۱۳۹۰ دی ۱۴, چهارشنبه

چهارشنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

ده ها وبلاگ نویس فعال انتخابات را تحریم کردند!

دعوت جمعی از بلاگرها به تحریم فعال نمایش انتخاباتی حکومت ایران

دیو اقتدارگرایی و مطلق طلبی حکومت ایران، که پیش از این و بی آنکه اعتقادی به جمهور مردم داشته باشد، در لباس جمهوریت رخ نهان کرده بود، در انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن چهره عیان نمود و هر چه دیوان همه دارند را یک جا به نمایش درآورد. تقلب٬ خیانت٬ قتل٬ جنایت و تجاوز را ضمیمه کودتای نظامی سرداران فربه از ثروت های نفتی نمود تا حجت را بر همگان تمام نماید که این دیوِ زنجیرپاره کرده‌ی استبداد دینی به قفس برنمی‌گردد. پیداست که پس از انتخابات ۸۸ در این شهر پرآشوب٬ سمفونیِ اصلاح آواز بی محل تاریخ ‌گذشته‌ای بود که هم خنده‌ی مردمان تلخ کام ایران را برمی انگیخت و هم قهقهه‌ی تمسخرآمیز اصحاب استبداد را. هم از این رو بود که مردم و همراهان بزرگ سبزشان دست از اصلاحاتی که صرفا در حضور انتخاباتی خلاصه میشد کشیدند و به جای آن، مسیر ایستادگی و مقاومت در برابر استبداد را برگزیدند.

اینک اما در سردترین فصل حیات سیاسی معاصر ایران، دوباره سیرک انتخاباتی جدیدی به راه افتاده است. حکومت که مشروعیت خود را از دست رفته می‌بیند به دنبال آن است که به این فضای بسته‌ی خفقان‌آور٬ به خیال خام خویش٬ گرمایی ببخشد تا برای اجرای نمایشنامه مضحک انتخابات، باز تعدادی تماشاچی و بازیگر فراهم نماید. اما کیست که نداند حکومت ایران، انتخابات را نه برای اعمال اراده مردم بلکه برای بزک کردن چهره واقعی استبدادی‌اش به نمایش می گذارد، و کیست که نداند دستاورد این سیرک انتخاباتی قرار است صندوق های از پیش پر شده ای باشند که آمارهای پیشاپیش تعیین شده‌ و دروغین ۶۳ درصدی و  یا شاید هم  98.2 درصدی را به نمایش نهند؛ و محصول این صندوق ها قرار است نمایندگان گلچین شده ای باشند که به فرمان بیتِ استبداد، قیام و قعود کنند و بر فسادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر چشم بپوشند. پر واضح است که قرار نیست با این انتخابات اتفاق خاصی بیفتد جز اینکه چند روزی دستگاههای تبلیغاتی حکوت با توسل به آمارهایی دروغ مدعی حضور "حماسی" مردم شوند تا سرمه بر چشمان فساد ساختاری حکومت بکشند بلکه کمی از آب رفته را به جوی خشک مشروعیت نظام برگردانند. روشن است که در این شرایط جریان‌های اصیل سیاسی هرگز حاضر نمی شوند که بازیگر این نمایش مضحک انتخاباتی شوند و آبروی خود را هزینه گرم کردن تنور سرد این انتخابات نمایند.
انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن حجت را بر همه فعالین و گروههای سیاسی تمام نمود و نشان داد که ظرفیت اصلاح انتخاباتی نظام کاملا به اتمام رسیده و دیگر ذیل نام اصلاحات نمی توان به عرصه انتخابات بازگشت و از مردم مطالبه‌ی همراهی نمود. مردمی که به دعوت اصلاح طلبان وارد عرصه انتخابات شدند، هزینه سنگینی برای رای‌شان پرداخت نمودند. نمی توان بر آن همه کشته دادن‌ها و زندان رفتن‌ها چشم پوشید و دوباره دست در دست کسانی گذاشت که خون فرزندان این سرزمین را ریختند و در مدت دو سالی که گذشت، هیچ اقدامی برای جبران ظلم و ستمی که بر مردم روا داشتند، نکردند٬ همانگونه که در قبال جنایت‌های پیشین خویش نکردند.
ازسوی دیگر، با وجود محدودیت‌هایی همچون نظارت استصوابی، یک‌دستی و هم‌دستی مجریان و ناظران انتخاباتی، فضای بسته‌ی سیاسی کشور و عدم امکان فعالیت احزاب و روزنامه ها، امروز برگزاری و تحقق انتخاباتی آزاد و سالم و عاری از تقلب به هیچ عنوان ممکن نیست و بر فرض محال در صورت تحقق، با وجود انسداد سیاسی حاکم در ساختار سیاسی کشور، فربه شدن نهادهای انتصابی، و در مقابل، نحیف شدن نهادهای انتخابی نظام و قدرت گرفتن بی رویه‌ی نهادهای نظامی و شکل گرفتن محفل های متعدد امنیتی و اقتصادی، عملا هیچ کاری از منتخبین مردم برنمی آید همانگونه که از دولت های هفتم و هشتم و مجلس ششم در شرایطی به مراتب بهتر برنیامد.  پیداست که مسئولیت شرایط پیش آمده و پیامدهای مربوطه صرفا بر عهده حاکمیتی است که همواره در پی مهندسی انتخابات بوده و نه نیروهای دمکراسی خواهی که مطالبه اصلی شان مراجعه واقعی به صندوق های رای است اما امروز ناگزیر از تحریم انتخابات نمایشی حکومت شده اند.
لذا همانگونه که میر حسین موسوی درآخرین پیام و در آخرین فرصت از درون زندان محصورش نوشت امیدی به انتخابات و شرکت در آن نیست. و نیز، همانطور که در پیام اخیر مهدی کروبی و همچنین بیانیه ۳۹ زندانی سیاسی  نیز منعکس شده است، انتخابات فرمایشی مجلس از هم اکنون محکوم به شکست است و آخرین تیر بر پیکرجمهوری اسلامی خواهد بود و از این پس، با تابوت جنازه‌ای مواجه خواهیم بود که بر دستان اقتدارگرایان  سنگینی می کند و روز به روز بر تعفن و فسادش افزوده خواهد شد. در این شرایط، گروههای سیاسی یا کاندیداهای منفردی که به هر نحوی با مشارکت در انتخابات  زیر این تابوت را بگیرند چیزی جز بی آبرویی برای خود به ارمغان نخواهند آورد. اما نگرانی آن جاست که این افراد بخواهند از سرمایه و اعتبار جنبش سبز، برای رسیدن به مقاصد انتخاباتی خویش هزینه نمایند. ما شدیدا نسبت به این موضوع هشدار داده و از مجموعه های فعال در قالب جنبش آزادی خواهی مردم ایران می خواهیم که با مرزبندی صریح و بیان مواضعی آشکار، مانع از به حراج گذاشته شدن سرمایه های والای این جنبش شوند.
همچنین معتقدیم که تنها عدم شرکت در انتخابات کفایت نکرده و می بایست تحریم فعالانه آن به صورت جدی و توسط نیروهای فعال در جنبش سبز دنبال شود به نحوی که عمل تحریم از سطح بیانیه ها فراتر رفته و منجر به نمود عینی در سطح جامعه شود. بدیهی است که موثرترین استراتژی پیش روی نیروهای دموکراسی طلب، مشروعیت زدایی از نمایش انتخاباتی حاکمیتی است که تن به انتخاب و رای مردم نمی دهد. مشروعیت زدایی از حاکمیت و نمایش های انتخاباتی اش نیز، بدون توسل به ابزارهای مقاومت مدنی شدنی نیست. مهمترین عامل در انتخاب روش مناسب برای مقاومت مدنی در مقابل سناریوی انتخابات، به صحنه آوردن شهروندانی است که تن به نمایش انتخاباتی حاکمیت نداده اند. گروه های فعال جنبش سبز می‌توانند با همفکری اعضای فعال، سعی در یافتن کنش هایی کم هزینه برای عینیت دادن به تجمعات مخالفان چنین انتصابات فرمایشی­ای داشته باشند. بروز بیرونی و عینیت دادن به چنین اعتراضاتی، الزاما منوط به راهپیمایی خیابانی نیست و می توان ایده های کاراتری همچون تجمع مخالفان در مکان هایی ویژه (مانند اماکن زیارتی و تفریحی) و یا راه های ابتکاری دیگری یافت تا مانع از آن شد که جمعیت وسیع تحریم کنندگان انتصابات حکومتی در آمارهای ساختگی حکومت گم شوند. دست یابی به کاراترین ایده‌ها، منوط به ایجاد فضایی است که در آن نیروهای فعال جنبش از موضع انفعالی تنها عدم شرکت در انتخابات فاصله بگیرند و به جای آن تحریم فعالانه‌ی انتخابات نمایشی و فرمایشی را در پیش گرفته و از فرصتی که احتمالا با گشایش نسبی فضای سیاسی جامعه در ایام منتهی به انتخابات بوجود می آید برای بروز کنش‌هایی عملی و موثر بهره‌ی کافی و هوشمندانه ببرند.

1- در صورت تمایل به  امضا نمودن این نامه و اضافه شدن به این لیست، پس از انتشار این مطلب در وبلاگ خود، آدرس لینک مربوطه را به آدرس ahmadsaidi8808@gmail.com ایمیل نمایید.

2- اسامی وبلاگ های امضا کننده بیانیه: 
 

2-      وبلاگ افکار فردا http://myv3ewinsky.blogspot.com/
3-      وبلاگ امید فردا  http://omidfardadk.wordpress.com
4-      وبلاگ آدام اولوشن  http://evolution-adam.blogspot.com
5-      وبلاگ آرام نامه  http://araaamnameh.wordpress.com
6-      وبلاگ آرمان سبز http://armaanesabz.blogspot.com
7-      وبلاگ تهیرو http://tohirow.wordpress.com
8-      وبلاگ جنبش سبز و زیبا http://sabzoziba.blogspot.com
9-      وبلاگ جینگیلیمستان http://jigilimaston.blogspot.com
10-   وبلاگ چه باید کرد؟  http://green-khoramdin.blogspot.com
 
11-   وبلاگ خورشید سبز http://greensun88.blogspot.com
12-   وبلاگ خیزش  http://khizesh2009.blogspot.com
13-   وبلاگ درویش  http://darvishshirazi.persianblog.ir
14-   وبلاگ رنگ سبز  http://salamsabbz.blogdoon.com
15-   وبلاگ ساغر http://saghhar.wordpress.com
16-   وبلاگ سبزه زار http://sabzezaran.blogspot.com
17-   وبلاگ سرنامه (ارژنگ هدایت)  http://sarnameh.wordpress.com
18-   وبلاگ سکولاریسم (ایمان خبازی)  http://imankhabazi.wordpress.com
19-   وبلاگ سی خرداد http://www.mehdimixer.blogspot.com
20-   وبلاگ سیامک فرید  http://belgiran.wordpress.com
 
21-   وبلاگ علیرضا رضایی  http://alirezarezaee1.blogspot.com
22-   وبلاگ فصل آگاهی (احسان سلطانی) http://www.fasleagahi.info
23-   وبلاگ کلاغ سیاه قصه های دور (ابراهیم مهتری) http://yuyop.blogfa.com
24-   وبلاگ گاه نوشته های  آکریم  http://akarim8808.blogspot.com
25-   وبلاگ گاه نوشته های آلفرد http://1freedomseeker.wordpress.com
26-   وبلاگ گل گاوزبان http://golegavzaban.wordpress.com
27-   وبلاگ محسن موسوی http://mohsenmousavi.blogspot.com
28-   وبلاگ مخلوق http://www.makhlough.blogspot.com
29-   وبلاگ مرثیه‌های خاک (آرش بهمنی)  http://arashbahmani61.blogspot.com
30-   وبلاگ مصائب آنا http://passionofanna.wordpress.com
 
31-   وبلاگ ملودی http://melodi-not.blogspot.com
32-   وبلاگ مهدی سحرخیز http://onlymehdi.saharkhiz.net
33-   وبلاگ میرعلی سبزینه  https://miralisabzineh3.wordpress.com
34-   وبلاگ میزان قلم  http://www.mizan2.ghalam.org
35-   وبلاگ نسیم آزادی http://nasimeazadi.wordpress.com
36-   وبلاگ نوشته های فرخ توازن  http://www.tavazon.blogspot.com
37-   وبلاگ نیا http://brabt.blogspot.com
38-   وبلاگ همبستگی با زندانیان سیاسی http://www.hambastegi83.blogspot.com
39-   وبلاگ وارش  http://varesh-tika.blogspot.com
40-   وبلاگ ورق پاره های زندان  (امیر رشیدی)  http://tornpapersofprison.blogspot.com
 
41-   وبلاگ یادگاری  http://illia-z.blogspot.com
42-   وبلاگ 777   http://777vvvv.blogspot.com
43-   وبلاگ بند 209        http://www.2vominband209.blogfa.com
44-   وبلاگ آینه  http://ayeneh50.blogspot.com
45-   وبلاگ کابوک  http://kabouk.wordpress.com
46-    وبلاگ رهایی http://rahai6.blogspot.com
47-   وبلاگ حقوق ایرانیان http://iranianrights.com
48-   وبلاگ خورشید نشان http://khorshidneshan.blogspot.com
49-   وبلاگ نگاه دوباره http://negahedobare.wordpress.com
50-   وبلاگ تحریم انتخابات  http://tahrimentekhabat.blogspot.com
 
51-   وبلاگ دروغ  http://doruq.blogfa.com
52-   وبلاگ وصیت نامه http://vasiatnameh.com
53-    وبلاگ جمعیت دمکراسی خواهان ایران http://mehdidadashzadeh.blogspot.com
54-   وبلاگ هرمان http://yekmagnat.wordpress.com
55-    وبلاگ سارا زرکوب http://sarazarkoob.wordpress.com/
56-   جامعه وبلاگ نویسان سبز http://greenbloggercamp.wordpress.com
57-   وبلاگ کاک هیوا   http://www.kak-hiwa.blogspot.com/
58-   وبلاگ احمد باطبی http://www.ahmadbatebi.com
59-   وبلاگ اندیشه http://aandishehh.wordpress.com
60-   وبلاگ پیام ایران  www.saateiran.blogspot.com
 
61-   وبلاگ اعلامیه سبز http://elamienews.wordpress.com
62-   وبلاگ آرش ناجی http://2000azadi.blogspot.com
63-   وبلاگ زندانی به وسعت ایران http://alvanalipour.blogsky.com/
64-   وبلاگ مرکز پخش فیلتر شکن http://hpip.blogspot.com
65-   وبلاگ انفجار سبز http://greenbigbang.blogspot.com
66-   وبلاگ فریاد آزادی http://minoomehr.blogspot.com
67-   وبلاگ مجله خبری افشاگران https://efshanews.wordpress.com
68-   وبلاگ ایران سبز http://siamakraf.blogspot.com
69-   وبلاگ راه سبز ایران http://rahsabziran.wordpress.com
70-   وبلاگ جنبش سبز مشهد http://jsm1388.blogspot.com
 
71-   وبلاگ حاشیه ای بر متن اصلی http://hashiehmatn.blogspot.com
72-   وبلاگ ترانه های سبز http://tranehayesabz.blogspot.com
73-   وبلاگ خود نوشته های یک سایکوز http://abkenari.blogspot.com
74-   وبلاگ شباهنگ http://shab-ahang.blogspot.com
75-   وبلاگ همایون نادری فر http://www.h-naderifar.blogspot.com
76-   وبلاگ احمد نورمحمدی https://anourmohammadi.wordpress.com
77-   وبلاگ ما بیشماریم http://greenvictory-2009.blogspot.com
78-   وبلاگ به سوی آزادی http://freedomvatan.blogspot.com
80-   وبلاگ نرگس توسلیان http://nargesstavassolian.blogspot.com
 
81-   وبلاگ نجوای آزادی http://www.kav3h.blog.com/
82-   وبلاگ بابک ق http://vubabak.blogspot.com
83-   وبلاگ تفنگت را زمین بگذار http://victor-v27.blogspot.com
84-   وبلاگ چه باید کرد http://ahmadnour.blogfa.com
85-   وبلاگ پاییز (محمد رضا اسکندری) http://payieez.blogspot.com
86-   وبلاگ خبرنگاران مستقل https://independentjournalists.wordpress.com
87-   وبلاگ بمانی http://bemanni.blogspot.com
88-   وبلاگ خاشاک http://khaashaak.blogspot.com
89-   وبلاگ رامتین  http://happalblog.blogspot.com
90-   وبلاگ آزادی برای ایران(جودی)  http://asghar-joudi.com

91-   وبسایت اخبار 365 روز http://my365news.com
92-   وبلاگ ما بیشماریم http://green7move.blogspot.com
93-   وبلاگ پیام آزادی http://payameazadi.blogfa.com
94-   وبلاگ شازه http://shazeh.wordpress.com
95-   وبلاگ ما بنکی ها http://banaky.wordpress.com
96-   وبلاگ محشا http://mohasha.blogfa.com
97-   وبلاگ ترنج http://mehran77777777.wordpress.com
98-   وبلاگ مسیر سبز https://greennpath.wordpress.com
99-   وبلاگ نوشته هایی از تبریز https://tabriz26.wordpress.com
100-           وبلاگ زنده باد کردستان http://akbarkurdistan.blogspot.com

101-           وبلاگ در خوابهای من http://breeziha1.blogspot.com
102-           وبلاگ حق مسلم ما http://haghmosalamma.blogspot.com

 

 
تجمع کارگران کشت و صنعت در فرمانداری میاندرود

خبرگزاری مهر
تعداد زیادی از کارگران کشت و صنعت شمال با تجمع در فرمانداری میاندرود، خواستار رسیدگی مسئولان به وضعیت تعطیلی این کارخانه شدند.
به گزارش خبرنگار مهر، کارخانه کشت و صنعت شمال به عنوان بزرگ‌ ترین واحد تولید کننده روغن مایع و نباتی خاورمیانه در مازندران هفته ها است که به دلیل پرونده مالی سرمایه گذار اصلی آن با تعطیلی مواجه شده است.
در حال حاضر قوه قضائیه و کمیسیون اصل 90 مجلس پرونده کارخانه کشت و صنعت شمال را در دست بررسی قرار داده و تولید این کارخانه در روزهای اخیر متوقف و کارگران از کار بیکار شدند.
تعداد زیادی از کارگران کشت و صنعت شمال روز سه شنبه با تجمع در فرمانداری میاندرود، خواستار رسیدگی مسئولات به وضعیت تعطیلی این کارخانه شدند.
یکی از کارگران کارخانه کشت و صنعت شمال در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: بیکاری وبلاتکلیفی، کارگران کارخانه را رنج می دهد.
وی گفت: چند روز گذشته روبه روی استانداری مازندران تجمع کردیم اما هیچ مسئولی حاضر به پاسخگویی نشد.
کارگر با سابقه کشت و صنعت شمال اظهار داشت: پنج سال قبل هر ماه 4.5 کیلوگرم روغن برای هر پرسنل به صورت ثابت و در اعیاد مبلغی به عنوان هدیه به کارگران پرداخت می شد اما در این پنج سال با مدیریت جدید این موارد وجود ندارد.
کارگر دیگر کشت و صنعت شمال ابراز داشت: اضافه کاری بر مبنای نیاز کارگر داده می شد اما اکنون جو کاری به شدت مسموم بوده به طوری که روابط بین مدیران و کارگران کمرنگ است.
وی ادامه داد: پنج سال قبل با 1400 پرسنل کارخانه در روز 700 تن تولید داشت اما اکنون با زور و فشار مدیران و تنها با داشتن 750 کارگر روزانه 1000تن خروجی تولید است.
این کارگران به سبب مشکلی که در سالهای قبل بوجود آمده بود و معترضان اخراج شده بودند حاضر به فاش شدن نامشان نشدند.آنها حدود 45 روز است که حقوقی دریافت نکرده اند.
کارگر دیگر با اشاره به اینکه 15 سال سابقه خدمت در این کارخانه دارد گفت: هم اکنون 45 روز است که حقوقی دریافت نکرده ام و بدتر ازآن هم این است که هیچ کس پاسخگوی ما نیست.
وی با اشاره به اینکه مواد اولیه و دستگاه های قسمت مارگارین با تریلی به مکان دیگری منتقل شده است افزود: حتی ورق های حلبی را هم که برای ساخت قوطی روغن استفاده می شود به جای دیگری برده اند.
مشکلات ناشی از مدیریت بد کارخانه است
وی ادامه داد: کارخانه کشت و صنعت ساری برای تولید و تهیه مواد اولیه هیچ مشکلی ندارد اما این مدیریت ضعیف کارخانه است که ما را گرفتار مشکلات کرده است.
این کارگر با سابقه گفت: شنیده های کارگران حکایت از دریافت وام های کلان توسط شخص آقای مدلل و سرمایه گذاری در بخش دیگری دارد.
وی با بیان اینکه مستاجر است افزود: چه کسی جواب صاحبخانه و زن و فرزند مرا باید بدهد؟
کارگران از سردرگمی و بلا تکلیفی رنج می برند
کارگر دیگری با توضیح اینکه در حال حاضر سالهای آخر خدمتش را سپری می کند گفت: سردرگمی و معلق بودن کار کارخانه ، علت اصلی اعتراض و تحصن کارگران است.
وی گفت: هنوز به ما نگفته که تا چه ماهی و چه روزی وضع به همین منوال است و ما تکلیف خود را نمی دانیم.
وی ادامه داد: سالهای قبل که عده ای اعتراض کردند با انتخاب نماینده از بین کارگران برای رفع مشکل، آنها را اخراج کردند و قضیه خاتمه یافت.
وی افزود: درخواست ما از مسئولان استان و کشور این است که به داد ما قشرهای ضعیف جامعه برسند.
این کارگر با ابراز نگرانی از وضع به وجود آمده گفت: اگر عده ای اختلاس کرده اند چرا ما باید تاوان کار آنها را پس بدهیم.
مجتمع کارخانجات روغن نباتی کشت و صنعت شمال با مساحتی بالغ بر 30 هکتار در منطقه سر سبز دشت ناز مازندران در کیلومتر 15 جاده ساری به نکا در شهرستان میاندرود واقع است.

 


اعلام جرم دادستان زاهدان علیه یك نشریه محلی

ایرنا
زاهدان - یك مسوول آگاه از اعلام جرم دادستان عمومی و انقلاب زاهدان به عنوان مدعی العموم علیه یك نشریه محلی خبر داد.
وی روز سه شنبه در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی اظهار داشت: پرونده این نشریه و اتهام مدیر مسوول آن جهت بررسی بیشتر به یكی از شعب دادسرای عمومی و انقلاب زاهدان ارجاع شده است.
وی گفت: مطالب تحریك آمیز این نشریه علیه قومیتها مورد اعتراض برخی اقشار مردمی واقع شده بود كه بر این اساس و مطابق قانون علیه مدیر مسوول آن به اتهام تشویش اذهان عمومی و تحریك قومیتها و مذاهب اعلام جرم شده است.
وی به پایگاههای اینترنتی و نشریات محلی هشدار داد از درج مطالب جنجالی و تفرقه آمیز كه موجب التهاب فضای رسانه ای سیستان و بلوچستان می شود، پرهیز كنند.
این مسوول در دستگاه قضایی سیستان و بلوچستان گفت: رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و صراحت قانون در رعایت انسجام و وحدت ملی فصل الخطاب است .

 

 

اعدام مخفیانه و گروهی 22 زندانی قزل حصار در زندان اوین

فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ایران - 13 دی
بنابه گزارشات رسیده به"فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز سه شنبه 13 دی ماه در یک کشتار دسته جمعی 22 زندانی که طی روزهای شنبه 10 دی ماه و یکشنبه 11 دی ماه از واحد 2 زندان قزل حصار کرج به سلولها انفرادی زندان اوین منتقل شده بودند به دار آویخته شدند.
خانواده های آنها امروز به زندان اوین مراجع کردند و خواستار گرفتن اجساد عزیزانشان شدند که به آنها گفته شد اجساد در سردخانه کهریزک نگهداری می شوند و برای تحویل گرفتن آنها باید به آنجا مراجعه کنند.
صادق لاریجانی جنایتکار علیه بشریت و منصوب ولی فقیه علی خامنه ای در قوۀ قضاییه بدلیل ترس از واکنشهای جهانی تا این لحظه سکوت پیشه کرده است و از اعلام خبر کشتار دسته جمعی امروز خوداری می کند.
اسامی تعدادی از زندانیان که صبح امروز در زندان اوین اعدام شدند به قرار زیر می باشد:

1-غلام رضا فاروغ بابل زهی 28 ساله که از شهروندان افغانستان می باشد

2- علیرضا جاوید شیرازی 38 ساله نزدیگ به 20 ماه در زندان قزل حصار بسر می برد

3- عزیز شکری 24 ساله بیش از 20 ماه در زندان قزل حصار زندانی بود (او به دلیل داشتن 20 گرم مواد مخدر قرار است اعدام شود)

4- محسن کاکاوند 32 ساله و نزدیگ به 2 سال در زندان قزل حصار زندانی بود.

5-حسن پناهی 45 ساله 2 سال در زندان بسر می برد

6-محمود کرمانی

7 یدالله محمدی 40 ساله نزدیگ به 3 سال در زندان بسر می برد

8-عبدالرعوف بروهی،40 ساله 3 سال در زندان بسر می برد

9- اصغر شیخ ستوده

11- عبدالحمید ده مرده

12- سعید رضا زاده 26 ساله و نزدیگ به 15 ماه در زندان بسر می برد

13-محمد درویشی 27 ساله،3 سال در زندان بسر می برد

سیاست اعدام در ملاء عام و اعدام های گروهی توسط ولی فقیه علی خامنه ای گرفته می شود و بوسیلۀ صادق لاریجانی منصوب وی در قوۀ قضاییه و از جنایتکاران علیه بشریت تایید و به اجرا گذاشته می شود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، سکوت و بی عملی جامعۀ جهانی در برابر کشتارهای دسته جمعی و مستمر زندانیان بی دفاع در ایران، علی خامنه ای و صادق لاریجانی منصوب وی در قوۀ قضاییه را جری تر نموده است.لذا از دبیر کل ،کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی برای پایان دادن فوری به اعدام های گروهی و در ملاء عام و مقید کردن رژیم ولی فقیه علی خامنه ای خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت وی را به شورای امنیت سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.




گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

دبیر کل سازمان ملل متحد

کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد

گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد

گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد

سازمان عفو بین الملل

 

 
شکسته شدن کتف و پای دو تن از فعالان محیط‌ زیست کُرد در اطلاعات سنندج

کُردپا
بنا به منابع آگاه در هنگام بازجویی دو تن از سه عضو بازداشت شده "جمعیت سبز کُردستان" که بیش از 70 روز در بازداشتگاه اداره‌ی اطلاعات شهر سنندج می‌باشند از ناحیه‌ی کتف و پا دچار شکستگی شده‌اند.
آژانس خبررسانی کُردپا به منظور انتشار جزئیات بیشتر از شرایط جسمی و روحی وریا خسروی، اکبر گویلی و کامران رحیمی که از فعالان حفظ محیط‌زیست کردستان می‌باشند با کاوه طهماسبی دیگر عضو جمعیت سبز کردستان طی یک تماس تلفنی جزئیات بیشتری را جویا گردید.
کاوه طهماسبی به کُردپا گفت: در روز یکم آبان‌ماه سال جاری سه عضو جمعیت سبز کردستان توسط مأموران امنیتی شهر سنندج و بدون تفهیم اتهام از سوی دستگاه قضایی حکومت اسلامی ایران بازداشت و طبق اخبار رسیده به بنده دو تن از آنان به نام‌های وریا خسروی و کامران رحیمی در پی بازجویی شدید مأموران اطلاعاتی سنندج از ناحیه‌ی کتف و پا دچار آسیب شدید و حتی شکستگی شده‌اند.
این فعال محیط‌زیست در ادامه‌ی گفتگو افزود: علی‌رغم بازداشت و نگهداری هفتاد روزی این سه عضو جمعیت سبز کردستان در اداره‌ی اطلاعات کماکان دادگاهی برای آنان تشکیل نگردیده و خانواده‌های آنها تا کنون چندین بار به مراکز امنیتی سنندج جهت دریافت خبری از وضعیت فرزندانشان مراجعه کرده و هربار بدون پاسخی بازگشته‌اند.
کاوه طهماسبی در باره‌ی اهداف جمعیت مذکور اظهار داشت: جمعیت سبز کردستان، در زمینه‌ی حفظ محیط زیست و گسترش چنین افکاری به ویژه در میان جوانان کردستان را از اهم اهداف تعیین شده‌ی خود دانسته و در این زمینه آموزش‌هایی نیز ارائه داده و "حفظ محیط زیست، حفظ زندگی است" از شعارهای اصلی جمعیت به شمار می‌رود.
کاوه طهماسبی و رزگار روشنی دو تن از دیگر فعالان فرهنگی و عضو جمعیت سبز کردستان بودند که چند ماه قبل به دلیل فشار و تهدید نیروهای امنیتی وابسته به حکومت اسلامی ایران مجبور به خروج از ایران شدند.

 

 

گرانی 25درصدی بهای مسكن متاثر از افزایش قیمت ارز و سكه

روزنامه شرق

بازار مسكن دوباره اوج گرفته است و قيمت مسكن طي هفته‌هاي اخير با رشد 25درصدي مواجه بوده است. بازار مسكن اما در آينده‌اي نه چندان دور مجددا طعم افزايش قيمت‌ها را خواهد چشيد؛ چرا‌كه فاز دوم اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها در راه است و بر اساس تحليل كارشناسان اين مرحله از هدفمندي تاثير چشمگيري بر قيمت مسكن خواهد داشت.
مشاوران املاك مي‌گويند كه در چند هفته اخير قيمت مسكن متاثر از بازار سكه و ارز با افزايش حدود 25درصدي مواجه شده است كه پيش‌بيني مي‌شود با اجراي فازدوم هدفمندي يارانه‌ها، اين قيمت‌ها باز هم تغيير كند. بر اساس اين گزارش هنوز مدت زيادي از ركود مسكن در تهران نمي‌گذرد كه قيمت‌ها با جهش بي‌سابقه‌اي در دو سال گذشته روبه‌رو شده و به سرعت افزايش مي‌يابند و به نظر مي‌رسد نقدينگي‌هاي سرگردان بازار سكه و ارز به سمت بازار مسكن پيش رفته‌اند.
گرچه مسوولان در ماه‌هاي اخير بارها بر اين امر تاكيد كرده بودند كه قيمت مسكن به واسطه افتتاح‌هاي مسكن مهر و تمهيدات دولت افزايشي ندارد، اما فعالان بازار مسكن اعلام مي‌كنند كه پيش‌بيني مي‌شده كه در نيمه دوم سال مانند سال 85 با جهش قيمت‌ها روبه‌رو باشيم. در واقع نزديك شدن به پايان سال و اعلام اجراي فاز دوم هدفمندي يارانه‌ها كه تاثير زيادي بر قيمت حامل‌هاي انرژي دارد، از عوامل محرك بازار مسكن در دو هفته اخير بوده است كه در كنار آن مي‌توان افزايش روزانه قيمت سكه و نوسان بازار ارز را هم در اين امر دخيل دانست. بر اين اساس، قيمت يك واحد 35متري در محدوده نواب با پاركينگ و انباري متري يك‌ميليون و 500هزار تومان اعلام شده است. چنين واحدي در محدوده خيابان اسكندري با قيمت متري يك‌ميليون‌و 730‌هزار تومان و در منطقه خيابان جيحون محدوده دامپزشكي يك ميليون‌و 800‌هزار تومان عرضه شده است. اين در حالي است كه تا چندي پيش قيمت چنين واحد‌هايي حداكثر متري يك ميليون و پانصد هزار تومان بود. در منطقه شهران يك واحد 45 متري، متري دو‌ميليون‌و صد‌هزار تومان و در محدوده سهروردي واحدي با 42‌متر مساحت كه داراي پاركينگ و آسانسور است، متري سه ميليون‌و 800‌هزار تومان به فروش مي‌رسد.
همچنين در منطقه پيروزي يك واحد آپارتمان 44 متري كه 12 سال عمر دارد، با قيمت متري يك‌ميليون‌و 500‌هزار تومان به فروش مي‌رسد. يك آپارتمان هفت‌ساله، 46 متري، در محدوده چهار راه لشگر، متري يك‌ميليون‌و 300‌تومان به فروش مي‌رسد درحالي‌كه در محدوده اقدسيه يك واحد 48 متري، با قيمت متری سه‌ميليون‌و 300‌هزار تومان و در محدوده گيشا يك واحد 55 متري، با قيمت متري سه ميليون تومان به فروش مي‌رسند. در منطقه قيطريه نيز قيمت يك واحد 58 متري، 209‌ميليون تومان يا حدودا متري سه‌ميليون‌و 600‌هزار تومان تعيين شده و اين درحالي است كه چنين واحدي در منطقه افسريه با قيمت متري يك‌ميليون‌و 200‌هزار تومان عرضه شده است. در محدوده بلوار فردوس نيز يك واحد آپارتمان 67 متري نوساز با قيمت متري دو‌ميليون‌و 500‌هزار تومان و واحدي 65 متري با پنج‌سال عمر، دو‌ميليون‌و 400‌هزار تومان به فروش مي‌رسد. به علاوه درحالي در منطقه ستارخان 70 متر آپارتمان با پاركينگ و انباري متري دو‌ميليون‌و 250‌هزار تومان و در شهرري واحدي با همين متراژ، متري يك‌ميليون‌و 600‌هزار تومان به فروش مي‌رسد كه چنين واحدي در محدوده خيابان هلال‌احمر متري يك‌ميليون‌و 400‌هزار تومان عرضه شده است.
براساس اين گزارش، يك واحد 70 متري در ميدان كتاب سعادت‌آباد، متري دو‌ميليون‌و 600‌هزار تومان و در منطقه گيشا دوميليون‌و 300‌هزار تومان به فروش مي‌رسد و يك واحد 75 متري، در منطقه پاسداران با يك سال عمر، متري چهار‌ميليون تومان عرضه شده است. همچنين در منطقه‌ ونك شيخ بهايي يك واحد 85 متري با قيمت 357‌ميليون معادل متري چهار‌ميليون‌و 200‌هزار تومان، در منطقه سهروردي شمالي، آپارتماني 85 متري با عمر 10 سال، متري دو‌ميليون‌و 400‌هزار تومان عرضه شده است. براساس اين گزارش، طبق روال قديمي بازار مسكن قيمت واحد‌هاي كوچك‌تر بالاتر است و بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه تقاضا براي واحد‌هاي كوچك بيشتر بوده و همچنين افزايش قيمت اين واحد‌ها نسبت به واحد‌هاي بزرگ‌تر محسوس‌تر است. از سوي ديگر تعداد 74‌هزار‌و 174 پروانه‌ احداث ساختمان توسط شهرداري‌هاي كشور در بهار 90 صادر شده است كه اين عدد نسبت به فصل گذشته حدود 22 و نسبت به فصل مشابه سال گذشته حدود 2/14درصد كاهش داشته است و در صورتي‌كه اين روند ادامه يابد با توجه به تقاضاي بسيار زياد براي اين كالاي حياتي به نظر مي‌رسد كه قيمت مسكن كه اكنون براي جهش خيز برداشته است، دچار رشد شود. اين در حالي است كه برخي كارشناسان اين بخش معتقدند قيمت ملك از ابتداي سال تاكنون از افزايش 35‌درصدي برخوردار شده است و ‌به‌نظر مي‌رسد تا پايان سال قيمت‌ها حدود 25‌درصد ديگر بالا برود.


بحران تنگه هرمز و بالاترین میزان قیمت نفت در هشت ماه گذشته

image
روز سه شنبه قیمت نفت در بازارهای جهانی به بالاترین میزان خود در هشت ماه اخیر رسید. این افزایش به دنبال تهدید ناو هواپیما بر آمریکا توسط ایران اتفاق افتاد.
به گزارش وال استریت جورنال، در پی افزایش تنش میان ایران و غرب و نگرانی بازارهای جهانی از اختلال احتمالی در عرضه نفت، قیمت نفت خام در روز سه شنبه به بالاترین میزان خود در هشت ماه اخیر رسید.

فرمانده کل ارتش ایران روز سه شنبه به ناو هواپیما بر آمریکایی که به دلیل مانور ایران منطقه را موقتا ترک کرده بود هشدار داد که به خلیج فارس باز نگردد. این هشدارتقریبا با پایان یافتن رزمایش ایران در تنگه هرمز و رسمیت یافتن تحریم بانک مرکزی ایران توسط باراک اوباما همزمان شد.
 ه گزارش این خبرگزاری، بهای نفت خام شیرین و سبک برای تحویل در ماه فوریه ۴/۲% افزایش داشت. نفت خام برنت نیز با ۴/۴% افزایش به بشکه‌ای ۱۱۲/۳ دلار رسید.
 به گزارش نشنال پست، امروز کاخ سفید، تهدیدهای ایران در تنگه هرمز را نشانه «ضعف» دانست. پیشتر نیز برخی مقام های اروپایی و آمریکایی مدعی شده بودند که تهدید ایران در تنگه هرمز نشان دهنده عصبانیت ایران در پی تحریم بانک مرکزی است. 



از محمود تا محمود (پایان)

image
محمود در نگاهی سطحی از دید بیشتر مردم ایران فردی چندان لایق برای تصدی بالاترین مقام اجرایی کشور نیست. با نگاهی به تاریخ کشورمان از محمود افغان تا محمود در مییابیم که آخرین محمود تنها نمونه عجیب و غریب از مدیران ارشد ما نیست.

شاید مقایسه سید خندان با سلطان حسین صفوی چندان بی محتوا هم نباشد. سید خندان با آنچنان پشتوانه رای مردمی به درست خود را «تدارکات چی» رهبر جمهوری اسلامی دانست. سید خندان با بهره گیری از نیروهای عمدتا چپ رقیق سنتی مذهبی و با بکار بردن تجارب سلطان پسته تلاشی در رسیدن به نهایت آرزوی سران جمهوری اسلامی یعنی «الگوی ژاپن اسلامی»  را داشت. وجود «الگوی چینی» در دسترس و در حالتی واقع بینانه رسیدن به مالزی ساخته شده توسط آقای ماهاتیر محمد نهایت هدف سران جمهوری اسلامی بود. پایین بودن قیمت نفت در حدود بشکه ای نه دلار، بیشتر برنامه های اقتصادی، رفاهی سید خندان را لااقل در دوره اول ریاستش بر هم زد. بدیهی است کشوری که مشکل سیر کردن شکم مردمانش را دارد، از تولید دانش و فن آوری عقب میماند، در این هنگام غرب همچنان می‌تازد.
حمایت های در اصل پوچ و مشکل زای غربی ها به ویژه امریکا به جای کمک کردن به سید خندان، حرکت او را حتی در رسیدن به اهدافش سخت تر کرد، در ابتدای سالهای زمام داری در مقابل وی مجلس پنجمی از تندروهای مذهبی قرار گرفته اند که حتی در پی انطباق کارهای پزشکی و درمانی بر اساس شرع مقدس اند، بخوانید تفکیک جنسیتی بیماران!
رو و حوصله  زیاد سید خندان و لبخند هایش او را برای بار دوم بر مسند ریاست نشاند. این بار نیز ما در تولید دانش و فن آوری تقریبا* ناموفقیم.
بیشتر جوانان ما و تقریبا همه دانشجویان ما در آخرین سالهای حضور سید خندان از او ناامید گشته و در واقع سید خندان از اجرای اصلاحات قول داده شده به جوانان ناتوان بود، علت و چرایی این ناتوانی خود مثنوی هفتاد من. دلزدگی مردم و بویژه جوانان ما از اصل اصلاح پذیری حاکمیت منجر به ظهور بدون شک پدیده ای شد به نام محمود.
پدیده محمود در واقع تولد کودک ناقص الخلقه قسمتی از تاریخ معاصر کشورمان  بود که از مادری اصلاح طلب و پدری تندرو مذهبی زاده شد. چهره ظاهری محمود ( که نهایتا با تراشیدن ریش و پوشیدن کت و شلواری شیک  چهره ای آفتاب سوخته از مردمان کویری ماست) چهره سیاسی او و پدیده اش را به زیر کشیده است.
محمود همانند سلف خود، معتقد به رسیدن به پیشرفت، رفاه و تولید دانش و فن با همین سازوکارهای جمهوری اسلامی است. اما  وی در تعاملات جهانی ماجراجوی  بزرگی است. محمود با کسب تجربه از سلف خود سید خندان در مذاکره با غرب میدانست که غربیها توان پرداختن هزینه های جنگ های جدید را ندارند. در بسیاری از رخداد های جهانی، محمود با بازی دادن غربیها آنان را چنان تام (در داستان تام و جاری یا همان موش و گربه) به نفس زدن انداخت. ماراتن بی برنده مذاکرات هسته ای که در آن غربیها فقط زمان را فروختند و وعده و وعید خریداری نمودند از این دست است.
نویسنده بر خلاف بسیاری از هموطنان هزینه های پرداختی کشور در زمینه خارجی بواسطه حضور محمود را اندک میداند. غربیها در صورت وجود حتی دولت خانوم یا آقای ایران ایرانی دموکرات نیزبه خاطر امنیت ملی خود، اسراییل و منافع منطقه ای شان چشم دیدن ایرانی قدرتمند را ندارند. لزوم ادامه تحریمهایی که جز کشته شدن مردم در ابو طیاره های قدیمی و بدتر گشتن شرایط مردم بینوا  دستاوردی برای غربیها نداشته است، را ما که نمیدانیم!
محمود نیز مانند تمامی حاکمین غیر دموکرات جهان به خوبی آگاه است که بیشتر شدن عمر حکومتهایشان وابسته به آرام و راضی نگاه داشتن (دو تا موضوع جداگانه) توده مردم است.
در گفتگوی آرام نگاه داشتن توده مردم، در واقع با وجود انباشتگی قدرت سرکوب دردستان بسیج و سپاهی که محمود بر آنان حکم نمیراند، محمود شرایطی مشابه اسلاف خویش دارد. در گفتمان راضی نگاه داشتن مردم دو نکته را باید در نظر گرفت:
۱- پای گذاردن به عصر فیس بوک و شبکه های اجتماعی (که حتی انگلستان آزاد را نیز به چالش کشیدند).
۲- سازو کارهای نامناسب، فساد اداری گسترده، بی برنامگی و ناتوانی مدیریتی و سایر عوامل.  فقط در این گفتمان است که محمود مقصر بی چون و چرای نارضایتی عمده مردمان کشورمان است.
شرایط ویژه کشوردر عدم جذب سرمایه های بیگانه و گردشگر خارجی، بیکاری گسترده، انحطاط اخلاقی و فرهنگی جامعه و واقعیت های ملموس جامعه به اضافه گفتارهای گاه پوچ و غیر قابل باور محمود همه و همه پیش زمینه ای شد برای راندن محمود از حیطه نقد.
در حقیقت بیشتر نخبگان  جامعه ایران با توجه به این گفتارهای او، با بسیار پایین آوردن محمود فرصت دیده شدن کارها و شاید صحبت های درست محمود را نیز از او گرفتند. در این بین کسی بیشتر از مشاوران محمود و شخص خودش مسول نیست. محمود شاید برای خوش آمدن علما از هاله نور بر گرد خویش میگوید. محمود حتی عوام فریبی میکند و سخنانی بر مبنای دانش نداشته اش مانند ساختن انرژی هسته ای در اتاق خواب دخترکی میزند. شاید تولید انرژی زیر لحاف دختری  کل  تولید دانش کشور در زمان  محمود است، بدیهی است که این انرژی از جنس بیوانرژی است و محصول باکتری های داخل روده دخترک و نه هسته ای!
 محمود به عقیده بیشماری از مردم کشور با تقلب پیروز انتخاباتی  باسمکی  می‌شود، اما به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور با در نظر گرفته نشدن ساختار حکومتی (همیشه تاریخ و همواره مردم کشور غیر از شخص اول مملکت بقیه را به چالش کشیده اند) محمود حق نقد شدن و ما حق انتقاد داریم  برای محمود نیز آزادی پاسخ به انتقاداتمان را قایلیم.
محمود در نگاهی سطحی از دید بیشتر مردم ایران فردی چندان لایق برای تصدی بالاترین مقام اجرایی کشور نیست. با نگاهی به تاریخ کشورمان از محمود افغان تا محمود در می‌یابیم که آخرین محمود تنها نمونه عجیب و غریب از مدیران ارشد ما نیست. به دور زمانی نرویم و آقای رجایی را که «گاری‌چی» بود؛ در نظر بگیریم که در صحن سازمان ملل برای نشان دادن اثر شکنجه کف پایش پا برهنه می‌گردد و پای خویش را بر میز می‌گذارد!  به زمانی دورتر آقای دکتر امینی را که شهروند ایالات متحده بود و نخست وزیر ایران، سپهبد رزم آرا که مارا لایق داشتن کارخانه آفتابه سازی نیز نمی‌دانست، دورتر از آن کابینه سیاه، کمی دورتر عین الدوله ای که با گران شدن شکر بازرگانان را شلاق میزد، فکر میکنم که کافی باشد نمونه هایی از این دست.
بی شک اگر آزادی مصداق توهین به مقامات ارشد کشوری و لشکری ما بود، کشور ما و مردمان ما امروزه آزادترین مردمان دنیا بودند. محمود شاید در مقام خوردن فحش و شنیدن ناسزا در رتبه اول مردان سیاسی کشور در همه اعصار تاریخ ایران باشد ولی کشور در بدترین شرایط اقتصادی و آزادی های فردی و اجتماعی قرار دارد.
حتی نقد محمود در زمینه های گوناگون توسط یک نفر بی انصافی و فاقد ارزش محتوایی خواهد بود. کارشناسان گوناگون در زمینه‌های مختلف باید به جمع بندی کلی از عملکرد محمود در پایان دوران ریاستش بپردازند. اما آنچه که عیان است شکست خوردن سنگین محمود  در برنامه‌های کوتاه مدت  اقتصادی دولت است. دولتی که متوسط فروش نفتش بیش از هفتاد دلار بوده است در توزیع درآمد حاصل از این خانمان برانداز پر سود نیز ناتوان بوده است. از لحاظ فرهنگی کشور دچار انحطاط تاریخی شده است و ایران از منزوی‌ترین کشورهای جهان است. اینها واقعیت‌هایی است که محمود را چه خوش آید و چه خوش نیاید گریبان گیر اوست، هم اوست که باید پاسخ دهد.
نقد محمود اگر منصفانه باشد ما را بدانجا خواهد رساند که جنبه های مثبت حضور محمود در مقام رییس جمهور اسلامی ایرانی را نیز در نظر بگیریم.
محمود بر خلاف سلف خویش سید خندان، اراده ای عظیم و پشتکاری وحشتناک در اجرای طرح های خویش(چه درست و چه غلط ) داشت. سید خندان با بهانه‌هایی چون قانون مداری و مردم سالاری قانونی پشتوانه عظیم رای مردمی خویش را به پشم گرفت. محمود تا بدانجا پیش می‌رود که در اجرای طرح های خویش مجلس را نیز دور می‌زند و سر و صدا به پا میکند. محمود در آخرین چالش خویش با رهبر جمهوری اسلامی چنان مقاومتی سر سختانه نشان داد که وی را از خویش رنجاند. سید خندان را شاید بتوان بزرگ‌ترین مخالف کسانی دانست که خواهان تغییرات اساسی در حکومت اسلامی بودند، محمود به خوبی نشان داد که ظرفیت‌های حکومت اسلامی در عمل و بالفعل کجاست. سید خندان به زعم بسیاری دریچه اطمینانی بود بر نارضایتی های عمومی حاصل از ریاضت های اقتصادی و اجتماعی بعد از جنگ. محمود از این دیدگاه نیز بسیار برای آینده کشور بهتر بود و از دیدگاهی عمرمفید حکومت دینی در ایران را کاهش داد.
محمود با سخنان درست خویش در مورد اصل متخصص پسند برداشتن بار یارانه از دوش دولت نیز موفق عمل کرد، صرف نظر از اینکه در اجرا چه موفقیتی حاصل شد. دادن یارانه های غیر مستقیم هر اقتصاد سالمی را نیز بیمار خواهد نمود چه برسد به اقتصاد بیمار و ویران کشوری مانند ایران را (هدف وسیله را توجیه میکند در اقتصادی پویا و پیشرفته). هم دولت سید خندان و هم دولت سلطان پسته نیز تمایلی شدید برای حذف یارانه ها از هزینه های دولت داشتند که هر کدام به دلایلی موفق به انجام آن نشدند.
محمود همچنین به درستی با تشویق ایرانیان به بچه دار شدن (صرف نظر از جهان بینی پشت آن) کشور را از بحرانی که در آینده دچار آن خواهد شد آگاه کرد. باز هم تاکید که مثل خانه از پای بست ویران است، درست! اما کشوری را در نظر بگیرید که برای ۷۰ میلیون نفر در حال ظرفیت سازی است (آموزشی، بهداشتی و رفاهی باز هم گرچه این ظرفیت سازی ها نیمه و نصفه نیز باشد) و به ناگاه در ۳۰ سال آینده جمیعت آن به نیم کاهش میابد، بدیهی است که سیاست های کلان کشور و امنیت دراز مدت آن در گرو داشتن رشد جمعتی مناسب و متناسب است (نه به نرخ رشد جمیعت  ۸/۳ % زمان سید سبز محبوب آیت الله و نه به آلان).
نکته قابل ذکر دیگر از محمود ایستادگی محمود در مقابل خواسته‌هایی نادرست غربی‌ها  در مسائل هسته‌ای کشور بود. محمود با درستی و با درایت دریافت که غربی‌ها حتی در صورت به قدرت رسیدن یک حکومتی ملی و دموکرات  نیز چوب‌های خود را لای چرخ برنامه‌های پیشرفته  موشکی ماهواره‌ای و احتمالا دو منظوره ایران خواهند گذاشت.
باز هم و باز هم تاکید و تائید این نکته که محمود واقعیتی است از تاریخ و زمان حال کشور. چه مارا خوش آید و چه نیاید، نقد درست محمود یگانه راهی است که ما اشتباه های تاریخی خویش را دوباره و چند باره و صد باره به انجام نرسانیم!
از محمود تا محمود نوشتاری کوتاه بود در ارزیابی محمودهای تاریخ ایران، آنان که قدرت‌طلبی را بر منافع ملی ملتی خسته و گرسنه ترجیح داده‌اند. نوشتن و خواندن نوشتارهای مشابه تنها و یگانه مشقی است بر آزاد اندیشی و دموکرات شدن، بدیهی است ملتی که نوشتن نمی‌داند میرعماد نخواهد شد.
پانوشت
* مهمترین حرکت سید خندان در این هنگام سوار کردن ایران بر موج فناوری نانو است، وی معاونش را مسوول پیگیری و رشد این فناوری بنیادی در کشور نمود و پیشرفت‌های چشمگیری در این زمینه حاصل شد.



«برای انقلابیون، رژیم ایران برابر است با رژیم سوریه!»

image
ابونعیم یکی از اعضای شورای ملی سوریه می‌گوید: «هنوز مردم سوریه نمی‌دانند که اکثریت مردم ایران مخالف رژیم ایران هستند و انقلابیون سوریه نیز حس نمی‌کنند که مردم ایران از انقلاب سوریه دفاع می‌کنند. مردم فکر می‌کنند که رژیم ایران در مسائل داخلی سوریه دخالت مستقیم دارد...انقلابیون سوریه انتظار یک علامت مثبت از سوی مردم ایران دارند، اما متاسفانه تاکنون چنین علامتی را ندیده‌اند!»
‎متن گفتگو به نقل از سایت انقلاب اسلامی، که ۲۸ دسامبر ۲۰۱۱ در پاریس انجام شده است به شرح زیر می‌باشد:
مصطفوی: شما را چطور معرفی کنیم؟ به من گفتید که خانواده شما در سوریه هست و نمی‌خواهید که اسمتان مشخص شود!
ابونعیم: بله. اسم مستعار من ابونعیم است، من در پاریس نماینده گروه مقاومت دمشق و حومه دمشق هستم، عضو شورای عالی انقلاب سوریه نیز هستم. همانطور که می‌دانید رئیس شورای ملی سوریه برهان غلیون است که استاد دانشگاه سوربن فرانسه است. ۹۰ نفر در شورای ملی سوریه هستند. که حدودا ۷۰ نفر از آنها در خارج از سوریه هستند و ۲۰ نفر در سوریه بسر می‌برند که نامشان مخفی است.
مصطفوی: ارگان‌های مقاومت سوریه کدام‌ها هستند؟
ابونعیم: شورای ملی سوریه از ۴ جناح تشکیل شده است لیبرالها، اخوان المسلمین، مستقلها و کردها. که از ۴ تا دو تای اول قوی‌تر هستند و طرفداران بیشتری دارند. این شورا در رهبری قرار دارد، اما شورای عالی انقلاب سوریه مستقیما از طریق گروه‌های مختلف مقاومت بوجود آمده است و این شورای بخصوص از سوی فعالین داخل تشکیل شده است. یکی دیگر از ارگانها اتحاد هماهنگی کمیته های محلی است که بیشتر به کارهای اجرایی می‌پردازد.
مصطفوی: نقش شما در مقاومت سوریه  چیست؟
ابونعیم: قبل از اینکه به فرانسه بیایم، سه مسئولیت داشتم. اولی مرتبط کردن انقلابیون دمشق و اطراف دمشق با هم بود و اینکار از طریق درست کردن یک گروه مخفی در روی فیس بوک انجام می‌گرفت، از این طریق ما تظاهرات می‌کردیم. دومین مسئولیت من تسهیل کارها برای مسائل لجیستیک بود. در هر تظاهراتی امکانات مختلف نیاز داریم مانند دوربین فیلمبرداری، تکنیسین و اعلامیه و پلاکارت و تعیین محتوای اعلامیه. سومین مسئولیت من این بود که مطمئن شوم که همراهان ما دستگیر نشده اند و بمحض اینکه دستگیر می‌شدند باید به بقیه همراهان اطلاع می‌دادم. من ماه سپتامبر ۲۰۱۱ به فرانسه آمدم بدون اینکه مشکلی داشته باشم، چون طوری عمل کرده بودم که حکومت متوجه فعالیت‌های من نشده بود و حالا در پاریس کار اصلی من تماس با روزنامه‌نگاران غربی و روزنامه نگاران مستقل است و در تظاهرات در پاریس شرکت می‌کنم و نقش برگزار کننده را هم دارم، مثلا دیروز در جلوی ساختمان لیگ عرب تظاهرات کردم. به دنبال کمک‌های دارویی نیز هستم که از طریق دوستان به مقاومت سوریه برسانم. مقاومت سوریه اکنون نیاز زیادی به دارو و وسایل پزشکی دارد. خصوصا در شهرهای حمص و حماه.
مصطفوی: آنطور که از اخبار مشهود است مردم سوریه خیلی فعال هستند و قربانیان زیادی داده‌اند. چه چیزی کم است برای اینکه‌این تلاش‌ها به نتیجه برسد؟
ابونعیم: ما سه مانع اصلی داریم. اول اینکه رژیم در سرکوب بسیار قوی است و دسته‌های بسیار مختلف و قوی برای سرکوب دارد. در ۴۰ سال اخیر رژیم در همه جنبه‌های زندگی مردم دخالت کرده است. دومین مانع نتیجه اولی است و آن اینکه اکثریت مردم می‌ترسند و در تظاهرات شرکت نمی‌کنند و سومین مانع حمایت بین المللی از رژیم است، بعد از ده ماه مقاومت جامعه بین المللی فشار لازم را به سوریه نمی‌آورد.
مصطفوی: اما گمان من این است که باید علت‌های دیگر جست؟ چرا اکثریت مردم سوریه در تظاهرات شرکت نمی‌کنند؟
ابونعیم: انقلاب در در واقع افراد مختلف را در بر می‌گیرد. سوریه ۲۳ میلیون جمعیت دارد. ۶۰ درصد عرب سنی و ۱۰ درصد علوی هستند. ۱۵ درصد مسیحی هستند، ۵ درصد کرد و ۵ درصد غیره، مانند شیعه و ارمنی. اما سوریه تنوع جمعیتی خاص خود را دارد که در قسمت‌های مختلف قرار گرفته اند. اکثریت کمتر از یک میلیون کرد در شمال شرقی سوریه (شهرها الحسکه و قامشلی) زندگی می‌کنند، آنها هم همگی در تظاهرات شرکت نمی‌کنند. اکثریت انقلابیون و کسانی که در تظاهرات شرکت می‌کنند سنی هستند. می‌شود گفت ۸۰ درصد شرکت کنندگان در تظاهرات سنی‌ها هستند، علوی‌ها کم شرکت می‌کنند، مسیحی‌ها بسیار کم شرکت می‌کنند، اما حتی اکثریت سنی‌ها هم در تظاهرات شرکت نمی‌کنند. عرب‌های سنی در دمشق، درعا، خمص و حماه و دیرالزور زندگی می‌کنند، اما اگر بخواهیم به‌این سئوال پاسخ دهیم که چرا در حمص و حماه مردم بیشتر شرکت می‌کنند، علتش این است که اکثریت مردم آنجا سنی هستند. در دمشق ۴ میلیون از جمعیت سوریه زندگی می‌کنند. در حومه دمشق مردم در تظاهرات شرکت می‌کنند اما در داخل دمشق تظاهرات صورت نمی‌گیرد، زیرا به غیر از مسئله ترس از رژیم باید گفت که دمشق مرکز صنعت و توریسم و بازار سوریه است، ترس از دست دادن کار و یا منافع مانع می‌شود که مردم در تظاهرات شرکت کنند و بالاخره‌اینکه ۶۰ درصد مردم فقیر هستند و آنها نمی‌خواهند حداقل معاش را از دست بدهند، فقر مانع می‌شود که آنها در تظاهرات شرکت کنند. علت دیگر هم این است که حتی اگر مردم مخالف باشند باید امید کامل به موفقیت آلترناتیو داشته باشند، مردم مطمئن نیستند که شورای ملی سوریه‌این توانایی را داشته باشد که رژیم را بیاندازد. در ضمن رژیم هم همه کارهای تبلیغاتی را می‌کند تا جلوی شرکت مردم را بگیرد، رادیو و تلویزیون سوریه همه کار می‌کنند که مردم از انقلاب پشیمان شوند.
مصطفوی: اینها که گفتید درست، اما فکر کنم مسائل دیگری باشند که جلوی شرکت عموم مردم را می‌گیرند، ما در ایران از این نوع مسائل داریم، مثلا برخورد با اسلام یکی از این مسائل است، برخی از برخوردهای تند باعث نگرانی بخشی از جامعه می‌شود، یا اینکه برخی می‌ترسند که اگر این رژیم برود ایران تکه تکه شود. ترسهایی هست و یا منتقل می‌شود که مانع عمل می‌شوند. در سوریه شما چنین مسائلی را ندارید؟
ابونعیم: مسائل بسیاری هستند که سالها مخفی بودند و الان همه سرباز زده‌اند. ما باید به یک سئوال اصلی جواب بدهیم: مردم درباره تعلقات مذهبی و قومی خود چه فکر می‌کنند. چیزی که تا بحال مهم نبود، الان مهم شده است. موضع مسیحی‌ها بعد از انقلاب چه خواهد بود؟ آنها در انقلاب تاکنون شرکت نکرده اند و این ترس را دارند که اگر انقلاب بشود وضعشان بد شود، کردها در انقلاب شرکت می‌کنند و شعار اتحاد هم می‌دهیم، اما آنها در تظاهرات پرچم کردستان را در دست می‌گیرند، من شخصا نمی‌فهمم چرا آنها پرچم کردستان را در دست می‌گیرند. پیام آنها با اینکار چیست؟ مسئله دیگر رابطه سنی‌ها و شیعه هاست، شیعه های واقعی جمعیت بسیار کمی هستند اما در دمشق زندگی می‌کنند و ثروتمند هستند، آنها به رژیم و حزب الله نزدیک هستند. شیعه‌ها نه تنها در انقلاب شرکت نمی‌کنند بلکه ضد انقلاب سوریه هم هستند. سئوال این است که بعدا چه می‌شود؟ این هم یک مسئله است. بالاخره مسئله دیگر در مورد علوی‌ها و موضوع انتقام است. در سوریه علوی‌ها مسئول سرکوب شمرده می‌شوند و ۴۰ سال است قدرت را دارند، برخی از مردم می‌خواهند انتقام بگیرند. شورای ملی سوریه مخالف است و سعی می‌کنیم که به آنها بگوییم انتقامی در کار نخواهد بود، اما آنها باور نمی‌کنند. علوی‌ها علنا می‌گویند که علوی هستند و به سرکوب افتخار می‌کنند و بالاخره مسئله دیگر در مورد فلسطینی‌ها است، فلسطینی های سوریه اکثریت مهاجران فلسطینی را تشکیل می‌دهند، آنها حدود 1.3 میلیون نفر هستند. تاکنون رژیم از فلسطینی‌ها دفاع می‌کرد. فلسطینی های سوریه چون با حماس  ارتباط دارند و رابطه حماس با رژیم خوب است بعنوان مخالف انقلاب دیده می‌شوند، پس مسئله فلسطینی های سوریه هم یکی دیگر از مسائل است.
مصطفوی: در باره‌ایران و مردم ایران چه فکر می‌کنید؟ و اصولا مردم سوریه چه فکر می‌کنند؟
ابونعیم: برای انقلابیون سوریه رژیم ایران برابر است با رژیم سوریه. اما آنچه در باره مردم ایران فکر می‌کنیم، این است که متاسف هستیم، یعنی می‌دانیم که مردم ایران نیز مورد سرکوب هستند، اما بشما بگویم، هنوز مردم سوریه نمی‌دانند که اکثریت مردم ایران مخالف رژیم ایران هستند و انقلابیون سوریه نیز حس  نمی‌کنند که مردم ایران از انقلاب سوریه دفاع می‌کنند. ایران در نزد سوری‌ها تنها به عنوان کشوری که منافع در سوریه دارد دیده می‌شود. در سوریه ماشینهای سایپا و سمند پر هستند و گاز ایران و نفت ایران برای دفاع به رژیم سوریه داده می‌شود و یا اینکه در نمایشگاههایی که برگزار می‌شود، ایران همیشه قسمت مهمی را در دست دارد، همه‌اینها دست بدست هم داده است که مردم فکر کنند که رژیم ایران در مسائل داخلی سوریه دخالت مستقیم دارد، حضور مهم و مشهود دولت ایران در زندگی مردم سوریه باعث دلزدگی مردم از ایران شده است. در نتیجه انقلابیون فکر می‌کنند با دو رژیم در حال جنگ هستند، رژیم سوریه و رژیم ایران. انقلابیون سوریه انتظار یک علامت مثبت از سوی مردم ایران دارند، اما متاسفانه تاکنون چنین علامتی را ندیده‌اند.
مصطفوی: اما می‌دانید که در ایران برخی از مردم می‌گویند که اگر رژیم اسد بیافتد بعدش نوبت رژیم خامنه‌ای است، مردم مسائل سوریه را دنبال می‌کنند و خوشحال می‌شوند که رژیم اسد سقوط کند. در ضمن مردم ایران هم نمی‌فهمند، چرا باید بخاطر مسائل سیاسی نفت و گاز ایران ارزان در دسترس رژیم سوریه قرار گیرد.
ابونعیم: جدی می‌گویید؟ پس چرا ما علامتی از مردم ایران نمی‌بینیم؟
مصطفوی: خب مردم که نمی‌توانند تظاهرات کنند. اما در سایتهای مختلف ایرانی مسائل سوریه دنبال می‌شود. موضع انقلابیون سوریه در قبال دخالت خارجی‌ها چیست؟
ابونعیم: انقلابیون سوریه سعی می‌کنند که بدون دخالت بین المللی کار خود را بکنند، اما با تحول فعلی، کشتار وسیع مردم این فکر در میان است که ما دیگر نمی‌توانیم بدون خشونت علیه رژیم مبارزه کنیم. انقلابیون سوریه اکنون به‌این فکر می‌کنند که شاید از خارجی‌ها کمک بگیرند، اولین خواسته‌این است که در شمال غربی سوریه یک منطقه ممنوعه برای پرواز بوجود آید، این را شاید از ناتو بخواهیم. در این منطقه می‌توان ارتش آزادیخواه را درست کرد.
مصطفوی: یعنی چیزی مثل آنچه در لیبی گذشت؟
ابونعیم: بله تقریبا
مصطفوی: اما می‌دانید در لیبی دخالت خارجی چه نتیجه‌ای داد؟
ابونعیم: بله کشته‌ها بسیار شد.
مصطفوی: اما تنها کشته نبود، الان تقریبا در لیبی جنگ داخلی هست و جامعه وحدت خود را ندارد و از دمکراسی هم خبری نیست.
ابونعیم: بله. ما می‌دانیم که‌اینکار درست نیست و می‌تواند نتایج بدی داشته باشد، اما ما شاید راه دیگری نداریم. ما مخالف دخالت خارجی‌ها هستیم ولی باید واقعگرا باشیم، چگونه ما می‌توانیم در مقابل این رژیم بایستیم؟ ایران برای ما یک نمونه خوب است و در ایران دو سال پیش مردم نتوانستند رژیم را تسلیم کنند!
مصطفوی: من گمان می‌کنم که اگر شما این روش را پیش بگیرید، یا رژیم سوریه را تقویت می‌کند و یا باعث ویرانی و خرابی های فراوان می‌شوید که راه به دمکراسی نخواهد برد. مگر تجربه عراق، افغانستان و لیبی در مقابل شما نیست؟
ابونعیم: ما اکنون با رژیم سوریه مخالفت می‌کنیم، تظاهرات می‌کنیم، عده‌ای از سربازان جدا شده داریم که مخالفان را کمک می‌کنند و از نظر سیاسی به رژیم فشار می‌آوریم، همه‌اینها بصورت عدم خشونت انجام شده است. تاکنون ما موفق شدیم که در افکار عمومی دنیا مطرح شویم و رژیم ضعیف و منزوی شده است، اما ۱۰ ماه گذشته است با این استراتژی چقدر طول خواهد کشید که رژیم را برداریم؟ آیا این کارها برای کنار زدن چنین رژیمی کافی است؟ شاید پاسخ منفی باشد. ما کمک همه را لازم داریم، معنی آن اینست که سازمان ملل رژیم را محکوم کند و حفاظت مردم را بدست بگیرد و سازمان ملل رژیم را مجبور کند که پلیس مخفی و نظامیان را از شهرها بیرون کند و زندانیان را آزاد سازد و خبرنگاران دنیا بتوانند به سوریه برود. حال اگر بخواهیم دورتر برویم باید منطقه غیر نظامی را در شمال سوریه نیز درخواست کنیم.
مصطفوی: شما در بالا مسائلی را شمردید که باید حل شوند مانند مسئله مسیحی غیر مسیحی، کردها، شیعه ها، علوی‌ها و فلسطینی ها. باید بدانید که دخالت خارجی‌ها نه تنها این مسائل را حل نخواهند کرد، بلکه بر شدت آنها خواهند افزود و جامعه را تکه تکه خواهد کرد.
ابونعیم: آنچه شما می‌گویید درست است. باید بدانید که ما بر برخی مسائل تقدم می‌دهیم و باید بدانیم چه را می‌توانیم مذاکره کنیم و چه را نمی‌توانیم مذاکره کنیم. اکنون آنچه واجب و مهم است، جلوگیری از خونریزی است که هر روز در شهرها صورت می‌گیرد.
مصطفوی: با خونریزی بزرگتر می‌خواهید اینکار را بکنید؟
ابونعیم: نه، بلکه انقلاب ادامه پیدا کند. من دوستان لیبیایی دارم که می‌گویند که ما با دخالت خارجی‌ها ۷۰۰۰۰ کشته دادیم و اگر این کشته را به تعداد ۴۰ سال حکومت قذافی تقسیم کنیم، ۲۰۰۰ کشته می‌شود، یعنی کمتر از تعداد کشته‌ها در تصادفات رانندگی در هر سال است. ما ممکن است به فشار بین المللی نیاز پیدا کنیم و در بدترین حالت با بمباران مرکز پلیس مخفی و ارتش موافقت خواهیم کرد.
مصطفوی: این مقایسه‌ها منطقی نیست، حالا مگر در لیبی دمکراسی شده است؟
ابونعیم: ما باید منتظرم باشیم، در سه ماه نمی‌شود همه چیز را تغییر داد. باید صبر کرد در لیبی چه می‌شود.
مصطفوی: اما چرا شما صبر نمی‌کنید؟ می‌گویید که ۱۰ ماه است و به جایی نرسیده‌ایم ولی ۱۰ ماه چیزی نیست. چرا حرکت را تصحیح نمی‌کنید و ادامه نمی‌دهید؟
ابونعیم: این را باید مردم سوریه تصمیم بگیرند، قربانیان زیادی داده‌ایم، سئوال این است تا کی می‌توانیم اینهمه قربانی بدهیم؟ شما باید بدانید که هر روز که میگذرد، وضعیت بدتر می‌شود. حالا من از شما یک سئوال دارم، چرا شما در ایران دو سال پیش موفق نشدید؟ مردم که توی خیابان آمدند ولی موفق نشدند.
مصطفوی: سئوال جالبی است. اما مردم ایران برای تغییر رژیم به خیابان نیامدند. بخشی از جامعه شهری به‌این نتیجه رسیده بود که با انتخاب موسوی می‌تواند تغییراتی در رژیم بوجود آورد. من خودم موافق نبودم و در انتخابات نیز شرکت نکردم، زیرا نه باوری به اصلاح پذیر بودن این رژیم داشتم و نه امیدی به‌اینکه آرا را درست بخوانند. اما واقعیت این است که بخش مهمی از مردم این امید را داشتند و در انتخابات شرکت کردند و برایشان تقلب بزرگ شک بزرگی بود و در طی تظاهرات بعدی نیز رهبری در دست کسانی بود که هنوز در قلمرو این رژیم می‌خواستند عمل کنند و یکی از علتهای مهم شکست آن حرکت شد. سه موضع کلی در ایران وجود دارد یکی اینکه‌این رژیم را باید اصلاح کرد دومی اینکه‌این رژیم قابل اصلاح نیست و از آنجا که بسیار سرکوبگر است، توانایی تغییر آن را به تنهایی نداریم باید از خارجی‌ها کمک بگیریم و سوم آنچه که ما اعتقاد داریم که‌این مردم ایران هستند که باید با حرکت جمعی خود این رژیم را کنار بزنند.
ابونعیم: شما منظور مرا بد فهمیدید، من گفتم دخالت خارجی برای ما آخرین راه حل است، ما هنوز این را نخواسته‌ایم!
مصطفوی: لطفا نگویید راه حل و یا آخرین راه حل! خطر همینجاست که شما دخالت خارجی را راه حل بدانید. اگر این را راه حل بدانید، اول اینکه چرا باید آن را به تاخیر انداخت؟ دوم اینکه مردم خود را کنار می‌کشند و دیگر علیه رژیم بسیج نمی‌شوند. دخالت خارجی راه حل نیست. من واضح بگویم حتی اگر فرض بر این هم باشد که دخالت خارجی در این حد بماند که شما منطقه امن در شمال سوریه داشته باشید و در آنجا بخواهید نیروی مسلح سوری مستقر کنید، این راه حل نیز مردم را از مشارکت باز میدارد و بر فرض هم بقدرت برسید دیکتاتور جدید خواهید شد. نه‌اینکه خواسته باشید اما مکانیسم استفاده از نیروی مسلح این کار را خواهد کرد.
ابونعیم: اما من چگونه می‌توانم به مردم حمص که هر روز کشته می‌دهند، بگویم ادامه دهید؟
مصطفوی: باید واقعیت را به مردم گفت، باید بدانند که راه مشارکت عمومی کمترین هزینه را دارد. اگر تاکنون مشارکت عمومی نشده است، بدین علت است که نتوانسته‌اید، بیانی به جامعه ارائه دهید که اکثریت را به‌حرکت در آورد، این باید آنالیز شود، ما همین مشکل را در ایران داریم. برای آن مسائلی که گفتید، باید راه حل پیدا شود، ما هم هنوز در ایران موفق به‌اینکار نشده‌ایم اما باید تلاش را ادامه دهید.
ابونعیم: تلاش را ادامه خواهیم داد. من نگفتم که الان می‌خواهیم از خارجی‌ها کمک بگیریم، گفتم این بحث شده است و عده‌ای این نظر را دارند، ولی اکنون بر این هستیم که تمام تلاش خود را انجام دهیم.
مصطفوی: بله، شما تجارب و داده های خود را دارید و ما هم تجارب و داده های خود را. من هم بر همین نظر هستم و امیدوارم که هر چه زودتر با جنبش عمومی مردم در سوریه و ایران از دست این دو رژیم رها شویم.



قطع اینترنت و مداخله بشردوستانه

شاید این تیتر برای یک مطلب طنز مناسب‌تر باشد ولی موضوع آن‌قدر جدی‌ست که کوچک‌ترین لبخندی بر لب نمی‌آورد. ارتباط وب‌نویسان و شهروندخبرنگاران و مراجعان سایت‌ها در ایران به‌زودی با جهان قطع خواهد شد. اگر روزهای بعد از انتخابات در ایران بوده باشید و قطع تلفن‌های همراه و اینترنت را دیده باشید، متوجه ابعاد فاجعه‌انگیز آن‌چه اینترنت ملی نام گرفته است خواهید شد. قطع ارتباط اینترنتی به معنای قطع شریان اطلاعاتی است. تنها یک مورد از صدها موردی که با قطع این شریان از به‌دست آوردن آن محروم خواهیم شد، آگاهی از اتفاقاتی‌ست که در جامعه می‌افتد. در روز تظاهرات میلیونی ۲۵ خرداد، از فلکه صادقیه پیاده به طرف میدان آزادی می‌رفتم که پدر و مادر سالخورده‌ای را دیدم که برای خبر گرفتن از فرزندشان از خانه بیرون زده بودند. می‌گفتند به خاطر قطع شدن خط‌ها، نمی‌توانند موبایل فرزندشان را بگیرند و از حال او بی‌خبرند و چون نگران مانده‌اند می‌خواهند ببینند آیا او را در میدان آزادی پیدا می‌کنند. این ساده‌ترین نوع بی‌خبری‌ست. ولی آیا برای با خبر شدن از اوضاع ایران و جهان، می‌توان به همین سادگی کفش و کلاه کرد و تمام اطلاعاتی را که اینترنت در اختیار ما قرار می‌دهد، از طرق دیگر به دست آورد؟ پاسخ قطعاً منفی‌ست. حال در مقابل این پروژه‌ی امنیتی که قصد دارد اختناق را در ایران کامل کند چه باید کرد؟ ما تا به امروز به فیلترشکن‌های طراحی شده توسط برنامه‌نویسان چینی -که عده‌ای از آن‌ها در غرب زندگی می‌کنند- متکی بوده‌ایم. به احتمال قوی، راه‌هایی برای عبور از دیواری که حکومت اسلامی به دور اینترنت می‌کشد (و این دیوار بی‌شباهت به دیوار برلین نیست) به کمک همین برنامه‌نویسان پیدا خواهد شد، چرا که هیچ دیوار حقیقی یا مجازی بدون منفذ و شکاف نیست. اما دردسرهای عبور از این دیوار شاید آن‌قدر زیاد باشد که بخشی از جامعه‌ی مجازی ما را از گردونه‌ی ارتباط خارج کند.
من شش هفت سال پیش از طریق کافی‌نت‌ها به اینترنت وصل می‌شدم، ولی به تدریج کنترل آن‌قدر زیاد شد و احتمال ثبت اطلاعات رد و بدل شده آن‌قدر فزونی گرفت که مجبور شدم راه‌های مطمئن دیگری برای اتصال به اینترنت پیدا کنم. راندمان کار تا پیدا شدن راه حلی مطمئن پایین می‌آمد ولی چاره‌ای نبود. اگر اینترنت سراسری قطع شود، و پیش از وقوع این رویداد راه حلی پیدا نشود، دوران فترت طولانی مدتی را در پیش خواهیم داشت. پس اگر قرار است در خارج از کشور کاری کنیم، بهتر است از همین امروز باشد.
آقایان محترم اپوزیسیون که از شدت استقلال‌طلبی، هرگونه مداخله‌ی بشردوستانه خارجی را نفی می‌کنند، بهتر است در مقابل این اتفاق، واکنشی در خور نشان دهند و اگر امکانی ملی برای شکستن سد اختناق اطلاعاتی وجود دارد آن را مطرح نمایند. در غیر این صورت، حداقل در این زمینه، راه‌های مذاکره با خارجی‌ها را به منظور دست‌یابی به فن‌آوری گذر از سد اینترنت حکومتی بررسی کنند و به این کار اقدام نمایند. مداخله‌ی بشردوستانه در این زمینه، قطعاً به نفع همگی ما خواهد بود.



«برای انقلابیون، رژیم ایران برابر است با رژیم سوریه!»

image
ابونعیم یکی از اعضای شورای ملی سوریه می‌گوید: «هنوز مردم سوریه نمی‌دانند که اکثریت مردم ایران مخالف رژیم ایران هستند و انقلابیون سوریه نیز حس نمی‌کنند که مردم ایران از انقلاب سوریه دفاع می‌کنند. مردم فکر می‌کنند که رژیم ایران در مسائل داخلی سوریه دخالت مستقیم دارد...انقلابیون سوریه انتظار یک علامت مثبت از سوی مردم ایران دارند، اما متاسفانه تاکنون چنین علامتی را ندیده‌اند!»
‎متن گفتگو به نقل از سایت انقلاب اسلامی، که ۲۸ دسامبر ۲۰۱۱ در پاریس انجام شده است به شرح زیر می‌باشد:
مصطفوی: شما را چطور معرفی کنیم؟ به من گفتید که خانواده شما در سوریه هست و نمی‌خواهید که اسمتان مشخص شود!
ابونعیم: بله. اسم مستعار من ابونعیم است، من در پاریس نماینده گروه مقاومت دمشق و حومه دمشق هستم، عضو شورای عالی انقلاب سوریه نیز هستم. همانطور که می‌دانید رئیس شورای ملی سوریه برهان غلیون است که استاد دانشگاه سوربن فرانسه است. ۹۰ نفر در شورای ملی سوریه هستند. که حدودا ۷۰ نفر از آنها در خارج از سوریه هستند و ۲۰ نفر در سوریه بسر می‌برند که نامشان مخفی است.
مصطفوی: ارگان‌های مقاومت سوریه کدام‌ها هستند؟
ابونعیم: شورای ملی سوریه از ۴ جناح تشکیل شده است لیبرالها، اخوان المسلمین، مستقلها و کردها. که از ۴ تا دو تای اول قوی‌تر هستند و طرفداران بیشتری دارند. این شورا در رهبری قرار دارد، اما شورای عالی انقلاب سوریه مستقیما از طریق گروه‌های مختلف مقاومت بوجود آمده است و این شورای بخصوص از سوی فعالین داخل تشکیل شده است. یکی دیگر از ارگانها اتحاد هماهنگی کمیته های محلی است که بیشتر به کارهای اجرایی می‌پردازد.

مصطفوی: نقش شما در مقاومت سوریه  چیست؟
ابونعیم: قبل از اینکه به فرانسه بیایم، سه مسئولیت داشتم. اولی مرتبط کردن انقلابیون دمشق و اطراف دمشق با هم بود و اینکار از طریق درست کردن یک گروه مخفی در روی فیس بوک انجام می‌گرفت، از این طریق ما تظاهرات می‌کردیم. دومین مسئولیت من تسهیل کارها برای مسائل لجیستیک بود. در هر تظاهراتی امکانات مختلف نیاز داریم مانند دوربین فیلمبرداری، تکنیسین و اعلامیه و پلاکارت و تعیین محتوای اعلامیه. سومین مسئولیت من این بود که مطمئن شوم که همراهان ما دستگیر نشده اند و بمحض اینکه دستگیر می‌شدند باید به بقیه همراهان اطلاع می‌دادم. من ماه سپتامبر ۲۰۱۱ به فرانسه آمدم بدون اینکه مشکلی داشته باشم، چون طوری عمل کرده بودم که حکومت متوجه فعالیت‌های من نشده بود و حالا در پاریس کار اصلی من تماس با روزنامه‌نگاران غربی و روزنامه نگاران مستقل است و در تظاهرات در پاریس شرکت می‌کنم و نقش برگزار کننده را هم دارم، مثلا دیروز در جلوی ساختمان لیگ عرب تظاهرات کردم. به دنبال کمک‌های دارویی نیز هستم که از طریق دوستان به مقاومت سوریه برسانم. مقاومت سوریه اکنون نیاز زیادی به دارو و وسایل پزشکی دارد. خصوصا در شهرهای حمص و حماه.
مصطفوی: آنطور که از اخبار مشهود است مردم سوریه خیلی فعال هستند و قربانیان زیادی داده‌اند. چه چیزی کم است برای اینکه‌این تلاش‌ها به نتیجه برسد؟
ابونعیم: ما سه مانع اصلی داریم. اول اینکه رژیم در سرکوب بسیار قوی است و دسته‌های بسیار مختلف و قوی برای سرکوب دارد. در ۴۰ سال اخیر رژیم در همه جنبه‌های زندگی مردم دخالت کرده است. دومین مانع نتیجه اولی است و آن اینکه اکثریت مردم می‌ترسند و در تظاهرات شرکت نمی‌کنند و سومین مانع حمایت بین المللی از رژیم است، بعد از ده ماه مقاومت جامعه بین المللی فشار لازم را به سوریه نمی‌آورد.
مصطفوی: اما گمان من این است که باید علت‌های دیگر جست؟ چرا اکثریت مردم سوریه در تظاهرات شرکت نمی‌کنند؟
ابونعیم: انقلاب در در واقع افراد مختلف را در بر می‌گیرد. سوریه ۲۳ میلیون جمعیت دارد. ۶۰ درصد عرب سنی و ۱۰ درصد علوی هستند. ۱۵ درصد مسیحی هستند، ۵ درصد کرد و ۵ درصد غیره، مانند شیعه و ارمنی. اما سوریه تنوع جمعیتی خاص خود را دارد که در قسمت‌های مختلف قرار گرفته اند. اکثریت کمتر از یک میلیون کرد در شمال شرقی سوریه (شهرها الحسکه و قامشلی) زندگی می‌کنند، آنها هم همگی در تظاهرات شرکت نمی‌کنند. اکثریت انقلابیون و کسانی که در تظاهرات شرکت می‌کنند سنی هستند. می‌شود گفت ۸۰ درصد شرکت کنندگان در تظاهرات سنی‌ها هستند، علوی‌ها کم شرکت می‌کنند، مسیحی‌ها بسیار کم شرکت می‌کنند، اما حتی اکثریت سنی‌ها هم در تظاهرات شرکت نمی‌کنند. عرب‌های سنی در دمشق، درعا، خمص و حماه و دیرالزور زندگی می‌کنند، اما اگر بخواهیم به‌این سئوال پاسخ دهیم که چرا در حمص و حماه مردم بیشتر شرکت می‌کنند، علتش این است که اکثریت مردم آنجا سنی هستند. در دمشق ۴ میلیون از جمعیت سوریه زندگی می‌کنند. در حومه دمشق مردم در تظاهرات شرکت می‌کنند اما در داخل دمشق تظاهرات صورت نمی‌گیرد، زیرا به غیر از مسئله ترس از رژیم باید گفت که دمشق مرکز صنعت و توریسم و بازار سوریه است، ترس از دست دادن کار و یا منافع مانع می‌شود که مردم در تظاهرات شرکت کنند و بالاخره‌اینکه ۶۰ درصد مردم فقیر هستند و آنها نمی‌خواهند حداقل معاش را از دست بدهند، فقر مانع می‌شود که آنها در تظاهرات شرکت کنند. علت دیگر هم این است که حتی اگر مردم مخالف باشند باید امید کامل به موفقیت آلترناتیو داشته باشند، مردم مطمئن نیستند که شورای ملی سوریه‌این توانایی را داشته باشد که رژیم را بیاندازد. در ضمن رژیم هم همه کارهای تبلیغاتی را می‌کند تا جلوی شرکت مردم را بگیرد، رادیو و تلویزیون سوریه همه کار می‌کنند که مردم از انقلاب پشیمان شوند.
مصطفوی: اینها که گفتید درست، اما فکر کنم مسائل دیگری باشند که جلوی شرکت عموم مردم را می‌گیرند، ما در ایران از این نوع مسائل داریم، مثلا برخورد با اسلام یکی از این مسائل است، برخی از برخوردهای تند باعث نگرانی بخشی از جامعه می‌شود، یا اینکه برخی می‌ترسند که اگر این رژیم برود ایران تکه تکه شود. ترسهایی هست و یا منتقل می‌شود که مانع عمل می‌شوند. در سوریه شما چنین مسائلی را ندارید؟

ابونعیم: مسائل بسیاری هستند که سالها مخفی بودند و الان همه سرباز زده‌اند. ما باید به یک سئوال اصلی جواب بدهیم: مردم درباره تعلقات مذهبی و قومی خود چه فکر می‌کنند. چیزی که تا بحال مهم نبود، الان مهم شده است. موضع مسیحی‌ها بعد از انقلاب چه خواهد بود؟ آنها در انقلاب تاکنون شرکت نکرده اند و این ترس را دارند که اگر انقلاب بشود وضعشان بد شود، کردها در انقلاب شرکت می‌کنند و شعار اتحاد هم می‌دهیم، اما آنها در تظاهرات پرچم کردستان را در دست می‌گیرند، من شخصا نمی‌فهمم چرا آنها پرچم کردستان را در دست می‌گیرند. پیام آنها با اینکار چیست؟ مسئله دیگر رابطه سنی‌ها و شیعه هاست، شیعه های واقعی جمعیت بسیار کمی هستند اما در دمشق زندگی می‌کنند و ثروتمند هستند، آنها به رژیم و حزب الله نزدیک هستند. شیعه‌ها نه تنها در انقلاب شرکت نمی‌کنند بلکه ضد انقلاب سوریه هم هستند. سئوال این است که بعدا چه می‌شود؟ این هم یک مسئله است. بالاخره مسئله دیگر در مورد علوی‌ها و موضوع انتقام است. در سوریه علوی‌ها مسئول سرکوب شمرده می‌شوند و ۴۰ سال است قدرت را دارند، برخی از مردم می‌خواهند انتقام بگیرند. شورای ملی سوریه مخالف است و سعی می‌کنیم که به آنها بگوییم انتقامی در کار نخواهد بود، اما آنها باور نمی‌کنند. علوی‌ها علنا می‌گویند که علوی هستند و به سرکوب افتخار می‌کنند و بالاخره مسئله دیگر در مورد فلسطینی‌ها است، فلسطینی های سوریه اکثریت مهاجران فلسطینی را تشکیل می‌دهند، آنها حدود 1.3 میلیون نفر هستند. تاکنون رژیم از فلسطینی‌ها دفاع می‌کرد. فلسطینی های سوریه چون با حماس  ارتباط دارند و رابطه حماس با رژیم خوب است بعنوان مخالف انقلاب دیده می‌شوند، پس مسئله فلسطینی های سوریه هم یکی دیگر از مسائل است.
مصطفوی: در باره‌ایران و مردم ایران چه فکر می‌کنید؟ و اصولا مردم سوریه چه فکر می‌کنند؟
ابونعیم: برای انقلابیون سوریه رژیم ایران برابر است با رژیم سوریه. اما آنچه در باره مردم ایران فکر می‌کنیم، این است که متاسف هستیم، یعنی می‌دانیم که مردم ایران نیز مورد سرکوب هستند، اما بشما بگویم، هنوز مردم سوریه نمی‌دانند که اکثریت مردم ایران مخالف رژیم ایران هستند و انقلابیون سوریه نیز حس  نمی‌کنند که مردم ایران از انقلاب سوریه دفاع می‌کنند. ایران در نزد سوری‌ها تنها به عنوان کشوری که منافع در سوریه دارد دیده می‌شود. در سوریه ماشینهای سایپا و سمند پر هستند و گاز ایران و نفت ایران برای دفاع به رژیم سوریه داده می‌شود و یا اینکه در نمایشگاههایی که برگزار می‌شود، ایران همیشه قسمت مهمی را در دست دارد، همه‌اینها دست بدست هم داده است که مردم فکر کنند که رژیم ایران در مسائل داخلی سوریه دخالت مستقیم دارد، حضور مهم و مشهود دولت ایران در زندگی مردم سوریه باعث دلزدگی مردم از ایران شده است. در نتیجه انقلابیون فکر می‌کنند با دو رژیم در حال جنگ هستند، رژیم سوریه و رژیم ایران. انقلابیون سوریه انتظار یک علامت مثبت از سوی مردم ایران دارند، اما متاسفانه تاکنون چنین علامتی را ندیده‌اند.
مصطفوی: اما می‌دانید که در ایران برخی از مردم می‌گویند که اگر رژیم اسد بیافتد بعدش نوبت رژیم خامنه‌ای است، مردم مسائل سوریه را دنبال می‌کنند و خوشحال می‌شوند که رژیم اسد سقوط کند. در ضمن مردم ایران هم نمی‌فهمند، چرا باید بخاطر مسائل سیاسی نفت و گاز ایران ارزان در دسترس رژیم سوریه قرار گیرد.
ابونعیم: جدی می‌گویید؟ پس چرا ما علامتی از مردم ایران نمی‌بینیم؟
مصطفوی: خب مردم که نمی‌توانند تظاهرات کنند. اما در سایتهای مختلف ایرانی مسائل سوریه دنبال می‌شود. موضع انقلابیون سوریه در قبال دخالت خارجی‌ها چیست؟
ابونعیم: انقلابیون سوریه سعی می‌کنند که بدون دخالت بین المللی کار خود را بکنند، اما با تحول فعلی، کشتار وسیع مردم این فکر در میان است که ما دیگر نمی‌توانیم بدون خشونت علیه رژیم مبارزه کنیم. انقلابیون سوریه اکنون به‌این فکر می‌کنند که شاید از خارجی‌ها کمک بگیرند، اولین خواسته‌این است که در شمال غربی سوریه یک منطقه ممنوعه برای پرواز بوجود آید، این را شاید از ناتو بخواهیم. در این منطقه می‌توان ارتش آزادیخواه را درست کرد.
مصطفوی: یعنی چیزی مثل آنچه در لیبی گذشت؟
ابونعیم: بله تقریبا
مصطفوی: اما می‌دانید در لیبی دخالت خارجی چه نتیجه‌ای داد؟
ابونعیم: بله کشته‌ها بسیار شد.
مصطفوی: اما تنها کشته نبود، الان تقریبا در لیبی جنگ داخلی هست و جامعه وحدت خود را ندارد و از دمکراسی هم خبری نیست.
ابونعیم: بله. ما می‌دانیم که‌اینکار درست نیست و می‌تواند نتایج بدی داشته باشد، اما ما شاید راه دیگری نداریم. ما مخالف دخالت خارجی‌ها هستیم ولی باید واقعگرا باشیم، چگونه ما می‌توانیم در مقابل این رژیم بایستیم؟ ایران برای ما یک نمونه خوب است و در ایران دو سال پیش مردم نتوانستند رژیم را تسلیم کنند!
مصطفوی: من گمان می‌کنم که اگر شما این روش را پیش بگیرید، یا رژیم سوریه را تقویت می‌کند و یا باعث ویرانی و خرابی های فراوان می‌شوید که راه به دمکراسی نخواهد برد. مگر تجربه عراق، افغانستان و لیبی در مقابل شما نیست؟
ابونعیم: ما اکنون با رژیم سوریه مخالفت می‌کنیم، تظاهرات می‌کنیم، عده‌ای از سربازان جدا شده داریم که مخالفان را کمک می‌کنند و از نظر سیاسی به رژیم فشار می‌آوریم، همه‌اینها بصورت عدم خشونت انجام شده است. تاکنون ما موفق شدیم که در افکار عمومی دنیا مطرح شویم و رژیم ضعیف و منزوی شده است، اما ۱۰ ماه گذشته است با این استراتژی چقدر طول خواهد کشید که رژیم را برداریم؟ آیا این کارها برای کنار زدن چنین رژیمی کافی است؟ شاید پاسخ منفی باشد. ما کمک همه را لازم داریم، معنی آن اینست که سازمان ملل رژیم را محکوم کند و حفاظت مردم را بدست بگیرد و سازمان ملل رژیم را مجبور کند که پلیس مخفی و نظامیان را از شهرها بیرون کند و زندانیان را آزاد سازد و خبرنگاران دنیا بتوانند به سوریه برود. حال اگر بخواهیم دورتر برویم باید منطقه غیر نظامی را در شمال سوریه نیز درخواست کنیم.
مصطفوی: شما در بالا مسائلی را شمردید که باید حل شوند مانند مسئله مسیحی غیر مسیحی، کردها، شیعه ها، علوی‌ها و فلسطینی ها. باید بدانید که دخالت خارجی‌ها نه تنها این مسائل را حل نخواهند کرد، بلکه بر شدت آنها خواهند افزود و جامعه را تکه تکه خواهد کرد.
ابونعیم: آنچه شما می‌گویید درست است. باید بدانید که ما بر برخی مسائل تقدم می‌دهیم و باید بدانیم چه را می‌توانیم مذاکره کنیم و چه را نمی‌توانیم مذاکره کنیم. اکنون آنچه واجب و مهم است، جلوگیری از خونریزی است که هر روز در شهرها صورت می‌گیرد.
مصطفوی: با خونریزی بزرگتر می‌خواهید اینکار را بکنید؟
ابونعیم: نه، بلکه انقلاب ادامه پیدا کند. من دوستان لیبیایی دارم که می‌گویند که ما با دخالت خارجی‌ها ۷۰۰۰۰ کشته دادیم و اگر این کشته را به تعداد ۴۰ سال حکومت قذافی تقسیم کنیم، ۲۰۰۰ کشته می‌شود، یعنی کمتر از تعداد کشته‌ها در تصادفات رانندگی در هر سال است. ما ممکن است به فشار بین المللی نیاز پیدا کنیم و در بدترین حالت با بمباران مرکز پلیس مخفی و ارتش موافقت خواهیم کرد.
مصطفوی: این مقایسه‌ها منطقی نیست، حالا مگر در لیبی دمکراسی شده است؟
ابونعیم: ما باید منتظرم باشیم، در سه ماه نمی‌شود همه چیز را تغییر داد. باید صبر کرد در لیبی چه می‌شود.
مصطفوی: اما چرا شما صبر نمی‌کنید؟ می‌گویید که ۱۰ ماه است و به جایی نرسیده‌ایم ولی ۱۰ ماه چیزی نیست. چرا حرکت را تصحیح نمی‌کنید و ادامه نمی‌دهید؟
ابونعیم: این را باید مردم سوریه تصمیم بگیرند، قربانیان زیادی داده‌ایم، سئوال این است تا کی می‌توانیم اینهمه قربانی بدهیم؟ شما باید بدانید که هر روز که میگذرد، وضعیت بدتر می‌شود. حالا من از شما یک سئوال دارم، چرا شما در ایران دو سال پیش موفق نشدید؟ مردم که توی خیابان آمدند ولی موفق نشدند.
مصطفوی: سئوال جالبی است. اما مردم ایران برای تغییر رژیم به خیابان نیامدند. بخشی از جامعه شهری به‌این نتیجه رسیده بود که با انتخاب موسوی می‌تواند تغییراتی در رژیم بوجود آورد. من خودم موافق نبودم و در انتخابات نیز شرکت نکردم، زیرا نه باوری به اصلاح پذیر بودن این رژیم داشتم و نه امیدی به‌اینکه آرا را درست بخوانند. اما واقعیت این است که بخش مهمی از مردم این امید را داشتند و در انتخابات شرکت کردند و برایشان تقلب بزرگ شک بزرگی بود و در طی تظاهرات بعدی نیز رهبری در دست کسانی بود که هنوز در قلمرو این رژیم می‌خواستند عمل کنند و یکی از علتهای مهم شکست آن حرکت شد. سه موضع کلی در ایران وجود دارد یکی اینکه‌این رژیم را باید اصلاح کرد دومی اینکه‌این رژیم قابل اصلاح نیست و از آنجا که بسیار سرکوبگر است، توانایی تغییر آن را به تنهایی نداریم باید از خارجی‌ها کمک بگیریم و سوم آنچه که ما اعتقاد داریم که‌این مردم ایران هستند که باید با حرکت جمعی خود این رژیم را کنار بزنند.
ابونعیم: شما منظور مرا بد فهمیدید، من گفتم دخالت خارجی برای ما آخرین راه حل است، ما هنوز این را نخواسته‌ایم!
مصطفوی: لطفا نگویید راه حل و یا آخرین راه حل! خطر همینجاست که شما دخالت خارجی را راه حل بدانید. اگر این را راه حل بدانید، اول اینکه چرا باید آن را به تاخیر انداخت؟ دوم اینکه مردم خود را کنار می‌کشند و دیگر علیه رژیم بسیج نمی‌شوند. دخالت خارجی راه حل نیست. من واضح بگویم حتی اگر فرض بر این هم باشد که دخالت خارجی در این حد بماند که شما منطقه امن در شمال سوریه داشته باشید و در آنجا بخواهید نیروی مسلح سوری مستقر کنید، این راه حل نیز مردم را از مشارکت باز میدارد و بر فرض هم بقدرت برسید دیکتاتور جدید خواهید شد. نه‌اینکه خواسته باشید اما مکانیسم استفاده از نیروی مسلح این کار را خواهد کرد.
ابونعیم: اما من چگونه می‌توانم به مردم حمص که هر روز کشته می‌دهند، بگویم ادامه دهید؟
مصطفوی: باید واقعیت را به مردم گفت، باید بدانند که راه مشارکت عمومی کمترین هزینه را دارد. اگر تاکنون مشارکت عمومی نشده است، بدین علت است که نتوانسته‌اید، بیانی به جامعه ارائه دهید که اکثریت را به‌حرکت در آورد، این باید آنالیز شود، ما همین مشکل را در ایران داریم. برای آن مسائلی که گفتید، باید راه حل پیدا شود، ما هم هنوز در ایران موفق به‌اینکار نشده‌ایم اما باید تلاش را ادامه دهید.
ابونعیم: تلاش را ادامه خواهیم داد. من نگفتم که الان می‌خواهیم از خارجی‌ها کمک بگیریم، گفتم این بحث شده است و عده‌ای این نظر را دارند، ولی اکنون بر این هستیم که تمام تلاش خود را انجام دهیم.
مصطفوی: بله، شما تجارب و داده های خود را دارید و ما هم تجارب و داده های خود را. من هم بر همین نظر هستم و امیدوارم که هر چه زودتر با جنبش عمومی مردم در سوریه و ایران از دست این دو رژیم رها شویم.




تنظیم روابط ترکیه و ایران بر سر سوریه

علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اسلامی با اشاره به سفر یک روزه وزیر خارجه ترکیه به ایران، مهم‌ترین محور مذاکرات او با علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران را مسائل سوریه خواند.
بروجردی در گفت‌و‌گو با خبرنگار خبرگزاری مهر با اشاره به سفر آتی علی لاریجانی، رئیس مجلس اسلامی ایران به آنکارا گفت در صورتی که ترکیه سیاست‌های گذشته خود در رابطه با سوریه را تعدیل کند و "واقعیت‌های صحنه تحولات سوریه را را بپذیرد"، زمینه‌های لازم برای دیپلماسی مشترک ایران و ترکیه در قبال سوریه فراهم خواهد شد.
بروجردی با انتقاد از مواضع ترکیه در قبال تحولات سوریه نیز گفت در قضیه تحولات سوریه، "مقامات ترکیه مدت زیادی خارج از مدار برقراری ثبات در منطقه حرکت کردند و  البته به نتیجه مورد نظر خود دست نیافتند".  بروجردی ادامه داد که اتخاذ این سیاست‌ها به نفع ترکیه در منطقه نبود.



وزیر دفاع: ایران امنیت تنگه هرمز را تامین کرده است

سرتیپ احمد وحیدی، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران، روز چهارشنبه (۱۴ دی /۴ ژانویه) در جمع خبرنگاران درباره بسته شدن تنگه هرمز گفت: "امنیت تنگه هرمز جزو مسائلی است که ایران دنبال می‌کند و همواره در دوران طولانی گذشته امنیت تنگه را تامین کرده است".
وزیر دفاع ایران در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر در رابطه با هشدارهایی که به ناوهای آمریکایی در صورت بازگشت به خلیج فارس داده شده گفت حضور نیروهای فرامنطقه‌ای در خلیج فارس یک حضور غیرمفید و مضر است و جز ایجاد آشفتگی در منطقه نتیجه دیگری در بر ندارد.
وحیدی در انتها اعلام کرد که رزمایش سپاه در آینده‌ای نه چندان دور برگزار خواهد شد.






به گفتگوی رادیو دویچه وله با ایشان گوش فرا دهید



ادامه گفتگوی صلح فلسطینیان و اسرائيل در هفته آینده

گفتگوهای صلح میان فلسطینیان و اسرائیل ادامه خواهد یافت. دور تازه گفتگوها پس از ۱۵ ماه توقف با حضور نمایندگان گروه چهارجانبه صلح در اردن از سر گرفته شده است. وزیر خارجه اردن نخستین دور این گفتگوها را مثبت ارزیابی کرد.

رادیوی دولتی اسرائیل چهارشنبه (۴ ژانویه / ۱۴ دی) اعلام کرد گفتگوهای صلح میان اسرئيل و فلسطینیان هفته آینده در اردن ادامه خواهد یافت. نمایندگان دو طرف، ۱۵ ماه پس از توقف آخرین دور گفتگوهای صلح، سه‌شنبه (۳ ژانویه /۱۳ دی) در امان، پایتخت اردن دیدار و گفتگو کردند.
در این دیدار نمایندگان گروه چهارگانه صلح متشکل از آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل نیز حضور داشتند. دیدار روز سه‌شنبه البته بدون تغییری اساسی یا اعلام رسمی بازگشت ‎دو طرف بر سر میزمذاکره به پایان رسید.

اما وزیر خارجه اردن  گفتگوی نمایندگان فلسطینی و اسرائیل را «مثبت» ارزیابی کرد. به گفته وزیرخارجه اردن "مهم اینجا بود که نمایندگان دو طرف رو در رو" با یکدیگر گفتگو کردند.


تعیین خطر مرزی آینده دو کشور مستقل و قوانین امنیتی

وزیر خارجه اردن البته در عین ‌حال که هشدار داد نباید انتظار زیادی از دور تازه گفتگوها داشت، اما تأکید کرد که  آغاز گفتگوی دو طرف راهم نباید دست‌كم گرفت. وی در ادامه افزود که تمامی نمایندگان حاضر در گفتگوی روز سه‌شنبه بر راه‌حل دو کشور مستقل کنار یکدیگر تأکید کردند.

به نقل از رادیوی دولتی اسرائیل، نماینده فلسطینیان در این دیدار پیشنهاد کرده است که خط مرزی آینده دو کشور و قوانین امنیتی در این مورد مشخص شود. اسرائیل اعلام کرده است که به زودی به این پیشنهاد پاسخ خواهد داد.    
مرز میان دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین باید تا ۲۶ ژانویه مشخص شود
دیدار روز سه‌شنبه نمایندگان دو طرف پیش‌زمینه‌ دور تازه گفتگوها تعبیر می‌شود که قرار است از ۲۶ ژانویه از سر گرفته شوند.
روز ۲۶ ژانویه مهلتی که گروه چهارگانه صلح (نمایندگان آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) برای دو طرف تعیین کرده‌ به پایان می‌رسد. تا این زمان باید مرزهای آینده دو کشور و قوانین امنیتی مشخص شده باشند.


عدم توافق در مورد پیش‌شرط‌ها

فلسطینیان همچنین خواستار توقف شهرک‌سازی اسرائیل در کرانه باختری رود اردن و بازگشت به مرزهای سال  ۱۹۶۷ شده‌اند. اسرائيل تا کنون هر دو مورد را رد کرده است.

آخرین دور گفتگوهای صلح اواخر سال ۲۰۱۰میلادی، ‌به دلیل مخالفت اسرائیل با توقف شهرک‌سازی در کرانه باختری رود اردن متوقف شد.

فلسطینیان ادامه گفتگوها را تنها زمانی ثمربخش می‌دانند که در این منطقه که فلسطینیان آن را بخشی از کشور آینده خود می‌د‌انند شهرک‌سازی متوقف شود.

در مقابل اسرائیل تأکید کرده است که تنها درصورتی آماده از سرگیری  گفتگوهای صلح است که هیچ‌پیش‌شرطی برای این گفتگوها در نظر گرفته نشده باشد.

رامنی، پیروز انتخابات ایالت آیووا برای رقابت با اوباما

میت رامنی، فرماندار پیشین ایالت ماساچوست

میت رامنی در اولین رأی‌گیری مرحله مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲ آمریکا پیروز شد. این رأی‌گیری برای تعیین نامزد حزب جمهوری‌خواه برای رقابت با باراک اوباما در انتخابات نوامبر بر پا شده است.

مت استراون، رئیس حزب جمهوری‌خواه در ایالت آیووا بامداد چهارشنبه (۴ ژانویه/ ۱۴ دی) میت رامنی، فرماندار پیشین ایالت ماساچوست را پیروز اولین رأی‌گیری انتخابات درون‌حزبی جمهوری‌خواهان برای تعیین رقیب باراک اوباما معرفی کرد.
پس از رامنی، ریک سانتوروم قرار می‌گیرد که تنها ۸ رأی با رقیب خود فاصله دارد. به گفته استراون، رامنی و سانتوروم به ترتیب ۳۰۰۱۵ و ۳۰۰۰۷ رأی کسب کردند.
بنا بر گزارش "سی ان ان"، ران پل، نماینده تگزاس در کنگره با کسب ۲۱ درصد آرا پس از دو کاندیدای دیگر که هر کدام ۲۵ درصد را کسب کردند قرار گرفته است.
دیگر کاندیداها با فاصله‌ای قابل ملاحظه نسبت به سه کاندیدای یادشده قرار گرفتند.
نیوت گینگریچ، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا ۱۳ درصد از آرا و ریک پری، فرماندار تگزاس ۱۰ درصد از آرا را کسب کرد.
میشل باکمان، دیگر نامزد این انتخابات توانست ۵ درصد آرا را از آن خود کند.
شمار جمهوری‌خواهان شرکت‌کننده در این مرحله بالغ بر ۱۲۲۲۵۵ نفر می‌شود. این شمار بی‌سابقه اعلام شده است.ریک سانتوروم، از نامزدهای حزب جمهوری‌خواهریک سانتوروم، از نامزدهای حزب جمهوری‌خواه
بر اساس نتیجه یادشده، هیچ کدام از نامزدهای شرکت کننده در این مرحله از انتخابات نتوانستند رقیب مطرحی برای باراک اوباما، رئیس جمهور کنونی آمریکا به شمار آیند.
رامنی،‌محبوب‌ترین نامزد جمهوری‌خواهان
نظرسنجی‌ها نشان‌گر آن است که رامنی، نامزد ۶۴ ساله جمهوری‌خواهان از بیشترین محبوبیت در سراسر کشور برخوردار است.
کارشناسان رامنی را که از سابقه مدیریت طولانی در یک مؤسسه مالی برخوردار است به دلیل توانمندی‌در زمینه اقتصادی مطرح‌ترین رقیب اوباما در حزب جمهوری‌خواه قلمداد کرده‌اند.
آیووا ایالت کوچکی در غرب میانه آمریکا است، با این همه نتیجه انتخابات در این ایالت از اهمیتی نمادین برخوردار است.
اعتقاد بر این است که کسی که در انتخابات ایالت آیووا پیروز شود از شانس بزرگی برای پیروزی در کاندیداتوری برخوردار است. اما کسی که در این انتخابات نتیجه بدی عایدش شود با خطر قطع کمک‌های مالی برای ادامه رقابت‌ها روبرو خواهد شد.
قرار است که انتخابات بعدی درون‌حزبی جمهوری‌خواهان در ایالت نیوهمشایر آمریکا برگزار شود.
در ماه اوت در کنگره حزب جمهوری‌خواه مشخص خواهد شد که رقیب باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲ چه کسی خواهد بود.




آیا منطقه آبستن جنگ تازه‌ای است؟

موضوع تهدید جمهوری اسلامی به بستن تنگه هرمز ابعاد تاز‌ه‌ای یافته است. گروهی چنین اقدامی را پیش‌زمینه‌ی جنگ می‌دانند. برخی دیگر اما فضای ایجادشده را زائیده‌ی ذهن "کارشناسان بی‌نام و نشان" و آن را دور از واقعیت برمی‌شمرند.

جمهوری اسلامی ایران با انجام یک رزمایش دریایی ۱۰ روزه در خلیج ‌فارس و تهدید به مسدود کردن گذرگاه آبی هرمز، شاهرگ نفتی جهان، بعد تاز‌ه‌ای به جایگاه سیاسی خود در جهان داده است.
یووس کوگل‌من، سردبیر مجله یهودی "تاخلس" که در سوئیس‌ چاپ می‌شود، معتقد است: «در مورد ایران تا کنون نگرانی اسرائیل از اهداف برنامه اتمی این کشور مطرح بود و در واقع غیر از اسرائیل برای کشور دیگری از چنین اهمیتی برخوردار نبود. اما اکنون نفت، یعنی منافع اقتصادی  کشورهای صنعتی جهان مطرح است».
به باور کوگل‌من، ایران با تهدید به بستن تنگه هرمز نگرانی کشورهای بیشتری را برانگیخته است. هر چند که با وجود تهدید ایران، مهم‌ترین بازارهای جهانی نفت که تا روز دوشنبه (۲ ژانویه / ۱۲ دی) به دلیل تعطیلات سال نو میلادی بسته بودند، واکنش محسوسی به تنش کنونی در خلیج فارس نشان ندادند.
«نشانه‌های بروز جنگ هر روز بیشتر می‌شوند»
پیش‌بینی می‌شود که این شرایط تغییر خواهد کرد و تهدید ایران موجب صعود قیمت نفت خام در بازارهای جهانی خواهد شد. لئون لشوس، کارشناس مواد خام در موسسه تجارت جهانی شهر هامبورگ، معتقد است که ایران از تهدید فراتر نخواهد رفت و در عمل دست به چنین اقدامی نخواهد زد. او در گفت‌وگو با روزنامه هامبورگی "آبند بلات" تأکید کرده است: «بستن تنگه هرمز آسیبی جدی برای خود ایران خواهد بود». درآمد حاصل از فروش نفت مهمترین منبع درآمد ایران است.
لئون لشوس پیش‌بینی می‌کند که بستن تنگه هرمز قیمت نفت را به بالاتر از رکورد سال ۲۰۰۸ یعنی ۱۴۵ دلار در هر بشکه خواهد رساند اما در نهایت با دخالت نظامی کشورهای دیگر به پایان خواهد رسید و پیامدهای غیرقابل پیش‌بینی برای ایران خواهد داشت.
در مقابل دیرک مولر، کارشناس بازار بورس در آلمان، نظر دیگری دارد. وی در گفت‌وگو با سایت تلویزیون دولتی سوئیس (SF Online) می‌گوید: «از نظر اقتصادی موضوع برای من کاملا روشن است: نشانه‌هایی که بر بروز یک جنگ دلالت می‌کنند، هر روز بیشتر می‌شوند».
دیرک مولر هر چند نمی‌تواند پیش‌بینی کند که آتش این جنگ چه زمانی شعله‌ور خواهد شد، اما تأکید می‌کند که این رویارویی یکی از آخرین «تکالیف» بر زمین مانده آمریکا است: «و به اعتقاد من این برای آمریکایی‌ها بسیار مفید خواهد بود که این مانع را از پیش پا بردارند»؛ مگر این که حکومت ایران تغییرات اساسی در سیاست‌های خود ایجاد کند. البته مولر بعید می‌داند که ایران چنین چرخشی را در پیش بگیرد.
پیش‌بینی بحرانی‌تر شدن شرایط
از زمان آغاز رزمایش دریایی ایران در خلیج‌فارس تا کنون "کارشناسان" و "تحلیلگران" بسیاری در رسانه‌ها و مطبوعات جهان به اظهارنظر در مورد وضعیت کنونی پرداخته‌اند. اولریش تیلگنر که سال‌ها در ایران به عنوان خبرنگار برای شبکه دوم تلویزیون دولتی آلمان گزارش تهیه کرده، معتقد است که بسیاری از این "کارشناسان" هیچ تصور درستی از جزئیات ندارند و در واقع "شبه کارشناس" یا "شبه تحلیلگرانی" هستند که «مایلند در هر موردی صاحب‌نظر باشند».
اولریش تیلگنر که هفته گذشته از تهران بازگشته است سه‌شنبه (۳ ژانویه/ ۱۳ دی) در گفت‌وگو با  سایت تلویزیون دولتی سوئیس تأکید کرده است: «شرایط کنونی احتمالاً بحرانی‌تر هم خواهد شد اما جنگی در کار نخواهد بود». تیلگنر معتقد است که نه ایران و نه آمریکا هیچ علاقه‌ای به جنگ ندارند. به عقیده تیلگنر با توجه به حضور گسترده نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس، منطقی به نظر نمی‌رسد که ایران به دنبال تحریک جدی آمریکا باشد.
به باور تیلگنر «آمریکا باید دیوانه باشد که در شرایط کنونی جنگ جدیدی را آغاز کند. برای نخستین بار در طول سال‌های گذشته اوضاع در منطقه به سود ایالات متحده است. این کشور میلیاردها دلار تسلیحات به کشورهای منطقه می‌فروشد و نظامیان خود را از عراق به خانه بازگردانده‌ است. چه لزومی دارد که مشکل تازه‌ای برای خود بتراشد»؟
«استقبال اسرائیل و عربستان سعودی از جنگ آمریکا و ایران»
یووس کوگل‌من، سردبیر مجله "تاخلس" هم در گفت‌وگو با سایت شبکه تلویزیون دولتی سوئیس بر این باور است که آمریکایی‌ها استراتژی درازمدتی که به جنگ ختم شود را دنبال نمی‌کنند و «حتی استراتژی مشخصی [در قبال ایران] ندارند و بر عکس، تنها به صورت مقطعی واکنش نشان می‌د‌هند آن هم تنها زمانی که امنیت یا منافع اقتصادی‌شان در خطر باشد». البته تهدید ایران به بستن تنگه هرمز خطری جدی برای منافع اقتصادی آمریکا به شمار می‌رود. هم او و هم تیلگنر تردیدی در خطرناک بودن شرایط ندارند: «کشورهایی وجود دارند که بدشان نمی‌آید رویارویی ایران و آمریکا را ببینند».
به اعتقاد برخی از کارشناسان، عربستان سعودی و اسرائیل از این که آمریکا نیروهای خود را در منطقه نگهدارد یا افزایش دهد استقبال می‌کنند؛ چین و روسیه هم قطعاً مخالفتی ندارند که آمریکا پس از جنگ در عراق و افغانستان درگیر نبردی دیگر شود. به اعتقاد تیلگنر «خطر اصلی هم همین جاست» که برخی برای شکل‌گیری چنین معادلاتی اقدامات تحریک‌آمیزی هم انجام دهند.
هر دو کارشناس احتمال بروز جنگ در شرایط کنونی را تقریبا منتفی می‌دانند. به باور کوگل‌من، هیاهوی ایجادشده بر سر این موضوع «تا حد زیادی با واقعیت فاصله دارد»، گمانه‌زنی‌های فراوانی صورت می‌گیرد و تحلیل‌های بی‌شماری از سوی کارشناسان بی‌نام و نشان منتشر خواهد شد؛ اما «اگر این فضاسازی‌ها را به واقعیت کاهش دهیم، چیزی از تشنج باقی نخواهد ماند».




مصر در سال ۲۰۱۱: نوشته‌های وبلاگی و فیس‌بوکی که سرنوشت‌ساز شدند

اولین اعلان تجمع در میدان تحریر در یک صفحه‌ی فیس‌بوکی کلید خورد که ۶ ماه قبل در اعتراض به کشتن یک فعال اینترنتی راه‌اندازی شده بود. در آستانه‌ سالگرد انقلاب مصر کاربران اینترنتی هم‌چنان تاثیر پررنگی در تحولات کشور دارند.

سال ۲۰۱۱ با تصاویر حضور گسترده‌ی مردم در خیابان‌ها برای اعتراض و تصاویر شعف‌زده‌ی انقلابیون در مصر و تونس شروع شد. جرقه‌ی انقلاب تونس در آخرین ماه‌های سال ۲۰۱۰ میلادی زده شد، اولین ماه میلادی سال ۲۰۱۱ اما شاهد جوش و خروش انقلابیون مصر و اولین اعلام حضور‌ گسترده‌ی آن‌ها در میدان تحریر شهر قاهره بود.

ابزارهای آنلاین و شبکه‌های اجتماعی، در انقلاب مصر نیز همچون بسیاری دیگر از حرکت‌های سیاسی و اجتماعی و انقلاب‌های سال‌های اخیر، نقش مهمی داشتند. هماهنگی‌ها برای اولین تجمع اعتراضی علیه رژیم بشار اسد، در یک صفحه‌ی فیس‌بوکی صورت گرفت و شهروند-خبرنگارها و دوربین‌های تلفن‌های همراه و شناسه‌های کاربری «توئیتر» و «فیس‌بوک» آن‌ها نقش چشمگیری در گزارش رویدادهای مصر داشت.
مصر یکی از کشورهایی است که صدها هزار وبلاگ‌نویس دارد و وبلاگ‌نویس‌های این کشور، سهم بالایی در تولید محتوای کاربرمحور در وب عرب زبان دارند. در آستانه‌ی اولین سالگرد انقلاب مصر، بعضی از مهم‌ترین، خبرسازترین و کلیدی‌ترین فعالیت‌های آنلاین و نوشته‌های وبلاگی و توئیت‌های کاربران مصر را که در پیشبرد انقلاب موثر بود، مرور می‌کنیم.
«ما همه خالد سعید هستیم»
ششم ماه ژوئن  ۲۰۱۰،  در کافی نتی کوچک در شهر اسکندریه، خالد سعید ۲۸ ساله بازداشت شد. خالد سعید می‌خواست ویدیویی را که فساد مالی پلیس مصر و رشوه‌گیری آن‌ها را نشان می‌داد در سایت «یوتیوب» منتشر کند. ماموران جلوی چشم مشتریان کافی نت خالد سعید را به شدت کتک زدند. همان شب خالد سعید در اثر جراحات وارده در بازداشت‌گاه پلیس جان داد و مرگ او جرقه‌ی خشمی شد که شش ماه بعد در خیابان‌های اسکندریه و قاهره و دیگر شهرهای مصر جلوه‌گر شد.
وائل غنیم، مدیر مصری جوان شرکت «گوگل» در دوبی صفحه‌ای با نام «ما همه خالد سعید هستیم» را در «فیس‌بوک» به راه انداخت و نوشت:« خالد سعید حالا به نمادی برای همه‌ی مصریان که رویای دیدن کشورشان بدون شکنجه، خشونت و بدرفتاری را دارند تبدیل شده است.»
صدها هزار کاربر این صفحه را لایک زده و شش ماه بعد، صفحه‌ی «ما همه خالد سعید هستیم» و ادمین‌های صفحه بودند که اولین تجمع اعتراضی در میدان تحریر را هماهنگ کرده و از مردم خواستند در اعتراض به ظلم و دیکتاتوری در مصر و با الهام از موفقیت مردم تونس، به خیابان‌‌ها بریزند.

صفحه‌ی «ما همه خالد سعید هستیم» که در دو نسخه‌ی عربی و انگلیسی به‌روز می‌شود، هنوز هم یکی از مهم‌ترین منابع کسب‌ خبر و فراخوان‌های تجمع‌های اعتراضی در میدان تحریر شهر قاهره است.
جمله‌ای که مایکل نبیل را روانه‌ی زندان کرد
مایکل نبیل، وبلاگ‌نویس مصری هفتم مارس ۲۰۱۱، خشمگین از خشونت نیروهای پلیس که یک ماه بعد از پیروزی انقلاب در میدان تحریر به مردم حمله برده و با گاز اشک‌آور و باتوم سعی در متفرق کردن معترضان داشتند نوشت: «ارتش و مردم هیچ‌وقت دست در دست هم و کنار یکدیگر نیستند.» همین جمله، مایکل نبیل را روانه‌ی زندان کرد و او اولین فردی شد که در مصر بعد از انقلاب به دلیل انتقاد و اظهار عقیده بازداشت شد.
نبیل در این پست وبلاگ خود مثال‌های عینی و متعددی از خشونت و بدرفتاری ارتش در روزهای بعد از پیروزی انقلاب نوشته و گفته بود خود شاهد بوده که چطور پلیس با باتوم و گاز اشک‌آور و اسپری فلفل به معترضان حمله می‌برد و به آن‌ها توهین می‌کند. مایکل نبیل گفته بود بسیاری از مردم براین باورند که ارتش کنار مردم است و از اعتراضات آن‌ها پشتیبانی کرده است، اما حقیقت این است که ارتش نهادی سرکوب‌گر است و در نهایت هیچ‌وقت طرف مردم را نمی‌گیرد.
این وبلاگ‌نویس مصری به دلیل این نوشته‌ی وبلاگی خود در دادگاه به اتهام «توهین به ارتش و نشر اکاذیب درباره‌ی این نهاد» به ۳ سال حبس محکوم شد. حکمی که در دادگاه تجدیدنظر به دوسال حبس تعزیری کاهش یافت.
***ACHTUNG: Bild nich für Flash-Galerie verwenden!!!*** مایکل نبیل در اعتراض به حکم دادگاه دست به اعتصاب غذا زد، نه خبر دادگاه و حکم او و نه اعتصاب غذایش چندان توجه‌ی رسانه‌های جهانی و وبلاگ‌نویسان را جلب نکرد. وبلاگ‌نویس‌های مصری می‌گویند در طی سال‌های وبلاگ‌نویسی‌اش، او همیشه نظرات مناقشه‌برانگیزی مطرح کرده و دوست دارد خلاف جریان آب شنا کند.

اما چه کاربران مصری با مایک نبیل موافق باشد چه مخالف، بازداشت و محکومیت او سرآغاز رفتار غیردموکراتیکی بود که دولت تازه‌ی مصر با وبلاگ‌نویس‌ها و فعالان اینترنتی در پیش گرفت و با آنها صرفا به دلیل آن‌چه نوشته‌اند،  برخورد قضایی شدیدی کرد.

نوشته‌ای که دغدغه‌های روشنفکرانه را به باد انتقاد گرفت 

در ماه ژوئن ۲۰۱۱ که بحث‌های رفراندوم برای بازنویسی قانون اساسی مصر بالا گرفته بود، عده‌ای معتقد بودند که ابتدا باید انتخابات پارلمانی را برگزار کرد و پارلمان تازه، قانون اساسی تازه‌ی کشور را بنویسد. در مقابل اما عده‌ای می‌گفتند که اول باید کمیته‌ی تدوین قانون اساسی تشکیل شود و بعد از تدوین پیش‌نویس، انتخابات برگزار شود.
محمد ابوالغیت، وبلاگ‌نویس مصری در همین زمان پستی جنجالی نوشت که هفته‌ها واکنش و اظهارنظرهای مختلف کاربران اینترنتی را به دنبال داشت و پای این اظهارات به رسانه‌های کشور نیز کشیده شد. او این همه بحث که آیا اول انتخابات اولویت دارد یا تدوین قانون اساسی، دغدغه‌هایی «از سر شکم‌سیری و روشنفکرانه» توصیف کرد و نوشت واقعیت این است که اکثر مردمی که در جریان انقلاب شرکت کردند، اصلا به این بحث‌های «نخبه‌گرایانه» علاقه‌ای ندارند و دغدغه‌شان از انقلاب هم مسایل دیگری بود. او مدعی است مردم به خیابان‌ها آمده و انقلاب کردند تا شرایط زندگی‌شان بهبود پیدا کند و به دنبال خیلی از دغدغه‌های روشنفکرانه نبوده و نیستند.
محمد ابوالغیت این نگاه که طبقه‌ی متوسط و تحصیل‌کرده‌ی مصر بانی اصلی انقلاب بود را هم به چالش کشیده و مدعی بود که مشاهدات او از تظاهرات‌ها و مردم حاضر در تجمع کاملا خلاف این ادعا و نگاه است و عمده‌ی تظاهرکنندگان از قشر کم‌درآمد و کم ‌سواد مصر بوده‌اند. او با انتقاد از بحث‌های فراوان که آیا تدوین قانون اساسی اولویت دارد یا انتخابات مجلس، نوشته بود: «مردم فقیر هستند که اولویت دارند عوضی‌ها!»
او در نوشته‌ی جنجالی خود عکس برخی از کشته‌شدگان تظاهرات‌های مصر را منتشر کرد و درباره‌ی پیشینه‌ی خانوادگی آن‌ها نوشت که اکثر آنها از قشر کم‌درآمد مصر هستند و گفت آن‌ها  برای نان به خیابان آمدند، دغدغه‌هایشان آزادی بیان نخبگان نبود. چند ماه بعد از این نوشته، هنوز واکنش و بحث بر سر این ادعای محمد ابوالغیث ادامه دارد و کاربران موافق و مخالف با هیجان و خشم به یکدیگر می‌تازند.

وبلاگ‌نویسی که برهنه شد تا اعتراض کند 
علیا ماجده المهدی، دختر ۲۰ ساله‌ای که وبلاگ «یادداشت‌های دختر یک انقلاب» را می‌نویسد با انتشار عکس‌های برهنه‌ی خود در وبلاگش در اعتراض به جامعه‌ی مردسالار و زن ستیز و نگاه جنسی به زنان در مصر، جنجالی را موجب شد که هنوز ادامه دارد.
اقدام این وبلاگ‌نویس بیشتر از هر خبر وبلاگی دیگر مربوط به مصر در رسانه‌های جهانی بازتاب داشت و واکنش‌های شدید در مخالفت و یا حمایت از او را در جامعه‌ی مصر و جهان عرب به دنبال داشت.
زنان بسیاری در کشورهای دیگر جهان، از اسرائیل گرفته تا آلمان در حمایت از او و در اعتراض به زن‌ستیزی، عکس‌های برهنه‌ی خود را در صفحه‌های اینترنتی منتشر کردند. روزنامه‌ی اینترنتی انگلیسی‌زبان «مصری الیوم» در توئیتی نوشت که خبر مربوط به اقدام اعتراضی علیا، بیش از هر مطلب دیگری در تاریخ این روزنامه‌ی پربیننده‌ی مصری خوانده شد و بنا به گفته‌ی سایت «صداهای جهانی»، شهروندان بسیاری در مصر که هرگز در زندگی‌شان وبلاگ نخوانده‌اند یا از اینترنت استفاده نکرده‌اند به کافی نت‌ها رفتند تا عکس‌های برهنه‌ی او در وبلاگش را ببینند.
فرناز سیفی
تحریریه: مصطفی ملکان
 



آمریکا: خواستار مقابله با ایران بر سر تنگه هرمز نیستیم

آمریکا تهدید ایران در مورد خروج ناو هواپیمابر آمریکایی از خلیج فارس را ناشی از «ضعف» این کشور خواند اما گفت، خواستار مقابله با ایران بر سر تنگه هرمز نیست. آمریکا تهدید ایران را نشان‌گر اثربخش بودن تحریم‌ها خوانده است.

در پی افزایش تنش میان آمریکا و ایران، واشنگتن روز سه‌شنبه (۱۳ دی/۳ ژانویه) اعلام کرد، خواستار درگیری با ایران بر سر تنگه هرمز نیست.
جرج لیتل، سخنگوی مطبوعاتی وزارت دفاع آمریکا در این باره گفت: «هیچ کس در دولت در جستجوی مقابله با ایران بر سر تنگه هرمز نیست و مهم است که تنش‌ها کاهش پیدا کند.»
کاخ سفید آمریکا در عین حال هشدار ایران به یک ناو هواپیمابر آمریکایی را نشانه «ضعف» جمهوری اسلامی و اثربخش بودن اعمال فشار و تحریم بر این کشور تلقی کرده است.
جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید تهدید ایران را نشان‌گر آن دانست که جمهوری اسلامی در «موضع ضعف» قرار گرفته است.
کارنی گفت، رهبران ایران تحت فشار قرار دارند، چون به الزامات بین‌المللی مربوط به برنامه هسته‌ای این کشور پایبند نمانده‌اند.
جرج لیتل، سخنگوی مطبوعاتی پنتاگون برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی سال‌ها است که محور مناقشه این کشور با غرب قرار گرفته است. ایران این برنامه را صلح‌آمیز می‌خواند اما غرب بر این گمان است که ایران می‌خواهد، به سلاح اتمی مسلح شود.
نولاند: تهدید ایران نشان‌گر آغاز گزندگی تحریم‌ها است
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز روز سه‌شنبه تهدید ایران به بستن تنگه هرمز را نشان‌گر «آغاز گزندگی تحریم‌ها» و «احساس انزوای فزاینده» برای ایران تلقی کرد.
نولاند همچنین گفت، رهبران ایران تلاش دارند «افکار عمومی مردم خود را از مشکلات داخلی، از جمله مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌ها منحرف» سازند.
در جریان مانور "ولایت ۹۰" در آب‌های خلیج فارس و دریای عمان که روز گذشته (۱۳ دی) پایان یافت تهدیدهای ایران نیز اوج گرفت.
در آخرین تهدید سرلشکر عطاء الله صالحی، فرمانده کل ارتش ایران با اشاره به خروج یک ناو هواپیما بر آمریکایی از خلیج فارس گفت: «به آنها توصیه ‌می‌کنیم و هشدار و تذکر می‌‌دهیم که این ناو به منطقه سابق خود در خلیج فارس برنگردد.»
پیش از آن نیز محمدرضا رحیمی‌، معاول اول رئیس جمهور ایران تهدید کرده بود، در صورت تحریم نفت، ایران تنگه هرمز را خواهد بست.
آمریکا که در پاسخ به این تهدید اعلام کرده بود آزادی کشتی‌رانی در تنگه هرمز مطابق با کنوانسیون‌های بین‌المللی است روز گذشته نیز به تهدید صالحی پاسخ داد و اعلام کرد که تردد آزاد کشتی‌ها در تنگه هرمز با قوانین بین‌المللی مطابقت دارد.
وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد، همچون گذشته به استقرار ناوهای خود در خلیج فارس ادامه خواهد داد.
نیروی دریایی آمریکا می‌گوید، ناو هواپیمابر "جان سی استنیس" این کشور که هفته گذشته از تنگه هرمز عبور کرد در حال حاضر به منظور حمایت از عملیات ناتو در افغانستان به کار گرفته شده است.
روشن نیست که این ناو هواپیمابر چه زمانی به تنگه هرمز که ۲۰ درصد نفت جهان از آن عبور می‌کند باز خواهد گشت.
 




روز چهارشنبه، ۱۴ دی (۴ ژانویه) دیوید نوریس و گری دابسون، دو مرد سفید پوست بریتانیایی که در ارتباط با قتل استیون لارنس، نوجوان سیاهپوست در حدود دو دهه پیش مجرم شناخته شده اند بار دیگر در دادگاه حضور می یابند تا از مجازات خود آگاه شوند.
در آوریل سال ۱۹۹۳ یک دسته از نوجوانان سفید پوست ظاهرا در برخوردی نژادپرستانه در نزدیک یک ایستگاه اتوبوس، استیون لارنس را با ضربات جاقو به قتل رساندند اما بازداشت و محاکمه چند تن از آنان، از جمله دیوید نوریس و گری دابسون، به دلیل ضعف شواهد و مدارک به محکومیت قضایی آنان منجر نشد.
اخیرا کارشناسان با استفاده از دستاوردهای جدید علمی در زمینه جرم شناسی، شواهد و مدارک باقی مانده در بایگانی پلیس، از جمله لباس متهمان را بار دیگر مورد بررسی قرار دادند و توانستند شواهدی محکمه پسند از ارتباط آنان با قتل استیون لارنس به دست آورند که به صدور حکم محکومیت دیوید نوریس و گری دابسون منجر شد.
با توجه به اینکه دو محکوم این پرونده هنگام ارتکاب جرم در سنین نوجوانی بودند، انتظار می رود قاضی مجازات های سبکتری را برای آنان در نظر بگیرد.



ایران از جمله کشورهایی است که نه تنها دارای پوشش جنگلی کم است، بلکه میزان تخریب جنگل‌های آن هم بالا است
نماینده سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) در ایران، در مورد روند سریع نابودی جنگل‌های ایران هشدار داده است.
نورالدین مونا در گفتگویی اختصاصی با خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، گفت که فائو به تازگی پروژه‌ای را برای بررسی وضعیت منابع ژنتیکی در خاور نزدیک تصویب کرده است که شامل جنگل‌های ایران هم می‌شود.
آقای مونا، هدف از این پروژه را از جمله جبران کمبودهای اطلاعاتی در زمینه منابع ژنتیکی جنگل و افزایش ظرفیت مدیریت ذینفعان در کشورهای خاور نزدیک دانسته است.
در این پروژه، جنگل های کشورهایی مانند مصر، ایران، اردن، یمن و عراق مورد مطالعه قرار می‌گیرد.
آنگونه که نماینده فائو در تهران گفته است ایران یکی از ۷۰ کشور در حال توسعه جهان است که پوشش جنگلی کمی دارد.
بنا بر تعریف، پوشش جنگلی کمتر از ۱۰ در صد از کل مساحت کل یک کشور، پوشش کم جنگلی محسوب می‌شود.
بر اساس آنچه نورالدین مونا گفته است، ایران علاوه بر این که دارای پوشش جنگلی کمی است، جنگل‌های این کشور، مانند سایر جنگل‌های منطقه با سرعتی سریعتر از بیشتر نقاط دنیا در حال نابودی است.
نماینده فائو در تهران، ضمن اشاره به اهمیت نقش جنگل‌ها در کاهش و انطباق تغییرات آب و هوایی، تامین منابع غذایی، دارویی و هوای تازه گفت که سازمان ملل متحد با درک این اهمیت، همواره برنامه‌هایی برای بالا بردن "سطح آگاهی عمومی و آموزش مردم در زمینه مدیریت، حفاظت و توسعه پایدار" دارد و به همین دلیل هم مجمع عمومی این سازمان، سال ۲۰۱۱ را سال بین المللی جنگل‌ها نامیده بود.
اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست در ایران، در گفتگو با بی بی سی با اشاره به اینکه ۷۰۰۰ خانوار و یک و نیم میلیون دام به صورت پراکنده در جنگل های گیلان زندگی می کنند، می گوید روزانه حدود ۴۰ هکتار از چنگل‌های شمال از بین می‌رود.
آقای کهرم با اشاره به وقوع ۲۴۲۸ فقره آتش سوزی در جنگل‌های ایران در سال ۱۳۸۹، این مساله را به همراه استفاده از زمین عرصه های جنگلی به عنوان مرتع و زمین کشاورزی، و نیز برداشت بیش از حد توانایی جنگل‌ها برای سوخت، ذغال و صنایع را از جمه عوامل نابودی جنگل های ایران می‌داند که یک پی‌آمد عمده آن فرسایش خاک است.
این کارشناس محیط زیست می‌گوید علیرغم به اجرا گذاشته شدن طرح هایی همچون طرح صیانت از جنگل یا طرح خروج دام از جنگل توسط مقام های ایرانی، این طرح ها به اندازه کافی گسترده نیستند تا بتوانند نابودی ۴۰ هکتار جنگل در روز در ایران را جبران کنند.


دادگاهی در تهران فائزه هاشمی، نماینده پیشین مجلس ایران و دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به تحمل شش ماه حبس و محرومیت پنج ساله از فعالیت سیاسی و حضور رسانه‌ای محکوم کرده است.
اتهام خانم هاشمی "تبلیغ علیه نظام" بود که پس از مصاحبه ای با سایت اینترنتی روزآنلاین علیه او مطرح شد.
خانم هاشمی در این مصاحبه، به شدت از نقض آزادی ها و حقوق بشر در ایران، مدیریت اقتصادی این کشور و وضعیت روابط آن با سایر کشورها انتقاد کرده بود.
او همچنین حمله و فحاشی گروهی "حزب الهی" علیه او و اطرافیانش در شهر ری را "سازماندهی شده" توصیف کرد و گفت که محکومیت این حمله توسط مقامات ارشد حکومتی "ظاهری" و غیر صادقانه بوده است.
خانم هاشمی در این مصاحبه گفته بود: "اداره ممکلت الآن با همین رجاله ها و اراذل و اوباش است".
این اظهارات به شکایت مدعی العموم از خانم هاشمی و محکومیت او توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران انجامید.
وکیل خانم هاشمی گفته است که به این حکم اعتراض می کند.

افزایش فشارها

خبر محکومیت دختر آقای هاشمی رفسنجانی در پی مسدود شدن وب‌سایت شخصی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و همزمان با ادامه تلاش ها برای از بین بردن نفوذ او در دانشگاه آزاد اسلامی منتشر شده است.
این رشته وقایع یادآور فشارهایی است که چهره ها و نهادهای حکومتی نزدیک به آیت الله علی خامنه ای و همچنین دولت محمود احمدی نژاد در سال های اخیر علیه آقای هاشمی رفسنجانی وارد کرده اند.
این گونه اختلافات دست کم عمری بیست و چند ساله دارد و به دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی باز می گردد که در آن سیاست توسعه اقتصادی و تنش زدایی با دنیای خارج توسط دولت او پیگری می شد
 هواداران آیت الله خامنه ای که به تدریج در گروه های موسوم به حزب الله سازماندهی می شدند، معتقد بودند که این سیاست ها، فضای جامعه را از "آرمان های اولیه انقلاب" دور می کند.
در نهایت بخش های مهمی از سیاست توسعه اقتصادی دولت آقای هاشمی رفسنجانی در اثر فشارهای گروه ها و چهره های سیاسی موسوم به "جناح راست" که گفته می شد مورد حمایت آیت الله خامنه ای هستند کنار گذاشته شد.
همچنین وقایعی چون قتل مخالفان سیاسی حکومت ایران در اروپا، از جمله کشتار معروف رستوران میکونوس، سیاست تنش زدایی این دولت را با شکست مواجه کرد.
انتقادات کم سابقه ای که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و توسط مطبوعات اصلاح طلب علیه آقای هاشمی رفسنجانی مطرح شد، او را به جناح محافظه کار حکومت نزدیک تر کرد و باعث شد تنش ها میان او و هواداران رهبر ایران برای چند سالی کاهش پیدا کند.
اما تلاش آقای هاشمی رفسنجانی برای بازگشت به قدرت از طریق نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، آتش زیر خاکستر را شعله ور ساخت و او را به دشمن شماره یک محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور بعدی ایران بدل کرد.
این خصومت به ویژه از آنجا پررنگ شد که رقیبان انتخاباتی آقای احمدی نژاد، از جمله آقای هاشمی رفسنجانی، به تصریح و تلویح نحوه پیروزی او در انتخابات را "مسأله دار" توصیف کردند.

'دشمن اصلی'

آقای احمدی نژاد در چهار سال دوره اول ریاست جمهوری خود به تلاش برای کاستن از نفوذ و قدرت آقای هاشمی رفسنجانی ادامه داد و در آستانه انتخابات دوره دوم هم، در مناظره انتخاباتی با میرحسین موسوی، لبه تیز حملات خود را متوجه آقای هاشمی رفسنجانی و فرزندان او کرد.
این مناظره که "تاریخی" توصیف شد، موجی به راه انداخت که سرانجام به انتشار نامه سرگشاده معروف آقای هاشمی رفسنجانی به آیت الله خامنه ای انجامید.
او در این نامه نسب به وجود "آتش فشان هایی که از درون سینه های سوزان تغذیه می شوند" و خطر اعتراضات خیابانی علیه حکومت هشدار داد.
همدلی نشان دادن آقای هاشمی رفسنجانی و اعضای خانواده اش با معترضان به نتایج انتخابات، که در مواردی حتی به تشویق آنها به ادامه اعتراضات رسید، رویارویی آقای هاشمی رفسنجانی با هواداران آقای خامنه ای را به اوج رساند.
آیت الله خامنه ای
رهبر ایران در خطبه نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ گفت که نظراتش به نظرات آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است تا آقای هاشمی‌رفسنجانی که او را از پنجاه و دو سال پیش از نزدیک می‌شناسد
آقای هاشمی رفسنجانی تاکنون کرسی ریاست مجلس خبرگان و بخش عمده نفوذ خود در دانشگاه آزاد را در این رویارویی از دست داده است و فرزندان او هم به شکلی کم سابقه تحت فشار هستند.
علاوه بر اینها، تشکیل یک هیأت حل اختلاف توسط آیت الله خامنه ای برای رسیدگی به اختلافات مجلس و دولت، عملا یکی از کارکردهای مجمع تشخیص مصلحت را از آن گرفته است.
به نظر می رسد که با نزدیک شدن به اسفندماه سال ۱۳۹۰، فشارها علیه او حتی افزایش بیشتری پیدا کند.
اسفندماه علاوه بر انتخابات دوره بعدی مجلس شورای اسلامی، پایان چهارمین دوره ریاست آقای هاشمی رفسنجانی بر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هست.
او در مورد انتخابات مجلس یا سکوت کرده یا سخنانی به زبان آورده است که خوشایند حاکمان فعلی ایران نیست.
به نظر می رسد که آنها علاوه بر اختلافات قدیمی با آقای هاشمی رفسنجانی و کینه های قدیمی از او، نگرانی هایی هم در مورد آینده دارند.
با افزایش فشارهای بین المللی علیه ایران و تشدید اختلافات داخلی در حکومت این کشور، احتمال بروز بحران هایی در سال های آینده ایران وجود دارد.
حاکمان امروز ایران ترجیح می دهند که در زمان مواجهه با بحران های احتمالی، خیالشان از مزاحمت های داخلی تا حد ممکن راحت باشد؛ حضور مردی در صحنه سیاست که سال ها مرد دوم هرم قدرت در جمهوری اسلامی بوده و به ویژه در میان محافظه کاران سنتی به "ستون انقلاب" و "مرد بحران ها" شهرت دارد، راحتی خیال را از آنها خواهد گرفت.
آیت الله خامنه ای در اوج بحران پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفت که در مقایسه میان آقای احمدی نژاد و آقای هاشمی رفسنجانی، نظر آقای احمدی نژاد را در مواردی مانند عدالت اجتماعی به نظر خود نزدیک تر می داند.
آیا او ریاست "دوست پنجاه و دو ساله" خود بر مجمع تشخیص مصلحت را تمدید می کند یا او را رسما به خانه می فرستد تا آنطور که خودش گفته است، خاطرات سال‌های قدرتمندی را بنویسد؟



پلیس کابل
حکومت افغانستان دستور داده فعالیت شرکت های خصوصی امنیتی متوقف شود
پلیس کابل از بازداشت دو شهروند بریتانیایی در پایتخت افغانستان خبر داده است که سلاح بدون جواز با خود حمل می کردند.
مقامات می‌گویند، این افراد همراه با یک مترجم و یک راننده افغان، در راه منتهی به جلال آباد در شرق کابل بازداشت شده اند.
پلیس می گوید، این افراد بدون اینکه مجوز رسمی داشته باشند، حدود سی میل (قبضه) سلاح خفیف( سلاح سبک) با خود حمل می کردند.
گزارش شده است که این شهروندان بریتانیایی، از کارمندان یک شرکت خصوصی امنیتی هستند.
جزئیات بیشتری در مورد شرکتی که این افراد برای آن کار می کنند ارایه نشده است.
در افغانستان، صدها شرکت خصوصی امنیتی فعال است که شماری از آنها، از سوی نهادهای امنیتی خارجی اداره می شود.
فعالیت این شرکت ها دردسر بزرگی برای وزارت داخله (کشور) افغانستان بوده است که مقامات آن می گویند در بسیاری موارد کارمندان این شرکتها از قوانین افغانستان پیروی نمی کنند و باعث آزار و اذیت مردم می شوند.
حکومت افغانستان اخیرا دستور داد که فعالیت شرکت های خصوصی امنیتی متوقف شده که کارمندان آن، در صورتی که بخواهند، جذب نیروهای امنیتی افغانستان شوند.
اما با این حال، دهها سفارتخانه و دفاتر خارجی و سازمان ملل متحد که در کابل و سایر شهرهای افغانستان فعالیت می کنند، برای تامین امنیت ساختمانها و تاسیسات خود از شرکت های خصوصی امنیتی استفاده می کنند.
حکومت افغانستان اما باور دارد که فعالیت این شرکت ها، به جای تامین امنیت، به نا امنی کمک می کند.



ناو استنیس
ناو هواپیمابر "جان سی استنیس" هفته گذشته محل ماموریت خود در خلیج فارس را ترک کرد
کاخ سفید در واکنش به تهدید ایران علیه یک ناو هواپیمابر آمریکایی اعلام کرد که هشدار جمهوری اسلامی نشانه ضعف است.
جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید به خبرنگاران گفت: "این هشدار نمایانگر این واقعیت است که ایران در موضع ضعف قرار دارد."
او افزود که تهدیدهای اخیر ایران نشان می دهد که تحریمها تاثیرگذار بوده است.
ساعاتی پیشتر، وزارت دفاع آمریکا در واکنش به هشدار سرلشکر عطاءالله صالحی، فرمانده کل ارتش ایران درباره بازگشت ناو هواپیمابر "جان سی استنیس" به خلیج فارس اعلام کرد که استقرار یگان‌های نظامی این کشور در منطقه خلیج فارس به روال دهه‌های گذشته ادامه خواهد داشت.
رسانه های داخلی ایران روز سه شنبه ۱۳ دی (۳ ژانویه) اظهارات سرلشکر صالحی را منتشر کردند که با اشاره به خروج یک ناو هواپیمابر آمریکایی از منطقه خلیج فارس گفته بود: "به آنها توصیه، هشدار و تذکر می دهیم که این ناو به منطقه سابق خود در خلیج فارس برنگردد چرا که ما عادت نداریم تذکر را تکرار کنیم و فقط یک بار تذکر می دهیم."
یکی از سخنگویان وزیر دفاع آمریکا در پاسخ به سوال بی‌بی‌سی فارسی در این باره گفت: "رفت و آمد برنامه ریزی شده عادی ناوگان دریایی آمریکا بر اساس تعهد بلندمدت این کشور به امنیت و ثبات منطقه ادامه خواهد داشت."
او افزود که رفت و آمد این ناوگان از تنگه هرمز بر اساس قوانین بین المللی که تضمین کننده حق عبور است، ادامه دارد.
ناو هواپیمابر آمریکایی "جان سی استنیس" هفته گذشته با عبور از تنگه هرمز، محل ماموریت خود در خلیج فارس را ترک کرد و مقامات آمریکایی دلیل جابجایی آن را انجام ماموریت حمایت از عملیات نظامی در افغانستان اعلام کردند.
سخنگوی وزیر دفاع آمریکا به بی‌بی‌سی گفته است که ناو هواپیمابر یو اس اس استنیس همچنان در اختیار قرارگاه مرکزی آمریکا، سنتکام است.
قرارگاه سنتکام مسوول فرماندهی ارتش آمریکا در خاورمیانه، شمال افریقا و آسیای میانه را برعهده دارد.
منابع آمریکایی پیشتر گزارش داده بودند که این ماموریت حدود سه ماه ادامه دارد و ناو هواپیمابر استنیس در ماه مارس به محل ماموریت کنونی خود در خلیج فارس باز می گردد.

رزمایش نیروی دریایی ارتش ایران

فرمانده کل ارتش ایران در روز پایانی رزمایش نیروی دریایی ارتش در شرق تنگه هرمز، خروج ناو هواپیمابر آمریکایی را با این رزمایش مرتبط دانسته بود.
وی گفت: "این رزمایش برای تمامی کشورها، چه دوست و چه دشمن، دارای پیام است که دشمنان پیام ما را به خوبی درک کردند و در ابتدای رزمایش دیدیم که ناو هواپیمابر آمریکایی از خلیج فارس خارج و با گذر از تنگه هرمز، در دریای عمان مستقر شد."
صالحی
ناوهای هواپیمابر نیروی دریایی ایالات متحده مستقر در خلیج فارس و یا مناطق اطراف در طول حضور نظامی آمریکا در عراق، از عملیات نظامیان آمریکایی در عراق حمایت می کردند.
اگرچه وزارت دفاع آمریکا گفته است که حرکت ناو هواپیمابر استنیس به سوی محل جدید ماموریت اقدامی "عادی" بوده است، اما برخی گمانه زنی‌ها حاکی از آن بود که ممکن است دلیل ورود این ناو آمریکایی به منطقه شرق تنگه هرمز، زیر نظر گرفتن نیروی دریایی ارتش ایران بوده باشد.
ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده در خلیج فارس، که مرکز فرماندهی آن در بحرین است، همواره دست کم یک ناو هواپیمابر را برای ماموریت های چند ماهه در منطقه مستقر می کند.
ناو هواپیمابر استنیس در ماه ژوئیه سال گذشته برای یک ماموریت هفت ماهه عازم خلیج فارس شده بود.
این ناو هواپیمابر از جمله شناورهای بسیار بزرگ نیروی دریایی آمریکاست و هواپیماهای مستقر بر آن قادر به انجام عملیات رزمی در شعاع چند صد کیلومتری هستند.

هشدار در مورد احتمال بستن تنگه هرمز

حرکت ناو هواپیما استنیس با آغاز رزمایش نیروی دریایی ارتش ایران در شرق تنگه هرمز و همچنین هشدار معاون رئیس جمهوری ایران در مورد اقدام احتمالی در بستن تنگه هرمز در صورت تحریم نفتی ایران همزمان بود.
فرمانده کل ارتش از حضور شناورهای نیروی دریایی در خلیج عدن و دریای سرخ و درگیری با دزدان دریایی، به عنوان تجربه های بزرگی یاد کرده که باعث ارتقای توان رزمی این نیرو شده است.
سرلشکر صالحی در مورد رزمایش اخیر نیروی دریایی ارتش گفته است که در رزمایش اخیر، تسلیحات و تجهیزات مختلف از جمله سامانه پدافند هوایی "محراب" مورد آزمایش قرار گرفت.
وی گفته است: "حرکت ما در دریا نه انفعالی است و نه تهاجمی، بلکه برای تمرین در دریای آزاد و حفاظت از منافع جمهوری اسلامی و کشورهای اسلامی است و دوستان جمهوری اسلامی بدانند اگر بر کشور برادری مثل ایران تکیه کنند، بهتر از وابستگی به کشورهای غربی و آمریکاست."
مانور نیروی دریایی
رزمایش نیروی دریایی ارتش ایران با نام "ولایت ۹۰" از هفته گذشته آغاز شد و روز سه شنبه با رژه واحدهای شرکت کننده در این رزمایش، خاتمه یافت.
در مراسم پایانی این رزمایش، سرلشکر بسیجی حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، گفت که "به زودی قدرت ناوگان عظیم دریایی سپاه را به نمایش می گذاریم."
نیروهای مسلح ایران از ارتش و سپاه پاسداران، هر کدام با نیروهای زمینی، هوایی و دریایی، تشکیل یافته است.
سرلشکر فیروزآبادی گفت که رزمایش های نیروهای نظامی جمهوری اسلامی "نشان‌دهنده آمادگی و توان دفاعی" این نیروهاست.
فرمانده کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، رزمایش ولایت ۹۰ را خوب توصیف کرد.
به گزارش منابع خبری جمهوری اسلامی، در جریان این رزمایش چند نوع موشک ساخت داخل با موفقیت پرتاب شد.
مقامات جمهوری اسلامی در سال های اخیر از پیشرفت های قابل توجه در ساخت داخلی اسلحه خبر داده و آن را نشانه بی اثر بودن تحریم های اقتصادی و تجاری خارجی علیه ایران معرفی کرده اند.



پلیس: استفاده از کافی‌نت، فقط با کارت شناسایی و زیر چشم دوربین

پلیس سایبری نیروی انتظامی جمهوری اسلامی معروف به «فتا» روز سه‌شنبه در اطلاعیه‌ای حاوی چندین دستورالعمل برای صاحبان کافی‌نت‌ها اعلام کرد که از این پس استفاده از کافی‌نت‌ها در ایران فقط با کارت شناسایی معتبر، «ترجیحا کارت ملی»، و دادن مشخصات و شماره تلفن ممکن است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، پلیس سایبری نیروی انتظامی در این اطلاعیه که ظرف ۱۵ روز لازم‌الاجرا خواهد بود اعلام کرده است که افرادی که به کافی‌نت‌ها می‌روند باید «نام و نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، کدپستی و شماره تلفن» خود را ارائه کنند.
صاحبان کافی‌نت‌ها همچنین موظف‌اند در محل کسب خود دوربین مداربسته نصب کنند و تصاویر ضبط‌شده را تا شش ماه نگه دارند تا «امکان بازبینی» آن وجود داشته باشد.      
علاوه بر این صاحبان کافی‌نت‌ها موظف‌اند اطلاعات کاربران را شامل روز و ساعت استفاده، وب‌سایت‌ها و صفحاتی را که هر کاربر در اینترنت دیده است ثبت کنند و تا شش ماه نگهداری کنند.
پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ناجا معروف به فتا دلیل این کنترل شدید کافی‌نت‌ها را «نگرانی‌های شهروندان از سرقت اطلاعات و حساب‌های شخصی» خود عنوان کرده است.
این نیروی پلیس زیرمجموعه نیروی انتظامی ایران هدف از کنترل کافی‌نت‌ها در کشور را «تامین امنیت کاربران و استفاده‌کنندگان از سرویس‌های» این دفاتر عنوان کرده است.
این اطلاعیه در حالی منتشر شده است که به‌ویژه در یک ماه گذشته سرعت اینترنت در ایران به‌شدت کاهش یافته و بسیاری از کاربران ایرانی اینترنت حتی برای چک کردن ای‌میل‌های خود مشکل دارند.
از زمان آغاز اعتراضات مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، بسیاری از وب‌سایت‌ها به‌ویژه سایت‌های اجتماعی و خبری خارج از کشور فیلتر شدند و سرعت اینترنت کاهش یافت و گاهی تا آنجا پیش رفت که استفاده از اینترنت غیرممکن می‌شد.
در حالی که بسیاری از کاربران اینترنت در ایران برای دیدن بسیاری از وب‌سایت‌ها از فیلترشکن استفاده می‌کنند، در اطلاعیه تازه فتا قید شده است که «نصب فیلترشکن و وی‌پی‌ان» روی کامپیوترهای کافی‌نت‌ها ممنوع است.
علاوه بر این صاحبان کافی‌نت‌ها همچنین حق ندارند ابزار دسترسی به سایت‌های فیلترشده را در اختیار مردم قرار دهند.
اطلاعیه تازه نیروی انتظامی درباره کنترل سایبری در کافی‌نت‌ها تنها سه روز پس از آن منتشر شده است که مشاور قضایی دادستان کل کشور در مورد استفاده «مجرمانه» از اینترنت «مرتبط با انتخابات مجلس» هشدار داد.
مشاور دادستان ایران با ارائه فهرستی ۲۵ بندی اعلام کرد که «تمام تارنماها [وب‌سایت‌ها] مکلف هستند که از انتشار محتوای مجرمانه که در این فهرست به آنها اشاره شده خودداری کنند».
بر اساس این فهرست، حتی انتشار هجو یا هجویه علیه انتخابات مجلس که در اسفندماه برگزار می‌شود جرم محسوب خواهد شد.




یونان می‌گوید از تحریم نفت ایران پشتیبانی خواهد کرد

منابع دولتی یونان می‌گویند در صورتی که اتحادیه اروپا در نشست ماه جاری خود تصمیم به تحریم نفت ایران بگیرد یونان هم این تحریم را به اجرا خواهد گذاشت.
این تصمیم یونان در حالی است که این کشور به‌ طور فزاینده‌ای به واردات نفت از ایران وابسته شده‌ است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یونان به خاطر مقروض بودن شدید دولتش با مشکلات مالی روبه‌رو است و ایران با وجود وضعیت بحرانی مالی در یونان هم‌چنان آماده افزایش صادرات نفت به این کشور ‌است.
ایالات متحده از مدت‌ها پیش نفت ایران را تحریم کرده‌ است و در پی کشمکش‌های هسته‌ای با تهران، وزیران خارجه کشورهای اتحادیه اروپا نیز گفته‌اند در نشست سی‌ام ژانویه جاری بررسی مسئله توقف واردات نفت از ایران را در دستور کار خود قرار می‌دهند.
خبرگزاری رویترز روز سه‌شنبه گزارش داد که یک منبع دولتی یونان که نامش در این گزارش ذکر نشده در این باره گفته‌ است: «اگر اتحادیه اروپا تصمیم بگیرد این تحریم را اعمال کند یونان هم به آنها ملحق می‌شود.»
یکی از مقام‌های وزارت انرژی یونان نیز به رویترز گفته ‌است: «اگر تحریم‌ها اعمال شود ما برای تأمین مواد لازم و جلوگیری از نوسانات در بازار نفت راه‌های دیگری را دنبال خواهیم کرد.»
نگرانی‌ها از عدم توانایی آتن در پرداخت بدهی‌های خود باعث روگردانی تاجران نفتی از بازار یونان شده و بانک‌ها نیز از تأمین مالی خرید‌های آتن خودداری می‌کنند.
این امر باعث شده تا خرید نفت یونان از روسیه، آذربایجان و قزاقستان متوقف شود؛ ولی یونان در سه‌ماهه دوم سال ۲۰۱۱ با خرید ۱۱۱ هزار بشکه نفت در روز از ایران، ۳۵ درصد از نیاز نفتی خود را از ایران تأمین کرده‌ است.
یونان از نظر مالی هم‌اینک به کمک‌های دریافتی از اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول وابسته‌ است و در همین حال واشینگتن و بروکسل به تازگی بر فشارهای خود به آتن برای محدود کردن تجارت با تهران افزوده‌اند.
آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه، هم روز سه‌شنبه خواستار تحریم بیشتر ایران شده و از کشورهای اتحادیه اروپا خواست راه آمریکا را در پیش گرفته و دارایی‌های بانک مرکزی را محدود کنند و نفت ایران را هم در فهرست تحریم‌ها قرار دهند.
ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، روز سه‌شنبه گفت که «عصبیت ایران» و تهدیدهایی که نسبت به اقدام احتمالی برای بستن تنگه هرمز مطرح می‌کند، نشان می‌دهد فشارهای بین‌المللی و جهانی نتیجه داده و گزندگی تحریم‌ها علیه ایران آغاز شده ‌است.



آمریکا: گزندگی تحریم های ایران آغاز شده است

ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز سه شنبه گفت عصبیت ایران و تهدیدهایی که نسبت به اقدام احتمالی برای بستن تنگه هرمز مطرح می کند، نشان می دهد فشارهای بین المللی و جهانی نتیجه داده و گزندگی تحریم ها علیه ایران آغاز شده است.
به گزارش رویترز، خانم نولند گفت: «ایران به دلیل فشارهایی که از تحریم ها متحمل می شود، مشغول درست کردن راه هایی برای انحراف افکار عمومی است.»
رویترز در گزارش خود نوشته ایران شرایط اقتصادی بدی را تجربه می کند و رکورد پایین آمدن ارزش پولی خود را  می گذراند ولی با این حال حاضر نیست فشار تحریم ها را قبول کند و می گوید تحریم ها هیچ تاثیری نداشته است.
ایران همچنین به تازه گی رزمایش ده روزه خود در آب های جنوبی کشور را به پایان رسانده است. عملیاتی که در جریان آن تنش برسر تنگه هرمز هم شکل گرفت و پیام هایی میان آمریکا و ایران رد و بدل شد. معاون محمود احمدی نژاد در واکنش به احتمال تحریم نفت ایران گفته بود اگر این کار اعمال شود، تنگه هرمز را بسته و اجازه عبور نفت را نمی دهیم.
همچنین عطاء‌الله صالحی،  فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی، روز سه‌شنبه در جمع خبرنگاران به ناو آمريکايی که به دليل رزمايش دريايی ايران خليج فارس را موقتا ترک کرده هشدار داد که «به خليج فارس بازنگردد.» اين فرمانده ارتش همچنين تهديد کرد که ايران «تذکر» خود را در اين باره تکرار نخواهد کرد.
جرج لیتل، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا پنتاگون هم روز سه شنبه در خصوص بازگشت ناو هواپيما بر آمريکا به خليج فارس اعلام کرد، حضور نظامی آمريکا در خلیج فارس به روال گذشته ادامه خواهد داشت. وی افزود: «حضور نيروهای نظامی آمريکا در منظقه خليج فارس مطابق با قوانین بین المللی است و همانند دهه های گذشته ادامه خواهد داشت.» جرج لیتل گفته است، که هیچ کس در دولت آمریکا به دنبال درگیری بر سر تنگه هرمز نیست.
آمریکا فشارها بر ایران بر سر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را افزایش داده و هفته گذشته باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، لایحه تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را امضا کرد که متعاقب آن بازار ارز خارجی و دلار در ایران افسار گسیخته شده و قیمت دلار از مرز ۱۸۰۰ تومان گذشته است.
آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه هم روز سه شنبه خواستار تحریم های بیشتر ایران شده و از کشورهای اتحادیه اروپا خواست راه آمریکا را در پیش گرفته و دارایی های بانک مرکزی را محدود کنند و نفت ایران را هم در فهرست تحریم ها قرار دهند.
ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز سه شنبه گفت: «تمامی فشارهایی که بر ایران وارد شده دارد جواب می دهد و تاثیر خود را نشان می دهد.» وی افزاد: «صادقانه اگر بخواهیم ببینیم، هرقدر تهدیدهای ایران بیشتر شود، نشان می دهد به همان اندازه تحریم ها گزنده تر شده اند و تاثیر انزوا را هم حس می کنند. در نتیجه دنبال راهی برای انحراف افکار عمومی و سختی ها و دشواری های داخلی در ایران هستند و می خواهند توجه مردم از فشار تحریم ها و تاثیر آن در دشواری ها را منحرف کنند.»



اینترنت ملی در ایران؛ بومی سازی یا محدودسازی اینترنت؟

خبرگزاری مهر روز دوشنبه از قطعی چندين ساعته شبکه وای مکس اينترنت اپراتور ايرانسل خبر داد. اين جديدترين خبر از مجموعه گزارش هايی است که در روزهای اخير درباره قطعی يا کندی شديد دسترسی به اينترنت در ايران منتشر شده است.
در اين گزارش ها بدون ذکر علت مشخصی از قطعی و کندی های اخير، گزارش شده است که کاربران شبکه اينترنت در نقاط مختلف ايران از روز يکشنبه هفته گذشته برای اتصال به شبکه اينترنت با مشکل مواجه بوده اند و در مواردی پس از اتصال با سرعت بسيار پايين روبرو می شدند.
گزارش بابک غفوری آذر درباره اهداف راه اندازی اینترنت ملی در ایران
در حالی که در ابتدا قطعی يکی از لينک های ارتباطی به ايران از کانال فجيره امارات به عنوان دليل احتمالی اين اختلال نام برده شد، اما مسئولان شرکت ارتباطات زيرساخت ، وجود اين قطعی را رد کرده و به خبرگزاری مهر گفتند که مشکل اخير به شرکت ارتباطات زيرساخت مربوط نبوده و سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويی بايد پاسخگوی اين مشکل باشد.
در چنين شرايطی، روزنامه «روزگار» چاپ تهران روز يکشنبه در گزارشی خبر داد که تلاش ها برای ايجاد شبکه ملی اينترنت، عامل اصلی بروز اختلالات اخير بوده است.
يکی از اعضای کميسيون اينترنت انجمن نظام صنفی رايانه ای کشور با اعلام اين خبر به روزنامه «روزگار» گفته است که تلاش ها برای راه اندازی شبکه ملی اينترنت افزايش يافته و قرار است تا دو هفته ديگر اين شبکه ايجاد شود.
امين ثابتی، کارشناس حوزه فناوری ارتباطات درباره وجود ارتباطی ميان راه اندازی شبکه ملی اينترنت با اختلالات اخير ايجاد شده در شبکه اينترنت سراسری، به راديو فردا می گويد:

امین ثابتی: به طور کلی اگر بخواهيم به خبرهای چند سال اخير نگاه کنيم بايد بگويم به نظر من اين امکان وجود دارد. يعنی می شود گفت که يک جوری با هم تست های مختلف را انجام می دهند تا بفهمند که آيا می توانند اينترنت جهانی را در شرايط بحرانی کاملا قطع کنند؟ و به جای آن اينترنت ملی را جايگزين کنند؟ و اهداف ديگری که ما واقعا آن را نمی دانيم.
ولی از نظر من به طور کلی می شود گفت که اين رابطه وجود دارد و علت اش هم اين است که دولت ايران تجربه انتخابات سال ۸۸ را از سر گذرانده است که به قول خودشان به نوعی تجربه جنگ نرم بوده است. حالا می خواهند با اينترنت ملی شايد بتوانند در آينده اين قبيل اتفاقات را کنترل کنند.

راه  اندازی شبکه ملی اينترنت از مدتها پيش به عنوان يکی از برنامه های مسئولان جمهوری اسلامی در حوزه فناوری اعلام شده بود. اين موضوع در دو سال اخير با اعتراضات رخ داده در حوادث پس از انتخابات، بيش از گذشته از سوی مسئولان مورد توجه قرار گرفته است.
چرا که به گفته مسئولان امنيتی، استفاده از ظرفيت های شبکه های اجتماعی مجازی از عوامل تشديد بحران پس از انتخابات بود.
روزنامه «روزگار» به نقل از مدير روابط عمومی شرکت ارتباطات زيرساخت، از راه اندازی قطعی شبکه ملی اينترنت تا دهه فجر امسال خبر داده است.
آقای ثابتی در مورد ويژگی های شبکه ملی اينترنت می گويد:

امین ثابتی: يادمان نرود که هدف کلی اينترنت ملی، به جز افزايش سرعت و يا بومی سازی مطالب، هدف ديگری هم دارد و آن اين است که بتوانند در شرايط بحرانی اينترنت را کنترل نمايند.
يک بعدش هم اين است که با راه اندازی اينترنت ملی ارتباط بين دانشگاه ها راحت تر و مفيد ترخواهد شد به جای اينکه به اينترنت جهانی برای برقراری کلاس ها به صورت آنلاين وصل باشند.
اما از بعد ديگر در شرايط بحرانی می توانند کاربر را از اينترنت جهانی جدا کنند. در اين شرايطی که اينترنت ملی وجود ندارد، اگر اينترنت جهانی را قطع کند، زيرساخت های دولتی هم آسيب می بيند و ارتباطات بانکی و ارتباطات مابين آژانس ها و شرکت ها قطع  خواهد شد.
ولی اگر اينترنت ملی راه اندازی شود، دولت می تواند در شرايط بحرانی خيلی راحت تر اينترنت بين المللی را قطع کند بدون اينکه ارتباطات زير ساختی دولتی ازبين برود و دچار اختلال بشود.
برای همين هم می شود گفت که اگر بخواهيم بدبينانه به اين جريان نگاه کنيم بايد بگوييم شبکه اينترنت ملی يک خطر برای قطع شدن رابطه کاربران با اينترنت جهانی است.
اگر هم بخواهيم از زاويه خوش بينانه نگاه کنيم بايد بگوييم اينترنت ملی يک فرصتی است برای گسترش آموزش و در دسترس قرار دادن اطلاعات بين شهروندان داخل ايران.
راه اندازی احتمالی شبکه ملی اينترنت در حالی اعلام می شود که صدا و سيمای جمهوری اسلامی نيز در ماه های اخير نسبت به راه اندازی يک شبکه ارسال ديجيتالی اقدام کرده است.



«جلوگیری پلیس فرودگاه از سفر مردان و زنان بی حجاب و بدحجاب»

روزنامه های شرق، جام جم، و جهان صنعت ضمن انتشار واکنش مقام های دولتی به افزايش قيمت دلار، از آغاز «برخورد امنيتی» با بازار ارز خبر داده اند. همزمان روزنامه دنيای اقتصاد از «درخواست جلسه فوق ‌العاده مجلس شورای اسلامی برای بررسی بحران ارز» خبر داده است.
روزنامه های کيهان، رسالت و ابتکار از «هشدار احمدی جنتی دبير شورای نگهبان به نامزدهای انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی» خبر داده اند.
روزنامه خراسان از قول ریيس پليس فرودگاه‌های کشور خبر داده که «از سفر بی حجابان و بدحجابان در فرودگاه ها جلوگيری می شود.»
روزنامه های رسالت و کيهان، از قول محمد حسينی وزير ارشاد اسلامی خبر داده اند که «تنها دو روز به انحلال خانه سينما باقی مانده است»، اما روزنامه شرق ضمن انتشار گزارشی از مخالفت سينماگران با اين اقدام دولتی ها، از قول وکيل خانه سينما نوشته که «انحلال خانه سينما غيرقانونی است.»
آغاز برخورد امنيتی با بازار ارز
روزنامه های شرق، جام جم و جهان صنعت در شماره چهارشنبه گزارش هايی درباره واکنش مقام های دولتی از جمله ریيس کل و معاون بانک مرکزی به افزايش قيمت دلار و نيز آغاز «برخورد امنيتی» با بازار ارز منتشر کرده اند.
به دنبال ابلاغ تحريم بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی ریيس جمهوری آمريکا و عبور قيمت دلار از ۱۸۰۰ تومان در بازار ارز ايران، روزنامه شرق از آغاز «برخورد امنيتی با  بازار ارز» خبر داده، و از قول ابراهيم درويشی معاون نظارتی بانک ‌مرکزی نوشته که «در حال حاضر يک جو روانی در بازار ايجاد شده است که عده‌ای دلال  آن را به وجود آورده‌اند»  و «مسوولان امنيتی با آن ها برخورد می‌کنند و به زودی جلو سودجويان گرفته می‌شود.»
به نوشته اين روزنامه، معاون بانک مرکزی همچنين از «استقرار بازرسان بانک ‌مرکزی در بازار» برای کنترل قيمت ارز خبر داده است.
روزنامه شرق از اقدامات ديگر بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز هم خبر داده و نوشته است: «از صبح چهارشنبه اعلام قيمت ارزها و دلار در سايت‌ها و خبرگزاری‌ها ممنوع و با هماهنگی صورت خواهد گرفت»، و علاوه بر اين «بانک ‌مرکزی قصد دارد نرخ دلار آزاد را دستوری کند» و «به صرافی‌ها دستور درج قيمت هزار و ۳۹۰ تومان در تابلوها داده شده است.»
روزنامه جام جم وابسته به صدا و سيمای جمهوری اسلامی نيز گزارش داده که «تحولات اخير بازار ارز بانک مرکزی را به اين نتيجه رسانده است که همزمان با دخالت در بازار، اقدامات بنيادين از جمله اصلاح نرخ سود سپرده‌ها و اوراق مشارکت را در دستور کار فوری قرار دهد.»
اين روزنامه نوشته که محمود بهمنی ریيس کل بانک مرکزی از «سه راهکار بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز» خبر داده و گفته است: «استفاده از ابزارهای پولی جذاب، ‌ايجاد ثبات در بازار، و مديريت عوامل روانی» مهم‌ترين برنامه‌های بانک مرکزی در ماه‌های پايانی سال برای بازار ارز و طلاست.
محمود بهمنی همچنين گفته است: «آنچه پيش از اين در مورد سکه شاهد بوديم بروشنی نشان داد که بخش عمده‌ای از نوسانات در بازارهايی مانند سکه، طلا و ارز در شرايط فعلی منشا روانی دارد» و تاکيد کرده که «تحريم‌ها از لحاظ اقتصادی برای کشور مشکلی ايجاد نمی‌کند و دشمن با علم به اين موضوع به ايجاد تنش‌های روانی دل بسته است» و «اگر ما مرعوب آثار روانی شويم در واقع در زمين دشمن بازی کرده‌ايم.»
روزنامه جهان صنعت اما خبر داده که «به‌هم ريختگی بازار ارز به جايی رسيده که رييس بی‌حاشيه و محتاط اتاق بازرگانی تهران هم‌صدايش درآمده است» و يحيی آل‌اسحاق رييس اتاق بازرگانی تهران روز سه شنبه در جلسه هيات نمايندگان اتاق بازرگانی تهران به شدت از «سکوت و احتياط معنادار بانک مرکزی در مورد افزايش و نابسامانی نرخ ارز» انتقاد کرده است.
به نوشته اين روزنامه، رييس اتاق بازرگانی تهران «با ابراز نگرانی از ملتهب نگه داشتن بازار ارز کشور» گفته است: «ابهام در سرنوشت بازار ارز باعث شده تا همه اقشار جامعه به صورت انفعالی عمل کنند» و «در حال حاضر مردم با توجه به نوسانات غيرطبيعی نرخ ارز نمی‌توانند برنامه‌ريزی کنند از اين رو تبعات اين سردرگمی بيشتر از نوسان تکان‌دهنده بازار ارز است.»
جهان صنعت نوشته که يحيی آل‌اسحاق درباره «ملتهب نگه داشتن بازار ارز» به مقام های دولتی «هشدار داده» و گفته است: «در اين برهه خسارت جبران‌ناپذيری به کشور وارد شده که در همين راستا شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی مسووليت تاريخی در برابر اين خسارت دارند و اين دو ارگان‌بايد پاسخگوی خسارت‌ها باشند.»
درخواست برگزاری جلسه فوق العاده مجلس برای بررسی بحران ارزی
روزنامه دنيای اقتصاد از «درخواست برگزاری جلسه فوق‌العاده مجلس شورای اسلامی برای ارز» خبر داده و نوشته است: «در پی تشديد اوضاع بحرانی بازار ارز در کشور، احمد توکلی و الياس نادران با ارائه نامه‌‌ای به علی لاريجانی از وی خواستند مجلس برای بررسی اوضاع نابسامان بازار ارز  طی روزهای ۱۴ يا ۱۵ دی ماه  تشکيل جلسه فوق‌العاده بدهد.»
به گزارش اين روزنامه، در نامه احمد توکلی و الياس ناداران دو نماينده مجلس هشتم خطاب به ریيس مجلس تاکيد شده که «امروز که قيمت ارز به صورت ساعتی دچار نوسان و فزايندگی است، ضروری است مجلس براساس ماده ۱۰۴ قانون آيين‌نامه داخلی جلسه فوق‌العاده تشکيل دهد و موضوع وفق ماده ۱۰۳ در جلسه رسمی غيرعلنی بررسی و برای نجات اقتصاد ملی تصميم موثر و قاطعی بگيرد.»
اين دو نماينده مجلس که در شمار چهره های اقتصادی مجلس هشتم قرار دارند در نامه خود از «وضعيت بازار ارز به عنوان يکی از ابزارهای مهم سنجش شرايط اقتصادی کشور» نام برده اند و با تاکيد بر اينکه بازار ارز «به مرحله‌ای بحرانی رسيده است»، نوشته اند: «افزايش بی‌سابقه نرخ ارز و از آن فاجعه‌بارتر نوسانات آن طی ماه‌های پاييز و به ويژه يکی دو هفته و روزهای اخير تمامی دلسوزان انقلاب و ايران را که علم و تجربه لازم را برای آسيب‌شناسی وضع موجود دارند به شدت نگران سرنوشت حال و آينده اقتصاد ملی کرده است» و «اکثر اقتصاددانان کشور که سال‌ها است از سياست‌های ضد و نقيض، مديريت ضعيف و بعضا مساله‌دار اقتصادی و اتلاف منابع به دست دولت انتقاد کرده‌اند.»
به نوشته روزنامه دنيای اقتصاد، احمد توکلی و الياس نادران در نامه خود با ذکر شش دليل بحرانی شدن بازار ارز  تاکيد کرده اند.
«سرازير کردن غير قانونی يارانه‌های نقدی به بازار و افزايش نقدينگی»، «رکود بی سابقه توليد  در اثر افزايش هزينه انرژی و نقض قانون حمايت از توليد»، «مشکلات جدی گردش سرمايه در فعاليت اقتصادی»، «تحريم‌های مالی» و «پرهزينه شدن گردش پول و کندی در واردات»، «مديريت ضعيف و مساله دار اقتصادی» از جمله دلايلی است که اين دو نماينده مجلس ضمن اشاره به آن، تاکيد کرده اند که «دولت با آمارهای خود ساخته همه چيز را بر وفق مراد نشان می‌دهد و به جای پرداختن به مسائل اساسی کشور به فعاليت‌های انتخاباتی ناسالم می‌پردازد» و «در چنين وضعيتی نااطمينانی و ريسک در اقتصاد افزايش می‌يابد و پول‌های سرگردان برای حفظ ارزش و سود‌جويی متوجه بازار ارز می‌شود و چنين بحرانی را رقم می‌زند.»
در نامه درخواست برگزاری جلسه «فوق العاده»، «رسمی» اما «غيرعلنی» مجلس همچنين توکلی و نادران خطاب به علی لاريجانی ریيس مجلس شورای اسلامی نوشته اند: «اين اتفاقات نتيجه طبيعی سوء‌سياست و سوء مديريت و فشارهای خارجی است که تعجب ندارد» اما «تعجب‌ آور عدم تحرک کافی مجلس است که نماينده مردم است و بايد از حقوق آنان در برابر اين وضعيت بحرانی دفاع کند.»
«هشدار احمد جنتی دبير شورای نگهبان به نامزدهای انتخابات مجلس»
روزنامه های کيهان، رسالت و ابتکار از «هشدار احمدی جنتی دبير شورای نگهبان به نامزدهای انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی» خبر داده اند.
روزنامه کيهان که تحت نر نماينده رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود، از قول دبير شورای نگهبان نوشته که «هزينه های بی حساب و کتاب کانديداها در انتخابات مجلس را زير نظر داريم.»
به نوشته اين روزنامه، احمد جنتی که همزمان با دبيری شورای نگهبان رياست شورای هماهنگی تبلغات اسلامی را بر عهده دارد در مراسم معارفه ریيس اين شورای تبلغات اسلامی استان تهران با اشاره به «برخی هزينه های هنگفت تبليغاتی برای انتخابات مجلس» گفته است: «در بررسی صلاحيت ها نيز تا آنجا که ممکن باشد، اين موضوع را مورد توجه قرار خواهيم داد.»
روزنامه ابتکار نيز در تيتر يک شماره چهاردهم دی ماه «درباره تحرکات انتخاباتی برخی گروه‌ها» هشدار داده و گفته است: «برخی هدفشان در انتخابات رفتن به مجلس نيست، بلکه تنها می خواهند آرامش را به هم بزنند.»
به نوشته اين روزنامه، «اگرچه از ماه‌ها پيش بعضی از فعالان سياسی درباره تحرکات برخی از گروه‌ها در انتخابات و نحوه تامين و صرف هزينه‌های انتخاباتی هشدار داده ‌بودند» اما روز سه شنبه «آيت‌الله احمد جنتی دبير شورای نگهبان، به‌عنوان متولی اين نهاد عالی نظارتی نيز در اين رابطه هشدار داد و گفت که اين موضوع در بررسی صلاحيت‌ها مورد توجه قرار خواهدگرفت.»
ابتکار نوشته که دبير ۸۵ ساله شورای نگهبان با اين ادعا که «برخی با نظام و حتی انقلاب مشکل دارند» از اعتراضات پس از انتخابات سال ۸۸ به عنوان «فتنه» نام برده و گفته است: «در فتنه اخير ديديم که برخی می‌گفتند تقلب شده‌است و بايد انتخابات از اول برگزار شود، اما بعد‌ها که اغتشاش آغاز شد، اين‌ها باطن خود را نشان دادند و معلوم شد که مسئله چيز ديگری است و مشکل اين‌ها با ولايت فقيه و امام است.»
احمد جنتی درباره اعتراضات پس از انتخابات سال ۸۸ گفته است: «حوادثی که در کشور رخ داد، اگر در هر کشور ديگری اتفاق می‌افتاد، آن کشور را دگرگون و حکومت را سرنگون می‌کرد، اما در ايران به سادگی توانستيم از اين مسئله عبور کنيم.»
به گزارش روزنامه ابتکار، احمد جنتی همچنين گفته است: «بهانه‌هايی مثل تقلب می‌گيرند، آن‌ها به دنبال براندازی هستند و می‌خواهند شيطنت کنند» و «آن‌ها کارهای مقدماتی خود را انجام داده‌اند و نهاد‌هايی مانند شورای نگهبان بايد وظايف خود را بشناسند.»
همزمان روزنامه مردمسالاری از قول مصطفی کواکبيان دبيرکل حزب مردم سالاری و نماينده فعلی مجلس خبر داده که در صورت تایيد صلاحيت کانديداهايی که ثبت نام کرده اند از سوی شورای نگهبان، در حوزه انتخابيه تهران که ۳۰ نماينده در مجلس دارد، «اصلاح طلبان می توانند با ليست انتخاباتی ۱۵ نفره در تهران به ميدان بيايند.»
به نوشته اين روزنامه، «اين ۱۵ نفر از ميان نمايندگان فعلی مجلس، نمايندگان ادوار مجلس، اساتيد دانشگاه و متخصصان متعهد و مطلع از اوضاع سياست، جهان، حقوق و جامعه  شناسی هستند.»
روزنامه مردمسالاری همچنين از قول مصطفی کواکبيان نوشته است: «حدود ۷۰۰ نفر با گرايش اصلاح طلبی در سراسر کشور به عنوان داوطلب نمايندگی در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کرده اند» که «از بين اين ۷۰۰ نفر شايد تعداد چهره های شاخص اصلاح طلب به ۱۰۰ نفر برسد اما بقيه گرايشاتی به اصلاح طلبان دارند.» اين روزنامه البته يادآوری کرده که کانديداهای مورد نظر «جدا از وابستگی حزبی شان، از نظر همسويی و تفکر با اصلاح طلبان ارتباط دارند.»
پيشتر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، شماری از چهره های شاخص اصلاح طلبان از جمله محمد خاتمی ریيس جمهوری پیشین ایران و همچنين احزاب مشارکت و مجاهدين انقلاب اسلامی اعلام کرده اند که انتخابات آينده مجلس را «تشريفاتی و نمايشی» می دانند و در آن شرکت نمی کنند.
«پليس فرودگاه ها از سفر زن و مرد بی حجاب و بدحجاب جلوگيری می کند»
روزنامه خراسان از قول ریيس پليس فرودگاه‌های کشور خبر داده که «از سفر بی حجابان و بدحجابان در فرودگاه ها جلوگيری می شود.»
اين روزنامه گزارش داده که نبی‌الله حيدری ریيس پليس فرودگاه‌های کشور روز سه شنبه اعلام کرد: «پليس فرودگاه ها از تردد زنانی که مانند مانکن‌ها تی‌شرت بر تن می کنند، وضعيت خود را قبل از سفر اصلاح نمی کنند» و يا «در فرودگاه‌ها لباس مردانه می پوشند، جلوگيری می کند.»
اين مقام نيروی انتظامی همچنين گفته است: «مردان نيز اگر هنگام سفر تی‌شرت‌های چسبان يا دارای علايم غربی بپوشند از سفرشان جلوگيری می‌شود.»
فرمانده پليس فرودگاه های ايران همزمان از «شناسايی و دستگيری هزار و ۱۱۴ حاجی معتاد قبل از اعزام به حج تمتع يا عمره طی سال جاری» خبر داده، و گفته است: «از اين افراد ۷ کيلو و ۵۹۵گرم انواع مواد مخدر که در موارد مختلف جاسازی شده بود کشف شد.»
روزنامه خراسان همچنين گزارش داده که نبی‌الله حيدری با اشاره به «قانون جديد مبارزه با مواد مخدر» گفته است: «اگر تبعه ايرانی با هر قصدی اقدام به حمل يا قاچاق مواد مخدر در فرودگاه‌ها کند و از سوی پليس دستگير شود گذرنامه‌اش برای بار نخست از يک تا ۵ سال باطل و ممنوع الخروج می‌شود» و «اگر اين فرد برای بار دوم با هر مقدار مواد مخدر و يا روان گردان دستگير شود از ۵ تا ۱۵ سال ممنوع‌الخروج و گذر‌نامه‌اش نيز ابطال می‌شود.»
فرمانده پليس فرودگاه ها همچنين گفته که طی سال جاری «سه هزار  ۷۸۶ نفر از حمل کنندگان و قاچاقچيان» در فرودگاه های ايران «شناسايی و دستگير و به مراجع قضايی معرفی شده اند.»
واکنش ها به اقدام دولتی ها برای «انحلال» خانه سينما
روزنامه های رسالت و کيهان، وابسته به جناح حاکم، از قول محمد حسينی وزير ارشاد اسلامی خبر داده اند که «تنها دو روز به انحلال خانه سينما باقی مانده است» و «فعاليت خانه سينما وجاهت قانونی ندارد»، اما روزنامه شرق ضمن انتشار مخالفت سينماگران با چنين اقدامی از قول وکيل خانه سينما نوشته است: «انحلال خانه سينما غيرقانونی است.»
به نوشته روزنامه کيهان، محمد حسينی وزير ارشاد اسلامی روز سه شنبه با تاکيد براينکه «از ابتدای تاسيس خانه سينما به مواد اساسنامه و به مسائلی همچون انتخاب هيات مديره يا نظارتی که بايد وجود داشته باشد توجه نشده» و «شورای فرهنگ عمومی اعلام کرد که فعاليت اين خانه وجاهت قانونی ندارد»، در اين باره که «آيا انحلال خانه سينما قطعی است» گفته که «اين موضوع همين هفته اعلام می شود.»
روزنامه شرق اما خبر داده که روز سه شنبه اداره کل مراکز و روابط فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی  «حکم انحلال خانه سينما» را در حالی به هيات مديره خانه سينما تحويل ‌داد که «وزير ارشاد در گوشه‌ای ديگر از شهر اعلام می‌کرد اين هفته خبر انحلال خانه سينما اعلام می‌شود.»
جمال خندان کوچکی وکيل «خانه سينما» اما به روزنامه شرق گفته که «انحلال غيرقانونی است» و تاکيد کرده که «وزارت ارشاد در نامه خود به قانون ماده واحده مربوط به تعطيلی موسسات و واحدهای آموزشی و فرهنگی که بدون مجوز قانونی داير می‌شوند، استناد و بيان کرده است خانه سينما تشريفات قانونی مربوط به تاسيس موسسات فرهنگی و هنری را طی نکرده است، در حالی‌که اولا؛ فعاليت خانه سينما بدون مجوز قانونی نيست بلکه با دريافت مجوز از اداره ثبت شرکت‌های قوه قضاييه و انتشار اين مجوز در روزنامه رسمی کشور قانونی است» و «ثانيا؛ مقامات وزارت ارشاد نيز مراتب موافقت خود با تشکيل موسسه غير دولتی خانه سينما را پيش از اين و به طور مکرر از جمله در سال ۱۳۶۹ و به موجب نامه شماره ۱۵۴۶-۶۲ اعلام کرده‌اند» و «ثالثا؛ پس از ثبت قانونی تاسيس خانه سينما، هيات وزيران نيز اين ثبت قانونی را مورد شناسايی قرار داده و به طور مکرر در مصوبات خود برای خانه سينما حقوقی را تعيين کرده است.»
وکيل «خانه سينما» گفته که «وزارت ارشاد مطابق دادخواستی که اخيرا به شعبه ۳۷ دادگاه عمومی تهران تقديم کرده است صرفا به تغييرات به عمل آمده در اساسنامه خانه سينما مصوب ۱۳۸۷ اعتراض کرده و صراحتا اساسنامه پيشين خانه سينما مصوب سال ۱۳۸۳ را به عنوان اساسنامه قانونی و لازم الاتباع خانه سينما اعلام و حتی مهر وزارت ارشاد را نيز بر آن منقوش کرده است.»
روزنامه شرق همچنين گزارشی درباره «بازتاب اعلام انحلال خانه سينما» منتشر کرده و از قول مجتبی راعی، کارگردان و فيلمساز نوشته است: «پشت ماجرای انحلال خانه سينما چه اهميتی وجود دارد که وزارت ارشاد حاضر است همه هزينه‌های آن را بدهد، چون عملا در حال درگير شدن با تنه آن چيزی است که خانه سينما را شکل داده و سود اين کار را نمی‌فهمم.»
اين کارگردان همچنين گفته انحلال يک «تشکل صنفی چه سازگاری با شعار حمايت از اصناف دارد؟ آقای جواد شمقدری خودش از اين صنف بوده، چرا اصرار دارد که ماجرای انحلال خانه سينما به نام او نوشته شود؟»
به نوشته اين روزنامه، محمدبهشتی که سال ها معاون سينمايی وزارت ارشاد اسلامی برعهده داشته و عضو موسس خانه سينما نيز بوده است، گفته است: «به دليل تغيير اساسنامه خانه سينما نمی‌تواند منحل شود؛ يا بر اساس قوانين تعيين شده بايد فرصتی داده شود تا تغييرات اساسنامه به تصويب شورای فرهنگ عمومی برسد يا در نهايت خانه سينما به اساسنامه‌ای بايد اتکا کند که در سال ۱۳۶۶ در شورای فرهنگ عمومی تصويب شد» و «در هيچ يک از اين شرايط امکان انحلال خانه سينما وجود ندارد.»
روزنامه شرق همچنين خبر داده که احمد مسجد جامعی نيز وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره رياست جمهوری محمد خاتمی هم در واکنش به تلاش مقام های دولتی برای انحلال «خانه سينما» و «تغيير نام خانه هنرمندان» گفته است: «خانه سينما مايه افتخار جامعه هنری است و همان طور که نمی‌توان خانه سينما را منحل کرد، نمی‌توان نام خانه هنرمندان را نيز تغيير داد.»
محمدعلی نجفی کارگردان نيز درباره جايگاه «خانه سينما» گفته است: «بيمه بيکاری و بازنشستگی‌هنرمندان همگی زير نظر خانه سينما انجام می‌شود؛ هنرمندانی که زمانی در حرفه‌های خود فعاليت می‌کنند و فعاليت‌های آن ها باعث زنده ماندن سينماست. به خاطر همين من اين جمله "غيرقانونی بودن خانه سينما" را هضم نمی‌کنم.»
به نوشته روزنامه شرق، محمدعلی نجفی همچنين گفته است: «اجتماع هنرمندان برای رتق و فتق امور کاری و شخصی‌خودشان در يک نهادی به نام خانه سينما در قامت کلمه‌ای به اسم "غيرقانونی" نمی‌گنجد» و «ريشه تمامی اين دعواها سياسی است و به تنها چيزی که فکر نمی‌شود، هنر سينماست.»



درگذشت حاجی بخشی؛ مردی که جنگ را به خیابان های تهران برد

با اندامی درشت، ريش انبوه سفيد، چشم هايی نافذ و صورت آفتاب سوخته، قطار فشنگ را به دوش دارد و سلاح سيمينوف روسی در دست. در لباس پلنگی نظامی با چفيه ای برگردن و پيشانی بندی که رويش نوشته شده «يا زهرا».
سوار بر لندکروز غنيمتی از جنگ است، با بلندگويی ترکش خورده و کهنه. با هيبتی متفاوت و منحصر به فرد. «حاجی بخشی» هميشه در صف مقدم به سوی دشمن اش يورش می برد.
حال اين دشمن چه از جنس نيروهای عراقی صدام حسين بود و چه دشمنی از جنس ديگر در خيابان های تهران. گاه دگر انديشی که مهر ضد انقلاب بر پيشانی اش نشسته، گاه جوانانی که پوشش و لباس شان برای حاجی بخشی بوی تهاجم فرهنگی می داد.
گزارش نیوشا بقراطی درباره پدیده «حاجی بخشی»
در هر صورت او در صف مقدم بود تا از آن چه ارزش اش می پنداشت با چنگ و دندان دفاع کند. او يک ابر ستاره تبليغات در جنگ بود. يک شبه نظامی، يک بسيجی کهنه کار و بعدها به خودی خود و به تنهايی يک نهاد مستقل مسلح در سرکوب.
در جبهه معروف بود به «علمدار جنگ» و مسووليت اش روحيه دادن به نيروها در خط مقدم.
امير فرشاد ابراهيمی، عضو پيشين انصار حزب الله و منتقد فعلی جمهوری اسلامی، نقش حاجی بخشی را در جبهه های جنگ اين گونه توصيف می کند:

امیر فرشاد ابراهیمی: به جرات می شود گفت که حاج بخشی از اولين کسانی  بود که در زمان جنگ بحث ايستگاه های صلواتی و روحيه دادن به رزمندگان را آغاز کرد و بين بچه های رزمنده لشکر تهران به نام «ماشاالله حزب الله» معروف بود.
حاج بخشی چهره ای بود که در جبهه ها همه او را می شناختند. به چندين علت؛ يکی از علت هايش اين بود که مقرب درگاه بود. کسی بود که در خاطراتش می خوانيم که از باغ شخصی اش گيلاس نوبرانه می چيد و به جماران می برد و پيش آيت الله خمينی می نشست. صادق آهنگران اگر بلبل خمينی بود، آقای ذبيح الله بخشی نيروی تبليغاتی خمينی بود.
​​حاجی بخشی جنگ عراق را با هزينه ای سنگين به پايان برد. با از دست دادن دو فرزند، يک داماد و زخم های پرشمار ترکش. قطعنامه ۵۹۸ اما برای او به معنای پايان جنگ و پايان حزب الله نبود.
​حاجی بخشی پس از سال ۶۷، جنگ خود را جای ديگری دنبال کرد. با همان شکل و شمايل جنگ و با تفنگ کهنه اش که می گفت مجوزش را از آيت الله خمينی دارد، پيکارش را به تهران برد. پيکار با آنچه تهاجم فرهنگی، غرب زدگی، ليبراليسم و ضد انقلاب اش می دانست.
ظاهر متفاوت و شبه نظامی حاجی بخشی برای بسياری از تهران نشينان آشناست. برای روزنامه نگاران و فعالان سياسی و منتقدان تا جوانان متجدد و مد گرا، حاجی بخشی مشت آهنين حکومت بود.
امير فرشاد ابراهيمی: به نوعی می شود گفت اولين کسی بود که بعد از جنگ، بحث حزب الله را مطرح کرد و کاری به درست يا اشتباه بودن اين تفکر ندارم اما بايد بگويم تنها حزب اللهی بود که روی اصول خودش پا برجا بود و پافشاری می کرد تا همين روزهای آخر زندگی اش.
شما نگاه کنيد همين الان خيلی از اين کسانی که امروزه مدعی حزب الله هستند رنگ باخته اند و به نوعی مصلحت جويی به وضعيت موجود تن داده اند. آقای الله کرم که زمانی ریيس حزب الله و از افراد تندرو بود، الان به نوعی دوست دارد خودش را در شکل استاد دانشگاه و دکتر حسين الله کرم قلمداد کند. ولی حاجی بخشی هيچ وقت اين طور نبود.
و البته حاجی بخشی گاهی از مرزهای خشم و خشونت خشن ترين نيروهای سرکوب خيابانی هم فراتر می رفت.
تا جايی که گاهی همين نيروهای سرکوب هم از کارش هراسان بودند.
امير فرشاد ابراهيمی: همان زمانی که بحث راه اندازی نيروی انصار حزب الله راه افتاد، سال ۷۲ يا ۷۳، تندروترين قشر سياسی جامعه آن روزها افراد انصار حزب الله بودند. من به ياد دارم که همان روزها هم خيلی وقت ها خود همين آقای الله کرم در جلسات و در زمان بروز برخی بحث ها و تصميم گيری ها سفارش می کرد که مثلا اين مورد را حاجی بخشی نفهمد چون می آيد برنامه های ما را بهم می ريزد.
ذبيح الله بخشی در روزهای آخر عمر ۷۸ ساله اش وضعيت جسمی چندان خوبی نداشت. اما باز هم تا جايی که می شد از حضور در تجمعات حکومتی غافل نمی ماند.
يکی از واپسين عکس هايی که از او در اين تجمعات بر جای مانده، شايد گوياترين توصيف از پديده حاجی بخشی باشد. عکسی که در آن سلاح در دست، پرچم آمريکا را در خيابان و در ميان مردم به دندان گرفته و در حال پاره کردن آن است.
کسی که برای ارزش ها و يا ضد ارزش هايی که باور داشت با چنگ و دندان می جنگيد.




نگرانی از انتخابات و فشارهای اقتصادی؛ چالشی جديد برای حکومت ايران

روزنامه «نيويورک تايمز» می نويسد که حکومت ايران سعی دارد انتخابات مجلس را به عنوان نمايشی از مشارکت مردم و نمونه ای برای راهکارهای ظاهرا دمکراتيک در خاورميانه جلوه دهد. اما تحريم انتخابات توسط اصلاح طلبان و احتمال بروز ناآرامی در جريان اين رای گيری ها همزمان با تشديد وخامت اقتصاد ايران و فشارهای بين المللی به خاطر برنامه های هسته ای آن کشور، حکومت ايران را برای کسب مشروعيت با چالش های بزرگی روبرو کرده است.

با وجودی که برخی از مقامات ارشد حکومت گفته اند که شرکت بخشی از اصلاح طلبان در انتخابات مانعی ندارد، به نظر می رسد که بخش اعظم اين جريان و حتی محمد خاتمی رييس جمهوری پیشین که معمولا مواضع نرم تری اتخاذ می کند با شرکت در انتخابات مخالف اند. اين وضعيت باعث خواهد شد که حتی در ظاهر امر نيز تنوع نامزدها و نيروهای شرکت کننده در انتخابات کاهش يافته و حکومت نتواند مشروعيتی را که به دنبال آن است جلوه دهد.

تحليلگر «نيويورک تايمز» يادآوری می کند که اين مسئله بسيار حياتی است چون پس از بروز اعتراضات گسترده به نتايج انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۹ رژيم حاکم بر ايران در داخل و در سطح منطقه بخش زيادی از مشروعيت خود را از دست داد و پس از حوادث موسوم به «بهار عربی» آنها سعی دارند الگوی حکومتی ايران را منبع الهام معترضان و اصلاح طلبان در کشورهای عربی جلوه دهند.

تحريم علنی انتخابات از سوی اصلاح طلبان به خصوص قبل از شروع رای گيری در ايران امری بی سابقه است و محافظه کاران حاکم بر ايران را با خطراتی مواجه خواهد ساخت که در انتخابات قبلی با آن روبرو نبوده اند.

همزمان وخامت اوضاع اقتصادی و فشار ناشی از تحريم های خارجی شرايط را برای حکومت ايران دشوارتر کرده است. با وجودی که استقلال و خودکفايی ايران در عرصه انرژی هسته ای هنوز هم در بخش هايی از جامعه ايران طرفدارانی دارد اما تشديد تحريم ها به مردم عادی اين کشور فشار زيادی وارد کرده و می تواند به نوعی انفعال و عدم شرکت در رای گيری ها منجر شود.

حکومت ايران تاکنون با قدرت نمايی نظامی مثل مانور اخير در خليج فارس، و اقدامات ديپلماتيک ماجراجويانه، مثل ماجرای اشغال سفارت بريتانيا پاسخ داده است.

ولی به نظر می رسد که تحريم های بين المللی در آينده فشار بيشتری به ايران وارد خواهند کرد. دولت باراک اوباما چند روز پيش با امضا لايحه تحريم بانک مرکزی عملا شريان مالی مربوط به صدور نفت ايران را مورد حمله قرار داد و دولت های اروپايی نيز از احتمال تحريم نفت ايران صحبت می کنند.

«نيويورک تايمز» می افزايد که فرمانده پليس ايران با در نظر داشت اعتراضات گسترده مربوط به انتخابات سال ۲۰۰۹ هشدار داده  که نيروهای امنيتی با تمام قدرت «دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنها را که در فکر ايجاد آشوب هستند، سرکوب خواهند کرد.»

کارشناسان امور ايران يادآوری می کنند که آيت الله خامنه ای رهبر ايران در جريان حوادث مربوط به انتخابات سال ۲۰۰۹ مشروعيت خود به عنوان مقامی مستقل از دعواهای جناحی را از دست داده است. بنابراين انتخابات آينده مجلس بايد نمايش کاملی از تداوم اقتدار فردی وی باشد. اما اين انتخابات می تواند در عين حال به فضایی برای بيان نارضايتی عمومی و يا عدم مشارکت مردم بدل شود.

تحليلگر «نيويورک تايمز» در پايان مطلب خود به سيستم اداره و کنترل انتخابات در ايران اشاره می کند که توسط نهادهای انتصابی از سوی رهبر ايران هدايت می شوند. بنابراين تشخيص صلاحيت نامزدان می تواند به عرصه مهمی از جدال بين جناح های مختلف بدل شود. در عين حال امور اجرايی انتخابات برعهده وزارت کشور است که زير نظر دولت و رييس جمهوری فعاليت می کند.

بنابراين مقدمات و نحوه برگزاری اين رای گيری ها از نظر تقسيم و تعادل قدرت بين جناح های مختلف حائز اهميت فراوانی است. بايد ديد که ايجاد شکاف عميق بين جناح احمدی نژاد با مراکز قدرت وفادار به رهبر ايران خود را چگونه نشان خواهد داد.

مسلما هر دو طرف از تمام ابزارهای موجود برای کسب سهم بيشتر در مجلس آينده استفاده خواهند کرد چون همزمان مباحثی پيش کشيده شده است که شايد در دور آينده نحوه تقسيم قدرت بين قوای اصلی در ساختار حکومتی ايران تغيير کرده و با حذف اختيارات کليدی و يا حتی حذف مقام رياست جمهوری به طور کامل، مجلس ايران نقش مهم تری پيدا کند. 
 
 
 
 
 
 
در واکنش به اهانت یک عضو جامعه روحانیت

سید حسن خمینی: قرار نیست ما مثل آنان شویم

بدنبال توهین شجونی به بیت امام، سید حسن خمینی با تقدیر از خدمات این روحانی گفت: “ایشان قبل از انقلاب زمانی که بردن نام امام خمینی چوب خوردن داشت از زمره مبارزان بودند و سابقه بسیار روشنی در آن زمان دارند و این یک ارزش است که نباید نادیده گرفته شود”.
در پی انتشار اظهارات شجونی علیه فعالیت‌های موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) که مستقیماً زیر نظر حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی اداره می‌شود، بعضی از شاگردان نوه امام در حضور وی گفتند: “شجونی سن و سال زیادی دارد و دیگر حرجی به او نیست”. این سخن، موجب واکنش حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی شد و گفت: اینکه امروز کسی به ما انتقاد داشته باشد یا از ما خوشش نیاید، نباد موجب بشود ما گذشته ایشان و ارزشهای گذشته‌شان را فراموش کنیم یا نادیده بگیریم.
وی در مورد شجونی افزود: “ایشان قبل از انقلاب زمانی که بردن نام امام خمینی چوب خوردن داشت از زمره مبارزان بودند و سابقه بسیار روشنی در آن زمان دارند و این یک ارزش است که نباید نادیده گرفته شود”. به گزارش “انتخاب” در این لحظه، یکی دیگر از شاگردان خطاب به سیدحسن خمینی گفت: اما استاد امروز با استفاده از قانون (ملاک حال فعلی افراد است) همین ارزش را برای دیگران منکر می‌شوند. حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی پاسخ داد: ما که قرار نیست همان کار را بکنیم! به هر حال نباید چنین ارزشهایی را نادیده گرفت باید حواسمان باشد.
شجونی هفته گذشته با بی حرمتی به خانواده امام و مسئولان موسسه انتشار آثار امام خمینی گفته بود: مسئولان این موسسه به اسم امام خمینی «کسب و کار» راه انداخته‌اند.
شجونی در گفت و گو با جوان آنلاین با انتقاد از مواضع حسن خمینی در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ گفته که «مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام باید پاکسازی بشود.»
وی گفته بود: «دبیر مؤسسه نشر و آثار حضرت امام باید خلع ید بشود و به دست بسیج و گروه‌های مخلص دلسوز و خدا ترس بیفتد که دلسوزانه کار‌ها را پیش ببرند.
این سخنان واکنش محمد علی انصاری در پی داشت. دبیر ستاد بزرگداشت حضرت امام خمینی (س)درباره سخنان اخیر “شجونی ” عضو جامعه روحانیت مبارزاز ارائه پاسخ مستقیم به وی خودداری کرد اما در عین حال از جامعه روحانیت مبارز خواست که از اینگونه افراد تبری جوید.
دبیر ستاد بزرگداشت حضرت امام خمینی (س) بر این باور است که این گونه اظهارات موجب باعث محبوبیت بیشتر بیت امام می شود. وی افزود: امیر المومنین (ع) در جواب مخالفین هتاک می فرماید «اردت ان تفضحنی فافتضحت» می خواستی مرا مفتضح کنی ولی خودت مفتضح شدی ! تجربه این چند ساله نشان داده است عمق محبوبیت یادگاران امام در میان مردم چند برابر شده است و ما از نزدیک شاهدیم که در هرجایی که ایشان حاضر می شوند چگونه مردم ابراز بزرگواری و محبت کرده و دشمنان آنها را نفرین می کنند