۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

جمعه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


کلمه-علی محمد شمس:
دو حادثه انفجار سایت موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در ملارد کرج و حمله به سفارت انگلستان شاید به ظاهر ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، اما بررسی‌های دقیق‌تر گویای ارتباط انکارناپذیر این دو ماجرا هستند. این دو حادثه علاوه بر ارتباط با یکدیگر از این جهت نیز اهمیت دارند که به احتمال زیاد نقطه عطفی را در دیپلماسی و روابط خارجی کشور رقم خواهند زد. در این نوشتار می‌کوشیم ارتباط این دو ماجرا با یکدیگر و تأثیری را که احتمالاً در سیاست خارجی ایران برجای خواهند گذاشت، تشریح کنیم.
۱- در اخبار رسمی علت انفجار در ملارد کرج انفجار به هنگام نقل و انتقال تسلیحات اعلام شد. بنا به آمار اعلام شده حداکثر ۱۷ نفر در این حادثه جان باختند. اما شواهد و قرائنی نظیر شدت انفجار که موج و صوت آن تا ۵۰ کیلومتر آن سوتر در شرق تهران شنیده شد و نیز حضور مسؤول صنایع موشکی سپاه در محل انفجار حاکی از آن بود که این حادثه نمی‌تواند صرفا انفجاری ساده در جریان نقل و انتقال تسلیحات باشد. همچنین از لابلای اخبار مربوط به تشییع پیکر قربانیان حادثه به راحتی می‌شد دریافت که شمار جانباختگان بسیار بیش از تعداد اعلام شده بوده‌است. البته بروز شایعات در سطح گسترده به روشنی نشان می‌داد افکار عمومی براساس تجربه‌های گذشته، شناخت از عملکرد تبلیغات رسمی و رفتار و گفته‌های مسؤلان، توضیحات اعلام شده در باره علت وقوع حادثه و تعداد قربانیان را باور نکرده است. در میان حدس‌ها و فرضیه‌ها در باره علت وقوع حادثه، یک فرضیه که اطلاعات بعدی نیز آن را تأیید می‌کرد این بود که علت انفجار عملکرد ویروسی بوده است که در سیستم کامپیوتری سایت موشکی سپاه وارد شده و به هنگام خرج گذاری موشک و آماده‌سازی آن برای مانور موشکی و پرتاب آزمایشی، فعال شده و آن انفجار مهیب را موجب گشته و تأسیسات موشکی ملارد را نابود کرده است. حضور مسؤل صنایع موشکی سپاه در محل حادثه تأییدی بر صحت این فرضیه بود چرا که نقل و انتقال تسلیحات و مهمات، عملیات مهمی نیست که نیازمند حضور مقام بلندپایه نظامی باشد. بعدها اطلاعاتی که در برخی منابع خارجی منتشر شد این فرضیه را تأیید کرد. به هرحال سابقه جنگ سایبری و ارسال ویروس در سیستم سایت‌ها و نیروگاه هسته‌ای ایران که منبع آن هرگز مشخص نشد،‌ نشان می‌دهد که آمریکا و اسرائیل که از یک سو حمله نظامی به ایران را فعلاً ممکن نمی دانند و از سوی دیگر تحریم‌های اقتصادی را حداقل در کوتاه مدت کارساز ارزیابی نمی‌کنند، برای کنترل قدرت هسته‌ای و موشکی ایران و ممانعت از پیشرفت ایران در این دو حوزه به عملیات سایبری متوسل شده اند.
۲- در ماجرای حمله به سفارت انگلستان و باغ قلهک نیز در سطح تبلیغات و رسانه رسمی کشور اخبار و اطلاعاتی از چگونگی این ماجرا منتشر شد که با واقعیات بسیار متفاوت بود. در این مورد نیز افکار عمومی باز به دلیل تجارب گذشته و شناخت از عملکرد دستگاه تبلیغات رسمی کشور بی اعتنا به اخبار اعلام شده، قضاوت خود را داشت. چند روز بعد از این ماجر روشن شد که نیروی حمله کننده به سفارت انگلستان و باغ قلهک بسیج دانشجویی بوده است. به رغم انکار‌های مکرر و پی‌در پی شورای متحصنین در برابر سفارت انگلستان مبنی بر عدم وابستگی ایشان به نهادهای دولتی و حکومتی، تصاویر منتشر شده از این ماجرا حضور رئیس سازمان بسیج دانشجویی کشور، نیروهای سپاه پاسداران را در میان جمعیت حمله کننده نشان می‌داد. چند روز بعدتر حمله کنندگان به سفارت ضمن اعتراف به این که حمله و تسخیر باغ قلهک از پیش سازماندهی شده بود اعلام کردند آنان قصد اشغال و تخریب سفارت را نداشتند و تخریب‌ها و سرقت‌های انجام شده کار عناصر خودسری بوده که درمیان جمعیت حمله کننده نفوذ از موقعیت سوء استفاده کرده‌اند. این درحالی بود که درمیان تصاویر منتشر شده تصویر جوانی بسیجی جلب نظر می‌کرد که در کنار گیتار سرقت شده از منزل دیپلمات‌های انگلیسی در صحن باغ قلهک مشغول انجام نماز واجب یا نماز شکر!! بود.
به هر حال ماجرای حمله به سفارت انگلستان برخلاف محاسبات و پیش بینی‌های طراحان آن آثاری پرهزینه برای کشور داشت و در عرصه سیاست خارجی چیزی درحد فاجعه آفرید. بخشی از حقایق مربوط به این ماجرا را در مقاله «باند سعید امامی و سه فرضیه درباره حمله به سفارت انگلستان» بررسی کردیم بنابراین از تکرار گفته‌ها خودداری کرده و خوانندگان محترم را برای اطلاع بیشتر به آن مقاله ارجاع می‌دهیم.
اطلاعات بعدی حاکی از آن بود که این عملیات به احتمال زیاد توسط کمیته‌ای سه نفره متشکل از سردار نقدی فرمانده بسیج، سردار قالیباف شهردار تهران که مدت‌ها برای باغ قلهک برنامه‌ریزی کرده بود و تائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه طراحی و هدایت شده است. اما این ماجرا روی دیگری هم داشت. از جمله این که دیپلمات‌های انگلیسی به فاصله کمتر از ۲۴ ساعت از این ماجرا خاک ایران را ترک کردند و تنها پس از خروج آن‌ها از تهران بود که لندن به دیپلمات‌های ایران ۴۸ ساعت فرصت داد خاک این کشور را ترک کنند. خروج سریع دیپلمات‌های انگلیسی این شائبه را در ذهن ایجاد می‌کرد که شاید انگلیسی‌ها از پیش از ماجرا مطلع بوده و خود را برای واکنش‌های مناسب بدان آماده کرده بودند. آن چه این شائبه را تأیید می‌کرد، واکنش‌های سریع و تند دستگاه دیپلماسی محافظه‌کار انگلستان به این حادثه بود. کاهش روابط و بستن سفارت و بستن فرودگاه‌های انگلستان به روی پروازهای ایران و فعال کردن اتحادیه اروپا و تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران و ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل و صدور قطعنامه‌ای جدید از این شورا علیه ایران و … آن هم در فاصله چند روز حکایت از حرکتی سازمان یافته داشت و حداقل نشان می‌داد انگلیسی‌ها احتمالا از پیش خود را برای این ماجرا آماده کرده بودند. روزهای بعد شواهد بیشتری این فرضیه را تأیید می‌کرد. انگلیسی‌ها از تمامی مراحل حمله به سفارت فیلم تهیه کرده بودند، درب سفارت که به سیستم امنیتی مجهز بود و در شرایط عادی به سادگی قابل باز شدن نبود، به هنگام حمله قفل نبود و ‌به راحتی به سوی حمله کنندگان گشوده شد، اخبار غیر رسمی حاکی از آن است که درب گاوصندوق‌های سفارت باز بوده اما اسناد سری از درون آن‌ها تخلیه شده بوده است. در نگاهی توطئه نگرانه می‌توان براساس شواهد مذکور نتیجه گرفت انگلیسی‌ها خود به نحوی غیر مستقیم در این ماجرا نقشی داشته‌اند و در تحلیلی خوشبینانه حداقل می‌توان مطمئن شد که انگلیسی‌ها از پیش، از وقوع این ماجرا مطلع بوده‌اند. اما اگر فرض اخیر را بپذیریم چرا سفارت انگلیس دست به اقدام‌های پیشگیرانه نزد و هشدارهای لازم را به وزارت امور خارجه ایران نداد؟ به هر حال بهتر است خود را درگیر پاسخ به سؤالی نکنیم که هیچ پاسخ روشنی برای آن نمی‌توانیم داشته باشیم و به این حداقل اکتفا کنیم که انگلیسی‌ها اگر هم در طراحی ماجرا نقشی نداشتند، پیشتر از آن مطلع بودند و آن را فرصتی مغتنم برای ایجاد موجی از تبلیغات منفی در سطح بین المللی و در نتیجه تشدید فشار و تشدید تحریم‌ها علیه ایران یافتند و با زیرکی از آن استقبال کردند.
چنان که ملاحظه می‌شود وجود شواهد تأمل برانگیز مبنی بر نقش آفرینی بیگانگان در دو حادثه انفجار ملارد و حمله به سفارت انگلستان یکی از وجوه مشترک این دوحادثه به ظاهر مستقل از یکدیگر است.اما این دو حادثه وجه اشتراک جالب دیگری نیز داشتند:
ایرانیان طی دهه‌های اخیر عادت کرده‌اند در هر حادثه منفی ریز و درشتی که اتفاق می‌افتد از مسؤلان خود بشنود که توطئه و دسیسه دشمن بوده است. واژه دشمن و دسیسه دشمن از جمله واژه‌هایی است که بیشترین فراوانی را در سخنان مقام رهبری دارد. ایرانیان هنوز از یاد نبرده‌اند در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای رهبری آن حادثه را توطئه صهیونیست‌ها دانست و همین اظهار نظر موجب شد همسر و تعدادی از همکاران سعید امامی در وزارت اطلاعات دستگیر و تحت شکنجه قرار گیرند تا به رابطه با اسرائیل و انجام آن قتل‌ها اعتراف کنند. همگان به خاطر دارند آقای احمدی‌نژاد حتی گرانی گوجه فرنگی در کشور را توطئه آمریکایی‌ها اعلام کرد. این تفکر آن چنان مزمن و نهاینه است که برخی از مقامات روحانی گسترش فساد در جوانان استان قم را نیز توطئه استکبار جهانی علیه روحانیت معرفی می‌کنند. علت تأکید افراط گونه حاکمان جمهوری اسلامی و به ویژه مقام رهبری بر دشمن هراسی کاملا روشن است. واقعیت این است که تأکید بر دشمن فواید تبلیغاتی و سیاسی داخلی زیادی برای حاکمیت داشته است.
به رغم این واقعیت غیر قابل انکار، دو حادثه انفجار سایت موشکی و حمله به سفارت آمریکا از این قاعده عمومی مستثنی هستند. آن چه شگفت انگیز است این است که این دو حادثه به رغم اهمیت فوق العاده و ابعاد گسترده‌ای که داشته‌اند در سطح تبلیغات رسمی به دشمن نسبت داده نشدند که هیچ دستگاه تبلیغات رسمی کشور تعمد و بلکه اصرار داشت اعلام کند شایعات مربوط به خرابکاری دشمن در سیستم سایت موشکی سپاه کذب محض است تا آنجا که سپاه پاسداران همان روز انفجار آن را حادثه‌ای معمولی دانست که در جریان نقل و انتقال تسلیحات رخ داده است و یکی دو روز پس از حادثه که برای بررسی کارشناسانه و تخصصی در باره علت حادثه‌ای به این وسعت و اهمیت به هیچ وجه کافی به نظر نمی رسد، در اقدامی شتابزده ضمن صدور اطلاعیه‌ای وجود هرگونه توطئه و خرابکاری در این حادثه را به شدت تکذیب کرد.
در ماجرای حمله به سفارت انگلستان نیز مسئولان همه چیز گفتند از تأیید مطلق تا انتقاد از عملکرد جوانان پرشور اما جاهل و نادان تا انداختن تقصیر به گردن مشتی عوامل خودسر و لمپن که از موقعیت سوء استفاده کردند، اما هرگز این حادثه را به دشمن نسبت ندادند. رهبری نیز در حادثه نخست سخنی از توطئه دشمن به میان نیاورد و در حادثه دوم اساساً سکوتی معنی دار اتخاذ کرد. به نظر می‌رسد علت این استثنا یا خرق عادت در باره این دو حادثه روشن باشد. تعمد مسؤلان جمهوری اسلامی بر تکذیب هرگونه ارتباط میان این دو حادثه با استکبار جهانی می‌تواند خود قرینه و شاهد گویای دیگری بر نقش آفرینی بیگانگان در این دو حادثه باشد. بدین معنا که این دو حادثه ضمن آن که لطمه بزرگی به ایران وارد کرده است از تفوق غیر قابل انکار قدرت تکنولوژیک و امنیتی و اطلاعاتی بیگانگان حکایت دارد. تأیید نقش دشمن دراین دو حادثه در واقع اعتراف به این برتری غیر قابل انکار است. بدیهی است در شرایطی که حاکمان با بهره گیری از تبلیغات گسترده و شبانه روزی می‌کوشند افکار عمومی را قانع کنند از قدرت نظامی و دانش فنی بسیار پیشرفته در جنگ الکترونیک و سایبری برای مقابله با تجاوزات دشمن برخوردارند تا آن جا که می‌توانند هواپیمای فوق مدرن آمریکایی را سالم به زمین بنشانند!! اعتراف به خرابکاری منجر به فاجعه استکبار جهانی در سایت موشکی سپاه و یا مدیریت و یا هدایت بریتانیا در حمله به سفارت و فریب دستگاه امنیتی اطلاعاتی ایران به ویژه با آن هزینه و شکست سنگینی که در سطح بین الملل به ایران وارد کرده است، چندان عاقلانه به نظر نمی رسد.
تأثیر انفجار ملارد و حمله به سفارت در آینده دیپلماسی کشور
اما مهم‌تر از این تأثیری است که این دو حادثه در آینده روابط خارجی ایران برجای خواهد گذاشت. در این قسمت می‌کوشیم این موضوع را توضیح دهیم.
چنان که گفتیم حادثه انفجار ملارد برای حاکمان ایران حاوی یک پیام مهم بود. این حادثه آشکارا از تفوق کامل تکنولوژیک آمریکا حکایت داشت و برای مسؤلان ایران حامل این هشدار بود که این اتفاق که به تخریب کامل سایت موشکی سپاه انجامیده و چندصد کشته برجای گذاشته است می‌تواند در ابعاد وسیع‌تر تکرار شود بدون آن که حمله‌ای به ایران صورت گیرد یا بمبارانی اتفاق بیفتد و یا…. ماجرای حمله به سفارت انگلستان، چه هدایت شده از سوی انگلیسی‌ها باشد چه نباشد، ضربه بزرگی به جمهوری اسلامی وارد کرده و افکار عمومی جهانیان را برای حمله نظامی به ایران کاملاً آماده ساخته است. حداقل این که درحالی که هنوز غوغای طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا فرو ننشسته بود پس از این ماجرا جمهوری اسلامی ایران در سطح بین الملل و منطقه‌ای به انزوای کامل رفت و افکار بین المللی برای هر اقدامی علیه ایران کاملاً آماده شد.
این وضعیت خطرناک چیزی نیست که از دید رهبری نظام پنهان بماند. از یک سو ضرب شستی کاری که قدرت دشمن را به رخ مسؤلان جمهوری اسلامی می کشد و از سوی دیگر وضعیت وخیم و نزدیک به سقوطی که ایران ناخواسته بدان گرفتار آمده است. دلسوزان و علاقمندان به نظام تا کنون بارها هشدار داده‌اند که راهی که حاکمان اقتدارگرای جمهوری اسلامی برگزیده‌اند به از دست دادن بزرگترین سرمایه نظام یعنی پشتوانه مردمی و بریدن از مردم و درنتیجه تمکین و تنازل در برابر بیگانه خواهد انجامید. هیچ دیکتاتوری را نمی‌توان سراغ گرفت که با ازدست دادن پشتوانه مردمی به کرنش و دریوزگی در برابر بیگانگان گرفتار نشده باشد. تجربه صدام و قذافی انقلابی تازه ترین تجربه از این دست است که چگونه در روزهای اخر حاضر به هر معامله‌ای با آمریکا و اروپا بودند اما دیگر فرصت از دست رفته بود.
رهبری جمهوری اسلامی پس این دو حادثه مهم در برابر تصمیمی تاریخی قرار گرفته است. یا بازگشت به سوی ملت و جبران گذشته و ترمیم فاصله و شکافی که طی سال‌ها اخیر میان حاکمیت و ملت ایجاد و تعمیق شده است و یا ادامه سرکوب و ایستادکی در برابر مطالبات به حق ملت و در نتیجه تنازل و تمکین در برابر قدرت‌های بیگانه. با کمال تأسف باید گفت تحرکات ایران در صحنه دیپلماسی طی یکی دو هفته اخیر بعد از دو حادثه انفجار سایت موشکی سپاه و حمله به سفارت انگلستان نشان می‌دهد رهبری راه دوم را برگزیده‌اند. وزیر امور خارجه ایران این روزها از این کشور اروپایی به آن کشور اروپایی سفر می‌کند و در مذاکره با مقامات اروپایی از جمله دولتمردان لندن، بارها و بارها عذرخواهی و مراتب عمیق تأسف ایران را از ماجرای حمله به سفارت انگلستان به سمع ایشان می رساند و بر ضرورت حفظ روابط با لندن و اروپا تأکید می‌کند اما هر بار پاسخ‌هایی از موضع قدرت می‌شنود. این روزها کار وزیر امور خارجه این شده است که در ملاقات با مقامات کشورهای اروپایی دائما اظهارات این یا آن مقام جمهوری اسلامی یران را تکذیب کند. عضو هیئت رئیسه مجلس می‌گوید ایران به سپر موشکی آمریکا در ترکیه حمله خواهد کرد، بلافاصله وزیر امور خارجه ایران در دیدار با مقامات ترکیه و مقامات دول اروپایی عذرخواهی می‌کند و می‌گوید این سخن غیر مسؤلانه بوده است. مقامی دیگر از بستن تنگه هرمز توسط ایران سخن می‌گوید و آمریکا واکنش نشان می‌دهد بلافاصله وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی سخن وی را تکذیب و عذرخواهی می‌کند.
آنان که با ساخت قدرت در ایران آشنایی دارند به خوبی می‌دانند اظهاراتی از این دست عادت مقامات ایرانی است. روزی نیست که امام جمعه ای، نماینده مجلسی، فرمانده سپاهیو… در باره سیاست خارجی و علیه این یا آن کشور سخنی نگوید. اگر امروز فلان مقام سپاه از بستن تنگه هرمز و یا فلان نماینده مجلس از حمله تلافی جویانه به منافع و تأسیسات آمریکا در کشورهای دیگرمی گوید، تا دیروز شبیه همین سخنان را احمدی‌نژاد و دیگر مقامات رسمی برزبان می‌راندند و دستگاه دیپلماسی خارجی کشور نیزهرگز خود را ملزم نمی‌دید که در پی هر اظهار نظری وزیر امور خارجه‌اش را به این و یا آن کشور اعزام کند تا مراتب عذرخواهی جمهوری اسلامی ایران را به سمع مقامات دول بیگانه برساند. بنابراین این تحرک و حساسیت را باید نشانه اتفاقی جدید و چرخشی در سیاست خارجی ارزیابی کرد.
همچنین نیک روشن است که تحرکات و مواضع اخیر وزیر امورخارجه نمی‌تواند بدون اطلاع و رضایت مقام رهبری باشد. آنان که با مناسبات قدرت در ایران آشنا هستند می‌دانند که رهبری در قبال مواضع خارجی حساسیت فوق العاده‌ای دارد و به محض این که تحرک و موضعی را خطا تشخیص دهند در برخورد با آن و جلوگیری از ادامه آن تردید به خود راه نمی‌دهند. بنابراین عذرخواهی‌های مکرر وزیر امور خارجه از این یا آن کشور اروپایی نمی‌تواند بدون موافقت رهبری صورت بگیرد. اما سؤال اینجاست که رهبری که تا کنون این همه بر عزت در برابر بیگانگان تأکید می‌کردند چگونه است که اکنون به این موضع ضعف و حقارت بار رضایت می‌دهند. همگان به خاطر دارند که در جریان بازگشت سفرای کشورهای اروپایی به ایران در سال ۷۶ رهبری مصر بودند که سفیر انگلستان باید بعد از همه سفیران به ایران بازگردد و سفرای اروپا تأکید داشتند همگی با هم به ایران بازگردند. عاقبت با اصرار مقامات ایران رهبری پذیرفتند که آن ها با هم بیایند اما سفیر انگلستان آخرین نفری باشد که از هواپیما خارج می شود!! امروز از آن اصرارها و تأکیدهای وسواس‌گونه دیگر خبری نیست و اظهار کرنش و کوچکی وزیرامور خارجه ایران و تلاش وی برای به دست آوردن دل مقامات بریتانیا هیچ حساسیت و واکنشی را از سوی رهبری برنمی انگیزد.
اگر ماجرا محدود به عذرخواهی‌های مکرر وزیر امور خارجه از مقامات انگلیسی و دیگر دول اروپایی بود ممکن بود آن را به نحوی توجیه کنیم و نشانه تغییری در موضع ایران در برابر بیگانگان نبینیم. حتی برخورد تحقیر آمیز اردوغان با آقای صالحی را به دیده اغماض بنگریم. اما ماجرا محدود به این موارد نیست. هفته گذشته در اجلاس وزیران نفت اوپک همگان با کمال ناباوری و تعجب مشاهده کردند که جمهوری اسلامی ایران به رغم اصرار خود برکاهش سطح تولید نفت اوپک تا روزهای پیش از اجلاس، ناگهان و بدون کمترین مقاومتی تغییر موضع داد و تسلیم نظر عربستان سعودی شد و با تولید سی میلیون بشکه موافقت کرد. کلیه ناظران و تحلیل‌گران این تغییر موضع ایران را امتیازی آشکار به عربستان ارزیابی کردند.
همزمان درحالی که دستگاه خبری جمهوری اسلامی سکوت پیشه کرده بود، رسانه‌های عربستان از سفر مصلحی وزیر اطلاعات ایران به عربستان و ملاقات با همتای سعودی خود خبر دادند. همگان می‌دانند آقای مصلحی از زمان عزل و نصب مجدد دیگر وزیر آقای احمدی‌نژاد نیست بلکه وزیر رهبری است. او در این سفر از سوی رهبری حامل پیامی دوستانه برای سعودی‌ها بوده است. این مأموریت آن هم در شرایطی که عربستان سعودی با همراهی با آمریکا در قبال ایران موضعی رادیکال در پیش‌گرفته و در اقدامی خصمانه از شورای امنیت خواهان رسیدگی به اتهام ایران در طرح ترور سفیرش در آمریکا شده است و مقامات آن به تصریح و تلویح از حمله آمریکا به ایران حمایت می‌کنند، بسیار پرمعنا و قابل تأمل است.
شواهد مذکور حکایت از آن دارد که مسؤلان جمهوری اسلامی و در رأس همه مقام رهبری، برای رهایی از بحرانی که در سطح بین المللی و منطقه با آن مواجه شده‌اند راه چاره را در تنازل و دادن امتیاز به طرف‌های خارجی یافته‌اند. به هر حال این سخن معروف و صحیح را باید به خاطر داشت که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است و ماهیتاً نمی‌تواند از جنسی متفاوت با سیاست داخلی باشد. سرکوب و اختناق و بریدن از ملت دیر یا زود تمکین و کرنش در برابر بیگانگان را در پی دارد. برعکس اتکا به نیروی عظیم ملت و حکومت بر قلب‌ها و برخورداری از رضایت ملی، عزت و سربلندی و استواری در برابر بیگانگان را تضمین می‌کند. ملت ایران این اصل را هم در دوران رژیم گذشته تجربه کرده است و هم در سال‌های بعد از پیروز انقلاب. آیا دو سال و نیم بعد از کودتای انتخاباتی و تحولی که در سطح مناسبات میان دولت و ملت صورت گرفت و توسل به سیاست اختناق و سرکوب ، امروز زمان چرخش در سیاست خارجی و تمکین و کرنش در برابر بیگانگان فرا رسیده است؟ آیا حاکمان جمهوری اسلامی و در رأس همه مقام رهبری بازگشت به سوی مردم را دشوارتر از تمکین در برابر قدرت‌های خارجی یافته‌اند؟ تحولات روزها و ماه‌های آینده پاسخ این سؤال را روشن خواهد ساخت.
یادداشتهایی دیگر از همین نویسنده:



آخرین اخبار دریافتی از اوضاع پرسنل ایرانی ناپدید شده در سوریه و ناپدید شدگان جدید
سبز یعنی وطن:
بر اساس گزارش رسیده به سبز یعنی وطن ساعت ده صبح دیروز معاون مدیر پروژه‌ی جندر مهندس خالق صحنه به همراه مدیر سایت شرکت پارسیان پُست مهندس بوییری شرکتی که فورمن‌ها و تکنیسین‌هایش ناپدید شده ا‌ند،  برای پیگیری وضعیت نفرات مفقود شده به همراه یک راننده‌ی کرد سوری به نام هیثم عازم شهر حمص شدند.
از همان ساعت تا هنگام ارسال خبر هیچ اطلاعی از این سه نفر در دست نیست. از دیشب تا لحظاتی پیش چندین بار با همراه صحنه تماس گرفته ایم که پیام "در دسترس نیست یا خاموش است" را از سیریاتل می‌شنویم.
امروز صبح یک مقام وزارت امنیت سوریه در جلسه‌ای که در سایت جندر تشکیل شده بود به کلیه‌ی پرسنل ایرانی هشدار داده است که در تماس‌های تلفنی‌ خود با ایران چیزی درباره‌ی این موضوع نگویند و خیلی کوتاه تنها به سلامت بودن خود اشاره نمایند.
 شرکت مپنا امروز بالاخره رسمآ پروژه‌ی جندر رو به حال تعلیق درآورد! و گفت که تا اطلاع بعدی سایت پروژه تعطیل و بسته است. تا حدود یک ساعت دیگر کلیه‌ی مهندسان و کارکنان ایرانی مستقر در کمپ نیروگاه به همراه خانواده‌هایشان با اسکورت وزارت امنیت به اقامتگاهی در دمشق برده می‌شوند و قرار است که یکشنبه یا دوشنبه‌ی هفته‌ی آینده به ایران بازگردند. شرکت مپنا گفته است که اگر تا تاریخ فوق شرایط بهتر بشود بازگشت پرسنل به ایران منتفی خواهد بود!



پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی، یکی از فعالان حقوق بشر که در ایران زندانی است، به دلیل انجام مصاحبه درباره پرونده پسرش به ۲۳ ماه زندان محکوم شد.
مجتبی سمیع‌نژاد، فعال حقوق بشر در این باره به بی بی سی فارسی گفت که بر اساس حکم شعبه دوم دادگاه انقلاب کرمان خانم مخترع به "اتهام تبلیغ علیه نظام" به ۲۳ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
به گفته آقای سمیع‌نژاد این حکم به دلیل مصاحبه‌های خانم مخترع با رسانه‌ها درباره پرونده پسرش در زمان بازداشت او، صادر شده است.
خانم مخترع، حدود ۵ ماه پیش، دهم مرداد ماه در کرمان بازداشت شده و به گفته آقای سمیع نژاد از زمان بازداشت و در دادگاه از داشتن وکیل محروم بوده است.
کوهیار گودرزی نیز از مرداد ماه گذشته در بازداشت به سر می‌برد و چندی پیش سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه‌ای بازداشت این فعال حقوق بشر را محکوم و اعلام کرد که احتمالا این فعال حقوق بشری در زندان اوین در حبس انفرادی است.
پیش از این کوهیار گودرزی در آذرماه سال ۸۸ در حالی که برای شرکت در مراسم تشییع پیکر آیت‌الله منتظری عازم قم بود به همراه عده‌‌ای دیگر بازداشت شد و ۲۳ آذرماه سال گذشته، پس از سپری ‌کردن یک ‌سال محکومیت خود از زندان رجایی‌‌شهر کرج آزاد شد.




دولت مالت از تحریم‌های آمریکا علیه شرکت‌های کشتیرانی مرتبط با ایران حمایت کرد.
دو روز پیش دولت آمریکا نام یک شخص را همراه با نام ده شرکت کشتیرانی مرتبط با ایران را که در کشور مالت مستقر هستند، در فهرست تحریم های تجاری خود قرار داد.
دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی اعلام کرد که این فرد و شرکت ها به خاطر تلاش برای دور زدن تحریم های ایران مجازات می شوند.
وزارت امور خارجه مالت گفته است که این شرکت ها را تعطیل نمی کند، اما با اعمال تحریم ها، این شرکت ها دیگر نمی توانند قراردادهای جدید ببندند.
جمهوری مالت مجمع الجزایری است که در جنوب اروپا در مرکز دریای مدیترانه قرار دارد.




 يک گروه نمايندگی اتحاديه عرب که قرار است برای حضور ناظران اين اتحاديه در سوريه زمينه سازی کند، پنجشنبه وارد اين کشور شد. ورود این هیات به دمشق، نخستين گام  در راستای اجرای توافقنامه سوریه با اتحادیه عرب برای کمک به پایان دادن بحران در این کشور است.
وجيه حنفی، معاون دبيرکل سازمان ملل که همره گروه اعزامی است، تلفنی از پايتخت سوريه به خبرگزاری رويترز گفت: «خدا را شکر به سلامت به دمشق رسيديم.»
سمير سيف اليزل، معاون دبير کل اتحاديه عرب که رياست گروه اعزامی را بر عهده دارد، پيش از حرکت به سمت دمشق در قاهره پايتخت مصر به خبرنگاران گفت که اين گروه قرار است زمينه حضور ناظران اتحاديه در سوريه را با هماهنگی با دولت اين کشور فراهم کند.
او در اين باره اظهار داشت: «گروه زمينه لازم را برای حضور ناظران اتحاديه عرب در سوريه فراهم خواهد آورد. وظيفه گروه فراهم کردن محل اقامت، راه های ارتباطی و امنيت ناظران هنگام نقل و انتقال در داخل سوريه  و تعيين مکان هايی است که قرار است در اين کشور به آن ها سرکشی کنند.»
گروه اعزامی شماری از کارشناسان و محققان از چند سازمان حقوقی را دربر گرفته است.
دولت سوريه اوايل نوامبر گذشته با طرح اتحاديه عرب برای پايان بحران اين کشور موافقت کرد. برپايه اين طرح دولت سوريه متعهد شد حضور نيروهای مسلح دولتی را در تمام مناطق مسکونی پايان دهد و همه دستگير شدگان حوادث اخير را آزاد کند.
پس از اين طرح اتحاديه عرب پورتوکلی به تصويب رساند که برپايه آن، ناظران برای نظارت بر حسن اجرای طرح به سوريه می روند. ابتدا سوريه به مدت شش هفته در امضای پروتوکل از خود تعلل نشان داد؛ مساله ای که باعش اتحاديه عرب عضويت سوريه را در اين اتحاديه به حال تعليق در آورند و عليه دولت اين کشور، تحريم های اقتصادی وضع کنند. سرانجام دمشق دوشنبه گذشته پروتوکل اعزام ناظران را امضاء کرد.
از سويی ديگر سرلشکر محمد مصطفی الدابی رئيس هيات ناظران دوشنبه از خارطوم پايتخت سودان به مصر رسيد. او قرار است با نبيل العربی دبيرکل اتحاديه عرب و ديگر مسئولان اين اتحاديه ديدار و گفت و گو کند.
مصطفی الدابی پس از رسيدن به قاهره به خبرنگاران گفت: «به قاهره آمدم تا مقدمات اداری و فنی فعاليت گروه ناظران در سوريه به شکلی شفاف برای زير نظر گرفتن اوضاع در سوريه را آماده کنم. فعاليت هيات ناظران ميدانی از راه سرکشی به همه مناطق و ديدار با همه طرف ها از جمله نيروهای مسلح و امنيتی، اپوزيسيون و گروه های انسانی فعال خواهد بود.»
نبيل العربی سه شنبه به خبرگزاری رويترز گفته بود که هيات ناظران متشکل از ۱۵۰ نفر خواهد بود و قرار است اين هيات اواخر دسامبر جاری به سوريه برسد. به گفته العربی، بيمارستان ها و زندان ها از جمله اماکنی خواهد بود که ناظران از آن ها بازديد خواهند کرد.
دبير کل اتحاديه عرب خاطرنشان کرده است که ناظران برای تعيين ميزان پايبندی دولت سوريه به تعهداد خود در طرح اتحاديه عرب، يک هفته زمان لازم دارد.

«۶۲۰۰ کشته در سوريه»
يک گروه مدافع حثوث بشر پنجشنبه اعلام کرد شمار کشته شدگان در سوريه از زمان آغاز اعتراض ها در اين کشور، از مرز ۶۲۰۰ نفر گذشت.
اعتراض های سوريه وارد ماه دهم خود شده است. معترضان خواهان سرنگونی نظام بشار اسد رئيس جمهور اين کشور هستند.
دولت سوريه به دليل سرکوب اعتراض ها، با انتقادهای فزاينده ای از سوی جامعه جهانی روبرو است. اين دولت می گويد که در حال مبارزه با گروه های مسلح تروريست است. دمشق پنجشنبه اعلام کرد که از زمان آغاز بحران سوريه، بيش از ۲ هزار تن از نيروهای امنيتی و ارتش کشته شده اند.
گروه «افاز» مدافع حقوق بشر که مقر آن در بريتانيا قرار دارد اعلام کرده اسنادی در دست دارد که برپايه آن بيش از ۶۲۳۷ نفر از غير نظاميان به دست نيروهای امنيتی سوريه در ۹ ماه گذشته کشته شدند. از ايمن ميان ۶۱۲ تن از آن ها زير شکنجه جان خود را از دست داده اند. برپايه اين گزارش، دستکم ۴۰۰ تن از کشته شدگان کودک هستند.
آماری که اين گروه حقوق بشری اعلام کرده، حدود ۱۰۰۰ نفر بيش از آماری است که حدود دو هفته پيش سازمان ملل اعلام کرد.
ريکن باتل مدير اجرايی موسسه «افاز» در بيانيه خود خاطرنشان کرد: «هيچ کس نمی تواند چشم خود را از صحنه های وحشتناکی که در سوريه روی می دهد، ببندد. از هر ۳۰۰ سوری يک نفر يا کشته شده يا زندانی است.»

۴۰ کشته در روز پنجشنبه
اين تحولات در حالی روی می دهد که شورای عمومی انقلاب سوريه – از تشکيلات معترضان اين کشور- اعلام کرد که پنجشنبه دستکم ۴۰ نفر از غر نظاميان معترض، به دست نيروهای امنيتی و ارتش کشته شدند. بيشتر قربانيان از حمص و ادلب هستند.
بنا بر اعلام شورای عمومی انقلاب سوريه، ۱۶ تن از کشته شدگان از ادلب، ده تن از حمص بودند. سهم دمشق و درعا هر کدام يک کشته بود.
شش تن از کشته شدگان در حمص در اثر گلوله باران بی هدف خانه ها توسط تانک های ارتش جان خود را از دست دادند. اين شهر از هفته ها پيش در محاصره نيروهای ارتش قرار دارد. حمص همچنين شاهد دستگيری ده ها تن از معترضان به دست نيروهای امنيتی بود.
فعالان سوری همچنين به حملات نيروهای دولتی به مناطقی در ادلب خبر دادند که احتمال می رود جداشدگان از ارتش در آن ها پنهان شده باشند. شهرهای خان شيخون و معرت النعمان در استان ادلب، شاهد يورش گسترده نيروهای امنيتی و ارتش بود.
در همين حال، فعالان سوری معترضان را دعوت به راهپيمايی گسترده در روز جمعه کردند. معترضان نام اين جمعه را «جمعه پروتکل مرگ» نهادند تا اعتراض خود را به نحوه تعامل اتحاديه عرب با نظام سوريه و مهلت هايی که اين اتحاديه به اين نظام می دهد، نشان دهند.



دو سال پشت سیم‌خاردارهای چهار لایه اشرف؛ «فقط می‌خواهم فرزندم را ببینم»

در حالی که هنوز آینده ساکنان اردوگاه اشرف مشخص نیست، شماری از خانواده‌های این افراد نیز از مدت‌ها پیش در وضعیت بلاتکلیفی به سر می‌برند. اردوگاه اشرف واقع در شمال بغداد اعضای سازمان مجاهدین خلق را در جای داده است.
ثریا عبداللهی، مادر یکی از ساکنان اردوگاه اشرف، می‌گوید که از دو سال پیش به قصد دیدن فرزندش امیر در اطراف اردوگاه ساکن شده، اما به گفته او سازمان مجاهدین از دیدار آنان ممانعت به عمل می‌آورد.
خانم عبداللهی به رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی می‌گوید که فرزندش از ۱۰ سال پیش ساکن اردوگاه اشرف است:
گفت‌وگوی گلناز اسفندیاری با ثریا عبداللهی، مادر یکی از ساکنان اردوگاه اشرف
ثریا عبداللهی: من بهمن ماه سال ۱۳۸۸ خورشیدی به اینجا آمدم و متأسفانه تا به امروز اصلاً نتوانسته‌اند بچه‌ام را ببینم. او را دوباره به تلویزیون سیمای آزادی آورده‌اند. بچه‌ام به حالت خیلی عصبی شروع به فحاشی کردن؛ تهدید کردن و بسیجی خواندن من کرد.
به هر حال من ۲۰ سال زحمت بچه‌ام را کشیده‌ام. می‌دانست که من با چه شرایطی او را بزرگ کرده‌ام. نمی‌دانم چه بر سر او گذشت و چه تهدیداتی شد؟ اصلاً چرا تهدیدش کردند و چرا به این صورت به تلویزیون آورده بودندش؟ چرا او را بر علیه مادرش، مادری که جوانی‌اش را برای فرزندانش گذاشته، او را تحریک کرده بودند و چرا باید این جور صحبت کند؟ من تعجب می‌کنم.
  • با‌شناختی که از پسرتان دارید، فکر می‌کنید علت این اتفاقات چیست؟
با توجه به اینکه من الان دو سال است اینجا هستم. از طریق کسانی که از سازمان فرار کرده‌اند، چه کسانی که در سال‌های گذشته فرار کرده‌اند و چه کسانی که در طول این دو سال گذشته که ما اینجا بوده‌ایم فرار کرده‌اند، من فهمیدم که بچه من زیر فشار جسمی و روحی خیلی شدیدی قرار دارد.
نه تنها فرزند من؛ بلکه بچه‌هایی که خانواده‌هاشان اینجا هستند، و نمی‌گذارند که به هیچ عنوان ما فرزندانمان را ببینیم.
  • آنوقت شما از ایران به آنجا رفتید تا پسرتان را ببینید؟
بله. من از استان اردبیل به اینجا آمدم.
  • و در طول این دوسال شما کجا زندگی می‌کنید؟
اول که من به اینجا آمدم حدود سه یا چهار خانواده بیشتر نبودیم. ما فکر می‌کردیم می‌آییم و بچه‌هایمان را می‌بینیم و برمی‌گردیم. به همین دلیل هم برای ما یک [محل] اسکان جلوی درب اشرف قرار دادند و بعد از آن بود که اسکان‌هایمان زیاد‌تر شد و از حدود ۱۰ نفر به ۱۰۰ نفر رسید.
الان که حدود دو سال از این ماجرا می‌گذرد، چیزی حدود ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفر در اینجا مستقر هستند.
  • خانم عبداللهی؛ ممکن است به طور کوتاه و خلاصه توضیح بدهید که اصلاً چه شد که پسر شما ساکن اردوگاه اشرف شد؟
فرزند من سال ۱۳۸۱ قرار بود به آلمان برود، اما متأسفانه هر کاری کردیم ویزای آلمان را به او ندادند. دوستی داشت که می‌خواست او را از طریق ترکیه به آلمان ببرد، من هم موافقت کردم و او به ترکیه رفت و در هتل آنکارا ساکن بود.
از هتل آنکارا با من تماس گرفت و گفت مردی به اسم علی آنکارایی پیدا شده که حدود ۶۰۰ یا ۷۰۰ نفر را می‌خواهد به آلمان ببرد ولی برای این کار مقداری پول می‌خواهد.
بچه من در این میان حدود سه سال و نیم یا نزدیک به چهار سال بعد از این اتفاق گم شد. از طریق شخصی که از سازمان فرار کرده بود و من و پسرم را می‌شناخت، و آمد مرا پیدا کرد از طرف فرزندم بعد از چهار سال خبر آورد. من پرسیدم شما کجا هستید که این جور گم شده‌اید؟ او هم گفت ما در کمپ اشراف هستیم.
  • پیش از این پسر شما عضو سازمان مجاهدین بود؟ تا جایی که شما می‌دانستید؟
نه. نه. نه تنها عضو این تشکیلات نبود بلکه ما این سازمان و این نام‌ها و عنوان‌ها را هم نمی‌شناختیم.
بار‌ها و بار‌ها من از سازمان ملل و حقوق بشر و از کمیساریای عالی پناهندگان و دولت عراق درخواست کمک کرده‌ام که من شرایط خاصی دارم و هر جور شده می‌خواهم این فرزندم را حداقل دو سه دقیقه ببینم و شرایط زندگی خودم را برایش بگویم. و شرایط بیرون از کمپ اشرف را هم برایش روشن کنم.
اما متأسفانه کسانی که در درون سازمان هستند، هیچ اطلاعی از بیرون سازمان ندارند. هیچ رسانه‌ای در اختیارشان نیست و هیچ نمی‌دانند. فقط یک کانال تلویزیونی آنهم به صورت کاملا سانسور شده در اختیار آنهاست. نه رادیو، نه تلویزیون و نه روزنامه در اختیارشان نیست. و از هیچ چیزی خبر ندارند.
  • مقامات سازمان مجاهدین خلق این گونه حرف‌ها را رد می‌کنند و می‌گویند که افرادی که در کمپ اشرف هستند، به میل خودشان آنجا زندگی می‌کنند، هیچ محدودیتی ندارند و با میل خودشان در آنجا مانده‌اند.
اگر واقعاً این ادعایشان درست است پس تمام سیم خاردار‌ها را بردارند. تمام کانکس‌های نگهبانی را جمع کنند. هر صد متری یک کانکس گذاشته‌اند و بچه‌های آنجا چهار نفر، چهار نفر دارند نگهبانی می‌دهند، این‌ها را جمع کنند.
دوربین‌های مدار بسته را جمع کنند. دوربین‌های دید در شب را جمع کنند. به طور کامل تمام درهای مقر‌ها را باز کنند.
الان دو سال است که من اینجا هستم. سیم خاردار‌ها به طور چهار لایه، چهار لایه به طرف سازمان چیده شده است.
  • شما گفتید که پسرتان هم گفته است که نمی‌خواهد شما را ببیند.
پسرم به اجبار این حرف را زده است. به من که نگفته است. عرض کردم خدمت‌تان که این حرف را پشت تلویزیون سیمای آزادیشان گفته است.
  • گزارش‌هایی وجود دارد که سازمان مجاهدین خلق اعلام کرده است که در صورت دریافت تضمین‌های امنیتی، این سه هزار عضو خود را از اردوگاه اشرف خارج می‌کند. نظر شما در این مورد چیست؟
انشاءالله که موافقت کنند. آن کسانی که از درون سازمان فرار کرده‌اند، می‌گویند که قرص‌های سیانور در اختیار اکثر اعضای این سازمان قرار داده شده است و هر کس بخواهد به زور از اینجا برود باید حتماً قرص سیانورش را بخورد.
  • این اطلاعات را شما از کجا دارید خانم عبداللهی؟
از طریق اشخاصی که در عرض همین یکی دو هفته گذشته از کمپ اشرف فرار کرده‌اند فهمیده‌ام. تمام اطلاعات راجع به درون سازمان را ما از این افراد فرار کرده دریافت کرده‌ایم.
  • اگر فرض را بر این بگیریم که اجازه جا به جایی داده بشود، خواست شما چیست؟ اینکه فقط پسرتان را ببینید یا اینکه می‌خواهید به ایران برگردد؟ خواسته واقعی شما چیست؟
نه تنها من بلکه خانواده تمام این ۶۰۰ یا ۷۰۰ نفری که به کمپ اشرف رفته‌اند، خواسته‌مان این است که این افراد اول باید از کمپ بیایند بیرون. در مرحله نخست باید روشن سازی بشوند. در جریان تمام مسائل روز و اخبار روز قرار بگیرند. چون این افراد چیزی بین ۳۰ یا ۲۰ یا ۱۰ سال در محیطی کاملا بسته و ایزوله زندگی کرده‌اند.
به همین دلیل من مادر در کنار سایر خانواده‌ها این انتظار و درخواست را دارم که اول از همه ذهن این‌ها را روشن کنند. پیش از ملاقات با خانواده‌ها آن‌ها را در جریان مسائل واقعی روز قرار بدهند، آن وقت اجازه ملاقات این اشخاص با خانواده‌ها را بدهند.
  • یعنی منظورتان از «روشن سازی» این افراد این است که با حق و حقوقشان آشنا بشوند؟ ببینند که در خارج از اردوگاه چه امکاناتی برایشان وجود دارد؟ و بر این اساس خودشان آگاهانه تصمیم بگیرند که می‌خواهند چکار کنند؟
دقیقاً. من هیچ اجباری در انتخاب اینکه پسرم باید حتما با من بیاید، ندارم.
  • اگر الان می‌توانستید به طور کوتاه با پسرتان صحبت کنید، به او چه می‌گفتید؟ مهم‌ترین چیزی که می‌خواستید به او بگویید چه بود؟
به او می‌گفتم که امیرم، واقعاً دوستت دارم و زندگی و نفسم را به پایت می‌ریزم تا زمانی که پرواز کنی و به اوج برسی. به آنجایی که خودت ایمان و عقیده داری. من دوست ندارم در عقیده کسی، حتی فرزند خودم مداخله کنم. ولی می‌خواهم فرزندم آزاد زندگی کند. در محیط بسته نباشد.
چرا باید ازدواج کردن برای بچه من حرام باشد؟ چرا کار کردن، خانه داشتن، حق فرزند داشتن، ملاقات با خانواده و دوستان، دیدار با مادر و خواهر و وابستگان برای فرزندم باید ممنوع باشد؟
می‌خواهم مثل بقیه مادر‌ها وقتی فرزندم را می‌بینم به وجودش افتخار کنم. به همین سادگی. غیر از این دیگر هیچ چیزی نمی‌خواهم.




سروش خطاب به خامنه ای: پايان دولت سحر مدت شما نزديک است

عبدالکريم سروش، متفکر دينی و از منتقدان حکومت ايران، در نامه ای خطاب به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، گفته است: پايان دولت سحر مدت شما نزديک است.
عبدالکريم سروش در آغاز نامه خود با اشاره به نامه های محمد نوری‌زاد، مستند ساز و نويسنده منتقد حکومت ايران ، نوشته است:«حرٌزمانه وهنرمند دلير و آزاده ، محمد نوری زاد ، باب نقد ناصحانه و نصح ناقدانه  رهبری را گشوده است و از اصحاب قلم و اجتهاد خواسته است تا دعوت او را لبيک گويند و به نوبه خود ادای تکليف و امر به معروف کنند و دفتر انتقاد را کلان تر سازند ، مگر اين آواهای نازک ناقدانه بدل به فريا د شود و پرده گوشی و صفحه وجدانی را بلرزاند  و گره از کار فرو بسته خلقی بگشايد.»
عبدالکريم سروش در ادامه نوشته است:« صاحب اين قلم  ...اگر چه به عين اليقين پايان دولت سحر مدت شما را نزديک می‌بيند ، راه نکونامی و نيک‌ سر انجامی را  به شما نشان دهد ، مگر به جاروب انصاف خانه قدرت را از خاشاک ستم بپيراييد و از خدا و خلق آمرزش و پوزش بطلبيد و بند از پای عدالت و آزادی برداريد و زندانيا‌ن استبداد را آزاد و استبداد را (که اعظم منکرات عالم است) زندانی کنيد و آب حکمت را به جوی حکومت بازگردانيد و بازی سياست را به قاعده کنيد و جامه رياست را به اندازه ببريد و بقيه دوران  زعامت را به توبه و تدارک سپری کنيد.»
عبدالکريم سروش که طی سال های گذشته تحت فشارهای «حکومت جمهوری اسلامی ايران » مجبور به ترک ایران شد، هم اکنون در دانشگاه های آمريکا مشغول به تدريس است.
عبدالکريم سروش  خطاب به رهبر ايران می گويد:« در انتخابات دخالت  وتقلب می کنيد ، مجلس را در رايزنی های مهم  سر جای خود می نشانيد، اجازۀ تظاهرات آزاد به هيچ گروهی و حزبی نمی دهيد، بنام دفع تهاجم فرهنگی بروزنامه ها تهاجم می کنيد، قوّۀ قضائيه را معلّق می گذاريد و بی التفات به آن ، مخالفان را  مجازات  ودر حصروحبس می کنيد، حتی با درويشان که "وفا کنند و ملامت کشند و خوش باشند" وفا نمی کنيد ، به احدی اجازه نقد رهبری را نمی دهيد، سپاهيان را به عرصه سياست و اقتصاد می کشيد، صدا و سيما را مهار ميزنيد،  فرهنگ و دانشگاه را امنيتی نظامی می کنيد، حوزه های علميه دينی و مساجد ومنابر را حکومتی می کنيد، ناقدان را حتی اگر از مراجع باشند  فرو می کوبيد.»
عبدالکريم سروش در ادامه به انتقاد از دولت محمود احمدی نژاد پرداخته و نوشته است:  وی «دولتمردی بی‌ تدبير» است که « دولتی خرافه گستر و سفاهت پرور» دارد که « از چاه‌های نفت بر می‌دارد و در چاه‌های جمکران می‌ريزد ؟»
عبدالکريم سروش در خصوص محمود احمدی نژاد نوسته است:« قايق خرد خيالات خام خود را با پاروی تائيدات رهبری در دريای مخاطرات بين المللی به يمين و يسار می‌‌راند و به توهم " ظهوری " و فتح الفتوحی قريب الوقوع ، انگشت تحريک در چشم خونريز جهان خواران جنگ طلب می‌کند و باکی از ويرانی خاک ايران ندارد.»
عبدالکريم سروش همچنين به حوادث و سرکوب اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری ايران در سال ۱۳۸۸ اشاره کرده و نوشته است:«مردم « زوال استبداد دينی» را جشن مي گرفتند و باد و آتش در کار برکندن خيمه استبداد وسوختن ريشه بيداد بودند که مزدوران و شقاوت پيشگان  فرمان يافتند تا قتل و شکنجه و شرارت و تجاوز و تطاول را به اوج رسانند و عَلَم شقاوت را بر قلٌه قساوت بر افرازند . گورستان‌ها را پر کردند و زندان‌ها را پر تر. اما جنبش فرو ننشست.»
عبدالکريم سروش می گويد: شعار«مرگ بر ديکتاتور» معترضان نشان آن بود که جز زوال استبداد  و مرگ ديکتاتوری راضی‌ شان نخواهد کرد.

براداران لاریجانی و مثلث «زر و زور و تزویر»
این منتقد حکومت جمهوری اسلامی در ادامه از نقش براداران لاريجانی درقدرت سياسی ايران انتقاد کرده و نوشته است:« مجلس و دستگاه قضا را به خدمت نگيريد واز آنها رأی و حکم بر وفق مزاج خود طلب نکنيد. دستگاه قضا بايد پنجه در پنجه رهبری بيفکند و او را در سوء معاملاتش مؤاخذه کند. با اين مجلس ذليل وقضای زبون  کدام دادگری و کدام مردم سالاری ممکن است؟  و انتخابات  چه گرهی از کار ملت خواهد گشود؟ مثلث زر و زور و تزوير يعنی سه برادران لاريجانی را گماشته ايد تاشما رااز شر قضا وقانون وحقوق بشر برهانند؟ خلايق رااز نحوست اين تثليث برهانيد وبی خطر بر خط راست برانيد. چهره قضا وقانون را به آب عزت از غبار ذلت بشوييد واز اسب انتخابات فرودآييد وزمامش را بدست مردم بسپاريد.»
اشاره عبدالکریم سروش به علی لاریجانی، رییس مجلس، صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه و محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه است.
عبدالکريم سروش در ادامه نامه خود، آيت الله علی خامنه ای را با آغا محمد خان قاجار مقايسه کرده و نوشته است:«مورٌخان آورده‌اند که آغا محمد خان قاجار هم موسيقی می نواخت هم زيارت عاشورايش ترک نمی‌شد هم به دستان نامبارک خود سر می بريد وچشم در می آورد. چرا رفتار و کردار شما بايد ياد آور احوال وی باشد؟.»




واکنش‌های بین‌المللی به موج ترورها و بحران سیاسی در عراق

 حملات تروریستی در عراق ده‌ها کشته و مجروح بر جا گذاشت

آمریکا و اتحادیه اروپا ترورهای اخیر در عراق را محکوم کردند و از گروه‌های شیعه و سنی خواستند که با ادامه گفت‌وگوها به بحران کنونی پایان دهند. برخی کارشناسان امنیتی گروه القاعده را مسئول انفجارهای تروریستی اخیر می‌دانند.

در یک سلسله حملات تروریستی در روز پنج‌شنبه (۱ دی/۲۲ دسامبر) در شهرهای بغداد، بعقوبه، موصل دست‌کم ۷۴ نفر کشته و بیش از ۲۰۰ نفر مجروح شدند. وضعیت جسمی برخی از مجروحان وخیم گزارش شده است. بیشترین تعداد کشته‌‌ها و مجرحان در بغداد، پایتخت عراق بوده است.
کاخ سفید ضمن محکوم نمودن ترورهای روز پنج‌شنبه در عراق تاکید که نیروهای امنیتی عراق می‌توانند با این «حملات انزجارآور» مقابله کنند. جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید تصریح کرد که «عراق در گذشته نیز از حملات انزجارآوری همچون ترورهای اخیر رنج برده است.» کارنی افزود: «نیروهای انتظامی عراق نشان داده‌اند که قابلیت مواجهه با چنین حملاتی را داشته و می‌توانند ثبات کشور را تامین کنند.»
در بیانیه کاخ سفید آمده است که « مردم عراق بارها نشان داده‌اند که از استقامت برخوردارند و قادر به رفع شکاف‌ها میان خود هستند.»
برخی کارشناسان امنیتی گروه القاعده را مسئول ترورهای اخیر می‌دانند. گیدو وستروله، وزیر امورخارجه آلمان حملات تروریستی را «تکان‌دهنده» خواند. وی تاکید کرد که مردم عراق و جامعه جهانی برای «بازسازی عراق و روند آشتی ملی سرمایه‌گذاری زیادی کرده‌اند.»
وزیر خارجه آلمان تاکید کرد «تروریست‌ها نباید موفق شوند که این روند را متوقف کنند.» وستروله از نیروهای سیاسی عراق خواست که با یکدیگر همکاری کنند و از طریق گفت‌وگو مشکلات را برطرف سازنند.
کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز شدیداَ ترورهای اخیر را محکوم کرد و از احزاب عراق خواست که بطور جدی به پای میز مذاکره بازگردنند.

بحران سیاسی و تشدید ترورها
نوری مالکی، نخست‌وزیر عراق شهروندان این کشور را به اتحاد فراخواند و اعلام کرد که «زمان و مکان این ترورها بیانگر اهداف سیاسی مشخصی است.» مالکی به شهروندان عراقی قول داد که مسببان این ترورها تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. مالکی تاکید کرد که «تبهکاران و همدستان آنان موفق نخواهند شد که روند سیاسی در عراق را تغییر دهند و یا از مجازات اعمال خود بگریزند.»
‌آیا خروج نیروهای آمریکایی خلایی امنیتی در عراق ایجاد کرده است؟ این حملات در زمانی رخ می‌دهد که نیروهای رزمی آمریکا خاک عراق را ترک گفته و شکاف میان نیروهای سیاسی به مراحلی بسیار بحرانی رسیده است. اختلاف میان گروه‌های شیعه و سنی‌عملاَ دولت و پارلمان عراق را به بن‌بست کشانده است.
مالکی تهدید کرد که اگر وزیران سنی در کابینه شرکت نجویند، همگی از کار برکنار خواهند شد. طارق هاشمی، معاون رئیس‌جمهور عراق متهم است که در ایجاد ناامنی در کشور دست داشته است. دستگاه قضایی عراق برای هاشمی حکم بازداشت صادر کرده، اما وی در حال حاضر در اقلیم کردستان به سر می‌برد. هاشمی در نخستین واکنش خود همه ادعاهای مالکی را رد کرد و گفت در صورت لزوم آماده است که در دادگاه حضور یابد.
در حالی‌که گروه‌های سنی و شیعی مسئولیت دست‌کم ۱۴ انفجار اخیر را به یکدیگر نسبت می‌دهند، برخی کارشناسان امنیتی رد پای گروه القاعده را در این حملات می‌بینند. در پی مرگ اسامه بن‌لادن، گروه القاعده تهدید کرده بود که دست به اجرای ۱۰۰ عملیات تروریستی در عراق خواهد زد. به گفته کارشناسان اکثر انفجارها نه تنها  در مناطق شیعه‌نشین رخ داده است،، بلکه چگونگی اجرای ترورها نیز به روش‌های القاعده شباهت دارد. هنوز هیچ گروهی مسئولیت ترورهای اخیر را برعهده نگرفته است.

خطر تجزیه عراق
گروه‌های سنی خواهان ادامه حضور نیروهای آمریکایی در عراق بودند، اما نیروهای تندرو شیعه نظیر گروه مقتدا صدر نه تنها با حضور نیروهای رزمی آمریکا مخالف بودند، بلکه به تازگی اعلام کرده‌اند که «با حضور مربیان نظامی آمریکا، محافظان سفارت این کشور و تمامی محافظان خصوصی شرکت‌های امنیتی مخالف بوده و آنان را به عنوان نیروهای اشغال‌گر قلمداد می‌کنند.»
بدنبال تعمیق شکاف میان گروه‌های سنی و شیعی بار دیگر سخن از ضرورت جدایی استان‌های عراق بر مبنای تفاوت‌های مذهبی به میان آمده است. گروه‌های سنی خواهان خودمختاری بیشتر در مناطق سنی‌نشین هستند. همان‌گونه که در حال حاضر در اقلیم کردستان عراق نیز اجرا می‌شود. این‌گونه خودمختاری در قانون اساسی کنونی عراق نیز پیش‌بینی شده است. به گفته ناظران سیاسی در صورت عدم توافق میان مالکی و مخالفانش احتمال جدایی میان مناطق سنی و شیعی تقویت می‌شود و عراق عملاَ تجزیه خواهد شد.




توضیح رئیس جمهور آلمان در مورد اتهامات مالی

خواست احزاب اپوزیسیون آلمان موضع‌گیری کریستیان وولف در برابر اتهامات بود

کریستیان وولف که به اتهام فساد مالی از همه سو مورد انتقاد قرار گرفته بود، از مردم آلمان پوزش خواست و تقاضا کرد، «اعتماد خود را نسبت به او هم‌چنان حفظ کنند.» وی هم‌چنین اعلام کرد که قصد استعفا از مقام خود را ندارد.

کریستیان وولف، رییس‌جمهور آلمان، سرانجام در مورد اتهامات مخالفان خود که تا کنون از سوی سخنگوی وی پاسخ داده می‌شد، موضع گرفت. وی روز پنجشنبه (۲۲ دسامبر) در برلین گفت: «مایلم شخصاً در باره‌ی این اتهامات توضیح بدهم.» احزاب اپوزیسیون، کریستیان وولف را متهم به پنهان نگه‌داشتن وام مسکن کم‌بهره‌ای بالغ بر ۵۰۰ هزار یورو کرده‌اند. وولف این وام را در سال ۲۰۰۸ برای ساختن بنای مسکونی خود دریافت کرده است. وی در توضیحات خود گفت که تمام مدارک مربوط به وام مسکن و سفرهای تفریحی خود را که گویا از سوی شرکت‌های خصوصی تأمین شده بوده، در اختیار روزنامه‌نگاران گذاشته و به "۲۵۰ پرسش آنان، صادقانه و روشن" پاسخ گفته است. 
تمایل وولف به ادامه انجام وظایف
 رییس‌جمهور آلمان، در این موضع‌گیری به اشتباهات خود در خصوص اطلاع‌دهی درباره‌ی وام‌ مسکن کم‌بهره‌ای که به عنوان نخست‌وزیر ایالت نیدرزاکسن از همسر رییس یکی از شرکت‌های بزرگ آلمانی دریافت کرده بود، اعتراف کرد و گفت، از این که "جریان وام‌گیری به درستی و سادگی برگزار نشده، متاسف است.» وی ولی تأکید کرد که با این‌حال، "از این جهت، سودی نصیب فرد ثالثی نشده است." گفته می‌شود وام مسکن وولف، با بهره‌ای کم‌تر از بهره‌ی معمول آن زمان، در اختیار او قرار گرفته است. رییس‌جمهور آلمان در پایان اظهارات خود، یادآور شد که مایلست هم‌چنان در این مقام انجام وظیفه کند و از «مردم خواست اعتماد خود را نسبت به او حفظ کنند.»
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان حمایت خود را پیش از عذر خواهی کریستیان وولف از وی ابراز کرده بود احزاب اپوزیسیون در پارلمان آلمان، پیش از این از کریستیان وولف خواسته‌ بودند، شخصاً درباره‌ی اتهامات وارده موضع‌گیری کند. مخالفان به وولف انتقاد می‌کردند که "به پرسش‌های به‌حق مردم، از طریق وکلای خود پاسخ ‌داده است". هیچ‌‌یک از احزاب آلمان، رسماً از رییس‌جمهور آلمان، درخواست استعفا از مقام خود را نکرده است.
برکناری سخنگوی رئیس جمهور
کریستیان وولف، پیش از اعلام موضع‌گیری خود، اولاف گلزکر، سخنگوی مقام ریاست جمهوری را از کار برکنار کرد. قرار است پترا دیرول، معاون اولاف گلزکر، وظایف او را به‌عهده بگیرد. دلایل این برکناری، هنوز عنوان نشده است. گفته می‌شود که گلزکر خود تقاضای استعفا داده است. گویا در جریان رسیدگی به مدارک مربوط به وام مسکن و سفرهای تفریحی کریستیان وولف، مسائل زندگی خصوصی گلزکر هم مطرح شده است. بنا به گمانه‌زنی کارشناسان سیاسی، گلزکر برای حفظ روابط خانوادگی خود، استعفا داده است.
واکنش رسانه‌های آلمان
اغلب رسانه‌های آلمان، موضع‌گیری رییس‌جمهور این کشور را "مثبت و ناکافی" ارزیابی می‌کنند. روزنامه‌ی "نویه وستفلیشه" در مقاله‌ای با عنوان "وولف، به‌خاطر اشتباهات خود عذرخواهی کرد" نوشت: «رییس‌جمهور در اظهارات خود عذرخواهی کرد. نه بیش و نه کم. حالا آیا این معذرت پذیرفته می‌شود یا نه، بستگی به این موضوع دارد که آیا تمام واقعیات درباره‌ی وام مسکن جنجال‌برانگیزی که او دریافت کرده، گفته شده یا هنوز چیزی پنهان نگاه‌داشته شده است».
روزنامه‌‌ی"نویه راین تسایتونگ" در تفسیر خود بر اظهارات کریستیان وولف، ضمن اشاره به این که "عذرخواهی" وی سه روز پیش از پخش پیام سال ۲۰۱۲ این رییس‌جمهور عنوان شده، می‌نویسد که وولف در گفتن حقیقت درباره‌ی وام مسکن خود، اطلاعات لازم را "خرده خرده" در اختیار افکار عمومی گذاشته است و این نشان می‌دهد که رییس‌جمهور، "مثل اغلب انسان‌ها" مسائلی که به پول مربوط می‌شوند، چندان جدی نمی‌گیرد. مفسر این روزنامه، سپس می‌نویسد: «رییس‌جمهور ما، آینه‌ی تمام‌نمای جامعه است. ولی وظیفه‌ی او این نیست. وظیفه‌ی او نمونه بودن است».
مفسر "وست‌دویچه تسایتونگ" موضع‌گیری وولف را مثبت ارزیابی کرده و می‌نویسد: «این خوب است که ‌ رییس‌جمهور سرانجام با مردم صحبت کرد. متاسفانه ولی هنوز نکات ناروشنی در گفته‌های وی وجود دارد.» این مفسر ضمن توضیح روابط حاکم بر پارلمان آلمان و موضع احزاب اپوزیسیون در رابطه با انجام وظایف ریاست‌جمهوری از سوی وولف، به این نتیجه می‌رسد: «هرچند عذرخواهی رییس‌جمهور چندان قانع‌کننده نیست و توضیحاتش ناکافی به‌نظر می‌رسد، با این حال باید به همین موضع‌گیری بسنده کرد.»




ترکیه: بشار اسد حمام خون راه انداخته است

احمد داووداوغلو وزیرخارجه ترکیه

وزیرخارجه ترکیه سوریه را به راه انداختن «حمام خون» متهم کرد. اندکی پیش از ورود ۱۴ دیپلمات اتحادیه عرب، ارتش سوریه نزدیک به ۱۰۰ نفر را کشت. مخالفان، مردم را به تظاهرات اعتراضی روز جمعه در دمشق فراخواندند.

احمد داووداوغلو وزیرخارجه ترکیه، سرکوب‌های تازه در سوریه را به شدت محکوم کرد. وی روز پنجشنبه (۲۲ اکتبر) گفت:«رژیم بشار اسد به رغم توافق با اتحادیه عرب برای رفع تنش، حمام خون راه انداخته است. اعمال خشونت، که با روح توافق‌ با اتحادیه عرب تعارض دارد، سبب تردید شدید در اهداف واقعی سوریه می‌شود.»
برپایه گزارش خبرگزاری‌های متعدد ۱۴ دیپلمات اتحادیه اروپا دیروز (چهارشنبه ۲۱ دسامبر) وارد سوریه شده‌اند. آن‌ها قرار است با همکاری دولت سوریه مقدمات سفر ۵۰ ناظر اتحادیه عرب را به سوریه فراهم کنند. این ناظران قبل از پایان ماه دسامبر به دمشق وارد می‌شوند تا بر عقب‌نشینی ارتش از شهرهای سوریه و اجرای سایر توافق‌های رژیم بشار اسد با اتحادیه عرب نظارت کنند.

تصفیه‌های خونین قبل از حضور ناظران
گزار‌ش‌هائی که از روز دوشنبه این هفته رسیده، نشان می‌دهد که ظرف ۴ روز پیاپی صدها نفر در حملات ارتش به سربازان فراری و غیرنظامیان جان باخته‌اند. نیروهای اپوزیسیون، اکنون از طرح اتحادیه عرب به عنوان «پروتکل مرگ» نام می‌برند و مردم را به شرکت در یک تظاهرات بزرگ علیه کشتارهای تازه فراخوانده اند. این تظاهرات قرار است روز جمعه در دمشق برگزار شود.تانک‌های ارتش در خیابان‌های شهرهای ناآرام
یک فرمانده ارتش آزاد سوریه  به روزنامه شرق‌الاوسط گفته است: «رژیم می‌خواهد از فرصتی که اتحادیه عرب برای تهیه مقدمات ورود ناظران داده است استفاده کند تا مقاومت ارتش آزاد و تظاهرکنندگان را در هم بشکند. هدف سرکوب‌ها آن است که وقتی ده روز دیگر ناظران وارد سوریه شدند، دیگر مقاومت آشکار نباشد.»
خبرگزاری آلمان به نقل از مدافعان حقوق‌بشر در سوریه گزارش داد که روز چهارشنبه نیروهای ارتش با حمله به روستای جبل‌الزاویه ۷۰ نفر را کشته‌ و در یکی از روستاهای استان ادلیب آغاز به حفر گورهای دسته‌جمعی کرده‌اند. گزارش‌های دیگر از کشته شدن ۲۸ نفر در حمص خبر می‌دهند.
سرکوب‌ها روز پنجشنبه نیز ادامه داشت. به‌گزارش نهاد مدافع حقوق‌بشر سوریه که در لندن مستقر شده است، در حمص ۴ نفر به‌ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شدند که یکی از آن‌ها زن بود. همزمان تانک‌های ارتش به شهر خان‌شیخون در استان ادلیب وارد شدند.
دولت سوریه روز پنجشنبه (۲۲ دسامبر) اعلام کرد که از آغاز ناآرامی‌های این کشور در ماه مارس امسال بیش از ۲ هزار عضو ارتش و نیروهای امنیتی در حملات مخالفان رژیم به قتل رسیده‌اند.

آمریکا خواستار کناره‌گیری اسد
با توجه به سرکوب‌های تازه، دولت آمریکا روز سه‌شنبه (۲۰ دسامبر) خواستار کناره‌گیری بشار اسد از مقام ریاست‌جمهوری سوریه شد. لحن واشنگتن از زمان امضای طرح اتحادیه عرب به وسیله معاون وزارت‌خارجه سوریه در برابر دمشق اندکی نرم‌تر شده بود.
روز پنجشنبه، وزیرخارجه آلمان نیز اعلام کرد که با توجه به نقش فعال اتحادیه عرب در منطقه، برلین قصد دارد سطح مناسبات خود را با این اتحادیه بالا ببرد.
گیدو وستروله گفت:«اتحادیه عرب با موضع روشن خود در برابر خشونت رژیم بشار اسد و سرکوب‌های کشورهای همسایه، نقش کلیدی اجتناب‌ناپذیری در حل بحران سوریه و منطقه به عهده گرفته است.»
به‌گزارش خبرگزاری آلمان، قرار است سفیر آلمان در قاهره به عنوان سفیر این کشور در اتحادیه عرب نیز منصوب شود و حقوق دیپلماتیک این اتحادیه در برلین نیز ارتقاء داده شود.



روزنامه آلمانی: آغاز "جنگ پنهان علیه ایران"

آیا جنگ پنهانی علیه ایران آغاز شده است؟

انفجار‌های اخیر در تاسیسات نظامی و حملات سایبری به مراکز اتمی حاکی از یک جنگ پنهان علیه ایران است. روزنامه "زوددویچه" به نقل از کارشناسان موشکی گزارش می‌دهد که انفجار ملارد نه یک سانحه، بلکه حمله‌ای هدفمند بوده است.

به گفته مسئولان جمهوری اسلامی سردار حسن تهرانی مقدم یکی از بانیان صنعت موشکی و «بنیان‌گذار واحد توپخانه و موشکی سپاه در دوران جنگ هشت ساله» بود.
تهرانی مقدم چهره رسانه‌ای نبود و تنها برای برخی تحلیل‌گران مسایل نظامی در ایران و سازمان‌های امنیتی برخی کشورهای مهم شناخته شده است. روزنامه "زوددویچه تسایتونگ" با نگارش مقاله با عنوان «جنگ پنهان علیه ایران» به تحلیل گسترش عملیات نظامی علیه جمهوری اسلامی پرداخته است.
حضور مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی نظیر آیت‌الله خامنه‌ای، علی لاریجانی، سعید جلیلی و اغلب فرماندهان سپاه‌، در مراسم ترحیم سردار تهرانی مقدم خبر از اهمیت وی در برنامه‌های نظامی ایران می‌دهد.
تهرانی مقدم از سال ۱۹۸۳ میلادی سرپرستی برنامه موشکی سپاه را بر عهده داشت. رسانه‌های وابسته به سپاه پاسداران اعتراف می‌کنند که وی در طراحی موشک‌های استراتژیک و بالستیکی با سوخت جامد نقشی برجسته داشته است. این موشک‌ها که از نوع "سجیل" هستند، بردی حدود ۲ هزار کیلومتر داشته که به راحتی می‌توانند اهدافی را در اروپا مورد اصابت قرار دهند. به گفته ایران تا کنون چندین نمونه از این موشک‌ها مورد آزمایش قرار گرفته‌اند.
موشک‌های ایرانی خطرناک‌تر از موشک‌های روسی
سازمان‌های امنیتی و کارشناسان موشکی برنامه توسعه موشک‌های بالستیکی با سوخت جامد را به مراتب خطرناک‌تر از فناوری قدیمی روسیه در ساخت موشک‌ها با سوخت مایع ارزیابی می‌کنند. این فناوری نسبتاَ قدیمی روسیه در ساخت موشک‌های "شهاب" در ایران به کار گرفته شده و می‌شود.
انفجار در پایگاه موشکی بیدگنه در ملارد
اما موشک‌ها با سوخت جامد وزن کمتری داشته و آسان‌تر قابل نقل و انتقال هستند. یکی دیگر از امتیازهای این موشک‌ها این است که ایران می‌تواند بخش‌های اصلی آن را بدون کمک خارجی در کشور تولید کند. کارشناسان غربی بر این باورند که تسلط  بر این فناوری به معنای دستیابی ایران به سلاحی استراتژیک است که قادر به حمل کلا‌هک‌های هسته‌ای است.
یکی از دلایل افزایش تردیدها پیرامون اهداف غیرنظامی برنامه اتمی ایران همین برنامه‌های بلندپروازانه موشکی جمهوری اسلامی است. موشک‌های بالستیکی دوربرد تنها زمانی به لحاظ نظامی معنا می‌یابند که کلاهک‌های اتمی، شیمیایی و یا میکروبی حمل کنند.
انفجار در پایگاه موشکی ملارد
به گفته رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسدارن، این سانحه در ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه روز شنبه (۲۲ آبان/۱۳ نوامبر) در یکی از مقرهای وابسته به سازمان جهاد خودکفایی سپاه در ملارد واقع در۲۰ کیلومتری تهران روی داده و دلیل انفجار نیز، جابجایی مهمات بوده است.
خبرهای ضد و نقیض به رواج شایعات بیشتر دامن زده است. در حالی‌که حسن فیروزآبادی، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح نیز تاکید کرد که "این انفجار در ارتباط با آمریکا و اسراییل" نبوده و آن را یک سانحه خواند، برخی دیگر از مسئولان جمهوری اسلامی پیکان حمله را متوجه کشورهای آمریکا و اسراییل نموده و آنها را مسئول "ترور کارشناسان اتمی" و ارسال "ویروس‌های کامپیوتری" نظیر "استاکس‌نت" و "دوکو" می‌دانند.
سازمان‌های امنیتی غرب به طور رسمی توضیحات ایران پیرامون این انفجار را رد نکرده‌اند، اما کارشناسان نظامی مستقل در آمریکا و اروپا درباره دلایل انفجار شک و تردید فراوان دارند.
نظر کارشناس مستقل موشکی
بر اساس گزارش روزنامه "زوددویچه" مایکل المن، یکی از کارشناسان برجسته موشکی درباره انفجار ملارد اعتقاد دارد که «اختلالات فراوان نمی‌توانند هم‌زمان رخ دهند.» المن ۲۰ سال سابقه شغلی در کنسرن نظامی لاکهید آمریکا را دارد و در بخش "توسعه و پژوهش" این شرکت مشغول به کار بوده است.
وی به عنوان بازرس سازمان ملل متحد در دهه ۹۰ میلادی یکی از نگارنده‌های گزارش ۱۴۰ صحفه‌ای درباره برنامه موشکی ایران برای "موسسه بین‌المللی پژوهش‌های استراتژیک درلندن" است. المن تصریح می‌کند که «خسارت وارده به این مرکز با انفجار ناشی از یک سانحه انطباق ندارد.»
روبرت شموکر، پرفسور صنایع هوایی در مونیخ نیز نظر مشابه‌ای دارد. وی می‌گوید: «موتورها که با سوخت جامد کار می‌کنند، اصولاَ منفجر نمی‌شوند.» شموکر برای اثبات نظر خود به حادثه‌ای که در سال ۱۹۸۵ میلادی در یک پایگاه نظامی آمریکا رخ داد، اشاره می‌کند. در این حادثه موتور یک موشک "پرشینگ ۲" از بدنه آن جدا و باعث مرگ ۳ سرباز آمریکایی شد. اما موج انفجاری در این حادثه وجود نداشت. در تمامی سوانح مشابه دیگر نیز چنین موج انفجاری ندیده نشده است. تخریب‌های ناشی از موج انفجار تنها در اثر انفجار بمب و یا نارنجک دستی می‌توانند رخ دهند.
بررسی عکس‌های ماهواره‌ای
عکس‌های ماهواره‌ای از پایگاه ملارد نشان می‌دهند که میزان تخریب به حدی بوده که حتی سقف برخی ساختمان‌ها در شعاع ۱۵۰ متری نیز آسیب دیده‌اند. یک کارشناس اروپایی تصریح می‌کند که حادثه پادگان سپاه در بیدگنه ملارد نتیجه یک انفجار یا چند انفجار بوده است.
یک کارشناس عکس‌های ماهواره‌ای می‌گوید: «بررسی دقیق عکس ماهواره‌ای از این قرارگاه نشان می‌دهد که دو ساختمان نزدیک به محل انفجار به کلی نابود و یا به شدت آسیب دیده‌اند، اما ساختمان‌های دیگری که حتی در امتداد سالن اصلی انفجار قرار دارند، آسیبی ندیده‌اند، درختان در چند متری محل اصلی انفجار نیز سالم هستند.»
سردار حسن تهرانی مقدم، یکی از کشته‌شدگان در انفجار مرکز موشکی این بررسی دقیق نشان می‌دهد که این حادثه می‌تواند در ارتباط با انفجار سوخت موشک‌ها باشد به شرطی که پس از انفجار اولیه زنجیره‌ای از انفجارها رخ داده باشند. این کارشناس که برای ناتو نیز عکس‌های ماهواره‌ای را تجزیه و تحلیل کرده می‌افزاید: «با توجه به ترکیب انفجار و محل‌های آسیب دیده و سالم می‌توان این امکان را در نظر داشت که ساختمان‌های بیدگنه به طور منفرد و با تسلیحات دقیق مورد حمله قرار گرفته‌اند.»
سه احتمال درباره چگونگی انفجار در مرکز موشکی
یک کارشناس دیگر در زمینه تحلیل عکس‌های ماهواره‌ای به "زود دویچه" گفته است که «میزان خرابی‌ها بیش از آنکه ناشی از یک سانحه باشد، بیانگر تخریبی هدفمند است.»
یکی از تحلیل‌گران پیشین پنتاگون که خود طراح بسیاری حملات هوایی بوده تصریح می‌کند که سه امکان متفاوت برای انفجار در پادگان ملارد می‌توان در نظر گرفت. نخست انفجار بر اثر حمله موشکی، احتمال دوم حمله‌ی با یک پهپاد تهاجمی که بمب‌های کوچک‌تری را هدایت می‌کرده است و سرانجام مواد منفجره‌ای که در درون ساختمان‌های متفاوت قرارگاه تعبیه شده بودند.
در پایان گزارش روزنامه "زوددویچه" آمده است: «شاید حمله هوایی آشکارا گامی فراسوی عملیات نظامی پنهانی و قرار گرفتن در آستانه یک جنگ باشد. شاید بدین خاطر ایران، کشورهای آمریکا و اسراییل را در این حادثه مقصر ندانسته است. یک حمله هوایی می‌تواند با واکنش ایران مواجه شود، اما تشدید درگیری‌ها امری است که ایران به هر قیمتی از آن اجتناب می‌ورزد. شاید هم طرف‌‌های درگیر هم اکنون پذیرفته‌اند که مرگ سردار تهرانی مقدم یک راز باقی بماند.»




روابط نامشروع؛ اتهام پنجاه درصد دختران زندانی تهران

image
مدیر کانون اصلاح و تربیت تهران اعلام کرد ۵۰ درصد دختران زندانی در کانون اصلاح و تربیت تهران (زندان کودکان) متهم به روابط نامشروع هستند. همچنین سی درصد دیگر نیز به جرم فرار از منزل زندانی شده‌اند.
به گزارش آفتاب، علی رستمی مدیرکانون با تشریح آمار مددجویان، نوع جرایم و فراوانی آن در میان کودکان و نوجوانان تهرانی گفت: «از سال ۱۳۸۰ تا پایان ۶ ماهه اول ۱۳۹۰ نتایج بررسی آمار‌ها نشان می‌دهد، جرایم در حوزه کودکان و نوجوانان به ترتیب در زمینه سرقت و اخاذی ۲۸ درصد، ضرب و جرح ۱۸ درصد، موادمخدر و اعتیاد ۱۲ درصد بوده است و مابقی جرایم فردی هستند.»
وی افزود: «همچنین نزدیک به ۵۰ درصد از جرایم دختران مربوط به روابط نامشروع و ۳۰ درصد مربوط به اتهام فرار از منزل است. حدود ۸۷ درصد از کودکان برای اولین بار و بدون سابقه کیفری وارد کانون اصلاح و تربیت می‌شوند.»



۱۰ میلیون دلار پاداش برای مهره القاعده در ایران

سحام نیوز: آمریکا برای دستگیری مردی که به گفته این کشور از طریق ایران برای القاعده نیرو جذب می کند و پول انتقال می دهد، ۱۰ میلیون دلار پاداش می دهد.
به گزارش بی بی سی، وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا، می گوید یاسین السوری، به موجب توافقی میان حکومت ایران و القاعده می تواند در ایران فعالیت کند.
یک مقام وزارت خارجه آمریکا می گوید که آقای السوری “مبالغ قابل ملاحظه ای پول را از طریق ایران برای رهبران القاعده در افغانستان و عراق فرستاده است.”
رابرت هرتینگ، از اداره امنیت دیپلماتیک آمریکا، می گوید که السوری “تهدیدی مستمر برای منافع ایالات متحده است.”
به گفته این مقام آمریکایی، این اولین بار است که وزارت خارجه آمریکا برای کسب اطلاعاتی که منجر به دستگیری یک تامین کننده مالی تروریستها شود، پاداش تعیین می کند.
در تابستان گذشته نیز وزارت خزانه داری آمریکا ایران را به پناه دادن و حمایت از مهره های القاعده متهم کرده بود.
این وزارتخانه اعلام کرده بود که عزالدین عبدالعزیز خلیل از “تسهیل کنندگان” ارشد امور القاعده است که با آگاهی دولت ایران در این کشور کار و زندگی می کند.
در بهار گذشته هم کنگره آمریکا گزارشی منتشر کرد که در آن نیروی قدس سپاه پاسداران ایران به ارتباط با القاعده متهم شد.
در این گزارش آمده بود که ایران طی ۱۰ سال گذشته با حمایت و کمک به ایمن الظواهری، رهبر کنونی القاعده به این گروه امکان حملات بیشتر به آمریکا و متحدانش را داده است.
پاداش وزارت خارجه ایالات متحده در شرایطی تعیین می شود که روابط جمهوری اسلامی و آمریکا پس از دست یافتن ایران به یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی و دستگیری یک ایرانی آمریکایی تبار به اتهام جاسوسی برای سیا به تیره ترین سطح در سالهای اخیر رسیده است.
ایران تاکنون اتهامهای همکاری با القاعده را رد کرده و خود را یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم در دنیا معرفی کرده است.





   جرس: 
سید مصطفی تاج زاده زندانی سیاسی و عضو ارشد جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با طرح سوالاتی در خصوص موضع گیری احزاب اسلامگرا در جریان بهار عربی، خواهان تامل بیشتر در رفتار احزاب اسلامگرا در این کشورها و مقایسه سیاستهای این احزاب با سیاستهای حاکم در جمهوری اسلامی ایران شد.
به گزارش تحول سبز،این زندانی سیاسی با طرح سوالاتی که به اعتقاد وی تریبونهای رسمی حکومتی علاقه ای به مطرح شدن آن در جامعه ندارند از مردم ایران و خصوصا جوانان آگاه خواسته است تا بر خلاف میل حاکمیت به طرح این گونه پرسشها که چالشی جدی برای اقتدارگرایان ایرانی است در سطح جامعه بپردازند.
سوالات کلیدی این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت به شرح زیر است:

۱- چرا احزاب اسلام گرایی که در انتخابات تونس، مراکش و مصر حائز اکثریت نسبی آرا شدند تاکید کرده اند حقوق اساسی همه رقبا و هموطنان خود از قبیل انتخابات آزاد ، مطبوعات آزاد، احزاب آزاد، تجمعات آزاد و آزادی سبک زندگی را رعایت می کنند؟

۲- چرا این احزاب اعلام کرده اند حجاب اسلامی را اختیاری خواهند کرد و با وجود مخالفت با رژیم اسراییل خواهان روابط خوب و تداوم همکاری ها با کشورها و دولت های بزرگ هستند؟

۳- چرا آنان به امتیاز ویژه و حق انحصاری رهبری کشور برای فقها معتقد نیستند و تنها از مشارکت و رقابت آزاد روحانیون مانند دیگر قشرها در عرصه های اجتماعی و سیاسی دفاع می کنند؟

۴- چرا هیچ کدام از این احزاب خواهان تاسیس و استقرار نظام سیاسی به شکل جمهوری اسلامی نشده اند؟

۵- چرا صدا و سیمای میلی درباره دیدگاه ها و مواضع این احزاب درباره مسائل فوق سکوت کرده است؟





جـــرس:
در واکنش به بیانیه هشدار آمیز اخیر سران کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس و متهم ساختن جمهوری اسلامی به "دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه" و "تلاش برای تحریک منازعات فرقه ای" سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اظهار داشت: "متاسفانه برخی ادعاها ضمن مردود بودن، بیان‌كننده مواضع یك‌جانبه برخی از اعضای شورا بوده و با روح كلی روابط جمهوری اسلامی با این كشورها مغایرت دارد."
کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، روز سه شنبه بیستم آذر ماه، در جریان نشستی که در ریاض، پایتخت عربستان داشتند، با انتقاد از "تهدیدهای جمهوری اسلامی" علیه خود، دعوت عبد الله بن عبد العزیز پادشاه عربستان سعودی برای تشکیل یک اتحادیه را مورد حمایت و استقبال قرار داده و از رهبران سوریه (متحد ایران) خواستند به شکلی فوری طرح اتحادیه عرب برای پایان دادن ماه ها خشونت اجرا کند.
به گزارش ایسنا، رامین مهمانپرست، سخنگوی دستگاه دیپلماسی دولت ایران روز پنجشنبه در واکنش به بیانیه این شورا گفته است: در این بیانیه ادعاهای ساختگی و غیر مستند مقامات آمریكایی مورد اشاره قرار گرفته است. حال آنكه انتظار می‌رفت اقدامات جاسوسی آمریكا علیه جمهوری اسلامی ایران محكوم شود.
وی همچنین ضمن تاكید بر اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر حسن همجواری، احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی سایر كشورها، پاسخ‌گویی صحیح به مطالبات مشروع مردم در منطقه را ضروری دانست و اظهار كرد: برخوردهای خشونت‌آمیز و سركوب نظامی ملت‌ها نه تنها به حل مشكلات این كشورها كمكی نمی‌كند بلكه موجب گسترش بی‌ثباتی و ناامنی در سراسر منطقه خواهد شد.
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، مجددا صلح‌آمیز بودن و شفافیت فعالیت‌های هسته‌یی ایران، در چارچوب مقررات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را مورد اشاره قرار داد و هرگونه ابراز نگرانی نسبت به این فعالیت‌ها را كاملا بی‌مورد دانست.



هرانا؛ نامه کانون صنفی معلمان ایران به عبدالفتاح سلطانی

خبرگزاری هرانا - کانون صنفی معلمان ایران در سومین ماه بازداشت عبدالفتاح سلطانی وکیل پایه یک دادگستری با نگرانش نامه ای سرگشاده از زحمات وی و سایر همکاران ایشان تشکر کرد.
کانون صنفی معلمان علت نگارش این نامه را پس از سه ماه بازداشت این وکیل دادگستری اعلام ارنباط وی با گروه های تروریستی توسط یکی از مقامات بلند پایه قوه قضائیه اعلام کرده است.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
ز کردار هر کس که دارم سپاس بگویم به یزدان نیکی شناس
جناب آقای عبدالفتاح سلطانی
در سراسر ایران زمین، کنشگران مدنی بسیاری، سپاسگزار و وامدار رنج ها و سختی هایی هستند که سال ها، شما و دیگر همکارانِ ارزنده تان، برتافته و بر خویش هموار نموده و از حقوق قانونی این کنشگران مدنی، بی هیچ مزد و منت و درخواستی، دفاع کرده اید. بی گمان تاریخ، کوشش هایی این چنین سترگ را، هیچ گاه فراموش نخواهد کرد و همواره خواهد ستود.
جناب آقای عبدالفتاح سلطانی
شما خود آگاهید که از میان این کنشگران، شماری فرهنگی، و عضو کانون صنفی معلمان ایران می باشند که از لطف بی چشمداشت شما و همکارانتان، بهره مند گردیده اند. بنابراین آنقدر خود و جامعه فرهنگیان را مدیون شما می دانیم که در این روزها و هر چند دیر، از هر گامی که برای یاری به معلمانی که در جهت بهسازی این جامعه و پرورش نسل آینده کوشیده اند- و اکنون سال هاست که هزینه می دهند-سپاس گزاری کنیم.

باری، آنچه ما را بر آن داشت که این بار اما، سخن و سپاس خویش را بلند و آشکارتر، و خطاب به خود شما – که اکنون شوربختانه بیش از سه ماه است دربندید- برزبان رانیم، گفته های غیر مسئولانه یکی از مسئولان قضایی سفر کرده به نیویورک بود که چندی پیش در رسانه ها ی درونی و بیرونی کشور منتشر گردید؛ این که «... آقای عبدالفتاح سلطانی با گروه‌های تروریستی ارتباط دارد....»! به نزد ما، به راستی، مایه شگفتی و افسوس است، کسانی که باید، بیشترین پرهیز از ناراستی را داشته باشند، اینچنین به آسانی اتهام می زنند و آبروی دیگران را به بازی می گیرند. اما در پاسخی که از زبان شما شنیدیم، آمده بود که چنین اتهامی، به هیچ رو در پرونده تان نیست و به شما تفهیم هم نشده تا چه رسد به اثبات.
گرچه از همه اینها، نام بلند و جایگاه والای شما، گزندی نخواهد دید، اما با توجه به شناختی که از شما داریم و قانونمندی همیشگی شما که همواره ستایش برانگیز بوده و هست، آن گفته ها برای ما ن باور پذیر نیست و بر ما بایسته است که بر سستی این سخنان گواهی دهیم. شرمنده ایم که این چند جمله برگ سبزی است و سپاسگزاری ما اکنون همین است و بس.

باشد که به زودی، شاهد آزادی همه کسانی باشیم که از سرِحق و قانون خواهی به زندان گرفتار آمده اند.

کانون صنفی معلمان ایران

۲۲/۹/۹۰




هرانا؛ نیروهای امنیتی برنامه شب یلدا در گرگان را بر هم زدند

خبرگزاری هرانا - جشن شب یلدای جوانان و فعالان اجتماعی فرهنگی در گرگان با دخالت پلیس و نیروهای امنیتی در این شهر لغو شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از گرگان، بیش از صد نفر از جوانان و فعالان فرهنگی و اجتماعی استان گلستان با در نظر گرفتن تمهیداتی قصد داشتند شب یلدا را با برگزاری جشنی گرامی بدارند که با دخالت نیروهای پلیسی و امنیتی لغو شد.
پیش از برگزاری برنامه تمامی هزینه ها و تمهیدات برای برگزاری جشنی ساده فراهم دیده شده بود و قرار بود در یک باغ رستوران دارای مجوز این جشن با داستان سرایی، حافظ خوانی، و برنامه شام برگزار شود.
یکی از برگزار کنندگان این برنامه می گوید: «این جشن اصلا ماهیت سیاسی نداشته و فقط یک برنامه خودمانی و کوچک برای گرامیداشت شب یلدا به عنوان آیین هزارساله ایرانی بوده است. اما قبل از آغاز برنامه نیروهای پلیس با هجوم به داخل رستوران و بیرون انداختن تمامی حاضران برق را قطع کرده و مانع برگزاری برنامه شدند!»



هرانا؛ افزایش فشار بر اعضا و هواداران جبهه ملی در کشور

خبرگزاری هرانا – وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در طی دو ماه اخیر با احضار، بازداشت و تهدید اعضا و هواداران جبهه ملی ایران فشار بر این حزب سیاسی منتقد دولت را افزایش داده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از تهران، در آخرین اقدام دستگاه امنیتی مهندس مهران بختیاری از اعضای سازمان دانشجویان و دانش آموختگان جبهه ملی به اداره پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.
ماموران وزارت اطلاعات با احضار این عضو جبهه ملی وی را مورد تهدید قرار داده است که بر هر گونه جلسه تشکیلاتی درون حزبی به شدت برخورد خواهد کرد.
احضار این فعال سیاسی در حالی صورت می گیرد که فشار بر سایر اعضا و هواداران این تشکل سیاسی افزایش یافته است و در همین راستا در طی ماه های اخیر دکتر علی رشیدی، پیمان عارف، حمید رضا خادم بازداشت شدند و از سوی دیگر عسل اسماعیل زاده، شرر تبریزی، محمد اویسی، آرش رحمانی نیز احضار شدند.
هم چنین سمیرا جمشیدی همسر پیمان عارف و از دیگر اعضای این حزب سیاسی نیز در بازجویی های سایر اعضای تهدید به بازداشت شده است.
قابل ذکر است، سایر اعضای جبهه ملی نیز به صورت تلفنی از سوی نهادهای امنیتی مورد تهدید قرار گرفته اند.
گفتنی است شرایط روحی مهندس کوروش زعیم در پی احضار و فشارهای متمادی بر وی نامتعارف گزارش شده و اطرافیان وی به شدت نگران سلامتی وی میباشند.



محکومیت مازیار گودرزوند فعال مدنی در رشت

خبرگزاری هرانا - مازیار گودرزوند دانشجو و فعال مدنی ساکن رشت، با حکم دادگاه انقلاب گیلان، به حبس، جریمه و شلاق محکوم شده است.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، مازیار گودرزوند، دانشجو فعال مدنی ساکن رشت، که آذر ماه سال گذشته با یورش ماموران وزارت اطلاعات به منزل شخصی‌اش دستگیر شده بود، از سوی شعبه یکم دادگاه انقلاب رشت به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با دول متخاصم (آمریکا و اسرائیل) به سه سال حبس تعلیقی و پرداخت بیست میلیون ریال جریمه ی نقدی، ضبط کامپیوتر و وسایل شخصی به نفع دولت محکوم گردید.
بر اساس این گزارش، گودرزوند که قبل از دستگیری در رشته زبان انگلیسی در حال تحصیل بود، پس از آزادی از دانشگاه اخراج شده و هم اکنون با محرومیت دائمی از تحصیل مواجه شده است.












میمونی که در ایستگاه اتوبوسی در تهران پیدا شد
ظرف هفته‌های گذشته چندین قلاده حیوان در خیابان‌های تهران پیدا شده و به باغ وحش تحویل داده شده است
در خبرها آمده است:
یک بچه شیر ۵۰ کیلویی در جنگل لویزان به دام افتاد.
حضور نابهنگام یک کرکس بزرگ در حیاط یک خانه مسکونی در خیابان گلبرگ موجب ترس و نگرانی اهالی شد. ماموران آتش نشانی این کرکس را که گویا زخمی بود به دام انداختند.
آتش نشانان دومین شیر را در منطقه شمال شرق تهران به دام انداختند.
یک توله شیر مرده در نزدیکی پارک پردیسان تهران پیدا شد. یک گرگ زنده در غرب تهران نیز توسط اهالی پیدا شد. ساکنان ساختمان دو طبقه در خیابان ری با یک قلاده روباه که در انباری ساختمانی در طبقه همکف پنهان شده بود روبرو شدند. یک قلاده روباه که در داخل یک مغازه پنهان شده بود با تلاش آتش نشانان در خیابان مولوی تهران به دام افتاد. ماموران آتش نشانی با استفاده ازتجهیزات ویژه موفق شدند میمون گرسنه ای را در ایستگاه اتوبوسی در شهرک چشمه بگیرند و به ایستگاه خود منتقل کنند تا پس از هماهنگی لازم به مرکز نگهداری این‌گونه حیوانات تحویل داده شود.

"عجیب و غریب"

همه اینها در کمتر از دو هفته اتفاق افتاده است و به این ها اضافه کنید که : امروز هم یک منبع آگاه در سازمان محیط زیست در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اظهار داشت: علاوه بر ۳ توله شیری که طی ۲ هفته اخیر در خیابان‌های تهران پیدا شده ۳ توله شیر دیگر هم پیدا و به پارک پردیسان منتقل شده اند.
به گواه اسماعیل کهرم که حدود چهل سال در عرصه محیط زیست و جانوران فعالیت کرده است، چنین اتفاقاتی به شدت "عجیب و غریب" است.
آقای کهرم می گوید تا کنون به چنین چیزی بر نخورده است. آنچه تعجب مردم و دست اندر کاران امور زیست محیطی را بر انگیخته توالی حوادثی از این دست در فواصل زمانی بسیار کم است.
کارشناسان و دست اندر کاران امور محیط زیست غالبا دو فرضیه را در مورد چگونگی این اتفاقات مطرح می کنند یکی اینکه ممکن است این حیوانات از باغ وحش های خصوصی یا کلکسیون های شخصی افراد فرار کرده یا رها شده باشند. دیگر اینکه ممکن است این حیوانات به صورت قاچاق وارد ایران شده باشند و حادثه ای موجب شده باشد که فرار کنند.
اسماعیل کهرم، کارشناس مسائل محیط زیست در گفتگو با بی بی سی فارسی گفت: "چون در این باره هنوز هیچ اطلاعیه رسمی صادر نشده است ما مجبوریم به گمانه زنی بپردازیم تا زمانی که جزییات مسئله به طور رسمی مشخص شود."
آقای کهرم گفت هم اکنون چند نفر در رابطه با همین موضوع دستگیر شده اند و مسئولان مشغول بررسی سخنان آنها هستند.
این کارشناس محیط زیست همچنین گفت: "این حیوانات که به نظر اهلی و رام می آیند به هر دلیلی که در شهر رها شده باشند، در اتوبانها و خیابانها در معرض خطر هستند."
به گفته اسماعیل کهرم، سازمان های مسئول بعد از اینکه از وجود این حیوانات با خبر شده اند، نسبت به جمع آوری آنها اقدام کرده اند آنها را به سرعت به مراجع ذی صلاح تحویل داده اند.
آقای کهرم همچنین گفت که از سازمان حفاظت از محیط زیست خواسته است که شیرها را مورد آزمایش قرار بدهند تا معلوم شود از چه گونه ای هستند چون معتقد است اگر این شیرها شیر آسیایی باشند می توان نسل آنها را که در ایران منقرض شده دست کم در قفس احیا کرد.

جنبه مثبت این اتفاقات

اما پیام محبی، رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران در گفتگو با بی بی سی فارسی ضمن عنوان کردن نگرانی هایی مشترک با سایر دست اندرکاران به نکته جذابی اشاره کرد.
آقای محبی گفت این ماجرا یک جنبه مثبت هم دارد. به گفته او جنبه مثبت این اتفاقات این است که توجه مردم و مسئولین را به موضوعات مربوط به حیوانات و کمبودهایی که در زمینه استاندارد سازی در این زمینه موجود است جلب می کند.
آقای محبی گفت: "در طول این مدت خبر حضور این حیوانات در شهر مانند اخبار سیاسی، دهن به دهن گشت و توجه مردم زیادی را به خود جلب کرد به طوریکه جوک های مختلفی را درباره آنها ساختند."
او این جریان را جریانی مفید دانست و گفت: "ما در ایران قانونی در مورد نگه داشتن حیوانات نداریم. حتی باغ وحش ها هم قوانین و استانداردهای درست و کاملی ندارند که بر اساس آنها رفتار کنند. این اتفاقات می تواند مردم و مسئولان را متوجه کمبودهایی که در این زمینه وجود دارد، بکند."
به گفته رییس بیمارستان دامپزشکی تهران، بی نظمی معمولا به نظم منجر می شود و قانون بد داشتن بهتر از بی قانونی است.

نگرانی از بیماری

پیام محبی درباره جنبه منفی این ماجرا گفت: "هر جا گوشت و پوست و خون و ماهیچه هست، آلودگی و بیماری هم می تواند وجود داشته باشد."
او با اشاره به بیماری و اتفاقاتی که برای ببر سیبری افتاد، گفت: "اگر بتوانیم از تجربیات بد خود درس مثبت بگیریم در آینده موفق تر خواهیم بود."
وی در ادامه گفت: "شیرها را به بیمارستان دامپزشکی تهران که پیشرفته ترین مرکز دامپزشکی ایران است، نیاورده اند، باید آنها را قبل از انتقال به پارک پردیسان به یک مرکز درمانی می بردند تا معاینه شوند و وضعیت سلامتی شان معلوم شود."

حیوانات نامتعارف در خانه ها

با اینکه سازمان حفاظت از محیط زیست پیدا شدن این حیوانات را "مشکوک" عنوان کرده، هنوز جزییات این وقایع به طور کامل و از سوی منابع رسمی منتشر نشده است تا بتوان به قضاوتی درست رسید اما دست اندرکاران امور زیست محیطی و حیوانات می گویند این که هر چند وقت یک بار اخبار عجیب و غریبی درباره نگه داشتن حیوانات نامتعارف در خانه ها منتشر می شود، علتش ممکن است منع مردم از نگه داری حیوانات متعارف خانگی مانند سگ باشد.
آقای محبی در این باره می گوید: "به غیر از منعی که وجود دارد، جامعه هم در ایران ممکن است نگاه خوبی به افرادی که سگ دارند نداشته باشد چون بسیاری سگ را "نجس" می دانند، پس علاقمندان به حیوانات سراغ حیوانات نامتعارف می روند."