن او شد.
آقای محمودیان پیش‌تر به دلیل مشکلات قلبی در بیمارستان بستری شده و تحت درمان قرار گرفته بود.
مهدی محمودیان، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، در شهریورماه ۱۳۸۸ و در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.
او همچنین در دوران گذراندن محکومیت خد در زندان رجایی‌شهر، نامه‌ای را خطاب به رهبر ایران منتشر کرد که در آن از وضعیت نامناسب زندان رجایی‌شهر پرده برداشت.



بازداشت دو فعال دانشجویی در مریوان

خبرگزاری هرانا - دو دانشجوی دانشگاه پیام نور مریوان از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شدند.
به گزارش موکریان، صبح امروز دو دانشجوی دانشگاه پیام نور مریوان به نام های ژیار سلامتیان دانشجوی رشته حقوق و دانا لنج آبادی دانشجوی رشته اقتصاد کشاورزی، در پی احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات، بطور جداگانه بازداشت شدند.
تا لحظه تنظیم خبر از اتهام احتمالی این دو دانشجوی دانشگاه پیام نور مریوان خبری حاصل نشده است.
طی روزهای اخیر، منابع خبری گزارش داده بودند که زندانی سیاسی، کاوه (خبات) نصرتی که بیش از دو سال است در بازداشت بسر می برد، به سوئیت انفرادی زندان مرکزی ارومیه منتقل شده است.


بازداشت ۹ زن و مرد شرکت کننده در یک پارتی در مشهد

خبرگزاری هرانا - ۹ زن و مرد که در یک میهمانی شبانه(پارتی) در مشهد شرکت داشتند، توسط ماموران کلانتری ۲۰ مشهد بازداشت شدند و یکی از آن‌ها پس از ورود ماموران به محل و سقوط دچار شکستگی استخوان دست شده است.
روزنامه‌ی خراسان در این خصوص نوشت: "رفت و آمدهای مشکوک چند زن و مرد در یکی از مجتمع‌های مسکونی شهرک غرب مشهد باعث حضور گروه‌های گشت و عملیات کلانتری ۲۰ مشهد در محل شد."
بر اساس این گزارش، در این عملیات ۷ مرد و ۲ زن دستگیر شدند و یکی از افراد که قصد داشت از طریق راه پشت بام فرار کند نیز دچار شکستگی استخوان دست شده است.
گفتنی ست که گردانندگان این پارتی با تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شدند.