کنفرانس خطوط لوله ترانس خزر و چشم انداز پروژه ها
کنفرانس خطوط لوله ترانس خزر و مسائل زيست محيطی پيرامون عملياتی کردن خط لوله ترانزيت گاز ترکمنستان از طريق دريای خزر به آذربايجان با حضور ۳۰۰ نماينده نماينده شرکت ها، مؤسسات حفاظت از محيط زيست و مراکز علمی از حدود ۲۰ کشور جهان در حال برگزاری است.
در افتتاحيه اين کنفرانس، قربانقلی بردی محمد اف، رييس جمهوری ترکمنستان با تاکيد بر لزوم رعايت استانداردهای زيست محيطی خط لوله انتقال گاز ترکمنستان از دريای خزر، بار ديگر تاکيد کرد که احداث اين خط لوله منوط به تصميم کشورهای شرکت کننده در ساخت آن است. به عبارتی ديگر، اين تصميم منوط به اراده کشورهای شرکت کننده در ساخت خط لوله نابوکو است، نه کشورهای ساحلی دريای خزر، از جمله ايران که بارها تاکيد داشته است که بدون حل شدن رژيم حقوقی دريای خزر، بايستی تمام پروژه ها شامل خط لوله ترانس خزر معلق شود.
خط لوله ترانس خزر که قسمتی از پروژه نابوکو است، قرار است گاز ترکمنستان را طريق بستر دريای خزر به آذربايجان منتقل کند. پروژه نابوکو نيز يکی از پروژه های «کريدور جنوبی» است که برای شکستن انحصار صادرات گاز روسيه به اروپا طراحی شده و قرار است در صورت اجرايی شدن، سالانه ۳۳ ميليارد متر مکعب گاز به اروپا نقل کند.
اين که پروژه های موسوم به «کريدور جنوبی» شامل خط لوله گازی فرا ساحلی دريای آدرياتيک (TAP)، پروژه گازی موسوم به «جريان سفيد» (White Stream) و خط لوله گازی ITGI (ترکيه- يونان- ايتاليا) و نابوکو (Nabucco) تا چه ميزان شانس عملياتی شدن داشته باشند، دو نکته در مورد ايران حائز اهميت است.
اول اين که، در هيچ کدام از اين پروژه ها به ايران اجازه مشارکت داده نشده و دوم اينکه در هر صورت، گاز ترکمنستان برای انتقال به آذربايجان و تزريق به هر کدام از اين پروژه ها بايستی از خزر و بی توجه به نارضايتی ايران انجام شود.
رابرت کاتلر، استاد مرکز مطالعات اروپا و روسيه در انيستيتوی «کارلتونسک» کانادا بر اين عقيده است که ساخت خط لوله «ترانس خزر» تنها نياز به توافق کشورهای سازنده نياز دارد. وی در گفت وگو با راديو فردا می گويد که ساخت اين خط لوله قبل از حل رژيم حقوق دريای خزر مطابق با موازين حقوق بين الملل است و مشکلی از اين نظر نمی توان بر آن وارد کرد.
وی می گويد که اين پروژه هم مانند ديگر پروژه های انرژی در دريای خزر، مانند توليد نفت و گاز توسط ترکمنستان، روسيه، قزاقستان و آذربايجان است، تمامی اين پروژه ها در حالی عملياتی شده است که رژيم حقوقی خزر هنوز حل نشده، هر کدام در آب های خود (نه آب های مورد مناقشه) مشغول عملياتی کردن پروژه های خود هستند.
واقف شريف اف، کارشناس مسائل انرژی و مدير خبرگزاری «ترند کاپيتال» آذربايجان نيز در مورد وضعيت پيرامون خط لوله ترانس خزر به راديو فردا می گويد بررسی مسائل زيست محيطی هر پروژه ترانزيت نفت يا گاز از دريای مشترک، اولين گام برای تحقق آن است.
به گفته وی، ترکمنستان برای تامين امنيت انرژی خود، ناچار از ايجاد کريدورهای مختلف برای صادرات گاز است، وگرنه نه امنيت انرژی خواهد داشت، نه استقلال صادرات انرژی و نه قدرت چانه زنی برای تعيين قيمت گاز.
وی می گويد، بردی محمداف چندی پيش نيز در ديدار با ژوزه مانوئل باروسو، رييس کميسيون اروپا اعلام داشت که خط لوله ترانس خزر جالب ترين راه انتقال گاز ترکمنستان به اروپا است.
چشم انداز پروژه های ترانزيت گاز در منطقه
در مقام تئوری، عمياتی کردن پروژه های ترانزيت گازی منطقه، اعم از پروژه انتقال گاز ترکمنستان به افغانستان، پاکستان وهند (موسوم به پروژه تاپی که جايگرين پروژه انتقال گاز ايران به پاکستان و هند شده است) و پروژه های «کريدور جنوب» جذاب است، اما در عمل با مشکلات عديده ای روبرو است.
هر دو کارشناس در گفت وگو با راديو فردا اذعان داشتند که توليدات گاز کشورهای منطقه اعم از ترکمنستان، آذربايجان، عراق و مصر برای پشتيبانی از پروژه های ياد شده کفاف نمی دهد.
با اين همه، به گزارش وزارت صنعت نفت و گاز ترکمنستان که در ماه ژانويه با تاکيد بر اهميت پروژه «تاپی» منتشر شد، هند و پاکستان برای تأمين نياز داخلی خود نياز به واردات سالانه ۹۰ ميليارد متر مکعب گاز طبيعی دارند و برای تامين مصرف داخلی گاز تا ۱۰ سال آينده نياز به ۱۸۶ ميليارد متر مکعب گاز خواهند داشت (پاکستان ۶۰ ميليارد و هند ۱۲۶ ميليارد) که طبق برآوردها، تا آن زمان اين دو کشور در مجموع تنها قادر به توليد ۱۰۰ ميليارد متر مکعب گاز در داخل کشور خواهند بود و مابقی را بايستی از خارج وارد کنند.
از طرفی افغانستان هم برای دريافت حق ترانزيت سالانه ۳۰۰ ميليون دلار، همچنين برداشت ۵ ميليارد متر مکعب از پروژه تاپی اميدوار است.
عزيزالله عمر، مدير اداره امور اقتصادی وزارت خارجه افغانستان در گفتگو با راديو فردا می گويد که هنوز در مورد تامين مالی اين پروژه ( با مساعدت بانک توسعه آسيا) و زيرساخت های شبکه توزيع گاز شهری (که هم اکنون در افغانستان وجود ندارد) تصميم گيری نشده است. مردم در شهرهای افغانستان عموما از کپسول گاز استفاده می کنند و شبکه توزيع گاز شهری حتی در پايتخت هم وجود ندارد.
از طرف ديگر، فقدان امنيت در افغانستان و پاکستان، همچنين مناقشات ارضی پاکستان و هند مسائلی است که بر سر اين پروژه سايه افکنده است.
از طرفی، ماه گذشته، اعلام شد که هزينه پروژه نابوکو با توجه به افزايش قيمت آهن بايستی بازنگری شود. طبق برآوردها، احتمالا هزينه اين پروژه ۷ ميليارد و ۹۰۰ ميليون دلاری (طبق برآوردهای قبلی) تا دوبرابر افزايش يابد.
در افتتاحيه اين کنفرانس، قربانقلی بردی محمد اف، رييس جمهوری ترکمنستان با تاکيد بر لزوم رعايت استانداردهای زيست محيطی خط لوله انتقال گاز ترکمنستان از دريای خزر، بار ديگر تاکيد کرد که احداث اين خط لوله منوط به تصميم کشورهای شرکت کننده در ساخت آن است. به عبارتی ديگر، اين تصميم منوط به اراده کشورهای شرکت کننده در ساخت خط لوله نابوکو است، نه کشورهای ساحلی دريای خزر، از جمله ايران که بارها تاکيد داشته است که بدون حل شدن رژيم حقوقی دريای خزر، بايستی تمام پروژه ها شامل خط لوله ترانس خزر معلق شود.
خط لوله ترانس خزر که قسمتی از پروژه نابوکو است، قرار است گاز ترکمنستان را طريق بستر دريای خزر به آذربايجان منتقل کند. پروژه نابوکو نيز يکی از پروژه های «کريدور جنوبی» است که برای شکستن انحصار صادرات گاز روسيه به اروپا طراحی شده و قرار است در صورت اجرايی شدن، سالانه ۳۳ ميليارد متر مکعب گاز به اروپا نقل کند.
اين که پروژه های موسوم به «کريدور جنوبی» شامل خط لوله گازی فرا ساحلی دريای آدرياتيک (TAP)، پروژه گازی موسوم به «جريان سفيد» (White Stream) و خط لوله گازی ITGI (ترکيه- يونان- ايتاليا) و نابوکو (Nabucco) تا چه ميزان شانس عملياتی شدن داشته باشند، دو نکته در مورد ايران حائز اهميت است.
اول اين که، در هيچ کدام از اين پروژه ها به ايران اجازه مشارکت داده نشده و دوم اينکه در هر صورت، گاز ترکمنستان برای انتقال به آذربايجان و تزريق به هر کدام از اين پروژه ها بايستی از خزر و بی توجه به نارضايتی ايران انجام شود.
رابرت کاتلر، استاد مرکز مطالعات اروپا و روسيه در انيستيتوی «کارلتونسک» کانادا بر اين عقيده است که ساخت خط لوله «ترانس خزر» تنها نياز به توافق کشورهای سازنده نياز دارد. وی در گفت وگو با راديو فردا می گويد که ساخت اين خط لوله قبل از حل رژيم حقوق دريای خزر مطابق با موازين حقوق بين الملل است و مشکلی از اين نظر نمی توان بر آن وارد کرد.
وی می گويد که اين پروژه هم مانند ديگر پروژه های انرژی در دريای خزر، مانند توليد نفت و گاز توسط ترکمنستان، روسيه، قزاقستان و آذربايجان است، تمامی اين پروژه ها در حالی عملياتی شده است که رژيم حقوقی خزر هنوز حل نشده، هر کدام در آب های خود (نه آب های مورد مناقشه) مشغول عملياتی کردن پروژه های خود هستند.
واقف شريف اف، کارشناس مسائل انرژی و مدير خبرگزاری «ترند کاپيتال» آذربايجان نيز در مورد وضعيت پيرامون خط لوله ترانس خزر به راديو فردا می گويد بررسی مسائل زيست محيطی هر پروژه ترانزيت نفت يا گاز از دريای مشترک، اولين گام برای تحقق آن است.
به گفته وی، ترکمنستان برای تامين امنيت انرژی خود، ناچار از ايجاد کريدورهای مختلف برای صادرات گاز است، وگرنه نه امنيت انرژی خواهد داشت، نه استقلال صادرات انرژی و نه قدرت چانه زنی برای تعيين قيمت گاز.
وی می گويد، بردی محمداف چندی پيش نيز در ديدار با ژوزه مانوئل باروسو، رييس کميسيون اروپا اعلام داشت که خط لوله ترانس خزر جالب ترين راه انتقال گاز ترکمنستان به اروپا است.
چشم انداز پروژه های ترانزيت گاز در منطقه
در مقام تئوری، عمياتی کردن پروژه های ترانزيت گازی منطقه، اعم از پروژه انتقال گاز ترکمنستان به افغانستان، پاکستان وهند (موسوم به پروژه تاپی که جايگرين پروژه انتقال گاز ايران به پاکستان و هند شده است) و پروژه های «کريدور جنوب» جذاب است، اما در عمل با مشکلات عديده ای روبرو است.
هر دو کارشناس در گفت وگو با راديو فردا اذعان داشتند که توليدات گاز کشورهای منطقه اعم از ترکمنستان، آذربايجان، عراق و مصر برای پشتيبانی از پروژه های ياد شده کفاف نمی دهد.
با اين همه، به گزارش وزارت صنعت نفت و گاز ترکمنستان که در ماه ژانويه با تاکيد بر اهميت پروژه «تاپی» منتشر شد، هند و پاکستان برای تأمين نياز داخلی خود نياز به واردات سالانه ۹۰ ميليارد متر مکعب گاز طبيعی دارند و برای تامين مصرف داخلی گاز تا ۱۰ سال آينده نياز به ۱۸۶ ميليارد متر مکعب گاز خواهند داشت (پاکستان ۶۰ ميليارد و هند ۱۲۶ ميليارد) که طبق برآوردها، تا آن زمان اين دو کشور در مجموع تنها قادر به توليد ۱۰۰ ميليارد متر مکعب گاز در داخل کشور خواهند بود و مابقی را بايستی از خارج وارد کنند.
از طرفی افغانستان هم برای دريافت حق ترانزيت سالانه ۳۰۰ ميليون دلار، همچنين برداشت ۵ ميليارد متر مکعب از پروژه تاپی اميدوار است.
عزيزالله عمر، مدير اداره امور اقتصادی وزارت خارجه افغانستان در گفتگو با راديو فردا می گويد که هنوز در مورد تامين مالی اين پروژه ( با مساعدت بانک توسعه آسيا) و زيرساخت های شبکه توزيع گاز شهری (که هم اکنون در افغانستان وجود ندارد) تصميم گيری نشده است. مردم در شهرهای افغانستان عموما از کپسول گاز استفاده می کنند و شبکه توزيع گاز شهری حتی در پايتخت هم وجود ندارد.
از طرف ديگر، فقدان امنيت در افغانستان و پاکستان، همچنين مناقشات ارضی پاکستان و هند مسائلی است که بر سر اين پروژه سايه افکنده است.
از طرفی، ماه گذشته، اعلام شد که هزينه پروژه نابوکو با توجه به افزايش قيمت آهن بايستی بازنگری شود. طبق برآوردها، احتمالا هزينه اين پروژه ۷ ميليارد و ۹۰۰ ميليون دلاری (طبق برآوردهای قبلی) تا دوبرابر افزايش يابد.
اطلاعات سپاه: آمريکا در سال ۱۳۹۰ دنبـال کودتای مخملی در ايران است
حسين طائب، رييس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آمريکا را متهم کرده که در صدد است تا از ابتدای سال ۱۳۹۰ تحريم ها را به «موج های بعدی هدفمند کردن يارانهها پيوند بزنند و يک موج اجتماعی» ايجاد کرده در نهايت در زمستان اين سال دست به کودتای مخملی در ايران بزند.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، حسين طائب که در در همايش دادستانهای عمومی، انقلاب و نظامی سراسر کشور صحبت می کرد، گفته است:«برنامه آمريکايیها برای سال ۹۰ اين است که در فصل اول، تحريم را با موجهای بعدی هدفمند کردن يارانهها پيوند بزنند و يک موج اجتماعی ايجاد کنند. از سوی ديگر تهديدات امنيتی و مشغولسازی امنيتی و انتظامی جمهوری اسلامی ايران را بيشتر کرده و با طرح سوژه آنها را خسته کنند و در فصل چهارم (زمستان) سال ۹۰ کودتای مخملی ايجاد کنند.»
در حالی رييس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ايران از تلاش آمريکا برای انجام انقلاب مخملی در سال آينده خبر داده است که پيشتر مقام های جمهوری اسلامی به از بين بردن آن چه که «فتنه» پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ می خوانند صحبت کرده و می گفتند اين جريان ديگر تهديد مهمی محسوب نمی شود.
دوهفته پیش جرج سوروس، ميلياردر سرشناس آمريکايی، در شبکه تلويزيونی «سی ان ان» گفته بود که نظام جمهوری اسلامی ايران تا يکسال ديگر بيشتر دوام نخواهد آورد چرا که رفتار مردم نسبت به گذشته تفاوت کرده است.
مقامات جمهوری اسلامی بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری، اصلاحطلبان و رهبران آنها را متهم کرده بودند که قصد داشتهاند با اعتراضهای خود در ايران انقلاب مخملی به راه اندازند و برای اجرای آن نيز با افراد و محافل خارجی نظير جرج سوروس ارتباط داشتهاند.
واژه انقلاب «مخملی» ابتدا برای توصيف انقلاب ۱۹۸۹ در چکسلواکی عليه حزب حاکم کمونست براين کشور به کار برده شد. تحولی که به ديگر کشورهای شرق اروپا چون رومانی، بلغارستان، مجارستان و لهستان رسيد و به حاکميت کمونست براين قسمت از اروپا پايان داد.
اما مقامات جمهوری اسلامی با پرهيز از به کار بردن لفظ «انقلاب» از عنوان «کودتا» ياد می کنند تا بگويند اين گونه حرکت های در ايران پايگاه اجتماعی ندارد و ساخته و پرداخته سازمان های اطلاعاتی آمريکا برای روی کار آوردن دولتی طرفدار غرب در ايران است.
براندازی و همکاری با آمریکا
حسين طائب در ادامه تحليل خود گفته است: «در کودتای مخملی هدف آن ها براندازی نظام جمهوری اسلامی ايران و ايجاد حکومتی است که بيشترين همکاری را با منافع آمريکا داشته باشد. آنها اميدوار بودند با حرکتی که در انتخابات انجام میدهند رفتار جمهوری اسلامی عوض شود.»
در جريان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری ايران که تهران و برخی از شهرهای ايران برای ماه ها شاهد تجمع های اعتراضی بود، محمد علی جعفری فرمانده سپاه اصلاح طلبان را متهم کرد که در صدد بوده اند تا از فرصت انتخابات کرده و با « انقلاب مخملی» تغييرات عمده ای را در «جهتگيریهای نظام» ايجاد کنند.
حسين طائب در ادامه تصريح کرده است :« آمريکا پس از شکست در کودتای مخملی سال گذشته به سمت نگاه قومی و مذهبی در شمال غرب و جنوب شرق رفت.»
بنابر گزارش های رسانه ها، معاونت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال گذشته به سازمان اطلاعات ارتقا يافت و حسين طائب فرمانده سابق نيروی مقاومت بسيج به عنوان رييس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، منصوب شد.
بسياری از مقامات جمهوری اسلامی از رويکرد وزارت اطلاعات در جريان حوادث پس از انتخابات رياست جمهو ی انتقاد کرده و معتقد بودند اين وزارتخانه به وظايف خود برای مقابله با اعتراضات پس از انتخابات درست عمل نکرده است.
درهمين زمينه، محمود احمدی نژاد به هنگام برکناری غلامحسين محسنی اژه ای، وزير اطلاعات دولت نهم، گفته بود:« اگر وزارت اطلاعات مأموريتش را درست انجام می داد اين آسيب ها را در سطح خيابان نداشتيم که يک تعداد از مردم از دست رفتند.»
محمود احمدی نژاد تصريح کرد:« البته مقصر آقای محسنی نيست اما بايد آن جا تغييرات اساسی اتفاق می افتاد که البته کار آغاز شده» است.
به گزارش سايت« الف»، نزديک به احمد توکلی رييس مرکز پژوهش های مجلس، حسين طائب در مقطعی معاون وزارت اطلاعات بود که در نهايت توسط علی فلاحيان، وزير اطلاعات در دوران اکبر هاشمی رفسنجانی، از اين وزارتخانه اخراج شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، حسين طائب که در در همايش دادستانهای عمومی، انقلاب و نظامی سراسر کشور صحبت می کرد، گفته است:«برنامه آمريکايیها برای سال ۹۰ اين است که در فصل اول، تحريم را با موجهای بعدی هدفمند کردن يارانهها پيوند بزنند و يک موج اجتماعی ايجاد کنند. از سوی ديگر تهديدات امنيتی و مشغولسازی امنيتی و انتظامی جمهوری اسلامی ايران را بيشتر کرده و با طرح سوژه آنها را خسته کنند و در فصل چهارم (زمستان) سال ۹۰ کودتای مخملی ايجاد کنند.»
در حالی رييس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ايران از تلاش آمريکا برای انجام انقلاب مخملی در سال آينده خبر داده است که پيشتر مقام های جمهوری اسلامی به از بين بردن آن چه که «فتنه» پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ می خوانند صحبت کرده و می گفتند اين جريان ديگر تهديد مهمی محسوب نمی شود.
دوهفته پیش جرج سوروس، ميلياردر سرشناس آمريکايی، در شبکه تلويزيونی «سی ان ان» گفته بود که نظام جمهوری اسلامی ايران تا يکسال ديگر بيشتر دوام نخواهد آورد چرا که رفتار مردم نسبت به گذشته تفاوت کرده است.
مقامات جمهوری اسلامی بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری، اصلاحطلبان و رهبران آنها را متهم کرده بودند که قصد داشتهاند با اعتراضهای خود در ايران انقلاب مخملی به راه اندازند و برای اجرای آن نيز با افراد و محافل خارجی نظير جرج سوروس ارتباط داشتهاند.
واژه انقلاب «مخملی» ابتدا برای توصيف انقلاب ۱۹۸۹ در چکسلواکی عليه حزب حاکم کمونست براين کشور به کار برده شد. تحولی که به ديگر کشورهای شرق اروپا چون رومانی، بلغارستان، مجارستان و لهستان رسيد و به حاکميت کمونست براين قسمت از اروپا پايان داد.
اما مقامات جمهوری اسلامی با پرهيز از به کار بردن لفظ «انقلاب» از عنوان «کودتا» ياد می کنند تا بگويند اين گونه حرکت های در ايران پايگاه اجتماعی ندارد و ساخته و پرداخته سازمان های اطلاعاتی آمريکا برای روی کار آوردن دولتی طرفدار غرب در ايران است.
براندازی و همکاری با آمریکا
حسين طائب در ادامه تحليل خود گفته است: «در کودتای مخملی هدف آن ها براندازی نظام جمهوری اسلامی ايران و ايجاد حکومتی است که بيشترين همکاری را با منافع آمريکا داشته باشد. آنها اميدوار بودند با حرکتی که در انتخابات انجام میدهند رفتار جمهوری اسلامی عوض شود.»
در جريان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری ايران که تهران و برخی از شهرهای ايران برای ماه ها شاهد تجمع های اعتراضی بود، محمد علی جعفری فرمانده سپاه اصلاح طلبان را متهم کرد که در صدد بوده اند تا از فرصت انتخابات کرده و با « انقلاب مخملی» تغييرات عمده ای را در «جهتگيریهای نظام» ايجاد کنند.
حسين طائب در ادامه تصريح کرده است :« آمريکا پس از شکست در کودتای مخملی سال گذشته به سمت نگاه قومی و مذهبی در شمال غرب و جنوب شرق رفت.»
بنابر گزارش های رسانه ها، معاونت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال گذشته به سازمان اطلاعات ارتقا يافت و حسين طائب فرمانده سابق نيروی مقاومت بسيج به عنوان رييس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، منصوب شد.
بسياری از مقامات جمهوری اسلامی از رويکرد وزارت اطلاعات در جريان حوادث پس از انتخابات رياست جمهو ی انتقاد کرده و معتقد بودند اين وزارتخانه به وظايف خود برای مقابله با اعتراضات پس از انتخابات درست عمل نکرده است.
درهمين زمينه، محمود احمدی نژاد به هنگام برکناری غلامحسين محسنی اژه ای، وزير اطلاعات دولت نهم، گفته بود:« اگر وزارت اطلاعات مأموريتش را درست انجام می داد اين آسيب ها را در سطح خيابان نداشتيم که يک تعداد از مردم از دست رفتند.»
محمود احمدی نژاد تصريح کرد:« البته مقصر آقای محسنی نيست اما بايد آن جا تغييرات اساسی اتفاق می افتاد که البته کار آغاز شده» است.
به گزارش سايت« الف»، نزديک به احمد توکلی رييس مرکز پژوهش های مجلس، حسين طائب در مقطعی معاون وزارت اطلاعات بود که در نهايت توسط علی فلاحيان، وزير اطلاعات در دوران اکبر هاشمی رفسنجانی، از اين وزارتخانه اخراج شد.
جــرس:
فرمانده کل بسیج با بیان اینكه "امروز ٧٠ درصد انرژی فسیلی دنیا زیر پای سربازان ولایت فقیه است"، گفت: "به زودی فلكههای نفت و گاز مسلمانان كه امروز در دست آمریكا است به دست مردم میافتد و تمام مستكبرین تحریم خواهند شد."
به گزارش فارس، سردار محمدرضا نقدی در همایش موسوم به «كارگروههای انرژی بسیج مهندسین» كه چهارشنبه یازدهم اسفند برگزار شد، گفت: یكی از محورهای اساسی كه به رژیم طاغوت ضربه زد، اقدام مهندسین به خصوص در حوزه انرژی در جهت مخالفت با رژیم شاه بود و همچنین در زمان جنگ تحمیلی بسیجیان در حوزه انرژی، اقتصاد ایران را سرپا نگه داشتند.
نقدی همچنین گفت "امروز ٧٠درصد انرژی فسیلی دنیا زیر پای سربازان ولایت فقیه است و این دشمن را كه به شدت وابسته به انرژی است آشفته كرده است و آینده امید بخشی پیش روی ما است. و به زودی فلكههای نفت و گاز مسلمانان كه امروز در دست آمریكا است به دست مردم میافتد و تمام مستكبرین تحریم خواهند شد و ملتها از چنگال مستعمرین خارج میشوند و ما باید به آنان كمك كنیم. "
وی با اشاره به تحولات منطقه و به خصوص كشور لیبی تصریح كرد: آمریكاییها عامل خود را در لیبی گذاشتهاند تا مقاومت كند كه بهانهای باشد برای حمله نظامی آنها زیرا نفتشان در خشكی تمام شده و به شدت به نفت نیازمندند و دوست ندارند شیر نفت به دست مسلمانان باشد و لذا در این كشورها توطئه میكنند.
این مقام نظامی افزود: مقاومتهای نظامی در لیبی مثل شیطنتهای صدام و در واقع شیطنتهای خود آمریكا برای فراهم كردن شرایط سلطه بر آن كشور است و این حماقت بزرگتری از حماقت حمله به عراق خواهد بود زیرا در این كشور شیر مردانی هستند كه حاضر نیستند خاكشان حتی یك روز هم تحت سلطه آمریكا باشد.
نقدی در ادامه تاكید كرد: در صورت حمله به این كشورها، آمریكا از تمام امت اسلام ضربات سختی خواهد خورد. این دهه، دهه حاكمیت ملتها در منطقه و اخراج آمریكا و نابودی اسراییلی ها خواهد بود و این بار مسئولیت ما را سنگینتر میكند زیرا باید از ملتهای آزاد شده در برابر شیطنتهای استكبار حمایت كنیم.
فرمانده کل بسیج سپاه پاسداران، با بیان اینكه جنگهای ٣٣ روزه و ٢٢ روزه و حمایت ایران از فلسطین نقش بسزایی در بیداری امروز ملتها داشته است، اظهار داشت: اسراییل امروز محاصره شده و دوران مرگش فرا رسیده است. اگر ایستادگی را ادامه دهیم و الگو را سر پا نگه داریم این بیداری روند نابودی استكبار را فراهم خواهد كرد.
وی با بیان اینكه وظیفه ما ساختن یك نظام الگو است، گفت: یك الگوی پیشرفته بیشتر از هر عاملی میتواند در بیداری و حمایت از ملتها و شكست استكبار نقش داشته باشد، البته دشمن هم در مقابل این اقدام ما ایستاده و با تمام توان خود میخواهد چند نفر را در ایران به خیابانها بكشد تا نظام ما را زیر سؤال ببرد و چهره نظام را مخدوش كنند.
سردار نقدی با ادعای اینكه دشمن خیلی هزینه میكند تا چهره ایران را آشفته نشان دهد، اظهار داشت: امروز قدرت رسانهای در اختیار دشمن است و با صحنه سازی و ساختن فیلمهای مصنوعی ممكن است چند نفری را اغوا كنند و به همین دلیل ما باید همیشه آماده باشیم. ما از اول انقلاب در معرض این میكروبهای ضعیف بودهایم و امروز یك اقلیت كوچك پرو و زورگو میخواهند حرف خود را بر اكثریت جامعه حاكم كنند.
وی با اشاره به اقدامات اخیر فتنه گران گفت: هفته اول پس از انتخابات موضوع اعتراضات، انتخاباتی بود ولی بعد از اینكه قضایا برای مردم روشن شد، مردم، فتنهگران را تنها گذاشتند و امروز این افراد باقی مانده، عناصر منافق هستند و باید جدیتر با آنها برخورد شود و ما هم در این خصوص گلهمندیم.
نقدی در ادامه سخنان خود با تاكید بر اینكه یكی از معضلات امروز كشور "بیكاری" است، گفت: بخش انرژی در این حوزه بسیار موثر است چرا ما باید نفت خام صادر كنیم؟ ما دانش آن را داریم كه خودمان از نفت بهرهبرداری كنیم و اگر این موضوع حل شود به قدری اشتغال ایجاد میشود كه ما باید از خارج هم كارگر بگیریم.
ادعای این مقام نظامی درحالیست که کارشناسان امر، آمار واقعی بیکاری را حدود سی درصد اعلام کرده اند و دولت کماکان از ارائه آمار درست بیکاران کشور خودداری می کند.
فرمانده کل بسیج با بیان اینكه "امروز ٧٠ درصد انرژی فسیلی دنیا زیر پای سربازان ولایت فقیه است"، گفت: "به زودی فلكههای نفت و گاز مسلمانان كه امروز در دست آمریكا است به دست مردم میافتد و تمام مستكبرین تحریم خواهند شد."
به گزارش فارس، سردار محمدرضا نقدی در همایش موسوم به «كارگروههای انرژی بسیج مهندسین» كه چهارشنبه یازدهم اسفند برگزار شد، گفت: یكی از محورهای اساسی كه به رژیم طاغوت ضربه زد، اقدام مهندسین به خصوص در حوزه انرژی در جهت مخالفت با رژیم شاه بود و همچنین در زمان جنگ تحمیلی بسیجیان در حوزه انرژی، اقتصاد ایران را سرپا نگه داشتند.
نقدی همچنین گفت "امروز ٧٠درصد انرژی فسیلی دنیا زیر پای سربازان ولایت فقیه است و این دشمن را كه به شدت وابسته به انرژی است آشفته كرده است و آینده امید بخشی پیش روی ما است. و به زودی فلكههای نفت و گاز مسلمانان كه امروز در دست آمریكا است به دست مردم میافتد و تمام مستكبرین تحریم خواهند شد و ملتها از چنگال مستعمرین خارج میشوند و ما باید به آنان كمك كنیم. "
وی با اشاره به تحولات منطقه و به خصوص كشور لیبی تصریح كرد: آمریكاییها عامل خود را در لیبی گذاشتهاند تا مقاومت كند كه بهانهای باشد برای حمله نظامی آنها زیرا نفتشان در خشكی تمام شده و به شدت به نفت نیازمندند و دوست ندارند شیر نفت به دست مسلمانان باشد و لذا در این كشورها توطئه میكنند.
این مقام نظامی افزود: مقاومتهای نظامی در لیبی مثل شیطنتهای صدام و در واقع شیطنتهای خود آمریكا برای فراهم كردن شرایط سلطه بر آن كشور است و این حماقت بزرگتری از حماقت حمله به عراق خواهد بود زیرا در این كشور شیر مردانی هستند كه حاضر نیستند خاكشان حتی یك روز هم تحت سلطه آمریكا باشد.
نقدی در ادامه تاكید كرد: در صورت حمله به این كشورها، آمریكا از تمام امت اسلام ضربات سختی خواهد خورد. این دهه، دهه حاكمیت ملتها در منطقه و اخراج آمریكا و نابودی اسراییلی ها خواهد بود و این بار مسئولیت ما را سنگینتر میكند زیرا باید از ملتهای آزاد شده در برابر شیطنتهای استكبار حمایت كنیم.
فرمانده کل بسیج سپاه پاسداران، با بیان اینكه جنگهای ٣٣ روزه و ٢٢ روزه و حمایت ایران از فلسطین نقش بسزایی در بیداری امروز ملتها داشته است، اظهار داشت: اسراییل امروز محاصره شده و دوران مرگش فرا رسیده است. اگر ایستادگی را ادامه دهیم و الگو را سر پا نگه داریم این بیداری روند نابودی استكبار را فراهم خواهد كرد.
وی با بیان اینكه وظیفه ما ساختن یك نظام الگو است، گفت: یك الگوی پیشرفته بیشتر از هر عاملی میتواند در بیداری و حمایت از ملتها و شكست استكبار نقش داشته باشد، البته دشمن هم در مقابل این اقدام ما ایستاده و با تمام توان خود میخواهد چند نفر را در ایران به خیابانها بكشد تا نظام ما را زیر سؤال ببرد و چهره نظام را مخدوش كنند.
سردار نقدی با ادعای اینكه دشمن خیلی هزینه میكند تا چهره ایران را آشفته نشان دهد، اظهار داشت: امروز قدرت رسانهای در اختیار دشمن است و با صحنه سازی و ساختن فیلمهای مصنوعی ممكن است چند نفری را اغوا كنند و به همین دلیل ما باید همیشه آماده باشیم. ما از اول انقلاب در معرض این میكروبهای ضعیف بودهایم و امروز یك اقلیت كوچك پرو و زورگو میخواهند حرف خود را بر اكثریت جامعه حاكم كنند.
وی با اشاره به اقدامات اخیر فتنه گران گفت: هفته اول پس از انتخابات موضوع اعتراضات، انتخاباتی بود ولی بعد از اینكه قضایا برای مردم روشن شد، مردم، فتنهگران را تنها گذاشتند و امروز این افراد باقی مانده، عناصر منافق هستند و باید جدیتر با آنها برخورد شود و ما هم در این خصوص گلهمندیم.
نقدی در ادامه سخنان خود با تاكید بر اینكه یكی از معضلات امروز كشور "بیكاری" است، گفت: بخش انرژی در این حوزه بسیار موثر است چرا ما باید نفت خام صادر كنیم؟ ما دانش آن را داریم كه خودمان از نفت بهرهبرداری كنیم و اگر این موضوع حل شود به قدری اشتغال ایجاد میشود كه ما باید از خارج هم كارگر بگیریم.
ادعای این مقام نظامی درحالیست که کارشناسان امر، آمار واقعی بیکاری را حدود سی درصد اعلام کرده اند و دولت کماکان از ارائه آمار درست بیکاران کشور خودداری می کند.
جرس:
رییس قوه قضاییه در بخشنامهای به واحدهای قضایی و دادسراهای سراسر کشور اعلام کرد: به زندانیان محکوم با رعایت شرایط و گرفتن تامین مناسب، 15 روز مرخصی نوروزی اعطا میشود.
بر اساس این بخشنامه، محکومین جرایم سرقت (اعم از مسلحانه، عادی و یا کیف قاپی)، جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور، آدمربایی، جرایم باندی و سازمان یافته، تجاوز به عنف، دایر کردن مراکز فساد و فحشاء، اسیدپاشی، اخلال در نظام اقتصادی، ورود، تولید، توزیع و فروش مشروبات الکلی، محکومان به قصاص و اعدام و حدود شرعی، محکومان دارای سه سابقه محکومیت به ارتکاب همان جرم، محکومانی که به شرارت مشهورند، قاچاق مسلحانه و یا عمده مواد مخدر و روانگردانها و سایر محکومانی که اخلاق و رفتار آنها در زندان به گونهای بوده که بنا به نظر دادستان یا قاضی ناظر زندان یا رییس زندان یا شورای طبقهبندی شایستگی برخورداری از مرخصی را ندارند.
به گزارش خبر آنلاین در بخشنامه آملی لاریجانی آمده است:
الف) زندانیان محکوم به حبس:
1 ـ محکومان به حبس ابد به شرط تحمل حداقل 5 سال حبس
2 ـ محکومان به حبس بیش از 10 سال به شرط تحمل حداقل دو سال حبس
3 ـ محکومان به حبس از 5 تا 10 سال به شرط تحمل حداقل یک سال حبس
4 ـ محکومان به حبس از یک سال تا 5 سال به شرط تحمل حداقل سه ماه حبس
5 ـ محکومان به حبس کمتر از یک سال به شرط تحمل حداقل یک ماه حبس
تبصره: محکومان به حبس که باقیمانده حبس آنها کمتر از یک ماه باشد مرخصی منتهی به آزادی اعطا میشود.
ب) زندانیانی که صرفاً به دلیل عجز از پرداخت جزای نقدی در حبس به سر میبرند:
1 ـ محکومان به جزای نقدی که مقدار باقیمانده آن بیش از سی میلیون ریال باشد به شرط تحمل حداقل سه ماه حبس
2 ـ محکومان به جزای نقدی که مقدار باقیمانده آن ده تا سی میلیون ریال باشد به شرط تحمل حداقل یک ماه حبس
تبصره: محکومان به جزای نقدی که مقدار باقیمانده آن کمتر از ده میلیون ریال باشد به شرط تحمل حداقل دو ماه حبس، مرخصی منتهی به آزادی اعطا میشود.
ج) محکومان جرایم غیرعمدی و محکومان مالی
زندانیانی که به لحاظ عجز از پرداخت دیه در جرایم غیرعمد، بازداشت هستند و همچنین دارندگان محکومیتهای مالی، صرف نظر از مدت اقامت در زندان از مرخصی موضوع این بخشنامه برخودار خواهند بود.
د) مرتکبین جرایم ذیل از شمول این بخشنامه مستنثنی خواهند بود.
محکومین جرایم سرقت (اعم از مسلحانه، عادی و یا کیف قاپی)، جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور، آدمربایی، جرایم باندی و سازمان یافته، تجاوز به عنف، دایر کردن مراکز فساد و فحشاء، اسیدپاشی، اخلال در نظام اقتصادی، ورود، تولید، توزیع و فروش مشروبات الکلی، محکومان به قصاص و اعدام و حدود شرعی، محکومان دارای سه سابقه محکومیت به ارتکاب همان جرم، محکومانی که به شرارت مشهورند، قاچاق مسلحانه و یا عمده مواد مخدر و روانگردانها و سایر محکومانی که اخلاق و رفتار آنها در زندان به گونهای بوده که بنا به نظر دادستان یا قاضی ناظر زندان یا رییس زندان یا شورای طبقهبندی شایستگی برخورداری از مرخصی را ندارند.
تبصره یک: سارقین عادی فاقد سابقه که حداکثر محکومیت آنها یک سال حبس باشد پس از تعطیلات نوروزی از این مرخصی بهرهمند میشوند.
تبصره دو: منظور از قاچاق عمده موادمخدر و روانگردانها عبارت است از:
1 ـ خرید، فروش و توزیع بیش از 20 کیلوگرم تریاک و ملحقات آن
2 ـ حمل و نگهداری بیش از 100 کیلوگرم تریاک و ملحقات
3 ـ خرید و فروش و توزیع بیش از 100 گرم هرویین و روانگردانها و ملحقات آنها
4 ـ حمل و نگهداری بیش از یک کیلوگرم هرویین و روانگردانها و ملحقات آنها
دادستانهای سراسر کشور ملزم به اجرای این بخشنامه بوده و بر حسن اجرای آن نظارت خواهند کرد.
محمد تقي كروبي
به مناسبت نزدیک شدن هشتم مارس، روز زن سرکار خانم مهر انگیز کار در مطلبی به ستایش از مقاومت مادرم مبادرت کردند. در ابتدا لازم میدانم تشکر و سپاس خود را از یادداشت خانم کار اعلام نمایم در عین حال فرصت را غنیمت شمرده و در جهت تنویر افکار عمومی در مورد مسئولیت مادر در حوزه دارو و درمان در زمان جنگ نکته ای را به اجمال بنویسم. ان شاالله ایشان بعد از آزادی توضیحات بیشتر را شخصا ارائه خواهند کرد.
در دوران جنگ مادر مسئولیت مرکز پزشکی بنیاد شهید و اعزام مجروحین جنگ به خارج از کشور جهت درمان را به عهده داشت. در آن زمان بیمارستان شهید مصطفی خمینی در اختیار این بنیاد قرار گرفته بود. است. ایشان هیچگاه مسئولین داروئی کشور و یا خرید دارو از خارج از کشور را بر عهده نداشته اند، این کار در اختیار هلال احمر و وزارت بهداشت و درمان بوده است و در آن مقطع مسئولیت آن بر عهده همسر یکی از رجال سیاسی قرار داشت. در گذشته نیز برخی از تحلیگران به اشتباه مادرم را مسئول دارو کشور و وارد کننده اصلی دارو نام بردند که اساسا خلاف واقع است. برای احتیاط بیشتر از رئیس مرکز داروئی بنیاد در آن زمان سوال کردم که ایشان اشاره کردند دارو هایی که برای مجروحین جنگ از سوی ایرانیان خارج از کشور و یا برخی مراکز بشر دوستانه ارسال می شد در اختیار بنیاد قرار می گرفت و این مرکز به توزیع آن در بیمارستان های مختلف و مراکز درمانی مبادرت می کرد. مرکز پزشکی بنیاد مستقلا هرگز اقدام به ورود دارو در زمان جنگ و بعد از آن نکرد و تنها مایحتاج ضروری برای درمان مجروحین جنگ را از مسیر مجاری قانونی تامین می کرد. بد نیست به این مورد نیز اشاره کنم که مخالفت برخی دوستان انقلابی دو آتیشه در سپاه پاسداران با مادرم در آن زمان ریشه در استفاده ایشان از متخصصین ریش تراشیده و کرواتی بنام ایرانی بود که به عشق خدمت به کشور با این نهاد همکاری می کردند، اگرچه به لحاظ ظاهری و عقیدتی با جو حاکم در آن دوران تفاوتی اساسی داشتند. بعد از جنگ ایشان به تاسیس چند بیمارستان تخصصی نظیر خاتم اانبیاء در تهران ، شهید بهشتی در قم، ایلام، کرج و… وداروخانه های شبانه روزی بنیاد اقدام کردند.
به مناسبت نزدیک شدن هشتم مارس، روز زن سرکار خانم مهر انگیز کار در مطلبی به ستایش از مقاومت مادرم مبادرت کردند. در ابتدا لازم میدانم تشکر و سپاس خود را از یادداشت خانم کار اعلام نمایم در عین حال فرصت را غنیمت شمرده و در جهت تنویر افکار عمومی در مورد مسئولیت مادر در حوزه دارو و درمان در زمان جنگ نکته ای را به اجمال بنویسم. ان شاالله ایشان بعد از آزادی توضیحات بیشتر را شخصا ارائه خواهند کرد.
در دوران جنگ مادر مسئولیت مرکز پزشکی بنیاد شهید و اعزام مجروحین جنگ به خارج از کشور جهت درمان را به عهده داشت. در آن زمان بیمارستان شهید مصطفی خمینی در اختیار این بنیاد قرار گرفته بود. است. ایشان هیچگاه مسئولین داروئی کشور و یا خرید دارو از خارج از کشور را بر عهده نداشته اند، این کار در اختیار هلال احمر و وزارت بهداشت و درمان بوده است و در آن مقطع مسئولیت آن بر عهده همسر یکی از رجال سیاسی قرار داشت. در گذشته نیز برخی از تحلیگران به اشتباه مادرم را مسئول دارو کشور و وارد کننده اصلی دارو نام بردند که اساسا خلاف واقع است. برای احتیاط بیشتر از رئیس مرکز داروئی بنیاد در آن زمان سوال کردم که ایشان اشاره کردند دارو هایی که برای مجروحین جنگ از سوی ایرانیان خارج از کشور و یا برخی مراکز بشر دوستانه ارسال می شد در اختیار بنیاد قرار می گرفت و این مرکز به توزیع آن در بیمارستان های مختلف و مراکز درمانی مبادرت می کرد. مرکز پزشکی بنیاد مستقلا هرگز اقدام به ورود دارو در زمان جنگ و بعد از آن نکرد و تنها مایحتاج ضروری برای درمان مجروحین جنگ را از مسیر مجاری قانونی تامین می کرد. بد نیست به این مورد نیز اشاره کنم که مخالفت برخی دوستان انقلابی دو آتیشه در سپاه پاسداران با مادرم در آن زمان ریشه در استفاده ایشان از متخصصین ریش تراشیده و کرواتی بنام ایرانی بود که به عشق خدمت به کشور با این نهاد همکاری می کردند، اگرچه به لحاظ ظاهری و عقیدتی با جو حاکم در آن دوران تفاوتی اساسی داشتند. بعد از جنگ ایشان به تاسیس چند بیمارستان تخصصی نظیر خاتم اانبیاء در تهران ، شهید بهشتی در قم، ایلام، کرج و… وداروخانه های شبانه روزی بنیاد اقدام کردند.
ایران از دوران زنان بدون مردان عبور کرده، زنان با مردان همراه شده اند. امسال در ایران، 8 مارس روز دیگری است که با روایتی تازه از زن بودن رنگین شده است. از درون بیت های آخوندی، زنی با حجاب سفت و سخت بیرون زده که با مرد خویش در چالشی بزرگ و پر خطر همراه شده است. حاج خانوم فاطمه کروبی از روز 22 خرداد1388 شانه به شانه ی همسرش زده و گاهی سازش ناپذیرتر ازاو درهای بسته ی ورود به دنیای پر تنش سیاسی را به روی خود باز کرده است. حاج خانم تابوئی را شکسته که ایران به شکستن آن سخت محتاج است. تابو این است: جایگاه زن مسلمان اندرونی است و بزرگترین جهاد برای این زن شوهر داری است.
اما تابو شکنی چندان آسان نبوده و حاج خانوم ناگهان از اندرونی وسط بیرونی نپریده و بلافاصله به طغیان بر ضد بی عدالتی کمر نبسته است. عبور حاج خانوم از دیوار اندرونی و ورودش به نزاع بزرگ سیاسی که بیرونی های به هم پیوسته ی بیت های آخوندی را متشنج ساخته، تدریجی صورت پذیرفته است. از ارادت کامل به فقیهان حاکم و اطاعت بی چون و چرا از آنها شروع می شود و به نافرمانی کامل از ولی فقیه وقت که بر ضد خواست اکثریتی از مردم موضع گرفته می انجامد. دمش گرم که تا همین جا توانسته است پیش داوری ها در باره ی این گونه زن را که از نامحرم رو می گیرد و بر نامحرم سیاسی می ستیزد، دگرگون کند. سلام بر او.
حاج خانوم فضا را تغییر داده و به هم سلیقه های خود آموخته که کسب احترام و اعتباراجتماعی آسا ن به دست نمی آید و اگر به دست آمد به زحمتش می ارزد. او با انتخاب نقش های متفاوت در دوران های متفاوت سیاسی، در نهایت به حرکت اعتراضی گسترده ای پیوسته که باور نمی کردیم او و امثال او از عهده اش بر آیند. شاید حاج خانوم در روزهای مصیبت بار اول انقلاب که جمع بزرگی از زنان ایرانی با اعلام حجاب اجباری کرامت انسانی شان جریحه دار شد به دار و دسته ی زنان موافق با این اجبار اهانت آمیز تعلق داشته و بر زنان نوع ما فخر می فروخته است. شاید او به دستجات زنان علیه زنان تعلق داشته که بر زنان نوع ما ستیزه می ورزید ه اند. شاید به زنان نوع ما به دیده ی تحقیر می نگریسته و ما را عروسک های بی بند و بار غربی می دانسته، و شایدهای بسیار دیگری که از آنها بی خبریم و می توانیم برخی را حدس بزنیم که گفتنی نیست.
از شایدها که بگذریم، یک موضوع قطعی است که به ما مربوط می شود. یعنی به زنانی که دستکم از حیث ظاهر و پوشاک با او هم سلیقه نیستیم. بی تردید ما به این زنان بها نداده ایم و بخصوص به قدرت درک و فهم مسائل اجتماعی و سیاسی آنها تردید کرده ایم و به آنها به دیده ی تحقیر نگریسته ایم و می نگریم . دشوار است باور کنیم که آنها زیر حجاب سفت و سخت برضد ظلم و بیدادی که برخاسته از حکومت خودساخته شان است قیام کرده اند. در نقطه ی مقابل این باور، شاهد بر حضور شجاعانه ی آنها در به چالش کشیدن همان حکومت شده ایم. دیگر نمی توانیم چشم بر آنها ببندیم. این آغاز فصلی از حقیقت و آشتی است که باید آن را ستایش کنیم. ایرانیان و بخصوص زنان به ورود به این فصل نیاز دارند. فصلی است که در آن از تحقیر یکدیگر به بهانه های دین و آئین و پوشاک درمی گذریم و یکدیگر را محترم می شماریم. نمی شود از حکومت انتظار داشته باشیم شرایط ورود ما را به این فصل برای ما تدارک ببیند. کاری است که از عهده ی خودمان بر می آید و شعار تغییر برای برابری را معنا می بخشد. همین که حکومت در رواداری ظلم به با حجاب و بی حجاب یکسان عمل می کند کافی است تا به یکدیگر نزدیک بشویم و کار را بر این چنین حکومت ستمگر و ریاکاری سخت کنیم.
واما حاج خانوم ! از کدام پیشینه می آید؟ چندان اطلاعات درستی نداریم. در دگرگونی ناگهانی ایران پس از انقلاب کدام مسیر را پیمود ه تا به این جا رسیده و نخستین بار نسلهای ما چگونه با نامش آشنا شده اند. این را تا حدودی می دانیم و به آن می نگریم :
جنگ ایران و عراق شروع شده بود. به هر داروخانه ای که سر می زدیم تا داروی مورد نیاز خود را خریداری کنیم، می گفتند “مشابه” آن را داریم. ژنریک آن را داریم. جنگ کلماتی را در حافظه ی تاریخی ما ثبت کرد که پاک شدنی نیست. نمی فهمیدیم مشابه و ژنریک و… مانند آن چه ربطی به موقعیت جنگی و اقتصادی دارد. در برابر داروخانه هائی که داروهای گران قیمت، اصل، مشابه و ژنریک را به نرخ پائین تری از بازار سیاه عرضه می کردند و هنوز به کار خویش ادامه می دهند، صف های طولانی دیده می شد. مردم به دارو نیاز داشتند وتامین دارو مثل مواد غذائی دشوار شده بود. جبهه های جنگ خورنده ی دارو بود. در این مجموعه مثل همه ی کشورهای گرفتار جنگ، بازارهای سیاه یکی پس از دیگری سازمان یافته شد. داروهائی را که عوامل بازار سیاه به قیمت گزاف به بیماران محتاج می فروختند، مشابه نبود، ژنریک هم نبود، .
همان علامتی را داشت که مردم به آن عادت کرده بودند. بازار سیاه از خریدار نسخه نمی خواست. دلالان بازار سیاه دارو را از جبهه یا هر جای دیگری کش رفته بودند یا به نرخ دولتی خریده بودند یا هر جور دیگری آن را تهیه کرده بودند. جنگ، رانت خواری مدیران را به شکلهای گوناگون سازمان می داد. بازار سیاه دارو یکی از این سازماندهی ها بود که تقویت شد و در زمان صلح بر جای خود باقی ماند . بازار ناصرخسرو ایجاد شد و مبتکران بازار سیاه دارو آن را تمرکز دادند روی عرضه ی داروی قاچاق به قیمت گران. می رفتیم نام داروی مورد نیاز را یواشکی به یکی از فروشندگان می دادیم و دقایقی بعد پول و دارو مثل کالای قاچاق به صورت نامتعارف مبادله می شد. کار به جائی کشید که در صورت نیاز به عمل جراحی نخ بخیه را از آنها می خریدیم. کیفیت داروها و لوازم عمل جراحی در بیمارستان ها پائین آمده بود و نخ بخیه گاهی منجر به التهاب پوست و آلرژی می شد. برخی بیمارستان ها از بیمار می خواستند لوازم خاصی را خودش تهیه کند. دریچه ی قلب را گاهی از بازار ناصرخسرو می خریدند. این شرایط غیر عادی بود. جبهه های جنگ دارو می خواست، مردم دارو می خواستند. واردات دارو و مدیریت آن آسان نبود. این مجموعه ی پیچیده را یک زن مدیریت می کرد که همه به او می گفتند “حاج خانوم”.
او فاطمه کروبی بود و شوهرش مهدی کروبی رئیس بنیاد شهید. می گفتند حاج خانوم مدیریت سرش می شود و البته ما می خندیدیم. می گفتند وقت گرفتن از او آسان نیست ودر دفتر کارش شکوه و جلالی دارد و ما می خندیدیم. می گفتند در بازار داروئی ایران قدرقدرتی است و ما می خندیدیم. کسانی که می خواستند تجهیزات و لوازم پزشکی وارد کنند وبرای اخذ نظر موافق حاج خانوم تاکید داشتند بر این که نیازهای معلولین جنگ را تامین خواهند کرد، در به در دنبال حاج خانوم می گشتند. قرعه به نام من افتاد و روزی یک موکل از من خواست تا برای کمک رسانی به او از حاج خانوم وقت بگیرم تا کارش راه بیافتد. به قهقهه خندیدم و گفتم کارت خرابتر می شود و من هم دستی دستی خودم را به درد سر می اندازم و می روم سراغ عسس و می گویم “من را بگیر”. بنابراین نام حاج خانوم با جنگ و داروی مشابه و ژنریک در ذهن ما ثبت شد.
به خواب هم نمی دیدیم که این بانوی قدرقدرت حکومتی که مقام و منصب و دم و دستگاه داشت و از مال دنیا بی نیاز شده بود، در روزگاری که به سالخوردگی می رسد، گونه ای از زندگی پر خطر را انتخاب کند که ما انتخاب کرده بودیم. باورکردنی نبود در این راه پر خطر پیش برود و خاری بر چشم همان حکومت بشود. تا جائی که نیروهای امنیتی حکومت خود خواسته و شاید خود ساخته اش، حریم زندگی خصوصی اورا بشکنند و در خانه ی خودش زندانی اش کنند و مجبور بشود در محاصره ی مشتی نامحرم که با تربیت و منش دینی او و حجاب سفت و سخت اش تناسبی ندارند، صبح تا شام و شام تا صبح سر کند و اجازه نداشته باشد در خانه اش غذا تهیه کند. سرداران سپاه که درزمان جنگ و در دوران صدارت حاج خانوم بر امور داروئی کشور گوش به فرمان او بودند و جان همرزمان شان در دست او بود ، اورا در خانه ی خودش حبس کردند. حاج خانوم به جای فرمانبرداری از آنها دوربین فیلمبرداری دیجیتال را راه انداخت و از همسرش پیامی ضبط کرد که در آن نشان از تسلیم نیست و اکنون روی یوتیوپ نشسته است. حاج خانوم در سالخوردگی تبدیل به یک چهره ی درخشان از تاریخ تحولات سیاسی ایران شده و نیازهای امروزی بودن را درک کرده و به اهمیت نقش تاریخی خود آگاه شده است. حاج خانوم حجاب سفت و سخت و مومنانه را حفظ کرده، سجاده اش همچنان و بی گمان در حبس هم گشوده است، اما از فقیه فرمان نمی برد. چرا؟ از آن رو که فقیه به مردم ناراضی و پرسشگر پشت کرده است.
سلام بر او… که به 8 مارس روز بین المللی زن در ایران بحرانی، معنای تازه ای بخشیده است.
مهرانگیز کار
اما تابو شکنی چندان آسان نبوده و حاج خانوم ناگهان از اندرونی وسط بیرونی نپریده و بلافاصله به طغیان بر ضد بی عدالتی کمر نبسته است. عبور حاج خانوم از دیوار اندرونی و ورودش به نزاع بزرگ سیاسی که بیرونی های به هم پیوسته ی بیت های آخوندی را متشنج ساخته، تدریجی صورت پذیرفته است. از ارادت کامل به فقیهان حاکم و اطاعت بی چون و چرا از آنها شروع می شود و به نافرمانی کامل از ولی فقیه وقت که بر ضد خواست اکثریتی از مردم موضع گرفته می انجامد. دمش گرم که تا همین جا توانسته است پیش داوری ها در باره ی این گونه زن را که از نامحرم رو می گیرد و بر نامحرم سیاسی می ستیزد، دگرگون کند. سلام بر او.
حاج خانوم فضا را تغییر داده و به هم سلیقه های خود آموخته که کسب احترام و اعتباراجتماعی آسا ن به دست نمی آید و اگر به دست آمد به زحمتش می ارزد. او با انتخاب نقش های متفاوت در دوران های متفاوت سیاسی، در نهایت به حرکت اعتراضی گسترده ای پیوسته که باور نمی کردیم او و امثال او از عهده اش بر آیند. شاید حاج خانوم در روزهای مصیبت بار اول انقلاب که جمع بزرگی از زنان ایرانی با اعلام حجاب اجباری کرامت انسانی شان جریحه دار شد به دار و دسته ی زنان موافق با این اجبار اهانت آمیز تعلق داشته و بر زنان نوع ما فخر می فروخته است. شاید او به دستجات زنان علیه زنان تعلق داشته که بر زنان نوع ما ستیزه می ورزید ه اند. شاید به زنان نوع ما به دیده ی تحقیر می نگریسته و ما را عروسک های بی بند و بار غربی می دانسته، و شایدهای بسیار دیگری که از آنها بی خبریم و می توانیم برخی را حدس بزنیم که گفتنی نیست.
از شایدها که بگذریم، یک موضوع قطعی است که به ما مربوط می شود. یعنی به زنانی که دستکم از حیث ظاهر و پوشاک با او هم سلیقه نیستیم. بی تردید ما به این زنان بها نداده ایم و بخصوص به قدرت درک و فهم مسائل اجتماعی و سیاسی آنها تردید کرده ایم و به آنها به دیده ی تحقیر نگریسته ایم و می نگریم . دشوار است باور کنیم که آنها زیر حجاب سفت و سخت برضد ظلم و بیدادی که برخاسته از حکومت خودساخته شان است قیام کرده اند. در نقطه ی مقابل این باور، شاهد بر حضور شجاعانه ی آنها در به چالش کشیدن همان حکومت شده ایم. دیگر نمی توانیم چشم بر آنها ببندیم. این آغاز فصلی از حقیقت و آشتی است که باید آن را ستایش کنیم. ایرانیان و بخصوص زنان به ورود به این فصل نیاز دارند. فصلی است که در آن از تحقیر یکدیگر به بهانه های دین و آئین و پوشاک درمی گذریم و یکدیگر را محترم می شماریم. نمی شود از حکومت انتظار داشته باشیم شرایط ورود ما را به این فصل برای ما تدارک ببیند. کاری است که از عهده ی خودمان بر می آید و شعار تغییر برای برابری را معنا می بخشد. همین که حکومت در رواداری ظلم به با حجاب و بی حجاب یکسان عمل می کند کافی است تا به یکدیگر نزدیک بشویم و کار را بر این چنین حکومت ستمگر و ریاکاری سخت کنیم.
واما حاج خانوم ! از کدام پیشینه می آید؟ چندان اطلاعات درستی نداریم. در دگرگونی ناگهانی ایران پس از انقلاب کدام مسیر را پیمود ه تا به این جا رسیده و نخستین بار نسلهای ما چگونه با نامش آشنا شده اند. این را تا حدودی می دانیم و به آن می نگریم :
جنگ ایران و عراق شروع شده بود. به هر داروخانه ای که سر می زدیم تا داروی مورد نیاز خود را خریداری کنیم، می گفتند “مشابه” آن را داریم. ژنریک آن را داریم. جنگ کلماتی را در حافظه ی تاریخی ما ثبت کرد که پاک شدنی نیست. نمی فهمیدیم مشابه و ژنریک و… مانند آن چه ربطی به موقعیت جنگی و اقتصادی دارد. در برابر داروخانه هائی که داروهای گران قیمت، اصل، مشابه و ژنریک را به نرخ پائین تری از بازار سیاه عرضه می کردند و هنوز به کار خویش ادامه می دهند، صف های طولانی دیده می شد. مردم به دارو نیاز داشتند وتامین دارو مثل مواد غذائی دشوار شده بود. جبهه های جنگ خورنده ی دارو بود. در این مجموعه مثل همه ی کشورهای گرفتار جنگ، بازارهای سیاه یکی پس از دیگری سازمان یافته شد. داروهائی را که عوامل بازار سیاه به قیمت گزاف به بیماران محتاج می فروختند، مشابه نبود، ژنریک هم نبود، .
همان علامتی را داشت که مردم به آن عادت کرده بودند. بازار سیاه از خریدار نسخه نمی خواست. دلالان بازار سیاه دارو را از جبهه یا هر جای دیگری کش رفته بودند یا به نرخ دولتی خریده بودند یا هر جور دیگری آن را تهیه کرده بودند. جنگ، رانت خواری مدیران را به شکلهای گوناگون سازمان می داد. بازار سیاه دارو یکی از این سازماندهی ها بود که تقویت شد و در زمان صلح بر جای خود باقی ماند . بازار ناصرخسرو ایجاد شد و مبتکران بازار سیاه دارو آن را تمرکز دادند روی عرضه ی داروی قاچاق به قیمت گران. می رفتیم نام داروی مورد نیاز را یواشکی به یکی از فروشندگان می دادیم و دقایقی بعد پول و دارو مثل کالای قاچاق به صورت نامتعارف مبادله می شد. کار به جائی کشید که در صورت نیاز به عمل جراحی نخ بخیه را از آنها می خریدیم. کیفیت داروها و لوازم عمل جراحی در بیمارستان ها پائین آمده بود و نخ بخیه گاهی منجر به التهاب پوست و آلرژی می شد. برخی بیمارستان ها از بیمار می خواستند لوازم خاصی را خودش تهیه کند. دریچه ی قلب را گاهی از بازار ناصرخسرو می خریدند. این شرایط غیر عادی بود. جبهه های جنگ دارو می خواست، مردم دارو می خواستند. واردات دارو و مدیریت آن آسان نبود. این مجموعه ی پیچیده را یک زن مدیریت می کرد که همه به او می گفتند “حاج خانوم”.
او فاطمه کروبی بود و شوهرش مهدی کروبی رئیس بنیاد شهید. می گفتند حاج خانوم مدیریت سرش می شود و البته ما می خندیدیم. می گفتند وقت گرفتن از او آسان نیست ودر دفتر کارش شکوه و جلالی دارد و ما می خندیدیم. می گفتند در بازار داروئی ایران قدرقدرتی است و ما می خندیدیم. کسانی که می خواستند تجهیزات و لوازم پزشکی وارد کنند وبرای اخذ نظر موافق حاج خانوم تاکید داشتند بر این که نیازهای معلولین جنگ را تامین خواهند کرد، در به در دنبال حاج خانوم می گشتند. قرعه به نام من افتاد و روزی یک موکل از من خواست تا برای کمک رسانی به او از حاج خانوم وقت بگیرم تا کارش راه بیافتد. به قهقهه خندیدم و گفتم کارت خرابتر می شود و من هم دستی دستی خودم را به درد سر می اندازم و می روم سراغ عسس و می گویم “من را بگیر”. بنابراین نام حاج خانوم با جنگ و داروی مشابه و ژنریک در ذهن ما ثبت شد.
به خواب هم نمی دیدیم که این بانوی قدرقدرت حکومتی که مقام و منصب و دم و دستگاه داشت و از مال دنیا بی نیاز شده بود، در روزگاری که به سالخوردگی می رسد، گونه ای از زندگی پر خطر را انتخاب کند که ما انتخاب کرده بودیم. باورکردنی نبود در این راه پر خطر پیش برود و خاری بر چشم همان حکومت بشود. تا جائی که نیروهای امنیتی حکومت خود خواسته و شاید خود ساخته اش، حریم زندگی خصوصی اورا بشکنند و در خانه ی خودش زندانی اش کنند و مجبور بشود در محاصره ی مشتی نامحرم که با تربیت و منش دینی او و حجاب سفت و سخت اش تناسبی ندارند، صبح تا شام و شام تا صبح سر کند و اجازه نداشته باشد در خانه اش غذا تهیه کند. سرداران سپاه که درزمان جنگ و در دوران صدارت حاج خانوم بر امور داروئی کشور گوش به فرمان او بودند و جان همرزمان شان در دست او بود ، اورا در خانه ی خودش حبس کردند. حاج خانوم به جای فرمانبرداری از آنها دوربین فیلمبرداری دیجیتال را راه انداخت و از همسرش پیامی ضبط کرد که در آن نشان از تسلیم نیست و اکنون روی یوتیوپ نشسته است. حاج خانوم در سالخوردگی تبدیل به یک چهره ی درخشان از تاریخ تحولات سیاسی ایران شده و نیازهای امروزی بودن را درک کرده و به اهمیت نقش تاریخی خود آگاه شده است. حاج خانوم حجاب سفت و سخت و مومنانه را حفظ کرده، سجاده اش همچنان و بی گمان در حبس هم گشوده است، اما از فقیه فرمان نمی برد. چرا؟ از آن رو که فقیه به مردم ناراضی و پرسشگر پشت کرده است.
سلام بر او… که به 8 مارس روز بین المللی زن در ایران بحرانی، معنای تازه ای بخشیده است.
مهرانگیز کار
آیت الله دستغیب: وظیفه علما دادخواهی ست نه سکوت
در پی درخواست فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی از مراجع عظام تقلید مبنی بر شکستن سکوت خود در برابر مظالم موجود، آیت الله سید علی محمد دستغیب، مرجع تقلید حامی جنبش، تاکید کرد “هیچ عقلی تصدیق نمی کند ظلمهای آشکار صورت گیرد و انسان از کنار آن بی توجّه ردّ شود. در این زمان که عده ای مظلوم می آیند و طلب کمک می کنند وظیفه علما ست که دادخواهی کنند نه اینکه سکوت نمایند.” این مرجع مردمی همچنین خاطرنشان کرد “بیش از ٢٢ ماه است که کشور تحت سلطه نظامی است، نه مردم راضی هستند و نه نیروهای نظامی و انتظامی. هر لحظه آنها را به خیابان می آورند برای در دست داشتن نظام که روش عاقلانه نمی باشد.”
به گزارش جرس به نقل از تارنمای «حدیث سرو»، آیت الله دستغیب طی گفتگویی اختصاصی با این رسانه، مواضع خود پیرامون شرایط موجود در کشور و ظلم و خفقان حاکم را جهت تنویر افکار عمومی اعلام کرده و در تبیین مواضع خود پس از انتخابات بیست و دوم خرداد تا آخرین بیانیه اش که در پنجم اسفندماه هشتادونه منتشر شده، گفت “شورای نگهبان هیچگونه دخالتی از جهت رد صلاحیت افراد نباید داشته باشد، و وظیفه او فقط دفاع از آراء مقبول بین مردم و وزارت کشور و رسیدگی به شکایات کاندیدهای رد صلاحیت شده است. صدا و سیما نیز یکطرفه و فقط در پی اجرای دستور مافوق است، نه رضایت مردم؛ تهمت را منتشر می کند در حالی که متهم قدرت بر دفاع از خود ندارد. در کشور سپاه دفاع از نظر گروه خاصی می کند که به خوبی برای مردم واضح گردیده. و برای نظامیان هم واضح شده که دخالت آنها در مسائل سیاسی بی رغبتی مردم را نسبت به آنها در پی خواهد داشت.”
وی در خاتمه ایشان برای برون رفت از وضعیت موجود، پیشنهاد دادند که از آقایان موسوی و کروبی دعوت شود تا به صداوسیما بیایند و مطالب خود را بیان کنند؛ آن وقت مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی با حفظ قانون نظر دهند.
متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:
جنابعالی در تمام بیانیه هایی که داده اید تقاضای اجرای دقیق قانون اساسی نموده اید، امّا اعضای مجلس خبرگان رهبری آن را نادیده گرفته و راضی به خواندن آن نیستند، در صورتی که ملت ایران اعضای مجلس خبرگان را چشم و گوش نظام و اهل منطق و علم می دانند، چرا چنین برخورد می شود؟
بعضی از نمایندگان محترم خود را تابع اعضای شورای نگهبان می دانند، در صورتی که خود اعضای شورای نگهبان به وظیفه ی قانونی خویش که حفظ آراء مردم و پایبندی به قانون اساسی است عمل نکرده اند. چندبار عرض شده که انتخابات یک معامله بین مردم و وزارت کشور است که وظیفه دارد به نحو احسن افراد صالح کاندید شده یعنی کسانی که شرایط قانونی را داشته باشند که در آیین نامه انتخابات معلوم است. و شورای نگهبان هیچگونه دخالتی از جهت رد صلاحیت افراد نباید داشته باشد، و وظیفه او فقط دفاع از آراء مقبول بین مردم و وزارت کشور و رسیدگی به شکایات کاندیدهای رد صلاحیت شده است.
اما در بیست سال گذشته، شورای نگهبان نظر خود را بر نظر مردم مقدّم داشته و مانع تحقّق جمهوری اسلامی و آزادی در انتخابات شده، یعنی تمام امور باید از طرف شورای نگهبان تعیین شود و الا شورای نگهبان انتخابات مردم را تأیید نمی کند. مردم نسبت به اینگونه نظارت شورای نگهبان اعتراض دارند، و کارهای او را تأیید نمی کنند چون فراتر از وظیفه قانونی خود در امور دخالت کرده است. نظارت استصوابی را مطرح نموده و مردم را بی اختیار و فاقد شعور سیاسی می داند، و حال آنکه امام می فرمود: “مردم ولی نعمت ما هستند.”
البته در زمان آقای خاتمی مسأله آنچنان روشن بود که به هیچ عنوان نتوانستند اِعمال نظر کنند. و در زمان جناب موسوی این مسئله بیشتر واضح شد، اما شورای نگهبان قرائن موجود بر معلوم را نادیده گرفت و نگذاشت که مردم از مسائلی که اتفاق افتاده آگاه شوند، لذا اولین خواسته مردم “رأی ما کجاست؟” بوده که اگر شورای نگهبان این معنا را متوجه می شد این همه آبروریزی و مخالفت در پی نداشت. شرع و عقل حکم می کند که مردم را از آنچه اتفاق افتاده آگاه و صادقانه بیان کنند، و آرامش با زور و سرنیزه رجوع به گذشته و نفی آزادی و جمهوری اسلامی می باشد. ملاحظه کنید که بیش از ٢٢ ماه است که کشور تحت سلطه نظامی است، نه مردم راضی هستند و نه نیروهای نظامی و انتظامی. هر لحظه آنها را به خیابان می آورند برای در دست داشتن نظام که روش عاقلانه نمی باشد. لذا باید نظارت استصوابی برداشته شود.
شما در این بیانیه مورخ ۵/۱۱/۸۹ فرموده اید که اکثر مراجع تخلفات صورت گرفته در نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول ندارند. پس وضع موجود نظام مورد تأیید آنها نمی باشد؟
بله چنین است، مثلاً صدا و سیما یکطرفه و فقط در پی اجرای دستور مافوق است، نه رضایت مردم؛ تهمت را منتشر می کند در حالی که متهم قدرت بر دفاع از خود ندارد. ضایع کردن آبروی اشخاص بدون اثبات جرم در محکمه عدل، بر خلاف احکام اسلام و حتی جوامع بین المللی است. اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و سایر معصومین (علیهم السلام) و در این اواخر امام بودند، به این وضع راضی نبودند. آیا می شود آبروی اشخاص متهم را برد بدون اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط؟ مراجع و آیات عظام در مسائل جزئی وارد نمی¬شوند، اما در این وضع موجود نمی شود در برابر چنین خلاف شرعهای روشنی ساکت بود. البته یقیناً این خلاف شرعها را تأیید نمی کنند.
جنابعالی تأکید دارید که نیروی نظامی و انتظامی نباید وارد مسائل سیاسی شوند. این به چه دلیل می باشد؟
وظیفه نیروهای نظامی و انتظامی حفاظت از خاک کشور و مال و جان و ناموس مردم است و اگر وارد مسائل سیاسی شوند باید نظر حزبی یا گروهی را تأیید نمایند، و وظیفه اصلیش فراموش می شود. شما این مسئله را (بنابر آنچه از خبرگزاریها نقل شده) در ارتش مصر ملاحظه می فرمایید که مورد احترام مردم است چون حافظ جان مردم است. البته مسائل سیاسی باید مطرح شود اما با عقل و منطق و درایت، و نمی شود با زور و سرنیزه آنچه خواست یک حزب یا گروه است تحمیل شود.
در ایران اسلامی ما سپاه وارد شده و دفاع از نظر گروه خاصی می کند که به خوبی برای مردم واضح گردیده. و برای نظامیان هم واضح شده که دخالت آنها در مسائل سیاسی بی رغبتی مردم را نسبت به آنها در پی خواهد داشت. تکرار می کنم مسائل سیاسی باید مطرح شود اما نیروهای نظامی و انتظامی مأمن و ملجأ همه گروه ها هستند و نباید مدافع حزب یا گروه خاصی شوند. اینکه امام فرمودند “نیروهای نظامی و انتظامی وارد مسائل سیاسی نشوند” ، مسئله شخصی نیست بلکه حفظ آبروی آنها است. اگر محکمه عدلی تشکیل شود و عادلانه برای جریانات ۲۲ ماه گذشته به قضاوت بنشیند آنگاه معلوم خوهد شد که چقدر تخلّف از شرع و قانون حاصل شده. نادیده گرفتن دستور امام موجب شده سپاه که در دل مردم جاداشت از مردم دور شود. مگر مردم چه کسانی هستند، پدر و مادر و وابستگان همین نیروهای نظامی و انتظامی هستند. آنها هرگز راضی نیستند که این نیروها اینقدر افول کنند، و عزت و سربلندیشان را می خواهند. این معنا در زمان جنگ و دفاع مقدس ظاهر شد که اگر نبود حمایت مردم از سپاه و نیروهای دیگر، این محبوبیت هرگز نصیبش نمی شد.
با وجودی که حضرتعالی وسائل تبلیغی در اختیارتان نیست، اما مسائل را به هر نحوی ابلاغ می فرمایید؛ آیا این روند نتیجه دارد؟
بیان مطالب حق، وظیفه هر شخصی است که تکلیف دارد، اگر عالم نسبت به مسائل خلاف شرع علنی در جامعه ساکت باشد، در عدالت و حتی علمش باید تردید کرد. در این زمان سکوت در حکم موافقت با خلاف شرع است. هیچ عقلی تصدیق نمی کند ظلمهای آشکار صورت گیرد و انسان از کنار آن بی توجّه ردّ شود. در این زمان که عده ای مظلوم می آیند و طلب کمک می کنند وظیفه علما است که دادخواهی کنند نه اینکه سکوت نمایند. چطور می توان گفت تکلیف نیست؟ کشور ما اسلامی است یعنی پایه آن باید بر قرآن و سنت باشد، اگر خلاف قرآن و سنّت عمل شود، مسئولین هیچگونه تسلّط و حقّی بر کشور ندارند.
حضرتعالی برای برون رفت از وضع موجود چه پیشنهادی دارید؟
اینجانب چندین بار این مطلب را بیان کرده ام که باید دو بزرگوار آقایان موسوی و کروبی که سالها مورد تأیید امام امّت بوده اند و محبوب قلوب صاحبان عقل در ایران و سایر کشورها می باشند، در صدا و سیما حاضر شوند و مطالب خود را بیان کنند و مردم که صاحب اصلی انقلاب هستند و مجلس خبرگان و شورای اسلامی با انصاف و حفظ قانون نظر دهند، و یا در نزد هیأتی که طرفین قبول دارند بطور علنی که همه بفهمند مطالب خود را بیان کنند. آنگاه معلوم شود مسئولین چقدر از شرع و قانون و مردم دور شده اند. ضمناً آنچه بخواهد در مجلس خبرگان اتفاق بیفتد باید حتما به نظر و سمع مراجع معظم رسانده شود، و رضایت ایشان کسب شود وگرنه از محتوای اسلامی و فقاهتی خارج می شود.
دست بند و باتوم به جای توپ فوتبال و بوم نقاشی…
مانی، یکی از مخاطبان محترم در یادداشتی، روایتی از حال و هوای دهم اسفند تهران ارائه کرده است که خواندنی است. وی در این یادداشت که به کلمه ارسال کرده به نوجوانان کم سن و سالی اشاره کرده که در زنجیره ای متراکم در کنار هم باتوم به دست ایستاده بودند و افسوس خورده است که چرا آنها به جای قلموی رنگ آمیزی، باتوم و به جای توپ فوتبال، دست بند در دست دارند. او می نویسد چقدر ظلم شده بود در حق ِ کودکی آنها در حق ِ زندگیشان. برای لحظاتی تمام ظلمهایی که به زندانیان شده است، به خانوادهها، به مردم ایران، به رهبران جنبش از خاطرم کنار رفت و فقط اشک بود که برای این جفا بر صورتم جاری بود. داشتند چه میکردند با اینان؟ چه ذهنیتی قرار است رشد کند در ساقههای نازکشان؟ این چه کودی ست برای روییدنشان؟ تمام شادیام به یک باره خشکید.
متن کامل یادداشت مخاطب خوش ذوق کلمه پیش روی شماست:
همه چیز از آن روزی شروع شد که میر حسین گفت من میرحسین موسوی فرزند کوچک انقلاب آمدهام برای پاسداشت کرامت انسان..
همه چیز از آن روزی شروع شد که رایهای سبز را سیاه خواندند و آسمان روزهای آخر تابستان ایران را سرخ کردند تا ۲۳ خرداد بسازند و ۲۵ خرداد و ۳۰ خرداد.. و روزهایی که میدان آزادی را وعدهگاه اشک و خاطرهها ساخت و یادگار روزهایی که هنوز میشد فریاد کرد «با ما چه میکنید؟»
دور گردون چرخید و مردم تونس و مصر پیروز شدند و دوباره شور تغییر و آزادی در دلها افتاد و هر روز تماشای صحنههای اعتراضات پرتابمان میکرد به تابستان و پاییز پارسال.
و دوباره روزهایی شروع شد که محک بزنیم شایستگیمان را برای آزادی و بهار.
۲۵ بهمن آمد و ما دوباره سبز شدیم و روییدیم و قد کشیدیم. در خیابانها حرکت کردیم و باز هم سبزها را دیدیم. و باز هم باتومها را و دستبندها و ونها را و باز هم خونها در آسفالتهای خیابان رد گذاشت.. رد آزادگی.. رد مقاومت.
هنوز غرق در شادی دیدن یکدیگر بودیم که واژهٔ حصر دهان به دهان گذشت. زمزمهها بلندتر شد تا خبر آمد خبری در راه است.. حصر رهبران سبزمان خبر تلخی بود که یکم اسفند را رقم زد.
روزها در گوشی وعدهٔ دهم اسفند را به یکدیگر خبر میدادیم و شبها با الله اکبر و شعار نویسی اعلام میکردیم این پرنده مردنی نیست…
دیگر مادرها نمیگفتند نرو، فقط میگفتند مواظب باشید. دیگر پدرها نمیگفتند سرتان به کار خودتان باشد، میگفتند اگر خودت تصمیم نگیری برایت تصمیم میگیرند.
و درست شبی که کفشهای راحتیمان را آماده و جیبها را خالی و سبک میکردیم برای راهپیمایی سبز، خبر آمد زندان حشمتیه این روزها میهمانانی دارد. همهٔ دل خوشیم این بود که میر و بانوی سبز لحظهٔ حرکت دلشان نلرزید. تمام شب فکر میکردم دیوارها چقدر بلندند وقی حصار میشوند دور شاخههای سبزشان و چقدر فرو ریختیاند دیوارهای نبودنشان.
و فردا رسید و همه یواشکی به یکدیگر گوشزد کردند:
«یادتونه شب انتخابات میگفتیم؛ موسوی سکوت کنی خائنی؟
او سکوت نکرد و الان در زندانه؛
حالا ما اگه سکوت کنیم؛ خائنیم؛
بیاید خائن نباشیم.»
تمام خیابانهای مسیر، زنجیرهٔ انسانی شکل گرفته بود. زنجیرهای از سبزهای مختلف، سبز پلنگی، سبز نیروی انتظامی، سبزی که گاردیها میپوشند..
هر چه کردیم این زنجیره یاد آور ۱۸ خرداد ۸۸ نبود. همان زنجیرهای که به جای یک ردیف در دهها ردیف تمام ولیعصر را سبز کرده بودیم. پر بودیم از شادی و هیجان و تحرک. پر بودیم از خواستن و اختیار و رهایی. همهٔ سبزها تکثیر شدهٔ درختان سبز خیابان ولیعصر بودند و اکسیژنی که در هوا میدمیدند تا تازه کنند هوای تنفس را.
اما این زنجیرهٔ بیروح فقط ترس بود و خشونت. پر بود از نگاههایی که تا مغز وجودت را میکاوید مگر تکهای سبز در تو پیدا کند و هجوم بیاورد سمتت. پر بود از باتومهایی که بالای سرشان میچرخاندن تا این گونه فریاد کنند که ما هستیم ما را نگاه کنید. همهشان یاد آور میلههایی بودند که جلوی کوچهٔ خانهٔ میر سبزمان کاشته بودند. همان میلههایی که از سر وظیفه میایستند و حتی در نگاهشان زندگی مرده است.
پشت سرشان مردم در پیاده روها راه میرفتند. آمده بودند خرید کنند. قرار همین بود. همه میخواستیم خرید کنیم. اما اگر دو نفر به سه نفر تبدیل میشدیم یکی از باتومها به نشانهٔ تهدید بالا میرفت و تو از حجم باتومها ترسشان را لمس میکردی. هر چه چشم انداختم هیچ کس نتوانست موبایل یا دوربین در بیاورد. همهٔ حواسشان جمع بود که فیلم یا عکس نگیری از زنجیرهشان.
چهرهٔ شهر عوض شده بود. مگر ما چه میخواستیم؟ همین حضور. همین که باور داشتند ما هستیم و میاییم. ما نمردیم و هنوز زندهایم. حتی اگر فریاد کنند جنبش سبز تمام شده است. اما وقتی این همه نیرو میآورند و مسلحشان میکنند تا مبادا جمعیتی شکل بگیرد پس ما را مثل خودمان باور دارند. میدانند ریشههایمان در زمین و شاخههایمان در آسمان همه جا رو پر کرده است. هر چه بیشتر شخم بزنند زمین آمادهتر برای رویش است بگذار تمام انرژیشان را بگذارند. چه باک. سرمست بودم از این همه ترسشان و قدم میزدم.
زیر پل کریمخان که رسیدم وحشتی وجودم را گرفت که تا آن لحظه حتی با دیدن آن همه مرد درشت هیکل تجربهاش نکرده بودم. نواری از نوجوانان ۱۰ تا ۱۲ ساله با لباسهای فرم بسیجی با باتوم ایستاده بودند. اینها تنها بخشی از زنجیره بودند که میخندیدند که هنوز حس زندگی داشتند. حس قدرت.
تمام تنم لرزید. تصور اینکه که در این سن باتوم به دستشان داده بودند به جای قلموی رنگ آمیزی، و دستبند به جای توپ فوتبال حالم را بد میکرد. چقدر ظلم شده بود در حق ِ کودکیشان در حق ِ زندگیشان. برای لحظاتی تمام ظلمهایی که به زندانیان شده است، به خانوادهها، به مردم ایران، به رهبران جنبش از خاطرم کنار رفت و فقط اشک بود که برای این جفا بر صورتم جاری بود. داشتند چه میکردند با اینان؟ چه ذهنیتی قرار است رشد کند در ساقههای نازکشان؟ این چه کودی ست برای روییدنشان؟ تمام شادیام به یک باره خشکید.
چقدر دنیا دچار نفس تنگی است. چقدر رسم روزگار ناجوانمرد گشته است. چقدر مردانگی حقیر و کوچک و ناچیز گشته است. چقدر بزرگی همه بزرگی و مردانگی و سر بلندی خویش را در حقارت و نامردانگی و سر افکندگی جستجو میکند که به بچهها برای جنگیدن متوسل شدهاند.. چقدر همه چیز تلخ است در این روزهای لعنتی سرد..
موسوی و کروبی شخصیت های گرانقدر انقلاب
مجمع محققین و مدرسین حوزه: تا دیر نشده حقوق شرعی و قانونی ملت را به رسمیت بشناسید
در ادامه واکنش های اعتراضی به اقدامات اخیر حاکمیت در برخورد با معترضان و تشدید فضای امنیتی و خفقان در کشور، مجمع مدرسین و محققین حوزه ی علمیه قم نیز با صدور بیانیه ای اعلام کرد: در کدام باور می گنجد که در جمهوری مزیّن به نام مبارک اسلام و در مجلسی که تحت نام اسلام برای شورا گرد آمده اند، نمایندگانی که مشروعیت خود را از رأی ملت می گیرند و سوگند خورده اند تا حافظ قانون باشند،در مقابل چشم جهانیان در مقام قاضی نشسته و بدون هیچ توجهی به شرع و اخلاق و قانون حکم مرگ صادر کنند؟!آن هم نه در مذاکره ای روشمند بلکه در ضمن هیاهو در صحن علنی مجلس.
به گزارش سایت این تشکل اصلاح طلب، در بیانیه فوق الذکر همچنین خاطرنشان شده است کدام تحلیلگر هوشمند سیاسی کشف کرده است که همه ی مسئولان طراز اول انقلاب، اکثر اعضای شورای انقلاب، سران دولت های سه دهه نخست انقلاب، یاران نزدیک بنیانگذار انقلاب و… همه خائن وطن فروش، خود باخته و یا فاسد بوده اند؟
متن بیانیه هشدار آمیز مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به شرح زیر است:
بسم اله الرحمن الرحیم
یا ایها الذین آمنوا کونوا قوّامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین
ملت مسلمان و آزاده ی ایران در حالی که چهارمین دهه از حیات سیاسی خود در دوران نظام جمهوری اسلامی را تجربه می کند،که ندای استقلال طلبی و آزادی خواهی و استبداد ستیزی و اسلام گرایی سراسر منطقه را فراگرفته است.
خوشبختانه ملت بزرگ ایران چه در جریان مقابله با قراردادهای استعماری دوره ی قاجار و به رهبری زعمای عالیقدر شیعه و چه در جریان انقلاب مشروطه، با همراهی اقشار مختلف و پیشتازی روحانیت و چه در نهضت ملی شدن نفت با همراهی نیروهای مذهبی و ملیّون و چه در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی با خیزش همه جانبه همۀ اقشار و طبقات ملت و راهبری هوشمندانه امام، پیشتاز و الگوی ملت های مسلمان بوده است و ثمره ی این پیشتازی این بوده است که ایران از اولین کشورهای منطقه است که حکومت مشروطه و قانونمدار در آن اعلام شده و از اولین کشورهای منطقه است که با سلطه و نفوذ استثمارگران مقابله نموده است.مستقل ترین کشور منطقه است که توانسته با ترکیب مبارک مردم سالاری با ارزش ها و اصول دین راهی برای زیست امروز انسان مسلمان ارائه دهد.
امید این بوده و هست که جمهوری اسلامی بزرگ راه رهایی همه ی کشورهای اسلامی از استعمار و استبداد و عقب ماندگی تلقی شده و الگوی حکومتی پیشرو،مردمی،مستقل،با ثبات و مقتدر در جهان اسلام باشد؛ و معنی صدور انقلاب از طریق ارائه ی فرهنگی متعالی که مورد اشاره ی بنیانگذار فقید انقلاب بود همین است.
آنچه این آرمان را تهدید و سینه های مشتاقان به آزادی و کرامت انسانی در فضای حکومت مردم سالار اسلامی را تنگ و تلاشگران و دلسوختگان سال ها مبارزه با حکومت طاغوت و مقابله با تجاوز خارجی را با غمی مضاعف مواجه می کند،رفتارها و رویه ها و حوادثی است که متأسفانه این روزها در کشور ما در حال وقوع است.
در کدام باور می گنجد که در جمهوری مزیّن به نام مبارک اسلام و در مجلسی که تحت نام اسلام برای شورا گرد آمده اند،نمایندگانی که مشروعیت خود را از رأی ملت می گیرند و سوگند خورده اند تا حافظ قانون باشند،در مقابل چشم جهانیان در مقام قاضی نشسته و بدون هیچ توجهی به شرع و اخلاق و قانون حکم مرگ صادر کنند؟!آن هم نه در مذاکره ای روشمند بلکه در ضمن هیاهو در صحن علنی مجلس.
در کدام باور می گنجد که خطیبانی که لباس روحانیت بر تن و شعار اسلام بر لب دارند،در مقامی که باید دعوت به تقوا و نزاهت و خدا ترسی باشد،تهمت و بهتان و ناسزاگویی را درآمیزند و حکم غیر حق دهند و رفتار غیر مرضی خداوند مرتکب شوند؟
چگونه است که همه ی اموال عمومی که از آن همه ی ملت است در اختیار یک فکر و یک جناح است؟رسانه ای که باید صادقانه و خیرخواهانه افکار و اخبار ملتی را منعکس کند، برنامه هایش را روی اتهام و تهدید و توبیخ کسانی متمرکز کرده است که نه تنها امکان دفاع از خود را ندارند بلکه همواره برای دفاع از آرمان های انقلاب کوشیده اند؟چگونه تربیتی در جامعه و فضای سیاسی ما رواج دارد که بانویی محترم را در جوار حرمی مقدس با زشت ترین و وقیحانه ترین ناسزاها دوره می کنند و هیچ دادرسی داد او را نمی ستاند؟
کدام تحلیلگر هوشمند سیاسی کشف کرده است که همه ی مسئولان طراز اول انقلاب، اکثر اعضای شورای انقلاب، سران دولت های سه دهه نخست انقلاب، یاران نزدیک بنیانگذار انقلاب و… همه خائن وطن فروش، خود باخته و یا فاسد بوده اند؟
شخصیت های گرانقدری چون مهندس میر حسین موسوی،نخست وزیر سال های پر درد و رنج جنگ تحمیلی و مؤیّد به حمایت های مکرر امام و مشاور عالی مسئولان عالی رتبه نظام که از سوی رهبر نظام در موارد مختلف منصوب و مورد تأیید بوده است؛ و حجة الاسلام کروبی که یار وفادار و مورد اعتماد امام راحل و منصوب آن حضرت در امور مختلف و هشت سال رئیس قوه ی مقننه بوده است و سال های متمادی از عمر شریف خویش را در خدمت ایثارگران و خانواده های شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی سپری نموده است؛ و سرکار خانم رهنورد دانشمند قرآن پژوه و هنرمند معنوی و اندیشمند تعالی جویی که از مفاخر جامعه ی اسلامی ماست؛ و سرکار خانم کروبی، مدیر لایق و فداکار و خدومی که مرهم گذار زخم های دردمندان و ایثارگران بوده است،چرا و به چه جرمی محدود و محصور و از همه ی حقوق شرعی و قانونی خود محروم و از دسترس علاقه مندان و خویشان و فرزندان خود دور شده اند و هر کس از قدرتمندان به هر زبان که می تواند با طعن و توهین به آنان به اقطاب قدرت تقرب می جوید. نکند نامحرمان و نااهلان به حریم انقلاب راه یافته اند! و همانگونه که امام راحلمان فرمودند انتقام او را از یاران و اطرافیان او می گیرند.
برادرانه و خاضعانه از همه اولیاء امور در هر مرتبه و حدی که بسط ید دارند می خواهیم تا دیر نشده است به راه نورانی آرمان های انقلاب باز گردند، حقوق شرعی و قانونی ملت را به رسمیت بشناسند، قانون اساسی را به عنوان عالی ترین مرجع داوری ملی به موقع عمل درآورند، با آزادی زندانیان سیاسی و شخصیت های دلسوز و با سابقه نظام روح برادری و رأفت را در جامعه زنده کنند و راه را بر طعنه زنی دشمنان این دین و ملت و کشور و نفوذ ایادی استعمار ببندند و عرصه ی رسانه ای را از رفتار های خلاف اخلاق پاک سازی کنند. به همه ی ملت و خصوصاً منتقدان مسالمت جوی، اجازه ابراز عقیده دهند. پویش مسالمت آمیز در مسیر حرکت سیاسی را تأمین و تضمین کنند، متجاوزان به حقوق و حریم مردم را تأدیب کنند و رضایت خدای قادر مهربان را بجویند و از هیچ چیز و هیچ کس جز خداوند نترسند که والله یعصمک من الناس.
امید است بار دیگر غبار ها از چهره ی نورانی جمهوری اسلامی زدوده شود تا مردم منطقه هم دلگرم تر الگوی آرمانی خود را در حکومت مردم سالاری پیدا کنند که بر محور اسلام استوار است.
جمهوری اسلامی میراث مبارک همه این ملت است.مردم حق خواه ایران آن را به مشتی انحصارگر وا نخواهند گذاشت و همواره از اسلامیت و جمهوریت نظام دفاع خواهند کرد.
مباد که فردا در برابر تاریخ و در روز فرجام در پیشگاه عدل الهی با این خطاب مواجه شویم :
الم تر الی الذّین بدّلوا نعمت الله کفراً و احلّوا قومهم دار البوار
۱۱/۱۲/۸۹
مجمع مدرسین و محققین حوزه ی علمیه قم
شهربانو امانی به قید وثیقه از زندان آزاد شد
خبرگزاری هرانا - شهربانو امانی نمایندهٔ پیشین مجلس شورای اسلامی در دورههای پنجم و ششم، با سپردن قرار وثیقهٔ یکصد و پنجاه میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز بعد از آنکه با نظر مراجع قضایی برای آزادی شهربانو امانی قرار وثیقه صادر شد، خانوادهٔ وی نیز پس از تامین، آن را تسلیم مراجع قضائی نموده و نامهٔ آزادی ایشان را دریافت کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز بعد از آنکه با نظر مراجع قضایی برای آزادی شهربانو امانی قرار وثیقه صادر شد، خانوادهٔ وی نیز پس از تامین، آن را تسلیم مراجع قضائی نموده و نامهٔ آزادی ایشان را دریافت کردند.
گفتنی ست بعد از ارجاع نامهٔ آزادی وی به مسئولین زندان، ایشان در ساعات پایانی روز چهارشنبه، یازدهم اسفندماه از زتذان آزاد شد.
لازم به یادآوری ست که شهربانو امانی، نمایندهٔ مردم ارومیه در مجالس پنجم و ششم، در پی اعتراضات ۲۵ بهمن ماه بازداشت شده بود.
وی پس از انتخابات ریاست جمهوری انتقاداتی را نسبت به تضعیف حقوق خانوادههای زندانیان سیاسی داشته بود و فضای رسانهای تبلیغات را در زمان انتخابات ناعادلانه عنوان کرده بود.
امانی همچنین از جمله نمایندگان مخالف لایحهٔ حمایت از خانواده بود.
لازم به یادآوری ست که شهربانو امانی، نمایندهٔ مردم ارومیه در مجالس پنجم و ششم، در پی اعتراضات ۲۵ بهمن ماه بازداشت شده بود.
وی پس از انتخابات ریاست جمهوری انتقاداتی را نسبت به تضعیف حقوق خانوادههای زندانیان سیاسی داشته بود و فضای رسانهای تبلیغات را در زمان انتخابات ناعادلانه عنوان کرده بود.
امانی همچنین از جمله نمایندگان مخالف لایحهٔ حمایت از خانواده بود.
بازداشت سیامک سهرابی، فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف
خبرگزاری هرانا - سیامک سهرابی، دانشجی کارشناسی ارشد مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف ظهر دوشنبه، نهم اسفند ماه جاری در پی مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، سیامک سهرابی رئیس هیات رئیسه شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان شریف و نیز نمایندهی این تشکل در شورای فرهنگی دانشگاه شریف است.
سیامک سهرابی دوشنبه طی تماسی تلفنی از سوی ماموران امنیتی جهت پاسخ به پارهای مسائل به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات واقع در چهاراه ولیعصر احضار شده بود. بنابر گزارش رسیده این فعال دانشجویی عصر دیروز به زندان اوین منتقل شده است.
از وضعیت وی و اتهاماتش تاکنون هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.
خودكشی يكی از كارمندان شهرداری تهران
خبرگزاری هرانا - يكی از كارمندان شهرداری منطقه ی ۷ تهران روز گذشته مورخ دهم اسفندماه، اقدام به خودكشی نموده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، يكی از كارمندان شهرداری منطقه ی ۷، با انداختن خود از يكی از طبقات ساختمان شهرداری منطقه ی محل کار خود خودكشی كرد.
مسئولان اين منطقه تاكنون درباره ی اين حادثه توضيحی ندادهاند و هم چنین اطلاعاتی در مورد هویت فرد مذکور نیز منتشر نشده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، يكی از كارمندان شهرداری منطقه ی ۷، با انداختن خود از يكی از طبقات ساختمان شهرداری منطقه ی محل کار خود خودكشی كرد.
مسئولان اين منطقه تاكنون درباره ی اين حادثه توضيحی ندادهاند و هم چنین اطلاعاتی در مورد هویت فرد مذکور نیز منتشر نشده است.
یک جوان در خمینی شهر اعدام شد
خبرگزاری هرانا - یک جوان ۲۴ ساله به نام "محمود اعلایی" صبح امروز، چهارشنبه یازدهم اسفندماه در محوطه زندان خمینی شهر(استان اصفهان) اعدام شد.
به گزارش ایرنا اتهام این فرد نگهداری مواد مخدر از نوع تریاک، حشیش و هروئین عنوان شده است.
به گزارش ایرنا اتهام این فرد نگهداری مواد مخدر از نوع تریاک، حشیش و هروئین عنوان شده است.
بر اساس این گزارش، این فرد فاقد پیشینه کیفری بوده و دادگاه بدوی وی در سال ۸۸ برگزار شده است.
حکم اعدام محمود اعلایی پس از صدور رای دادگاه تجدید نظر و تایید نهایی آن توسط دادستانی کل کشور با حضور مسوولین قضایی، انتظامی و پزشکی قانونی در محوطه زندان خمینی شهر در ساعت شش و نیم صبح امروز اجرا شده است.
شایان ذکر است که اتهام آقای اعلایی از سوی هیچ مرجع مستقلی تایید نشده است.
بیخبری از وضعیت اکبر امینی، اولین بازداشتی ۲۵ بهمن
خبرگزاری هرانا - از وضعیت اکبر امینی، اولین بازداشتی اعتراضات روز ۲۵ بهمن ماه، هیچ اطلاعی در دست نمیباشد.
خانوادهٔ اکبر امینی که صبح روز ۲۵ بهمن ماه برای ابراز اعتراضش به بالای جرثقیل رفت و همانجا دستگیر شد از سوی ماموران امنیتی برای اینکه بگویند او بلحاظ روانی بیتعادل بوده، تحت فشار قرار گرفتهاند.
خانوادهٔ اکبر امینی که صبح روز ۲۵ بهمن ماه برای ابراز اعتراضش به بالای جرثقیل رفت و همانجا دستگیر شد از سوی ماموران امنیتی برای اینکه بگویند او بلحاظ روانی بیتعادل بوده، تحت فشار قرار گرفتهاند.
به گزارش وبسایت کانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتیها، اکبر امینی یکی از بازداشت شدگان بعد از دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری بود که در تاریخ یکم تیرماه سال ۸۸ به اتهام همکاری با ستاد موسوی در محل کارش بازداشت شد و مدت ۴۵ روز را در انفرادیهای بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود.
وی پس از آن در تاریخ پانزدهم مرداد ماه به بند عمومی اندرزگاه ۷ اوین منتقل گردید و پس از صدور حکم ۲ سال زندان، با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد.
شایان ذکر است که حکم این زندانی سیاسی نهایتاً بدلیل نداشتن سابقه قبلی به ۵ سال حبس تعلیقی تغییر یافت.
وی پس از آن در تاریخ پانزدهم مرداد ماه به بند عمومی اندرزگاه ۷ اوین منتقل گردید و پس از صدور حکم ۲ سال زندان، با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد.
شایان ذکر است که حکم این زندانی سیاسی نهایتاً بدلیل نداشتن سابقه قبلی به ۵ سال حبس تعلیقی تغییر یافت.
کشته شدن یک کولبر در سردشت توسط نیروهای انتظامی
خبرگزاری هرانا - شامگاه روز سهشنبه دهم اسفندماه بر اثر تیراندازی نیروهای انتظامی در مناطق مرزی سردشت یک فرد کاسب کشته شد.
به گزارش زمانه، فریدون اسماعیلزاده شهروند کرد به علت شلیک مستقیم نیروهای انتظامی در منطقه مرزی "میراوی" جان خود را از دست داد و در این رویداد شماری از احشام بارکش نیز کشته شدند.
گفته میشود جسد این شهروند در شهر مهاباد محل سکونت وی به خاک سپرده شده است.
"کولبر" اصطلاحی محلی است و در واقع به کسانی گفته میشود که حمل و نقل کالا از مرزها را با استفاده از "کول" خود و بدون هرگونه وسیله ای انجام میدهند.
کارشناسان مسائل کردستان بر این باورند، در مناطق مرزی کردستان به علت نبود برنامههای توسعه اقتصادی، بیکاری و فقر، شمار زیادی از شهروندان به منظور امرار معاش به حمل کالاها و داد و ستدهای مرزی روی میآورند.
همچنین این دسته از صاحبنظران می گویند، کشته و زخمی شدن افراد کاسب در مرزهای کردستان به بهانه مبارزه با کالای قاچاق صورت می گیرد.
عبدالرضا محمودی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا مستقر در آذربایجان غربی سال گذشته طی آماری از کشته شدن ۳۸ نفر و زخمی شدن ۷۱ نفر در این استان خبر داده بود.
"کولبر" اصطلاحی محلی است و در واقع به کسانی گفته میشود که حمل و نقل کالا از مرزها را با استفاده از "کول" خود و بدون هرگونه وسیله ای انجام میدهند.
کارشناسان مسائل کردستان بر این باورند، در مناطق مرزی کردستان به علت نبود برنامههای توسعه اقتصادی، بیکاری و فقر، شمار زیادی از شهروندان به منظور امرار معاش به حمل کالاها و داد و ستدهای مرزی روی میآورند.
همچنین این دسته از صاحبنظران می گویند، کشته و زخمی شدن افراد کاسب در مرزهای کردستان به بهانه مبارزه با کالای قاچاق صورت می گیرد.
عبدالرضا محمودی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا مستقر در آذربایجان غربی سال گذشته طی آماری از کشته شدن ۳۸ نفر و زخمی شدن ۷۱ نفر در این استان خبر داده بود.
بازداشت حبیب پیریایی از دراویش شهرستان بروجرد
خبرگزاری هرانا - دادگاه انقلاب بروجرد با صدور قرار بازداشت موقت برای یک درویش گنابادی به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام، به بررسی پرونده ۱۸۹ تن از دراویشی که پیشتر برای آنها احضاریه صادر کرده و مورد بازجویی قرار داده، میپردازد.
به گزارش وبسایت مجذوبان نور، حبیب پیریایی در حالی روانه زندان بروجرد شده است که در آبان ماه سال ۱۳۸۶، در مقابل تعرض نیروهای دولتی به حسینیه دراویش گنابادی آن شهرستان، دست به اعتراض زده که باعث مجروح شدن وی نیز شده است.
به گزارش وبسایت مجذوبان نور، حبیب پیریایی در حالی روانه زندان بروجرد شده است که در آبان ماه سال ۱۳۸۶، در مقابل تعرض نیروهای دولتی به حسینیه دراویش گنابادی آن شهرستان، دست به اعتراض زده که باعث مجروح شدن وی نیز شده است.
یادآور میشود حسینیه دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی شهرستان بروجرد در آبان ۱۳۸۶، توسط نیروهای امنیتی و انتظامی تخریب شد، اما دراویش گنابادی که از آسیبدیدگان و مصدومان این حادثه بودند، در دادگاه آن شهرستان متهم شناخته شدند.
پس از گذشت سه سال از این رخداد دادگاه انقلاب بروجرد در اقدامی، ۱۸۹ درویش گنابادی را به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی فراخواند تا در ۱۴ اسفند ماه جاری به دادگاه مراجعه کنند.
لازم به توضیح است که این دادگاه قرار بود اوایل آبانماه سال جاری برگزار شود اما به دلایلی نامعلوم به تعویق افتاد.
پس از گذشت سه سال از این رخداد دادگاه انقلاب بروجرد در اقدامی، ۱۸۹ درویش گنابادی را به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی فراخواند تا در ۱۴ اسفند ماه جاری به دادگاه مراجعه کنند.
لازم به توضیح است که این دادگاه قرار بود اوایل آبانماه سال جاری برگزار شود اما به دلایلی نامعلوم به تعویق افتاد.
دستگیری فرد مظنون به تیراندازی به سربازان آمریکایی در فرانکفورت
پلیس آلمان روز چهارشنبه از دستگیری یک مرد در ارتباط با تیراندازی در فرودگاه فرانکفورت که به کشته شدن دو نظامی آمریکایی انجامید خبر داد.
به گفته یک سخنگوی فرودگاه فرانکفورت، روز چهارشنبه در حالی که یک اتوبوس حامل نظامیان آمریکایی در مقابل ترمینال ۲ این فرودگاه توقف کردهبود فردی مسلح وارد این اتوبوس شده و با تیراندازی، دو نظامی نیروی هوایی آمریکا را کشته و دو تن دیگر را زخمی کردهاست.
پلیس آلمان میگوید فردی که در این رابطه دستگیر شده یک مرد ۲۱ ساله اهل کوزوو است ولی اطلاعات دقیقتر از هویت فرد تیرانداز هنوز تأیید نشدهاست.
مقامهای کوزوویی میگویند که فرد مظنون که از سوی پلیس آلمان دستگیر شده شهروند این کشور و از اهالی شهر میتروویتسا در شمال کوزوو است اما در مورد هویت او هنوز نظری قطعی ابراز نکردهاند.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا با شنیدن خبر این تیراندازی نسبت به این حادثه ابراز انزجار و تأسف شدید کرد و قول داد که در کشف جزئیات «این عمل وحشتناک» از هیچ کوششی فروگذار نکند.
بوریس راین، وزیر داخلی ایالت هسه آلمان گفت که در این مرحله در مورد ارتباط این رویداد با تروریسم اطلاعاتی در دست نیست و افزود که هماینک تدابیر امنیتی در پیرامون فرودگاه فرانکفورت به شدت افزایش یافته و تحقیقات در پیوند با «این جنایت هولناک و بیمعنی» در جریان است.
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان نیز در واکنش به خبر این واقعه گفت که «جزئیات آن را نمیدانیم اما میخواهم ناراحتی شدید خود را از این خبر اعلام کنم.» وی افزود: «ما برای روشن شدن زوایای این رویداد هر اقدامی لازم باشد انجام خواهیم داد.»
ایالات متحده شمار نیروهای نظامی خود در آلمان را طی دهه گذشته به شدت کاهش داده اما هنوز ۵۰ هزار نظامی این کشور در آلمان مستقر هستند. این نیروها در آلمان تأسیسات مختلفی دارند که چندین پایگاه آنها ازجمله پایگاه رامشتاین در منطقه فرانکفورت واقع شدهاست.
از پایگاه هوایی رامشتاین بیشتر برای ارسال تدارکات برای عملیات نظامی در افغانستان و عراق استفاده میشود. به گفته مأموران سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، این پایگاه پیش از این هدف طرحهای تروریستی مختلفی بودهاست.
به گفته یک سخنگوی فرودگاه فرانکفورت، روز چهارشنبه در حالی که یک اتوبوس حامل نظامیان آمریکایی در مقابل ترمینال ۲ این فرودگاه توقف کردهبود فردی مسلح وارد این اتوبوس شده و با تیراندازی، دو نظامی نیروی هوایی آمریکا را کشته و دو تن دیگر را زخمی کردهاست.
پلیس آلمان میگوید فردی که در این رابطه دستگیر شده یک مرد ۲۱ ساله اهل کوزوو است ولی اطلاعات دقیقتر از هویت فرد تیرانداز هنوز تأیید نشدهاست.
مقامهای کوزوویی میگویند که فرد مظنون که از سوی پلیس آلمان دستگیر شده شهروند این کشور و از اهالی شهر میتروویتسا در شمال کوزوو است اما در مورد هویت او هنوز نظری قطعی ابراز نکردهاند.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا با شنیدن خبر این تیراندازی نسبت به این حادثه ابراز انزجار و تأسف شدید کرد و قول داد که در کشف جزئیات «این عمل وحشتناک» از هیچ کوششی فروگذار نکند.
بوریس راین، وزیر داخلی ایالت هسه آلمان گفت که در این مرحله در مورد ارتباط این رویداد با تروریسم اطلاعاتی در دست نیست و افزود که هماینک تدابیر امنیتی در پیرامون فرودگاه فرانکفورت به شدت افزایش یافته و تحقیقات در پیوند با «این جنایت هولناک و بیمعنی» در جریان است.
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان نیز در واکنش به خبر این واقعه گفت که «جزئیات آن را نمیدانیم اما میخواهم ناراحتی شدید خود را از این خبر اعلام کنم.» وی افزود: «ما برای روشن شدن زوایای این رویداد هر اقدامی لازم باشد انجام خواهیم داد.»
ایالات متحده شمار نیروهای نظامی خود در آلمان را طی دهه گذشته به شدت کاهش داده اما هنوز ۵۰ هزار نظامی این کشور در آلمان مستقر هستند. این نیروها در آلمان تأسیسات مختلفی دارند که چندین پایگاه آنها ازجمله پایگاه رامشتاین در منطقه فرانکفورت واقع شدهاست.
از پایگاه هوایی رامشتاین بیشتر برای ارسال تدارکات برای عملیات نظامی در افغانستان و عراق استفاده میشود. به گفته مأموران سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، این پایگاه پیش از این هدف طرحهای تروریستی مختلفی بودهاست.
مخالفت ترکیه و اتحادیه عرب با دخالت نظامی در لیبی
معمر قذافی پیش از ظهر امروز خود را در جمع هوادارانی نشان داد که در یک سالن بزرگ جمع شده بودند. در این همایش که از تلویزیون دولتی پخش شد، زنی در میان جمعیت از قذافی به عنوان «شمشیری که نباید خم شود» یاد کرد و برخی نیز فریاد کشیدند:«خدا، قذافی و فقط لیبی».
قذافی: قدرت دست مردم است
قذافی "ضدانقلابیون" و رسانههای غربی را به باد ناسزا گرفت. وی خود را یک سمبل دانست و ادعا کرد که در سال ۱۹۷۷ قدرت را به مردم سپرده است. ۱۹۷۷ سالی است که صنعت نفت لیبی ملی اعلام شد. قذافی گفت:«من قدرت را در دست ندارم و در برابر هرکس که چنین ادعائی داشته باشد میایستم.»
محل حضور قذافی و هوادارانش فاش نشده است. ناظران معتقدند که سالن محل همایش در ترابلس قرار دارد. آفتابی شدن قذافی، با تشکیل نشست سران اتحادیه عرب در قاهره همزمان بود. در این نشست، رهبران ۲۲ کشور عرب، قرار است تا امشب بیانیهای در مخالفت با دخالت نظامی خارجی در لیبی صادر کنند.
مخالفت با دخالت نظامی
هوشیار زیباری وزیرخارجه عراق، در آغاز این نشست گفت که وقایع لیبی مسئله جهان عرب است و باید از سوی خود اعراب حل شود. وی از قذافی و دولت وی خواست که برای جلوگیری از خونریزی بیشتر و تحقق خواستهای مردم اقدام کند. سران عرب قرار است درباره تعیین حریم هوائی ممنوعه در لیبی هم رایزنی کنند. ناتو نیز سرگرم تهیه نقشههائی در همین زمینه است.
همزمان، بیبیسی گزارش داد که رجب طیب اردوغان نخستوزیر ترکیه نیز مخالفت خود را با دخالت ناتو در لیبی و همچنین تحریم اینکشور اعلام کرده و گفته است که تحریمها به مردم لیبی فشار میآورد. وی در تماسی با سیف الاسلام پسر قذافی گفته است که هیچکس حق ندارد از خارج سرنوشت لیبی را تعیین کند.
در این میان رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد هدف اعزام دوکشتی جنگی و صدها تفنگدار دریائی آمریکائی به سواحل لیبی، کمک به خارج کردن افراد در خطر است. این کشتیها ضمنا میتوانند در صورت لزوم کمکهای انسانی را نیز به لیبی برسانند. به گزارش منابع مصری، دو کشتی آمریکائی بامداد امروز از کانال سوئز عبور کردند.
بریقه در دست قذافی یا مخالفان؟
بامداد امروز گزارش رسید که نیروهای طرفدار قذافی فرودگاه شهر بندری کوچک بریقه را از مخالفان پس گرفتهاند، اما ساعتی بعد شبکه تلویزیونی الجزایر اعلام کرد که مخالفان توانستهاند بار دیگر کنترل این شهر را به دست بگیرند.
یک فرمانده پلیس در بنغازی نیز، خبر تصرف فرودگاه بریقه به وسیله نیروهای قذافی را تکذیب کرد. بریقه بندر کوچکی است در نزدیکی بنغازی. شبکه تلویزیونی العربیه اعلام کرد که در درگیریهای این شهر تاکنون ۱۴ نفر کشته شدهاند.
آنچه بیش از همه جامعه جهانی را نگران کرده وضعیت بد صدها هزار آواره است. کمیسریای امور پناهندگان سازمان ملل متحد از کشورهای غربی درخواست کمک فوری کرده است.
به گفته مسئولان این نهاد، برای خارج کردن آوارگان به صدها هواپیما نیاز است. دولت تونس اعلام کرده که ظرف هفته گذشته دست کم ۸۰ هزار نفر از لیبی به تونس گریختهاند.
عربستان آبستن حوادث
ناآرامیها در چند کشور عربی دیگر نیز ادامه دارد. امروز در میان منتقدان دولت عربستان سعودی به شدت شایع شد که یکی از ادارهکنندگان صفحه فیسبوکی که مردم را به تظاهرات علیه حکومت دعوت کرده، به دست نیروهای امنیتی ریاض ترور شده است. اما منابع رسمی این خبر را تایید نکردند.
منتقدان دولت در فیس بوک از مردم عربستان سعودی خواستهاند که در روزهای ۱۱ و ۲۰ مارس برای اعتراض به فساد مالی حکومت و مشارکت همگان در تصمیمهای سیاسی به خیابانها بریزند.
دیروز یک روزنامه مصری نوشت که عربستان سعودی برای سرکوب معترضان بحرین، تعدادی تانک به این شیخنشین فرستاده است. اما این گزارش از سوی یک مقام دولتی تکذیب شد.
حمله رئیسجمهور یمن به اوباما
روز اول مارس همچنین شهرهای متعدد یمن محل تظاهرات دهها هزار نفری بود که خواستار کنارهگیری علیعبدالله صالح هستند. به گزارش رویترز، از آغاز ناآرامیهای یمن تاکنون دست کم ۲۴ نفر کشته شدهاند. مخالفان، پیشنهاد رئیسجمهور را برای تشکیل یک دولت وحدت ملی رد کردند. پس از آن صالح استانداران پنج ایالتی را که اعتراضدر آنها اوج گرفته است، برکنار کرد.
علیعبدالله صالح که در نبرد با القاعده یکی از متحدان مهم آمریکا محسوب میشود، دیروز باراک اوباما را متهم کرد که از ناآرامیهای جهان عرب برای تبدیل شدن به پلیس جهان بهرهبرداری میکند. وی گفت:«اوباما، هر روز به روسای دولتها توصیه تازهای میکند.» رئیسجمهور یمن خطاب به اوباما افزود:«شما رئیسجمهور آمریکا هستید یا رئیسجمهور همه جهان؟».
جواد طالعی
تحریریه: فرید وحیدی