مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سال ۲۰۱۱ را "سال جهانی جنگل" نامگذاری کرده بود؛ تا توجه جهانیان را به اهمیت رسیدگی به وضعیت جنگلها در سراسر جهان جلب کند. همچنین گذشته از هشدار دادن نسبت به عواقب تخریب بیش از پیش جنگلها در بسیاری از نقاط جهان، سطح آگاهی را در ارتباط با حفاظت و توسعۀ پایدار انواع جنگلها بالا ببرد.
در این میان، در واپسین روزهای سال ۲۰۱۱، نشستی با عنوان "همایش بینالمللی بزرگداشت سال جهانی جنگل" در ایران برگزار شد و طی آن، نسبت به بروز فاجعه در جنگل های ایران هشدار داده شده است.
آقای دکتر اسماعیل کهرم، شما استاد دانشگاه، پژوهشگر و متخصص محیط زیست هستید. در وهلهی اول، چرا مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگلهای ایران در آخرین روزهای "سال جهانی جنگل" به فکر برگزاری چنین همایشی افتادهاند؟
این کمال تأسف است! به خاطر اینکه اگر میخواستند این موضوع اثرگذار باشد، این کار را باید همان اوایل سال میلادی گذشته میکردند که مطبوعات، رادیو، تلویزیون و به طور کلی رسانه ها و مردم بیشتر به مسئلۀ جنگل بپردازند و مثلاً مانند مسائلی که در روز محیط زیست مطرح میشود، دانش آموزان و دانشجویان را مکلف بکنیم که انشا بنویسند و یا مقالۀ علمی در زمینۀ جنگل تهیه کنند.
به هرحال، اینها گذاشتند تا آخرین لحظه این کنفرانس را در تهران برگزار کردند که در هر صورت، بازهم بهتر از این بود که برگزار نشود. چون ظاهراً به عنوان یکی از کشورهای عضو سازمان ملل، نظر به اینکه سال ۲۰۱۱ از طرف سازمان ملل متحد به عنوان سال جنگل ها معرفی شده بود، ایران هم مکلف بود که چنین سینمار و کنفرانسی را برگزار کند.
به هرحال، اینها گذاشتند تا آخرین لحظه این کنفرانس را در تهران برگزار کردند که در هر صورت، بازهم بهتر از این بود که برگزار نشود. چون ظاهراً به عنوان یکی از کشورهای عضو سازمان ملل، نظر به اینکه سال ۲۰۱۱ از طرف سازمان ملل متحد به عنوان سال جنگل ها معرفی شده بود، ایران هم مکلف بود که چنین سینمار و کنفرانسی را برگزار کند.
آقای دکتر کهرم، در این گردهم آیی گفته شد که ایران در شمار هفتاد کشوری است که پوشش جنگلی اش کمتر از ۱۰درصد است. این رقم نشاندهندۀ چیست؟
اگر جنگلی وجود داشته باشد که در گذشته در مملکت ما بود، آنطور که سیاحان مینوشتند، ما میتوانستیم از جنوب به شمال کشور را طی کنیم، در زیر سایۀ درختان و یا از شرق به غرب؛ که الان اینطور نیست.
این عدد یک دهم خاک و یا ۱۰درصد از وسعت خاک یک مملکت، نمایانگر این است که ۱۰درصد از خاک زیر سایۀ درخت است، ۱۰درصد از خاک از پوشش جنگل دارد استفاده میکند، ۱۰درصد از خاک دارد از طراوت درختان استفاده میکند و ۱۰درصد از خاک دارد آب را توسط همین جنگلها و درختان به سفرۀ آبهای زیرزمینی میفرستد.
هر رقمی کمتر از این، نمودار ناکافی بودن مقدار جنگل نسبت به وسعت آن است، کما اینکه الان ما داریم میبینیم. به خاطر اینکه فایدۀ جنگلها در تأمین درخت و سایه خلاصه نمیشود و اینها عامل بسیار بسیار مهمی هستند، مثلاً در تولید اکسیژن و مثلاً در جلوگیری از گرد و خاک و یا فرسایش خاک. بنابراین کمتر از ۱۰درصد از وسعت یک مملکت، یعنی جنگل ناکافی برای آن کشور، هرجا که میخواهد باشد.
این عدد یک دهم خاک و یا ۱۰درصد از وسعت خاک یک مملکت، نمایانگر این است که ۱۰درصد از خاک زیر سایۀ درخت است، ۱۰درصد از خاک از پوشش جنگل دارد استفاده میکند، ۱۰درصد از خاک دارد از طراوت درختان استفاده میکند و ۱۰درصد از خاک دارد آب را توسط همین جنگلها و درختان به سفرۀ آبهای زیرزمینی میفرستد.
هر رقمی کمتر از این، نمودار ناکافی بودن مقدار جنگل نسبت به وسعت آن است، کما اینکه الان ما داریم میبینیم. به خاطر اینکه فایدۀ جنگلها در تأمین درخت و سایه خلاصه نمیشود و اینها عامل بسیار بسیار مهمی هستند، مثلاً در تولید اکسیژن و مثلاً در جلوگیری از گرد و خاک و یا فرسایش خاک. بنابراین کمتر از ۱۰درصد از وسعت یک مملکت، یعنی جنگل ناکافی برای آن کشور، هرجا که میخواهد باشد.
آقای دکتر کهرم، در این گردهم آیی، نسبت به بروز فاجعه در جنگل های ایران هشدار داده اند. وضعیت کنونی چگونه است که صحبت از فاجعه شده و در گذشته چگونه بوده است؟
بله؛ من تصور میکنم که فاجعه هم اکنون با ماست. یعنی ما نباید منتظر فاجعه باشیم. در ظرف ۳۰ سال، یعنی از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۶۹، ما پنج میلیون هکتار از جنگلهای شمال را از دست دادیم. در گذشته حدود ۳۳ میلیون هکتار جنگلهای شمال و یا "هیرگانی" را داشتیم که الان به ۱۲میلیون هکتار تقلیل پیدا کرده است. این آنچه هست که بر سر جنگلهای شمال آمده است.
جنگلهای زاگرس که از شمال غربی تا وسط های ایران، تا استان فارس ادامه دارد، همه ساله یک سوم آب ایران را مهار میکند، در سفره های زیرزمینی فرو میبرد. این جنگلها را ما در گذشته، به خصوص جنگلهای باارزش بلوط را به بهانه های مختلف از دست دادیم و جنگلهای سایر مناطق، مانند استان فارس، مانند جنگلهای خوزستان و یا خراسان و نواحی جنوب شرق ایران، مانند بلوچستان را هم به همین ترتیب داریم از دست میدهیم.
بنابراین ملاحظه میفرمایید که این هشدار کارشناسان به موقع و به جا است و حتی به نظر من، مقداری هم دیر شده است. یعنی اگر ما هماکنون به فکر نجات این جنگلها بیافتیم، شاید یک نسل انسانی، یعنی حدود ۳۰ سال طول خواهد کشید تا اینها برگردند به حالتی که همین ۳۰ سال پیش داشتند.
بنابراین ملاحظه میفرمایید که این هشدار کارشناسان به موقع و به جا است و حتی به نظر من، مقداری هم دیر شده است. یعنی اگر ما هماکنون به فکر نجات این جنگلها بیافتیم، شاید یک نسل انسانی، یعنی حدود ۳۰ سال طول خواهد کشید تا اینها برگردند به حالتی که همین ۳۰ سال پیش داشتند.
آقای دکتر کهرم، همچنین در این همایش گفته شده که برای جلوگیری از بروز فاجعه در رویشگاههای جنگلی، باید سریعاً اقدام کرد. در غیر این صورت، به زودی جنگلهای زاگرسی به بیابان تبدیل شده و جنگلهای شمال کشور تبدیل به رویشگاه های زاگرسی میشوند. این یعنی چه؟
مقصود از رویشگاههای زاگرسی، تنوع درختان بسیار کم است. یعنی مثلاً جنس بلوط غالب است و بعد جنس های دیگر درختها کم است و تُنُک هستند. یعنی یک درخت اینجا، دیگری به فاصلۀ پنجاه متر قرار دارد. در صورتی که در جنگلهای شمال ما انبوه و تراکمی را داریم که در جهان بیسابقه است. به قول یکی از پدران علم جنگل شناسی، وقتی در اروپا و امریکا میخواهند پدر و جد جنگلهای اروپایی را پیگیری و مطالعه کنند، به ایران می آیند. به خاطر اینکه این جنگلهای خودرو که دست انسان تا به حال در آن دخالت نداشته، حدود سه میلیون سال پیش به وجود آمده اند و دست طبیعت آنها را کماکان حفظ کرده و جای هر درختی که میمیرد، یک درخت می کارد.
اگر ما به همین صورت، به خاطر چوب، به خاطر منابع طبیعی، به خاطر فراهم کردن زمین برای چرا و یا به خاطر رها کردن دام در داخل جنگلها، از جنگلهای شمال، بهره برداری کنیم، به قول کارشناسان، جنگلهای مخروبه ای خواهیم داشت که تنک میشود و از تنوعی که الان برخوردار است، از این تنوع کاهش پیدا میکند و تبدیل به جنگلهایی مانند زاگرس میشود که آنها هم جنگلهای مخروبه هستند. حیف است! به راستی حیف است که این جنگلهای طبیعی سه میلیون ساله را ما از دست بدهیم.
اگر ما به همین صورت، به خاطر چوب، به خاطر منابع طبیعی، به خاطر فراهم کردن زمین برای چرا و یا به خاطر رها کردن دام در داخل جنگلها، از جنگلهای شمال، بهره برداری کنیم، به قول کارشناسان، جنگلهای مخروبه ای خواهیم داشت که تنک میشود و از تنوعی که الان برخوردار است، از این تنوع کاهش پیدا میکند و تبدیل به جنگلهایی مانند زاگرس میشود که آنها هم جنگلهای مخروبه هستند. حیف است! به راستی حیف است که این جنگلهای طبیعی سه میلیون ساله را ما از دست بدهیم.
آقای دکتر کهرم، همچنین گفته شده که ۳۰۰هزار هکتار رویشگاه جنگلی در غرب ایران از بین رفته است. چرا؟
دلایل از بین رفتن جنگلها در غرب ایران متعدد است. ولی قسمت اولاش، مثلاً تهیۀ سوخت است. ما در سال، از جنگلهای خودمان ۶/۹میلیون متر مکعب برای سوخت، تهیۀ زغال و یا هیزم، برداشت میکنیم. در حالیکه میزان پایدار ۳/۹میلیون مترمکعب است. یعنی ما سه میلیون مترمکعب را داریم از این جنگلها اضافه برداشت میکنیم؛ بیش از توان آنها. این سیستم پایدار نمی ماند. یعنی به قول سعدی:
«بر آن کدخدا زار باید گریست
که دخل اش بود نوزده، خرج بیست»
ما بیش از دخلمان داریم از این جنگلها داریم بهره برداری میکنیم.
مسئلۀ دیگر وجود دام در داخل این جنگلها است. مسئلۀ دیگر، وجود انسانها است که در داخل این جنگلها زندگی میکنند و پرچین زمینی که هر سال مورد استفاده قرار میدهند، مرتب در حال گسترش است. آنها میروند در دل جنگل درختها را قطع میکنند، برای مصارف صنعتی، سوخت و یا برای اضافه کردن به زمینهای کشاورزی.
«بر آن کدخدا زار باید گریست
که دخل اش بود نوزده، خرج بیست»
ما بیش از دخلمان داریم از این جنگلها داریم بهره برداری میکنیم.
مسئلۀ دیگر وجود دام در داخل این جنگلها است. مسئلۀ دیگر، وجود انسانها است که در داخل این جنگلها زندگی میکنند و پرچین زمینی که هر سال مورد استفاده قرار میدهند، مرتب در حال گسترش است. آنها میروند در دل جنگل درختها را قطع میکنند، برای مصارف صنعتی، سوخت و یا برای اضافه کردن به زمینهای کشاورزی.
ما زمینهای کشاورزی و زمینهای مرتع را به هزینۀ جنگلها داریم ایجاد میکنیم. همان کاری که در جنگلهای آمازون دارد صورت میگیرد، ما در وسعت کوچکتری، در ایران داریم انجام میدهیم. وقتی در طی سالیان حساب کنید، ۳۰۰هزار هکتار در سال، مقدار کمی نیست. ولی با این سرعت، به نظر میرسد که افزایش هم پیدا کند متأسفانه!
آقای دکتر کهرم، تخریب جنگلهای ایران چه عواقبی خواهد داشت؟
چندی پیش در شهر پُتسدام (potsdam) آلمان کنفرانسی در مورد جنگلهای جهان برگزار شد و "ناسا"، سازمانی که انسان را بر روی کره ی ماه نشاند، به آنجا آمد و گفت ما داریم برای اولین بار علممان را کاربردی میکنیم. یعنی تا به حال به آسمان نگاه میکردیم، از این به بعد به زمین نگاه میکنیم. یکی از چیزهایی که این سازمان به آن نگاه میکرد، جنگلهای جهان بود و دیگری تالاب های جهان. ناسا گفت: ما عکسها و تصاویر ماهوارهای را برای کشورها میفرستیم که به آنها هشدار بدهیم.
مملکت ما در یک منطقۀ خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته که میزان بارندگی در آنجا حدود ۲۵۰ میلیمتر در سال تخمین زده میشود. در حالیکه به طور معدل، جهان حدود ۸۵۰ میلیمتر باران دریافت میکند. با این میزان باران، ملاحظه میکنیم که چقدر مملکت ما خشک است و چقدر میزان آب برایش اهمیت دارد. جنگلها چه در شمال -جنگلهای هیرگانی- و چه در زاگرس، بهترین منبع تهیۀ آب هستند. یک لیتر آب در زمینهای جنگلی در ظرف هفت دقیقه به عمق زمین میرود و به سفرۀ آب زیرزمینی میپیوندد. در زمین کشاورزی، این زمان ۴۵ دقیقه طول میکشد و در زمینهای بایر بدون پوشش گیاهی، چهار ساعت. بنابراین جنگلهای زاگرس و جنگلهای شمال بهترین محل تأمین آب هستند برای مملکت خشک ایران.
از طرف دیگر، آمار نشان میدهد که یک هکتار جنگل در سال، ۷۰۰ تن از ذرات گرد و خاک را که به آنها "ریزگرد" میگوییم (مثلاً ریزگرد عربی، غربی و…)،جذب میکند.
از طرف دیگر با این همه وسایل نقلی های که ما در مملکتمان داریم، میزان گازهای گلخانه ای است که جنگل سپری است که کرۀ زمین دستاش گرفته و دارد در مقابل این سموم مقاومت میکند. آن را هم از دست میدهیم. جنگلها بهترین وسیلۀ تهیۀ اکسیژن هستند. وقتی آمدند برای یک درخت ارزشگذاری کردند، دیدند از نظر تولید اکسیژن، از نظر میزان آب، از نظر حفظ خاک، این درخت ارزشی معادل با ۴۰هزار دلار دارد. یعنی همان کاری را که درخت میکند، اگر ما بخواهیم از طریق صنعت از آن بهره برداری کنیم، یکسال ۴۰هزار دلار باید هزینه کنیم. این درخت دارد این کار را به طور طبیعی برای ما انجام میدهد.
من وقتی به دانشجویان محیط زیست میگویم که باارزشترین منبعی که در ایران داریم چیست؟ آنهایی که فرزانه هستند، برمیگردند میگویند: خاک! یعنی ما میزان فرسایش خاکمان در جهان یا رتبۀ اول و یا رتبۀ دوم را دارد. حال جنگل و پوشش جنگلی بهتر از هر چیز دیگری مثل مالچ، بوته ها، زمین زراعی و یا تالاپها خاک را حفظ میکند. ۴۳درصد فرسایش خاک در مملکت ما، در اثر جنگل زدایی پیش میآید.
یعنی جنگل را از بین میبریم، تبدیل به مرتع میشود، روی آن میچریم، آن را تبدیل به زمین زراعتی میکنیم، بعد از مدتی آن رشوه و کودی که به آن میدهیم، آنقدر افزایش پیدا میکند که دیگر درآمد ما کفاف هزینه را نمیکند و آنجاست که زمین را رها میکنیم و در فرسایش قرار میگیرد. تکه هایی از جنگل زیبای ارسباران و یا شمال و یا زاگرس گواه بر چنین عملی است.
بنابراین تمام جنبه های زندگی ما، از نظر کشاورزی، از نظر سلامت، تولید آب، تولید اکسیژن، جذب ذرات، جذب این همه سمومی که ما در فضا پراکنده میکنیم، منوط به وجود همین جنگلهاست که اینها را متأسفانه، این فواید را ما از دست میدهیم، اگر جنگلها را از دست بدهیم.
مملکت ما در یک منطقۀ خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته که میزان بارندگی در آنجا حدود ۲۵۰ میلیمتر در سال تخمین زده میشود. در حالیکه به طور معدل، جهان حدود ۸۵۰ میلیمتر باران دریافت میکند. با این میزان باران، ملاحظه میکنیم که چقدر مملکت ما خشک است و چقدر میزان آب برایش اهمیت دارد. جنگلها چه در شمال -جنگلهای هیرگانی- و چه در زاگرس، بهترین منبع تهیۀ آب هستند. یک لیتر آب در زمینهای جنگلی در ظرف هفت دقیقه به عمق زمین میرود و به سفرۀ آب زیرزمینی میپیوندد. در زمین کشاورزی، این زمان ۴۵ دقیقه طول میکشد و در زمینهای بایر بدون پوشش گیاهی، چهار ساعت. بنابراین جنگلهای زاگرس و جنگلهای شمال بهترین محل تأمین آب هستند برای مملکت خشک ایران.
از طرف دیگر، آمار نشان میدهد که یک هکتار جنگل در سال، ۷۰۰ تن از ذرات گرد و خاک را که به آنها "ریزگرد" میگوییم (مثلاً ریزگرد عربی، غربی و…)،جذب میکند.
از طرف دیگر با این همه وسایل نقلی های که ما در مملکتمان داریم، میزان گازهای گلخانه ای است که جنگل سپری است که کرۀ زمین دستاش گرفته و دارد در مقابل این سموم مقاومت میکند. آن را هم از دست میدهیم. جنگلها بهترین وسیلۀ تهیۀ اکسیژن هستند. وقتی آمدند برای یک درخت ارزشگذاری کردند، دیدند از نظر تولید اکسیژن، از نظر میزان آب، از نظر حفظ خاک، این درخت ارزشی معادل با ۴۰هزار دلار دارد. یعنی همان کاری را که درخت میکند، اگر ما بخواهیم از طریق صنعت از آن بهره برداری کنیم، یکسال ۴۰هزار دلار باید هزینه کنیم. این درخت دارد این کار را به طور طبیعی برای ما انجام میدهد.
من وقتی به دانشجویان محیط زیست میگویم که باارزشترین منبعی که در ایران داریم چیست؟ آنهایی که فرزانه هستند، برمیگردند میگویند: خاک! یعنی ما میزان فرسایش خاکمان در جهان یا رتبۀ اول و یا رتبۀ دوم را دارد. حال جنگل و پوشش جنگلی بهتر از هر چیز دیگری مثل مالچ، بوته ها، زمین زراعی و یا تالاپها خاک را حفظ میکند. ۴۳درصد فرسایش خاک در مملکت ما، در اثر جنگل زدایی پیش میآید.
یعنی جنگل را از بین میبریم، تبدیل به مرتع میشود، روی آن میچریم، آن را تبدیل به زمین زراعتی میکنیم، بعد از مدتی آن رشوه و کودی که به آن میدهیم، آنقدر افزایش پیدا میکند که دیگر درآمد ما کفاف هزینه را نمیکند و آنجاست که زمین را رها میکنیم و در فرسایش قرار میگیرد. تکه هایی از جنگل زیبای ارسباران و یا شمال و یا زاگرس گواه بر چنین عملی است.
بنابراین تمام جنبه های زندگی ما، از نظر کشاورزی، از نظر سلامت، تولید آب، تولید اکسیژن، جذب ذرات، جذب این همه سمومی که ما در فضا پراکنده میکنیم، منوط به وجود همین جنگلهاست که اینها را متأسفانه، این فواید را ما از دست میدهیم، اگر جنگلها را از دست بدهیم.
افشین غفاریان، هنرمندی که سبک کارش در چهار راه باله مدرن، تآتر، رقص درویشی و کارهای نمایشی دیگر قرار می گیرد، چندی است برنامه هائی در مکانهای مختلف برگزار می کند.
آخرین نمایش او به نام "فریاد ایرانی" که چند روز پیش اجرایش در مرکز ملی رقص پاریس به پایان رسید، سفری است از طریق زمان و مکان به دنیایی سراسر کشمکش. در این سفر داستان انسانی را دنبال می کنیم که در رودروئی و کشمکش با عناصر چهار گانه : آب, خاک ,آتش و باد رشد می کند و به زبان دست میابد و در این مبارزه, فریاد کنان, آواز خوانان ,افتان و خیزان برای رسیدن به آینده ای بهتر و رسیدن به آزادی تلاش می کند.
برای پیمودن این راه و نشان دادن این رنج، هنرمند از رقص ها و موسیقی های محلی ایران و دیگر موسیقی ها بهره می گیرد و بدون پافشاری بر سبکی، از ترفند های همه گونه نمایش، "کمدیا دل آرته"، پانتومیم، سیرک تراژیک و باله مدرن استفاده می کند.
برای پیمودن این راه و نشان دادن این رنج، هنرمند از رقص ها و موسیقی های محلی ایران و دیگر موسیقی ها بهره می گیرد و بدون پافشاری بر سبکی، از ترفند های همه گونه نمایش، "کمدیا دل آرته"، پانتومیم، سیرک تراژیک و باله مدرن استفاده می کند.
از همه جالب تر این که افشین غفاریان متعلق به نسلی از ایرانیان است که به هیچ وجه دسترسی به هنرهائی چون رقص و شیوه های نوین عرضه هنرهای صحنه ای را نداشته است. هنرمندی که ازتآتر می اید و خود ساخته است. افشین غفاریان برای آفرینش نمایش "فریاد ایرانی" گروهی را بر پا نهاده که "رفورمانس" نام گرفته. واژه ای که آمیخته ایست از دو واژه "رفورم" و "پرفورمانس" (اجرا). در آغاز از او پرسیدم انگیزه اش در آمیختن این دو نام چه بوده؟
ایران از سوخت گیری هواپیماهای کشورهای عرب و اروپائی در تهران جلوگیری می کند
جمهوری اسلامی ایران در اقدامی متقابل مانع سوخت گیری هواپیماهای متعلق به شرکت های هواپیمائی اروپائی و عرب در فرودگاه بین المللی امام خمینی در تهران خواهد شد.
مرتضی دهقان، مدیرکل این فرودگاه، در گفتگوئی با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت ایران در حرکتی متقابل و در چهارچوب قوانین سازمان هواپیمائی و دولت، به هواپیماهای کشورهائی که به هواپیماهایی ایران سوخت ندهند سوخت نخواهد داد.
مدیرکل فرودگاه بین المللی امام خمینی ابراز امیدواری کرد که کشورهائی که از دادن سوخت به هواپیماهای مسافربری جمهوری اسلامی ایران سوخت خوداری می کنند "مصالح مردم و حقوق بشر" را در نظر بگیرند و به گفتۀ او "به خودشان بیایند."
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران پس از نقل سخنان مرتضی دهقان می نویسد فهرستی از شرکت های هواپیمائی مشمول این تصمیم در حال حاضر در دسترس رسانه ها قرار نگرفته است.
در ماه اکتبر سال جاری، وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران در واکنش به تصمیم شماری از کشورهای جهان مبنی بر جلوگیری از سوخت گیری هواپیماهای ایران، این این کشورها را به اقدام متقابل یا مقابله به مثل تهدید و در عین حال آنان را به نقض قوانین بین المللی متهم کرده بود.
در بخش دیگری از گزارش خبرگزاری فرانسه می خوانیم علاوه بر فرودگاه های اروپائی، شماری از فرودگاه های کشورهای عرب و آسیائی نیز به پیروی از اروپائیان از تحویل سوخت به هواپیماهای شرکته ای "ایران ایر" و "ماهان ایر" خودداری کرده اند.
خودداری از تحویل سوخت به هواپیماهای ایران در ارتباط با فعالیت های هسته این کشور و تحریم های اعمال شده علیه تهران صورت می گیرد و طبیعتاً دشواری های متعددی را برای این شرکت ها و مسافران آن ها به وجود می آورد.
مدیرکل فرودگاه بین المللی امام خمینی ابراز امیدواری کرد که کشورهائی که از دادن سوخت به هواپیماهای مسافربری جمهوری اسلامی ایران سوخت خوداری می کنند "مصالح مردم و حقوق بشر" را در نظر بگیرند و به گفتۀ او "به خودشان بیایند."
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران پس از نقل سخنان مرتضی دهقان می نویسد فهرستی از شرکت های هواپیمائی مشمول این تصمیم در حال حاضر در دسترس رسانه ها قرار نگرفته است.
در ماه اکتبر سال جاری، وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران در واکنش به تصمیم شماری از کشورهای جهان مبنی بر جلوگیری از سوخت گیری هواپیماهای ایران، این این کشورها را به اقدام متقابل یا مقابله به مثل تهدید و در عین حال آنان را به نقض قوانین بین المللی متهم کرده بود.
در بخش دیگری از گزارش خبرگزاری فرانسه می خوانیم علاوه بر فرودگاه های اروپائی، شماری از فرودگاه های کشورهای عرب و آسیائی نیز به پیروی از اروپائیان از تحویل سوخت به هواپیماهای شرکته ای "ایران ایر" و "ماهان ایر" خودداری کرده اند.
خودداری از تحویل سوخت به هواپیماهای ایران در ارتباط با فعالیت های هسته این کشور و تحریم های اعمال شده علیه تهران صورت می گیرد و طبیعتاً دشواری های متعددی را برای این شرکت ها و مسافران آن ها به وجود می آورد.
احتمال از سرگیری مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه(١+٥)
علی رضا شیخ عطار، سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان، از آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه (١+٥) بعد از نامۀ آتی سعید جلیلی به خانم کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا خبر داد.
سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول پروندۀ هسته ای جمهوری اسلامی ایران، امروز در اظهار نظر در مورد این پرونده و به ویژه مذاکرات ایران با گروه موسوم به گروه (١+٥) که از ژانویۀ سال جاری متوقف شده است گفت با توجه به این که "اقتدار، منطق و ابتکار عمل" مبنای تعاملات جمهوری اسلامی ایران است به شش کشور عضو این گروه رسماً اعلام شده است که به مسیر گفت و گو برای همکاری برگردند.
سعید جلیلی مدعی شد که کشورهای غربی پیام های متفاوتی به ایران می دهند و این به گفتۀ او نشانۀ مشکلات و اختلافات درونی آن هاست.
همزمان با این سخنان سعید جلیلی در همایش سفیران جمهوری اسلامی ایران در جهان در تهران، علی رضا شیخ عطار- سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان- در گفتگوئی با خبرگزاری مهر از آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه (١+٥) بعد از نامۀ آتی سعید جلیلی به خانم کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا خبر داد.
شیخ عطار افزود این نامه قرار است به زودی به خانم اشتون داده شود و بعد از این مکاتبه مذاکرات جدید انجام خواهد شد.
پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد (آمریکا، چین، روسیه، فرانسه و انگلیس) و آلمان به نمایندگی از سوی جامعۀ بین المللی سال ها با ایران مذاکره کرده اند اما این مذاکرات تا کنون به بار ننشسته است.
سعید جلیلی مدعی شد که کشورهای غربی پیام های متفاوتی به ایران می دهند و این به گفتۀ او نشانۀ مشکلات و اختلافات درونی آن هاست.
همزمان با این سخنان سعید جلیلی در همایش سفیران جمهوری اسلامی ایران در جهان در تهران، علی رضا شیخ عطار- سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان- در گفتگوئی با خبرگزاری مهر از آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه (١+٥) بعد از نامۀ آتی سعید جلیلی به خانم کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا خبر داد.
شیخ عطار افزود این نامه قرار است به زودی به خانم اشتون داده شود و بعد از این مکاتبه مذاکرات جدید انجام خواهد شد.
پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد (آمریکا، چین، روسیه، فرانسه و انگلیس) و آلمان به نمایندگی از سوی جامعۀ بین المللی سال ها با ایران مذاکره کرده اند اما این مذاکرات تا کنون به بار ننشسته است.
بستن تنگه هرمز مثل سر کشیدن جام زهر نشود
پس از افتضاح وآبرویزی بینالمللی حمله وحشیانه به سفارت انگلستان در تهران، رهبران رژیم به اندیشه دلجوئی از استعمار پیر و معلمان خود افتادهاند!
مهدی طائب، رئیس قرارگاه «عمار»: مهاجمان به سفارت بریتانیا بازی خورده بودند.
این روزها رژیم اسلامی به کر کری خواندن بستن تنگه هرمز روی آورده است تا افکار عمومی جهان را به خطرناک بودن جمهوری اسلامی ارجاع دهد!
رژیم اسلامی که دریک کلام به رژیم شکست خورده درهمه عرصهها در عرض ۳۳ سال گذشته معروف شده است، اینک توان پوشالی خود را با شعار بستن تنگه هرمز به چالش کشانده است.
هشت سال جنگ بیهوده ایران و عراق که قرار بود به گفته خمینی به صورت صدام سیلی زده شود که عاقبت به پذیرش آتش بس خفت بار با عراق انجامید که هنوز از رسوائیها و ضایعات انسانی و مادی آن سخنها در میان هست.
گروگانگیری سفارت امریکا چنان ضربات هولناک به ایران زد که هنوز آثار آن بر طرف نگردیده است.
طول این آبراه ۱۵۸ کیلومتر، عرض بین ۵۶ تا ۱۸۰ کیلومتر میباشد. ژرفای تنگه هرمز به دلیل شیب تند کف آن از قسمت شمال به جنوب متغیر است، به طوری که نزدیکی جزیره لارک، در حدود ۳۶ متر و در ساحل جنوبی و در نزدیکی شبه جزیره مسندم ۱۸۰ متر است. قوانین رفت و آمد در تنگه هرمز برابر قوانین بین اللملی اجرا میشود.همه دعاوی مربوط به تنگه هرمز برابر با نظارت حقوق بینالملل حل و فصل میشود هیچ کشوری حق مالکیت مطلق برتمام این تنگه را نداشته وندارد.دردوران تسلط پرتقالی بر خلیج فارس برای بهرهبرداری از مر وارید گرانبهای منطقه به حکمرانی بلامنازع آنها در تنگه هرمز انجامیده بود که شاه عباس با دریافت توپهای جنگنده از انگلیسیها توانست تا پرتقالیها را شکست دهد. اینک نیز همه کشورهای همجوار با تنگه هرمز حقوق مساوی در بهرهبرداری از تنگه هرمز را دارا میباشند و بستن آن به معنای جنگ با جامعه جهانی تلقی میشود. در ۳۳ ساله گذشته همه آتش بازیهای رژیم باعث شده است که در خلیج فارس ناوگان های امریکائی درفاع از متحدین عربی خود مستقر گردند.کشورهای همسایه خلیج فارس و تنگه هرمز در رویاروئی با تهدید های مستمر حکومت اسلامی همواره به علت عدم توانائی نظامی خویش به امریکا متوسل شدهاند.
اینک جمهوری اسلامی با شعار بستن تنگه حیاتی هرمز عملا همه جهانیان را به دشمنی با خود واداشته است. حکومت اسلامی عملا با اعمال نابخردانه خویش بهانه دیگری رابعداز دست یابی سلاح اتمی، اینک تحت عنوان خطر بستن شدن تنگه هرمز را برای حمله نظامی امریکا داده است.
تنگه هرمزکه دومین تنگه بینالمللی پرتردد دنیاست این روزها به حربه تبلیغاتی حکومت اسلامی تبدیل شده است. هر روز حدود ۱۶/۵ تا ۱۷ میلیون بشکه نفت خام (برآورد ۲۰۰۶) که معادل ۴۰ درصد کل نفت حمل شده توسط نفتکشها و نزدیک به ۲۵ درصد کل عرضه جهانی نفت است از این آبراه عبور میکند. حدود ۶۸ درصد ذخایر شناختهشده نفت و گاز دنیا در خلیج فارس قرار دارد و امنیت تنگه هرمز نقش کلیدی در تأمین بیوقفه انرژی دنیا دارد. بیشتر این نفت به بازارهای آسیا، ایالات متحده و اروپای غربی میرود و ۷۵ درصد نفت خام ژاپن از این مسیر وارد میشود. بیشتر صادرات نفت خام در مسیرهای بسیار طولانی از طریق نفتکشهای بسیار بزرگ انجام میشود که توانایی حمل بیش از دو میلیون بشکه در هر سفر دارند.
حکومت ایران در موارد متعددی تهدید به بستن تنگه هرمز کردهاست. بر اساس یک سناریو این کار از طریق مینگذاری سطح دریا و سپس استفاده از موشکهای ضدکشتی کروز و زیردریاییهای کوچک برای اختلال در عملیات مینروبی انجام میشود. به گفته جامعه اطلاعاتی آمریکا، ایران توانایی بستن تنگه هرمز را برای مدت کوتاهی دارد. با این حال برخی چنین عملی را غیرمنطقی میدانند چرا که تقریبا تمام نفت ایران از طریق این تنگه صادر میشود و دولت آمریکا نیز انتظار عملی شدن چنین تهدیدی را ندارد چراکه بیشترین آسیب را به خود ایران وارد خواهد کرد.
-------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.
۲۰۱۱، سال رشد قیمت نفت
قیمت نفت در سال ۲۰۱۱ به دلیل نگرانی بازارهای نفتی از تنشهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، افزایشی چشمگیر داشته است. گزارشها پس از معاملات در آخرین روز کاری سال حاکی است که قیمت نفت خام برنت، نسبت به سال گذشته، رشدی سیزده درصدی و قیمت نفت خام آمریکا رشدی ۱۹ درصدی را تجربه کرده است. بهار عربی، قطع صادارت لیبی و تهدید ایران به بستن تنگه هرمز، نگرانیهایی بودهاند که منجر به این افزایش قیمت شده است.
به گزارش رویترز، شوک عرضه باعث شد که قیمت جهانی نفت خام برنت ۱۳/۳ درصد رشد داشته و به طور متوسط بشکهای ۱۱۱ دلار در سال ۲۰۱۱ معامله شود.
متوسط بهای نفت خام برنت در سال ۲۰۰۸، بشکهای ۱۰۰ دلار بوده است.
به گزارش این خبر گزاری، قیمت نفت خام برنت برای ماه فوریه، روز جمعه ۶۳ سنت کاهش داشت و به ۱۰۷/۳۸ دلار رسید.
به گزارش آسوشیتدپرس، بهای نفت خام آمریکا اما رشدی نوزده درصدی داشته است.
به طور متوسط نفت خام در بازار نیویورک ۹۵/۰۹ دلار درسال ۲۰۱۱ معامله شده است.
این میزان در سال ۲۰۱۰، ۷۹/۶۴ دلار و ۶۲/۱۱ دلار در سال ۲۰۰۹ بوده است.
روز جمعه بهای هر بشکه نفت خام در نیویورک با ۸۲ سنت کاهش به ۹۸/۹۳ دلار رسید.
قیمت هر بشکه نفت خام در آغاز سال ۲۰۱۱، ۹۱/۳۸ دلار بود.
این میزان در ماه فوریه و پس از شروع تظاهرات ضددولتی در لیبی افزایش یافت.
شرکتهای نفتی بینالمللی، پس از افزایش درگیریها، کارمندان خود را از لیبی خارج کرده و تولید نفت عملا برای چند ماه متوقف شد.
در این زمان، روزانه عرضه حدود ۱/۵ میلیون بشکه نفت به بازارهای جهانی قطع شد.
این میزان کمتر از دو درصد نفت مصرفی روزانه جهان بود اما با افزایش تقاضای روزانه به ۸۸ میلیون بشکه در روز، قطع عرضه نفت لیبی، قیمت نفت را حدود ۲۵ درصد از ماه فوریه تا هفته اول ماه مارچ افزایش داد.
در ماه آوریل قیمت نفت به ۱۱۳/۹۳ دلار رسید و سپس در ماه اکتبر قیمت نفت تا ۷۵/۷۶ دلار هم رسید.
قیمت نفت خام آمریکا پس از تهدید ایران به بستن تنگه هرمز به حدود ۱۰۰ دلار رسید.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، همزمان با افزایش قیمت نفت، تقاضا برای فرآوردههای نفتی به دلیل رکود اقتصادی در سال ۲۰۱۱ کاهش یافته است.
نوریزاد: هاشمی از خامنهای میترسد
محمد نوریزاد در تازهترین نامه سرگشاده خود به رهبر جمهوری اسلامی نوشته است: «به شکلی غیرمستقیم برای آقای هاشمی پیغام فرستادم که برای جناب شما نامهای بنویسد... آیا باورتان میشود آقای هاشمی، که یک روز همهی تریبونها و رسانهها برای انعکاس اندیشهها و سخنان و نوشتههای او خیز برمیداشتند، از این که برای شما چیزکی بنویسد میهراسد؟»
محمد نوریزاد، مستندساز منتقد آیتالله خامنهای، نامه سرگشاده شانزدهم خود را به رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرد.
وی در این نامه درباره ترسی که در زمینه نوشتن نامه برای آیتالله خامنهای وجود دارد نوشته است: «به شکلی غیرمستقیم برای آقای هاشمی پیغام فرستادم که برای جناب شما نامهای بنویسد و درآن نه راجع به انشقاق مردم و واژگونیهای عنقریب، بلکه راجع به ابرهای آسمان با شما سخن بگوید. این که مثلاً هوا خوب است و بارانی در راه است. شما آیا باورتان میشود آقای هاشمی، که یک روز همهی تریبونها و رسانهها برای انعکاس اندیشهها و سخنان و نوشتههای او خیز برمیداشتند، از این که برای شما چیزکی بنویسد میهراسد؟ یا مثلاً جناب آیتالله وحید خراسانی و جناب آیتالله جوادی آملی؟ همه را ترساندهایم آقا. تا چه شود؟ تا همچنان خیمهی خود و خویشان و هوادارانمان بر سر مسندها گسترانیده باشد؟ با آنکه خود دراین باره بارها سخن گفتهایم: ترساندن مردم و نشاندن لکنت برزبانشان، در هر کجا و به ویژه در یک نظامی که مدعی مسلمانی است، یک جرم و یک گناه و یک حرام محرز است.»
نوریزاد همچنین در این نامه که «بیداری یا بیماری اسلامی» نام دارد، تلقی جمهوری اسلامی را از اعتراضات کشورهای عربی به چالش میکشد.
متن کامل نامه شانزدهم محمد نوریزاد به خامنهای را اینجا بخوانید.
جنجال تازه حزباللهیها در شبکههای اجتماعی
حقوق سربازان جنگ نرم؛ ساعتی ۷ هزار تومان
روز گذشته (جمعه نهم دی) پس از آنکه یکی از کاربران روحانی شبکه اجتماعی «فرندفید» اعلام کرد «سربازان جنگ نرم» برای هر ساعت فعالیت «هفت هزار تومان حقوق» دریافت میکنند٬ تنشها میان کاربران یادشده در اینترنت افزایش یافت.
برخی کاربران حزباللهی در شبکه اجتماعی «فرندفید» با انتقاد از نحوه فعالیت «سربازان جنگ نرم» در اینترنت آنها را به خاطر دریافت این حقوق «حرامخوار» خواندند.
گروهی دیگر از کاربران نیز از انتشار این موضوع در عرصه عمومی انتقاد کردند که در نهایت پس از جدالهای لفظی٬ تمام پستها و نظرات مربوط به این موضوع از اینترنت پاک شد.
این تنش در شرایطی رخ داد که چندی پیش سایت محافظهکار «جهاد مجازی» افشاگریهایی درباره عملکرد «سربازان جنگ نرم» کرده بود.
«سربازان جنگ نرم» که عموم آنها با نام مستعار در فضای مجازی فارسی زبان فعالیت میکنند حدود دو سال است که فعالیت خود را آغاز کردهاند.
این افراد با دریافت بودجههای قابل توجه از سپاه٬ بسیج و ارگانهای دولتی اقدام به راهاندازی پروژههای مختلفی با عنوان «جنگ نرم» در فضای مجازی فارسی زبان میکنند.
علیاشرف نوری، معاون سیاسی سپاه ادعا کرد:
سپاه هیچ ارگانی را مامور سرکوب معترضان نکرده بود
علیاشرف نوری، معاون سیاسی سپاه پاسداران میگوید این نیرو در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ «هیچ ارگانی را مامور به سرکوب» معترضان نکرده بود.
به گزارش روز جمعه (نهم دی) «باشگاه خبرنگاران جوان» آقای نوری در واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد گفته «در جریان فتنه بسیجیان براساس روحیه دفاعی خود» عمل کردند.
در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیروهای سپاه، بسیج و پلیس برخوردهای خشونت باری با معترضان به نتیجه انتخابات داشتند.
چندی بعد علی خامنهای از نیروهای سپاه و بسیج که به طور معمول در قالب لباس شخصی اقدام به سرکوب اعتراضها میکردند، قدردانی کرد.
فرماندهان سپاه و بسیج در دو سال گذشته بارها به نقش نیروهای خود در سرکوب معترضان اذعان کرده و از این اقدام خشونت بار دفاع و تمجید کردهاند.
این در حالی است که نوری پس از گذشت دو سال از زمان سرکوبها، ادعا کرده سپاه در سرکوب معترضان نقشی نداشته است.
در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات بر اساس آمارهای رسمی٬ دستکم ۳۲ تن کشته و صدها تن دیگر زخمی شدند که به گفته محمدحسین صفار هرندی این سرکوبها به دستور علی خامنهای صورت گرفته بود.
آقای خامنه ای ! شما از خاطره ها محو خواهید شد
نامه شانزدهم محمد نوری زاد
شما به سرعت از خاطره ها محو خواهید شد و به فهرست حاکمانی خواهید پیوست که با مردمشان نامهربان بوده اند
حضرت آیت الله خامنه ای
می دانم به کبوتران، چشمی از مهردارید. این پرنده ی نمکین، از دیرباز با انسانِ تاریخ درآمیخته است و به او این اجازه را داده تا به بهانه ی تماشای او، به پرواز و به آسمان بنگرد. کیست که کبوتران را دوست نداشته باشد؟ بویژه آنکه دوتا دوتا لب پنجره ای یا بام خانه ای یا شاخه ی درختی بنشینند و بغبغو بکنند و صدای گفتگویشان را به گوش ما وشما برسانند. چه خوب اگر پرده ها پس می رفت و بضاعتِ شنوایی ما فزونی می گرفت و ما مفهوم پچپچه های آنان را شنود می کردیم. آنجا که یکی به دیگری می گوید: خواهر؟ ودیگری پاسخ می دهد: جان خواهر. اولی ادامه می دهد: این آقا سید علی را می بینی که دارد قدم می زند؟ به نظر تو اگر می دانست فردا قرار است چه اتفاقی بیفتد، باز از سرخیرخواهی و دلسوزی دیگران درمی گذشت و به راهی که می رود اصرار می ورزید؟
رهبرگرامی،
چندی پیش پیاده ازجایی می گذشتم. صدای حزن آلود مردی که از بلند آوازگیِ فریدون می خواند، مرا به حلقهی مردم پیوست. درمیان حلقه، مردی ساز می نواخت و پسرک سرتراشیده ای می رقصید. دهان مرد پوک بود. دندان نداشت. به همین خاطرکلمات را خمیرمی کرد. دهان بی دندان او، کلمه ها را از ریخت می انداخت اما همین کلمه ها، درحفره ی دهان مرد چرخ می خوردند و هریک باری از حزن به دوش می گرفتند و بیرون می خزیدند. کمانچه ی مرد مگر حریف حُزنی می شد که از دهان او فرو می بارید؟عجبا که با همین صدای حزن آلود و ضجه ی کمانچه، پسرک می رقصید. وچه نرم و چابک. هرکه اسکناسی نشان او می داد، انگشتان لاغر پسرک، اسکناس را درهوا می ربود. با چه مهارتی. چشم همه با پسرک بود. وحال آنکه هم سوزساز مرد وهم صداقت صدای او، چشم همه را بارانی کرده بود. همه که رفتند، مرد بی دندان با لهجه ای که خراسانی می نمود صدا درداد: نرگس، کجایی بابا؟ دانستم پسرکِ سرتراشیده دختراست و مرد بی دندان کور. اما مگر فرقی می کرد؟ درآن غربت خاک آلود، مجمجه ی دو کبوتری که بر سیم برق نشسته بودند شنیدنی بود: خواهر؟ جان خواهر. کاش یکی پیدا می شد و صدای ضجه ی ما را هم می شنید. بله خواهر، راست می گویی. ما چقدر داد بزنیم آهای ایرانیان، فاجعه درست پشت دیوارخانه های شما رقص می کند.شما می توانید بدون بها دادن به خواست حداقل بیست میلیون مردم ایران، به همان راهی بروید که تا کنون بدان اصرار ورزیده اید. می توانید بدون حضور این جماعت معترض، به مجلس مطلوب خود دست ببرید. و حتی بدون حضور این مردم، مابقی عمر خود را سپری کنید و با قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار به فضل خدای خوب به دیار باقی سفر کنید. اما چه درد که شما با این گزینش یکجانبه، به سرعت از خاطره ها محو خواهید شد و به فهرست حاکمانی خواهید پیوست که با مردمشان نامهربان بوده اند و اعتنایی به خواست و اعتراض آنان نداشته اند.
دوستی که حرفه اش واکاوی رسانه های فارسی زبان داخلی بود می گفت: هیچ رسانه ای نیست– چه مکتوب وچه مجازی – که من هرروزخبرها و تحلیل های کلی و جزیی آن را نبینم و نخوانم. می گفت: به تناسب قراردادی که با دستگاههای مختلف بسته ام، گزیده ی خبرها را برمی گزینم و در فایل ها و پرونده های جداگانه جا می دهم تا همان خبرها را به صورت بولتن روزانه به دستگاههای طرف قرارداد تحویل دهم. می گفت: عصاره ی خبرهای مربوط به ایران را که جمع آوری می کنم، به یک افسردگی هرروزه دچارمی شوم. چرا که عمده ی خبرهای مربوط به ایران، محدود است به قتل و غارت و دروغ و فریبکاری وهدر دادن سرمایه های ملی و ورشکستگی کارخانجات و بیکاری واعتیاد و تن فروشی و خفیف شدن ایران در آمارهای جهانی واختلاس و رانت خواری وارتباط دزدان اموال عمومی با صاحب منصبان و درمجموع: یک بی سرانجامی مکرری که به آذینی از فریب آلوده است.
من می گویم: چند خبرمربوط به پرتاب ماهواره ی امید وموشک شهاب وتوفیق دانشمندانمان درداستان سلول های بنیادین و دانش هسته ای را اگر که برجسته کنیم وبا تکرار هرروزه ی آنها برای خوبانمان مراسم تجلیل عَلَم کنیم، همچنان با غلبه ی اخبار ناگوار و آزار دهنده مواجهیم و شاهد یک سرگشتگی مفرط در کلیت کشور. درست دریک چنین بلبشویی از اوضاع درهم پیچ است که ما با سماجت، کف دست برسینه ی خود می نشانیم و به همگانِ دنیا خبرمی دهیم: این خیزشی که در کشورهای عربی پا گرفته، متأثراز ماست. ازما. ازما. ازما.
رهبرگرامی،
نمی دانم تا چه حد با من موافقید که این داستان بهارعربی یا عنوانی که ما برایش پدید آورده ایم و از آن به ” بیداری اسلامی” یاد می کنیم، بیش از آن که به اسلام و اسلامخواهیِ مردمِ مصر و لیبی و تونس و بحرین و یمن مربوط باشد، اتفاقا به سرنوشتِ خود ما مربوط است. دراین میان اما تفکیک قیام مردم سوریه از دیگر خیزش ها، وانتساب آن به استکبارآمریکا وهم پیمان صهیونیستی اش، وجانبداری آشکارما از بشار اسد، فرشِ فکریِ ما را دربرابرچشم جهانیان می گستراند، ونام ما را درکنار نام کسانی که پایه های بقای خود را با دست های خونین خود رنگ می زنند ثبت و ضبط می کند.ازهمه ی اینها به کنار، داستان برگزاریِ همایشِ شتاب زده ای به اسم بیداری اسلامی در تهران، بیش از آنکه به قیام کنندگان خدا قوتی بگوید، به مردمِ خودِ ما می گفت: ” آهای ای همه ی ایرانیان، خوب بنگرید که این همایش، در تجلیل ازدیگرقیام کنندگان آنهم دردیگر کشورهاست. نه شما، که بخواهید در فردا روزی علیهِ خود ما قیام بفرمایید”. پچ پچ کبوتران سالن کنفرانس چه شنیدنی است: خواهر؟ جان خواهر. می بینی سخنرانان چه بی پروا دروغ می گویند؟ خواسته های مردم مصرکجا و این چیزهایی که اینها می گویند کجا؟
از نجوای کبوتران که در گذریم، همگانِ ما می دانیم که برگزاری آن همایشِ عجولانه در تهران، واحتمالاً همایش هایی که این روزها بناست به کالبد فرسوده ی ما انرژی دروغین تزریق کنند، دراصل، یک فرار به جلوی خام و نسنجیده محسوب می شوند. چرا که ما، نه که ازخیزشِ مردم خودمان و اعتراض های فروخورده ی آنان درهراسیم، از همین روی به دیگر مردم معترضِ جهان – حتی به مردمِ معترض انگلستان و آمریکا – آفرین می گوییم، وهمزمان دست به گلوی مردم خود می بریم و اعتراضشان را به اجانب ربط می دهیم و برسرشان می کوبیم. با اصرار فراوان، حرکت های اعتراضیِ مردمان دیگر را به رسمیت می شناسیم و جنبش مردم خود را به فتنه تفسیر می فرماییم.
به دوستی که از لقمه های همان “همایش بیداری اسلامی” فراوان خورده بود، گفتم: مباد خام تر از دلایل برگزاری این همایش، به این فکر کنیم که قیام کنندگان کشورهای عربی، از ما آموخته اند که چه بخواهند، و با سران حکومتشان چه بکنند؟ وباز به او گفتم: آوازه ی تنگناهایی که مردم ایران را درمیان گرفته، دلخراش تر از آن است که مردمی را درهرکجای دنیا حسرت به دلِ ما بکند. آخر چرا باید مردم مصر و یمن و تونس و لیبی با نگاه به ما، حسرتناکِ این شوند که همانند ما شوند؟
خواهر؟ جان خواهر. بگویم چرا مردم لیبی آن بلا را برسر قذافی آوردند و مردم مصر آن بلا را برسرمبارک، ومردم یمن و تونس و بحرین نیز؟ به خاطررهبری های طولانی، و رهبری های فرا قانونی، وتلنبارآسیب ها و فشارها، و تحقیرمستمرِمردم، وبه هیچ گرفتن قانون، وپروار شدن نظامیان و ویژه گان، وفرارنخبگان، وخانه نشینی شایستگان، وحاکمیت غلیظ سانسور، ونقد ناپذیری مسئولان، وجوابگونبودن آنان درقبال قانون وپرسش های فراوان مردم، وعقب ماندن کشوردرهرزمینه، وغارت اموال عمومی،و رانت خواری های تمام نشدنی ، ورواج رُعبِ ناشی ازدخالت سیستم های خوفناک امنیتی درمناسباتِ دم دستی حتی، ودخالت نظامیان درامور سیاسی و دخالتشان درهرکجا، ودستگاه قضاییِ منحط وفشل و سفارش پذیر، با دادگاههای سیاسی غیرعلنی و اعدام ها و حبس های بدون دادگاه و بدون دلیل، ومجلسی نمایشی و ناکارآمد و حرف گوش کن، ودانشگاههای افسرده، وبیکاری فراوان، ورواج اعتیاد و تن فروشی و بزهکاری، ونبود شادمانی های جمعی. بازهم بگویم؟ کبوتر دوم می گوید: من نگران طبیعتی هستم که درایران به سمت مرگ می دود و هم ما را هم ایرانی ها را یک به یک می کشد.
کبوتر اول به سخن نخست خود باز می رود: کیست درجهان که به اسلام این نظام متمایل باشد؟ مگر نه این که قرار بود اسلام در این مُلک، بیماری ها را شفا بدهد؟ ببین چه به روز این اسلام آمده که جسم زخمین او برزمین افتاده و دست التماس به سمت همه بالا برده که: شما را بخدا دست از من بدارید. از جان من چه می خواهید؟ اگر به نام و نان و نوا بود که رسیدید، شما را به خدایی که می پرستید بیایید و این مختصر جان مرا مستانید!
رهبرگرامی،
سرزمین کهن و زیبا و غنی ای که شما رهبری آن را به عهده دارید، به آسیبی سخت درافتاده است. اما آنچه که بیش از همه، همه را می آزارد، لکنتی است که برزبان مردم نشسته. ما وشما، مردم خود را ترسانده ایم؟ همه را، حتی بزرگانی را که یک روز برای خودشان کسی بوده اند و در دستگاه اسلامی و انقلابی ما آمد و رفتی داشته اند! من در نامه ی پانزدهم خود از شانزده شخصیت سیاسی و علمی و دینی و دوهمسرشهید تقاضا کردم که در نگارش نامه به من بپیوندند و برای جناب شما نامه بنویسند و با شما درد دل کنند. تا کنون بجز دونفر، یکی از داخل و یکی از خارج، کسی به سخن من و به درخواست من اعتنا نکرده است. وحال آنکه من به همدلی آنان ایمان دارم. تک به تک آنان با من همسخن و همدل اند اما ترس از داغ و درفشی که دستگاههای امنیتی ما برای معترضان تدارک دیده اند، و ترس از کفن پوشان و اوباشانی که نعره کشان والله اکبر گویان به فحاشی و تخریب خانه ی علما و منتقدان مجاهده می کنند، باعث شده است که کسی را شهامت سخن گفتن با شما نباشد.به شکلی غیرمستقیم برای آقای هاشمی پیغام فرستادم که برای جناب شما نامه ای بنویسد و درآن نه راجع به انشقاق مردم و واژگونی های عنقریب، بلکه راجع به ابرهای آسمان با شما سخن بگوید. این که مثلاً هوا خوب است و بارانی در راه است. شما آیا باورتان می شود آقای هاشمی، که یک روز همه ی تریبون ها و رسانه ها برای انعکاس اندیشه ها وسخنان و نوشته های او خیز برمی داشتند، از این که برای شما چیزکی بنویسد می هراسد؟ یا مثلاً جناب آیت الله وحید خراسانی و جناب آیت الله جوادی آملی؟ همه را ترسانده ایم آقا. تا چه شود؟ تا همچنان خیمه ی خود و خویشان و هوادارانمان برسرمسندها گسترانیده باشد؟ با آنکه خود دراین باره بارها سخن گفته ایم: ترساندن مردم و نشاندن لکنت برزبانشان، درهرکجا وبویژه در یک نظامی که مدعی مسلمانی است، یک جرم و یک گناه و یک حرام محرز است.
خواهر؟ جان خواهر. می دانی چرا کسی از بزرگان و آیت الله ها جوابی به نامه ی نوری زاد نداده و نمی دهد؟ بخاطر این که اجابت نوری زاد، بلافاصله به اجابت از تقاضای یک فتنه گرتفسیرمی شود. و این یعنی دوستان کفن پوش بلدند با آیت اللهی که سخن به اعتراض گردانیده و در لابلای کلمه ها و جمله ها صدای نازکی خوابانده که آن صدای ضعیف می نالد: آخرچرا؟، چه بکنند و چه بلایی برسر او و برسر آبرویش بیاورند.
رهبرگرامی،
این لکنت بزرگ همان است که شما را در یک سوی و مردمان بسیاری را در دیگر سوی نشانده است. درفاصله ی میان شما و این مردم، وسعتی از بی اعتمادی به ما و شما و بی اعتمادی به قانون و علم و ایمان وعاطفه برنشسته است. حالا خودِ جناب شما بفرمایید آیا مردمان مصرو تونس و لیبی، حسرتناک این هستند که ازهمین حالات جاریِ ما الگو بگیرند؟ وبشوند آنچه که ما اکنون هستیم؟اگر که خوب بنگریم خواهیم دید: درهمه ی این کشورهایی که مردمانشان دست به شورش زده اند و می زنند، برآمدن حاکمان درسالهای نخست با شور و شوق و استقبال اغلب مردم همراه بوده اما به مرور با درازناکی عمر حاکمیتشان، همان شور مردمی، به شورشی از کدورت و نقد و اعتراض انجامیده است. عجبا که رد پای تک تک این عارضه های مشترک، درمیان ما نیز قابل رؤیت است. یعنی جمهوری اسلامی ایران را نیز می توان درامتداد آنها جای داد و سرنوشت آنان را برای این تجویز کرد.
پس قبول می فرمایید همایش شتابزده ی “بیداری اسلامی” وتخلیه ی سراسیمه ی خیزش مردمان عرب به حساب شخصی جمهوری اسلامی، بیش از آن که معطوف به اسلام و الگو برداری از انقلاب ما باشد، به همان نگرانی از سرنوشت مشترک بند است. وگرنه یک عرب منفرد ازمیان میلیونها معترض مصری پرچمی از ما برمی افراشت و سراغی از ما می گرفت و نشانی از اسلام نفس بریده ی ما می گرفت. نه این که آرزویش، اسلامی باشد که در ترکیه سربرآورده و نفس می کشد.
انتخاباتی سرنوشت ساز درپیش است. شما می توانید بدون بها دادن به خواست حداقل بیست میلیون مردم ایران، به همان راهی بروید که تا کنون بدان اصرار ورزیده اید. می توانید بدون حضور این جماعت معترض، به مجلس مطلوب خود دست ببرید. و حتی بدون حضور این مردم، مابقی عمر خود را سپری کنید و با قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار به فضل خدای خوب به دیار باقی سفر کنید. اما چه درد که شما با این گزینش یکجانبه، به سرعت از خاطره ها محو خواهید شد و به فهرست حاکمانی خواهید پیوست که با مردمشان نامهربان بوده اند و اعتنایی به خواست و اعتراض آنان نداشته اند.
بیایید و این سخن کبوتران بام خانه ی خود را بشنوید که با نگاه به قدم زدن های شما با هم نجوا می کنند: خواهر؟ جان خواهر. کاش این آقا سیدعلی برای ایران و ایرانیان کیخسرو می شد، نه جمشید. که اولی در اوج اقتدار وعزت و بهره مندی وهمراهی غلیظ مردم، به گوشه ای خزید و به عبادت فروشد. ودومی از نردبان پادشاهی بالاتر رفت تا مگربرجایگاهی برترنشیند. اولی به نامی نیک دست یافت و دومی به گودالی از بدنامی فرو غلتید. وکبوتر دوم بغبغو می کند و می گوید: بله خواهر، این آقا سیدعلی برای کیخسرو شدن برازندگی بیشتری دارد تا جمشید. کاش سید قدر خودش را می دانست.
صدای صادقانه ی آن آوازه خوان پوک دهان نیز همین را می گفت:
فریدون فرخ فرشته نبود
زمشک و زعنبر سرشته نبود
زداد ودهش یافت این نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
راستی آیا بزرگواری می فرمایید به دزدان اطلاعات و دزدان سپاه دستورصادرکنید هرچه را که از من ودیگران برداشته اند، به ما بازبگردانند؟ به آنها بفرمایید: ناسلامتی قرار است ملت های دیگر از ما سرمشق بگیرند. به آنها بفرمایید: با این دزدی های مستمر، مثلاً با بردن آلبوم خانوادگی یک متهم، و استفاده ی وحشیانه از عکس ها و تصاویرآن، وبا بردن وسایل کاری و شخصی سایرین، کسی به ما و انقلاب ما نگاه نمی کند که! حالا دزدی های بزرگ و کهکشانی شما ها – که جای گفتن آن اینجا نیست – بماند برای یک فرصت دیگر.زمشک و زعنبر سرشته نبود
زداد ودهش یافت این نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
بدرود تا جمعه ی آینده.
با احترام و ادب: محمد نوری زاد نهم دیماه سال نود
منبع : سایت نویسنده
کاری که یزید نتوانست و نمایندگان ولی فقیه می کنند
مجتبی واحدی – مشاور مهدی کروبی
درحالی که نخستین سالگرد « نمایش نهم دی ماه ۸۸ » با سکوت نسبی سران نظام ، پشت سر گذاشته شده بود دومین سالگرد آن ، با سر وصدا و هزینه های فراوان در حال سپری شدن است . آغاز گر رویه جدید در بزرگداشت آن روز ، رهبر جمهوری اسلامی بود که شیخ احمد جنتی و مزدبگیرانش را به حضور پذیرفت ودرمورد حوادث انتخابات سخن گفت . آقای خامنه ای اظهار داشت :«این فتنه، صرفا منحصر به حضور عدهای افراد در خیابانها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد. » او البته توضیح نداد که اگر فتنه ۸۸ با نمایش نهم دی ماه ۸۸ دفع گردیده ، کدام ضرورت موجب تشکیل ستاد ویژه و راه اندازی کاروان تبلیغاتی حکومت برای یادآوری دومین سالگرد نهم دی شده است در حالی که در نخستین سالگرد آن نمایش ، نه ستادی *تشکیل شد و نه رهبر و نمایندگانش بزرگداشت آن را ضروری دانستند؟ این پرسشی است که اگر مدعیان « پایان جنبش سبز » ـ که سران حاکمیت در تعبیری عقده گشایانه ، آن را فتنه می نامند ـ برای آن پاسخی داشتند در دو هفته اخیر ، به آن می پرداختند.
اما نکته مهم تر ، ادعاهای جدیدی است که در خصوص میزان جمعیت شرکت کننده در تجمع نهم دی ماه و دستاوردهای آن مطرح می شود . کسانی که تبلیغات حکومت در روزهای ابتدایی بعد از نهم دی ماه ۸۸ را به یاد دارند می دانند که در آن زمان ، متولیان مراسم و بوق های تبلیغاتی نظام ادعا می کردند که جمعیت حاضر از حدود میدان فردوسی تا میدان انقلاب بوده است . چند ماه بعد ، در تحلیل های تلویزیونی ، حد غربی جمعیت را به تقاطع خیابان نواب رساندند و امسال ، برخی سایت های آنها مدعی شده اند که جمعیت روز نهم دی ماه ، میدان امام حسین تهران را به میدان ازادی وصل کرده و علاوه برآن ، تمامی خیابان های منتهی به خیابان های انقلاب وازادی نیز مملو از جمعیت بوده است . من در همان زمان ، در مقاله ای که در داخل کشور ـ در روزنامه آفتاب یزد ـ منتشرشد به ادعاهای مربوط به جمعیت میلیونی نهم دی پاسخ دادم و طول جمعیت تجمع کننده را تشریح کردم .در ان روز هیچ یک از نهادهای حکومتی ، اعتراضی نکردند و اکنون بعد از دوسال ، عده ای مآمور شده اند تا جمعیت مورد ادعای خویش « کِش » دهند .البته بر این « کِش دهندگان » حرجی نیست زیرا آنها « امربَر » هستند؛ یک روز از آنها خواسته می شود چشم بر اختلاس رسواگر در دولت «احیا کننده ارزش ها » ببندند و آن را کِش ندهند و روزدیگر با احضار شیخ احمد جنتی ، دستور می گیرند که باید « نمایش نهم دی ماه » را هر روز بیش از گذشته ، کِش دهند .
در این میان ، اما اتفاق دیگری درحال وقوع است که کمتر به ابعاد آن توجه می شود . این اتفاق را بدون تردید بایستی تکمیل پروژه ای دانست که یزید در سال شصت ویکم هجری ، از انجام آن عاجز ماند و اکنون به دست نمایندگان ولی فقیه در حال اجرا می باشد . شاه بیت تبلیغات سران حکومت وسخن گویان مواجب بگیر آنها در هفته های اخیر، مقایسه نمایش نهم دی ماه با حادثه عاشورا است. البته در مقایسه اخیر ، ظاهراً« حسین خود ساخته حکومت » به شهادت نمی رسد و به جای او « یزیدیان » دوران ، مغلوب عاشورا هستند . این نکته ای است که در همه تبلیغات رهبر و بوق های تبلیغاتی او به خوبی مشاهده می شود . سید احمد علم الهدی ـ که نام او یادآور رگ های بر افروخته گردنش در هنگام ذکر نام انواع حیوانات به خصوص گوساله و بزغاله است ـ در یکی از همایش های هزینه ساز به بهانه دومین سالگرد نهم دی ماه ، اظهار داشته است :«رهبری در فتنه ۸۸ تنها بود همان طوری که سیدالشهدا در کربلا تنها بود. در فتنه ۸۸ رهبری تنها ماند و ایشان به تنهایی این فتنه را جمع کرد…» یک بار دیگر ، مقایسه انجام شده توسط این مزدبگیر رهبری را بخوانید . مفهوم کلام اواینست که « امام حسین وآقای خامنه ای ، هردو با فتنه مواجه شدند و هردو تنها بودند . امام حسین موفق به جمع شدن فتنه نشد اما رهبر و کارفرمای اقای علم الهدی توانست به تنهایی فتنه را جمع کند ». یکی دیگر از بوق های تبلیغاتی نهم دی ماه ، در دست مهدی تائب قرار داشت .او که چندی قبل از توانایی ایران برای ترورپادشاه عربستان سخن گفت و حکومت را به پوزش خواهی ذلیلانه حکومت از سران عربستان وادار ساخت روز پنج شنبه در دانشگاه فردوسی مشهد ،حوادث سال ۸۸ را ناشی از تلاش استکبار برای شهید کردن امام حسین دانست که در نهم دی ماه ، در یک فرآیند عاشورایی ، خنثی شد . برای سنجش اعتباراین شیخ تازه به دوران رسیده و اظهاراتش در خصوص مقایسه نهم دی و عاشورا هم کافی است به بخش دیگری از اظهارات او در دانشگاه فردوسی توجه شود . او ضمن تکرار دروغپردازی سران حکومت در مورد سران جنبش سبز ، ادعا کرده که بازداشت کروبی وموسوی به دنبال درخواست خود آنها برای حفاظت جانشان صورت گرفته است ! علی اکبر ولایتی هم در توصیف گستردگی نمایش نهم دی ماه سخنان گزاف آلودی گفته است . سخن او نیز ارزشی برای تحلیل گران مسائل ایران ندارد زیرا ولایتی حتی توسط حاکمیت ، جدی گرفته نمی شود . هنوز بی اعتباریولایتی وبی اعتنایی گروههای اصولگرا به او در انتخابات سال ۸۴ فراموش نشده که او را ناچار ساخت ضمن اعتراض به فرآیند انتخاب کاندیدای واحد اصولگرایان در آن انتخابات ، راه بیمارستان مسیح دانشوری را در پیش بگیرد و به جای فعالیت انتخاباتی ، به کسب درآمد از طریق طبابت بیندیشد .
کسانی که با مجیز گویی های مشمئز کننده خویش ، رهبر جمهوری اسلامی را با امام حسین مقایسه می کنند و مخالفان او را یزیدی می نامند به خوبی می دانند که حمایت های بی سابقه رهبر از دولت فاسد و دروغگوی احمدی نژاد ، هیچگاه از ذهن مردم پاک نخواهد شد . هیچکس تردید ندارد اگر دست رهبر در پشت سر احمدی نژاد نبود او نمی توانست « عامل اختلاس هشتصد میلیارد تومانی » را در جایگاه « معاون اولی » بنشاند و در برابر فشار سایر شرکای حکومتی خود بر سر اختلاس های کلان و حیف ومیل دهها میلیارد دلاراز درآمدهای نفتی ، تاب نمی آورد . مردم به خوبی می دانند اگر عامل قتل و شکنجه در کهریزک ، هم اکنون در مقام معاونت احمدی نژاد فعالیت می کند این دهن کجی به داغدیدگان حوادث سال ۸۸ ، جز با چراغ سبز رهبر امکان پذیر نبوده است . اگراحمدی نژاد به ادعای منوچهر متکی ، در یک سخنرانی بیست سطری ، سی و چهار دروغ می گوید این دروغپردازی های وقیحانه ، مستقیماً یا به صورت غیر مستقیم از حمایت رهبر برخوردار بوده و هست .کسانی که رهبر جمهوری اسلامی را با امام حسین مقایسه می کنند خود به خوبی از گسترش فساد اقتصادی در نهادهای دولتی و نهادینه شدن فساد اخلاقی در نهادهای قضایی و انتظامی با خبرند ( هنوز یک هفته از افشای روبط نامشروع جند تن از فرماندهان انتظامی استان قزوین نگذشته است ) . همچنین همه دست اندرکاران امور سیاسی ایران می دانند که با توجه به دخالت جزئی رهبر در همه شئون مدیریتی ، او بخواهد یا نخواهد اکثریت مردم، رهبر را در همه کژی های موجود در کشور شریک می دانند. از سوی دیگر ، همه ارکان حاکمیت از محبوبیت عمومی اصلاح طلبان و به ویژه سران جنبش سبز در میان اکثریتی از مردم با خبر هستند . آگاهی از همین واقعیات ، حکومت را وادار به دروغ پردازی های مستمر در خصوص حضور فعال اصلاح طلبان در انتخابات کرده و اخیراً موجب تلاش آنها برای تکذیب « توصیه کروبی به تحریم انتخابات» شده است . در چنین شرایطی ، تشبیه رأس حکومت فعلی ایران به امام حسین ـ و حتی به ادعای احمد علم الهدی ،توانمند تر از امام حسین (ع) ـ و نیز توصیف« اصلاح طلبانِ محبوب مردم »به یزید چه دستاوردی خواهد داشت ؟ مهم ترین مدعای روحانیون شیعه در دو سه قرن اخیر آن بوده و هست که « یزید به دنبال حذف راه امام حسین (ع) و پاک کردن نام او از ذهن مسلمانان بوده اما داستان عاشورا ، او را در رسیدن به هدف خود ناکام گذاشت ». ظاهراً هم اکنون نمایندگان ولی فقیه مأموریت یافته اند وظیفه ناتمام مانده یزید را به نتیجه برسانند. درراستای همین مآموریت ، کسی که با حمایت او در شش سال گذشته ، بی سابقه ترین فساد و بی کفایتی بر عرصه مدیریت کشور حاکم شد را با امام حسین (ع) مقایسه می کنند و از این طریق ، به خیال خود ،نام ومرام حسین را در ذهن جوانان ایرانی ، نابود می نمایند . مأموریت دوم این گروه ، خوش نام ساختن یزید از طریق تشبیه شخصیت های محبوب مردم به « یزید » است . راستی اگر یزید در دهه شصت هجری ، به جای شمر ، سید احمد خاتمی داشت و به جای « ابن زیاد» و « عمر سعد » ، سید احمد علم الهدی و مهدی تائب را به خدمت می گرفت با سرعت به هدف خود برای محو نام و مرام حسین (ع) نمی رسید ؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نویس
شیخ احمد جنتی در تاریخ بیست و ششم شهریور سال جاری و با گذشت بیش از بیست ماه از نمایش نهم دی ماه ۸۸، علی محمد نائینی را به عنوان رئیس ستاد بزرگداشت نهم دی ماه منصوب کردرئیس انجمن صنفی کارگران گچکار: دولت به تعهداتش برای بیمه کارگران مسکن مهر عمل نمی کند
رئیس انجمن صنفی کارگران گچکار استان تهران گفت: دولت با محاسبه کارکنانش در پروژههای مسکن مهر به عنوان کارگر ساختمانی، تنها نیمی از تعهدش را در خصوص بیمه کارگران ساختمانی انجام داده است.
محمد باقری در گفتگو با ایلنا، تعهد دولت را در خصوص بیمه کارگران ساختمانی ۲۰۰ هزار نفر اعلام کرد که تنها ۱۰۰ هزار نفر از این تعداد از طریق دریافت کارت مهارت و طی کردن مراحل قانونی بیمه شدهاند و این در حالی است که ۱۴۴ هزار نفر نیز از طریق پروژههای مسکن مهر مشمول این بیمه شدهاند که در صحت کارگر بودن آنان در مرحله اول و کارگر ساختمانی بودنشان در مرحله دوم تردید است.
باقری ضمن تاکید بر اینکه امسال نیمی از ظرفیت بیمه کارگران ساختمانی به صورت واقعی استفاده شده، اظهار داشت: معرفی کارکنان دولت که میبایست از طریق سازمانی دیگر بیمه شوند، به عنوان کارگر ساختمانی در حالی اتفاق میافتد که بسیاری از کارگران واقعی با وجود داشتن کارت مهارت بیمه نمیشوند.
عضو کانون انجمنهای صنفی کارگران کشور در بخش دیگری از این گفتگو با انتقاد از مکانیزم معرفی کارگران ساختمانی به بیمه تامین اجتماعی، عنوان کرد: مرجع درستی برای تشخیص مهارت کارگران ساختمانی وجود ندارد و ممکن است تعدادی از کسبه و مشاغل دیگر با سوءاستفاده از فرصت ایجاد شده در موضوع بیمه کارگران ساختمانی، خود را کارگر معرفی کرده و به این طریق نیز از سهم کارگران ساختمانی بکاهند.
او ادامه داد: سازمان فنی حرفهای مرجع مناسبی برای صدور کارت مهارت نیست و برای جلوگیری از سوءاستفاده، کارگران ساختمانی باید از طریق نهادهای کارگری به سازمان فنی حرفهای معرفی شوند و سپس سازمان نسبت به صدور کارت مهارت اقدام کند.
باقری در خاتمه با اشاره به اینکه هم اکنون ۱۶ رشته ساختمانی مشمول بیمه کارگران ساختمانی میشوند افزود: قرار بود ده رشته دیگر از کارهای ساختمانی نیز امسال تحت شمول بیمه قرار گیرند اما با عدم تخصیص بودجه از جانب دولت این موضوع تا کنون محقق نشده است.
گزارش کمیسیون اصل نود یک مانور سیاسی بود
نماینده اقلیت مجلس گزارش کمیسیون اصل ۹۰ درباره اعتراضات پس از کودتای انتخاباتی را یک مانور سیاسی خواند و گفت: قرائت این گزارش در صحن برای ما جای ابهام داشت که گویا در کمیسیون اصل ۹۰ نیز درباره قرائت ان رای گیری نشده بود و از سوی دیگر علاوه بر ناقص بودن ،ایرادات شکلی نیز به نحوه قرائت وارد است.
به گزارش ایلنا، علی اکبر اولیاء با اشاره به اینکه این گزارش با شتابزدگی آماده شده بود و در زمانبندی برنامه صحن نیز نیامده بود،خاطرنشان کرد: این درحالی است که گزارش تحقیق و تفحص از برنامه چهارم زمان بسیار زیادی در نوبت بود و از طرف دیگر همین حالا نیز نزدیک به چهار گزارش با استناد به ماده ۲۳۳ آئین نامه در کمیسیون اصل ۹۰ وجود دارد که به جای ۱۰ روز رسیدگی ۸ ماه زمان صرف شده است.
او گفت: این گزارش یک مانور سیاسی بود که تاثیر مثبت یا منفی آن بر حضور مردم در انتخابات پیش روی مجلس مشخص نیست.
اولیاء که عضو هیات تحقیق و تفحص از طرح سهام عدالت است، در ادامه از عدم ارائه گزارش از سوی دولت خبر داد و گفت:همانطور که در نامه تقاضای تحقیق و تفحص از پرداخت سود سهام عدالت آمده است محورهای این تحقیق و تفحص مشخص شده است.
وی افزود: سوالاتی در زمینه علت پرداخت سود پیش از مشخص شدن میزان آن و همچنین زمان پرداخت سود مورد نظر که پیش از برگزاری انتخابات ۱۳۸۸ بوده است وجود دارد که گزارش دولت در این زمینه هنوز به دست هیات تحقیق و تفحص نرسیده است.
حسین راغفر: ادعای دو و نیم میلیون شغل نیاز به ۲۵ درصد رشد اقتصادی دارد
به گفته یک کارشناس اقتصادی، ایجاد دو میلیون و ۵۰۰ هزار فرصت شغلی وعده داده شده توسط دولت نیازمند نرخ رشد اقتصادی بالای ۲۵ درصد است در حالیکه این نرخ در ایران هم اکنون منفی است.
به گزارش ایلنا، حسین راغفر در توضیح ادعای وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی مبنی بر اینکه ایجاد فرصتهای شغلی جدید نیازی به رشد اقتصادی ندارد، اظهار داشت: آگهیهای فروش اعضای بدن و مشاغل خانگی نیازی به افزایش رشد اقتصادی ندارند چون شغل تلقی نمیشوند.
این استاد دانشگاه با اشاره به افزایش تعداد مشاغل کاذب در طی دوران فعالیت دولت نهم و دهم در کشور تصریح کرد: مشاغلی از قبیل مشاغل خانگی، دستفروشی و فروش اجزاء بدن طی هفت سال گذشته افزایش یافتهاند و اگر این قبیل مشاغل در آمار اشتغالزایی دولت لحاظ شوند طبیعی است که طبق اظهار نظر وزیر ایجاد این شغلها نیازی به سرمایهگذاری در سطح کشور نداشته باشد.
راغفر با بیان این که خود اشتغالی به معنای ایجاد اشتغال نیست، افزود: برای ایجاد دو میلیون و ۵۰۰ هزار فرصت شغلی باید نرخ رشد اقتصادی به بالای ۲۵ درصد برسد در حالیکه این نرخ در ایران هم اکنون منفی است.
صادق زیبا کلام: هیچ اصلاح طلب واقعی برای انتخابات مجلس ثبت نام نکرده است
صادق زیبا کلام، کارشناس و فعال سیاسی گفت: آقای هاشمی رفسنجانی سکوت کرده، اما فکر میکنم نظر وی هم بر عدم شرکت در انتخابات آتی است.صادق زیباکلام فعال سیاسی و استاد علومسیاسی دانشگاه تهران در گفتوگو با فارس، با بیان اینکه مجلس هشتم با مجلس نهم هیچ تفاوتی نخواهد داشت، گفت: بنده در انتخابات مجلس نهم برای نمایندگی ثبتنام نکردم چون یک بار در انتخابات مجلس سال ۷۸ ثبتنام کرده و ردصلاحیت شدم.
وی با اشاره به اینکه اگر در این دوره از مجلس نیز ثبتنام میکردم، رد صلاحیت میشدم، افزود: به دو دلیل در انتخابات مجلس نهم ثبتنام نکردم. دلیل اول این است که اصلاحطلبان در انتخابات مجلس نهم شرکت نمیکنند و بنابراین بنده هم داوطلب نمایندگی مجلس آتی نشدم.
زیباکلام خاطرنشان کرد: دلیل دومم این است که اگر به فرض اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم شرکت میکردند و بنده هم ثبتنام میکردم، ردصلاحیت میشدم.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که تاکنون اکثر اصلاحطلبان در انتخابات مجلس نهم داوطلب نمایندگی شدهاند، تصریح کرد: هیچ گروه اصلاحطلبی که به معنی واقع کلمه اصلاحطلب باشد و صبغه دوم خردادی داشته باشد، اعلام نکرده در انتخابات مجلس آتی شرکت میکند.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا حزب مردمسالاری که یک گروه اصلاحطلب است وارد انتخابات مجلس نهم شده و جمعی دیگر از اصلاحطلبان مانند خانم راستگو و کواکبیان و … داوطلب نمایندگی مجلس شدهاند؟ گفت: اینگونه افراد و گروهها را اصلاحطلب توصیف نمیکنم، بلکه اینها را غیراصولگرا میدانم.
زیباکلام در پاسخ به این سؤال که یعنی افرادی مانندکواکبیان و … اصلاحطلب نیستند؟ خاطرنشان کرد: فکر نمیکنم هیچگاه کواکبیان، راستگو و … گفته باشند اصلاحطلب هستیم و فکر نمیکنم طرفداران اصلاحطلبان این افراد و گروهها را اصلاحطلب بشناسند.
این فعال سیاسی دوم خردادی اظهار داشت: اگر امر بر این دایر باشد که اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات مجلس حاضر باشند، از سوی خاتمی، کروبی و هاشمی رفسنجانی به صورت صریح و علنی اعلام خواهد شد که در انتخابات شرکت کرده و لیست ارائه میدهیم.
وی افزود: این افراد شاخص اعلام کردهاند نه در انتخابات این دوره از مجلس شرکت میکنند و نه لیستی ارائه میدهند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که یعنی آقای هاشمی نیز اعتقاد دارد اصلاحطلبان در انتخابات مجلس نهم شرکت نکنند؟ گفت: آقای هاشمی رفسنجانی سکوت کرده، اما فکر میکنم نظر وی هم بر عدم شرکت در انتخابات است.
زیباکلام در پاسخ به این سؤال که آیا آقای هاشمی اعتقاد دارد که تنها اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند و یا اینکه همه در انتخابات حضور نداشته باشند؟ گفت: نظر آقای هاشمی رفسنجانی بر عدم شرکت در انتخابات است چون هیچ یک از خواستههایی که وی در آخرین نماز جمعه خود و پس از حوادث ۲۲ خرداد سال ۸۸ مطرح کرد، جامه عمل پوشیده نشد.
وی در ادامه گفت: خواستههای آقای هاشمی در آخرین نماز جمعهای که حضور داشت، ایجاد آشتی ملی، وحدت ملی و عبور از بحران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود اما هیچ یک از خواستههای وی تحقق پیدا نکرد و چه بسا اینکه عکس این خواستهها تحقق پیدا کرد بنابراین فکر میکنم آقای هاشمی رفسنجانی هم در انتخابات پیش رو شرکت نمیکند.
زیباکلام در پاسخ به این سؤال که به نظر شما چرا اصلاحطلبان میخواهند با چراغ خاموش در انتخابات مجلس نهم شرکت کنند؟ گفت: عدهای معتقدند اصلاحطلبان با چراغ خاموش وارد انتخابات مجلس شدهاند که درست نیست.
این استاد دانشگاه افزود: این عده اگر کوچکترین شناختی از خاتمی داشته باشند، میدانند که وی اهل اینکه با چراغ خاموش حرکت کند، سیاسیکاری کند و به ظاهر رفتاری کرده و در باطن طور دیگری باشد، نیست.
این فعال سیاسی اصلاحطلب اظهار داشت: اگر اصلاحطلبان خواسته باشند با چراغ خاموش وارد انتخابات شوند مگر میشود شورای نگهبان متوجه نشود و آنها را رد صلاحیت نکند.
استاد علومسیاسی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: فرض بگیرید یک فرد اصلاحطلب آنقدر پیچیده و زرنگ است که با چراغ خاموش وارد انتخابات میشود و شورای نگهبان، قوه قضائیه و دولت متوجه نمیشوند که وی اصلاحطلب است. در نهایت این فرد از تمامی فیلترها عبور میکند.
وی در پایان گفت: سؤال من اینجاست، کسی که اینقدر دور از اصلاح طلبی باشد و هیچکس متوجه مواضع سیاسی وی نشود، آن موقع مردم چه طور متوجه میشوند که وی اصلاحطلب است و به وی رأی میدهند؟
علی معلم: دولت نمی تواند از سینما طلبکار باشد/ برای سینما چه کردهاید که چنین توقعاتی دارید
علی معلم با انتقاد از مسوولان دولتی و نگاه حاکم بر سینمای کشور گفت: متاسفانه فضایی به وجود آمده که کسانی میتوانند رسما و علنا و به سادگی به سینما و هنرمند کشور توهین کنند.به گزارش ایلنا، معلم که درباره وضعیت سینما سخن می گفت، اظهار داشت: سینمای ایران بعداز انقلاب و در سالهای اخیر به آرمانهای یک سینمای قوی و صنعت شکوفا نرسیده است؛ ضمن آنکه در یکی دو سال اخیر نیز افت کیفی مشهودی داشته است؛ اما از آنجا که سینما یک محصول اجتماعی و یک فرآیند اجتماعی- صنعتی است، نمیتوان آن را بهطور مجزا مورد بررسی قرار داد.
او، با بیان اینکه سینما فارغ از اتفاقات سیاسی٬ اجتماعی و اقتصادی قابل بررسی نیست، افزود: هیچ کاری در حوزه پخش فرهنگ و دسترسی به آن، در کشور انجام نشده است؛ چنانکه در طول سی سال پس از انقلاب، هیچ کاری در حوزه سالنسازی٬ ساختن کتابفروشی٬ ایجاد دکههای مطبوعاتی و غیره انجام نشده یا بسیار کم بوده است و بیش از ۱۳۰ شهر کشور فاقد سینما و کتابفروشی هستند.
وی اضافه کرد: وظایف دولتی در این حوزهها فراموش شده است و نهادهای قانونگذاری به آن ورود نکردهاند؛ دولت کاری نمیکند و مجلس به عنوان یک نهاد نظارتی در رابطه با این عدم انجام وظایف، از او سوال نمیکند. بنابراین دولت نمیتواند از سینما طلبکار باشد بلکه سینمای ایران از دستگاههای دولتی و مراکز قدرت طلبکار است.
معلم با بیان اینکه سینمای ایران در ناز بزرگ نشده است، توضیح داد: سینما در کشور ما موجودی نازنازی نبوده و همواره برای رسیدن به حداقلهایش، بیشترین سختی را متحمل شده است؛ هرچند ممکن است برخی از افراد آن را در برخی جاها با ناز بزرگ کرده باشند٬ اما این مساله عمومیت ندارد؛ ضمن آنکه متاسفانه فضایی در کشور به وجود آمده که کسانی میتوانند رسما و علنا و به سادگی به سینما و هنرمند کشور توهین کنند.
این تهیهکننده سینما ادامه داد: بارها دیدهایم نمایندگان مجلس میگویند چرا سینما فلان اثر را ساخت، یا چرا فلان آثار را نمیسازد؛ اما باید از آنها پرسید شما برای سینما چه کردهاید که چنین توقعاتی دارید؟ چرا اقدامی برای ساخت سینما نکردهاید، چرا هیچ مصوبهای در جهت راحت شدن فعالیت هنرمندان سینما پیش نبردهاید، چرا یک روز را در مجلس به هنر اختصاص ندادهاید، چرا بحث مجلس هیچ وقت فرهنگی نیست.
وی درباره وظیفه حاکمیت در ارتباط با سینماگران یادآور شد: مسوولان کشور باید از خود بپرسند چقدر امنیت فکری برای هنرمند فراهم کردهاند، چقدر پاسخگوی دغدغه اصلی آنان بودهاند، چقدر به او امنیت روانی دادهاند و با این تفاسیر، دولت نمیتواند تا به این حد از سینما طلبکار باشد.
مدیر مسوول ماهنامه دنیای تصویربا اشاره به بودجه سینما گفت: به نظر من در تخصیص بودجه به حوزه فرهنگ، نقصان کامل وجود دارد زیرا تصور مسوولان از جامعه، فقط ساخت پل و سد است و ظاهرا درک نکردهاند که انسان روح است و بخش اعظمی از زندگی او را فکر و مسائل فرهنگی تشکیل میدهد؛ بنابراین فرهنگ در بودجهنویسی نیز همیشه مغفول واقع میشود.
وی با بیان اینکه نه بودجه به اندازه کافی وجود دارد و نه نظارت بر اجرای آن انجام میشود، تصریح کرد: گاهی بودجههایی به فرهنگ تعلق میگیرد اما بر چگونگی هزینه کرد آنها نظارت نمیشود درصورتی که اگر نمایندگان و مدیران دولتی از مسائل فرهنگی آگاه باشند و نسبت به آن دغدغه و حساسیت داشته باشند، میتوانند به حوزه هنر و فرهنگ کشورکمک کنند.
معلم یادآور شد: متاسفانه این اتفاق نمیافتد و من به جرأت میگویم ۵۰ درصد نمایندگان ما از سینما خبر ندارند، مطمئنم بسیاری از آنها کتابهای حوزه ادبیات و داستان را نمیشناسند و نمیدانند آخرین رمان منتشر شده یا موسیقی روز چیست و به همین دلیل قوانین آنها خشک و بی ربط به واقعیت است.
وی ادامه داد: افرادی که قانون مینویسند باید درک درست، به هنگام و به روزی از حوزه فرهنگ داشته باشد؛ درحالی که آقایان اصلا کاربر فرهنگی نیستند و آنقدر برای خود کار درست میکنند که وقت گوش دادن به یک قطعه موسیقی را هم ندارند.
تهیهکننده فیلم «آل» همچنین با اشاره به اجرای قانون هدفمندی یارانهها گفت: قسمت آسیب زننده برداشتن یارانهها در بخشهای تولیدی بوده است که این آسیب در تولید فرهنگی دو برابر شده است ،زیرا متاسفانه فرهنگ، نیاز اولیه مردم ما نیست و با بالارفتن هزینههای زندگی، به سادگی حذف میشود و بنابراین مردم سراغ کالاهای نازل این حوزه میروند؛ یعنی دیگر فیلم نمیخرند و نیازهای خود را در چیزی مانند فارسی وان جستجو میکنند.
جـــرس:
دادگاه انقلاب اسلامی خوی، موسی حسین زاده شهروند کرد را به حبس محکوم کرد. همزمان منابع خبری کردستان گزارش داده اند که قاسم رحیمی و جلال ناصری، دو شهروند کُرد، با گذشت ماهها بازداشت، همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرند.
به گزارش آژانس خبری موکریان، دادگاه انقلاب شهر خوی واقع در استان آذربایجان غربی، یک شهروند اهل روستای ارمالو در منطقه قطور خوی به نام موسی حسین زاده را به اتهام همکاری با یکی از احزاب مخالف به تحمل یک سال حبس محکوم نمود.
این شهروند که حدود هشت ماه پیش بازداشت شده است هم اکنون در زندان خوی دوران محکوميت خود را سپری می نمايد.
همزمان گزارش رسیده است که قریب به ده ماه از بازداشت یک شهروند بوکانی توسط نهادهای امنیتی میگذرد و این در حالی است که بیماری، جان این شهروند مدنی را به خطر انداخته است.
به گزارش آژانس خبری «کُردپا»، قاسم رحیمی آذر کارمند اداره بهداشت شهرستان بوکان در هفدهم اسفندماه سال گذشته برای اولین بار و پس از ضرب و شتم شدید از سوی نیروهای اداره اطلاعات شهر بوکان بازداشت گردید.
وی در تاریخ چهارم خرداد ماه پس از چهار ماه حبس با تودیع وثیقه از زندان آزاد گردید، اما در حالی که هنوز مراحل رسیدگی به پرونده وی در دادگاه به پایان نرسیده بود مجددا در تاریخ نوزدهم مهرماه سالجاری توسط مأمورین ادارهی اطلاعات بوکان بازداشت شد.
قاسم رحیمی آذر تا کنون چندین بار از سوی قاضی دادگاه مبنی بر قبول اتهامات وارده به وی مورد تهدید قرار گرفته و بر اساس این گزارش، قاضی دادگاه گفته اگر اتهامات را قبول ننماید وی را به ده سال حبس محکوم خواهد کرد.
این شهروند بوکانی که به بیماری آلرژی مزمن دچار میباشد، در طول دوران بازداشت بیماری وی شدیدتر شده است، همچنین عارضهی کلیوی وضعیت جسمانی قاسم رحیمی را با خطر روبرو کرده است.
قاسم رحیمی آذر در جریان این بازداشتها به صورت رسمی از کار خود اخراج شده است.
این آزانس خبری در گزارشی دیگر آورده است: حدود ده ماه از بازداشت جلال ناصری فعال کُرد گذشته است، اما وی همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرد.
جـــرس:
درحالیکه قسمت اعظم احزاب و شخصیت ها و فعالان جریان اصلاحات از حضور در عرصه انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی خودداری کرده و به دلیل فضای خفقان و انسداد موجود، آنرا "فرمایشی" خوانده اند، روزنامه کیهان با اشاره به ثبت نام تعداد معدودی از چهره های مستقل اصلاح طلب و مستقل، مدعی شده است که "اصلاح طلبان با ثبت نام در انتخابات، از ادعاهای قبلی جا زدند."
روزنامه کیهان که طی روزهای اخیر همانند برخی رسانه های محفلی، با دروغ سازی و قلب واقعیت، سعی در القای این نکته داشته که "طیف عظیمی از اصلاح طلبان با چراغ خاموش و موتور روشن به انتخابات وارد شده اند"، روز شنبه دهم دی ماه، طی گزارشی ادعا کرد "برخلاف اعلام شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به بی میلی برای حضور در انتخابات و كسانی چون محمد خاتمی كه در انتخابات شركت نمی كنیم، اصلاح طلبان بسیاری از جمله برخی نمایندگان ردصلاحیت شده مجلس ششم اقدام به نام نویسی در انتخابات مجلس نهم كرده اند."
روزنامه کیهان افراد مذكور را اکبر اعلمی، عسكر اسلام دوست، محمدرضا تابش، سهیلا جلودارزاده، محمدباقر ذاكری، ابوالفضل شكوری، غلامرضا عبدالوند، تیمور علی عسكری (معاون حسن روحانی در مركز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت و از نزدیكان هاشمی رفسنجانی)، محمدعلی كوزه گر، علیرضا محجوب و - ظاهراً الهه كولایی- اعلام کرده و البته اشاره کرده است که این افراد مستقلا در انتخابات شرکت کرده اند.
گفتنی است، وزارت کشور جمهوری اسلامی روز شنبه اعلام کرده است ۵۳۹۵ نفر برای نامزدی در انتخابات نهمین دوره مجلس ثبت نام کرده اند، که این رقم در انتخابات قبلی ۷۵۰۰ نفر بود؛ یعنی نزدیک به ۳۰ درصد تعداد داوطلبان کاهش پیدا کرده است.
به دلیل فضای خفقان موجود و عدم امکان برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه و عادلانه، اصلاح طلبان و فعالان جنبش اصلاحات اعلام کرده اند که در این انتخابات شرکت نخواهند کرد.
جـــرس:
دکتر مهدی نوربخش، عضو نهضت آزادی ایران و داماد دکتر ابراهیم، یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران، طی مصاحبه ای با «کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران»، نسبت به وضعیت مهندس محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران که از تاریخ دوازه آبان در بازداشت به سر می برد، ابراز نگرانی کرد.
به گزارش تارنمای کمپین، مهدی نوربخش، که از بستگان نزدیک محمد توسلی می باشد، معتقداست با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس و اینکه برخی گروه های سیاسی از تحریم انتخابات سخن گفته اند مقامات امنیتی تلاش می کنند با دستگیری و به زندان انداختن اعضای نهضت آزادی آنها را تحت فشار بگذارند.
مهدی نوربخش تاکید کرد: "توسلی در تماسی با خانواده اظهار داشت که دیگر در انفرادی نیست و به بند عمومی منتقل شده است."
گفتنی است، ندای آزادی روز گذشته اعلام کرده بود که همسر مهندس محمد توسلی روز پنج شنبه ۸ دی ماه (۲۹ دسامبر) با همسر خود در زندان ملاقات نمود و در این ملاقات حضوری که حدود ۲۰ دقیقه بطول انجامید، وضعیت محمد توسلی را در مقایسه با ملاقات پیشین بهتر توصیف نمود.
محمد توسلی، ۷۴ ساله و رییس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران در تاریخ ۱۲ آبان امسال در منزلش توسط نیروهای امنیتی و در ارتباط با نامه ۱۴۳ فعال سیاسی و اجتماعی خطاب به محمد خاتمی بازداشت شد. در این نامه که خطاب به رییس جمهور پیشین ایران نگاشته شده بود این فعالان سیاسی و اجتماعی در اینکه چرا نباید در انتخابات مجلس که طی ماه های آینده برگزار می شود شرکت کرد نوشتند: "کمترین چشمانداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت."
مهدی نوربخش در خصوص اتهامات او گفت: "بعد از دستگیری او روزنامه کیهان نوشت که توسلی به اتهام جعل ۱۴۳ امضاء در نامه به خاتمی دستگیر شده است. اما بعد تعداد زیادی از کسانیکه نامه را امضا کرده بودند به وزارت اطلاعات احضار شدند و از آنها خواسته شد که بگویند این امضاها جعل شده است که آنها قبول نکردند. حالا بر اساس اخبار رسیده از داخل زندان متوجه شدیم که می خواهند توسلی را به اتهام نوشتن متن نامه متهم کنند. مشکل آنها این است که نمی خواهند اصلاح طلبان انتخابات آینده را تحریم کنند و آن نامه به خاتمی با ۱۴۳ امضا که به خاطرش محمد توسلی اکنون در زندان است اولین نامه رسمی برای تحریم انتخابات بود. طرفداران خامنه ای از احمدی نژاد می ترسند و می دانند اگر اصلاح طلبان انتخابات را تحریم کنند تنها رقیب باقی مانده میدان احمدی نژاد می ماند و اطرافیانش به احتمال قوی بسیاری از صندلی های مجلس را پر می کنند."
مهدی نوربخش، در خصوص پیگیری های خانواده توسلی گفت:"خانواده اش زیاد پیگیری کردند. یکبار دختر توسلی سوال کرده که پدرش چه زمانی آزاد می شود که آنها هم جواب داده اند پدرت آزاد نمی شود. دکتر ابراهیم یزدی را هم در این رابطه به اطلاعات احضارکردند. بهرحال شواهد نشان می دهد که می خواهند حالا حالاها توسلی را نگه دارند و حبس زیادی به او بدهند."
نوربخش با اشاره به اینکه نامه به خاتمی و دستگیری محمد توسلی پیامدهای دیگری هم داشته است، گفت: "تنها مسئله تحریم انتخابات نیست. مسولان مدت ها کوشش کردند تا نهضت آزادی را کمرنگ کنند و حالا با این فرصت پیش آمده و به بهانه نامه به خاتمی تعداد زیادی از فعالان نهضت را به زندان فرستادند و احضار کردند."
محمد توسلی اولین شهردار تهران بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ بوده و بعد از انقلاب بارها بازداشت شده و تحت شکنجه قرار گرفته است. آخرین بازداشت او مربوط به روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ است که حدود دو ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین سپری کرد.
جـــرس:
مدیركل نظارت بر اجرای استاندارد سازمان ملی استاندارد ایران گفت: چینیها تفاهمنامه خود را با ایران در زمینه بازرسی از مبدا كالاهای صادراتی به كشورمان نقض كردهاند.
فریدون بلغاری در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اینكه اجرای تفاهمنامه بین ایران و چین در مورد بازرسی از مبدا كالاهای صادراتی به ایران با تاخیر مواجه شده است، افزود: ما هم در این زمینه از طرف چینی گلهمندیم. قرار بود چینیها هزینهای بابت بازرسی از مبدا كالاهای صادراتی به ایران از تجار ما نگیرند، اما اخیرا برخی تجار عنوان كردهاند چینیها برخلاف تفاهمنامه خود با ایران، هزینه بازرسی را از آنها دریافت میكنند.
وی افزود: شنیده شده چینیها بابت بازرسی هر كانتینر كالای صادراتی به ایران ۱۰۰ دلار و دادن گواهینامه به تاجر، هزینه دریافت میكنند كه این خلاف تفاهمنامه با ایران است.
به گزارش ایسنا، قرار بود از ۱۰ آذر ماه سال جاری (اول ماه دسامبر ۲۰۱۱) بازرسی از مبدا كالاهای صادرات چین به ایران اجرا شود تا با این كار جلوی واردات بیرویه كالاهای بیكیفیت چینی به بازار ایران گرفته شود.
با این حال تعدادی از فعالان بخش خصوصی اعلام كردند كه تفاهمنامه بین ایران و چین در زمینه بازرسی از مبدا كالاهای صادراتی چین به ایران تاكنون اجرا نشده است.
جـــرس:
فرمانده کل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی از آمادگی پلیس برای استقرار در بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی به منظور جلوگیری از جرایم پولی، مالی واقتصادی خبرداد و گفت "تاکنون این اتفاق در کشور ما نیافتاده که اگر افتاده بود شاهد اتفاقاتی نظیر اختلاس سه هزار میلیارد تومانی اخیر نبودیم؛ متاسفانه تخلفاتی از این قبیل علاوه بر اقتصاد به اعتماد مردم کشور نیز لطمه میزند."
به گزارش ایلنا، اسماعیل احمدی مقدم که در همایش سراسری بررسی روند اجرای مصوبات اخیر دولت در عرصه مبارزه با قاچاق کالا و ارز سخن میگفت با بیان اینکه هماكنون زندگی بسیاری از مرزنشینان از محل قاچاق تامین میشود، افزود: "از یک سو به ما تاکید میشود که باید در مبارزه با قاچاق با اهتمام و جدیتی ویژه برخورد شود و از سوی دیگر معیشت مرزنشینان نیز با اهمیت و مورد توجه عنوان میشود."
وی بدون اشاره مستقیم به تبعات سوء مدیریت ها در وضعیت معیشتی مردم مناطق مرزنشین و نتیجتا روی آوردن به قاچاق ادامه داد: "تامین معیشت مرزنشینان از محل قاچاق منجر به آن شده که فرزندان این اقشار نسبت به ادامه تحصیل علاقهای نشان نداده و تامین زندگی خود را به سودهای مقطعی وابسته کنند."
احمدیمقدم با یادآوری نظارت دستگاههای مختلف در مبادی مرزی به منظور مبارزه با قاچاق تصریح کرد: "چندگانه بودن نظارتها در مسیر مبارزه با قاچاق خللی ایجاد نمیکند کما اینکه بر تقویت نظارتها میافزاید. امروز مهمترین موضوع برخورد قاطع با تخلفات است."
به گفته وی مهمترین مساله موجود در جریان مبارزه با قاچاق در کشور، اخلال در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی است چرا که نظام تصمیمگیری باید مبتنی بر پیشبینی تخلف و بهرهگیری از یک سیاست یکسان باشد.
احمدی مقدم در ادامه از آمادگی پلیس برای استقرار در بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی به منظور جلوگیری از جرایم پولی، مالی واقتصادی خبرداد و گفت: "تاکنون این اتفاق در کشور ما نیافتاده که اگر افتاده بود شاهد اتفاقاتی نظیر اختلاس سه هزار میلیارد تومانی اخیر نبودیم؛ متاسفانه تخلفاتی از این قبیل علاوه بر اقتصاد به اعتماد مردم کشور نیز لطمه میزند."
فرمانده کل نیروی انتظامی با اذعان به اینکه امروز نیازمند اصلاح ساختارها در کشور هستیم مطرح کرد: "حضور نداشتن پلیس در حوزههای مذکوراز جمله بانک مرکزی خلاءای در کشور ایجاد کرده که در صورت شناسایی نشدن این خلاءها و رفع نشدن آنها در آینده ضربههای بیشتری از این محل خواهیم دید."
جـــرس: احمدینژاد "کاهش فاصله طبقاتی"، "فضایی شدن"، "هسته ای شدن" "پرداخت سهام عدالت" و بهبود وضعیت اقتصادی را، از اقدامات و دستاوردهای خود در شش سال گذشته دانست و در واکنش به مخالفت ها گفت: "دولت تا پای جان ایستادگی کرده و ذره ای کنار نخواهد رفت."
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، احمدینژاد در نشستی تحت عنوان "حامیان گفتمان انقلاب اسلامی"، با اشاره و شادمانی نسبت به سالگرد تجمعات حکومتی نهم دی گفت: "زمانی که ملت مشاهده کردند که دشمنان و بدخواهان، اساس کشور و ستون های نظام را هدف قرار داده اند و قصد دارند کشور را از راه امام حسین جدا کنند، با قدرت و عظمت به میدان آمده و از اصول و آرمانهای الهی و انقلاب حمایت کردند. "
احمدینژاد با طرح این سوال که آیا اختلاف جمهوری اسلامی با آمریکا بر سر منافع است یا به خاطر اندیشه و نظام فکری و نوع جهت گیری های ارزشی و انسانی؟ گفت: عدهای از اینکه از کمال انسانی و انسان کامل سخن گفته می شود، برآشفته می شوند؛ در حالی که ریشه همه فاصله ها و صف بندی ها به نوع نگاه به انسان و جهان مربوط است.
وی گفت: اگر انقلاب اسلامی از بستر حکومت جهانی مهدوی جدا شود، مثل درختی است که ریشه اش قطع شده باشد و در این صورت دیگر اصالتی نخواهد داشت. انقلاب زمانی تاثیرگذار بوده و ارزش دارد که در بستر تحقق حکومت جهانی قرار داشته باشد و انقلاب اسلامی منهای حکومت جهانی ابتر است.
احمدینژاد با بیان اینکه ولایت و امامت متعلق به همه انسان هاست و به فرد و گروه خاصی تعلق ندارد، گفت: متاسفانه عده ای خودناشناخته با برخی اقدامات خود، سطح این موضوع را پایین می آورند و با این موضوع برخوردهای سیاسی و گروهی می کنند که این بزرگترین جفا به ولایت و امامت است.
وی در بخش دیگری از اظهارات خود به تحولات منطقه اشاره کرد و گفت: تفکیک بین مطالبات مردم و مدیریت صحنه در این خصوص موضوعی ضروری است چه بسا در مواقعی مطالبات مردم با آنچه در عمل اتفاق می افتد، متفاوت است. همه ملت ها به دنبال عدالت، آزادی، محبت، پاکی، صداقت، عشق و دوستی هستند، اما لزوماً مدیریت حرکت های مردمی به سمت کسانی نیست که بدنبال این مطالبات هستند، لذا باید بین این دو موضوع تفکیک قائل شد.
احمدی نژاد اظهار عقیده کرد: مارکسیسم به پایان رسیده و نظام سرمایه داری هم به بن بست رسیده و دنیا نیازمند تئوری و ایده جدیدی است که در چنین شرایطی حتما باید ویژگی های حکومت جهانی را به بشریت عرضه کنیم، چرا که تنها جایگزین وضع موجود و فصل مشترک همه بشریت است.
وی در بخش دیگری از اظهارات خود با بیان اینکه دولت خود را متعلق به همه مردم ایران می داند، ادعا کرد: تمام اقدامات دولت در عرصه های امنیت، عدالت، پرداخت یارانه ها و خدمتگزاری شامل آحاد مردم می باشد. دولت در خدمت رسانی به اقشار مختلف مردم هیچ گونه تفکیک و تبعیضی قایل نیست؛ البته بدیهی است که محرومین نسبت به سایرین ارجحیت داشته باشند.
رئیس دولت افزود: انقلاب متعلق به توده های مردم است و با فداکاری و جانفشانی آنان حفظ شده است نه با اقدامات افراد و گروه هایی که بعضاً با سیاسی کاری بدنبال کسب قدرت و ثروت هستند.
وی پیرامون اقدامات دولت خود در طول سالهای پس از انتخابات ۸۴ گفت: هدفمندی یارانه ها از جمله اقدامات بزرگی بود که دنیا را مبهوت کرد و برای اولین بار اذعان کردند که مدل جمهوری اسلامی قابل الگوبرداری است و این در حالی است که قبل از اجرای این طرح عده زیادی در داخل کشور دولت را نسبت به اجرای آن می ترساندند.
وی کنترل مصرف سوخت، هسته ای شدن ایران، کوچک کردن دولت، اجرای اصل ۴۴، پرداخت سهام عدالت و فضایی شدن را از جمله اقدامات دولت نهم و دهم برشمرد و با بیان اینکه این مساله به معنای نادیده گرفتن اقدامات گذشته نیست، گفت: اگر یک دولت فقط یکی از این اقدامات را در طول دوره خود به اجرا در می آورد، کافی بود که آن دولت را دولتی موفق معرفی کرد.
احمدینژاد صادرات غیر نفتی را از دیگر اقدامات برجسته دولت عنوان کرد و مدعی شد: ۴۰ سال است که صادرات غیر نفتی کشور رقم اندکی داشته و در مقابل رقم واردات زیاد بود و به فضل الهی تا پایان سال ۹۱ صادرات غیر نفتی با واردات برابر خواهد شد و این یک انقلاب عظیم در عرصه اقتصاد کشور محسوب می شود.
وی کاهش فاصله طبقاتی را به عنوان یکی از دیگر اقدامات مهم دولت مورد اشاره قرار داد و افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان و بیمه روستایی را از دیگر اقدامات دولت دانست .
احمدینژاد در ادامه به حضور فعال دولت در عرصه سیاست خارجی اشاره کرد و گفت: دولت سیاست هوشمندانه و دقیقی را در عرصه سیاست خارجی در پیش گرفته است. زیر سؤال بردن فلسفه تشکیل اسرائیل به عنوان ستون فقرات نظام سلطه از جمله این اقدامات بود، اما در این عرصه طیفی از آمریکا و متحدین آن، صهیونیستها، سلطنتطلبها، منافقین، تا برخی در داخل کشور بطور هماهنگ، دولت را تحت سنگین ترین فشارها و تهمت ها قرار دادند.
احمدینژاد در ادامه بر ایستادگی روی اصول و ارزشها تاکید کرد و گفت: اگر فشارها علیه دولت صدها برابر افزوده شود، این دولت تا جان در بدن دارد از اصول و ارزشهای انقلاب و خط امام و رهبری ذره ای کنار نخواهد رفت.
وی تصریح کرد: اتفاقات و هیاهوهایی که عده ای به راه انداخته اند، همه بهانه ای است که خودمان را از لحاظ معنوی اعتلاء دهیم.
احمدینژاد در پاسخ به سوالی درباره انتخابات گفت: درباره انتخابات در زمان مقتضی صحبت خواهم کرد.
در مصاحبه با شبکه دوم سیما درباره جنبش سبز
جـــرس: نماینده رهبری در روزنامه کیهان مدعی است: "فتنه ۸۸ مدیریت بیرونی داشت و شبیه جنگ احزاب بود اما علی رغم طراحی ها و برنامه ریزی های دشمنان، فصل ۸ ماهه فتنه با حماسه ۹دی به پایان رسید و ۹دی ایستگاه آخر فتنه بود."
به گزارش کیهان، حسین شریعتمداری طی مصاحبه ای با شبکه دوم سیما، به تحلیل درباره جنبش سبز پرداخته و عوامل خارجی و "استکبار جهانی" را کارگردان رخدادهای پس از انتخابات معرفی کرده و گفته است: "از چند سال قبل از فتنه ۸۸، ده ها تن از استراتژیست های معروف كودتاهای مخملی نظیر جان كین، ریچارد رورتی، گارتن اش، هابر ماس، ایگنا تیف، اگنش هلر، مانوئل كاستلز به ایران آمده و برای عوامل فتنه، كارگاه های آموزشی دایر كرده بودند."
به گزارش واحد مركزی خبر، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه كیهان پنج شنبه شب در مصاحبه با بخش گفت وگوی ویژه خبری شبكه دوم سیما ادعا کرد "فتنه ۸۸ بسیار پیچیده است و حدود شش ماه قبل مایكل لدین اعتراف كرد كه ماجرا به دوران انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ برنمی گردد."
مدیرمسئول روزنامه كیهان افزود: فتنه از فرمول انقلاب های رنگی تبعیت می كرد و پیش بینی ما بر اساس فرمول نظریه پردازهای غربی این انقلابها بود.
شریعتمداری گفت: این فتنه با رفت وآمدهای نظریه پردازان غربی مانند جان كین (مشاور ارشد ام آی سیكس) به ایران سه ماه پس از ۱۸ تیر ۷۸ شروع شد.
وی تمام كودتاهای مخملی را انتخابات محور دانست و گفت: ریچارد رورتی كه در سال ۲۰۰۷ درگذشت، دو بار به ایران آمد و كارگاههای آموزشی درباره كودتای مخملی برپا كرد؛ وی می گوید منظور ما از دمكراسی بازسازی سنت نیست و نظریه «ائتلاف سفید» را ارائه می كند. ریچارد هاس مسئول شورای روابط خارجی آمریكا درباره ائتلاف سفید می گوید: اگر قرار باشد مخالفان ایران روی چند نقطه ائتلاف كنند این ائتلاف دامنه اش كوتاه خواهد بود و سلیقه های مختلف ائتلاف را محدود می كند.
مدیرمسئول روزنامه كیهان گفت: هابرماس می گوید محور ائتلاف باید روی یك نقطه باشد و همه جریانها باید روی یك نقطه تمركز كنند و بعد از این مسئله ائتلاف شكل می گیرد.
شریعتمداری افزود: هابرماس قبل از فتنه دو بار به ایران می آید و دعوت كننده وی مهاجرانی رئیس مركز گفتگوی تمدنها است.
وی گفت: رهبر كودتای مخملی مجارستان، رهبر كودتای مخملی لهستان، رهبر لیبرالهای پارلمان كانادا از جمله كسانی هستند كه قبل از فتنه به ایران آمده اند.
شریعتمداری افزود: برخی از این افراد را كه سوابقشان مشخص نبود به عنوان شخصیتهای علمی نزد مراجع قم هم برده اند.
وی از اسناد و مدارک موجود در این زمینه ها سخن گفت و مدعی شد: آقای خاتمی دو بار با جرج سوروس ملاقات می كند و همزمان الیزابت چنی دختر دیك چنی در دبی و لاهه دو مركز برای آموزش نافرمانی مدنی تشكیل می دهد و بسیاری از كسانی كه نقش اصلی در فتنه داشتند به دبی و لاهه رفتند و در این كارگاه های آموزشی شركت كردند.
مدیر مسئول روزنامه كیهان افزود: فرح كریمی كه از اعضای منافقین است نیز با دستورالعملی برای شیرین عبادی وارد ایران شد.
شریعتمداری با بیان اینكه قبل از انتخابات پیش بینی می كردیم كه آنها یك رنگ را انتخاب كنند گفت: سه روز قبل از انتخابات، آشوب بعد از انتخابات را در روزنامه كیهان پیش بینی كردیم.
وی افزود: اوباما می گوید كه حمایت از جنبش سبز یكی از اهداف راهبردی ماست و نتانیاهو می گوید اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه ما در ایران هستند.
شریعتمداری گفت: چند ماه قبل از شروع انتخابات «بی بی سی فارسی و صدای آمریكا» بخش تلویزیونی خود را راه اندازی می كنند، سایت وزارت خارجه اسرائیل چند ماه قبل از انتخابات «سایت فارسی» خود را راه اندازی می كند و وزارت خارجه آمریكا رسماً از توئیتر می خواهد تعمیرات خود را برای مدتی عقب اندازد.
وی فتنه ۸۸ را موهبت الهی دانست و گفت: هرگاه گروه های نامتجانس با هم ائتلاف كردند باید هدف ائتلاف را در مخرج مشترك این گروهها جستجو كرد.
مدیر مسئول روزنامه كیهان گفت: سه روز بعد از ۹ دی ریچارد هاس می گوید متأسفانه فرمول مهندسی معكوس آقای فوكویاما نتیجه معكوس داد چرا كه فوكویاما معتقد بود درگیری ما با ایران از ولی فقیه شروع شده است بنابراین فلش های حمله باید نهایتا به سوی رهبری باشد.
شریعتمداری افزود: پدیده بی نظیر برای ۹ دی، تفسیر نیویورك تایمز است.وی گفت: یكی از تفاوت های بنیادین انقلاب ما با انقلاب های دیگر این است كه نسخه انقلاب ایران كه اسلام است قابل دستكاری نیست و آموزه های آن با موجودیت مردم عجین شده است.
شریعتمداری افزود: كاندولیزا رایس وزیر خارجه اسبق آمریكا می گوید تنها چیزی كه از ایران می دانیم این است كه چیزی درباره آن نمی دانیم و كسینجر می گوید مشكل ما با ولی فقیه این است كه حركات بعدی آن قابل پیش بینی نیست؛ ما می خواستیم با باورها مقابله كنیم اما آنها در تلویزیون باورهای به فراموش سپرده شده امام(ره) را دوباره زنده كردند.
وی گفت رهبری فرمود فتنه ۸۸ با برخوردهای سیاسی و اطلاعاتی قابل حل نبود و حماسه مردم در ۹ دی بسیار عظیم بود.
مدیر مسئول روزنامه كیهان افزود: اوباما پنج روز پس از ۹ دی می گوید ما چاره ای نداریم كه با ایران كنار بیاییم.
شریعتمداری گفت: فهمی هویدی متفكر مصری می گوید فتنه ۸۸ مردم مصر را به این نتیجه رساند كه می شود در مقابل دشمن با توده های مردمی ایستاد.
شریعتمداری گفت: فهمی هویدی متفكر مصری می گوید فتنه ۸۸ مردم مصر را به این نتیجه رساند كه می شود در مقابل دشمن با توده های مردمی ایستاد.
وی گفت: جو بایدن چند ماه پیش گفت ما همه سرمایه خود را برای جنبش سبز هزینه كردیم و در انتقاد به اوباما گفت نباید با تمام توان وارد این جریان می شدیم.
شریعتمداری در بخش پایانی سخنان خود به دستاوردهای حماسه ۹ دی اشاره كرد و افزود: این حماسه آموزه های بعضاً فراموش شده امام را زنده كرد؛ نسل سوم و چهارم انقلاب تصویر عملی از ماجرا و آموزه ها را از نسل اول و دوم گرفت؛ آبروی لیبرال دموكراسی رفت؛ ۹ دی دندان طمع دشمنان بیرونی را كشید و نشان داد مردم همانند اول انقلاب بر عهد خودشان پایدارند.
مدیر مسئول روزنامه كیهان گفت: بعد از ۹ دی همه به وضوح دیدند خامنه ای، خمینی دیگر است.
شریعتمداری افزود: ۹ دی پای دشمنان پنهان و با ظاهر سالوسانه را از خانه ملت و میان مردم برید.
وی گفت: یكی از اصلی ترین بركات ۹ دی این بود كه نشان داد كانون اصلی قدرت، سعادت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران نسخه اسلام ناب محمدی(ص) است.
شریعتمداری تصریح كرد: فتنه گران وطن فروشی كردند و ساكتین فتنه نیز دو گروه بودند؛ برخی كه می دانستند و عده ای هم كه متوجه نبودند كه این گروه هم به دلیل كم هوشی نباید وارد مجلس شوند.
وی خاطرنشان كرد: هدف كنونی دشمن براندازی نیست بلكه هدف آنان مخدوش كردن الگوی ایران اسلامی است كه امروزه در جهان اسلام و فراتر از منطقه نهضت آفرین است.
اخراج ۳۰ نفر از کارگران سازمان پارکها و فضای سبز اهواز
خبرگزاری هرانا - به گفتهی دبیر اجرایی خانهی کارگر اهواز ۳۰ نفر از کارگران سازمان پارکها و فضای سبز این شهر از کار اخراج شدهاند.
آقایار حسینی، دبیر اجرایی خانهی کارگر اهواز، در گفتگو با ایلنا ضمن بیان مطلب فوق افزود: "این کارگران که به مدت ۸ سال است به صورت قراردادی در سازمان پارکها و فضای سبز اهواز اشتغال داشتند به دلایل نامعلومی از ادامهی فعالیت باز ماندند."
آقایار حسینی، دبیر اجرایی خانهی کارگر اهواز، در گفتگو با ایلنا ضمن بیان مطلب فوق افزود: "این کارگران که به مدت ۸ سال است به صورت قراردادی در سازمان پارکها و فضای سبز اهواز اشتغال داشتند به دلایل نامعلومی از ادامهی فعالیت باز ماندند."
او ادامه داد: "در شرایطی که شهرداری منطقه دو اهواز در مورد اشتغال این کارگران اعلام نیاز کرده، اما با نظر سازمان پارکها و فضای سبز اهواز این کارگران اخراج شدند."
حسینی همچنین افزود: "این کارگران به مدت ۴ ماه است که حقوق در یافت نکردهاند و بیمه آنان نیز پرداخت نشده است."
حسینی همچنین افزود: "این کارگران به مدت ۴ ماه است که حقوق در یافت نکردهاند و بیمه آنان نیز پرداخت نشده است."
اینترنت کشور بار دیگر مختل شد
خبرگزاری هرانا - اینترنت کشور از حدود ساعت ۱۰:۳۰ امروز به اختلال و قطعی دچار شد که ظاهرا این اختلالات به دلیل بروز خرابی در یکی از مسیرهای فیبر نوری است.
طی هفتههای اخیر قطعی و وصلیهای مکرر در ارتباطات اینترنتی صبر کاربران مخابرات و همچنین شرکتهای خصوصی اینترنتی را لبریز کرده و موجب شد برخی ارتباطات ضروری از دسترس خارج شوند.
طی هفتههای اخیر قطعی و وصلیهای مکرر در ارتباطات اینترنتی صبر کاربران مخابرات و همچنین شرکتهای خصوصی اینترنتی را لبریز کرده و موجب شد برخی ارتباطات ضروری از دسترس خارج شوند.
پیش از این نیز قطعی و کندی ارتباطات اینترنتی وجود داشت اما به گونهای نبود که بستهای در طول چند دقیقه و به صورت پیاپی ارسال نشود، البته این موضوع بیشتر از دید کاربران ADSL مطرح شده و وضعیت کسانی که DIAL UP استفاده میکنند، مشخص نیست.
با وجودی که تقریبا هر هفته اخبار و مصاحبههایی به نقل از مسئولان وزارت ارتباطات و شرکت ارتباطات زیرساخت مبنی بر افزایش و توسعه مسیرهای شبکه فیبر نوری و افزایش سرعت، ظرفیت و کیفیت اینترنت مطرح و این وعده داده میشود که دیگر با مشکلی با عنوان اختلالات اینترنتی روبرو نخواهیم بود و درصورت بروز مشکل قطعی، ارتباط بهواسطه پشتیبانی مسیرهای فیبر نوری از چند مسیر و بلافاصله از مسیر جایگزین برقرار میشود، اما در عمل اختلالات و سرعت کم اینترنت، همچنان معضلی حلناشدنی و پایانناپذیر برای کاربران محسوب میشود.
با وجودی که تقریبا هر هفته اخبار و مصاحبههایی به نقل از مسئولان وزارت ارتباطات و شرکت ارتباطات زیرساخت مبنی بر افزایش و توسعه مسیرهای شبکه فیبر نوری و افزایش سرعت، ظرفیت و کیفیت اینترنت مطرح و این وعده داده میشود که دیگر با مشکلی با عنوان اختلالات اینترنتی روبرو نخواهیم بود و درصورت بروز مشکل قطعی، ارتباط بهواسطه پشتیبانی مسیرهای فیبر نوری از چند مسیر و بلافاصله از مسیر جایگزین برقرار میشود، اما در عمل اختلالات و سرعت کم اینترنت، همچنان معضلی حلناشدنی و پایانناپذیر برای کاربران محسوب میشود.
بر اساس این گزارش پیگیریهای خبرنگار ایسنا از مسئولان مربوطه به این نتیجه رسید که این مشکل بهزودی و با جایگزینی ظرفیت جدید برطرف خواهد شد.