سحام نیوز: جمعی از فعالان حقوق زنان با ارسال نامه ای به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد و ناوانتم پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، نسبت به ادامه حبس و حصر خانم ها زهرا رهنورد فاطمه کروبی و آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی اعتراض کرده و خواهان اقدام فوری مقامات عالی سازمان ملل متحد برای آزادی رهبران جنبش اعتراضی شده اند.
امضا کنندگان این بیانیه همچنین تاکید کرده اند که خواستار «رفع فوری هرگونه فشار بر تمامی آزادیخواهان ایران» بوده و «تا آزادی همه زندانیان سیاسی، عقیدتی، قویم و مذهبی، دوش به دوش با مبارزه مدنی و دموکراسی خواهانه مردم» با آنان همراهی خواهند کرد.
متن کامل این بیانیه اعتراضی در پی می آید:
دبیرکل محترم سازمان ملل متحد، عالی جناب بان کی ـ مون
رونوشت: سرکار خانم ناوانتم پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
تاریخ: 28/02/2011
تقاضای توقف حبس و اعدام معترضین در ایران
«این همه در آهنی و حفاظ و قفل برای چیست؟ این مردان نقابپوش بدون حکم، به دستور چه کسی پدر و مادری را در پس درهای آهنین پنهان کردهاند؟ دوهفته میگذرد از ندیدنشان، هیچ نشنیدیم جز فحاشی، توهین و نگاههای سرد و یخی، نمیدانیم این درد را کجا فریاد بزنیم؟»
این بخشی از نامهی دختران زهرا رهنورد و میرحسین موسوی است که مدتی است به صف خانوادههای رنج کشیده پیوستهاند، صف فرزندان جدا مانده از پدر یا مادر، خانوادههای درهم ریخته از سرکوب، تفتیش، زندان و اعدامهای سیاسی و عقیدتی که حاصل سی و دو سال حکومتی است که بنا بود در پی انقلاب مردم، آزادی و عدالت اجتماعی را به ارمغان بیاورد.
حکومتی که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تلاش مسالمتجویانه و اصلاحطلبانهی میلیونها مردم ایران را که به امید گشایش پنجرهای به سوی آزادی، به امید بهبود در وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و به امید کاهش فساد، فقر و زورگویی به پای صندوقهای رای رفته بودند و در سراشیبی یاس و ناامیدی افکند و اعتراض برحق ومدنی میلیونها تن از مردم معترض را با باطوم، گاز اشک آور و گلوله، زندان، شکنجه و تجاوز پاسخ داد.
حکومتی که فریاد خشونت پرهیز جوانانش را با خشونت سبعانه و در خون غلتیدن نداها و سهرابها، کیانوشها و محسنها و شیرینها و به زندان کشیدن شیواها، بهارهها، نسرینها، مجیدها و احمدها و رسولها و سعیدها پاسخ داده است و برای خاموش کردن فریاد و ضجههای جانسوز مادران عزادار جز تهدید، ضرب و شتم و دستگیری، راه دیگری نیافته است. حقطلبی و برابریخواهی زنانی را که دفترچههای حقوقی و امضاهای جمع آوری شده برای اصلاح قوانین تبعیضآمیز تنها سلاح مبارزاتیاشان بود و چیز دیگری در دست نداشتهاند را نیز برنتابیدند و برای آنان ارمغانی جز چند همسری، صیغه و قوانین تبعیضآمیز و خشونتافزا نیاوردهاند. حکومتی که تنها در میدان ضرب و شتم، زندان و شکنجه، تجاوز و اعدام و سنگسار، برابری میان زنان و مردان را رعایت کرده است. لیکن به رغم تمامی فشارها، سرکوب و تهدیدها، جنبش حقطلبانهی زنان همچنان محکم و استوار به راه خود ادامه میدهد.
خیزش دوباره مردم ایران در 25 بهمن 1389 که این بار پیوندی به هنگام و نمادین را با بیداری و خیزش زنان و مردان آزادیخواه در سایر کشورهای دیکتاتور زده خاورمیانه و آفریقا به نمایش گذاشت، جمهوری اسلامی را بیش از پیش نسبت به تعمیق مطالبات دموکراسیخواهانهی مردم دچار وحشت کرده است.
در جمهوری اسلامی ایران که «نماینده»اش در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرده است: «ایران آزادترین کشور جهان است»، نه تنها دانشجویان، فعالان حقوق زن، روزنامهنگاران، معلمان، فعالین کارگری و وکلای مدافع حقوقبشر به بند و زندان افکنده میشوند، بلکه از روز 25 بهمن 1389، خانمها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی را که از چهرههای شاخص جنبش سبز دموکراسیخواهی هستند، در حبس قرار داده اند. اما هیچ کس از اعضای خانواده، مشاوران و دوستان آنها از محل نگهداری، وضعیت جسمی، روحی و سلامتی آنها اطلاعی ندارد و این وضعیت موجب نگرانی همه است.
جمهوری اسلامی ایران سرنوشت دیکتاتورهای منطقه از جمله تونس، مصر و لیبی را نمیبیند. آنها به جای پندگیری از روند تحولاتی که امروز به یمن تکنولوژی جدید ارتباطات سرعتی بیسابقه یافته است و به جای شنیدن صدای مردم و خواستههای برحق آنها به تلاش مذبوحانه برای بستن درها، انسداد خبر، ایجاد پارازیت در امواج رادیویی و تلویزیون ها، فیلتر کردن شبکههای اینترنتی و نظامی کردن خیابان ها مشغولند و در رویارویی با مردم معترض، با استفاده از نارنجکهای آلوده به مواد سمی بر میزان خشونت و سرکوب افزودهاند.
ما امضا کنندگان این بیانیه، از جنابعالی تقاضای عاجل داریم نسبت به ضمانت سلامت زهرا رهنورد، فاطمه کروبی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی و آزادی آنان، اقدام فوری بهعمل آورید. همچنین ما خواهان رفع فوری هرگونه فشار بر تمامی آزادیخواهان ایران هستیم و تا آزادی همه زندانیان سیاسی، عقیدتی، قویم و مذهبی، دوش به دوش با مبارزه مدنی و دموکراسی خواهانه مردم همراهی خواهیم کرد.
امضا کنندگان:
آزاده دواچی، آزاده کیان، آسیه امینی، آصف بیات، آیدا قجر، آیدا سعادت، آینده آزاد، اکرم محمدی، اکرم خیرخواه، امید کوهی، امیر رشیدی، امیر صالح پور، بهاره افقهی، بهاره میرزا حسین، بنتا پاپستاتی، پروین اردلان، پیمان ملاذ، پرستو فروهر، پریسا احمدیان، ثریا فلاح، جواد جواهری، حسن نایب هاشم، حسن یوسفی اشکوری، حمیده نظامی، حسین علی زاده، خدیجه مقدم، درنا بندری، رضا فانی یزدی، رضوان مقدم، روحی شفیعی، روجا بندری، رامین جهانبگلو، رضا گوهرزاد، زیبا میرحسینی، ژانت آفاری، سارا زارع، ساقی قهرمان، سپیده یوسف زاده، سحر مفخم، سعید پیوندی، سمانه موسوی، سوده راد، سوفیا صادق پور، سهراب بهداد، شعله شمس، شهلا بهاردوست، سپیده فارسی، شهلا صادقی، شیرین فامیلی، شیوا نوجو، عفت ماهباز، عشاء مومنی، علی افشاری، علی اکبر مهدی، علی بانوعزیزی، فاطمه فرهنگ خواه، فرزانه ثابتان، فری فرد، فریده فرهی، فرشته فراهانی، کاظم علمداری، گلبرگ باشی، گودرز اقتداری، لیلی پورزند، مجید محمدی، محمد شیرزاد، محبوبه عباسقلی زاده، مریم اهری، مریم بهشتی، مریم مولوی، مژگان ثروتی، مسیح علی نژاد، معصومه ضیاء، منصور فرهنگ، منصوره شجاعی، منصور معدل، مهرانگیز کار، مهستی افشار، مهرداددرویش پور، مهرداد مشایخی، مهشید راستی، مهدی مهدوی آزاد، مهدیه صالح پور، میترا شجاعی، مینا انصاری، مینا زند سیگل، نادر هاشمی، نازنین جواهری، نسرین بصیری، نسیم سرابندی، نیره توحیدی، وحیده محمودی و تعدادی امضا از داخل ایران.
سحام نیوز: یکی از شاهدان عینی و افرادی که در تجمع روز ۱۰ اسفند در تهران حضور داشته است در گفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران جزییاتی را درخصوص حضور مردم در خیابان های شهر در میان گذاشته است. او در این گفت وگو از حضور نیروهای ۱۴ تا ۱۶ ساله که به تجهیزات پلیس مجهز بودند، استفاده از گلوله های ساچمه ای و گاز اشک آور ونیز حضور دهها هزار نیروی امنیتی از پلیس تا نیروهای لباس شخصی وسپاه سخن گفته است.این منبع موثق درحضور محدوده حضور تجمع کنندگان به کمپین گفت: « گستره راهپیمای های مردم در خیابان های منتهی به مسیر طولانی میدان امام حسین تا میدان ازادی از شرق تا غرب تهران بود. حضور مردم در میدان امام حسین ، خیابان انفلاب ، پیچ شمیران ، میدان فردوسی و خیابان های اطراف ، خیابان ولیعصر ، میدان ولیعصر ، چهارراه ولیعصر ، اطراف دانشگاه تهران ، خیابان ۱۶ آذر ، میدان انقلاب ، خیابان کارگر ، خیابان ازادی ، خیابان جمالزاده ، اتوبان نواب ، میدان جمهوری ، میدان توحید ، فلکه صادقیه ، میدان ازادی و بسیاری دیگر از نقاط پایتخت مشهود بود. در تمام این مسیرها نیز نیروهای سرکوبگر وابسته به حکومت به صورت گسترده ای حضور داشتند و به جمع های مردم مرتب حمله میکردند.»
وی افزود: « صدها هزار نفر از معترضان در این روز درخیابان های تهران حاضر شدند . در ابتدا و از ساعت ۵ بعد از ظهر مردم با حضور گسترده در پیاده رو ها در این مسیرها بدون سر دادن شعار راهپیمایی میکردن و و با اضافه شدن مردم و تشکیل جمع های پراکنده چند صد نفری در گوشه و کنار خیابان ها مردم شروع به سر دادن شعار میکردند و به وسط خیابان ها می آمدند و سپس بسته به میزان حضور نیروهای سرکوبگر در ان خیابان به مردم حمله میشد. مثلا درخیابان های اصلی که نیروهای بسیار زیادی حضور داشتند به محض شعار دادن مردم با گاز اشک آور ، باتوم ، تفنگ ساچمه ای و … به مردم حمله و جمع های مردم را پراکنده میکردند.»
این شاهدعینی در خصوص استفاده از خشونت توسط نیروهای پلیس و امنیتی به کمپین گفت: «به نظر میرسید که از همه شهرهای مختلف برای امروز نیرو به تهران منتقل شده بود. تعداد نیروها بسیار زیاد بود. در هر خیابان چند صد نیرو با لباس پلیس و یگان ویژه و سپاه و تعداد بیشتری هم نیروهای لباس شخصی بودند. به جرات میتوان گفت در سطح شهر تهران بیشتر از ده هزار نیروی سرکوبگر از نهاد های مختلف حضور داشتند. نیروهای سرکوبگر در اکثر نقاط از گاز اشک آور ، تفنگ ساچمه ای ، گلوله رنگی ( پینت بال ) ، باتوم ، شوکر برقی ، گاز فلفل و شلنگ برای ضرب و شتم و پراکنده کردن مردم استفاده می کردند. در حمله به مردم حداکثر خشونت به کار میبردند.»
وی درخصوص ترکییب نیروهایی که با تظاهرکنندگان مقابله می کردند گفت: « همه نیروهای ممکن به جز ارتش در خیابانها حاضر بودند . نیروهای بسیجی ، لباس شخصی ، سپاهی ، نیروی اتتظامی ، یگان ویژه ، یگان امداد و نیروهها امنیتی در همه خیابان های تهران به صورت گسترده ای حاضر بودند. و فضای شهر تهران را به یک حکومت نظامی تمام عیار تبدیل کرده بودند.»
این شاهدعینی در خصوص گفته های افرادی که از حضور نیروهای زیر ۱۸ سال درمیان نیروهای پلیس و امنیتی سخن گفته بودند با تایید این ادعاها گفت: « کاملا صحیح است. نوجوانان بسیجی با سنین ۱۴ تا۱۶ ساله را به باتوم، اسلحه ساچمه ای و گاز فلفل مسلح کرده بودند و با لباس های خاکی و پلنگی سپاه به صورت کاملا سازماندهی شده در نقاط مختلف شهر تهران مستقر کرده بودند.»
او همچنین درخصوص تعداد مردم گفت: «به جرات میتوان گفت صدها هزار نفر در نقاط مختلف شهر تهران در روز دهم اسفند به صورت پراکنده راهپیمایی کرده اند. در مقایسه با ۲۵ بهمن میتوان گفت جمعیت به همان میزان در روز ۲۵ بهمن بود اما دو تفاوت عمده با آن روز داشت اول انکه شروع تشکیل هسته های اعتراضی از ساعت ۶ عصر به بعد بود و دوم اینکه به دلیل حضور بسیار زیاد نیروهای انتظامی، بسیجی و لباس شخصی در همه خیابان های اصلی وفرعی شهر تهران، امکان راهپیمایی ممتد همراه باشعار دادن در کمتر نقطه ای از شهر وجود داشت و به محض جمع شدن و شعار داد مردم ، با باتوم و شوکر برقی و گاز اشک اور به مردم حمله میشد و انها نیز فرار میکردند و پراکنده میشدند. به خاطر همین حضور گسترده نیروهای سرکوبگر و حملات سریع به هر جمعی که شکل میگرفت ، امکان فیلم گرفتن توسط موبایل هم خیلی سخت شده بود.»
این شاهدعینی به کمپین در خصوص شعارهای مطرح شده نیز گفت: « شعار اصلی امروز که در همه تجمعات پراکنده شنیده میشد ، شعار “مرگ بر دیکتاتور” و ” کروبی موسوی آزاد باید گردند” بود. شعار های ” یا حسین میرحیسن ” ، ” یا مهدی شیخ مهدی” ، ” زندانی سیاسی آزاد باید گردد” و شعارهای دیگری نیز در نقاط مختلف شهر تهران و دیگر شهرها شنیده شده است. عمده شعار ها در اعتراض به بازداشت رهبران جنبش و خواست ازادی آنان و دیگر زندانیان سیاسی بود.»
وی همچنین در مورد بازداشت های روز ۱۰ اسفند واستفاده از سلاح گرم و سرد برای متفرق کردن مردم گفت: « صدها نفر در این روز در اکثر نقاط شهر بازداشت شدند. عمده دستگیری ها به صورت کور بود و نیروهای سرکوبگر به سمت تجمعات مردم حمله میکردند و از زن و مرد و پیر و جوان ، هر کس را که میتوانستند بازداشت میکردند. البته در موارد معدودی افراد به صورت هدفند را شناسایی و بازداشت میکردند. بازداشت خانم فخر السادات محتشمی پور به همین شیوه بود.از گاز اشک آور ، اسلحه های ساچمه ای و گلوله های رنگی به کررات علیه مردم استفاده میکردند. در مواردی که حضور مردم خیلی گسترده میشد برای پراکنده کردن مردم از تیر هوایی استفاده میشد ، این اتفاق خصوصا در میدان انقلاب چندین بار روی داد. در چهار راه ولیعصر نیز در اثر شلیک گلوله های ساچمه ای از فاصله نزدیک به مردم دست کم ۸ نفر به شدت زخمی شده اند»
وی افزود: « صدها هزار نفر از معترضان در این روز درخیابان های تهران حاضر شدند . در ابتدا و از ساعت ۵ بعد از ظهر مردم با حضور گسترده در پیاده رو ها در این مسیرها بدون سر دادن شعار راهپیمایی میکردن و و با اضافه شدن مردم و تشکیل جمع های پراکنده چند صد نفری در گوشه و کنار خیابان ها مردم شروع به سر دادن شعار میکردند و به وسط خیابان ها می آمدند و سپس بسته به میزان حضور نیروهای سرکوبگر در ان خیابان به مردم حمله میشد. مثلا درخیابان های اصلی که نیروهای بسیار زیادی حضور داشتند به محض شعار دادن مردم با گاز اشک آور ، باتوم ، تفنگ ساچمه ای و … به مردم حمله و جمع های مردم را پراکنده میکردند.»
این شاهدعینی در خصوص استفاده از خشونت توسط نیروهای پلیس و امنیتی به کمپین گفت: «به نظر میرسید که از همه شهرهای مختلف برای امروز نیرو به تهران منتقل شده بود. تعداد نیروها بسیار زیاد بود. در هر خیابان چند صد نیرو با لباس پلیس و یگان ویژه و سپاه و تعداد بیشتری هم نیروهای لباس شخصی بودند. به جرات میتوان گفت در سطح شهر تهران بیشتر از ده هزار نیروی سرکوبگر از نهاد های مختلف حضور داشتند. نیروهای سرکوبگر در اکثر نقاط از گاز اشک آور ، تفنگ ساچمه ای ، گلوله رنگی ( پینت بال ) ، باتوم ، شوکر برقی ، گاز فلفل و شلنگ برای ضرب و شتم و پراکنده کردن مردم استفاده می کردند. در حمله به مردم حداکثر خشونت به کار میبردند.»
وی درخصوص ترکییب نیروهایی که با تظاهرکنندگان مقابله می کردند گفت: « همه نیروهای ممکن به جز ارتش در خیابانها حاضر بودند . نیروهای بسیجی ، لباس شخصی ، سپاهی ، نیروی اتتظامی ، یگان ویژه ، یگان امداد و نیروهها امنیتی در همه خیابان های تهران به صورت گسترده ای حاضر بودند. و فضای شهر تهران را به یک حکومت نظامی تمام عیار تبدیل کرده بودند.»
این شاهدعینی در خصوص گفته های افرادی که از حضور نیروهای زیر ۱۸ سال درمیان نیروهای پلیس و امنیتی سخن گفته بودند با تایید این ادعاها گفت: « کاملا صحیح است. نوجوانان بسیجی با سنین ۱۴ تا۱۶ ساله را به باتوم، اسلحه ساچمه ای و گاز فلفل مسلح کرده بودند و با لباس های خاکی و پلنگی سپاه به صورت کاملا سازماندهی شده در نقاط مختلف شهر تهران مستقر کرده بودند.»
او همچنین درخصوص تعداد مردم گفت: «به جرات میتوان گفت صدها هزار نفر در نقاط مختلف شهر تهران در روز دهم اسفند به صورت پراکنده راهپیمایی کرده اند. در مقایسه با ۲۵ بهمن میتوان گفت جمعیت به همان میزان در روز ۲۵ بهمن بود اما دو تفاوت عمده با آن روز داشت اول انکه شروع تشکیل هسته های اعتراضی از ساعت ۶ عصر به بعد بود و دوم اینکه به دلیل حضور بسیار زیاد نیروهای انتظامی، بسیجی و لباس شخصی در همه خیابان های اصلی وفرعی شهر تهران، امکان راهپیمایی ممتد همراه باشعار دادن در کمتر نقطه ای از شهر وجود داشت و به محض جمع شدن و شعار داد مردم ، با باتوم و شوکر برقی و گاز اشک اور به مردم حمله میشد و انها نیز فرار میکردند و پراکنده میشدند. به خاطر همین حضور گسترده نیروهای سرکوبگر و حملات سریع به هر جمعی که شکل میگرفت ، امکان فیلم گرفتن توسط موبایل هم خیلی سخت شده بود.»
این شاهدعینی به کمپین در خصوص شعارهای مطرح شده نیز گفت: « شعار اصلی امروز که در همه تجمعات پراکنده شنیده میشد ، شعار “مرگ بر دیکتاتور” و ” کروبی موسوی آزاد باید گردند” بود. شعار های ” یا حسین میرحیسن ” ، ” یا مهدی شیخ مهدی” ، ” زندانی سیاسی آزاد باید گردد” و شعارهای دیگری نیز در نقاط مختلف شهر تهران و دیگر شهرها شنیده شده است. عمده شعار ها در اعتراض به بازداشت رهبران جنبش و خواست ازادی آنان و دیگر زندانیان سیاسی بود.»
وی همچنین در مورد بازداشت های روز ۱۰ اسفند واستفاده از سلاح گرم و سرد برای متفرق کردن مردم گفت: « صدها نفر در این روز در اکثر نقاط شهر بازداشت شدند. عمده دستگیری ها به صورت کور بود و نیروهای سرکوبگر به سمت تجمعات مردم حمله میکردند و از زن و مرد و پیر و جوان ، هر کس را که میتوانستند بازداشت میکردند. البته در موارد معدودی افراد به صورت هدفند را شناسایی و بازداشت میکردند. بازداشت خانم فخر السادات محتشمی پور به همین شیوه بود.از گاز اشک آور ، اسلحه های ساچمه ای و گلوله های رنگی به کررات علیه مردم استفاده میکردند. در مواردی که حضور مردم خیلی گسترده میشد برای پراکنده کردن مردم از تیر هوایی استفاده میشد ، این اتفاق خصوصا در میدان انقلاب چندین بار روی داد. در چهار راه ولیعصر نیز در اثر شلیک گلوله های ساچمه ای از فاصله نزدیک به مردم دست کم ۸ نفر به شدت زخمی شده اند»
سحام نیوز: وزارت خارجه سوئد امروز (چهارشنبه) در اعتراض به بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از سران منتقدان دولت، سفیر ایران در استکهلم را فراخواند.
به گزارش رادیو فردا، یک سخنگوی وزارت خارجه سوئد در این باره به خبرگزاری فرانسه گفت، سفیر ایران در پاسخ به اعتراض دولت سوئد پاسخ قانع کننده ای نداده است و سوئد موضوع را با دقت دنبال می کند.
نزدیکان میرحسین موسوی و مهدی کروبی می گویند، این دو به همراه همسران شان بازداشت و به زندان حشمتیه منتقل شده اند. عباس جعفری دولت آبادی ، دادستان تهران، این خبر را تکذیب کرده است.
به گزارش رادیو فردا، یک سخنگوی وزارت خارجه سوئد در این باره به خبرگزاری فرانسه گفت، سفیر ایران در پاسخ به اعتراض دولت سوئد پاسخ قانع کننده ای نداده است و سوئد موضوع را با دقت دنبال می کند.
نزدیکان میرحسین موسوی و مهدی کروبی می گویند، این دو به همراه همسران شان بازداشت و به زندان حشمتیه منتقل شده اند. عباس جعفری دولت آبادی ، دادستان تهران، این خبر را تکذیب کرده است.
سحام نيوز: سايت سحام نيوز در مصاحبه با مجتبي واحدي، از مشاورين مهدي كروبي؛ موضوع اظهارات صبح امروز جعفري دولت آبادي در خصوص حصر آقايان كروبي و موسوي را مورد بررسي قرار داد. متن كامل اين مصاحبه در ادامه آمده است:
سوال: جناب آقاي واحدي؛ متاسفانه امروز آقاي دولت آبادي، دادستان تهران در اظهار نظري اعلام نمود: “شایعات انتقال کروبی و موسوی به زندان کاملا کذب است. البته استفاده از واژه حصر خانگی صحیح نیست. آقایان موسوی و کروبی همراه با همسرانشان درخانه هستند حال اینکه شما مطرح کنید چراغ خانه شان روشن است یا خاموش با خودشان است” . شما اين اظهارات را چگونه تحليل مي كنيد:
پاسخ: چند سال قبل حدیثی از امام معصوم (ع ) دیدم که « بیچاره ترین فرد کسی است که آخرت خود را به خاطر دنیای دیگران ، نابود می کند » . روایت دیگری نیز وجود دارد که خطاب به مؤمنان می گوید« در موضوعی که زیان وضرر آن برای تو از منفعت آن برای دوست تو بیشتراست از دوست خود پیروی نکن » . امروز که مصاحبه دادستان تهران در مورد وضعیت آقایان کروبی و موسوی را خواندم احساس کردم آقای جعفری دولت آبادی ، بهترین مصداق برای این دو روایت است . روزی که جعفری دولت آبادی به عنوان دادستان تهران منصوب شد با خود فکر کردم کسی که در زمان جنگ ، جان خود را بر کف دست گرفته و از مرزهای عقیدتی و جغرافیایی مورد علاقه خویش دفاع کرده است قطعاً تفاوت زیادی با دادستان سابق تهران دارد که بزرگترین افتخار او ، دستور شکنجه و تجاوز در کهریزک است و بابت همین جنایات ، به شخصیت محبوب برای احمدی نژاد تبدیل شده است . اما ظاهراً حُب جاه و مقام ، بسیار قوی تر از آنست که حتی سابقه جانبازی و ایثار بتواند پیامد های منفی آن را خنثی کند . دادستان تهران که تاکنون فقط به خاطر بی ارادگی و تبدیل به ماشین امضاء ، او را سرزنش می کردم امروز با تکذیب دستگیری آقایان کروبی و موسوی ، اعلام کرده که آقای کروبی در خانه خودش است ولابد خودش دلش نمی خواهد چراغ های خانه را روشن کند . برای من که هنوز به ایثار گران دوران جنگ – ونه میراث خواران جنگ – احترام می گذارم اصرار آقای دولت ابادی به این حد از دروغگویی ، خیلی عجیب است . نمی توانم باور کنم که او ، برای نجات احتمالی دنیای کودتاگران ، به صورت قطعی آخرت خود را خراب می کند؛ به خصوص آن که یقین دارم این گونه دروغ پردازی ها نه تها کمکی به سردمداران دروغگوی ایران نمی کند بلکه با رسوا کردن آنها در میان مردم ،سرعت سقوط این حاکمیت را افزایش می دهد . این نکته ، همان است که در روایت های فوق مورد اشاره قرار گرفته و البته آقای دولت آبادی ، ضرری را به جان می خرد که دنیای کودتاگران ایرانی را آباد نمی کند آما آخرت دادستان بی ارداه تهران را به آتش می کشد ! لذا با خود فکر کردم که دو فرضیه می تواند اظهارات مشمئز کننده دولت ابادی را توجیه نماید . فرضیه نخست آنست که بپذیریم تمام آنچه از دادسرای تهران خارج می شود هنوز زیر نظر دادستان سابق است که پاداش آدم کشی های خود را با انتصاب به عنوان معاون احمدی نژاد دریافت کرده است . به موجب این فرضیه ، همانگونه که قضات دادسرای تهران و رئیس تشریفاتی آن در صدور احکام بازداشت و شکنجه ، هیچ اراده ای از خود ندارند و احکام صادره در مقر فرماندهی سپاه و دفتر احمدی نژاد را امضا می کنند در اظهار نظر ها و مصاحبه ها هم مطالبی را بیان می نمایند که متن آن از مراکز دیگر دراختیار آنها قرار کرفته است . اما فرض دیگر آنست که دادستان تهران به فکر نجات خود افتاده ودر حال ارسال پیام برای مقامات اروپایی و امریکایی است که اخیرا نام او را در کنار نام جلاد بزرگ – سردار نقدی – قرار داده و محدودیت هایی در سراسر دنیا برای او ایجاد نموده اند . به موجب این فرضیه ، دادستان تهران با اظهارات مسخره اخیر ، این پیام را برای امریکا وااروپا می فرستد که از طریق دادسرای تهران ، هیچ محدودیتی برای آقای کروبی ایجاد نکرده است . اما ظاهرا اقای دولت ابادی فراموش کرده که اغلب مخاطبان او در داخل و خارج از کشور ، اگر مؤمن هم نباشند لااقل « آزاده » هستند و از عقل و تدبیر برخوردارند . پس او ، اگرچه دنیا و آخرت خود را خراب می کند اما اظهارات او هیچ سودی برای سران مستأصل حکومت کودتایی ایران ندارد . آیا به راستی ، چنین افرادی را نباید « بیچاره ترین ها »نامید ؟
سوال: جناب آقاي واحدي؛ متاسفانه امروز آقاي دولت آبادي، دادستان تهران در اظهار نظري اعلام نمود: “شایعات انتقال کروبی و موسوی به زندان کاملا کذب است. البته استفاده از واژه حصر خانگی صحیح نیست. آقایان موسوی و کروبی همراه با همسرانشان درخانه هستند حال اینکه شما مطرح کنید چراغ خانه شان روشن است یا خاموش با خودشان است” . شما اين اظهارات را چگونه تحليل مي كنيد:
پاسخ: چند سال قبل حدیثی از امام معصوم (ع ) دیدم که « بیچاره ترین فرد کسی است که آخرت خود را به خاطر دنیای دیگران ، نابود می کند » . روایت دیگری نیز وجود دارد که خطاب به مؤمنان می گوید« در موضوعی که زیان وضرر آن برای تو از منفعت آن برای دوست تو بیشتراست از دوست خود پیروی نکن » . امروز که مصاحبه دادستان تهران در مورد وضعیت آقایان کروبی و موسوی را خواندم احساس کردم آقای جعفری دولت آبادی ، بهترین مصداق برای این دو روایت است . روزی که جعفری دولت آبادی به عنوان دادستان تهران منصوب شد با خود فکر کردم کسی که در زمان جنگ ، جان خود را بر کف دست گرفته و از مرزهای عقیدتی و جغرافیایی مورد علاقه خویش دفاع کرده است قطعاً تفاوت زیادی با دادستان سابق تهران دارد که بزرگترین افتخار او ، دستور شکنجه و تجاوز در کهریزک است و بابت همین جنایات ، به شخصیت محبوب برای احمدی نژاد تبدیل شده است . اما ظاهراً حُب جاه و مقام ، بسیار قوی تر از آنست که حتی سابقه جانبازی و ایثار بتواند پیامد های منفی آن را خنثی کند . دادستان تهران که تاکنون فقط به خاطر بی ارادگی و تبدیل به ماشین امضاء ، او را سرزنش می کردم امروز با تکذیب دستگیری آقایان کروبی و موسوی ، اعلام کرده که آقای کروبی در خانه خودش است ولابد خودش دلش نمی خواهد چراغ های خانه را روشن کند . برای من که هنوز به ایثار گران دوران جنگ – ونه میراث خواران جنگ – احترام می گذارم اصرار آقای دولت ابادی به این حد از دروغگویی ، خیلی عجیب است . نمی توانم باور کنم که او ، برای نجات احتمالی دنیای کودتاگران ، به صورت قطعی آخرت خود را خراب می کند؛ به خصوص آن که یقین دارم این گونه دروغ پردازی ها نه تها کمکی به سردمداران دروغگوی ایران نمی کند بلکه با رسوا کردن آنها در میان مردم ،سرعت سقوط این حاکمیت را افزایش می دهد . این نکته ، همان است که در روایت های فوق مورد اشاره قرار گرفته و البته آقای دولت آبادی ، ضرری را به جان می خرد که دنیای کودتاگران ایرانی را آباد نمی کند آما آخرت دادستان بی ارداه تهران را به آتش می کشد ! لذا با خود فکر کردم که دو فرضیه می تواند اظهارات مشمئز کننده دولت ابادی را توجیه نماید . فرضیه نخست آنست که بپذیریم تمام آنچه از دادسرای تهران خارج می شود هنوز زیر نظر دادستان سابق است که پاداش آدم کشی های خود را با انتصاب به عنوان معاون احمدی نژاد دریافت کرده است . به موجب این فرضیه ، همانگونه که قضات دادسرای تهران و رئیس تشریفاتی آن در صدور احکام بازداشت و شکنجه ، هیچ اراده ای از خود ندارند و احکام صادره در مقر فرماندهی سپاه و دفتر احمدی نژاد را امضا می کنند در اظهار نظر ها و مصاحبه ها هم مطالبی را بیان می نمایند که متن آن از مراکز دیگر دراختیار آنها قرار کرفته است . اما فرض دیگر آنست که دادستان تهران به فکر نجات خود افتاده ودر حال ارسال پیام برای مقامات اروپایی و امریکایی است که اخیرا نام او را در کنار نام جلاد بزرگ – سردار نقدی – قرار داده و محدودیت هایی در سراسر دنیا برای او ایجاد نموده اند . به موجب این فرضیه ، دادستان تهران با اظهارات مسخره اخیر ، این پیام را برای امریکا وااروپا می فرستد که از طریق دادسرای تهران ، هیچ محدودیتی برای آقای کروبی ایجاد نکرده است . اما ظاهرا اقای دولت ابادی فراموش کرده که اغلب مخاطبان او در داخل و خارج از کشور ، اگر مؤمن هم نباشند لااقل « آزاده » هستند و از عقل و تدبیر برخوردارند . پس او ، اگرچه دنیا و آخرت خود را خراب می کند اما اظهارات او هیچ سودی برای سران مستأصل حکومت کودتایی ایران ندارد . آیا به راستی ، چنین افرادی را نباید « بیچاره ترین ها »نامید ؟
چرا مسوولان شفاف سخن نمی گویند؟
ابهام و تناقض گویی در تکذیب بازداشت موسوی و کروبی/ فرزندان هنوز هیچ تماسی ندارند
در همین حال فرزندان کروبی و موسوی بر عدم حضور پدر و مادرشان در منزل تاکید کرده اند و منابع مستقل نیز از بازداشت آنها خبر می دهند. این اظهارات مبهم و متناقض در حالی تکرار می شود که دیروز هم دادستان کل کشور انتقال این دو همراه جنبش سبز را به زندان حشمتیه تکذیب کرد ولی نگفت پس آنها به کجا منتقل شده اند؟ و اگر به جایی منتقل نشده اند چرا اثری از آنها در خانه هایشان نیست ؟
به نظر می رسد ابهام وتناقض گویی و دروغ در کلام مسوولان به این گمانه زنی ها و اخبار دامن زده است. به عنوان مثال روزنامه کیهان نیز نوشته است که ارتباط موسوی و کروبی با اعضای خانواده اشان کاملا بر قرار است که همین دروغ خود نشان می دهد که تا چه میزان می توان به اخبار رسمی در مورد کروبی و موسوی اعتماد کرد.
خانواده موسوی و کروبی بارها اعلام کرده اند که هیچ خبری از پدر و مادرشان ندارند و شواهد قطعی نشان می دهد که آنها در منزل نیستند. همچنین با اظهار بی اطلاعی از پدران و مادران خود درخواست کمک از علما و مراجع کرده اند.
کلمه نیز پس از چند روز تحقیق و بررسی و با توجه به اطلاعات دقیق دریافتی از بازداشت کروبی و موسوی به همراه خانواده هایشان خبر داد که منجر به تکذیب مبهم اژه ای و خبر گزاری فارس شد.
پس از این، خانواده کروبی با انتشار مستنداتی بر بازداشت آنها تاکید دوباره کردند و دختران موسوی نیز ضمن تایید بازداشت پدر و مادرشان، گفتند که تنها در صورتی اخبار منتشره مربوط به بازداشت پدر و مادرشان را نادرست تلقی خواهند کرد که آنها را به صورت حضوری در منزل پدری و بدون حضور نیروهای امنیتی ملاقات کنند.
اگر چه نحوه تکذیب مسوولان بیشتر به مساله بازداشت دامن زد و به تلاش برای کمرنگ کردن تبعات بازداشت تعبیر شد اما مسوولان به راحتی می توانند با توضیح شفاف، افکار عمومی را از وضعیت موسوی وکروبی مطلع کنند اما این سوال پابرجاست که اگر مسوولان در ادعای خود صادقند چرا امکان ملاقات آنها با فرزندانشان را فراهم نمی کنند. آیا این حق بدیهی نیز از سوی مقامات عالیرتبه برای فرزندان این عزیزان منع شده است؟
بهروز خلیق
در نوک حمله قرار دادن دیکتاتور حاکم بر ایران به منزله آن نیست که شرایط کشور ما با کشورهای مزبور مشابه است و غلبه بر استبداد با یک خیزش و در کوتاه مدت امکانپذیر میباشد. رژیم اسلامی، رژیم جان سختی است و عوامل متعددی وجود دارند که به پایداری و جان سختی آن کمک میکند. استبداد حاکم بر کشور را در مبارزه پیگیرانه و تدریجی باید فرسوده کرد، با اتخاذ سیاستهای مناسب شکافهای درون حاکمیت را تشدید نمود و در زمان مناسب به آن یورش آورد.
شعار اصلی تظاهرکنندگان در برآمد روزهای ۲۵ بهمن و اول اسفند در تهران و تعدادی از شهرستانها، مشخصا متوجه راس قدرت بود. یعنی آقای خامنهای به عنوان رهبر رژیم اسلامی. این شعارها در روز ۲۵ بهمن داده شدند:
این ماه، ماه بهمنه / سید علی وقت رفتنه
مبارک، بن علی / نوبت سید علی
قاهره، بن علی / نوبت سید علی
مرگ بر دیکتاتور
مرگ بر استبداد
خامنهای بدونه / بزودی سرنگونه
خامنهای حیا کن / مبارک رو نیگا کن
چه تهران با موتور، چه قاهره با شتر، مرگ بر دیکتاتور
مبارک، بن علی / یه جا واسه سید علی
مصر و ایران بیدارند / از دیکتاتور بیزارند
سید علی برو/ پیش بن علی
در تظاهرات بعد از ۲۲ خرداد شعار “مرگ بر دیکتاتوری” داده میشد ولی در آن زمان شعار محوری نبود و آدرس مشخص آن هم لزوما به خامنهای بر نمیگشت. در آن زمان بخشی از شعارها متوجه احمدینژاد و دولت کودتا بود. اما شعارهای مردم در روز ۲۵ بهمن عمدتا روی شعار “مرگ بر دیکتاتور” و شعارهای دیگر با این مضمون که در بالا آمد، کانونی شده بودند. اکنون شعار “مرگ بر دیکتاتور” آدرس معین پیدا کرده است. آدرس رهبر نظام.
این شعارها قبل از ۲۵ بهمن نه توسط آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی مطرح شده بودند و نه در اعلامیههای سازمانهای اصلاحطلب آمده بودند. کانونی شدن شعارها روی علی خامنهای، از عملکرد او در طی دو دهه گذشته و به ویژه در جریان انتخابات ۲۲ خرداد و در ماه های بعد از آن و به جایگاهش در ساخت قدرت بر میگردد.
او کودتای انتخاباتی را همراه با احمدینژاد و سپاه مدیریت کرد، از احمدینژاد و عملکردهای مخرب او حمایت نمود، در مقابل تظاهرکنندگان که با شعار “رای من کو؟” به خیابان ها آمده بودند، ایستاد و فرمان سرکوب آنها را صادر کرد. او دستور داد که زندانها را از فعالین سیاسی و اجتماعی و از جوانان و زنان کشور پرکنند، به زیر شکنجه بکشند، سینه آنها را با گلوله بشکافند و یا به حبس های سنگین محکوم کنند. او نیروهای امنیتی و نظامی را بر جان و مال مردم کشور ما حاکم گرداند.
او مخالفین خود را به زنجیر کشیده، منتقدین خود را در درون نظام منزوی کرده، رهبران نمادین جنبش سبر را در خانهاشان به حصار کشیده، راه را برای یکهتازی نیروهای وحشی رژیم باز کرده و گام به گام قدرت را در دست خود متمرکز نموده است. او نه به مردم ایران پاسخگو است و نه به افکار عمومی جهان. او رژیم استبداد فردی شاه را بازتولید کرده و میخواهد به شاه و یا سلطان ایران تبدیل شود. مردم ما این امر را دریافتند و شعار خود را روی نفی دیکتاتور متمرکز کردند.
ولیفقیه پا را از کشور ما بیرون نهاده و در صدد مصادره خیزش مردم خاورمیانه برآمده است. او موج دمکراسیخواهی و مبارزه برای پائین کشیدن دیکتاتورها را “بیداری اسلامی” قلمداد کرده و تاثیرپذیری مردم این کشورها را از انقلاب اسلامی پیش کشیده است. در حالی که مردم این کشورها خواب را از چشم دیکتاتورها ربودهاند و دیکتاتورها را در تونس و مصر پائین کشیدهاند و اکنون مردم لیبی با مبارزه قهرمانانه در حال پائین کشیدن قذافی هستند.
جنبش اعتراضی هم بر خیزش مردم در خاورمیانه تاثیر گذاشت و هم از آنها تاثیر پذیرفت. بیتردید شعارهای مردم در روزهای ۲۵ بهمن و اول اسفند از قیام مردم تونس و مصر تاثیر گرفته بود. جنبش اعتراضی همانند مردم خاورمیانه، دیکتاتور حاکم برکشور را در نوک حمله خود قرار داد و خواستار برکناری آن شد.
در نوک حمله قرار دادن دیکتاتور حاکم بر ایران به منزله آن نیست که شرایط کشور ما با کشورهای مزبور مشابه است و غلبه بر استبداد با یک خیزش و در کوتاه مدت امکانپذیر میباشد. رژیم اسلامی، رژیم جان سختی است و عوامل متعددی وجود دارند که به پایداری و جان سختی آن کمک میکند. استبداد حاکم بر کشور را در مبارزه پیگیرانه و تدریجی باید فرسوده کرد، با اتخاذ سیاستهای مناسب شکافهای درون حاکمیت را تشدید نمود و در زمان مناسب به آن یورش آورد.
تونس و مصر بار دیگر نشان دادند که دیکتاتورها ماندنی نیستند. کشور ما هم در این میان استثنا نیست. ما شاهد روزی خواهیم بود که مردم ما بر دیکتاتوری غلبه کرده و دمکراسی را در آغوش خواهند کشید.
خوشحالیم از اینکه امسال صدمین سالگشت تظاهرات سراسری در هشت مارس روز جهانی زن را همراه با بسیاری از زنان و مردان در سرتاسر جهان گرامی می داریم. مبارزه و تلاش زن ایرانی برای دست یابی به حقوقش راهی پر مشقت و درد آور بوده است. اگر در بسیار ی از کشورهای جهان زن طی صد سال گذشته توانسته به بسیاری از خواسته ایش دست یابد و بر بسیاری از نابرابری ها غلبه کند زن ایرانی با وجود داشتن سابقه بسیار طولانی در مبارزه برای کسب حقوق برابر با مرد و رفع نابرابری جنسیتی بدلیل وجود حاکمان مستبد در ایران هنوز در مراحل اولیه وابتدائی است.
حکومت ولایت فقیه با ماهیت ارتجاعی آن نه تنها حقوق و منافع زنان را تامین نمی کند بلکه در برابر مطالبات و خواسته های زنان قرار دارد. قانون ضد خانواده و نظر کمیسیون قضائی مجلس و تغییرات سطحی آن، اراده این کمیسیون و مجلس برای تصویب شدن این لایحه، نشان از نگاه تیره و تار آنان است. از سوی دیگر می توان به ماده ۱۱۱۷ قانون مدنی اشاره کرد که طبق آن مرد می تواند مانع کارکردن همسر خود شود. تبعیض در قانون و نابرابری جنسیتی در حقوق، از جمله مشکلاتی است که زنان ما در پیش روی خود دارند. این قوانین هستند که بستر فرهنگ سازی را فراهم می آورند و با وجود چنین قوانین نابرابری طبیعتا فرهنگ پدر ـ مرد سالار بیش از پیش گسترش خواهد یافت.
هر روزه در جامعه ما، زنان تحت ستم، تبعض، تحقیر، توهین، حتک حرمت و تجاوز قرارمی گیرند. زن ایرانی تحت جانکاه ترین شرایط زندگی می کند. قتل های ناموسی، خشونت های اجتماعی، ختنه دختران، تجاوز در زندان ها، حجاب اجباری وبرخورد چکشی و تنبیهی ، جدا سازی جنسیتی ومنع آنان در شرکت در بسیاری از فعالیت ها، همه و همه باعث عواقب ناگواری برای حیات زن ایرانی شده است. مجموعه این کنش ها در جامعه باعث ناهنجاری های رفتاری و واکنش هائی در زنان شده، که بسیار ناگواراست. ۵ مورد از ۱۱ مورد مرگ و میر مادران باردار مربوط به خودسوزی بوده است! (۱) خودسوزی، خود کشی، خود زنی، فراراز خانه و کاشانه ،اعتیاد زنان و ... به نوعی فریاد زنان علیه ظلمی است که بر آنان روا داده می شود.
در بحث عدالت و برابری کارنامه این حکومت بسیار تاریک و ناروشن است. معضل اشتغال وتوزیع ناعادلانه آن همچون مهری بر پیشانی این حکومت قرار گرفته است. اشتغال ۱٣ درصدی زنان در مقابل ٨۷ درصد اشتغال مردان، بی عدالتی در عرصه اقتصادی و اجتماعی را نشان می دهد. این گونه است که دستگاه حکومت هر روز حقوق، امکانات و فرصتهای نا برابر تولید می کند. حتی در مواردی که زنان مشغول به کارهستند در مقیاس با همکاران مرد خود، دارای حقوق و مزایای مساوی نیستند. بحث حقوق مساوی در برابر کار مساوی نیز مزید مشکلات زنان است. نظام تامین اجتماعی و بهزیستی ورشکسته کشور نیز جوابگو نیست و از بیمه بیکاری برای زنان خبری نیست. این تبعیض و نابرابری در نیمی از جمعیت کشور، زیان های فراوانی را در اقتصاد کلان ایران گذاشته است. هر جای این اقتصاد ورشکسته و دستگاه متزلزل حکومتی را بنگریم، نوید زندگی بهتری را نمی بینیم .همه غرائن نشان از تورم و گرانی قیمتها و هرچه بیشترشدن نرخ نان شب زنان و ورود گسترده زنان به سپاه بیکاران است.
جنبش زنان و اقدام به موقع این جنبش در مورد مطرح کردن لایحه ضد زن نقطه عطفی برای جنبش زنان کشورمان در سال پیش بود. برملا کردن این طرح و بازگوئی پیامدهای آن از سوی جنبش بدرستی توانست نشان دهد که جنبش زنان درایران زنده و پویا است. جمع آوری هزاران هزار نامه اعتراضی و فعالیت های حول و حوش آن حرکت بسیار سنجیده ای بود که توانست خون جدیدی را در پیکر این جنبش بریزید. بدون تردید جنبش زنان به عنون یکی از مدنی ترین جنبش ها برای پیکار با دیکتاتوری حاکم بر کشورمان نقش آفرین هستند.
این جنبش همگام با سایر جنبش های کشورمان است که خواهد توانست به مطالبات خود دست یازد. جنبش زنان در ۱۷ اسفند با توجه به فراخوان به سه شنبه های اعتراضی، سال ٨۹ را تبدیل به سال پیوند بین جنبش زنان کشورمان با دیگر جنبش های کشورمان خواهد نمود. صدسالگی جنبش زنان مولود پیوند جنبش سراسری ضد استبدادی کشورمان با جنبش زنان در ایران خواهد شد.
رهائی زن رهائی جامعه است. تلاش مبارزین و تعیین نمودن ۱۷ اسفند به عنوان یکی از روزهای اعتراضی نشان از بلوغ جنبش اعتراضی کشورمان را می دهد. زنان کشورمان در حالی به استقبال ۱۷ اسفند می روند که چشم بسیاری از کنشگران به آنها است، که چگونه خود را به عنوان یک نیروی اعتراضی جدی به جامعه بس مردسالار بسیج می کنند. ساماندهی اعتراضات و طرح مطالبات زنان در ۱۷ اسفند بار دیگر نشان خواهد داد که جنبش اعتراضی مردم ایران زنده و واقعی است و سمت و سوی عدالت خواهانه و برابر جنسیتی دارد وماهیت آن دمکراتیک است.
۱۷ اسفند امسال در مقیاس منطقه ای و جهانی هم آهنگی و همسوئی هرچه بیشتر جنبش زنان ایران با جنبش های زنان مصر، تونس، اردن، یمن ، لیبی ، الجزیره و دیگر جنبش های آزادی بخش خاورمیانه و شمال آفریقا را به همراه آورده است و نگاه مردمان آزادی خواه و عدالت جو را به همت و عزم واراده آنان برای بدست آوردن مطالبات برحق خود خیره کرده است. روز ۱۷ اسفند امسال بعد از گذشت صد سال توانسته است بار دیگر همبستگی بین المللی قویتری را بوجود آورد که این سرمایه ای خواهد بود برای گسترش هرچه بیشتر برابر جنسیتی در جهان.
۱۷ اسفند روز جهانی زن گرامی باد!
رهائی زن رهائی جامعه است!
...
حکومت ولایت فقیه با ماهیت ارتجاعی آن نه تنها حقوق و منافع زنان را تامین نمی کند بلکه در برابر مطالبات و خواسته های زنان قرار دارد. قانون ضد خانواده و نظر کمیسیون قضائی مجلس و تغییرات سطحی آن، اراده این کمیسیون و مجلس برای تصویب شدن این لایحه، نشان از نگاه تیره و تار آنان است. از سوی دیگر می توان به ماده ۱۱۱۷ قانون مدنی اشاره کرد که طبق آن مرد می تواند مانع کارکردن همسر خود شود. تبعیض در قانون و نابرابری جنسیتی در حقوق، از جمله مشکلاتی است که زنان ما در پیش روی خود دارند. این قوانین هستند که بستر فرهنگ سازی را فراهم می آورند و با وجود چنین قوانین نابرابری طبیعتا فرهنگ پدر ـ مرد سالار بیش از پیش گسترش خواهد یافت.
هر روزه در جامعه ما، زنان تحت ستم، تبعض، تحقیر، توهین، حتک حرمت و تجاوز قرارمی گیرند. زن ایرانی تحت جانکاه ترین شرایط زندگی می کند. قتل های ناموسی، خشونت های اجتماعی، ختنه دختران، تجاوز در زندان ها، حجاب اجباری وبرخورد چکشی و تنبیهی ، جدا سازی جنسیتی ومنع آنان در شرکت در بسیاری از فعالیت ها، همه و همه باعث عواقب ناگواری برای حیات زن ایرانی شده است. مجموعه این کنش ها در جامعه باعث ناهنجاری های رفتاری و واکنش هائی در زنان شده، که بسیار ناگواراست. ۵ مورد از ۱۱ مورد مرگ و میر مادران باردار مربوط به خودسوزی بوده است! (۱) خودسوزی، خود کشی، خود زنی، فراراز خانه و کاشانه ،اعتیاد زنان و ... به نوعی فریاد زنان علیه ظلمی است که بر آنان روا داده می شود.
در بحث عدالت و برابری کارنامه این حکومت بسیار تاریک و ناروشن است. معضل اشتغال وتوزیع ناعادلانه آن همچون مهری بر پیشانی این حکومت قرار گرفته است. اشتغال ۱٣ درصدی زنان در مقابل ٨۷ درصد اشتغال مردان، بی عدالتی در عرصه اقتصادی و اجتماعی را نشان می دهد. این گونه است که دستگاه حکومت هر روز حقوق، امکانات و فرصتهای نا برابر تولید می کند. حتی در مواردی که زنان مشغول به کارهستند در مقیاس با همکاران مرد خود، دارای حقوق و مزایای مساوی نیستند. بحث حقوق مساوی در برابر کار مساوی نیز مزید مشکلات زنان است. نظام تامین اجتماعی و بهزیستی ورشکسته کشور نیز جوابگو نیست و از بیمه بیکاری برای زنان خبری نیست. این تبعیض و نابرابری در نیمی از جمعیت کشور، زیان های فراوانی را در اقتصاد کلان ایران گذاشته است. هر جای این اقتصاد ورشکسته و دستگاه متزلزل حکومتی را بنگریم، نوید زندگی بهتری را نمی بینیم .همه غرائن نشان از تورم و گرانی قیمتها و هرچه بیشترشدن نرخ نان شب زنان و ورود گسترده زنان به سپاه بیکاران است.
جنبش زنان و اقدام به موقع این جنبش در مورد مطرح کردن لایحه ضد زن نقطه عطفی برای جنبش زنان کشورمان در سال پیش بود. برملا کردن این طرح و بازگوئی پیامدهای آن از سوی جنبش بدرستی توانست نشان دهد که جنبش زنان درایران زنده و پویا است. جمع آوری هزاران هزار نامه اعتراضی و فعالیت های حول و حوش آن حرکت بسیار سنجیده ای بود که توانست خون جدیدی را در پیکر این جنبش بریزید. بدون تردید جنبش زنان به عنون یکی از مدنی ترین جنبش ها برای پیکار با دیکتاتوری حاکم بر کشورمان نقش آفرین هستند.
این جنبش همگام با سایر جنبش های کشورمان است که خواهد توانست به مطالبات خود دست یازد. جنبش زنان در ۱۷ اسفند با توجه به فراخوان به سه شنبه های اعتراضی، سال ٨۹ را تبدیل به سال پیوند بین جنبش زنان کشورمان با دیگر جنبش های کشورمان خواهد نمود. صدسالگی جنبش زنان مولود پیوند جنبش سراسری ضد استبدادی کشورمان با جنبش زنان در ایران خواهد شد.
رهائی زن رهائی جامعه است. تلاش مبارزین و تعیین نمودن ۱۷ اسفند به عنوان یکی از روزهای اعتراضی نشان از بلوغ جنبش اعتراضی کشورمان را می دهد. زنان کشورمان در حالی به استقبال ۱۷ اسفند می روند که چشم بسیاری از کنشگران به آنها است، که چگونه خود را به عنوان یک نیروی اعتراضی جدی به جامعه بس مردسالار بسیج می کنند. ساماندهی اعتراضات و طرح مطالبات زنان در ۱۷ اسفند بار دیگر نشان خواهد داد که جنبش اعتراضی مردم ایران زنده و واقعی است و سمت و سوی عدالت خواهانه و برابر جنسیتی دارد وماهیت آن دمکراتیک است.
۱۷ اسفند امسال در مقیاس منطقه ای و جهانی هم آهنگی و همسوئی هرچه بیشتر جنبش زنان ایران با جنبش های زنان مصر، تونس، اردن، یمن ، لیبی ، الجزیره و دیگر جنبش های آزادی بخش خاورمیانه و شمال آفریقا را به همراه آورده است و نگاه مردمان آزادی خواه و عدالت جو را به همت و عزم واراده آنان برای بدست آوردن مطالبات برحق خود خیره کرده است. روز ۱۷ اسفند امسال بعد از گذشت صد سال توانسته است بار دیگر همبستگی بین المللی قویتری را بوجود آورد که این سرمایه ای خواهد بود برای گسترش هرچه بیشتر برابر جنسیتی در جهان.
۱۷ اسفند روز جهانی زن گرامی باد!
رهائی زن رهائی جامعه است!
...
۱) ایسنا ۲۱ دیماه: معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی لرستان تاکید کرد: علت خودکشی مادران باردار در استان باید ریشهیابی و علتیابی شود“.امیدعلی حاجیپاپی“، در جمع خبرنگاران افزود: مرگومیر مادران یک شاخصی است که از نظر جهانی روی آن حساب میشود.
آخرین دیداری که از شهر تبریز داشتم به چند روز پیش برمی گردد. آخرین روزهای زمستان ٨۹ با شهری بسیار آرام و سرد و سربی روبرو شدم. شهری ماکتی و روبراه با هندسه مشخص و دست سازی شده که انبوه جمعیت در خط کشی سطحی و قراردادی چون آدمکهای متحرک کوکی به نظم آن زنجیر شده و بی اراده چون زنان دربار ژاپنی با قدمهای کوتاه و ریز و مکرر دنبال سرنوشت و گذران زندگی مشخص و برنامه ریزی شده خویش می گردند. جزیره تبریز جزیره آرام خاورمیانه ای که از تاریخ و سرنوشت همسایه های خود پا پس کشیده و در بیگانگی محض به سر می برد. روحی گنده و خواب آلود که در سرخوشی مدام گرفتار آمده و اداره اموراتش را به بوروکراتهای خوش پوش و محافظه کار سپرده است. این روح گنده هر از گاهی از محفظه ای باریک به شهرهای مجاور خود نگاه می کند و بلبشو و بی نظمی آنرا به دید وحشت و تحقیر می نگرد. آدمکهای کوکی شهر ماکتی هر از گاهی صدای روح گنده را می شنوند و هر روز بی اراده آنرا چند بار تکرار می کنند: این بلبشو و نا آرامی ها به جزیره ما ربطی ندارد. ما نظم و خوشبختی خود را یافته ایم. شما وحشی ها غیر قابل اعتماد هستید. ما به گذشته پشت کرده ایم و بده بستانها و قراردادهای خود را با شما فسخ می کنیم.
ما با سلطه نامرئی و خشونت غیرقابل لمسی مواجه هستیم. مثل ژنرالی کار آزموده که با نیرویی که به او محول شده بر علیه جنگ مشخص جنگ به راه انداخته و خود جنگی دیگر را راهبری می کند. و داخل هژمونی خود ویرانگری شده است. خواهان افتخار و بردی نامعین و نامشخص است. تمامی مدالها و درجات نظامی خود را از سینه و شانه کنده و سربازانش وارد جنگی تاریک شده اند. این جنگ تاریک در تمامی شاخه های دیگر اجتماعی دنبال می شود. این تغذیه از خود در نهایت به تجزیه ارگانیسمی به نام خود می انجامد. جزیره در عین حال که تصویری از شهر دارد شبیه پادگانی ست که آدمکهای آن مزین به سربازان جنگی اند و تمامی نطق شان نظامی و تمامی حرکتهای روزمره شان نمایشات و رژه های نظامی ست اما دشمن اندام و هندسه مشخص ندارد و تنها در ذهن تصویری گنگ و شری اساطیری دارد. اسپارتی است بدون آتن. در حالی که روی دیوار مقابل تخت خوابش دشمنی شریر با قلعه مخوف نقاشی کرده اند. می توان به گونه دیگری چنین ادامه داد: تبریز ناآگاهانه از ماموریت خود سرباز زده و نه تنها تهران بلکه خاورمبانه را با سرنوشت خودش تنها گذاشته. تبریز دست به انتقامجویی زده و مصرانه در این کین خواهی پافشاری می کند. اما همان کین او پر از انرژی هایی ست که اگر رشته مهارش را از کنترل خود تخریب گرانه بدست گیرد تمامی مهندسین و مشاورانش چون آدمهای تصویری خاموش می شوند و نظم ماشینی آن به هم می ریزد. اما اینک کین او معکوس و به خود آزاری تبدیل و به وحشت از بیرون انجامیده است. یعنی وحشت از بیرون را درونی کرده و به تخریب از درون مشغول است. این وحشتناکترین انتقام یک موجودیت از خود است. تبریز به آرمانی پشت کرده که صد سال بود از آن دفاع می کرد. چیزهایی که به دیگران بخشیده خود از آن محروم بوده و این سرگذشت غم انگیزی ست که انباشت مبارزات و تلاشهای گذشته (بی حاصل برای خود و سود دهی برای دیگران) بر پشت او سنگینی می کند. حاصل این سرگذشت سرخوردگی ست و تشکیل حفره های متراکمی از سرکوبهای خودویرانگر. برای اینکه دیگران را آزار دهد مشغول خودآزاری نمایشی ست. ترس از تجربه تلخی دیگر که انرژی او را به هدر بدهد. مناظره باکونین با مارکس در همین نقطه مثال زدنی ست که مارکس در مقابل نظریه باکونین که هر چه قدر پرولتاریا دچار فشارهای فزاینده باشد همان مقدار تبدیل به بشکه باروت می شود - می گفت که اگر پرولتاریا در مقابل این فشارها سازماندهی نشود از درون فاسد می شود. تنها چیزی که تبریز باید بداند این است که انرژی او الف) خود ویرانگر ب) در حال فاسد شدن ج) معکوس و ارتجاعی ست. شاید به گونه ای دیگر آسیب شناسی چپ تبریز از ملزومات کنونی ست که به آن پرداخت نشده است.
چاقو به کیسه دمل میزنیم تا چرکاب سخن را بیرون بریزیم. تبریز جزو پرجمعیت ترین و بانفوذترین شهرها و مظهر تجدد طلبی و پیشینه افتخارات تاریخ معاصرش از هر شهری در خاورمیانه پرآوازه تر است. از مقاله های لنین گرفته تا انقلابیان الجزایری این شهر را ستوده اند. نام این شهر با تمامی تجددطلبی ها گره خورده و همیشه چشم روشنفکران و انقلابیهای منطقه به این شهر دوخته شده چنان که تبریز از بیشتر پایتخت های خاورمیانه تاثیرگذارتر و ماجراجوتر بوده و اثر انگشت آن در بسیاری از پرونده های انقلابی منطقه قابل ردیابی است. شاید بتوان آنرا پاریس کوچک برای خاورمیانه نامید. در یک دوره تاریخی خاص تمامی پتانسیل متراکم تجددخواهی و روشنگری و انقلابی توده ای از حفره این شهر به تمامی جغرافیای سیاسی اجتماعی منطقه سرازیر شده و سالها در چشم تمامی ستمگران منطقه چون خاری پردرد و زهراگین فرو رفته است. شهری که در نمازهای شبانه و توطئه های زیرزمینی ستمگران مورد لعن و نفرین قرار گرفته و کینه عمیق آنان را صد سال است که پنهان و آشکار پرورده و همراه خود یدک کشیده. شاید روزی خیابانی در تبریز از کاخ و دیپلوماسی پر طمطراق پایتختی در جغرافیای سیاسی خاورمیانه بیشتر تصمیم می گرفت. اینک تبریز جزیره امنی ست که چندی ست کشتی هیچگونه مباحثات روشنفکری در ساحل آن پهلو نمی گیرد و خیابانهای آن شاهد رپرپه طبل ها و کرکری خوانی برای هیچ ستمگری نیست. ناخوداگاه این روح گنده از طرف دشمنانش دستکاری شده و امورات آن به دست نفوذی های دشمنانش اداره می شود. جزیره اکنون از همسایه گانش جدا شده و همسایه ها بدون این روح باستانی در سرگردانی و محاصره هیولاها و اشباح خبیث و شریرند که در غیاب این روح باستانی او را بی تاثیر و بی مقدار یافته اند. اینک این ارواح رانده شده با جادو و وردهای نامانوس فراخوانده شده اند. مغز تسخیر شده و کنترل می شود و بدن تنها دست و پا می زند. خاورمیانه بدون تبریز هیولای رام شده است. تبریز ادعا می کند که در مقابل دشمنانش ایستاده در حالی که کاملن ناخوداگاهش از طرف دشمنانش هدایت می شود و این روح گنده با دشمنی نامرعی و تراشه ذهنی خودش می جنگد. تراشه ای که در ذهن او بارگذاری و کد بندی شده است.
چه باید کرد؟ چپ تهران در کجای این این بحث می تواند دخیل باشد؟ شاید وصله ناموزون و بحثی باسمه ای در نظر آید. اما تهران نباید این برادر فداکار خود را با دشمنی ذهنی که از خود ساخته تنها بگذارد. ژنرال پرافتخار ما دل در گرو نبرد دارد اما خاطره ی دشنه از پشت بر او نهیب عقب گرد می زند. چرک نشسته بر پای ستارخان باید در پارک همین شهر درمان شود. تهران باید عصاره شفابخش را از خون و روح خود ببخشد. تهران باید طلایه داری برادر خود را بپذیرد. برادر بخششی ناتمام دارد اما نمی خواهد بار دیگر مضحکه میدان شود. تهران باید برادریش را اثبات کند. اینک بعد از صد سال برادرش اندکی بی اعتماد است و نیاز به توجه صادقانه دارد. تهران باید منتقد گذشته خود باشد و روح ناآرام تبریز را بر سر دشمنانش آوار کند و عایدات آن به سود مشترک مصادره شود. تهران دیگر نمی تواند با ادبیات کلاسیک و در لفافه ای از جملات هرز با تبریز به دیالوگ بنشیند. ذهن معشوقه بایستی استرلیزه و سم زدایی شود. رویایی که اینک توسط اغیار مسموم شده و صداقت عاشق تجربه جانفرسای دیگری می طلبد.
فعالان ایرانی در برزیل
طی روزهای ۲۰ تا ۲۶ فوریه دو فعال حقوق بشر و حقوق زنان، هادی قائمی و پروین اردلان مهمان سازمان حقوق بشرکانکتوس در برزیل بودند و طی این سفر با نهادهای جامعه مدنی و برخی مقامات دولتی دیدارهایی داشتند که با استقبال جامعه حقوق بشری این کشور مواجه شد. این دیدارها از جمله با کانون وکلای حقوق بشر برزیل، انجمن های زنان، روزنامه نگاران، دانشجویان رشته حقوق بشر و برخی از استادان دانشگاه های برزیل و همچنین پارلمان برزیل، معاون وزارت خارجه برزیل و همچنین مشاوران عالی رئیس جمهوری در امور خارجی انجام شد.
دراین دیدارها مباحث گوناگونی از جمله نگرانی از روند رو به گسترش اعدام ها، بازداشت فعالان مدنی و سیاسی، وضعیت زنان وحقوق زنان درایران به ویژه طی دو سال اخیر مطرح شد. آنها در خواست کردند که نهادهای مدنی برزیل برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی تلاش و به حبس منتقدان دولت به ویژه موسوی و کروبی و همراهانشان زهرا رهنورد و فاطمه کروبی اعتراض کنند.
همزمانی سفر آنان با آغاز به کار شورای حقوق بشر ژنو، بحث ایران در شورای حقوق بشر و نقش برزیل در این میان، جامعه مدنی و فعالان دولتی و حقوق بشری در برزیل را بیش از گذشته علاقه مند به مباحث ایران کرده بود. به ویژه آنکه رای ممتنع برزیل به قطعنامه حقوق بشر درمجمع عمومی سازمان ملل در نوامبر ۲۰۱۰ ، نقد های زیادی را از سوی جامعه حقوق بشر برزیل متوجه دولت این کشور کرده بود و آنها علاقه داشتند بدانند چه قدم های تاثیر گذاری برای بهبود وضعیت حقوق بشر در سطح بین الملل می توانند بردارند.
در این دیدارها فعالان ایرانی تاکید داشتند که با توجه به تحولات منطقه و تغییرات معادلات قدرت در جهان، هم نقش برزیل موثر تر خواهد بود و هم ابرام این کشور به رعایت حقوق شهروندی در کشورهایی چون ایران، احترام و اقبال جامعه مدنی ایران را نسبت به برزیل بیشتر می کند.
اظهارات دیلما روسف رئیس جمهوری جدید برزیل در این مورد که “برسرحقوق بشر مذاکرهای نخواهد کرد و هیچ سازشی در این زمینه انجام نخواهد داد،” درهای ارتباطی جوامع مدنی برزیل و ایران را بازترکرد. لوسیا نادر، مدیر روابط بین المللی کانکتوس در خصوص موارد نقض حقوق بشر در ایران گفت :«با توجه به اخبار نگران کننده ای که درباره نقض حقوق شهروندان ایرانی گزارش می شود و تلاش های دوسویه ما با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، برای ایجاد و گسترش ارتباط با یکدیگر فعالان جامعه مدنی ایران به برزیل دعوت شدند.»
سازمان کانکتوس که از سال ۲۰۰۱ در برزیل فعالیت می کند، تاکنون برای ارتقای حقوق بشر و استحکام حاکمیت قانون در برزیل فعال بوده و درکشورهای امریکای لاتین، آسیا و افریقا نیز فعالیت می کند. لوسیا نادر درباره فعالیت این سازمان می گوید :« از بارز ترین اهداف کانکتوس حفظ و اعمال ماده قانون اساسی برزیل است. ماده ۴٫۲ قانون اساسی برزیل دولت را صریحا موظف می کند که ارتقا و حمایت از حقوق بشر را در روابط خارجی سرلوحه فعالیت های خود کند. بعلاوه اظهارات اخیر دیلما روسف در بازبینی سیاست خارجی برزیل در قبال ایران این امیدها را تازه کرده که برزیل نقض حقوق بشر درایران را به طور واضح و آشکار مورد نقد قرار دهد. این هم وظیفه قانونی برزیل هست و هم نهادهای مدنی این کشور است.»
هادی قائمی:از برزیل توقع داریم که مدافع جامعه مدنی ایران باشد
پروین اردلان و هادی قائمی بهمراه دومنیگوس دوترا نماینده پارلمان برزیل در جلسه کمیسیون حقوق بشر
هادی قائمی مدیر کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این دیدارها گفت:« با اتفاقاتی که در خاورمیانه درحال وقوع است و با توجه به درخواست های گسترده مردمی برای بازپس گرفتن حقوق اولیه و اعاده کرامت انسانی شان، این جوامع از برزیل توقع دارند که مدافع جامعه مدنی باشد.»
وی به مباحث گوناگونی از جمله نگرانی از روند رو به گسترش اعدام ها، بازداشت فعالان مدنی و سیاسی و زنان، به ویژه طی دو سال اخیر پرداخت و ضمن اشاره به دهه ۱۳۶۰ و سابقه تاریخی حاکمیت ایران در اعدام و کشتار دسته جمعی مخالفان برای تثبیت وحشت و ارعاب و سرکوب در جامعه، با ارائه آماری نگران کننده از اعدام ها در دو سال اخیر در ایران گفت: «افزایش چشمگیر اعدام ها در دوسال گذشته بسیار تکان دهنده بوده است. در سال ۲۰۰۹ حداقل ۳۸۸ نفر، در سال ۲۰۱۰، حداقل ۵۴۲ نفر اعدام شده و از آغاز سال میلادی ۲۰۱۱ بیش از ۱۱۱ نفر، یعنی هر ۸ ساعت یک نفر، به دار آویخته شده اند. این کشتار حکومتی برای جامعه جهانی بخصوص کشورهای امریکای لاتین که پیشقدم لغو اعدام و درخواست لغو جهانی آن هستند باید تکان دهنده باشد. طبق گفته او تاکنون بیش از ۵۰۰ نفر از فعالان سیاسی و مدنی اعم از روزنامه نگاران، دانشجویان، وکلای حقوق بشر و فعالان حقوق زنان، قومیت ها، اقلیت های مذهبی، فعالان کارگری، …در حبس هستند و بسیاری دیگرحکم های سنگین ناعادلانه گرفته اند و در نوبت اجرای حکم هستند.»
قائمی ضمن اشاره به خشونت همه جانبه نسبت به فعالان مدنی و سیاسی گفت: «حکومت ایران با سرکوب همه جانبه فعالان مدنی و سیاسی نه تنها افراد که تشکل ها و جنبش های مدنی را هم هدف قرار داده است. » وی با ارائه فهرستی از بازداشت منتقدان حاکمیت ایران از جامعه مدنی و مقامات برزیلی خواست که در گفتگو با مقامات ایرانی پی گیر وضعیت بازداشت شدگان و آزادی آنها شوند.
هادی قائمی در دیدار با مقامات دولتی گفت «ما از دولت برزیل می خواهیم که به قطعنامه شورای حقوق بشر رای مثبت داده و از آن حمایت کند و موضع کشورهای دیگر امریکای لاتین به صورت راهبردی تاثیر بگذارد. ما امیدواریم که دولت برزیل از دولت ایران برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدنی درخواست کند و نشان دهد که نقض حقوق بشر برای برزیل قابل قبول نیست. در این زمینه برزیل از دولت برزیل می خواهیم که سکوت نکند.»
وی علاوه بر ارائه آمار و اسامی بازداشت شدگان از نمونه هایی از زندانیان درطیف های گوناگون را نام برد، از جمله منصور اسانلو فعال سندیکایی و کارگری - او را لولای ایران نامید- نسرین ستوده، بهاره هدایت، بهمن احمدی امویی، سعید لیلاز، زینب جلالیان، مجید توکلی، ضیا نیوی که به حبس های طولانی مدت یا حتی اعدام محکوم شده اند. هادی قائمی تاکید کرد :« سرکوب فراگیر گروه و تشکل ها، عدم مطلق آزادی اجتماعات و بیان، و سرکوب فراگیر زنان تحت قوانین تبعیض آمیز نقض آشکار حقوق بشر در ایران است و امیدوارم که برزیل با توجه به روابطی که با ایران دارد و با توجه به نظرات اخیر خانم دیلما روسف این موضوع را مورد توجه قرار دهد. »
پروین اردلان : آیا می توان بی طرف بود و سکوت کرد؟
وجود سابقه دیکتاتوری در تاریخ برزیل از یک سو و انتخاب خانم دیلما روسف به ریاست جمهوری از سوی دیگر، توجه جهانی و جامعه مدنی ایران را نیز بیش از گذشته متوجه برزیل کرد. اکنون کسانی که بر سرکارند از جمله رئیس جمهوری کنونی برزیل خود روزگاری از مبارزان حقوق مدنی و سیاسی بوده اند و دارای تجربیاتی مشابه با مردم ایران هستند. همین امرباعث شد که ضمن ارائه گزارش وضعیت حقوق بشر و جامعه مدنی در ایران، هم رسانه ها و هم دولت و هم جامعه مدنی به وضعیت خطرناک صدها زندانی عقیدتی و سیاسی درایران توجه ویژه ای نشان دهند و برای آکاهی از اسامی آنها و دلایل بازداشت شان و تلاش برای آزادی شان علاقه نشان دهند.
پروین اردلان فعال حقوق زنان در ایران در دیدار فعالان مدنی ضمن ابراز خوشحالی از دعوت سازمان حقوق بشری کانکتوس به برزیل گفت:« متاسفانه مهم ترین کانال ارتباط ما با جامعه برزیل دولت ایران بوده است. در حالی که به رغم تجربیات مشابه ایران و برزیل در مبارزه با جوامع غیر دموکراتیک و نقش قوی جامعه مدنی در برزیل این ارتباط می توانست قوی تر از این باشد و شاید به همین دلیل است که ما از سکوت جامعه مدنی برزیل در قبال نقض گسترده ای که بر فعالان مدنی و سیاسی در ایران می شود متعجب هستیم و معتقدیم جوامع مدنی باید بتوانند در همبستگی با یکدیگر، صدای یکدیگر را ارتقا دهند.
وی ضمن تشریح وضعیت زنان در ایران براعمال خشونت همه جانبه بر زنان به ویژه طی سی سال پس از انقلاب اسلامی در ایران گفت: «انقلاب ایران به واقع انقلابی علیه زنان بود و از سی سال گذشته تا کنون زنان هم قربانی نظام تبعیض آمیر بوده اند و هم برای حقوق خود مبارزه و مقاومت کرده اند». او ضمن اشاره به بی حقی زنان در انتخاب پوشش شان به برخی از قوانین تبعیض آمیز مدنی و کیفری چون طلاق، ازدواج، شهادت، تمکین، دیه، سن کیفری … اشاره کرد و تعجب وتاثر مخاطبان را برانگیخت. وی با اشاره به تلاش دولت ایران برای تصویب قانونی علیه زنان ولی به نام «لایحه حمایت خانواده» گفت طبق آن حقوق زن زیر عنوان حقوق خانواده و مردان خانواده نادیده می ماند.
اردلان ضمن اشاره به ساختار تبعیض در جامعه ایران، گفت متاسفانه تصویری که حاکمیت ایران از خواسته ها ومطالبات زنان نشان می دهد تصویری واژگون است. آنها در گفتگو با کشورهایی چون برزیل می گویند اینها غرب زده هستند، می گویند فمینیست های ایرانی فرهنگ غرب را رواج می دهند اما شما می بینید که ما برای حداقلی ترین حقوق خود در حال مبارزه هستیم. این ها همه خواسته های انسانی و شهروندی زنان است که در ایران رعایت نمی شود. برای همین ما در عین حال که برای حقوق مان می چنگیم مدام هم باید خودمان را ثابت کنیم که مستقل از غرب عمل می کنیم.
او ضمن اشاره به استراتژی های گوناگون جنبش زنان در عرصه عمومی تر کردن مطالبات زنان با حرکت از پایین به بالا، گفت :«وقتی ازحقوقمان حرف می زنیم و برای تغییر آن تلاش می کنیم به شما می گویند این ها مربوط به فرهنگ و قانون ایران است تا شما را وادار به سکوت کنند و زیر شعار ستیز با غرب، ستیزبا زن را پیش ببرند. من شخصا با هرقانون یا فرهنگی که حقوق بخشی از جامعه را رعایت نکند مخالف هستم و برای تغییرش تلاش می کنم . آیا این غرب زدگی است؟ مورد سنگسار و یا حتی اعدام که در مورد سکینه آشتیانی حتی بزریل هم واکنش نشان داد هم در قوانین ما هست و هم در سنت ما آیا باید آن را پذیرفت؟ اتهام زدن به فعالان ایران که مثلا تحت استکبار جهانی عمل می کنند ساده کرده معادله و حدف آزادی بیان و حقوق شهروندانی است که با دست خالی، بدون ابزار قدرت رسانه ای، نظامی و اقتصادی برای حقوق و تغییر وضعیتشان می جنگند. به همین دلیل است که حمایت و همبستگی جامعه مدنی کشورهای مستقلی چون برزیل با خواسته های شهروندان ایران ضرورت می یابد چون راهی است برای آن که صدای مستقل مان را شنیدارتر کنیم. »
وی در دیدار با گروه های زنان و فمینیست های برزیلی آنها را دعوت به همبستگی با جنبش های زنان در خاورمیانه و آفریقای شمالی کرد. و گفت: اکنون نیازمند مداخله فمینیستی هستیم . حمایت و همبستگی شما با خواسته های زنان ایران و آزادی آنان و همبستگی تان با تلاش های زنان خاورمیانه و افریقای شمالی که برای کسب حقوق شهروندی شان مبارزه می کنند ضروری است. در همه اعتراضات و تحولات کنونی، زنان نه تنها مشارکتی فعال داشته اند بلکه ناچار به تلاشی مضاعف برای استقرار برابری جنسیتی هم هستند. گروه ها و جنبش های زنان مسئولیتی دشوار در پیش دارند. آنها باید هم دیده بان حقوق زنان برای “حفظ داشته هایشان” باشند و هم برای “ارتقای خواسته هایشان” علیه خشونت و جنگ و سلطه طلبی کوششی سیستماتیک را به کار بندند. از این روی چه بهتر که ۸ مارس امسال را به صدای همبستگی زنان در سراسر جهان بدل کنیم.
دردیدار با مشاورعالی دیلما روسف در امور خارجی، آقای مارکو اورلیو گارسیا ضمن اشاره به این نکته که خود او و خانم دیلما روسف سال ها در تبعید و زندان بوده است :« گفت شرایط شما را درک می کنم چون خودم در چنین شرایطی بوده ام هرچند برزیل قصد ندارد دموکراسی صادر کند و هنوز درون خودش با مشکلات چشمگیری رو به روست .»
پروین اردلان در این دیدار گفت:« اساسا بحث ما صادر کردن دموکراسی نیست. چون حداقل من در جامعه ای بزرگ شده ام که سی سال است حاکمیت آن قصد دارد اسلام را به جهان صادرکند و به نام دین بر مردم اش تبعیض اعمال می کند.»
او افزود:« این نخستین بار است که برای دیدار با یک مقام دولتی حاضر شده ام. چون نه شیوه کارم هست و نه با توجه به سابقه تاریخی مان اعتمادی به دولت ها داشته ام. بزریل کشوری متفاوت است. همان طور که گفتید برزیل برای ما یاد آور تجربه مشابه است. خانم دیلما هم زن هست، هم تجربه مبارزه داشته و هم از روزهای نخست کاری خودش نشان داده که اهل معامله بر سر حقوق بشر نیست. اگر من ِنوعی اینجا هستم به خاطر احساس مسئولیت است. وکیلم و وکلای حقوق بشرمان در زندان اند، بسیاری از یارانم در جنبش زنان یا دربندندیا در نوبت زندان و بسیاری دیگرشان با تهدید از فعالیت بازمانده اند، بسیاری از همکاران روزنامه نگارم در زندان اند و بسیاری دیگرشان ممنوع از حرفه روزنامه نگاری شده اند، منتقدان سیاسی، عقیدتی و قومیتی در تبعید و زندان بسر می برند و هر از گاهی هم سرشان بالای دار می رود. فعالان دانشجویی یا در زندان اند یا محروم از تحصیل، فعالان کارگری یا در تبعیدند یا در زندان.
وی در ادامه این دیدار به آقای گارسیا گفت: «همین که من در آنجا نیستم و امکان آزادی و صحبت با شما را دارم مسئولیتم را در قبال آنها افزایش می دهد. احساس همدلی شما را درک می کنم اما این کافی نیست. اگر شما با آن سابقه مبارزاتی تان اینجا هستید مسئولید که وقتی با ایران وارد معامله اقتصادی و سیاسی می شوید وضعیت حقوق زندانیان را پی گیری کنید. چون روزگاری خودتان برای همین حقوق مبارزه کرده اید. این مسئولیت را نه صرفا موقعیت دولتی تان که سابقه مبارزاتی تان ایجاب می کند. در شرایطی که همه حلقه های اطلاع رسانی بسته شده است، متهمان را از گرفتن وکیل می ترسانند، وکلا را از قبول وکالت برخی از متهمان باز می دارند، خانواده ها را به خاطر حمایت از فرزندانشان بازداشت می کنند، اعزام یک گزارشگر حقوق بشر به ایران، حداقل کاری است که در حال حاضربرای مخالفان دربند ایران می توان کرد. آیا می توان بی طرف بود و سکوت کرد؟ پاسخ دولت برزیل به جامعه مدنی ایران چه خواهد بود؟»
قائمی و اردلان همچنین در دیدار با خانم ورا لوسیا ماشادا معاون وزیر خارجه برزیل و سخنرانی در برنامه کمیسیون حقوق بشر پارلمان برزیل خواستار توجه بیشتر دولت برزیل به وضعیت حقوق بشر کردند.
سازمانهای کانکتوس و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نتیجه این سفر را بعنوان سرآغاز ارتباطات منسجم و گسترده جوامع مدنی این دو کشور بسیار مثبت ازریابی کرده و امیدوارند که دولت برزیل از قطعنامه شورای حقوق بشر در ژنو برای تعیین گزارشگر ویژه حمایت قاطع خواهد کرد.
اخبار روز: از روز ۲۵ بهمن که مرحله ی تازه ای در مبارزات مردم ایران علیه دیکتاتوری رقم خورد، در توازن قوا بین جنبش سبز و حکومت کودتا، تحولات مهمی روی داده است. این تحولات برخی از اساسی ترین پیش فرض هایی را که حکومت کودتا با اتکا به آن ها جنبش مردم را تمام شده و خود را تثبیت شده می دانست، نابود کرده است.
۲۵ بهمن به این ادعا که جنبش سبز تمام شده پایان داد. حکومت کودتا یک سال و چند ماه برای ساختن این افسانه زحمت کشید. وقت و سرمایه و نیرو گذاشت، خود را بدنام تر کرد و با اقداماتی که او را در ردیف منفورترین و ضدمردمی ترین حکومت های جهان قرار داد، مدعی شد جنبش سبز را شکست داده است. رهبر حکومت و اطرافیانش ده ها مجلس ختم برای این جنبش برپا کردند و از دروغی که به خورد مردم و خود می دادند، نیرو گرفتند و روحیه خریدند. اما همه ی این تلاش های یک سال و چند ماهه در یک بعد از ظهر زمستانی برباد رفت و افسانه ی ختم جنبش سبز در برابر چشمان کودتاچیان و مردم ایران و حتی جهان، به سرعت و بدون آن که جای حاشایی باقی بگذارد، فرو ریخت. بعد از ظهر ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ ضربه ای بسیار سنگین بر حکومت کودتا بود.
بعد از ۲۵ بهمن اما هنوز حکومت کودتا، برگ هایی را در چنته داشت که به آن ها امید بندد. به خود گفتند و دلداری دادند که «غافلگیر» شده اند و «آمادگی» نداشته اند. مهم تر از آن، وقتی اوباشان کودتاچی که نام نمایندگان مجلس را یدک می کشند، در خانه ی ملت بازو به بازو دادند و مشت های خود را در هوا گره کردند و فریاد «مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی» سر دادند، تنها این خیال باطل را به نمایش گذاشتند که هنوز امید دارند با دستگیری «سران فتنه» آتش فتنه را خواهند خواباند.
حکومت به تعجیل بسیار هر دو برگ خود را بازی کرد. آمادگی نیروهایش را به اوج رساند و موسوی و کروبی را دستگیر کرد.
دهم اسفند، همه ی این برگ ها را سوزاند. در برابر آمادگی کامل نیروهای سرکوب که تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور را به پادگان های نظامی تبدیل کرده بودند، راه پیمایی های اعتراضی با حضور انبوه مردم شکل گرفت و حکومت کودتا برای مهار مردم کم آورد. اجتماعات اعتراضی مردم این افسانه را که با بازداشت و حبس موسوی و کروبی «بساط فتنه جمع» می شود باطل کرد و با باطل شدن آن یکی از مهم ترین آس های حکومت سوخت. آن ها بدون شک بعد از دهم اسفند دست های خالی تری در برابر جنبش دموکراتیک مردم ایران دارند، زیرا برخی از مهم ترین ورق های خود را بر زمین زده اند و نتیجه ی مطلوبی نگرفته اند. آن چه برای آن ها مانده است فقط نیروی سرکوب در یک حکومت هراسان است که هر تکه اش ساز خود را می زند و هیج تردیدی نیست که دعوای گرگ ها بیشتر بالا خواهد گرفت.
دهم اسفند برای مردم نتایج مهم دیگری را هم به همراه داشت. در پایتخت و در مقایسه با ۲۵ بهمن، از شرق تا غرب و مرکز تهران را در نوردید و مهم تر از آن برای نخستین بار به برخی محلات جنوبی و زحمت کش سرک کشید و در مقیاس سراسر ایران شهرهای بیشتری را درگیر نبردی آزادی خواهان و مستبدین ساخت.
اکنون در حالی که حکومت آن چه که خود را به کمک آن دوپینگ روحی می کرد و سرپا نگاه می داشت، یک به یک از دست می دهد، جنبش سبز گام های خود را استوارتر می کند و بیش از پیش اعتماد به نفس و باور به خود می یابد و حکومت را زیر فشار می گذارد. مردم هم سرزندگی جنبش خود را نشان داده اند، هم از سران بازداشت شده ی جنبش به خوبی دفاع کرده اند و هم به برنامه ی منظم تری برای ادامه ی اعتراضات خود مجهز شده اند.
حوادث دو هفته ی اخیر مسیر آتی جنبش سبز را بیشتر روشن کرده و به برخی از سوالات پاسخ های نسبتا روشن تری داده است. در هر برآمد مردمی خواست اصلی و مرکزی مردم صراحت بیشتری یافته است و با روشنی بیشتری فریاد شده است. دیگر کمتر تردیدی وجود دارد که «خیابان» برکناری دیکتاتور و دستگاه او را می خواهد و به کمتر از آن راضی نخواهد شد. هر «منشور» و «برنامه ی سیاسی» که بخواهد حضور «خیابان» و اصلی ترین خواسته ی آن را نادیده بگیرد، نه تنها به مردم و خواسته های آن ها وفادار نیست، بلکه شانس موفقیتی نخواهد داشت. بر نویسندگان منشورها و برنامه های سیاسی است که خواست های خود را با آن چه در خیابان ها فریاد زده می شود هماهنگ کنند و سخن اصلی خیابان یعنی «مرگ بر دیکتاتور» را در راس همه ی منشورها و برنامه های سیاسی خود قرار دهند.
۲۵ بهمن به این ادعا که جنبش سبز تمام شده پایان داد. حکومت کودتا یک سال و چند ماه برای ساختن این افسانه زحمت کشید. وقت و سرمایه و نیرو گذاشت، خود را بدنام تر کرد و با اقداماتی که او را در ردیف منفورترین و ضدمردمی ترین حکومت های جهان قرار داد، مدعی شد جنبش سبز را شکست داده است. رهبر حکومت و اطرافیانش ده ها مجلس ختم برای این جنبش برپا کردند و از دروغی که به خورد مردم و خود می دادند، نیرو گرفتند و روحیه خریدند. اما همه ی این تلاش های یک سال و چند ماهه در یک بعد از ظهر زمستانی برباد رفت و افسانه ی ختم جنبش سبز در برابر چشمان کودتاچیان و مردم ایران و حتی جهان، به سرعت و بدون آن که جای حاشایی باقی بگذارد، فرو ریخت. بعد از ظهر ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ ضربه ای بسیار سنگین بر حکومت کودتا بود.
بعد از ۲۵ بهمن اما هنوز حکومت کودتا، برگ هایی را در چنته داشت که به آن ها امید بندد. به خود گفتند و دلداری دادند که «غافلگیر» شده اند و «آمادگی» نداشته اند. مهم تر از آن، وقتی اوباشان کودتاچی که نام نمایندگان مجلس را یدک می کشند، در خانه ی ملت بازو به بازو دادند و مشت های خود را در هوا گره کردند و فریاد «مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی» سر دادند، تنها این خیال باطل را به نمایش گذاشتند که هنوز امید دارند با دستگیری «سران فتنه» آتش فتنه را خواهند خواباند.
حکومت به تعجیل بسیار هر دو برگ خود را بازی کرد. آمادگی نیروهایش را به اوج رساند و موسوی و کروبی را دستگیر کرد.
دهم اسفند، همه ی این برگ ها را سوزاند. در برابر آمادگی کامل نیروهای سرکوب که تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور را به پادگان های نظامی تبدیل کرده بودند، راه پیمایی های اعتراضی با حضور انبوه مردم شکل گرفت و حکومت کودتا برای مهار مردم کم آورد. اجتماعات اعتراضی مردم این افسانه را که با بازداشت و حبس موسوی و کروبی «بساط فتنه جمع» می شود باطل کرد و با باطل شدن آن یکی از مهم ترین آس های حکومت سوخت. آن ها بدون شک بعد از دهم اسفند دست های خالی تری در برابر جنبش دموکراتیک مردم ایران دارند، زیرا برخی از مهم ترین ورق های خود را بر زمین زده اند و نتیجه ی مطلوبی نگرفته اند. آن چه برای آن ها مانده است فقط نیروی سرکوب در یک حکومت هراسان است که هر تکه اش ساز خود را می زند و هیج تردیدی نیست که دعوای گرگ ها بیشتر بالا خواهد گرفت.
دهم اسفند برای مردم نتایج مهم دیگری را هم به همراه داشت. در پایتخت و در مقایسه با ۲۵ بهمن، از شرق تا غرب و مرکز تهران را در نوردید و مهم تر از آن برای نخستین بار به برخی محلات جنوبی و زحمت کش سرک کشید و در مقیاس سراسر ایران شهرهای بیشتری را درگیر نبردی آزادی خواهان و مستبدین ساخت.
اکنون در حالی که حکومت آن چه که خود را به کمک آن دوپینگ روحی می کرد و سرپا نگاه می داشت، یک به یک از دست می دهد، جنبش سبز گام های خود را استوارتر می کند و بیش از پیش اعتماد به نفس و باور به خود می یابد و حکومت را زیر فشار می گذارد. مردم هم سرزندگی جنبش خود را نشان داده اند، هم از سران بازداشت شده ی جنبش به خوبی دفاع کرده اند و هم به برنامه ی منظم تری برای ادامه ی اعتراضات خود مجهز شده اند.
حوادث دو هفته ی اخیر مسیر آتی جنبش سبز را بیشتر روشن کرده و به برخی از سوالات پاسخ های نسبتا روشن تری داده است. در هر برآمد مردمی خواست اصلی و مرکزی مردم صراحت بیشتری یافته است و با روشنی بیشتری فریاد شده است. دیگر کمتر تردیدی وجود دارد که «خیابان» برکناری دیکتاتور و دستگاه او را می خواهد و به کمتر از آن راضی نخواهد شد. هر «منشور» و «برنامه ی سیاسی» که بخواهد حضور «خیابان» و اصلی ترین خواسته ی آن را نادیده بگیرد، نه تنها به مردم و خواسته های آن ها وفادار نیست، بلکه شانس موفقیتی نخواهد داشت. بر نویسندگان منشورها و برنامه های سیاسی است که خواست های خود را با آن چه در خیابان ها فریاد زده می شود هماهنگ کنند و سخن اصلی خیابان یعنی «مرگ بر دیکتاتور» را در راس همه ی منشورها و برنامه های سیاسی خود قرار دهند.
۳۰۰ تا ۷۵۰ نفر بودند!
اخبار روز: گزارش کمیسیون اصل نود در مورد «غائله ی اسرائیلی - آمریکایی و انگلیسی ۲۵ بهمن» از تریبون مجلس قرائت شد. مطابق این گزارش «ضدانقلاب» بعد از ان که با میخ اتوبوس های شهری را پنجر و متوقف کرد و مسافران را مجبور به پیاده شدن کرد، توانست در ۱۵ نقطه، تظاهرات ۲۰ تا ۵۰ نفره به راه بیاندازد.
گزارش را به نقل از ایلنا بخوانید:
گزارش از کمیسیون اصل نودم(۹۰) قانون اساسی در مورد غائله اسراییلی، آمریکایی - انگلیسی ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ به مجلس شورای اسلامی
جناب آقای دکتر لاریجانی
رییس محترم مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم
پیرو ابلاغیه حضرتعالی مبنی بر بررسی آشوب مورخ ۲۵ بهمن ٨۹ تهران و تعیین هیات ویژهای متشکل از روسای کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی، شوراها و امور داخلی، قضایی و حقوقی، فرهنگی و اصل نودم (۹۰) قانون اساسی، کارگروهی با جمع آوری اطلاعات لازم و برگزاری نشستهایی با مسئولین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی، انتظامی، قضایی و سیاست خارجی موضوع را بررسی و گزارش آن را به هیات ویژه منعکس نمود.
این هیات پس از بحث و بررسی، گزارش نهایی خود را تحت عنوان "گزارش بررسی غائله اسراییلی - آمریکایی ۲۵ بهمن ۱٣٨۹" به پیوست تقدیم میدارد.
بر اساس این گزارش:
۱-اعمال مجرمانه و منحرفانهای توسط خائنین به نظام جمهوری اسلامی ایران (بر اساس منابع و مستندات دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی) صورت پذیرفته که از آن جمله میتوان به: حضور فعالانه سازمان تروریستی منافقین با انتشار اطلاعیهها، مصاحبهها و اعزام نیرو، صدور بیانیههای مختلف توسط عناصر جریان فتنه، مصاحبههای حمایتآمیز عوامل جریان فتنه و معاندین برای تهییج افکار عمومی، استفاده از شیوههای جنگ روانی، شایعهسازی و دروغ پردازی در سایتهای داخلی، استفاده از سلاح گرم برای پروژه کشته سازی، تعرض به اموال عمومی، ایجاد رعب و وحشت و ناامنی و ... اشاره نمود.
۲-در جریان فتنه، رییس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا و مقامات انگلیسی و اسراییلی بیپروا در رسانههای دیداری و شنیداری خود علیه نظام جمهوری اسلامی و اهداف آن مصاحبهها و موضعگیریهای متعددی داشتهاند که گوشههایی از حمایتهای پنهان و آشکار آنان در غائله ضدانقلابی ۲۵ بهمن دیده می شود.
٣-سوء استفاده از مناسبتهای بعدی میتواند خاستگاه توطئهها و برنامههای آینده نظام سلطه، غرب و جریان ضد انقلاب علیه جمهوری اسلامی ایران باشد که بایسته و ضروری است تا با تدبیر و درایت نیروهای انقلاب از فتنهانگیزی آنان جلوگیری کرد.
جمعبندی و پیشنهاد هیات ویژه رسیدگی به شرح ذیل اعلام گردید:
۱-بیتفاوتی اصحاب سکوت موجب طمع دشمنان گردیده و اتخاذ مواضع مبهم توسط اصحاب تردید به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. امروز حجت بر همگان تمام گشته و انتظار این است که به صورت قاطع و شفاف صفبندی خود را مشخص و نظام سلطه را از خود مایوس نمایند. طبیعی است که این انتظار از خواص جامعه بیشتر از دیگران است.
۲-غائله و آشوب ۲۵ بهمن یک نقشه و طرح کاملا اسراییلی - آمریکایی - انگلیسی و ضدانقلابی و خائنانه علیه ملت بزرگ ایران بوده است. دعوت کنندگان و زمینهسازان و مشوقان ناامنی کشور در آن روز همچون میرحسین موسوی و کروبی و دیگران خائن به ملت، ضدانقلاب و مستوجب تعقیب قضایی و برخورد قاطعانه میباشند.
٣-هیات منتخب با تکیه بر منابع و شواهد و اسناد و مدارک موجود و متقن، رسیدگی قضایی و تعقیب آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و وابستگان و همراهان آنها را که در غائله اخیر نقش داشتهاند، ضروری میداند و صراحتا اعلام میدارد توجیهی در عدم برخورد را مجاز نمیداند.
در ختام گزارش نیز از مقام معظم رهبری (به جهت درایت و تدبیر بینظیر خود)، مردم عزیز ایران اسلامی و نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی و جان بر کف بسیجی نیز تشکر گردیده است.
مراتب جهت استحضار و صدور دستورات لازم تقدیم میگردد.
محمدابراهیم نکونام
رییس کمیسیون اصول نودم (۹۰) قانون اساسی
و رییس کمیته تحقیق از غائله ۲۵ بهمن ۱٣٨۹
بسمالله الرحمن الرحیم
گزارش بررسی غائله اسراییلی - آمریکایی - انگلیسی ۲۵ بهمن ۱٣٨۹
همکاران گرامی، نمایندگان محترم ملت شریف ایران
به دنبال حادثه تلخ ۲۵ بهمن ماه سال جاری و خروش یکپارچه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در محکوم نمودن غائله مزبور و درخواست پیگیری این واقعه توسط هیات ویژهای که ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تعیین نمودند، هیات فوق از روسای کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی، شوراها و امور داخلی، قضایی و حقوقی، فرهنگی و اصل نودم (۹۰) قانون اساسی مجلس شورای اسلامی تشکیل گردید و کارگروهی را مسئول جمعآوری اطلاعات لازم نمود.
کارگروه فوق با جمعآوری اطلاعات و برگزاری نشستی با حضور مسئولین دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی، قضایی و سیاست خارجی موضوع را بررسی و گزارش خود را به هیات ویژه منعکس نمود که پس از بحث و بررسی، گزارش نهایی هیات به شرح زیر به اطلاع نمایندگان محترم و ملت ایران میرسد:
جریان علنی فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ زمانی شروع شد که جمهوری اسلامی در اوج قدرت در عرصهی بینالمللی بوده و دست برتر در اکثر معادلات جهانی را داشت به گونهای که غرب را به کرنش در برابر ایران واداشته و اتحادیهی اروپا اصرار به مذاکره و ملاقات با ایران داشت.
شکست پیاپی آمریکا در عرصههای سیاسی عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و ...، حضور بیش از هشتاد درصد واجدین شرایط رای در انتخابات دهم ( بیش از چهل میلیون نفر) و برگزیده شدن رییس جمهور با ۲۴ میلیون رای، همگی یک قدرت نرم ملی برای جمهوری اسلامی تولید کرده بود. راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی، رهبری مقام عظمای ولایت، حضور هوشیارانه مردم در تمام صحنهها و حمایت علما و مراجع عظام این چالش بزرگ و فتنه عمیق را خفه نموده و راهپیماییهای ۹ دی و ۲۲ بهمن سال ٨٨ فتنه فوق را خاموش کرد و مردم در کنار رهبری، پیروز این میدان بودند.
جنبشهای مردمی در تونس، مصر، یمن، اردن و بحرین که شعار محوری همهی آنها اسلامخواهی بود، آمریکا را در صحنه بینالملل به چالش جدی کشید که با فروپاشی حکومتهای مصر و تونس، ماهیت رژیم اشغالگر قدس و منافع استراتژیک استکبار جهانی در منطقه دچار وخیمترین بحرانها خواهد شد.
برنامه آمریکا برای مهار جنبشهای مردمی در کشورهای اسلامی این است که اولا خود را به ظاهر طرفدار مردم این کشورها نشان دهد، ثانیا با ایجاد یک رفرم، انقلاب آنها را تبدیل به اصلاحات شکلی و جزیی نماید. برای اجرای این نقشه، آمریکا تلاش میکند نشان دهد الگوی جمهوری اسلامی الگوی موفقی نیست، لذا درصدد برآمده تا با ایجاد اغتشاش در کشور، تئوری خود را به اثبات برساند. به همین جهت آقایان موسوی و کروبی مهرههای مناسبی برای صحنهگردانان این ماموریت در داخل کشور تشخیص داده شدند.
اسناد اطلاعاتی حاکی از آن است که سرویسهای آمریکا، انگلیس و اسراییل برای رسیدن به یک راهپیمایی به اصطلاح خروشان مردمی با اتاق فکر خارج نشینان جریان فتنه در انگلیس و آمریکا به توافق رسیدند و آنها طی تماسهایی با سران فتنه در داخل، آنها را تحریک نمودند که برای قضیه مصر و تونس اطلاعیه بدهند، و مردم را دعوت به حضور در خیابانها به صورت غیرقانونی کنند.
اسناد اطلاعاتی نشان میدهد که آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی جهت پشتیبانی از اطلاعیه میرحسین موسوی و کروبی همه گروهکهای ضدانقلاب اعم از منافقین، سلطنتطلبها، بهائیان و قوم گرایان را در ۲۵ بهمن به صحنه آوردند. دستگیری تعدادی از عناصر منافقین در روز ۲۵ بهمن نشانگر این واقعیت است. برای انجام این ماموریت دهها شبکهی اینترنتی، دهها هزار ایمیل و بیش از یک میلیون و دویست هزار پیامک به داخل کشور ارسال شد.
سردمداران هیات حاکمه آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و انگلیس با هماهنگی منافقین و سلطنتطلبان و ... از فراخوان موسوی و کروبی حمایت کردند.
سران فتنه داخلی علیرغم اطلاع از این حمایتهای وسیع خارجی و جریانات ضدانقلاب نه تنها درخواست راهپیمایی خود را لغو نکردند و از آمریکا و ضد انقلاب اعلام برائت ننمودند بلکه بر راهپیمایی غیرقانونی اصرار ورزیدند.
در صبح روز ۲۵ بهمن ابتدائا جوانی را (با سابقه دو بار دستگیری) برای الگوسازی به سبک انقلاب تونس به بالای جرثقیل فرستادند تا با شعار وی به نفع فتنه سبز، عدهای را برای راهپیمایی تهییج کنند. همزمان شبکههای تلوزیونی بیگانه و ضد انقلاب این صحنه را به نمایش گذاشتند.
شلوغترین نقاط شهر به خصوص در ایام خریدهای نوروزی به نحوی که به طور عادی چهار راههای ولی عصر، میدان انقلاب، میدان امام حسین و ... در این ساعات مملو از مردم است را برای تجمع انتخاب کردند و با انداختن میخ در مسیر اتوبوسها و از کار افتادن تعدادی از آنها، منجر به توقف اتوبوسهای تندرو( خط بیآرتی) شد.
پیاده شدن مسافران این اتوبوسها و شلوغی جمعیت پیاده شده، زمینهی سوء استفاده و حضور اراذل و ضدانقلاب را شکل داد تا در حدود پانزده نقطه تجمع گروهای ۲۰-۵۰ نفری با سردادن شعار علیه مسئولین نظام و آتش زدن سطلهای زباله و ایستگاههای اتوبوس ماهیت ضد انقلابی خود را نشان دهند. جالب اینجاست که هیچکدام از شعارهای دفاع از مردم تونس و مصر نبود. وجهه غالب این شعارها، علیه نظام جمهوری اسلامی و ارزشهای ملی و دینی بود.
همزمان با شروع کاریکاتور تظاهرات ۲۵ بهمن شبکه توییتر، تلویزیونهای ماهوارهای الجزیره، العربیه، بیبیسی، وی او ای ، یورونیوز با حجم وسیعی این تظاهرات را پوشش میدادند، لیکن پس از گذشت یک ساعت از شروع آشوب هنگامی که بابی توجهی مردم و عدم استقبال و حتی رویارویی مردم با آشوبگران مواجه شدند برنامههای خود را قطع نمودند و تصاویر آرشیوی تظاهرات مردمی در ۲۲ بهمن و سایر مناسبتها را به عنوان راهپیمایی گروه فتنه در ۲۵ بهمن انعکاس دادند.
اردشیر امیراجمند رابط منافقین و نماینده و مشاور آقای میرحسین موسوی (که رسما خود را به این عنوان معرفی نموده) و عضو ستاد انتخاباتی و کمیته صیانت از آراء، با مصاحبههای متعدد اهداف راهپیمایی را پوشش میداد و بعد از راهپیمایی نیز بیانیهای به اسم آقای موسوی منتشر کرد. این نقش را عینا آقای واحدی سردبیر اسبق و فراری روزنامه آفتاب یزد و مشاور خارج نشین آقای کروبی میهمان دائم بیبیسی فارسی نسبت به آقای کروبی انجام داد و اطلاعیهای به اسم ایشان تهیه و منتشر نمود.
کشته سازی، یکی دیگر از برنامههای آمریکا و انگلیس و اسراییل در این جریانات بود. طبق اسناد اطلاعاتی تیمی از منافقین ماموریت کشته سازی را به عهده داشت. این تیم پس از شهادت شهید صانع ژاله، خبر کشته شدن وی را از طریق سرپل خارج به منافقین منتقل و بلافاصله منافقین در سایت هرانا (ساعت ٨ شب) آن را منتشر میکنند.
اطلاعات موثق حاکی از آن است که حرکت قاطع و سریع مجلس شورای اسلامی در ۲۶ بهمن اثرات جدی روی اتاقهای فکر خارج نشینان و سران فتنه و جریانهای وابسته در داخل داشته و آنها به شدت از شخصیتهایی که به زعم ایشان تاکنون ساکت بوده و به میدان آمدهاند، ناراحتند و در این ارتباط مصاحبهها و تحلیلهای مختلفی را ارائه دادهاند.
اعمال مجرمانه و منحرفانه خائنین:
پس از بررسی منابع و مستندات دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، موارد ذیل مشخص شد:
الف - حضور فعالانه سازمان تروریستی منافقین با انتشار اطلاعیهها، مصاحبهها و اعزام نیرو به داخل کشور (که خوشبختانه اکثر آنها شناسایی و تعدادی نیز مجروح و دستگیر گردیدهاند)
ب- صدور دهها مورد بیانیه توسط عناصر جریان فتنه، معاند و ضدانقلاب
ج- دهها مورد اعلام حمایتهای سردمداران کشورهای استکباری از اقدامات ضدانقلابی در ۲۵ بهمن
د- دهها مورد مصاحبههای حمایت آمیز عوامل جریان فتنه و معاندین برای تهییج افکار عمومی در ۲۵ بهمن
هیات، پس از بررسی همه جانبه به این نتیجه رسید که ضد انقلاب برای رسیدن به اهداف خود، از شیوههای ذیل استفاده نموده است:
۱-انفجار خط لوله گاز قم سه روز قبل از غائله به منظور قطع گاز تهران و ایجاد نارضایتی مردم (که با درایت و تلاش مسئولین ذیربط موضوع مرتفع گردید)
۲- استفاده از شیوه های جنگ روانی
٣-انتخاب معابر شلوغ تهران برای تجمع اراذل و عناصر گروهکی
۴-استفاده از میادین بزرگ تهران از جمله میدان آزادی، فردوسی و انقلاب و شبیه سازی به قیام مردمی کشور مصر.
۵-شایعه سازی در برخی از سایتهای داخلی مبنی بر " موافقت وزارت کشور برای راهپیمایی و همچنین شرکت یکی از مهمانان رسمی خارجی در راهپیمایی"
۶-دروغ پردازی در سایتهای داخلی مبنی بر عدم مداخله نیروهای انتظامی در راهپیمایی ۲۵ بهمن
۷-ارسال پیامکها و ایمیلهای فراوان از داخل و خارج در روز ۲۵ بهمن.
٨-استفاده از فضای مجازی برای فراخوان و ارتباطات گسترده به صورت شبکههای هرمی.
۹-نمایش اعزام فردی به بالای دکل با نماد سبز و عکس و شعار
۱۰-استفاده از سلاح گرم برای پروژهی کشته سازی که منجر به شهادت بسیجی صانع ژاله و محمد مختاری و مجروح شده دهها تن گردید.
۱۱-شناسایی افراد برای ترور با هدف ایجاد اختلاف قومیتی و مذهبی.
۱۲-تعرض به اموار عمومی، حرمت شکنی، ایجاد رعب و وحشت و ناامنی.
۱٣-استفاده از سلاحهای مختلف اعم از شکاری، جنگی و ساچمهای و حتی گاز اشک آور و به کارگیری آنان علیه نیروهای انتظامی و امنیتی و مردم.
گوشههایی از حمایت پنهان و آشکار و نقش استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل در غائله ضد انقلابی ۲۵ بهمن:
قبل و بعد از ۲۵ بهمن و در همان روز رییس جمهور و وزیر امور خارجهی آمریکا و مقامات انگلیسی و اسراییلی بیپروا در رسانههای دیداری و شنیداری خود علیه نظام جمهوری اسلامی و اهداف آن مصاحبه و موضعگیری نمودند از آن جمله:
-هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، دوشنبه مورخ ۲۵/۱۱/٨۹ در سخنانی به تمجید از "آرمانهای" تظاهرکنندگان ایرانی پرداخت.
-رییس رژیمک صهیونیستی نیز در همایش سالیانه انجمن کل سازمانهای یهودی ایالات متحده در مورد رویدادهای ایران گفت: .... بسیار مشمئز کننده بود دیروز دیدن گروهی از نمایندگان پارلمان ایران که بلند شده و به نام " دموکراسی" احمدی نژاد، فریاد میزدند که باید " سران فتنه " را اعدام کرد.
-یکی از کارشناسان رژیم صهیونیستی طی مقالهای در سایت وزارت خارجه اسراییل اعتراف کرد: شعارهای اسلامی مردم مصر خیلی خطرناک است. این نگرانی بسیار جدی است که واقعیت تلخ ٣۲ سال پیش ایران در مصر تکرار شود و اسلامگراها حاکمیت این کشور متحد اسراییل را در دست بگیرند.
وی همچنین اعتراف کرد پروژهی راهپیمایی ۲۵ بهمن، ریشه اسراییلی دارد و تاکید کرد که موسوی و کروبی اگرچه ظاهرا برای حمایت از مردم مصر درخواست مجوز راهپیمایی کردهاند اما قرار بود که در صورت صدور مجوز، شعارها علیه رژیم اسلامی ایران باشد و حمایت جمهوری اسلامی از آشوبهای مصر محکوم شود!
-تامیر پاردو رییس جدید سرویس جاسوسی موساد نیز در همین راستا اعلام کرد: وظیفهی اصلی ما تشدید " جنگ سرد" علیه رژیم اسلامی ایران و برنامهی هستهای آن است.
وی تاکید کرد: موساد از چند سال پیش وارد یک جنگ سری خطرناک علیه برنامهی هستهیی ایران به لحاظ نیروی انسانی و تکنولوژیک شده است.
-نشریه فارین پالیسی نوشت: آمریکا و غرب در اغتشاشات سال ۲۰۰۹ در ایران سرمایهگذاری کرده بودند. این نشریه با بیان اینکه برخی کشورهای غربی تامین کننده هزینههای لازم برای آشوب در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری بودند، تصریح کرد: آمریکا همواره به دنبال برنامهای برای تحریک گروههای اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی بود و انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ این فرصت را ایجاد کرد تا آمریکا سرمایهگذاری لازم برای اغتشاش در ایران را انجام دهد.
تحلیلگر فارین پالیسی در عین حال خاطرنشان کرد: با وجود این سرمایهگذاریها و اختصاص بودجههای لازم، آمریکا نتوانست به اهداف مورد نظر از این اغتشاش چند ماهه دست یابد و در نهایت جریان اپوزیسیون با ناکامی مواجه شد.
نمایندگان محترم !
ناگفته پیداست که امید دشمنان به پیروزی سریعالوقوع وابستگان داخلی خود چنان وسیع بود که بر خلاف عرف رایج سیاسی از کارکنان و امکانات نمایندگیهای سیاسی و سفارتخانههای خود در تهران نیز حداکثر استفاده را نمودند که بازداشت جمعی از پرسنل مستقر در آنها طی آشوبهای اخیر موید این مدعاست.
ملاحظه میشود که مهمترین هدف آمریکاییها انتقال بحران از منطقه به داخل ایران و سبک کردن بار خود است. آمریکاییها تصور میکنند برای کنترل تحولات منطقه باید ایران را به خود مشغول کنند. طرفهای غربی بر این باورند که اگر داخل ایران بحرانی شود، تحرکات انقلابی در منطقه که همه از الگوی ایران تاثیر پذیرفته، رو به خاموشی خواهد رفت.
برنامهی آینده نظام سلطه و جریان ضد انقلاب:
بیتردید چنانچه نسبت به غائله ضدانقلابی ۲۵ بهمن ٨۹ با مباشرین و مسببین اصلی آن برخورد قاطع و انقلابی نشود دشمن جریتری گشته و او را به این فکر واخواهد داشت که هر از چندی به امنیت و آسایش عمومی شبیخون زده و به پندار واهی خود با تحریک عوامل داخل، کشور را از مسیر بالندگی هر چند به طور موقت و مقطعی بازداشته و با درشت نمایی موضوع، اذهان بینالمللی را مشوه کند.
سوء استفاده از مناسبتهای هرچند بیارتباط با موضوع میتواند خاستگاه توطئههای بعدی غرب علیه انقلاب اسلامی باشد. از این رو بایسته و ضروری است تا با تدبیر و درایت نیروهای انقلاب از فتنهانگیزی مزدورانی چون موسوی و کروبی آسوده گردد.
تاکنون حسب شواهد موجود، تذکارها بینتیجه بوده و گویا بنا نیست آنها دست رد مردم به سینه خود را مشاهده و خود را تسلیم حقیقت و قانون نمایند که از مصادیق بارز این حقیقت گریزی و عملکرد ضدانقلابی، صدور اطلاعیه تشکر از هواداران در ۲۶ بهمن میباشد، که در ادامه با اتخاذ مواضع همسو با ضد انقلاب داخلی و خارجی برای راهپیمایی غیرقانونی در اول اسفند تقویت گردید و مسئولیت ناپذیری و اراده خیانت اینان به آرمانهای امام خمینی (ره) و مردم قهرمان ایران را بیش از پیش ثابت نمود.
همکاران نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
با توجه به مطالب فوق الذکر جمع بندی و پیشنهاد هیات ویژه رسیدگی، به شرح زیر اعلام میگردد:
۱-بیتفاوتی اصحاب سکوت موجب طمع دشمنان گردیده است. اتخاذ مواضع مبهم توسط اصحاب تردید به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. امروز حجت بر همگان تمام گشته و انتظار این است که به صورت قاطع، شفاف و بیابهام صف بندی خود را مشخص و این اقدامات را محکوم و ضد انقلاب و نظام سلطه را از خود مایوس نمایند و به توقع بر حق ملت ایران پاسخ مثبت داده و بر این منوال باقی بمانند. طبیعی است این انتظار از خواص جامعه بیشتر از دیگران است.
۲-دخالت سفارتخانههای خارجی و عوامل آنها در فتنه ٨٨ و غائله ۲۵ بهمن ٨۹ موضوعی است که به هیچ عنوان قابل پذیرش نمیباشد و وزارت امور خارجه مکلف است با این جسارتها و گستاخیهای غیرقانونی و خارج از عرف بینالمللی قاطعانه برخورد نماید و گزارش این اقدام خود را عاجلا به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس منعکس نماید.
٣-شبکههای ماهوارهای ابزاری برای فرماندهی جریان فتنه و غائله ۲۵ بهمن بوده که لازم است دولت و قوه قضاییه اقدامات حقوقی و فنی را برای پیشگیری و خنثی سازی این ابزارها معمول دارند. دستگاههای مربوطه لازم است با مدیریت و بهرهگیری فعالانه از فضای مجازی و ماهوارهها فرصت را از نظام سلطه و ضدانقلاب بگیرند.
۴-شبکه مجازی، ابزاری در اختیار نظام امپراطوری خبری صهیونیستی است و از این ابزار در راستای اهداف تروریستی خود بهره میجوید. لازم است وزارت امور خارجه و فرهنگ و ارشاد اسلامی، قوه قضاییه و سایر دستگاههای مربوطه اقدامات حقوقی و قضایی و فنی را در سطح داخلی و بینالمللی اعمال نمایند.
۵-از کلیه نیروهای امنیتی، انتظامی و قضایی که صادقانه مجاهدت نموده و ایثارگرانه وارد صحنهها شدند تقدیر و تشکر کرده و حمایت و پشتیبانی مجدد خود را از آنان اعلام مینماید و بر ضرورت حفظ کارآمدی و هماهنگی بیشتر بین دستگاهها تاکید میکند.
۶-با تقدیر و تشکر از کلیهی رسانههای متعهد به انقلاب اسلامی خصوصا رسانهی ملی، ضرورت تولید برنامههای بصیرت افزا به صورت مستند و هنری و مستمر را تاکید مینماید.
۷-نظام سلطه و فتنهگران و ضد انقلاب میپنداشتند که با استفاده از فشار بیرون و تحریمها و اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها، موجبات نارضایتی مردم را فراهم میآورند. لذا امید آنان به دمیدن وسوسههای شیطانی و ایجاد اختلاف بین مسئولین بود تا بتوانند نقشههای شوم خود را دنبال کنند که با اقدام هوشمندانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۲۶/۱۱/٨۹ این دسیسهها نقش بر آب گشت. انتظار میرود در این جهت مسئولین نظام جمهوری اسلامی خصوصا سران سه قوه با وحدت کلمه، استکبار جهانی را مایوس نمایند.
٨-اقدام وزارت کشور در عدم صدور مجوز برای راهپیمایی ضد انقلابی ۲۵ بهمن قابل تقدیر بوده و معتقدیم که تمسک به اصل ۲۷ قانون اساسی برای کسانی است که اعتقاد و التزام عملی به قانون اساسی دارند، نه ضدانقلاب و جریاناتی که علیه حقوق عمومی و امنیت ملی و در راستای اهداف نظام سلطه گام برمیدارند.
۹-غائله و آشوب ۲۵ بهمن ماه ۱٣٨۹ یک نقشه و طرح کاملا اسراییلی – آمریکایی – انگلیسی و ضدانقلابی و خائنانه علیه ملت بزرگ بزرگ ایران بوده است.
۱۰-تمامی افراد و جریانات سیاسی و سایتهای داخلی و خارجی و رسانههایی که زمینه ساز و مبلغ و دعوت کننده برای شرکت در غائله ۲۵ بهمن بودند و همچنان در آن مسیر گام برمیدارند دشمنان ملت ایران و در خط آمریکا و اسراییل و انگلیس میباشند. لجاجت و عناد سران و عوامل فتنه و کینه و بخل و دشمنی آنها نسبت به بعضی از مسئولین، آنها را به زمینهسازان نقشههای براندازانه اسراییلی – آمریکایی – انگلیسی تبدیل کرده است.
۱۱-دعوت کنندگان و زمینه سازان و مشوقان ناامن سازی کشور در ۲۵ بهمن و قبل و بعد از آن همچون میرحسین موسوی و کروبی و دیگران، خائن به ملت، ضد انقلاب و مستوجب برخورد قاطعانه و قانونی میباشند.
۱۲-هیات منتخب با تکیه بر منابع و شواهد و اسناد و مدارک موجود و متقن، رسیدگی قضایی و تعقیب آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و وابستگان و همراهان آنها را که در غائله اخیر نقش داشتهاند، ضروری میداند و صراحتا اعلام میدارد مجلس و نمایندگان خانه ملت دیگر توجیهی در عدم برخورد را مجاز نمیداند. رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) همواره راهنمای مسئولین بوده و هست خصوصا آنجا که در نامه ۶/۱/۶٨ فرمودند: " ... تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام" .
۱٣- کلیه آثار زیانبار و خسارتهای مادی و معنوی که در نتیجه اقدامات ضد انقلابی و خائنانه مشابه ۲۵ بهمن سال ٨۹ در کشور ایجاد میشود متوجه همه زمینه سازان بوده و بایستی مدعیالعموم فهرست خسارتهای مادی و معنوی چنین اقداماتی را به عنوان کیفرخواست مطرح نماید تا در دادگاه مورد رسیدگی قرار گیرد( اقداماتی همچون فراخوان علیه امنیت ملی و ایجاد آشوب و ناامنی و توسل به شیوههای مزورانه و حتی مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت برای شهروندان و اهالی محل و کسبه و رانندگان و تخریب و ویرانی اموال عمومی و خصوصی و کشتار و جرح عدهای از هموطنان و...)
۱۴-استمرار اقدامات خائنانه و ضدانقلابی و خوش خدمتی به نظام سلطه به منزله اقدام علیه امنیت ملی، اختلال در نظم عمومی، نادیده گرفتن حقوق عمومی میباشد و ایجاد حاشیه امن برای عناصر مفسد فیالارض غیرقابل قبول است و انتظار از دستگاههای امنیتی، انتظامی و قضایی این است که با قوت، هوشمندی و قاطعیت نسبت به پیشگیری از اینگونه حوادث اقدام نمایند.
۱۵-دستگاه قضایی مطمئن باشد ملت بزرگ ایران با تمام وجود از آنها حمایت خواهد کرد.
در خاتمه این گزارش، جا دارد صمیمانه از مقام معظم رهبری که با درایت و تدبیر بینظیر خود، جان و ذهن مردم را با معرفت و بصیرت معطر نمودند، تشکر نماییم. از ثمرات ارزشمند گفتمان بصیرت در جریانات اخیر، این بود که سران سراب اندیش فتنه پیش از محکومیت در دادگاههای عادی، نزد افکار و وجدانهای بیدار گشته با نور ولایت محاکمه و محکوم گردیدند.
همچنین از مردم عزیز و نیروهای جان بر کف بسیجی که خالصانه در سنگر دفاع از هویت اسلامی نظام، چونان همیشه حاضر گردیدند خالصانه سپاسگزاریم.
حمد و سپاس خداوند منان را که به ما چنین امت بصیر و شجاعی عنایت نمود.
حمد و سپاس خداوند را که امت ما را برخوردار از رهبری حکیم و مدیر و مدبر و شجاع و صبور نمود.
حمد و سپاس خداوند منان را که انقلاب اسلامی را تحت عنایت حضرت بقیهالله الاعظم(عج) به پیروزیهای عظیم رهنمون فرمود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هیات ویژه رسیدگی به غائله ۲۵ بهمن ۱٣٨۹»
گزارش را به نقل از ایلنا بخوانید:
گزارش از کمیسیون اصل نودم(۹۰) قانون اساسی در مورد غائله اسراییلی، آمریکایی - انگلیسی ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ به مجلس شورای اسلامی
جناب آقای دکتر لاریجانی
رییس محترم مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم
پیرو ابلاغیه حضرتعالی مبنی بر بررسی آشوب مورخ ۲۵ بهمن ٨۹ تهران و تعیین هیات ویژهای متشکل از روسای کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی، شوراها و امور داخلی، قضایی و حقوقی، فرهنگی و اصل نودم (۹۰) قانون اساسی، کارگروهی با جمع آوری اطلاعات لازم و برگزاری نشستهایی با مسئولین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی، انتظامی، قضایی و سیاست خارجی موضوع را بررسی و گزارش آن را به هیات ویژه منعکس نمود.
این هیات پس از بحث و بررسی، گزارش نهایی خود را تحت عنوان "گزارش بررسی غائله اسراییلی - آمریکایی ۲۵ بهمن ۱٣٨۹" به پیوست تقدیم میدارد.
بر اساس این گزارش:
۱-اعمال مجرمانه و منحرفانهای توسط خائنین به نظام جمهوری اسلامی ایران (بر اساس منابع و مستندات دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی) صورت پذیرفته که از آن جمله میتوان به: حضور فعالانه سازمان تروریستی منافقین با انتشار اطلاعیهها، مصاحبهها و اعزام نیرو، صدور بیانیههای مختلف توسط عناصر جریان فتنه، مصاحبههای حمایتآمیز عوامل جریان فتنه و معاندین برای تهییج افکار عمومی، استفاده از شیوههای جنگ روانی، شایعهسازی و دروغ پردازی در سایتهای داخلی، استفاده از سلاح گرم برای پروژه کشته سازی، تعرض به اموال عمومی، ایجاد رعب و وحشت و ناامنی و ... اشاره نمود.
۲-در جریان فتنه، رییس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا و مقامات انگلیسی و اسراییلی بیپروا در رسانههای دیداری و شنیداری خود علیه نظام جمهوری اسلامی و اهداف آن مصاحبهها و موضعگیریهای متعددی داشتهاند که گوشههایی از حمایتهای پنهان و آشکار آنان در غائله ضدانقلابی ۲۵ بهمن دیده می شود.
٣-سوء استفاده از مناسبتهای بعدی میتواند خاستگاه توطئهها و برنامههای آینده نظام سلطه، غرب و جریان ضد انقلاب علیه جمهوری اسلامی ایران باشد که بایسته و ضروری است تا با تدبیر و درایت نیروهای انقلاب از فتنهانگیزی آنان جلوگیری کرد.
جمعبندی و پیشنهاد هیات ویژه رسیدگی به شرح ذیل اعلام گردید:
۱-بیتفاوتی اصحاب سکوت موجب طمع دشمنان گردیده و اتخاذ مواضع مبهم توسط اصحاب تردید به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. امروز حجت بر همگان تمام گشته و انتظار این است که به صورت قاطع و شفاف صفبندی خود را مشخص و نظام سلطه را از خود مایوس نمایند. طبیعی است که این انتظار از خواص جامعه بیشتر از دیگران است.
۲-غائله و آشوب ۲۵ بهمن یک نقشه و طرح کاملا اسراییلی - آمریکایی - انگلیسی و ضدانقلابی و خائنانه علیه ملت بزرگ ایران بوده است. دعوت کنندگان و زمینهسازان و مشوقان ناامنی کشور در آن روز همچون میرحسین موسوی و کروبی و دیگران خائن به ملت، ضدانقلاب و مستوجب تعقیب قضایی و برخورد قاطعانه میباشند.
٣-هیات منتخب با تکیه بر منابع و شواهد و اسناد و مدارک موجود و متقن، رسیدگی قضایی و تعقیب آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و وابستگان و همراهان آنها را که در غائله اخیر نقش داشتهاند، ضروری میداند و صراحتا اعلام میدارد توجیهی در عدم برخورد را مجاز نمیداند.
در ختام گزارش نیز از مقام معظم رهبری (به جهت درایت و تدبیر بینظیر خود)، مردم عزیز ایران اسلامی و نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی و جان بر کف بسیجی نیز تشکر گردیده است.
مراتب جهت استحضار و صدور دستورات لازم تقدیم میگردد.
محمدابراهیم نکونام
رییس کمیسیون اصول نودم (۹۰) قانون اساسی
و رییس کمیته تحقیق از غائله ۲۵ بهمن ۱٣٨۹
بسمالله الرحمن الرحیم
گزارش بررسی غائله اسراییلی - آمریکایی - انگلیسی ۲۵ بهمن ۱٣٨۹
همکاران گرامی، نمایندگان محترم ملت شریف ایران
به دنبال حادثه تلخ ۲۵ بهمن ماه سال جاری و خروش یکپارچه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در محکوم نمودن غائله مزبور و درخواست پیگیری این واقعه توسط هیات ویژهای که ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تعیین نمودند، هیات فوق از روسای کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی، شوراها و امور داخلی، قضایی و حقوقی، فرهنگی و اصل نودم (۹۰) قانون اساسی مجلس شورای اسلامی تشکیل گردید و کارگروهی را مسئول جمعآوری اطلاعات لازم نمود.
کارگروه فوق با جمعآوری اطلاعات و برگزاری نشستی با حضور مسئولین دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی، قضایی و سیاست خارجی موضوع را بررسی و گزارش خود را به هیات ویژه منعکس نمود که پس از بحث و بررسی، گزارش نهایی هیات به شرح زیر به اطلاع نمایندگان محترم و ملت ایران میرسد:
جریان علنی فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ زمانی شروع شد که جمهوری اسلامی در اوج قدرت در عرصهی بینالمللی بوده و دست برتر در اکثر معادلات جهانی را داشت به گونهای که غرب را به کرنش در برابر ایران واداشته و اتحادیهی اروپا اصرار به مذاکره و ملاقات با ایران داشت.
شکست پیاپی آمریکا در عرصههای سیاسی عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و ...، حضور بیش از هشتاد درصد واجدین شرایط رای در انتخابات دهم ( بیش از چهل میلیون نفر) و برگزیده شدن رییس جمهور با ۲۴ میلیون رای، همگی یک قدرت نرم ملی برای جمهوری اسلامی تولید کرده بود. راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی، رهبری مقام عظمای ولایت، حضور هوشیارانه مردم در تمام صحنهها و حمایت علما و مراجع عظام این چالش بزرگ و فتنه عمیق را خفه نموده و راهپیماییهای ۹ دی و ۲۲ بهمن سال ٨٨ فتنه فوق را خاموش کرد و مردم در کنار رهبری، پیروز این میدان بودند.
جنبشهای مردمی در تونس، مصر، یمن، اردن و بحرین که شعار محوری همهی آنها اسلامخواهی بود، آمریکا را در صحنه بینالملل به چالش جدی کشید که با فروپاشی حکومتهای مصر و تونس، ماهیت رژیم اشغالگر قدس و منافع استراتژیک استکبار جهانی در منطقه دچار وخیمترین بحرانها خواهد شد.
برنامه آمریکا برای مهار جنبشهای مردمی در کشورهای اسلامی این است که اولا خود را به ظاهر طرفدار مردم این کشورها نشان دهد، ثانیا با ایجاد یک رفرم، انقلاب آنها را تبدیل به اصلاحات شکلی و جزیی نماید. برای اجرای این نقشه، آمریکا تلاش میکند نشان دهد الگوی جمهوری اسلامی الگوی موفقی نیست، لذا درصدد برآمده تا با ایجاد اغتشاش در کشور، تئوری خود را به اثبات برساند. به همین جهت آقایان موسوی و کروبی مهرههای مناسبی برای صحنهگردانان این ماموریت در داخل کشور تشخیص داده شدند.
اسناد اطلاعاتی حاکی از آن است که سرویسهای آمریکا، انگلیس و اسراییل برای رسیدن به یک راهپیمایی به اصطلاح خروشان مردمی با اتاق فکر خارج نشینان جریان فتنه در انگلیس و آمریکا به توافق رسیدند و آنها طی تماسهایی با سران فتنه در داخل، آنها را تحریک نمودند که برای قضیه مصر و تونس اطلاعیه بدهند، و مردم را دعوت به حضور در خیابانها به صورت غیرقانونی کنند.
اسناد اطلاعاتی نشان میدهد که آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی جهت پشتیبانی از اطلاعیه میرحسین موسوی و کروبی همه گروهکهای ضدانقلاب اعم از منافقین، سلطنتطلبها، بهائیان و قوم گرایان را در ۲۵ بهمن به صحنه آوردند. دستگیری تعدادی از عناصر منافقین در روز ۲۵ بهمن نشانگر این واقعیت است. برای انجام این ماموریت دهها شبکهی اینترنتی، دهها هزار ایمیل و بیش از یک میلیون و دویست هزار پیامک به داخل کشور ارسال شد.
سردمداران هیات حاکمه آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و انگلیس با هماهنگی منافقین و سلطنتطلبان و ... از فراخوان موسوی و کروبی حمایت کردند.
سران فتنه داخلی علیرغم اطلاع از این حمایتهای وسیع خارجی و جریانات ضدانقلاب نه تنها درخواست راهپیمایی خود را لغو نکردند و از آمریکا و ضد انقلاب اعلام برائت ننمودند بلکه بر راهپیمایی غیرقانونی اصرار ورزیدند.
در صبح روز ۲۵ بهمن ابتدائا جوانی را (با سابقه دو بار دستگیری) برای الگوسازی به سبک انقلاب تونس به بالای جرثقیل فرستادند تا با شعار وی به نفع فتنه سبز، عدهای را برای راهپیمایی تهییج کنند. همزمان شبکههای تلوزیونی بیگانه و ضد انقلاب این صحنه را به نمایش گذاشتند.
شلوغترین نقاط شهر به خصوص در ایام خریدهای نوروزی به نحوی که به طور عادی چهار راههای ولی عصر، میدان انقلاب، میدان امام حسین و ... در این ساعات مملو از مردم است را برای تجمع انتخاب کردند و با انداختن میخ در مسیر اتوبوسها و از کار افتادن تعدادی از آنها، منجر به توقف اتوبوسهای تندرو( خط بیآرتی) شد.
پیاده شدن مسافران این اتوبوسها و شلوغی جمعیت پیاده شده، زمینهی سوء استفاده و حضور اراذل و ضدانقلاب را شکل داد تا در حدود پانزده نقطه تجمع گروهای ۲۰-۵۰ نفری با سردادن شعار علیه مسئولین نظام و آتش زدن سطلهای زباله و ایستگاههای اتوبوس ماهیت ضد انقلابی خود را نشان دهند. جالب اینجاست که هیچکدام از شعارهای دفاع از مردم تونس و مصر نبود. وجهه غالب این شعارها، علیه نظام جمهوری اسلامی و ارزشهای ملی و دینی بود.
همزمان با شروع کاریکاتور تظاهرات ۲۵ بهمن شبکه توییتر، تلویزیونهای ماهوارهای الجزیره، العربیه، بیبیسی، وی او ای ، یورونیوز با حجم وسیعی این تظاهرات را پوشش میدادند، لیکن پس از گذشت یک ساعت از شروع آشوب هنگامی که بابی توجهی مردم و عدم استقبال و حتی رویارویی مردم با آشوبگران مواجه شدند برنامههای خود را قطع نمودند و تصاویر آرشیوی تظاهرات مردمی در ۲۲ بهمن و سایر مناسبتها را به عنوان راهپیمایی گروه فتنه در ۲۵ بهمن انعکاس دادند.
اردشیر امیراجمند رابط منافقین و نماینده و مشاور آقای میرحسین موسوی (که رسما خود را به این عنوان معرفی نموده) و عضو ستاد انتخاباتی و کمیته صیانت از آراء، با مصاحبههای متعدد اهداف راهپیمایی را پوشش میداد و بعد از راهپیمایی نیز بیانیهای به اسم آقای موسوی منتشر کرد. این نقش را عینا آقای واحدی سردبیر اسبق و فراری روزنامه آفتاب یزد و مشاور خارج نشین آقای کروبی میهمان دائم بیبیسی فارسی نسبت به آقای کروبی انجام داد و اطلاعیهای به اسم ایشان تهیه و منتشر نمود.
کشته سازی، یکی دیگر از برنامههای آمریکا و انگلیس و اسراییل در این جریانات بود. طبق اسناد اطلاعاتی تیمی از منافقین ماموریت کشته سازی را به عهده داشت. این تیم پس از شهادت شهید صانع ژاله، خبر کشته شدن وی را از طریق سرپل خارج به منافقین منتقل و بلافاصله منافقین در سایت هرانا (ساعت ٨ شب) آن را منتشر میکنند.
اطلاعات موثق حاکی از آن است که حرکت قاطع و سریع مجلس شورای اسلامی در ۲۶ بهمن اثرات جدی روی اتاقهای فکر خارج نشینان و سران فتنه و جریانهای وابسته در داخل داشته و آنها به شدت از شخصیتهایی که به زعم ایشان تاکنون ساکت بوده و به میدان آمدهاند، ناراحتند و در این ارتباط مصاحبهها و تحلیلهای مختلفی را ارائه دادهاند.
اعمال مجرمانه و منحرفانه خائنین:
پس از بررسی منابع و مستندات دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، موارد ذیل مشخص شد:
الف - حضور فعالانه سازمان تروریستی منافقین با انتشار اطلاعیهها، مصاحبهها و اعزام نیرو به داخل کشور (که خوشبختانه اکثر آنها شناسایی و تعدادی نیز مجروح و دستگیر گردیدهاند)
ب- صدور دهها مورد بیانیه توسط عناصر جریان فتنه، معاند و ضدانقلاب
ج- دهها مورد اعلام حمایتهای سردمداران کشورهای استکباری از اقدامات ضدانقلابی در ۲۵ بهمن
د- دهها مورد مصاحبههای حمایت آمیز عوامل جریان فتنه و معاندین برای تهییج افکار عمومی در ۲۵ بهمن
هیات، پس از بررسی همه جانبه به این نتیجه رسید که ضد انقلاب برای رسیدن به اهداف خود، از شیوههای ذیل استفاده نموده است:
۱-انفجار خط لوله گاز قم سه روز قبل از غائله به منظور قطع گاز تهران و ایجاد نارضایتی مردم (که با درایت و تلاش مسئولین ذیربط موضوع مرتفع گردید)
۲- استفاده از شیوه های جنگ روانی
٣-انتخاب معابر شلوغ تهران برای تجمع اراذل و عناصر گروهکی
۴-استفاده از میادین بزرگ تهران از جمله میدان آزادی، فردوسی و انقلاب و شبیه سازی به قیام مردمی کشور مصر.
۵-شایعه سازی در برخی از سایتهای داخلی مبنی بر " موافقت وزارت کشور برای راهپیمایی و همچنین شرکت یکی از مهمانان رسمی خارجی در راهپیمایی"
۶-دروغ پردازی در سایتهای داخلی مبنی بر عدم مداخله نیروهای انتظامی در راهپیمایی ۲۵ بهمن
۷-ارسال پیامکها و ایمیلهای فراوان از داخل و خارج در روز ۲۵ بهمن.
٨-استفاده از فضای مجازی برای فراخوان و ارتباطات گسترده به صورت شبکههای هرمی.
۹-نمایش اعزام فردی به بالای دکل با نماد سبز و عکس و شعار
۱۰-استفاده از سلاح گرم برای پروژهی کشته سازی که منجر به شهادت بسیجی صانع ژاله و محمد مختاری و مجروح شده دهها تن گردید.
۱۱-شناسایی افراد برای ترور با هدف ایجاد اختلاف قومیتی و مذهبی.
۱۲-تعرض به اموار عمومی، حرمت شکنی، ایجاد رعب و وحشت و ناامنی.
۱٣-استفاده از سلاحهای مختلف اعم از شکاری، جنگی و ساچمهای و حتی گاز اشک آور و به کارگیری آنان علیه نیروهای انتظامی و امنیتی و مردم.
گوشههایی از حمایت پنهان و آشکار و نقش استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل در غائله ضد انقلابی ۲۵ بهمن:
قبل و بعد از ۲۵ بهمن و در همان روز رییس جمهور و وزیر امور خارجهی آمریکا و مقامات انگلیسی و اسراییلی بیپروا در رسانههای دیداری و شنیداری خود علیه نظام جمهوری اسلامی و اهداف آن مصاحبه و موضعگیری نمودند از آن جمله:
-هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، دوشنبه مورخ ۲۵/۱۱/٨۹ در سخنانی به تمجید از "آرمانهای" تظاهرکنندگان ایرانی پرداخت.
-رییس رژیمک صهیونیستی نیز در همایش سالیانه انجمن کل سازمانهای یهودی ایالات متحده در مورد رویدادهای ایران گفت: .... بسیار مشمئز کننده بود دیروز دیدن گروهی از نمایندگان پارلمان ایران که بلند شده و به نام " دموکراسی" احمدی نژاد، فریاد میزدند که باید " سران فتنه " را اعدام کرد.
-یکی از کارشناسان رژیم صهیونیستی طی مقالهای در سایت وزارت خارجه اسراییل اعتراف کرد: شعارهای اسلامی مردم مصر خیلی خطرناک است. این نگرانی بسیار جدی است که واقعیت تلخ ٣۲ سال پیش ایران در مصر تکرار شود و اسلامگراها حاکمیت این کشور متحد اسراییل را در دست بگیرند.
وی همچنین اعتراف کرد پروژهی راهپیمایی ۲۵ بهمن، ریشه اسراییلی دارد و تاکید کرد که موسوی و کروبی اگرچه ظاهرا برای حمایت از مردم مصر درخواست مجوز راهپیمایی کردهاند اما قرار بود که در صورت صدور مجوز، شعارها علیه رژیم اسلامی ایران باشد و حمایت جمهوری اسلامی از آشوبهای مصر محکوم شود!
-تامیر پاردو رییس جدید سرویس جاسوسی موساد نیز در همین راستا اعلام کرد: وظیفهی اصلی ما تشدید " جنگ سرد" علیه رژیم اسلامی ایران و برنامهی هستهای آن است.
وی تاکید کرد: موساد از چند سال پیش وارد یک جنگ سری خطرناک علیه برنامهی هستهیی ایران به لحاظ نیروی انسانی و تکنولوژیک شده است.
-نشریه فارین پالیسی نوشت: آمریکا و غرب در اغتشاشات سال ۲۰۰۹ در ایران سرمایهگذاری کرده بودند. این نشریه با بیان اینکه برخی کشورهای غربی تامین کننده هزینههای لازم برای آشوب در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری بودند، تصریح کرد: آمریکا همواره به دنبال برنامهای برای تحریک گروههای اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی بود و انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ این فرصت را ایجاد کرد تا آمریکا سرمایهگذاری لازم برای اغتشاش در ایران را انجام دهد.
تحلیلگر فارین پالیسی در عین حال خاطرنشان کرد: با وجود این سرمایهگذاریها و اختصاص بودجههای لازم، آمریکا نتوانست به اهداف مورد نظر از این اغتشاش چند ماهه دست یابد و در نهایت جریان اپوزیسیون با ناکامی مواجه شد.
نمایندگان محترم !
ناگفته پیداست که امید دشمنان به پیروزی سریعالوقوع وابستگان داخلی خود چنان وسیع بود که بر خلاف عرف رایج سیاسی از کارکنان و امکانات نمایندگیهای سیاسی و سفارتخانههای خود در تهران نیز حداکثر استفاده را نمودند که بازداشت جمعی از پرسنل مستقر در آنها طی آشوبهای اخیر موید این مدعاست.
ملاحظه میشود که مهمترین هدف آمریکاییها انتقال بحران از منطقه به داخل ایران و سبک کردن بار خود است. آمریکاییها تصور میکنند برای کنترل تحولات منطقه باید ایران را به خود مشغول کنند. طرفهای غربی بر این باورند که اگر داخل ایران بحرانی شود، تحرکات انقلابی در منطقه که همه از الگوی ایران تاثیر پذیرفته، رو به خاموشی خواهد رفت.
برنامهی آینده نظام سلطه و جریان ضد انقلاب:
بیتردید چنانچه نسبت به غائله ضدانقلابی ۲۵ بهمن ٨۹ با مباشرین و مسببین اصلی آن برخورد قاطع و انقلابی نشود دشمن جریتری گشته و او را به این فکر واخواهد داشت که هر از چندی به امنیت و آسایش عمومی شبیخون زده و به پندار واهی خود با تحریک عوامل داخل، کشور را از مسیر بالندگی هر چند به طور موقت و مقطعی بازداشته و با درشت نمایی موضوع، اذهان بینالمللی را مشوه کند.
سوء استفاده از مناسبتهای هرچند بیارتباط با موضوع میتواند خاستگاه توطئههای بعدی غرب علیه انقلاب اسلامی باشد. از این رو بایسته و ضروری است تا با تدبیر و درایت نیروهای انقلاب از فتنهانگیزی مزدورانی چون موسوی و کروبی آسوده گردد.
تاکنون حسب شواهد موجود، تذکارها بینتیجه بوده و گویا بنا نیست آنها دست رد مردم به سینه خود را مشاهده و خود را تسلیم حقیقت و قانون نمایند که از مصادیق بارز این حقیقت گریزی و عملکرد ضدانقلابی، صدور اطلاعیه تشکر از هواداران در ۲۶ بهمن میباشد، که در ادامه با اتخاذ مواضع همسو با ضد انقلاب داخلی و خارجی برای راهپیمایی غیرقانونی در اول اسفند تقویت گردید و مسئولیت ناپذیری و اراده خیانت اینان به آرمانهای امام خمینی (ره) و مردم قهرمان ایران را بیش از پیش ثابت نمود.
همکاران نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
با توجه به مطالب فوق الذکر جمع بندی و پیشنهاد هیات ویژه رسیدگی، به شرح زیر اعلام میگردد:
۱-بیتفاوتی اصحاب سکوت موجب طمع دشمنان گردیده است. اتخاذ مواضع مبهم توسط اصحاب تردید به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. امروز حجت بر همگان تمام گشته و انتظار این است که به صورت قاطع، شفاف و بیابهام صف بندی خود را مشخص و این اقدامات را محکوم و ضد انقلاب و نظام سلطه را از خود مایوس نمایند و به توقع بر حق ملت ایران پاسخ مثبت داده و بر این منوال باقی بمانند. طبیعی است این انتظار از خواص جامعه بیشتر از دیگران است.
۲-دخالت سفارتخانههای خارجی و عوامل آنها در فتنه ٨٨ و غائله ۲۵ بهمن ٨۹ موضوعی است که به هیچ عنوان قابل پذیرش نمیباشد و وزارت امور خارجه مکلف است با این جسارتها و گستاخیهای غیرقانونی و خارج از عرف بینالمللی قاطعانه برخورد نماید و گزارش این اقدام خود را عاجلا به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس منعکس نماید.
٣-شبکههای ماهوارهای ابزاری برای فرماندهی جریان فتنه و غائله ۲۵ بهمن بوده که لازم است دولت و قوه قضاییه اقدامات حقوقی و فنی را برای پیشگیری و خنثی سازی این ابزارها معمول دارند. دستگاههای مربوطه لازم است با مدیریت و بهرهگیری فعالانه از فضای مجازی و ماهوارهها فرصت را از نظام سلطه و ضدانقلاب بگیرند.
۴-شبکه مجازی، ابزاری در اختیار نظام امپراطوری خبری صهیونیستی است و از این ابزار در راستای اهداف تروریستی خود بهره میجوید. لازم است وزارت امور خارجه و فرهنگ و ارشاد اسلامی، قوه قضاییه و سایر دستگاههای مربوطه اقدامات حقوقی و قضایی و فنی را در سطح داخلی و بینالمللی اعمال نمایند.
۵-از کلیه نیروهای امنیتی، انتظامی و قضایی که صادقانه مجاهدت نموده و ایثارگرانه وارد صحنهها شدند تقدیر و تشکر کرده و حمایت و پشتیبانی مجدد خود را از آنان اعلام مینماید و بر ضرورت حفظ کارآمدی و هماهنگی بیشتر بین دستگاهها تاکید میکند.
۶-با تقدیر و تشکر از کلیهی رسانههای متعهد به انقلاب اسلامی خصوصا رسانهی ملی، ضرورت تولید برنامههای بصیرت افزا به صورت مستند و هنری و مستمر را تاکید مینماید.
۷-نظام سلطه و فتنهگران و ضد انقلاب میپنداشتند که با استفاده از فشار بیرون و تحریمها و اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها، موجبات نارضایتی مردم را فراهم میآورند. لذا امید آنان به دمیدن وسوسههای شیطانی و ایجاد اختلاف بین مسئولین بود تا بتوانند نقشههای شوم خود را دنبال کنند که با اقدام هوشمندانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۲۶/۱۱/٨۹ این دسیسهها نقش بر آب گشت. انتظار میرود در این جهت مسئولین نظام جمهوری اسلامی خصوصا سران سه قوه با وحدت کلمه، استکبار جهانی را مایوس نمایند.
٨-اقدام وزارت کشور در عدم صدور مجوز برای راهپیمایی ضد انقلابی ۲۵ بهمن قابل تقدیر بوده و معتقدیم که تمسک به اصل ۲۷ قانون اساسی برای کسانی است که اعتقاد و التزام عملی به قانون اساسی دارند، نه ضدانقلاب و جریاناتی که علیه حقوق عمومی و امنیت ملی و در راستای اهداف نظام سلطه گام برمیدارند.
۹-غائله و آشوب ۲۵ بهمن ماه ۱٣٨۹ یک نقشه و طرح کاملا اسراییلی – آمریکایی – انگلیسی و ضدانقلابی و خائنانه علیه ملت بزرگ بزرگ ایران بوده است.
۱۰-تمامی افراد و جریانات سیاسی و سایتهای داخلی و خارجی و رسانههایی که زمینه ساز و مبلغ و دعوت کننده برای شرکت در غائله ۲۵ بهمن بودند و همچنان در آن مسیر گام برمیدارند دشمنان ملت ایران و در خط آمریکا و اسراییل و انگلیس میباشند. لجاجت و عناد سران و عوامل فتنه و کینه و بخل و دشمنی آنها نسبت به بعضی از مسئولین، آنها را به زمینهسازان نقشههای براندازانه اسراییلی – آمریکایی – انگلیسی تبدیل کرده است.
۱۱-دعوت کنندگان و زمینه سازان و مشوقان ناامن سازی کشور در ۲۵ بهمن و قبل و بعد از آن همچون میرحسین موسوی و کروبی و دیگران، خائن به ملت، ضد انقلاب و مستوجب برخورد قاطعانه و قانونی میباشند.
۱۲-هیات منتخب با تکیه بر منابع و شواهد و اسناد و مدارک موجود و متقن، رسیدگی قضایی و تعقیب آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و وابستگان و همراهان آنها را که در غائله اخیر نقش داشتهاند، ضروری میداند و صراحتا اعلام میدارد مجلس و نمایندگان خانه ملت دیگر توجیهی در عدم برخورد را مجاز نمیداند. رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) همواره راهنمای مسئولین بوده و هست خصوصا آنجا که در نامه ۶/۱/۶٨ فرمودند: " ... تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام" .
۱٣- کلیه آثار زیانبار و خسارتهای مادی و معنوی که در نتیجه اقدامات ضد انقلابی و خائنانه مشابه ۲۵ بهمن سال ٨۹ در کشور ایجاد میشود متوجه همه زمینه سازان بوده و بایستی مدعیالعموم فهرست خسارتهای مادی و معنوی چنین اقداماتی را به عنوان کیفرخواست مطرح نماید تا در دادگاه مورد رسیدگی قرار گیرد( اقداماتی همچون فراخوان علیه امنیت ملی و ایجاد آشوب و ناامنی و توسل به شیوههای مزورانه و حتی مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت برای شهروندان و اهالی محل و کسبه و رانندگان و تخریب و ویرانی اموال عمومی و خصوصی و کشتار و جرح عدهای از هموطنان و...)
۱۴-استمرار اقدامات خائنانه و ضدانقلابی و خوش خدمتی به نظام سلطه به منزله اقدام علیه امنیت ملی، اختلال در نظم عمومی، نادیده گرفتن حقوق عمومی میباشد و ایجاد حاشیه امن برای عناصر مفسد فیالارض غیرقابل قبول است و انتظار از دستگاههای امنیتی، انتظامی و قضایی این است که با قوت، هوشمندی و قاطعیت نسبت به پیشگیری از اینگونه حوادث اقدام نمایند.
۱۵-دستگاه قضایی مطمئن باشد ملت بزرگ ایران با تمام وجود از آنها حمایت خواهد کرد.
در خاتمه این گزارش، جا دارد صمیمانه از مقام معظم رهبری که با درایت و تدبیر بینظیر خود، جان و ذهن مردم را با معرفت و بصیرت معطر نمودند، تشکر نماییم. از ثمرات ارزشمند گفتمان بصیرت در جریانات اخیر، این بود که سران سراب اندیش فتنه پیش از محکومیت در دادگاههای عادی، نزد افکار و وجدانهای بیدار گشته با نور ولایت محاکمه و محکوم گردیدند.
همچنین از مردم عزیز و نیروهای جان بر کف بسیجی که خالصانه در سنگر دفاع از هویت اسلامی نظام، چونان همیشه حاضر گردیدند خالصانه سپاسگزاریم.
حمد و سپاس خداوند منان را که به ما چنین امت بصیر و شجاعی عنایت نمود.
حمد و سپاس خداوند را که امت ما را برخوردار از رهبری حکیم و مدیر و مدبر و شجاع و صبور نمود.
حمد و سپاس خداوند منان را که انقلاب اسلامی را تحت عنایت حضرت بقیهالله الاعظم(عج) به پیروزیهای عظیم رهنمون فرمود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هیات ویژه رسیدگی به غائله ۲۵ بهمن ۱٣٨۹»
اخبار روز: سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، با انتشار اطلاعیه ای نسبت به وضعیت منصور اسالو ابراز نگرانی کرده است. در این اطلاعیه آمده است:
طبق اظهار همسر منصور اسالو، ایشان به دلیل ناراحتی قلبی در روزهای گذشته از زندان به بیمارستان منتقل و پس از یک سری معاینات پزشکی مجددا" به زندان منتقل شده است و تصمیم برای ادامه معالجات نامبرده به روزهای آینده موکول شده است.
بیماری قلبی منصور اسالو نگرانی خانواده و اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را به همراه داشته است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز نگرانی خود از بیماری منصور اسالو از دستگاه قضایی انتظار دارد امکانات معالجه و رسیدگی پزشکی برای ایشان را در خارج زندان مهیا سازد.
طبق اظهار همسر منصور اسالو، ایشان به دلیل ناراحتی قلبی در روزهای گذشته از زندان به بیمارستان منتقل و پس از یک سری معاینات پزشکی مجددا" به زندان منتقل شده است و تصمیم برای ادامه معالجات نامبرده به روزهای آینده موکول شده است.
بیماری قلبی منصور اسالو نگرانی خانواده و اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را به همراه داشته است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز نگرانی خود از بیماری منصور اسالو از دستگاه قضایی انتظار دارد امکانات معالجه و رسیدگی پزشکی برای ایشان را در خارج زندان مهیا سازد.
خبرنامه کرمانشاه: در پی فراخوان شورای هماهنگی سبز کرمانشاه برای برپایی راهپیمایی اعتراضی به بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی صدها تن از جوانان کرمانشاهی چهار راه اجاق تا میدان مصدق را تسخیر کردند . گزارش های تأیید شده به خبرنامه کرمانشاه می افزاید ازدیاد جمعیت مردم بحدی بود که گذشته از پیاده روها بخشی از خیابان منتهی به میدان مصدق نیز عملاً در تسخیر جوانانی بود که بدون شعار راهپیمایی می کردند .
هرچند نیروهای امنیتی و انتظامی با ون و ماشین های ضد شورش میدان مصدق را کنترل و با قرار دادن یک ماشین آتش نشانی فضایی امنیتی را ایجاد کرده بودند اما حضور گسترده جوانان بحدی زیاد بود که مسیرهای ویژه اتوبوسرانی پر از ماشین های سمند سفید رنگی بود و در آنها مأموران امنیتی و انتظامی حضور داشتند که مرتب در حال رفت و آمد و کنترل جمعیت بودند . این تازه ترین روش نیروهای امنیتی برای کنترل اعتراضات خیابانی در سطح استان است .
شاهدان عینی حضور همراه با سکوت مردم در این روز را بی سابقه می دانند . در پاره ای موارد جوانان می گفتند برای خرید عید به خیابان و پیاده رو آمده اند که کنایه ای به سخنان اخیر وزیر اطلاعات می باشد .
از نوبهار نیز خبر می رسد که هرچند در این منطقه جمعیت اعتراضی کمتر بوده اما تا ساعت ٨ شب مأموران انتظامی با ابزار ضد شورش حضور داشته اند .
از مسکن نیز خبرهای تأییده شده از حضور صدها جوانی دارد که بشکل دسته ای راهپیمایی سکوت می کردند.
هرچند نیروهای امنیتی و انتظامی با ون و ماشین های ضد شورش میدان مصدق را کنترل و با قرار دادن یک ماشین آتش نشانی فضایی امنیتی را ایجاد کرده بودند اما حضور گسترده جوانان بحدی زیاد بود که مسیرهای ویژه اتوبوسرانی پر از ماشین های سمند سفید رنگی بود و در آنها مأموران امنیتی و انتظامی حضور داشتند که مرتب در حال رفت و آمد و کنترل جمعیت بودند . این تازه ترین روش نیروهای امنیتی برای کنترل اعتراضات خیابانی در سطح استان است .
شاهدان عینی حضور همراه با سکوت مردم در این روز را بی سابقه می دانند . در پاره ای موارد جوانان می گفتند برای خرید عید به خیابان و پیاده رو آمده اند که کنایه ای به سخنان اخیر وزیر اطلاعات می باشد .
از نوبهار نیز خبر می رسد که هرچند در این منطقه جمعیت اعتراضی کمتر بوده اما تا ساعت ٨ شب مأموران انتظامی با ابزار ضد شورش حضور داشته اند .
از مسکن نیز خبرهای تأییده شده از حضور صدها جوانی دارد که بشکل دسته ای راهپیمایی سکوت می کردند.
اخبار روز: به دنبال سوال یک نماینده ی مجلس که از وزیر اطلاعات خواسته بود جزئیات و مستندات ادعای خود در مورد «کمک یک میلیارد دلاری به سران فتنه» را مطرح کند، مصلحی تصریح کرد سخنانش به شکل نامطلوبی منعکس شده است. به دنبال این «توضیح» از سوی مصلحی مصطفی کواکبیان از پیگیری سوالش انصرف داد!
ایلنا در گزارش خود نوشته است: چند ماه قبل آیت الله احمد جنتی در سخنانی با بیان اینکه «در فتنه اخیر، سران فتنه با کمک آمریکایی ها فتنه ای را برپا کردند»، گفته بود: من سندی را به دست آوردم که آمریکایی ها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشور های منطقه هستند، به سران فتنه دادند.
پس از آن وزیر اطلاعات نیز ضمن تایید خبر کمک یک میلیارد دلاری غرب به «سران فتنه» عنوان کرده بود: البته ارقام این کمک ها بالاتر از این حرفهاست و شما روی بالاتر از این حساب کنید.
حالا مصلحی مدعی شده است سخنانش به شکل نامطلوب منعکس شده است!
ایلنا در گزارش خود نوشته است: چند ماه قبل آیت الله احمد جنتی در سخنانی با بیان اینکه «در فتنه اخیر، سران فتنه با کمک آمریکایی ها فتنه ای را برپا کردند»، گفته بود: من سندی را به دست آوردم که آمریکایی ها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشور های منطقه هستند، به سران فتنه دادند.
پس از آن وزیر اطلاعات نیز ضمن تایید خبر کمک یک میلیارد دلاری غرب به «سران فتنه» عنوان کرده بود: البته ارقام این کمک ها بالاتر از این حرفهاست و شما روی بالاتر از این حساب کنید.
حالا مصلحی مدعی شده است سخنانش به شکل نامطلوب منعکس شده است!
اعتراضهای کارگری در سطح جهان در سال گذشته یک بار دیگر چهرهی ننگین صاحبان سرمایه و حافظان نظام سرمایه داری را به نمایش گذاشت. کارگران به همراه دیگر اقشار جامعه که جانشان از استثمار و نابرابریهای نظام سرمایه داری به تنگ آمده است، پا به میدان گذاشتهاند تا سرمایه داری جهانی را به چالش بکشند.
فقر، بیکاری و استثمار فزاینده کارگران و خانواده هایشان، شرایط یک زندگی شایسته انسانی را از آنها گرفته است. کارگران در مصر، تونس، لیبی، یمن، الجزایر، بحرین، عراق و دیگر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که سال ها تحت اسارت حاکمان سرمایه از ابتدائی ترین حقوق انسانی بی بهره بوده اند، رژیم های سرمایه داری حاکم در این کشور ها را به چالش گرفته اند.
مردم تونس در زمانی که کسی انتظارش را نداشت، بر علیه استبداد، سرکوب، بیکاری و استثمار به خروش در آمدند و انقلابی را جرقه زدند که به سرعت دامنه اش از تونس بسیار فرا تر رفت و به کشورهای دیگر در منطقه رسید. طبق آمار رسمی نرخ بیکاری در تونس ۱۴ درصد است و این رقم در میان جوانان از ۲۰ درصد فراتر می رود. نرخ تورم در سال ۲۰۱۰ به ۲۵ درصد رسید و در این میان افزایش قیمت مواد غذایی بسیار بیش از این میزان بود. دولت تونس که بن علی برای بیش از بیست سال به عنوان رئیس جمهور و سمبل استبداد بورژوازی در راس آن نشسته بود، با آغاز جنبش انقلابی کوشید که با سرکوب و کشتار بیرحمانه مردم، این جنبش را در خون فرو نشاند و مانع گسترش آن شود. اما قدرت و پتانسیل قیام مردم بسیار بیش از آن بود که حکومت بن علی می پنداشت. سیاست سرکوب وکشتار در همان نخستین روزهای تظاهرات، نتیجه بر عکس داد و باعث خشم و نفرت بیشتر مردم از حکومت و در نتیجه موجب گسترش دامنه تظاهرات ها شد. مردم شجاعانه در برابر پلیس تا دندان مسلح ایستادند و از خود دفاع کردند. دولت تا مرحله خطرناک سرنگونی کامل به عقب رانده شد. قیام مردم باعث شد که بن علی به عربستان سعودی فرار کند و به این گونه نخستین پرده این درام انقلابی با پیروزی مرحله ای مردم پایان یافت.
با سرنگونی بن علی، طبقه حاکم تونس کوشید که مردم را با وعده ی برگزاری انتخابات واستقرار دموکراسی در آینده نامعلوم به خانه هایشان بفرستد تا فرصت یابد که حاکمیت خود را برای دوره ای جدید و به شیوه دیگر سازمان دهد. اما فرستادن مردم قیام کننده از خیابان به خانه، در حالی که بجز سرنگونی بن علی به هیچ یک از خواسته های اصلی خود دست نیافته بودند، آسان نبود. دولتی که بعد از فرار بن علی به روی کار آمد، در مجموع از همان کسانی تشکیل شده بود که در دوران بن علی در مرکز قدرت بودند.
با فرار بن علی از کشور، اعتراضات برای مدت کوتاهی فروکش کرد. اما مردم دوباره به خیابان ها ریختند و خواسته های خود را فریاد زدند. در ۲۰ فوریه دهها هزار نفر در پایتخت تونس و دیگر شهرها به تظاهرات پرداختند و خواهان سرنگونی دولت محمد غنوشی شدند. دولت محمد غنوشی در برابر موج اعتراضات فلج شد و او در ۲۷ فوریه مجبور به استعفا گردید. به این ترتیب جنبش اعتراضی مردم درتونس پا به مرحله دیگری گذاشت.
ویژگی برجسته و امید بخش مبارزات انقلابی در تونس که می توان آنرا در دیگر کشورها به ویژه در مصر دید، گرایش نیرومند ضد سرمایه داری آن است. نه جریان های اسلامی و نه دیگر جناح های بورژوایی نتوانسته اند تاکنون رهبری این انقلاب را از مردم بدزدند. شعار کار، نان، آزادی از همان آغاز شعار محوری مردم بوده است. با اینوجود، کارگران تونس اگرچه در جنبش انقلابی نقش مهمی داشته اند اما آنها هنوز نتوانسته اند، نه همچون افراد کارگر، بلکه همچون یک طبقه با خواست های مشخص و طبقاتی خود در این انقلاب شرکت کنند. کارگران تونس هنوز نتوانسته اند تشکل های مستقل سراسری و پرقدرت خود را ایجاد کنند. بوروکراسی حاکم بر اتحادیه های کارگری گرچه زیر فشارکارگران مجبور گردید که از خود تحرک نشان دهد و اعتصاباتی را سازمان دهد، اما این بوروکراسی سعی کرد سرنگونی بن علی را پیروزی نهایی قلمداد کند و با همین نگاه از دولت محمد غنوشی حمایت کرد.
لازم به تاکید است که قیام مردم تونس علیه دیکتاتوری و ریاضت کشی، بر سال ها خشم انباشته شده مردم مصر نیز جرقه زد و کشور در چشم به هم زدنی به خروش آمد؛ میلیون ها زن و مرد کارگر و زحمتکش و آزادیخواه و برابری طلب به خیابان ها ریختند و مبارک را سرنگون کردند.
مبارزه طبقه کارگر در مصر تاریخی بسیار طولانی دارد. تنها با نگاه به گوشه ای از مبارزات کارگران مصر می توان دریافت که این مبارزات نقشی برجسته در بر پایی و تداوم موج گسترده و فزاینده جنبش نان و آزادی در این کشور دارد. در سال ۱۹۱۹ اتحادیه های کارگری در مصر نقش بسیار مهمی در مبارزات ضد استعماری داشتند. دو سال بعد از آن، ۹۰ اتحادیه، فدراسیون ملی کارگران مصر را تشکیل دادند. این فدراسیون ۵ سال به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه توسط دولت منحل اعلام شد. در سال ۱۹۴۷ کارگران اسکله در کانال سوئز در همبستگی با کارگران اندونزی، کشتی هلندی را بایکوت کردند؛ اتحادیه های کارگری با انتشار اطلاعیه ای سیاست های استعماری را افشا کردند و علی رغم تلاش های دولت های انگلیس و فرانسه، مانع عبور کشتی هلندی از کانال سوئز شدند. تنها در سال های ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ حدود ۵۰۰ تشکل کارگری با هدف مبارزه علیه شرایط طاقت فرسای کار که مناسبات سرمایه داری و سیاست استعماری بر کارگران تحمیل کرده بود، بوجود آمدند. در دوره حکومت جمال عبدالناصر بین سال های ۱۹۵۶-۱۹۷۰ کارگران ابتدا از حکومت ناصر دفاع کردند اما وقتی که دولت ناصر دو تن از فعالین جنبش کارگری را اعدام کرد، حمایت کارگران را نیز از دست داد.
دوره مبارک، دوران اوج سرکوب جنبش کارگری بود. اعتصابات سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ با کشتار کارگران صنایع فولاد سازی و دستگیری و شکنجه فعالین کارگری همراه بود. اعتصاب کارگران نساجی و نخ ریسی در سال ۱۹۹۴ و اعتصابات سال ۲۰۰۸ را می توان ازجمله اعتصابات بزرگ کارگری این دوره بشمار آورد. این اعتصاب ها علی رغم تمایل رهبری کاملا سازش کار فدراسیون سراسری اتحادیه های کارگری مصر سازمان داده شده بود. در اعتصاب های سال ۲۰۰۸ کارگران در بسیاری از واحد های تولیدی علیه کاهش و قطع سوبسید مواد غذایی توسط دولت و با خواست افزایش دستمزدها و بهبود شرایط کار، دست به مبارزه زدند. این اعتصاب ها اگر چه سرکوب شدند و کارگران به خواسته های خود نرسیدند اما زمینه مبارزات بعدی را فراهم کردند. جنبش موسوم به ۶ آوریل که در مبارزات و تظاهرات اخیر نقش موثری داشه است، در سال ۲۰۰۸ و در جریان اعتراضات علیه قطع سوبسیدها و افزایش قیمت ها شکل گرفت. بعلاوه در سه سال گذشته روزی نبوده است که بخشی از کارگران مصر بر علیه کارفرماها و دولت مصر دست به اعتصاب و مبارزه نزده باشند.
دولت حاکم بر مصر با اتخاذ سیاست های اقتصادی نئولیبرال در سال های گذشته به سفره خالی کارگران یورش گسترده تر برده و فقر واستثمار شدیدی را بر آنان و در حقیقت بر اکثریت مردم تحمیل کرده بود. بیش از ۴۰ درصد از مردم مصر با درآمد روزانه ۲ دلار زندگی می کنند؛ و این در حالی است که تحت حکومت سراپا فاسد مبارک، خود او و طبقه حاکم بر مصر با بهره کشی از کارگران، ثروت های افسانه ای انباشت کرده اند. این شرایط تنها می توانست به زور سرنیزه و سرکوب گسترده دوام بیاورد وهر لحظه امکان داشت که به هم ریخته شود.
با وجود سرنگونی مبارک، اما مبارزه هنوز به پایان نرسیده است. کارگران که سال ها در جنگ با رژیم سرمایه هزاران قربانی داده اند آیا قادر هستند که مهر خود را به این انقلاب ناتمام بزنند و آنرا به سرانجام برسانند؟
شورای نظامی که بعد از برکناری مبارک قدرت را در دست گرفته، وعده داده است که قانون اساسی موجود را بعد از اصلاح آن توسط کمیته ای که خود تعیین کرده است، به رفراندوم بگذارد. این وعده ای است که حتی در صورت انجام آن نیز کارگران به خواسته های اساسی خود که برای آن انقلاب کرده اند، دست نخواهند یافت. بخش های زیادی از کارگران و مردم مصر به خوبی از این واقعیت آگاهند. تداوم اعتصاب های کارگری و ادامه تظاهراتهای مردم بعد از سرنگونی مبارک، بیان گر این است که این انقلاب هنوز ادامه دارد.
سرنوشت این جنبشها و انقلابات آزادیخواهانه و عدالت طلبانه اکنون بیش از هر چیز دیگر به این بستگی دارد که طبقه کارگر در مصر و تونس و دیگر کشورها از این بعد چه نقشی در آن ایفا خواهد کرد. اگر کارگران در کارخانهها و محله ها تشکلات خود را سازمان دهند، منشور کارگری خود را در مقابل آلترناتیوهای دیگر قرار دهند و سازمان سیاسی خود را سامان دهند، آنگاه می توان امید داشت که کارگران بتوانند ضربهی نهایی را به نظام سرمایه داری بزنند و قدرت سیاسی را به دست گیرند.
جنبش بپا خاسته در مصر، تونس، یمن، لیبی و دیگر کشورهای منطقه جنبشی آزادیخواهانه و عدالت طلبانه است؛ این جنبشی است برای نان، آزادی و حرمت انسانی. این جنبشی است که سیاست های نئو لیبرالی و ریاضت کشی اقتصادی سرمایه داری جهانی را هدف قرار داده است. در یک قسمت از کره زمین گرسنگان بپا خواسته اند تا حکومت سرمایه را به زیر بکشند. این آتشی است که شعله اش می تواند بسیار فرا تر رود و نویدی باشد برای رهایی طبقه کارگر از قید استثمار سرمایه در سراسر جهان.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران خود را در کنار طبقه کارگر و انسان های آزادی خواه و برابری طلب در کلیه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا می بیند و همبستگی خود را با آنان اعلام میدارد. ما امیدواریم که هم رزمان ما در کشور های منطقه با درس گیری از تجارب انقلاب ۱۳۵۷ ایران و ۳۲ سال مبارزات آزادی خواهانه و عدالت طلبانه علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، اجازه ندهند که سرمایه داران، احزاب و شخصیت های آنان با شیوه ها و نام های گوناگون و با وعده های پوچ برای دوره ای دیگر به استثمار و سرکوب آنان ادامه دهند. این مبارزه را باید تا نابودی نظام استثمارگر سرمایه داری به پیش برد. بی شک جنبش کارگری و آزادیخواه و برابری طلب ایران نیز درسهای بیشماری برای آموختن از مبارزات مردم در شمال آفریقا و خاورمیانه پیش رو دارد.
زنده باد همبستگی جهانی طبقه کارگر!
کارگران جهان متحد شوید!
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۲۸ فوریه ۲۰۱۱
فقر، بیکاری و استثمار فزاینده کارگران و خانواده هایشان، شرایط یک زندگی شایسته انسانی را از آنها گرفته است. کارگران در مصر، تونس، لیبی، یمن، الجزایر، بحرین، عراق و دیگر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که سال ها تحت اسارت حاکمان سرمایه از ابتدائی ترین حقوق انسانی بی بهره بوده اند، رژیم های سرمایه داری حاکم در این کشور ها را به چالش گرفته اند.
مردم تونس در زمانی که کسی انتظارش را نداشت، بر علیه استبداد، سرکوب، بیکاری و استثمار به خروش در آمدند و انقلابی را جرقه زدند که به سرعت دامنه اش از تونس بسیار فرا تر رفت و به کشورهای دیگر در منطقه رسید. طبق آمار رسمی نرخ بیکاری در تونس ۱۴ درصد است و این رقم در میان جوانان از ۲۰ درصد فراتر می رود. نرخ تورم در سال ۲۰۱۰ به ۲۵ درصد رسید و در این میان افزایش قیمت مواد غذایی بسیار بیش از این میزان بود. دولت تونس که بن علی برای بیش از بیست سال به عنوان رئیس جمهور و سمبل استبداد بورژوازی در راس آن نشسته بود، با آغاز جنبش انقلابی کوشید که با سرکوب و کشتار بیرحمانه مردم، این جنبش را در خون فرو نشاند و مانع گسترش آن شود. اما قدرت و پتانسیل قیام مردم بسیار بیش از آن بود که حکومت بن علی می پنداشت. سیاست سرکوب وکشتار در همان نخستین روزهای تظاهرات، نتیجه بر عکس داد و باعث خشم و نفرت بیشتر مردم از حکومت و در نتیجه موجب گسترش دامنه تظاهرات ها شد. مردم شجاعانه در برابر پلیس تا دندان مسلح ایستادند و از خود دفاع کردند. دولت تا مرحله خطرناک سرنگونی کامل به عقب رانده شد. قیام مردم باعث شد که بن علی به عربستان سعودی فرار کند و به این گونه نخستین پرده این درام انقلابی با پیروزی مرحله ای مردم پایان یافت.
با سرنگونی بن علی، طبقه حاکم تونس کوشید که مردم را با وعده ی برگزاری انتخابات واستقرار دموکراسی در آینده نامعلوم به خانه هایشان بفرستد تا فرصت یابد که حاکمیت خود را برای دوره ای جدید و به شیوه دیگر سازمان دهد. اما فرستادن مردم قیام کننده از خیابان به خانه، در حالی که بجز سرنگونی بن علی به هیچ یک از خواسته های اصلی خود دست نیافته بودند، آسان نبود. دولتی که بعد از فرار بن علی به روی کار آمد، در مجموع از همان کسانی تشکیل شده بود که در دوران بن علی در مرکز قدرت بودند.
با فرار بن علی از کشور، اعتراضات برای مدت کوتاهی فروکش کرد. اما مردم دوباره به خیابان ها ریختند و خواسته های خود را فریاد زدند. در ۲۰ فوریه دهها هزار نفر در پایتخت تونس و دیگر شهرها به تظاهرات پرداختند و خواهان سرنگونی دولت محمد غنوشی شدند. دولت محمد غنوشی در برابر موج اعتراضات فلج شد و او در ۲۷ فوریه مجبور به استعفا گردید. به این ترتیب جنبش اعتراضی مردم درتونس پا به مرحله دیگری گذاشت.
ویژگی برجسته و امید بخش مبارزات انقلابی در تونس که می توان آنرا در دیگر کشورها به ویژه در مصر دید، گرایش نیرومند ضد سرمایه داری آن است. نه جریان های اسلامی و نه دیگر جناح های بورژوایی نتوانسته اند تاکنون رهبری این انقلاب را از مردم بدزدند. شعار کار، نان، آزادی از همان آغاز شعار محوری مردم بوده است. با اینوجود، کارگران تونس اگرچه در جنبش انقلابی نقش مهمی داشته اند اما آنها هنوز نتوانسته اند، نه همچون افراد کارگر، بلکه همچون یک طبقه با خواست های مشخص و طبقاتی خود در این انقلاب شرکت کنند. کارگران تونس هنوز نتوانسته اند تشکل های مستقل سراسری و پرقدرت خود را ایجاد کنند. بوروکراسی حاکم بر اتحادیه های کارگری گرچه زیر فشارکارگران مجبور گردید که از خود تحرک نشان دهد و اعتصاباتی را سازمان دهد، اما این بوروکراسی سعی کرد سرنگونی بن علی را پیروزی نهایی قلمداد کند و با همین نگاه از دولت محمد غنوشی حمایت کرد.
لازم به تاکید است که قیام مردم تونس علیه دیکتاتوری و ریاضت کشی، بر سال ها خشم انباشته شده مردم مصر نیز جرقه زد و کشور در چشم به هم زدنی به خروش آمد؛ میلیون ها زن و مرد کارگر و زحمتکش و آزادیخواه و برابری طلب به خیابان ها ریختند و مبارک را سرنگون کردند.
مبارزه طبقه کارگر در مصر تاریخی بسیار طولانی دارد. تنها با نگاه به گوشه ای از مبارزات کارگران مصر می توان دریافت که این مبارزات نقشی برجسته در بر پایی و تداوم موج گسترده و فزاینده جنبش نان و آزادی در این کشور دارد. در سال ۱۹۱۹ اتحادیه های کارگری در مصر نقش بسیار مهمی در مبارزات ضد استعماری داشتند. دو سال بعد از آن، ۹۰ اتحادیه، فدراسیون ملی کارگران مصر را تشکیل دادند. این فدراسیون ۵ سال به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه توسط دولت منحل اعلام شد. در سال ۱۹۴۷ کارگران اسکله در کانال سوئز در همبستگی با کارگران اندونزی، کشتی هلندی را بایکوت کردند؛ اتحادیه های کارگری با انتشار اطلاعیه ای سیاست های استعماری را افشا کردند و علی رغم تلاش های دولت های انگلیس و فرانسه، مانع عبور کشتی هلندی از کانال سوئز شدند. تنها در سال های ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ حدود ۵۰۰ تشکل کارگری با هدف مبارزه علیه شرایط طاقت فرسای کار که مناسبات سرمایه داری و سیاست استعماری بر کارگران تحمیل کرده بود، بوجود آمدند. در دوره حکومت جمال عبدالناصر بین سال های ۱۹۵۶-۱۹۷۰ کارگران ابتدا از حکومت ناصر دفاع کردند اما وقتی که دولت ناصر دو تن از فعالین جنبش کارگری را اعدام کرد، حمایت کارگران را نیز از دست داد.
دوره مبارک، دوران اوج سرکوب جنبش کارگری بود. اعتصابات سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ با کشتار کارگران صنایع فولاد سازی و دستگیری و شکنجه فعالین کارگری همراه بود. اعتصاب کارگران نساجی و نخ ریسی در سال ۱۹۹۴ و اعتصابات سال ۲۰۰۸ را می توان ازجمله اعتصابات بزرگ کارگری این دوره بشمار آورد. این اعتصاب ها علی رغم تمایل رهبری کاملا سازش کار فدراسیون سراسری اتحادیه های کارگری مصر سازمان داده شده بود. در اعتصاب های سال ۲۰۰۸ کارگران در بسیاری از واحد های تولیدی علیه کاهش و قطع سوبسید مواد غذایی توسط دولت و با خواست افزایش دستمزدها و بهبود شرایط کار، دست به مبارزه زدند. این اعتصاب ها اگر چه سرکوب شدند و کارگران به خواسته های خود نرسیدند اما زمینه مبارزات بعدی را فراهم کردند. جنبش موسوم به ۶ آوریل که در مبارزات و تظاهرات اخیر نقش موثری داشه است، در سال ۲۰۰۸ و در جریان اعتراضات علیه قطع سوبسیدها و افزایش قیمت ها شکل گرفت. بعلاوه در سه سال گذشته روزی نبوده است که بخشی از کارگران مصر بر علیه کارفرماها و دولت مصر دست به اعتصاب و مبارزه نزده باشند.
دولت حاکم بر مصر با اتخاذ سیاست های اقتصادی نئولیبرال در سال های گذشته به سفره خالی کارگران یورش گسترده تر برده و فقر واستثمار شدیدی را بر آنان و در حقیقت بر اکثریت مردم تحمیل کرده بود. بیش از ۴۰ درصد از مردم مصر با درآمد روزانه ۲ دلار زندگی می کنند؛ و این در حالی است که تحت حکومت سراپا فاسد مبارک، خود او و طبقه حاکم بر مصر با بهره کشی از کارگران، ثروت های افسانه ای انباشت کرده اند. این شرایط تنها می توانست به زور سرنیزه و سرکوب گسترده دوام بیاورد وهر لحظه امکان داشت که به هم ریخته شود.
با وجود سرنگونی مبارک، اما مبارزه هنوز به پایان نرسیده است. کارگران که سال ها در جنگ با رژیم سرمایه هزاران قربانی داده اند آیا قادر هستند که مهر خود را به این انقلاب ناتمام بزنند و آنرا به سرانجام برسانند؟
شورای نظامی که بعد از برکناری مبارک قدرت را در دست گرفته، وعده داده است که قانون اساسی موجود را بعد از اصلاح آن توسط کمیته ای که خود تعیین کرده است، به رفراندوم بگذارد. این وعده ای است که حتی در صورت انجام آن نیز کارگران به خواسته های اساسی خود که برای آن انقلاب کرده اند، دست نخواهند یافت. بخش های زیادی از کارگران و مردم مصر به خوبی از این واقعیت آگاهند. تداوم اعتصاب های کارگری و ادامه تظاهراتهای مردم بعد از سرنگونی مبارک، بیان گر این است که این انقلاب هنوز ادامه دارد.
سرنوشت این جنبشها و انقلابات آزادیخواهانه و عدالت طلبانه اکنون بیش از هر چیز دیگر به این بستگی دارد که طبقه کارگر در مصر و تونس و دیگر کشورها از این بعد چه نقشی در آن ایفا خواهد کرد. اگر کارگران در کارخانهها و محله ها تشکلات خود را سازمان دهند، منشور کارگری خود را در مقابل آلترناتیوهای دیگر قرار دهند و سازمان سیاسی خود را سامان دهند، آنگاه می توان امید داشت که کارگران بتوانند ضربهی نهایی را به نظام سرمایه داری بزنند و قدرت سیاسی را به دست گیرند.
جنبش بپا خاسته در مصر، تونس، یمن، لیبی و دیگر کشورهای منطقه جنبشی آزادیخواهانه و عدالت طلبانه است؛ این جنبشی است برای نان، آزادی و حرمت انسانی. این جنبشی است که سیاست های نئو لیبرالی و ریاضت کشی اقتصادی سرمایه داری جهانی را هدف قرار داده است. در یک قسمت از کره زمین گرسنگان بپا خواسته اند تا حکومت سرمایه را به زیر بکشند. این آتشی است که شعله اش می تواند بسیار فرا تر رود و نویدی باشد برای رهایی طبقه کارگر از قید استثمار سرمایه در سراسر جهان.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران خود را در کنار طبقه کارگر و انسان های آزادی خواه و برابری طلب در کلیه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا می بیند و همبستگی خود را با آنان اعلام میدارد. ما امیدواریم که هم رزمان ما در کشور های منطقه با درس گیری از تجارب انقلاب ۱۳۵۷ ایران و ۳۲ سال مبارزات آزادی خواهانه و عدالت طلبانه علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، اجازه ندهند که سرمایه داران، احزاب و شخصیت های آنان با شیوه ها و نام های گوناگون و با وعده های پوچ برای دوره ای دیگر به استثمار و سرکوب آنان ادامه دهند. این مبارزه را باید تا نابودی نظام استثمارگر سرمایه داری به پیش برد. بی شک جنبش کارگری و آزادیخواه و برابری طلب ایران نیز درسهای بیشماری برای آموختن از مبارزات مردم در شمال آفریقا و خاورمیانه پیش رو دارد.
زنده باد همبستگی جهانی طبقه کارگر!
کارگران جهان متحد شوید!
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۲۸ فوریه ۲۰۱۱
فرارسیدن سال نو بر تمامی کارگران و زحمتکشان از جمله زندانیان قشر کارگر و خانواده آنان مبارک باد.
سال ١٣٨٤ نقطه عطفی در اعتراضات صنفی کارگران و احیای تنها سندیکای مستقل کارگری ( سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ) بود ،خاطره ای که هیچگاه از ذهن کارگران پاک نخواهد شد و سال ١٣٨٩ در حالی به پایان خود نزدیک می شود که تعدادی از کارگران زحکتکش این سندیکا در زندان و تعدادی محروم از نعمت کار شده اند .
سندیکای کارگران شرکت واحد از دستگاه قضایی می خواهد راه را برای آزادی هر چه سریعتر فعالین کارگری و بازگشت به کار کارگران هموار نماید تا در شب های سال نو کارگران در کنار خانواده های خود باشند .
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواستار آزادی همه زندانیان عرصه کار و تلاش می باشد و بیکاری کارگران را به خاطر فعالیت های سندیکایی و اعتراضات صنفی غیر قانونی دانسته و آنرا محکوم می نماید و خواستار آزادی زندانیان در بند آقایان ابراهیم مددی ،منصور اسالو رضا شهابی و غلامرضا غلامحسینی می باشد .
به امید آزادی همه کارگران و ایجاد تشکل های مستقل کارگری
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
اسفند ١٣٨٩
سال ١٣٨٤ نقطه عطفی در اعتراضات صنفی کارگران و احیای تنها سندیکای مستقل کارگری ( سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ) بود ،خاطره ای که هیچگاه از ذهن کارگران پاک نخواهد شد و سال ١٣٨٩ در حالی به پایان خود نزدیک می شود که تعدادی از کارگران زحکتکش این سندیکا در زندان و تعدادی محروم از نعمت کار شده اند .
سندیکای کارگران شرکت واحد از دستگاه قضایی می خواهد راه را برای آزادی هر چه سریعتر فعالین کارگری و بازگشت به کار کارگران هموار نماید تا در شب های سال نو کارگران در کنار خانواده های خود باشند .
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواستار آزادی همه زندانیان عرصه کار و تلاش می باشد و بیکاری کارگران را به خاطر فعالیت های سندیکایی و اعتراضات صنفی غیر قانونی دانسته و آنرا محکوم می نماید و خواستار آزادی زندانیان در بند آقایان ابراهیم مددی ،منصور اسالو رضا شهابی و غلامرضا غلامحسینی می باشد .
به امید آزادی همه کارگران و ایجاد تشکل های مستقل کارگری
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
اسفند ١٣٨٩
هفته نامه ساقی بتاریخ ۹اسفند تحت عنوان تحصن کارگران شرکتی پتروشیمی تبریزدرباره اعتصاب کارگران پتروشیمی تبریزگزارش می دهد:
جمعی از کارگران شرکتی مجتمع پتروشیمی تبریز در اعتراض به عدم اجرای بخشنامه دولت مبنی بر عقد قرار داد مستقیم کارخانجات و سازمان های دولتی با کارگران دست از کار کشیدند.
این کارگران که با نصب پلاکاردهایی خواستار رسیدگی مسوولان به مشکلانی صنفی خود شده اند از روز شنبه گذشته دست از کار کشیده و در محوطه ورودی مجتمع متحصن شده اند. یکی از کارگران به خبرنگار ساقی گفت شرکت های پیمانکار موجب تضییع حقوق مسلم کارگران می شوند و بسیاری از کارگران تحت پوشش خود را از مزایا و حقوق قانونی خود محروم کرده اند. وی گفت: در اولین روز تحصن مدیریت مجتمع سه تن از نمایندگان کارگران در انجمن صنفی را احضار و آنان را عامل این تحصن قلمداد کرده اند اما این نمایندگان با اعلام استعفاء از نمایندگی کارگران متحصن خواستار پاسخگویی مدیران مجتمع به کارگران شدند. این کارگر معترض گفت کار در کارگاهای پتروشیمی که آلوده به گرد وغبار شیمیایی می باشد سلامت کارگران را در معرض تهدید و خطرات جدی قرار می دهد اما علیرغم این مشکلات بسیاری از این کارگران شرکتی از حداقل امکانات محروم هستند.
جمعی از کارگران شرکتی مجتمع پتروشیمی تبریز در اعتراض به عدم اجرای بخشنامه دولت مبنی بر عقد قرار داد مستقیم کارخانجات و سازمان های دولتی با کارگران دست از کار کشیدند.
این کارگران که با نصب پلاکاردهایی خواستار رسیدگی مسوولان به مشکلانی صنفی خود شده اند از روز شنبه گذشته دست از کار کشیده و در محوطه ورودی مجتمع متحصن شده اند. یکی از کارگران به خبرنگار ساقی گفت شرکت های پیمانکار موجب تضییع حقوق مسلم کارگران می شوند و بسیاری از کارگران تحت پوشش خود را از مزایا و حقوق قانونی خود محروم کرده اند. وی گفت: در اولین روز تحصن مدیریت مجتمع سه تن از نمایندگان کارگران در انجمن صنفی را احضار و آنان را عامل این تحصن قلمداد کرده اند اما این نمایندگان با اعلام استعفاء از نمایندگی کارگران متحصن خواستار پاسخگویی مدیران مجتمع به کارگران شدند. این کارگر معترض گفت کار در کارگاهای پتروشیمی که آلوده به گرد وغبار شیمیایی می باشد سلامت کارگران را در معرض تهدید و خطرات جدی قرار می دهد اما علیرغم این مشکلات بسیاری از این کارگران شرکتی از حداقل امکانات محروم هستند.
بر اساس گزارشهایی که امروز در ایران منتشر شده است، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای انتخابات تردیدآمیز ۲۲ خرداد ۸۸ ریاست جمهوری در ایران، و رهبران اپوزیسیون «جنبش سبز»، بازداشت شدهاند. از ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) که بار دیگر معترضان به خیابانهای ایران آمدند و «جنبش سبز» مجدداً خواستار برکناری محمود احمدینژاد رئیس جمهور کنونی کشور شد، هر دو نفر مذکور عملاً تحت بازداشت خانگی بودهاند.
گروههای اپوزیسیون نگران آن بودند که به دنبال پیروزی جنبشهای مردمی در خاورمیانه در سرنگون کردن رهبران غیرمردمی، رژیم حاکم بر جمهوری اسلامی نیز سرکوب مخالفان را تشدید خواهد کرد و دست به بازداشتهای گستردهای خواهد زد. اظهارات پنجشنبهٔ گذشتهٔ وزیر اطلاعات ایران مبنی بر آن که موسوی با همکاری سازمانهای ممنوع شده در صدد سرنگون کردن جمهوری اسلامی است، در میان اپوزیسیون بهراستی به عنوان پیش درآمدی بر اقدامهای بعدی رژیم ایران تفسیر شده بود.
جمشید احمدی، معاون دبیرکل کودیر، دستگیریهای اخیر را بلافاصله محکوم کرد و خواهان آزادی فوری این دو رهبر «جنبش سبز» شد. او اظهار داشت: «روشن است که رژیم ایران در صدد زمینهسازی برای دستگیری این دو نفر بوده است که دارای نفوذ در جنبش مردمی هستند. رخدادهای اخیر و جاری در منطقه، موجب نگرانی رهبران جمهوری اسلامی شده است که شاهد پیامدهای جنبش مردمی در تونس، مصر و لیبی هستند. موسوی و کروبی باید بیدرنگ آزاد شوند تا بتوانند نقش تمام و کمالی خود را در دموکراتیزه کردن واقعی جامعهٔ ایران بازی کنند.»
کودیر بر آن است که تلاش برای مرتبط کردن رهبران «جنبش سبز» با سازمانهای ممنوع شده به منظور توجیه بازداشت آنها و اعمال سرکوب سیاسی گستردهتر، باید از سوی جامعهٔ بینالمللی محکوم شود.
آقای احمدی در ادامه افزود: «ما نگران آنیم که کشتار سال ۱۳۶۷ دوباره تکرار شود، سالی که رژیم با هدف ارعاب و به تسلیم واداشتن مخالفان، هزاران زندانی سیاسی را اعدام کرد. جمهوری اسلامی در امر حقوق بشر، کارنامهٔ سیاهی دارد. آنها هنوز از چنان روشهایی دست بر نداشتهاند.»
کودیر به تشدید اقدامهای سرکوبگرانه در ایران اعتراض کرده و از رژیم ایران خواسته است که به اقدامهای سرکوبگرانهاش خاتمه دهد. کودیر افکار عمومی جهان را فرا خوانده است که پیگرد و آزار زندانیان سیاسی را در ایران محکوم کنند.
آقای احمدی افزود: «فقط از راه یک کارزار متحد و موثر بینالمللی علیه پیگرد و آزار و شکنجهٔ مخالفان در ایران است که میتوان دستگیریها و بازداشتهای کنونی را متوقف کرد.»
کودیر همهٔ دموکراتها و سازمانهای دموکراتیک، بهویژه جنبش سندیکایی و کارگری را فرا میخواند که نامههای اعتراضی به دیپلماتها و سفارتخانههای ایران ارسال کنند و از رژیم ایران بخواهند که:
• به پیگرد و دستگیری فعالان اپوزیسیون در ایران پایان دهد،
• میرحسین موسوی و مهدی کروبی را فوری و بدون قید و شرط آزاد کند،
• به تمام معاهدهها و پیمانهای بینالمللی ضامن آزادی بیان، آزادی تجمع و دیگر حقوق اسای بشر احترام بگذارد.
نامههای اعتراضی خود را به آدرس زیر بفرستید:
رهبر جمهوری اسلامی ایران
آیتالله سیدعلی خامنهای
بیت رهبری
خیابان جمهوری اسلامی، انتهای خیابان شهید کشوردوست
تهران، جمهوری اسلامی ایران
ایمیل: info_leader@leader.ir
یا (به زبان انگلیسی) و از طریق سایت اینترنتی: www.leader.ir
اطلاعات تماس با کودیر:
آدرس پستی:
B.M.CODIR
London
WC1N 3XX
UK
Website: www.codir.net
E-mail: codir_info@btinternet.com
گروههای اپوزیسیون نگران آن بودند که به دنبال پیروزی جنبشهای مردمی در خاورمیانه در سرنگون کردن رهبران غیرمردمی، رژیم حاکم بر جمهوری اسلامی نیز سرکوب مخالفان را تشدید خواهد کرد و دست به بازداشتهای گستردهای خواهد زد. اظهارات پنجشنبهٔ گذشتهٔ وزیر اطلاعات ایران مبنی بر آن که موسوی با همکاری سازمانهای ممنوع شده در صدد سرنگون کردن جمهوری اسلامی است، در میان اپوزیسیون بهراستی به عنوان پیش درآمدی بر اقدامهای بعدی رژیم ایران تفسیر شده بود.
جمشید احمدی، معاون دبیرکل کودیر، دستگیریهای اخیر را بلافاصله محکوم کرد و خواهان آزادی فوری این دو رهبر «جنبش سبز» شد. او اظهار داشت: «روشن است که رژیم ایران در صدد زمینهسازی برای دستگیری این دو نفر بوده است که دارای نفوذ در جنبش مردمی هستند. رخدادهای اخیر و جاری در منطقه، موجب نگرانی رهبران جمهوری اسلامی شده است که شاهد پیامدهای جنبش مردمی در تونس، مصر و لیبی هستند. موسوی و کروبی باید بیدرنگ آزاد شوند تا بتوانند نقش تمام و کمالی خود را در دموکراتیزه کردن واقعی جامعهٔ ایران بازی کنند.»
کودیر بر آن است که تلاش برای مرتبط کردن رهبران «جنبش سبز» با سازمانهای ممنوع شده به منظور توجیه بازداشت آنها و اعمال سرکوب سیاسی گستردهتر، باید از سوی جامعهٔ بینالمللی محکوم شود.
آقای احمدی در ادامه افزود: «ما نگران آنیم که کشتار سال ۱۳۶۷ دوباره تکرار شود، سالی که رژیم با هدف ارعاب و به تسلیم واداشتن مخالفان، هزاران زندانی سیاسی را اعدام کرد. جمهوری اسلامی در امر حقوق بشر، کارنامهٔ سیاهی دارد. آنها هنوز از چنان روشهایی دست بر نداشتهاند.»
کودیر به تشدید اقدامهای سرکوبگرانه در ایران اعتراض کرده و از رژیم ایران خواسته است که به اقدامهای سرکوبگرانهاش خاتمه دهد. کودیر افکار عمومی جهان را فرا خوانده است که پیگرد و آزار زندانیان سیاسی را در ایران محکوم کنند.
آقای احمدی افزود: «فقط از راه یک کارزار متحد و موثر بینالمللی علیه پیگرد و آزار و شکنجهٔ مخالفان در ایران است که میتوان دستگیریها و بازداشتهای کنونی را متوقف کرد.»
کودیر همهٔ دموکراتها و سازمانهای دموکراتیک، بهویژه جنبش سندیکایی و کارگری را فرا میخواند که نامههای اعتراضی به دیپلماتها و سفارتخانههای ایران ارسال کنند و از رژیم ایران بخواهند که:
• به پیگرد و دستگیری فعالان اپوزیسیون در ایران پایان دهد،
• میرحسین موسوی و مهدی کروبی را فوری و بدون قید و شرط آزاد کند،
• به تمام معاهدهها و پیمانهای بینالمللی ضامن آزادی بیان، آزادی تجمع و دیگر حقوق اسای بشر احترام بگذارد.
نامههای اعتراضی خود را به آدرس زیر بفرستید:
رهبر جمهوری اسلامی ایران
آیتالله سیدعلی خامنهای
بیت رهبری
خیابان جمهوری اسلامی، انتهای خیابان شهید کشوردوست
تهران، جمهوری اسلامی ایران
ایمیل: info_leader@leader.ir
یا (به زبان انگلیسی) و از طریق سایت اینترنتی: www.leader.ir
اطلاعات تماس با کودیر:
آدرس پستی:
B.M.CODIR
London
WC1N 3XX
UK
Website: www.codir.net
E-mail: codir_info@btinternet.com
فراخوان جهانی
به مناسبت روز جهانی زن ( ۸ مارس- ۱۷ اسفند)
ما به همراه افراد و نهادهای برابری طلب از همگان می خواهیم که از ۳ تا ۱۳ مارس آکسیون هایی مانند کنفرانس، سمینار، گردهمایی، راه پیمایی، کنسرت، نمایشگاه، نوشتن نامه به سازمان ملل و جمع آوری امضا و کارهای ابتکاری دیگر با تم های لغو قوانین زن ستیز، لغو تبعیض جنسیتی، لغوحجاب اجباری، جلوگیری از رفتار غیر انسانی با زندانیان و آزادی زندانیان سیاسی و نگارش منشور زنان، برپا دارند.
امسال صدمین سالگرد روز جهانی زن، هشت مارس را درحالی برگزار میکنیم که زنان میهنمان و زنان بسیاری در سراسر جهان از حقوق اولیه انسانی محرومند.
درست صد سال از زمانی که ۱۴۹ زن کارگر در آتش سوزی ” تریانکل” در شهر نیویورک به خاطر نبود دستگاههای امنیتی و بدی شرایط کار، جان باختند می گذرد ، اما هنوز در بسیاری از نقاط دنیا زنان در شرایط دهشتناک اجتماعی واقتصادی بسر میبرند.
هشت مارس “روز ارج نهادن به مقام زن”، در سال ۱۹۷۵ توسط سازمان ملل بتصویب رسید، و در بسیاری از کشور ها روزی ملی است، که به گرامیداشت مقام زن اختصاص داده شده است.در این روز زنان در سراسر جهان گرد هم می آیند تا دستاوردهای زنان را گرامی بدارند و تجدید پیمان کنند که برای دستیابی به آزادی و برابری زنان کلیه نقاط جهان از پای ننشسته و به یاری یکدیگر بشتابند.
در یک قرن گذشته در جهان مبارزات برابری خواهانه زنان دستاورد های بسیاری داشته است. اما زنان ایران تحت سلطه قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی در شرایطی قرار دارند که حقوق اولیه انسانی شان همواره نقض میشود.
زنان ایران یک قرن است که برای دستیابی به برابری و آزادی تلاش می کنند، وضرب و شتم، دستگیری، زندان، شکنجه و تجاوز رژیم سرکوبگر قرون وسطایی نتوانسته خللی به مبارزات آنان وارد آورد .جنبش زنان یکی از پایه های اصلی جنبش آزادی و برابری خواهی در ایران است، و از جنبش های برابری خواهانه جهان غرب و شرق تاثیر پذیرفته و بطور یقین در اعتلای این جنبش ها نیز اثر گذار خواهد بود.
لغو قوانین زن ستیز در ایران
لغو حجاب اجباری
نگارش منشور زنان
ما به همراه افراد و نهادهای برابری طلب از همگان می خواهیم که از ۳ تا ۱۳ مارس آکسیون هایی مانند کنفرانس، سمینار، گردهمایی، راه پیمایی، کنسرت، نمایشگاه، نوشتن نامه به سازمان ملل و جمع آوری امضا و کارهای ابتکاری دیگر با تم های لغو قوانین زن ستیز، لغو تبعیض جنسیتی، لغوحجاب اجباری، جلوگیری از رفتار غیر انسانی با زندانیان و آزادی زندانیان سیاسی و نگارش منشور زنان، برپا دارند. ما از شهروندان، سازمان ها و سران کشور های سراسر جهان میخواهیم که نقض گسترده حقوق زنان در ایران را محکوم نمایند.
حقوق زن حقوق بشر است
زنان در زندان ، آزادی در بند
ما با برپایی آکسیونهای گوناگون درکار زار هفته حقوق زنان ( ۳-۱۳مارس ) درخواست های زیر را از سازمان ملل متحد اعلام میداریم:
- سازمان ملل برای لغو قوانین زن ستیز* ،قانون سنگسار و لغو کلیه احکام اعدام در ایران اقدام نماید
- سازمان ملل گروهی را برای بررسی وضع زندانیان سیاسی و شرایط آنان درزندان به ایران اعزام دارد.
*برخی از قوانین زن ستیز :
۱- شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد است .
۲- سن ازدواج برای دختر ۱۳ سال است
۳- زن مایملک مرد محسوب میشود و حتی در روابط جنسی باید از مرد تمکین کند.
۴- ارتباط جنسی با زور بوسیله شوهر تجاوز محسوب نمیشود.
۵- مرد حق طلاق دارد و زن حتی با ارایه دلایل محکمه پسند و تلاش پیگیر ممکن است که نتواند از مرد طلاق بگیرد.
۶- حضانت بچه حق پدر است
۷- مرد می تواند ۴ زن عقدی و بینهایت زن صیغه داشته باشد.
۸- ارث مرد دو برابر زن است
۹- آزادی پوشش برای زنان وجود ندارد وحجاب برای زنان اجباری است.
۱۰- قتلهای ناموسی در ایران قانونی است و آمار آن بالا رفته است( نقل از حقوق بشر ایران در ۲۹ نوامبر ۲۰۰۸ ، طبق آمار منتشر شده روزنامه اعتماد در ۷ ماه ۵۰ قتل ناموسی اتفاق افتاده است).
۱۱- بر طبق ماده ۱۱۱۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی، زنان برای کا رکردن خارج از خانه احتیاج به اجازه شوهر دارند.
۱۲- بر طبق ماده ۱۰۰۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی، مردان حق انتخاب محل سکونت و کنترل رفتار زن را دارند.
برگزارکنندگان و حامیان:
۱-نوال السعداوی، ۲- پرتو نوری علا، ۳- الهه امانی ، ۴- شهین نوایی، ۵- نگین مصاعد، ۶-شادی شاهین ، ۷- اسماعیل خویی ،۸- سبا خویی ، ۹- شهلا عبقری ،۱۰- سیاوش عبقری ، ۱۱- کورش پارسا، ۱۲- ژاله بهروزی، ۱۳-الهه شکرایی، ۱۴- مهشید سینا، ۱۵- گلرخ جهانگیری، ۱۶- ثمر ثمرمی، ۱۷- نسترن سمیعی، ۱۸- کتی سلطانی ،۱۹-منیژه مرعشی، ۲۰- پانتا بهرامی، ۲۱- ب. کردی ،۲۲- ثریا فلاح، ۲۳- زهره صدقی، ۲۴- سیما حافظ، ۲۵- ف. نوری، ۲۶- سودی زاده ، ۲۷- فرزانه عظیمی ، ۲۸- فرید اشکان ، ۲۹- بهروز ستوده، ۳۰- پرویز شوکت، ۳۱- بیژن کریمی، ۳۲- نسرین آلماسی، ۳۳- رضا گوهر زاد ، ۳۴- شهناز شاینی، ۳۵- حسین محجوب، ۳۶- فرح صنیعی فر، ۳۷- رضا صنیعی فر، ۳۸- مهدی سعید فر ۳۹- خسرو بندری، ۴۰- موکمالی،۴۱- آ. محبت زاده ، ۴۲- همایون مبصری، ۴۳- ارژنگ بحران، ۴۴- پوران- ر، ۴۵- فلایی، ۴۶- رضابراهنی، ۴۷- مسعود فتحی، ۴۸- میثاق پارسا، ۴۹- اکبر معرفی، ۵۰- نیلوفر بیضایی، ۵۱- شهلا بهاردوست ، ۵۲-آینده آزاد ، ۵۳- رویا کاشفی، ۵۴- محمد امینی، ۵۵- پرویز دستمال چی ،۵۶- حمید کوثری، ۵۷- ملیحه محمدی ، ۵۸- رضا سفری، ۵۹- امیر مومبینی،۶۰- اسماعیل ختائی، ۶۱- مزدک لیماکشی،۶۲- تراب مستوفی،۶۳- منیژه شکوهی، ۶۴- ارژنگ برهان آزاد، ۶۵- ملیحه زهتاب ، ۶۶- ویدا مشایخی، ۶۷- امیرحسین توسطی، ۶۸- حسن نایب هاشم، ۶۹- فرانک آئینی، ۷۰- محمد برزنجه، ۷۱- آریا خسروی، ۷۲- شاهین انزلی، ۷۳- احمد پورمندی، ۷۴- اکبر دوستدار،۷۵- مهدی فتاپور، ۷۶- مریم سطوت ۷۷- احمد فرهادی ۷۸- بهروز بیات، ۷۹- رضا علوی، ۸۰- محمد تقوی ، ۸۱- احمد تقوایی، ۸۲-فریبا داودی ، ۸۳- بیژن سینا، ۸۴- بیژن مهر
آمریکای شمالی :
۱- اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران
۲- جامعه زنان ایرانی مونترال
۳- حامیان مادران پارک لاله، در لس آنجلس / منطقه وَلی
۴- بنیاد اسماعیل خویی-آتلانتا
۵- شبکه همبستگی ملی ایرانیان – فرزنو
۶- گروه مدافعان حقوق بشر درفلوریدا
۷- انجمن واشنگتن
۸- انجمن فرهنگی ایرانیان اتاوا
۹- کمیته امریکائیان وایرانیان پیشرو
۱۰- کمیته همبستگی با مردمان ایران
۱۱- رادیو همصدا ( اتاوا)
۱۲- انجمن آرای ایران(دالاس)
۱۳- دموکراسی و آزادی برای ایران (اریزونا)
۱۴- کمیته ایران (بوستن)
گروه های جهانی :
۱۵- همبستگی جهانی برای جامعه سکولار
۱۶- زنان جهان برای زندگی
۱۷- ندا برای ایران آزاد
اروپا:
بلژیک
۱۸- اتحاد برای ایران- بلژیک
۱۹- فدراسیون یورو پرس- بلژیک
آلمان:
۲۰- بنیاد حمایت دموکراسی و آزادی برای ایران-صدای ایران
۲۱- حامیان مادران پارک لاله – مادران صلح دورتموند
۲۲- جمعیت پشتیبانی از مردم ایران
۲۳- انجمن زنان ایرانی پرتو
اتریش:
۲۴- حامیان مادران پارک لاله در وین – اتریش
۲۵- جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش
۲۶- کمیته ی دفاع از حقوق بشردر ایران – اتریش
۲۷- نسل آزادیخواه ایران
۲۸- نهاد دفاع از دمکراسى و ازادى در ایران – نداى ایران
برای آگاهی بیشتر درمورد اکسیون های روز جهانی زن و تمایل به پیوستن به لیست با تلفن ها و پست الکترونیکی زیرتماس بگیرید.
۱٫ نیویورک ۲۰۳-۵۷۰-۶۹۶۴ -
۲٫ شیکاگو ۸۴۷-۹۷۰-۱۵۵۳
۳٫ واشنگتن دی سی ۷۷۲۶-۳۴۰-۷۰۳
۴٫ اورنج کانتی ۷۱۴-۴۶۹-۶۱۲۹
۵٫ سان حوزه ۰۲۴۸-۳۹۷-۸۶۲
۶٫ سانفرانسیسکو ۰۲۴۸-۳۹۷-۸۶۲
۷٫ آتلانتا ۵۱۰۸-۶۹۸-۷۷۰
۸٫ مونترال ۴۶۴۸-۶۲۴-۵۱۴
۹٫ لس آنجلس ۸۱۸-۴۷۲-۹۹۹۶
۱۰٫ فلوریدا ۴۰۷-۳۲۷-۲۱۸۴
۱۱٫ فرزنو۱۹۷۹-۹۰۸-۵۵۹
۱۲٫ دالاس ۹۷۲-۴۰۰-۵۲۷۲
۱۳٫ اطریش ۷۳۵۱-۱۹۲۳-۴۳
۱۴٫ اسن آلمان ۴۹-۲۳۳۰-۷۴۹۵۹
۱۵٫ بلژیکeuroperse@gmail.com
www.iranma.org
uasdi.action@gmail.com
بیانیه عفو بین الملل در محکوم نمودن حکم صادره برای نوید خانجانی، فعال حقوق بشر
اقدام فوری
فعال حقوق بشر ایرانی محکوم شد
نوید خانجانی، عضو دو سازمان حقوق بشر ایرانی در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۸۹ به ۱۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است. تا امروز نتیجه ی دادگاه تجدید نظر وی اعلام نشده است. با آغاز دوران محکومیت، او یک زندانی عقیدتی خواهد بود، که تنها به خاطر فعالیت های صلح آمیز حقوق بشری اش در بند است.
نوید خانجانی عضو کمیته ی گزارشگران حقوق بشر و جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی است که در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ در اصفهان، بازداشت شد. این فعال حقوق بشر در ۲۹ آذر ۱۳۸۹ در شعبه ی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران با محاکمه ای ناعادلانه مواجه شد. بنا به گزارش های رسیده، نوید خانجانی بعد از شمول رأفت اسلامی، به ۱۲ سال زندان محکوم شده است. اشد مجازاتی که با توجه با اتهامات وی در نظرگرفته شده بود، ۱۰ سال زندان برای فعالیت هایش در رابطه با جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی (محرومین از تحصیل)، ۵ سال برای فعالیت هایش در کمیته ی گزارشگران حقوق بشر محکوم و ۳ سال برای "تشویش اذهان عمومی" و "تبلیغ علیه نظام" می باشد.
نوید خانجانی در طی بازداشت موقتش، بین ۲۳ تا ۲۵ روز در سلول انفرادی نگهداری و در حین بازجویی مورد ضرب و شتم واقع شده است. این فعال حقوق بشر در حالی که چشم بند به چشم داشته، یکی از مسئولین زندان (بازجو) اقدام به خفه کردن او کرده است چرا که وی حاضر به اعتراف مقابل دور بین نشده بود.. محاکمه ی وی ناعادلانه و مبتنی بر ادعاهایی بود که شامل جرائم شناخته شدۀ بین المللی نمی شود. همچنین وی تا پیش از تشکیل دادگاه، به وکیل مورد انتخاب خود،دسترسی نداشته است. دادگاه غیرعلنی و تنها مأمورین امنیتی لباس شخصی و وکیل نوید خانجانی برگزار گردید. این فعال حقوق بشر، در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ با وثیقۀ ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
• فراخواندن اولیای امور در ایران برای بازبینی فوری محکومیت و رفع اتهامات نوید خانجانی، چرا که اگر او زندانی شود یک زندانی عقیدتی خواهد بود که تنها برای فعالیت های صلح آمیز حقوق بشری اش متهم شده است.
• اظهار نگرانی درباره ی رفتار نادرستی که نوید خانجانی در طی بازداشت با آن مواجه بوده، همچنین بی قاعدگی در روند انجام امور پرونده ی وی، که به محاکمه اش آسیب رسانده است؛ بدین معنی که او از محاکمۀ عادلانه محروم بوده است. • مخصوصاً یادآوری به اولیای امور به اصل ۳۸ قانون اساسی ایران و اصل ۱۴چ پیمان بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران نیز عضوی از آن است که اعترافات تحت فشار را ممنوع دانسته و حق عدم شهادت بر علیه خود و اعتراف به جرم را تضمین می کند.
اطلاعات بیشتر
نوید خانجانی، یکی از شهروندان معتقد به دیانت بهایی و یکی از مؤسسین جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی است. جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی یک سازمان مستقل است که حوالی مهر ماه ۱۳۸۸ تأسیس شد و با منع دسترسی از امکان تحصیل بر اساس هویت قومی، مذهبی، سیاسی مقابله می کند. آن طور که گفته شده، تعدادی اعضای آن دانشجویان بهائی هستند که عموماً بعد از اخراج از دانشگاه یا تعلیق از تحصیل و از حق تحصیل محروم شده اند. این جمعیت حق تحصیل برای کسانی که به دلیل هویت مذهبی، قومی، سیاسی یا بر اساس تبعیض جنسیتی از تحصیل محروم شده اند فعالیت می کند.
نوید خانجانی از ادامه ی تحصیلات دانشگاهی به خاطر اعتقاد به دیانت بهائی محروم شد. وی از زمان محرومیت، برای تمام محرومین از تحصیل فعالیت کرده است. اعضای دیگر مساعدی به سر می برد، اما همچنان از شدت حکمی که برای فعالیت های حقوق بشری اش دریافت کرده در شوک به سر می برد.
نوید خانجانی، اعتراض به شرایط بازداشتش در سلول انفرادی بند ۲الف زندان اوین تهران اعتصاب غذا نمود
کمیتۀ گزارشگران حقوق بشر در سال ۱۳۸۵ تأسیس شد و بر علیه هرگونه نقض حقوق بشر از جمله نقض حقوق زنان، کودکان، زندانیان، کارگران، و غیره فعالیت می کند. این کمیته توسط اولیای امور در ایران ممنوع اعلام شده است و اعضایش از زمان انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه ۱۳۸۸ همچنان تحت تعرض و تعقیب قانونی قرار دارند.
شیوا نظرآهاری عضو دیگر کمیته ی گزارشگران حقوق بشر، در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۸۹، از سوی دادگاه تجدید نظر با اتهامات "محاربه با خدا" و "تبلیغ علیه نظام" به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. این فعال حقوق بشر دو سال از ۶ سال حکمش، که مربوط به اتهام "اجماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی" بود حذف شد. او اکنون با قید وثیقه آزاد است، اما همچنان منتظر احضار برای اجرای حکمش می باشد. چندین نفر دیگر از اعضای کمیته ی گزارشگران حقوق بشر نیز زندانی شده یا برای امنیتشان از کشور خارج شده اند.
کوهیار گودرزی یکی دیگر از اعضای کمیته ی گزارشگران حقوق بشر، پس از گذارندن یک سال دوران محکومیتش به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و اتهامات دیگری که حق آزادی بیان او را خدشه دار می کرد در آذر ماه ۱۳۸۸ آزاد شد. درخواست تجدید نظر او در مهر ماه ۱۳۸۸ رد شده بود.
اعضای کمیته ی گزارشگران حقوق بشر به عفو بین الملل گزارش داده اند که سعید حائری نیز به دو سال زندان محکوم شده است که این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تأیید شده است. جرئیات آن تا زمان نگارش این مطلب در دسترس نبوده است.
شیوا نظرآهاری همراه با کوهیار گودرزی و سعید حائری در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۸۸ بازداشت شد. آنها زمانی که در اتوبوس در راه مراسم خاکسپاری روحانی منتقد اولیای امور، آیت الله العظمی منتظری، که قرار بود روز بعد انجام گیرد بودند، بازداشت شدند. به دلیل تضییقات وارده در ایران، اعضای دیگر کمیته ی گزارشگران حقوق بشر از ایران خارج شده و اکنون خارج از کشور ساکنند.
سازمان های دیگری که اعضایشان دستگیر یا محکوم شده اند شامل کمیتۀ دفاع از زندانیان سیاسی در ایران، فعالین حقوق بشر در ایران، و کمیته ی گزارشگران حقوق بشر می شوند. فعالین دانشجویی و رهبران منتقد نیز هدف قرار گرفته اند.
بی خبری مطلق از سرنوشت اکبر امینی اولین بازداشتی ۲۵ بهمن/ حامل نماد های جنبش سبز در بالای جرثقیل
از سرنوشت اکبرامینی، که ۲۵ بهمن ماه در چهار راه قصر تهران که با در دست داشتن نمادهایی از جنبش سبز و تصاویری از شهدای جنبش سبز خود را به بالای جرثقیل رسانده و نهایتا بازداشت شده بود، هیچ خبری در دست نیست.
به گزارش کانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها، اكبر اميني يكي از بازداشت شدگان بعد از انتخابات 88 بود كه در تاريخ 88.4.1 به اتهام همكاري با ستاد موسوي در محل كارش بازداشت شده بود و به مدت 45 روز در انفرادي 209 در بازداشت بود.پس از آن در تاريخ 88.5.15 به بند عمومي اندرزگاه 7 اوين منتقل گرديد وي به مدتي نيز در همين جا در بازداشت بود,و حكم دو سال زندان گرفت.بعد از چند هفته بازداشت, با وثيقه 50 ميليون توماني آزاد شد.
بنابر این گزارش، وی ً در تاريخ 88.7.25 در شعبه 15 دادگاه انقلاب كه توسط قاضي صلواتي تشكيل شده بود محاكمه گرديد و نهايتاً در تاريخ 89.4.8 حكم دو ساله وي بدليل نداشتن سابقه قبلي به 5 سال زندان تعليقي تغيير يافته و آزاد گرديد.
اكبرامینی در تاريخ 25 بهمن براي ابراز اعتراضش به بالاي جراثقال رفت كه همانجا دستگير گرديد . خانواده اش را تحت فشار گذاشتند تا بگويند كه او بحاظ رواني بي تعادل بوده است.
استفاده از پادگان ها و مراکز دولتی برای نگهداری بازداشت شدگان دهم اسفند
به دلیل کمبود جا در بازداشتگاه های تهران، بازداشتی های روز گذشته را به مکان های متفرقه، از جمله پادگان ها برده اند.
به گزارش کلمه، به علت پر شدن بیش از حد ظرفیت زندان ها و بازداشتگاه های تحت نظر سازمان زندان ها و نیروی انتظامی، تعداد زیادی از بازداشت شدگان را به پادگان هایی مثل پادگان جی و دیگر اماکن دولتی و حکومتی برده اند.
بر اساس گزارش ها و حضور مردم در خیابان ها در روز دهم اسفند به دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید، و به دنبال آن بسیج نیروهای انتظامی، سپاهی و لباس شخصی در مناطق تعیین شده توسط مردم و باقی میادین و خیابان های اصلی جمعیت عظیمی بازداشت شدند.
بر اساس منابع کلمه، یک شاهد عینی که برادرش شب گذشته در پادگان جی بوده است به خبرنگار کلمه می گوید: من دیشب دنبال کارهای برادرم بودم یک سر رفتم آگاهی. خیلی از بازداشتی های دیروز آنجا بودند. ولی آنها را سوار اتوبوس هایی می کردند می گفتند ببریدشان مسگرآباد.
آیا فقط افزایش حقوق کارگران تورم زاست؟
“واقعیت این است که پوشش و تامین اجتماعی کارمندان و کارگران را نباید از رویههایی دنبال کنیم که پایدار نیستند. یکی از مشکلاتی که در اقتصاد ایران مزمن شده، این است که ما برای این که کارمندان را حمایت کنیم، به بهانه تورم، نرخ مزدها و حقوق را افزایش میدهیم، اما طولی نمیکشد که این موج، به موج افزایش قیمت تبدیل میشود و در واقع اثر مثبت افزایش حقوق مستهلک میشود. در این روش اگر چه نیت خیر است، ولی نتیجه راضیکننده نیست، پس باید رویهها و رویکردها در این بخش اصلاح شود. آنچه من میگویم این است که با اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها و توزیع نقدی یارانهها، ما هزینه خانوارها را جبران کردیم و به گواه آمار و ارقام، این جبران بالاتر از آثار افزایش و اصلاح قیمتها بود. با این توضیح باید بیاییم به جای اینکه به سراغ افزایش دستمزدها برویم، به سراغ توسعه نظام تامین اجتماعی برویم که در قانون هدفمند کردن یارانهها هم پیشبینی شده است. باید حمایتهای هدفمند را جایگزین دستکاری نرخها کنیم که این روش قطعا موفقیتآمیزتر خواهد بود”.
شمسالدین حسینی اینگونه نیات خیر دولت در تلاش برای جلوگیری از افزایش دستمزد کارگران را برای سال آینده ترسیم میکند، البته وزیر فعلی و کشتیگیر سالهای قبل تنها فردی در هیات دولت نیست که تلاش میکند از افزایش دستمزد به بهانه افزایش تورم جلوگیری کند، بلکه در همان زمان که طرح تحول اقتصادی نگاشته شد و در ماده ۱۳ آن، انجماد دستمزدها طی زمان اجرای این طرح پیشبینی شده بود که به دلیل اعتراضات مکرر نهادهای صنفی کارگری، این ماده از قانون حذف شد.
حذف این ماده در آن روزها البته با اعتراض چندانی از سوی دولت مواجه نشد، اما معلوم بود که دولت از این موضوع چندان راضی نیست. تلاش برای جا انداختن این موضوع که دادن یارانه نقدی برابر همان افزایش دستمزدهاست، از همان روزهای ابتدایی پرداخت یارانهها آغاز شد اما با رسیدن روزهای پایانی سال و نزدیک شدن به تاریخ تشکیل جلسات شورای عالی کار، این شتاب بیشتر شد. با این حال بازخوردهای جامعه نشان میداد که گروههای حقوقبگیر چندان با این استدلال همدل نبودهاند و از همین رو فاز دوم تحرکات دولتیها برای جلوگیری از افزایش مزد آغاز شد.
حرکت شورای عالی کار به سمت شورایی تشریفاتی
تغییر آییننامه تشکیل جلسات شورای عالی کار به نحوی که سهم دولت افزایش یافته و نیز الزام حضور نمایندگان کارگری و کارفرمایی برداشته شود، موجب شد تا دولت بتواند با حضور تنها یک ضلع از دو گروه کارگری و کارفرمایی، قادر باشد تا منویات خود را در شورا به سایر گروهها دیکته کند، امری که نمایندگان کارگری و کارفرمایی از آن به تشریفاتی شدن شورای عالی کار تعبیر کنند. با این حال استدلال نمایندگان کارفرمایی مبنی بر اینکه کاهش قدرت خرید حقوقبگیران، به کاهش خرید و نهایتا زیان کارفرمایان منجر خواهد شد، سبب شد تا دولتیها به این حربه نیز به عنوان راهکاری مطمئن برای جلوگیری از افزایش دستمزد کارگران نگاه نکنند و از همین رو، فاز سومی از تحرکات دولتی آغاز شد.
وزیر کار به عنوان کسی که از وی به عنوان نماینده کارگران در هیات دولت یاد میشد، اما امروز به عنوان نماینده و حافظ منافع دولت بین کارگران حضور فعالی دارد، آغازگر این فاز بود. وی با این استدلال که افزایش دستمزد، آثار تورمی در جامعه به وجود میآورد؛ بنابراین باید بتوانیم قدرت خرید کارگران را افزایش و نرخ دستمزد را ثابت نگه داریم، از نیت اصلی دولت که همان انجماد دستمزدها طی زمان اجرای طرح تحول اقتصادی است، پرده برداشت. عبدالرضا شیخالاسلامی درباره دستمزد سال آینده کارگران میگوید: معمولا دستمزد در هفته پایانی سال تعیین میشود و شورای عالی کار پس از بحثهای کارشناسی و جلساتی که در هفته پایانی برگزار میکنند نظر قطعی خود را اعلام میکند. وی میافزاید: ما باید قدرت خرید کارگران را افزایش دهیم، نه اینکه پول بیشتری به آنها بدهیم؛ چون الزاما افزایش حقوق به معنی افزایش قدرت خرید نیست. چه بسا که با افزایش حقوق آثار تورمی نیز در جامعه به وجود میآید. وی با بیان اینکه اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها یک گام بلند در جهت افزایش قدرت خرید و درآمد کارگران بود، خاطرنشان میکند: همه اقشار از جمله کارگران و دهکهای پایین جامعه با دریافت حمایتهایی نظیر توزیع سهام عدالت و بیمه کارگران ساختمانی میتوانند قدرت خرید خود را افزایش دهند.
معاون وزیر و رییس ستاد تحول صنایع و معادن نیز به عنوان سخنگوی دیگری از بدنه دولت میگوید: با توجه به اینکه در راستای اجرای قانون هدفمند سازی یارانهها، پرداختهای مستقیم به خانوارها انجام میشود، دیگر ضرورت ندارد مبلغ دیگری بابت تورم برای افزایش دستمزدها در نظر گرفته شود. سیدرضا فاطمی امین تاکید میکند: منطق بازپرداخت یارانهها، جبران هزینههای اقشار مختلف جامعه است و با توجه به بازپرداخت یارانهها که بیش از تورم فعلی است، دیگر ضرورتی برای افزایش دستمزدها وجود ندارد و امسال نباید مانند سالهای گذشته شاهد افزایش دستمزدها باشیم. رئیس ستاد تحول صنایع و معادن با بیان اینکه افزایش دستمزدها یک تیغ دو لبه است که معمولا در جهت منفی عمل میکند، میافزاید: افزایش دستمزدها از یک سو سبب افزایش تقاضا و از سوی دیگر باعث افزایش هزینه تولید میشود و این دو عامل به افزایش تورم میانجامد که در نهایت تولید و کارکنان واحدهای تولیدی آسیب میبینند. وی خاطر نشان میکند: با توجه به موارد مطرح شده، منطقی نیست که همچون سالهای گذشته دستمزدها افزایش یابد، چرا که این امر برای تولید چالش مستقیم و برای دستمزد بگیران تاثیرات منفی غیرمستقیم خواهد داشت.
افزایش قیمت انرژی تورمزا نیست، اما دستمزد چرا
عضو هیئت مدیره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران در پاسخ به اظهارات این چنینی میگوید: اینکه از سوی مقامات دولتی بر تقویت کمکهای غیردولتی به جای افزایش سالیانه دستمزدها تاکید میکنند و عنوان میشود که دستمزد اصلیترین دلیل افزایش نرخ تورم است، این سئوال را پیش میآورد که مگر دستمزد کارگران چند درصد از هزینههای هر بنگاه اقتصادی است؟
وی تاکید میکند: بررسیها نشان میدهد که تاثیر دستمزدها بر قیمت تمامشده کالاها و خدمات بین ۸ تا ۱۲ درصد و بهصورت متوسط ۱۰ درصد است و مابقی هزینههای یک بنگاه و واحد تولیدی مربوط به خرید مواد اولیه، بازاریابی، حمل و نقل و مسائل دیگر است. این مقام مسئول کارگری کشور، تصریح میکند: حال فرض کنیم حداقل دستمزد امسال کارگران رقمی بین ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش یابد که اگر ۲۰ درصد باشد فقط ۲ درصد در هزینههای بخش صنعت تورم نشان میدهد که این میزان در مقابل افزایش ۶ برابری هزینههای گاز و ۳ تا ۴ برابری هزینههای برق بنگاهها در اثر هدفمندی یارانهها بسیار ناچیز است.
به گفته دهقان کیا، چگونه است که وقتی هزینههای قیمت تمام شده کالاها و خدمات در اثر آزادسازی قیمتها در بنگاهها بالا میرود تورمزا نیست، ولی افزایش دستمزد کارگران تورمزا میشود؟ وی خاطر نشان میکند: قبول ندارم که افزایش دستمزد باعث تورم میشود و تاثیر آن در نوک پیکان افزایش تورم خود را نشان میدهد؛ بنابراین دولت بدون اینکه بخواهد اقدامات خود را توجیه کند میتواند کنترل واردات بیرویه کالاها و خدمات را در دستور کار خود قرار دهد.
البته مقامات دولتی لزومی نمیبینند که نحوه عدم تاثیر افزایش قیمت سوخت بر تورم و در مقابل تاثیر شدید افزایش دستمزدها بر تورم را برای جامعه تبیین کنند و همین سوالی برای فعالان جامعه کارگری و کارگران پیش آورده است که چگونه دولتی که قادر است افزایش چند صد درصدی قیمت سوخت را در تورم جامعه کنترل کند، قادر نیست که تاثیر افزایش مزد بر تورم را مهار کند؟
منبع: خبرگزاری کار (ایلنا)
هفت نفر در جیرفت و بم اعدام شدند
خبرگزاری هرانا - روز سه شنبه، دهم اسفندماه هفت نفر که در دادگاههای انقلاب بم و جیرفت به اعدام محکوم شده بودند، در این دو شهر به دار آویخته شدند.
به گزارش ایرنا به نقل از روابط عمومی دادگستری استان کرمان، پنج نفر به نامهای "محمدنبی- ن"، "مهدی- ص"، "علی بخش- ص"، "حمیدرضا- د" و "سهراب- ن" در زندان جیرفت و دو نفر به نامهای "ملک-ن" و "سعید-م" در زندان بم به دار آویخته شدند.
به گزارش ایرنا به نقل از روابط عمومی دادگستری استان کرمان، پنج نفر به نامهای "محمدنبی- ن"، "مهدی- ص"، "علی بخش- ص"، "حمیدرضا- د" و "سهراب- ن" در زندان جیرفت و دو نفر به نامهای "ملک-ن" و "سعید-م" در زندان بم به دار آویخته شدند.
اتهام تمامی افراد اعدام شده جرایم مربوط به مواد مخدر عنوان شده است.
بر پایه این خبر، با درخواست عفو و تخفیف در مجازات افراد مذکور در کمیسیون عفو دادگستری استان و مرکز مخالفت شده بود.
گفته میشود این احکام پس از تایید دادستانی کل کشور به مرحلهٔ اجرا درآمده است.
بر پایه این خبر، با درخواست عفو و تخفیف در مجازات افراد مذکور در کمیسیون عفو دادگستری استان و مرکز مخالفت شده بود.
گفته میشود این احکام پس از تایید دادستانی کل کشور به مرحلهٔ اجرا درآمده است.
محمد طالبی، دانشجوی مشهدی بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - محمد طالبی، دانشجوی رشتهٔ مترجمی زبان انگلیسی و عضو انجمن اسلامی دانشگاه غیر انتفاعی خیام مشهد بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد طالبی، ۲۴ ساله بعداز ظهر روز سه شنبه دهم اسفندماه، توسط نیروهای امنیتی در مشهد بازداشت شده است.
گفتنی ست این دانشجو که تاکنون سابقهٔ فعالیت سیاسی نداشته، پس از بازداشت بلافاصله به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شده است.
شایان ذکر است که پس از اعتراضات ۲۵ بهمن ماه، محمد طالبی بارها از سوی حزاست دانشگاه تهدید به اخراج شده بود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد طالبی، ۲۴ ساله بعداز ظهر روز سه شنبه دهم اسفندماه، توسط نیروهای امنیتی در مشهد بازداشت شده است.
گفتنی ست این دانشجو که تاکنون سابقهٔ فعالیت سیاسی نداشته، پس از بازداشت بلافاصله به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شده است.
شایان ذکر است که پس از اعتراضات ۲۵ بهمن ماه، محمد طالبی بارها از سوی حزاست دانشگاه تهدید به اخراج شده بود.
۳۶۰ تن از کارگران آبادانی در آستانهٔ اخراج قرار گرفتهاند
خبرگزاری هرانا - قریب به ۳۶۰ تن از کارگران آبادانی با پایان سال جدید در آستانهٔ اخراج قرار گرفتهاند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، قریب به ۳۰۰ نفر از کارگران پالایشگاه آبادان و ۶۰ نفر از پرسنل شهرداری آبادان در آستانهٔ عید نوروز و شروع سال جدید، توسط شرکتهای پیمانکاری در آستانهٔ اخراج قرار دارند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، قریب به ۳۰۰ نفر از کارگران پالایشگاه آبادان و ۶۰ نفر از پرسنل شهرداری آبادان در آستانهٔ عید نوروز و شروع سال جدید، توسط شرکتهای پیمانکاری در آستانهٔ اخراج قرار دارند.
کارگران مذکور این اقدام را ضد کارگری وچپاولگرانه دانسته و علت آن را عدم موافقت شرکتهای پیمانکاری برای پرداخت مزایای مختلف به کارگران عنوان میکنند.
گویا این گونه شرکتها که در آستانهٔ عید نوروز کارگران خود را اخراج میکنند، با شروع سال نو نفرات جدیدی را به کار میگیرند و به علت بحران بیکاری در کشور گاها حتی متخصصین را به عنوان کارگر ساده میتوانند بکار گیرند.
شایان ذکر است که اینگونه اخراجها به صورت یک سنت هر ساله در آمده و در آستانهٔ سال جدید انبوهی از خانوادههای کارگری دچار مشکلات اقتصادی و خانوادگی میشوند.
گویا این گونه شرکتها که در آستانهٔ عید نوروز کارگران خود را اخراج میکنند، با شروع سال نو نفرات جدیدی را به کار میگیرند و به علت بحران بیکاری در کشور گاها حتی متخصصین را به عنوان کارگر ساده میتوانند بکار گیرند.
شایان ذکر است که اینگونه اخراجها به صورت یک سنت هر ساله در آمده و در آستانهٔ سال جدید انبوهی از خانوادههای کارگری دچار مشکلات اقتصادی و خانوادگی میشوند.
افزایش بیرویهٔ فشار بر شهروندانِ کرد ساکن روستاهای اطراف سلماس
خبرگزاری هرانا - وزارت اطلاعات در راستای ایجاد فضای رعب و وحشت اقدام به احضار، بازداشت و فشار گسترده بر ساکنین روستاهای تابعه شهرستان سلماس می کند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا ، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در طی هفته های گذشته نیروهای اداره اطلاعات شهر سلماس اقدام به احضار گسترده ده ها شهروند کرد ساکنین تعدادی از روستاهای شهرستان سلماس کرده اند و ضمن بازجویی از تعدای از این افراد، آن ها را مورد تهدید قرار داده اند که در صورت همکاری این افراد با احزاب کردی به شدت با آنها برخورد خواهند کرد.
بر اساس این گزارش اداره اطلاعات شهر سلماس از تعدادی از احضار شده گان تعهد کتبی گرفته است و تعدادی را نیز به دادگاه معرفی کرده که این افراد با سپردن وثیقه به صورت موقت آزاد شده اند.
نیروهای اداره اطلاعات همچنین تعدادی از منازل ساکنین این روستاها را مورد تفتیش و بازرسی قرار داده اند.
اسامی تعدادی از این افراد به شرح ذیل است:
بیجان اطمامی، اردشیر عبدالله زاده، فتح الله مالکی، جاوید دلجویی، پرویز ایوری، کامل ایوری، فرزنده پنیرک، فرهاد پنیرک و رامین یوسفی.
بیجان اطمامی، اردشیر عبدالله زاده، فتح الله مالکی، جاوید دلجویی، پرویز ایوری، کامل ایوری، فرزنده پنیرک، فرهاد پنیرک و رامین یوسفی.