"سبز یعنی وطن" برای همه ی دوستان و همراهان و عزیزان
سالی پربار توام با شادمانی و سلامتی آرزو می کند.
به امید رهایی ایران در بندمان
سخنگوي شوراي نگهبان از تعقيب مدعيان نفوذ برخي افراد در شوراي نگهبان خبرداد
ایسنا
سخنگوي شوراي نگهبان به تشريح اقدامات اين شورا پس از اتمام مهلت ثبت نام داوطلبان كانديداتوري انتخابات مجلس نهم پرداخت.به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عباسعلي كدخدايي در نشست روز شنبه خود با خبرنگاران تصريح كرد: قانون در ماده 28 شرايط را و در مواد 29 و 30 موانع را مطرح كرده است. از نظر ما شرايط بايد موجود و موانع بايد مفقود باشد.
وي ادامه داد: از امروز گزارش كار بايد به مراجع چهارگانه ارسال شود و كار هياتهاي اجرايي آغاز ميشود. كار رسمي شوراي نگهبان از بيستم دي ماه به بعد آغاز ميشود و بررسيهاي ما در تاريخ اول اسفند به اتمام ميرسد. شوراي نگهبان پايان وقت روز نخست اسفندماه نتايج نهايي را به وزارت كشور اعلام ميكند.
شوراي نگهبان در رابطه با برگزاري بخشي از انتخابات به صورت رايانهاي نيز اظهار كرد: در خصوص رايانهاي شدن همكاريهاي لازم با وزارت كشور انجام شده و خوشبختانه اقدامات خوبي صورت گرفته است. ثبتنام كانديداها از طريق پايگاههاي تعبيه شده به صورت رايانهاي انجام شد و تا آنجا كه امكانات فني و قانوني به دوستان ما در وزارت كشور اجازه دهد، ما نيز آمادهايم. شوراي نگهبان اين آمادگي را دارد تا جايي كه وزارت كشور بتواند امكانات را فراهم كند اقدامات لازم را انجام دهد.
كدخدايي با بيان اينكه شوراي نگهبان همواره در بحث برگزاري انتخابات به صورت رايانهاي پيشقدم بوده است، خاطرنشان كرد: بحث امكانات فني و مجوزهاي قانوني شرط اصلي است كه دوستان ما در وزارت كشور تا هر مرحلهاي كه پيش رفتند ما نيز همراهي ميكنيم.
خبرنگاري سوال خود را اينگونه مطرح كرد كه با توجه به ثبتنام تعداد كمي از اصلاحطلبان، برخي معتقدند كه انتخابات مجلس رقابتي نخواهد بود و خواستار ارزيابي سخنگوي شوراي نگهبان شد كه كدخدايي در پاسخ تصريح كرد: اگر آمار ثبتنام كنندگان را ملاحظه كنيد، خلاف نظر شما را نشان ميدهد. در ميان ثبتنام كنندگان هم گروههاي اصلاحطلب هستند و هم گروههاي ديگر. تعداد مراجعهكنندگان براي ثبتنام بالا بوده كه امكان مشاركت و رقابت را فراهم ميكند.
وي در پاسخ به سوال خبرنگاري ديگر مبني بر اينكه برخي اشخاص و گروهها معتقدند كه برخي جريانهاي خاص حتي در هياتهاي نظارت شوراي نگهبان نيز نفوذ كردهاند، گفت: اين سوال را از من نپرسيد. بايد از كساني كه اين موضوع را مطرح كردهاند بخواهيد تا مستندات خود را ارائه دهند. ما نيز كساني را كه اين مطالب را مطرح كردهاند تحت تعقيب قرار دادهايم. آنان بايد مستندات خود را ارائه كنند و اگر مستندات خود را ارائه نكنند بايد در مراجع قضايي پاسخگو باشند.
خبرنگار ديگري با بيان اينكه برخي كانديداها زمان ثبتنام با هياتهاي چند نفره و برخي با هنرمندان حضور يافتهاند، پرسيد كه آيا اينگونه اقدامات مصداق تبليغات زودهنگام است؟
سخنگوي شوراي نگهبان پاسخ داد: قانوني در اين رابطه نداريم و قطعا اگر مصداق تبليغات زودهنگام باشد در بررسي صلاحيتها مورد توجه قرار ميگيرد.
كدخدايي در پاسخ به سوال خبرنگاري ديگر مبني بر اينكه اخيرا دبير شوراي نگهبان مطرح كرده كساني وارد عرصه انتخابات شوند كه واجد صلاحيت هستند و اين اظهارات باعث ايجاد شائبه شده كه اينگونه سخنان همراه با موضع است، گفت: شوراي نگهبان بر اساس قانون و معيارهاي قانوني عمل ميكند و هيچگونه نگاه سياسي و سليقهاي نخواهد داشت. معيارهاي قانوني ملاك بررسي صلاحيتها خواهد بود.
به گزارش ايسنا، وي در ادامه در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه گفته شده وزارت كشور ميتواند حدود 20 درصد از حوزههاي انتخابيه را به صورت رايانهاي برگزار كند، اظهار كرد: ما اعلام كردهايم كه هر كدام از حوزههايي كه امكانات فني آن اجازه دهد آماده هستيم و امكان نظارت نيز داريم اما اينكه تا پايان مهلتي كه وجود دارد چه تعدادي از حوزهها را وزارت كشور بتواند به صورت رايانهاي برگزار كند، منوط به تصميمات و امكاناتي است كه وزارت كشور دارد. از نظر ما هيچ منعي وجود ندارد و هر درصدي كه وزارت كشور آمادگي داشته باشد، ما آماده نظارت هستيم.
سخنگوي شوراي نگهبان در پاسخ به سوالي در خصوص توطئههاي دشمنان نيز يادآور شد: دشمنان و بدخواهان مردم و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران هيچگاه از پا نمينشينند. آنها آماده توطئه هستند. اينكه ما اعلام كنيم دشمنان ساكت هستند، خوشخيالي است اما در مقابل اين امر مردم ما هميشه در صحنه حضور داشتهاند و با هدايت رهبري توطئهها را خنثي كردهاند.
اين عضو حقوقدان شوراي نگهبان تصريح كرد: در اين دوره نيز ممكن است شاهد مشكلاتي باشيم كه از سوي دشمنان ايجاد ميشود اما حضور پرشور مردم پاسخ محكمي به اين دشمنيها خواهد بود.
كدخدايي در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگاري كه به كاهش ميزان ثبتنام كنندگان اين دوره از انتخابات مجلس در مقايسه با دوره قبل اشاره كرده بود، تصريح كرد: من آمار رسمي را اعلام نميكنم زيرا مرجع رسمي آمار، وزارت كشور است و ما پس از اينكه آمار به صورت رسمي از سوي وزارت كشور اعلام شد ميتوانيم اعلام نظر كنيم.
وي اظهار كرد: در انتخابات مجلس هشتم، 7600 نفر ثبتنام كردند و در اين دوره 5400 نفر. بايد توجه داشت كه در دوره قبل ما مساله مدرك را نداشتيم و حداقل مدرك كارشناسي بود و ميزان افرادي كه با مدرك كارشناسي ثبتنام كرده بودند حدود 2800 نفر بودند اما اين بار با مصوبه مجلس حداقل مدرك كارشناسي ارشد است و اگر اين 2800 نفر را به آمار فعلي اضافه كنيم، بيشتر خواهد شد.
سخنگوي شوراي نگهبان ادامه داد: از سوي ديگر كساني كه در ادوار گذشته با مدارك ناقص مراجعه ميكردند اين بار ثبتنام نشدند و اگر اين دو عامل را كنار هم بگذاريم آمار فعلي از داوطلبان مجلس هشتم بيشتر خواهد بود.
خبرنگاري با اشاره به هشدارهايي كه از سوي برخي افراد در مورد جريانات خاص داده ميشود، از سخنگوي شوراي نگهبان خواستار پاسخ شد كه وي گفت: اگر اقدامات مغاير با قانون باشد قطعا برخورد ميكنيم ولي اگر رفتار مغاير نباشد، نه تنها شورا بلكه هيچ مرجع ديگري نميتواند برخورد كند.
خبرنگار ديگري اتفاق اخير مجلس را مورد اشاره قرار داد و سوال خود را اينگونه مطرح كرد كه آيا توهين كردن افراد ميتواند مصداقي براي رد صلاحيت باشد؟
كدخدايي گفت: اگر مشمول محكوميتهاي قضايي باشد، بله ميتواند.
خبرنگار ديگري گفت كه در بسياري از كشورها افرادي كه براي انتخابات مجلس نامزد ميشوند از احزاب هستند ولي در ايران اينگونه نيست و افراد، مستقل حضور مييابند كه كدخدايي در واكنش به اين اظهار نظر تصريح كرد: در اكثر كشورها احزاب حضور فعالي دارند. در كشور ما نيز قانون احزاب وجود دارد و احزاب متعددي نيز در كشور داريم. فعاليتهاي حزبي نيز كم و بيش انجام ميشود ولي هنوز حزب در جامعه ما نهادينه نشده است.
وي اضافه كرد: اگر در مقاطعي بحث حزب بتواند به عنوان امر نهادينه شده در جامعه اتفاق بيفتد، قانون نيز ميتواند به اين سمت برود كه انتخابات را از طريق احزاب برگزار كند و شايد اگر از طريق احزاب برگزار شود برخي از مشكلات كه اين روزها داريم برطرف شود.
خبرنگاري با اشاره به اين اظهارنظر سخنگوي شوراي نگهبان كه ما كاري به جناحها نداريم، گفت كه برخي تحليلها به اين سمت رفته كه شوراي نگهبان احتمالا نسبت به كساني كه در حوادث پس از انتخابات سكوت كرده يا مواضع دوپهلو داشتهاند، با اغماض برخورد ميكند.
كدخدايي در پاسخ به اين اظهار نظر خاطرنشان كرد: ما به عنوان نهاد انقلابي و پاسدار قانون اساسي تلاش ميكنيم از قانون اساسي پاسداري كنيم و رفتارمان بر اساس قانون باشد.
وي در خصوص سرنوشت طرح كسب و كار نيز گفت: اين طرح تازه به دست ما رسيده و انشاالله در جلسات آتي مورد بحث قرار ميگيرد و نتايج آن اعلام ميشود.
آخرين سوال نشست خبري سخنگوي شوراي نگهبان اينگونه مطرح شد كه با توجه به اينكه اصلاحطلبان براي حضور در انتخابات ليست ارائه نكردهاند، آيا شاهد حضور مردم در انتخابات خواهيم بود؟ كه كدخدايي در پاسخ گفت: معمولا مردم ما خيلي توجهي به احزاب و گروهها ندارند و به صورت خودجوش وقتي قرار باشد از كيان نظام دفاع كنند، حضور مييابند.
با تمرکز پیکار علیه خامنهای خطر جنگ را دفع کنیم
محمد ارسی - آمریکا
mohammadarasi@gmail.com
جنگ سایۀ شوم و سنگیناش را به گونهای روز افزون بر سر ملت ایران و منطقه میگستراند. خبرها روز به روز بدتر و ناامید کنندهتر میشوند... .در حال حاضر، کمتر ایرانیِ آگاه و دلسوزی را میتوان یافت که به آینده و بهروزی ملت ایران، واقعاً امیدی داشته باشد.
زیرا، دیکتاتورِ نظامِ فقاهتی، یعنی خامنهای همراه با عوامل و شرکایش، با سیاستهای ارتجاعی، غیرانسانی و ضد ملی شان، چنان وضع آشفته و پرنکبتی را شکل دادهاند که رهایی ازین اوضاع فلاکت بار جمعی ابداً سهل و آسان نمینماید.
آنها با قتل و غارت و دزدی و فساد و سرکوبگری در داخل، و با ستیزه جویی و تروریستپروری، دشمنتراشی و فتنهگری و ماجراجویی در خارج از کشور، به حدّی فضای خاورمیانه را پر از تنش و آلوده و مسموم کردهاند، که وقوع جنگی مصیبت بار علیه ایرانِ استبداد زده بیشتر از هر زمانی، محتمل گشته است.
با احتمال بسیار بالا، از این جنگ و مقابلۀ نظامی، در هر شکل و اندازهای که صورت بگیرد، دموکراسی و آزادی بیرون نخواهد آمد. امنّیت و آسایشی نصیب کسی نخواهد شد. زیرا در جنگ و تقابل نظامی، حق و حقوقی در میانِ مردم پخش نمیکنند. بمباران بشردوستانه وجودِ خارجی ندارد... جنگ، جنگ است و از نتایج شوم مترتّب بر آن، قربانیان و دربدر شدگان یوگسلاوی و عراق و غیره نیک آگاهند و نیازی به قلمفرسایی نیست.
از هم- اکنون، صحنههای هولانگیزِ ویرانگریها را میتوان تصّور کرد که در صورت جنگی تمام عیار علیه ایران، بر سر تودۀ ملت ما چه خواهد آمد.
اجساد سوخته و متلاشی شده، عمارتهای فروریخته، تروریزم افسار گسیخته، جنگهای قومی و مذهبی و سیاسی کور با میلیونها گرسنه جنگ زده، با صفهای طویل هزاران هزار آوارهای که مرزها را در مینوردند تا با فرار از جهنم ایران، در نقطۀ امنی در جهان پناه بگیرند، در برابر دیدگان ماست. آری، ترکیبی از یوگسلاوی تجزیه شده، عراق تروریزم زده و افغانستان مافیا خورده میتواند آینده ما باشد.
«جبهۀ متحد غـرب، عَـرَب و اسـرائیل...»
در حال حاضر، نشانههای گویای آناند که:
- اسرائیلیها در زمان مناسب در حملۀ به ایران تردیدی به خود راه نخواهند داد. زیرا همه جناحهای سیاسی در اسرائیل از راست و چپ گرفته تا میانه روها و رادیکالها، هم – نظراند که: زمان دارد از دست میرود، مذاکرات دیپلماتیک و مجازاتهای اقتصادی ثمری ندارند، جمهوری اسلامی در زمانی بسیار بسیار نزدیک قادر به تولید بمب اتمی خواهد بود، در کوتاه مدت هیچ جنبش داخلی رژیم فقاهتی را نمیتواند تغییر دهد، اسرائیل در معرض تهدید جدّی است، پس جز ضربۀ ویرانگر نظامی علیه ایران اسلامی، انتخاب دیگری باقی نمیماند...
در این مورد، سخنان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در مجلس ملی اسرائیل بی نیاز از هرگونه تعبیر و تفسیری است، وی میگوید:
«ایران دشمن شماره یک اسرائیل و خطرناکترین تهدیدی است که موجودیت اسرائیل را زیر پرسش برده است... ما به ایام جنگ دوم جهانی بازگشته ایم. به سال ۱۹۳۹... یعنی ایران احمدی نژاد یادآور آلمان هیتلری ۱۹۳۹ میباشد... اگر هیتلر با تئوری برتری نژادی به میدان آمد، اینها با تئوری برتری عقیدتی– مذهبی، در صدد حذف فیزیکی دیگران برآمدهاند... تنها تفاوتی که با هیتلر دارند، اینجاست که او نخست، جنگ راه انداخت بعد فکر ساختن سلاح اتمی افتاد، اینها ابتدا بمب هستهای میسازند سپس وارد جنگ میشوند». (۱)
یادمان باشد که اسرائیل از آغاز تأسیس و تولدش، در حفظ امنیت و بقاء و موجودیت خود مصمم به پرداخت هر بهایی و نیز تحمیل هر قیمتی، در هر شرایطی، به آمریکا و اروپا نیز بوده است.
گلدامایر میگفت: «ما در ارتباط با موجودیت و امنیت خویش، دست به هر عملی میزنیم. اسرائیل ترجیح میدهد که توهین و انتقاد و اعتراض بشنود تا این که نامههای تسلیت آمیز دریافت کند»، عربستان سعودی، شیخ نشینها و نفت شهرهای خلیج فارس نیز با انبوه ثروتشان و نفوذ عظیمی که در غرب و جهانِ عرب و اسلامی دارند، به آمریکا و اروپا فشار میآورند که جلویِ فعالیتهای هستهای ایران را سّد کنند و در حملۀ نظامی به ایران تردیدی به خود راه ندهند. آنها نه تنها خواهان براندختن رژیم جمهوری اسلامی، بل آرزومنداند که، اسرائیل و آمریکا، چنان ایران را درهم بکوبند که دیگر کمر راست نکند و به سرنوشتِ یوگسلاوی و بدتر از آن دچار آید...
جالب است که، سیاست حکومت اسلامی ایران از بدو تأسیس بر این مدار گشته بود که جهان عَربی- اسلامیِ خاورمیانه را تحت رهبری فقهای شیعه علیه اسرائیل و آمریکا متحد و متفق سازد. ولی حضرات فقها، باد کاشتند و توفان درو کردند. حریفِ قوی، با صبر و حوصله، سیاست ورزید و نوکِ پیکانِ جبهۀ عَربی را که قرار بود تل آویو و واشنگتن را نشانه بگیرد، به طرف خود آقایان برگردانید، به گونهای که امروز سعودی و شرکایش، بیشتر از اسرائیل، نگران فعالیتهای هستهای حکومت ایراناند و نیز، آمادهاند که هزینۀ مالی جنگ با ایران را تماماً به غرب بپردازند و اگر تحریم خرید نفت ایران عملی گردد، آنها با افزودنِ چند میلیون بشکه بر تولید نفت خود، تقاضای بازار جهانی را برآورده سازند.
- در ارتباط با ایالات متحده آمریکا نیز روشن است که روابط بین دو کشور هیچ زمانی به این درجه از وخامت و تیرگی نبوده... مجازاتهای پی در پی اقتصادی که با فشار آمریکا اعمال میشود، اقتصادِ مریض و ضعیف ایران را چنان آشفته و داغان کرده که کشتی اقتصاد مملکت در حال غرق شدن کامل است و طبقه متوسط که پایه اصلی حرکت دموکراسی است در حال حذف شدن میباشد...
- از نظر دیپلماتیک و سیاسی نیز، جمهوری اسلامی هم– اکنون در منطقه و در سطح جهانی ایزوله و تنهای تنهاست در واقع امر جمهوری اسلامی ایران، امروز، پیش از اینکه نامی باشد یک بدنامی بینالمللی است. اوباما رئیس جمهوری آمریکا آشکارا میگوید که جهان را علیه برنامههای اتمی ایران متحد کرده به طوری که ایران در سراسر دنیا، حتی در منطقۀ خاورمیانه هم تنها و ایزوله شده... او سوگند یاد کرده که به جمهوری اسلامی ایران، این فرصت را نخواهد داد که به بمب اتمی دست یابد و از سوی دیگر مدعی میشود که حکومت ایران، به طور جدّی در پی ساخت سلاح هستهای است. در این میان آنچه از قولِ لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا در نیویورک تایمز شانزده دسامبر آمده بسیار پر معناست. وی میگوید: «ما به پروازهای تجسّی با هواپیماهای بدون سرنشین (Drone) در آسمان ایران همچنان ادامه خواهیم داد تا از مراکز فعالیتهای هستهای ایران، اطلاعات لازم را کسب کنیم.»
«دو برداشت مختلف از اوضاع»
لذا با توجه به گسترۀ پیکار اقتصادی و سیاسی آمریکا علیه جمهور اسلامی ایران و نیز نبردِ اطلاعاتی پیچیده و روزافزونی که میان تهران و واشنگتن وجود دارد، برخی بر این نظراند که جنگ عملاً آغاز شده، تنها باید در انتظار اوج آن باشیم. گروهی نیز میگویند: به رغم ابعاد گستردۀ درگیریهای موجود میان آمریکا و ایران، این بحران پیچیده در نهایت کنترل و مهار خواهد شد. زیرا ایالات متحد آمریکا با توجه به اوضاع آشفتۀ اقتصاد بینالمللی و نیز لطماتی که از دخالت نظامی در عراق و افغانستان خورده، توانِ ایجاد بحران دیگری را «آن هم در اندازه ایران»، ندارد. نهایت اینکه از نظر این گروه، کار اختلافات به مقابله نظامی و جنگِ فراگیر نخواهد انجامید.
«دیوار بلند بیاعتمادی متقابل و اجتنابناپذیر شدن جنگ»
حال، صرفنظر از تحلیلهای خیلی بدبینانه یا خوشبینانه، واقعیت این است که: ظاهر حوادث و وقایع پیرامون ایران، از اجتناب ناپذیر بودن جنگ حکایت دارند. زیرا فشارهای اقتصادی- سیاسی ویرانگری که همراه با جنگ روانی– اطلاعاتی علیه جمهوری اسلامی اعمال میشود، طی ۱۵- ۱۰ ماه آینده اگر مؤثر واقع نشوند، یورش مرگبار نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران، قطعی خواهد شد. و نیز از یاد نبریم که راه پس و پیش بر علی خامنهای و شرکایش کاملاَ بسته است، به گونهای که دیکتاتورِ نظامِ فقاهتی، نه تنها امکان سازش با آمریکا و متحدانش را از دست داده، بل، فرصت عقب نشینی از مقابل آنها را نیز ندارد. زیرا جهانِ غرب به رهبری آمریکا، از موقعیت بس ضعیف و پایههای لرزان و ناتوانِ تختِ قدرت ولی فقیه، نیک آگاه است و به کمتر از تسلیم محضِ خامنهای و سقوط نظام فقاهتی، رضایت نخواهد داد.
جالب است که، شخصِ ولی فقیه از این موضوع نیک آگاه است. لذا به رغم آمادگی برای سازش با آمریکا و دادن هرگونه امتیازی به غرب برای حفظ نظام دیکتاتوری، خوب میداند که آمریکا و متحدانش، هرگونه سازش با او و یا عقب نشینی نظام فقاهتی را در نهایت به فرصتی برای بسط نفوذ خود در ایران و موقعیتی طلایی برای برافکندن رژیم کنونی، مبدّل خواهند کرد.
بدین سبب است که خامنهای در پافشاری بر سیاست تشدید ستیزه جویی علیه اسرائیل و آمریکا، امید بیشتری به حفظ و بقای خود میبیند تا در سازش و کنار آمدن با آنها...
یعنی «دیوار بلند بیاعتمادی متقابل» راه عقلانیت سیاسی را چنان بسته که خود زمینه ساز اصلیِ جنگ و مقابله نظامی گشته است.
«ضد جنگ بودن کافی نیست...»
پس اگر مقابله نظامی را قطعی میدانیم و جنگ فراگیر را اجتناب ناپذیر تلقی میکنیم. یا اگر مُهر بر قطعیت آن نمیزنیم، ولی میپذیریم که احتمال وقوع جنگی ویرانگر بسیار بالاست. اگر میبینیم که بر دامنۀ تخاصمات روز به روز افزوده میشود و خطر تقابل نظامی نزدیکتر میگردد، پس به مقابله اصولی باید برخیزیم و پیشگیری از وقوع جنگ را مقدمۀ وظایفِ ملی و انسانی خود تلقی کنیم.
اما برای مقابله با جنگ، ضد جنگ بودن و شعار مخالفت با جنگ دادن کافی نیست. امروزه هیچکس موافق جنگ نیست. همه ادعای صلح طلبی دارند و اگر جایی را با آتش و بمب و باورت به تلِ خاکستر بدل میکنند، میگویند برای صلح و همزیستی مسالمت آمیز است. برای مقابله با جنگ، باید منشاء جنگ را شناخت و برای صلح و پیشگیری از جنگ باید طرح عملیِ برای صلح ارائه کرد...
«برای صلح باید گریبان جنگ طلبان وطنی را گرفت»
بدین سبب است که میگوئیم: با روحیۀ ضد غربی با تظاهرات خیابانی و مقاله نویسی علیه جنگ و یا سردادن شعارهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی مانعِ جنگ نمیتوان شد و به صلح پایدار نمیتوان رسید. چپ گراهای ما که جنگ افروزی را ذاتیِ نظام سرمایه داری آمریکا و اسرائیل معرفی میکنند و با بیرون کشیدنِ پروندۀ جنگ در ویتنام و لائوس و فلسطین ... حمله به آمریکا و اسرائیل را به ورزش همیشگی خود تبدیل میکنند، آیا میدانند که با اینگونه تحلیلهای ایدئولوژیکی و ذات گرایانه، رژیم فقهاء را، به ویژه دیکتاتور نظام، یعنی شخصِ علی خامنهای را که مسئول اصلی این فتنه گریهاست از زیرِ بارِ مسئولیت جنگ افروزی بیرون میکشند؟ اگر آنهایی را که پشتیبان و حامی دخالت نظامی آمریکا و ناتو در ایران میباشند، نقد و محکوم میکنیم که باید بکنیم، از نقد انحرافات آن عناصر و گروههای اساساً ضد غربی که به نام دفاع ازاستقلال و تمامیت ارضی ایران، در حمله به غرب و اسرائیل و آمریکا، همراه و همرنگ خامنهای و شرکاء میشوند، نباید غافل ماند.
اگر راست است که با روش چلبی و عجمی یعنی به ضرب و زورِ توپ و تانک غربی، آزادی و نظام دموکراسی و نظمِ حقوق بشری را نمیتوان به ایران برد، این هم واقعیتی است که با ایدئولوژی ضد غربی و هیستریِ ضد اسرائیلی، از ایران و استقلال و امنیت آن دفاع نمیتوان کرد و مانع از جنگ و مقابله نظامی نمیتوان شد.
«از صلح دوستان بزرگ جهان بیاموزیم»
اگر حقیقتاً یک لیبرال یا سوسیال دموکراتایم یا چپگرای انقلابی محسوب میشویم، بیائیم، از فعالانِ صلح طلبِ پیشین، بیاموزیم. از بزرگانی چون: برتراند راسل، ژان ژورس یا لنین... بیاموزیم. آنها در برابرِ جنگطلبانِ حاکم در کشورهایشان چه سیاستی پیش گرفتند؟
در آن سالهای ۱۹۱۰ میلادی که قدرتهای بزرگ جهانی، یعنی، انگلستان، فرانسه، آلمان، اطریش و روسیه تزاری برای جنگ و جدال آماده میشدند و بوی جنگ جهانی به مشام میرسید، صلح طلبانِ جهان، به ویژه، لیبرالها و سوسیال دموکراتهای اروپایی به پیکاری ارزنده با جنگ طلبان برخاستند و از خطر مهیبی که در پیش بود، دنیا را نیک آگاه کردند. اما چگونه؟ با چه سیاستی؟
برتراند راسل ریاضیدان و فیلسوف بزرگ جهانی که برای آرمان صلحِ پایدار بینالمللی تلاش میکرد، عمدۀ نیروی خود را صرف مخالفت با جنگ طلبان انگلیسی میکرد. این اشراف زاده ی انگلیسی که فردی لیبرال بود، مردمِ مملکتِ خویش را، عمدتاً، طرفِ خطاب قرار میداد، آنها را، به مخالفتِ جدی با سیاستهای جنگ طلبانۀ دولتِ بریتانیای کبیر فرا میخواند، زیرا شعارِ مشترکِ آن روزها این بود که: "هر کسی درِ خانۀ خود را تمیز کند تا صلح و صفا همه جا برقرار شود".
روشِ ژان ژورس، فیلسوف، روشنفکر و آزادۀ بزرگ فرانسوی نیز همانگونه بود او در پیکار با جنگ طلبان دولت فرانسه، در آستانۀ جنگ جهانی، بر سرِ آرمان صلح جهانی، جان باخت. سوسیال دموکراتها، لیبرالها و انقلابیون روسیه تزاری نیز چنین کردند. پیکار آنها با جنگ طلبانِ تزاری، به انقلاب ۱۹۱۷ منجر شد و همه چیز دگرگون گشت.
«دفعِ خطر جنگ با سقوط خامنهای ممکن میشود»
پس اگر جنگ نمیخواهیم، اگر نمیخواهیم که اسرائیل و آمریکا به ایران حمله کنند، اگر خواهانِ دفع همیشگی خطر جنگ و پایان دادن به وضع خصومت آمیز کنونی هستیم، بیائیم شمشیر آزادی و عدالت را علیه نظام استبدادی کشور خودمان تند و تیز کنیم. علیه جنگ طلبانِ حاکم بر ایران پیکار کنیم. یعنی به جای پریدن به این و آن، یا فریادِ اعتراض علیه آمریکا، برکناری حاکم اصلیِ نظام را، برافتادنِ علی خامنهای و عوامل و شرکایش را فریاد کنیم. زیرا، دفع خطر جنگ و ختم این همه درگیری با جهان پیرامونی، در شرایطِ کنونی، تنها با شکل دادن یک جنبش فراگیر دموکراتیکِ، ملی، مدنی و مصمّم که با قاطعیت تمام، رأس نظام را هدف قرار دهد و با روشی جهان پسند و متمدنّانه بر سقوطِ دیکتاتور نظام، علی خامنهای اصرار بورزد، ممکن میشود. سقوطِ خامنه یی، انحلال رژیم فقاهتی را قطعی میکند.
«خامنهای علت اصلی جنگ است»
آری، عامل اصلی این همه فتنه و فساد و سرکوبگریها، در حال حاضر اوست. اگر اسرائیل و آمریکا فردا جنگی را با ایران آغاز کنند، مسئول واقعی اوست. زیرا این ولی فقیه، علی خامنهای بوده که بیشتر از هر کسی به جنون غرب ستیزی، به هیستری ضدیت با اسرائیل و دشمنی با آمریکا در ایران و خاورمیانه دامن زده و یا هر تلاشی را در جهت عادی سازیِ روابط با آمریکا، مغرضانه عقیم گذاشته است. و حالا نیز، تهدید میکند، بر طبلِ جنگ میکوبد و هَل مَن مُبارز میطلبد... پس گریبان او و شرکاء و عواملش را باید گرفت. او را باید مورد عتاب و خطاب قرار داد. رأس نظام را باید هدف گرفت و با یک حرکت ملّی، سراسری، دموکراتیک و متمدنّانه، سرنگونی دیکتاتور حاکم بر ایران را باید طلب کرد.
از تونسی و مصـری و یَمنی بیاموزیم. از اهل سـوریه درس بگیریم. دیگـران کردند و شد. ما نیـز میتوانیم.
۲۹ دسامبر ۲۰۱۱
--------------------------
۱. «اسرائیل زیر آتش» : ص: ۸۹- ۸۸
جنگ سایۀ شوم و سنگیناش را به گونهای روز افزون بر سر ملت ایران و منطقه میگستراند. خبرها روز به روز بدتر و ناامید کنندهتر میشوند... .در حال حاضر، کمتر ایرانیِ آگاه و دلسوزی را میتوان یافت که به آینده و بهروزی ملت ایران، واقعاً امیدی داشته باشد.
زیرا، دیکتاتورِ نظامِ فقاهتی، یعنی خامنهای همراه با عوامل و شرکایش، با سیاستهای ارتجاعی، غیرانسانی و ضد ملی شان، چنان وضع آشفته و پرنکبتی را شکل دادهاند که رهایی ازین اوضاع فلاکت بار جمعی ابداً سهل و آسان نمینماید.
آنها با قتل و غارت و دزدی و فساد و سرکوبگری در داخل، و با ستیزه جویی و تروریستپروری، دشمنتراشی و فتنهگری و ماجراجویی در خارج از کشور، به حدّی فضای خاورمیانه را پر از تنش و آلوده و مسموم کردهاند، که وقوع جنگی مصیبت بار علیه ایرانِ استبداد زده بیشتر از هر زمانی، محتمل گشته است.
با احتمال بسیار بالا، از این جنگ و مقابلۀ نظامی، در هر شکل و اندازهای که صورت بگیرد، دموکراسی و آزادی بیرون نخواهد آمد. امنّیت و آسایشی نصیب کسی نخواهد شد. زیرا در جنگ و تقابل نظامی، حق و حقوقی در میانِ مردم پخش نمیکنند. بمباران بشردوستانه وجودِ خارجی ندارد... جنگ، جنگ است و از نتایج شوم مترتّب بر آن، قربانیان و دربدر شدگان یوگسلاوی و عراق و غیره نیک آگاهند و نیازی به قلمفرسایی نیست.
از هم- اکنون، صحنههای هولانگیزِ ویرانگریها را میتوان تصّور کرد که در صورت جنگی تمام عیار علیه ایران، بر سر تودۀ ملت ما چه خواهد آمد.
اجساد سوخته و متلاشی شده، عمارتهای فروریخته، تروریزم افسار گسیخته، جنگهای قومی و مذهبی و سیاسی کور با میلیونها گرسنه جنگ زده، با صفهای طویل هزاران هزار آوارهای که مرزها را در مینوردند تا با فرار از جهنم ایران، در نقطۀ امنی در جهان پناه بگیرند، در برابر دیدگان ماست. آری، ترکیبی از یوگسلاوی تجزیه شده، عراق تروریزم زده و افغانستان مافیا خورده میتواند آینده ما باشد.
«جبهۀ متحد غـرب، عَـرَب و اسـرائیل...»
در حال حاضر، نشانههای گویای آناند که:
- اسرائیلیها در زمان مناسب در حملۀ به ایران تردیدی به خود راه نخواهند داد. زیرا همه جناحهای سیاسی در اسرائیل از راست و چپ گرفته تا میانه روها و رادیکالها، هم – نظراند که: زمان دارد از دست میرود، مذاکرات دیپلماتیک و مجازاتهای اقتصادی ثمری ندارند، جمهوری اسلامی در زمانی بسیار بسیار نزدیک قادر به تولید بمب اتمی خواهد بود، در کوتاه مدت هیچ جنبش داخلی رژیم فقاهتی را نمیتواند تغییر دهد، اسرائیل در معرض تهدید جدّی است، پس جز ضربۀ ویرانگر نظامی علیه ایران اسلامی، انتخاب دیگری باقی نمیماند...
در این مورد، سخنان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در مجلس ملی اسرائیل بی نیاز از هرگونه تعبیر و تفسیری است، وی میگوید:
«ایران دشمن شماره یک اسرائیل و خطرناکترین تهدیدی است که موجودیت اسرائیل را زیر پرسش برده است... ما به ایام جنگ دوم جهانی بازگشته ایم. به سال ۱۹۳۹... یعنی ایران احمدی نژاد یادآور آلمان هیتلری ۱۹۳۹ میباشد... اگر هیتلر با تئوری برتری نژادی به میدان آمد، اینها با تئوری برتری عقیدتی– مذهبی، در صدد حذف فیزیکی دیگران برآمدهاند... تنها تفاوتی که با هیتلر دارند، اینجاست که او نخست، جنگ راه انداخت بعد فکر ساختن سلاح اتمی افتاد، اینها ابتدا بمب هستهای میسازند سپس وارد جنگ میشوند». (۱)
یادمان باشد که اسرائیل از آغاز تأسیس و تولدش، در حفظ امنیت و بقاء و موجودیت خود مصمم به پرداخت هر بهایی و نیز تحمیل هر قیمتی، در هر شرایطی، به آمریکا و اروپا نیز بوده است.
گلدامایر میگفت: «ما در ارتباط با موجودیت و امنیت خویش، دست به هر عملی میزنیم. اسرائیل ترجیح میدهد که توهین و انتقاد و اعتراض بشنود تا این که نامههای تسلیت آمیز دریافت کند»، عربستان سعودی، شیخ نشینها و نفت شهرهای خلیج فارس نیز با انبوه ثروتشان و نفوذ عظیمی که در غرب و جهانِ عرب و اسلامی دارند، به آمریکا و اروپا فشار میآورند که جلویِ فعالیتهای هستهای ایران را سّد کنند و در حملۀ نظامی به ایران تردیدی به خود راه ندهند. آنها نه تنها خواهان براندختن رژیم جمهوری اسلامی، بل آرزومنداند که، اسرائیل و آمریکا، چنان ایران را درهم بکوبند که دیگر کمر راست نکند و به سرنوشتِ یوگسلاوی و بدتر از آن دچار آید...
جالب است که، سیاست حکومت اسلامی ایران از بدو تأسیس بر این مدار گشته بود که جهان عَربی- اسلامیِ خاورمیانه را تحت رهبری فقهای شیعه علیه اسرائیل و آمریکا متحد و متفق سازد. ولی حضرات فقها، باد کاشتند و توفان درو کردند. حریفِ قوی، با صبر و حوصله، سیاست ورزید و نوکِ پیکانِ جبهۀ عَربی را که قرار بود تل آویو و واشنگتن را نشانه بگیرد، به طرف خود آقایان برگردانید، به گونهای که امروز سعودی و شرکایش، بیشتر از اسرائیل، نگران فعالیتهای هستهای حکومت ایراناند و نیز، آمادهاند که هزینۀ مالی جنگ با ایران را تماماً به غرب بپردازند و اگر تحریم خرید نفت ایران عملی گردد، آنها با افزودنِ چند میلیون بشکه بر تولید نفت خود، تقاضای بازار جهانی را برآورده سازند.
- در ارتباط با ایالات متحده آمریکا نیز روشن است که روابط بین دو کشور هیچ زمانی به این درجه از وخامت و تیرگی نبوده... مجازاتهای پی در پی اقتصادی که با فشار آمریکا اعمال میشود، اقتصادِ مریض و ضعیف ایران را چنان آشفته و داغان کرده که کشتی اقتصاد مملکت در حال غرق شدن کامل است و طبقه متوسط که پایه اصلی حرکت دموکراسی است در حال حذف شدن میباشد...
- از نظر دیپلماتیک و سیاسی نیز، جمهوری اسلامی هم– اکنون در منطقه و در سطح جهانی ایزوله و تنهای تنهاست در واقع امر جمهوری اسلامی ایران، امروز، پیش از اینکه نامی باشد یک بدنامی بینالمللی است. اوباما رئیس جمهوری آمریکا آشکارا میگوید که جهان را علیه برنامههای اتمی ایران متحد کرده به طوری که ایران در سراسر دنیا، حتی در منطقۀ خاورمیانه هم تنها و ایزوله شده... او سوگند یاد کرده که به جمهوری اسلامی ایران، این فرصت را نخواهد داد که به بمب اتمی دست یابد و از سوی دیگر مدعی میشود که حکومت ایران، به طور جدّی در پی ساخت سلاح هستهای است. در این میان آنچه از قولِ لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا در نیویورک تایمز شانزده دسامبر آمده بسیار پر معناست. وی میگوید: «ما به پروازهای تجسّی با هواپیماهای بدون سرنشین (Drone) در آسمان ایران همچنان ادامه خواهیم داد تا از مراکز فعالیتهای هستهای ایران، اطلاعات لازم را کسب کنیم.»
«دو برداشت مختلف از اوضاع»
لذا با توجه به گسترۀ پیکار اقتصادی و سیاسی آمریکا علیه جمهور اسلامی ایران و نیز نبردِ اطلاعاتی پیچیده و روزافزونی که میان تهران و واشنگتن وجود دارد، برخی بر این نظراند که جنگ عملاً آغاز شده، تنها باید در انتظار اوج آن باشیم. گروهی نیز میگویند: به رغم ابعاد گستردۀ درگیریهای موجود میان آمریکا و ایران، این بحران پیچیده در نهایت کنترل و مهار خواهد شد. زیرا ایالات متحد آمریکا با توجه به اوضاع آشفتۀ اقتصاد بینالمللی و نیز لطماتی که از دخالت نظامی در عراق و افغانستان خورده، توانِ ایجاد بحران دیگری را «آن هم در اندازه ایران»، ندارد. نهایت اینکه از نظر این گروه، کار اختلافات به مقابله نظامی و جنگِ فراگیر نخواهد انجامید.
«دیوار بلند بیاعتمادی متقابل و اجتنابناپذیر شدن جنگ»
حال، صرفنظر از تحلیلهای خیلی بدبینانه یا خوشبینانه، واقعیت این است که: ظاهر حوادث و وقایع پیرامون ایران، از اجتناب ناپذیر بودن جنگ حکایت دارند. زیرا فشارهای اقتصادی- سیاسی ویرانگری که همراه با جنگ روانی– اطلاعاتی علیه جمهوری اسلامی اعمال میشود، طی ۱۵- ۱۰ ماه آینده اگر مؤثر واقع نشوند، یورش مرگبار نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران، قطعی خواهد شد. و نیز از یاد نبریم که راه پس و پیش بر علی خامنهای و شرکایش کاملاَ بسته است، به گونهای که دیکتاتورِ نظامِ فقاهتی، نه تنها امکان سازش با آمریکا و متحدانش را از دست داده، بل، فرصت عقب نشینی از مقابل آنها را نیز ندارد. زیرا جهانِ غرب به رهبری آمریکا، از موقعیت بس ضعیف و پایههای لرزان و ناتوانِ تختِ قدرت ولی فقیه، نیک آگاه است و به کمتر از تسلیم محضِ خامنهای و سقوط نظام فقاهتی، رضایت نخواهد داد.
جالب است که، شخصِ ولی فقیه از این موضوع نیک آگاه است. لذا به رغم آمادگی برای سازش با آمریکا و دادن هرگونه امتیازی به غرب برای حفظ نظام دیکتاتوری، خوب میداند که آمریکا و متحدانش، هرگونه سازش با او و یا عقب نشینی نظام فقاهتی را در نهایت به فرصتی برای بسط نفوذ خود در ایران و موقعیتی طلایی برای برافکندن رژیم کنونی، مبدّل خواهند کرد.
بدین سبب است که خامنهای در پافشاری بر سیاست تشدید ستیزه جویی علیه اسرائیل و آمریکا، امید بیشتری به حفظ و بقای خود میبیند تا در سازش و کنار آمدن با آنها...
یعنی «دیوار بلند بیاعتمادی متقابل» راه عقلانیت سیاسی را چنان بسته که خود زمینه ساز اصلیِ جنگ و مقابله نظامی گشته است.
«ضد جنگ بودن کافی نیست...»
پس اگر مقابله نظامی را قطعی میدانیم و جنگ فراگیر را اجتناب ناپذیر تلقی میکنیم. یا اگر مُهر بر قطعیت آن نمیزنیم، ولی میپذیریم که احتمال وقوع جنگی ویرانگر بسیار بالاست. اگر میبینیم که بر دامنۀ تخاصمات روز به روز افزوده میشود و خطر تقابل نظامی نزدیکتر میگردد، پس به مقابله اصولی باید برخیزیم و پیشگیری از وقوع جنگ را مقدمۀ وظایفِ ملی و انسانی خود تلقی کنیم.
اما برای مقابله با جنگ، ضد جنگ بودن و شعار مخالفت با جنگ دادن کافی نیست. امروزه هیچکس موافق جنگ نیست. همه ادعای صلح طلبی دارند و اگر جایی را با آتش و بمب و باورت به تلِ خاکستر بدل میکنند، میگویند برای صلح و همزیستی مسالمت آمیز است. برای مقابله با جنگ، باید منشاء جنگ را شناخت و برای صلح و پیشگیری از جنگ باید طرح عملیِ برای صلح ارائه کرد...
«برای صلح باید گریبان جنگ طلبان وطنی را گرفت»
بدین سبب است که میگوئیم: با روحیۀ ضد غربی با تظاهرات خیابانی و مقاله نویسی علیه جنگ و یا سردادن شعارهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی مانعِ جنگ نمیتوان شد و به صلح پایدار نمیتوان رسید. چپ گراهای ما که جنگ افروزی را ذاتیِ نظام سرمایه داری آمریکا و اسرائیل معرفی میکنند و با بیرون کشیدنِ پروندۀ جنگ در ویتنام و لائوس و فلسطین ... حمله به آمریکا و اسرائیل را به ورزش همیشگی خود تبدیل میکنند، آیا میدانند که با اینگونه تحلیلهای ایدئولوژیکی و ذات گرایانه، رژیم فقهاء را، به ویژه دیکتاتور نظام، یعنی شخصِ علی خامنهای را که مسئول اصلی این فتنه گریهاست از زیرِ بارِ مسئولیت جنگ افروزی بیرون میکشند؟ اگر آنهایی را که پشتیبان و حامی دخالت نظامی آمریکا و ناتو در ایران میباشند، نقد و محکوم میکنیم که باید بکنیم، از نقد انحرافات آن عناصر و گروههای اساساً ضد غربی که به نام دفاع ازاستقلال و تمامیت ارضی ایران، در حمله به غرب و اسرائیل و آمریکا، همراه و همرنگ خامنهای و شرکاء میشوند، نباید غافل ماند.
اگر راست است که با روش چلبی و عجمی یعنی به ضرب و زورِ توپ و تانک غربی، آزادی و نظام دموکراسی و نظمِ حقوق بشری را نمیتوان به ایران برد، این هم واقعیتی است که با ایدئولوژی ضد غربی و هیستریِ ضد اسرائیلی، از ایران و استقلال و امنیت آن دفاع نمیتوان کرد و مانع از جنگ و مقابله نظامی نمیتوان شد.
«از صلح دوستان بزرگ جهان بیاموزیم»
اگر حقیقتاً یک لیبرال یا سوسیال دموکراتایم یا چپگرای انقلابی محسوب میشویم، بیائیم، از فعالانِ صلح طلبِ پیشین، بیاموزیم. از بزرگانی چون: برتراند راسل، ژان ژورس یا لنین... بیاموزیم. آنها در برابرِ جنگطلبانِ حاکم در کشورهایشان چه سیاستی پیش گرفتند؟
در آن سالهای ۱۹۱۰ میلادی که قدرتهای بزرگ جهانی، یعنی، انگلستان، فرانسه، آلمان، اطریش و روسیه تزاری برای جنگ و جدال آماده میشدند و بوی جنگ جهانی به مشام میرسید، صلح طلبانِ جهان، به ویژه، لیبرالها و سوسیال دموکراتهای اروپایی به پیکاری ارزنده با جنگ طلبان برخاستند و از خطر مهیبی که در پیش بود، دنیا را نیک آگاه کردند. اما چگونه؟ با چه سیاستی؟
برتراند راسل ریاضیدان و فیلسوف بزرگ جهانی که برای آرمان صلحِ پایدار بینالمللی تلاش میکرد، عمدۀ نیروی خود را صرف مخالفت با جنگ طلبان انگلیسی میکرد. این اشراف زاده ی انگلیسی که فردی لیبرال بود، مردمِ مملکتِ خویش را، عمدتاً، طرفِ خطاب قرار میداد، آنها را، به مخالفتِ جدی با سیاستهای جنگ طلبانۀ دولتِ بریتانیای کبیر فرا میخواند، زیرا شعارِ مشترکِ آن روزها این بود که: "هر کسی درِ خانۀ خود را تمیز کند تا صلح و صفا همه جا برقرار شود".
روشِ ژان ژورس، فیلسوف، روشنفکر و آزادۀ بزرگ فرانسوی نیز همانگونه بود او در پیکار با جنگ طلبان دولت فرانسه، در آستانۀ جنگ جهانی، بر سرِ آرمان صلح جهانی، جان باخت. سوسیال دموکراتها، لیبرالها و انقلابیون روسیه تزاری نیز چنین کردند. پیکار آنها با جنگ طلبانِ تزاری، به انقلاب ۱۹۱۷ منجر شد و همه چیز دگرگون گشت.
«دفعِ خطر جنگ با سقوط خامنهای ممکن میشود»
پس اگر جنگ نمیخواهیم، اگر نمیخواهیم که اسرائیل و آمریکا به ایران حمله کنند، اگر خواهانِ دفع همیشگی خطر جنگ و پایان دادن به وضع خصومت آمیز کنونی هستیم، بیائیم شمشیر آزادی و عدالت را علیه نظام استبدادی کشور خودمان تند و تیز کنیم. علیه جنگ طلبانِ حاکم بر ایران پیکار کنیم. یعنی به جای پریدن به این و آن، یا فریادِ اعتراض علیه آمریکا، برکناری حاکم اصلیِ نظام را، برافتادنِ علی خامنهای و عوامل و شرکایش را فریاد کنیم. زیرا، دفع خطر جنگ و ختم این همه درگیری با جهان پیرامونی، در شرایطِ کنونی، تنها با شکل دادن یک جنبش فراگیر دموکراتیکِ، ملی، مدنی و مصمّم که با قاطعیت تمام، رأس نظام را هدف قرار دهد و با روشی جهان پسند و متمدنّانه بر سقوطِ دیکتاتور نظام، علی خامنهای اصرار بورزد، ممکن میشود. سقوطِ خامنه یی، انحلال رژیم فقاهتی را قطعی میکند.
«خامنهای علت اصلی جنگ است»
آری، عامل اصلی این همه فتنه و فساد و سرکوبگریها، در حال حاضر اوست. اگر اسرائیل و آمریکا فردا جنگی را با ایران آغاز کنند، مسئول واقعی اوست. زیرا این ولی فقیه، علی خامنهای بوده که بیشتر از هر کسی به جنون غرب ستیزی، به هیستری ضدیت با اسرائیل و دشمنی با آمریکا در ایران و خاورمیانه دامن زده و یا هر تلاشی را در جهت عادی سازیِ روابط با آمریکا، مغرضانه عقیم گذاشته است. و حالا نیز، تهدید میکند، بر طبلِ جنگ میکوبد و هَل مَن مُبارز میطلبد... پس گریبان او و شرکاء و عواملش را باید گرفت. او را باید مورد عتاب و خطاب قرار داد. رأس نظام را باید هدف گرفت و با یک حرکت ملّی، سراسری، دموکراتیک و متمدنّانه، سرنگونی دیکتاتور حاکم بر ایران را باید طلب کرد.
از تونسی و مصـری و یَمنی بیاموزیم. از اهل سـوریه درس بگیریم. دیگـران کردند و شد. ما نیـز میتوانیم.
۲۹ دسامبر ۲۰۱۱
--------------------------
۱. «اسرائیل زیر آتش» : ص: ۸۹- ۸۸
آلمان سفیر مصر را به خاطر بازرسی سازمانهای غیردولتی فراخواند
ماموران امنیتی و قضایی مصر در روز پنجشنبه (۲۹ دسامبر/۸ دی) دست به تفتیش ۱۷ سازمان و موسسه در قاهره، پایتخت مصر زدند. این موسسات شامل سازمانهای غیردولتی (NGO) مصری و خارجی هستند.
شعبه برونمرزی "بنیاد کنراد آدناوئر" نیز از جمله موسساتی بود که تفتیش شده است. "بنیاد کنراد آدناوئر" نزدیکی زیادی به حزب دمکرات مسیحی آلمان بهرهبری آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان دارد.
نهادهای امنیتی و قضایی مصر دلیل این بازرسی و تحقیقات را "کمکهای مالی غیرقانونی از خارج" اعلام کردهاند. به گفته مقامات مصری NGOها «مظنون به فعالیتهای مالی» هستند که در مصر «عملی غیرقانونی» به شمار میآید. ماموران پلیس مدارک و کامپیوترهای "بنیاد کنراد آدناوئر" ضبط کردهاند.
آلمان سفیر مصر در برلین را فراخواند
وزارت امورخارجه آلمان درباره این اقدام نیروهای امنیتی و قضایی مصر «بسیار نگران» است و خواستار «توضیح فوری» در این باره شده است. سفیر مصر در برلین نیز برای ادای توضیحات به وزارت امورخارجه آلمان احضار شده است.
وزارت امورخارجه آلمان اعلام کرد که "بنیاد کنراد آدناوئر" سالیانی طولانی با موفقیت در مصر مشغول به کار بوده است. گیدو وستروله، وزیر امورخارجه آلمان نیز «خواهان پایان دادن هرچه سریعتر به این موضوع شد تا که این بنیاد بتواند بدون هیچگونه محدودیتی فعالیت خود را دوباره از سر گیرد.»
به گفته منابع قضایی مصر دو سازمان آمریکایی نیز مشمول این سوءظنها بودهاند که ساختمانهای آنان نیز بازرسی و تفتیش شدهاند. سازمان دیدهبان حقوقبشر اعلام کرد که "موسسه دمکراتیک ملی" (NDI) و موسسه بینالمللی جمهوریخواهی (IRI) دو سازمان غیردولتی آمریکایی هستند که در این تحقیقات مورد تفتیش قرار گرفتهاند.
دیرک نیبل، وزیر اقتصاد آلمان نیز بازرسی و ضبط اموال "بنیاد کنراد آدناوئر" را شدیداَ محکوم کرد و گفت: «این تحولات در مصر بسیار نگرانکننده هستند. دولت مصر نباید امید مردم به تغییرات واقعی را از بین برد.»
انتقاد از سوی دولت آمریکا
کاخ سفید نیز اعلام کرد که از تفتیش موسسات غیردولتی در قاهره «عمیقاَ نگران" است. یکی از سخنگویان وزارت امورخارجه آمریکا تاکید کرد که «این اقدام با همکاریهای بلندمدت و دوجانبه مصر و آمریکا در انطباق نیست.»
وزارت امورخارجه آمریکا همچنین از دولت مصر خواست که از «آزار و اذیت NGOها دست بردارد و هر چه زودتر دارایی و اموال این موسسات را به آنان بازگرداند.»
دولت آمریکا سالانه حدود ۳، ۱ میلیارد دلار کمک در اختیار ارتش مصر قرار میدهد. از زمان سرنگونی حسنی مبارک در فوریه ۲۰۱۱، حکومت مصر به شورای عالی نظامیان منتقل شده است.
وزارت امورخارجه آمریکا همچنین اعلام کرد که نمایندگان آمریکا با کمال الجنزوری، نخستوزیر مصر و سفیر این کشور در واشنگتن پیرامون تفتیش سازمانهای غیردولتی گفتوگو داشتهاند.
"هدف حکومت ایجاد ترس و وحشت است"
منابع دولتی مصر اعلام کردند که دفترهای "سازمان بینالمللی حقوقبشر" (EOHR)، "خانه آزادی" و برخی نهادهای مصری که در زمینه "دفاع از آزادی، دمکراسی و استقلال دستگاه قضایی" فعالیت میکنند، نیز تفتیش شدهاند.
۲۷ سازمان مدافع حقوقبشر و حقوق شهروندی در بیانیهای مشترک «تفتیش و بازرسی سازمانهای غیردولتی در مصر را شدیداَ محکوم کردند و اعلام کردند که «شورای عالی نظامی در مصر با این کارزار میکوشد که فعالیت گروهها حقوقبشری و نیروهای مدافع انقلاب ژانویه را خدشهدار کند و آنان را از طریق ایجاد ترس منفعل سازد.»
نجد البورای، یکی از فعالان سرشناس حقوقبشر در مصر گفت «انگیزهی حکومت از این اقدام ایجاد ترس و وحشت در نهادهای مدافع حقوقبشر است.» وی تاکید کرد که در دوران حسنی مبارک نیز اقدامات مشابهای انجام میشده است. وی افزود: «شگفتی در اینجا است که حتی پس از آنچه ما "انقلاب" مینامیم نیز این اقدامات ادامه دارد.»
خشنودی کرزای از مواضع مثبت آمریکا نسبت به طالبان
حامد کرزای، رئیس جمهوری افغانستان، از اظهارت مقامات آمریکا در ارتباط با طالبان اظهار رضایت کرد. کرزای روز شنبه در این باره گفت: «بسیار خوشحالم که دولت آمریکا اعلام کرده طالبان دشمن این کشور نیست. ما امیدواریم که این دیدگاه به مردم افغانستان کمک کند به صلح و آرامش دست یابد.»
جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا، در مصاحبه با روزنامه آمریکایی نیوزویک اعلام کرده بود که اسلامگرایان تا زمانی که با القاعده همکاری نکنند، منافع آمریکا را به خطر نمیاندازند.
یک مقام دولت آمریکا به خبرنگار خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت دولت آمریکا در نظر دارد در سال جدید میلادی گفتوگوهای فراوانی را با مقامات طالبان در اروپا و خلیج فارس انجام دهد. هدف از این اقدام شرکت دادن طالبان در گفتوگوهای صلح در افغانستان است.
جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا، در مصاحبه با روزنامه آمریکایی نیوزویک اعلام کرده بود که اسلامگرایان تا زمانی که با القاعده همکاری نکنند، منافع آمریکا را به خطر نمیاندازند.
یک مقام دولت آمریکا به خبرنگار خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت دولت آمریکا در نظر دارد در سال جدید میلادی گفتوگوهای فراوانی را با مقامات طالبان در اروپا و خلیج فارس انجام دهد. هدف از این اقدام شرکت دادن طالبان در گفتوگوهای صلح در افغانستان است.
کیم جونگ اون رئیس قوای مسلح کره شمالی شد
خبرگزاری رسمی کره شمالی اعلام کرد، کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، به طور رسمی به مقام رئیس قوای مسلح این کشور تعیین شد. به این ترتیب کیم جونگ اون که زیر ۳۰ سال سن دارد، رهبری ۲/ ۱ میلیون نظامی این کشور را به عهده میگیرد. ارتش کره شمالی یکی از بزرگترین ارتشهای جهان به حساب میآید.
کشور کره شمالی با جمعیتی حدود ۲۴ میلیون نفر با جهان آزاد رابطه بسیار محدودی دارد. در دوران زمامداری کیم جونگ ایل، رهبر پیشین کره شمالی، حدود یک میلیون جوان زیر ۱۷ سال بر اثر گرسنگی از میان رفتند.
حکومت موروثی در کره شمالی، که یکی از معدود کشورهای کمونیستی جهان است، همچنان ادامه دارد. پس از درگذشت کیم جونگ ایل، که رهبری کره شمالی را در سال ۱۹۹۴ از پدرش به ارث برده بود، اکنون کیم جونگ اون، یکی از پسرانش میراثدار او شده است.
پیام امیدبخش صدراعظم آلمان به مناسبت آغاز سال ۲۰۱۲
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان به مناسبت فرارسیدن سال نو میلادی در پیامی خطاب به مردم آلمان گفت: «بیشک سال ۲۰۱۱ میلادی، سالی با تغییراتی ژرف بود.» تحولات در کشورهای عربی شمال آفریقا و خاورمیانه، زلزله و سیل و در پی آن فاجعه نیروگاه اتمی در ژاپن و افزایش جمعیت جهان به ۷ میلیارد نفر، از جمله رخدادهایی بودند که باعث تحولات عمیق در سال ۲۰۱۱ شدند و بیشک در سال آتی میلادی تاثیرات خود را همچنان بیشتر نشان خواهند داد. "بهار عربی" چهره بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا و در پی آن جهان را تغییر داد و فاجعه اتمی فوکوشیما آلمان را برای بستن نیروگاههای اتمی خود راسختر کرد.
جلب اعتماد برای آینده یورو
بهرغم مشکلات در عرصههای اقتصادی و سیاسی، صدراعظم آلمان کوشید، نگاهی خوشبینانه و امیدبخش به آینده داشته باشد. وی با اشاره به بحران اقتصادی در برخی کشورهای اروپایی، تاکید کرد که این وضعیت «ما را همچنان مجبور کرده، نفسها را در سینه حبس کنیم.» مرکل افزود: «اروپا شدیدترین آزمون را در چند دههی گذشته خود تجربه میکند.»
صدراعظم آلمان خطاب به مردم کشورش گفت: «میدانم که نگران ثبات پول یورو هستید، اما شهروندان این کشور میتوانند مطمئن باشند که من تمام کوشش خود را برای تقویت یورو به کار خواهم بست.» مرکل تاکید کرد: «تجربه گذشته به ما آموخته است، واحد پولی مشترک زمانی بهطور واقعی موفق خواهد بود که ما بیش از پیش به همکاری در اروپا ادامه دهیم.»
آنگلا مرکل همچون کریستیان وولف، رئیس جمهور آلمان که در هفته پیش پیام کریسمس خود را قرائت کرده بود، به موضوع «ترور و آتشسوزی از سوی افراط گرایان دستراستی» در آلمان پرداخت. در پاییز ۲۰۱۱ آشکار شد که یک گروه نئونازی در آلمان مرتکب دستکم قتل ۹ شهروند خارجی و یک مامور پلیس و مجروح کردن دهها تن شده است. این گروه همچنین متهم به آتشسوزی، دستبرد به بانک و دیگر موارد خلاف قانون است.
صدراعظم آلمان تصریح کرد که «به خاطر قربانیان و به خاطر همه شهروندان باید این جنایات بهطور همهجانبه بررسی و فاش شوند.» مرکل افزود: «این وظیفه ماست که از ارزشها و جامعه آزاد و باز خود در هر زمان و در مقابل هرگونه خشونت با قاطعیت دفاع کنیم.»
«باید به آینده اندیشید»
صدراعظم آلمان در پیام سال نوی خود اعلام کرد که به فعالیت برای تامین آیندهای مطمئن برای شهروندان کشورش ادامه خواهد داد. وی بر پشتیبانی از خانوارهای آلمانی تاکید کرد و بهبود وضعیت افرادی را که نیازمند به مراقبت و مداوا هستند وعده داد.
مرکل افزود: «برای آنکه اقتصاد موفق باشد، باید برنامه انرژی کشور به سرعت به اجرا گذاشته شود.» این به معنای خروج هرچه سریعتر از وابستگی به انرژی اتمی و بهکارگیری منابع انرژی تجدیدپذیر است. صدراعظم در این زمینه تاکید کرد: «باید به آینده نظر داشت و به فردا فکر کرد.»
دادگاه عبدالفتاح سلطانی به آینده موکول شد
جلسه دفاع عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر ایران، روز شنبه (۱۰ دی / ۳۱ دسامبر) از ساعت ۱۰ تا ۱۱ و نیم صبح در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با حضور بیش از ۱۰ وکیل مدافع و قاضی پیرعباسی تشکیل شد.
در این مدت از سوی وکلای عبدالفتاح سلطانی و خود وی ایراداتی مطرح گردید که باعث موکول شدن جلسه دفاع به آینده شد. عبدالفتاح سلطانی در جلسه دادگاه گفت که تاکنون اجازه نیافته پرونده و کیفرخواست خود را ببیند. وی از قاضی دادگاه درخواست کرد، جلسه دفاع اصلی از وی به زمانی موکول شود که پرونده را خوانده باشد. قاضی پیرعباسی با درخواست عبدالفتاح سلطانی موافقت کرد.
عبدالفتاح سلطانی از تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ در زندان اوین به سر میبرد. اساس اتهامات علیه وی، شرکت در تاسیس "کانون مدافعان حقوق بشر ایران"، دریافت جایزه حقوق بشر شهر نورنبرگ آلمان و مصاحبه با رسانهها درباره وضعیت موکلانش است.
معصومه دهقان که در جلسه دفاع روز شنبه در دادگاه انقلاب شرکت داشت، در گفتوگو با دویچه وله وضعیت روحی همسرش عبدالفتاح سلطانی را خوب توصیف کرد. وی گفت: «اما آقای سلطانی به لحاظ جسمی لاغر شده بود».
خانم دهقان گفت، عبدالفتاح سلطانی پس از بازداشت، چهار روز را در انفرادی به سر برده و سپس به بند ۲۰۹ انتقال یافته است. وی افزود، در این مدت خانواده تنها یک بار پس از ده روز موفق به دیدار با وی در دادسرا شده و پس از آن هر ۱۵ روز یک بار او را در کابین و از پشت شیشه دیده است. خانم دهقان گفت، از قاضی پیرعباسی درخواست کرده است که به وضعیت ملاقات خانواده با آقای سلطانی بهبود به وجود آورد.
عبدالفتاح سلطانی از وکلای برجسته ایران است که همراه با شیرین عبادی، محمد سیفزاده، محمدعلی دادخواه و محمد شریف کانون مدافعان حقوق بشر ایران را در سال ۱۳۸۱ بنیان نهاد. وی همچنین وکیل مدافع بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی چون اکبر گنجی، زهرا کاظمی، زهرا بنییعقوب، هاله اسفندیاری، تنی چند از فعالان ملی مذهبی و اعضای سندیکای شرکت واحد بوده است.
دریافت جایزه حقوق بشر به مثابه جرم
یکی از اتهاماتی که علیه عبدالفتاح سلطانی زده شده، دریافت جایزه دوسالانه حقوق بشر شهر نورنبرگ آلمان است. شهر نورنبرگ جایزه حقوق بشر سال ۱۳۸۷ خود را به سلطانی داد و دلیل آن را دفاع این حقوقدان ایرانی از اصول اولیه حقوق بشر در سرزمیناش، با وجود مخاطرات امنیتیای که جانش را تهدید میکند، اعلام کرد.
جایزه نورنبرگ در حالی به سلطانی داده میشد که او پس از تحمل دو ماه حبس تازه از زندان آزاد شده بود و جنبش اعتراضی مردم در خیابانهای ایران در جریان بود.
اما عبدالفتاح سلطانی اجازه خروج از کشور را برای شرکت در مراسم اعطای جایزه نیافت. به جای او همسرش، معصومه دهقان، جایزه را که یک لوح تقدیر بود، دریافت کرد. همزمان با گسترش اعمال فشار بر وکلای دادگستریای که بخصوص دفاع از پروندههای سیاسی و مدنی را بر عهده میگیرند، خانم دهقان نیز در ۱۴ تیرماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و به او در ارتباط با دریافت جایزه نورنبرگ اتهام "تبلیغ علیه نظام" زده شد.
عبدالفتاح سلطانی در طول فعالیتهای حقوقی و حقوق بشری خود و پیش از ۱۹ شهریور دوبار در زندان بوده و ماههای طولانی از مدت حبس خود را در انفرادی گذرانده است. مائده سلطانی، دختر عبدالفتاح سلطانی، در مورد بازداشت اخیر پدرش گفته است: «ماموران به دنبال مدارکی از کانون مدافعان حقوق بشر بودند.»
در پی بازداشت عبدالفتاح سلطانی، سازمانهای بینالمللی حقوق بشری چون "عفو بینالملل" خواهان آزادی سریع وی شدند. فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر درباره بازداشت وی نوشت، این اقدام «به قصد تنبیه فعالیتهای صلحآمیز و حقوق بشری» فعالان حقوق بشر صورت می گیرد.
در آلمان رئيس کمیسیون حقوق بشر مجلس آلمان، تام کونیگز، طی نامهای دستگیری سلطانی را نمونه دیگری از نقض حقوق بشر در ایران خواند و از دولت ایران خواست، این وکیل دادگستری را هر چه زودتر آزاد کند.
همچنین میشاییل فریزر، نماینده مجلس آلمان، طی نامهای از گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان، درخواست کرد، از تلاشی که برای آزادی عبدالفتاح سلطانی از زندان میشود حمایت کند.
نیمه تاریک مؤدب بودن
بیست و نه سال پیش خلبان هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ بدون اینکه متوجه لایهی یخ روی بالهای هواپیما شود منتظر دریافت اجازه پرواز بود. اما کمکخلبان که لایهی یخ را دیده بود، به جای اینکه بهطور مستقیم خلبان را از وجود مقدار زیادی یخ روی بالها و بخشهای دیگر هواپیما آگاه کند، تلاش میکند به طور مؤدبانه و مبهم به خطر اشاره کند.
کمک خلبان کاملا به این نکته آگاه بود که پرواز با هواپیمای یخزده خطر مرگ به همراه دارد. اما چرا او نتوانست در این شرایط حساس حرف خود را واضحتر بیان کند؟ ظاهرا او نمیخواسته به خلبانی که رتبهای بالاتر از او دارد، بیاحترامی کند و بیتوجهی او را مورد انتقاد قرار دهد.
نتیجه این مکالمه ناقص و مبهم این بود که هواپیما در فرودگاه ویرجینیا مدت کوتاهی پس از بلند شدن سقوط میکند. در جریان این حادثه ۷۸ نفر جان خود را از دست میدهند، از جمله خلبان و کمکخلبان.
نقش ادب در زندگی روزمره
اتفاقی که در اتاق خلبان این هواپیما در سال ۱۹۸۲ رخ داد نیمهی تاریک رفتار مؤدبانه را نشان میدهد؛ رفتاری که در زندگی روزمره مورد پسند همگان است. در واقع رعایت ادب در روابط اجتماعی نقش مهمی ایفا میکند و باعث میشود که بین افراد دلخوری و کدورت کمتر پیش آید.
گروه پژوهشگران فرانسوی و بریتانیایی از مرکز پژوهشهای ملی دانشگاه تولوز در فرانسه اعتقاد دارند که هر اندازه که موقعیتی ناخوشایند باشد، انسانها بیشتر به این گرایش دارند که مؤدبانه و خویشتندارانه برخورد کنند.
برای مثال در برخورد با فردی آشنا، گفتن اینکه مدل موهایش بد است چه سودی برای فرد دارد؟ به همین دلیل افراد بیشتر به این برخورد گرایش دارند که نظر منفی و ناخوشایند خود را پشت جملهای مؤدبانه مانند "مدل موهایتان به شما میآید" پنهان کنند.
یکی از این پژوهشگران میگوید: «در زندگی روزمره گاهی واقعا بهتر است که در ارتباط با دیگران نظر خود را تعدیل داد.»
برخورد مؤدبانه در مناسبات روزمره مفید است، اما در برخی شرایط بیشتر موجت پیچیدهتر شدن و خطرناک شدن اوضاع میشود. زیرا سخن گفتن مؤدبانه معمولا معنای دوپهلو دارد و افراد میتوانند برداشتهای مختلفی از آن داشته باشند. این نکته در اغلب موارد منجر به فهم اشتباه یا بروز سوءتفاهم میشود.
برداشتهای مختلف از جملات مؤدبانه
پژوهشگران دانشگاه تولوز در جریان پژوهش خود، از صدها داوطلب خواستند که خود را در شرایطی تصور کنند که بیمار هستند و پزشک به آنها میگوید ناراحتیشان "احتمالا" شدیدتر خواهد شد.
نیمی از داوطلبان برداشتشان از این جمله این بود که پزشک در مورد تشخیصی که داده اطمینان کامل ندارد و به همین دلیل از واژه "احتمالا" استفاده کرده است. گروه دیگر اعتقاد داشتند که پزشک در حقیقت اطمینان دارد که درد و ناراحتی بیمار افزایش مییابد، اما از روی ادب و رعایت حال بیمار وضعیت بیمار را اینگونه بیان میکند.
اما نکته مثبت در گفتگو با پزشک این است که فرد به اندازه کافی وقت دارد و میتواند از پزشک بپرسد که منظورش دقیقا چیست. اما در شرایط اضطراری در اتاق خلبان وقت کمتری برای رفع سوءتفاهمها وجود دارد.
هزاران کاتولیک کوبایی در مراسم عشای ربانی که به مناسبت پایان سفر شانزده ماهه مجسمه یک قدیسه کوبایی به این جزیره برگزار شده، شرکت کرده اند.
چندین شخصیت ارشد سیاسی و نیز رهبران کلیسا در این مراسم که در خلیج هاوانا و در فضای باز برگزار شد، حضور داشتند.جیمی اورتگا، کاردینال کوبایی در سخنرانی خود در مراسم بر ضرورت تغییر در وضعیت اقتصادی و اجتماعی کوبا تاکید کرد.
بر اساس روایات، مجسمه این قدیسه کوبایی موسوم به بانوی نیکوکاری در سال ۱۶۱۲ در پی یک توفان در آب های شرقی این کشور توسط ماهیگیران کوبایی کشف شد و مجسمه با وجود توفانی بودن دریا، کاملا خشک بود.
از پیش از روی کار آمدن کمونیست ها در کوبا در سال ۱۹۵۹، این اولین بار است که این مجسمه در کوبا گردانده شده بود.
پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک های جهان قرار است در بهار امسال به مناسبت چهارصدمین سالگرد کشف این مجسمه، از کوبا دیدار کند.
خبرنگاران می گویند گردانده شدن مجسمه قدیسه نیکوکاری در شهرهای مختلف کوبا و نیز دیدار آتی پاپ از این کشور، نشانگر گرم شدن روابط میان کلیسا و دولت است، روابطی که پس از انقلاب سال ۱۹۵۹ کوبا همواره با تنش همراه بوده است.
انقلاب کوبا، این کشور کاتولیک را به یک کشور کمونیستی تبدیل کرد.
در نشانه ای از گرم شدن روابط میان کلیسا و دولت، شخصیت های بلندپایه سیاسی از جمله استفان لازو، معاون رییس جمهوری و برونو رودریگز، وزیر امور خارجه کوبا در مراسم ادای احترام به قدیسه کوبایی شرکت کردند، اقدامی که سال ها، حتی نمی شد تصور آن را کرد.
حدود یک سال پیش نیز رائول کاسترو، رییس جمهوری کوبا در مراسم افتتاح یک مدرسه مذهبی کاتولیک شرکت کرد. طی بیش از یک قرن اخیر، این اولین بنای کاتولیک بود که در کوبا ساخته شده بود.
آقای کاسترو در این مراسم به چند کشیش از جمله چند تن از مقام های واتیکان ملحق شد.
پس از انقلاب سال ۱۹۵۹ بسیاری از کشیش های کوبایی این کشور را ترک کردند و فیدل کاسترو، رهبر سابق کوبا و برادر رائول کاسترو، این جزیره را یک کشور ملحد خواند. اما روابط میان کوبا و واتیکان هیچگاه قطع نشد.
نقطه عطف در این روابط، در سال ۱۹۹۸ و زمانی بود که پاپ ژان پل دوم، رهبر سابق کاتولیک های جهان، اجازه یافت از کوبا دیدن کند.
مدیرعامل شرکت آب منطقه ای تهران درباره آلودگی آب های سطحی تامین کننده تهران هشدار داد.
خسرو ارتقائی در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا گفت: "ما با افزایش ساخت و سازها و بار جمعیتی در مناطق مختلف و به خصوص حوزه های آب شرب تهران در رودخانه های کرج، جاجرود و منطقه طالقان روبرو هستیم."مدیر عامل شرکت آب منطقه ای تهران وجود ۴۵۰ میلیون متر مکعب 'روان فاصلاب' در تهران را یکی از موانع سالم سازی آب تهران برشمرد.
به گفته آقای ارتقائی مردم تهران در تعطیلات آخر هفته منابع آبی و رودخانه های تامین کننده آب را آلوده و در طول هفته از آن استفاده می کنند.
روزنامه روزگار پس از توقیفی چندماهه مجددا منتشر شد.
این روزنامه بر اساس دستور صادره از شعبه نهم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه ایران، از روز دوشنبه ۱۴ شهریور ماه به مدت دو ماه توقیف شده بود.بنا به گزارش خبرگزاریهای ایرانی روزنامه روزگار "بر اساس اعلام جرم دادستان عمومی و انقلاب تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام و انتشار مسایل محرمانه کشور باستناد تبصره ۲ ماده ۵ قانون مطبوعات" توقیف شده بود..
روزنامه روزگار که در سال ۸۵ توسط هیأت نظارت بر مطبوعات توقیف شده بود پس از گذشت چهارسال در بهمن ماه سال ۱۳۸۹به پیشخوان مطبوعات بازگشته بود.
گزارش شده است که ناظران اتحادیه عرب در سوریه نسبت به استقرار تک تیراندازان نیروهای دولتی بر بام ساختمانها ابراز نگرانی کرده اند.
خبرگزاری آلمانی د پ آ (DPA) به نقل از یک منبع نزدیک به هیات ناظران اتحادیه عرب گزارش داده که ناظران از دولت سوریه خواسته اند که به استقرار این تک تیراندازان در پشت بام ها فورا پایان دهند.در ویدیویی که در اینترنت منتشر شده یکی از ناظران اتحادیه عرب دیده می شود که خطاب به معترضان در شهر درعا می گوید که تک تیراندازان را مشاهده کرده است.
او می افزاید که اگر به حضور این تک تیراندازان ظرف ۲۴ ساعت پایان داده نشود، اقداماتی صورت خواهد گرفت.
ناظران اتحادیه عرب که برای نظارت بر پایبندی سوریه به مفاد طرح صلح پیشنهادی این اتحادیه به سوریه سفر کرده اند، از ۵ روز پیش ماموریت خود را آغاز کرده اند.
معاون وزیر نفت ایران می گوید که قطر ۳ برابر ایران از پارس جنوبی گاز استخراج می کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، احمد قلعه بانی مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران و معاون وزیر نفت روز شنبه دهم دیماه گفت:" باید تمامی سرمایه گذاریها صرف توسعه پارس جنوبی شود و از هزینه در بخش های غیر ضروری خود داری کرد."به گفته آقای قلعه بانی، برداشت ایران از میادین مشترک گاز و نفت مناسب نیست و باید در طرح توسعه فازهای پارس جنوبی شتاب کرد.
پیش از این و در خرداد ماه سالجاری موسی سوری، مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس، تحریم های بین المللی علیه ایران را عامل تاخیر در اجرای پروژه های گاز پارس جنوبی دانسته بود.
آقای سوری در توضیحی در باره تاخیر در راه اندازی پروژه های پارس جنوبی گفته بود که "وجود مشکلات مالی و همکاری نکردن شرکت های خارجی" دلیل تاخیر در راه اندازی آنها بوده است.
میدان گازی پارس جنوبی بزرگترین میدان گازی ایران و یکی از بزرگترین منابع گازی جهان است که بر روی خط مرزی مشترک ایران و قطر در خلیج فارس قرار دارد.
مساحت این میدان گازی حدود ۹ هزار و ۷۰۰ کیلومتر مربع است که سهم متعلق به ایران سه هزار و ۷۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد.
ایجی هابسبام در پایان سالی مملو از تحولات انقلابی در دنیای عرب میگوید: "شادی بزرگی است که یکبار دیگر ببینی مردم میتوانند به خیابان بریزند، تظاهرات کنند و حکومتها را ساقط کنند".
او عمر خویش را در سایه، یا به بیانی در تابش انقلابها زیسته است.
او که تنها چند ماه پیش از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به دنیا آمده اغلب بزرگسالی خود را کمونیست بوده است، و البته نویسنده و اندیشمندی خلاق و اثرگذار.
او مورخ انقلاب و بعضی اوقات حامی تغییرات انقلابی بوده است.
اریک هابسبام
- از معدود مورخان بریتانیایی است که کتابهایش پرفروشند. هابسبام کتبی در افق جهانی و با میدان روایی گسترده نگاشته است.
- هابسبام در مصر متولد شده است اما والدین یهودی اروپایی او وقتی دو ساله بود به وین و سپس به برلین نقل مکان کردند.
- در ۱۹۳۳ و با چنگ انداختن هیتلر به قدرت نوجوانی یتیم بود که به لندن رفت.
- پس از دریافت دکترا از کمبریج در ۱۹۴۷ به استادی کالج بیرکبک لندن رسید و در ۱۹۴۸ اولین کتابش را به چاپ رساند.
او در خانهاش در شمال لندن میگوید: "به یقین احساس شادی و آسودگی کردم".
کتابهایی در باره موسیقی جاز -او پیشتر منتقد جاز بوده است- روی قفسهها برای کسب فضای بیشتر به کتابهای تاریخ که به چندین زبان مختلف هستند، تنه میزنند.
"اگر انقلابی در کار باشد باید چیزی شبیه به این باشد. دست کم در چند روز اولش. مردم به خیابانها میآیند و برای چیزهای درست راهپیمایی میکنند".
اما میافزاید:"میدانیم که این دیری نمیپاید".
او بهار عربی ۲۰۱۱ را همچون "سال انقلابهای" اروپا در تقریبا ۲ قرن پیش میداند. وقتی که قیامی در فرانسه به خیزش دیگر اروپاییها در آلمان، ایتالیا، امپراطوری هابزبورگ (اتریش-مجارستان) و فراتر از آن انجامید.
دموکراسیهای عربی؟
"این برایم یادآور ۱۸۴۸ است، انقلاب خودانگیختهای دیگر که در یک کشور آغاز شد و امواجش در زمان کوتاهی سراسر قاره را درنوردید".او با آنهایی که پیشتر در میدان تحریر قاهره گرد هم آمدند و حال نگران فرجام انقلاب خود هستند سخنی تسلیبخش دارد.
"دو سال پس از ۱۸۴۸، انقلاب به تمامی شکستخورده به نظر میآمد. اما در درازمدت شکست نخورده بود. پیشرفتهای قابلتوجه آزادیخواهانهای به انجام رسیدند. پس این، شکستی آنی اما در درازمدت موفقیتی ناتمام بود، هر چند موفقیتی نه در قالب یک انقلاب".
هرچند به غیر از استثنای احتمالی تونس، او چشماندازی از لیبرال دموکراسی و حکومت نمایندگی به اسلوب اروپایی برای جهان عرب قایل نیست.
به زعم او در تلاطم اعتراضات تودهای به تفاوتهای میان کشورهای عرب به اندازه لازم توجه نشده است.
"ما در میانه یک انقلابیم، اما این همان انقلاب نیست".
"آنچه پیوندشان میدهد نارضایتی مشترک و نیروهای بسیجکننده مشترک است، طبقه متوسط نوگرا و بهویژه قشر جوان و دانشجوی طبقه متوسط و البته فناوریهایی که این روزها تجهیز اعتراضات را بسیار سادهتر کردهاند".
اهمیت شبکه های اجتماعی شامل دیگر جنبش جهانی سال گذشته نیز میشود. "جنبش اشغال" در آمریکای شمالی و اروپا نیز توجه و تا حد زیادی تحسین هابسبام را برانگیخته است.
به گفته او ریشه این جنبش در کارزار انتخاباتی باراک اوباما است که به شیوهای جدید و عمدتا از طریق اینترنت جوانان منفعل نسبت به سیاست را بسیج کرد.
"اغلب این اشغالها واقعا تظاهرات تودهای نبودهاند، ۹۹درصد نبودهاند، بلکه "نیروی حاضر در صحنه" شامل دانشجویان و خردهفرهنگهای بدیل بودهاند که گاه بازتابی در افکار عمومی یافتهاند. و مورد ضدسرمایهداری اشغال والاستریت آشکارا از این دست است".
اما چپ قدیمی که هابسبام عضو آن، تاریخنگار آن و چه بسا از احیاکنندگانش بود هنوز در سراسر جهان در حاشیه اعتراضها و اشغالها به سر میبرد.
"چپ سنتی مهیای جامعهای بود که دیگر وجود ندارد یا در حال از دور خارج شدن است. باور بر این است که جنبش تودهای کارگری شکل دهنده آینده خواهد بود. خب، اکنون ما صنعتزدایی شدهایم و این دیگر ممکن نیست."
"موثرترین بسیج تودهای امروزه از طبقه متوسط نوگرا و به ویژه از پیکره ملتهب دانشجویان آغاز میشود. در کشورهایی که از نظر جمعیتشناختی مردان و زنان جوان در قیاس با اروپا بخش بزرگتری از جمعیت هستند، چنین بسیجی موثرتر خواهد بود".
فشار گستردهتر
هابسبام انتظار ندارد که انقلابهای عربی به دیگر گوشههای جهان کمانه کنند، دستکم نه در هیات منادیان انقلابی گستردهتر.او از وقایع جهان عرب به انقلاب ۱۹۷۹ ایران گریز میزند، اولین انقلابی که خود را به زبان سیاسی اسلام معرفی کرد.
سویهای از آن انقلاب در ماههای اخیر در جهان عرب بازتاب یافته است.
"کسانی که خود را با اسلام وفق دادند اما خودشان اسلامگرا نبودند به حاشیه رانده شدند و این شامل اصلاحطلبان، لیبرالها و کمونیستها میشود. آنچه چون ایدئولوژی تودهای بروز مییابد ایدئولوژی آنانی نیست که تظاهرات را آغاز کرده بودند".
اگرچه بهار عربی برای او شادی به ارمغان آورده است، اما این راه را سیری "نامنتظر و نه لزوما خوشایند" میداند.
سحرگل، دختر پانزده ساله ای که قربانی خشونت خانوادگی شده است، برای درمان به کابل منتقل شده و شماری از اعضای کابینه از او عیادت کردند.
پلیس بغلان در شمال افغانستان، هفته گذشته سحرگل را که چند ماه قبل عروسی کرده بود، از یک زندان خانگی نجات داد.آن گونه که گفته شده، او به مدت شش ماه در یک اتاق تاریک زندانی و از سوی شوهر و اعضای خانواده شکنجه شده است.
آثار شکنجه در بدن این دختر دیده می شود و حتی ناخن های او هم کشیده شده اند.
او حالا در بیمارستانی در شهر کابل تحت درمان است و روز شنبه، ۱۰ جدی ثریا دلیل، سرپرست وزارت صحت (بهداشت)، حسن بانو غضنفر وزیر امور زنان و شماری دیگر از مقام های دولت افغانستان به دیدارش رفتند.
مراقبتهای ویژه
خانم دلیل گفت که سحرگل در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان تحت درمان قرار گرفته است.سرپرست وزارت صحت گفت: این دختر رنج دیده به آرامش نیاز دارد.
او افزود که این دختر برای چندین ماه از غذای کافی محروم بوده و حالا بیمارستان غذا درمانی را همراه با تزریق خون به بدن او آغاز کرده است. خانم دلیل گفت که او در حال حاضر کم خون است.
سرپرست وزارت صحت افزود که سحرگل نه تنها از لحاظ فیزیکی بلکه از لحاظ روانی هم به شدت آسیب دیده است. به گفته خانم دلیل، ممکن است درمان سحرگل چندین هفته طول بکشد.
حسن بانو غضنفر، سرپرست وزارت امور زنان گفت سحرگل بصورت وحشتناک شکنجه شده است اما حالا در وضعیت بهتری قرار دارد.
او افزود: "سحرگل نمی تواند به بعضی از سوالات پاسخ بدهد. از لحاظ روانی کاملا آماده حرف زدن نیست. جوابهای بعضی از سوالات را به صورت ضد و نقیض می دهد."
سرپرست وزارت امور زنان افزود که او از مقام های ارشد دولتی خواسته که برای دستگیری عاملان شکنجه سحرگل و از جمله شوهر او، تلاشهای جدی به خرج داده شود و مجازات سنگینی برای آنها در نظر گرفته شود.
در حال حاضر شوهر سحرگل فراری است و دستگیر نشده است.
دختر پانزده ساله در عقد مرد سی ساله
سحرگل هنوز در رؤیاهای کودکانه اش غرق بود که به اجبار سر سفره عقد یک مرد سی ساله نشست. خشونتی که خشونتهای بیشتری را به دنبال داشت.سحرگل به پلیس گفته است که شوهرش قصد داشت او را وادار به روسپیگری کند، اما خودداری سحرگل از این درخواست باعث شد که شوهرش او را شکنجه کند.
خشونت علیه زنان در افغانستان قصه تازه ای نیست. در سالهای اخیر تلاش هایی صورت گرفته که از میزان این خشونتها کاسته شود. از وضع قوانین گرفته تا تلاشها برای اصلاح دیدگاه سنتی نسبت به زنان. اما بعید به نظر می رسد که این تلاش ها به این زودی ثمر دهد.
وزارت کشور ایران اعلام کرده است ۵۳۹۵ نفر برای نامزدی در انتخابات نهمین دوره مجلس ثبت نام کرده اند. در انتخابات قبلی تعداد ثبت نام کنندگان ۷۵۰۰ نفر بود.
مصطفی محمدنجار، وزیر کشور ایران در یک نشست خبری گفت که در تهران یک هزار و ۶۶ نفر ثبت نام کرده اند و بعد از تهران بیشترین تعداد ثبت نام کنندگان مربوط به اصفهان با ۴۱۷ نفر است. استان های هرمزگان و خراسان شمالی هر کدام به ترتیب با ۳۹ و ۳۷ نفر کمترین میزان ثبت نام شدگان را به خود اختصاص داده اند.به گفته آقای محمدنجار، از میان پنج هزار و ۳۹۵ نفر ثبت نام کننده، چهار هزار و ۹۶۷ نفر مرد و ۴۲۸ نفر زن هستند.
وزیر کشور ایران گفته که ۲۶۰ نفر از نمایندگان مجلس فعلی و ۱۹۷ نفر از کسانی که سابقه نمایندگی مجلس دارند، از جمله ثبت نام کنندگان هستند.
ثبت نام از داوطلبان نمایندگی انخابات مجلس از ساعت هشت صبح شنبه سوم دی ماه آغاز شد و در روز جمعه نهم دی به پایان رسید.
تعداد کرسی های نمایندگی در پارلمان ایران در حال حاضر ۲۹۰ کرسی است.
با پایان مهلت ثبت نام در انتخابات، کار شورای های نظارت برای بررسی صلاحیت نامزدها آغاز خواهد شد.
داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس باید دارای تابعیت ایران باشند. اعتقاد و التزام عملی به اسلام و جمهوری اسلامی ایران و وفاداری به قانون اساسی و اصل ولایت مطلقه فقیه از شرایط اولیه نامزدی در انتخابات مجلس ایران است.
در انتخابات مجلس هشتم در سال ۱۳۸۶ حدود ۷۵۰۰ نفر ثبت نام کرده بودند که صلاحیت ۴۵۰۰ نفر آنها تائید شد.
این در حالی است که تعداد ثبت نام کنندگان در انتخابات مجلس آینده، نزدیک به ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده است.
وزیر کشور گفته که تغییر قانون انتخابات و حذف دارندگان لیسانس باعث شده تا ۳۵۲۲ نفر از داوطلبان لیسانس و پائین تر نتوانند در این دوره داوطلب شوند.
بر اساس تغییری که در قانون انتخابات ایجاد شده یکی از شرایط نامزدی در انتخابات مجلس داشتن مدرک فوق لیسانس (کارشناسی ارشد) است و بر این اساس افراد دارای مدرک لیسانس تحت هیچ شرایطی نمیتوانند نامزد انتخابات مجلس شوند.
خودداری اصلاح طلبان
بررسی نهایی صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس در ایران با شورای نگهبان است. ناظران و سیاستمداران منتقد در ایران از جمله طیف های مختلف اصلاح طلبان شیوه عمل شورای نگهبان را دخالت در امر انتخابات توصیف می کنند.رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان در دوره هفتم و هشتم انتخابات مجلس، مانع حضور این طیف سیاسی در رقابت های انتخاباتی شد و در این دوره نیز به نظر می رسد جز تعدادی از نمایندگان اصلاح طلب فعلی مجلس، این جناح سیاسی در انتخابات حضور ندارد.
مطابق قانون انتخابات مجلس ایران، شورای نگهبات ناظر انتخابات و مسئول بررسی صلاحیت نامزدهای نمایندگی است.
قرار است نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی دوازدهم اسفندماه برگزار شود.
طیف های مختلف اصلاح طلبان در اعتراض به شرایط کشور از جمله زندانی بودن شمار کثیری از سیاستمداران این طیف و تردید نسبت به آزادی و سلامت برگزاری انتخابات، اعلام کرده اند که در انتخابات شرکت نمی کنند.
مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت ایران و دبیرکل حزب اعتماد ملی، انتخابات آتی مجلس را "فرمایشی" خوانده و گفته است که حکومت می تواند به جای برگزاری انتخابات، نمایندگان مجلس را منصوب کند.
محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران هم که قبلا گفته بود انتخابات آزاد می تواند "جلوی تهدیدهای بین المللی را بگیرد" اعلام کرده "همه نشانه ها دلالت بر این دارد که نباید در انتخابات شرکت کنیم و شرکت در انتخابات معنایی ندارد."
پیش از این حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران گفته بود که انتخابات مجلس آینده "حساس ترین انتخابات" پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است و گروه های مختلف سیاسی قصد دارند در آن علیه آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی اقدام کنند.
آمریکا یک سامانۀ دفاع ضد موشکی، به ارزش نزدیک به سه و نیم میلیارد دلار، به امارات می فروشد
آمریکا یک سامانۀ دفاع ضد موشکی به ارزش ۳میلیارد و ۴۸۰ میلیون دلار به امارات متحده عربی می فروشد.
جرج لیتل، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا، جمعه شب اعلام کرد که آمریکا و امارات برسر فروش سامانۀ پیشرفتۀ دفاع ضد موشکی موسوم به « تاد » THAAD و فناوری و آموزش های مربوط به آن به توافق رسیده اند.
سامانۀ ضد موشکی « تاد» تابحال به هیچ کشور خارجی دیگری فروخته نشده است.
سخنگوی پنتاگون گفت: آمریکا و امارات مناسبات دفاعی مستحکمی دارند و امنیت و ثبات خلیج فارس برای هردو کشور بسیار مهم است.
هفته گذشته نیز اعلام شد که آمریکا ۸۴ فروند جت جنگندۀ اف- ۱۵ به ارزش ۳۰ میلیارد دلار به عربستان سعودی می فروشد.
جرج لیتل، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا، جمعه شب اعلام کرد که آمریکا و امارات برسر فروش سامانۀ پیشرفتۀ دفاع ضد موشکی موسوم به « تاد » THAAD و فناوری و آموزش های مربوط به آن به توافق رسیده اند.
سامانۀ ضد موشکی « تاد» تابحال به هیچ کشور خارجی دیگری فروخته نشده است.
سخنگوی پنتاگون گفت: آمریکا و امارات مناسبات دفاعی مستحکمی دارند و امنیت و ثبات خلیج فارس برای هردو کشور بسیار مهم است.
هفته گذشته نیز اعلام شد که آمریکا ۸۴ فروند جت جنگندۀ اف- ۱۵ به ارزش ۳۰ میلیارد دلار به عربستان سعودی می فروشد.
واکنش به گزارش حوادث انتخابات؛ برادر خاتمی خواستار ارائه مدرک شد
محمدرضا خاتمی، برادر رئیس جمهور سابق ایران، در واکنشی شدیداللحن به گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس از حوادث انتخابات سال ۱۳۸۸ که روز جمعه، ۹ دیماه، منتشر شد این گزارش را «سراپا دروغ» و «التماس به ملت» خوانده و از تدوینکنندگان آن خواستار ارائه سند و مدرک برای اتهامها شد.
حسین فدایی، نماینده اصولگرای مجلس و عضو سابق سپاه، در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ که روز چهارشنبه، ۷ دیماه، در مجلس شورای اسلامی قرائت کرد میرحسین موسوی را «دارای بیشترین نقش در اجرای فتنه» و مهدی کروبی را «از جمله بازیگران اصلی فتنه ۸۸»، اما نه از «طراحان اصلی آن» معرفی کرد.
حامیان رهبر جمهوری اسلامی از اعتراضات مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که محمود احمدینژاد پیروز آن اعلام شد به عنوان «فتنه ۸۸» یاد میکنند و آن را نقشه موسوی و کروبی به پشتیبانی قدرتهای غربی برای ضربه زدن به آیتالله خامنهای میدانند.
اما در این گزارش فقط موسوی و کروبی هدف حمله و اتهام نبودند، بلکه محمد خاتمی، رئیس جمهور دوره اصلاحات در ایران، نیز که از آغاز اعتراضات در ایران یکی از اضلاع «فتنه» معرفی شده بارها مورد حمله قرار گرفته است، حملاتی که اکنون برادرش را به دفاع از او واداشته است.
محمدرضا خاتمی، نایب رئیس مجلس ششم، در پاسخ به بخشی از این گزارش که در آن به سفرهای خارجی برادرش اشاره شده آن را «همانند سایر بخشها»ی این گزارش «بهکلی کذب و دروغ» خوانده و گفته است که تمام سفرهای رئیس جمهور سابق ایران «با اطلاع نظام بوده» است.
در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ از حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بدون اشاره و استناد به آمارهای رسمی و ارائه مدارک و مستندات لازم، از جمله به «مسافرتهای خارجی محمد خاتمی»، رئیس جمهور سابق ایران، اشاره و این مقام سابق جمهوری اسلامی به «ترغیب خارجیها برای حمایت از موسوی» متهم شده است.
محمدرضا خاتمی در ادامه گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس را «بیانیه سیاسی یک گروه مخفی» توصیف کرده و از نگارندگان آن خواسته است که برای اتهامات خود سند و مدرک ارائه کنند.
او از تدوینکنندگان این گزارش میپرسد: «شما که هر روز پهپاد [هواپیمای بیسرنشین] مینشانید و جاسوس میگیرید، چگونه در این دو سال و اندی نتوانستهاید حتی یک سند معتبر برای این همه ادعا ارائه کنید؟»
دبیرکل سابق جبهه مشارکت با طعنه میگوید نگارندگان این گزارش که در همه جا شنود کار گذاشتهاند و «حتی در سراپرده خصوصی یار و اغیار سر و گوشی دارند» چرا حتی این شنودها را به عنوان مدرک رو نمیکنند: «ما حتی به شنود هم راضی هستیم.»
حسین فدایی که در صحن علنی مجلس گزارش حوادث انتخابات را قرائت کرد تاکید کرده است که کمیسیون اصل ۹۰ «برای جمله به جمله این گزارش سند دارد».
با این حال در این گزارش که متن کامل آن از جمله در وبسایت خبرآنلاین، نزدیک به رئیس مجلس، منتشر شده هیچ یک از «سند»های مورد اشاره این نماینده مجلس گنجانده نشده است.
برادر رئیس جمهور سابق ایران در ادامه جوابیه خود به گزارش کمیسیون میگوید: «آن چه در این گزارش آمده تکرار ادعاهای کیفرخواستنویسان تابستان ۸۸ است که با برگزاری دادگاههای آنچنانی هم نتوانستند آن را ثابت کنند و رد شد.»
اشاره محمدرضا خاتمی به دادگاههای موسوم به «کودتای مخملی» است که در تابستان سال ۱۳۸۸ به محل محاکمه بسیاری از اصلاحطلبان و روزنامهنگاران سرشناس و «اعتراف» آنها به «جرائم» خود و دیگران بدل شد. بعدا بسیاری از این افراد که به حبسهای طویلالمدت نیز محکوم شدند اعلام کردند که تحت فشار بازجوها وادار به «اعتراف» شدهاند.
پاسخ تند آقای خاتمی نخستین واکنشی نیست که به این گزارش از حوادث انتخابات سال ۱۳۸۸ نشان داده شده است.
۲۰ نماینده اصلاحطلب مجلس نیز روز چهارشنبه در نامهای به رئیس مجلس گزارش کمیسیون اصل ۹۰ را «تحلیل محفلی» توصیف کرده و آن را «فاقد هر گونه اعتبار حقوقی» دانستند.
علی مطهری، نماینده اصولگرا، نیز این گزارش را «یکطرفه» خواند و تا آنجا پیش رفت که آن را بیشتر «گزارش آقای فدایی» خواند تا گزارش کمیسیون.
حسین فدایی، نماینده اصولگرای مجلس و عضو سابق سپاه، در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ که روز چهارشنبه، ۷ دیماه، در مجلس شورای اسلامی قرائت کرد میرحسین موسوی را «دارای بیشترین نقش در اجرای فتنه» و مهدی کروبی را «از جمله بازیگران اصلی فتنه ۸۸»، اما نه از «طراحان اصلی آن» معرفی کرد.
حامیان رهبر جمهوری اسلامی از اعتراضات مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که محمود احمدینژاد پیروز آن اعلام شد به عنوان «فتنه ۸۸» یاد میکنند و آن را نقشه موسوی و کروبی به پشتیبانی قدرتهای غربی برای ضربه زدن به آیتالله خامنهای میدانند.
اما در این گزارش فقط موسوی و کروبی هدف حمله و اتهام نبودند، بلکه محمد خاتمی، رئیس جمهور دوره اصلاحات در ایران، نیز که از آغاز اعتراضات در ایران یکی از اضلاع «فتنه» معرفی شده بارها مورد حمله قرار گرفته است، حملاتی که اکنون برادرش را به دفاع از او واداشته است.
محمدرضا خاتمی، نایب رئیس مجلس ششم، در پاسخ به بخشی از این گزارش که در آن به سفرهای خارجی برادرش اشاره شده آن را «همانند سایر بخشها»ی این گزارش «بهکلی کذب و دروغ» خوانده و گفته است که تمام سفرهای رئیس جمهور سابق ایران «با اطلاع نظام بوده» است.
در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ از حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بدون اشاره و استناد به آمارهای رسمی و ارائه مدارک و مستندات لازم، از جمله به «مسافرتهای خارجی محمد خاتمی»، رئیس جمهور سابق ایران، اشاره و این مقام سابق جمهوری اسلامی به «ترغیب خارجیها برای حمایت از موسوی» متهم شده است.
محمدرضا خاتمی در ادامه گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس را «بیانیه سیاسی یک گروه مخفی» توصیف کرده و از نگارندگان آن خواسته است که برای اتهامات خود سند و مدرک ارائه کنند.
او از تدوینکنندگان این گزارش میپرسد: «شما که هر روز پهپاد [هواپیمای بیسرنشین] مینشانید و جاسوس میگیرید، چگونه در این دو سال و اندی نتوانستهاید حتی یک سند معتبر برای این همه ادعا ارائه کنید؟»
دبیرکل سابق جبهه مشارکت با طعنه میگوید نگارندگان این گزارش که در همه جا شنود کار گذاشتهاند و «حتی در سراپرده خصوصی یار و اغیار سر و گوشی دارند» چرا حتی این شنودها را به عنوان مدرک رو نمیکنند: «ما حتی به شنود هم راضی هستیم.»
حسین فدایی که در صحن علنی مجلس گزارش حوادث انتخابات را قرائت کرد تاکید کرده است که کمیسیون اصل ۹۰ «برای جمله به جمله این گزارش سند دارد».
با این حال در این گزارش که متن کامل آن از جمله در وبسایت خبرآنلاین، نزدیک به رئیس مجلس، منتشر شده هیچ یک از «سند»های مورد اشاره این نماینده مجلس گنجانده نشده است.
برادر رئیس جمهور سابق ایران در ادامه جوابیه خود به گزارش کمیسیون میگوید: «آن چه در این گزارش آمده تکرار ادعاهای کیفرخواستنویسان تابستان ۸۸ است که با برگزاری دادگاههای آنچنانی هم نتوانستند آن را ثابت کنند و رد شد.»
اشاره محمدرضا خاتمی به دادگاههای موسوم به «کودتای مخملی» است که در تابستان سال ۱۳۸۸ به محل محاکمه بسیاری از اصلاحطلبان و روزنامهنگاران سرشناس و «اعتراف» آنها به «جرائم» خود و دیگران بدل شد. بعدا بسیاری از این افراد که به حبسهای طویلالمدت نیز محکوم شدند اعلام کردند که تحت فشار بازجوها وادار به «اعتراف» شدهاند.
پاسخ تند آقای خاتمی نخستین واکنشی نیست که به این گزارش از حوادث انتخابات سال ۱۳۸۸ نشان داده شده است.
۲۰ نماینده اصلاحطلب مجلس نیز روز چهارشنبه در نامهای به رئیس مجلس گزارش کمیسیون اصل ۹۰ را «تحلیل محفلی» توصیف کرده و آن را «فاقد هر گونه اعتبار حقوقی» دانستند.
علی مطهری، نماینده اصولگرا، نیز این گزارش را «یکطرفه» خواند و تا آنجا پیش رفت که آن را بیشتر «گزارش آقای فدایی» خواند تا گزارش کمیسیون.
«دلار بهجای تومان» برای بعضی کالاها در بازار ایران
گزارشها از ایران حاکی است که هماینک در بازار کالاهای لوکس و وارداتی، از تومان به عنوان واحد پول رایج در ایران استفاده کمتری میشود و این واحد پولی «در بسیاری موارد» جای خود را در این بازارها به دلار داده است.
وبسایت خبرآنلاین، نزدیک به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، روز جمعه در گزارشی نوشت: «مشاهدات از بازار فروش کالاهای وارداتی از جایگزینی رسمی دلار به جای ریال حکایت میکند. کم نیستند شرکتها و مغازهدارانی که برای پوشش نوسانات قیمت دلار فاکتورهای فروش کالا را با نرخ دلار مینویسند.»
این گزارش کاهش ۳۷ درصدی ارزش ریال در مقابل دلار که در هفتههای اخیر روی داد را عامل این امر میداند و مینویسد که بیارزش شدن پول ملی هماینک در بازار کالاهای لوکس و وارداتی بیش از سایر بازارها حس میشود.
خبرآنلاین در گزارشی از تهران مینویسد: «بازار طلای خیابان کریمخان زند [در تهران] و بازار ساعتها و لپتاپها و کالاهای لوکس وارداتی، دیگر جایی برای واحد پولی ریال و حتی تومان ندارند.»
ارزش دلار طی دوران پس از انقلاب حدود ۲۱۶ برابر شده و از هفت تومان به بیش از ۱۵۱۵ تومان در روزهای اخیر رسیده است.
این در حالی است که اگر افزایش نرخ دلار روندی پابهپای نرخ تورم در ایران را دنبال میکرد هماینک بایستی ارزش آن در حدود چهار هزار تومان میبود.
خبرآنلاین در گزارش روز جمعه خود از بازار نوشت که هماینک در فاکتورهای کالاهایی چون لپتاپ «نرخها به دلار لحاظ میشود و در زیر قیمت با ذکر تبصرهای قید میشود که قیمت با دلار روز محاسبه میشود. در این شرایط اگر مشتری قصد پرداخت واحد پولی خودمان را داشته باشد، بهای آن کالا با نرخ دلار در بازار آزاد محاسبه میشود.»
این گزارش میافزاید: «برخی فروشندگان نرخ دلار را محاسبه کرده و وجه ریال از مشتری دریافت میکنند. برخی دیگر پا را فراتر گذاشته و در قبال فاکتور فروش بر پایه دلار، اسکناس دلار تحویل میگیرند. در حقیقت بازار سال جاری را زمان مناسب برای تغییر واحد پولی میداند و دلار را برای جایگزینی ریال انتخاب کرده است.»
وبسایت «الف»، نزدیک به احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، به تازگی در مطلبی با عنوان «سقوط بیسابقه و عمدی ارزش پول ملی» دولت محمود احمدینژاد را متهم کرد که با توجه به کسر بودجه شدید دولت در ماههای پایانی امسال و نیز ذخیره بالای طلا و ارز بانک مرکزی، «عمداً سیاست کاهش ارزش پول ملی را در پیش گرفته تا بتواند نقدینگی بیشتری از جامعه جمعآوری کند و نیازی به ارایه لایحه کسر بودجه نداشته باشد».
خبرگزاری نیمهرسمی فارس نیز میگوید برخی از کارشناسان با توجه به انحصار عرضه ارز در بانک مرکزی این وضعیت را ناشی از عملکرد دولت برای تامین بودجه میدانند.
این در حالی است که محمود احمدینژاد در همایش اولین سالگرد اجرای هدفمندسازی یارانهها در واکنش به تحولات بازار ارز گفت: «بازار سکه و ارز ساماندهی خواهد شد (شاید وضعیت فعلی طرح خرید باشد). در عین حال منابع ارزی بسیار زیادی داریم و درآمد ارزی بیش از مصرف است. افرادی میگویند که قیمت دلار باید بالا برود، اما این گفته پایه اقتصادی ندارد.»
وبسایت خبرآنلاین، نزدیک به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، روز جمعه در گزارشی نوشت: «مشاهدات از بازار فروش کالاهای وارداتی از جایگزینی رسمی دلار به جای ریال حکایت میکند. کم نیستند شرکتها و مغازهدارانی که برای پوشش نوسانات قیمت دلار فاکتورهای فروش کالا را با نرخ دلار مینویسند.»
این گزارش کاهش ۳۷ درصدی ارزش ریال در مقابل دلار که در هفتههای اخیر روی داد را عامل این امر میداند و مینویسد که بیارزش شدن پول ملی هماینک در بازار کالاهای لوکس و وارداتی بیش از سایر بازارها حس میشود.
خبرآنلاین در گزارشی از تهران مینویسد: «بازار طلای خیابان کریمخان زند [در تهران] و بازار ساعتها و لپتاپها و کالاهای لوکس وارداتی، دیگر جایی برای واحد پولی ریال و حتی تومان ندارند.»
ارزش دلار طی دوران پس از انقلاب حدود ۲۱۶ برابر شده و از هفت تومان به بیش از ۱۵۱۵ تومان در روزهای اخیر رسیده است.
این در حالی است که اگر افزایش نرخ دلار روندی پابهپای نرخ تورم در ایران را دنبال میکرد هماینک بایستی ارزش آن در حدود چهار هزار تومان میبود.
خبرآنلاین در گزارش روز جمعه خود از بازار نوشت که هماینک در فاکتورهای کالاهایی چون لپتاپ «نرخها به دلار لحاظ میشود و در زیر قیمت با ذکر تبصرهای قید میشود که قیمت با دلار روز محاسبه میشود. در این شرایط اگر مشتری قصد پرداخت واحد پولی خودمان را داشته باشد، بهای آن کالا با نرخ دلار در بازار آزاد محاسبه میشود.»
این گزارش میافزاید: «برخی فروشندگان نرخ دلار را محاسبه کرده و وجه ریال از مشتری دریافت میکنند. برخی دیگر پا را فراتر گذاشته و در قبال فاکتور فروش بر پایه دلار، اسکناس دلار تحویل میگیرند. در حقیقت بازار سال جاری را زمان مناسب برای تغییر واحد پولی میداند و دلار را برای جایگزینی ریال انتخاب کرده است.»
وبسایت «الف»، نزدیک به احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، به تازگی در مطلبی با عنوان «سقوط بیسابقه و عمدی ارزش پول ملی» دولت محمود احمدینژاد را متهم کرد که با توجه به کسر بودجه شدید دولت در ماههای پایانی امسال و نیز ذخیره بالای طلا و ارز بانک مرکزی، «عمداً سیاست کاهش ارزش پول ملی را در پیش گرفته تا بتواند نقدینگی بیشتری از جامعه جمعآوری کند و نیازی به ارایه لایحه کسر بودجه نداشته باشد».
خبرگزاری نیمهرسمی فارس نیز میگوید برخی از کارشناسان با توجه به انحصار عرضه ارز در بانک مرکزی این وضعیت را ناشی از عملکرد دولت برای تامین بودجه میدانند.
این در حالی است که محمود احمدینژاد در همایش اولین سالگرد اجرای هدفمندسازی یارانهها در واکنش به تحولات بازار ارز گفت: «بازار سکه و ارز ساماندهی خواهد شد (شاید وضعیت فعلی طرح خرید باشد). در عین حال منابع ارزی بسیار زیادی داریم و درآمد ارزی بیش از مصرف است. افرادی میگویند که قیمت دلار باید بالا برود، اما این گفته پایه اقتصادی ندارد.»
هشدار سازمان بازرسی نسبت به «خطر تکرار» اختلاس بزرگ
مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل ایران، با هشدار نسبت به «خطر تکرار دوباره اختلاس ۳ هزار میلیاردی» گفت: «اکنون به نظام بانکداری اعلام میکنیم که زیرساختها را تکمیل کنند، در غیر این صورت مشابه فساد اقتصادی اخیر دوباره اتفاق میافتد.»
به گزارش خبرگزاری نیمهرسمی فارس، مصطفی پورمحمدی که روز جمعه در دانشگاهی در کرمان سخن میگفت اظهار داشت که «نظام به صورت جدی در حال مبارزه با مفاسد اقتصادی است»، ولی با این حال افزود که «اما مبارزه با مفاسد فقط با شعار دادن برخی انجام نخواهد شد و نیاز به کار عملی است».
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در ادامه گفت: «کمکاری همه مسئولان اجرایی کشور موجب بروز فساد بانکی شده است و همه مسئولان به نوعی در این فساد درگیر بودهاند و نظام اداری نباید خود را در این پرونده بیتقصیر بداند.»
به گفته مصطفی پورمحمدی، «تسهیل، شفافسازی، کنترل و نظارت» که «پیام» دولت الکترونیک ایران بوده تاکنون عملی نشده و این «موجب فسادهای ناخواسته زیادی میشود».
انتقاد رئیس سازمان بازرسی کل کشور از «کمکاری» مسئولان اجرایی و دولت الکترونیک در حالی است که محمود احمدینژاد، رئیس دولت، پیش از این هرگونه مسئولیت دولت در این اختلاس را رد کرده و گفته بود که برای پیگیری این که «یک گروهی به نام تاسیس یک بانک دارند کارهای خلافی میکنند» دستورهایی داده بود.
تأکید مصطفی پورمحمدی بر اصلاح ساختار و «شفافسازی» در حالی است که وی در سخنانی دیگر در روز ۲۱ آذرماه در حاشیه همایش مبارزه با فساد اظهار داشت: «قطعاً با توجه به این پرونده متهمان صاحب نفوذ آن حامیان و مدافعانی دارند که امروز نمیتوان از آنها اسمی آورد و آرامآرام باید با توجه به دستاوردهای جدید پرونده صحبت کرد.»
رئیس سازمان بازرسی کل کشور دوازدهم مهرماه نیز گفت بهرغم وجود پروندههای بسیار و سوابق زیاد از فساد دولتی در این سازمان نظارتی، این سازمان تاکنون بنا بر آن چه «خویشتنداری و رعایت مصالح» خواند رفتار کرده است.
سهشنبه گذشته نیز صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، بر غیرقابل انتشار بودن بخشهایی از پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی تاکید کرده و گفت: «شاید همه مسائل این پرونده اعلام رسمی نشود.»
پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی با اتهامات مربوط به فردی به نام مهآفرید امیر خسروی صاحب مجموعه «گروه امیر منصور آریا» آغاز شد، اما پس از آن ابعاد گستردهتری پیدا کرد.
رئیس سازمان بازرسی کل روز جمعه در مورد این گروه گفت: «گروه بزرگ آریا ۶۰ بنگاه اقتصادی تأسیس کرده بود و حدود ۱۸ هزار نفر در این شرکتها مشغول به کار بودند و به دلیل کمبود اعتبار جعل سرمایه کردند و به ناحق از بانکها وام دریافت کردند تا بتوانند برای خود ثروتی ایجاد کنند و بعد از آغاز سررسید وامها به این فکر افتادند تا با تأسیس بانک آریا از سرمایههای مردم بدهی خود را پرداخت کنند.»
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، پس از رسانهای شدن جریان اختلاس بزرگ گفت که «ادامه هیاهو و جنجال» بر سر این پرونده «به صلاح نیست و همه باید مراقب باشند» و از رسانهها خواست تا «این موضوع را کش ندهند».
از سوی دیگر محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، میگوید اگر مجلس فعلی جایگاه خود را داشت و نمایندگان شجاع در اکثریت بودند، «این فساد نگرانکننده» به اینجا نمیرسید.
در همین حال جبهه مشارکت ایران اسلامی، از تشکلهای عمده اصلاحطلب، رقم سه هزار میلیارد تومان اختلاس افشا شده را «تنها رقمی جزئی از تاراج وسیع منافع ملی ایران در نظام اسلامی» خوانده است.
به گزارش خبرگزاری نیمهرسمی فارس، مصطفی پورمحمدی که روز جمعه در دانشگاهی در کرمان سخن میگفت اظهار داشت که «نظام به صورت جدی در حال مبارزه با مفاسد اقتصادی است»، ولی با این حال افزود که «اما مبارزه با مفاسد فقط با شعار دادن برخی انجام نخواهد شد و نیاز به کار عملی است».
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در ادامه گفت: «کمکاری همه مسئولان اجرایی کشور موجب بروز فساد بانکی شده است و همه مسئولان به نوعی در این فساد درگیر بودهاند و نظام اداری نباید خود را در این پرونده بیتقصیر بداند.»
به گفته مصطفی پورمحمدی، «تسهیل، شفافسازی، کنترل و نظارت» که «پیام» دولت الکترونیک ایران بوده تاکنون عملی نشده و این «موجب فسادهای ناخواسته زیادی میشود».
انتقاد رئیس سازمان بازرسی کل کشور از «کمکاری» مسئولان اجرایی و دولت الکترونیک در حالی است که محمود احمدینژاد، رئیس دولت، پیش از این هرگونه مسئولیت دولت در این اختلاس را رد کرده و گفته بود که برای پیگیری این که «یک گروهی به نام تاسیس یک بانک دارند کارهای خلافی میکنند» دستورهایی داده بود.
تأکید مصطفی پورمحمدی بر اصلاح ساختار و «شفافسازی» در حالی است که وی در سخنانی دیگر در روز ۲۱ آذرماه در حاشیه همایش مبارزه با فساد اظهار داشت: «قطعاً با توجه به این پرونده متهمان صاحب نفوذ آن حامیان و مدافعانی دارند که امروز نمیتوان از آنها اسمی آورد و آرامآرام باید با توجه به دستاوردهای جدید پرونده صحبت کرد.»
رئیس سازمان بازرسی کل کشور دوازدهم مهرماه نیز گفت بهرغم وجود پروندههای بسیار و سوابق زیاد از فساد دولتی در این سازمان نظارتی، این سازمان تاکنون بنا بر آن چه «خویشتنداری و رعایت مصالح» خواند رفتار کرده است.
سهشنبه گذشته نیز صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، بر غیرقابل انتشار بودن بخشهایی از پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی تاکید کرده و گفت: «شاید همه مسائل این پرونده اعلام رسمی نشود.»
پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی با اتهامات مربوط به فردی به نام مهآفرید امیر خسروی صاحب مجموعه «گروه امیر منصور آریا» آغاز شد، اما پس از آن ابعاد گستردهتری پیدا کرد.
رئیس سازمان بازرسی کل روز جمعه در مورد این گروه گفت: «گروه بزرگ آریا ۶۰ بنگاه اقتصادی تأسیس کرده بود و حدود ۱۸ هزار نفر در این شرکتها مشغول به کار بودند و به دلیل کمبود اعتبار جعل سرمایه کردند و به ناحق از بانکها وام دریافت کردند تا بتوانند برای خود ثروتی ایجاد کنند و بعد از آغاز سررسید وامها به این فکر افتادند تا با تأسیس بانک آریا از سرمایههای مردم بدهی خود را پرداخت کنند.»
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، پس از رسانهای شدن جریان اختلاس بزرگ گفت که «ادامه هیاهو و جنجال» بر سر این پرونده «به صلاح نیست و همه باید مراقب باشند» و از رسانهها خواست تا «این موضوع را کش ندهند».
از سوی دیگر محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، میگوید اگر مجلس فعلی جایگاه خود را داشت و نمایندگان شجاع در اکثریت بودند، «این فساد نگرانکننده» به اینجا نمیرسید.
در همین حال جبهه مشارکت ایران اسلامی، از تشکلهای عمده اصلاحطلب، رقم سه هزار میلیارد تومان اختلاس افشا شده را «تنها رقمی جزئی از تاراج وسیع منافع ملی ایران در نظام اسلامی» خوانده است.
«ادامه مکاتبات» ایران برای آغاز دور تازه مذاکرات هستهای
علیرضا شیخ عطار، سفیر ایران در آلمان، از «آغاز دور جدید مذاکرات ایران و گروه ۱+۵» در آینده نزدیک بعد از نامه آتی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا خبر داد.
به گزارش خبرگزاری نیمهرسمی مهر، وی روز شنبه در این باره افزود: «مذاکرات در این زمینه در دست اقدام است و نامهنگاریهایی انجام شده و یک مکاتبه دیگر به زودی از طرف ما انجام میشود و بعد از آن ملاقات تنظیم خواهد شد.»
سفیر ایران در آلمان ادامه داد: «به زودی آقای جلیلی قرار است نامهای به خانم اشتون بدهند تا مدالیته مذاکرات تنظیم شود. بعد از این مکاتبهٔ آقای جلیلی، مذاکرات جدید ایران و ۱+۵ انجام خواهد شد.»
از کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، هنوز واکنش تازهای درباره زمان ادامه این مذاکرات گزارش نشده است.
کاترین اشتون در ماه سپتامبر گفت که ازسرگیری مذاکرات ششجانبه هستهای با ایران امکانپذیر است، اما ایران نباید هیچ پیششرطی برای این گفتوگوها بگذارد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، روز پنجشنبه علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، نیز در دیدار با معاون وزیر امور خارجه چین در تهران از آمادگی ایران برای ادامه گفتوگوهای هستهای خبر داد، ولی در این مورد به طرح گامبهگام روسیه اشاره کرد.
بر پایه طرح گامبهگام، به ازای هر پاسخی که ایران به پرسشهای مرتبط با شفافسازی برنامه هستهای خود بدهد، تحریمکنندگان ایران هم باید به همان نسبت تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران را کاهش دهند.
اتحادیه اروپا پیش از این هشدار داده است که اگر ایران به سمت گفتوگوهای سازنده هستهای نرود، با خطر تحریمها و فشارهای بیشتر از سوی این اتحادیه روبهرو خواهد شد و در این راستا در هفتههای اخیر بر فشارهای خود نیز افزوده است.
تمامی مذاکرات هستهای ایران با آمریکا، فرانسه، بریتانیا، چین و روسیه به علاوه آلمان، موسوم به گروه ۱+۵، ازجمله دور آخر این مذاکرات در استانبول با ناکامی روبهرو بوده و نتیجه ملموسی از آن حاصل نشده است.
ایران از سوی غرب در مظان این اتهام است که در پوشش برنامه اتمی خود، اهدافی نظامی را دنبال میکند، و از این رو در سالهای اخیر همواره با این درخواست فزاینده مواجه بوده که به فعالیتهایی چون غنیسازی که کاربردی دوگانه در مقاصد نظامی و غیرنظامی دارد پایان دهد.
۲۹ آذر، بیستم دسامبر، دیپلماتها به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتند که ایران بار دیگر از مقامهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی دعوت کرده تا برای گفتوگو به تهران بیایند، اما در این پیام دعوت، به موضوع اساسی که شرط آژانس برای ازسرگیری گفتوگوها است، یعنی پرداختن به مسئله ساخت احتمالی سلاح اتمی در ایران، اشارهای نشده است.
به گزارش خبرگزاری نیمهرسمی مهر، وی روز شنبه در این باره افزود: «مذاکرات در این زمینه در دست اقدام است و نامهنگاریهایی انجام شده و یک مکاتبه دیگر به زودی از طرف ما انجام میشود و بعد از آن ملاقات تنظیم خواهد شد.»
سفیر ایران در آلمان ادامه داد: «به زودی آقای جلیلی قرار است نامهای به خانم اشتون بدهند تا مدالیته مذاکرات تنظیم شود. بعد از این مکاتبهٔ آقای جلیلی، مذاکرات جدید ایران و ۱+۵ انجام خواهد شد.»
از کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، هنوز واکنش تازهای درباره زمان ادامه این مذاکرات گزارش نشده است.
کاترین اشتون در ماه سپتامبر گفت که ازسرگیری مذاکرات ششجانبه هستهای با ایران امکانپذیر است، اما ایران نباید هیچ پیششرطی برای این گفتوگوها بگذارد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، روز پنجشنبه علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، نیز در دیدار با معاون وزیر امور خارجه چین در تهران از آمادگی ایران برای ادامه گفتوگوهای هستهای خبر داد، ولی در این مورد به طرح گامبهگام روسیه اشاره کرد.
بر پایه طرح گامبهگام، به ازای هر پاسخی که ایران به پرسشهای مرتبط با شفافسازی برنامه هستهای خود بدهد، تحریمکنندگان ایران هم باید به همان نسبت تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران را کاهش دهند.
اتحادیه اروپا پیش از این هشدار داده است که اگر ایران به سمت گفتوگوهای سازنده هستهای نرود، با خطر تحریمها و فشارهای بیشتر از سوی این اتحادیه روبهرو خواهد شد و در این راستا در هفتههای اخیر بر فشارهای خود نیز افزوده است.
تمامی مذاکرات هستهای ایران با آمریکا، فرانسه، بریتانیا، چین و روسیه به علاوه آلمان، موسوم به گروه ۱+۵، ازجمله دور آخر این مذاکرات در استانبول با ناکامی روبهرو بوده و نتیجه ملموسی از آن حاصل نشده است.
ایران از سوی غرب در مظان این اتهام است که در پوشش برنامه اتمی خود، اهدافی نظامی را دنبال میکند، و از این رو در سالهای اخیر همواره با این درخواست فزاینده مواجه بوده که به فعالیتهایی چون غنیسازی که کاربردی دوگانه در مقاصد نظامی و غیرنظامی دارد پایان دهد.
۲۹ آذر، بیستم دسامبر، دیپلماتها به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتند که ایران بار دیگر از مقامهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی دعوت کرده تا برای گفتوگو به تهران بیایند، اما در این پیام دعوت، به موضوع اساسی که شرط آژانس برای ازسرگیری گفتوگوها است، یعنی پرداختن به مسئله ساخت احتمالی سلاح اتمی در ایران، اشارهای نشده است.
انتقادهای ۱۷ دانشجوی علم و صنعت؛ «نامهای شجاعانه، بهرغم هزینههای احتمالی»
۱۷ تن از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در نامهای به محمدسعید جبلعاملی، رئیس این دانشگاه ضمن انتقاد به عملکرد شش ساله او در این دانشگاه، خواهان حضور و پاسخگویی او به انتقادات دانشجویان این دانشگاه شدهاند.
سجاد ویس مرادی، از فعالان دانشجویی در این زمینه به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
سجاد ویس مرادی، از فعالان دانشجویی در این زمینه به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
گفتوگوی فرین عاصمی با سجاد ویس مرادی در مورد نامه ۱۷ دانشجوی دانشگاه علم و صنعت
- آقای ویس مرادی، پس از مدتها این نخستین بار است که دانشجویان در نامهای انتقادی به ریاست دانشگاه، نامه خود را با نام و شماره دانشجویی خود منتشر میکنند. هدف از انتشار نامه به این صورت چه بوده است؟
بعد از پیروزی انقلاب و حتی در سالهای پیش از آن هم، همواره یک نگاه امنیتی به دانشگاههای کشور حاکم بوده است. منتها در سالهای مختلف، سیاستهای مختلفی هم از سوی حکومتها در قبال دانشگاهها در پیش گرفته میشد.
در سالهای مختلف، حداقلی از پرسشگری و انتقادگری از سوی دانشجویان پذیرفته شده بود. اما از سال ۱۳۸۴ که آقای احمدینژاد بر سر کار آمدند نوعی نگاه تنگنظرانه در قبال دانشگاه شدت پیدا کرد و سیاستهای حذفی در قبال دانشجویان منتقد در پیش گرفته شد.
این سیاست روز به روز افزایش پیدا کرد و بعد از حوادث سال ۱۳۸۸ نیز این سیاست به شکل شدیدتری پیگیری میشود. اینکه امروز ۱۷ تن از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت نامهای را خطاب به رئیس این دانشگاه مینویسند و از مشکلات میگویند و انتقاداتی را مطرح میکنند، هم نشان از شجاعت این دانشجویان دارد و هم نشان از سطح مشکلات عمیقی که این دانشجویان در دانشگاهها دارند.
دانشجویان هم پذیرفتهاند که با وجود هزینههای احتمالی که ممکن است متقبل بشوند، این نامه را با نام خودشان منتشر کنند. فکر میکنم که عمل بسیار شجاعانهای است و امیدوارم که نتایج مثبتی هم داشته باشد.
در سالهای مختلف، حداقلی از پرسشگری و انتقادگری از سوی دانشجویان پذیرفته شده بود. اما از سال ۱۳۸۴ که آقای احمدینژاد بر سر کار آمدند نوعی نگاه تنگنظرانه در قبال دانشگاه شدت پیدا کرد و سیاستهای حذفی در قبال دانشجویان منتقد در پیش گرفته شد.
این سیاست روز به روز افزایش پیدا کرد و بعد از حوادث سال ۱۳۸۸ نیز این سیاست به شکل شدیدتری پیگیری میشود. اینکه امروز ۱۷ تن از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت نامهای را خطاب به رئیس این دانشگاه مینویسند و از مشکلات میگویند و انتقاداتی را مطرح میکنند، هم نشان از شجاعت این دانشجویان دارد و هم نشان از سطح مشکلات عمیقی که این دانشجویان در دانشگاهها دارند.
دانشجویان هم پذیرفتهاند که با وجود هزینههای احتمالی که ممکن است متقبل بشوند، این نامه را با نام خودشان منتشر کنند. فکر میکنم که عمل بسیار شجاعانهای است و امیدوارم که نتایج مثبتی هم داشته باشد.
- جزئیات این نامه چیست و در آن به چه مواردی اشاره شده است؟
موارد مختلفی ذکر شده است ولی در یک کلیت میشود گفت که عملکرد شش ساله مدیریت آقای جبل عاملی که از سوی وزارت علوم به مدیریت این دانشگاه منتصب شده است مورد نقد قرار گرفته شده است.
به طور جزیی نیز به موارد متعددی اشاره شده است. مثل سیاستهای ایشان در قبال تشکلهای دانشجویی، تعطیل کردن تشکلهای صنفی دانشجویان، توقیف کردن نشریات و در پیش گرفتن سیاستهای تنگ نظرانه در قبال کانونهای فرهنگی – هنری.
همچنین به مسائل و مشکلاتی که دانشجویان دختر در طول این سالها با آن مواجه بودهاند اشاره شده است. به آتشسوزی که چندی پیش در خوابگاه دختران رخ داد و دانشجویی به نام میترا رضایی بر اثر سهلانگاری در این دانشگاه کشته شد و همچنین به حذف برخی از دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد در این دانشگاه نیز در این نامه اشاره شده است.
مورد دیگر هم بحث منشور اخلاقی بود که در این دانشگاه پیاده شده است و به افرادی اشاره شد که در سطح دانشگاه به دانشجویان در مورد نحوه پوشش و ارتباطاتشان با همدیگر، به آنها تذکر میدهند و اینکه با این کارشان دانشگاه و دانشجو را زیر سؤال بردهاند.
مورد آخر هم این بحث بود که بعد از درگذشت آقای کیانوش آسا که توسط نیروهای امنیتی در خیابان و به عنوان معترض کشته شد، دانشجویان پارکی را در یک حرکت خودجوش در حوالی دانشگاه به نام آقای کیانوش آسا نامگذاری کردند و این پارک را دیگر به نام آقای آسا میشناسند.
دانشجویان در آن محل هم گاهی تجمعاتی برگزار کردند. ما میدانیم که همواره در تجمعات آقای کیانوش آسا کسی بوده که دانشجویان همواره سعی کردهاند یاد و خاطره او را زنده نگه دارند. اکنون به نظر میرسد که مدیریت دانشگاه در تقابل با دانشجویان و کیانوش آسا، قصد دارد با اجرای مراسمی همین پارک را تحت عنوان بوستان یزدانپرست مجدداً افتتاح کند.
در این نامه دانشجویان سؤال کردهاند که پارکی که چهل سال قدمت دارد، چطور حالا قصد دارید آن را افتتاح کنید. مشخص است که این اقدام در تقابل با حرکت خودجوش دانشجویان انجام میشود.
به طور جزیی نیز به موارد متعددی اشاره شده است. مثل سیاستهای ایشان در قبال تشکلهای دانشجویی، تعطیل کردن تشکلهای صنفی دانشجویان، توقیف کردن نشریات و در پیش گرفتن سیاستهای تنگ نظرانه در قبال کانونهای فرهنگی – هنری.
همچنین به مسائل و مشکلاتی که دانشجویان دختر در طول این سالها با آن مواجه بودهاند اشاره شده است. به آتشسوزی که چندی پیش در خوابگاه دختران رخ داد و دانشجویی به نام میترا رضایی بر اثر سهلانگاری در این دانشگاه کشته شد و همچنین به حذف برخی از دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد در این دانشگاه نیز در این نامه اشاره شده است.
مورد دیگر هم بحث منشور اخلاقی بود که در این دانشگاه پیاده شده است و به افرادی اشاره شد که در سطح دانشگاه به دانشجویان در مورد نحوه پوشش و ارتباطاتشان با همدیگر، به آنها تذکر میدهند و اینکه با این کارشان دانشگاه و دانشجو را زیر سؤال بردهاند.
مورد آخر هم این بحث بود که بعد از درگذشت آقای کیانوش آسا که توسط نیروهای امنیتی در خیابان و به عنوان معترض کشته شد، دانشجویان پارکی را در یک حرکت خودجوش در حوالی دانشگاه به نام آقای کیانوش آسا نامگذاری کردند و این پارک را دیگر به نام آقای آسا میشناسند.
دانشجویان در آن محل هم گاهی تجمعاتی برگزار کردند. ما میدانیم که همواره در تجمعات آقای کیانوش آسا کسی بوده که دانشجویان همواره سعی کردهاند یاد و خاطره او را زنده نگه دارند. اکنون به نظر میرسد که مدیریت دانشگاه در تقابل با دانشجویان و کیانوش آسا، قصد دارد با اجرای مراسمی همین پارک را تحت عنوان بوستان یزدانپرست مجدداً افتتاح کند.
در این نامه دانشجویان سؤال کردهاند که پارکی که چهل سال قدمت دارد، چطور حالا قصد دارید آن را افتتاح کنید. مشخص است که این اقدام در تقابل با حرکت خودجوش دانشجویان انجام میشود.
- فکر میکنید که واکنش مسئولان و ریاست دانشگاه علم و صنعت به این نامه چه خواهد بود و چه پاسخی به این نامه داده خواهد شد؟ و اینکه این نامه چه هزینههایی برای دانشجویان نگارنده آن خواهد داشت؟
۱۷ تن از دانشجویانی که این نامه را نوشتهاند مشخصاً خواستار پاسخگویی آقای جبل عاملی به موارد مطرح شده در این نامه شدهاند. آنها در این نامه هم نوشتهاند که امید چندانی به پاسخگویی ندارند. چون شخص آقای جبل عاملی از سوی وزارت علوم منصوب شده و یک مدیر انتصابی است و سابقهاش نشان داده که در سالهای گذشته به دانشجویان و یا هیئت علمی دانشگاه پاسخگو نبوده است.
ما میدانیم که حتی آقای جبل عاملی در سال ۸۸ از سوی دیوان عدالت اداری به دلیل برخورد نامناسب با دانشجویان که یکی از دانشجویان شکایتی علیه ایشان مطرح کرده بود به یکسال انفصال از خدمت محکوم شدهاند، ولی با پافشاری وزارت علوم آن حکم اجرا نشد.
اما در مورد اینکه چه برخوردی با دانشجویان نگارنده نامه خواهد شد، باید بگویم سابقه نشان میدهد که در این گونه موارد حتی اگر به طور مستقیم با دانشجویان برخورد نشده اما منتظر نشستهاند تا کوچکترین حرکتی از سوی دانشجویانی که در این گونه حرکات اعتراضی فعال هستند، انجام شود، و آن وقت با این دانشجویان برخورد میکنند.
نمونه آن هم باید به دانشجویان معترض دانشگاه پلی تکنیک در زمان حضور آقای احمدینژاد دراین دانشگاه اشاره کرد که به طور مستقیم و در همان زمان با دانشجویان معترض مستقیماً برخورد نشد ولی در آینده تمام آن دانشجویان معترض به انحای مختلف، احکام محرومیت از تحصیل دریافت کردند
ما میدانیم که حتی آقای جبل عاملی در سال ۸۸ از سوی دیوان عدالت اداری به دلیل برخورد نامناسب با دانشجویان که یکی از دانشجویان شکایتی علیه ایشان مطرح کرده بود به یکسال انفصال از خدمت محکوم شدهاند، ولی با پافشاری وزارت علوم آن حکم اجرا نشد.
اما در مورد اینکه چه برخوردی با دانشجویان نگارنده نامه خواهد شد، باید بگویم سابقه نشان میدهد که در این گونه موارد حتی اگر به طور مستقیم با دانشجویان برخورد نشده اما منتظر نشستهاند تا کوچکترین حرکتی از سوی دانشجویانی که در این گونه حرکات اعتراضی فعال هستند، انجام شود، و آن وقت با این دانشجویان برخورد میکنند.
نمونه آن هم باید به دانشجویان معترض دانشگاه پلی تکنیک در زمان حضور آقای احمدینژاد دراین دانشگاه اشاره کرد که به طور مستقیم و در همان زمان با دانشجویان معترض مستقیماً برخورد نشد ولی در آینده تمام آن دانشجویان معترض به انحای مختلف، احکام محرومیت از تحصیل دریافت کردند