۱۳۹۰ دی ۷, چهارشنبه

چهار شنبه بخش چهارم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

محمدحسین صفارهرندی به طور تلویحی اعلام کرد:

بازداشت‌های سال ۸۸ به دستور خامنه‌ای بود


محمدحسین صفارهرندی، مشاور فرهنگی فرمانده سپاه برای نخستین‌بار به طور تلویحی اعلام کرد بازداشت‌های صورت گرفته در حوادث پس از انتخابات به دستور علی خامنه‌ای بوده است.
«خبرگزاری دانشجو» وابسته به سازمان بسیج دانشجویی گزارش کرده که آقای صفار هرندی این مطلب را شب گذشته (ششم دی) در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه مذاهب اسلامی بیان کرده است.
وزیر سابق ارشاد در این جلسه گفته که رهبر جمهوری اسلامی به مقام‌های اطلاعاتی و امنیتی دستور داده بود «شبکه ارتباط فتنه از خارج به داخل را کشف» کنند.
به گفته صفار هرندی، در پی صدور این دستور «عده‌ای بازداشت شدند که ۹۰ درصد آن‌ها با تذکر آزاد شدند و ۱۰ درصد تحت بازجویی و محاکمه قرار گرفتند.»
در جریان اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که با خشونت‌های گسترده دولتی همراه بود، بسیاری از فعالان سیاسی، مدنی و رسانه‌ای بازداشت شدند که برخی از آن‌ها همچنان در زندان به سر می‌برند.
فرماندهان سپاه پیش‌تر اعلام کرده بودند در ناآرامی‌های خیابانی سال ۸۸ بیش از ۱۰ هزار نفر بازداشت شدند که پس از «ارشاد» آزاد شدند.
صفار هرندی در بخش دیگری از سخنان خود گفته که جمهوری اسلامی در برخورد با بازداشت شدگان به جای «انتقام جویی» رویکردی «اصلاحی و تربیتی» با آن‌ها داشته است.

 

 

جعفر شجونی، عضو جامعه روحانیت مبارز:

ایرانی‌ها باید دست علی خامنه‌ای را ببوسند


جعفر شجونی می‌گوید مجمع روحانیون مبارز ار علی خامنه‌ای «کینه شتری» دارد، ایرانی‌ها باید دست رهبر جمهوری اسلامی را ببوسند و مؤسسه تنظیم و نشر آثار خمینی باید باید خلع ید شود.
این عضو جامعه روحانیت مبارز روز چهارشنبه (هفتم دی) در گفتگو با سایت «جوان آنلاین» گفته است: «ما اگر ایرانی باشیم و شیعه و مسلمان هم نباشیم باید دست رهبر معظم انقلاب را ببوسیم.»
شجونی افزوده که ایرانی‌ها به این خاطر باید دست خامنه‌ای را ببوسند که وی «در فتنه ۷۸ و ۸۸ ایران را نجات داد و نگذاشت که نااهلان و مزدوران بیگانه به ناموس و بیت‌المال مردم احاطه پیدا کنند.»
این روحانی محافظه کار ادعا کرده که مجمع روحانیون مبارز «آبرویی» پیش مردم ندارند، امیدی به بازگشت آن‌ها نیست و جبهه مشارکت نیز «حزب شیطان» است.
وی اظهار کرده با «ریزش» میرحسین موسوی، مهدی کروبی، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی «یکسری بسیجی ۱۷ ساله در این مملکت رویش کرده‌اند.»
شجونی در بخش دیگری از این گفتگو با انتقاد از مواضع حسن خمینی در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ گفته که «مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام باید پاکسازی بشود.»
وی افزوده است: «دبیر مؤسسه نشر و آثار حضرت امام باید خلع ید بشود و به دست بسیج و گروه‌های مخلص دلسوز و خدا ترس بیفتد که دلسوزانه کار‌ها را پیش ببرند.»
به گفته شجونی، مسئولان این موسسه به اسم روح‌الله خمینی «کسب و کار» راه انداخته‌اند.
روحانیون و محافظه‌کاران نزدیک به علی خامنه‌ای از مواضع حسن خمینی، مجمع روحانیون مبارز و اکبر هاشمی رفسنجانی در برابر حوادث سال ۸۸ خشمگین هستند و آن‌ها را «خواص بی‌بصیرت» می‌نامند.

 

 

محمد بوعزیزی شخصیت سال روزنامۀ تایمز شناخته شد

نوشتۀ آرش ادیب زاده
روزنامۀ بریتانیایی تایمز محمد بوعزیزی، جوان بیشت و شش سالۀ تونسی را به عنوان شخصیت سال ٢٠١١ خود معرفی کرد. محمد بوعزیزی دستفروشی بود که با خودسوزی معترضانۀ خود نخستین جرقۀ جریانی را بوجود آورد که جهان عرب را کاملأ دگرگون و متحول ساخت.

روزنامۀ تایمز چاپ لندن می نویسد: «محمد بوعزیزی الهام بخش رویدادهای جهان عرب موسوم به "بهارعرب" شخصیت سال ٢٠١١ این نشریه شناخته شده است».
محمد بوعزیزی دستفروش تونسی روز هفدهم دسامبر ٢٠١٠ در اعتراض به توقیف کالاهایش و تحقیری که یک مأمور زن شهرداری به او روا داشته بود، خود را در مقابل ساختمان شهرداری به آتش کشید. اقدام بوعزیزی آغازگر انقلابی در تونس شد که به حکومت ٢٣ سالهٔ زین‌العابدین بن علی در این کشور پایان بخشید.
عملکرد ناامیدانۀ بوعزیزی مردم تونس را متأثر کرده بود و موجی از اعتراض و تظاهرات بزرگی را علیه رژیم بن علی در سراسر کشور بوجود آورد. سپس رویدادهای تونس و موج اعتراضی به مصر، لیبی، یمن و سوریه انتقال پیدا کرد، کشور هایی که در آنها تظاهرکنندگان در اعتراض به وضعیت نامناسب خود، فساد مالی، فقر، سرکوب و میزان بالای بیکاری به خیابان ها سرازیر شدند و موجب تغییر و تحولات مهمی شدند. 
به نوشتۀ روزنامۀ تایمز، محمد بوعزیزی انقلابی نبود ولی اقدام معترضانۀ وی تسریع بخش موج شورشی بود که خاور میانه را متحول ساخت.
هفتۀ گذشته هفته نامۀ آمریکایی تایم معترضین سراسر جهان را به عنوان شخصیت سال ٢٠١١ خود معرفی کرده بودند.



تئاتری برای فرزاد کمانگر در کردستان عراق به‌روی صحنه رفت

image
تئاتری در شهر زاخوی کردستان عراق با محوریت زندگی نامه فرزاد کمانگر، معلم کرد اعدام شده به روی صحنه رفت که این موضوع خشم سایت‌های محافظه‌کار را برانگیخت.
بسیاری از سایت‌های وابسته به حکومت از جمله ندای انقلاب که به این موضوع اشاره کرده‌اند، علت اکران این تئاتر را «عدم دقت کافی مسئولین» دانسته‌اند.
گفتنی است فرزاد کمانگر، معلم کرد در ۲۸ مرداد ۸۵ در تهران دستگیر شد و به اتهام واهی شرکت در حمله مسلحانه علیه ایران راهی زندان شد و در نهایت صبح روز ۱۹ اردیبهشت ماه در زندان اوین به دار آویخته شد.
فرزاد کمانگر و خانواده‌اش اتهام واهی «شرکت در حمله مسلحانه» را رد کردند و گفتند که او برای درمان برادرش به تهران رفته بود.
اعدام فرزاد کمانگر که به مدت ۱۲ سال در مدارس شهرستان کامیاران کردستان تدریس کرده بود، اعتراضات گسترده نهادهای مدافع حقوق بشر داخلی و بین‌المللی را درپی داشت.




کسری تجاری ۱۲.۸ میلیارد دلاری ایران

سحام نیوز: صادرات غیرنفتی با احتساب میعانات گازی در ۹ ماهه سال جاری با ۳۷٫۸۷ درصد افزایش در ارزش به رقم ۳۱ میلیارد و ۹۹۷ میلیون دلار رسیده است.
عباس معمارنژاد ـ ریس کل گمرک ایران ـ با اعلام این خبر در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا افزود: در این مدت ۵۶ میلیون و ۱۶۴ هزار تن کالا به خارج از کشور صادر شده است که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۰٫۲۴ درصد افزایش نشان می‌دهد.
معمارنژاد درخصوص اقلام عمده صادرات اظهار کرد: گازهای نفتی و هیدروکربورهای گازی شکل مایع شده با یک میلیارد و ۶۲۸ میلیون دلار، پروپان مایع شده با یک میلیارد و ۵۳۶ میلیون دلار، متانول با یک میلیارد و ۲۱ میلیون دلار سه قلم عمده کالاهای صادراتی در این مدت بوده‌اند.
وی در زمینه ترکیب کالاهای صادراتی به تفکیک میعانات گازی، محصولات پتروشیمی (به جز نفت، گاز و تجارت چمدانی) و سایر کالاها افزود: در ۹ ماهه سال جاری از سهم ارزشی کل صادرات کشور هفت میلیارد و ۹۹۹ میلیون دلار به میعانات گازی، ۱۰ میلیارد و ۸۴۱ میلیون دلار به محصولات پتروشیمی و ۱۳ میلیارد و ۱۵۷میلیون دلار به سایر کالاها اختصاص داشته است.
به گفته معمارنژاد بیشترین میزان کالاهای صادراتی به کشور چین به میزان چهار میلیارد و ۱۶۹ میلیون دلار، امارات به میزان سه میلیارد و ۴۲۷ میلیون دلار، عراق با سه میلیارد و ۴۰۹ میلیون دلار، هند با ۲ میلیارد و ۱۸ میلیون‌ دلار و افغانستان با یک میلیارد و ۴۳۸ میلیون دلار بوده است.
رییس کل گمرک ایران اظهار کرد: متوسط قیمت هر تن کالای صادراتی در ۹ ماهه سال جاری معادل ۵۰۷دلار بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۹ درصد رشد داشت.
معمار نژاد گفت: صادرات غیرنفتی بدون احتساب میعانات گازی به میزان ۴۷ میلیون و ۳۶۱هزار تن و به ارزش ۲۳ میلیارد و ۹۹۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار بوده است که این رقم نسبت به مدت مشابه سال پیش به لحاظ وزن۴٫۱۲ و به لحاظ ارزش ۲۳٫۹۵ درصد افزایش نشان می‌دهد.
وی درخصوص میزان واردات در ۹ ماهه سال جاری افزود: در این مدت ۲۶ میلیون و ۵۸۵ هزار تن کالا به ارزش ۴۴ میلیارد و ۷۲۶ میلیون دلار وارد کشور شده است که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل به لحاظ وزن ۲۲ درصد و از حیث ارزش ۵٫۷۵درصد کاهش داشته است.
وی درخصوص اقلام عمده کالاهای وارداتی در ۹ ماهه سال جاری گفت: شمش از آهن و فولاد غیرممزوج با یک میلیارد و ۸۱۰ میلیون دلار، دانه ذرت دامی با ۸۹۸ میلیون دلار ورق گرم فولادی با ۷۶۱میلیون دلار سه قلم عمده کالاهای وارداتی در این مدت بوده‌اند.
به گفته وی بیشترین میزان کالاهای وارداتی از کشورهای امارات متحده عربی با ۱۴ میلیارد و ۵۹۶ میلیون دلار، چین با پنج میلیارد و ۲۲۸ میلیون دلار، جمهوری کره با سه میلیارد و ۵۱۹ میلیون دلار، آلمان با دو میلیارد و ۷۱۰ میلیون دلار و ترکیه با دو میلیارد و ۴۶۴ میلیون دلار وارد کشور شده است.


اعتراض ۲۰ نماینده اصلاح​طلب نسبت به گزارش کمیسیون اصل ۹۰

سحام نیوز: جمعی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس معتقدند که گزارش امروز کمیسیون اصل نود به یک تحلیل محفلی از حوادث و مسائل پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ شباهت داشت.
به گزارش فراکیسون خط امام مجلس، ۲۰ نماینده مجلس که عضو این فراکسیون هستند در نامه ای به علی لاریجانی، گزارش کمیسیون اصل نود از به اصطلاح فتنه ۸۸ که امروز در صحن علنی مجلس قرائت شد را فاقد هرگونه اعتبار حقوقی و مبانی استدلالی خواندند.
متن نامه به این شرح است:
در جلسه روز چهارشنبه هفتم دی ماه مجلس شورای اسلامی گزارشی از سوی کمیسیون اصل نود قانون اساسی در خصوص تحلیل حوادث و پیامدهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ قرائت شد که صرف نظر از محتوای گزارش که فاقد هرگونه اعتبار حقوقی و مبانی استدلالی بوده و اساساً ارزش اظهار نظر ندارند، به دلایل زیر در مغابرت با قانون اساسی و آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی می باشد:
۱- به موجب اصل نود قانون اساسی «هرکس شکایتی از طرز کار مجلس یا قوه قضائیه یا قوه مجریه داشته باشد، می تواند شکایت خود را کتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه کند. مجلس موظف است به این شکایات رسیدگی کند و پاسخ کافی دهد و در مواردی که شکایت به قوه مجریه یا قوه قضائیه مربوط است رسیدگی و پاسخ کافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی که مربوط به عموم باشد ،به اطلاع عامه برساند» آنچه به عنوان گزارش کمیسیون اصل نود در صحن مجلس قرائت شد و بیشتر به یک تحلیل محفلی از حوادث و مسائل پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ شباهت داشت هیچ ربطی به شکایت از طرز کار قوای سه گانه نداشته و اساساً خارج از وظایف کمیسیون اصل نود بوده و پرداختن کمیسیون اصل نود به موضوع خلاف قانون اساسی بود.
۲- با توجه به ماده واحده «قانون نحوه گزارش کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی مصوب ۳/۹/۱۳۶۶» که مقرر میدارد «گزارش های کمیسیون اصل ۹۰ پس از ارائه به هیات رئیسه بدون رعایت نوبت در دستور کار مجلس قرار می گیرد و در اولین جلسه علنی قرائت می گردد» قرائت گزارش مذکور که در دستور جلسه هفتگی مجلس قرار نداشت خلاف آئین نامه داخلی مجلس و قانون مذکور می باشد.
۳- با توجه به اینکه هیات رئیسه موظف است کلیه گزارش هایی که در جلسات علنی مجلس مطرح می گردد را قبل از ارائه و قرائت در صحن مجلس چاپ و در اختیار نمایندگان قرار دهد، عدم چاپ و توزیع گزارش مزبور بر خلاف آئین نامه داخلی تضییع حقوق نمایندگان مردم می باشد. لذا با توجه به موارد فوق، تغییر دستور جلسه و منظور نمودن ارائه گزارش یاد شده در دستور کار روز چهارشنبه ۷/۱۰/۹۰ مجلس، قرائت آن بدون چاپ و توزیع گزارش و خارج از نوبت و اصل پرداختن کمیسیون اصل نود به این موضوع خلاف قانون اساسی و قوانین مربوط بوده و از آنجا که این رویه موجب وهن مجلس می باشد، درخواست رسیدگی قانونی در این مورد داریم. لطفاً نتیجه امر را اعلام فرمائید.

کمیسیون ۹۰ مجلس: نمایندگان موسوی و کروبی با سرویس های اطلاعاتی غرب همکاری دارند!

سحام نیوز: گزارش کمیسیون اصل نود از حوادث پس از انتخابات ۸۸،آنقدر مفصل بود که قرائت تمامی آن در جلسه علنی امروز امکان پذیر نبود. به همین دلیل قرار بر این شد تا اصل این گزارش تکثیر شده و در اختیار نمایندگان و رسانه​ها قرار گیرد.
خبرآنلاین با درج این گزارش از مجلس افزود: حسین فدایی در قرائت ادامه این گزارش در صحن مجلس گفت:یک بخش این گزارش درباره شکل گیری شبکه​های اجتماعی در داخل از سوی خارجی هاست. بخشی هم درباره موضع گیری مسئولین آمریکایی و اسرائیلی است.
به گفته وی، طبق گزارش وزارت خارجه به کمیسیون اصل نود، حملات به سفارتخانه​های خارجی ایران در کشورهای مختلف و برگزاری راهپیمایی​های ضد ایرانی در ژاپن، استرالیا، کانادا، فرانسه، دانمارک و فنلاند و سوئد، از دیگر اقدامات ضد ایرانی بیگانگان بوده است.
فدایی ادامه داد: در بخش زمینه​های داخلی این فتنه، به نقش گروه​های مختلفی در ارتباط با میرحسین موسوی اشاره شده و نتیجه گرفته شده که حوادث پس از ۲۲ خرداد، برنامه ریزی شده بوده است نه خلق الساعه و یکباره.
اگرچه باهنر مدام به فدایی می​گفت که وقت وی به پایان رسیده اما او ادامه می داد که از میان دستگیرشدگان دریافتیم که منافقین، بهایی ها، مارکسیست ها و … نیز در میان این افراد بوده اند. مانیفست براندازی هم در جبهه مشارکت نوشته شده و پیگیری می​شد. حذف احمدی​نژاد به هر طریق، سیاه نمایی علیه نظام و … نیز از دیگر پروژه​های آنها بود.
وی از برخی افراد بازداشت شده بعد از انتخابات که شامل ۳۲ عضو نفاق، ۱۲ عضو نهضت آزادی، ۹ جاسوس بسیار فعال، ۲ سلطنت طلب، ۳ تروریست مرتبط با رادیو فردا و یک ملی مذهبی و … می شدند یاد کرد و گفت: انها اعلام کرده​اند که در اثر حرف های خاتمی و موسوی و کروبی، علیه نظام دست به فعالیت زد​ه​اند.
فدایی در پایان افزود: موسوی، خاتمی و کروبی در جلسات تابستان ۸۹، رسما افرادی را به نمایندگی از خود در خارج از ایران معرفی کرده اند که الان شورای هماهنگی راه سبز امید را تشکیل داده و با سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی غرب همکاری دارند.
این گزارش در حالی مطرح می شود که امروز ۲۰ نماینده اصلاح طلب مجلس در نامه ای متذکر شدند که گزارش امروز کمیسیون اصل نود به یک تحلیل محفلی از حوادث و مسائل پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ شباهت داشت.
در یک بند از این نامه آمده است : “به موجب اصل نود قانون اساسی «هرکس شکایتی از طرز کار مجلس یا قوه قضائیه یا قوه مجریه داشته باشد، می تواند شکایت خود را کتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه کند. مجلس موظف است به این شکایات رسیدگی کند و پاسخ کافی دهد و در مواردی که شکایت به قوه مجریه یا قوه قضائیه مربوط است رسیدگی و پاسخ کافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی که مربوط به عموم باشد ،به اطلاع عامه برساند» آنچه به عنوان گزارش کمیسیون اصل نود در صحن مجلس قرائت شد و بیشتر به یک تحلیل محفلی از حوادث و مسائل پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ شباهت داشت هیچ ربطی به شکایت از طرز کار قوای سه گانه نداشته و اساساً خارج از وظایف کمیسیون اصل نود بوده و پرداختن کمیسیون اصل نود به موضوع خلاف قانون اساسی بود.”
این هجمه تبلیغاتی بر علیه اصلاحطلبان و سران جنبش سبز از در پی تحریم ضمنی انتخابات توسط آنها؛ از سوی رسانه های حکومتی شدت چشمگیری گرفته است.



متن کامل گزارش بی اساس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس درباره حوادث پس از انتخابات

سحام نیوز: حسین فدایی نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (چهارشنبه)، چکیده گزارش کمیسیون متبوعش درباره رسیدگی به حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ را قرائت کرد.
همزمان جمعی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس با انتشار نامه ای اعلام کردند که گزارش امروز کمیسیون اصل نود به یک تحلیل محفلی از حوادث و مسائل پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ شباهت دارد.

متن کامل این گزارش به شرح ذیل است:

۱- مقدمه:

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، غرب که الگویی انقلاب اسلامی را به عنوان گفتمانی در مقابل لیبرال دموکراسی می‌دانست، به طور همه جانبه سعی در مخدوش کردن وجهه این نظام نو پا داشت تا مانع از الگودهی ملت ایران به دیگر ملت‌های جهان، برای شکستن ساختار از پیبش طراحی شده نظم جهانی شود؛ اما شکست‌های پی در پی نظام سلطه از جمهوری اسلامی ایران طی ۳۲ سال گذشته و پیشرفت‌های چشم‌گیر ایران در این مدت، منجر به طراحی و اجرای شیوه‌های نوین در مواجهه با ایران شد.
پیشرفت در عرصه‌های گوناگون علم و فناوری، تثبیت راهبرد تهاجمی در سیاست خارجی و انفعال کشاندن قدرت‌های استکبار، عدم تمکین ایران در قبال فشارهای بیرونی، تلاش برای گسترش هر چه بیشتر جبهه مبارزه علیه رژیم غاصب صهیونیستی قدرت‌های استکبار به ویژه آمریکا را به تلاش برای تلفیق گزینه‌های سختف نیمه سخت و نرم علیه ایران وادار کرد به این امید که بتوانند پروژه تغییر فتار نظام ما را به عنوان گام اول پروژه تغییر به ثمر برسانند.
تجربه دوران حاکمیت جریان دوم خرداد که جورج بوش پسر هنگام ترک کاخ سفید آن را دورانی خوش خواند و از بابت به پایان رسیدن آن ابراز تاسف کرد، آمریکا و متحدانش را به این نتیجه رساند که بهترین و کوتاه‌ترین روش برای ایجاد تغییر در رفتار ایران اسلامی سرمایه‌گذاری بر روی جریان ساختار شکن و غرب‌گرای داخل ایران است که در طول دوران گفتمان اقتصادی و گفتمان سیاسی خود به خوبی نشان داده بود، روش‌ها و اهداف خود را کاملاً بر مطلوب‌ها و نیازهای غرب منطبق کرده است. به همین دلیل بود که بلافاصله پس از به پایان رسیدن دولت اصلاحات، فرآیند‌های ذیل شتابی فزاینده گرفت:
۱- فراخوان مراکز تصمیم‌سازی برای تهیه راهبردهای عملیاتی علیه ایران
۲- تصویب بودجه ویژه برای حمایت از اپوزیسیون
۳- ایجاد و تقویت ساختارها و شیوه‌های رسانه‌ای جدید برای ایجاد، هدایت و تغذیه آشوب داخلی (که بی‌بی‌سی فارسی در رأس آنها قرار داشت)
۴- تصویب قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران
۵- فعال شدن سرویس‌های اطلاعاتی برای تحقق دو پروژه اپوزیسیون واحد با برداشتن مرزهای میان گروه‌های مختلف اپوزیسیون) و اپوزیسیون حرفه‌ای، که اصلاح‌طلبان غرب‌گرا در سال ۸۴ فقدان آنها را جزو ضعف‌های اساسی خود اعلم کرده بودند؛ و گنجاندن آن در قالب پروژه شبکه‌سازی در محیط‌های واقعی و مجازی
۶- تقسیم کار میان کشورهای غربی بای برقراری پیوند‌های پنهان با اپوزیسیون داخلی
۷- برنامه‌ریزی برای تبدیل انتخابات به هسته مرکزی یک فرآیند کودتای مخملی
اگر چه بسیاری از این فرآیندهای از سال‌ها قبل آغاز شده بود و عمر برخی از آنها به بیش از ۲۰ سال می‌رسید، اما در این تردیدی نیست و مجموعه اطلاعات موجود هم نشان می‌دهد که برنامه‌ریزی اصلی برای تبدیل این پروژه‌ها‌ به فتنه داخلی پس از سال ۱۳۸۴ اوج گرفته است.
این گزارش تلاش می‌کند چگونگی تکمیل این پروژه‌ها و تبدیل آن به یک فتنه سیاسی و اجتماعی را به استناد به اطلاعات معتبر واکاوی کند و روایتی دقیق از چگونگی مهار این فتنه عمیق ارائه نماید.

۲- بررسی علل و عوامل و ریشه‌یابی جریان فتنه

آن چه فردای پس از انتخابات سال ۸۸، را رقم زد فرصتی بود که از سال‌ها و با برنامه‌ریزی مدون و منسجم بیگانگان و طمع و همراهی عناصر فریب خورده داخلی فراهم آمد. فضای مطلوب سوء استفاده بیگانگان از طریق حاکم شدن فضای غیر عقلانی و تهییج احساسات، نادیده گرفتن تذاکرات مقام معظم رهبری و قواعد و اخلاق انتخاباتی و مصالح انقلاب مهیا شد تا دشمنان به پیاده‌سازی سناریوی از پیش تعیین شده خویش بپردازند.
در این راستا می‌توان به عوامل خارجی و داخلی مؤثر در این حوادث اشاره کرد:
الف: زمینه‌ها و عوامل خارجی
مجموعه اسناد و مطالعات موجود نشان می‌دهد به طور کلی راهبرد غرب در قابل ایران اسلامی مبتنی بر این پیش فرض است که در نهایت هر نوع سناریوی براندازانه علیه ایران باید راهی به داخل ایران بیابد و هدف از مجموعه فشارهای بین‌المللی بر ایران نیز در نهایت چیزی جز اثرگذاری بر داخل ایران و فعال کردن مجموعه نیروهای غرب‌گرا – که همواره نسبت به اکثریت مطلب مردم، اقلیتی بسیار کوچک محسوب می‌شده‌اند- نبوده است. یکی از عوامل زمینه‌ساز فتنه ۸۸ در زمانی به مدت دو دهه بویژه از سال ۱۳۸۴ به این سو، در قالب ساز و کارهای زیر صورت گرفته است:
۱- برقراری ارتباطات پنهان
۲- کمک مالی
۳- حمایت علنی در چارچوب پروژه‌های دیپلماسی عمومی
۴- فشار به نظام جمهوری اسلامی به منظور ایجاد فضای مانور برای جریان غرب‌گرا در داخل
۵- شبکه‌سازی اجتماعی در حوزه‌های مجازی و حقیقی
در عین حال نکته مهم و برجسته در این میان این است که غرب برای کلید زدن پروژه‌ خود به آماده شدن مجموعه‌ای از شرایط داخلی نیاز داشت و به منظور هر چه کامل‌تر کردن این پروژه از پیش برنامه‌ریزی شده، انتخابات را به عنوان یکی از مهم‌ترین نقاط قوت جمهوری اسلامی هدف قرار داد.
بررسی دقیق و موشکافانه فتنه ۸۸، نشان می‌دهد عملکرد و سخنان سران داخلی و خارجی فتنه، الگوبرداری کامل دقیق از تئوری‌های از پیش طراحی شده انقلاب‌های مخملی در مراکز تولید توطئه سیستم‌های جاسوسی خارج از کشور از جمله تئوری مبارزات خشونت پرهیز و روش‌های مسالمت‌آمیز نافرمانی مدنی کسانی چون جین شارپ بوده است که در تمام نمونه‌های قبلی خود از جمله موارد اجرا شده در اروپای شرقی و آسیای میانه -به صورت “انتخابات محور” عمل کرده است.
مطابق اسناد موجود، کشورهای غربی و در رأس آنها دولت آمریکا بر مبنای مجموعه‌ کدهایی که از داخل ایران دریافت کردند به این نتیجه رسیدند که مقطع انتخابات ریاست‌جمهوری دهم در سال ۸۸ بهترین فرصت برای اجرای کودتای مخملی در ایران است که در مقاطعی چون سال‌های ۷۶، ۸۰ و ۸۴ شرایط را برای اجرای آن مناسب ندیده بودند.
عوامل زیر در متقاعد شدن نظام سلطه به اینکه سال ۸۸ مناسب‌ترین زمان برای اجرای کودتای مخملی است نقشی کلیدی داشته است:
۱- مسافرت‌های خارجی افراد چون محمد خاتمی که اغلب به تلاش برای متقاعد کردن طرف‌ خارجی، به اینکه میر حسین موسوی فردی مناسب برای پیش بردن پروژه‌های تغییرات ساختاری در ایران است، اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان می‌دهد خاتمی در تونس، ترکیه و استرالیا برای ترغیب خارجی‌ها به حمایت از موسوی تلاش کرده و موفق نیز شده است.
۲- مسافرت مجموعه‌ای از عوامل اطلاعاتی خارجی در پوشش‌های مختلف به داخل ایران و برآورد اوضاع داخلی ایران
۳- شناخت تاریخی از شخصیت‌ میر حسین موسوی به دلیل حضور عوامل وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی در کنار وی مانند اردشیر امیر ارجمند
۴- پیشبرد پروژه‌ شبکه‌سازی با همراهی گروه‌هایی چون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین از سال ۸۸ به این سو که اصلی ترین مکانیسم اجرایی آن برگزاری دوره‌های متعدد براندازی نرم در خارج از ایران برای گروه‌های برگزیده داخلی و مسافرت بیش از چند صد نفر از چهره‌های شناخته شده جریان دوم خرداد به خارج از ایران به منظور شرکت در این دوره‌ها در فاصله سال‌های ۸۴ و ۸۸ بود.
-۵ و آخرین عامل پیام‌هایی بود که غربی‌ها مستقیماً از داخل ایران دریافت کردند و این پیام‌ها منجر به شکل‌گیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آنها شد که سال ۸۸ زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست، اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آنها مراجعه شده نشان می‌دهد “مهدی هاشمی” نقشی عمده در ارسال این پیام‌ها به بیرون داشته و از جمله پیام‌های مستقیم وی برای آمریکا در واخر سال ۱۳۸۷ موجب شد آمریکا پروژه مذاکرات هسته‌ای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل کرده و انرژی خود را به پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ۱۳۸۸ متمرکز نماید.
آنچه به عنوان عوامل خارجی زمینه ساز فتنه ۸۸ مد نظر است، صرفاً یک فاکتور تأثیرگذار بر سهل شدن زمینه بروز فتنه ۸۸ نیست. بلکه می‌توان به جد گفت طرف غربی در برنامه‌ریزی، سازماندهی و هدایت ناآرامی‌های اجتماعی به سمت و سوی مورد نظر خود نقش اصلی را بر عهده داشته است. فلذا مدیریت فتنه ۸۸ بر عهده طرف غربی بوده است.
در اثبات این موضوع شواهد بسیار قطعی در مواضع رسمی سکانداران غرب، طرح‌های مراکز تولید توطئه‌های آمریکایی و رسانه‌‌های دیداری، شنیداری، مجازی و مکتوب موجود است.
آنچه در این بحث به آن اشاره می‌شود شواهد موجود از دخالت و مدیریت غربی‌ها در این سه منبع است.
۱- بینادهای غربی حامی براندازی
به نتیجه نرسیدن پروژه جنگ سخت در ایران سبب شد، نظام سلطه جهت پیگیری اهداف خود در ایران و خاورمیانه پرونده خاصی در اتاق‌های فکر خود برای ایران پدیده آورد. مؤید این موضوع تعدد قابل ملاحظه تولیدات مؤسسات برانداز پیرامون ایران است. مرور پژوهش‌های انجام شده در بنیاد‌های غربی طی سال‌های نزدیک به ۲۰۰۹ نشان می‌دهد تحلیل‌گران از عدم وجود یک استراتژی کلان‌نگر پیرامون ایران و غرق شدن در تاکتیک‌هایی همچون «ایران منهای انرژی هسته‌ای» نگرانند و به دنبال دستیابی به یک استراتژی مدون هستند.
به وجود آمدن چنین دیدگاهی است که موجب می‌شود به یک باره تعداد پژوهش‌ها پیرامون دستیابی به یک استراژی کلان در برخورد با ایران و بازشناسایی ارکان جمهوری اسلامی اوج گیرد.
هم اکنون حدود ۶۰ بنیاد و مؤسسه مرتبط با جنگ نرم در ایران در حال فعالیت هستند. در این جا سعی شده است صرفاً به نقش تعدادی از مراکز تولید توطئه‌ در فتنه ۸۸ توجه شود.
۱/۱ بنیاد سوروس یا جامعه باز:
شواهد بسیار زیادی از برنامه‌ریزی چندین ساله بنیاد سوروس در ایران و تلاش این مرکز برای اجرای پروژه انقلاب مخملین در ایران وجود دارد تا آنجا که علاوه بر رسانه‌ای غرب، برخی محققین غربی نیز پیرامون شکست انقلاب نرم در ایران مقالاتی ارائه کرده‌اند و از حمایت‌های مالی و فکری غرب و به طور خاص بنیاد سوروس سخن گفته‌اند.
گذشته از اعترافات کیان تاج‌بخش، همراهی و راهنمایی “جین شارپ” با اغتشاشگران نشان از تئوریزه شدن ناآرامی‌ها در این بنیاد است.
۲/۱ خانه آزادی: همه عناصر اصلی موسسه خانه آزادی صهیونیست هستند و از چند سال پیش با بودجه ۱۵ میلیون یوروی هلند یک وب سایت (مجله اینترنتی) به نام “گذار” به زبان فارسی منتشر کردند، گردانندگان بخش فارسی این مؤسسه افرادی همچون ساسان قهرمانی، فرج سرکوهی، عباس معروف، فاطمه حقیقت‌جو و همسرش محمد تهوری، مجید محمدی، علی افشاری و محسن سازگار و نیک آهنگ‌کوثر هستند.
چند ماه قبل از انتخابات، “خانه آزادی” دستورالعمل آموزشی را در وب‌سایت ‘گذار’ منتشر کرد که مبارزه مسالمت‌آمیز با ۵۰ نکته اساسی را آموزش می‌داد و به واقع آموزش انقلاب رنگی بود. لازم به ذکر است که این موسسه ارتباط بسیار نزدیکی با CIA دارد.
فعالیت چهار ساله وب‌سایت “گذار” وابسته به این بنیاد و تلاش جهت شکل‌دهی رویکردهای رسانه‌ای مهمترین فاکتورهای عملکرد این مرکز علیه ایران است.
۳/۱- صندوق اعانه ملی برای دموکراسی N.E.D نود درصد این صندوق از کنگره آمریکا تأمین می‌شود. این مؤسسه بودجه مؤسساتی همچون بنیاد برومند، مشارکت آموزشی زنان، نایک، موسسه دموکرات ملی، موسسه جمهوری‌خواه ملی N.R.I را تأمین می‌کند که تمامی این مؤسسات در گزارش معاون خارجی وزارت اطلاعات به طور مجزا نام برده شده‌اند.
از جمله افرادی که به عنوان محقق میهمان به این صندوق دعوت شده‌اند، می‌توان به هاله اسفندیاری، لادن برومند، رامین جهان‌بگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، علی افشار، منوچهر محمدی، مهناز افخمی، ترینا پارسی و مهرانگیزه کار اشاره نمود.
به اذعان بسیاری از تحلیل‌گران غربی، نقش اصلی بنیاد N.E.D در پروژه تلاش جهت انقلاب رنگین در ایران در بعد سرمایه‌گذاری‌های مالی‌اش است.
۴/۱- مؤسسه بروکینگز: کنت پولاک کارشناس علوم سیاسی و روابط بین‌المللی از جمله افرادی است که روی مسائل ایران تمرکز دارد. پولاک با تألیف کتابی سعی کرده، براندازی نرم در ایران را توجیه و اثبات کند که چرا جمهوری اسلامی تهدیدی برای منافع آمریکا در منطقه است و مرکز سابان وابسته به بروکینگز گزارش ۱۶۴ صفحه‌ای تحت عنوان “کدام مسیر به سمت ایران” ؟ منتشر کرد که در آن جنگ نرم بهترین گزینه برای براندازی جمهوری اسلامی ایران معرفی شده بود.
تنها دو روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در این سند ۱۶۴ صفحه‌ای اقسام متعدد روش‌های براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به تفصیل بیان شد.
می‌توان ادعا کرد منسجم‌ترین و نزدیکترین رویکرد به آنچه که در ایران رخ داد همین محصول ۲۰۰۹ بنیاد بورکینگز است.
بعد از انتخابات غرب جهت رسیدگی به آخرین وظیفه مدیریتی خود در فتنه ۸۸ به بازخوردگیری و تلاش جهت کنترل اوضاع ایران پرداخت.
برگزاری میزگردهایی چون مشت بسته ایران توسط بنیاد بروکینگز و توان‌سنجی‌ها مؤسسه رند از ارکان نظام، تلاش جهت تحریک افکار عمومی به وسیله ابزار رسانه، موضع‌گیری‌ها و هشدارهای سیاست‌مدارانی چون کیسنجر در این راستا به نظر می‌رسد.
دخالت و برنامه‌ریزی عوامل خارجی برای ایران مسئله‌ای نیست که آمریکا در پی پنهان کردن آن باشد، در نیمه اسفند ماه سال ۸۹ “کاندولیزا رایس” از فرایند تربیت نیرو در ایران راز گشایی کرد:
در همین ازتباط به واسطه مؤسسه ملی دموکراسی آمریکا تاکنون توانسته‌ایم هزاران فعال را آموزش دهیم. ما تاکنون به اشکال بسیار مختلف در بحث آموزش، سرمایه‌گذاری کرده‌ایم تا یک لایه اجتماعی از لحاظ فکری سکولار را در عرصه‌های بین‌المللی رشد و پرورش دهیم.
او در ادامه افزود: نیروهای سکولار ایران قوی‌تر از گذشته شده‌اند از این رو ما دیگر نباید به قیاس‌های اشتباه بسنده و تکیه کنیم.
همچنین مرکز اطلاع‌رسانی اطلاعات و تروریسم وابسته به موساد از دیگر مؤسسات پیگر تحولات و اخبار پس از انتخابات ایران بود که گزارش آن را در قالب جزواتی به نام SPOT Light on iran منتشر می‌کرد.
این مؤسسه در گزارش راهبردی خود در ۲۸ خرداد ماه ۸۸، با مناسب دانستن فرصت پیش آمده در ایران راهکارهایی جهت تشدید ناآرامی در ایران ارائه می‌کند که بخشی از راهکارهای فوق در تاریخ ۳۰ خرداد ۸۸ در سایت همدمی تحت عنوان سران اسرائیل از خیزش مردمی در ایران حمایت کرده منتشر شد.
۲- رسانه‌های دیداری و شنیداری و سایت‌ها غربی
رسانه‌های غربی در فرآیند فتنه دو موضوع اصلی را عملیاتی کردند:
۱- دامن زدن به فضای آشوب
۲- شکل دادن به سیاست‌های نظام سلطه بر اساس نوع تحلیل‌هایی که از داخل ایران ارائه می‌کردند.
بنابراین موضع‌گیری رسانه‌های غرب را می‌توان در ۲ گروه بررسی کرد:
رسانه‌های گروه اول:
رسانه‌هایی که به طور مستقیم پیگیر ایجاد خط اغتشاش و دامن زدن به نام آرامی‌ها بوده‌اند شاخص‌ترین این دسته سایت BBC است. تأسیس شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی تنها ۶ ماه پیش از برگزاری انتخابات، افزایش برنامه‌های آن به ۲۴ ساعت در روزهای نزدیک به انتخابات و تأثیر فزاینده آن بر هدایت، کنترل، مهره‌چینی و بازی‌گردانی حوادث پیش و پس از انتخابات تنها یک مورد از موارد نشان‌دهنده تدوین سناریوی دشمنان خارجی و داخلی جهت براندازی نام است.
فراخوان‌های سازگارا و نوری‌زاده در شبکه‌های VOA و BBC برای اغتشاشات روز عاشورا از دیگر مصادیق این امر هستند که بر تأثیر رسانه‌های خارجی بر وقایع و تحولات داخلی گواهی می‌دهند.
انتقال فضای قبل از انتخابات به مقطع پس از انتخابات و ایجاد دوگانگی و تضعیف انسجام جامعه همراه با توهم تقلب در انتخابات از سوی معترضین به انتخابات، به شکل‌گیری فضای انتقام‌گیری در جامعه کمک کرد که این موارد از تاکتیک‌های مورد استفاده بی‌بی‌سی بوده است.
جهت‌گیری بسیاری از رسانه‌های چون روزآنلاین، گویا، گذرا، VOA، bbc، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب مانند منافقین، گروه‌های سلطنت‌طلب، پارس، رنگارنگ، کانال بک و سایت‌های اینترنتی ضد انقلاب و همسو با جریان فتنه مانند جرس، کلمه، بالاترین، قلم و … در جریان انتخابات و وقایع بعد از آن و تأثیر آن‌ها به عنوان عوامل مؤثر بر اعتراض و آشوب، ذیل عملکرد بی‌بی‌سی، مهندسی شده بود.
بررسی فعالیت‌های خبری شبکه تلویزیونی CNN در روزهای پس از انتخابات نشان می‌دهد این شبکه تمام توان خود را در جهت بهره‌برداری از اغتشاشات بسیج کرده است.
گردانندگان CNN با قطع برنامه‌های عادی به طور ویژه به انعکاس تحولات ایران پرداختند و با استفاده از تصاویر دریافتی از بینندگان که قابل استناد نیست، حتی کمترین معیارهای حرفه‌ای انتقال خبر را زیر پا گذاشتند.
این شبکه حتی پا را فراتر گذارده و به آموزش اغتشاشگران روی آورد. شبکه مزبور در برنامه‌های مختلفی راه‌های هک کردن سایت‌های دولتی کشور مانند وزارت کشور و … را به بینندگان خود آموزش داد.
تحریک و ترغیب اغتشاش‌گران به ادامه خشونت و درگیری، یکی دیگر از محورهایی است که توسط CNN دنبال شد.
رسانه‌های گروه دوم:
رسانه‌هایی که فرصت موجود را به عنوان بهترین فرصت آمریکا شناسایی کرده و دولت آمریکا را به استفاده از این فرصت تشویق کرده‌اند.
رسانه‌هایی چون واشنگتن‌پست و وال‌استریت ژورنال در روزهای آغازین انتخابات حتی طرح تقلب را رد کرده و به نظرسنجی‌های خود برای تأیید صحت انتخابات ایران تکیه کردند و پس از مدتی فضای داخل ایران را به عنوان بهترین فرصت جهت عملی کردن اهداف آمریکا مطرح نموده و به دولت آمریکا در مقالات و تحلیل‌های خود پیگیری و استفاده از این فرصت را گوشزد کردند و سایر رسانه‌هایی که گاهاً حاوی مقالات افشاگرانه پیرامون عملکرد غرب بوده‌اند.
۳- شبکه‌های اجتماعی:
در سال‌های اخیر شبکه‌های اجتماعی با سرعتی بی‌نظیر گسترش یافته‌اند.
این شبکه‌ها قبل از انتخابات تبدیل به صفحاتی برای تبلیغات کاندیداها شدند و به دنبال قطع شدن سیستم پیام کوتاه، شبکه‌هایی همچون فیس‌بوک، توئیتر، یوتیوپ، فرندفید و … به تقویت و تشدید فعالیت‌های خود پرداختند و پیوند میان آشوب‌گران و هدایت‌گران خارجی آن‌ها را برقرار کردند.
گسترش اطلاعات درباره ایران شگفت‌آور بود به طوری که در برابر جستجوی ترکیب Iran election protests در توئیتر بیش از یک میلیون نتیجه به دست می‌آید.
مرکز دیپلماسی عمومی دانشگاه کالیفرنیا در گزارشی درباره نقش وب‌سایت‌های توئیتر در ناآرامی‌های پس از انتخابات اعلام کرد ۹۸ درصد از لینک‌های توئیتر درباره انتخابات و ناارامی‌های پس از آن بوده است.
نقش توئیتر در ناآرامی‌های ایران آنقدر محسوس بود که مؤسسه آمریکایی صلح از اندیشکده‌های آمریکایی در مقاله «پیش‌بینی چگونگی دیپلماسی شهروندی» در سال ۲۰۱۱ حوادث پس از انتخابات ایران را نمونه بارز کارکرد شبکه‌های اجتماعی بیان کرد.
عقب انداختن به روز رسانی سایت که مستلزم قطع خبر چند روزه سایت بود، قرار دادن نرم‌افزار ترجمه انگلیسی به فارسی و آموزش دور زدن فیلترینگ از جمله اقدامات حمایتی تویتر از اغتشاش‌گران بود.
۴- مواضع رسمی خارجی:
روشن‌ترین دلیل حضور غرب پشت پرده آشوب‌های خیابانی در سال ۸۸ می‌تواند مواضع رسمی مقامات آمریکایی و اروپایی باشد.
علاوه بر افزایش فشارهای اقتصادی و بین‌المللی در آن برهه، اکثر غربی‌ها علناً اقدام به موضع‌گیری علیه نظام جمهوری اسلامی نموده، به حمایت از ناآرامی‌ها پرداخته و به این حد نیز بسنده نکرد.
در مواردی حتی اعلام کردند آنچه توانسته‌اند برای حمایت و عملاً هدایت ناآرامی‌ها انجام داده‌اند. مستندات موجود پیرامون این موضوع در پیوست به تفصیل بیشتر موجود است. صرفاً به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.
مهمترین مواضع آمریکایی‌ها:
با وجود تعدد موضع‌گیری‌های رسمی پیرامون ناآرامی‌های پس از انتخابات در ایران تنها با توجه به ۲ موضع هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، مدیریت آمریکا در فتنه ۸۸ قابل ملاحظه است که حتی نه به عنوان یک حمایت بلکه به عنوان یک دستور صادر شده است، من جمله:
* آمریکا در تلاش است تا به طریقی که فعالیت نیروهای دموکراتیک در ایران تضعیف نشود و همچنین این نیروها به خطر نیفتند، از آنها حمایت کند.
* دولت آمریکا از بیرون ایران هر حمایتی از دستش برمی‌آ‌مد از معترضان (جریان فتنه) ‌کرد.
* همه ایرانیانی که در تلاش برای شنیده شدن صدایتان و دفاع از آزادی‌های بنیادی و حقوق بشر هستید، بدانید تنها نیستید. ایالات متحده آمریکا و جامعه جهانی پشتیبان شماست.
* مردم ایران باید با افزایش قدرت نظامیان در ایران مخالفت کنند.
باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا نیز که سعی می‌کرد از مواضع علنی بپرهیزد نیز نتوانست چنین تاکتیکی را تا انتها پی بگیرد. وی که در ابتدا صرفاً از انزجار جامعه جهانی پیرامون تحولات ایران سخن می‌گفت، پس از ۲۵ بهمن ۸۸ خواسته خود را برای از سرگیری فتنه به نمایش گذاشت:
* ایرانی‌ها باید شجاعت لازم برای بیان آزادی را داشته باشند و به اعتراضات خود ادامه دهند. (“امیدواری و توقع من این است که کماکان شاهد این باشیم مردم ایران شجاعت ابراز اشتیاق برای به دست آوردن آزادی بیشتر و حکومتی مبتنی بر مردم‌سالاری بیشتر را داشته باشند.”)
رئیس‌جمهور پیشین ایالت متحده نیز در سخنرانی افتتاح “بنیاد بوش” حمایت خود را اعلام کرد: “آنها با چالش‌های فراوانی رو به رو هستند و چشم امیدشان به ماست… من از تمام فعالان سیاسی سراسر جهان حمایت خواهم کرد.”
گذشته از موارد یاد شده اعترافاتی میان مقامات آمریکا پیرامون دست داشتن آمریکا در آشوب‌های تهران وجود دارد:
* مقاله نوشته شده توسط لاری فرانکلین رئیس اتاق ایران در پنتاگون با عنوان “برنامه سری من برای سرنگونی جمهوری اسلامی” به روشنی مؤید وجود برنامه در دستگاه‌های مسئول دولت آمریکا برای ایران است.
*‌پاول رابرتس معاون اسبق وزارت خزانه‌داری آمریکا: “تقلب در انتخابات ایران دروغ است و همه آشوب‌های ایجاد شده در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، توطئه آمریکا برای بی‌اعتبار و منزوی کردن ایران بود تا این کشور را به زانو در آورد.”
مهمترین مواضع بعضی مسئولین اروپایی:
* آنانی که در ایران دست به تظاهرات زدند، بدانند تنها نیستند
* بیانیه جداگانه اتحادیه اروپا و بریتانیا، جهت محکوم کردن سرکوب اغتشاشگران توسط جمهوری اسلامی ایران
* راه‌اندازی وبلاگ پیرامون انتخابات ایران توسط وزیر امور خارجه انگلستان دیوید میلیبند
* وسعت تقلب با واکنش‌های خشونتی که اعمال می‌شود تناسب دارد. مردم ایران مستحق چیز دیگری هستند.
مهمترین مواضع اسرائیل:
*‌مبارزه با رهبران ایران مهمتر از برنامه هسته‌ای این کشور است. امید آن است که نخست رژیم ناپدید شود.
* موسوی و همسرش روح جدیدی به آزادی بخشیده‌اند، بنابراین من تکرار می‌کنم انقلابی در ایران روی خواهد داد.
* در تمام ایام فتنه ۸۸،‌ فتنه‌گران از حمایت بی‌دریغ غرب به ویژه آمریکا، انگلیس و اسرائیل برخوردار بودند. در وهله اول، مذاکرات هسته‌ای با ایران که دور اول آن در ژوئن ۲۰۰۸ آغاز شده بود و غربی‌ها در آن به صراحت گفته بودند چاره‌ای جز پذیرش برنامه غنی‌سازی ایران نمی‌بینند برای مدتی حدود دو سال متوقف شد.
این امر علتی نداشت جز این که مطابق مستندات اطلاعاتی موجود غربی‌ها پیام‌هایی از داخل ایران دریافت کرده بودند مبنی بر اینکه اصلاح‌طلبان مجدداً در ایران روی کار خواهند آمد.
بنابراین بهتر است مذاکرات با ایران تا بعد از انتخابات متوقف شود. در ایام انتخابات، باراک اوباما صریح‌ترین موضع‌گیری‌ها را به نفع جریان فتنه و با اسم بردن از سران آن داشته است.
اوباما در مقطعی میرحسین موسوی را نماد غرب‌گرایی در ایران خواند و بارها برخورد نظام با آشوبگران را تقبیح کرد و گفت: سیاست ایران در این مورد روی سیاست آمریکا تأثیر جدی خواهد گذاشت.
* هیلاری کلینتون وزیر خارجه وی نیز به طور ثابت از آشوب‌گران حمایت می‌کرد. کلینتون در یکی از اظهارنظرهای خود در این مورد می‌گوید آمریکا علاوه بر اظهارات علنی، اقدامات پنهانی فراوانی برای حمایت از سبزها در ایران انجام داده که نمی‌تواند آن‌ها را بازگو کند.
همچنین بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم غاصب صهیونیستی نیز بارها رفتارهای میرحسین موسوی را ستود و حتی در یک مورد به صراحت گفت وی را سرمایه‌ بزرگ خود در ایران می‌داند.
* “آدام ارلی” (سفیر آمریکا در بحرین که پیش از این و در دوران ریاست جمهوری جرج بوش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بوده است) نیز در جلسه‌ای با برخی از مسئولان کشورهای عربی در منامه تأکید کرد که آمریکا قصد دارد در ماه‌های آینده حمایت خود از اصلاح‌طلبان در ایران را “رسمی و علنی” کند.
ارلی در این جلسه که به تشریح راهبرد تدوین شده دولت اوباما درباره ایران اختصاص داشته، گفته است: “کاخ سفید همزمان با انجام مذاکرات ایران و ۱+۵ نحوه حمایت از “رهبران معارض جدید” در ایران را پی‌گیری می‌کند”.
ارلی در این سخنان که پیش از اول اکتبر ۲۰۰۹ و برگزاری مذاکرات ژنو بیان شده تصریح کرده است: “تحت هر شرایطی حمایت از اصلاح‌طلبان در ایران جزو گزینه‌های اصلی سیاست اوباما باقی خواهد ماند و ما روز به روز آن را پرقدرت‌تر خواهیم کرد”.
ارلی سپس به توصیف دقیق “گام بعدی” آمریکا پرداخته و گفته است: “اگر مذاکرات ژنو موفقیت‌آمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریم‌ها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت “رسمی”، “علنی” و “گسترده” از موسوی و خاتمی وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریان‌های طرفدار غرب در ایران کارساز نیست”.
وی در بخش پایانی سخنانش می‌گوید: “همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از موسوی و خاتمی حمایت می‌کنیم اما علنی شدن این حمایت، همزمان با اعمال تحریم‌ها می‌تواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریم‌ها گرایش به این افراد است.”
* طبق گزارش وزارت امور خارجه به کمیسیون اصل نود مجلس، حملات به سفارتخانه‌ها، راهپیمایی‌های معاندانه، کارگردانی و لابی در پارلمان اروپا، از دیگر پروژه‌های کشورهای غربی در ایام پس از انتخابات بوده است. برخی از نمونه‌های اقدامات غرب در این رابطه عبارتست از:
* نیروگیری و سازمان‌دهی گروه‌های ۸ تا ۱۰ نفره در هلند و بلژیک با نام “راهیان سبز” و … با پرچم‌های مختلف
* برگزاری راهپیمایی اعتراضی علیه ایران در کلمبیا که پس از بررسی مشخص شد که به هر نفر از شرکت‌کنندگان مبالغی پرداخت شده بود.
* فعالیت هسته‌های دانشجویی در ژاپن و استرالیا که حلقه‌هایی از منافقین و بهایی‌ها با آنها پیوند دارند.
* تعرض و تهاجم به سفارتخانه‌های ایران در دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد.
*‌پرتاب کوکتل مولوتف از منزل همسایه آمریکایی سفارت ایران در سوئد.
* انجام اقدامات ضد ایرانی در هلند، انگلیس، فرانسه و نروژ که شدیدترین آن‌ها در هلند و پاریس بود.
* برگزاری تجمع اعتراضی مقابل سفارت ایران در پراگ
* همچنین گزارش‌ها نشان می‌دهد مجموعه تحریم‌های جدید علیه ایران بویژه در بخش هواپیمایی با مشورت جریان فتنه و به قصد حمایت از آنها از طریق ناراضی سازی مردم انجام شده است.
ب – زمینه‌ها و عوامل داخلی:
اما در صحنه‌ داخلی، پیشینه وقایعی را که منجر به فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم شد باید حداقل در ۲۰ سال قبل جست‌وجو کرد. پس از رحلت حضرت امام خمینی‌(ره) بعضی عدالت را پیش پای توسعه قربانی کردند و سپس با ترویج روحیه مصرف‌گرایی و تجمل، از ادبیات و آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته و زمینه را برای حمله وسیع فرهنگی و اعتقادی دشمن علیه ایران اسلامی آماده ساختند.
با وجود تصریح مکرر مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) مبنی بر شدت تهاجم فرهنگی دشمن، مرعوبین غرب با اعمال برخی سیاست‌های مشکوک فرهنگی و امنیتی – سیاسی، زمینه برای بازگشت بسیاری از عناصر ضد انقلاب گریخته از کشور، مهیا شد و با افزایش زاویه‌گیری از اهداف نظام، همان‌گونه که خاتمی در اولین نطق خود پس از ریاست جمهوری مطرح کرد، دولت کارگزاران مسیر روی کار آمدن دولت اصلاحات را هموار ساخت.
زاویه‌گیری از اهداف نظام توسط افراطیون دوم خردادی به اوج خود رسید و حالتی بسیار صریح‌تر و علنی‌تر پیدا کرد. مدعیان گفتمان توسعه سیاسی نیز در عرصه‌های مختلف سیاست، امام‌زدایی و انقلاب‌زدایی را در دستور کار خود قرار دادند و با حاکم شدن نوعی لیبرالیسم جزمی و منحط عرصه فرهنگی کشور، بسیار از منابع دولتی، در اختیار منحرف‌ترین جریان‌های مدعی روشنفکری قرار گرفت، تا آنجا که به تعبیر رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی)، انبوهی از مطبوعات کشور به پایگاه‌های دشمن تبدیل شد.
تلاش وسیع برای هتک و هدم مبانی ارزشی و باورهای انقلابی مردم نتیجه حضور همین عناصر در عرصه‌های تولید فکر و حمایت و پشتیبانی بی‌دریغ دولت از آن‌ها بود.
به این ترتیب برای نخستین بار در تاریخ انقلاب اسلامی، دولت و دستگاه اجرایی در قامت اپوزیسیون نظام ظاهر شد.
در عرصه سیاست خارجی نیز در این دوران قبح رابطه با کشورهایی که دشمنی آن‌ها با انقلاب اسلامی و میراث امام ثابت شده بود، مورد نفی و انکار قرار گرفت. و حتی کسانی از مشاوران دولت به صراحت گفتند باید هژمونی آمریکا را پذیرفت و به آن عادت کرد و سودای ایستادن در مقابل آمریکا را از سر بیرون برد؛ چرا که اساساً امکان پیروزی بر آمریکا در جهان کنونی وجود ندارد. در این برهه یکی از مشاوران دبیر شورای عالی امنیت ملی این ایده را حتی به اسرائیل هم بسط داد و گفت باید مسئله رابطه با اسرائیل را از سطح ایدئولوژیک فروتر آورد و آن را در سطح منافع ملی ارزیابی کرد! همین طرز تفکر بود که باعث شد در مقطعی کل برنامه هسته‌ای فقط به خاطر خوشایند غرب تعطیل شود.
با ظهور دولت نهم در تیرماه ۱۳۸۴ به یکباره این سیستم دچار لرزشی اساسی شد ویژگی‌های فضای اصولگرایی موجب شد که پیوند آسیب‌دیده دولت – ملت به سرعت ترمیم شود و در کنار برخی از زخم‌خوردگان داخلی، حتی برخی قدرت‌های خارجی هم نگران شوند که با تداوم این روند دیگر هرگز نخواهند توانست جلو راه تبدیل شدن ایران به یک قدرت بلامنازع منطقه‌ای و جهانی را سد کنند.
حمایت‌های رهبر معظم انقلاب از کلیت مشی دستگاه اجرائی کشور که البته نه حمایت از یک شخص یا جریان خاص بلکه حمایت از گفتمان مردمی، انقلابی و خدمتگذار بودن دولت بود، بر نگرانی دشمنان خارجی و داخلی می‌افزود.
مطابق مجموعه اطلاعات موجود، خشم و سرخوردگی مجموعه عوامل داخلی و خارجی علیه این وضعیت چنان شدت گرفت که در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری دهم و در حالی که سرویس‌های اطلاعاتی غربی هیچ برآورد روشنی از عواقب طراحی‌های خود نداشتند به دلیل اصرار برخی عناصر فعال داخلی و لابی عناصر خارج‌نشین فعال در مؤسسات بین‌المللی، سناریوی کودتای مخملی در دستور کار دشمنان انقلاب اسلامی قرار گرفت.
هدف بنیادی این سناریو، براندازی دولت و متعاقب آن، زمین زدن رهبری نظام جمهوری اسلامی بود و در اثر تلاش‌هایی که انجام شد، برای نخستین‌بار سنگین‌ترین طراحی ممکن برای تحقق این هدف در دستور کار همه نیروهای داخلی و خارجی قرار گرفت که توانسته بودند روی شعار محوری “نه، به گفتمان انقلاب” توافق کنند. منابع و اسناد، نشان‌دهنده آن است که جریان برانداز داخلی در یک هماهنگ استراتژیک با غرب و به ویژه امریکا، در تحقق هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی می‌اندیشیده است.
یکی از نزدیک‌ترین افراد به سران فتنه ۸۸ در اعترافات خود می‌گوید: “جریان اصلی طراحی کننده فتنه در داخل، آماده بود برای زمین زدن دولت هر مقدار منابع مالی که لازم است فراهم بیاورد و با هر کسی حتی ضد انقلاب یا هر گروه دیگری ائتلاف و همکاری کند.
به این ترتیب صحنه گردانان نظام سلطه، جبهه گسترده‌ای را شکل دادند که از هیچ اقدامی برای وارد آوردن یک ضربه کاری به رهبری نظام فروگذار نمی‌کرد. برای ایجاد هماهنگی در میان این طیف وسیع، جلسات و حلقه‌های متعددی شکل گرفت که نقش اتاق فکر فتنه را ایفا می‌کردند.
از جمله قدیمی‌ترین این جلسات جلسه صبحانه ۲۲ است که از سال ۸۶ به صورت هفتگی با حضور طیف کثیری از اصلاح طلبان و با هدف اقناع خاتمی جهت پذیرفتن کاندیداتوری و زمینه‌سازی برای حضور در انتخابات تشکیل می‌شد.
سلسله جلسات بنیاد باران نیز با حضور خاتمی و ۱۰۰ نفر از وزرا و معاونین دولت سازندگی و دوره اصلاحات تشکیل می‌شد و در آن موضوعاتی مانند سیاست‌های کلان و پشتیبانی‌های تدارکاتی از قبیل راه‌های جذب سرمایه از داخل و خارج برای ستادهای تبلیغاتی، مورد بحث قرار می‌گرفت.
علاوه بر این می‌توان از سلسله جلسات دفتر مهدی هاشمی نیز که با هدف حضور و مهیا کردن شرایط پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات تشکیل می‌شد یاد کرد که به تعبیر خودش توانسته بود از طریق این جلسات، یک اتاق جنگ کامل به وجود بیاورد.
گروه مشاوران موسوی نیز جلسات منظمی را برای سازماندهی تیم خود برگزار می‌کردند این گروه شامل بهزادیان نژاد، محمدرضا حسینی بهشتی، علیرضا حسینی بهشتی، عرب مازار، باقریان، حاضری، مومنی، امیرارجمند، عابدی جعفری، علیرضا بهشتی شیرازی و فروزنده پور بود.
مشاوران موسوی با حمایت و نظرات وی موسسات و گروه‌های مختلفی را راه‌اندازی کرده بودند که عبارتند از:
-توسعه دانش و پژوهش ایران
-تحقیقات و توسعه علوم انسانی
-مطالعات فرهنگی و تمدن ایران زمین
-دین و اقتصاد
-مؤسسه گفتمان جهانی مسلمانان
-جمعیت توحید و تعاون
جمعیت توحید و تعاون یکی از فعال‌ترین گروه‌های تأسیس شده توسط موسوی بود که با هدف تدوین گفتمان انقلاب اسلامی و پاسخ به این سؤال‌ها که انقلاب اسلامی چه اهدافی داشت و به چه میزان در دستیابی به این هدف موفق بوده، شکل گرفت.
فعالیت این جمعیت در انتخابات ۸۴ به اوج خود رسید که محصول آن یک بسته نظری تحت عنوان “الگوی زیست مسلمانی”‌بود. این بسته راه‌کاری برای تبدیل تئوری تهیه‌کنندگان آن به حرکت اجتماعی بود که با بررسی عملکرد سه دهه جمهوری اسلامی، کارآمدی نظام را نیازمند تغییرات بنیادین اعلام کرده و هدف گفتمان زیست مسلمانی، را هم تبیین و پیشبرد چنین تغییراتی دانسته بود.
اعضای گروه مشاوران موسوی علاوه بر حضور و همکاری در موسسات مذکور، دارای محافل و جلسات اختصاصی نیز بودند که مهمترین محفل این گروه در سال‌های منتهی به انتخاباتت ریاست جمهوری دهم جلسات پنجشنبه‌ها و اصلی‌ترین جلسات آن در ایام پس از انتخابات جلسات گروه مشاوران نام داشت.
در پی برگزاری همایشی با عنوان ایران در قرن ۲۱ توسط موسسه دانش و پژوهش ایران و بازتاب‌های منفی این همایش در محافل سیاسی، موسوی (در یک جلسه خصوصی) از بهزادیان نژاد درخواست کرد تا جمعی از همفکرانش را سازماندهی کند تا درباره مسائل کشور به بحث و تبادل‌نظر بپردازند. بهزادیان‌نژاد جمع ۱۴ نفره‌ای را سازماندهی و جلسات مستمری را دراین موسسه پایه‌گذاری می‌کند که به جلسات پنجشنبه‌ها معروف شد.
عناصر تشکیل‌دهنده این جلسات از اعضای مؤسسات و گروه‌ها بود و در واقع نقطه تلاقی آنها محسوب می‌شدند. گردانندگان این جلسات، آنها را به چند دوره تقسیم کرده بودند. دوره‌های چهارم و پنجم جلسات موسوم به پنجشنبه‌ها از مهمترین دوره‌های برگزاری این جلسات از نظر سیاسی بود که به ترغیب میرحسین موسوی جهت حضور در صحنه انتخابات اختصاص داشت.
مطابق مستندات موجود، مهمترین مباحث مطرح شده در این دو دوره شامل محورهای زیر بوده است:
نقد عملکرد نظام در طی سالیان گذشته
بررسی جریان‌های فکری (سروش، شریعتی، فردید، گروه‌های چپ غیرمذهبی در ایران و ..)
بررسی اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی
بررسی قرائتی از اسلام که با چپ جدید همخوانی داشته باشد
بررسی امکان ایجاد چپ جدید در کشور
در جلسات بعدی موسوی بحث جدید و موقعیت آن در ایران را مطرح کرد و با فرض این نکته که جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی (ره) از آرمان‌های اساسی خود فاصله گرفته اعضا به دنبال ارائه مدل جدیدی از حکومت با نگاه سوسیالیسم مذهبی افتاده و در عمل با طرح دیدگاه‌های چپ جدید درصدد عملیاتی کردن این ایده برآمدند.این مباحث مبنای تهیه الگوی زیست مسلمانی قرار گرفت و پیشنهاد شد که به جای استفاده از عبارت چپ جدید از قرائت امام خمینی از اسلام استفاده شود.
نکته بسیار مهم این است که سنگ بنای پروژه کودتای مخملی دقیقا در همین جلسات گذاشته شد. یکی از اعضای حاضر در این جلسه در یکی از اولین جلسات به لزوم بازپس‌گیری مواضع از دست رفته اصلاح طلبان از جمله بسیج، مردم، مساجد و دانشجویان اشاره کرد و برای این منظور ساماندهی جنبشی جدید را پیشنهاد می‌کند.
در جلسات بعدی بر مبنای این پیشنهاد اعضا به تحلیل انقلاب‌های رنگین پرداخته و سقوط نظام جمهوری اسلامی را از طریق انقلابی همانند انقلاب سال ۵۷ ناممکن دانسته و در نهایت انقلاب نرم را نقطه آسیب نظام معرفی می‌کنند. بنابر مستندات موجود در این زمینه تیم میرحسین موسوی از مدت‌ها قبل از حدود سال ۸۵ روی موضوع کودتای رنگی ومخملی در ایران فکر و برای عملیاتی کردن آن برنامه‌ریزی کرده بودند.
مجموعه این جلسات که اغلب آنها در زمانی کوتاه و با هدف پیروزی در انتخابات نهم برگزار شد و اصلاح طلبان مدت‌ها قبل از آن تعبیر به مرگ و زندگی کرده بودند، به یک سلسله طراحی‌های سیاسی و امنیتی انجامید که فتنه ۸۸ در واقع سرجمع آنها بوده است. خلاصه برخی از مهمترین طراحی‌های انجام گرفته در این جلسات چنین است:
۱- تدوین مانیفست براندازی در حزب مشارکت:
پس از انتخابات ۲۲ خرداد سندی محرمانه با عنوان سند تأملات راهبردی در منزل یکی از اعضای حزب مشارکت کشف شد که تمامی صفحات آن مهمور به مهر حزب مشارکت بود. سند تاملات راهبردی نظام، سندی رسمی و دربرگیرنده نگاه حزب منحله مشارکت به نظام جمهوری اسلامی و برنامه‌های آینده آن به عنوان یک حزب سیاسی است.
محتوای این سند نشان دهنده بی‌اعتقادی عمیق حزب مشارکت به مبانی نظام و برنامه‌ریزی تفصیلی آن جهت ضربه زدن به ساختار نظام است.
به گونه‌ای که می‌توان فتنه ۸۸ را نسخه اجرایی آن دانست. سند تاملات راهبردی ساختار حقوقی و حقیقی قدرت در نظام را به مثابه نظام سلطانی و دیکتاتوری ارزیابی و تاکید می‌کند که باید به این ساختار ضربه زد و آن را شکست. همچنین تاکید می‌کند که به وجود آمدن هر گونه تهدید برای کلیت نظام جمهوری اسلامی برای حزب مشارکت و مجموعه اصلاح طلبان فرصتی است که باید از آن برای چانه‌زنی با نظام و گرفتن امتیازهای بیشتر استفاده کنند.
۲- زیر سؤال بردن پیشاپیش سلامت انتخابات با مطرح کردن احتمال وقوع تقلب: در همین راستا و با هدف اعتماد زدایی از نهادهای رسمی ناظر بر انتخابات، کمیته صیانت از آرا تشکیل و توسط افرادی چون مهدی هاشمی به فناوری‌های پیشرفته مجهز شد.
بهزاد نبوی در این مورد گفته است بحث صیانت از آرا همیشه و خصوصاً پس از آنکه احساس می‌شد وزارت کشور و شورای نگهبان هم موضع نیسنند در بین اصلاح طلبان مطرح بود.
مصطفی تاج‌زاده نیز در نمایشگاه مطبوعات ۱۳۸۷ طی اظهاراتی علنی می‌گوید: چنانچه فاصله آرا کاندیداها زیاد باشد قطعا تقلب رخ داده است. در همین راستا ابطحی نیز در اعترافات خود گفته است اصلاح طلبان برای باخت احتمالی برنامه‌ریزی کرده بودند که از ماه‌ها قبل مسئله تقلب را مطرح کنند. کمیته صیانت از آرا تشکیل دهند که اگر رای نیاوردند از آن استفاده کنند تاحداقلی انتخابات را به مرحله دوم بکشانند. جالب‌تر از همه اظهارنظر مربوط به مهدی هاشمی است که در ۲۰ خرداد ۸۸ است که به زنگنه می‌گوید همه چیز را برای صیانت از آراء آماده کرده و یک اتاق جنگ درست کرده‌ام.
مقصود مهدی هاشمی در این جا پروژه‌ای است که می‌توان آن را پروژه ارتباط پیامکی خواند چند روز پیش از انتخابات پروژه‌ای منبی بر اینکه پیامکی لحظه به لحظه با نمایندگان موسوی حاضر در پای صندوق‌های رای که توسط مهدی هاشمی طراحی و نرم افزاری هم برای آن نوشته شده بود کشف شد.
این پروژه جهت رصد مستمر و دائمی حوزه‌های اخذ رای و ابطال آرای صندوق‌هایی که رای موسوی در این پایین بود پیش‌بینی شده بود که در شب ۲۱ خرداد مورد ضربه اطلاعاتی قرار گرفت و خنثی شد. نکته مهم در اینجا این است که جریان فتنه در ایام انتخابات سال ۸۸ کاملا نسبت به این موضوع که تقلبی صورت نگرفته و باخت موسوی محصول عدم اقبال مردم به او بوده علم کامل داشت اما با هدف استفاده از ظرفیت وی برای انجام پروژه کودتای مخملی و به خیابان کشاندن بخشی از مردم به طور سیستماتیک و سازماندهی شده بحث تقلب را به وی القا کرد.
به عنوان نمونه یافته‌های اطلاعاتی مفصلی وجود دارد که نشان می‌دهد مجموعه نظرسنجی‌های ارائه شده به موسوی از جانب مهدی هاشمی جعلی و با هدف آماده کردن ذهن وی برای طرح بحث تقلب بوده است.
همچنین یک کد اطلاعاتی دیگری وجوددارد که نشان می‌دهد یکی از استراتژیست‌های برجسته جریان دوم خرداد یک هفته قبل از انتخابات می‌گوید: علاوه بر این افرادی مانند محمد خاتمی و موسوی خویینی‌ها قبل از انتخابات به صراحت گفته بودند که عقیده ندارند نه موسوی و نه هیچ کس دیگر قادر به پیروزی بر احمدی‌نژاد باشد و تاکید کرده بودند که دولت وی تکرار خواهد شد.
بنابر این طرح موضوع تقلب از جانب سران جریان اصلاحات یک دروغ گویی عمدی با هدف پیشبرد پروژه کودتای مخملی بوده است نه شبهه‌ای که آنها مایل به رفع آن باشند.
۳- حذف احمدی‌نژاد به هر قیمت: یکی از استراتژی‌های توافق شده در جلسات محفلی جریان فتنه این بود که به هر قیمت ممکن مانع تکرار دولت نهم شوند. ادبیات فتنه‌گران در این مورد به گونه‌ای است که می‌توان از آن نتیجه گرفت هدف نهایی آن ها این است که به دولت بسنده نکنند و نظام را به تسلیم در مورد مطامع خود وادار نمایند. در واقع حذف احمدی‌نژاد اساسا به این دلیل به عنوان هدف اصلی انتخاب شد که تصور می‌کردنتد حذف او به معنای ارد آمدن یک ضربه اساسی به نظام است. حسین مرعشی در این مورد میگوید: تنها چیزی که برای ما اهمیت دارد فقط رای نیاوردن احمدی‌نژاد است تاج‌زاده نیز در گفت‌وگو با ابطحی گفته است: ‌اگر هیچ کدام (کروبی و موسوی) قبول نکردند که به نفع دیگری کنار بروند مهم نیست. ما فقط اگر بتوانیم احمدی‌نژاد را از صحنه خارج کنیم، کار خوبی کرده‌ایم.
۴- سیاه نمایی و تخریب کلیت نظام و ارائه فضای یاس‌آلود توسط کاندیداهای معترض
مهمترین جبنه این محور از سند تاملات حزب مشارکت این بود که با اتهام زنی سازمان یافته و دروغ گو خواندن دولت آن را نزد افکار عمومی ناکارآمد و بی‌اعتبار جلوه دهند و زمینه را برای باور پدیر کردن دروغ بزرگ تقلب که بنا بود که بعدا گفته می‌شود فراهم آورند. علاوه بر این مطابق مستندات موجود برخی از چهره‌های شاخص جریان اصلاحات مکرار به میر جسین موسوی القا می‌کردند که دولت را دروغگو خطاب کند تا به تعبیر یکی از آنها (سعید حجاریان) کار به جایی برسد که حتی اگر دولت گفت ماست سفید است هم کسی باور نکند.
۵- برنامه‌ریزی منسجم جهت ایجاد جنبش‌های اجتماعی فراگیر و خیابانی کردن آنها
این امر با هدف توانمندسازی جبهه معارض نظام و تشدید بحران‌های امنیتی به گونه‌ای که نظا ناچار شود برای مهار آن به مخالفان امتیاز بدهد انجام شد. گواه این مطلب درج مقاله‌ای در روزنامه کلمه در تاریخ ۶/۳/۸۸ با عنوان “آن موج که به هوا خاست” به قلم محمدرضا تاجیک است که صراحتا به تائید آشوب‌های خیابانی می‌پردازد.
وی در این مقاله و در پوشش بحثی نظری نوشته است:‌خیابان جایی است که در آن نظم و نظام مسلط به چالش کشیده می‌شود و مشروعیت و مقبولیت آن مخدوش می‌شود.
اعترافات برخی از طراحان این موضوع نشان می‌أهد که باور سران فتنه این بوده است که فقط در صورتی که فضا را امنیتی کرده وحجم زیادی از مردم را به خیابان بکشانند می‌توانند از نظام امتیاز بگیرند لذا بنا داشتند به هر قیمت ممکن این کار را انجام بدهند.
تعبیر یکی از بازداشت‌شدگان در این مورد این است که بنا داشتیم به هر قیمت ممکن اینکار را انجام بدهند. تعبیر یکی از بازداشت‌شدگان در این مورد این است: که بنا داشتیم به هر قیمت ممکن مردم را به خیابان بیاوریم حالا اگر باختیم به بهانه تقلب و اگر بردیم به بهانه جشن.
یافته‌های نهادهای مسئول نشان می‌دهد که موضوع مناظره‌های انتخاباتی- اگرچه در آنها خطاهایی رخ داد فقط یک عامل فرعی بوده و جریان اصلاح طلب با اهدافی که به آنها اشاره کردیم بنا داشته به هر شکل ممکن بخشی از مردم را به خیابان بکشانند و آن را به سمت درگیری با نظام سوق دهد.
بر اساس شواهد و اعتراف مستدل متهمین کودتای انتخاباتی در ایران کاملا از پیش طراحی شده و طبق جدول زمانبندی و مراحل کودتای مخملی پیش رفته بود به گونه‌ای که بیش از ۱۰۰ مورد ۱۹۸ مورد دستورالعمل‌های جین شارپ، برای کودتای مخملی اجرا شده بود با بررسی کلی جریان فتنه مشخص می‌گردد یکسری افراد در این سناریو نقش فعال‌تری را ایفا می‌کردند.
یک آمار کاملا مستند موجود نشان می‌دهد دستگاه‌های اطلاعاتی و قضایی در چند ماه اوج فتنه ۳۲ عضو موثر نفاق، ۱۲ عضو فعال نهضت آزادی، ۱۵ عضو برجسته بهائیت، ۷ چپ مسلح مارکسیست، ۹ جاسوس بسیار فعال، ۳ عضو گروهک تندر، ۲ سلطنت طلب، ۳ تروریست مرتبط با رادیو فردا و یک ملی مذهبی را دستگیر کرده‌اند که همه آنها تاکید دارند به دلیل مناسب دیدن شرایط در اثر اقدامات موسوی، کروبی،‌خاتمی و… دست به ارتکاب جنایت علیه ملت ایران زده‌اند.
و آخرین نکته تلاش برای برقراری پیوند ارگانیک با خارج از ایران از جانب سران فتنه است. مستندات قطعی اطلاعاتی موجود نشان می‌دهد موسوی، کروبی و خاتمی در جلساتی که در تابستان ۱۳۸۹ برگزار شده رسما افرادی را به نمایندگی از خود در خارج از ایران معرفی نموده‌اند و این افراد اکنون در چارچوب تشکلی به نام شورای هماهنگی راه سبز امید در ارتباط مستمر و دائم با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه هستند.
تشکیک در سلامت انتخابات دو ماه قبل از انتخابات از تریبون نماز جمعه بهترین زمینه برای بهره‌برداری جریان فتنه بود.
میرحسین موسوی از عواملی بود که بیشترین نقش را در اجرای فتنه داشت در آستانه انتخابات طی مصاحبه‌ای با مجله تایم با اشاره به اینکه هدف فراتر از پیروزی در انتخابات است موضع خود مبنی بر عناد با نظام را نشان داد و اعلام کرد: تجمعات خیابانی چشمگیر هفته‌های گذشته احتمالا ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت.
در واقع دگرگونی و تغییر در ساختار قدرت با فشار بر رهبری در جهت پذیرش بیشتر افکار عمومی رخ خواهدداد. وی همچنین ادامه می‌دهد: تغییرات مدت‌هاست که آغاز شده است.
تنها گوشه‌ای از این تغییرات به پیروزی در انتخابات مربوط می‌شود و بخش‌های دیگر تغییر ادامه خواهند یافت و هیچ عقب گردی در کار نخواهد بود.
موسوی در راستای برنامه‌های از پیش طراحی شده به ابیاری بذر تردید کاشته شده در دل مردم توسط دیگران پرداخت و با هدف القای جعل و تقلب در انتخابات و تشویش اذهان عمومی طبق یک الگوی انقلاب رنگی، خود را پیروز انتخابات معرفی کرد و هر نتیجه‌ای غیر از آن را نشان دهنده تقلب مطرح کرد و از هیچ تلاشی جهت آماده سازی اذهان برای درگیری و آشوب فراگذار نکرد آنچنمان که در بیانیه ستاد انتخابات وی قبل از برگزاری انتخابات آمده است: پیروزمندان انتخابات آینده نیازی به ایجاد درگیری و تشنج ندارند.
همچنین بر اساس اعترافات بدست آمده از متهمین مجریان این جریان با اعتقاد به عدم امکان تقلب از چند ماه پیش از برگزاری انتخابات خط تقلب در انتخابات را در کانون توجهات خود قرار دادند و به گونه‌ای زمینه چینی کردند که اگر کاندیدای مورد نظر آنان در انتخابات پیروز نشد این حرکت را یک کودتا در آرای مردم تلقی کنند.
موسوی خوئینی‌ها در تصریح هدف از این برنامه بیان کرده است: ما نباید فتیله‌ای بحث تقلب در انتخابات را پایین بکشیم چون موقع جر زدن لازم می‌شود. در این راستا می‌توان به تشکیل کمیته صیانت از ارا توسط مهدی هاشمی با هدف اعتماد زدایی از نهادهای رسمی ناظر بر انتخابات و مصاحبه تلویزیونی نزدیکان هاشمی یک روز قبل از انتخابات و غیره اشاره نمود.
موسوی بلافاصله بعداز انتخابات به مدد رسانه‌های بیگانه و اپوزیسیون و شبکه‌های اجتماعی خود با کوبیدن بر طبل خط امامی بودن با انتشار بیانیه‌های متعدد غیرقانونی و کذب اقدام به زیر سؤال بردن انتخابات و دولت قانونی دعوت به ادامه آشوب‌ها، القای بی‌اعتمادی به نظام آموزش و مدیریت شبکه سازی اجتماعی نمود.
به نظر می‌رسد یکی از اهداف انتخاب موسوی برای انتخابات ریاست جمهوری دهم از سوی جبهه طرفدار موسوی با توجه به تجربه استعفا موسوی در زمان حضرت امام خمینی مبنی بر مقابله با رهبری این بود که وی در صورت شکست در پرده آخر با طرح ادعای تقلب باز هم عده‌آی (هر چند اندک) را فریب داده و به خیابان بکشد تا با متشنج کردن اوضاع و کشته گرفتن از مردم بی‌گناه و مسائل بعدی آن به بهانه خون خواهی و قیام برای دفاع از مظلوم، اغتشاشات را دامن زده تا به فتنه‌ای تبدیل شود.
سپس از این راه رهبری را تحت فشار قرار داده و در این میان افراد موجه نیز با نامه‌های سرگشاده و یا سکوت خود آتش این فتنه را شعله‌ور کرده و رهبری را به پذیرش خواسته‌های خود وادار کنند.
با وجود آنکه موضع محمد خاتمی پیش از انتخابات مبنی بر این بود که در ایران تقلب ممکن نیست با اقدامی زیرکانه در راستای تحقق پروژه القای تقلب روز جمعه ۲۲ خرداد هنگام انداختن رای خود به صندوق یعنی در حالی که هنوز چند ساعت بیشتر از آغاز رای‌گیری نمی‌گذشت ذهن‌ها را برای پذیرش ادعای تقلب آماده کرد: همه شواهد امر حاکی است موسوی انتخابات را برده است اما من پیش گو نیستم.
از این زمان به بعد خاتمی مطابق الگوی رفتاری پیشین خود با وجود پیاده سازی سناریوی غرب خود را از مظان اتهام دور نگه داشت.
وی هیچ گاه در مواضع سخنرانی‌ها و بیانیه‌هایش از واژه تقلب استفاده نکرد اما با پیشنهاد تشکیل کمیته بی‌طرف که بعدها با عنوان طرح رفراندوم ارائه کرد بخش دیگری از این سناریو را به اجرا درآورد.
پس از حوادث روز عاشورا که شکست فتنه بر همگان مبرهن گشت، خاتمی با ادبیات متفاوتی سخن گفت: انشاءالله امسال هم ایرانیان با هر گرایش و موقعیتی سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی راگرامی خواهند داشت امری که به طور قطع متعلق به یک جناح یا بخش خاصی از جامعه نیست.» این سخنان خاتمی در حقیقت اجرای یکی از دستور‌العمل‌های ارائه شده در فرمول ‘جین شارپ’ مبنی بر عقب‌نشینی بعد از ناکامی فتنه است.
«مهدی کروبی» نیز یکی دیگر از بازیگران اصلی فتنه ۸۸ بود، گر چه نمی‌توان او را از طراحان اصلی “فتنه” نام برد ولی وی نقش مهمی در اجرای این سناریو جهت براندازی نرم ایفا نمود.
تا حدود دو ماه پیش از انتخابات، کروبی عمده تلاش سیاسی خود را بر مرزبندی با جناح تندرو جبهه اصلاحات قرار داد و تلاش می‌کرد تمایز میان خود و آنها را شفاف کند اما با نزدیک شدن به انتخابات وضعیتی کاملاً متفاوت پیدا کرد و با وجود آنکه خود یکی از کاندیداتورهای ریاست جمهوری دهم بود، در جبهه حامیان موسوی قرار گرفت.
مبارزه کروبی در این جبهه پس از انتخابات شدت گرفت، او که تا هنگام رأی‌گیری هم تأکید بر سلامت انتخابات داشت، پس از انتخابات به عنوان یکی از عاملان همیشه در صحنه فتنه، با نامه‌ها و بیانیه‌های خود مبنی بر شبهه‌افکنی و تردید‌افکنی در خصوص سلامت انتخابات، القای عدم مقبولیت و مشروعیت دولت و ابطال انتخابات، آتش بیار معرکه شد.
علاوه بر این کروبی در طرح کشته‌سازی فتنه و حمایت از اغتشاشگران بازداشت شده به منظور موج‌سواری بر احساسات مردم به خوبی نقش‌آفرینی نمود.
بررسی‌ها حاکی از آن است که تلاش‌های کروبی و برخی اطرافیان وی در حوادث پس از انتخابات، به منظور خروج کروبی از انزوای شدید برآمده از انتخابات (۳۳۰ هزار رأی) و نشان دادن این موضوع بود که او هم‌چنان مهم و اثرگذار است.

۳- تحلیل محتوای مواضع و اقدامات مجرمانه جریان فتنه و راهبرد آنها:

مجرمانه بودن مواضع و اقدامات جریان فتنه را می‌توان از طریق مواضع اصحاب فتنه در مطبوعات و بیانیه‌ها و مصاحبه‌های ایشان، به اثبات رساند و در این گزارش به چند راهبرد اصلی آنها بسنده می‌کنیم:
۱- راهبرد ابطال انتخابات و اغتشاش‌گری در خیابان‌ها
با پایان یافتن انتخابات و شکست موسوی، این گروه راهبرد ابطال انتخابات را در پیش گرفتند و با استفاده از ترفندها و فشارهای گوناگون از جمله موارد زیر، سعی در رسیدن به خواسته‌های خود داشتند:
۱- تحریک مردم به ادامه اعتراضات خیابانی
۲- تلاش برای گسترش اعتراضات به شهرهای دیگر
۳- تحریک علما و مراجع نظام تقلید و تلاش برای تأثیر‌گذاری بر نظرات آنان
۴- استفاده از اهرم حمایت برخی دول غربی
۲- راهبرد شبکه‌سازی اجتماعی
در ادامه مسیر اعتراضی، علیرضا بهشتی از عناصر اصلی گروه مشاوران موسوی، مسئولیت بررسی وضعیت جنبش و تهیه راهبردهای جدید را برعهده گرفته و پس از انجام یک کار منسجم اطلاعاتی جزوه‌ای در ۴۳ صفحه تهیه و آن را در آذر ماه سال ۸۸ تحویل گروه می‌دهد تهیه‌کنندگان این جزوه، شبکه‌سازی اجتماعی را بهترین روش ادامه مبارزه عنوان نمودند.
جزوه مذکور برای تعدادی از عناصر اصلی گروه مشاوران تشریح در اختیار آنان قرار داده شده و از تمامی روش‌های پیشنهادی در ایام پس از انتخابات استفاده شده است.
به طور کلی کارآمدی شبکه‌سازی اجتماعی از آن روست که اعضای شبکه ارتباط نزدیک برقرار می‌کنند؛ به همین جهت پذیرش نظرات و اخبار منتشر شده در شبکه بدون در نظر گرفتن درصد صحت آن بسیار آسان است و عمدتا طراحی چنین شبکه‌هایی با اهداف خاص سران آن صورت می‌گیرد.
نوع طراحی و شبکه‌سازی جریان فتنه به نحوی بود که اولاً در صورت وجود اخلال در وسایل ارتباطی جریان می‌توانست برای انتشار و بزرگ‌نمایی اخبار از این شبکه استفاده کنند و ثانیاً انتشار شایعه پذیرش اخبار در این شبکه به جهت انسانی بودن آن سهل‌تر بود.
از آن رو که این شبکه با هدف تخریب نظام و کمک به تشنج‌آفرینی طراحی شده بود، در زمره اقدامات مغایر با قانون قرار می‌گیرد.
۳- راهبرد تداوم اغتشاشات خیابانی
با گسترش اغتشاشات خیابانی، ضرورت تحلیل روند و سازمان‌دهی اغتشاش‌گران و همچنین تحرکات ایذایی آنان، در میان عناصر جریان فتنه دنبال می‌گردد.
در همین ایام «محمدرضا تاجیک» اقدام به تهیه جزوه‌ای با عنوان «چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» می‌نماید که در آن جزوه، ضمن بررسی وضعیت جنبش موسوم به سبز در ایام پس از انتخابات، راهکارهای متعددی را نیز برای ادامه جنبش پیشنهاد نموده است، برخی از مهم‌ترین این راه‌کارها عبارتست از:
۱- پذیرش رهبری متکثر
۲- سامان‌دهی انبوهی از رسانه‌های حقیقی و مجازی
۳- راه‌اندازی جنگ قرائت‌ها از دین و قانون
۴- سازمان‌دهی افراد و شخصیت‌های مؤثر سراسر کشور
۵- استفاده از امکانات و مقدورات انسانی و غیرانسانی خارج از کشور
۶- هدایت اعتراض‌های مختلف در یک مسیر
۷- پی‌گیری حقوقی وضعیت زندانیان
۸- راه‌اندازی کمپین امضای میلیونی
۹- ارتباط با مراجع و روحانیون ذی نفوذ
۱۰- خلق مناسبت‌ها و برنامه‌ریزی‌ برای بهره‌برداری از آن
۴- اقدامات و فعالیت‌های گروه مشاوران فتنه‌گران
گروه مشاوران «میر حسین موسوی» در ایام منتهی به انتخابات و ماه‌های پس از آن، فعالیت‌های و اقدامات جمعی و مجرمانه مختلفی انجام دادند که از جمله مهم‌ترین این فعالیت‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- تشکیل کمیته صیانت از آراء
۲- صدور بیانیه‌های میرحسین موسوی
۳- تشکیل کمیته پی‌گیری امور آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات با علم به دروغ بودن بسیاری از ادعاها
۴- اقدامات رسانه‌ای با هدف ایجاد اغتشاش
۵- برگزاری جلسات گروه مشاوران با هدف طراحی عملیات ناامنی و فریب
۶- تهیه گزارش موسوم به ۳۷۰ صفحه‌ای
این گزارش، توسط گروه دیده‌بانان سبز انتخابات، ده روز پس از سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر این که انتخابات تمام شده است و معترضان نتوانسته‌اند دلیلی برای وقوع تقلب در انتخابات ارائه دهند، تهیه شد.
این گروه بیش از سیصد و هفتاد صفحه از مستندات خود را در اثبات تقلب و تخلف‌های گسترده در انتخابات دهم ریاست جمهوری منتشر کردند.

۴ـ الگو‌پذیری فتنه ۸۸ از مدل‌های براندازانه جنگ نرم( فتنه ۸۸، مصداقی از مدل نافرمانی مدنی جین شارپ)

بررسی دقیق و تطبیقی مجموعه سخنان و عملکرد سران معترض به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، نشان می‌دهد الگوی رفتاری آنها از تئوری‌های نظریه پردازان حکومت‌ها در غرب برداشت شده بود که از آن به انقلاب‌های رنگی یا مخملی یاد می‌شود. بنابر اسناد و اعترافات متهمین جریانات پس از انتخابات، در اغلب موارد از ۱۹۸ دستورالعمل جین شارپ برای مبارزات خشونت پرهیز و نافرمانی مدنی الگوبرداری شده است.
اسناد درون گروهی حزب مشارکت واقعیت‌های تلخی را روشن می‌سازد. در جلسه کمیسیون تدوین استراتژی حزب که در تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۷۸ تشکیل گردید پس از بیان مدل‌های مختلف برای در دست گرفتن قدرت آقای حجاریان با اشاره به مدل جین شارپ برای کودتای مخملی با تاکید بر فشار از پایین و استفاده توده‌ای، آن را این گونه تبیین می‌کند:
این راه که یعنی جلوی پارک ملت و این طور جاها شلوغ راه بیفتد و کم‌کم از این گوشه و آن گوشه شروع بشود و یک کارگر بشود رهبر برود با رژیم چنانه بزند. آقای تاج‌زاده ضمن برشماری مدل‌های در دست گرفتن قدرت در کشور می‌گوید: راه چهارم هم سلاح آمریکاست و انقلاب مخملی که من موافق راه چهارم هستم، تئوری جین شارپ و براندازی نرم خارجی و اینها هم در همین راه چهارم است محمدرضا خاتمی می‌گوید: در عین اینکه پشتوانه داخلی را حساب می‌کنیم پشتوانه خارجی را هم حساب کنیم. تاج‌زاده می‌گوید: این همان مدل چهارم است، مدلی که در برخی از کشورها به صورت مخملی اتفاق افتاد و دو تا کار می‌کنند یعنی اینکه شما در جامعه چطوری NGO بزنید و دوم اینکه آمریکا چه کمک‌هایی برای گسترش روند دموکراسی خواهد کرد.
علاوه بر این همانطور که گفته شد و مستندات آن در پیوست این گزارش موجود است موسوی در جلسات داخلی خود از سال ۱۳۸۵ روی مدل براندازی مخملی با الگو‌گیری از انقلاب‌های رنگی کار می‌کرده است.
به عنوان نمونه “جین شارپ” در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی به بیان روش‌های مبارزه‌های خشونت پرهیز و روش‌های براندازی مسالمت‌آمیز دولت‌ها اشاره می‌کند. تمرکز بر روی تئوری شارپ مبنی بر ضرورت ایجاد همبستگی اجتماعی و تشکیل هسته‌های به هم پیوسته‌ی حاصل از پیوند خرده جنبش‌های اجتماعی همان موضوعی است که موسوی نیز با رونوشت‌برداری کامل از نسخه‌ی وی در بیانیه شماره ۱۱ خود نوشته است:
اولین قدم در راه حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته‌های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم.
باید خانه‌هایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانه‌های خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هسته‌های اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، … یعنی اگر تا بیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات می‌کردیم اینک هفته‌ای دو بار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه‌های اجتماعی ما در این امر است.
جمع‌های خویشاوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئت مذهبی، کانون‌های فرهنگی و ادبی…، هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیر مجموعه‌های کوچک عضویت داریم… تجربه‌های اخیر نشان داد خورده رسانه‌هایی که از این روابط زاده می‌شوند، می‌توانند سریع‌تر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آنکه ظرفیت‌های این شبکه از طریق توافق برروی یک آرمان بزرگ به فعالیت برسد.
آموزش شیوه‌های عملیاتی مبارزه بدون خشونت پیش از انتخابات در سایت‌های متعدد وابسته به فتنه‌گران از جمله گذار، بی‌شمار، ارتش سبز، گرین سوروس و …. و نحوه اغتشاش و آشوب‌ آنها در حوادث پس از انتخابات، کپی‌برداری‌ آنها از آموزه‌های شارپ در جزوه ۱۹۸ روش نافرمانی مدنی را به وضوح نشان می‌دهد.
هم زمان با تئوری‌سازی منطبق با براندازی در داخل کشور عده‌ای ضد انقلاب خارج‌نشین نظیر عطاء‌الله مهاجرانی، محسن کدیور، اکبر گنجی، عبدالکریم سروش، ابوالفضل بازرگان در مجموعه اقداماتی هماهنگ در راستای پروژه بی ثبات‌سازی امنیت داخل کشور سناریویی را مبنی بر اجماع نهادهای بین‌المللی علیه نظام اسلامی به اجرا درآوردند.
در بخش‌هایی از این سناریو صدور بیانیه‌های متعدد دال به وجود خفقان و دیکتاتوری در نظام اسلامی، نقض گسترده حقوق‌بشر، سلب آزادی عمومی، پایمال شدن حقوق مردم انتخاب نماد رنگی یعنی رنگ سبز در تبلیغات انتخاباتی، پیش‌بینی وقوع تقلب در انتخابات، درخواست ابطال انتخابات و لشکر‌کشی خیابانی، تقویت شبکه‌های اجتماعی و بر هم زدن نظم و امنیت کشور وجود داشت.
همگی موارد منطبق با رخدادهای منتهی به وقوع انقلاب‌های مخملی در کشورهای دیگر است که به وضوح گویای پیروی معترضان از نظریات تئوری پردازان براندازی در غرب به خصوص جین شارپ می‌باشد.
نکته کلیدی در این میان آن است که صرف نظر از الگوی شارپ و تطبیق صد درصدی وقایع فتنه ۸۸ با آن، الگوی رفتار فتنه گران با الگوهای کلاسیک کودتای مخملی هم کاملا تطبیق داشته است. در تمامی نمونه‌های شناخته شده کودتای مخملی به کمک عوامل رسانه‌ای و اطلاعاتی غرب از قبل از انتخابات مردم را به خیابان می‌کشاند و اعلام می‌کند که اگر نام کسی غیر غز وی به عنوان پیروز انتخابات اعلام شود حتما در انتخابات تقلب شده است.
پس از انتخابات نیز کاندیدای مأمور کودتای مخملی سعی می‌کند نظام را وادار به خشونت وسیع کند و به این ترتیب زمینه لازم برای حضور بیشتر مردم در خیابان و تبدیل ان به اعتصاب و تحصن فراهم آورد و نهایتا دولت پیروز در انتخابات را ساقط نماید.
این دقیقاً همان فرایندی است که پس از انتخابات رخ داد و با مستندات موجود می‌توان مورد به مورد آن را تشریح کرد. تمرین‌های خیابانی هواداران موسوی که در قالب گروه‌های مختلف جذب ستادها شده بودند با فرماندهی ستاد فیطریه و با هدف آمادگی برای آشوب‌های پس از انتخابات در طول دهه آخر منتهی به ۲۲ خرداد انجام گرفت. آمار جذب هواداران ستادها حدود ۳۰۰ هزار نفر بوده است.

۵ ـ نتیجه‌گیری:

بررسی سطح گسترده و عمق حوادث پس از انتخابات بیانگر هدف قراردادن اسلامیت و جمهوریت نظام و منافع و وحدت ملی است که در ردس آن هدف قرار دادن ولایت فقیه و شخص ولی فقیه می‌باشد. ماجرای فتنه، شیرینی و حضور مشارکت ۸۰ درصدی ملت بزرگ ایران در انتخابات سال ۸۸ را به تلخ کامی مبدل کرد.
در واقع نظام سلطه و ضد انقلاب و فتنه‌گران از ملت ایران انتقام گرفتند که البته ملت ایران در ۹ دی‌ماه پاسخ آنها را دادند.
هر چه به واکاوی این توطئه بزرگ می‌پردازیم به ظلم عظیمی که در حق اسلام، انقلاب، نظام اسلامی، امام، رهبری، شهدا، مردم، مسلمانان جهان، آزادگان بیشتر پی می‌بریم که در گزارش مشروحا به ابعادآن پرداخته شده بر این اساس است که حضور هوشمندانه ملت بزرگ ایران در صحنه‌های مختلف همچون روز قدس ۱۳ آبان و یوم‌الله ۹ دی ماه و ۲۲ بهمن سال ۸۸ معنا پیدا می‌کند.

یوم‌الله ۹ دی‌ماه یعنی روز بصیرت و وحدت ملت ایران در سایه ولایت.
یوم‌الله ۹ دی ماه یعنی تجلی عشق ورزیدن آحاد ملت ایران به امام و شهدا و رهبری و روز میثاق با آنها و اعلان برائت از دشمن، روز فرصت شناسی و دشمن ستیزی ملت بزرگ ایران جا دارد که از نعمت بزرگ رهبری این سکاندار کشتی انقلاب به درگاه خداوند کریم شکرگذاری نموده و از قادر متعال تا انقلاب حضرت مهدی(عج) برای رهبر فرزانه، حکیم، بصیر و شجاع حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای طول عمر خواستار باشیم و از خداوند مسئلت داریم به ما توفیق دهد سربازی صادق در رکاب ایشان برای خدمت صادقانه به ملت بزرگ ایران باشیم.




 جـــرس:
دولت محمود احمدی نژاد در حالی سال گذشته علت تاخیر در ارائه بودجه ۹۰ به مجلس را تاخیر در تصویب قانون برنامه پنجم اعلام کرده بود که این تاخیر امسال نیز اتفاق افتاد و علیرغم تاکیدات و هشدارهای نمایندگان مبنی بر ارائه آن تا ۱۵ آذر، مجددا این مسئله به تعویق افتاد.
به گزارش مهر، بر اساس آئین نامه داخلی مجلس به دلیل وجود زمان کافی رسیدگی به لایحه بودجه در کمیسیون‌های تخصصی‌، دولت مکلف است حداکثر تا ۱۵ آذر هرسال لایحه بودجه سال آینده کل کشور را به مجلس تقدیم کند، اما دولت در سال جاری نیز مانند اکثر سال‌های دو دهه گذشته در این کار تاخیر دارد.
با توجه به این که محمدرضا باهنر نایب رئیس اول مجلس پیش از پایان جلسه صبح‌‌ چهارشنبه هفتم دی ماه اعلام کرد، مجلس هفته آینده برای سرکشی نمایندگان به حوزه‌های انتخابیه‌شان، جلسه علنی ندارد. بنابر این جلسه بعدی مجلس، رأس ساعت ۸ صبح روز یکشنبه ۱۸ دی‌ماه ۱۳۹۰ با دستور ‌کار رسیدگی به دستور هفتگی تشکیل می‌شود.
با این اوصاف اگر دولت در نخستین روز کاری مجلس یعنی ۱۸ دیماه لایحه بودجه ۹۱ کل کشور را تقدیم کند، بر اساس گفته توکلی که مجلس از ۲۲ بهمن تعطیل خواهد بود و انتخابات در ۱۲ اسفند برگزار می‌شود که عملا تعطیلی مجلس تا یکشنبه ۱۴ اسفند طول می‌کشد، به نظر می‌رسد مجلس فرصت کافی برای بررسی بودجه در سال جاری را ندارد.
بهانه دولت در سال گذشته مبنی بر این که لایحه بودجه سال ۹۰ را در اسفند ماه تقدیم مجلس کرد، این بود که نمایندگان مجلس قانون برنامه پنجم را دیر هنگام در ۳۰ دیماه ۱۳۸۹ تصویب کرد هرچند خود دولت آن قانون را برای اجرا در ۱۰ بهمن ۸۹ برای اجرا به معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ابلاغ کرد.
و انتقال مراحل تصویب لایحه بودجه ۹۰ به سال ۹۰باعث شد که کشور در دو ماه اول سال ۹۰ با تمدید قانون بودجه ۸۹ اداره شود و قانون بودجه ۹۰ در اواخر اردیبهشت ۹۰ تصویب و برای اجرا ابلاغ شود.
بر اساس این گزارش، نه مسئولان معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌ دولت پاسخ درست و حسابی می‌دهند و نه اعلام می‌کنند که لایحه چه زمانی آماده و تقدیم می‌شود.
گفتنی است، با تاخیر مجدد دولت محمود احمدی نژاد در ارائه بودجه سال آینده جهت بررسی و تصویب، یک عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی روز شنبه ۲۶ آذر ماه اعلام کرده بود که رسیدگی به بودجه سال آینده تا پایان امسال منتفی است و علت این امر کمبود وقت و تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه به مجلس می باشد.
حسین سبحانی نیا اعلام کرده بود با توجه به تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه ۹۱، امکان بررسی این لایحه قبل از پایان سال وجود ندارد.
این نماینده اصولگرای مجلس هشتم افزود: "به دلیل قرار داشتن در آستانه انتخابات مجلس، از نیمه دوم بهمن جلسات مجلس برگزار نخواهد شد و مجبور به تصویب چند دوازدهمی لایحه بودجه هستیم."





 جـــرس:
یک عضو فراکسیون اصلاحات مجلس هشتم، با اشاره به اینکه محمود احمدی‌نژاد در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود اگر بی‌عدالتی‌ای دیدید چنان فریاد بزنید که صدای‌تان به گوش من برسد، گفت: صدای متحصنان مقابل مجلس و کارگران اخراجی را نمی‌شنوید؟ آیا فریاد عدالت‌خواهی تولید‌کنندگان که یارانه‌اشان را ندادید را هم نمی‌شنوید؟ صدای خرد شدن استخوان‌های مستضعفین زیر بار تورم بیش از ۲۰ درصدی را چطور؟

به گزارش خبرآنلاین، محمدرضا خباز در نطق روز سه شنبه خود با بیان اینکه مردم شریف ایران و دستگاه‌های نظارتی و اجرایی در معرض آزمون بزرگی قرار دارند، گفت: باید زمینه مشارکت حداکثری مردم فراهم شود تا زمینه ثبات در کشور فراهم آید. این کار نیازمند اخلاق اسلامی و حضور کاندیداهای همه جناح‌ها و پرهیز از دروغ و شایعه‌پراکنی است که این روزها بازار داغی دارد و با تاسف روزبه‌روز رونق می‌یابد.
به گفته وی؛ اگر هدف از نمایندگی، یک خدمت اسلامی است؛ پس چرا به ابزارهای شیطانی آلوده می‌شود؟
عضو فراکسیون اقلیت با اشاره به اینکه احمدی‌نژاد در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود اگر بی‌عدالتی‌ای دیدید چنان فریاد بزنید که صدای‌تان به گوش من برسد، گفت: آیا صدای فریاد کشاورزان ناتوان که هزینه گاز و انرژی‌اشان بالا رفته و کود و سم به دست‌شان نمی‌رسد و دولت محصولات‌شان را خرید تضمینی نمی‌کند، به گوشتان نمی‌رسد؟ آیا صدای ۶٫۵ میلیون جوان بیکار را نشنیده‌اید؟ صدای فریاد معلمان مظلوم که به خاطر تعطیلی پنج‌شنبه، نگران وضع تحصیلی شاگردان‌شان هستند، را نمی‌شنوید؟ صدای متحصنان مقابل مجلس و کارگران اخراجی را نمی‌شنوید؟ آیا فریاد عدالت‌خواهی تولید‌کنندگان که یارانه‌اشان را ندادید را هم نمی‌شنوید؟ صدای خرد شدن استخوان‌های مستضعفین زیر بار تورم بیش از ۲۰ درصدی را چطور؟





جـــرس: 
گزارش کمیسیون ویژه نظارت و پیگیری اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی درباره عملکرد واگذاری سهام شرکت‌های دولتی در مجلس قرائت شد، که در جریان این امر، رئیس کمیسین اصل ۴۴، گفت: "چند بار به دولت تذکر دادیم که در مجلس حاضر شده و پاسخگو باشند. اما آقایان به جای حضور در مجلس و پاسخگویی، میخواهند در رسانه ها پاسخ ما را بدهند."
به گزارش خبرآنلاین، بر اساس این گزارش، دولت همچنان فاصله زیادی از اجرای اصل ۴۴ دارد و به جای واگذاری شرکتهای گروه یک، در حال واگذاری مجموعه شرکتهای گروه دو است.
بر اساس این گزارش، عمده ترین تخلف دولت که بر مبنای آمارهای سازمان خصوصی سازی تنظیم شده بود، آن است که تنها حدود ۶ درصد سهام این شرکتها به بخش خصوصی واقعی سپرده شده و ۹۴ درصد سهام به بخشهای شبه دولتی واگذار شده است. علاوه بر این فقط ۷ درصد این واگذاریها به روش تدریجی بوده و ۹۳ درصد بلوکی بوده است. ۳۴ درصد هم از طریق بورسی و ۱۸ درصد از طریق فرابورس بوده و ما بقی خارج از رویه واگذار شده است.
حمیدرضا فولادگر رئیس کمیسین اصل ۴۴، پس از قرائت گزارش مذکور اظهار داشت: چند بار به معاون پارلمانی و مسئولان دولتی تذکر دادیم که در جلسه مجلس حاضر شده و پاسخگو باشند. مبنای ما آمارهای سازمان خصوصی سازی و دستگاههای دولتی است. چرا آقایان به جای حضور در مجلس و پاسخگویی میخواهند در رسانهها پاسخ ما را بدهند.
نماینده اصفهان با بیان اینکه این گزارش ۵ ماه پیش نوشته شده است، ادامه داد: حتی بر اساس گزارش جدید سازمان خصوصیسازی، باز هم تغییری در این آمارها ایجاد نمیشود. چرا که دولت همچنان مشغول واگذاری شرکتهای گروه دوم است نه شرکتهای گروه اول. مضاف بر اینکه مالکیت سهام عدالت هم هنوز به مردم ارائه نشده است.
نماینده دیگری با اشاره به اینکه چطور فقط ۶ درصد سهام شرکتهای دولتی به بخش خصوصی حقیقی واگذار شده است، اظهارداشت: واگذاریها باید به بخشهای خصوصی و غیر دولتی میبوده و این کار دولت تخلف آشکار است. البته موانعی در خود وزارتخانهها وجود دارد و موانعی هم در چرخه پیچیده واگذاری است که باید مرتفع شود.
محمدرضا خباز عضو کمیسیون اقتصادی نیز با بیان اینکه هدف اصلی از اجرای اصل ۴۴، واگذاری کامل و کاهش تصدیگری بوده است، گفت: اما دولت مقاومت میکند و تصورش این است که بخش خصوصی موی دماغش است! همین الان که دولت در بازار سکه و ارز دچار مشکل شده است، اگر اجازه ورود بخش خصوصی را می داد، سرمایه مردم در سرمایه گذاریها گردش پیدا میکرد نه بازارهای حبابی.






کاندیداهای پاستوریزه، رقابت های واکسینه شده، انتخابات گلخانه ای
جنبش سبز آرزویی برای کامگیری از قدرت ندارد،می خواهد طعم قدرت را به کام حاکمان تلخ کند تا آن را آسانتر فروبگذارند
روزهای آغازین جنبش سبز از هر فرصتی برای کنشگری استفاده می کردیم. نماز جمعه ی هاشمی، روز قدس، روز دانش آموز، روز دانشجو ، عاشورا،... انتخابات دانش آموزی، دعاهای کمیل، دید و بازدیدها، هتک حرمت مجید توکلی و...
به تدریج فرصت ها برای کنشگری سبزها در عرصه های اجتماعی و سیاسی محدود و محدودتر شد. فضای امنیتی، دستگیری فعالان، محدود شدن رسانه ها، از هم گسیختگی شبکه های آغازین، مهاجرت نخبگان و مهمتر از همه « سیاسی شدن جنبش» فرصت کنش های اجتماعی را از ما گرفت.
اما همه چیز طبیعی بود. نمی شود همواره یک «جنبش فراگیرِ مسالمت آمیز» را در کف خیابان نگه داشت. نمی شود از مردمِ عادی خواست که زندگی روزمره و مشکلات شخصی و خانوادگی را کنار بگذارند و زندگی را در سیاست خلاصه کنند. هیچ فرمولی برای نگه داشتن جنبش در وضعیت چند ماه اول وجود نداشت، هنوز هم وجود ندارد!
جنبش سبز یک جنبش اصلاح طلبانه بود و هنوز هم گفتمان غالبِ آن اصلاحطلب باقی مانده است.این جنبش اگر هوای براندازی داشت در همان روزهای نخست می توانست دستاوردهای متفاوتی داشته باشد و چه بسا به خواسته ی خود برسد. اما در آن روزها هیچ خواسته ی براندازانه و انقلابی نمیتوانست چنان جنبشی را در جامعه ایجاد کند؛ هنوز هم نمیتواند.
25 بهمن 89 تنها «آزمونِ رفتارِ حاکمیت» نبود، تنها «آزمون موجودیتِ جنبش» نبود، تنها «آزمون پایمردی و همراهی» میرحسین و شیخ مهدی با مردم نبود، تنها « آزمون مردود شدنِ» کسانی نبود که میرو شیخ و مردم را تنها گذاشتند، بلکه آزمون «اصلاحطلب ماندنِ جنبش» هم بود. درخواست قانونی میرحسین و کروبی به وزارت کشور و رفتار مدنی جنبش در 25 بهمن89، باز هم گویای اصلاح طلب ماندن گفتمان غالبِ جنبش بود. هیچ خواسته ی انقلابی و هیچکدام از مدعیان انقلاب! نتوانسته اند روز دیگری را آزمونِ حیاتِ خود و قوتِ گفتمان خویش و آزمونِ پایمردی و همراهی خود با مردم قرار دهند، هنوز هم نمی توانند!
اگر نماز جمعه ی هاشمی را تحریم می کردیم، اگر روز قدس را به بهانه ی عربی بودن آن تحریم می کردیم، اگر روز دانش اموز را به بهانه ی مخالفت با تسخیرِسفارت، تحریم می کردیم و اگر عاشورا را به بهانه ی مذهبی! بودن آن تحریم می کردیم، نه تنها جنبشی نبود، بلکه مردمی هم نبودند. جنبشی بدون مردم مگر می تواند وجود داشته باشد؟ بدون کسانی که در روز قدس علیه نژادپرستی و صهیونیستِ اسرائیل شعار می دهند، بدون کسانی که نماز می خواندند، بدون دانش آموزان و بدونِ دانشجویان و بدون عاشورائیان مگر جنبشی مردمی در ایران شکل می گیرد؟ مگر هم وجود می داشت؟ هنوز هم نمی تواند وجود داشته باشد!
در غیبتِ نهادهای مدنی و در جامعه ی جنبشی ایران، همان اندازه که «جنبش »عرصه ی «کنشگری» و «تاثیرگذاری» و «غافلگیر کردن حریف» است و میدان «هزینه و فایده» است، «تحریم» کنجِ عافیتِ بی خاصیتی هاست ،تحریم، واژه ی تمام نمای  «غیبت» در عرصه ی اجتماعی و سیاسی است، «مرز»جدیدی است برای  قبیله قبیله شدن ملت. «تحریم» تعبیر رویای اقتدارگرایی است.
تحریم، تنها شکست «اصلاح طلبی» نیست، «مرگِ جنبش» هم هست. تحریم اگر بود، جنبشی هم نبود. در 2 خرداد، جنبش اصلاحات را پی ریختیم، با حضورمان. در انتخابات 22 خرداد مشارکت کردیم تا جنبش سبز را بسازیم. این بار اگرچه انتخاباتی نمی بینیم و اگرچه در پای صندوق های رای نمی رویم و اگر چه کاندید نمی شویم، اما بر بستر فضای انتخاباتی و در حاشیه سوروساتِ  «کاندیداهای پاستوریزه، رقابت های واکسینه شده و انتخابات گلخانه ای»، دوباره مشتی خس و خاشاک  می شویم و ادبیات زنده ی جنبش را پی میگیرم نه واژگان عاریتی و مرگ افکن همچون «تحریم» را؛ حتی اگر به فتوای مرجع سفرکرده ی جنبش، حضور در انتخابات را «حرام» بدانیم.
ما هستیم و «انتخابات مالِ ماست»، اگر چه این بار برگه های رایمان را به دست نامحرمان نمی سپاریم. این بار انتخاباتی نیست ، روزِ انتخاباتی نیست، فرصتی برای رسیدن به قدرت نیست، عرصه ی شکست و پیروزی نیست، بلکه هر روزِ این سیاه بازیهای انتخاباتی برای ما یک «فرصت سیاسی» است.  بهترین فرصتی که می شود شعارهای جنبش و خواسته های آغازین جنبش را یادآوری کنیم. در هر فرصتی یاداوری می کنیم «رای من کجاست؟» در لابلای منازعاتِ سیاسی، در میان مناظره های آبکیِ کاندیداهای پاستوریزها هر از گاهی حالشان را جا می آوریم؛ با سوالی از «شیخ»، با کلامی از «میر». می پرسیم چه برنامه ای برای آزادی اسیران سیاسی دارند. می پرسیم آن 3000 میلیارد تومان کجا رفت؟ می پرسیم چرا اصلاحطلبان کاندید نشده اند؟  می پرسیم چرا باید رای بدهیم؟ می پرسیم چه تضمینی برای عدم تقلب در سیاه بازیتان وجود دارد؟ می پرسیم نامه های نوریزاد را خوانده اید یا نه؟ در لابلای تبلیغات کاندیداها، روزنامه های تک صفحه ای را توزیع می کنیم.عکس هایی از زندانیان را به دیوار می زنیم، پیامی از میرحسین را تبلیغ می کنیم. اصلاٌ  این بازی این بار برای ما فرصتِ «حیاتی متفاوت» است نه تحریم.
تحریم یعنی «تماشاچی» شدن در بازی اقتدارگرایی ، آنهم یک بازی بی ثبات که هر آن ممکن است به هم بخورد. تحریم که گفتیم یعنی برویم خانه هایمان بنشینیم و فراموش کنیم اصل بازی را . فراموش کنیم مردمانی هستند که در پای صندوق ها میروند، اگرچه ناراضی. فراموش کنیم «انتخابات یارانه ای» ومردم نیازمندِ یارانه ها را. فراموش کنیم الگوی مبارزه مدنی در جغرافیای ایران زمین را. «تحریم» شعار و استراتژی نیست، استراتژی بی عمل هاست. تحریم، توجیه ناتوانی و عافیت طلبی است. تحریم، محصور شدن در کیهانی موهوم وتسلیم شدن به واژگانِ دشمن تراشِ حسین شریعتمداری است. تحریم سخن گفتن به زبان الکنی است که دموکراسی را در عمل تجربه نکرده است و مشق دموکراسی را ننوشته است و بی آزمون به خودش بیست می دهد.
«تحریم» واژه ی بی خاصیتی است  بر وزنِ  «تسلیم». ما می خواهیم در حاشیه ی این حادثه ی سیاسی-اجتماعی حی و حاضر باشیم تا از این «فرصتِ ناب» استفاده کنیم. سیاست ورزی در ایران عرصه ی همین فرصت هاست. فعلاً فرصت های دیگر! همه «بیگانه» اند.
«تحریم»، تسلیم شدن به «دموکراسی آسمانی» است. از همان نوعی که از آسمان عراق و افغانستان و لیبی باریدن گرفت ؛ ما مردمانیم در سرزمینِ ایران، «دموکراسی زمینی» می خواهیم حتی اگرگاهی محتاجِ گونی های سیب زمینی باشیم.
یادمان باشد: «جنبش سبز» آرزویی برای کامگیری از قدرت ندارد، می خواهد طعمِ قدرت را به کامِ حاکمان تلخ کند تا آن را « آسان تر» فروبگذارند. این رسالتِ تاریخیِ جنبشِ ماست.



نامه‌ی سرگشاده انجمن سینماداران به شهردار

رییس هیات مدیره انجمن سینماداران ایران، نامه‌ای سرگشاده خطاب به دکتر محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، نوشت.
به گزارش ایسنا، در متن نامه محمد قاصد اشرفی خطاب به محمدباقر قالیباف آمده است: «احتراما، از آنجائیکه نامه‌های معاونت محترم سینمایی و انجمن سینماداران ایران به حضرتعالی در خصوص اجرای کامل قانون تجمیع عوارض سینماداران بی‌پاسخ مانده است و سینماها نیز در شرایط نابسامانی اقتصادی به سر می‌برند. چاره‌ای نیست می‌بایست درد دلمان را از طریق رسانه‌ها به سمع‌تان برسانیم. شاید اینگونه صدای حبس شده در گلویمان به گوش‌تان برسد…. چون تقاضای ملاقات حضوری داشتیم متاسفانه تا به حال میسر نشده است.
مطمئنم شما هم تقریبا بیاد دارید که سال‌هایی نه چندان دور طرفداران سینما برای دیدن یک فیلم از یکسوی شهر به آن سوی دیگر شهر و گاهی از شهری به شهر دیگر،‌ میرفتند حرفه سینماداری نیز به لطف مخاطبینش و تنوع فیلم ارج و قربی داشت. و سینماداری یکی از معتبرترین حرفه‌ها در کشورمان محسوب می‌شد. طبیعی است این روزها با توجه به شرایط موجود تجربه دوباره اوج سینماداری بیشتر شبیه یک رویاست. و تقریبا اکثر سینماهای کشورمان سوت و کور شده است و در بیشتر سانس‌های نیز فقط تعدادی از صندلی‌های مورد استفاده قرار می‌گیرند. به جای اینکه مخاطبین سینما بر روی صندلی‌ها تکیه زنند،این گرد و غبار است که مهمان ناخوانده سینماها شده است. آپارت‌های سینما نیز در اکثر مواقع برای تعداد انگشت شماری مخاطب روشن و خاموش می‌شوند.»
انجمن سینماداران در بخش دیگری از این نامه خطاب به شهردار تهران نوشته است: «ریزش فزاینده مخاطب روز به روز بدلیل گسترش ماهواره‌ها و فیلم قاچاق بحران جدی فرهنگی،هنری کشورمان است که تک تک ما در ایجاد آن مسوول هستیم. شما به عنوان شهردار با عدم حمایت اصولی‌تان از سینماهای فعال کشور. دوستان فیلمسازمان با اکثر تولید فیلم‌های بسیار ضعیف و بی‌مخاطب، و سینما داران با نداشتن نقدینگی و امید به ادامه حیات برای تجهیز سالن‌هایشان،‌ به ایجاد و گسترش این بحران دامن زده‌ایم. صد افسوس با آنکه در درون این بحران قرار داریم. از تبعات مخرب آن برای فرزندانمان بی اطلاعیم.
جناب آقای دکتر قالیباف، در یکی از فرمایشات‌تان فرموده بودید«که هنر با معنویت کمال می‌یابد،» می‌خواهم اضافه کنم که با حمایت نیز دوام می‌یابد. در اکثر کشورهای دنیا نه تنها از مراکز فرهنگی هنریشان عوارض و مالیاتی گرفته نمی‌شود،‌ بلکه با انواع و اقسام سوبسیدها و بودجه‌های مازاد حمایت می‌شوند. به طور مثال در کشور فرانسه از فروش فیلم‌های خارجی، از هر بلیطی که فروخته می‌شود، بخشی از آن در صندوق ملی جهت حمایت از سینما واریز شده و در درجه اول در اختیار صاحبان سالن‌های سینما قرار گرفته و بقیه از آن مبلغ در اختیار تهیه کنندگان موفق داخلی قرار می‌گیرد. حال آنکه،‌ در کشور ما نه تنها از چنین حمایت‌هایی خبری نیست، بلکه اجحاف هائی مضاعف با روش‌های گوناگون نیز صورت می‌گیرد،مانند تالارهای پذیرایی و هتل‌ها از مالیات ارزش افزوده و عوارض شهرداری معاف می‌شوند اما سالن‌های سینما به عنوان اصلی‌ترین نماد هنر تصویری کشور محکوم به پرداخت آن بوده و تعجب‌آورتر اینکه صراحتا در ماده ۵۲ قانون مالیات برارزش افزوده مصوب مجلس محترم شورای اسلامی مورخ ۲۷ دی ماه ۸۱ قید شده که دریافت هرگونه مالیات غیر مستقیم و عوارض دیگر ممنوع می‌باشد. اما همچنان شهرداری‌های مناطق(از صاحبان سینما و صاحبان فیلم ۵% عوارض را دریافت می‌کنند.) در شرایطی که سینماها سال بسال از یکسو با ریزش مخاطب مواجه بوده و هزینه‌های سرسام‌آور همانند نگهداری سالن‌ها- (آب-برق-گاز) حقوق و بیمه پرسنل و از سوئی دیگر با هزینه‌های غیر متعارفی همچون انواع و اقسام عوارض و مالیات روبرو هستند.
جناب آقای شهردار، جای بسی تاسف است که از یکسو سینماهای بخش خصوصی بدلیل مشکلات مالی،تعطیل می‌شوند. و از سوی دیگر با مدیریت شهرداری سالن‌های جدید ساخته می‌شوند! خوشبختانه گوئی سالن‌های شما از این قاعده مستثنا هستند. مطمئنم اگر شما نیز نگاهی به فروش سالن‌های ساخته شده‌تان داشته باشید. در میابید که این روزها آسمان تمامی سینماهای کشور ابریست،ای کاش در کنار چنین حرکت‌های شایسته‌ای،همتی بزرگ نیز تبلور می‌یافت و با حمایت تمامی ارگان‌های دولتی خصوصا شهرداری، به حفظ و بقای سالن‌های باقیمانده کشور که یک روز هویت ملی و فرهنگی شهرمان بودند و امروز متاسفانه یکی پس از دیگری به دلیل فقر مالی تعطیل و به یک مخروبه تبدیل می‌شوند. چرا! چون کاربری قبلی سینماها مسکونی ـ تجاری بوده، لذا مسئولین سینمایی و علی الخصوص شهرداری‌ها بدون رعایت حقوق مالکان سالن‌ها که تلاش و دسترنج یک عمر آنان بوده اهمیت نداده و اگر روزی به هر دلیلی از طرف معاونت سینمایی تغییر کاربری آنان صادر شود مجددا شهرداری‌ها مبالغ هنگفتی بابت تجاری بودن از آنان طلب می‌کند که کاملا غیر منصفانه است،امیدواریم شورای اسلامی شهر و شهرداری ابتدا با عنایت به اجرای قانون تجمیع عوارض، سالن‌های سینما را از پرداخت هرگونه عوارض معاف نموده و در حفظ و دوام سالن‌های سینما به ویژه به بخش خصوصی کمک نمایند.»




تعلیق حکم یکی از مسئولین دانشگاه آنلاین بهایی در دادگاه تجدید نظر

خبرگزاری هرانا - وحید محمودی از مسئولین دانشگاه آنلاین بهایی توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ۵ سال حبس تعلیقی به مدت ۴ سال با احتساب ایام بازداشت تبدیل شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، وی که پیش تر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود، توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ۵ سال حبس تعلیقی به مدت ۴ سال با احتساب ایام بازداشت تبدیل گشته و با توجه به ابلاغ حکم به اجرای احکام زندان رجایی شهر قانوناً این زندانی عقیدتی پس از گذشت ۲۲۰ روز تا ساعاتی دیگر آزاد خواهد شد.
محمودی دوم خرداد ماه و در پی بازداشت و تفتیش مسئولین و مرتبطین موسسه علمی (دانشگاه آنلاین بهائیان) پس از احضار و مراجعه به دادسرای انقلاب کرج بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
در ارتباط با این دانشگاه کامران مرتضایی به ۵ سال حبس تعزیری و ریاض‌ سبحانی، محمود بادوام، رامین زیبایی، فرهاد صدقی و خانم نوشین خادم هر یک به چهار سال حبس تعزیری محکوم شدند که پرونده این افراد در شعبه ۳۶ تجدید نظر در حال بررسی است.




منع نشر ترجمه‌هایی از رمان "کوری" ژوزه ساراماگو

خبرگزاری هرانا - دو ترجمه‌ی فارسی رمان "کوری" ژوزه ساراماگو ـ نویسنده‌ی پرتغالی برنده‌ی نوبل ادبیات ـ توقیف شده است. با این حال، یکی دیگر از ترجمه‌های این رمان، به گفته‌ی ناشرش، با مشکلی در انتشار و توزیع مواجه نیست.
این رمان معروف در سال‌های گذشته با ترجمه‌ی اسدالله امرایی (نشر مروارید)، مهدی غبرایی (نشر مرکز) و مینو مشیری (نشر علم) در ایران منتشر شده است. 
به گزارش ایسنا، اسدالله امرایی که به ارائه‌ی توضیح در این‌باره تمایلی ندارد، با تأیید توقف انتشار ترجمه‌اش از این رمان، گفت: چاپ دوباره‌ی رمان متوقف شده؛ اما این قول را داده‌اند که کار را دوباره بررسی کنند.
یکی از مسؤولان نشر مروارید نیز در توضیحات بیش‌تر در این‌باره عنوان کرد:‌ اکنون نشر دوباره‌ی رمان «کوری» متوقف شده و چاپ دوباره‌ی آن در حال بررسی است. ما تا کنون ۱۳ چاپ از این رمان را منتشر کرده‌ایم و چاپ چهاردهم آن متوقف شده است.
مهدی غبرایی، دیگر مترجم رمان «کوری»، نیز درباره‌ی وضعیت چاپ ترجمه‌اش از این کتاب، با تأیید توقف آن، گفت:‌ من ترجیح می‌دهم سکوت کنم و امیدوارم گشایشی در کار چاپ دوباره‌ی این کتاب حاصل شود.
همچنین یکی از کارکنان نشر مرکز که ناشر رمان "کوری" با ترجمه‌ی مهدی غبرایی است و تا کنون ۱۷ چاپ از این کتاب را منتشر کرده است، در ارائه‌ی توضیحاتی در این‌باره، گفت: مدیر انتشارات باید در این‌باره حرف بزند که او هم مصاحبه نمی‌کند.
با این حال، یکی از مسؤولان نشر علم که ناشر رمان "کوری" با ترجمه‌ی مینو مشیری است، می‌گوید ما مشکلی برای نشر این کتاب نداریم و کم‌تر از یک ماه است که چاپ شانزدهم رمان را منتشر کرده‌ایم.




بیماری در اثر جویده شدن آلت نتاسلی‌اش توسط موش مرد

imageبه گزارش یاهو نیوز مردی ۵۳ ساله که در یکی از بیمارستان‌های دولتی شهر کلکته (هند) برای درمان بیماری پنومونی(عفونت ریوی) بستری بود بر اثر خون‌ریزی ناشی از جویده شده آلت تناسلی‌اش توسط موش‌ها در گذشت.
 یاهو نیوز به نقل از (Bernama): آرون ساندوخ، که به دلیل بیماری پنومونی در بیمارستان دولتی SSKM بستری بود، بر اثر این حادثه ی وحشتناک در گذشت.
 خانواده ی این مرد که برای ملاقت او آمده بودند، با جسد خون آلود او روبرو شدند. یکی از بستگان او به خبرنگاران گفت: «هنگامی که آرون از درد به خود می پیچید هیچ پرستاری حضور نداشت. آلت او بوسیله موش‌ها جویده شده بود.»
 مسوولین این بیمارستان علی رغم تائید حضور موش‌ها در بیمارستان، اظهار نظردیگری در مورد این اتفاق نکردند.
 در هفته های اخیر اتفاقات ناگوار پزشکی، کمبود امکانات و ازدحام بیش از حد دربیمارستان‌های شهر کلکته (مرکز ایالت بنگال غربی هند) توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرده است.
 شنبه گذشته در مرکز درمانی کالج کلکته، یک نظافت چی مست با برداشتن ماسک اکسیژن از صورت یک نوزاد بیست روزه، باعث مرگ او شد.
 در یک حادثه دیگر در ساعات اولیه نهم دسامبر، بر اثر خفه‌گی ناشی از آتش‌سوزی  در یک بیمارستان خصوصی در کلکته، ۹۰ نفر که بیشتر آنان از بیماران بودند جان خود را از دست دادند.




 
DR
نوشتۀ شاهرخ بهزادی
بر اساس توافق صورت پذیرفته بین چین و ژاپن واحد پول این دوکشور یعنی "یوان" و "ین" واحد پول مأخذ در مبادلات تجاری بین این دوکشور بزرگ آسیا قرار خواهد گرفت. توافق حاصل شده، گام بزرگی است در جهت جهانی شدن "یوان" در مبادلات تجاری بین المللی. بسیاری این پرسش را مطرح می کنند: "یوان"، که یک پول شناور در بازارهای مالی جهانی محسوب نمی شود؛ چگونه می تواند در کنار دلار و یورو به یک واحد پول جهانی در مبادلات بین المللی تجاری تبدیل گردد؟
به این ترتیب، "یوان"٭ می تواند جای خود را به عنوان یک واحد جدید پول جهانی در کنار دلار، یورو، ین و پوند باز کند. تا کنون ٦٠ در صد مبادلات تجاری بین دو کشور چین و ژاپن با دلار آمریکا صورت صورت می گرفت، ٤٠ در صد بقیه، عمدتاً با "ین"٭ و دیگر پول های معتبر جهانی انجام می شد.توافق صورت گرفته بین دوکشور چین و ژاپن به تدریج و به ترتیب اهمیت، نخست "یوان" و سپس "ین" را واحدهای پول مورد مأخذ تمامی مبادلات تجاری بین دوکشور قرار می دهد.نتیجه آنکه به تدریج دلار آمریکا به عنوان واحد پول مأخذ در مبادلات بین چین و ژاپن حذف شده و جای خود را به "یوان"خواهد داد.
در چارچوب این توافق و به منظور کاستن از اثرات نوسانات احتمالی آینده در نرخ برابری "ین" و "یوان" کشور ژاپن از سال آینده اقدام به خرید اوراق قرضه به "یوان" خواهد کرد.
توافق انجام گرفته بین دوکشور با توجه به حجم مبادلات تجاری رو به افزایش بین چین و ژاپن از نقطه نظر اقتصادی بسیار پر اهمیت تلقی می شود.
چین در حال حاضر بزرگترین طرف تجاری ژاپن محسوب می شود.
حجم مبادلات تجاری بین دوکشور در سال ٢٠١٠ با ٣٠٫٢ در صد رشد نسبت به سال ٢٠٠٩ از مرز ٣٠٠ میلیارد دلار گذشته و همچنان رو به افزایش است.این افزایش بی سابقه در حالی است که حجم مبادلات تجاری بین دوکشور در سال ١٩٧٢، یعنی درست یک سال پس از عادی شدن روابط بین دو کشور از مرز یک میلیارد دلار تجاوز نمیکرده است.
از سوی دیگر، طی سال های گذشته سرمایه گذاری مستقیم ژاپن در چین به طور بی سابقه ای افزایش یافته، به نحوی که اکنون ژاپن سومین منبع بزرگ سرمایه گذاری خارجی در چین می باشد.
یکی از دلایل عمده ای که می تواند تصمیم ژاپن در این زمینه را توجیه نماید، رشد اقتصادی بسیار بالای چین و دیگر کشورهای اقماری وی در جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه می باشد. نشاط و سرزندگی موجود در اقتصاد چین می تواند منبعی سرشار برای خروج ژاپن از یک رکود طولانی و ایجاد پویائی در دومین اقتصاد بزرگ آسیا باشد.
ژاپن نمی تواند این پویائی را همچون گذشته در توسعه مناسبات خود با اقتصاد های غربی، خصوصاً آمریکا بدست آورد. اقتصاد هایی که از چهار سال پیش در چنبره بحران و رکود دست و پا میزنند.
همانطور که میدانیم، در واقع از ده سال پیش مرکز ثقل اقتصاد جهان به تدریج از آمریکای شمالی و اروپا دور شده و به سوی آسیا گرایش کرده است. این چرخش، خصوصاً از زمان بروز بحران اقتصادی و مالی در آمریکا و اروپا از سال ٢٠٠٨ آهنگی بسیار تند و شتابان داشته است.
سهم آسیا در تولید ناخالص جهانی از ٢٠٫٦ در صد در سال ٢٠٠٠، به ٢٣٫٧ در صد در سال ٢٠٠٩ افزایش یافته است. در این میان، سهم چین از ٣٫٧ در صد به ٧ در صد تولید ناخالص جهانی افزایش یافته است.
در همین مدت سهم اروپا و آمریکا در تولید ناخالص جهانی کاهش داشته است. سهم اروپا از ٣٣٫٧ در صد به ٣٠٫٦ در صد و سهم آمریکا از ٢٨٫٣ در صد به ٢٦٫٧ در صد کاهش یافته است.
حال بر گردیم به "یوان" واحد پول چین؛ بسیاری این پرسش را مطرح می کنند:  "یوان"، که یک پول شناور در بازارهای مالی جهانی محسوب نمی شود، چگونه می تواند در کنار دلار و یورو به یک واحد پول جهانی در مبادلات بین المللی تجاری تبدیل گردد؟
همانطور که میدانیم "یوان" که واحد پول مردمی در چین است در مبادلات تجاری خارج از چین نمی تواند مورد مبادله قرار گیرد.این پول شناور نبوده و از نوسانات بازارهای پولی و مالی جهانی تبعیت نمی کند.بانک مرکزی چین در پکن هرروز نرخ مأخذ و نوسانات این واحد پول را تعیین می کند.نوساناتی که هیچگاه از نیم در صد تجاوزنمی کند.
پاسخ به این پرسش را باید در سه چیز پیدا کرد:
نخست در هنگ گنگ؛ هرچند که "یوان" در کشورهای دیگر در مبادلات پذیرفته نمی شود، لیکن از سال ٢٠٠٤ در این قسمت از خاک چین واحد پول غریبی نیست و همانند دلار هنگ گنگ، پول در جریان در مبادلات روزانه را تشکیل می دهد.از سال ٢٠٠٧ انتشارنخستین اوراق قرضه بلند مدت به "یوان" متولد شد و از سال ٢٠٠٩ "یوان" رسماً می تواند واحد پول در مبادلات تجاری بین هنگ گنگ و دیگر شهر های چین قرار گیرد.
دوم آنکه پویایی اقتصاد چین بسیاری از شرکت های کوچک وبزرگ جهان را وا میدارد تا مبادلات تجاری خود را با "یوان" انجام بدهند."پل یانگ" مدیر اجرائی بانک فرانسوی "بی. ان. پی."٭ در هنگ کنگ در این باره اظهار میدارد که تمامی شرکت هایی که در چین فعالیت می کنند برای پرداخت عملیات خود نیازمند "یوان" هستند. این مورد همچنین برای گروه ها و شرکت های بزرگ چینی که در خارج از کشور فعالیت می کنند مصداق پیدا می کند.
و بالاخره خواست سیاسی چین که خود را آماده می سازد تا در آینده ای نه چندان دور بر اقتصاد جهانی تسلط یابد و بتواند نخستین اقتصاد جهان باشد.
طبیعتاً، واحد پول یک ابر قدرت اقتصادی، باید واحد پول مأخذ در مبادلات تجاری جهانی باشد.تا آن زمان چین به سیاست کم ارزش نگاهداشتن واحد پول خود که تولید و صادرات گسترده این کشور را تضمین می کند، ادامه خواهد داد؛ به موازت رشد اقتصادی، دامنه مبادلات با "یوان" گسترش خواهد یافت و در نهایت زمانی خواهد رسید که "یوان" طبیعتاً نخستین واحد پول در مبادلات جهانی خواهد بود.در آن هنگام، موضوع شناوربودن و یا نبودن "یوان" خالی از معناست.
YUAN  ٭
YEN ٭
BNP٭


باورهای گران- بهمن زاهدی

imageزمانیکه باورهای گران خود را ارزان‌تر و انعطاف‌پذیز‌تر ارایه دهیم زمان همبستگی ملی برای ساختن یک جامعه مدنی آغاز می‌شود و تا فرا رسیدن آن روز جمهوری‌اسلامی پایدار خواهد ماند. این مهم اکنون در دست اپوزیسیون دموکراسی‌خواه می‌باشد که زمان گذر از جمهوری‌اسلامی را تعیین کند و یا به جمهوری‌اسلامی لبیکی دوباره گوید.
انسان برای شناخت بهتر از زندگی باورهایی را در اندیشه خود می‌پروراند. این باورها را می‌توان در دسته‌بندی‌های مختلف گنجانید تا یک نمای کلی از آن بدست آوریم. در این نوشتار سعی شده بصورت سطحی و کوتاه به آنان پرداخته شود.

باورها مطلق نیستند. زمان، تجربه و آگاهی صیقل دهنده تمامی باورها هستند. بی‌اعتبار شدن یک باور می‌تواند زمینه‌ای برای پیدایش باور دیگری شود. ولی همیشه هم این جایگزینی باورها عملی نیست چون خود شخص است که می‌تواند باور خود را تغییر دهد. گه‌گاهی با وجود اینکه فرد می‌داند و درک کرده است که باورش اشتباه است ولی آن را برای خود مقدس نگه‌می‌دارد. آزادی افراد در باورهایشان از شخصی‌ترین صفات انسانیست و باید آن را ارج گذاشت. مواد ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق‌بشر هم بر این نکته صحت گذاشته است. انسان‌ها اگر در باره باورهایشان سخنی بگویند و یا بنویسند می‌توانند از قضاوت و نقد دیگران بهره‌مند شوند. اگر باورها در شخص برای همیشه بماند، اجتماع آن باورهای شخصی را هیچگاه محک نخواهد زد و یا آنان را در خود پرورش نخواهد داد. افرادی که در تاریخ معاصر جهان توانستند با باورهای خود جهانیان را بچالش بکشانند همانند هیتلر در آلمان از یک طرف و ماندلا در افریفای جنوبی از طرفی دیگر زیاد هستند حتی اگر هنوز شناخته شده نیستند.

باورها
باور شخصی نقطه آغار حرکت فکری فردیست و فرد با اتکا بر باورهای خود است که می‌تواند محیط اطرافش را تحت تاثیر قرار دهد.

باورهای ارثی
در جوامع مختلف باورهایی را انسان از طریق خانواده و یا اجتماع اطراف خود بدون اندیشیدن به آنان قبول می‌کند همانند دین و باور داشتن به خدا. این باورها بیشتر از زمان کودکی در انسان نهادینه می‌شوند که خرد فردی هنوز بعلت نداشتن اطلاعات کافی قادر به اندیشیدن در باره آنان نیست. وظیفه یک جامعه مدنی ارائه کردن باورهای همگانیست و نه باورهای دستوری مانند باور داشتن بر ولایت‌فقه و یا عقیده‌ای سیاسی که مورد قبول همگان نیست.
دولت آلمان بعد از جنگ جهانی دوم باورهای ملی‌گرایانه آلمانی‌ها را با برنامه‌ریزی دراز مدت از بین برد. افتخار کردن به آلمان و آلمانی بودن باوریست نامطلوب و تلاش دولت آلمان هنوز برای از بین بردن ناسیونالیسم آلمانی بصورت سیستماتیک به اجرا گذاشته می‌شود. ولی دولت آلمان خود را از این مقوله جدا می‌داند و با سیاست‌های ناسیونالیستی در جامعه بین‌المللی از آلمان دفاع می‌کند. با این سیاست نامیمون دولت آلمان خود را از جنایات دولت آلمان در جنگ جهانی مبرا کرده و مردم را مقصر اصلی آن جلوه می‌دهد.

باورهای فردی
هر فردی در درون خود و در طول زندگی باورهای متعددی در زمینه‌های مختلف بوجود می‌آورد که مجموعه آن باورها در شخصیت و هویت آن فرد هویدا می‌شوند. ارتباطات درونی این باورها مکانیزم اندیشدن و تصمیم‌گیری فرد را تحت شعاع خود قرار می‌دهد. باورهای فرد بعلت اینکه خردمندانه و یا تحمیلی هستند می‌توانند از طریق خرد فردی باز‌بینی شوند و یا از بین بروند و یا حتی به اعتقاد تبدیل شوند. روند تکاملی باورهای انسان به محیط اطراف فرد بستگی دارد. وجود اطلاعات صحیح و جامع، انسان را به اندیشیدن به باورها مجبور می‌کند. به همین دلیل است که اراده فردی در تصمیم‌گیری موجب تجددگرائی در فرد می‌شود.

باورهای گروهی
زمانی که افرادی که دارای باورهای مشابه‌ای هستند و برای ترویج کردن باور خود تلاش گروهی می‌کند، می‌توان از باورهای گروهی نام برد. انجمن‌ها، سازمان‌ها و احزاب، مکان‌های تجمع این افراد برای ترویج باورمندی دست‌جمعی هستند. در باورهای گروهی همه باورها یک فرد با یک گروه مشخص یکی نیستند بلکه درصدی کوچکی از باورهای شخصی هستند که در یک گروه می‌تواند زیر‌بنای یک باور گروهی شود.
جمهوری‌خواهی و مشروطه‌خواهی دو باور کلی ایرانیان می‌باشند. زیر مجموعه‌های از این دو باور که هدف‌های مشترکی را در هر دو گروه دارا می‌باشند می‌توان در آنان یافت‌. در دو گروه نامبرده باورهای مشترک می‌تواند این دو گروه را بهم نزدیکتر کنند. حقوق بشر، دموکراسی، عدالت‌اجتماعی و دیگر باورها این دو گروه را تا ۹۸% اهدافشان بهم نزدیک می‌کند و فقط 2% این باورها با هم همخوانی ندارند.

باورهای همگانی
زمانیکه یک جامعه به یک باور مشترک برسد و یا اکثریتی از آن جامعه باوری را قبول کند از یک باور همگانی می‌توان صحبت کرد. باورهای همگانی موتور تحولات اجتماعی هستند و استفاده و یا سو‌استفاده از آن باورها می‌تواند جامعه‌ای را بجلو ببرد و یا از تکامل خود باز دارد (حمایت بی‌بی‌سی و صدای امریکا و یا سایت‌های [احتمالا]وابسته به سازمان امنیت جمهوری‌اسلامی، از اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی برای ترویج این باور می‌باشد که جمهوری‌اسلامی توان ادامه حیاتش را داراست). اکثر مواقع باورهای گروهی هستند که به یک باور همگانی تبدیل می‌شوند. در جوامع گثرتگرا باورهای همگانی اثر مثبتی از خود در جامعه گذاشته‌اند. انقلاب‌اسلامی اما بر پایه باور مذهبی بثمر رسید. سو‌استفاده از باورهای دینی و اعتماد کورکوانه سازمان‌های سیاسی به آخوندها (روحانیان سابق) باعث جذب جامعه به این باور شد که انقلاب‌اسلامی لازمه تحول در جامعه است در حالیکه جامعه ایرانی در حال تحولی اجتماعی می‌بود.
علت رجوع دوباره ایرانیان به باورهای فردی خود و عدم اعتماد به باورهای گروهی باعث بوجود نیامدن باورهای همگانیست. جمهوری‌اسلامی نمی‌خواهد که مردم به همدیگر اعتماد کنند و به همین دلیل برای اختلاف‌اندازی در اپوزیسیون فعالیت زیادی می‌کند. بوجود آوردن واژه‌های «اسلام رحمانی» و یا «کرامت انسانی» برای به بیراهه کشاندن و ترویج حمایت از جمهوری‌اسلامی می‌باشد. این واژه‌ها بیشتر برای سرپوشش گذاشتن به جنایات سی‌و‌سه ساله گذشته جمهوری‌اسلامی از طریق اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی ترویج می‌شوند.

روش دکارت
دکارت می‌گوید "هر زمانی برای شک کردن به باورهای فردی خوب است". بایستی تمامی باورها را با اندیشیدن به آنان و تجربه و آگاهی بدست آمده مورد شک قرار داد. تجدد‌طلبی تعریف دیگری از همین شیوه برخورد دکارت با باورهای فردیست. انسان می‌تواند با بازبیبی و باز‌شناشی باورهای خود را تغییر دهد. تغییر در باورهای شخصیست که می‌تواند اثر خود را در باورهای گروهی و باورهای همگانی نمایان کند.
تا زمانی که نتوانیم باورهای خود را مورد سنجش عدالتمندانه فردی قرار دهیم نخواهیم توانست باورهای گروهی و همگانی را چالش دهیم. پا فشاری به باورهای متضاد فردی است که اپوزیسون جمهوی‌اسلامی را بالاتکلیف در مقابل باورهای اسلامی خاموش نگه داشته است. هنوز هم کسانی می‌خواهند باورهای فردی را یک شب به باورهای همگانی تبدیل کنند.
در یک کشوری مانند ایران باورهای فردی و گروهی زیادی وجود دارد که فقط بعلت نداشتن انعطاف‌پذیری در باورها خود دیکتاتورهای فردی و گروهی را بوجود آورده است.
حتی شکل نظام آینده کشور را می‌توان و بایستی هر چندگاه زیر سوالات خردمندانه برد. اپوزیسیون دموکراسی‌خواه ایران در طیف مشروطه‌خواه و جمهوری‌خواه کم نیستند ولی هر دو گروه با باورمندی مستندانه فردی و گروهی به ۹۸% باور همگانی پشت پا می‌زنند. مشکل ایرانیان فقط عدم اعتماد، قدرت‌طلبی، و خود‌پرستی و نداشتن همبستگی نیست بلکه نداشتن برنامه‌ای جامع برای آینده است. در چند سال گذشته انگیزه گذر از جمهوری‌اسلامی انگیزه‌ای همگانی شده است که بازتابی از عمل‌کرد اسلامگرایان در ایران می‌باشد. این باور همگانی را هنوز گروه‌های که استقلال فکری و مالی ندارند مانند طرفداران فدرالیسم فرمایشی در ایران و یا اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی نتوانسته‌اند درک کنند. می‌توان و باید از جمهوری‌اسلامی گذر کنیم. می‌توان از انگیزه‌ای که باورمندی همگانی پیدا کرده است با اتکا به اصول دموکراسی و احترام به حقوق بشر استفاده مطلوب را برای همگان کرد. می‌توان و باید در باورهای خود تجدید نظر کلی کرد.
زمانیکه باورهای گران خود را ارزانتر و انعطاف‌پذیز‌تر ارایه دهیم زمان همبستگی ملی برای ساختن یک جامعه مدنی آغاز می‌شود و تا فرا رسیدن آن روز جمهوری‌اسلامی پایدار خواهد ماند. این مهم اکنون در دست اپوزیسیون دموکراسی‌خواه می‌باشد که زمان گذر از جمهوری‌اسلامی را تعیین کند و یا به جمهوری‌اسلامی لبیکی دوباره گوید..