جانشین سازمان بسیج مستضعفین:
حمله و هک سایتها کار لشکر سایبری سپاه است
سردار علی فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین اعلام کرد «لشکر سایبری» سپاه پاسداران که متشکل از بسیجیان است در هک و حملات اینترتی به سایتهای «دشمنان انقلاب» فعال هستند.
آقای فضلی روز یکشنبه (۲۲ اسفند) به خبرگزاری مهر گفته که «متخصصینی» از بسیج اساتید، بسیج دانشجویی، بسیج طلاب و حتی بسیج خواهران بدنه «لشکر سایبری» سپاه را تشکیل دادهاند.
وی افزوده است: «همانطور که در حوزه سایبری به ما هجمه وارد میشود لشکر سایبری ما هم به سایتهای دشمن هجمه وارد میکنند.»
فضلی اعلام کرده که معاونت فن آوری و اطلاعات سازمان بسیج در حوزه سایبر و مقابله با جنگ نرم «گامهای اساسی» برداشته است.
به گفته وی «با توجه به اتصال سپاه به بسیج و نیروهای انقلاب هیچگونه محدودیتی در رابطه با تعداد نیروهای متخصص در زمینه جنگ سایبری نداریم و علت موفقیت سپاه در عرصه جنگ سایبری هم استفاده از متخصصین بسیجی است.»
اظهارات این فرمانده سپاه در شرایطی ایراد میشود که هفته گذشته نیز غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور با اعلام اینکه بزودی «قرارگاه جنگ سایبری جمهوری اسلامی» راهاندازی خواهد شد از هکرهای با «حسن نیت» دعوت به همکاری کرده بود.
جمهوری اسلامی در دو سال گذشته سرمایهگذاری گستردهای در زمینه فیلترینگ، هک و حملات اینترنتی به سایتهای منتقد و مخالف خود داشته است.
ارتش سایبری ایران که مهمترین گروه هکری در جمهوری اسلامی شناخته میشود تاکنون با حمله به برخی سایتهای مستقل خبری، روند فعالیت آنها را برای مدتی با اختلال مواجه کرده است.
مقامهای جمهوری اسلامی هک شدن سایتهای منتقد و مخالف را نشانه قدرت سایبری خود دانسته و همواره از این اقدام خرابکارانه به خوبی یاد میکنند.
آقای فضلی روز یکشنبه (۲۲ اسفند) به خبرگزاری مهر گفته که «متخصصینی» از بسیج اساتید، بسیج دانشجویی، بسیج طلاب و حتی بسیج خواهران بدنه «لشکر سایبری» سپاه را تشکیل دادهاند.
وی افزوده است: «همانطور که در حوزه سایبری به ما هجمه وارد میشود لشکر سایبری ما هم به سایتهای دشمن هجمه وارد میکنند.»
فضلی اعلام کرده که معاونت فن آوری و اطلاعات سازمان بسیج در حوزه سایبر و مقابله با جنگ نرم «گامهای اساسی» برداشته است.
به گفته وی «با توجه به اتصال سپاه به بسیج و نیروهای انقلاب هیچگونه محدودیتی در رابطه با تعداد نیروهای متخصص در زمینه جنگ سایبری نداریم و علت موفقیت سپاه در عرصه جنگ سایبری هم استفاده از متخصصین بسیجی است.»
اظهارات این فرمانده سپاه در شرایطی ایراد میشود که هفته گذشته نیز غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور با اعلام اینکه بزودی «قرارگاه جنگ سایبری جمهوری اسلامی» راهاندازی خواهد شد از هکرهای با «حسن نیت» دعوت به همکاری کرده بود.
جمهوری اسلامی در دو سال گذشته سرمایهگذاری گستردهای در زمینه فیلترینگ، هک و حملات اینترنتی به سایتهای منتقد و مخالف خود داشته است.
ارتش سایبری ایران که مهمترین گروه هکری در جمهوری اسلامی شناخته میشود تاکنون با حمله به برخی سایتهای مستقل خبری، روند فعالیت آنها را برای مدتی با اختلال مواجه کرده است.
مقامهای جمهوری اسلامی هک شدن سایتهای منتقد و مخالف را نشانه قدرت سایبری خود دانسته و همواره از این اقدام خرابکارانه به خوبی یاد میکنند.
افزایش گمانهها مبنی بر کنترل کلمه از سوی نهادهای امنیتی
اصرار محافظهکاران بر عادی بودن فعالیت سایت کلمه
سایت «عماریون» در حالی از عادی بودن فعالیتهای سایت کلمه نزدیک به میرحسین موسوی خبر داده که در روزهای اخیر گزارشهایی در خصوص احتمال کنترل این سایت از سوی نهادهای امنیتی منتشر شده است.
سایت «عماریون» که از سوی گروهی از حامیان علی خامنهای اداره میشود نوشته که برخلاف این گزارشها «اخبار و گزارشهای {سایت کلمه} به روال سابق منتشر میشود.»
علیرضا نوریزاده هفته گذشته پس از آنکه سایت کلمه در خبری نوشت میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد بازداشت نبوده و در منزل خود بهسر میبرند، اعلام کرد این سایت تحت کنترل نیروهای امنیتی قرار گرفته است.
برخی کارشناسان سیاسی و رسانهای نیز نسبت به فعالیتهای اخیر سایت کلمه ابراز تردید کردند.
سایت کلمه روز گذشته (شنبه) هم متن نامهای منسوب به فرزندان موسوی و رهنورد را منتشر کرد که در این نامه آنها از دیدار با والدین خود خبر دادهاند.
در متن این نامه که محتوای آن با ابهامهای فراوانی روبرو است، به صراحت اشاره شده که میرحسین موسوی در خانه خود اسناد و مدارک دوران نخست وزیری را نگهداری میکرده است.
در بخشی از این نامه از قول فرزندان موسوی و رهنورد آمده که «پدر با حساسیت ویژهای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، در یورش ماموران امنیتی به خانه بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست وزیری که نمیبایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظهای از اوراق و کتابها وسی دیها مادرم ضبط گردیده است.»
آنچه تردیدها درباره صحت این نامه را افزایش میدهد تاکید بر نگهداری برخی اسناد و مدارک دوران نخستوزیری در منزل موسوی است که گفته شده این اسناد تنها باید در اختیار نخست وزیر وقت باشد.
انتشار این نامه با چنین محتوایی را میتوان مقدمه چینی تازه نهادهای امنیتی برای پروندهسازی علیه میرحسین موسوی ارزیابی کرد.
این نامه پس از آنکه خبر سایت کلمه مبنی بر حضور موسوی و همسرش در خانه خود با تردیدهای فراوانی مواجه شد، منتشر میشود.
به نظر میرسد نهادهای امنیتی در واکنش به این مسئله که تا فرزندان موسوی درباره پدر و مادر خود اظهارنظر نکنند، هر گزارش و خبری از این دو نفر قابل قبول نیست، اقدام به تهیه و انتشار نامه مذکور کردهاند.
انتشار این نامه گمانهها درباره تحت کنترل درآمدن سایت کلمه از سوی نهادهای امنیتی را تقویت میکند، به خصوص که سایت «جوانآنلاین» نیز به طور تلویحی اعلام کرده که فعالیتهای سایت کلمه عادی است.
سایت عماریون هم در یک موضعگیری بیسابقه به علیرضا نوریزاده حمله کرده و نوشته است که وی و برخی دیگر از فعالان سیاسی قصد دارند اعتبار سایت رسمی میرحسین موسوی را «خدشهدار» کنند.
اصرار بیسابقه وغیرعادی سایتهای محافظهکار مبنی بر عادی بودن فعالیت سایت کلمه، از نظر بسیاری از کارشناسان رسانه و سیاستمداران حاکی از بازداشت رهبران جنبش سبز و همسرانشان و تلاش حاکمیت برای تحریف این واقعیت است.
پس از فراخوان سبزها برای حضور در خیابان
چهارشنبه سوری سنت خرافی شد
همزمان با فراخوان شبکه های اجتماعی جنبش سبز برای حضور در چهارشنبه سوری، روحانیون محافظه کار با زبان شرع و مقامات نیروی انتظامی با ادبیات تهدید می کوشنداز حضور شهروندان در مراسم آخرین چهارشنبه سال ممانعت به عمل آورند. در همین راستا در حالیکه آیت الله مکارم شیرازی کارهای انجام شده در چهارشنبه سوری را رد کرده،فرمانده نیروی انتظامی اذعان کرده است که فرزندان وی در مراسم چهارشنبه سوری شرکت می کنند.
آیت الله مکارم شیرازی از روحانیون راست گرا روز شنبه، در انتقاد از مراسم باستانی چهارشنبه سوری ، آن را یک "سنت خرافی" توصیف کرد و "اسراف" در مال خواند. این مرجع تقلید بدون آنکه مصادیق "اسراف" در چهارشنبه سوری را نام برد تاکید کرد که "كارهایي كه در چهارشنبه سوري انجام مي شود به جهات مختلف حرمت دارد."
آیت الله مکارم که در یک برنامه رادیویی پاسخ گوی سئوالات شرعی مجری برنامه بود ، البته تاکید کرد "خانه تکانی" و "نظافت" در آخر سال "اشکالی" به لحاظ شرعی ندارد و جزو "تفریحات سالم" به شمار می رود.
از سوی دیگر فرمانده نیروی انتظامی تهران تایید کرده است فرزندان او در مراسم چهارشنبه سوری شرکت می کنند.
سردار اسماعیل احمدی مقدم که چند روز پیش در صدا و سیما حاضر بود ، در پاسخ به سئوال مجری برنامه "نگاه یک" مبنی بر اینکه فرزندان وی در چهارشنبه سوری به خیابان می روند ، پاسخ داد: "سعی کردیم که این کار را نکنند اما نتوانستیم و آنها پارسال هم در این مراسم شرکت کردند."
فراخوان جنبش سبز
گفتنی است چهارشنبه سوری امسال از آن جهت حائز اهمیت است که طرفداران جنبش سبز گفته اند قصد دارند در اعتراض به قطع ارتباط رهبران سیاسی جنبش مخالفان با دنیای بیرون در این روز تظاهرات خیابانی برگزار کنند. دور جدید تظاهرات خیابانی از روز 25 بهمن با بیانیه مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی که از مردم برای حضور در خیابان ها دعوت می کرد، آغاز شد. پس از خیزش جنبش سبز در آن روز و افزایش فشار ها بر رهبران سیاسی جنبش سبز، هواداران آن ها تصمیم گرفته اند در سه سه شنبه متوالی پایان سال به خیابان ها بیایند.
تهدید های نیروی انتظامی
در همین راستا در روزهای گذشته مقامات انتظامی جمهوری اسلامی نسبت به عواقب حضور در چهارشنبه سوری هشدار دادند.سردار بهمن كارگر، معاون اجتماعی ناجا از این جمله بود که با تاکید بر "آماده باش کامل" ناجا در چهارشنبه سوری تصریح کرد: "متخلفان و مجرماني كه در چهارشنبه آخرسال بازداشت شوند، تا پايان تعطيلات نوروز آزاد نمي شوند".
همان هشداری که احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی سال گذشته در آستانه مراسم چهارشنبه سوری به اعضای جنبش سبز داده بود: "حتمالا تا پایان تعطیلات نوروزی در اختیار پلیس و دستگاه قضایی خواهد بود... خودروهایی هم که در چهارشنبه سوری توقیف شوند، تا پایان تعطیلات نوروز متوقف خواهند بود."
با این حال پس از تهدید های سردار کارگر، فرمانده نیروی انتظامی در اظهاراتی مداراجویانه ضمن پذیرش اینکه "موضوع چهارشنبه آخر سال بخشی از فرهنگ ایرانی است و هر سال سازمان یافتهتر میشود" از شهروندان خواست "در چهارشنبه آخر سال زودتر به خانه بروند."
او البته از مدارای پلیس با شهروندان در شب چهارشنبه سوری هم خبر داد و افزود: "پلیس یکی دو ساعتی را که مردم میخواهند بخشی از سنت قدیمی خود را انجام دهند، با آنان مدارا می کند، بنابراین توصیه میکنیم، شهروندان در چهارشنبه آخر سال زودتر به خانه رفته تا بتوانند مراقب فرزندان خود باشند."
کشیک شبانه روزی در چهارشنبه سوری
همزمان ناحيه 5 دادسراي عمومي و انقلاب اعلام كرد كه براي شب چهارشنبه آخر سال "كشيك ويژه" داير کرده است.به گزارش خبرگزاری فارس این بخش از دادستانی تهران روز گذشته اعلام کرد بر اساس ابلاغیه ای که از سوی دادستان تهران دریافت کرده است، در روز سه شنبه "كشيك شبانهروزي" داير خواهد كردتا به پرونده های ارسالی رسیدگی کند.
جشنواره ای علیه تاریکی
گفتنی است سال گذشته نیز هواداران جنبش سبز در مراسم چهارشنبه سوری شرکت کردند. در آن زمان آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی چند روز پیش از چهارشنبه سوری، در فتوایی بی سابقه مراسم باستانی ایرانیان را "غیر شرعی" خواند: "علاوه بر آنکه هیچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادى است که مناسب است از آنها اجتناب شود."
این در حالی بود که در سال های پیش از شکل گیری جنبش سبز و احتمال بروز اعتراضات خیابانی در آخرین چهارشنبه سال ، رهبر جمهوری اسلامی هرگز حضور در مراسمی که تاریخچه اش به 1700 سال پیش از میلاد مسیح باز می گردد را مغایر با شرع نخوانده بود . وی تنها به ذکر این گزاره اکتفا کرده بود: "چهارشنبه سوری و سیزده به در مبنای عقلایی ندارد."
اما بر خلاف آیت الله خامنه ای، میرحسین موسوی،از رهبران سیاسی جنبش سبز، سال گذشته در بیانیه ای مراسم چهارشنبهسوری را یادمان "جشنواره نور" علیه "تاریکی" خواند و از هواداران و دلبستگان جنبش سبز خواست در این مراسم شرکت کنند.
"سرخی تو و زردی من همه سبز"
گفتنی است امسال نیز سبزها از مدت ها پیش برای حضور در چهارشنبه سوری اعلام آمادگی کرده اند، برای نمونه شهروندان شهر رشت پوسترهایی تهیه کرده اند که شعار آن چنین است: "امسال سرخی تو و زردی من همه سبز است."
آیت الله مکارم شیرازی از روحانیون راست گرا روز شنبه، در انتقاد از مراسم باستانی چهارشنبه سوری ، آن را یک "سنت خرافی" توصیف کرد و "اسراف" در مال خواند. این مرجع تقلید بدون آنکه مصادیق "اسراف" در چهارشنبه سوری را نام برد تاکید کرد که "كارهایي كه در چهارشنبه سوري انجام مي شود به جهات مختلف حرمت دارد."
آیت الله مکارم که در یک برنامه رادیویی پاسخ گوی سئوالات شرعی مجری برنامه بود ، البته تاکید کرد "خانه تکانی" و "نظافت" در آخر سال "اشکالی" به لحاظ شرعی ندارد و جزو "تفریحات سالم" به شمار می رود.
از سوی دیگر فرمانده نیروی انتظامی تهران تایید کرده است فرزندان او در مراسم چهارشنبه سوری شرکت می کنند.
سردار اسماعیل احمدی مقدم که چند روز پیش در صدا و سیما حاضر بود ، در پاسخ به سئوال مجری برنامه "نگاه یک" مبنی بر اینکه فرزندان وی در چهارشنبه سوری به خیابان می روند ، پاسخ داد: "سعی کردیم که این کار را نکنند اما نتوانستیم و آنها پارسال هم در این مراسم شرکت کردند."
فراخوان جنبش سبز
گفتنی است چهارشنبه سوری امسال از آن جهت حائز اهمیت است که طرفداران جنبش سبز گفته اند قصد دارند در اعتراض به قطع ارتباط رهبران سیاسی جنبش مخالفان با دنیای بیرون در این روز تظاهرات خیابانی برگزار کنند. دور جدید تظاهرات خیابانی از روز 25 بهمن با بیانیه مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی که از مردم برای حضور در خیابان ها دعوت می کرد، آغاز شد. پس از خیزش جنبش سبز در آن روز و افزایش فشار ها بر رهبران سیاسی جنبش سبز، هواداران آن ها تصمیم گرفته اند در سه سه شنبه متوالی پایان سال به خیابان ها بیایند.
تهدید های نیروی انتظامی
در همین راستا در روزهای گذشته مقامات انتظامی جمهوری اسلامی نسبت به عواقب حضور در چهارشنبه سوری هشدار دادند.سردار بهمن كارگر، معاون اجتماعی ناجا از این جمله بود که با تاکید بر "آماده باش کامل" ناجا در چهارشنبه سوری تصریح کرد: "متخلفان و مجرماني كه در چهارشنبه آخرسال بازداشت شوند، تا پايان تعطيلات نوروز آزاد نمي شوند".
همان هشداری که احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی سال گذشته در آستانه مراسم چهارشنبه سوری به اعضای جنبش سبز داده بود: "حتمالا تا پایان تعطیلات نوروزی در اختیار پلیس و دستگاه قضایی خواهد بود... خودروهایی هم که در چهارشنبه سوری توقیف شوند، تا پایان تعطیلات نوروز متوقف خواهند بود."
با این حال پس از تهدید های سردار کارگر، فرمانده نیروی انتظامی در اظهاراتی مداراجویانه ضمن پذیرش اینکه "موضوع چهارشنبه آخر سال بخشی از فرهنگ ایرانی است و هر سال سازمان یافتهتر میشود" از شهروندان خواست "در چهارشنبه آخر سال زودتر به خانه بروند."
او البته از مدارای پلیس با شهروندان در شب چهارشنبه سوری هم خبر داد و افزود: "پلیس یکی دو ساعتی را که مردم میخواهند بخشی از سنت قدیمی خود را انجام دهند، با آنان مدارا می کند، بنابراین توصیه میکنیم، شهروندان در چهارشنبه آخر سال زودتر به خانه رفته تا بتوانند مراقب فرزندان خود باشند."
کشیک شبانه روزی در چهارشنبه سوری
همزمان ناحيه 5 دادسراي عمومي و انقلاب اعلام كرد كه براي شب چهارشنبه آخر سال "كشيك ويژه" داير کرده است.به گزارش خبرگزاری فارس این بخش از دادستانی تهران روز گذشته اعلام کرد بر اساس ابلاغیه ای که از سوی دادستان تهران دریافت کرده است، در روز سه شنبه "كشيك شبانهروزي" داير خواهد كردتا به پرونده های ارسالی رسیدگی کند.
جشنواره ای علیه تاریکی
گفتنی است سال گذشته نیز هواداران جنبش سبز در مراسم چهارشنبه سوری شرکت کردند. در آن زمان آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی چند روز پیش از چهارشنبه سوری، در فتوایی بی سابقه مراسم باستانی ایرانیان را "غیر شرعی" خواند: "علاوه بر آنکه هیچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادى است که مناسب است از آنها اجتناب شود."
این در حالی بود که در سال های پیش از شکل گیری جنبش سبز و احتمال بروز اعتراضات خیابانی در آخرین چهارشنبه سال ، رهبر جمهوری اسلامی هرگز حضور در مراسمی که تاریخچه اش به 1700 سال پیش از میلاد مسیح باز می گردد را مغایر با شرع نخوانده بود . وی تنها به ذکر این گزاره اکتفا کرده بود: "چهارشنبه سوری و سیزده به در مبنای عقلایی ندارد."
اما بر خلاف آیت الله خامنه ای، میرحسین موسوی،از رهبران سیاسی جنبش سبز، سال گذشته در بیانیه ای مراسم چهارشنبهسوری را یادمان "جشنواره نور" علیه "تاریکی" خواند و از هواداران و دلبستگان جنبش سبز خواست در این مراسم شرکت کنند.
"سرخی تو و زردی من همه سبز"
گفتنی است امسال نیز سبزها از مدت ها پیش برای حضور در چهارشنبه سوری اعلام آمادگی کرده اند، برای نمونه شهروندان شهر رشت پوسترهایی تهیه کرده اند که شعار آن چنین است: "امسال سرخی تو و زردی من همه سبز است."
فرزندان موسوی و رهنورد: آنها زندانی نیروهای مسلحاند
با گذشت یک ماه از قطع روابط موسوی و کروبی و همسرانشان با دنیای خارج و انتشار اخبار متناقضی از زندانی شدن آنها در بازداشتگاه حشمتیه و سپس تکذیب این خبر، سرانجام روز شنبه (۱۲ مارس / ۲۱ اسفند) نامهای از سوی فرزندان موسوی و رهنورد منتشر شد که روشنترین گزارش از وضعیت آنها در این مدت محسوب میشود. این در حالی است که از مهدی کروبی و همسرش هیچ خبری در دست نیست.
فرزندان موسوی و رهنورد با اشاره به گذشت یک ماه از حصر پدر و مادر خود تأکید کردهاند که آنها زندانی نیروهای مسلحاند. بنا بر این گزارش، سهشنبه گذشته (۸ مارس / ۱۷ اسفند) در حالی که خیابانهای تهران به علت برگزاری دومین سهشنبه اعتراض، ناآرام و مملو از نیروهای امنیتی و نظامی بود، دختران موسوی و رهنورد موفق شدهاند که در حضور نیروهایی که آنها را "زندانبانان" توصیف کردهاند، پدر و مادر خود را ملاقات کنند و تن دادن حکومت به این ملاقات را حاصل پیروزی مردم در اعتراضها خواندهاند.
«زندانیاند؛ چه در خانه چه در حشمتیه»
به گزارش وبسایت کلمه، فرزندان موسوی در گزارشی از آنچه در یکماه گذشته بر موسوی و رهنورد رفته است "نگرانی، دلسوزی، همراهی و پرس و جوها"ی مردم را ستوده و تاکید کردهاند که مهربانیها و بزرگواریهای آنها را قدر میدانند.
آنها نوشتهاند: «اکنون که این نامه را به شما مینگاریم از حصر والدین ما نزدیک به یکماه میگذرد. در این یک ماه برای ما مشخص نبود که آنها روزگار خود را کجا و چگونه میگذرانند. اکنون هم برایمان مهم نیست آنها زندانی خانه بنبست اختر در پاستورند یا در حشمتیه، یا در خانه امنی در دماوند یا هر جای دیگر؛ مهمتر این است که زندان، مختصات و تعریفاتی دارد و آن قطع ارتباط کامل اسیر از فضای بیرون است، زندان را نیروهای مسلح در دست دارند».
بنابر این گزارش، روز سهشنبه به برخی از اعضای خانواده موسوی پیشنهاد شده است در حضور مأموران با آنها ملاقات کنند، اما تنها دختران وی این پیشنهاد را پذیرفتهاند. آنها "پس از هفتهها بیخبری مطلق"، این پیشنهاد را "شکبرانگیز اما خوشایند" توصیف میکنند و میگویند: «بهراستی بعد از این همه شایعات دردناک کدام دختریست که بتواند پس از اینهمه تلخی فراق از پدر و مادر در برابر این پیشنهاد هرچند مشکوک مقاومت نماید. گل هم با اصرار آنها خریده شد وعازم دیدن پدر و مادر شدیم».
غارت اسناد و مدارک دوران نخستوزیری
فرزندان موسوی در ادامه این نامه ضمن گزارش دقیقی از آنچه در این دیدار گذشته از غارت بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخستوزیری به همراه حجم قابل ملاحظهای از اوراق و کتابها و سیدیهای زهرا رهنورد خبر دادهاند: «بعد از گرفتن قول و قرار و تاکید بر مطرح نکردن مباحث سیاسی وارد خانهای که در پاستور بود شده و پس از گذشتن از حیاط این خانه که پر از نیروهای امنیتی و ونی با شیشههای سیاه بود وارد تنها اتاق خانه شدیم. پدر و مادر را که مشخص بود که از این ملاقات بیخبر بودند با هیجانی غیر قابل وصف در آغوش کشیدیم. همان صورت مهربان و پراز لطف پدر، همان آرامش ناشی از حضور مادر».
نویسندگان نامه میگویند، آزاردهندهتر از "ده جفت چشم نیروهای امنیتی" که از دیوار شیشهای آنها را زیر نظر داشتهاند، فردی امنیتی بوده که "حق بهجانب و گویی که جزوی از اعضای خانواده است"، میان آنها نشسته بوده و با اظهار نظرهایش، ادامه حرفها را "به دلخواه خود" خاتمه میداده است.
فرزندان موسوی و رهنورد نکات مهم دیداری را که آن را "کوتاه و امنیتی" توصیف کردهاند، چنین برشمردهاند: «یکی ضیافت شاهانهای بود که با میزی پر از میوه و چای و نوشیدنیهای متنوع صورت گرفته بود و این نگرانی را القا مینمود که به احتمال قریب یقین برای مقصودی تبلیغاتی آماده شده».
آنها افزودهاند: «پدر با حساسیت ویژهای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، یعنی آغاز بیخبری ما از آنها در یورش ماموران امنیتی به خانه، بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخستوزیری که نمیبایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظهای از اوراق و کتابها وسیدیهای مادرم که محصول یک عمر تلاش و تدریس در دانشگاههای هنری بوده است ضبط گردیده است. در این یورش، شخصیترین اشیاء خانه از جمله آلبومهای شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفت. اما با این همه مطمئن شدیم که پدر و مادر جدیتر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند».
اصرار "زندانبانان" بر سکوت
نویسندگان این نامه میگویند که پس از پایان این "ملاقات محدود و غیرطبیعی" از آنها مصرانه خواسته شده که در این باره کاملا سکوت کنند. آنها نوشتهاند: «فشار نیروهای امنیتی برای مسکوت نگه داشتن این موضوع برای ما ابهام برانگیز است».
از نظر آنها همین دیدار کوتاه پیروزی مردم محسوب میشود و "انگیزهها و دلایل پنهان و آشکار و استفادههای احتمالی از آن هر چه باشد اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات پیروزی بزرگی برای مردم ایران است».
فرزندان موسوی در پایان این گزارش بر "غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده" تاکید کرده و خطاب به مردم نوشتهاند: «ما نزدیک دو سال است که دوشادوش هم این راه را پیموده ونگاه امیدوار خود را به فرداهای روشن سبز دوختهایم. از این رو وظیفه خود دانستیم که شما خواهران و برادران عزیز را نیز در جریان این ملاقات قرار دهیم و سکوت در مورد این ملاقات را بیش از این صلاح ندانستیم. ما خواستار رفع فوری این محدودیتهای غیر قانونی برای پدر و مادرمان، خانواده بزرگوار و محترم کروبی و تمام بیگناهان دربندیم و در کنار مردم ایران برای تحقق این خواست قانونی پایداری خواهیم کرد».
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: فرزندان کروبی: «هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت– ربایش به محل نامعلومی منتقل شدهاند».آنها در پایان با "امید آزادی تمام پرندگان از کنج قفسهای بی نام و بازگشتشان به آغوش خانه و خانواده" اعلام کردهاند: «هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمانهای مقتضی به اطلاع ملت شریفمان خواهیم رساند».
بیخبری مطلق از مهدی کروبی و همسرش
در حالی که مشاور مهدی کروبی همچنان بر بیخبری مطلق از مهدی کروبی و همسرش تأکید میکند، هنوز خبری جز آنچه در روزهای گذشته در سایت سحامنیوز، وبسایت نزدیک به مهدی کروبی، به نقل از خانواده وی آمده منتشر نشده است. بنابراین گزارش، فرزندان کروبی اعلام کردهاند: «هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت– ربایش به محل نامعلومی منتقل شدهاند و اگر هم بر اساس فشارهای فراوان داخلی و خارجی و اقدامات قهرمانانه ملت، به خانه بازگردانده شوند تا آنها را در منزل نبینیم فریب اقدامات حکومت را نخواهیم خورد. ضمن آنکه این تغییر مکان را به معنای پایان بازداشت آنها تلقی نخواهیم کرد».
روایتی از آتش زدن در منزل کروبی
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: در منزل مهدی کروبی در یکی از حملههای هواداران دولتمحمد تقی کروبی نیز در تازهترین نوشته اعتراضآمیزی که در وبلاگ خود منتشر کرده، از هجوم و توهینها و هتاکیهای هواداران دولت به پدرش سخن گفته است. به گفته وی پیشتر مخالفانی که جلوی خانه کروبی جمع شدند، در ابتدا در حمایت از حاکمان و سپس علیه رهبران معترض شعار سر میدادند، «اما داستان به اینجا ختم نشد و آمران و مجریان اصلی از جمله فرماندار شمیران و برخی دیگر از افراد راضی به این مقدار آزار و اذیت نبودند، لذا گروهی دیگر را که برای ماموریت خاص هتاکی و تخریب آورده بودند وارد عمل کردند. آنان در چند شب متوالی رکیکترین الفاظ ناموسی را به سه خانواده کروبی، موسوی و خاتمی وارد ساختند و همانطور که مادرم در نامه ای در روز بیست یکم رمضان به رهبری نوشتند، فیلم و تصویر آنان هر شب توسط پلیس و نیروهای امنیتی تهیه می شد. در شب آخر عملیات علاوه بر هتاکی به تخریب منزل و اموال همسایگان اقدام کردند. درب مجتمع را آتش زدند و با تیراندازی قصد ورود و احتمالا ارتکاب جنایت در سر داشتند که با مقاومت تعداد اندکی از محافظان روبرو شدند و از آنجا که بسیار بزدل و ترسو بودند و تنها در پناه حمایت کامل دل شیر داشتند، بلافاصله عقب نشینی کردند».
انتشار فیلمها؛ تنها سلاح خانواده کروبی
فرزند کروبی با اشاره به "الفاظ بسیار رکیک ناموسی که بنام حکومت دینی و در شبهای ماه رمضان فریاد زده میشد"، نوشته است: «سلاح خانواده کروبی تنها انتشار بخش کوچکی از تصاویر گرفته شده بود، سلاحی که عرصه را بر مهاجمان چنان تنگ کرد که سپاه پاسداران رسما تبری خود را از آن ماجرا با صدور بیانیهای اعلام کرد و فرمانده نیروی انتظامی از شناسائی صد نفر از اوباش خودسر سخن گفت. اما در عمل چه شد، به جای دستگیری و محاکمه آنان، این سرتیم محافظان برکنار شده پدر بود که در شب حادثه تا حد مرگ کتک خورد، راهی بیمارستان شد و سپس دادگاهی. مهاجمان یا همان اوباشهای مسئلهدار در مقام شاکی قرار گرفتند و سرهنگ وظیفه شناس در جایگاه متهم».
محمد تقی کروبی با مقایسه توهینکنندگان به فائزه هاشمی و محکومیت آنها توسط مقامات قضایی و سیاسی، با آنچه بر خانواده مهدی کروبی گذشته است نوشته: «اگر در مقام قیاس با فیلم منتشر شده مربوط به فائزه خانم برآیم باید اعتراف کنم که آن فرد در مقابل جماعت هتاک منزل پدر استاد بزرگ اخلاق است و میتوان به وی کرسی استاد تمام واگذار کرد. آنچنان که اینبار همسایگان برای اولین بار اقدام به نامه نگاری با مقامات کشوری کردند و انزجار خود را شنیدن چنین الفاظ رکیک ناموسی در نیمههای شب در مقابل همسران و فرزندانشان اعلام کردند».
تناقضی دیگر در آمارهای محمود احمدینژاد
رئیس جمهور ایران گفت: «میتوان آمار ۲۷ هزار تلفات جادهای را به ۲۳ هزار نفر کاهش داد.» به گفته احمدینژاد، این سخن بدان معنی است که رقم فوق را میتوان «حتی به ۱۵ هزار نفر رساند.»
او که در همایش سراسری مدیران ترافیک کشور سخن میگفت، مدعی کاهش تلفات در تصادفات جادهای طی سالهای اخیر شد و افزود، این امر «نتیجه تلاش و از خود گذشتگی» ماموران نیروی انتظامی است.
این آمار در شرایطی از جانب رئیس جمهور ایران عنوان میشود که بر اساس اعلام رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی، مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی در کشور طی سال ۱۳۸۹، پنج درصد افزایش داشته است.
غلامرضا معصومی گفته است: «با توجه به آمار ارائه شده در سال جاری حدود پنج درصد افزایش آمار مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی داشتهایم.»
ارائه آمارهای غلط و غیرواقعی از سوی رئیس دولت و دیگر مسئولان دولتی ایران در سالهای گذشته از نقاط ضعف جدی آنها در رقابتهای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ ایران بود که توسط کاندیداهای رقیب احمدینژاد مورد استفاده قرار گرفت.
تناقض آمار و ارقام ارائه شده از جانب احمدینژاد با آمار منابع رسمی حکومت، مانند دیوان محاسبات، مرکز پژوهشهای مجلس، بانک مرکزی، سازمان بازرسی کل کشور، مرکز آمار و ... و اصرار رئیس جمهور بر این مسئله، باعث شد که کاندیداهای رقیب و هوادارانشان به صراحت او را به "دروغگویی" متهم کنند.
با وجود این اما آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، این اتهام را رد کرده و از مخالفان احمدینژاد بابت طرح این بحث شدیدا انتقاد کرده است.
سه برابر تمام کشتههای جنگ هشتساله
طبق آمارهای اعلام شده توسط وزارت کشور و پلیس راهنمایی و رانندگی، طی سی سال گذشته بیش از ۸۰۰ هزار نفر در حوادث رانندگی در ایران جان خود را از دست دادهاند. این در حالی است که مسئولان جمهوری اسلامی تعداد کل "شهدای انقلاب اسلامی" از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا پایان جنگ هشتساله با عراق را کمتر از ۳۰۰ هزار نفر عنوان میکنند.
همچنین در آماری جداگانه رییس دانشگاه علوم پزشکی بهشتی از ۱۲۸۷ فقره تصادف در شش ماه نخست امسال خبر داده و همین آمار را برای دوازده ماه سال گذشته ۱۷۱۷ فقره اعلام کرده است.
به گفته محمدرضا رزاقی، با قیاسی بین آمار تصادفات سال گذشته و شش ماهه نخست امسال، ارقام مذکور رشد قابل ملاحظه سوانح رانندگی در کشور را نشان میدهد.
معاون عمرانی وزیر کشور نیز چندی پیش گفته بود، تعداد تصادفهای جادهای در ایران ۲۰ برابر میانگین جهانی و پنج برابر کشورهای همتراز ایران است.
ایران اولین کشور در جهان در زمینه مرگ و میر ناشی از تصادفات جادهای است که با فاصله بسیار زیاد از کشورهای پس از خود در این زمینه پیشتاز است.
تلفات جادهای و تلفات جانی و مالی
خسارتهای مالی تصادفات جادهای در حال حاضر در ایران به سالانه هفت تا هشت هزار میلیارد تومان رسیده. این رقم معادل چهار درصد تولید ناخالص داخلی کشور است.
با این حال به گفته احمدینژاد، حتی اگر به خسارت اقتصادی حوادث جادهای توجه شود بیراه نبوده و این گونه تصادفات هزینه زیادی را به سرمایه ملی کشور وارد خواهد آورد.
کارشناسان عمده این تصادفات را به دلیل تراکم بالای خودرو در جادهها، کمبود ظرفیت بزرگراههای کشور، وجود دو هزار نقطه حادثهخیز در جادهها، کمبود خدمات ایمنی و امدادی، فرهنگ نادرست رانندگی، ناتوانی پلیس برای مدیریت ترافیک کشور، کیفیت پایین جادههای کشور و اشکالات فنی خودروهای ساخت ایران میدانند.
با وجود این، محمود احمدینژاد با ابراز خوشبینی نسبت به وضعیت جادههای کشور تنها گفته است: «لازم است جادهها را اصلاح کنیم و ایمنی خودروها را ارتقاء دهیم.»
خبرگزاری کانون دانشآموزی ایران (پانا) نیز روز گذشته با انتشار گزارشی از افزایش ۸ درصدی تلفات جادهای برونشهری و افزایش ۵ درصدی تلفات جادههای روستایی در ده ماه گذشته از سال ۱۳۸۹ به نسبت مدت مشابه آن در سال پیش خبر داد.
این گزارش میافزاید، استانهای چهارمحال بختیاری با ۵۸ درصد، مرکزی با ۷ / ۴۵ درصد و کهگیلویه و بویراحمد با ۲۳ درصد افزایش، بیشترین کشتههای جادهای را درطول ۱۰ ماه سال ۸۹ نسبت به مدت مشابه سال قبل در حوزه برونشهری به خود اختصاص دادهاند.
همچنین استان های کهگیلویه و بویراحمد، قزوین و سیستان و بلوچستان به ترتیب با ۱۵۰، ۲ / ۸۶، ۸ / ۷۷ درصد افزایش، بیشترین تلفات جادهای در ۱۰ ماه نخست امسال در حوزه روستایی را به خود اختصاص دادهاند.
آلمان ایمنی نیروگاههای اتمی خود را کنترل میکند
دولت آلمان بعد از ظهر شنبه (۱۲ مارس / ۲۱ اسفند) نشست فوقالعادهای را در ارتباط با فاجعهی زلزله و سونامی در ژاپن تشکیل داد. در این نشست آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، رویدادهای ژاپن را یک نقطهی عطف برای جهان توصیف کرد.
خانم مرکل با اشاره به صدمات وارد آمده به نیروگاه فوکوشیما گفت، وقتی چنین فاجعهای در کشوری به لحاظ تکنولوژیک مدرن مثل ژاپن رخ میدهد، ما مجاز نیستیم بیتفاوت از کنار آن عبور کنیم. صدراعظم آلمان اعلام کرد که استانداردهای ایمنی تمامی نیروگاههای اتمی آلمان باید کنترل شود.
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه و معاون صدراعظم آلمان، نیز که در نشست فوقالعاده کابینه شرکت داشت، تاکید کرد، اگر از کار افتادن سیستم خنککننده نیروگاه فوکوشیما تایید شده باشد، باید کنترل شود که آیا نقص مشابهی نیز در نیروگاههای آلمان وجود دارد یا نه.
نوربرت روتگن، وزیر محیط زیست آلمان، نیز که در نشست کابینه حضور داشت، اعلام کرد که حادثهی اتمی فوکوشیما، خطری برای آلمان ایجاد نمیکند. وزیر محیط زیست آلمان در عینحال ضرورت بحث مجدد درباره ادامهی استفاده از انرژی اتمی یا کنارگذاشتن آن را رد کرد.
هشدار اپوزیسیون، اعتراض مردم
سخنان وزیر محیط زیست آلمان واکنشی به اظهارات اپوزیسیون و انجمنهای مدافع محیط زیست بود که خواهان آن شدهاند که مصوبات مربوط به تمدید فعالیت نیروگاههای اتمی در آلمان پس گرفته شود. یورگن تریتین، عضو حزب سبزها و از نمایندگان این حزب در پارلمان آلمان، روز شنبه اعلام کرد که نیروگاههای اتمی آلمان در برابر خطر "ذوب هستهای" مصون نیستند.
این عضو حزب سبزها که در دولت گرهارد شرودر وزیر محیط زیست بود، به "اشپیگل آنلاین" گفت، اکنون زمان لجاجت و تعصب به خرج دادن نیست. تریتین افزود، هماکنون نیروگاههایی در آلمان در حال فعالیت هستند که نمیتوانند در برابر حوادث مشابه ژاپن مقاومت کنند و دقیقا مدت زمان فعالیت همین نیروگاهها توسط دولت تمدید شده است.
همزمان با اعتراضهای اپوزیسیون، نزدیک به ۶۰ هزار نفر در ایالت بادن ورتمبرگ آلمان با تشکیل یک زنجیرهی انسانی خواستار توقف استفاده از انرژی اتمی شدند. این زنجیرهی انسانی در مسافت ۴۵ کیلومتری میان شهر اشتوتگارت و نیروگاه اتمی "نکاروستهایم" تشکیل شده بود. سازماندهندگان این آکسیون اعتراضی میگویند، جمعیت شرکتکننده ۲۰ هزار نفر بیش از انتظار آنها بود. شعار معترضان این بود: پروژه متوقف کردن استفاده از انرژی اتمی را در دست بگیرید!
شورای امنیت باید در مورد تحریم هوایی لیبی تصمیم بگیرد
هدف غرب از آغاز ناآرامیها در لیبی اقدام یکجانبه علیه رژیم معمر قذافی نبود. بسیاری پیش از هر چیز منتظر نشانهای از سوی کشورهای عرب بودند. جلسه ویژهی اعضای اتحادیه عرب در قاهره و نتیجهای که از آن حاصل شد را میتوان به معنای پایان انتظار برای غرب دانست.
صاحبنظران بیانیهی مشترک اعضای اتحادیه عرب را به منزله چراغ سبزی برای مداخله غرب میدانند. در بیانیهی اتحادیه عرب در پایان نشست روز شنبه آمده است که سازمان ملل متحد "بایستی به وظایف خود عمل کند، زیرا رفتار قذافی با مردم کشورش مشروعیت حکومت وی را زیر سئوال برده است."
اعضای اتحادیه عرب همچنین از موافقتشان برای برقراری ارتباط با نیروهای اپوزیسیون لیبی خبر دادهاند و تنها سوریه و الجزایر بودهاند که با این اقدام مخالفت کردهاند. این دو کشور پیشتر نیز به رغم مواضع صریح عمرو موسی، دبیر کل اتحادیه عرب، در مورد ضرورت دخالت نظامی در درگیریهای لیبی، موافق دخالت ناتو نبودند.
توافق نظر اتحادیه عرب در مورد کنترل حریم هوایی لیبی با استقبال دولت آمریکا روبرو شده است. کاخ سفید گفته که دولت ایالات متحده فشارها بر رژیم قذافی را افزایش داده و از نیروهای اپوزیسیون لیبی حمایت خواهد کرد. جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، در سخنانش اظهار داشت که آمریکا خود را برای "هرگونه احتمالی" آماده میکند.
اتحادیه عرب همچنین اجازه نداد که هیئتی از دیپلماتهای لیبی که برای شرکت در این نشست به قاهره رفته بودند، در جلسه شرکت کنند. این اتحادیه عضویت لیبی را هم از ابتدای ماه آوریل به حال تعلیق درآورد.
چراغ سبز
پیشتر اعضای اتحادیه اروپا موافقت اتحادیه عرب را پیششرط هر گونه تصمیمگیری و اقدامی برای مقابله با قذافی دانسته بودند. با این همه بروکسل گفته است، هنوز شرایط برای اجرای عملیات نظامی در لیبی مناسب نیست. روسیه، و نیز چین که ریاست این دوره از شورای امنیت را بر عهده دارد، بارها نگرانی خود را از حمله نظامی به لیبی ابراز کرده و با آن مخالفت کردهاند. به باور کارشناسان، ایجاد منطقه ممنوع پرواز بر فراز لیبی نیازمند استفاده از خشونتهای نظامی است، زیرا بایستی به زیرساختهای نیروی هوایی لیبی حمله شود.
عمرو موسی، دبیرکل اتحادیه عرب، پیش از نشست قاهره در گفتوگویی با مجله آلمانی "اشپیگل" بستن حریم هوایی لیبی را "اقدامی انساندوستانه" خوانده و آن را گامی در جهت "حمایت از مردم لیبی در مبارزات آزادیخواهانهشان" توصیف کرده بود. کارترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، قرار است امروز یکشنبه (۱۳ مارس) در قاهره با عمرو موسی دیدار کند و در مورد گامهای بعدی در بحران لیبی با او به رایزنی بپردازد.
در این میان نظرهای موافق و مخالفی در مورد احتمال اجرای تحریمهای هوایی در لیبی به گوش میرسد. روزنامه "نویه تسورشر تسایتونگ" در نسخهی روز یکشنبه (۱۳ مارس) خود ایجاد منطقه ممنوع پرواز بر فراز لیبی را امری بیفایده دانسته و مینویسد: «کنترل هوایی در لیبی نه از شورشیان در مقابل هلیکوپترهای جنگی دولتی محافظت میکند و نه از آنان در برابر آتشباران تانکها. تجربه نشان داده که ممنوعیتهای هوایی تا کنون در هر جای دیگری که به کار رفتهاند موفقیتآمیز نبودهاند؛ در بوسنی اعمال تحریمهای هوایی نتوانستند مانع نسلکشی در سربرنیتسا شوند، در عراق هم کمکی برای سقوط رژیم حاکم نبودند و در نهایت به حمله نظامی به این کشور در سال ۲۰۰۳ ختم شدند.»
طبق گزارشهای رسیده، بسیاری از کشورهای عربی از جمله مصر به طور غیررسمی با اعضای شورای مقاومت ملی لیبی در بنغازی ارتباط برقرار کردهاند. به نظر میرسد که این مذاکرات بیش از همه برای آگاهی یافتن از برنامههای این شورا در صورت کنار رفتن احتمالی قذافی از قدرت بوده است. شورای ملی لیبی خود را به عنون دولت موقت معرفی کرده است.لآلآلک
پس از احضار این شاعر جوان به وزارت اطلاعات صورت گرفت؛
پرونده هیلا صدیقی در دادگاه انقلاب
ندای سبز آزادی
هیلا صدیقی، شاعر جوان و فعال مدنی و سیاسی که بعد از انتخابات شعرهایی با مضامین اجتماعی - سیاسی سروده بود همزمان توسط وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران احضار و پرونده اش به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
این شاعر جوان که در انتخابات سال 88 از جمله طرفداران میرحسین موسوی بود از آذرماه امسال به وزارت اطلاعات احضار شده بود و روزانه ده تا 11 ساعت مورد بازجویی قرار می گرفت. در عین حال همزمان پرونده ای از او در سازمان اطلاعات سپاه نیز تشکیل شده است و ماموران امنیتی با حضور در منزل وی، به جست و جوی خانه پرداختند و اطلاعات شخصی او را نیز ضبط کردند.
او در پاسخ به خبرنگار ما در مورد این بازجویی ها گفت که ترجیح می دهد سکوت کند و منتظر تشکیل دادگاهش بماند. خانم صدیقی در عین حال اضافه کرد که هیچ اتهامی را نمی پذیرد و همواره چه پیش و چه پس از انتخابات در چارچوب قوانین رسمی کشور فعالیت کرده است.
خانم صدیقی از جمله فعالان انتخاباتی در ستاد 88 و رئیس ستاد باران بود و شعرهایی از این شاعر جوان به صورت کلیپ در دوران انتخابات پخش شد که معروف ترین آن "شکست سکوت" با مطلع "از خاک سکوت آتش فریاد بسازیم، من با تو و ما میهنی آباد بسازیم" بود. شعار تبلیغاتی اصلاح طلبان در جریان گرلمیداشت سالگرد دوم خرداد در استادیوم 12 هزارنفری آزادی با عنوان "صد واقعه چون دوم خرداد بسازیم" نیز توسط هیلا صدیقی ارائه شده بود.
از جمله شعرهای خانم صدیقی که با استقبال بسیار زیادی هم مواجه شد می توان به "زن ایرانی"،" کلاس درس خالی مانده از تو"، "شب آیینه ها"، گل مریم"، "بابا" و "سبزست دوباره" اشاره کرد.
هیلا صدیقی که در یکی از سازمان های شهرداری تهران کار می کرد تابستان امسال به دلیل فشارهای سیاسی، خارج از محیط کار مجبور به استعفا شد.
پرونده هیلا صدیقی در دادگاه انقلاب
ندای سبز آزادی
هیلا صدیقی، شاعر جوان و فعال مدنی و سیاسی که بعد از انتخابات شعرهایی با مضامین اجتماعی - سیاسی سروده بود همزمان توسط وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران احضار و پرونده اش به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
این شاعر جوان که در انتخابات سال 88 از جمله طرفداران میرحسین موسوی بود از آذرماه امسال به وزارت اطلاعات احضار شده بود و روزانه ده تا 11 ساعت مورد بازجویی قرار می گرفت. در عین حال همزمان پرونده ای از او در سازمان اطلاعات سپاه نیز تشکیل شده است و ماموران امنیتی با حضور در منزل وی، به جست و جوی خانه پرداختند و اطلاعات شخصی او را نیز ضبط کردند.
او در پاسخ به خبرنگار ما در مورد این بازجویی ها گفت که ترجیح می دهد سکوت کند و منتظر تشکیل دادگاهش بماند. خانم صدیقی در عین حال اضافه کرد که هیچ اتهامی را نمی پذیرد و همواره چه پیش و چه پس از انتخابات در چارچوب قوانین رسمی کشور فعالیت کرده است.
خانم صدیقی از جمله فعالان انتخاباتی در ستاد 88 و رئیس ستاد باران بود و شعرهایی از این شاعر جوان به صورت کلیپ در دوران انتخابات پخش شد که معروف ترین آن "شکست سکوت" با مطلع "از خاک سکوت آتش فریاد بسازیم، من با تو و ما میهنی آباد بسازیم" بود. شعار تبلیغاتی اصلاح طلبان در جریان گرلمیداشت سالگرد دوم خرداد در استادیوم 12 هزارنفری آزادی با عنوان "صد واقعه چون دوم خرداد بسازیم" نیز توسط هیلا صدیقی ارائه شده بود.
از جمله شعرهای خانم صدیقی که با استقبال بسیار زیادی هم مواجه شد می توان به "زن ایرانی"،" کلاس درس خالی مانده از تو"، "شب آیینه ها"، گل مریم"، "بابا" و "سبزست دوباره" اشاره کرد.
هیلا صدیقی که در یکی از سازمان های شهرداری تهران کار می کرد تابستان امسال به دلیل فشارهای سیاسی، خارج از محیط کار مجبور به استعفا شد.
منصور امان
در همان حال که رهبران و پایوران جمهوری اسلامی در هراس و نگرانی از آثاری که حذف یک پایه ی ثبات داخلی دستگاه قُدرت بر آن به جا خواهد گذاشت، تلاش می کنند تصفیه آقای رفسنجانی را اقدامی براساس تفاهُم باندهای رقیب و حتی "بازی بُرد – بُرد" جلوه دهند، پیامدهای عینی این رویداد بسی نیرومند تر از تصویر ذهنی آنها و با شتابی شگفت آور در حال پدیدار شدن و تسخیر صحنه سیاسی "نظام" است.
پس از برهم زدن قواعد بازی در زمین قُدرت از سوی آیت الله خامنه ای و در نتیجه برهم خوردن توازُن در عالیترین لایه هرم آن، اینک چندان غیرمُنتظره نیست که موضوع آینده، آرایشهای جدید و تنظیماتی که از درون آن سرچشمه خواهد گرفت، در دستور کار نقش آفرینان باقی مانده در دستگاه رهبری "نظام" قرار بگیرد.
هر گاه پروژه باند ولایت در یکدست سازی قُدرت و حذف باندهای رقیب با مانع جُنبش اجتماعی روبرو نمی گردید، اندیشه و پرداخت به این موضوع نیز روی لبه تیغ بُحرانهای در پس و پیش رو صورت نمی گرفت. اکنون اما فشار سهمگین از پایین، نه تنها نقشه حاکمیت مُطلق و بی رقیب را به بایگانی سپرده، بلکه همچون گوه ای آهنین در میان ترسیم کنندگان نشسته و تنه ی باند ولایت را به شقه های درگیر و دفع کننده بدل ساخته است. از این رو، هر تحول جدید در این ساختار ناهمگون، حتی آن دسته که همچون اخراج آقای رفسنجانی به ظاهر در همسویی کامل با منافع آن قرار دارد، بی درنگ به تضادها و تناقُضهای دیگر گره خورده تا سپس در نُقطه مُقابل علایق مجموعه ی ساختار یا پاره هایی از آن قرار گیرد.
در این راستا، نخستین سووالی که امروز اعضای باند ولی فقیه را درگیر خود ساخته، مربوط به فضایی می شود که طیف آقای رفسنجانی، تکنوکراسی برآمده از "دوران سازندگی" و پایگاه های اقتصادی و سیاسی آن که در راس و بدنه "نظام" تنیده شده اند، پس از برهم زده شدن نظم پیشین، در آن به حرکت درآمده و به کُنش خواهند آمد.
پُرسش بعدی، به پیامدهای این اقدام در پهنه ی توازُن داخلی قُدرت در باند ولایت مربوط می شود. آنکه بیشترین سود از تصفیه بخشی از قُدرت را می برد یعنی، فراکسیون نظامی - امنیتی با این سووال درگیر است که بر کُدام سنگرهای تصرف شده پرچم خود را برافرازد و تا چه نُقطه ای در زمینهای آزاد شده و فراتر از آن پیشروی کند. در مُقابل، گرایش راست سُنتی که منافع این تحوُل را یکسره ریخته شده به کیسه رقیب اش و برآورده شدن خواست آن ارزیابی می کند، با غلظت دو چندان ابهامی روبرو است که آینده آن را در بر گرفته است. آنها برای روشن کردن این ابهام فقط دو فُرصت دارند: امروز؛ پیش از آنکه رُقبای نظامی – امنیتی شان مواضع خود را مُستحکم و به سوی آنها به حرکت در آمده باشند یا هیچوقت!
تیره بختی باند ولایت فقط درگیر شدن با پُرسشهایی نیست که تعادُل آن را بیشتر و به گونه برگشت ناپذیر تر برهم می زند؛ فراتر از این، ناتوانی در دادن پاسُخ مُستقل و یکجانبه به آنها بدون مُحاسبه پارامتر تعیین کننده جُنبش اجتماعی است.
پس از برهم زدن قواعد بازی در زمین قُدرت از سوی آیت الله خامنه ای و در نتیجه برهم خوردن توازُن در عالیترین لایه هرم آن، اینک چندان غیرمُنتظره نیست که موضوع آینده، آرایشهای جدید و تنظیماتی که از درون آن سرچشمه خواهد گرفت، در دستور کار نقش آفرینان باقی مانده در دستگاه رهبری "نظام" قرار بگیرد.
هر گاه پروژه باند ولایت در یکدست سازی قُدرت و حذف باندهای رقیب با مانع جُنبش اجتماعی روبرو نمی گردید، اندیشه و پرداخت به این موضوع نیز روی لبه تیغ بُحرانهای در پس و پیش رو صورت نمی گرفت. اکنون اما فشار سهمگین از پایین، نه تنها نقشه حاکمیت مُطلق و بی رقیب را به بایگانی سپرده، بلکه همچون گوه ای آهنین در میان ترسیم کنندگان نشسته و تنه ی باند ولایت را به شقه های درگیر و دفع کننده بدل ساخته است. از این رو، هر تحول جدید در این ساختار ناهمگون، حتی آن دسته که همچون اخراج آقای رفسنجانی به ظاهر در همسویی کامل با منافع آن قرار دارد، بی درنگ به تضادها و تناقُضهای دیگر گره خورده تا سپس در نُقطه مُقابل علایق مجموعه ی ساختار یا پاره هایی از آن قرار گیرد.
در این راستا، نخستین سووالی که امروز اعضای باند ولی فقیه را درگیر خود ساخته، مربوط به فضایی می شود که طیف آقای رفسنجانی، تکنوکراسی برآمده از "دوران سازندگی" و پایگاه های اقتصادی و سیاسی آن که در راس و بدنه "نظام" تنیده شده اند، پس از برهم زده شدن نظم پیشین، در آن به حرکت درآمده و به کُنش خواهند آمد.
پُرسش بعدی، به پیامدهای این اقدام در پهنه ی توازُن داخلی قُدرت در باند ولایت مربوط می شود. آنکه بیشترین سود از تصفیه بخشی از قُدرت را می برد یعنی، فراکسیون نظامی - امنیتی با این سووال درگیر است که بر کُدام سنگرهای تصرف شده پرچم خود را برافرازد و تا چه نُقطه ای در زمینهای آزاد شده و فراتر از آن پیشروی کند. در مُقابل، گرایش راست سُنتی که منافع این تحوُل را یکسره ریخته شده به کیسه رقیب اش و برآورده شدن خواست آن ارزیابی می کند، با غلظت دو چندان ابهامی روبرو است که آینده آن را در بر گرفته است. آنها برای روشن کردن این ابهام فقط دو فُرصت دارند: امروز؛ پیش از آنکه رُقبای نظامی – امنیتی شان مواضع خود را مُستحکم و به سوی آنها به حرکت در آمده باشند یا هیچوقت!
تیره بختی باند ولایت فقط درگیر شدن با پُرسشهایی نیست که تعادُل آن را بیشتر و به گونه برگشت ناپذیر تر برهم می زند؛ فراتر از این، ناتوانی در دادن پاسُخ مُستقل و یکجانبه به آنها بدون مُحاسبه پارامتر تعیین کننده جُنبش اجتماعی است.
زینت میرهاشمی
روز چهارم بهمن سالگرد کشتار کارگران معدن مس خاتون آباد توسط ماموران دیکتاتوری ولایت فقیه است. در سال 1382، بیش از 200 نفر از کارگران همراه با خانواده های خود بعد از یک هفته اعتراض و عدم دریافت حقوق خود، در مسیر راهپیمایی به سمت شهرداری شهر بابک مورد هجوم رگبار مسلسل مزدوران جمهوری اسلامی قرار گرفتند. در این یورش مرگبار چهار کارگر به نامهای ریاحی، جاویدی، مهدوی و مومنی و یک دانش آموز به نام پورامینی توسط ماموران به قتل رسیدند. همچنین تعدادی از راهپیمایان زخمی شدند. به این جنایت تا کنون هیچ رسیدگی نشده است. رژیم با کشتار کارکران زحمتکش و محروم این منطقه، برگی دیگر برجنایات خود افزود. بدون شک این پرونده همراه با پرونده های جنایت بار دیگر روزی باید رسیدگی شود و عاملان و آمران کشتار کارگران محروم این شهر محاکمه شوند.
احمدی نژاد روز 5 بهمن در گیلان، ادعا کرد که «همه انبیا و اولیای الهی آرزو داشتند در این دوره زندگی کنند.» البته او معلوم نکرده که چگونه فهمیده آنها آرزو داشتند در دوران گماشتگی او برای ولی فقیه زندگی کنند. وی این بار یک گام از ارتباط خود با امام زمان بالاتر رفته و تمایلات انبیا برای زندگی تحت حاکمیت استبدادی را هم کشف کرده است.
احمدی نژاد که رسالتش حفظ جهنم ولایت فقیهی است، وعده بهشت می دهد و می گوید:«جهنم حایی است که هر کس به فکر خودش است، ما که نمی خواهیم به آنجا برسیم.»
این پاسدار در صحبتهایش آشکارا مخالفتش را با توسعه و پیشرفت بیان می کند و «نظام برنامه ریزی و توسعه» را به تقلید از ولی فقیه، مدل غربی اعلام می کند و مدعی می شود که:«اهدافی که ما برای ساختار جامعه داریم منطبق با فرهنگ خودمان است.» که همان فرهنگ دزدی، چپاول و استثمار در همه زمینه ها است.
فقر و بیکاری و رشد ارتجاع محصول فرهنگ نظام ارتجاعی حاکم بر ایران است که احمدی نژاد جزیی از آن است.
جمهوری اسلامی بر اساس همه داده های آماری بین المللی و نیز گزارشهای داخلی از جمله فاسدترین حکومتها است. بر اساس گفته یکی از نمایندگان مجلس، «دولت حدود دوزاده میلیارد دلار از درآمدهای نفتی را به حساب ذخیره ارزی واریز نکرده است.»
از طرف دیگر علی بنایی عضو کمیسیون برنامه و بودجه فاش کرد که «11 میلیارد دلار از درامد نفتی کشور به حساب ذخیره ارزی واریز نشده و دلیل دولت نیز برای عدم این کار غیر موجه است.»
جهنمی که احمدی نژاد برای بزک کردن آن امام زمان را هم شریک خود کرده با زبان آمار بهتر شناخته می شود. روز 4 بهمن، رئیس مرکز سلامت محیط کار وزارت بهداشت در گفتگویی با ایسنا، در مورد مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا می گوید:«بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی تا سال 2012 در ایران 10 هزار و 600 نفر بر اثر آلودگی هوا دچار مرگ زودرس می شوند که یک سوم آن تعداد مربوط به شهر تهران و یک سوم دیگر مربوط به استانهای درگبر گرد و غبار است.»
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست می گوید:«سرانه فضای سبز تهران یک هشتم استاندارد جهانی است.» به نظر می رسد همین دو نمونه برای شناخت طرحهای ویرانگر احمدی نژاد که مدل توسعه را غربی می داند و به دنبال «تحقق جامعه مَهدوی» است کافی باشد، با این حال ذکر یک خبر از اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس برای شناخت سیاست احمدی نژادی مفید است.
روزنامه ولت در آلمان به نقل از ویکی لیکس می نویسد؛ سپاه پاسداران بزرگترین فروشندۀ مواد مخدر در جهان است.
گسترش فقر
با افزایش قیمتهای مواد حامهای انرژی و نیز افزایش قیمت مایحتاج اولیه زندگی، وضعیت مردم هر روز بدتر شده است، احمدی نژاد بار دیگر شعارهای عوام فریبانه در رابطه با این طرح داده است. سخن پراکنی وی نشان دهنده هراس رژیم از گسترش اعتراضهای کارگری و پیوستگی آنان با جنبشهای ضد دیکتاتوری است. وی در مجلس هنگام معرفی وزیر خارجه اش اعلام کرد که «برکات» طرح حذف یارانه ها خود را نشان می دهد. وی همچنین گفت که قیمتها از فروردین ماه کاهش پیدا خواهد کرد. این وعده هم به لیست وعده های دیگرش اضافه خواهد شد.
وزیر کار رژیم از بهبود وضعیت معاشی کارگران در پی اجرایی شدن طرح یارانه ها، حرف زد و لذا افزایش دستمزد کارگران را با توجه به حذف سوبسیدها و افزایش قیمتها، نادرست خواند و گفت هیچ افزایشی در این رابطه نخواهد داشت.
حذف سوبسیدها اثر خود را بر بهداشت و درمان خواهد گذاشت. رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران اعلام کرد که «بر اساس اعلام معاون درمان وزارت بهداشت هزینه های سلامت در بخش دولتی در سال آینده حداقل 40 درصد افزایش می یابد.» (خبرگزاری دولتی مهر 21 بهمن 1389)
طبیعی است که افزایش درمان در بخش خصوصی بیش از این مقدار خواهد بود. اگر مجموعه افزایش قیمتها از نان روزانه تا درمان و بقیه مایحتاج زندگی که رشد صعودی داشته است در نظر گرفته شود با مقایسه ای ساده میزان درامد دولت از حذف سوبسیدها با توجه به افزایش قیمت نفت و مقدار ناچیزی که به برخی از اقشار جامعه پرداخت شده که حتا تداوم آن تضمین شده نیست، می بینیم که برنده اصلی این طرح دولت پاسداران و ولی فقیه است و مردم به ویژه طبقه کارگر و مزدبگیران بیشترین صدمه را می بینند.
افزایش دستمزد کارکران و مزدبگیران بر اساس نرخ تورم و سبد هزینه زندگی، حق اولیه کارگران است که باید عملی شود. تشکل مستقل کارگری برای تحقق حقوق کارگران، برای امنیت کار، حق کار، حق آزادی بیان، حق اعتصاب و راهپیمایی در ردیف حقوق اولیه کارگران است.
برخی از مهمترین حرکتهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران در بهمن 1389
سرکوب، آزار، پرونده سازی، دستگیری، شکنجه و محاکمه فعالان کارگری در ایران را به شدت محکوم می کنیم.
*بعد از ظهر روز پنجشنبه ٣۰ دیماه کارگران شهرداری شوشتر در اعتراض به کاهش سطح دستمزد و مزایای خود اعتصاب نموده و از جمع آوری زباله های سطح این شهر خودداری کردند. این دومین اعتصاب کارگران شهرداری شوشتر طی 20 روز گذشته است.
به گزارش خبرگزاری دولتی فارس، پس از این اعتصاب، صبح روز جمعه اول بهمن ماه وضعیت شهر شوشتر به نحوی بود که تمامی زباله های شهری در برابر درب منزل مردم باقی مانده بودند. در نهایت پس از ۱۵ ساعت اعتصاب مقامات رژیم در شهرداری شوشتر اعلام کردند حاضر به تجدیدنظر در خصوص سطح دستمزدهای کارگران می باشند و این اعتصاب به طور موقت پایان یافت.
*روز جمعه اول بهمن کارگران خباز سنندج به سوی استانداری راهپیمایی کردند اما به دلیل شرایط امنیتی حاکم در مقابل استانداری، مجبور شدند تجمع خود را در برابر مسجد جامع شهر سنندج برگزار نمایند.
کارگران در این تجمع مخالفت خود را با دستمزدی که به توافق نمایندگان تحمیلی کارگران(تحمیلی از طرف اداره کار) و نمایندگان کارفرمایان خباز، اعلام شده بود ابراز داشتند.
*روز دوشنبه 4 بهمن جمعی از کارگران شرکت پارس متال با تجمع در برابر مجلس رژیم خواستار پرداخت دستمزدهای عقبافتادهی خود شدند.
به گزارش ایلنا پیش از این ٣٠٠ کارگر کارخانه فوق در تابستان گذشته نیز در اعتراض به اخراج کارگران قراردادی و عدم پرداخت دستمزدهایشان در برابر دفتر احمدینژاد تجمع کرده بودند.
*کارگران کارخانه نساجی قائمشهر در اعتراض به عدم پرداخت ماهها دستمزدهای معوقه خود، از روز شنبه 9 بهمن تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش آژانس ایران خبر، کارگران معترض خواستار دریافت 9 ماه دستمزدهای معوقه توسط کارفرمای کارخانه نساجی قائمشهر می باشند. گزارش مذکور حاکی است، به مدت چند روز است کارگران پلاکاردهایی با مضامین اعتراضی بر دیوار و مقابل کارخانه نصب کرده اند.
*روز شنبه 9 بهمن ماه جمع کثیری از کارگران کارخانجات نساجی مازندران شامل گونی بافی، نساجی تلار و شماره دو، در مقابل نساجی طبرستان تجمع اعتراضی برپا کردند. به گزارش ایلنا تجمع اعتراضی کارگران نساجی مازندران در اعتراض به خلف وعده مقامات جهت رفع مشکلات آنان از جمله پرداخت 5 ماه دستمزدهای معوقه، پرداخت دستمزدها، عیدی و پاداش معوقه در این کارخانه صورت گرفت.
روز یکشنبه 10 بهمن ماه برای دومین روز متوالی، کارگران معترض کارخانه نساجی مازندران در مقابل نساجی طبرستان تجمع اعتراضی برپا کردند.
حرکت اعتراضی کارگران در روز دوشنبه و برای سومین روز هم ادامه پیدا کرد.
*روز یکشنبه 10 بهمن، کارگران کارخانه پارس متال در اعتراض به عدم پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه خود در مقابل مجلس رژیم، تجمع اعتراضی برپا کردند.
کارگران معترض 10 نماینده را از میان خود جهت انجام مذاکرات با مقامات رژیم و کارفرما تعیین کرده اند. بیش از 2 ماه است که خط تولید کارخانه پارس متال بطور کامل متوقف شده است. در این فاصله زمانی، 140 کارگر که به صورت قراردادی در این کارخانه مشغول بکار بودند، از کار اخراج شدند.
*دبیر اجرایی خانه کارگر گلستان از تجمع کارگران نئوپان شموشک در مقابل اداره کل کار و امور اجتماعی استان گلستان خبر داده است.
هادی رضازاده تاکید کرده است که ۳۰۰ کارگر این کارخانه نزدیک به ۲۰ ماه حقوق و مزایای معوقه طلبکار هستند.
به گزارش ایلنا، روز دوشنبه 11 بهمن، این کارگران ۳ روز پیش نیز در مقابل استانداری گلستان نیز تجمع کرده بودند.
*بنا به خبر منتشر شده در فیس بوک کارگران و شماری از کارکنان شاغل در نیروگاه برق گرگان(نیروگاه پژو)، در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود از روز یکشنبه 10 بهمن تا روز چهارشنبه 13 بهمن اعتصاب کردند.
کارگران و کارکنان اعتصابی نیروگاه برق گرگان اعلام کرده اند چنانچه مقامات رژیم اقدام به پرداخت دستمزدهای معوقه آنان ننمایند، اعتراضات خود را ادامه خواهند داد.
*روز سه شنبه 12 بهمن ماه، کارگران لوله سازى خوزستان، در فلکه مقابل ساختمان حراست این شرکت تجمع کرده و خواستار دریافت 20 ماه دستمزدهای معوقه خود شدند. به گزارش آژانس ایران خبر، تجمع اعتراضی کارگران لوله سازی خوزستان در حالی برگزار گردید، که مقامات رژیم تاکنون بارهای وعده پرداخت مطالبات آنان را داده اند و هر با به بهانه های واهی از عملی کردن آنها خودداری کرده اند.
*ظهر روز شنبه 16 بهمن ماه دهها تن از کارگران پروژه احداث تصفیه خانه آب شرب طبس، در مقابل فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش هرانا، کارگران معترض پروژه احداث تصفیه خانه آب شرب طبس، در تجمع اعتراض خود خواستار دریافت 7 ماه دستمزدهای معوقه خود از سوی مقامات رژیم شدند. در پی تجمع اعتراضی مذکور رئیس شورای اسلامی شهر، رئیس اداره کار و امور اجتماعی رژیم و فرمانده انتظامی شهرستان طبس، در جمع کارگران معترض حاضر شدند و وعده پیگیری پرداخت هر چه سریعتر دستمزدهای معوقه آنان را دادند.
*بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، روز شنبه 16 بهمن ماه کارگران معترض کارخانه لاستیک سازی کیان تایر، در کنار جاده اسلامشهر دست به تجمع اعتراضی زدند و اقدام به آتش زدن لاستیک در محوطه کارخانه کردند.
به دنبال این اعتراضات از سوی کارگران، فرمانداری اسلامشهر طی تماسی با نماینده های کارگران اعلام کرد روز یکشنبه 17 بهمن ماه فرماندار اسلامشهر به همراه هیئتی از سوی سازمان حمایت از صنایع برای رسیدگی به خواستهای کارگران به کارخانه خواهند آمد.
*بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا روز شنبه 16 اسفند، شماری از اعضای تعاونی مسکن کارگران برق تهران در مقابل دستگاه قضایی رژیم تجمع اعتراضی برپا کردند. معترضان با انتشار نامه ای خطاب به رئیس دستگاه قضایی، خواستار تسریع در رسیدگی به شکایات خود از رژیم در تعاونی مسکن کارگران برق تهران شدند. در این پرونده 10 متهم حضور دارند كه مدیرعامل سابق، رئیس سابق هیات مدیره و بازرس سابق شركت تعاونی مسكن كارگران اداره برق تهران از جمله متهمان آن هستند. در این پرونده 9 هزار قطعه زمین با شگرد ویژه ای به حدود 25 هزار نفر فروخته شده و اغلب مالباختگان هیچ سند و مدركی دال بر پرداخت پول در اختیار ندارند. اتهام ده متهم بازداشت شده در این پرونده، شركت در كلاهبرداری، جعل و انتقال مال غیر است.
*روز یکشنبه 17 بهمن ماه دهها تن از کارگران معترض کارخانه پوشینه بافت قزوین، در مقابل استانداری قزوین تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش آژانس ايران خبر، کارگران به وعده های پوشالی احمدی نژاد در خصوص حل مشکلات خود اعتراض کردند. تجمع کنندگان خواستار پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه خود توسط مقامات رژیم و کارفرمای کارخانه پوشینه بافت شدند.
*بیش از 250 کارگر شاغل در کارخانه سازمایه در پاکدشت، روز یکشنبه 17 بهمن، باردیگر در اعترض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود، در این کارخانه تجمع اعتراضی برپا کردند. به گزارش ایران کارگر، تجمع کارگران سازمایه در اعتراض به عملی نشدن توافقات صورت گرفته در جریان مذاکرات نمایندگان کارگران و کارفرما و عدم پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه، برگزار گردید. لازم به ذکر است تاکنون نیز مقامات رژیم علیرغم اطلاع از وضعیت این کارگران و وعده های خود جهت حل مشکلات آنان، اقدامی جدی به عمل نیاورده اند.
*روز دوشنبه 18 بهمن، كارگران كارخانه كاشي سراميك كازرون با تجمع مقابل ساختمان فرمانداري اين شهرستان، خواستار راهاندازي مجدد آن شدند.
به گزارش ایسنا، كارخانه كاشي سراميك كازرون وابسته به بانك تجارت، از حدود چهار سال قبل تعطيل شده و حدود 300 نفر از كارگران كارخانه نيز بيكار شدهاند.
بانك تجارت كه مالك اصلي كارخانه كاشي سراميك است اعلام آمادگي كرده كه با آسانترين راه كارخانه كاشي سراميك را به سرمايهگذار ديگري واگذار كند.
*روز دوشنبه 18 بهمن، كارگران شهرداري اهواز در مقابل ساختمان شوراي شهر اهواز دست به تجمع زدند. به گزارش فارس كارگران شهرداري هر هفته يكي دو بار در مقابل شوراي شهر تجمع كردهاند و تقاضاي پرداخت حقوق معوقه خود را دارند. در مقابل پيمانكاران نه تنها حقوق اين كارگران را پرداخت نميكنند، بلكه در صورت اعتراض كارگران آنها را اخراج ميكنند.
*به گزارش سایت افق روشن روز سه شنبه ١٩ بهمن کارگران پوشینه بافت قزوین در اعتراض به عدم دریافت دستمزدهای معوقه ١١ ماهه خود مجددا دست به تجمع اعتراضی زدند. در جریان این حرکت، کارگران درب شرکت را به نشانه اعتراض بستند و مانع ادامه روال عادی کار شدند. كارگران این شرکت طی روزهای اخیر برای به دست آوردن حق و حقوق خود دائم در اعتراض و تجمع بوده اند، اما علیرغم این تاكنون جواب روشنی توسط کارفرما به آنان داده نشده است.
*کارگران کارخانه قند بردسیر در کرمان با دیگر در حرکتی اعتراضی با تجمع در مقابل فرمانداری این شهر، خواستار دریافت دستمزدها و مطالبات معوقه خود شدند.
به گزارش روز چهارشنبه 20 بهمن، آژانس ایران خبر، کارگران معترض خواستار دریافت 10 ماه دستمزدهای معوقه خود و راه اندازی مجدد این کارخانه که از دو ماه پیش به این طرف تعطیل شده است، می باشند.
*روز یکشنبه 24 بهمن کارخانه قند بردسیر کرمان در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه و بیمه خود، بار دیگر دست به اعتراض زدند.
به گزارش آژانس ایران خبر، کارگران معترض که مدت 22 ماه است دستمزد دریافت نکرده و از حق بیمه خود نیز محروم مانده اند، این بار در برابر اداره کار این شهر تجمع نمودند و یک نماینده از میان خود را برای پیگیری مطالبات خویش به این اداره فرستادند.
*روز دوشنبه 25 بهمن جمعی از کارگران پالايشگاه نفت آبادان در اعتراض به بيکاري، دست به اعتصاب زدند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران (هرانا)، کارگران پالايشگاه نفت آبادان در اعتراض به بيتوجهی مسئولان در قبال وضعيت معيشت ايشان در مقابل درب پالايشگاه بر روی زمين دراز کشيدند و مانع رفت و آمد به پالايشگاه شدند
در پی این حرکت اعتراضی مامورین نیروی انتظامی و حراست پالایشگاه سریعا خود را به محل تجمع رساندند و سعی در متفرق کردن کارگران معترض داشتند.
گفته میشود مامورین با دیدن کوتاه نیامدن کارگران اقدام به تهیهٔ فیلم و عکس از آنان نمودند. این تجمع تا ساعت ۱۲ ظهر ادامه داشت.
باز هم حادثه، باز هم جنایت
جمعی از کارگران ایران خودرو روز چهارشنبه 6 بهمن ماه با صدور اطلاعیه ای تحت عنوان «باز هم حادثه باز هم جنایت» ضمن همدردی با خانواده های همکاران جانباخته خود، این روز را عزای عمومی اعلام کردند.
در این اطلاعیه نوشته شده است که؛ در شامگاه سه شنبه 5 بهمن ماه یک دستگاه کمپرسی حامل بار یکی از پیمانکاران در حال ورود از درب شماره 9 ایران خودرو بود که بر اثر بریدن ترمز با تعدادی از کارگران برخورد کرد و متاسفانه باعث کشته شدن 4 نفر به اسامی «ولی الله رحمانی، مصطفی خضری، سعید شفیع خانی و میرمحسن» و زخمی شدن 13 کارگر دیگر گردید.
کارگران ایران خودرو ضمن ابراز همدردی با خانواده های جانباختگان، روز چهارشنبه ششم بهمن ماه را عزای عمومی اعلام کردند.
بعد از این حادثه دردناک کارگران کارخانه ایران خودرو دست به اعتراض زدند که در پی آن، بین کارگران و نیروهای حراست درگیری ایجاد می شود.
تجمع و تظاهرات کارگران هم در داخل و هم در بیرون کارخانه توسط نیروهای ضدشورش که بلافاصله از تهران، کرج و سایر نقاط به محل کارخانه اعزام شده بودند، سرکوب گردید.
مدیریت ایران خودرو شیفت صبح روز 6 بهمن 1389 را تعطیل اعلام کرد. سرویسهای حمل و نقل، کارگران را از نیمه راه به خانه هایشان بازگرداندند. کارگران شیفت بعد از ظهر، با سرویس به کارخانه رفتند، اما دست به اعتصاب زدند و تولید را به طور کامل متوقف کردند. مدیریت کارخانه که دریافت کارگران شیفت شب هم همین کار را خواهند کرد، این شیفت را هم تعطیل اعلام کرد. به این ترتیب، آن روز در سه شیفت، هیچ خودرویی در ایران خودرو تولید نشد.
چند روز بعد از این رویداد تاسفبار یکی دیگر از کارگران به نام «سعيد به نژاد» که از زخمیهای حادثه در ايران خودرو بود در بيمارستان جان باخت.
ایلنا طی گزارشی اعلام کرد که 6 نفر فوت كردهاند و 2 نفر در بيمارستان فوت كردند.
سندیکای کارگران قند مرودشت در پیامی همدردی اعضای این سندیکا را با اعضای خانواده کارگران جانباخته ایران خودرو و مصدومان این واقعه ابراز نمود، و از تمامی اشکال اعتراضی کارگران ایران خودرو اعلام حمایت کرد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار پیامی، همدردی خود را با کارگران ایران خودرو و خانواده کارگران جانباخته حادثه اخیر در این کارخانه ابراز داشت.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری با صدور اطلاعیه ای جانباختن چهار کارگر شرکت ایران خودرو را به خانواده و همکاران آنان تسلیت گفت.
اتحادیه آزاد کارگران ایران طی پیامی به کارگران ایران خودرو و خانواده های کارگران جان باخته فاجعه دلخراش جان باختن کارگران ایران خودرو اعلام کرد که «همچون شما در اندوه و خشم و انزجاری عمیق فرو رفته ایم.»
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران جان باختن کارگران را به خانودهای آنان و کارگران ایران خودرو صمیمانه تسلیت گفته و ضمن اعلام همبستگی با آنان از خواست به حق کارگران ایران خودرو مبنی بر محاکمه و مجازات مسببین این واقعه تاسف بار حمایت کرده است.
سنديكاى كارگران فلزكار و مكانيك نيز در پيامى جداگانه جانباختن عده اى از كارگران شيفت شب ايران خودرو را پس از اضافه كارى اجبارى تسليت گفته است.
بیانیه تشکلهای کارگری پیرامون وضعیت دستمزد کارگران
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام می داریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین شود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است. ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكلهاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد.
حداقل دستمزدی که در طول سالهای گذشته و بدون حضور نماینده های واقعی ما در شورای عالی کار تعیین شده است به هیچوجه در طول این سالها کفاف هزینه های زندگی ما را نکرده است و با سیر صعودی هر ساله تورم، سال به سال ما کارگران و خانواده هایمان در فقر و فلاکت بیشتری فرو رفته ایم.
قرار بوده است افزایش هر ساله حداقل دستمزد کارگران متناسب با تورم و سبد هزینه یک خانوار چهار نفره باشد. اما آیا در طول سالهای گذشته چنین چیزی در تعیین حداقل دستمزدها رعایت شده است؟ طبق اظهار نظر کارشناسان اقتصادی در سال گذشته خط فقر نزدیک به یک میلیون تومان بوده است، اما حداقل دستمزد کارگران در سال گذشته را 303 هزار تومان تعیین کردند که با احتساب سایر موارد قانونی مربوط به دستمزدهای کارگران حداکثر دریافتی اکثریت عظیم آنان به 500 هزار تومان نیز نمی رسد. آیا تعیین چنین دستمزدی با اذعان به خط فقر یک میلیون تومانی جز این است که صراحتاً ما کارگران را محکوم به زندگی در زیر خط فقر کرده اند؟ آیا چنین وضعیتی برای تعیین کنندگان حداقل دستمزد و خانواده های آنان قابل تحمل است که برای ما کارگران نیز قابل تحمل باشد. آیا واقعا حتی دو میلیون تومان دستمزد هم در شرایط اقتصادی کنونی و با آزاد سازی قیمتها کفاف تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره را می دهد؟
از نظر ما اگر قرار شده است قیمت اکثر کالاهای اساسی زندگی چندین برابر بشود ما کارگران نیز حق داریم دستمزدهای خود را به چندین برابر افزایش دهیم. آیا به جز این است که نیروی کار ما کارگران تنها کالایی است که ما از طریق فروش آن به صاحبان سرمایه امرار معاش می کنیم؟ آن وقت چرا باید وقتی نوبت تعیین قیمت نیروی کار ما کارگران فرا می رسد ما باید نظاره گر باشیم و عده ای در شورای عالی کار بدون حضور نمایندهای واقعی ما، قیمت نیروی کار ما را تعیین بکنند و یک زندگی زیر خط فقر را بر ما و خانواده هایمان تحمیل نمایند.
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام می داریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین بشود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است . ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكلهاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
اتحادیه آزاد کارگران ایران
هیئت موسس بازگشایی سندیکای فلزکار و مکانیک
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
بهمن 1389
منبع: نبرد خلق، شماره 308، یکشنبه 1 اسفند 1389(20 فوریه 2011)
احمدی نژاد روز 5 بهمن در گیلان، ادعا کرد که «همه انبیا و اولیای الهی آرزو داشتند در این دوره زندگی کنند.» البته او معلوم نکرده که چگونه فهمیده آنها آرزو داشتند در دوران گماشتگی او برای ولی فقیه زندگی کنند. وی این بار یک گام از ارتباط خود با امام زمان بالاتر رفته و تمایلات انبیا برای زندگی تحت حاکمیت استبدادی را هم کشف کرده است.
احمدی نژاد که رسالتش حفظ جهنم ولایت فقیهی است، وعده بهشت می دهد و می گوید:«جهنم حایی است که هر کس به فکر خودش است، ما که نمی خواهیم به آنجا برسیم.»
این پاسدار در صحبتهایش آشکارا مخالفتش را با توسعه و پیشرفت بیان می کند و «نظام برنامه ریزی و توسعه» را به تقلید از ولی فقیه، مدل غربی اعلام می کند و مدعی می شود که:«اهدافی که ما برای ساختار جامعه داریم منطبق با فرهنگ خودمان است.» که همان فرهنگ دزدی، چپاول و استثمار در همه زمینه ها است.
فقر و بیکاری و رشد ارتجاع محصول فرهنگ نظام ارتجاعی حاکم بر ایران است که احمدی نژاد جزیی از آن است.
جمهوری اسلامی بر اساس همه داده های آماری بین المللی و نیز گزارشهای داخلی از جمله فاسدترین حکومتها است. بر اساس گفته یکی از نمایندگان مجلس، «دولت حدود دوزاده میلیارد دلار از درآمدهای نفتی را به حساب ذخیره ارزی واریز نکرده است.»
از طرف دیگر علی بنایی عضو کمیسیون برنامه و بودجه فاش کرد که «11 میلیارد دلار از درامد نفتی کشور به حساب ذخیره ارزی واریز نشده و دلیل دولت نیز برای عدم این کار غیر موجه است.»
جهنمی که احمدی نژاد برای بزک کردن آن امام زمان را هم شریک خود کرده با زبان آمار بهتر شناخته می شود. روز 4 بهمن، رئیس مرکز سلامت محیط کار وزارت بهداشت در گفتگویی با ایسنا، در مورد مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا می گوید:«بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی تا سال 2012 در ایران 10 هزار و 600 نفر بر اثر آلودگی هوا دچار مرگ زودرس می شوند که یک سوم آن تعداد مربوط به شهر تهران و یک سوم دیگر مربوط به استانهای درگبر گرد و غبار است.»
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست می گوید:«سرانه فضای سبز تهران یک هشتم استاندارد جهانی است.» به نظر می رسد همین دو نمونه برای شناخت طرحهای ویرانگر احمدی نژاد که مدل توسعه را غربی می داند و به دنبال «تحقق جامعه مَهدوی» است کافی باشد، با این حال ذکر یک خبر از اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس برای شناخت سیاست احمدی نژادی مفید است.
روزنامه ولت در آلمان به نقل از ویکی لیکس می نویسد؛ سپاه پاسداران بزرگترین فروشندۀ مواد مخدر در جهان است.
گسترش فقر
با افزایش قیمتهای مواد حامهای انرژی و نیز افزایش قیمت مایحتاج اولیه زندگی، وضعیت مردم هر روز بدتر شده است، احمدی نژاد بار دیگر شعارهای عوام فریبانه در رابطه با این طرح داده است. سخن پراکنی وی نشان دهنده هراس رژیم از گسترش اعتراضهای کارگری و پیوستگی آنان با جنبشهای ضد دیکتاتوری است. وی در مجلس هنگام معرفی وزیر خارجه اش اعلام کرد که «برکات» طرح حذف یارانه ها خود را نشان می دهد. وی همچنین گفت که قیمتها از فروردین ماه کاهش پیدا خواهد کرد. این وعده هم به لیست وعده های دیگرش اضافه خواهد شد.
وزیر کار رژیم از بهبود وضعیت معاشی کارگران در پی اجرایی شدن طرح یارانه ها، حرف زد و لذا افزایش دستمزد کارگران را با توجه به حذف سوبسیدها و افزایش قیمتها، نادرست خواند و گفت هیچ افزایشی در این رابطه نخواهد داشت.
حذف سوبسیدها اثر خود را بر بهداشت و درمان خواهد گذاشت. رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران اعلام کرد که «بر اساس اعلام معاون درمان وزارت بهداشت هزینه های سلامت در بخش دولتی در سال آینده حداقل 40 درصد افزایش می یابد.» (خبرگزاری دولتی مهر 21 بهمن 1389)
طبیعی است که افزایش درمان در بخش خصوصی بیش از این مقدار خواهد بود. اگر مجموعه افزایش قیمتها از نان روزانه تا درمان و بقیه مایحتاج زندگی که رشد صعودی داشته است در نظر گرفته شود با مقایسه ای ساده میزان درامد دولت از حذف سوبسیدها با توجه به افزایش قیمت نفت و مقدار ناچیزی که به برخی از اقشار جامعه پرداخت شده که حتا تداوم آن تضمین شده نیست، می بینیم که برنده اصلی این طرح دولت پاسداران و ولی فقیه است و مردم به ویژه طبقه کارگر و مزدبگیران بیشترین صدمه را می بینند.
افزایش دستمزد کارکران و مزدبگیران بر اساس نرخ تورم و سبد هزینه زندگی، حق اولیه کارگران است که باید عملی شود. تشکل مستقل کارگری برای تحقق حقوق کارگران، برای امنیت کار، حق کار، حق آزادی بیان، حق اعتصاب و راهپیمایی در ردیف حقوق اولیه کارگران است.
برخی از مهمترین حرکتهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران در بهمن 1389
سرکوب، آزار، پرونده سازی، دستگیری، شکنجه و محاکمه فعالان کارگری در ایران را به شدت محکوم می کنیم.
*بعد از ظهر روز پنجشنبه ٣۰ دیماه کارگران شهرداری شوشتر در اعتراض به کاهش سطح دستمزد و مزایای خود اعتصاب نموده و از جمع آوری زباله های سطح این شهر خودداری کردند. این دومین اعتصاب کارگران شهرداری شوشتر طی 20 روز گذشته است.
به گزارش خبرگزاری دولتی فارس، پس از این اعتصاب، صبح روز جمعه اول بهمن ماه وضعیت شهر شوشتر به نحوی بود که تمامی زباله های شهری در برابر درب منزل مردم باقی مانده بودند. در نهایت پس از ۱۵ ساعت اعتصاب مقامات رژیم در شهرداری شوشتر اعلام کردند حاضر به تجدیدنظر در خصوص سطح دستمزدهای کارگران می باشند و این اعتصاب به طور موقت پایان یافت.
*روز جمعه اول بهمن کارگران خباز سنندج به سوی استانداری راهپیمایی کردند اما به دلیل شرایط امنیتی حاکم در مقابل استانداری، مجبور شدند تجمع خود را در برابر مسجد جامع شهر سنندج برگزار نمایند.
کارگران در این تجمع مخالفت خود را با دستمزدی که به توافق نمایندگان تحمیلی کارگران(تحمیلی از طرف اداره کار) و نمایندگان کارفرمایان خباز، اعلام شده بود ابراز داشتند.
*روز دوشنبه 4 بهمن جمعی از کارگران شرکت پارس متال با تجمع در برابر مجلس رژیم خواستار پرداخت دستمزدهای عقبافتادهی خود شدند.
به گزارش ایلنا پیش از این ٣٠٠ کارگر کارخانه فوق در تابستان گذشته نیز در اعتراض به اخراج کارگران قراردادی و عدم پرداخت دستمزدهایشان در برابر دفتر احمدینژاد تجمع کرده بودند.
*کارگران کارخانه نساجی قائمشهر در اعتراض به عدم پرداخت ماهها دستمزدهای معوقه خود، از روز شنبه 9 بهمن تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش آژانس ایران خبر، کارگران معترض خواستار دریافت 9 ماه دستمزدهای معوقه توسط کارفرمای کارخانه نساجی قائمشهر می باشند. گزارش مذکور حاکی است، به مدت چند روز است کارگران پلاکاردهایی با مضامین اعتراضی بر دیوار و مقابل کارخانه نصب کرده اند.
*روز شنبه 9 بهمن ماه جمع کثیری از کارگران کارخانجات نساجی مازندران شامل گونی بافی، نساجی تلار و شماره دو، در مقابل نساجی طبرستان تجمع اعتراضی برپا کردند. به گزارش ایلنا تجمع اعتراضی کارگران نساجی مازندران در اعتراض به خلف وعده مقامات جهت رفع مشکلات آنان از جمله پرداخت 5 ماه دستمزدهای معوقه، پرداخت دستمزدها، عیدی و پاداش معوقه در این کارخانه صورت گرفت.
روز یکشنبه 10 بهمن ماه برای دومین روز متوالی، کارگران معترض کارخانه نساجی مازندران در مقابل نساجی طبرستان تجمع اعتراضی برپا کردند.
حرکت اعتراضی کارگران در روز دوشنبه و برای سومین روز هم ادامه پیدا کرد.
*روز یکشنبه 10 بهمن، کارگران کارخانه پارس متال در اعتراض به عدم پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه خود در مقابل مجلس رژیم، تجمع اعتراضی برپا کردند.
کارگران معترض 10 نماینده را از میان خود جهت انجام مذاکرات با مقامات رژیم و کارفرما تعیین کرده اند. بیش از 2 ماه است که خط تولید کارخانه پارس متال بطور کامل متوقف شده است. در این فاصله زمانی، 140 کارگر که به صورت قراردادی در این کارخانه مشغول بکار بودند، از کار اخراج شدند.
*دبیر اجرایی خانه کارگر گلستان از تجمع کارگران نئوپان شموشک در مقابل اداره کل کار و امور اجتماعی استان گلستان خبر داده است.
هادی رضازاده تاکید کرده است که ۳۰۰ کارگر این کارخانه نزدیک به ۲۰ ماه حقوق و مزایای معوقه طلبکار هستند.
به گزارش ایلنا، روز دوشنبه 11 بهمن، این کارگران ۳ روز پیش نیز در مقابل استانداری گلستان نیز تجمع کرده بودند.
*بنا به خبر منتشر شده در فیس بوک کارگران و شماری از کارکنان شاغل در نیروگاه برق گرگان(نیروگاه پژو)، در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود از روز یکشنبه 10 بهمن تا روز چهارشنبه 13 بهمن اعتصاب کردند.
کارگران و کارکنان اعتصابی نیروگاه برق گرگان اعلام کرده اند چنانچه مقامات رژیم اقدام به پرداخت دستمزدهای معوقه آنان ننمایند، اعتراضات خود را ادامه خواهند داد.
*روز سه شنبه 12 بهمن ماه، کارگران لوله سازى خوزستان، در فلکه مقابل ساختمان حراست این شرکت تجمع کرده و خواستار دریافت 20 ماه دستمزدهای معوقه خود شدند. به گزارش آژانس ایران خبر، تجمع اعتراضی کارگران لوله سازی خوزستان در حالی برگزار گردید، که مقامات رژیم تاکنون بارهای وعده پرداخت مطالبات آنان را داده اند و هر با به بهانه های واهی از عملی کردن آنها خودداری کرده اند.
*ظهر روز شنبه 16 بهمن ماه دهها تن از کارگران پروژه احداث تصفیه خانه آب شرب طبس، در مقابل فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش هرانا، کارگران معترض پروژه احداث تصفیه خانه آب شرب طبس، در تجمع اعتراض خود خواستار دریافت 7 ماه دستمزدهای معوقه خود از سوی مقامات رژیم شدند. در پی تجمع اعتراضی مذکور رئیس شورای اسلامی شهر، رئیس اداره کار و امور اجتماعی رژیم و فرمانده انتظامی شهرستان طبس، در جمع کارگران معترض حاضر شدند و وعده پیگیری پرداخت هر چه سریعتر دستمزدهای معوقه آنان را دادند.
*بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، روز شنبه 16 بهمن ماه کارگران معترض کارخانه لاستیک سازی کیان تایر، در کنار جاده اسلامشهر دست به تجمع اعتراضی زدند و اقدام به آتش زدن لاستیک در محوطه کارخانه کردند.
به دنبال این اعتراضات از سوی کارگران، فرمانداری اسلامشهر طی تماسی با نماینده های کارگران اعلام کرد روز یکشنبه 17 بهمن ماه فرماندار اسلامشهر به همراه هیئتی از سوی سازمان حمایت از صنایع برای رسیدگی به خواستهای کارگران به کارخانه خواهند آمد.
*بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا روز شنبه 16 اسفند، شماری از اعضای تعاونی مسکن کارگران برق تهران در مقابل دستگاه قضایی رژیم تجمع اعتراضی برپا کردند. معترضان با انتشار نامه ای خطاب به رئیس دستگاه قضایی، خواستار تسریع در رسیدگی به شکایات خود از رژیم در تعاونی مسکن کارگران برق تهران شدند. در این پرونده 10 متهم حضور دارند كه مدیرعامل سابق، رئیس سابق هیات مدیره و بازرس سابق شركت تعاونی مسكن كارگران اداره برق تهران از جمله متهمان آن هستند. در این پرونده 9 هزار قطعه زمین با شگرد ویژه ای به حدود 25 هزار نفر فروخته شده و اغلب مالباختگان هیچ سند و مدركی دال بر پرداخت پول در اختیار ندارند. اتهام ده متهم بازداشت شده در این پرونده، شركت در كلاهبرداری، جعل و انتقال مال غیر است.
*روز یکشنبه 17 بهمن ماه دهها تن از کارگران معترض کارخانه پوشینه بافت قزوین، در مقابل استانداری قزوین تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش آژانس ايران خبر، کارگران به وعده های پوشالی احمدی نژاد در خصوص حل مشکلات خود اعتراض کردند. تجمع کنندگان خواستار پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه خود توسط مقامات رژیم و کارفرمای کارخانه پوشینه بافت شدند.
*بیش از 250 کارگر شاغل در کارخانه سازمایه در پاکدشت، روز یکشنبه 17 بهمن، باردیگر در اعترض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود، در این کارخانه تجمع اعتراضی برپا کردند. به گزارش ایران کارگر، تجمع کارگران سازمایه در اعتراض به عملی نشدن توافقات صورت گرفته در جریان مذاکرات نمایندگان کارگران و کارفرما و عدم پرداخت 11 ماه دستمزدهای معوقه، برگزار گردید. لازم به ذکر است تاکنون نیز مقامات رژیم علیرغم اطلاع از وضعیت این کارگران و وعده های خود جهت حل مشکلات آنان، اقدامی جدی به عمل نیاورده اند.
*روز دوشنبه 18 بهمن، كارگران كارخانه كاشي سراميك كازرون با تجمع مقابل ساختمان فرمانداري اين شهرستان، خواستار راهاندازي مجدد آن شدند.
به گزارش ایسنا، كارخانه كاشي سراميك كازرون وابسته به بانك تجارت، از حدود چهار سال قبل تعطيل شده و حدود 300 نفر از كارگران كارخانه نيز بيكار شدهاند.
بانك تجارت كه مالك اصلي كارخانه كاشي سراميك است اعلام آمادگي كرده كه با آسانترين راه كارخانه كاشي سراميك را به سرمايهگذار ديگري واگذار كند.
*روز دوشنبه 18 بهمن، كارگران شهرداري اهواز در مقابل ساختمان شوراي شهر اهواز دست به تجمع زدند. به گزارش فارس كارگران شهرداري هر هفته يكي دو بار در مقابل شوراي شهر تجمع كردهاند و تقاضاي پرداخت حقوق معوقه خود را دارند. در مقابل پيمانكاران نه تنها حقوق اين كارگران را پرداخت نميكنند، بلكه در صورت اعتراض كارگران آنها را اخراج ميكنند.
*به گزارش سایت افق روشن روز سه شنبه ١٩ بهمن کارگران پوشینه بافت قزوین در اعتراض به عدم دریافت دستمزدهای معوقه ١١ ماهه خود مجددا دست به تجمع اعتراضی زدند. در جریان این حرکت، کارگران درب شرکت را به نشانه اعتراض بستند و مانع ادامه روال عادی کار شدند. كارگران این شرکت طی روزهای اخیر برای به دست آوردن حق و حقوق خود دائم در اعتراض و تجمع بوده اند، اما علیرغم این تاكنون جواب روشنی توسط کارفرما به آنان داده نشده است.
*کارگران کارخانه قند بردسیر در کرمان با دیگر در حرکتی اعتراضی با تجمع در مقابل فرمانداری این شهر، خواستار دریافت دستمزدها و مطالبات معوقه خود شدند.
به گزارش روز چهارشنبه 20 بهمن، آژانس ایران خبر، کارگران معترض خواستار دریافت 10 ماه دستمزدهای معوقه خود و راه اندازی مجدد این کارخانه که از دو ماه پیش به این طرف تعطیل شده است، می باشند.
*روز یکشنبه 24 بهمن کارخانه قند بردسیر کرمان در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه و بیمه خود، بار دیگر دست به اعتراض زدند.
به گزارش آژانس ایران خبر، کارگران معترض که مدت 22 ماه است دستمزد دریافت نکرده و از حق بیمه خود نیز محروم مانده اند، این بار در برابر اداره کار این شهر تجمع نمودند و یک نماینده از میان خود را برای پیگیری مطالبات خویش به این اداره فرستادند.
*روز دوشنبه 25 بهمن جمعی از کارگران پالايشگاه نفت آبادان در اعتراض به بيکاري، دست به اعتصاب زدند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران (هرانا)، کارگران پالايشگاه نفت آبادان در اعتراض به بيتوجهی مسئولان در قبال وضعيت معيشت ايشان در مقابل درب پالايشگاه بر روی زمين دراز کشيدند و مانع رفت و آمد به پالايشگاه شدند
در پی این حرکت اعتراضی مامورین نیروی انتظامی و حراست پالایشگاه سریعا خود را به محل تجمع رساندند و سعی در متفرق کردن کارگران معترض داشتند.
گفته میشود مامورین با دیدن کوتاه نیامدن کارگران اقدام به تهیهٔ فیلم و عکس از آنان نمودند. این تجمع تا ساعت ۱۲ ظهر ادامه داشت.
باز هم حادثه، باز هم جنایت
جمعی از کارگران ایران خودرو روز چهارشنبه 6 بهمن ماه با صدور اطلاعیه ای تحت عنوان «باز هم حادثه باز هم جنایت» ضمن همدردی با خانواده های همکاران جانباخته خود، این روز را عزای عمومی اعلام کردند.
در این اطلاعیه نوشته شده است که؛ در شامگاه سه شنبه 5 بهمن ماه یک دستگاه کمپرسی حامل بار یکی از پیمانکاران در حال ورود از درب شماره 9 ایران خودرو بود که بر اثر بریدن ترمز با تعدادی از کارگران برخورد کرد و متاسفانه باعث کشته شدن 4 نفر به اسامی «ولی الله رحمانی، مصطفی خضری، سعید شفیع خانی و میرمحسن» و زخمی شدن 13 کارگر دیگر گردید.
کارگران ایران خودرو ضمن ابراز همدردی با خانواده های جانباختگان، روز چهارشنبه ششم بهمن ماه را عزای عمومی اعلام کردند.
بعد از این حادثه دردناک کارگران کارخانه ایران خودرو دست به اعتراض زدند که در پی آن، بین کارگران و نیروهای حراست درگیری ایجاد می شود.
تجمع و تظاهرات کارگران هم در داخل و هم در بیرون کارخانه توسط نیروهای ضدشورش که بلافاصله از تهران، کرج و سایر نقاط به محل کارخانه اعزام شده بودند، سرکوب گردید.
مدیریت ایران خودرو شیفت صبح روز 6 بهمن 1389 را تعطیل اعلام کرد. سرویسهای حمل و نقل، کارگران را از نیمه راه به خانه هایشان بازگرداندند. کارگران شیفت بعد از ظهر، با سرویس به کارخانه رفتند، اما دست به اعتصاب زدند و تولید را به طور کامل متوقف کردند. مدیریت کارخانه که دریافت کارگران شیفت شب هم همین کار را خواهند کرد، این شیفت را هم تعطیل اعلام کرد. به این ترتیب، آن روز در سه شیفت، هیچ خودرویی در ایران خودرو تولید نشد.
چند روز بعد از این رویداد تاسفبار یکی دیگر از کارگران به نام «سعيد به نژاد» که از زخمیهای حادثه در ايران خودرو بود در بيمارستان جان باخت.
ایلنا طی گزارشی اعلام کرد که 6 نفر فوت كردهاند و 2 نفر در بيمارستان فوت كردند.
سندیکای کارگران قند مرودشت در پیامی همدردی اعضای این سندیکا را با اعضای خانواده کارگران جانباخته ایران خودرو و مصدومان این واقعه ابراز نمود، و از تمامی اشکال اعتراضی کارگران ایران خودرو اعلام حمایت کرد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار پیامی، همدردی خود را با کارگران ایران خودرو و خانواده کارگران جانباخته حادثه اخیر در این کارخانه ابراز داشت.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری با صدور اطلاعیه ای جانباختن چهار کارگر شرکت ایران خودرو را به خانواده و همکاران آنان تسلیت گفت.
اتحادیه آزاد کارگران ایران طی پیامی به کارگران ایران خودرو و خانواده های کارگران جان باخته فاجعه دلخراش جان باختن کارگران ایران خودرو اعلام کرد که «همچون شما در اندوه و خشم و انزجاری عمیق فرو رفته ایم.»
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران جان باختن کارگران را به خانودهای آنان و کارگران ایران خودرو صمیمانه تسلیت گفته و ضمن اعلام همبستگی با آنان از خواست به حق کارگران ایران خودرو مبنی بر محاکمه و مجازات مسببین این واقعه تاسف بار حمایت کرده است.
سنديكاى كارگران فلزكار و مكانيك نيز در پيامى جداگانه جانباختن عده اى از كارگران شيفت شب ايران خودرو را پس از اضافه كارى اجبارى تسليت گفته است.
بیانیه تشکلهای کارگری پیرامون وضعیت دستمزد کارگران
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام می داریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین شود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است. ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكلهاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد.
حداقل دستمزدی که در طول سالهای گذشته و بدون حضور نماینده های واقعی ما در شورای عالی کار تعیین شده است به هیچوجه در طول این سالها کفاف هزینه های زندگی ما را نکرده است و با سیر صعودی هر ساله تورم، سال به سال ما کارگران و خانواده هایمان در فقر و فلاکت بیشتری فرو رفته ایم.
قرار بوده است افزایش هر ساله حداقل دستمزد کارگران متناسب با تورم و سبد هزینه یک خانوار چهار نفره باشد. اما آیا در طول سالهای گذشته چنین چیزی در تعیین حداقل دستمزدها رعایت شده است؟ طبق اظهار نظر کارشناسان اقتصادی در سال گذشته خط فقر نزدیک به یک میلیون تومان بوده است، اما حداقل دستمزد کارگران در سال گذشته را 303 هزار تومان تعیین کردند که با احتساب سایر موارد قانونی مربوط به دستمزدهای کارگران حداکثر دریافتی اکثریت عظیم آنان به 500 هزار تومان نیز نمی رسد. آیا تعیین چنین دستمزدی با اذعان به خط فقر یک میلیون تومانی جز این است که صراحتاً ما کارگران را محکوم به زندگی در زیر خط فقر کرده اند؟ آیا چنین وضعیتی برای تعیین کنندگان حداقل دستمزد و خانواده های آنان قابل تحمل است که برای ما کارگران نیز قابل تحمل باشد. آیا واقعا حتی دو میلیون تومان دستمزد هم در شرایط اقتصادی کنونی و با آزاد سازی قیمتها کفاف تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره را می دهد؟
از نظر ما اگر قرار شده است قیمت اکثر کالاهای اساسی زندگی چندین برابر بشود ما کارگران نیز حق داریم دستمزدهای خود را به چندین برابر افزایش دهیم. آیا به جز این است که نیروی کار ما کارگران تنها کالایی است که ما از طریق فروش آن به صاحبان سرمایه امرار معاش می کنیم؟ آن وقت چرا باید وقتی نوبت تعیین قیمت نیروی کار ما کارگران فرا می رسد ما باید نظاره گر باشیم و عده ای در شورای عالی کار بدون حضور نمایندهای واقعی ما، قیمت نیروی کار ما را تعیین بکنند و یک زندگی زیر خط فقر را بر ما و خانواده هایمان تحمیل نمایند.
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام می داریم حداقل دستمزد ما کارگران باید متناسب با تورم موجود و احتساب تامین شرافتمندانه هزینه یک خانوار چهار نفره در شرایط اقتصادی کنونی و با حضور و نظر نماینده های منتخب و واقعی كارگران تعیین بشود. زندگی در زیر خط فقر برای ما و خانواده هایمان غیر قابل تحمل است . ما كارگران با تلاش و اتحاد و پيگيري مطالبات خود از طريق ايجاد تشكلهاي مستقل به هر طريق ممكن به اين وضعيت خاتمه خواهیم داد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
اتحادیه آزاد کارگران ایران
هیئت موسس بازگشایی سندیکای فلزکار و مکانیک
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
بهمن 1389
منبع: نبرد خلق، شماره 308، یکشنبه 1 اسفند 1389(20 فوریه 2011)
آناهیتا اردوان
فریادهای عدالت طلبانه مردم در کشورهای تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی بی شک تاثیر بسزایی در روند مبارزات مردم کل منطقه علیه سیستمهای دیکتاتوری دارد. جهان بار دیگر شاهد آن گردید که اگر خلقهای ستم کشیده عزم جزم کنند و به صورت متحد وارد میدان شوند، هیچ قدرتی قادر نیست در مقابل آنان مقاومت کند. عطش رسیدن به رهایی و عزم بنای ساختار سیاسی- اقتصادی عادلانه برای مردمی که حاضرند تا پای جان در این مسیر فداکاری کنند، نه تنها پیکر قصر نشینان مستبد بلکه، ستون اندیشه هایی که مترصدند انفعال را با این ادعای پوچ که تاریخ انقلابها به سر رسیده تیوریزه کنند را نیز به لرزه در آورد.
در حالی که قیام مردمی در تونس، مصر و یمن توجه جهانیان و به همراه آن بنگاههای خبرپراکنی را به خود جلب کرده بود، مردم کشور عراق نیز به طور سازمان یافته تر و مصمم تری به میدان آمدند تا فساد دولتی که نوری مالکی مقام اول اجرایی آن را به عهده دارد، به چالش کشند. به دلیل توطیه های نوری المالکی در راستای تامین منافع ولایت فقیه در تهران، با این که زمان به نسبت درازی از تشکیل دولت جدید عراق می گذرد، نه تنها وزرای کابینه آن هنوز تکمیل نشده اند، بلکه مهمترین توافق یعنی، تشکیل و تعیین مفاد شورای ملی سیاستهای استراتژیک هنوز معوق مانده است. اندکی پیش، مجلس عراق به یکی از اعضای "العراقیه" به عنوان وزیر نیرو که وزارتخانه ای مهم است، رای اعتماد داد. وزارت امور شهرداری و کارهای عمرانی به "اتحاد ملی" و وزارت بازرگانی به یک شخصیت کرد عراقی محول گردید. به این ترتیب، در حال حاضر اعضای کایبنه نوری المالکی از ٢٤ شخصیت شیعه، ١١ سیاستمدار سنی و ٧ شخصیت کرد تشکیل شده است اما هنوز وزرای وزارتخانه های مهمی مانند دفاع و برنامه ریزی و چند پست وزیر مشاور تعیین نشده و توسط نوری المالکی شخصأ اداره می شود.
در همین رابطه به گزارش تلویزیون "الحره"، "صالح المطلک" که پست یکی از معاونان نخست وزیری را در دست دارد، عنوان می دارد که صبر "العراقیه" به دلیل عدم معرفی وزرای امنیتی و پر نکردن وزارتخانه های خالی و عدم تشکیل شورای ملی سیاستهای استراتژیک در حال لبریز شدن است. او می افزاید؛ قبل از تشکیل دولت، گفتگوهایی بین سران فراکسیونهای سیاسی وجود داشت و بر سر مجموعهای از موضوعات توافق حاصل شد که از جمله آنها شورای ملی سیاستهای استراتژیک بوده و این موضوع بسیار مهمی است چرا که این نهاد، اهرم کنترل ارگانهای اجرایی در دولت خواهد بود و در صورتی که هر طرحی در آن به اکثریت ۸۰ درصد آرا دست پیدا نکند، اجرای آن برای نهادهای دولتی ممنوع خواهد بود. "العراقیه" معتقد است که منصب ریاست شورای ملی سیاستهای استراتژیک از ثقل بالایی برخوردار است که میبایست در پارلمان بر سر آن رایگیری شود، همانطور که بر سر نخستوزیر و معاونین نخستوزیر و وزرا و ریسجمهور رایگیری شد، یعنی این جایگاه کم اهمیت تر از مناصب مزبور نیست و از این رو باید از تایید پارلمان برخوردار شود تا از این راه از قدرت و تاثیر بیشتری در اتخاذ تصمیمات برخوردار گردد.
دکتر "ایاد علاوی"، رییس "العراقیه"، ائتلاف برنده انتخابات پارلمانی عراق در یک مصاحبه تلویزیونی در مورد اجرا نشدن توافقات پیرامون تشکیل دولت مشارکت ملی هشدار داد و گفت: "قبل از تشکیل دولت به گفتگوها روی آوردیم و از حق خود برای تشکیل دولت، به دلایلی که بخشی از آن داخلی و بخش دیگر خارجی بود، کوتاه آمدیم. اما برای مشارکت ملی در تصمیم گیری سیاسی، پایه هایی را قرار دادیم و بر سر آنها توافق شد ولی برخی طرفها در "لیست اتحاد ملی" – مشخصا در "حزب الدعوه" و "دولت قانون" - شروع به شانه خالی کردن از این تعهدات کردند. از جمله توافقاتی که صورت گرفت، این بود که نخست وزیری آیین نامه داشته باشد. افزوده برآن، بر سر موضوع توازن سیاسی در استخدامها و تجدید نظر در استخدامهای سابق که بر خلاف قانون صورت گرفته بود، توافق صورت گرفت. از جمله، انتصابات مربوط به مشاوران و معاونین وزارتخانه ها و فرماندهان لشکرها و غیره و طبعاً یکی از این توافقات هم تاسیس شورای ملی سیاستهای استراتژیک بود که هیچ کدام به واقعیت نپیوسته اند."
دکتر ایاد علاوی که با تلویزیون "الرشید" مصاحبه می کرد، افزود:"شورای ملی سیاستهای استراتژیک چیزی است که مورد تایید تمام طرفها بدون استثنا قرار گرفته است. ممکن است که در تشکیل این شورا گرد یک یا دو موضوع اختلافی وجود داشته باشد ولی از سوی همه و نیز نوری المالکی، به عنوان یکی از ابزارهای اصلی جهت تثبیت مبانی مشارکت ملی مورد تایید قرار گرفته ولی این توافقات تاکنون نقض شده است. در تخصیص وزارتخانه ها و مناصب سهمیه "العراقیه" که به امضا رسیده بود، به ما پستهای معاون نخست وزیر در امور اقتصادی، وزیر دفاع، و وزیر برق و نیز وزرای دیگری اختصاص داده شد ولی اکنون می گویند برای وزارت دفاع، اسامی مطرح می کنیم و متعلق به "العراقیه" نیست."
تداوم اعمال نفوذ مستبدانه نوری المالکی در حذف نیروهای لاییک و ملی در پروسه مشارکت در ساختار سیاسی با وجود قول و قرارهای قبل از تشکیل دولت و به موازات آن تشدید سرکوب و فساد اداری، حاصلی جز تشدید فقر ، بیکاری و تکدی گری برای ملتی که دهه های متمادی از جنگ و اشغال رنج می برد، نداشته است. وزیر حقوق بشر عراق به تازگی اعلام کرده است که عراق با پنج میلیون کودک یتیم، بیشترین شمار کودکان بدون سرپرست در جهان عرب را دارد. این در حالی ست که تشکیل یک دولت ملی و با ثبات که نه به منافع حکومت اوباشان در منطقه بلکه، تنها به منافع ملی عراق بیاندیشد، قادر است وضعیتی به وجود آورد که ملت عراق بتواند بر تضادها، برآمد حمله نیروهای امپریالیستی، جنگهای قومی و فرقه ای و تاثیر سوو اشغال کشور چیره گردد.
با آغاز به بیرون پرت شدن مهره های مستبدی همچون مبارک و بن علی از سیستمهای دیکتاتوری شان و تحت تاثیر تداوم اعتراضات پرشور خیابانی ملتهای این کشورها، نه تنها شعله خشم ملت غیور عراق بیش از پیش شعله ور گردید، بلکه نوری المالکی، مهره وابسته به رژیم ولایت فقیه را نیز به عقب نشاند. عزم فرهیختگان، جوانان و زنان در شهرهای بزرگ مصر و تونس در تغییر شیوه ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکمیتهای خودکامه، به عنوان زنگ خطری نه تنها در گوش ولایت فقیه بلکه، مهره وابسته به آن، نوری المالکی نیز طنین افکند. گرچه این رژیمها با ایجاد شرایط رعب و وحشت، حذف و تصفیه مخالفان و سرکوب نمی توانند خللی در اراده مردمی که به پا خواسته اند تا حقوق پایمال شده خود را طلب کنند، وارد سازند ولی نوری المالکی که تا دیروز حاضر نبود لحظه ای شمشیر از نیام کشیده خود علیه نیروهای مترقی، لاییک و ملی را زمین بگذارد، حسابگرانه عنوان کرد که گرچه قانون اساسی عراق مانع نخست وزیری در دور سوم، چهارم و یا پنجم نمی شود اما او شخصا تصمیم گرفته است که دیگر پس از این دور، نخست وزیر نشود!
البته مسایل در جهان به سرعت برق در حال تغییر است و معلوم نیست که المالکی قادر باشد با توجه به تشدید اعتراضات کارگری، کارمندان و زنان عراقی که به میدان آمده اند تا مانند سرکوب شدگان مصری و تونسی تکلیف خود را با حاکمان نالایق و مستبد یکسره کنند، حتی این دوره از نخست وزیری را نیز به پایان برساند. در همین رابطه روزنامه "لس انجلس تایمز" نوشت:"غوغای تغییر سیاسی در سراسر جهان عرب به عراق رسیده است."
شهرها و استانهای مختلف عراق در روزهای اخیر شاهد اعتراضهای پر شماری به سیاستهای نوری المالکی و درگیری مردم با ماموران دولتی بوده است. در همین رابطه، روزنامه نگاران در میدان مرکزی بغداد تحصن کردند و خواستار برکناری دولت نوری مالکی شدند. صدها نفر از مردم منطقه "الامانه" و بخشهایی از "شهرک صدر" در بغداد با برگزاری یک تظاهرات، با نامزد المالکی برای اشغال پست معاونت ریاست جمهوری مخالفت کردند. به گزارش "تلویزیون الشرقیه"، تظاهرات دیگری توسط مردم در همین استان برگزار شده است که خواستار گماردن افراد صالح در قدرت بودند. کارگران وزارت برق عراق در "میدان فردوسی" تحصن کردند و خواستار کار ثابت شدند. تظاهراتی نیز در شهر "فلوجه" علیه فساد دولت نوری المالکی برپا شده است. صدها تن از بیکاران در استان "قادسیه" در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و پارتی بازی در استخدامها، تظاهرات کردند که ایجاد کار مناسب را وظیفه دولت می دانستند. مردم "قادسیه" نیز به خیابانها آمدند و ابراز داشتند تا رسیدن به آزادی دست از اعتراض بر نخواهند داشت. یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات "الهاشمیه" اعلام داشت: "کاری با شما می کنیم که با حسنی مبارک کردند."
دهها تن از کارکنان برق، پزشکان، فرهنگیان و کارگران در بخشهای مختلف عراق دست به اعتراض زدند و خواستار رسیدگی به مشکلات معیشتی خود شدند.
ساکنان استانهای "الانبار"، "بابل"، "دیوانیه"، "نجف"، مناطق "شعله" و "حسینیه" بغداد، شهرهای "سماوه"، "العماره"، "بدره"، "ناصریه"، ساکنان "کوت" و "نینوا"، ادبا و فرهنگیان شهر "بصره"، کارگران نفت "کرکوک"، کارمندان شرکت تولید مواد غذایی در بغداد و ... به خیابانها آمدند تا انزجار خود علیه سیاستهای دولت نوری المالکی را ابراز کنند.
به گزارش تلویزیون "السومریه"، مردم "نینوا" با بر پایی تظاهراتی علیه سیاستهای نوری المالکی شعار می دادند: "سرنگون باد نظام المالکی و عوامل او!"
در واکنش به امواج اعتراضها، نیروهای المالکی به تظاهرکنندگان در شهر "کوت" در استان "واسط" حمله کرده و به گزارش تلویزیون "الشرقیه"، سی نفر را مجروح و سه نفر را به قتل رساندند. این گزارش اضافه می کند که هزار نفر مردم در مقابل مقر استانداری و شورای استان دست به تحصن زدند. شلیک گلوله ماموران دولتی به سوی تحصن کنندگان باعث شد که آنان به استانداری حمله کنند و ان را به محاصره خود در آوردند که این مساله باعث فرار استاندار و عده ای از ماموران دولتی گردید.
با فرار حسنی مبارک از مصر و فروپاشی دستگاه استبدادی بن علی در تونس و خیزشهای انبوه مردم تحت ستم در کشورهای دیگر، هستی نظامهای استبدادی منطقه، به خطر افتاده است. دستگاه فاسد حکومت المالکی و ولایت فقیه اش از این مساله مستثنی نیستند. تشدید اختناق و کشاندن نیروهای سرکوب به خیابانها جهت قتل عام مردم، تلاش بیهوده نظامهای فاسد برای به تعویق افکندن سرازیر شدن خود به زباله دان تاریخ است؛ حکومتهایی که تا دیروز از حاصل استثمار و تاراج دسترنج مردم زحمتکش، کاخهای طلایی می ساختند.
اتحاد عمل مردم ستم دیده از تونس تا مصر در رویارویی و مبارزه با دیکتاتوری از مرز ترس و وحشت عبور کرده است و می رود تا منطقه را از وجود رژیمهای مستبد بزداید. کشور عراق نیز با توجه به این شرایط سرنوشت ساز، در موقعیت حساسی قرار گرفته است. تداوم مبارزات مردم این کشور برای دگرگون ساختن ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، با رهایی از چنگ گرایشی که از بند ناف ولایت فقیه تغذیه می کند، رابطه ای تنگاتنگ دارد. اتحاد عمل نیروهای گوناگون اجتماعی عراقی نه تنها زنگ خطر را برای نوری المالکی و سیاست توسعه طلبانه رژیم ولایت فقیه به صدا در آورده است، بلکه در صورت تداومی آگاهانه قادر است حلقه را بر گردن منافع امپریالیستی نیز تنگ سازد. مردم عراق در طول مبارزات تاریخی خود علیه حاکمان خودکامه و اشغالگران، تجربه های زیادی کسب کرده اند. در صورت ادامه مبارزه و اتحاد عمل و حمایت نیروهای ملی، مترقی و لاییک، آنها قادرند تاثیر به سزایی بر سرنوشت خود بگذارند و در این مسیر از یوغ بردگی حامیان سرمایه و ارتجاع حاکم بر تهران نیز رهایی یابند.
منبع: نبرد خلق، شماره 308، یکشنبه 1 اسفند 1389(20 فوریه 2011)
فریادهای عدالت طلبانه مردم در کشورهای تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی بی شک تاثیر بسزایی در روند مبارزات مردم کل منطقه علیه سیستمهای دیکتاتوری دارد. جهان بار دیگر شاهد آن گردید که اگر خلقهای ستم کشیده عزم جزم کنند و به صورت متحد وارد میدان شوند، هیچ قدرتی قادر نیست در مقابل آنان مقاومت کند. عطش رسیدن به رهایی و عزم بنای ساختار سیاسی- اقتصادی عادلانه برای مردمی که حاضرند تا پای جان در این مسیر فداکاری کنند، نه تنها پیکر قصر نشینان مستبد بلکه، ستون اندیشه هایی که مترصدند انفعال را با این ادعای پوچ که تاریخ انقلابها به سر رسیده تیوریزه کنند را نیز به لرزه در آورد.
در حالی که قیام مردمی در تونس، مصر و یمن توجه جهانیان و به همراه آن بنگاههای خبرپراکنی را به خود جلب کرده بود، مردم کشور عراق نیز به طور سازمان یافته تر و مصمم تری به میدان آمدند تا فساد دولتی که نوری مالکی مقام اول اجرایی آن را به عهده دارد، به چالش کشند. به دلیل توطیه های نوری المالکی در راستای تامین منافع ولایت فقیه در تهران، با این که زمان به نسبت درازی از تشکیل دولت جدید عراق می گذرد، نه تنها وزرای کابینه آن هنوز تکمیل نشده اند، بلکه مهمترین توافق یعنی، تشکیل و تعیین مفاد شورای ملی سیاستهای استراتژیک هنوز معوق مانده است. اندکی پیش، مجلس عراق به یکی از اعضای "العراقیه" به عنوان وزیر نیرو که وزارتخانه ای مهم است، رای اعتماد داد. وزارت امور شهرداری و کارهای عمرانی به "اتحاد ملی" و وزارت بازرگانی به یک شخصیت کرد عراقی محول گردید. به این ترتیب، در حال حاضر اعضای کایبنه نوری المالکی از ٢٤ شخصیت شیعه، ١١ سیاستمدار سنی و ٧ شخصیت کرد تشکیل شده است اما هنوز وزرای وزارتخانه های مهمی مانند دفاع و برنامه ریزی و چند پست وزیر مشاور تعیین نشده و توسط نوری المالکی شخصأ اداره می شود.
در همین رابطه به گزارش تلویزیون "الحره"، "صالح المطلک" که پست یکی از معاونان نخست وزیری را در دست دارد، عنوان می دارد که صبر "العراقیه" به دلیل عدم معرفی وزرای امنیتی و پر نکردن وزارتخانه های خالی و عدم تشکیل شورای ملی سیاستهای استراتژیک در حال لبریز شدن است. او می افزاید؛ قبل از تشکیل دولت، گفتگوهایی بین سران فراکسیونهای سیاسی وجود داشت و بر سر مجموعهای از موضوعات توافق حاصل شد که از جمله آنها شورای ملی سیاستهای استراتژیک بوده و این موضوع بسیار مهمی است چرا که این نهاد، اهرم کنترل ارگانهای اجرایی در دولت خواهد بود و در صورتی که هر طرحی در آن به اکثریت ۸۰ درصد آرا دست پیدا نکند، اجرای آن برای نهادهای دولتی ممنوع خواهد بود. "العراقیه" معتقد است که منصب ریاست شورای ملی سیاستهای استراتژیک از ثقل بالایی برخوردار است که میبایست در پارلمان بر سر آن رایگیری شود، همانطور که بر سر نخستوزیر و معاونین نخستوزیر و وزرا و ریسجمهور رایگیری شد، یعنی این جایگاه کم اهمیت تر از مناصب مزبور نیست و از این رو باید از تایید پارلمان برخوردار شود تا از این راه از قدرت و تاثیر بیشتری در اتخاذ تصمیمات برخوردار گردد.
دکتر "ایاد علاوی"، رییس "العراقیه"، ائتلاف برنده انتخابات پارلمانی عراق در یک مصاحبه تلویزیونی در مورد اجرا نشدن توافقات پیرامون تشکیل دولت مشارکت ملی هشدار داد و گفت: "قبل از تشکیل دولت به گفتگوها روی آوردیم و از حق خود برای تشکیل دولت، به دلایلی که بخشی از آن داخلی و بخش دیگر خارجی بود، کوتاه آمدیم. اما برای مشارکت ملی در تصمیم گیری سیاسی، پایه هایی را قرار دادیم و بر سر آنها توافق شد ولی برخی طرفها در "لیست اتحاد ملی" – مشخصا در "حزب الدعوه" و "دولت قانون" - شروع به شانه خالی کردن از این تعهدات کردند. از جمله توافقاتی که صورت گرفت، این بود که نخست وزیری آیین نامه داشته باشد. افزوده برآن، بر سر موضوع توازن سیاسی در استخدامها و تجدید نظر در استخدامهای سابق که بر خلاف قانون صورت گرفته بود، توافق صورت گرفت. از جمله، انتصابات مربوط به مشاوران و معاونین وزارتخانه ها و فرماندهان لشکرها و غیره و طبعاً یکی از این توافقات هم تاسیس شورای ملی سیاستهای استراتژیک بود که هیچ کدام به واقعیت نپیوسته اند."
دکتر ایاد علاوی که با تلویزیون "الرشید" مصاحبه می کرد، افزود:"شورای ملی سیاستهای استراتژیک چیزی است که مورد تایید تمام طرفها بدون استثنا قرار گرفته است. ممکن است که در تشکیل این شورا گرد یک یا دو موضوع اختلافی وجود داشته باشد ولی از سوی همه و نیز نوری المالکی، به عنوان یکی از ابزارهای اصلی جهت تثبیت مبانی مشارکت ملی مورد تایید قرار گرفته ولی این توافقات تاکنون نقض شده است. در تخصیص وزارتخانه ها و مناصب سهمیه "العراقیه" که به امضا رسیده بود، به ما پستهای معاون نخست وزیر در امور اقتصادی، وزیر دفاع، و وزیر برق و نیز وزرای دیگری اختصاص داده شد ولی اکنون می گویند برای وزارت دفاع، اسامی مطرح می کنیم و متعلق به "العراقیه" نیست."
تداوم اعمال نفوذ مستبدانه نوری المالکی در حذف نیروهای لاییک و ملی در پروسه مشارکت در ساختار سیاسی با وجود قول و قرارهای قبل از تشکیل دولت و به موازات آن تشدید سرکوب و فساد اداری، حاصلی جز تشدید فقر ، بیکاری و تکدی گری برای ملتی که دهه های متمادی از جنگ و اشغال رنج می برد، نداشته است. وزیر حقوق بشر عراق به تازگی اعلام کرده است که عراق با پنج میلیون کودک یتیم، بیشترین شمار کودکان بدون سرپرست در جهان عرب را دارد. این در حالی ست که تشکیل یک دولت ملی و با ثبات که نه به منافع حکومت اوباشان در منطقه بلکه، تنها به منافع ملی عراق بیاندیشد، قادر است وضعیتی به وجود آورد که ملت عراق بتواند بر تضادها، برآمد حمله نیروهای امپریالیستی، جنگهای قومی و فرقه ای و تاثیر سوو اشغال کشور چیره گردد.
با آغاز به بیرون پرت شدن مهره های مستبدی همچون مبارک و بن علی از سیستمهای دیکتاتوری شان و تحت تاثیر تداوم اعتراضات پرشور خیابانی ملتهای این کشورها، نه تنها شعله خشم ملت غیور عراق بیش از پیش شعله ور گردید، بلکه نوری المالکی، مهره وابسته به رژیم ولایت فقیه را نیز به عقب نشاند. عزم فرهیختگان، جوانان و زنان در شهرهای بزرگ مصر و تونس در تغییر شیوه ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکمیتهای خودکامه، به عنوان زنگ خطری نه تنها در گوش ولایت فقیه بلکه، مهره وابسته به آن، نوری المالکی نیز طنین افکند. گرچه این رژیمها با ایجاد شرایط رعب و وحشت، حذف و تصفیه مخالفان و سرکوب نمی توانند خللی در اراده مردمی که به پا خواسته اند تا حقوق پایمال شده خود را طلب کنند، وارد سازند ولی نوری المالکی که تا دیروز حاضر نبود لحظه ای شمشیر از نیام کشیده خود علیه نیروهای مترقی، لاییک و ملی را زمین بگذارد، حسابگرانه عنوان کرد که گرچه قانون اساسی عراق مانع نخست وزیری در دور سوم، چهارم و یا پنجم نمی شود اما او شخصا تصمیم گرفته است که دیگر پس از این دور، نخست وزیر نشود!
البته مسایل در جهان به سرعت برق در حال تغییر است و معلوم نیست که المالکی قادر باشد با توجه به تشدید اعتراضات کارگری، کارمندان و زنان عراقی که به میدان آمده اند تا مانند سرکوب شدگان مصری و تونسی تکلیف خود را با حاکمان نالایق و مستبد یکسره کنند، حتی این دوره از نخست وزیری را نیز به پایان برساند. در همین رابطه روزنامه "لس انجلس تایمز" نوشت:"غوغای تغییر سیاسی در سراسر جهان عرب به عراق رسیده است."
شهرها و استانهای مختلف عراق در روزهای اخیر شاهد اعتراضهای پر شماری به سیاستهای نوری المالکی و درگیری مردم با ماموران دولتی بوده است. در همین رابطه، روزنامه نگاران در میدان مرکزی بغداد تحصن کردند و خواستار برکناری دولت نوری مالکی شدند. صدها نفر از مردم منطقه "الامانه" و بخشهایی از "شهرک صدر" در بغداد با برگزاری یک تظاهرات، با نامزد المالکی برای اشغال پست معاونت ریاست جمهوری مخالفت کردند. به گزارش "تلویزیون الشرقیه"، تظاهرات دیگری توسط مردم در همین استان برگزار شده است که خواستار گماردن افراد صالح در قدرت بودند. کارگران وزارت برق عراق در "میدان فردوسی" تحصن کردند و خواستار کار ثابت شدند. تظاهراتی نیز در شهر "فلوجه" علیه فساد دولت نوری المالکی برپا شده است. صدها تن از بیکاران در استان "قادسیه" در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و پارتی بازی در استخدامها، تظاهرات کردند که ایجاد کار مناسب را وظیفه دولت می دانستند. مردم "قادسیه" نیز به خیابانها آمدند و ابراز داشتند تا رسیدن به آزادی دست از اعتراض بر نخواهند داشت. یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات "الهاشمیه" اعلام داشت: "کاری با شما می کنیم که با حسنی مبارک کردند."
دهها تن از کارکنان برق، پزشکان، فرهنگیان و کارگران در بخشهای مختلف عراق دست به اعتراض زدند و خواستار رسیدگی به مشکلات معیشتی خود شدند.
ساکنان استانهای "الانبار"، "بابل"، "دیوانیه"، "نجف"، مناطق "شعله" و "حسینیه" بغداد، شهرهای "سماوه"، "العماره"، "بدره"، "ناصریه"، ساکنان "کوت" و "نینوا"، ادبا و فرهنگیان شهر "بصره"، کارگران نفت "کرکوک"، کارمندان شرکت تولید مواد غذایی در بغداد و ... به خیابانها آمدند تا انزجار خود علیه سیاستهای دولت نوری المالکی را ابراز کنند.
به گزارش تلویزیون "السومریه"، مردم "نینوا" با بر پایی تظاهراتی علیه سیاستهای نوری المالکی شعار می دادند: "سرنگون باد نظام المالکی و عوامل او!"
در واکنش به امواج اعتراضها، نیروهای المالکی به تظاهرکنندگان در شهر "کوت" در استان "واسط" حمله کرده و به گزارش تلویزیون "الشرقیه"، سی نفر را مجروح و سه نفر را به قتل رساندند. این گزارش اضافه می کند که هزار نفر مردم در مقابل مقر استانداری و شورای استان دست به تحصن زدند. شلیک گلوله ماموران دولتی به سوی تحصن کنندگان باعث شد که آنان به استانداری حمله کنند و ان را به محاصره خود در آوردند که این مساله باعث فرار استاندار و عده ای از ماموران دولتی گردید.
با فرار حسنی مبارک از مصر و فروپاشی دستگاه استبدادی بن علی در تونس و خیزشهای انبوه مردم تحت ستم در کشورهای دیگر، هستی نظامهای استبدادی منطقه، به خطر افتاده است. دستگاه فاسد حکومت المالکی و ولایت فقیه اش از این مساله مستثنی نیستند. تشدید اختناق و کشاندن نیروهای سرکوب به خیابانها جهت قتل عام مردم، تلاش بیهوده نظامهای فاسد برای به تعویق افکندن سرازیر شدن خود به زباله دان تاریخ است؛ حکومتهایی که تا دیروز از حاصل استثمار و تاراج دسترنج مردم زحمتکش، کاخهای طلایی می ساختند.
اتحاد عمل مردم ستم دیده از تونس تا مصر در رویارویی و مبارزه با دیکتاتوری از مرز ترس و وحشت عبور کرده است و می رود تا منطقه را از وجود رژیمهای مستبد بزداید. کشور عراق نیز با توجه به این شرایط سرنوشت ساز، در موقعیت حساسی قرار گرفته است. تداوم مبارزات مردم این کشور برای دگرگون ساختن ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، با رهایی از چنگ گرایشی که از بند ناف ولایت فقیه تغذیه می کند، رابطه ای تنگاتنگ دارد. اتحاد عمل نیروهای گوناگون اجتماعی عراقی نه تنها زنگ خطر را برای نوری المالکی و سیاست توسعه طلبانه رژیم ولایت فقیه به صدا در آورده است، بلکه در صورت تداومی آگاهانه قادر است حلقه را بر گردن منافع امپریالیستی نیز تنگ سازد. مردم عراق در طول مبارزات تاریخی خود علیه حاکمان خودکامه و اشغالگران، تجربه های زیادی کسب کرده اند. در صورت ادامه مبارزه و اتحاد عمل و حمایت نیروهای ملی، مترقی و لاییک، آنها قادرند تاثیر به سزایی بر سرنوشت خود بگذارند و در این مسیر از یوغ بردگی حامیان سرمایه و ارتجاع حاکم بر تهران نیز رهایی یابند.
منبع: نبرد خلق، شماره 308، یکشنبه 1 اسفند 1389(20 فوریه 2011)
تقی روزبه
بالأخره شترحذف دم خانه رفسنجانی یعنی مهمترین کارگزارمورداعتماد خمینی وازبینان گذاران اصلی نظام جمهوری اسلامی وکسی که درافکندن ردای ولایت فقیه بردوش خامنه ای وبالاکشیدن وی نقش تعیین کننده داشت، و پست های دهان پرکنی چون ریاست مجلس خبرگان ومجمع تشخیص مصلحت را هم یدک می کشید(ومی کشد)، فرا رسید.بی شک بدون اجازه وتوافق ضمنی خامنه ای کیش مات کردن وی توسط مهره ای هم چون مهدوی کنی- یک جسدسیاسی- ناممکن بود. رقبای ِرند وی هم که پیشاپیش بوی الرحمن را شنیده بودند،سرازپا نشناخته وبرآن شدند تا با توسل به بدترین تحقیرها و اهانت ها باو وخانواده اش به پیشوازخلع ید ازعناوین پرطمطراقش بروند.آنها پیش ازاین هم با حمله به خانه او و پخش شعارهای مرگ برهاشمی درسیمای جمهوری اسلامی ،افول ستاره اقبال او را باطلاع همگان رسانده بودند.بدون آنکه ازبابت چنین اهانتی به یارمورد اعتماد خمینی آب ازآب تکان بخورد ولبی توسط خامنه ای دردفاع ولوظاهری ازهمدم دیرین خود جنبانده شود. گواینکه وقتی او خائفانه و و"محترمانه" تسلیم سرنوشت خود شد،تشکرخامنه ای ازاحساس مسئولیت وی وگزک ندادن بدشمنان نظام بدرقه راهش گردید،هم چنانکه دلجوئی ازوی با برخورد به اهانت کنندگان به دخترش نیز پس دیرکردی قابل فهم،نوشداروی پس ازمرگ سهراب بود .ازقدیم گفته اند "سیاست" پدرومادرندارد،اما درندگی واوج بی اخلاقی آن را باید درحکومت اسلامی به تماشا نشست.
اززمان حذف اصلاح طلبان ازساختارقدرت ومغضوب شدنشان، جایگاه رفسنجانی ( به عنوان تجسم رویکرد پراگماتیستی با الزامات ومقتضیات سرمایه جهانی) که درساختار قدرت برسکوئی درمنتها علیه طیف اصول گرایان و درنزدیک ترین نقطه به اصلاح طلبان ایستاده بود وموقعیت خویش را مدیون مانوربین بخش اصول گرایان و اصلاح طلبان نظام بود، بطوراجتناب ناپذیردرمعرض تهدیدهای روزافزون قرارداشت.هم چنانکه درهمان موج اول دستگیری ها کسانی چون عطریانفرها (کارگزاران) نیزدستگیر وبرای اعترافات به پشت تلویزیون آورده شدند. اوازمدتها پیش وزش بادهای سمی بسوی خود را حس کرده بود وحتی فرزندش را برای دورماندن ازچشم زخم مخالفین به لندن فرستاده بود.تلاش های های مذبوحانه او برای حفظ موقعیت خود برسطح امواج پرافت وخیز قدرت، علیرغم برخ کشیدن عشقش به رهبری ورفاقت وخدمات چندین دهه اش ودیدارهای هفتگی، برای اوافاقه ای نکرد.چراکه قدرتی که امروزه رهبری برآن تکیه زده است ازجائی دیگرسیراب می شود که با منافع خاندان رفسنجانی وامثال وی میانه ای ندارد.
درکناررفتن(گذاشتن) رفسنجانی ازمنصب مجلس خبرگان، اگرچه مخالفت خوانی های بی وقفه احمدی نژاد وحامیانش دخیل بود،اما این به تنهائی کافی نبود اگرهرآینه اصول گرایان سنتی نیزدردامن زدن به آن با دولت به رقابت بر نه خاسته بودند. این بخش ازاصول گرایان باسودای خیزبرداشتن به سوی تسخیر قدرت،لازم دیدند که دراین برهه زمانی خرده حساب های دیرینه خود را بارفسنجانی تصفیه کنند. پس ازآنکه رفسنجانی اتمام حجت آنها را درمرزبندی قاطع ومحکوم ساختن "فتنه"- درحدتسلیم شدن کامل،آنهم در مهلتی چند روزه- برآورده نساخت،آنها برآن شدند تا با گرفتن ابتکارعمل ازدست دولت درمخالفت با رفسنجانی، تکلیف خود را با این برادرناتنی خود روشن سازند وآنگاه بادستی بازتر به مصاف رقیب اصلی وخطرناک خود بروند.دراصل تسخیرریاست قوه خبرگان توسط سنت گرایان ودبیر کل جامعه روحانیت مبارز، تسخیرعرصه کیفا جدیدی ازقدرت نبود، بلکه تنها یک دست کردن بیشتر نهادی بود که ازقبل هم عمدتا درچنگ همین اصول گرایان قرارداشت. ضمن آنکه آنها با به روی صحنه آوردن کنی ولو باویلچر، ازدست اندازی عناصرتندروئی چون مصباح یزدی ویا جنتی به این پست حساس ممانعت به عمل آوردند. ازهمین رو خلع ید رفسنجانی ازمقامی که بیشترنمادین بود تاواقعی، تنها نشانه ای بود قاطع ازواقعیت تغییر توازن قوائی که ازمدتها پیش درساختارقدرت صورت گرفته بود وبهمین دلیل علیرغم سروصدای توجه برانگیزخودماهیتا جزبه پایان بردن یک نبرد موضعی وحاشیه ای نبود.جنگ اصلی درجای دیگری قرارداشت:
احمد توکلی( ودارودسته اش) که نقش دیده بان(استراتژیک)اصول گرایان سنتی را بازی می کنند،گرچه خود ازتهیه کنندگان آتش حمله به رفسنجانی بودند،اما خیلی زوددریافتند که نباید این نبردموضعی بیش ازحد لازم اهمیت پیداکند ونبرداصلی را تحت الشعاع خود قراردهد. ازهمین رو برای ایجاد تمرکز روی صحنه اصلی منازعات در این مرحله، سایت الف ضمن دادن هشدارنسبت به زیاده روی دربرخورد با رفسنجانی به نوعی خواهان ایجاد آتش بس باوی گردید. دراین رویکرد (اتئلاف با رفسنجانی تضعیف شده) رفسنجانی به عنوان بخش معینی ازاصول گرایان سنتی ودارای نفوذمعینی درجامعه وروحانیت معرفی شده است.درهرحال این واقعیت دارد که ثقل اصلی نبرد به نقطه دیگری دربین باندها وجناح های حاکمیت منتقل شده است ونه پیرامون کنارگذاشته شدن یک شیربی یال ودم واشکم.نامه توکلی به احمدی نژاد وموردپرسش قراردادن وی پیرامون مفاهیمی چون مکتب ایرانی و یا برگزاری جشن مراسم نوروزی باحضور12 رئیس جمهور وهواکردن فیل منشورنوروروکورش درتخت جمسید که یادآورجشنهای 2500 ساله شاهنشاهی قلمدادمی شود(که ظاهرا تحت فشارروحانیت وخامنه ای تلاش می شود که درتهران برگذارشود)،وتهدید به طرح سؤال درمجلس درصورت عقب نشینی کردن احمدی نژاد،طرح مجددعدم تمکین دولت به مصوبات مجلس درپی ناکامی کمیسیون حل اختلاف مجلس ودولت و... جملگی نشانه هائی هستند از انتقال بحران به کانون اصلی خود درفازجدید. بی شک این بحران تازه شروع نشده است ومدتهاست که سربازکرده است، اما هنوزتحت الشعاع تضادهای دیگرقرارداشت.ولی تحولات جدید ازجمله دستگیری موسوی وکروبی و مرزبندی قاطع با"فتنه" وباصطلاح فرونشستن غبارابهام و خشکاندن عقبه آنها درمیان صفوف اصول گرایان و حذف رفسنجانی ازریاست مجلس خبرگان و... وحتی تحولات منطقه موجب حادترشدن آن گردیده است. علاوه برآنها، مساله دیگری که دردورقبلی اصول گرایان را درتهاجم به رقیب محتاط می کرد،مرحله اجرائی شدن آزادسازی قیمتها و سیاست حذف یارانه ها بود که باتوجه به نگرانی از خیزش های محتمل توده ای،دامن زده شدن بیش ازحدبه این شکاف ها را به مصلحت نظام نمی دیدند.اما با گذشت زمان وخاطرجمع شدن(نسبی) خیالشان ازآن،مصلحت اندیشی فوق نیزکمرنگ گردید.علاوه براین، تحولات منطقه هم به نوبه خود عامل مضاعفی بود درتشدید تضادهای درونی محافظه کاران ونومحافظه کاران.چراکه عَلم کردن مکتب ایرانی وتأکید برناسیونالیسم ایرانی درشرایطی که بیش ازهرزمانی لازم است برالگوی اسلامی جهت تأثیرگذاری برتحولات منطقه وگسترش دامنه نفوذاسلام پافشاری شود،به معنای نواختن شپیورازسرگشادش می باشدکه حاصلی جز فرصت سوزی ندارد.
باین ترتیب صف آرائی اصلی بین مکتب اسلام،روحانیت وباشعارتمرکزقدرت دربیت رهبری واطاعت محض ازاو دریکسو، وگفتمان مکتب اسلامی- ایرانی وحامیانش ازسوی دیگر،ویژگی اصلی این مرحله ازرشدتضادهای درونی حاکمیت را تشکیل می دهد. این صف آرائی ها رامی توان هم چنین درنهادهای تحت نفوذ آنها یعنی مجلس اسلامی وقوه قضائیه ومجلس خبرگان ومجمع تشخیص مصلحت که عمدتا دردستان اصول گرایان سنتی قراردارد دربرابرقوه مجریه وزیرمجموعه ها وحامیان دولت مشاهده کرد. اگردردورقبلی اصول گرایان سنتی دربرابررقبائی چون موسوی وکروبی وخاتمی ویا رفسنجانی حاضرشده بودند که درکناراحمدی نژاد ودرائتلاف با او قرارگیرند،اکنون اوضاع بالکل تغییرکرده است. اکنون هم آن رقبا حذف شده و اکثرا دیگربخشی ازساختارقدرت محسوب نمی شوند وهم احمدی نژاد با تصفیه عناصروابسته به اصول گرایان درکابینه باین ائتلاف پایان داده است وهم بزعم آنها پوست اندازی جدیدی دراحمدی نژاد صورت گرفته واو دیگر خود را ازجنس اصول گرایان نمی داند ولاجرم خطراستحاله نظام جدی ترشده است.
نقش سپاه
آنچه که اوضاع جدید وصف آرائی های آن را پیچیده ومبهم می کند نقش سپاه پاسداران وتشکل های اقماری آن( بسیج و...) است. تاکنون این نیروتلاش کرده است که بطورپوشیده،غیرمستقیم وازمجاری وکانال های رسمی اعمال نفوذکند.اما جایگاه وتوقعات اکنون وی گسترش یافته است، به ویژه پس ازبرکشیدن احمدی نژاد به ریاست جمهوری دردوره قبل(باهمراهی بیت رهبری)، ونفوذ آنها دردولت ومجلس و... وذی نفع بودنش درجابجائی های آینده بسود مهره های مورد نظرخود.
واقعیت آن است که اکنون سپاه پاسداران به عنوان بخش مهمی ازساختارقدرت سیاسی،درمقایسه باگذشته بطورملموس ترومستقیم تری نقش آفرینی می کند. آنها دیگرصرفا به عنوان نیروی نظامی تحت فرمان عمل نمی کنند،بلکه خود به عنوان یک نیروی اقتصادی،سیاسی ونظامی(وهم چنین امنیتی) خودبسنده و مؤثر عمل می کنند.بخش مهی هستند ازواقعیت بوروکراسی موجود وادغام شده درآن (جه مستقیم وچه غیرمستقیم ازطریق کادرهای مرخص شده ازسپاه وقرارگرفته درپست های مهم ) که نسبت به تحولات وجهت گیری های نظام حساس هستند.بیاد داریم آنها حتی زمانی که نفوذکنونی را نداشتند،به اصلاح طلبان ودولت خاتمی اولتیماتوم می دادند.واین درحالی است که درطی این مدت بر دامنه نفوذ آنها درساختارنظام افزوده شده است. پس از حمله بوش به عراق وافغانستان وتهدید مداوم ایران که موجب گسترش اهمیت ونقش سپاه و حضورونفوذ آن گردید، دردوره بعد بخصوص باگسترش نارضایتی ها وخطرشورش های داخلی،سپاه استراتژی جدید خود را ازمقابله صرف با تهدیدهای خارجی به مقابله با خطرات وشورش های مردمی بسط داد و برهمین اساس به تجدید آرایش و سازماندهی خود پرداخت وبدلیل افزایش نیازنظام به آن بیش ازپیش با سیاست ومسائل جاری عجین شد. دردوران ریاست احمدی نژاد که به نحومحسوسی ازجانب سپاه حمایت می شد،متقابلا پشتیبانی های بی دریغ دولت ازسپاه،بطورروزافزونی برفربه شدن ونقش آفرینی آن درحوزه ها ونهادهای گوناگون سیاسی واقتصادی وفرهنگی افزود. نباید نادیده گرفت که علاوبرنقش تهدیدات خارجی درافزایش وزن سپاه درکل حیات سیاسی،عامل داخلی حتی به مراتب مؤثرترازآن هم دراین امردخیل بوده است:به موازات ازدست رفتن پایگاه اجتماعی حکومت اسلامی درداخل وحجیم شدن صفوف مخالفین جمهوری اسلامی، نیاز به سپاه به عنوان تکیه گاهی مهم وسراسری درعرصه های نظامی- سیاسی- اقتصادی درحفظ شالوده حکومت اسلامی افزوده می شد. خمینی-درشرایط وتوازن قوای معینی- البته مخالف دخالت سپاه درسیاست بود وآن را خطرناک می دانست.اصلاح طلبان نیزمخالف بودند ونوه خمینی نیزمخالفت خود را با مداخله سپاه اعلام کرد. اما روشن بود که این وصایای خمینی بود که باید دربرابر ضرورت های تازه بی اعتبارمی شدند. مگرنه این است که برترین میراث بجا مانده ازخمینی اصل همه چیزدرخدمت مصلحت حفظ بود؟ خلأ حاصل ازریزش شتابان پایگاه اجتماعی نظام ومنزوی شدنش وتهدیدهائی که ازرهگذرنظام با آن مواجه شده بود، باید سریعا پرمی شد(روحانیت وبازارونیروهای متعلق به آن خود درمیان مردم منزوی ومنفوربودند) وبنابراین نیروئی آماده تروحریص ترازحزب-نهادنظامی سپاه پاسداران برای پرکردن آن وجود داشت؟.درواقع نیازنظام برای بقاء خود با فربه شدن وپیشروی این نیروی پراشتهای چندوجهی انطباق داشت. باین ترتیب بودکه مسیرنقش آفرینی این نیرو هموارگردید. نیروئی تازه به دوران رسیده وبلند پرواز که ازقضا منافع ویژه اش هم چندان با منافع بازارو روحانیت و اصول گرایان هم خوانی نداشته وندارد .بی شک عرض اندام یک نیروی سیاسی واقتصادی مسلح نه فقط درتصاحب یک جانبه معاملات پرچرب وچیل اقتصادی حاوی رانت ویژه ای است، وسبب نارضایتی رقبای خود می شود،بلکه هم چنین درتصاحب پست های سیاسی چنین است وبخصوص رقابت دراین عرصه را می تواند به منطقه ای خطرخیز تبدیل کند.بی جهت نیست که اخیرا یکی ازفرماندهان مهم –فرمانده سپاه قزوین- ناپرهیزی کرده و با روکردن مقاصد ونیات پشت پرده،که بخاطرآن ظاهرا ازسوی همقطاران خود اخطارهم گرفت، معلوم گشت که سپاه دارد ازهم اکنون باخط ونشان کشیدن بطورضمنی حریف خود درانتخابات بعدی را به خونریزی هم تهدید می کند!.
اصول گرایان سنتی نیزبه سهم خود با درک اهمیت سپاه تلاشهائی را برای جلب رضایت سپاه ازطریق رشوه دادن وتعریف وتمجیدازآن به عمل می آورند، اما سپاه صرفنطرازاصطکاک منافع اخص خود با منافع این بخش ازاصول گرایان وداشتن حساسیت دیرینه به آنها وروحانیت،اکنون نیرومندترازآن است که بخواهد ازاصول گرایان دستورالعملی درافت کند.البته امید اصلی اصول گرایان برای بیطرف کردن سپاه دل بستن به فرماندهی کل قوای ولی فقیه است واینکه بتوانند حمایت کامل ولی فقیه ازخود را بدست آورند.
انتقال تضادها به کانون های تازه نشاندهنده آن است که حذف وجراحی نه فقط موجب یکدستی ساختارقدرت نمی شودبلکه به منزله شروع فازجدید وشدیدتری ازکشمکش های درونی است که هم چون خوره ای به جان حکومت اسلامی افتاده وپایانی برآن متصورنیست. خون ریزی درونی و خود ویرانگری بخشی ازروند فروپاشی است که ظاهرا مأموریت اصلی پیشبردآن به عهده خود جمهوری اسلامی نهاده شده است.دامنه این ویرانگری اکنون به نزدیک ترین خودیها و قطع اندامهای خود رسیده است. حتی می توان گفت که با حذف رفسنجانی،یکی ازمهمترین کارگردانان نسل اول،به نحوی غیرمستقیم زیرپای خود ولی فقیه هم لغزنده می شود.چراکه نظام ولی فقیه برای حفظ وماندگاری خود دربرابرآفت استحاله ویا حتی حذف، قبل ازهرچیز به حداقلی از پایگاه اجتماعی نیازمنداست. این پایگاه اجتماعی متناظربا ولایت فقیه، هم شامل بخش ها ولایه های سنتی جامعه یعنی توده های تهیدست با آگاهی سیاسی پائین دربرخی روستاها وشهرهای کوچک ونقاط سنتی شهرهای بزرگ است که اکنون مدتی است چنین پایگاهی باخطر فروریزی ویا منفعل شدن مواجه شده است، وهم شامل لایه های مرفه و متنفع بازارروحانیت وامثال آن است .بدیهی است که عروج نیروهائی چون احمدی نژاد ویا سپاه دربافت قدرت به معنی تضعیف مقام وموقعیت نیروی سنتی فوق است که این خود به معنی خالی شدن زیرپای پایگاه اجتماعی ولایت فقیه است. نیروی سرکوب یعنی سپاه وبسیج وحتی بوروکرات های برخاسته ازآن نمی تواند جایگزین مناسبی برای پایگاه اجتماعی مناسب وبسنده برای ولایت فقیه باشد.
براستی اکنون نوبت کیست وقراراست کدام بخش ازاندام حکومت اسلامی برای نجات بیمار قطع شود؟!
سوالات مهم وجدیدی باشروع فازجدید بحران درون حکومتی دربرابرما قرارگرفته است: آیا زمان مداخله مستقیم سپاه درسیاست فرارسیده است یا هم چنان سپاه به صورت غیرمستقیم وتحت پوشش نهادهای رسمی عمل خواهد کرد؟ دست بالا را دراین دورازنبردهای درون حکومتی کدام طرف خواهد داشت؟دولت وسپاه ویا اصول گرایان وروحانیت ؟ موضع نهائی ولی فقیه دراین کشاکش چه خواهد بود وآیا این شتربه درخانه ولی فقیه هم خواهد رسید؟ آیا نبردهای آتی،هم چون تاکنون درقالب سیاسی خواهد ماند یا آنکه باظهوریک قدرت وحزب مسلح و ذینفع درتحولات سیاسی می تواند فراتررفته وچه بسا خونین هم بشود؟ وآیا نیروی سپاه پاسداران قادرخواهد دراین کشاکش ها به صورت نیروی یک پارچه عمل کند ویا آنکه خود می تواند-باتوجه بازتولید سریع "بورژواهای سپاه وپرولتارهای سپاه" دچارانشقاق گردد؟ نه فقط شقه شدن بدلیل موضع گیری های متفاوت دربرابررقبا بلکه هم چنین بین مقامات وفرماندهان وبوروکرات-بورژوا وبدنه محروم مانده آن.
دریافتن پاسخ به این سؤالات یک نکته را نباید نادیده گرفت. این درست است که محتوای مطالبات وواقعیت های جامعه دستخوش دگرگونی شده است و مخالفت علیه روحانیت ومذهب ونهادی سیاسی موجود وجه غالب را تشکیل می دهد وباین اعتبارضرورت تغییروجهت گیری عمومی بطورکلی اجتناب ناپذیراست. اما این رانیزآموخته ایم که تحولات تاریخی الزاما خطی پیش نمی روند و باتوجه به توازن قوا وصف آرائی مشخص ومیزان آمادگی های بالفعل وبالقوه، وقوع جهش های منفی ولوآنکه آینده ای هم نداشته باشند، همواره متحمل است. واقعیت دیگرآن است، هم چنانکه شاهدیم،احمدی نژاد وتیم او درجهت بهره برداری ازاین نارضایتی عمومی ازروحانیت ومذهب،درتکاپوهستند و باطرح ایده هائی چون مکتب ایرانی ودستاویزقراردادن باستان گرائی وناسیونالیسم،وباتکیه برمانورهای پوپولیستی چون یارانه ها وسهمیه های نقدی وچرخش تبلیغاتی درشهرها ودادن وعده وعیدها، بخصوص با توجه با تأثیرمعین این مانورها درمناطق روستائی وشهرهای کوچک،تلاش دارندکه درروند اوضاع تأثیرگذارباشند.
بی تردید درمتن چنین بستری پیچیده پاسخ به این سؤالات آسان نخواهد بود.اما ناگزیریم که با خیره شدن درروند تحولات ورصدکردن توازن قوا به تدریج پاسخ های بسنده ولازم رابدست آوریم.بخصوص باتوجه به آنکه یکی ازدلایل مهم پوست اندازی احمدی نژاد و"لبخند زدن" به ایرانی وناسیونالیسم ایرانی مصادره باصطلاح طبقه متوسط وجلب آراء آن چهارده میلیون نفری است که با روحانیت وحاکمیت مذهی واپسگرایان مسأله دارند.همانطورکه آشفته شدن صفوف بالائی ها بی تأثیرازجنبش وصفوف مردم نیست،متقابلا تاکتیک ها ومانورهای بالائی ها نیزنمی تواند درآشفتن صفوف پائینی ها بی تأثیرباشد.ازاین رو تنها با شناخت دقیق ترمسائل مرحله تازه وشناسائی نقاط آسیب پذیر ومانورها وتاکتیک های آنهاست که می توان هم بردامنه وعمق مطالبات جنبش افزود وهم مانورهای رژیم را خنثی ساخت و برشدت منازعات درونی آنها افزود.
بالأخره شترحذف دم خانه رفسنجانی یعنی مهمترین کارگزارمورداعتماد خمینی وازبینان گذاران اصلی نظام جمهوری اسلامی وکسی که درافکندن ردای ولایت فقیه بردوش خامنه ای وبالاکشیدن وی نقش تعیین کننده داشت، و پست های دهان پرکنی چون ریاست مجلس خبرگان ومجمع تشخیص مصلحت را هم یدک می کشید(ومی کشد)، فرا رسید.بی شک بدون اجازه وتوافق ضمنی خامنه ای کیش مات کردن وی توسط مهره ای هم چون مهدوی کنی- یک جسدسیاسی- ناممکن بود. رقبای ِرند وی هم که پیشاپیش بوی الرحمن را شنیده بودند،سرازپا نشناخته وبرآن شدند تا با توسل به بدترین تحقیرها و اهانت ها باو وخانواده اش به پیشوازخلع ید ازعناوین پرطمطراقش بروند.آنها پیش ازاین هم با حمله به خانه او و پخش شعارهای مرگ برهاشمی درسیمای جمهوری اسلامی ،افول ستاره اقبال او را باطلاع همگان رسانده بودند.بدون آنکه ازبابت چنین اهانتی به یارمورد اعتماد خمینی آب ازآب تکان بخورد ولبی توسط خامنه ای دردفاع ولوظاهری ازهمدم دیرین خود جنبانده شود. گواینکه وقتی او خائفانه و و"محترمانه" تسلیم سرنوشت خود شد،تشکرخامنه ای ازاحساس مسئولیت وی وگزک ندادن بدشمنان نظام بدرقه راهش گردید،هم چنانکه دلجوئی ازوی با برخورد به اهانت کنندگان به دخترش نیز پس دیرکردی قابل فهم،نوشداروی پس ازمرگ سهراب بود .ازقدیم گفته اند "سیاست" پدرومادرندارد،اما درندگی واوج بی اخلاقی آن را باید درحکومت اسلامی به تماشا نشست.
اززمان حذف اصلاح طلبان ازساختارقدرت ومغضوب شدنشان، جایگاه رفسنجانی ( به عنوان تجسم رویکرد پراگماتیستی با الزامات ومقتضیات سرمایه جهانی) که درساختار قدرت برسکوئی درمنتها علیه طیف اصول گرایان و درنزدیک ترین نقطه به اصلاح طلبان ایستاده بود وموقعیت خویش را مدیون مانوربین بخش اصول گرایان و اصلاح طلبان نظام بود، بطوراجتناب ناپذیردرمعرض تهدیدهای روزافزون قرارداشت.هم چنانکه درهمان موج اول دستگیری ها کسانی چون عطریانفرها (کارگزاران) نیزدستگیر وبرای اعترافات به پشت تلویزیون آورده شدند. اوازمدتها پیش وزش بادهای سمی بسوی خود را حس کرده بود وحتی فرزندش را برای دورماندن ازچشم زخم مخالفین به لندن فرستاده بود.تلاش های های مذبوحانه او برای حفظ موقعیت خود برسطح امواج پرافت وخیز قدرت، علیرغم برخ کشیدن عشقش به رهبری ورفاقت وخدمات چندین دهه اش ودیدارهای هفتگی، برای اوافاقه ای نکرد.چراکه قدرتی که امروزه رهبری برآن تکیه زده است ازجائی دیگرسیراب می شود که با منافع خاندان رفسنجانی وامثال وی میانه ای ندارد.
درکناررفتن(گذاشتن) رفسنجانی ازمنصب مجلس خبرگان، اگرچه مخالفت خوانی های بی وقفه احمدی نژاد وحامیانش دخیل بود،اما این به تنهائی کافی نبود اگرهرآینه اصول گرایان سنتی نیزدردامن زدن به آن با دولت به رقابت بر نه خاسته بودند. این بخش ازاصول گرایان باسودای خیزبرداشتن به سوی تسخیر قدرت،لازم دیدند که دراین برهه زمانی خرده حساب های دیرینه خود را بارفسنجانی تصفیه کنند. پس ازآنکه رفسنجانی اتمام حجت آنها را درمرزبندی قاطع ومحکوم ساختن "فتنه"- درحدتسلیم شدن کامل،آنهم در مهلتی چند روزه- برآورده نساخت،آنها برآن شدند تا با گرفتن ابتکارعمل ازدست دولت درمخالفت با رفسنجانی، تکلیف خود را با این برادرناتنی خود روشن سازند وآنگاه بادستی بازتر به مصاف رقیب اصلی وخطرناک خود بروند.دراصل تسخیرریاست قوه خبرگان توسط سنت گرایان ودبیر کل جامعه روحانیت مبارز، تسخیرعرصه کیفا جدیدی ازقدرت نبود، بلکه تنها یک دست کردن بیشتر نهادی بود که ازقبل هم عمدتا درچنگ همین اصول گرایان قرارداشت. ضمن آنکه آنها با به روی صحنه آوردن کنی ولو باویلچر، ازدست اندازی عناصرتندروئی چون مصباح یزدی ویا جنتی به این پست حساس ممانعت به عمل آوردند. ازهمین رو خلع ید رفسنجانی ازمقامی که بیشترنمادین بود تاواقعی، تنها نشانه ای بود قاطع ازواقعیت تغییر توازن قوائی که ازمدتها پیش درساختارقدرت صورت گرفته بود وبهمین دلیل علیرغم سروصدای توجه برانگیزخودماهیتا جزبه پایان بردن یک نبرد موضعی وحاشیه ای نبود.جنگ اصلی درجای دیگری قرارداشت:
احمد توکلی( ودارودسته اش) که نقش دیده بان(استراتژیک)اصول گرایان سنتی را بازی می کنند،گرچه خود ازتهیه کنندگان آتش حمله به رفسنجانی بودند،اما خیلی زوددریافتند که نباید این نبردموضعی بیش ازحد لازم اهمیت پیداکند ونبرداصلی را تحت الشعاع خود قراردهد. ازهمین رو برای ایجاد تمرکز روی صحنه اصلی منازعات در این مرحله، سایت الف ضمن دادن هشدارنسبت به زیاده روی دربرخورد با رفسنجانی به نوعی خواهان ایجاد آتش بس باوی گردید. دراین رویکرد (اتئلاف با رفسنجانی تضعیف شده) رفسنجانی به عنوان بخش معینی ازاصول گرایان سنتی ودارای نفوذمعینی درجامعه وروحانیت معرفی شده است.درهرحال این واقعیت دارد که ثقل اصلی نبرد به نقطه دیگری دربین باندها وجناح های حاکمیت منتقل شده است ونه پیرامون کنارگذاشته شدن یک شیربی یال ودم واشکم.نامه توکلی به احمدی نژاد وموردپرسش قراردادن وی پیرامون مفاهیمی چون مکتب ایرانی و یا برگزاری جشن مراسم نوروزی باحضور12 رئیس جمهور وهواکردن فیل منشورنوروروکورش درتخت جمسید که یادآورجشنهای 2500 ساله شاهنشاهی قلمدادمی شود(که ظاهرا تحت فشارروحانیت وخامنه ای تلاش می شود که درتهران برگذارشود)،وتهدید به طرح سؤال درمجلس درصورت عقب نشینی کردن احمدی نژاد،طرح مجددعدم تمکین دولت به مصوبات مجلس درپی ناکامی کمیسیون حل اختلاف مجلس ودولت و... جملگی نشانه هائی هستند از انتقال بحران به کانون اصلی خود درفازجدید. بی شک این بحران تازه شروع نشده است ومدتهاست که سربازکرده است، اما هنوزتحت الشعاع تضادهای دیگرقرارداشت.ولی تحولات جدید ازجمله دستگیری موسوی وکروبی و مرزبندی قاطع با"فتنه" وباصطلاح فرونشستن غبارابهام و خشکاندن عقبه آنها درمیان صفوف اصول گرایان و حذف رفسنجانی ازریاست مجلس خبرگان و... وحتی تحولات منطقه موجب حادترشدن آن گردیده است. علاوه برآنها، مساله دیگری که دردورقبلی اصول گرایان را درتهاجم به رقیب محتاط می کرد،مرحله اجرائی شدن آزادسازی قیمتها و سیاست حذف یارانه ها بود که باتوجه به نگرانی از خیزش های محتمل توده ای،دامن زده شدن بیش ازحدبه این شکاف ها را به مصلحت نظام نمی دیدند.اما با گذشت زمان وخاطرجمع شدن(نسبی) خیالشان ازآن،مصلحت اندیشی فوق نیزکمرنگ گردید.علاوه براین، تحولات منطقه هم به نوبه خود عامل مضاعفی بود درتشدید تضادهای درونی محافظه کاران ونومحافظه کاران.چراکه عَلم کردن مکتب ایرانی وتأکید برناسیونالیسم ایرانی درشرایطی که بیش ازهرزمانی لازم است برالگوی اسلامی جهت تأثیرگذاری برتحولات منطقه وگسترش دامنه نفوذاسلام پافشاری شود،به معنای نواختن شپیورازسرگشادش می باشدکه حاصلی جز فرصت سوزی ندارد.
باین ترتیب صف آرائی اصلی بین مکتب اسلام،روحانیت وباشعارتمرکزقدرت دربیت رهبری واطاعت محض ازاو دریکسو، وگفتمان مکتب اسلامی- ایرانی وحامیانش ازسوی دیگر،ویژگی اصلی این مرحله ازرشدتضادهای درونی حاکمیت را تشکیل می دهد. این صف آرائی ها رامی توان هم چنین درنهادهای تحت نفوذ آنها یعنی مجلس اسلامی وقوه قضائیه ومجلس خبرگان ومجمع تشخیص مصلحت که عمدتا دردستان اصول گرایان سنتی قراردارد دربرابرقوه مجریه وزیرمجموعه ها وحامیان دولت مشاهده کرد. اگردردورقبلی اصول گرایان سنتی دربرابررقبائی چون موسوی وکروبی وخاتمی ویا رفسنجانی حاضرشده بودند که درکناراحمدی نژاد ودرائتلاف با او قرارگیرند،اکنون اوضاع بالکل تغییرکرده است. اکنون هم آن رقبا حذف شده و اکثرا دیگربخشی ازساختارقدرت محسوب نمی شوند وهم احمدی نژاد با تصفیه عناصروابسته به اصول گرایان درکابینه باین ائتلاف پایان داده است وهم بزعم آنها پوست اندازی جدیدی دراحمدی نژاد صورت گرفته واو دیگر خود را ازجنس اصول گرایان نمی داند ولاجرم خطراستحاله نظام جدی ترشده است.
نقش سپاه
آنچه که اوضاع جدید وصف آرائی های آن را پیچیده ومبهم می کند نقش سپاه پاسداران وتشکل های اقماری آن( بسیج و...) است. تاکنون این نیروتلاش کرده است که بطورپوشیده،غیرمستقیم وازمجاری وکانال های رسمی اعمال نفوذکند.اما جایگاه وتوقعات اکنون وی گسترش یافته است، به ویژه پس ازبرکشیدن احمدی نژاد به ریاست جمهوری دردوره قبل(باهمراهی بیت رهبری)، ونفوذ آنها دردولت ومجلس و... وذی نفع بودنش درجابجائی های آینده بسود مهره های مورد نظرخود.
واقعیت آن است که اکنون سپاه پاسداران به عنوان بخش مهمی ازساختارقدرت سیاسی،درمقایسه باگذشته بطورملموس ترومستقیم تری نقش آفرینی می کند. آنها دیگرصرفا به عنوان نیروی نظامی تحت فرمان عمل نمی کنند،بلکه خود به عنوان یک نیروی اقتصادی،سیاسی ونظامی(وهم چنین امنیتی) خودبسنده و مؤثر عمل می کنند.بخش مهی هستند ازواقعیت بوروکراسی موجود وادغام شده درآن (جه مستقیم وچه غیرمستقیم ازطریق کادرهای مرخص شده ازسپاه وقرارگرفته درپست های مهم ) که نسبت به تحولات وجهت گیری های نظام حساس هستند.بیاد داریم آنها حتی زمانی که نفوذکنونی را نداشتند،به اصلاح طلبان ودولت خاتمی اولتیماتوم می دادند.واین درحالی است که درطی این مدت بر دامنه نفوذ آنها درساختارنظام افزوده شده است. پس از حمله بوش به عراق وافغانستان وتهدید مداوم ایران که موجب گسترش اهمیت ونقش سپاه و حضورونفوذ آن گردید، دردوره بعد بخصوص باگسترش نارضایتی ها وخطرشورش های داخلی،سپاه استراتژی جدید خود را ازمقابله صرف با تهدیدهای خارجی به مقابله با خطرات وشورش های مردمی بسط داد و برهمین اساس به تجدید آرایش و سازماندهی خود پرداخت وبدلیل افزایش نیازنظام به آن بیش ازپیش با سیاست ومسائل جاری عجین شد. دردوران ریاست احمدی نژاد که به نحومحسوسی ازجانب سپاه حمایت می شد،متقابلا پشتیبانی های بی دریغ دولت ازسپاه،بطورروزافزونی برفربه شدن ونقش آفرینی آن درحوزه ها ونهادهای گوناگون سیاسی واقتصادی وفرهنگی افزود. نباید نادیده گرفت که علاوبرنقش تهدیدات خارجی درافزایش وزن سپاه درکل حیات سیاسی،عامل داخلی حتی به مراتب مؤثرترازآن هم دراین امردخیل بوده است:به موازات ازدست رفتن پایگاه اجتماعی حکومت اسلامی درداخل وحجیم شدن صفوف مخالفین جمهوری اسلامی، نیاز به سپاه به عنوان تکیه گاهی مهم وسراسری درعرصه های نظامی- سیاسی- اقتصادی درحفظ شالوده حکومت اسلامی افزوده می شد. خمینی-درشرایط وتوازن قوای معینی- البته مخالف دخالت سپاه درسیاست بود وآن را خطرناک می دانست.اصلاح طلبان نیزمخالف بودند ونوه خمینی نیزمخالفت خود را با مداخله سپاه اعلام کرد. اما روشن بود که این وصایای خمینی بود که باید دربرابر ضرورت های تازه بی اعتبارمی شدند. مگرنه این است که برترین میراث بجا مانده ازخمینی اصل همه چیزدرخدمت مصلحت حفظ بود؟ خلأ حاصل ازریزش شتابان پایگاه اجتماعی نظام ومنزوی شدنش وتهدیدهائی که ازرهگذرنظام با آن مواجه شده بود، باید سریعا پرمی شد(روحانیت وبازارونیروهای متعلق به آن خود درمیان مردم منزوی ومنفوربودند) وبنابراین نیروئی آماده تروحریص ترازحزب-نهادنظامی سپاه پاسداران برای پرکردن آن وجود داشت؟.درواقع نیازنظام برای بقاء خود با فربه شدن وپیشروی این نیروی پراشتهای چندوجهی انطباق داشت. باین ترتیب بودکه مسیرنقش آفرینی این نیرو هموارگردید. نیروئی تازه به دوران رسیده وبلند پرواز که ازقضا منافع ویژه اش هم چندان با منافع بازارو روحانیت و اصول گرایان هم خوانی نداشته وندارد .بی شک عرض اندام یک نیروی سیاسی واقتصادی مسلح نه فقط درتصاحب یک جانبه معاملات پرچرب وچیل اقتصادی حاوی رانت ویژه ای است، وسبب نارضایتی رقبای خود می شود،بلکه هم چنین درتصاحب پست های سیاسی چنین است وبخصوص رقابت دراین عرصه را می تواند به منطقه ای خطرخیز تبدیل کند.بی جهت نیست که اخیرا یکی ازفرماندهان مهم –فرمانده سپاه قزوین- ناپرهیزی کرده و با روکردن مقاصد ونیات پشت پرده،که بخاطرآن ظاهرا ازسوی همقطاران خود اخطارهم گرفت، معلوم گشت که سپاه دارد ازهم اکنون باخط ونشان کشیدن بطورضمنی حریف خود درانتخابات بعدی را به خونریزی هم تهدید می کند!.
اصول گرایان سنتی نیزبه سهم خود با درک اهمیت سپاه تلاشهائی را برای جلب رضایت سپاه ازطریق رشوه دادن وتعریف وتمجیدازآن به عمل می آورند، اما سپاه صرفنطرازاصطکاک منافع اخص خود با منافع این بخش ازاصول گرایان وداشتن حساسیت دیرینه به آنها وروحانیت،اکنون نیرومندترازآن است که بخواهد ازاصول گرایان دستورالعملی درافت کند.البته امید اصلی اصول گرایان برای بیطرف کردن سپاه دل بستن به فرماندهی کل قوای ولی فقیه است واینکه بتوانند حمایت کامل ولی فقیه ازخود را بدست آورند.
انتقال تضادها به کانون های تازه نشاندهنده آن است که حذف وجراحی نه فقط موجب یکدستی ساختارقدرت نمی شودبلکه به منزله شروع فازجدید وشدیدتری ازکشمکش های درونی است که هم چون خوره ای به جان حکومت اسلامی افتاده وپایانی برآن متصورنیست. خون ریزی درونی و خود ویرانگری بخشی ازروند فروپاشی است که ظاهرا مأموریت اصلی پیشبردآن به عهده خود جمهوری اسلامی نهاده شده است.دامنه این ویرانگری اکنون به نزدیک ترین خودیها و قطع اندامهای خود رسیده است. حتی می توان گفت که با حذف رفسنجانی،یکی ازمهمترین کارگردانان نسل اول،به نحوی غیرمستقیم زیرپای خود ولی فقیه هم لغزنده می شود.چراکه نظام ولی فقیه برای حفظ وماندگاری خود دربرابرآفت استحاله ویا حتی حذف، قبل ازهرچیز به حداقلی از پایگاه اجتماعی نیازمنداست. این پایگاه اجتماعی متناظربا ولایت فقیه، هم شامل بخش ها ولایه های سنتی جامعه یعنی توده های تهیدست با آگاهی سیاسی پائین دربرخی روستاها وشهرهای کوچک ونقاط سنتی شهرهای بزرگ است که اکنون مدتی است چنین پایگاهی باخطر فروریزی ویا منفعل شدن مواجه شده است، وهم شامل لایه های مرفه و متنفع بازارروحانیت وامثال آن است .بدیهی است که عروج نیروهائی چون احمدی نژاد ویا سپاه دربافت قدرت به معنی تضعیف مقام وموقعیت نیروی سنتی فوق است که این خود به معنی خالی شدن زیرپای پایگاه اجتماعی ولایت فقیه است. نیروی سرکوب یعنی سپاه وبسیج وحتی بوروکرات های برخاسته ازآن نمی تواند جایگزین مناسبی برای پایگاه اجتماعی مناسب وبسنده برای ولایت فقیه باشد.
براستی اکنون نوبت کیست وقراراست کدام بخش ازاندام حکومت اسلامی برای نجات بیمار قطع شود؟!
سوالات مهم وجدیدی باشروع فازجدید بحران درون حکومتی دربرابرما قرارگرفته است: آیا زمان مداخله مستقیم سپاه درسیاست فرارسیده است یا هم چنان سپاه به صورت غیرمستقیم وتحت پوشش نهادهای رسمی عمل خواهد کرد؟ دست بالا را دراین دورازنبردهای درون حکومتی کدام طرف خواهد داشت؟دولت وسپاه ویا اصول گرایان وروحانیت ؟ موضع نهائی ولی فقیه دراین کشاکش چه خواهد بود وآیا این شتربه درخانه ولی فقیه هم خواهد رسید؟ آیا نبردهای آتی،هم چون تاکنون درقالب سیاسی خواهد ماند یا آنکه باظهوریک قدرت وحزب مسلح و ذینفع درتحولات سیاسی می تواند فراتررفته وچه بسا خونین هم بشود؟ وآیا نیروی سپاه پاسداران قادرخواهد دراین کشاکش ها به صورت نیروی یک پارچه عمل کند ویا آنکه خود می تواند-باتوجه بازتولید سریع "بورژواهای سپاه وپرولتارهای سپاه" دچارانشقاق گردد؟ نه فقط شقه شدن بدلیل موضع گیری های متفاوت دربرابررقبا بلکه هم چنین بین مقامات وفرماندهان وبوروکرات-بورژوا وبدنه محروم مانده آن.
دریافتن پاسخ به این سؤالات یک نکته را نباید نادیده گرفت. این درست است که محتوای مطالبات وواقعیت های جامعه دستخوش دگرگونی شده است و مخالفت علیه روحانیت ومذهب ونهادی سیاسی موجود وجه غالب را تشکیل می دهد وباین اعتبارضرورت تغییروجهت گیری عمومی بطورکلی اجتناب ناپذیراست. اما این رانیزآموخته ایم که تحولات تاریخی الزاما خطی پیش نمی روند و باتوجه به توازن قوا وصف آرائی مشخص ومیزان آمادگی های بالفعل وبالقوه، وقوع جهش های منفی ولوآنکه آینده ای هم نداشته باشند، همواره متحمل است. واقعیت دیگرآن است، هم چنانکه شاهدیم،احمدی نژاد وتیم او درجهت بهره برداری ازاین نارضایتی عمومی ازروحانیت ومذهب،درتکاپوهستند و باطرح ایده هائی چون مکتب ایرانی ودستاویزقراردادن باستان گرائی وناسیونالیسم،وباتکیه برمانورهای پوپولیستی چون یارانه ها وسهمیه های نقدی وچرخش تبلیغاتی درشهرها ودادن وعده وعیدها، بخصوص با توجه با تأثیرمعین این مانورها درمناطق روستائی وشهرهای کوچک،تلاش دارندکه درروند اوضاع تأثیرگذارباشند.
بی تردید درمتن چنین بستری پیچیده پاسخ به این سؤالات آسان نخواهد بود.اما ناگزیریم که با خیره شدن درروند تحولات ورصدکردن توازن قوا به تدریج پاسخ های بسنده ولازم رابدست آوریم.بخصوص باتوجه به آنکه یکی ازدلایل مهم پوست اندازی احمدی نژاد و"لبخند زدن" به ایرانی وناسیونالیسم ایرانی مصادره باصطلاح طبقه متوسط وجلب آراء آن چهارده میلیون نفری است که با روحانیت وحاکمیت مذهی واپسگرایان مسأله دارند.همانطورکه آشفته شدن صفوف بالائی ها بی تأثیرازجنبش وصفوف مردم نیست،متقابلا تاکتیک ها ومانورهای بالائی ها نیزنمی تواند درآشفتن صفوف پائینی ها بی تأثیرباشد.ازاین رو تنها با شناخت دقیق ترمسائل مرحله تازه وشناسائی نقاط آسیب پذیر ومانورها وتاکتیک های آنهاست که می توان هم بردامنه وعمق مطالبات جنبش افزود وهم مانورهای رژیم را خنثی ساخت و برشدت منازعات درونی آنها افزود.
تلویزیون« جنبش سبز» پخش خود را از روز دوشنبه بر روی ماهواره آغاز می کند
تلویزیون جنبش سبز با نام "رسا" از روز دوشنبه 23 اسفند، ساعت 6 بعد از ظهر به وقت تهران، پخش خود را از طریق ماهواره یوتل ست دبلیو۳ اِ W3A آغاز می کند.
در بیانیه این شبکه که بر روی سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، منتشر شده آمده است: "رسا تمام تلاش خود را برای بازتاب دادن پیام رهبران و صداهای متنوع جنبش (سبز) بکارخواهد بست."
در بیانیه این شبکه که بر روی سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، منتشر شده آمده است: "رسا تمام تلاش خود را برای بازتاب دادن پیام رهبران و صداهای متنوع جنبش (سبز) بکارخواهد بست."
نگرانی از افزایش قربانیان زلزله و سونامی ژاپن به بیش از ۱۰ هزار نفر
یکی از مقامهای پلیس ژاپن میگوید امکان دارد که تنها در یک شهر ژاپن شمار کشتهشدگان زلزله و سونامی این کشور به بیش از ۱۰ هزار نفر برسد. در عین حال وضعیت غیر ایمن یکی از نیروگاههای اتمی ژاپن بر نگرانیها پیرامون امکان وقوع وخیمترین فاجعه اتمی جهان در ۲۵ سال گذشته دامن میزند.
به گزارش آسوشیتدپرس، اگرچه دولت تعداد کمکرسانهای خود را به صدهزار نفر افزایش داده است، همچنان نگرانی در مورد افزایش شدید شمار کشتهشدگان به قوت خود باقی است و رئیس پلیس شهر میاگی روز یکشنبه در نشست مقامات امدادرسانی اعلام کرده است که به تخمین وی، این فاجعه بیش از ۱۰ هزار قربانی خواهد داشت.
شهر میاگی که یکی از سه منطقهای است که بیشترین شدت زلزله را احساس کردهاست، ۲.۳ میلیون نفر جمعیت دارد و تا کنون تعداد رسمی کشتهشدگان این شهر ۳۷۹ نفر اعلام شده است.
بر اساس آمار رسمی، زلزله سهمگین ۲۰ اسفندماه ژاپن، اعلام کردهاند که دستکم هزار و ۲۰۰ نفر جان خود را از دست دادهاند و میلیونها نفر از آسیبدیدگان نیز از نبود آب، برق و غذای مناسب رنج میبرند.
بر اساس ارزیابی سازمان زمینشناسی آمریکا این زلزله که باعث ایجاد سونامی نیز شد، ۸.۹ دهم ریشتر شدت داشت و قویترین زلزله ثبت شده در ژاپن بوده است.
از زمان وقوع این زلزله تا کنون بیش از ۱۵۰ پس لرزه در ژاپن به ثبت رسیده است.
بر اثر زلزله روز جمعه دستکم ۱.۴ میلیون خانواده به آب آشامیدنی دسترسی ندارند. همچنین حدود ۲.۵ میلیون خانوار نیز از نبود برق رنج میبرند و این در حالی است که دمای هوادر برخی مناطق در طول شب به صفر درجه نزدیک میشود.
نگرانی از وقوع وخیمترین فاجعه اتمی جهان در ۲۵ سال گذشته
به دنبال وقوع این زلزله کارکنان نیروگاه هستهای فوکوشیمای ژاپن به شدت در تلاشند تا از نشت مواد رادیواکتیو به خارج از دو رآکتور آسیبدیده این نیروگاه که میتواند به وخیمترین فاجعه اتمی جهان در ۲۵ سال گذشته منجر شود، جلوگیری کنند.
زلزله ژاپن به رآکتور شماره یک و شماره سه نیروگاه فوکوشیما که در ۲۴۰ کیلومتری شمال توکیو قرار دارد، آسیب زده است.
ذوب هستهای زمانی به وقوع میپیوندد که بنا به عللی خنککننده رآکتور از کار بیافتد که همین امر موجب بالا رفتن حرارت درون رآکتور و ذوب شدن لولههای حاوی سوخت اتمی شود.
به دنبال ذوب شدن لولههای درون رآکتور سوخت اتمی یا همان مواد رادیو اکتیو اورانیوم داخل لولهها نیز که ذوب شده و تبدیل به مواد رادیو اکتیو بسیار خطرناکی شدهاند به داخل رآکتور جاری شده و منفجر خواهند شد.
یوکیا ادانو، دبیر هیئت دولت ژاپن، اعلام کرده است که امکان دارد مواد رادیو اکتیور به خارج از رآکتور نشت کرده باشند اما نمیتوان این مطلب را تأیید کرد.
در عین حال یکی از مقامات صنعت هستهای ژاپن میگوید که این انفجار میتواند ناشی از شعلهور شدن هیدروژن باشد که به گفته وی لزوماً موجب نشت رادیو اکتیو مذاب نخواهد شد.
وی تأکید کرده است که این نیروگاه از وضعیت امن خارج شده است اما این بدان معنا نیست که «خطر جدی» سلامت انسانها را تهدید میکند.
این در حالی است که به نوشته آسوشیتد پرس، یک مقام رسمی ژاپن که نامش ذکر نشده، گفته است که در زمان وقوع انفجار حدود ۱۹۰ نفر در شعاع ۱۰ کیلومتری این نیروگاه بودهاند که آلوده بودن ۲۲ نفر از آنها به تشعشعات رادیو اکتیو تأیید شده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، اگرچه دولت تعداد کمکرسانهای خود را به صدهزار نفر افزایش داده است، همچنان نگرانی در مورد افزایش شدید شمار کشتهشدگان به قوت خود باقی است و رئیس پلیس شهر میاگی روز یکشنبه در نشست مقامات امدادرسانی اعلام کرده است که به تخمین وی، این فاجعه بیش از ۱۰ هزار قربانی خواهد داشت.
شهر میاگی که یکی از سه منطقهای است که بیشترین شدت زلزله را احساس کردهاست، ۲.۳ میلیون نفر جمعیت دارد و تا کنون تعداد رسمی کشتهشدگان این شهر ۳۷۹ نفر اعلام شده است.
بر اساس آمار رسمی، زلزله سهمگین ۲۰ اسفندماه ژاپن، اعلام کردهاند که دستکم هزار و ۲۰۰ نفر جان خود را از دست دادهاند و میلیونها نفر از آسیبدیدگان نیز از نبود آب، برق و غذای مناسب رنج میبرند.
بر اساس ارزیابی سازمان زمینشناسی آمریکا این زلزله که باعث ایجاد سونامی نیز شد، ۸.۹ دهم ریشتر شدت داشت و قویترین زلزله ثبت شده در ژاپن بوده است.
از زمان وقوع این زلزله تا کنون بیش از ۱۵۰ پس لرزه در ژاپن به ثبت رسیده است.
بر اثر زلزله روز جمعه دستکم ۱.۴ میلیون خانواده به آب آشامیدنی دسترسی ندارند. همچنین حدود ۲.۵ میلیون خانوار نیز از نبود برق رنج میبرند و این در حالی است که دمای هوادر برخی مناطق در طول شب به صفر درجه نزدیک میشود.
نگرانی از وقوع وخیمترین فاجعه اتمی جهان در ۲۵ سال گذشته
به دنبال وقوع این زلزله کارکنان نیروگاه هستهای فوکوشیمای ژاپن به شدت در تلاشند تا از نشت مواد رادیواکتیو به خارج از دو رآکتور آسیبدیده این نیروگاه که میتواند به وخیمترین فاجعه اتمی جهان در ۲۵ سال گذشته منجر شود، جلوگیری کنند.
زلزله ژاپن به رآکتور شماره یک و شماره سه نیروگاه فوکوشیما که در ۲۴۰ کیلومتری شمال توکیو قرار دارد، آسیب زده است.
روز گذشته وقوع یک انفجار در جدار خارجی رآکتور شماره یک موجی از نگرانیها را پیرامون وقوع پدیده ذوب اتمی و نشت مواد رادیو اکتیو به خارج از این رآکتور پدید آورد.
ذوب هستهای زمانی به وقوع میپیوندد که بنا به عللی خنککننده رآکتور از کار بیافتد که همین امر موجب بالا رفتن حرارت درون رآکتور و ذوب شدن لولههای حاوی سوخت اتمی شود.
به دنبال ذوب شدن لولههای درون رآکتور سوخت اتمی یا همان مواد رادیو اکتیو اورانیوم داخل لولهها نیز که ذوب شده و تبدیل به مواد رادیو اکتیو بسیار خطرناکی شدهاند به داخل رآکتور جاری شده و منفجر خواهند شد.
یوکیا ادانو، دبیر هیئت دولت ژاپن، اعلام کرده است که امکان دارد مواد رادیو اکتیور به خارج از رآکتور نشت کرده باشند اما نمیتوان این مطلب را تأیید کرد.
در عین حال یکی از مقامات صنعت هستهای ژاپن میگوید که این انفجار میتواند ناشی از شعلهور شدن هیدروژن باشد که به گفته وی لزوماً موجب نشت رادیو اکتیو مذاب نخواهد شد.
وی تأکید کرده است که این نیروگاه از وضعیت امن خارج شده است اما این بدان معنا نیست که «خطر جدی» سلامت انسانها را تهدید میکند.
این در حالی است که به نوشته آسوشیتد پرس، یک مقام رسمی ژاپن که نامش ذکر نشده، گفته است که در زمان وقوع انفجار حدود ۱۹۰ نفر در شعاع ۱۰ کیلومتری این نیروگاه بودهاند که آلوده بودن ۲۲ نفر از آنها به تشعشعات رادیو اکتیو تأیید شده است.
به گفته دولت ژاپن در حال حاضر مهندسین حاضر در نیروگاه با پمپاژ آب دریا به درون رآکتور شماره ۳، دمای این رآکتور را تا حدی کنترل کردهاند.
دولت ژاپن از افرادی که در شعاع ۲۰ کیلومتری نیروگاه فوکوشیما سکونت دارند خواسته است تا این منطقه را ترک کنند.
تا کنون حدود ۱۴۰ هزار نفر این منطقه را ترک کردهاند.
دولت ژاپن از افرادی که در شعاع ۲۰ کیلومتری نیروگاه فوکوشیما سکونت دارند خواسته است تا این منطقه را ترک کنند.
تا کنون حدود ۱۴۰ هزار نفر این منطقه را ترک کردهاند.
تصمیم به گسترش خانهسازیها در واکنش به قتل پنج عضو یک خانواده اسرائیلی
دولت اسرائیل در واکنش به کشته شدن پنج نفر از اعضای یک خانواده اسرائیلی به دست «شبهنظامیان فلسطینی» مجهز به سلاح سرد، ساخت و سازهای بیشتری در یهودینشینهای کنونی کرانه باختری را تصویب کرد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، شامگاه شنبه در یک سخنرانی ویژه، در پی کشته شدن یک زوج اسرائیلی و سه فرزند خردسال آنها، اعلام کرد که تنها پاسخ اسرائیل به چنین جنایتی «تقویت یهودینشینها» و ساختن خانههای بیشتر برای یهودیان (در کرانه باختری) است.
الی ییشای، وزیر کشور اسرائیل و دبیرکل حزب مذهبی راستگرای «شاس»، یکشنبه گفت که در برابر هر اسرائیلی که به قتل رسیده، باید هزار واحد مسکونی در آبادیهای یهودی ساخته شود.
از سوی دیگر، رسانههای اسرائیلی اعلام کردند که با ساخت در مجموع ۵۰۰ خانه دیگر در آبادیهای کنونی موافقت شده است.
کمیسیون اداری خانهسازی در آبادیهای اسرائیلی شامگاه شنبه تشکیل جلسه داد و ساخت و سازها را در شهرکهای «گوش عتصیون»، «معله آدومیم»، «آریئل» و «کریات سه فر» تصویب کرد.
دفتر نخستوزیری اسرائیل موافقت بنیامین نتانیاهو را با مصوبات کمیسیون آبادیها اعلام کرد.
شامگاه جمعه «فرد یا افرادی از میان فلسطینیها»، با رخنه به درون خانه یک خانواده اسرائیلی در آبادی «ایتامار» در نزدیکی نابلس، یک زوج اسرائیلی و فرزندان ۱۱ ساله و سه ساله، و طفل شیرخواره سه ماهه آنها را با ضربات چاقو، در حالی که در خواب بودند، به قتل رساندند.
فرزند بزرگ این زوج که دختری ۱۲ ساله بود، توانسته بود دو برادر دو ساله و شش ساله دیگر خود را که در اتاقی دیگر بودند، پنهان ازچشم قاتل یا قاتلان، به خانه همسایه ببرد و از طریق همسایگان، حضور فلسطینیها در خانه والدین خود را به نیروهای امنیتی اسرائیل گزارش کند.
کشتن «هاداس» طفل دختر شیرخواره سه ماهه، العاد پسر سه ساله و یووال پسر یازده ساله، با ضربات چاقوی تروریستها، درحالی که عروسکها و اسباببازیهای این کودکان در اتاق مملو از خون دیده میشود، جامعه اسرائیل را به شدت تکان داده است.
نخستوزیر و وزیر دفاع اسرائیل به نیروهای امنیتی کشورشان دستور دادهاند که بیشترین تلاش به عمل آید تا افراد مرتبط با این قتل، هرچه زودتر در دهکدههای فلسطینی دستگیر شوند.
از سال ۲۰۰۲، چنین قتلی علیه خانوادههای اسرائیلی، درون خانههای آنها در کرانه باختری رخ نداده بود. در سال ۲۰۰۲، در حادثه مشابهی، چند فلسطینی با چاقو یک مادر و اطفال خردسال او را در خواب، کشتند که آن حادثه نیز شوک بزرگی به اسرائیلیها وارد کرد.
در سال ۲۰۰۲، اسرائیل با رخدادهای خونین انتفاضه الاقصی روبهرو بود. اما اکنون سالهاست که کرانه باختری در آرامش نسبی به سر برده بود.
در رهگذر آرامش چشمگیر سالهای اخیر در کرانه باختری، اسرائیل بسیاری از ایست- بازرسیهای بین راهی را برچید و مشکلات بزرگ بر سر راه رفت و آمد فلسطینیها برداشته شده بود.
درحالی که آیین تشییع جنازه اعضای خانواده کشته شده اسرائیلی با سه فرزند خردسال دیگر باقی مانده از آنها و در میان اندوه و خشم دهها هزار نفر از آبادینشینها و سایر مردم اسرائیل روز یکشنبه انجام شد، شماری از آبادینشینها از شامگاه شنبه با شنیدن خبر این رویداد، به خانههای فلسطینیها در دهکدههای نابلس تعرض کردند و خساراتی به آنها وارد کردند.
تشکیلات خودگردان فلسطینی از شهروندان فلسطینی خواسته است که از تردد در جادههای منطقه در ساعات شب خودداری کنند زیرا ممکن است که مورد تعرض آبادینشینهای یهودی قرار گیرند.
نخستوزیر اسرائیل در سخنرانی ویژه شامگاه شنبه خود، از آبادینشینها خواسته بود که از اقدامات خودسرانه خودداری کنند.
سلام فیاض، نخستوزیر تشکیلات فلسطینی، چندین بار در شبانه روز اخیر اقدامات خشونتآمیز از هر دو سو را محکوم و محمود عباس نیز خشم خود را از قتل خانواده اسرائیلی و نیز تعرض متقابل به فلسطینیهای اطراف نابلس اعلام کرده است.
اما نخستوزیر اسرائیل گفته است که رهبران تشکیلات فلسطینی با صراحت جنایت دهشتناک صورت گرفته در مورد این خانواده اسرائیلی را نکوهش نکردهاند و واکنش خود را با «اما» و «اگر» همراه کردهاند.
نخستوزیر اسرائیل همچنین از «آرامش» جامعه جهانی در برابر «کشتارهای هولناک مردم اسرائیل» شدیداً انتقاد کرده و گفته است که منتظر است قاطعیت کلام صحنه بینالمللی را در نکوهش این رویداد بشنود.
«یگانهای شهدای الاقصی» مسئولیت قتل خانواده اسرائیلی را بر عهده گرفته است. این در حالی است که این تشکل، شاخه نظامی جنبش فتح، بخش اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری محمود عباس است.
ناظران بسیاری در اسرائیل نسبت به اینکه این قتل از سوی شاخه نظامی جنبش فتح صورت گرفته باشد، ابراز تردید کردهاند.
تشکل جهاد اسلامی فلسطین و نیز سران حماس و سایر تشکلهای مسلح فلسطینی دیگر در غزه، قتل خانواده اسرائیلی را «بر حق» و آن را «اقدامی تحسینبرانگیز» نامیدهاند.
کرانه باختری در تسلط حکومت خودگردانی به رهبری محمود عباس است درحالی که باریکه غزه در کنترل حماس است.
موافقت دولت اسرائیل برای ساخت و سازهای بیشتر برای یهودیان در آبادیهای اسرائیلینشین کرانه باختری در حالی است که تشکیلات فلسطینی از دو سال پیش اصرار دارد که ازسرگیری روند صلح مشروط به تعلیق کامل خانهسازیهای اسرائیلی است.
مقامات فلسطینی یکشنبه از تصمیم کمیسیون شهرکسازی اسرائیلی به شدت انتقاد کردند.
قرار بود جرج میچل، فرستاده ویژه آمریکا به خاورمیانه، در روزهای جاری به منطقه بازگردد و همزمان، نخستوزیر اسرائیل گفته بود در حال تنظیم طرحی برای تشویق فلسطینیها به بازگشت به میز مذاکرات صلح با اسرائیل بود.
اما بسیاری از ناظران در اسرائیل میگویند قتل فجیعی که رخ داده، و احساسات عمیقی که در میان اسرائیلیها برانگیخته است، به احتمال مطرح شدن طرحهای تازهای برای از سرگیری روند صلح شدیداً ضربه زده و کوششهای صلح را تا مدتی دیگر به حال اغما میبرد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، شامگاه شنبه در یک سخنرانی ویژه، در پی کشته شدن یک زوج اسرائیلی و سه فرزند خردسال آنها، اعلام کرد که تنها پاسخ اسرائیل به چنین جنایتی «تقویت یهودینشینها» و ساختن خانههای بیشتر برای یهودیان (در کرانه باختری) است.
الی ییشای، وزیر کشور اسرائیل و دبیرکل حزب مذهبی راستگرای «شاس»، یکشنبه گفت که در برابر هر اسرائیلی که به قتل رسیده، باید هزار واحد مسکونی در آبادیهای یهودی ساخته شود.
از سوی دیگر، رسانههای اسرائیلی اعلام کردند که با ساخت در مجموع ۵۰۰ خانه دیگر در آبادیهای کنونی موافقت شده است.
کمیسیون اداری خانهسازی در آبادیهای اسرائیلی شامگاه شنبه تشکیل جلسه داد و ساخت و سازها را در شهرکهای «گوش عتصیون»، «معله آدومیم»، «آریئل» و «کریات سه فر» تصویب کرد.
دفتر نخستوزیری اسرائیل موافقت بنیامین نتانیاهو را با مصوبات کمیسیون آبادیها اعلام کرد.
شامگاه جمعه «فرد یا افرادی از میان فلسطینیها»، با رخنه به درون خانه یک خانواده اسرائیلی در آبادی «ایتامار» در نزدیکی نابلس، یک زوج اسرائیلی و فرزندان ۱۱ ساله و سه ساله، و طفل شیرخواره سه ماهه آنها را با ضربات چاقو، در حالی که در خواب بودند، به قتل رساندند.
فرزند بزرگ این زوج که دختری ۱۲ ساله بود، توانسته بود دو برادر دو ساله و شش ساله دیگر خود را که در اتاقی دیگر بودند، پنهان ازچشم قاتل یا قاتلان، به خانه همسایه ببرد و از طریق همسایگان، حضور فلسطینیها در خانه والدین خود را به نیروهای امنیتی اسرائیل گزارش کند.
کشتن «هاداس» طفل دختر شیرخواره سه ماهه، العاد پسر سه ساله و یووال پسر یازده ساله، با ضربات چاقوی تروریستها، درحالی که عروسکها و اسباببازیهای این کودکان در اتاق مملو از خون دیده میشود، جامعه اسرائیل را به شدت تکان داده است.
نخستوزیر و وزیر دفاع اسرائیل به نیروهای امنیتی کشورشان دستور دادهاند که بیشترین تلاش به عمل آید تا افراد مرتبط با این قتل، هرچه زودتر در دهکدههای فلسطینی دستگیر شوند.
از سال ۲۰۰۲، چنین قتلی علیه خانوادههای اسرائیلی، درون خانههای آنها در کرانه باختری رخ نداده بود. در سال ۲۰۰۲، در حادثه مشابهی، چند فلسطینی با چاقو یک مادر و اطفال خردسال او را در خواب، کشتند که آن حادثه نیز شوک بزرگی به اسرائیلیها وارد کرد.
در سال ۲۰۰۲، اسرائیل با رخدادهای خونین انتفاضه الاقصی روبهرو بود. اما اکنون سالهاست که کرانه باختری در آرامش نسبی به سر برده بود.
در رهگذر آرامش چشمگیر سالهای اخیر در کرانه باختری، اسرائیل بسیاری از ایست- بازرسیهای بین راهی را برچید و مشکلات بزرگ بر سر راه رفت و آمد فلسطینیها برداشته شده بود.
درحالی که آیین تشییع جنازه اعضای خانواده کشته شده اسرائیلی با سه فرزند خردسال دیگر باقی مانده از آنها و در میان اندوه و خشم دهها هزار نفر از آبادینشینها و سایر مردم اسرائیل روز یکشنبه انجام شد، شماری از آبادینشینها از شامگاه شنبه با شنیدن خبر این رویداد، به خانههای فلسطینیها در دهکدههای نابلس تعرض کردند و خساراتی به آنها وارد کردند.
تشکیلات خودگردان فلسطینی از شهروندان فلسطینی خواسته است که از تردد در جادههای منطقه در ساعات شب خودداری کنند زیرا ممکن است که مورد تعرض آبادینشینهای یهودی قرار گیرند.
نخستوزیر اسرائیل در سخنرانی ویژه شامگاه شنبه خود، از آبادینشینها خواسته بود که از اقدامات خودسرانه خودداری کنند.
سلام فیاض، نخستوزیر تشکیلات فلسطینی، چندین بار در شبانه روز اخیر اقدامات خشونتآمیز از هر دو سو را محکوم و محمود عباس نیز خشم خود را از قتل خانواده اسرائیلی و نیز تعرض متقابل به فلسطینیهای اطراف نابلس اعلام کرده است.
اما نخستوزیر اسرائیل گفته است که رهبران تشکیلات فلسطینی با صراحت جنایت دهشتناک صورت گرفته در مورد این خانواده اسرائیلی را نکوهش نکردهاند و واکنش خود را با «اما» و «اگر» همراه کردهاند.
نخستوزیر اسرائیل همچنین از «آرامش» جامعه جهانی در برابر «کشتارهای هولناک مردم اسرائیل» شدیداً انتقاد کرده و گفته است که منتظر است قاطعیت کلام صحنه بینالمللی را در نکوهش این رویداد بشنود.
«یگانهای شهدای الاقصی» مسئولیت قتل خانواده اسرائیلی را بر عهده گرفته است. این در حالی است که این تشکل، شاخه نظامی جنبش فتح، بخش اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری محمود عباس است.
ناظران بسیاری در اسرائیل نسبت به اینکه این قتل از سوی شاخه نظامی جنبش فتح صورت گرفته باشد، ابراز تردید کردهاند.
تشکل جهاد اسلامی فلسطین و نیز سران حماس و سایر تشکلهای مسلح فلسطینی دیگر در غزه، قتل خانواده اسرائیلی را «بر حق» و آن را «اقدامی تحسینبرانگیز» نامیدهاند.
کرانه باختری در تسلط حکومت خودگردانی به رهبری محمود عباس است درحالی که باریکه غزه در کنترل حماس است.
موافقت دولت اسرائیل برای ساخت و سازهای بیشتر برای یهودیان در آبادیهای اسرائیلینشین کرانه باختری در حالی است که تشکیلات فلسطینی از دو سال پیش اصرار دارد که ازسرگیری روند صلح مشروط به تعلیق کامل خانهسازیهای اسرائیلی است.
مقامات فلسطینی یکشنبه از تصمیم کمیسیون شهرکسازی اسرائیلی به شدت انتقاد کردند.
قرار بود جرج میچل، فرستاده ویژه آمریکا به خاورمیانه، در روزهای جاری به منطقه بازگردد و همزمان، نخستوزیر اسرائیل گفته بود در حال تنظیم طرحی برای تشویق فلسطینیها به بازگشت به میز مذاکرات صلح با اسرائیل بود.
اما بسیاری از ناظران در اسرائیل میگویند قتل فجیعی که رخ داده، و احساسات عمیقی که در میان اسرائیلیها برانگیخته است، به احتمال مطرح شدن طرحهای تازهای برای از سرگیری روند صلح شدیداً ضربه زده و کوششهای صلح را تا مدتی دیگر به حال اغما میبرد.
هشدار مقامهای قضایی و انتظامی در مورد تجمعات چهارشنبهسوری
در حالی که مخالفان در ایران خود را برای برگزاری تظاهراتی دیگر در روز سهشنبه ۲۴ اسفند، همزمان با مراسم چهارشنبهسوری آماده میکنند، چند مقام قضایی و انتظامی در شهرهای مختلف با هشدار نسبت به برگزاری تجمعات روز سهشنبه آخر سال، از «برخورد شدید» با این تجمعات خبر دادهاند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، در آستانه چهارشنبهسوری در ایران، مقامهای قضایی و انتظامی جمهوری اسلامی روز شنبه یک بار دیگر به مخالفان حکومت نسبت به برگزاری هرگونه تجمع اعتراضآمیزی در این روز هشدار دادهاند.
محمود ذوقی، دادستان عمومی و انقلاب مشهد در این باره اظهار داشته است: «برای اتفاقات این شب برنامهریزی لازم صورت گرفته و با مصادیق اخلال در نظم عمومی به شدت برخورد میکنیم و ضابطان قضایی افراد را به علت جرم مشهود در محل دستگیر میکنند.»
وی با اشاره به قصد مخالفان حکومت برای برگزاری تظاهراتی دیگر در روز سهشنبه ۲۴ اسفند گفته است: «متأسفانه برخی سایتها و رسانههای بیگانه به دنبال تحریک جوانان برای شلوغ کردن در این شب هستند که اکیداً به آنها توصیه میکنم تحت تأثیر این جریانات قرار نگیرند.»
مخالفان حکومت در ایران و هواداران جنبش سبز در اوایل اسفند ماه اعلام کرده بودند، از جمله در اعتراض به «بازداشت و حبس خانگی» میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از رهبران مخالفان، عصر روزهای سهشنبه در تهران و سایر شهرها دست به تظاهرات خواهند زد.
به دنبال فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری یک راهپیمایی در روز ۲۵ بهمن ماه به منظور اعلام همبستگی با مردم مصر و تونس و برگزاری این تظاهرات در تهران و چند شهر دیگر ایران، مقامهای جمهوری اسلامی با افزایش محدودیتها برای این دو رهبر مخالفان، ابتدا آنها را به طور کامل در حصر خانگی قرار داده، و بر اساس برخی گزارشها، آنها را به مکان دیگری منتقل کردند.
در این میان مخالفان طبق اعلام قبلی در روزهای سهشنبه دهم و هفدهم اسفند ماه نیز به خیابانها آمده و هم اکنون خود را برای برگزاری تظاهرات دیگری در روز سهشنبه ۲۴ اسفند ماه آماده میکنند که همزمانی این روز با زمان برگزاری مراسم چهارشنبهسوری بر اهمیت آن افزوده است.
محمود ذوقی، دادستان مشهد با اعلام بازداشت شماری از کسانی که به گفته وی جوانان و مردم را برای شرکت در تظاهرات روز سهشنبه «تحریک میکردند»، اظهار داشته است: «برخی از تحریک کنندگان این جریان شناسایی و دستگیر شدهاند و با بخش دیگر نیز برخورد خواهد شد و نگرانی من این است که جوانان و نوجوانان تحت تأثیر این جریانات به اتهامات مجرمانه دست بزنند.»
دادستان مشهد درباره شمار بازداشتشدگان هم اظهار گفته است: «تعداد دستگیرشدگان مشهد در حوادث اخیر زیاد نیست و همین تعداد محدود دستگیر شده بیشتر بیاحتیاطی و خامی کردند و دستگیری جدی درخصوص اتفاقات اخیر جریان فتنه نداشتیم.»
وی در عین حال در پاسخ به پرسشی در باره علت حضور پررنگ نیروهای انتظامی در روزهای تعیین شده از سوی مخالفان برای برگزاری تظاهرات هم اظهار داشته است: «حضور این عزیزان صرفاً برای ایجاد امنیت شهروندان است و اصلاً به معنای ناامنی نیست و عدم حضور پلیس است که میتواند احساس ناامنی را به وجود آورد.»
از سوی دیگر مالک اژدر شریفی، رییس کل دادگستری استان آذربایجان شرقی نیز روز شنبه در سخنانی در جلسه «ستاد پیشگیری و مبارزه با جرائم خاص استان آذربایجان شرقی»، مراسم چهارشنبهسوری امسال را نسبت به سالهای گذشته «حساستر» خوانده است.
وی در این باره اظهار داشته است: «دشمنان و معاندین نظام و انقلاب پس از ناکام ماندن در عرصههای مختلف این بار برای این روز برنامهریزی کردهاند که با آگاهی مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی این بار نیز شکست خواهند خورد.»
در حالی که برخی گزارشها از برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز در سهشنبههای هفته گذشته در تبریز حکایت دارد، رئیس دادگستری استان آذربایجان شرقی گفته است: «در جریانات بعد از انتخابات مردم تبریز بسیار با آگاهی عمل کردهاند و اینبار نیز از این امتحان سربلند بیرون خواهند آمد.»
همچنین در راستای ابراز نگرانی مقامهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی از برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز همزمان با چهارشنبهسوری در ایران، رحمان ایمانینژاد، فرمانده امنیتی نیروی انتظامی استان آذربایجان شرقی نیز اظهار داشته است: «امسال اجازه هیچ گونه تجمعی به مردم داده نخواهد شد و برنامه امسال پلیس هدایت مراسم چهارشنبه سوری به سمت خانواده محوری است و این یعنی همگان میتوانند در منزل خود اقدام به برگزاری مراسم کنند و حداکثر در محله خود میتوانند شادی کنند.»
در این میان دادسرای عمومی و انقلاب تهران نیز روز شنبه از دایر شدن «کشیک ویژهای» برای شب چهارشنبهسوری در دادسرای ناحیه پنج خبر داده است.
از سوی دیگر روز شنبه یکی از شبکههای رادیویی جمهوری اسلامی به نقل از آیتالله مکارمشیرازی، از مراجع تقلید محافظهکار در ایران، اعلام کرده است، کارهایی که در چهارشنبهسوری انجام میشود، «حرام» است.
این مرجع تقلید در پاسخ به شنوندگان شبکه رادیویی معارف صدای جمهوری اسلامی در این باره اظهار داشته است: «چهارشنبه سوری یک سنت خرافی است، نباید سنت خرافی را احیا کنیم و از همه اینها گذشته ،اسراف در مال است و نباید اسراف در مال کرد.»
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، در آستانه چهارشنبهسوری در ایران، مقامهای قضایی و انتظامی جمهوری اسلامی روز شنبه یک بار دیگر به مخالفان حکومت نسبت به برگزاری هرگونه تجمع اعتراضآمیزی در این روز هشدار دادهاند.
محمود ذوقی، دادستان عمومی و انقلاب مشهد در این باره اظهار داشته است: «برای اتفاقات این شب برنامهریزی لازم صورت گرفته و با مصادیق اخلال در نظم عمومی به شدت برخورد میکنیم و ضابطان قضایی افراد را به علت جرم مشهود در محل دستگیر میکنند.»
بیشتر بخوانید:
مخالفان حکومت در ایران و هواداران جنبش سبز در اوایل اسفند ماه اعلام کرده بودند، از جمله در اعتراض به «بازداشت و حبس خانگی» میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از رهبران مخالفان، عصر روزهای سهشنبه در تهران و سایر شهرها دست به تظاهرات خواهند زد.
به دنبال فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری یک راهپیمایی در روز ۲۵ بهمن ماه به منظور اعلام همبستگی با مردم مصر و تونس و برگزاری این تظاهرات در تهران و چند شهر دیگر ایران، مقامهای جمهوری اسلامی با افزایش محدودیتها برای این دو رهبر مخالفان، ابتدا آنها را به طور کامل در حصر خانگی قرار داده، و بر اساس برخی گزارشها، آنها را به مکان دیگری منتقل کردند.
در این میان مخالفان طبق اعلام قبلی در روزهای سهشنبه دهم و هفدهم اسفند ماه نیز به خیابانها آمده و هم اکنون خود را برای برگزاری تظاهرات دیگری در روز سهشنبه ۲۴ اسفند ماه آماده میکنند که همزمانی این روز با زمان برگزاری مراسم چهارشنبهسوری بر اهمیت آن افزوده است.
محمود ذوقی، دادستان مشهد با اعلام بازداشت شماری از کسانی که به گفته وی جوانان و مردم را برای شرکت در تظاهرات روز سهشنبه «تحریک میکردند»، اظهار داشته است: «برخی از تحریک کنندگان این جریان شناسایی و دستگیر شدهاند و با بخش دیگر نیز برخورد خواهد شد و نگرانی من این است که جوانان و نوجوانان تحت تأثیر این جریانات به اتهامات مجرمانه دست بزنند.»
دادستان مشهد درباره شمار بازداشتشدگان هم اظهار گفته است: «تعداد دستگیرشدگان مشهد در حوادث اخیر زیاد نیست و همین تعداد محدود دستگیر شده بیشتر بیاحتیاطی و خامی کردند و دستگیری جدی درخصوص اتفاقات اخیر جریان فتنه نداشتیم.»
وی در عین حال در پاسخ به پرسشی در باره علت حضور پررنگ نیروهای انتظامی در روزهای تعیین شده از سوی مخالفان برای برگزاری تظاهرات هم اظهار داشته است: «حضور این عزیزان صرفاً برای ایجاد امنیت شهروندان است و اصلاً به معنای ناامنی نیست و عدم حضور پلیس است که میتواند احساس ناامنی را به وجود آورد.»
از سوی دیگر مالک اژدر شریفی، رییس کل دادگستری استان آذربایجان شرقی نیز روز شنبه در سخنانی در جلسه «ستاد پیشگیری و مبارزه با جرائم خاص استان آذربایجان شرقی»، مراسم چهارشنبهسوری امسال را نسبت به سالهای گذشته «حساستر» خوانده است.
وی در این باره اظهار داشته است: «دشمنان و معاندین نظام و انقلاب پس از ناکام ماندن در عرصههای مختلف این بار برای این روز برنامهریزی کردهاند که با آگاهی مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی این بار نیز شکست خواهند خورد.»
در حالی که برخی گزارشها از برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز در سهشنبههای هفته گذشته در تبریز حکایت دارد، رئیس دادگستری استان آذربایجان شرقی گفته است: «در جریانات بعد از انتخابات مردم تبریز بسیار با آگاهی عمل کردهاند و اینبار نیز از این امتحان سربلند بیرون خواهند آمد.»
همچنین در راستای ابراز نگرانی مقامهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی از برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز همزمان با چهارشنبهسوری در ایران، رحمان ایمانینژاد، فرمانده امنیتی نیروی انتظامی استان آذربایجان شرقی نیز اظهار داشته است: «امسال اجازه هیچ گونه تجمعی به مردم داده نخواهد شد و برنامه امسال پلیس هدایت مراسم چهارشنبه سوری به سمت خانواده محوری است و این یعنی همگان میتوانند در منزل خود اقدام به برگزاری مراسم کنند و حداکثر در محله خود میتوانند شادی کنند.»
در این میان دادسرای عمومی و انقلاب تهران نیز روز شنبه از دایر شدن «کشیک ویژهای» برای شب چهارشنبهسوری در دادسرای ناحیه پنج خبر داده است.
از سوی دیگر روز شنبه یکی از شبکههای رادیویی جمهوری اسلامی به نقل از آیتالله مکارمشیرازی، از مراجع تقلید محافظهکار در ایران، اعلام کرده است، کارهایی که در چهارشنبهسوری انجام میشود، «حرام» است.
این مرجع تقلید در پاسخ به شنوندگان شبکه رادیویی معارف صدای جمهوری اسلامی در این باره اظهار داشته است: «چهارشنبه سوری یک سنت خرافی است، نباید سنت خرافی را احیا کنیم و از همه اینها گذشته ،اسراف در مال است و نباید اسراف در مال کرد.»
نخست وزیر ژاپن: با بدترین بحران از زمان جنگ جهانی دوم مواجه هستیم
نائوتو کان، نخست وزیر ژاپن می گوید کشورش با بدترین بحران از زمان جنگ جهانی دوم مواجه است.
ژاپن در حال حاضر با تبعات زلزله و تسونامی ویرانگر و بحران در نیروگاه های هسته ای رو به رو است.
نخست وزیر ژاپن نسبت به احتمال قطعی های گسترده برق در کشور هشدار داده است.
آقای کان همچنین نسبت به وضعیت نیروگاه هسته ای فوکوشیما ابراز نگرانی کرده است.
در حالی که ژاپن هنوز با تبعات بلایای طبیعی اخیر دست به گریبان است، پلیس این کشور اعلام کرده که احتمال دارد میزان تلفات از ده هزار نفر نیز فراتر رود.
احتمال انفجار در راکتور دوم
مقامهای ژاپنی هشدار داده اند که احتمال یک انفجار دیگر در دومین راکتور نیروگاه اتمی فوکوشیما در شمال توکیو وجود دارد.
این نیروگاه در زلزله روز جمعه دچار آسیب جدی شد و متخصصان ژاپنی تلاش می کنند تا مانع از ذوب شدن سوخت هسته ای شوند.
انفجار بزرگ روز شنبه در این راکتور، خساراتی را به بار آورده است.
مقام های ژاپنی می گویند در مقطعی، میزان تشعشعات در نزدیکی نیروگاه از حد و اندازه های ایمنی بالاتر رفت.
به گفته مسوولان این نیروگاه اتمی، فشار داخل راکتور شماره ۳ به خاطر از کار افتادن سیستم خنک کننده اضطراری به طور خطرناکی رو به افزایش است.
راکتور شماره یک این نیروگاه روز شنبه به خاطر مشکل مشابهی منفجر شد.
در این حال، آژانس بین المللی انرژی اتمی از تخلیه حدود ۱۷۰ هزار نفر از ساکنان شعاع ۲۰ کیلومتری نیروگاه فوکوشیما خبر داده است.
زلزله سهمگین روز جمعه که ۸.۹ درجه در مقیاس ریشتر قدرت داشت و سونامی ناشی از آن، خرابی و تلفاتی سنگینی را برجای گذاشته است.
رقم رسمی تلفات ۷۶۳ نفر است .
این در حالی است که به گزارش تلویزیون ان اچ کی ژاپن، ۹۵۰۰ نفر از ساکنان یک شهر ۱۷ هزار نفری همچنان مفقود هستند.
عملیات امداد و نجات برای کمک به قربانیان در استان های آسیب دیده در شمال شرقی همچنان در جریان است و دولت تعداد نظامیان ارسال شده به این مناطق را به ۱۰۰ هزار نفر افزایش داده است.
به گفته نخست وزیر ژاپن، نیروهای امدادرسان توانسته اند سه هزار نفر را نجات دهند.
گزارش ها همچنین بیانگر صف های طولانی در فروشگاه های موادغذایی و ایستگاه های پمپ بنزین است.
برق شش میلیون خانوار ژاپنی، ده درصد خانه های این کشور، قطع است و دولت خواهان خودداری از مصرف بیشتر از اندازه انرژی الکتریکی شده است.
یک سوم از برق ژاپن از انرژی هسته ای تولید می شود.
مقابله با تشعشع
دولت ژاپن سعی دارد نگرانی عمومی از احتمال ذوب شدن سوخت هسته ای در نیروگاه آسیب دیده و نشت مواد رادیواکتیو به محیط زیست را کاهش دهد.
گزارش های اولیه بیانگر عدم آسیب دیدگی جدی راکتور شماره یک نیروگاه فوکوشیما پس از انفجار ساختمان آن در روز شنبه بود ولی گزارش های جدیدتر از افزایش میزان تشعشع در محیط خبر می دهد.
در این حال، به گزارش شرکت نیروی برق توکیو، تپکو، سیستم خنک کننده اضطراری راکتور شماره ۳ نیروگاه نیز آسیب دیده و فشار و حرارت در داخل آن رو به افزایش است.
یوکیو ادانو، سخنگوی دولت ژاپن گفته است مهندسان در حال خارج کردن هوا برای کاهش فشار در داخل راکتور و خنک شدن آن هستند.
به گفته آقای ادانو، هوای خارج شده به میزان کمی حاوی ذرات رادیواکتیو است ولی این میزان کم برای سلامتی مضر نیست.
روز شنبه عملیات مشابهی بر روی راکتور شماره یک انجام شد که پس از مدتی منفجر شد.
چهارتن از کارکنان نیروگاه اتمی فوکوشیما در این حادثه مجروح شدند.
تیپکو همچنین از مسمومیت رادیواکتیوی پانزده نفر از بیماران بستری در یک بیمارستان نزدیک به نیروگاه خبر داده است.
گسترش عملیات امداد
واژه "ذوب شدن سوخت هسته ای" یادآور دو فاجعه اتمی در سال های اخیر است: تری مایل آیلند در آمریکا در سال 1979 و چرنوبیل در اوکراین در سال 1986.
در هر دو فاجعه، حرارت زیاد در راکتور باعث ذوب شدن هسته فلزی آن شد. اکنون سوال این است که آیا در فوکوشیما نیز چنین اتفاقی افتاده است یا نه. به نظر می رسد این راکتور قبل از "ذوب" بسته شده بوده که این موضوع، به میزان قابل توجهی خطر ورود مواد هسته ای به محیط زیست را کم می کند.
اما یافت شدن ایزوتوپ های سزیوم در بیرون ساختمان های نیروگاه می تواند نشانگر آن باشد که هسته فلزی راکتور در معرض هوا قرار گرفته است. با آنکه ژاپن از سال ها قبل دارای یک برنامه موفق انرژی هسته ای بوده، مقام های این کشور در مورد حوادث هسته ای قبلی صداقت چندانی نداشته اند و بعید است اطمینان هایی که این بار به مردم می دهند، همه را متقاعد کند.
ریچارد بلک، خبرنگار بی بی سی در امور محیط زیست
در هر دو فاجعه، حرارت زیاد در راکتور باعث ذوب شدن هسته فلزی آن شد. اکنون سوال این است که آیا در فوکوشیما نیز چنین اتفاقی افتاده است یا نه. به نظر می رسد این راکتور قبل از "ذوب" بسته شده بوده که این موضوع، به میزان قابل توجهی خطر ورود مواد هسته ای به محیط زیست را کم می کند.
اما یافت شدن ایزوتوپ های سزیوم در بیرون ساختمان های نیروگاه می تواند نشانگر آن باشد که هسته فلزی راکتور در معرض هوا قرار گرفته است. با آنکه ژاپن از سال ها قبل دارای یک برنامه موفق انرژی هسته ای بوده، مقام های این کشور در مورد حوادث هسته ای قبلی صداقت چندانی نداشته اند و بعید است اطمینان هایی که این بار به مردم می دهند، همه را متقاعد کند.
ریچارد بلک، خبرنگار بی بی سی در امور محیط زیست
هم اکنون، بیش از یکصدهزار سرباز ارتش ژاپن در عملیات امدادرسانی به مردم نواحی زلزله زده و آسیب دیده از سونامی شرکت دارند.
دولت ژاپن صدها هواپیما و ده ها کشتی نیز روانه مناطق زلزله زده کرده است.
زلزله روز جمعه، شدیدترین زلزله ای است که تا کنون در ژاپن ثبت شده و گفته می شود که بیش از یک هزار نفر در اثر وقوع سونامی ناشی از آن در سواحل شرقی ژاپن کشته شده اند.
سازمان ملل متحد و نیز کشورهای مختلف از جمله آمریکا، سنگاپور، کره جنوبی، نیوزلند و سوئیس به ژاپن تیم های امدادگر اعزام کرده اند.
نیروهای آمریکایی مستقر در ژاپن به ویژه نقش مهمی در این عملیات ایفا کرده اند.
تصاویر هوایی از مناطق آسیب دیده بیانگر جابجایی و تخریب صدها کشتی، خودرو و ساختمان در اثر سونامی است.
در بندر ریکوزنتاکادا که تقریبا به طور کامل نابود شده، ۴۰۰ جسد کشف شده است.
به گزارش رسانه های ژاپن، در بندر مینامیسانریکو، مقامات هنوز از حدود ۱۰ هزار نفر از اهالی خبری ندارند.
حدود ۷۵۰۰ نفر از ساکنان این شهر به ۲۵ پناهگاه تعیین شده از سوی دولت منتقل شده اند.
خبرنگار بی بی سی که به شهر سیندای رسیده وضع شهر را فاجعه بار توصیف می کند.
پلیس می گوید دست کم ۲۰۰ جسد را از یکی از نقاط این شهر جمع آوری کرده است.
مقام های ژاپنی می گویند که بیش از ۲۱۵ هزار نفر از مردم را به اردوگاه ها و پناهگاه های موقتی منتقل کرده اند.
کانون زلزله روز جمعه در ۴۰۰ کیلومتری شمال شرقی توکیو و در عمق ۲۴ کیلومتری گزارش شده است.
سونامی ناشی از این زلزله، با سرعت ۸۰۰ کیلومتر در ساعت (معادل سرعت یک هواپیمای مسافربری) عرض اقیانوس آرام را طی کرد و به جزایر هاوایی و ساحل غربی آمریکا رسید.
در اثر وقوع این زمین لرزه و سونامی ناشی از آن، بیش از یک میلیون نفر به آب آشامیدنی دسترسی ندارند، برق چهارمیلیون خانه در پایتخت ژاپن قطع شده و توقف فعالیت قطار زیرزمینی در این شهر سرگردانی مسافران را به همراه داشته است.
سرتیپ علی فضلی، جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفته است لشکر سایبری ایران به آنچه او سایت های دشمنان انقلاب اسلامی خوانده، حمله می کنند.
آقای فضلی در گفت و گو با خبرگزاری مهر، لشکر سایبری ایران را شامل متخصصانی از بسیج اساتید، دانشجویی، طلاب و بسیج خواهران دانست و گفت چون در حوزه سایبری، به ما هجمه وارد می شود، این لشکر نیز به سایت های دشمن، هجمه وارد می کند.جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفته است رویکرد این سازمان، مقابله با جنگ نرم و سازماندهی ارتش دهها میلیونی است.
او تاکید کرده که سازمان بسیج مستضعفین، در حوزه سایبر و مقابله با جنگ نرم، گام های اساسی برداشته است.
مقامهای ایران طی چند سال گذشته بارها گفته اند که حکومت درگیر جنگ نرم با دشمنان خود است.
"جنگ نرم"، عمدتا پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران مورد توجه مقامات این کشور قرار گرفت و منظور از آن، اقدامات دشمنان جمهوری اسلامی در عرصه های فرهنگی و رسانه ای است که، به عقیده آنها برای براندازی حکومت مورد استفاده قرار می گیرد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز پس از آن که سرلشکر محمدعلی جعفری فرماندهی آن را به عهده گرفت، مرکزی تحت عنوان "بررسی جرایم سازمان یافته" تشکیل داد که زیر مجموعه پدافند سایبری سپاه قرار گرفت و وظیفه آن "نظارت و بررسی جرائم سازمان يافته تروريستی، جاسوسی، اقتصادی و اجتماعی در فضای مجازی" اعلام شد.
مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه پاسداران به نام "ارتش سایبری" هم شناخته می شود.
گروهی به نام "ارتش سایبری ایران" طی یکی دو سال گذشته، به چندین سایت اینترنتی مانند تویتر حمله کرده است اما مشخص نیست آیا ارتباطی میان این گروه و سپاه پاسداران وجود دارد یا نه.
سپاه پاسداران و نیروی انتظامی پس از انتخابات فعالیت های خود را در کنترل فضای اینترنت گسترش داده اند.
مقام های دولت ایران، فعالیت های مخالفان دولت در فضای اینترنت را مصداق جنگ نرم با نظام جمهوری اسلامی و نوعی تلاش برای براندازی حکومت می دانند.
افسران جنگ نرم؛ ستایشگران باتوم مقدس
در پوشش اخبار مربوط به ناآرامی های ایران عبارت "مأموران لباس شخصی" یا "نیروهای بسیج" زیاد به کار می رود.
مخالفان دولت از خشونتی که این مأموران در برخورد با معترضان به کار می گیرند و همچنین از مبهم بودن هویت آنها گلایه می کنند و می گویند که این افراد بدون داشتن مسئولیت رسمی، به ضرب و جرح معترضان و بازداشت آنها می پردازند.هواداران جنبش اعتراضی ایران، به ویژه در شبکه های اجتماعی اینترنتی، معمولا با عبارات تحقیر آمیزی مانند "ساندیس خور" یا "اراذل حکومتی" از این افراد یاد می کنند.
اما این افراد به راستی چه کسانی هستند؟ چطور فکر می کنند و روابط آنها با حکومت چگونه است؟
سال ها پیش که "نیروهای لباس شخصی" در جریان بحران های دوران اصلاحات یا حتی قبل از آن، با رفتارهایی مانند حمله به خوابگاه های دانشجویی و تجمعات دانشجویان خبرساز می شدند، دست یافتن به روایت خود آنها از ماجرا دشوار بود و یافتن چنین روایت هایی به ندرت در بعضی هفته نامه ها یا اظهارات پراکنده افراد ممکن می شد، اما امروز این کار به لطف حضور فعال بسیاری از "بسیجی ها" یا افراد موسوم به "حزب اللهی" در فضای مجازی، آسان تر شده است.
اخیرا آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران در دیدار با اعضای مجلس خبرگان به تندی از رواج هتاکی و فحاشی در فضای سیاسی کشور انتقاد کرده و گفته بود که "برخی جوانان با اخلاص، مومن و خوب" در این هتاکی ها شرکت داشته اند که دیگر نباید چنین کنند.
حسین قدیانی، نویسنده وبلاگ "قطعه ۲۶"، به ویژه به دلیل اشاره ای که آقای خامنه ای به نویسندگان وبلاگ ها کرده بود، خود و دوستانش را مخاطب این سخنان رهبر ایران دانست و نوشت: "اگر سید علی... در جمع خبرگان به تلویح و تصریح به قطعه ۲۶ تذکری دهند، قبل از هر چیز پز می دهم که خامنه ای در جمع خبرگان، جمع به این مهمی، در مورد مطلب قطعه ۲۶ هم نیم نگاهی داشته اند".
او که "فرزند شهید" است، آقای خامنه ای را "بابای ما" خطاب می کند و می نویسد که "گوشمالی" شدن توسط رهبر ایران برایش حتی از تعریف شنیدن از او زیباتر است.
از نوشته های او کاملا پیداست که رابطه سنتی "پدرسالارانه" را طبیعی و لازم می داند و خود را مطیع "آقا" قلمداد می کند.
آقای قدیانی در وبلاگش، که آن را "پر بازدیدترین وبلاگ فارسی زبان" معرفی می کند، نوشته است که در جلسه "نیمه خصوصی" دوشنبه های آیت الله خامنه ای شرکت می کند و رهبر ایران بارها از نوشته های او تعریف و تمجید کرده است.
به نظر می رسد که او از جمله کسانی است که آیت الله خامنه ای آنها را "افسران جنگ نرم" می خواند.
اما او تنها "نویسنده" نیست. خودش می نویسد: "باتوم ما حتی از قلم ما مقدس تر است. قلم برای جنگ نرم است و باتوم به کار کربلا می آید."
پس عجیب نیست که آقای قدیانی عنوان کتاب آینده خود را "باتوم خوب و قشنگی داشتیم" گذاشته است.
'باتوم تندترین بچه های بسیج'
آقای قدیانی جزو "بسیجیانی" است که در برخورد با مخالفان دولت در جریان وقایع پس از انتخابات شرکت داشتند، و از قضا در یکی از همان درگیری ها زخمی هم شده است.و منظور او از بسیج، لزوما عضو رسمی بسیج نیست: "آنچه جلوی لشکرکشی فتنه گران را گرفت، باتوم تندروترین بچه های بسیج بود که اغلب حتی کارت بسیج ندارند".
آقای قدیانی عقیده دارد که "منافقین از بچه بسیجی ها مثل سگ می ترسند" و وقتی "حرف های گنده تر از دهانشان می زنند" (شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند) باید آنها را چنان زد که "صدای سگ" بدهند.
او از مخالفان حکومت با الفاظی مانند "فتنه گر"، "بی شرف"، "جلبک" و "بی ناموس" یاد می کند.
اما این خشم ناشی از چی است؟
آقای قدیانی و همفکرانش مخالفان دولت را قیام کنندگان علیه "نایب معصوم"، یعنی آیت الله خامنه ای می دانند و معتقدند که همه آنها، از میرحسین موسوی و مهدی کروبی گرفته تا محمد خاتمی، محمد موسوی خوئینی ها، عفت مرعشی (همسر اکبر هاشمی رفسنجانی) و مهدی و فائزه هاشمی باید اعدام شوند.
او می نویسد: "باتومی که در دست بچه های بسیج است نماد مظلومیت آنها است. از باتوم در برابر دو هزار کانال ماهواره که بیست و چهار ساعته به انقلاب و بسیجی و آرمان های او می تازند چه بر می آید؟ جمع کردن اغتشاشات از خیابان های تهران با باتوم تنها یک چشمه از هزار کرامت بچه های بسیج بود".
'حزب اللهی نرم، حزب اللهی سخت'
روایت دیگر از ماجرای برخورد با اعتراضات روز ۲۵ بهمن را مهدی فاطمی صدر در وبلاگ "وتر" ارائه داده است.او عقیده دارد که در مواردی مانند روز ۲۵ بهمن، هواداران حکومت نیاز به تجمع های بزرگ دارند: "مشکل اما آن است که حزب الله سال ها است که عملیات نظری و نظامی خود را سامان داده است، اما در طرح و اجرای عملیات مدنی هنوز معطل رسانه های محافظه کار ملی و پیرمردهای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی است".
به نظر می رسد که منظور او از "عملیات مدنی" سازماندهی، جمع آوری و انتقال هوادران حکومت به سطح شهر باشد، کاری که به گفته آقای فاطمی صدر، مخالفان با استفاده از شبکه های خود آن را انجام می دهند و "توده های هوادار خویش را به کف خیابان می آورند".
آقای فاطمی صدر نوشته که با دسته ای از بسیجی ها برای برخورد با معترضان ۲۵ بهمن به خیابان های تهران رفته است: "دسته ما، بسیجی هایی هستند که کف خیابان همدیگر را پیدا کرده اند، خیابان به خیابان سبزها را دنبال می کنند و می پاشانندشان. کسی سلاح یا سپر ندارد و موتورها مال خود بچه ها است، رهبر گروه به شاخه کلفت درختی مسلح است و آن یکی چوب پرچم دارد و این یکی زنجیر موتور و دو سه نفر هم باتوم و شوکر".
او نحوه پراکندن معترضان و بازداشت بعضی از آنها را توضیح می دهد و می نویسد وقتی جای مدارا نیست، "زنجیرم را دوتا می کنم، موتورها را راه می اندازیم، تکیبر می دهیم، حیدر می کشیم و تا ته کوچه همه را می زنیم".
آقای فاطمی صدر در جای دیگری از یادداشت خود، از بی تجربگی و ترس سربازان نیروی انتظامی انتقاد می کند و می نویسد: "با این سربازها به جایی نمی رسیم. سبزها هم انگار این را فهمیده اند و در چپ و راست ما آرایش می گیرند و جلو می آیند. ما این وسط گیر افتاده ایم. تنها تلاش می کنیم که چهارراه سقوط نکند، دلم می خواهد خداوند از آسمان بسیجی بفرستد. انگار دعایم مستجاب است. از سمت چپ یک دسته موتورسوار به ما ملحق می شوند. نه ما آنها را می شناسیم و نه آنها ما را، فقط از دیدن هم ذوق زده ایم. چهارراه هنوز می سوزد و ما بر موتورها نشسته ایم و تکبیر می دهیم و حیدر می کشیم... و منافقین سبز گریخته اند..."
'خشونت دردی دوا نمی کند'
سایت یا وبلاگ گروهی "جنگی که بود، جنگی که هست" پس از وقایع ۲۵ بهمن یاداشتی را چاپ کرده که این گلایه ها در آن منعکس شده است.
نویسنده یاداشت شاهد عینی این وقایع بوده و به عنوان عضو بسیج محله حوزه ۱۱۷ در میدان صادقیه حضور داشته و بعد به جاهای دیگر شهر سر زده است.
او می نویسد که دست کم دو بار ناچار شده "دست و صورت" افرادی را که بی جهت مورد خشونت "لباس شخصی ها" قرار گرفته بودند ببوسد تا از آنها دلجویی کند.
به نوشته او، در حالی که مأموران پلیس و حتی "بسیج شهری نشان دار" از درگیری منع شده بودند، لباس شخصی ها برخوردهای "گاه به شدت خشن" داشته اند.
او نوشته است: "نوع برخوردهای پراکنده واقعا برای من قابل هضم نیست، یعنی من هدف از این برخوردها و دلیل آزاد گذاشتن دست لباس شخصی ها را نمی فهمم. زمانی که با گاز اشک آور، و حد اکثر در صورت لزوم استفاده از پینت بال، امکان پراکنده کردن یا حرکت دادن تجمعات هست، چه نیازی است به درگیر شدن جماعتی با شلنگ، باتوم شخصی و تسبیح؟"
نویسنده این یادداشت می نویسد که لباس شخصی ها وقتی به درگیری لفظی با معترضان می پردازند، به نظر می رسد که انگیزه "حمایت از نظام و اسلام" در آنها کمرنگ می شود و ماجرا بیشتر بوی "بغض شخصی" به خود می گیرد.
او هشدار می دهد: "اجازه دادن به لباس شخصی ها برای برخورد، به عنوان یک نماینده خود خوانده از اکثریت حاکم، چیزی جز نمایش یک درگیری داخلی و افزایش شکاف بین دو تفکر نیست".
تعدادی از نمایندگان پارلمان نروژ، محمد صدیق کبودوند، زندانی سیاسی ایرانی کرد را به عنوان کاندیدای دریافت جایزه صلح نوبل به کمیته اهداکننده این جایزه معرفی کرده اند.
درخواست برای معرفی آقای کبودوند به عنوان کاندیدای دریافت جایزه صلح نوبل برای نخستین بار در دسامبر سال گذشته میلادی از سوی خانواده اش مطرح شد. پس از اعلام این درخواست گروهی از فعالان حقوق بشر از خواست خانواده اقای کبودوند حمایت کردند.این گروه، کمپین حمایت از کاندیداتوری محمد صدیق کبودوند برای جایزه صلح نوبل را تشکیل دادند و مدارک فعالیت های آقای کبودوند را برای تعدادی از برندگان سابق جایزه صلح نوبل، بیش از 180 نماینده پارلمان نروژ و همچنین افرادی در سطوح بالای سیاسی، اساتید حقوق سیاسی و حقوق بین الملل که در شرایطی هستند که می توانند شخصی را برای دریافت این جایزه معرفی کنند، ارسال کردند.
آقای کبودوند در سال ۱۳۸۶ بازداشت شد. او یک سال بعد در دادگاه انقلاب تهران به جرم نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق تشکیل "سازمان حقوق بشر کردستان" و فعالیت در آن به ۱۱ سال حبس محکوم شد و هم اکنون در زندان اوین تهران محبوس است.
آکسل هارگن، یکی از نماینده پارلمان نروژ و از اعضای حزب سوسیالیست چپ که در ارسال نام آقای کبودوند به کمیته جایزه صلح نوبل همکاری داشت، در گفت و گو با بی بی سی فارسی گفت: "اهمیت این قضیه در این است که فرصتی در اختیار ما می گذارد که به وضعیت کردها بیشتر توجه کنیم."
آقای هارگن همچنین گفت: "البته در درجه اول مهم است که بتوانیم به خود کبودوند به عنوان یک روزنامه نگار که اکنون گرفتار مشکل بزرگی است کمک کنیم. و ممکن است بتوانیم فعال تر به کمک او بشتابیم چون فکر می کنم در حال حاضر تعداد بیشتری از مردم، روزنامه نگاران، رسانه ها و سیاستمداران از وضعیت دشوار او آگاه می شوند. اما درکنار آن فرصتی برای تمرکز بر وضعیت عمومی کردها نیز به دست می آید."
گلاله شرفکندی یکی از اعضای کمپین حمایت از کاندیداتوری محمد صدیق کبود وند برای جایزه صلح نوبل هم گفت: "12 دسامبر سال 2010 خانواده محمد صدیق کبودوند نامه ای نوشتند و از کسانی از جمله دالای لاما، نلسون ماندلا، آنگ سان سوچی، شیریون عبادی و باراک اوباما خواستند تا توجهی به وضعیت کبودوند کرده و او را کاندید جایزه صلح نوبل سال 2011 بکنند. ما چند تن از فعالان حقوق بشر خارج از کشور فکر کردیم که باید صدای خانواده آقای کبودوند را به گوش جهانیان برسانیم."
خانم شرفکندی در ادامه گفت: "یکی از جرم هایی که آقای کبودوند به آنها محکوم شده است تاسیس سازمان حقوق بشر کردستان و تبلیغ علیه نظام است. وقتی می گویند تبلیغ علیه نظام یعنی مواردی که در پرونده او لحاظ شده، از جمله نامه هایی که آقای کبودوند برای کوفی عنان، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد، ارسال کرده و گزارشاتی که درباره نقض حقوق بشر به ویژه در کردستان داده است. همگی این موارد را به عنوان جرم برای ایشان حساب کرده اند. این مواردی که با قانون اساسی خود ایران مطابقت ندارد و در تضاد است مواردی هستند که ما هم به آنها استناد کرده ایم."
او در ادامه افزود: "از آنجا که در سال 2003 خانم شیرین عبادی به عنوان یک ایرانی برنده جایزه صلح نوبل شد ما بر کرد بودن آقای کبودوند تاکید می کنیم که شانس اش را برای دریافت جایزه بیشتر کنیم."
در ماه های گذشته خانواده آقای کبودوند و بسیاری از فعالان حقوق بشر بارها نسبت به وضعیت سلامت جسمی او هشدار داده اند.
پریناز حسنی، همسر محمد صدیق کبودوند در رابطه با آخرین وضعیت او به بی بی سی فارسی گفت: "طی دو سال گذشته سه بار سکته ناقص قلبی ومغزی داشته است. آبان ماه در نیمه شب بیهوش و به بهداری زندان منتقل شد. به مدت بیست دقیقه یک قسمت از بدنش کاملا از کار می افتد ولمس می شود و حتی دیدش را هم از دست می دهد."
خانم حسنی در ادامه گفت: "گزارش پزشکی که ایشان را ملاقات کردند این بود که او باید بستری شود و دریچه های رگ قلبش باید عمل شود. همچنین پروستات ایشان هم باید سریعا مورد عمل قرار بگیرد. متاسفانه تا کنون هیچ جوابی از دادستانی دریافت نکرده ایم و آنها هیچ اقدامی در این رابطه انجام نداده اند."
همسر محمد صدیق کبودوند یادآوری کرد که در یک سال گذشته ملاقات آنها تنها به صورت کابینی بوده و هیچ ملاقات حضوری نداشتند. پریناز حسنی همچنین گفت که چهار سال از بازداشت همسرش می گذرد و او در این چهار سال حتی یک بار هم موفق به استفاده از مرخصی نشده است.
سال گذشته لیو شیاباو، فعالی سیاسی مخالف دولت چین به عنوان برنده جایزه صلح نوبل انتخاب شد که به علت اینکه در چین زندانی بود، نتوانست در مراسم اهدای جایزه شرکت کند.
مقاله تحلیلی اگزمینر درباره وقایع منطقه ای
ایران محل وقوع انقلاب بعدی
دوایت ال اسکاب جونیور
آنچه از تونس آغاز شد، به مصر سرایت کرد و اکنون لیبی را در برگرفته است، راه زیادی تا پایان دارد. درحالیکه پس لرزه های این رویدادها به بحرین و یمن رسیده است، حکومت های خاورمیانه و آفریقای شمالی با ترس و نگرانی به هر دستاویزی متوسل می شوند. این موج دموکراسی خواهی خیابانی ممکن است هنوز ظرف هفته ها و ماه های آینده، شاهان و دیکتاتورهای دیگری را نیز به پایین بکشد.
اما هنوز بزرگترین علامت سؤال به نگرانی قابل درک یکی از این کشورها مربوط می شود. آنها نظاره گر آتش تغییرات سیاسی هستند که حتی تا نزدیکی مرزهایشان هم رسیده است. این کشور ایران است و اهمیت آن، بر طوفان تغییرات و آتش همراه آن سایه افکنده است.
مسلماً این یک نقطه عطف در تاریخ منطقه است. آنچه با خودکشی یک فروشنده دوره گرد بی و نام و نشان در تونس آغاز شد، اکنون تمامی قدرت های منطقه ای را تهدید می کند. تاکنون واقعه ای با این ابعاد در دنیای قدرت های هسته ای و بازیگرانی که در اندیشه تبدیل شدن به قدرت هسته ای هستند، به وقوع نپیوسته بود.
این یک بازی شطرنج است که از فقیرترین تا ثروتمندترین افراد منطقه در آن حاضر هستند.
آمریکا تا کنون فقط نظاره گر اوضاع منطقه ای بوده است و از هرگونه کنترل یا اعمال نفوذی بازمانده است. خوشبختانه این رویکرد فعلاً یک عامل زمینگیر کننده در سیاست خارجه ما نبوده است. آنچه فردا رخ خواهد داد، حتی برای کهنه کارترین مقامات وزارت خارجه نیز ناشناخته است.
جالب این است که رهبران ایران تنها چند هفته پیش به ستایش از رویدادهای مصر مشغول بودند و مخالفان دولت قاهره را به گسترش ناآرامی ها تشویق می کردند. اما امروز به سبب نگرانی از بقای خود، به لاکشان فرو رفته اند زیرا زنگ ها برای مطالبه آزادی های سیاسی در عصر آیت الله ها نیز به صدا درآمده است.
ایرانی ها در دنیای اینترنت و پیام های فوری، تغییر و تحولات در کشورهای مستبد منطقه را از نزدیک دنبال می کنند. دولت درمانده ایران در جلوگیری از نمایش مبارزان آزادی خواه جوانی که تصویر تأثیر گذاری از نسل آرمانگرای خود به نمایش گذاشته اند، نسلی که بعد از سقوط شاه متولد شده، نمی تواند کار چندانی از پیش ببرد.
نیمی از جمعیت ایران زیر سن 30 سال هستند.
آیا ممکن است دولتی که از طریق اعتراضات انقلابی روی کار آمد، اکنون با بسیاری از انتقادات مشابهی روبرو شود که حاکمیت آن را زیر سؤال برده است؟ آیا نسل جوان انرژی انقلابی کافی برای تبدیل ناآرامی ها به یک پیروزی را تأمین خواهد کرد؟
حکومت تهران دو سال پیش جواب "انقلاب سبز" را با بازداشت، ضرب و جرح و اعدام داد و گزارش بسیاری از این واکنش ها از طریق شبکه های اجتماعی به بیرون راه یافت. ارتش ایران برخلاف مصر، طرف روحانیون و افراد حاکم بر کشور را گرفته است. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور تلاش کرده از ناآرامی های مصر برای افزودن بر اعتبار انقلاب سال 1979 ایران استفاده کند، انقلابی که منجر به سرنگونی شاه شد.
درحالیکه مبارک کنترل اوضاع مصر را از دست می داد، واشنگتن رفتار نامطئنی در پیش گرفت اما آمریکا برای ترغیب و تشویق اعتراضات در ایران، هیچ زمانی را از دست نداد. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا گفت: "برای باز کردن فضای سیاسی در ایران باید متعهد شد."
دموکراسی، آزادی های مدنی و تحولات اقتصادی زمانی ایده های دست نیافتنی در خاورمیانه بودند و واشنگتن نیز عمدتاً از پشتیبانی از چنین ایده هایی بازمانده بود. آیا اکنون می توان گفت ناآرامی های تازه ای در ایران قابل تصور است؟
اگر چنین اعتراضاتی از حداقل اعتبار برخوردار بود، وظیفه ما به عنوان مردم آمریکا این خواهد بود که با هر وسیله ممکن از آن حمایت کنیم. تغییر در حاکمیت کشور می تواند به معنای حفظ جان میلیون ها نفر در آینده باشد. این سناریو با برخورد مرگبار میان خواسته ها و آرمان ها شکل خواهد گرفت.
هر آنچه دنیا تاکنون شاهد بوده در مقایسه با بحران ایران ناچیز خواهد بود.
منبع: اگزمینر- 10 مارس
آنچه از تونس آغاز شد، به مصر سرایت کرد و اکنون لیبی را در برگرفته است، راه زیادی تا پایان دارد. درحالیکه پس لرزه های این رویدادها به بحرین و یمن رسیده است، حکومت های خاورمیانه و آفریقای شمالی با ترس و نگرانی به هر دستاویزی متوسل می شوند. این موج دموکراسی خواهی خیابانی ممکن است هنوز ظرف هفته ها و ماه های آینده، شاهان و دیکتاتورهای دیگری را نیز به پایین بکشد.
اما هنوز بزرگترین علامت سؤال به نگرانی قابل درک یکی از این کشورها مربوط می شود. آنها نظاره گر آتش تغییرات سیاسی هستند که حتی تا نزدیکی مرزهایشان هم رسیده است. این کشور ایران است و اهمیت آن، بر طوفان تغییرات و آتش همراه آن سایه افکنده است.
مسلماً این یک نقطه عطف در تاریخ منطقه است. آنچه با خودکشی یک فروشنده دوره گرد بی و نام و نشان در تونس آغاز شد، اکنون تمامی قدرت های منطقه ای را تهدید می کند. تاکنون واقعه ای با این ابعاد در دنیای قدرت های هسته ای و بازیگرانی که در اندیشه تبدیل شدن به قدرت هسته ای هستند، به وقوع نپیوسته بود.
این یک بازی شطرنج است که از فقیرترین تا ثروتمندترین افراد منطقه در آن حاضر هستند.
آمریکا تا کنون فقط نظاره گر اوضاع منطقه ای بوده است و از هرگونه کنترل یا اعمال نفوذی بازمانده است. خوشبختانه این رویکرد فعلاً یک عامل زمینگیر کننده در سیاست خارجه ما نبوده است. آنچه فردا رخ خواهد داد، حتی برای کهنه کارترین مقامات وزارت خارجه نیز ناشناخته است.
جالب این است که رهبران ایران تنها چند هفته پیش به ستایش از رویدادهای مصر مشغول بودند و مخالفان دولت قاهره را به گسترش ناآرامی ها تشویق می کردند. اما امروز به سبب نگرانی از بقای خود، به لاکشان فرو رفته اند زیرا زنگ ها برای مطالبه آزادی های سیاسی در عصر آیت الله ها نیز به صدا درآمده است.
ایرانی ها در دنیای اینترنت و پیام های فوری، تغییر و تحولات در کشورهای مستبد منطقه را از نزدیک دنبال می کنند. دولت درمانده ایران در جلوگیری از نمایش مبارزان آزادی خواه جوانی که تصویر تأثیر گذاری از نسل آرمانگرای خود به نمایش گذاشته اند، نسلی که بعد از سقوط شاه متولد شده، نمی تواند کار چندانی از پیش ببرد.
نیمی از جمعیت ایران زیر سن 30 سال هستند.
آیا ممکن است دولتی که از طریق اعتراضات انقلابی روی کار آمد، اکنون با بسیاری از انتقادات مشابهی روبرو شود که حاکمیت آن را زیر سؤال برده است؟ آیا نسل جوان انرژی انقلابی کافی برای تبدیل ناآرامی ها به یک پیروزی را تأمین خواهد کرد؟
حکومت تهران دو سال پیش جواب "انقلاب سبز" را با بازداشت، ضرب و جرح و اعدام داد و گزارش بسیاری از این واکنش ها از طریق شبکه های اجتماعی به بیرون راه یافت. ارتش ایران برخلاف مصر، طرف روحانیون و افراد حاکم بر کشور را گرفته است. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور تلاش کرده از ناآرامی های مصر برای افزودن بر اعتبار انقلاب سال 1979 ایران استفاده کند، انقلابی که منجر به سرنگونی شاه شد.
درحالیکه مبارک کنترل اوضاع مصر را از دست می داد، واشنگتن رفتار نامطئنی در پیش گرفت اما آمریکا برای ترغیب و تشویق اعتراضات در ایران، هیچ زمانی را از دست نداد. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا گفت: "برای باز کردن فضای سیاسی در ایران باید متعهد شد."
دموکراسی، آزادی های مدنی و تحولات اقتصادی زمانی ایده های دست نیافتنی در خاورمیانه بودند و واشنگتن نیز عمدتاً از پشتیبانی از چنین ایده هایی بازمانده بود. آیا اکنون می توان گفت ناآرامی های تازه ای در ایران قابل تصور است؟
اگر چنین اعتراضاتی از حداقل اعتبار برخوردار بود، وظیفه ما به عنوان مردم آمریکا این خواهد بود که با هر وسیله ممکن از آن حمایت کنیم. تغییر در حاکمیت کشور می تواند به معنای حفظ جان میلیون ها نفر در آینده باشد. این سناریو با برخورد مرگبار میان خواسته ها و آرمان ها شکل خواهد گرفت.
هر آنچه دنیا تاکنون شاهد بوده در مقایسه با بحران ایران ناچیز خواهد بود.
منبع: اگزمینر- 10 مارس
مصاحبه رکسانا صابری با روزنامه مترو
مرگ های اسرارآمیز در زندان اوین
در سال ۲۰۰۹ رکسانا صابری، روزنامه نگار ایرانی- آمریکایی، به جرم جاسوسی به هشت سال زندان در ایران محکوم شد. او پس از ۱۰۰ روز زندان در نهایت در دادگاه تجدیدنظر آزاد شد. رکسانا صابری در مصاحبه ای با روزنامه پرتیراژ مترو به سؤالاتی در مورد تجربه تلخ خود در زندان اوین پاسخ داده است.
آیا شما قبل از دستگیری از جوانب خطرناک کار روزنامه نگاری در ایران آگاه بودید؟
کار به عنوان روزنامه نگار در ایران به مراتب سخت تر و خطرناک تر از آمریکا و آلمان است. ولی من معتقدم بسیار مهم است کسانی که در کشورهایی مانند ایران به این حرفه مشغول اند یا در انتشار اخبار فعالیت می کنند، به کار خود ادامه دهند. وگرنه جهان از اینکه در چنین کشورهایی چه می گذرد آگاه نخواهد شد و حکومت ها نیز با فراغ بال به قانون شکنی های خود ادامه خواهند داد. البته این مسأله نباید موجب شود روزنامه نگاران بدون ملاحظه دست به خطر بزنند.
شما در زندان اوین زندانی بودید. این مکان را چگونه توصیف می کنید؟
در زندان اوین، مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی و عقیدتی بسیاری زندانی هستند. شکنجه و اعدام نیز انجام می شود. زندانیان به طور اسرارآمیزی می میرند. من شکنجه نشده ام، ولی آنچه که به عنوان "شکنجه سفید" مشهور است را متحمل شده ام. این نوع شکنجه پیامدهای فیزیکی ندارد، ولی اثرات روانی آن ویرانگر است. این شکنجه یک نوع انزوا، ترفند، ارعاب، و زیر پا گذاشتن شخصیت و شأن انسانی است. با اینکه امروز این تجربه زندان به بزرگ ترین چالش زندگی من تبدیل شده، ولی هم سلولی هایم درس های مهمی به من آموختند. به عنوان مثال، به من نشان دادند که چطور می توان درد و رنج ها را تحمل کرد و فرصت ها را به پیشرفت و پای بند ماندن به عقاید تبدیل نمود.
اکنون که آزاد هستید، چطور زندگی می کنید؟
همیشه پشت سرم را نگاه می کنم تا کسی دنبالم نباشد. یکی از مأموران زندان به من گفت وقتی آزاد شدم نباید در این مورد صحبت کنم، وگرنه حکم مرگم را امضاء کرده ام. یکی دیگر از آنها به من گفت عوامل جمهوری اسلامی می توانند مرا هر کجای دنیا که باشم پیدا کنند و بکشند. نمی دانم آیا این تهدیدها جدی بوده یا نه، ولی می دانم که دولتمردان جمهوری اسلامی قبلاً در ترورهای بین المللی دست داشته اند.
به نظر شما آیا موج انقلاب های خاورمیانه به ایران نیز خواهد رسید؟
رویدادهای تونس و مصر از هم اکنون تأثیر خود را بر ایران گذاشته است و باعث شده تا جنبش مردم معترض در ایران دوباره زنده شود. ولی شرایط متفاوت اند. ایران کمتر به غرب وابسته است و متحدانش، مانند چین و روسیه، کمتر به مسایل حقوق بشر می پردازند. ولی مردم بیش از پیش خواستار روی کار آمدن دولتی هستند که مواضع شفاف داشته باشد و به حقوق بشر احترام بگذارد. به ویژه اینکه اکنون مردم این احساس را پیدا کرده اند که حرف شان بر سرنوشت کشورشان تأثیر دارد.
منبع: مترو، ۱۰ مارس
آیا شما قبل از دستگیری از جوانب خطرناک کار روزنامه نگاری در ایران آگاه بودید؟
کار به عنوان روزنامه نگار در ایران به مراتب سخت تر و خطرناک تر از آمریکا و آلمان است. ولی من معتقدم بسیار مهم است کسانی که در کشورهایی مانند ایران به این حرفه مشغول اند یا در انتشار اخبار فعالیت می کنند، به کار خود ادامه دهند. وگرنه جهان از اینکه در چنین کشورهایی چه می گذرد آگاه نخواهد شد و حکومت ها نیز با فراغ بال به قانون شکنی های خود ادامه خواهند داد. البته این مسأله نباید موجب شود روزنامه نگاران بدون ملاحظه دست به خطر بزنند.
شما در زندان اوین زندانی بودید. این مکان را چگونه توصیف می کنید؟
در زندان اوین، مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی و عقیدتی بسیاری زندانی هستند. شکنجه و اعدام نیز انجام می شود. زندانیان به طور اسرارآمیزی می میرند. من شکنجه نشده ام، ولی آنچه که به عنوان "شکنجه سفید" مشهور است را متحمل شده ام. این نوع شکنجه پیامدهای فیزیکی ندارد، ولی اثرات روانی آن ویرانگر است. این شکنجه یک نوع انزوا، ترفند، ارعاب، و زیر پا گذاشتن شخصیت و شأن انسانی است. با اینکه امروز این تجربه زندان به بزرگ ترین چالش زندگی من تبدیل شده، ولی هم سلولی هایم درس های مهمی به من آموختند. به عنوان مثال، به من نشان دادند که چطور می توان درد و رنج ها را تحمل کرد و فرصت ها را به پیشرفت و پای بند ماندن به عقاید تبدیل نمود.
اکنون که آزاد هستید، چطور زندگی می کنید؟
همیشه پشت سرم را نگاه می کنم تا کسی دنبالم نباشد. یکی از مأموران زندان به من گفت وقتی آزاد شدم نباید در این مورد صحبت کنم، وگرنه حکم مرگم را امضاء کرده ام. یکی دیگر از آنها به من گفت عوامل جمهوری اسلامی می توانند مرا هر کجای دنیا که باشم پیدا کنند و بکشند. نمی دانم آیا این تهدیدها جدی بوده یا نه، ولی می دانم که دولتمردان جمهوری اسلامی قبلاً در ترورهای بین المللی دست داشته اند.
به نظر شما آیا موج انقلاب های خاورمیانه به ایران نیز خواهد رسید؟
رویدادهای تونس و مصر از هم اکنون تأثیر خود را بر ایران گذاشته است و باعث شده تا جنبش مردم معترض در ایران دوباره زنده شود. ولی شرایط متفاوت اند. ایران کمتر به غرب وابسته است و متحدانش، مانند چین و روسیه، کمتر به مسایل حقوق بشر می پردازند. ولی مردم بیش از پیش خواستار روی کار آمدن دولتی هستند که مواضع شفاف داشته باشد و به حقوق بشر احترام بگذارد. به ویژه اینکه اکنون مردم این احساس را پیدا کرده اند که حرف شان بر سرنوشت کشورشان تأثیر دارد.
منبع: مترو، ۱۰ مارس
نگاه سیبرپرس به تناقض در عملکرد سازمان ملل
ایران و لیبی در شورای حقوق بشر
گاهی از خود می پرسیم که چرا سازمان ملل بر حفظ سازمان هایی اصرار می ورزد که جز بی اعتبار کردن و مضحک جلوه دادن این سازمان کاری نمی کنند و حتی بودجه های مالی تخصیص یافته را نیز حیف و میل می کنند. این درحالی است که سازمان هایی مانند برنامه غذایی جهانی و کمیساریای عالی پناهندگان بودجه کافی برای انجام مسؤولیت های بشردوستانه شان ندارند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارشی را چاپ کرده و در آن به لیبی به دلیل "رعایت حقوق بشر" تبریک گفته. در همین حال، می شنویم که جمهوری اسلامی به مدت چهار سال به ریاست کمیسیونی مربوط به وضعیت زنان انتخاب شده است. بله، جمهوری اسلامی، کشوری که "زنان زناکار" را به سنگسار محکوم می کند، و آنهایی را که یک یا دو تار مویشان را به دیگران نشان داده اند محبوس می کند، اکنون به ریاست کمیسیون امور زنان برگزیده شده است.
ایران در آوریل سال گذشته در میان هلهله و ابراز احساسات ۴۵ عضو کمیسیون که درواقع قرار است برای تساوی و پیشرفت حقوق زنان تلاش کنند، انتخاب شد.
وجود چنین ناشایستگی هایی مسلم است. همان طور که ارزش های دموکراتیک در اکثر نقاط جهان لگد مال می شوند، و انتخابات سازمان ملل نیز ازطریق معاملات پشت پرده تعیین می گردند، کاملاً مشخص است که اکثر منصب ها به دست کشورهایی می افتد که عملکرشان متناقض با اهداف این سازمان است.
بدین ترتیب، سومالی و سودان در کمیته کمیساریای عالی پناهندگان دارای کرسی شده اند؛ و ایران، قزاقستان، لیبی و چین نیز در یکی از کمیته های سازمان ملل که وظیفه اش ارتقای آزادی اطلاعات و رسانه هاست.
شورای حقوق بشر قهرمان دوروریی و تزویر است، زیرا عادت کرده که اکثر اوقات، و گاهی به صورت انحصاری، به مسأله اسراییل بپردازد و چشم خود را بر افراط گری هایی که در جهان عرب و مسلمان در جریان است ببندد. این شورا در آخرین گزارش اش که در آن با لیبی به شکلی ملاطفت آمیز برخورد کرده، بار دیگر از بدخواهی خود، که از خصوصیات این شورا به شمار می رود، پرده برداشته است.
ولی از آنجا که این مسأله در زمانی مطرح می شود که سرهنگ قذافی تهدید به بمباران مردم خود کرده، این گزارش قدری دردسرساز شده. به همین دلیل، مجمع عمومی سازمان ملل هفته گذشته به اتفاق آرا رأی به خارج کردن لیبی از شورای حقوق بشر داد. ولی این اقدام صرفاً برای گل آلود کردن آب است، چون که این شورا همچنان بر حفظ مدافعان پرارزش حقوق بشر و آزادی نزد خود اصرار می ورزد: کوبا، چین، پاکستان، روسیه و عربستان سعودی.
اینها همه مضحکه هایی است که سازمان ملل می بایست از خیلی وقت پیش به آنها خاتمه می داد. افسوس که تعداد دولت هایی که در گسترش پاهای این هشت پا و افزایش سازمان های تحت نظر ذینفع اند بسیار زیاد است؛ اینها کشورهایی هستند که برای دوستان حکومت های دیکتاتور مخفی گاه ایجاد می کنند و در این رابطه هزینه های هنگفت می پردازند.
وجود سازمان ملل لازم است، حتی اگر به دلیل بازی های منحط ائتلافی و بوروکراسی گسترده فلج کننده، اغلب اوقات در حل اختلافات ناتوان ظاهر شود [مانند مورد روآندا]. با این حال، اگر سازمان ملل وجود نداشته باشد، بی شک شرایط بدتر خواهد شد.
منبع: سیبرپرس، ۱۰ مارس
شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارشی را چاپ کرده و در آن به لیبی به دلیل "رعایت حقوق بشر" تبریک گفته. در همین حال، می شنویم که جمهوری اسلامی به مدت چهار سال به ریاست کمیسیونی مربوط به وضعیت زنان انتخاب شده است. بله، جمهوری اسلامی، کشوری که "زنان زناکار" را به سنگسار محکوم می کند، و آنهایی را که یک یا دو تار مویشان را به دیگران نشان داده اند محبوس می کند، اکنون به ریاست کمیسیون امور زنان برگزیده شده است.
ایران در آوریل سال گذشته در میان هلهله و ابراز احساسات ۴۵ عضو کمیسیون که درواقع قرار است برای تساوی و پیشرفت حقوق زنان تلاش کنند، انتخاب شد.
وجود چنین ناشایستگی هایی مسلم است. همان طور که ارزش های دموکراتیک در اکثر نقاط جهان لگد مال می شوند، و انتخابات سازمان ملل نیز ازطریق معاملات پشت پرده تعیین می گردند، کاملاً مشخص است که اکثر منصب ها به دست کشورهایی می افتد که عملکرشان متناقض با اهداف این سازمان است.
بدین ترتیب، سومالی و سودان در کمیته کمیساریای عالی پناهندگان دارای کرسی شده اند؛ و ایران، قزاقستان، لیبی و چین نیز در یکی از کمیته های سازمان ملل که وظیفه اش ارتقای آزادی اطلاعات و رسانه هاست.
شورای حقوق بشر قهرمان دوروریی و تزویر است، زیرا عادت کرده که اکثر اوقات، و گاهی به صورت انحصاری، به مسأله اسراییل بپردازد و چشم خود را بر افراط گری هایی که در جهان عرب و مسلمان در جریان است ببندد. این شورا در آخرین گزارش اش که در آن با لیبی به شکلی ملاطفت آمیز برخورد کرده، بار دیگر از بدخواهی خود، که از خصوصیات این شورا به شمار می رود، پرده برداشته است.
ولی از آنجا که این مسأله در زمانی مطرح می شود که سرهنگ قذافی تهدید به بمباران مردم خود کرده، این گزارش قدری دردسرساز شده. به همین دلیل، مجمع عمومی سازمان ملل هفته گذشته به اتفاق آرا رأی به خارج کردن لیبی از شورای حقوق بشر داد. ولی این اقدام صرفاً برای گل آلود کردن آب است، چون که این شورا همچنان بر حفظ مدافعان پرارزش حقوق بشر و آزادی نزد خود اصرار می ورزد: کوبا، چین، پاکستان، روسیه و عربستان سعودی.
اینها همه مضحکه هایی است که سازمان ملل می بایست از خیلی وقت پیش به آنها خاتمه می داد. افسوس که تعداد دولت هایی که در گسترش پاهای این هشت پا و افزایش سازمان های تحت نظر ذینفع اند بسیار زیاد است؛ اینها کشورهایی هستند که برای دوستان حکومت های دیکتاتور مخفی گاه ایجاد می کنند و در این رابطه هزینه های هنگفت می پردازند.
وجود سازمان ملل لازم است، حتی اگر به دلیل بازی های منحط ائتلافی و بوروکراسی گسترده فلج کننده، اغلب اوقات در حل اختلافات ناتوان ظاهر شود [مانند مورد روآندا]. با این حال، اگر سازمان ملل وجود نداشته باشد، بی شک شرایط بدتر خواهد شد.
منبع: سیبرپرس، ۱۰ مارس
مقاله نیویورک تایمز درباره کشف مهم نیروهای انگلیسی
تسلیحات ایران در افغانستان
وزارت خارجه انگلستان اعلام کرد موشک هایی که چند هفته پیش در استان نیمروز در امتداد غربی افغانستان یافت شده اند، تسلیحات ایرانی بوده و قرار بود به طالبان تحویل شوند.
ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلستان با "غیر قبال قبول" خواندن ارسال این محموله، ایران را به دلیل کمک به ستیزه جویان در افغانستان هدف انتقاد تند خود قرار داد. آقای هیگ گفت: "من از تازه ترین شواهد مبنی بر ادامه تأمین تسلیحات برای طالبان از سوی ایران، عمیقاً نگران هستم." وی گفت این تسلیحات "آشکارا برای تقویت طالبان جهت کشتن سربازان افغان و ائتلاف (آی سی اِی اف) از فاصله خیلی دور تأمین شده اند." منظور وی از ائتلاف، نیروهای بین المللی است که برای کمک به تأمین امنیت در افغانستان در این کشور حضور دارند.
وی افزود: "این واقعاً غیرقابل قبول است. این رفتاری نیست که یک همسایه مسؤولیت پذیر نشان می دهد. این اقدام در تضاد با ادعای ایران در نزد جامعه بین المللی و مردم خودش مبنی بر پشتیبانی از ثبات و امنیت در افغانستان است." روزنامه گاردین به نقل از دیپلمات هایی که نخواستند نامشان فاش شود، گزارش کرد محموله یاد شده شامل 48 موشک با برد 12 مایل، دو برابر برد معول موشک های مورد استفاده طالبان، بوده است.
فرماندهان ارشد ناتو مرتباً هشدار داده اند ایران در حال تأمین تسلیحات و پول برای ستیزه جویان و حتی آموزش آنها در اردوگاه های آنسوی مرز افغانستان در داخل ایران است.
ژنرال استنلی مک کریستال، فرمانده وقت نیروهای ناتور در افغانستان در ماه مه 2010 هشدار داد ایران به آموزش ستیزه جویان افغانی در داخل خاک خودش مشغول است. دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز ماه گذشته به کنگره این کشور گفت محموله های تسلیحات با مبدا ایران ضبط شده است.
به نظر می رسد ایران علاقمند به بی ثباتی افغانستان است و علت آن تا حدودی این است که به این ترتیب می تواند تلاش های آمریکا را تحت الشعاع قرار دهد. ایران به آمریکا به چشم دشمن خود نگاه می کند.
این در حالی است که ایران از کشوری با اکثریت شیعه تشکیل شده است در حالی که طالبان افغانستان سنی مذهب هستند.
منبع: نیویورک تایمز- 9 مارس
گزارش سانفرانسیسکو گیت از واکنش نماینده ایران در سازمان ملل
از نگاه این سازمان به برنامه هاي ایران حمایت کرد
جورج جان
با حمایت فرستاده ارشد آمریکا از این احتمال که ایران هشت سال پیش به برنامه هاي تولید سلاح اتمي خود پایان نداده باشد روند برخورد ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته ایش دیگرگون شده است.
اظهارات گلین دیویس، تاکیدي بود بر گزارش محرمانه ماه گذشته یوکیا آمانو، رئیس سازمان بین المللي انرژي هسته اي، که ایران به برنامه هاي اتمي خود طي این سال ها در خفا ادامه داده است.
این اظهارات بسیار مهم بود زیرا با آنچه گزارش اطلاعات آمریکایي براي مردم منتشر کرد، تفاوتي فاحش داشت. آخرین گزارش در سال 2007 توسط سازمان اطلاعات آمریکا منتشر شد که در آن گفته شده بود که ایران از سال 2003 برنامه تولید سلاح اتمي را رها کرده است.
مقامات آمریکایي ماه گذشته اعلام کردند که در گزارش اخیر سازمان اطلاعاتي آمریکا آمده است که رهبران ایران در مورد توسعه برنامه هاي اتمي شان و دستیابي سلاح اتمي، دچار اختلاف نظر شده اند . اما در این گزارش بطور مشخص ذکر نشده که آیا گزارش سال 2007 را تایید مي کند یا به طور کامل در آن تجدید نظر کرده است.
دیویس معتقد است که این دو گزارش را نمي توان با هم مقایسه کرد و نباید در مورد مباحث اطلاعاتي بحث کرد. اما او گفت که آمریکا بطور کامل از دبیرکل سازمان ملل حمایت مي کند.
وي که بیرون از جلسه 35 کشور عضو آژانس بین المللي انرژي اتمي با خبرنگاران صحبت مي کرد، اعلام کرد بحث عمده این جلسه مربوط به ایران و سوریه بود و اینکه در گذشته برنامه هاي اتمي شان را پنهان کرده اند و فعالیت هاي اتمي شان منجر به ساخت سلاح اتمي مي شود.
آمریکا معتقد است که رهبران ایران ممکن است در مورد برداشتن قدم آخر دچار اختلاف نظر شده باشند و روز چهارشنبه هم در جلسه این موضوع مطرح شد.
رابرت اینهورن، مشاور وزارت امور خارجه آمریکا در این کنفرانس مطرح کرد که ایران به دنبال کم هزینه ترین گزینه ها براي تولید سلاح اتمي است اما از لحاظ سیاسي هنوز تصمیم نگرفته است که در مدت زمان کوتاه دست به ساخت آن بزند.
ایران براي ادامه غني سازي اورانیوم، چهار بار توسط شوراي امنیت سازمان ملل، تحریم شده است دلیل دیگر آن وجود سابقه ایجاد تاسیسات اتمي بدون آگاه کردن آژانس بین المللي است که احتمال برنامه ساخت سلاح اتمي توسط این کشور را بالا مي برد.
سوریه هم در مقابل آژانس بین المللي انرژي هسته اي مقاومت کرده است و پیشنهاد آژانس در مورد بازدید از یک سایتي که در سال 2007 توسط اسرائیل منهدم شد را رد کرد. آمریکا بعد ها اعلام کرد که این تاسیسات نابود شده توسط اسرائیل رآکتوري بود که با کمک کره شمالي ساخته شده بود و کار آن تولید پلوتونیوم بود.
پلوتونیوم و اورانیوم غني سازي شده هر دو مي تواندد بعنوان کلاهک سلاح هسته اي بکار بروند و به همین دلیل شوراي امنیت و آژانس بیم آن دارند که دستیابي به این فن آوری منجر به تولید سلاح اتمي مي شود.
علي سلطانیه، فرستاده ارشد ایران روز چهارشنبه تکرار کرد که ایران با قاطعیت به غني سازي اورانیوم ادامه مي دهد و به خبرنگاران گفت: "نه تحریم ها و نه قطعنامه هاي سازمان ملل و نه تهدید به حمله نمي تواند مانع از برنامه غني سازي صلح آمیز اورانیوم ایران بشود."
او در دو اظهار نظر جداگانه آمریکا و اتحادیه اروپا را متهم به زیر سووال بردن برنامه هاي صلح جویانه اتمي ایران را بدون داشتن هر گونه مدرک، کرد.
وي در مورد سوریه گفت که اسرائیل مقصر اصلي است و حمله به یک رآکتور قانوني نشان دهنده تفکر این کشور است که مانند قانون غیر متمدنانه جنگل است.
دیویس، رئیس گروه مذاکره آمریکایي، در مقابل، سوریه را به دلیل راه ندادن بازرسان آژانس مورد سرزنش قرار داد و به خبرنگاران گفت که ما مطمئن هستیم که آن رآکتور با کمک کره شمالي ساخته شده است.
وي همچنین از مورد گسترش ابعاد نظامي برنامه هاي اتمي ایران هشدار داد و این شامل تلاش ایران براي ساخت کلاهک اتمي هم مي شود.
او به اعضاي آژانس گفت: "ایران بیش از پیش شبیه به کشوري رفتار مي کند که انگار موضوعي را پنهان کرده است."
ویلیام هگ، وزیرامور خارجه انگلستان به ایران هشدار داد که گمان نکند که اتفاقات اخیر در خاورمیانه توجه ها را از روي برنامه هاي اتمي این کشور برداشته است.
او گفت: "فشار بر روي ایران تا زماني که این کشور دست از موضع گیري امروزش بردارد، ادامه دارد."
گریگوري بردنیکوف، از طرف پنج عضو دائمي شوراي امنیت و آلمان اعلام کرد که رفتار ایران با قطعنامه هاي سازمان ملل دلبخواهي است و از شوراي امنیت خواست که ایران را از غني سازي اورانیوم بازدارد.
اما این نکته که این پیام توسط نماینده روس ها خوانده شد، که همواره در کنار چین از انتقاد مستقیم ایران پرهیز مي کرد، کافي بود. در سال 2009 که این شش کشور در مقر آژانس دیدار کردند، روسیه و چین توافق کردند که به انتقاد ها از ایران بپیوندند و این نشان مي داد که تحمل چین و روسیه هم در مقابل ایران به پایان رسیده است.
سانفرانسیسکو گیت، 9 مارس
احمدی نژاد نمایندگانش را به حوزه فرستاد
اختلافات آشکار تهران در جلسات محرمانه قم
شهر قم دیروز میزبان اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری بود. گفته میشود این سفر به منظور دیدار نمایندگان فرهنگی دولت با مراجع تقلید انجام شده است؛ سفری که برخی از سایتهای خبری آن را محرمانه خواندند. به نوشته سایت آفتاب محرمانه بودن این دیدارها پس از انجام اولین دیدار به خبرنگاران اعلام شد.
اولین دیدار اعضای این شورا صبح دیروز در بیت آیتالله علوی گرگانی و در جمع خبرنگاران صورت گرفت اما علی رغم حضور خبرنگاران در این دیدار جزئیاتی از محتوای جلسه مذکور منتشر نشده است. گفته می شود آیت الله نوری همدانی نیز دیروز در دفتر خود میزبان فرستادگان نهاد ریاست جمهوری بود، در حالی که در خبرها اشارهای به بقیه دیدارهای اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری در قم نشده است.
سفر اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری دو روز پس از حضور محمود احمدینژاد در قم انجام شد؛ حضوری که در روز پنجشنبه و بدون انجام هیچ دیداری با مراجع این شهر به پایان رسید.
انتقاد از فضای فرهنگی
مراجع قم کمتر از دو هفته پیش در دیدار با فراکسیون روحانیون مجلس شورای اسلامی، انتقادات صریحی در مورد مسائل فرهنگی جامعه مطرح کردند. محمد تقی رهبر، رئیس این فراکسیون، پس از این دیدار از کسانی چون آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صافی گلپایگانی به عنوان کسانی که "انتقادات بسیار تندی را نسبت به فضای فرهنگی جامعه بیان کردند" نام برده است. طبق گفته محمد تقی رهبر محور این انتقادات کمرنگ شدن "ارزشهای اسلامی" در جامعه بوده است. خود وی نیز در دیدار دو هفته پیش با آیت الله مکارم شیرازی گفته بود: "معتقدیم به خاطر نگاهی که دولت در برخورد با مسائل فرهنگی دارد فساد و از جمله آنها بیحجابی درحال گسترش است".
با این توصیف گفته می شود سفر دیروز اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به قم با انتقادات دو هفته پیش مراجع از وضعیت فرهنگی کشور در ارتباط است.
اختلافاتی که زود هویدا شد
محمود احمدی نژاد از شروع دور اول ریاست جمهوری خود در سال 84 همواره برای ترسیم تصویری اسلامی و ارزشی از دولت خود تلاش کرده است. اولین سفر محمود احمدینژاد به قم پس از انتخاب به سمت ریاست جمهوری ایران كمتر از ۱۵ روز پس از برگزاری انتخابات نهم، صورت گرفت. وی در آن دیدار وعده داد: "دولت عدالتخواه و تحولگرا تمامی اهتمام خود را برای حل مشكلات كشور و به ویژه مسائل جوانان به كار خواهد گرفت و با اتخاذ تصمیمات مهم و اساسی، گامهای بلندی در جهت رفاه و سعادت ملت عزیز ایران برخواهد داشت".
در حالی که از این دیدار چند ماه بیشتر نگذشته بود، اظهار نظر رئیس جمهور مبنی بر لزوم حضور زنان در ورزشگاهها اولین اختلافات جدی بین قم و پاستور را رقم زد. آنچنان که حتی آیتاللـه مصباح یزدی، به عنوان بزرگترین حامی دولت احمدینژاد در میان روحانیون بلند پایه، ناچار شد دربرابر رئیسجمهور مورد تائیدش با صراحت لب به انتقاد بگشاید. اظهار نظر بعدی غلامحسین الهام، سخنگوی دولت كه لغو تصمیم احمدینژاد را نه به درخواست مراجع تقلید كه به سفارش برخی دیگر از مقامات ارشد نظام بیان كرده بود، بر حجم نارضایتی و دلخوری مراجع و علمای بلندپایه افزود.
به همین دلیل بود که در میان موج خبرهایی که حکایت از عدم موافقت مراجع و روحانیون برای دیدار با احمدینژاد و وساطت اكبر هاشمی رفسنجانی برای انجام این امر داشت، بالاخره رئیس دولت نهم صبح روز جمعه ۱۸ اسفند ۸۵ برای دیدار با مراجع تقلید، برای چهارمین بار پس از به قدرت رسیدن عازم قم شد. محمود احمدی نژاد طی دیدارهای خود در آن سفربه روحانیون بلند پایه قم اطمینان داده بود که "دغدغههای شما همان دغدغههای دولت است".
حکایت همچنان باقیست
علی رغم این و با گذشت 4 سال از آن سفر، هیچگاه آتش اختلافات مختلف بین دولت احمدی نژاد و مراجع قم سرد نشده است؛ در این میان یک بار نقل قولهای اسفندیار رحیم مشایی آتش بیار معرکه بوده، بار دیگر موج تورم و بیکاری و آخرین بار هم بهانه اش مسایل فرهنگی و اسلامی است.
پس از اعلام پیروزی محمود احمدینژآد در انتخابات سال گذشته، از میان چهارده مرجع تقلید تنها سه نفر حاضر شدند برای وی پیام تبریک بفرستند. آیت الله نوری همدانی، آیت الله مسلم ملکوتی و سید علی خامنهای. همین مساله شبهاتی را پیرامون عمیقتر شدن اختلافات میان دولت و مراجع دامن میزد. این اختلافات تا آنجا پیش رفت که آذرسال گذشته یک کمیته شش نفره متشکل از نمایندگان جامعه مدرسین حوزه علميه قم و دولت برای بررسي مشكلات و موانع سر راه تفاهم دولت و مراجع تشکیل شد. با وجود این همچنان مشکلات این دو نهاد قدرت سیاسی و دینی به قوت خود باقی ماندهاند.
جواب رد مراجع به درخواست دولتیها
دیروز همزمان با انتشار خبر سفر اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به قم، سید رضا اکرمی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در گفتگویی با سایت "خانه ملت" به گلهمندی مراجع از سیاستهای فرهنگی اشاره کرد. او با اشاره به طرح مساله مکتب ایرانی توسط اسفندیار رحیم مشایی گفت: "طرح این موضوع ازسوی برخی افراد دولت که معتقدند دنیا، ایران و اسلام را بهتر میشناسد، نادیده گرفتن و بی اعتنایی به اسلام است و مراجع به شدت از این مساله گله مند هستند".
4 اسفند ماه سال جاری نیز محسن غرویان از شاگردان مصباح یزدی با بیان اینکه چندی است رابطه دولت و مصباح "ضعیف" شده، خاطرنشان کرد: "مراجع به دولت انتقاد دارند، اما برای ملاحظه رهبری و نظام، مدارا میکنند، در صورتیکه هر وقت بخواهند، می توانند مقلدان خود را به صحنه آورده و غائله مشایی را جمع کنند." او گفته بود " "مراجع به این نتیجه رسیده اند که موضعگیری و اظهارنظر آنها تأثیری در رفتارهای دولت و دولتمردان ندارد. یعنی دولت راه خودش را میرود و مراجع هم حرف خودشان را میزنند. به همین دلیل مراجع به این نتیجه رسیده اند که فعلاً مدارا کنند و سیاست مدارا را در پیش گرفتهاند."
شاگرد بزرگترین حامی دولت در بین روحانیون قم متذکر شده بود :"اما این به معنی نیست که مراجع قانع شده اند و فکر دولتمردان را پذیرفته اند. مراجع باطناً از دولت گلایه دارند اما به دلیل مصلحت جامعه و نظام و رهبری اقتضا میکند که فعلاً فقط به انتقاد بسنده کنند اما امیدی به گوش دادن آن از سوی دولت ندارند".
تنها یک روز پس از این، سقای بی ریا مشاور اسبق روحانیت رئیس جمهور در واکنش به اظهارات محسن غرویان تاییدات آیت الله خامنهای از دولت را بالاتر از هر چیز دیگر بر شمرد و آن را نشانهای بر موفقیت دولت احمدی نژاد دانست.
اول آبانماه جعفر شجونی، عضو بلند پایه جامعه روحانیت مبارز و از حامیان احمدی نژاد در دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری گفت: "خیلی از آیات عظام به درخواست دیدار دولتیها جواب رد میدهند." به اعتقاد وی "برخی از حواشی آزار دهنده دولت احمدی نژاد" موجب شده تا "علما و خصوصا مراجع عظام نخواهند رابطه خوبی با دولت وی داشته باشند".
شاید بتوان بازتاب این دل خوری مراجع از دولت و عدم علاقه آنها برای دیدار با اعضای دولت احمدی نژاد را در رفتار او دید. آنجا که وی در قامت یک رئیس جمهور ارزشی واسلامی رهسپار پایتخت دینی مملکت، یعنی شهر قم میشود، ولی هیچ خبری از دیدار وی با مراجع تقلید نیست.
منبع: سایت الف
اولین دیدار اعضای این شورا صبح دیروز در بیت آیتالله علوی گرگانی و در جمع خبرنگاران صورت گرفت اما علی رغم حضور خبرنگاران در این دیدار جزئیاتی از محتوای جلسه مذکور منتشر نشده است. گفته می شود آیت الله نوری همدانی نیز دیروز در دفتر خود میزبان فرستادگان نهاد ریاست جمهوری بود، در حالی که در خبرها اشارهای به بقیه دیدارهای اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری در قم نشده است.
سفر اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری دو روز پس از حضور محمود احمدینژاد در قم انجام شد؛ حضوری که در روز پنجشنبه و بدون انجام هیچ دیداری با مراجع این شهر به پایان رسید.
انتقاد از فضای فرهنگی
مراجع قم کمتر از دو هفته پیش در دیدار با فراکسیون روحانیون مجلس شورای اسلامی، انتقادات صریحی در مورد مسائل فرهنگی جامعه مطرح کردند. محمد تقی رهبر، رئیس این فراکسیون، پس از این دیدار از کسانی چون آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صافی گلپایگانی به عنوان کسانی که "انتقادات بسیار تندی را نسبت به فضای فرهنگی جامعه بیان کردند" نام برده است. طبق گفته محمد تقی رهبر محور این انتقادات کمرنگ شدن "ارزشهای اسلامی" در جامعه بوده است. خود وی نیز در دیدار دو هفته پیش با آیت الله مکارم شیرازی گفته بود: "معتقدیم به خاطر نگاهی که دولت در برخورد با مسائل فرهنگی دارد فساد و از جمله آنها بیحجابی درحال گسترش است".
با این توصیف گفته می شود سفر دیروز اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به قم با انتقادات دو هفته پیش مراجع از وضعیت فرهنگی کشور در ارتباط است.
اختلافاتی که زود هویدا شد
محمود احمدی نژاد از شروع دور اول ریاست جمهوری خود در سال 84 همواره برای ترسیم تصویری اسلامی و ارزشی از دولت خود تلاش کرده است. اولین سفر محمود احمدینژاد به قم پس از انتخاب به سمت ریاست جمهوری ایران كمتر از ۱۵ روز پس از برگزاری انتخابات نهم، صورت گرفت. وی در آن دیدار وعده داد: "دولت عدالتخواه و تحولگرا تمامی اهتمام خود را برای حل مشكلات كشور و به ویژه مسائل جوانان به كار خواهد گرفت و با اتخاذ تصمیمات مهم و اساسی، گامهای بلندی در جهت رفاه و سعادت ملت عزیز ایران برخواهد داشت".
در حالی که از این دیدار چند ماه بیشتر نگذشته بود، اظهار نظر رئیس جمهور مبنی بر لزوم حضور زنان در ورزشگاهها اولین اختلافات جدی بین قم و پاستور را رقم زد. آنچنان که حتی آیتاللـه مصباح یزدی، به عنوان بزرگترین حامی دولت احمدینژاد در میان روحانیون بلند پایه، ناچار شد دربرابر رئیسجمهور مورد تائیدش با صراحت لب به انتقاد بگشاید. اظهار نظر بعدی غلامحسین الهام، سخنگوی دولت كه لغو تصمیم احمدینژاد را نه به درخواست مراجع تقلید كه به سفارش برخی دیگر از مقامات ارشد نظام بیان كرده بود، بر حجم نارضایتی و دلخوری مراجع و علمای بلندپایه افزود.
به همین دلیل بود که در میان موج خبرهایی که حکایت از عدم موافقت مراجع و روحانیون برای دیدار با احمدینژاد و وساطت اكبر هاشمی رفسنجانی برای انجام این امر داشت، بالاخره رئیس دولت نهم صبح روز جمعه ۱۸ اسفند ۸۵ برای دیدار با مراجع تقلید، برای چهارمین بار پس از به قدرت رسیدن عازم قم شد. محمود احمدی نژاد طی دیدارهای خود در آن سفربه روحانیون بلند پایه قم اطمینان داده بود که "دغدغههای شما همان دغدغههای دولت است".
حکایت همچنان باقیست
علی رغم این و با گذشت 4 سال از آن سفر، هیچگاه آتش اختلافات مختلف بین دولت احمدی نژاد و مراجع قم سرد نشده است؛ در این میان یک بار نقل قولهای اسفندیار رحیم مشایی آتش بیار معرکه بوده، بار دیگر موج تورم و بیکاری و آخرین بار هم بهانه اش مسایل فرهنگی و اسلامی است.
پس از اعلام پیروزی محمود احمدینژآد در انتخابات سال گذشته، از میان چهارده مرجع تقلید تنها سه نفر حاضر شدند برای وی پیام تبریک بفرستند. آیت الله نوری همدانی، آیت الله مسلم ملکوتی و سید علی خامنهای. همین مساله شبهاتی را پیرامون عمیقتر شدن اختلافات میان دولت و مراجع دامن میزد. این اختلافات تا آنجا پیش رفت که آذرسال گذشته یک کمیته شش نفره متشکل از نمایندگان جامعه مدرسین حوزه علميه قم و دولت برای بررسي مشكلات و موانع سر راه تفاهم دولت و مراجع تشکیل شد. با وجود این همچنان مشکلات این دو نهاد قدرت سیاسی و دینی به قوت خود باقی ماندهاند.
جواب رد مراجع به درخواست دولتیها
دیروز همزمان با انتشار خبر سفر اعضای شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری به قم، سید رضا اکرمی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در گفتگویی با سایت "خانه ملت" به گلهمندی مراجع از سیاستهای فرهنگی اشاره کرد. او با اشاره به طرح مساله مکتب ایرانی توسط اسفندیار رحیم مشایی گفت: "طرح این موضوع ازسوی برخی افراد دولت که معتقدند دنیا، ایران و اسلام را بهتر میشناسد، نادیده گرفتن و بی اعتنایی به اسلام است و مراجع به شدت از این مساله گله مند هستند".
4 اسفند ماه سال جاری نیز محسن غرویان از شاگردان مصباح یزدی با بیان اینکه چندی است رابطه دولت و مصباح "ضعیف" شده، خاطرنشان کرد: "مراجع به دولت انتقاد دارند، اما برای ملاحظه رهبری و نظام، مدارا میکنند، در صورتیکه هر وقت بخواهند، می توانند مقلدان خود را به صحنه آورده و غائله مشایی را جمع کنند." او گفته بود " "مراجع به این نتیجه رسیده اند که موضعگیری و اظهارنظر آنها تأثیری در رفتارهای دولت و دولتمردان ندارد. یعنی دولت راه خودش را میرود و مراجع هم حرف خودشان را میزنند. به همین دلیل مراجع به این نتیجه رسیده اند که فعلاً مدارا کنند و سیاست مدارا را در پیش گرفتهاند."
شاگرد بزرگترین حامی دولت در بین روحانیون قم متذکر شده بود :"اما این به معنی نیست که مراجع قانع شده اند و فکر دولتمردان را پذیرفته اند. مراجع باطناً از دولت گلایه دارند اما به دلیل مصلحت جامعه و نظام و رهبری اقتضا میکند که فعلاً فقط به انتقاد بسنده کنند اما امیدی به گوش دادن آن از سوی دولت ندارند".
تنها یک روز پس از این، سقای بی ریا مشاور اسبق روحانیت رئیس جمهور در واکنش به اظهارات محسن غرویان تاییدات آیت الله خامنهای از دولت را بالاتر از هر چیز دیگر بر شمرد و آن را نشانهای بر موفقیت دولت احمدی نژاد دانست.
اول آبانماه جعفر شجونی، عضو بلند پایه جامعه روحانیت مبارز و از حامیان احمدی نژاد در دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری گفت: "خیلی از آیات عظام به درخواست دیدار دولتیها جواب رد میدهند." به اعتقاد وی "برخی از حواشی آزار دهنده دولت احمدی نژاد" موجب شده تا "علما و خصوصا مراجع عظام نخواهند رابطه خوبی با دولت وی داشته باشند".
شاید بتوان بازتاب این دل خوری مراجع از دولت و عدم علاقه آنها برای دیدار با اعضای دولت احمدی نژاد را در رفتار او دید. آنجا که وی در قامت یک رئیس جمهور ارزشی واسلامی رهسپار پایتخت دینی مملکت، یعنی شهر قم میشود، ولی هیچ خبری از دیدار وی با مراجع تقلید نیست.
انورحسین پناهی از فعالان سیاسی و مدنی کرد است که از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود و پس از اعتراض سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر، حکم اعدام وی به ۱۶سال زندان تقلیل پیدا کرد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، اشرف حسین پناهی، برادر وی نیز دوسال پیش در حالی که همراه با مدارک و طوماری بالغ بر ۵۰۰۰ امضا دال بر بیگناهی برادر خویش راهی تهران بود، به طرز مشکوکی به قتل رسید. افشین حسین پناهی که از سوی خانواده پیگیر پرونده برادران بزرگتر خود بود، تنها به علت اعتراض به این حکم و کشته شدن دیگر برادرش در سال گذشته چندین بار از سوی دستگاههای امنیتی شهرستان قروه بازداشت شده است و هم اکنون هم به یک سال زندان محکوم شد. به گفته نزدیکان وی، «او تحت شکنجهی اداره اطلاعات قروه پنجاه درصد از بیناییاش را از دست داده است.»
انور حسین پناهی در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۱۵ از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و مدت ۶ ماه را در بیخبری مطلق در اداره اطلاعات قروه بسر برد. به نقل از یکی از همبندیان وی، در یکی از شبهای زمستانی سال ۸۷ و در شرایطی که وی دچار شکستگی دنده و عفونت در یکی از کلیههایش بود، مامورین وی را مجبور به برهنه شدن نموده و سپس وی را به میلهای در حیات زندان میبندند، این عمل موجب بیهوشی وی از شدت سرما میشود، سپس مامورین وی را به داخل آورده و به هوش میآورند.
این همبندی اضافه میکند که این اتفاق بارها در طول یک ماه تکرار شده است. انور حسین پناهی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و محاربه با خدا به اعدام محکوم شد که بعد از اعتراض جامعه بین المللی و ارگانهای حقوق بشری حکم وی به ۱۶ سال حبس کاهش پیدا کرد. بنا به گفته وکلای وی پرونده ایشان خالی از هر گونه اعتراف و یا مدرکی است که ثابت کند که وی مستحق محکومیت حتی یک روز زندان باشد.
انور حسین پناهی که از فعالان مدنی و عضو (ان ان) و از معتمدین منطقه دهگلان بشمار میرود، فعالیتهای مدنی خود را در زندان مرکزی سنندج نیز تداوم بخشیده و اقدام به تشکیل کلاسهای مشاوره برای زندانیانی نموده است که دچار اعتیاد هستند. به گفته یکی از زندانیان زندان سنندج همواره در کلاسهای وی بیش از ۲۰۰ نفر حضور دارند و این کلاسها تا حدود زیادی مانع از ورود مواد مخدر به داخل زندان شده و فضای زندان را به صورت ملموسی تغییر داده است. وی در این مدت بارها ممنوع الملاقات شده که در آخرین نمونه هفته پیش از ملاقات با خانواده خود محروم شد.
محرمانه ماندن جلسات خبرگان
مجلس خبرگان رهبری روز 18اسفند 89 نهمین اجلاس رسمی خود را به پایان برد.اخباری که از اجلاس دو روزه این مجلس مهم به مردم داده شد، در حد یک بیانیه رسمی بود و مطالب جسته و گریخته ای که برخی از نمایندگان محترم آن در مصاحبه های خویش گفتهاند. پرسش مهم این است که آیا محرمانه ماندن تمامی نطق ها، مذاکرات و تصمیمات این اجلاس ها به مصلحت جایگاه این نهاد گرانقدر مردمی و منافع نظام است؟دقت در موارد زیر پاسخ را روشن می سازد: 1- رهبری ستون اصلی بنای نظام جمهوری اسلامی است. اصل پنجم، پنجاه وهفتم و یکصدودهم سکان دار اصلی نظام را رهبری قرارداده است. در اصل یکصدونهم، رهبری فقیه جامع الشرایطی معرفی می شود که صلاحیت علمی فتوا دادن دارد، دارای عدالت و تقوا در حد بالاست و ینش صحیح سیاسی، اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی دارد. 2- تشخیص وجود این صفات و انتخاب فردی که واجد آن ها است بر عهده مجلس خبرگان رهبری است (اصل یکصدوهفتم) اصل یکصدویازدهم نظارت بر رهبری را برای تضمین دوام این ویژگی ها، نیز لازم می سازد. همچنین برکناری رهبری در صورت از دست دادن این ویژگی ها بر عهده مجلس خبرگان است. 3- نمایندگان این مجلس بر اساس اصل یکصدوهشتم، با رای مستقیم مردم از میان فقیهان آشنا به زمان و امین مردم انتخاب می شوند. هرگونه اصلاح و تجدید نظر در قانون مربوط به انتخاب خبرگان نیز بر عهده خود آنان است. 4- معلوم می شود که از نظر وظائف و اختیارات، از جهت ویژگی نمایندگان، و از حیث روش کار، مهمترین و مقتدر ترین شورای جمهوری اسلامی ایران مجلس خبرگان است، به همین دلیل تقویت جایگاه این مجلس بین مردمی که موکلان آن هستند، ضروری است. از آن مهمتر اینکه بنابر فرض، اکثریت فقهای عادل و امین کشور که به رای مردم انتخاب شده اند خدای ناخواسته خیانت نمی کنند و احتمال خطایشان هم کم است. شاید به همین دلیل ناظری برای آن در نظر گرفته نشده است، پس تامین نوعی نظارت مردمی برای مجلس خبرگان ضرورت می یابد. مردم موکلان این علمای معروف کشورند، اگر بدانند که آنان در اجلاس خود چه میگویند، وظیفه نظارت بر رهبری را کمیسیون ذیربط چگونه انجام می دهد، چه مواضع جمعی اتخاذ می کنند، در نطق های خویش روی چه مسائلی انگشت می گذارند... احساس نزدیکی، محرمیت و صمیمیت می کنند و قدرت قضاوت بهتری نسبت به نمایندگان خویش به دست می آورند. در نتیجه مشارکت در انتخابات خبرگان بالا می رود و حمایت از تصمیمات خبرگان افزایش می یابد. با توجه به اینکه مجلس خبرگان تصمیم اصلی اش در زمانی اتخاذ می شود که همواره بیم دوستان نظام و مردم وفادار کشور حداکثر، و امید دشمنان اسلام و ایران حداکثر می شود، اهمیت این حمایت مردمی در تداوم ثبات انقلاب اسلامی و کشور ایران بیشتر آشکار می شود. درست مانند تصمیم تاریخی خبرگان در ساعات اول رحلت امام- رضوان خدا بر اوباد- در انتخاب حضرت ایت الله خامنه ای به رهبری. صدور بیانیه های رسمی اجلاس ها خوب است ولی اکتفای بدان نادرست است. 5- از همین اجلاس نیز اخباری رسیده است که انعکاس آن به وضوح به افزایش منزلت این مجلس گرانقدر مدد می رساند. وقتی مردم بدانند که آیت الله طباطبایی روحانی باسابقه سیاسی طولانی، امام جمعه اصفهان، دومین شهر ایران و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان، در نطق خویش گله می کند که جوانانی متدین در نماز جمعه خطاب به وی فریاد می زنند: امام جمعه ما بصیرت، بصیرت و جای معلم و تعلیم گیرنده عوض می شود و بعد همان جوانان بعدا از صدا و سیما بشنوند که رهبری نظام دردمندانه و خیرخواهانه به آنان نصیحت می کند، همانی که بصیرت را لازم خوانده بود، متنبه نمی شوند که طباطبایی بصیرت داشت که آنان را به اعتدال می خواند؟ و بدین ترتیب جایگاه خبرگان در اصفهان و ایران تقویت نمی شد؟ اگر مردم بدانند که آیت الله حائری شیرازی این روحانی درد کشیده مردم و اسلام و نماینده مردم شریف فارس در نطق همین اجلاس خطاب به شورای نگهبان دوستانه ولی با فریاد می گوید: وقتی شما با کلمات از گل نازکتر به امثال هاشمی بتازید، کار به اینجا می کشد که عده ای جوان مخلص هم آن فحاشی های خلاف شرع را مرتکب شوند یا پیامک بیاید که... سقوط کرد. هاشمی سقوط نکرد او نصیحت پذیرفت و صعود خواهد کرد و آنها که در این فتنه اخیر نصیحت نپذیرفتند سقوط کردند. وقتی او به این شعر تمسک می کند که: اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی/ برآورند غلامان او درخت از بیخ مردم می فهمند که خبرگان ملت با هم بدون رودربایستی هم حرف می زنند. بر سر مصالحی که تشخیص میدهند، دعوا هم می کنند، البته به قول امام، دعوای طلبگی. بعد از نشر این اخبار، وقتی مردم فارس و ایران می شنوند که رهبر معظم انقلاب نیز از این احساس وظیفه های خلاف وظیفه برائت می جویند، آیا دین باوران و مردم منصف که از تند روی و هتک حرمت ها دلخورند به درایت خبرگان و بصیرت و سلامتشان بیشتر اعتماد نمی کنند؟ همین نامه ای که بیش از دوسوم اعضای خبرگان ملت، خبرگانی که واگذاری مسئولیت از آیت الله هاشمی رفسنجانی به ایت الله مهدوی کنی این روحانی جلیل القدر و خوش سابفه را لازم دیدند، در تکریم آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشتند در وضعیت غبارآلود فعلی کم اثر است؟ چرا به سرعت منتشر نشودتا خط تخریب روحانیت و اتهام قدرت طلبی را زودتر کور کند و از امید افراط گرایانی که به اقتضای روحیه استبدادی خویش دنبال تضعیف گام به گام روحانیت هستند بکاهد؟ این نوع خبر رسانی مبارک دستگاه وعِده وعُده نمی خواهد. به روش کم هزینه روحانیت اصیل نزدیکتر است که برای هر اجلاس تیم دوسه نفره ای از اصحاب رسانه که به نظام وفادار و به حرفه خویش مسلط اند در کنار هیئت رئیسه محترم مجلس خبرگان قرار گیرند، تا مردم قلبشان نسبت به نمایندگان بصیرشان محکم تر و نظارتشان برآنها ممکن گردد. |
منبع: سایت الف