امنیت ملی را چه کسانی به خطر می اندازند ؟مادران یا حاکمان؟
اقلیت حاکم بر ایران، روز به روز حلقه فشار و سرکوب را بر گروهها، سازمانها، احزاب، فعالان اجتماعی و حتا مردم عادی تنگتر و تنگتر کرده و دیکتاتوری و استبداد خود را به شکلی وحشیانه تر اعمال میکند.
در حالی که مردم حق نفس کشیدن ندارند و بسیاری از آزادی خواهان تنها به جرم حقطلبی؛ زندانی، مفقود، مجروح و کشته می شوند و خانوادههایشان حق هیچ گونه شکایت و پیگیری واقعی را ندارند.
در حالی که شکنجهگران و قاتلان، آزادانه به جنایتهای خود ادامه میدهند، زنان و مادرانی که برای رسیدن به حداقل حقوق انسانی و اجتماعی خود و یا برای دفاع از حقوق قانونی خود و فرزندانشان حاضر به سکوت نشده اند، بارها مورد آزار و تهدید قرار می گیرند؛ یا به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، مورد محاکمه قرار گرفته و با اتهامات بي اساس و مجازات های سنگین در بیدادگاه ها مجرم قلمداد می شوند؛ هم اکنون نیز دو نفر از آنان در زندان به سر می برند.
ژیلا مهدویان مادر حسام ترمسی به جرم دادخواهی از وضعیت فرزندش و همدردی با مادران عزادار به پنج سال زندان، سه سال تعزیزی و دو سال تعلیقی و دخترش مریم نجفی نیز به دو سال حبس، یک سال و نیم تعلیقی و شش ماه تعزیری محکوم شده است. حسام پسرش، جوانی است که برای همراهی با جنبش سبز در سال ١٣٨٨ یک سال زندان را تحمل کرد و پس از آزادی با وضعیتی مشکوک بیمار شد و هنوز هیچ کس نمی داند که علت بیماری او پس از آزادی از زندان چه بوده است.
ژیلا کرم زاده مکوندی ، شاعر و از حامیان مادران عزادار، به جرم همدردی و سرودن شعر برای مادران و جان باختگان به چهار سال حبس، دو سال تعزیزی و دو سال تعلیقی محکوم شده و در تاریخ ٦ دی ماه برای اجرای حکم ، بازداشت و روانه زندان شده است.
لیلا سیف اللهی، پزشک و از حامیان مادران عزادار، نیز به چهار سال حبس، دو سال تعزیزی و دو سال تعلیقی محکوم شده است.
اکرم نقابی، مادر سعید زینالی به جرم پیگیری وضعیت فرزندش به مدت دو ماه زندانی شده و محاکمه شده است. سعید دانشجویی بود که در ٢٣ تیر ١٣٧٨ مقابل چشمان خانواده اش در منزل بازداشت و ربوده شد و تا به حال هیچ مقام مسئولی پاسخی مبنی بر زنده بودن یا کشته شدن او نداده است.
پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی به جرم پیگیری وضعیت فرزندش به ٢٣ ماه حبس تعزیری محکوم و زندانی شده است. کوهیار دانشجو و فعال حقوق بشر است که هم اکنون در زندان به سر می برد.
منصوره بهکیش، از خانوادههای جان باختهگان دهه ٦٠ است که شش تن از خانواده اش کشته شده اند. او نيز به جرم دادخواهی و همدردی با مادران عزادار و حضور در خاوران و بهشت زهرا، بارها احضار و مورد اذیت و آزار قرار گرفته است و در آخرین بازداشت یک ماه را در حبس گذرانده است و نهايتا در ٤ دی ماه ، توسط قاضی صلواتی محاکمه و در انتظار حکم نهائي است.
نادر احسنی، یکی دیگر از حامیان مادران پارک لاله، پس از تحمل یک سال زندان و پس از آزادی، دوباره به دادگاه احضار و به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
همچنین تعدادی دیگر از مادران و خانواده های جان باختگان و حامیان ، بارها احضار، بازداشت و محاکمه شده و در وضعیتی بلاتکلیف بسر می برند و تعدادی دیگر از آنها نیز بارها مورد بازخواست قرار گرفته یا تهدید شده اند.
هم چنين خانم "فاطمه الوندی" مادر مهدی محمودیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج نيز ١٣ دي ماه، توسط ماموران امنیتی بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته و سپس آزاد شده است. نامبرده طی دو سال گذشته بارها از طریق دادستانی پیگیر مرخصی استعلاجی برای فرزند بیمارش بوده است.
مي پرسيم : کدامیک ازخواسته ها و حرکت های مادران و حامیان، غیرقانونی بوده که امنیت ملی کشور به خطر افتاده است؟
جز اینکه پیگیری وضعیت فرزند در هر دین و آیین و قانونی، حق هر مادری و همراهی و حمایت از مادران، وظيفه ي تک تک فرزندان جامعه جهانی است.
حاکمان، امنیت ملی را امنیت اوباش، قاتلان و شکنجهگران می دانند و به همین دلیل این چنین از حرکت مادران به وحشت افتاده اند و به اشکال مختلف آنها را مورد اذیت و آزار قرار می دهند.
ما مادران پارک لاله و حامیان در سرتاسر دنیا، ضمن پافشاری برسه خواسته اصلی خود مبنی بر آزادی تمامی زندانيان سیاسی – عقیدتی، لغو مجازات اعدام و محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان کشتارهای سی و سه سال گذشته؛ از مردم آزادیخواه و نهادهای حقوق بشری می خواهیم برای آزادی پروین مخترع و ژیلا کرم زاده مکوندی و توقف فشار بر مادران دادخواه و حامیانشان در ایران، ما را همراهی و طنین صدای ما را رساتر کنند.
اقلیت حاکم بر ایران، روز به روز حلقه فشار و سرکوب را بر گروهها، سازمانها، احزاب، فعالان اجتماعی و حتا مردم عادی تنگتر و تنگتر کرده و دیکتاتوری و استبداد خود را به شکلی وحشیانه تر اعمال میکند.
در حالی که مردم حق نفس کشیدن ندارند و بسیاری از آزادی خواهان تنها به جرم حقطلبی؛ زندانی، مفقود، مجروح و کشته می شوند و خانوادههایشان حق هیچ گونه شکایت و پیگیری واقعی را ندارند.
در حالی که شکنجهگران و قاتلان، آزادانه به جنایتهای خود ادامه میدهند، زنان و مادرانی که برای رسیدن به حداقل حقوق انسانی و اجتماعی خود و یا برای دفاع از حقوق قانونی خود و فرزندانشان حاضر به سکوت نشده اند، بارها مورد آزار و تهدید قرار می گیرند؛ یا به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، مورد محاکمه قرار گرفته و با اتهامات بي اساس و مجازات های سنگین در بیدادگاه ها مجرم قلمداد می شوند؛ هم اکنون نیز دو نفر از آنان در زندان به سر می برند.
ژیلا مهدویان مادر حسام ترمسی به جرم دادخواهی از وضعیت فرزندش و همدردی با مادران عزادار به پنج سال زندان، سه سال تعزیزی و دو سال تعلیقی و دخترش مریم نجفی نیز به دو سال حبس، یک سال و نیم تعلیقی و شش ماه تعزیری محکوم شده است. حسام پسرش، جوانی است که برای همراهی با جنبش سبز در سال ١٣٨٨ یک سال زندان را تحمل کرد و پس از آزادی با وضعیتی مشکوک بیمار شد و هنوز هیچ کس نمی داند که علت بیماری او پس از آزادی از زندان چه بوده است.
ژیلا کرم زاده مکوندی ، شاعر و از حامیان مادران عزادار، به جرم همدردی و سرودن شعر برای مادران و جان باختگان به چهار سال حبس، دو سال تعزیزی و دو سال تعلیقی محکوم شده و در تاریخ ٦ دی ماه برای اجرای حکم ، بازداشت و روانه زندان شده است.
لیلا سیف اللهی، پزشک و از حامیان مادران عزادار، نیز به چهار سال حبس، دو سال تعزیزی و دو سال تعلیقی محکوم شده است.
اکرم نقابی، مادر سعید زینالی به جرم پیگیری وضعیت فرزندش به مدت دو ماه زندانی شده و محاکمه شده است. سعید دانشجویی بود که در ٢٣ تیر ١٣٧٨ مقابل چشمان خانواده اش در منزل بازداشت و ربوده شد و تا به حال هیچ مقام مسئولی پاسخی مبنی بر زنده بودن یا کشته شدن او نداده است.
پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی به جرم پیگیری وضعیت فرزندش به ٢٣ ماه حبس تعزیری محکوم و زندانی شده است. کوهیار دانشجو و فعال حقوق بشر است که هم اکنون در زندان به سر می برد.
منصوره بهکیش، از خانوادههای جان باختهگان دهه ٦٠ است که شش تن از خانواده اش کشته شده اند. او نيز به جرم دادخواهی و همدردی با مادران عزادار و حضور در خاوران و بهشت زهرا، بارها احضار و مورد اذیت و آزار قرار گرفته است و در آخرین بازداشت یک ماه را در حبس گذرانده است و نهايتا در ٤ دی ماه ، توسط قاضی صلواتی محاکمه و در انتظار حکم نهائي است.
نادر احسنی، یکی دیگر از حامیان مادران پارک لاله، پس از تحمل یک سال زندان و پس از آزادی، دوباره به دادگاه احضار و به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
همچنین تعدادی دیگر از مادران و خانواده های جان باختگان و حامیان ، بارها احضار، بازداشت و محاکمه شده و در وضعیتی بلاتکلیف بسر می برند و تعدادی دیگر از آنها نیز بارها مورد بازخواست قرار گرفته یا تهدید شده اند.
هم چنين خانم "فاطمه الوندی" مادر مهدی محمودیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج نيز ١٣ دي ماه، توسط ماموران امنیتی بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته و سپس آزاد شده است. نامبرده طی دو سال گذشته بارها از طریق دادستانی پیگیر مرخصی استعلاجی برای فرزند بیمارش بوده است.
مي پرسيم : کدامیک ازخواسته ها و حرکت های مادران و حامیان، غیرقانونی بوده که امنیت ملی کشور به خطر افتاده است؟
جز اینکه پیگیری وضعیت فرزند در هر دین و آیین و قانونی، حق هر مادری و همراهی و حمایت از مادران، وظيفه ي تک تک فرزندان جامعه جهانی است.
حاکمان، امنیت ملی را امنیت اوباش، قاتلان و شکنجهگران می دانند و به همین دلیل این چنین از حرکت مادران به وحشت افتاده اند و به اشکال مختلف آنها را مورد اذیت و آزار قرار می دهند.
ما مادران پارک لاله و حامیان در سرتاسر دنیا، ضمن پافشاری برسه خواسته اصلی خود مبنی بر آزادی تمامی زندانيان سیاسی – عقیدتی، لغو مجازات اعدام و محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان کشتارهای سی و سه سال گذشته؛ از مردم آزادیخواه و نهادهای حقوق بشری می خواهیم برای آزادی پروین مخترع و ژیلا کرم زاده مکوندی و توقف فشار بر مادران دادخواه و حامیانشان در ایران، ما را همراهی و طنین صدای ما را رساتر کنند.
از نظر خیلی از دولتهای جهان، و بویژه هفده کشورعضو حوزه پولی "یورو"، سال دوهزار و یازده از لحاظ اقتصادی یکی از بحرانی ترین و زیانبارترین سالهای بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. و اگرچه سرانجام این سال نا مساعد و منفی سپری گشته، ولیکن بحران "یورو" همچنان بقوت خود باقیست.
در میان قدرتهای بزرگ غربی تنها کشوری که توانست طی سال دوهزار و یازده گلیم خود را از آب بیرون بکشد، آلمان بوده است. دولت آلمان نه تنها توانست که باوجود دشواریهای اقتصادی کلی در جهان و علیرغم بحران شدید حوزه "یورو"، رشد خود را تأمین نماید بلکه در آن شرایط سخت حتی موفق گردید که نرخ بیکاری در کشور خود را کاهش دهد.
در شرایطی که علاوه بر بحران خاص حوزه "یورو"، معضل بیکاری نیز گریبان اکثر قریب باتفاق ابرقدرتهای اقتصادی جهان را گرفته است، دولت آلمان موفق گردید که نرخ بیکاری در اینکشور را طی تمامی دوازده ماه سال گذشته به طرف پائیین سوق دهد.
بر اساس آخرین آمار "آژانس فدرال کار"، که امروز، سه شنبه، منتشر گردیده است، طی ماه دسامبر، آخرین ماه سال میلادی سپری شده، بیش از نوزده هزار تن دیگر از خیل بیکاران به جمعیت فعال پیوست اند...
یک گروه سوری مسئولیت ربودن شهروندان ایران در حمص را بر عهده گرفت
یک گروه سوری زیر عنوان «جنبش مقابله با گسترش تشیع در سوریه» ضمن به عهده گرفتن مسئولیت ربوده شدن شهروندان ایرانی از این اقدام به عنوان نخستین هشدار به ایران و حزب الله لبنان یاد کرد و از آنان خواست فوراً به پشتیبانی از رژیم سوریه پایان دهند.
یک گروه سوری که تاکنون ناشناس بوده است مسئولیت ربودن شهروندان ایران در سوریه را بر عهده گرفت.
این گروه که خود را «جنبش مقابله با گسترش تشیع در سوریه» معرفی کرده است دیروز (سه شنبه) با صدور بیانیه ای مسئولیت ربودن ٥ شهروند ایران در سوریه را بر عهده گرفت.
«جنبش مقابله با گسترش تشیع در سوریه» در این بیانیه ادعا کرد که مقامات جمهوری اسلامی ایران را در جریان مطالبات و درخواست های خود برای آزاد کردن شهروندان این کشور قرار داده و این خواست ها را به سفارت ایران در دمشق ارائه کرده است.
در بخش دیگری از این بیانیه از ربودن پنج ایرانی در ٢٠ دسامبر گذشته به عنوان نخستین اخطار به جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان در ارتباط با ادامۀ پشتیبانی آنان از رژیم بشار اسد در سرکوب مردم در سوریه و بویژه در حمص یاد شده است.
گروه سوری به ایران و حزب الله لبنان هشدار داده شده است که اگر بلافاصله به حمایت از رژیم سوریه پایان ندهند، دیگر شهروندان ایران و اعضای حزب الله لبنان در سوریه نیز به سرنوشت این ٥ ایرانی دچار خواهند شد.
سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق در فردای ربوده شدن این ٥ نفر اعلام کرد که ربوده شدگان مهندس و تکنسین برق بوده و برای کار در یک پروژۀ تولید برق در نیروگاه جندر* در حمص در این شهر به سر می بردند.
باید یادآوری کنیم که علاوه بر این ٥ نفر، ٢ شهروند دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز در حمص ربوده شده اند.
رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت امورخارجۀ جمهوری اسلامی ایران، دیروزدر نشست خبری هفتگی خود تأکید کرد که یر اساس خبرهای دریافت شده شهروندان ربوده شده در سلامت کامل هستند و دولت نیز با تمامی امکانات خود برای کسب آزادی آنان تلاش می کند.
به گزارش خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی (ایرنا)، بهنام حقیقی- مدیر گروه موسوم به "مپنا" امروز خواستار توجه جدی نهادها و رسانه های داخلی و بین المللی نسبت به پی گیری سرنوشت این هفت نفر شد.
گروه ایرانی "مپنا" پیمانکار اصلی نیروگاه جندر در شهر حمص سوریه است.
این شرکت پیش از این در نامه ای به هماهنگ کنندۀ سازمان ملل متحد در تهران خواستار تلاش این سازمان برای کسب آزادی هفت شهروند ایرانی شده است.
اپوزیسیون سوریه بر این اعتقاد است که این شهروندان ایران برای یاری دادن رژیم سوریه در سرکوب مردم به این کشور اعزام شده اند.
*Jandar
این گروه که خود را «جنبش مقابله با گسترش تشیع در سوریه» معرفی کرده است دیروز (سه شنبه) با صدور بیانیه ای مسئولیت ربودن ٥ شهروند ایران در سوریه را بر عهده گرفت.
«جنبش مقابله با گسترش تشیع در سوریه» در این بیانیه ادعا کرد که مقامات جمهوری اسلامی ایران را در جریان مطالبات و درخواست های خود برای آزاد کردن شهروندان این کشور قرار داده و این خواست ها را به سفارت ایران در دمشق ارائه کرده است.
در بخش دیگری از این بیانیه از ربودن پنج ایرانی در ٢٠ دسامبر گذشته به عنوان نخستین اخطار به جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان در ارتباط با ادامۀ پشتیبانی آنان از رژیم بشار اسد در سرکوب مردم در سوریه و بویژه در حمص یاد شده است.
گروه سوری به ایران و حزب الله لبنان هشدار داده شده است که اگر بلافاصله به حمایت از رژیم سوریه پایان ندهند، دیگر شهروندان ایران و اعضای حزب الله لبنان در سوریه نیز به سرنوشت این ٥ ایرانی دچار خواهند شد.
سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق در فردای ربوده شدن این ٥ نفر اعلام کرد که ربوده شدگان مهندس و تکنسین برق بوده و برای کار در یک پروژۀ تولید برق در نیروگاه جندر* در حمص در این شهر به سر می بردند.
باید یادآوری کنیم که علاوه بر این ٥ نفر، ٢ شهروند دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز در حمص ربوده شده اند.
رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت امورخارجۀ جمهوری اسلامی ایران، دیروزدر نشست خبری هفتگی خود تأکید کرد که یر اساس خبرهای دریافت شده شهروندان ربوده شده در سلامت کامل هستند و دولت نیز با تمامی امکانات خود برای کسب آزادی آنان تلاش می کند.
به گزارش خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی (ایرنا)، بهنام حقیقی- مدیر گروه موسوم به "مپنا" امروز خواستار توجه جدی نهادها و رسانه های داخلی و بین المللی نسبت به پی گیری سرنوشت این هفت نفر شد.
گروه ایرانی "مپنا" پیمانکار اصلی نیروگاه جندر در شهر حمص سوریه است.
این شرکت پیش از این در نامه ای به هماهنگ کنندۀ سازمان ملل متحد در تهران خواستار تلاش این سازمان برای کسب آزادی هفت شهروند ایرانی شده است.
اپوزیسیون سوریه بر این اعتقاد است که این شهروندان ایران برای یاری دادن رژیم سوریه در سرکوب مردم به این کشور اعزام شده اند.
*Jandar
جمعیت فدائیان اسلام:
احمدینژاد منحرف و مصباح عامل تفرقه است
جمعیت فدائیان اعلام کرده که «عدم خودسازی علمی و اعتقادی» از دیگر عوامل «انحراف» احمدینژاد و خارج شدن وی از «مسیر حق» است.
این جمعیت به مقامهای جمهوری اسلامی توصیه کرده است از «انحراف» احمدینژاد «عبرت» بگیرند و بدانند «اگر کسی از آمادگی روحی لازم برای فرمانروایی برخوردار نباشد، هرچند که در ابتدا با خلوص پا با این عرصه بگذارد٬ شیاطین انس و جن، همگی در راه به انحراف کشاندن او با یکدیگر متفق میشوند.»
جمعیت فدائیان اسلام ۳۰ آبان ماه نیز با انتشار بیانیهای به تیم احمدینژاد هشدار داده بود چنانچه «تفکرات التقاطی٬ ملیگرایانه و انحرافی» خود را کنار نگذارند٬ با سرنوشت احمد کسروی مواجه خواهند شد.
این جمعیت همچنین با انتقاد از حمایت احمدینژاد از اسفندیار رحیممشایی٬ اعلام کرده که این حمایت منجر به ایستادگی رئیس دولت دهم در مقابل رهبر جمهوری اسلامی شده است.
فدائیان اسلام در موضعگیری دیگری با انتقاد از «جبهه پایداری» نوشته است: «طیف قابل توجهی از اصولگرایان به رهبریمصباح یزدی، چشم خود را بر روی این مهم {وحدتج، بستهاند و علم تفرقه را بلند کردهاند.»
این جمعیت افزوده است: «آنها {جبهه پایداری} معتقدند برخی از اعضای اصلی جبهه متحد اصولگرایی، به نحوی وابسته به هاشمی رفسنجانی بوده و در راستای اهداف ایشان حرکت میکنند و همین مسئله به تنهایی کافی است مصباح یزدی را که اختلافش با هاشمی به دهه ۴۰ باز میگردد، با تمام توان به میدان آورده و بدون تعارف، در مقابل مهدوی کنی به صف آرایی وادار کند.»
محافظهکاران حامی علی خامنهای از محمود احمدینژاد ونزدیکانش با عنوان «جریان انحرافی» یاد کرده و معتقدند آنها برای حذف ولایت فقیه و روحانیت از قدرت تلاش میکنند.
جمعیت فدائیان اسلام یک سازمان اسلامگرای شیعه زیرزمینی در ایران بود که در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی، به رهبری مجتبی نواب صفوی با هدف برقراری حکومت اسلامی تشکیل شد.
فدائیان اسلام در سال ۱۳۲۴ احمد کسروی، مورخ و منشیاش را با ضربات متعدد چاقو ترور کردند. سپس بین سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ دو نخست وزیر کشور یعنی عبدالحسین هژیر، حاجیعلی رزمآرا و عبدالحمید زنگنه وزیر آموزش را به قتل رساندند.
آنان همچنین سوء قصدهای ناموفقی را به جان محمدرضا پهلوی، وزیر امور خارجه حسین فاطمی و حسین علاء ترتیب دادند.
فعالیت رسانهای تیم احمدینژاد با چراغ خاموش
تیم احمدینژاد پس از مسدود شدن حدود ۲۰ سایت خبریاش در ۱۰ ماه گذشته٬ در سکوت اقدام به راهاندازی هفت سایت اینترنتی و دهها وبلاگ ناشناس کرده است.
موج مسدود شدن سایتهای وابسته به تیم احمدینژاد چند روز پس از علنی شدن اختلاف رئیس دولت دهم با علی خامنهای بر سر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
سایتهای مسدود شده در واکنش به حملات حامیان علی خامنهای به محمود احمدینژاد٬ مطالب تهدیدآمیز فراوانی علیه محافظهکاران منتقد دولت منتشر کرده بودند.
«باکری آنلاین»٬ «برای همه»٬ «یکشنبه»٫ «تماشا نیوز»٬ «محرمانه نیوز»، «محرمانه آنلاین»٬ «نهال نیوز»٬ «دولت یار»، «پنهان نیوز»٬ «دولت ما»٬ «کیان پرس» و «دیدگاه نیوز» از جمله سایتهای مسدود شده تیم احمدینژاد به شمار میروند.
حامیان و نزدیکان احمدینژاد در دو هفته گذشته در سکوت خبری و بدون آنکه حامیان علی خامنهای را تحریک کنند٬ اقدام به راهاندازی سایتهای خبری جدیدی به منظور فعالیتهای انتخاباتی کردهاند.
«همتنگار»٬ «معیارنیوز»٬ «صریح نیوز»٬ «زمان»٬ «رها پرس»٬ «حامیان» و «هزار سنگر» هفت سایتی هستند که در دو هفته گذشته به تیم رسانهای احمدینژاد پیوستهاند.
این سایتها در دو هفته گذشته از انتشار مطالب حساسیت برانگیز خودداری کرده و تلاش کرده اخبار و گزارشهایی که احتمال داده میشود منجر به فیلتر شدن آنها میشود را منتشر نکنند.
بخش دیگری از فعالیتهای رسانهای تیم احمدینژاد در وبلاگهای ناشناسی دنبال میشود که به طور معمول تندتر از سایتهای این تیم٬ مطالب انتقادی منتشر میکنند.
تیم احمدینژاد در فاصله دو ماه مانده به برگزاری انتخابات نهم مجلس٬ تلاش میکند پشتوانه رسانهای خود را دور از چشم حامیان خامنهای مستحکم کرده تا در بحبوحه انتخابات بتواند نهایت بهرهبرداری از این توان رسانهای را داشته باشد.
موج مسدود شدن سایتهای وابسته به تیم احمدینژاد چند روز پس از علنی شدن اختلاف رئیس دولت دهم با علی خامنهای بر سر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
سایتهای مسدود شده در واکنش به حملات حامیان علی خامنهای به محمود احمدینژاد٬ مطالب تهدیدآمیز فراوانی علیه محافظهکاران منتقد دولت منتشر کرده بودند.
«باکری آنلاین»٬ «برای همه»٬ «یکشنبه»٫ «تماشا نیوز»٬ «محرمانه نیوز»، «محرمانه آنلاین»٬ «نهال نیوز»٬ «دولت یار»، «پنهان نیوز»٬ «دولت ما»٬ «کیان پرس» و «دیدگاه نیوز» از جمله سایتهای مسدود شده تیم احمدینژاد به شمار میروند.
حامیان و نزدیکان احمدینژاد در دو هفته گذشته در سکوت خبری و بدون آنکه حامیان علی خامنهای را تحریک کنند٬ اقدام به راهاندازی سایتهای خبری جدیدی به منظور فعالیتهای انتخاباتی کردهاند.
«همتنگار»٬ «معیارنیوز»٬ «صریح نیوز»٬ «زمان»٬ «رها پرس»٬ «حامیان» و «هزار سنگر» هفت سایتی هستند که در دو هفته گذشته به تیم رسانهای احمدینژاد پیوستهاند.
این سایتها در دو هفته گذشته از انتشار مطالب حساسیت برانگیز خودداری کرده و تلاش کرده اخبار و گزارشهایی که احتمال داده میشود منجر به فیلتر شدن آنها میشود را منتشر نکنند.
بخش دیگری از فعالیتهای رسانهای تیم احمدینژاد در وبلاگهای ناشناسی دنبال میشود که به طور معمول تندتر از سایتهای این تیم٬ مطالب انتقادی منتشر میکنند.
تیم احمدینژاد در فاصله دو ماه مانده به برگزاری انتخابات نهم مجلس٬ تلاش میکند پشتوانه رسانهای خود را دور از چشم حامیان خامنهای مستحکم کرده تا در بحبوحه انتخابات بتواند نهایت بهرهبرداری از این توان رسانهای را داشته باشد.
حزبالله ادعا کرد در جنگ نرم حقوق دریافت نمیکند
ابهام در سرنوشت بودجه میلیاردی جنگ نرم
گروهی از نیروهای حزبالله فعال در اینترنت میگویند حقوقی بابت فعالیتهای خود دریافت نمیکنند٬ این در حالی است که دولت پیشتر اعلام کرده بود میلیاردها تومان بابت «جنگ نرم» به برخی مراکز و نهادها اختصاص داده است.
جنجال بر سر دستمزد «سربازان جنگ نرم» پس از آنکه بازرس انجمن قلم حوزه علمیه قم اعلام کرد این سربازان ساعتی هفت هزار تومان دریافتی دارند٬ در میان نیروهای ارزشی و محافظهکار بالا گرفته است.
برخی از سایتهای محافظهکار در واکنش به انتشار این گزارش ادعا کردهاند رسانههای وابسته به آمریکا و اسرائیل قصد دارند برای نیروهای حزبالله پروندهسازی کنند.
گروهی از وبلاگنویسان حزبالله نیز بدون اشاره به هویت منبع اصلی خبر٬ نوشتهاند که بابت فعالیتهای اینترنتی خود حقوقی دریافت نمیکنند.
وبلاگ «هابیل»٬ «بسیج جهانی» و برخی از نیروهای حزبالله در فضای مجازی فارسی زبان از جمله افراد و فعالانی هستند که گفتههای بازرس انجمن قلم حوزه علمیه قم را رد کردهاند.
این در حالی است که وبلاگ «هابیل» ۲۲ آذر ماه سال ۱۳۸۹ از فعالیت وبلاگهایی زنجیرهای در فضای مجازی فارسی زبان خبر داد که به موسسات و نهادهای «مگو» وابستهاند.
میثم رمضانعلی از وبلاگنویسان حزبالله نوشته بود افشای نوع وابستگی این وبلاگهای زنجیرهای طرفدار «انقلاب اسلامی» در شرایط کنونی به «مصلحت نیست» و وی امیدوار است این شرایط «حالا حالاها» میسر نشود.
آقای رمضانعلی در وبلاگ خود به فعالیت افرادی در فضای مجازی فارسی زبان اشاره کرده بود که در وبلاگها، خبرگزاریها، شبکههای اجتماعی و «شوراهای فعالان نت» ماموریت دارند «بازیگردانی» کنند.
نیروهای حزبالله در شرایطی دریافت حقوق به خاطر حضور در «جنگ نرم» را رد میکنند که نهم فروردین ماه امسال محمدجعفر بهداد معاون سیاسی دفتر احمدینژاد گفته بود عدهای به بهانه جنگ نرم از احمدینژاد بودجه میلیاردی گرفتهاند٬ اما این پولها را صرف مخالفت با دولت میکنند.
بهداد گفته بود: «چنانچه روزی اسناد این موضوع منتشر شود معلوم میشود که چه کسانی پیش از دیگران و بیش از دیگران باید به ملت و نظام پاسخگو باشند.»
سوم دی ماه نیز حسین همدانی، فرمانده سابق سپاه تهران بزرگ گفته بود: «بیش از ۹۰ درصد امکانات سپاه تهران بزرگ در ساز و کار جنگ نرم قرار گرفته» است.
جلسه فوقالعاده و غیرعلنی بررسی نابسامانی ارز
سحام نیوز: نوسانات نرخ ارز که در دو روز گذشته شدت بیشتری داشته، باعث شد تا دو نماینده مجلس خواستار تشکیل جلسه غیرعلنی شوند. دو عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با انتشار نامهای به رییس مجلس شورای اسلامی خواستار تشکیل این جلسه شدند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، الیاس نادران و احمد توکلی با انتقاد از نحوه مدیریت دولت خواستار برگزاری نشست غیرعلنی برای بررسی نوسانات نرخ ارز در مجلس شورای اسلامی شدند. همین ۱۰ روز پیش بود که مجلس برای بررسی تحریمها و تهدیدها جلسه غیرعلنی رسمی تشکیل داد؛ جلسهای که قرار بود برای بررسی میزان تاثیر تحریمها و شنیدن سناریوهای مختلف مقامهای دولتی باشد، اما درنهایت تبدیل شد به نشستی برای شنیدن نظرات وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی در مورد ارز و طلا. جلسهای که با وجود اعلام قبلی مجلس، نه دبیر شورایعالی امنیت ملی در آن شرکت کرد و نه وزیر امورخارجه. درنهایت هم نمایندگان پیگیر تشکیل جلسه بررسی وضعیت تحریمها و تهدیدها تا آنجا با نارضایتی نمایندگان از توضیحاتی که میشنیدند، مواجه شد که در میانه جلسه، برخی از آنان مجلس را ترک کردند. حالا دو عضو کمیسیون اقتصادی مجلس خواستار تشکیل جلسهای مشابه برای بررسی وضعیت اقتصادی کشور به دلیل نوسان شدید نرخ ارز شدند. این درخواست در حالی است که دو روز پیش دلار از هزارو۵۵۰ تومان تا هزارو۸۰۰ تومان بالا رفت و در حال حاضر در حوالی هزارو۷۴۰ تومان قرار دارد. درخواست توکلی و نادران برای تشکیل جلسه فوقالعاده در روزهای ۱۴ و ۱۵ دی در حالی است که تا روز یکشنبه ۱۸ دی مجلس تعطیل است. متن نامه احمد توکلی و الیاس نادران به علی لاریجانی به شرح زیر است:
وضعیت بازار ارز بهعنوان یکی از ابزارهای مهم سنجش شرایط اقتصادی کشور به مرحلهای بحرانی رسیده است. افزایش بیسابقه نرخ ارز و از آن فاجعهبارتر نوسانات آن طی ماههای پاییز و بهویژه یکی، دو هفته و روزهای اخیر تمامی دلسوزان انقلاب و ایران را که علم و تجربهای برای آسیبشناسی وضع موجود دارند به شدت نگران سرنوشت حال و آینده اقتصاد ملی کرده است. اکثر اقتصاددانان کشور که سالهاست از سیاستهای ضدونقیض، مدیریت ضعیف و بعضا مسالهدار اقتصادی و اتلاف منابع به دست دولت انتقاد کردهاند، تعجبی نمیکنند، گرچه به شدت متاسف هستند.
در شرایطی که:
۱- به دلیل سرازیر کردن غیرقانونی یارانههای نقدی به بازار نقدینگی افزایش مییابد.
۲- تولید کشور، به ویژه صنعت در اثر افزایش هزینه انرژی و نقض قانون در حمایت از تولید در رکود بیسابقهای قرار دارد.
۳- تحریمهای مالی دشمنان ملت ایران گردش پول را در واردات، کند و پرهزینه کرده است.
۴- حوزههای دیگر فعالیت اقتصادی و گردش سرمایه با مشکلات جدی روبهرو است.
۵- مدیریت ضعیف و مسالهدار اقتصادی هر روز مسالهای مطرح میکند و مقابله با تحریم به کمیتهای سپرده شده که رییس آن فردی فاقد صلاحیت علمی و تجربی است.
۶- دولت با آمارهای خودساخته همه چیز را بر وفق مراد نشان میدهد و به جای پرداختن به مسایل اساسی کشور به فعالیتهای انتخاباتی ناسالم میپردازد. در چنین وضعیتی نااطمینانی و ریسک در اقتصاد افزایش مییابد و پولهای سرگردان برای حفظ ارزش و سودجویی متوجه بازار ارز میشود و چنین بحرانی را رقم میزند.
این اتفاقات نتیجه طبیعی سوءسیاست و سوءمدیریت دولت و فشارهای خارجی است که تعجب ندارد، تعجبآور عدم تحرک کافی مجلس که نماینده مردم است و باید از حقوق آنان در برابر این وضعیت بحرانی دفاع کند، است.
امروز که قیمت ارز به صورت ساعتی دچار نوسان و فزایندگی است، ضروری است مجلس براساس ماده «۱۰۴» قانون آییننامه داخلی، جلسه فوقالعاده تشکیل دهد و موضوع وفق ماده «۱۰۳» در جلسه رسمی غیرعلنی بررسی و برای نجات اقتصاد ملی تصمیم موثر و قاطعی بگیرد. پیشنهاد ما تشکیل جلسه در ۱۴ یا ۱۵ دی است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، الیاس نادران و احمد توکلی با انتقاد از نحوه مدیریت دولت خواستار برگزاری نشست غیرعلنی برای بررسی نوسانات نرخ ارز در مجلس شورای اسلامی شدند. همین ۱۰ روز پیش بود که مجلس برای بررسی تحریمها و تهدیدها جلسه غیرعلنی رسمی تشکیل داد؛ جلسهای که قرار بود برای بررسی میزان تاثیر تحریمها و شنیدن سناریوهای مختلف مقامهای دولتی باشد، اما درنهایت تبدیل شد به نشستی برای شنیدن نظرات وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی در مورد ارز و طلا. جلسهای که با وجود اعلام قبلی مجلس، نه دبیر شورایعالی امنیت ملی در آن شرکت کرد و نه وزیر امورخارجه. درنهایت هم نمایندگان پیگیر تشکیل جلسه بررسی وضعیت تحریمها و تهدیدها تا آنجا با نارضایتی نمایندگان از توضیحاتی که میشنیدند، مواجه شد که در میانه جلسه، برخی از آنان مجلس را ترک کردند. حالا دو عضو کمیسیون اقتصادی مجلس خواستار تشکیل جلسهای مشابه برای بررسی وضعیت اقتصادی کشور به دلیل نوسان شدید نرخ ارز شدند. این درخواست در حالی است که دو روز پیش دلار از هزارو۵۵۰ تومان تا هزارو۸۰۰ تومان بالا رفت و در حال حاضر در حوالی هزارو۷۴۰ تومان قرار دارد. درخواست توکلی و نادران برای تشکیل جلسه فوقالعاده در روزهای ۱۴ و ۱۵ دی در حالی است که تا روز یکشنبه ۱۸ دی مجلس تعطیل است. متن نامه احمد توکلی و الیاس نادران به علی لاریجانی به شرح زیر است:
وضعیت بازار ارز بهعنوان یکی از ابزارهای مهم سنجش شرایط اقتصادی کشور به مرحلهای بحرانی رسیده است. افزایش بیسابقه نرخ ارز و از آن فاجعهبارتر نوسانات آن طی ماههای پاییز و بهویژه یکی، دو هفته و روزهای اخیر تمامی دلسوزان انقلاب و ایران را که علم و تجربهای برای آسیبشناسی وضع موجود دارند به شدت نگران سرنوشت حال و آینده اقتصاد ملی کرده است. اکثر اقتصاددانان کشور که سالهاست از سیاستهای ضدونقیض، مدیریت ضعیف و بعضا مسالهدار اقتصادی و اتلاف منابع به دست دولت انتقاد کردهاند، تعجبی نمیکنند، گرچه به شدت متاسف هستند.
در شرایطی که:
۱- به دلیل سرازیر کردن غیرقانونی یارانههای نقدی به بازار نقدینگی افزایش مییابد.
۲- تولید کشور، به ویژه صنعت در اثر افزایش هزینه انرژی و نقض قانون در حمایت از تولید در رکود بیسابقهای قرار دارد.
۳- تحریمهای مالی دشمنان ملت ایران گردش پول را در واردات، کند و پرهزینه کرده است.
۴- حوزههای دیگر فعالیت اقتصادی و گردش سرمایه با مشکلات جدی روبهرو است.
۵- مدیریت ضعیف و مسالهدار اقتصادی هر روز مسالهای مطرح میکند و مقابله با تحریم به کمیتهای سپرده شده که رییس آن فردی فاقد صلاحیت علمی و تجربی است.
۶- دولت با آمارهای خودساخته همه چیز را بر وفق مراد نشان میدهد و به جای پرداختن به مسایل اساسی کشور به فعالیتهای انتخاباتی ناسالم میپردازد. در چنین وضعیتی نااطمینانی و ریسک در اقتصاد افزایش مییابد و پولهای سرگردان برای حفظ ارزش و سودجویی متوجه بازار ارز میشود و چنین بحرانی را رقم میزند.
این اتفاقات نتیجه طبیعی سوءسیاست و سوءمدیریت دولت و فشارهای خارجی است که تعجب ندارد، تعجبآور عدم تحرک کافی مجلس که نماینده مردم است و باید از حقوق آنان در برابر این وضعیت بحرانی دفاع کند، است.
امروز که قیمت ارز به صورت ساعتی دچار نوسان و فزایندگی است، ضروری است مجلس براساس ماده «۱۰۴» قانون آییننامه داخلی، جلسه فوقالعاده تشکیل دهد و موضوع وفق ماده «۱۰۳» در جلسه رسمی غیرعلنی بررسی و برای نجات اقتصاد ملی تصمیم موثر و قاطعی بگیرد. پیشنهاد ما تشکیل جلسه در ۱۴ یا ۱۵ دی است.
آلن ایر در مصاحبه با سحام: روابط دو جانبه با ایران وسیله است؛ نه هدف
سحام نیوز: آلن ایر، سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه امریکا طی مصاحبه ای با سحام گفت: ” احترام برای حقوق بشر یکی از ستون های سیاست های خاورمیانه ای رییس جمهور اوباما است و ما همچنان به اعمال فشار بر ایران و دیگر ناقضین حقوق بشر برای توجه به خواسته های مشروع مردمشان ادامه خواهیم داد.”
به گزارش سحام، آلن ایر که برای اولین بار با یک رسانه داخل کشور مصاحبه می کرد، در پاسخ به سوال خبرنگار جنبش اعتراضی مردم در ایران گفت: “دولت آمریکا و همپیمانانش به انعکاس صدای اعتراض مردم ایران کمک می کنند و ما به این کمک ها ادامه خواهیم داد. انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل یکی از این فعالیتها بود.”
متن پیش رو مصاحبه سحام با سخنگوی وزارت خارجه امریکاست:
۱- آقای ایر، به عنوان اولین سوال از شما می پرسیم، رفتار دوگانه امریکا در خصوص مسئله بحرین، سوریه و لیبی برای خوانندگان ما قابل پذیرش نبود. این دوگانگی رفتار را چگونه توجیه می کنید؟
- سیاست های خاورمیانه ایالات متحده آمریکا بر اساس اصول کلی استوار شده است ، که رییس جمهور اوباما در سخنرانی تاریخی خود در نوزدهم ماه مه سال گذشته آنها را برشمردند:
یکی از سیاستهای عمدۀ آمریکا این است که توجۀ جهانیان را به وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران جلب کنیم تا همه با هم بتوانیم در این مورد کاری بکنیم. ما در ترغیب شورای حقوق بشر به انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران، که گزارشش به تازگی منتشر شد، نقشی اساسی داشتیم.
* آمریکا مخالف استفاده از سرکوب و خشونت علیه مردم منطقه است.
* آمریکا از جهانشمولی حقوق بشر مردم سراسر منطقه حمایت می کند. این حقوق عبارتند از؛ آزادی بیان، آزادی تجمع مسالمت آمیز، آزادی ادیان، برابری زن و مرد در قبال حاکمیت قانون، و حق انتخاب رهبران.
* ما از اصلاحات سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه و شمال آفریقا که بتواند خواسته های مشروع مردم عادی را در سرتاسر منطقه برآورده کند حمایت می کنیم.
نگفته پیدا است وضعیت هر کشور در منطقه منحصر به فرد است و بنا بر این ما نمی توانیم یک شیوۀ عمل انعطاف ناپذیر و برخورد متحدالشکل را برای همۀ آنها پیش بگیریم. اما اصول فوق الذکر سیاست های ما را در قبال هر یک از کشورهای منطقه هدایت و شکل دهی خواهند کرد.
۲- دولت مردان امریکا همیشه صحبت از آزادی مردم در انتخاب سرنوشت خودشان را ملاک شعارهای خود قرار میدهد. چگونه است که در خصوص به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطینی، چنین حقی را قائل نیست؟ آیا این نوع رفتار امریکا باعث ایجاد تردید در میان مردم که شعارهای آزادی خواهانه و دمکراسی گرایانه شما را می شنوند، نمی شود؟
- ایالات متحده آمریکا همچنان به عملی کردن دیدگاه رییس جمهور اوباما در مورد “راه حل دو کشور” مایل و عمیقا متعهد است. دولت آمریکا اتحاد و تعهد قوی به کشور اسرائیل و امنیت دراز مدت آن دارد. آمریکا همچنین به آینده ای پایبند است که در آن فلسطینی ها در کشوری مستقل و متعلق به آنها زندگی کنند ، بدون هیچ محدودیتی برای رشدشان. همانطور که رییس جمهور اوباما بارها گفته اند، فلسطینی ها بیش از حد لازم شاهد به تأخیر افتادن عملی شدن این دیدگاه بوده اند. دقیقاً از آنجا که ما به شدت به خواسته های مردم فلسطین ایمان داریم، دولت ما وقت و توان بسیار زیادی را صرف ساخت کشور فلسطین و گفتگوهایی که ما را به تحقق آن کشور برساند کرده است.
رییس جمهور اوباما همچنین به وضوح گفته اند که صلحی دراز مدت و ماندگار تنها از راۀ گفتگو محقق می شود. هیچ چیز دیگری نمی تواند جایگزین گفتگوهای جدی و اساسی بین طرفین شود. همانطور که رییس جمهور اوباما در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهریور ماه گفتند “صلح واقعی تنها می تواند بین خود اسرائیلی ها و فلسطینی ها محقق شود.” آنها باید اختلافاتشان را در گفتگوهای مستقیم رفع کنند. در نهایت این آنها هستند که باید در کنار یکدیگر زندگی کنند و این آنها هستند و نه ما که باید در مورد مسائل اساسی که بین آنها اختلاف ایجاد می کند به توافق دست یابند تا به صلحی ماندگار برسند.
3- گروه های اپوزیسیون خارج ایران را برچه اساس و مبنایی دسته بندی می کنید و بر اساس چه معیاری از آنها بازخورد می گیرید؟ معیار شما برای سنجش و شنیدن صدای ملت ایران کجا و چه کسانی هستند؟
- کانون توجه و تلاش دولت آمریکا این است که کلیۀ مردم ایران، مثل مردم سراسر دنیا، از تمام حقوق حقه و غیر قابل سلب خود برخوردار باشند ، از جمله آزادی بیان، مذهب، مطبوعات و تجمع؛ و همانطور که وزیر امور خارجه خانم کلینتون گفته اند، در قرن بیست و یکم این آزادی های اساسی شامل آزادی دسترسی به منابع اطلاعات مانند آزادی دسترسی به اینترنت و تلویزیون ماهواره ای است، تا مردم به هم و به جامعۀ جهانی متصل شوند. ما سعی می کنیم با اقداماتی مثل ایجاد ” سفارت مجازی آمریکا در تهران” با خود مردم ایران ارتباط برقرار کنیم و به این ترتیب دولت آمریکا بر روی تقسیم بندی و ارزیابی گروههای مختلف مخالف و کدام یک از آنها بهتر از مردم ایران نمایدگی کند زیاد تمرکز ندارد. دولت ایالات متحده متعهد به تضمین این امر است که مردم ایران توانایی برقراری ارتباط با یکدیگر را حفظ کنند و آن را گسترش دهند، برخلاف تلاش های دولت ایران که خواستار قوی تر کردن پرده الکترونیکی برای دور نگه داشتن مردم ایران از امواج تغییراتی است که منطقه را دربرگرفته است. دراین زمینه ما همچنان به صداهای مردم ایران گوش خواهیم داد، نه تنها ایرانیان خارج از کشور که در واشنگتن، لندن، و سایر پایتخت های اروپایی زندگی می کنند، بلکه مهمتر از ان، ایرانیانی که داخل ایران زندگی می کنند و خواستار شرایط بهتری برای وطن شان و آینده فرزندانشان دارند.
4- آقای کروبی در مصاحبه با یکی از رسانه های امریکایی گفتند؛ ما تنها از کشورهای خارجی میخواهیم که صدای اعتراضی ملت ما را به گوش جهانیان برسانند. امریکا به عنوان یکی از این کشورها چه اقدامی را برای شنیدن صدای واقعی مردم ایران توسط مردم جهان صورت داده است؟ و چه اقداماتی را در آینده در دست بررسی و انجام دارد؟
- دولت آمریکا و همپیمانانش به انعکاس صدای اعتراض مردم ایران کمک می کنند و ما به این کمک ها ادامه خواهیم داد. انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل یکی از این فعالیتها بود، همینطور سعی ما برای جلوگیری از تلاش حکومت ایران برای قوی تر کردن “پرده الکترونیک”، همانطور که خانم کلینتون از آن نام بردند، که مانع از ارتباط مردم ایران با دیگر بخش های دنیا می شود جزء تلاشهای ما است. سفارت مجازی آمریکا در تهران هم گامی است برای اینکه یقین حاصل کنیم صدای مردم ایران همچنان شنیده خواهد شد و تلاش های ما برای جلوگیری از اختلال در برنامه های ماهواره ای توسط حکومت ایران گامی مرتبط است، تا ما از ادامۀ ارتباط مردم ایران با دنیای خارج اطمینان حاصل کنیم.
5- در ادامه دو سوال قبلی به صورت واضح تر این سوال را مطرح میکنم که امریکا طی یکسال اخیر با انتصاب سخنگوی فارسی زبان و نیز راه اندازی سفارت مجازی در ایران قصد دارد تا صدای خود را نیز به گوش مردم ایران برساند و با آنان ارتباط برقرار کند. در مقابل چه اقداماتی را برای دریافت دیدگاه ها و نظرات مردم ایران ایجاد کرده اید؟
- وزیر امورخارجه خانم کلینتون دو مصاحبه با رسانه های فارسی زبان انجام داده اند که در آن به پرسش های ایرانیان پاسخ دادند و ما مشتاقانه بازتاب آن را از سوی مردم ایران با دقت نگاه می کنیم. ما از تبادلات مردمی که میان مردم ایران و آمریکا ارتباط برقرار می کند حمایت می کنیم وهر روز توسط صفحه فیسبوک، تویتر و یوتیوپ «یو اس ای در فارسی» به فارسی گفتگو می کنیم. تغییر اخیر درقانون که تمدید مدت ویزا را برای دانشجویان ایرانی افزایش می دهد، نمونه ای بود که ما به درخواست های مردم ایران گوش می کنیم و سعی می کنیم آنها را علمی کنیم و ما همچنان سعی می کنیم در هرجا که ممکن باشد، و مطابق منافع ملی و امنیتی آمریکا است به این کار ادامه دهیم.
6- از خانم کلینتون صحبت کردید؛ شما بازتاب سخنان ایشان را در نزد رسانه های فارسی زبان را چگونه ارزیابی می کنید؟
- من فکر می کنم سخنان وزیرامورخارجه کلینتون بازتاب بسیار خوبی داشت، از آنجایی که نشان داد با افزایش فشار و انزوای هرچه بیشتر دولت ایران به علت رفتار غیرقابل قبولش، همزمان به طور بی سابقه ای به دنبال تعامل و ایجاد ارتباط با مردم ایران است تا به آنها کمک کند میان خود و دنیای خارج ارتباط برقرار کنند، و این علیرغم تلاش دولت ایران برای محکم تر کردن پرده الکترونیکی است که مانع ارتباط مردم ایران با جامعه جهانی می شود.
7- دولت مردان ایرانی و خانواده های آنان و نیز وابستگان به حکومت، به سادگی در تمام کشورهای دنیا در حال زندگی و تحصیل و مسافرت هستند و سرمایه های مردم ایران را به سادگی به آن کشورها منتقل می کنند؛ این درحالی هست که جوانان ایرانی که به دنبال تحصیل دردانشگاه های خارجی هستند به شدت با مشکلات عدیده مواجه اند. نمونه بارز آن سفر اخیر آقای احمدی نژاد به همراه تعداد زیادی از اعضای خانواده و نیز آقای خاوری و برخی دیگر از فرزندان دولت مردان ایرانی! با همه این تفاسیر، شما این رفتار را چگونه توجیه می کنید؟ آیا اقدامی در این خصوص صورت داده اید؟
- مسافرت مقامات رسمی حکومت ایران و همراهان رسمی آنها به آمریکا برای شرکت در فعالیتهای مربوط به سازمان ملل متحد امریست تحت مقررات کنوانسیون های بین المللی که آمریکا یکی از امضا کنندگان آنهاست. آمریکا محدودیت های مسافرتی ای را علیه بسیاری از مقامات حکومت ایران به واسطه شرکت آنها در موارد نقض حقوق بشر و دیگر فعالیتهای ممنوعه وضع کرده است و ما همچنان به افزایش فشار بر مقامات حکومت ایران ادامه خواهیم داد با هدف ترغیب تغییر کارکردشان با مغایر با استانداردهای جهانی نباشند.
8- با توجه به وضعیت وخیم حقوق بشری در ایران، چگونه است که امریکا بیشترین انرژی خود را روی پرونده هسته ای ایران می گذارد؟ در خصوص بهبود حقوق بشر در ایران، امریکا چه اقدامی صورت داده است؟
- یکی از سیاستهای عمدۀ آمریکا این است که توجۀ جهانیان را به وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران جلب کنیم تا همه با هم بتوانیم در این مورد کاری بکنیم. ما در ترغیب شورای حقوق بشر به انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران، که گزارشش به تازگی منتشر شد، نقشی اساسی داشتیم.
اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۹۷۹ به دست تعدادی جوان دانشجو اشتباه غم انگیزی بود که با رضایت دولت تازه تشکیل شدۀ آن زمان میسر شد و ادامه پیدا کرد.
ما به همراه کشورهای همپیمانمان ناقضین عمدۀ حقوق بشر در دولت ایران را مورد تحریم قرار داده ایم. احترام برای حقوق بشر یکی از ستون های سیاست های خاورمیانه ای رییس جمهور اوباما است و ما همچنان به اعمال فشار بر ایران و دیگر ناقضین حقوق بشر برای توجه به خواسته های مشروع مردم شان ادامه خواهیم داد.
۹- اعتقاد بر این است که روابط تیره ایران و امریکا به نفع همه کشورهای منطقه و کشورهای مطرح دنیا و حتی حکومت جمهوری اسلامی ست و در این میان تنها فشار تحریم ها و روابط تیره بر دوش ملت ایران سنگینی خواهد کرد. از روسیه و چین و … گرفته تا قطر و عربستان و ترکیه و سوریه و … از این رابطه سرد بهره می برند. چه دلیلی دارد زمانی که این همه سود در عدم رابطه وجود دارد؛ امریکا باید به دنبال رابطه با ایران باشد؟
- روابط دو جانبه با ایران وسیله است، نه هدف. هدف آمریکا این است که حکومت ایران را قانع به انجام تعهدات بین المللی اش در قبال دیگر کشورها و در قبال مردم خودش کند؛ بر اساس معاهداتی که امضا کرده و بر اساس خود قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. اگر دولت ایران چنین کاری بکند و تغییر مواضع بدهد، می شود ایران دوباره عضو فعال و مسؤلیت پذیر جامعه جهانی باشد، که هم به نفع جامعه جهانی است و هم به نفع خود ملت ایران. اگر چه شرایط کنونی روابط دو جانبۀ ما نه به نفع مردم ایران و نه به نفع مردم آمریکا است. ما نباید دچار این اشتباه شویم که تصور کنیم داشتن روابط با جمهوری اسلامی ایران به خودی خود یک هدف راهبردی آمریکا است.
۱۰- به عنوان یک ایرانی می خواهم واکنش شما در خصوص این دو درخواست “فرضی” هموطنانم را جویا شوم :
اول: مردم ایران درخواست کمک همه جانبه از امریکا را دارند.
دوم: مردم ایران خواستار عدم دخالت آمریکا در امور داخلی کشورشان هستند. (حتی در زمینه دستیابی به فناوری های هسته ای و …)
- همانطور که گفته ایم، مردم ایران می خواهد آیندۀ بهتری برای خودشان و برای فرزندانشان داشته باشد و در این زمنیه دولت ما سعی می کند از مردم ایران حمایت کند، نه اینکه آنها را هدایت کند. اما ایالات متحده نمی تواند راه حلی را بر ایران تحمیل کند. این کلیشه پردازی نیست ولی توضیح واضحات است که خود مردم ایران مسؤل تعیین سرنوشت خودشان هستند. همانطور که رییس جمهور اوباما بارها گفته اند، در این زمنیه ایالات متحده درکنار مردم ایران ایستاده است و ما از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنیم تا به آنها کمک کنیم.
۱۱- کسانی که ۳۲ سال قبل سفارت امریکا را اشغال کردند؛ اکنون یا زندانی هستند و یا به نوعی در حلقه معترضین به سیاست های کنونی حکومت ایران هستند. دلیل آن را چه می دانید؟ آیا رویکرد این افراد تغییر یافته یا مسیر جمهوری اسلامی؟
- اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۹۷۹ به دست تعدادی جوان دانشجو اشتباه غم انگیزی بود که با رضایت دولت تازه تشکیل شدۀ آن زمان میسر شد و ادامه پیدا کرد. من نمی توانم در مورد سرنوشت کسانی که در گروگانگیری شرکت کرده بودند نظر بدهم، اما به اظهار این نکته بسنده می کنم که بدون شک بیشتر کسانی که در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ به خیابان ها رفتند به امید داشتن دولتی منصف تر، که بیشتر نمایندۀ مردم ایران باشد، باید نسبت به شرایط کنونی ایران به گونۀ تلخی مایوس شده باشند، مخصوصاً وقتی می بینند مردم ایران از داشتن حقوق حقۀ خود محروم هستند، وقتی ظلم و بی عدالتی دولت عادی شده و ثروت عظیم ایران به علت فساد و سوء مدیریت روی سفرۀ مردم گذاشته نمی شود و برباد می رود. مردم ایران شایستۀ داشتن خیلی بهتر از آنچه که دارند هستند، و ایالات متحده برای کمک به آنها برای داشتن دولتی عادل و پاسخگو متعهد است.
* آقای الن ایر؛ از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگذاریم.
به گزارش سحام، آلن ایر که برای اولین بار با یک رسانه داخل کشور مصاحبه می کرد، در پاسخ به سوال خبرنگار جنبش اعتراضی مردم در ایران گفت: “دولت آمریکا و همپیمانانش به انعکاس صدای اعتراض مردم ایران کمک می کنند و ما به این کمک ها ادامه خواهیم داد. انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل یکی از این فعالیتها بود.”
متن پیش رو مصاحبه سحام با سخنگوی وزارت خارجه امریکاست:
۱- آقای ایر، به عنوان اولین سوال از شما می پرسیم، رفتار دوگانه امریکا در خصوص مسئله بحرین، سوریه و لیبی برای خوانندگان ما قابل پذیرش نبود. این دوگانگی رفتار را چگونه توجیه می کنید؟
- سیاست های خاورمیانه ایالات متحده آمریکا بر اساس اصول کلی استوار شده است ، که رییس جمهور اوباما در سخنرانی تاریخی خود در نوزدهم ماه مه سال گذشته آنها را برشمردند:
یکی از سیاستهای عمدۀ آمریکا این است که توجۀ جهانیان را به وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران جلب کنیم تا همه با هم بتوانیم در این مورد کاری بکنیم. ما در ترغیب شورای حقوق بشر به انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران، که گزارشش به تازگی منتشر شد، نقشی اساسی داشتیم.
* آمریکا مخالف استفاده از سرکوب و خشونت علیه مردم منطقه است.
* آمریکا از جهانشمولی حقوق بشر مردم سراسر منطقه حمایت می کند. این حقوق عبارتند از؛ آزادی بیان، آزادی تجمع مسالمت آمیز، آزادی ادیان، برابری زن و مرد در قبال حاکمیت قانون، و حق انتخاب رهبران.
* ما از اصلاحات سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه و شمال آفریقا که بتواند خواسته های مشروع مردم عادی را در سرتاسر منطقه برآورده کند حمایت می کنیم.
نگفته پیدا است وضعیت هر کشور در منطقه منحصر به فرد است و بنا بر این ما نمی توانیم یک شیوۀ عمل انعطاف ناپذیر و برخورد متحدالشکل را برای همۀ آنها پیش بگیریم. اما اصول فوق الذکر سیاست های ما را در قبال هر یک از کشورهای منطقه هدایت و شکل دهی خواهند کرد.
۲- دولت مردان امریکا همیشه صحبت از آزادی مردم در انتخاب سرنوشت خودشان را ملاک شعارهای خود قرار میدهد. چگونه است که در خصوص به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطینی، چنین حقی را قائل نیست؟ آیا این نوع رفتار امریکا باعث ایجاد تردید در میان مردم که شعارهای آزادی خواهانه و دمکراسی گرایانه شما را می شنوند، نمی شود؟
- ایالات متحده آمریکا همچنان به عملی کردن دیدگاه رییس جمهور اوباما در مورد “راه حل دو کشور” مایل و عمیقا متعهد است. دولت آمریکا اتحاد و تعهد قوی به کشور اسرائیل و امنیت دراز مدت آن دارد. آمریکا همچنین به آینده ای پایبند است که در آن فلسطینی ها در کشوری مستقل و متعلق به آنها زندگی کنند ، بدون هیچ محدودیتی برای رشدشان. همانطور که رییس جمهور اوباما بارها گفته اند، فلسطینی ها بیش از حد لازم شاهد به تأخیر افتادن عملی شدن این دیدگاه بوده اند. دقیقاً از آنجا که ما به شدت به خواسته های مردم فلسطین ایمان داریم، دولت ما وقت و توان بسیار زیادی را صرف ساخت کشور فلسطین و گفتگوهایی که ما را به تحقق آن کشور برساند کرده است.
رییس جمهور اوباما همچنین به وضوح گفته اند که صلحی دراز مدت و ماندگار تنها از راۀ گفتگو محقق می شود. هیچ چیز دیگری نمی تواند جایگزین گفتگوهای جدی و اساسی بین طرفین شود. همانطور که رییس جمهور اوباما در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهریور ماه گفتند “صلح واقعی تنها می تواند بین خود اسرائیلی ها و فلسطینی ها محقق شود.” آنها باید اختلافاتشان را در گفتگوهای مستقیم رفع کنند. در نهایت این آنها هستند که باید در کنار یکدیگر زندگی کنند و این آنها هستند و نه ما که باید در مورد مسائل اساسی که بین آنها اختلاف ایجاد می کند به توافق دست یابند تا به صلحی ماندگار برسند.
3- گروه های اپوزیسیون خارج ایران را برچه اساس و مبنایی دسته بندی می کنید و بر اساس چه معیاری از آنها بازخورد می گیرید؟ معیار شما برای سنجش و شنیدن صدای ملت ایران کجا و چه کسانی هستند؟
- کانون توجه و تلاش دولت آمریکا این است که کلیۀ مردم ایران، مثل مردم سراسر دنیا، از تمام حقوق حقه و غیر قابل سلب خود برخوردار باشند ، از جمله آزادی بیان، مذهب، مطبوعات و تجمع؛ و همانطور که وزیر امور خارجه خانم کلینتون گفته اند، در قرن بیست و یکم این آزادی های اساسی شامل آزادی دسترسی به منابع اطلاعات مانند آزادی دسترسی به اینترنت و تلویزیون ماهواره ای است، تا مردم به هم و به جامعۀ جهانی متصل شوند. ما سعی می کنیم با اقداماتی مثل ایجاد ” سفارت مجازی آمریکا در تهران” با خود مردم ایران ارتباط برقرار کنیم و به این ترتیب دولت آمریکا بر روی تقسیم بندی و ارزیابی گروههای مختلف مخالف و کدام یک از آنها بهتر از مردم ایران نمایدگی کند زیاد تمرکز ندارد. دولت ایالات متحده متعهد به تضمین این امر است که مردم ایران توانایی برقراری ارتباط با یکدیگر را حفظ کنند و آن را گسترش دهند، برخلاف تلاش های دولت ایران که خواستار قوی تر کردن پرده الکترونیکی برای دور نگه داشتن مردم ایران از امواج تغییراتی است که منطقه را دربرگرفته است. دراین زمینه ما همچنان به صداهای مردم ایران گوش خواهیم داد، نه تنها ایرانیان خارج از کشور که در واشنگتن، لندن، و سایر پایتخت های اروپایی زندگی می کنند، بلکه مهمتر از ان، ایرانیانی که داخل ایران زندگی می کنند و خواستار شرایط بهتری برای وطن شان و آینده فرزندانشان دارند.
4- آقای کروبی در مصاحبه با یکی از رسانه های امریکایی گفتند؛ ما تنها از کشورهای خارجی میخواهیم که صدای اعتراضی ملت ما را به گوش جهانیان برسانند. امریکا به عنوان یکی از این کشورها چه اقدامی را برای شنیدن صدای واقعی مردم ایران توسط مردم جهان صورت داده است؟ و چه اقداماتی را در آینده در دست بررسی و انجام دارد؟
- دولت آمریکا و همپیمانانش به انعکاس صدای اعتراض مردم ایران کمک می کنند و ما به این کمک ها ادامه خواهیم داد. انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل یکی از این فعالیتها بود، همینطور سعی ما برای جلوگیری از تلاش حکومت ایران برای قوی تر کردن “پرده الکترونیک”، همانطور که خانم کلینتون از آن نام بردند، که مانع از ارتباط مردم ایران با دیگر بخش های دنیا می شود جزء تلاشهای ما است. سفارت مجازی آمریکا در تهران هم گامی است برای اینکه یقین حاصل کنیم صدای مردم ایران همچنان شنیده خواهد شد و تلاش های ما برای جلوگیری از اختلال در برنامه های ماهواره ای توسط حکومت ایران گامی مرتبط است، تا ما از ادامۀ ارتباط مردم ایران با دنیای خارج اطمینان حاصل کنیم.
5- در ادامه دو سوال قبلی به صورت واضح تر این سوال را مطرح میکنم که امریکا طی یکسال اخیر با انتصاب سخنگوی فارسی زبان و نیز راه اندازی سفارت مجازی در ایران قصد دارد تا صدای خود را نیز به گوش مردم ایران برساند و با آنان ارتباط برقرار کند. در مقابل چه اقداماتی را برای دریافت دیدگاه ها و نظرات مردم ایران ایجاد کرده اید؟
- وزیر امورخارجه خانم کلینتون دو مصاحبه با رسانه های فارسی زبان انجام داده اند که در آن به پرسش های ایرانیان پاسخ دادند و ما مشتاقانه بازتاب آن را از سوی مردم ایران با دقت نگاه می کنیم. ما از تبادلات مردمی که میان مردم ایران و آمریکا ارتباط برقرار می کند حمایت می کنیم وهر روز توسط صفحه فیسبوک، تویتر و یوتیوپ «یو اس ای در فارسی» به فارسی گفتگو می کنیم. تغییر اخیر درقانون که تمدید مدت ویزا را برای دانشجویان ایرانی افزایش می دهد، نمونه ای بود که ما به درخواست های مردم ایران گوش می کنیم و سعی می کنیم آنها را علمی کنیم و ما همچنان سعی می کنیم در هرجا که ممکن باشد، و مطابق منافع ملی و امنیتی آمریکا است به این کار ادامه دهیم.
6- از خانم کلینتون صحبت کردید؛ شما بازتاب سخنان ایشان را در نزد رسانه های فارسی زبان را چگونه ارزیابی می کنید؟
- من فکر می کنم سخنان وزیرامورخارجه کلینتون بازتاب بسیار خوبی داشت، از آنجایی که نشان داد با افزایش فشار و انزوای هرچه بیشتر دولت ایران به علت رفتار غیرقابل قبولش، همزمان به طور بی سابقه ای به دنبال تعامل و ایجاد ارتباط با مردم ایران است تا به آنها کمک کند میان خود و دنیای خارج ارتباط برقرار کنند، و این علیرغم تلاش دولت ایران برای محکم تر کردن پرده الکترونیکی است که مانع ارتباط مردم ایران با جامعه جهانی می شود.
7- دولت مردان ایرانی و خانواده های آنان و نیز وابستگان به حکومت، به سادگی در تمام کشورهای دنیا در حال زندگی و تحصیل و مسافرت هستند و سرمایه های مردم ایران را به سادگی به آن کشورها منتقل می کنند؛ این درحالی هست که جوانان ایرانی که به دنبال تحصیل دردانشگاه های خارجی هستند به شدت با مشکلات عدیده مواجه اند. نمونه بارز آن سفر اخیر آقای احمدی نژاد به همراه تعداد زیادی از اعضای خانواده و نیز آقای خاوری و برخی دیگر از فرزندان دولت مردان ایرانی! با همه این تفاسیر، شما این رفتار را چگونه توجیه می کنید؟ آیا اقدامی در این خصوص صورت داده اید؟
- مسافرت مقامات رسمی حکومت ایران و همراهان رسمی آنها به آمریکا برای شرکت در فعالیتهای مربوط به سازمان ملل متحد امریست تحت مقررات کنوانسیون های بین المللی که آمریکا یکی از امضا کنندگان آنهاست. آمریکا محدودیت های مسافرتی ای را علیه بسیاری از مقامات حکومت ایران به واسطه شرکت آنها در موارد نقض حقوق بشر و دیگر فعالیتهای ممنوعه وضع کرده است و ما همچنان به افزایش فشار بر مقامات حکومت ایران ادامه خواهیم داد با هدف ترغیب تغییر کارکردشان با مغایر با استانداردهای جهانی نباشند.
8- با توجه به وضعیت وخیم حقوق بشری در ایران، چگونه است که امریکا بیشترین انرژی خود را روی پرونده هسته ای ایران می گذارد؟ در خصوص بهبود حقوق بشر در ایران، امریکا چه اقدامی صورت داده است؟
- یکی از سیاستهای عمدۀ آمریکا این است که توجۀ جهانیان را به وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران جلب کنیم تا همه با هم بتوانیم در این مورد کاری بکنیم. ما در ترغیب شورای حقوق بشر به انتصاب گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران، که گزارشش به تازگی منتشر شد، نقشی اساسی داشتیم.
اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۹۷۹ به دست تعدادی جوان دانشجو اشتباه غم انگیزی بود که با رضایت دولت تازه تشکیل شدۀ آن زمان میسر شد و ادامه پیدا کرد.
ما به همراه کشورهای همپیمانمان ناقضین عمدۀ حقوق بشر در دولت ایران را مورد تحریم قرار داده ایم. احترام برای حقوق بشر یکی از ستون های سیاست های خاورمیانه ای رییس جمهور اوباما است و ما همچنان به اعمال فشار بر ایران و دیگر ناقضین حقوق بشر برای توجه به خواسته های مشروع مردم شان ادامه خواهیم داد.
۹- اعتقاد بر این است که روابط تیره ایران و امریکا به نفع همه کشورهای منطقه و کشورهای مطرح دنیا و حتی حکومت جمهوری اسلامی ست و در این میان تنها فشار تحریم ها و روابط تیره بر دوش ملت ایران سنگینی خواهد کرد. از روسیه و چین و … گرفته تا قطر و عربستان و ترکیه و سوریه و … از این رابطه سرد بهره می برند. چه دلیلی دارد زمانی که این همه سود در عدم رابطه وجود دارد؛ امریکا باید به دنبال رابطه با ایران باشد؟
- روابط دو جانبه با ایران وسیله است، نه هدف. هدف آمریکا این است که حکومت ایران را قانع به انجام تعهدات بین المللی اش در قبال دیگر کشورها و در قبال مردم خودش کند؛ بر اساس معاهداتی که امضا کرده و بر اساس خود قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. اگر دولت ایران چنین کاری بکند و تغییر مواضع بدهد، می شود ایران دوباره عضو فعال و مسؤلیت پذیر جامعه جهانی باشد، که هم به نفع جامعه جهانی است و هم به نفع خود ملت ایران. اگر چه شرایط کنونی روابط دو جانبۀ ما نه به نفع مردم ایران و نه به نفع مردم آمریکا است. ما نباید دچار این اشتباه شویم که تصور کنیم داشتن روابط با جمهوری اسلامی ایران به خودی خود یک هدف راهبردی آمریکا است.
۱۰- به عنوان یک ایرانی می خواهم واکنش شما در خصوص این دو درخواست “فرضی” هموطنانم را جویا شوم :
اول: مردم ایران درخواست کمک همه جانبه از امریکا را دارند.
دوم: مردم ایران خواستار عدم دخالت آمریکا در امور داخلی کشورشان هستند. (حتی در زمینه دستیابی به فناوری های هسته ای و …)
- همانطور که گفته ایم، مردم ایران می خواهد آیندۀ بهتری برای خودشان و برای فرزندانشان داشته باشد و در این زمنیه دولت ما سعی می کند از مردم ایران حمایت کند، نه اینکه آنها را هدایت کند. اما ایالات متحده نمی تواند راه حلی را بر ایران تحمیل کند. این کلیشه پردازی نیست ولی توضیح واضحات است که خود مردم ایران مسؤل تعیین سرنوشت خودشان هستند. همانطور که رییس جمهور اوباما بارها گفته اند، در این زمنیه ایالات متحده درکنار مردم ایران ایستاده است و ما از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنیم تا به آنها کمک کنیم.
۱۱- کسانی که ۳۲ سال قبل سفارت امریکا را اشغال کردند؛ اکنون یا زندانی هستند و یا به نوعی در حلقه معترضین به سیاست های کنونی حکومت ایران هستند. دلیل آن را چه می دانید؟ آیا رویکرد این افراد تغییر یافته یا مسیر جمهوری اسلامی؟
- اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۹۷۹ به دست تعدادی جوان دانشجو اشتباه غم انگیزی بود که با رضایت دولت تازه تشکیل شدۀ آن زمان میسر شد و ادامه پیدا کرد. من نمی توانم در مورد سرنوشت کسانی که در گروگانگیری شرکت کرده بودند نظر بدهم، اما به اظهار این نکته بسنده می کنم که بدون شک بیشتر کسانی که در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ به خیابان ها رفتند به امید داشتن دولتی منصف تر، که بیشتر نمایندۀ مردم ایران باشد، باید نسبت به شرایط کنونی ایران به گونۀ تلخی مایوس شده باشند، مخصوصاً وقتی می بینند مردم ایران از داشتن حقوق حقۀ خود محروم هستند، وقتی ظلم و بی عدالتی دولت عادی شده و ثروت عظیم ایران به علت فساد و سوء مدیریت روی سفرۀ مردم گذاشته نمی شود و برباد می رود. مردم ایران شایستۀ داشتن خیلی بهتر از آنچه که دارند هستند، و ایالات متحده برای کمک به آنها برای داشتن دولتی عادل و پاسخگو متعهد است.
* آقای الن ایر؛ از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگذاریم.
ساتانوفسکی: در آستانهی جنگ در خلیج فارس قرار گرفتهایم
سحام نیوز: یوگنی ساتانوفسکی، رئیس “انستیتو خاور نزدیک مسکو” هم با توجه به سیر تحولات کنونی نتیجه میگیرد، در خلیج فارس شرایط پیش از آغاز جنگ حکمفرماست.این کارشناس روس میگوید بستن تنگه هرمز مغایر با قوانین بینالملل است.
به گزارش دویچه وله، ساتانوفسکی معتقد است که ایران توان بستن تنگه هرمز را دارد وارتش ایران را مقتدر میداند؛ ارتشی که میتواند علیه متحدان آمریکا در منطقه اقدام کند.این کارشناس اما نتیجه میگیرد که نقش تعیینکننده در این منازعات به کارگیری سلاحهای مدرن و پیشرفته خواهد بود. وی در این رابطه میگوید سلاحهای روسی که در سالهای اخیر تحویل ایران شدهاند، اکنون کهنه و فرسودهاند.
پاول فلگنهاور، دیگر کارشناس نظامی روس هم میگوید: «زمینهی جنگ اکنون فراهم شده و بروز جنگ عینی است. کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس، آمریکا و ایران اکنون آماده جنگ هستند. برای ایران جنگ علیه آمریکا و متحدانش در خلیج فارس فاجعهبار خواهد بود.سیر تحولات به سوی یک جنگ کامل است».
این کارشناس در ادامهی صحبتهایش خاطرنشان میکند که اگر اتفاقی مثل دستگیری ملوانان انگلیسی در تنگهی هرمز برای آمریکاییها پیش بیایدامکان بروز جنگ بیشتر میشود.
پاول فلگنهاور در تحلیل اوضاع پیشآمده نتیجه میگیرد که سناریوی حمله به یوگسلاوی در ایران تکرار خواهد شد و ایران در مقابل حملات آمریکا و متحدانش قادر به دفاع نخواهد بود و شکست خواهد خورد.
این کارشناس نظامی همچنین میگوید: «آغازجنگ پایان حکومت جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. نیروی دریای و هوایی ایران نابود خواهد شد. ما شاهد یک جنگ کامل و همه جانبه خواهیم بود که به تنگه هرمز محدود نخواهد ماند. تمامی ساختارهای مدرن اقتصادی، کارخانهها، پلها و از جمله ساختارهای هستهای ایران و صنایع تولید موشک نیز از بین خواهند رفت».
هم فلگنهاور و هم ساتانوفسکی تأکید میکنند که روسیه مخالف جنگ است اما نقش تعیین کنندهای در سیر تحولات ایفا نخواهد کرد. به نظر آنان روند کنونی وقوع جنگ را اجتنابناپذیر میکند.
به گزارش دویچه وله، ساتانوفسکی معتقد است که ایران توان بستن تنگه هرمز را دارد وارتش ایران را مقتدر میداند؛ ارتشی که میتواند علیه متحدان آمریکا در منطقه اقدام کند.این کارشناس اما نتیجه میگیرد که نقش تعیینکننده در این منازعات به کارگیری سلاحهای مدرن و پیشرفته خواهد بود. وی در این رابطه میگوید سلاحهای روسی که در سالهای اخیر تحویل ایران شدهاند، اکنون کهنه و فرسودهاند.
پاول فلگنهاور، دیگر کارشناس نظامی روس هم میگوید: «زمینهی جنگ اکنون فراهم شده و بروز جنگ عینی است. کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس، آمریکا و ایران اکنون آماده جنگ هستند. برای ایران جنگ علیه آمریکا و متحدانش در خلیج فارس فاجعهبار خواهد بود.سیر تحولات به سوی یک جنگ کامل است».
این کارشناس در ادامهی صحبتهایش خاطرنشان میکند که اگر اتفاقی مثل دستگیری ملوانان انگلیسی در تنگهی هرمز برای آمریکاییها پیش بیایدامکان بروز جنگ بیشتر میشود.
پاول فلگنهاور در تحلیل اوضاع پیشآمده نتیجه میگیرد که سناریوی حمله به یوگسلاوی در ایران تکرار خواهد شد و ایران در مقابل حملات آمریکا و متحدانش قادر به دفاع نخواهد بود و شکست خواهد خورد.
این کارشناس نظامی همچنین میگوید: «آغازجنگ پایان حکومت جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. نیروی دریای و هوایی ایران نابود خواهد شد. ما شاهد یک جنگ کامل و همه جانبه خواهیم بود که به تنگه هرمز محدود نخواهد ماند. تمامی ساختارهای مدرن اقتصادی، کارخانهها، پلها و از جمله ساختارهای هستهای ایران و صنایع تولید موشک نیز از بین خواهند رفت».
هم فلگنهاور و هم ساتانوفسکی تأکید میکنند که روسیه مخالف جنگ است اما نقش تعیین کنندهای در سیر تحولات ایفا نخواهد کرد. به نظر آنان روند کنونی وقوع جنگ را اجتنابناپذیر میکند.
وکیل خانه سینما: انحلال، جز با حکم مراجع صالح قضایی امکان پذیر نیست
سحام نیوز: در پی صدور نامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر “دستور انحلال خانه سینما ” جمال خندان کوچکی مشاور حقوقی و وکیل خانه سینما گفت:
وزارت ارشاد در نامه خود به قانون ماده واحده مربوط به تعطیل موسسات و واحدهای آموزشی و فرهنگی که بدون مجوز قانونی دائر می شوند- استناد کرده و بیان نموده است خانه سینما تشریفات قانونی مربوط به تاسیس موسسات فرهنگی و هنری را طی ننموده است ! در حالیکه:
اولاً ؛ فعالیت خانه سینما بدون مجوز قانونی نیست بلکه با دریافت مجوز قانونی از اداره ثبت شرکتهای قوه قضائیه و انتشار این مجوز در روزنامه رسمی کشور است لذا اصولاً استناد به قانون یادشده در خصوص خانه سینما مصداق ندارد.
ثانیاً ؛ مقامات وزارت ارشاد نیز مراتب موافقت خود با تشکیل موسسه غیر دولتی خانه سینما را پیش از این و به طور مکرر از جمله در سال ۱۳۶۹ و به موجب نامه شماره ۱۵۴۶-۶۲ اعلام نموده اند.
ثالثاً ؛ پس از ثبت قانونی تاسیس خانه سینما ، هیات وزیران نیز این ثبت قانونی را مورد شناسایی قرار داده و به طور مکرر در مصوبات خود برای خانه سینما حقوقی را تعیین نموده که این مصوبات به عنوان مقررات لازم الاتباع در روزنامه رسمی کشور نیز منتشر شده است که از جمله آنها مصوبه مورخ ۲۰/۳/۱۳۷۷ هیات وزیران در خصوص عضویت نمایندگان خانه سینما در شورای صدور پروانه فیلم سازی است جالب توجه اینکه این موضوع به موجب پیشنهاد مورخ ۱۳/۱۲/۱۳۷۶ وزارت ارشاد مورد تصویب قرار گرفته است.
وکیل خانه سینما گفت همچنین وزارت ارشاد مطابق دادخواستی که اخیراً به شعبه ۳۷ دادگاه عمومی تهران تقدیم نموده است صرفاً به تغییرات به عمل آمده در اساسنامه خانه سینما مصوب ۱۳۸۷ اعتراض نموده و صراحتاً اساسنامه پیشین خانه سینما مصوب سال ۱۳۸۳ را به عنوان اساسنامه قانونی و لازم الاتباع خانه سینما اعلام و حتی مهر وزارت ارشاد را نیز بر آن منقوش نموده است.
خندان ادامه داد لذا محل بسی تامل و تعجب است که پس از قریب ۲۰ سال از تاسیس خانه سینما و تاییدیه مسئولین دوره های پیشین آن وزارتخانه و همچنین ذکر نام این موسسه در مصوبات هیات وزیران که عالیترین رکن اجرایی کشور است ، هم اکنون مسئولین وزارت ارشاد تاسیس موسسه خانه سینما را بدون اخذ مجوز از مراجع قانونی اعلام نمایند.
مشاور حقوقی خانه سینما در خاتمه یادآور شد در هر صورت مطابق قوانین و مقررات جاری کشور و حتی مطابق مفاد قانون مورد استناد در نامه وزارت ارشاد و آئین نامه اجرایی آن، هرچند که مشمول خانه سینما نمی شود ، توقف فعالیت و انحلال خانه سینما جز با حکم مراجع صالح قضایی امکان پذیر نیست .
وزارت ارشاد در نامه خود به قانون ماده واحده مربوط به تعطیل موسسات و واحدهای آموزشی و فرهنگی که بدون مجوز قانونی دائر می شوند- استناد کرده و بیان نموده است خانه سینما تشریفات قانونی مربوط به تاسیس موسسات فرهنگی و هنری را طی ننموده است ! در حالیکه:
اولاً ؛ فعالیت خانه سینما بدون مجوز قانونی نیست بلکه با دریافت مجوز قانونی از اداره ثبت شرکتهای قوه قضائیه و انتشار این مجوز در روزنامه رسمی کشور است لذا اصولاً استناد به قانون یادشده در خصوص خانه سینما مصداق ندارد.
ثانیاً ؛ مقامات وزارت ارشاد نیز مراتب موافقت خود با تشکیل موسسه غیر دولتی خانه سینما را پیش از این و به طور مکرر از جمله در سال ۱۳۶۹ و به موجب نامه شماره ۱۵۴۶-۶۲ اعلام نموده اند.
ثالثاً ؛ پس از ثبت قانونی تاسیس خانه سینما ، هیات وزیران نیز این ثبت قانونی را مورد شناسایی قرار داده و به طور مکرر در مصوبات خود برای خانه سینما حقوقی را تعیین نموده که این مصوبات به عنوان مقررات لازم الاتباع در روزنامه رسمی کشور نیز منتشر شده است که از جمله آنها مصوبه مورخ ۲۰/۳/۱۳۷۷ هیات وزیران در خصوص عضویت نمایندگان خانه سینما در شورای صدور پروانه فیلم سازی است جالب توجه اینکه این موضوع به موجب پیشنهاد مورخ ۱۳/۱۲/۱۳۷۶ وزارت ارشاد مورد تصویب قرار گرفته است.
وکیل خانه سینما گفت همچنین وزارت ارشاد مطابق دادخواستی که اخیراً به شعبه ۳۷ دادگاه عمومی تهران تقدیم نموده است صرفاً به تغییرات به عمل آمده در اساسنامه خانه سینما مصوب ۱۳۸۷ اعتراض نموده و صراحتاً اساسنامه پیشین خانه سینما مصوب سال ۱۳۸۳ را به عنوان اساسنامه قانونی و لازم الاتباع خانه سینما اعلام و حتی مهر وزارت ارشاد را نیز بر آن منقوش نموده است.
خندان ادامه داد لذا محل بسی تامل و تعجب است که پس از قریب ۲۰ سال از تاسیس خانه سینما و تاییدیه مسئولین دوره های پیشین آن وزارتخانه و همچنین ذکر نام این موسسه در مصوبات هیات وزیران که عالیترین رکن اجرایی کشور است ، هم اکنون مسئولین وزارت ارشاد تاسیس موسسه خانه سینما را بدون اخذ مجوز از مراجع قانونی اعلام نمایند.
مشاور حقوقی خانه سینما در خاتمه یادآور شد در هر صورت مطابق قوانین و مقررات جاری کشور و حتی مطابق مفاد قانون مورد استناد در نامه وزارت ارشاد و آئین نامه اجرایی آن، هرچند که مشمول خانه سینما نمی شود ، توقف فعالیت و انحلال خانه سینما جز با حکم مراجع صالح قضایی امکان پذیر نیست .
در دیدار با نماينده آيتالله سيستاني
هاشمی رفسنجانی: شرایط جدید و حساس منطقه تحرک سازنده علما را می طلبد
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نقش مراجع عظام،علما و روحانیت شیعه را در اوضاع کنونی منطقه و به خصوص عراق را حساس و تعیین کننده خواند و با اشاره به بیداری در منطقه تصریح کرد: انقلابها و تحولات کنونی کشورهای اسلامی شرایط حساس و جدیدی را به وجود آورده و همین امر هوشیاری و تحرک سازنده علما و مراجع، حوزههای علمیه را در جهان تشیع طلب میکند.
در حالی که وبسایت هاشمی رفسنجانی بعلت درج خاطرات این ستون خیمه انقلاب مسدود است، ایسنا گزارش داد که آیتالله هاشمی رفسنجانی در دیدار حجتالاسلام و المسلمین سید جواد شهرستانی نماینده آیتالله سیستانی در قم و اعضای دفتر ایشان، با تقدیم سلام و مراتب احترام خود به آیتالله سیستانی، این مرجع بزرگ شیعیان را وزنه تعادل مهمی برای آینده عراق و جهان تشیع خواند و با بیان خدمات و فعالیتهای موثر ایشان و نمایندگانشان در کشورهای اسلامی و جهان تصریح کرد: در دنیای کنونی که حجم حملات، تهمتها و ایجاد شبهه از سوی مغرضین و قدرتهای استکباری نسبت به اسلام و به خصوص تشیع افزایش یافته، همکاری نزدیک علما و حوزههای علمیه جهان تشیع برای آگاهی بخشی و پاسخ به شبهات میتواند بسیار مفید و کارساز باشد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنانش به اوضاع سیاسی عراق پس از خروج آمریکاییها اشاره کرد و با مرور حوادث اخیر صحنه سیاسی عراق گفت: اختلافات و بحران سیاسی اخیر در عراق عادی و طبیعی به نظر نمیرسد و همین امر هوشیاری بیش از پیش گروهها، احزاب و شخصیتهای تاثیرگذار در عراق را طلب میکند.
هاشمی رفسنجانی با بیان این که خروج نیروهای آمریکایی از عراق برای مردم عراق و منطقه خوشحال کننده است، افزود: به نظر نمیرسد قدرتهای استکباری به خصوص آمریکا و کشورهای وابسته به آنان با توجه به هزینههای مادی و حیثیتی که متحمل شدهاند، به راحتی دست از ثروتهای سرشار و موقعیت ژئوبولتیک این کشور بردارند و تحولات و بحران سیاسی اخیر عراق را هم باید در این راستا دید.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هوشیاری و اتحاد همه گروهها، احزاب و شخصیتهای عراق در برابر توطئهها در مقطع کنونی را خواستار شد و تصریح کرد: علما و مراجع معظم عراق به خصوص آیتالله سیستانی همواره نقشی تعیین کننده در هوشیاری و اتحاد مردم عراق داشته و در آینده نیز خواهند داشت.
برای اشتغال فقط ۱۲۰ میلیارد دلار کمبود بودجه داریم
دولت به ما خرده میگیرد که چرا با ایجاد ۲،۵ میلیون اشتغال در سال مخالفت میکنید، ما میگوییم اعداد و ارقام باید قابل پذیرش باشد.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، گفت: برای ثابت نگهداشتن نرخ بیکاری در کشور باید سالانه بیش از یک میلیون شغل ایجاد کنیم که این به معنی سرمایه گذاری سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار است.
محمدرضا باهنر در هفتمین جشنواره قهرمانان صنعت و اقتصاد، تصریح کرد: در خوشبینانهترین حالت تمام منابعی که میتوانیم برای ایجاد اشتغال در کشور ایجاد کنیم از ۷۰ تا ۸۰ میلیارد دلار فراتر نمیرود.
به گزارش ایلنا، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: برای رسیدن به رشد بالای شش درصد و ایجاد بیش از یک میلیون اشتغال در سال، ۱۲۰ میلیارد دلار بودجه کم داریم.
وی افزود: دولت به ما خرده میگیرد که چرا با ایجاد ۲،۵ میلیون اشتغال در سال مخالفت میکنید، ما میگوییم اعداد و ارقام باید قابل پذیرش باشد هر چند دولت بسیار تلاش میکند اما باید گفت همین سرمایه موجود هم خوب مدیریت نمیشود.
باهنر متذکر شد: در این شرایط، یک تناقض وجود دارد. از یک طرف مسئولان درد و مشکل را میفهمند و با تمام وجود آن را لمس میکنند و طی چهار سال گذشته نیز در مجلس اقدامات متهورانهای برای آزادسازی فضای کسب و کار انجام دادیم، اما از جانب دیگر درباره اجرای درست اصل۴۴ با دولت اختلاف روش داریم و معتقدیم برخی رفتارهای دولت میتواند بهتر باشد.
نامه توکلی و نادران به لاریجانی: بر خلاف نظر دولت، همه چیز آرام نیست
درپی تشدید اوضاع بحرانی بازار ارز در کشور، احمد توکلی و الیاس نادران با ارائه نامهای به علی لاریجانی از وی خواستند مجلس برای بررسی اوضاع نابسامان بازار ارز تشکیل جلسه فوق العاده بدهد.به گزارش الف، متن نامه این دو نماینده مجلس به علی لاریجانی به این شرح است:
برادر ارجمند جناب آقای دکتر علی لاریجانی
رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم؛
وضعیت بازار ارز به عنوان یکی از ابزارهای مهم سنجش شرایط اقتصادی کشور به مرحلهای بحرانی رسیده است. افزایش بی سابقه نرخ ارز و از آن فاجعهبارتر نوسانات آن طی ماههای پاییز و به ویژه یکی دو هفته و روزهای اخیر تمامی دلسوزان انقلاب و ایران را که علم و تجربه لازم برای آسیبشناسی وضع موجود را دارند به شدت نگران سرنوشت حال و آینده اقتصاد ملی کرده است. اکثر اقتصاددانان کشور که سالهاست از سیاستهای ضد و نقیض، مدیریت ضعیف و بعضاً مسالهدار اقتصادی و اتلاف منابع به دست دولت انتقاد کردهاند، تعجبی نمیکنند، گرچه به شدت متاسفاند.
در شرایطی که:
۱) به دلیل سرازیر کردن غیر قانونی یارانههای نقدی به بازار نقدینگی افزایش مییابد،
۲) تولید کشور، به ویژه صنعت در اثر افزایش هزینه انرژی و نقض قانون در حمایت از تولید در رکود بیسابقهای قرار دارد،
۳) تحریمهای مالی دشمنان ملت ایران گردش پول را در واردات کـُند و پرهزینه کرده است،
۴) حوزههای دیگر فعالیت اقتصادی و گردش سرمایه با مشکلات جدی روبروست،
۵) مدیریت ضعیف و مساله دار اقتصادی هر روز مسالهای مطرح میکند و مقابله با تحریم به کمیتهای سپرده شده که رئیس آن فردی فاقد صلاحیت علمی و تجربی و دارای پرونده قضایی مالی است.
۶) دولت با آمارهای خود ساخته همه چیز را بروفق مراد نشان میدهد و به جای پرداختن به مسائل اساسی کشور به فعالیتهای انتخاباتی ناسالم میپردازد، در چنین وضعیتی نااطمینانی و ریسک در اقتصاد افزایش مییابد و پولهای سرگردان برای حفظ ارزش و سودجویی متوجه بازار ارز میشود و چنین بحرانی را رقم میزند.
اتفاقات نتیجه طبیعی سوء سیاست و سوء مدیریت دولت و فشارهای خارجی است که تعجب ندارد، تعجبآور عدم تحرک کافی مجلس که نماینده مردم است و باید از حقوق آنان در برابر این وضعیت بحرانی دفاع کند تعجببرانگیز است.
امروز که قیمت ارز بصورت ساعتی دچار نوسان و فزایندگی است، ضروری است مجلس براساس ماده ۱۰۴ قانون آییننامه داخلی جلسه فوقالعاده تشکیل دهد و موضوع وفق ماده ۱۰۳ در جلسه رسمی غیرعلنی بررسی و برای نجات اقتصاد ملی تصمیم موثر و قاطعی بگیرد. پیشنهاد ما تشکیل جلسه در ۱۴ یا ۱۵ دی ماه است.
پس از آلودگی صوتی و هوا، این بار آلودگی نور
همزمان با آلودگی شدید آلاینده ها، خبر از آلودگی نوری هم رسید.شهرهای بزرگی مانند تهران مدتها ست به دلیل استفاده غلط از نورهای مصنوعی، از مرز هشدار آلودگیهای نوری گذشتهاند و در وضعیت قرمز به سر میبرند.
به گزارش ایسنا، پایتخت و پایتخت نشینان در حالی هر روز از آلایندههای مختلف هوا، صوت، خاک و آب به شدت در تهدید هستند و سلامتشان در خطر است، این بار مسوولین محیط زیست شهری نسبت به افزایش آلودگی نوری در شهر تهران هشدار دادند و اعلام کردند وضعیت آلودگی نوری در پایتخت بسیار نامطلوب است.
کارشناسان محیط زیست شهری معتقدندکه اصناف بیشترین آلودگی نوری را تولید میکنند و مناطق تجاری نیز آلوده ترین نقاط از لحاظ آلودگی نوری در کلانشهر تهران هستند چرا که در کشور ما دانش نور پردازی وجود ندارد و هر یک از اصناف بصورت نادرست از نور استفاده میکنند. آلودگی نوری روشن شدن بیش از حد یک محیط بر اثر نورهای مصنوعی است که به تمام اکوسیستم آسیب میرساند.
میرزاخلیل، پژوهشگر آلودگی نوری گفت: گیاهان نورپسند در طول روز نیازمند چهار هزار و ۲۰۰ لوکس نور و گیاهان سایه پسند نیز به دلیل جذب میزان بالای کلروپلاست، نیازمند ۷۲ لوکس نور برای ادامه زندگی شان هستند. طبق «قانون بردباری»، رساندن نور بیش از اندازه به گیاه در شب رشد آن را دچار اختلال کرده و فصل از دست دادن برگ و جوانه زنی آن را به مخاطره می کشاند.
بر اساس بررسیهای به عمل آمده، زندگی شبانه در زیر نور مصنوعی باعث ایجاد رفتارهای نامنظم و بروز بیماریهایی از مانند سرطان می شود ، طبق آمارهای اطلس آلودگی نوری ۳/۲ درصد مردم دنیا از آلودگی نوری رنج می برند و همچنین ۴۰ درصد جمعیت امریکا و ۶/۱ درصد اروپائیان و ۱/۱۰ درصد مردم سایر نقاط دنیا هرگز تاریکی کامل در شب را نیز ندارند.
نور با کیفیت نامطلوب محیط زیست و آسمان شب را آزار دهنده می سازد یکی از حساس ترین و مهم ترین اثرات آلودگی نوری بر انسان شامل آسیبهای چشمی، بروز استرس، خیرگی چشم یا چشم زدگی است که این مورد زمانی رخ می دهد که اشعه مستقیم نور با شدت زیاد در محور دید عابرین یا رانندگان قرار بگیرد این در حالیست که دیگر موجودات زنده نیزبه واسطه آلودگی نوری اسیب می بینند.
بر اساس قانونی که در زیست شناسی به قانون بردباری معروف شده است، افزایش یک عامل محیطی می تواند عاملی محدود کننده در رشد باشد و در اینجا نیز با افزایش غیرطبیعی نور به عنوان یک عامل محیطی، گیاه نیز با مشکل روبرو خواهد شد، گیاهان چهار فصل به طور طبیعی باید در ابتدای پاییز رفته رفته تغییری در رنگ برگ های خود داده و برگ های خود را از دست بدهند. اما نور مصنوعی، ریتم زندگی آنها را در شهرهای بزرگ تغییر داده و حیات گیاه را به مخاطره می کشاند. به طوری که منجر به مرگ گیاه می شود.
میرزاخلیل معتقد است: با وجود چنین نورهایی، درختان دیرتر خزان می کنند و برگ های خود را از دست می دهند. پس در هنگام بارش برف، وجود برگ های پهن بر شاخه درختان سطحی را برای ماندگاری برف روی درخت به وجود می آورد و انباشته شدن برف موجب شکستن درخت می شود. در صورتی که اگر درخت به موقع خزان کرده بود، دیگر برگی بر شاخه نداشت و برف نیز محلی برای انباشته شدن روی درخت نداشت.
این پژوهشگر افزود: بررسی ها نشان داده که برخلاف نرم طبیعی، بسیاری از درختان تهران خصوصا گونه چنار تا میانه های زمستان هنوز بر شاخه های خود برگ دارند و این برگ ها می توانند عاملی باشند تا در هنگام بارش برف، به دلیل سنگین شدن تاج درخت، باعث شکستن شاخه ها شوند و یا حتی در درختان ضعیف تر، ریشه کن شدن درخت را به دنبال داشته باشند.
اثرات مخرب نور بر انسان
اثرات مخرب آلودگی نوری بر انسان و محیط زیست به مراتب جدی تر از حد انتظار ماست زمانی را تصور کنید که هنوز انسانها در غارها زندگی می کردند آنان مجبور بودند امورات زندگی شان رابا طلوع و غروب خورشید تنظیم کنند ، انسانها در طول تاریخ سعی کردند از عوامل طبیعی مانند جمع آوری کرمهای شب تاب ساخت شمع استفاده از روغن های حیوانی و سوزاندن چوب برای روشن ساختن اطرافشان بهره مند شوند.
این روال تا اختراع برق توسط ادیسون ادامه داشت و همانطور که پس از اختراع وسیله ایی فرهنگش نیز بوجود می آید، رفته رفته استفاده از لامپ و برق در تمام خانه ها ادارات خیابانها و بزرگراه ها شیوع پیدا کرده و پا از حیطه خود فراتر نهاد و به وسیله ای جهت سرگرمی و بوجود آوردند زیبایی ها و رنگهای خیره کننده در آبنماها ساختمانها و برجها و … انجامید.
روشنایی شهری هر چند در بسیاری موارد توانسته زیبایی زندگی شبانه را صد چندان کند اما آلودگی نوری ناشی از نورهای مصنوعی باعث وارد آمدن لطمات جبران ناپذیری بر سلامت انسان می شود
روشنایی های تهران استاندارد نیست
میرزاخلیل با بیان اینکه ، شهرهای بزرگی مانند تهران مدت ها است به دلیل استفاده غلط از نورهای مصنوعی، از مرز هشدار آلودگی های نوری گذشته اند و در وضعیت قرمز به سر می برد افزود: آلودگی نوری تهران حتی تا ۳۸۰ کیلومتر دورتر نیز قابل مشاهده و ردگیری است. حتی منجمانی که برای رصد آسمان شب به مناطقی نظیر پارک ملی کویر می روند، به دلیل نور زیاد شهر تهران، نمی توانند بخش زیادی از ستارگان را مشاهده کنند.
به گفته این پژوهشگر، حتی اگر در تهران از منابع نوری که به جای زمین، به طور مستقیم آسمان را نشانه گرفته اند صرف نظر کنیم، روشنایی های معمول موجود در معابر تهران عمدتاً استاندارد نیستند در عین حال این منابع نور غیر استاندارد باعث رسیدن شعاع های نور به درختان و اختلال در ریتم طبیعی زندگی درخت می شوند.
آلودگی نوری در نظر مسئولان تنها طنز و لطیفه است
همچنین وحید نوروزی، کارشناس محیط زیست شهری هم معتقد است: آلودگی نوری در پایتخت شرایط نامناسبی دارد و اگر قرار باشد به این آلودگی نیز مانند الودگی صوتی و الودگی هوا نگاه کنیم نبود قانون در این زمینه یک چالش بزرگ محسوب می شود .
مشاور معاون شهردار تهران در امور محیط زیست با بیان اینکه هم اکنون در طراحی شهرتهران ، مهندسی روشنایی شهری مورد اغفال قرار گرفته است، گفت:هرجا از نور به روش غلط و غیر استاندارد برای روشن کردن محیط استفاده شود آلودگی نوری هم به وجود میاید حال انکه در اکثر واحدهای تجاری و بازار های شهر تهران فروشندگان برای جلب رضایت نظر مشتری از نورهای متعدد استفاده میکنند.
به گفته نوروزی آلودگی نوری موجب افزایش بیماریهای قلبی، افسردگی و انواع سرطان ها در افراد می شود که این اثرات نیز در اکثر کشورها به اثبات رسیده است. با وجود آلاینده های رنگارنگ بنزن، آزبست، ذرات معلق و دیگر آلاینده های صوت و هوا، آلودگی نوری در نظر مسئولین بیشتر شبیه طنز و لطیفه است تا یک هشدار جدی!
وی با اشاره به اینکه هم اکنون هیچ قانونی برای آلودگی نوری در کلانشهر ها به خصوص شهر تهران وجود ندارد تصریح کرد: با توجه به اثرات مخرب این آلودگی بر سلامت شهروندان ، باید قانونی با موضوع آلودگی نوری در مجلس شورای اسلامی تصویب شود که بطور مشخص به موضوع کاهش آلودگی نوری و خیرگی در سطوح شهری و ملی بپردازد .
نوروزی با بیان اینکه سازمان حفاظت محیط زیست باید استانداردهایی را برای این نوع از آلودگی مطابق آلودگی صوت و هوا تدوین کند گفت: هم اکنون هیچ آیین نامه و حدود استانداردی برای نور و نورپردازیهای شهری وجود ندارد تا به استناد از آن بتوان خیرگی وآلودگی نوری را کاهش داد.
مجلس در پی۵۰ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی
عضو هیئت رئیسه کمیسیون اصل نودم قانون اساسی با اعلام خبر بررسی چندین پرونده تخلف بانکی در کمیسیون اصل ۹۰ ، گفت: مجلس پیگیر ۵۰ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی است که درصد قابل ملاحظهای از این معوقات بانکی مربوط به تعداد بسیار معدودی از افراد است.سیدفاضل موسوی در گفتوگو با خانه ملت، با تأیید سوءاستفادههای دیگری به جز فساد بزرگ ۳هزار میلیارد تومانی از نظام بانکی کشور، گفت: تعدادی پرونده مربوط به معوقات سنگین بانکی در کمیسیون اصل نود مجلس وجود دارد که از دو سال پیش در دست بررسی هستند.
نماینده مردم خدابنده در مجلس شورای اسلامی حجم معوقات بانکی را ۵۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرد و افزود: یکسری از موارد معوقات قابل ملاحظه بانکی را، سازمان بازرسی کل کشور به کمیسیون اصل نود مجلس اعلام کرد که هماکنون کمیسیون به طور جدی در حال پیگیری آنها ست.
وی افزود: کمیسیون اصل نود از همه بانکها از جمله بانک مرکزی درخواست کرده است تا از یک مبلغ به بالا لیست بدهکاران را با مشخصات و اطلاعات کامل به کمیسیون گزارش دهند و خیلی از آنها در این باره همکاری کردند.
عضو فراکسیون خط امام (ره) مجلس تصریح کرد: عدهای بسیار معدود وامهای قابل ملاحظه از بانکها گرفتند که به دلایل مختلف از جمله مسائل مربوط به بحران اقتصاد جهانی و برخی شرایط داخلی نتوانستند آنها را مسترد کنند.
عضو هیئت رئیسه کمیسیون اصل نود مجلس درصد قابل ملاحظهای از معوقات بانکی را مربوط به تعداد بسیار معدود از افراد خواند و ادامه داد: با فشارها و پیگیریهای کمیسیون برخی معوقات تعدیل یا مسترد شد اما حجم کار خیلی زیاد است چون در پرداخت یکسری از وامهای کلان دقت کارشناسی لازم اعمال نشده است.
رحمانی فضلی رئیس دیوان محاسبات کشور آبان ماه امسال با بیان اینکه آسیب معوقات بانکی به اقتصاد کشور به مراتب بیشتر از تخلف بزرگ بانکی اخیر است، اعلام کرد: در بررسیهای دیوان مشخص شد یکی از بدهکاران بانکی قصد دارد ۳۰۰ میلیارد تومان از یک بانک تسهیلات بگیرد که بلافاصله اقدام کردیم و مانع شدیم و وقتی از رئیس بانک توضیح خواستیم، گفت: من نمیدانستم که بدهی این مشتری به سامانه بانکی ۵۰۰ میلیارد تومان است.
قنبری: عدم تحمل هاشمی رفسنجانی فاجعه است
عدم تحمل دیدگاههای فردی همچون آیت الله هاشمی به عنوان شخصی که سالها به نظام و انقلاب خدمت کرده است، نه تنها فاجعه بلکه نهایت بیمدارایی است.سخنگوی فراکسیون خط امام تاکید کرد: دعوای جناحهای سیاسی پتانسیل منازعه در داخل کشور را افزایش میدهد.
به گزارش ایلنا، داریوش قنبری در خصوص مرز دعوای جناحهای سیاسی می گوید: منافع ملی باید خط قرمز دعوای جناحهای سیاسی باشد و منافع جناحهای سیاسی در صورت احتمال آسیب به منافع ملی باید تحت الشعاع منافع ملی قرار گیرند، چرا که دستیابی به منافع ملی در الویت نخست نظام است.
وی با بیان اینکه دعوای جناحهای سیاسی پتانسیل منازعه در داخل کشور را افزایش میدهد، اظهار کرد: این اقدامات علاوه بر ایجاد خطر برای منافع ملی منجر به افزایش ظرفیت تنش در کشور نیز میشود.
قنبری با اشاره به گزارش کمیسیون اصل مجلس۹۰، می گوید: مجلس نباید منافع یک جناح سیاسی خاص را پیگیری کند. علاوه بر این نمایندگان نیز باید بدانند که با ورود به مجلس، میبایست عقاید افراطی و جناحی خود را کنار بگذارند. درحالیکه متاسفانه شاهد این هستیم که برخی در پی این هستند که مجلس را تبدیل به حزب کنند.
وی ادامه داد: افرادی که به دنبال فعالیتهای حزبی در مجلس هستند باید بدانند با این اقدامات به جایی نمیرسند و مردم پاسخ آنها را در انتخابات مجلس خواهند داد.
قنبری با انتقاد به فیلتر شدن سایت آیت الله هاشمی، تاکید کرد: عدم تحمل دیدگاههای فردی همچون آیت الله هاشمی به عنوان شخصی که سالها به نظام و انقلاب خدمت کرده است، نه تنها فاجعه بلکه نهایت بیمدارایی است. این اقدامات خلاف اصول وحدت ملی است و علاوه بر اینکه باعث رنجش نیروها ی اصیل انقلاب میشود، انعکاس چندان مطلوبی نیز نزد مردم ندارد.
وی اضافه کرد: در کشورهای دیگر نه تنها مقامات گذشته اجازه اظهار نظر دارند بلکه در پیشبرد اهداف ملی از تجربیات آنها نیز استفاده میشود در حالیکه در ایران اینگونه نیست و این مساله از سوی افکار عمومی قابل پذیرش نیست.
قنبری در پایان با بیان اینکه این اقدامات از ناحیه جریانی خاص نشات میگیرد، اظهار کرد: اگرچه این جریان خود را اصولگرا میدانند ولی اقداماتشان در چارچوب اصول نیست، چرا که نه تحمل دوست و نه تحمل مخالف را دارند و غیر از صدای خود صدای دیگری را نمیشنوند. البته شاید منافع فردی و گروهی این عده این گونه ایجاب میکند ولی باید بدانند که به جایی نمیرسند.
۲۰ فرمان؛ اینترنت پاک در راه است
همزمان با کاهش سرعت اینترنت، معاونت اجتماعی پلیس فتای ناجا در اطلاعیهای، ۲۰ دستورالعمل درمورد افزایش ضریب امنیت اطلاعات کاربران صادر و اعلام کرد که مدیران دفاتر خدمات اینترنت (کافینتها) موظفند حداکثر ظرف مدت ۱۵ روز از تاریخ ابلاغ این اطلاعیه نسبت به اجرای مفاد اعلام شده، اقدام کنند وگرنه اقدامات لازم انتظامی و معرفی متخلفان به مراجعقضایی صورت خواهد گرفت.
این معاونت اجتماعی مدعی است که با توجه به نگرانیهای پیشآمده برای شهروندان ناشی از سرقت اطلاعات و حسابهای شخصی و دیگر اطلاعات آنان و عدم ساماندهی دفاتر خدمات اینترنتی، پلیس فضای تولید تبادل اطلاعات ناجا با هدف تامین امنیت کاربران و استفادهکنندگان از سرویسهای دفاتر خدمات اینترنت (کافی نتها) و به منظور شفافسازی عملکرد، ساماندهیدفاتر، کاهش مخاطرات و آسیبها و حمایت از فعالیت قانونی مدیران و صاحبان کسب و کار این دفاتر، نکات ذیل را برای آگاهی و اجرای سریع از سوی مدیران دفاتر، اعلام میکند.
بر این اساس ارائه هرگونه خدمات غیرحضوری از طریق دفاتر خدمات اینترنت ممنوع است.
از این پس دفاتر خدمات اینترنت موظفند که اطلاعات هویتی کاربران را با دریافت مدارک شناسایی معتبر (ترجیحا «کارت ملی») ثبت کنند و از ارائه خدمات به مراجعهکنندگانی که مدارک شناسایی ارائه نمیکنند خودداری کنند. این اطلاعات عبارتند از: نام و نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، کدپستی و شماره تلفن تماس است.
همچنین دفاتر خدمات اینترنت موظفند علاوه بر اطلاعات هویتی کاربران، سایر اطلاعات کاربری شامل روز و ساعت استفاده، IP اختصاص یافته و فایللاگ، وبسایتها و صفحات رویت شده را ثبت و حداقل تا شش ماه نگهداری کنند.
براساس این بخشنامه، استفاده و در اختیار گذاشتن هر گونه ابزار دسترسی به سایتهای فیلترشده، مثل انواع فیلترشکنهای قابل نصب بر روی رایانه یا معرفی سایتهای فیلترشکن و خدماتگیرندگان یا استفاده از هرگونهVPN بر روی سیستمهای رایانهای دفاتر خدمات اینترنت ممنوع است.
در همین حال نصب دوربین مدار بسته داخلی با قابلیت ضبط تماموقت، نگهداری تصاویر و امکان بازبینی تا ۶ ماه الزامی است.
از سوی دیگر، عضو انجمن “نظام صنفی رایانهای” ایران گفت: با راهاندازی شبکه ملی اینترنت در این کشور، ارتباطات اینترنتی ایران از اینترنت جهانی جدا میشود.
پیام کرباسی، سخنگوی انجمن نظام صنفی رایانهای، در توضیح جداسازی اینترنت ایران از اینترنت جهانی به روزنامه روزگار گفته است: “تلاش برای راهاندازی اینترنت ملی عامل کندی سرعت و اختلال در اینترنت در چند هفته اخیر است.”
به گفته فعالان حوزه اینترنت در ایران، تا دو هفته دیگر اینترنت ملی در ایران راهاندازی میشود. مسئولان دولتی نیز گفتهاند اینترنت ملی حداکثر تا ۲۲ بهمن سال جاری راهاندازی میشود.
رضا تقیپور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران اسفند ۱۳۸۹ از تشکیل هستههای اولیه ایده “اینترنت پاک” در ایران خبر داد و ابراز امیداوری کرده بود پس از شروع این طرح در ایران، اینترنت پاک در اختیار تمام بشریت قرار گیرد.
چند ماه پیش نیز علی آقامحمدی، معاون نظارت و هماهنگی در سیاستهای اقتصادی معاون اول رئیس دولت ایران، گفت نخستین شبکه اینترنت “حلال” که از سایتهای غیراخلاقی پاک شده است، در ایران راهاندازی میشود.
سازمان گزارشگران بدون مرز که انجمنی غیردولتی در دفاع از آزادی اطلاعرسلانی است، اینترنت ملی ایران را “طرحی علیه آزادی بیان و اینترنت جهانی” توصیف کرده و آن را در خدمت “تشدید سانسور و کنترل گسترده شهروند وبنگاران” نامیده است.
نوبت هتل زندان به شما هم میرسد ناراحت نباشید
جـــرس: به گزارش منابع خبری جنبش سبز، مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل زندانی در تبعید، طی یادداشتی از زندان بهبهان، به اخراج خود از دانشگاه واکنش نشان داده و نوشته است: "شادم که سکوت نکردم که هرچی میخواهید بکنید و سربلندم که در برابرتان سر خم نکردم و در اینجا جا دارد اخراجم را به خودم تبریک بگویم."
به گزارش کلمه، این فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، در این نامه نوشته است: به تازگی نامه اخراجم به دستم رسید و دلیل اخراجم را عدم حضور موجه به مدت ۴ ترم عنوان کردند و حق ادامه تحصیلم را گرفتند. یاد صحبت یکی از مسئولین افتادم که گفته بود زندانهای ایران مثل هتل است شاید به این جهت است پذیرشش زیاد است چیزی حدود ۳ برابر ظرفیت، قابل توجه قوه قضائیه.
مجید دری در این یادداشت خطاب به مقامات کشور آورده است: امیدوارم زنده باشند و این روزهای شاد و خرم نصیبشان شود. چرا همیشه شادی و هتل از آن ما باشد و آنان محروم. از قدیم گفتند آسیاب به نوبت! نوبت به شما هم میرسد ناراحت نباشید.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
به تازگی نامه اخراجم به دستم رسید و دلیل اخراجم را عدم حضور موجه به مدت ۴ ترم عنوان کردند و حق ادامه تحصیلم را گرفتند. یاد صحبت یکی از مسئولین افتادم که گفته بود زندانهای ایران مثل هتل است شاید به این جهت است پذیرشش زیاد است چیزی حدود ۳ برابر ظرفیت، قابل توجه قوه قضائیه.
به تازگی نامه اخراجم به دستم رسید و دلیل اخراجم را عدم حضور موجه به مدت ۴ ترم عنوان کردند و حق ادامه تحصیلم را گرفتند. یاد صحبت یکی از مسئولین افتادم که گفته بود زندانهای ایران مثل هتل است شاید به این جهت است پذیرشش زیاد است چیزی حدود ۳ برابر ظرفیت، قابل توجه قوه قضائیه.
حال با اعلام اینکه بنده در جزایر قناری و باغ ابزرواتور و آنتالیا و… به کار میبرم و آنقدر سرگرم تفریحات که از خاطر بردم باید به دانشگاهم اطلاع دهم. ضمن عرض پوزش از مسئولین خدوم دانشگاه به خصوص رئیسش صدرالدین شریعتی که از هیچ عملی برای به سفر رفتن من و دیگر دانشجویان فرونگذاشت و هتل برایمان ردیف کرد و اقامت طولانیمان را میسر ساخت آرزو میکنم این هتل مسیر یکایک شان شود تا مدتهای مدید از آن بهرهمند شوند.
امیدوارم زنده باشند و این روزهای شاد و خرم نصیبشان شود. چرا همیشه شادی و هتل از آن ما باشد و آنان محروم. از قدیم گفتند آسیاب به نوبت! نوبت به شما هم میرسد ناراحت نباشید.
در آخر میگویم بسیار خوشحالم که اخراج شدم که ننگ درس خواندن در چنان محیطی با چون ایشان کسانی هیچگاه برایم امکان پذیر نبود.
شادم که در مقابلتان سکوت نکردم که هرچی میخواهید بکنید و سربلندم که در برابرتان سر خم نکردم و در اینجا جا دارد اخراجم را به خودم تبریک بگویم.
مجید دری
احسان عابدی
جرس: خشونت شاید اولین راهی باشد که در مقابله با حکومتهای مستبد به ذهن میرسد. وقتی تعداد کشتهشدهگان در راهپیماییهای سوریه فزونی یافت، باور به برخوردهای قهرآمیز با حکومت بشار اسد نیز قدرت گرفت، چنانچه گاه در شکل افراطی آن حتی سخن از جنگ و لزوم مداخله نیروهای خارجی میرود. دکتر علی میرسپاسی اما این اولین راه را، وحشتناکترین و بدترین راهها میداند.
از نگاه او، تحریمهای سیاسی و اقتصادی نیز اشکالی از خشونت هستند که چیزی جز رنج بیشتر برای ملتها به ارمغان نمیآورند. او در برابر، الگوی گاندی را بهترین راهحل میپندارد که مبتنی است بر مدارا و پرهیز از خشونت. میرسپاسی از شباهتهای جنبش سبز با مبارزات گاندی میگوید و آن را یک جنبش دموکراتیک مینامد که ماهیتی اخلاقی دارد. همچنین سیاستها و مشی رهبران جنبش سبز را ارزیابی میکند و پییشنهادهایی برای سبزتر شدن این جنبش میدهد.
گفتوگوی جرس با علی میرسپاسی، استاد جامعهشناسی دانشگاه نیویورک را میخوانید.
***
طبق اعلام سازمان ملل، شمار کشته شدهها در ناآرامیهای اخیر سوریه از پنج هزار نفر گذشته است. آیا این امر مجوز مداخله خارجی در رویدادهای سوریه و جنگ با رژیم بشار اسد را میدهد؟ دیدگاه شما درباره مقوله "دخالت بشردوستانه" چیست؟
باید پرسید که اگر نیروهای خارجی به سوریه حمله کنند، آیا تعداد کشتهها کمتر میشود؟ و آیا مردم سوریه، خود خواهان حمله نظامی به کشورشان هستند؟ از نگاه من به طور کلی چیزی به عنوان "دخالت بشردوستانه" معنا ندارد. همه جنگهایی که در جهان به راه افتاده همیشه به اسم "دخالت بشردوستانه" بودهاست. مگر "دخالت غیر بشردوستانه" هم داریم؟ آمریکا با چه بهانهای به ویتنام حمله کرد؟ ناپلئون وقتی به مصر لشکر کشید چه توجیهی داشت؟ و انگلستان چگونه حضور خود در هندوستان را توضیح میداد؟ جنگ، خشونت و دخالتهای نظامی همیشه با سخنانی زیبا، انسانی و اخلاقی توجیه شدهاست. هیچ ارتشی با شعار "دخالت غیر بشردوستانه" به سرزمینی دیگر حمله نمیکند.
این واقعیت تلخ و ناگواری است که رژیم بشار اسد مردم خود را میکشد، اما حمله نظامی به سوریه هم تنها راه حل موجود نیست، بلکه فقط بر شمار کشتهها اضافه میکند، مانند آنچه در عراق گذشت. بوش در توجیه حمله به عراق از عباراتی مثل "دخالت بشردوستانه"، "توسعه دموکراسی" و "کمک به تمدن انسانی" استفاده میکرد. اما در واقع، صدها هزار نفر کشته شدند. این بهای بسیار بزرگی است که یک ملت به خاطر این قبیل رویاپردازیها پرداخت میکند.
خشونت یک راه اعمال سیاست است و حمله نظامی و جنگ، شدیدترین نوع آن، اما راههای دیگری هم برای اعمال سیاست وجود دارد. این ما هستیم که صبر و تحمل نداریم و نمیخواهیم آنها را امتحان کنیم. من به شخصه مخالف این نوع دخالتهای بشردوستانه هستم، چه در سوریه و چه در هر کجای جهان.
تحریم چطور؟ میدانیم که با اعمال تحریمهای سفت و سخت همواره این ملتها هستند که متحمل دشواریهای فراوان میشوند. با این نگاه آیا تحریم امری مجاز شمرده میشود یا نه؟
تحریم هم فاجعهبار است. بزرگترین تحریمی که من به خاطر دارم، تحریم عراق بود که سالها طول کشید؛ از 1991 تا 2002. در این مدت دولت عراق بیشتر از قبل رو به خشونت آورد، مردم عراق به مصائب بیشتری دچار شدند و در آخر نیز جنگ عجیبی رخ داد که صدها هزار نفر کشته شدند. من اتفاقا برعکس کسانی که گمان میکنند با خشونت و برخوردهای سفت و سخت میتوان حکومتهای ستمگر را محدود کرد یا از بین برد، بیشتر با نظریه گاندی در این زمینه موافقم و فکر میکنم باید با این حکومتها رابطه برقرار کرد. به طور مثال، حکومت حسنی مبارک که هم رابطه خوبی با غرب داشت و هم هیچ گاه تحریم نشده بود، در مقایسه با حکومتهای لیبی و سوریه، خیلی سریع از بین رفت.
به نظر من حکومتهای ستمگر، مثل سوریه یا کره شمالی، هر چقدر در جهان منزویتر شدند، به ظلم و ستم آنها نیز اضافه میشود. این اشتباه است که فکر کنیم با تحریم و بایکوت این حکومتها میتوان آنها را زودتر از میان برد. چنین نیست و ما نمونه کره شمالی را داریم که به رغم تحریمهای چندین و چند ساله، همچنان ادامه حیات میدهد. در نقطه مقابل، مورد چین را هم داریم که از زمانی که روابطش با کشورهای دیگر بهبود پیدا کرد، شرایط فرهنگی و سیاسی آن هم بهتر شد. من به شما قول میدهم که اگر چین را تحریم کنند، اوضاع مردم آن از نظر سیاسی بهتر نخواهد شد.
روش گاندی را معمولا در ارتباط با جنبشهای استقلال طلبانه یا مبارزات داخلی مثال میزنند، اما شما از کارکرد آن در عرصه دیپلماسی سخن میگویید.
گاندی فلسفهای بسیار انسانی در مبارزه ضداستعماری مردم هندوستان داشت. آن زمان همین بحثهایی که امروز در رابطه با سوریه و کشورهای نظیر آن مطرح است، آنجا هم مطرح بود. عدهای معتقد بودند که به جز خشونت و کشتار انگلیسیها راهی وجود ندارد. آنها گاندی را یک آدم مذهبی و ساده میدانستند که راه مبارزه با استعمار را بلد نیست و فکر میکردند که باید اسلحه دست گرفت و جنگید. گاندی اما میگفت که مبارزه مردم ستمدیده و تحقیرشده هندوستان با استعمار انگلستان، بیش از آن که یک مبارزه سیاسی باشد، یک مبارزه اخلاقی است، یعنی مشکل ما با انگلیسیها این است که آنها نمیخواهند ما را به عنوان انسانهایی برابر با خودشان قبول کنند. پس ما در این مبارزه باید ارزشی چون برابری انسانها را معنا کنیم و به انگلیسیها نیز بیاموزانیم. او نگران اختلافات قومی و مذهبی میان مسلمانان و هندوها بود که پس از پیروزی بر انگلیسیها، هر لحظه احتمال داشت که شدت پیدا کند و به درگیریهای داخلی و کشتار منجر شود، مانند آنچه سالها بعد در افغانستان پس از ترک نیروهای نظامی شوروی رخ داد. به همین دلیل نیز میگفت که مبارزه ما به معنای محدود سیاسی آن نیست، بلکه باید به خود و تمام جهان درس اخلاقی بدهیم. ما میخواهیم تن به حقارت ندهیم چرا که فکر میکنیم برابر با همه انسانهای دیگر هستیم. حتی انگلیسیهایی که به ما ظلم میکنند هم انسانهایی شایسته محبت هستند. در نتیجه روش سیاسی ما باید به گونهای باشد که با این فلسفه اخلاقی بخواند. بحث من هم همین است. ما در ایران تجربه بسیار بزرگ و عزیزی داشتیم به نام "جنبش سبز". اشتباه است که جنبش سبز را به جنبشی برای سرنگونی حکومت محدود کنیم. این جنبش دستاوردهای بسیار بزرگی داشت. پیر و جوان، مذهبی و غیرمذهبی، همه با یکدیگر ائتلاف کردند و با اتکای به نیروی هم، ماهها در برابر حکومتی ظالم ایستادگی کردند. این را بدانید، مسئلهای که باعث فروپاشی جمهوری اسلامی میشود، بیاخلاقی و فساد گسترده آن است. جمهوری اسلامی که میراثخوار یک انقلاب است، به جایی رسیده که دیگر از هرگونه ارزش و صفت والا تهی ماندهاست. در این میان جنبش سبز با شعار "رای من کو؟" زاده میشود. اما مطالبات این جنبش چیست؟ ایرانی که بتوان در آن باشرافت زندگی کرد. ایرانی که تمام اقشار و گروهها با گرایشها و سلیقههای مختلف سیاسی و فرهنگی بتوانند در کنار یکدیگر با امید و آرامش و در صلح زندگی کنند. این جنبش خشونت را نفی میکند، حتی در برابر نظامی این چنین فاسد و تهی از اخلاق که هیچ محدودیتی در سرکوب و ارعاب برای خود قائل نیست. مثال اخیر آقای نوریزاد است که اینقدر آزارش میدهند. قدرت اخلاقی نامههای نوریزاد بینظیر است و با این نامهها - به قول آمریکاییها - نشان میدهد که امپراتور لباس ندارد. یک نفر که ماهها در زندان بوده، یک نفر که مدام تحت نظر است، یک نفر که نه ارتش دارد و نه سلاح، او تنها با نوشتن نامه و انتشار آن، چنان ارکان حکومت را به لرزه انداختهاست که همه نهادهای امنیتی را بسیج کردهاند تا در زندگی شخصی او کنکاش کنند بلکه شاید چیزی برای ساکت کردن او بیابند. مثال دیگر، آقای تاجزاده است. او در زندان است و با این حال حکومت این همه از او هراس دارد. اینها همه دستاوردهای جنبش سبز است. جنبش سبز از نظر سیاسی به طور موقت سرکوب شدهاست، اما همه جنبشها سرکوب میشوند. تاریخ این چنین میگوید. مهم ایده و پیام جنبش است که فراموش نشده. جوانان ایرانی خود نمودی از جنبش سبز هستند. مقاومت زندانیان سیاسی، نشانهای از جنبش سبز است. پیام جنبش سبز را در نامههای آقای نوریزاد میتوان دید.
ما باید این جنبش را عزیز بداریم و درباره ارزشهای آن بیشتر اندیشه کنیم. اگر واقعا اتفاقات سوریه مسئله ما ایرانیان هم هست، باید از زاویه دید عضوی از جنبش سبز به این اتفاقات نگاه کنیم. من احساس خوبی دارم از اینکه سبزها هیچگاه خواهان دخالت خارجی یا حمله نظامی به ایران نبودند. ما هم مثل همه ملتها باید خودمان تلاش کنیم تا نجات بیابیم. در عین حال به کمکهای فکری، قلبی و اخلاقی همه مردم دنیا نیاز داریم و آن را انکار نمیکنیم، مثل دیگر جنبشها. به عنوان مثال، در جریان مبارزات استقلالطلبانه مردم الجزایر، همه آزادیخواهان جهان با آنها احساس همدردی میکردند، در جریان مبارزات فلسطینیان هم همینطور است.
این کوتهبینی است که فکر کنیم تنها مشکل ما حکومت است و بخواهیم به هر شیوه خشونتآمیزی، حتی تشویق بیگانگان برای حمله به کشورمان متوسل شویم تا حکومت را از بین ببریم. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که اگر ما به شیوهای خشونتآمیز حکومت را ساقط کنیم، در پی آن به جامعهای آزاد میرسیم. راه ما همان جنبش سبز است و نباید فکر کنیم که این جنبش شکست خوردهاست.
از زمانی که جنبش سبز به وجود آمدهاست، من هر آنچه درباره ایران میبینم که زیبا و دوستداشتنیست، به این جنبش ارتباط دارد و هر چه در مقابل آن میبینم، سیاه و سیاهی است. پیشنهاد من به عنوان عضوی از این جنبش بزگ مردم ایران این است که سعی کنیم این جنبش همچنان سبز بماند. اکنون شمع این جنبش را کسانی مانند نسرین ستوده، مصطفی تاجزاده و دیگر زندانیان سیاسی روشن نگه داشتهاند. هر چقدر این نور بیشتر شود، حکومت ظالم و فاسد، ضعیفتر میشود تا جایی که از میان میرود. من البته نمیخواهم که مصائب امروز جامعه ایرانی را نادیده بگیرم. میدانم که این فساد به بدبختی و فقر بسیاری از قشرهای جامعه منجر شده و درک میکنم که این ظلم همه را کلافه و پریشان کردهاست، اما پیشنهادم به همه، بهخصوص فعالان سیاسی خارج از کشور این است که صبور باشید و حوصله بیشتری به خرج بدهید. فعالان سیاسی خارج از کشور هم قربانیان این بیعدالتیها، بیاخلاقیها و ظلم حکومت ایران هستند. ممکن است که آنها عجله کنند یا از فرط کلافگی به نزاعهای بیحاصل با هم روی بیاورند. من خیلی متاسفم که به جان هم افتادهایم و همدیگر را میزنیم. فراموش نکنیم که ما عضو جنبش سبز هستیم و باید تا آخرین حد توان تلاش کنیم که این جنبش همچنان سبز بماند. باید با هم بیشتر مدارا کنیم و گذشت داشته باشیم. البته باید با هم بحث و گفتوگو کنیم، اما از سر دوستی و خیرخواهی و نه به قصد حذف یکدیگر.
پس شما جنبش سبز را بیش از هر چیزی یک جنبش اخلاقی میدانید.
جنبش سبز، در وهله اول جنبشی ملی و دموکراتیک است که در واکنش به تقلب حکومت در انتخابات به وجود آمد. بعد هم که حکومت به سرکوب آن روی آورد، تبدیل به جنبشی مدنی و ضدخشونت شد. در هر حال جنبش سبز یک جنبش اجتماعی است که خواستههای مشخص سیاسی دارد. اما از آنجا که این جنبش با یک مافیای حکومتی فاسد و بیاخلاق روبهرو شده، خواه ناخواه هویتی اخلاقی پیدا کرده؛ چنانچه شیوههای مبارزه آن نیز اخلاقی است و خواستههایی اخلاقی هم دارد.
در جریان انقلاب 1357 مردم ایران با حکومتی مواجه بودند که گمان میکردند وابسته و نوکر خارجی است. در نتیجه هویت مبارزات آن زمان، ضدخارجی یا به قولی ضدامپریالیستی بود. حکومت کنونی ما هم یک حکومت مافیایی فاسد و ضداخلاق است و بنابراین جنبشی که میتواند مقابل آن بایستد، لزوما ماهیتی اخلاقی پیدا میکند. شاهد آنکه در تظاهراتها میدیدیم زنانی با ظاهر امروزی در کنار زنان محجبه و چادری ایستادهاند یا آقایی که ریش داشت و به نظر مومن و مذهبی میرسید همصدا بود با جوانانی که موهای سرشان را طبق مد روز آرایش کرده بودند. رشتهای که این آدمها را به هم پیوند میداد، ارزشهای اخلاقی بود.
اما یکی دیگر از ارزشهای جنبش سبز، ضدیت آن با خشونت است. این جنبش با خشونت مواجه شد، اما با سکوت پاسخ خشونت را داد. میلیونها نفر به خیابان آمدند و بیآنکه به خشونت روی بیاورند، خواستههای خود را بیان کردند. ما باید این ارزشها را تقویت کنیم و آنها را توسعه دهیم.
به راهپیماییهای سکوت اشاره کردید که پس از رخداد 25 خرداد تا همین سال قبل چند باری شاهد آن بودیم. اما برخی هم این راهپیماییها را بیتاثیر میدانند. انگار فقط هزینهای را به مردم تحمیل میکند و عدهای بازداشت میشوند و کتک میخورند.
نه، من موافق این نقد نیستم و به نظرم کسانی که چنین سخنی میگویند، به ماهیت جنبش سبز پی نبردهاند. وقتی صدها هزار نفر از مردم، علیرغم خواست این حکومت فاسد به خیابان میآیند و خودی نشان میدهند، حتی اگر اسلحه هم دست نگیرند، شعار تند ندهند و در نهایت سکوت هم کنند، باز فضایی به وجود میآورند که لرزه در ارکان حکومت میاندازد، چنانچه پس از سرکوب جنبش سبز، برخی از رهبران نظام اذعان داشتند که گمان میکردند نظام دارد فرومیپاشد.
جنبش سبز، جنبشی این زمانی است. جنبشی است که خیابانها را تصرف میکند و به عرصه عمومی راه میجوید. دورهای این راهپیماییهای عظیم چند صد هزار نفری بود که خواست عمومی را بازتاب میداد. حالا که اختناق شدیدتر است، نامههای سرگشاده آقای نوریزاد به رهبر جمهوری اسلامی یا نامهنگاریهای آقای تاجزاده و همسرش، وسیلهای میشود برای بیان خود در عرصه عمومی.
در جریان آن راهپیماییهای عظیم، مهم این نبود که مردم شعار تند نمیدادند یا سکوت اختیار کرده بودند، بلکه اهمیت آن راهپیماییها در این بود که آزادگی ملت ایران را در برابر ظلم و بیاخلاقی حکومت به نمایش میگذاشت.
اما این بحث هم که راهپیمایی سکوت چه فایدهای دارد، به جایی نخواهد رسید. این همه جنبشهای چریکی در تاریخ بوده که مبارزه مسلحانه را ترویج میکردند و در نهایت، به هیچ جایی هم نرسیدند. اسلحه همیشه پیروزی نمیآورد.
در نظر داشته باشید چه جنبش ضداستعماری هند، چه جنبش ضدآپارتاید آفریقای جنوبی و بسیاری از جنبشهای مدنی دیگر که عاقبت به پیروزی رسیدند، مثل جنبش زنان یا جنبش ضد تبعیض نژادی در غرب، همه و همه جنبشهایی اخلاقی بودند؛ مسائلی چون برابری زنان و مردان، برابری سفیدپوستان و سیاهپوستان و برابری مردم جهان سوم و جهان اول، همگی مسائل بسیار عمیق اخلاقی هستند که معتقدان آنها را در موضع برتر قرار میدهد. هر چقدر از آن دور بشویم، احتمال شکست بیشتر میشود و هر چقدر سعی کنیم که از آن دور نیفتیم، به پیروزی نزدیکتر میشویم. گرچه همه جنبشهای اجتماعی برای رسیدن به پیروزی از مراحل دشوار بسیاری باید عبور کنند که همین کار را طاقتفرسا و پیچیده میکند.
پس شما روش آقای موسوی و آقای کروبی را تایید میکنید؟
کلیت آن را تایید میکنم. البته سوءتفاهم به وجود نیاید. موسوی و کروبی هم میتوانند اشتباه کنند که باید اشتباهات آنها را نقد کرد، اما در مجموع، هم آقای موسوی و هم آقای کروبی و همینطور همسران آنها، بهخصوص خانم رهنورد قرص و محکم بر مواضع خود ایستادهاند و کمک بسیار بزرگی به پاگرفتن جنبش سبز کردهاند. در نظر داشته باشید که آنها جزو نخبگان حاکم در ایران بودند و ما مثال زیادی نداریم از رهبرانی که جزوی از حکومت هستند، اما در نهایت حاضر میشوند از جان و مال و موقعیت خود در راه دفاع از یک جنبش انسانی و اخلاقی بگذرند. به این خاطر آنها جایگاه بسیار والایی دارند و مطمئنم که مردم ایران نیز متوجه این فداکاری هستند. ضمن این که مظلومیت آنها نمادی از مظلومیت مردم ایران است. از یاد نبرید که مظلومیت هم نوعی قدرت محسوب میشود. همین که مردم ایران، رهبران جنبش سبز را مظلوم میدانند، احساس نزدیکی بیشتری نسبت به آنها پیدا میکنند.
اشتباه است اگر فکر کنیم که آقای موسوی باید خمینی دیگری باشد و چرا وظایف نوعی یک رهبر را انجام ندادهاست. چنین تصوری ناشی از درک خطای ما از جنبش سبز میتواند باشد. جنبش سبز یک جنبش دموکراتیک و مدنی است که در مقطعی آقای موسوی و آقای کروبی رهبران اصلی آن بودند و در مقطعی دیگر ممکن است که کسانی دیگر رهبری جنبش را برعهده بگیرند.
روش آقای خاتمی چطور؟ تلاشهای او را برای گشودن باب گفتوگو با حاکمیت چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من سیاستها و فعالیتهای آقای خاتمی، در مجموع به جنبش سبز کمک میکند. معتقدم که آقای خاتمی محکم بر سر مواضع خود ایستادهاست. در ماههای آعازین جنبش سبز، موقعیتهایی وجود داشت که آقای خاتمی میتوانست با پشت کردن به جنبش سبز، لطمه جبرانناپذیری به آن بزند. اما آقای خاتمی نه تنها به جنبش لطمه نزد، بلکه همراه آن بود و تا آنجا هم که میشد، تمایل قلبی خود را نشان میداد. آقای خاتمی آن بصیرت لازم را دارد که بداند این جنبش چه ماهیتی دارد، مسئله آن چیست و در درازمدت به چه نتایجی خواهد انجامید. هیچ شاهدی وجود ندارد که او خواسته باشد از طریق وابستگان نزدیک خود با حکومت به سازشی برسد که به قیمت جنبش سبز تمام شود. او خودش را جزوی از جنبش سبز میداند، چنانچه شرایطی را هم که برای شرکت در انتخابات تعیین کرده بود، شرایط جنبش سبز بود.
من اتفاقا خیلی خوشحالم که این سبزها هستند که برای حکومت شرط میگذارند و میگویند که اگر شرایط دموکراتیک باشد، در انتخابات شرکت میکنیم و این حکومت است که قبول نمیکند. من با روش کسانی که همیشه در فکر تحریم انتخابات هستند، موافق نیستم. یک جنبش مدنی باید از هر فرصتی استفاده کند تا ارزشهای خود را اشاعه دهد.
آیا نباید رهبران جنبش سبز به طور مستقیم رهبر جمهوری اسلامی را مورد خطاب و انتقاد قرار میدادند؟ به نظر میرسید که آقای موسوی و آقای کروبی همواره از این مسئله اجتناب میکنند و هیچ گاه نشد که در بیانیهها و سخنان خودشان از رهبری اسم ببرند در حالی که قدرت دست آقای خامنهای است و او را باید مسئول بسیاری از رخدادهای ناگوار پس از انتخابات دانست. یادم است در یکی از مصاحبههای آقای کروبی با رسانههای خارجی، خبرنگار از او درباره آقای خامنهای میپرسد، اما او در جواب میگوید که تمایلی ندارد در این زمینه حرفی بزند.
ما باید شرایط را هم در نظر بگیریم. جنبش سبز یک دوره قبل از انتخابات داشت که در آن دوره، هدف آقای موسوی و آقای کروبی و حامیانشان این بود که با شرکت در انتخابات فضای سیاسی را بازتر کنند. بالطبع، فعالیتهای آنها، فعالیتهایی انتخاباتی بود و رهبری هم میبایست بیطرف میماند. بنابراین نیازی نبود که رهبری را خطاب قرار دهند. اما در دوران پس از انتخابات، آقای موسوی با ظرافت رهبر را هم مورد خطاب قرار داد به این شکل که مشروعیت مهمترین نهاد وابسته به رهبری، یعنی شورای نگهبان را زیر سوال برد و گفت که باید کمیته دیگری برای بررسی تخلفات انتخاباتی تشکیل شود. از سویی میدانیم که آقای موسوی ملاقاتی هم با رهبری داشت که در آن ملاقات زیر بار حرفهای او نرفت و به جز اینها، تا جایی که یادم میآید در یکی از بیانیههای او نیز آقای خامنهای به عنوان مسئول این حوادث مورد خطاب قرار گرفت. به نظر من شیوهای که آنها به کار بردند، درست است. شما وقتی در داخل کشور، به صورت علنی و قانونی با حکومت مبارزه میکنید باید تنشها را به حداقل ممکن برسانید که فضا برایتان بازتر شود. در نتیجه از همان ابتدا نمیتوانید رهبری را خطاب قرار بدهید، اما زمانی که سرکوب میشوید و دیگر فضایی برای تنفس وجود ندارد، آن وقت باید یک قدم جلوتر آمد که آقای موسوی و آقای کروبی هم چنین کردند.
گفتوگوی جرس با علی میرسپاسی، استاد جامعهشناسی دانشگاه نیویورک را میخوانید.
***
طبق اعلام سازمان ملل، شمار کشته شدهها در ناآرامیهای اخیر سوریه از پنج هزار نفر گذشته است. آیا این امر مجوز مداخله خارجی در رویدادهای سوریه و جنگ با رژیم بشار اسد را میدهد؟ دیدگاه شما درباره مقوله "دخالت بشردوستانه" چیست؟
باید پرسید که اگر نیروهای خارجی به سوریه حمله کنند، آیا تعداد کشتهها کمتر میشود؟ و آیا مردم سوریه، خود خواهان حمله نظامی به کشورشان هستند؟ از نگاه من به طور کلی چیزی به عنوان "دخالت بشردوستانه" معنا ندارد. همه جنگهایی که در جهان به راه افتاده همیشه به اسم "دخالت بشردوستانه" بودهاست. مگر "دخالت غیر بشردوستانه" هم داریم؟ آمریکا با چه بهانهای به ویتنام حمله کرد؟ ناپلئون وقتی به مصر لشکر کشید چه توجیهی داشت؟ و انگلستان چگونه حضور خود در هندوستان را توضیح میداد؟ جنگ، خشونت و دخالتهای نظامی همیشه با سخنانی زیبا، انسانی و اخلاقی توجیه شدهاست. هیچ ارتشی با شعار "دخالت غیر بشردوستانه" به سرزمینی دیگر حمله نمیکند.
این واقعیت تلخ و ناگواری است که رژیم بشار اسد مردم خود را میکشد، اما حمله نظامی به سوریه هم تنها راه حل موجود نیست، بلکه فقط بر شمار کشتهها اضافه میکند، مانند آنچه در عراق گذشت. بوش در توجیه حمله به عراق از عباراتی مثل "دخالت بشردوستانه"، "توسعه دموکراسی" و "کمک به تمدن انسانی" استفاده میکرد. اما در واقع، صدها هزار نفر کشته شدند. این بهای بسیار بزرگی است که یک ملت به خاطر این قبیل رویاپردازیها پرداخت میکند.
خشونت یک راه اعمال سیاست است و حمله نظامی و جنگ، شدیدترین نوع آن، اما راههای دیگری هم برای اعمال سیاست وجود دارد. این ما هستیم که صبر و تحمل نداریم و نمیخواهیم آنها را امتحان کنیم. من به شخصه مخالف این نوع دخالتهای بشردوستانه هستم، چه در سوریه و چه در هر کجای جهان.
تحریم چطور؟ میدانیم که با اعمال تحریمهای سفت و سخت همواره این ملتها هستند که متحمل دشواریهای فراوان میشوند. با این نگاه آیا تحریم امری مجاز شمرده میشود یا نه؟
تحریم هم فاجعهبار است. بزرگترین تحریمی که من به خاطر دارم، تحریم عراق بود که سالها طول کشید؛ از 1991 تا 2002. در این مدت دولت عراق بیشتر از قبل رو به خشونت آورد، مردم عراق به مصائب بیشتری دچار شدند و در آخر نیز جنگ عجیبی رخ داد که صدها هزار نفر کشته شدند. من اتفاقا برعکس کسانی که گمان میکنند با خشونت و برخوردهای سفت و سخت میتوان حکومتهای ستمگر را محدود کرد یا از بین برد، بیشتر با نظریه گاندی در این زمینه موافقم و فکر میکنم باید با این حکومتها رابطه برقرار کرد. به طور مثال، حکومت حسنی مبارک که هم رابطه خوبی با غرب داشت و هم هیچ گاه تحریم نشده بود، در مقایسه با حکومتهای لیبی و سوریه، خیلی سریع از بین رفت.
به نظر من حکومتهای ستمگر، مثل سوریه یا کره شمالی، هر چقدر در جهان منزویتر شدند، به ظلم و ستم آنها نیز اضافه میشود. این اشتباه است که فکر کنیم با تحریم و بایکوت این حکومتها میتوان آنها را زودتر از میان برد. چنین نیست و ما نمونه کره شمالی را داریم که به رغم تحریمهای چندین و چند ساله، همچنان ادامه حیات میدهد. در نقطه مقابل، مورد چین را هم داریم که از زمانی که روابطش با کشورهای دیگر بهبود پیدا کرد، شرایط فرهنگی و سیاسی آن هم بهتر شد. من به شما قول میدهم که اگر چین را تحریم کنند، اوضاع مردم آن از نظر سیاسی بهتر نخواهد شد.
روش گاندی را معمولا در ارتباط با جنبشهای استقلال طلبانه یا مبارزات داخلی مثال میزنند، اما شما از کارکرد آن در عرصه دیپلماسی سخن میگویید.
گاندی فلسفهای بسیار انسانی در مبارزه ضداستعماری مردم هندوستان داشت. آن زمان همین بحثهایی که امروز در رابطه با سوریه و کشورهای نظیر آن مطرح است، آنجا هم مطرح بود. عدهای معتقد بودند که به جز خشونت و کشتار انگلیسیها راهی وجود ندارد. آنها گاندی را یک آدم مذهبی و ساده میدانستند که راه مبارزه با استعمار را بلد نیست و فکر میکردند که باید اسلحه دست گرفت و جنگید. گاندی اما میگفت که مبارزه مردم ستمدیده و تحقیرشده هندوستان با استعمار انگلستان، بیش از آن که یک مبارزه سیاسی باشد، یک مبارزه اخلاقی است، یعنی مشکل ما با انگلیسیها این است که آنها نمیخواهند ما را به عنوان انسانهایی برابر با خودشان قبول کنند. پس ما در این مبارزه باید ارزشی چون برابری انسانها را معنا کنیم و به انگلیسیها نیز بیاموزانیم. او نگران اختلافات قومی و مذهبی میان مسلمانان و هندوها بود که پس از پیروزی بر انگلیسیها، هر لحظه احتمال داشت که شدت پیدا کند و به درگیریهای داخلی و کشتار منجر شود، مانند آنچه سالها بعد در افغانستان پس از ترک نیروهای نظامی شوروی رخ داد. به همین دلیل نیز میگفت که مبارزه ما به معنای محدود سیاسی آن نیست، بلکه باید به خود و تمام جهان درس اخلاقی بدهیم. ما میخواهیم تن به حقارت ندهیم چرا که فکر میکنیم برابر با همه انسانهای دیگر هستیم. حتی انگلیسیهایی که به ما ظلم میکنند هم انسانهایی شایسته محبت هستند. در نتیجه روش سیاسی ما باید به گونهای باشد که با این فلسفه اخلاقی بخواند. بحث من هم همین است. ما در ایران تجربه بسیار بزرگ و عزیزی داشتیم به نام "جنبش سبز". اشتباه است که جنبش سبز را به جنبشی برای سرنگونی حکومت محدود کنیم. این جنبش دستاوردهای بسیار بزرگی داشت. پیر و جوان، مذهبی و غیرمذهبی، همه با یکدیگر ائتلاف کردند و با اتکای به نیروی هم، ماهها در برابر حکومتی ظالم ایستادگی کردند. این را بدانید، مسئلهای که باعث فروپاشی جمهوری اسلامی میشود، بیاخلاقی و فساد گسترده آن است. جمهوری اسلامی که میراثخوار یک انقلاب است، به جایی رسیده که دیگر از هرگونه ارزش و صفت والا تهی ماندهاست. در این میان جنبش سبز با شعار "رای من کو؟" زاده میشود. اما مطالبات این جنبش چیست؟ ایرانی که بتوان در آن باشرافت زندگی کرد. ایرانی که تمام اقشار و گروهها با گرایشها و سلیقههای مختلف سیاسی و فرهنگی بتوانند در کنار یکدیگر با امید و آرامش و در صلح زندگی کنند. این جنبش خشونت را نفی میکند، حتی در برابر نظامی این چنین فاسد و تهی از اخلاق که هیچ محدودیتی در سرکوب و ارعاب برای خود قائل نیست. مثال اخیر آقای نوریزاد است که اینقدر آزارش میدهند. قدرت اخلاقی نامههای نوریزاد بینظیر است و با این نامهها - به قول آمریکاییها - نشان میدهد که امپراتور لباس ندارد. یک نفر که ماهها در زندان بوده، یک نفر که مدام تحت نظر است، یک نفر که نه ارتش دارد و نه سلاح، او تنها با نوشتن نامه و انتشار آن، چنان ارکان حکومت را به لرزه انداختهاست که همه نهادهای امنیتی را بسیج کردهاند تا در زندگی شخصی او کنکاش کنند بلکه شاید چیزی برای ساکت کردن او بیابند. مثال دیگر، آقای تاجزاده است. او در زندان است و با این حال حکومت این همه از او هراس دارد. اینها همه دستاوردهای جنبش سبز است. جنبش سبز از نظر سیاسی به طور موقت سرکوب شدهاست، اما همه جنبشها سرکوب میشوند. تاریخ این چنین میگوید. مهم ایده و پیام جنبش است که فراموش نشده. جوانان ایرانی خود نمودی از جنبش سبز هستند. مقاومت زندانیان سیاسی، نشانهای از جنبش سبز است. پیام جنبش سبز را در نامههای آقای نوریزاد میتوان دید.
ما باید این جنبش را عزیز بداریم و درباره ارزشهای آن بیشتر اندیشه کنیم. اگر واقعا اتفاقات سوریه مسئله ما ایرانیان هم هست، باید از زاویه دید عضوی از جنبش سبز به این اتفاقات نگاه کنیم. من احساس خوبی دارم از اینکه سبزها هیچگاه خواهان دخالت خارجی یا حمله نظامی به ایران نبودند. ما هم مثل همه ملتها باید خودمان تلاش کنیم تا نجات بیابیم. در عین حال به کمکهای فکری، قلبی و اخلاقی همه مردم دنیا نیاز داریم و آن را انکار نمیکنیم، مثل دیگر جنبشها. به عنوان مثال، در جریان مبارزات استقلالطلبانه مردم الجزایر، همه آزادیخواهان جهان با آنها احساس همدردی میکردند، در جریان مبارزات فلسطینیان هم همینطور است.
این کوتهبینی است که فکر کنیم تنها مشکل ما حکومت است و بخواهیم به هر شیوه خشونتآمیزی، حتی تشویق بیگانگان برای حمله به کشورمان متوسل شویم تا حکومت را از بین ببریم. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که اگر ما به شیوهای خشونتآمیز حکومت را ساقط کنیم، در پی آن به جامعهای آزاد میرسیم. راه ما همان جنبش سبز است و نباید فکر کنیم که این جنبش شکست خوردهاست.
از زمانی که جنبش سبز به وجود آمدهاست، من هر آنچه درباره ایران میبینم که زیبا و دوستداشتنیست، به این جنبش ارتباط دارد و هر چه در مقابل آن میبینم، سیاه و سیاهی است. پیشنهاد من به عنوان عضوی از این جنبش بزگ مردم ایران این است که سعی کنیم این جنبش همچنان سبز بماند. اکنون شمع این جنبش را کسانی مانند نسرین ستوده، مصطفی تاجزاده و دیگر زندانیان سیاسی روشن نگه داشتهاند. هر چقدر این نور بیشتر شود، حکومت ظالم و فاسد، ضعیفتر میشود تا جایی که از میان میرود. من البته نمیخواهم که مصائب امروز جامعه ایرانی را نادیده بگیرم. میدانم که این فساد به بدبختی و فقر بسیاری از قشرهای جامعه منجر شده و درک میکنم که این ظلم همه را کلافه و پریشان کردهاست، اما پیشنهادم به همه، بهخصوص فعالان سیاسی خارج از کشور این است که صبور باشید و حوصله بیشتری به خرج بدهید. فعالان سیاسی خارج از کشور هم قربانیان این بیعدالتیها، بیاخلاقیها و ظلم حکومت ایران هستند. ممکن است که آنها عجله کنند یا از فرط کلافگی به نزاعهای بیحاصل با هم روی بیاورند. من خیلی متاسفم که به جان هم افتادهایم و همدیگر را میزنیم. فراموش نکنیم که ما عضو جنبش سبز هستیم و باید تا آخرین حد توان تلاش کنیم که این جنبش همچنان سبز بماند. باید با هم بیشتر مدارا کنیم و گذشت داشته باشیم. البته باید با هم بحث و گفتوگو کنیم، اما از سر دوستی و خیرخواهی و نه به قصد حذف یکدیگر.
پس شما جنبش سبز را بیش از هر چیزی یک جنبش اخلاقی میدانید.
جنبش سبز، در وهله اول جنبشی ملی و دموکراتیک است که در واکنش به تقلب حکومت در انتخابات به وجود آمد. بعد هم که حکومت به سرکوب آن روی آورد، تبدیل به جنبشی مدنی و ضدخشونت شد. در هر حال جنبش سبز یک جنبش اجتماعی است که خواستههای مشخص سیاسی دارد. اما از آنجا که این جنبش با یک مافیای حکومتی فاسد و بیاخلاق روبهرو شده، خواه ناخواه هویتی اخلاقی پیدا کرده؛ چنانچه شیوههای مبارزه آن نیز اخلاقی است و خواستههایی اخلاقی هم دارد.
در جریان انقلاب 1357 مردم ایران با حکومتی مواجه بودند که گمان میکردند وابسته و نوکر خارجی است. در نتیجه هویت مبارزات آن زمان، ضدخارجی یا به قولی ضدامپریالیستی بود. حکومت کنونی ما هم یک حکومت مافیایی فاسد و ضداخلاق است و بنابراین جنبشی که میتواند مقابل آن بایستد، لزوما ماهیتی اخلاقی پیدا میکند. شاهد آنکه در تظاهراتها میدیدیم زنانی با ظاهر امروزی در کنار زنان محجبه و چادری ایستادهاند یا آقایی که ریش داشت و به نظر مومن و مذهبی میرسید همصدا بود با جوانانی که موهای سرشان را طبق مد روز آرایش کرده بودند. رشتهای که این آدمها را به هم پیوند میداد، ارزشهای اخلاقی بود.
اما یکی دیگر از ارزشهای جنبش سبز، ضدیت آن با خشونت است. این جنبش با خشونت مواجه شد، اما با سکوت پاسخ خشونت را داد. میلیونها نفر به خیابان آمدند و بیآنکه به خشونت روی بیاورند، خواستههای خود را بیان کردند. ما باید این ارزشها را تقویت کنیم و آنها را توسعه دهیم.
به راهپیماییهای سکوت اشاره کردید که پس از رخداد 25 خرداد تا همین سال قبل چند باری شاهد آن بودیم. اما برخی هم این راهپیماییها را بیتاثیر میدانند. انگار فقط هزینهای را به مردم تحمیل میکند و عدهای بازداشت میشوند و کتک میخورند.
نه، من موافق این نقد نیستم و به نظرم کسانی که چنین سخنی میگویند، به ماهیت جنبش سبز پی نبردهاند. وقتی صدها هزار نفر از مردم، علیرغم خواست این حکومت فاسد به خیابان میآیند و خودی نشان میدهند، حتی اگر اسلحه هم دست نگیرند، شعار تند ندهند و در نهایت سکوت هم کنند، باز فضایی به وجود میآورند که لرزه در ارکان حکومت میاندازد، چنانچه پس از سرکوب جنبش سبز، برخی از رهبران نظام اذعان داشتند که گمان میکردند نظام دارد فرومیپاشد.
جنبش سبز، جنبشی این زمانی است. جنبشی است که خیابانها را تصرف میکند و به عرصه عمومی راه میجوید. دورهای این راهپیماییهای عظیم چند صد هزار نفری بود که خواست عمومی را بازتاب میداد. حالا که اختناق شدیدتر است، نامههای سرگشاده آقای نوریزاد به رهبر جمهوری اسلامی یا نامهنگاریهای آقای تاجزاده و همسرش، وسیلهای میشود برای بیان خود در عرصه عمومی.
در جریان آن راهپیماییهای عظیم، مهم این نبود که مردم شعار تند نمیدادند یا سکوت اختیار کرده بودند، بلکه اهمیت آن راهپیماییها در این بود که آزادگی ملت ایران را در برابر ظلم و بیاخلاقی حکومت به نمایش میگذاشت.
اما این بحث هم که راهپیمایی سکوت چه فایدهای دارد، به جایی نخواهد رسید. این همه جنبشهای چریکی در تاریخ بوده که مبارزه مسلحانه را ترویج میکردند و در نهایت، به هیچ جایی هم نرسیدند. اسلحه همیشه پیروزی نمیآورد.
در نظر داشته باشید چه جنبش ضداستعماری هند، چه جنبش ضدآپارتاید آفریقای جنوبی و بسیاری از جنبشهای مدنی دیگر که عاقبت به پیروزی رسیدند، مثل جنبش زنان یا جنبش ضد تبعیض نژادی در غرب، همه و همه جنبشهایی اخلاقی بودند؛ مسائلی چون برابری زنان و مردان، برابری سفیدپوستان و سیاهپوستان و برابری مردم جهان سوم و جهان اول، همگی مسائل بسیار عمیق اخلاقی هستند که معتقدان آنها را در موضع برتر قرار میدهد. هر چقدر از آن دور بشویم، احتمال شکست بیشتر میشود و هر چقدر سعی کنیم که از آن دور نیفتیم، به پیروزی نزدیکتر میشویم. گرچه همه جنبشهای اجتماعی برای رسیدن به پیروزی از مراحل دشوار بسیاری باید عبور کنند که همین کار را طاقتفرسا و پیچیده میکند.
پس شما روش آقای موسوی و آقای کروبی را تایید میکنید؟
کلیت آن را تایید میکنم. البته سوءتفاهم به وجود نیاید. موسوی و کروبی هم میتوانند اشتباه کنند که باید اشتباهات آنها را نقد کرد، اما در مجموع، هم آقای موسوی و هم آقای کروبی و همینطور همسران آنها، بهخصوص خانم رهنورد قرص و محکم بر مواضع خود ایستادهاند و کمک بسیار بزرگی به پاگرفتن جنبش سبز کردهاند. در نظر داشته باشید که آنها جزو نخبگان حاکم در ایران بودند و ما مثال زیادی نداریم از رهبرانی که جزوی از حکومت هستند، اما در نهایت حاضر میشوند از جان و مال و موقعیت خود در راه دفاع از یک جنبش انسانی و اخلاقی بگذرند. به این خاطر آنها جایگاه بسیار والایی دارند و مطمئنم که مردم ایران نیز متوجه این فداکاری هستند. ضمن این که مظلومیت آنها نمادی از مظلومیت مردم ایران است. از یاد نبرید که مظلومیت هم نوعی قدرت محسوب میشود. همین که مردم ایران، رهبران جنبش سبز را مظلوم میدانند، احساس نزدیکی بیشتری نسبت به آنها پیدا میکنند.
اشتباه است اگر فکر کنیم که آقای موسوی باید خمینی دیگری باشد و چرا وظایف نوعی یک رهبر را انجام ندادهاست. چنین تصوری ناشی از درک خطای ما از جنبش سبز میتواند باشد. جنبش سبز یک جنبش دموکراتیک و مدنی است که در مقطعی آقای موسوی و آقای کروبی رهبران اصلی آن بودند و در مقطعی دیگر ممکن است که کسانی دیگر رهبری جنبش را برعهده بگیرند.
روش آقای خاتمی چطور؟ تلاشهای او را برای گشودن باب گفتوگو با حاکمیت چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من سیاستها و فعالیتهای آقای خاتمی، در مجموع به جنبش سبز کمک میکند. معتقدم که آقای خاتمی محکم بر سر مواضع خود ایستادهاست. در ماههای آعازین جنبش سبز، موقعیتهایی وجود داشت که آقای خاتمی میتوانست با پشت کردن به جنبش سبز، لطمه جبرانناپذیری به آن بزند. اما آقای خاتمی نه تنها به جنبش لطمه نزد، بلکه همراه آن بود و تا آنجا هم که میشد، تمایل قلبی خود را نشان میداد. آقای خاتمی آن بصیرت لازم را دارد که بداند این جنبش چه ماهیتی دارد، مسئله آن چیست و در درازمدت به چه نتایجی خواهد انجامید. هیچ شاهدی وجود ندارد که او خواسته باشد از طریق وابستگان نزدیک خود با حکومت به سازشی برسد که به قیمت جنبش سبز تمام شود. او خودش را جزوی از جنبش سبز میداند، چنانچه شرایطی را هم که برای شرکت در انتخابات تعیین کرده بود، شرایط جنبش سبز بود.
من اتفاقا خیلی خوشحالم که این سبزها هستند که برای حکومت شرط میگذارند و میگویند که اگر شرایط دموکراتیک باشد، در انتخابات شرکت میکنیم و این حکومت است که قبول نمیکند. من با روش کسانی که همیشه در فکر تحریم انتخابات هستند، موافق نیستم. یک جنبش مدنی باید از هر فرصتی استفاده کند تا ارزشهای خود را اشاعه دهد.
آیا نباید رهبران جنبش سبز به طور مستقیم رهبر جمهوری اسلامی را مورد خطاب و انتقاد قرار میدادند؟ به نظر میرسید که آقای موسوی و آقای کروبی همواره از این مسئله اجتناب میکنند و هیچ گاه نشد که در بیانیهها و سخنان خودشان از رهبری اسم ببرند در حالی که قدرت دست آقای خامنهای است و او را باید مسئول بسیاری از رخدادهای ناگوار پس از انتخابات دانست. یادم است در یکی از مصاحبههای آقای کروبی با رسانههای خارجی، خبرنگار از او درباره آقای خامنهای میپرسد، اما او در جواب میگوید که تمایلی ندارد در این زمینه حرفی بزند.
ما باید شرایط را هم در نظر بگیریم. جنبش سبز یک دوره قبل از انتخابات داشت که در آن دوره، هدف آقای موسوی و آقای کروبی و حامیانشان این بود که با شرکت در انتخابات فضای سیاسی را بازتر کنند. بالطبع، فعالیتهای آنها، فعالیتهایی انتخاباتی بود و رهبری هم میبایست بیطرف میماند. بنابراین نیازی نبود که رهبری را خطاب قرار دهند. اما در دوران پس از انتخابات، آقای موسوی با ظرافت رهبر را هم مورد خطاب قرار داد به این شکل که مشروعیت مهمترین نهاد وابسته به رهبری، یعنی شورای نگهبان را زیر سوال برد و گفت که باید کمیته دیگری برای بررسی تخلفات انتخاباتی تشکیل شود. از سویی میدانیم که آقای موسوی ملاقاتی هم با رهبری داشت که در آن ملاقات زیر بار حرفهای او نرفت و به جز اینها، تا جایی که یادم میآید در یکی از بیانیههای او نیز آقای خامنهای به عنوان مسئول این حوادث مورد خطاب قرار گرفت. به نظر من شیوهای که آنها به کار بردند، درست است. شما وقتی در داخل کشور، به صورت علنی و قانونی با حکومت مبارزه میکنید باید تنشها را به حداقل ممکن برسانید که فضا برایتان بازتر شود. در نتیجه از همان ابتدا نمیتوانید رهبری را خطاب قرار بدهید، اما زمانی که سرکوب میشوید و دیگر فضایی برای تنفس وجود ندارد، آن وقت باید یک قدم جلوتر آمد که آقای موسوی و آقای کروبی هم چنین کردند.
دومین نامه خطاب به رهبر حمهوری اسلامی
جرس: دومین نامه احمد منتظری به رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد. احمد منتظری در این نامه آزاد نمودن زندانیان سیاسی، دلجویی و عذرخواهی از آنان و جبران خسارات وارده را کمهزینه ترین راه خروج از بحران دانست و جابجایی مسئولین افراطی، خشن و هتاک با افرادی معتدل، متدین و عاقل را تکمیل کننده این تصمیم تاریخی عنوان کرده است. در این نامه آمده است:"چندی است که لحن نامههای سرگشاده ارسالی برای شما تند و تندتر شده است. راهی که آغاز شده ممکن است به شکسته شدن هنجارهای سیاسی و حتی هنجارهای اجتماعی و اخلاقی بینجامد که خسارتی جبرانناپذیر است و برای پیشگیری از آن باید بیدرنگ اقدام نمود..."
به گزارش تارنمای دفتر آیت الله منتظری، متن دومین نامه حجةالاسلام والمسلمین احمد منتظری به آقای خامنه ای بشرح زیر است:
باسمه تعالی
حضرت آیت الله آقای خامنهای رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران
پس از عرض سلام؛ با اینکه نامه قبلی اینجانب به جنابعالی در تاریخ 7/12/1389 بیجواب ماند، ولی بر حسب وظیفه شرعی و ملّی لازم میدانم نکاتی را به استحضار برسانم:
1- وضعیت تحوّل خاورمیانه و خطراتی که کشور عزیزمان را تهدید میکند بر جنابعالی پوشیده نیست و لابد بر این باور نیستید که ایران در این امور استثناء است.
2- تجربهای که از رژیم گذشته و هم اکنون در ایران و سایر کشورها، با هزینههای فراوان مادی و معنوی به جای مانده این است که فشار، زندان، حصر و تبعید منتقدان نمیتواند مانع حرکت مردم گردد. قبول دارید که تجربه دوباره این موارد برخلاف درایت و عقلانیت است. و حتماً به یاد دارید که در سال 1357 در تبعیدگاه جیرفت وقتی اخبار ساعت 14 رادیو اعلام کرد که سینما رکس آبادان آتش گرفت و تعدادی از هموطنان در آتش سوختند یکی از علمای بزرگوار تبعیدی با ناامیدی گفت: «دیگر تمام شد»؛ دقیقا یادم هست که جنابعالی بلافاصله فرمودید: «چی تمام شد؟ تازه شروع شد». و همان شد که شما گفتید، یعنی فشار زیادتر بر مردم باعث مقاومت بیشتر آنان گردید و شش ماه بعد نتیجه داد. امام علی(ع) خطاب به حاکم فارس میفرماید: «الحیف یدعو الی السیف»؛ فشار و ستم، مردم را دست به شمشیر میکند.
3- چندی است که لحن نامههای سرگشاده ارسالی برای شما تند و تندتر شده است. راهی که آغاز شده ممکن است به شکسته شدن هنجارهای سیاسی و حتی هنجارهای اجتماعی و اخلاقی بینجامد که خسارتی جبرانناپذیر است و برای پیشگیری از آن باید بیدرنگ اقدام نمود. فریاد زدن کسی که مورد ظلم قرار گرفته بسیار طبیعی است، «لايُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ»؛ باید با علت مبارزه کرد تا مسائل به شکل اساسی حل گردد. جنابعالی اگر نویسندگان نامهها را دوست خود میدانید به آنان اعتماد کنید و درصدد اصلاح برآیید که امام صادق(ع) فرمود: «احبّ اخوانی الیّ من اهدی عیوبی الیّ»؛ و اگر آنان را دشمن میدانید بهترین روش، خلع سلاح دشمن است. اشکالاتی را که مطرح میکنند رفع نمایید تا آنان نتوانند مطرح کنند؛ از زندانیان بیگناه میگویند، آزادشان کنید. از خفقان میگویند، آزادی بیان را رسماً اعلام و بر آن تأکید نموده و به آن ملتزم باشید. از سختگیری نسبت به مخالفان سیاسی میگویند، احزاب و فعالیت حزبی را آزاد نمایید. چرا باید فعالیت احزابی مثل نهضت آزادی، مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت ممنوع باشد؟ آزادی فعالیت آنان موجب آبروی نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. این احزاب آیینهاند، چهره خود و نظام را میتوانید در آن ببینید؛ این حداقل انتظار از جنابعالی است. نجات نظام از فروپاشی و حفظ کشور عزیزمان ایران از ویرانی و تجزیه، بیش از همه، وظیفه شماست؛ با این اقدامات شما میتوانید رهبران دیگر کشورها را نیز به مسیری درست هدایت کنید.
4- مردم شریف ایران بسیار نجیب و قدرشناساند. آزاد نمودن زندانیان سیاسی، دلجویی و عذرخواهی از آنان و جبران خسارات وارده، باعث سوء استفاده نخواهد شد بلکه کمهزینه ترین راه خروج از بحران است. جابجایی مسئولین افراطی، خشن و هتاک با افرادی معتدل، متدین و عاقل میتواند تکمیل کننده این تصمیم تاریخی باشد. بسیاری از زندانیان سیاسی که اکنون دربند میباشند اشخاص شریفی هستند که موارد اتهام آنان از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر است؛ شایسته نیست که انجام وظیفه شرعی در نظام اسلامی مصداق جرم باشد. استاد اساتید شما مرحوم آیتالله العظمی بروجردی میفرمود: «مرد آن است که از حرفش برگردد»؛ اکنون که ابتکار عمل با شماست بیایید در مسیر حرکت نظام تجدید نظر کنید و روح امید را در مردم بدمید. صلح و صفایی که در بین مردم و به خصوص در میان خانوادهها بر اثر این اقدام شما به وجود خواهد آمد، در تاریخ برای جنابعالی یادگاری ارزشمند و فراموش نشدنی ایجاد خواهد کرد و آثار مادی و معنوی آن در نسلهای آینده هم باقی خواهد ماند. افتخار نهادینه کردن فرهنگ گذشت و آشتی به جای فرهنگ قهر و انتقام را میتوانید به نام خود ثبت کنید؛ پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من سنّ سنّه حسنه فله اجرها و اجر من عمل بها الی یوم القیامة».
5- استاد من و شما، مرحوم آیتالله العظمی منتظری، همیشه امیدوار بودند که با یک تحوّل ناگهانی، مسئولین نظام جمهوری اسلامی منقلب شوند و راه ملاطفت و مدارا با مردم را پیش گیرند؛ وقتی این امید را مطرح میکردند بعضی میگفتند: «تا حال کدام حاکمی تغییر روش داده است که شما چنین انتظاری دارید؟» ایشان میفرمود: «این آقایان یعنی متدیناند، بعضیهایشان اهل نماز شب هستند.»
امیدوارم این امید ایشان، که آرزوی بسیاری از دوستان کشور و نظام است، جامه عمل بپوشد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
1390/10/14
احمد منتظری
جـــرس:
درحالیکه همسایگان ایران، به دلیل سوء مدیریت ها، همچنان به برداشت ها و استخراج های چند برابری خود از حوزه های مشترک گاز و نفت ادامه می دهند، کویت در اعتراض به آنچه که "بهره برداری یکجانبه ایران از حوزه های نفتی مشترک" نامیده، کاردار ایران را فراخوانده و نامه ای اعتراض آمیز را تسلیم وی کرده است .
به گزارش «تابناک»، ایران روز یک شنبه اعلام کرد از آنجا که کویت همکاری مشترک دو کشور برای بهره برداری از منابع حوزه نفتی آرش در خلیج فارس را نمی پذیرد ، ایران خود بهره برداری از این حوزه نفتی را آغاز خواهد کرد.
در همین ارتباط «رویترز» گزارش داده است که وزیر خارجه کویت ضمن احضار کادار ایران در این زمینه گفته است که چون مذاکرات دو جانبه در این زمینه هنوز در حال جریان است ایران نمی تواند به تنهایی بهره برداری از این حوزه نفتی را آغاز کند .
حوزه نفتی آرش در مرز مشترک آبی ایران و کویت قرار دارد که کویتی ها آن را حوزه الدوره می نامند .
بر اساس این گزارش، عربستان و کویت در صدد هستند با تعویق مذاکرات برای همکاری های دوجانبه و چند جانبه برای بهره برداری از این حوزه نفتی اجازه ندهند که ایران از این حوزه نفتی بهره برداری کند .
ظرفیت این حوزه نفتی حدود ۳۱۰ میلیون بشکه تخمین زده شده است . محمود زيرک چيان زاده، مدير عامل شرکت نفت فلات قاره ایران ، پیشتر گفته بود، تاكيد ايران در حال حاضر بر راهکار مشاركت به جای رقابت است و اميدوار است ايران بتواند با كويت برای توسعه مشترك ميدان آرش به نتيجه برسد.
به گفته مدير عامل شركت نفت فلات قاره فعاليتهای عملياتی برای توليد و بهره برداری از ذخاير ميدان آرش آغاز شده است و همزمان بحث جدی توسعه اين ميدان نيز در دستور كار قرار دارد.
گفتنی است، اوایل هفته جاری، معاون وزیر نفت ایران اعلام کرد که قطر ۳ برابر ایران از پارس جنوبی گاز استخراج می کند.
احمد قلعه بانی مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران و معاون وزیر نفت گفته بود: "برداشت ایران از میادین مشترک گاز و نفت مناسب نیست و باید در طرح توسعه فازهای پارس جنوبی شتاب کرد."
ماه گذشته نیز، علاوه بر انتشار خبری مبنی بر "برداشت ده برابری عربستان از یک میدان نفتی مشترک با ایران" و تداوم برداشت چندین برابری همسایگان ایران از حوزه های نفتی و گازی مشترک، گزارشی در خصوص درآمد کلانِ همسایگانی منتشر شده بود و آورده بود که آنها "معادل پنجاه میلیارد دلار از نفت ایران را می برند."
جـــرس:
یکی از مراجع تقلید خطاب به سفرای جمهوری اسلامی گفت: اگر زرق و برق شما را میگیرد و حرفی برای گفتن ندارید و از توحید و آغاز و انجام نمیتوانید حرف بزنید سفیر نیستید و اگر جرئت ندارید سمت سفارت را نپذیرید.
به گزارش تابناک، آیت الله عبدالله جوادی آملی بعد از ظهر سه شنبه در دیدار تعدادی از سفرا و روسای نمایندگی جمهوری اسلامی در کشورهای خارجی اظهار داشت: شما که سفرای جمهوری اسلامی هستید باید برنامه اسلام را ترویج کنید. هیچ چیزی نباید شما را مرعوب کند؛ نه هراسی نه اسلام هراسی و نه زرق و برق آنها نباید شما را مرعوب کند.
این مرجع تقلید تاکید کرد: اگر شما سفیر ایران باشید مثل قبل از انقلاب به اندازه ایران حرف بزنید، اگر سفیر جمهوری باشید به اندازه مردم حرف بزنید و اگر سفیر جمهوری اسلامی ایران هستید باید بدانید اسلام تا کجا حرف دارد و به جامعه گفته شما با مردن نمی پوسید بلکه از پوست به در می آئید.
جوادی آملی گفت: اگر به این مسئله توجه داشته باشید نه پیشرفت آنها میتواند شما را تحقیر کند و نه برخی از مشکلات زمان و زمین میتواند شما را زمین گیر کند.
وی خطاب به سفرای جمهوری اسلامی گفت: شما باید بدانید که در چه فضایی تنفس می کشید. اگر جرئت ندارید سمت را نپذیرید و اگر این عرضه را دارید بدانید که اسلام از سوسیال شرق و کاپیتال غرب بلندتر است.
جوادی آملی با اشاره به نامه آیت الله خمینی به میخائیل گورباچف تاکید کرد: گورباچف تنها حرفی که زد این بود که نامه امام دخالتی در امور داخلی شوروی است. گورباچف فکر می کرد امام برای بازسازی ایران جنگ زده درخواست کمک دارد ولی وقتی این نامه به ایشان تعلیم داده شد فهمید که او را به توحید دعوت کرده است.
وی اظهار داشت: هیئت ایرانی به گورباچف گفت که از اعماق خاک تا اوج سپهر روسیه در خدمت شماست و کسی کاری به شما ندارد و نامه امام مربوط به جان روسیه است، یعنی روح شما بعد از مرگ از پوست به در می آید و مثل مرغ پرواز می کند.
اگر نمی توانید، سمت جزئی در داخل کشور داشته باشید
این مرجع تقلید خطاب به سفرای جمهوری اسلامی تاکید کرد: اگر در همین حد فکر می کنید سفرای جمهوری اسلامی ایران هستید وگرنه یک سمت جزئی در داخل کشور داشته باشید.
مشکلات داخلی حل میشود؛ شما نلغزید
وی با اشاره به برخی مشکلات داخلی و خارجی تصریح کرد: ممکن است ما مشکل داخلی داشته باشیم ولی شما که سفرای جمهوری اسلامی هستید همیشه یک سر و گردن بلندتر از دیگران باشید.
این مرجع تقلید با بیان اینکه مشکلات داخلی ما قابل حل است و هرگز شما نلغزید، تصریح کرد: ملتها با شما هستند.
جوادی آملی با اشاره به جنبش های اخیر در کشورهای اروپایی و آمریکایی گفت: گرچه آنها برای اقتصاد قیام کردند نه برای اعتقاد، ولی اگر کسی برای اقتصاد قیام کند امید هست اعتقاد هم آنها را در نوردد.
جـــرس:
یک فعال اصولگرا و نماینده مجلس هشتم پکه یش از این می گفت اصولگرایان نیازی به حضور اصلاحطلبها در انتخابات آتی ندارند، ادعا کرد: "نظام ما نظامی باز است که علاقهمند است مشارکت عمومی حتیالامکان افزایش یابد؛ از اینرو زمینه باز است تا هرکس که به قانون اساسی و ولایت فقیه اعتقاد دارد، وارد فضای سیاسی و رقابتی شود. اما ما نیازی به حضور اصلاحطلبان در انتخابات آتی نداریم ولی آنها نیازمند حضور در این عرصه هستند تا به کلی از صحنه سیاست کشور حذف نشوند."
این عضو جبهه متحد اصولگریان همچنین معتقد است که اصلاح طلبان نمیتوانند به توافق نظر درباره شرکت در انتخابات برسند.
به گزارش خبرآنلاین، حسن غفوریفرد در گفتگویی پیرامون انتخابات مجلس نهم، بدون اشاره به فضای یکدست، مسدود و ناعادلانه موجود گفت: در میان اصلاح طلبان از یکطرف ابطحی، تحریم را با فلسفه اصلاحات در تعارض میبیند و از سوی دیگر برخی اعضای آنها میگویند که باید انتخابات را تحریم کرد. به نظر من این پارادوکس غیرقابل حل است. همین آقایان ابطحی و تاجزاده که ادعای تقلب در انتخابات گذشته را مطرح کردند، بعد حرفهایشان را تکذیب کردند اما پاسخ ملت را چه کسی باید بدهد؟ آنها با این ادعا، هزینه زیادی را در فتنه 88 به نظام تحمیل کردند و حضور دوباره آنها در انتخابات و رد تقلب در آن هم، هزینه زیادی را به خودشان وارد میکند."
عضو جامعه اسلامی مهندسین، بدون اشاره و رویکرد به دخالت نهادها و مقامات فراقانونی در روند انتخابات و مانع تراشی برای حضور نمایندگان مردمی در عرصه رقابت ها مدعی شد: "همین بحثها را در پایان انتخابات مجلس ششم شاهد بودیم که از یکسو خروج از حاکمیت، تحصن و اعتصاب غذا را دنبال میکردند و از سوی دیگر اصرار داشتند صلاحیتشان تأیید شود تا بار دیگر در انتخابات مجلس هفتم شرکت کنند."
غفوری فرد که پیش از این می گفت اصولگرایان نیازی به حضور اصلاحطلبها در انتخابات آتی ندارند، افزود: "ولی نظام ما نظام بازی است که علاقهمند است مشارکت عمومی حتیالامکان افزایش یابد؛ از اینرو زمینه باز است تا هرکس که به قانون اساسی و ولایت فقیه اعتقاد دارد، وارد فضای سیاسی و رقابتی شود. همانطور که گفتم ما نیازی به حضور اصلاحطلبان در انتخابات آتی نداریم ولی آنها نیازمند حضور در این عرصه هستند تا به کلی از صحنه سیاست کشور حذف نشوند البته حضور یا عدم حضورشان تأثیری بر میزان مشارکت مردم در انتخابات نخواهد داشت، چرا که مردم وظیفه شرعی و دینی خود میدانند که فارغ از دستهبندیهای سیاسی وارد عرصه انتخابات شوند."
غفوری فرد ادعا کرد: "در تهران همواره حدود 1000 نفر برای 30 کرسی نمایندگان پایتخت در مجلس ثبتنام میکنند. حالا اگر 2، 3 نفر نامزد اصلاحطلب به این جمع اضافه شود یا نشود، چه تفاوتی ایجاد خواهد شد؟ آیا انتخابات با حضور همین 3 نفر است که رقابتی میشود؟ نه اینگونه نیست. آنها چه بیایند و چه نیایند این انتخابات برگزار میشود و نامزدها اعم از اصولگرا یا مستقل با هم رقابت خواهند کرد اما برای خود اصلاحطلبان بهتر است بیایند تا از عرصه حذف نشوند. این توصیه برادرانه من به آنهاست. سابقه سی ساله انقلاب نشان داد که این حرکت مردمی بسیار قویتر از آن است که حضور یک یا چند نفر در آن تاثیر جدی داشته باشد."
این فعال اصولگرا همچنین می گوید: "تا وقتی اصلاح طلبان تعریف مشخصی از اصلاحطلبی ارائه ندهند، همچنان با این پارادوکس روبهرو خواهند بود و به جایی نمیرسند. رهبری تعریفی از اصلاحطلبی ارائه کرد، فرمود که بهترین اصلاحات مبارزه با فقر، فساد و تبعیض است اما اصلاحطلبان هنوز تعریف متفقالقولی ارائه ندادهاند."
غفوری فرد در پاسخ به این سوال که "چرا صلاحیت اصلاحطلبها را تأیید نمیکنید تا مشخص شود وزن اجتماعی آنها چقدر است؟ " ادعا کرد: "این یک مغلطه و خلط مبحث است . تأیید صلاحیت نامزدها اصلاً ربطی به پایگاه اجتماعی گروهی ندارد. مثلاً چون ما معتقدیم که پایگاه اجتماعی و اقبال مردمی به آنها بیشتر است، پس آنها نباید رد صلاحیت شوند؟ نه اینگونه نیست. تأیید صلاحیت افراد ربطی به این ندارد که عضو نهضت آزادی هستند یا اصولگرایند. افراد براساس معیارهای مندرج در قانون اساسی و قانون انتخابات نظیر اعتقاد و التزام به اسلام، نظام و انقلاب، صلاحیتشان احراز میشود. فارغ از اینکه اصولگرا باشند یا اصلاحطلب و یا پایگاه اجتماعیشان چه باشد. شورای نگهبان همچون کنکور است. برای یک شغل ساده اداری هم احراز صلاحیت افراد و برخورداری از شرایطی الزامی است."
غفوری فرد در پاسخ به این سوال که "چرا صلاحیت اصلاحطلبها را تأیید نمیکنید تا مشخص شود وزن اجتماعی آنها چقدر است؟ " ادعا کرد: "این یک مغلطه و خلط مبحث است . تأیید صلاحیت نامزدها اصلاً ربطی به پایگاه اجتماعی گروهی ندارد. مثلاً چون ما معتقدیم که پایگاه اجتماعی و اقبال مردمی به آنها بیشتر است، پس آنها نباید رد صلاحیت شوند؟ نه اینگونه نیست. تأیید صلاحیت افراد ربطی به این ندارد که عضو نهضت آزادی هستند یا اصولگرایند. افراد براساس معیارهای مندرج در قانون اساسی و قانون انتخابات نظیر اعتقاد و التزام به اسلام، نظام و انقلاب، صلاحیتشان احراز میشود. فارغ از اینکه اصولگرا باشند یا اصلاحطلب و یا پایگاه اجتماعیشان چه باشد. شورای نگهبان همچون کنکور است. برای یک شغل ساده اداری هم احراز صلاحیت افراد و برخورداری از شرایطی الزامی است."
وی ادعا کرد: "در انتخابات گذشته حدود 13 میلیون نفر از جمعیت کشور به موسوی رأی دادند. نمیتوان گفت که برای همین باید شورای نگهبان صلاحیت این افراد را رد کند! اتفاقاً به نظر من شورای نگهبان صلاحیت بیش از 95درصد حامیان نامزدهای معترض را هم تأیید خواهد کرد اما آنها که اطلاعیه دادند و مردم را به آشوب دعوت کردند را نمیتوان تأیید صلاحیت کرد."
گفتنی است طی روزهای اخیر، احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز، با انتقاد از کسانی که "هدفشان در انتخابات رفتن به مجلس نیست" هشدار داده بود که این افراد "بهانههایی مثل تقلب میگیرند و به دنبال براندازی هستند".
توسط دادستانی مصر
جـــرس: به گزارش منابع بین المللی، دادستانی مصر رئیس جمهوری سرنگونشده این کشور را به استبداد و فساد مالی متهم کرد همچنین گزارشها حاکیست سومین و آخرین مرحله انتخابات مجلس نمایندگان مصر روز سه شنبه سوم ژانویه برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، مصطفی سلیمان، دادستان مصر در قاهره گفت: حسنی مبارک در ده سال آخر حکومتش تلاش کرد شرایط را برای جانشینی پسرش فراهم کند. از رئیس جمهوری پیشین مصر به دلیل کشتهشدن ۸۰۰ معترض در ناآرامیهای سال گذشتهی این کشور شکایت شده است.
با گذشت حدود چهارماه از دومین جلسۀ محاکمۀ حسنی مبارک، روز چهارشنبه ۲۸ دسامبر ۲۰۱۱، سومین جلسه محاکمه این مقام ارشد مصری، به اتهام فساد مالی و صدور دستور کشتن تظاهر کنندگان مخالف مجددا برگزار شده بود.
همزمان، بنا به گزارش بی بی سی، روز سهشنبه (۱۳ دی/ ۳ ژانویه) سومین و آخرین مرحله از انتخابات پارلمانی مصر برگزار شد و مردم این کشور برای شرکت در سومین و آخرین مرحله انتخابات مجلس به پای صندوق های رای رفتند.
گفته شده در این انتخابات، رقابت اصلی بین احزاب اخوان المسلمین، آزادی و عدالت و حزب اسلامگرای النور است.
با تکمیل مراحل مختلف انتخابات مجلس سفلی، انتخابات مجلس علیا بین ۲۹ ژانویه تا ۱۱ مارس برگزار می شود در حالیکه انتظار می رود احزاب اسلامی میانه رو بتوانند بیشترین کرسی های پارلمان را به دست آورند.
جـــرس:
طی درگیری های خونین میان گروههای مسلح رقیب در طرابلس، پایتخت لیبی، دست کم چهار تن کشته شده اند.
همزمان رئیس شورای انتقالی لیبی، در نخستین گام برای تشکیل نیروی نظامی جدید این کشور، یوسف المنقوش، از ژنرال های بازنشسته کشور را به فرماندهی نیروهای نظامی برگزید.
به گزارش بی بی سی، در اثر درگیری ها بین گروههای مسلح از شهرهای مصراته و طرابلس، ۴ نفر کشته شدهاند.
عبدالحکیم بلحاج از مقام های ارشد دولت انتقالی لیبی گفته است که گروه مسلح مصراته سعی داشته برای آزادی زندانیان محبوس در یک ساختمان اقدام کند.
به گفته وی این ساختمان در دوران حکومت معمر قذافی، رهبر سابق لیبی به عنوان محل سرویس های اطلاعاتی استفاده می شده است.
بر اساس این گزارش، یکی از مشکلات عمده باقی مانده از جنگ در لیبی، چگونگی ساماندهی دهها هزار جنگجویی است که در جنگ علیه نیروهای معمر قذافی شرکت داشته اند.
خبرگزاری آلمان نیز روز سه شنبه گزارش داده است که مصطفی عبدالجلیل، رئیس شورای انتقالی لیبی، در نخستین گام برای تشکیل نیروی نظامی جدید این کشور، یوسف المنقوش را به فرماندهی نیروهای نظامی برگزید.
عبدالجلیل روز سهشنبه (۳ ژانویه/ ۱۳ دی) به خبرگزاری رویترز گفت: "انتصاب المنقوش به ریاست ستاد مشترک ارتش لیبی، تصمیم امروز شورای انتقالی بود."
به گفته یک مقام لیبیایی که نخواست نامش فاش شود، المنقوش یک ژنرال بازنشستهی ارتش است که در تلاشها برای پایاندادن به حکومت ۴۲ ساله معمر قذافی شرکت داشت.
وضع مقررات جدید برای کنترل فضای وب
جرس: همزمان با اعلام "انسداد قریب الوقوع ارتباط اینترنت داخل کشور با شبکه جهانی"، یک مقام ارشد نیروی انتظامی اعلام کرد از ۱۵ روز دیگر، کافینتهای سراسر ایران ملزم به رعایت دستورالعمل جدیدی هستند که بر اساس آن، میبایست دوربین مداربسته نصب کرده و فایل لاگ کاربران و مراجعان خود را حداقل شش ماه نگه دارند و همچنین تمامی دفاتر خدمات اینترنت موظفند که اطلاعات هویتی کاربران را با دریافت مدارک شناسایی معتبر ثبت کنند و از ارائه خدمات به مراجعهکنندگانی که مدارک شناسایی ندارند خودداری کنند.
به گزراش تابناک، معاونت اجتماعی پلیس حوزه ارتباطی نیروی انتظامی، در اطلاعیهای، ۲۰ دستورالعمل درمورد افزایش ضریب امنیت اطلاعات کاربران صادر و اعلام کرد که مدیران دفاتر خدمات اینترنت (کافینتها) موظفند حداکثر ظرف مدت ۱۵ روز از تاریخ ابلاغ این اطلاعیه نسبت به اجرای مفاد اعلام شده، اقدام کنند وگرنه اقدامات لازم انتظامی و معرفی متخلفان به مراجعقضایی صورت خواهد گرفت.
کلیه مراکز و صنوفی که مجوز ارائه خدمات دسترسی ندارند (مثل دفاترفنی، بازیسراها و غیره)، مجاز به ارائه خدمات اینترنت نیستند و در صورت مشاهده این گونه از مراکز و اصناف که به صورت غیرمجاز نسبت به ارائه خدمات دسترسی اقدام میکنند، برخورد انتظامی و قضایی با آنان صورت خواهد گرفت.
معاونت اجتماعی و الکترونیک پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ناجا (فتا) در اطلاعیهای اعلام کرد که با توجه به نگرانیهای پیشآمده برای شهروندان ناشی از سرقت اطلاعات و حسابهای شخصی و دیگر اطلاعات آنان و عدم ساماندهی دفاتر خدمات اینترنتی، پلیس فضای تولید تبادل اطلاعات ناجا با هدف تامین امنیت کاربران و استفادهکنندگان از سرویسهای دفاتر خدمات اینترنت (کافی نتها) و به منظور شفافسازی عملکرد، ساماندهیدفاتر، کاهش مخاطرات و آسیبها و حمایت از فعالیت قانونی مدیران و صاحبان کسب و کار این دفاتر، نکات ذیل را برای آگاهی و اجرای سریع از سوی مدیران دفاتر، اعلام میکند.
دفاتر خدمات اینترنت موظفند نکات ذیل را منطبق با آییننامه دفاتر خدمات اینترنت (کافینت)، ابلاغیهها و بخشنامههای اتحادیه صنف رایانه، داده ورزی و ماشینهای اداری را رعایت کنند:
۱- دفاتر خدمات اینترنت (کافینت) موظفند مدرک مجوز خود را در محل مناسب و در معرض دید مشتریان قرار دهند و همچنین محل این دفاتر در معرض دید و نظارت عمومی بوده و کلیه ضوابط اماکن عمومی را رعایت کنند.
تامین پهنای باند از ارائهدهندگان غیرمجاز از طریق ماهواره ممنوع است
۲- دفاتر خدمات اینترنت (کافینت) موظفند پهنای باند مورد نیاز خود را الزاماً از طریق شرکتهای دارای پروانه ارائهکنندگان خدمات اینترنتی (ISP) تامین کنند. بنابراین تامین پهنای باند از ارائه دهندگان غیر مجاز از طریق ماهواره مطابق قانون ممنوعیت استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره، اکیدا ممنوع است.
۳- مدیران دفاتر و دارندگان مجوز فعالیت اینگونه از دفاتر ملزم به رعایت مفاد شرایط عمومی، موضوع مادهٔ سه آییننامه دفاتر خدمات اینترنت هستند.
۴- مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند مدارک لازم در مورد تامین پهنای باند و رعایت شرایط عمومی را حسب مورد در اختیار بازرسان پلیس فتا قرار دهند.
ارائه هرگونه خدمات غیرحضوری، ممنوع است
۵- ارائه هرگونه خدمات غیرحضوری از طریق دفاتر خدمات اینترنت ممنوع است.
۶- ارائهٔ هرگونه خدمات، غیر از ارائه خدمات اینترنت به صورت حضوری، (مثل فروش نرمافزار، تایپ و پرینت، راهاندازی سیستمهای بازی رایانهای و...) ممنوع است.
۷- صاحبان مجوز دفاتر خدمات اینترنت موظفند برای تصدی مسئولیت اجرایی از افرادی استفاده کنند که حائز شرایط متعهد و مجرب، حسن شهرت و عدمدارا بودن سوء سابقه کیفری و قضایی و متاهل با حداقل ۲۵ سال سن باشند.
کافینتها، اطلاعات هویتی کاربران را ثبت کنند
۸- دفاتر خدمات اینترنت موظفند که اطلاعات هویتی کاربران را با دریافت مدارک شناسایی معتبر (ترجیحا «کارت ملی») ثبت کنند و از ارائه خدمات به مراجعهکنندگانی که مدارک شناسایی ارائه نمیکنند خودداری کنند.
۹- اطلاعات هویتی که باید مورد ثبت دقیق قرار گیرند عبارتند از: نام و نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، کدپستی و شماره تلفن تماس است.
۱۰- دفاتر خدمات اینترنت موظفند علاوه بر اطلاعات هویتی کاربران، سایر اطلاعات کاربری شامل روز و ساعت استفاده،IP اختصاص یافته و فایللاگ، وبسایتها و صفحات رویت شده را ثبت و حداقل تا شش ماه نگهداری کنند.
۱۱- صورت حساب چاپی زمان و هزینه استفاده باید به کاربران تحویل داده شود.
۱۲- استفاده و در اختیار گذاشتن هر گونه ابزار دسترسی به سایتهای فیلترشده، مثل انواع فیلترشکنهای قابل نصب بر روی رایانه یا معرفی سایتهای فیلترشکن و خدماتگیرندگان یا استفاده از هرگونهVPN بر روی سیستمهای رایانهای دفاتر خدمات اینترنت ممنوع است.
۱۳- مدیران دفاتر خدمات دسترسی موظفند شرایطی را فراهم کنند که اطلاعات کاربر قبلی (شامل سایتها، صفحات دیده شده، فعالیتها، IDها، آدرسهای ایمیل و...) به محض قطع استفاده کاربر، از بین رفته و برای کاربران بعدی که از آن رایانه استفاده میکنند، قابل بازیابی نباشد.
۱۴- رایانههای استفاده شده در مراکز خدمات اینترنت (کافینت) باید الزاما در حالت کاربر محدود (LIMITE I USER) در اختیار کاربران قرار گرافته و درگاههای ورودی سیستم رایانهای شامل درگاههای USB، کارت خوانها و سایر درگاههایی که امکان اتصال حافظههای جانبی به آنها وجود دارد، به صورت نرم افزاری مسدود شود.
۱۵- در صورت نیاز کاربر به استفاده یا ارسال فایل رایانهای باید انتقال از طریق متصدی اجرایی دفتر خدمات اینترنت و از طریق شبکه داخلی دفتر بر روی سیستم رایانهای کاربر و پس از اطمینان از سلامت و عدمآلودگی فایل رایانهای به بدافزارها، تروجانها و ویروسها صورت بگیرد.
۱۶- مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند هر روز در پایان ساعت کاری کافینت نسبت به وارسی سیستمهای رایانههای برای عدم نصب نرم افزارهای KEY LOGGER، آلودگی به ویروسها و بدافزارها و امحاء اطلاعات باقی مانده کاربران اقدام کنند.
نصب دوربین مدار بسته الزامی شد
۱۷- نصب دوربین مدار بسته داخلی با قابلیت ضبط تماموقت، نگهداری تصاویر و امکان بازبینی تا ۶ ماه الزامی است.
۱۸- مدیران دفاتر خدمات اینترنت باید نسبت به برقراری امکان فنی ارسال پیام بر روی سیستمهای رایانهای دفتر در مورد اعلام زمان استفاده و هشدارهای کاربری اقدام کنند.
۱۹- مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند به نحو مقتضی نسبت به نصب و نمایش مفاد قانون جرایم رایانهای و فهرست مصادیق محتوای مجرمانه در دید کاربران اقدام کنند.
۲۰- مدیران و متصدیان اجرایی دفاتر موظفند از استفاده بیش از یک نفر از هر دستگاه رایانهای متصل به اینترنت جزء در مواردی که کاربر ناآشنا قصد استفاده از خدمات عمومی را داشته باشد و از یکی از نزدیکان و آشنایان خود برای کمک و تسهیل امور خود استفاده میکند، جلوگیری کنند.
این در حالی است که اواخر سال گذشته، عضو اصلی مجتمع رسیدگی به جرایم رایانهای و دعاوی اینترنتی دادگستری کل استان تهران، در این باره به فارس گفته بود: ثبت مشخصات کاربران در کافی نتها، مغایر با حقوق شهروندی است.
باقر افخمی با بیان اینکه ثبت مشخصات کاربران اینترنت با حفظ حریم خصوصی افراد مغایرت دارد، افزوده بود: تنها در مواردی خاص که قاضی پرونده احتیاج به رهگیری یک IP آدرس داشته باشد، طبق قانون میتواند از مخابرات و یا کافینتها مورد را پیگیری کند. افخمی با تاکید بر اینکه اگر دستورالعملی مبنی بر ثبت مشخصات کاربران در کافی نتها از سوی قوه قضاییه صادر شود به صورت متمرکز خواهد بود، گفت: در این صورت باید یک تفاهمنامه کاری از سوی قوه قضاییه و وزارت ارتباطات منعقد شود چرا که این موضوع تنها مربوط به مجتمعهای قضایی و کافی نتها نبوده و به وزارت ارتباطات نیز مربوط میشود.
بر اساس این ابلاغ، با قانونی مواجه هستیم که به نظر تمامی جوانب آن به درستی در نظر گرفته نشده است. به این ترتیب که ریشه مشکلات به درستی شناسایی شده اما راهکار مقابله با آن به نظر درست نمیآید و ممکن است مفسدههای بعدی را در پی داشته باشد.
دفاتر خدمات اینترنت موظفند نکات ذیل را منطبق با آییننامه دفاتر خدمات اینترنت (کافینت)، ابلاغیهها و بخشنامههای اتحادیه صنف رایانه، داده ورزی و ماشینهای اداری را رعایت کنند:
۱- دفاتر خدمات اینترنت (کافینت) موظفند مدرک مجوز خود را در محل مناسب و در معرض دید مشتریان قرار دهند و همچنین محل این دفاتر در معرض دید و نظارت عمومی بوده و کلیه ضوابط اماکن عمومی را رعایت کنند.
تامین پهنای باند از ارائهدهندگان غیرمجاز از طریق ماهواره ممنوع است
۲- دفاتر خدمات اینترنت (کافینت) موظفند پهنای باند مورد نیاز خود را الزاماً از طریق شرکتهای دارای پروانه ارائهکنندگان خدمات اینترنتی (ISP) تامین کنند. بنابراین تامین پهنای باند از ارائه دهندگان غیر مجاز از طریق ماهواره مطابق قانون ممنوعیت استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره، اکیدا ممنوع است.
۳- مدیران دفاتر و دارندگان مجوز فعالیت اینگونه از دفاتر ملزم به رعایت مفاد شرایط عمومی، موضوع مادهٔ سه آییننامه دفاتر خدمات اینترنت هستند.
۴- مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند مدارک لازم در مورد تامین پهنای باند و رعایت شرایط عمومی را حسب مورد در اختیار بازرسان پلیس فتا قرار دهند.
ارائه هرگونه خدمات غیرحضوری، ممنوع است
۵- ارائه هرگونه خدمات غیرحضوری از طریق دفاتر خدمات اینترنت ممنوع است.
۶- ارائهٔ هرگونه خدمات، غیر از ارائه خدمات اینترنت به صورت حضوری، (مثل فروش نرمافزار، تایپ و پرینت، راهاندازی سیستمهای بازی رایانهای و...) ممنوع است.
۷- صاحبان مجوز دفاتر خدمات اینترنت موظفند برای تصدی مسئولیت اجرایی از افرادی استفاده کنند که حائز شرایط متعهد و مجرب، حسن شهرت و عدمدارا بودن سوء سابقه کیفری و قضایی و متاهل با حداقل ۲۵ سال سن باشند.
کافینتها، اطلاعات هویتی کاربران را ثبت کنند
۸- دفاتر خدمات اینترنت موظفند که اطلاعات هویتی کاربران را با دریافت مدارک شناسایی معتبر (ترجیحا «کارت ملی») ثبت کنند و از ارائه خدمات به مراجعهکنندگانی که مدارک شناسایی ارائه نمیکنند خودداری کنند.
۹- اطلاعات هویتی که باید مورد ثبت دقیق قرار گیرند عبارتند از: نام و نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، کدپستی و شماره تلفن تماس است.
۱۰- دفاتر خدمات اینترنت موظفند علاوه بر اطلاعات هویتی کاربران، سایر اطلاعات کاربری شامل روز و ساعت استفاده،IP اختصاص یافته و فایللاگ، وبسایتها و صفحات رویت شده را ثبت و حداقل تا شش ماه نگهداری کنند.
۱۱- صورت حساب چاپی زمان و هزینه استفاده باید به کاربران تحویل داده شود.
۱۲- استفاده و در اختیار گذاشتن هر گونه ابزار دسترسی به سایتهای فیلترشده، مثل انواع فیلترشکنهای قابل نصب بر روی رایانه یا معرفی سایتهای فیلترشکن و خدماتگیرندگان یا استفاده از هرگونهVPN بر روی سیستمهای رایانهای دفاتر خدمات اینترنت ممنوع است.
۱۳- مدیران دفاتر خدمات دسترسی موظفند شرایطی را فراهم کنند که اطلاعات کاربر قبلی (شامل سایتها، صفحات دیده شده، فعالیتها، IDها، آدرسهای ایمیل و...) به محض قطع استفاده کاربر، از بین رفته و برای کاربران بعدی که از آن رایانه استفاده میکنند، قابل بازیابی نباشد.
۱۴- رایانههای استفاده شده در مراکز خدمات اینترنت (کافینت) باید الزاما در حالت کاربر محدود (LIMITE I USER) در اختیار کاربران قرار گرافته و درگاههای ورودی سیستم رایانهای شامل درگاههای USB، کارت خوانها و سایر درگاههایی که امکان اتصال حافظههای جانبی به آنها وجود دارد، به صورت نرم افزاری مسدود شود.
۱۵- در صورت نیاز کاربر به استفاده یا ارسال فایل رایانهای باید انتقال از طریق متصدی اجرایی دفتر خدمات اینترنت و از طریق شبکه داخلی دفتر بر روی سیستم رایانهای کاربر و پس از اطمینان از سلامت و عدمآلودگی فایل رایانهای به بدافزارها، تروجانها و ویروسها صورت بگیرد.
۱۶- مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند هر روز در پایان ساعت کاری کافینت نسبت به وارسی سیستمهای رایانههای برای عدم نصب نرم افزارهای KEY LOGGER، آلودگی به ویروسها و بدافزارها و امحاء اطلاعات باقی مانده کاربران اقدام کنند.
نصب دوربین مدار بسته الزامی شد
۱۷- نصب دوربین مدار بسته داخلی با قابلیت ضبط تماموقت، نگهداری تصاویر و امکان بازبینی تا ۶ ماه الزامی است.
۱۸- مدیران دفاتر خدمات اینترنت باید نسبت به برقراری امکان فنی ارسال پیام بر روی سیستمهای رایانهای دفتر در مورد اعلام زمان استفاده و هشدارهای کاربری اقدام کنند.
۱۹- مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند به نحو مقتضی نسبت به نصب و نمایش مفاد قانون جرایم رایانهای و فهرست مصادیق محتوای مجرمانه در دید کاربران اقدام کنند.
۲۰- مدیران و متصدیان اجرایی دفاتر موظفند از استفاده بیش از یک نفر از هر دستگاه رایانهای متصل به اینترنت جزء در مواردی که کاربر ناآشنا قصد استفاده از خدمات عمومی را داشته باشد و از یکی از نزدیکان و آشنایان خود برای کمک و تسهیل امور خود استفاده میکند، جلوگیری کنند.
این در حالی است که اواخر سال گذشته، عضو اصلی مجتمع رسیدگی به جرایم رایانهای و دعاوی اینترنتی دادگستری کل استان تهران، در این باره به فارس گفته بود: ثبت مشخصات کاربران در کافی نتها، مغایر با حقوق شهروندی است.
باقر افخمی با بیان اینکه ثبت مشخصات کاربران اینترنت با حفظ حریم خصوصی افراد مغایرت دارد، افزوده بود: تنها در مواردی خاص که قاضی پرونده احتیاج به رهگیری یک IP آدرس داشته باشد، طبق قانون میتواند از مخابرات و یا کافینتها مورد را پیگیری کند. افخمی با تاکید بر اینکه اگر دستورالعملی مبنی بر ثبت مشخصات کاربران در کافی نتها از سوی قوه قضاییه صادر شود به صورت متمرکز خواهد بود، گفت: در این صورت باید یک تفاهمنامه کاری از سوی قوه قضاییه و وزارت ارتباطات منعقد شود چرا که این موضوع تنها مربوط به مجتمعهای قضایی و کافی نتها نبوده و به وزارت ارتباطات نیز مربوط میشود.
بر اساس این ابلاغ، با قانونی مواجه هستیم که به نظر تمامی جوانب آن به درستی در نظر گرفته نشده است. به این ترتیب که ریشه مشکلات به درستی شناسایی شده اما راهکار مقابله با آن به نظر درست نمیآید و ممکن است مفسدههای بعدی را در پی داشته باشد.
روز سه شنبه همچنین پیام کرباسی، سخنگوی انجمن نظام صنفی رایانهای گفت که بهزودی شبکه اینترنت ملی (اینترانت) در کشور راهاندازی میشود و با افتتاح اینترنت ملی، ارتباطات اینترنتی با اینترنت جهانی قطع خواهد شد.
جـــرس:
در واکنش به تذکر فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی مبنی بر "عدم بازگشت مجدد ناو هواپیمابر آمریکایی به منطقه خلیج فارس"، وزارت دفاع آمريکا روز سه شنبه اعلام کرد، حضور نظامی آمريکا در خلیج فارس به روال گذشته ادامه خواهد داشت.
این مقام ارشد پنتاگون، اظهارات خود را در واکنش به هشدار صبح سه شنبۀ عطاءالله صالحی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایراد کرد، که خطاب به آمریکا هشدار داد "تذکر میدهیم که ناو هواپیمابر آمریکا به منطقه سابق خود در خلیج فارس برنگردد چرا که ما عادت نداریم تذکر را تکرار کنیم و فقط یکبار تذکر میدهیم."
به گزارش رادیو فردا، جرج ليتل، سخنگوی وزارت دفاع آمريکا، پنتاگون، در بيانيه ای اعلام کرد
"حضور نيروهای نظامی آمريکا در منظقه خليج فارس مطابق با قوانین بین المللی است و همانند دهه های گذشته ادامه خواهد داشت."
"حضور نيروهای نظامی آمريکا در منظقه خليج فارس مطابق با قوانین بین المللی است و همانند دهه های گذشته ادامه خواهد داشت."
جرج لیتل گفته است، که هیچ کس در دولت آمریکا به دنبال درگیری بر سر تنگه هرمز نیست.
اين سخنگوی وزارت دفاع آمريکا همچنین تصريح کرده است: نیروی دریایی آمریکا برای اطمينان از آزادی تجارت دريايی در هشياری بالا و دائم هستند.
آمريکا پيشتر اعلام کرده بود که ناو هواپيمابر «جان سی استنيس» هفته گذشته با عبور از تنگه هرمز منطقه را ترک کرده و دلیل جابجایی آن انجام ماموریت حمایت از عملیات نظامی در افغانستان است.
ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده در خلیج فارس، که مرکز فرماندهی آن در بحرین است، همواره دست کم یک ناو هواپیمابر را برای ماموریت های چند ماهه در منطقه مستقر می کند.
ناو هواپیمابر استنیس در ماه ژوئیه سال گذشته برای یک ماموریت هفت ماهه عازم خلیج فارس شده بود.
این ناو هواپیمابر از جمله شناورهای بسیار بزرگ نیروی دریایی آمریکاست و هواپیماهای مستقر بر آن قادر به انجام عملیات رزمی در شعاع چند صد کیلومتری هستند.
ناو هواپیمابر استنیس در ماه ژوئیه سال گذشته برای یک ماموریت هفت ماهه عازم خلیج فارس شده بود.
این ناو هواپیمابر از جمله شناورهای بسیار بزرگ نیروی دریایی آمریکاست و هواپیماهای مستقر بر آن قادر به انجام عملیات رزمی در شعاع چند صد کیلومتری هستند.
بر اساس این گزارش، جی کارنی، سخنگوی کاخ سفيد، روز سه شنبه تهدید تازه ايران را رد کرده و گفته است، اين نشانه "ضعف و انزوای بين المللی جمهوری اسلامی" است.
جی کارنی گفته است: "اين آخرين دور از تهديدهای مقامات تهران است و تاييد اين است که آنها به دليل اجرا نکردن تعهدات بين المللی اش به شدت تحت فشار قرار دارند."
سخنگوی کاخ سفيد اضافه کرد:"جمهوری اسلامی منزوی شده است و به دنبال انحراف افکار عمومی از رفتار و مشکلات داخلی خود است."
طی هفتههای اخير، علاوه بر فرمانده کل ارتش ایران، ديگر مقامهای جمهوری اسلامی نیز تهديد کردهاند در صورتی که صادرات نفت ايران هدف تحريم بينالمللی قرار گيرد، جمهوری اسلامی با بستن تنگه هرمز مانع انتقال نفت اين منطقه به بازارهای جهانی خواهد شد.
در واکنش به اين تهديد از سوی جمهوری اسلامی، ناوگان پنجم آمريکا که در بحرين مستقر است اعلام کرد که اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی در راه تجارت آزاد از مسير تنگه هرمز مانع ايجاد کند.
سایت اعلام نرخ ارز و طلا فیلتر شد
خبرگزاری هرانا - یک پایگاه خبری که نرخ ارز ، طلا ، فلزات گرانبها و ... را به صورت لحظه ای اعلام می کرد ، فیلتر شد.
به گزارش تابناک، سایت مثقال که اطلاعات لحظه ای قیمت جهانی طلا و قیمت آن در بازار داخلی و قیمت انواع ارز را نشان میدهد، فیلتر شده است.
لازم به ذکر است درپی برخی التهابات در بازار سکه و ارز کشور طی چند ماه اخیر و شیوع پدیده دلالی سکه و ارز ، میزان مراجعه به این سایت افزایش یافته بود.
هرانا؛ بازداشت دستکم ۶۰ تن از شهروندان کُرد در ارومیه
خبرگزاری هرانا - روز گذشته نیروهای امنیتی بیش از ۶۰ تن از شهروندان کرد که در مقابل کنسولگری ترکیه در شهر ارومیه دست به تجمع زده بودند؛ بازداشت کرده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا ار استان آذربایجان غربی، عصر روز سه شنبه، ۱۳ دی ماه، نیروهای امنیتی و انتظامی ایران جمعی از شهروندان کُرد را که در اعتراض به کشته شدن غیرنظامیان کُرد در ترکیه به موجب حملهٔ هوایی ارتش این کشور، تجمع کرده بودند، دستگیر کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا ار استان آذربایجان غربی، عصر روز سه شنبه، ۱۳ دی ماه، نیروهای امنیتی و انتظامی ایران جمعی از شهروندان کُرد را که در اعتراض به کشته شدن غیرنظامیان کُرد در ترکیه به موجب حملهٔ هوایی ارتش این کشور، تجمع کرده بودند، دستگیر کرد.
این افراد که تعدادشان بیش از ۶۰ نفر تخمین زده میشود، پس از دستگیری به بازداشتگاه نیروی انتظامی در ارومیه منتقل شدهاند.
سپیده دم پنج شنبه، هشتم دی ماه سال جاری و در پی حملهٔ هوایی ارتش ترکیه به کاروان غیرنظامیان در روستای کردنشین اولودره در استان شیرناک ۳۵ تن کشته شدهاند.
ارتش ترکیه اعلام کرده است که به قصد مقابله با چریکهای پ. ک. ک این منطقه را بمباران کرده است.
ارتش ترکیه اعلام کرده است که به قصد مقابله با چریکهای پ. ک. ک این منطقه را بمباران کرده است.
گفتنیست که اکثر بازداشت شدگانِ روز گذشته در اورمیه را دانشجویان تشکیل دادهاند.
اعتصاب کارگران کارخانه کاشی و سرامیک گیلانا
خبرگزاری هرانا - کارگران کارخانهٔ کاشی و سرامیک گیلانا برای بدست آوردن حقوق معوقهشان ذر داخل کارخانه و پای دستگاهها دست به اعتصاب زدهاند.
حدود یک سال است که کارخانه کاشی و سرامیک گیلانا دچار بحران گردیده و کارگران این کارخانه در حال حاضر هفت ماه حقوق معوقه خود را دریافت نکردهاند. این کارخانه ابتدای شهر منجیل (حدود ۷۰ کیلومتری شهر رشت) واقع شده و ۲۵۰ کارگر در چهار شیفت کاری مشغول به کار میباشند.
به گزارش کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری، کاشی گیلانا متعلق به ۴ سهامدار خصوصی بوده که بیشترین سهامدار در حال حاضر مدیریت کارخانه را عهده دار میباشد.
این کارخانه مبالغ زیادی به شرکتهای آب و برق و گاز بدهکار است و همچنین بدهکاری به سازمان تامین اجتماعی برای کارگران مشکلات فراوانی را بوجود آورده و این مسئله باعث شده دفترچههای بیمه کارگران از طرف این سازمان تمدید نشود و به همین دلیل کارگران و خانوادههایشان در زمینه درمانی دچار مشکلات عدیدهای شدهاند و از طرف دیگر حدود هفتاد نفر از کارگران این شرکت منتظر بازنشستگی میباشند که باز هم به علت بدهی کارخانه به سازمان تامین اجتماعی در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرند.
هفته گذشته تعداد زیادی از کارگران در مقابل استانداری گیلان تجمع نموده و خواستار رسیدگی به مشکلات خود شدند اما پاسخ درست و قانع کنندهای از طرف مسئولان مربوطه دریافت نکردند.
به گفته چند تن از کارگران، سهامدارن این کارخانه در گذشته وامهای کلانی دریافت نموده و اقساط آن را پرداخت نکردهاند و حالا به ما کارگران فشار میآورند و میگویند بروید به استانداری شکایت کنید تا از این طریق مجدد بتوانند وامهای دیگری دریافت کنند و این در شرایطی است که کارخانه محصولات خوب و با کیفیتی تولید میکرد و به اصطلاح سود ده بوده است.
کارگران در آخرین اقدام خود برای بدست آوردن حقوق معوقه، تصمیم گرفتند در داخل کارخانه و پای دستگاهها اعتصاب نموده و تولید را متوقف کنند و در پی این اقدام، کارفرما مجبور شد بخش بسیار ناچیزی از حقوق کارگران را پرداخت نماید تا کارگران راضی شوند مجدد به کار خود بازگردند.
حدود یک سال است که کارخانه کاشی و سرامیک گیلانا دچار بحران گردیده و کارگران این کارخانه در حال حاضر هفت ماه حقوق معوقه خود را دریافت نکردهاند. این کارخانه ابتدای شهر منجیل (حدود ۷۰ کیلومتری شهر رشت) واقع شده و ۲۵۰ کارگر در چهار شیفت کاری مشغول به کار میباشند.
به گزارش کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری، کاشی گیلانا متعلق به ۴ سهامدار خصوصی بوده که بیشترین سهامدار در حال حاضر مدیریت کارخانه را عهده دار میباشد.
این کارخانه مبالغ زیادی به شرکتهای آب و برق و گاز بدهکار است و همچنین بدهکاری به سازمان تامین اجتماعی برای کارگران مشکلات فراوانی را بوجود آورده و این مسئله باعث شده دفترچههای بیمه کارگران از طرف این سازمان تمدید نشود و به همین دلیل کارگران و خانوادههایشان در زمینه درمانی دچار مشکلات عدیدهای شدهاند و از طرف دیگر حدود هفتاد نفر از کارگران این شرکت منتظر بازنشستگی میباشند که باز هم به علت بدهی کارخانه به سازمان تامین اجتماعی در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرند.
هفته گذشته تعداد زیادی از کارگران در مقابل استانداری گیلان تجمع نموده و خواستار رسیدگی به مشکلات خود شدند اما پاسخ درست و قانع کنندهای از طرف مسئولان مربوطه دریافت نکردند.
به گفته چند تن از کارگران، سهامدارن این کارخانه در گذشته وامهای کلانی دریافت نموده و اقساط آن را پرداخت نکردهاند و حالا به ما کارگران فشار میآورند و میگویند بروید به استانداری شکایت کنید تا از این طریق مجدد بتوانند وامهای دیگری دریافت کنند و این در شرایطی است که کارخانه محصولات خوب و با کیفیتی تولید میکرد و به اصطلاح سود ده بوده است.
کارگران در آخرین اقدام خود برای بدست آوردن حقوق معوقه، تصمیم گرفتند در داخل کارخانه و پای دستگاهها اعتصاب نموده و تولید را متوقف کنند و در پی این اقدام، کارفرما مجبور شد بخش بسیار ناچیزی از حقوق کارگران را پرداخت نماید تا کارگران راضی شوند مجدد به کار خود بازگردند.
انتقال نصرالله لاله، از دراویش گنابادی، به بند ۲۰۹ زندان اوین
خبرگزاری هرانا - نصرالله لاله مدیر انتشارات حقیقت و از دراویش گنابادی، پس از بازداشت به بند امنیتی زندان اوین منتقل شده است.
به گزارش تارنمای مجذوبان نور، نصرالله لاله مدیر انتشارات حقیقت که روز سه شنبه ۲۹ آذرماه توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شده است به بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده و در سلول انفرادی نگهداری میشود.
لازم به ذکر است وضعیت جسمی این درویش گنابادی با توجه به نیاز وی به مراقبتهای ویژه پزشکی و فشار بازجوییها طی دو هفته گذشته در شرایط وخیمی قرار دارد و نگرانیها از به خطر افتادن سلامتی ایشان در حال افزایش است.
یادآور میشود علاوه بر بازداشت نصرالله لاله در روزهای اخیر٬ رضا پیشکار دیگر درویش گنابادی نیز در تاریخ ۱۱ دی ماه در شهر کوار بازداشت و به زندان عادل آباد شیراز منتقل شده است.