چهره ماندگار جنبش دانشجويی
مهدی عربشاهی
شايد کمتر کسانی بودهاند که در عرصه سياست در سن ۳۰ سالگی به اعتبار و محبوبيت دست پيدا کنند و بهاره امروز يکی از آنها است. به گمان من بهاره در ميان کنشگران سياسی و اجتماعی ايران نامی ماندگار خواهد شد و از آن گروهی خواهد بود که بر سر آرمانهای خود استوار میماننداز همان ابتدا که سنگ بنای دانشگاه به عنوان نهادی مدرن در ايران پايه ريزی شد، دانشگاه ميعادگاه جوانان آرمان خواهی بود که در کنار کارکرد اصلی آن يعنی آموزش و پژوهش نيم نگاهی هم به کنش های سياسی و اجتماعی داشتند. دانشجويان که از ميان آگاه ترين جوانان زمان خود برگزيده شده بودند سودای اصلاح ساختارهای سياسی و فرهنگ اجتماعی را داشتند. آنها می خواستند جنبشی باشند که نظم و مناسبات ناعادلانه را در هر عرصه ای می شکند و نظم نوينی بر مبنای آزادی، عدالت، استقلال و تجدد را بر می سازد.
اينگونه دانشگاه محل حضور کنشگرانی شد که گاه دلباخته ايدئولوژی های چپ و مارکسيستی می شدند، زمانی آرمان های خود را در پيروی از دکتر محمد مصدق دنبال می کردند و گاه نگرش های جديدی از اسلام را شاه کليد همه مشکلات ايران می يافتند. برخی در پی اصلاح می رفتند و جمعی در مسير انقلاب. خوابگاههای دانشجويی مهمترين منبع تغذيه جريانات سياسی می شد و هر گروهی که پايگاهی قوی تر در دانشگاه داشت خشنود بود که خون تازه و جوان در رگهای تشکيلاتش جاری می شود و آنها که از دانشگاه دور می ماندند گاهی به خانه سالمندان شبيه تر می شدند تا احزاب سياسی.
در اين سالها دانشگاه، مادری بود که چهره های بسياری را در دامان خود پرورش داد. چهره هايی که برخی همچون شهابی در آسمان تاريک ايران اندک زمانی خوش درخشيدند و زود خاموش شدند و فراموش. برخی در جوانی جان بر سر آرمانهای خود گذاشتند. يا با رويای انقلاب چريکی در ميان مبارزات مسلحانه جان دادند يا بر سر آرمان در زندان استواری کردند و سر باختند و يا گروهی که از ميان کلاس های درس و دانشگاه لباس رزم پوشيدند و در دفاع از استقلال ميهن در ميانه ميدان جنگ جان باختند.
اما برخی بيشتر ماندند و اين گروه هم دو دسته شدند. گروهی وفادار به آرمان خواهی نخستين اگرچه تجربه اندوختند و در کشاکش درد زمانه، خامی جوانی را پخته کردند اما محرک فعاليت های سياسی و اجتماعی آنها همان دل دريايی بود که بود. گرچه گروهی راه ديگر برگزيدند و آرمانها را اگرچه نه به زبان بلکه به عمل فرو نهادند و در مسير قدرت و ثروت طی طريق کردند.
در هر حال از هر دوره تاريخی جنبش دانشجويی که به سبب کوتاهی عمر دوران دانشجويی در کوتاه زمانی نسل عوض می کند، برخی نامها ماندگارتر شدند. نخستين و ماندگارترين آنها سه آذر اهورايی بودند: شريعت رضوی، قندچی و بزرگ نيا که گويی خون سرخ آنان اوجی برای نخستين نسل جنبش دانشجويی ايران رقم زد تا سرآغازی باشد برای مسير دشوار و پرهزينه آزادی خواهی و عدالت طلبی دانشجويان.
اما نسل اخير جنبش دانشجويی که شايد امروز در آغاز دهه نود بتوان اين نسل را نسل دهه هشتاد ناميد نيز چهره های خود را داشته است. چهره هايی که برخی به سبب قرار گرفتن در لحظه ای تاريخی، برخی به دليل توان سازماندهی بالا، گروهی با توان فکری بيشتر و عده ای به سبب توانايی جريان سازی رسانه ای ماندگار شدند.
نسلی که چند نفری از آن به سبب فعاليت های دانشجويی خود سال ۹۰ را در قامت زندانی آغاز کردند. ضيا نبوی و آرامش هميشگی چهره اش که گويی کينه و نفرت را به آن راهی نيست، ميلاد اسدی و دغدغه های فرهنگی و حقوق بشريش، مجيد توکلی و شجاعتش که زبانزد خاص و عام است، مجيد دری و معرفتش که هميشه پيشقدم تحمل سخت ترين کارها بود، مهديه گلرو و حضور هميشگی اش در صحنه دفاع از دانشجويان، از قديمی ترها عبدالله مومنی، علی جمالی، حسن اسدی زيدآبادی، علی مليحی و ... که هر يک از چهره های ماندگار اين نسل هستند.
در اين ميان اما بهاره هدايت را بنا به دلايلی چهره ممتاز و متمايز اين نسل جنبش دانشجويی می دانم. در اين نوشته بنا ندارم تا از بهاره و فعاليت هايش چهره ای بی عيب و نقص و اسطوره ای ارائه دهم؛ چه آنکه به عنوان کسی که هر دو دوره عضويت بهاره در شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت در کنار او بوده ام، گاهی صريح ترين نقدها و اشکالات را به ديدگاهها و روش های فعاليت هم داشته ايم. گرچه هيچ گاه غباری بر دوستی ما ننشست و هميشه بر سر بزنگاههای استراتژيک دوباره به هم رسيديم و هم داستان شديم. يک بار با هم از در آهنين اوين گذشتيم و بازداشتی يک ماهه را آغاز کرديم و بار ديگر در ماشين پليس امنيت در کنار هم سال پرحادثه ۸۸ را با بازداشتی چند روزه شروع کرديم.
اما آنچه که سبب شد تا بهاره را چهره ماندگار اين نسل فعالان دانشجويی بدانم ويژگی ها و دلايلی است که در زير به اختصار به آنها اشاره می کنم.
۱- پلی ميان دو جنبش: بهاره در دل جنبش دانشجويی و ساختار به غايت مردانه دفتر تحکيم وحدت نماينده نسل جديدی از دختران دانشجو بود. دخترانی که می خواستند شانه به شانه پسران برای آرمانهايشان تلاش کنند. روزهايی که بهاره در دفتر تحکيم فعال بود مقارن با اوج شکوفايی جنبش زنان بود. جنبشی که از پی سکوتی سنگين دوباره سر بلند کرده بود تا خود را در قالب حرکت هايی چون کمپين يک ميليون امضا دوباره بازيابد. بهاره آن روزها موسس کميسيون زنان تحکيم بود. کميسيونی که فصل مشترک جنبش زنان و جنبش دانشجويی شد. موفقيت بهاره در اين امر سبب اعتماد دوستانش در انجمن های اسلامی به او شد تا پس از بيش از ۱۰ سال دوباره دختری به عضويت شورای مرکزی اين تشکل محوری جنبش دانشجويی برگزيده شود. انتخابی که اين روزها دوست و دشمن به درستی آن معترفند.
۲- شجاعت مثال زدنی: بدون کمترين اغراقی بهاره در ساختار راديکال مجموعه ای جوان و دانشجويی، شجاع ترين چهره بود. اگر پای صحبت های دوستان و همراهان دوران فعاليت دانشجويی بهاره بنشينيد داستان های زيادی از اين موضوع برای شما خواهند داشت که در اين مجال نمی گنجد.
۳- صداقت و پافشاری بر آرمان ها: بهاره روح تشکيلات دفتر تحکيم بود. گويی که او وجدان بيداری بود که هر گام و حرکت ما را بايد با ملاک و معيار آرمان های اساسی جنبش دانشجويی اندازه می گرفت تا کوچکترين انحرافی را بی مصلحت انديشی های رايج فرياد بزند. اين نقشی بود که در کار تيمی ما کسی بهتر از بهار از عهده آن بر نمی آمد. آرمان خواهی جزئی جدايی ناپذير از شخصيت او بود.
۴- استواری در دوران سخت زندان: حکم سنگين و بی سابقه بهاره اگرچه دوران سختی را برای وی رقم زد، اما بازتاب ديدگاهی بود که راهی جز زندان برای خاموش کردن او نيافته بود. بهاره يکی از سنگين ترين احکام صادره در وقايع پس از انتخابات را به دليل فعاليت در محيط دانشگاه دريافت کرد. او به سبب حضور در تجمعات دانشجويی، مصاحبه و بيانيه به نه سال و نيم زندان محکوم شد و حتی در دوره محکوميت نيز برای او پرونده های جديدی باز شد. از همه سخت تر اينکه حق قانونی او و خانواده اش برای ملاقات هفتگی نيز برای مدت درازی از آنها دريغ شده است.
بهاره نوروز امسال سومين نوروزی را تجربه کرد که به جای بودن در کنار خانواده و همسرش در بازداشت به سر می برد. بهاره امسال جشن تولد سی سالگی و سومين سالگرد ازدواج خود را در حالی جشن می گيرد که از ديدن همسر، مادر و پدر خود محروم است. شايد کمتر کسانی بوده اند که در عرصه سياست در سن ۳۰ سالگی به اعتبار و محبوبيت دست پيدا کنند و بهاره امروز يکی از آنها است. به گمان من بهاره در ميان کنشگران سياسی و اجتماعی ايران نامی ماندگار خواهد شد و از آن گروهی خواهد بود که بر سر آرمانهای خود استوار می مانند.
باز کن پنجره را!
بهار میآيد؛
با بوی بنفشه و شميم شقايق، عطر گل ياس و رايحة روح و ريحان و تنفس پاک انسان!
بهار میآيد؛
با عطر بکر گلهای وحشی، با بوی وحشیبوتههای کوهی
با حس غريب، دورترين درههای مخمل پوش!
بهار میآيد؛
با گلدانهای شب بو، با کوچههای مست ياس با دشتهای خمار نرگس، با کوچه باغهای روشن شکوفه و خيابانهای خلوت وگرم عشق!
او میآيد و نوروز را میآورد، با عطر عيدی بر سر سفرههای هفت سين، با دعای آمين، با تخم مرغهای رنگين و با بازديد آن و اين!
بهاره هدایت، انکار "مردانگی شجاعت"
علی افشاری
بعضی وقت ها آدم تا درستی باوری را به صورت ملموس تجربه نکند اعتقاد و موافقت نظری اش عمق نمی یابد و در ژرفای ذهنش ریشه نمی دواند. شجاعت و دفاع جانانه بهاره هدایت از حق اعتراض مسالمت آمیز در راهپیمایی برای آزادی اکبر گنجی از زندان در تابستان 1384 و ایستادگی در برابر خشونت نیروهای انتظامی، پیوند زنانگی وشجاعت را برای من عینیت بخشید. البته پیش از آن روایت های شیر زنان زیادی را در اسطوره های ملی و خارجی، تاریخ کشور مان و شخصیت های مذهبی خوانده بودم. در دوران اصلاحات نیز شهامت و بی پروایی آرمان گرایانه افرادی چون شیرین عبادی، نرگس محمدی، اعظم طالقانی، مهدیه محمدی، فاطمه حقیقت جو، فریبا داوودی مهاجر، سیمین بهبهانی، نوشین احمدی خراسانی، پروین اردلان و دیگر فعالان سیاسی-اجتماعی زن را نیز دیده بودم.
اما برای اولین بار پس از رویت رفتار مصمم بانوی مبارز زندان اوین در عقب راندن نیروهای سرکوب گر، ذهنیت "مرد سالارانه" پیوند شجاعت و مردانگی در اندیشه من به طور کامل فرو ریخت.
به "در هم آمیختگی" و یا معادل بودن زنانگی با "محافظه کاری" و مرتبه پایین تر "ریسک پذیری" هیچگاه اعتقاد نداشتم و از همان دوران نوجوانی تکلیفم را با سنت دیرپایی که زن را "ضعیفه" می خواند روشن کرده و وقعی به آن نمی نهادم.
شهامت، قدرت و توانایی را میدانی گشوده برای هر دو جنس می دیدم که هر کدام به فراخور استعداد، همت و تربیت می توانند سهمی در خور داشته باشد و فضیلت و برتری ذاتی برای مردان در نبرد با ترس قائل نبودم. اما در میدان آمار، مردها را به طور نسبی شجاع تر می پنداشتم. آن روز بلوغ نگاه فرا جنسیتی من به مقوله شجاعت و بی باکی بود و با همه وجودم حس کردم که دختری هست که من در برابر شجاعتش کم می آورم.
این درک برایم بی سابقه بود. عمدتا در صحنه هایی که رو درروی استبداد قرار گرفته بودم هماوردی در جمع حاضر برای خود در نهراسیدن ندیده بودم ولی بهاره هدایت این تصور کاذب را در من از بین برد. شاد شدم که جنبش دانشجویی بانویی شجاع را یافته است که می تواند نقشی ارزشمند در توازن بخشی جنسیتی و تشویق دانشجویان دختر به مشارکت بیشتر ایفا کند.
بهاره هدایت به این انتظار و توقع پاسخی نیکو داد و با عملکرد درخشانش ثابت کرد که شایستگی اعتماد دانشجویان را داشته است. پایبندی وی به آرمان های دانشجویی، رعایت پرنسیب ها و آداب سلوک مبارزه سیاسی و سازش ناپذیری در برابر عمله استبداد دینی وی را آماج کینه شب پرستان حقیقت ستیز قرار داد. اما او در مصاف با سینه چاکان ولایت جور و تزویر نیز سربلند بیرون آمد و با تحمل هزینه های سنگین زندان، حسرت هر گونه تزلزل را بر دل آنان گذاشت.
اگر چه تفاوت و تمایز بین "مردانگی" و "زنانگی " وجود دارد ولی بسیاری از تفاوت هایی که در فرهنگ و تصور غالب جامعه ما بدیهی و همیشگی به نظر می رسند در واقع ناشی از نوع خاص فرایند های اجتماعی شدن و پرورش زنان و مردان در قالب های از پیش تعیین شده در سرمشق پدرسالار و روایت مطلوب تاریخ مذکر است.
حقیقت و اصالتی در این نقش ها نیست و اعتبار بالذات ندارند بلکه در بردارنده برداشت ویژه ای از سامان اجتماعی هستند که تحت شرایط خاصی در بستر تاریخ پدید آمده است.
در برخی از پیکار های اجتماعی افرادی هستند که با عمل شان و رفتار شان حرکت را جلو می برند و نیرو های اجتماعی را بسیج می کنند. بهاره هدایت نیز از جمله افرادی هست که عشقش به ملت و حقیقت و تلاش خستگی ناپذیرش برای طلوع آفتاب آزادی بر میهن و پایان بخشی به تبعیضات جنسیتی، قدرت و صلابت زن ایرانی را نمایان ساخته و احترام و منزلت برای زنان و دانشجویان ایرانی خلق می کند.
او با درایت و انصاف هیچگاه از مسیر واقعبینی، اعتدال و بینش اصولی خارج نگشت و نخواست برابری مرد و زن به بیراهه "برتری طلبی" زنان و یا دامن زدن به خصومت به بین مرد و زن تنزل یابد. گذراندن سه نوروز پیاپی در غربت زندان و تحمل حبس طولانی بدون مرخصی تاوان عزم مصمم وی در بر نتافتن "دانشگاه مطیع و منقاد" حکومت ولایی و الگوی جنسیتی مورد نظر نظام سیاسی است.
او و دیگر فعالان حقوق زن در ایران انکار عملی تصور غیرانسانی و ناعادلانه ای هستند که زن را در جایگاه فروتر "جنس دوم" می نشاند و نقش اصلی زن را در درون خانه تعریف می کند.
امیدوارم فروردین ٩٠ آخرین سالی باشد که بهاره هدایت تولدش را دور از حضور گرم همسر در پشت میله های زندان جشن می گیرد. باشد که جشن تولد آتی وی با سقوط دیکتاتور همراه گشته و قدوم زاد روز بهاره بر "بهار آزادی وطن" جای گیرد.
روز های خرم و خوب آینده مرهون پاکبازی ها و دلاوری های افرادی چون بهاره هدایت و دیگر فعالان دانشجویی و زنان مبارز است که برای سعادت مردم و عدالت جنسیتی از آسایش و رفاه خود گذشته اند.
با دامن گستر شدن پرتو های پر فروغ آزادی و کرامت انسانی بر فردای نه چندان دور جامعه ایران، ارزش مقاومت و پایداری کنونی مبارزان راه رهایی و آزادی معلوم می شود. عیار گوهر سختی هایی که اینک او و همسرش در ظلمت زمانه تحمل می کنند، در روشنی ایران آزاد و عاری از استبداد معلوم خواهد شد.
اما برای اولین بار پس از رویت رفتار مصمم بانوی مبارز زندان اوین در عقب راندن نیروهای سرکوب گر، ذهنیت "مرد سالارانه" پیوند شجاعت و مردانگی در اندیشه من به طور کامل فرو ریخت.
به "در هم آمیختگی" و یا معادل بودن زنانگی با "محافظه کاری" و مرتبه پایین تر "ریسک پذیری" هیچگاه اعتقاد نداشتم و از همان دوران نوجوانی تکلیفم را با سنت دیرپایی که زن را "ضعیفه" می خواند روشن کرده و وقعی به آن نمی نهادم.
شهامت، قدرت و توانایی را میدانی گشوده برای هر دو جنس می دیدم که هر کدام به فراخور استعداد، همت و تربیت می توانند سهمی در خور داشته باشد و فضیلت و برتری ذاتی برای مردان در نبرد با ترس قائل نبودم. اما در میدان آمار، مردها را به طور نسبی شجاع تر می پنداشتم. آن روز بلوغ نگاه فرا جنسیتی من به مقوله شجاعت و بی باکی بود و با همه وجودم حس کردم که دختری هست که من در برابر شجاعتش کم می آورم.
این درک برایم بی سابقه بود. عمدتا در صحنه هایی که رو درروی استبداد قرار گرفته بودم هماوردی در جمع حاضر برای خود در نهراسیدن ندیده بودم ولی بهاره هدایت این تصور کاذب را در من از بین برد. شاد شدم که جنبش دانشجویی بانویی شجاع را یافته است که می تواند نقشی ارزشمند در توازن بخشی جنسیتی و تشویق دانشجویان دختر به مشارکت بیشتر ایفا کند.
بهاره هدایت به این انتظار و توقع پاسخی نیکو داد و با عملکرد درخشانش ثابت کرد که شایستگی اعتماد دانشجویان را داشته است. پایبندی وی به آرمان های دانشجویی، رعایت پرنسیب ها و آداب سلوک مبارزه سیاسی و سازش ناپذیری در برابر عمله استبداد دینی وی را آماج کینه شب پرستان حقیقت ستیز قرار داد. اما او در مصاف با سینه چاکان ولایت جور و تزویر نیز سربلند بیرون آمد و با تحمل هزینه های سنگین زندان، حسرت هر گونه تزلزل را بر دل آنان گذاشت.
اگر چه تفاوت و تمایز بین "مردانگی" و "زنانگی " وجود دارد ولی بسیاری از تفاوت هایی که در فرهنگ و تصور غالب جامعه ما بدیهی و همیشگی به نظر می رسند در واقع ناشی از نوع خاص فرایند های اجتماعی شدن و پرورش زنان و مردان در قالب های از پیش تعیین شده در سرمشق پدرسالار و روایت مطلوب تاریخ مذکر است.
حقیقت و اصالتی در این نقش ها نیست و اعتبار بالذات ندارند بلکه در بردارنده برداشت ویژه ای از سامان اجتماعی هستند که تحت شرایط خاصی در بستر تاریخ پدید آمده است.
در برخی از پیکار های اجتماعی افرادی هستند که با عمل شان و رفتار شان حرکت را جلو می برند و نیرو های اجتماعی را بسیج می کنند. بهاره هدایت نیز از جمله افرادی هست که عشقش به ملت و حقیقت و تلاش خستگی ناپذیرش برای طلوع آفتاب آزادی بر میهن و پایان بخشی به تبعیضات جنسیتی، قدرت و صلابت زن ایرانی را نمایان ساخته و احترام و منزلت برای زنان و دانشجویان ایرانی خلق می کند.
او با درایت و انصاف هیچگاه از مسیر واقعبینی، اعتدال و بینش اصولی خارج نگشت و نخواست برابری مرد و زن به بیراهه "برتری طلبی" زنان و یا دامن زدن به خصومت به بین مرد و زن تنزل یابد. گذراندن سه نوروز پیاپی در غربت زندان و تحمل حبس طولانی بدون مرخصی تاوان عزم مصمم وی در بر نتافتن "دانشگاه مطیع و منقاد" حکومت ولایی و الگوی جنسیتی مورد نظر نظام سیاسی است.
او و دیگر فعالان حقوق زن در ایران انکار عملی تصور غیرانسانی و ناعادلانه ای هستند که زن را در جایگاه فروتر "جنس دوم" می نشاند و نقش اصلی زن را در درون خانه تعریف می کند.
امیدوارم فروردین ٩٠ آخرین سالی باشد که بهاره هدایت تولدش را دور از حضور گرم همسر در پشت میله های زندان جشن می گیرد. باشد که جشن تولد آتی وی با سقوط دیکتاتور همراه گشته و قدوم زاد روز بهاره بر "بهار آزادی وطن" جای گیرد.
روز های خرم و خوب آینده مرهون پاکبازی ها و دلاوری های افرادی چون بهاره هدایت و دیگر فعالان دانشجویی و زنان مبارز است که برای سعادت مردم و عدالت جنسیتی از آسایش و رفاه خود گذشته اند.
با دامن گستر شدن پرتو های پر فروغ آزادی و کرامت انسانی بر فردای نه چندان دور جامعه ایران، ارزش مقاومت و پایداری کنونی مبارزان راه رهایی و آزادی معلوم می شود. عیار گوهر سختی هایی که اینک او و همسرش در ظلمت زمانه تحمل می کنند، در روشنی ایران آزاد و عاری از استبداد معلوم خواهد شد.
برای بهاره، برای امین
نریمان مصطفوی
بعد از آزدی ام، نام بهاره بود که از زبان مامان نمی افتاد. دختری که دمی تنهایش رها نکرده بود، پای هفت سین کوچکش رو به روی اوین نشسته بود و لاجرم نوروز را همبندی او شده بود. اینچنین، من و عباس و مهدی و اسماعیل و بقیه، بی غرض در آغاز تلخ نوروزهای بدون او نقشی گرفتیم و وامدار همیشگیش ماندیم.
اخوان سه ره دیده بود؛ یکی شد راه نوش و راحت و شادی، به ننگ آغشته اما رو به شهر و باغ و آبادی. راه دیگر، راه نیمش ننگ نیمش نام، ودیگر، راه بی برگشت و بی فرجام. رهسپار آن آخری شدن، چشمِ دیدنی میخواهد و دلِ بریدنی. بهار دل کرد و به جست و جوی رنگ آسمان دیگری رفت. می توانست چمنک و کشتزارکی بجوید در آن بهار آمده ، در سایه ی درختی مویی باز کند و دستی را که امروز آرزویی غریب و دور شده، گرم در میان دست بگیرد. او اما در جوانی پیر طریق شد و ایستاد تا بلاگردان مردمان بلند و کوتاهی شود که در شور دید و بازدید، گاه حتی حبس دخترکی جگردار در بند با سوادان، تلنگری به خوشِ بی درد و بی عارشان نیست. در ولایتی که بیداد سرایی در مخروبه ی اوین، دارالخلافه اش شده و نظمیه چیان بد شکل، دست به خون می شویند و لغزی هم میخوانند تا همگان را از دل و دماغ بی نظمی بیاندازند، او نترسید و هرزه گویی و الدرم بلدرم های بازجوهای گسیخته افسار و گندیده دهن را به جان خرید و بارها بر آن صندلی بازجویی لعنتی نشست. بارها شنید عربده های عبوس پا اندازانِ قامت قناس و لاکتاب و نامسلمانی را که در جبّه ی صدارت و قضاوت، حمایل و نشان انداخته اند، تنها تا هراس بیاندازند به جان دخترکی همنام بهار، که ابزار دستش قلم و دوات است و جهازش ترنج و نبات.
نفرت از بهار ممکن نیست، مگر آنکه دلبسته ی نکبت باشی. بهار را میشناسم. آتش خشم در او در نخواهد گرفت. کینه بر دل های پاک نمی ماسد. او حتی از لامروت هایی که از امینش دور کرده اند، بجز مهر در سینه نخواهد انباشت. بهار سبک قدم کهن، به سرزمین کهنه خواهد نشست و بر چشم بینا و کور سرمه خواهد کشید.
روز و شب های ملال آور و کشدار غمخانه ی اوین را زیسته ام، نه به اندازه او. چه بسا پس از ماه ها که دست امینی را بر گونه گرفته، در دل اندیشه ها کرده که به همان زندان هم می توان را ضی شد، اگر در کنار او باشد. بهار شاید اما نداند که خوبی قرین خوش طالعی است و حنای عربده کشان بد نفوس و بد شگون، پیش بخت سفید او رنگ ندارد. امروز دل به نشاط نیست، اما فردای سبز و سپید، پیش روی دختری است که آرزوهایش را گدایی نکرد، فردایی که به رمل و اسطرلاب هم نمی آید. در آسمان ستاره ای می درخشد و باقی سوسویی می زنند، بهار شاید کوکب بخت نسل ماست.
دشمنانش اسباب در کار آزادی می چینند و بی اندیشه اند از آنچه میگذرد میان او وامین، از طاقتی که طاق شده و دلی که تنگ است. ما در این سوی دنیا مانده ایم نیمه جان، سازی که به ناخنی فغان می کند، با دردی که درمان نمیشود و اشکی که باران نمیشود. بهار را میبینم و امین را. سخن مولوی در سرم می آید که:
ای آنکه شنیدی سخن عشق، ببین عشق...
بهار بر این ویرانسرا پای خواهد گذاشت. آه دل درویش روزگار تباهان را خواهد سوخت و گیسوی پریشان دخترکی، چراغ شهری خواهد شد. می دانم.
اخوان سه ره دیده بود؛ یکی شد راه نوش و راحت و شادی، به ننگ آغشته اما رو به شهر و باغ و آبادی. راه دیگر، راه نیمش ننگ نیمش نام، ودیگر، راه بی برگشت و بی فرجام. رهسپار آن آخری شدن، چشمِ دیدنی میخواهد و دلِ بریدنی. بهار دل کرد و به جست و جوی رنگ آسمان دیگری رفت. می توانست چمنک و کشتزارکی بجوید در آن بهار آمده ، در سایه ی درختی مویی باز کند و دستی را که امروز آرزویی غریب و دور شده، گرم در میان دست بگیرد. او اما در جوانی پیر طریق شد و ایستاد تا بلاگردان مردمان بلند و کوتاهی شود که در شور دید و بازدید، گاه حتی حبس دخترکی جگردار در بند با سوادان، تلنگری به خوشِ بی درد و بی عارشان نیست. در ولایتی که بیداد سرایی در مخروبه ی اوین، دارالخلافه اش شده و نظمیه چیان بد شکل، دست به خون می شویند و لغزی هم میخوانند تا همگان را از دل و دماغ بی نظمی بیاندازند، او نترسید و هرزه گویی و الدرم بلدرم های بازجوهای گسیخته افسار و گندیده دهن را به جان خرید و بارها بر آن صندلی بازجویی لعنتی نشست. بارها شنید عربده های عبوس پا اندازانِ قامت قناس و لاکتاب و نامسلمانی را که در جبّه ی صدارت و قضاوت، حمایل و نشان انداخته اند، تنها تا هراس بیاندازند به جان دخترکی همنام بهار، که ابزار دستش قلم و دوات است و جهازش ترنج و نبات.
نفرت از بهار ممکن نیست، مگر آنکه دلبسته ی نکبت باشی. بهار را میشناسم. آتش خشم در او در نخواهد گرفت. کینه بر دل های پاک نمی ماسد. او حتی از لامروت هایی که از امینش دور کرده اند، بجز مهر در سینه نخواهد انباشت. بهار سبک قدم کهن، به سرزمین کهنه خواهد نشست و بر چشم بینا و کور سرمه خواهد کشید.
روز و شب های ملال آور و کشدار غمخانه ی اوین را زیسته ام، نه به اندازه او. چه بسا پس از ماه ها که دست امینی را بر گونه گرفته، در دل اندیشه ها کرده که به همان زندان هم می توان را ضی شد، اگر در کنار او باشد. بهار شاید اما نداند که خوبی قرین خوش طالعی است و حنای عربده کشان بد نفوس و بد شگون، پیش بخت سفید او رنگ ندارد. امروز دل به نشاط نیست، اما فردای سبز و سپید، پیش روی دختری است که آرزوهایش را گدایی نکرد، فردایی که به رمل و اسطرلاب هم نمی آید. در آسمان ستاره ای می درخشد و باقی سوسویی می زنند، بهار شاید کوکب بخت نسل ماست.
دشمنانش اسباب در کار آزادی می چینند و بی اندیشه اند از آنچه میگذرد میان او وامین، از طاقتی که طاق شده و دلی که تنگ است. ما در این سوی دنیا مانده ایم نیمه جان، سازی که به ناخنی فغان می کند، با دردی که درمان نمیشود و اشکی که باران نمیشود. بهار را میبینم و امین را. سخن مولوی در سرم می آید که:
ای آنکه شنیدی سخن عشق، ببین عشق...
بهار بر این ویرانسرا پای خواهد گذاشت. آه دل درویش روزگار تباهان را خواهد سوخت و گیسوی پریشان دخترکی، چراغ شهری خواهد شد. می دانم.
کتابخانه ملی سه ماه است که نه رئیس دارد، نه سرپرست
کتابخانه ملی ایران سه ماه است که نه رئیس دارد و نه سرپرست، و بیمسئولیتی دولت در قبال این وضعیت باعث بروز مشکلات زیادی شده است.
به گزارش واحد مرکزی خبر، پس از استعفای علی اکبر اشعری، رییس سابق کتابخانه ملی، این نهاد هیچ مسئول یا سرپرستی ندارد و این وضع بخشی از فعالیت های نشر کشور را با وقفه و مشکلات بسیار روبهرو کرده است.
اخباری که از کتابخانه ملی می رسد، حاکی است صدور مجوز “فیپا” که یکی از مراحل اصلی چاپ کتاب است به علت وضع بلاتکلیف این کتابخانه بسیار کند صورت می گیرد و ناشران را که برای انتشار کتاب و عرضه در نمایشگاه کتاب، نیاز به هماهنگی بیشتری دارند با مشکل روبهرو کرده است.
این در حالی است که خدمات دهی به مراجعه کنندگان کتابخانه نیز تحت تاثیر این اتفاق قرار گرفته و مراودات بین المللی این کتابخانه هم دچار مشکلات جدی شده است.
پس از استعفای اشعری که به علت تمدید نشدن حکم خود از این مسئولیت کناره گیری کرد، محسن پرویز (معاون سابق فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، هادی سعیدی کیاسری (معاون بین الملل فرهنگستان هنر) و منصور واعظی (دبیر هیئت امنای کتابخانه های عمومی کشور) به عنوان جانشین های احتمالی اشعری مطرح شدند اما هیچ گزینه ای تاکنون نهایی نشده است.
در مراسم اعطای جایزه کتاب سال، رحیمی معاون اول رئیس دولت در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره رییس جدید کتابخانه ملی گفت: «این موضوع باید از طریق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حل شود.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز اسفند گذشته در نشستی رسانه ای به خبرنگاران توضیح داد: «تکلیف کتابخانه ملی تا پایان سال۸۹ مشخص می شود.»
حسینی، مخبر کمیسیون فرهنگی مجلس، نیز در تذکری به احمدی نژاد، این موضوع را یادآوری کرد، اما با این حال هنوز شخصی به عنوان مسئول این نهاد فرهنگی به طور مشخص معرفی نشده است.
برخی شنیده ها هم از ادغام کتابخانه ملی با نهادهایی چون میراث فرهنگ و گردشگری و هیئت امنای کتابخانه های عمومی کشور خبر می دهند اما ظاهرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با این موضوع موافقت نکرده است.
تاریخچه تشکیل کتابخانه ملی به سال ۱۲۴۰ هجری شمسی همزمان با تاسیس مدرسه دارلفنون به دست امیر کبیر برمی گردد، کتابخانه کوچکی که در این مدرسه بود سنگ بنای آن را تشکیل داد. این کتابخانه در سال ۱۳۱۶ هجری شمسی، کار خود را به طور رسمی آغاز کرد.
کتابخانه ملی در محل کنونی و با ساختمان و امکانات بسیار پیشرفته در اراضی عباس آباد در مجموعه ای بسیار بزرگ در سال ۱۳۸۳ افتتاح شد. مراوادت بین المللی، صدور مجوز فیپای ناشران، ثبت جدیدترین کتاب های کشور و نگهداری اسناد و نسخ خطی نفیس از جمله فعالیت های این کتابخانه است.
گفت و گو با پروانه اسانلو ، همسر رییس دربند سندیکای کارگران شرکت و احد تهران
مخالفت دادستان تهران با مرخصی پزشکی منصور اسانلو
کلمه:منصور اسانلو، رییس سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران بارها و بارها بازداشت و زندانی شده است. او هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد، در حالی که به دلیل ناراحتی قلبی به شدت بیمار است .این زندانی سیاسی این روزها صبر و استقامتش زبانزد همه شده است .او از آن نوع زندانی هاست که انگار همه فشارها را تاب می آورد اما از خواسته های قانونی اش پا عقب نمی گذارد .شاید به همین خاطر بود که بعد از خروج از کشور و با وجود آنکه می دانست دوباره به زندان خواهد رفت، باز هم ترجیح داد به وطنش بازگردد .او حتی وقتی همسرش حالش را می پرسد هرگز لب به گلایه نمی گشاید به قول پروانه اسانلو همسر وی ، او هرگز از منصور نشنیده که یک بار هم بگوید حالش بد است. اما او این روزها به شدت بیمار است تا جایی که همه پزشکان زندان رای به جراحی قلب او داده اند. اما با این وجود دادستان تهران با مرخصی پزشکی برای این زندانی سیاسی مخالفت می کند. پروانه همسر منصور درباره آخرین وضعیت منصور اسانلو برای خبرنگار کلمه می گوید، او از همه می خواهد که هرگز زندانیان سیاسی را از یاد نبرند و هر کس هر چه در توان دارد برای آزادی این عزیزان به کار بگیرد .
آخرین باری که آقای اسانلو را ملاقات کردید چه زمانی بود؟
آخرین بار یک هفته پیش از عید بود که ملاقات کابینی داشتیم. وضعیت روحی شان کماکان خوب بود، اما واقعا به لحاظ جسمی حالشان مساعد نیست . همسرم مشکل قلبی دارد ، البته وقتی حالش را پرسیدم، طبق روال همیشه گفت خوب است در حالی که اصلا وضعیت مناسبی نداشت و تنها به خاطر ما و اینکه روحیه مان خراب نشود این طور گفت. منصور هیچ وقت نمی گوید حالم بد است.
نظر پزشکان زندان در مورد وضعیت سلامتی ایشان چیست ؟
پزشکان زندان یک نظر دارند. آن نظر هم این است که ایشان خیلی زود باید تحت عمل جراحی قلب قرار بگیرند .
آیا مسوولان با این نظر پزشکان موافقت کرده اند ؟در این زمینه شما چه اقدام قانونی انجام داده اید ؟
ما به دادستانی برای درخواست مرخصی پزشکی نامه نوشتیم تا اجازه بدهند ما خودمان برای درمان آقای اسانلو و عمل جراحی ایشان اقدام کنیم. اما وقتی برای گرفتن جواب نامه تماس گرفتیم، مسوول دفتر ایشان گفتند آقای دادستان با درخواست شما موافقت نکرده است.
از طریق زندان پیگیری کردیم که جواب آنها این بود که ما نیز از دادستانی استعلام می گیریم اگر اجازه صادر شد خودمان اقدام می کنیم.
پس دادستان تهران با مرخصی پزشکی همسرتان موافقت نکرد ؟می خواهم بدانم علت عدم موافقت دادستان چیست آیا در این باره پی گیری خاصی انجام داده اید ؟
خیر.وقتی برای پیگیری پرونده تماس تلفنی داشتم فقط همین جمله را عنوان کردند و گفتند آقای دادستان موافقت نکرده اند. همین.
البته من هم مثل همیشه پرسیدم چرا ؟ مگر منصور چه کرده است که در حقش این همه سخت گیری می شود حتی در برابر سلامتی اش. من گفتم این همه وقت در زندان بوده، بس نیست؟ الان هم تنها درخواست ما مهلت و فرصتی برای درمان اش است آیا این در خواست بزرگی است ؟ اما آنها هرگز جواب این سوالهای ما را نمی دهند .
البته من هم مثل همیشه پرسیدم چرا ؟ مگر منصور چه کرده است که در حقش این همه سخت گیری می شود حتی در برابر سلامتی اش. من گفتم این همه وقت در زندان بوده، بس نیست؟ الان هم تنها درخواست ما مهلت و فرصتی برای درمان اش است آیا این در خواست بزرگی است ؟ اما آنها هرگز جواب این سوالهای ما را نمی دهند .
واقعا فکر می کنید علت این همه سخت گیری درباره آقای اسانلو چیست ؟
به نظر من کاملا بی دلیل است. اگر خودشان هم به زندگی، گذشته و حال آقای اسانلو ، به خواسته ها و گفته هایش با انصاف نگاه کنند می بینند هیچ خواسته ای جز خیر برای این مردم و کشور نداشته اند .
خانم اسانلو! مردم با شما به عنوان همسر یک زندانی سیاسی چطور رفتار می کنند ؟
خانم اسانلو! مردم با شما به عنوان همسر یک زندانی سیاسی چطور رفتار می کنند ؟
نام فامیل من هم اسانلو است گاهی مردم ازمن سئوال می کنند که چه نسبتی با آقای منصور اسانلو دارم و تا متوجه می شوند ابراز همدردی و ارادت می کنند و برای همسرم هم دعا و آرزوی آزادی اش را می کنند . من همیشه با دیدن این رفتارها و برخوردها شرمنده می شوم .
چند نوروز است که آقای اسانلو در کنارشما و سایر اعضای خانواده تان نیستند؟
از آخرین بازداشت شان تا کنون سه بهار است که بدون مرخصی بوده اند. البته مجموعا چهارسال و نیم است که در زندانند.
در نبود ایشان سال نو را چگونه گذراندید ؟
من دوفرزند پسر دارم . آنها همیشه سعی می کنند تنهایم نگذارند اما به هرحال هیچوقت نتوانسته اند جای پدرشان را در زندگی من پر کنند. خودم هم همیشه اصرار می کنم که به زندگی خود شان توجه کنند و نگران من نباشند. اما آنها هم به نوعی اسیر زندگی من شده اند و نمی توانند زندگی مستقل خودشان را داشته باشند و دلشان طاقت نمی آورد من را تنها بگذراند . با نبود همسرم زندگی طبیعی ما مختل شده و نوروز هم مثل همه روزهای دیگر برای ما با یک حس خاص همراه است ، می دانید در کل یک احساس های درونی وجود دارد که نمی توانم آن را بیان کنم.
اگر لحظه تحویل سال نو آقای اسانلو در کنار شما بودند به او چه می گفتید؟
ابراز خوشحالی زیادی می کردم و می گفتم خوشحالم که بالاخره آمدی پیش ما. البته آروز می کردم که هیچ وقت روزهای رفته تکرار نشود و دیگر هیچ روزی را پشت میله های زندان نباشد .
لحظه تحویل سال ، اما بدون حضور همسرتان گذشت در این لحظه چه احساسی داشتید و از خداوند چه خواستید ؟
اول از همه آزادی همه زندانیانی که به خاطر عقیده و باورشان در زندان هستند، از جمله همسرم را از خداوند تمنا کردم و بعد دعا کردم که خدایا امسال دیگر منصور به خانه برگردد.با توجه به اینکه منصور سه چهارم حکم اش را در زندان گذرانده ما واقعا امسال منتظر بازگشتش بودیم. من شخصا انتظار داشتم مقامات قضایی این چند ماه باقیمانده را چشم پوشی کنند یا حداقل به همسرم مرخصی بدهند اما باز هم چشم به راه ماندیم .
اگر نکته ای مانده، بفرمایید ؟
فقط درخواست می کنم هر کسی به طریقی که می تواند به آزادی زندانیان سیاسی کمک کند، دریغ نکند. همسر من بیمار است و با این شرایط زندان را فقط به خاطر مردم و آرمانهایش تحمل می کند. این عزیزان را از یاد نبریم .
بیانیه شماره شش، در هفتمین هفته حبس غیرقانونی موسوی و کروبی
اعلام همبستگی شورای هماهنگی راه سبز امید با جنبشهای منطقه: تعیین سرنوشت، یک حق بشری جهانی است
شورای هماهنگی راه سبز امید، در ششمین بیانیه خود به موضوع جنبشهای دموکراسیخواهانه خاورمیانه پرداخت و ضمن حمایت از این جنبشها، خاطرنشان کرد: حکومتهای استبدادی در عکس العملی مشترک و کلیشه ای و با استفاده وسیع از رسانه های دولتی، جنبشهای دموکراسی خواهی کشور خود را فتنه گر و وابسته به قدرتهای خارجی معرفی کرده و تلاش نموده اند که با سازماندهی عناصری از نیروهای نظامی و انتظامی و گروههای شبه نظامی و لباس شخصی بویژه اجیر نمودن اراذل و اوباش به عنوان تظاهرات خودجوش مردمی در دفاع از رژیمهای استبدادی نسبت به سرکوب جنبشها اقدام کنند.
این شورا، با یادآوری اینکه حبس غیرقانونی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی و فاطمه کروبی وارد هفتمین هفته شده است، صداقت حاکمیت ایران را در مواضع دوگانهای که در قبال جنبشهای منطقه اتخاذ کرده، زیر سؤال برد و تصریح کرد: ادعای حاکمیت ایران در دفاع از حقوق برابر شیعیان ستمدیده بحرینی هنگامی افکار عمومی جهانی را قانع می کرد که راه پیمایی مسالمت آمیز مردم معترض خود را سرکوب نمی کردند، رهبران جنبش سبز را بدون محاکمه در دادگاه صالحه بطور غیر قانونی زندانی نمی کردند و به شورای نگهبان اجازه نمی دادند به جای هفتاد میلیون ایرانی تصمیم بگیرد.
شورای هماهنگی راه سبز امید، همچنین مداخله نظامی خارجی برای سرکوب جنبشهای مردمی در کشورهای دیگر را شدیدا محکوم کرد؛ گوش فرادادن حاکمان به مطالبات شهروندان از طریق برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی، سالم و غیر گزینشی را تنها راه تضمین استقلال، امنیت، دموکراسی، صلح و توسعه پایدار دانست؛ و بر حق تعیین سرنوشت به عنوان حق بشری جهانی، بدون توجه به تعلقات دینی، قومی و نژادی، تاکید کرد.
متن کامل بیانیه این شورا که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
بسمه تعالی
راهپیمایی ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ تهران نقطه عطفی در روند مطالبات تاریخی مردم ایران برای حاکمیت قانون ، آزادی و دموکراسی و آغاز فصل جدیدی در مبارزات آنها بر علیه استبداد و فساد بود. از سوی دیگر جنبش دموکراسی خواهی مردم تونس و مصر نوید بخش تحولی شگرف و عصری جدید در منطقه گردید و اکنون شاهد خیزش مردم در کشورهایی از قبیل یمن، لیبی، بحرین و سوریه هستیم.
بدون شک این جنبشها از شمال افریقا تا غرب آسیا علی رغم ویژگی های خاص خود، دارای ریشه های مشترک بوده و تاثیر متقابل بر یکدیگر داشته اند. مشخصه اصلی و مشترک این جنبشها مبارزه با تبعیض و فساد وسیع حکومتی، فقدان حکومت قانون، نقض گسترده حقوق بنیادین و موازین حقوق بشر، و خودکامگانی است که با نفی حق تعیین سرنوشت مردم و تکیه بر نیروهای نظامی و امنیتی حاکمیت های استبدادی مادام العمر و غیر پاسخ گو را بر مردم مسلط ساخته اند.
در مقابل حکومتهای استبدادی در عکس العملی مشترک و کلیشه ای و با استفاده وسیع از رسانه های دولتی، جنبشهای دموکراسی خواهی کشور خود را فتنه گر و وابسته به قدرتهای خارجی معرفی کرده و تلاش نموده اند که با سازماندهی عناصری از نیروهای نظامی و انتظامی و گروههای شبه نظامی و لباس شخصی بویژه اجیر نمودن اراذل و اوباش به عنوان تظاهرات خودجوش مردمی در دفاع از رژیمهای استبدادی نسبت به سرکوب جنبشها اقدام کنند.
پس از تظاهرات مردمی ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ اقتدارگرایان حاکم بر ایران که در پی تقلب در انتخابات و سرکوب شدید جنبش سبز در داخل کشور در بن بست عملی قرار گرفته بودند، در مقابل حرکتهای اعتراضی مردم سایر کشورها غافلگیر شدند، و برای رهایی از آن مبادرت به اتخاذ مواضع گزینشی و یک بام و دو هوا نموده اند. در حالی که میلیونها ایرانی معترض مسالمت جو را خس و خاشاک و فتنه گر می نامند، در صدد مصادره جنبشهای مردمی در مصر، تونس و بحرین برآمدند و در عوض شهروندان معترض سوری را فتنه گر و جنبش آنان را وابسته به قدرتهای خارجی اعلام کردند.
مواضع دوگانه آنها موجب تعجب و انتقاد در صحنه ملی، منطقه ای و بین المللی گردید. ادعای حاکمیت ایران در دفاع از حقوق برابر شیعیان ستمدیده بحرینی هنگامی افکار عمومی جهانی را قانع می کرد که راه پیمایی مسالمت آمیز مردم معترض خود را سرکوب نمی کردند، رهبران جنبش سبز را بدون محاکمه در دادگاه صالحه بطور غیر قانونی زندانی نمی کردند و به شورای نگهبان اجازه نمی دادند به جای هفتاد میلیون ایرانی تصمیم بگیرد.
شورای هماهنگی راه سبز امید در هفتمین هفته حبس غیرقانونی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی و فاطمه کروبی اولا ضمن تأکید بر حق تعیین سرنوشت به عنوان حق بشری جهانی، بدون توجه به تعلقات دینی، قومی و نژادی، حمایت خود را از تمامی جنبشهای دموکراسی خواهی منطقه تجدید و با آنها اعلام همبستگی می نماید.
ثانیا این شورا هرگونه مداخله نظامی خارجی برای سرکوب جنبشهای مردمی در کشورهای دیگر را شدیدا محکوم کرده و بی تفاوتی جامعه جهانی یا بهکارگیری معیارهای دوگانه در قبال این گونه نقض آشکار موازین بین المللی را موجب تقویت حکمرانان خودکامه و تضعیف جنبشهای مردمی می داند.
ثالثا اعلام می دارد گوش فرادادن حاکمان به مطالبات شهروندان از طریق برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی، سالم و غیر گزینشی تنها راه تضمین استقلال، امنیت، دموکراسی، صلح و توسعه پایدار است.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۱۵ فروردین ۱۳۹۰
۱۵ فروردین ۱۳۹۰
سحام نيوز: يكي از فرزندان مهدي كروبي در مصاحبه با سحام نيوز از بي خبري مطلق از وضعيت والدين خود خبر داد. به گزارش سحام نيوز اين عضو خانواده كروبي گفت: آخرين اطلاع ما از وضعيت پدر و مادرمان به 15 روز قبل باز مي گردد و طي اين مدت هيچ گونه اطلاعي از وضعيت ايشان نداريم.
همچنين در بخش ديگري از اين مصاحبه گفته شد: برادرمان علي در روز 29 اسفند با پدر و مادر ديدارداشته اند و از آن روز تا به حال نهادهاي امنيتي هيچ گونه اجازه اي براي ديدار با والدينمان را نداده اند. اكنون ما بيش از گذشته نگران وضعيت ايشان هستيم.
فرزند مهدي كروبي در خصوص وضعيت جسمي و روحي والدين خود طي هشداري به حاكميت، افزود: مسئوليت سلامتي مهدي و فاطمه كروبي بر عهده حاكمان كشور بوده و طبعات بروز هرگونه صدمات روحي و جسمي براي والدينمان بر عهده حاكميت است.
لازم به توضيح است، علي كروبي به همراه همسرش در شب 29 اسفند سال گذشته توانست در حضور ماموران امنيتي با مهدي و فاطمه كروبي ديدار داشته باشد.
همچنين در بخش ديگري از اين مصاحبه گفته شد: برادرمان علي در روز 29 اسفند با پدر و مادر ديدارداشته اند و از آن روز تا به حال نهادهاي امنيتي هيچ گونه اجازه اي براي ديدار با والدينمان را نداده اند. اكنون ما بيش از گذشته نگران وضعيت ايشان هستيم.
فرزند مهدي كروبي در خصوص وضعيت جسمي و روحي والدين خود طي هشداري به حاكميت، افزود: مسئوليت سلامتي مهدي و فاطمه كروبي بر عهده حاكمان كشور بوده و طبعات بروز هرگونه صدمات روحي و جسمي براي والدينمان بر عهده حاكميت است.
لازم به توضيح است، علي كروبي به همراه همسرش در شب 29 اسفند سال گذشته توانست در حضور ماموران امنيتي با مهدي و فاطمه كروبي ديدار داشته باشد.
سحام نيوز: خواهر میرحسین موسوی در مصاحبه با روز اعلام کرد برادرش مقاوم و روحیه اش خیلی خوب است. خدیجه موسوی خامنه که چهارشنبه شب، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را در حلقه ماموران امنیتی و در کنار پیکر پدرش دیده، گفت که “روحیه آقای مهندس و خانم رهنورد خیلی خوب بود روحیه آنها مقاوم است و ما هم راضی به رضای خدا هستیم و توکل مان به خداست”.
مادر شهید موسوی افزود: مهندس راه درست را می رود و توکلش بر خداست. وقتی آدم میداند که راهش حق است و راه درست را می رود، تحمل دردها و سختی ها، آسان می شود و خدا هم کمک میکند.
خانم موسوی مادر دو شهید است و یکی از فرزندانش در جنگ ایران و عراق و دیگر فرزندش، روز عاشورای سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد 88 شهید شده اند، برادر و همسر برادرش در بازداشت خانگی به سر می برند و پس از 45 روز آنها را در حلقه ماموران امنیتی در کنار پیکر پدرش دیده است.
میراسماعیل موسوی، پدر میرحسین موسوی روز چهارشنبه در 103 سالگی فوت کرد. از حضور مردم در مراسم تشییع پیکر او جلوگیری شد، بهشت زهرا مملو از نیروهای امنیتی، گارد ضد شورش و لباس شخصی ها به حالت نیمه تعطیل درآمد، تعدادی از اعضای خانواده آقای موسوی بازداشت شدند و مراسم ترحیم (شب سوم) به دلیل فشارهای امنیتی لغو شد.
مادر شهید موسوی در این مصاحبه همچنین گفته است: همه اعضای خانواده که بازداشت شده بودند آزاد شده اند.
پدر شهید سید علی موسوی از جمله بازداشت شدگان بود که آزاد شده است.
خانواده آقای موسوی روز گذشته در اطلاعیه ای کوتاه از لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی که پیش از این اعلام شده بود در مسجد نور برگزار خواهد شد خبر دادند و خواهر میرحسین موسوی در پاسخ به این سوال که آیا برای شب هفتم مراسمی خواهید گرفت؟ به “روز” گفت که مراسم ختمی برگزار نخواهند کرد: “مراسمی نداریم، رفت و آمدها در خانه خودمان است ولی مراسمی نداریم”.
لغو مراسم شب سوم و عدم برگزاری مراسم از سوی خانواده آقای موسوی در شرایطی صورت می گیرد که دختران آقای موسوی و خانم رهنورد، به وب سایت کلمه گفته بودند نهادهای امنیتی تاکید داشته اند که مراسم سنتی، حتی المقدور به طور مختصر برگزار شود ظاهرا با این هدف که از حضور گسترده مردم جلوگیری شود.
دختران آقای موسوی همچنین از حضور و توصیه افرادی از ارگان های امنیتی خبر داده و گفته بودند:” گفتند که فردای روز تشییع، یعنی جمعه مراسم ختم( سوم و هفت) برگزار شود. آنها می خواستند همه مراسم ها در تعطیلات برگزار شود تا مراسم در شرایط خلوت پیش از سیزده تهران برگزار شود و جمعیتی گرد نیاید که مورد قبول نبود و بنابر رسم و سنت ایرانیان سوم سه روز پس از دفن برگذار می شود و نه فردای دفن. خانواده همه چیز را به آمدن پدر ما موکول کردند و بر آمدن و وداع او با پدربزرگ مصر بودند هم چنین خواستار آزادی اقای شریف زادگان نیز بودند که مدت طولانی بلاتکلیف مانده بودند”.
دکتر محمد حسین شریف زادگان، داماد مرحوم میراسماعیل موسوی نیمه شب چهارشنبه با قرار کفالت آزاد شد.
میرحسین موسوی همه را به صبر دعوت کرد
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به گفته دخترانشان، نیم ساعت امکان حضور در کنار پیکر میراسماعیل موسوی را یافتند. آنها پیش از این و در طی 45 روز بازداشت خانگی تنها یکبار در حضور ماموران امنیتی با آقای موسوی دیدار کرده بودند. وب سایت کلمه نوشته: “میرحسین موسوی تنها یکبار آن هم در شرایط زننده امنیتی با حضور انبوهی از ماموران امنیتی در داخل خانه میراسماعیل موسوی و سه مامور امنیتی مرد و یک مامور زن برای خانم رهنورد در اتاق پدر پیر میرحسین توانست ایشان را ملاقات کند. به طوری که پدر میرحسین نیز متوجه غیر عادی بودن این مساله شده بود”.
دختران آقای موسوی گفته اند که پدر و مادر آنان تنها حدود نیم ساعت اجازه یافتند در محل فوت پدر بزرگشان حضور داشته باشند و روز تشییع جنازه نیز، بر خلاف وعده قبلی، به آنان اجازه داده نشد در این مراسم شرکت کنند.
وب سایت کلمه نوشته :”میرحسین در همان لحظات کوتاه حضورش در خانه پدر، از بدو ورود تا زمان خروج، تنها یک واژه بر لبش بود: صبر، صبر و باز هم صبر. او که با برخوردهای زشت و زننده ماموران مواجه بود، در اوج آرامش و متانت به اطرافیان توصیه کرد که مقاوم باشند، آرامش خود را حفظ کنند و صبر پیشه کنند”.
سکوت خامنه ای و حمله به رفسنجانی
همزمان و در حالی که صدور پیام های تسلیت از سوی شخصیت های سیاسی، زندانیان سیاسی و خانواده های آنها، ادامه دارد، رهبر جمهوری اسلامی نسبت به رحلت مردی سکوت اختیار کرده که قبل از انقلاب 57 در خانه او پناه گرفته بود.
میراسماعیل موسوی، پسر دایی سید جواد خامنه ای، پدر آیت الله خامنه ای بوده و رهبر جمهوری اسلامی قبل از انقلاب و زمانی که فراری بوده در منزل اومخفی شده بود. با این حال او نه تنها تسلیت نگفت بلکه در مقابل فشارهای امنیتی و برخوردها با خانواده آقای موسوی نیز سکوت اختیار کرده است.
هاشمی رفسنجانی نیز پس از انتشار پیام تسلیت اش، از سوی پایگاه خبری دولت محمود احمدی نژاد مورد حمله قرار گرفته.
آقای هاشمی در پیامی، درگذشت میراسماعیل موسوی را به خاندان موسوی تسلیت گفته و از میرحسین موسوی و سایر فرزندان میراسماعیل موسوی به عنوان “فرزندان خدوم و برومند” یاد کرده و نوشته بود که این خاندان “خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و کشور کرده اند”.
سایت شبکه ایران که وابسته به موسسه مطبوعاتی ایران، ارگان دولت محمود احمدی نژاد است به این پیام رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام واکنش نشان داده و از اینکه هاشمی، میرحسین موسوی را فرزند خدوم ایران نامیده انتقاد کرده و نوشته است: ” اگرچه آقای رفسنجانی توضیح نداده منظورش از خدمات شایتسه میرحسین به ایران، امیدوار کردن ضدانقلاب به براندازی جمهوری اسلامی بوده یا رهبری آشوبهای خیابانی توسط وی اما به نظر میرسد این پیام تسلیت بیشتر به یک اعلام موضع صریح از سوی هاشمی شبیه باشد تا یک پیام تسلیت معمولی”.
این سایت در مطلبی با عنوان “سال نو تحویل شد اما هاشمی متحول نشد” نوشته است: پیام تسلیت هاشمی به خانواده موسوی در پی درگذشت پدر میرحسین موسوی نشان از ادامه روند نامناسب وی در سال جدید دارد… در پیام خود که به خانواده موسوی خطاب شده، از عبارات و کلماتی استفاده کرده که نه تنها هیچ نشانهای از تغییر در آن به چشم نمیخورد، بلکه نشان از دور جدید سیاستهای حمایتی وی از جریان اغتشاش دارد.
پیام های تسلیت به میرحسین موسوی
آنچه که دراکثر پیام های تسلیت منتشر شده خطاب به میرحسین موسوی و خانواده او به چشم میخورد غیرقانونی خواندن حصر و بازداشت خانگی نخست وزیر زمان جنگ و ابراز امیدواری برای رفع حصر است.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از روز 25 بهمن در بازداشت خانگی به سر می برند. انها حتی امکان شرکت در مراسم تدفین میراسماعیل موسوی را نیافتند.
سید حسن خمینی، آیت الله صانعی، سید محمد خاتمی، مولوی عبدالحمید، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله دستغیب، آیت الله بیات زنجانی، بیت آیت الله منتظری، خانواده مهدی کروبی، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، خانواده آیت الله بهشتی، خانواده آیت الله طالقانی، خانواده های زندانیان سیاسی، زندانیان سیاسی بند 350 اوین، زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر، همسران شهید همت و شهید باکری، فعالان سیاسی و مدنی تبریز، شورای فعالان ملی، مذهبی، اصلاح طلبان آذربایجان شرقی، جمعی از رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق، سازمان ادوار تحکیم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جمعی از جوانان و فعالان دانشجویی آذربایجان، جمعی از زنان سیاسی زندانی زندانهای اوین و رجاییشهر، شورای هماهنگی راه سبز امید و سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی و تشکل های سبز خارج از کشور تاکنون با انتشار پیام هایی، درگذشت میراسماعیل موسوی را به میرحسین موسوی تسلیت گفته اند.
به حصر غیرقانونی پایان دهید
آیت الله دستغیب، نماینده مجلس خبرگان رهبری، در پیامی که در وب سایت او منتشر شده، به میرحسین موسوی تسلیت گفته و نوشته: ” آن مرحوم نیز تبریک میگویم که خداوند فرزندی به وی عنایت کرد که عمر پر برکت خود را در راه پیگیری اهداف بلند امام راحل(رحمه الله) قرار داده است”.
او خطاب به میرحسین موسوی نوشته است: “هرچند فعلاً جنابعالی در حصر غیر شرعی و غیر قانونی بلکه غیر انسانی می باشید امّا در واقع و حقیقت آزادید، و هر چند مطرود شده غیر شرعی و غیر قانونی میباشید امّا در قلب با صفای مردم مؤمن، و مردم آزاده جا دارید”.
آیت الله دستغیب در ادامه خطاب به آقای موسوی افزوده: “اینجانب از هیأت حاکمه می خواهم که به حصر شما و همسر محترمه تان و حجّة الاسلام و المسلمین کروبی و همسر ایشان پایان دهند و بدانند که هیچ مجتهد عادلی این حصر را امضاء نمی کند. اگر به نظر آنها شما متّهم به جرمی می باشید چرا شما و آقای کروبی را در دادگاه صالح در نزد مجتهد عادل نمیآورند تا بتوانید از خود دفاع کنید، و همه بشنوند و ببینند که این همه اتّهامات از کجا پیدا شده است”.
آیت الله صانعی، ازدیگر مراجع تقلید هم در پیامی در وب سایت خود، خطاب به میرحسین موسوی تسلیت گفته و ابراز امیدواری کرده است “تمام کسانی که برای احقاق حقوق ملت متحمل صدماتی گشته اند بالاخص فرزند بزرگوار ایشان از حصر غیر قانونی آزاد گشته و از حقوق انسانی خود بهره مند گردند”.
این مرجع تقلید شیعه همچنین روز پنج شنبه مراسم یادبودی برای پدر میرحسین موسوی در دفتر خود در مشهد برگزار کرد.
آیت الله بیات زنجانی، دیگر مرجع تقلید شیعه، حصر میرحسین موسوی را غیر شرعی، غیر قانونی و غیر اخلاقی خوانده و ضمن تسلیت درگذشت پدر میرحسین موسوی نوشته است: “ملت ایران مرهون شیوۀ تربیتی چنین پدری است که فرزندی را به یادگار گذاشت که با همت بلند خویش، توانست در کوران مشکلات دفاع مقدس، سکّان هدایت اجرایی کشور را با سلامت و موفقیت در دست گیرد و در آن شرایط سخت و دشوار، نعمت مجهول و ناشناختهای مثل امنیت معاش را برای مردم به ارمغان بیاورد و با دقت و امانت از آن صیانت کند”.
آیت الله بیات زنجانی در ادامه خطاب به میرحسین موسوی ابراز امیدواری کرده: “حصرها و محدودیتهای غیرشرعی، غیراخلاقی و غیرقانونی ایجاد شده برای شما، هر چه زودتر خاتمه یابد تا مردم بتوانند هر چه بیشتر از افکار و توانائی هایتان، بهره مند گردند”.
خانواده موسوی برهمه ایرانیان حق دارند
مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان نیز با صدور پیامی، درگذشت میر اسماعیل موسوی را به میرحسین موسوی و خانواده آن مرحوم تسلیت گفت و ضمن تقدیر از« زحمات شایان مهندس موسوی در زمینه پیشرفت و اعتلای کشور که بر کسی پوشیده نیست و مدیریت شایسته امور اجرایی کشور در دوران دفاع مقدس»، تاکید کرد که «خانواده مرحوم موسوی بر همه ایرانیان حق دارند».
احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری نیز ضمن تسلیت، نوشته است: ” جای بسی تأسف است که در جمهوری اسلامی، جنابعالی با آن سابقه درخشان و پر افتخار، مظلومانه در حصر خانگی به سر میبرید و تعدادی از اندیشمندان و فرزندان این مرز و بوم که سرمایههای فکری و ارزشمند مملکت میباشند در زندان گرفتار و اسیرند”.
او ابراز امیدواری کرده که “مسئولین امر به خود آیند و از این فرصت استفاده کنند و به این سنّت ناپسند خاتمه دهند و حداقل با آزادی شما یک قدم به راه مستقیم و به اصول اسلام و انقلاب نزدیک شوند”.
همزمان مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در پیامی، خطاب به میرحسین موسوی نوشته است: ” حلت پدر بزرگوار جنابعالی که عمری را در خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی و تربیت فرزندانی چون جنابعالی و فرزندان دیگرشان، با ایمان، صداقت و پاکی سپری کرد به حضرتعالی و عموم خانواده محترم تسلیت عرض می کنیم؛ و از خداوند متعال برای ایشان رحمت و غفران و برای جنابعالی و عموم خانواده ی محترم، عزّت، سربلندی، صبر و اجر خواستاریم”.
سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران نیز در پیام تسلیت، از میرحسین موسوی به عنوان کسی که “اهل صبر و توکل” است و “همواره خواستار سربلندی کشور، استواری انقلاب و آزادی و حرمت و رفاه مردم بوده”، یاد کرده است.
خانواده های زندانیان سیاسی نیز خطاب به میرحسین موسوی اعلام کرده اند: امروز با دست جور و ستم نه تنها از بیان تسلیتی حضوری محروم هستیم که حتی شرکت در مراسم تشییع و بزرگداشت آن خادم اهل بیت به جرمی نابخشودنی تبدیل گشته و این تنها بخشی از فضیحت ستم پیشه گان است که فصلی دیگر را در حمله ها و عربده های عده ای از خدا بی خبر در مراسم مذهبی آن مرحوم، شاهد بودیم.
جمعی از زندانیان سیاسی زن زندانهای اوین و رجایی شهر هم خطاب به میرحسین موسوی نوشته اند: ما به خوبی، حس تلخ شما را از این دوری اجباری از پدرتان، درک میکنیم، چرا که ماههاست از گرمای آغوش پرمحبت پدرانمان محروم شدهایم. همانطور که در تمام ماههای پس از انتخابات ریاست جمهوری، حضور شما دلگرمی ما برای تحمل شرایط حبس و زندان بود. اینک حضور ما را، هر چند از درون زندان، در کنار خود حس کنید. امروز ما از پس ماهها، اسارت و شکنجه، کنار شما ایستادهایم تا غم نبود پدرتان را کمی تسلی دهیم.
وحشت حکومت از تشییع جنازه
سازمان دانش آموختگان ایران ( ادوار تحکیم وحدت) و همچنین تشکل های سبز خارج از کشورنیز با انتشار اطلاعیه هایی به میرحسین موسوی تسلیت گفته اند. در اطلاعیه ادوار تحکیم خطاب به میرحسین موسوی آمده است: قطع و یقین می دانیم که این پیام از دیوارهای زندان ایجاد شده برای جنابعالی و همسر استوار و سبزتان عبور نخواهد کرد اما بر این ایمان نیز استواریم که اگر چه تن ها را بتوان در حصار دیوار قرار داد اما قلب ها محصور شدنی نیستند و پرواز قلب ها را هیچ قفسی یارای متوقف ساختن نیست. امروز میلیونها ایرانی خود را داغدار از دست دادن پدری می دانند که صالح بود و صلح را پرورش داد، صادق بود و راستی پروری نمود و عمری را برای خیر دین و مملکت صرف نمود.
تشکل های سبز خارج از کشور نیز نوشته اند که “برخورد های سخیف امنیتی با خاندان داغدیده و ماوقع ایام فوت و تدفین -که زنده کننده خاطرات کاروان اسرای کربلا در شهر شام است- را بشدت محکوم نموده و با هشدار به عوامل امنیتی تاکید می نماید که چنین رفتارهایی معنایی جز ذلت، ناتوانی و ترس حکومت نداشته و نشانی از حقانیت خواسته های ملت سبز ایران و پیروزی مسلم جنبش سبز دارد”.
در پیام این تشکل ها آمده است: آنچه مسلم است اینکه درگذشت آن مرحوم در هنگامه حصر غیرقانونی فرزند و عروس ایشان و برخوردهای شدید نیروهای امنیتی پس از فوت آن مرحوم و در مراسم خاکسپاری ایشان، رسوایی دیگری برای عوامل خودسری است که رهبران جنبش سبز ملت ایران را به گروگان گرفته اند.
جمعی از رزمندگان سبز دوران جنگ تحمیلی هم در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت پدر میر حسین موسوی، خطاب به وی گفته اند: همانگونه که شما دو سال اخیر در کنار خانواده های شهدا و زندانیان جنبش سبز باعث دلگرمی و صبوری این عزیزان شدید ما نیز به عهد خود با شما در تمام زمینه ها وفاداریم و از خداوند برای ایشان علو درجات و رحمت بیکران و برای شما میر عزیز و خانواده محترمتان صبر جمیل خواستاریم.
آنها در ادامه خطاب به میرحسین موسوی افزوده اند: نیروهای مزدور وابسته به دیکتاتور بار دیگر وحشت و زبونی خود را در مراسم تشییع پدر بزرگوارتان به نمایش گذاشتند و شما را حتی از آخرین وداع محروم ساختند. اینان همچون گذشته ترس و وحشت خود را از حضور مردم عزادار در کنار شما نشان دادند و فکر می کنند با رفتار زبونانه خویش میتوانند جلو سیل خروشان دوستداران شما را بگیرند.
فرشته قاضي
مادر شهید موسوی افزود: مهندس راه درست را می رود و توکلش بر خداست. وقتی آدم میداند که راهش حق است و راه درست را می رود، تحمل دردها و سختی ها، آسان می شود و خدا هم کمک میکند.
خانم موسوی مادر دو شهید است و یکی از فرزندانش در جنگ ایران و عراق و دیگر فرزندش، روز عاشورای سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد 88 شهید شده اند، برادر و همسر برادرش در بازداشت خانگی به سر می برند و پس از 45 روز آنها را در حلقه ماموران امنیتی در کنار پیکر پدرش دیده است.
میراسماعیل موسوی، پدر میرحسین موسوی روز چهارشنبه در 103 سالگی فوت کرد. از حضور مردم در مراسم تشییع پیکر او جلوگیری شد، بهشت زهرا مملو از نیروهای امنیتی، گارد ضد شورش و لباس شخصی ها به حالت نیمه تعطیل درآمد، تعدادی از اعضای خانواده آقای موسوی بازداشت شدند و مراسم ترحیم (شب سوم) به دلیل فشارهای امنیتی لغو شد.
مادر شهید موسوی در این مصاحبه همچنین گفته است: همه اعضای خانواده که بازداشت شده بودند آزاد شده اند.
پدر شهید سید علی موسوی از جمله بازداشت شدگان بود که آزاد شده است.
خانواده آقای موسوی روز گذشته در اطلاعیه ای کوتاه از لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی که پیش از این اعلام شده بود در مسجد نور برگزار خواهد شد خبر دادند و خواهر میرحسین موسوی در پاسخ به این سوال که آیا برای شب هفتم مراسمی خواهید گرفت؟ به “روز” گفت که مراسم ختمی برگزار نخواهند کرد: “مراسمی نداریم، رفت و آمدها در خانه خودمان است ولی مراسمی نداریم”.
لغو مراسم شب سوم و عدم برگزاری مراسم از سوی خانواده آقای موسوی در شرایطی صورت می گیرد که دختران آقای موسوی و خانم رهنورد، به وب سایت کلمه گفته بودند نهادهای امنیتی تاکید داشته اند که مراسم سنتی، حتی المقدور به طور مختصر برگزار شود ظاهرا با این هدف که از حضور گسترده مردم جلوگیری شود.
دختران آقای موسوی همچنین از حضور و توصیه افرادی از ارگان های امنیتی خبر داده و گفته بودند:” گفتند که فردای روز تشییع، یعنی جمعه مراسم ختم( سوم و هفت) برگزار شود. آنها می خواستند همه مراسم ها در تعطیلات برگزار شود تا مراسم در شرایط خلوت پیش از سیزده تهران برگزار شود و جمعیتی گرد نیاید که مورد قبول نبود و بنابر رسم و سنت ایرانیان سوم سه روز پس از دفن برگذار می شود و نه فردای دفن. خانواده همه چیز را به آمدن پدر ما موکول کردند و بر آمدن و وداع او با پدربزرگ مصر بودند هم چنین خواستار آزادی اقای شریف زادگان نیز بودند که مدت طولانی بلاتکلیف مانده بودند”.
دکتر محمد حسین شریف زادگان، داماد مرحوم میراسماعیل موسوی نیمه شب چهارشنبه با قرار کفالت آزاد شد.
میرحسین موسوی همه را به صبر دعوت کرد
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به گفته دخترانشان، نیم ساعت امکان حضور در کنار پیکر میراسماعیل موسوی را یافتند. آنها پیش از این و در طی 45 روز بازداشت خانگی تنها یکبار در حضور ماموران امنیتی با آقای موسوی دیدار کرده بودند. وب سایت کلمه نوشته: “میرحسین موسوی تنها یکبار آن هم در شرایط زننده امنیتی با حضور انبوهی از ماموران امنیتی در داخل خانه میراسماعیل موسوی و سه مامور امنیتی مرد و یک مامور زن برای خانم رهنورد در اتاق پدر پیر میرحسین توانست ایشان را ملاقات کند. به طوری که پدر میرحسین نیز متوجه غیر عادی بودن این مساله شده بود”.
دختران آقای موسوی گفته اند که پدر و مادر آنان تنها حدود نیم ساعت اجازه یافتند در محل فوت پدر بزرگشان حضور داشته باشند و روز تشییع جنازه نیز، بر خلاف وعده قبلی، به آنان اجازه داده نشد در این مراسم شرکت کنند.
وب سایت کلمه نوشته :”میرحسین در همان لحظات کوتاه حضورش در خانه پدر، از بدو ورود تا زمان خروج، تنها یک واژه بر لبش بود: صبر، صبر و باز هم صبر. او که با برخوردهای زشت و زننده ماموران مواجه بود، در اوج آرامش و متانت به اطرافیان توصیه کرد که مقاوم باشند، آرامش خود را حفظ کنند و صبر پیشه کنند”.
سکوت خامنه ای و حمله به رفسنجانی
همزمان و در حالی که صدور پیام های تسلیت از سوی شخصیت های سیاسی، زندانیان سیاسی و خانواده های آنها، ادامه دارد، رهبر جمهوری اسلامی نسبت به رحلت مردی سکوت اختیار کرده که قبل از انقلاب 57 در خانه او پناه گرفته بود.
میراسماعیل موسوی، پسر دایی سید جواد خامنه ای، پدر آیت الله خامنه ای بوده و رهبر جمهوری اسلامی قبل از انقلاب و زمانی که فراری بوده در منزل اومخفی شده بود. با این حال او نه تنها تسلیت نگفت بلکه در مقابل فشارهای امنیتی و برخوردها با خانواده آقای موسوی نیز سکوت اختیار کرده است.
هاشمی رفسنجانی نیز پس از انتشار پیام تسلیت اش، از سوی پایگاه خبری دولت محمود احمدی نژاد مورد حمله قرار گرفته.
آقای هاشمی در پیامی، درگذشت میراسماعیل موسوی را به خاندان موسوی تسلیت گفته و از میرحسین موسوی و سایر فرزندان میراسماعیل موسوی به عنوان “فرزندان خدوم و برومند” یاد کرده و نوشته بود که این خاندان “خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و کشور کرده اند”.
سایت شبکه ایران که وابسته به موسسه مطبوعاتی ایران، ارگان دولت محمود احمدی نژاد است به این پیام رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام واکنش نشان داده و از اینکه هاشمی، میرحسین موسوی را فرزند خدوم ایران نامیده انتقاد کرده و نوشته است: ” اگرچه آقای رفسنجانی توضیح نداده منظورش از خدمات شایتسه میرحسین به ایران، امیدوار کردن ضدانقلاب به براندازی جمهوری اسلامی بوده یا رهبری آشوبهای خیابانی توسط وی اما به نظر میرسد این پیام تسلیت بیشتر به یک اعلام موضع صریح از سوی هاشمی شبیه باشد تا یک پیام تسلیت معمولی”.
این سایت در مطلبی با عنوان “سال نو تحویل شد اما هاشمی متحول نشد” نوشته است: پیام تسلیت هاشمی به خانواده موسوی در پی درگذشت پدر میرحسین موسوی نشان از ادامه روند نامناسب وی در سال جدید دارد… در پیام خود که به خانواده موسوی خطاب شده، از عبارات و کلماتی استفاده کرده که نه تنها هیچ نشانهای از تغییر در آن به چشم نمیخورد، بلکه نشان از دور جدید سیاستهای حمایتی وی از جریان اغتشاش دارد.
پیام های تسلیت به میرحسین موسوی
آنچه که دراکثر پیام های تسلیت منتشر شده خطاب به میرحسین موسوی و خانواده او به چشم میخورد غیرقانونی خواندن حصر و بازداشت خانگی نخست وزیر زمان جنگ و ابراز امیدواری برای رفع حصر است.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از روز 25 بهمن در بازداشت خانگی به سر می برند. انها حتی امکان شرکت در مراسم تدفین میراسماعیل موسوی را نیافتند.
سید حسن خمینی، آیت الله صانعی، سید محمد خاتمی، مولوی عبدالحمید، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله دستغیب، آیت الله بیات زنجانی، بیت آیت الله منتظری، خانواده مهدی کروبی، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، خانواده آیت الله بهشتی، خانواده آیت الله طالقانی، خانواده های زندانیان سیاسی، زندانیان سیاسی بند 350 اوین، زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر، همسران شهید همت و شهید باکری، فعالان سیاسی و مدنی تبریز، شورای فعالان ملی، مذهبی، اصلاح طلبان آذربایجان شرقی، جمعی از رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق، سازمان ادوار تحکیم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جمعی از جوانان و فعالان دانشجویی آذربایجان، جمعی از زنان سیاسی زندانی زندانهای اوین و رجاییشهر، شورای هماهنگی راه سبز امید و سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی و تشکل های سبز خارج از کشور تاکنون با انتشار پیام هایی، درگذشت میراسماعیل موسوی را به میرحسین موسوی تسلیت گفته اند.
به حصر غیرقانونی پایان دهید
آیت الله دستغیب، نماینده مجلس خبرگان رهبری، در پیامی که در وب سایت او منتشر شده، به میرحسین موسوی تسلیت گفته و نوشته: ” آن مرحوم نیز تبریک میگویم که خداوند فرزندی به وی عنایت کرد که عمر پر برکت خود را در راه پیگیری اهداف بلند امام راحل(رحمه الله) قرار داده است”.
او خطاب به میرحسین موسوی نوشته است: “هرچند فعلاً جنابعالی در حصر غیر شرعی و غیر قانونی بلکه غیر انسانی می باشید امّا در واقع و حقیقت آزادید، و هر چند مطرود شده غیر شرعی و غیر قانونی میباشید امّا در قلب با صفای مردم مؤمن، و مردم آزاده جا دارید”.
آیت الله دستغیب در ادامه خطاب به آقای موسوی افزوده: “اینجانب از هیأت حاکمه می خواهم که به حصر شما و همسر محترمه تان و حجّة الاسلام و المسلمین کروبی و همسر ایشان پایان دهند و بدانند که هیچ مجتهد عادلی این حصر را امضاء نمی کند. اگر به نظر آنها شما متّهم به جرمی می باشید چرا شما و آقای کروبی را در دادگاه صالح در نزد مجتهد عادل نمیآورند تا بتوانید از خود دفاع کنید، و همه بشنوند و ببینند که این همه اتّهامات از کجا پیدا شده است”.
آیت الله صانعی، ازدیگر مراجع تقلید هم در پیامی در وب سایت خود، خطاب به میرحسین موسوی تسلیت گفته و ابراز امیدواری کرده است “تمام کسانی که برای احقاق حقوق ملت متحمل صدماتی گشته اند بالاخص فرزند بزرگوار ایشان از حصر غیر قانونی آزاد گشته و از حقوق انسانی خود بهره مند گردند”.
این مرجع تقلید شیعه همچنین روز پنج شنبه مراسم یادبودی برای پدر میرحسین موسوی در دفتر خود در مشهد برگزار کرد.
آیت الله بیات زنجانی، دیگر مرجع تقلید شیعه، حصر میرحسین موسوی را غیر شرعی، غیر قانونی و غیر اخلاقی خوانده و ضمن تسلیت درگذشت پدر میرحسین موسوی نوشته است: “ملت ایران مرهون شیوۀ تربیتی چنین پدری است که فرزندی را به یادگار گذاشت که با همت بلند خویش، توانست در کوران مشکلات دفاع مقدس، سکّان هدایت اجرایی کشور را با سلامت و موفقیت در دست گیرد و در آن شرایط سخت و دشوار، نعمت مجهول و ناشناختهای مثل امنیت معاش را برای مردم به ارمغان بیاورد و با دقت و امانت از آن صیانت کند”.
آیت الله بیات زنجانی در ادامه خطاب به میرحسین موسوی ابراز امیدواری کرده: “حصرها و محدودیتهای غیرشرعی، غیراخلاقی و غیرقانونی ایجاد شده برای شما، هر چه زودتر خاتمه یابد تا مردم بتوانند هر چه بیشتر از افکار و توانائی هایتان، بهره مند گردند”.
خانواده موسوی برهمه ایرانیان حق دارند
مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان نیز با صدور پیامی، درگذشت میر اسماعیل موسوی را به میرحسین موسوی و خانواده آن مرحوم تسلیت گفت و ضمن تقدیر از« زحمات شایان مهندس موسوی در زمینه پیشرفت و اعتلای کشور که بر کسی پوشیده نیست و مدیریت شایسته امور اجرایی کشور در دوران دفاع مقدس»، تاکید کرد که «خانواده مرحوم موسوی بر همه ایرانیان حق دارند».
احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری نیز ضمن تسلیت، نوشته است: ” جای بسی تأسف است که در جمهوری اسلامی، جنابعالی با آن سابقه درخشان و پر افتخار، مظلومانه در حصر خانگی به سر میبرید و تعدادی از اندیشمندان و فرزندان این مرز و بوم که سرمایههای فکری و ارزشمند مملکت میباشند در زندان گرفتار و اسیرند”.
او ابراز امیدواری کرده که “مسئولین امر به خود آیند و از این فرصت استفاده کنند و به این سنّت ناپسند خاتمه دهند و حداقل با آزادی شما یک قدم به راه مستقیم و به اصول اسلام و انقلاب نزدیک شوند”.
همزمان مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در پیامی، خطاب به میرحسین موسوی نوشته است: ” حلت پدر بزرگوار جنابعالی که عمری را در خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی و تربیت فرزندانی چون جنابعالی و فرزندان دیگرشان، با ایمان، صداقت و پاکی سپری کرد به حضرتعالی و عموم خانواده محترم تسلیت عرض می کنیم؛ و از خداوند متعال برای ایشان رحمت و غفران و برای جنابعالی و عموم خانواده ی محترم، عزّت، سربلندی، صبر و اجر خواستاریم”.
سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران نیز در پیام تسلیت، از میرحسین موسوی به عنوان کسی که “اهل صبر و توکل” است و “همواره خواستار سربلندی کشور، استواری انقلاب و آزادی و حرمت و رفاه مردم بوده”، یاد کرده است.
خانواده های زندانیان سیاسی نیز خطاب به میرحسین موسوی اعلام کرده اند: امروز با دست جور و ستم نه تنها از بیان تسلیتی حضوری محروم هستیم که حتی شرکت در مراسم تشییع و بزرگداشت آن خادم اهل بیت به جرمی نابخشودنی تبدیل گشته و این تنها بخشی از فضیحت ستم پیشه گان است که فصلی دیگر را در حمله ها و عربده های عده ای از خدا بی خبر در مراسم مذهبی آن مرحوم، شاهد بودیم.
جمعی از زندانیان سیاسی زن زندانهای اوین و رجایی شهر هم خطاب به میرحسین موسوی نوشته اند: ما به خوبی، حس تلخ شما را از این دوری اجباری از پدرتان، درک میکنیم، چرا که ماههاست از گرمای آغوش پرمحبت پدرانمان محروم شدهایم. همانطور که در تمام ماههای پس از انتخابات ریاست جمهوری، حضور شما دلگرمی ما برای تحمل شرایط حبس و زندان بود. اینک حضور ما را، هر چند از درون زندان، در کنار خود حس کنید. امروز ما از پس ماهها، اسارت و شکنجه، کنار شما ایستادهایم تا غم نبود پدرتان را کمی تسلی دهیم.
وحشت حکومت از تشییع جنازه
سازمان دانش آموختگان ایران ( ادوار تحکیم وحدت) و همچنین تشکل های سبز خارج از کشورنیز با انتشار اطلاعیه هایی به میرحسین موسوی تسلیت گفته اند. در اطلاعیه ادوار تحکیم خطاب به میرحسین موسوی آمده است: قطع و یقین می دانیم که این پیام از دیوارهای زندان ایجاد شده برای جنابعالی و همسر استوار و سبزتان عبور نخواهد کرد اما بر این ایمان نیز استواریم که اگر چه تن ها را بتوان در حصار دیوار قرار داد اما قلب ها محصور شدنی نیستند و پرواز قلب ها را هیچ قفسی یارای متوقف ساختن نیست. امروز میلیونها ایرانی خود را داغدار از دست دادن پدری می دانند که صالح بود و صلح را پرورش داد، صادق بود و راستی پروری نمود و عمری را برای خیر دین و مملکت صرف نمود.
تشکل های سبز خارج از کشور نیز نوشته اند که “برخورد های سخیف امنیتی با خاندان داغدیده و ماوقع ایام فوت و تدفین -که زنده کننده خاطرات کاروان اسرای کربلا در شهر شام است- را بشدت محکوم نموده و با هشدار به عوامل امنیتی تاکید می نماید که چنین رفتارهایی معنایی جز ذلت، ناتوانی و ترس حکومت نداشته و نشانی از حقانیت خواسته های ملت سبز ایران و پیروزی مسلم جنبش سبز دارد”.
در پیام این تشکل ها آمده است: آنچه مسلم است اینکه درگذشت آن مرحوم در هنگامه حصر غیرقانونی فرزند و عروس ایشان و برخوردهای شدید نیروهای امنیتی پس از فوت آن مرحوم و در مراسم خاکسپاری ایشان، رسوایی دیگری برای عوامل خودسری است که رهبران جنبش سبز ملت ایران را به گروگان گرفته اند.
جمعی از رزمندگان سبز دوران جنگ تحمیلی هم در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت پدر میر حسین موسوی، خطاب به وی گفته اند: همانگونه که شما دو سال اخیر در کنار خانواده های شهدا و زندانیان جنبش سبز باعث دلگرمی و صبوری این عزیزان شدید ما نیز به عهد خود با شما در تمام زمینه ها وفاداریم و از خداوند برای ایشان علو درجات و رحمت بیکران و برای شما میر عزیز و خانواده محترمتان صبر جمیل خواستاریم.
آنها در ادامه خطاب به میرحسین موسوی افزوده اند: نیروهای مزدور وابسته به دیکتاتور بار دیگر وحشت و زبونی خود را در مراسم تشییع پدر بزرگوارتان به نمایش گذاشتند و شما را حتی از آخرین وداع محروم ساختند. اینان همچون گذشته ترس و وحشت خود را از حضور مردم عزادار در کنار شما نشان دادند و فکر می کنند با رفتار زبونانه خویش میتوانند جلو سیل خروشان دوستداران شما را بگیرند.
فرشته قاضي
بنا به گزارش منابع حقوق بشری، فرزند حشمت الله طبرزدی، دبیر جبهه دموکراتیک ایران می گوید یکی از هم بندی های پدرش به جرم داشتن تلفن خانواده برخی زندانیان سیاسی ضمن لغو مرخصی نوروزی، مورد ضرب و شتم قرار گرفته است .
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، در حالی که مقامات قضایی ایران طی ماه های گذشته محدودیت های زیادی را برای برخی زندانیان سیاسی برای تماس تلفنی، ملاقات با خانواده و مرخصی آنها ایجاد کرده اند، پسر حشمت الله طبرزدی، فعال سیاسی و دبیر جبهه دموکراتیک ایران به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت یکی از هم بندی های پدرش که اتهام غیر سیاسی دارد به جرم داشتن تلفن خانواده برخی زندانیان سیاسی با لغو مرخصی عید روبرو شده و توسط مامورین به وسیله باتوم برقی کتک خورده است . وی گفت : “۷۰ روز است که ارتباط تلفنی پدرم قطع شده است و کسی جواب گو دلیل قطع این ارتباط نیست . یکی از هم بندی های سابق پدرم که اتهام غیر سیاسی دارد و به اصطلاح زندانی عادی است به جرم بودن شماره تلفن های منزل پدرم و آقای عیسی سحر خیز در جیبش، مرخصی عیدش لغو می شود و او را کتک می زنند . کامیار ده پهلوان، مدتی هم بندی پدرم بوده و طبعا بین زندانیان سیاسی با دیگر زندانیان هم بند دوستی ایجاد می شود و پدرم و آقای ده پهلوان هم با هم دوست می شوند، بعد پدرم به بند دیگری منتقل می شود . حالا شنیدیم که وقتی آقای ده پهلوان برای تفتیش بدنی می روند تا پس از آن از زندان خارج شده و مرخصی عیدشان را شروع کنند، به جرم داشتن شماره تلفن های منزل پدرم و آقای عیسی سحرخیز او را با باتوم برقی شکنجه می کنند و بعد هم مرخصیش را لغو می کنند .”
علی طبرزدی، پسر حشمت الله طبرزدی ادامه داد : “شنیدیم آقای ده پهلوان حالشان خوب نیست و شب ها به سختی می خوابند، چون با باتوم به سرش ضربه وارد کرده اند . حالا وقتی این خبرها را می شنویم که فقط برای داشتن شماره تلفن زندانی دیگر از مرخصی عید محروم می شوند، چطور می توانیم انتظار مرخصی برای پدرم داشته باشیم .”
پسر حشمت الله طبرزدی در خصوص قطع تماس تلفنی پدرش در زندان رجایی شهر کرج گفت: “اوایل زندانیان فقط روزی یک بار اجازه تماس داشتند، اما بعد به سه نوبت در روز افزایش پیدا کرد . اما ناگهان همه این تماس ها قطع شد و این برای خانواده ها و خود زندانی یک جور شکنجه است . حالا دیگر نمی دانیم چه اتفاقی در زندان می افتد، در ملاقات های کابینی چند دقیقه ای هم که نمی توان همه چیز را فهمید و پرسید . فرصتی نیست برای این که بفهمیم . ظاهر قضیه این است که پدرم خندان می آید و حالش خوب است، اما واقعا نمی دانیم که در زندان چه به آنها می گذرد.”
علی طبرزدی در خصوص پیگیری های خانواده برای مرخصی عید پدرش گفت : “اولا که با بخش نامه قوه قضاییه در اسفند ماه که می گفت به زندانیان سیاسی مرخصی عید تعلق نمی گیرد، دیگر روزنه امیدی باقی نماند . بعد هم در این چند سال بر اساس تجربیات مان دیگر می دانیم چه زمانی باید پیگیر کار زندانی مان باشیم و چه زمانی نباشیم . بی تفاوتی های که از سوی آنها دیده ایم دیگر رغبتی برای درخواست مرخصی برایمان نگذاشته است . خود پدرم نیز میلی به اقدام ما نداشتند .”
علی طبرزدی ادامه داد : “اگر مرخصی یکی-دو روز باشد که اصلا ارزش ندارد، پس از یک سال و اندی در زندان بودن حداقل باید زندانی یک هفته به مرخصی بیایند . پدرم هم راضی نبود که ما خودمان را جلوی مسولان کوچک کنیم . از طرف دیگر ما روزنه امیدی از جانب مسولان ندیدیم تا برای مرخصی آقای طبرزدی اقدام کنیم .”
پسر حشمت الله طبرزدی با اشاره به این که پنج شنبه آخر سال به ملاقات پدرشان در زندان رجایی شهر کرج رفته اند، گفت : “پدرم از حکم هشت سال زندانش که اکنون یک سالش را گذرانده، ناراحت است ولی خدا را شکر همیشه روحی اش خوب است . الان دیگر چاره ای جز تحمل نیست . فقط باید با شرایط زندان بسازند .”
علی طبرزدی با اشاره به حکم پدرش گفت : “بسیار ناراحت کننده است آدمی که مدت طولانی در زندان بوده است دوباره با همان اتهامات به زندان برگردانده شود . در حالی که او در جریان انتخابات فقط نظاره گر بود نه تشویق می کرد و نه نهی . ولی ظاهرا هر چه می شود باید بیایند سراغ پدر من .”
علی طبرزدی در خصوص انتظار خانواده اش از فعالان حقوق بشر گفت : “سازمان های حقوق بشری نباید اجازه بدهند تا خبرهای زندانیان ، کسانی که دستشان بسته است فراموش شود .”
گفتنی است حشمت الله طبرزدی، فعال سیاسی و دبیر جبهه دموکراتیک ایران در دادگاه تجدید نظر در اسفند ماه ۸۹ به هشت سال حبس محکوم شد، او پیش تر در شعبه ۲۶ دادگاه بدوی انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیر عباسی به ۹ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود .
طبرزدی ۶ دی ماه ۱۳۸۸ و به فاصله کوتاهی از حوادث این روز عاشورا بازداشت و به سلولهای انفرادی بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین منتقل و تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت . او پس از انتقال به بند عمومی زندان اوین، در اردیبهشت ماه امسال، همزمان با اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی از جمله فرزاد کمانگر، معلم کرد به زندان رجاییشهر کرج تبعید شد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، در حالی که مقامات قضایی ایران طی ماه های گذشته محدودیت های زیادی را برای برخی زندانیان سیاسی برای تماس تلفنی، ملاقات با خانواده و مرخصی آنها ایجاد کرده اند، پسر حشمت الله طبرزدی، فعال سیاسی و دبیر جبهه دموکراتیک ایران به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت یکی از هم بندی های پدرش که اتهام غیر سیاسی دارد به جرم داشتن تلفن خانواده برخی زندانیان سیاسی با لغو مرخصی عید روبرو شده و توسط مامورین به وسیله باتوم برقی کتک خورده است . وی گفت : “۷۰ روز است که ارتباط تلفنی پدرم قطع شده است و کسی جواب گو دلیل قطع این ارتباط نیست . یکی از هم بندی های سابق پدرم که اتهام غیر سیاسی دارد و به اصطلاح زندانی عادی است به جرم بودن شماره تلفن های منزل پدرم و آقای عیسی سحر خیز در جیبش، مرخصی عیدش لغو می شود و او را کتک می زنند . کامیار ده پهلوان، مدتی هم بندی پدرم بوده و طبعا بین زندانیان سیاسی با دیگر زندانیان هم بند دوستی ایجاد می شود و پدرم و آقای ده پهلوان هم با هم دوست می شوند، بعد پدرم به بند دیگری منتقل می شود . حالا شنیدیم که وقتی آقای ده پهلوان برای تفتیش بدنی می روند تا پس از آن از زندان خارج شده و مرخصی عیدشان را شروع کنند، به جرم داشتن شماره تلفن های منزل پدرم و آقای عیسی سحرخیز او را با باتوم برقی شکنجه می کنند و بعد هم مرخصیش را لغو می کنند .”
علی طبرزدی، پسر حشمت الله طبرزدی ادامه داد : “شنیدیم آقای ده پهلوان حالشان خوب نیست و شب ها به سختی می خوابند، چون با باتوم به سرش ضربه وارد کرده اند . حالا وقتی این خبرها را می شنویم که فقط برای داشتن شماره تلفن زندانی دیگر از مرخصی عید محروم می شوند، چطور می توانیم انتظار مرخصی برای پدرم داشته باشیم .”
پسر حشمت الله طبرزدی در خصوص قطع تماس تلفنی پدرش در زندان رجایی شهر کرج گفت: “اوایل زندانیان فقط روزی یک بار اجازه تماس داشتند، اما بعد به سه نوبت در روز افزایش پیدا کرد . اما ناگهان همه این تماس ها قطع شد و این برای خانواده ها و خود زندانی یک جور شکنجه است . حالا دیگر نمی دانیم چه اتفاقی در زندان می افتد، در ملاقات های کابینی چند دقیقه ای هم که نمی توان همه چیز را فهمید و پرسید . فرصتی نیست برای این که بفهمیم . ظاهر قضیه این است که پدرم خندان می آید و حالش خوب است، اما واقعا نمی دانیم که در زندان چه به آنها می گذرد.”
علی طبرزدی در خصوص پیگیری های خانواده برای مرخصی عید پدرش گفت : “اولا که با بخش نامه قوه قضاییه در اسفند ماه که می گفت به زندانیان سیاسی مرخصی عید تعلق نمی گیرد، دیگر روزنه امیدی باقی نماند . بعد هم در این چند سال بر اساس تجربیات مان دیگر می دانیم چه زمانی باید پیگیر کار زندانی مان باشیم و چه زمانی نباشیم . بی تفاوتی های که از سوی آنها دیده ایم دیگر رغبتی برای درخواست مرخصی برایمان نگذاشته است . خود پدرم نیز میلی به اقدام ما نداشتند .”
علی طبرزدی ادامه داد : “اگر مرخصی یکی-دو روز باشد که اصلا ارزش ندارد، پس از یک سال و اندی در زندان بودن حداقل باید زندانی یک هفته به مرخصی بیایند . پدرم هم راضی نبود که ما خودمان را جلوی مسولان کوچک کنیم . از طرف دیگر ما روزنه امیدی از جانب مسولان ندیدیم تا برای مرخصی آقای طبرزدی اقدام کنیم .”
پسر حشمت الله طبرزدی با اشاره به این که پنج شنبه آخر سال به ملاقات پدرشان در زندان رجایی شهر کرج رفته اند، گفت : “پدرم از حکم هشت سال زندانش که اکنون یک سالش را گذرانده، ناراحت است ولی خدا را شکر همیشه روحی اش خوب است . الان دیگر چاره ای جز تحمل نیست . فقط باید با شرایط زندان بسازند .”
علی طبرزدی با اشاره به حکم پدرش گفت : “بسیار ناراحت کننده است آدمی که مدت طولانی در زندان بوده است دوباره با همان اتهامات به زندان برگردانده شود . در حالی که او در جریان انتخابات فقط نظاره گر بود نه تشویق می کرد و نه نهی . ولی ظاهرا هر چه می شود باید بیایند سراغ پدر من .”
علی طبرزدی در خصوص انتظار خانواده اش از فعالان حقوق بشر گفت : “سازمان های حقوق بشری نباید اجازه بدهند تا خبرهای زندانیان ، کسانی که دستشان بسته است فراموش شود .”
گفتنی است حشمت الله طبرزدی، فعال سیاسی و دبیر جبهه دموکراتیک ایران در دادگاه تجدید نظر در اسفند ماه ۸۹ به هشت سال حبس محکوم شد، او پیش تر در شعبه ۲۶ دادگاه بدوی انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیر عباسی به ۹ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود .
طبرزدی ۶ دی ماه ۱۳۸۸ و به فاصله کوتاهی از حوادث این روز عاشورا بازداشت و به سلولهای انفرادی بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین منتقل و تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت . او پس از انتقال به بند عمومی زندان اوین، در اردیبهشت ماه امسال، همزمان با اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی از جمله فرزاد کمانگر، معلم کرد به زندان رجاییشهر کرج تبعید شد.
سحام نيوز: مجتبي واحدي از مشاورين مهدي كروبي در مصاحبه با دويچه وله، بر دروغ گويي روز افزون حكومت در خصوص وضعيت مهدي كروبي و ميرحسين موسوي تاكيد كرده و افزوده: اقدامی که الان دارد انجام می شود و با کمال وقاحت روزبه روز بر دروغگویی حکومت افزوده میشود، بحث حصر و زندانی شدن آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان است.
بخشي از اين مصاحبه در ادامه آمده است:
آقای واحدی، آیا خبر جدیدی از آخرین وضعیت آقای کروبی و همسرشان و همچنین مهندس موسوی و خانم زهرا رهنورد دارید؟
مجتبی واحدی: وضعیتی که آقای کروبی و همسرشان و آقای مهندس موسوی و همسرشان دارند، هر روز وضعیت جدیدی است. یعنی یک کار غیرقانونی، غیرانسانی و غیرحقوقی در مورد آنها دارد انجام میشود و تا زمانیکه این حصر ظالمانه و عقدهگشایانه برطرف نشود، خبر جدید است. یعنی اتفاقاً یکی از رفتارهای حاکمیت این است که با افزایش روزمره و روزانهی جنایتهایاش، مفاسدش، یا سهلانگاریها و بیکفایتی و بیمدیریتیاش، بعضی از سوژههای قدیمی به فراموشی سپرده شوند. در حالیکه هریک از این سوژهها هم در تاریخ کشور ماندگار خواهند شد و هم تأثیرش را بر روی امروز و فردای کشور میگذارد.
اقدامی که الان دارد انجام میشود و با کمال وقاحت روزبهروز بر دروغگویی حکومت افزوده میشود، بحث حصر و زندانی شدن آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان است. موضوعی که خود حاکمیت هم میداند خطای بزرگی است. کمااینکه خانم اشتون در سخنانشان گفتند که حکومت ایران گفته است که ما برای حفاظت از جان این افراد، آنها را زندانی کردهایم.
به نظر من، ما در برابر حکومت دروغگویی که حتی اینقدر هم جرأت ندارد که مسئولیت کارش را بپذیرد، وظیفه داریم این موضوع را همیشه تکرار کنیم. برای اینکه این حقی است که هرلحظه دارد پایمال میشود.
گفته میشود، آنقدر که باید به قضیهی حصر خانگی یا بازداشت آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان پرداخته نشده است. خیلیها انتقاد دارند و میگویند هم در داخل ایران و حتی در خارج از ایران، تقریباً دارد این قضیه فراموش میشود و انگار دارد عادی میشود که مردم در بیخبری از آنها بمانند. پاسخ شما به این منتقدان چیست؟
من گمان میکنم نه به دلیل اینکه علاقهای به آقایان موسوی و کروبی دارم، بلکه برای اینکه ظلم مستمر دارد انجام میشود، حتماً باید اعتراض هم مستمر باشد. البته اعتراضات واقعاً دارد در حد معقولاش انجام میشود. اما در برابر حکومت خشنی که از هیچ کار غیرانسانیای ابا ندارد، طبیعتاً بسیاری از مردم هم ناچارند کمهزینهترین و کمدردسرترین راهها را انتخاب کنند.
اما من میگویم اگر این حکومت راست میگوید، اگر ادعایی که آقای خامنهای و اطرافیانشان به دروغ میگویند راست است، اگر ادعای قاضی حکومت، آقای احمد خاتمی، راست است، فقط اجازهی یک تشییع جنازهی واقعی به آقای مهندس موسوی بدهند و اصلاً فقط اجازه بدهند که روزنامههای رسمی کشور آگهی مراسم تشییع جنازهی پدر آقای موسوی را چاپ کنند، در همین حد. اگر حکومت چنین اجازهای داد، من تمام حرفهایام را در مورد حکومت پس میگیرم.
میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی
بخشي از اين مصاحبه در ادامه آمده است:
آقای واحدی، آیا خبر جدیدی از آخرین وضعیت آقای کروبی و همسرشان و همچنین مهندس موسوی و خانم زهرا رهنورد دارید؟
مجتبی واحدی: وضعیتی که آقای کروبی و همسرشان و آقای مهندس موسوی و همسرشان دارند، هر روز وضعیت جدیدی است. یعنی یک کار غیرقانونی، غیرانسانی و غیرحقوقی در مورد آنها دارد انجام میشود و تا زمانیکه این حصر ظالمانه و عقدهگشایانه برطرف نشود، خبر جدید است. یعنی اتفاقاً یکی از رفتارهای حاکمیت این است که با افزایش روزمره و روزانهی جنایتهایاش، مفاسدش، یا سهلانگاریها و بیکفایتی و بیمدیریتیاش، بعضی از سوژههای قدیمی به فراموشی سپرده شوند. در حالیکه هریک از این سوژهها هم در تاریخ کشور ماندگار خواهند شد و هم تأثیرش را بر روی امروز و فردای کشور میگذارد.
اقدامی که الان دارد انجام میشود و با کمال وقاحت روزبهروز بر دروغگویی حکومت افزوده میشود، بحث حصر و زندانی شدن آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان است. موضوعی که خود حاکمیت هم میداند خطای بزرگی است. کمااینکه خانم اشتون در سخنانشان گفتند که حکومت ایران گفته است که ما برای حفاظت از جان این افراد، آنها را زندانی کردهایم.
به نظر من، ما در برابر حکومت دروغگویی که حتی اینقدر هم جرأت ندارد که مسئولیت کارش را بپذیرد، وظیفه داریم این موضوع را همیشه تکرار کنیم. برای اینکه این حقی است که هرلحظه دارد پایمال میشود.
گفته میشود، آنقدر که باید به قضیهی حصر خانگی یا بازداشت آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان پرداخته نشده است. خیلیها انتقاد دارند و میگویند هم در داخل ایران و حتی در خارج از ایران، تقریباً دارد این قضیه فراموش میشود و انگار دارد عادی میشود که مردم در بیخبری از آنها بمانند. پاسخ شما به این منتقدان چیست؟
من گمان میکنم نه به دلیل اینکه علاقهای به آقایان موسوی و کروبی دارم، بلکه برای اینکه ظلم مستمر دارد انجام میشود، حتماً باید اعتراض هم مستمر باشد. البته اعتراضات واقعاً دارد در حد معقولاش انجام میشود. اما در برابر حکومت خشنی که از هیچ کار غیرانسانیای ابا ندارد، طبیعتاً بسیاری از مردم هم ناچارند کمهزینهترین و کمدردسرترین راهها را انتخاب کنند.
اما من میگویم اگر این حکومت راست میگوید، اگر ادعایی که آقای خامنهای و اطرافیانشان به دروغ میگویند راست است، اگر ادعای قاضی حکومت، آقای احمد خاتمی، راست است، فقط اجازهی یک تشییع جنازهی واقعی به آقای مهندس موسوی بدهند و اصلاً فقط اجازه بدهند که روزنامههای رسمی کشور آگهی مراسم تشییع جنازهی پدر آقای موسوی را چاپ کنند، در همین حد. اگر حکومت چنین اجازهای داد، من تمام حرفهایام را در مورد حکومت پس میگیرم.
میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی
رئیس مجلس ایران پیام تبریک رئیس جمهوری آمریکا به ایرانیان را مورد انتقاد قرار داده است. به گزارش خانه ملت – پایگاه اطلاع رسانی مجلس – علی لاریجانی، رئیس مجلس و نماینده قم، در سخنانی در آغاز جلسه علنی روز دوشنبه، 15 فروردین، ضمن تبریک سال جدید، پیام تبریک باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، برای مردم ایران را “تاسف آور” توصیف کرد.
علی لاریجانی در مورد اقدام آقای اوباما گفت “به نظر می رسد وی لباس رئیس جمهور یک کشور بزرگ را از تن در آورده و در حد رئیس حزب سبز شعبه یکی از شهرهای دور افتاده اروپا سخن رانده است” اما دلیل نامناسب بودن اقدام رئیس جمهوری آمریکا در مخاطب قراردادن مردم ایران را توضیح نداد.
وی افزود که “همان مقدار که این اقدام برای رئیس جمهور یک کشور مضحک بود، برای ایرانیان درس آموز بود که پشت صحنه دغل کاری یکی دو سال گذشته آنان در پیگیری گفتگو با جمهوری اسلامی ایران را بهتر بشناسند.”
رئیس جمهوری آمریکا امسال نیز، مانند دو سال قبل از آن، به مناسبت فرا رسیدن نوروز و سال جدید شمسی، پیامی خطاب به ملت ایران فرستاد و گفت که حکومت ایران نخواهد توانست با ایحاد رعب و سرکوب منتقدان و معترضان، آینده را شکل دهد.
در حالیکه آقای اوباما در پیام نوروزی نخستین سال ریاست جمهوری خود، رهبران جمهوری اسلامی را مخاطب قرار داده و از آنان خواسته بود برای بهبود روابط دو کشور تلاش کنند، بخش عمده ای از پیام سال جاری خود را به اطمینان بخشی به ایرانیان در مورد دستیابی به آزادی و استقرار حکومتی پاسخگو و مورد نظر آنان اختصاص داد.
وی به خصوص اظهار داشت که بین جنبش های سیاسی کنونی خاورمیانه و اعتراضات ایرانیان نسبت به نتیجه بحث برانگیز انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تشابه وجود دارد.
پیام نوروزی رئیس جمهوری آمریکا از تعدادی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان پخش و در برخی از سایت های خبررسانی منتشر شد.
آقای لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود در نخستین جلسه مجلس در سال جدید، حرکت های اعتراضی در بعضی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را “رویدادی کم نظیر” توصیف کرد و افزود که این جنبش ها “حکومت های دیکتاتورها و حامیان غربی آنان را دچار سر در گمی کرده است.”
مواضع متفاوت
حرکت های اعتراضی ماههای اخیر به سقوط رئیسان جمهوری غربگرای تونس و مصر منجر شده و جنگ بین حکومت ضد غربی لیبی و مخالفان مسلح آن، و همچنین اعتراضات گسترده در سوریه، یمن و بحرین را در پی داشته است.
مقامات و رسانه های دولتی در ایران از اعتراضات در لیبی، بحرین و یمن حمایت کرده اما حرکت اعتراضی در سوریه را به توطئه خارجی نسبت داده است.
رئیس مجلس کشورهای غربی را به تلاش برای انحراف این اعتراضات از مسیر واقعی آنها متهم کردو گفت: “در همه این کشورها، حرکت مردم رو به جلو است و با آگاهی مردم از سیاست های غرب به ویژه آمریکا، امکان انحراف این نهضت ها رو به کاهش است.”
وی در عین حال حمایت غرب از حرکت های اعتراضی در منطقه را “بازی مزورانه غرب و بازی سخیف امپریالیستی دیکتاتوری آمریکا” توصیف کردو اظهار داشت که به همین دلیل، پیروزی سریع و کم هزینه مردم امری غیر واقعی است.
علی لاریجانی با اشاره به اعزام نیرو از کشورهای عرب منطقه خلیج فارس به بحرین، دولت آمریکا را به این خاطر که از چنین اقدامی جلوگیری نکرده است به بی صداقتی متهم کرد و گفت که آمریکاییان نمی توانند خود را طرفدار حقوق بشر بدانند و ادعا کنند که در کنار ملت ها قرار دارند.
رئیس مجلس ایران گفت: “آمریکا با دو سلاح زور و فریب به جنگ مسلمانان آمده، در جایی با زور به دنبال مقابله با اراده ملت هاست و درجایی دیگر، با فریب کاری قصد شکستن اراده مبارزین را دارد.”
وی کشورهای غربی را به خاطر اقدام نظامی در لیبی مورد انتقاد قرار داد و گفت که “آنان قبل از نجات مردم از زیر آتش هایی که ارتش های غربی و حکومت لیبی برافروخته اند، به دنبال امضای قراردادهای نفتی به صورت آشکار و پنهان هستند.”
اشاره آقای لاریجانی به مشارکت کشورهای عضو پیمان ناتو، و برخی کشورهای عربی، در اجرای قطعنامه شماره 1979 شورای امنیت در مورد حمایت از غیرنظامیان لیبی در برابر حملات مسلحانه نیروهای دولتی است.
بروز نا آرامی در لیبی باعث کاهش شدید صادرات نفت این کشور شده که همواره به کشورهای غربی فروخته می شد و اخیرا گزارش شد که دولت قطر قراردادی را با نیروهای مخالف برای عرضه نفت صادراتی از مناطق تحت کنترل آنان امضا کرده است.
علی لاریجانی در مورد اقدام آقای اوباما گفت “به نظر می رسد وی لباس رئیس جمهور یک کشور بزرگ را از تن در آورده و در حد رئیس حزب سبز شعبه یکی از شهرهای دور افتاده اروپا سخن رانده است” اما دلیل نامناسب بودن اقدام رئیس جمهوری آمریکا در مخاطب قراردادن مردم ایران را توضیح نداد.
وی افزود که “همان مقدار که این اقدام برای رئیس جمهور یک کشور مضحک بود، برای ایرانیان درس آموز بود که پشت صحنه دغل کاری یکی دو سال گذشته آنان در پیگیری گفتگو با جمهوری اسلامی ایران را بهتر بشناسند.”
رئیس جمهوری آمریکا امسال نیز، مانند دو سال قبل از آن، به مناسبت فرا رسیدن نوروز و سال جدید شمسی، پیامی خطاب به ملت ایران فرستاد و گفت که حکومت ایران نخواهد توانست با ایحاد رعب و سرکوب منتقدان و معترضان، آینده را شکل دهد.
در حالیکه آقای اوباما در پیام نوروزی نخستین سال ریاست جمهوری خود، رهبران جمهوری اسلامی را مخاطب قرار داده و از آنان خواسته بود برای بهبود روابط دو کشور تلاش کنند، بخش عمده ای از پیام سال جاری خود را به اطمینان بخشی به ایرانیان در مورد دستیابی به آزادی و استقرار حکومتی پاسخگو و مورد نظر آنان اختصاص داد.
وی به خصوص اظهار داشت که بین جنبش های سیاسی کنونی خاورمیانه و اعتراضات ایرانیان نسبت به نتیجه بحث برانگیز انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تشابه وجود دارد.
پیام نوروزی رئیس جمهوری آمریکا از تعدادی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان پخش و در برخی از سایت های خبررسانی منتشر شد.
آقای لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود در نخستین جلسه مجلس در سال جدید، حرکت های اعتراضی در بعضی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را “رویدادی کم نظیر” توصیف کرد و افزود که این جنبش ها “حکومت های دیکتاتورها و حامیان غربی آنان را دچار سر در گمی کرده است.”
مواضع متفاوت
حرکت های اعتراضی ماههای اخیر به سقوط رئیسان جمهوری غربگرای تونس و مصر منجر شده و جنگ بین حکومت ضد غربی لیبی و مخالفان مسلح آن، و همچنین اعتراضات گسترده در سوریه، یمن و بحرین را در پی داشته است.
مقامات و رسانه های دولتی در ایران از اعتراضات در لیبی، بحرین و یمن حمایت کرده اما حرکت اعتراضی در سوریه را به توطئه خارجی نسبت داده است.
رئیس مجلس کشورهای غربی را به تلاش برای انحراف این اعتراضات از مسیر واقعی آنها متهم کردو گفت: “در همه این کشورها، حرکت مردم رو به جلو است و با آگاهی مردم از سیاست های غرب به ویژه آمریکا، امکان انحراف این نهضت ها رو به کاهش است.”
وی در عین حال حمایت غرب از حرکت های اعتراضی در منطقه را “بازی مزورانه غرب و بازی سخیف امپریالیستی دیکتاتوری آمریکا” توصیف کردو اظهار داشت که به همین دلیل، پیروزی سریع و کم هزینه مردم امری غیر واقعی است.
علی لاریجانی با اشاره به اعزام نیرو از کشورهای عرب منطقه خلیج فارس به بحرین، دولت آمریکا را به این خاطر که از چنین اقدامی جلوگیری نکرده است به بی صداقتی متهم کرد و گفت که آمریکاییان نمی توانند خود را طرفدار حقوق بشر بدانند و ادعا کنند که در کنار ملت ها قرار دارند.
رئیس مجلس ایران گفت: “آمریکا با دو سلاح زور و فریب به جنگ مسلمانان آمده، در جایی با زور به دنبال مقابله با اراده ملت هاست و درجایی دیگر، با فریب کاری قصد شکستن اراده مبارزین را دارد.”
وی کشورهای غربی را به خاطر اقدام نظامی در لیبی مورد انتقاد قرار داد و گفت که “آنان قبل از نجات مردم از زیر آتش هایی که ارتش های غربی و حکومت لیبی برافروخته اند، به دنبال امضای قراردادهای نفتی به صورت آشکار و پنهان هستند.”
اشاره آقای لاریجانی به مشارکت کشورهای عضو پیمان ناتو، و برخی کشورهای عربی، در اجرای قطعنامه شماره 1979 شورای امنیت در مورد حمایت از غیرنظامیان لیبی در برابر حملات مسلحانه نیروهای دولتی است.
بروز نا آرامی در لیبی باعث کاهش شدید صادرات نفت این کشور شده که همواره به کشورهای غربی فروخته می شد و اخیرا گزارش شد که دولت قطر قراردادی را با نیروهای مخالف برای عرضه نفت صادراتی از مناطق تحت کنترل آنان امضا کرده است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران خارج از کشور با تسلیت به میرحسن موسوی، ضرب و شتم و دستگیری شرکت کنندگان در مراسم تشییع پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی و ممانعت از برگزاری مراسم ختم آن مرحوم را به شدت محکوم می کند و به اقتدارگرایان حاکم توصیه می نماید از تحولات و وقایع جاری منطقه عبرت بگیرند و تا دیر نشده از این اقدامات بیهوده و نسنجیده که فقط بر نفرت و انزجار عمومی از ایشان می افزاید و سقوط و فروپاشی را نزدیک می کند، دست بردارند.
مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه خارج از کشور در این بیانیه آورده است: چنان که حماسه ۲۵ بهمن و نیز حضور شهروندان عادی در مراسم تشییع پیکر مرحوم پدر آقای میر حسین موسوی نشان داد، استراتژی رعب و سرکوب و سانسور و تبلیغات گوبلزی امپراتوری سرکوب و دروغ ناکارآمد تر از آن است که بتواند به اقتدارگرایان حاکم آرامش درونی و اطمینان خاطر ببخشد. این وقایع نوید روزی را می دهد دیر یا زود فرا خواهد رسید. روزی که موانع ترس و فریب کاملاً فرو بریزد و بنیان استبداد برای همیشه در این سرزمین محو شود.
متن این بیانیه که در سایت امروز منتشر شده، به شرح زیر است:بسم الله الرحمن الرحیم
پس از برگزاری مراسم تشییع و دفن پیکر مرحوم حاج میر اسماعیل موسوی در فضای خفقان و رعب انگیز پلیسی امنیتی که با ضرب و شتم و دستگیری حاضران در مراسم و ربودن پیکر آن مرحوم همراه بود، اقتدارگرایان حاکم در اقدام غیرانسانی دیگری از برگزاری مراسم ختم جلوگیری کردند و به این ترتیب نشان دادند که روند استحاله جمهوری اسلامی ایران که بر اساس آرمان آزادی و جمهوریت بنا نهاده شده بود به مرحله ای رسیده است که منتقدان حکومت در ایران نه تنها از آزادی بیان بلکه از آزادی تشییع مردگان و تسلای بازماندگان نیز محرومند.
این رفتار مغایر با بدیهی ترین اصول اخلاقی و انسانی بیش از هر چیز از ترس و وحشت حاکمان کنونی ایران حکایت دارد. ارعاب و وحشت آفرینی حاکمان مستبد بیش از آن که در منتقدان و مخالفان ایجاد بیم و هراس کند، تجسم دلهره و وحشت ایشان از هر اجتماع غیر فرمایشی است، حتی اگر این اجتماع برای تشییع پیکری و یا برگزاری مراسم ختمی برای تسلای دل بازماندگان باشد. سرکوب و ضرب و شتم کور و بی هدف مردم عادی به جرم حضور در کوچه و خیابان در روزهای ۲۵ بهمن و یکم اسفند و جلوگیری از برگزاری مراسم تشییع و ختم توسط عوامل استبداد حاکم گویای این حقیقت است که حاکمیت مستبد از التهاب جامعه و عمق نفرت و انزجار ملی نسبت به خود به خوبی آگاه است و از این که هر تجمعی در هر سطح و با هر بهانه ای به حرکتی میلیونی و غیر قابل مهار علیه وی تبدیل شود به شدت وحشت دارد، بنابراین با به کار گیری استراتژی رعب و سرکوب می کوشد از شکل گرفتن حتی هسته های کوچک تجمع جلوگیری کند. اما چنان که حماسه ۲۵ بهمن و نیز حضور شهروندان عادی در مراسم تشییع پیکر مرحوم پدر آقای میر حسین موسوی نشان داد، استراتژی رعب و سرکوب و سانسور و تبلیغات گوبلزی امپراتوری سرکوب و دروغ ناکارآمد تر از آن است که بتواند به اقتدارگرایان حاکم آرامش درونی و اطمینان خاطر ببخشد. این وقایع نوید روزی را می دهد دیر یا زود فرا خواهد رسید. روزی که موانع ترس و فریب کاملاً فرو بریزد و بنیان استبداد برای همیشه در این سرزمین محو شود.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن تسلیت مجدد به جناب آقای میرحسن موسوی و خانواده محترم ایشان، ضرب و شتم و دستگیری شرکت کنندگان در مراسم تشییع پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی و ممانعت از برگزاری مراسم ختم آن مرحوم را به شدت محکوم می کند و به اقتدارگرایان حاکم توصیه می نماید از تحولات و وقایع جاری منطقه عبرت بگیرند و تا دیر نشده از این اقدامات بیهوده و نسنجیده که فقط بر نفرت و انزجار عمومی از ایشان می افزاید و سقوط و فروپاشی را نزدیک می کند، دست بردارند و با ترجیح مصالح ملی بر منافع قدرت و امید به بزرگواری ملت، از اعمال غیر انسانی خود توبه کنند و یقین داشته باشند که خداوند در کمین ستمکاران است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور)
دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۰
متن این بیانیه که در سایت امروز منتشر شده، به شرح زیر است:بسم الله الرحمن الرحیم
پس از برگزاری مراسم تشییع و دفن پیکر مرحوم حاج میر اسماعیل موسوی در فضای خفقان و رعب انگیز پلیسی امنیتی که با ضرب و شتم و دستگیری حاضران در مراسم و ربودن پیکر آن مرحوم همراه بود، اقتدارگرایان حاکم در اقدام غیرانسانی دیگری از برگزاری مراسم ختم جلوگیری کردند و به این ترتیب نشان دادند که روند استحاله جمهوری اسلامی ایران که بر اساس آرمان آزادی و جمهوریت بنا نهاده شده بود به مرحله ای رسیده است که منتقدان حکومت در ایران نه تنها از آزادی بیان بلکه از آزادی تشییع مردگان و تسلای بازماندگان نیز محرومند.
این رفتار مغایر با بدیهی ترین اصول اخلاقی و انسانی بیش از هر چیز از ترس و وحشت حاکمان کنونی ایران حکایت دارد. ارعاب و وحشت آفرینی حاکمان مستبد بیش از آن که در منتقدان و مخالفان ایجاد بیم و هراس کند، تجسم دلهره و وحشت ایشان از هر اجتماع غیر فرمایشی است، حتی اگر این اجتماع برای تشییع پیکری و یا برگزاری مراسم ختمی برای تسلای دل بازماندگان باشد. سرکوب و ضرب و شتم کور و بی هدف مردم عادی به جرم حضور در کوچه و خیابان در روزهای ۲۵ بهمن و یکم اسفند و جلوگیری از برگزاری مراسم تشییع و ختم توسط عوامل استبداد حاکم گویای این حقیقت است که حاکمیت مستبد از التهاب جامعه و عمق نفرت و انزجار ملی نسبت به خود به خوبی آگاه است و از این که هر تجمعی در هر سطح و با هر بهانه ای به حرکتی میلیونی و غیر قابل مهار علیه وی تبدیل شود به شدت وحشت دارد، بنابراین با به کار گیری استراتژی رعب و سرکوب می کوشد از شکل گرفتن حتی هسته های کوچک تجمع جلوگیری کند. اما چنان که حماسه ۲۵ بهمن و نیز حضور شهروندان عادی در مراسم تشییع پیکر مرحوم پدر آقای میر حسین موسوی نشان داد، استراتژی رعب و سرکوب و سانسور و تبلیغات گوبلزی امپراتوری سرکوب و دروغ ناکارآمد تر از آن است که بتواند به اقتدارگرایان حاکم آرامش درونی و اطمینان خاطر ببخشد. این وقایع نوید روزی را می دهد دیر یا زود فرا خواهد رسید. روزی که موانع ترس و فریب کاملاً فرو بریزد و بنیان استبداد برای همیشه در این سرزمین محو شود.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن تسلیت مجدد به جناب آقای میرحسن موسوی و خانواده محترم ایشان، ضرب و شتم و دستگیری شرکت کنندگان در مراسم تشییع پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی و ممانعت از برگزاری مراسم ختم آن مرحوم را به شدت محکوم می کند و به اقتدارگرایان حاکم توصیه می نماید از تحولات و وقایع جاری منطقه عبرت بگیرند و تا دیر نشده از این اقدامات بیهوده و نسنجیده که فقط بر نفرت و انزجار عمومی از ایشان می افزاید و سقوط و فروپاشی را نزدیک می کند، دست بردارند و با ترجیح مصالح ملی بر منافع قدرت و امید به بزرگواری ملت، از اعمال غیر انسانی خود توبه کنند و یقین داشته باشند که خداوند در کمین ستمکاران است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور)
دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۰
روزنامه کویتی: سفارتخانه های ایران در کشورهای خلیجی شبکه های جاسوسی را اداره می کنند
روزنامه کویتی " القبس " چاپ کویت در شماره روز شنبه 2-4-2011 اعلام کرد که پی گیری های امنیتی و اطلاعاتی میان کشورهای شورای همکاری خلیج نشان داده است شبکه های جاسوسی سپاه پاسداران در منطقه توسط سفارتخانه های جمهوری اسلامی ایران در این کشورها اداره می شود.
این خبر با افزایش نگرانی های سیاسی و مردمی از فعالیت های شبکه های جاسوسی ایرانی در کویت همراه شده است.
هفته گذشته دادگاهی در کویت احکام مرتبطان با یکی از هشت شبکه جاسوسی فعال در کویت را صادر کرد که در این زمینه 3 نفر به اعدام محکوم شده اند.
القبس به نقل از منابع مطلع گزارش داده که دستگاه امنیتی کشور شماری از اعضای هفت شبکه جاسوسی مرتبط با ایران که در کویت فعالیت می کنند را دستگیر کرده اند. تحقیقات نشان داده که دو شبکه مسلح بوده اند.
بنا بر این گزارش، منابع خلیجی مطلع گفته اند که سفارتخانه های ایران در تمام کشورهای خلیج در این خصوص در " دایره اتهام و شک" قرار دارند و سرنخ هایی از وجود شبکه هایی مشابه کویت در دیگر کشورهای خلیجی به دست آمده است.
این منابع به "القبس" گفته اند: "تمام داده ها تا کنون نشانه دهنده وجود طرحی بزرگ برای هدف قرار دادن امنیت منطقه است و آن چه که در بحرین روی می دهد و حمایت های خارجی که از مخالفان می شود در چارچوب این سناریو که برای منطقه طراحی شده قرار می گیرد."
از این رو دبیرخانه شورای همکاری در حال آمادگی برای برگزاری اجلاس وزرای امور خارجه کشورهای عضو این شورا در ریاض پایتخت سعودی است تا تحولات اخیر در منطقه به ویژه شبکه های جاسوسی وابسته به جمهوری اسلامی ایران را به بحث بگذارد.
ضرب و شتم شدید و انتقال یازده تن از زندانیان رجایی شهر به انفرادی
خبرها حاکی از آن است که طی روزهای اخیر گارد ویژه به بند ۱ سالن ۲ یورش برده و پس از ضرب و شتم بسیاری از زندانیان، یازده تن از ایشان توسط مسئولین به سلول انفرادی منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، گارد ویژه به علت آنچه رعایت نکردن قوانین زندان خوانده شده است، زندانیان محبوس در بند ۱ زندان رجایی شهر را مورد ضرب و شتم قرار داده است.
در پی آن نیز یازده تن از زندانیان به نامهای مهدی فتحی، محمد جعفری، علی داداشی، حسین احمد لو، اسمائیل ارفعی، قاسم حشندار، جواد نجفی، حمید دوست حسینی، محمود قنبری، رحمان عاجز، احسان اژدهاک به سلول انفرادی منتقل شدند.
نکتهٔ قابل توجه این است که تمامی این زندانیان که به شدت مضروب شده بوده و بعضا دچار شکستگی نیز بودند بدون هرگونه رسیدگی پزشکی به سلولهای انفرادی بند (معروف به سوئیت) منتقل شدهاند.
گفتنی ست که پس از این برخورد، مسئولان تا دو روز اقدام به قطع کلیهٔ تلفنهای بند مذکور نمودند.
خواهرمهدیه گلرو: علی رغم فشارها مهدیه محکم و مقاوم ایستاده است
مهدیه گلرو، نایب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در آذر ٨٨ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و تجمع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد. این فعال دانشجویی که پس از پیام ارسالی خود از اوین به مناسبت روز دانشجو به مدت سه ماه ممنوع الملاقات بود، پیش از عید در دفتر معاون دادستان با همسر خود دیدار داشته باشد این در حالی است که بعد از این دیدار وی همچنان محروم از ملاقات و تماس تلفنی در بند متادون اوین بسر می برد.
خواهر این دانشجوی زندانی با بیان اینکه ملاقات و مرخصی حق مسلم زندانیان سیاسی است، می گوید: " این دومین عیدی است که مهدیه پیش ما نیست و در این مدت هم نه تنها نتوانسته از حق مرخصی استفاده کند بلکه ملاقات حضوری هم سه بار داشته است. همچنین الان از شش ماه هم بیشتر است که مهدیه حق تماس تلفنی ندارد. ما فکر می کردیم قبل از سال تحویل حتی به اندازه یک دقیقه هم شده بگذارند به مادرم تلفن بزند و صدای هم را بشنوند، اما متاسفانه نگذاشتند و آقایان چهره خودشان را بیشتر نشان دادند."
لازم به یادآوری است، قاضی مقیسه با حمله به دانشجویان زندانی از آنان خواسته بود که با تکذیب بیانیه های منتشر شده و نوشته هایی که به بیرون از زندان درج شده است، از سایت ها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کنند. وی اعلام کرده است که در صورت پذیرش خواست مسئولان امنیتی تمامی اتهامات جاری این دانشجویان پایان یافته و پرونده مختومه خواهد شد اما تا کنون این خواسته ها با مقاومت دانشجویان و رد درخواست های غیرقانونی بی اثر مانده است.
به همین مناسبت "جرس" با مرضیه گلرو خواهر مهدیه گلرو در خصوص لغو ملاقات و پرونده جدید وی به گفتگو پرداخته که در پی می آید:
خانم گلرو لطفا در خصوص لغو ملاقات خواهرتان و علت آن صحبت بفرمایید.
علتی را مطرح نکردند اما به دادسرای اوین که مراجعه کردیم کسی برای پاسخگویی نبود و گفتند همه رفته اند مرخصی. اما مسئله ای که به ما گفتند این بود که هنوز حکمی برای لغو ممنوع الملاقات بودن خواهرم دریافت نکرده اند. ما هم همچنان داریم پیگیری می کنیم.
علت ممنوع الملاقات بودن ایشان چه بوده است؟
دادستانی که مراجعه کردیم هیچ علتی را ذکر نکردند و بعد از پیگیری ها گفتند به خاطر پرونده جدیدی که برای ایشان تشکیل داده اند و تا حکم مشخص نشود ملاقات نمی دهند.
می توانید در خصوص این پرونده و اتهامی که به خواهرتان وارد کرده اند برایمان بگویید؟
هنوز ماهیت این پرونده جدید مشخص نیست تا بعد از تعطیلات ببینیم چه می شود. البته آقای رئیسیان وکیل ایشان پرونده را یکبار خوانده اند اما هنوز چیزی مشخص نیست.
آخرین ملاقات شما با مهدیه مربوط به چه زمانی است؟
هفته آخر اسفند رفتیم زندان که گفتند ممنوع الملاقات است، اما چهارشنبه شب از دادسرای اوین با همسر خواهرم تماس می گیرند و همسر خواهرم می تواند نیم ساعت با مهدیه ملاقات کند.
وضعیت روحی و جسمی ایشان چطور بود؟
همسرمهدیه می گفت که وضعیت روحی اش بسیار "عالی" و خیلی شاد بود اما از نظر جسمی بسیار لاغر و ضعیف شده است. ما فکر می کردیم این فشارها شاید باعث شده باشد خواهرم روحیه اش را از دست بدهد اما خدا را شکر مهدیه مثل همیشه محکم و مقاوم ایستاده است.
این دومین عیدی است که مهدیه درکنار خانواده نیست، کمی از این ایام برایمان بگویید؟
بله این دومین عیدی است که مهدیه پیش ما نیست و در این مدت هم، نه تنها نتوانسته از حق مرخصی استفاده کند بلکه ملاقات حضوری هم سه بار داشته است. حتی به مادرم نگفته ایم که با مهدیه ملاقات نداریم چون بیمار است و این مسائل را از او مخفی نگه می داریم.
در این مدت تلفنی هم نتوانسته با مادرتان صحبت کند؟
اصلا، الان از شش ماه هم بیشتر است که مهدیه حق تماس تلفنی ندارد. ما فکر می کردیم قبل از سال تحویل حتی به اندازه یک دقیقه هم شده بگذارند به مادرم تلفن بزند و صدای هم را بشنوند اما متاسفانه نگذاشتند و آقایان چهره خودشان را بیشتر نشان دادند. البته مادر من مثل مادران دیگر سعی می کند خودش را محکم نگه دارد اما خوب بی تابی ها و نگرانی های یک مادر همیشه است. همین فشارهای روحی هم باعث بیماری مادرم شد و دکترها گفتند فشار عصبی زیادی بر روی ایشان وارد شده است.
در پایان هر صحبتی که با مسئولین دارید بفرمایید.
ما حرف عطوفت و مهرورزی مسئولین را زیاد شنیده بودیم! برای سال نو امید صد در صد داشتیم که حتی اگر نمی گذارند مهدیه به مرخصی بیاید، حداقل بگذارند با خانواده تلفنی صحبت کند اما متاسفانه دیدیم که چنین نشد. این در حالی است که حق ملاقات و تلفن و مرخصی حق مسلم زندانیان سیاسی و خانواده های آنها است. اما خوشحالیم از اینکه علی رغم این فشارها و محدودیت ها مهدیه و خانواده "محکم" ایستاده اند و قطعا در آخر این ماجرا مهدیه "سربلند" آزاد می شود.
مژگان مدرس علوم-جرس
فرزند آیت اله طالقانی: جنبش سبز باید مطالبه اصلاح قانون اساسی را صریحترپیگیری کند
اعظم طالقانی، دخترآیتالله طالقانی معتقد است که مردمی بودن نظام، لازمهی اسلامی بودن آن است. او معتقد است که برای پیگیری هر ایدهی سیاسی، باید ابتدا مردم را همراه کرد و به همین خاطر از نخبگانی که به عقیدهی او با نقدهای نابجا، دیدگاه خود را یکسویه و بدون توجه به لزوم اقناع عمومی و بسیج سیاسی مردم، مطرح میکنند، انتقاد میکند.
وی در گفتوگو با وبسایت کلمه،نزدیک به میرحسین موسوی, تاکید میکند که بخش قابل توجهی از حقوق ملت در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده اما استیفا نمیشود. او با این حال معتقد است که رویههای فراقانونی آنچنان متداول شده و ظرفیتهای مردمسالارانه قانون اساسی چنان محدود شدهاند که شاید با اجرای بدون تنازل قانون اساسی، نتوان همه رویههای غیر قانونی موجود را باطل و حقوق مردم را احیا کرد.
او با دفاع از تلاشهای دوران اصلاحات برای استفاده از ظرفیتهای مغفول قانون اساسی به عمل میآورد، پیشنهاد میکند که جنبش سبز، همزمان با مطالبهی اجرای بیتنازل قانون اساسی، مطالبهی اصلاح قانون اساسی را نیز به شکل صریحتری پیگیری کند.
اعظم طالقانی از همان ابتدای انقلاب، موسسهای برای زنان ایرانی تاسیس کرد با نام جامعه زنان انقلاب اسلامی. او که سالها زندان و شکنجه زمان شاه را تجربه کرده بود، بعد از انقلاب و در راستای آرمانهای آن، زن مسلمانی را معرفی میکرد که خانهنشین نبود و در عرصه سیاست حضور فعال داشت و از طرفی به آداب اسلام هم پایبندی اعتقادی و نه اجباری داشت. اعظم طالقانی، برای نزدیک به دو دهه، ماهنامه «پیام هاجر» را منتشر میکرد که اگرچه ماهنامهای برای زنان بود، اما به صورت عام و گسترده به سیاست و آنچه در جامعه اتفاق می افتاد، توجه داشت؛ تا اینکه بالاخره توقیف شد. آنچه میخوانید گفتوگویی است با اعظم طالقانی درباره منشور جنبش سبز و نقش زنان در این گستردهترین جنبش اجتماعی سیاسی پس از انقلاب.
متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
منشور جنبش سبز با ویراستی جدید بر پایه بیانیه هجدهم مهندس موسوی منتشر شد و بازتابهای متفاوتی را پدید آورد. به نظر شما انتشار منشور جنبش سبز چه تاثیری بر مبارزات مردم ایران خواهد گذاشت؟
این منشور میتواند مقدمهای باشد برای تبدیل نگاههای سلبی به ایجابی. به عبارت دیگر، موضوع منشور جنبش سبز نباید فقط این باشد که ما چه نمیخواهیم، بلکه موضوع «ما چه میخواهیم» نیز مطرح است.
اگر بتوانیم در مورد آنچه میخواهیم، مسیر و بستر مناسبی را پیریزی کنیم، طبیعتاَ بر غنای جنبش خواهیم افزود و از انحراف آن در مراحل بعدی جلوگیری میکنیم.
واقعیت آن است که بسیاری از جریانهایی که از جنبش سبز حمایت میکنند، درمورد محتوای منشور مشکل دارند. بسیاری از آنها میخواهند جنبش را از طریق تفاسیر خاص به خود منتسب کنند.
برخی نیز بدون استناد به مبانی مندرج در منشور، در ذهن خود منشوری دیگر دارند. به نظر من هم چنانکه در متن منشور نیز اشاره شده است، برای رسیدن به منشور فراگیر، باید فراخوان و نشست سراسری داشت و در مورد «چه میخواهیم» تا حدودی که جایگاه یک منشور اجازه میدهد در موردش بحث کرد. نباید مطالباتی را که در حد یک قانون اساسی است، از این منشور انتظار داشت.
با این وجود، اگر این منشور و به خصوص اجرای بدون تنازل قانون اساسی مورد توجه قرار گیرد، میتواند تأثیر بیشتری بر مبارزات مدنی مردم ایران بگذارد.
به اجرای بدون تنازل قانون اساسی اشاره کردید. شما که از ابتدای انقلاب در صحنه حضور داشتید و آیتالله طالقانی پدر شما نیز از تدوینکنندگان قانون اساسی بودند، فکر میکنید وضعیت بیقانونی امروز و لگدمال شدن قانون اساسی، از کدام نقطه انحرافی آغاز شد؟
باید گفت که اکثریت نمایندگان مجلس از ابتدای انقلاب درک روشنی از حقوق اساسی ملت نداشتند و به جای پیگیری این بخش از قانون اساسی، به دنبال بسط و گسترش نفوذ دامنه اختیارات پیدا و پنهان نهاد رهبری و ولایت فقیه در عرصه قانونگذاری و حکومتداری بودند.
این نمایندگان به معدود صداهای اعتراضی مدافع حقوق مردم بیاعتنا بودند و بلکه در خاموشسازی آنها هم از هیچ کوششی دریغ نمیکردند.
این تصور باطل که آزادی و اراده مردم مانع تثبیت انقلاب و دولت برآمده از آن است، همواره در انقلاب اسلامی وجود داشت و متأسفانه در مهمترین نهاد مدافع حقوق اساسی ملت نیز پیگیری نمیشد. در مجالس بعدی نیز در قالب تصویب قوانینی مثل قبول نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات و یا محدودسازی شرایط انتخابشوندگان به بهانه ارتقای سطح کارشناسی نمایندگان و یا مقید کردن آنها به پذیرش التزام به اصل ولایت فقیه به جای التزام به قانون اساسی و یا دفاع از حقوق اساسی ملت و … این روند پیگیری شد.
همچنین نباید از نظر دور داشت که مجلس خبرگان نیز به ایفای وظایف نظارتی خود بر رهبری نپرداخت و به جای آن، با صدور بیانیه و قطعنامه پایانی نشست خود، بر عملکرد بسط یافته نهاد رهبری صحه گذاشت و حتی حاضر به برگزاری نشست علنی نیز نشد. این در حالی است که به اصطلاح آنها منتخبان ملت برای ایفای نقش نظارت بر رهبری هستند، اما میبینیم که این منتخبان از اساس مردم را نامحرم تلقی میکنند.
به نظر می آید موضوع دخالت نظامیان و نهادهای امنیتی در فعالیتهای اقتصادی هم مغایر با نقش قانونی تعریف شده این نیروها در قانون اساسی است؟
این یکی از اقداماتی که موجب تضعیف موقعیت قانون اساسی شده است و متأسفانه هیچ یک از ارکان جمهوری اسلامی هم در برابر این رفتارهای فراقانونی از خود واکنش نشان ندادند؛ در حالیکه همه این ارکان به طور مستقیم بخشی از وظیفه مقابله با این رفتارهای فراقانونی را برعهده داشته و دارند که در جای خود میتوان به آن پرداخت.
به هرحال ما در وضع کنونی شاهد جدیت و اراده کامل و تمامشمولی برای ایفای حقوق اساسی ملت در ارکان جمهوری اسلامی نیستیم و تنها در مقاطعی گامهای محدودی برداشته شده است که غالبا به اقدامات بیسرانجام و فاقد نفوذ تبدیل شده است.
به طور مثال شاهدیم حکم حکومتی چگونه مانع از طرح اصلاح قانون مطبوعات شد، در حالیکه چنین حق وتویی در هیچ کجای قانون اساسی تعریف نشده است.
در حال حاضر، ظرفیتهای مردمسالارانه قانون اساسی چنان در تنگی و ضیق قرار گرفتهاند که برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی، نیازمند آنیم که بسیاری از رویهها را باطل کنیم و ابطال این رویهها خود نیازمند اصلاح قانون اساسی در چارچوبی است که مورد تأکید منشور جنبش سبز در بند ۵ راهکارها قرار گرفته است.
خانم طالقانی! برخی معتقدند وضعیت موجود ایران، حاکمیت کامل نظامیان و بر باد رفتن استقلال قوه قضاییه است. در چنین شرایطی، برخی شیوه مبارزه مسالمتآمیز و تجمعات خیابانی را بیاثر میدانند. نظر شما در این باره چیست؟
تجمعات خیابانی، بخشی از مسیر مبارزات مسالمتآمیز ملت ایران برای احیای حقوق اساسی خویش و بع دست آوردن حق حاکمیت بر سرنوشت خود است.
مبارزات بدون خشونت در اشکال مختلف باید ادامه پیدا کند و علاوه بر بازتابهای داخلی، به جنبههای بینالمللی آن نیز باید توجه نمود.
باید توجه داشت هیچ نظامی، با هر سطحی از کاربرد زور، نمیتواند در برابر اعتراضات گسترده مردمی مقاومت کند. ممکن است برخی از اشکال حکومتها مقاومت بیشتری از خود نشان دهند، اما در نهایت ناچارند تسلیم خواست عمومی مردم شوند.
مهم این است که اعتراضات در لایههای اجتماعی نفوذ داشته باشد و در حوزه سیاسی نیز نخبگان تمام جنبههای مسالمتآمیز اعتراض را در عرصههای داخلی و بینالمللی رعایت کنند.
علاوه بر این، تبیین روشن خواستهها هم میتواند به گسترش و پایداری اجتماعی و سیاسی اعتراضات بدون خشونت مردم و نخبگان کمک موثری نماید.
در منشور جنبش سبز به نفی هرگونه تبعیض جنسی و دینی تاکید شده است، شما فکر میکنید این منشور، نگاه تازهای به حقوق از دست رفته نیمی از جامعه دارد؟
منشور فاقد ارائه یک ایدۀ نو برای رفع تبعیض جنسی و دینی است و اساساً در چنین جایگاهی نیز قرار ندارد. موضوع نگاه نو به رفع تبعیض جنسی و دینی در فرایند یک گفتوگوی همهجانبه و دموکراتیک و مسالمتآمیز باید مطرح شود و به سرانجام برسد.
واقعیت این است که هم در منشور و هم در حوزه فعالیتهای زنان، تا زمانیکه تمام ایدهها درمرحلهای مورد وفاق و پذیرش تمام ارکان جامعه قرار نگیرند، باز ایده و نظر شخصی و یا جمعی خاص محسوب میشود.
اما مهم این است که رفع تبعیض به عنوان یک اصل پذیرفته شود که این موضوع در منشور مورد توجه قرار گرفته است. اما ابعاد رفع تبعیض، در فرصت مناسب و در یک مدار حقوقی و قانونی باید مورد بحث و توافق قرار گیرد.
همین جا متذکر میشوم که در کلیه عملکردهای جنبش، رفع تبعیض جنسی و دینی باید دیده شود، اگرچه بستر قانونی و حقوقی آن در مرحله پیروزی جنبش قابل بحث است.
برخی از منتقدان جنبش سبز ابراز کرده اند که منشور، خواستههای ملت را بیان نمیکند و دوباره به دوره فرسایشی اصلاحات باز میگردد و متن بنیادین و ریشه ای نیست. نظر شما در رابطه با این انتقادات چیست؟
به این منشور نمیتوان به عنوان پاسخی به تمام مطالبات جامعه و تنظیمکننده رابطه مطلوب دولت ـ ملت نگریست. اساساً جایگاه طرح واقعی و معدلگیری مطالبات در درون قانون اساسی است. اما منشور در بیان اشارهوار به مطالبات، موفقیتهایی داشته است.
البته نباید از نظر دور داشت که به نظر میرسد تحقق راهکارهای پیشنهادی، با موضوع اجرای بدون تنازل قانون اساسی هماهنگ نیست. به عبارت دیگر، در قانون اساسی نسبت به حقوق اقوام، گرایشهای مذهبی و حقوق زنان، به صورتی که امروزه انتظار آن میرود، شاهد صراحت و شفافیت نیستیم. مطالبات کنونی بسیار جلوتر از میزانی است که در قانون اساسی نسبت به این مسائل پرداخته شده است.
علاوه بر این، اصل بازگشت به اجرای بدون تنازل قانون اساسی با وجود قوانین مصوب مغایر با حقوق اساسی ملت، خود با دشواریهای بیشماری روبهرو خواهد بود که در واقع نیازمند طرح مطالبه صریحتری برای اصلاح قانون اساسی است.
البته به نظر من، از سیری که در دوران اصلاحات طی شد، نمیتوان ارزیابی فرسایشی داشت. این نوع اصلاحات با بسیج قابل ملاحظه افکار عمومی و حمایت نخبگان سیاسی در دفاع از نظریه استفاده از ظرفیتهای مغفول قانون اساسی همراه بود. نقد به ساختار موجود از همان ابتدای انقلاب وجود داشت، اما رسیدن به اقناع جمعی با تیزبینی گروهی از جامعه متفاوت است.
اما در شرایط موجود، نخبگان نباید با نقدهای نابجا – و در واقع بر اساس دیدگاه خود – نسبت به یک امر عمومی که مبتنی بر اقناع جمعی مردم در خصوص استفاده از یک فرصت است، پشت کنند. خود این رویکرد، دموکراتیک نیست. همین موضوع در مورد اصل انقلاب و نسلی که انقلاب کرده است نیز صدق میکند. صرفنظر از نتایج یک بسیج جمعی سیاسی، مهم مورد پذیرش واقع شدن اصل بسیج سیاسی توسط افراد جامعه در دوره مورد بحث و ذیل موضوع مشخص بر اساس یک نظر جمعی است.
با این وجود نخبگان و پیشگامان کنونی جنبش سبز نیز باید به تعیین تکلیف حقیقی میان دو راهکار: استفاده از ظرفیتهای مغفول قانون اساسی، و رویکرد اصلاح و بازبینی قانون اساسی به ویژه با توجه به تحولات کنونی جامعه؛ دست پیدا کنند.
طبیعی است وقتیکه ظرفیت مطالبات در قانون اساسی موجود نباشد، اجرای بدون تنازل قانون اساسی نمیتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. از یاد نبریم حتی اگر با جنبشی مانند جنبش سبز نیز روبهرو نبودیم، قانون اساسی نیاز به اصلاح داشت. زیرا ماحصل سرمایهگذاری در بخش نیروی انسانی و اقتصاد، پیامد و بازتابی نیز در قانون اساسی باید داشته باشد. به همین علت در بسیاری ازکشورها یک دوره معیّن، مثلاً ۱۵ ساله، ۲۰ ساله و یا کمتر و بیشتر، برای بازنگری قانون اساسی در نظر میگیرند.
در خیلی از کشورها اصلاح قانون اساسی از طریق مجلس به سادگی صورت میگیرد و به قانون اساسی به چشم یک قانون لایتغیر نگریسته نمیشود.
البته باید ذکر کرد که با تصویب قوانین موضوعی، تعدادی از اصول قانون اساسی بدون مراجعه به آرای عمومی عملا تغییر کرده است و به این موضوع نه در قالب طرح یک محور بلکه باید به عنوان یک مطالبه و پیگیری حقوقی نگریسته شود. به طور مثال، واضح است که تصویب نظارت استصوابی شورای نگهبان، افزایش اختیارات این نهاد است و اصل مراجعه به آرای عمومی را مخدوش میکند و این یعنی باطل کردن یک اصل و جایگزین کردن اصلی دیگر به جای آن، بدون مراجع به آرای عمومی.
چندی پیش سالروز تولد آیتالله طالقانی را پشت سر گذاشتیم. به گمان شما آنچه بیانگذاران انقلاب میخواستند و برای آن مبارزه میکردند، چه بود و چه شد که پس از ۳۰ سال به گفته آقای کروبی، جمهوری اسلامی سقوط کرده است؟
مرحوم پدرم به صراحت اعتقاد داشت که شورا مهمترین مسأله در اسلام است. صرفنظر از مسأله شورا، آیتالله طالقانی به نفوذ و تأثیر اراده مردم در اداره امور هم اعتقاد داشت. او صریحاً خطاب به مخالفان شورا میگفت ما چکارهایم؟ و این یعنی اینکه نخبگان بروند دنبال کارشان و بگذارند مردم خود اداره امور خویش را به عهده بگیرند.
همچنین با تاکید آیتالله طالقانی، پیشنویس قانون اساسی از طریق انتخاب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی مورد بررسی قرار گرفت.
به طور خلاصه، در انقلاب و نظام اسلامی برآمده از آن، اگر جایگاه واقعی مردم دیده نشود، این نظام را نمیتوان اسلامی نامید؛ زیرا شورا اصلی اسلامی است. اگر منتخبان نماینده اراده مردم نباشند و تحت تأثیر منابع قدرت قرار گیرند، محتوای شورایی خود را از دست میدهند و از ماهیت غیر اسلامی نیز برخوردار میشوند.
متأسفانه با اعمال نظارت استصوابی، ایجاد محدودیت برای داوطلبان ورود به مجلس طی اصلاحیههای متعدد بر قانون انتخابات و صدور حکم حکومتی، شاهد نزول جایگاه قانونی مجلس به عنوان اصلیترین نهاد متبلور کننده اراده مردم هستیم.
همچنین مجلس خبرگان نیز که به نمایندگی از مردم وظبفه نظارت بر رهبری را دارد، روز به روز جایگاهش دچار نزول شده است و عضویت اعضای آن به شکل دیگری دچار نظارت استصوابی گردیده است. بنابراین در حالیکه در قانون اساسی ظاهراً مردم حق دارند حتی بر رهبری نظارت کنند، اما این حق در عمل استیفا نمیشود و این یعنی تضعیف جایگاه جمهوریت نظام و به رسمیت نشناختن اراده مردم.
فدراسیون فوتبال عربستان ایران را تهدید کرد
فدراسیون فوتبال عربستان، کنفدراسیون فوتبال آسیا را به عدم حضور تیمهای باشگاهی خود در برابر ایران تهدید کرد.
خبرگزاری فردا به نقل از روزنامه الریاض چاپ عربستان سعودی امروز (دوشنبه) خبر داده که در صورتی که کنفدراسیون فوتبال آسیا نتواند تضمینات و حمایتهای لازم امنیتی را برای مسابقات پیشروی لیگ قهرمانان آسیا را تامین کند، فدراسیون فوتبال این کشور بازیهای خود در برابر ایران را لغو خواهد کرد.
الریاض به نقل از منابع آگاه خود افزوده است: این تصمیم پس از آن گرفته شده است که تاکنون کنفدراسیون آسیا نتوانسته است تضمینات و حمایتهای امنیتی به فدراسیون فوتبال عربستان بدهد. این درحالی است که فدراسیون فوتبال عربستان مذاکراتی با فدراسیون فوتبال ایران برای حل مشکلات احتمالی خواهد داشت و به نظر میرسد تصمیم نهایی حداکثر در دو هفته آتی گرفته شود.
پیش از این نیز عربستان از کنفدراسیون آسیا درخواست کرده بود تا این دوره از مسابقات از ایران به یک کشور دیگر انتقال یابد و یا تیمهای شرکت کننده تضمینات لازم را داشته باشند.
این درخواست فدراسیون فوتبال عربستان از یوسف السرکال رئیس سازمان لیگ قهرمانان آسیا، در حالی خواسته شده که دلیل آن حملات پراکنده صورت گرفته به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد در تاریخ ۲۰ مارس، عنوان شده است.
لازم به ذکر است چهار تیم عربستانی الهلال، الاتحاد، النصر و الشباب به ترتیب حریف تیمهای سپاهان، پرسپولیس، استقلال و ذوبآهن در لیگ قهرمانان آسیا هستند.
قاسم شعله سعدی، نماینده سابق مجلس ایران، بازداشت شد
دکتر قاسم شعله سعدی، از نمایندگان اسبق مجلس و منتقد حکومت، روز یکشنبه ۱۴ فروردین ٩۰، در بازگشت از سفر شیراز ، در فرودگاه مهر آباد تهران دستگیر و به زندان اوین منتقل گردید.
سایت رسمی این استاد دانشگاه با انتشار خبری در این زمینه آورده است "بدین وسیله به اطلاع میرساند آقای دکتر قاسم شعله سعدی در تاریخ یکشنبه 14 فروردین 1390 در بازگشت از سفر شیراز در فرودگاه مهر آباد دستگیر و به زندان اوین منتقل گردید . خبرهای جدید متعاقبا به اطلاع خواهد رسید."
هنوز از علت بازداشت این استاد دانشگاه و نویسنده منتقد حکومت، خبری منتشر نشده است.
شعله سعدی استاد روابط بین الملل دانشكده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران می باشد و دارای دكترای علوم سیاسى از دانشگاه پاریس است.
وی نماینده شیراز در مجالس سوم و چهارم بود و برای اولین بار طی نامه ای سرگشاده، به "غیر قانونی" بودن انتصاب آقای خامنهای بعنوان رهبر جمهوری اسلامی اشاره کرد و انتقادات تند دیگری نیز علیه وی مطرح ساخت که سبب بازداشت او گردید.
وی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دهم ( در سال ۱۳۸۸) ثبت نام کرد که توسط شورای نگهبان در کنار برخی دیگر از چهرههای شناخته شده طیف اصلاحات رد صلاحیت شد.
تجمع خانواده های بازداشتی ۱۳ فروردین در تبریز
در پی بازداشت بیش از ۷۰ تن از شهروندان و فعالان قومیتی در شهرهای ارومیه و تبریزدر جریان تجمعات ۱۳ فروردین مردم این شهرها در اعتراضی به وضعیت نامناسب دریاچه ارومیه، خانواده های این بازداشت شدگان در مقابل زندان تبریز تجمع کرده و خواستار آزادی این زندانیان شده اند. و این در حالی است که مامورین زندان ها با برخورد های تند و زننده سعی در پراکنده کردن این خانواده داشته اند.
به گزارش دانشجونیوز، پس از آنکه بیش از ۷۰ تن از شهروندان تبریز و ارومیه در جریان تجمعات ۱۳ فروردین، روز طبیعت در ایران، توسط نیروهای امنیتی و حکومتی بازداشت و به نقاط نامعلومی منتقل شده اند، خانوادههای این زندانیان با تجمعات پراکنده در مقابل زندان تبریز، به ادامه بازداشت بستگان خویش معترض شدند.
بر اساس این گزارش، نیروهای امنیتی و ماموران زندان تبریز با برخورد های بسیار تندی سعی در پراکنده کردن خانواده های این زندانیان داشتند.
این گزارش می افزاید، تاکنون هیچکدام از مراجع قانونی زندان ها هزار به پاسخگویی نبوده و از سرنوشت این بازداشت شدگان هیچ خبری در دست نیست.
نیروهای امنیتی ایران، روز شنبه سیزدهم فروردین، بیش از 70 شهروندان شهرهای ارومیه و تبریز را به جرم شرکت در تجمعات اعتراضی در خصوص وضعیت دریاچه اورمیه در شهرهای تبریز و اورمیه بازداشت و عده ای را زخمی کردند.
معترضین پارچه نوشته های به زبانهای انگلیسی و ترکی در دست داشتند که جملاتی مانند، "دریاچه اورمیه تشنه است"، "مرگ دریاچه اورمیه مرگ آذربایجان است" و "دریاچه اورمیه را محافظت کنید" روی آنها نوشته شده بود. آنها همچنین شعارهایی مانند "یاشاسین آذربایجان" و "سدها را باز کنید، دریاچه اورمیه را پر کنید" سر داده بودند.
گفتنی است بر اساس اخبار منتشر شده از شهرهای تبریز و ارومیه، از دستگیر شدگان در اورمیه می توان به اسم سعید خضرلو و از دستگیر شدگان تبریز اسامی علی بالنده، علی باباپور، جلال برقی، رسول بهاری، وحید پوررضا، حبیب پورولی، بابک حسینی، حامد حسینی، محمد خطیبی، حسن خویی، بابک رضایی دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، سعید سیامی، علی سلیمی، الیاس شکری، کریم شیرازی فر، رحیم طربناک، حسین عبدالهی، جلیل علمدار میلانی، صمد کریمی، حجت مختارزاده، کاظم واحدی و عادل یوسفی اشاره کرد.
جوابیه وزیر ارتباطات در مورد جایگزینی اینترنت ملی
خبرگزاری هرانا - وزارت ارتباطات با ارسال جوابیهای، موضوع جایگزینی اینترنت ملی به جای اینترنت جهانی را رد کرد.
به گزارش ایتنا، متن کامل جوابیه وزارت ارتباطات که به امضای سیدمحمدحسینپور، مشاور وزیر و مدیرکل روابط عمومی این وزارتخانه رسیده، به شرح زیر است:
مسئول محترم سایت ایتنا
با سلام
احتراماً، عطف به مطلب مندرج در آْن سایت با عنوان «از ابتدای شهریور؛ اینترنت ملی جایگزین اینترنت جهانی میشود»، جوابیه ذیل جهت تنویر افکار عمومی ارائه میشود. لذا مقتضی است، از آنجا که این مطلب به هیچ عنوان از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مورد تایید نمیباشد، هر چه سریعتر نسبت به انتشار جوابیه ذیل در سایت اقدام نمایند. ناگفته پیداست که این وزارتخانه، با توجه به انتشار این مطلب تخیلی و غیرواقعی در آن سایت، با تغییر و حذف حتی اندکی از این جوابیه موافق نبوده و در صورت هر گونه جرح و تعدیل در متن حاضر، تا زمان حصول نتیجه مطلوب از پیگیری موضوع از طرق قانونی منصرف نخواهد شد. بنابراین لازم است وفق قانون، جوابیه ذیل به صورت کامل و بیکم و کاست در اسرع وقت در آن سایت درج شود:
طی روز گذشته، انعکاس مصاحبهای تخیلی از قول جناب آقای دکتر تقیپور، وزیر محترم ارتباطات و فناوری اطلاعات در حاشیه «نشست هماندیشی و راهبردی طرح ملی خرید اعتباری (میزان)» که فاقد هیچگونه منبع موثقی است، به محملی برای عقده گشاییها و موج سواریهای تعدادی از شبهرسانهها و محافل سیاسی جناحزده داخلی و استعمارگران خارجی بدل شده است. رسانههایی که سعی دارند با طرح منویات نادرست و جهتدار خود، یک مقوله ملی را، حتی به بهای لگدمال کردن منافع ملی کشور، به ابزاری برای تخریب و تخطئه دولت بدل کنند.
اما معلوم نیست، چرا مسئولان این سایت خبری، خواسته یا ناخواسته، به عنوان ارگان تبلیغاتی غرب، عمل کرده و با فراهم آوردن خوراک خبری لازم برای این رسانههای معاند، زمینه سوءاستفاده از مطلبی بیپایه و اساس را فراهم کردهاند و در مطلبی یکسویه، غیرحرفهای، و حتی کاملا توهمی!!، نسبت به موضوع مهم، تخصصی و کاملا واقعی ایجاد شبکه ملی اطلاعات، مطالبی یک سر تخیلی را، بدون وجود منبع رسمی و معتبر داخلی، از قول وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بیان نمودهاند که در اینجا با تاکید مجدد بر تکذیب این سخنان خاطر نشان میشود، این مطلب، هیچ گونه پایه و اساسی ندارد و مورد تأیید این وزارتخانه نمیباشد.
این در حالی است که، در اخبار رسمی و معتبر، مطلب به گونهای دیگر انعکاس یافته که نشان از بیتجربگی و عدم تسلط خبرنگار آن سایت در پوشش اخبار دارد که در اینجا جهت تنویر افکار عمومی و اطلاع هموطنان عزیز مطلب اصلی به نقل از واحد مرکزی خبر ارائه میشود.
واحد مرکزی خبر، آن روز در حاشیه همین نشست، در گزارشی واقعی به نقل از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات آورده است که: «وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه، در این نشست گفته شد ۱۸ ماه دیگر ثبت نام این طرح از طریق شبکه ملی اطلاعات خواهد بود، پاسخ داد:» توضیحی که این مسئول داد، درباره دسترسی به فیبر نوری است. با اجرای این طرح که یکی از مراحل اصلی شبکه ملی اطلاعات است، فیبر نوری را به در منازل و محلهای کسب و کار، بنگاهها، شرکتها و موسسات دولتی خواهیم رساند. معنی این کار این است که پهنای باند موجود همان طور که معاون اول محترم رئیس جمهور گفت، به صد برابر برای هر کاربر افزایش مییابد. «
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه این پهنای باند چه زمانی افزایش مییابد نیز افزود:» مرحله اول آن ۱۸ ماه دیگر است که هسته اولیه یا مرحله اول دسترسی شبکه فیبر نوری به در منازل بتواند آغاز به کار کند. «و همانطور که مشاهده میشود، هیچگونه اشارهای به جایگزین کردن اینترنت ملی به جای اینترنت جهانی در سخنان وزیر محترم ارتباطات و یا دیگر مسئولان نظام نشده است.
لذا، از آنجا که راهاندازی شبکه ملی اطلاعات جزء تکلیف دولت طبق برنامه پنجم توسعه است، و وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز در این خصوص بارها تأکید کرده است که این شبکه در فازهای مختلف در طول برنامه پنجم توسعه به بهرهبرداری خواهد رسید و با وجود شبکه ملی اطلاعات، پهنای باند مورد نیاز داخل از پهنای باند دسترسی به شبکه جهانی اینترنت تفکیک شده و محدودیت سرعت دسترسی به اینترنت برداشته میشود و در عین حال میتوان اطلاعات را با امنیت بیشتر و در راستای تحقق هرچه سریعتر دولت الکترونیکی انتقال داد، ادب حرفهای حکم میکند از پخش اخبار بیاساس و دروغزنی به اشخاص اجتناب نموده و در جهت کمک به دولت برای پربارتر شدن این طرح حرکت کرد.
لذا، از آنجا که مطلبی با این محتوا در هیچ خبرگزاری معتبر داخلی یافت نشد، ضروری است، مسئولان آن سایت در اسرع وقت نسبت به انتشار این جوابیه در سایت خود و حذف مطلب ادعایی اقدام نمایند. در غیر این صورت، موضوع از طریق مراجع قانونی تا حصول نتیجه مطلوب دنبال میشود.
به گزارش ایتنا، متن کامل جوابیه وزارت ارتباطات که به امضای سیدمحمدحسینپور، مشاور وزیر و مدیرکل روابط عمومی این وزارتخانه رسیده، به شرح زیر است:
مسئول محترم سایت ایتنا
با سلام
احتراماً، عطف به مطلب مندرج در آْن سایت با عنوان «از ابتدای شهریور؛ اینترنت ملی جایگزین اینترنت جهانی میشود»، جوابیه ذیل جهت تنویر افکار عمومی ارائه میشود. لذا مقتضی است، از آنجا که این مطلب به هیچ عنوان از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مورد تایید نمیباشد، هر چه سریعتر نسبت به انتشار جوابیه ذیل در سایت اقدام نمایند. ناگفته پیداست که این وزارتخانه، با توجه به انتشار این مطلب تخیلی و غیرواقعی در آن سایت، با تغییر و حذف حتی اندکی از این جوابیه موافق نبوده و در صورت هر گونه جرح و تعدیل در متن حاضر، تا زمان حصول نتیجه مطلوب از پیگیری موضوع از طرق قانونی منصرف نخواهد شد. بنابراین لازم است وفق قانون، جوابیه ذیل به صورت کامل و بیکم و کاست در اسرع وقت در آن سایت درج شود:
طی روز گذشته، انعکاس مصاحبهای تخیلی از قول جناب آقای دکتر تقیپور، وزیر محترم ارتباطات و فناوری اطلاعات در حاشیه «نشست هماندیشی و راهبردی طرح ملی خرید اعتباری (میزان)» که فاقد هیچگونه منبع موثقی است، به محملی برای عقده گشاییها و موج سواریهای تعدادی از شبهرسانهها و محافل سیاسی جناحزده داخلی و استعمارگران خارجی بدل شده است. رسانههایی که سعی دارند با طرح منویات نادرست و جهتدار خود، یک مقوله ملی را، حتی به بهای لگدمال کردن منافع ملی کشور، به ابزاری برای تخریب و تخطئه دولت بدل کنند.
اما معلوم نیست، چرا مسئولان این سایت خبری، خواسته یا ناخواسته، به عنوان ارگان تبلیغاتی غرب، عمل کرده و با فراهم آوردن خوراک خبری لازم برای این رسانههای معاند، زمینه سوءاستفاده از مطلبی بیپایه و اساس را فراهم کردهاند و در مطلبی یکسویه، غیرحرفهای، و حتی کاملا توهمی!!، نسبت به موضوع مهم، تخصصی و کاملا واقعی ایجاد شبکه ملی اطلاعات، مطالبی یک سر تخیلی را، بدون وجود منبع رسمی و معتبر داخلی، از قول وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بیان نمودهاند که در اینجا با تاکید مجدد بر تکذیب این سخنان خاطر نشان میشود، این مطلب، هیچ گونه پایه و اساسی ندارد و مورد تأیید این وزارتخانه نمیباشد.
این در حالی است که، در اخبار رسمی و معتبر، مطلب به گونهای دیگر انعکاس یافته که نشان از بیتجربگی و عدم تسلط خبرنگار آن سایت در پوشش اخبار دارد که در اینجا جهت تنویر افکار عمومی و اطلاع هموطنان عزیز مطلب اصلی به نقل از واحد مرکزی خبر ارائه میشود.
واحد مرکزی خبر، آن روز در حاشیه همین نشست، در گزارشی واقعی به نقل از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات آورده است که: «وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه، در این نشست گفته شد ۱۸ ماه دیگر ثبت نام این طرح از طریق شبکه ملی اطلاعات خواهد بود، پاسخ داد:» توضیحی که این مسئول داد، درباره دسترسی به فیبر نوری است. با اجرای این طرح که یکی از مراحل اصلی شبکه ملی اطلاعات است، فیبر نوری را به در منازل و محلهای کسب و کار، بنگاهها، شرکتها و موسسات دولتی خواهیم رساند. معنی این کار این است که پهنای باند موجود همان طور که معاون اول محترم رئیس جمهور گفت، به صد برابر برای هر کاربر افزایش مییابد. «
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه این پهنای باند چه زمانی افزایش مییابد نیز افزود:» مرحله اول آن ۱۸ ماه دیگر است که هسته اولیه یا مرحله اول دسترسی شبکه فیبر نوری به در منازل بتواند آغاز به کار کند. «و همانطور که مشاهده میشود، هیچگونه اشارهای به جایگزین کردن اینترنت ملی به جای اینترنت جهانی در سخنان وزیر محترم ارتباطات و یا دیگر مسئولان نظام نشده است.
لذا، از آنجا که راهاندازی شبکه ملی اطلاعات جزء تکلیف دولت طبق برنامه پنجم توسعه است، و وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز در این خصوص بارها تأکید کرده است که این شبکه در فازهای مختلف در طول برنامه پنجم توسعه به بهرهبرداری خواهد رسید و با وجود شبکه ملی اطلاعات، پهنای باند مورد نیاز داخل از پهنای باند دسترسی به شبکه جهانی اینترنت تفکیک شده و محدودیت سرعت دسترسی به اینترنت برداشته میشود و در عین حال میتوان اطلاعات را با امنیت بیشتر و در راستای تحقق هرچه سریعتر دولت الکترونیکی انتقال داد، ادب حرفهای حکم میکند از پخش اخبار بیاساس و دروغزنی به اشخاص اجتناب نموده و در جهت کمک به دولت برای پربارتر شدن این طرح حرکت کرد.
لذا، از آنجا که مطلبی با این محتوا در هیچ خبرگزاری معتبر داخلی یافت نشد، ضروری است، مسئولان آن سایت در اسرع وقت نسبت به انتشار این جوابیه در سایت خود و حذف مطلب ادعایی اقدام نمایند. در غیر این صورت، موضوع از طریق مراجع قانونی تا حصول نتیجه مطلوب دنبال میشود.
تداوم جلوگیری مسئولان از رسیدگی پزشکی به حسین رونقی
خبرگزاری هرانا - در حالی که وضعیت جسمی حسین رونقی ملکی طی روزهای اخیر به وخامت گرویده است اما مسئولین زندان کماکان از رسیدگی به وضعیت این زندانی سیاسی خودداری میکنند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا"، مسئولین زندان با اینکه بارها به خانواده این زندانی گفتهاند که وی را به بیمارستان تخصصی منتقل میکنند، اما همچنان از این مهم کارشکنی میکنند.
بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا"، مسئولین زندان با اینکه بارها به خانواده این زندانی گفتهاند که وی را به بیمارستان تخصصی منتقل میکنند، اما همچنان از این مهم کارشکنی میکنند.
حسین رونقی ملکی در حال حاضر در وضعیت بد جسمی در زندان اوین تحت فشار مسئولین زندان تحمل حبس میکند.
لازم به ذکر است وی بارها به دادستان تهران نامه نگاشته اما مسئولین زندان از رساندن نامه این زندانی سیاسی به جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، جلوگیری کردهاند.
حسین رونقی ملکی در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت و مدت ۱ سال در سلول های انفرادی زندان اوین نگهداری میشد و تحت شدیدترین شکنجهها بوده است. وی چندی بعد توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شد.
لازم به ذکر است وی بارها به دادستان تهران نامه نگاشته اما مسئولین زندان از رساندن نامه این زندانی سیاسی به جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، جلوگیری کردهاند.
حسین رونقی ملکی در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت و مدت ۱ سال در سلول های انفرادی زندان اوین نگهداری میشد و تحت شدیدترین شکنجهها بوده است. وی چندی بعد توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شد.
ضرب و شتم شدید و انتقال یازده تن از زندانیان رجایی شهر به انفرادی
خبرگزاری هرانا - خبرها حاکی از آن است که طی روزهای اخیر گارد ویژه به بند ۱ سالن ۲ یورش برده و پس از ضرب و شتم بسیاری از زندانیان، یازده تن از ایشان توسط مسئولین به سلول انفرادی منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گارد ویژه به علت آنچه رعایت نکردن قوانین زندان خوانده شده است، زندانیان محبوس در بند ۱ زندان رجایی شهر را مورد ضرب و شتم قرار داده است.
در پی آن نیز یازده تن از زندانیان به نامهای مهدی فتحی، محمد جعفری، علی داداشی، حسین احمد لو، اسمائیل ارفعی، قاسم حشندار، جواد نجفی، حمید دوست حسینی، محمود قنبری، رحمان عاجز، احسان اژدهاک به سلول انفرادی منتقل شدند.
نکتهٔ قابل توجه این است که تمامی این زندانیان که به شدت مضروب شده بوده و بعضا دچار شکستگی نیز بودند بدون هرگونه رسیدگی پزشکی به سلولهای انفرادی بند (معروف به سوئیت) منتقل شدهاند.
گفتنی ست که پس از این برخورد، مسئولان تا دو روز اقدام به قطع کلیهٔ تلفنهای بند مذکور نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گارد ویژه به علت آنچه رعایت نکردن قوانین زندان خوانده شده است، زندانیان محبوس در بند ۱ زندان رجایی شهر را مورد ضرب و شتم قرار داده است.
در پی آن نیز یازده تن از زندانیان به نامهای مهدی فتحی، محمد جعفری، علی داداشی، حسین احمد لو، اسمائیل ارفعی، قاسم حشندار، جواد نجفی، حمید دوست حسینی، محمود قنبری، رحمان عاجز، احسان اژدهاک به سلول انفرادی منتقل شدند.
نکتهٔ قابل توجه این است که تمامی این زندانیان که به شدت مضروب شده بوده و بعضا دچار شکستگی نیز بودند بدون هرگونه رسیدگی پزشکی به سلولهای انفرادی بند (معروف به سوئیت) منتقل شدهاند.
گفتنی ست که پس از این برخورد، مسئولان تا دو روز اقدام به قطع کلیهٔ تلفنهای بند مذکور نمودند.
۳ تبعه افغان توسط نیروی انتظامی در سلماس کشته شدند
خبرگزاری هرانا - تعدادی از اتباع افغان در مرز ایران و ترکیه، هدف تیراندازی مستقیم نیروهای انتظامی ایران قرار گرفته که در پی آن ۳ تن از ایشان کشته شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، روز شنبه، سیزدهم فروردین ماه سال جاری گروهی مسافر افغانی که قصد خارج شدن از ایران به قصد ترکیه را داشتند در نواحی مرزی ایران و ترکیه مورد تیراندازی نیروهای انتظامی این شهرستان قرار گرفتند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، روز شنبه، سیزدهم فروردین ماه سال جاری گروهی مسافر افغانی که قصد خارج شدن از ایران به قصد ترکیه را داشتند در نواحی مرزی ایران و ترکیه مورد تیراندازی نیروهای انتظامی این شهرستان قرار گرفتند.
این اتفاق در نواحی مرزی روستای بروشخوران از توابع سلماس رخ داده که در پی آن سه نفر در دم کشته و دو نفر نیز به شدت زخمی شدند.
این در حالیست که وضعیت زخمیها نیز وخیم گزارش شده است.
این در حالیست که وضعیت زخمیها نیز وخیم گزارش شده است.
شایان ذکر است که طی سالهای اخیر برخی از شهروندان تبعه افغانستان که به دلیل عدم یافتن شغلی مناسب و محرومیت از حقوق شهروندی در ایران، مجبور شدهاند ایران را از سمت مرزهای غربی به مقصد کشورهای اروپایی ترک نمایند، در کمین نیروهای انتظامی گرفتار آمده و بعضا به علت تیراندازی کشته و مجروح شدند.
ایران اینترنت ملی را جایگزین اینترنت بین المللی می کند
خبرگزاری هرانا - رضا تقیپور وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی اعلام کرده است که تا شش ماه آینده، اینترنت ملی جایگزیرن اینترنت بین المللی خواهد شد.
به گزارش فارس، تقیپور روز یکشنبه در خصوص شبکه اینترنت ملی گفت: "طبق برنامه ریزی زمانبندی شده چارچوب کلی این شبکه تعیین شده است و طراحی مفهومی آن نیز به پایان رسیده است."
او با اشاره به اینکه از شهریور ماه گذشته بسیاری از ادارات دولتی، اینترنت ملی را جایگزین اینترنت بین المللی کردهاند، افزود: "تاکنون به کاربران خانگی اینترنت ملی ارائه نمیشد و شاید به این دلیل برای مردم ملموس نبوده است اما از ابتدای شهریور امسال اینترنت ملی جایگزین شبکه اینترنت جهانی خواهد شد."
وزیر ارتباطات ادامه داد که متقاضیان از همین اینک میتوانند برای دریافت سرویس اینترنت ملی به سرویس مخابرت استانی مراجعه کنند تاکید کرد: "از شهریور سال جاری نیز شرکتهای ارائه دهند سرویسهای اینترنت تنها میتوانند اینترنت ملی یا همان اینترانت کشوری را ارائه دهند."
تقیپور با اشاره به اینکه این طرح جنبههای امنیتی نیز دارد، افزود: "با اجرای این شبکه اینترنت و سرویسهای متنوع اینترنتی ارزان قیمت در اختیار مردم قرار میگیرد. همچنین مباحثی چون امنیت و حفظ اطلاعات در درون کشور نیز با اجرای اینترنت ملی تحقق مییابد."
به گزارش فارس، تقیپور روز یکشنبه در خصوص شبکه اینترنت ملی گفت: "طبق برنامه ریزی زمانبندی شده چارچوب کلی این شبکه تعیین شده است و طراحی مفهومی آن نیز به پایان رسیده است."
او با اشاره به اینکه از شهریور ماه گذشته بسیاری از ادارات دولتی، اینترنت ملی را جایگزین اینترنت بین المللی کردهاند، افزود: "تاکنون به کاربران خانگی اینترنت ملی ارائه نمیشد و شاید به این دلیل برای مردم ملموس نبوده است اما از ابتدای شهریور امسال اینترنت ملی جایگزین شبکه اینترنت جهانی خواهد شد."
وزیر ارتباطات ادامه داد که متقاضیان از همین اینک میتوانند برای دریافت سرویس اینترنت ملی به سرویس مخابرت استانی مراجعه کنند تاکید کرد: "از شهریور سال جاری نیز شرکتهای ارائه دهند سرویسهای اینترنت تنها میتوانند اینترنت ملی یا همان اینترانت کشوری را ارائه دهند."
تقیپور با اشاره به اینکه این طرح جنبههای امنیتی نیز دارد، افزود: "با اجرای این شبکه اینترنت و سرویسهای متنوع اینترنتی ارزان قیمت در اختیار مردم قرار میگیرد. همچنین مباحثی چون امنیت و حفظ اطلاعات در درون کشور نیز با اجرای اینترنت ملی تحقق مییابد."
پیام تسلیت جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد سراسر کشور به میرحسین موسوی
در ادامه پیامهای تسلیت به مناسبت درگذشت پدر میرحسین موسوی و همچنین در واکنش به اِعمال محدودیت های حکومت برای برگزاری مراسم یادبود آن مرحوم، جمعی زیادی از دانشجویان دانشگاه آزاد از واحدهای سراسر کشور، بیانیه ای در این زمینه صادر کردند.
در این پیام دانشجویان دانشگاه آزاد سراسر کشور خطاب به میرحسین موسوی آورده اند: "حصر میگذرانی به هجر، بی آن که لحظه ای شکوه کنی از راهی که برگزیدی! و امروز غم دوری پدرت غمی است افزون بر تمام غم هایی که به دوش می کشی. خداوند عالم تو را آرامشی بی امان بخشیده و ظالمین را درمانده ساخته است؛ چنانکه نه قدمی به پیش توانند گذاشت و نه قدمی پس توانند کشید"
متن کامل پیام تسلیت دانشجویان دانشگاه آزاد سراسر کشور که نسخه ای از آن در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام یگانه خالق آزادی
" همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت ورزیدند، نه ترسى براى آنان است و نه از چیزی اندوهگين مىشوند." «سوره احقاف، آیه (13)»
صبر هنر مردمان رسم روزگار ماست!
حصر می گذرانی به هجر، بی آن که لحظه ای شکوه کنی از راهی که برگزیدی! و امروز غم دوری پدرت غمی است افزون بر تمام غم هایی که به دوش می کشی. خداوند عالم تو را آرامشی بی امان بخشیده و ظالمین را درمانده ساخته است؛ چنانکه نه قدمی به پیش توانند گذاشت و نه قدمی پس توانند کشید.
حال که همچون خودکامگان لیبی، سوریه، یمن و بحرین مجال برپایی مراسم تشییع و یادبود آن مرحوم را ندادند و از یک تشییع جنازه و برگزاری مراسم یاد بود نیز بیم دارند از صبورترین و مقاومترین مردان سرزمینمان هستی که دم بر نمیاوردی! در روزگاری که خود داغدار هستی آن هنگام که سر پدر به آغوش گرفتی دعوتمان کردی به صبر، صبر و صبر!!! که پیروزی با صابرین است .
بی شک یاد "میر اسماعیل" که فرزندی چون "میر حسین" می پروراند در تاریخ این سرزمین زنده خواهد ماند.
ما دانشجویان دانشگاه آزاد بدین وسیله برای شما و خاندان موسوی طلب صبر و برای آن مرحوم طلب مغفرت داریم و اعلام می داریم که:
« ندایت را شنیدیم و بدان همراه تو نفس به نفس به امید روزگاری سبزگام بر خواهیم داشت.»
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند
جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد های: تهران مركز، تهران جنوب، مشهد، قزوین، تهران شرق، کرج، شهر ری، تبریز، علوم تحقیقات، شاهرود، رشت، تهران شمال، تهران سما، تهران غرب، اراک، شهرکرد، اسلام شهر، مازندران، دزفول، زنجان، گرمسار، ورامین، ارومیه
اجباردانشگاهیان به اجرای طرح "جهاد اقتصادی"
دانشجونیوز: عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ایران گفته است که "در سال جدید و با توجه به تاکیدات رهبری در راستای جهاد اقتصادی، دانشگاهیان را موظف می کنیم تا پروژه های مورد نیاز کشور را محقق کنند"
علیرضا سلیمی در گفتگو با خبرگزاری دولتی مهر، بدون اشاره به وضیعت نامناسب آموزشی و علمی دانشگاه ها و همچنین فشارهای وارده به دانشجویان با تکیه بر سخنان و توصیه های آیت اله خامنه ای ، تاکید کرد: با توجه به فرمایشات رهبری در راستای نامگذاری سال 90 به عنوان "جهاد اقتصادی" ما برخی پروژه ها را تعریف و دانشگاه ها را موظف می کنیم تا این پروژه ها را که مور نیاز کشور هستند، محقق کنند.
سلیمی در بخش دیگری از اظهارات خود با ادعای اینکه در زمینه تجاری سازی علوم در حال برداشتن گام های فراوان هستیم، اظهار داشت: در مرحله دیگر به دنبال تبدیل فناوری ها به محصولات تجاری هستیم تا در عرصه صادرات علم و کشاورزی بتوانیم برای کشور درآمد زایی کنیم
سلیمی در ادامه خاطر نشان کرد: در آینده، افق روشن و فضای بسیار بازی را مشاهده می کنیم و امید است با درایت دانشجویان بتوانیم به عنوان یک کشور صنعتی تاثیر گذار در دنیا مطرح شویم.
این اظهارات در حالی عنوان میشود که در سال های اخیر نام دانشگاه های ایران حتی در بین ۵۰۰ دانشگاه تولید کننده علم و فناوری دیده نمی شود و مشخص نیست این نماینده مجلس بر اساس چه مستنداتی چنین ادعا هایی را مطرح نموده است.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی همچنین در ارتباط با نقشه جامع علمی کشور بیان کرد: با رونمایی از نقشه جامع علمی کشور که به صورت مهندسی تهیه شد نه مجزا و منفک، در سال جاری در عرصه تولید علم و فناوری حرکت می کنیم
مخالفت شدید مخالفان با انتقال قدرت به پسران قذافی
جــرس: همزمان با انتشار اخباری پیرامون سفر نماینده حکومت لیبی به یونان برای یافتن راه حل بحران کنونی و تقدیم پیامی از سوی سرهنگ قذافی به مقامات یونان، منابع خبری از زمینه چینی پسران قذافی در مذاکره با کشورهای غربی جهت ارائه طرح صلحی خبر داده اند، که در آن قذافی از قدرت خلع میشود، اما قدرت به یکی از پسران وی انتقال می یابد.
این منابع خبری همچنین خاطرنشان کرده اند که تشکل اصلی مخالفان حکومت لیبی تحت عنوان «شورای موقت ملی»، مخالفت شدید خود را با انتقال قدرت به رهبری پسران قذافی اعلام کرده است.
به گزارش دیچه وله به نقل از نیویورک تایمز، از قرار معلوم معمر قذافی در خانواده خود نیز چندان مورد حمایت نیست، چرا که اکنون دو تن از پسران وی در مذاکره با کشورهای غربی طرح صلحی را زمینهچینی میکنند که در آن سرهنگ قذافی از قدرت کنارهگیری میکند.
بر اساس این گزارش، اطلاعات جدید بر گمانهزنیها در مورد کنارهگیری سرهنگ قذافی میافزایند و سیفالاسلام قذافی، فرزند دیکتاتور لیبی، پیشنهادی برای برونرفت از مناقشه با شورشیان ارائه داده که در آن کنارهگیری معمر قذافی پیشبینی شده است.
نیویورک تایمز این اطلاعات را از دیپلماتهایی به دست آورده که رابطهای نزدیک با رژیم لیبی دارند و نوشته است "هنوز مشخص نیست که معمر قذافی خود با این طرحها موافق است یا خیر، ولی یک فرد نزدیک به خانواده قذافی گفته است که دیکتاتور لیبی با کنارهگیری خود موافق است."
این منبع خبری همچنین نوشته است "ساعدی قذافی از طرحهای برادرش سیفالاسلام حمایت میکند و این دو برادر میکوشند بدون حضور پدر زمینه چرخشی سیاسی در لیبی را فراهم آورند و یک فرد نزدیک به خانواده قذافی میگوید که یکی از پسران وی بارها تأکید کرده است که خواست مخالفان رژیم خواست خود او نیز هست و از قرار معلوم پسران قذافی در نظر دارند انتقال قدرت به رهبری خود آنها صورت گیرد."
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، که روز یکشنبه(۳ آوریل/۱۴ فروردین) منتشر شده، در طرح پسران قذافی، خلع قدرت از پدر جزئی از طرح انتقال به دمکراسی مبتنی بر قانون ذکر شده و یک دیپلمات لیبی که نامش برده نشده گفت است که سیفالاسلام قصد دارد انتقال قدرت را رهبری کند.
مخالفت شدید شورشیان با انتقال قدرت به رهبری پسران قذافی
به گزارش رسانههای بریتانیا، دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا، روز یکشنبه یک مقام بلندپایهی سیاسی کشور را در رأس هیأتی راهی بنغازی کرد. این هیأت قرار است با شورشیان درباره آتشبس و دولتِ پس از قذافی گفتوگو کند.
با انتشار گزارش «نیویورک تایمز»، روز دوشنبه (۴ آوریل/۱۵ فروردین) تشکل اصلی مخالفان حکومت لیبی تحت عنوان «شورای موقت ملی»، که رهبری شورشیان را برعهده دارد، به تلاشهای پسران قذافی واکنش نشان داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این شورا هر نوع انتقال قدرت به رهبری پسران معمر قذافی را قویا رد کرد.
شمسالدین عبدالملاح، سخنگوی شورای موقت در بنغازی ضمن اعلام مخالفت اکید این شورا با طرح پسران قذافی گفت: "پیش از آنکه هر نوع مذاکرات دیپلماتیک صورت گیرد، قذافی و پسرانش باید کشور را ترک کنند."
سخنگوی شورای موقت افزود که رژیم در حالی که هنوز شهر مصراته را در محاصره و زیر بمباران دارد، حق مذاکره را از خود سلب کرده است. وی گفت: "در شرایطی که گلولهها سخن میگویند، چگونه میتوان مذاکره کرد؟"
عبدالملاح در مورد سیفالاسلام قذافی گفت که پیش از ناآرامیهای لیبی تصور میرفت که وی قصد دارد از درون حکومت دست به اصلاحات بزند ومردم فکر میکردند او یک اصلاحطلب است، ولی زمانی که انقلاب آغاز شد، او چهرهی واقعی خود را نشان داد و معلوم شد که کپی پدرش است."
بنا به ارزیابی «نیویورک تایمز»، در صورتی که تلاشهای پسران قذافی بدون اطلاع پدر صورت گرفته باشد، آنگاه میتوان گفت که معمر قذافی پشتیبانی خود را به طور قابل توجهی از دست داده است.
خبرگزاری آلمان نوشته است پس از فرار موسی کوسا، وزیر امور خارجه لیبی، به لندن، معمر قذافی فقط میتواند به پسران خود متکی باشد. سیفالاسلام و ساعدی در سالهای گذشته بارها با پدر مشکل داشتهاند، زیرا هر دو مدتهاست که خواستار اصلاحات در کشور هستند.
گفتنی است روزنامه گاردین روز جمعه گذشته از اعزام یکی از نزدیکان قذافی به لندن جهت انجام مذاکرات محرمانه با مقامات غربی خبر داده بود، که طی این مذاکرات، مسئله انتقال قدرت به برخی فرزندان قذافی مطرح گردید، تا موجبات ناخشنودی انقلابیون لیبی فراهم آید.
به گزارش دیچه وله به نقل از نیویورک تایمز، از قرار معلوم معمر قذافی در خانواده خود نیز چندان مورد حمایت نیست، چرا که اکنون دو تن از پسران وی در مذاکره با کشورهای غربی طرح صلحی را زمینهچینی میکنند که در آن سرهنگ قذافی از قدرت کنارهگیری میکند.
بر اساس این گزارش، اطلاعات جدید بر گمانهزنیها در مورد کنارهگیری سرهنگ قذافی میافزایند و سیفالاسلام قذافی، فرزند دیکتاتور لیبی، پیشنهادی برای برونرفت از مناقشه با شورشیان ارائه داده که در آن کنارهگیری معمر قذافی پیشبینی شده است.
نیویورک تایمز این اطلاعات را از دیپلماتهایی به دست آورده که رابطهای نزدیک با رژیم لیبی دارند و نوشته است "هنوز مشخص نیست که معمر قذافی خود با این طرحها موافق است یا خیر، ولی یک فرد نزدیک به خانواده قذافی گفته است که دیکتاتور لیبی با کنارهگیری خود موافق است."
این منبع خبری همچنین نوشته است "ساعدی قذافی از طرحهای برادرش سیفالاسلام حمایت میکند و این دو برادر میکوشند بدون حضور پدر زمینه چرخشی سیاسی در لیبی را فراهم آورند و یک فرد نزدیک به خانواده قذافی میگوید که یکی از پسران وی بارها تأکید کرده است که خواست مخالفان رژیم خواست خود او نیز هست و از قرار معلوم پسران قذافی در نظر دارند انتقال قدرت به رهبری خود آنها صورت گیرد."
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، که روز یکشنبه(۳ آوریل/۱۴ فروردین) منتشر شده، در طرح پسران قذافی، خلع قدرت از پدر جزئی از طرح انتقال به دمکراسی مبتنی بر قانون ذکر شده و یک دیپلمات لیبی که نامش برده نشده گفت است که سیفالاسلام قصد دارد انتقال قدرت را رهبری کند.
مخالفت شدید شورشیان با انتقال قدرت به رهبری پسران قذافی
به گزارش رسانههای بریتانیا، دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا، روز یکشنبه یک مقام بلندپایهی سیاسی کشور را در رأس هیأتی راهی بنغازی کرد. این هیأت قرار است با شورشیان درباره آتشبس و دولتِ پس از قذافی گفتوگو کند.
با انتشار گزارش «نیویورک تایمز»، روز دوشنبه (۴ آوریل/۱۵ فروردین) تشکل اصلی مخالفان حکومت لیبی تحت عنوان «شورای موقت ملی»، که رهبری شورشیان را برعهده دارد، به تلاشهای پسران قذافی واکنش نشان داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این شورا هر نوع انتقال قدرت به رهبری پسران معمر قذافی را قویا رد کرد.
شمسالدین عبدالملاح، سخنگوی شورای موقت در بنغازی ضمن اعلام مخالفت اکید این شورا با طرح پسران قذافی گفت: "پیش از آنکه هر نوع مذاکرات دیپلماتیک صورت گیرد، قذافی و پسرانش باید کشور را ترک کنند."
سخنگوی شورای موقت افزود که رژیم در حالی که هنوز شهر مصراته را در محاصره و زیر بمباران دارد، حق مذاکره را از خود سلب کرده است. وی گفت: "در شرایطی که گلولهها سخن میگویند، چگونه میتوان مذاکره کرد؟"
عبدالملاح در مورد سیفالاسلام قذافی گفت که پیش از ناآرامیهای لیبی تصور میرفت که وی قصد دارد از درون حکومت دست به اصلاحات بزند ومردم فکر میکردند او یک اصلاحطلب است، ولی زمانی که انقلاب آغاز شد، او چهرهی واقعی خود را نشان داد و معلوم شد که کپی پدرش است."
بنا به ارزیابی «نیویورک تایمز»، در صورتی که تلاشهای پسران قذافی بدون اطلاع پدر صورت گرفته باشد، آنگاه میتوان گفت که معمر قذافی پشتیبانی خود را به طور قابل توجهی از دست داده است.
خبرگزاری آلمان نوشته است پس از فرار موسی کوسا، وزیر امور خارجه لیبی، به لندن، معمر قذافی فقط میتواند به پسران خود متکی باشد. سیفالاسلام و ساعدی در سالهای گذشته بارها با پدر مشکل داشتهاند، زیرا هر دو مدتهاست که خواستار اصلاحات در کشور هستند.
گفتنی است روزنامه گاردین روز جمعه گذشته از اعزام یکی از نزدیکان قذافی به لندن جهت انجام مذاکرات محرمانه با مقامات غربی خبر داده بود، که طی این مذاکرات، مسئله انتقال قدرت به برخی فرزندان قذافی مطرح گردید، تا موجبات ناخشنودی انقلابیون لیبی فراهم آید.
جــرس: با گذشت چند روز از حملات مسلحانه در نواحی کردنشین ایران، که منجر به کشته و زخمی شدن گروهی از ماموران انتظامی شد، سپاه پاسداران از کشته شدن مهاجمان مسلحی خبر داده است که اخیرا دو مامور انتظامی سنندج را مورد شلیک قرار داده و کشته بودند.
به گزارش ایرنا، سرتیپ محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران، روز دوشنبه ۱۵ فروردین ماه، با بیان اینکه اعضای سپاه "طی یک عملیات دقیق اطلاعاتی دو تن از عوامل حمله به ماموران انتظامی سنندج در روز چهارم فروردین را شناسایی کردند و با اجرای کمین، آنان را به هلاکت رساندند"، از هویت و مشخصات کشته شدگان اطلاعاتی ارائه نداد.
گفتنی است چهارم فروردین، افراد مسلح ناشناس در دو نقطه از شهر سنندج، مرکز استان کردستان، به سوی ماموران انتظامی تیراندازی کردند که در جریان آن، یک افسر و یک سرباز نیروی انتظامی کشته و سه نفر دیگر، از جمله یک غیرنظامی زخمی شدند.
پس از وقوع این حمله، مقامات امنیتی وعده دادند که به زودی عاملان این عملیات را شناسایی خواهند کرد و به مجازات خواهند رساند.
هفته گذشته نیز برخی خبرگزاری ها گزارش کردند که یک خودروی نیروی انتظامی در سنندج هدف تیراندازی قرار گرفته است اما از کشته یا زخمی شدن کسی در این واقعه خبری منتشر نشد.
اظهارات فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران چند روز پس از آن انتشار می یابد که مقامات استان کردستان بیانیه ای را در مورد عاملان حمله مسلحانه منتشر و اسامی و تصاویر چهار نفر را معرفی کردند.
هنوز مشخص نشده است که کشته شدگان مورد اشارۀ مقام ارشد سپاه، چهار نفری بوده اند که شورای اطلاع رسانی کردستان اسامی آنان را منتشر کرده بود، یا خیر.
لازم به یادآوری است معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور نیز، روز ۱٣ فروردین از کشته شدن سه مامور در جریان حمله افراد مسلح به پاسگاه مرزبانی نیروی انتظامی مریوان خبر داد و خاطرنشان کرد که هنوز کسی مسئولیت این حمله را برعهده نگرفته است.
جــرس: سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان، حملات مسلحانه اخیر – بویژه تیراندازی به ماموران راهنمایی و رانندگی در سنندج - و حادثه در مریوان را عملی "ضد انسانی" دانسته و از تمامی بشردوستان خواسته است تا در جهت جلوگیری از تكرار اینگونه حوادث در كردستان پدیده شوم ترور را برای افكار عمومی بیشتر تبیین نمایند .
به گزارش تارنمای «انسانیت»، متن كامل بیانیه سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان به این شرح است :
اقدامات نظامی اخیر در كردستان ، عملی ضد انسانی است
در آغازین روزهای سال نو شاهد انجام 2عمل كور تروریستی در سنندج و نیز اقدامی مشابه در مریوان بودیم ؛ در این حوادث جمعی از پرسنل انتظامی و راهنمایی و رانندگی كه اكثر آنان نیروهای بومی بودند جان خود را از دست دادند و برخی دیگر نیز مجروح گردیدند ؛ اینگونه اقدامات كه شروع آن از شهریور و مهرماه سال گذشته از سنندج و مهاباد آغاز گردید ، گسترش و تداوم آن هم اكنون در دیگر نقاط كردستان و مسكوت گذاشتن شناسایی عاملان و آمران این حوادث پرسشهایی جدی را در جان افكار عمومی به دنبال داشته است.
سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان ضمن نفی حركتهای تروریستی اخیر در كردستان و ضمن اظهار همدلی با خانواده قربانیان و مجروحان این حادثه از تمامی بشردوستان و مدافعان حقوق انسانها می خواهد تا در حد توان خود در تبیین پدیده شوم ترور و بازداشتن برخی ذهنیت ها از انجام اینگونه اقدامات فعالان حقوق بشر را در داخل یاری نمایند.
سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان
۱۵فروردین ٩۰
۴ آوریل٢۰۱۱
۴ آوریل٢۰۱۱
گفتنی است در جریان یک رشته حمله مسلحانه به ماموران انتظامی در مناطق کردنشین کشور، تا کنون تعدادی از پرسنل انتظامی استان کشته و گروهی دیگر نیز زخمی شده اند.
مجلس ایران کمیسیون 'ویژه جهاد اقتصادی' تشکیل داد
نمایندگان مجلس ایران در اولین جلسه خود در سال جدید خورشیدی به تشکیل کمیسیون "ویژه اقتصادی" رای داده اند.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پیام نوروزی امسال، سال ۱۳۹۰ را سال جهاد اقتصادی نامگذاری کرده است.نمایندگان مجلس ایران هدف از تشکیل کمیسیون تازه "جهاد اقتصادی" را "عملیاتی کردن اندیشه جهاد اقتصادی" توصیف کرده اند.
کمیسیون جهاد اقتصادی با تقاضای ۵۰ نفر از نمایندگان در صحن علنی مطرح شد.
از مجموع ۲۰۸ نماینده حاضر در اولین روز کاری مجلس در سال جدید، ۱۱۳ نفر موافق، ۵۵ نفر مخالف و ۲۳ نفر رای ممتنع به تشکیل کمیسیون ویژه جهاد اقتصادی دادند.
علی مطهری از نمایندگان مخالف تشکیل این کمیسیون در صحن علنی مجلس گفت که سال گذشته هم که رهبر ایران شعار سال را "همت مضاعف و کار مضاعف" اعلام کرده بود، برخی می گفتند باید زمان کار کمیسیون ها را افزایش دهیم ولی عملا چنین اتفاقی نیفتاد.
آقای مطهری از نمایندگان مجلس خواسته بود تا از انجام کارهای "احساسی" خودداری کنند.
آیت الله خامنه ای ۱۳ سال است که در پیام نوروزی خود که بلافاصله پس از تحویل سال جدید خورشیدی از رادیو و تلویزیون دولتی این کشور پخش می شود، برای سال جدید، نام انتخاب می کند.
این نامگذاری در نهادهای حکومتی و ادارات دولتی بازتاب دارد و پوسترهایی با مضمون پیام رهبر ایران و نامی که او برای سال جدید انتخاب کرده، منتشر می شود.
از جمله تلویزیون دولتی ایران هم در هفته های اول سال نامی را که آیت الله خامنه ای برای سال انتخاب کرده را بر صفحات خود حک می کند.
انتخاب نام برای سال در ایران با مضمون های اسلامی و ملی از زمانی آغاز شد که رهبر ایران در مخالفت با استفاده از نام سال های چینی برای سال خورشیدی، خواستار توجه بیشتر به موضوعات دینی در نامگذاری سال ها شد. سالنامه چینی، در نامگذاری سال ها از نام حیوانات استفاده می کند.
در نخستین اقدام، آیت الله علی خامنه ای سال ۱۳۷۸ را که مصادف با صدمین سال تولد آیت الله روح الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی بود، "سال امام خمینی" نامگذاری کرد و این کار را تاکنون ادامه داده است.
هنرمند منتقد چینی بازداشت شد
با گذشت بیش از ۲۴ ساعت از بازداشت آی وی وی، هنرمند مشهور چینی در فرودگاه پکن، هنوز اطلاعی از سرنوشت او در دست نیست.
این هنرمند چینی که قصد سفر به هنگ کنگ را داشت، در حالیکه از بخش بازرسی امنیتی فرودگاه عبور می کرد بازداشت شد.از زمان بازداشت او تا کنون کسی او را ندیده و با او مکالمه تلفنی نداشته است.
پلیس چین از ارایه توضیحات در مورد محل نگهداری آی وی وی خودداری کرده است.
این هنرمند چینی که با آثارش به شهرت جهانی رسیده در سال های اخیر از منتقدان اصلی دولت چین در "نقض حقوق بشر" بوده است.
آی وی وی در صبح روز یکشنبه سوم آوریل ۲۰۱۱ در حالیکه به همراه یکی از دستیارانش آماده پرواز به مقصد هنگ کنگ بود، توسط پلیس فرودگاه پکن بازداشت شد.
دستیار آی وی وی در گفتگو با بی بی سی گفت هنگامی که برای پیگیری موضوع به پلیس فرودگاه مراجعه کرده آنها به من گفتند: "او کار دیگری دارد، شما به تنهایی سوار هواپیما شوید".
تنها چند ساعت پس از بازداشت آی وی وی، ۴۰ مامور پلیس به کارگاه او یورش بردند و علاوه بر توقیف چند کامپیوتر، عده ای از دستیاران او را با خود بردند.
البته این افراد چند ساعت بعد آزاد شدند.
آی وی وی که در سال ۱۹۵۷ در پکن به دنیا آمد، در دو دهه گذشته از برجستهترین چهرههای هنر مدرن چین بوده و در غرب نیز به شهرت رسیده است.
او هم در اقدامات اجتماعی فعال است و هم در دفاع از حقوق بشر در کشورش نقشی برجسته ایفا میکند.
در حال حاضر گالری تیت مدرن در لندن، یکی از آثار این هنرمند را در خود جای داده است. در طراحی این اثر از ۱۰۰ میلیون قطعه کوچک از جنس چینی استفاده شده است که شبیه به تخمه آفتابگردان رنگ آمیزی شده اند.
برخی از آثار این هنرمند چینی در بطن خود حاوی مضامین سیاسی هم بوده اند. از جمله در یک مورد او تلاش کرد تا نام تک تک دانش آموزانی را که بر اثر زلزله سی چوان در سال ۲۰۰۸ میلادی کشته شدند جمع آوری کند.
این مساله در چین موضوعی حساسیت برانگیز محسوب می شود زیرا عده ای معتقدند دلیل تخریب بسیاری از مدارس در زلزله، ضعف در ساخت و طراحی آنها بوده است.
دولت چین مایل به اظهار نظر در این مورد نیست و کسانی را که در این رابطه انتقاد می کنند دستگیر کرده است.
آی وی وی در گذشته از فعالانی که در انتقاد از دولت چین بازداشت شده اند آشکارا حمایت کرده است.
او سال گذشته با حضور در مقابل دادگاهی که به پرونده وو یورن، هنرمند چینی رسیدگی می کرد، در گفتگو با رسانه های خارجی از دولت چین به دلیل آنچه که او نقض حقوق اولیه و آزادی در چین می خواند انتقاد کرد.
این گونه فعالیت های آی وی وی توجه مقامات چین را بیش از گذشته به او جلب کرده است.
سال گذشته از خروج این هنرمند ۵۳ ساله از کشور جلوگیری شد و حتی دوره ای را در حبس خانگی به سر برد.
یکی از دستیاران آی وی وی می گوید اخیرا پلیس سه بار محل سکونت آی وی وی را بازرسی کرده است.
ایتالیا شورای ملی انتقالی را در لیبی به رسمیت شناخت
فرانکو فراتینی، وزیر امور خارجه ایتالیا اعلام کرده که شورای ملی انتقالی متعلق به مخالفان مسلح سرهنگ قذافی را به عنوان تنها نماینده مردم لیبی به رسمیت می شناسد.
آقای فراتینی این سخنان را درپی دیدار و گفتگو با علی العیساوی، یکی از نمایندگان مخالفان، بیان کرد. او همچنین گفت که کشورش در شهر بنغازی در شرق لیبی دفتر دیپلماتیک دایر خواهد کرد.ماه گذشته فرانسه به عنوان اولین کشورغربی این شورا را به رسمیت شناخت.
این اقدام ایتالیا در حالی صورت گرفته که نبرد بین مخالفان و طرفداران معمر قذافی در شهر بریقه در جریان است.
در همین حال عبدالعاطی العبیدی ، نخست وزیر سابق لیبی ، از طرف دولت قذافی برای یافتن راه حلی برای بحران کنونی در کشور به ترکیه سفر کرده است. آقای العبیدی پیشتر به یونان سفر کرده و با نخست وزیر این کشور دیدار و گفتگو کرد.
بامداد دوشنبه، 15 فروردین (4 آوریل)، وزیر امور خارجه یونان گفت که فرستاده ویژه معمر قذافی، رهبر لیبی، با جورج پاپاندرئو، نخست وزیر یونان ملاقات کرده و تمایل دولت خود به حل بحران کنونی این کشور از راه های مسالمت آمیز را به آگاهی او رسانده است.
یونان از کشورهای عضو پیمان ناتو و عضو اتحادیه اروپاست و احتمالا رهبر لیبی در نظر دارد پیام او از طریق یونان در اختیار جامعه جهانی قرار گیرد.
پس از ملاقات فرستاده ویژه رهبر لیبی با نخست وزیر یونان، وزیر خارجه یونان گفت که مقامات لیبی در صدد یافتن راهی برای خاتمه داده به جنگ کنونی در این کشور هستند.
قرار است آقای العبیدی روز دوشنبه برای دیدار و گفتگو با مقامات ترکیه به این کشور عزیمت خواهد کرد.
پس از انتشار نخستین خبرها در مورد سفر نماینده ویژه سرهنگ قذافی به یونان، این احتمال مطرح شد که ممکن است او در صدد پناهندگی به غرب باشد اما بعدا این خبر تکذیب شد.
هفته گذشته، موسی کوسا، وزیر امور خارجه لیبی که ظاهرا در یک ماموریت رسمی برای برقراری ارتباط با کشورهای غربی به تونس سفر کرده بود، از آن کشور به بریتانیا سفر کرد و خواستار دریافت پناهندگی از این کشور شد.
گفته می شود که آقای کوسا پیشاپیش تماس هایی با بریتانیا برقرار کرده و ترتیب پناهندگی خود از لیبی را داده بود.
پیش از او نیز تعدادی از مقامات ارشد دولت لیبی با کناره گرفتن از سرهنگ قذافی، به خارج پناهنده شده و یا به مخالفان حکومت پیوسته اند.
درخواست بازجویی از کوسا
همزمان، پلیس اسکاتلند از وزارت امور خارجه بریتانیا خواسته است اجازه دهد از موسی کوسا بازجویی کند.
این بازجویی به ماجرای انفجار و سقوط یک فروند هواپیمای مسافربری شرکت آمریکایی پان امریکن در شهرک لاکربی، اسکاتلند، در سال 1988 ارتباط دارد که به کشته شدن دویست و چهل و سه مسافر و شانزده خدمه هواپیما منجر شد.
در این واقعه، یازده تن از ساکنان لاکربی نیز در اثر سقوط هواپیما جان خود را از دست دادند.
مقامات آمریکایی و بریتانیایی حکومت معمر قذافی را مسئول این بمب گذاری معرفی کردند و در سال 2000 میلادی، یک شهروند لیبیایی به نام عبدالباسط مقراحی به اتهام بمب گذاری در این هواپیما به زندان محکوم شد اما دو سال پیش، مقامات بریتانیایی به دلیل بیماری او را از زندان آزاد کردند و به لیبی فرستادند.
خانواده های قربانیان واقعه لاکربی و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا این احتمال را مطرح کرده اند که دولت لیبی و احتمالا سرهنگ قذافی مستقیما در برنامه ریزی و صدور دستور بمب گذاری در هواپیمای آمریکایی دست داشته اند.
موسی کوسا، که هنگام پناهندگی به بریتانیا یکی از نزدیکان معمر قذافی محسوب می شد، در سال 1980 سفیر لیبی در لندن بود اما در پی اظهاراتی در این مورد که دولت او در نظر دارد مخالفان خود را در بریتانیا از بین ببرد، از این کشور اخراج شد.
وی از سال 1992 تا 1994 معاون وزیر امور خارجه لیبی و از سال 1994 تا انتصاب به سمت وزیر خارجه در سال 2009، رئیس سازمان اطلاعات این کشور بود و گفته می شود که در قانع کردن مقامات بریتانیایی به بازگرداندن عبدالباسط مقراحی به لیبی نقشی مهم ایفا کرد.
پلیس اسکاتلند امیدوار است با "مصاحبه" با آقای کوسا اطلاعات بیشتری در مورد ارتباط مقامات ارشد لیبیایی با بمب گذاری لاکربی به دست آورند.
ماموریت بشردوستانه ترکیه
در خبری دیگر در مورد لیبی، مقامات ترکیه گفته اند که بیش از دویست تن از زخمی های درگیری در شهر مصراته، واقع در غرب لیبی، را به منظور درمان با کشتی به ترکیه انتقال می دهند.
مصراته تنها شهر در غرب لیبی است که به تصرف مخالفان معمر قذافی، رهبر این کشور، در آمده و در هفته های اخیر هدف آتش سنگین توپخانه نیروهای دولتی قرار داشته و ساکنان شهر متحمل تلفات و خسارات سنگینی شده اند.
شهر مصراته در ساحل دریای مدیترانه واقع است و زخمی های این درگیری در مرحله اول به بندر بنغازی در شرق لیبی منتقل می شوند و از آنجا، عازم ترکیه خواهند شد.
ترکیه از اعضای پیمان اتلانتیک شمالی - ناتو - است و در عملیات حفاظت این سازمان از غیرنظامیان در برابر حملات نیروهای دولتی لیبی، ماموریت فعالیت های بشردوستانه را برعهده گرفته است.
دولت ترکیه قبلا گفته بود که در اجرای این ماموریت، اقلام مورد نیاز غیرنظامیان را به لیبی ارسال خواهد داشت و به آنان کمک خواهد کرد.
همزمان، یک پزشک ساکن مصراته در مصاحبه با بی بی سی گفته است که نیروهای وفادار به سرهنگ قذافی به طور شبانه روزی این شهر از جمله هدف های نزدیک به مناطق مسکونی را زیر آتش گرفته اند.
به گفته زخمی های انتقال یافته از مصراته، آب و برق بخش بزرگی از این شهر قطع شده و غیرنظامیان در وضعیت دشواری قرار دارند.
سکه طرح جدید: ۳۹۱ هزار تومان
به رغم پایان تعطیلات آغازین سال جدید، سکه باز هم گران شد و قیمت سکه طرح جدید به ۳۹۱ هزار تومان رسید.
به نوشته خبرآنلاین، امروز هر قطعه سکه طرح قدیم ۴۳۵ هزار تومان و هر سکه طرح جدید ۳۹۱ هزار تومان معامله شد. همچنین نیم سکه ۱۹۴ هزار تومان، ربع سکه ۱۰۸ هزار و ۵۰۰ تومان و سکههای گرمی ۵۰ هزار تومان در بازار تهران به فروش میرسند.
این گزارش همچنین حاکی است، امروز هر اونس طلا در بازارهای جهانی با بهای ۱۴۳۲٫۸۳ دلار به فروش میرسد و همچنین با بهای ۱۴۳۲ دلار از مردم خریداری میشود.
براساس آمارهای رسمی منتشر شده در روز جاری، هر گرم طلای ۱۸ عیار در بازارهای داخلی ۳۸ هزار و ۹۲۰ تومان فروخته میشود.
بر اساس این گزارش، قیمت هر اونس طلا در بازار آمریکا طی روز دوشنبه با ۶ دلار افزایش نسبت به روز جمعه به ۱۴۳۴ دلار رسید. قیمت هر اونس نقره نیز در بازارهای بین المللی به بیش از ۳۸٫۰۳ دلار رسید که این رقم تنها ۱۰ سنت با رکورد بی سابقه ۳۸٫۱۳ دلاری در ۳۱ سال گذشته فاصله دارد .
گزارش اخیر وزارت کار آمریکا در خصوص افزایش سطح اشتغال در این کشور طی ماه مارس و کاهش نرخ بیکاری نیز تاثیر زیادی در افزایش قیمت نفت و طلا داشته است. بر اساس این گزارش نرخ بیکاری آمریکا طی ماه مارس به کمتر از ۸٫۸ درصد رسیده که این رقم پایین ترین رکورد در دو سال اخیر است. به اعتقاد کارشناسان اقتصادی افزایش اشتغال و کاهش نرخ بیکاری در آمریکا نشانگر افزایش تقاضای انرژی در این کشور خواهد بود.
پرونده سازی برای جورابهای میرحسین موسوی
اسدالله بادامچیان قائممقام موتلفه گفته که میرحسین موسوی «در دورانی که در حزب {جمهوری اسلامی} فعال بود جورابی به پا داشت که در حاشیه آن شعار مرگ بر آمریکا نقش بسته بود و آن را به همه نشان میداد.»
خبرگزاری پانا: قائم مقام حزب موتلفه ماجرای نقش مرگ بر امریکای جوراب میرحسین موسوی را فاش کرد.
اسدالله بادامچیان درگفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری پانا در خصوص ارسال پیام تسلیت به مناسبت در گذشت پدر میرحسین موسوی از سوی هاشمی رفسنجانی و صانعی خاطر نشان کرد: اینها مسائل عاطفی جامعه هستند.
وی در ادامه با بیان اینکه آقای میرحسین موسوی راس فتنه و مورد توجه امریکا است تصریح کرد: این آقا در دورانی که در حزب فعال بود جورابی به پاداشت که در حاشیه آن شعار مرگ بر امریکا نقش بسته بود و آن را به همه نشان می داد.
قائم مقام حزب موتلفه ادامه داد: اما امروز رادیوهای بیگانه اعم از رادیو فردا و صدای امریکا از آن حمایت می کنند؛ موسوی اگر عقلش می رسید و انسان فهمیده ای بود باید می فهمید که وقتی اسرائیل وامریکا و رادیوهای بیگانه از وی حمایت می کنند باید مسیرش را عوض کند.
وی اظهار داشت: اما در باره ارسال پیام تسلیت باید گفت که ما در ادب و آداب ایرانی وقتی فردی فوت می کند به بازماندگان وی تسلیت میگوییم حالا من در مقابل این مسئله باید چه موضعی بگیرم؟ شما بگویید؟
بادامچیان ادامه داد: من هیچ موضعی در این زمینه ندارم و فکر می کنم هر فردی که این کار را کرده است به وظیفه خود بر حسب تشخیص خود عمل کرده اما باید طوری عمل کنیم که آب به آسیاب فتنه گرانی که مورد حمایت امریکا هستند نریزیم.
جفیه خامنهای به سازمان بهزیستی تربت حیدریه اهدا شد
چفیه آیتالله علی خامنهای توسط یکی از شعرا و فیلمسازان «ارزشی» به بهزیستی تربت حیدریه اهدا شد.
اهداي چفيه رهبر معظم انقلاب به بهزيستي تربت حيدريه
وي كه از بين بانوان شاعر جوان خراسان براي شركت در شب شعر ولادت امام حسن مجتبي (ع) در محضر رهبر معظم انقلاب، انتخاب و اعزام شده بود، چفيهاي را كه ايشان در قبال سروده زيبايش به او هديه داده بودند، به رسم تبرك و يادبود به بهزيستي اهدا كرد.
فرشته خدابنده در گفتوگو با خبرنگار فارس در تربت حيدريه اظهار داشت: اين شب شعر همه ساله در محضر مبارك رهبر معظم رهبري برگزار ميشود و امسال بنده به دعوت حوزه هنري و به عنوان تنها شاعر زن از خراسان رضوي افتخار تشرف به محضر ايشان را يافتم و سرودهام در نزد ايشان پسنديده آمد و ايشان چفيه خود را به اينجانب هديه كردند، من هم آن را به بهزيستي هديه دادم تا در اين نهاد محفوظ بماند و الگوي كار مددجويان هنرمند شهرستان شود.
اين هنرمند 22 ساله تاكنون ساخت دو فيلم مستند را نيز در كارنامه هنري خود ثبت كرده و آخرين اثر وي «لهجه باران» است كه درباره زندگي سالمندان ساخته شده است.
تلاش کیهان و فارس برای تحریف مواضع آیتالله وحید
روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس همزمان با افزایش حملات گروهی از حامیان علی خامنهای به آیتالله وحید خراسانی٬ تلاش میکنند تا اقدامات رهبر جمهوری اسلامی را مورد تائید این مرجع تقلید معرفی کنند.
روزنامه کیهان در شماره روز دوشنبه (۱۵ بهمن) به نقل از دو رسانه محافظهکار ادعا کرده که فرزند آقای وحید خراسانی تلاش میکند نظرات این مرجع تقلید درباره «ارزشهای انقلاب اسلامی» را سانسور کند.
روزنامه کیهان به نقل از این سایتها ادعا کرده که محسن خراسانی از انتشار متن یکی از دیدارهای پدرش از سوی یکی از روحانیون نزدیک به خامنهای در حمایت از جمهوری اسلامی خشمگین شده است.
این روزنامه محافظهکار در ادامه نقل قولهایی از وحید خراسانی در حمایت از عملکرد علی خامنهای منتشر کرده و ادعا کرده که وی از نزدیکان خود خواسته که رهبر جمهوری اسلامی را کمک کنند.
خبرگزاری فارس نیز روز گذشته (یکشنبه ۱۴ فروردین) به نقل از منبعی که آن را یکی از مسئولان دفتر وحید خراسانی معرفی کرده، مدعی شده که رابطه این مرجع تقلید با خامنهای «عالی» است.
این خبرگزاری در عین حال به نقل از این فرد مجهول نوشته است: «هرمطلبی که در سایت آیتالله وحید منتشر نشده باشد را نمیتوان به ایشان نسبت داد.»
آیتالله وحید خراسانی یکی از برجستهترین مراجع تقلید قم به شمار میرود که حاضر نشده سرکوبهای دو سال گذشته در جمهوری اسلامی را تائید کند.
این مرجع تقلید چندی پیش با فاسد خواندن دولت احمدینژاد اظهارات کنایهآمیزی درباره رهبر جمهوری اسلامی مطرح کرد که این اظهارات با خشم حامیان خامنهای مواجه شده است.
وحید خراسانی گفته هرگز از بیان حقایقی که گفته بازنخواهد گشت و نمیداند وی و علی خامنهای تا چه زمانی زنده خواهند ماند.
افزایش تنشها میان حامیان خامنهای و احمدینژاد
افشای پشت پرده برخی سایتهای محافظهکار
دور تازه این تنشها پس از آنکه سایت «عماریون» و برخی سایتهای همسو اعلام کردند بودجه سایت «محرمانهنیوز» با مسئولیت امیر طاهر حسینخان از وزارت صنایع تامین میشود٬ آغاز شده است.
سایتهای حامی خامنهای نوشتهاند «محرمانهنیوز» به دلیل نداشتن مطالب مفید به فحاشی و دروغپراکنی علیه رسانههای مخالف «اسفندیار دولت» روی آورده است.
این سایتها همچنین با مشکوک خواندن مسئولان سایتهای حامی دولت نوشتهاند که علیاکبر محرابیان وزیر صنایع از سوی دولت ماموریت دارد منابع مالی رسانههای حامی دولت را تامین کند.
پس از انتشار این یادداشت بود که سایتهای حامی دولت نیز اقدام به افشاگری درباره نحوه تامین بودجه سایتهای حامی علی خامنهای کردند.
سایتهای دولتی «محرمانهنیوز» ، «رهوا» و «دولتیار» با انتشار یادداشت مشترکی اعلام کردند بودجه «جهاننیوز» ٬ «عماریون» و «صراطنیوز» از سوی کارتلهای اقتصادی تامین میشود.
سایتهای حامی احمدینژاد در ادامه این پرسش را مطرح کرده که «چه کسانی و یا چه ارگانی با کدام هدف و انگیزه سایتهای {حامی خامنهای} را برای حمله به دولت و یاران دولت مورد حمایت مالی قرار میدهد؟»
این سایتها همچنین نوشتهاند: «آیا بودجه نرمی که برای دفاع از نظام و آرمانهای انقلاب به این سایتها اختصاص پیدا کرده است صرفا برای تخریب و حمله به دولت و دولت دوستان هزینه میشود.»
این سایتها در بخش دیگری از یادداشت خود افزودهاند: «حالا میتوان صحت و راستی کلام محمد جعفر بهداد معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور را که به نیکی گفت بودجه میلیاردی برخی سایتها برای تخریب دولت و دولت دوستان هزینه میشود٬ پی برد.»
بهداد سهشنبه گذشته با انتقاد از حملات به دولت گفته بود عدهای به بهانه جنگ نرم از احمدینژاد بودجه میلیاردی گرفتهاند اما این پولها را صرف مخالفت با دولت میکنند.
وی تهدید کرده بود بزودی پشت پرده برخی سازمانها و نهادهایی که از دولت بودجه «جنگ نرم» دریافت کرده و آن را صرف مخالفت با دولت میکنند را فاش خواهد کرد.
خبرگزاری فارس تمجید خود از شکیرا را پس گرفت
خبرگزاری فارس در اقدامی بیسابقه از فعالیتهای بشردوستانه «شکیرا» خواننده مشهور کلمبیایی در هائیتی تمجید کرد.
این خبرگزاری روز دوشنبه (۱۵ بهمن) در گزارشی نوشت که شکیرا «در ماموریتی وارد هائیتی شد تا با ساخت مدارس آمریکایی آینده روشنی را برای کودکان زلزله زده این کشور رقم بزند.»
بنیاد شکیرا موسوم به «بنیاد پابرهنگان» که حمایت از قربانیان اعمال خشونت و بلایای طبیعی را بر عهده دارد، وطیفه اصلی بازسازی این مدرسه را برعهده گرفته است.
خبرگزاری فارس در ادامه به نقل شکیرا نوشته که «من بر این باورم که تامین آیندهای باشکوه برای هائیتی، از طریق سرمایهگذاری بر روی بخش آموزش این کشور امکانپذیر است.»
این خبرگزاری در عین حال نوشته است: «در حقیقت میتوان گفت که آمریکا با استفاده از شخصیتهای برجسته هنری خود در تلاش است تا بر اشغالگریهای نظامی خود در هائیتی سرپوش بگذارد و ذهنها را به سوی بازیگران و خوانندگان براق هالیودی متوجه کند.»
خبرگزاری فارس مدتی پس از انتشار این خبر٬ اقدام به تصحیح گزارش و تصویر به کار گرفته شده از این خواننده در متن خبر کرد.
در متن تغییر یافته خبر٬ حملات تندی متوجه اقدامات شکیرا و آمریکا در هایئتی شده، در صورتی که در متن نخست آنچه که بیشتر دیده میشد تمجید از فعالیتهای بشردوستانه این خواننده است.
به نظر میرسد خبرگزاری فارس پس از آنکه سایت «آرمان ایران» با انتشار متن کامل این خبر در سایت خود از اقدام یکی از رسانههای جمهوری اسلامی در تمجید از شکیرا انتقاد کرد٬ اقدام به اعمال تغییرات گسترده در متن اولیه خبر کرده باشد.