این مقاله به مناسبت نوروز و ستایش از حفظ محیط زیست نگاشته شده و چند روزی پیش از رخداد سونامی و زلزلهی ژاپن، که این حادثه بهجا بودن دل نگرانی ما را برای محیط زیست ثابت کرد. از یکسو بروز چنین حادثهی عظیمی که خود از پیامدهای گرمایش زمین است و از سوی دیگر اتفاق نگران کنندهتر ناشی از آن در مرکز رآکتورهای اتمی فوکوشیما.
ا. پ
برای آنهایی که نگران سرنوشت زمیناند، دیگر وقت آن رسیده که با واقعیتها روبرو شوند و فقط با عوامل موثر بر تغییر آبوهوا مبارزه نکنند، بلکه در جستجوی یافتن راههای نو برای تغییر در شیوهی زندگی و نظام اجتماعی نیز برآیند. اینک شواهد بیشماری از نقش انسان در نابودی جنگلها، فرسایش خاک، آب شدن یخچالها، پدیدهی مرگبار سونامی و نابودی گونههای زیستی دیده میشود. اگرچه انسان نسبت به گونههای دیگر موجودات زندهی روی زمین نوزادی بیش نیست و از آغاز حیات تاکنون فقط یک هزارم درصد از این زمان را روی زمین بوده و بخش بزرگی از این دوره را گردآورنده و شکارچی بوده است، از چند صد سال پیش رفتهرفته ساختار بیولوژیکی، شیمیایی و فیزیکی زمین را تغییر داده و با نادیده گرفتن پیامدها به سودجویی و بهرهبرداری از محیط زیست ادامه میدهد، هر دم به میزان گازهای گلخانهای (دیاکسید کربن، متان و اکسید نیترات و غیره) میافزاید، سبب بیثباتی محیط زیست شده، فرایند طبیعی آبوهوا را تغییر میدهد و تاثیری ویرانگر و برگشتناپذیر بر بیشتر گونههای زندهی روی زمین میگذارد.
به گفتهی جان بلامی فاستر، استاد جامعهشناسی دانشگاه اورگان و مدیر تحریریهی مجلهی مانتلی ریویو، روند تغییر آبوهوا بهصورت خطی و تدریجی ایجاد نمیشود، بلکه با شتابی سرسامآور و به شکلی تصاعدی پیش میرود که نشانههای این شتاب اکنون بهخوبی آشکارند. در اینجا به چند نمونه از این نشانهها اشاره میکنم و میکوشم آخرین راه حلهای موجود را نیز کوتاه بیان کنم:
• آب شدن یخهای قطب شمال: با آب شدن یخها بازتاب پرتوهای خورشید کاهش یافته و با افزایش گسترهی آبهای تیرهی جایگزین شده، جذب پرتوها افزایش مییابد و در نتیجه دمای زمین بالا میرود. پژوهشها نشان میدهند که میزان یخهای قطب در پایان تابستان ۲٠٠٧ چهل درصد کمتر از تابستان دههی ۱٩٧٠ بوده است.
• تلاشیِ یخپهنههای گرینلند و قطب: با آب شدن یخپهنهها سطح اقیانوسها بالا میآید و گفتنیست که تنها یک تا دو متر افزایش سطح دریاها میتواند برای صدها میلیون نفر از مردم کشورهایی چون بنگلادش و ویتنام که سطح زمینشان پایین است، فاجعههای سنگین بهبار آورد.
• افزایش گازهای گلخانهای: اگر گازهای گلخانهای به همین ترتیب زیاد شوند، تا پایان این قرن بیشتر یا همهی یخرودهای کوههای جهان از بین خواهند رفت. یخرودهای هیمالیا در فصلهای خشک، آب مصرفی بیش از میلیاردها نفر از مردم آسیا را تامین میکند که آب شدن آنها سیلابهای بزرگی را در منطقه بهراه میاندازد. همین حالا نابودی این یخها سبب کمبود آب در کشورهایی چون بولیوی و پرو شده است.
• خشکسالی: خشکی ویرانگر تا چند دههی دیگر هفتاد درصد از زمین را فرا خواهد گرفت. هماکنون چهل درصد از سطح زمین بیابان است.
• افزایش گاز دیاکسید کربن: میزان بالای دیاکسید کربن در جو سبب بیثباتی آبوهوا شده و هوا را یا بسیار خشک و یا بیاندازه بارانی میکند.
• نابودی گونههای موجودات زنده: تغییر آبوهوا برای برخی از موجودات زنده آنقدر برقآساست که برایشان فرصتی جهت کوچ یا سازش با تغییرات نمیگذارد و موجب نابودی آنها میشود. از پی نابودی آنها چرخهی حیاتی که به وجود آنها وابسته است، فرومیپاشد و مرگ و هلاکت موجودات بیشتری را سبب میشود.
• افزایش دمای زمین: افزایش دما جذب کربن آبها را بالا میبرد و آنها را بیش از پیش اسیدی میکند و چرخهی زندگی آبها را بهخطر میاندازد. پژوهشهای جدید حاکی از آنست که اسیدی شدن اقیانوسها کارآیی جذب کربن آبها را کم میکند و سبب افزایش بیشتر کربن در اتمسفر و گرمایش بیشتر زمین میشود.
هانس بلیکز، کارپژوه اسلحه در سازمان ملل، پیش از حملهی آمریکا به عراق گفت، « بحران محیط زیست از سلاح کشتار جمعی خطرناکتر است. اما چون رهبران دنیا فقط به دورهی چهار یا هشتسالهی خود میاندیشند، نیازی نمیبینند که این دوره را برای آیندهی زمین به خطر اندازند.»
با همهی نشانههای ناامید کننده هنوز راه حلهایی برای مقابله با بحران محیط زیست وجود دارد. مهمتر از همه، تغییر در شیوهی تولید و نظام اقتصادی سرمایهداریست. به قول بیل مککیبن، زیستبومشناس و نویسندهی کتاب «پایان طبیعت» رشد بیپایان اقتصاد به سیارهای باثبات نیاز دارد که متاسفانه انسان آن را بیثبات کرده است. دیگر نمیتوانیم به عادتهایمان ادامه دهیم و تنها راه باقیمانده برگشت به گذشتههای نسبتا دور است و بازگشت به جوامعی با شیوهی اقتصادی پایا.
به نظر جیمز هانسن، مدیر بخش مطالعات فضایی ناسا و بزرگترین دانشمند اقلیمشناسی جهان، برای رسیدن به نقطهای قابل قبول، «از امروز سوخت فسیلی باقیمانده، بهویژه سوخت زغال سنگ باید در زیر زمین بماند و گسیل گاز دیاکسید کربن باید تا مرز صفر کاهش یابد.» به عقیدهی او ۱) باید سوزاندن زغال سنگ متوقف شود، مگر وقتی کربن آن جدا شده باشد که درواقع الان از لحاظ تکنولوژی چنین چیزی ممکن نیست. ۲) بهای سوخت فسیلی باید پیدرپی افزایش یابد، به عبارت دیگر باید در مرحلهی تولید، مالیات آن را روز به روز زیاد کرد: از سر چاه نفت، از پای معدن، یا از نقطهی وارد شدن و توزیع، و همهی درآمد ماهانهی آن نیز باید میان مردم به صورت سود سهام تقسیم شود. ۳) پیکار گستردهی جهانی برای پایان دادن به پاکسازی جنگلها و آغاز جنگلسازی در گسترهای وسیع. هانسن در ادامه میگوید، «مالیات بر کربن باید یکراست به سود مردمی باشد که اثر منفیشان (جای پا footprint) بر زمین زیر خط میانگین است و سود کربن باید بهصورت درآمدی خالص به آنها برسد، و همینکه میزان مصرف انرژی آنها بالا رفت، یا به عبارتی جای پایشان بر زمین بیشتر شد، از این درآمد کاسته شود. این طرح سبب حمایت گستردهی تودهها از ایجاد تغییر در میزان مصرف انرژی میشود و بهویژه لایههای زیرین جامعه را برمیانگیزاند تا در مسیر انقلاب زیستبومی همکاری کنند.»
بدین ترتیب لایههای پایین جامعه دولتمردان را وادار میکنند که اقتصاد و شیوهی بهرهبرداری از منابع زمین و ارتباط تولید را از زیر سیطرهی منافع گروه کوچک ثروتمند جهان بیرون بکشند و به دوام زمین بیاندیشند. به گفتهی تیم فلانری، زیستبومشناس کانادایی و نویسندهی اثر معروف «اکنون یا هرگز» برای اجرای انقلاب زیستبومی، اقتصادی و اجتماعی پیش از هر چیز به رهبری جدیدی در کشور آمریکا نیاز داریم، کشوری که سکان کشتی کرهی خاکی را در دست دارد و آن را بهسوی نابودی میبرد.
وبسایت نویسنده: www.pedramnia.com
Index
1. Eaarth, Bill McKibben/ Knopf/ Canada
2. Now or Never, Tim Flanery/ Harper Collins/ Canada
3. What Every Environmentalist Needs to Know About Capitalism, Fred Magdoff &John Bellamy Foster/ Monthly Review
4. Why Ecological Revolution? John Bellamy Foster/ Monthly Review
5. The paradox of Wealth and Environment Destruction/ John Bellamy Foster & Brett Clark / Monthly Review
www.rickdoble.net
7. www.350.org
عصرایران - جعفر محمدی: سرانجام بعد از مدت ها ، شورای عالی کار ، کارگران سراسر کشور را سورپرایز کرد و در آستانه سال جدید ، عیدی خود را به آنها نشان داد و البته خبرش را هم خبرگزاری فارس داد تا در این شادمانی ملی و بلکه بین المللی سهم و ثوابی داشته باشد.
آن طور که دوستان اعلام کرده اند ، شورای عالی کار ... بگم؟... بگم؟ ... می گم: شورای عالی کار حداقل دستمزد کارگران برای سال آینده را با ۹ درصد افزایش نسبت به امسال به ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان رساند.
به قول بلوتوث بزرگ در قهوه تلخ: "آه خدای من!" فکرش را بکنید ، سال آینده حداقل حقوق کارگران ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان خواهد بود ،آن هم با ۹ درصد افزایش که بالاترین عدد یک رقمی است! شوخی نیست ، ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان ؛ اجداد و پدرمان هم اینقدر گیرشان نمی آمد در طول یک ماه!
باور کنید از وقتی که این خبر اعلام شده ، این تلفن های عصرایران ، یکریز اشغال است و کارگر پشت کارگر است که زنگ می زند ، یکی از ما می خواهد به اعضای شورای عالی کار سلام برسانیم ... آن دیگری پشت خط خودش را می کشد که "شورای عالی کار ، تشکر تشکر" ... یکی آیه و قسم مان می دهد که خودش در شهرستان است و راهش دور و از ما می خواهد به حسابش یک آژانس بگیریم برویم دم در شورای عالی کار ، نفری یک ماچ آبدار از آقایان عضو شورا داشته باشیم تا بدانند کارگران ایرانی چقدر دوستشان دارند... شوخی که نیست ، حرف ، حرف صد تومن و دویست تومن و هزارتومن هم نیست ، ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان پول نقد جرینگی در میان است.دقت می کنید؟ بندگان خدا تا ٣۰۰ تومان آخرش را هم حساب کرده اند تا خدای ناکرده حقی از کسی ضایع نشود و حلال و حرامی پیش نیاید!
با این حال ، مشکلی که بین تمام عزیزان تماس گیرنده مطرح بود و از ما خواستند آن را به سمع و نظر(!) آقایان برسانیم این بود که می گفتند حالا ما این ٣٣۰هزار و ٣۰۰ تومان را چه جوری در ٣۰ -٣۱ روز ناقابل خرج کنیم؟ تجربه اش را که تا حالا نداشته ایم ، بالاخره هر چقدر هم که اجازه خانه بدهیم ، سوار تاکسی با نرخ بنزین آزاد شویم ، دماغ خانم را عمل زیبایی کنیم ، برای بچه ها خرج کنیم ، آخر هفته ها را هم خوش باشیم و ... بالاخره تهش یک چیزی می ماند که نمی دانیم با آن یک چیز چکار کنیم؟ بگذاریم بانک؟ بیمه عمر شویم ؟ بزنیم تو خط بورس؟ از این اوراق مشارکت ارزی وزارت نفت بخریم ؟ سکه پس انداز کنیم؟ملک بخریم ؟از ایران خودرو چهار تا سمند سورن پیش خرید کنیم ؟ چه کار کنیم بالاخره ؟ البته نه این که بخواهیم خدای ناکرده ثروت اندوزی کنیم ، نه! نه ! اشتباه نشود ، می خواهیم با این تتمه حقوق ماهیانه مان در اقتصاد ملی سهیم شویم و دولت را در هدفمندی یارانه ها کمک کنیم .
آخ ، آخ ، آخ ! اصلا داشت یادم می رفت ! هدفمندی یارانه ها !... این ٣٣۰هزار و ٣۰۰ تومان ، سوای آن ۴۱۵۰۰ تومان یارانه نقدی ماهانه است ها ! یعنی هم آن را می دهند ، هم این را ؛ تازه آن طور که شورای عالی کار اعلام کرده ، علاوه بر همه این ها قرار است هر از گاهی بن کارگری هم بدهند تا عیش کارگران تکمیل شود و خفن خوش بگذرد!
افزایش حقوق
تصویری که می بینید مربوط به رویای یکی از صدها هزار کارگر سوئیسی است که با شنیدن خبر افزایش حقوق کارگران در ایران ، به دنبال گرفتن ویزای کار در ایران هستند ؛ عکس تزئینی نیست!
البته این را هم بگوییم که مصوبه اخیر ، نگرانی هایی را هم در بین اهل و عیالات برخی کارگران ایجاد کرده است. یکی از همسران محترمه یکی از این کارگران خوشبخت ، در همین باره به خبرنگار ما گفت: آقا ما گفتیم حقوق شوهرهامون رو زیاد کنن ، ولی نه اینقدر دیگه ! مگه نمی دونین این مردا شلوارشون دو تا بشه زیر سرشون می جنبه! مسوولانی که این حقوق ها رو اضافه کردن ، فقط به فکر محبوبیت خودشون بودن ، نه به فکر از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده های کارگران.
و بعد در حالی که بغض کرده و عکس شوهرش که یک کلاه ایمنی روی سرش بود را نشان خبرنگارمان می داد بغضش ترکید و خطاب به عکس گفت: مجییییییییییید ، دوستت دارم ، منو ترک نکنی ها...!
البته بعد از این که خبرنگار ما این همشیره محترمه را توجیه کرد که خط فقر حول و حوش یک میلیون تومان است و افزایش حقوق هم کمتر از میزان تورم خواهد بود ، نفسی به آسودگی کشید و گفت: من از اولش هم می دونستم این آقا مجید ما عرضه این کارا رو نداره.
به هر حال ، زیاد وارد مسائل خانوادگی افراد نمی شویم و می پردازیم به ابعاد اجتماعی این مصوبه تاریخی که کارشناسان معتقدند زمینه ای خواهد بود برای کاهش سرقت ها و چک های برگشتی و کلاهبرداری ها و حکم تخلیه و طلاق و طلاق کشی و ... و از همه مهم تر این که وقتی کارگری این قدر پول می گیرد (آن هم ماه به ماه ... ماه به ماه) دیگر گول این شیادان هرمی را نمی خورد و هرم مرم هم می رود پی کار خودش و همه چیز گل و بلبل می شود و ما چقدر خوشبختیم ، همه چی آرومه!
به هر حال ضمن تشکر مجدد از اعضای شورای عالی کار که واقعاً خودشان را کشتند و روی هر چی حاتم طایی بود را کم کردند ، امیدواریم فکری هم به حال افزایش حقوق نمایندگان مجلس ، وزرا ، معاونان و مشاوران خیلی سخت کوش ، استانداران ، فرمانداران ،شهرداران ، امپکس ، نودال ، صدابرداری ، گریم و ...ایضاً خودشان بکنند تا جامعه احساس نکند که بین طبقه کارگر و دیگران فرق گذاشته اند و از فردا همه به کارگران یک جورایی نگاه نکنند که مثلاً این ها دارند ما را استثمار می کنند و از وقتی مرفه بی درد شده اند ، همچین خودشان را می گیرند.
- آقا جان...! الو...! عمو...! با توأم ...! کارگر هستی که هستی ، ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان هم می گیری که می گیری ، از دماغ فیل که نیفتادی این جوری نگاهمان می کنی! داری یه صد تومن دستی بدی تا سر برج؟!
آن طور که دوستان اعلام کرده اند ، شورای عالی کار ... بگم؟... بگم؟ ... می گم: شورای عالی کار حداقل دستمزد کارگران برای سال آینده را با ۹ درصد افزایش نسبت به امسال به ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان رساند.
به قول بلوتوث بزرگ در قهوه تلخ: "آه خدای من!" فکرش را بکنید ، سال آینده حداقل حقوق کارگران ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان خواهد بود ،آن هم با ۹ درصد افزایش که بالاترین عدد یک رقمی است! شوخی نیست ، ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان ؛ اجداد و پدرمان هم اینقدر گیرشان نمی آمد در طول یک ماه!
باور کنید از وقتی که این خبر اعلام شده ، این تلفن های عصرایران ، یکریز اشغال است و کارگر پشت کارگر است که زنگ می زند ، یکی از ما می خواهد به اعضای شورای عالی کار سلام برسانیم ... آن دیگری پشت خط خودش را می کشد که "شورای عالی کار ، تشکر تشکر" ... یکی آیه و قسم مان می دهد که خودش در شهرستان است و راهش دور و از ما می خواهد به حسابش یک آژانس بگیریم برویم دم در شورای عالی کار ، نفری یک ماچ آبدار از آقایان عضو شورا داشته باشیم تا بدانند کارگران ایرانی چقدر دوستشان دارند... شوخی که نیست ، حرف ، حرف صد تومن و دویست تومن و هزارتومن هم نیست ، ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان پول نقد جرینگی در میان است.دقت می کنید؟ بندگان خدا تا ٣۰۰ تومان آخرش را هم حساب کرده اند تا خدای ناکرده حقی از کسی ضایع نشود و حلال و حرامی پیش نیاید!
با این حال ، مشکلی که بین تمام عزیزان تماس گیرنده مطرح بود و از ما خواستند آن را به سمع و نظر(!) آقایان برسانیم این بود که می گفتند حالا ما این ٣٣۰هزار و ٣۰۰ تومان را چه جوری در ٣۰ -٣۱ روز ناقابل خرج کنیم؟ تجربه اش را که تا حالا نداشته ایم ، بالاخره هر چقدر هم که اجازه خانه بدهیم ، سوار تاکسی با نرخ بنزین آزاد شویم ، دماغ خانم را عمل زیبایی کنیم ، برای بچه ها خرج کنیم ، آخر هفته ها را هم خوش باشیم و ... بالاخره تهش یک چیزی می ماند که نمی دانیم با آن یک چیز چکار کنیم؟ بگذاریم بانک؟ بیمه عمر شویم ؟ بزنیم تو خط بورس؟ از این اوراق مشارکت ارزی وزارت نفت بخریم ؟ سکه پس انداز کنیم؟ملک بخریم ؟از ایران خودرو چهار تا سمند سورن پیش خرید کنیم ؟ چه کار کنیم بالاخره ؟ البته نه این که بخواهیم خدای ناکرده ثروت اندوزی کنیم ، نه! نه ! اشتباه نشود ، می خواهیم با این تتمه حقوق ماهیانه مان در اقتصاد ملی سهیم شویم و دولت را در هدفمندی یارانه ها کمک کنیم .
آخ ، آخ ، آخ ! اصلا داشت یادم می رفت ! هدفمندی یارانه ها !... این ٣٣۰هزار و ٣۰۰ تومان ، سوای آن ۴۱۵۰۰ تومان یارانه نقدی ماهانه است ها ! یعنی هم آن را می دهند ، هم این را ؛ تازه آن طور که شورای عالی کار اعلام کرده ، علاوه بر همه این ها قرار است هر از گاهی بن کارگری هم بدهند تا عیش کارگران تکمیل شود و خفن خوش بگذرد!
افزایش حقوق
تصویری که می بینید مربوط به رویای یکی از صدها هزار کارگر سوئیسی است که با شنیدن خبر افزایش حقوق کارگران در ایران ، به دنبال گرفتن ویزای کار در ایران هستند ؛ عکس تزئینی نیست!
البته این را هم بگوییم که مصوبه اخیر ، نگرانی هایی را هم در بین اهل و عیالات برخی کارگران ایجاد کرده است. یکی از همسران محترمه یکی از این کارگران خوشبخت ، در همین باره به خبرنگار ما گفت: آقا ما گفتیم حقوق شوهرهامون رو زیاد کنن ، ولی نه اینقدر دیگه ! مگه نمی دونین این مردا شلوارشون دو تا بشه زیر سرشون می جنبه! مسوولانی که این حقوق ها رو اضافه کردن ، فقط به فکر محبوبیت خودشون بودن ، نه به فکر از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده های کارگران.
و بعد در حالی که بغض کرده و عکس شوهرش که یک کلاه ایمنی روی سرش بود را نشان خبرنگارمان می داد بغضش ترکید و خطاب به عکس گفت: مجییییییییییید ، دوستت دارم ، منو ترک نکنی ها...!
البته بعد از این که خبرنگار ما این همشیره محترمه را توجیه کرد که خط فقر حول و حوش یک میلیون تومان است و افزایش حقوق هم کمتر از میزان تورم خواهد بود ، نفسی به آسودگی کشید و گفت: من از اولش هم می دونستم این آقا مجید ما عرضه این کارا رو نداره.
به هر حال ، زیاد وارد مسائل خانوادگی افراد نمی شویم و می پردازیم به ابعاد اجتماعی این مصوبه تاریخی که کارشناسان معتقدند زمینه ای خواهد بود برای کاهش سرقت ها و چک های برگشتی و کلاهبرداری ها و حکم تخلیه و طلاق و طلاق کشی و ... و از همه مهم تر این که وقتی کارگری این قدر پول می گیرد (آن هم ماه به ماه ... ماه به ماه) دیگر گول این شیادان هرمی را نمی خورد و هرم مرم هم می رود پی کار خودش و همه چیز گل و بلبل می شود و ما چقدر خوشبختیم ، همه چی آرومه!
به هر حال ضمن تشکر مجدد از اعضای شورای عالی کار که واقعاً خودشان را کشتند و روی هر چی حاتم طایی بود را کم کردند ، امیدواریم فکری هم به حال افزایش حقوق نمایندگان مجلس ، وزرا ، معاونان و مشاوران خیلی سخت کوش ، استانداران ، فرمانداران ،شهرداران ، امپکس ، نودال ، صدابرداری ، گریم و ...ایضاً خودشان بکنند تا جامعه احساس نکند که بین طبقه کارگر و دیگران فرق گذاشته اند و از فردا همه به کارگران یک جورایی نگاه نکنند که مثلاً این ها دارند ما را استثمار می کنند و از وقتی مرفه بی درد شده اند ، همچین خودشان را می گیرند.
- آقا جان...! الو...! عمو...! با توأم ...! کارگر هستی که هستی ، ٣٣۰ هزار و ٣۰۰ تومان هم می گیری که می گیری ، از دماغ فیل که نیفتادی این جوری نگاهمان می کنی! داری یه صد تومن دستی بدی تا سر برج؟!
بودجه ۱۳۹۰ محمود احمدینژاد: زور و زيان!
جمشيد اسدیAssadiOnIran.Blogspot.com
Assadi3000@yahoo.com
اين نوشته بررسی لايحه بودجه سال ۱۳۹۰ دولت محمود احمدی نژاد است. هدف پرداختن به نکته هايی است که شهروند ايرانی بايد در مورد آن بداند.
ديرکرد در ارايه بودجه برای پرهيختن از رسيدگی و پاسخگويی. در نظام جمهوری، بنابر اين است که دولت لايحه بودجه را تا ۱۵ آذر به مجلس فرستد تا نمايندگان زمان کافی برای رسيدگی داشته باشند. بنا بر آيين نامه مجلس، نمايندگان می بايستی دست کم سی روز برای بررسی لايحه بودجه فرصت داشته باشند. دولت احمدی نژاد اما در تمامی دوران زمامداری اش،لايحه بودجه را ديرتر به مجلس داد تا از زمان رسيدگی و گفتگوی نمايندگان بکاهد. لايحه بودجه ۱۳۹۰ هم در دوم اسفند ۱۳۸۹ به مجلس ارائه شد. يعنی با ۷۶ روز ديرکرد ! ازآغاز جمهوری اسلامی تا کنون و حتی در زمان جنگ هشت ساله عراق و ايران، لايحه بودجه هرگز با چنين ديرکردی به مجلس ارائه نشده بود.
گويا حتی مجلس نامه ای برای محمود احمدی نژاد فرستاده و از وی خواسته بود که لايحه بودجه را تا دهم بهمن ۱۳۸۹ به مجلس بفرستد، اما وی توجهی به اين درخواست نکرد. مجلس احمدی نژاد را نمی شناخت؟ وی به حرف کی توجه کرده و به کجا پاسخگو بوده که حالا از مجلس حرف شنوايی داشته باشد؟ محمود احمدی نژاد همان گونه که سازمان برنامه و شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی را از کار انداخت، از مجلس ـ حتی اين مجلس همراه و بلکه پيرو هم ـ جز نامی باقی نخواهد گذاشت.
محمود احمدی نژاد با اشاره به بپاخيزی مردم در چند کشور خاورميانه و به ويژه کشتار مردم در ليبی توسط قذافی، به حاکمان اين کشورها توصيه می کند که تن به اصلاحات دهند و خواست مردم را بپذيرند و حرف ايشان را گوش دهند (روزنامه جام جم، پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۹). اما در همان زمان لايحه بودجه را دير به مجلس می فرستد که وقتی برای بحث و گفتگو نباشد و تازه روشن و پوست کنده از نمايندگان می خواهد که کاری به کار جزييات بودجه نداشته باشند و آن را در کليات بپذيرند.
کسی که عليه رای مردم کودتا می کند و وقتی برای گفت و شنيد به نمايندگان اصول گرای از صافی شورای نگهبان گذشته نمی دهد و حتی پرسش و پاسخ با ايشان را برنمی تابد، چه جای آن دارد که به خودکامگان عرب منطقه درس مردمداری دهد؟ محمود احمدی نژاد ايرانی را چه می پندارد که به اين روشنی دوگويی می کند؟ قصد تحريک بيش از اين دارد؟ هرچه هست در هميشه بر اين پاشنه نخواهد چرخيد. اين حرف ها از سوی رئيس جمهور کودتا نشانگر نهايت بی آزرمی است. البته اين هست که کمتر ايرانی اين حرف را شنيد و با تلخی و خشم بر آن نخنديد.
افزايش تصدی دولت در اقتصاد. پس از بيرون راندن اصلاح طلبان و حتی کارگزاران از نهادهای نظام، سرسختان سپاه با کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ برای يک دست کردن حاکميت سياسی نظام خيز تندی برداشتند. در زمينه اقتصادی هم، جز اين نکردند. دليل اين سخن همين لايحه بودجه ۱۳۹۰ است.
آيت الله خامنه ای، که هم رهبر نظام است و هم ولی امر مسلمين جهان، بارها حکم کرده که شرکت های دولتی را به بخش خصوصی واگذارند. خود محمود احمدی نژاد هم بارها گفته که کسب و کار و حتی ترابری و متروی تهران و شهرستان ها را بايد به بخش خصوصی داد. حرف هايشان را گوش کنيد و کرده هايشان را باور کنيد!
در دوران زمامداری احمدی نژاد، نه تنها تصدی دولت بر اقتصاد افزايش يافته، بلکه امتيازات اقتصادی بزرگی هم بی مناقصه و رقابت به بنگاه های وابسته به سپاه پاسداران داده شده است. جدول زير افزايش بودجه شرکت های دولتی در لايحه ۱۳۹۰ را به روشنی نشان می دهد. حالا ديگر بودجه شرکت های دولتی بيش از دو برابر بودجه عمومی دولت است!
لايحه بودجه ۱۹۹۰ محمود احمدی نژاد در مقايسه با سال ۱۳۸۹
(هزار ميليارد تومان)
منبع: دنيای اقتصاد سه شنبه ۳ اسفند ۱۳۸۹
کاهش درآمد دولت و بودجه تورم زا. در دوران زمامداری احمدی نژاد، درآمدها هرگز پاسخگوی هزينه های بودجه نبوده اند. در لايحه بودجه سال ۱۳۹۰ هم درآمد ها کم اند و هزينه ها زياد.
نمايندگان درآمد مالياتی در بودجه سال آينده را کمتر از حد انتظار برآورد می کنند و در مورد ديگر درآمدها هم با ديده ترديد می نگرند. در گزارش مرکز پژوهش های مجلس که رياست آن با احمد توکلی نماينده اصولگراست، به روشنی آمده است که پيش بينی دولت برای کسب ۲۳۲ هزار ميليارد ريال در آمد در سال ۱۳۹۰ از محل واگذاری شرکت های دولتی شدنی نيست. دليل آن هم اين است که در بودجه سال ۱۳۸۹، درآمد ناشی از فروش شرکت های دولتی ۱۴۵ هزار ميليارد ريال برآورد شده بود، در حالی که در ۹ ماه اول سال، دولت احمدی نژاد از اين محل تنها ۳۰ هزار و پانصد ميليارد ريال به دست آورد.
از اين ها گذشته، مرکز پژوهش های مجلس، درآمد ۵۶۰ هزار ميليارد ريالی اجرای قانون هدفمند کردن يارانه ها را هم گزافه ارزيابی کرده و از دولت خواسته است که آن را تعديل کند و چگونگی به دست آوردن آن را در بودجه روشن کند. (ايرادهای مرکز پژوهش های مجلس ايران به لايحه بودجه ۱۳۹۰، سايت اينترنتی بی بی سی - پنج شنبه ۱۰ مارس ۲۰۱۱ - ۱۹ اسفند ۱۳۸۹). جای شک نيست که در اين مورد مجلس تا مدت ها منتظر خواهد ماند.
اگر بر داستان بالا اين را هم بيافزاييم که توليد و صادرات نفت کشور همچون چند سال گذشته در سال ۱۳۹۰ هم کاهش خواهند يافت، به روشنی می توانيم نتيجه گرفت که درآمد دولت احمدی نژاد هم ناچار کاهش خواهد يافت (مگر اين که افزايش بهای نفت تا حدی به کمک اش آيد) و بدين ترتيب در سال ۱۳۹۰ باز هم درآمد دولت به ميزان هزينه اش نخواهد بود. شايد از همين روست که در لايحه بودجه از هيچ شرکت دولتی زيانده اسمی به ميان نيامده است و ۱۱۳ شرکت زيانده سال ۱۳۸۹، به يک باره در فهرست شرکت های سودده ثبت شده اند! مرکز پژوهش های مجلس يادآوری می کند که سازمان صدا و سيما زيانده است، اما در لايحه بودجه سال ۱۳۹۰ ميزان کمک به آن روشن نشده است.
پيآمد نامبارک آن چه شرحش رفت اين خواهد شد که دولت احمدی نژاد يا برداشت غيرقانونی از صندوق ارزی خواهد کرد و يا بانک مرکزی را به خلق بی پشتوانه پول واخواهد داشت. امکان ديگر آن است که از بودجه عمرانی بردارند و به هزينه های جاری زنند. بعيد نيست! کمااينکه در بودجه ۱۳۹۰ بودجه عمرانی بيش از دو برابر شده است، در حالی که کمتر از سی درصد هزينه های عمرانی بودجه ۱۳۸۹ تحقق پيدا کردند.
پيآمد نامبارک ديگر را دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی بی انضباطی مالی دولت می نامند و ما، بی تعارف تقلب و فساد! نماينده ای از همين مجلس شورای اسلامی اصول گرا که اتفاقا عضو کميسيون برنامه و بودجه هم هست (جبار کوچکی نژاد) می گويد که در عملکرد دولت محمود احمدی نژاد در ۹ ماه نخست سال ۱۳۸۹، بيست و يک هزار ميليارد تومان انحراف وجود دارد (نماينده مجلس ايران: تخلف۲۱ ميليارد دلاری دولت در بودجه ۸۹، سايت اينترنتی بی بی سی، شنبه ۰۵ فوريه ۲۰۱۱ - ۱۶ بهمن ۱۳۸۹). ديوان محاسبات مجلس هم بيش از اين بارها گزارش کرده بود که حساب برخی از برداشت های دولت از صندوق ارزی را در هيچ جا نمی يابد.
کوتاه سخن اين که حال و روز اقتصادی کشور در سال آينده بدتر از اين که هست خواهد شد. البته اگر احمدی نژاد بر سر قدرت بماند. کاش هم او بيافتد و هم پاسداران سرسخت و رانت خوار.
پس نوشت ۱. در يکی از آخرين نوشته ها، به اسم "هدف طرح يارانه های احمدی نژاد: مريدپروری!" آورده بودم که : "تا مدت ها مشخص نبود که هر کس چه مقدار يارانه دريافت خواهد کرد تا اين که سرانجام ۸۱۰۰۰ تومان برای دو ماه پرداخت شد، يعنی ماهی ۴۵۰۰ تومان". که البته درست آن ۴۰۵۰۰ تومان در ماه است. با وجود اين لغزش، برنهاده و تحليل آن نوشته درست باقی می ماند.
پس نوشت ۲. نوروز همه تان پيروز!
هجوم شهروندان جمهوری آذربايجان در مرز برای خريد در ايران
هر روز جمعیتی بیش از ۳۵۰۰ نفر از شهروندان جمهوری آذربایجان در گذرگاه مرزی با ایران در شهر آستارا تجمع کرده و ساعتها در صف، انتظار میکشند تا بتوانند برای خرید مواد غذایی به آن سوی مرز بروند. دلیل تحمل این همه دردسر، افزایش سرسامآور مواد غذایی در این جمهوری است.
رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی از مرز ایران و آذربایجان گزارش میدهد:
یک زن سالخورده که ساعتها در این صف طولانی به انتظار ایستادهاست میگوید که حقوق بازنشستگی وی برای خرید مواد غذایی در کشور خود کفایت نمیدهد و میافزاید که اکثر مواد غذایی مثل گوشت و لبنیات را از فروشگاههای ایران تهیه میکند.
در ماههای اخیر بهای مواد غذایی در جمهوری آذربایجان به شدت افزایش یافته و براساس آمار دولتی فقط در طول ماه فوریه این قیمتها بیش از دو درصد گرانتر شدهاند. به عنوان مثال قیمت شکر حدود ۱۰ درصد و قیمت سیب زمینی حدود دوازده درصد افزایش یافتهاست. منابع مستقل میگویند که افزایش بهای مواد غذایی بسیار بیشتر از آمار دولتی است.
«از گرسنگی خواهیم مرد»
برخی از کارشناسان اقتصادی در باکو میگویند که به احتمال زیاد بهای مواد غذایی در طول سال ۲۰۱۱ حدود ۱۶ درصد افزایش خواهد یافت.
مردم آذربایجان از قدیم برای خرید به گرجستان میرفتند چون بهای مواد غذایی در آن کشور ارزانتر است، ولی اکنون با رفع برخی از محدودیتهای مربوط به صدور فرآوردههای کشاورزی ایران به خارج، آذربایجانیها ترجیح میدهند برای خرید به ایران بروند. طبق مقررات فعلی شهروندان آذربایجان میتوانند روزانه ۵ کیلوگرم مواد غذایی از ایران خریداری کرده و خارج کنند.
یکی از زنانی که در صف ورود به خاک ایران منتظر نشستهاست میگوید: «اگر مرز ایران بسته شود همه ما از گرسنگی میمیریم و مردم همدیگر را به خاطر کمبود مواد غذایی خواهند کشت.»
جمهوری آذربایجان تنها کشوری نیست که با معضل افزایش سرسامآور بهای مواد غذایی روبهرو است. به گزارش سازمان خیریه بینالمللی «آکسفام» از ماه ژوئیه سال ۲۰۱۰ بهای بینالمللی ذرت حدود ۷۴ درصد، گندم حدود ۸۴ درصد، شکر حدود ۷۷ درصد و روغن و چربی حدود ۵۷ درصد افزایش یافتهاست. دفتر غذا و خواروبار سازمان ملل متحد میگوید که شاخص عمومی بهای مواد غذایی از ماه دسامبر سال گذشته تاکنون حدود ۳٫۴ درصد افزایش نشان میدهد که این بزرگترین جهش در بهای این کالاها از سال ۱۹۹۹ به این سو است.
فساد در اداره گمرک آذربایجان
کارشناسان مستقل میگویند که عامل فساد مالی و اداری و زدوبند مقامهای دولتی با بازرگانان و واردکنندگان مواد غذایی بر ابعاد مشکل افزودهاست. در بسیای از موارد، واردات مواد غذایی در انحصار چند فرد یا شرکت است و این افراد یا شرکتها میتوانند به هر شکلی که میخواهند بهای این محصولات را کنترل کنند. اکثر این افراد و شرکتها با مقامات دولتی زدوبند دارند و یا متعلق به مقامهای دولتی هستند.
برای نمونه، یادداشتهای دیپلماتیک دولت آمریکا که توسط وبسایت «ویکیلیکس» برملا شد نشان میهد که «کمالالدین حیدرف» وزیر حوادث غیرمترقبه آذربایجان یکی از نیرومندترین و ثروتمندترین افراد در این کشور است و تجارت آب میوه را مطلقاً در انحصار خود دارد.
کارشناسان مستقل همچنین یادآوری میکنند که وجود فساد اداری در دستگاه گمرک جمهوری آذربایجان باعث شده که قمیت شکر بسیار بیشتر از نرخ جهانی در این کشور افزایش یابد. بهای این محصول در بازار به نسبت آنچه که در گمرک آذربایجان تعیین میشود تقریباً چهار برابر است.
بهای فرآوردههای دیگری مثل گوشت طیور و تخم مرغ نیز در آذربایجان گرانتر از اروپا است.
الهام علییف رئیس جمهور آذربایجان در واکنش به نارضایتی شدید مردم از این وضعیت در ماه ژانویه اعلام کرد که دولت بر واردات و نحوه عملکرد گمرک نظارت شدیدتری اعمال خواهد کرد. وزارت توسعه اقتصادی نیز گفتهاست که افزایش بیرویه قیمتها را زیر نظر خواهد گرفت و با انحصاری کردن تجارت این محصولات مقابله خواهد کرد.
بحرانی مزمن
مقامهای دادستانی میگویند که افزایش ۴۰ درصدی بهای تخم مرغ در فاصله یک ماه پیامد یک اقدام سازمانیافته توسط شرکتهایی است که بخش اعظم تجارت این محصول را در انحصار خود دارند. به گفته دادستان کل کشور یک پرونده قضایی علیه شرکتهایی که در این موضوع دخالت داشتند به جریان افتادهاست.
به باور کارشناسان، شدت عمل دستگاههای دولتی در مبارزه با فساد اداری و مالی تا حدی روی کنترل قیمتها تاثیر مثبت داشتهاست. از اواخر ماه ژانویه که این مقررت به اجرا درآمده تعدادی از مقامات دونپایه ادارات دولتی از مقام خود برکنار و یا حتی مجازات شدهاند.
کارشناسان امیدوارند که با ادامه این اقدامات، دولت بتواند بازار محصولات غذایی را کنترل کرده و حدود ۲۰ درصد از افزایش بهای مواد غذایی بکاهد.
با این همه بعید است که مشکل اصلی بخش گستردهای از جمعیت آذربایجان را بتوان با این اقدامات حل کرد. متوسط درآمد مردم این کشور حدود ۴۰۰ دلار در ماه و حداقل حقوق بازنشستگی حدود صد دلار است. با یک چنین سطحی از درآمد مشکل خرید مواد غذایی کماکان در حالت بحرانی فعلی باقی خواهد ماند.
رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی از مرز ایران و آذربایجان گزارش میدهد:
یک زن سالخورده که ساعتها در این صف طولانی به انتظار ایستادهاست میگوید که حقوق بازنشستگی وی برای خرید مواد غذایی در کشور خود کفایت نمیدهد و میافزاید که اکثر مواد غذایی مثل گوشت و لبنیات را از فروشگاههای ایران تهیه میکند.
در ماههای اخیر بهای مواد غذایی در جمهوری آذربایجان به شدت افزایش یافته و براساس آمار دولتی فقط در طول ماه فوریه این قیمتها بیش از دو درصد گرانتر شدهاند. به عنوان مثال قیمت شکر حدود ۱۰ درصد و قیمت سیب زمینی حدود دوازده درصد افزایش یافتهاست. منابع مستقل میگویند که افزایش بهای مواد غذایی بسیار بیشتر از آمار دولتی است.
«از گرسنگی خواهیم مرد»
برخی از کارشناسان اقتصادی در باکو میگویند که به احتمال زیاد بهای مواد غذایی در طول سال ۲۰۱۱ حدود ۱۶ درصد افزایش خواهد یافت.
مردم آذربایجان از قدیم برای خرید به گرجستان میرفتند چون بهای مواد غذایی در آن کشور ارزانتر است، ولی اکنون با رفع برخی از محدودیتهای مربوط به صدور فرآوردههای کشاورزی ایران به خارج، آذربایجانیها ترجیح میدهند برای خرید به ایران بروند. طبق مقررات فعلی شهروندان آذربایجان میتوانند روزانه ۵ کیلوگرم مواد غذایی از ایران خریداری کرده و خارج کنند.
یکی از زنانی که در صف ورود به خاک ایران منتظر نشستهاست میگوید: «اگر مرز ایران بسته شود همه ما از گرسنگی میمیریم و مردم همدیگر را به خاطر کمبود مواد غذایی خواهند کشت.»
جمهوری آذربایجان تنها کشوری نیست که با معضل افزایش سرسامآور بهای مواد غذایی روبهرو است. به گزارش سازمان خیریه بینالمللی «آکسفام» از ماه ژوئیه سال ۲۰۱۰ بهای بینالمللی ذرت حدود ۷۴ درصد، گندم حدود ۸۴ درصد، شکر حدود ۷۷ درصد و روغن و چربی حدود ۵۷ درصد افزایش یافتهاست. دفتر غذا و خواروبار سازمان ملل متحد میگوید که شاخص عمومی بهای مواد غذایی از ماه دسامبر سال گذشته تاکنون حدود ۳٫۴ درصد افزایش نشان میدهد که این بزرگترین جهش در بهای این کالاها از سال ۱۹۹۹ به این سو است.
فساد در اداره گمرک آذربایجان
کارشناسان مستقل میگویند که عامل فساد مالی و اداری و زدوبند مقامهای دولتی با بازرگانان و واردکنندگان مواد غذایی بر ابعاد مشکل افزودهاست. در بسیای از موارد، واردات مواد غذایی در انحصار چند فرد یا شرکت است و این افراد یا شرکتها میتوانند به هر شکلی که میخواهند بهای این محصولات را کنترل کنند. اکثر این افراد و شرکتها با مقامات دولتی زدوبند دارند و یا متعلق به مقامهای دولتی هستند.
برای نمونه، یادداشتهای دیپلماتیک دولت آمریکا که توسط وبسایت «ویکیلیکس» برملا شد نشان میهد که «کمالالدین حیدرف» وزیر حوادث غیرمترقبه آذربایجان یکی از نیرومندترین و ثروتمندترین افراد در این کشور است و تجارت آب میوه را مطلقاً در انحصار خود دارد.
کارشناسان مستقل همچنین یادآوری میکنند که وجود فساد اداری در دستگاه گمرک جمهوری آذربایجان باعث شده که قمیت شکر بسیار بیشتر از نرخ جهانی در این کشور افزایش یابد. بهای این محصول در بازار به نسبت آنچه که در گمرک آذربایجان تعیین میشود تقریباً چهار برابر است.
بهای فرآوردههای دیگری مثل گوشت طیور و تخم مرغ نیز در آذربایجان گرانتر از اروپا است.
الهام علییف رئیس جمهور آذربایجان در واکنش به نارضایتی شدید مردم از این وضعیت در ماه ژانویه اعلام کرد که دولت بر واردات و نحوه عملکرد گمرک نظارت شدیدتری اعمال خواهد کرد. وزارت توسعه اقتصادی نیز گفتهاست که افزایش بیرویه قیمتها را زیر نظر خواهد گرفت و با انحصاری کردن تجارت این محصولات مقابله خواهد کرد.
بحرانی مزمن
مقامهای دادستانی میگویند که افزایش ۴۰ درصدی بهای تخم مرغ در فاصله یک ماه پیامد یک اقدام سازمانیافته توسط شرکتهایی است که بخش اعظم تجارت این محصول را در انحصار خود دارند. به گفته دادستان کل کشور یک پرونده قضایی علیه شرکتهایی که در این موضوع دخالت داشتند به جریان افتادهاست.
به باور کارشناسان، شدت عمل دستگاههای دولتی در مبارزه با فساد اداری و مالی تا حدی روی کنترل قیمتها تاثیر مثبت داشتهاست. از اواخر ماه ژانویه که این مقررت به اجرا درآمده تعدادی از مقامات دونپایه ادارات دولتی از مقام خود برکنار و یا حتی مجازات شدهاند.
کارشناسان امیدوارند که با ادامه این اقدامات، دولت بتواند بازار محصولات غذایی را کنترل کرده و حدود ۲۰ درصد از افزایش بهای مواد غذایی بکاهد.
با این همه بعید است که مشکل اصلی بخش گستردهای از جمعیت آذربایجان را بتوان با این اقدامات حل کرد. متوسط درآمد مردم این کشور حدود ۴۰۰ دلار در ماه و حداقل حقوق بازنشستگی حدود صد دلار است. با یک چنین سطحی از درآمد مشکل خرید مواد غذایی کماکان در حالت بحرانی فعلی باقی خواهد ماند.
هتاکیهای آيتالله خامنهای
آيتالله علی خامنهای در ديدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری گفته است: «هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سياسی است...خدای متعال را هم از ما خشمگين می کند...بعضی از اين جوانها بلاشک مردمان با اخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خيال می کنند اين[فحاشی و تهمت] وظيفه است؛ نه، من عرض می کنم اين خلاف وظيفه است، عکس اين وظيفه است... من بخصوص از جوانها می خواهم که نگذارند اين فضای غيبت و تهمت و فحاشی و هتاکی و شکستن حرمتها ادامه پيدا کند»[۱].
از هيچ کس پنهان نيست که دشنام گويانی چون کيهان، صدا و سيما، لباس شخصی ها و...همه و همه مستقيماً تحت فرمان شخص ولی فقيه عمل می کنند.صفحه ی دوم کيهان، مواضع و نظرات علی خامنه ای را بازگو می کند.آن همه فحاشی و هتک حرمت کيهاننشينان، به وسيله ی کسانی صورت می گيرد که سلطان علی خامنه ای آنان را شخصاً منصوب کرده و «تک تيراندازان» جبهه نظام و رهبری خوانده است.خامنه ای در همين سخنان،هتاکان را «مردمان با اخلاص و مومن و خوب» می نامد.آنان در انجام وظيفه ، کمی زياده روی کرده اند، وگرنه چگونه است که کيهان همچنان به همين وظيفه ادامه می دهد؟ علی خامنه ای هرگاه مجبور شده از مريدان/نيروهای تحت امر خود کوچکترين انتقادی صورت دهد،آن را همراه با تعريفی از آنها کرده است.در اين جا هم برای اينکه تمايل/ارادت خود را نشان دهد،آنان را «با اخلاص»،«مومن» و «خوب» به شمار آورده است.
اما در حال حاضر اينها را ناديده گرفته و به چند مورد از هتاکی ها و هتک حرمت های آيت الله علی خامنه ای اشاره می کنيم تا نشان دهيم وی به عنوان ولی فقيه منشأ هتاکی است.
شاهد اول: در سال های اول زمامداری سلطان علی خامنه ای، نيروهای دولتی خانه های فاقد مجوز مردم در شهر مشهد را تخريب کردند. در نتيجه،درگيری شديدی بين مردم و دستگاههای دولتی در شهر مشهد پيش آمد و در اثر واکنش اعتراضی مردم، بسياری از مکان های دولتی تخريب شد.سپس، نهادهای نظامی/ انتظامی/ امنيتی- به حکم رهبر- مردم را به شدت تمام سرکوب کردند تا شهر آرامش يافت. آيت الله علی خامنه ای در ۲۰/۳/ ۱۳۷۱ در اولين ديدار نمايندگان مجلس چهارم با وی، ضمن تحليل علل و دلائل وقوع آن حادثه، به مردم رنج کشيده ی آن شهر چنين دشنام داد:«قضايای مشهد و امثال آن - کار دشمن است...از قضايای مشهد، متأسفانه در بعضی از مطبوعات، تحليل های نادرستی کردند...قضيه، کاملاً روشن است: ضدانقلاب وارد ماجرا می شود. منتها از زمينههای فاسد و مرداب های گنديده استفاده می کند. اين اراذل و اوباشی که گفته شد، بعضی تعجب نکنند. چنين افرادی وجود دارند: يک قشر رذل اوباش چاقوکش، که اقليت معدودی هستند و دستگاههای انتظامی بايد با اينها برخورد کنند. مثل علف هرزه، بايد اينها را بکنند و درو کنند و دور بيندازند. آن پسماندهی استکبار می رود به سراغ اينها؛ با يک لقمهای، با يک غارتی، با يک حرکت زشت آشوبگرانه، اينها را تطميع و هدايت می کند...پشت گروههای رذل و اوباش پنهان می شود و کار به دست چنين افرادی صورت می گيرد»[۲].
شاهد دوم: در آبان ماه ۱۳۷۶ آيت الله منتظری،طی يک سخنرانی دلسوزانه، انتقاداتی بر شيوه ی زمامداری سلطان علی خامنه ای وارد آورد.سلطان در تجمع بسيجيان(۵/۹/ ۷۶)، افقه و اعلم فقهای معاصر را که از قدرت گذشت تا مدافع حقوق مظلومان باشد،اين چنين دشنام داد:
«خيال نکند که اگر آمدند و چند نفر آدم سادهلوح و معمّم را وادار کردند که حرفی بزنند، ما اشتباه می کنيم و خيال می کنيم که دشمن ما اينها هستند! اينها کسی نيستند! دشمن، خود را پشت پرده پنهان می کند...آن کسی که سينه سپر می کند و به خيال خود جلو می آيد، يک عامل است؛ ممکن است خودش هم نداند عامل است...خودشان را در حوزه قم، به بيچارهای برسانند و او را به حرفی، به گفتهای و به يک موضعگيری غلط و ناشيانه وادار کنند...خبر غلط و حرف دروغی را به فلان آدم بيچاره و مفلوک بدهند و او خيال کند که اوضاع و احوال به صورتی است که بايد حالا حرفی زد؛ خودش و ديگران و زن و بچه خود را به بلا بيندازد...مگر همين کسانی که امروز به اين زبان خشن حرف می زنند و اين طور ناجوانمردانه سيل تهمت و افترا روانه می کنند، با امام، طرف نشدند... چشم مردم به دهان رهبری است. در زمان امام راحل اين را بارها تجربه کردند و به لطف پروردگار، تو دهنی خوردند...اينها به مردم خيانت کردند، به انقلاب و به کشور خيانت کردند و البته بايد در چارچوب قانون با اينها رفتار شود...از روی نادانی، نفهمی، هوای نفسِ زودگذر، هواهای بشری ناشی از خصال زشت و بد و حسد و غيره، اقدامی می کنند»[۳].
شاهد سوم: دوران اصلاحات مقبول او نبود. در ۲۶/۹/ ۱۳۷۸ در نماز جمعه تهران، اصلاح طلبان و منتقدان داخلی را اين گونه هتک حرمت کرد:«من کاری به اين دوستان و خودی های غافل ندارم؛ بحثِ من برسر دشمن است که سلسله جنبان اين حرکت، به بيرون از اين مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی که اساس کار دست آنهاست، جزو دشمنانند... منتها خودی های فريب خورده و به دام افتاده - يا به دام ثروت طلبی و مقام خواهی و عقدههای خودشان، يا به دام جهالت ها و حماقتها و تعصّبهای خودشان... جبهه دشمن، غير از آن آدم غافلی است که خودی هم هست؛ منتها بيچاره دچار غفلت و اشتباه و فريب می شود؛ بر اثر حادثهای، عقده و کينهای پيدا می کند و در مقابل نظام می ايستد؛ در مقابل سخن حق می ايستد؛ در مقابل امام و راه امام می ايستد. اين، آن دشمن اصلی نيست؛ اين يک آدم فريب خورده است؛ اين يک آدم قابل ترحّم است... يک وقت می بينيد طرف يک روحانی است، اما غافل و فريب خورده و بی خبر... يا يک فرد معمولی حتّی انقلابی است، اما زمان را نشناخته، دشمن را نشناخته، يا احياناً دچار عقده و کينهای شده است. حرف از زبان اين فرد خارج می شود؛ اما اين بيچاره حرف خودش نيست؛ حرف دشمن است...چرا کسانی که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّه معصومين زدند، حالا طوری مشی کنند که اسرائيل و امريکا و سيا و هرکسی که در هر گوشه دنيا با اسلام دشمن است، برايشان کف بزنند »[۴].
همه به ياد دارند که به دستور وی شورای نگهبان همه ی نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم را برای انتخابات مجلس هفتم رد صلاحيت کرد.سلطان علی خامنه ای چندين بار آنان را که نماينده مجلس بودند، «گردن کلفت» خواند.«گردن کلفت» قلمداد کردن نمايندگان معترض،هتک حرمت و اهانت نيست؟
شاهد چهارم: حمله دولت اسرائيل به کشتی های حامل دارو و مواد غذايی از سوی همه ی مدافعان حقوق بشر و انسان دوستان محکوم شد. اما محکوميت سلطان علی خامنه ای کمی متفاوت بود. وی که خود را رهبری دينی و مبلغ اخلاق قلمداد می کند،در نماز جمعه ۱۴/۳/ ۱۳۸۹، هتاکانه به سراغ موضوع رفت و گفت:«يکی خوی توحش صهيونيست هاست و اين را دنيا بايد بفهمد. صهيونيست ها ادعا می کنند که برای بازرسی يا جلوگيری از ورود به غزه ، وارد کشتی ها شده اند که البته مثل سگ دروغ می گويند...عده ی زيادی را کشتيد، عده ی بيشتری را مجروح و تعداد بيشتری را اسير کرديد. اين يک توحش است.جمهوری اسلامی سی سال است که اين را فرياد می زند و غربی های دو رو و دروغگو و ريا کار اين را نديده و نشنيده می گيرند. امروز همه دنيا به چشم ديد که اينها خوی توحش دارند»[۵].
اين رژيمی است که بيش از همه نظام های سياسی در طول تاريخ شعار اخلاق سر داده است.همه نظام های سياسی و زمامداران آنان را نماد رذائل اخلاقی و خود را نماد فضائل اخلاقی قلمداد کرده و می کند. وعده می داد، افرادی را جايگزين رهبران رژيم شاه خواهد کرد که ملکه فضائلند.اما رژيم های استبدادی/جبار؛رذيلت ها را به فضيلت مبدل می سازند. اگر باور نمی کنيد، فقط به رذيلت دروغ بنگريد که تا چه حد در اين رژيم سيطره دارد.دروغ با سرشت اين نظام يکی شده است.
نظامی که محصول «دين ايدئولوژيک» بود،رهبرش می بايست الگوی همگان باشد.مگر صدا و سيما در بخش اخبار نمی گويد:«رهبر مسلمين جهان» يا از آن بالاتر:«رهبر مستضعفان جهان».حال اگر اين رهبری خود خوانده را مستضعفان و مسلمين جهان قبول ندارند،لااقل بايد برای مريدان خود در داخل کشور الگو باشد. رهبر فضيلت کش و رذيلت پرور،مريدانی تربيت کرده که عين رذائلند.آنان که زندانهای جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند، می دانند از چه حرف می زنم. بازجويان علی خامنه ای در فحاشی روی بازجويان شاه را سفيد کرده اند.منتها،اين عفونت، ديگر محدود به اتاق های بازجويی و سلول های انفرادی نيست.دمل چرکين از بالا به همه جا سرايت کرده وصدای همه- از جمله منشأ خود يعنی سلطان- را در آورده است.
دشنام و توهين هر کجا که اتفاق افتد راه را بر گفتگوی عقلانی می بندد، برای سلطان اما علاوه بر اين، هتک حرمت و دشنام و تهمت مقدمه سرکوب و حذف است. در هر سه مورد داخلی،هتاکی های علی خامنه ای به سرکوب و حذف منتهی شد.مردم مشهد به عنوان «علف های هرز»،آن چنان که رهبر فرمان داد، «درو» شدند.آيت الله منتظری به عنوان «مفلوک»، «حسود»، «بيچاره»، «نادان»، «نفهم»، «ساده لوح» و «خائن»؛ به مدت پنج سال در بيت خود زندانی شد.
اصلاح طلبان «گردن گلفت» و «فريب خورده»،به«فتنه» گران عامل خارجی تبديل شدند که اينک در زندان ها به سر می برند. فرايندی که با اهانت و تهمت شروع می شود، با سرکوب و حذف تکميل می شود. ۲۰ ماه حجم سنگين هتک حرمت موسوی و کروبی با انواع و اقسام هتاکی ها و تهمت ها(از جمله دستور گرفتن از آمريکا و انگليس و اسرائيل، دريافت ميليونها دلار از عربستان،دريافت ۵۰ ميليون دلار از محمود عباس و...)برای اين بود که فضای فکری بازداشت خانگی آنان فراهم شود[۶]. از روزی که علی خامنه ای جنبش سبز را «فتنه» ناميد و در مرحله بعد آن را «ميکروبهای سياسی و اجتماعی» قلمداد کرد تا روزی که هاشمی رفسنجانی آن را «معاند» خواند، زمان چندانی سپری نشد[۷]. «گفتمان» ها با دنيای خارج نسبت وثيق دارند.
بسياری از فلاسفه اخلاق، متاثر از کانت، بر اين باورند که «کرامت انسانی» شايد تنها چيزی باشد که ارزشی ذاتی دارد. کانت کرامت انسانی را بر اساس مهمترين ويژگی انسان يعنی عقلانيت و قدرت انتخاب عقلانی می فهميد. دروغ و توهين مستقيما کرامت انسانی را نشانه می گيرند،از اين راه که دروغگو و هتاک قربانی خود را انسانی شايسته گفت و گوی عقلانی نمی داند و با او به مثابه يک انسان رفتار نمی کند.
رهبران ايدئولوژيک هيچ گاه غير از هواداران خود را انسانی در خور گفت گو به شمار نمی آورند و به همين دليل توهين و دروغ را بکار می برند تا آنها را از مقام انسانی تنزل دهند. تنها زبان توهين آميز نيست که کرامت انسانی را نشانه می گيرد، زمامدارای خودکامانه(مطابق ميل سلطان) که سازگار و همراه دروغ و دشنام است،نيز چيزی جز هيچ گرفتن قدرت انتخاب عقلانی ديگران نيست، از اين رو بايد گفت که زبان هتاکانه علی خامنه ای متناسب با ديگر رفتار اوست.
..................................................
نظرات مطرح شده در این مقاله الزاماً بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.
پاورقیها:
۱- رجوع شود به لينک زير:http://alef.ir/1388/content/view/97965/
۲- رجوع شود به لينک زير: : http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=690
۳- رجوع شود به لينک زير: : : http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=1510
۴- رجوع شود به لينک زير: http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=1850
۵- رجوع شود به لينک: http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=1156806
۶- علی خامنه ای در موجی که عليه جنبش سبز و چهره های شاخص آن به راه انداخت، از تحليل های روانشناختی هم سود می جست.يعنی، انگيزه های بد به موسوی و کروبی نسبت می داد، سپس از طريق مغالطه ی انگيزه و انگيخته، کنش جمعی پس از انتخابات را محکوم می کرد.يعنی می گفت: چون نيات و انگيزه های شما(هواهای نفس چون:حسادت،قدرت طلبی،جاه طلبی،و...) پليد بود،پس انگيخته ی شما هم که حرکتی در اعتراض به تقلب در انتخابات بود،پليد بود. او چهار ماه پيش گفت:
"وقتی طغيان جلوی چشم انسان را بگيرد، وقتی هویهای نفس - که طاغوت حقيقیاند و در وجود خود ما بدتر از فرعونند - جلوی چشم ما را بگيرند، وقتی جاهطلبیها و حسادتها و دنياطلبیها و هویپرستیها و شهوترانیها جلوی چشم ما را بگيرند، واقعيات را هم نمی توانيم مشاهده کنيم.ديديد بعضیها نتوانستند واقعياتِ جلوی چشم را ببينند، نتوانستند تشخيص بدهند. در فتنهی طراحیشدهی پيچيدهی سال ۸۸ حقايقی جلوی چشم مردم بود؛ نگذاشتند يک عدهای اين حقايق را ببينند، بفهمند؛ نديدند، نفهميدند. وقتی در يک کشور فتنهگرانی پيدا ميشوند که برای جاهطلبی خودشان، برای دست يافتن به قدرت، برای رسيدن به اهدافی که به صورت آرزو در وجود خودشان متراکم و انباشته کردند، حاضر می شوند به مصلحت يک کشور، به حقانيت يک راه پشت کنند و لگد بزنند؛ کاری می کنند که سردمداران غربی و دشمنان درجهی يک ملت ايران به هيجان میآيند و سر شوق میآيند و از آنها حمايت می کنند، اين يک حقيقت روشن است؛ اين چيزی نيست که وقتی نور هست، انسان آن را نبيند؛ اما بعضی نديدند، بعضی نمیبينند، بعضی درک نمی کنند؛ بعضی به خاطر ظلمت دل، حتّی درک هم می کنند، اما حاضر نيستند به اين فهم ترتيب اثر بدهند؛ اينها همه عوارض هوای نفس است؛ اينها همه نتيجهی امر و نهی همان فرعون درونی ماست، همان فيل مستِ هوی و هوس است که شرع مقدس چکشی از تقوا و ورع به دست مؤمن می دهد که بر سر اين فيل مست بکوبد و او را آرام کند".
رجوع کنيد به لينک: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10634
فرض کنيم انتساب انگيزه های پليد به موسوی و کروبی درست باشد،اما حرکت اعتراضی هويتی مستقل از آن انگيزه های پليد داشت.فروکاستن دومی به اولی،مغالطه ای بيش نيست.در عين حال، کوشش برای تصاحب قدرت سياسی اگر پليد باشد،علی خامنه ای که اکثر قدرت را در دست دارد بيش از همه شايسته ی مذمت اخلاقی است. اگر کانديداتوری در انتخابات برای رئيس جمهور شدن جاه طلبی و قدرت طلبی و بقيه ی رذايل اخلاقی است،پس علی خامنه ای که دو دوره کانديدای رياست جمهوری شد،در اين زمينه بر موسوی و کروبی حق تقدم دارد.
۷- علی خامنه ای در سخنرانی ۲۷/۷/۸۹ خطاب به مردم قم گفت:
"فتنهی سال ۸۸ کشور را واکسينه کرد؛ مردم را بر ضد ميکروبهای سياسی و اجتماعیای که می تواند اثر بگذارد، مجهز کرد"
رجوع شود به ليک: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10302
از هيچ کس پنهان نيست که دشنام گويانی چون کيهان، صدا و سيما، لباس شخصی ها و...همه و همه مستقيماً تحت فرمان شخص ولی فقيه عمل می کنند.صفحه ی دوم کيهان، مواضع و نظرات علی خامنه ای را بازگو می کند.آن همه فحاشی و هتک حرمت کيهاننشينان، به وسيله ی کسانی صورت می گيرد که سلطان علی خامنه ای آنان را شخصاً منصوب کرده و «تک تيراندازان» جبهه نظام و رهبری خوانده است.خامنه ای در همين سخنان،هتاکان را «مردمان با اخلاص و مومن و خوب» می نامد.آنان در انجام وظيفه ، کمی زياده روی کرده اند، وگرنه چگونه است که کيهان همچنان به همين وظيفه ادامه می دهد؟ علی خامنه ای هرگاه مجبور شده از مريدان/نيروهای تحت امر خود کوچکترين انتقادی صورت دهد،آن را همراه با تعريفی از آنها کرده است.در اين جا هم برای اينکه تمايل/ارادت خود را نشان دهد،آنان را «با اخلاص»،«مومن» و «خوب» به شمار آورده است.
اما در حال حاضر اينها را ناديده گرفته و به چند مورد از هتاکی ها و هتک حرمت های آيت الله علی خامنه ای اشاره می کنيم تا نشان دهيم وی به عنوان ولی فقيه منشأ هتاکی است.
شاهد اول: در سال های اول زمامداری سلطان علی خامنه ای، نيروهای دولتی خانه های فاقد مجوز مردم در شهر مشهد را تخريب کردند. در نتيجه،درگيری شديدی بين مردم و دستگاههای دولتی در شهر مشهد پيش آمد و در اثر واکنش اعتراضی مردم، بسياری از مکان های دولتی تخريب شد.سپس، نهادهای نظامی/ انتظامی/ امنيتی- به حکم رهبر- مردم را به شدت تمام سرکوب کردند تا شهر آرامش يافت. آيت الله علی خامنه ای در ۲۰/۳/ ۱۳۷۱ در اولين ديدار نمايندگان مجلس چهارم با وی، ضمن تحليل علل و دلائل وقوع آن حادثه، به مردم رنج کشيده ی آن شهر چنين دشنام داد:«قضايای مشهد و امثال آن - کار دشمن است...از قضايای مشهد، متأسفانه در بعضی از مطبوعات، تحليل های نادرستی کردند...قضيه، کاملاً روشن است: ضدانقلاب وارد ماجرا می شود. منتها از زمينههای فاسد و مرداب های گنديده استفاده می کند. اين اراذل و اوباشی که گفته شد، بعضی تعجب نکنند. چنين افرادی وجود دارند: يک قشر رذل اوباش چاقوکش، که اقليت معدودی هستند و دستگاههای انتظامی بايد با اينها برخورد کنند. مثل علف هرزه، بايد اينها را بکنند و درو کنند و دور بيندازند. آن پسماندهی استکبار می رود به سراغ اينها؛ با يک لقمهای، با يک غارتی، با يک حرکت زشت آشوبگرانه، اينها را تطميع و هدايت می کند...پشت گروههای رذل و اوباش پنهان می شود و کار به دست چنين افرادی صورت می گيرد»[۲].
شاهد دوم: در آبان ماه ۱۳۷۶ آيت الله منتظری،طی يک سخنرانی دلسوزانه، انتقاداتی بر شيوه ی زمامداری سلطان علی خامنه ای وارد آورد.سلطان در تجمع بسيجيان(۵/۹/ ۷۶)، افقه و اعلم فقهای معاصر را که از قدرت گذشت تا مدافع حقوق مظلومان باشد،اين چنين دشنام داد:
«خيال نکند که اگر آمدند و چند نفر آدم سادهلوح و معمّم را وادار کردند که حرفی بزنند، ما اشتباه می کنيم و خيال می کنيم که دشمن ما اينها هستند! اينها کسی نيستند! دشمن، خود را پشت پرده پنهان می کند...آن کسی که سينه سپر می کند و به خيال خود جلو می آيد، يک عامل است؛ ممکن است خودش هم نداند عامل است...خودشان را در حوزه قم، به بيچارهای برسانند و او را به حرفی، به گفتهای و به يک موضعگيری غلط و ناشيانه وادار کنند...خبر غلط و حرف دروغی را به فلان آدم بيچاره و مفلوک بدهند و او خيال کند که اوضاع و احوال به صورتی است که بايد حالا حرفی زد؛ خودش و ديگران و زن و بچه خود را به بلا بيندازد...مگر همين کسانی که امروز به اين زبان خشن حرف می زنند و اين طور ناجوانمردانه سيل تهمت و افترا روانه می کنند، با امام، طرف نشدند... چشم مردم به دهان رهبری است. در زمان امام راحل اين را بارها تجربه کردند و به لطف پروردگار، تو دهنی خوردند...اينها به مردم خيانت کردند، به انقلاب و به کشور خيانت کردند و البته بايد در چارچوب قانون با اينها رفتار شود...از روی نادانی، نفهمی، هوای نفسِ زودگذر، هواهای بشری ناشی از خصال زشت و بد و حسد و غيره، اقدامی می کنند»[۳].
شاهد سوم: دوران اصلاحات مقبول او نبود. در ۲۶/۹/ ۱۳۷۸ در نماز جمعه تهران، اصلاح طلبان و منتقدان داخلی را اين گونه هتک حرمت کرد:«من کاری به اين دوستان و خودی های غافل ندارم؛ بحثِ من برسر دشمن است که سلسله جنبان اين حرکت، به بيرون از اين مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی که اساس کار دست آنهاست، جزو دشمنانند... منتها خودی های فريب خورده و به دام افتاده - يا به دام ثروت طلبی و مقام خواهی و عقدههای خودشان، يا به دام جهالت ها و حماقتها و تعصّبهای خودشان... جبهه دشمن، غير از آن آدم غافلی است که خودی هم هست؛ منتها بيچاره دچار غفلت و اشتباه و فريب می شود؛ بر اثر حادثهای، عقده و کينهای پيدا می کند و در مقابل نظام می ايستد؛ در مقابل سخن حق می ايستد؛ در مقابل امام و راه امام می ايستد. اين، آن دشمن اصلی نيست؛ اين يک آدم فريب خورده است؛ اين يک آدم قابل ترحّم است... يک وقت می بينيد طرف يک روحانی است، اما غافل و فريب خورده و بی خبر... يا يک فرد معمولی حتّی انقلابی است، اما زمان را نشناخته، دشمن را نشناخته، يا احياناً دچار عقده و کينهای شده است. حرف از زبان اين فرد خارج می شود؛ اما اين بيچاره حرف خودش نيست؛ حرف دشمن است...چرا کسانی که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّه معصومين زدند، حالا طوری مشی کنند که اسرائيل و امريکا و سيا و هرکسی که در هر گوشه دنيا با اسلام دشمن است، برايشان کف بزنند »[۴].
همه به ياد دارند که به دستور وی شورای نگهبان همه ی نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم را برای انتخابات مجلس هفتم رد صلاحيت کرد.سلطان علی خامنه ای چندين بار آنان را که نماينده مجلس بودند، «گردن کلفت» خواند.«گردن کلفت» قلمداد کردن نمايندگان معترض،هتک حرمت و اهانت نيست؟
شاهد چهارم: حمله دولت اسرائيل به کشتی های حامل دارو و مواد غذايی از سوی همه ی مدافعان حقوق بشر و انسان دوستان محکوم شد. اما محکوميت سلطان علی خامنه ای کمی متفاوت بود. وی که خود را رهبری دينی و مبلغ اخلاق قلمداد می کند،در نماز جمعه ۱۴/۳/ ۱۳۸۹، هتاکانه به سراغ موضوع رفت و گفت:«يکی خوی توحش صهيونيست هاست و اين را دنيا بايد بفهمد. صهيونيست ها ادعا می کنند که برای بازرسی يا جلوگيری از ورود به غزه ، وارد کشتی ها شده اند که البته مثل سگ دروغ می گويند...عده ی زيادی را کشتيد، عده ی بيشتری را مجروح و تعداد بيشتری را اسير کرديد. اين يک توحش است.جمهوری اسلامی سی سال است که اين را فرياد می زند و غربی های دو رو و دروغگو و ريا کار اين را نديده و نشنيده می گيرند. امروز همه دنيا به چشم ديد که اينها خوی توحش دارند»[۵].
اين رژيمی است که بيش از همه نظام های سياسی در طول تاريخ شعار اخلاق سر داده است.همه نظام های سياسی و زمامداران آنان را نماد رذائل اخلاقی و خود را نماد فضائل اخلاقی قلمداد کرده و می کند. وعده می داد، افرادی را جايگزين رهبران رژيم شاه خواهد کرد که ملکه فضائلند.اما رژيم های استبدادی/جبار؛رذيلت ها را به فضيلت مبدل می سازند. اگر باور نمی کنيد، فقط به رذيلت دروغ بنگريد که تا چه حد در اين رژيم سيطره دارد.دروغ با سرشت اين نظام يکی شده است.
نظامی که محصول «دين ايدئولوژيک» بود،رهبرش می بايست الگوی همگان باشد.مگر صدا و سيما در بخش اخبار نمی گويد:«رهبر مسلمين جهان» يا از آن بالاتر:«رهبر مستضعفان جهان».حال اگر اين رهبری خود خوانده را مستضعفان و مسلمين جهان قبول ندارند،لااقل بايد برای مريدان خود در داخل کشور الگو باشد. رهبر فضيلت کش و رذيلت پرور،مريدانی تربيت کرده که عين رذائلند.آنان که زندانهای جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند، می دانند از چه حرف می زنم. بازجويان علی خامنه ای در فحاشی روی بازجويان شاه را سفيد کرده اند.منتها،اين عفونت، ديگر محدود به اتاق های بازجويی و سلول های انفرادی نيست.دمل چرکين از بالا به همه جا سرايت کرده وصدای همه- از جمله منشأ خود يعنی سلطان- را در آورده است.
دشنام و توهين هر کجا که اتفاق افتد راه را بر گفتگوی عقلانی می بندد، برای سلطان اما علاوه بر اين، هتک حرمت و دشنام و تهمت مقدمه سرکوب و حذف است. در هر سه مورد داخلی،هتاکی های علی خامنه ای به سرکوب و حذف منتهی شد.مردم مشهد به عنوان «علف های هرز»،آن چنان که رهبر فرمان داد، «درو» شدند.آيت الله منتظری به عنوان «مفلوک»، «حسود»، «بيچاره»، «نادان»، «نفهم»، «ساده لوح» و «خائن»؛ به مدت پنج سال در بيت خود زندانی شد.
اصلاح طلبان «گردن گلفت» و «فريب خورده»،به«فتنه» گران عامل خارجی تبديل شدند که اينک در زندان ها به سر می برند. فرايندی که با اهانت و تهمت شروع می شود، با سرکوب و حذف تکميل می شود. ۲۰ ماه حجم سنگين هتک حرمت موسوی و کروبی با انواع و اقسام هتاکی ها و تهمت ها(از جمله دستور گرفتن از آمريکا و انگليس و اسرائيل، دريافت ميليونها دلار از عربستان،دريافت ۵۰ ميليون دلار از محمود عباس و...)برای اين بود که فضای فکری بازداشت خانگی آنان فراهم شود[۶]. از روزی که علی خامنه ای جنبش سبز را «فتنه» ناميد و در مرحله بعد آن را «ميکروبهای سياسی و اجتماعی» قلمداد کرد تا روزی که هاشمی رفسنجانی آن را «معاند» خواند، زمان چندانی سپری نشد[۷]. «گفتمان» ها با دنيای خارج نسبت وثيق دارند.
بسياری از فلاسفه اخلاق، متاثر از کانت، بر اين باورند که «کرامت انسانی» شايد تنها چيزی باشد که ارزشی ذاتی دارد. کانت کرامت انسانی را بر اساس مهمترين ويژگی انسان يعنی عقلانيت و قدرت انتخاب عقلانی می فهميد. دروغ و توهين مستقيما کرامت انسانی را نشانه می گيرند،از اين راه که دروغگو و هتاک قربانی خود را انسانی شايسته گفت و گوی عقلانی نمی داند و با او به مثابه يک انسان رفتار نمی کند.
رهبران ايدئولوژيک هيچ گاه غير از هواداران خود را انسانی در خور گفت گو به شمار نمی آورند و به همين دليل توهين و دروغ را بکار می برند تا آنها را از مقام انسانی تنزل دهند. تنها زبان توهين آميز نيست که کرامت انسانی را نشانه می گيرد، زمامدارای خودکامانه(مطابق ميل سلطان) که سازگار و همراه دروغ و دشنام است،نيز چيزی جز هيچ گرفتن قدرت انتخاب عقلانی ديگران نيست، از اين رو بايد گفت که زبان هتاکانه علی خامنه ای متناسب با ديگر رفتار اوست.
..................................................
نظرات مطرح شده در این مقاله الزاماً بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.
پاورقیها:
۱- رجوع شود به لينک زير:http://alef.ir/1388/content/view/97965/
۲- رجوع شود به لينک زير: : http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=690
۳- رجوع شود به لينک زير: : : http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=1510
۴- رجوع شود به لينک زير: http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=1850
۵- رجوع شود به لينک: http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=1156806
۶- علی خامنه ای در موجی که عليه جنبش سبز و چهره های شاخص آن به راه انداخت، از تحليل های روانشناختی هم سود می جست.يعنی، انگيزه های بد به موسوی و کروبی نسبت می داد، سپس از طريق مغالطه ی انگيزه و انگيخته، کنش جمعی پس از انتخابات را محکوم می کرد.يعنی می گفت: چون نيات و انگيزه های شما(هواهای نفس چون:حسادت،قدرت طلبی،جاه طلبی،و...) پليد بود،پس انگيخته ی شما هم که حرکتی در اعتراض به تقلب در انتخابات بود،پليد بود. او چهار ماه پيش گفت:
"وقتی طغيان جلوی چشم انسان را بگيرد، وقتی هویهای نفس - که طاغوت حقيقیاند و در وجود خود ما بدتر از فرعونند - جلوی چشم ما را بگيرند، وقتی جاهطلبیها و حسادتها و دنياطلبیها و هویپرستیها و شهوترانیها جلوی چشم ما را بگيرند، واقعيات را هم نمی توانيم مشاهده کنيم.ديديد بعضیها نتوانستند واقعياتِ جلوی چشم را ببينند، نتوانستند تشخيص بدهند. در فتنهی طراحیشدهی پيچيدهی سال ۸۸ حقايقی جلوی چشم مردم بود؛ نگذاشتند يک عدهای اين حقايق را ببينند، بفهمند؛ نديدند، نفهميدند. وقتی در يک کشور فتنهگرانی پيدا ميشوند که برای جاهطلبی خودشان، برای دست يافتن به قدرت، برای رسيدن به اهدافی که به صورت آرزو در وجود خودشان متراکم و انباشته کردند، حاضر می شوند به مصلحت يک کشور، به حقانيت يک راه پشت کنند و لگد بزنند؛ کاری می کنند که سردمداران غربی و دشمنان درجهی يک ملت ايران به هيجان میآيند و سر شوق میآيند و از آنها حمايت می کنند، اين يک حقيقت روشن است؛ اين چيزی نيست که وقتی نور هست، انسان آن را نبيند؛ اما بعضی نديدند، بعضی نمیبينند، بعضی درک نمی کنند؛ بعضی به خاطر ظلمت دل، حتّی درک هم می کنند، اما حاضر نيستند به اين فهم ترتيب اثر بدهند؛ اينها همه عوارض هوای نفس است؛ اينها همه نتيجهی امر و نهی همان فرعون درونی ماست، همان فيل مستِ هوی و هوس است که شرع مقدس چکشی از تقوا و ورع به دست مؤمن می دهد که بر سر اين فيل مست بکوبد و او را آرام کند".
رجوع کنيد به لينک: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10634
فرض کنيم انتساب انگيزه های پليد به موسوی و کروبی درست باشد،اما حرکت اعتراضی هويتی مستقل از آن انگيزه های پليد داشت.فروکاستن دومی به اولی،مغالطه ای بيش نيست.در عين حال، کوشش برای تصاحب قدرت سياسی اگر پليد باشد،علی خامنه ای که اکثر قدرت را در دست دارد بيش از همه شايسته ی مذمت اخلاقی است. اگر کانديداتوری در انتخابات برای رئيس جمهور شدن جاه طلبی و قدرت طلبی و بقيه ی رذايل اخلاقی است،پس علی خامنه ای که دو دوره کانديدای رياست جمهوری شد،در اين زمينه بر موسوی و کروبی حق تقدم دارد.
۷- علی خامنه ای در سخنرانی ۲۷/۷/۸۹ خطاب به مردم قم گفت:
"فتنهی سال ۸۸ کشور را واکسينه کرد؛ مردم را بر ضد ميکروبهای سياسی و اجتماعیای که می تواند اثر بگذارد، مجهز کرد"
رجوع شود به ليک: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10302
اعتراض ۳۸۸ وکیل دادگستری به محکومیت سه وکیل دراویش گنابادی
۳۸۸ نفر از وکلای دادگستری در نامه ای به رييس قوه قضاييه، محکوميت سه وکيل دراويش گنابادی به زندان و لغو پروانه وکالت دو تن از آنها را محکوم کردند.
فرشيد يداللهی و امير اسلامی در دادگاه جزایی کيش به شش ماه حبس تعزيری محکوم شده اند. مصطفی دانشجو نيز در جريان وکالت پرونده دو نفر از دراويش گنابادی، در دادگاه تجديدنظر مازندران به هفت ماه زندان محکوم شده است.
در گفت و گو با شيرداد رحمانی از اعضای هيات مديره کانون وکلای دادگستری فارس، ابتدا از اتهام های اين سه وکيل پرسيدیم.
شیرداد رحمانی: تا آنجايی که من اطلاع دارم، دادگاه کيش آقايان يداللهی و اسلامی را به اتهام نشر اکاذيب محکوم کرده است و به اعتقاد ما اتهام اقتصادی وجه قانونی ندارد.
از مفاد حکم به نظر می رسد که ضابطين دادگستری ممکن است گزارش متهم و همکاران ما را مورد انکار قرار داده باشند و به خاطر انکار گزارشی که ضابطين دادگستری داشتند، همکاران ما را به اتهام نشر اکاذيب محکوم کرده اند.
آقای رحمانی! درنامه ۳۸۸ نفر از وکلای دادگستری نام آقای مصطفی دانشجو هم آمده که به اتهام نشر اکاذيب به هفت ماه زندان محکوم شده است. چه زمانی قرار است اين احکام به اجرا درآيد؟
تا آنجايی که رأی دادگاه را ملاحظه کرده ام رأی از دادگاه بدوی کيش صادر شده که قانوناً قابليت اجرا ندارد و بايد مورد تجديد نظر خواهی قرار گيرد. چند نفر از وکلا از اين دو همکارمان که به اتهام نشر اکاذيب تحت پيگرد قرار گرفته اند، وکالت قبول کرده و تجديد نظر خواهی کرده اند.
مراحل پرونده بايد طی شود و پرونده در دادگاه تجديد نظر مورد رسيدگی قرار گيرد و چنانچه رأی دادگاه تجديد نظر بر برائت باشد اجرای حکم منتفی است چون برائت حاصل شده، ولی اگر دردادگاه تجديد نظر رأی به محکوميت قرار گيرد پس از قطعيت، حکم را اجرا خواهند کرد.
چون دلايلی برای اين اتهام وجود ندارد، ما اميدواريم دادگاه تجديد نظر با سعه صدر برخورد کند، قانون را مد نظر قرار دهد و همکاران ما برائت حاصل کنند.
در حکم صادر شده اين سه وکيل را متهم کرده اند به نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومی. اين وکلای دادگستری چه اقدامی انجام داده اند؟
ضابطين دادگستری برخی گزارشات همکاران ما و کسانی که به عنوان موکلشان وارد قضيه شده اند را خلاف واقع دانسته اند و همين مسئله را به عنوان نشر اکاذيب مطرح کرده اند.
۳۸۸ نفر از وکلای دادگستری به رییس قوه قضاييه نامه نوشته اند. انتظار شما از قوه قضاييه چيست؟
ما انتظار فوق العاده ای نداريم. انتظار رعايت قانون است و چيزی بيش از اين نمی خواهيم. اگر قانون را ملاک قرار دهند که ابزار کار ما و قوه قضاييه است، در واقع همکاران ما هيچ گونه محکوميتی پيدا نمی کنند.
اين نامه از ظرف عده زيادی از همکاران ما در استان فارس امضا شده است و خواهان اين هستيم که قانون آن گونه که مدون شده لحاظ شود و در مورد همکاران ما و البته ساير اقشار جامعه رعايت شود.
بر اساس قوانين جمهوری اسلامی دادگاه می تواند وکيلی را به خاطر دفاع از موکل خود متهم و محکوم کند؟
در هيچ جای قوانين ما پيش بينی نشده که به صرف دفاع ازاتهام، وکيلی تحت تعقيب قرار گيرد يا مجازات شود. بر عکس در قوانين ما دفاع محترم شمرده شده و حتی در برخی قوانين پيش بينی شده وکيل درمقام دفاع همان شان و منزلتی را خواهد داشت که قاضی دارد.
فرشيد يداللهی و امير اسلامی در دادگاه جزایی کيش به شش ماه حبس تعزيری محکوم شده اند. مصطفی دانشجو نيز در جريان وکالت پرونده دو نفر از دراويش گنابادی، در دادگاه تجديدنظر مازندران به هفت ماه زندان محکوم شده است.
در گفت و گو با شيرداد رحمانی از اعضای هيات مديره کانون وکلای دادگستری فارس، ابتدا از اتهام های اين سه وکيل پرسيدیم.
شیرداد رحمانی: تا آنجايی که من اطلاع دارم، دادگاه کيش آقايان يداللهی و اسلامی را به اتهام نشر اکاذيب محکوم کرده است و به اعتقاد ما اتهام اقتصادی وجه قانونی ندارد.
از مفاد حکم به نظر می رسد که ضابطين دادگستری ممکن است گزارش متهم و همکاران ما را مورد انکار قرار داده باشند و به خاطر انکار گزارشی که ضابطين دادگستری داشتند، همکاران ما را به اتهام نشر اکاذيب محکوم کرده اند.
آقای رحمانی! درنامه ۳۸۸ نفر از وکلای دادگستری نام آقای مصطفی دانشجو هم آمده که به اتهام نشر اکاذيب به هفت ماه زندان محکوم شده است. چه زمانی قرار است اين احکام به اجرا درآيد؟
تا آنجايی که رأی دادگاه را ملاحظه کرده ام رأی از دادگاه بدوی کيش صادر شده که قانوناً قابليت اجرا ندارد و بايد مورد تجديد نظر خواهی قرار گيرد. چند نفر از وکلا از اين دو همکارمان که به اتهام نشر اکاذيب تحت پيگرد قرار گرفته اند، وکالت قبول کرده و تجديد نظر خواهی کرده اند.
مراحل پرونده بايد طی شود و پرونده در دادگاه تجديد نظر مورد رسيدگی قرار گيرد و چنانچه رأی دادگاه تجديد نظر بر برائت باشد اجرای حکم منتفی است چون برائت حاصل شده، ولی اگر دردادگاه تجديد نظر رأی به محکوميت قرار گيرد پس از قطعيت، حکم را اجرا خواهند کرد.
چون دلايلی برای اين اتهام وجود ندارد، ما اميدواريم دادگاه تجديد نظر با سعه صدر برخورد کند، قانون را مد نظر قرار دهد و همکاران ما برائت حاصل کنند.
در حکم صادر شده اين سه وکيل را متهم کرده اند به نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومی. اين وکلای دادگستری چه اقدامی انجام داده اند؟
ضابطين دادگستری برخی گزارشات همکاران ما و کسانی که به عنوان موکلشان وارد قضيه شده اند را خلاف واقع دانسته اند و همين مسئله را به عنوان نشر اکاذيب مطرح کرده اند.
۳۸۸ نفر از وکلای دادگستری به رییس قوه قضاييه نامه نوشته اند. انتظار شما از قوه قضاييه چيست؟
ما انتظار فوق العاده ای نداريم. انتظار رعايت قانون است و چيزی بيش از اين نمی خواهيم. اگر قانون را ملاک قرار دهند که ابزار کار ما و قوه قضاييه است، در واقع همکاران ما هيچ گونه محکوميتی پيدا نمی کنند.
اين نامه از ظرف عده زيادی از همکاران ما در استان فارس امضا شده است و خواهان اين هستيم که قانون آن گونه که مدون شده لحاظ شود و در مورد همکاران ما و البته ساير اقشار جامعه رعايت شود.
بر اساس قوانين جمهوری اسلامی دادگاه می تواند وکيلی را به خاطر دفاع از موکل خود متهم و محکوم کند؟
در هيچ جای قوانين ما پيش بينی نشده که به صرف دفاع ازاتهام، وکيلی تحت تعقيب قرار گيرد يا مجازات شود. بر عکس در قوانين ما دفاع محترم شمرده شده و حتی در برخی قوانين پيش بينی شده وکيل درمقام دفاع همان شان و منزلتی را خواهد داشت که قاضی دارد.
مناسبات خارجی ايران در سال ۸۹؛ فقدان پيشرفت اتمی، توقف نفت و گاز
کارآیی و بازده اهرمهایی که مدیریت کلان هر کشور در عرصه مناسبات خارجی ایجاد کردهاند، میزان توفیق سیاست خارجی آن کشور را رقم میزند. جمهوری اسلامی طی ۶ سال گذشته، با ادامه بیاعتنایی نسبت به اهمیت نفت و گاز و نقش مؤثر آنها در عرصه مناسبات خارجی، تحقق هدفهای هستهای را مقدم بر سایر مسئولیتها و اولویتهای ملی قرار دادهاست. در سال ۱۳۸۹ پیگیری این روند با آمدن علیاکبر صالحی از حوزه اتمی به دایره مدیریت سیاست خارجی جمهوری اسلامی همچنان ادامه یافت.
تغییر وزیر خارجه جمهوری اسلامی و واگذاری مسئولیتهای دیپلمات ارشد ایران به علیاکبر صالحی، که به دلیل سابقه تحصیلی و تجارب شغلی بیشتر متعلق به حیطه امور هستهای است تا عرصه امور دیپلماتیک، نشاندهنده عدم تغییر دیدگاهی است که از زمان بهروی کار آمدن دولت نهم شکل گرفته و در دولت دهم و طی یک سال گذشته همچنان ادامه یافتهاست.
بر اساس این دیدگاه تعریف شده، و هدفهای تعیین شده آن، ایران میباید به هر قیمت، از جمله تحمل قطعنامههای تنبیهی شورای امنیت و محروم ماندن بخش نفت و گاز از سرمایه و فناوری لازم، به جرگه کشورهای اتمی پیوسته و قابلیت تبدیل شدن به یک نیروی نظامی هستهای را بدست آورد.
پیشرفتهای آغازین ایران در عرصه اتمی، طی سالهای اولیه تشکیل دولت نهم، که از یک سو مدیون زمینهسازیها و تدارکات ۱۰ سال پیش از آن در داخل بود، و از سویی ناشی از سیاستهای انفعالی قدرتهای فرامنطقهای در برخورد با آن، علاوه بر تقویت توهم قدرت در میان دولتمردان ایران، شائبه امکان توفیق نهایی برنامههای هستهای را نیز تا حدود زیادی در درون نظامی سیاسی ایران استوار ساخت.
تغییر جهت ترکیه
طی یک تحول سیاسی موازی، دولت اردوغان در دو سال گذشته بر اساس یک جمعبندی تازه از منافع ملی ترکیه، و دیدگاههای تازه تجاری و اقتصادی آن کشور، تدریجا از اسرائیل فاصله گرفت و به اردوگاه کشورهای مسلمان خاورمیانه نزدیکتر شد.
در این تحول تازه، ایران نیز که یکی از سه کشور بزرگ مسلماننشین منطقه است، جایگاهی طبیعی یافت و در نتیجه نزدیکی آنکارا به تهران بیش از پیش شد.
قرار گرفتن ترکیه در کنار برزیل بهمنظور کمک به حل بنبست اتمی ایران، نقطه اوج این همکاری بود که دور اول آن که طی کنفرانس سهجانبه تهران و در حاشیه نشست گروه ۱+۵ شکل گرفت و به صدور «بیانیه سهجانبه تهران» انجامید.
اگرچه این تلاشها با رد مفاد بیانیه از سوی آمریکا، بدون نتیجه ماند، ولی بدون اشاره به نتایج بدست نیامده، مجموعه تحولات یاد شده را دولت جمهوری اسلامی در داخل بهحساب موفقیتهای سیاست خارجی خود واریز کرد.
با تغییر رئیس جمهور برزیل و سرد شدن حرارت آن کشور برای ادامه پشتیبانی نیمبند از مواضع اتمی ایران، ترکیه در این عرصه دست تنها ماند. شکست دور دوم تلاشهای ترکیه و بینتیجه ماندن مذاکرات ۲۲ ژانویه در استانبول میان ایران و گروه ۱+۵، عملاً آنکارا را در قبال مواضع اتمی ایران در همان جایگاهی قرار داد که چند ماه پیش از آن برزیل قرار گرفته بود.
شکستهای فنی
در حالی که در عرصه دیپلماسی اتمی، جمهوری اسلامی قدرت ابتکار خود را از دست داده و به دلیل وجود فشارهای داخلی عملاً به نوعی جمود و یا فقدان قابلیت تغییر در این زمینه رسیده بود، بروز مشکلات فنی پیشبینی نشده در تأسیسات اتمی ایران مزید بر علت شد و در نتیجه تنگناهای هستهای ایران را بیش از پیش افزایش داد.
سرایت کرم رایانهای استاکسنت به تأسیسات غنیسازی نطنز و راکتور هستهای بوشهر، مطابق گزارش رسمی آژانس انرژی اتمی، به توقف کامل و البته کوتاهمدت غنیسازی در نطنز انجامید و متعاقباً منابع روسی نیز خبر خارج ساختن سوخت از کوره اتمی راکتور بوشهر را در حالی تائید کردند که تهران خود را برای راهاندازی نهایی آن طی جشنهای اتمی ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ آماده میساخت.
در شرایط کنونی، و تا آیندهای قابل پیشبینی، تبدیل شدن ایران به تولیدکننده سوخت اتمی، حتی در اندازههای مصرف یک کارخانه تولید برق، ناممکن بهنظر میرسد.
در پایان سال ۱۳۸۹ تعداد سانتریفیوژهای فعال در نطنز تنها نیمی از تعدادی است که دو سال پیش در این مرکز به غنیسازی اورانیوم اشتغال داشتند.
همزمان با خرابکاریهای رایانهای، ترور متخصصان هستهای ایران نیز که از ۶ سال پیش آغاز شده بود در سال ۱۳۸۹ با انجام دو اقدام تازه در تهران ادامه یافت.
وضعیت نفت و گاز
اگرچه تحقق هدفهای غیر نظامی برنامه پرهزینه اتمی ایران در سال گذشته دشوارتر از سال پیش از آن مینمود، در عین حال جمهوری اسلامی با در اختیار داشتن بیش از ۳۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۳٫۵ درصد، در سال ۱۳۸۹ در شرایطی قرار گرفت که بتواند با استفاده از آن به بمب اتمی دست یابد.
نگرانیهای جامعه جهانی در قبال چنین تصویری، به افزایش بیش از پیش فشارهای خارجی علیه ایران انجامید. این فشارها با اجرای مفاد قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران طی یک سال گذشته افزایش یافت.
قربانی شماره یک این فشارها صنایع نفت و گاز و بازارهای صادراتی بالفعل و بالقوه ایران بود. طی یک سال گذشته با توقف عملیات چند شرکت اروپایی باقی مانده، خروج تمامی شرکتهای معتبر خارجی نفت و گاز از ایران تکمیل شد.
در وضعیت کنونی، ایران ضمن تحمل ۱۰ درصد کاهش طبیعی سالانه تولید نفت خام، با مشکل افزایش تولید از میدانهای تازه نیز روبهرو است. عدم بهرهبرداری از منابع مشترک با کشورهای همسایه به تنهایی سالانه دهها میلیارد دلار زیان به ایران تحمیل میکند.
صنایع گاز ایران هم که مانند نفت مجبور به پرداختن تاوان برنامههای اتمی جمهوری اسلامی شده، از وضعیت بهتری نسبت به نفت برخوردار نیست.
در حالی که ایران میباید و میتوانست یکی از تأمینکنندگان عمده گاز اروپا و شریک انرژی قاره قدیم باشد، به رغم در اختیار داشتن دومین ذخیره بزرگ دنیا، همچنان نیازمند واردات گاز از ترکنمستان، بهمنظور پاسخگویی به نیازهای مصرف داخلی است.
صادرات نفت خام ایران طی یک سال گذشته به چین کاهش یافت و هند در مورد پرداخت خریدهای نفتی از ایران با مشکلات بانکی روبهرو شد. اگرچه به دلیل قیمتهای بالای نفت در بازارهای جهانی، بحران کنونی در صنایع نفت و گاز ایران چندان مشهود نیست، ولی در صورت رسیدن بازار به تعادل نسبی، عدم توجه کافی دولت به اهمیت نفت و گاز تأثیر واقعی خود را به نمایش خواهد گذاشت.
جنبشهای آزادیخواهی
تحول دیگری که مناسبات خارجی ایران را در آخرین ماههای سال تحت تاثیر قرار داد بروز جنبشهای آزادیخواهی در کشورهای مسلمان، و سرنگونی رژیمهای خودکامه بن علی و مبارک در تونس و مصر و سرایت این جنبش به لیبی بود.
جمهوری اسلامی که به نوبه خود در مسیر این تحولات قرار خواهد گرفت، به بهانه نداشتن مناسبات دوستانه با رژیمهای ساقط شده، تلاش کرد که این تغییرات را بحساب پیروزی خود واریز کند.
سایر کشورهای مخالف ایران نیز با هدف ایجاد ترس در منطقه، از این استدلال کاذب، حمایت بهعمل آوردند. حال آنکه در پایان روز، ایران از سقوط مبارک در مصر همانقدر بهره ملموس خواهد گرفت که با تشکیل دولت مالکی در عراق و دولت نجیب میقاتی در لبنان!
ایران در ادامه دو سال عقبنشینی پیروزمندانه از اروپا، و بعد روسیه، و چین، به آفریقا و آمریکای لاتین دل بست. قطع مناسبات سیاسی با کشورهای آفریقایی گامبیا و سنگال و تیره شدن مناسبات با نیجریه طی یک سال گذشته، تشکیل دولت سودان جنوبی، بعد از جدایی از شمال، که بیتردید به توسعه نفوذ کشورهای مخالف ایران در قاره سیاه میانجامد به نوعی گویای وضعیت عمومی مناسبات خارجی ایران طی یک سال گذشتهاست.
اعزام ۱۰۰۰ سرباز سعودی و ۵۰۰ مرد مسلح از امارات به بحرین، بهمنظور سرکوب اکثریت خواهان آزادی در این کشور کوچک خلیج فارس، و قناعت ایران به این اظهار نظر «که اقدام یاد شده موضوع را پیچیدهتر خواهد کرد» ابعاد قدرت منطقهای ایران و ضعف عملی آنرا برای مقابله به مثل حتی در آبهای خانگی خلیج فارس به روشنی نشان داد.
در شرایطی متفاوت، و در صورت داشتن توان کافی، جمهوری اسلامی حد اقل میتوانست با محکوم ساختن اقدام عربستان در اعزام نیروی نظامی به بحرین، تهدید به مقابله به مثل کند!
تغییر وزیر خارجه جمهوری اسلامی و واگذاری مسئولیتهای دیپلمات ارشد ایران به علیاکبر صالحی، که به دلیل سابقه تحصیلی و تجارب شغلی بیشتر متعلق به حیطه امور هستهای است تا عرصه امور دیپلماتیک، نشاندهنده عدم تغییر دیدگاهی است که از زمان بهروی کار آمدن دولت نهم شکل گرفته و در دولت دهم و طی یک سال گذشته همچنان ادامه یافتهاست.
بر اساس این دیدگاه تعریف شده، و هدفهای تعیین شده آن، ایران میباید به هر قیمت، از جمله تحمل قطعنامههای تنبیهی شورای امنیت و محروم ماندن بخش نفت و گاز از سرمایه و فناوری لازم، به جرگه کشورهای اتمی پیوسته و قابلیت تبدیل شدن به یک نیروی نظامی هستهای را بدست آورد.
پیشرفتهای آغازین ایران در عرصه اتمی، طی سالهای اولیه تشکیل دولت نهم، که از یک سو مدیون زمینهسازیها و تدارکات ۱۰ سال پیش از آن در داخل بود، و از سویی ناشی از سیاستهای انفعالی قدرتهای فرامنطقهای در برخورد با آن، علاوه بر تقویت توهم قدرت در میان دولتمردان ایران، شائبه امکان توفیق نهایی برنامههای هستهای را نیز تا حدود زیادی در درون نظامی سیاسی ایران استوار ساخت.
تغییر جهت ترکیه
طی یک تحول سیاسی موازی، دولت اردوغان در دو سال گذشته بر اساس یک جمعبندی تازه از منافع ملی ترکیه، و دیدگاههای تازه تجاری و اقتصادی آن کشور، تدریجا از اسرائیل فاصله گرفت و به اردوگاه کشورهای مسلمان خاورمیانه نزدیکتر شد.
در این تحول تازه، ایران نیز که یکی از سه کشور بزرگ مسلماننشین منطقه است، جایگاهی طبیعی یافت و در نتیجه نزدیکی آنکارا به تهران بیش از پیش شد.
قرار گرفتن ترکیه در کنار برزیل بهمنظور کمک به حل بنبست اتمی ایران، نقطه اوج این همکاری بود که دور اول آن که طی کنفرانس سهجانبه تهران و در حاشیه نشست گروه ۱+۵ شکل گرفت و به صدور «بیانیه سهجانبه تهران» انجامید.
اگرچه این تلاشها با رد مفاد بیانیه از سوی آمریکا، بدون نتیجه ماند، ولی بدون اشاره به نتایج بدست نیامده، مجموعه تحولات یاد شده را دولت جمهوری اسلامی در داخل بهحساب موفقیتهای سیاست خارجی خود واریز کرد.
با تغییر رئیس جمهور برزیل و سرد شدن حرارت آن کشور برای ادامه پشتیبانی نیمبند از مواضع اتمی ایران، ترکیه در این عرصه دست تنها ماند. شکست دور دوم تلاشهای ترکیه و بینتیجه ماندن مذاکرات ۲۲ ژانویه در استانبول میان ایران و گروه ۱+۵، عملاً آنکارا را در قبال مواضع اتمی ایران در همان جایگاهی قرار داد که چند ماه پیش از آن برزیل قرار گرفته بود.
شکستهای فنی
در حالی که در عرصه دیپلماسی اتمی، جمهوری اسلامی قدرت ابتکار خود را از دست داده و به دلیل وجود فشارهای داخلی عملاً به نوعی جمود و یا فقدان قابلیت تغییر در این زمینه رسیده بود، بروز مشکلات فنی پیشبینی نشده در تأسیسات اتمی ایران مزید بر علت شد و در نتیجه تنگناهای هستهای ایران را بیش از پیش افزایش داد.
سرایت کرم رایانهای استاکسنت به تأسیسات غنیسازی نطنز و راکتور هستهای بوشهر، مطابق گزارش رسمی آژانس انرژی اتمی، به توقف کامل و البته کوتاهمدت غنیسازی در نطنز انجامید و متعاقباً منابع روسی نیز خبر خارج ساختن سوخت از کوره اتمی راکتور بوشهر را در حالی تائید کردند که تهران خود را برای راهاندازی نهایی آن طی جشنهای اتمی ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ آماده میساخت.
در شرایط کنونی، و تا آیندهای قابل پیشبینی، تبدیل شدن ایران به تولیدکننده سوخت اتمی، حتی در اندازههای مصرف یک کارخانه تولید برق، ناممکن بهنظر میرسد.
در پایان سال ۱۳۸۹ تعداد سانتریفیوژهای فعال در نطنز تنها نیمی از تعدادی است که دو سال پیش در این مرکز به غنیسازی اورانیوم اشتغال داشتند.
همزمان با خرابکاریهای رایانهای، ترور متخصصان هستهای ایران نیز که از ۶ سال پیش آغاز شده بود در سال ۱۳۸۹ با انجام دو اقدام تازه در تهران ادامه یافت.
وضعیت نفت و گاز
اگرچه تحقق هدفهای غیر نظامی برنامه پرهزینه اتمی ایران در سال گذشته دشوارتر از سال پیش از آن مینمود، در عین حال جمهوری اسلامی با در اختیار داشتن بیش از ۳۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۳٫۵ درصد، در سال ۱۳۸۹ در شرایطی قرار گرفت که بتواند با استفاده از آن به بمب اتمی دست یابد.
نگرانیهای جامعه جهانی در قبال چنین تصویری، به افزایش بیش از پیش فشارهای خارجی علیه ایران انجامید. این فشارها با اجرای مفاد قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران طی یک سال گذشته افزایش یافت.
قربانی شماره یک این فشارها صنایع نفت و گاز و بازارهای صادراتی بالفعل و بالقوه ایران بود. طی یک سال گذشته با توقف عملیات چند شرکت اروپایی باقی مانده، خروج تمامی شرکتهای معتبر خارجی نفت و گاز از ایران تکمیل شد.
در وضعیت کنونی، ایران ضمن تحمل ۱۰ درصد کاهش طبیعی سالانه تولید نفت خام، با مشکل افزایش تولید از میدانهای تازه نیز روبهرو است. عدم بهرهبرداری از منابع مشترک با کشورهای همسایه به تنهایی سالانه دهها میلیارد دلار زیان به ایران تحمیل میکند.
صنایع گاز ایران هم که مانند نفت مجبور به پرداختن تاوان برنامههای اتمی جمهوری اسلامی شده، از وضعیت بهتری نسبت به نفت برخوردار نیست.
در حالی که ایران میباید و میتوانست یکی از تأمینکنندگان عمده گاز اروپا و شریک انرژی قاره قدیم باشد، به رغم در اختیار داشتن دومین ذخیره بزرگ دنیا، همچنان نیازمند واردات گاز از ترکنمستان، بهمنظور پاسخگویی به نیازهای مصرف داخلی است.
صادرات نفت خام ایران طی یک سال گذشته به چین کاهش یافت و هند در مورد پرداخت خریدهای نفتی از ایران با مشکلات بانکی روبهرو شد. اگرچه به دلیل قیمتهای بالای نفت در بازارهای جهانی، بحران کنونی در صنایع نفت و گاز ایران چندان مشهود نیست، ولی در صورت رسیدن بازار به تعادل نسبی، عدم توجه کافی دولت به اهمیت نفت و گاز تأثیر واقعی خود را به نمایش خواهد گذاشت.
جنبشهای آزادیخواهی
تحول دیگری که مناسبات خارجی ایران را در آخرین ماههای سال تحت تاثیر قرار داد بروز جنبشهای آزادیخواهی در کشورهای مسلمان، و سرنگونی رژیمهای خودکامه بن علی و مبارک در تونس و مصر و سرایت این جنبش به لیبی بود.
جمهوری اسلامی که به نوبه خود در مسیر این تحولات قرار خواهد گرفت، به بهانه نداشتن مناسبات دوستانه با رژیمهای ساقط شده، تلاش کرد که این تغییرات را بحساب پیروزی خود واریز کند.
سایر کشورهای مخالف ایران نیز با هدف ایجاد ترس در منطقه، از این استدلال کاذب، حمایت بهعمل آوردند. حال آنکه در پایان روز، ایران از سقوط مبارک در مصر همانقدر بهره ملموس خواهد گرفت که با تشکیل دولت مالکی در عراق و دولت نجیب میقاتی در لبنان!
ایران در ادامه دو سال عقبنشینی پیروزمندانه از اروپا، و بعد روسیه، و چین، به آفریقا و آمریکای لاتین دل بست. قطع مناسبات سیاسی با کشورهای آفریقایی گامبیا و سنگال و تیره شدن مناسبات با نیجریه طی یک سال گذشته، تشکیل دولت سودان جنوبی، بعد از جدایی از شمال، که بیتردید به توسعه نفوذ کشورهای مخالف ایران در قاره سیاه میانجامد به نوعی گویای وضعیت عمومی مناسبات خارجی ایران طی یک سال گذشتهاست.
اعزام ۱۰۰۰ سرباز سعودی و ۵۰۰ مرد مسلح از امارات به بحرین، بهمنظور سرکوب اکثریت خواهان آزادی در این کشور کوچک خلیج فارس، و قناعت ایران به این اظهار نظر «که اقدام یاد شده موضوع را پیچیدهتر خواهد کرد» ابعاد قدرت منطقهای ایران و ضعف عملی آنرا برای مقابله به مثل حتی در آبهای خانگی خلیج فارس به روشنی نشان داد.
در شرایطی متفاوت، و در صورت داشتن توان کافی، جمهوری اسلامی حد اقل میتوانست با محکوم ساختن اقدام عربستان در اعزام نیروی نظامی به بحرین، تهدید به مقابله به مثل کند!
جشن های چهارشنبه سوری در ایران با تدابیر شدید امنیتی برگزارشد
جشن های چهارشنبه سوری با تدابیر شدید امنیتی در شهرهای ایران برگزارشد. به گفته شاهدان عینی و بر پایه تصاویری که منتشر شده، نیروهای امنیتی حضور سنگینی در خیابان های تهران داشتند.
در برخی نوارهای ویدیویی در شبکه اینترنتی یوتیوب، شعارهای ضد حکومتی چون "مرگ بر دیکتاتور" به صورت پراکنده شنیده می شد. بر پایه گزارش سایت جرس، در مناطق مرکزی و جنوبی تهران از جمله در سلسبیل (رودکی)، نازی آباد و منیریه تظاهرات و درگیریهای پراکنده ای بین معترضان و نیروهای امنیتی در گرفته است.
پیشتر احمدرضا رادان جانشین فرمانده پلیس تهران اعلام کرده بود که اگر افرادی ناامنی و بی نظمی ایجاد کنند، بازداشت خواهند شد و تا پایان تعطیلات نوروزی در زندان خواهند ماند.
در برخی نوارهای ویدیویی در شبکه اینترنتی یوتیوب، شعارهای ضد حکومتی چون "مرگ بر دیکتاتور" به صورت پراکنده شنیده می شد. بر پایه گزارش سایت جرس، در مناطق مرکزی و جنوبی تهران از جمله در سلسبیل (رودکی)، نازی آباد و منیریه تظاهرات و درگیریهای پراکنده ای بین معترضان و نیروهای امنیتی در گرفته است.
پیشتر احمدرضا رادان جانشین فرمانده پلیس تهران اعلام کرده بود که اگر افرادی ناامنی و بی نظمی ایجاد کنند، بازداشت خواهند شد و تا پایان تعطیلات نوروزی در زندان خواهند ماند.
فاجعه اتمی ابعادی هولناکتر به خود میگیرد
از ابعادی جدید در فاجعه اتمی سخن گفته میشود. وضعیت اضطراری در مورد شش راکتور در نیروگاه شماره یک فوکوشیما، سه راکتور در نیروگاه شماره دو و سه راکتور دیگر در "اوناگاوا" نیز اعلام شده است.
امروز انفجاری در نیروگاه شماره یک رخ داد که برای اولین بار منجر به ذوب شدن پوسته داخلی یکی از راکتورها شده است. شرکت تپکو، شرکتی که مدیریت نیروگاه فوکوشیما را بر عهده دارد، نسبت به ایجاد «وضعیتی بسیار وخیم» هشدار داده است.
وخامت اوضاع در نیروگاه شماره یک افزایش یافته است. فشار سهمگین در بلوک شماره دو راکتورها، ترکهایی را در آنها ایجاد کرده است. در بلوک چهار نیز در مواردی آتشسوزی گزارش شده است.
وخامت اوضاع در نیروگاه شماره یک افزایش یافته است. فشار سهمگین در بلوک شماره دو راکتورها، ترکهایی را در آنها ایجاد کرده است. در بلوک چهار نیز در مواردی آتشسوزی گزارش شده است.
بزرگترین فاجعه در تاریخ نیروگاههای اتمی
در ژاپن سخن از بزرگترین فاجعه نیروگاههای اتمی در میان است. درباره وضعیتی هشدار داده میشود که هولناکتر از آنچیزی است که تصور میشد. گزارشها حاکی از آن است که اوضاع در فوکوشیما از کنترل خارج میشود.
سازمان انرژی اتمی ژاپن اعلام کرد که در دیواره یک راکتور دو سوراخ به ابعاد هشت متر مربع در حال بزرگ شدن است. در دو راکتور دیگر هم سیستم خنککننده از کار افتاده است.
سازمان انرژی اتمی ژاپن اعلام کرد که در دیواره یک راکتور دو سوراخ به ابعاد هشت متر مربع در حال بزرگ شدن است. در دو راکتور دیگر هم سیستم خنککننده از کار افتاده است.
هماکنون اقداماتی گستردهتر از پیش برای انتقال مردمی که در معرض خطر مستقیم قرار دارند آغاز شده است. خبرگزای کیودو گزارش داد که در "یاماگاتا" لیستی از ساختمانهایی که برای محافظت درست شدهاند منتشر شده است. سخنگوی منطقه "توچیگی" به این خبرگزاری گفته است که مسئولان در حال بررسیاند که ظرفیت پناه دادن چند نفر را دارند.
صبح امروز نائوتو کان، نخست وزیر ژاپن، فراخوان ترک منطقه به شعاع ۲۰ کیلومتری نیروگاه شماره یک و شعاع ده کیلومتری نیروگاه شماره دو فوکوشیما را داد. وی گفت، ساکنانی که در شعاع ۳۰ کیلومتری قرار دارند بهتر است خانههایشان را ترک نکنند و در و پنجرهها را بسته نگهدارند.
فاجعهای در حد چرنوبیل
آنچه تاکنون در ژاپن رخ داده، یکی از سنگینترین فجایع در نوع خود است. اما سوالی که این روزها مطرح میشود این است که آیا امیدی برای کنترل پیامدهای بعدی هست؟ از صبح امروز این امید نیز بسیار ضعیف شده است. گفته میشود، وخامت اوضاع به سمت شرایطی میرود که در سال ۱۹۸۶ در چرنوبیل رخ داد.
جریان باد نیز با فاجعه همراهی میکند. باد مواد رادیواکتیو را به سمت توکیو، کلانشهری با ۳۵ میلیون جمعیت، میراند. میزان مواد رادیواکتیو در هوای آن جا نیز رو به افزایش است. اگرچه گفته میشود که این میزان هنوز خطری برای سلامتی مردم به شمار نمیآید، اما با توجه به آنچه در فوکوشیما رخ داده، اینگونه گفتهها کمتر اعتماد کسی را برمیانگیزد.
جریان باد نیز با فاجعه همراهی میکند. باد مواد رادیواکتیو را به سمت توکیو، کلانشهری با ۳۵ میلیون جمعیت، میراند. میزان مواد رادیواکتیو در هوای آن جا نیز رو به افزایش است. اگرچه گفته میشود که این میزان هنوز خطری برای سلامتی مردم به شمار نمیآید، اما با توجه به آنچه در فوکوشیما رخ داده، اینگونه گفتهها کمتر اعتماد کسی را برمیانگیزد.
احسان عابدی
جرس: پرفسور استفان کینزر، استاد دانشگاه نورثوسترن آمریکا و نویسنده نیویورک تایمز است. به ایران و رویدادهای آن توجه ویژهای دارد، چنانچه پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری چندین یادداشت و مقاله در تحلیل وضعیت ایران و جنبش سبز نوشت که برخی از آنها به فارسی نیز ترجمه شد. کتاب "ایران، ترکیه، آینده آمریکا" نیز جدیدترین کتاب اوست که در سال 2010 به چاپ رسید.
.
دو سال قبل که برای اولین بار با استفان کینزر گفتوگو کردم، از کتاب معروف او، "همه مردان شاه" به هیجان آمده بودم. موضوع گفتوگوی ما همان کتاب بود که کینزر در آن روایت دقیقی از کودتای 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق ارائه داده بود. گفتوگو نیز در روزنامه اعتماد ملی منتشر شد.
اینبار اما نگاه من به گذشته نبود؛ گرچه بازداشت – یا حصر خانگی – موسوی و کروبی، سرنوشت مصدق را تداعی میکرد، اما تا پایان ماجرا راه زیادی باقی مانده و ابهامات بیشمار این راه، دلیل گفتوگو با او بود.
وی در این گفتگو می گوید:" شاید بتوان گفت، مصدق بزرگترین رهبر ایران بودهاست، کسی که بیشترین پتانسیل را برای دموکراتیک کردن ایران در قرن 20 داشت. موسوی به مرتبه رهبری نزدیک شدهاست، اما نمیدانیم برنامه طولانی مدت او برای ایران چه خواهد بود." وی در بخش دیگری از صحبتش می افزاید:"تحریمها میتوانند مقدمهای برای جنگهای آینده قلمداد شوند، یعنی مردم بگویند که ما تحریم را هم امتحان کردیم و آن تأثیری را که میخواستیم، نداشت، بنابراین حالا تنها راه پیش رویمان، حمله نظامی است."
متن گفتگوی جرس با پروفسور کینزر در ادامه می آید:
پرفسور کینزر، اجازه بدهید گفتوگو را درباره صفآرایی اخیر مخالفان در ایران و نتایج آن آغاز کنیم. آقایان موسوی و کروبی، رهبران نیروهای مخالف بازداشت شدهاند. حدود یک ماه قبل یک سلسله تظاهرات علیه حکومت از سر گرفته شد و معترضان پس از یک سال به خیابانها بازگشتند. به نظر شما شرایط امروز ایران چگونه است؟ آیا در آینده نزدیک شاهد اعتراضات گستردهتری خواهیم بود؟
- اوضاع داخلی ایران با آنچه در جهان عرب میگذرد، تفاوت دارد. حکومت ایران در دو سال گذشته ثابت کردهاست آمادگی این را دارد که نهایت خشونت را در سرکوب اعتراضات عمومی به کار ببرد. سپاه پاسداران از شرایط موجود سود بسیار میبرد و در جهت حفظ آن تلاش میکند. گروههای ستیزهگری در داخل حکومت ایران وجود دارد – مانند آمریکا – که تمایل به هیچ مصالحهای ندارند.
در چنین فضایی من بعید میدانم که این اعتراضات به ایجاد تغییرات سریع در ایران منجر شود.
چند روز پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران، شما با اشاره به یک عکس از معترضان، دکتر مصدق و میرحسین موسوی را به طور تلویحی با هم مقایسه کردید. در آن عکس معترضان تصاویر مصدق و موسوی را در دست گرفته بودند. آیا هنوز هم به این مقایسه اعتقاد دارید؟ و فکر میکنید موسوی، مصدق دیگری برای ایران است؟
- من فکر نمیکنم که حتی خود موسوی ادعای این را داشته باشد که به موقعیت مصدق دست پیدا کرده. شاید بتوان گفت، مصدق بزرگترین رهبر ایران بودهاست، کسی که بیشترین پتانسیل را برای دموکراتیک کردن ایران در قرن 20 داشت. موسوی به مرتبه رهبری نزدیک شدهاست، اما نمیدانیم برنامه طولانی مدت او برای ایران چه خواهد بود.
به نظر من قرار دادن این دو چهره در کنار یکدیگر به این معناست، مردمی که امروز از موسوی حمایت میکنند، شبیه حامیان مصدق در دهه 1950 هستند.
اما بپردازیم به رابطه ایران و آمریکا در این برهه از زمان. به نظر میرسد در سیاست آمریکا نسبت به ایران سردرگمی و تضادهای زیادی وجود دارد. این سیاستها را چگونه تحلیل میکنید؟
- روابط دوستانه میان ایران و آمریکا میتواند منافع بلندمدتی برای مردمان هر دو کشور داشته باشد. اما متاسفانه در هر دو طرف کسانی وجود دارند که نمیخواهند چنین اتفاقی بیفتد. به جز این، هر دو کشور مدام اختلافات تاریخی را پیش میکشند و به همین خاطر همواره از یکدیگر ناخشنود و خشمگین هستند. زمان زیادی خواهد برد تا هر دو طرف بتوانند به درکی از منافع طولانی مدت مشترک خود برسند.
یکی از مسائل بحثبرانگیز، تحریمهای آمریکا علیه ایران است. رهبران جنبش سبز و اصلاحطلبان این تحریمها را در نهایت به ضرر مردم ایران میدانند، نه حاکمیت. نظر شما چیست؟ آیا واقعا این تحریمها عامل بازدارندهای برای حکومت ایران از برنامههای اتمیاش است؟
- من بعید میدانم که تحریمها همان تاثیراتی را داشته باشد که آمریکا تصور میکند. تجربه کاریام در صربستان و عراق – که از این نظر به ایران شباهت داشتند – به من میگوید که تحریمها باعث قدرت گرفتن گروههای تبهکار سودجو و در این مورد، سپاه پاسداران میشود. این تحریمها به زیان مردم عادی ایران است. به نظر من این تحریمها نمیتواند ما را دقیقاً به آن هدفی که مورد نظرمان بوده است، یا آنچه برخی مردم از آنها انتظار داشتهاند، برساند. آنها میتوانند مقدمهای برای جنگهای آینده قلمداد شوند، یعنی مردم بگویند که ما تحریم را هم امتحان کردیم و آن تأثیری را که میخواستیم، نداشت، بنابراین حالا تنها راه پیش رویمان، حمله نظامی است.
شما بارها در یادداشتها و سخنرانیهایتان از ضرورت مذاکره مستقیم دولتهای ایران و آمریکا سخن به میان آوردهاید. آیا مذاکره با دولت آقای احمدینژاد موجب اعتراض گروههای حامی حقوق بشر و مخالفان دولت ایران نمیشود؟
- این نکته بسیار حائز اهمیت است که ایالات متحده هیچ وقت نباید در جهت تضعیف جنبش عظیم دموکراتیک ایران گام بردارد. حقوق بشر باید یکی از محورهای هر مذاکرهای میان ایالات متحده و ایران باشد. جنبش دموکراتیک در ایران انتخابهای متعدد و خوبی را پیش روی خود دارد. یکی از بهترینِ انتخابها این است که حکومت ایران به طریقی از این حالت ایزوله و پارانویایی خود بیرون بیاید؛ اگر ایالات متحده بتواند نقشی در این زمینه ایفا کند، این به نفع همه خواهد بود.
و سوال آخر؛ این روزها سخن درباره شباهت رویدادهای مصر و تونس با ایران بسیار گفته میشود. آیا این مقایسه پذیرفتنی است؟
- بین اینها یک تفاوت بسیار مهم وجود دارد. فراموش نکنیم که ایران پیش از این تجربه یک انقلاب را داشتهاست، گرچه نتایج آن همان چیزی نبوده که خیلی از مردم خواستارش بودند. از این رو، نمونه ایران بسیار متفاوت از مصر و تونس است، هر چند که در بلندمدت، وضعیت سیاسی ایران هم نمیتواند به این شکل باقی بماند.
جــرس:
بنا به گزارش منابع خبری، مردم و جوانان شهر بابل در استان مازندران، علیرغم فشارها و آرایش امنیتی موجود، مراسم سنتیِ چهارشنبه سوری را به صحنه رویارویی با ماموران دولتی و شبه نظامیان تبدیل کردند.
به گزارش منابع خبری جرس، از بعد از ظهر سه شنبه، فضای شهر بابل به خصوص در محله های خورشید کلا- امیرکبیر- میدان اوقاف - خیابان شریعتی به شدت امنیتی بود طوری که در بعد از انتخابات سال گذشته تا کنون، شهرستان بابل به این اندازه امنیتی نشده بود.
این گزارش افزود "نیروهای یگان ویژه در این شهر از ساری به بابل اعزام شده بودند و امروز عملاً کنترل وضعیت امنیتی شهر بابل مستقیماً از ساری کنترل می شد."
همچنین نیروهای انتظامی با موتور، سپاه با لباس خاکی و بسیجی که هیچ کدام آنها چهره آشنایی برای مردمان این شهر نداشتند امروز کاملاً شهر را تحت کنترل شدید امنیتی قرار دادند.
در ادامه آمده است "از غروب سه شنبه درگیری شدیدی میان نیروهای یگان ویژه و مردم شکل گرفت تا حدی که این درگیری ها تا کمربندی غربی ادامه داشت و همراه با شعار های: یا حسین میر حسین - مرگ بر دیکتاتور به طور ممتد ادامه یافت . همچنین شامگاه سه شنبه، در خیابان امیرکبیر و کمربندی غربی توحید 36، درگیری ها به شدت میان مردم و نیروهای گارد ویژه تداوم یافت و تعدادی زیادی از جوانان در این رابطه بازداشت شدند."
این گزارش خاطرنشان کرد که دستگیر شدگان توسط بسیج به اتوبوس های وابسته به نیروی انتظامی منتقل شدند.
نشست تحلیلی "جنبش سبز پس از بیست و پنج بهمن"
جــرس:
محسن کدیور در جریان نشست تحلیلی "پس از بیست و پنج بهمن" "نفی استبداد، حاکمیت ملی و تعامل فعال با جامعه جهانی، نفی انزوا طلبی و ماجراجوئی و اولویت منافع ملی بر مصالح ایدئولوژیک" را از "مطالبات پیگیر جنبش سبز" ذکر کرد و خاطرنشان ساخت "جنبش سبز منکرهر گونه قیومیت و برتری طلبی دینی، قومی و جنسی است."
اردشیر امیرارجمند مشاور حقوقی میرحسین موسوی نیز، مسئولیت رادیکالیزه شدن جنبش سبز را متوجه حکومت دانست و با بیان اینکه "ما دیگر جهت برگزاری تظاهرات و تجمع، درخواست مجوز نمی کنیم، بلکه آنرا حق خود می دانیم و فقط زمان و مکان آنرا اطلاع رسانی خواهیم کرد"، خاطرنشان ساخت "هسته سرکوبگر حکومت به دنبال مشروعیت بخشیدن به خشونت است و از رادیکال شدن جنبش برای این منظور استفاده میکند و همین رادیکالیزه شدن جنبش، دامی است که حکومت برای جنبش پهن کرده و اگر وارد آن شویم، پیروز بیرون نمیآییم، در صورتی که پیروزی جنبش در مبارزه مسالمتآمیز شجاعانه است."
شیرین عبادی، فعال حقوق بشر نیز، خواستار پافشاری مردم بر خواسته های مدنی خود شد و خاطرنشان کرد "اصرار بر خواست های مدنی است که راه را برای تحولات عمیق سیاسی باز می کند."
مجتبی واحدی، مشاور ارشد مهدی کروبی نیز، با "نقطه عطف" دانستن ۲۵ بهمن در حوادث پس از انتخابات، تاکید کرد "ادامه تجمعهای پس از ۲۵ بهمن و هجوم گسترده حکومت به معترضان، از تاثیرات رویداد ۲۵ بهمن است."
به گزارش جرس، روز یکشنبه ٢٢ اسفند – ۱٣ مارس، نشستی تحلیلی پیرامون وقایع اخیر و همچنین ادامه حصر و بازداشت و بی خبری از رهبران جنبش سبز، در دانشگاه وست مینستر لندن برگزار شد.
در این نشست که به همت انجمن «پویشگران راه سبز امید» و تحت عنوان تحلیل وقایع "پس از ٢۵بهمن" برگزار شد، چهار تن از صاحب نظران و فعالان جنبش، شیرین عبادی (فعال حقوق بشر)، اردشیر امیرارجمند (مشاور ارشد میرحسین موسوی)، محسن کدیور (استاد دانشگاه و پژوهشگر) و مجتبی واحدی (مشاور ارشد مهدی کروبی) به بیان تحلیل های روز و همچنین آسیب شناسی جنبش پرداختند و مسعود بهنود (نویسنده و روزنامه نگار) نیز گرداننده این نشست بود.
اتحاد ضامن پیروزی
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، بعنوان اولین سخنران این جلسه، کلام خود را در چند بخش ارائه کرد و با رویکردی اجمالی به فعالیت های بیست ماه اخیر فعالان جنبش در زمینه های مختلف – از جمله حقوق بشر و فعالیت های بین المللی- مسائل رخ داده از ٢۵ بهمن ماه به بعد و چشم انداز جنبش را مورد بحث قرار داد و گفت "می بینیم که خشونت های دولتی روز به روز در حال افزایش می باشد و آنچه در ایران می گذرد بر کسی پوشیده نیست. اما باید دید که در شرایط کنونی وظیفه ما چیست و باید چگونه عمل کنیم."
وی ادامه داد: با نگاه به گذشته است که می توانیم آینده را پیش بینی کنیم. گذشته دردناک می تواند کتاب درسی برای آینده ما باشد و تاریخ نشان داده که هر گاه با یکدیگر متحد شدیم، توانستیم به پیروزی دست یابیم. به عنوان مثال در زمانی که موبایل های نوکیا دارای سرویسی بودند که شخص استفاده کننده از آنها قابل ردیابی بود و موبایل ها کنترل می شدند؛ روزنامه نگار شجاعی به نام عیسی سحرخیز این مساله را مطرح و اقامه دعوا نمود و سپس خیلی از ایرانیان بر علیه نوکیا متحد شدند و موبایل نوکیا خریداری نکردند و ظرف یک تا دو ماه، فروش نوکیا در ایران به نصف رسید. مساله سوءاستفاده تجاری و سوء استفاده از تکنولوژی در همه جا و در هر مجمعی مطرح شد و سرانجام شرکت نوکیا رسما اطلاعیه ای صادر نمود و از مردم ایران عذرخواهی کرد. این خود یک نمونه از پیروزی بود که نتیجه اتحاد مردم بود و این نشان می دهد که تنها دولت ها نیستند که موکلف به رعایت حقوق بشر می باشند بلکه شرکت های بزرگ نیز چنین وظیفه ای به عهده دارند.
ما نمی توانیم دنیا را به خواست خود تغییر بدهیم اما می توانیم کاری کنیم که عرصه را بر علیه کسانی که سرکوب می کنند تنگ تر کنیم. اگر متحد باشیم که در واقع ضامن پیروزی ماست در نتیجه به هر آنچه که بخواهیم، خواهیم رسید. باید از بحث های کوچک هرچند صحیح و درست بپرهیزیم و آنها را در زمان مناسب مطرح کنیم. اکنون وقت یکپارچه عمل کردن است.
روش های مسالمت آمیز
این فعال حقوق بشری سپس خاطرنشان کرد "تاریخ نشان داده است که هرگاه مردم دست به خشونت زدند، باختند. دیدیم که هر گاه گروهی دست به خشونت زد؛ چگونه با سرکوب شدیدی از جانب حکومت مواجه شد. مسالمت بودن روش ها، راه حلی است که حکومت را از پا در می آورد اما مشروط بر اینکه مستمر و متداوم باشد.
در بین خواست هایی که داریم، خواسته های مدنی از همه مهمتر است. برخی معتقدند که باید از خواسته های سیاسی شروع کنیم اما اعتقاد دارم که خواسته های مدنی، بالاتر از خواست های سیاسی است. وقتی به خواست های مدنی دست یابیم نتیجه این خواهد بود که خواست های سیاسی نیز برآورده شوند. خواست هایی از قبیل: آزادی بیان، حق انتخابات آزاد، حقوق برابری زن و مرد و اقوام مختلف و ... از جمله خواست های مدنی است که دموکراسی تحقق همین خواسته هاست. باید بر خواسته های مدنی مصر و دقیق بود که پافشاری بر این خواست های مدنی است که راه را برای تحولات عمیق سیاسی باز می کند البته باید به طریق مسالمت آمیز باشد. اگر دست به خشونت بزنیم، دولت خشونت های بی دلیل و سرکوب گرانه خود را توجیه می کند و در این رقابت این دولت است که برنده می شود چرا که پول و اسلحه دارد.
شفاف سازی
بیشترین تلاش دولت در سنوات اخیر معطوف به این بوده که حقایق از مردم پنهان شود و به روش هایی هم در رابطه با آن متوسل شده است از جمله: اخراج خبرنگاران خارجی، ارسال پارازیت بر روی رادیو و تلویزیون های فارسی زبان برون مرزی، دستگیری و مجازات خبرنگاران. به گونه ای که طبق گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، چهل تن از خبرنگاران و وب نگاران در ایران در زندان هستند که علاوه بر این تعداد، عده ای نیز با قرار وثیقه بیرون از زندان هستند.
طبق مصوبه سازمان ملل متحد، دولت ها مکلف هستند از مدافعان حقوق بشر، حمایت کنند و موجبات و تسهیل انجام وظایف آنها را فراهم کنند که دولت ایران هم به این مصوبه رای موافق داده است. اما شاهدیم که عبدالرضا تاجیک به خاطر عضویت در سازمان مدافعان حقوق بشر در ایران به پنج سال حبس محکوم شده است و یکسال هم به آن اضافه شده است به دلیل نشر اکاذیب.
وظایف ایرانیان برون مرز
شیرین عبادی همچنین تصریح کرد "در شرایطی که ایران دچار این میزان از سانسور است؛ وظیفه ما که خارج از ایرانیم و تربیون آزاد داریم چیست؟ ما وظیفه داریم که به شفاف سازی و گزارش دهی به جامعه مدنی بپردازیم. از طریق افکار عمومی بین المللی با دولتها صحبت کنیم که سبب می شود جامعه مدنی کشورها را به تحرک بیاوریم. در برنامه ها و گزارش ها از نهادهای مدنی- محلی دعوت کنیم تا در جلسات حضور یابند. آنها بسیار تاثیر گذار هستند و می توانند به دولتها فشار بیاورند."
این برنده جایزه جهانی صلح افزود "از همه کسانی که می توانند گزارش تنظیم کنند، می خواهم که گزارش های خود را به سازمان ملل متحد و خصوصا کمیساریای عالی حقوق بشر ارسال دارند چرا که دولت ایران، عضو سازمان ملل متحد است و باید از مقرراتش اطاعت کند. بر طبق آخرین مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در دسامبر سال گذشته(٢٠۱٠) اتخاذ شد، دبیر کل سازمان ملل هر سه ماه یکبار باید گزارشی درباره ایران تهیه کند و آنرا به شورا و مجمع عمومی ارائه دهد. گزارش سه ماه آخر، روز چهاردهم مارس در شورای حقوق بشر قرائت می شود.
کسانی که از نقض حقوق بشر و یا یک تخلف حکومتی مطلع می شوند حتما آنرا گزارش دهند اما این گزارش ها باید مستند و درست باشد. دولت ایران هم حق ندارد این گزارش ها را اقدام علیه امنیت ملی، عنوان کند و به شما در مورد همکاری با سازمان ملل، اعتراض کند. این یک روش مسالمت آمیز و بی خطر است.
کسانی که از نقض حقوق بشر و یا یک تخلف حکومتی مطلع می شوند حتما آنرا گزارش دهند اما این گزارش ها باید مستند و درست باشد. دولت ایران هم حق ندارد این گزارش ها را اقدام علیه امنیت ملی، عنوان کند و به شما در مورد همکاری با سازمان ملل، اعتراض کند. این یک روش مسالمت آمیز و بی خطر است.
روحیه پرسشگری را تقویت کنیم
خانم عبادی با بیان اینکه "باید روحیه پرسشگری در جوانان بیش از پیش تقویت شود و خصوصا سوالاتی که در جامعه امروز ایران تابو است، مطرح شود"، گفت "مگر به خاطر ندارید که رنسانس با این جمله دکارت شروع شد: «من شک می کنم، پس هستم». به عنوان مثال سوالاتی از قبیل: چرا باید در ایران غنی سازی اورانیوم صورت گیرد که نتیجه آن تحریم بین المللی ایران است. یا اینکه فجایعی که در ژاپن رخ داد؛ پس از زلزله اخیر... آیا ایران هم در انتظار است؟ چرا در منابع غنی دیگری همچون گاز، نفت، انرژی خورشیدی و ... سرمایه گذاری نمی شود؟ ما به مسائل و فقر اقتصادی شدیدی رو به رو هستیم که ناشی از تحریم ها و سیاست های غلط اقتصادی دولت است که سرمایه و پول را در کشورهایی همچون سنگال، بولیوی، حزب الله لبنان و ... ارسال می دارند. برای این مسائل سوال بپرسید حتی اگر از جانب دولت پاسخی داده نشود؛ اما این سوالها به مسائل روز تبدیل می شود و گسترش می یابد."
خانم عبادی با بیان اینکه "باید روحیه پرسشگری در جوانان بیش از پیش تقویت شود و خصوصا سوالاتی که در جامعه امروز ایران تابو است، مطرح شود"، گفت "مگر به خاطر ندارید که رنسانس با این جمله دکارت شروع شد: «من شک می کنم، پس هستم». به عنوان مثال سوالاتی از قبیل: چرا باید در ایران غنی سازی اورانیوم صورت گیرد که نتیجه آن تحریم بین المللی ایران است. یا اینکه فجایعی که در ژاپن رخ داد؛ پس از زلزله اخیر... آیا ایران هم در انتظار است؟ چرا در منابع غنی دیگری همچون گاز، نفت، انرژی خورشیدی و ... سرمایه گذاری نمی شود؟ ما به مسائل و فقر اقتصادی شدیدی رو به رو هستیم که ناشی از تحریم ها و سیاست های غلط اقتصادی دولت است که سرمایه و پول را در کشورهایی همچون سنگال، بولیوی، حزب الله لبنان و ... ارسال می دارند. برای این مسائل سوال بپرسید حتی اگر از جانب دولت پاسخی داده نشود؛ اما این سوالها به مسائل روز تبدیل می شود و گسترش می یابد."
مخالفت با حمله نظامی و تحریم های اقتصادی
این فعال حقوق بشری خاطرنشان کرد "ما با وجود همه مخالفت هایمان با دولت ایران، همچنان با تهاجم نظامی، تحریم اقتصادی کشور مخالف می باشیم چرا که سبب می شود وضعیت مردم بدتر شده و خواست های مدنی خود را فراموش کنند و بیشتر به گرد حکومتی که دوست ندارند حلقه بزنند. ما ایران را دوست داریم و آنرا آباد و آزاد می خواهیم. ما فرزندان آن بزرگ مردی هستیم که گفت: چو ایران نباشد، تن من مباد / بدين بوم و بر زنده يك تن مباد"
بیست و پنج بهمن نقطه عطف بود
بر اساس این گزارش، پس از شیرین عبادی، مجتبی واحدی، مشاور ارشد مهدی کروبی که به صورت ویدئویی سخنانش ضبط شده بود، برای حاضران سخنرانی کرد و در آغاز به تاثیر اعتراضهای خیابانی ۲۵ بهمن بر شرایط سیاسی ایران اشاره کرد و با "نقطه عطف" دانستن ۲۵ بهمن در حوادث پس از انتخابات گفت "ادامه تجمعهای پس از ۲۵ بهمن و هجوم گسترده حکومت به معترضان، از تاثیرات رویداد ۲۵ بهمن است."
وی تاکید کرد "دولت با ایجاد ناامیدی و سردرگمی در مردم و با انتشار اخبار ضد و نقیض سعی دارد از تاثیرات ۲۵ بهمن کم کند، در حالیکه "۲۵ بهمن همان قدر که باعث وحشتزدگی حکومت شد، در دل مردم امید ایجاد کرد."
زندان، زندان است
مشاور و سخنگوی مهدی کروبی در مورد انتشار خبر انتقال موسوی و کروبی به زندان حشمتیه گفت: "من به رسانههای مختلف گفتم که موضوع حشمتیه فرعی است...چون مدت ۱۹ شب هیچ نوری از خانه آقای کروبی بیرون نیامد و مانند این است که وی در سیاهچال بود. "
مجتبی واحدی تاکید کرد: "موسوی و کروبی و همسرانشان، به طور غیرقانونی زندانی شدهاند و تفاوتی ندارد که این زندان زیرزمین آقای خامنهای باشد یا زیرزمین خانه آقای کروبی یا شکنجهگاه اوین."
سیاست حکومت، به تعویق انداختن بحرانها است
واحدی در بخش دیگری از سخنان خود به بحرانهای سیاسی و اقتصادی حکومت اشاره و تاکید کرد "سیاست حکومت، به تعویق انداختن بحرانها است و رهبری و احمدینژاد با وقتکشی و ایجاد بلاتکلیفی و ناامیدی در داخل کشور و در برخورد با کشورهای دیگر، سعی دارند بحرانهای سیاسی و اقتصادی حکومت را به تعویق بیندازند."
خامنهای و احمدینژاد؛ دو شهید حکومتی
او از رهبر جمهوری اسلامی و محمود احمدینژاد به عنوان دو "شهید حکومتی" نام برد که به گفته او با بحرانهای شدیدی مواجه هستند، اما شجاعت ندارند که به اشتباههای خود اعتراف کنند.
سخنگو و مشاور مهدی کروبی در بخشی از سخنان خود در مورد برنامه هستهای جمهوری اسلامی گفت: "خارجیها میگویند ایران دارد وقتکشی میکند که بمب اتمی بسازد تا این بمبها روی کشورهای دیگر بریزد. به نظر من، دولت ایران جرات این کار را ندارد. دولت ایران در نهایت بتواند از این بمب ها و سلاح ها استفاده کند، آنرا بر سر ملت ایران می ریزد."
مجتبی واحدی در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به فساد اقتصادی و سیاسی دولت احمدینژاد، آنرا در تاریخ معاصر ایران بیسابقه خواند و افشای این موارد را از خبر بازداشت موسوی و کروبی مهمتر دانست.
استبداد دینی خطرناک ترین نوع استبداد است
سخنران بعدی این مراسم، محسن کدیور، استاد دانشگاه و پژوهشگر بود، که از طریق ویدئو کنفرانس در نشست حضور پیدا کرد و در ابتدای سخنان خود، با ارج نهادن به مقام محقق و ایران شناس تازه درگذشته، پروفسور ایرج افشار، شش نکته را مطرح کرد:
یک. ماهیت ضداستبدادی و دموکراتیک جنبش
محسن کدیور در آغاز کلام خود، ماهیت جنبش سبز را "دموکراتیک" و "ضد استبدادی" خواند و با بیان اینکه "نظام استبدادی موجود، استقلال و دینی بودن را دو امتیاز خود می داند"، خاطرنشان کرد "لذا می کوشد مخالفان را به غیر دینی بودن و ضد استقلال کشور دانستن متهم نماید."
محسن کدیور در آغاز کلام خود، ماهیت جنبش سبز را "دموکراتیک" و "ضد استبدادی" خواند و با بیان اینکه "نظام استبدادی موجود، استقلال و دینی بودن را دو امتیاز خود می داند"، خاطرنشان کرد "لذا می کوشد مخالفان را به غیر دینی بودن و ضد استقلال کشور دانستن متهم نماید."
وی تاکید کرد "مبارزه با دیکتاتورهای به ظاهر مستقل به مراتب از مبارزه با دیکتاتورهای وابسته دشوارتر است."
این پژهشگر در بیان اهداف جنبش سبز نیز گفت "جنبش سبز، نفی استبداد، حاکمیت ملی و تعامل فعال با جهان، نفی انزواطلبی و ماجراجوئی، اولویت منافع ملی بر مصالح ایدئولوژیک، و همچنین سیاست خارجی بر اساس نمایندگان کارشناس ملت را دنبال می کند."
دو. جنبش سبز جنبشی متکثر
محسن کدیور با تاکید بر اینکه "البته استبداد دینی خطرناک ترین نوع استبداد می باشد"، در مورد ماهیت جنبش سبز نیز خاطرنشان کرد "این جنبش ماهیت ضد استبدادی و دموکراتیک دارد، به تنوع و تکثر آرا معتقد است و با هر نوع برتریطلبی دینی مخالفت میکند و منکر هر گونه قیمومیت و برتری طلبی دینی، قومی و جنسی است. همچنین تکثر مانع فعالیت و ابراز هویتهای متمایز نیست، چرا که دینداران و دین ناباوران، اقوام مختلف ایرانی، زنان و مردان، طبقات مختلف اجتماعی در این جنبش اعتراضی حضور دارند."
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد "باب گفتگو چه درون جنبش چه بین جنبش و حکومت برای استیفای حقوق از دست رفته مردم باز است و هیچ بخشی از جامعه قابل حذف نیست، حتی طرفداران فعلی حکومت، دین ناباوران، دینداران سنتی. مخالفان و منتقدان از حقوق و امکانات مساوی با ما برخوردار خواهند بود."
سه. اسلام رحمانی
کدیور به بحث قرائت مداراگرایانه یا "اسلام رحمانی" نیز پرداخته و آنرا باور بسیاری از همراهان جنبش سبز ذکر کرد و گفت "معتقدان اسلام رحمانی به دنبال استقرار حکومت اسلامی و تحمیل شریعت به مردم نیستند. استقلال نهادهای دینی از دولت در کنار استقلال دولت (نظام) از نهادهای دینی با تضمین دو محور زیر ضوابط اسلام رحمانی در عرصه عمومی است:
یک- نفی هرگونه امتیاز و حقوق ویژه برای دینداران و روحانیون
دو- وضع و لغو و تغییر قانون کلا در دست نمایندگان مردم است
این فعال حامی جنبش سبز همچنین تاکید کرد "در جنبش نمی خواهیم دین و مذهب خاصی را به لحاظ حقوقی به کرسی بنشانیم؛ در عین حال نمی خواهیم کسی را از عمل به باورهای دینی و اعتقادیش باز داریم. با تضمین حقوق پایه برای کلیه شهروندان بدون هیچ استثنائی، گرایشهای مختلف دین باور و دین ناباور با تشکیل احزاب سیاسی با هم به رقابت منصفانه و دموکراتیک می پردازند. هند، ترکیه و اندونزی الگوهای عملی این روش هستند. اسلام رحمانی منحصر به حوزه خصوصی نیست. اسلام سیاسی دموکراتیک امری ممکن است."
چهار. مطلوبات و مقدورات
این پژوهشگر، همچنین پیرامون راهکارهای پیشِ رویِ جنبش و فعالان آن خاطرنشان کرد "رادیکالیزه کردن جنبش خدمت به آن نیست و لازم است که از موفقیت ٢۵ بهمن دچار غرور نشویم و سطح مطالبات را ندانسته بالا نبریم."
وی با تاکید بر اینکه "نبض جنبش در داخل کشور می زند و فضای مجازی (صرف اینترنت) آینه واقع نمای جنبش نیست"، افزود "مطلوبات جنبش فراوان است و مقدوراتش محدود. استراتژی ما مقاومتهای حداکثری بر مطالبات محدود و حداقلی است و در حال حاضر نیز راهی جز مرحله بندی مطالبات نداریم."
کدیور همچنین خاطرنشان کرد "مطالبات ما اصلاحات ساختاری است، که البته بدنبال زیرو رو کردن یک شبه نیستیم، و در حال حاضر قدرتش را نیز نداریم."
وی در همین زمینه تصریح نمود "ما در این مرحله بر اجرای اصول معطله قانون اساسی تکیه داریم، قرائت دموکراتیک از همین قانون اساسی ممکن است. چنین قرائتی را با اقتدار افکار عمومی به حاکمیت تحمیل می کنیم، اگر قدرت پیدا کنیم لحظه ای در اصلاح این قانون و لغو اصول ضد دموکراتیک آن تردید نخواهیم کرد، اما هم اکنون چنین توانی را نداریم. در تفکر مطلوب ما، مقام مادام العمر غیرپاسخگوی بدور از نظارت نهادینه با قدرت مطلقه جائی ندارد. این صفات خصائص دیکتاتوری و خودکامگی و استبداد است که عقل سلیم از پذیرش آن ابا دارد."
پنج. جمهوری اسلامی حکومتی فاسد
این پژوهشگر همچنین با بیان اینکه "جمهوری اسلامی نظامی فاسد است، چه به لحاظ اخلاقی، چه به لحاظ اداری"، در شرح جایگاه جهانی جمهوری اسلامی در فهرست حکومت های فاسد جهان، به آمار سازمان بین المللی شفافیت استناد کرده و رتبه ۱۶٨ ایران در میان ۱٨٠ کشور جهان را یادآورد شد و گفت "بر اساس آمار سازمان بین المللی شفافیت، جمهوری اسلامی تنها بالاتر از چند کشور همانند ازبکستان، چاد، عراق، سودان، افغانستان، میانمار و سومالی در زمینه فساد حکومتی قرار دارد."
محسن کدیور همچنین خاطرنشان ساخت "اکنون بیش از ۵۵% ملت ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و بیش از شش میلیون کارگر که با خانواده هایشان ٢۵ میلیون نفر می شوند، فاقد امنیت شغلی هستند و در معرض بیکاری و اخراج قرار دارند و این کارگران، به عدم وصول بموقع دستمزدهای معوقه خود معترض می باشند."
محسن کدیور همزمان به ده تن از شهدای کارگری جنبش سبز در جریان حوادث پس از انتخابات نیز اشاره کرد و آنرا از تبلورات اعتراضات آنان به وضع موجود خواند.
وی همچنین با اشاره به گزارش ها و اخبار موجود، تصریح کرد: "هم اکنون نیز سپاه پاسداران بدور از هرگونه نظارتی برخلاف وظائف قانونیش فعالیت انحصاری اقتصادی می کند، در یک قلم ۵١% سهام مخابرات کشور را به ارزش٨ میلیارد دلار می خرد و همزمان دهها اسکله فاقد نظارت را در اختیار دارد."
کدیور با استناد به منابع کارشناسی، گفت: "هفتاد میلیارد دلار درآمد نفتی و کمتر از بیست میلیارد دلار صادرات غیرنفتی، آینه اقتصاد بیمار ماست و این درحالیست که صادرات ١۴٠میلیاردی ترکیه و ٣۵٠ میلیارد دلار کره جنوبی است.
این استاد دانشگاه در ادامه بیانات خود، با یادآوری "گم شدن بیش از هزار میلیارد مترمکعب گاز در خرید و فروشهای سال گذشته؛ عدم واریز حدود پنج میلیارد دلار مابه التفاوت قیمت فروش نفت و نزدیک به هفت میلیارد دلار از عوائد فروش نفت به حساب ذخیره ارزی از سوی دولت"، مواردی چون "عدم پاسخگوئی، عدم نظارت، عدم کارشناسی و عدم شفافیت" را مصادیق "فساد" خوانده و استبداد و فساد و فقر را ملازم هم ذکر کرد.
کدیور همچنین با اشاره به وضعیت فعلی حکومت در ایران، ضمن بیان اینکه "نه مجلس امروز به وظیفه قانونی نظارت بر دولت عمل کرده، و نه مجلس خبرگان نظارتی بر نهادهای قدرتمند تحت امر رهبری دارد"، تاکید کرد "رهبر چنین نظام از بنیاد فاسدی را نمی توان پاکدست و زاهد دانست."
شش. جنبش و بازیهای حکومت در داخل و خارج
این فعال جنبش سبز، "اختلاف افکنی، شبهه آفرینی نسبت به رهبران دربند و رسانه های نزدیک به آنان و همچنین دامن زدن به خشونت گفتاری" را، ترفندهای حکومت در قبال معترضان دانست و بر ضرورت هوشیاری حامیان و فعالان جنبش تاکید کرد و گفت : "جنبش حرکتی درازمدت، تدریجی و گام بگام است. صبور باشیم و بدنبال چیدن میوه نارس نباشیم."
محسن کدیور در انتهای کلام خود با اشاره به وعدۀ قرآن مبنی بر "آنچه به مردم سود میرساند در زمین میماند"، گفت "جنبش سبز بر اساس سنت الهی می ماند چرا که در راستای استیفای حقوق مردم است."
جنبش سبز دیگر به دنبال کسب اجازه برای راهپیمایی نبوده و نیست، بلکه آنرا انجام می دهد
سخنران آخر نشست تحلیلی "پس از بیست و پنج بهمن"، اردشیر امیر ارجمند، مشاور حقوقی میرحسن موسوی بود که سخناناش را با مرور رویدادهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری و تحلیل رویداد ۲۵ بهمن آغاز کرد و در ابتدای سخنان خود گفت: "اقتدارگرایان نزدیک بیست ماه حاکم برای سرکوب جنبش از هر حربهای استفاده کردند، عده ای را کشتند و عده ای را زندانی کردند و حتا در زندان ها به مردم تجاوز کردند. بعد از آن ادعا کردند که جنبش تمام شد و چیزی از آن باقی نماند، اما پس از سخناناش رویکرد و گفتمان جدیدی بهوجود آمد که ضامن بقای جنبش شد." وی افزود: "اگر در این گفتمان بحث مبارزه مسالمت آمیز مطرح است، بحث چهارچوب قانون اساسی به عنوان نقطه اجماع ملی، در کنار آن نیز بحث حقوق بشر، بحث حقوق بنیادین، توجه جدی به تکثر گرایی، حقوق اقوام، جایگاه ویژه زنان و منع استفاده ابزاری از دین مطرح است."
امیرارجمند همچنین تاکید کرد که "جنبش سبز دیگر به دنبال کسب اجازه برای راهپیمایی نبوده و نیست و ما برگزاری آن را تنها اعلام می کنیم، چون حقی است مندرج در قانون اساسی."
وی گفت که دولت با حضور مردم در راهپیمایی ضربه شدید و سنگینی را احساس کرد.
این حقوقدان و استاد دانشگاه شهید بهشتی، همچنین با بیان اینکه "دولت فعلی مشروعیت خود را از دست داده و حتی توان نگهداری یارانش را نیز ندارد"، گفت "دولت از درون دچار آشفتگی و از هم پاشیدگی است و با مشکلات فراوان اقتصادی دست به گریبان است و با قطع رابطه رهبران جنبش و مردم به دنبال پاسخی هر چند موقت برای حل مشکلات خود می گردد."
وی یکی از دلایل زندانی کردن سران جنبش را مشکلات فراوان دولت دانست و گفت با این کار گمان می کنند که فعلا با حذف ان ها از صفحه سیاست فرصتی برای فکر کردن به مشکلات فراوان خود پیدا می کنند، شاید جنبش فروکش کند.
امیر ارجمند دلیل دیگر زندانی کردن سران جنبش را وجود اختلاف در درون حکومت دانست و گفت "مشکل آقایان حتا با خودشان حل نشده و به جای خود باقی است. آن ها دیده بودند که با دیگر حرکت ها این گونه رفتار کردند و موفق شدند غافل از این که این موفقیت مقطعی است و ماجرا در زمانی مناسب دوباره فرصت ظهور می یابد."
وی افزود : "حکومت مدت ها بود تلاش کرد جنبش سبز را معاند و ضد انقلاب جلوه دهد و با این کار انسجام خود را حفظ خواهند کرد و بخش بی طرف و خاکستری را به سوی خودشان جلب کنند تا از ریزش این طیف به سوی جنبش سبز جلوگیری شود. در عین حال با این کار اهرم های سرکوب -به نظر خودشان قانونی - را فراهم کنند."
تلاش دولت برای ایجاد اختلاف در درون جنبش
او با اشاره به تلاش دولت برای ایجاد اختلاف در درون جنبش گفت: "اتحاد جنبش با وجود تکثر آن برای حکومت دردناک بود. در حالی که جنبشی که رهبری متمرکز ندارد و دارای تنوع و تفاوت دیدگاههاست دچار اختلاف نمیشود. آن ها قبل از آغاز مبارزات انتخاباتی شروع کردند به اختلاف انداختن بین چهره های اصلی معترض مثل آقایان موسوی، کروبی و خاتمی که خیلی هم البته موفق نبودند، تا جایی که آقایان موسوی و کروبی حتا پس از انتخابات بیانیههای مشترکی میدهند و منشور سبز را در فراز دوم هر دو امضا میکنند. "آن ها گمان می کردند که با حذف آن ها از صحنه سیاست دست کم برای مدت کوتاهی راه باز می شود و امکانی فراهم می شود که اختلافات یا زمینه های اختلاف فراهم شود."
امیرارجمند در بخش دیگری از سخنان خود درباره ماهیت و عملکرد «شورای هماهنگی راه سبز امید» توضیحاتی ارائه کرد و خاطرنشان ساخت "این شورا، ادعای رهبری جنبش سبز را ندارد و هنگامی اعلام موجودیت کرد که ارتباط با رهبران جنبش برقرار بود."
مشاور میرحسین موسوی از آخرین امکانات خود دربهمن ماه استفاده می کند و بیانیه می دهد ولی در واقع گروگان هستند و هیچ شخصیتی حاضر به قبول مسئولیت حقوقی درباره آن ها نشد و خبرهای ضد و نقیضی از سوی دستگاه حاکم درباره آن ها گفته شد.
مشاور حقوقی میرحسین موسوی، در تحلیل انتشار خبر بازداشت رهبران جنبش سبز و همسران آنها گفت: "در یک جو امنیتی، داشتن اخبار و منابع خبری صحیح و موثق دشوار است. در چنین جوی خبری منتشر میشود که موسوی و کروبی را به زندان حشمتیه منتقل کردهاند. سایتهای خبری متعلق به موسوی و کروبی، با تردید این اخبار را منتشر میکنند، چون پنج نفر (میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی، فاطمه کروبی و علی کروبی) مفقودالاثر شدهاند و هیچ کس مسئولیت حقوقی آن را به عهده نمیگیرد." در خبر فارس که خبرگزاری اقتدارگرایان است قید می شود مقامی قضایی که نخواست نامش فاش شود درباره آن ها چنین می گوید. در حالی که این یک مسئله دیپلماتیک نیست و یک مقام قضایی در مورد مسائل داخلی باید قبول مسئولیت کند. این نشان می دهد که خود آن ها هم نمی دانند که باید چه کار کنند."
آن ها دیدند که بعد از ٢۵ بهمن اعتراضات ادامه پیدا کرد و در غیاب رهبران جنبش و به همت شبکه های اجتماعی باز مردم حضور خود را نشان دادند. از اینجا به بعد باید برنامه ای آماده می شد؛ برنامه ای مبنی بر اخبار ضد و نقیض و قطره قطره ای، تا مسئله را عینی کنند و مردم نتیجه بگیرند که این ها حصر خانگی شده اند. در حالی که در سطح بین الملل هم حساسیت های زیادی به وجود آورد. تلاش کردند که بگویند اگر جنبش ما را به بی اخلاقی متهم می کند خودش نیز غیر اخلاقی است.
تردیدی در مورد صداقت و امانتداری سایت کلمه وجود ندارد
امیر ارجمند تاکید کرد "تردیدی در مورد صداقت و امانت سایت کلمه وجود ندارد، اگرچه میتوان به نحوه خبررسانی آن انتقاد کرد." وی گفت: "سایت کلمه در وظیفه خود می دید که با وظیفه سنگینی که بر دوش خود احساس می کرد -و همین وظیفه حساس موجب حساس تر شدن کوچکترین خطا می شود- کوچکترین خبری که از آنان دارد را بدهد و راه افترای دروغ گویی از سوی دولت به خود را دست کم ببندد."
مشاور ارشد موسوی "مسئولیت این حرف ها تنها بر خود این جانب است و نباید باعث فشار بیشتر بر فرزندان مهندس موسوی شود. آن ها زیر فشار بودند که درباره دیدار خود با پدر و مادر خود نباید گفتگو کنند و همچنان در این تردید هستند که چرا نباید از این دیدار حرفی بزنند. شاید موجب درگیری بیشتر موسوی و کروبی شوند."
امیرارجمند ادامه داد "هیچ کس نمی تواند به یک خانواده تعیین تکلیف کند که چگونه باید از حریم خصوصی خود دفاع کند. دست کم ما این حق را برای خود قائل نیستیم که آنان را تحت فشار بگذاریم که باید درباره دیدار با خانواده خود سخن بگویند و آن ها هم حتی اگر متهم به ترس شوند این حق برایشان محفوظ است. آنان زیر فشار شدید امنیتی و رابطه احساسی با پدر و مادر و نگرانی درباره سرنوشت آنان و حتا خودشان دارند. و نهایتا تصمیم می گیرند که به اندازه ای که لازم است برای مردم در این باره سخن بگویند. "
وی افزود "در مرجعیت و صحت سایت کلمه هیچ تردیدی نیست ولی آن ها باید درباره چگونگی انتشار خبر انتقادها را بپذیرند. یک احتمال وجود دارد که فیلمی که از آن ها نشان داده شد صحنه سازی بوده باشد؛ مثلا این که جلوی این دو بیست نوع نوشابه گذاشته شده بود. در حالی که مثلا دو نفر با مرحمت آقایان مگر چقدر می توانند نوشابه بنوشند؟ آیا می خواهند مهرورزی با زندانیان خود که به رغم خود سران فتنه هستند را مثلا نشان دهند؟ شاید همین باعث شد که این دختران این خانواده شجاعت به خرج داد، شیوه صادقانه پدر را در پیش گرفت و درباره آنان خبر داد. "
مشاور حقوق میرحسین موسوی افزود "بدون این که ادعای قهرمانی داشته باشیم و بدون این که حتا آقایان موسوی و کروبی خود را رهبران نظام بدانند تا آخرین لحظه ای که با ما تماس داشته از ما خواسته که از مواضع خود کوتاه نخواهیم آمد. "
تنها انتخابات آزاد و آنچه از صندوق رای بیرون میآید ملاک است
وی در پایان خاطرنشان نمود "تنها انتخابات آزاد و بدون نظارت استصوابی است. آنچه از صندوق رای بیرون میآید ملاک است و همه باید به آن گردن بگذارند حتی اگر مخالف نظر آنها باشد. زیرا معتقدند که حاکمیت از آن مردم است."ا
به گزارش جرس، بعد از اتمام سخنرانی اردشیر امیرارجمند، دو تن از سخنرانان که در نشست حضور داشتند، به پرسشهای حضار پاسخ گفتند، که شیرین عبادی بعنوان اولین سخنران، در پاسخ به سوال یکی از حضار که پرسید "چگونه میتوان جلو فعالیت تلویزیون پرس تیوی را گرفت که صدای جمهوری اسلامی در لندن است و کشتار مردم ایران را توجیه میکند"، گفت: "پرس تیوی تلویزیون برون مرزی جمهوری اسلامی است و متاسفانه برخی از چهرههای سیاسی شناخته شده انگلیسی از جمله شهردار سابق لندن با آنها همکاری میکنند."
این فعال حقوق بشری، با بیان اینکه "سرمایه و مدیریت پرس تیوی متعلق به جمهوری اسلامی است و این بهانه که این شرکت چون در انگلیس ثبت شده پس یک شرکت انگلیسی است، ماهیت آن را عوض نمیکند"، گفت "با تلاش کنشگران حقوق بشری و فعالان متعدد ایرانی، فعلا حسابهای پرس تیوی در لندن مسدود شده است.
در بخشی دیگر از جلسه پرسش و پاسخِ این نشست، اردشیر امیرارجمند در پاسخ به برخی پرسشها در مورد متکثر بودن جنبش سبز و اینکه "بطور عملگرایانه، چه راهکارهایی برای احترام به این تکثر و حضور همگان در نظر دارید" گفت: "در این تردیدی نیست که عدهای در جنبش سبز هستند که نظراتشان درباره آینده جنبش با نظرات موسوی و کروبی متفاوت است، اما ما راهی غیر از شناسایی تکثر نمیشناسیم. یعنی باید مدارا پیشه کنیم و همدیگر را متهم نکنیم." وی با بیان اینکه "جهت نهادینه کردن تکثر، باید انتخابات آزاد در کشور برگزار شود"، گفت "این قدم اول است و همه باید در نهایت به نتیجه آن گردن بگذارند."
مشاور ارشد میرحسین موسوی، در پاسخ به انتقاد یکی از حضار پیرامون ترکیب و اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید گفت: "در حال حاضر، به دلایل امنیتی امکان معرفی اعضای این شورا وجود ندارد. به نظر من، عملکرد این شورا مهم است نه افرادی که با این شورا همکاری میکنند."
امیرارجمند همچنین مسئولیت رادیکالیزه شدن جنبش را متوجه حکومت دانست و خاطرنشان کرد "بخشی از حکومت و هسته سرکوبگر آن، به دنبال مشروعیت بخشیدن به خشونت است و از رادیکال شدن جنبش برای این منظور استفاده میکند و همین رادیکالیزه شدن جنبش، دامی است که حکومت برای جنبش سبز پهن کرده و اگر جنبش وارد آن شود، از آن پیروز بیرون نمیآید، در صورتی که پیروزی جنبش سبز در مبارزه مسالمتآمیز شجاعانه است."
جــرس: به گزارش منابع حقوق بشری، در ادامه فشار بر فعالین دانشجویی، شهاب مهدی نیا، از فعالین دانشجویی بابل از دانشگاه اخراج شد.
به گزارش رهانا، شهاب مهدی نیا به حکم کتبی شیخ الاسلامی و تاجدین، رییس و معاون دانشجویی دانشگاه علوم و فنون بابل، به اتهام "شعار نویسی ، ایجاد اغتشاش و بر هم زدن نظم عمومی" از دانشگاه علوم وفنون مازندران اخراج و دیگر حق ورود به این دانشگاه را ندارد.
این در حالی است که سال گذشته ،تمامی کلاس های حل تمرین این فعال دانشجویی به دلیل فعالیت های دانشجویی لغو شده بود .
گفتنی است شهاب مهدی نیا که کلیه واحد های تحصیلیش را در ۷ ترم و با معدل الف تموم کرده بود، چند روز پیش برای انجام کارهای مربوط به فارغ تحصیلی به دانشگاه مراجعه می کند ،اما اجازه ورود به دانشگاه را نمی یابد و با پیگیری های صورت گرفته متوجه اخراج خود از دانشگاه می شود.
تمامی مراحل اخراج او بدون اطلاع و احظار وی به کمیته ی انضباطی صورت گرفته که در نوع خود کم سابقه است . همچنین در تابستان ۱۳۸۸ هم شهاب مهدی نیا به دلیل شرکت در تظاهرات و فعالیت های سیاسی به اداره ی اطلاعات شهرستان بابل احظار و با تعهد کتبی آزاد شده بود.
موج جدید فشار بر فعالین دانشجویی در بابل پس از ۲۵ بهمن و تجمعات اعتراضی مردم بابل فشارها افزایش پیدا کرده است بطوری که از چندی قبل چند تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی به دلایل نامعلوم به کمیته انضباطی احضار شده اند و به رغم آزادی چند تن از فعالین بازداشتی، همچنان دو فعال دانشجویی دیگر در بابل به نامهای محسن برزگر و ایمان صدیقی به ترتیب از روزهای ۲۵ بهمن و اول اسفند در بازداشت به سر می برند.
سحام نیوز: به گزارش منابع خبری، علیرغم فضای پادگانی حاکم بر تهران و شهرهای مختلف کشور، شامگاه سومین سه شنبه پایان سال و مراسم چهارشنبه سوری، به صحنه اعتراضات مردمی و سردادن شعارهایی برضد دیکتاتوری تبدیل شد.
به گزارش جرس بعد از ظهر سه شنبه گزارش داده بودند که پاساژهای اصلی تهران، امروز به دستور مقامهای امنیتی و انتظامی پایتخت تعطیل شده و سیمای شهر در حالت حکومت نظامی به خود گرفته و میادین و تقاطعهای اصلی، با حضور گسترده نیروهای انتظامی و شبه نظامی، وضعیت فوق العاده یافته بود.
همچنین در ادامه تهدیدها و فشارهای حاکمیت و هراس جمهوری اسلامی از چهارشنبه سوری سبزها، و حضور اعتراضی آنها در آخرین سه شنبه سال، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ از ممنوعیت تردد موتورسیکلت ها از ساعت ۱۶ امروز در پایتخت خبر داد.
واحد مرکزی خبر، از قول سرتیپ حسین رحیمی، از برخورد قاطع و بدون اغماض با رانندگانی که هنجارشکن معرفی شان کرده، خبر داده و گفته بود “مأموران راهنمایی و رانندگی، از ساعت ۱۴ امروز برای تسهیل در عبور و مرور شهروندان آماده باش هستند و با خودروهایی که مسیر تردد مردم را مسدود کنند، به طور جدی برخورد می نماید.”
گزارش منابع حقوق بشری نیز حاکی از آن است که در پی درگیریهای به وجود آمده در شرق تهران، دهها تن از شهروندان توسط ماموران امنیتی همراه با ضرب و شتم شدید بازداشت شدند.
به گزارش مهر، احمدرضا رادان، جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی، با حضور در سیمای جمهوری اسلامی، از بازداشت چندین تن که به ادعای وی “رفتار مخاطره آمیز” داشتند، خبر داده است.
گزارش های خبری همچنین حاکی از آن است که برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در ایران، علی رغم تمامی تهدیدات نهادها امنیتی طی روزهای اخیر، به صحنهٔ اعتراضات ضد دولتی مردم در پایتخت و چندین شهر از جمله اراک، شیراز، کرمانشاه، اصفهان، بابل، مشهد و کرج تبدیل شده است.
به گزارش خبرنگار جرس، با وجود آرایش پادگانی در نقاط مختلف شرق تهران و حضور دهها خودرو و موتور سوار نیروی انتظامی و بسیج و لباس شخصی ها، مراسم شب چهارشنبه سوری در میدان های صدگانه نارمک برگزار شد.
این گزارش افزود “از غروب سه شنبه، نیروهای امنیتی سعی در مقابله با مردم داشتند و در برخی از میدان های نارمک موفق به پراکنده کردن مردم شدند. اما با تاریک شدن هوا بر شمار مردم و جوانان افزوده شد و آتش های بزرگ در وسط یا کناره میدان ها همراه با نور افشانی جوانان نشان از آمادگی گسترده مردم بر برگزاری مراسم به هر قیمتی داشت. در نهایت بناچار و به تدریج نیروهای امنیتی مجبور به نظاره گری شدند و در میانه این مراسم، مردم به ویژه جوانان با صدای یاحسین میرحسین، الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور، اعتراض خود را به ادامه حصر و بی خبری از رهبران جنبش سبز اعلام داشتند.”
این گزارش خاطرنشان ساخت “صدای بلند مرگ بر دیکتاتور، الله اکبر و سایر شعارها، موجب وحشت نیروهای حاضر شد و در برخی موارد با گرفتن عکس و فیلم، سعی در ترساندن مردم را داشتند که با بی اعتنایی مردم هر لحظه بر شدت صداها افزوده می شد، همزمان موج خیابان، به پشت بامها کشیده شد و گروهی به شعار دادن علیه حکومت پرداختند.”
به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دهها تن از شهروندان در میدان والفجر (شرق تهران)، در حالیکه شعارهایی علیه رهبران جمهوری اسلامی می دادند، توسط نیروهای گارد ویژه دستگیر شدهاند.
این گزارش افزود “شهروندان مذکور پس از دستگیری، به ماشین های مخصوص نیروهای گارد وِیژه(ون های سیاه رنگ) منتقل شده و ماموران به صورت تحقیرآمیزی ایشان را “کف خواب” کردند.
هم چنین از عصر امروز ماموران امنیتی اقدام به بستن تمامی مغازهها و پاساژهای مناطق افسریه و شهرکهای اطراف آن (مسعودیه و…) نمودند و با استقرار در خیابانهای این مناطق فضای رعب و وحشت به وجود آوردند.
این گزارش می افزاید که حضور مردم در خیابانهایی نظیر تهران پارس، پیروزی، جمهوری، سعادت آباد، سلسبیل، نظام آباد، فرمانیه، ونک، مطهری، ولیعصر، آریا شهر و… به شدت زیاد است و همزمان برخی چماقداران و لباس شخصی ها، به صورت پیاده و سواره و گروهی، به مردم و جوانان متناوبا حمله می کنند.
همزمان شاهدان عینی گفته اند در نارمک و فلکهٔ اول تهران پارس درگیری شدیدی رخ داده و در خیابان ۱۵۴ تهرانپارس و همچنین فلکه سوم، نیروهای امنیتی اقدام به سرکوب شدید جوانان و پرتاب گاز اشک آور به سمت آنها نمودند.
این گزارش افزود “نکتهٔ قابل توجه حضور کم رنگ نیروهای امنیتی در محلات و استقرار پرشمار آنها در میادین اصلی شهر بود و اینکه این نیروها تاکنون عموما سعی کردهاند خود را از درگیری در محلات کوچک تر دور نگه دارند.”
همچنین گزارش رسیده است که تا نیمه شب امشب، صدای انفجارهای پیایی هر لحظه در تهران به گوش میخورد که در برخی موارد تشخیص آن از وسایل محترقه و یا تیراندازی نیروهای امنیتی غیرممکن است.
در فیلم ها و ویدئوهای ارسالی شهروندان، شعارهایی مانند “مرگ بر دیکتاتور” و “دیکتاتور حیا کن کشورم رو رها کن” شنیده می شود.
همچنین در ادامه تهدیدها و فشارهای حاکمیت و هراس جمهوری اسلامی از چهارشنبه سوری سبزها، و حضور اعتراضی آنها در آخرین سه شنبه سال، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ از ممنوعیت تردد موتورسیکلت ها از ساعت ۱۶ امروز در پایتخت خبر داد.
واحد مرکزی خبر، از قول سرتیپ حسین رحیمی، از برخورد قاطع و بدون اغماض با رانندگانی که هنجارشکن معرفی شان کرده، خبر داده و گفته بود “مأموران راهنمایی و رانندگی، از ساعت ۱۴ امروز برای تسهیل در عبور و مرور شهروندان آماده باش هستند و با خودروهایی که مسیر تردد مردم را مسدود کنند، به طور جدی برخورد می نماید.”
گزارش منابع حقوق بشری نیز حاکی از آن است که در پی درگیریهای به وجود آمده در شرق تهران، دهها تن از شهروندان توسط ماموران امنیتی همراه با ضرب و شتم شدید بازداشت شدند.
به گزارش مهر، احمدرضا رادان، جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی، با حضور در سیمای جمهوری اسلامی، از بازداشت چندین تن که به ادعای وی “رفتار مخاطره آمیز” داشتند، خبر داده است.
گزارش های خبری همچنین حاکی از آن است که برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در ایران، علی رغم تمامی تهدیدات نهادها امنیتی طی روزهای اخیر، به صحنهٔ اعتراضات ضد دولتی مردم در پایتخت و چندین شهر از جمله اراک، شیراز، کرمانشاه، اصفهان، بابل، مشهد و کرج تبدیل شده است.
به گزارش خبرنگار جرس، با وجود آرایش پادگانی در نقاط مختلف شرق تهران و حضور دهها خودرو و موتور سوار نیروی انتظامی و بسیج و لباس شخصی ها، مراسم شب چهارشنبه سوری در میدان های صدگانه نارمک برگزار شد.
این گزارش افزود “از غروب سه شنبه، نیروهای امنیتی سعی در مقابله با مردم داشتند و در برخی از میدان های نارمک موفق به پراکنده کردن مردم شدند. اما با تاریک شدن هوا بر شمار مردم و جوانان افزوده شد و آتش های بزرگ در وسط یا کناره میدان ها همراه با نور افشانی جوانان نشان از آمادگی گسترده مردم بر برگزاری مراسم به هر قیمتی داشت. در نهایت بناچار و به تدریج نیروهای امنیتی مجبور به نظاره گری شدند و در میانه این مراسم، مردم به ویژه جوانان با صدای یاحسین میرحسین، الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور، اعتراض خود را به ادامه حصر و بی خبری از رهبران جنبش سبز اعلام داشتند.”
این گزارش خاطرنشان ساخت “صدای بلند مرگ بر دیکتاتور، الله اکبر و سایر شعارها، موجب وحشت نیروهای حاضر شد و در برخی موارد با گرفتن عکس و فیلم، سعی در ترساندن مردم را داشتند که با بی اعتنایی مردم هر لحظه بر شدت صداها افزوده می شد، همزمان موج خیابان، به پشت بامها کشیده شد و گروهی به شعار دادن علیه حکومت پرداختند.”
به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دهها تن از شهروندان در میدان والفجر (شرق تهران)، در حالیکه شعارهایی علیه رهبران جمهوری اسلامی می دادند، توسط نیروهای گارد ویژه دستگیر شدهاند.
این گزارش افزود “شهروندان مذکور پس از دستگیری، به ماشین های مخصوص نیروهای گارد وِیژه(ون های سیاه رنگ) منتقل شده و ماموران به صورت تحقیرآمیزی ایشان را “کف خواب” کردند.
هم چنین از عصر امروز ماموران امنیتی اقدام به بستن تمامی مغازهها و پاساژهای مناطق افسریه و شهرکهای اطراف آن (مسعودیه و…) نمودند و با استقرار در خیابانهای این مناطق فضای رعب و وحشت به وجود آوردند.
این گزارش می افزاید که حضور مردم در خیابانهایی نظیر تهران پارس، پیروزی، جمهوری، سعادت آباد، سلسبیل، نظام آباد، فرمانیه، ونک، مطهری، ولیعصر، آریا شهر و… به شدت زیاد است و همزمان برخی چماقداران و لباس شخصی ها، به صورت پیاده و سواره و گروهی، به مردم و جوانان متناوبا حمله می کنند.
همزمان شاهدان عینی گفته اند در نارمک و فلکهٔ اول تهران پارس درگیری شدیدی رخ داده و در خیابان ۱۵۴ تهرانپارس و همچنین فلکه سوم، نیروهای امنیتی اقدام به سرکوب شدید جوانان و پرتاب گاز اشک آور به سمت آنها نمودند.
این گزارش افزود “نکتهٔ قابل توجه حضور کم رنگ نیروهای امنیتی در محلات و استقرار پرشمار آنها در میادین اصلی شهر بود و اینکه این نیروها تاکنون عموما سعی کردهاند خود را از درگیری در محلات کوچک تر دور نگه دارند.”
همچنین گزارش رسیده است که تا نیمه شب امشب، صدای انفجارهای پیایی هر لحظه در تهران به گوش میخورد که در برخی موارد تشخیص آن از وسایل محترقه و یا تیراندازی نیروهای امنیتی غیرممکن است.
در فیلم ها و ویدئوهای ارسالی شهروندان، شعارهایی مانند “مرگ بر دیکتاتور” و “دیکتاتور حیا کن کشورم رو رها کن” شنیده می شود.
شورای حقوق بشر سازمان ملل در حالی جلسه سه شنبه خود را در شهر ژنو ادامه می دهد که بسیاری از کشورهای جهان وضعیت نقض حقوق بشر در ایران را مورد انتقاد قرار دادند و برخی کشورها به صورت مستقیم با انتقاد شدید نسبت به رفتار دولت ایران در حصرخانگی رهبران مخالفان ایران میرحسین موسوی و مهدی کروبی خواستار آزادی و اجازه دادن به آنها به بهره بردن از دارسی عادلانه مطابق با استانداردهای بین المللی شدند. ایران به همراه برمه، لیبی، کره شمالی در راس کشورهایی است که بسیاری ازانتقادات کشورها وسازمان های بین المللی را برانگیخته است.
در مقابل نماینده ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل در برابر انتقادات شدیدکشورهای آمریکا، سوئد، انگلیس، فرانسه و کانادا آنها را به نقض شدید حقوق بشر متهم کرد. نماینده ایران گفت که در آمریکا پلیس در برابر رفتار بی رحمانه ای دارد و اقلیت ها از نقض حقوق بشر رنج می برند. نماینده ایران از ایجاد زندان های مخفی توسط امریکا وشکنجه زندانیان انتقاد کرد. نماینده ایران همچنین با انتقاد از وضعیت حقوق بشر در کانادا گفت که اقلیت ها و همچین افراد بومی دراین کشور به حداقل حقوق انسانی خود دسترسی ندارند. نماینده ایران همچنین از اسلام هراسی در سوئد آمریکا و کانادا انتقاد کرد.
طی روزهای گذشته درحالی که در بیانیه کشورهای منتقد ایران موارد مشخصی از نقض حقوق همراه با نام افراد قربانی مطرح می شود، پاسخ های ایران به کشورهای مختلف بیشتر به یک بیانیه سیاسی شبیه می ماند. یکی از همراهان هیات ایرانی با ذکر اینکه نمی خواهد نامش افشا شود به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « متاسفانه افرادی که برای هیات ایرانی تصمیم گیری می کنند به جای اینکه متخصص حقوق بشر باشد و چیزی در این سر در بیاورند به شدت سیاسی هستند. متاسفانه ما هم که جزو هیات اعزامی هستیم وقتی جوابها را می بینیم می گوییم که واقعا در این جو خیلی تاثیر بدی دارد. چون اصلا با ادبیات سازمان ملل همراهی ندارد و هیچ مورد مشخصی را در برنمی گیرد.»
حقوق اقلیت ها، شکنجه در زندان ها و حصرخانگی و استفاده از ارعاب مخالفان از محورهای عمده حملات کشورهای عضو شورای حقوق بشر به ایران بود. موضوعی که ایران برای مقابله به مثل کشورهایی مانند سوئد، کاناد، آمریکا، فرانسه و انگلستان را به موارد مشابهی متهم کرد. در بیانیه های کشورهای مختلف از شورای حقوق بشر خواسته شده است که از یک مکانیسم ویژه برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر در ایران حمایت کند و آن را مورد تصویب قرار دهد. (Special Monitoring Mechanism)
چندین دیپلمات حاضر در مقر شورای حقوق بشر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که قوه قضاییه و دولت ایران تلاش بسیار زیادی را برای مذاکره با کشورهای مختلف برای حمایت نکردن از موضوع «مکانیسم ویژه نظارت» صورت داده اند. به گفته آنها مقامات ایرانی از چندین ماه گذشته با تمرکز بر این موضوع گفت وگو با کشورهای مختلف که ممکن است به چنین مکانیسمی در جریان جلسه شورا رای مثبت بدهند را دستور کار داشته و کار راتنها به گفت وگوهای داخل شورا منحصر نکرده و حتی نمایندگانی را به پایتخت برخی کشورها فرستاده اند تا خیالشان از رای آنها در مجمع پیش از اجلاس مطمئن شود. از جمله کشورهای همراه ایران که از وضعیت حقوق بشردرایران دفاع کردند می توان به سوریه و چین اشاره کرد. با این وجود به نظر بسیاری از ناظران در محل اجلاس، در مقایسه با جلسه گذشته شورای حقوق بشر، کشورها در انتقاد از ایران بی پرواتر و تعداد کشورهایی که خواستار «مکانیسم ویژه نظارتی» هستند حتی ژاپن را هم در برمی گیرد که محافظه کاری ویژه ای درخصوص قطعنامه های مربوط به ایران دارد.
با این وجود درحالی که رای در شورای حقوق بشر سازمان ملل عموما یک رای سیاسی است که در بسیاری از مواقع از پایتخت کشورها کنترل می شود، کشورهایی که از جامعه مدنی قوی ای برخوردارهستند از سوی سازمان های محلی برای تحت فشار گذاشتن دولت ایران در زمینه رعایت تعهدات بین المللی اش و توقف نقض حقوق بشر تحت فشار گذاشته می شوند.
در جلسه روز سه شنبه نماینده دیده بان حقوق بشر و عفو بین المللی بازداشت خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی به همراه همسرانشان را مورد انتقاد جدی قراردادند واز بازداشت های خودسرانه و نیز اعدام ها در ایران ابراز نگرانی کردند. نماینده استرالیا در این جلسه ایران را به دلیل بازداشت های خودسرانه مورد انتقاد داد. موضوع کشته شدن دو تن در جریان تجمات مسالمت آمیز هفته های گذشته، اعدام زندانیان سیاسی و غیرسیاسی نیز از دیگر موضوعاتی که بود که دیده بان حقوق بشر به آن پرداخت.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به همراه سازمان حقوق بشری کونکتاس برزیل ((Conectas)بیانیه ای را امروز قرائت کردند و خواستارآن شدند که این شورا مکانیسم ویژه نظارتی را برای گزارش در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران ایجاد کند.
دایان علایی نماینده جامعه بهایی گفت که روزی در ایران نمی گذرد که مجموعه ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران اتفاق نیفتد. دایان علایی از فشارهای به عمل آمده روی جامعه بهایی از جمله اخراج بهاییان از دانشگاه ها سخن گفت و اینکه بسیاری از بهاییان کار خود را به دلیل مذهبشان از دست می دهند. او گفت که قبرستان های بهایی خراب می شود. او گفت تا چه زمانی دروغ های دولت ایران در مورد احترام به حقوق بهاییان ادامه خواهد داشت.
حسن نائب هاشم نیز به نمایندگی از سازمان حقوق بشری اروپایی سودویند(Sudwind) دستگیری رهبران سیاسی، بازداشت های خودسرانه، اعدام های سیاسی و غیرسیاسی از جمله موضوعاتی بود که توسط وی مورد توجه قرار گرفت. آقای نائب هاشم نیز از طرف سازمان غیردولتی خود خواستار ایجادیک مکانیسم ویژه نظارتی شد.
بسیاری از کشورهای جهان به همراه سازمان های بین المللی حقوق بشری از جمله دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل به همراه جامعه جهانی بهایی، کمپین بین المللی حقوق بشردرایران در ایران و دیگر سازمان ها نیز به انتقاد از وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران پرداختند. نمایندگان کشورهای مختلف نیز موضوعات مختلفی را در خصوص نقض حقوق بشر در ایران مورد توجه قرار دادند. نماینده استرالیا در شورای حقوق بشر با اشاره به بازداشت های خودسرانه و استفاده از اعدام وفشار روی اقلیت ها از وضعیت اسف بار بهاییان در ایران انتقاد کرد. نماینده ایرلند بیانیه خود را با انتقاد از وضعیت حقوق بشر ایران آغاز کرد واعدام دهها تن تنها در دوماه گذشته رامایه نگرانی عمیق خواند. فشار بر روی وکلا و حصر خانگی موسوی وکروبی از جمله موضوعات دیگری بود که وی مطرح کرد. نماینده جمهوری چک نیز فشارامنیتی روی وکلاوشکنجه در زندان های ایران را مورد توجه قرار داد.
نماینده دانمارک نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر سخنان خود را با موضوع ایران شروع کرد. این درحالی که با توجه به وضعیت وخیم در لیبی کشورهای زیادی نقض گسترده حقوق بشر در این کشور را در راس کشورهای ناقض حقوق بشر مطرح کردند. نماینده دانمارک نیز دستگیری میرحسین موسوی ومهدی کروبی وهمسرانشان را مورد نگرانی دانست و خواستار آزاد کردن آنها توسط دولت ایران مطابق با تعهدات بین المللی اش در زمینه رعایت حقوق بشر شد. سوئدهم از جمله کشورهایی بود که ایران را از انتقادات خود مصون نگذاشت. اگر چه بعد از انتقادات سوئد دولت ایران هم سوئد را به نقض حقوق بشر در کشورش متهم کرد.
دبیرکل سازمان ملل که ماه نوامبر گذشته از طرف مجمع عمومی مامور شده بود که گزارشی را در خصوص وضعیت ایران تهیه کند نسخه اولیه این گزارش را به شورای حقوق بشر این سازمان درژنو ارائه کرد. همزمان به نظر می رسد که اجماع گسترده ای برای تصویب قطعنامه حقوق بشر علیه ایران و نیز درخواست از ایران برای پذیرش گزارشگران ویزه سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران در میان بسیاری از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل شکل گرفته باشد تا مقامات ایرانی را وادار به پذیرش گزارشگرویژه نمایند.
چندین تن از دیپلمات های حاضر در مقر سازمان ملل به کمپین حقوق بشر در ایران گفتند که بسیار امیدوارند که موضوع فرستادن گزارشگر ویژه برای بررسی نگرانی های موجود در حوزه حقوق بشر ایران طی روزهای آینده به تصویب اعضا برسد. هم اکنون تنها کشورهای برمه و کره شمالی در وضعیتی هستند که کشورهای گوناگون خواهان درخواست گزارشگر ویژه برای آنها شده اند.
این درحالی است که هیات ایرانی با گردهم آوردن هیاتی از آنچه فعالان جامعه دانشگاهی و جامعه حقوق بشری ایران می نامد حضور پرتعدادی در محل نشست شورای حقوق بشر دارد. از سوی دیگر جمعی از فعالان حقوق بشری از جمله برخی از دانشجویان محروم از تحصیل و نیز ستاره دارد که طی سالهای گذشته از حق تحصیل محروم شده اند نیز در جلسات روز دوشنبه حاضربودند. در واقع حضور گروهی که عملا برای سرپوش گذاشتن بر موارد نقض حقوق بشر در کنار هیات دولتی ایران تلاش می کند در کنار چنین افرادی تصویر جالبی را از مدافعان حقوق بشر و مدافعان دولت در زمینه حقوق بشر ارائه می کرد.
نسخه اولیه گزارش دبیرکل سازمان ملل که شامل سه بخش موضوعات تماتیک، همکاری با مکانیسم های بین المللی حقوق بشر و دفترکمیساریاری عالی حقوق بشر و در نهایت نتیجه و پیشنهادات ارائه شده بود، نگرانی های عمده این سازمان به نقض حقوق بشر در ایران را در حوزه های مختلف در بر می گیرد. دبیر کل سازمان ملل در این گزارش دولت ایران را به دادن اجازه به گزارشگران این سازمان برای حضور در کشور به منظور بررسی وضعیت حقوق بشر در حوزه های مورد نگرانی این سازمان فراخوانده است. در بخش نتیجه این گزارش از اینکه ایران پاسخی به سوالات گوناگون سازمان ملل در خصوص نقض حقوق بشر در کشور نداده است ابراز نگرانی شده است. گزارش سازمان ملل همچنین همچنین اهمیت ویژه مکانیسم های ویژه را برای نظارت وضعیت حقوق بشر در ایران مورد تاکید قرار داده است.
در بخش پیشنهادات از دولت ایران خواسته شده است قوانین داخلی خود را مورد بازبینی قرار دهد چرا که در برخی موارد علیرغم سخنان مسوولان ایرانی به نظر می رسد که تغییر سیستماتیکی در حوزه های مورد نگرانی ایجاد نشده است.
در طی چند روز آینده قطعنامه برای ایجاد گزارشگر ویژه کشوری برای ایران به شورا ارایه خواهد شد و رای گیری برای تصویب آن در روزهای پایانی شورا مابین ۳-۵ فروردین ماه خواهد بود.
در مقابل نماینده ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل در برابر انتقادات شدیدکشورهای آمریکا، سوئد، انگلیس، فرانسه و کانادا آنها را به نقض شدید حقوق بشر متهم کرد. نماینده ایران گفت که در آمریکا پلیس در برابر رفتار بی رحمانه ای دارد و اقلیت ها از نقض حقوق بشر رنج می برند. نماینده ایران از ایجاد زندان های مخفی توسط امریکا وشکنجه زندانیان انتقاد کرد. نماینده ایران همچنین با انتقاد از وضعیت حقوق بشر در کانادا گفت که اقلیت ها و همچین افراد بومی دراین کشور به حداقل حقوق انسانی خود دسترسی ندارند. نماینده ایران همچنین از اسلام هراسی در سوئد آمریکا و کانادا انتقاد کرد.
طی روزهای گذشته درحالی که در بیانیه کشورهای منتقد ایران موارد مشخصی از نقض حقوق همراه با نام افراد قربانی مطرح می شود، پاسخ های ایران به کشورهای مختلف بیشتر به یک بیانیه سیاسی شبیه می ماند. یکی از همراهان هیات ایرانی با ذکر اینکه نمی خواهد نامش افشا شود به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « متاسفانه افرادی که برای هیات ایرانی تصمیم گیری می کنند به جای اینکه متخصص حقوق بشر باشد و چیزی در این سر در بیاورند به شدت سیاسی هستند. متاسفانه ما هم که جزو هیات اعزامی هستیم وقتی جوابها را می بینیم می گوییم که واقعا در این جو خیلی تاثیر بدی دارد. چون اصلا با ادبیات سازمان ملل همراهی ندارد و هیچ مورد مشخصی را در برنمی گیرد.»
حقوق اقلیت ها، شکنجه در زندان ها و حصرخانگی و استفاده از ارعاب مخالفان از محورهای عمده حملات کشورهای عضو شورای حقوق بشر به ایران بود. موضوعی که ایران برای مقابله به مثل کشورهایی مانند سوئد، کاناد، آمریکا، فرانسه و انگلستان را به موارد مشابهی متهم کرد. در بیانیه های کشورهای مختلف از شورای حقوق بشر خواسته شده است که از یک مکانیسم ویژه برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر در ایران حمایت کند و آن را مورد تصویب قرار دهد. (Special Monitoring Mechanism)
چندین دیپلمات حاضر در مقر شورای حقوق بشر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که قوه قضاییه و دولت ایران تلاش بسیار زیادی را برای مذاکره با کشورهای مختلف برای حمایت نکردن از موضوع «مکانیسم ویژه نظارت» صورت داده اند. به گفته آنها مقامات ایرانی از چندین ماه گذشته با تمرکز بر این موضوع گفت وگو با کشورهای مختلف که ممکن است به چنین مکانیسمی در جریان جلسه شورا رای مثبت بدهند را دستور کار داشته و کار راتنها به گفت وگوهای داخل شورا منحصر نکرده و حتی نمایندگانی را به پایتخت برخی کشورها فرستاده اند تا خیالشان از رای آنها در مجمع پیش از اجلاس مطمئن شود. از جمله کشورهای همراه ایران که از وضعیت حقوق بشردرایران دفاع کردند می توان به سوریه و چین اشاره کرد. با این وجود به نظر بسیاری از ناظران در محل اجلاس، در مقایسه با جلسه گذشته شورای حقوق بشر، کشورها در انتقاد از ایران بی پرواتر و تعداد کشورهایی که خواستار «مکانیسم ویژه نظارتی» هستند حتی ژاپن را هم در برمی گیرد که محافظه کاری ویژه ای درخصوص قطعنامه های مربوط به ایران دارد.
با این وجود درحالی که رای در شورای حقوق بشر سازمان ملل عموما یک رای سیاسی است که در بسیاری از مواقع از پایتخت کشورها کنترل می شود، کشورهایی که از جامعه مدنی قوی ای برخوردارهستند از سوی سازمان های محلی برای تحت فشار گذاشتن دولت ایران در زمینه رعایت تعهدات بین المللی اش و توقف نقض حقوق بشر تحت فشار گذاشته می شوند.
در جلسه روز سه شنبه نماینده دیده بان حقوق بشر و عفو بین المللی بازداشت خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی به همراه همسرانشان را مورد انتقاد جدی قراردادند واز بازداشت های خودسرانه و نیز اعدام ها در ایران ابراز نگرانی کردند. نماینده استرالیا در این جلسه ایران را به دلیل بازداشت های خودسرانه مورد انتقاد داد. موضوع کشته شدن دو تن در جریان تجمات مسالمت آمیز هفته های گذشته، اعدام زندانیان سیاسی و غیرسیاسی نیز از دیگر موضوعاتی که بود که دیده بان حقوق بشر به آن پرداخت.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به همراه سازمان حقوق بشری کونکتاس برزیل ((Conectas)بیانیه ای را امروز قرائت کردند و خواستارآن شدند که این شورا مکانیسم ویژه نظارتی را برای گزارش در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران ایجاد کند.
دایان علایی نماینده جامعه بهایی گفت که روزی در ایران نمی گذرد که مجموعه ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران اتفاق نیفتد. دایان علایی از فشارهای به عمل آمده روی جامعه بهایی از جمله اخراج بهاییان از دانشگاه ها سخن گفت و اینکه بسیاری از بهاییان کار خود را به دلیل مذهبشان از دست می دهند. او گفت که قبرستان های بهایی خراب می شود. او گفت تا چه زمانی دروغ های دولت ایران در مورد احترام به حقوق بهاییان ادامه خواهد داشت.
حسن نائب هاشم نیز به نمایندگی از سازمان حقوق بشری اروپایی سودویند(Sudwind) دستگیری رهبران سیاسی، بازداشت های خودسرانه، اعدام های سیاسی و غیرسیاسی از جمله موضوعاتی بود که توسط وی مورد توجه قرار گرفت. آقای نائب هاشم نیز از طرف سازمان غیردولتی خود خواستار ایجادیک مکانیسم ویژه نظارتی شد.
بسیاری از کشورهای جهان به همراه سازمان های بین المللی حقوق بشری از جمله دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل به همراه جامعه جهانی بهایی، کمپین بین المللی حقوق بشردرایران در ایران و دیگر سازمان ها نیز به انتقاد از وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران پرداختند. نمایندگان کشورهای مختلف نیز موضوعات مختلفی را در خصوص نقض حقوق بشر در ایران مورد توجه قرار دادند. نماینده استرالیا در شورای حقوق بشر با اشاره به بازداشت های خودسرانه و استفاده از اعدام وفشار روی اقلیت ها از وضعیت اسف بار بهاییان در ایران انتقاد کرد. نماینده ایرلند بیانیه خود را با انتقاد از وضعیت حقوق بشر ایران آغاز کرد واعدام دهها تن تنها در دوماه گذشته رامایه نگرانی عمیق خواند. فشار بر روی وکلا و حصر خانگی موسوی وکروبی از جمله موضوعات دیگری بود که وی مطرح کرد. نماینده جمهوری چک نیز فشارامنیتی روی وکلاوشکنجه در زندان های ایران را مورد توجه قرار داد.
نماینده دانمارک نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر سخنان خود را با موضوع ایران شروع کرد. این درحالی که با توجه به وضعیت وخیم در لیبی کشورهای زیادی نقض گسترده حقوق بشر در این کشور را در راس کشورهای ناقض حقوق بشر مطرح کردند. نماینده دانمارک نیز دستگیری میرحسین موسوی ومهدی کروبی وهمسرانشان را مورد نگرانی دانست و خواستار آزاد کردن آنها توسط دولت ایران مطابق با تعهدات بین المللی اش در زمینه رعایت حقوق بشر شد. سوئدهم از جمله کشورهایی بود که ایران را از انتقادات خود مصون نگذاشت. اگر چه بعد از انتقادات سوئد دولت ایران هم سوئد را به نقض حقوق بشر در کشورش متهم کرد.
دبیرکل سازمان ملل که ماه نوامبر گذشته از طرف مجمع عمومی مامور شده بود که گزارشی را در خصوص وضعیت ایران تهیه کند نسخه اولیه این گزارش را به شورای حقوق بشر این سازمان درژنو ارائه کرد. همزمان به نظر می رسد که اجماع گسترده ای برای تصویب قطعنامه حقوق بشر علیه ایران و نیز درخواست از ایران برای پذیرش گزارشگران ویزه سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران در میان بسیاری از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل شکل گرفته باشد تا مقامات ایرانی را وادار به پذیرش گزارشگرویژه نمایند.
چندین تن از دیپلمات های حاضر در مقر سازمان ملل به کمپین حقوق بشر در ایران گفتند که بسیار امیدوارند که موضوع فرستادن گزارشگر ویژه برای بررسی نگرانی های موجود در حوزه حقوق بشر ایران طی روزهای آینده به تصویب اعضا برسد. هم اکنون تنها کشورهای برمه و کره شمالی در وضعیتی هستند که کشورهای گوناگون خواهان درخواست گزارشگر ویژه برای آنها شده اند.
این درحالی است که هیات ایرانی با گردهم آوردن هیاتی از آنچه فعالان جامعه دانشگاهی و جامعه حقوق بشری ایران می نامد حضور پرتعدادی در محل نشست شورای حقوق بشر دارد. از سوی دیگر جمعی از فعالان حقوق بشری از جمله برخی از دانشجویان محروم از تحصیل و نیز ستاره دارد که طی سالهای گذشته از حق تحصیل محروم شده اند نیز در جلسات روز دوشنبه حاضربودند. در واقع حضور گروهی که عملا برای سرپوش گذاشتن بر موارد نقض حقوق بشر در کنار هیات دولتی ایران تلاش می کند در کنار چنین افرادی تصویر جالبی را از مدافعان حقوق بشر و مدافعان دولت در زمینه حقوق بشر ارائه می کرد.
نسخه اولیه گزارش دبیرکل سازمان ملل که شامل سه بخش موضوعات تماتیک، همکاری با مکانیسم های بین المللی حقوق بشر و دفترکمیساریاری عالی حقوق بشر و در نهایت نتیجه و پیشنهادات ارائه شده بود، نگرانی های عمده این سازمان به نقض حقوق بشر در ایران را در حوزه های مختلف در بر می گیرد. دبیر کل سازمان ملل در این گزارش دولت ایران را به دادن اجازه به گزارشگران این سازمان برای حضور در کشور به منظور بررسی وضعیت حقوق بشر در حوزه های مورد نگرانی این سازمان فراخوانده است. در بخش نتیجه این گزارش از اینکه ایران پاسخی به سوالات گوناگون سازمان ملل در خصوص نقض حقوق بشر در کشور نداده است ابراز نگرانی شده است. گزارش سازمان ملل همچنین همچنین اهمیت ویژه مکانیسم های ویژه را برای نظارت وضعیت حقوق بشر در ایران مورد تاکید قرار داده است.
در بخش پیشنهادات از دولت ایران خواسته شده است قوانین داخلی خود را مورد بازبینی قرار دهد چرا که در برخی موارد علیرغم سخنان مسوولان ایرانی به نظر می رسد که تغییر سیستماتیکی در حوزه های مورد نگرانی ایجاد نشده است.
در طی چند روز آینده قطعنامه برای ایجاد گزارشگر ویژه کشوری برای ایران به شورا ارایه خواهد شد و رای گیری برای تصویب آن در روزهای پایانی شورا مابین ۳-۵ فروردین ماه خواهد بود.
انتشار شاخص اجاره بهای مسکن از سوی بانک مرکزی نشان می دهد که در ۶ سال گذشته اجاره بها بیش از ۱۳۹ درصد رشد کرده است.
به گزارش خبرآنلاین، افزایش اجاره بهای مسکن به عنوان یکی از مشکلات عمده خانوارهای ایرانی محسوب می شود. آمارها نشان می دهد هزینه مسکن در سبد خانوار ایرانی به سرعت رشد کرده است به طوری که سهم هزینه مسکن از ۲۸٫۵ درصد در سال ۷۹ به ۳۵٫۳ درصد در سال ۸۷ و طبق آخرین گزارش بانک مرکزی با توجه به رکود بازار مسکن در سال ۸۸ این سهم به حدود ۳۳٫۳ درصد رسیده است.
این سهم هزینه ای در سبد هزینه خانوارهای ایرانی بالاترین هزینه بین ۱۲ گروه کالاها و خدماتی است که در سبد مصرف خانوارهای ایرانی قرار دارد و بعد از هزینه مسکن تنها گروه کالایی که سهم عمده ای در هزینه خانوارها به خود اختصاص می دهد هزینه مربوط به خوراکی ها و نوشیدنی ها است که حدود۲۵ درصد از هزینه هر خانوار ایرانی را شامل می شود.
به عبارت ساده در حالی که بزرگترین دغدغه خانوارهای شهر نشین محسوب می شود دولت نتوانسته است طی سالهای ۸۴ تا ۸۹ به درستی هزینه مسکن را مدیریت کند. نگاهی به امارهای بانک مرکزی در مورد بدجهخ خانوارهای شهر نشین گواه آن است که بیشترین میزان افزایش سهم هزینه مسکن در سبد هزینه خانوارهای ایرانی طی سالهای ۸۴ تا ۸۸ اتفاق افتاده است یعنی در حالی که طی سالهای ۷۸ تا ۸۳ نوسان هزینه مسکن در سبد خانوار در حدود یک درصد بوده و متوسط این هزینه در سبد مصرف خانوارهای ایرانی در حدود ۲۹ درصد باقی مانده است به ناگهاد از سال ۸۴ تا ۸۸ می بینیم که این هزینه به شدت افزایش پیدا کرده است.
افزایشی که از یک سو ناشی از افزایش قیمت مسکن در مناطق مختلف کشور بوده است و از سوی دیگر ناشی از رشد شدید هزینه های اجاره بهای واحدهای مسکونی در مناطق مختلف شهری بوده است.
به تازگی بانک مرکزی سلسه گزارهایی در زمینه شاخص بهای اجاره بها در مناطق شهری منتشر کرده است کاری که پیش از این توسط مرکز امار ایرانی انجام می گرفت که در نیمه دوم سال جاری متوقف شده است.
بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی که اخرین گزارش ان مربوط به سه ماهه سوم سال ۸۹ است رشد این شاخص نشان می دهد طی سالهای ۸۴ تا پایان آذر ماه سال ۸۹ میزان اجاره بها در مناظق شهری کشور معادل ۱۳۹٫۶ درصد رشد پیدا کرده است.
رشدی که تبعات آن در سبد مصرف خانوارها به خوبی مشهود است اگرچه به روایت بانک مرکزی بر اساس شاخص قیمت استخراجی که به قیمت ثابت محاسبه می شود این رشد در سال ۸۹ به نسبت کند شده است به طوریکه نسبت رشد سه ماهه سوم سال جاری نسبت به مدت مشابه در سال ۸۸ تنها حدود ۶ درصد رشد داشته است و نرخ رشد در این دوره نسبت به سه ماهه قبل از آن یعنی تابستان سال ۸۹ تنها رشدی بالغ بر ۲٫۵ درصد را نشان می دهد.
اجاره به روایت مرکز آمار
ولی ارقام منتشر شده بر اساس گزارش های مرکز آمار ایران که بر اساس قیمت های جاری منتشر می شود و از سامانه نقل و انتقال مسکن استخراج می شود البته در مورد شهر تهران نشان می دهد میزان رشد اجاره بها در نیمه اول سال جاری نسبت به نیمه اول سال ۸۸ رشدی معادل ۲۰ درصد در اجاره بها اتفاق افتاده است و متوسط اجاره بهای هر متر واحد مسکونی در نیهم اول سال جاری در شهر تهران به نزدیک ۹۶۰۰ تومان رسیده است؛ یا به عبارت ساده تر یک آپارتمان ۷۵ متری در شهر تهران (متراژ پایه واحد مسکن مهر) در پایان تابستان در شهر تهران ماهیانه اجاره ای معادل ۷۲۰ هزار تومان دارد که البته این اجاره بها متوسط کل مناطق شهری است.
این روند افزایش اجاره بها در واقع یکی از اصلی ترین سیاستهای برنامه چهارم در زمینه تغییر و اصلاح ساختار تقاضای مسکن را متوقف کرد. برنامه ریزان در برنامه چهارم تلاش داشتند فضای تقاضای مسکن را از تقاضای خرید مسکن به سمت اجاره سوق دهند و تقاضای ملکی از این طریق کاهش پیدا کند که در این رابطه طرح هایی نیز مد نظر بود که از آن جمله تشکیل شرکتهای برزگ اجاره داری نیمه دولتی بود که اقدام به خرید املاک احداث شده از سوی انبوه سازان کرده و آنها را اجاره می داند.
ولی دقیقا در سالهایی که باید برنامه چهارم اجرا می شد تزریق بی رویه نقدینگی به بازار مسکن باعث رشد شدید قیمت ها در بازار مسکن و در نهایت جهش قیمت در اجاره بها شد که این دو مسئله بازهم باعث شد تقاضا در بازار مسکن به سمت تقاضای تملیکی حرکت کند.
در نهایت دولت برای جبران این اتفاق سیاستهای انقباضی را در پیش بگیرد و نتیجه این سایستهای انقباضی نیز رکود بازار مسکن بود رکودی که اگر چه قیمت های مسکن را نسبت به اوج گیری سال ۸۶ و ۸۷ کاهش داد ولی نتوانسته است التهاب بازار مسکن را از آن بگیرد و تاثیر این روند در اجاره بها طی دو سال رکود بازار خرید و فروش کاملا مشهود بود.
نگاهی به اجاره بها از منظر بانک مرکزی
نگاهی به روند تغییرات شاخص بهای اجاره واحدهای مسکونی استخراج شده توسط بانک مرکزی چند نکته را نشان می دهد که می تواند برای برنامه ریزان مسکن قابل توجه باشد.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی بیشترین رشد طی دوره مورد بررسی مربوط به شهرهای کوچک بوده است یعنی در حالی که شاخص بهای اجاره در شهرهای بزرگ در پایان آذر ماه سال جاری به رقمی معادل ۲۳۸ رسیده است شاخص بهای اجاره مسکن در شهرهای کوچک به عدد ۲۴۹ رسیده است.
این در حالی است که طی دو سال اجرایی برنامه مسکن مهر بخش عمده ای از طرحهای مسکن مهر در شهرهای متوسط و کوچک کشور به اجرا در آمده است و باید بر اساس همین شاخص آنچه در بازار مسکن اجاره بهای شهرهای کوچک کاهش بیشتری پیدا می کرد. یعنی اگر دیدگاه «توسعه عرضه به مهار قیمت منجر می شود» دربازار دقیق عمل کند این اتفاق در مورد شاخص بهای اجاره نباید واقع می شد.
اما با توجه به آنکه افزایش ساخت وساز به رونق بازار در شهرهای کوچک منجر شده است می بینیم این رونق به افزایش قیمت منجر شده است و در حالی که مسئولین دولتی نگران فضای روانی بر بازار مسکن هستند به طوریکه برای جلوگیری از تاثیر این فضا جلوی انتشار داده های منعکس شده در سامانه معاملات مسکن را گرفته اند می بینیم که بازار از منافذی که ناشی از نگاه جزمی به بازار است آسیب دیده و رشد قیمت ها هرچند با نوسان در ان اتفاق می افتد.
به گزارش خبرآنلاین، افزایش اجاره بهای مسکن به عنوان یکی از مشکلات عمده خانوارهای ایرانی محسوب می شود. آمارها نشان می دهد هزینه مسکن در سبد خانوار ایرانی به سرعت رشد کرده است به طوری که سهم هزینه مسکن از ۲۸٫۵ درصد در سال ۷۹ به ۳۵٫۳ درصد در سال ۸۷ و طبق آخرین گزارش بانک مرکزی با توجه به رکود بازار مسکن در سال ۸۸ این سهم به حدود ۳۳٫۳ درصد رسیده است.
این سهم هزینه ای در سبد هزینه خانوارهای ایرانی بالاترین هزینه بین ۱۲ گروه کالاها و خدماتی است که در سبد مصرف خانوارهای ایرانی قرار دارد و بعد از هزینه مسکن تنها گروه کالایی که سهم عمده ای در هزینه خانوارها به خود اختصاص می دهد هزینه مربوط به خوراکی ها و نوشیدنی ها است که حدود۲۵ درصد از هزینه هر خانوار ایرانی را شامل می شود.
به عبارت ساده در حالی که بزرگترین دغدغه خانوارهای شهر نشین محسوب می شود دولت نتوانسته است طی سالهای ۸۴ تا ۸۹ به درستی هزینه مسکن را مدیریت کند. نگاهی به امارهای بانک مرکزی در مورد بدجهخ خانوارهای شهر نشین گواه آن است که بیشترین میزان افزایش سهم هزینه مسکن در سبد هزینه خانوارهای ایرانی طی سالهای ۸۴ تا ۸۸ اتفاق افتاده است یعنی در حالی که طی سالهای ۷۸ تا ۸۳ نوسان هزینه مسکن در سبد خانوار در حدود یک درصد بوده و متوسط این هزینه در سبد مصرف خانوارهای ایرانی در حدود ۲۹ درصد باقی مانده است به ناگهاد از سال ۸۴ تا ۸۸ می بینیم که این هزینه به شدت افزایش پیدا کرده است.
افزایشی که از یک سو ناشی از افزایش قیمت مسکن در مناطق مختلف کشور بوده است و از سوی دیگر ناشی از رشد شدید هزینه های اجاره بهای واحدهای مسکونی در مناطق مختلف شهری بوده است.
به تازگی بانک مرکزی سلسه گزارهایی در زمینه شاخص بهای اجاره بها در مناطق شهری منتشر کرده است کاری که پیش از این توسط مرکز امار ایرانی انجام می گرفت که در نیمه دوم سال جاری متوقف شده است.
بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی که اخرین گزارش ان مربوط به سه ماهه سوم سال ۸۹ است رشد این شاخص نشان می دهد طی سالهای ۸۴ تا پایان آذر ماه سال ۸۹ میزان اجاره بها در مناظق شهری کشور معادل ۱۳۹٫۶ درصد رشد پیدا کرده است.
رشدی که تبعات آن در سبد مصرف خانوارها به خوبی مشهود است اگرچه به روایت بانک مرکزی بر اساس شاخص قیمت استخراجی که به قیمت ثابت محاسبه می شود این رشد در سال ۸۹ به نسبت کند شده است به طوریکه نسبت رشد سه ماهه سوم سال جاری نسبت به مدت مشابه در سال ۸۸ تنها حدود ۶ درصد رشد داشته است و نرخ رشد در این دوره نسبت به سه ماهه قبل از آن یعنی تابستان سال ۸۹ تنها رشدی بالغ بر ۲٫۵ درصد را نشان می دهد.
اجاره به روایت مرکز آمار
ولی ارقام منتشر شده بر اساس گزارش های مرکز آمار ایران که بر اساس قیمت های جاری منتشر می شود و از سامانه نقل و انتقال مسکن استخراج می شود البته در مورد شهر تهران نشان می دهد میزان رشد اجاره بها در نیمه اول سال جاری نسبت به نیمه اول سال ۸۸ رشدی معادل ۲۰ درصد در اجاره بها اتفاق افتاده است و متوسط اجاره بهای هر متر واحد مسکونی در نیهم اول سال جاری در شهر تهران به نزدیک ۹۶۰۰ تومان رسیده است؛ یا به عبارت ساده تر یک آپارتمان ۷۵ متری در شهر تهران (متراژ پایه واحد مسکن مهر) در پایان تابستان در شهر تهران ماهیانه اجاره ای معادل ۷۲۰ هزار تومان دارد که البته این اجاره بها متوسط کل مناطق شهری است.
این روند افزایش اجاره بها در واقع یکی از اصلی ترین سیاستهای برنامه چهارم در زمینه تغییر و اصلاح ساختار تقاضای مسکن را متوقف کرد. برنامه ریزان در برنامه چهارم تلاش داشتند فضای تقاضای مسکن را از تقاضای خرید مسکن به سمت اجاره سوق دهند و تقاضای ملکی از این طریق کاهش پیدا کند که در این رابطه طرح هایی نیز مد نظر بود که از آن جمله تشکیل شرکتهای برزگ اجاره داری نیمه دولتی بود که اقدام به خرید املاک احداث شده از سوی انبوه سازان کرده و آنها را اجاره می داند.
ولی دقیقا در سالهایی که باید برنامه چهارم اجرا می شد تزریق بی رویه نقدینگی به بازار مسکن باعث رشد شدید قیمت ها در بازار مسکن و در نهایت جهش قیمت در اجاره بها شد که این دو مسئله بازهم باعث شد تقاضا در بازار مسکن به سمت تقاضای تملیکی حرکت کند.
در نهایت دولت برای جبران این اتفاق سیاستهای انقباضی را در پیش بگیرد و نتیجه این سایستهای انقباضی نیز رکود بازار مسکن بود رکودی که اگر چه قیمت های مسکن را نسبت به اوج گیری سال ۸۶ و ۸۷ کاهش داد ولی نتوانسته است التهاب بازار مسکن را از آن بگیرد و تاثیر این روند در اجاره بها طی دو سال رکود بازار خرید و فروش کاملا مشهود بود.
نگاهی به اجاره بها از منظر بانک مرکزی
نگاهی به روند تغییرات شاخص بهای اجاره واحدهای مسکونی استخراج شده توسط بانک مرکزی چند نکته را نشان می دهد که می تواند برای برنامه ریزان مسکن قابل توجه باشد.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی بیشترین رشد طی دوره مورد بررسی مربوط به شهرهای کوچک بوده است یعنی در حالی که شاخص بهای اجاره در شهرهای بزرگ در پایان آذر ماه سال جاری به رقمی معادل ۲۳۸ رسیده است شاخص بهای اجاره مسکن در شهرهای کوچک به عدد ۲۴۹ رسیده است.
این در حالی است که طی دو سال اجرایی برنامه مسکن مهر بخش عمده ای از طرحهای مسکن مهر در شهرهای متوسط و کوچک کشور به اجرا در آمده است و باید بر اساس همین شاخص آنچه در بازار مسکن اجاره بهای شهرهای کوچک کاهش بیشتری پیدا می کرد. یعنی اگر دیدگاه «توسعه عرضه به مهار قیمت منجر می شود» دربازار دقیق عمل کند این اتفاق در مورد شاخص بهای اجاره نباید واقع می شد.
اما با توجه به آنکه افزایش ساخت وساز به رونق بازار در شهرهای کوچک منجر شده است می بینیم این رونق به افزایش قیمت منجر شده است و در حالی که مسئولین دولتی نگران فضای روانی بر بازار مسکن هستند به طوریکه برای جلوگیری از تاثیر این فضا جلوی انتشار داده های منعکس شده در سامانه معاملات مسکن را گرفته اند می بینیم که بازار از منافذی که ناشی از نگاه جزمی به بازار است آسیب دیده و رشد قیمت ها هرچند با نوسان در ان اتفاق می افتد.
همزمان با بالا گرفتن تنش بین ایران و بحرین بر سر اعزام نیرو از برخی کشورهای عضو حاشیه خلیج فارس به این کشور، پادشاه بحرین در این کشور حالت فوقالعاده اعلام کرده و به ارتش این کشور اختیارات گستردهای برای سرکوب اعتراضهای ضد حکومتی داده است.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، به دنبال گسترش اعتراضها علیه حکومت بحرین، پادشاه این کشور روز سهشنبه سه ماه حالت فوقالعاده اعلام کرده و به ارتش این کشور اختیارهای گستردهای برای مقابله با تظاهرات اکثریت شیعه داده است.
اعلام حالت فوقالعاده در بحرین تنها یک روز پس از آن صورت گرفته است که عربستان سعودی برای آنچه «محافظت از ساختمانها و تاسیسات دولتی» خوانده بود، حدود ۱۰۰۰ سرباز به بحرین اعزام کرده بود.
روز دوشنبه همچنین شیخ عبدالله بنزاید آلنهیان، وزیر امور خارجه امارات نیز اعلام کرده بود، کشورش ۵۰۰ نیروی پلیس برای مقابله با اعتراض اکثریت شیعه بحرین به این کشور اعزام کرده است.
به گفته وزیر امور خارجه امارات، سایر کشورهای عضو شورای خلیج فارس نیز «برای اعاده نظم و امنیت در بحرین» مشارکت خواهند کرد.
این در حالی است که روز سهشنبه اعتراضها در بحرین بالا گرفت و در به گفته منابع بیمارستانی صدها تن از معترضان بر اثر شلیک گلوله از سوی نیروهای نظامی زخمی شدند و یک سرباز عربستانی نیز به دست معترضان کشته شده است.
گفتنی است در این روز هزاران نفر از معترضان بحرینی در اعتراض به اعزام سربازان عربستانی به بحرین از میدان مروارید شهر منامه به سمت محل سفارت عربستان دست به تظاهرات زدند.
اعزام نیرو از سوی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به بحرین با واکنش تند ایران روبرو شده است که این اقدام را موجب «پیچیدهتر شدن» اوضاع در بحرین دانسته است.
در همین راستا علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز سهشنبه با وزرای امور خارجه قطر و ترکیه و نیز دبیرکل اتحادیه عرب تلفنی مذاکره کرده و نسبت به «دخالت نیروهای خارجی در بحرین و به خطر انداختن جان انسانهای بیگناه» ابراز نگرانی کرده است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، وزیر امور خارجه ایران در این گفت و گوها از جمله اظهار داشته است: «مداخله نگرانکننده و غیرقابل انتظار نیروهای خارجی در تحولات مردمی در کشورهای مختلف از جمله بحرین که مردم آن به صورت مسالمتآمیز به دنبال مطالبات و خواستههای مشروع خود هستند، میتواند منطقه را به سمت یک بحران پیش ببرد که تبعات و عواقب خطرناکی در پی خواهد داشت.»
روز سهشنبه همچنین وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با احضار سفیران عربستان و سوئیس و نیز کاردار سفارت بحرین به وزارت امور خارجه به «دخالت نظامی در بحرین» اعتراض کرده بود.
در همین روز بحرین نیز در اعتراض به آنچه «دخالت بیشرمانه» ایران در امور داخلی خود خوانده است، سفیر خود از تهران را فراخوانده بود.
اعتراض ایران نسبت به «دخالت نظامی» کشورهای دیگر در بحرین در حالی است که روز دوشنبه سخنگوی کاخ سفید گفته بود، از نظر واشنگتن اعزام سربازان سعودی به بحرین به معنای دخالت نظامی نیست.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، به دنبال گسترش اعتراضها علیه حکومت بحرین، پادشاه این کشور روز سهشنبه سه ماه حالت فوقالعاده اعلام کرده و به ارتش این کشور اختیارهای گستردهای برای مقابله با تظاهرات اکثریت شیعه داده است.
اعلام حالت فوقالعاده در بحرین تنها یک روز پس از آن صورت گرفته است که عربستان سعودی برای آنچه «محافظت از ساختمانها و تاسیسات دولتی» خوانده بود، حدود ۱۰۰۰ سرباز به بحرین اعزام کرده بود.
روز دوشنبه همچنین شیخ عبدالله بنزاید آلنهیان، وزیر امور خارجه امارات نیز اعلام کرده بود، کشورش ۵۰۰ نیروی پلیس برای مقابله با اعتراض اکثریت شیعه بحرین به این کشور اعزام کرده است.
به گفته وزیر امور خارجه امارات، سایر کشورهای عضو شورای خلیج فارس نیز «برای اعاده نظم و امنیت در بحرین» مشارکت خواهند کرد.
این در حالی است که روز سهشنبه اعتراضها در بحرین بالا گرفت و در به گفته منابع بیمارستانی صدها تن از معترضان بر اثر شلیک گلوله از سوی نیروهای نظامی زخمی شدند و یک سرباز عربستانی نیز به دست معترضان کشته شده است.
گفتنی است در این روز هزاران نفر از معترضان بحرینی در اعتراض به اعزام سربازان عربستانی به بحرین از میدان مروارید شهر منامه به سمت محل سفارت عربستان دست به تظاهرات زدند.
اعزام نیرو از سوی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به بحرین با واکنش تند ایران روبرو شده است که این اقدام را موجب «پیچیدهتر شدن» اوضاع در بحرین دانسته است.
در همین راستا علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز سهشنبه با وزرای امور خارجه قطر و ترکیه و نیز دبیرکل اتحادیه عرب تلفنی مذاکره کرده و نسبت به «دخالت نیروهای خارجی در بحرین و به خطر انداختن جان انسانهای بیگناه» ابراز نگرانی کرده است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، وزیر امور خارجه ایران در این گفت و گوها از جمله اظهار داشته است: «مداخله نگرانکننده و غیرقابل انتظار نیروهای خارجی در تحولات مردمی در کشورهای مختلف از جمله بحرین که مردم آن به صورت مسالمتآمیز به دنبال مطالبات و خواستههای مشروع خود هستند، میتواند منطقه را به سمت یک بحران پیش ببرد که تبعات و عواقب خطرناکی در پی خواهد داشت.»
روز سهشنبه همچنین وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با احضار سفیران عربستان و سوئیس و نیز کاردار سفارت بحرین به وزارت امور خارجه به «دخالت نظامی در بحرین» اعتراض کرده بود.
در همین روز بحرین نیز در اعتراض به آنچه «دخالت بیشرمانه» ایران در امور داخلی خود خوانده است، سفیر خود از تهران را فراخوانده بود.
اعتراض ایران نسبت به «دخالت نظامی» کشورهای دیگر در بحرین در حالی است که روز دوشنبه سخنگوی کاخ سفید گفته بود، از نظر واشنگتن اعزام سربازان سعودی به بحرین به معنای دخالت نظامی نیست.
چرا از توسعه صنعتی بازماندهایم
اسحاق جهانگیری *
به شخصه فکر میکنم آن فرصت کوتاهی که در وزارت معادن و فلزات بودم که البته دامنه کارش محدودتر بود فرصت خوبی ایجاد کرد تا بیشتر به صنعت نزدیک شوم. من به طور قطع تفکر توسعه داشتم واین تفکر زمانی که به وزارت صنایع رفتم، تبدیل به برنامه شد. همین جا میخواهم اعترافی داشته باشم مبنی براین که روند اصلاح فکری من ودوستان من درمورد مقولههایی مثل توسعه در میانههای دهه ۶۰ ودر مجلس شکل گرفت. ما وقتی اوایل انقلاب در مجلس حضور پیدا کردیم مثل همه نیروهایی که از پشت میزهای دانشگاه و سنگرهای انقلابی بیرون آمدیم و مسئولیتهای مهم را بر عهده گرفتیم، به شکلی دیگر فکر میکردیم.
درمجلس، در دورهای کوتاه، همه ما به واقعیتها پی بردیم و فکرخود را درمورد توسعه، عدالت، رشد ودیگر مفاهیم اقتصادی اصلاح کردیم. درمجلس سوم نشان دادیم که خیلی از ذهنیتهایی که قبلا داشتهایم اگرچه مبتنی بر عدالت خواهی وانسان دوستانه است اما روشهایی که درادبیات ما برای دست یابی به آن وجود دارد، دستیابی به آن را غیر ممکن میکند. این جا بود که دیدیم سرمایه گذاری خارجی ضرورتی انکار ناپذیر است. بنابراین اگر در سالهای اولیه انقلاب نسبت به سرمایه گذاری خارجی ودرمجموع مقوله سرمایه داری موضع میگرفتیم، بعدها که با واقعیتهای اقتصاد مواجه شدیم، سعی کردیم آرام آرام، این مواضع را کنار بگذاریم. در مجلس سوم روی همین موضوع با تیم اقتصادی دولت اختلاف پیدا کردیم شد اما آقایهاشمی که آن روزها رئیس مجلس بودند جلسه حکمیت برگزار کردند.
کمیسیون برنامه و بودجه مجلس یک طرف نشست نمایندههای اقتصادی دولت هم یک طرف نشستند ما تأکید داشتیم که برای تأمین منابع مالی مورد نیاز، چارهای نداریم جز این که از منابع خارجی استفاده کنیم اما دوستان ما در دولت مخالف بودند. درنهایت نظر ما رای آورد و در برنامه اول گنجانده شد. این سیر اصلاح تفکر یا حداقل به سمت توسعه رفتن از همان مجلس شکل گرفته بود. زمانی که در وزارت معادن و فلزات بودم، یک مقدار به دلیل مسئولیت مستقیمی که داشتم بیشتر حساس شدم و به این نتیجه رسیدم که موانع توسعه درکشور ما زیاد است که از باورهای غلط واندیشههای ما آغاز وبعد تا محدوده مشکلات ساختاری راهم شامل میشود.
حتما کار ما ایراد دارد که پس از ۴۰سال تلاش برای توسعه صنعتی، هنوزدر مباحث مقدماتی مانده ایم درحالی که کشور کره که همزمان با ایران، توسعه صنعتی را آغاز کرد، درحال حاضر فاتح بازارهای جهانی است وما هنوز داریم بحث میکنیم که توسعه صنعتی خوب است یا نه. وقتی ما درایران، خودروسازی را شروع کردیم، در کشور کره هم آغاز شد. وقتی ما کشتیسازی را آغاز کردیم، کره هم آغاز کرد وقتی ما بورس تهران را افتتاح کردیم، کره هم بورس سئول را راهاندازی کرد حالا چه شده که ما صدها کیلومتر از کره عقب افتاده ایم؟
به نظر من دو عامل اصلی دلیل عقب ماندن ایران از چرخه توسعه صنعتی است یکی این که سیاست گذاری صنعتی متناسب با توسعه اقتصادی ومتناسب با ظرفیتهای کشور اتفاق نیفتاده است. دوم این که سیاستهای تعیین شده حتی در یک دولت، پایدار نمانده ودائم تغییر کرده است. این که یک دولت به طور کامل سیاستهای تصویب شده در دولت قبل را تغییر میدهد، نوعی آفت برای برنامه ریزی است. گاهی حتی در یک دولت میبینیم که با تغییر وزیر، کل سیاستهای وزارت خانه تغییر میکند. در کشورهایی که توسعه صنعتی به خوبی پیش رفته، هیچ دولتی، سیاستها را تغییر نداده مگر زمانی که نیاز به این بوده است که تغییر کلی در سیاستها ایجاد شده وبه و به طور مثال، پارادایم غالب، تغییر کند. چه در شرق آسیا به عنوان پیش قراولان اصلی توسعه صنعتی چه کشورهایی که در آمریکای جنوبی قرار داشتند مثل برزیل، آرژانتین، این طرف مثل هنگ کنگ، کره اخیرا هم مالزی این ویژگی را داشتند.
دراین کشورها حتی اگر گروهی با کودتا قدرت را در دست گرفتهاند، بازهم سیاستها را تغییر ندادهاند. اعتقادشان این بوده که تغییر این سیاستها به زیان اقتصاد است. درحالی که ما این گونه نبوده ایم وروی حرفمان پایدار نمانده ایم. ما اگر با رئیس دولت قبلی مشکل داشتیم، دلیلی ندارد سیاستهای خوب دولت او را تغییر بدهیم.
به همین دلیل است که در سیاستهای اقتصادی کشور ما، نوعی زیگزاگ دیده میشود. مثل دورتسلسل میماند که میدانید، باطل است. مثل همین یارانهها که دولت فعلی جسورانه اجرایش کرده اما در دولت قبل، به این دلیل که اصلاحطلبان برنامهاش را نوشته بودند، به طور کامل کنار گذاشته شد. بماند که در برنامه چهارم قرار بود ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش قیمت داشته باشیم اما دوستان ما موضع گیری کردند اما بعد از یک دوره پنج ساله خودشان به این نتیجه رسیدند که باید این سیاست را خیلی رادیکال تر انجام بدهند. این زاییده چه بوده؟ به نظر من بخش اصلیاش زاییده این بوده است که دولتها بینیاز از مردم بودهاند دولت به منابع عظیم نفت دسترسی دارد و با این منابع احساس میکند که این مردم هستند که به او نیازدارند. مردم هستند که باید بیایند از او رانت بگیرند. مردم چیزی به دولت نمیدهند که دولت را پاسخ گو کند.
* وزیر اسبق صنایع و معادن
منبع: خبرآنلاین
یک پیشنهاد: مجمعالجزایری برای دیکتاتورها
محمد سلطانیفر*: مقاومت دیکتاتورهایی نظیر قذافی از یک منظر قابل بحث میباشد؛ نوع دیکتاتورهایی که هماکنون موج اصلاحات اخیر بر آنان شدت یافته این نگرانی را در ذهن همه متبادر میسازد که دیر یا زود این افراد باید صحنه سیاست را ترک کنند.
اما از این منظر دیکتاتورها که بر این ترک صحنه سیاست بنگریم خواهیم یافت که بسیاری از آنان پس از رفتن از صحنه دیگر نمیتوانند حتی ادامه حیات دهند و به همین دلیل مجبور هستند که تا پایان عمر در مقابل خواست مردم مقابله کنند و حتی آنان را به وحشیانهترین حالت بمباران کنند چراکه میدانند حالت وسط و میانی برای آنها وجود ندارد. و در صورت نبودن در قدرت با مرگ آنهم از نوع فجیع خود مثل صدام حسین مواجه خواهند شد.
کشتار میلیونی، بهایی است که در مقابل این دیکتاتورها ـ که جایی برای فرار ندارند ـ مترتب است.
تونس و مصر دو نوع متفاوت از این دیکتاتورها هستند. آنها هشیارانه قبل از دست زدن به قتل عام جان خود را فدای ادامه و تداوم دیکتاتوری خود نکردند و خیلی زود با کشته شدن کمتر از ۲۰۰ نفر در هر کشور بهراحتی عقبنشینی کردند البته هنوز هم معلوم نیست چه آیندهای برای آنها مترتب خواهد شد.
اگر کشوری مثل آمریکا در زمان محمدرضاشاه هم بخواهد این نوع دیکتاتورها را پناه دهد معلوم نیست عاقبتی بهتر از روابط تیره در کشور ایران و آمریکا در طول ۳۲ سال گذشته داشته باشد.
در ثانی روابط کشور پناهدهنده نزد انقلابیون به طور همیشه تیره و تار خواهد ماند و حتی برای کشتن این دیکتاتورها شاید انقلابیون نقشههای طولانیتری را بکشند و ناامنی را به داخل خاک آنها بکشانند.
راهحل بسیار خام و لیکن قابل بحث آن است که در جغرافیای دنیای امروز مجمعالجزایرهای بدون سکنهای در بسیاری از جاها وجود دارد که میتواند توسط پول به غارت برده شده. این دیکتاتورها اولاً آباد شود که حسن آن در دنیا ماندگار خواهد ماند. ثانیاً فضای کشتار را برای خود به عنوان تنها راه باقی مانده نبینند.
اطراف اندونزی، مالزی، در دریای آرام و حوزه کارائیب بسیاری از این جزایر کوچک وجود دارد که سازمان ملل میتواند برای آنها چارهاندیشی کند. این فکر شاید در ابتدا این توجیه را پیدا کند که سازمانی نظیر سازمان ملل به دنبال حمایت از دیکتاتورهاست. اما اینچنین نیست بلکه این عمل خواهد توانست جلوی ژنوساید و نسلکشی جریانی توسط دیکتاتورها را بگیرد.
فراموش نکنیم این حریم فضای امنیت تنها برای دیکتاتورها نیست بلکه فضای آزادی برای انقلابیونی است که قصد دارند علیه دیکتاتورها قیام کنند و امیدوار خواهند شد که قصابی نظیر قذافی تا آخرین گلوله خود مردم به کار نخواهد بست.
به شکل عینی و غیرشعاری روی این نظریه فکر کنم.
دنیا نمیتواند این حجم از دیکتاتورها را در یک جزیره جای دهند چراکه آنها در یک گلیم نمیگنجند و لیکن جزایر متعدد کنار هم امکان هرگونه تعامل و حتی کنترل آنها را هم برای جامعه جهانی سادهتر خواهد کرد.
این مجمعالجزایر برای دیکتاتورهایی است که نمیخواهند دست به کشتار وسیع بزنند و چنانچه دیکتاتوری علیرغم دانستن این حریم امن باز هم کشتار کرد او جنایتکار مریضی است که در هر دادگاهی و در هر محکمهای باید حکم نابودیاش را صادر کرد.
*(عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات)
تظاهرکنندگان در سوریه خواهان اصلاحات دموکراتیک شدند
به گزارش بی .بی .سی تظاهرکنندگان گفته اند که خواهان اصلاحات دموکراتیک در کشور و آزادی تمام زندانیان سیاسی هستند.
در دمشق، تظاهرات از بخش قدیمی شهر شروع شد و به خیابان های اطراف کشیده شد.
گفته شده که شش نفر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده اند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس می گوید شاهدان عینی گفته اند هواداران رئیس جمهور سوریه، تجمع معترضان را به هم زده اند.
این خبرگزاری می گوید این افراد، معترضان را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.
تظاهرات امروز از طریق سایت فیسبوک ترتیب داده شده بود.
گروهی با نام “انقلاب سوریه علیه بشار اسد” تظاهرات امروز را برگزار کرد.
ماه پیش نیز درخواست تظاهرات مشابهی در فیسبوک مطرح شد اما در نهایت تجمعی شکل نگرفت.
معترضان در سوریه همچنین خواهان پایان دادن به قانون اضطراری در کشور هستند.
طبق این قانون، دولت می تواند به راحتی مخالفان سیاسی و فعالان حقوق بشر را زندانی کند.
لغو پروازهای فرودگاه خرم آباد در آستانه تعطیلات نوروز
در حالیکه ایام تعطیلات نوروزی در پیش است در اتفاقی عجیب از سوی شرکت های هواپیمایی تابان و فارس قشم پروازهای فرودگاه خرم آباد لغو شد.
به گزارش خبرنگار مهر در خرم آباد، وضعیت پروازهای نامنظم فرودگاه خرم آباد به چالشی جدی پیش روی این استان تبدیل شده به طوریکه هنوز برای این مشکل با وجود گذشت سالها چاره ای اندیشیده نشده است.
همایش هم اندیشی اساتید دانشگاه جامع علمی کاربردی استان لرستان آخرین پرده از انتقادات مسئولان استان از وضعیت پروازهای فرودگاه خرم آباد بود تا این بار رئیس این دانشگاه در سخنانی عنوان کند که با وجود دعوت از مسئولان کشوری برای حضور در این مراسم ولی به دلیل لغو پرواز خرم آباد مهمانان ما نتوانستند در همایش حضور یابند.
کیانوش بهرهی که از این وضعیت پروازهای فرودگاه خرم آباد با عنوان مشکل همیشگی استان لرستان یاد کرد، ادامه داد: ما امیدواریم شاهد روزی باشیم که این مشکل در لرستان حل شود.
وی با بیان اینکه روند پروازهای فرودگاه خرم آباد استان را از حضور مسئولان کشوری و اساتید پروازی بی بهره کرده است، تصریح کرد: مشکل پروازهای لرستان همچنان به قوت خود باقی است که باید برای آن چاره اندیشی شود.
رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی استان لرستان که در حضور نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه خرم آباد سخن می گفت از حجت الاسلام میرعمادی خواست که در راستای تحقق مطالبه مردم برای رفع مشکل پروازهای فرودگاه خرم آباد پیگیری لازم را انجام دهد.
به هر حال این وضعیت حاکم بر فرودگاه خرم آباد علاوه بر اینکه حضور مسئولان ملی در این استان را کمرنگ کرده موجب انتقادات پر شمار سرمایه گذاران نیز از این وضعیت شده است به طوریکه برخی از سرمایه گذاران یکی از دلایل عدم حضور در این استان را نبود پروازهای منظم عنوان می کنند.
این روند به گونه ای است که حتی معاون برنامه ریزی استانداری لرستان از منظم نبودن پروازهای فرودگاه خرم آباد به عنوان مانعی پیش روی توسعه لرستان یاد کرده و گفته است: منظم نبودن پروازهای فرود گاه خرم آباد و مهیا نبودن برخی زیرساختها مانند راه ارتباطی مناسب موجب عدم استقبال سرمایه گذاران از این استان شده است.
این در حالیست که بارها همایشهای ملی و بین المللی زیادی در لرستان برگزار شده که به دلیل منظم نبودن پروازها یا مهمانان قید آمدن به این همایش ها را زده اند و یا در نهایت مجبور شده اند از راه زمینی وارد لرستان شوند.
این روند را می توان در لغو سفر بسیاری از مسئولان ملی به ویژه در مناسبتهای مختلف به لرستان مشاهده کرد که همواره این موضوع با قرار دادن عبارت تاسف در ابتدای جمله همیشگی نامنظم بودن پروازها دلیل نیامدن مسئولان از سوی متولیان عنوان شده است.
به هر حال پس از تاکیدات مسئولان در جریان سفر هیئت دولت به لرستان قرار شد پروازهای فرودگاه خرم آباد افزایش یابد ولی با وجود وعده های وزیر راه و ترابری همچنان پروازهای فرودگاه خرم آباد با طرح دلایل تکراری “عدم استقبال مردم” و “وضعیت توپوگرافی فرودگاه خرم آباد” با رکود و بی نظمی مواجه است در حالیکه مطابق اظهارات کارشناسان، فرودگاه خرم آباد از همه استانداردهای لازم برای دایر شدن پروازهای ملی و بین المللی برخوردار است و از سوی دیگر هم اکنون ۹۰ درصد ظرفیت پروازهای موجود نیز با استقبال خوب مردم پر می شود.
این در حالیست که در آخرین حضور مسئولان شرکت فرودگاههای کشور در لرستان معاون عملیات هوانوردی این شرکت در اظهاراتی با رد همه شائبه ها در مورد شرایط توپوگرافی فرودگاه خرم آباد و کوهستانی بودن این منطقه، عنوان کرد: این فرودگاه یکی از بهترین فرودگاههای کشور به لحاظ زیرساختی است.
محمود رسولی نژاد با اشاره به وضعیت زیرساختهای فرودگاه خرم آباد اظهار داشت: فرودگاه خرم آباد از لحاظ وجود زیرساختهای مناسب جزو ۱۶ فرودگاه پیشرفته کشور است.
وی با اشاره به اینکه سرمایه گذاری مطلوبی در فرودگاه خرم آباد شده، عنوان کرد: فرودگاه خرم آباد نسبت به بسیاری از فرودگاههای کشور در زمینه وجود زیر ساختها وضعیت بهتری دارد.
با این اوصاف همچنان پروازهای فرودگاه خرم آباد با بی نظمی و ناهماهنگی مواجه است به طوریکه حتی وعده وزیر سابق راه و ترابری برای رفع این مشکلات نیز نتیجه ای در پی نداشت تا فرودگاه خرم آباد به فرودگاهی بدون پرواز و در عین حال با هزینه نگهداری میلیاردی تبدیل شود.
این در حالیست که به گفته معاون عملیات هوانوردی شرکت فرودگاههای کشور سالانه بیش از یک میلیارد تومان صرف نگهداری فرودگاهی می شود که در سال کمتر از ۴۰ میلیون تومان درآمد دارد!
در آخرین اخبار اعلام شده از سوی مسئولان فرودگاه خرم آباد تعداد پروازهای این فرودگاه در آستانه ایام تعطیلات نوروزی با لغو پروازهای شرکت تابان و فارس قشم به تنها یک پرواز در هفته رسیده است که این روند جای تامل دارد.
به هر حال به نظر می رسد استمرار روند فعلی پروازهای فرودگاه خرم آباد بیش از هر چیزی روند توسعه استان لرستان را مختل خواهد کرد که باید هر چه سریعتر چاره ای برای این مشکل اندیشیده شود.
همسر محسن امینزاده: صحبتی با مسئولان ندارم، فقط در انتظار آزادی همه عزیزان دربند میمانیم
کلمه_ یاسمن رهجو :چند روزی بیشتر به رسیدن سال نو نمانده است اما شاید این روزها هیچ کس به اندازه خانواده زندانیان سیاسی چشم به راه نباشند، چشم به راه آمدن عزیزانی که بیم آن می رود که سال جدیدشان را نیز پشت دیوارهای بلند و میله های آهنی آغاز کنند . مهناز اصغر زاده، همسر محسن امین زاده از مدیران ارشد دولت خاتمی و زندانی سیاسی از حال و هوای همین روزها برایمان می گوید و آخرین وضعیت همسر دربندش .او تاکید می کند که عید امسال برایش مفهموم عید ندارد همانطور که برای خیلی ها این گونه است، برای همه مادران و پدرانی که فرزندان شان در کنارشان نیستند. برای همه فرزندانی که پدران و مادرانشان در زندان اند و برای او که نه تنها همسرش در زندان است که بسیاری از عزیزترین دوستان اش هم اکنون در زندان هستند و غم آنهاست که گاه موجب فراموشی غم های خودش می شود . با همسر محسن امین زاده مسوول ستاد اصلاح طلبان میرحسین موسوی(ستاد قیطریه)که اکنون در بند ۳۵۰ اوین زندانی است،گفتگویی را درباره آخرین وضعیت وی انجام داده ایم :
لطفا از آخرین وضعیت آقای امین زاده برای مان بگویید. آیا همسرتان هنوز در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برند؟
بله .ایشان ۲۵ خرداد سال ۱۳۸۸ بازداشت شدند و ۸ ماه اول بازداشت شان را را در بند دو_الف سپاه گذراندند که از مجموع این مدت چهار ماهش در سلول انفرادی سپری شد . همسرم دوباره از ۴ مرداد سال ۸۹ (بعد از اتمام دوره مرخصی شان)، حدود ۸ ماه است که دوباره به زندان بازگردانده شده و در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برند و دوران محکومیت ۵ ساله شان را می گذرانند.
آیا شما هم از امکان ملاقات حضوری و تماس تلفنی با همسرتان مانند سایر زندانیان سیاسی محروم هستید ؟
بله. این محدودیت ها برای بیشتر زندانیان بند ۳۵۰ وجود دارد. در این بند هر گونه تماس تلفنی ممنوع است، مگر در شرایط خاص و با نظر مسوولان زندان. همچنین اجازه ملاقات های حضوری منوط به موافقت دادستان تهران است که بر این اساس من و دخترم توانسته ایم در این مدت سه بار همسرم را به صورت حضوری ملاقات کنیم. البته دیگر زندانیان بندهای عمومی زندان اوین شرایطی متفاوت از ما دارند و می توانند هر ماه با زندانی شان ملاقات حضوری و تماس تلفنی داشته باشند. اما نمی دانم چرا همه حقوقی که برای یک زندانی عادی رعایت می شود، از یک زندانی سیاسی گرفته شده است .بقیه ملاقاتهای ما کابینی است .
خانم اصغر زاده !وضعیت روحی و جسمی آقای امین زاده چگونه است ؟
همسرم در همه شرایط روحیه خود را حفظ می کند و ناملایمتی هایی را که در حق شان می شود تحمل می کند. اما در مورد شرایط جسمی شان، با توجه به فشارهای زندانی بودن در سلول انفرادی که سبب انتقال شان به بیمارستان هم شد همواره نگرانی هایی برای ما وجود دارد.
به چه دلیل ایشان راهی بیمارستان شدند ؟
به علت بیماری کلیوی و همچنین مشکل فشار خون راهی بیمارستان شدند ما همیشه به همین دلیل نگران ایشان هستیم .
چیزی به ایام نوروز نمانده است، آیا ممکن است آقای امین زاده به مرخصی بیایند ؟یعنی می خواهم بدانم شما به تحولی در وضعیت ایشان امیدوار هستید ؟
هنوز نمی دانم. ما دوشنبه (۲۳ اسفند)،آخرین ملاقاتمان را در سال ۸۹ با ایشان انجام دادیم و ظاهرا هم تا هشتم فردوین سال آینده ملاقات دیگری نخواهیم داشت. چون همان طور که می دانید دوشنبه دیگر اولین روز سال ۹۰ است و همچون گذشته که همزمانی ملاقات های ما با عید ها و عزاداری ها، باعث محروم شدن ما از دیدن عزیزانمان می شد، این بار هم به خاطر ایام عید نمی توانیم ملاقات داشته باشیم. البته عید امسال برای ما عید نیست. البته برای خیلی ها هم نیست. برای همه مادران و پدرانی که فرزندان شان در کنارشان نیستند. برای همه فرزندانی که پدران و مادرانشان در زندان اند. و برای ما که نه تنها همسرم بلکه بسیاری از عزیزترین دوستانمان هم در زندان هستند. این مدت آن قدر خبر دستگیری شنیده ایم که گاهی غصه های دیگران باعث می شود غم خود را از یاد ببریم. به خصوص این روزها وقتی یکی از بهترین دوستان و همراهان همه این روزهای سخت، فخرالسادات محتشمی پور در زندان است، حتی تصور شاد بودن برای عید هم برای ما غیر ممکن است. خانم محتشمی پور همیشه همراه و حامی همه خانواده های زندانیان سیاسی بود و با انرژی و ایمان قوی اش، به همه قوت قلب می داد. مقاومت او همیشه بی نظیر است و آرزوی هر روز من و فرزندانم این است که هر چه زودتر از زندان آزاد شود. در واقع آرزوی من آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی در آستانه عید نوروز است. گرچه این روزها سعی می کنیم برای آزادی عزیزانمان زیاد به خود امیدواری ندهیم. چون بارها امید ما را ناامید کرده اند و ما دیگر توان این همه لحظه شماری و انتظار را نداریم.
نظر خود آقای امین زاده درباره این شرایط چیست و این حبس های طولانی مدت را چگونه ارزیابی می کنند ؟
ایشان همیشه به آینده خوش بین هستند و امید دارند و حتی این حبس های طولانی هم نمی تواند ایشان را که دوران جوانی شان را در انقلاب و مبارزه با ظلم گذرانده اند و بعد از آن هم سال ها در پست های مهم دولتی مشغول خدمت به کشورشان بوده اند، از تلاش در جهت آرمان هایشان باز دارد.
آقای امین زاده چندی پیش خاطرات شان را از زندان در دوره اول بازداشت شان منتشر کردند، آیا در این دوره هم ایشان خاطراتشان را می نویسند ؟
بله فکر می کنم همسرم هنوز هم به نوشتن خاطراتش ادامه می دهد. حتی اگر این خاطرات را روی کاغذ هم ننویسد، مطمئنم آنها را برای همیشه در ذهنش ثبت خواهد کرد .
همسرتان روزهایش را در زندان چگونه می گذراند ؟شنیده ایم که بند ۳۵۰ امکانات رفاهی مناسبی هم ندارد ؟
بیشتر کتاب می خوانند و مشغول ترجمه چند کتاب انگلیسی هستند. البته دسترسی به همه کتاب هایی که می خواهند وجود ندارد ، اما به هر حال ترجیح می دهند بیشتر مطالعه کنند. ایشان پیش از این کلاس های روابط بین الملل برای دیگر زندانیان هم بندشان برگزار می کردند که بعد از اعمال محدودیت های بیشتر در بند ۳۵۰ و به خصوص ایجاد محدودیت برای برگزاری کلاس های همسرم ، این برنامه هم حذف شد.
بعد از گذشت بیش از یک سال و نیم از حوادث بعد از انتخابات شما برای پی گیری وضعیت همسرتان به چه جاهایی مراجعه می کنید و ایا این نهادها پاسخگویتان هستند ؟
ما بارها به دادستانی مراجعه کردیم و تقاضای ملاقات با ایشان را کرده ایم، اما هیچ ترتیب اثری داده نشده است. هم چنین چندین نامه برای رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام فرستاده ایم. اما در واقع هیچ مقام مسئولی پاسخگوی ما نیست.
خانم اصغر زاده خود شما این روزها چه وضعیتی دارید؟ ایا تحمل این شرایط برایتان دشوار نیست به ویژه که همسر شما مدت ها جز مدیران ارشد و مسوولان همین نظام بوده اند ؟
مسلماً تحمل این شرایط برای ما بسیار دشوار است. هیچ گاه سال ۸۸ را فراموش نمی کنم. آن زمان که برای دستگیری همسرم به خانه ما حمله کرده بودند و در خانه مان را شکسته بودند. ما آن زمان در خانه نبودیم، اما یادم هست وقتی به خانه برگشتیم و با چنین شرایطی مواجه شدیم، بسیار متعجب شده بودیم. حتی بارها به مسوولان نامه نوشتیم و پرسیدیم چرا با کسانی که این گونه به حریم خانه ما حمله کرده اند برخوردی نمی کنند ؟ واز آنها بازخواست نمی شود. راستش ما لااقل انتظار داشتیم برای کسانی که روزی جزء مدیران شاخص این کشور شمرده می شدند و سال ها در مسئولیت های مختلف برای میهنشان تلاش کرده اند، احترام قائل شوند و با آنها این گونه برخورد نکنند. هیچ وقت آن روزی که همسرم را برای اولین بار بعد از تحمل ۱۰۰ روز انفرادی دیدم فراموش نمی کنم. به شدت لاغر شده بود و چشمانش گود افتاده بود. موهایش را تراشیده بودند و کت و شلواری را که موقع دستگیری اش پوشیده بود به او داده بودند که دوباره به تن کند. کت و شلواری به شدت چروک که برایش بسیار گشاد بود. من و دخترم تمام توان خود را جمع کردیم که با دیدن او در آن وضعیت گریه نکنیم… بگذریم از آن روزها، فقط می خواهم بگویم تک تک این روزهایی که دور از همسرم بوده ام، بی نهایت سخت بوده است و ما از حق خود برای اینهمه ظلم که در حقمان شده است نخواهیم گذشت.
می خواهم بدانم شیرین ترین خاطره شما در این مدت چه زمانی بوده است ؟
نمی توان اسم هیچ کدام از این خاطرات را شیرین گذاشت، اما وقتی همسرم به مرخصی آمد و توانستم او را آزاد و بدون هرگونه دوربین و نگاه نامحرمی در آغوش بکشم بی اندازه شاد بودم. این دو سال به من آموخت که چقدر زندگی دور از او برایم سخت است. در حقیقت این سختی ها بیشتر از اینکه ما را از هم دور کند، باعث نزدیک تر شدن مان شد.
پس نبودن ایشان در نوروز باید برای تان خیلی ناراحت کننده باشد ؟
نبودن همسرم و دیگر عزیزان دربند در ایام نوروز بسیار آزاردهنده است. شاید هیچ کس جز خانواده های زندانیان سیاسی درک نکند که تحمل ندیدن عزیزانمان در آستانه سال نو تا چه حد سخت است.
و تلخ ترین خاطره تان در این مدت چه بوده است ؟
همه این روزهایی که تا به امروز گذشته اند تلخ بوده اند. اما وقتی در آن ایام بی خبری مطلق از همسرم شنیدم پدرم به علت تومور مغزی در بستر افتاده است، این تلخی برایم بسیار بیشتر شد.
اگر صحبتی با مسوولان قضایی دارید بفرمایید ؟
ما تا کنون بارها برای آنها نامه نوشته ایم. این بار دیگر صحبتی با مسوولان ندارم و تنها در انتظار خبر خوب آزادی همه عزیزان دربند می مانیم، تا شاید این دشواری ها هر چه زودتر پایان یابند.
احمدی نژاد: هرگز مخالفان را سرکوب نکردهایم!
خبرگزاری هرانا - محمود احمدی نژاد، در مصاحبه با تلویزیون دولتی اسپانیا گفت که حکومت ایران هرگز مخالفان سیاسی را سرکوب نکرده است و او خود هفته ای چهار ساعت در خیابان ها با مردم گفت و گو می کند.
به گزارش بی بی سی فارسی به نقل از خبرگزاری فرانسه، احمدی نژاد روز سه شنبه ۲۴ اسفند در پاسخ به سئوال خبرنگار تلویزیون اسپانیا در مورد "سرکوب معترضان" در ایران گفت: "هرگز، هرگز. ما هیچ وقت این کار را نکرده ایم. در سی سال گذشته سی انتخابات آزاد داشته ایم."
او در پاسخ به سئوال دیگری در مورد بی خبری از وضعیت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو رهبر مخالفان دولت گفت: "مگر شما باید بدانید؟ مگر شما وکیل مدافع آنها هستید؟" احمدی نژاد گفت که در همه کشورها مخالف وجود دارد، اما قانون هم وجود دارد و مخالفان نمی توانند قانون شکنی کنند.
او خطاب به خبرنگار اسپانیایی گفت: "آیا شما در اسپانیا به مخالفان و تجزیه طلب ها اجازه می دهید که ساختمان های دولتی و اموال عمومی را آتش بزنند یا مردم را در خیابان ها کتک بزنند؟"
احمدي نژاد پرسید: "اگر در کشور شما عده ای به نام مخالف به خیابان آمدند و شکم مردم را با چاقو پاره کردند، پلیس چه می کند؟"
او این سئوال خبرنگار اسپانیایی را که "آیا همه مخالفان در ایران چنین کارهایی کرده اند" بی پاسخ گذاشت و به سخنان خود ادامه داد؛ اما خبرنگار دوباره پرسید: "آیا این دو رهبری که من اسم بردم ساختمان آتش زده اند؟"
احمدی نژاد گفت که آنها قانون را نقض کرده اند و با آنها برخورد قانونی شده است.
آقای احمدی نژاد در ادامه مصاحبه با تلویزیون اسپانیا گفت: "بگذارید خیالتان را راحت کنم. این بازی ای که اروپایی ها و آمریکایی ها علیه دولت های مستقل راه انداخته اند که عده ای را به نام دموکراسی علیه آنها تحریک کنند، به پایان رسیده است."
احمدی نژاد گفت که آنها قانون را نقض کرده اند و با آنها برخورد قانونی شده است.
آقای احمدی نژاد در ادامه مصاحبه با تلویزیون اسپانیا گفت: "بگذارید خیالتان را راحت کنم. این بازی ای که اروپایی ها و آمریکایی ها علیه دولت های مستقل راه انداخته اند که عده ای را به نام دموکراسی علیه آنها تحریک کنند، به پایان رسیده است."
آقای احمدی نژاد در بخش دیگری از سخنانش، با اشاره به تجربه افغانستان و عراق هشدار داد که مداخله نظامی احتمالی غرب در مناقشه لیبی اوضاع این کشور را وخیم تر خواهد کرد.
او گفت: "امیدوارم که دولت های اروپایی و آمریکا در امور این منطقه دخالت نکنند و اجازه بدهند که مردم منطقه خود در مورد آینده شان تصمیم بگیرند."
احمدي نژاد همچنین اقدام معمر قذافی، رهبر لیبی در سرکوب مخالفان خود با توسل به نیروی نظامی را محکوم کرد.
برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در مناطق کردنشین کشور
خبرگزاری هرانا - علی رغم حضور انبوه نیروهای امنیتی، شهروندان کرد نیز با حضوری گسترده مراسم چهارشنبه سوری را برگزار کردند.
بنا به اطلاع گزاشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز همزمان با روز چهارشنبه سوری در شهرهای سنندج، کرمانشاه، مریوان، مهاباد، سردشت و کامیاران علی رغم حضور گسترده یگان ویژه نیروی انتظامی و نیروهای لباس شخصی به صورت کاروانهای نظامی در میادین و خیابانهای اصلی این شهرها، شهروندان کرد اقدام به برگزاری مراسم چهارشنبه سوری نمودهاند.
گفته می شود چندین هزار نفر از شهروندان کرد سنندجی همچون سالهای گذشته در "گردنه صلوات آباد" سنندج تجمع کرده و اقدام به بر افروختن آتش چهارشنبه سوری کرده و به صورت گروههای بزرگ به رقص و پایکوبی پرداختهاند.
در مناطق مختلف داخل شهر سنندج نیز صدای انفجار مواد محترقه به گوش میرسد و آتشهای گسترده برافرخته شده است. نیروهای یگان ویژه اما در جهت ایجاد فضای رعب و وحشت عصر امروز در خیابانهای این شهر اقدام به قدرت نمایی کردهاند و با توسل به زور تعدادی از کسبه را مجبور به تعطیل کردن مغازههایشان کردهاند.
در شهر کرمانشاه نیز حضور نیروهای انتظامی و امنیتی گسترده توصیف شده است اما جوانان این شهر در مناطق "نوبهار، چهار راه سی متری، مسکن، مصدق، دولت آباد، بلوار، میدان آزادگان، مصدق و کسر" اقدام به برافرختن آتش کردهاند. گزارشاتی نیز از سر دادن شعار "مرگ بر دیکتاتور" در برخی از این مناطق حکایت دارد.
هم چنین در شهرهای مهاباد، مریوان، سردشت و کامیاران نیز نیروهای امنیتی و یگان ویژه در مناطق حساس این شهرها مستقر گردیده اما شهروندان کرد این شهرها در خیابانها و کوچهها اقدام به آتش زدن لاستیک و منفجر کردن ترقه کردهاند.
شایان ذکر است که شاهدان عینی برگزاری مراسم امسال چهارشنبه سوری را، گستردهتر از سالهای دیگر اعلام کردهاند.
دهها تن از شهروندان در میدان ولفجر بازداشت شدند
خبرگزاری هرانا - در پی درگیریهای به وجود آمده در میدان ولفجر واقع در خاک سفید در شب چهارشنبه سوری، دهها تن از شهروندان توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دهها تن از شهروندان در میدان ولفجر توسط نیروهای گارد ویژه دستگیر شدهاند.
این شهروندان پس از دستگیری به ماشین های مخصوص نیروهای گارد وِیژه(وانت های سیاه رنگ) منتقل شده و ماموران به صورت تحقیرآمیزی ایشان را "کف خواب" کردند.
هم چنین به گزارش هرانا، از عصر امروز ماموران امنیتی اقدام به بستن تمامی مغازهها و پاساژهای مناطق افسریه و شهرکهای اطراف آن (مسعودیه و...) نمودند و با استقرار در خیابانهای این مناطق فضای رعب و وحشت به وجود آوردند.
شایان ذکر است که دقایقی پیش احمدرضا رادان، جانشین فرماندهٔ نیروی انتظامی از بازداشت چندین تن که به گفتهٔ او "رفتار مخاطره آمیز" داشتند، خبر داده است.
درگیریهای پراکنده و پرتاب گاز اشک آور در مراسم چهارشنبه سوری
خبرگزاری هرانا - برگزاری جشن چهارشنبه سوری در ایران، علی رغم تمامی تهدیدات نهادها امنیتی طی روزهای اخیر، به صحنهٔ اعتراضات ضد دولتی مردم در پایتخت تبدیل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، حضور مردم در خیابانهایی نظیر تهران پارس، پیروزی، جمهوری، سعادت آباد، سلسبیل، نظام آباد، فرمانیه، ونک، مطهری، ولیعصر، آریا شهر و... به شدت زیاد است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، حضور مردم در خیابانهایی نظیر تهران پارس، پیروزی، جمهوری، سعادت آباد، سلسبیل، نظام آباد، فرمانیه، ونک، مطهری، ولیعصر، آریا شهر و... به شدت زیاد است.
هم چنین فلکهٔ اول تهران پارس درگیری گزارش شده است و در خیابان ۱۵۴ نیروهای امنیتی اقدام به پرتاب گاز اشک آور نمودند.
از سویی در ميدان والفجر واقع در خاک سفيد درگیری شدیدی بین مردم که شعار "مرگ بر خامنه ای" سر می دادند، و نیروهای امنیتی شکل گرفته و در پی آن بسیاری از مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
نکتهٔ قابل توجه حضور کم رنگ نیروهای امنیتی در محلات و استقرار پرشمار ایشان در میادین اصلی شهر است و اینکه این نیروها تاکنون عموما سعی کردهاند خود را از درگیری در محلات دور نگه دارند. گفته می شود تعداد زیادی از نیروهای موتور سوار بسیج نیز با حضور در خیابان های اصلی اقدام به ایجاد فضای رعب و وحشت و خاموش کردن آتش ها نموده اند.
صدای انفجارهای پیایی هر لحظه در تهران به گوش میخورد که در برخی موارد تمییز آن از وسایل محترقه و یا تیراندازی نیروهای امنیتی غیرممکن است.
سحام نیوز: تمامی فروشگاهها و پاساژهای اصلی تهران، به دستور مقامهای امنیتی و انتظامی پایتخت تعطیل شده و این شهر سیمای شهری در حالت حکومت نظامی به خود گرفته است.
به گزارش جرس، میادین و تقاطعهای اصلی پایتخت امروز سه شنبه، با حضور گسترده ی نیروهای انتظامی و شبه نظامی حالت شهری با «وضع فوق العاده» یافته است.
حکومت نظامی غیررسمی جمهوری اسلامی، که ناشی از هراس حاکمیت سرکوبگر از جنبش سبز، و بروز اعتراض های خیابانی است، تهران را که از صدای انفجار ترقه ها و شعارهای معترضان در گوشه و کنار شهر، پرهیاهو شده، در ظاهر تعطیل کرده است.
نیروهای ضدشورش و گارد ویژهی موتورسیکلت سوار، همراه با خیل لباس شخصی های متمرکز در میادین و تقاطع های اصلی پایتخت، به تهران سیمای شهری نظامی داده اند.
این وضع، در دیگر شهرهای بزرگ کشور نیز گزارش شده است.
صدای انفجارهای پیایی هر لحظه در تهران به گوش میخورد که در برخی موارد تمییز آن از وسایل محترقه و یا تیراندازی نیروهای امنیتی غیرممکن است.
سحام نیوز: تمامی فروشگاهها و پاساژهای اصلی تهران، به دستور مقامهای امنیتی و انتظامی پایتخت تعطیل شده و این شهر سیمای شهری در حالت حکومت نظامی به خود گرفته است.
به گزارش جرس، میادین و تقاطعهای اصلی پایتخت امروز سه شنبه، با حضور گسترده ی نیروهای انتظامی و شبه نظامی حالت شهری با «وضع فوق العاده» یافته است.
حکومت نظامی غیررسمی جمهوری اسلامی، که ناشی از هراس حاکمیت سرکوبگر از جنبش سبز، و بروز اعتراض های خیابانی است، تهران را که از صدای انفجار ترقه ها و شعارهای معترضان در گوشه و کنار شهر، پرهیاهو شده، در ظاهر تعطیل کرده است.
نیروهای ضدشورش و گارد ویژهی موتورسیکلت سوار، همراه با خیل لباس شخصی های متمرکز در میادین و تقاطع های اصلی پایتخت، به تهران سیمای شهری نظامی داده اند.
این وضع، در دیگر شهرهای بزرگ کشور نیز گزارش شده است.