گزارش شده که امروز یکشنبه هجدم دی ماه، نرخ ارز در بازار آزاد ایران مجددا افزایش پیدا کرده و هر دلار آمریکا در این بازار ۱۶۶۰ تومان معامله شده است.
این در حالی است که روز گذشته هر دلار به نرخ ۱۶۰۰ تومان در بازار معامله می شد.مقایسه قیمت نشان می دهد که امروز هر دلار ۶۰ تومان افزایش قیمت پیدا کرده است.
بنابر این گزارش، امروز هر یورو ۲۱۲۰ تومان و هر پوند ۲۶۴۰ تومان معامله شده است که در مقایسه با روز گذشته حاکی از افزایش دستکم ده تومان در یورو و پوند است.
قرار بود مجلس ایران امروز در جلسه ویژه "نجات اقتصاد ملی" با حضور مقامات دولتی، وضعیت بازار ارز را بررسی کند اما به دلیل عدم حضور وزرا و رئیس کل بانک مرکزی این جلسه لغو شد.
ایران و کشف منابع گازی در خزر؛ کم فایده و حسرت بار
ایران دارای دومین دارنده منابع گازی در جهان است ولی به علت تحریم ها و مشکلات دیگر، ایران حتی صادرکننده مهمی در بازار گاز جهانی نیست.
مقام های ایرانی اخیرا اعلام کرده اند که منابع عظیم جدید گازی در بخش ایرانی دریای خزر کشف شده است.طبق اخبار منتشر شده میزان منابع جدید گازی در دریای خزر به حداقل ۵۰ میلیارد فوت مکعب (حدود ۱۴۰۰ میلیارد متر مکعب) می رسد.
در شرایطی که هنوز رژیم حقوقی دریای خزر مشخص نشده و معلوم نیست که کدام کشور مالک چه منابع یا مناطقی از کف و آبهای خزر است وضعیت حقوقی این منابع جدید هم در ابهام است.
علاوه بر آن، در حال حاضر داشتن یا کشف منابع جدید نفت و گاز در دریای خزر و حتی نقاط دیگر مساله اصلی در ایران نیست.
موضوع اصلی دولت ایران دسترسی به سرمایه گذاری عظیم و فن آوری به روز برای بهره برداری از منابع انرژی موجود است. تحریم های وضع شده علیه ایران، تاکنون مانع از سرمایه گذاری و بهره برداری صحیح از این منابع شده است.
بهره برداری از منابع نفت و گاز در طرف ایرانی دریای خزر که عمیق ترین بخش آن است (عمق این منطقه تا هزار متر می رسد، در حالی که عمق سواحل خزر در روسیه بسیار کم است) نیاز به سرمایه گذاری و فن آوری در سطح بالاتری نسبت به مناطق دیگر (ازجمله در خلیج فارس) برای ایران دارد.
در خلیج فارس و بسیاری از نقاط داخل قلمرو خاکی و آبی ایران منابع گسترده انرژی وجود دارند که با سرمایه گذاری کمتر و فن آوری قدیمی تری می توان به راحتی به منابع دست یافت و آنها را به بازارهای مصرف انتقال داد.
در حالی که بهره برداری و انتقال منابع انرژی از عمق دریای خزر، به خصوص در مورد منابع گاز که نیاز به فن آوری خاص و پیچیده تری دارد، به سادگی ممکن نیست.
این فن آوری در حال حاضر در انحصار چند کشور و به بیان بهتر چند شرکت است.
برای نشان دادن وضعیت دشوار ایران در بهره برداری از منابع نفت و گازش، نمونه منابع گازی مشترک ایران و قطر در خلیح فارس بسیار گویاست.
از دست دادن فرصت ها در میادین مشترک انرژی
این منابع از بزرگترین ذخایر یکپارچه جهان و نیز بزرگترین میدان گازی در آب های خلیج فارس است.
در حالی که امیرنشین کوچک قطر در دو دهه اخیر میلیاردها دلار از این ذخایر بهره برداری کرده و می کند، ایرانیان با حسرت شاهد خالی شدن منابع خود در این میدان مشترک گازی هستند.
قطر از برکت این میدان گازی تبدیل به کشوری با یکی از بالاترین سطح در آمد سرانه در جهان شده اما هیچ ساز و کاری برای جلوگیری از سرازیر شدن سهم ایران از این میدان به سوی بخش قطری وجود ندارد.
این وضعیت محدود به منابع گازی پارس جنوبی نیست، و بر اساس گزارش های مختلف، ایران دارای ۱۸ میدان نفتی و گازی مشترک با عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات عربی متحده، عمان و در مرزهای آبی و خاکی با عراق است.
جای خالی ایران در صادرات به اروپا
در حالی که دولت های اروپائی می کوشند اتکای خود را به گاز روسیه کاهش دهند، ایران قادر است که به راحتی با الحاق به طرح های انتقال گاز به اروپا به خصوص پروژه معروف به ناباکو، منافع سرشاری را متوجه اقتصاد بیمار خود کند.
دولتمردان ایران مدعی اند که تحریم های بین المللی و انزوای جهانی از جمله تحریم های وضع شده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، هیچ گونه لطمه جدی به کشورشان نزده است.
ولی وضعیت ایران نشان می دهد که صنایع نفت و گاز که منبع اصلی در آمدسازی این کشور است، بیش از هر بخش دیگری از اقتصاد ایران، از تحریم ها صدمه خورده است.
ایران از همه اشکال تحریم ها متضرر می شود و بدون سرمایه گذاری گسترده و بدون فن آوری مدرن، فرصت های بهر برداری از منابع قدیم و جدید خود را از جمله در دریای خزر را از دست می دهد.
مجلس ایران جلسه ویژه "نجات اقتصاد ملی" را که قرار بود برای بررسی بحران ارز در بازار تشکیل شود، به دلیل عدم حضور وزرا و رئیس کل بانک مرکزی لغو کرد.
محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس در جلسه علنی امروز مجلس گفت که "عذر وزیر اقتصاد و صنعت برای عدم حضور در جلسه موجه بوده اما عذر رئیس کل بانک مرکزی غیرموجه است."
در پی تحولات اخیر در بازار ارز و سقوط ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، مجلس از وزیر اقتصاد، وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس کل بانک مرکزی درخواست کرده بود که در جلسه ای غیرعلنی، گزارشی از وضعیت اقتصاد کشور و بحران ارزی چند هفته اخیر ارائه دهند.
روز چهارشنبه، ۱۴ دی (۴ ژانویه)، الیاس نادران و احمد توکلی، دو تن از نمایندگان اصولگرای مجلس ایران، در نامه ای خطاب به علی لاریجانی، رئیس مجلس، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت بازار ارز از مجلس خواستند که با تشکیل جلسه غیرعلنی رسمی، به بررسی این بحران و تصمیم گیری به منظور "نجات اقتصاد ملی" بپردازد.
آقای توکلی امروز گفت: "ما از هیات رئیسه مجلس درخواست کرده بودیم که شرایط لازم برای برگزاری جلسه غیرعلنی و رسمی برای بررسی وضعیت غیرقابل تحمل بازار ارز و لطماتی که به تولید و کشور وارد شده است را فراهم کند."
این نماینده اصولگرای منتقد دولت افزود که علت اصرار بر برگزاری جلسه رسمی غیر علنی این بوده که "این جلسه ثبت شده و بعد از رفع شرایط اضطرار از طریق رسانه های عمومی پخش شود تا ملت در جریان مسائل و علل به وجود آمدن چنین وضعیتی قرار بگیرند."
هرچند با عدم حضور وزرا و رئیس کل بانک مرکزی، مجلس ناچار شد که جلسه ویژه خود را برای بررسی بازار ارز لغو کند، اما نمایندگان اصرار کردند که هیات رئیسه جلسه دیگری را برای حضور مقامات دولتی تعیین کند که آنها عذری برای نیامدن نداشته باشند.
وزرا اعلام کرده اند که به همراه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور به سفر آمریکای جنوبی می روند ولی رئیس کل بانک مرکزی که قرار بود به همراه معاونان وزارتخانه ها در جلسه شرکت کند، بدون هیچ توضیحی به جلسه نیامده است.
مجلس که تا نزدیک ظهر منتظر حضور رئیس کل بانک مرکزی بود، متوجه شد که دیگر نباید منتظر بماند و برای همین محمدرضا باهنر که ریاست جلسه مجلس را برعهده داشت گفت: "برخی خبر داده اند که شاید برای ایشان سخت است؛ اما من دلیلش را نفهمیدم. شاید از طرف مقامات بالاتر منع شده اند. به هر دلیل ما نسبت به عدم حضور آقای بهمنی توجیه نیستیم، وقتی مجلس از مسئولی دعوت می کند مکلف هستند که بیایند."
او گفت که اگر تکلیف این جلسه روشن نشود تقاضا دارد "طی هفته جای طبق ماده ۱۰۳، جلسه رسمی و غیر علنی برای بررسی بازار ارز برگزار شود."
طبق ماده ۱۰۳ قانون آئین نامه داخلی مجلس، در شرایطی که شرایط امنیتی کشور ایجاب کند، مجلس می تواند به درخواست رئیس جمهور یا یکی از وزیران و یا ده تن از نمایندگان، برای رسیدگی به شرایط اضطراری جلسه غیر علنی تشکیل دهد و ماده ۱۰۴ به رئیس مجلس اجازه می دهد تا در موارد اضطراری، زمان و دستور کار جلسه را بیست و چهار ساعت پیش از برگزاری چنین جلسه ای اعلام و ابلاغ کند.
در جلسه علنی امروز، نمایندگان مجلس نسبت به خلف وعده دولت و نیامدن وزرا و مقامات دولتی به مجلس معترض بودند و جواد جهانگیر زاده نماینده ارومیه در موافقت با برگزاری جلسه غیرعلنی گفت "شرایطی که در اقتصاد کشور ایجاد شده، لطماتی را به امنیت روانی مردم و تولید کنندگان وارد کرده است."
نماینده ارومیه در عین حال تاکید کرد که وقتی مقامات دولتی به جلسه نمی آیند و این گونه جلسات با "بی اعتنایی وزرا و مسئولان " مواجه می شود "شان مجلس" زیر سئوال می رود.
اصرار نمایندگان به برگزاری جلسه در هفته آینده بود، اما سرانجام مشخص نشد که این جلسه چه وقت برگزار می شود.
علیرضا محجوب نماینده تهران در مجلس با اشاره به پیشینه جلسات غیرعلنی با حضور وزیران برای بررسی بازار ارز گفت که "در جلسات غیرعلنی هیچ نشانه ای از جهت گیری دولت برای کنترل بازار ارز مشاهده نمی شود و به نظر بنده خوابیدن از گوش دادن به این مذاکرات بهتر است."
آقای محجوب در اعتراض به توضیحات برخی وزرا گفت که "توضیحات این افراد بقال محله را نیز قانع نمی کند چه برسد به نمایندگان و اقتصاددانان."
البته آقای باهنر گفت که نوسانات بازار ارز دلایل متعددی دارد که تحریم یکی از آنهاست، اما "ملت هزینه تحریم ها را برای پایبندی به اصول خود پذیرفته است و قرار نیست عقب نشنی کند."
نایب رئیس مجلس در عین حال گفت که "اشکال نمایندگان به عدم تدبیرهای داخلی است که هزینه تحریم ها را افزایش می دهد."
یک هفته پیش، بعد از تحریم بانک مرکزی ایران از سوی آمریکا، بازار ارز بحرانی شد و نرخ دلار و دیگر ارزهای عمده در مقابل ریال به شدت افزایش پیدا کرد و قیمت هر دلار تا مرز ۱۸۰۰ تومان نیز رسید، ولی امروز یکشنبه هجدهم دی هر دلار در حدود ۱۶۶۰ تومان معامله شده است.
در معاملات روز یکشنبه در بازار آزاد تهران، هر یورو به نرخ ۲۱۲۰ تومان و هر پوند به نرخ ۲۶۴۰ تومان معامله شده است که نسبت به روز گذشته افزایش نشان می دهد.
در حالی که روند کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی در روزهای اخیر سرعت گرفته و باعث تردید در مورد سلامت اقتصاد کشور و توانایی حکومت در اداره آن شده است، مقامات و نهادهای دولتی، به خصوص بانک مرکزی جمهوری اسلامی که مسئول حفظ ارزش پول ملی است، در مورد این وضعیت و برنامه احتمالی خود سکوت کرده اند.
به همین دلیل، این نظر مطرح شده که احتمالا دولت، که ظاهرا به دلیل فشار ناشی از پرداخت یارانه نقدی با کمبود نقدینگی در ماه های آخر سال مالی مواجه است، از وضعیت بازار ارز برای جذب نقدینگی و تامین بخشی از کمبود مالی خود بهره برداری کرده است.
محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس در جلسه علنی امروز مجلس گفت که "عذر وزیر اقتصاد و صنعت برای عدم حضور در جلسه موجه بوده اما عذر رئیس کل بانک مرکزی غیرموجه است."
در پی تحولات اخیر در بازار ارز و سقوط ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، مجلس از وزیر اقتصاد، وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس کل بانک مرکزی درخواست کرده بود که در جلسه ای غیرعلنی، گزارشی از وضعیت اقتصاد کشور و بحران ارزی چند هفته اخیر ارائه دهند.
روز چهارشنبه، ۱۴ دی (۴ ژانویه)، الیاس نادران و احمد توکلی، دو تن از نمایندگان اصولگرای مجلس ایران، در نامه ای خطاب به علی لاریجانی، رئیس مجلس، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت بازار ارز از مجلس خواستند که با تشکیل جلسه غیرعلنی رسمی، به بررسی این بحران و تصمیم گیری به منظور "نجات اقتصاد ملی" بپردازد.
آقای توکلی امروز گفت: "ما از هیات رئیسه مجلس درخواست کرده بودیم که شرایط لازم برای برگزاری جلسه غیرعلنی و رسمی برای بررسی وضعیت غیرقابل تحمل بازار ارز و لطماتی که به تولید و کشور وارد شده است را فراهم کند."
این نماینده اصولگرای منتقد دولت افزود که علت اصرار بر برگزاری جلسه رسمی غیر علنی این بوده که "این جلسه ثبت شده و بعد از رفع شرایط اضطرار از طریق رسانه های عمومی پخش شود تا ملت در جریان مسائل و علل به وجود آمدن چنین وضعیتی قرار بگیرند."
هرچند با عدم حضور وزرا و رئیس کل بانک مرکزی، مجلس ناچار شد که جلسه ویژه خود را برای بررسی بازار ارز لغو کند، اما نمایندگان اصرار کردند که هیات رئیسه جلسه دیگری را برای حضور مقامات دولتی تعیین کند که آنها عذری برای نیامدن نداشته باشند.
وزرا اعلام کرده اند که به همراه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور به سفر آمریکای جنوبی می روند ولی رئیس کل بانک مرکزی که قرار بود به همراه معاونان وزارتخانه ها در جلسه شرکت کند، بدون هیچ توضیحی به جلسه نیامده است.
مجلس که تا نزدیک ظهر منتظر حضور رئیس کل بانک مرکزی بود، متوجه شد که دیگر نباید منتظر بماند و برای همین محمدرضا باهنر که ریاست جلسه مجلس را برعهده داشت گفت: "برخی خبر داده اند که شاید برای ایشان سخت است؛ اما من دلیلش را نفهمیدم. شاید از طرف مقامات بالاتر منع شده اند. به هر دلیل ما نسبت به عدم حضور آقای بهمنی توجیه نیستیم، وقتی مجلس از مسئولی دعوت می کند مکلف هستند که بیایند."
درخواست جلسه اضطراری
با وجود این توضیحات، احمد توکلی به نامه چند روز پیش خود به هیات رئیسه مجلس اشاره کرد و گفت که در آن نامه دو تقاضا وجود داشت، "یکی برگزاری جلسه فوق العاده طبق ماده ۱۰۴ آئین نامه که تاکنون پاسخی به این درخواست داده نشده و دوم برگزاری جلسه رسمی و غیر علنی."او گفت که اگر تکلیف این جلسه روشن نشود تقاضا دارد "طی هفته جای طبق ماده ۱۰۳، جلسه رسمی و غیر علنی برای بررسی بازار ارز برگزار شود."
طبق ماده ۱۰۳ قانون آئین نامه داخلی مجلس، در شرایطی که شرایط امنیتی کشور ایجاب کند، مجلس می تواند به درخواست رئیس جمهور یا یکی از وزیران و یا ده تن از نمایندگان، برای رسیدگی به شرایط اضطراری جلسه غیر علنی تشکیل دهد و ماده ۱۰۴ به رئیس مجلس اجازه می دهد تا در موارد اضطراری، زمان و دستور کار جلسه را بیست و چهار ساعت پیش از برگزاری چنین جلسه ای اعلام و ابلاغ کند.
در جلسه علنی امروز، نمایندگان مجلس نسبت به خلف وعده دولت و نیامدن وزرا و مقامات دولتی به مجلس معترض بودند و جواد جهانگیر زاده نماینده ارومیه در موافقت با برگزاری جلسه غیرعلنی گفت "شرایطی که در اقتصاد کشور ایجاد شده، لطماتی را به امنیت روانی مردم و تولید کنندگان وارد کرده است."
نماینده ارومیه در عین حال تاکید کرد که وقتی مقامات دولتی به جلسه نمی آیند و این گونه جلسات با "بی اعتنایی وزرا و مسئولان " مواجه می شود "شان مجلس" زیر سئوال می رود.
اصرار نمایندگان به برگزاری جلسه در هفته آینده بود، اما سرانجام مشخص نشد که این جلسه چه وقت برگزار می شود.
علیرضا محجوب نماینده تهران در مجلس با اشاره به پیشینه جلسات غیرعلنی با حضور وزیران برای بررسی بازار ارز گفت که "در جلسات غیرعلنی هیچ نشانه ای از جهت گیری دولت برای کنترل بازار ارز مشاهده نمی شود و به نظر بنده خوابیدن از گوش دادن به این مذاکرات بهتر است."
آقای محجوب در اعتراض به توضیحات برخی وزرا گفت که "توضیحات این افراد بقال محله را نیز قانع نمی کند چه برسد به نمایندگان و اقتصاددانان."
البته آقای باهنر گفت که نوسانات بازار ارز دلایل متعددی دارد که تحریم یکی از آنهاست، اما "ملت هزینه تحریم ها را برای پایبندی به اصول خود پذیرفته است و قرار نیست عقب نشنی کند."
نایب رئیس مجلس در عین حال گفت که "اشکال نمایندگان به عدم تدبیرهای داخلی است که هزینه تحریم ها را افزایش می دهد."
یک هفته پیش، بعد از تحریم بانک مرکزی ایران از سوی آمریکا، بازار ارز بحرانی شد و نرخ دلار و دیگر ارزهای عمده در مقابل ریال به شدت افزایش پیدا کرد و قیمت هر دلار تا مرز ۱۸۰۰ تومان نیز رسید، ولی امروز یکشنبه هجدهم دی هر دلار در حدود ۱۶۶۰ تومان معامله شده است.
در معاملات روز یکشنبه در بازار آزاد تهران، هر یورو به نرخ ۲۱۲۰ تومان و هر پوند به نرخ ۲۶۴۰ تومان معامله شده است که نسبت به روز گذشته افزایش نشان می دهد.
در حالی که روند کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی در روزهای اخیر سرعت گرفته و باعث تردید در مورد سلامت اقتصاد کشور و توانایی حکومت در اداره آن شده است، مقامات و نهادهای دولتی، به خصوص بانک مرکزی جمهوری اسلامی که مسئول حفظ ارزش پول ملی است، در مورد این وضعیت و برنامه احتمالی خود سکوت کرده اند.
به همین دلیل، این نظر مطرح شده که احتمالا دولت، که ظاهرا به دلیل فشار ناشی از پرداخت یارانه نقدی با کمبود نقدینگی در ماه های آخر سال مالی مواجه است، از وضعیت بازار ارز برای جذب نقدینگی و تامین بخشی از کمبود مالی خود بهره برداری کرده است.
«این مجازات سنگین یعنی دیگر کسی وارد فعالیت مدنی نشود»
سهراب رزاقی، استاد پیشین دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر موسسه غیردولتی کنشگران داوطلب در ایران در یک دادگاه غیابی به ۲۰ سال زندان و پرداخت ۵۵۰ هزار یورو جریمه نقدی محکوم شد.
موسسه کنشگران داوطلب یک سازمان غیردولتی و غیر انتفاعی بود که در سال ۱۳۸۰ تاسیس شده بود و به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در زمینه جامعه مدنی و ظرفیتسازی فعالان و سازمانهای جامعه مدنی میپرداخت. این موسسه در سال ۱۳۸۵ توسط مقامهای امنیتی تعطیل و دفتر آن مهر و موم شد.
در این باره با سهراب رزاقی، مدیر موسسه کنشگران داوطلب در ایران، که هماینک مقیم هلند است گفتوگو کرده و ابتدا از او درباره چگونگی صدور این حکم پرسیدهایم:
پرونده موسسه کنشگران داوطلب و من مفتوح بود، تا بعد از انتخابات بیست و دوم خردادماه ۸۸ که احضاریهای برای شرکت در دادگاه برای من ارسال شد.
پس از آن دادگاه چند بار تشکیل شد. آخرین جلسه دادگاه هم بدون حضور من و وکیلم برگزار شد و حکمی که برای من صادر شد، محکومیت ۲۰ سال زندان و پرداخت ۵۵۰ هزار یورو بودهاست.
این ۵۵۰ هزار یورو جریمه برای چیست؟
این مبلغ مجموع مبالغ قراردادهایی بود که موسسه کنشگران داوطلب در طول پنج سال با شرکای خودش در داخل و خارج از ایران منعقد کرده بود.
در نتیجه اینها بدون در نظر گرفتن همه مباحثی مثل هزینهکردها و سایر مسائل دیگر، مرا به پرداخت ۵۵۰ هزار یورو پول محکوم کردهاند که این مبلغ مجموع گردش مالی بود که موسسه در طول پنج سال داشتهاست.
منابع مالی ما در داخل کشور آژانسهای یو.ان. مثل دفتر برنامه و عمران سازمان ملل – یونیسف - و سازمانهایی ازاین دست و در سطح بینالمللی هم سازمانهایی مانند هیفوس و اینترنیوز اروپا بود که مشارکت و همکاری ما با همه این موسسات با مجوز بوده و وزارت امور خارجه کاملا در جریان کلیه این قراردادها بودهاست.
آیا مطلع هستید که چرا جریمه شما را با واحد یورو محاسبه کردهاند؟
نمیدانم. شاید چون تب ارز ایران را فرا گرفتهاست، قاضی هم تحت این تب و تاب قرار گرفته و در شرایط موجود جریمه مرا به یورو محاسبه کردهاست، وگرنه این مسئله هیچ گونه منطقی ندارد.
بر اساس قوانین داخلی ایران این مسئله خلاف قانون است که جریمه یک متهم را با ارز خارجی محاسبه کنند و این مسئله به نوعی بیاعتبار کردن پول ایرانی هم هست.
مقداری هم برایمان در مورد فعالیتهای موسسه کنشگران داوطلب صحبت کنید لطفا.
کنشگران داوطلب یکی از فعالترین موسسات غیر دولتی بود که از سال ۱۳۸۰ در ایران به وجود آمد. و مهمترین رسالت خود را ظرفیتسازی و توانمندسازی فعالان مدنی و سازمانهای مدنی قرار داده بود.
به همین دلیل هم دورههای آموزشی بسیاری را در ایران فعال کرده و به راه انداخته بود و در حوزه جامعه مدنی کارهای پژوهشی انجام میداد.
اساسا این موسسه در پی تقویت و تعمیق جامعه مدنی در ایران بود.
حکمی که برای شما صادر شدهاست، فکر میکنم یکی از سنگینترین احکامی است که برای یکی از فعالین مدنی در کشور صادر شدهاست. دلیل صدور این حکم سنگین چه میتواند باشد و آیا پیش از این چنین حکمی از این دست برای هیچیک از فعالان مدنی در ایران صادر شده است؟
من تا به حال ندیدهام و نشنیدهام که چنین حکمی برای کسی صادر شده باشد. ولی من بر این باورم که اینها این کار را برای ایجاد ترس و رعب کردهاند تا دیگر کسی جرات نکند در این حوزه وارد شده و یا فعالیت نماید.
دولت ایران فکر میکند که جامعه مدنی، اسب تروای جمهوری اسلامی است و به همین دلیل هم سعی میکند که آن چنان رعب و وحشتی در این زمینه ایجاد کند تا هیچ کس در این حوزه فعالیت نکند.
بعد از روی کار آمدن دولت آقای احمدینژاد، برخورد با سازمانهای غیر دولتی شدت گرفت. فکر میکنید این حکمی که برای شما صادر شده تا چه اندازه در راستای این سیاست برخورد با سازمانهای غیر دولتی بوده است؟
حقیقا حکم من هم در همین چهارچوب قابل ارزیابی است. چون یکی از ویژگیهای دولت آقای احمدینژاد «جامعه مدنی هراسی» است که البته منظورم از دولت آقای احمدینژاد، کل جریان حاکمیت و حکومت است چرا که امروز دولت فقط شامل قوه مجریه نمیشود.
جریان حاکمیت سعی میکند که هر چیزی که رنگ و بوی جامعه مدنی دارد را از سطح جامعه بزداید. به همین دلیل هم محدودیتهای زیادی در مسیر فعالیتهای سازمانهای مدنی ایجاد کردهاست.
امروز تعداد زیادی از سازمانهای فعال در حوزه جامعه مدنی بسته شدهاست. این برخورد با نهادهای صنفی هم انجام میشود. مثل برخوردی که اخیرا با خانه سینما انجام شدهاست.
سعی در سرکوب جامعه مدنی و صنفی دارند و در کنار این سرکوبها، سیاست جایگزینی را هم دنبال میکنند. یعنی سعی میکنند در همین راستا سازمانهای وابسته به خودشان را خلق کنند.
یعنی دو سیاست را به طور همزمان دارند پیش میبرند. سیاست سرکوب و محدود کردن و سیاست جایگزینی.
آقای رزاقی، اتهامات وارد شده به شما چه عنوان شدهاست؟
اتهاماتی که چه در زمان دوران بازجویی و چه در زمان دادگاه به من تفهیم کردند و در کیفرخواست من هم عنوان شده بود، چهار مورد بود.
نخست؛ اتهام تشکیل گروه به منظور براندازی رژیم و اقدام علیه امنیت ملی، دوم نگهداری اطلاعات محرمانه برای در اختیار گذاشتن به بیگانگان بود.
من در رابطه با این اتهام دوم توضیح دادم که در تفتیشی که در ۲۳ اسفند ۱۳۸۵ از خانه من انجام داده بودند، دو جزوه به دستشان رسید که مهر محرمانه داشت. نخست ترجمه یک مقاله عربی بود که در آنجا تحولات ایران مورد بررسی قرار گرفته بود و البته این مقاله به زبان عربی در یکی از روزنامههای عربی منتشر شده بود ولی روی جزوه ترجمه آن مهر محرمانه خورده بود که برای این اتهام این جزوه را مبنا قرار داده بودند.
دیگری هم مقالاتی راجع به توسعه بود. که روی بولتن مذکور مهر محرمانه خورده بود که بر مبنای این دو به من اتهام نگهداری از اطلاعات محرمانه برای در اختیار گذاشتن به بیگانگان زدند که البته من نپذیرفتم چون روزنامهای که در کشورهای عربی منتشر میشود، دیگر نمیتواند محرمانه تلقی شود.
یا مجموعه مقالات مربوط به توسعه که بعدها به صورت کتاب منتشر شدهاست به اعتقاد من محرمانه تلقی نمیشود.
اتهام دیگرم تبانی برای براندازی و اقدام علیه امنیت ملی بود و نهایتا هم دریافت پول از سازمانهای بینالمللی بود که من این را هم نپذیرفتم چرا که من در چهارچوب قوانین بینالمللی اقدام میکردم و برای کلیه فعالیتهایم مجوز قانونی داشتم.
موسسه کنشگران داوطلب یک سازمان غیردولتی و غیر انتفاعی بود که در سال ۱۳۸۰ تاسیس شده بود و به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در زمینه جامعه مدنی و ظرفیتسازی فعالان و سازمانهای جامعه مدنی میپرداخت. این موسسه در سال ۱۳۸۵ توسط مقامهای امنیتی تعطیل و دفتر آن مهر و موم شد.
در این باره با سهراب رزاقی، مدیر موسسه کنشگران داوطلب در ایران، که هماینک مقیم هلند است گفتوگو کرده و ابتدا از او درباره چگونگی صدور این حکم پرسیدهایم:
گفتوگوی فرین عاصمی با سهراب رزاقی درباره محکومیت ۲۰ سال زندان
سهراب رزاقی: در سال ۱۳۸۵ موسسه کنشگران داوطلب پلمب شد، پس از آن و در روز دوم آبان ۱۳۸۶ من به مدت یک ماه بازداشت شدم.پرونده موسسه کنشگران داوطلب و من مفتوح بود، تا بعد از انتخابات بیست و دوم خردادماه ۸۸ که احضاریهای برای شرکت در دادگاه برای من ارسال شد.
پس از آن دادگاه چند بار تشکیل شد. آخرین جلسه دادگاه هم بدون حضور من و وکیلم برگزار شد و حکمی که برای من صادر شد، محکومیت ۲۰ سال زندان و پرداخت ۵۵۰ هزار یورو بودهاست.
این ۵۵۰ هزار یورو جریمه برای چیست؟
این مبلغ مجموع مبالغ قراردادهایی بود که موسسه کنشگران داوطلب در طول پنج سال با شرکای خودش در داخل و خارج از ایران منعقد کرده بود.
در نتیجه اینها بدون در نظر گرفتن همه مباحثی مثل هزینهکردها و سایر مسائل دیگر، مرا به پرداخت ۵۵۰ هزار یورو پول محکوم کردهاند که این مبلغ مجموع گردش مالی بود که موسسه در طول پنج سال داشتهاست.
منابع مالی ما در داخل کشور آژانسهای یو.ان. مثل دفتر برنامه و عمران سازمان ملل – یونیسف - و سازمانهایی ازاین دست و در سطح بینالمللی هم سازمانهایی مانند هیفوس و اینترنیوز اروپا بود که مشارکت و همکاری ما با همه این موسسات با مجوز بوده و وزارت امور خارجه کاملا در جریان کلیه این قراردادها بودهاست.
آیا مطلع هستید که چرا جریمه شما را با واحد یورو محاسبه کردهاند؟
نمیدانم. شاید چون تب ارز ایران را فرا گرفتهاست، قاضی هم تحت این تب و تاب قرار گرفته و در شرایط موجود جریمه مرا به یورو محاسبه کردهاست، وگرنه این مسئله هیچ گونه منطقی ندارد.
بر اساس قوانین داخلی ایران این مسئله خلاف قانون است که جریمه یک متهم را با ارز خارجی محاسبه کنند و این مسئله به نوعی بیاعتبار کردن پول ایرانی هم هست.
مقداری هم برایمان در مورد فعالیتهای موسسه کنشگران داوطلب صحبت کنید لطفا.
کنشگران داوطلب یکی از فعالترین موسسات غیر دولتی بود که از سال ۱۳۸۰ در ایران به وجود آمد. و مهمترین رسالت خود را ظرفیتسازی و توانمندسازی فعالان مدنی و سازمانهای مدنی قرار داده بود.
به همین دلیل هم دورههای آموزشی بسیاری را در ایران فعال کرده و به راه انداخته بود و در حوزه جامعه مدنی کارهای پژوهشی انجام میداد.
اساسا این موسسه در پی تقویت و تعمیق جامعه مدنی در ایران بود.
حکمی که برای شما صادر شدهاست، فکر میکنم یکی از سنگینترین احکامی است که برای یکی از فعالین مدنی در کشور صادر شدهاست. دلیل صدور این حکم سنگین چه میتواند باشد و آیا پیش از این چنین حکمی از این دست برای هیچیک از فعالان مدنی در ایران صادر شده است؟
من تا به حال ندیدهام و نشنیدهام که چنین حکمی برای کسی صادر شده باشد. ولی من بر این باورم که اینها این کار را برای ایجاد ترس و رعب کردهاند تا دیگر کسی جرات نکند در این حوزه وارد شده و یا فعالیت نماید.
دولت ایران فکر میکند که جامعه مدنی، اسب تروای جمهوری اسلامی است و به همین دلیل هم سعی میکند که آن چنان رعب و وحشتی در این زمینه ایجاد کند تا هیچ کس در این حوزه فعالیت نکند.
بعد از روی کار آمدن دولت آقای احمدینژاد، برخورد با سازمانهای غیر دولتی شدت گرفت. فکر میکنید این حکمی که برای شما صادر شده تا چه اندازه در راستای این سیاست برخورد با سازمانهای غیر دولتی بوده است؟
حقیقا حکم من هم در همین چهارچوب قابل ارزیابی است. چون یکی از ویژگیهای دولت آقای احمدینژاد «جامعه مدنی هراسی» است که البته منظورم از دولت آقای احمدینژاد، کل جریان حاکمیت و حکومت است چرا که امروز دولت فقط شامل قوه مجریه نمیشود.
جریان حاکمیت سعی میکند که هر چیزی که رنگ و بوی جامعه مدنی دارد را از سطح جامعه بزداید. به همین دلیل هم محدودیتهای زیادی در مسیر فعالیتهای سازمانهای مدنی ایجاد کردهاست.
امروز تعداد زیادی از سازمانهای فعال در حوزه جامعه مدنی بسته شدهاست. این برخورد با نهادهای صنفی هم انجام میشود. مثل برخوردی که اخیرا با خانه سینما انجام شدهاست.
سعی در سرکوب جامعه مدنی و صنفی دارند و در کنار این سرکوبها، سیاست جایگزینی را هم دنبال میکنند. یعنی سعی میکنند در همین راستا سازمانهای وابسته به خودشان را خلق کنند.
یعنی دو سیاست را به طور همزمان دارند پیش میبرند. سیاست سرکوب و محدود کردن و سیاست جایگزینی.
آقای رزاقی، اتهامات وارد شده به شما چه عنوان شدهاست؟
اتهاماتی که چه در زمان دوران بازجویی و چه در زمان دادگاه به من تفهیم کردند و در کیفرخواست من هم عنوان شده بود، چهار مورد بود.
نخست؛ اتهام تشکیل گروه به منظور براندازی رژیم و اقدام علیه امنیت ملی، دوم نگهداری اطلاعات محرمانه برای در اختیار گذاشتن به بیگانگان بود.
من در رابطه با این اتهام دوم توضیح دادم که در تفتیشی که در ۲۳ اسفند ۱۳۸۵ از خانه من انجام داده بودند، دو جزوه به دستشان رسید که مهر محرمانه داشت. نخست ترجمه یک مقاله عربی بود که در آنجا تحولات ایران مورد بررسی قرار گرفته بود و البته این مقاله به زبان عربی در یکی از روزنامههای عربی منتشر شده بود ولی روی جزوه ترجمه آن مهر محرمانه خورده بود که برای این اتهام این جزوه را مبنا قرار داده بودند.
دیگری هم مقالاتی راجع به توسعه بود. که روی بولتن مذکور مهر محرمانه خورده بود که بر مبنای این دو به من اتهام نگهداری از اطلاعات محرمانه برای در اختیار گذاشتن به بیگانگان زدند که البته من نپذیرفتم چون روزنامهای که در کشورهای عربی منتشر میشود، دیگر نمیتواند محرمانه تلقی شود.
یا مجموعه مقالات مربوط به توسعه که بعدها به صورت کتاب منتشر شدهاست به اعتقاد من محرمانه تلقی نمیشود.
اتهام دیگرم تبانی برای براندازی و اقدام علیه امنیت ملی بود و نهایتا هم دریافت پول از سازمانهای بینالمللی بود که من این را هم نپذیرفتم چرا که من در چهارچوب قوانین بینالمللی اقدام میکردم و برای کلیه فعالیتهایم مجوز قانونی داشتم.
جمهوری اسلامی اسرائیل؟
هزاران نفر از مذهبیون افراطی یهودی بار دیگر در اسرائیل دست به تظاهرات اعتراضی زدهاند تا از دیدگاههای خود در زمینه جدایی زنان از مردان در اماکن عمومی دفاع کنند.
تظاهرات آنها همچنین برای بیان اعتراض به این امر است که مذهبیون در هفتههای اخیر مورد تعقیب قضایی و اذیت و آزار نیروهای پلیس اسرائیل قرار گرفته و رسانههای اسرائیل نیز تیرهای زهرآگین انتقادی خود را متوجه مذهبیون تندرو کردهاند.
گروههای یهودیان مذهبی تندرو در حالی شامگاه شنبه در بیتالمقدس و سایر شهرهای اسرائیل تظاهرات میکردند که به تن خود و بویژه فرزندان خردسالشان لباسهایی شبیه اونیفورم اسیران یهودی در چنگال نازیها پوشانده و وصله زردرنگی را که در دوران آلمان نازی یهودیان وادار به الصاق آن به بالاتنه جلوی لباس خود میشدند تا آنان را بتوان به سرعت از غیر یهودیان تمایز داد، بر لباسهای خود دوخته بودند.
افراطیون در حالی که شمار چشمگیری از فرزندان خود حتی کودکان خردسال را نیز به همراه آورده بودند، میگفتند که زندگیشان در اسرائیل در روزهای اخیر به زندگی همانند یهودیان در آلمان نازی مبدل شدهاست و از دست پلیس اسرائیل آسودگی ندارند.
در مجموعه اقدامات اعتراضی یهودیان افراطی، گروههایی از آنان نیز شامگاه شنبه به برابر بازداشتگاه موقت پلیس در مرکز بیتالمقدس رفته و شعار میدادند: «حکومت پلیسی اسرائیل ملغی باید گردد»، «مرگ بر حکومت پلیسی اسرائیل» و غیره.
این تظاهرکنندگان با دمیدن در شیپورهای شاخ قوچ و به صدا در آوردن جغجغه و اشیاء پرطنین که صدای آن در بخشهای بزرگی از شهر آلودگی صوتی شدید ایجاد کرده بود، میخواستند که به یاران بازداشتی خود در درون سلولهای بازداشتگاه موقت «دلگرمی» بدهند.
نیروهای پلیس سوار بر موتورسیکلت و اسب، با یهودیان تظاهرکنندهای که تندروی میکردند و پلیس را عامل سرکوب میدانستند، برخورد فوری میکردند.
برخوردهای پلیس اسرائیل در زیر حمایت رئیس جمهوری و نخستوزیر اسرائیل علیه یهودیان افراطی از زمانی آغاز شد که یک فیلم مستند کوتاه از زندگی یک دختربچه هشتساله در شهرک «بیت شمش» در غرب بیتالمقدس از تلویزیونها اکران شد؛ دخترکی که هر روز در حال رفتن به مدرسه چنان از سوی افراطیون مورد حمله قرار میگیرد که همیشه دلدرد دارد.
افراطیون از این دخترک و سایر هممدرسهایهای دختر او خواسته بودند که از طرف پیادهروی ویژه دختران و زنان عبور کند.
اقدامات یهودیان تندرو از سال گذشته که برای نخستین بار چند پیادهرو را در محلههای مذهبی خود به بخشهای زنانه مردانه تقسیم کردند، مورد توجه رسانهها قرار گرفت اما از سالها پیش از آن، شهرداری بیتالمقدس و برخی از شهرکهای مذهبینشین موافقت کرده بودند که اتوبوسها دو بخش زنانه و مردانه داشته باشند و زنان و فرزندانشان در بخش عقبی اتوبوس بنشینند.
اما این نوع اتوبوسها تنها در خطوطی مانند «دیوار ندبه»، مقدسترین مکان مذهبی یهودیان در شرق بیتالمقدس تا محلههای مذهبی این شهر باستانی فعالیت کرده بودند.
در هفتههای اخیر مذهبیون با شدت بخشیدن به اقدامات خود، زنان و دختران را مجبور کردهاند که در برخی از مسیرهای دیگر اتوبوس در بیتالمقدس و سایر شهرها، زنان را وادار کنند که در کنار مردان ننشینند.
یک دختر سرباز سوار شده به یک اتوبوس که در شهر اشدود با یک مرد مذهبی دچار درگیری شده بود، با تلفن خود پلیس را به محل فرا خواند و فرد پلیس به او گفت «لطفاً به درخواست این مرد احترام بگذارید» اما این دختر تأکید کرد که حاضر نیست از حق خود بگذرد و اگر آن مرد ناراحت است، بهتر است که او در جای دیگری در اتوبوس بنشیند یا از آن پیاده شود.
بازتاب ماجرای این دختر سرباز در رسانهها، موجب شد که نخستوزیر اسرائیل در جلسه دولت از او حمایت کند.
همچنین در روزهای پس از آن، هنگامی که رخدادهای مشابه تکرار شد، نخستوزیر و رئیس جمهوری اسرائیل، شدیداً به تندروهای مذهبی حمله لفظی کردند و از پلیس خواستند که از ارزشهای جامعه سکولار اسرائیل دفاع کند.
مذهبیون به یک مقر نیروهای ارتش نیز حمله کرده و با سنگپرانی سر یک فرمانده مقر را زخمی کردند و به هرج و مرج در این پایگاه اقدام نمودند. شیمون پرز چند بار شدیداً به این معترضان حمله لفظی برد و اقدام آنها را غیر قابل تحمل نامید.
همچنین روز پنجشنبه گذشته زمانی که در آیین سردوشی خلبانی جنگندههای ارتش به پنج نفر از دختران خلبان سردوشی اعطاء شد، نخستوزیر اسرائیل گفت «وقتی که زن اسرائیلی شایسته است که در کابین خلبان جنگی بنشیند، باید حق داشته باشد که در هر جای دیگر در کشور نیز به اختیار خود بنشیند».
شیمون پرز نیز از مردم اسرائیل خواست که هر چه بیشتر به شهر «بیت شمش» بروند و در تظاهرات مخالفت با مذهبیون شرکت کنند.
شماری از زنان نماینده کنست نیز که عضو احزاب مختلف با دیدگاههای سیاسی متفاوت هستند، در اقدامی عامدانه، روز پنجشنبه گذشته سوار اتوبوسها در مسیرهایی شدند که در آنها زنان و مردان بنا به خواسته مذهبیون از یکدیگر جدا میشوند.
پلیس اسرائیل نیز روز پنجشنبه یک مرد را که به یک دختر در اتوبوسی در بیتالمقدس حمله کرده و از او خواسته بود که به جای دیگری در اتوبوس برود، در چند ساعت بازداشت کرد و کیفرخواست علیه او به دادگاه ارائه داد تا نشان دهد که این گونه رفتارها را تحمل نخواهد کرد.
بسیاری از روحانیون مذهبی از اقدامات متعصبان ابراز انزجار کردهاند اما تندروها به کارهای خود ادامه دادند و راهپیمایی شنبه آنها با لباس زندانیان در زمان نازی و «وصله یهودی»، موجب خشم شدید بازماندگان هولوکاست شد.
بسیاری از سکولارهای اسرائیل میگویند که وضعیتی بدتر از قم در ایران بر بسیاری از شهرهای اسرائیل حاکم شدهاست و آنها این روزها مرتب نام جمهوری اسلامی ایران را در مقایسههای خود عنوان میکنند و میگویند که آیا اینجا هم به شعبهای از رژیم ایران مبدل شده است؟ - به ویژه آنکه بسیاری از سختگیریهایی که اکنون یهودیان در شهرهای اسرائیلی اعمال میکنند، در قم در ایران و نجف در عراق نیز مشابهی ندارد.
ولی علیرغم آنکه نخستوزیر و سیاستمداران بسیاری در شیوههای پوپولیستی به انتقاد از تندروهای مذهبی زبان گشودهاند اما سکولارهای بسیاری میگویند که تقویت مذهبیون در اسرائیل نتیجه مماشات دولتهای این کشور در طول دهههای اخیر با احزاب مذهبی بوده است؛ احزاب مذهبی در حدود سی سال اخیر پای ثابت بسیاری از ائتلافهای دولتهای اسرائیل بودهاند.
احزاب مذهبی برای نیروهای خود امتیازات بسیاری از دولتها گرفتهاند و بدین ترتیب، شمار مذهبیون هر چه بیشتر افزایش یافتهاست و شمار سکولارها کمتر و کمتر میشود.
با اخاذیهایی که احزاب مذهبی از دولتهای اسرائیل میکنند، هر چند ماه خیابانی دیگر در بیتالمقدس و سایر شهرها به تسخیر زندگی مذهبیون افراطی در میآید و این کشور رنگ و بوی مذهبی بیشتری میگیرد تا جایی که اکنون در دهها خیابان و بلوار در بیتالمقدس، حضور صدها هزار مرد سیاهپوش مذهبی چنان چهره این شهر را عوض کردهاست که با گذشته نه چندان دور آن هیچ شباهتی ندارد.
با افزایش مذهبیون در جامعه اسرائیل، ارتش دفاعی اسرائیل که خود را «ارتش همه ملت» مینامد، به ارتشی از نیمه ملت برای همه ملت مبدل شدهاست تا جایی که ژنرال بنی گانتس، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، شنبه در اظهاراتی بیسابقه گفت نمیشود که ما را ارتش همه ملت بنامند اما تنها نیمی از آحاد ملت در آن خدمت کنند.
تظاهرات آنها همچنین برای بیان اعتراض به این امر است که مذهبیون در هفتههای اخیر مورد تعقیب قضایی و اذیت و آزار نیروهای پلیس اسرائیل قرار گرفته و رسانههای اسرائیل نیز تیرهای زهرآگین انتقادی خود را متوجه مذهبیون تندرو کردهاند.
گروههای یهودیان مذهبی تندرو در حالی شامگاه شنبه در بیتالمقدس و سایر شهرهای اسرائیل تظاهرات میکردند که به تن خود و بویژه فرزندان خردسالشان لباسهایی شبیه اونیفورم اسیران یهودی در چنگال نازیها پوشانده و وصله زردرنگی را که در دوران آلمان نازی یهودیان وادار به الصاق آن به بالاتنه جلوی لباس خود میشدند تا آنان را بتوان به سرعت از غیر یهودیان تمایز داد، بر لباسهای خود دوخته بودند.
افراطیون در حالی که شمار چشمگیری از فرزندان خود حتی کودکان خردسال را نیز به همراه آورده بودند، میگفتند که زندگیشان در اسرائیل در روزهای اخیر به زندگی همانند یهودیان در آلمان نازی مبدل شدهاست و از دست پلیس اسرائیل آسودگی ندارند.
در مجموعه اقدامات اعتراضی یهودیان افراطی، گروههایی از آنان نیز شامگاه شنبه به برابر بازداشتگاه موقت پلیس در مرکز بیتالمقدس رفته و شعار میدادند: «حکومت پلیسی اسرائیل ملغی باید گردد»، «مرگ بر حکومت پلیسی اسرائیل» و غیره.
این تظاهرکنندگان با دمیدن در شیپورهای شاخ قوچ و به صدا در آوردن جغجغه و اشیاء پرطنین که صدای آن در بخشهای بزرگی از شهر آلودگی صوتی شدید ایجاد کرده بود، میخواستند که به یاران بازداشتی خود در درون سلولهای بازداشتگاه موقت «دلگرمی» بدهند.
نیروهای پلیس سوار بر موتورسیکلت و اسب، با یهودیان تظاهرکنندهای که تندروی میکردند و پلیس را عامل سرکوب میدانستند، برخورد فوری میکردند.
برخوردهای پلیس اسرائیل در زیر حمایت رئیس جمهوری و نخستوزیر اسرائیل علیه یهودیان افراطی از زمانی آغاز شد که یک فیلم مستند کوتاه از زندگی یک دختربچه هشتساله در شهرک «بیت شمش» در غرب بیتالمقدس از تلویزیونها اکران شد؛ دخترکی که هر روز در حال رفتن به مدرسه چنان از سوی افراطیون مورد حمله قرار میگیرد که همیشه دلدرد دارد.
افراطیون از این دخترک و سایر هممدرسهایهای دختر او خواسته بودند که از طرف پیادهروی ویژه دختران و زنان عبور کند.
اقدامات یهودیان تندرو از سال گذشته که برای نخستین بار چند پیادهرو را در محلههای مذهبی خود به بخشهای زنانه مردانه تقسیم کردند، مورد توجه رسانهها قرار گرفت اما از سالها پیش از آن، شهرداری بیتالمقدس و برخی از شهرکهای مذهبینشین موافقت کرده بودند که اتوبوسها دو بخش زنانه و مردانه داشته باشند و زنان و فرزندانشان در بخش عقبی اتوبوس بنشینند.
اما این نوع اتوبوسها تنها در خطوطی مانند «دیوار ندبه»، مقدسترین مکان مذهبی یهودیان در شرق بیتالمقدس تا محلههای مذهبی این شهر باستانی فعالیت کرده بودند.
در هفتههای اخیر مذهبیون با شدت بخشیدن به اقدامات خود، زنان و دختران را مجبور کردهاند که در برخی از مسیرهای دیگر اتوبوس در بیتالمقدس و سایر شهرها، زنان را وادار کنند که در کنار مردان ننشینند.
یک دختر سرباز سوار شده به یک اتوبوس که در شهر اشدود با یک مرد مذهبی دچار درگیری شده بود، با تلفن خود پلیس را به محل فرا خواند و فرد پلیس به او گفت «لطفاً به درخواست این مرد احترام بگذارید» اما این دختر تأکید کرد که حاضر نیست از حق خود بگذرد و اگر آن مرد ناراحت است، بهتر است که او در جای دیگری در اتوبوس بنشیند یا از آن پیاده شود.
بازتاب ماجرای این دختر سرباز در رسانهها، موجب شد که نخستوزیر اسرائیل در جلسه دولت از او حمایت کند.
همچنین در روزهای پس از آن، هنگامی که رخدادهای مشابه تکرار شد، نخستوزیر و رئیس جمهوری اسرائیل، شدیداً به تندروهای مذهبی حمله لفظی کردند و از پلیس خواستند که از ارزشهای جامعه سکولار اسرائیل دفاع کند.
مذهبیون به یک مقر نیروهای ارتش نیز حمله کرده و با سنگپرانی سر یک فرمانده مقر را زخمی کردند و به هرج و مرج در این پایگاه اقدام نمودند. شیمون پرز چند بار شدیداً به این معترضان حمله لفظی برد و اقدام آنها را غیر قابل تحمل نامید.
همچنین روز پنجشنبه گذشته زمانی که در آیین سردوشی خلبانی جنگندههای ارتش به پنج نفر از دختران خلبان سردوشی اعطاء شد، نخستوزیر اسرائیل گفت «وقتی که زن اسرائیلی شایسته است که در کابین خلبان جنگی بنشیند، باید حق داشته باشد که در هر جای دیگر در کشور نیز به اختیار خود بنشیند».
شیمون پرز نیز از مردم اسرائیل خواست که هر چه بیشتر به شهر «بیت شمش» بروند و در تظاهرات مخالفت با مذهبیون شرکت کنند.
شماری از زنان نماینده کنست نیز که عضو احزاب مختلف با دیدگاههای سیاسی متفاوت هستند، در اقدامی عامدانه، روز پنجشنبه گذشته سوار اتوبوسها در مسیرهایی شدند که در آنها زنان و مردان بنا به خواسته مذهبیون از یکدیگر جدا میشوند.
پلیس اسرائیل نیز روز پنجشنبه یک مرد را که به یک دختر در اتوبوسی در بیتالمقدس حمله کرده و از او خواسته بود که به جای دیگری در اتوبوس برود، در چند ساعت بازداشت کرد و کیفرخواست علیه او به دادگاه ارائه داد تا نشان دهد که این گونه رفتارها را تحمل نخواهد کرد.
بسیاری از روحانیون مذهبی از اقدامات متعصبان ابراز انزجار کردهاند اما تندروها به کارهای خود ادامه دادند و راهپیمایی شنبه آنها با لباس زندانیان در زمان نازی و «وصله یهودی»، موجب خشم شدید بازماندگان هولوکاست شد.
بسیاری از سکولارهای اسرائیل میگویند که وضعیتی بدتر از قم در ایران بر بسیاری از شهرهای اسرائیل حاکم شدهاست و آنها این روزها مرتب نام جمهوری اسلامی ایران را در مقایسههای خود عنوان میکنند و میگویند که آیا اینجا هم به شعبهای از رژیم ایران مبدل شده است؟ - به ویژه آنکه بسیاری از سختگیریهایی که اکنون یهودیان در شهرهای اسرائیلی اعمال میکنند، در قم در ایران و نجف در عراق نیز مشابهی ندارد.
اما یوسی سارید، وزیر پیشین آموزش و پرورش اسرائیل که از سران احزاب سکولار و چپگرا میباشد، جمعه در مقالهای در روزنامه هاآرتص نوشت که آنچه که افراطگرایان مذهبی میخواهند، همگی ریشه در تورات دارد و همان اموری است که پدران یهودی دستور میدادهاند و مادران یهودی در طول قرون و اعصار آن را رعایت کردهاند. او نمونههایی از مفاد تورات را در مقاله خود همراه کرده بود.
ولی علیرغم آنکه نخستوزیر و سیاستمداران بسیاری در شیوههای پوپولیستی به انتقاد از تندروهای مذهبی زبان گشودهاند اما سکولارهای بسیاری میگویند که تقویت مذهبیون در اسرائیل نتیجه مماشات دولتهای این کشور در طول دهههای اخیر با احزاب مذهبی بوده است؛ احزاب مذهبی در حدود سی سال اخیر پای ثابت بسیاری از ائتلافهای دولتهای اسرائیل بودهاند.
احزاب مذهبی برای نیروهای خود امتیازات بسیاری از دولتها گرفتهاند و بدین ترتیب، شمار مذهبیون هر چه بیشتر افزایش یافتهاست و شمار سکولارها کمتر و کمتر میشود.
با اخاذیهایی که احزاب مذهبی از دولتهای اسرائیل میکنند، هر چند ماه خیابانی دیگر در بیتالمقدس و سایر شهرها به تسخیر زندگی مذهبیون افراطی در میآید و این کشور رنگ و بوی مذهبی بیشتری میگیرد تا جایی که اکنون در دهها خیابان و بلوار در بیتالمقدس، حضور صدها هزار مرد سیاهپوش مذهبی چنان چهره این شهر را عوض کردهاست که با گذشته نه چندان دور آن هیچ شباهتی ندارد.
با افزایش مذهبیون در جامعه اسرائیل، ارتش دفاعی اسرائیل که خود را «ارتش همه ملت» مینامد، به ارتشی از نیمه ملت برای همه ملت مبدل شدهاست تا جایی که ژنرال بنی گانتس، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، شنبه در اظهاراتی بیسابقه گفت نمیشود که ما را ارتش همه ملت بنامند اما تنها نیمی از آحاد ملت در آن خدمت کنند.
اسرائیل: به اقدام «هکر سعودی» پاسخ متقابل می دهیم
چند روز پس از آنکه يک «هکر سعودی» جزييات کارت های اعتباری هزاران شهروند اسرائيلی را در اينترنت منتشر کرد، يک مقام بلند پايه اسرائيلی اعلام کرد که اين حمله سايبری را بايد از نوع حملات تروريستی دانست و با آن به سختی مقابله کرد.
دانی آيالون، معاون وزير خارجه اسرائيل روز شنبه گفت کشورش از توان کافی برای زدن «ضربه متقابل» برخوردار است.
آقای ايالون افزوده است که «هيچ عامل و کشوری در صورت حمله سايبری به اسرائيل، از واکنش متقابل اسرائيل در امان نخواهد بود».
معاون وزير خارجه اسرائيل ربوده شدن جزييات کارت های اعتباری هزاران نفر از مردم اسرائيل را «زنگ بيدارباش» برای سيستم های اسرائيلی دانست ولی گفت «اسرائيل به عنوان يکی از پيشرفته ترين کشورها در عرصه کامپيوتری، می داند چگونه از خود دفاع کند».
در همين حال، آقای آيالون گفت که اسرائيل در اين امر «بايد از آمريکا سرمشق بگيرد»؛ آمريکا گفته است که حمله سايبری به شهروندان و منافع آمريکا را از نوع «حمله متعارف» تلقی کرده و با آن مقابله به مثل خواهد کرد.
هفته گذشته هنگامی که برای نخستين بار اسامی ۱۵هزار اسرائيلی صاحب کارت اعتباری در اينترنت منتشر شد، اسرائيلی ها به شدت نگران شدند اما کمپانی های صاحب کارت های اعتباری به اين شهروندان اطمينان دادند که پول آنها محفوظ است و اگر سرقتی با کارت اعتباری آنها صورت گرفته باشد، تمامی اين پول بيمه است و به آنها بر می گردد.
اما فردی که خود را يک هکر «سعودی» معرفی کرده بود، بار ديگر روز پنجشنبه فهرست دومی را، اين بار شامل اسامی يازده هزار نفر از صاحبان کارت های اعتباری در اينترنت، منتشر کرد.
هفت و نيم ميليون نفر جمعيت يهودی و عرب اسرائيل، ميليون ها کارت اعتباری دارند و برخی از آن ها صاحب چند کارت اعتباری بين المللی هستند.
«هکر سعودی» اعلام کرده است که به مشخصات هويت يک ميليون اسرائيلی که کارت های اعتباری دارند، دسترسی يافته است و تنها برای هشدار به اسرائيل، مشخصات حدود ۲۵ هزار نفر از صاحبان کارت های اعتباری را منتشر کرده است.
حمله کننده اينترنتی همچنين مدعی شده است که مشخصات قراردادهای امنيتی متعددی را که ميان ارتش اسرائيل با کمپانی ها منعقد شده، در اختيار گرفته است و می تواند آن ها را نيز در زمان مناسب منتشر کند.
هکر «سعودی» در اينترنت نوشته است که در اعتراض به سياست های اسرائيل در منطقه و در راستای حمايت از فلسطينی ها به اين حمله سايبری دست زده است.
به گزارش رسانه های اسرائيلی، امير فديدا، يک بلاگر اسرائيلی جمعه اعلام کرد که موفق شده است رد پای هکر «سعودی» را بيابد و مدعی شد که اين فرد، يک جوان عرب ۱۹ ساله به نام «عمر حبيب» واهل امارات عربی متحده است که در کشور مکزيک به شغل گارسونی مشغول است و با نام «اوکس عمر» در اينترنت فعاليت می کند؛ امری که از سوی هکر «سعودی» رد شد و او در واکنش اينترنتی خود نوشته است که بلاگر اسرائيلی يا کسی ديگر نمی تواند او را رد گيری کند و همزمان فردی نيز با نام «اوکس عمر» اعلام کرد که او با عمر حبيب ارتباطی ندارد.
اما امير فديدا به نتيجه خود اطمينان دارد و می گويد که عمر حبيب مرتکب چند اشتباه جدی شده است که رد گيری او را امکان پذير کرد.
در همين حال، هکرهای ديگر سعودی و عرب هشدار داده اند که در آينده، حملات سايبری به اسرائيل را افزايش می دهند.
ييسرائل داويد، رييس يکی از کمپانی های کارت های اعتباری اسرائيل، به نام «ويزا کال» روز پنجشنبه گفت: سخن از يک حمله جدی است و شهروندان اسرائيلی مورد تعرض تروريستی از نوع مدرن قرار گرفته اند.
به گفته رييس کمپانی «ويزا کال»، خوب شد که چنين اقدامی صورت گرفت تا زنگ های بيدارباش را برای مقامات اسرائيلی به صدا در آورد و آن ها را به لزوم در پيش گرفتن تدابير جدی برای حفظ اطلاعات اسرائيلی ها توجه دهد.
اسرائيل پس از ماه ها بررسی، در هفته گذشته ستاد «جنگ سايبری» خود را افتتاح کرد اما اين ستاد هنوز در مراحل اوليه شکل گيری خود است و از بودجه لازم برخوردار نشده است و به گفته راديو اسرائيل، تنها از دفتر و نام رييس بهره مند شده است.
در مورد رياست ستاد «جنگ سايبری» تنها گفته شد که سخن از يک جوان «به شدت نابغه» است که دکترايش در زمينه «تصميم گيری» است و در ارتش اسرائيل نيز خدمات مهمی داشته است.
اسرائيل در حالی مورد حمله سايبری جدی قرار گرفته است که خود يکی از کشورهای برتر در عرصه فن آوری کامپيوتری محسوب می شود.
اين ادعا در ماه های اخير مطرح شده بود که برخی از رخدادها در سايت های اتمی و مراکز حساس ديگر ايران؛ از تعويق ها در آغاز به کار کوره اتمی بوشهر گرفته تا انفجار پادگان سپاه پاسداران در منطقه ملارد در استان البرز که به کشته شدن فرمانده واحد موشکی سپاه منجر شد، ممکن است که بخشی از نبرد سايبری از سوی اسرائيل بوده است؛ ادعايی که مقامات ايران آن را رد کردند اما گزارش های متعدد در سطح گمانه زنی های رسانه ای در اين زمينه، به صورت گسترده در رسانه های جهانی، منتشر شده است.
در همين حال، به گزارش روزنامه معاريو، برخی از مقامات اسرائيلی مانند وزير پيشين ارتباطات، ايتان کابل، نيز روز يکشنبه گفتند که بايد سيستم ذخيره اطلاعاتی بيومتريک اسرائيلی را سريعاً ملغی کرد زيرا شهروندان اسرائيلی را به شدت در جهان به خطر انداخته است.
سيستم بيومتريک برای آسان کردن کار مسافران در فرودگاه بن گوريون برپا شده بود تا مسافران خود به تنهايی امور مرتبط با کنترل گذرنامه و پرواز را به سرعت انجام دهند. صدها هزار اثر انگشت شهروندان اسرائيلی وتمامی مشخصات هويت آنها و سفرهای شان به جهان در اين بانک ذخيره شده است.
وزير پيشين ارتباطات که نماينده کنست است، گفت در روزهای آينده پيش نويس قانونی را به پارلمان برای لغو اين بانک ذخيره اطلاعاتی ارائه خواهد کرد و گفت «در غير اين صورت، سر خود را در برف فرو برده و خطرات را ناديده گرفته ايم».
به گزارش معاريو، خانم شلی يخيموويچ، رهبر حزب کارگر اسرائيل نيز روز يکشنبه گفت قانون ايجاد بانک اطلاعاتی بيومتريک، جان و مال مردم اسرائيل را شديداً به تهديد انداخته است و تصميم گيرندگان پيشين، ساده لوح و حتی ابله بوده اند.
دانی آيالون، معاون وزير خارجه اسرائيل روز شنبه گفت کشورش از توان کافی برای زدن «ضربه متقابل» برخوردار است.
آقای ايالون افزوده است که «هيچ عامل و کشوری در صورت حمله سايبری به اسرائيل، از واکنش متقابل اسرائيل در امان نخواهد بود».
معاون وزير خارجه اسرائيل ربوده شدن جزييات کارت های اعتباری هزاران نفر از مردم اسرائيل را «زنگ بيدارباش» برای سيستم های اسرائيلی دانست ولی گفت «اسرائيل به عنوان يکی از پيشرفته ترين کشورها در عرصه کامپيوتری، می داند چگونه از خود دفاع کند».
در همين حال، آقای آيالون گفت که اسرائيل در اين امر «بايد از آمريکا سرمشق بگيرد»؛ آمريکا گفته است که حمله سايبری به شهروندان و منافع آمريکا را از نوع «حمله متعارف» تلقی کرده و با آن مقابله به مثل خواهد کرد.
هفته گذشته هنگامی که برای نخستين بار اسامی ۱۵هزار اسرائيلی صاحب کارت اعتباری در اينترنت منتشر شد، اسرائيلی ها به شدت نگران شدند اما کمپانی های صاحب کارت های اعتباری به اين شهروندان اطمينان دادند که پول آنها محفوظ است و اگر سرقتی با کارت اعتباری آنها صورت گرفته باشد، تمامی اين پول بيمه است و به آنها بر می گردد.
اما فردی که خود را يک هکر «سعودی» معرفی کرده بود، بار ديگر روز پنجشنبه فهرست دومی را، اين بار شامل اسامی يازده هزار نفر از صاحبان کارت های اعتباری در اينترنت، منتشر کرد.
هفت و نيم ميليون نفر جمعيت يهودی و عرب اسرائيل، ميليون ها کارت اعتباری دارند و برخی از آن ها صاحب چند کارت اعتباری بين المللی هستند.
«هکر سعودی» اعلام کرده است که به مشخصات هويت يک ميليون اسرائيلی که کارت های اعتباری دارند، دسترسی يافته است و تنها برای هشدار به اسرائيل، مشخصات حدود ۲۵ هزار نفر از صاحبان کارت های اعتباری را منتشر کرده است.
حمله کننده اينترنتی همچنين مدعی شده است که مشخصات قراردادهای امنيتی متعددی را که ميان ارتش اسرائيل با کمپانی ها منعقد شده، در اختيار گرفته است و می تواند آن ها را نيز در زمان مناسب منتشر کند.
هکر «سعودی» در اينترنت نوشته است که در اعتراض به سياست های اسرائيل در منطقه و در راستای حمايت از فلسطينی ها به اين حمله سايبری دست زده است.
به گزارش رسانه های اسرائيلی، امير فديدا، يک بلاگر اسرائيلی جمعه اعلام کرد که موفق شده است رد پای هکر «سعودی» را بيابد و مدعی شد که اين فرد، يک جوان عرب ۱۹ ساله به نام «عمر حبيب» واهل امارات عربی متحده است که در کشور مکزيک به شغل گارسونی مشغول است و با نام «اوکس عمر» در اينترنت فعاليت می کند؛ امری که از سوی هکر «سعودی» رد شد و او در واکنش اينترنتی خود نوشته است که بلاگر اسرائيلی يا کسی ديگر نمی تواند او را رد گيری کند و همزمان فردی نيز با نام «اوکس عمر» اعلام کرد که او با عمر حبيب ارتباطی ندارد.
اما امير فديدا به نتيجه خود اطمينان دارد و می گويد که عمر حبيب مرتکب چند اشتباه جدی شده است که رد گيری او را امکان پذير کرد.
در همين حال، هکرهای ديگر سعودی و عرب هشدار داده اند که در آينده، حملات سايبری به اسرائيل را افزايش می دهند.
ييسرائل داويد، رييس يکی از کمپانی های کارت های اعتباری اسرائيل، به نام «ويزا کال» روز پنجشنبه گفت: سخن از يک حمله جدی است و شهروندان اسرائيلی مورد تعرض تروريستی از نوع مدرن قرار گرفته اند.
به گفته رييس کمپانی «ويزا کال»، خوب شد که چنين اقدامی صورت گرفت تا زنگ های بيدارباش را برای مقامات اسرائيلی به صدا در آورد و آن ها را به لزوم در پيش گرفتن تدابير جدی برای حفظ اطلاعات اسرائيلی ها توجه دهد.
اسرائيل پس از ماه ها بررسی، در هفته گذشته ستاد «جنگ سايبری» خود را افتتاح کرد اما اين ستاد هنوز در مراحل اوليه شکل گيری خود است و از بودجه لازم برخوردار نشده است و به گفته راديو اسرائيل، تنها از دفتر و نام رييس بهره مند شده است.
در مورد رياست ستاد «جنگ سايبری» تنها گفته شد که سخن از يک جوان «به شدت نابغه» است که دکترايش در زمينه «تصميم گيری» است و در ارتش اسرائيل نيز خدمات مهمی داشته است.
اسرائيل در حالی مورد حمله سايبری جدی قرار گرفته است که خود يکی از کشورهای برتر در عرصه فن آوری کامپيوتری محسوب می شود.
اين ادعا در ماه های اخير مطرح شده بود که برخی از رخدادها در سايت های اتمی و مراکز حساس ديگر ايران؛ از تعويق ها در آغاز به کار کوره اتمی بوشهر گرفته تا انفجار پادگان سپاه پاسداران در منطقه ملارد در استان البرز که به کشته شدن فرمانده واحد موشکی سپاه منجر شد، ممکن است که بخشی از نبرد سايبری از سوی اسرائيل بوده است؛ ادعايی که مقامات ايران آن را رد کردند اما گزارش های متعدد در سطح گمانه زنی های رسانه ای در اين زمينه، به صورت گسترده در رسانه های جهانی، منتشر شده است.
در همين حال، به گزارش روزنامه معاريو، برخی از مقامات اسرائيلی مانند وزير پيشين ارتباطات، ايتان کابل، نيز روز يکشنبه گفتند که بايد سيستم ذخيره اطلاعاتی بيومتريک اسرائيلی را سريعاً ملغی کرد زيرا شهروندان اسرائيلی را به شدت در جهان به خطر انداخته است.
سيستم بيومتريک برای آسان کردن کار مسافران در فرودگاه بن گوريون برپا شده بود تا مسافران خود به تنهايی امور مرتبط با کنترل گذرنامه و پرواز را به سرعت انجام دهند. صدها هزار اثر انگشت شهروندان اسرائيلی وتمامی مشخصات هويت آنها و سفرهای شان به جهان در اين بانک ذخيره شده است.
وزير پيشين ارتباطات که نماينده کنست است، گفت در روزهای آينده پيش نويس قانونی را به پارلمان برای لغو اين بانک ذخيره اطلاعاتی ارائه خواهد کرد و گفت «در غير اين صورت، سر خود را در برف فرو برده و خطرات را ناديده گرفته ايم».
به گزارش معاريو، خانم شلی يخيموويچ، رهبر حزب کارگر اسرائيل نيز روز يکشنبه گفت قانون ايجاد بانک اطلاعاتی بيومتريک، جان و مال مردم اسرائيل را شديداً به تهديد انداخته است و تصميم گيرندگان پيشين، ساده لوح و حتی ابله بوده اند.
تابلوهای غروب فرح پهلوی برای کمک به بورس ایرانشناسی در هاروارد
چهارشنبه ۱۴ دی یک سال از خودکشی شاهزاده ایرانشناس علیرضا پهلوی گذشت. یک سالی که در آن نهادی بنا شد به نام او برای بنیانگذاری بورس یک میلیون دلاری تحصیلی برای مطالعات ایرانشناسی در دانشگاه هاروارد که قرار است به دانشجویان برگزیده ایرانی یا ایرانیتبار اعطا شود.
کرسی ایرانشناسی دانشگاه هاروارد که دو نسل از ایرانشناسان را در آمریکا تربیت کرده قدیمیترین کرسی مطالعه تاریخ و زبانهای ایران باستان در آمریکا است که علیرضا پهلوی مقطع دکترای خود را در آن گذراند. این کرسی را بیش از نیم قرن پیش کریم آقاخان بنا نهاد. اولین صاحب این کرسی ریچارد فرای، ایرانشناس ارشد، و دومین آن از ۲۰ سال پیش تا امروز «اکتور شروو» ایرانشناس نامآشنا است که استاد راهنمای علیرضا پهلوی هم بود. شهبانو فرح پهلوی میهمان پیک فرهنگ این هفته است تا درباره بورس تحصیلی علیرضا پهلوی برای مطالعات ایرانشناسی در دانشگاه هاروارد بگوید:
فرح پهلوی: درود بر شما و درود به تمام هم میهنانم در داخل و خارج کشور.
علیرضا زندگیاش را اول در دانشگاه پرینستون و کلمبیا و بعد هاروارد صرف شناخت تاریخ و فرهنگ و هنر و موسیقی ایرانی کرد و به زبانهای اوستایی و پهلوی تسلط داشت و متون قدیمی را میخواند و راجع به مذاهب ایران باستان هم اطلاع داشت. علیرضا باور داشت که تنها از راه فرهنگ و دانش میشود شکوه و بزرگی ایران کهن را زنده کرد و تزی که در حال تهیه داشت به اسم «مینوی خِرَد» بود که به زبان پهلوی است برای من مشکل است که توضیح دهم که درست چیست چون یک ایرانشناس باید این کار را بکند.
به طور کلی موضوع آن مربوط به فرد دانایی است که سؤالهای مختلف مذهبی و اجتماعی از مینوی خرد میکند و میپرسد که بیشتر به اعتقاداتش مطمئن شود. اگر بیشتر توضیح بخواهید باید از متخصصان پرسید.
در این مورد سال گذشته با رحیم شایگان صحبت کردیم که همشاگردی شاهپور علیرضا پهلوی بودند.
بله. ایشان این مطالب را خیلی خوب میدانند. بعد فکر کردم که به خصوص در داخل کشور و حتی خارج کشور مردم مملکتمان خیلی الان دلشان میخواهد که با فرهنگ و تمدن پرافتخار گذشته و مملکتمان دوباره آشنا شویم و میخواهند بدانند که کی هستند و از کجا آمدهاند و تاریخ تمدنشان چیست. واقعا اگر آدم گذشته خودش را نداند هویت خودش را هم از دست میدهد. بنابراین من فکر کردم که یک بورسی درست کنیم به یاد علیرضا و برای اینکه اسمش هم بماند در دانشگاه هاروارد برای مطالعات در رشته ایران باستان.
منتها برای تهیه این بورس باید یک میلیون دلار جمعآوری کرد و چون خود دانشگاه هاروارد این کار را نمیکرد بنیادی درست کردیم به اسم بنیاد علیرضا پهلوی که این مبلغ را بتوانیم با کمک هممیهنان جمعآوری کنیم و موقعی که جمعآوری شد به دانشگاه هاروارد میدهیم که طبق قوانین دانشگاه بورس میدهند به دانشجویان ایرانی یا ایرانیالاصل.
در چه مقطعی از تحصیلاتشان باید باشند و چه کسانی برای درخواست این بورسی تحصیلی واجد شرایط خواهند بود؟
البته جزئیات این را نمیتوانم بگویم. با دانشگاه هاروارد موقعی که تماس بگیرند از طریق آنها خواهند فهمید که چه زمانی و در چه سطحی و چطوری این بورس به آنها داده میشود.
روندی که بر اساس آن متقاضیان دریافت بورس گزیده میشوند الان مشخص است یا بعدا معلوم میشود؟
بعدا. اینها همه مربوط به خود دانشگاه هاروارد است. برای اینکه موقعی که این مبلغ امیدوارم تهیه شود و به دانشگاه داده شود آن وقت دانشجویان به دانشگاه بنویسند خود آنها توضیحات را به آنها خواهند داد.
معلوم هست که از کی اولین دوره بورس اعطا میشود؟
همه بستگی به این دارد که ما چه موقع بتوانیم این مبلغ را جمعآوری کنیم که امیدوارم زیاد طول نکشد. تا به حال عده زیادی از هممیهنان کمک کردهاند. هم کمکهای ارقام بالا و هم کم. میدانم چقدر مهم است و میخواهم که هممیهنان در این کار سهیم باشند و فکر کردم که حتی هممیهنانی در داخل کشور هستند که علاقهمند به این کار هستند ولی خب به دلایل مختلف نمیتوانند این کمک را از داخل کنند چون اجازه ندارند و بعد فکر کردیم که اگر علاقهمند باشند میتوانند به بنیاد ایمیل بزنند و اسم مستعار بدهند و ایرانیان در خارج برای هر اسمی یک مبلغ سمبلیک یک دلار یا ده دلار به اسم آنها در این بنیاد میگذارند که آنها هم خودشان را در این بنیاد و برای این بورس تحصیلی سهیم بدانند.
البته هنرمند نیستم ولی ۵ تا تابلو کشیدم با رنگ اکریلیک که از غروب آفتاب است این برای زمانی که این اتفاق افتاده بود به من کمک کرد. شاهزاده رضا پهلوی در سال ۱۹۸۶ کتابچهای درست کرده بود که عکسهای ایشان است و از غروب آفتاب گرفته بود. من از روی آن کپی کردم و ۴ تا تابلو آن غروبهاست و یکیاش هم خودم در یکی از این پروازها از طیاره از غروب آفتاب عکس گرفته بودم. آنها را نقاشی کردم و آنها را هم گذاشتیم روی سایت که عدهای که علاقهمند باشند این تابلوها را خریداری کنند که یکیاش خوشبختانه خریداری شده که این را هم خواستم اضافه کنم.
امیدوارم که این مبلغ هرچه زودتر جمعآوری شود و این بورس در هاروارد داده شود. چیزی که میخواستم در خاتمه بگویم ما میدانیم که مملکتمان ایران ما صاحب چه فرهنگ و تمدن و تاریخی پر فراز و نشیب بوده. هجومهای فرهنگهای بیگانه به ما شده، ولی با تمام سختیها و دردها ایران همیشه ایران مانده و ایرانی هم ایرانی است. امیدوارم در آینده، ایرانی داشته باشیم که جوانانش در جلوی خود روشنایی ببینند و امید ببینند و بدون درد و رنج چه در داخل و چه در خارج؛ که بخواهند زنده بمانند.
*
آگاهیهای بیشتر درباره این بورس تحصیلی در دسترس برروی وبسایت بنیاد علیرضا پهلوی:
http://alirezapahlavifoundation.org
کرسی ایرانشناسی دانشگاه هاروارد که دو نسل از ایرانشناسان را در آمریکا تربیت کرده قدیمیترین کرسی مطالعه تاریخ و زبانهای ایران باستان در آمریکا است که علیرضا پهلوی مقطع دکترای خود را در آن گذراند. این کرسی را بیش از نیم قرن پیش کریم آقاخان بنا نهاد. اولین صاحب این کرسی ریچارد فرای، ایرانشناس ارشد، و دومین آن از ۲۰ سال پیش تا امروز «اکتور شروو» ایرانشناس نامآشنا است که استاد راهنمای علیرضا پهلوی هم بود. شهبانو فرح پهلوی میهمان پیک فرهنگ این هفته است تا درباره بورس تحصیلی علیرضا پهلوی برای مطالعات ایرانشناسی در دانشگاه هاروارد بگوید:
گفتوگو با فرح پهلوی درباره بورس تحصیلی علیرضا پهلوی در بخش ایرانشناسی هاروارد
کار اهدای بورس شاهپور علیرضا پهلوی در بخش مطالعات تاریخ ایران باستان دانشگاه هاروارد کی آغاز میشود؟فرح پهلوی: درود بر شما و درود به تمام هم میهنانم در داخل و خارج کشور.
علیرضا زندگیاش را اول در دانشگاه پرینستون و کلمبیا و بعد هاروارد صرف شناخت تاریخ و فرهنگ و هنر و موسیقی ایرانی کرد و به زبانهای اوستایی و پهلوی تسلط داشت و متون قدیمی را میخواند و راجع به مذاهب ایران باستان هم اطلاع داشت. علیرضا باور داشت که تنها از راه فرهنگ و دانش میشود شکوه و بزرگی ایران کهن را زنده کرد و تزی که در حال تهیه داشت به اسم «مینوی خِرَد» بود که به زبان پهلوی است برای من مشکل است که توضیح دهم که درست چیست چون یک ایرانشناس باید این کار را بکند.
به طور کلی موضوع آن مربوط به فرد دانایی است که سؤالهای مختلف مذهبی و اجتماعی از مینوی خرد میکند و میپرسد که بیشتر به اعتقاداتش مطمئن شود. اگر بیشتر توضیح بخواهید باید از متخصصان پرسید.
در این مورد سال گذشته با رحیم شایگان صحبت کردیم که همشاگردی شاهپور علیرضا پهلوی بودند.
بله. ایشان این مطالب را خیلی خوب میدانند. بعد فکر کردم که به خصوص در داخل کشور و حتی خارج کشور مردم مملکتمان خیلی الان دلشان میخواهد که با فرهنگ و تمدن پرافتخار گذشته و مملکتمان دوباره آشنا شویم و میخواهند بدانند که کی هستند و از کجا آمدهاند و تاریخ تمدنشان چیست. واقعا اگر آدم گذشته خودش را نداند هویت خودش را هم از دست میدهد. بنابراین من فکر کردم که یک بورسی درست کنیم به یاد علیرضا و برای اینکه اسمش هم بماند در دانشگاه هاروارد برای مطالعات در رشته ایران باستان.
منتها برای تهیه این بورس باید یک میلیون دلار جمعآوری کرد و چون خود دانشگاه هاروارد این کار را نمیکرد بنیادی درست کردیم به اسم بنیاد علیرضا پهلوی که این مبلغ را بتوانیم با کمک هممیهنان جمعآوری کنیم و موقعی که جمعآوری شد به دانشگاه هاروارد میدهیم که طبق قوانین دانشگاه بورس میدهند به دانشجویان ایرانی یا ایرانیالاصل.
در چه مقطعی از تحصیلاتشان باید باشند و چه کسانی برای درخواست این بورسی تحصیلی واجد شرایط خواهند بود؟
البته جزئیات این را نمیتوانم بگویم. با دانشگاه هاروارد موقعی که تماس بگیرند از طریق آنها خواهند فهمید که چه زمانی و در چه سطحی و چطوری این بورس به آنها داده میشود.
روندی که بر اساس آن متقاضیان دریافت بورس گزیده میشوند الان مشخص است یا بعدا معلوم میشود؟
بعدا. اینها همه مربوط به خود دانشگاه هاروارد است. برای اینکه موقعی که این مبلغ امیدوارم تهیه شود و به دانشگاه داده شود آن وقت دانشجویان به دانشگاه بنویسند خود آنها توضیحات را به آنها خواهند داد.
معلوم هست که از کی اولین دوره بورس اعطا میشود؟
همه بستگی به این دارد که ما چه موقع بتوانیم این مبلغ را جمعآوری کنیم که امیدوارم زیاد طول نکشد. تا به حال عده زیادی از هممیهنان کمک کردهاند. هم کمکهای ارقام بالا و هم کم. میدانم چقدر مهم است و میخواهم که هممیهنان در این کار سهیم باشند و فکر کردم که حتی هممیهنانی در داخل کشور هستند که علاقهمند به این کار هستند ولی خب به دلایل مختلف نمیتوانند این کمک را از داخل کنند چون اجازه ندارند و بعد فکر کردیم که اگر علاقهمند باشند میتوانند به بنیاد ایمیل بزنند و اسم مستعار بدهند و ایرانیان در خارج برای هر اسمی یک مبلغ سمبلیک یک دلار یا ده دلار به اسم آنها در این بنیاد میگذارند که آنها هم خودشان را در این بنیاد و برای این بورس تحصیلی سهیم بدانند.
البته هنرمند نیستم ولی ۵ تا تابلو کشیدم با رنگ اکریلیک که از غروب آفتاب است این برای زمانی که این اتفاق افتاده بود به من کمک کرد. شاهزاده رضا پهلوی در سال ۱۹۸۶ کتابچهای درست کرده بود که عکسهای ایشان است و از غروب آفتاب گرفته بود. من از روی آن کپی کردم و ۴ تا تابلو آن غروبهاست و یکیاش هم خودم در یکی از این پروازها از طیاره از غروب آفتاب عکس گرفته بودم. آنها را نقاشی کردم و آنها را هم گذاشتیم روی سایت که عدهای که علاقهمند باشند این تابلوها را خریداری کنند که یکیاش خوشبختانه خریداری شده که این را هم خواستم اضافه کنم.
امیدوارم که این مبلغ هرچه زودتر جمعآوری شود و این بورس در هاروارد داده شود. چیزی که میخواستم در خاتمه بگویم ما میدانیم که مملکتمان ایران ما صاحب چه فرهنگ و تمدن و تاریخی پر فراز و نشیب بوده. هجومهای فرهنگهای بیگانه به ما شده، ولی با تمام سختیها و دردها ایران همیشه ایران مانده و ایرانی هم ایرانی است. امیدوارم در آینده، ایرانی داشته باشیم که جوانانش در جلوی خود روشنایی ببینند و امید ببینند و بدون درد و رنج چه در داخل و چه در خارج؛ که بخواهند زنده بمانند.
*
آگاهیهای بیشتر درباره این بورس تحصیلی در دسترس برروی وبسایت بنیاد علیرضا پهلوی:
http://alirezapahlavifoundation.org
روزنامه هندی: دهلی نو بدهی نفتی خود به ايران را به روپيه می پردازد
يک روزنامه هندی در شماره روز يکشنبه خود گزارش داد که اين کشور در صدد است تا بدهی خود به ايران در ازای واردات نفت از اين کشور را به روپيه بپردازد. بر اساس گزارش های تازه، ترکیه احتمالا روند پرداخت پول نفت ایران به نمایندگی از هند را متوقف خواهد کرد.
روزنامه «تايمز آو اينديا» در گزارش روز یکشنبه خود تصریح کرده است: هند که نگران است تحريم های تازه آمريکا عليه ايران ظرف شش ماه آينده اجرايی شود در صدد است تا بدهی خود به تهران را با روپيه پرداخت کند.
اين گزارش به نقل از يک مقام بلندپايه هندی می افزايد که احتمال می رود اين موضوع در سفر يک هيات هندی به ايران در روز ۱۶ ژانويه مورد بررسی قرار گيرد.
ایران در حال حاضر روزانه ۳۷۰ هزار بشکه نفت به هند صادر می کند که دومین کشور صادر کننده به این کشور پس از عربستان سعودی است.
هند بابت بدهی نفتی خود ماهانه مبلغ يک ميليارد دلار از طریق یک بانک دولتی ترکیه به ايران می پردازد.
مقام هندی که نامش فاش نشده است به روزنامه تايمز آو اينديا گفته است: «اين احتمال وجود دارد که ترکيه به دليل تحريم های جديد آمريکا تحت فشار قرار گيرد.»
باراک اوباما، رييس جمهوری ايالات متحده آمريکا، روز اول ژانويه لايحه ای را به امضاء رساند که صنعت نفت ايران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی را هدف قرار می دهد و شرکت های خارجی را وادار می کند ميان همکاری با بخش نفتی، مالی و بانک مرکزی ايران يا بخش مالی آمريکا، يکی را انتخاب کنند.
بر اساس گزارش روزنامه «تايمز آو اينديا»، به موجب پيشنهاد هند، شرکت ملی نفت ايران حسابی را در بانک های هندی به روپیه باز خواهد کرد تا از پول واريزی در آن بتواند کالاهای غير استراتژيک مانند تجهيزات خطوط راه آهن خريداری کند.
بر اساس طرح پيشنهادی هند، ايران نمی تواند از اين پول برای سرمايه گذاری در اين کشور، خريد سهام يا خرید شرکت های هندی استفاده کند.
گزارش روزنامه ياد شده می افزايد: فهرست کارهايی که ايران می تواند با اين پول انجام دهد يا نمی تواند، در دست تهيه است.
مقام هندی گفته است که بانک ذخاير هند پيشتر با پرداخت پول نفت ايران به روپيه مخالفت کرده بود.
پرداخت بدهی های نفتی هند به ايران از يکسال پيش به مشکلی در روابط اقتصادی دو کشور تبديل شده است. تحريم های اقتصادی بين المللی و يکجانبه آمريکا عليه جمهوری اسلامی ايران عامل بروز اين مشکل بوده است.
هند در فوريه سال ۲۰۱۱ تلاش کرد تا از طريق يک بانک ايرانی و با ارز يورو، بدهی های خود به ايران را بپردازد ولی آلمان تحت فشارهای آمريکا، بانک ايران- اروپا که محل انتقال اين پول بود را در فهرست تحريمی خود قرار داد.
هند برای رفع اين مشکل ناچار شد تا به ترکيه روی آورد.
مان موهان سينگ، نخست وزير هند، در جريان سفر ماه گذشته خود به روسيه درباره انتقال پول ايران از طريق اين کشور با مقام های روسی مذاکره کرد. ولی به نوشته روزنامه «تايمز آو اينديا»، مسکو حاضر نشد تا در «دردسرهای» اين جريان درگير شود.
شيوشانکار منون، مشاور امنيت ملی هند، روز پنجشنبه نشستی را با حضور مقام های اين کشور از جمله وزير دارايی، امور نفتی و خارجی و بانک ذخاير هند برگزار کرد.
در اين نشست موضوع خودداری بانک دولتی ترکيه، «هالک بانکسی»، از پرداخت بدهی های نفتی هند به ايران مورد بررسی قرار گرفت. این بانک که در تهران دفتر دارد در روزهای اخیر به دلیل نگرانی ها از تحریم آمریکا، با کاهش ارزش سهام خود روبرو شده است.
بر اساس گزارش رویترز، سهام این بانک دولتی در بورس استانبول حداقل سه درصد کاهش یافته که بالاترین میزان سقوط آن از روز ۲۴ نوامبر است.
با این حال، یک مقام وزارت نفت هند گفته است که این کشور هنوز هیچ نشانه ای مبنی بر خودداری ترکیه از انتقال پول پرداختی از سوی این کشور به ایران دریافت نکرده است.
روزنامه «تايمز آو اينديا» در گزارش روز یکشنبه خود تصریح کرده است: هند که نگران است تحريم های تازه آمريکا عليه ايران ظرف شش ماه آينده اجرايی شود در صدد است تا بدهی خود به تهران را با روپيه پرداخت کند.
اين گزارش به نقل از يک مقام بلندپايه هندی می افزايد که احتمال می رود اين موضوع در سفر يک هيات هندی به ايران در روز ۱۶ ژانويه مورد بررسی قرار گيرد.
ایران در حال حاضر روزانه ۳۷۰ هزار بشکه نفت به هند صادر می کند که دومین کشور صادر کننده به این کشور پس از عربستان سعودی است.
هند بابت بدهی نفتی خود ماهانه مبلغ يک ميليارد دلار از طریق یک بانک دولتی ترکیه به ايران می پردازد.
مقام هندی که نامش فاش نشده است به روزنامه تايمز آو اينديا گفته است: «اين احتمال وجود دارد که ترکيه به دليل تحريم های جديد آمريکا تحت فشار قرار گيرد.»
باراک اوباما، رييس جمهوری ايالات متحده آمريکا، روز اول ژانويه لايحه ای را به امضاء رساند که صنعت نفت ايران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی را هدف قرار می دهد و شرکت های خارجی را وادار می کند ميان همکاری با بخش نفتی، مالی و بانک مرکزی ايران يا بخش مالی آمريکا، يکی را انتخاب کنند.
بر اساس گزارش روزنامه «تايمز آو اينديا»، به موجب پيشنهاد هند، شرکت ملی نفت ايران حسابی را در بانک های هندی به روپیه باز خواهد کرد تا از پول واريزی در آن بتواند کالاهای غير استراتژيک مانند تجهيزات خطوط راه آهن خريداری کند.
بر اساس طرح پيشنهادی هند، ايران نمی تواند از اين پول برای سرمايه گذاری در اين کشور، خريد سهام يا خرید شرکت های هندی استفاده کند.
گزارش روزنامه ياد شده می افزايد: فهرست کارهايی که ايران می تواند با اين پول انجام دهد يا نمی تواند، در دست تهيه است.
مقام هندی گفته است که بانک ذخاير هند پيشتر با پرداخت پول نفت ايران به روپيه مخالفت کرده بود.
پرداخت بدهی های نفتی هند به ايران از يکسال پيش به مشکلی در روابط اقتصادی دو کشور تبديل شده است. تحريم های اقتصادی بين المللی و يکجانبه آمريکا عليه جمهوری اسلامی ايران عامل بروز اين مشکل بوده است.
هند در فوريه سال ۲۰۱۱ تلاش کرد تا از طريق يک بانک ايرانی و با ارز يورو، بدهی های خود به ايران را بپردازد ولی آلمان تحت فشارهای آمريکا، بانک ايران- اروپا که محل انتقال اين پول بود را در فهرست تحريمی خود قرار داد.
هند برای رفع اين مشکل ناچار شد تا به ترکيه روی آورد.
مان موهان سينگ، نخست وزير هند، در جريان سفر ماه گذشته خود به روسيه درباره انتقال پول ايران از طريق اين کشور با مقام های روسی مذاکره کرد. ولی به نوشته روزنامه «تايمز آو اينديا»، مسکو حاضر نشد تا در «دردسرهای» اين جريان درگير شود.
شيوشانکار منون، مشاور امنيت ملی هند، روز پنجشنبه نشستی را با حضور مقام های اين کشور از جمله وزير دارايی، امور نفتی و خارجی و بانک ذخاير هند برگزار کرد.
در اين نشست موضوع خودداری بانک دولتی ترکيه، «هالک بانکسی»، از پرداخت بدهی های نفتی هند به ايران مورد بررسی قرار گرفت. این بانک که در تهران دفتر دارد در روزهای اخیر به دلیل نگرانی ها از تحریم آمریکا، با کاهش ارزش سهام خود روبرو شده است.
بر اساس گزارش رویترز، سهام این بانک دولتی در بورس استانبول حداقل سه درصد کاهش یافته که بالاترین میزان سقوط آن از روز ۲۴ نوامبر است.
با این حال، یک مقام وزارت نفت هند گفته است که این کشور هنوز هیچ نشانه ای مبنی بر خودداری ترکیه از انتقال پول پرداختی از سوی این کشور به ایران دریافت نکرده است.
آمریکا: ایران هنوز درباره ساخت بمب اتمی تصمیم نگرفته است
لئون پانه تا، وزير دفاع آمريکا، می گويد ايران در حال آماده کردن زمينه ساخت سلاح هسته ای است، اما این کشور در حال حاضر تصمیم به ساخت بمب هسته ای نگرفته است.
وی در مصاحبه ای با تلويزيون آمريکايی سی بی اس که روز يکشنبه پخش شد، خواستار تداوم تلاش های ديپلماتيک برای حل مناقشه هسته ای ايران شد.
همزمان، يک فرمانده نظامی ايرانی بار ديگر تهديد کرد که تنگه هرمز در صورت تحريم نفت ايران بسته خواهد شد.
مخالفت با حمله به ایران
وزير دفاع آمريکا در مصاحبه با شکبه سی بی اس که روز جمعه ضبط شده بود، بار ديگر مواضع قبلی خود را درباره حمله يک جانبه اسرائيل به ايران تکرار کرد: اينکه او با چنين حمله ای موافق نيست.
پانه تا گفت اگر اسرائيل چنين حمله ای را انجام دهد، نيروهای آمريکايی در منطقه هدف حملات تلافی جويانه ايران قرار خواهند گرفت.
با اين حال وزير دفاع آمريکا تاکيد کرد که کشورش در برابر برنامه هسته ای ايران، موضعی مشابه اسرائيل دارد و افزود: «رويکرد مناسب اين است که اسرائيلی ها در اين زمينه با ما همکاری کنند.»
به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، سخنان جديد پانه تا، در واقع آيينه سياست درازمدت دولت اوباما در برابر ايران است: اينکه ايران در حال ساخت بمب هسته ای نيست، ولی به دنبال زيرساخت های ضروری ساخت سلاح اتمی است تا اگر روزی رهبران ايران تصميم گرفتند بمب هسته ای بسازند، توانایی انجام اين کار را داشته باشند.
استراتژی ايالات متحده در اين زمينه تغيير نکرده است ولی در جريان مبارزات انتخاباتی درون حزبی جمهوريخواهان برای رقابت با باراک اوباما در انتخابات پيش رو، نامزدهای اين حزب، عموما می گويند اگر به قدرت برسند اين استراتژی را تغيير خواهند داد.
ميت رامنی، يکی از بخت های اصلی جمهوريخواهان برای حضور در انتخابات، خطاب به مردم آمريکا گفته است: «اگر اوباما دوباره انتخاب شود، ايران به سلاح هسته ای دست می يابد. و اگر شما ميت رامنی را انتخاب کنيد، ايران به بمب هسته ای دست نخواهد يافت.»
ريک سنتروم، ديگر جمهوريخواه مطرح برای انتخابات نيز گفت که آمريکا بايد به تاسيسات هسته ای ايران حمله کند.
اما لئون پانه تا، وزير دفاع آمریکا حدود يک ماه پيش در نشستی در موسسه مطالعاتی بروکينگز گفت که حمله به تاسيسات هسته ای ايران، در بهترين حالت، برنامه هسته ای ايران را با تاخيری يک يا دو ساله رو به رو می کند.
به گفته او، چنين حمله ای نه تنها برنامه هسته ای ايران را به کلی از بين نمی برد، بلکه به احتمال بسيار، حمايت بين المللی از مقام های ايرانی را نيز افزايش می دهد.
وزیر دفاع آمریکا در برنامه روز يکشنبه Face the Nation - رو در رو با ملت - در تلويزيون «سی بی اس» درباره اين موضوع سخن به میان نیاورد، اما مارتين دمپسی، ریيس ستاد مشترک نيروهای مسلح آمريکا، که همراه وزير دفاع در اين برنامه حضور داشت گفت که اگر آمريکا به تاسيسات هسته ای ايران حمله کند، برنامه هسته ای ايران را به کلی از بين خواهد برد.
در اين ميان، پانه تا هم احتمال يک حمله محدود را رد نکرد. او گفت: «اما اقدام مسئولانه اين است که با فشارهای اقتصادی و ديپلماتيک، آنها را مجبور کنيم کار درست را انجام بدهند.»
آنچه وزير دفاع آمريکا «کار درست» توصيف می کند، مطمئن کردن جامعه جهانی از صلح آميز بودن برنامه هسته ای ايران است.
لئون پانه تا افزود که اگر ايران توسعه يک سلاح هسته ای را آغاز کند، با واکنش آمريکا رو به رو خواهد شد.
ریيس ستاد مشترک نيروهای مسلح آمريکا نيز در ادامه تاييد کرد که ايران می تواند تنگه هرمز را ببندد، اما به گفته ايران توانايی بسته نگاه داشتن اين تنگه برای مدت طولانی را ندارد.
او گفت که اگر ايران اين کار را بکند، آمريکا وارد عمل می شود و تنگه هرمز را برای عبور و مرور کشتی های نفتکش، باز می کند.
در همین حال به نوشته روزنامه خراسان، علی اشرف نوری از فرماندهان سپاه پاسداران گفته است که تصميم استراتژيک بستن تنگه هرمز در صورت تحريم نفت، توسط عالی ترين مقام های جمهوری اسلامی ايران اتخاذ شده است.
اين تهديد در چند هفته اخير به اشکال مختلف مطرح شده و هر بار بازتاب بين المللی نيز يافته، اما اظهارات تازه اين فرمانده سپاه، قدرتمندترين موضع گيری در اين باره توصيف شده است.
وزير دفاع آمريکا در برنامه ای که روز يکشنبه پخش شد گفت که بستن تنگه هرمز، با پاسخ بسيار تندی از سوی ارتش آمريکا رو به رو خواهد شد.
او تنگه هرمز را يکی از خطوط قرمز آمريکا خواند.
با اين همه خبرگزاری آسوشيتدپرس به نقل از گروهی از کارشناسان نوشته است که احتمال چنين اقدامی از سوی ايران بسيار اندک است چون بستن تنگه هرمز، همان قدر که به غرب ضربه می زند، به ايران هم ضربه می زند.
وی در مصاحبه ای با تلويزيون آمريکايی سی بی اس که روز يکشنبه پخش شد، خواستار تداوم تلاش های ديپلماتيک برای حل مناقشه هسته ای ايران شد.
همزمان، يک فرمانده نظامی ايرانی بار ديگر تهديد کرد که تنگه هرمز در صورت تحريم نفت ايران بسته خواهد شد.
مخالفت با حمله به ایران
وزير دفاع آمريکا در مصاحبه با شکبه سی بی اس که روز جمعه ضبط شده بود، بار ديگر مواضع قبلی خود را درباره حمله يک جانبه اسرائيل به ايران تکرار کرد: اينکه او با چنين حمله ای موافق نيست.
پانه تا گفت اگر اسرائيل چنين حمله ای را انجام دهد، نيروهای آمريکايی در منطقه هدف حملات تلافی جويانه ايران قرار خواهند گرفت.
با اين حال وزير دفاع آمريکا تاکيد کرد که کشورش در برابر برنامه هسته ای ايران، موضعی مشابه اسرائيل دارد و افزود: «رويکرد مناسب اين است که اسرائيلی ها در اين زمينه با ما همکاری کنند.»
به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، سخنان جديد پانه تا، در واقع آيينه سياست درازمدت دولت اوباما در برابر ايران است: اينکه ايران در حال ساخت بمب هسته ای نيست، ولی به دنبال زيرساخت های ضروری ساخت سلاح اتمی است تا اگر روزی رهبران ايران تصميم گرفتند بمب هسته ای بسازند، توانایی انجام اين کار را داشته باشند.
استراتژی ايالات متحده در اين زمينه تغيير نکرده است ولی در جريان مبارزات انتخاباتی درون حزبی جمهوريخواهان برای رقابت با باراک اوباما در انتخابات پيش رو، نامزدهای اين حزب، عموما می گويند اگر به قدرت برسند اين استراتژی را تغيير خواهند داد.
ميت رامنی، يکی از بخت های اصلی جمهوريخواهان برای حضور در انتخابات، خطاب به مردم آمريکا گفته است: «اگر اوباما دوباره انتخاب شود، ايران به سلاح هسته ای دست می يابد. و اگر شما ميت رامنی را انتخاب کنيد، ايران به بمب هسته ای دست نخواهد يافت.»
ريک سنتروم، ديگر جمهوريخواه مطرح برای انتخابات نيز گفت که آمريکا بايد به تاسيسات هسته ای ايران حمله کند.
اما لئون پانه تا، وزير دفاع آمریکا حدود يک ماه پيش در نشستی در موسسه مطالعاتی بروکينگز گفت که حمله به تاسيسات هسته ای ايران، در بهترين حالت، برنامه هسته ای ايران را با تاخيری يک يا دو ساله رو به رو می کند.
به گفته او، چنين حمله ای نه تنها برنامه هسته ای ايران را به کلی از بين نمی برد، بلکه به احتمال بسيار، حمايت بين المللی از مقام های ايرانی را نيز افزايش می دهد.
وزیر دفاع آمریکا در برنامه روز يکشنبه Face the Nation - رو در رو با ملت - در تلويزيون «سی بی اس» درباره اين موضوع سخن به میان نیاورد، اما مارتين دمپسی، ریيس ستاد مشترک نيروهای مسلح آمريکا، که همراه وزير دفاع در اين برنامه حضور داشت گفت که اگر آمريکا به تاسيسات هسته ای ايران حمله کند، برنامه هسته ای ايران را به کلی از بين خواهد برد.
در اين ميان، پانه تا هم احتمال يک حمله محدود را رد نکرد. او گفت: «اما اقدام مسئولانه اين است که با فشارهای اقتصادی و ديپلماتيک، آنها را مجبور کنيم کار درست را انجام بدهند.»
آنچه وزير دفاع آمريکا «کار درست» توصيف می کند، مطمئن کردن جامعه جهانی از صلح آميز بودن برنامه هسته ای ايران است.
لئون پانه تا افزود که اگر ايران توسعه يک سلاح هسته ای را آغاز کند، با واکنش آمريکا رو به رو خواهد شد.
ریيس ستاد مشترک نيروهای مسلح آمريکا نيز در ادامه تاييد کرد که ايران می تواند تنگه هرمز را ببندد، اما به گفته ايران توانايی بسته نگاه داشتن اين تنگه برای مدت طولانی را ندارد.
او گفت که اگر ايران اين کار را بکند، آمريکا وارد عمل می شود و تنگه هرمز را برای عبور و مرور کشتی های نفتکش، باز می کند.
در همین حال به نوشته روزنامه خراسان، علی اشرف نوری از فرماندهان سپاه پاسداران گفته است که تصميم استراتژيک بستن تنگه هرمز در صورت تحريم نفت، توسط عالی ترين مقام های جمهوری اسلامی ايران اتخاذ شده است.
اين تهديد در چند هفته اخير به اشکال مختلف مطرح شده و هر بار بازتاب بين المللی نيز يافته، اما اظهارات تازه اين فرمانده سپاه، قدرتمندترين موضع گيری در اين باره توصيف شده است.
وزير دفاع آمريکا در برنامه ای که روز يکشنبه پخش شد گفت که بستن تنگه هرمز، با پاسخ بسيار تندی از سوی ارتش آمريکا رو به رو خواهد شد.
او تنگه هرمز را يکی از خطوط قرمز آمريکا خواند.
با اين همه خبرگزاری آسوشيتدپرس به نقل از گروهی از کارشناسان نوشته است که احتمال چنين اقدامی از سوی ايران بسيار اندک است چون بستن تنگه هرمز، همان قدر که به غرب ضربه می زند، به ايران هم ضربه می زند.
کارزار انتخاباتی در فرانسه در پناه ژاندارک
ژاندارک که به "دوشیزهی اورلئان" و "یوحنای مقدس" نیز شهرت دارد، در نگاه فرانسویها قهرمان ملی و مبارز راه آزادی و استقلال است. او برای راستگرايان این کشور، نماد قدرت نظامی و اتحاد ملی و برای نیروهای چپ، سمبل اعتراض و پایداری است.
ژاندارک سارکوزی
نیکلا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه، روز جمعه (۶ ژانویه) به مناسبت ششصدمین سالروز تولد ژاندارک، کوشید ویژگی ملیگرایی این "قهرمان" فرانسوی را برجستهتر بنمایاند. کارشناسان معتقدند که سارکوزی میکوشد از این راه در انتخابات ریاست جمهوری آتی، آرای بیشتری کسب کند.
ژاندارک سارکوزی
نیکلا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه، روز جمعه (۶ ژانویه) به مناسبت ششصدمین سالروز تولد ژاندارک، کوشید ویژگی ملیگرایی این "قهرمان" فرانسوی را برجستهتر بنمایاند. کارشناسان معتقدند که سارکوزی میکوشد از این راه در انتخابات ریاست جمهوری آتی، آرای بیشتری کسب کند.
وی در سخنرانی خود از فرانسویها خواست، خاطرهی این "ناجی ملت و کشور فرانسه" را گرامی بدارند و از او به عنوان کسی که "فرانسه را به ملتی بزرگ بدل کرد" یاد کنند. سارکوزی که در محل سوزاندن ژاندارک، در "واکولور" سخنرانی میکرد، گفت: «ژاندارک افسانه نیست، زندگی او واقعیت دارد.»
زندگی ژاندارک
ژاندارک به نوشتهی برخی از تاریخنویسان در ۶ ژانویهی سال ۱۴۱۲ در روستای دومرِمی (Domremy) واقع در مرز شرقی فرانسه به دنیا آمد. او در جنگ صدساله علیه انگلستان، رهبری فرانسویها را برعهده داشت و توانست با درایت، شجاعت و اعتماد بهنفس، اعتماد سربازان ناامید فرانسوی را به دست آورد ودر سال ۱۴۲۹، محاصرهی انگلیسیها را در اورلئان بشکند.
زندگی ژاندارک
ژاندارک به نوشتهی برخی از تاریخنویسان در ۶ ژانویهی سال ۱۴۱۲ در روستای دومرِمی (Domremy) واقع در مرز شرقی فرانسه به دنیا آمد. او در جنگ صدساله علیه انگلستان، رهبری فرانسویها را برعهده داشت و توانست با درایت، شجاعت و اعتماد بهنفس، اعتماد سربازان ناامید فرانسوی را به دست آورد ودر سال ۱۴۲۹، محاصرهی انگلیسیها را در اورلئان بشکند.
وی سرانجام در نتیجهی خیانت شهردار "کنپی ینی" از سوی بورگونیها اسیر و به "دشمنان فرانسه، یعنی انگلیسیها" فروخته شد. ژاندارک در واپسین روزهای عمر خود در یک دادگاه کلیسایی، از جمله به اتهام ارتداد و ضدیت با ضوابط مسیحیت، محکوم و سوزانده شد. مقامات کلیسا، ولی در سال ۱۴۵۶ از او اعادهی حیثیت کردند.
سارکوزی در وصف ژاندارک گفت: «این قهرمان ملی، دختری ساده بود که میتوانست ضعیف باشد. ولی وقتی قوی بود، قدرت داشت. زیرا بر ضعفهای خود غلبه میکرد.»
ژاندارک راستگرایان افراطی
دو دهه است که راستگرایان افراطی حزب "جبههی ملی" در فرانسه میکوشند، ژاندارک را به سمبل حزب خود بدل کنند. رهبران این حزب، هر ساله در روز اول ماه مه در برابر مجسمهی طلایی این قهرمان ملی در پاریس جشن میگیرند، در وصف شجاعت و وطندوستی او سخنرانی میکنند و وی را "قهرمانی که پروردگار به فرانسه فرستاده" میخوانند.
ژان ماری- لوپن، رهبر افتخاری این حزب افراطی، روز جمعه (۶ ژانویه) از سخنرانی سارکوزی در تحسین از ژاندارک انتقاد کرد و گفت که رییس جمهور فرانسه «باز هم دنبال آرای رایدهندگان ماست.» سارکوزی در سخنرانی خود تأکید کرد: «ژاندارک به هیچ حزب و دستهای تعلق ندارد. ژاندارک از آن همهی ما و جزیی از هویت ملی ماست.»
انتقاد سبزها
اوا ژولی، نامزد حزب سبزهای فرانسه، پس از سخنرانی سارکوزی، گفت «اینکه رییس جمهور نقش چهرهی ملیگرایی چون ژاندارک را برجسته میکند، نگرانکننده است.»
فرانسوا اولاند، نامزد حزب سوسیالیستها در انتخابات فرانسه از ابراز نظر در این باره خودداری کرد. کارشناسان معتقدند که ژاندارک، به عنوان یک نماد ملی قادر نیست، «دیدگاهها و خطمشیهای گوناگون احزاب سیاسی فرانسه را به هم نزدیک کند.»
تاریخنگار مطرح آلمان، گرد کرومیش، در کتاب خود با عنوان "ژاندارک در تاریخ" او را چنین توصیف میکند: «ژاندارک حتی در زمان حیات خود نیز، نفرت برخی و تحسین برخی دیگر را برمیانگیخت.»
سارکوزی در وصف ژاندارک گفت: «این قهرمان ملی، دختری ساده بود که میتوانست ضعیف باشد. ولی وقتی قوی بود، قدرت داشت. زیرا بر ضعفهای خود غلبه میکرد.»
ژاندارک راستگرایان افراطی
دو دهه است که راستگرایان افراطی حزب "جبههی ملی" در فرانسه میکوشند، ژاندارک را به سمبل حزب خود بدل کنند. رهبران این حزب، هر ساله در روز اول ماه مه در برابر مجسمهی طلایی این قهرمان ملی در پاریس جشن میگیرند، در وصف شجاعت و وطندوستی او سخنرانی میکنند و وی را "قهرمانی که پروردگار به فرانسه فرستاده" میخوانند.
ژان ماری- لوپن، رهبر افتخاری این حزب افراطی، روز جمعه (۶ ژانویه) از سخنرانی سارکوزی در تحسین از ژاندارک انتقاد کرد و گفت که رییس جمهور فرانسه «باز هم دنبال آرای رایدهندگان ماست.» سارکوزی در سخنرانی خود تأکید کرد: «ژاندارک به هیچ حزب و دستهای تعلق ندارد. ژاندارک از آن همهی ما و جزیی از هویت ملی ماست.»
انتقاد سبزها
اوا ژولی، نامزد حزب سبزهای فرانسه، پس از سخنرانی سارکوزی، گفت «اینکه رییس جمهور نقش چهرهی ملیگرایی چون ژاندارک را برجسته میکند، نگرانکننده است.»
فرانسوا اولاند، نامزد حزب سوسیالیستها در انتخابات فرانسه از ابراز نظر در این باره خودداری کرد. کارشناسان معتقدند که ژاندارک، به عنوان یک نماد ملی قادر نیست، «دیدگاهها و خطمشیهای گوناگون احزاب سیاسی فرانسه را به هم نزدیک کند.»
تاریخنگار مطرح آلمان، گرد کرومیش، در کتاب خود با عنوان "ژاندارک در تاریخ" او را چنین توصیف میکند: «ژاندارک حتی در زمان حیات خود نیز، نفرت برخی و تحسین برخی دیگر را برمیانگیخت.»
احمدینژاد در آمریکای لاتین؛ تلاش برای جلب حمایت همسایگان آمریکا
سفر محمود احمدینژاد، رییسجمهور ایران، به آمریکای جنوبی از روز یکشنبه (۱۸ دی/۸ ژانویه) آغاز میشود. این سفر در شرایطی صورت میگیرد که ایران توسط قدرتهای جهانی با اعمال تحریمهای شدید و گسترده روبرو شده و در انزوایی بیسابقه قرار گرفته است.
در همین حال گذشته از افزایش بیسابقه فشارهای جهانی علیه ایران و آغاز تحریمهای نفتی٬ تنشهای سیاسی میان اصولگرایان حاکم بر کشور نیز در آستانه انتخابات پارلمانی اسفند ماه به اوج رسیده و در اقدامی بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی٬ رئیسجمهور برای پاسخگویی به مجلس احضار شده است.
علاءالدین بروجردی٬ رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس روز شنبه اعلام کرده بود که محمود احمدینژاد روز سهشنبه (۲۰ دیماه) در راستای طرح سوال از رئیسجمهور٬ قرار است در این کمیسیون حضور یابد و پاسخگوی سوالات نمایندگان باشد.
این امر در حالیست که رییسجمهوری ایران روز یکشنبه تهران را در سفری پنج روزه به آمریکای لاتین ترک کرد. همزمان معاون رییسجمهور نیز اظهار داشته است که محمود احمدینژاد تنها در صحن علنی به سئوالات نمایندگان پاسخ میدهد و در جلسات کمیسیونها حاضر نخواهد شد.
"انزوای ایران و تلاش برای یافتن دوستان جدید"
ایستگاه اول آقای احمدینژاد در این سفر پنج روزه ونزوئلا است. او برای پنجمین بار به کاراکاس میرود تا با هوگو چاوز دیدار کند و در روزهای بعد به کوبا و اکوادور هم خواهد رفت. مقصد نهایی او در این سفر نیکاراگوئه است که در آنجا در مراسم تحلیف ریاستجمهوری دانیل اورتگا٬ رهبر چپگرای این کشور نیز شرکت خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز٬ چاوز پیشاپیش از ورود «نماینده ملت شریف ایران» استقبال کرده است. قدرتهای غربی منتظرند تا واکنش او را به تحریمهای جدید علیه ایران و نیز به سخنانی که در هفته گذشته از سوی مقامات ایران پیرامون بستن تنگه هرمز مطرح شد٬ ببینند.
آنطور که در این گزارش آمده٬ احمدینژاد قصد دارد در حالی که کمتر از ۱۸ ماه به پایان دومین دوره ریاستجمهوریاش مانده و در آستانه انتخابات حساس اسفند ماه٬ با این سفر به حامیانش نشان دهد که هنوز روابط قابل اتکایی در سطح جهان دارد.
آمریکا بارها بر انزوای ایران در صحنه بینالملل تأکید کرده و اظهار داشته که دولت تهران در تکاپو برای یافتن دوستان جدید است. ایالات متحده همچنین به کشورهای منطقه هشدار داده که اکنون زمان تعمیق و گسترش روابط اقتصادی یا امنیتی با ایران نیست.
فوکوس چشمهای آمریکا بر روابط تهران- کاراکاس
ارتباط دوستانه احمدینژاد و چاوز٬ از جمله نگرانیهای باراک اوباما٬ رئیسجمهور آمریکاست. به گزارش رویترز٬ او یک ماه پیش در مصاحبه با رسانهها گفته بود که «دیر یا زود مردم ونزوئلا باید بفهمند که چه مزایایی در روابط با کشوری نهفته است که حقوق اساسی انسانها را نقض میکند و در انزوای کامل به سر میبرد.»
چاوز در واکنش به این سخنان اوباما اعلام کرده بود که روابط تهران- کاراکاس ربطی به آمریکا ندارد و حتی تهدید کرده بود که صادرات نفت این کشور به ایالات متحده را قطع خواهد کرد. اقدامی که تا کنون هرگز انجام نشده است.
تحلیلگران سیاسی معتقدند گفتوگوهای خصوصی مقامات ایران و ونزوئلا در این سفر بیش از همیشه اهمیت دارد٬ چون ایران در صدد یافتن راههای تازهای برای دور زدن تحریمها است.
مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک (CSIS) مستقر در واشنگتن٬ اخیرا با انتشار گزارشی اعلام کرده است که اقداماتی که ایران در آمریکای جنوبی و بهخصوص ونزوئلا انجام داده٬ از جمله تاسیس کارخانههای گوناگون٬ منفعت اقتصادی برای جمهوری اسلامی ندارد و صرفا با اهداف سیاسی یا بهعنوان پوششی برای انتقال تکنولوژیهای حساس و ممنوع انجام شده است.
بنا بر این گزارش٬ ونزوئلا از جانب ایران مسئولیت هماهنگی و پیگیری این پروژهها در دیگر کشورهای آمریکای لاتین را از مدتها پیش بر عهده گرفته است.
اما این روابط در درون ونزوئلا هم مخالفان بسیاری دارد. یکی از فعالان اپوزیسیون ونزوئلا در گفتوگو با رویترز گفته است: «دیدار احمدینژاد قطعا به ضرر ما خواهد بود. چنین دیدارهایی هیچ کمکی به ما در عرصه سیاست بینالملل نمیکند٬ سرمایهگذاران خارجی را از ونزوئلا دور میکند و در کشور بحران پدید میآورد.»
در همین حال گذشته از افزایش بیسابقه فشارهای جهانی علیه ایران و آغاز تحریمهای نفتی٬ تنشهای سیاسی میان اصولگرایان حاکم بر کشور نیز در آستانه انتخابات پارلمانی اسفند ماه به اوج رسیده و در اقدامی بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی٬ رئیسجمهور برای پاسخگویی به مجلس احضار شده است.
علاءالدین بروجردی٬ رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس روز شنبه اعلام کرده بود که محمود احمدینژاد روز سهشنبه (۲۰ دیماه) در راستای طرح سوال از رئیسجمهور٬ قرار است در این کمیسیون حضور یابد و پاسخگوی سوالات نمایندگان باشد.
این امر در حالیست که رییسجمهوری ایران روز یکشنبه تهران را در سفری پنج روزه به آمریکای لاتین ترک کرد. همزمان معاون رییسجمهور نیز اظهار داشته است که محمود احمدینژاد تنها در صحن علنی به سئوالات نمایندگان پاسخ میدهد و در جلسات کمیسیونها حاضر نخواهد شد.
"انزوای ایران و تلاش برای یافتن دوستان جدید"
ایستگاه اول آقای احمدینژاد در این سفر پنج روزه ونزوئلا است. او برای پنجمین بار به کاراکاس میرود تا با هوگو چاوز دیدار کند و در روزهای بعد به کوبا و اکوادور هم خواهد رفت. مقصد نهایی او در این سفر نیکاراگوئه است که در آنجا در مراسم تحلیف ریاستجمهوری دانیل اورتگا٬ رهبر چپگرای این کشور نیز شرکت خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز٬ چاوز پیشاپیش از ورود «نماینده ملت شریف ایران» استقبال کرده است. قدرتهای غربی منتظرند تا واکنش او را به تحریمهای جدید علیه ایران و نیز به سخنانی که در هفته گذشته از سوی مقامات ایران پیرامون بستن تنگه هرمز مطرح شد٬ ببینند.
آنطور که در این گزارش آمده٬ احمدینژاد قصد دارد در حالی که کمتر از ۱۸ ماه به پایان دومین دوره ریاستجمهوریاش مانده و در آستانه انتخابات حساس اسفند ماه٬ با این سفر به حامیانش نشان دهد که هنوز روابط قابل اتکایی در سطح جهان دارد.
آمریکا بارها بر انزوای ایران در صحنه بینالملل تأکید کرده و اظهار داشته که دولت تهران در تکاپو برای یافتن دوستان جدید است. ایالات متحده همچنین به کشورهای منطقه هشدار داده که اکنون زمان تعمیق و گسترش روابط اقتصادی یا امنیتی با ایران نیست.
فوکوس چشمهای آمریکا بر روابط تهران- کاراکاس
ارتباط دوستانه احمدینژاد و چاوز٬ از جمله نگرانیهای باراک اوباما٬ رئیسجمهور آمریکاست. به گزارش رویترز٬ او یک ماه پیش در مصاحبه با رسانهها گفته بود که «دیر یا زود مردم ونزوئلا باید بفهمند که چه مزایایی در روابط با کشوری نهفته است که حقوق اساسی انسانها را نقض میکند و در انزوای کامل به سر میبرد.»
چاوز در واکنش به این سخنان اوباما اعلام کرده بود که روابط تهران- کاراکاس ربطی به آمریکا ندارد و حتی تهدید کرده بود که صادرات نفت این کشور به ایالات متحده را قطع خواهد کرد. اقدامی که تا کنون هرگز انجام نشده است.
تحلیلگران سیاسی معتقدند گفتوگوهای خصوصی مقامات ایران و ونزوئلا در این سفر بیش از همیشه اهمیت دارد٬ چون ایران در صدد یافتن راههای تازهای برای دور زدن تحریمها است.
مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک (CSIS) مستقر در واشنگتن٬ اخیرا با انتشار گزارشی اعلام کرده است که اقداماتی که ایران در آمریکای جنوبی و بهخصوص ونزوئلا انجام داده٬ از جمله تاسیس کارخانههای گوناگون٬ منفعت اقتصادی برای جمهوری اسلامی ندارد و صرفا با اهداف سیاسی یا بهعنوان پوششی برای انتقال تکنولوژیهای حساس و ممنوع انجام شده است.
بنا بر این گزارش٬ ونزوئلا از جانب ایران مسئولیت هماهنگی و پیگیری این پروژهها در دیگر کشورهای آمریکای لاتین را از مدتها پیش بر عهده گرفته است.
اما این روابط در درون ونزوئلا هم مخالفان بسیاری دارد. یکی از فعالان اپوزیسیون ونزوئلا در گفتوگو با رویترز گفته است: «دیدار احمدینژاد قطعا به ضرر ما خواهد بود. چنین دیدارهایی هیچ کمکی به ما در عرصه سیاست بینالملل نمیکند٬ سرمایهگذاران خارجی را از ونزوئلا دور میکند و در کشور بحران پدید میآورد.»
«احمدینژاد در کمیسیون امنیت ملی حاضر نمیشود»
نماینده پارلمانی دولت در واکنش به اخبار رسانهها مبنی بر حضور رئیسجمهور در چند کمیسیون مجلس شورای اسلامی برای پاسخگویی به سئوالات نمایندگان، اعلام کرد: «هیچ کدام از کمیسیونها از رئیسجمهور دعوت نکردهاند و جای تعجب دارد که در دستور کار هفتگی خود حضور رئیسجمهور را اعلام کردهاند.»
به نقل سایت خبر آنلاین نزدیک به رئیسمجلس شورای اسلامی، ۶ کمیسیون این نهاد در دستور کارهفتگی خود از حضور محمود احمدینژاد در مجلس برای پاسخگویی به سوالهای نمایندگان خبر داده بودند.
افزایش فشار در آستانه انتخابات مجلس نهم
به نقل سایت خبر آنلاین نزدیک به رئیسمجلس شورای اسلامی، ۶ کمیسیون این نهاد در دستور کارهفتگی خود از حضور محمود احمدینژاد در مجلس برای پاسخگویی به سوالهای نمایندگان خبر داده بودند.
افزایش فشار در آستانه انتخابات مجلس نهم
طرح سوال از محمود احمدینژاد که یک سال پیش در مجلس مطرح شد، پس از مدتها کشمکش بر سر شمار نمایندگان امضاء کننده این طرح، سرانجام با ۷۹ امضاء به هیئت مجلس ارائه و در آستانه انتخابات مجلس نهم در اسفندماه به جریان افتاد.
اسامی این نمایندگان که به گفته علیمطهری، نماینده منتقد دولت محمود احمدینژاد، "هم قسم شدند تا این طرح را به سرانجام برسانند" پس از اعلام وصول طرح سئوال از رئیسجمهور توسط هیئت رئیسه مجلس، منتشر شد.
اسامی این نمایندگان که به گفته علیمطهری، نماینده منتقد دولت محمود احمدینژاد، "هم قسم شدند تا این طرح را به سرانجام برسانند" پس از اعلام وصول طرح سئوال از رئیسجمهور توسط هیئت رئیسه مجلس، منتشر شد.
به جریان افتادن این طرح از افزایش فشار بر محمود احمدینژاد و نمایندگان وی در آستانه انتخابات مجلس خبر میدهد.
طرح سئوال از محمود احمدینژاد ۱۰ محور دارد و در ۶ کمیسیون امنيت ملی و سياست خارجی، برنامه و بودجه، عمران، اقتصاد، اصل ۹۰ و فرهنگی مجلس شورای اسلامی در دست بررسی است.
تعیین تاریخ پاسخگویی همزمان با سفر خارجی رئیسجمهور
علاء الدین بروجردی، رئيس کميسيون امنيت ملی مجلس، که یکی از کمیسیونهای یاد شده است، شنبه (۱۷ دی / ۷ ژانویه) اعلام کرد که محمود احمدینژاد "به منظور پاسخ به سئوالات جمعی از نمايندگان و در راستای بررسی طرح سئوال از رئيس جمهور سهشنبه ۲۰ دیماه به کميسيون امنيت ملی مجلس دعوت شده است".
این تاریخ در حالی اعلام شده است که محمود احمدینژاد یکشنبه ۱۸ دی ماه تهران را برای سفری ۵ روزه، به مقصد آمریکای لاتین ترک کرد.
یک روز پس از انتشار خبر دعوت از رئیسجمهور برای حضور در مجلس، نماینده پارلمانی دولت محمدرضا میرتاجالدینی یکشنبه (۱۸ دی / ۸ ژانویه) ضمن تکذیب این خبر اعلام کرد: «طبق قانون، رئیس جمهور تنها در صورتی که سئوال به صحن علنی بیاید، در آنجا برای پاسخگویی حاضر میشود.»
انتقاد نماینده پارلمانی دولت از طرح دوباره "برخی موضوعات"
تعیین تاریخ پاسخگویی همزمان با سفر خارجی رئیسجمهور
علاء الدین بروجردی، رئيس کميسيون امنيت ملی مجلس، که یکی از کمیسیونهای یاد شده است، شنبه (۱۷ دی / ۷ ژانویه) اعلام کرد که محمود احمدینژاد "به منظور پاسخ به سئوالات جمعی از نمايندگان و در راستای بررسی طرح سئوال از رئيس جمهور سهشنبه ۲۰ دیماه به کميسيون امنيت ملی مجلس دعوت شده است".
این تاریخ در حالی اعلام شده است که محمود احمدینژاد یکشنبه ۱۸ دی ماه تهران را برای سفری ۵ روزه، به مقصد آمریکای لاتین ترک کرد.
یک روز پس از انتشار خبر دعوت از رئیسجمهور برای حضور در مجلس، نماینده پارلمانی دولت محمدرضا میرتاجالدینی یکشنبه (۱۸ دی / ۸ ژانویه) ضمن تکذیب این خبر اعلام کرد: «طبق قانون، رئیس جمهور تنها در صورتی که سئوال به صحن علنی بیاید، در آنجا برای پاسخگویی حاضر میشود.»
انتقاد نماینده پارلمانی دولت از طرح دوباره "برخی موضوعات"
محمد رضا میرتاجالدینی در ادامه تأکید کرد: «طرح دوباره برخی موضوعات در حالی است که پیش از این زمانی که مشابه آنها در کمیسیون اصل ۹۰ مطرح شده بود، پاسخهای مکتوب از طرف معاونتهای حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور ارائه شد و اکنون همان موضوعات در قالب سئوال از رئیس جمهور مطرح گردیده است.»
یکی از سئوالات مطرح از سوی کمیسیون امنیت ملی مجلس "علت برکناری وزیر اطلاعات توسط محمود احمدینژاد بهرغم تذکر رهبر" جمهوری اسلامی ایران است.
احمد توکلی، نماينده مجلس "شفافسازی در مورد نزديک به صد سفر خارجی اسفنديار رحيم مشايی، رئيس دفتر محمود احمدی نژاد" را نیز از جمله سئوالهایی عنوان کرده است که از سوی کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی مطرح خواهد شد.
در مقابل به نقل از سایت خبر آنلاین، معاون رئیسجمهور روز یکشنبه (۱۸ دی / ۸ ژانویه) در واکنش به طرح سئوال از رئیسجمهور در کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی "در پاسخی یک خطی" تأکید کرده است که "رئیسجمهور فقط در صحن علنی به سئوالات نمایندگان پاسخ میدهد و در جلسات کمیسیونها حضور نخواهد یافت".
یکی از سئوالات مطرح از سوی کمیسیون امنیت ملی مجلس "علت برکناری وزیر اطلاعات توسط محمود احمدینژاد بهرغم تذکر رهبر" جمهوری اسلامی ایران است.
احمد توکلی، نماينده مجلس "شفافسازی در مورد نزديک به صد سفر خارجی اسفنديار رحيم مشايی، رئيس دفتر محمود احمدی نژاد" را نیز از جمله سئوالهایی عنوان کرده است که از سوی کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی مطرح خواهد شد.
در مقابل به نقل از سایت خبر آنلاین، معاون رئیسجمهور روز یکشنبه (۱۸ دی / ۸ ژانویه) در واکنش به طرح سئوال از رئیسجمهور در کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی "در پاسخی یک خطی" تأکید کرده است که "رئیسجمهور فقط در صحن علنی به سئوالات نمایندگان پاسخ میدهد و در جلسات کمیسیونها حضور نخواهد یافت".
کمیسیون فرهنگی مجلس از “بستن خانه سینما” حمایت می کند
سحام نیوز: فاطمه رهبر نماینده مردم تهران در مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با فارس گفت: اکثر قریب به اتفاق نمایندگان عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، با انحلال خانه سینما موافق بودند.
وی افزود: وظایف خانه سینما باید قانونمند شوند و البته اگر مشکلات خانه سینما برطرف شود، مجلس مخالفتی با ادامه فعالیت آن نخواهد داشت.
رهبر در واکنش به اظهارات توکلی مبنی بر انتخاباتی خواندن انحلال خانه سینما، گفت: این نوع قضاوت را نمیتوان قبول کرد؛ اگر قرار باشد در آستانه هر انتخاباتی دست از اصلاح امور کشید، هیچ اقدامی اصلاحی در کشور نباید انجام شود چراکه همهساله در کشور ما انتخابات برگزار میشود.
* احمد توکلی نماینده مردم تهران اخیرا تصریح کرده بود: «اینکه وزارت ارشاد پس از سالها فعالیت این خانه به فکر تعیین تکلیف آن افتاده دو دلیل میتواند داشته باشد. یک احتمال این است که جریان خاصی که در دولت هستند و از آن تحت عنوان جریان انحرافی یاد میشود ممکن است قصد داشته باشد اقشار مختلف را در آستانه انتخابات دلزده کرده و شرایط مشارکت پایین مردم در انتخابات را فراهم کنند.احتمال دوم این است که قصد دارند خانه سینما به دست وزیر ارشاد منحل شود و سپس رئیس جمهور به شکل ناجی وارد صحنه شود و در راستای مقاصد انتخاباتی خود ابقای خانه سینما را اعلام کند».
وی افزود: وظایف خانه سینما باید قانونمند شوند و البته اگر مشکلات خانه سینما برطرف شود، مجلس مخالفتی با ادامه فعالیت آن نخواهد داشت.
رهبر در واکنش به اظهارات توکلی مبنی بر انتخاباتی خواندن انحلال خانه سینما، گفت: این نوع قضاوت را نمیتوان قبول کرد؛ اگر قرار باشد در آستانه هر انتخاباتی دست از اصلاح امور کشید، هیچ اقدامی اصلاحی در کشور نباید انجام شود چراکه همهساله در کشور ما انتخابات برگزار میشود.
* احمد توکلی نماینده مردم تهران اخیرا تصریح کرده بود: «اینکه وزارت ارشاد پس از سالها فعالیت این خانه به فکر تعیین تکلیف آن افتاده دو دلیل میتواند داشته باشد. یک احتمال این است که جریان خاصی که در دولت هستند و از آن تحت عنوان جریان انحرافی یاد میشود ممکن است قصد داشته باشد اقشار مختلف را در آستانه انتخابات دلزده کرده و شرایط مشارکت پایین مردم در انتخابات را فراهم کنند.احتمال دوم این است که قصد دارند خانه سینما به دست وزیر ارشاد منحل شود و سپس رئیس جمهور به شکل ناجی وارد صحنه شود و در راستای مقاصد انتخاباتی خود ابقای خانه سینما را اعلام کند».
عالیه اقدامدوست فعال حقوق زنان، نخستین زندانی در ایران که برای فعالیت در راستای حقوق زنان، حکم زندان دربارهاش اجرا شده بود امروز با پایان دوران محکومیت از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» این فعال حقوق زنان در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به سه سال و چهار ماه حبس و ۲۰ ضربه شلاق محکوم شد و پس از آن دادگاه تجدید نظر حکم ۳ سال حبس را برای وی تایید کرد.
وی در طول سه سال گذشته بدون یک روز مرخصی در زندان اوین به سر برده بود.
عالیه اقدامدوست فعال حقوق زنان، نخستین زندانی در ایران است که برای فعالیت در راستای حقوق زنان، حکم زندان دربارهاش اجرا شدهاست. او که بیشتر از ۶۰ سال سن دارد قبل از انقلاب اسلامی معلم آموزش و پرورش بود و بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ از کار خود اخراج شد. ویهمچنین در سالهای اولیه انقلاب و در دههی ۱۳۶۰ شش سال زندانی بوده است. اتهام وی در آن زمان ارتباط و یا عضویت در سازمان مجاهدین بوده است.
بازداشت
عالیه اقدامدوست به خاطر شرکت در تجمع مسالمت آمیز زنان که در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۸۵توسط گروهی از فعالین حقوق زنان در میدان هفت تیر تهران برگزار شده بود در همان روز بازداشت شد. وی بعد از یک هفته وقتی حاضر نشد هیچ وثیقهای برای آزادیاش بگذارد، از زندان آزاد شد و پس از صدور و اجرای حکم در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۸۷ برای گذارندن ۳ سال محکومیت خود در منزل شخصیش در شهر فومن توس دو مأمور بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد.
اتهامات و حکم
اقدامدوست ابتدا در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به سه سال و چهار ماه حبس و ۲۰ ضربه شلاق محکوم شد و پس از آن دادگاه تجدید نظر حکم ۳ سال حبس را برای وی تایید کرد. جرم او شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز بیست ودوم خرداد سال ۱۳۸۵ بود که بابت آن به اتهامهایی نظیر «اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت ملی» متهم شده بود.
پیگیری
عالیه اقدامدوست از ابتدای بازداشت در زندان اوین و در بند عمومی زنان این زندان به سر می برد. وی تاکنون از حق استفاده از مرخصی مانند دیگر زندانیان محروم بوده است. پدر و مادر وی نیز درگذشتهاند و وی خانوادهای ندارد. در تاریخ ۷ فروردین ماه ۱۳۸۹ گزارش شد عالیه اقدام دوست به اتهام خواندن تاریخچه هشتم مارس در بند نسوان اوین، یک هفته در سلول انفرادی بازداشت و پروندهای داخل زندان برای وی تشکیل شده است.
در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۹، عالیه اقدام دوست به دلیل اعتراض نسبت به انتقال زنان زندانی سیاسی بند عمومی زنان زندان اوین به بند متادون که محل نگهداری مجرمان خطرناک بود، توسط مسئولین زندان به سلول های انفرادی زندان اوین منتقل شد و یک هفته در سلولهای انفرادی گذراند.
اقدام دوست در تاریخ ۱۸ دی ماه ۱۳۹۰ از زندان اوین آزاد شد.
تنوعفکری اصولگرایان بیاشکال است
جرس:
در حالی که مطابق قانون لایحه بودجه سال ۹۱ باید پانزده آذر به مجلس داده میشد اما رئیس مجلس امروز در پاسخ به سوال خبرنگاران اظهار کرد: همان قدر که شما خبر دارید ما هم خبر داریم.
به گزارش مهر، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در حاشیه بازدید از نمایشگاه اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان که در مجلس شورای اسلامی برگزار شد در جمع خبرنگاران درپاسخ به سئوال خبرنگار مهر که چه خبری از ارائه لایحه بودحه 91 به مجلس دارد گفت: همان قدر که شما خبر دارید ما هم خبر داریم.
وی افزود: مطابق قانون لایحه بودجه باید 15 آذر به مجلس داده میشد اما متاسفانه لایحه را به مجلس ندادند و کار را قدری مشکل کردند.
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین درباره به وحدت نرسیدن اصولگرایان در آستانه انتخابات با بیان اینکه تنوع فکری در اصولگرایان موضوع اشکال داری نیست گفت: اگر افراد نظر خاصی دارند یا گروه خاصی را دوست دارند و می خواهند با همان تابلو وارد عرصه شوند باید از آن استقبال کرد.
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین درباره به وحدت نرسیدن اصولگرایان در آستانه انتخابات با بیان اینکه تنوع فکری در اصولگرایان موضوع اشکال داری نیست گفت: اگر افراد نظر خاصی دارند یا گروه خاصی را دوست دارند و می خواهند با همان تابلو وارد عرصه شوند باید از آن استقبال کرد.
لاریجانی در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه زمان زیادی به برگزاری انتخابات مجلس نماینده اما علیرغم تاکیدات برای وحدت اصولگرایان هنوز اصولگرایان به وحدت مورد نظر نرسیده اند پیش بینی شما از روزهای آینده چیست، گفت: اینکه اصولگرایان تنوع فکری داشته باشند موضوع اشکال داری نیست.
وی افزود: اینکه در زمینه های مختلف چه اصولگرایان و چه دیگران آرا و افکار خود را متناسب مطرح کنند و بر همین اساس افرادی حضور داشته باشند فی نفسه اشکالی ندارد اما اینکه هی اصرار شود برای اینکه افراد در همان سیستم مد نظر این افراد بررسی شوند، این باید دلیل داشته باشد. اگر افراد نظر خاصی دارند، گروه خاصی را دوست دارند و می خواهند با همان تابلو بیایند باید استقبال کرد.
لاریجانی مدعی شد: هر گروهی که می تواند و احساس می کند در مجلس می تواند فکری را عرضه کند و تلاشی را انجام دهد که به سرعت کارها و آبادانی کشور بهبود می بخشد باید از آن استقبال کرد. شرایط فعلی شرایط بسامانی است که گروه های مختلف می توانند حضور پیدا کنند و در سرنوشت خود نقش داشته باشند
دولت در آستانه انتخابات از اقدامات و تغییراتی که سوء تفاهم ایجاد می کند پرهیز کند
رئیس مجلس در پاسخ به سئوال دیگر خبرنگاری مبنی بر اینکه شما نسبت به تغییرات مدیریتی در آستانه انتخابات هشدار دادید، فکر می کنید این تغییرات در شرایط فعلی چه تبعاتی در جامعه خواهد داشت، گفت: قبلا هم با دولت صحبت شده بود که در آستانه انتخابات از اقدامات و تغییراتی که سوء تفاهم ایجاد می کند و مناقاشاتی در کشور ایجاد می کند پرهیز کند. و این به نظر کار معقولی است البته دوستان هم قبول داشتند. مخصوصا درباره تغییر فرمانداران، بخشداران و کسانی که مسئولیت اجرایی در انتخابات دارند زیرا این تغییرات همیشه می تواند تزلزل ایجاد کند.
رئیس مجلس در پاسخ به سئوال دیگر خبرنگاری مبنی بر اینکه شما نسبت به تغییرات مدیریتی در آستانه انتخابات هشدار دادید، فکر می کنید این تغییرات در شرایط فعلی چه تبعاتی در جامعه خواهد داشت، گفت: قبلا هم با دولت صحبت شده بود که در آستانه انتخابات از اقدامات و تغییراتی که سوء تفاهم ایجاد می کند و مناقاشاتی در کشور ایجاد می کند پرهیز کند. و این به نظر کار معقولی است البته دوستان هم قبول داشتند. مخصوصا درباره تغییر فرمانداران، بخشداران و کسانی که مسئولیت اجرایی در انتخابات دارند زیرا این تغییرات همیشه می تواند تزلزل ایجاد کند.
وی گفت: پروسه انتخابات همیشه برای کشور یک امر مبارک است هر اقدامی که این پروسه را تخریب کند یا همراه با سوء تفاهم کند باید از آن پرهیز شود. انتخابات یک فرصت برای ارتقای فکر سیاسی کشور و برای جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور مردمسالار دینی است.
لاریجانی افزود: انتخابات باید به خوبی به انجام برسد و همیشه لوازم اطرافش در نظر گرفته شود حال اگر در هر بخشی کاری انجام شود که دیگران بخواهند از آن سوء استفاده کنند یا مناقشات حاشیه ای در حول و حوش انتخابات به وجود آید این کار مضری است.
وی تاکید کرد: توصیه من این است که این کار حتما صورت نگیرد تا انتخابات در ظرف زمانی درست با اقتدار و اطمینان در کشور انجام شود و زمینه جهش فکر سیاسی در کشور باشد.
در زمان تبعلیغات کاندیداها جلسات مجلس تعطیل است
رئیس مجلس شورای اسلامی در خصوص تعطیلات مجلس شورای اسلامی در آستانه انتخابات نیز گفت: قاعدتا در زمان یک هفته تا ده روزه تبلیغات جلسات مجلس نیز تعطیل است.
وی در خصوص اولویت های کاری مجلس نهم نیز گفت: اولویت های کاری مجلس نهم و هشتم از نظر منظر بیرونی خیلی متفاوت نیست قصد این است که مسائل اصلی کشور رصد و برای آن برنامه ریزی و نظارت شود.
لاریجانی به کار نظارت و قانونگذاری مجلس اشاره کرد و گفت: مجلس هشتم در حوزه قانونگذاری گام های خوبی برداشته جدای از بررسی برنامه پنجم که کار سنگینی بود طرح هایی مقل هدفمند کردن یارانه ها یا قانون مجازات اسلامی در مجلس به تصویب رسید لبته این مسیر تمام شده نیست حتما نیازهای مستمری داریم که باید به آن توجه کنیم.
مشکل اشتغال تا رونق اقتصادی در کشور به وجود نیاید قابل حل نیست
وی ادامه داد: کار اصلی در مجلس نهم تسهیل فضای کسب و کار برای رونق اقتصادی باید باشد البته این موضوع در مجلس هشتم پیگیری شد هر کسی می خواهد باری بردارد باید توجه کند تا رونق اقتصادی در کشور به وجود نیاید، مشکل اشتغال قابل حل نیست.
لاریجانی تصریح کرد: مسائلی از جنس گرانی ها تبعات همین موضوع است اگر رونق باشد و چرخ تولید فعال باشد اشتغال سامان می یابد. مجلس و دولت باید این خط فکری را دنبال کنند مخصوصا با افقی که در سند چشم انداز در نظر گرفته شده باید قاعدتا رشد 8 درصدی می داشتیم که در این سالها این رشد وجود نداشت بنابراین باید برای رشد بیشتر قدم بیشتری برداریم.
سئوال از وزیران دیگر حالت تفننی ندارد
رئیس مجلس در خصوص کارهای انجام شده در حوزه نظارت نیز گفت: در حوزه نظارت ساز و کار آئین نامه ای در مجلس هشتم فراهم شد و کمیسیون ها از قدرت نظارت برخوردار شدند معاونت نظارت برای مجلس طراحی شد به طوریکه سئوال از وزیران دیگر حالت تفننی ندارد. سئوال وقتی در مجلس انجام می شود یک پروسه جدی است نمایندگان وقتی که نظرات کمیسیون و وزیر را می شنوند نسبت به آن رای می دهند که قانع شدند یا نه بنابراین چنین نیست که صحبتی شود و پاسخ در فضا رها شود. بنابراین پروسه های نظارت تا حدی در مجلس هشتم تکمیل شد.
محجوب: سخنان کلی بهمنی بقال سرکوچه را هم قانع نمی کند
جرس:
عدم حضور رئیس کل بانک مرکزی در جلسه امروز مجلس برای بررسی علت نوسانات اخیر بازار ارز با اعتراض پررنگ نمایندگان مواجه شد.
به گزارش خبرآنلاین، محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس که در غیاب لاریجانی ریاست جلسه را بر عهده داشت، با اشاره به حضور معاونان وزاری اقتصاد و صنعت از نمایندگان نظرخواهی کرد که آیا میخواهند بدون حضور وزرا و رئیس کل بانک مرکزی، جلسه ای غیرعلنی برگزار کرده و نوسانات بازار ارز را بررسی کنند؟
نخستین نماینده ای که اظهار نظر کرد رئیس مرکز پژوهش های مجلس بود که هفته گذشته در نامه مشترکی با امضای الیاس نادران تقاضای برگزاری این جلسه را کرده بود. نامه ای که با پاسخ تند معاون پارلمانی رئیس جمهور مواجه شد. احمد توکلی امروز هم در تذکری مبنی بر لزوم حفظ شان و جایگاه مجلس گفت: بازار ارز وضعیت مناسبی ندارد و اقتصاد کشور را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. با برگزاری جلسه ای غیرعلنی اما رسمی، میخواستیم ملت بدانند که چه عواملی باعث نوسانات شدید نرخ ارز شده است.
نماینده تهران افزود: متاسفانه دولت پاسخگو نیست. خواهش می کنم جلسه را غیرعلنی نکنید تا مردم در جریان امور قرار بگیرند و مسئولان دولتی، کلی گویی نکنند و ما آنها را بازخواست کنیم که چرا این وضع بوجود آمده است.
جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه هم در تذکر دیگری بر لزوم حفظ شان مجلس تاکید کرد و افزود: حال که این جلسه اینگونه مورد بیتوجهی مقامات اجرایی قرار گرفته، برگزاری آن بدون حضور آنها، اهانت به مجلس است. آن هم در شرایطی که دلایل غیبت آقایان مکشوف نیست که به آنها گفته اند نیایند یا اینکه نگرانیهای شخصیشان را به نگرانیهای ملی ترجیح دادهاند و نیامدهاند.
علیرضا محجوب نماینده تهران هم در تذکر دیگری با اشاره به اینکه اظهارات رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد در جلسه غیرعلنی مجلس در هفته های گذشته کلی گویی بوده است، افزود: من به شوخی در همان جلسه به آقای باهنر گفتم که خوابیدن مفیدتر از گوش دادن به این حرفها بود چرا که اظهارات آقایان بقال سرکوچه را هم قانع نمیکرد چه برسد به نمایندگان. بعد آقایان می روند بیرون از مجلس و به صاحب نظران اقتصادی اهانت می کنند.
رئیس فراکسیون کارگری مجلس با بیان اینکه اقدام عاقلانه کارخانجات این است که در چنین شرایطی تعطیلی را پیشه کنند، ادامه داد: الان جنگ، جنگ اقتصادی است و ما دچار «جنگ ارز» شده ایم که در راستای دام آنها است.
نادر قاضی پور نمایده ارومیه هم با اشاره به اظهارات احمدینژاد و معاون اول وی گفت: آقایان تاکید دارند که برای 15 سال آینده طلا و ارز داریم. اگر مردیم و هنرمند، باید 15 را 50 سال کنیم تا برای نسلهای بعد هم چیزی بماند. آقایان اگر خیلی هنرمندند بروند بازار را درست کنند که این همه ارز و سکه در شهرهای بزرگ هست اما در مناطق مرزی نیست و مردم حوزه های کوچک از آن بی بهره اند.
جرس:
مهدیه گلرو فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل که بیش از دو سال است در زندان به سر میبرد، در نامهای خطاب به همسرش که او نیز برای گذراندن دوران یک سالهی حبس در زندان اوین است از روزهای دوری و فراق میگوید.
به گزارش جرس، مهدیه گلرو، دانشجوی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی، در ١١ آذر سال ١٣٨٨ با هجوم ماموران امنیتی به منزلش بازداشت شد. مهدیه گلرو، نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، پیش از این نیز دو بار بازداشت شده بود. وی در فروردین ماه ١٣٨٩، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس، به اتهام «تبلیغ علیه نظام، تجمع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد. شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر این حکم را به دو سال زندان کاهش داد. مهدیه گلرو هم چنین به دلیل انتشار مطالب از داخل زندان و صدور بیانیه به مناسبت روز دانشجو، از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محاکمه و به شش ماه حبس تعزیری دیگر محکوم شد. وی همچنین یک روز پیش از بازداشت، در دهم آذر ماه سال ۸۸، از سوی شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود که در پی بازداشت اخیر وی، این حکم نیز به اجرا گذاشته شد.
وحید لعلیپور همسر مهدیه گلرو، روز یازدهم آذر ماه ۱۳۸۸ همراه همسرش در منزل بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او که هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت و تنها به خاطر فشار بر روی همسرش بازداشت شده بود، تا اوایل اسفند ماه ۸۸ در بازداشت بود و سپس با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.
لعلیپور از سوی شعبهٔ ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به دو سال زندان به اتهام "تجمع و تبانی علیه نظام" محکوم شده بود. این حکم در دادگاه تجدیدنظر استان تهران به یک سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی به مدت پنج سال کاهش یافت و اول شهریور ماه ۹۰ برای گذراندن دوره حبس به زندان اوین منتقل شد.
متن کامل دلنوشتهی مهدیه گلرو به همسرش که در اختیار جرس قرار گرفت، به این شرح است:
دیدی که رسوا شد دلم...
می خواهم از چیزی بگویم که شاید تنها گفتن از آن مرا در این روزها وادار به نوشتن می کند، تجربه ای عظیم و عجیب! از سکوتی در فریاد، روزنه نور در دل تاریکی، گرمای مرداد در سردی دی، از قریب شدن در غربت، سوختن و تمام نشدن، معجزه ای در دل سکون، بیداری در خواب، رؤیا در کابوس، قناری میان کلاغ ها، از چیزی که نمی دانم چگونه باید به سخن و کلام آورد درحالی که ذره ذره وجودم از آن لبریز است. چیزی درونم است چون سنگی سپید درون چاهی، برایم شادی است و اندوه. در چشمانم خیره اگر کسی شود آن را خواهد دید و غمگین تر از آنی خواند شد که داستانی اندوهزا شنیده باشد و شادتر از میگساری شبانه. می خواهم از تجربه ای یگانه بگویم، از عشق پشت دیوارهای بلند، از وصال در بطن فراغ. من از عاشقانه ام می گویم! تجربه ای ناب که نگفتن از آن را جدای از معرفت یافتم.
حالا 2 سال و 2 ماه از آخرین تجربه زیستنم در بهشت می گذرد! ماههایی که بارها گفتم خاک شدم، شکستم و مُردم اما ماندم و حالا می نویسم. 3 ماه اول بازداشتم با تلخی بازداشت جانم همراه بود که انفرادی را به قبری بدل می ساخت و من با امید آزادی نیمی از وجودم روزگار می گذراندم، پس از آن بارها به خود نگاه کردم و گویی با خود نجوا می کنم که آن همه تلاش برای یکی شدن، ماهها سماجت و اصرار برای هم خانه بودن و حالا...
پس از 3 ماه گویی نیمی از سلولهایم آزادی را تجربه می کرد، قدم زدن در خیابان، فکر به اینکه اکنون چه می کند، در خانه است یا بیرون! روی کدام مبل و کجای آن بهشت 60 متری نفس می کشد!
وقتی شنیدم تلفن شبنم قطع شده به عاطفه گفتم «اگر من هر روز صدای وحید را نشنوم می میرم» آبان 89 بعد از قطعی تلفن به خود گفتم تنها راه ادامه حیات ملاقات است اما روزگار ثابت کرد جان سخت شده ام و شرمنده عشق شدم. تا چند ماه پیش تنها کابوس من به بند کشیده شدن تمام وجودم بود، زندانی شدن وحیدم. آنقدر از این کابوس وحشت داشتم که در خواب و بیداری رهایم نمی کرد، هر ملاقات نگران اینکه شاید پشت شیشه های زنگ آلود نباشد و آنوقت «من چه خواهم کرد؟» و همیشه فاجعه پیش از انتظار تو در راه است. شب تولدم نمی دانستم چند قدم آنطرف تر، تنها چند نفس آن سوتر...
وای چه وحشتناک بود آن لحظه ها و چه سخت عاطفه به من گفت خانه مان که با آرزو ساختیم خالی است!
همیشه می گفتم با آزادی وحید گویی من آزادم و سنگینی این میله های سرد را حس نمی کنم، برای من همه چیز اینجا تحمل کردنی بود اما نمی توانستم تحمل کنم وحید مجبور باشد برای آمار صبح با صدای مهیب بلندگو بیدار شود! قدم های مهربانش محدود به دیوارهای بلندی شود که از دور زدن به سرگیجه می رسی! غذایی که دلش می خواست را نخورد! با دیدن هر تصویر زیبا در دل می گویم شاید دلش بخواهد اینجا باشد، حالا با هر برف نگرانم، اگر دکتر شیفت نباشد، اگر دارو تمام شده باشد! اگر مأمور نباشد که او را به بهداری ببرد! من عشق را در نهایت دریافتم، که هر آنچه برایم ساده بود حالا سخت شد، من دریافتم که او را بیشتر از خود و آرزوهایم دوست دارم.
گاهی ساعت ها روبروی دیواری که همچون دیوار برلین، دیوار چین یا دیوار حایل ما را که در چند قدمی هم هستیم تا مرز 15 روز یک بار ملاقات دور می کند، می ایستم و حرف می زنم و از خاطراتمان می گویم، این شکنجه گران بی رحم، این خاطرات که لحظه ای رهایم نمی کند و از اینکه روزهایی در راهند که بهتر از آنچه را که ساخته ایم خواهیم ساخت، بهترین روز ما هنوز نرسیده است! همیشه فکر می کردم ندیدنش سخت ترین فاجعه است اما این 4 ماه سختتر از بی ملاقاتی بر من گذشت که می دانستم اگر دلش تنگ شود به عکس هایمان خیره خواهدشد و با قدم زدن طولانی غم را از دل می برد، اما اینجا تو هستی و تخت. اما عشقت رسد به فریاد، لحظه ای که در اجاق همه ذغال و در خانه همه گرماست ما اینجاییم حسرتی، که وجودمان از ذغالی خودساخته گرم است، گرم گرم.
صبوری این سالها هدیه عشق است به من که آتشی را در من آفرید که نه وحشت، نه دوری نتوانست بر آن چیره شود، عشق پاداش است پس از رنج برای دلی که به لذت حقیر مادی دلبسته نباشد.
زندانی عاشق همیشه صبورتر است، که غمگین، آرام و سرافراز می تواند بگوید « من هر آنچه داشتم توانستند بگیرند و تو تنها چیزی در قلبت پنهان می کنی که نایافتنی است و آن عشق است که گم نمی شود، نمی کاهد و تو را امیدوار می کند، شاید پیشتر از اینها می مُردم اگر عاشق نبودم!! و حالا من بی هیچ کینه از تلخی هایی که تجربه کرده ام و دیدم می نویسم، که چنین رنجی عشق را بارور می سازد، روزهایی بود که من همه چیز را گم کردم، جوانی، شور و آزادی را اما عشق ماند و مرا مدد داد، تا روزی جوانی و شور و آزادی را دوباره تجربه کنم.
آه، حالا هر بار که از دربند می روم به درخت ها و مسیر بادقت می نگرم شاید چیزی قبلتر چشمان پرمهرش آن را متبرک ساخته باشد، به قدمهایم نگاه می کند شاید جای پای قدمهای محکم و استوار او بگذارم که سخت ترین سختی ها و تاریک ترین لحظه از من نخواست چیزی که در توانم نباشد!! من از تجربه ای می گویم که همچون ققنوس مرا به سوختن وامی دارد و هر روز از نو تازه می سازد، چطور می توانید عشق را تجربه نکنید که هر بار گریستن برایش شعف داشتن گوهری است. عشقِ انسانها امیدوارتر از آنها، غمگین تر از آنها و دیرزی تر از آنهاست، من عشق را بیشتر از انسانها دوست دارم، بدون انسانی دیگر در انفرادی زیستن توانستم اما بدون عشق... و چه زیباست اندیشیدن به عشق در میان اخبار خوب و بد زندان.
حیف است حیف از عمری که جدا از عشق بگذرد، جدای از اکسیر جاودانی که خاطرات و لحظه هایت را جاودانه می سازد من لحظه هایی را در غم فراغ غوطه خوردم که از شادی چنین حسی به سما می شدم.
* با الهام از عشق ناظم و آناآخماتوا در زندان که شعرهایشان آینه عشقم بود.
وحید لعلیپور همسر مهدیه گلرو، روز یازدهم آذر ماه ۱۳۸۸ همراه همسرش در منزل بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او که هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت و تنها به خاطر فشار بر روی همسرش بازداشت شده بود، تا اوایل اسفند ماه ۸۸ در بازداشت بود و سپس با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.
لعلیپور از سوی شعبهٔ ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به دو سال زندان به اتهام "تجمع و تبانی علیه نظام" محکوم شده بود. این حکم در دادگاه تجدیدنظر استان تهران به یک سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی به مدت پنج سال کاهش یافت و اول شهریور ماه ۹۰ برای گذراندن دوره حبس به زندان اوین منتقل شد.
متن کامل دلنوشتهی مهدیه گلرو به همسرش که در اختیار جرس قرار گرفت، به این شرح است:
دیدی که رسوا شد دلم...
می خواهم از چیزی بگویم که شاید تنها گفتن از آن مرا در این روزها وادار به نوشتن می کند، تجربه ای عظیم و عجیب! از سکوتی در فریاد، روزنه نور در دل تاریکی، گرمای مرداد در سردی دی، از قریب شدن در غربت، سوختن و تمام نشدن، معجزه ای در دل سکون، بیداری در خواب، رؤیا در کابوس، قناری میان کلاغ ها، از چیزی که نمی دانم چگونه باید به سخن و کلام آورد درحالی که ذره ذره وجودم از آن لبریز است. چیزی درونم است چون سنگی سپید درون چاهی، برایم شادی است و اندوه. در چشمانم خیره اگر کسی شود آن را خواهد دید و غمگین تر از آنی خواند شد که داستانی اندوهزا شنیده باشد و شادتر از میگساری شبانه. می خواهم از تجربه ای یگانه بگویم، از عشق پشت دیوارهای بلند، از وصال در بطن فراغ. من از عاشقانه ام می گویم! تجربه ای ناب که نگفتن از آن را جدای از معرفت یافتم.
حالا 2 سال و 2 ماه از آخرین تجربه زیستنم در بهشت می گذرد! ماههایی که بارها گفتم خاک شدم، شکستم و مُردم اما ماندم و حالا می نویسم. 3 ماه اول بازداشتم با تلخی بازداشت جانم همراه بود که انفرادی را به قبری بدل می ساخت و من با امید آزادی نیمی از وجودم روزگار می گذراندم، پس از آن بارها به خود نگاه کردم و گویی با خود نجوا می کنم که آن همه تلاش برای یکی شدن، ماهها سماجت و اصرار برای هم خانه بودن و حالا...
پس از 3 ماه گویی نیمی از سلولهایم آزادی را تجربه می کرد، قدم زدن در خیابان، فکر به اینکه اکنون چه می کند، در خانه است یا بیرون! روی کدام مبل و کجای آن بهشت 60 متری نفس می کشد!
وقتی شنیدم تلفن شبنم قطع شده به عاطفه گفتم «اگر من هر روز صدای وحید را نشنوم می میرم» آبان 89 بعد از قطعی تلفن به خود گفتم تنها راه ادامه حیات ملاقات است اما روزگار ثابت کرد جان سخت شده ام و شرمنده عشق شدم. تا چند ماه پیش تنها کابوس من به بند کشیده شدن تمام وجودم بود، زندانی شدن وحیدم. آنقدر از این کابوس وحشت داشتم که در خواب و بیداری رهایم نمی کرد، هر ملاقات نگران اینکه شاید پشت شیشه های زنگ آلود نباشد و آنوقت «من چه خواهم کرد؟» و همیشه فاجعه پیش از انتظار تو در راه است. شب تولدم نمی دانستم چند قدم آنطرف تر، تنها چند نفس آن سوتر...
وای چه وحشتناک بود آن لحظه ها و چه سخت عاطفه به من گفت خانه مان که با آرزو ساختیم خالی است!
همیشه می گفتم با آزادی وحید گویی من آزادم و سنگینی این میله های سرد را حس نمی کنم، برای من همه چیز اینجا تحمل کردنی بود اما نمی توانستم تحمل کنم وحید مجبور باشد برای آمار صبح با صدای مهیب بلندگو بیدار شود! قدم های مهربانش محدود به دیوارهای بلندی شود که از دور زدن به سرگیجه می رسی! غذایی که دلش می خواست را نخورد! با دیدن هر تصویر زیبا در دل می گویم شاید دلش بخواهد اینجا باشد، حالا با هر برف نگرانم، اگر دکتر شیفت نباشد، اگر دارو تمام شده باشد! اگر مأمور نباشد که او را به بهداری ببرد! من عشق را در نهایت دریافتم، که هر آنچه برایم ساده بود حالا سخت شد، من دریافتم که او را بیشتر از خود و آرزوهایم دوست دارم.
گاهی ساعت ها روبروی دیواری که همچون دیوار برلین، دیوار چین یا دیوار حایل ما را که در چند قدمی هم هستیم تا مرز 15 روز یک بار ملاقات دور می کند، می ایستم و حرف می زنم و از خاطراتمان می گویم، این شکنجه گران بی رحم، این خاطرات که لحظه ای رهایم نمی کند و از اینکه روزهایی در راهند که بهتر از آنچه را که ساخته ایم خواهیم ساخت، بهترین روز ما هنوز نرسیده است! همیشه فکر می کردم ندیدنش سخت ترین فاجعه است اما این 4 ماه سختتر از بی ملاقاتی بر من گذشت که می دانستم اگر دلش تنگ شود به عکس هایمان خیره خواهدشد و با قدم زدن طولانی غم را از دل می برد، اما اینجا تو هستی و تخت. اما عشقت رسد به فریاد، لحظه ای که در اجاق همه ذغال و در خانه همه گرماست ما اینجاییم حسرتی، که وجودمان از ذغالی خودساخته گرم است، گرم گرم.
صبوری این سالها هدیه عشق است به من که آتشی را در من آفرید که نه وحشت، نه دوری نتوانست بر آن چیره شود، عشق پاداش است پس از رنج برای دلی که به لذت حقیر مادی دلبسته نباشد.
زندانی عاشق همیشه صبورتر است، که غمگین، آرام و سرافراز می تواند بگوید « من هر آنچه داشتم توانستند بگیرند و تو تنها چیزی در قلبت پنهان می کنی که نایافتنی است و آن عشق است که گم نمی شود، نمی کاهد و تو را امیدوار می کند، شاید پیشتر از اینها می مُردم اگر عاشق نبودم!! و حالا من بی هیچ کینه از تلخی هایی که تجربه کرده ام و دیدم می نویسم، که چنین رنجی عشق را بارور می سازد، روزهایی بود که من همه چیز را گم کردم، جوانی، شور و آزادی را اما عشق ماند و مرا مدد داد، تا روزی جوانی و شور و آزادی را دوباره تجربه کنم.
آه، حالا هر بار که از دربند می روم به درخت ها و مسیر بادقت می نگرم شاید چیزی قبلتر چشمان پرمهرش آن را متبرک ساخته باشد، به قدمهایم نگاه می کند شاید جای پای قدمهای محکم و استوار او بگذارم که سخت ترین سختی ها و تاریک ترین لحظه از من نخواست چیزی که در توانم نباشد!! من از تجربه ای می گویم که همچون ققنوس مرا به سوختن وامی دارد و هر روز از نو تازه می سازد، چطور می توانید عشق را تجربه نکنید که هر بار گریستن برایش شعف داشتن گوهری است. عشقِ انسانها امیدوارتر از آنها، غمگین تر از آنها و دیرزی تر از آنهاست، من عشق را بیشتر از انسانها دوست دارم، بدون انسانی دیگر در انفرادی زیستن توانستم اما بدون عشق... و چه زیباست اندیشیدن به عشق در میان اخبار خوب و بد زندان.
حیف است حیف از عمری که جدا از عشق بگذرد، جدای از اکسیر جاودانی که خاطرات و لحظه هایت را جاودانه می سازد من لحظه هایی را در غم فراغ غوطه خوردم که از شادی چنین حسی به سما می شدم.
* با الهام از عشق ناظم و آناآخماتوا در زندان که شعرهایشان آینه عشقم بود.
جرس: یک فعال سیاسی نزدیک به بیت آیت الله منتظری صبح امروز به حکم دادگاه ویژه روحانیت در قم بازداشت شد
به گزارش «میزان خبر» ماموران امنیتی، صبح امروز با مراجعه به منزل محمود درکشان، پس از تفتیش منزل و توقیف رایانه شخصی، او را بازداشت کردند.
این فعال سیاسی پیش از این، پنج نوبت بازداشت و زندان طولانی مدت را پشت سر گذاشته که از جمله میتوان به تحمل پنج سال حبس در دهه ۷۰ اشاره کرد.
رئیس سازمان انرژیاتمی: سایت"فردو" با توان غنی سازی ٢٠ درصد به زودی افتتاح می شود
فریدون عباسی دوانی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، از افتتاح سایت اتمی "فردو" قم در آینده ای نزدیک خبر داد.
به گزارش دانشجونیوز، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران روز گذشته ضمن اشاره به افتتاح سایت"فردو" در آینده ای نزدیک، از توانایی این مجتمع اتمی برای غنی سازی اورانیوم با غنای ٢٠ درصد، ٣.۵ درصد و ٤ درصد سخن گفت.
بر اساس برخی گزارش ها، سایت اتمی فردو در تونلهای عميق داخل يك كوه واقع در يكی از پايگاههای سابق موشكی سپاه پاسداران قرار دارد. براساس تصاوير ماهواره ای كه در اينترنت منتشر شده است، اين تأسيسات حدود ١٦٠كيلومتری جنوب تهران در منطقه فردو نزديك شهر قم واقع شده است. در گزارش اخیر "آمانو"، دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز به فعالیت های مشکوک در این سایت اتمی اشاره شده بود.
علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، نیز در خرداد ماه امسال گفته بود که غنی سازی ٢٠ درصد اورانیوم از تاسیسات نطنز به فردو منتقل خواهد شد.
طراحی نسل جدید شانتریفیوژ در داخل کشور
روز گذشته، فریدون عباسی در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه اولین سوخت ٢٠ درصد اورانیوم غنی شده قبل از دهه فجر وارد راکتور تهران خواهد شد، از طراحی ماشین های سانتریفیوژ نسل جدید در داخل کشور خبر داد.
همچنین در حالی که راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر بارها توسط پیمانکاران روسی به تعویق افتاده، رییس سازمان انرژی اتمی ایران گفته است که این نیروگاه اتمی در اردیبهشت ماه افتتاح خواهد شد.
آمادگی ایران برای فراوری اورانیوم در کشورهای آفریقایی
فریدون عباسی در ادامه با اشاره به چرخه تولید انرژی هسته ای در کشور، از آمادگی ایران برای فراوری اورانیوم در کشورهای افریقایی سخن گفت: "ایران جزو کشورهای صادر کننده خدمات هسته ای در بین کشورهای دارای علم هسته ای قرار دارد و می تواند این خدمات را به کشورهای دوست درخواست کننده ارائه کند. ایران این توانایی را دارد تا در کشورهای آفریقایی دوست که ذخایر غنی اورانیوم دارند کارخانه های فرآوری احداث کند و ارز آوری مناسبی را برای کشور داشته باشد."
بخش نامه جدید دانشگاه علوم و فنون بابل: ممنوعیت عضویت دانشجویان در فیس بوک
مسئولین دانشگاه علوم و فنون بابل در اطلاعیه ای خطاب به دانشجویان اعلام نموده اند که عضویت آنان در شبکه اجتماعی فیس بوک ممنوع بوده و با دانشجویان متخلف برخورد خواهد شد.
به گزارش دانشجونیوز، طی روزهای اخیر روابط عمومی دانشگاه علوم و فنون بابل طی اطلاعیه ای از دانشجویان خواسته است که که تا ١۵ دی ماه سال جاری ضمن لغو عضویت در سایت فیس بوک، هر گونه آثار به جا مانده خود را در این سایت امحاء نمایند، در غیر این صورت با آنان برخورد خواهد شد.
متن اطلاعیه روابط عمومی دانشگاه علوم و فنون بابل بدین شرح است:
اطلاعیه فوری
بدین وسیله به اطلاع دانشگاهیان محترم می رساند:
از آنجایی که برخی افراد، نا آگاهانه در فضاهای سایبری غیر قانونی و دارای ماهیت جاسوسی نظیر فیس بوک عضویت داشته و یا در برخی سایتهای فیلتر شده ورود پیدا می کنند، لذا افراد مذکور حداکثر تا تاریخ ١۵/١٠/٩٠ فرصت دارن ضمن لغو عضویت هرگونه آثار به جای مانده خود را امحاء نمایند، در غیر این صورت با متخلفین برابر مقررات برخورد خواهد شد.
روابط عمومی دانشگاه
روابط عمومی دانشگاه
یک منبع دانشجویی به دانشجونیوز گزارش داده است که در همین رابطه دانشجویان در روزهای اخیر با دکتر شیخ الاسلامی، رئیس دانشگاه، مذاکرات بی نتیجه ای را انجام داده اند. دکتر شیخ الاسلامی دانشجویان را تهدید نموده که "در صورت عدم لغو عضویت در سایت جاسوسی فیس بوک کمیته انضباطی دانشگاه برخورد قاطعانه با خاطیان را خواهد نمود."
گفتنی است فعالین دانشگاه علوم و فنون بابل طی روزهای اخیر در صدد مذاکره با اعضای هیئت امنای دانشگاه می باشند. مرتضی حاجی ( وزیر آموزش و پرورش دولت آقای خاتمی)، مهندس محسن نریمان ( نماینده اصلاح طلب شهرستان بابل در مجلس شورای اسلامی) و دکتر صفاریان (مسئول دفتر سابق مهدی کروبی و دبیرکل جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب) از اعضای هیئت امنای دانشگاه علوم و فنون می باشند.
ارتقای محمود احمدی نژاد به رتبه ی «دانشیاری» در دانشگاه علم و صنعت بدون داشتن صلاحیت علمی لازم
محمود احمدی نژاد با ارتقای علمی، به رتبه ی "دانشیاری" در دانشگاه علم و صنعت تهران دست یافت. این در حالی است که برخی از دانشجویان و اساتید این دانشگاه ضمن اعتراض به این ارتقای علمی، از عدم فعالیت علمی چشمگیر وی در سالیان اخیر خبر داده اند.
به گزارش دانشجونیوز، محمود احمدی نژاد که پیش از این با عنوان "استادیار" در دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت شناخته می شد، توسط هیات ممیزه این دانشگاه به رتبه ی "دانشیاری" ارتقا داده شده است. این در حالی است که دانشجویان این دانشگاه در گفتگو با دانشجونیوز اعلام نموده اند که وی در طول شش سال گذشته حضور چندانی در صحنه علمی این دانشگاه نداشته است.
همچنین در سال ٨٨ "کامران دانشجو"، استادیار دانشکده مکانیک دانشگاه علم و صنعت نیز در وضعیتی مشابه و در حالی که چهار سال به دلیل اشتغال در استانداری تهران و وزارت کشور عملا هیچ حضوری در دانشگاه نداشت، حائز رتبه "استادی" شد که این امر موجب اعتراض برخی از اساتید واقع گردید.
ارتقا یا رکود علمی
بر اساس مقررات وزارت علوم، ارتقای مرتبه اعضای هیئت علمی موسسه های آموزشی بر اساس نمرات کسب شده در فعالیت های آموزشی (کیفیت و کمیت تدریس، راهنمایی پروژه کارشناسی)، فعالیت های پژوهشی و فناوری (مقالات علمی، تولید دانش فنی، اختراع یا اکتشاف ثبت شده، تالیف کتاب، راهنمای پروژه کارشناسی ارشد و دکتری و ...)، خدمات علمی، اجرایی (تدوین کتاب، طراحی و راه اندازی آزمایشگاه و کارگاه، دبیری همایش های علمی، همکاری در قوای سه گانه و ...) و فعالیت های فرهنگی، تربیتی (همکاری موثر در اجرای امور فرهنگی، تدوین کتاب یا مقاله یا جزوه درسی در حوره فرهنگی، فعالیت به عنوان استاد مشاور فرهنگی و ...) می باشد.
"دانشیاری" از مراتب علمی دانشگاهی برای اعضای هیئت علمی است. این مرتبه بالاتر از مرتبهٔ استادیاری و پایینتر از استادی است. اساتید برای ارتقای علمی در این مرحله باید حداقل ١١٠ امتیاز از جداول تنظیم شده بر اساس فعالیت های اساتید را کسب کنند.
هیات ممیزه دانشگاه علم و صنعت در تاریخ پنجم دی ماه در حالی حکم ارتقای علمی محمود احمدی نژاد را تصویب کرده است که مشخص نیست وی چگونه در سال های اخیر که به دلیل حضور در جایگاه رییس دولت، در دانشگاه حاضر نشده و دچار رکود علمی بوده ، نمرات لازم را در فعالیت های ذکر شده برای ارتقای علمی کسب نموده است. برخی از منابع خبری نزدیک به آقای احمدی نژاد ادعا کرده اند که کلاس های درسی وی در نهاد ریاست جمهوری برگزار شده است.
یاران احمدی نژاد در علم و صنعت
در حالی که در سال های اخیر شمار زیادی از اساتید منتقد دانشگاه ها، به بهانه رکود علمی بازنشسته و از دانشگاه اخراج شده اند، شمار زیادی از دوستان و نزدیکان محمود احمدی نژاد در دانشگاه علم و صنعت، در بخش های مختلف دولتی به کار گرفته شده اند. به نظر می رسد ارتقای رتبه علمی محمود احمدی نژاد بدون داشتن صلاحیت علمی با نفوذ اساتید نزدیک به وی در هیئت ممیزه دانشگاه صورت گرفته است.
صادق محصولی، کامران دانشجو، مجتبی هاشمی ثمره، عبدالرضا شیخ الاسلام، علی اکبر محرابیان، نیکزاد، میرکاظمی، غضنفری، سلیمانی و بهبهانی از جمله دانش آموختگان و اساتید دانشگاه علم و صنعت می باشند که در سالیان اخیر از همکاران و نزدیکان محمود احمدی نژاد بوده اند.
اصلاح مقررات بازنشستگی اساتید عضو هيات علمی دانشگاه
معاون وزير علوم و رئيس مرکز هيات هاي امناء و هيات مميزه مرکزي از افزايش سن بازنشستگي اعضاي هيات علمي با درجه مربي و استاديار با احراز شرايط خاص خبرداد.
به گزارش ايسنا، مهدي ايران منش در اين خصوص اظهار داشت: با دستور وزيرعلوم، الحاق تبصره اي به ماده يک آئين نامه استخدامي اعضاي هيات علمي دانشگاهها و مراکز پژوهشي درخصوص به تعويق افتادن بازنشستگي مربيان و استادياران دانشگاهها با رعايت شرايط مقرر به مدت پنج سال به دانشگاه ها ابلاغ شد.
در تبصره جديد آمده است: دانشگاه يا موسسه ميتواند در موارد خاص و در صورت نياز به خدمات عضو هيات علمي با مرتبه مربي و استاد ياري واجد شرايط بازنشستگي که در امور آموزشي يا پژوهشي برجسته و شاخص مي باشند، با رعايت سن حداکثر 65 سال با پيشنهاد رئيس دانشگاه يا موسسه ، تصويب هيات امناي ذيربط و تائيد وزير علوم به صورت ساليانه و حداکثر تا سقف 5 سال بازنشستگي وي را به تعويق اندازد.
احسان هوشمند، روزنامه نگار و پژوهشگر دستگیر شد
احسان هوشمند، روزنامه نگار و پژوهشگر مطالعات قومی، شامگاه شنبه هفدهم دی ماه، در تهران دستگیر شد.
به گزارش جرس، به دنبال مراجعه شش مأمور امنیتی که تحت پوشش و عنوان «مبارزه با مواد مخدر»، به منزل شخصی این روزنامه نگار در تهران مراجعه کرده بودند، وی دستگیر و به محلی نامعلوم منتقل شد.
بر اساس این گزارش، خانواده هوشمند می گویند که این مأموران با تفتیش گسترده منزل و ضبط کامپیوتر شخصی وی، احسان هوشمند را دستگیر کرده و با خود بردند. هنوز از اتهام و محل نگهداری وی خبری منتشر نشده است.
احسان هوشمند، زاده بیجار کردستان وکارشناس ارشد رشته جامعه شناسی است.
وی علاوه بر فعالیت های روزنامه نگاری، انجام پژوهش های فراوانی را در زمینه تحلیل و بررسی مسائل اجتماعی و به ویژه مسائل اقوام، هویت ملی، توسعه ایران و آسیب های اجتماعی در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
هوشمند پیش از این نیز یک بار دیگر در دی ماه سال ۱۳۸۸ دستگیر شده بود. هنوز از علت دستگیری مجدد، محل بازداشت و سرنوشت و وضعیت این فعال مطبوعاتی و محقق، خبری منتشر نشده است.
ائتلاف ملی افغانستان: افتتاح دفتر طالبان در قطر، یک بازی جدید
شورای رهبری ائتلاف ملی افغانستان برهبری دوره ای داکتر عبدالله عبدالله می گوید ایجاد دفتر نمایندگی برای طالبان در قطر یک بازی جدید و مقطعی بوده و هدف از آن، این نیست تا طالبان را به قدرت سیاسی بازگرداند.
در خبرنامه این شورا گفته شده که در روزهای گذشته «برخی از رهبران ائتلاف ...تماس ها و دیدار های فشرده با مقامات جامعه بین المللی داشته اند و به نقل از این مقامات مسایل و نکاتی را مطرح کردند که روشنگر مسایل فوق می باشد».
ائتلاف ملی افغانستان تا کنون موضع رسمی واضحی را در رابطه با تحولات اخیر سیاسی در این کشور ابراز نکرده است اما سخنگوی این ائتلاف هفته گذشته ایجاد دفتر طالبان در قطر را یک گام مثبت در جهت مذاکرات صلح ارزیابی کرده بود.
در خبرنامه ائتلاف ملی افغانستان گفته شده که این ائتلاف از«یک صلح عادلانه و پایدار که دستاوردهای ده سال گذشته را قربانی نسازد، حمایت می کند» .
خبرنامه ائتلاف ملی با اشاره به تلاش های صلح دولت افغانستان با طالبان در گذشته این تلاشها را «ناکام» توصیف کرده و تأکید می کند « تلاش های صلح خواهانه تیم حاکم بلحاظ نداشتن یک تعریف روشن از مخالفان مسلح و فقدان ساز و کار های مناسب شکست خورده و حالا ابتکار عمل از دست حکومت خارج گشته است».
ائتلاف ملی در پایان خواستار آن شده است تا هرنوع مذاکره با مخالفان مسلح «باید روشن و شفاف باشد».