حمید مافی
جرس: بازار ارز این روزها نبض اش تند تر از هر جای دیگر می زند. تفاوت نرخ ارز دولتی و آزاد به 500 تومان هم رسیده است. گویی هر رویداد منطقه ای و بین المللی بازار ارز ایران را آشفته تر می کند. تنها اعلام چند ساعته خبر قطع روابط تجاری ایران و امارات در هفته گذشته قیمت دلار را به 1600 تومان هم رساند.
افزایش قیمتی که پس از اعلام تحریم های بین المللی گسترده علیه ایران شتاب گرفته است به جای این که به بهبود وضعیت اقتصادی جامعه کمک کند، ابزاری برای دلال بازی دولت در بازار ارز شده است. دولتی که در شش سال گذشته رکورد دار "واردات" و " درآمدهای نفتی" بوده به خاطر بی انضباطی و فساد مالی گسترده همواره با کسری بودجه و جیب خالی در ماه های پایانی سال روبرو شده است.
حال چاره جبران همه بریز و بپاش ها و بذل و بخشش ها را در یک راه می بیند. راهی که اگر چه می تواند نقدینگی سرگردان در بازار پول ایران را جذب کند اما پیامدهایش بیش از هر فرد و گروهی تولید کنندگان و طبقه متوسط را نشانه می گیرد. گویی دولت نیز چندان از این رویداد ناراحت نیست بلکه علاقه دارد تا به بازی با دلار ادامه دهد.
پردرآمد ترین دولت
دولت احمدی نژاد به یمن افزایش قیمت نفت در دوران زمامداری اش پردرآمدترین دولت در سال های بعد از انقلاب بوده است. اگر چه نتوانسته حتی تولید نفت متعهد شده به اوپک را هم عملی کند اما از سوی دیگر این امکان را داشته تا هر بشکه نفت را حداقل 27.5 دلار بیشتر از قیمت پیش بینی شده در بودجه سال 90 به بازار عرضه کند.
دولت احمدی نژاد در شش ماهه نخست امسال به صورت میانگین دو میلیون و 430 هزار بشکه در روز نفت به بازار جهانی عرضه کرده است. بر اساس گزارش های انتشار یافته در رسانه های نزدیک به حکومت، دولت احمدی نژاد رکورد دار بیشترین درآمدهای نفتی در تمام سالهای بعد از اکتشاف نفت در ایران به شمار می آید.
چنانچه دولت روزانه تنها دو میلیون و 430 هزار بشکه نفت به بازار عرضه کرده باشد و هر بشکه نفتی 27.5 دلار مازاد درآمد پیش بینی شده در بودجه به همراه بیاورد، دولت روزانه 66 میلیون و 825 هزار دلار درآمد ارزی مازاد بر پیش بینی خواهد داشت.با همین حساب و کتاب درآمد مازاد نفتی دولت در یک ماه به دو میلیارد و چهار میلیون دلار خواهد رسید.
آن گونه که دستگاه قانون گذار جمهوری اسلامی تصویب کرده، این درآمدهای مازاد باید به صندوق ذخیره ارزی و یا همان صندوق توسعه ملی کشور واریز شود. اما دولت نه تنها این درآمدهای مازاد را به خزانه واریز نکرده، بلکه به استناد گزارش دیوان محاسبات کشور در شش سال گذشته دولت بالغ بر 16 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی را نیز به خزانه واریز نکرده است.
مجموعه گزارش های مجلس و سایر نهادهای نظارتی ایران نشان می دهد که دولت نهم و دهم بی انضباط ترین دولت در هزینه های جاری بوده است. به گونه ای که این دولت علیرغم درآمدهای نفتی مازاد هم اکنون یکی از بدهکارترین دولت های جمهوری اسلامی به شمار می آید و به گفته نمایندگان مجلس در سال جاری با کسری بودجه 150 هزار میلیارد ریال معادل 12.5 میلیارد دلاری روبرو خواهد شد.
رشد نقدینگی
این درآمدهای مازاد نفتی به دولت امکان هزینه کردن های بدون حساب و کتاب را داده است. دولت درآمدهای نفتی را به جای این که هزینه سرمایه گذاری کند روانه بازار کرده است. همین توزیع بدون محاسبه درآمدهای نفتی در بازار سبب شده تا نقدینگی در بازار ایران هم رکورد دوره های قبلی را بشکند. هم اکنون بنا بر اعلام پایگاه خبری قانون آنلاین، نقدینگی سرگردان در بازار مالی ایران به 300 تا 350 هزار میلیارد تومان می رسد.
به دلیل دستورالعمل های دولتی به نظام بانکی کشور این بانک ها ناچار شده اند نرخ سود سپرده گذاری را کاهش دهند. همزمان با کاهش نرخ سود سرمایه گذاری، وضعیت بازار کسب و کار در ایران هم رو به وخامت گذاشته است. به گونه ای که پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و رکورد شکنی دولت در واردات کالاهای خارجی، بسیاری از تولید کنندگان عطای تولید را به لقایش بخشیده اند. هم اکنون به گفته کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی واحد های تولیدی با سی درصد ظرفیت به تولید ادامه می دهند.
تولید کنندگان نیز ترجیح می دهند به جای زیان ناشی از سیاست های اقتصادی اشتباه دولت، کار تولید را رها کرده و سرمایه خود را به بازار پرسودتری وارد کنند. اگر چه دولت در سال های اخیر آماری از میزان خروج سرمایه از بازار اقتصادی ایران ارائه نکرده است اما نمود عینی کاهش سرمایه گذاری در بازار اقتصادی ایران را می توان در میزان مشاغل ایجاد شده و بحران واحدهای تولیدی و پروژه های نیمه تمام صنعتی مشاهده کرد. به گونه ای که وزیر صنعت و معدن و تجارت ایران تابستان امسال از وجود 18 هزار واحد صنعتی در شهرک های صنعتی ایران خبر داده و در تازه ترین اظهار نظر رئیس اتاق صنعت و معدن ایران گفته است: شهرک های صنعتی به شهر اموات تبدیل شده اند.
نقشه دولت برای جبران کسری بودجه
در چنین شرایطی دولت برای هزینه های بی برنامه اش از محل بودجه عمرانی برداشت کرده و نه تنها نتوانسته وعده خود به صنعت گران را عملی کند بلکه با کسری بودجه در پرداخت یارانه های نقدی به مردم نیز مواجهه شده است.
حال برای جبران کسری بودجه خود به دلالی در بازار ارز و سکه روی آورده است. عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفته است: دولت از محل هدفمندی یارانه ها در 9 ماه نخست 24 هزار میلیارد تومان درآمد کسب کرده در حالی که 30 هزار میلیارد تومان به عنوان یارانه نقدی به مردم پرداخت کرده است.
همچنین دولت باید 10 هزار میلیارد تومان از درآمدهای هدفمندی یارانه ها را به وزارتخانه های صنعت و کشاورزی بدهد. به گفته علیرضا منادی سفیدان، دولت از راه برداشت های غیرقانونی و خرید و فروش سکه و ارز می خواهد کسری بودجه را جبران کند. او گفته است: دولت بیش از 25 هزار میلیارد تومان از گرانی ارز درآمد کسب کرده است.
مهدی تقوی استاد اقتصاد دانشگاه تهران هم در گفت و گو با خبرآنلاین بر این نکته تاکید کرده است که دولت با فروش ارز در بازار می خواهد کسری بودجه اش را جبران کند. او گفته است: در شرایط فعلی دولت برای تامین کسری بودجه دو راه دارد؛ یا اوراق مشارکت منتشر کند که در شرایط فعلی خریداری ندارد و یا به فروش ارز در بازار روی بیاورد.محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی نیز چندی قبل به صورت تلویحی فروش دلار به منظور جبران کسری بودجه از سوی دولت را تائید کرده بود. او گفته است: افزایش نرخ ارز در بازار به نفع دولت است.
نابودی طبقه متوسط
دولت از نوسان قیمت دلار سود می برد، سودی که می تواند با آن کسری بودجه اش را جبران کند اما فشار افزایش قیمت دلار بیش از هر گروهی طبقه تولید گر و متوسط را نشانه رفته است. افزایش قیمت دلار معنای دیگرش کاهش ارزش ریال و توان خرید در بازار داخلی و خارجی است.
دولت احمدی نژاد نشان داده که با طبقه متوسط میانه خوشی ندارد. او خاستگاه و پایگاه اجتماعی خود و دولتش را در قشر فرودست جامعه می داند و تلاش می کند که تبدیل خدمات دولتی از وظیفه به عنوان امتیاز، همچنان جایگاه خود در میان این طبقه از جامعه را حفظ کند. درآمد های نفتی هنگفت در کنار ضعف نهادهای نظارتی و مجلس این فرصت را به بهترین شکل ممکن برای او فراهم آورده تا با توزیع مستقیم پول در میان مردم به این برنامه خود جامه عمل بپوشاند.
اما در آن سو طبقه متوسط و تولید کنندگان در جامعه که از رانت های دولتی نیز برخوردار نیستند با دلال بازی دولت در بازار ارز بیش از گذشته توان اقتصادی خود را از دست می دهند و ماندگاریشان به خطر می افتد. هدفی که دولت از سال 84 دنبال کرده و حال به سرمنزل مقصود نزدیک شده است.
جـــرس:
همسر مهندس محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی که از حدود دو ماه پیش در بازداشت به سر می برد، روز گذشته، پنج شنبه ۸ دی ماه (۲۹ دسامبر) با همسر خود در زندان ملاقات نمود.
به گزارش ندای آزادی، خانم یزدی(خواهر دکتر ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی ایران) در این ملاقات حضوری که حدود ۲۰ دقیقه بطول انجامید، وضعیت محمد توسلی را در مقایسه با ملاقات پیشین بهتر توصیف نمود.
خانم یزدی اضافه نمود که وضعیت عمومی مهندس توسلی در کل نسبت به سابق بهتر بوده است.
اطلاعات دیگری دربارهء نوع اتهام و یا ادامهء بازداشت محمد توسلی در دسترس نمی باشد.
مهندس محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران روز ۱۲ آبان ماه سال جاری بازداشت شد و دستگیری این فعال ملی – مذهبی، در ارتباط با نامهٔ اخیر ۱۴۳ فعال سیاسی و اجتماعی عنوان گردید.
در این نامه که خطاب به رییس جمهور پیشین ایران نگاشته شده بود این فعالان سیاسی و اجتماعی گوشزد کرده بودند؛ "کمترین چشمانداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت."
گفتنی است محمد توسلی اولین شهردار تهران بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ بوده و بعد از انقلاب بارها بازداشت شده و تحت شکنجه قرار گرفته است.
آخرین بازداشت او مربوط به روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ است که حدود دو ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین سپری کرد.
علاوه بر مهندس توسلی، دختر کوچک ایشان، مهندس لیلا توسلی و داماد وی، مهندس فرید طاهری که همگی از اعضای نهضت آزادی هستند در زندان بسر می برند.
اتهام لیلا توسلی، شهادت دادن دربارهٔ عبور خودروی نیروی انتظامی از روی پیکر یکی از معترضین در عاشورای ۸۸ می باشد.
پاسخ تند انصاری به سخنان شجونی:
این بزرگوار تعادل ندارد و لذا جواب مستقیم هم به ایشان وجهی ندارد
عبرت نیوز
در پی انشتار مصاحبه زشت و جسارت آمیز شیخ شجونی خطاب به بیت مکرم امام خمینی ره سر انجام انصاری دبیر ستاد بزرگداشت امام ره که خود نیز از مخاطبان سخنان شجونی بوده بصورتی کوتاه به نقد موضع و سکوت جامعه روحانیت مبارز در مقابل این هتاکی پرداخت و گفت: این بزرگوار تعادل ندارد و لذا جواب مستقیم هم به ایشان وجهی ندارد.
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی انصاری دبیر ستاد بزرگداشت حضرت امام خمینی (س)درباره سخنان اخیر "شجونی " عضو جامعه روحانیت مبارزاز ارائه پاسخ مستقیم به وی خودداری کرد اما در عین حال از جامعه روحانیت مبارز خواست که از اینگونه افراد تبری جوید .
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی انصاری که با جماران گفتگو می کرد در پاسخ به این پرسش که "روزنامه جوان روز 4 شنبه مصاحبه ای را با جناب اقای شجونی ترتیب داده که در آن مطالبی علیه جنابعالی ، بیت حضرت امام و موسسه تنظیم و نشر آثار امام مطرح شده است .
نظر شما در این باره چیست ؟ گفت :این بزرگوار تعادل ندارد و لذا جواب مستقیم هم به ایشان وجهی ندارد، تعجب از جامعه محترم روحانیت مبارز است که چرا از چنین افرادی تبری نمی جوید؟جایگاه بلند و سوابق خوب این جامعه با وجود چنین افراد غیر متعادلی تنزل می یابد.
البته ایشان در کلام خود بارها در گذشته و در مصاحبه اخیر مرتکب اظهارات کذب و توهین به امام و نزدیکان امام شده است که هفته آینده از ایشان به دادگاه ویژه روحانیت شکایت می شود. اما جای این گله جدی هم از برادران سپاه پاسداران هست که چرا روزنامه این ارگان ارزشمند باید به تریبون فحاشی به منسوبین امام تبدیل شود؟ البته روزنامه جوان سابقه خوبی در این زمینه ندارد ولی سرداران و عزیزان سپاه باید خود نسبت به برخی کج اندیشان با حساسیت بیشتر برخورد کنند.
دبیر ستاد بزرگداشت حضرت امام خمینی (س) در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا فکر می کنید این نوع تخریبها و هجمه ها اثری در جامعه دارد؟ گفت:بله، قطعا باعث محبوبیت بیشتر بیت امام می شود؟امیر المومنین (ع) در جواب مخالفین هتاک می فرماید «اردت ان تفضحنی فافتضحت» می خواستی مرا مفتضح کنی ولی خودت مفتضح شدی ! تجربه این چند ساله نشان داده است عمق محبوبیت یادگاران امام در میان مردم چند برابر شده است و ما از نزدیک شاهدیم که در هرجایی که ایشان حاضر می شوند چگونه مردم ابراز بزرگواری و محبت کرده و دشمنان آنها را نفرین می کنند.
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی: آقای خامنه ای از قدرت دست بکشید
ابوالفضل قديانی، عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و زندانی سياسی، در نامه ای با انتقاد از سياست های رهبر جمهوری اسلامی ايران، او را با عناوينی مانند «مستبد امروز، سلطان جائر و خودکامه» خطاب قرار داد و خواستار دست کشيدن او از قدرت شد.
آقای قديانی اولين بار در دی ماه ۸۸ بازداشت و به اتهام توهين به محمود احمدی نژاد، رئيس جمهوری اسلامی ايران، به يک سال زندان محکوم شد.
اين عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی چند روز پيش به اتهام توهين به رهبری به ۳ سال زندان ديگر محکوم شد. اين در حالی بود که ابوالفضل قديانی در جلسه محاکمه دو ماه قبل خود در دادگاه انقلاب، شرکت نکرده و آن را غير قانونی دانسته بود، زيرا به گفته او، دادگاه سياسی بايد علنی و با حضور هيئت منصفه باشد.
به گزارش سايت کلمه، نزديک به مير حسين موسوی، اين عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی در اين نامه با اشاره به تظاهرات روز عاشورای معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوری در سال ۸۸ ، تظاهرات طرفداران آيت الله خامنه ای در روز ۹ دی همان سال را «اردوکشی خيابانی اصحاب استبداد» ناميد که به گفته او، «پس از قلع و قمع آزادی خواهان و حق جويان به دستور مستبد حاکم به خيابان ها آورده شدند .... و مداحی اربابشان را کنند.»
آقای قديانی همچنين نوشته است که «صحنه گردان ناشی اين نمايش»، «اين حماسه خويش پرداخته را يوم الله نام نهاده و بر آن است که از اين غده پوسيده برای عريانی تن پادشاه، قبايی بدوزد و مشروعيت از دست رفته را به بزرگداشت اين به اصطلاح يوم الله چاره ای انديشد.»
اين زندانی سياسی در زندان اوين با اشاره به اينکه اقداماتی مانند تظاهرات روز ۹ دی، «افاقه ای به حال روزگار رو به افول استبداد نمی کند» افزوده است:«امروز که چهره نکبت بار استبداد سلطانی بار ديگر آشکارا در اين مملکت رخ نمايی کرده و بر حيات و ممات ساکنان آن حکومت می کند، نمی توان در برابر آن سکوت کرد و دم نياورد.»
ابوالفضل قديانی در نامه خود اعلام کرده است که «من و امثال من در راه پيروزی انقلاب جان، مال و آزادی خويش را نگذاشته ايم که سه دهه بعد آقای علی خامنه ای اينگونه بر کشور سلطنت کند.»
در اين نامه که خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ايران نوشته شده، آمده است: «ملت از مشروطه تا انقلاب اسلامی آن همه رنج نکشيد تا امروز فردی به نام ولايت فقيه قانون را در تمامی مراتب به بازيچه ای برای اعمال قدرت مطلقه خويش بدل سازد.»
آقای قديانی در نامه خود که در زندان اوين نوشته شده، گفته است:«خيال مستبد امروز ايران اين است که آرای اين مردم در تعيين سرنوشت شان .... برگه های قماری شوم در دست اوست» و «به مانند هر سلطان جائری، زندان، حصر، و خفه کردن هر بانگ مخالفی در صدر سياست های مملکت داری رهبری قرار گرفته است.»
اين زندانی سياسی با اشاره به برخورد حکومت با منتقدين و مخالفان افزوده است که شايد در نظر آيت الله خامنه ای، «با قدرت مطلقه ای که در دست دارند، حبس مخالفان و نه سلب حيات آنان، حاصل لطف ملوکانه باشد، اما واقعيت آن است که اين استبداد از تمام توان و بنيه خود برای سرکوب و بسط خفقان بهره می جويد و از هيچ خشونتی دريغ نمی ورزد.»
با اين همه، ابوالفضل قديانی اشاره کرده است که دو موضوع مانع سرکوب افزون تر مخالفان توسط رهبری است؛ اول، ترس او و دوم، آگاهی و مقاومت گسترده وسيع مردم.
اين فعال سياسی زندانی در نامه اش، درصدر آنچه «جرائم رهبری» ناميد، اعمال استبداد در کشور دانسته و نوشته است: «اگر ايشان مسئوليت جناياتی همچون شليک گلوله جنگی در معابر عمومی به شهروندان معترض حاضر در يک راهپيمايی مسالمت آميز و آنچه از شکنجه و تجاوز ... در کهريزک و يا ساير بازداشتگاه های پيدا و پنهان امنيتی و انتظامی آورده است، منتسب به فعل ماموران خود کند، استبداد جرمی است که او خود مباشرتا مرتکب شده است و به هيچ روی قابل انکار نيست.»
به نوشته آقای قديانی، «قبضه کردن قدرت و قايل شدن حق مطلقهی ابدی ... در اداره امور مملکت ايران، عملا مقابله با خواست تاريخی ملتی است که لااقل در ۱۵۰ سال گذشته، در جهت نفی استبداد و سلطنت مطلقه ... از پای ننشسته اند.»
او اين تقابل را استبداد به نام دين خدا دانسته و آن را «جرمی نابخشودنی» و «خيانتی آشکار در حق آرمان ها و منافع ملی» توصيف کرده است.
اين فعال سياسی زندانی در بخش ديگری از نامه خود به آيت الله خامنه ای با اشاره به تحولات در کشورهای عربی و تغيير حکومت های تونس و مصر نوشته است: «در حالی که بهار عربی کاملا شبيه جنبش سبز مردم ايران است که عليه ديکتاتوری و استبداد به پاخاسته اند و فرياد آزادی سر می دهند، مستبدان حاکم بر ايران آن قيام های ملی را به خود نسبت می دهند و به گونه ای تاسف بار داد سخن در مدح آنچه بيداری اسلامی می نامند، سر می نهند.»
ابوالفضل قديانی همچنين به فسادهای مالی بزرگ در ايران، مانند پرونده اختلاس ۳ هزار ميليارد تومانی اشاره کرده و نوشته است:«خودکامگی، ام المفاسد است و اين عمده فسادی است که يک کشور را به قهقرا و نگونبختی می کشاند.»
وی اشاره کرده که بزرگترين فساد مالی تاريخ ايران «در دوره دولت و مجلس مطلوب و منتخب آقای خامنه ای براساس گزارش دستگاه قضايی منتسب به وی» رقم خورده و افزوده است:«عملا دولت دست نشانده ايشان در قامت دزدان سرگردنه و همچون مهاجمان مغول و تاتار به غارت بيت المال اين ملت مظلوم سرگرم است.»
آقای قديانی نتيجه گرفته است که علت اين پرونده های فساد مالی را بايد در استبداد مقام رهبری جستجو کرد.
اين عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی در بخش ديگری از نامه خود با اشاره به تشديد تحريم ها عليه ايران نوشته است:«اينکه امروز تحريم های گسترده و سايه شوم جنگ، اقتصاد اين کشور را به سوی اضمحلال برده و ترکتازی سران سپاه مجالی برای کسب و کار و فعاليت اقتصادی آزادانه و مستقل مردم عادی باقی نگذاشته، حاصل چيست؟ جز خودکامگی شخص رهبری در عرصه های مختلف حيات سياسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ايران؟»
ابوالفضل قديانی در ادامه چنين شرايطی را «تحقير و خفت ملی ايران در صحنه بين المللی» دانسته و افزوده است:«اگر آقای خامنه ای سرخوش از ساخت ناوشکن جنگی به دنبال دزدان دريايی در خليج عدن است، اينها جز هدر دادن منابع ملی چه منفعتی برای ملتی دارد که حتی حق ندارد بداند درصد بيکاری اش واقعا چقدر است؟ و يا در زير بار تورم چند درصدی کمر خم می کند؟»
او در مورد انتخابات مجلس که قرار است در اسفند سال جاری برگزار شود، نوشته است:«صاحبان قدرت که اين روزها در تدارک انتخاباتی صوری و نمايشی در جهت اثبات ادعای مشروعيت شان هستند، اگر واقعا بر اين باورند که رهبرشان محبوب ترين چهره در نزد مردم است و ملت در ليبک به او به سوی صندوق های رای خواهند شتافت برای سنجش اين ادعا يکبار هم که شده به حق تضمين شده ملت در اصل ۲۷ قانون اساسی گردن نهند و با آزاد ساختن رهبران شجاع و مقاوم جنبش سبز اعتراضی؛ آقايان موسوی و کروبی، بنگرند که چگونه سيل مشتاق ميليون ها ايرانی آزادی خواه در خيايان ها جاری می شود که فاتحه استبداد را می خوانند.»
آقای قديانی در اين نامه نوشته است که «رهبر کنونی ايران شجاعت در اختيار قرار دادن چنين فرصتی را به مخالفان خود ندارد» و افزوده است که او «بايد انتظار آن را داشته باشد که مردم تحت ستم از هر فرصت و روزی برای ابراز مخالفت با او بهره بگيرند.»
اين زندانی سياسی، تحريم يکپارچه و فعال انتخابات مجلس را که انتخاباتی غيرقانونی ناميده، مجالی خوانده است که بی اعتباری و عدم مشروعيت نظام کنونی و عالی ترين مقام آن را نشان خواهد داد؛ نظامی که به گفته او، «نه جمهوری است و نه اسلامی».
والفضل قديانی در پايان نامه اش به رهبر جمهوری اسلامی نوشته است که «اعمال استبدادی و خودکامگی» از سوی او «نظام بر آمده از انقلاب اسلامی را به فرسودگی و آستانه فروپاشی کشانده است.»
اين زندانی سياسی از آيت الله خامنه ای خواسته است که اگر در پی راه و علاج است، به جای تغييرساختار رياستی به پارلمانی، از قدرت دست بکشد و از سر راه ملت و جمهوری اسلامی کنار برود.
آقای قديانی اولين بار در دی ماه ۸۸ بازداشت و به اتهام توهين به محمود احمدی نژاد، رئيس جمهوری اسلامی ايران، به يک سال زندان محکوم شد.
اين عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی چند روز پيش به اتهام توهين به رهبری به ۳ سال زندان ديگر محکوم شد. اين در حالی بود که ابوالفضل قديانی در جلسه محاکمه دو ماه قبل خود در دادگاه انقلاب، شرکت نکرده و آن را غير قانونی دانسته بود، زيرا به گفته او، دادگاه سياسی بايد علنی و با حضور هيئت منصفه باشد.
به گزارش سايت کلمه، نزديک به مير حسين موسوی، اين عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی در اين نامه با اشاره به تظاهرات روز عاشورای معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوری در سال ۸۸ ، تظاهرات طرفداران آيت الله خامنه ای در روز ۹ دی همان سال را «اردوکشی خيابانی اصحاب استبداد» ناميد که به گفته او، «پس از قلع و قمع آزادی خواهان و حق جويان به دستور مستبد حاکم به خيابان ها آورده شدند .... و مداحی اربابشان را کنند.»
آقای قديانی همچنين نوشته است که «صحنه گردان ناشی اين نمايش»، «اين حماسه خويش پرداخته را يوم الله نام نهاده و بر آن است که از اين غده پوسيده برای عريانی تن پادشاه، قبايی بدوزد و مشروعيت از دست رفته را به بزرگداشت اين به اصطلاح يوم الله چاره ای انديشد.»
اين زندانی سياسی در زندان اوين با اشاره به اينکه اقداماتی مانند تظاهرات روز ۹ دی، «افاقه ای به حال روزگار رو به افول استبداد نمی کند» افزوده است:«امروز که چهره نکبت بار استبداد سلطانی بار ديگر آشکارا در اين مملکت رخ نمايی کرده و بر حيات و ممات ساکنان آن حکومت می کند، نمی توان در برابر آن سکوت کرد و دم نياورد.»
ابوالفضل قديانی در نامه خود اعلام کرده است که «من و امثال من در راه پيروزی انقلاب جان، مال و آزادی خويش را نگذاشته ايم که سه دهه بعد آقای علی خامنه ای اينگونه بر کشور سلطنت کند.»
در اين نامه که خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ايران نوشته شده، آمده است: «ملت از مشروطه تا انقلاب اسلامی آن همه رنج نکشيد تا امروز فردی به نام ولايت فقيه قانون را در تمامی مراتب به بازيچه ای برای اعمال قدرت مطلقه خويش بدل سازد.»
آقای قديانی در نامه خود که در زندان اوين نوشته شده، گفته است:«خيال مستبد امروز ايران اين است که آرای اين مردم در تعيين سرنوشت شان .... برگه های قماری شوم در دست اوست» و «به مانند هر سلطان جائری، زندان، حصر، و خفه کردن هر بانگ مخالفی در صدر سياست های مملکت داری رهبری قرار گرفته است.»
اين زندانی سياسی با اشاره به برخورد حکومت با منتقدين و مخالفان افزوده است که شايد در نظر آيت الله خامنه ای، «با قدرت مطلقه ای که در دست دارند، حبس مخالفان و نه سلب حيات آنان، حاصل لطف ملوکانه باشد، اما واقعيت آن است که اين استبداد از تمام توان و بنيه خود برای سرکوب و بسط خفقان بهره می جويد و از هيچ خشونتی دريغ نمی ورزد.»
با اين همه، ابوالفضل قديانی اشاره کرده است که دو موضوع مانع سرکوب افزون تر مخالفان توسط رهبری است؛ اول، ترس او و دوم، آگاهی و مقاومت گسترده وسيع مردم.
اين فعال سياسی زندانی در نامه اش، درصدر آنچه «جرائم رهبری» ناميد، اعمال استبداد در کشور دانسته و نوشته است: «اگر ايشان مسئوليت جناياتی همچون شليک گلوله جنگی در معابر عمومی به شهروندان معترض حاضر در يک راهپيمايی مسالمت آميز و آنچه از شکنجه و تجاوز ... در کهريزک و يا ساير بازداشتگاه های پيدا و پنهان امنيتی و انتظامی آورده است، منتسب به فعل ماموران خود کند، استبداد جرمی است که او خود مباشرتا مرتکب شده است و به هيچ روی قابل انکار نيست.»
به نوشته آقای قديانی، «قبضه کردن قدرت و قايل شدن حق مطلقهی ابدی ... در اداره امور مملکت ايران، عملا مقابله با خواست تاريخی ملتی است که لااقل در ۱۵۰ سال گذشته، در جهت نفی استبداد و سلطنت مطلقه ... از پای ننشسته اند.»
او اين تقابل را استبداد به نام دين خدا دانسته و آن را «جرمی نابخشودنی» و «خيانتی آشکار در حق آرمان ها و منافع ملی» توصيف کرده است.
اين فعال سياسی زندانی در بخش ديگری از نامه خود به آيت الله خامنه ای با اشاره به تحولات در کشورهای عربی و تغيير حکومت های تونس و مصر نوشته است: «در حالی که بهار عربی کاملا شبيه جنبش سبز مردم ايران است که عليه ديکتاتوری و استبداد به پاخاسته اند و فرياد آزادی سر می دهند، مستبدان حاکم بر ايران آن قيام های ملی را به خود نسبت می دهند و به گونه ای تاسف بار داد سخن در مدح آنچه بيداری اسلامی می نامند، سر می نهند.»
ابوالفضل قديانی همچنين به فسادهای مالی بزرگ در ايران، مانند پرونده اختلاس ۳ هزار ميليارد تومانی اشاره کرده و نوشته است:«خودکامگی، ام المفاسد است و اين عمده فسادی است که يک کشور را به قهقرا و نگونبختی می کشاند.»
وی اشاره کرده که بزرگترين فساد مالی تاريخ ايران «در دوره دولت و مجلس مطلوب و منتخب آقای خامنه ای براساس گزارش دستگاه قضايی منتسب به وی» رقم خورده و افزوده است:«عملا دولت دست نشانده ايشان در قامت دزدان سرگردنه و همچون مهاجمان مغول و تاتار به غارت بيت المال اين ملت مظلوم سرگرم است.»
آقای قديانی نتيجه گرفته است که علت اين پرونده های فساد مالی را بايد در استبداد مقام رهبری جستجو کرد.
اين عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی در بخش ديگری از نامه خود با اشاره به تشديد تحريم ها عليه ايران نوشته است:«اينکه امروز تحريم های گسترده و سايه شوم جنگ، اقتصاد اين کشور را به سوی اضمحلال برده و ترکتازی سران سپاه مجالی برای کسب و کار و فعاليت اقتصادی آزادانه و مستقل مردم عادی باقی نگذاشته، حاصل چيست؟ جز خودکامگی شخص رهبری در عرصه های مختلف حيات سياسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ايران؟»
ابوالفضل قديانی در ادامه چنين شرايطی را «تحقير و خفت ملی ايران در صحنه بين المللی» دانسته و افزوده است:«اگر آقای خامنه ای سرخوش از ساخت ناوشکن جنگی به دنبال دزدان دريايی در خليج عدن است، اينها جز هدر دادن منابع ملی چه منفعتی برای ملتی دارد که حتی حق ندارد بداند درصد بيکاری اش واقعا چقدر است؟ و يا در زير بار تورم چند درصدی کمر خم می کند؟»
او در مورد انتخابات مجلس که قرار است در اسفند سال جاری برگزار شود، نوشته است:«صاحبان قدرت که اين روزها در تدارک انتخاباتی صوری و نمايشی در جهت اثبات ادعای مشروعيت شان هستند، اگر واقعا بر اين باورند که رهبرشان محبوب ترين چهره در نزد مردم است و ملت در ليبک به او به سوی صندوق های رای خواهند شتافت برای سنجش اين ادعا يکبار هم که شده به حق تضمين شده ملت در اصل ۲۷ قانون اساسی گردن نهند و با آزاد ساختن رهبران شجاع و مقاوم جنبش سبز اعتراضی؛ آقايان موسوی و کروبی، بنگرند که چگونه سيل مشتاق ميليون ها ايرانی آزادی خواه در خيايان ها جاری می شود که فاتحه استبداد را می خوانند.»
آقای قديانی در اين نامه نوشته است که «رهبر کنونی ايران شجاعت در اختيار قرار دادن چنين فرصتی را به مخالفان خود ندارد» و افزوده است که او «بايد انتظار آن را داشته باشد که مردم تحت ستم از هر فرصت و روزی برای ابراز مخالفت با او بهره بگيرند.»
اين زندانی سياسی، تحريم يکپارچه و فعال انتخابات مجلس را که انتخاباتی غيرقانونی ناميده، مجالی خوانده است که بی اعتباری و عدم مشروعيت نظام کنونی و عالی ترين مقام آن را نشان خواهد داد؛ نظامی که به گفته او، «نه جمهوری است و نه اسلامی».
والفضل قديانی در پايان نامه اش به رهبر جمهوری اسلامی نوشته است که «اعمال استبدادی و خودکامگی» از سوی او «نظام بر آمده از انقلاب اسلامی را به فرسودگی و آستانه فروپاشی کشانده است.»
اين زندانی سياسی از آيت الله خامنه ای خواسته است که اگر در پی راه و علاج است، به جای تغييرساختار رياستی به پارلمانی، از قدرت دست بکشد و از سر راه ملت و جمهوری اسلامی کنار برود.
نقدی بر گفتههای شهردار تهران در «جامعه رقص صورتکها»
محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، میگوید که کارنامه مسئولان جمهوری اسلامی ایران در حوزه فرهنگی و اقتصادی «قابل دفاع» نیست.
رادیوفردا در گفتوگو با سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی تعلیم و تربیت در دانشگاه پاریس، نخست از او میپرسد که اگر وجود مشکل فرهنگی را بپذیریم، بالاخره چه کسی مقصر است؟ فرد، خانواده یا جامعه؟
سعید پیوندی: انتقادی که من به این صحبت دارم این است که ما نمیتوانیم فکرکنیم که دروغ، ریاکاری، دورویی و این قبیل پدیدههایی که در جامعه ما تا حدی گسترده شده است که الان گاهی در سطح رسانهها و مسئولین کشور از آن صحبت میشود، از خانواده شروع میشود.
جامعه ما به اعتقاد من جامعه رقص صورتکهاست، یعنی آدمها هیچ وقت نمیتوانند چهره واقعی خود را در این جامعه نشان بدهند، برای این که آن چهره واقعی میتواند برایشان دردسر ایجاد کند.
به اعتقاد من این مشکل خیلی وسیعتر از آن است که تصور میکنیم. شاید جامعه ما الان با یک بیماری واقعی مواجه است و این بیماری اجتماعی همهگیر، در همه عرصههای جامعه، در عرصه فرهنگ، در عرصه آموزش و اقتصاد، در عرصه روابط اجتماعی و خانواده و در عرصه سیاست و در همه جای جامعه خودش را نشان میدهد.
شما ببینید این همه فیلمهای زیرزمینی و موسیقی زیرزمینی در ایران تولید و توزیع میشود. چرا در هیچ کجای دیگر دنیا این پدیده وجود ندارد؟ من فکر میکنم مسئله بسیار عمیقتر از اینهاست که آقای قالیباف به آن اشاره کردهاند.
بحران تا آن حد است که شخصیتی مثل آقای قالیباف، گرچه من نسبت به تحلیل ایشان انتقاد دارم، این معضل را در این سطح مطرح میکند و این امر نشان میدهد که تا چه حد جامعه ما با این مسئله درگیر است و این انحطاط و سقوط واقعا جدی است.
من هیچ چشمانداز روشنی برای جامعه نمیبینم. به اعتقاد من یعنی بزرگترین شکست جمهوری اسلامی در طول ۳۰ سال گذشته بیش از شکست در زمینه اقتصاد و سایر زمینههای دیگر، شکست در زمینههای اخلاقی است.
این رژیم با شعار اخلاقگرایی و شعار معنویت بر سر کار آمد. اما درست در همین زمینههاست که جامعه ما دچار بیشترین بحران شده است، با این که در ظاهر امر خیلی چیزها رعایت میشود. در ظاهر امر بانوان حجاب دارند و اصول مذهبی مراعات میشود. ولی در باطن امر از آنجایی که مردم به اینها باور ندارند یا به طور سطحی شعائر دینی و مذهبی را انجام میدهند، در نتیجه یک جامعه کاملا دوگانه را ایجاد میکنند.
جامعهای که یک ظاهر دارد و یک باطنی که بسیار با ظاهر جامعه متفاوت است. و این مسئله منشاء یک انحطاط و سقوط اخلاقی خیلی بزرگ است که همه در ایجاد آن مسئولند: در وهله نخست نظام در این زمینه مسئولیت دارد. رسانههای ما که دروغ میگویند و واقعیت را منعکس نمیکنند هم مسئولند. کجای دنیا را سراغ دارید که مردمش بیشتر به رسانههای برونمرزی توجه کنند تا رسانههای داخلی؟!
بنابراین دورویی از خانواده آغاز نمیشود. پیشنهاد من به آقای قالیباف این است که اگر واقعا میخواهند ریشهیابی کنند، قدمی به جلو بردارند و ببینند که خانواده این دورویی را از کجا یاد میگیرد. بعد از آن میتوانند به منشاء واقعی دورویی و تظاهر در جامعه برسند و به جای این که خانواده را در این زمینه مسئول بدانند، میتوانند درک کنند که منشاء تمام این انحطاط و بحران اخلاقی که ما در آن زندگی میکنیم از کجا ریشه میگیرد.
گفتوگوی علیرضا کرمانی با سعید پیوندی، جامعهشناس
شهردار تهران همچنین گفته است: «آیا چرب کردن مو گناه است یا تهمت، دروغ، ریا یا پردهدری؟» اما در همین حال آقای قالیباف نتیجه میگیرد که «ریاکاری از خانوادهها آغاز و در بخشهای مختلف جامعه ایجاد شده است».رادیوفردا در گفتوگو با سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی تعلیم و تربیت در دانشگاه پاریس، نخست از او میپرسد که اگر وجود مشکل فرهنگی را بپذیریم، بالاخره چه کسی مقصر است؟ فرد، خانواده یا جامعه؟
سعید پیوندی: انتقادی که من به این صحبت دارم این است که ما نمیتوانیم فکرکنیم که دروغ، ریاکاری، دورویی و این قبیل پدیدههایی که در جامعه ما تا حدی گسترده شده است که الان گاهی در سطح رسانهها و مسئولین کشور از آن صحبت میشود، از خانواده شروع میشود.
جامعه ما به اعتقاد من جامعه رقص صورتکهاست، یعنی آدمها هیچ وقت نمیتوانند چهره واقعی خود را در این جامعه نشان بدهند، برای این که آن چهره واقعی میتواند برایشان دردسر ایجاد کند.
- پس شما هم به عنوان جامعهشناس تعلیم و تربیت و به عنوان نظریهای مستقل، این را تایید میکنید که جامعه ایرانی دچار مشکلات فرهنگی است؟
به اعتقاد من این مشکل خیلی وسیعتر از آن است که تصور میکنیم. شاید جامعه ما الان با یک بیماری واقعی مواجه است و این بیماری اجتماعی همهگیر، در همه عرصههای جامعه، در عرصه فرهنگ، در عرصه آموزش و اقتصاد، در عرصه روابط اجتماعی و خانواده و در عرصه سیاست و در همه جای جامعه خودش را نشان میدهد.
شما ببینید این همه فیلمهای زیرزمینی و موسیقی زیرزمینی در ایران تولید و توزیع میشود. چرا در هیچ کجای دیگر دنیا این پدیده وجود ندارد؟ من فکر میکنم مسئله بسیار عمیقتر از اینهاست که آقای قالیباف به آن اشاره کردهاند.
- آقای محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، میگوید که در دهه سوم، کارنامه فرهنگی مسئولان ما قابل دفاع نیست. پرسش من این است که افرادی مثل آقای قالیباف، ۳۰ سال دیگر ارزیابی بهتری خواهند داشت؟
- یعنی به قول شما جامعهشناسها ممکن است جامعه از دوران بحران گذر کند و به فروپاشی اخلاقی و فرهنگی برسد؟
بحران تا آن حد است که شخصیتی مثل آقای قالیباف، گرچه من نسبت به تحلیل ایشان انتقاد دارم، این معضل را در این سطح مطرح میکند و این امر نشان میدهد که تا چه حد جامعه ما با این مسئله درگیر است و این انحطاط و سقوط واقعا جدی است.
من هیچ چشمانداز روشنی برای جامعه نمیبینم. به اعتقاد من یعنی بزرگترین شکست جمهوری اسلامی در طول ۳۰ سال گذشته بیش از شکست در زمینه اقتصاد و سایر زمینههای دیگر، شکست در زمینههای اخلاقی است.
این رژیم با شعار اخلاقگرایی و شعار معنویت بر سر کار آمد. اما درست در همین زمینههاست که جامعه ما دچار بیشترین بحران شده است، با این که در ظاهر امر خیلی چیزها رعایت میشود. در ظاهر امر بانوان حجاب دارند و اصول مذهبی مراعات میشود. ولی در باطن امر از آنجایی که مردم به اینها باور ندارند یا به طور سطحی شعائر دینی و مذهبی را انجام میدهند، در نتیجه یک جامعه کاملا دوگانه را ایجاد میکنند.
جامعهای که یک ظاهر دارد و یک باطنی که بسیار با ظاهر جامعه متفاوت است. و این مسئله منشاء یک انحطاط و سقوط اخلاقی خیلی بزرگ است که همه در ایجاد آن مسئولند: در وهله نخست نظام در این زمینه مسئولیت دارد. رسانههای ما که دروغ میگویند و واقعیت را منعکس نمیکنند هم مسئولند. کجای دنیا را سراغ دارید که مردمش بیشتر به رسانههای برونمرزی توجه کنند تا رسانههای داخلی؟!
بنابراین دورویی از خانواده آغاز نمیشود. پیشنهاد من به آقای قالیباف این است که اگر واقعا میخواهند ریشهیابی کنند، قدمی به جلو بردارند و ببینند که خانواده این دورویی را از کجا یاد میگیرد. بعد از آن میتوانند به منشاء واقعی دورویی و تظاهر در جامعه برسند و به جای این که خانواده را در این زمینه مسئول بدانند، میتوانند درک کنند که منشاء تمام این انحطاط و بحران اخلاقی که ما در آن زندگی میکنیم از کجا ریشه میگیرد.
خبرگزاری فارس تکذیبیه محمد البرادعی، از داوطلبان نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری مصر در مورد اظهارات منتسب به او در این خبرگزاری را مردود دانسته و بر انجام مصاحبه ای با وی تاکید نهاده است.
روز جمعه، ۹ دی (۳۰ دسامبر)، خبرگزاری فارس در گزارشی نوشت که "پس از انتشار مصاحبه محمد البرادعی با خبرگزاری فارس و بازتاب گسترده آن و مطرح شدن آن در محافل صهیونیستی، دفتر وی پس از چهار روز این مصاحبه را که در تاریخ ۲۳ دسامبر در قاهره انجام شد، تکذیب کرد."روز ۶ دی (۲۷ دسامبر)، خبرگزاری فارس متن مصاحبه ای را با محمد البرادعی، مدیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی، منتشر کرد که حاوی اظهارات آقای البرادعی در مورد روابط آمریکا و اسرائیل و انتقاد تند از شورای عالی نظامی حاکم بر مصر بود.
در پی انتشار این گزارش، روز ۲۸ دسامبر بیانیه ای با عنوان "دکتر البرادعی انجام مصاحبه با خبرگزاری ایرانی فارس را تکذیب می کند" در صفحه اول سایت اطلاع رسانی آقای البرادعی منتشر و در آن، گزارش خبرگزاری فارس نادرست خوانده شد.
در این بیانیه، ضمن اشاره به انعکاس مطالب "منتسب به دکتر محمد البرادعی در خبرگزاری ایرانی فارس" در رسانه های همگانی، آمده است که گزارش خبرگزاری فارس صحت ندارد و "دکتر البرادعی مصاحبه ای با این خبرگزاری ایرانی نداشته است."
خبرگزاری فارس در پاسخ به این بیانیه، گفته است که "در تاریخ ۲۳ دسامبر سال ۲۰۱۱ خبرنگار فارس پس از هماهنگی با مسئول رسانه ای دفتر البرادعی، این مصاحبه را با وی در شهر قاهره انجام داد" و از این خبرنگار با اسم "محمد حسان" نام برده است.
فارس یادآور شده است که مصاحبه آقای البرادعی با فارس بازتاب گسترده ای در رسانه های منطقه و جهان داشته است، زیرا او در این مصاحبه ضمن ابراز نظرات تندی علیه شورای عالی نظامی مصر، گفت که این شورا با هدف تضمین امنیت اسرائیل، مذاکرات محرمانه ای را با آمریکا انجام داده است.
فارس در پاسخ خود به تکذیبیه آقای البرادعی، این سئوال را مطرح کرده که به چه دلیل او پس از چهار روز انجام این مصاحبه را تکذیب می کند، و در پاسخ نوشته است که "آیا جنجالی که به دلیل سخنان وی در مصر و اسرائیل به راه افتاده، با این امر در ارتباط بوده است؟"
این مصاحبه مورد توجه شماری از رسانه های اسرائیلی قرار گرفت و از جمله روزنامه جورازلم پست در روز ۲۷ دسامبر و روزنامه هاآرتص در روز ۲۸ دسامبر بخش هایی از آن را همراه با تفسیرهایی منتشر کردند.
خبرگزاری فارس در پاسخ به سئوال خود، احتمال فشارهای خارجی بر این فعال سیاسی مصر را مطرح کرده و نوشته است: "به نظر می رسد که البرادعی تحت فشارهای غربی و صهیونیستی، از جمله آمریکا مجبور به تکذیب این مصاحبه شده است زیرا مسائلی که وی در این مصاحبه مطرح کرد، به هیچوجه به صلاح دوستان غربی البرادعی نبود و ممکن است تحقق اهداف آنان را در مصر تحت الشعاع قرار دهد."
فارس افزوده است: "استقبال رسانه های ضد مقاومت در منطقه از جمله شبکه سعودی العربیه از خبر تکذیب مصاحبه البرادعی نشان از آن دارد که سخنان البرادعی چندان برای محور ضد مقاومت خوشایند نبوده است."
مقامات و رسانه های حکومتی در ایران مخالفت با روند صلح خاورمیانه را "جبهه مقاومت" نام داده اند.
این خبرگزاری در پایان پاسخ خود به تکذیبیه محمد البرادعی هشدار داده است: "در صورت اصرار دفتر اطلاع رسانی محمد البرادعی بر تکذیب این مصاحبه، اسناد آن روی خروجی فارس قرار خواهد گرفت."
'مصاحبه' جنجال برانگیز
خبرگزاری فارس در گزارش روز ۶ دی خود با عنوان "البرادعی: قانون اساسی مصر در حد قانون اساسی بورکینافاسو هم نیست" نوشت که "مدیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی و کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری مصر در گفتگو با خبرنگار فارس در قاهره به سئوالات مختلف درباره اوضاع جاری در عرصه مصر پاسخ داد."بر اساس این گزارش، آقای البرادعی با انتقاد از شورای عالی نظامی مصر که پس از کناره گیری حسنی مبارک از سمت ریاست جمهوری، عملا وظایف رئیس جمهوری را برعهده گرفته است، گفت: "ما هم اکنون با رژیمی فاشیستی روبرو هستیم، دادگاه نظامی و قانون حالت فوق العاده همچنان برقرار است و به همین دلیل، به نظر می رسد که اگر انقلاب دیگری در کشور روی دهد، انقلابی خشونت آمیز و وحشتناک خواهد بود."
به نوشته فارس، آقای البرادعی شورای عالی نظامی را متهم کرد که به بی راهه می رود و دلیل آن هم نداشتن مهارت و کارآیی در اداره امور بوده است.
وی همچنین تاکید کرد: "بسیاری از افرادی که خود را برای انتخابات کاندیدا کرده اند، واقعا از ماهیت اصلی کار خود اطلاع ندارند."
خبرگزاری فارس، که از آن با عنوان یک رسانه نزدیک به سپاه پاسداران نام برده می شود، به نقل از آقای البرادعی نوشت که هنوز بازماندگان رژیم حسنی مبارک در تصمیم گیری در مصر دخالت دارند.
آقای البرادعی در مصاحبه مورد نظر فارس، شورای عالی نظامی را متهم کرد که "عملا چراغ سبز را به نیروهای مسلح و پلیس می دهد تا شهروندان را سرکوب کنند."
با اینهمه، از نظر رسانه های خارجی، مهمترین بخش از گزارش فارس به اظهارات نقل شده از قول آقای البرادعی در مورد روابط شورای عالی نظامی مصر و ایالات متحده ارتباط داشته است.
به نوشته فارس، آقای البرادعی گفت: "مذاکرات کاملا محرمانه و سری بوده و آنچه شورایعالی نظامی در باره آن گفته این است که گفتگو ها بر سر روابط دوجانبه و مشترک بوده اما به نظر من آمریکایی ها می خواستند بابت توافقنامه هایی که مصر با اسرائیل امضا کرده، اطمینان حاصل کنند تا در صورت به فدرت رسیدن اسلامگرایان نیز این توافقنامه ها به قوت خود باقی خواهد ماند."
این بخش از گزارش خبرگزاری فارس پس از انتشار مورد استناد سایت ایتنرتی روزنامه اسرائیلی هاآرتص قرار گرفت.
این روزنامه در مطلبی با عنوان "البرادعی: آمریکا، مصر در مذاکرات محرمانه درباره سرنوشت پیمان صلح اسرائیل" که در روز ۲۷ دسامبر منتشر کرد نوشت که به گزارش "خبرگزاری نیمه رسمی فارس"گفته است که آینده پیمان صلح اسرائیل با مصر "در محور مذاکرات محرمانه اخیر بین مقامات آمریکایی و شورای عالی نظامی مصر قرار داشته است."
همچنین، روزنامه اسرائیلی جورازلم پست در شماره روز ۲۸ دسامبر مطلبی را با عنوان "البرادعی پرده از مذاکرات آمریکا و اسرائیل بر می دارد" بخش هایی از "مصاحبه" خبرگزاری فارس با آقای البرادعی را منتشر کرد اما نوشت که مقامات مصری وجود چنین مذاکراتی را تکذیب نکرده اند.
این روزنامه در عین حال به نقل از یک کارشناس مصری، محتوای گزارش خبرگزاری فارس را "اندکی عجیب" توصیف کرد و افزود که موضع آقای البرادعی در قبال پیمان صلح اسرائیل و مصر در مقایسه با سایر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری مصر "کمتر عوامگرایانه" بوده است.
محمد البرادعی، که از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۹ مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بود، با شروع حرکت اعتراضی علیه حکومت حسنی مبارک به عنوان یکی از شخصیت های عمده مخالف وارد صحنه سیاست این کشور شد.
سال های پایانی خدمت آقای البرادعی در آژانس بین المللی انرژی اتمی با بحران ناشی از پرونده هسته ای ایران مصادف بود و گفته شده است که گاه نرمش نسبی او در قبال موضع ایران باعث ناخرسندی کشورهای غربی مخالف برنامه های هسته ایران شده بود.
رئیس مرکز ملی خشکسالی ایران می گوید با توجه به کمبود بارش در نیمه جنوبی کشور احتمال رخداد خشکسالی برای این منطقه پیش بینی می شود.
عباس رنجبر روز جمعه نهم دی ماه در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت:"دی ماه امسال وضعیت بارش در کل کشور بخصوص نیمه جنوبی خوب نبوده است."به گفته آقای رنجبر مناطق جنوبی ایران بیش از سه سال است که خشکسالی را تجربه می کنند.
خشکسالی پدیدهای تکرار شونده است و ایران در دو دهه اخیر ۱۳ سال خشکسالی با شدت و ضعف متفاوت را تجربه کرده است.
در فاصله سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ یک دوره خشکسالی در ایران پشت سرگذاشته شد که خسارات زیادی را به خصوص در بخش کشاورزی به جا گذاشت و طی آن آب آشامیدنی برخی شهرها از جمله تهران سهمیهبندی شد
معاون مالی و اداری شهرداری تهران می گوید مجموع بدهی های متروی تهران به بانک ها به ۶۰۰ میلیارد تومان رسیده است.
حسین محمد پور زرندی در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت: "این بدهیها از ابتدا ۳۵۰ میلیارد تومان بوده که با جریمههایی که به آن تعلق گرفته به ۶۰۰ میلیارد تومان افزایش یافته است."به گفته معاون مالی و اداری شهرداری تهران پیش از این توافق اولیهای میان 'برخی اعضای شورای شهر تهران با مدیران بانکها' صورت گرفته بود که بر اساس آن قرار بود ۲۵ درصد از این بدهی طی ۵ سال و باقیمانده به صورت پایاپای و کارسازی پرداخت شود، اما مدتی بعد 'بانک عامل انصراف داده است.'
مجلس ایران، حدود دو سال پیش دولت را موظف به اختصاص ۲ میلیارد دلار به توسعه حمل و نقل عمومی در شهرها کرده بود که نیمی از آن به توسعه متروی تهران اختصاص داشت، اما دولت محمود احمدی نژاد تاکنون از اجرای مصوبه مجلس خودداری کرده است.
معاون محیط زیست ایران می گوید که مذاکراتی برای وارد کردن چهار قلاده ببر از سیبری انجام شده است که تا ماه آینده برنامه تبادل آنها نهائی می شود.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، اصغر فاضل محمدی روز جمعه نهم دیماه گفت که به منظور تکثیر این ببرها در اسارت، زیستگاهی در منطقه میانکاله استان مازنداران آماده شده است.این در حالیست که در زمستان سال گذشته یکی از ببرهای مبادله شده بین ایران و روسیه پس از هشت ماه نگهداری در باغ وحش ارم تهران به علت بیماری جان سپرد.
قرار بود این ببرها یک ماه پس از ورود به ایران به میانکاله منتقل شوند اما به علت آماده نشدن این زیستگاه در شمال ایران، این ببرها در قفس نگاه داشته شدند.
ایران می گوید که درصدد است نسل ببر مازندران را احیا کند.
ببر مازندران آخرین بار در سال ۱۳۳۸ برابر با ۱۹۵۹ میلادی و توسط یک شکارچی در گنبد کاووس دیده شد. در آن هنگام و به زبان محلی ببرها را "شیر سرخ" می نامیدند.
پروین احمدی نژاد، خواهر رئیس جمهور ایران، برای شرکت در انتخابات آتی مجلس نام نویسی کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، خانم احمدی نژاد که عضو شورای شهر تهران است، از حوزه انتخابی گرمسار در انتخابات مجلس شرکت می کند.گرمسار یکی از شهرهای استان سمنان است و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، در شهرستان ارادان، در حوالی گرمسار، به دنیا آمده است.
پروین احمدی نژاد هنگام ثبت نام به خبرنگاران گفت که مخالف طرح سوال از رئیس جمهور است.
او اعلام کرد: " موافق سئوال از رئیس جمهور نیستم چون معتقدم رئیس جمهور ما فردی مکتبی و ولایی و عدالت خواه است و در مسیر پیشرفت نظام حرکت می کند."
تاکنون تلاشهای نمایندگان مجلس هشتم برای طرح سوال از آقای احمدی نژاد به دلیل آنچه قانون شکنی و بی اعتنایی به نظر رهبر ایران خوانده اند، نافرجام مانده است.
مقامهای محلی در جنوب شرق افغانستان نسبت به کیفیت طرحهای عمرانی و عدم پاسخگوی مجریان آنها در ولایت خوست به شدت انتقاد کرده اند.
عبدالجبار نعیمی، والی خوست گفته است که یکی از دلائل عدم پاسخگویی مجریان طرحهای بازسازی در این ولایت، بستن قرارداد این پروژه ها در کابل است و در نتیجه آنها خود را در برابر مقامهای محلی پاسخگو نمی دانند.او گفت: "متاسفانه برخی از قراردادها در مرکز صورت می گیرد (امضا می شود) و پیمانکاران تمامی اسناد، نقشه ها و برنامه ها را به این جا انتقال نمی دهند و به صورت خودسرانه کار را شروع می کنند و زمانی که کیفیت کار بد بود، استدلال آنها این است که ما قرارداد را در مرکز امضا کردیم و به آنها پاسخگو هستیم."
آقای نعیمی می گوید برای جلوگیری از این مشکل، نگرانی اش را با وزارتخانه های مسئول در میان گذاشته است. به گفته او اخیرا حکومت تصمیم گرفته که قرارداد پروژه ها پس از این در ولایات صورت گیرد و نه در پایتخت.
هر چند انتقاد از کیفیت و شیوه اجرای طرحهای بازسازی در افغانستان تازگی ندارد، اما به نظر می رسد که این بار مقامهای محلی در خوست خود لب به انتقاد گشوده اند که پیش از این انتقادهای دیگران را در این مورد کمتر می شنیدند.
ساکنان ولایت خوست هم نسبت به سطح پایین کیفیت برخی از پروژه ها انتقاد کرده اند. برخی از شهروندان در خوست از جاده ای که شهر خوست را با بندر غلام وصل می کند، به عنوان نمونه طرح "بدکیفیت" نام برده اند که به گفته آنها این جاده در مدت کوتاهی دو بار تخریب شده است.
از سویی هم انتقادهایی علیه توانایی های تشکیلات اداره های دولتی در خوست مطرح بوده است و هنوز در شماری از ولسوالی های (شهرستانهای) خوست شعب نهادهای دولتی فعال ندارد.
والی خوست کمبود توانایی تشکیلات ولایت را با سطح پایین ظرفیتهای کاری در نهادهای دولتی می داند. به نظر آقای نعیمی، توانایی کاری ماموران در ادارات تحت فرمان او برای ارائه خدمات به مردم کافی نیست.
والی خوست راه حل این مشکل را در گسترش تشکیلات اداری ولایت خود می داند.
خوست از لحاظ دسته بندی ولایتهای افغانستان، در ردیف "درجه سوم" قرار می گیرد و مقامهای این ولایت گفته اند منابعی که بر اساس مقررات دسته بندی ولایتی در اختیار آنها قرار می گیرد، پاسخگوی نیازمندی های ساکنان این ولایت نیست.
این در حالی است که هنوز سرشماری در افغانستان صورت نگرفته و آمار دقیقی در مورد میزان جمعیت و مناسب بودن و یا عدم تناسب تشکیلات اداری در این کشور هم وجود ندارد.
پیش از این شماری از ولایتهای دیگر و از جمله ولایت بامیان هم خواستار ارتقای دسته بندی ولایتی خود شده، اما دولت پاسخ مثبتی به این درخواستها نداده است.
بامیان هم ولایتی "درجه سوم" است.
محمد هاشمی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی خبر مسدود شدن سایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران را تایید کرد.
آقای محمد هاشمی، مسئول دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا روز جمعه نهم دیماه گفت: "در حدود ساعت هفت شب پنج شنبه شب، از شرکتی که خدمات مربوط به سایت آیت الله هاشمی رفسنجانی را ارائه می کند تماس گرفتند و اعلام کردند که به آن ها دستور داده شده است تا سرویس دهی به این سایت را قطع کنند."آقای محمد هاشمی گفت که چند روز پیش گروهی "منتسب به گروه نظارت تارنما" پیغامی برای سایت فرستاد که " در آن از مدیریت سایت درخواست شده بود که سایت را پالایش کند و مصادیق پالایش را حذف خطبه های آخرین نماز جمعه آیت الله رفسنجانی اعلام کرده بودند."
به گفته آقای هاشمی، بی توجهی مدیریت سایت به این درخواست "غیرقانونی و تعجب آور" منجر به از دسترس خارج شدن این سایت شد.
آقای هاشمی رفسنجانی در آخرین خطبه نماز جمعه تهران بعد از اعتراضات انتخابات ریاست جمهوری در باره به خطر افتادن مشروعیت حکومت جمهوری اسلامی هشدار داده و پیشنهاداتی نظیر آزادی زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده آنها را برای آرام کردن فضای کشور بعد از انتخابات ریاست جمهوری را مطرح کرده بود.
سخنان آقای هاشمی در این نماز جمعه، انتقاد برخی از محافظه کاران و شماری از اصولگرایان را به دنبال داشت. احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان از جمله محافظه کاران پرنفوذی بود که ناخشنودی خود را پنهان نکرد و حتی همنوا با محمود احمدی نژاد، آقای هاشمی رفسنجانی را مسئول ناآرامی های بعد از انتخابات معرفی کرد.
مسئول دفتر آقای هاشمی رفسنجانی در ادامه افزود که هنوز مشخص نیست چنین دستوری از سوی کدام مرجع به شرکت خدمات دهنده سایت داد شده است، روز شنبه این موضوع را پی گیری می کنیم تا معلوم شود که این دستور از سوی کدام مرجع و به چه منظوری صادر شده است.
برخی از منابع خبری، فیلترینگ این سایت را مرتبط با مواضع آقای هاشمی رفسنجانی درباره انتخابات اخیر مجلس می دانند.
این در حالیست که در اواخر سال گذشته مهدی صرامی، معاون مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته بود: "پایگاه اطلاع رسانی آقای هاشمی رفسنجانی تاکنون در سامانه ثبت پایگاه اینترنتی ایرانی به ثبت نرسیده و لذا مطابق آئین نامه ساماندهی پایگاههای اینترنتی فاقد هویت محسوب می شود و فاقد مجوز قانونی است."
این برای دومین بار است که سایت یک رئیس جمهور سابق ایران فیلتر می شود.
در آبانماه سال گذشته وبسایت شخصی محمد خاتمی اعلام کرد که کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، سایت (http://www.khatami.ir) را مشمول ماده ۳۲ قانون جرایم رایانه ای تشخیص داده و اعلام کرده بود که از این از ارائه خدمات میزبانی به این سایت در داخل ایران جلوگیری خواهد شد.
پیش از آن نیز اعلام شده بود که پایگاه اینترنتی محمد خاتمی به دستور کمیته "فیلترینگ" مسدود شده است.
رئیس کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه دادستان کل کشور است و برخی اعضای آن عبارتند از : وزیر و نماینده وزارتخانه های آموزش و پرورش، ارتباطات و فناوری اطلاعات، دادگستری، علوم، اطلاعات، فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، رئیس سازمان صدا و سیما و فرمانده نیروهای انتظامی.
تاکنون پایگاه های اطلاع رسانی چند نفر از مراجع تقلید شیعه در ایران فیلتر شده است که شامل سایت های آیت الله یوسف صانعی و آیت الله بیان زنجانی می شد.
«تظاهرات بزرگ» معترضان در سوریه برگزار شد
فعالان سوری میگویند نیروهای امنیتی این کشور برای متفرق کردن معترضانی که روز جمعه (۹دی/۳۰سپتامبر) به خیابانها آمدهاند از "بمب میخی" استفاده کردهاند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، نیروهای امنیتی سوریه از این بمبهای میخی برای متفرق کردن هزاران نفر از تظاهرکنندگان در حومهی شهر دمشق استفاده کردند. بر این اساس، برخی از تظاهرکنندگان با پرتاب سنگ دست به اقدام تلافیجویانه زدند.
مخالفان همچنین مدعی شدند، در شمال استان ادلیب نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر پس از نمازجمعه، در ۷۴ نقطهی مختلف تجمع کردند. ابوهشام یک فعال سوری در حما میگوید: «روز جمعه از هر جمعه دیگری متفاوت است. این یک مرحله از تحول است. مردم در انتظار ناظران (اتحادیه عرب) هستند تا در مورد دردها و رنجهای خود بگویند.»
تلویزیون الجزیره نیز تصاویری از جمعیت عظیمی از معترضان در شهر حمص که در حال رقص و شادمانی بودند، پخش کرد. بر اساس این تصاویر به نظر میرسد هزاران نفر نیز در این شهر که در نه ماه اخیر کانون درگیریها بوده است، به خیابانها آمدهاند. تظاهرکنندگان فریاد میزدند: «انقلاب، انقلاب سوریه، انقلاب پرشکوه، و آزادی سوریه.»
جمعیت زیادی از معترضان نیز که در شهر "برزة" در شمال دمشق اجتماع کرده بودند، فریاد میزدند: «ناظران (اتحادیه عرب) شاهدانی هستند که هیچ چیز را نمیبینند.» همچنین شعار میدادند: «بشار! ما ترا نمیخواهیم.»
فعالان سوری میگویند در جریان تظاهرات روز جمعه پنج نفر در درعا کشته شدند. چهار نفر نیز در کمین نیروهای دولتی در نزدیکی مرز لبنان کشته شدهاند.
یک سازمان حقوق بشری سوری نیز که در لندن مستقر است از حداقل ۵ کشته و ۲۰ زخمی در جریان تیراندازی نیروهای امنیتی در حما خبر میدهد.
بر اساس این گزارش، دهها هزار نفر نیز در شمال استان ادلیب سوریه به خیابانها آمدهاند. در جریان این تظاهرات حداقل ۲۵ نفر زخمی شدهاند.
همچنین از درگیری مسلحانه میان نیروهای دولتی و سربازان جداشده از ارتش که به مخالفان پیوستهاند، در دوما گزارش شده است. جزئیات بیشتری در اینباره منتشر نشده است.
پیش از این اپوزیسیون سوریه، مردم این کشور را برای برگزاری یک تظاهرات بزرگ در روز جمعه، پس از برگزاری نماز جمعه دعوتکرده بود.
این اقدام در حالی صورت گرفت که ناظران اتحادیه عرب برای بررسی شرایط در سوریه به سر میبرند. اپوزیسیون سوریه از روند کار این ناظران خشنود نیست.
در همین حال رژیم بشار اسد بیاعتنا به حضور ناظران عرب همچنان به سرکوب و کشتار معترضان ادامه میدهد. به گفته فعالان حقوقبشر سوری از زمان ورود هیات ناظران اتحادیه عرب تاکنون بیش از ۱۲۰ نفر در سوریه به دست نیروهای امنیتی و نظامی کشته شدهاند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، نیروهای امنیتی سوریه از این بمبهای میخی برای متفرق کردن هزاران نفر از تظاهرکنندگان در حومهی شهر دمشق استفاده کردند. بر این اساس، برخی از تظاهرکنندگان با پرتاب سنگ دست به اقدام تلافیجویانه زدند.
مخالفان همچنین مدعی شدند، در شمال استان ادلیب نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر پس از نمازجمعه، در ۷۴ نقطهی مختلف تجمع کردند. ابوهشام یک فعال سوری در حما میگوید: «روز جمعه از هر جمعه دیگری متفاوت است. این یک مرحله از تحول است. مردم در انتظار ناظران (اتحادیه عرب) هستند تا در مورد دردها و رنجهای خود بگویند.»
تلویزیون الجزیره نیز تصاویری از جمعیت عظیمی از معترضان در شهر حمص که در حال رقص و شادمانی بودند، پخش کرد. بر اساس این تصاویر به نظر میرسد هزاران نفر نیز در این شهر که در نه ماه اخیر کانون درگیریها بوده است، به خیابانها آمدهاند. تظاهرکنندگان فریاد میزدند: «انقلاب، انقلاب سوریه، انقلاب پرشکوه، و آزادی سوریه.»
جمعیت زیادی از معترضان نیز که در شهر "برزة" در شمال دمشق اجتماع کرده بودند، فریاد میزدند: «ناظران (اتحادیه عرب) شاهدانی هستند که هیچ چیز را نمیبینند.» همچنین شعار میدادند: «بشار! ما ترا نمیخواهیم.»
فعالان سوری میگویند در جریان تظاهرات روز جمعه پنج نفر در درعا کشته شدند. چهار نفر نیز در کمین نیروهای دولتی در نزدیکی مرز لبنان کشته شدهاند.
یک سازمان حقوق بشری سوری نیز که در لندن مستقر است از حداقل ۵ کشته و ۲۰ زخمی در جریان تیراندازی نیروهای امنیتی در حما خبر میدهد.
بر اساس این گزارش، دهها هزار نفر نیز در شمال استان ادلیب سوریه به خیابانها آمدهاند. در جریان این تظاهرات حداقل ۲۵ نفر زخمی شدهاند.
همچنین از درگیری مسلحانه میان نیروهای دولتی و سربازان جداشده از ارتش که به مخالفان پیوستهاند، در دوما گزارش شده است. جزئیات بیشتری در اینباره منتشر نشده است.
پیش از این اپوزیسیون سوریه، مردم این کشور را برای برگزاری یک تظاهرات بزرگ در روز جمعه، پس از برگزاری نماز جمعه دعوتکرده بود.
این اقدام در حالی صورت گرفت که ناظران اتحادیه عرب برای بررسی شرایط در سوریه به سر میبرند. اپوزیسیون سوریه از روند کار این ناظران خشنود نیست.
در همین حال رژیم بشار اسد بیاعتنا به حضور ناظران عرب همچنان به سرکوب و کشتار معترضان ادامه میدهد. به گفته فعالان حقوقبشر سوری از زمان ورود هیات ناظران اتحادیه عرب تاکنون بیش از ۱۲۰ نفر در سوریه به دست نیروهای امنیتی و نظامی کشته شدهاند.
ایمیلی امنتر ارسال کنید
به احتمال بسیار زیاد زمانی که خواستهاید ایمیل بزنید با سه گزینه برای آدرس دریافت کننده یا دریافت کنندهها روبرو شدهاید. بخشی که میتوانید ایمیل دریافت کنندگان اصلی را در آن وارد کنید که معمولا با کلمه To (ارسال به) مشخص شده است.
انتخاب دیگر شما با CC مشخص شده که مخفف Carbon Copy است که در این قسمت میتوانید آدرس دریافت کننده (و یا دریافت کنندگان) کپی ایمیل را وارد کنید.
وقتی یک نامهی الکترونیک را برای یک نفر میفرستید ممکن است مخفی کردن هویت دریافت کننده این ایمیل چندان اهمیت نداشته باشد.
انتخاب دیگر شما با CC مشخص شده که مخفف Carbon Copy است که در این قسمت میتوانید آدرس دریافت کننده (و یا دریافت کنندگان) کپی ایمیل را وارد کنید.
وقتی یک نامهی الکترونیک را برای یک نفر میفرستید ممکن است مخفی کردن هویت دریافت کننده این ایمیل چندان اهمیت نداشته باشد.
اما زمانی که میخواهید یک ایمیل گروهی بفرستید یک گزینه اهمیت ویژهای مییابد: BCC که مخفف Blind Carbon Copy است و به معنای ارسال یک نسخهی کپی به آدرس و یا آدرسهای ناپیدا و مخفی شدهی الکترونیکی است.
چرا باید از BCC استفاده کنیم؟
در برخی مواقع شاید ضرورت داشته باشد که دریافت کنندگان ایمیل شما بدانند چه افراد دیگری آن را دریافت میکنند. اما همیشه این موضوع خوشایند و ضروری نیست. استفاده از این زمینه در چند مورد اهمیت دارد:
- وقتی شما میخواهید کپی ایمیلتان را برای کسی بفرستید اما هویتاش را از دیگر دریافت کنندگان مخفی کنید و همچنین در شرایطی که دریافت کنندگان ایمیل همدیگر را نمیشناسند و شما نمیدانید آیا آنها تمایل دارند در یک لیست بلند بالای ایمیل قرار بگیرند.
- اگر شما از سوی شرکت و یا سازمان خود ایمیل میزنید و علاقهای ندارید که لیست ایمیل مشتریان و یا همکاران محرمانهی خود را منتشر کنید و یا آدرسهای الکترونیک همکاران خود را برای یک دریافت کنندهی خارجی نمایش بدهید.
نکتهای که باید توجه کنید این است که اگر یکی از دریافت کنندگان ایمیل شما گزینهی پاسخ به همه را انتخاب کند، در گزینههای To وCC پاسخ برای همه افراد قرار گرفته در لیست ارسال خواهد شد که همیشه مطلوب نیست.
- اگر میخواهید مسوول و یا اعضای تیم کاری خود را در جریان ایمیلهای ارسالی خود بگذارید بدون اینکه دیگران از آن اطلاع داشته باشد از این گزینه میتوان استفاده کرد.
توجه به امنیت دریافت کنندگان
یکی از مهمترین مسایلی که توجه به گزینه کپی کور و یا کپی ناپیدا را ضروری میکند احترام به دریافت کنندگان ایمیل است. اکثر کاربران، ایمیلهای گروهی را بدون پاک کردن لیست دریافت کنندگان قبلی فوروارد (ارسال به دیگران) میکنند.
این پیامها که بارها و بارها ارسال میشود شامل ایمیلهای بسیاری خواهد بود. اینگونه ایمیلها به هدف خوبی برای حملههای ویروسی و اسپمها تبدیل میشوند.
در همین حال در کشورهایی همچون ایران ارسال ایمیلهای گروهی با محتوای سیاسی و یا اعتراضی بدون مخفی کردن آدرس دریافت کنندگان میتواند خطراتی را برای کاربران اینترنت در این کشور ایجاد کند.
برای ارسال ایمیل با استفاده از BCC شما میتوانید ایمیلهای دریافت کنندگان را در این بخش قرار بدهید و در زمینه To ایمیل شخصی خود را وارد کنید. توجه کنید در ارسال ایمیل گروهی آدرسهای مختلف را باید با «,» از یکدیگر جدا کنید.
مهدی محسنی
تحریریه: مصطفی ملکان
چرا باید از BCC استفاده کنیم؟
در برخی مواقع شاید ضرورت داشته باشد که دریافت کنندگان ایمیل شما بدانند چه افراد دیگری آن را دریافت میکنند. اما همیشه این موضوع خوشایند و ضروری نیست. استفاده از این زمینه در چند مورد اهمیت دارد:
- وقتی شما میخواهید کپی ایمیلتان را برای کسی بفرستید اما هویتاش را از دیگر دریافت کنندگان مخفی کنید و همچنین در شرایطی که دریافت کنندگان ایمیل همدیگر را نمیشناسند و شما نمیدانید آیا آنها تمایل دارند در یک لیست بلند بالای ایمیل قرار بگیرند.
- اگر شما از سوی شرکت و یا سازمان خود ایمیل میزنید و علاقهای ندارید که لیست ایمیل مشتریان و یا همکاران محرمانهی خود را منتشر کنید و یا آدرسهای الکترونیک همکاران خود را برای یک دریافت کنندهی خارجی نمایش بدهید.
نکتهای که باید توجه کنید این است که اگر یکی از دریافت کنندگان ایمیل شما گزینهی پاسخ به همه را انتخاب کند، در گزینههای To وCC پاسخ برای همه افراد قرار گرفته در لیست ارسال خواهد شد که همیشه مطلوب نیست.
- اگر میخواهید مسوول و یا اعضای تیم کاری خود را در جریان ایمیلهای ارسالی خود بگذارید بدون اینکه دیگران از آن اطلاع داشته باشد از این گزینه میتوان استفاده کرد.
توجه به امنیت دریافت کنندگان
یکی از مهمترین مسایلی که توجه به گزینه کپی کور و یا کپی ناپیدا را ضروری میکند احترام به دریافت کنندگان ایمیل است. اکثر کاربران، ایمیلهای گروهی را بدون پاک کردن لیست دریافت کنندگان قبلی فوروارد (ارسال به دیگران) میکنند.
این پیامها که بارها و بارها ارسال میشود شامل ایمیلهای بسیاری خواهد بود. اینگونه ایمیلها به هدف خوبی برای حملههای ویروسی و اسپمها تبدیل میشوند.
در همین حال در کشورهایی همچون ایران ارسال ایمیلهای گروهی با محتوای سیاسی و یا اعتراضی بدون مخفی کردن آدرس دریافت کنندگان میتواند خطراتی را برای کاربران اینترنت در این کشور ایجاد کند.
برای ارسال ایمیل با استفاده از BCC شما میتوانید ایمیلهای دریافت کنندگان را در این بخش قرار بدهید و در زمینه To ایمیل شخصی خود را وارد کنید. توجه کنید در ارسال ایمیل گروهی آدرسهای مختلف را باید با «,» از یکدیگر جدا کنید.
مهدی محسنی
تحریریه: مصطفی ملکان
مهدی خزعلی: ۱۲ اسفند، شهر بوی مرده خواهد داد
با پایان مهلت ثبتنام داوطلبان نمایندگی انتخابات مجلس، دکتر مهدی خزعلی، پزشک و نویسنده منتقد دولت میگوید، برخلاف آنچه شایع شده، برای نامزدی نمایندگی ثبتنام نکرده است.
آقای خزعلی در گفتوگو با دویچهوله میگوید: «۱۲ اسفند قطعا اولین انتخاباتی خواهد بود که در خانه خواهم ماند و پای هیچ صندوق رأیی حاضر نخواهم شد.»
پیش از این و همزمان با آغاز ثبتنام داوطلبان شرکت در انتخابات مجلس، رسانههای وابسته به حکومت از جمله روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس، از ثبتنام برخی چهرههای اصلاحطلب همچون الیاس حضرتی و مهدی خزعلی برای نمایندگی انتخابات مجلس خبر داده بودند که هر دو این افراد این خبر را تکذیب کردند.
ثبت نام داوطلبان نمایندگی انتخابات مجلس ساعت ۱۷ روز جمعه ۹ دی (۳۰ دسامبر) به پایان رسید.
مصطفی محمد نجار وزیر کشور پس از پایان مهلت ۷ روزه، تعداد داوطلبان ثبتنام کرده برای انتخابات مجلس نهم را ۵۲۸۳ نفر اعلام کرد که از این تعداد، ۳۹۳ نفر زن هستند. با این حال مهدی خزعلی در گفتوگو با دویچهوله رقم اعلام شده را "غیرواقعی" میخواند.
بشنوید: گفتوگو با مهدی خزعلی، نویسنده منتقد دولت
دویچهوله: آقای خزعلی، به چه علت برای نامزدی در انتخابات مجلس نهم ثبت نام نکردید؟
مهدی خزعلی: برخلاف دوستانی که معتقد بودند باید انفعالی برخورد شود و انتخابات تحریم شود، من نظرم این بود، همه کسانی که به تعبیر آقای جنتی صلاحیت ندارند و مثل من بیصلاحیت هستند، ثبتنام کنند. تا آن برگهی رد صلاحیت، برگهای باشد برای پیگیریهای حقوقی؛ بایستیم و پیگیری حقوقی کنیم. بعد هم آنهایی که تایید صلاحیت میشوند، به احترام ردصلاحیتشدگان و برای همراهی با آنهایی که در زندان هستند، انصراف دهند.
اما بههرحال نظر مردم این بود که ثبت نام نکنم. به نظر مردم احترام گذاشتم و از همین ابتدا به احترام اسیران دربند و دوستانی که ردصلاحیت شدهاند، ثبت نام نکردهام. قطعا ۱۲ اسفند، اولین انتخاباتی خواهد بود که در خانه مینشینم و پای هیچ صندوق رأیی نخواهم رفت.
در پایان مهلت ثبت نام داوطلبان شرکت در انتخابات مجلس، وزارت کشور ایران از ثبت نام بیش از پنج هزار نفر خبر داده است. دورهی قبل و در انتخابات مجلس هشتم اعلام شد، بیش از هفت هزار نفر ثبت نام کرده بودند. دلیل این کاهش شمار داوطلبان را چه میدانید؟
فکر میکنم آن عددی که الان درباره تعداد افراد ثبتنام کرده اعلام شده درست نیست. به دلیل اینکه جناح دولت نامزدهای زیادی را برای داشتن نامزدهای سفید ارائه کرده تا تایید شوند. عدد اعلام شده واقعی نیست. اما آن ریزش نامزدها که حاضر نشدهاند حتی ثبت نام کنند، واقعی است.
فکر میکنید بین چهرههای مطرح منتقد و معترض چه کسانی ثبت نام کردهاند؟
این روزها گرفتار بودم ولی بین چهرههای شاخص یا اصلاحطلبان مطرح و فعال، شاید فقط خبر ثبتنام آقای اکبر اعلمی را شنیدهام.
کسانی که دیگران فکر میکنند اصلاحطلب هستند، مثل آقای کواکبیان در طیف اصلاحطلبان تعریف نمیشود. اصلاحطلبان خیلی کم هستند که آنها هم احتمال انصرافشان تا قبل از انتخابات بسیار بالاست. یک ریزشی هم در انصرافها خواهیم داشت.
در روزهای گذشته روزنامهی کیهان و خبرگزاری فارس از ثبت نام شما و افراد دیگری در انتخابات خبر داده بودند. انگیزهی انتشار این اخبار نادرست را چه میدانید؟
چند روز پیش خبرگزاری فارس و بهخصوص روزنامهی کیهان، با تعابیر بسیار زشت و با بداخلاقی و بعد بولتن نیوز و جوان و بقیه خبرگزاریهای جناح حاکم، تعبیر کرده بودند که محکوم "فتنهی ۸۸" کاندیدا شد.
در همین یک جملهی کوتاه دو دروغ وجود دارد. من تا بهحال حکم محکومیت نداشتم و کاندیدا هم نشدم. انشاالله فردا علیه تمام این خبرگزاریهای دروغگو بهعنوان نشر اکاذیب طرح شکایت خواهم کرد. بنا داشتند که با این دروغ کمی تنور انتخابات را گرم کنند.
با این حد از استقبال برای ثبت نام داوطلبان، آیا میتوان میزان مشارکت در انتخابات مجلس پیشرو را پیشبینی کرد؟
امروز، ۹ دی به خیابانها رفتم و اطراف دانشگاه را گشتم. جای شما خالی سهمیه ساندیس هم گرفتم. خیابانها واقعا خلوت بودند. از نمازجمعههای معمولی هم خلوتتر بود و کسی نیامده بود. خلوت بودن خیابانها این پیام را داشت که، منتظر باشید تا در روز ۱۲ اسفند هم کسی در خیابانها دیده نشود.
احساسی که در ۹ دی ماه بعد از چرخیدن در خیابانها داشتم این بود که در ۱۲ اسفند، ما شهری خواهیم داشت که احتمالا بوی مرده خواهد داد.
در پایان اگر فکر میکنید سخن ناگفتهای مانده، بفرمایید.
با توجه به اینکه رقیب اصلی یا در زندان است یا رد صلاحیت شده یا مثل ما حاضر به ثبت نام نشده، آقایان جناح حکام باید تجدیدنظر کنند. این انتخابات، از نظر ما انتخابات نیست.
ملزومات انتخاب وجود ندارد و رقیب شما حضور پیدا نکرده است. خودتان با خودتان رقابت نکنید. بگذارید رقیب جدی و اصلیتان حاضر باشد. طبیعتا اگر بخواهند انتخاباتی باشد، بایستی این انتخابات را ملغی کنند و یک انتخابات با نظارت و صیانت آرا و با حضور رقیب اصلی انجام شود. ما به دنبال آن هستیم و تا آن انتخابات انجام نشود، قطعا به مبارزات ادامه خواهیم داد.
حسین کرمانی
تحریریه: داود خدابخش
آقای خزعلی در گفتوگو با دویچهوله میگوید: «۱۲ اسفند قطعا اولین انتخاباتی خواهد بود که در خانه خواهم ماند و پای هیچ صندوق رأیی حاضر نخواهم شد.»
پیش از این و همزمان با آغاز ثبتنام داوطلبان شرکت در انتخابات مجلس، رسانههای وابسته به حکومت از جمله روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس، از ثبتنام برخی چهرههای اصلاحطلب همچون الیاس حضرتی و مهدی خزعلی برای نمایندگی انتخابات مجلس خبر داده بودند که هر دو این افراد این خبر را تکذیب کردند.
ثبت نام داوطلبان نمایندگی انتخابات مجلس ساعت ۱۷ روز جمعه ۹ دی (۳۰ دسامبر) به پایان رسید.
مصطفی محمد نجار وزیر کشور پس از پایان مهلت ۷ روزه، تعداد داوطلبان ثبتنام کرده برای انتخابات مجلس نهم را ۵۲۸۳ نفر اعلام کرد که از این تعداد، ۳۹۳ نفر زن هستند. با این حال مهدی خزعلی در گفتوگو با دویچهوله رقم اعلام شده را "غیرواقعی" میخواند.
بشنوید: گفتوگو با مهدی خزعلی، نویسنده منتقد دولت
دویچهوله: آقای خزعلی، به چه علت برای نامزدی در انتخابات مجلس نهم ثبت نام نکردید؟
مهدی خزعلی: برخلاف دوستانی که معتقد بودند باید انفعالی برخورد شود و انتخابات تحریم شود، من نظرم این بود، همه کسانی که به تعبیر آقای جنتی صلاحیت ندارند و مثل من بیصلاحیت هستند، ثبتنام کنند. تا آن برگهی رد صلاحیت، برگهای باشد برای پیگیریهای حقوقی؛ بایستیم و پیگیری حقوقی کنیم. بعد هم آنهایی که تایید صلاحیت میشوند، به احترام ردصلاحیتشدگان و برای همراهی با آنهایی که در زندان هستند، انصراف دهند.
اما بههرحال نظر مردم این بود که ثبت نام نکنم. به نظر مردم احترام گذاشتم و از همین ابتدا به احترام اسیران دربند و دوستانی که ردصلاحیت شدهاند، ثبت نام نکردهام. قطعا ۱۲ اسفند، اولین انتخاباتی خواهد بود که در خانه مینشینم و پای هیچ صندوق رأیی نخواهم رفت.
در پایان مهلت ثبت نام داوطلبان شرکت در انتخابات مجلس، وزارت کشور ایران از ثبت نام بیش از پنج هزار نفر خبر داده است. دورهی قبل و در انتخابات مجلس هشتم اعلام شد، بیش از هفت هزار نفر ثبت نام کرده بودند. دلیل این کاهش شمار داوطلبان را چه میدانید؟
فکر میکنم آن عددی که الان درباره تعداد افراد ثبتنام کرده اعلام شده درست نیست. به دلیل اینکه جناح دولت نامزدهای زیادی را برای داشتن نامزدهای سفید ارائه کرده تا تایید شوند. عدد اعلام شده واقعی نیست. اما آن ریزش نامزدها که حاضر نشدهاند حتی ثبت نام کنند، واقعی است.
فکر میکنید بین چهرههای مطرح منتقد و معترض چه کسانی ثبت نام کردهاند؟
این روزها گرفتار بودم ولی بین چهرههای شاخص یا اصلاحطلبان مطرح و فعال، شاید فقط خبر ثبتنام آقای اکبر اعلمی را شنیدهام.
کسانی که دیگران فکر میکنند اصلاحطلب هستند، مثل آقای کواکبیان در طیف اصلاحطلبان تعریف نمیشود. اصلاحطلبان خیلی کم هستند که آنها هم احتمال انصرافشان تا قبل از انتخابات بسیار بالاست. یک ریزشی هم در انصرافها خواهیم داشت.
در روزهای گذشته روزنامهی کیهان و خبرگزاری فارس از ثبت نام شما و افراد دیگری در انتخابات خبر داده بودند. انگیزهی انتشار این اخبار نادرست را چه میدانید؟
چند روز پیش خبرگزاری فارس و بهخصوص روزنامهی کیهان، با تعابیر بسیار زشت و با بداخلاقی و بعد بولتن نیوز و جوان و بقیه خبرگزاریهای جناح حاکم، تعبیر کرده بودند که محکوم "فتنهی ۸۸" کاندیدا شد.
در همین یک جملهی کوتاه دو دروغ وجود دارد. من تا بهحال حکم محکومیت نداشتم و کاندیدا هم نشدم. انشاالله فردا علیه تمام این خبرگزاریهای دروغگو بهعنوان نشر اکاذیب طرح شکایت خواهم کرد. بنا داشتند که با این دروغ کمی تنور انتخابات را گرم کنند.
با این حد از استقبال برای ثبت نام داوطلبان، آیا میتوان میزان مشارکت در انتخابات مجلس پیشرو را پیشبینی کرد؟
امروز، ۹ دی به خیابانها رفتم و اطراف دانشگاه را گشتم. جای شما خالی سهمیه ساندیس هم گرفتم. خیابانها واقعا خلوت بودند. از نمازجمعههای معمولی هم خلوتتر بود و کسی نیامده بود. خلوت بودن خیابانها این پیام را داشت که، منتظر باشید تا در روز ۱۲ اسفند هم کسی در خیابانها دیده نشود.
احساسی که در ۹ دی ماه بعد از چرخیدن در خیابانها داشتم این بود که در ۱۲ اسفند، ما شهری خواهیم داشت که احتمالا بوی مرده خواهد داد.
در پایان اگر فکر میکنید سخن ناگفتهای مانده، بفرمایید.
با توجه به اینکه رقیب اصلی یا در زندان است یا رد صلاحیت شده یا مثل ما حاضر به ثبت نام نشده، آقایان جناح حکام باید تجدیدنظر کنند. این انتخابات، از نظر ما انتخابات نیست.
ملزومات انتخاب وجود ندارد و رقیب شما حضور پیدا نکرده است. خودتان با خودتان رقابت نکنید. بگذارید رقیب جدی و اصلیتان حاضر باشد. طبیعتا اگر بخواهند انتخاباتی باشد، بایستی این انتخابات را ملغی کنند و یک انتخابات با نظارت و صیانت آرا و با حضور رقیب اصلی انجام شود. ما به دنبال آن هستیم و تا آن انتخابات انجام نشود، قطعا به مبارزات ادامه خواهیم داد.
حسین کرمانی
تحریریه: داود خدابخش