هفتهای که حلالزاده به داییاش رفت...یا نرفت!
ما که آخر هم متوجه نشدیم، حلالزاده به داییاش میرود یا نمیرود؟ اما فهمیدیم که وقتی مزه نمایندگی مجلس زیر زبان کسی رفت دیگر به این سادگیها و حتی با بیل مکانیکی هم نمیتوان طرف را از قدرت ولو به اندازه یک تُکپا دور کرد و انتخابات که فرا برسد آدم دیگر دایی و عمه سرش نمیشود. حالا حکایت خواهرزاده خاتمی است...گفتند مشارکت نمیکنند و شرکت نمیکنند اما طرف رفت ثبت نام کرد واسه انتخابات مجلس!
انقلاب متقلبان!
معمولا انتخابات که می شود، دسته و رسته و جبهه و جمعیت است که همین طور پشت به پشت، سر بر میآوردند و اعلام موجودیت میکنند. ماشالله همه هم قصد و نیتشان خدمت است و ولاغیر.
از دو تا جبهه جدیدالتاسیس پایداری انقلاب اسلامی و بیداری انقلاب اسلامی که اولی عمله و اکره استاد مصباح یهستند و دومی هم همه ناموسپرستهای دور و بر محسن رضایی که هر دو هم موی دماغ این مهدویکنی شدهاند و خون به دل جبهه متحد اصولگرایان کردهاندکه بگذریم فقط یک جبهه کم داشتیم و آن هم "جمعیت بدهکاران انقلاب اسلامی" بود که این هم به میمنت و مبارکی اعلام موجودیت کرد.
ما که اول این اسم را دیدیم با کمک منزل جان، لیستی از بدهکاریها و قرض و قولههایمان به فک و فامیل را تهیه کردیم و قصد داشتیم برای عضویت در این جمعیت اقدام کنیم که با کمی دقت متوجه شدیم که بعله!
دبیرکل این جمعیت بدهکاران انقلاب اسلامی شخص شیرین عقلی به نام دکتر! عبدالرحمن عبدالقادر است که از سوی این گروه نامزد انتخابات مجلس شده است.
رجا نیوز، در گفتگویی با عبدالقادر خان درباره نامگذاری این جمعیت از وی پرسیده و عبدالقادر هم گفته است: «شهیدبهشتی همواره میفرمود کسانی که حزباللهی هستند، همواره خود را بدهکار به انقلاب میپندارند و ما نام این جمعیت را از این سخن شهید بهشتی اقتباس کردیم».
رئیس بدهکارهای انقلاب! درباره عنوان دکترای خود هم یک چیزی گفته است که با خواندن آن، وسط کله مبارک شمبلیله و گشنیز سبز شد.
دکتر عبدالقادر خیلی شیک و تمیز گفته است: «دکترایم تقلبی است اما هیچگاه از مدرک تقلبیام استفاده نکردم؛ قبل از انقلاب مدارک بسیاری را جعل میکردیم چراکه در راه مبارزه با رژیم شاه بود.»
یعنی ما همه جور پدرسوختهبازی دیده بودیم جز این جعل مدرک دکترا برای انقلاب کردن!
هر چند کمی بیشتر که فکر کردیم به این نتیجه رسیدیم که قلب و تقلب از ریشه های انقلاب هستند و انقلاب بدون تقلب یا تقلب بدون انقلاب اصلا راه ندارد می گویید نه! حالا ببینید یک تقلب ساده چنان انقلابی به پا کند که کیف کنید.
متخلفان نامرئی
رییس کل دادگستری استان آذربایجان شرقی گفته یک سری مدیر بیسواد و مسامحه کار داریم که در دستگاههای اجرایی کشور مشغول بهکار هستند اما به چشم نمیآیند!
جل الخالق! یعنی چی اون وقت؟
یعنی نامرئی هستند؟ خب اگر به چشم نمیآیند پس چهطوری در ادارات مشغول به کار هستند و کار ملت را راه می اندازند؟
یعنی نامرئی هستند؟ خب اگر به چشم نمیآیند پس چهطوری در ادارات مشغول به کار هستند و کار ملت را راه می اندازند؟
شاید هم اینها باقیماندههای همان اجنههایی هستند که چند وقتی در دولت خدمتگزار مشغول به کار بودند و چندی پیش با تلاش سربازان جنگیر امام زمان بازداشت شدند و در راس آنها هم حاج عباسآقا جنگیر (غفاری) بود که گفته میشد برای رحیم مشایی و احمدینژاد و حتی برای پادشاه عربستان سر کتاب باز میکرده و در کار رمل و اسطرلاب بوده است.
خلاصه که این حاج آقا شریفی رئیس دادگستری آذربایجان شرقی در جمع دانشجویان دانشگاه تربیت معلم آذربایجان «غارت زمینهای دولتی، تجاوز به اراضی ملی و تصاحب زمینهای موسسات عمومی» و امثال اینها را ناشی از «بی توجهی، بی سوادی یا مسامحه کاری یا تساهل برخی از مدیران اجرایی» دانسته گفته که «بدتر از ایشان در دستگاههای دیگر مشغول هستند که اصلا به چشم نمیآیند».
نود بالای هجده سال
هفته گذشته شروع برنامه تلویزیونی نود، با صدای پسگردنیهای ابوی ما بر پس کله اخوی ما که ده سال بیشتر ندارد و راهی کردنش به رختخواب همراه شد و وقتی دلیل این پس گردنی را جویا شدیم ابوی فرمود: «پسره پرو! درس و مشق ندارد هر هفته مینشیند اینجا و این برنامه نود را نگاه می کند و کلی حرف بی تربیتی یاد میگیرد!»
ما که هاج و واج مانده بودیم که برنامه نود و بی تربیتی؟
دستگیرمان شد که هفته پیش در برنامه نود صحبتهای تکاندهنده ناصر فریاد شیران پیشکسوت فوتبال درباره سوءاستفاده جنسی از بازیکنان تیمهای پایه در خارج از تهران را پخش کرده است.
دستگیرمان شد که هفته پیش در برنامه نود صحبتهای تکاندهنده ناصر فریاد شیران پیشکسوت فوتبال درباره سوءاستفاده جنسی از بازیکنان تیمهای پایه در خارج از تهران را پخش کرده است.
داشتیم به ابوی خرده میگرفتیم که نباید این قدر به بچهها سخت بگیرد و اندر باب روانشناسی کودک سخن میگفتیم که یکباره محمود خان یاوری مربی خیلی پیشکسوتتر فوتبال آمد روی خط برنامه ۹۰ و نه گذاشت و نه برداشت از "تخلیه" بازیکنان تیم استیل آذین بهوسیله "گرل فرند"های محترمه قبل از تمرینات این تیم در فصل گذشته صحبت کرد و من که هاج و واج و خجالت زده این حرفها را در کنار ابوی و خانم والده گوش می دادم با پس گردنی ابوی راهی رختخواب شدم!
«قبل یا بعد از اذان» مسئله این است
هفته پیش رادیو جوان در یک اقدام انقلابی هاراگیری کرده و با پخش صدای آواز یک خواننده زن در برنامهای بعد از اذان ظهر، حسابی شهر را به هم ریخته است.
این اقدام شنیع و فجیع باعث شد تا سایتهای اصول گراها یقه خود را جر بدهند که وا اسلاما...وا رادیوها... وا موسیقیها...
استناد این سایتها برای این "ضجه مورهها" هم فتوای قدیمی چند مرجع تقلید درباره حرام بودن پخش و گوش کردن به آواز زنان است.
سایت ندای انقلاب، نزدیک به سپاه پاسداران هم در همین زمینه نوشته است که «نکته عجیب این ماجرا آنجاست که پخش نسبتا طولانی این آواز دقایقی پس از اذان ظهر از رادیو جوان انجام شد.»
ما که نفهمیدیم الان مشکل اصلی این حضرات، چهچهه زدن حاج خانم است یا زمان پخش این چهچه زدن بعد از اذان ظهر است و اگر احیانا پس از اذان صبح یا قبل از اذان مغرب خانم ها چهچه بزنند اشکالی دارد یا نه؟
اردوغان ضد ولایت فقیه
درشرایطی که سنتی ترین نیروهای حامی رهبر جمهوری اسلامی هم دنبل راهی هستند تا از زیر بلیط آقا خارج شوند و ریزشها از سمت نیروهای هوادار ولی فقیه با ریزش موهای یکی از رفقای ما که -نخواست نامش فاش شود- در رقابت تنگاتنگی قرار دارد حالا در این هاگیر واگیر، روزنامه کیهان، گیر داده است به رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه و گفته که اگر اردوغان واقعا مسلمان باشد باید سخنان ولی فقیه را آویزه گوش خود قرار دهد.
کیهان در شماره سه شنبه، ۶ دی ماه نوشته که «اردوغان باید سخنان گهربار رهبر معظم انقلاب را آویزه گوش خود کند. ایشان فرمودند اگر در برابر دشمنان یک قدم عقب نشینی کنیم، آنها دو قدم جلو می آیند.»
خداوکیلی ما بعد از خواندن این سخنان گهربار کیهان یک نگاهی به گوش های اردوغان انداختیم و تصور کردیم که این بنده خدا چه طوری می خواهد این همه سخنان گهربار خامنه ای "پرچونه" را به گوش خود آویزان کند اما خدا وکیلی گوشهای خود خامنه ای زا نگاه کردیم عین آینه بغل نیسان میماند لامصب!
تحریمیهای مادرزاد
ما که آخر هم متوجه نشدیم، حلالزاده به داییاش می رود یا نمیرود؟ اما فهمیدیم که وقتی مزه نمایندگی مجلس زیر زبان کسی رفت دیگر به این سادگیها و حتی با بیل مکانیکی هم نمیتوان طرف را از قدرت ولو به اندازه یک تُکپا دور کرد و انتخابات که فرا برسد آدم دیگر دایی و عمه سرش نمیشود.
اول این که منزل جان ما میگوید آدم هر چه میکشد از این فامیل است.
دوم این که در شرایطی که بعد از ۳۳ سال سید محمد خاتمی اعلام کرده بود که در انتخابات شرکت نخواهد کرد حالا این محمدرضا خان تابش بچه خواهر خاتمی پاک آبرو و حیثیت سید را برده و بدون توجه به پیش شرطهای دایی محمد، در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کرد.
سهیلا خانم جلودارزاده هم که تقریبا جزو اموال منقول مجلس شورای اسلامی محسوب میشود و از دوران دبیرستان تاکنون در تمامی انتخاباتهای مجلس کاندیدا شده و در برخی از آنها توانسته بالاخره چند سالی روی صندلیهای سابقاً قرمز و جدیداً سبز مجلس لَم داده است و مونجوق دوزی کرده است.
حاج اکبرخان اعلمی هم بعد از ثبتنام فرموده که یک سری کارهای نیمه تمام از مجلس ششم و هفتم باقی مانده که انشالله قرار است در مجلس نهم به اتمام برساند! و خب ایشان هم عذرش موجه است.
حضرت الیاسخان حضرتی هم که در تمامی طول هفته هر روز صبح خبر کاندیداتوریاش منتشر و غروب تکذیب میشد و جماعتی را سرکار گذاشته بود و آخر هم ما نفهمیدیم کاندید شد یا خیر و بعید میدانم خودش هم آخر سر فهمیده باشد که کاندیدش کردند یا نه!
از همه با حالتر مهدی خزعلی بود که ابتدا خبر ثبتنام وی منتشر شد و خودش در بیبیسی اعلام کرد برای دریافت برگه رد صلاحیت از طرف جنتی به منظور عبور بی خطر از پا صراط ثبت نام کرده است و بعد که حجم انتقادات نسبت به این اقدامش از طرف کابران سایتش زیاد شد اعلام کرد که هنوز ثبتنام نکرده است و منتظر اظهارنظر هموطنان است تا بعد تصمیم بگیرد و دست آخر هم فهمیدیم که مدارک ثبت نام جناب خزعلی ناقص بوده و اصلا خود وزارت کشور ثبت نامش نکرده است!
اما نکته جالبی که در این روزها به آن زیاد بر میخوریم جزع و فزع دوستان جدیدالتحریمی در قبال ثبتنام رفقای سابق خود در انتخابات هستند و به مجردی که نام اصلاحطلبانی که برای ثبتنام به وزارت کشور رفته بودند منتشر میشد، انبوه فحش و فضیحتی بود که از جانب خیل عظیم جدیدالتحریمی ها نثار این بندگان خدا میشد.
یکی هم نیست به این دوستان بگوید هی داداش یواش یواش... با رفقای سابق خودت این طور نباش!
به هر حال این دوستان اصلاحطلب که جدیداً به خیل جماعت تحریمی پیوستهاند چنان بر طبل تحریم میکوبند که انگار مادرزاد تحریمی به دنیا آمده بودند و یادشان رفته در تمام این سالها و حتی انتخابات مجلس هفتم که خود آقای خامنهای هم خجالت میکشید در آن شرکت کند، چهها که نثار تحریمیها نکردند و چه استدلالهای آب دوغ خیاری که برای توجیه شرکتشان در هر انتخاباتی سر هم نکردند.
به هر حال این دوستان اصلاحطلب که جدیداً به خیل جماعت تحریمی پیوستهاند چنان بر طبل تحریم میکوبند که انگار مادرزاد تحریمی به دنیا آمده بودند و یادشان رفته در تمام این سالها و حتی انتخابات مجلس هفتم که خود آقای خامنهای هم خجالت میکشید در آن شرکت کند، چهها که نثار تحریمیها نکردند و چه استدلالهای آب دوغ خیاری که برای توجیه شرکتشان در هر انتخاباتی سر هم نکردند.
پالایشگاه نظام دو موتوره کار میکند
ما که جیگرمان کباب شد، کار "مرد دوم سابق نظام" به جایی رسیده است که زنگ میزنند و میگویند باید فلان خطبه نماز جمعهات را از روی سایت شخصیات برداری و وقتی گوش به حرفشان نمیدهد به طور کلی سایت حاجآقا را "کن فیکون" کردند.
مسئول دفتر هاشمیرفسنجانی با تایید فیلتر شدن سایت هاشمی در خصوص دلیل این اقدام گفته که: «چند روز پیش از مدیریت سایت درخواست شده بود که اقدام به پالایش سایت کند و مصادیق پالایش را حذف خطبههای آخرین نماز جمعه آیت الله رفسنجانی اعلام کرده بود.»
یعنی در واقع بعد از این که خیلی شیک و پیک خود هاشمی را از نظام پالایش کردند و آقا محسن را از مترو پالایش کردند و از دار دنیا یک وب سایت فکستنی برایشان باقی مانده بود حالا دنبال پالایش سایت وی بودند که حاج آقا اعصابشان را کیشمیشی کرد و زدند کلا سایت را فیلتر کردند تا انشالله در پالایشهای بعدی همکاری لازم را با ایشان به عمل آورد.
دولت جدید اسپانیا برنامه ریاضت کشی اقتصادی را اعلام کرد
دولت جدید محافظه کار اسپانیا برنامه ای را برای ذخیره حدود 9 میلیارد یورو(12 میلیارد دلار) از محل کاهش هزینه های جاری و افزایش مالیات ها اعلام کرد. نخست وزیر اسپانیا میزان کسری بودجه سال جاری دولتش را حدود 8 درصد اعلام کرد که 2 درصد بیشتر از پیش بینی دولت سوسیالیست قبلی است.
حزب محافظه کار اسپانیا که در انتخابات ماه گذشته حزب سوسیالیست را شکست داد، وعده داده است کسری بودجه را به 4.4 درصد در سال آینده کاهش دهد.
حزب محافظه کار اسپانیا که در انتخابات ماه گذشته حزب سوسیالیست را شکست داد، وعده داده است کسری بودجه را به 4.4 درصد در سال آینده کاهش دهد.
آمریکا: مصر اطمینان داده است دیگر به گروههای حقوق بشری یورش نخواهد برد
ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می گوید شورای نظامیان حاکم بر مصر به آن پترسون، سفیر آمریکا در قاهره اطمینان داده است که ماموران امنیتی مصر دیگر به نهادها و گروههای حقوق بشری فعال در این کشور یورش نخواهند برد. ماموران امنیتی مصر روز پنج شنبه به دفاتر 17 نهاد حقوق بشری و غیر دولتی محلی و بین المللی یورش بردند و اموال آنها، از جمله اسناد و وسایل را ضبط کردند. این اقدامات با انتقاد شدید آمریکا و شماری از کشورهای اروپایی روبرو شد.
مقامات ناتو در افغانستان گفتهاند که حمله سربازان افغان به سربازان خارجی یک عمل شخصی است و هیچ تاثیر منفی بر ادامه عملیاتهای مشترک نظامی در این کشور نخواهد گذاشت.
به گفته مقام های ناتو، در جریان سال ۲۰۱۱ میلادی افرادی از پلیس و ارتش افغانستان دست کم ۱۹بار به نیروهای خارجی حمله کرده اند که ۹ حمله ناموفق بوده و بقیه تلفاتی در پی داشته است.در تازهترین مورد از این حملهها یک سرباز ارتش افغانستان دو سرباز فرانسوی را در ولایت کاپیسا، در شرق این کشور به ضرب گلوله کشت.
یک هفته قبل از این حمله، یک سرباز دیگر افغان در ولایت غربی فراه دو سرباز آمریکایی را کشت و ۵ تن دیگر را زخمی کرد.
برخی چنین حملاتی را ناشی از عدم دقت در استخدام سربازان ارتش و پلیس دانسته اند و معتقدند که طالبان افراد خود را وارد ارتش و پلیس می کنند، اما مقامات افغان و ناتو گفته اند که روند استخدام افراد در نیروهای مسلح افغانستان از دقت کافی برخوردار است.
حالا دلیل حمله مسلحانه ماموران پلیس و سربازان ارتش به همکاران خارجی آنها هرچه باشد، واقعیت این است که هر از گاهی سربازان خارجی از سوی سربازان افغان هدف حمله قرار میگیرند و کشته میشوند.
مسئولیت این گونه حملات را، که در برخی موارد تلفات سنگینی هم در قبال داشته، شورشیان طالبان به عهده گرفته و ادعا کرده اند که فرد مهاجم به دستور آنها چنین حملهای را انجام داده است.
در این حال نیروهای ائتلاف بین المللی در افغانستان می گویند در سال ۲۰۱۱ میلادی، هشت سرباز خارجی توسط سربازان ارتش و پلیس افغانستان کشته و شماری دیگر زخمی شدند.
'عمل شخصی'
آقای کارستن گفت: "این رویدادها انفرادی هستند و ما هیچگاه تسلسل و قاعدهای در آن ندیدهایم. این حوادث بر همکاری میان ما و عملیاتهای مشترکمان هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. روند کاری بسیار خوب است و بهتر شده و هیچ دلیلی برای تغییر چیزی در راهکارمان وجود ندارد."
اما مقام های وزارت دفاع افغانستان دلیل وقوع چنین حملاتی را وضعیت بحرانی در این کشور و تلاش مخالفان مسلح حکومت برای نفوذ در میان نیروهای مسلح عنوان کردهاند.
ژنرال دولت وزیری، معاون سخنگوی این وزارت به بیبیسی گفت که حملاتی از این دست اندک بوده و بسیاری از حوادث قبل از وقوع، کشف و خنثی میشود.
این سخنگوی وزارت دفاع همچنین گفت که وقوع چنین حملاتی به گونه مستقیم بر همکاری نیروهای ناتو با این وزارت تاثیر نمیگذارد، زیرا این نیروها به گفته او، برای تامین امنیت و همکاری با حکومت افغانستان به این کشور آمدهاند.
به دنبال وقوع حمله به سربازان خارجی توسط سربازان منسوب به نیروهای افغان مقامات ناتو و افغان همواره قول دادهاند که در این زمینه تحقیق میکنند، ولی در بسیاری از موارد روشن نشده است که این حملات از کجا ناشی شده و عاملان اصلی چنین حملاتی چه کسانی بودهاند.
سازمان جهانی بهداشت نگرانی عمیق خود را در مورد یک رشته تحقیقات تازه بر روی ویروس آنفلوآنزای مرغی اعلام کرده که به تولید نوع تازهای از این ویروس منجر شده است.
این نوع تازه با سهولت بیشتری انتقال می یابد.سازمان جهانی بهداشت با صدور اطلاعیه ای اعلام کرده است که این تحقیقات مخاطرات زیادی به وجود می آورد و باید به شدت تحت کنترل باشد.
دانشمندان هفته گذشته در هلند اعلام کرده بودند که دریافته اند چگونه این ویروس می تواند با سهولت بیشتری بین پستانداران شیوع یابد.
دولت آمریکا از این دانشمندان خواسته است که جزئیات کامل یافته های خود را منتشر نکنند.
نگرانی دولت آمریکا از آن است که این اطلاعات در تولید سلاح های بیولوژیک مورد استفاده قرار گیرد.
ویروس H5N1 می تواند از پرندگان به انسان منتقل شود و بیماری بالقوه کشنده آنفلوآنزای مرغی را در انسان ایجاد کند.
اما این ویروس نمی تواند از انسان به انسان دیگر منتقل شود.
موارد تازه در چین
همزمان با ابراز نگرانی سازمان جهانی بهداشت و دولت آمریکا، مورد تازه مشکوک به آنفلوآنزای مرغی در چین گزارش شده است.دولت چین می گوید که این مورد در شهر شن ژن در جنوب این کشور مشاهده شده است.
به گفته مقامات بهداشتی چین، نتیجه آزمایش های اولیه آنفلوآنزای مرغی بر روی مردی ۳۹ ساله که با عوارض نفس شدید به بیمارستان منتقل شده بود، مثبت بوده است.
هفته پیش در هنگ کنگ، بسیار نزدیک به شهر شن ژن، موردی از ابتلای حد اقل یک مرغ به آنفلوآنزای مرغی مشاهده و در این مورد هشدار داده شده بود.
"اسیر"، " دیوار"، "عصیان"؛ نیم نگاهی به نام مجموعه های اشعاری که فروغ فرخزاد کارش را با آنها آغاز کرد کافیست برای این که بتوان به یکی از محورهای مهم شعر او یعنی بی تابی، خشم از محدودیت و اسارت، نا رضایتی و تقلا برای رهایی پی برد.
"تولدی دیگر" و "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" هم باز همانگونه که از نامشان پیداست در پی ایجاد تحول و بازگشت دوباره اش به شعر، منتشر شدند.
برخی می گویند تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد بود که از فروغ، فروغ ساخت، این سان که امروز با گذشت ۴۵ سال از مرگش هنوز در اشعارش تکثیر می شود.
برخی دیگر اما معتقدند فروغ یعنی مجموعه همان اسیر و عصیان و دیوار که با تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد تثبیت شد و ماندگار.
بعضی از اهالی شعر و ادب می گویند "زنانگی" شعر فروغ است که برجسته اش کرده، بعضی دیگر می گویند صداقتش.
در برخی از موارد البته همه اتفاق نظر دارند؛ اینکه فروغ خواهان تغییر بوده، عاصی بوده و خودش را در شعرش رها کرده، بی تکلف شعر گفته و همه شعرش بازتاب دقیق زندگی اوست.
عیان است فروغ در ایران چه تاثیری داشته و دارد و یا منتقدان درباره او چه می گویند، این بار در پی آنیم که بدانیم او را در فراسوی مرزهای ایران در کشورهای فارسی زبان؛ افغانستان و تاجیکستان چقدر و چطور می شناسند.
تاجیکستان، فروغ و فروغانه ها
گلرخسار صفی آوا، شاعر اهل تاجیکستان
گل رخسار صفی آوا، شاعر پارسی گوی تاجیکستان که به او لقب مادر ملت تاجیک داده اند، فروغ را "ستاره ای در آسمان ادب پارسی" می داند، "ستاره ای" که البته به درجه استادی نرسید و شاگرد از دنیا رفت.
خانم صفی آوا در گفتگو با بی بی سی فارسی درباره تاثیر شعر فروغ در تاجیکستان گفت:
فروغ تاثیری عمیق و جدی بر شعر زنانه تاجیک گذاشت. من دوست ندارم شعر و ادبیات را به زن و مرد جدا کردن. هنر اصلا جنس ندارد خاصه در ۲۰، ۳۰ سال اخیرکه دختران شعر نویس ما بیشتر شده اند.
اما می توان گفت دختران ما به معنای خوبش" فروغ بیمار" هستند، نه تنها دخترها که حتی مردهای شاعر ما هم از فروغ تاثیر زیادی گرفته اند.
این شاعر سرشناس تاجیکستان از فرزانه خجندی به عنوان مثالی بر این تاثیر پذیری نام می برد و می گوید: فرزانه شاعر خوب است. کتاب های اولین فرزانه "فروغانه" گفته شده اند. تقلید چیز خوبی نیست اما فرزانه پیرو فروغ است، مقلد نیست.
'تولدی دیگر' انقلاب کرد
گل رخسار صفی آوا می گوید انتشار "تولدی دیگر" به خط سیرلیک در تاجیکستان انقلاب کرد: اوایل سال ۶۰ وقتی ما دانشجو بودیم نعیمه قهار آوا و عظیم اف بار اول کتاب تولدی دیگر فروغ را با خط سیرلیک آماده کردند. این کتاب فروغ انقلاب کرد. هر چیزی از ایران عزیز به دست ما می رسید انقلاب می کرد. این تاثیر هنوز هم وجود دارد.
او در پاسخ به این سوال که آیا تاثیر شعر های فروغ فرخزاد هنوز هم بر شاعران جوان تاجیک مشهود است یا خیر می گوید: جوان های ما فروغ را خیلی خوب می شناسند اگر کتاب های اول شاعران جوان را نگاه کنید حتما نشانی از فروغ پیدا می کنید. اگر در جاهایی هم جوان ها کوشش می کنند که از فروغ فرار کنند دلیل اش این است که خیلی زود احساس می شود این از فروغ است و دراین موارد حتی گاهی در مطبوعات هم با هم در می افتند.
خانم صفی آوا اما تاکید می کند که از فروغ تاثیر نگرفته است و در پاسخ به چرائیش می گوید: چون آمده ام شعر خودم را بگویم ؛ فروغ هم بزرگی اش در آن بود که شعر خودش را گفت.
شعر فروغ؛ زندگیانه، نه زنانه
این شاعر تاجیکستان نسبت به آنچه از زنانگی به شعر فروغ نسبت می دهند معترض است و می گوید: من این نگاه که فروغ شعر عریان و زنانه می گفت را قبول ندارم فکر می کنم شعر او زندگیانه و فروغانه بود. نگاه او در شعرش نگاه خودش بود و پنهانش هم نمی کرد شعر ما از قدیم تا به امروز شعر لطف و تکلف بوده و هست ولی فروغ کوشش می کرد در شعرش دروغ نگوید و گرنه این که به فروغ نسبت می دهند پیشتر هم در شاعران قبل از فروغ دیده شده است. در ادبیات ما زنانی هستند چون مهستی گنجوی( خجندی)؛ عریان گویی که او کرده در قرن عمر خیام واقعا قابل توجه است:
شب ها که به ناز با تو خفتم همه رفت
دُرها که ز نوک مژه سفتم همه رفت
آرام دل و مونس جانم بودی
رفتی و هر آنچه با تو گفتم همه رفت
مستقیما می گوید شبها با تو خفتم، ازاین عریان تر می شود؟شب، حتی روز هم نه که بگوییم قصد استراحت داشته .
درباره فروغ هم بله او زن بوده و همان دنیای زنانه اش را بازگو می کرده ولی نه! زنانگی در هنرش پیدا شد نه اینکه هنر در زنانگی اش باشد.
فروغ به استادی نرسید
از گل رخسار می پرسم چه انتقادی به شعر فروغ وارد می داند و او می گوید:
فروغ شاگرد از دنیا رفت و به استادی نرسید.. او زود رفت اگر می ماند و به ۴۵، ۵۰ سال می رسید قیامت می کرد.
او برای خلاقیت و زندگی شتاب داشت و جوانی و شتابش در شعرش احساس می کرده می شود.
من فکر می کنم اگر فروغ زنده می بود از شعر سفید دست می کشید. شعر نو شعر سنگر و میدان است. او خیلی سنگر دید، جنگ دید با مردها دست به گریبان شد اما اکنون وقتی می خواست شعر دلش را بگوید: امشب به قصه دل من گوش می کنی ...
خط سیرلیک؛ مانع تبادل شعر و ادبیات
احسان زروان، روزنامه نگار و شاعر اهل تاجیکستان هم درباره فروغ در تاجیکستان در گفتگو با ما چنین گفت:
اولین بارتوسط منتخب اشعار شعرای ایرانی با شعر فروغ آشنا شدم و خیلی تحت تاثیر او قرار گرفتم. وقتی برای کار در اوایل سل ۸۰ به کابل رفتم دنبال کارهای فروغ گشتم و کتابهایش را در راسته کتاب فروشها خریدم.
او چیزهایی را می بیند گه دیگران دیده نمی توانند، تصویرهایی را باز سازی می کتد که دیگران از کنارش می گذرند و نمی بینند.
آقای زروان از محدودیت هایی که خط سیرلیک برای مردم تاجیکستان ایجاد می کند به شدن انتقاد کرد و گفت:
محدودیتی که خط سیرلیک در تاجیکستان ایجاد کرده دامن شعر و ادبیات را هم گرفته و تبدیل به سدی شده گه نمی گذارد مردم به اشعاری که دوست دارند دسترسی داشته باشند.
کسانی که خط فارسی را به خوبی بلدند خوانده می توانند مطالع کرده می توانند و شعر شعرایی که با این خط آشنا هستند کاستی های کمتری دارد.
وزن عروضی شعر فارسی ادب خط فارسی مفهوم پیدا می کند. اگر اشعاری که با سرلیک نوشته می شوند به خط فارسی برگردان شوند اشکال پیدا می کنند و این به دلیل اختلاف بین این دو خط و کاستی هاست.
کتاب تولدی دیگر فروغ اوایل سال ۶۰ با خط سیرلیک آماده و منتشر شد و در دسترس کسانی که به خط فارسی آشنا نبودند هم قرار گرفت.
چراغی که فروغ به افغانستان آورد
افغانستان سرزمین فارسی زبان دیگریست که در همسایگی ایران، همواره تاریخ، خواه نا خواه از اتفاقات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران متاثر بوده است. این که رد تاثیر اتفاقی چون فروغ در شعر فارسی را تا افغانستان بگیریم و دریابیم که جلیل زلاند، خواننده و آهنگساز سرشناس افغان برای نخستین بار و احمد ظاهر پر آوازه ترین خواننده افغان شعرهای فروغ را ترانه ترنم آوای خود کرده اند، خالی از لطف نیست. همین آمیختگی فرهنگی نشان از حضور فروغ فرخزاد در عرصه فرهنگ افغانستان دارد.
حمیرا نگهت دستگیرزاده، شاعر سرشناس افغان درباره تاثیر شعر فروغ در افغانستان به بی بی سی فارسی گفت:
فروغ با آمدنش چراغی آورد و تمام کوچه های تاریک را روشن کرد اگر ازدحام کوچه خوشبخت نصیب او نبود که به ما بدهد و نصیب ما نبود که به نسل های بعد از خود نشان بدهیم حد اقل یک چراغ دار آمد تا تاریکی های کوچه های شعر و ادب را در اجتماع روشن کند. در اجتماعی که بسیار شباهت داشت به اجتماع افغانستان .
او هم مانند خانم صفی آوا، شاعرنام آور تاجیکستان نسبت به این که می گویند شعر فروغ زنانگی و جنسیت دارد معترض است:
من بیان جنسیتی و زنانه را در شعر فروغ آنطور که برخی منتقدان معتقدند نمی پذیرم؛ شعرهای او را بیشتر در بیان مظالم و در برابر تعصبات اجتماعی می بینم.
در سه دفتر اول شعرش اگر از زن بودنش می گوید در برابر جامعه می گوید، این عصیان تا آخر در شعر فروغ دوام پیدا می کند.
دو دفتر آخرش هم که فراجنسیتی است یکی از قله های شعر فارسی است. وقتی در گستره زبان حرف می زنیم مرزهای جغرافیایی بی ارزش می شوند.
فروغ در خانه افغان ها
او در پاسخ به این سوال که فروغ در خانه افغان هایی که اهل ادبیات هستند چه جایگاهی دارد گفت:
فروغ برای ورود به خانه افغان هایی که خواننده شعرهایش بودند به پاسپورت نیاز نداشت و قدمش در خانه ها نیکو داشته می شد و عزیز بود.
فروغ زبان حال دختران جوان سال های ۵۵ و ۵۶ بود.
خانم دستگیرزاده درباره جریانی که شعر فروغ و برخی از هم دوره هایش در دنیای شعر افغانستان ایجاد کرد گفت:
فروغ باعث ترویج چهارپاره یا دو بیتی در افغانستان شد درترویج این قالب البته شاعران دیگر مانند نادر نادرپور هم سهم داشتند اما فروغ این قالب را با شعرش در افغانستان به شهرت رساند.
گلرخسار صفی آوا، شاعر اهل تاجیکستان
آنچه در مردم افغانستان نفوذ کرد نوع دید فروغ به مرگ به زندگی به زیبایی، عشق و روابط انسان ها بود. جای فروغ در افغانستان محفوظ بوده و محفوظ خواهد مان چون کارش جوهر شیری دارد، پختگی زبان تصویر . بیان دارد. زمان گریز و مکان گریز و زبان گریز است یعنی شعرهایش حتی وقتی ترجمه می شوند هم شعرند.
تاثیر ابراهیم گلستان را بر شعر فروغ قبول ندارم
حمیرا نگهت دستگیرزاده به آشنایی ابراهیم گلستان با فروغ فرخزاد نیز اشاره کرد و گفت:
تاثیر ابراهیم گلستان را بر شعر فروغ قبول ندارم. نقاط قوت شعر فروغ بعد از آشنایی با ابراهیم گلستان به خاطر جستجوگری او و یافتن یک نقطه اتکاست تا با تکیه بر آن بتواند راه دشوارش را طی کند. مانند آیدا در شعر شاملو که حضورش در کنار شاملو باعث شده او بدرخشد.
این افراد اتکای قدرتمندی می خواهند که برابر خودشان قدرتمند باشند. آشنایی فروغ با سینما تئاتر موسیقی و شعر جهان برای او ایجاد معنا و اندیشه می کند.
حرکت فروغ به او ختم نمی شود و در نسل های بعدی باید ادامه پیدا کند همانطور که راه نیما در زمان فروغ و بعد از آن ادامه پیدا کرد و جلو رفت.
هزاران تن از معترضان در بحرین امروز جمعه ۳۰ دسامبر (۹ دی) به خیابانهای شهر منامه آمدند و خواهان استعفای دولت این کشور شدند.
آنها میگویند که نیروهای امنیتی در جریان اعتراضات ماههای گذشته مخالفان را شکنجه و حقوق آنها را نقض کردهاند، اما دولت علیه آنها اقدام نکرده است.راهپیمایان همچنین خواهان آزادی زندانیان سیاسی و برابری گروه های مختلف در این کشور شدند.
به گفته مخالفان دولت بحرین، پلیس برای متفرق کردن معترضان که عمدتا در محله های شیعه نشین راهپیمایی میکردند، از گاز اشک آور استفاده کرد.
در تصاویر تلویزیونی منتشر شده از راهپیمایی امروز منامه، معترضانی دیده می شوند که پرچم آمریکا را آتش می زنند و علیه حمایت دولت ایالات متحده از حاکمان سنی مذهب بحرین شعار می دهند.
اکثریت جامعه بحرین شیعیان هستند اما پادشاه بحرین و مقامات عالیرتبه سیاسی سنی مذهب هستند.
معترضان که عمدتا شیعیان هستند، می گویند که حکومت علیه آنها تبعیض قائل می شود و اجازه گرفتن سهم متناسب از قدرت سیاسی را به آنها نمی دهد.
یک کمیسیون ویژه تحقیق که توسط پادشاه بحرین مسئول بررسی اعتراضات ماه های گذشته این کشور شده بود، ماه گذشته نیروهای امنیتی را به سرکوب معترضان و بدرفتاری با بازداشت شدگان متهم کرد.
دولت بحرین دیروز اعلام کرده بود که پنج افسر پلیس را در رابطه با کشته شدن دو نفر از بازداشت شدگان محاکمه خواهد کرد.
دو نفر از این افسران پلیس متهم شده اند که بازداشت شدگان را آنقدر کتک زده اند که آنها جان باخته اند.
اتهام سه افسر دیگر، گزارش نکردن حادثه به مقامات مسئول است.
سیفالاسلام قذافی در آستانهی محاکمه
سیفالاسلام دومین و سیاسیترین فرزند معمر قذافی دیکتاتور پیشین لیبی محسوب میشود. او ۱۹ نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی، حدود سه هفته پس از کشته شدن پدرش در منطقه بیابانی اوباری، هنگامی که قصد خروج از کشور را داشت دستگیر شد.
شهرک اوباری در ۱۷۰ کیلومتری شهر زنتان، در جنوب غرب طرابلس واقع شده است. کشورهای اروپایی و ایالات متحده پیشتر تلاش کردند فرزند دیکتاتور سابق لیبی برای محاکمه به دادگاه بینالمللی لاهه سپرده شود اما مقامهای شورای ملی انتقالی این کشور خواهان محاکمهی او در یک دادگاه محلی هستند.
آخرین روزهای بازجویی
روزنامه انگلیسی تایمز روز جمعه، ۹ دی از قول عبدالرحمن بوسین، سخنگوی شورای ملی انتقالی نوشت، بازجویی و تحقیق از سیفالاسلام روزهای پایانی خود را میگذراند و محاکمهی او به احتمال فراوان در ماه ژانویهی سال آینده برگزار خواهد شد.
جنایت جنگی، فساد مالی و اختلاس مهمترین اتهامهای فرزند معمر قذافی عنوان میشود که تا پیش از دستگیری بلندگوی پدر و سخنگوی حامیان او بود.
شهرک اوباری در ۱۷۰ کیلومتری شهر زنتان، در جنوب غرب طرابلس واقع شده است. کشورهای اروپایی و ایالات متحده پیشتر تلاش کردند فرزند دیکتاتور سابق لیبی برای محاکمه به دادگاه بینالمللی لاهه سپرده شود اما مقامهای شورای ملی انتقالی این کشور خواهان محاکمهی او در یک دادگاه محلی هستند.
آخرین روزهای بازجویی
روزنامه انگلیسی تایمز روز جمعه، ۹ دی از قول عبدالرحمن بوسین، سخنگوی شورای ملی انتقالی نوشت، بازجویی و تحقیق از سیفالاسلام روزهای پایانی خود را میگذراند و محاکمهی او به احتمال فراوان در ماه ژانویهی سال آینده برگزار خواهد شد.
جنایت جنگی، فساد مالی و اختلاس مهمترین اتهامهای فرزند معمر قذافی عنوان میشود که تا پیش از دستگیری بلندگوی پدر و سخنگوی حامیان او بود.
نمایندگان سازمان دیدهبان حقوق بشر موفق شدند هفته گذشته حدود نیم ساعت در زندان شهر زنتان که محل نگهداری سیفالاسلام است با او دیدار کنند. این تشکل حقوق بشری پس از این دیدار شرایط زندان و محدودیتهای تحمیل شده بر پسر قذافی را به شدت مورد انتقاد قرار داد. بنابر این گزارش سیفالاسلام همچنان در سلول انفرادی به سر میبرد و از داشتن وکیل و تماس با افراد خانوادهاش محروم است.
احتمال اعدام سیفالاسلام
روزنامه انگلیسی تایمز از قول عمران اتورکی، رئیس شورای انقلابی زنتان نوشت، متهم هنوز در مرحلهی بازجویی قرار دارد و دیدار با وکیل پس از خاتمهی بازپرسی ممکن خواهد بود. او میافزاید، این تصمیم من نیست بلکه اقدامی است برابر قوانین لیبی.
به گفتهی دیدهبان حقوق بشر این مسئله مغایر استانداردهای بینالمللی است که مقرر میکند متهمان در فاصلهی ۴۸ ساعت پس از بازداشت باید به وکیل دسترسی داشته باشند.
ظاهرا مغایرت قوانین جاری قضایی در لیبی با معیارهای بینالمللی یکی از علتهای اصرار سازمانهای حقوق بشری برای تحویل او به دادگاه لاهه بوده است.
مطابق قوانین لیبی سیفالاسلام ممکن است به اعدام محکوم شود. دیدهبان حقوق بشر از مقامهای محلی نقل میکنند که "دلایل و اسناد بسیاری محکمی" علیه سیفالاسلام در اختیار دارند.
شکایت دختر قذافی به دادگاه لاهه
زنتان یکی از نخستین شهرهایی بود که شهروندانش علیه حکومت سابق دست به تظاهرات و اعتراض زدند و انقلابیون این منطقه از نفوذ زیادی در کشور برخوردارند.
مقامهای محلی زنتان حتا حاضر به تحویل سیفالاسلام به شورای ملی انتقالی در طرابلس نشدهاند. یک روز پس از دستگیری پسر قذافی، اسامه الجویلی که نیروهای تحت فرمانش در این عملیات دست داشتند به عنوان وزیر دفاع دولت موقت معرفی شد.
به گزارش هفتهنامه آلمانی اشپیگل، خانوادهی قذافی نیک کافمن، یک وکیل اسرائیلی را مامور پیگیری این پرونده کردهاند.
اشپیگل به نقل از روزنامه گاردین نوشت، عایشه، دختر معمر قذافی قصد دارد از طریق دادگاه بینالمللی لاهه چگونگی کشته شدن پدرش را روشن کند. وکیل عایشه در نامهای به دادگاه لاهه مینویسد معمر قذافی و پسرش معتصم پس از دستگیری توسط انقلابیون «به طرز وحشتناکی به قتل رسیدهاند».
انگشتان باندپیچی شدهی سیفالاسلام
بر اساس فیلمها و تصویرهای منتشر شده، قذافی هنگام دستگیری زخمی اما زنده بوده است. برخی گزارشها و اظهارات شاهدان عینی از شکنجه و قتل او توسط انقلابیون سخن میگویند. هنوز بر سر جزییات این حادثه اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد و همهی ابهامها بر طرف نشده است.
در مورد وضعیت سیفالاسلام در هنگام تحویل او به مقامهای مسئول در شهر زنتان نیز ابهامهایی وجود دارد. در نخستین تصویرهایی که از پسر قذافی پس از بازداشت منتشر شد انگشت شصت و دو انگشت اشاره و میانی او باند پیچی شده است. مطابق روایتهای رسمی سیفالاسلام گفته است جراحت انگشتانش بر اثر سوختن در یکی از حملههای ناتو به وجود آمده است.
شایعات دربارهی انگشتان تهدیدکننده
مطابق برخی شایعات، انقلابیون لیبی انگشت اشارهی سیفالاسلام را که با آن مخالفان را تهدید میکرد یا انگشتانی که به نشانهی پیروزی نشان میداد قطع کردهاند. منابع مستقل این روایت را تایید نکردهاند. او پس از کشته شدن پدرش همچنان با ارسال پیامهای تهدیدآمیز وعدهی مقاومت طرفداران معمر قذافی و شکست انقلابیون را میداد.
چند روز پس از بازداشت سیفالاسلام، آندری موراخوفسکی پزشک اوکرائینی که برای معالجهی او به زنتان رفته بود خبر داد انگشتان پسر قذافی به شدت عفونت کرده و اگر قطع نشوند سلامت او با خطر جدی روبروست. ظاهرا پس از این تشخیص یک بند از انگشت اشاره و شصت فرزند دیکتاتور سابق لیبی قطع شده است.
سیفالاسلام تحصیلات خود را در دوره دکترای اقتصاد در لندن به پایان رسانده و از ابتدای قرن بیست و یکم مهمترین مقام کشورش در روابط بینالمللی محسوب میشد.
مشاور فرمانده کل سپاه، اصلاحات در جمهوری اسلامی را بیمعنا خواند
سردار یدالله جوانی، مشاور سیاسی فرمانده کل سپاه پاسداران ایران میگوید دشمنان تصور میکردند با حوادث فتنه ۸۸، در سال ۸۹ خبری از جمهوری اسلامی نخواهد بود.
حکومتگران جمهوری اسلامی ایران، اعتراضات مردمی پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ را "فتنه" میخواند. در جریان آن حوادث که معترضان به حکومت از آن به عنوان "جنبش سبز" یاد میکنند، دهها نفر کشته و هزاران نفر بازداشت شدند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، معاون پیشین سیاسی سپاه سه جریان را در شکلگیری این اعتراضات موثر میداند: «دشمنان خارجی با محوریت ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و اسرائیل»، «گروههای اپوزیسیون خارج از کشور همچون سلطنتطلبها، مجاهدین خلق، گروههای چپگرای مارکسیست، وهابیها و بهاییها» و «برخی از مسوولان سابق جمهوری اسلامی».
وی از «میرحسین موسوی با هشت سال سابقه نخست وزیری، محمد خاتمی، دو دوره رییسجمهور ایران و مهدی کروبی رییس مجلس و نماینده آیتالله خمینی در بنیاد شهید» به عنوان سران جریان سوم نام برد.
در حالیکه بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب در زندان به سر میبرند و میرحسین موسوی و مهدی کروبی همچنان در حصر خانگی هستند، گروههای اصلاحطلب عدم شرکت خود در انتخابات اسفندماه مجلس را اعلام کردهاند.
ترس حکومت از ریزش "نیروهای انقلابی"
سردار جوانی معتقد است که اعتراضات سال ۸۸ «بزرگترین و پیچیدهترین توطئه علیه انقلاب و نظام اسلامی بود» زیرا که به باور وی امکان تشخیص اینکه «حق با چه کسی است وجود نداشت و کسانی که دم از امام و حقوق ملت و مطالبات مردم میزدند، نظام اسلامی را به تقلب متهم میکردند».
این فرمانده سپاه پاسداران منتقدان حکومت را «ضعیف الایمان و تجدیدنظرطلب» قلمداد کرد که خطرشان از «کشورهایی همچون آمریکا» برای جمهوری اسلامی بیشتر است.
وی از آیتالله منتظری،قائممقام آیتالله خمینی و یکی از مراجع شیعیان به عنوان نمونهای از اینگونه افراد نام میبرد و اضافه میکند: «خطر اصلی هر انقلابی، ریزش نیروهای انقلابی است.»
مشاور سیاسی فرمانده کل سپاه اطلاحطلبان را مورد انتقاد قرار داد که با شعارهایی نظیر جامعه مدنی، اصلاحات و توسعه سیاسی در پی منحرف کردن انقلاب از مسیر اصلی خود هستند.
سردار جوانی افزود: «ما برای اسلام انقلاب کردیم، اصلاحات در این خصوص به چه معنایی است؟»
وی با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی در مورد معنای اصلاحات افزود: «شما اصلاحطلبان، جبهه مشارکتیها، سازمان مجاهدین انقلابیها، کارگزارانیها و مجمع روحانیون مبارزیها چه تعریفی از اصلاحات دارید؟»
به گفته سردار جوانی، اصلاحات مدنظر آیتالله خامنهای تنها مبارزه با فساد و بیعدالتی و تبعیض است.
این سردار سپاه با اشاره به کنفرانس برلین در سال ۱۳۷۹ که با حضور برخی از چهرههای اصلاحطلب و نیروهای سیاسی اپوزیسیون داخل ایران به دعوت یک بنیاد آلمانی در برلین برگزار شد گفت: «خبرنگار روزنامهی اشپیگل آلمان در مصاحبهای از اکبر گنجی پرسید معنای شما از اصلاحات چیست و او به خبرنگار گفت که ما میخواهیم با ایجاد اصلاحات آیتالله خمینی را در تاریخ مطالعه کنیم.»
تکرار اتهامات علیه خاتمی و اصلاحطلبان
معاون سیاسی پیشین سپاه با تکرار اتهامات مطرح شده در گزارش اخیر کمیسیون اصل نود مجلس در مورد حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ مدعی شد: «آقای خاتمی قبل از انتخابات به کشورهای غربی و آمریکا سفر کرد و به آنان گفت که آقای موسوی آمادگی تغییرات شما را دارد.»
به نظر میرسد اظهارات این سردار سپاه چندان دقیق نیست. سفر محمد خاتمی به چند کشور اروپایی و آمریکا ماهها پیش از ثبتنام کاندیداهای ریاست جمهوری صورت گرفت.
در جریان آن انتخابات نیز احتمال حضور میرحسین موسوی تا چند هفته مانده به ثبتنام کاندیداها قطعی نبود و رقابتی برای حضور و یا عدم حضور خاتمی و موسوی در عرصهی انتخابات درگرفت.
سردار جوانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «شرایط را طوری طراحی کرده بودند که اگر موسوی رای نیاورد، بحث تقلب را مطرح کنند و موسوی نیز در شامگاه ۲۲ خرداد ۸۸ که هنوز شمارش آرا آغاز نشده بود، از پیروزی خود در انتخابات خبر داد و هشدار داد اگر تقلب شود از حق مردم در این خصوص دفاع خواهد کرد و نقشه داشتند که انتخابات را باطل کنند.»
وی افزود: «موسوی میخواست با مطرح کردن بحث تقلب در انتخابات، شورای نگهبان را زیر سوال ببرد و برای انتخابات بعدی در صورت رسیدن به اهدافش از ناظران بینالمللی استفاده کند.»
میرحسین موسوی ساعاتی پس از پایان رایگیری دهمین انتخابات ریاست جمهوری، در میان خبرنگاران حاضر شد و اعلام کرد که با اطلاعات به دست آمده از سراسر کشور پیروزی وی در انتخابات قطعی خواهد بود.
این سخنان پس از آن اظهار شد که برخی خبرگزاریهای دولتی و نزدیک به ارگانهای نظامی و امنیتی، تنها یک ساعت پس از پایان رایگیری، از پیروزی محمود احمدینژاد با ۲۵ میلیون رای خبر داده بودند.
برخی از ناظران سیاسی اظهارات معاون سیاسی سابق سپاه، گزارش کمیسیون اصل نود مجلس و اخبار منتشر شده توسط رسانههای وابسته به حکومت را در راستای افزایش فشار به اصلاحطلبان و تلاش برای خروج حکومت ایران از شرایط «غیر طبیعی» سیاسی ایران ارزیابی میکنند.
گروهها و افراد شاخص اصلاحطلبان ایران اعلام کردهاند در انتخابات مجلس آینده شرکت نخواهند کرد. این رویکرد با واکنش تند حکومت ایران روبرو شده و این نگرانی را برای مقامات جمهوری اسلامی ایجاد کرده است که انتخابات آتی با مشارکتی نه چندان قابل قبول برگزار خواهد شد.
حکومتگران جمهوری اسلامی ایران، اعتراضات مردمی پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ را "فتنه" میخواند. در جریان آن حوادث که معترضان به حکومت از آن به عنوان "جنبش سبز" یاد میکنند، دهها نفر کشته و هزاران نفر بازداشت شدند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، معاون پیشین سیاسی سپاه سه جریان را در شکلگیری این اعتراضات موثر میداند: «دشمنان خارجی با محوریت ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و اسرائیل»، «گروههای اپوزیسیون خارج از کشور همچون سلطنتطلبها، مجاهدین خلق، گروههای چپگرای مارکسیست، وهابیها و بهاییها» و «برخی از مسوولان سابق جمهوری اسلامی».
وی از «میرحسین موسوی با هشت سال سابقه نخست وزیری، محمد خاتمی، دو دوره رییسجمهور ایران و مهدی کروبی رییس مجلس و نماینده آیتالله خمینی در بنیاد شهید» به عنوان سران جریان سوم نام برد.
در حالیکه بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب در زندان به سر میبرند و میرحسین موسوی و مهدی کروبی همچنان در حصر خانگی هستند، گروههای اصلاحطلب عدم شرکت خود در انتخابات اسفندماه مجلس را اعلام کردهاند.
ترس حکومت از ریزش "نیروهای انقلابی"
سردار جوانی معتقد است که اعتراضات سال ۸۸ «بزرگترین و پیچیدهترین توطئه علیه انقلاب و نظام اسلامی بود» زیرا که به باور وی امکان تشخیص اینکه «حق با چه کسی است وجود نداشت و کسانی که دم از امام و حقوق ملت و مطالبات مردم میزدند، نظام اسلامی را به تقلب متهم میکردند».
این فرمانده سپاه پاسداران منتقدان حکومت را «ضعیف الایمان و تجدیدنظرطلب» قلمداد کرد که خطرشان از «کشورهایی همچون آمریکا» برای جمهوری اسلامی بیشتر است.
وی از آیتالله منتظری،قائممقام آیتالله خمینی و یکی از مراجع شیعیان به عنوان نمونهای از اینگونه افراد نام میبرد و اضافه میکند: «خطر اصلی هر انقلابی، ریزش نیروهای انقلابی است.»
مشاور سیاسی فرمانده کل سپاه اطلاحطلبان را مورد انتقاد قرار داد که با شعارهایی نظیر جامعه مدنی، اصلاحات و توسعه سیاسی در پی منحرف کردن انقلاب از مسیر اصلی خود هستند.
سردار جوانی افزود: «ما برای اسلام انقلاب کردیم، اصلاحات در این خصوص به چه معنایی است؟»
وی با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی در مورد معنای اصلاحات افزود: «شما اصلاحطلبان، جبهه مشارکتیها، سازمان مجاهدین انقلابیها، کارگزارانیها و مجمع روحانیون مبارزیها چه تعریفی از اصلاحات دارید؟»
به گفته سردار جوانی، اصلاحات مدنظر آیتالله خامنهای تنها مبارزه با فساد و بیعدالتی و تبعیض است.
این سردار سپاه با اشاره به کنفرانس برلین در سال ۱۳۷۹ که با حضور برخی از چهرههای اصلاحطلب و نیروهای سیاسی اپوزیسیون داخل ایران به دعوت یک بنیاد آلمانی در برلین برگزار شد گفت: «خبرنگار روزنامهی اشپیگل آلمان در مصاحبهای از اکبر گنجی پرسید معنای شما از اصلاحات چیست و او به خبرنگار گفت که ما میخواهیم با ایجاد اصلاحات آیتالله خمینی را در تاریخ مطالعه کنیم.»
تکرار اتهامات علیه خاتمی و اصلاحطلبان
معاون سیاسی پیشین سپاه با تکرار اتهامات مطرح شده در گزارش اخیر کمیسیون اصل نود مجلس در مورد حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ مدعی شد: «آقای خاتمی قبل از انتخابات به کشورهای غربی و آمریکا سفر کرد و به آنان گفت که آقای موسوی آمادگی تغییرات شما را دارد.»
به نظر میرسد اظهارات این سردار سپاه چندان دقیق نیست. سفر محمد خاتمی به چند کشور اروپایی و آمریکا ماهها پیش از ثبتنام کاندیداهای ریاست جمهوری صورت گرفت.
در جریان آن انتخابات نیز احتمال حضور میرحسین موسوی تا چند هفته مانده به ثبتنام کاندیداها قطعی نبود و رقابتی برای حضور و یا عدم حضور خاتمی و موسوی در عرصهی انتخابات درگرفت.
سردار جوانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «شرایط را طوری طراحی کرده بودند که اگر موسوی رای نیاورد، بحث تقلب را مطرح کنند و موسوی نیز در شامگاه ۲۲ خرداد ۸۸ که هنوز شمارش آرا آغاز نشده بود، از پیروزی خود در انتخابات خبر داد و هشدار داد اگر تقلب شود از حق مردم در این خصوص دفاع خواهد کرد و نقشه داشتند که انتخابات را باطل کنند.»
وی افزود: «موسوی میخواست با مطرح کردن بحث تقلب در انتخابات، شورای نگهبان را زیر سوال ببرد و برای انتخابات بعدی در صورت رسیدن به اهدافش از ناظران بینالمللی استفاده کند.»
میرحسین موسوی ساعاتی پس از پایان رایگیری دهمین انتخابات ریاست جمهوری، در میان خبرنگاران حاضر شد و اعلام کرد که با اطلاعات به دست آمده از سراسر کشور پیروزی وی در انتخابات قطعی خواهد بود.
این سخنان پس از آن اظهار شد که برخی خبرگزاریهای دولتی و نزدیک به ارگانهای نظامی و امنیتی، تنها یک ساعت پس از پایان رایگیری، از پیروزی محمود احمدینژاد با ۲۵ میلیون رای خبر داده بودند.
برخی از ناظران سیاسی اظهارات معاون سیاسی سابق سپاه، گزارش کمیسیون اصل نود مجلس و اخبار منتشر شده توسط رسانههای وابسته به حکومت را در راستای افزایش فشار به اصلاحطلبان و تلاش برای خروج حکومت ایران از شرایط «غیر طبیعی» سیاسی ایران ارزیابی میکنند.
گروهها و افراد شاخص اصلاحطلبان ایران اعلام کردهاند در انتخابات مجلس آینده شرکت نخواهند کرد. این رویکرد با واکنش تند حکومت ایران روبرو شده و این نگرانی را برای مقامات جمهوری اسلامی ایجاد کرده است که انتخابات آتی با مشارکتی نه چندان قابل قبول برگزار خواهد شد.
اخبار روز:
یورو نیوز: شماری از مردم استانبول و آنکارا در اعتراض به کشته شدن ٣۵ کرد در یکی از شهرهای مرزی ترکیه به خیابانها آمدند.
پلیس از گاز اشک آور و ماشین آب پاش برای متفرق کردن تظاهرکنندگان استفاده کرد.
مقامهای دولتی پذیرفته اند که بر خلاف گزارشهای رسمی اولیه، اعضای حزب کارگردان کردستان ترکیه هدف هواپیماهای بدون سرنشین ارتش نبوده اند.
حسین چلیک، سخنگوی حزب حاکم عدالت و توسعه با اذعان به این مساله که قربانیان این حمله افراد محلی بودند گفت: «در ترکیه قانون حکمفرما است. اگر اشتباهی رخ داده باشد یا کسی کوتاهی کرده باشد به این مساله رسیدگی خواهد شد و فرد یا افراد مسئول باید پاسخگو باشند.»
چهارشنبه شب ٣۵ نفر در حمله هواپیماهای بدون سرنشین ارتش به روستای اولودره در استان شیرناک کشته شدند.
ارتش در ابتدا اعلام کرد که افراد کشته شده اعضای حزب پ کا کا، از گروه های مسلح مخالف بودند. اما ساعاتی بعد دولت پذیرفت که کشته شدگان کردهای محلی غیرمسلح بودند که از عراق سیگار قاچاق می کردند.
پلیس از گاز اشک آور و ماشین آب پاش برای متفرق کردن تظاهرکنندگان استفاده کرد.
مقامهای دولتی پذیرفته اند که بر خلاف گزارشهای رسمی اولیه، اعضای حزب کارگردان کردستان ترکیه هدف هواپیماهای بدون سرنشین ارتش نبوده اند.
حسین چلیک، سخنگوی حزب حاکم عدالت و توسعه با اذعان به این مساله که قربانیان این حمله افراد محلی بودند گفت: «در ترکیه قانون حکمفرما است. اگر اشتباهی رخ داده باشد یا کسی کوتاهی کرده باشد به این مساله رسیدگی خواهد شد و فرد یا افراد مسئول باید پاسخگو باشند.»
چهارشنبه شب ٣۵ نفر در حمله هواپیماهای بدون سرنشین ارتش به روستای اولودره در استان شیرناک کشته شدند.
ارتش در ابتدا اعلام کرد که افراد کشته شده اعضای حزب پ کا کا، از گروه های مسلح مخالف بودند. اما ساعاتی بعد دولت پذیرفت که کشته شدگان کردهای محلی غیرمسلح بودند که از عراق سیگار قاچاق می کردند.
اخبار روز:
کم نیستند شرکتها و مغازه دارانی که برای پوشش نوسانات قیمت دلار فاکتورهای فروش کالا را با نرخ دلار مینویسند.
به گزارش خبر آنلاین، نوسانات بازار ارز و افت و خیزهای ساعتی نرخ دلار در گام نخست موجب افزایش قیمتها و بیشتر شدن صفرهای واحد پولهایمان شد. ریال به عنوان واحد رسمی پول کشور هر روز بیارزشتر از گذشته شد تا جایی که رسیدن دلار به نرخ ۱۵۰۰ تومان، نفسهای ریال ایرانی را به شماره انداخت. در این شرایط بود که تومان هم به عنوان واحد پول رایج کشور در بازار کالاهای لوکس و وارداتی عرصه را خالی کرده و جایش را به دلار داده است.
بر اساس آمارهای بانک مرکزی متوسط قیمت هر دلار در بازار آزاد ایران طی سال ٨۹ معادل یک هزار و ۴۴ تومان بوده است در حالی که متوسط قیمت هر دلار در بازار آزاد این روزها به حدود یک هزار و ۵۱۵ تومان رسیده است این مسئله کاهش ٣۷ درصدی ارزش ریال در مقابل دلار را به دنبال داشته است.
برآیند همه عوامل موثر در نرخ ارز نشان میدهد که اصلا بعید نیست، دولت بودجه سال آینده را با نرخ دلار ۱۲۰۰ تومانی نبندد. هر چند در مورد تاثیر کاهش ارزش ریال در افزایش صادرات نیز باید گفت روند اتفاق افتاده تاکنون تاثیری بر افزایش صادرات نداشته و آنچه در واقع به افزایش صادرات منجر شده رشد قیمت جهانی نفت بوده است. والا در حالی که واحد پول ایران به دومین پول بی ارزش دنیا بدل شده باید شاهد رخداد جهشی بزرگ در بخش صادرات می بودیم.
تغییر واحد پولی از ریال به دلار
در حالی تاثیر روند صعودی دلار در افزایش قیمت ها به وضوح احساس می شود که در پنج ماهه دوم سال جاری رشد ٣۰ درصدی قیمتها و رسیدن نرخ تورم به مرز ۲۰ درصد (طبق آمار بانک مرکزی) اتفاقی بود که بر حذف ریال از بازار مبادلاتی ایران و جایگزینی دلار به جای آن صحه گذاشت.
وقتی سری به بازار کالاهای لوکس و وارداتی می زنیم بیش از سایر بازارها بی ارزش شدن ریال را احساس می کنیم. بازار طلای کریمخان زند و بازار ساعتها و لپتاپها و کالاهای لوکس وارداتی، دیگر جایی برای واحد پولی ریال و حتی تومان ندارند.
مشاهدات خبرنگار سایت جهان نیوز از بازار فروش کالاهای وارداتی، از جایگزینی رسمی دلار به جای ریال حکایت میکند. کم نیستند شرکتها و مغازه دارانی که برای پوشش نوسانات قیمت دلار فاکتورهای فروش کالا را با نرخ دلار مینویسند. به عنوان مثال دیگر لپ تاپ با مدل x را با قیمت چند میلیون تومان ارائه نمیشود بلکه در فاکتورها نرخها به دلار لحاظ میشود و در زیر قیمت با ذکر تبصرهای قید میشود که قیمت با دلار روز محاسبه میشود. در این شرایط اگر مشتری قصد پرداخت واحد پولی خودمان را داشته باشد، بهای آن کالا با نرخ دلار در بازار آزاد محاسبه میشود.
برخی فروشندگان نرخ دلار را محاسبه کرده و وجه ریال از مشتری دریافت میکنند. برخی دیگر پارا فراتر گذاشته و در قبال فاکتور فروش بر پایه دلار، اسکناس دلار تحویل میگیرند. در حقیقت بازار، سال جاری را زمان مناسب برای تغییر واحد پولی میداند و "دلار" را برای جایگزینی "ریال" انتخاب کرده است.
یک ریال برابر یک دلار میشود
چهار ماه پیش بود که رئیس کل بانک مرکزی به طور جدی از حذف چهار صفر از پول ملی سخن میگفت و در مقابل عدم تاییدهای وزیر اقتصاد تعداد صفرهای حذف شده از واحد پولی را چهار صفر عنوان کرد. او معتقد بود این طرح در سه سال آینده اجرا خواهد شد و نظرسنجی عمومی اینترنتی بانک مرکزی تا دو سال ادامه خواهد داشت تا مردم پیشنهاداتشان را برای نام واحد پولی جدید عنوان کنند.
«یک ریال یک دلار می شود.» «پول ما با حذف ۴ صفر معادل یک دلار آمریکا میشود. البته اینکه ارزش پول ملی انقلاب اسلامی از دیگر کشورهای منطقه بالاتر باشد، امر مهمی است که امیدواریم با حذف چهار صفر از پول ملی این امر محقق شود.»
اینها بخشهایی از گفتههای رئیس کل بانک مرکزی در شهریور ماه سال جاری بود. پس از آن روند سیاستهای پولی و ارزی بانک مرکزی به سمتی رفت که شرایط برای احیای واحد پولی جدید مهیا شود. ایجاد نوسان در بازار طلا و ارز و تزریق بیمهابای ذخایر ارزی و طلای بانک مرکزی به بازار سبب شد تا بر صفرهای پول ملی در زمانی کوتاه افزوده شود و رشد قیمتها کار را به جایی رساند که دیگر ۵۰۰ تومانیهای پول خرد جایشان را به یک هزار تومانی بدهند و کمتر از یک هزار تومان در بسیاری از مبادلات روزانه مردم جایی نداشته باشد.
به گزارش خبر آنلاین، نوسانات بازار ارز و افت و خیزهای ساعتی نرخ دلار در گام نخست موجب افزایش قیمتها و بیشتر شدن صفرهای واحد پولهایمان شد. ریال به عنوان واحد رسمی پول کشور هر روز بیارزشتر از گذشته شد تا جایی که رسیدن دلار به نرخ ۱۵۰۰ تومان، نفسهای ریال ایرانی را به شماره انداخت. در این شرایط بود که تومان هم به عنوان واحد پول رایج کشور در بازار کالاهای لوکس و وارداتی عرصه را خالی کرده و جایش را به دلار داده است.
بر اساس آمارهای بانک مرکزی متوسط قیمت هر دلار در بازار آزاد ایران طی سال ٨۹ معادل یک هزار و ۴۴ تومان بوده است در حالی که متوسط قیمت هر دلار در بازار آزاد این روزها به حدود یک هزار و ۵۱۵ تومان رسیده است این مسئله کاهش ٣۷ درصدی ارزش ریال در مقابل دلار را به دنبال داشته است.
برآیند همه عوامل موثر در نرخ ارز نشان میدهد که اصلا بعید نیست، دولت بودجه سال آینده را با نرخ دلار ۱۲۰۰ تومانی نبندد. هر چند در مورد تاثیر کاهش ارزش ریال در افزایش صادرات نیز باید گفت روند اتفاق افتاده تاکنون تاثیری بر افزایش صادرات نداشته و آنچه در واقع به افزایش صادرات منجر شده رشد قیمت جهانی نفت بوده است. والا در حالی که واحد پول ایران به دومین پول بی ارزش دنیا بدل شده باید شاهد رخداد جهشی بزرگ در بخش صادرات می بودیم.
تغییر واحد پولی از ریال به دلار
در حالی تاثیر روند صعودی دلار در افزایش قیمت ها به وضوح احساس می شود که در پنج ماهه دوم سال جاری رشد ٣۰ درصدی قیمتها و رسیدن نرخ تورم به مرز ۲۰ درصد (طبق آمار بانک مرکزی) اتفاقی بود که بر حذف ریال از بازار مبادلاتی ایران و جایگزینی دلار به جای آن صحه گذاشت.
وقتی سری به بازار کالاهای لوکس و وارداتی می زنیم بیش از سایر بازارها بی ارزش شدن ریال را احساس می کنیم. بازار طلای کریمخان زند و بازار ساعتها و لپتاپها و کالاهای لوکس وارداتی، دیگر جایی برای واحد پولی ریال و حتی تومان ندارند.
مشاهدات خبرنگار سایت جهان نیوز از بازار فروش کالاهای وارداتی، از جایگزینی رسمی دلار به جای ریال حکایت میکند. کم نیستند شرکتها و مغازه دارانی که برای پوشش نوسانات قیمت دلار فاکتورهای فروش کالا را با نرخ دلار مینویسند. به عنوان مثال دیگر لپ تاپ با مدل x را با قیمت چند میلیون تومان ارائه نمیشود بلکه در فاکتورها نرخها به دلار لحاظ میشود و در زیر قیمت با ذکر تبصرهای قید میشود که قیمت با دلار روز محاسبه میشود. در این شرایط اگر مشتری قصد پرداخت واحد پولی خودمان را داشته باشد، بهای آن کالا با نرخ دلار در بازار آزاد محاسبه میشود.
برخی فروشندگان نرخ دلار را محاسبه کرده و وجه ریال از مشتری دریافت میکنند. برخی دیگر پارا فراتر گذاشته و در قبال فاکتور فروش بر پایه دلار، اسکناس دلار تحویل میگیرند. در حقیقت بازار، سال جاری را زمان مناسب برای تغییر واحد پولی میداند و "دلار" را برای جایگزینی "ریال" انتخاب کرده است.
یک ریال برابر یک دلار میشود
چهار ماه پیش بود که رئیس کل بانک مرکزی به طور جدی از حذف چهار صفر از پول ملی سخن میگفت و در مقابل عدم تاییدهای وزیر اقتصاد تعداد صفرهای حذف شده از واحد پولی را چهار صفر عنوان کرد. او معتقد بود این طرح در سه سال آینده اجرا خواهد شد و نظرسنجی عمومی اینترنتی بانک مرکزی تا دو سال ادامه خواهد داشت تا مردم پیشنهاداتشان را برای نام واحد پولی جدید عنوان کنند.
«یک ریال یک دلار می شود.» «پول ما با حذف ۴ صفر معادل یک دلار آمریکا میشود. البته اینکه ارزش پول ملی انقلاب اسلامی از دیگر کشورهای منطقه بالاتر باشد، امر مهمی است که امیدواریم با حذف چهار صفر از پول ملی این امر محقق شود.»
اینها بخشهایی از گفتههای رئیس کل بانک مرکزی در شهریور ماه سال جاری بود. پس از آن روند سیاستهای پولی و ارزی بانک مرکزی به سمتی رفت که شرایط برای احیای واحد پولی جدید مهیا شود. ایجاد نوسان در بازار طلا و ارز و تزریق بیمهابای ذخایر ارزی و طلای بانک مرکزی به بازار سبب شد تا بر صفرهای پول ملی در زمانی کوتاه افزوده شود و رشد قیمتها کار را به جایی رساند که دیگر ۵۰۰ تومانیهای پول خرد جایشان را به یک هزار تومانی بدهند و کمتر از یک هزار تومان در بسیاری از مبادلات روزانه مردم جایی نداشته باشد.
اخبار روز:
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رییس قرارگاه عمار ، در مورد حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی گفت: حصر این دو خواسته خودشان است.
به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری تحلیلی "انتخاب"؛ وی در سخنانی در جمع فعالان بسیج دانشجویی تحت عنوان "سلسله نشستهای سیاسی پرسمان تحلیلگران" که در دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، افزود: حصر موسوی و کروبی خواسته خودشان است، . خیلی جاها گفتند که اینها حصر خانگی هستند! بله، حصر خانگی هستند، اما نه برای اینکه از اقداماتشان جلوگیری شود، برای اینکه مردم نزنندشان. تقاضای خودشان است.
طائب تصریح کرد: موسوی و کروبی ، چند بار رفتند این طرف و آن طرف و سنگ خوردند، رمی جمرات شدند، خودشان تقاضا کردند که یک خرده حفاظت ما را بالاتر ببرید. گفتیم حفاظتت را بخواهیم ببریم بالا این طور میشود، گفتند عیبی ندارد، باشد.
وی ادامه داد: چندین بار پیام داده بود که بر جان خودم احساس خطر میکنم. باشد، این هم جانت، بگیر و نگه دار. اینها اگر جان دوست نبودند، زمان جنگ برای خودشان سنگر نمیساختند. جان برایشان خیلی عزیز است، عیبی ندارد، نگهدار ببین آخرش چه میشود.
وی با بیان این ادعا که "موسوی و کروبی گفته اند می خواهند زنده بمانند" گفت: معلوم نیست برای چه میخواهد زنده بماند؟ این هدیه جمهوری اسلامی به اینهاست. هر جا میخواهی بیا و برو سخنرانی کن. حرفهایتان را که زدید و مردم در حماسه ۹ دی گفتند که این حرفها باطل است.
وی ادامه داد: ما امروز به فتنه طور دیگری نگاه میکنیم و آن را طور دیگری میفهمیم. فتنه چاشنی انفجار بیداری اسلامی بود. اینها همه قوا را در فتنه ٨٨ به میدان آوردند، تمام رسانههای بینالمللی انعکاس جریان ۲۵ خرداد و فتنه را بر عهده گرفتند، به گونهای که برخی کشورهای عربی بر اساس این تبلیغات آن قدر باور کرده بودند که سقوط جمهوری اسلامی قطعی است که سفرای خودشان را فراخوان کرده بودند و همه چیز را علنی خرج کرده بود.
وی خاطرنشان کرد: فتنه ٨٨ چاشنی انفجار بهار عربی بود و ملت را بیدار کرد.
وی تصریح کرد: میبینید بساطی که این دشمن روی زمین پهن کرده بود بعد از این بیداری چطور دارد جمع میشود. چرا از عراق بیرون رفتند؟ اگر این بیداری اسلامی رخ نداده بود آمریکا از عراق بیرون نمیرفت. وقتی از آمریکا بیرون میرود معنایش شکست یک ابرقدرت است. آن روزی که شوروی از افغانستان بیرون رفت فروپاشیاش شروع شد، خروج آمریکا از عراق یعنی شروع فروپاشی و این خروج ناشی از بیداری بود.
رییس قرارگاه عمار تاکید کرد: بهترین شرایط این است که بقیه الله الاعظم (عج) بیاید و بدانید باید برای سختترینها مهیا باشید، لذا مقام معظم رهبری فرمود "فتنه بزرگتری در راه است، مراقب باشید"، خیلیها فکر کردند که این فتنه، فتنه داخلی است، بنده عرض میکنم به اقتضائات زمان دقت کنید، متوجه میشوید منظور این حرف چیست.
رییس قرارگاه عمار گفت: به پاسداشت صبر مردم و حضورشان، این بیداری را در جهان اسلام خدا به شکل هدیه ما اهدا کرد، اما هدایای نزدیکتر و روزآمدی هم خدای متعال به شما عنایت کرد که یکی از آن هدایا که حالا خیلی هم به شما نزدیک است، همین هدیهای بود که خدای متعال به عنوان هواپیمای جاسوسی آمریکا به شما هدیه کرد. مطلبی که کماکان آمریکاییها در کمای آن ماندهاند.
وی ادامه داد: برترین ابزار جاسوسیشان را در کل منطقه از دست دادهاند. ابزار جاسوسی که ابرقدرتهای مدعی ابرقدرتی نه آن را دیده بودند، نه میتوانستند ببینند، یعنی فعلا دو کشور چین و روسیه که هر کدام در زمینه علم و فناوری ادعا دارند، هیچکدام توانایی رویت این را نداشتند و این را خدای متعال امروز در اختیار شما قرار داده است.
طائب خاطرنشان کرد: هم آنها نمیدانند که چه به دست آوردیم، هم نمیدانند که چه از آن میدانیم، هم نمیدانند که الان وضعیتش چطور است و کجاست. یک عده آمدند گفتند که چین و روسیه تقاضا دارند که ما این را به آنها بدهیم. خیلی عقب مانده ذهنی هستند کسانی که چنین فکرهایی میکنند. آن کسی که بلد بوده این را بنشاند، بلد است بازش کند، آن که بلد است بازش کند، بلد است بسازد، آنکه بلد است بسازد به دیگران نیازی ندارد. آن وقت آمریکاییها باید بنشینند و عزا بگیرند که ما تا به حال آنها را نگاه میکردیم حالا آنها ما را نگاه میکنند و اینها پاداشهای خداست.
به گزارش ایسنا طائب در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "با توجه به اینکه غبار فتنه فرو نشسته و انسانهایی که باید میفهمیدند فهمیدند، آیا زمان بازخواست بازیچههای فتنه، آقایان سران فتنه و سایر عوامل نرسیده است؟" گفت: ما دو تا خصلت داریم، یکی اینکه اهل انتقام نیستیم که خصلتی است که مولا امیرالمومنین(ع) برای ما گذاشته است.
وی ادامه داد: دومین خصلت ما این است که اهل حکمت و مصلحتیم. امروز آنها با حربه حقوق بشر به میدان آمدهاند. برای حفظ این بیداری اسلامی، حقوق بشر یک حربه است. شما تا بیایید و سران این نهضتها را بگیرید فریاد میزنند چرا اینها را گرفتید؟ دشمن به تمام دنیا اعلام کرده که اینها سران نهضتند، اگر شما عین همان رفتار را با اینها داشته باشید، میگویند تو دیگر حق نداری اعتراض کنی.
وی در ادامه جلسه در پاسخ به سوالی در خصوص اشغال سفارت انگلیس که پرسیده بود "اولا ادعا شده که این تسخیر توسط بسیجیان انجام شده است، آیا درست است؟ و بعد هم اینکه آیا این کار کار مثبتی بوده یا نه و اگر مثبت بوده چرا وزیر امورخارجه، نسبت به این عمل واکنش نشان داده است؟" گفت: نه! کار غلطی بود. بچههای ما هم طراح نبودند. نباید عملیات میکردند، به طریقی بازی خوردند و آن کسانی هم که صحنه گردان بودند وقتی صحنه را ایجاد کردند دیگر رویت نشدند.
وی تصریح کرد: کار، کار غلطی بود. کار خودشان بود و انگلستان درون سفارت هیچ مدرکی هم نداشت، مدارکی که گذاشته بود، وقتی که آنالیز شد، دیدند که فقط برای ایجاد دعوا گذاشته شده است.
طائب ادامه داد: هیچ سندی را نگذاشته بود، پس معلوم شد که کار خودشان بوده است و خدای متعال هم از شیوعش جلوگیری کرد.
وی در پاسخ به این سوال که "به نظر میرسد بیداری اسلامی در منطقه از شور خود افتاده است، آیا نیاز نیست تا حرکتی از سوی ایران صورت بگیرد تا دوباره جان تازهای به انقلابهای منطقه ببخشد؟"، گفت: قرار نیست تا آخر جنگ داشته باشیم؛ حالا دیگر باید اوضاع آرام بشود و در انتخابات آدم بیاورند. در مورد لیبی هم که دیگر نباید حرف بزنیم، قذافی را بیرون انداختند. در تونس هم باید اوضاع آرام باشد. چرا انتظار داری که هر روز تظاهرات باشد؟
رییس قرارگاه عمار گفت: میماند بحرین و یمن که داغ داغ هستند. اینجا هم حل بشود تمام میشود. یک قضیهای باید در منطقه رخ میداد و آن این است که ارتشهایشان به نفع اسرائیل وارد عمل نشوند.
وی افزود: امام گفت ما انقلابمان را صادر میکنیم، نگفت نیرو صادر میکنیم، انقلاب صدور پیدا کرده است.
وی در پاسخ به این سوال که "به عقیده شما وظیفه اصلی ما دانشجویان در عرصه تحولات اخیر منطقه و تحولات داخل کشور از قبیل ریزش خواص، انتخابات مجلس چیست و ۷+٨ و جبهه پایداری چیست؟" گفت: ۷ و ٨ هم انشاءالله قضیهاش حل میشود، خیلی نگران نباشید.
رییس قرارگاه عمار ، در مورد حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی گفت: حصر این دو خواسته خودشان است.
به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری تحلیلی "انتخاب"؛ وی در سخنانی در جمع فعالان بسیج دانشجویی تحت عنوان "سلسله نشستهای سیاسی پرسمان تحلیلگران" که در دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، افزود: حصر موسوی و کروبی خواسته خودشان است، . خیلی جاها گفتند که اینها حصر خانگی هستند! بله، حصر خانگی هستند، اما نه برای اینکه از اقداماتشان جلوگیری شود، برای اینکه مردم نزنندشان. تقاضای خودشان است.
طائب تصریح کرد: موسوی و کروبی ، چند بار رفتند این طرف و آن طرف و سنگ خوردند، رمی جمرات شدند، خودشان تقاضا کردند که یک خرده حفاظت ما را بالاتر ببرید. گفتیم حفاظتت را بخواهیم ببریم بالا این طور میشود، گفتند عیبی ندارد، باشد.
وی ادامه داد: چندین بار پیام داده بود که بر جان خودم احساس خطر میکنم. باشد، این هم جانت، بگیر و نگه دار. اینها اگر جان دوست نبودند، زمان جنگ برای خودشان سنگر نمیساختند. جان برایشان خیلی عزیز است، عیبی ندارد، نگهدار ببین آخرش چه میشود.
وی با بیان این ادعا که "موسوی و کروبی گفته اند می خواهند زنده بمانند" گفت: معلوم نیست برای چه میخواهد زنده بماند؟ این هدیه جمهوری اسلامی به اینهاست. هر جا میخواهی بیا و برو سخنرانی کن. حرفهایتان را که زدید و مردم در حماسه ۹ دی گفتند که این حرفها باطل است.
وی ادامه داد: ما امروز به فتنه طور دیگری نگاه میکنیم و آن را طور دیگری میفهمیم. فتنه چاشنی انفجار بیداری اسلامی بود. اینها همه قوا را در فتنه ٨٨ به میدان آوردند، تمام رسانههای بینالمللی انعکاس جریان ۲۵ خرداد و فتنه را بر عهده گرفتند، به گونهای که برخی کشورهای عربی بر اساس این تبلیغات آن قدر باور کرده بودند که سقوط جمهوری اسلامی قطعی است که سفرای خودشان را فراخوان کرده بودند و همه چیز را علنی خرج کرده بود.
وی خاطرنشان کرد: فتنه ٨٨ چاشنی انفجار بهار عربی بود و ملت را بیدار کرد.
وی تصریح کرد: میبینید بساطی که این دشمن روی زمین پهن کرده بود بعد از این بیداری چطور دارد جمع میشود. چرا از عراق بیرون رفتند؟ اگر این بیداری اسلامی رخ نداده بود آمریکا از عراق بیرون نمیرفت. وقتی از آمریکا بیرون میرود معنایش شکست یک ابرقدرت است. آن روزی که شوروی از افغانستان بیرون رفت فروپاشیاش شروع شد، خروج آمریکا از عراق یعنی شروع فروپاشی و این خروج ناشی از بیداری بود.
رییس قرارگاه عمار تاکید کرد: بهترین شرایط این است که بقیه الله الاعظم (عج) بیاید و بدانید باید برای سختترینها مهیا باشید، لذا مقام معظم رهبری فرمود "فتنه بزرگتری در راه است، مراقب باشید"، خیلیها فکر کردند که این فتنه، فتنه داخلی است، بنده عرض میکنم به اقتضائات زمان دقت کنید، متوجه میشوید منظور این حرف چیست.
رییس قرارگاه عمار گفت: به پاسداشت صبر مردم و حضورشان، این بیداری را در جهان اسلام خدا به شکل هدیه ما اهدا کرد، اما هدایای نزدیکتر و روزآمدی هم خدای متعال به شما عنایت کرد که یکی از آن هدایا که حالا خیلی هم به شما نزدیک است، همین هدیهای بود که خدای متعال به عنوان هواپیمای جاسوسی آمریکا به شما هدیه کرد. مطلبی که کماکان آمریکاییها در کمای آن ماندهاند.
وی ادامه داد: برترین ابزار جاسوسیشان را در کل منطقه از دست دادهاند. ابزار جاسوسی که ابرقدرتهای مدعی ابرقدرتی نه آن را دیده بودند، نه میتوانستند ببینند، یعنی فعلا دو کشور چین و روسیه که هر کدام در زمینه علم و فناوری ادعا دارند، هیچکدام توانایی رویت این را نداشتند و این را خدای متعال امروز در اختیار شما قرار داده است.
طائب خاطرنشان کرد: هم آنها نمیدانند که چه به دست آوردیم، هم نمیدانند که چه از آن میدانیم، هم نمیدانند که الان وضعیتش چطور است و کجاست. یک عده آمدند گفتند که چین و روسیه تقاضا دارند که ما این را به آنها بدهیم. خیلی عقب مانده ذهنی هستند کسانی که چنین فکرهایی میکنند. آن کسی که بلد بوده این را بنشاند، بلد است بازش کند، آن که بلد است بازش کند، بلد است بسازد، آنکه بلد است بسازد به دیگران نیازی ندارد. آن وقت آمریکاییها باید بنشینند و عزا بگیرند که ما تا به حال آنها را نگاه میکردیم حالا آنها ما را نگاه میکنند و اینها پاداشهای خداست.
به گزارش ایسنا طائب در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "با توجه به اینکه غبار فتنه فرو نشسته و انسانهایی که باید میفهمیدند فهمیدند، آیا زمان بازخواست بازیچههای فتنه، آقایان سران فتنه و سایر عوامل نرسیده است؟" گفت: ما دو تا خصلت داریم، یکی اینکه اهل انتقام نیستیم که خصلتی است که مولا امیرالمومنین(ع) برای ما گذاشته است.
وی ادامه داد: دومین خصلت ما این است که اهل حکمت و مصلحتیم. امروز آنها با حربه حقوق بشر به میدان آمدهاند. برای حفظ این بیداری اسلامی، حقوق بشر یک حربه است. شما تا بیایید و سران این نهضتها را بگیرید فریاد میزنند چرا اینها را گرفتید؟ دشمن به تمام دنیا اعلام کرده که اینها سران نهضتند، اگر شما عین همان رفتار را با اینها داشته باشید، میگویند تو دیگر حق نداری اعتراض کنی.
وی در ادامه جلسه در پاسخ به سوالی در خصوص اشغال سفارت انگلیس که پرسیده بود "اولا ادعا شده که این تسخیر توسط بسیجیان انجام شده است، آیا درست است؟ و بعد هم اینکه آیا این کار کار مثبتی بوده یا نه و اگر مثبت بوده چرا وزیر امورخارجه، نسبت به این عمل واکنش نشان داده است؟" گفت: نه! کار غلطی بود. بچههای ما هم طراح نبودند. نباید عملیات میکردند، به طریقی بازی خوردند و آن کسانی هم که صحنه گردان بودند وقتی صحنه را ایجاد کردند دیگر رویت نشدند.
وی تصریح کرد: کار، کار غلطی بود. کار خودشان بود و انگلستان درون سفارت هیچ مدرکی هم نداشت، مدارکی که گذاشته بود، وقتی که آنالیز شد، دیدند که فقط برای ایجاد دعوا گذاشته شده است.
طائب ادامه داد: هیچ سندی را نگذاشته بود، پس معلوم شد که کار خودشان بوده است و خدای متعال هم از شیوعش جلوگیری کرد.
وی در پاسخ به این سوال که "به نظر میرسد بیداری اسلامی در منطقه از شور خود افتاده است، آیا نیاز نیست تا حرکتی از سوی ایران صورت بگیرد تا دوباره جان تازهای به انقلابهای منطقه ببخشد؟"، گفت: قرار نیست تا آخر جنگ داشته باشیم؛ حالا دیگر باید اوضاع آرام بشود و در انتخابات آدم بیاورند. در مورد لیبی هم که دیگر نباید حرف بزنیم، قذافی را بیرون انداختند. در تونس هم باید اوضاع آرام باشد. چرا انتظار داری که هر روز تظاهرات باشد؟
رییس قرارگاه عمار گفت: میماند بحرین و یمن که داغ داغ هستند. اینجا هم حل بشود تمام میشود. یک قضیهای باید در منطقه رخ میداد و آن این است که ارتشهایشان به نفع اسرائیل وارد عمل نشوند.
وی افزود: امام گفت ما انقلابمان را صادر میکنیم، نگفت نیرو صادر میکنیم، انقلاب صدور پیدا کرده است.
وی در پاسخ به این سوال که "به عقیده شما وظیفه اصلی ما دانشجویان در عرصه تحولات اخیر منطقه و تحولات داخل کشور از قبیل ریزش خواص، انتخابات مجلس چیست و ۷+٨ و جبهه پایداری چیست؟" گفت: ۷ و ٨ هم انشاءالله قضیهاش حل میشود، خیلی نگران نباشید.
طائب: اشغال سفارت انگلیس کار غلطی بود و بچه های ما بازی خوردند
سحام نیوز: رییس قرارگاه عمار مدعی شد: حادثه ۹ دی چیزی شبیه فرایند عاشورا بود یعنی وقتی برای شما فتنه ایجاد کردند، آتشی مانند آتش عاشورا بود. فتنه ۸۸ آتشی بود که استکباری که توانسته بود آن را ایجاد نماید امید داشت تا ابا عبدالله الحسین را در آن فتنه شهید کند.
قرار گاه عمار از مراکز سرکوب مردم در زمان حوادث پس از انتخابات بود.
به گزارش سحام و به نقل از ایسنا مهدی طائب روز پنجشنبه در سخنانی در جمع بسیج دانشجویی تحت عنوان “سلسله نشستهای سیاسی پرسمان تحلیلگران” که در دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار داشت: فتنه ۸۸ چاشنی انفجار بهار عربی بود و ملت را بیدار کرد.
این اظهارات طائب در حالی مطرح می شود که جنبش سبز نیز معتقد است جنبش های منطقه پیرو راه این جنبش و مبارزه با دیکتاتوری است.
طائب در بیانی خلاف واقع در خصوص کروبی و موسوی گفت: الان به آنها میگویید که بیا! این آقا در خانهاش است. چون خیلی جاها گفتند که اینها حصر خانگی هستند! بله، حصر خانگی هستند، اما نه برای اینکه از اقداماتشان جلوگیری شود، برای اینکه مردم نزنندشان. تقاضای خودشان است. چند بار رفتند این طرف و آن طرف و سنگ خوردند، رمی جمرات شدند، خودشان تقاضا کردند که یک خرده حفاظت ما را بالاتر ببرید. گفتیم حفاظتت را بخواهیم ببریم بالا این طور میشود، گفتند عیبی ندارد، باشد.
وی ادامه داد: چندین بار پیام داده بود که بر جان خودم احساس خطر میکنم. باشد، این هم جانت، بگیر و نگه دار. اینها اگر جان دوست نبودند، زمان جنگ برای خودشان سنگر نمیساختند. جان برایشان خیلی عزیز است، عیبی ندارد، نگهدار ببین آخرش چه میشود. معلوم نیست برای چه میخواهد زنده بماند؟ این هدیه جمهوری اسلامی به اینهاست. هر جا میخواهی بیا و برو سخنرانی کن. حرفهایتان را که زدید و مردم در حماسه ۹ دی گفتند که این حرفها باطل است.
این اظهارات طائب در حالی مطرح می شود که جنبش سبز نیز معتقد است جنبش های منطقه پیرو راه این جنبش و مبارزه با دیکتاتوری است.
طائب در بیانی خلاف واقع در خصوص کروبی و موسوی گفت: الان به آنها میگویید که بیا! این آقا در خانهاش است. چون خیلی جاها گفتند که اینها حصر خانگی هستند! بله، حصر خانگی هستند، اما نه برای اینکه از اقداماتشان جلوگیری شود، برای اینکه مردم نزنندشان. تقاضای خودشان است. چند بار رفتند این طرف و آن طرف و سنگ خوردند، رمی جمرات شدند، خودشان تقاضا کردند که یک خرده حفاظت ما را بالاتر ببرید. گفتیم حفاظتت را بخواهیم ببریم بالا این طور میشود، گفتند عیبی ندارد، باشد.
وی ادامه داد: چندین بار پیام داده بود که بر جان خودم احساس خطر میکنم. باشد، این هم جانت، بگیر و نگه دار. اینها اگر جان دوست نبودند، زمان جنگ برای خودشان سنگر نمیساختند. جان برایشان خیلی عزیز است، عیبی ندارد، نگهدار ببین آخرش چه میشود. معلوم نیست برای چه میخواهد زنده بماند؟ این هدیه جمهوری اسلامی به اینهاست. هر جا میخواهی بیا و برو سخنرانی کن. حرفهایتان را که زدید و مردم در حماسه ۹ دی گفتند که این حرفها باطل است.
وی در ادامه جلسه در پاسخ به سوالی در خصوص اشغال سفارت انگلیس که پرسیده بود “اولا ادعا شده که این تسخیر توسط بسیجیان انجام شده است، آیا درست است؟ و بعد هم اینکه آیا این کار کار مثبتی بوده یا نه و اگر مثبت بوده چرا وزیر امورخارجه، نسبت به این عمل واکنش نشان داده است؟” گفت: نه! کار غلطی بود. بچههای ما هم طراح نبودند. نباید عملیات میکردند، به طریقی بازی خوردند و آن کسانی هم که صحنه گردان بودند وقتی صحنه را ایجاد کردند دیگر رویت نشدند.
وی مدعی شد: کار، کار غلطی بود. کار خودشان بود و انگلستان درون سفارت هیچ مدرکی هم نداشت، مدارکی که گذاشته بود، وقتی که آنالیز شد، دیدند که فقط برای ایجاد دعوا گذاشته شده است.
طائب ادامه داد: هیچ سندی را نگذاشته بود، پس معلوم شد که کار خودشان بوده است و خدای متعال هم از شیوعش جلوگیری کرد.
واکنش شدید نائب رئیس مجلس ششم به گزارش سراسر دروغ کمیسیون اصل ۹۰
سیدمحمدرضاخاتمی: آقایان! آنچه در آن شنا میکنید مرداب است
ما به شنود هم به عنوان سند راضی هستیم؛ چرا ارائه نمی کنید؟
محمدرضا خاتمی در واکنش به گزارش کمیسیون اصل نود که دو روز پیش در صحن مجلس قرائت شد با بیان این که آنچه از این گزارش سراپا دروغ بر می آید التماس به ملت است که ادعاهای بی اساس و مکرر و اتهامات خسته کننده آنها را باور کنند، گفته است: ای کاش کسی به این خود را به خواب زدگان می فهماند که هر چه بیشتر بر این طبل تنافضات بکوبید مردم بیشتر از عمق ترس و واهمه ای که سراسر وجودتان را گرفته است آگاه می شوند.
نایب رییس مجلس ششم در این نامه با یادآوری این که این کمیسیون برای این درست شده است که آخرین پناهگاه مردم در برابر ظلم و حق کشی احتمالی حاکمان باشد، آورده است: شما تکلیف مردمسالاری را با این رفتارهای خود یکسره کرده اید و در آن بحثی نداریم. اما با این رواج فساد و دروغ و تهمت و خشونت وبی اخلاقی آن هم در بالاترین سطوح حکومت باید گفت “لکم دینکم و لی دین”.
به اعتقاد دبیر کل سابق جبهه مشارکت ایران اسلامی آنچه در این گزارش آمده است تکرار ادعاهای کیفرخواست نویسان تابستان ۸۸ است که با برگزاری دادگاههای آنچنانی هم نتوانستند آن را ثابت کنند و رد شد. اینک گویا همان ها ماموریت یافته اند که انشایی دیگر بنویسند و به نامی دیگر منتشر کنند.
وی تاکید کرده است که اگر سندی هست لطفا منتشر کنید و الا برای نجات خود تخریب دیگران چاره ساز نخواهد بود.
محمدرضا خاتمی در بخشی دیگر از این نامه پرسیده است: آیا با خود فکر کرده اید چرا هرکس که شما با او در افتاده اید محبوبیت بیشتری در بین خلائق پیدا میکند و چرا زندانیان سیاسی شما امروز قهرمان و الگوی نسل جوان شده اند؟ صادقانه می گویم که آنچه در آن شنا میکنید مرداب است و هرچه بیشتر دست و پا بزنید بیشتر در آن فرو می روید.
این فعال سیاسی در انتها خطاب به اصلاح طلبانی که در مجلس خود را برای انتخابات آینده آماده و استدلال می کنند در مجلس آینده مفید واقع خواهند شد برای نجات کشور و از حجم خرابکاریها خواهند کاست گفته است: اینک این گوی و این میدان. اگر خود را اصلاح طلب می دانید این گزارش حیثیت، اعتبار و هویت شما را هدف گرفته است . دستی بلند کنید. فریادی بر آرید. نطقی، مصاحبه ای، اخطاری، تذکری… لااقل ار محافظه کاران منصف عقب نیفتید و نترسید از رد صلاحیت شورای نگهبان بلکه بترسید از رد صلاحیت خود توسط مردمی که از این همه دروغ و فریب به تنگ آمده اند.
متن کامل این نامه به گزارش نوروز به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
کمیسیون اصل نود قانون اساسی مجلس شورای اسلامی گزارشی در باره حوادث انتخابات سال ۸۸ تهیه و در مجلس فرمایشی هشتم خوانده است که نه تنها نمی تواند هیچ اثری در رفع گرفتاری خود ساخته جناح حاکم داشته باشد بلکه بیش از هر چیز نشانه قبول شکست استراتژی سرکوب و هیاهو و ارعاب می باشد. آنچه از این گزارش سراپا دروغ بر می آید التماس به ملت است که ادعاهای بی اساس و مکرر و اتهامات خسته کننده آنها را باور کنند.
اما این گزارش بهانه ای است برای من تا پاسخی مختصر به دروغ پردازیها و توهمات ایران بر باد ده بدهم. نه از آن جهت که این گزارش حاوی هیچ حقیقتی باشد بل از آن جهت که در تاریخ ثبت شود تا آیندگان بدانند چگونه دستاورد شهیدان انقلاب اسلامی به تاراج رفته است. و من از این جهت خود را بیش از هر کس محق در این پاسخگویی می دانم که هم نماینده مجلس بوده ام و هم عضو کمیسیون اصل نود، هم عضو جبهه مشارکت هستم و هم فعال در جریان اصلاح طلبی، و بالاخره نسبت من با آقای خاتمی که ناجوانمردانه و به رسم معهود این دوران رو به پایان مورد اتهام واقع شده است، و همه اینها ایجاب می کند که چند جمله ای بنویسم اگر چه میلیونها انسان معترض صبورانه بغض خود را فرو می خورند البته نه برای همیشه و اینان باید بدانند که “این بیشه گمان مبر که خالی است”.
نکته اول:
باید پرسید کمیسیون اصل نود قانون اساسی در این ماجرا چه محلی از اعراب دارد؟ این کمیسیون برای این درست شده است که آخرین پناهگاه مردم در برابر ظلم و حق کشی احتمالی حاکمان باشد. کسانی که قانون اساسی را می نوشتند به خوبی می دانستند که ممکن است همه ارکان دادرسی عادلانه در کشور در معرض تطاول قدرتمندان حاکم قرار گیرد و لذا بر آن شدند تا با ابداع این نهاد در مجلس که منبعث از نمایندگان واقعی مردم میتواند باشد و کمترین تاثیر را از قدرت دارد پناهگاهی برای مردم از همه جا رانده بنا نهند. این کمیسیون طبق آیین نامه های آن باید به شکایاتی رسیدگی کند که از سوی مردم و به طرفیت بخشی از حکومت واصل شده است. در موضوع انتخابات اگر کمیسیون امنیت ملی یا قضایی و یا حتی مثلا کمیسیون عمران به بهانه آتش گرفتن زباله ها در خیابان های تهران گزارشی می داد شاید قابل توجیه بود، ولی اینکه آقایان کمیسیون اصل نود شکایات متعدد قربانیان انتخابات را نادیده بگیرند و یکسره به تکرار ادعاهای مسببین این حوادث بپردازند نه تنها موجب شگفتی بلکه بدعتی تازه است. شاید هم علت این باشد که با این وضع مملکت دیگران زودتر فهمیده اند که نباید هیزم کش دوزخی باشند که خود اولین قربانی آن هستند.
نکته دوم:
می گویند به خواب رفته را می توان بیدار کرد. اینک قریب سه سال از حوادثی می گذرد که به قول آقایان در دو سال پیش در چنین ایامی مرگ آن را جشن گرفتند. پس چرا هنوز سرتاسر گفتار و نوشتار آقایان مملو از حقد و کینه و حسادت و توهین و افترا است که نثار هر کس می شود که با آقایان نیست؟ ای کاش کسی به این خود را به خواب زدگان می فهماند که هر چه بیشتر بر این طبل تنافضات بکوبید مردم بیشتر از عمق ترس و واهمه ای که سراسر وجودتان را گرفته است آگاه می شوند. شاید شما از موسوی و کروبی یا خاتمی و هاشمی یا مجمع و سازمان و جبهه نترسید اما از ملتی می ترسید که دیگر شما را قبول ندارد. ملتی که به خوبی آگاه شده است از قبل حکمرانی شما چه چیز نصیبش شده است. شما مانند آن کس که برای فرار از ترس در سیاهی شب آواز می خواند زیر آواز زده اید.اگر غیر از این بود به کسانی که آنها را مرده می پندارید به اندازه دفاع از خود در برابر سیل اتهامات بی اساس، مجال می دادید. اصلا اجازه می دادید که زندانیان بی گناه پس از ۳۵ ماه از زندان انفرادی به در آیند و یا اجازه تماس تلفنی یا ملاقات حضوری داشته باشند. این کارها که چیزی جز اجرای قانون مصوب خودتان نیست را نمی کنید زیرا می دانید خود را در چه دامی گرفتار کرده اید. می دانید مردم را از دست داده اید. پس راحت تر آنکه صورت مسئله را پاک کنید تا اینکه به فکر راه حلی برای نجات کشور که نه، حد اقل نجات خود باشید.
نکته سوم:
آنچه در این گزارش آمده است تکرار ادعاهای کیفرخواست نویسان تابستان ۸۸ است که با برگزاری دادگاههای آنچنانی هم نتوانستند آن را ثابت کنند و رد شد. اینک گویا همان ها ماموریت یافته اند که انشایی دیگر بنویسند و به نامی دیگر منتشر کنند.حال اگر به فرض محال رسیدگی به این موضوع را در صلاحیت این کمیسیون هم بدانیم ، روند کاری باید بررسی اتهامات با حضور اطراف موضوع باشد و همه می دا نیم که چنین چیزی اصلا واقع نشده است. علت هم معلوم است چون اصلا سند و مدرکی وجود ندارد . پس چه بهتر که به تکرار اتهامات واهی بپردازند وباانتشار یک بیانیه سیاسی یک گروه مخفی علیه رقیب، خود را راضی نگه دارند.
نکته چهارم:
در این گزارش مکررا از اسناد و مدارکی صحبت می شود که متقن ترین آن اعترافات است که ارزش آن حداقل در باره دیگران از سوی رهبری بیان شده است ولی باز هم از سوی ولایت مداران مکرر به آن استناد می شود و البته چاره ای هم نیست چون اگر این هم نباشد دیگر چیزی برای عرضه در اختیار آقایان نیست. الان قریب سه سال از آن حوادث می گذرد و از روز اول همواره از این اسناد صحبت شده است اما دریغ از یک مدرک محکمه پسند. ما حتی به شنود هم راضی هستیم هر چند شنود هیچ ارزش حقوقی ندارد. آقایان که این دنیا را محضر خود کرده اند و حتی در سراپرده خصوصی یار و اغیار سر و گوشی دارند ،نمی توانند از این طریق هم کوچکترین دلیلی برای اثبات ادعاهای خود ارائه کنند.شما که هرروز پهباد می نشانید و جاسوس می گیرید وریگی تروریست به اسارت در می آورید چگونه در این دو سال و اندی نتوانسته اید حتی یک سند معتبر ،تکرار می کنم حتی یک سند معتبر، برای این همه ادعای ریزو درشت خود ارائه کنید؟ آیا گمان برده اید چنین ادعای گزافی را تنها به صرف گفتن وجود اسناد ثابت شده می توان به خورد مردم داد؟ و آیا اینکه سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی چنین می گویند و چنین می نویسند برهان قاطع شما است؟ شما هم که خوب می دانید همه این ماجرا برای آن بوده است که در این بزنگاه تاریخی از شر مزاحمین چند دهه خود خلاص شوید، ونمی خواهید بپذیرید که مردم این بار همه آن سناریو را نقش بر آب کرده اند. مردمی که خوب می فهمند و می دانند و فریب تبلیغات شما را نمی خورند.
برادران عزیز، آیا گمان می کنید با خطابه و هیاهو و داستانسرایی می توان به جایی رسید؟ آیا با خود فکر کرده اید چرا هرکس که شما با او در افتاده اید محبوبیت بیشتری در بین خلائق پیدا میکند و چرا زندانیان سیاسی شما امروز قهرمان و الگوی نسل جوان شده اند؟ صادقانه می گویم که آنچه در آن شنا میکنید مرداب است و هرچه بیشتر دست و پا بزنید بیشتر در آن فرو می روید.
نکته پنجم:
در بخشی از گزارش به سفرهای خارجی آقای خاتمی اشاره شده است. این بخش که تنها چند جمله است احیانا با هماهنگی قبلی در بوق و کرنا شده است و چنین بر می آید که شاید تنها هدف این گزارش همین چند جمله بوده است. باز علت روشن است. این افراد به درست یا غلط آقای خاتمی را سلسله جنبان اصلاحات و مردمسالاری در دوره جدید تاریخ کشور میدانند و باید هر روز حقد و کینه خود را نسبت به او به نوعی ابراز دارند. البته این دروغپردازیها چیزی از شان آقای خاتمی کم نمی کند که اگر هم بکند بیشتر خود آقایان ضرر میکنند که امکان هرگونه اصلاح داخلی را بلاموضوع می کنند، فارغ از اینکه این شیوه و منش خاتمی است که می تواند حتی در این شرایط ملتهب پلی بسازد بین حاکمیت و مردم اگر که واقعا قصد اصلاح داشته باشند. اما آنچه در باره محتوای این بخش باید گفت این است که همانند سایر بخشها بکلی کذب و دروغ است و باز به اسنادی تکیه می شود که وجود خارجی ندارد و لذا قابل ارائه هم نیست. همه می دانند سفرهای آقای خاتمی با اطلاع نظام بوده و در همه ملاقاتها هم نمایندگان وزارت خارجه حضور داشته اند. حال اگر سندی هست لطفا منتشر کنید و الا برای نجات خود تخریب دیگران چاره ساز نخواهد بود.
نکته ششم:
در بخشی دیگر از گزارش به تکرار ادعاهای کیفرخواست نویسان در باره انقلاب مخملی پرداخته شده است. این قسمت هم بی سند و طبعا بی اعتبار است. در این بخش، از جمله به سند تاملات راهبردی جبهه مشارکت استناد شده است که پیشتر، متن کامل آن منتشر و در دسترس است. جبهه مشارکت در تابستان سال ۸۸ در پاسخ به کیفرخواست کذایی، پاسخ مفصل خود به این بخش را منتشر کرد که آن هم در دسترس همگان است. در این جا باید به این مختصر بسنده کرد که این سند همانگونه که از اسم آن بر می آید مجموعه اندیشه های افراد حزب و حتی در خارج حزب است که به اعتبار اندیشه قابل احترام است و برای تصویب نهایی در ارکان حزب در حال رسیدگی بوده است. ظاهرا این آقایان هم مانند کیفرخواست نویسان چون به هیچ عمل جرمی از سوی اصلاح طلبان و به ویژه جبهه مشارکت دست نیافته اند به محاکمه اندیشه پرداخته اند و تازه آن هم بر اساس برداشتهای انحرافی و باژگونه ای که از یک متن با زبان فارسی داشته اند. هرچند بسیار بعید می دانم حتی یکی از اعضای کمیسیون آن را کامل خوانده باشد.
آیا بهتر نبود آقایان برای جبران اشتباهات خود آسمان ریسمان نکنند و از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف بهره نگیرند و به سادگی قبول کنند که عده ای در این کشور هستند که با انقلاب و نظام و اسلام مشکلی ندارند بلکه منتقد شیوه حکمرانی آنها هستند که فوج فوج جوانان را از دین خدا و از کشتی طوفان زده انقلاب خارج میکند. کسانی هستند که با ابزارهای قانونی از جمله انتخابات می خواهند این شیوه حکمروایی را تغییر دهند.
نکته هفتم:
سخنی هم با اصلاح طلبان عزیز در مجلس که خود را برای انتخابات آینده آماده می کنند دارم. استدلال شما برای حضور در مجلس آینده این است که مفید واقع خواهید شد برای نجات کشور و از حجم خرابکاریها خواهید کاست. اینک این گوی و این میدان. اگر خود را اصلاح طلب می دانید این گزارش، حیثیت، اعتبار و هویت شما را هدف گرفته است . دستی بلند کنید. فریادی بر آرید. نطقی، مصاحبه ای، اخطاری، تذکری… لااقل از محافظه کاران منصف عقب نیفتید و نترسید از رد صلاحیت شورای نگهبان بلکه بترسید از رد صلاحیت خود توسط مردمی که از این همه دروغ و فریب به تنگ آمده اند.
و کلام آخر،
همواره گمان می کردیم مردمسالاری دینی یعنی همان دموکراسی که در جهان مرسوم است به اضافه دین داری و معنویت و اخلاق و به همین جهت آرمانگرایانه گمان می کردیم مدینه فاضله ای خواهیم ساخت که چشم جهانیان را خیره خواهد کرد. مردمسالاری که در آن پاک دست ترین، راستگو ترین، سالم ترین، با اخلاق ترین و مهربان ترین انسانهای آن سرزمین بر ما حکومت خواهند کرد. شما نیک بدانید که هر حکومتی که بیشتر زندانی سیاسی داشته باشد از مشروعیت کمتری برخوردار است. هر حکومتی که از تجمع مردم ولو در حد مجالس مذهبی بترسد پشتوانه مردمی کمتری دارد. هر حکومتی که متفکران و روشنفکران را دشمن بداند علنا اعلام می کند که از بعد نظری به بن بست رسیده است، و بالاخره هر حکومتی که نتواند یک انتخابات آزاد، رقابتی، سالم و منصفانه برگزار کند قطعا با تجمعات خیابانی سازمان داده شده نمی تواند برای خود مشروعیت بخرد.
شما تکلیف مردمسالاری را با این رفتارهای خود یکسره کرده اید و در آن بحثی نداریم. اما با این رواج فساد و دروغ و تهمت و خشونت وبی اخلاقی آن هم در بالاترین سطوح حکومت باید گفت “لکم دینکم و لی دین”
والسلام علی من التبع الهدی
مراسم سالگرد شهادت مصطفی کریم بیگی
دومین مراسم سالگرد شهادت مصطفی کریم بیگی با حضور خانواده شهدای جنبش سبز و جمعی از دوستان و علاقمندان وی بر گزار شد.
به گزارش تحول سبز در این مراسم جمعی از خانواده های شهدای جنبش سبز از جمله خانواده سهراب اعرابی، محمد مختاری، محمد کامرانی، امیر جوادی فر، علی حسن پور، احمد نجاتی کارگر و سعید زینالی حضور داشتند. همچنین گروهی از زندانیان کهریزک و دوستان و اعضای خانواده این شهید مظلوم روز عاشورا از دیگر حاضران در برنامه بزرگداشت شهید مصطفی کریم بیگی بودند.
لازم به ذکر است شهید مصطفی کریم بیگی، جوان ۲۷ ساله، یکی دیگر از شهدای عاشورای خونین است.
وی در روز عاشورا و در حوالی خیابان نوفل لوشاتو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان سپرد. خانواده این شهید پس از دو هفته بیخبری مطلق از او و درحالیکه تصور میکردند وی در روز عاشورا دستگیر شده است، در روز دوشنبه ۲۱ دی ماه عکس و پیکر او را در پزشک قانونی کهریزک شناسایی میکنند.
اما ماموران حتی پس از شناسایی پیکر این شهید، حاضر به تحویل جسد وی به خانواده نشدند. سرانجام با وجود سکونت او در تهران به دلیل فشار ماموران امنیتی خانواده این شهید مجبور شدند تا او را هنگام غروب آفتاب در شهریار کرج دفن کنند.
سعید زندگانی
جرس: دراولین پرده به خانه سینما می رویم که دولت شکایت کرده و می خواهد تعطیلش کند و سینماگران به تلافی، برای همکاری با جشنواره فجر شرط گذاشته اند؛ در پرده دوم حرفهای وزیر ارشاد و معاون سینمائیش را می خوانیم که به اسکار و موفقیت «جدائی نادر از سیمین» در آن شک دارند؛ در پرده سوم آگاه می شویم که علی اکبر ولایتی هم کارشناس سینما شده و برای جشنواره سینمائی فجر رهنمود می دهد؛ در پرده چهارم ازکمانچه نوازی کیهان کلهر درموزه متروپولیتن نیویورک خبردار می شویم؛ در پرده پنجم اعتراض انجمن تصویرگران را به سیاستهای دفعی دولت می خوانیم؛ در پرده ششم داستان پائین آوردن دو نمایشنامه از صحنه را از زبان کارگردانان این نمایشنامه ها می شنویم؛ و در آخرین پرده با شیوه سانسور "قرون وسطائی" در اداره کتاب وزارت ارشاد از نگاه یک نویسنده، آشنا می شویم!
شروط سینماگران پیش پای جشنواره فجر: تحریم یا همکاری؟
شبیه آنچه در انتخابات مجلس و تحریم این انتخابات از سوی اصلاح طلبان و دیگر گروههای مردمی پیش آمده، در سینما و در جشنواره فجر هم دارد اتفاق می افتد؛ شاید از همین روست که شروط تعیین شده از سوی چهارصنف وابسته به «خانه سینما» برای حضور فعال در جشنواره سینمائی فجر؛ مسئولین سینمائی وزارت ارشاد و رسانه های حکومتی را چنان بر آشفته کرده است که خبرگزاری «فارس» وابسته به سپاه پاسداران را وادار کرده اند در مورد آن بنویسد : "اینجا خانه سینماست، صدای بیبیسی فارسی! کسانی که برای جشنواره فیلم فجر شرط میگذارند، کسانی بودند که از همکاران شبکه سلطنتی بیبیسی حمایت کردند. گویا برای این آقایان، انگلیس و بیبیسی از ایران و جشنواره فیلم فجر خیلی مهمتر است"!
دولت شکایت کرده و می خواهد خانه سینما را تعطیل کند یا به نهادی در اختیار خود بدل سازد. در اعتراض به این شکایت، چند روز پیش، چهار صنف جامعه اصناف سينمايي ايران در بيانيهاي، مشاركت در جشنواره را منوط به رفع مشكلات پيش آمده قضايي برای خانه سینما از سوي معاونت سينمايي وزارت ارشاد دانستند. به گزارش خبرگزاریها، كانون تدوينگران سينماي ايران، انجمن تهيهكنندگان سينماي مستند ايران، انجمن فيلمبرداران سينماي ايران و كانون آهنگسازان سينماي ايران، در بیانیه ای پیرامون شکایت معاونت سینمائی از خانه سینما، نوشته اند: "در پي حضور دو ساعتهي دبير جشنوارهي سيام فجر در خانه سينما و نشستي كه با نمايندگان اصناف سينمايي داشتند، انتظار ميرفت ابهاماتي كه در دعوتنامه ايشان براي مشاركت اهالي سينما در هياتهاي انتخاب و داوري جشنواره امسال وجود داشت مرتفع شود. اين در حالي است كه شكايت مقامات بالاتر آقاي خزاعي يعني متوليان اصلي جشنوارهاي كه ايشان دبير آن است، از خانه سينما يعني جامعه اصناف سينماي ايران، به منظور تعطيل كردن خانه سينما مراحل خود را طي ميكند."
اين بيانيه ميافزايد: "تعطيل كردن خانه سينمايي كه دبير محترم جشن انتظار دارد اصنافاش براي مشاركت در برگزاري بهتر جشنواره به ايشان كمك كنند واقعيت شگفت و متناقضي است كه آقاي خزاعي هم در جلسهي مذكور نتوانست از تناقض آن رهايي يابد و سايهي اين دوگانگي بر وعدههاي شيرين وي سنگيني ميكردد، چون از طرفي خود را عضو خانه سينما ميدانست و به اين عضويت مباهات ميكرد و از طرف ديگر نمايندهي شاكيان محسوب ميشد؛ و اين از شگفتيهاي روزگار ما است كه شاكي و متشاكي ميتواند در يك نفر جمع شود. با اين وجود، كه انصافا كار سادهاي هم نبود، شكل گرفت تا با گفتوگوي دو طرف گامي هرچند كوچك و حتي نمادين براي حل اختلافهاي مديران دولتي با خانه سينما برداشته شود، ولي تا پايان جلسه به جز تعارفات معمول اين قبيل جلسات و وعدههاي مرسوم پيش از برگزاري هر جشنواره، نتيجهاي حاصل نشد."
بيانيه چهار صنف سينمايي در پايان يادآور شده است: "با اين دورنما به نظر ميرسد كه نمايش صداقت و وفاق براي برگزاري بهتر جشنواره چندان توفيقي نداشته است؛ از همين رو مشاركت در جشنواره را منوط به رفع مشكلات پيش آمده قضايي از سوي معاونت سينمايي براي خانهي سينما ميدانند." پيش از اين انجمن مستندسازان سينماي ايران و كانون كارگردانان سينماي ايران هم در بيانيه خود با انتقاد از اين موضوع تصريح كرده بودند كه براي هرگونه همكاري موثر تا رفع اين تناقض از سوي مسئولان امور سينمايي منتظر ميمانند.
به این ترتیب، باید منتظر ماند و دید سینماگران مستقل ایران که بسیاری از آنان عضو خانه سینما هستند، با توجه به رویکردهای جدید معاونت سینمائی و جشنواره سینمائی فجر، امسال چگونه با این جشنواره همکاری خواهند کرد؟ در این حال، و درپاسخ به مطلبی که خبرگزاری «فارس» علیه خانه سینما منتشر کرده، بیانیه ای از سوی این نهاد منتشر شد که در آن آمده است: "خانه سینما نهادی برآمده از اراده سینماگران ایرانی است که در چارچوب ارزشهای جمهوری اسلامی ایران، مصرح در قانون اساسی زندگی میکنند و به کار ساخت و نمایش فیلم اشتغال دارند و میکوشند تا با رایزنی و دیدهبانی مناسبات شغلی خویش به تامین نیازهای مادی و معنوی خود جامه عمل بپوشند. پس هرگونه کوششی برای معرفی آنان به عنوان دشمن و یا راندن آنان به اردوگاه بیگانگان از تقوای سیاسی و حزم اداری به دور است. گواه این ادعا نیز سفارت فرهنگی سینما در این سی سال است که اگر نگوییم همه، دست کم بیش از نیمی از اعتبار فرهنگی ایران اسلامی در جهان از آن سینما بوده است"!
وزیر ارشاد ومعاونش به "اسکار" شک دارند!
پس از موفقیت های پی در پی فیلم «جدائی نادر از سیمین» ساخته تحسین شده اصغر فرهادی در جشنواره ها و همایش های بین المللی سینمائی پیش از اسکار، بالاخره مسئولین فرهنگی دولت احمدی نژاد هم لب گشودند و برای اولین بارضمن تائید این مطلب که این فیلم نماینده سینمای ایران در اسکار امسال است، برای موفقیتش در جوایز اسکار امسال اظهار امیدواری کردند. البته سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد ضمن تاکید بر نمایندگی ایران توسط فیلم فرهادی در مراسم اسکار امسال، پس از اشاره به موفقیت های سریالی این فیلم در جشنواره های جهانی و معرفی آن از سوی ایران به آکادمی اسکار، یادش نرفت که با تردید بگوید: "البته باید صبر کنیم و ببینیم داوران آکادمی چه ارزیابی هائی در مورد این فیلم می کنند؟"
تردیدهای وزیر ارشاد را معاون سینمائی او جواد شمقدری تکمیل کرد ودر حاشیه بازدید از پردیس سینمایی ملت که برای بررسی امکان گزینش این سیما بعنوان سینمای رسانه ها در جشنواره سینمائی فجرصورت می گرفت، به خبرنگاران گفت: "جدایی نادر از سیمین تمام قابلیتها و ظرفیتهای نامزد شدن برای اسکار را دارد ولی سیاستهای آکادمی اسکار قابل پیش بینی نیست و ممکن است آکادمی اسکار به این قابلیتها و ظرفیتها توجهی نکند؛ چرا که آخرین عامل تعیین کننده، سیاست های حاکم بر نظام آمریکاست که چه سیگنال هایی را می خواهد به ایران بدهد"! البته معاون سینمائی ارشاد به روی خود نیاورد که هنگام ساخته شدن «جدائی نادر از سیمین» مامورین شاغل این معاونت، تنها به این علت که فرهادی در جشنواره خانه سینما خواستار آزادی همکارش «جعفر پناهی» شده بود، جواز ساخت این فیلم را باطل کرده و چند هفته از ادامه فیلمبرداری آن جلوگیری کردند.
قرار است هفته اول بهمن ماه، نام پنج نامزد نهائی برای بردن مجسمه اسکار درهر شاخه از سوی داوران آکادمی اسکار اعلام شود و اینکه «جدائی نادر از سیمین» نیز در میان پنج نامزد نهائی فیلمهای غیرانگلیسی زبان خواهد بود یا نه، در آن تاریخ مشخص می شود. با اینهمه، این فیلم در آستانه مراسم اسکار، همچنان به کسب موفقیت های بین المللی خود ادامه می دهد و به همین جهت بسیاری از کارشناسان حضور آنرا در میان پنج نامزد نهائی تقریبا حتمی می دانند. از جمله اینکه نشريه معتبر والاستريت ژورنال فيلم «جدايي نادر از سيمين» ساخته اصغر فرهادي را برتر از همه فیلمهای جهان در سال 2011 و بالاتر از فیلم برنده نخل طلاي كن و فيلم جديد وودي آلن بهعنوان بهترين فيلم سال سينماي جهان معرفي كرد. «جو مورگن استرن» منتقد سينمايي اين نشريه در توصيف «جدايي نادر از سيمين» نوشته است: "شايد شما چيزي از اين فيلم نشنيده باشيد، چراكه سی دسامبر در آمریکا اكران خواهد شد. اما من پس از تماشاي آن در جشنواره تلوريد، اين فيلم را يك شاهكار در كلاس جهاني ناميدم و جمعه آينده پس از آغاز اكران آن، اين تعريف و تمجيد را بيشتر خواهم كرد." فیلم فرهادی همچنین از سوی انجمن منتقدین شبکه جهانی اینترنت که به "انجمن منتقدین آنلاین" شهرت دارد، به عنوان یکی از نامزدهای نهائی بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان معرفی شده است.
رهنمودهای ولایتی برای سینما و جشنواره فجر!
جشنواره سینمائی فجر امسال، علاوه برهمه مشکلات، یک معضل اساسی دارد وآن این است که بارویکردی که برای آن پیش بینی کرده اند، بیش از همه دوره های گذشته حکومتی خواهد شد؛ تا جائیکه حتی علی اکبر ولایتی که مشاور امور بین المللی رهبری است، در مورد بایدهای آن صحبت می کند و راه پیش پای دبیر جشنواره می گذارد: "اينکه دراين دوره جشنواره رويکردها و زاويه نگاه و کارتان را تغيير داديد و با برداشت و رويکرد ديگري به قضيه نگاه ميکنيد، کاراساسي و درستي کرديد و بايد مدت ها قبل و ازسالها پيش اين کار را مي کرديم و من از اين اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و معاونت سينمايي تشکر مي کنم. يکي از فيلمسازان عنوان مي کرد که فيلمي از سوي يک کارگردان ايراني براي فستيوال "کن" فرستاده شده که ژيل ژاکوب، گفته بود: اگر اين فيلم را عليه ايران تهيه کرده بودند، با همين ويژگي ها، آن را در فستيوال نمايش مي داديم؛ اما چون عليه امريکاست نمايش نمي دهيم. جاي تاسف دارد که بعضي از آدمها که در هنر وفرهنگ هم شخصيت برجستهاي نيستند، کاري مي کنند که در جمهوري اسلامي مورد تحقير قرار گيرند تا مورد توجه غربي ها قرار گيرند"!
ولایتی که به نظر می رسد حالا باید حرفهای رهبر در مورد سینما را از زبان او شنید، می گوید که وارد شدن در حريم سينماي غربي، ابتذال است. او توجه به مبحث «بيداري اسلامي» در این حوزه را نوعي وظيفه می داند و می افزاید: "در مورد بيداري اسلامي کس ديگري نيست که کار را انجام دهد. از آنجا که ما بيداري اسلامي را با گوشت و پوست و خونمان لمس کرديم، مي توانيم آن را به دنيا نشان دهيم و در اجلاس بيداري اسلامي که همزمان با جشنواره بين المللي فيلم فجرامسال برنامه ريزي شده، اگر هنرمندان، کارگردانان و دست اندرکاران اين موضوع از کشورهاي اسلامي در ايران با طرح ها ديدگاه ها و مباحث تحليلي و روشنگرانه به يک جمع بندي و رويکردهاي راهبردي و مشخص برسند شک نکنيد آثار و برکات بسياري به همراه خواهد داشت و مي شود به آينده اين موضوع اميد بست."
ولايتي در اين نشست با تکريم نظام ولايت فقيه عنوان کرد: "شما ببينيد از انقلاب کبير فرانسه بيش از دويست سال مي گذرد. در طول تاريخ معاصرهمه کشورهاي اسلامي سعي کردند به نوعي راه آنها را بروند، اما يک نمونه بين همه پنجاه و هفت کشور اسلامي نيست که راه ليبرال دموکراسي را رفته باشد و امروز به لحاظ ترقي جزء کشورهاي درجه دو يا درجه سه شده باشد. متاسفانه، بسياري حتي لباس، الفبا و زبانشان را هم عوض کردند؛ مثل ترکيه، که امروزنمي توانند حتي با ترک هاي ديگر ارتباط برقرار کنند؛ خودشان را از الفباي کهن و ميراث فرهنگي ترکيه محروم کردند ولي به اروپا هم، نرسيدند. ما در اين اجلاس مي توانيم با افراد آزادي که از کشورهاي اسلامي مي آيند، ميزگرد آزاد بگذاريم تا همه حرفشان را بزنند و راجع به مفاهيمي چون جمهوري اسلامي، انقلاب اسلامي، موانع بيداري اسلامي، سني، شيعه، هنر، هنر اسلامي، فلسفه هنر و غیره گفت و گو کنند"!
مشاور رهبر بی آنکه بگوید این مسائل چه ربطی به سینما دارد، تاکید می کند: "بايد راجع به اين گفتگو شود که اصلاً جهان بيني يک مسلمان معتقد به اسلام چيست و با جهان بيني غربي چه فرقي دارد؛ وقتي توليد آنها آن گونه است، توليد ما بايد چگونه باشد؟ بايد از اين فرصت استفاده شده و نهادي تشکيل شود؛ يا اين کار نهادينه گردد و سازماندهي شده، سالي يکبار صورت بگيرد. مثل همين بيداري اسلامي که مبدعش ايران بود." وي تشکيل اجلاس تخصصي فيلم و سينما را نيزبه عنوان زير مجموعه فعاليت هاي شوراي هماهنگي نشست بيداري اسلامي، به دبير سي امين جشنواره بين المللي فيلم فجر و جامعه سينمايي پيشنهاد کرد.
محمد خزاعي دبير جشنواره بين المللي فيلم فجر در دیدار با ولایتی، در مورد برنامه هاي جشنواره و برگزاري کنفرانس بين المللي "هاليوديسم و سينما" براي شناسايي و تحليل آسيب ها و تهديدات سينماي غرب و کالبدشکافي سناريوهاي مغرضانه سينماي غربي و صهيونيستي براي تخريب و تخطئه ميراث ملي و بومي و تغيير استراتژي بين الملل مبتني برموضوعات و مضامين ظلمستيزي،عدالتخواهي،تروريسم،حقوق بشر و بيداري ملتها و برگزاري اجلاس" بيداري اسلامي" با حضور هنرمندان، پژوهشگران و محققان جهاني و اسلامي تو ضیح داد و گفت که دومین کنفرانس بین المللی هالیوودیسم و سینما در قالب پنج محور اصلی شامل: " روایتگری در سینمای هالیوود"، "نقش سینما در بیداری جهانی"، " آینده سازی در هالیوود"، " نقش هالیوودیسم و انحطاط بشریت"، "هالیوودیسم و صهیونیسم" طراحی و برنامه ریزی شده و شامل زیر مجموعه های متعدد است.
کیهان کلهر در موزه متروپولیتن کمانچه می نوازد
برای اولین بار، یک موزیسین ایرانی در موزه «متروپولیتن» نیویورک روی صحنه می رود. کیهان کلهر کمانچه نواز و آهنگساز نامدار ایرانی که سالهاست در آمریکا اقامت گزیده؛ اما هر سال چند بار برای اجرای برنامه به ایران می آید، این بار همراه بهروز جمالی روز 28 ژانویه یک برنامه بداهه نوازی کمانچه و تنبک را در موزه «متروپولیتن» و همزمان با نمايش آثار ايراني و اسلامي در این موزه اجرا خواهد کرد. اين نوازنده كه هم اكنون بخش اول اجراهايش را در اروپا به پايان برده، در گفتوگو با روزنامه «شرق» در اينباره گفت: "اين برنامه يك كنسرت دونوازي با تنبك با آقاي بهروز جمالي است كه قرار است در رابطه با نمايش آثار هنر ايراني و اسلامي در متروپوليتن اجرا شود و در واقع نمايش موسيقي ايران خواهد بود."
كلهر كه در دوسال اخیريكي از پركارترين دورههاي كاري خود را پشتسر گذاشته است، اخيرا تور اروپايي خود را از ايتاليا آغاز كرد و در چند شهر اروپا روي صحنه رفت. او همچنين در كنار ستارگان موسيقي دنيا در فستيوال جاز لندن كه از 11 تا 20 نوامبر (20 تا 29 آبان) برپا شد، به اجراي برنامه پرداخت. در اين فستيوال كلهر در كنار مجيد خلج، نوازنده تنبك، حال و هوايي ايراني به اين رخداد مهم عرصه موسيقي بخشيد. اين نوازنده در مورد ديگر برنامههاي خود قبل از كنسرت دونوازي موزه متروپوليتن اضافه كرد: "قبل از اين كنسرت يك ووركشاپ در هاروارد خواهم داشت و بعد يك تور موسيقي با گروه بروكلين رايدر در آمريكا برپا خواهم كرد. در سوم فوريه (اواسط بهمن) برنامه تكنوازي در لندن، ادينبرو (اسكاتلند) و منچستر خواهم داشت. همچنين بعد از آن يك تور موسيقي با گروه «جاده ابريشم» در چين، هنگكنگ، كره و چند كشور ديگر برپا خواهم كرد. دوباره يك دونوازي با آقاي جمالي در موزه اسميتسونين واشنگتن دي.سي خواهم داشت. اينها برنامههاي سه ماه اول سال هستند."
كلهر در كنار اجراي كنسرت در شهرها و كشورهاي مختلف دنيا، آلبومي نيز آماده نشر كرده است. آلبوم «تنها نخواهم ماند» يك اثر دوئت است كه هشت قطعه را در خود جاي داده است. اين اثر يك دوئت و شامل هشت قطعه موسيقايي است. بخشي از ميكس و مسترينگ اين اثر توسط كيهان كلهر در خارج از كشور انجام شده و باقيمانده كار در داخل از سوي موسسه «نقطه تحرير» در حال انجام است. كيهان كلهر با اينكه طي سالهاي اخير با سوالهاي سياسي زيادي روبهرو شده، اما همواره بر اين نكته تاكيد دارد كه يك سفير فرهنگي است نه يك سياستمدار. روزنامه نيويوركتايمز در مورد او نوشته است: "آثار كلهر اغلب با بداههنوازي همراه است؛ مهارتي كه در سنت موسيقي كلاسيك فارسي سابقهاي ديرينه دارد. بداههنوازان كار خود را بر پايه مجموعهاي از ملوديها و موتيفها كه «رديف» خوانده ميشوند، قرار ميدهند. موسيقيدانان كلاسيك غربي به ندرت در كارهايشان بداههنوازي كردهاند."
انجمن تصویرگران: سیاستهای تجسمی دولت بیشتر دفعی است تا جذبی
مدیرعامل انجمن تصویرگران کتاب ایران تصدی گری دولت بر دوسالانه ها و فعالیتهای هنری را مفید نمی داند و می گوید: "این سیاستها به جای اینکه جذبی باشد بیشتر دفعی بوده و منجر به دور شدن هنرمندان از بدنه دولتی هنر خواهد شد." علی هاشمی شهرکی به خبرگزاری "مهر" گفته: "در پی جریاناتی که اخیراً به وجود آمد و در پی سوءتفاهم پیش آمده در گزارشهای چند وقت اخیر رسانهها در مورد دوسالانه تصویرگری باید بگویم که این دوسالانه در زمان مقرر در سال آینده برگزار خواهد شد."
شهرکی در مورد جلساتی که مدیران انجمن با مدیران امور تجسمی ارشاد در طی این سال ها داشتهاند، توضیح داد: "اصلیترین اتفاقاتی که در این جلسات بود کش و قوسهای مساله تصویرگری بوده است؛ اینکه این هنر در کدام بخش هنری میگنجد و متولی آن کیست و کدام بخش باید در مورد آن هزینه کند؟ در این نه سال گذشته بسیاری آمدند و رفتند و مهترین مساله این بوده است که این هنر بین دعوای دو مدیریت امور هنری و فرهنگی گیر کرده بود. سنگ بنای این اختلافات در زمان مدیریت آقای سمیعیآذر بنا نهاده شد. ایشان گفتند که چون تصویرگران برای کتاب تصویرسازی میکنند، باید در قسمت معاونت فرهنگی برنامهریزی کنند و معاونتهای فرهنگی ارشاد نیز معتقد بودند و میگفتند که چون شما هنرمند هستید به معاونت هنری مراجعه کنید"!
وی افزود: "ما باید ثابت میکردیم تصویرگری هنر است؛ بعد به دنبال باقی ماجراها و جریانها میبودیم. تا مدتها سر این مساله بحث بوده و همین مباحث عملا دوسالانه تصویرگری را به عقب انداخت تا آنجا که دوسالانه به مه سالانه تبدیل شده است!" شهرکی به زمان حال و مدیریت محمودشالویی مدیر دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد اشاره کرد و گفت: "تمام این مباحث به دوران حال رسید و بالاخره قرار بر این شد که معاونت هنری برگزار کننده دوسالانه تصویرگری باشد. برای دوسالانه ششم با آقای شالویی نیز بر سر سیاستگذاریها و برخی مسائل اجرایی یک سری اختلاف بود که در حال رفع شدن هستند."
مدیرعامل انجمن تصویرگران در مورد کلیات تصمیمگیریهای دوسالانه ششم تصویرگری توضیح داد: "عملا تصمیمهایی که گرفته شد بر این اصل است که امور اجرایی برعهده انجمن باشد و اجازه داده بشود که انجمن خود تصمیم گیریها را برعهده بگیرد تا دوسالانه بهتری برگزار شود. تمام این مشکلاتی که برای دوسالانه تصویرگری هست سایر دوسالانهها نیز با آن دست و پنجه نرم میکنند. زیاد شدن حیطه تصدی دولت بر امور هنری و دوسالانهها بزرگترین مشکل دوسالانههاست. از آنجا که تصدی دولتی و نظارت آن بر دوسالانهها زیاد شده بسیاری از دوسالانهها یا برگزار نشدهاند و یا بدون حضور انجمنها برگزار شده اند. این مشکلات منجر میشود انجمنها در باقی فعالیتهای هنری مانند جشنواره تجسمی فجر نیز رغبتی برای حضور نداشته باشند و عملا کنار ایستاده و به امور نگاه میکنند. این سیاستها به جای اینکه جذبی باشد بیشتر دفعی بوده و منجر به دور شدن هنرمندان از بدنه دولتی هنر خواهد شد."
وی در مورد جلسه اخیرش با شالویی توضیح داد: بحث انجمن همان بوده و هست، اما و اگر هم ندارد. ما میگوییم که انجمن را در وسط بازی دوسالانه قرار ندهند و بعد مشکل ایجاد کنند. انجمن اختیارات کامل میخواهد تا بتواند دوسالانهای قوی و کامل برگزار کند. اگر با این زاویه نگاه کنیم که انجمن نگاهش تخصصی است و نحوه حرکتش با ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور همسو است (که به حق همیشه بوده و هست) انتخابهایی نمیکند که مشکلزا باشد. هر شورایی یک تعدادی از هنرمندان و متخصصان را تشکیل میدهد که به تبع آن تصمیمگیریهای خاص خود، نگرشهای خاص و هماهنگتری دارد. کلا در تمام جلسات بحث سر این بوده است که اختیارات در دست انجمن باشد و خدا را شکر این مورد را هم آقای شالویی پذیرفتهاند، ولی اگر به جز این باشد باز هم انجمن حرف هایی برای گفتن خواهد داشت واگر قرار شود توافقات تغییر کند به تبع آن انجمن هم بر سر توافق خود نمیایستد"!
تئاتر: دستور توقیف ها از بالا می رسد!
کارگردانی که نمایشنامه او چندی پیش از صحنه پائین کشیده شد، می گوید که دستور این گونه توقیف ها یا توقف ها، به گفته مسئولین اداره هنرهای نمایشی، از بالا می رسد! محمد يعقوبي کارگردانی که نمایشنامه او "خشکسالی و دروغ" پس از چند هفته توقیف و حک و اصلاحاتی که بر آن وارد آمد، دوباره روی صحنه رفته است، در نشست کانون کارگردانان تئاتر ایران گفت: "به نظر من تئاتر كشور با مشكل بسيار بزرگی روبروي است؛ چراكه سرپرست ادارهاي دستور توقيف نمايشي را صادر ميكند كه خود آن را نديده است"! روی سخن یعقوبی با محمد دشت گلی سرپرست اداره هنرهای نمایشی در وزارت ارشاد است که دستور توقیف این نمایش را صادر کرده و به گفته کارگردان برای این اتفاق باید از مردم و گروه تئاتر عذرخواهی کند.
یعقوبی می گوید: "رحمت الله اميني رئيس شوراي نظارت و ارزشيابي، اهل گفتگو است و با شنيدن توضيحات من قانع شد و مانعي براي ادامه نمايش نديد. من زماني كه خبر توقيف نمايش "خشكسالي و دروغ" را شنيدم بسيار متعجب شدم چراكه اين نمايش يكي از آرامترين نمايشهاي من است. روز چهارشنبه 23 آذر ماه دستور توقيف نمايش من ازسوي مديري صادر شده بود كه كار را نديده بود و براساس شنيدهها آن را مخالف با موازين ديده بود. بعداز آنكه كار ما دوباره به بازبيني رفت و من كتاب نمايش خشكسالي ودروغ را براي تصويب متن فرستاده بودم، آنها 21 مورد اصلاحيه اعلام كردند. البته اين بعداز توقيف نمايش بود و پيش از اينكه به ما بگويند كه اين نمايش چه اصلاحيههايي نياز دارد، دستور توقيف را دادند! در بازبيني اوليه او نتوانست اشكالي از اين نمايش بگيرد كه منجر به توقيف شود و ما مطئن هستيم كه كارشناس اين حوزه اشتباه كرده است و از اين رو بايد دشتگلي و اداره كل هنرهاي نمايش براي اين اتفاق از مردم و گروه عذرخواهي كنند"!
وي افزود: "من دوست دارم به مديران مركز هنرهاي نمايشي بگويم شما در اين مركز چه ميكنيد و چه قدرتي داريد كه حتي نميتوانيد از مجوزي كه دادهايد؛ حمايت كنيد و همهاش ميگوييد مديران بالا دستور اين توقيف را دادهاند. تمامي كارهاي انجام شده در حوزه تئاتر دراختيار اين اداره است؛ چرا ارگانها و افراد ديگر كه تخصصي در اين زمينه ندارد به اين حوزه وارد ميشوند و اعمال نظر ميكنند؟ ما از شب اول اجرا صد درصد تماشاگر داشتيم و اگر نمايش ما با ضعفي روبرو بود، تماشاگر به ديدنآن نميآمد چراكه تبليغات در تئاتر سينه به سينه است و اگر كسي تعريف يك نمايش را شنيده باشد به ديدار آن ميرود، پس ما ضعف نداشتيم و خط قرمزها را ميدانيم. پيش از اجرا به من گفتند كه ماجراي قذافي نباشد كه من با توضيح، اميني را قانع كردم؛ تازه اگر مشكل اين نمايش قذافي باشد، راهش توقيف نيست و بايد به ما اطلاع ميدادند. با این وضع، اگر من پيشنهادي به بازيگري براي نمايشهاي بعدي بدهم او حق دارد كه آن را قبول نكند چراكه فكر مي كند ازكجا معلوم است بدون هماهنگي چهار روز بعد به توقيف نرود و به نظر من، با اين اتفاقات تئاتر خصوصي كه از آن صحبت ميشود، اتفاق نميافتد. آقاي دشت گلي بازيچهي حرف ديگران شده است و آيا اين شان وزارتخانهاي فرهنگي است كه ديگران و آدمهاي پنهان براي آن تصميم بگيرند و آنقدر ضعيف باشد كه از خانواده خود نتواند حمايت كند؟"
در ادامه اين نشست، هادي عامل كارگردان نمايش "افسانه ببر" که نمایشنامه او هم از اجرا بازمانده است، با اشاره به اتفاقاتي كه براي اين نمايش در طول اجرا و تعدد بازبينيها روي داده است، گفت: "بعداز آنكه قرار شد در تئاترشهر پروژه تئاتر محيطي به اجرا رود؛ ما خواستيم در اين راه قدم برداريم و متن ترجمه شده اين نمايش را به واحد نظارت ارائه كردم و مورد بازبيني قرار گرفتيم و فرداي آن روز "محمدرضا الوند" چند مورد را تلفني به ما گفت و ما آن را رعايت كرديم. نمايش افسانه ببر هيچ موردي به لحاظ اخلاقي و اجتماعي ندارد و داستان يك سرباز چيني روستايي است. ما 15 روز اجرا رفتيم كه اجراي ما متوقف شد و گيشه هم بليت نفروخت و ما هم توقيف شديم. پس از آن دوباره به بازبيني رفتيم و مواردي را كه بر پشت يك كاغذ آگهي درج شده بود، به ما ابلاغ شد و ما اخلاقا متعهد شديم كه آن موارد را رعايت كنيم و كرديم؛ چراكه ميخواستيم كه ديگران هم در اين حوزه كار كنند و كار محيطي كه بدون حمايت انجام ميشود، متوقف نشود." عامل با طرح این سوال که چرا مسئولين نظارت و ارزشابي هيچ موردي را به صورت كتبي به نمايشها اعلام نميكنند و همه آنها شفاهي عنوان ميشود؟ افزود: "بعداز بازبيني مجدد ما در دهه اول محرم به اجرا نرفتيم و پس از آن خبر به گوش ما رسيد كه اجراهاي ما تمام شده است در صورتي كه ما 40 اجرا داشتيم و بعداز مذاكرات زياد به اعلام شد كه كار ما با ايام محرم سنخيتي ندارد و نبايد به اجرا برود"!
سانسور به شیوه قرون وسطائی
فرخنده حاجيزاده كه معتقد است روند رو به رشد مميزيها به جايي رسيده كه ديگر تعريف «مميزي» برايش صدق نميكند؛ ميگويد: "در زمانهاي كه ما همه در خانههاي شيشهاي زندگي ميكنيم و چيزي براي پنهان كردن وجود ندارد، اعمال چنين رويكردهايي در ادارهي كتاب، حكم بازگشتن به قرون وسطا را دارد." وي كه اخيرا دو كتابش پس از مدتها ازسوي ادارهي كتاب غيرقابل چاپ شناخته شدهاست، درمورد اين دو كتاب به خبرنگار ايلنا گفت: "رمان «ساعت به وقت 77» حدود دوسال پيش توسط نشر نگاه، براي اخذ مجوز به ارشاد ارسال شد. در طول اين دو سال، هربار كه جوياي وضعيت و راي نهايي مميزان اين اداره ميشديم، ميگفتند درحال بررسيست؛ تا اينكه اخيرا آب پاكي را روي دستمان ريختند و آن را غيرقابل چاپ اعلام كردند"!
مدير نشر ويستار، همچنين از غيرمجاز شدن مجموعه داستان دو زبانهي خود با نام «نامتعارف ِ آقامترجم» خبر داد و افزود: "اين مجموعه داستان نيز كه با ترجمه به زبان انگليسي از داستانهاي من همراه بود و توسط «نشرنگاه» به ادارهي كتاب ارسال شد، پس از يكسال در ارشاد ماندن سرانجام سرنوشتي مشابه با سرنوشت رمانم پيدا كرد. تنها پيامي كه ادارهي كتاب اين وقتها به ناشر ميدهد، غيرقابل چاپ بودن كتاب است؛ يعني مميزان اين اداره هرگز و در هيچ دورهاي به خود اين زحمت را نداده و نميدهند كه دليل صدور راي منفي خود را به ناشر و مولف توضيح بدهند"!
حاجيزاده ضمن بيان اين مطلب كه به نظر او كتابهايش هيچ منعي براي انتشار نداشتهاند، گفت: "يكي از بدبختيهايي كه ما نويسنده طي اين سالها دچار آن شدهايم، خود سانسوريست؛ يعني نويسنده تا آنجايي كه ميشود سعي ميكند اثرش را طوري تاليف و تنظيم كند كه مورد ايراد بررسان قرار نگيرد. من نيز در نگارش آثارم چنين توجهاي را لحاظ ميكنم اما گويا كافي نبوده است." وي كه سختگير شدن بررسان ادارهي كتاب را در زمانهي كنوني، غيرقابل توجيه ميداند، اظهار داشت: "ما در عصري زندگي ميكنيم كه هزاران رسانه با مختصات مختلف ما و زندگي ما را احاطه كردهاند؛ امروز ديگر نميتوان چيزي را از مردم مخفي كرد و مانع انتقال پيام شد. به عنوان مثال كافيست خبرم را در يك ميهماني به چهارتن از دوستان و آشنايان بگويم. همين كافيست تا اين خبر از هر رسانهاي نقل شود و همه متوجه آن شوند. حالا در چنين وضعيت و زمانهاي، تاكيد بر مميزي و تشدد سختگيريهاي ادارهي كتاب، در حكم بازگشت به قرون وسطا را دارد."
اين نويسنده معتقد است اين وضعيت نميتواند پايدار باشد اما قطع يقين تاثيرات فرهنگي زيادي را بر فرهنگ عمومي مردم و توليدكنندگان آثار هنري به همراه خواهد داشت. وي ادامه داد: "حاصل اين برخوردها اين است كه نويسنده به انفعال كشيده ميشود. تنها چيزي كه نويسنده را باوجود اينهمه دغدغه و معضل اجتماعي و اقتصادي به نوشتن ميگمارد، عشق و جنون است و طبيعياست كه هر نويسندهاي پس از اتمام كارش، ميخواهد حاصل را در انعكاس و بازتاب آن بر مردم ببيند. اما وقتي اثرش به دست مخاطب نميرسد، طبيعيست كه سرخورده و منزوي شود. اين روند در بعدي وسيعتر، قربانيان فراواني را از ادبيات ميگيرد و خلاقيت را از نويسندگان خواهد گرفت."
حاجي زاده ضمن بيان اين مطلب كه همهي نويسندگان و ناشران درمقابل سختگيريهاي ادارهي كتاب؛ يكسان نيستند، گفت: "البته من خيلي خوشحالم كه يكسري از كتابها خيلي راحت مجوز ميگيرند و منتشر ميشوند؛ چراكه بايد هم همينطور باشد. اما واقعيت اين است كه ادارهِ كتاب با تمام ناشران و مولفان برخورد مشابهي ندارد. انگار يكسري از نامها از همان آغاز، رويشان خط قرمز كشيده شده و به آنها حساسند. حتي فكر ميكنم آثار اين افراد بطور كامل و دقيق مورد بررسي قرار نميگيرد"! مدير نشر ويستار در پايان با اشاره به فعاليتهاي جاري خود، اظهار داشت: "درحال حاضر مشغول ويرايش نهايي آخرين رمانم هستم كه بيش از 300 صفحه دارد و هنوز نامي برايش انتخاب نكردهام. همچنين با همكاري پريا لطيفيخواه پروژهي «فرهنگ عشاق جهان» را پيش ميبريم كه كار بزرگ و تازهايست. در اين كتاب، اطلاعات فراواني را درمورد عشاق جهان از منابع و فرهنگنامههاي مختلف استخراج كردهايم و قصد داريم در فرمي بديعي آن را منتشر كنيم. كتاب «فرهنگ ضربالمثلها» درحال حاضر در دست حروفچينيست. يك مجموعه شعر هم در دست سرايش دارم كه نميدانم در آينده كارش به كجا خواهد رسید؟"
مژگان مدرس علوم
جرس: علیرضا فلاحتی دبیر شاخه جوانان حزب مشارکت مازندران که در روز ۲۱آذر برای گذراندن شش ماه حبس تعزیری، خود را به زندان متی کلا معرفی کرده بود ابتدا به بند قرنطینه زندان( محل نگهداری معتادین) منتقل و سپس به همراه آریا آرام نژاد و به دستور رئیس اداره زندان شهرستان بابل به بند سارقین انتقال یافته است. این دو در ادامه این انتقال غیرقانونی و نگهداری در بند مجرمین روزه سیاسی نامحدود گرفته اند.
آقای فلاحتی با اشاره به انتقال فرزندش به بند سارقین به "جرس" می گوید: "بعد از ده روز از اجرای حکمش، جای او و آریا را به بند قاچاقچیان و اشرار منتقل کردند. اگرچه آنها هم براثر سیاستهای غلط همین نظام، لات و قاچاقچی شده اند اما پسرم و آریا اعتراض کردند که جایگاه آنها باید حفظ شود و جایشان در میان قاچاقچیان نیست. من با دادستان تماس گرفتم و مشکل را گفتم، او به من گفت شما مطمئن هستید که اینها را همبند سارقین کرده اند؟ گفتم بله، بعد به من گفت از شما تشکر می کنم که این اطلاعات را به دادید و همین الان قضیه را حضورا پیگیری می کنم. پنج دقیقه بعد همسر آریا حضوری با دادستان ملاقات می کند، همین دادستان که به من اینطور گفت به همسر آریا می گوید دروغ می گویید. بچه ها می خواهند شانتاژ خبری درست کنند. فردای آن روز همسر من به دادستان تلفن می کند، همین آقای دادستان به خانم من می گوید مگر زندان هم طبقه دارد؟ تا اینجا را داشته باشید که آقای دادستان سه جور حرف زده است. پریروز دوباره با دادستان صحبت کردم و گفتم بچه ی من پاک ترین بچه ی ایران است ، هیچ کس نمی تواند که مدعی شود که فرزندی باخصوصیات اخلاقی علیرضا دارد: مومن ، پاک ، راستگو ، درستکار ... این بچه حالا اسیر شماست، چرا اینقدر او را اذیت می کنید؟ شما که این همه از مولا علی می گویید، آیا با ابن ملجم که قصد جانش را کرد این چنین کرد؟ دوباره به من گفت چشم چشم حتما پیگیری می کنم..."
در ادامۀ فشارها بر روی فعالین مازندرانی، شعبه سوم دادگاه تجدید نظراستان مازندران، احمد میری را به دوازده ماه، علیرضا شهیری را به نه ماه، آریا آرام نژاد، علیرضا فلاحتی، محمد رضا ملکی، محمد معصومیان، و مصطفی ابراهیم تبار هریک را به شش ماه و علی اکبر سروش را به چهار ماه حبس تعزیری محکوم کرد که بعد از آن برای اجرای حکم فراخوانده شدند.
فلاحتی به تماس تلفنی علیرضا اشاره می کند و ادامه می دهد: "امروز علیرضا با منزل تماس گرفت و گفت آقای دکتر سروش و میری و شهیری هم همبند او و آریا شده اند و گفت نگران نباشید، خانم میری هم که تماس گرفته گفته است که آنها در بند سارقین نگهداری می شوند. "
پدر علیرضا فلاحتی می افزاید: "من خودم از مبارزین دوره شاه هستم و زندان رفتم، قرار بود که در بعد فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی بچه هایی را مثل علیرضاها تربیت کنیم. پس چه شد که امروز علیرضاها باید در زندان باشند؟ چه بر سر این نظام آمده است؟ یکی از شعارهای ما در آن زمان این بود که فساد باید نابود شود، حالا چه شده که تن فروشی در جامعه ی ما شغل شده؟ به من مسلمان ایرانی حق نمی دهید که این سوال را بکنم؟ یا فرزند من حق ندارد این سوال را از من بپرسد که بابا شما که انقلاب کردید گفتید عدالت اجتماعی باید اجرا گردد، زندانی سیاسی باید آزاد گردد، احزاب و رسانه ها باید آزاد باشند، انتخابات باید آزاد باشد، پس اینها کجاست؟ من چه جوابی دارم به او بدهم؟ آقایانی که می گویند در زندان طبقه نداریم! آقای دادستان از آقای خامنه ای که در دوران شاه در زندان بوده سوال کند که شما در زندان شاه کجا بودید؟ آیا با لات و اشرار هم بند بودید؟ خاطرات سیاسی زندانیان سیاسی را بخوانید که کجا بودند. قهرمانی یک گردن کلفت لات بود که در زمان شاه او را در زندان قصر هم بند توده ای ها کردند، در آخر او توده ای شد و بار دوم به خاطر توده ای بودن محاکمه می شود. قطعا رفتار امثال علیرضا بر اشرار در زندان تاثیر می گذارد. وقتی علیرضاها و دکتر سروشها نماز می خوانند و آن لات می بیند که نماز خواندن آنها با نماز خواندن دیگران فرق می کند، قرآن خواندن و تفسیر آن با دیگران فرق می کند ، آن لات از خودش می پرسد من در نظام جمهوری اسلامی دزدی کردم و اینجا هستم اما امثال علیرضاها چرا در اینجا هستند؟! او که اهل نماز ، روزه ، قرآن و نهج البلاغه است چه شد که باید در زندان باشد؟ که قطعا بر او تاثیر مثبت خواهد گذاشت."
علیرضا فلاحتی دبیر جبهه مشارکت استان مازندران در بهمن ماه سال ۸۸به اتهام تبانی علیه امنیت کشور توسط اداره اطلاعات استان مازندران بازداشت شد و به مدت یک ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل بسر برد. او در شعبه یک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ده ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در شعبه سه دادگاه تجدید نظر استان مازندران به شش ماه حبس تعزیری کاهش یافت.
آقای فلاحتی با تاکید بر اینکه قاضی صادر کننده حکم مستقل نبود بیان می کند: "اقدام علیه امنیت ملی ، شرکت در جلسه ی تفسیر قرآن در منزل آقای شهیری حالا جرم و اتهام این بچه ها شده است و در یک دادگاهی که در بابل برای آنها برگزار کردند،خود علیرضا و وکیلش دفاع کرده اند اما فکر می کنم اگر قاضی اختیاری داشت و مستقل بود این حکم را صادر نمی کرد."
پدر این فعال سیاسی در بند با بیان اینکه او از سن شانزده سالگی به فعالیتهای سیاسی پرداخته است می گوید: "در اولین حق رایش از آقای توکلی حمایت کرد و من حامی آقای خاتمی بودم ، ما در کنار هم با شور به فعالیتهای سیاسی می پرداختیم. او بسیجی بود. ببینید اینقدر دروغ گفتند که یک بچه ی بسیجی دیگر طاقت دروغ شنیدن را نداشت. من اصلا کاری به فرزند خودم ندارم اما حرفم این است که ما به کجا رسیده ایم که اینقدر دروغ می گوییم، نماینده ی دولت در مجلس اینقدر دروغ می گوید که درگیری ایجاد می شود! حرف ما این است که قرار نبود به مردم دروغ بگوییم، من با شناختی که از آقای خامنه ای در زمان ریاست جمهوری ایشان دارم (الان را که خبر ندارم )، خودشان زندگی علیرضا را مطالعه و بررسی کنند، قطعا علیرضا به عنوان جوان نمونه بر گزیده می شود. هرکس دل سلیم داشته باشد، به چهره ی علیرضا نگاه کند نشانه های خدا را می بیند."
فلاحتی با ابراز ناراحتی از چنین برخوردهایی با فرزندش ادامه می دهد: "به دادستان هم گفتم که مثل علیرضا در قم که شهر دار المومنین شماست پیدا نمی کنید. یک نمونه ی کوچک آن را می گویم شما خودتان علیرضا را بشناسید. علیرضا شانزده سال داشت که من تصادف کردم و قطع نخاع و معلول شدم ، از من مراقبت می کند و در سن نوزده سالگی می رود آژانس کار می کند تا خرج خانواده را بدهد. بعد یک بار تصادف می کند و بیمه ماشین هفتصد هزار تومان بابت بیمه به او می دهد، این جوان نوزده ساله با آن پول، ماشین را تعمیر می کند و مقداری از آن پول اضافه می ماند و آن مبلغ اضافی را می برد به حساب بیمه واریز می کند. حتی در مخابرات که کار می کرد از تلفن مخابرات به خانه زنگ نمی زند ، از موبایلش یا با کارت تلفن تماس می گرفت.اینها فقط نمونه های کوچکی از خصوصیات اخلاقی اوست، من نام او را علی زمانه گذاشته ام و فکر کنم حکومت معاویه هم او را به زندان نمی انداخت که الان او را به بند کرده اند. یک نامه ای زمانی که علیرضا یک سال داشت در سال شصت و پنج خطاب به او نوشتم و به او گفتم هیچ زمانی به خود نگاه نکن ، نگاهت به جمع باشد. آنگونه زندگی کن که بر زنده و مرده ات مستکبران و تمامیت خواهان بر خود بلرزند و محرومان از نام تو حرکت و مبارزه بیاموزند... الان هم به او اینها را می گویم."
او ادامه می دهد: "ما اشک داریم اما این اشک نه برای فرزندمان علیرضا که در جوانی به کمال رسیده است بلکه اشکمان برای جامعه ای است که به اینجا رسیده که علیرضا زندانی است. او در نگهداری از من حماسه هایی آفرید و زیباییهایی خلق کرد که خدا که خالق زیبایست از او رضایت داشت و خندید. فقط همین بس که با آن هیکل لاغر من را سی پله با ویلچر بالا می برد تا فیزیوتراپی کنم و آن زمان هم که از فرط بیماری و فشار زیاد عصبانی می شدم و بر سرش داد می کشیدم پای مرا می بوسید و می گفت من مخلص باباقدرت هستم. از پنج سالگی روح مبارزه طلبی و اعتراض در او بود و در مقابل بی عدالتی ها اعتراض می کرد. علیرضا جسما از من جداست ، اما باور کنید که شبها با شوخیهایش خنده می کنم ، او پیش من است ، پیش من است ..."
او در پایان از دلتنگی های نوه سه ساله می گوید: "ما مسلمانیم ، گریه می کنیم ، روضه گوش می دهیم که سکینه از زینب بابا می خواهد، حالا در خانه ی ما، دختر سه ساله علیرضا از عمه خود بابایش را می خواهد. امروز این دختر کوچک گفت دلم برای بابایم تنگ شده و عمه اش گفت پس چرا با تلفن حرف نزدی که او با آن لحن کودکانه و مظلومانه گفت آخه من دلم برای بابام تنگ شده چرا صحبت کنم؟ زینب می دانست رو به رویش یزید است، اما امروز رو به روی عمه بچه علیرضا کسانی هستند که می گویند ما فرستاده خدا هستیم، خیلی سخت است، خیلی سخت است این بچه بابا بابا بگوید... علیرضا یکبار در زندگی دروغ نگفته است، اما ما مجبور شدیم به دختر علیرضا بگوییم که بابایت رفته سرکار... ما صبوریم ، صبوریم ، صبور ، و به عظمت خود علیرضا غم در ما وجود نخواهد داشت."
در ادامۀ فشارها بر روی فعالین مازندرانی، شعبه سوم دادگاه تجدید نظراستان مازندران، احمد میری را به دوازده ماه، علیرضا شهیری را به نه ماه، آریا آرام نژاد، علیرضا فلاحتی، محمد رضا ملکی، محمد معصومیان، و مصطفی ابراهیم تبار هریک را به شش ماه و علی اکبر سروش را به چهار ماه حبس تعزیری محکوم کرد که بعد از آن برای اجرای حکم فراخوانده شدند.
فلاحتی به تماس تلفنی علیرضا اشاره می کند و ادامه می دهد: "امروز علیرضا با منزل تماس گرفت و گفت آقای دکتر سروش و میری و شهیری هم همبند او و آریا شده اند و گفت نگران نباشید، خانم میری هم که تماس گرفته گفته است که آنها در بند سارقین نگهداری می شوند. "
پدر علیرضا فلاحتی می افزاید: "من خودم از مبارزین دوره شاه هستم و زندان رفتم، قرار بود که در بعد فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی بچه هایی را مثل علیرضاها تربیت کنیم. پس چه شد که امروز علیرضاها باید در زندان باشند؟ چه بر سر این نظام آمده است؟ یکی از شعارهای ما در آن زمان این بود که فساد باید نابود شود، حالا چه شده که تن فروشی در جامعه ی ما شغل شده؟ به من مسلمان ایرانی حق نمی دهید که این سوال را بکنم؟ یا فرزند من حق ندارد این سوال را از من بپرسد که بابا شما که انقلاب کردید گفتید عدالت اجتماعی باید اجرا گردد، زندانی سیاسی باید آزاد گردد، احزاب و رسانه ها باید آزاد باشند، انتخابات باید آزاد باشد، پس اینها کجاست؟ من چه جوابی دارم به او بدهم؟ آقایانی که می گویند در زندان طبقه نداریم! آقای دادستان از آقای خامنه ای که در دوران شاه در زندان بوده سوال کند که شما در زندان شاه کجا بودید؟ آیا با لات و اشرار هم بند بودید؟ خاطرات سیاسی زندانیان سیاسی را بخوانید که کجا بودند. قهرمانی یک گردن کلفت لات بود که در زمان شاه او را در زندان قصر هم بند توده ای ها کردند، در آخر او توده ای شد و بار دوم به خاطر توده ای بودن محاکمه می شود. قطعا رفتار امثال علیرضا بر اشرار در زندان تاثیر می گذارد. وقتی علیرضاها و دکتر سروشها نماز می خوانند و آن لات می بیند که نماز خواندن آنها با نماز خواندن دیگران فرق می کند، قرآن خواندن و تفسیر آن با دیگران فرق می کند ، آن لات از خودش می پرسد من در نظام جمهوری اسلامی دزدی کردم و اینجا هستم اما امثال علیرضاها چرا در اینجا هستند؟! او که اهل نماز ، روزه ، قرآن و نهج البلاغه است چه شد که باید در زندان باشد؟ که قطعا بر او تاثیر مثبت خواهد گذاشت."
علیرضا فلاحتی دبیر جبهه مشارکت استان مازندران در بهمن ماه سال ۸۸به اتهام تبانی علیه امنیت کشور توسط اداره اطلاعات استان مازندران بازداشت شد و به مدت یک ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل بسر برد. او در شعبه یک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ده ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در شعبه سه دادگاه تجدید نظر استان مازندران به شش ماه حبس تعزیری کاهش یافت.
آقای فلاحتی با تاکید بر اینکه قاضی صادر کننده حکم مستقل نبود بیان می کند: "اقدام علیه امنیت ملی ، شرکت در جلسه ی تفسیر قرآن در منزل آقای شهیری حالا جرم و اتهام این بچه ها شده است و در یک دادگاهی که در بابل برای آنها برگزار کردند،خود علیرضا و وکیلش دفاع کرده اند اما فکر می کنم اگر قاضی اختیاری داشت و مستقل بود این حکم را صادر نمی کرد."
پدر این فعال سیاسی در بند با بیان اینکه او از سن شانزده سالگی به فعالیتهای سیاسی پرداخته است می گوید: "در اولین حق رایش از آقای توکلی حمایت کرد و من حامی آقای خاتمی بودم ، ما در کنار هم با شور به فعالیتهای سیاسی می پرداختیم. او بسیجی بود. ببینید اینقدر دروغ گفتند که یک بچه ی بسیجی دیگر طاقت دروغ شنیدن را نداشت. من اصلا کاری به فرزند خودم ندارم اما حرفم این است که ما به کجا رسیده ایم که اینقدر دروغ می گوییم، نماینده ی دولت در مجلس اینقدر دروغ می گوید که درگیری ایجاد می شود! حرف ما این است که قرار نبود به مردم دروغ بگوییم، من با شناختی که از آقای خامنه ای در زمان ریاست جمهوری ایشان دارم (الان را که خبر ندارم )، خودشان زندگی علیرضا را مطالعه و بررسی کنند، قطعا علیرضا به عنوان جوان نمونه بر گزیده می شود. هرکس دل سلیم داشته باشد، به چهره ی علیرضا نگاه کند نشانه های خدا را می بیند."
فلاحتی با ابراز ناراحتی از چنین برخوردهایی با فرزندش ادامه می دهد: "به دادستان هم گفتم که مثل علیرضا در قم که شهر دار المومنین شماست پیدا نمی کنید. یک نمونه ی کوچک آن را می گویم شما خودتان علیرضا را بشناسید. علیرضا شانزده سال داشت که من تصادف کردم و قطع نخاع و معلول شدم ، از من مراقبت می کند و در سن نوزده سالگی می رود آژانس کار می کند تا خرج خانواده را بدهد. بعد یک بار تصادف می کند و بیمه ماشین هفتصد هزار تومان بابت بیمه به او می دهد، این جوان نوزده ساله با آن پول، ماشین را تعمیر می کند و مقداری از آن پول اضافه می ماند و آن مبلغ اضافی را می برد به حساب بیمه واریز می کند. حتی در مخابرات که کار می کرد از تلفن مخابرات به خانه زنگ نمی زند ، از موبایلش یا با کارت تلفن تماس می گرفت.اینها فقط نمونه های کوچکی از خصوصیات اخلاقی اوست، من نام او را علی زمانه گذاشته ام و فکر کنم حکومت معاویه هم او را به زندان نمی انداخت که الان او را به بند کرده اند. یک نامه ای زمانی که علیرضا یک سال داشت در سال شصت و پنج خطاب به او نوشتم و به او گفتم هیچ زمانی به خود نگاه نکن ، نگاهت به جمع باشد. آنگونه زندگی کن که بر زنده و مرده ات مستکبران و تمامیت خواهان بر خود بلرزند و محرومان از نام تو حرکت و مبارزه بیاموزند... الان هم به او اینها را می گویم."
او ادامه می دهد: "ما اشک داریم اما این اشک نه برای فرزندمان علیرضا که در جوانی به کمال رسیده است بلکه اشکمان برای جامعه ای است که به اینجا رسیده که علیرضا زندانی است. او در نگهداری از من حماسه هایی آفرید و زیباییهایی خلق کرد که خدا که خالق زیبایست از او رضایت داشت و خندید. فقط همین بس که با آن هیکل لاغر من را سی پله با ویلچر بالا می برد تا فیزیوتراپی کنم و آن زمان هم که از فرط بیماری و فشار زیاد عصبانی می شدم و بر سرش داد می کشیدم پای مرا می بوسید و می گفت من مخلص باباقدرت هستم. از پنج سالگی روح مبارزه طلبی و اعتراض در او بود و در مقابل بی عدالتی ها اعتراض می کرد. علیرضا جسما از من جداست ، اما باور کنید که شبها با شوخیهایش خنده می کنم ، او پیش من است ، پیش من است ..."
او در پایان از دلتنگی های نوه سه ساله می گوید: "ما مسلمانیم ، گریه می کنیم ، روضه گوش می دهیم که سکینه از زینب بابا می خواهد، حالا در خانه ی ما، دختر سه ساله علیرضا از عمه خود بابایش را می خواهد. امروز این دختر کوچک گفت دلم برای بابایم تنگ شده و عمه اش گفت پس چرا با تلفن حرف نزدی که او با آن لحن کودکانه و مظلومانه گفت آخه من دلم برای بابام تنگ شده چرا صحبت کنم؟ زینب می دانست رو به رویش یزید است، اما امروز رو به روی عمه بچه علیرضا کسانی هستند که می گویند ما فرستاده خدا هستیم، خیلی سخت است، خیلی سخت است این بچه بابا بابا بگوید... علیرضا یکبار در زندگی دروغ نگفته است، اما ما مجبور شدیم به دختر علیرضا بگوییم که بابایت رفته سرکار... ما صبوریم ، صبوریم ، صبور ، و به عظمت خود علیرضا غم در ما وجود نخواهد داشت."
مرگ چهارمین کارگر مجروح حادثه ریزش ساختمانی در تبریز
خبرگزاری هرانا - حادثه خیابان بهار ساعت ۱۱ سه شنبه در اثر بتن ریزی سقف واحد مسکونی رخ داد که طی آن شش نفر از کارگران زیر آوار ماندند که دو نفر مصدوم و چهار نفر از کارگران فوت کردند.
مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تبریز از فوت چهارمین کارگر حادثه خیابان بهار خبر داد.
آتش پاد انوشیروان کرمانی نژاد درمصاحبه باخبرنگاران اعلام کرد: در پی ریزش آوار ساختمان پنج طبقه بتی خیابان بهار با تلاش بی وقفه ماموران آتش نشانی سرانجام ششمین کارگر باقی مانده زیر آوار پس از سه روز بیرون آورده شد که متاسفانه پیش از عملیات نجات فوت کرده بود.
وی افزود: در حادثه خیابان بهار که به دلیل عدم رعایت اصول ایمنی به وقوع پیوست دو نفر مصدوم شده و چهار نفر جان باختند که نفر چهار در روز سوم انجام عملیات از زیر آوار کشف شد.
گفتنی است، این دومین حادثه در طول یک هفته بوده که در اثر عدم رعایت نکات ایمنی در تبریز اتفاق می افتد و در اثر آنها شش کارگر در حوادث ساختمانی جان باختند.
پیش از این نیز روز یکشنبه چهارم دی ماه جاری خبر ریزش خاک دیواره محل گود برداری بر روی کارگران مشغول به کار در ساختمانی در تبریز منتشر شد که منجر به فوت دو نفر و مصدومیت سه نفر دیگر شد که طبق اعلام نظام مهندسی علت این حادثه گودبرداری غیراصولی و عدم مهاربندی دیوارههای جانبی گزارش شد.
مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تبریز از فوت چهارمین کارگر حادثه خیابان بهار خبر داد.
آتش پاد انوشیروان کرمانی نژاد درمصاحبه باخبرنگاران اعلام کرد: در پی ریزش آوار ساختمان پنج طبقه بتی خیابان بهار با تلاش بی وقفه ماموران آتش نشانی سرانجام ششمین کارگر باقی مانده زیر آوار پس از سه روز بیرون آورده شد که متاسفانه پیش از عملیات نجات فوت کرده بود.
وی افزود: در حادثه خیابان بهار که به دلیل عدم رعایت اصول ایمنی به وقوع پیوست دو نفر مصدوم شده و چهار نفر جان باختند که نفر چهار در روز سوم انجام عملیات از زیر آوار کشف شد.
گفتنی است، این دومین حادثه در طول یک هفته بوده که در اثر عدم رعایت نکات ایمنی در تبریز اتفاق می افتد و در اثر آنها شش کارگر در حوادث ساختمانی جان باختند.
پیش از این نیز روز یکشنبه چهارم دی ماه جاری خبر ریزش خاک دیواره محل گود برداری بر روی کارگران مشغول به کار در ساختمانی در تبریز منتشر شد که منجر به فوت دو نفر و مصدومیت سه نفر دیگر شد که طبق اعلام نظام مهندسی علت این حادثه گودبرداری غیراصولی و عدم مهاربندی دیوارههای جانبی گزارش شد.
تائید محکومیت فرشته شیرازی، فعال حقوق زنان
خبرگزاری هرانا - دادگاه تجدید نظر استان مازندران، حکم سه سال حبس تعزیری فرشته شیرازی که توسط قاضی حسن زاده در دادگاه انقلاب شهرستان آمل صادر شده بود را تایید کرد.
به گزارش تغییر برای برابری، فرشته شیرازی فعال حقوق زنان از روز 12 شهریور در زندان آمل که فاقد امکانات اولیه و تفکیک جرائم است نگهداری می شود.
فرشته شیرازی به دلیل شرایط نامناسب زندان آمل علی رغم اینکه خانواده اش ساکن آمل هستند درخواست انتقال به زندان ساری را داده است که به احتمال قوی در هفته های آینده به زندان ساری منتقل خواهد شد.
یك نوكیش مسیحی از اتهام وارده تبرئه و از زندان اوین آزاد شد
خبرگزاری هرانا - این نوکیش مسیحی که همزمان با دستگیری های گسترده مسیحیان که در تهران و برخی شهرهای ایران توسط مقامات امنیتی در سال گذشته بازداشت شده بود سرانجام پس از ۲۸۷ روز بازداشت از زندان آزاد شد.
به گزارش آژانس خبر مسیحیان ایران «محبت نیوز» خانم «شهلا رحمتی» از نوکیشان مسیحی که از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به دو سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده بود در تاریخ ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۰ پس از تحمل ۲۸۷ روز بازداشت از زندان آزاد شد.
شهلا رحمتی از نوکیشان مسیحی که پیشتر در مورخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه بدوی به اتهام عضویت در گروه غیر قانونی به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود، این حکم در دادگاه تجدید نظر بررسی و وی از اتهام وارده تبرئه شد.
وی نزدیک به سه ماه را در بند زندانیان محکوم به قتل و معتادین نگهداری می شد.
شهلا رحمتی در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ در تداوم بازداشت های گسترده نوکیشان مسیحی که از دی ماه سال گذشته در تهران و برخی از شهرستانها توسط ماموران امنیتی روی داده بود دستگیرشد.
در سال گذشته درست در چنین ایامی در روز یکشنبه ۵ دی ماه ۱۳۸۹ (۲۶ دسامبر ۲۰۱۰) همزمان با ایام شادی و سرور مسیحیان جهان که در کلیساها بمناسبت سالروز میلاد عسیی مسیح به دعا و شکر گزاری می پردازند و در آخرین روزهای پایانی سال نو مسیحی، ماموران امنیتی در اقدامی هماهنگ و از پیش تعیین شده شماری از نوکیشان مسیحی ساکن تهران و شهرستانها را بطور جداگانه در منازل شان بازداشت نمودند.
این هموطن مسیحی که پس از بازداشت چندین ماه را در سلولهای انفرادی سپری کرده بود پس از تحمل چندین روز بازجویی به بند ۲۰۹ زندان اوین تهران انتقال یافت، نامبرده همچنین در طول دوران بازداشت بدفعات بخاطر اعتقادات دینی اش مورد بازجویی توسط ماموران اطلاعات قرار گرفت.
مریم جلیلی و میترا زحمتی از دیگر نوکیشان مسیحی می باشند که حدود سه ماه پیش به بند عمومی زنان زندان اوین منتقل شده اند، همچنین گزارش شده میترا زحمتی به دو سال و نیم زندان محکوم و مریم جلیلی نیز همچنان بلاتکلیف در بازداشت به سر میبرد.
به گزارش آژانس خبر مسیحیان ایران «محبت نیوز» خانم «شهلا رحمتی» از نوکیشان مسیحی که از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به دو سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده بود در تاریخ ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۰ پس از تحمل ۲۸۷ روز بازداشت از زندان آزاد شد.
شهلا رحمتی از نوکیشان مسیحی که پیشتر در مورخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه بدوی به اتهام عضویت در گروه غیر قانونی به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود، این حکم در دادگاه تجدید نظر بررسی و وی از اتهام وارده تبرئه شد.
وی نزدیک به سه ماه را در بند زندانیان محکوم به قتل و معتادین نگهداری می شد.
شهلا رحمتی در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ در تداوم بازداشت های گسترده نوکیشان مسیحی که از دی ماه سال گذشته در تهران و برخی از شهرستانها توسط ماموران امنیتی روی داده بود دستگیرشد.
در سال گذشته درست در چنین ایامی در روز یکشنبه ۵ دی ماه ۱۳۸۹ (۲۶ دسامبر ۲۰۱۰) همزمان با ایام شادی و سرور مسیحیان جهان که در کلیساها بمناسبت سالروز میلاد عسیی مسیح به دعا و شکر گزاری می پردازند و در آخرین روزهای پایانی سال نو مسیحی، ماموران امنیتی در اقدامی هماهنگ و از پیش تعیین شده شماری از نوکیشان مسیحی ساکن تهران و شهرستانها را بطور جداگانه در منازل شان بازداشت نمودند.
این هموطن مسیحی که پس از بازداشت چندین ماه را در سلولهای انفرادی سپری کرده بود پس از تحمل چندین روز بازجویی به بند ۲۰۹ زندان اوین تهران انتقال یافت، نامبرده همچنین در طول دوران بازداشت بدفعات بخاطر اعتقادات دینی اش مورد بازجویی توسط ماموران اطلاعات قرار گرفت.
مریم جلیلی و میترا زحمتی از دیگر نوکیشان مسیحی می باشند که حدود سه ماه پیش به بند عمومی زنان زندان اوین منتقل شده اند، همچنین گزارش شده میترا زحمتی به دو سال و نیم زندان محکوم و مریم جلیلی نیز همچنان بلاتکلیف در بازداشت به سر میبرد.
هرانا؛ تفتیش منزل یک فعال سیاسی در اشنویه
خبرگزاری هرانا - ماموران وزارت اطلاعات شهرستان اشنویه با مراجعه به منزل یک فعال سیاسی با توسل به خوشنت اقدام به تفتیش منزل ایشان کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از اشنویه، ماموران وزارت اطلاعات مورخ ۳ دی ماه ۹۰ جهت تفتیش منزل آقای هدایت ارزانی بدون نشان دادن حکم قضایی با قهروخشونت وارد منزل ایشان شده و مبادرت به ضبط و توقیف برخی وسایل از جمله کامپیوتر و جزوات و سی دی نمودند.
لازم به ذکر است که پیشتر نیز در ۲۲ تیر ماه ۹۰ ماموران امنیتی بدون نشان دادن حکم قضایی جهت بازداشت نامبرده وارد منزل ایشان شده بودند که موفق به بازداشت وی نشدند.
مهدی طائب، رئیس قرارگاه «عمار»:
مهاجمان به سفارت بریتانیا بازی خورده بودند
هشتم آذر ماه امسال گروهی از نیروهای بسیج دانشجویی با حمله به سفارت بریتانیا در تهران اقدام به تخریب اموال این سفارتخانه کردند که این اقدام منجر به قطع روابط دیپلماتیک تهران و لندن شد.
آقای طائب یک ماه پس از این حمله، روز پنجشنبه (هشتم دی) در جمع گروهی از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد ادعا کرده که حمله به سفارت بریتانیا «کار انگلیسیها» بوده است.
وی در عین حال بدون آنکه نامی از فرد یا جریان خاصی ببرد، افزوده است: «آن کسانی که صحنهگردان {حمله} بودند وقتی صحنه را ایجاد کردند دیگر رویت نشدند.»
حامیان محمود احمدینژاد از محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی و علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی با عنوان طراحان حمله به سفارت بریتانیا در تهران نام میبرند.
رهبری حمله به سفارت بریتانیا را حسین قدیانی، رئیس سازمان بسیج دانشجویی و هفت تن از روسای پایگاههای بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران بر عهده داشتند.
با افزایش انتقادها و اعتراضها از این اقدام نیروهای بسیج، هیچ یک از مسئولان بسیج دانشجویی تاکنون حاضر نشدهاند مسئولیت حمله به سفارت بریتانیا را بر عهده بگیرند.
پیش از این نیز مجمع دانشجویان حزبالله دانشگاه علم و صنعت اعلام کرده بود در حمله به سفارت بریتانیا در تهران٬ تمام «دانشجویان» مهاجم «بازی خوردند» و تشکلهای دانشجویی در ایران «ماهیت» خود را از دست دادهاند.