اين چهارمين گفتگوی ماست در مورد انتخابات مجلس نهم در اسفند ماه پيش رو. تا پيش از اين با کورش زعيم، مهرانگيز کار و ابوالحسن بنی صدر گفتگو داشتيم. اين بار به سراغ شخصيت ملی ديگری می رويم: رضا علیجانی.
رضا عايجانی را چگونه بايد معرفی کرد؟ چهره بارز جريان ملی ـ مذهبی به ويژه از نیمه دوم دهه هفتاد؟ بی شک! اما او بيش از اين در کارنامه دارد. وی روزنامه نگار است و به ويژه در نشريه ايران فردا که زنده ياد عزت الله سحابی به راه انداخته بود در کنار ديگر ملی ـ مذهبی ها قلم می زد و سرانجام در سال 1376 سردبیر همان نشريه شد.
رضا عايجانی نويسنده و پژوهشگر نيز هست و در مورد زن و متن های مقدس کتاب منتشر کرده است. کارشناسی اصلی او اما، علی شريعتی است که در اين مورد 8 کتاب منتشر کرده است. تخصص ديگر رضا عليجانی به "زندان افتادن" است! از سال 1360 تا به امروز کوشندگی های سياسی و اجتماعی وی چون عضويت در سازمان های سياسی گروه پیشتازان، موحدین انقلابی و جریان ملی - مذهبی گرد مهندس سحابی و نيز فعاليت های دفاع از حقوق بشر يا به "بند" انجاميده اند و يا به زندگی مخفی. رضا علیجانی پس از کودتای انتخاباتی ریاست جمهوری خرداد 1388 نيز برای چند روز دستگیر و زندانی شد. حالا هم مدتی است که در تبعيد سياسی در شهر پاريس است. جان که گرفت، دو باره چه خواهد کرد؟
گفتگو با رضا عليجانی را که در پی اين خواهيد خواند در شرايطی برگزار می شود که هیأتهای اجرايی ستاد انتخابات وزارت کشور که برگمارده دولت هستند بيش از سی تن از نماینده های تهران و مراکز استانها در مجلس اسلامی کنونی ـ و در ميان ايشان برخی از اصولگرايان ـ که نامزد شرکت در انتخابات دوره بعدی (روز دوازدهم اسفند) شده بودند را رد صلاحیت کرد. از آن گذشته، از ۱۰۶۶ نامزد حوزه انتخابيه تهران هم ۳۱۹ نفر نيز رد صلاحيت شده يا خود انصراف دادهاند.
البته، مطابق قانون جمهوری اسلامی، رد صلاحيتشدگان چهار روز فرصت دارند تا اعتراض خود را به هیأت نظارت منتخب شورای نگهبان تسليم کنند. اگر این هیات ها هم رای به رد صلاحیت نامزدها دهند، شورای نگهبان به اعترضات رسیدگی و دست آخر فهرست نهایی نامزدهای تایید صلاحیت شده را به وزارت کشور خواهد داد. هر چه هست به نظر می رسد که سرنوشت نامزدها، همچون سرنوشت کشور، امروز در گرو رقابت پاسداران گرد محمود احمدی نژاد و اصول گرايان پيرو ولی فقيه است. در صحنه انتخابات اين رقابت ميان وزارت کشور است و شورای نگهبان.
******************************************************************
جمشيد اسدی. با تشکر از پذيرش اين گفتگو، آقای عليجانی ! ما به طور منطقی اين گفتگوها را از پيشينه انتخابات در نظام جمهوری اسلامی می آغازيم. برداشت شما در اين مورد چيست؟
رضا عليجانی. انقلاب ایران، انقلابی بود چند صدایی با غلبه صدای سنتی های سیاسی اسلامی. اما در کنار آنها نواندیشان مذهبی با سه گرایش )لیبرال ها، سوسیالیست ها، سوسیال – دموکرات ها) و چپ های مارکسیست (با غلبه چپ های رادیکال و در کنارشان حزب توده و رگه باریکی از روشنفکران و مترجمان و هنرمندان چپ)، ملیون و چند جريان ديگر وجود داشتند.
قانون اساسی پس از انقلاب نیز، از قانون نوشته شده توسط ملی – مذهبی های شورای انقلاب (بدون ولایت فقیه) گرفته تا قانون اساسی مجلس خبرگان (با ولایت فقیه) و حتی متن بازنگری شده (حاوی ولایت مطلقه فقیه) هم همین حالت چند صدایی را داشت و دارد که در یک مسیر تدریجی به سمت غلبه صدای سنتی، آن هم از نوع اقتدارگرای آن پیش رفته است.
در صحنه عمل نیز سیاست حذف و انحصار (در ابتدا متجلی در شعار حزب فقط حزب الله - رهبر فقط روح الله) با حذف رادیکال های جوان (اعم از مذهبی و غیرمذهبی) و ملیون از شورای انقلاب آغاز شد و با نوسانانی به تدریج دامن همه را گرفت تا به حذف قائم مقام رهبری و در فرازی دیگر نخست وزیر و رئیس مجلس (آقایان موسوی و کروبی) و انبوهی از مسئولان سابق به اصلاحات گرويده رسید.
در عرصه اندیشه نیز شخصیت های مورد توجه و احترام تغيير کردند و نوبت از شریعتی به مطهری و دستغیب و اینک به مصباح یزدی رسید. تحول انتخابات در نظام جمهوری اسلامی نیز کم وبیش روندی را پيموده شبيه آن چه شرحش رفت.
پس از دوران اصلاحاتی که با انتخاب محمد خاتمی به عنوان رئيس جمهور در خرداد 1376 آغازيد و به دنبال آن جريانی از حاکمیت از طریق انتخابات به قدرت رسید که تصورش نمی رفت، طیف بیت رهبری و جناح های امنیتی – نظامی پیرامون آن و نیز جناح سنتی راست (به ويژه موتلفه) نظر خود بر مبنای مخالفت با دموکراسی و مشروعیت آرای مردم را آشکار ساخت. مصباح یزدی در تشریح آن نظر گفت اصلا ما در اسلام رأی اکثریت نداریم و این ادامه منطق سقیفه است! يادآوری می کنم که سقيفه در این تلقی یعنی رای مردم در برابر نصب خدایی رهبر که اشاره به برخی وقایع صدر اسلام بعد از فوت پیامبر دارد.
اما از آنجا که نهاد انتخابات در قانون اساسی تعبیه و پیش بینی شده است، به هر حال باید تشریفات آن انجام می شد که شد. طیف سياسی گرد بیت رهبری نیز که می خواست قدرت و ثروت انحصاری را در دست جناح امنیتی – نظامی نگاه دارد ماجراجویانه و وقیح تر از همه عملکردهایش در دوره های انتخاباتی پيشين، دست به مهندسی انتخابات سال 88 زد و شد آن چه شد.
در برابر اين دستکاری انتخاباتی جنبش اجتماعی اين بار از پايين سر برآورد، در حالی که جنبش اصلاحی برآمده از انتخابات 1376 بیشتر در بالا حرکت می کرد .
و اینک باز موسم انتخاباتی دیگر است و نهاد باقی مانده از انقلاب چندصدایی و قانون اساسی هایش باز هم در برابر حکومت و مردم و فعالان سیاسی و مدنی است.
این انتخابات اما، اولین انتخابات پس از پرحادثه ترین انتخابات نظام جمهوری اسلامی است که در پی واکنش گسترده مردم به تخلف و تقلب در آن، حاکمیت دیگر به سرکوب مخالفان سیاسی و حزبی، روشنفکران و دگراندیشان اکتفا نکرد و به کشتار، تجاوز و حبس و شکنجه مردم کوچه و بازار دست زد.
حاکمیت اینک هرچند با فشار و سرکوب شدید متکی بر پول نفت (چرا که سلاح تزویر مذهبی کندتر از همیشه شده است) توانسته است به ظاهر صحنه علنی سیاسی در جامعه را آرام کند؛ اما آتش زیر خاکستر از چشمان ناظران خود حاکمیت نیز پنهان نمانده است. اگر «ظاهر» جامعه در دست حاکمیت است، اما «باطن» آن و پس و پشت عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، روابط بین الملل و ديگر حوزه ها سراسر مملو از بحران ناشی از ندانم کاری و ناتوانی، جنگ قدرت و منافع و شکاف عمیق دولت – ملت است. بر این بستر و پشت صحنه و روند حوادث است که می توان در باره انتخابات پیش رو دقیق تر حرف زد.
جمشيد اسدی. بسيار خب، به نظرمی رسد که از ديدگاه شما که کوشنده سياسی هستيد و ناچار از همان آغاز شاهد و تحليل گر رخدادهای سياسی کشور بوده ايد، جمهوری اسلامی کارنامه قابل قبولی در مورد انتخابات ندارد تحليل بلندی در اين مورد ارائه داديد. اما آيا اين کارنامه يکدست است؟ يا مثلا می توان انتخابات را دوره ای از تاريخ جمهوری اسلامی بهتر (ويا بدتر) از دوره های ديگر دانست؟
رضا عليجانی. این کارنامه یک دست نیست. البته نظر دادن در این مورد بستگی به نقطه عزیمت تحلیلی و استراتژیک هر کنشگر یا تحلیل گر دارد. اگر من آرزومندانه (اما بدون فکر و برنامه عملی) خواهان تغییر قدرت مستقر باشم، همه این انتخابات یک دست اند و حتی آنهایی که در آن رقابت نسبی هم وجود داشته باشد تنها فریبی هستند برای طولانی کردن عمر حاکمیت.
اما اگر – حتی با فرض تمایل به تغییر قدرت – به عمل و برنامه و «استراتژی» - به معنای دقیق کلمه - بیندیشم ، قطعا می دانم که این تغییر باید روی زمین وتوسط عده ای افراد و نیروهای حامل و عامل این تغییر صورت گیرد. معمولا ساختمان ها – ولو برج های عظیم ، کنایه از تغییرات بزرگ – به صورت حاضر و آماده در جایی وجود ندارند که با جرثقیل بیاورند و نصب شان کنند. چه یک ساختمان کوچک - در حد تغییر مسئولان ـ و چه یک برج بزرگ ـ در حد تغییر قدرت مستقر ـ از طریق آجر روی آجر گذاشتن و صرف وقت و نیرو و مهندسی بوجود می آید.
بدین ترتیب است که من معتقدم وجود «حداقل فضای تنفسی» برای روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی و « حداقل امکانات رفاهی » برای توده های مردم – به خصوص طبقه متوسط – شرط تسریع روند دموکراتیزاسیون در ایران است. از این منظر است که انتخابات مختلف در ایران را به خاطر تاثیری که بر این دو متغیر دارند، در یک سطح قرار نمی دهم و همه را سرو ته یک کرباس نمی دانم. برخی انتخابات در دهه هفتاد به طور نسبی و از منظر وزاویه ای که خدمت تان گفتم بهتر و مفید تر بودند و برخی نیز مانند انتخابات در دهه شصت که آقای هاشمی و رجبعلی طاهری نامزد آن بودند و خنده دار تر از آن برگزاری انتخاباتی با یک نامزد و یا برخی انتخابات مثل مجلس قبلی و فعلی ونظایر آن را بدتر می دانم.
جمشيد اسدی. برسيم به بحث امروز، يعنی به بحث انتخابات مجلس شورای اسلامی نهم است که قرار است نظام اسلامی در اسفند ماه برگزار کند. گويا در حدود پنج هزار نفر برای شرکت در انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند. با وجود اين بسياری از دست اندرکاران هنوز هم از پيآمدهای عدم استقبال مردم نگرانند و از همين رو از همراهان می خواهند که "تنور انتخابات را گرم" کنند. ايشان در عين حال نگران پيآمدهای مشابه آن چه پس از انتخابات رياست جمهوری خرداد 1388 روی داد نيز هستند. يادآوری می کنم که اين پيآمدها را دست اندرکاران "فتنه" ناميدند و بسياری ديگر "جنبش سبز" و "جنبش رأی من کو؟" تحليل شما چيست؟
رضا عليجانی. به نظر می رسد ترس حاکمان حکومت نظامی کنونی در ایران از مشکلات امنیتی انتخابات به خاطر سر برآوردن دوباره جنبش سبز و یا ظهور وبروز کنش های اعتراضی ، بیشتر از تمایل آنها به استقبال مردمی و گرم شدن تنور انتخابات است. برای آن ها برگزاری یک انتخابات « آرام » مهم تر از برگزاری یک انتخابات « با شکوه » است. آنها می توانند با مهندسی انتخابات که دیگر در آن خبره هستند! وبا توافق جنا ح های مختلف درونی درگیرشان در این انتخابات وبرای حفظ مصلحت نظام درصدی به رای همه اضافه کنند تا گله واعتراض درونی هم نباشد. دستگاه های تبلیغاتی هم دست خودشان است و از هر نوع انتخاباتی می توانند انتخاباتی با شکوه بسازند.
هر چند درحاشیه این خط مشی تلاش هم کرده اند که بخشی از اصلاح طلبان درجه دو و سه را هم به درون انتخابات بکشند. اما تمایلی به حضور اصلاح طلبان برجسته نداشته اند و ندارند.
آن ها در این خط مشی شان هم چندان موفق نبوده اند و طبق آمارهای رسمی حدود شش – هفت در هزار ( دقت کنید در هزار نه در صد) از ثبت نام کنندگان سابقه یا ادعای اصلاح طلبی داشته اند.
بنابر این فکر نمیکنم در این سی سال هیچ موقع صف تحریم و عدم شرکت در انتخابات این قدر طویل و گسترده و پر تعداد بوده باشد. بنابراین نباید بحث ها و جنگ های فرعی و حاشیه ای را بزرگ کرد و مثلا در رابطه با کلمه تحریم يا عدم شرکت جناح بندی های داخلی و جنگ های فرعی راه انداخت که صف بندی اصلی را تحت الشعاع قرار دهد. این البته به معنای نادیده گرفتن طیف ها و صف های متفاوت سیاسی نیست. چه بخواهیم و چه نخواهیم آن ها هم وجود دارد و از قضا پیچیدگی شرایط ایران به همین تنوع و تکثر درونی اش برمی گردد. هر کس که این تنوع را نبیند و یا بخواهد بخشی هایی از این تکثر را نادیده بگیرد و یا به ضرب وزور جوسازی و فشار تحلیلی - تبلیغی آن بخش دیگر را به درون صف خود بکشد و یا خود بزرگ بینانه دچار خود مرکز بینی باشد و دیگران را فرع و حاشیه خود بداند، در آینده ضربات استراتژیک زیادی از این اشتباه تحلیلی یا رفتاری خود خواهد خورد.
البته در حاشیه و پاورقی و به عنوان یک تحلیل درونی هم می توان توجه داشت به ثبت نام عده ای از اقلیت مجلس و حتی برخی که نسبت فامیلی باسران اصلاحات دارند . همین افراد کسانی بودند که گاه تمایل به رفتن آنها و نظایرشان به مجلس پایه تحلیلی و استراتژیک برخی برای اصرار به شرکت در انتخابات بوده است. این را به عنوان یک تجربه سیاسی – استراتژیک می توان در گوشه ذهن و آرام پز فکر نگه داشت. هر چند این واقعه – البته نه چندان مهم - مقداری ضعف و ناتوانی تشکل ها و احزاب در ایجاد انسجام و اتحاد درونی در بین خود شان را نشان می دهد. و این دردی است که بسیاری از احزاب و جناح های سیاسی در ایران بدان دچارند و مختص یک جناح هم نیست.
اما بخش اصلی سئوال تان در مورد خطر سر برآوردن آنچه حاکمان فتنه و معترضان جنبش حق طلبانه می دانند کاملا بستگی به نحوه مواجهه منتقدان و معترضان از یک سو و برخی حوادث پیش بينی نشده در سیر تحولات ایران و منطقه از سوی دیگر و از جمله اتفاقات پیش رو در روزهای انتخابات دارد.
جمشيد اسدی. به هرحال، با توجه به تجربه های تلخ انتخابات پيشين و نيز اين که بوی هيچ بهبودی نمی شنويم کمتر آزادی خواهی حاضر است در انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفند ماه شرکت کند. از اين ها گذشته، به باور شما چه پيش شرط هايی می توانند زمينه را برای مشارکت گسترده و به ويژه مليون و آزادی خواهان فراهم آورند؟
رضا عليجانی. وقتی شرایط به گونه ای است که می فرمایید و ما هم نمی خواهیم در انتخابات شرکت کنیم تعیین شرایط کاربرد و معنای « عملی » ندارد. اما در یک بحث « نظری» می توان گفت شرایط یک انتخابات قابل اعتنا این است که «آزاد و عادلانه » باشد یعنی همه گان بتوانند به طور آزاد و برابر در روند های سیاسی قبل از انتخابات دخالت و مشارکت داشته باشند. دیگر آن که « سالم » باشد یعنی روند برگزاری انتخابات و شمارش و اعلام آراء از نظر نامزدها و شرکت کنندگان – ونه حاکمان – سالم باشد. همجنین باید « موثر» باشد . یعنی پارلمان برآمده از انتخابات درآن نظام سیاسی به گونه ای باشد که پس از انتخابات نیز بتواند اراده مردم را جاری و حاکم کند. البته این شرایط به هم مرتبط و متصل اند. یعنی به طور کلی (جدا از استثنائات) تحقق یکی از آنها متصل و مرتبط با دیگری است و اگر حکومتی یکی از آنهارا اجرا کند معمولا دیگری را هم اجرا می کند
ترجمان این شرایط در شرایط کنونی البته می شود آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد از حبس خانگی- آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی- امکان تشکل یابی سیاسی و مدنی و صنفی و فعالیت آزادانه آنها- آزادی بیان برای کلیه گرایشات فکری و سیاسی و زبانی و مذهبی و نظایر آنها. اما این ها الان بیشتر به درد صدور قطعنامه و نوشتن بیانیه و مقاله می خورد !
جمشيد اسدی. برخی از کوشندگان سياسی ضمن اين که هيچ ترديدی در مورد کم و کاستی های غيردموکراتيک در نظام جمهوری اسلامی ندارند، در عين حال بر اين باورند که از انتخابات می توان به عنوان فرصتی برای آگاهی رساندن و بسيج مردم استفاده کرد. شما در اين مورد چه می انديشيد؟
رضا عليجانی. این سئوال به نظرم مهم ترین سئوال شماست . من به این سئوال در مقاله ای (که در قسمت مقالات ناظران چه می گویند سایت بی بی سی منعکس شد) پرداخته ام. به نظر می رسد برخورد صرفا سیاسی با این انتخابات کار چندان سختی نباشد و الان اکثرا از موضع تحریم و عدم شرکت به آن پرداخته اند. این موضع ، موضعی کاملا درست و منطقی و مترقی هم هست. اما برخورد برنامه ای و استراتژیک با انتخابات مهم است که به نظرم اپوزیسیون ایران به شدت در آن ضعف دارد. علت آن هم عدم ارتباط و اتصال اجتماعی با جامعه ایران و اقشار مختلف مردم می باشد.
این برخورد باید بر مبنای یک جمع بندی کلی و استراتژیک از شرایط کشور و وضعیت جنبش سبز به طور خاص و وضعیت عمومی نارضایتی ها در جامعه ایران به طور عام باشد.
حال اگر این آسیب شناسی مورد قبول باشد که جنبش سبز و هر کنش اعتراضی در ایران نیازمند توان و نیروست و اینکه جنبش سبز هم نیازمند ظرفیت سازی و توان افزایی است و نیز این پیش فرض مورد قبول باشد که بعد از جنبش سبز "نیروی اجتماعی" زیادی آزاد شد ولی "نهاد" ی نیست که از آن مراقبت کند و پرورش دهد ؛ آن گاه است که این سئوال شما مهم ترین سئوال به نظر خواهد رسید.
ببینید الان توسط مسئولان رسمی گفته می شود بیش از 5 هزار نفر ثبت نام کرده اند و برای هر کرسی مجلس 19 رقیب وجود دارد. حال با تصفیه هایی که شورای نگهبان خواهد کرد فرض کنیم برای هر کرسی مجلس 5 داوطلب وجود داشته باشد . این تعداد را ضرب کنید در تعداد فقط ده روز تبلیغات نهایی (هر چند تبلیغات از حالا شروع شده و خیلی بیشتر از ده روز است) و آن را ضرب کنید در تعداد حداقل سه مراسمی که هر نامزد در روزهای آخر در آن شرکت می کند. یک محاسبه ساده نشان می دهد در جای جای کشور در این روزها بیش از یکصد و سی هزار جلسه و مراسم انتخاباتی تشکیل می شود. این جلسات در سالن های دانشگاه ها ، مساجد ، رستوران ها ، سالن های ورزشی ، منازل بزرگ و ديگر جاها تشکیل می شود
به نظر من حاکمیتی که الان از دور هم جمع شدن ده نفر هم می ترسد، در این روزها مجبور است بیش از صد و سی هزار جلسه را تحمل کند. کنترل امنیتی همه آنها هم آسان نیست. فعالین جنبش و به خصوص نیروهای جوان انگیزه دار اگر نمی توانند کنش خیابانی داشته باشند به جای یک حرکت بزرگ می توانند در دهها کنش کوچک اما اثرگذار فعال شوند و در سطوح گوناگون و با ادبیات مختلف در این برنامه ها شرکت کنند و متناسب با فضای جلسه سئوالات و نقطه نظرات خود را مطرح کنند.یک اتفاق در یکی از این جلسات – به خصوص در شهرهای متوسط و کوچک – در کل شهر خواهد پیچید.
یک نمونه مهم این مدل در دانشگاه عباسپور اتفاق افتاد که از جلسه ای که عده دیگری تشکیل داده بودند دانشجوها برای طرح سخنان خود استفاده کردند و مدیر مسئول کیهان را در برابر جوی قرار دادند که اصلا فکرش را نمی کرد. البته سطح و نوع سئوالات می تواند متناسب با شرایط و هزینه های آن باشد.
از این جلسات دوستان جوان که کنشگران اصلی تحولات در ایران هستند می توانند برای پروسه « هم یابی» و ایجاد محفلها و تشکلها و شبکه های آگاهی بخش- آزادی بخش استفاده کنند. آینده ایران آینده پر تلاطمی است این نهادها در بزنگاه های سیاسی و مهم ماه های آینده نیز بسیارکارآمد و استراتژیک هستند.
استفاده از فضا و شرایط انتخابات به نظر من هیج ارتباطی با موضع و مشی نیروها هم ندارد. هر مشی و استراتژی باید توسط نیروهایی پیش برود که اینک حاکمیت امکان گردهمایی و هم یابی آنهارا بسیار سخت کرده است. ما محکوم به استفاده از این شرایط و هدیه ای که حاکمان به ناچار و اجبار به شرایط داده اند هستیم. آیا کسی چاره دیگری دارد و راه حل دیگری پیشنهاد می کند که نیاز مند نفر و نیرو نیست؟
جمشيد اسدی. به باور شما اگر انتخابات به صورت "نيمه آزاد" برگزار شوند، آيا بايد در آن شرکت کرد يا نه؟ مثلا تصور کنيد که رأی دادن آزاد باشد و اما همه نتوانند نامزد شوند و باز شورای نگهبان گزينش کند. يا مثلا امکان نامزدی همه باشد، اما نظارت بر رأی دادن و شمردن شفاف نباشد. يا هر ترکيب ديگری از گشودن فضا در يک جا و بستن آن در جای ديگر. در چنين شرايطی آيا بايد در انتخابات شرکت کرد يا نه؟
رضا عليجانی. قابل پیش بینی است تا شرایط ایران به گونه ای نباشد که فعالان سیاسی به مجریان انتخابات اعتماد داشته باشند که رایی که اعلام می شود همان رای درون صندوق هاست ، عقل سلیم اقتضا می کند که به هیچ وجه در انتخابات شرکت نکنند. در حاکمیت نیز اینک عزمی برای گشودن فضا به چشم نمی خورد. البته به لحاظ نظری و فرضیه ای نباید شرایط ایران و از جمله وضعیت حاکمیت آن را به صورت « خطی» تحلیل کرد. برخی افراد یا نیروهایی که اخیرا از حاکمیت کنده شده اند گاه چنین تحلیل می کنند. اما دیگرانی که شاهد فراز و نشیب های جامعه ایران و از جمله قبض و بسط های حاکمیت بوده اند شاهد رفت و برگشت های زیادی در طول این دوران بوده اند.
هم چنین احتمال برگزاری انتخابات گشوده تر را باید از احتمال تغییر در فضا و گشوده شدن آن تاحدی مجزا و یا حداقل با فاصله زمانی تحلیل کرد. فرض تغییر فضا به علت فشارهای سیاسی و اقتصادی داخلی و بین المللی را نباید حداقل در بررسی سناریوهای مختلف فرضی کاملا منتفی دانست. بدین ترتیب در شرایط فرضی (مثلا نیمه آزاد و نیمه موثر) باید تحلیل مشخص از شرایط مشخص کرد. به علاوه شناختی که الان کنشگران و تحلیل گران سیاسی از نیروها و حتی تک تک افراد دارند بسیار بیشتر از گذشته است. تصور نمی کنم دیگر کسی به خاطر نامزدهایی با بافتی شبیه اقلیت کنونی مجلس هوس شرکت در انتخابات را بکند. اما اگر نیروها و افراد محکم تر و موثرتری باشند که بتوانند فرایند دموکراتیزاسیون را جلو ببرند شرایط متفاوت دیگری (و قابل ارزیابی استراتژیک با خرد جمعی ) در پیش رو خواهد بود. ولو نامزهای کاملا مورد تایید ما امکان فعالیت نداشته باشند. عرصه سیاست عرصه عقل عملی است و بر اساس ملاحظات استراتژیک باید عمل کرد و نه ملاحظات نظری. الان هم که حاکمیت امنیتی – نظامی صورت مسئله را ساده تر کرده است. و انباشت تجربه نیروها نیز از تک تک افراد بیشتر از ان است که قدم در راه بی تضمین بگذارند! پس اجازه بدهید بخاطر فرضهای ذهنی و به خاطر اختلافات احتمالی درپاسخ به نحوه «عبادت در قطبین » و «ارث آدم دوجنسیتی» صف بندی تازه ایجاد نکنیم . به خصوص که به نظر می رسد معترضان ایرانی اعم از اصلاح طلبان و تحول خواهان تخصص بالایی در ایجاد «مرزبندی» با یکدیگر حتی در مواردی که همسو هستند ، به جای گرفتن «مخرج مشترک » حتی در اختلافات دارند!
جمشيد اسدی. پرسش آخر! اگر شرايط انتخابات آزاد فراهم نشود، آيا شخصيت ها و گروه های ملی می بايستی مردم را به تحريم انتخابات فرا خوانند؟
رضا عليجانی. قطعا همین طور است. از واژه ها که بگذریم ؛ این کاری است که بسیاری از کنشگران سیاسی داخل و خارج از کشور، علیرغم تنوع در تبار و تفکر شان ، انجام داده اند. خوشبختانه مواضع همه نیروهای اصلی و مطرح و موثر در جامعه ایران اکنون هم سو ست .از ظاهر عبارات باید گذر کرد و زیاد سخت نگرفت. باید موجودیت و ملاحظات همه را همان گونه که هست پذیرفت و احترام گذاشت. انتخابات پایان تاریخ نیست. نباید برخی تفاوت ها در ادبیات و رویکرد باعث ایجاد شکاف های شدید سیاسی و روانی شود و راه همبستگی و هم سویی و همکاری های آینده را ببندد. آینده ایران با همبستگی و همراهی همه نیروها ساخته می شود. غیر از این هیچ کس هیچ راه حل ملی و مردمی ندارد. ایران فردا تنها از این طریق ساخته خواهد شد.
جمشيد اسدی. آقای عليجانی، با سپاس از انجام اين گقتگو!
نوسانات قیمت ارز ربطی به فروشندگان خردهپای ارز ندارد
سراج الدین میردامادی
در روز یکشنبه ۲۴ دی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی اعلام کرد که هر کس از روز ۲۵ دی ارز بدون سند داشته باشد دستگیر میشود. ابراهیم درویشی معاون نظارتی بانک مرکزی ایران اعلام کرد که از این روز نیروی انتظامی با هر کسی که در خیابان فردوسی یا هرجای دیگری در تهران دلار خرید و فروش کند برخورد میکنند و از قبل هم اعلام کردهاند که افزایش قیمت ارز به دلالان و قاچاقچیان نسبت داده شده است.
از دکتر جمشید اسدی استاد اقتصاد در پاریس پرسیدم:
آیا میتون بالا رفتن نرخ ارز را به دلالان و قاچاقچیان ارز نسبت داد؟
نخیر، هرگز چنین مسئلهای نمیتواند صحت داشته باشد. میدانید که اگر تقاضایی وجود نداشته باشد، گیرم اگر قاچاقچی هم وجود دارد، خرید و فروشی صورت نمیگیرد. اگر به اینها آقایان میگویند "قاچاقچی" یا هر اسم دیگری بر اینها بگذاریم، اینها به علت این که تقاضای شدیدی برای ارز خارجی در بازار وجود دارد.
در حقیقت به دلیل این که اقتصاد ایران نامطمئن است و دستاندرکاران و بازیگران اقتصادی اطمینانی به اقتصاد کشور ندارند، به ارزشهایی که متکیست بر خارج از اقتصاد ملی ما روی میآورند و ازجمله سنگهای قیمتی و بهویژه ارزهای بینالمللی. در حقیقت استقبال مردم به سوی این ارزها ربطی به فعالیت - هرچه آقایان اسم آن را میگذارند - مثل قاچاقچی ندارد، بلکه فعالیت فروشندگان ارز ناشی از تقاضاییست که به طور طبیعی در اقتصاد ما وجود دارد.
خود این دلالان ارز به طور مشخص چه قدر توانایی دارند که در بالا یا پایین بردن نرخ ارز نقش داشته باشند. آیا اصلاً تأثیری در تعیین نرخ ارز در بازار آزاد ارز در تهران دارند یا نه ؟
اصلاً ندارند. ببینید، یک تقاضای شدید برای ارز در ایران وجود دارد. مثلا بانک مرکزی کوشیده بود جلوی افزایش قیمت را از طریق عرضه بگیرد. بانک مرکزی یک کشور نفتخیز مثل ایران! حالا چه طور میتوانند این فروشندگان خردهپای ارز کاری را انجام دهند که بانک مرکزی یک کشور نفتخیز نتوانست انجام دهد؟ بدون شک موفق نمیشوند. اصلا نوسانات قیمت ارز در ایران ربطی به فروشندگان خردهپای ارز ندارد.
استقبال مردم از خرید ارز ربطی به فعالیت کسانی که بر آنها قاچاقچی نام گذاشتهاند ندارد، بلکه فعالیت فروشندگان ارز ناشی از تقاضاییست که به طور طبیعی در اقتصاد ما وجود دارد
در بهترین حالت آدم میتواند این طور فکر کند که کماکان قیمت ارز افزایش پیدا خواهد کرد. گیرم یک کسی امروز ارز میخرد که اصلاً این کاره هم نیست، و فکر میکند خب حالا به جای این که حقوقم آمده پایین، ارزش تمام درآمدم پایین آمده، ارز را میگیرم میگذارم توی صندوقخانهام، یکماه دیگر میفروشم. این دست کسانی هستند که دارند ارز را میفروشند. گیرم حالا چندتا فروشنده خردهپای ارز هم به طورحرفهای باشند. ولی تأثیری که بانک مرکزی نتوانست بگذارد روی نوسان قیمت، چه طور میتوانند این جور افراد بگذارند!
آقای اسدی این نوسانات شدید نرخ ارز چه تأثیرات سوء دیگری بر سایر وجوه اقتصادی در داخل ایران دارد؟
در حقیقت به علت اتفاقات بد و شرایط بد اقتصادی ملیست که این ارز یک چنین نوساناتی دارد. البته بهتر است به جای این که نوسانات، بگوییم افزایش مرتب ارزش دلار به نسبت ریال. این در حقیقت پیامد وضع دشواری است که اقتصاد ملی ما دچارش است. به علت ندانمکاریهای درون مرزی و تنشافروزیهای برون مرزی که مرتب تحریم شده است.
متأسفانه و شوربختانه افق و دورنمای روشنتری در دید ما نیست. چون امروز هم شورای امنیت سازمان ملل در مورد تحریمهای جدید گفتوگو میکند و هم اتحادیه اروپا و اتحادیه اروپا اتفاقا خیلی هم در مورد تحریمها مصر است. چه طور مصر هستند؟
جلسهای را که قرار بوده از ۳۰ ژانویه، یعنی آخر ماه فرنگی، در مورد تحریمهای ایران داشته باشند، یک هفته جلوتر انداختهاند که زودتر چنین کاری را انجام دهند و گویا صحبتها براین مبناست که دستکم شش ماه تحریمهای شدیدی در این مورد انجام دهند.
پس ببینید، وقتی این خبرها دوباره در اقتصاد ما بیاید و این تحریمها رسمی شود، باز اعتماد دستاندرکاران و بازیگران اقتصادی به ارزشهای ملی اقتصاد مثل ریال کم میشود و برای این که پولشان از بین نرود، هجوم میآورند ارزش خارجی مثل دلار بخرند. بازهم قیمت میرود بالاتر.
در واقع میخواهم بگویم که این افزایش قیمت دلار به نسبت ریال پیامد اتفاقات ناگوار است. هرچند که خودش هم برای اقتصاد امر مبارکی نیست، اما این در حقیقت دنباله اتفاقات بدی است که در اقتصاد ما افتاده و علت آنها نیست.
آقای دکتر اسدی در همین روزها همزمان شایعه افزایش نرخ سود سپردههای بانکی هم مطرح شده. پیش از این هم اختلافی بین شورای پول و اعتبار و آقای احمدینژاد در این زمینه وجود داشت. این مسئله را چه گونه ارزیابی میکنید؟ آیا مرتبط است با افزایش نرخ ارز یا داستان دیگری دارد؟
ببینید، اولاً این صحبت هست و شورای پول و اعتبار این کار را کرده. منتهی شورای پول و اعتبار بعد از به قدرت رسیدن آقای احمدینژاد قدرتی ندارد، بانک مرکزی هم قدرتی ندارد و همه اینها را دولت یعنی آقای احمدینژاد باید تصمیم گیرد و آقای احمدینژاد در مورد افزایش بهرهی بانکی هنوز صحبتی نکرده است.
اما بههرحال صحبت این که بهره بانکی را بیشتر کنند، این است که میخواهند مثلاً دستکم به لحاظ نظری جلوی افزایش قیمتها را بگیرند. یعنی نقدینگی را که بسیار زیاد شده است در اقتصاد کشور جمع کنند و اینها بهعنوان سپرده در بانک باشد.
خب مردم اعتماد ندارند که چنین کاری را کنند. پس میگویند که اگر ما نرخ بهره را از ۱۲درصد به ۲۱درصد ببریم، یعنی تقریباً دوبرابر کنیم، شاید مردم را راضی کنیم که نقدینگی خودشان را در بانک بگذارند. این فلسفه کاریست که کردهاند. ولی این که چه قدر موفق باشند، من تردید دارم.
آیا خود دولت توانایی این را دارد که تمام خرید و فروش ارز را به کنترل خودش درآورد و به طور کلی چیزی تحت عنوان «دلالان سرپایی» را در خیابان به طور کلی حذف کند؟
نخیر! این موضوع درست برمیگردد به پرسش اول. اولا که چند مرتبه چنین کاری را بانک مرکزی میخواست بکند. خاطرتان هست که حتی آقای بهمنی اول گفته بودند که هر کسی تقاضا برای ارز دارد، ما پاسخ میدهیم. بعد نتوانستند. گفتند مگر این که یک کسانی باشند مثل خانمهای خانهدار که همین طوری میخواهند ارز بخرند.
در هرحال نه تقاضای کل مردم را پاسخ دادند، نه تقاضای کل مردم به استثنای خانمهای خانهدار. بانک مرکزی نمیتواند امروز به این تقاضا پاسخ دهد. البته ما هنوز نمیدانیم که در صندوق ذخیره ملی که اسمش شده است صندوق توسعه ملی چه قدر پول هست. هیچ کسی اطلاع ندارد. حتی نمایندگان مجلس میگویند اطلاع ندارند که چه قدر پول هست.
وقتی بانک مرکزی که دریافتکننده درآمدهای نفتی دومین کشور صادرکننده اوپک است، نمیتواند پاسخگوی تقاضای ارز مردم باشد، چه طور ممکن است که این خردهفروشان بتوانند چنین کاری را بکنند
برآوردها از ۳۵ میلیارد تا ۸۰ میلیارد در بهترین حالت شده. هرکدام اینها باشد، با توجه به تحریمهایی که بانک مرکزی را به طور مستقیم و شاید به طور مستقیم نفت و گاز را نشانه گرفته، این پول کافی نیست که احتیاج حتی میان مدت کشور را پاسخ دهد. حتی به یک یا دو سال برسد!
در نتیجه بانک مرکزی نمیخواهد این پولهایی را هم، اگر چیزی باقی مانده در صندوق ذخیره ملی، در ازای تقاضای مردم به بازار بریزد. نه میتواند، نه الان صلاحش است که این کار را بکند. بانک مرکزی قادر به این کار نیست.
ولی به خاطر داشته باشیم که وقتی بانک مرکزی که دریافتکننده درآمدهای نفتی کشور است، که دومین کشور صادرکننده اوپک است، نمیتواند پاسخگوی تقاضای ارز مردم باشد، چه طور ممکن است که این خردهفروشان بتوانند چنین کاری را بکنند!
در نتیجه متأسفانه نه با این صحبتی که حتی بگیروببند کنند موفق میشوند جلوی این کارها را بگیرند، چون تقاضا وجود دارد، و موفق هم نمیشوند جلوی افزایش قیمت را بگیرند. همان طوری که تا الان با این بگیروببندها موفق نشدهاند جلوی مشروبات الکلی، جلوی موسیقی، مجالس رقص و دیشهای تلویزیونی را بگیرند، در این مورد هم موفق نمیشوند. چون این تقاضا به شدت در میان مردم وجود دارد.
آقای دکتر پیامدهای این برخورد قضایی و دستوری و بگیروببند در عرصه اقتصاد را چه گونه ارزیابی میکنید؟ آیا فکر میکنید به طور کلی این مقررات جدید و دستور برخورد با دلالان ارز به نفع کیست و به سود چه کسی تمام میشود؟
به نشانههای بسیار ، خود دولت و به طورکلی محافل قدرت در بازار سیاه ایران دست دارند.
با توجه به تفاوتی که بین نرخ رسمی ارز و نرخی که بر مبنای آن خرید و فروش ارز میشود، کسی که بتواند به قیمت رسمی ارز بخرد و به قیمت بازار سیاه بفروشد، سود سرشاری شاملش میشود. دولت هم از این قاعده مستثنی نیست، بهویژه که با کسری بودجه مواجه است و از این طریق میتواند بخشی از کسری بودجه خود را جبران کند.
در بازار سیاه به طور کلی با ۷۰ اسکله مخفی، که آقای کروبی افشاء کرد - و لابد یکی از مدارک جرم علیه وی همین است - ، محافل قدرت و بهویژه دولت در آن دست دارند و میتوانند بخشی از کسری خودشان را با سودهای کلان جبران کنند.
گیرم حالا اعلامیه دهند کسی که سند نداشته باشد، ما بهعنوان قاچاقچی ارز دستگیرش میکنیم و حتی فکر کنید که دو نفر بینوا را هم همین طوری دستگیر کنند و جلوی تلویزیون بیآورند که پس ما قاچاقچیها را گرفتیم. اما کسی که به طور کل از این مسائل استفاده میکند، محافل قدرت است و حتی دولت به نشانههای استوار. زلزله ارزی در ایران قیمت مسکن را ۲۰ درصد افزایش داد
نوسانات شدید قیمت سکه و طلا در ایران سود ۷۰ درصدی را در سال جاری برای فعالان این بازار به همراه داشته است، این موضوع را محمد کشتی آرای، رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهرات کشور، بعد از ظهر روز شنبه ۲۴ دی ماه در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اعلام کرد.
بخشی از این سود سرشار، ریشه در اختلاف قیمت دلار دولتی با دلار آزاد دارد که با حساب دلار ۱۶۹۵تومانی، و نرخ مرجع ۱۱۲۶ تومانی، رانت حاصل از این اختلاف به ۵۶۹ تومان رسیده است.
شاید از این جهت است که محمد علی خطیب، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد، روز شنبه ۲۴ دی ماه در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت:
«پول های اضافی در بخش مسکن و بانک ها روانه بازار ارز شده است»
نتیجه این اقدام به گزارش خبرگزاری مجلس شورای اسلامی (خانه ملت) که بعد از ظهر روز شنبه ۲۴ دی ماه انتشار یافت: «قیمت مسکن ۲۰ درصد افزایش یافت. این خبری بود که طی هفتههای اخیر شوک زیادی را نه تنها به افراد بدون مسکن بلکه به تمامی جامعه وارد کرد؛ چرا که این افزایش ۲۰ درصدی در حالی اتفاق افتاده که بسیاری از کارشناسان و حتی مدیران دفترهای املاک معتقدند بازار مسکن در رکود شدیدی به سر میبرد.»
در حالی که دولت نوسانات شدید بازار ارز بر روی قیمت مسکن را انکار می کند مجلس شورای اسلامی بر این موضوع اصرار دارد.
ابوالفضل صومعلو، معاون امور مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی بر این باور است که تغییرات نرخ ارز نمیتواند تأثیر چندانی روی قیمتمسکن داشته باشد. زیرا به گفته وی، بخش مسکن نسبت به سایر اقلام صنعتی و مصرفی از ارزبری کمتری دارد، و بیشتر مصالح مورد نیاز برای ساخت واحدهای مسکونی در داخل کشور تولید میشوند. هر چند علی اکبر آقایی مغانجویی، رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، پیش از ظهر روز شنبه ۲۴ دی ماه در گفت و گو با خبرگزاری مهر با بیان این که قیمت ارز تاثیر خود را در بازار مسکن داشته است، گفت:
«نوسانات بازار ارز به خصوص در بخش مواد اولیه، فولاد و بخش های دیگری مانند تاسیسات واحدهای مسکونی تاثیر زیادی دارد.»
به گزارش خبرگزاری مهر، «انبوه سازان به دنبال آهنگ رشد قیمت مصالح ساختمانی تحت تاثیر نوسانات ارزی در بازار، نسبت به افزایش قیمت ساخت و هزینه تمام شده مسکن در آینده ابراز نگرانی کردند.»
جمشید اسدی، کارشناس امور اقتصادی و استاد دانشگاه در فرانسه، با تاکید بر این موضوع که «گرانی که امروز به سراغ صنعت ساختمان رفته است هیچ جای تعجب ندارد»
به صدای آمریکا گفت:
«متاسفانه کل اقتصاد کشور ما در بحران تورم فرو رفته است و به علت تحریم ها و ندانم کاری های داخلی این تورم به شدت ادامه خواهد داشت. حتی آقای اسدالله عسگراولادی که از ستون های نظام است گفته است که تورم دی ماه ۴۰ درصد است.
وقتی که در سطح اقتصاد کلان با یک چنین نرخ تورمی مواجه هستیم، بدیهی است که هیچ فعالیت اقتصادی در امان نمی ماند.
جمشید اسدی، در پاسخ به پرسش صدای آمریکا مبنی بر میزان اهمیت صنعت ساختمان در ساختار اقتصاد ایران گفت:
«در کشور ما بعد از صنایع نفت و گاز، صنعت ساختمان نمایانگر فعالیت های اقتصادی در کشور ماست. هر وقت فعالیت های ساختمان رشد داشته باشد، موید این است که امور به خوبی می گذرد، و یا در حد رضایت بخشی است.»
محمد آزاد، رئیس اتحادیه آهن فروشان روز شنبه ۲۴ دی ماه در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) با اشاره به تبعات رشد نرخ ارز بر بازار آهن گفت: « از یک ماه قبل تاکنون، قیمت آهن در بازار با رشد فزایندهای روبرو بوده و حدود ۲۰ درصد افزایش یافته است.»
به گفته رئیس اتحادیه آهن فروشان «در صورتی که تا اواخر بهمن ماه نرخ دلار هیچگونه افزایشی نسبت به نرخ کنونی نداشته باشد و در همین نرخ باقی بماند، قیمت آهن و میلگرد نسبت به قیمت کنونی باز هم ۱۵ درصد افزایش مییابد.»
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) «اگرچه طي سه سال گذشته تمام توجه دولت در بخش مسكن به طرح مسكن مهر معطوف شده است اما برخي كارشناسان بر اين باورند كه اينطرح جوابگوي نياز مسكن همه اقشار جامعه نخواهد بود و اگر دولت قصد دارد مسكن را به كالاي مصرفي تبديل كند بايد به فكر اجراي طرحهاي ديگر نيز باشد.»
جمشید اسدی، در واکنش به این نظریه به صدای آمریکا گفت:
« افزایش قیمت ها در ایران ربطی به این و یا آن طرح ندارد. زمانی که کشور ما در رکود تورمی فرو رفته است شما نمی توانید بگوید که حالا دولت طرحی بیاورد که خارج از تورم باشد.»
جمشید اسدی، در زمینه طرح مسکن مهر به صدای آمریکا گفت:
«دولت اگر بخواهد طرح مسکن مهر را به بهره برداری برسد، باید به مقدار بسیار زیادی پول تزریق کند که با در نظر گرفتن به این موضوع که دولت در مورد تعهدات پیشین خود نیز به مانند پرداخت یارانه نقدی و یارانه سهم صنعت در جریان قانون هدفمند کردن یارانه ها ناکام بوده است، حالا چگونه می تواند زیر بار تعهد جدید برود؟»
در حالی شاهد گرانی ۲۰ درصد مسکن در ایران هستیم،که پیش تر گفته شد اجاره بها نیز به رشد شتابان قیمت دلار واکنش نشان داده، و گران تر شده است.
بخشی از این سود سرشار، ریشه در اختلاف قیمت دلار دولتی با دلار آزاد دارد که با حساب دلار ۱۶۹۵تومانی، و نرخ مرجع ۱۱۲۶ تومانی، رانت حاصل از این اختلاف به ۵۶۹ تومان رسیده است.
شاید از این جهت است که محمد علی خطیب، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد، روز شنبه ۲۴ دی ماه در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت:
«پول های اضافی در بخش مسکن و بانک ها روانه بازار ارز شده است»
نتیجه این اقدام به گزارش خبرگزاری مجلس شورای اسلامی (خانه ملت) که بعد از ظهر روز شنبه ۲۴ دی ماه انتشار یافت: «قیمت مسکن ۲۰ درصد افزایش یافت. این خبری بود که طی هفتههای اخیر شوک زیادی را نه تنها به افراد بدون مسکن بلکه به تمامی جامعه وارد کرد؛ چرا که این افزایش ۲۰ درصدی در حالی اتفاق افتاده که بسیاری از کارشناسان و حتی مدیران دفترهای املاک معتقدند بازار مسکن در رکود شدیدی به سر میبرد.»
در حالی که دولت نوسانات شدید بازار ارز بر روی قیمت مسکن را انکار می کند مجلس شورای اسلامی بر این موضوع اصرار دارد.
ابوالفضل صومعلو، معاون امور مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی بر این باور است که تغییرات نرخ ارز نمیتواند تأثیر چندانی روی قیمتمسکن داشته باشد. زیرا به گفته وی، بخش مسکن نسبت به سایر اقلام صنعتی و مصرفی از ارزبری کمتری دارد، و بیشتر مصالح مورد نیاز برای ساخت واحدهای مسکونی در داخل کشور تولید میشوند. هر چند علی اکبر آقایی مغانجویی، رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، پیش از ظهر روز شنبه ۲۴ دی ماه در گفت و گو با خبرگزاری مهر با بیان این که قیمت ارز تاثیر خود را در بازار مسکن داشته است، گفت:
«نوسانات بازار ارز به خصوص در بخش مواد اولیه، فولاد و بخش های دیگری مانند تاسیسات واحدهای مسکونی تاثیر زیادی دارد.»
به گزارش خبرگزاری مهر، «انبوه سازان به دنبال آهنگ رشد قیمت مصالح ساختمانی تحت تاثیر نوسانات ارزی در بازار، نسبت به افزایش قیمت ساخت و هزینه تمام شده مسکن در آینده ابراز نگرانی کردند.»
جمشید اسدی، کارشناس امور اقتصادی و استاد دانشگاه در فرانسه، با تاکید بر این موضوع که «گرانی که امروز به سراغ صنعت ساختمان رفته است هیچ جای تعجب ندارد»
به صدای آمریکا گفت:
«متاسفانه کل اقتصاد کشور ما در بحران تورم فرو رفته است و به علت تحریم ها و ندانم کاری های داخلی این تورم به شدت ادامه خواهد داشت. حتی آقای اسدالله عسگراولادی که از ستون های نظام است گفته است که تورم دی ماه ۴۰ درصد است.
وقتی که در سطح اقتصاد کلان با یک چنین نرخ تورمی مواجه هستیم، بدیهی است که هیچ فعالیت اقتصادی در امان نمی ماند.
جمشید اسدی، در پاسخ به پرسش صدای آمریکا مبنی بر میزان اهمیت صنعت ساختمان در ساختار اقتصاد ایران گفت:
«در کشور ما بعد از صنایع نفت و گاز، صنعت ساختمان نمایانگر فعالیت های اقتصادی در کشور ماست. هر وقت فعالیت های ساختمان رشد داشته باشد، موید این است که امور به خوبی می گذرد، و یا در حد رضایت بخشی است.»
محمد آزاد، رئیس اتحادیه آهن فروشان روز شنبه ۲۴ دی ماه در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) با اشاره به تبعات رشد نرخ ارز بر بازار آهن گفت: « از یک ماه قبل تاکنون، قیمت آهن در بازار با رشد فزایندهای روبرو بوده و حدود ۲۰ درصد افزایش یافته است.»
به گفته رئیس اتحادیه آهن فروشان «در صورتی که تا اواخر بهمن ماه نرخ دلار هیچگونه افزایشی نسبت به نرخ کنونی نداشته باشد و در همین نرخ باقی بماند، قیمت آهن و میلگرد نسبت به قیمت کنونی باز هم ۱۵ درصد افزایش مییابد.»
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) «اگرچه طي سه سال گذشته تمام توجه دولت در بخش مسكن به طرح مسكن مهر معطوف شده است اما برخي كارشناسان بر اين باورند كه اينطرح جوابگوي نياز مسكن همه اقشار جامعه نخواهد بود و اگر دولت قصد دارد مسكن را به كالاي مصرفي تبديل كند بايد به فكر اجراي طرحهاي ديگر نيز باشد.»
جمشید اسدی، در واکنش به این نظریه به صدای آمریکا گفت:
« افزایش قیمت ها در ایران ربطی به این و یا آن طرح ندارد. زمانی که کشور ما در رکود تورمی فرو رفته است شما نمی توانید بگوید که حالا دولت طرحی بیاورد که خارج از تورم باشد.»
جمشید اسدی، در زمینه طرح مسکن مهر به صدای آمریکا گفت:
«دولت اگر بخواهد طرح مسکن مهر را به بهره برداری برسد، باید به مقدار بسیار زیادی پول تزریق کند که با در نظر گرفتن به این موضوع که دولت در مورد تعهدات پیشین خود نیز به مانند پرداخت یارانه نقدی و یارانه سهم صنعت در جریان قانون هدفمند کردن یارانه ها ناکام بوده است، حالا چگونه می تواند زیر بار تعهد جدید برود؟»
در حالی شاهد گرانی ۲۰ درصد مسکن در ایران هستیم،که پیش تر گفته شد اجاره بها نیز به رشد شتابان قیمت دلار واکنش نشان داده، و گران تر شده است.
اخبار روز:
هم میهنان گرامی!
نیروهای آزادیخواه!
برنامه تلویزیونی کنکاش روز جمعه ۲۳ دی ماه، به روی آنتن رفت . این برنامه هر پنجشنبه از ساعت ۲۰ تا ۲۱ به وقت تهران ( ۱۷:۳۰ تا ۱۸:۳۰ به وقت اروپای مرکزی) از تلویزیون "رسا" پخش می شود و بازپخش آن در روز بعد (جمعه) از ساعت ۲۳ تا ۲۴ به وقت ایران (۲۰:۳۰-۲۱:۳۰ به وقت اروپای مرکزی ) خواهد بود. در این برنامه کارشناسان مسایل سیاسی، مهمترین تحولات سیاسی ایران و پیرامون آن را مورد بحث و بررسی قرار می دهند. فایل برنامه در سایت کنکاش آرشیو شده و در اخیار علاقمندان قرار می گیرد.
با سپاس از مدیریت تلویزیون رسا که امکان پخش برنامه را در اختیارمان گذاشت، موسسه "Kankash Media Agentur به مدیریت این جانب کلیه مسولیت های حقوقی و سیاسی مربوط به شکل و محتوای برنامه را برعهده دارد.
برنامه تلویزیونی کنکاش حاصل کار جمع کوچکی از فعالین سیاسی و کنشگران حوه رسانه است که از دو سال پیش تلاشی را با هدف تولید برنامه تلویزیونی آغاز کردند. کلیه هزینه های تولید و پخش برنامه به وسیله همین جمع و از محل کمک های مالی هم میهنان تامین می شود. اسناد حسابداری به دقت تهیه و حفظ می گردد.
راه اندازی برنامه تلویزیونی کنکاش پاسخ به ضرورتی است که از مدت ها قبل توسط نیروهای دمکرات و آزادیخواه کشور مطرح می شد. همه امید ما این است که نخستین تجربه جمع ما موفق از کار درآید و تولیدات تلویزیونی ما به تدریج به لحاظ کیفی و کمی گسترش یابد.
هم میهنان گرامی!
ما خود را عنصر کوچکی در مجموعه بزرگ کوشندگان راه استقرار مردمسالاری و آزادی در ایران می دانیم و "کنکاش" را جزیی از سرمایه این جمع بزرگ و در خدمت آن می بینیم. مدیریت و مسولیت فردی، کنترل جمعی و نظارت اجتماعی، اصل راهنمای ما در اداره این برنامه است و دستمان برای کمک به سوی شما دراز!
می خواهیم صداو سیمایی مستقل و در اندازه های امروز جهان رسانه ها، داشته باشیم که در داخل و خارج از کشور امکان شنیده و دیده شدن داشته باشد. ما از پس این کار بر می آییم! زیرا که ما بسیاریم! زیرا که ما فشرده تجربه و دانش بخش نه چندان کوچکی از یک ملت بزرگیم! زیرا که ما اراده این کار را سالهاست در وجودمان ذخیره کرده ایم! ما اگر با اتکای شماری اندک از یاران، جسارت شروع را در خود یافتیم. تنها به این امید و این حساب بوده که " تنها نخواهیم ماند!" ودستی که نشان از جدیت داشته باشد، با بیشمار دستانی از میان یاران هم اندیش فشرده خواهد شد.
ما در زمینه های زیر نیازمند کمک و یاری شما هستیم:
- کمک مالی
- تکنیک، دانش و مهارت فنی.
- هنر در همه اشکال آن
- مشارکت در تولید برنامه به عنوان کارشناس
- تهیه خبر و گزارش
- معرفی برنامه به جامعه
- نقد برنامه ها و ارایه پیشنهاد
باور داریم که " از خرد است که کلان بر می خیزد!" پس از کمک، به دلیل کوچکی اش، مضایقه نکنید ! هر سنت کمک مالی، هر آدرسی که رد هنرمندی یا سیاستورزی اهل اندیشه را بدهد، هر خطی که در نقد نوشته شود، هر گونه اطلاع رسانی وهر پیامی که دلگرممان کند، برایمان مهم است. تنها صفر است که به حساب نمیآید و هر عددی بزرگ است، زیرا که می تواند در ده هزار، صد هزار و میلیون ضرب شود و
"قطره دریاست، اگر با دریاست !"
آدرس ها وامکانات تماس با ما را در زیر ملاحظه می کنید.
هر دستی را که به یاری دراز شود به گرمی می فشاریم
احمد پورمندی مدیر موسسه Kankash Media Agentur و تهیه کننده برنامه
کنکاش هر پنجشنبه ساعت ۲۰-۲۱ به وقت ایران.۱۷:۳۰-۱۸:۳۰ به وقت اروپای مرکزی
بازپخش هر جمعه ۲۳-۲۴ به وقت تهران و ۲۰:۳۰-۲۱:۳۰ به وقت اروپای مرکزی
آدرس ها وامکانات تماس با ما را در زیر ملاحظه می کنید.
Mail: kankash@kankashtv.com
Facebook: www.facebook.com
Twitter: https://twitter.com/#!/KankashTV
Web-Site: http://www.kankashtv.com
Bank : Kontoinhaber : Kankash Media Agentur Konto: 43940 BLZ :70169465
IBAN: DE75701694650000043940 BIC: GENOBEF1M08
RASA TV:
Eutelsat W3A
EutelW3A
Transponder: A1,7.0°E
Polarisation: Horizontal
Frequency: 10721 MHz
Symbol Rate: 22000
FEC: ½
اولین برنامه کنکاش را در زیر مشاهده می کنید :
www.youtube.com
اخبار روز:
در حالی که وضعیت گردن رضا شهابی روز به روز بدتر میشود، هنوز وسیله ی لازمه برای عمل جراحی گردن او توسط زندان خریداری نشده است و از طرفی پزشکان رضا و مسوولین بخش و بیمارستان مورد تهدید و تحت فشار قرار گرفته اند که رضا شهابی را مرخص کرده و از بیمارستان خارج کنند.
پزشکان معالج اعلام کرده اند که نمیتوانند ببینند که جلوی چشم آنها و در حالی که به اصطلاح رضا تحت مراقبت پزشکی است روز به روز وضعیت گردن و سیستم عصبی رضا بدتر میشود در حالی که باید سریعا تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
از سویی پزشکان و مسوولین بیمارستانی شدیدا تحت فشار قرار گرفته اند که رضا را عمل کرده یا نکرده و به هر شکل ممکن سریعا ترخیص کرده تا از بیمارستان خارج شده و به زندان بازگردانده شود.
بدین ترتیب مسوولان قضایی- امنیتی با اجرای این سناریو میخواهند نشان دهند به فکر مداوای رضا بوده اند زیرا او را به بیمارستان فرستاده اند ولی از طرفی با خریداری نکردن قطعه ی لازم برای جایگذاری در گردن که برای عمل ضروری است، عملن از انجام مداوای لازمه برای رضا جلوگیری میکنند و با تهدید پزشکان نیز سعی در ترساندن آنها برای جلب رضایت پزشکی ِ اجباری برای ترخیص زودهنگام رضا دارند تا بتوانند ادعا کنند رضا با دستور پزشکان مرخص شده است.
رضا شهابی کارگر زندانی ، مسوول مالی و عضو هیات مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد کماکان در بخش جراحی اعصاب بیمارستان امام خمینی بستری است و در حالی که وضعیت گردن او بدتر میشود در انتظار دستور مقامات زندان برای خرید قطعه ی لازم برای عمل جراحی است اما شواهد و قرائن نشان میدهد که در انجام مراحل لازم برای عمل جراحی او کارشکنی میشود و تلاش میشود او را با همین وضعیت وخیم به زندان بازگردانند.
کمیته دفاع از رضا شهابی - ۲۵ دیماه ۹۰
پزشکان معالج اعلام کرده اند که نمیتوانند ببینند که جلوی چشم آنها و در حالی که به اصطلاح رضا تحت مراقبت پزشکی است روز به روز وضعیت گردن و سیستم عصبی رضا بدتر میشود در حالی که باید سریعا تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
از سویی پزشکان و مسوولین بیمارستانی شدیدا تحت فشار قرار گرفته اند که رضا را عمل کرده یا نکرده و به هر شکل ممکن سریعا ترخیص کرده تا از بیمارستان خارج شده و به زندان بازگردانده شود.
بدین ترتیب مسوولان قضایی- امنیتی با اجرای این سناریو میخواهند نشان دهند به فکر مداوای رضا بوده اند زیرا او را به بیمارستان فرستاده اند ولی از طرفی با خریداری نکردن قطعه ی لازم برای جایگذاری در گردن که برای عمل ضروری است، عملن از انجام مداوای لازمه برای رضا جلوگیری میکنند و با تهدید پزشکان نیز سعی در ترساندن آنها برای جلب رضایت پزشکی ِ اجباری برای ترخیص زودهنگام رضا دارند تا بتوانند ادعا کنند رضا با دستور پزشکان مرخص شده است.
رضا شهابی کارگر زندانی ، مسوول مالی و عضو هیات مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد کماکان در بخش جراحی اعصاب بیمارستان امام خمینی بستری است و در حالی که وضعیت گردن او بدتر میشود در انتظار دستور مقامات زندان برای خرید قطعه ی لازم برای عمل جراحی است اما شواهد و قرائن نشان میدهد که در انجام مراحل لازم برای عمل جراحی او کارشکنی میشود و تلاش میشود او را با همین وضعیت وخیم به زندان بازگردانند.
کمیته دفاع از رضا شهابی - ۲۵ دیماه ۹۰
اخبار روز:
ما به عنوان مخالفان فعال جنگ، ترور مصطفی احمدی روشن از مدیران تاسیسات هسته ای نطنز را که در ۲۱ دی ماه در تهران اتفاق افتاد ،بمانند هر ترور دیگری، شدیدا محکوم می کنیم. چنین روش هایی درتقابل با سیاست های رسمی مذاکره و گفتگوست که می توانند به نتایج سودمندی بیانجامند و خطر جنگ را کاهش دهند. ترور در هر شکلی محکوم است و با هر هدفی صورت گیرد، اقدامات صلح طلبانه را خنثی می کند و مشروعیت و دستاویزی برای خشونت و ترور متقابل بوجود می آورد.
ما معتقدیم جنگ اطلاعاتی با جمهوری اسلامی و اقدامات خرابکارانه که در صورت های مختلف از جمله ترور فرماندهان ارشد و کارشناسان و نابودی تاسیسات موشکی و هسته ای ایران جریان دارد، حلقه ای از زنجیره لطمه ها و ضایعه هایی است که جمهوری اسلامی با ماجراجویی هسته ای خود به منافع ملی و سرمایه های علمی مردم ایران تحمیل کرده است.
نیروهای امنیتی ایران که تمام تلاش خود را صرف سرکوب مخالفان حتی در داخل حاکمیت و بستن دهان معترضان و رسانه ها کرده اند، در مقابله با این تهدیدها سخت ناتوان مانده اند. این ناتوانی ها نشانه نگران کننده ای است از اینکه ایمنی برنامه هسته ای هم با همین ضعف های فاحش روبرو شود و فجایع بزرگی را رقم زند. مسئولین نظام و بخصوص وزیر اطلاعات باید پاسخگوی سهل انگاری در خصوص حفظ جان کارشناسان و پژوهشگران ایرانی باشند.
به نظر ما امنیت و رشد اقتصادی و علمی ایران و مناسب ترین راه غلبه برمخاطرات خارجی در گرو مدیریتی بر اساس منافع ملی ایران و تنش زدایی با همسایگان و جامعه جهانی و از همه مهمتر آشتی با مردم کشور و انتقال قدرت به آنان است.
امنیت واقعی مردم وقتی تضمین می شود که سیاست و مدیریت کشور از انزواطلبی و سرکوب داخلی و تنش زایی خارج شود و به سمت کاستن از شمار دشمنان و افزودن بر شمار دوستان و مشارکت موثر و صلح آمیز در منطقه حرکت کند و همچنین فضای سیاسی داخل را باز نماید و به اقتصاد ایران نیز مجال نفس کشیدن و تماس با جهان بدهد.
ما ضمن محکوم کردن این ترور از سوی هر دولت و نیرویی که باشد، از فعالان جامعه مدنی و کنشگران سیاسی دموکراسی خواه می خواهیم تا ضمن تاکید بر حق مردم ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی و مرزبندی با بحران سازی هسته ای حکومت، مخالفت خود را با اعمال خشونت و هر گونه ترور ابراز کنند. جمهوری اسلامی باید با تعلیق غنی سازی اورانیوم، نخستین گام را برای جلوگیری از تحریم ها و زدودن خطرات جنگ های پنهان و آشکار بردارد. همچنین به برخی اراده های خارجی که علی رغم مخالفت ظاهری با تروریسم هر جا که منافعشان ایجاب کند توسل به ترور را تجویز می کنند هشدار می دهیم که مردم ایران نسبت به هر اقدامی که جان شهروندان ایرانی را به خطر بیاندازد، حساس بوده و تعرض به امنیت ملی ایران را تحمل نمی کنند.
اسامی امضاء کنندگان
مهرداد احمد زاده ، حامد ابراهیمی ،حامد ابراهیمی نژاد ،عبدالرضا احمدی ،بهزاد احمدی نیا ،جعفر اردبیلی ،ابوالفضل اردوخانی ،محمد استکی ،آزاده اسدی ،رشید اسماعیلی ،مرتضی اصلاحچی ،امیر حسین اعتمادی ،بیژن افتخاری ،علی افشاری ،مریم اکبری ،دنیا اکبری ،محمد جواد اکبرین ،نصیر امامی ،منوچهر امیری ،مهدی امینی ،آسیه امینی ،فریبا امینی ،شاهین انزلی ،محمد انصاری ،سولماز ایکدر ،آرش آباد پور ،بهزاد آذر هوشنگ ،کمال آذری ،فرشید آذری نوش ،احمد آزاد ،روشنک آستراکی ،سعید آگنجی ،رحیم باجغلی ،فاریا بارلاس ،عبدالعلی بازرگان ،ایرج باقرزاده ،حسین باقرزاده ،پروین بختیار نژاد ،احسان بداغی ،علی برازنده ،مقداد بریمانی ،وحیدالدین بزرگ تبار بائی ،خسرو بندری ،سیروس بنگیان ،مازیار بهاری ،کامیار بهرنگ ،بهروز بیات ،عباس بیگدلی ،شهرنوش پارسی پور ،مهناز پراکند ،بهزاد پرنیان ،کتایون پزشکی ،سعید پور حیدر ،بیژن پیرزاده ،سعید پیوندی ،حبیب تبریزیان ،علی تقی پور ،نیره توحیدی ،محمد علی توفیقی ،کیانوش توکلی ،مجید تولایی ،فرشاد توماج ،ستاره ثابتی ،مهدی جامی ،،جهانشاه جاوید ،رضا جعفریان ،مهدی جلالی ،محمد جلالی چیمه ،آرش جنتی عطایی ،پویا جهاندار ،گیسو جهانگیری ،علی حاج قاسمی ،سعید حبیبی ،مهرداد حریری ،میلاد حسینی ،بیژن حکمت، عباس حکیم زاده ،علیرضا خادمی ،ناصر خدایاری ،سارا خرمن بیز ،مصطفی خسروی ،آریا خسروی ،مهراوه خوارزمی ،فواد دانا ،محمد جواد دردکشان ، مهرداد درویش پور ،آزاده دواچی ،سهراب رزاقی ،امیر رشیدی ،شیده رضایی ،پوریا رها ،اردوان روزبه ،مریم روزبهانی ،محسن زمانی ،مهین زندی ،گیو زندی ،حمید زنگنه ،حسین سبحان اللهی ،فواد سجودی فریمانی ،نسیم سرابندی ،امیر سراجی ،مهدی سعید پور ،صدرا سمنانی رهبر ،سپیده سهرابی ،سعیده سهرابی ،رضا سیاووشی ،هیمن سیدی ،رحیم شامبیاتی ،کریم شامبیاتی ،منصوره شجاعی ،حسن شریعتمداری ،روحی شفیعی ،محمد صادقی ،بهناز صارمی ،مسعود صالحی ،کاران صدر ،حمید صدر ،فرزان صفائیان ،بیژن صفسری ،سیاوش صفوی ،معصومه ضیاء ،ارسلان ضیائی ،حسن طالبی ،علی طباطبایی ،میثم طهماسبی ،شهره عاصمی ،محبوبه عباسقلی زاده ،غلام عباسی ،محمد صابر عباسیان ،مزدک عبدی پور ،نازلی عراقی ،مهدی عربشاهی ،سید هادی عظیمی ،خسرو علاف اکبری ،کاظم علمداری ،شاهد علوی ،مهرنوش علی آقائی ،رضا علیجانی ،ارشاد علیجانی ،حسین علیزاده ،آبتین غفاری ،مهدی غلامی ،منوچهر فاضلی ،امیر حسین فتوحی ،پویان فخرائی ،تایاز فخری ،مریم فرزام ،حسن فرشتیان ،منصور فرهنگ ،شهاب فیضی ،اختر قاسمی ،علی حسین قاضی زاده ،رضا قاضی نوری ،محسن قائم مقام ،کامبیز قائم مقام ،آیدا قجر ،جعفر قدیم خوانی ،رضا قریشی ،مهدی قلی زاده اقدم ،سید احمد کاظمی موسوی ،مرتضی کاظمیان ،هادی کحال زاده ،عزیز کرملو ،امید کشتکار ،علی کشگر ،کیانوش کلانتر ،علی کلائی ،علیرضا کنعان رو ،الناز کیان ،علیرضا کیانی ،تقی کیمیایی اسدی ،سمانه گلاب ،امیر حسین گنج بخش ،حمید مافی ،رضا مبین ،نوید محبی ،سوسن محمد خانی غیاثوند ،مجید محمدی ،دانیل محمد زاده ،امیر محسن محمدی ،پویان محمودیان ،احمد مدادی ،فرخنده مدرس ،علی مستشاری ،تراب مستوفی ،نریمان مصطفوی ،مهدی معتمدی مهر ،یاسر معصومی ،عبدالحمید معصومی تهرانی ،امیر معماریان ،حسن مکارمی ،پیمان ملاز ،مرتضی ملک محمدی ،عمار ملکی ،رویا ملکی ،مهدی ممکن ،احمد منتظری ،اشکان منفرد ،علی مهتدی ،فریبرز مهران ادیب ،بهزاد مهرانی ،بهناز مهرانی ،همایون مهمنش ،سید داوود موسوی ،رضا موصلی ،زیبا میر حسینی ،احمد میر فخرائی ،فرشته ناجی حبیب زاده ،ابراهیم نبوی ،روجا نجفی ،کاظم نجفی ،آرش نراقی ، پری نشاط ،مزدک نصیری ،بورگان نظامی نرج آباد ،علی نظری ،محمد سجاد نقوی، فریدون نقیبی ، شروین نکوئی ،مرتضی نگاهی ،شیوا نوجو ،مهدی نوربخش ،شاهین نوربخش ،فرهاد نوری ،سجاد نیک آئین ،محمد رضا نیکفر ،علی نیکویی ،نادر هاشمی ،علی واعظ ،فرزین وحدت ،آلکس وطنخواه، سجاد ویس مرادی ،مهدی یار محمدی ،حسن یوسفی اشکوری.
ما معتقدیم جنگ اطلاعاتی با جمهوری اسلامی و اقدامات خرابکارانه که در صورت های مختلف از جمله ترور فرماندهان ارشد و کارشناسان و نابودی تاسیسات موشکی و هسته ای ایران جریان دارد، حلقه ای از زنجیره لطمه ها و ضایعه هایی است که جمهوری اسلامی با ماجراجویی هسته ای خود به منافع ملی و سرمایه های علمی مردم ایران تحمیل کرده است.
نیروهای امنیتی ایران که تمام تلاش خود را صرف سرکوب مخالفان حتی در داخل حاکمیت و بستن دهان معترضان و رسانه ها کرده اند، در مقابله با این تهدیدها سخت ناتوان مانده اند. این ناتوانی ها نشانه نگران کننده ای است از اینکه ایمنی برنامه هسته ای هم با همین ضعف های فاحش روبرو شود و فجایع بزرگی را رقم زند. مسئولین نظام و بخصوص وزیر اطلاعات باید پاسخگوی سهل انگاری در خصوص حفظ جان کارشناسان و پژوهشگران ایرانی باشند.
به نظر ما امنیت و رشد اقتصادی و علمی ایران و مناسب ترین راه غلبه برمخاطرات خارجی در گرو مدیریتی بر اساس منافع ملی ایران و تنش زدایی با همسایگان و جامعه جهانی و از همه مهمتر آشتی با مردم کشور و انتقال قدرت به آنان است.
امنیت واقعی مردم وقتی تضمین می شود که سیاست و مدیریت کشور از انزواطلبی و سرکوب داخلی و تنش زایی خارج شود و به سمت کاستن از شمار دشمنان و افزودن بر شمار دوستان و مشارکت موثر و صلح آمیز در منطقه حرکت کند و همچنین فضای سیاسی داخل را باز نماید و به اقتصاد ایران نیز مجال نفس کشیدن و تماس با جهان بدهد.
ما ضمن محکوم کردن این ترور از سوی هر دولت و نیرویی که باشد، از فعالان جامعه مدنی و کنشگران سیاسی دموکراسی خواه می خواهیم تا ضمن تاکید بر حق مردم ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی و مرزبندی با بحران سازی هسته ای حکومت، مخالفت خود را با اعمال خشونت و هر گونه ترور ابراز کنند. جمهوری اسلامی باید با تعلیق غنی سازی اورانیوم، نخستین گام را برای جلوگیری از تحریم ها و زدودن خطرات جنگ های پنهان و آشکار بردارد. همچنین به برخی اراده های خارجی که علی رغم مخالفت ظاهری با تروریسم هر جا که منافعشان ایجاب کند توسل به ترور را تجویز می کنند هشدار می دهیم که مردم ایران نسبت به هر اقدامی که جان شهروندان ایرانی را به خطر بیاندازد، حساس بوده و تعرض به امنیت ملی ایران را تحمل نمی کنند.
اسامی امضاء کنندگان
مهرداد احمد زاده ، حامد ابراهیمی ،حامد ابراهیمی نژاد ،عبدالرضا احمدی ،بهزاد احمدی نیا ،جعفر اردبیلی ،ابوالفضل اردوخانی ،محمد استکی ،آزاده اسدی ،رشید اسماعیلی ،مرتضی اصلاحچی ،امیر حسین اعتمادی ،بیژن افتخاری ،علی افشاری ،مریم اکبری ،دنیا اکبری ،محمد جواد اکبرین ،نصیر امامی ،منوچهر امیری ،مهدی امینی ،آسیه امینی ،فریبا امینی ،شاهین انزلی ،محمد انصاری ،سولماز ایکدر ،آرش آباد پور ،بهزاد آذر هوشنگ ،کمال آذری ،فرشید آذری نوش ،احمد آزاد ،روشنک آستراکی ،سعید آگنجی ،رحیم باجغلی ،فاریا بارلاس ،عبدالعلی بازرگان ،ایرج باقرزاده ،حسین باقرزاده ،پروین بختیار نژاد ،احسان بداغی ،علی برازنده ،مقداد بریمانی ،وحیدالدین بزرگ تبار بائی ،خسرو بندری ،سیروس بنگیان ،مازیار بهاری ،کامیار بهرنگ ،بهروز بیات ،عباس بیگدلی ،شهرنوش پارسی پور ،مهناز پراکند ،بهزاد پرنیان ،کتایون پزشکی ،سعید پور حیدر ،بیژن پیرزاده ،سعید پیوندی ،حبیب تبریزیان ،علی تقی پور ،نیره توحیدی ،محمد علی توفیقی ،کیانوش توکلی ،مجید تولایی ،فرشاد توماج ،ستاره ثابتی ،مهدی جامی ،،جهانشاه جاوید ،رضا جعفریان ،مهدی جلالی ،محمد جلالی چیمه ،آرش جنتی عطایی ،پویا جهاندار ،گیسو جهانگیری ،علی حاج قاسمی ،سعید حبیبی ،مهرداد حریری ،میلاد حسینی ،بیژن حکمت، عباس حکیم زاده ،علیرضا خادمی ،ناصر خدایاری ،سارا خرمن بیز ،مصطفی خسروی ،آریا خسروی ،مهراوه خوارزمی ،فواد دانا ،محمد جواد دردکشان ، مهرداد درویش پور ،آزاده دواچی ،سهراب رزاقی ،امیر رشیدی ،شیده رضایی ،پوریا رها ،اردوان روزبه ،مریم روزبهانی ،محسن زمانی ،مهین زندی ،گیو زندی ،حمید زنگنه ،حسین سبحان اللهی ،فواد سجودی فریمانی ،نسیم سرابندی ،امیر سراجی ،مهدی سعید پور ،صدرا سمنانی رهبر ،سپیده سهرابی ،سعیده سهرابی ،رضا سیاووشی ،هیمن سیدی ،رحیم شامبیاتی ،کریم شامبیاتی ،منصوره شجاعی ،حسن شریعتمداری ،روحی شفیعی ،محمد صادقی ،بهناز صارمی ،مسعود صالحی ،کاران صدر ،حمید صدر ،فرزان صفائیان ،بیژن صفسری ،سیاوش صفوی ،معصومه ضیاء ،ارسلان ضیائی ،حسن طالبی ،علی طباطبایی ،میثم طهماسبی ،شهره عاصمی ،محبوبه عباسقلی زاده ،غلام عباسی ،محمد صابر عباسیان ،مزدک عبدی پور ،نازلی عراقی ،مهدی عربشاهی ،سید هادی عظیمی ،خسرو علاف اکبری ،کاظم علمداری ،شاهد علوی ،مهرنوش علی آقائی ،رضا علیجانی ،ارشاد علیجانی ،حسین علیزاده ،آبتین غفاری ،مهدی غلامی ،منوچهر فاضلی ،امیر حسین فتوحی ،پویان فخرائی ،تایاز فخری ،مریم فرزام ،حسن فرشتیان ،منصور فرهنگ ،شهاب فیضی ،اختر قاسمی ،علی حسین قاضی زاده ،رضا قاضی نوری ،محسن قائم مقام ،کامبیز قائم مقام ،آیدا قجر ،جعفر قدیم خوانی ،رضا قریشی ،مهدی قلی زاده اقدم ،سید احمد کاظمی موسوی ،مرتضی کاظمیان ،هادی کحال زاده ،عزیز کرملو ،امید کشتکار ،علی کشگر ،کیانوش کلانتر ،علی کلائی ،علیرضا کنعان رو ،الناز کیان ،علیرضا کیانی ،تقی کیمیایی اسدی ،سمانه گلاب ،امیر حسین گنج بخش ،حمید مافی ،رضا مبین ،نوید محبی ،سوسن محمد خانی غیاثوند ،مجید محمدی ،دانیل محمد زاده ،امیر محسن محمدی ،پویان محمودیان ،احمد مدادی ،فرخنده مدرس ،علی مستشاری ،تراب مستوفی ،نریمان مصطفوی ،مهدی معتمدی مهر ،یاسر معصومی ،عبدالحمید معصومی تهرانی ،امیر معماریان ،حسن مکارمی ،پیمان ملاز ،مرتضی ملک محمدی ،عمار ملکی ،رویا ملکی ،مهدی ممکن ،احمد منتظری ،اشکان منفرد ،علی مهتدی ،فریبرز مهران ادیب ،بهزاد مهرانی ،بهناز مهرانی ،همایون مهمنش ،سید داوود موسوی ،رضا موصلی ،زیبا میر حسینی ،احمد میر فخرائی ،فرشته ناجی حبیب زاده ،ابراهیم نبوی ،روجا نجفی ،کاظم نجفی ،آرش نراقی ، پری نشاط ،مزدک نصیری ،بورگان نظامی نرج آباد ،علی نظری ،محمد سجاد نقوی، فریدون نقیبی ، شروین نکوئی ،مرتضی نگاهی ،شیوا نوجو ،مهدی نوربخش ،شاهین نوربخش ،فرهاد نوری ،سجاد نیک آئین ،محمد رضا نیکفر ،علی نیکویی ،نادر هاشمی ،علی واعظ ،فرزین وحدت ،آلکس وطنخواه، سجاد ویس مرادی ،مهدی یار محمدی ،حسن یوسفی اشکوری.
نگارش نامه سرگشاده به آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران هر چند در دوران بیست و دو ساله رهبری او همواره وجود داشته اما پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ پرشمارتر و صریح تر شده است.
حساسیت افکار عمومی نسبت به محتوی نامه هایی که خطاب به رهبر ایران است چنان است که حتی نگارش یادداشت و نامه ای درباره وضعیت ایران در دوران پهلوی بدون نام بردن از دوران جمهوری اسلامی و رهبری آیت الله خامنه ای، خوانندگان را بی اختیار به یاد فضای فعلی ایران می اندازند.اولین نامه سرگشاده هشدارآمیز خطاب به آیت الله خمینی که در هفته بعد رهبر ایران شده بود را مصطفی رحیمی نویسنده و حقوقدان ایرانی یک روز پیش از خروج شاه از ایران و کمتر از دو هفته مانده به بازگشت آیت الله خمینی از حومه پاریس به تهران نوشته و در آن خطاب به آیت الله خمینی نسبت به شکل گیری یک "جمهوری استبدادی" در ایران هشدار داده است.
این نامه با عنوان "چرا با جمهوری اسلامی مخالفم" در ۲۵ دی ماه ۱۳۵۷ در روزنامه آیندگان منتشر شده است که بعدها در شمار اولین روزنامه هایی که بود در اثر انقلاب به تعطیلی کشانده شد.
محتوی نامه به آیت الله خمینی چه بود؟
مصطفی رحیمی که در کارنامه نوشتاری خود بیشتر به عنوان مترجم فلسفه اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر و آلبر کامو شناخته شده است، در نامهای به آیتلله خمینی به فرازهایی از حکومت جمهور مردم اشاره کرده است، که در هیجانات سالهای ابتدایی انقلاب به گوشها نرسید.
رحیمی در ابتدا چهار مورد از نظریات آیت الله خمینی را برشمرده و تاکید کرده که به عنوان یک شیعه و شیعهزاده با تمام آن موارد موافق است.
این موارد مخالفت با استبداد (مخالفت با حکومت پهلوی)، مخالفت با امپریالیسم آمریکا و هر دولت امپریالیستی، مخالفت با سیاست شوروی، چین و هر دولت کمونیستی، مخالفت با دولت "صهیونیستی" اسرائیل و موافقت با حقانیت مبارزه مردم فلسطین است.
چرا مخالفت با جمهوری اسلامی؟
مصطفی رحیمی در این نامه می نویسد که "راه رهایی بشر تلفیق دو اندیشه دموکراسی و سوسیالیسم است که گرچه از غرب آمده اما همه فرهنگها در تکوین آن نقش داشتهاند و تلفیق این دو کار آسانی نیست و بر عهده همه ملتهاست."
به اعتقاد او چیزی که دموکراسی را از پا انداخته سرمایهداری است و آنچه سوسیالیسم را به فساد کشانده، قدرت عجین شده با کمونیسم است.
رحیمی شخصا به گونهای حکومت سوسیال دموکرات گرایش داشت اما آنچه باعث اهمیت نامه او می شد هشدار و واهمه او از تبدیل حکومت تئوکراسی در حال تاسیس و ورود به نظام انقلابی وادی "خودکامگی" بود.
پیشنهاد اعلام جمهوری مطلق
مصطفی رحیمی در این نامه به آیتلله خمینی پیشنهاد کرده است که "اعلام جمهوری مطلق کنید، یعنی به جای حکومت عده ای از مردم [یعنی صنفی از آنها مانند صنف روحانیت]، حکومت و حاکمیت جمهور آنان را بپذیرید، [در این صورت] نه تنها در ایران انقلاب معنوی عظیمی ایجاد کردهاید، بلکه در قرن مادیگرای ما (نه به معنای فلسفی بلکه به معنای نفی معنویت) به روحانیت و معنویت بعد عظیمی بخشیدهاید."
به نظر او در یک جمهوری جز این، "تعصب جای تفکر را میگیرد" و به جای تقویت و رشد استعدادهای نهفته مردم، تقویت و قدرتمند شدن رهبران یک صنف که روحانیون باشد، صورت میگیرد، امری که آنان را به اعتقاد رحیمی "زبون و خطرپذیر" میکند.
رحیمی در ادامه مینویسد به نظر او، جمهوری اسلامی یعنی اینکه حاکمیت متعلق با روحانیون باشد که این برخلاف چیزی است که در انقلاب مشروطیت به دست آمد، تا آن که به خواست مشروطه خواهان "قوای مملکت ناشی از ملت باشد."
اشاره مصطفی رحیمی به این اصل نگاه او به حقوق اساسی را نیز نشان می دهد و در ادامه می نویسد که "بدین گونه قانون اساسی ما با قبول اصل مترقی حاکمیت ملی به بحث ولایت شاه و ولایت فقیه پایان داده است . . . دموکراسی به معنای حکومت همه مردم، مطلق است و هرچه این اطلاق را مقید کند به اساس دموکراسی (جمهوری) گزند رسانده است . . . بنابراین، جمهوری باید مطلق باشد."
قدرت سیاسی و قدرت اعتراضی روحانیت
نکته دیگری که رحیمی در این نامه خطاب به آیت الله خمینی هشدار می دهد این است که "مقام سیاسی، و قدرت فینفسه و بالضروره فسادآور است مگر آن که جنبه اعتراض داشته باشد."
نویسنده نامه به آیت الله خمینی میگوید روحانیت نباید خود را به اغراض قدرت سیاسی که سکولار است آلوده کند تا "همیشه به عنوان یک قدرت معنویِ اعتراضی در کنار مردم باشد."
مصطفی رحیمی خطاب به آیت الله خمینی این احتمال را هم مطرح کرده که شاید برخی روحانیون نمیخواهند زمام امور را در دست بگیرند اما می خواهند در"وضع قوانین و اجرای عدالت" نظارت کنند تا مطابق با موازین اسلام باشد.
بخشی از نامه به آیت الله خمینی
در مقطع تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهدی بازرگان، گفته میشد در کنار هر نیروی متخصص یک "نیروی متعهد" نیز باشد.
در ماه های اول انقلاب بهمن ۵۷ در برخی وزاتخانهها یک روحانی به عنوان معاون وزیر ایفای نقش میکرد. حال یا واقعا نقش ناظر بودند یا بنا به نظری میخواستند کار اجرایی بیاموزند اما مصطفی رحیمی موضوع را این چنین با بنیانگذار جمهوری اسلامی در میان می گذارد:
"می پرسم این نظارتها به چه صورتی خواهد بود.اگر نظارت بیرون از داشتن حق خاص در مجلس و دادگستری باشد (مانند نظارت نویسندگان در کشورهای دمکراسی در کار دولت، البته با اعمال نظر روحانی) این کار به بهترین صورت خود در جمهوری مطلق میسر است پس چنین کسانی منطقا باید حاکمیت بی قید و شرط ملت را بپذیرند و در راه تحقق آن بکوشند و پس از آن که حکومت ملی مستقر شد، طبیعی ترین امور نظارت معنوی کسانی است که خود در ایجاد آن بزرگترین سهم را داشته اند. باید به مردم اعتماد کرد. و اگر منظور از نظارت داشتن، حق وتو در قوهء قانون گذاری یا اعمال اختصاصی قضاوت است این امر با موازین جمهوری مغایرت آشکار دارد."
گفت و گو ستون های انقلاب می شود
مصطفی رحیمی خطاب به آیت الله خمینی می نویسد که انقلاب بدون جدل و گفتوگو ممکن است پیروز شود اما محال است که بدون آن قوام و ادامه یابد.
به عقیده او از آنجا که در ایران اختلاف اندیشه میان گروهها و جمعیتهای مبارز وجود دارد با توجه به سابقه استبداد و مسدود بودن فضای آزاد گفتوگو، امکان در پیله خود رفتن این گروهها بسیار است که می تواند منجر به دشمنی شود.
تنها ایجاد فضای آزاد بلاشرط برای گفتوگو میتواند ترغیب به همدلی کند. بنابراین تشکیل جبهه مشترک بین همه گروهها که رحیمی از آن با عبارت "ساختن بنایی با چند ستون و هرچه ستونها پابرجاتر. بنای اصلی استوارتر" یاد می کند.
آقای رحیمی در پایان نامه خود با لحنی صادقانه و همراه با خوشبینی نسبت به رهبر آینده ایران مینویسد: "اگر هسته های امید بخش آزادگی و آزاد فکری در گفته های شما نمی بود، هرگز این نامه را به عنوان آن جناب نمی نوشتم. هراس من از کسانی است که تا دیروز میگفتند بیائید با کمک مذهب، ملت را بر ضد دشمن مشترک به حرکت درآوریم فردا هر گروهی در بیان عقاید خود آزاد خواهد بود و امروز، به جای این که به حرف من و امثال من گوش کنند در فکر دوخت لباس وکالت و وزارت اند."
مصطفی رحیمی بعدها در آستانه رفراندوم قانون اساسی ایران در سال ۱۳۵۸ که "جمهوری اسلامی" در میان اشکال مختلف حکومتی انتخاب شد، کتاب اصول حکومت جمهوری را منتشر کرد.
آقای رحیمی سه سال بعد از نگارش نامه اش خطاب به آیت الله خمینی در روزنامه آیندگان، به علت نوشتن متنی به اسم «عصرانه حکومت قانون» در سال ۱۳۶۰ بیش از سه ماه بازداشت شد.
او تا زمان مرگش در نهم مرداد ۱۳۸۱ مورد غضب حکومت ایران قرار داشت.
تایم: موساد دانشمندان هستهای ایران را ترور کردهاست
چند روز پس از سوء قصد در تهران به جان مصطفی احمدی روشن، مهندس شیمی و معاون بازرگانی سایت غنیسازی اورانیوم نطنز که به قتل او و محافظش، رضا قشقایی منجر شد، گمانهزنی در رسانههای جهان در باره عوامل این قتل ادامه دارد.
یکی از تازهترین مقالهها را در این زمینه، نشریه آمریکایی «تایم» شنبه منتشر کردهاست که «با یقین»، این سوء قصد را به اسرائیل نسبت داده و مدعی شدهاست که یک «مقام اسرائیلی» نیز به این نشریه چنین گفتهاست: «آری. یکی دیگر. من برای او (احمدی روشن) عزادار نشدهام».
مهندس مصطفی احمدی روشن، ۳۲ ساله، بامداد چهارشنبه گذشته در خیابان گلنبی در نزدیکی میدان کتابی تهران در حالی که درکنار محافظ و راننده خود در اتومبیل نشسته بود، بر اثر انفجار بمبی که به پژوی ۴۰۵ نقرهایرنگ او چسبانده شد، به قتل رسید. محافظ این مقام جوان ایرانی نیز پس از مدت زمان کوتاهی در بیمارستان جان داد.
نشریه آمریکایی تایم با استناد به «منابع اطلاعاتی غربی»، بدون ذکر نام آنها، نوشتهاست که موساد عامل اجرای قتل اخیر بودهاست.
این «منابع اطلاعاتی غرب» گفتهاند که وجود شباهتهای بسیار میان شیوه اجرای این قتل با سایر سوء قصدهایی که در چند سال گذشته علیه جان چهرههای مرتبط با برنامههای اتمی ایران انجام شدهاست، این فرضیه را تقویت میکند که این اقدام نیز از سوی اسرائیل صورت گرفته باشد.
تایم با استناد به «اعترافات» پخش شده از زبان مجید جمالی فشی، شهروند ایرانی که چند ماه پیش اعدام شد، به آموزش افراد از سوی عوامل موساد برای قتل عوامل مرتبط با برنامههای هستهای ایران اشاره کرده و سخنان جمالی فشی را یادآوری کرده که از نحوه آموزش خود «دقیقاً با همان موتورسیکلتهای ایرانی در اسرائیل» سخن گفته بود.
مجید جمالی فشی، که در گذشته مدالآور رشتههای ورزشی رزمی برای ایران نیز بود، در «اعترافات» خود گفته بود که در جریان سفرهایی به خاوردور و چند نقطه دیگر جهان، با عوامل موساد ارتباط برقرار کرد و چند روزی نیز به اسرائیل برده شد تا تحت آموزشهای عملی بیشتر قرار گیرد.
مجید جمالی فشی به عنوان عامل قتل دکتر مسعود علیمحمدی معرفی و محکوم، و سپس اعدام شد.
دکتر علیمحمدی که استاد فیزیک کوانتوم دانشگاه تهران بود، در دوازدهم ژانویه ۲۰۱۰ هنگام بیرون آوردن اتومبیلش از پارکینگ خانه خود در قیطریه کشته شد و قتل مهندس مصطفی احمدی روشن، دقیقاً دو سال بعد، در یازدهم ژانویه در یک کیلومتری وزارت اطلاعات ایران در شمال غرب تهران، رخ داد.
مجید شهریاری، یک فیزیکدان استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران که گفته میشد او نیز با برنامههای اتمی ایران مرتبط بود و همچنین فریدون عباسی دوانی استاد دیگر فیزیک اتمی، هر دو ۱۴ ماه پیش در شمال تهران در فاصلهای نه چندان دور از هم، به شیوه مشابهی در یک روز، مورد سوء قصد قرار گرفتند.
در سوء قصدهای ۱۴ ماه پیش، مجید شهریاری کشته شد اما فریدون عباسی دوانی پس از پایان دوران نقاهت ناشی از جراحت، به ریاست سازمان انرژی اتمی ایران نیز منصوب گردید؛ مقامی که همچنان آن را در اختیار دارد.
نشریه آمریکایی تایم به قتل داریوش رضایینژاد نیز که در اوج تابستان گذشته در کنار خانه خود در تهران با سوء قصدی از سوی سرنشینان یک موتورسیکلت به شیوه مشابه کشته شد، اشاره کرده ولی یادآور شدهاست که ارتباط داریوش رضایینژاد با برنامه هستهای ایران همچنان در ابهام قرار دارد.
بهنوشته تایم، این شیوههای کاملاً مشابه در سوء قصدها بود که موجب شد تا بلافاصله پس از قتل مهندس احمدی روشن در چهارشنبه گذشته، مقامات ایران انگشت اتهام را به سوی «رژیم صهیونیستی» نشانه بگیرند.
آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، نیز پنجشنبه در پیامی این قتل را با اطمینان، به موساد اسرائیل و سیای آمریکا نسبت داد و تأکید کرد که از انتقام صرفنظر نخواهد شد.
روزنامه کیهان تهران نیز پنجشنبه در مقالهای نوشته بود که «حامیان سینهچاک» حکومت ایران در منطقه میتوانند فرماندهان نظامی و مقامات اسرائیلی را به قتل برسانند و باید انتقامجویی شود.
دولت ایران شنبه با ارسال پیامی برای آمریکا و بریتانیا از آنها در باره این قتل توضیح فوری خواسته و مدعی شد که «اسنادی» در مورد دخالت این کشورها در این قتل بدست آوردهاست.
وزیران دفاع و خارجه آمریکا «با قاطعیت» هر گونه مداخله کشور خود در این سوء قصد را رد کردهاند؛ وزیر دفاع آمریکا چهارشنبه در سخنرانی در تگزاس گفته بود که آمریکا تنها حدس و گمانههایی در باره عوامل این رخداد دارد.
در اسرائیل، شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل، جمعه در مصاحبه با بخش اسپانیایی شبکه سی.ان.ان گفته بود که «تا جایی که وی اطلاع دارد»، کشورش در این قتل دخالتی نداشتهاست.
آقای پرز گفته بود که متهم کردن آمریکا و اسرائیل به هر حادثه غیر عادی که در ایران رخ میدهد، یک «مد» و رویکرد همیشگی شدهاست.
نشریه تایم با اشاره به واکنشهای نه چندان یکسان اسرائیل و آمریکا در قبال رخدادهای ایران، یادآوری میکند که در حالی که آمریکا به تلاشهای پیگیرانه خود در سطح جهانی برای سنگینتر کردن اهرم فشار اقتصادی بر گرده ایران با هدف وادار کردن سران ایران به تغییر مسیر برنامههای هستهای این کشور ادامه میدهد، مقامات اسرائیل هر از گاهی تکرار میکنند که این فشارها نیز ممکن است که کارساز نباشد و میگویند که شاید در نهایت، در پیش گرفتن گزینه نظامی، یک ضرورت باشد.
تایم در همین حال نوشتهاست که اسرائیل هرگز نقش خود را در پیشاهنگی تلاشها برای کاهش سرعت پیشرفت برنامه اتمی ایران کتمان نکردهاست.
بهنوشته تایم، دان شاپیرو، سفیر آمریکا در اسرائیل، در مصاحبهای مشروح در همین روزها با روزنامه اسرائیلی معاریو تأکید کردهاست که اگر تلاشهای سیاسی و اقتصادی برای تغییر مسیر و هدف برنامههای هستهای ایران کارساز نباشد، باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا نیز با صراحت گفتهاست که «همه گزینهها به روی میز است؛ هر احتمالی ممکن است».
سفیر آمریکا این را نیز گفتهاست: «من حتی فراتر از رئیسجمهور اوباما تأکید کرده و میگویم که آمریکا دارد فعالانه این گزینههای دیگر را هم بررسی میکند...».
تایم این را هم یادآوری کردهاست که سفیر آمریکا در اسرائیل گفتهاست که کشورش حتی به تمرینهای هوایی برای احتمال ورود به کارزار نظامی علیه ایران نیازی ندارد و حضور نیروهای آمریکایی در منطقه خلیج فارس گستردهاست.
نشریه آمریکایی تایم این ادعا را نیز مطرح کردهاست که اسرائیل در پشت پرده انفجار دو ماه پیش در پادگان سپاه پاسداران در منطقه ملارد در استان البرز بوده است؛ انفجار مهیبی که به مرگ سرلشگر حسن تهرانی مقدم، بنیانگذار و فرمانده یگان موشکی سپاه پاسداران و دهها نیروی نظامی دیگر در این واحد موشکی منجر شد؛ ادعایی که سران ایران پیشتر آن را رد کرده و تأکید کرده بودند که حادثهای کاری در زمان آزمایش موشکهای جدید رخ دادهاست.
یکی از تازهترین مقالهها را در این زمینه، نشریه آمریکایی «تایم» شنبه منتشر کردهاست که «با یقین»، این سوء قصد را به اسرائیل نسبت داده و مدعی شدهاست که یک «مقام اسرائیلی» نیز به این نشریه چنین گفتهاست: «آری. یکی دیگر. من برای او (احمدی روشن) عزادار نشدهام».
مهندس مصطفی احمدی روشن، ۳۲ ساله، بامداد چهارشنبه گذشته در خیابان گلنبی در نزدیکی میدان کتابی تهران در حالی که درکنار محافظ و راننده خود در اتومبیل نشسته بود، بر اثر انفجار بمبی که به پژوی ۴۰۵ نقرهایرنگ او چسبانده شد، به قتل رسید. محافظ این مقام جوان ایرانی نیز پس از مدت زمان کوتاهی در بیمارستان جان داد.
نشریه آمریکایی تایم با استناد به «منابع اطلاعاتی غربی»، بدون ذکر نام آنها، نوشتهاست که موساد عامل اجرای قتل اخیر بودهاست.
این «منابع اطلاعاتی غرب» گفتهاند که وجود شباهتهای بسیار میان شیوه اجرای این قتل با سایر سوء قصدهایی که در چند سال گذشته علیه جان چهرههای مرتبط با برنامههای اتمی ایران انجام شدهاست، این فرضیه را تقویت میکند که این اقدام نیز از سوی اسرائیل صورت گرفته باشد.
تایم با استناد به «اعترافات» پخش شده از زبان مجید جمالی فشی، شهروند ایرانی که چند ماه پیش اعدام شد، به آموزش افراد از سوی عوامل موساد برای قتل عوامل مرتبط با برنامههای هستهای ایران اشاره کرده و سخنان جمالی فشی را یادآوری کرده که از نحوه آموزش خود «دقیقاً با همان موتورسیکلتهای ایرانی در اسرائیل» سخن گفته بود.
مجید جمالی فشی، که در گذشته مدالآور رشتههای ورزشی رزمی برای ایران نیز بود، در «اعترافات» خود گفته بود که در جریان سفرهایی به خاوردور و چند نقطه دیگر جهان، با عوامل موساد ارتباط برقرار کرد و چند روزی نیز به اسرائیل برده شد تا تحت آموزشهای عملی بیشتر قرار گیرد.
مجید جمالی فشی به عنوان عامل قتل دکتر مسعود علیمحمدی معرفی و محکوم، و سپس اعدام شد.
دکتر علیمحمدی که استاد فیزیک کوانتوم دانشگاه تهران بود، در دوازدهم ژانویه ۲۰۱۰ هنگام بیرون آوردن اتومبیلش از پارکینگ خانه خود در قیطریه کشته شد و قتل مهندس مصطفی احمدی روشن، دقیقاً دو سال بعد، در یازدهم ژانویه در یک کیلومتری وزارت اطلاعات ایران در شمال غرب تهران، رخ داد.
مجید شهریاری، یک فیزیکدان استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران که گفته میشد او نیز با برنامههای اتمی ایران مرتبط بود و همچنین فریدون عباسی دوانی استاد دیگر فیزیک اتمی، هر دو ۱۴ ماه پیش در شمال تهران در فاصلهای نه چندان دور از هم، به شیوه مشابهی در یک روز، مورد سوء قصد قرار گرفتند.
در سوء قصدهای ۱۴ ماه پیش، مجید شهریاری کشته شد اما فریدون عباسی دوانی پس از پایان دوران نقاهت ناشی از جراحت، به ریاست سازمان انرژی اتمی ایران نیز منصوب گردید؛ مقامی که همچنان آن را در اختیار دارد.
نشریه آمریکایی تایم به قتل داریوش رضایینژاد نیز که در اوج تابستان گذشته در کنار خانه خود در تهران با سوء قصدی از سوی سرنشینان یک موتورسیکلت به شیوه مشابه کشته شد، اشاره کرده ولی یادآور شدهاست که ارتباط داریوش رضایینژاد با برنامه هستهای ایران همچنان در ابهام قرار دارد.
بهنوشته تایم، این شیوههای کاملاً مشابه در سوء قصدها بود که موجب شد تا بلافاصله پس از قتل مهندس احمدی روشن در چهارشنبه گذشته، مقامات ایران انگشت اتهام را به سوی «رژیم صهیونیستی» نشانه بگیرند.
آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، نیز پنجشنبه در پیامی این قتل را با اطمینان، به موساد اسرائیل و سیای آمریکا نسبت داد و تأکید کرد که از انتقام صرفنظر نخواهد شد.
روزنامه کیهان تهران نیز پنجشنبه در مقالهای نوشته بود که «حامیان سینهچاک» حکومت ایران در منطقه میتوانند فرماندهان نظامی و مقامات اسرائیلی را به قتل برسانند و باید انتقامجویی شود.
دولت ایران شنبه با ارسال پیامی برای آمریکا و بریتانیا از آنها در باره این قتل توضیح فوری خواسته و مدعی شد که «اسنادی» در مورد دخالت این کشورها در این قتل بدست آوردهاست.
وزیران دفاع و خارجه آمریکا «با قاطعیت» هر گونه مداخله کشور خود در این سوء قصد را رد کردهاند؛ وزیر دفاع آمریکا چهارشنبه در سخنرانی در تگزاس گفته بود که آمریکا تنها حدس و گمانههایی در باره عوامل این رخداد دارد.
در اسرائیل، شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل، جمعه در مصاحبه با بخش اسپانیایی شبکه سی.ان.ان گفته بود که «تا جایی که وی اطلاع دارد»، کشورش در این قتل دخالتی نداشتهاست.
آقای پرز گفته بود که متهم کردن آمریکا و اسرائیل به هر حادثه غیر عادی که در ایران رخ میدهد، یک «مد» و رویکرد همیشگی شدهاست.
نشریه تایم با اشاره به واکنشهای نه چندان یکسان اسرائیل و آمریکا در قبال رخدادهای ایران، یادآوری میکند که در حالی که آمریکا به تلاشهای پیگیرانه خود در سطح جهانی برای سنگینتر کردن اهرم فشار اقتصادی بر گرده ایران با هدف وادار کردن سران ایران به تغییر مسیر برنامههای هستهای این کشور ادامه میدهد، مقامات اسرائیل هر از گاهی تکرار میکنند که این فشارها نیز ممکن است که کارساز نباشد و میگویند که شاید در نهایت، در پیش گرفتن گزینه نظامی، یک ضرورت باشد.
تایم در همین حال نوشتهاست که اسرائیل هرگز نقش خود را در پیشاهنگی تلاشها برای کاهش سرعت پیشرفت برنامه اتمی ایران کتمان نکردهاست.
بهنوشته تایم، دان شاپیرو، سفیر آمریکا در اسرائیل، در مصاحبهای مشروح در همین روزها با روزنامه اسرائیلی معاریو تأکید کردهاست که اگر تلاشهای سیاسی و اقتصادی برای تغییر مسیر و هدف برنامههای هستهای ایران کارساز نباشد، باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا نیز با صراحت گفتهاست که «همه گزینهها به روی میز است؛ هر احتمالی ممکن است».
سفیر آمریکا این را نیز گفتهاست: «من حتی فراتر از رئیسجمهور اوباما تأکید کرده و میگویم که آمریکا دارد فعالانه این گزینههای دیگر را هم بررسی میکند...».
تایم این را هم یادآوری کردهاست که سفیر آمریکا در اسرائیل گفتهاست که کشورش حتی به تمرینهای هوایی برای احتمال ورود به کارزار نظامی علیه ایران نیازی ندارد و حضور نیروهای آمریکایی در منطقه خلیج فارس گستردهاست.
نشریه آمریکایی تایم این ادعا را نیز مطرح کردهاست که اسرائیل در پشت پرده انفجار دو ماه پیش در پادگان سپاه پاسداران در منطقه ملارد در استان البرز بوده است؛ انفجار مهیبی که به مرگ سرلشگر حسن تهرانی مقدم، بنیانگذار و فرمانده یگان موشکی سپاه پاسداران و دهها نیروی نظامی دیگر در این واحد موشکی منجر شد؛ ادعایی که سران ایران پیشتر آن را رد کرده و تأکید کرده بودند که حادثهای کاری در زمان آزمایش موشکهای جدید رخ دادهاست.
مهمانپرست: در صورت لزوم به پیام آمریکا پاسخ میدهیم
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجهی ایران، عصر یکشنبه (۱۵ ژانویه/ ۲۵ دی) به پیام باراک اوباما خطاب به رهبر جمهوری اسلامی واکنش نشان داد. خبرگزاری دانشجویان ایران به نقل از مهمانپرست نوشت: « اگر ایران پاسخی را به این پیام لازم بداند آن را اعلام خواهد کرد و این موضوع در دست بررسی است که به شکل مناسب انجام خواهد شد».
روزنامهی آمریکایی "نیویورک تایمز" در روزهای اخیر گزارش داد که رئیس جمهوری آمریکا در پیامی محرمانه نسبت به پیامد بستن تنگه هرمز به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی هشدار داده است. این روزنامه به نقل از باراک اوباما چنین اقدامی را عبور از "خط قرمز" توصیف کرده بود.
پیشتر گفته میشد که این پیام از طریق احمد داوداغلو، وزیر خارجهی ترکیه، در اختیار مقامهای جمهوری اسلامی قرار داده شده است. رامین مهمانپرست اما این موضوع را رد میکند: «پیام آمریکا درباره امنیت تنگه هرمز از طریق سفیر آمریکا در سازمان ملل به سفیر ما در سازمان ملل و از طریق سفیر سوئیس در تهران به وزارت خارجه منتقل شده است؛ همچنین این پیام از طریق جلال طالبانی نیز به ایران منتقل شده است».
ادعای بستن تنگه هرمز
رامین مهمانپرست روز یکشنبه همچنین به «سخنانی» اشاره کرد که درباره تنگه هرمز «به ایران نسبت» داده شده است. او به صورت تلویحی موضعگیریهای اخیر در مورد بستن این آبراه را رد کرد: «مواضع رسمی خارجی ایران در سه سطح مقام معظم رهبری، ریاست جمهوری و وزیر خارجه مطرح میشود. از آنجا که در کشور ما اظهارنظر آزاد است، افراد مختلف میتوانند نظرات شخصی خود را بیان کنند».
پیش از این برخی از شخصیتهای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی از جمله محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیسجمهوری اسلامی، تحریمکنندگان نفت ایران را تهدید به بستن تنگهی هرمز کرده بودند.
پس از چند تهدید لفظی، احمد وحیدی٬ وزیر دفاع ایران، روز ۱۸ دی گفت: «ما نگفتیم که تنگه هرمز را میبندیم ... مسئله این است که اگر کسی بخواهد امنیت خلیج فارس را به خطر بیاندازد٬ در آن صورت امنیت آن برای همه به خطر میافتد.»
سخنگوی وزارت خارجهی ایران در سخنان یکشنبهی خود بار دیگر به «پیگیریهای ایران برای دستیابی به حقوق هستهیی خود» تأکید کرده است.
«آمریکا میداند که توان مقابله با ایران در تنگهی هرمز را ندارد»
سردار مسعود جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، روز یکشنبه به خبرگزاری فارس گفت: «آمریکاییها صرفنظر از کارهای تبلیغی و پروپاگاندای خود میدانند که توان مقابله با اقدامات جمهوری اسلامی ایران در بعضی از عرصهها از جمله در خصوص بستن تنگه هرمز را ندارند».
وی «رفع تنش از منطقه» و «حفاظت و تأمین امنیت هرگونه تردد در آبهای خلیج فارس» را اصلیترین سیاست دفاعی جمهوری اسلامی دانسته است.
کشورهای غربی از جمله آمریکا، فرانسه و بریتانیا به بستن تنگهی هرمز واکنش نشان داده بودند. تهدیدهای لفظی جمهوری اسلامی و غرب از زمان تحریم رسمی بانک مرکزی ایران از سوی ایالات متحده شدت یافت.
اتحادیهی اروپا هم با تصویب کلیات تحریم نفت ایران بر فشارها علیه جمهوری اسلامی ایران افزود. وزیر خزانهداری ایالات متحده نیز در سفر اخیر خود به آسیا سعی کرد حلقهی تحریمهای نفتی علیه ایران را تنگتر کند.
برخی از کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی و لیبی نیز اعلام کردهاند که با جبران نفت ایران در بازار، از افزایش بهای آن جلوگیری میکنند. موضعگیری این کشورها با هشدار جمهوری اسلامی روبهرو شده است.
ویلیام هیگ، وزیر خارجهی بریتانیا، هم روز یکشنبه (۲۵ دی) از تحریمهای سختتر علیه ایران خبر داد.
مانور نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل به تعویق افتاد
تا کنون سخنگوی ارتش اسرائیل و وزارت دفاع این کشور از اظهار نظر در مورد انتشار خبر تعویق مانور "چالش سخت ۱۲" خودداری کردهاند، اما به گزارش یکی از فرستندههای رادیویی اسرائیل، "دلایل مالی" موجب موکول شدن این مانور به ماههای پایانی سال ۲۰۱۲ بوده است.
مقامهای هر دو کشور هدف از این مانور را "تمرین سیستمهای تدافعی ضد موشکی در صورت حمله موشکی به اسرائیل" اعلام کرده بودند و قرار بود چندین هزار سرباز آمریکایی و اسرائیلی در این مانور مشترک شرکت کنند.
اعلام خبر برگزاری این مانور به دلیل تنشهای موجود در منطقه، به ویژه تهدیدهای اخیر ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز، توجه زیادی را به خود معطوف کرد؛ هر چند اسرائیل و آمریکا در واکنش به این موضوع اعلام کردند که این مانور بخشی از "روال معمول تمرینهای نظامی" به شمار میرود و برنامهریزیها برای انجام آن از مدتها پیش صورت گرفته است.
ارتش اسرائیل نیز در بیانیهای اعلام کرد که مانور "چالش سخت ۱۲" ارتباطی با تحولات اخیر در منطقه ندارد.
در همین حال، به گزارش خبرگزاریها، علیرغم به تعویق افتادن این مانور مشترک، سفر ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، به اسرائیل در این هفته طبق برنامه انجام خواهد شد. این مقام ارشد آمریکایی قصد دارد در سفر به تلآویو با ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، و همچنین فرماندهان ارتش این کشور دیدار کرده و در مورد جمهوری اسلامی ایران با آنها گفتوگو کند.
در همین حال شماری از رسانههای غربی انجام نشدن این مانور را به عدم توافق آمریکا و اسرائیل بر سر حملهی احتمالی به ایران تعبیر کردهاند.
روزنامه آمریکایی "وال استریت ژورنال" روز شنبه (۱۴ ژانویه / ۲۴ دی) گزارشی را منتشر کرد که در آن آمده بود، رئیس جمهوری آمریکا در پیامی محرمانه به رهبران اسرائیل در مورد حمله به ایران هشدار داده است.
آمریکا و اسرائیل در سال ۲۰۰۹ نیز به طور مشترک مانور نظامی گستردهای را برگزار کرده که در آن نزدیک به دو هزار سرباز اسرائیلی و آمریکایی شرکت داشتند.
مقامهای هر دو کشور هدف از این مانور را "تمرین سیستمهای تدافعی ضد موشکی در صورت حمله موشکی به اسرائیل" اعلام کرده بودند و قرار بود چندین هزار سرباز آمریکایی و اسرائیلی در این مانور مشترک شرکت کنند.
اعلام خبر برگزاری این مانور به دلیل تنشهای موجود در منطقه، به ویژه تهدیدهای اخیر ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز، توجه زیادی را به خود معطوف کرد؛ هر چند اسرائیل و آمریکا در واکنش به این موضوع اعلام کردند که این مانور بخشی از "روال معمول تمرینهای نظامی" به شمار میرود و برنامهریزیها برای انجام آن از مدتها پیش صورت گرفته است.
ارتش اسرائیل نیز در بیانیهای اعلام کرد که مانور "چالش سخت ۱۲" ارتباطی با تحولات اخیر در منطقه ندارد.
در همین حال، به گزارش خبرگزاریها، علیرغم به تعویق افتادن این مانور مشترک، سفر ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، به اسرائیل در این هفته طبق برنامه انجام خواهد شد. این مقام ارشد آمریکایی قصد دارد در سفر به تلآویو با ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، و همچنین فرماندهان ارتش این کشور دیدار کرده و در مورد جمهوری اسلامی ایران با آنها گفتوگو کند.
در همین حال شماری از رسانههای غربی انجام نشدن این مانور را به عدم توافق آمریکا و اسرائیل بر سر حملهی احتمالی به ایران تعبیر کردهاند.
روزنامه آمریکایی "وال استریت ژورنال" روز شنبه (۱۴ ژانویه / ۲۴ دی) گزارشی را منتشر کرد که در آن آمده بود، رئیس جمهوری آمریکا در پیامی محرمانه به رهبران اسرائیل در مورد حمله به ایران هشدار داده است.
آمریکا و اسرائیل در سال ۲۰۰۹ نیز به طور مشترک مانور نظامی گستردهای را برگزار کرده که در آن نزدیک به دو هزار سرباز اسرائیلی و آمریکایی شرکت داشتند.
پادشاه بحرین اصلاحات در قانون اساسی را اعلام کرد
حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین روز یکشنبه (۱۵ ژانویه/ ۲۵ دی) در یک سخنرانی تلویزیونی از انجام پارهای از اصلاحات در قانون اساسی این کشور خبر داد. به موجب این اصلاحات از قدرت پادشاه در این کشور کاسته شده و پارلمان از اختیار عمل گستردهتری برخوردار خواهد شد.
افزون بر آن نمایندگان پارلمان در آینده این حق را خواهند داشت که در مورد تقسیم بودجه اظهار نظر کنند و برنامههای دولت باید پیش از اجرا به تأیید نمایندگان برسد.
پیشنهاد برای اجرای اصلاحات در قانون اساسی به دنبال گفتوگوهای موسوم به "مذاکرات ملی" صورت گرفته است که سال گذشته پس از ادامه تظاهرات چندین ماهه معترضان، از سوی دولت و با هدف آرام کردن شرایط آغاز شد.
افزون بر آن نمایندگان پارلمان در آینده این حق را خواهند داشت که در مورد تقسیم بودجه اظهار نظر کنند و برنامههای دولت باید پیش از اجرا به تأیید نمایندگان برسد.
پیشنهاد برای اجرای اصلاحات در قانون اساسی به دنبال گفتوگوهای موسوم به "مذاکرات ملی" صورت گرفته است که سال گذشته پس از ادامه تظاهرات چندین ماهه معترضان، از سوی دولت و با هدف آرام کردن شرایط آغاز شد.
انتقاد از اصلاحات
مخالفان در بحرین اصلاحات تازه از سوی پادشاه این کشور را ناکافی دانستهاند و میگویند که این اصلاحات به مراتب کمتر از تقاضاهای دمکراسیخواهانه مردم است. یکی از سخنگویان جمعیت وفاق، از مهمترین تشکلهای سیاسی مخالف دولت در بحرین، با انتقاد از اصلاحات اعلام شده آنها را "حاشیهای و کم اهمیت" خوانده است.
حزب وفاق پیشتر در جریان مذاکرات ملی به دلیل آنچه بیاعتنایی به خواستهای این حزب و فاصله داشتن گفتوگوها از اصلاحات واقعی عنوان کرده بود، از دور این مذاکرات کناره گرفت. مخالفان بحرینی خواهان تشکیل دولت در چارچوب برگزاری انتخابات هستند.
از سال ۲۰۰۲ و با تصویب قانون اساسی فعلی، بحرین دارای حکومت پادشاهی مشروطه است. خاندان آل خلیفه از مذهب اهل تسنن پیروی میکند، در حالیکه ۷۰ درصد مردم بحرین شیعهمذهب هستند.
شیعیان بحرین خواهان سهم بیشتری در حاکمیت هستند و سالهاست که از تبعیض دینی توسط خاندان حاکم آل خلیفه شکایت میکنند. آنها خاندان آل خلیفه را به سوءاستفاده از قدرت و فساد متهم میکنند.
از ماه فوریه سال گذشته تا کنون بحرین شاهد اعتراضات وسیع اکثریت شیعه مذهب در این کشور بوده است. در جریان تظاهرات سیاسی ماههای اخیر در بحرین دهها تن کشته یا بازداشت شدهاند. گروههای مدافع حقوق بشر بارها نسبت به سرکوب خشونتآمیز مخالفان سیاسی در بحرین اعتراض کردهاند.
حزب وفاق پیشتر در جریان مذاکرات ملی به دلیل آنچه بیاعتنایی به خواستهای این حزب و فاصله داشتن گفتوگوها از اصلاحات واقعی عنوان کرده بود، از دور این مذاکرات کناره گرفت. مخالفان بحرینی خواهان تشکیل دولت در چارچوب برگزاری انتخابات هستند.
از سال ۲۰۰۲ و با تصویب قانون اساسی فعلی، بحرین دارای حکومت پادشاهی مشروطه است. خاندان آل خلیفه از مذهب اهل تسنن پیروی میکند، در حالیکه ۷۰ درصد مردم بحرین شیعهمذهب هستند.
شیعیان بحرین خواهان سهم بیشتری در حاکمیت هستند و سالهاست که از تبعیض دینی توسط خاندان حاکم آل خلیفه شکایت میکنند. آنها خاندان آل خلیفه را به سوءاستفاده از قدرت و فساد متهم میکنند.
از ماه فوریه سال گذشته تا کنون بحرین شاهد اعتراضات وسیع اکثریت شیعه مذهب در این کشور بوده است. در جریان تظاهرات سیاسی ماههای اخیر در بحرین دهها تن کشته یا بازداشت شدهاند. گروههای مدافع حقوق بشر بارها نسبت به سرکوب خشونتآمیز مخالفان سیاسی در بحرین اعتراض کردهاند.
عفو عمومی در سوریه؛ تلاش بشار اسد برای آرام کردن اوضاع
پس از اظهارات امیر قطر درباره اعزام ارتش کشورهای عربی به سوریه و همچنین اظهارات دبیر کل سازمان ملل درباره سوریه، امروز بشار اسد برای آرام کردن اوضاع و در اختیار گرفتن کنترل کشور طی فرمانی عفو عمومی اعلام کرده است.
این عفو عمومی برای تمامی جرایمی است که در مدت ده ماه یعنی از ۱۵ مارس ۲۰۱۱ تا ۱۵ ژانویه ۲۰۱۲ روی داده است.
خبرگزاری رسمی سوریه، گزارش داده است این عفو عمومی شامل شرکت کنندگان در تظاهرات، دارندگان سلاح بدون مجوز که سلاح خود را تا دو هفتهی دیگر تحویل دهند، و همچنین نظامیان ترک خدمت کرده که تا دو هفتهی دیگر به محل خدمت بازگردند میشود.
این دومین بار است که بشار اسد عفو عمومی اعلام میکند؛ طی ده ماه گذشته حدود چهارهزار زندانی مشمول عفو شده و آزاد شدهاند.
همزمان بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل به لبنان سفر کرده و از بشار اسد خواسته تا کشتار مردم را متوقف کند.
همچنین دیروز امیر قطر خواستار اعزام ارتش کشورهای عربی برای متوقف کردن سرکوب غیرنظامیان در سوریه شده بود. وی اولین رهبر یک کشور عربی است که به طور علنی درباره اعزام نیرو به سوریه اظهار نظر میکند.
به نظر میرسد بشار اسد، تلاش میکند با صدور فرمان عفو اوضاع سوریه را آرام کند.
تا کنون بیش از پنج هزار نفر در اعتراضات مردم سوریه کشته شدهاند.
رفتار زننده زندانبانان و حقوقی کمتر از یک زندانی عادی
زندان اختر؛ افزایش محدودیت ها و نگرانی از وضعیت جسمی زهرا رهنورد
در حالی که نزدیک به یک سال از زندان خانگی غیرقانونی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد می گذرد، آنان نه تنها از حداقل حقوق شهروندی خود در ملاقات و صحبت با اعضای خانواده بهره مند نیستند، بلکه ماموران اطراف «زندان اختر» برخورد بسیار نامناسبی با اقوام و نزدیکانی که برای گرفتن کوچکترین خبری به کوچه اختر می روند، دارند.
پیش از این بعد از دیدار میرحسین موسوی و همسرش در دوم شهریور ماه با فرزندان خود که برای بار اول و آخر در خانه یکی از دختران بود و به دنبال انتقال این گفته میرحسین که آینده روشن است و ذکر این مساله که با توجه به شرایط شرکت در انتخابات بی معنی است به مدت بیش از سه ماه کلیه ارتباطات به طور صددرصد با خانواده قطع شده بود.
همچنین در هفته های اخیر به دلایلی مبهم و نگران کننده مجددا کلیه ارتباطات بسیار محدود و کم شمار باز هم بطور کامل قطع شده و ماموران از هرگونه ملاقات یا ارتباط تلفنی یا رسیدن هر خبری جلوگیری می کنند.
شایان ذکر است برخلاف اطلاعات داده شده در برخی رسانه ها تابه حال دیداری با دختران به صورت جمعی، یا درخانه پدری صورت نگرفته و همین چند ملاقات پراکنده ی انگشت شمار علاوه براینکه که در مکانی خارج از محل نگهداری این دو شخصیت بوده است، هیچ یک نتوانسته موجب آسایش و آرامش خاطر نسبی فرزندان گردد. بلکه دیدن شرایط تلخ آنها و نیز نحوه برخورد ماموران افزایش نگرانی فرزندان را به همراه داشته است.
به گزارش خبرنگار کلمه، در آخرین مورد این رفتارها، یکی از برادران سالخورده میرحسین موسوی که نزدیک به یک سال است بعد از غم از دست دادن پدرو خواهرزاده شهیدش ، در فراق برادر خود نیز است، همراه با همسرش به کوچه اختر محل زندگی برادر خود می رود تا شاید بتواند این سد بی خبری را شکسته و اطلاعی هرچند اندک از سلامت آنها بدست آورد.
ماموران مستقر در این مکان نه تنها هیچ همراهی و همکاری با این برادر نگران نکردند بلکه با برخوردی زننده و تمسخر آمیز از آنان می خواهند که دیگر به این مکان مراجعه نکنند و به خانه خود رفته استراحت نمایند!
زندانبانان با ابراز بی اطلاعی از میرحسین موسوی گفته اند که کسی اینجا نیست و در برابر اصرار برادر میرحسین ادعا کرده اند که کسی میرحسین موسوی یا زهرا رهنورد را نمی شناسد! و افرادی به این اسم در اینجا نیستند. این ادعا که ما اینجا میرحسین موسوی نداریم یا کسی به این اسم نمی شناسیم اخیر بارها تکرار شده و نگرانی بسیار جدی در مورد محل نگهداری این دو همراه مظلوم و مقاوم جنبش سبز ایجاد کرده است.
این برادر سالخورده که در روزهای گذشته به شدت نگران و مضطرب وضعیت برادر خود شده برای فرونشاندن اضطرابی که در کل خانواده از بی خبری از برادر و همسر برادرش وجود دارد به زندان بن بست اختر مراجعه کرده بود. بردار میرحسین موسوی ناباورانه و متاثر از این رفتار غیرانسانی و غیراخلاقی بدون اینکه موفق شود اطلاعی از عزیز در بند خود بدست آورد، باز می گردد.
این رفتار بی ادبانه و خشن در حالی صورت می گیرد که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد حتی از حق ملاقات مطابق روال زندانیان عادی یا تماس تلفنی با اعضای خانواده خود نیز محروم شده اند و معدود ملاقاتهای بسیار کوتاه و نامنظمی هم که تاکنون صورت گرفته، در چند ماه گذشته رفته رفته محدودتر و امنیتی تر شده، تاحدی که هفته های اخیر حتی با هرگونه خبرگیری ساده نیز مخالفت می شود.
این وضعیت بد در کنار خبرپراکنی های مغرضانه ی رسانه های حکومتی و امنیتی، اتهامها و توهین های مکرر و ابهام در نیت آنان در راستای پخش اینگونه خبرها و نیز در کنار کاهش وزن مشهود خانم رهنورد ، لرزش دست و حالت رنجور او در بعضی دیدارها، خانواده را دچار بهت و نگرانی جدی در مورد سلامت غذایی و خطرات دارویی آنها یاتهیه سناریویی بدخواهانه درمورد آنان کرده است.
انجمن اسلامی جامعه پزشکی اوایل تابستان امسال از وضعیت سلامت رهبران جنبش سبز ابراز نگرانی کرده و خواستار معاینه میرحسین موسوی و مهدی کروبی توسط پزشکان مستقل شده بود، درخواستی که هیچگاه اجابت نشد.
همچنین سعید حجاریان که از کارشناسان زبده امنیتی کشور است چندی پیش در نامه ای نسبت به سلامت رهبران جنبش سبز به دولتمردان هشدار دادو به ” شایعه تلخی” اشاره کرد که حتی تصورش آزار دهنده است.
اعتصاب و تجمع کارگران نی بُر کشت و صنعت کارون شوشتر
یک فعال کارگری در خوزستان خبر داد: بیش از هزار کارگر معترض «نی بُر» کشت و صنعت کارون شوشتر در اعتراض به عدم محاسبه سنوات بیمهای و افزایش نیافتن دستمزد خود در سالهای گذشته، دست از کار کشیده و در مقابل درب ورودی کارخانه تجمع کردهاند.
به گزارش ایلنا، آقایار حسینی خاطرنشان کرد: این کارگران فصلی که به کار تخصصی بریدن نی اشتغال دارند خواستار اجرای طرح طبقهبندی مشاغل و همچنین افزایش دستمزد ماهانه خود هستند.
او افزود: عدهی زیادی از کارگران نی بر کشت و صنعت به سن بازنشستگی رسیده اما امکان بازنشسته شدن و استفاده از مزایای تامین اجتماعی را ندارند، علاوه بر این سازمان تامین اجتماعی کار این کارگران را جزء مشاغل سخت و زیان آور به حساب نمیآورد.
او یاد آور شد: در هفته اخیر یکی از کارگران نی بر کشت و صنعت کارون شوشتر در حین سوزاندن ساقههای نی شکر دچار حریق شد و بر اثر جراحات وارده فوت کرده است.
مریم قدس خبر داد: فیض الله عرب سرخی به اوین بازگشت؛ نگرانی همچنان باقی است
در پی عدم تمدید مرخصی استعلاجی سه روزه ی فیض الله عرب سرخی، ظهر امروز وی به بند ۳۵۰ زندان اوین بازگشت.
همسر این فعال سیاسی و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گفتگو با خبرنگار کلمه با بیان اینکه زمان خیلی کوتاه بود و دقیقأ در تعطیلات اتفاق افتاد می گوید: توانستیم با کمک برخی دوستان پزشک که لطف کردند و از استراحت خود در تعطیلات چشم پوشی کردند کارهای مقدماتی شامل ام آر آی و رادیو گرافی و … جهت تشخیص اولیه را انجام داده و یک جلسه هم برای درمان دندان ایشان به پزشک مراجعه کردیم.
مریم شربتدار قدس با عالی توصیف کردن وضع روحی همسرش خاطرنشان کرد: از سر درد و درد کتف و شانه در رنج بودند اگرچه کلأ خیلی عادت به ابراز درد و ناراحتی ندارد و آستانۀ صبر و تحملش بالاست.
همسر معاون وزیر بازرگانی دولت سیدمحمد خاتمی تاکید کرد: متأسفانه به دلیل تعطیلات نتوانستیم پیگیری درمانی کاملی داشته باشیم و فقط به مراحل اولیه و تشخیص نوع مشکل پرداخته شد.
همسر فیض الله عرب سرخی در ادامه تصریح کرد: مشکلی که از یک ماه پیش متوجه شدیم درد شدید دست چپ در ناحیه کتف بود به گونه ای که حتی قادر به حرکت و بالا آوردن آن دست نبود. درد زانوها هم که از سال گذشته وجود داشت و در همان زندان فیزیوتراپی می کردند و مدتی بود که دوره اش تمام شده بود و حالا این درد هم تشدید شده بود. از حدود بیش از یک ماه هم که از درد شدید دندان نمی توانست بخوابد.
وی افزود: همه اینها خیلی باعث عذاب و ناراحتی همسرم شده بود اما آنچه که خیلی ما را نگران کرد این بود که حدود دو هفته پیش در ملاقات و از طریق هم بندی های مطلع شدیم که دچار سر درد ناگهانی و شدیدی شده اند و در طی یک شب تا صبح چهار بار ایشان را به بهداری زندان برده و فقط مسکن تزریق کرده اند و چون چند سال پیش یک بار عین همین حادثه اتفاق افتاده و با اقدام به موقع ما خطر برطرف شده بود، اما این بار با بروز همان مشکل توجهی نشده و به بیمارستان انتقال نداده اند بسیار نگران شدیم. متأسفانه سر درد ها هم البته با شدت کمتر از آن شب ادامه یافته و ایشان طبق تجویز پزشک بهداری زندان فقط قرص ادویل مصرف می کردند که صرفأ مسکن است.
به گفته ی وی، فیض الله عرب سرخی در مرخصی دوروزه ی خود در خصوص وضعیت برخی از زندانیان سیاسی از جمله آقایان امین زاده ، قدیانی، دکتر محققی، دکتر فردیس، جواد امام و تعدادی دیگر که حتی در سنین جوانی هستند بسیار نگران بوده است.
همسر عرب سرخی در پایان اظهار امیدواری کرد: همانطور که با مساعدت و پیگیری برخی از مسئولین توانستیم مراحل مقدماتی را انجام دهیم، بتوانیم در ایامی غیر تعطیل به درمان ایشان بپردازیم و همچنین امیدواریم به وضعیت بهداشتی و درمانی باقی دوستانی که در زندان هستند و شرایط جسمی نگران کننده ای دارند توجه شود قبل از آنکه خدای نا کرده اتفاق جبران ناپذیری بیفتد.
به گزارش کلمه، فیض الله عرب سرخی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نخستین بار در جریان بازداشتهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در تیرماه ۱۳۸۸ بازداشت و به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات وی اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام عنوان شده است.
معاون وزیر بازرگانی دولت سید محمد خاتمی یکی از هفت چهره اصلاح طلب شاکی پرونده ی کودتا می باشد که بیش از ۱۰ ماه در انفرادی ها و سلول های چند نفره ی دوالف تحت بازجویی های سپاه قرار داشت.
عرب سرخی همچنین از امضا کنندگان نامه ی شکایت از سپاه و وزارت اطلاعات است که در جریان این شکایت دوباره احضار و بازجویی شد. او یکی از ۱۲ زندانی معترض و اعتصاب کننده پس از شهادت هدی صابر در بند ۳۵۰ اوین است.
شهریور ماه جاری در یک اقدام غیرمنتظره عرب سرخی از زندان اوین آزاد شد که بعد از چند روز دوباره به زندان فرا خوانده شده و اعلام شد که برگه ی آزادی به اشتباه به وی ابلاغ شده است.
نود و پنج روزنامه نگار در حمایت از اهالی خانه سینما: صدا و قلم و فریادتان می شویم و نمی گذاریم این ظلم فراموش شود
نود و پنج نفر از روزنامه نگاران کشورمان در بیانیه ای ضمن حمایت از سینماگران و محکوم کردن انحلال خانه سینما تاکید کرده اند: ما اهل قلم، درد اهل سینما را خوب می شناسیم و می دانیم حرفه ای که زنان و مردانی چنین شریف دارد که درد جامعه را می دانند و قصه مردمانش را می سازند، خانه خراب نمی شود. افسوس باید خورد بر آن کسانی که از جنس کلنگ هستند، ساختن نمی توانند پس به تخریب و انحلال همت می گمارند.
به گزارش کلمه، در بخشی دیگر از این بیانیه، با اشاره به انحلال انجمن صنفی روزنامه نگاران آمده است: اعلام کرده اند که خانه سینمای ایران منحل می شود، خانه ما روزنامه نگاران را هم منحل اعلام کردند اما مگر ما بی خانه ماندیم که اهل فن شریف سینما بی خانه بمانند. آن خانه کسانی بود که از همدلی می نوشتند و کارشان نوشتن بود و خانه سینما هم خانه کسانی است که در خلق یک فیلم اثر می گذارند و می توانند خانه ای برای دوست بسازند، خانه سیاه را نشان بدهند، خانه ای از شن و مه بنا کنند و خانه روی آب را نمایش بدهند. جرمشان این است که خانه شان از جنس همدلی بود. منحل نمی شود.
متن کامل این بیانیه به همراه اسامی امضا کنندگان آن به شرح زیر است:
اهل سینما بی خانه نمی مانند
خانه سینما خانه بود و هست، چنان که انجمن صنفی روزنامه نگاران هم خانه ما بود. هر جائی که گروهی بر اساس یک قرار مدنی گرد هم آیند خانه آن هاست. و درست به همین دلیل کسانی با آن دشمن اند و بدان سنگ می اندازند و اگر دستشان برسد همه خانه ها را بر سر ساکنان آن خراب می کنند. همان کسان که مدنیت را بر نمی تابند، با هم بودن و همدل بودن را توطئه می بینند، اما غافلند که تا همدلی هست و همدلان هستند، کس از این قافله بی خانه نمی ماند.
اعلام کرده اند که خانه سینمای ایران منحل می شود، خانه ما روزنامه نگاران را هم منحل اعلام کردند اما مگر ما بی خانه ماندیم که اهل فن شریف سینما بی خانه بمانند. آن خانه کسانی بود که از همدلی می نوشتند و کارشان نوشتن بود و خانه سینما هم خانه کسانی است که در خلق یک فیلم اثر می گذارند و می توانند خانه ای برای دوست بسازند، خانه سیاه را نشان بدهند، خانه ای از شن و مه بنا کنند و خانه روی آب را نمایش بدهند. جرمشان این است که خانه شان از جنس همدلی بود. منحل نمی شود.
ما اهل قلم درد اهل سینما را خوب می شناسیم، و می دانیم حرفه ای که زنان و مردانی چنین شریف دارد که درد جامعه را می دانند و قصه مردمانش را می سازند، خانه خراب نمی شود. افسوس باید خورد بر آن کسانی که از جنس کلنگ هستند، ساختن نمی توانند پس به تخریب و انحلال همت می گمارند.
ما روزنامه نگاران، این چند کلمه را نوشتیم و امضا می کنیم تا نشان دهیم که اهالی خانه سینما تنها نیستند، گرچه اینک خانه مان قفل و اعضای آن در بند و آواره اند و به نظرمی رسد که خود خانه نداریم اما در خانه دلمان به روی همه کسانی که در سینما خانه دارند باز است. صدایتان می شویم، قلمتان می شویم، فریادتان می شویم و نمی گذاریم ظلمی که بر شما رفت فراموش شود. این کار از عهده مان بر می آید.
شبنم آذر، محمد آقازاده، مجید آل ابراهیم، مریم آموسا، سارا امت علی، حمید اسلامی، ساناز اقتصادی نیا، افشین امیرشاهی، فرنوش امیر شاهی، آسیه امینی، لیدا ایاز، امید ایرانمهر، سولماز ایکدر، سعیده امین، مینو بدیعی، علی بزرگیان، سهام الدین بورقانی ،تارا بنیاد، نگین بهکام، مسعود بهنود، سحر بیاتی، فاطمه بیک پور، احمد پورنجاتی، محمد تنگستانی، کامبیز توانا، احمد جلالی فراهانی، مریم جلیلوند، فرید حائری نژاد، ملیحه حسینی، آرش حسینی پژوه، غزل حضرتی، رضا حقیقت نژاد، ابراهیم حیدری، جواد حیدریان، رضا خانکی، رضا خجسته رحیمی، سامان رسول پور، طاهره ریاحی، رضا رئیسی، هومان دوراندیش، نعیمه دوستدار، شهرام رفیع زاده، بهرام رفیعی، رضا رفیعی، فیروزه رمضان زاده، سجاد سالک، حسین سخنور، لادن سلامی، مریم شبانی، رضا شجاعیان، فریبرز سروش، میترا شجاعی، صبا شعردوست، شبنم شعبانی، آرزو شهبازی، فرناز شهید ثالث، رضا صدیق، مرجان طباطبایی، نسرین ظهیری، عسل عباسیان، ساجده عرب سرخی، حسین علوی، فاطمه علی اصغر، ارشاد علیجانی، حدیث علمی، فرهمند علی پور، مسیح علی نژاد، ماهرخ غلامحسین پور، رضا غیبی، پویان فخرایی، مهران فرجی، گیسو فغفوری، فرشته قاضی، امیر قباد فرهی، کاوه قریشی، مرتضی کاظمیان، نازنین کاظمی، زینب کریمیان، کاوه گروسی، حمید مافی، علی مزروعی، حنیف مزروعی، مریم مجد، صدرا محقق، مهرنوش محمدزاده، پژمان موسوی، سیدسراج الدین میردامادی، مرتضی ناعمه، فرشاد نوروزپور، شاهین نوربخش، لیلی نیکونظر، پروانه وحید منش، خاطره وطن خواه، رضا ولی زاده، اکبر هاشمی
دبیر اجرایی خانه کارگر گیلان: اخبار ناگوار کارگری برای مسئولان عادی شده است
محمد یعقوبی گفت: به جهت افزایش بحران و تعدد اخبار ناگوار در خصوص کارگران، مشکلات این طبقه به مسالهای عادی برای مسوولان تبدیل شده است.
به گزارش ایلنا، دبیر اجرایی خانه کارگر گیلان ضمن بیان اینکه انعکاس اخبار کارگری مبنی بر تعطیلی کارخانهها و بیکاری کارگران از نگاه خبرنگاران ارزش خبری ندارد، خاطرنشان کرد: این موضوع به طرز بی رحمانهای جذابیتش را از دست داده یعنی اینکه مشکل کارگران دیگر قابل طرح نیست چون به مسالهای تکراری تبدیل شده است.
او افزود: خبر تجمع کارگران کارخانهای که ماهها مزدشان را نگرفتهاند زمانی میتوانست برای تیتر اول روزنامهها جذاب باشد اما این روزها برای روزنامهها ارزش چند سطر خبر را هم ندارد.
یعقوبی یادآور شد: جامعه ایرانی همیشه به کلمه کارگر به دیده احترام نگریسته و کارگر را به معنی نماد ایستادگی در مقابل استکبار در نظر داشته، چرا که کارگران علاوه بر مبارزه برای احقاق حق خود در جهت تحقق آرمانهای جامعهای برابر نیز گام بر میدارند.
او ادامه داد: با این وجود گاهی مفهوم کارگر در کشور ما پایین تر از بردهداری سقوط میکند چرا که اهمیت آنان به عنوان نیروهای مولد فراموش میشود.
هوای تهران بالاخره در شرایط سالم گرفت
بعد از گذشت ۱۸۳ روز ناسالم در سال امروز وضعیت هوای تهران در شرایط سالم قرار گرفت.
مدیر مرکز پایش آلودگی هوای محیط زیست استان تهران با بیان اینکه تاکنون در سال ۱۸۳ روز ناسالم داشتهایم، گفت: امروز هوای تهران در شرایط سالم قرار گرفت.
محمد رستگاری در خصوص وضعیت هوای تهران اظهار داشت: بر اساس آمار ایستگاههای سنجش آلودگی هوا شاخص کربن ۳۸، ازن ۳۴ ، دی اکسید نیتروژن ۵۴ ، دی اکسید گوگرد ۳۲ ، ذرات معلق کمتر از ۱۰ نیترون ۵۰، و ذرات معلق کمتر از ۲٫۵ میکرون ۷۴ PSI است.
به گزارش فارس وی ادامه داد: بعد از گذشت ۱۸۳ روز ناسالم در سال امروز وضعیت هوای تهران در شرایط سالم قرار گرفت.
یک کارشناس اقتصادی: کارگران تاوان سیاستهای غلط اقتصادی دولت را میپردازند
یک کارشناس اقتصادی از کاهش نرخ بهرهوری در بخشهای کشاورزی و صنعت به دلیل عدم پرداخت یارانههای تولید خبر داد.
حسین قاسمی در گفتگو با ایلنا ْاز کاهش ظرفیت تولید واحدهای تولیدی خبر داد و گفت: هم اکنون برخی از کارخانجات با ۲۰ درصد از ظرفیت کار میکنند و کارگران فعال در این واحدهای تولیدی در تامین نیازهای اساسی خود با مشکلات فراوانی مواجه شدهاند.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به ابهام در سیاستهای اقتصادی دولت یاد آور شد: فعالیتهای اقتصادی دولت حاکی از یک عدم برنامه ریزی و انفعال در تصمیمگیری است.
او با بیان این که دولت از شرایط بازار تبعیت میکند تصریح کرد: دولت در فرایند بازار به صورت مستقیم تعیین کننده نرخ است به این معنی که در فرایند فروش ارز برای بهره مندی بیشتر خود خریدار ارز است و از این طریق بخشی از تنگناهای مالی بازار را تامین میکند.
قاسمی با اشاره به عدم منطقی بودن فرایندهای اقتصادی یاد آور شد: هم اکنون بسیاری از کارخانجات نمیتوانند خود را با تحولات قیمتی بازار تطبیق دهند و به دلیل کاهش حجم تولیدات، با تقاضای بیش از حد کاذب نرخ تورم مواجه شدهایم.
او با اشاره به نرخ منفی بهرهوری در بخش کشاورزی یاد آور شد: به دلیل افزایش حجم واردات در این بخش و همچنین مهاجرت بیرویه روستاییان به داخل شهرهای کشور نرخ بهرهوری در بخش کشاورزی منفی شده است.
این کارشناس اقتصادی سیاستهای غلط اقتصادی دولت را موجب افزایش بیرویه نرخ تورم عنوان کرد و افزود: بحرانهای پولی و بانکی موجب شده است که نرخ تورم به بیش از ۵۰ درصد افزایش یابد و همین امر موجب شده است که کارگران به دلیل دریافت دستمزد اندک فشار این سیاستهای غلط دولت را متحمل شوند.
شش ماه کار اجباری برای افرادی که در مراسم تدفین کیم جونگ ایل سوگواری نکردند
بر اساس گزارش رسانهها دولت کره شمالی افرادی را که در مراسم تدفین و عزاداری رهبر سابق کره شمالی، شرکت نکرده و یا سوگواری نکردهاند، مجازات میکند.
به گزارش ایسنا، رژیم کره شمالی به شناسایی، دستگیری و مجازات افرادی که در مراسم فوت کیم جونگ ایل، رهبر سابق این کشور سوگواری نکردهاند، مبادرت ورزیده و جریمهای برابر با ششماه کار اجباری تعیین کرده است.
روزنامهای اینترنتی به نام “Daily NK” در سایت اینترنتی خود به اسامی افرادی اشاره کرده که به عنوان جاسوس مسئول شناسایی افراد مذکور بودهاند.
در این سایت اینترنتی همچنین آمده است افرادی که عمدا در مراسم تدفین و سوگواری کیم جونگ ایل شرکت نکردهاند این تصور را به وجود آوردند که مرگ وی از اهمیت زیادی برخوردار نیست و از این رو مجبور به شش ماه کار اجباری هستند.
این سایت اینترنتی میافزاید، علاوه بر این افرادی که از شیوه انتقال قدرت در کره شمالی انتقاد کردهاند با مجازات مشابهی روبه رو هستند.
علاوه براین در بعضی از موارد ممکن است که کل خانواده افراد تحت تعقیب به اردوگاههای مزبور منتقل شوند. بعد از مرگ کیم جونگ ایل، جوانترین پسر وی “کیم جونگ اون” به عنوان رهبر جدید کره شمالی انتخاب شد.
“کیم جونگ ایل” ۱۷ دسامبر و بعد از یک سکته قلبی در سن ۶۹ سالگی درگذشت.
همسر شهیدعلی حسن پور: فرمانده پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا به دادسرای نظامی احضار شد
همسر یکی از کشته شدگان ۲۵ خرداد در گفتگو با سرخسبز گفت: فرمانده پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا به دادسرای نظامی احضار شد.لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور می گوید: بعد از گذشت بیش از دو سال به تازگی فرمانده پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا و هفت نفر از کسانی که در این پایگاه حضور داشتند در جریان رسیدگی به پرونده کشته شدن علی حسن پور به دادسرای نظامی احضار شده اند.
وی در خصوص اینکه آیا فرمانده بسیج پایگاه ۱۷۷ عاشورا و سایر احضار شدگان به عنوان مطلع به دادسرای نظامی احضار شده اند یا متهم می گوید: در مجموع ۸ نفر ازاین پایگاه را خواسته اند تا در مورد اتفاقاتی که آن روز مقابل پایگاه رخ داده است پاسخگو باشند به این دلیل که آن روز هفت نفر مقابل همین پایگاه کشته شدند. چون اسلحه ای که آن روز علی با آن کشته شده است، کلاشینکف بوده حالا باید دید که آنها چه دلیلی را برایشلیک به معترضان عنوان می کنند.
وی ادامه می دهد: به عنوان مثال ممکن است بگویند شرایط آن روز به گونه ای بوده که ما باید به مردم شلیک می کردیم، چوناین معترضان قصد تسخیر پایگاه بسیج را داشتند و به غلط هم گفته شده که آنها به داخل پایگاه رفته و همانجا کشته شدند در حالی که این صحت ندارد و همه آنها بیرون پایگاه مورد اثابت گلوله قرار گرفته اند من به قاضی هم گفتم همسرم بیگناه بوده و فقط برایاعتراض رفت که به سرش شلیک کردند.
همسر شهید علی حسن پور همچنین می گوید این روزها که به انتخابات نزدیک می شویم وقتی می بینم نتیجه رایی که دو سال گذشته خودم به صندوق انداخته بودم چه شد، شخصا حاضر به شرکت در انتخابات نیستم….
نماینده گرگان: مطالبات پنبهکاران پرداخت نشده است
نماینده مردم گرگان، در تذکری از وزارت جهاد کشاورزی خواست تا مطالبات کشاورزان پنبهکار هرچه سریعتر پرداخت شود.
به گزارش ایسنا، عبدالحسین ناصری در تذکر شفاهی خود، با اشاره به قیمت خرید پنبه و سویا گفت: متاسفانه با وجود گذشت یک ماه هنوز پول کشاورزان پرداخت نشده است.
وی تصریح کرد: پنبه دراستان گلستان رشد کرده، اما هنوز از قیمت خرید تضمینی توسط جهادکشاورزی خبری نیست و دلالها هستند که وارد بازار پنبه شدهاند و بسیار پایینتراز قیمت اصلی خرید میکنند.
ناصری از دولت خواست که حتما رسیدگی به این موضوع را در دستور کار قراردهد و نیز سازمان جهادکشاورزی پنبه را خریداری کند تا مشکل کشاورزان برطرف گردد.
اگر لازم باشد به نامه آمریکاییها جواب میدهیم
جرس: سخنگوی وزارت خارجه گفت که پیام آمریکا از طریق مقامات ترکیه منتقل نشده بلکه از سه طریق به ایران منتقل شده و اگر لازم بود پاسخی داده شود به شکل مناسب داده خواهد شد.
به گزارش فارس، "رامین مهمانپرست" عصر امروز یکشنبه در حاشیه سخنرانی در جمع کارکنان آموزش و پرورش منطقه 9 تهران درباره پیام ارسالی از آمریکاییها برای ایران، با بیان اینکه این پیام از طریق مقامات ترکیه منتقل نشده است گفت: این پیام از سه طریق منتقل شده، یکی از طریق سفیر آمریکا در سازمان ملل که به سفیر ایران داده شده، از طریق سفیر سوئیس در ایران و از طریق جلال طالبانی رئیس جمهور عراق.
به گزارش فارس، "رامین مهمانپرست" عصر امروز یکشنبه در حاشیه سخنرانی در جمع کارکنان آموزش و پرورش منطقه 9 تهران درباره پیام ارسالی از آمریکاییها برای ایران، با بیان اینکه این پیام از طریق مقامات ترکیه منتقل نشده است گفت: این پیام از سه طریق منتقل شده، یکی از طریق سفیر آمریکا در سازمان ملل که به سفیر ایران داده شده، از طریق سفیر سوئیس در ایران و از طریق جلال طالبانی رئیس جمهور عراق.
وی در خصوص پاسخ به این پیام اظهار داشت: این موضوع در حال بررسی است و اگر لازم بود پاسخی داده شود به شکل مناسب داده خواهد شد.
جرس:
در حالی که انتظار میرفت از امروز نیروهای انتظامی با دلالان بازار ارز برخورد جدی داشته باشند، حضور دلالان بدون توجه به اولتیماتوم بانک مرکزی بیش از همیشه مشاهده میشود.
خبرنگار مهر از میدان فردوسی مرکز خرید و فروش ارز تهران گزارش داد: با وجود اعلام قبلی بانک مرکزی مبنی بر اینکه از امروز برخورد نیروی انتظامی با دلالان بازار ارز آغاز می شود، تاکنون هیچ برخوردی در این زمینه مشاهده نشده است.
بررسیها و مشاهدات نشان می دهد که طی روز جاری ماموران نیروی انتظامی برای برخورد با دلالان وارد این بازار نشده اند و دلالان خرد بیشتر و چشمگیرتر از همیشه به فعالیت ارزی و دلالی خود ادامه می دهند.
در عین حال، هیچ خبری از بازرسان بانک مرکزی در بازار ارز نیست؛ بازرسانی که پیش از این معاون نظارتی بانک مرکزی از حضور پرتعداد آنها و گزارش لحظهای شان از تخلفات بازار ارز به بانک مرکزی خبر داده بود.
فروشندگان ارز در بازار آزاد خیابان فردوسی در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر در مورد اینکه آیا بازرسان بانک مرکزی یا نیروی انتظامی امروز برخوردی با واسطه گران ارزی داشته اند و از ادامه کار جلوگیری کرده اند یا خیر؟ پاسخهایی منفی ارائه کردند.
سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی پیش از این به خبرنگار مهر گفته است: اگر بانک مرکزی و شبکه بانکی از نیروی انتظامی درخواست همکاری کنند، نیروی انتظامی آماده هرگونه همکاری است.
امروز هم برخی از صرافی های مجاز قیمتی برای ارزهای معتبر بر روی تابلوهای خود درج نکرده اند و تنها تعداد کمی از آنها نرخ ها را بر روی تابلوها حک کرده اند.
بر اساس نرخهای اعلامی بر روی تابلوی برخی از صرافی ها نرخ خرید دلار 1390 تومان و نرخ فروش 1400 تومان یعنی همان نرخ تعیین شده توسط کانون صرافان است اما فروش دلار توسط آنها با این قیمت انجام نمی شود.
دلالان بازار ارز قیمت فروش دلار آزاد را امروز 1690 تومان و قیمت خرید را 1650 تومان اعلام می کنند، بر این اساس قیمت اعلام شده بر روی تابلوی صرافی ها با قیمت آزاد حدود 300 تومان اختلاف دارد.
همچنین نرخ هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم بر روی تابلوی صرافی ها و سکه فروشی های میدان فردوسی در روز جاری 658 هزار تومان، طرح جدید 669 هزار تومان، نیم سکه 333 هزار تومان تا 335 هزار تومان، ربع سکه بین 171 هزار تومان تا 176 هزار تومان و سکه گرمی حدود 82 هزار تومان درج شده است.
بررسیها و مشاهدات نشان می دهد که طی روز جاری ماموران نیروی انتظامی برای برخورد با دلالان وارد این بازار نشده اند و دلالان خرد بیشتر و چشمگیرتر از همیشه به فعالیت ارزی و دلالی خود ادامه می دهند.
در عین حال، هیچ خبری از بازرسان بانک مرکزی در بازار ارز نیست؛ بازرسانی که پیش از این معاون نظارتی بانک مرکزی از حضور پرتعداد آنها و گزارش لحظهای شان از تخلفات بازار ارز به بانک مرکزی خبر داده بود.
فروشندگان ارز در بازار آزاد خیابان فردوسی در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر در مورد اینکه آیا بازرسان بانک مرکزی یا نیروی انتظامی امروز برخوردی با واسطه گران ارزی داشته اند و از ادامه کار جلوگیری کرده اند یا خیر؟ پاسخهایی منفی ارائه کردند.
سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی پیش از این به خبرنگار مهر گفته است: اگر بانک مرکزی و شبکه بانکی از نیروی انتظامی درخواست همکاری کنند، نیروی انتظامی آماده هرگونه همکاری است.
امروز هم برخی از صرافی های مجاز قیمتی برای ارزهای معتبر بر روی تابلوهای خود درج نکرده اند و تنها تعداد کمی از آنها نرخ ها را بر روی تابلوها حک کرده اند.
بر اساس نرخهای اعلامی بر روی تابلوی برخی از صرافی ها نرخ خرید دلار 1390 تومان و نرخ فروش 1400 تومان یعنی همان نرخ تعیین شده توسط کانون صرافان است اما فروش دلار توسط آنها با این قیمت انجام نمی شود.
دلالان بازار ارز قیمت فروش دلار آزاد را امروز 1690 تومان و قیمت خرید را 1650 تومان اعلام می کنند، بر این اساس قیمت اعلام شده بر روی تابلوی صرافی ها با قیمت آزاد حدود 300 تومان اختلاف دارد.
همچنین نرخ هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم بر روی تابلوی صرافی ها و سکه فروشی های میدان فردوسی در روز جاری 658 هزار تومان، طرح جدید 669 هزار تومان، نیم سکه 333 هزار تومان تا 335 هزار تومان، ربع سکه بین 171 هزار تومان تا 176 هزار تومان و سکه گرمی حدود 82 هزار تومان درج شده است.
جرس:
رييس مجلس شورای اسلامي گفت: هرچند كه تصويب تنخواه براي دولت كار خوبي نيست اما با توجه به آن كه دستگاههاي اجرايی بايد بتوانند از ابتداي سال جديد برای امور خود برنامهريزی كنند، شايد چارهاي جز اين نباشد.
به گزارش ایسنا، علي لاريجانی با اشاره به ديركرد دولت در ارائه لايحه بودجه 91 به مجلس يادآور شد: سال گذشته هم به دليل آن كه دولت لايحه بودجه را خيلي دير به مجلس تقديم كرد، مجلس مجبور به تصويب بودجه دودوازهم شد؛ البته سال گذشته ميگفتند مجلس قانون بودجه را دير به دولت داد و تاخير ارائه بودجه با دليل صورت گرفته است، اما در مورد امسال دولت هيچ عذري نداشت.
رييس قوه مقننه با بيان اين مطلب كه نميدانم چرا دولت سر موقع لايحه را به مجلس نداده است افزود: با توجه به اين كه 12 اسفندماه انتخابات مجلس برگزار ميشود و نمايندگان بايد براي انجام امور مربوط به انتخابات وقت بگذارند لذا ديگر مجلس فرصت كافي براي بررسي بودجه ندارد، در نتيجه ممكن است به تصويب تنخواه بيانجامد.
وي با تاكيد به اينكه مطلوب نيست كه دستگاههای اجرايي از ابتداي سال بودجه مدوني نداشته باشد، تصريح كرد: به هر حال به نظر من اين كه دولت لايحه بودجه را به موقع نداده تخلف كرده است و ما اگر مجبور شويم براي اينكه دو ماه اول سال دولت بتواند به امور اجرايي برسد، مصوبهاي در اين زمينه خواهيم داشت.
لاريجاني درباره اقداماتي كه براي تسريع در ارائه لايحه بودجه ميتوان انجام داد گفت: از طرف هيات رييسه چندين بار به احمدینژاد نامه نوشته شده و حتي بنده نيز در اين خصوص با معاون او و شخص آقاي احمدينژاد صحبت كردم و حتي آقاي عزيزي به ما قول داده بود اول آذر بودجه به مجلس تقديم شود ولي نميدانم چرا تاكنون ارايه نشده است.
جرس:
سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس در تشریح جزئیات جلسه روز گذشته این فراکسیون گفت: اعضای فراکسیون خط امام نسبت به نابسامانیهای بازار ارز و طلا ابراز نگرانی کردند.
به گزارش مهر، داریوش قنبری در تشریح جزئیات جلسه اخیر شورای مرکزی فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی گفت: درباره تلاشهای صورت گرفته از طرف جریان وابسته به دولت و همچنین درباره شائبه قرار گرفتن مبالغ هنگفت در اختیار کاندیداهای وابسته به جریان دولتی، نگرانیهایی وجود دارد که درباره این مسائل در جلسه فراکسیون بحث شد.
وی افزود:همچنین نسبت به اینکه دولت حمایتهای خارج از قانون از کاندیداهای وابسته به خود داشته باشد نیز ابراز نگرانی صورت گرفت.
قنبری اضافه کرد: اعضای فراکسیون اقلیت مجلس اعلام کردند با توجه به اینکه بحث تحریم انتخابات مطرح نبوده برخی چهرههای اصلاحطلب به اعتبار شخصیت خود کاندیدا شده اند لذا تصمیمات آنها شخصی است و تناقضی با همسویی با سایر اصلاحطلبان ندارد. بنابراین کاندیداتوری عدهای از اعضای فراکسیون اقلیت مجلس نه به اعتبار حضور جریان اصلاحطلب بلکه به اعتبار شخصیت خودشان است.
سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس خاطرنشان کرد: در مجموع چهرههای اصلاحطلبی که در انتخابات مجلس نهم کاندیدا شدهاند ضمن اینکه اصلاحطلبی خود را انکار نمیکنند و جزو افراد شناسنامهدار جریان اصلاحطلب هستند و هویت اصلاحطلبانهشان همچنان محفوظ است اگرچه در قالب تشکلهای اصلاحطلب در انتخابات شرکت نکردهاند.
قنبری به ابراز نگرانی اعضای شورای مرکزی فراکسیون اقلیت مجلس نسبت شرایط اقتصادی کشور و به خصوص نابسامانیهای حوزه ارز و طلا اشاره کرد و گفت: اعضای فراکسیون اقلیت مجلس از اینکه ارزش پول ملی روز به روز در حال کاهش است ابراز نگرانی کردند.
افزایش دو سال حبس جدید برای امیر خرم، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی
با اضافه کردن دو سال حبس به حکم امیر خرم، عضو دربند شورای مرکزی نهضت آزادی، محکومیت وی به ۸ سال حبس تعزیری افزایش یافت.
به گزارش کلمه، سید امیر خرم عضو شورای مرکزی نهضت آزادی که از ۴ ماه پیش دربند ٣۵٠ اوین مشغول سپری کردن محکومیت ۶ ساله خود بود، طی روزهای گذشته به واحد اجرای احکام دادسرای مقدسی اوین فراخوانده و حکم ٢سال حبس تعزیری مربوط به پرونده ای با عنوان اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در شورای مرکزی نهضت آزادی به وی ابلاغ شد.
امیر خرم را پیرعباسی قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، در ۲۶ مهر ماه ۸۹ محاکمه کرده بود که پس از دو ماه، در روز ۱۶ آذر، حکم هفت سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق را به وی ابلاغ کرد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر با یک سال کاهش، به شش سال حبس تبدیل شد.
او پس از عاشورای سال ۸۸ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بازداشت شد و مدت ۵۰ روز را در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر برد. این فعال سیاسی، در سال ۸۰ نیز همراه با دیگر اعضای نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی بازداشت شده و ۱۳۵ روز را در سلولهای انفرادی بازداشتگاه ۵۹ سپاه گذرانده بود.
پیش تر زندانیان دیگری از جمله ابوالفضل عابدینی، مجیدتوکلی، عیسی سحرخیز، مهدیه گلرو و بهاره هدایت در حین گذراندن دوران محکومیتشان با تشکیل دادگاه جدید از سوی قوه قضاییه با افزایش حکم مواجه شدند.
هرانا؛ آرش صادقی بازداشت شد/ تکمیلی
خبرگزاری هرانا – آرش صادقی، عضو ستاد ۸۸ میر حسین موسوی و فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی امروز بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از تهران، این فعال دانشجویی که در ششم دیماه سال ۸۸ بازداشت و در نهایت به یکسال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده بود ماه گذشته از زندان اوین آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از تهران، این فعال دانشجویی که در ششم دیماه سال ۸۸ بازداشت و در نهایت به یکسال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده بود ماه گذشته از زندان اوین آزاد شد.
نامبرده صبح امروز در حالی که بهمراه پدر بزرگ و مادریزرگش به بهشت زهرا می رفتند در داخل کوچه توسط ماموران بازداشت شد.
این بازداشت که با درگیری و فحاشی همراه بود موجب آن شد که آرش صادقی از ناحیه ی سر آسیب دیده و سر وی شکسته شود.
در چند روز گذشته بازجوی آرش صادقی با تهدید وی او را از دیدن دوستانش منع می کرد و به وی تهمت می زد که قصد اغتشاش در زمان انتخابات را دارد.
آرش صادقی که به تازگی از بند رهایی یافته هنوز حکم ۴ سال تعلیق را در پرونده دارد. لازم به ذکر است تا کنون از مکان نگهداری وی اطلاعی در دست نیست.
این بازداشت که با درگیری و فحاشی همراه بود موجب آن شد که آرش صادقی از ناحیه ی سر آسیب دیده و سر وی شکسته شود.
در چند روز گذشته بازجوی آرش صادقی با تهدید وی او را از دیدن دوستانش منع می کرد و به وی تهمت می زد که قصد اغتشاش در زمان انتخابات را دارد.
آرش صادقی که به تازگی از بند رهایی یافته هنوز حکم ۴ سال تعلیق را در پرونده دارد. لازم به ذکر است تا کنون از مکان نگهداری وی اطلاعی در دست نیست.
صدور حکم اعدام برای ۹ حامل موادمخدر در فرودگاههای کشور
خبرگزاری هرانا - رئیس پلیس فرودگاههای کشور از صدور حکم اعدام برای ۹ نفر به اتهام حمل بالای ۳۰ گرم موادمخدر صنعتی در فرودگاهها در سالجاری خبر داد.
نبیالله حیدری در گفتوگو با ایسنا، گفت: "از زمان بازنگری در قانون مبارزه با موادمخدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکنون ۹ نفر به اتهام حمل بالای ۳۰ گرم موادمخدر صنعتی از نوع هروئین، کراک، شیشه، مرفین و کوکائین به اعدام محکوم شدهاند."
به گفته رئیس پلیس فرودگاههای کشور، اکثر این افراد در تهران دستگیر شدهاند.
حیدری با تاکید بر اینکه حمل حتی یکگرم موادمخدر در فرودگاههای کشور جرم است گفت: "مطابق قانون در صورتی که در فرودگاههای کشور از هر یک مسافران داخلی یا خارجی ۳۰ گرم و بیشتر از آن موادمخدر از نوع کراک، شیشه، مرفین، کوکائین و هروئین کشف شود مجرمان به اعدام محکوم خواهند شد."
به گفته رئیس پلیس فرودگاههای کشور، اکثر این افراد در تهران دستگیر شدهاند.
حیدری با تاکید بر اینکه حمل حتی یکگرم موادمخدر در فرودگاههای کشور جرم است گفت: "مطابق قانون در صورتی که در فرودگاههای کشور از هر یک مسافران داخلی یا خارجی ۳۰ گرم و بیشتر از آن موادمخدر از نوع کراک، شیشه، مرفین، کوکائین و هروئین کشف شود مجرمان به اعدام محکوم خواهند شد."