سحام نيوز: اسماعيل گرامي مقدم، مشاور مهدي كروبي و سخنگوي حزب اعتماد ملي طي مصاحبه با سايت سحام نيوز در خصوص اتفاقات اخير ضمن غير قانوني بودن اين اقدام نهاد هاي امنيتي و اطلاعايت گفت:” آقایان کروبی و موسوی مظلوم هستند به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند.” اين عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي همچنين در خصوص بازداشت علي كروبي به خبرنگار ما گفت:”بازداشت او بیشتر جنبه ی گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان آقای کروبی افزایش دهند.”
آقاي گرامي مقدم همچنين با ذكر جايگاه ويژه آقايان كروبي و موسوي نزد امام ، خاطر نشان شد: “حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد.” وي همچنين در بخشي ديگر يادآور شد “من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرشهای جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود .”
مشاور مهدي كروبي در بخشي ديگر از سخنان خود با انتقاد از عملكرد حكومت در موضع گيري مقابل مخالفان افزود: “جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.”
سخنگوي حزب اعتماد ملي در پاسخ به اين پرسش كه چرا اصلاح طلبان و مراجع در برابر اين اقدامات سكوت كرده اند گفت:”بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند.این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت.” ايشان در خصوص راهپيمايي 25بهمن گفتند:”واقعه ی 25 بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .”
متن كامل اين مصاحبه در ذيل آمده است:
سوال اول: موضوع حصر خانگي آقاي كروبي و خانم فاطمه كروبي را چگونه تحليل مي كنيد؟
موضوع حصر خانگی آقای کروبی و همسرش را از دو منظر شکلی و محتوایی می توان مورد ارزیابی قرار داد:
نخست، اینکه از نظر شکلی این عمل خارج از قاعده ی قانونی شکل گرفته و در حقیقت مسیر دستگاه قضایی را طی نکرده است ،تبعید و یا حبس خانگی و احکامی از این دست بایستی مبنای قانونی داشته باشد یعنی مراحل تفهیم اتهام، تشکیل دادگاه، استفاده متهم از وکیل و نهایتا صدور حکم قضایی را بایستی در بر داشته باشد ، تا کنون هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است و حتی یک برگ به عنوان دستور قضایی جهت حبس خانگی صادر نگردیده است. از این رو ادعای دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی که همواره در تلاش بودند اعمال خود را پوشش قانونی بدهند در این مسئله حتی حاضر نبوده اند به این عمل خلاف قانون خود شکل قانونی دهند.
دوم از نظر محتوایی ، مسئله کاملا روشن است که صدور احکام قضایی متاسفانه از تریبون نماز جمعه ی تهران ابلاغ می گردد و دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی در صدور اینگونه احکام صرفا مجری دستورالعملهای تریبون نماز جمعه است. بدین معنی که بعد از وقایع انتخابات سال 88، سید احمد خاتمی از دستگاه های زیرربط می خواهد با معترضین بی رحمانه برخورد کنید، آنوقت دیدیم که کهریزک اتفاق افتاد و یا در روز عاشورا آنگونه وحشیانه دست به کشتار مردم زدند، سپس آقای احمد جنتی از تریبون نماز جمعه خواستار افزایش اعدام ها شد، دیدیم که اعدام ها افزایش پیدا کرد، خواستار لغو مرخصی زندانیان شد دستگاه قضایی مرخصی زندانیان را لغو کرد و اخیرا هم بعد از اعتراضات مردم در 25 بهمن ماه او خواستار قطع تلفن و اینترنت و حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی شد، ملاحظه شد که بدون کم و کیف، همین صدور حکم از سوی خطیب نماز جمعه مورد عنایت دستگاه های امنیت و قضایی قرار گرفته است. بنابراین اینکه آقای کروبی می گوید: کسانی که در حاکمیت قرار دارند از پیش جمهوریت و اسلامیت نظام را براندازی کرده اند قابل تامل است، چون یکی از لوازم برقراری جمهوریت در یک نظام التزام به قوانین و اجرای صدور هر حکمی از سوی دستگاه های قضای بایستی بر میزان ترازوی عدالت که مجری آن دستگاه قضایی است استوار باشد. و خبری از اسلامیت نیست چرا که هرگز شرع مقدس به هیچ حاکمی اجازه نداده و نمیدهد که به مظلوم ظلم روا شود ، چرا می گویم آقایان کروبی و موسوی مظلوم هستند به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند. بشریت دو دوره ی حکومت اسلامی را به خوبی تجربه کرده است، تجربه ی اول به دوره ی حاکمیت پیامبر اسلام (ص ) و تجربه ی دوم به پنج ساله ی حکومت امیر المؤمنین علی (ع) اختصاص داشته است. جمهوری اسلامی که مدعی پیروی از الگوهای اسلامی است کجا سراغ داریم که در حکومت پیامبر اکرم (ص ) و یا حضرت علی (ع) مخالفین که صرفا خواستار اصلاح بوده اند به آنها تجاوز، شکنجه، زندان و سران آنها مورد حمله و تهاجم قرار گیرند.
سوال دوم: آیا دستگيري و اتهامات وارده به فرزند ايشان بيشتر جنبه گروگان گيري داشته و يا هدف ديگري از اين اقدامات مدنظر است؟
همه میدانند که آقای کروبی چهار فرزند دارند که محمد حسین و محمد تقی هر دو عنصر سیاسی هستند و دوشادوش پدر از یاری او دریغ نکردند. اما دو فرزند دیگر آقای کروبی از جمله علی کروبی که اکنون در بازداشت است اساسا وارد فعالیت سیاسی نشده است و شاید با قاطعیت بتوانم بگویم خودش هم علاقه ای به ورود به مانند برادران بزرگشان در جریانات سیاسی نداشته است ، لذا به نظر می رسد بازداشت او بیشتر جنبه ی گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان آقای کروبی افزایش دهند.
سوال سوم: موضع حزب اعتماد ملي در اين باره چيست؟
مسلم است که آقای کروبی دبیرکل حزب است و حزب هم مخالف زندان خانگی آقای کروبی است و ضمن محکومیت این عمل غیر قانونی از مقامات ارشد نظام خواستار لغو زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی و همسرانشان هستیم. حزب اعتماد ملی ضمن ابراز نگرانی از سلامت جان آقای کروبی تمامی ارکان نظام را بویژه دستگاه های قضایی و امنیتی را دعوت به رعایت قانون و توجه به خواست مردم و رهبران آنها می نماید.
سوال چهارم: آیا به نظر شما تمام ارکان نظام در این تصمیم غیر قانونی یعنی حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی یک دل و یک صدا هستند؟
من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرشهای جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود . به هر حال آثار و نتایج یک چنین برخوردی با رهبران جنبش نکات زیر را در بر خواهد داشت :
الف : اینکه گفته می شود انقلاب فرزندان خود را می خورد ، بعد از یک دوره ی نسبتا” طولانی ثبات این نظریه را جمهوری اسلامی ثابت کند نشانه های از هم گسیختگی و نا پایداری در ارکان نظام است و حتما “هزینه های بالایی را پرداخت خواهد کرد.
ب : نزدیکی آقایان کروبی و موسوی به بنیان گذار جمهوری اسلامی آنقدر به هم تنیده است که هرگز نمی توان جدای آنها را از امام و انقلاب را حتی برای خود هواداران حاکمیت نیز توجیه کرد، به هرحال می دانیم آقای کروبی از سال 40 دوشادوش رهبر فقید انقلاب مبارزه کرده، بعد از انقلاب در بین مسئولین جمهوری اسلامی فردی است که بیشترین احکام را از آیت الله خمینی دریافت کرده که این نشانه ی درجه ی بالایی از اعتماد او به مهدی کروبی بوده است. و بعد از وفات حضرت امام (ره ) نیز دو دوره رئیس مجلس شورای اسلامی بوده و نظام نمی تواند فراموش کند رشادت ها، ایثار ها و مدیریت منسجم او را به عنوان رئیس مجلس که در آن زمان مانع جدی ای بود برای ساختار شکنی ، همچنین نظام چگونه می خواهد افکار عمومی را توجیه کند که نخست وزیر امام در زندان خانگی به سر ببرد، مگر به همین سادگی با برچسب فتنه گر می شود ذهن و دل بسیجیان و سپاهیان دوران هشت سال دفاع مقدس را از چهره ی خدوم، مهربان و مصمم میر حسین موسوی مکدر نمود؟ وانگهی بسیجیان و سپاهیان راستین انقلاب علاقه مند به تاریخ اسلام و بویژه آشنای به جریانات دست اندر کار حذف ولایت امیر المومنین (ع )هستند و خوب می دانند که اولین بار واژه ی فتنه گر را دشمنان آن امام همام ، به یاران علی ابن ابیطالب به مانند اباذر غفاری، عمار و مالک اشتر اطلاق می کردند.
پ : جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.
ت : و سخن آخر در این باب همین بس، که حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد.
سوال پنجم: بارها شاهد آن بودیم که عده ای موتور سوار و لباس شخصی به منزل آقای کروبی هجوم برده و ضمن فحاشی اقدام به وحشیانه ترین حرکات کردند، پشت سر اینها چه گروه ها و یا اشخاص درون حاکمیت قرار دارند؟
مجددا ” باید یادآوری کنم که این سخن آقای کروبی که می گوید اسلامیت براندازی شده ، دور از حقیقت نیست، چرا که طی بیست ماه گذشته شاهد آن بوده ایم که عده ای به نام حمایت از ولایت نه حرمت شبهای قدر ، ایام سوگواری محرم، عاشورا و تاسوعا، ایام ولادت رسول خدا را نه اینکه نگه نداشتند بلکه حرمت این ایام را نیز شکستند. این عده با فریاد های بلند اقدام به رکیک ترین نوع فحاشی در درون خانه ی آقای کروبی کردند. سوال این است که این حامیان حکومت در پایگاه های بسیج و سپاه این فحش های رکیک را آموزش می بینند؟ و با این جنبه ی زشت اخلاقی می خواهند از ولایت فقیه دفاع کنند ،ما که خاطرمان هست فرماندهان سپاه و بسیج در دوران جنگ اگر بسیجی غیبت برادر دینی اش را می کرد او را پند و اندرز می دادند آموزه های دینی را به بچه های مردم فرا می دادند، آیا نوع آموزش بسیجیان تغییر پیدا کرده است که حتی حرمت لباس روحانی آقای کروبی را رعایت نکردند و ناسزا ترین و نا شایسته ترین فحش های رکیک را که امروزه شاهد منسوخ شدن آنها در همه ی سطوح طبقات اجتماع ایران هستیم نثار آقای کروبی و همسرش کردند. یکی از درسهایی که از حکومت پنج ساله ی علی ابن ابیطالب ما شیعیان فرا گرفته ایم این است که، هدف وسیله را توجیه نمی کند و تاریخ بشریت شاهد آن بود که او برای گرفتن حق ولایت که از جانب خدا بر او روا داشته شده بود وقتی که از سوی یارانش ترغیب به برخورد نظامی شد هرگز نپذیرفت و یارانش را نیز از اقدام نظامی بازداشت، چگونه می شود پذیرفت که عده ای به نام دین و اسلام و تشیع از هر وسیله و ابزاری می خواهد قانونی باشد و یا غیر قانونی برای سرکوب معترضین استفاده می کنند، آن هم معترضینی مانند آقای کروبی و موسوی که بارها اعلام کرده اند که خواستار اصلاحات در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی هستند. بنابراین برمیگردم به پاسخ اولم که عده ای افراطی که هیچ دغدغه ای برای حفظ و شأن جمهوری اسلامی ندارند و گویی قسم یاد کرده اند تا تیشه به ریشه ی نظام و انقلاب بزنند ، امروز یکه تاز تصمیمات غیر عقلانی و افراطی نه تنها علیه معترضین حتی علیه برخی دیگر از ارکان نظام اقدام میکنند.
سوال پنجم: دليل سكوت اصلاح طلبان و مراجع چيست؟
هر کسی از نگاه خود به عرصه ی سیاسی ایران، برای این سوال پاسخ های روشنی با توجه به جو سنگین امنیتی و نظامی دارد، حتما خود اصلاح طلبان و مراجع عظام نیز دلایلی برای سکوت خود دارند که خود بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند. اما من ناگزیرم تنها به یک نکته در این مسئله اشاره کنم و آن هم این است که مطالعه ی تاریخی نشان داده است که هر جریان و یا جمعیتی که در برابر اقتدار گرایان و زور گویان سکوت را پیشه کرده است سرانجام دامن آنها را نیز گرفته است، این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت و از انتخابات مجلس نهم شاهد حذف اصول گرایان مستقل و حتی نزدیک به رهبری نیز خواهیم بود.
سوال ششم: حکومت مدعی آن است که در روز 25 بهمن و یکم اسفند صد الی صد و پنجاه نفر به خیابانها آمده اند و هیچ خبر دیگری نبوده و وزیر اطلاعات نیز بر این نکته تاکید کردند نظر شما در این باره چیست؟
می گویند آفتاب آمد دلیل آفتاب، خب اگر آقایون کروبی و موسوی فقط صد تا دویست نفر هوادار دارند چه واهمه ای از این دو نفر و هواداران آنها وجود دارد که مجلس شاهد عصبانیت و خشم نمایندگان می شود و فریاد مرگ سر می دهد، آقای احمد خاتمی در قم فریاد محاکمه ی کروبی و موسوی را سر می دهد، صدا و سیما همه ی شخصیت های نظام را حتی آنهایی که سالهاست از سیاست فاصله گرفته اند را برای محکومیت این تظاهرات به صحنه می آورد و نهایتا ” حاکمیت بطور غیر قانونی رهبران جنبش را در خانه حبس می کنند. همه ی اینها نشانه از وجود طرفداران بی شمار جنبش سبز در میان آحاد ملت دارد.
من فکر می کنم اینک موقع آن فرا رسیده باشد ، تا مسئولین راس نظام از نسخه های برخوردهای نظامی و خشن فاصله بگیرند چرا که جریان های معتقد به برخورد نظامی از اولین روز های اعتراضات همواره متعهد شده بودند که برخورد نظامی تنها راه سرکوب معترضین است و بعد از نهم دیماه تمامی تبلیغات آنها متمرکز بر این نکته بود که جنبش پایان یافته، جنازه ای بیش نیست و این رهبران ، سر لشکران بدون لشکر هستند اما واقعه ی 25 بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .
سوال هفتم: ادامه ی این اعتراضات و برخورد های خشن توسط حاکمیت چه چشم اندازی را پیش روی جمهوری اسلامی قرار میدهد؟
فکر می کنم اساسا” بعد از انتخابات که نظام مواجه با اعتراضات مردمی شد و آنها خواستار ابطال انتخابات بودند، دو گزینه را پیش روی خود داشت: اول برخورد نظامی و امنیتی. دوم برخورد سیاسی. که متاسفانه نسخه ی برخورد نظامی امنیتی از سوی حکومت مبنای مواجهه با این جنبش قرار گرفت و همه ی ارکان حکومت امروز شاهد شکست این شیوه ی برخورد با مردم معترض و رهبران آنها هستند. باید حکومت بعد از این ، راه شکست خورده را تجربه نکند. چقدر یک نظام و یا حکومتی می تواند از قوه ی قهریه بهره بگیرد تا به سقوط کشانیده نشود. به عنوان مثال آخر خشونت می خواهد بیش از خشونت بکار برده شده توسط حکومت حاکم بر لیبی باشد؟! دیدیم که هواپیماهای جنگی هم نتوانست آن ملت را خاموش کند. اینها درسهایی است که بایستی همه ی حاکمان ، مورد توجه و عنایت قرار دهند و چشم و گوش خود را بر حوادث دنیا باز کنند.
اما گزینه ی دوم که برخورد سیاسی بود حکومت می توانست با یک مدیریت هوشمندانه انتخابات را مجددا برگزار کند و هزینه ای که پرداخت می کرد ارزش مادی آن آنقدر ناچیز بود که بخش کوچکی از بودجه ی وزارت کشور را در بر می گرفت و هرگز شاهد پرداخت این همه هزینه های سنگین سیاسی و مادی نبودیم. البته با اعلام سخنگوی شورای نگهبان چند روز پس از انتخابات مبنی بر ابطال 3.5 میلیون رای که یک قلم تخلف آشکار بود، می رفت که برخورد سیاسی و مدیریتی شکل بگیرد اما متاسفانه همان جریان تند و اقتدار گرا مانع آن شدند و همین برخورد غیر سیاسی با معترضین بیشترین آسیب را در عرصه ی اجتماعی و سیاسی تحمیل بر نظام جمهوری اسلامی کرد. و وحدت بین رهبران و مسئولین سی ساله ی جمهوری اسلامی را از بین برد، خاطرمان نرفته است که هرگاه مراسمی به دعوت رهبری در بیت تشکیل می شد همه ی عناصر سیاسی و جریانات مختلف از جمله رهبران اصلاح طلب از کروبی، موسوی، خاتمی گرفته تا اعضای مجمع روحانیون مبارز در کنار دیگر گروه های اصولگرا حضور می یافتند و همه و همه نمایانگر جلوه هایی از وحدت علیرغم کسرت دیدگاه ها ،حول قانون اساسی و رهبر بود، اما متاسفانه اجرای نسخه های نظامی فضای سیاسی ایران را پیچیده، غبار آلود و نظامی امنیتی کرده است. بنابراین در صورت ادامه ی خشونت و برخورد امنیتی سطح مطالبات مردم نیز همچنان که طی شش ماه گذشته شاهد آن بودیم رو به افزایش خواهد یافت .
آقاي گرامي مقدم همچنين با ذكر جايگاه ويژه آقايان كروبي و موسوي نزد امام ، خاطر نشان شد: “حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد.” وي همچنين در بخشي ديگر يادآور شد “من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرشهای جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود .”
مشاور مهدي كروبي در بخشي ديگر از سخنان خود با انتقاد از عملكرد حكومت در موضع گيري مقابل مخالفان افزود: “جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.”
سخنگوي حزب اعتماد ملي در پاسخ به اين پرسش كه چرا اصلاح طلبان و مراجع در برابر اين اقدامات سكوت كرده اند گفت:”بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند.این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت.” ايشان در خصوص راهپيمايي 25بهمن گفتند:”واقعه ی 25 بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .”
متن كامل اين مصاحبه در ذيل آمده است:
سوال اول: موضوع حصر خانگي آقاي كروبي و خانم فاطمه كروبي را چگونه تحليل مي كنيد؟
موضوع حصر خانگی آقای کروبی و همسرش را از دو منظر شکلی و محتوایی می توان مورد ارزیابی قرار داد:
نخست، اینکه از نظر شکلی این عمل خارج از قاعده ی قانونی شکل گرفته و در حقیقت مسیر دستگاه قضایی را طی نکرده است ،تبعید و یا حبس خانگی و احکامی از این دست بایستی مبنای قانونی داشته باشد یعنی مراحل تفهیم اتهام، تشکیل دادگاه، استفاده متهم از وکیل و نهایتا صدور حکم قضایی را بایستی در بر داشته باشد ، تا کنون هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است و حتی یک برگ به عنوان دستور قضایی جهت حبس خانگی صادر نگردیده است. از این رو ادعای دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی که همواره در تلاش بودند اعمال خود را پوشش قانونی بدهند در این مسئله حتی حاضر نبوده اند به این عمل خلاف قانون خود شکل قانونی دهند.
دوم از نظر محتوایی ، مسئله کاملا روشن است که صدور احکام قضایی متاسفانه از تریبون نماز جمعه ی تهران ابلاغ می گردد و دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی در صدور اینگونه احکام صرفا مجری دستورالعملهای تریبون نماز جمعه است. بدین معنی که بعد از وقایع انتخابات سال 88، سید احمد خاتمی از دستگاه های زیرربط می خواهد با معترضین بی رحمانه برخورد کنید، آنوقت دیدیم که کهریزک اتفاق افتاد و یا در روز عاشورا آنگونه وحشیانه دست به کشتار مردم زدند، سپس آقای احمد جنتی از تریبون نماز جمعه خواستار افزایش اعدام ها شد، دیدیم که اعدام ها افزایش پیدا کرد، خواستار لغو مرخصی زندانیان شد دستگاه قضایی مرخصی زندانیان را لغو کرد و اخیرا هم بعد از اعتراضات مردم در 25 بهمن ماه او خواستار قطع تلفن و اینترنت و حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی شد، ملاحظه شد که بدون کم و کیف، همین صدور حکم از سوی خطیب نماز جمعه مورد عنایت دستگاه های امنیت و قضایی قرار گرفته است. بنابراین اینکه آقای کروبی می گوید: کسانی که در حاکمیت قرار دارند از پیش جمهوریت و اسلامیت نظام را براندازی کرده اند قابل تامل است، چون یکی از لوازم برقراری جمهوریت در یک نظام التزام به قوانین و اجرای صدور هر حکمی از سوی دستگاه های قضای بایستی بر میزان ترازوی عدالت که مجری آن دستگاه قضایی است استوار باشد. و خبری از اسلامیت نیست چرا که هرگز شرع مقدس به هیچ حاکمی اجازه نداده و نمیدهد که به مظلوم ظلم روا شود ، چرا می گویم آقایان کروبی و موسوی مظلوم هستند به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند. بشریت دو دوره ی حکومت اسلامی را به خوبی تجربه کرده است، تجربه ی اول به دوره ی حاکمیت پیامبر اسلام (ص ) و تجربه ی دوم به پنج ساله ی حکومت امیر المؤمنین علی (ع) اختصاص داشته است. جمهوری اسلامی که مدعی پیروی از الگوهای اسلامی است کجا سراغ داریم که در حکومت پیامبر اکرم (ص ) و یا حضرت علی (ع) مخالفین که صرفا خواستار اصلاح بوده اند به آنها تجاوز، شکنجه، زندان و سران آنها مورد حمله و تهاجم قرار گیرند.
سوال دوم: آیا دستگيري و اتهامات وارده به فرزند ايشان بيشتر جنبه گروگان گيري داشته و يا هدف ديگري از اين اقدامات مدنظر است؟
همه میدانند که آقای کروبی چهار فرزند دارند که محمد حسین و محمد تقی هر دو عنصر سیاسی هستند و دوشادوش پدر از یاری او دریغ نکردند. اما دو فرزند دیگر آقای کروبی از جمله علی کروبی که اکنون در بازداشت است اساسا وارد فعالیت سیاسی نشده است و شاید با قاطعیت بتوانم بگویم خودش هم علاقه ای به ورود به مانند برادران بزرگشان در جریانات سیاسی نداشته است ، لذا به نظر می رسد بازداشت او بیشتر جنبه ی گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان آقای کروبی افزایش دهند.
سوال سوم: موضع حزب اعتماد ملي در اين باره چيست؟
مسلم است که آقای کروبی دبیرکل حزب است و حزب هم مخالف زندان خانگی آقای کروبی است و ضمن محکومیت این عمل غیر قانونی از مقامات ارشد نظام خواستار لغو زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی و همسرانشان هستیم. حزب اعتماد ملی ضمن ابراز نگرانی از سلامت جان آقای کروبی تمامی ارکان نظام را بویژه دستگاه های قضایی و امنیتی را دعوت به رعایت قانون و توجه به خواست مردم و رهبران آنها می نماید.
سوال چهارم: آیا به نظر شما تمام ارکان نظام در این تصمیم غیر قانونی یعنی حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی یک دل و یک صدا هستند؟
من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرشهای جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود . به هر حال آثار و نتایج یک چنین برخوردی با رهبران جنبش نکات زیر را در بر خواهد داشت :
الف : اینکه گفته می شود انقلاب فرزندان خود را می خورد ، بعد از یک دوره ی نسبتا” طولانی ثبات این نظریه را جمهوری اسلامی ثابت کند نشانه های از هم گسیختگی و نا پایداری در ارکان نظام است و حتما “هزینه های بالایی را پرداخت خواهد کرد.
ب : نزدیکی آقایان کروبی و موسوی به بنیان گذار جمهوری اسلامی آنقدر به هم تنیده است که هرگز نمی توان جدای آنها را از امام و انقلاب را حتی برای خود هواداران حاکمیت نیز توجیه کرد، به هرحال می دانیم آقای کروبی از سال 40 دوشادوش رهبر فقید انقلاب مبارزه کرده، بعد از انقلاب در بین مسئولین جمهوری اسلامی فردی است که بیشترین احکام را از آیت الله خمینی دریافت کرده که این نشانه ی درجه ی بالایی از اعتماد او به مهدی کروبی بوده است. و بعد از وفات حضرت امام (ره ) نیز دو دوره رئیس مجلس شورای اسلامی بوده و نظام نمی تواند فراموش کند رشادت ها، ایثار ها و مدیریت منسجم او را به عنوان رئیس مجلس که در آن زمان مانع جدی ای بود برای ساختار شکنی ، همچنین نظام چگونه می خواهد افکار عمومی را توجیه کند که نخست وزیر امام در زندان خانگی به سر ببرد، مگر به همین سادگی با برچسب فتنه گر می شود ذهن و دل بسیجیان و سپاهیان دوران هشت سال دفاع مقدس را از چهره ی خدوم، مهربان و مصمم میر حسین موسوی مکدر نمود؟ وانگهی بسیجیان و سپاهیان راستین انقلاب علاقه مند به تاریخ اسلام و بویژه آشنای به جریانات دست اندر کار حذف ولایت امیر المومنین (ع )هستند و خوب می دانند که اولین بار واژه ی فتنه گر را دشمنان آن امام همام ، به یاران علی ابن ابیطالب به مانند اباذر غفاری، عمار و مالک اشتر اطلاق می کردند.
پ : جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.
ت : و سخن آخر در این باب همین بس، که حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد.
سوال پنجم: بارها شاهد آن بودیم که عده ای موتور سوار و لباس شخصی به منزل آقای کروبی هجوم برده و ضمن فحاشی اقدام به وحشیانه ترین حرکات کردند، پشت سر اینها چه گروه ها و یا اشخاص درون حاکمیت قرار دارند؟
مجددا ” باید یادآوری کنم که این سخن آقای کروبی که می گوید اسلامیت براندازی شده ، دور از حقیقت نیست، چرا که طی بیست ماه گذشته شاهد آن بوده ایم که عده ای به نام حمایت از ولایت نه حرمت شبهای قدر ، ایام سوگواری محرم، عاشورا و تاسوعا، ایام ولادت رسول خدا را نه اینکه نگه نداشتند بلکه حرمت این ایام را نیز شکستند. این عده با فریاد های بلند اقدام به رکیک ترین نوع فحاشی در درون خانه ی آقای کروبی کردند. سوال این است که این حامیان حکومت در پایگاه های بسیج و سپاه این فحش های رکیک را آموزش می بینند؟ و با این جنبه ی زشت اخلاقی می خواهند از ولایت فقیه دفاع کنند ،ما که خاطرمان هست فرماندهان سپاه و بسیج در دوران جنگ اگر بسیجی غیبت برادر دینی اش را می کرد او را پند و اندرز می دادند آموزه های دینی را به بچه های مردم فرا می دادند، آیا نوع آموزش بسیجیان تغییر پیدا کرده است که حتی حرمت لباس روحانی آقای کروبی را رعایت نکردند و ناسزا ترین و نا شایسته ترین فحش های رکیک را که امروزه شاهد منسوخ شدن آنها در همه ی سطوح طبقات اجتماع ایران هستیم نثار آقای کروبی و همسرش کردند. یکی از درسهایی که از حکومت پنج ساله ی علی ابن ابیطالب ما شیعیان فرا گرفته ایم این است که، هدف وسیله را توجیه نمی کند و تاریخ بشریت شاهد آن بود که او برای گرفتن حق ولایت که از جانب خدا بر او روا داشته شده بود وقتی که از سوی یارانش ترغیب به برخورد نظامی شد هرگز نپذیرفت و یارانش را نیز از اقدام نظامی بازداشت، چگونه می شود پذیرفت که عده ای به نام دین و اسلام و تشیع از هر وسیله و ابزاری می خواهد قانونی باشد و یا غیر قانونی برای سرکوب معترضین استفاده می کنند، آن هم معترضینی مانند آقای کروبی و موسوی که بارها اعلام کرده اند که خواستار اصلاحات در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی هستند. بنابراین برمیگردم به پاسخ اولم که عده ای افراطی که هیچ دغدغه ای برای حفظ و شأن جمهوری اسلامی ندارند و گویی قسم یاد کرده اند تا تیشه به ریشه ی نظام و انقلاب بزنند ، امروز یکه تاز تصمیمات غیر عقلانی و افراطی نه تنها علیه معترضین حتی علیه برخی دیگر از ارکان نظام اقدام میکنند.
سوال پنجم: دليل سكوت اصلاح طلبان و مراجع چيست؟
هر کسی از نگاه خود به عرصه ی سیاسی ایران، برای این سوال پاسخ های روشنی با توجه به جو سنگین امنیتی و نظامی دارد، حتما خود اصلاح طلبان و مراجع عظام نیز دلایلی برای سکوت خود دارند که خود بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند. اما من ناگزیرم تنها به یک نکته در این مسئله اشاره کنم و آن هم این است که مطالعه ی تاریخی نشان داده است که هر جریان و یا جمعیتی که در برابر اقتدار گرایان و زور گویان سکوت را پیشه کرده است سرانجام دامن آنها را نیز گرفته است، این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت و از انتخابات مجلس نهم شاهد حذف اصول گرایان مستقل و حتی نزدیک به رهبری نیز خواهیم بود.
سوال ششم: حکومت مدعی آن است که در روز 25 بهمن و یکم اسفند صد الی صد و پنجاه نفر به خیابانها آمده اند و هیچ خبر دیگری نبوده و وزیر اطلاعات نیز بر این نکته تاکید کردند نظر شما در این باره چیست؟
می گویند آفتاب آمد دلیل آفتاب، خب اگر آقایون کروبی و موسوی فقط صد تا دویست نفر هوادار دارند چه واهمه ای از این دو نفر و هواداران آنها وجود دارد که مجلس شاهد عصبانیت و خشم نمایندگان می شود و فریاد مرگ سر می دهد، آقای احمد خاتمی در قم فریاد محاکمه ی کروبی و موسوی را سر می دهد، صدا و سیما همه ی شخصیت های نظام را حتی آنهایی که سالهاست از سیاست فاصله گرفته اند را برای محکومیت این تظاهرات به صحنه می آورد و نهایتا ” حاکمیت بطور غیر قانونی رهبران جنبش را در خانه حبس می کنند. همه ی اینها نشانه از وجود طرفداران بی شمار جنبش سبز در میان آحاد ملت دارد.
من فکر می کنم اینک موقع آن فرا رسیده باشد ، تا مسئولین راس نظام از نسخه های برخوردهای نظامی و خشن فاصله بگیرند چرا که جریان های معتقد به برخورد نظامی از اولین روز های اعتراضات همواره متعهد شده بودند که برخورد نظامی تنها راه سرکوب معترضین است و بعد از نهم دیماه تمامی تبلیغات آنها متمرکز بر این نکته بود که جنبش پایان یافته، جنازه ای بیش نیست و این رهبران ، سر لشکران بدون لشکر هستند اما واقعه ی 25 بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .
سوال هفتم: ادامه ی این اعتراضات و برخورد های خشن توسط حاکمیت چه چشم اندازی را پیش روی جمهوری اسلامی قرار میدهد؟
فکر می کنم اساسا” بعد از انتخابات که نظام مواجه با اعتراضات مردمی شد و آنها خواستار ابطال انتخابات بودند، دو گزینه را پیش روی خود داشت: اول برخورد نظامی و امنیتی. دوم برخورد سیاسی. که متاسفانه نسخه ی برخورد نظامی امنیتی از سوی حکومت مبنای مواجهه با این جنبش قرار گرفت و همه ی ارکان حکومت امروز شاهد شکست این شیوه ی برخورد با مردم معترض و رهبران آنها هستند. باید حکومت بعد از این ، راه شکست خورده را تجربه نکند. چقدر یک نظام و یا حکومتی می تواند از قوه ی قهریه بهره بگیرد تا به سقوط کشانیده نشود. به عنوان مثال آخر خشونت می خواهد بیش از خشونت بکار برده شده توسط حکومت حاکم بر لیبی باشد؟! دیدیم که هواپیماهای جنگی هم نتوانست آن ملت را خاموش کند. اینها درسهایی است که بایستی همه ی حاکمان ، مورد توجه و عنایت قرار دهند و چشم و گوش خود را بر حوادث دنیا باز کنند.
اما گزینه ی دوم که برخورد سیاسی بود حکومت می توانست با یک مدیریت هوشمندانه انتخابات را مجددا برگزار کند و هزینه ای که پرداخت می کرد ارزش مادی آن آنقدر ناچیز بود که بخش کوچکی از بودجه ی وزارت کشور را در بر می گرفت و هرگز شاهد پرداخت این همه هزینه های سنگین سیاسی و مادی نبودیم. البته با اعلام سخنگوی شورای نگهبان چند روز پس از انتخابات مبنی بر ابطال 3.5 میلیون رای که یک قلم تخلف آشکار بود، می رفت که برخورد سیاسی و مدیریتی شکل بگیرد اما متاسفانه همان جریان تند و اقتدار گرا مانع آن شدند و همین برخورد غیر سیاسی با معترضین بیشترین آسیب را در عرصه ی اجتماعی و سیاسی تحمیل بر نظام جمهوری اسلامی کرد. و وحدت بین رهبران و مسئولین سی ساله ی جمهوری اسلامی را از بین برد، خاطرمان نرفته است که هرگاه مراسمی به دعوت رهبری در بیت تشکیل می شد همه ی عناصر سیاسی و جریانات مختلف از جمله رهبران اصلاح طلب از کروبی، موسوی، خاتمی گرفته تا اعضای مجمع روحانیون مبارز در کنار دیگر گروه های اصولگرا حضور می یافتند و همه و همه نمایانگر جلوه هایی از وحدت علیرغم کسرت دیدگاه ها ،حول قانون اساسی و رهبر بود، اما متاسفانه اجرای نسخه های نظامی فضای سیاسی ایران را پیچیده، غبار آلود و نظامی امنیتی کرده است. بنابراین در صورت ادامه ی خشونت و برخورد امنیتی سطح مطالبات مردم نیز همچنان که طی شش ماه گذشته شاهد آن بودیم رو به افزایش خواهد یافت .
پژواک: ایران بعد از ۲۵ بهمن؛ چرا تظاهرات خیابانی؟
بشنوید
در حالی که گزارش ها از ایران از پلیسی شدن فضای تهران و چند شهر بزرگ حکایت داشتند، طیف هایی از معترضان با بهره گرفتن از شبکه های اجتماعی و اینترنت، به عنوان اصلی ترین رسانه ارتباطی خود بر ضرورت تداوم تجمعات اعتراض آمیز تاکید کردند.
اعمال محدودیت های فوق العاده شدید علیه میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت، اگرچه از یک سو بر میزان اصرار هواداران آنها برای اعتراضات خیابانی افزوده، اما در عین حال، پرسش هایی را نیز در مورد نحوه و مسئولیت افراد یا گروه های مشخص برای سازماندهی اعتراضات و تصمیم گیری در این زمینه پدید آورده است.
دامنه چنین مباحثی تنها محدود به داخل ایران نیست. سازمان ها و گروه های سیاسی متعددی در خارج از کشور، در روزهای اخیر از برگزاری تجمعات اعتراض آمیز در ایران حمایت کردند و در برخی از کشورها نیز در مقابل ساختمان سفارتخانه های ایران دست به تجمع زدند.
با این همه، بحث بر سر ضرورت و درستی تداوم اعتراضات خیابانی و دستاوردها و هزینه های احتمالی آن، در خارج از کشور نیز به بحثی پردامنه بدل شده است.
موافقان، اعتراضات خیابانی را تنها یا دست کم اصلی ترین امکان اعمال فشار بر حکومت و راهی به سوی دستیابی به اهداف خود می دانند، در مقابل، مخالفان احتیاط بیشتری پیشه می کنند و می گویند اعتراضات خیابانی می تواند سرکوب تمام عیار حکومت را در پی داشته باشد و روزنه هر فعالیت حتی اندک را نیز مسدود کند؛ وضعیتی که از نگاه معترضان خواهان تحولات بنیادین هم اکنون تحقق یافته است.
در برنامه این هفته پژواک، همین نکات در گفت و گوی جمشید برزگر، مجتبی واحدی، سخنگوی مهدی کروبی، مهرداد مشایخی عضو اتحاد جمهوریخواهان ایران هر دو در آمریکا و مهرداد خوانساری، فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در لندن بررسی شده است.
*****
برنامه رادیویی پژواک به بررسی رویدادها و مباحث مختلفی در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران اختصاص دارد. شما می توانید این برنامه را هر جمعه صبح و شنبه شب در نیمه دوم برنامه های رادیویی ما بشنوید.
شما می توانید این برنامه را از وبسایت ما نیز بشنوید و از طریق همین سایت دیدگاه ها و نظرات خود را در باره برنامه یا سخنان میهمانان برنامه به این نشانی بفرستید:
pezhwak@bbc.co.uk
یک نوار کاست بازمانده
یک نوار کاست بازمانده از دور اول گفتگوها بین
دو سازمان چریکهای فدائی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران ۱۳۵۴
اندیشه و پیکار یک نوارکاست را که ادامهء نوارهای پخش شدهء پیشین است و دور اول گفتگو بین دو سازمان را به پایان می برد منتشر می کند. همینجا از اینکه در اثر یک اشتباه، هنگام تنظیم نوارها، این قسمت همراه با نوارهای پیشین منتشر نشده متأسفیم.
موضوع این نوار، که در اینجا به ۵ فایل صوتی تقسیم شده (فایل های صوتی۱۱ و ۱۲)، نشریهء مشترک دو سازمان است و چگونگی تشکیل هیئت تحریریهء مشترک و کارکرد آن و مسائلی که به نزدیکی نقطه نظرات، همکاری و پیشنهاد وحدت بین دو سازمان بر میگردد. رفقا حمید اشرف و بهروز ارمغانی از طرف فدائیان و رفقا محمد تقی شهرام و جواد قائدی از طرف مجاهدین حضور دارند.
به سایت ها و منابعی که فایل های پیشین گفتگوها را انتشار داده اند یا کسانی که آنها را ضبط کرده اند پیشنهاد می کنیم فایل های زیر را به فایل های پیشین بیفزایند تا بحث را به طور کامل در اختیار داشته باشند.
از طرف جمع تنظیم و انتشار اسناد سازمان پیکار
تراب حق شناس ۲۱ فوريه۲۰۱۱
فايل صوتى شماره ۱۱a
فايل صوتى شماره ۱۱b
فايل صوتى شماره ۱۱c
فايل صوتى شماره ۱۲a
فايل صوتى شماره ۱۲b
موضوع این نوار، که در اینجا به ۵ فایل صوتی تقسیم شده (فایل های صوتی۱۱ و ۱۲)، نشریهء مشترک دو سازمان است و چگونگی تشکیل هیئت تحریریهء مشترک و کارکرد آن و مسائلی که به نزدیکی نقطه نظرات، همکاری و پیشنهاد وحدت بین دو سازمان بر میگردد. رفقا حمید اشرف و بهروز ارمغانی از طرف فدائیان و رفقا محمد تقی شهرام و جواد قائدی از طرف مجاهدین حضور دارند.
به سایت ها و منابعی که فایل های پیشین گفتگوها را انتشار داده اند یا کسانی که آنها را ضبط کرده اند پیشنهاد می کنیم فایل های زیر را به فایل های پیشین بیفزایند تا بحث را به طور کامل در اختیار داشته باشند.
از طرف جمع تنظیم و انتشار اسناد سازمان پیکار
تراب حق شناس ۲۱ فوريه۲۰۱۱
فايل صوتى شماره ۱۱a
فايل صوتى شماره ۱۱b
فايل صوتى شماره ۱۱c
فايل صوتى شماره ۱۲a
فايل صوتى شماره ۱۲b
از خشم مردم بترسید!
پیآمدهای حصر خانگی موسوی و کروبی
کاظم علمداریآیا حیرتآور نیست که سران حکومت ایران به مردم بپا خاسته در کشورهای عرب پیام میفرستند و تظاهرات را حق مسلم آنها میشمارند ولی خود تظاهرات آرام مردم را به شدت سرکوب میکنند؟ مردم ایران و جهان به سخنان احمدینژاد و خامنهای در دفاع از تظاهرات مردم عرب در حالیکه تظاهرات مردم خود را به شدت سرکوب میکنند میخندند و آنرا وقیحانه میخوانند. سران رژیم نمیخواهند از سرنوشت دیکتاتورهای دیگر درس بگیرند؟ آیا کسی میتوانست سرنوشت بنعلی و مبارک و قذافی را سه ماه قبل پیشبینی کند؟ برای سران رژیم ایران هنوز فرصت باقی است که از خشم مردم در امان بمانند، اگر راه قذافی را برنگزینند، و دست از شقاوت و وقاحت و دروغ پردازی و سرکوب بردارند و بگذارند مردم سرنوشت خود را خود تعیین کنند.
هیچ دیکتاتوری باور نمیکند که سقوط کند. همه آنها خود را تافتهای جدا بافته میدانند. درحالیکه برای خود گارد ویژه تا به دندان مسلح درست میکنند خود را مردمی میخوانند. برخی از دیکتاتورها مانند بنعلی و مبارک پیام مردم را سریع تر میشنوند و از خشم مردم میگریزند و در امان میمانند. ارتش این دو کشور نیز حس وطن پرستی خود را نشان دادند و به روی مردم اسلحه نکشیدند و کاری نکردند که مملکتشان ویران شود. اما معمر قذافی، رهبر رواننژند لیبی این پیام را نشنیده است و اصرار دارد پس از ۴۱ سال خود کامگی کامل همچنان قدرت مطقه خود را حفظ کند. او مانند خامنهای خود را رهبر انقلاب میخواند و غیرقابل تغییر. شک نیست که مردم لیبی علیرغم هزینه سنگینی که در این روزهها متحمل میشوند شر او را برای همیشه از سر خود کم خواهند کرد.
بنعلی، مبارک و قذافی مانند سران رژیم ایران تظاهرکنندگان را عامل آمریکا و اسرائیل خواندهاند. اما عجیب است که آنها از سران رژیم ایران نسخهبرداری نکردند و اعتراضات ضد دیکتاتوری مردم را زیر نام "انقلاب مخملی" و "براندازی نرم" و "طرح جورس سورس و جین شارپ" ساخته بیگانگان نخواندند و شعور مردم را به سخره نگرفتند.
دیکتاتورها شاخ و دم ندارند. همه آنها حق تظاهرات، آزاد زیستن، سخن گفتن، تجمع کردن، احزاب و سندیکا و رسانه و انجمن مستقل داشتن را از مردم خود سلب میکنند. آنها برای توجیه سرکوب معترضان، آنها را عامل آمریکا و اسرائیل میخوانند، در انتخابات تقلب میکنند و برای مخالفان سیاسی خود دادگاههای نمایشی ترتیب میدهند و زندانیان را زیرشکنجه وادار میکنند که علیه خود بگویند و بنویسند. همه آنها حقوق بشر و دمکراسی را غربی میخوانند و مغایر با فرهنگ و مذهب رایج. آنها کرامت و شرافت انسانها را زیر پا میگذارند. دروغگویی را شیوه رایج حکومتداری میکنند؛ و بالاخره برای خاموش کردن مردم، اوباش و مزدور خالی از اخلاق و انسانیت را به خدمت میگیرند. کسانی که شکنجه و کشتن برایشان امری عادی است. شاید تنها فرق دیکتاتورهای دیگر با سران رژیم ایران در این باشد که آنها بر خلاف اینها خود را نمایندگان خدا روی زمین نمیدانند و دروغ و ستم و دزدی و بیاخلاقی وفساد وشکنجه و زندان را به نام مصحلت نظام و دین توجیه نمیکنند. با توجه به این ویژگیها، رژیم ایران نمونه یک دیکتاتوری تمام عیار است.
ظاهرا سران جمهوری اسلامی روندی که آغاز شده است را نمیبینند و نمیخواهند ریشههای آن را بشناسند. آنها به معلول چسبیدهاند و موسوی و کروبی و خانواده آنها را درخانه خود حبس کردهاند. همین نابخردی سبب شد زمانیکه جنبش سبز در ۲۵ بهمن، علی رغم تمام ممانعتهای خشونت بار نظامی و امنیتی با حضور درخشان خود در خیابان زنده بودن و تداوم خود را نشان داد، ناگهان مجلسیان سرسپرده از خواب بیدار شدند و به فغان آمدند و اوج هراس و نگرانی خود را در شعار مرگ بر نخست وزیر، رئیس جمهور، و رئیس مجلس سابق همین نظام نشان دادند و برای خود رسوایی مفتضحانهای ساختند که مایه خنده و تفریح مردم جهان شد. در پی این داد و فغان بود که دیگر سران رژیم نیزبه فرمان مقامات امنیتی یکی پس از دیگری به لعن و نفرین موسوی و کروبی و خاتمی پرداختند.
رژیم دیگر تحمل افراد را در میانه قدرت استبدادی از یکسو و معترضان از دگرسو ندارد. همه اینها زمانی اتفاق افتاد که روزنامه کیهان تعداد تظاهرکنندگان روز ۲۵ بهمن را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر اعلام کرده بود و تظاهرات دولتی روز ۲۲ بهمن را ۵۰ میلیون! آیا این همه داد و فغان، هراس و نگرانی، تهدید و سرآخر نمایش تلویزیونی وزیر اطلاعات رژیم برای حضور چندصد نفر در خیابان بوده است؟ از لاک خود بیرون بیائید. موسوی و کروبی فرآورده جنبش سبزاند، نه عامل و تولید کننده آن. بر معلول نتازید و ریشهیابی کنید که فرصت را از دست خواهید داد. مردم بر شما شوریدهاند. زیرا حکومت شما فساد و دروغ و اتهام و ستم به مردم را به نام خدا از حد گذرانده است. نیروی محرکه جنبش، عملکرد غمانگیز و قلدری سی و دو ساله رژیم ولایت فقیه است، نه موسوی و کروبی. خیانت به امید و اعتماد مردم است. یورش به مهمانیهای جوانان است. گیر دادن به پوشاک و خوراک وموی سرمردم است. برهم زدن جلسات سخنرانیهاست. اذیت و آزار و تحقیر روز افزون زنان، و زیرپا گذاردن حقوق اقلیتها ست. امنیتی کردن دانشگاههاست. چماق داری است. فاجعه کهریزک و قتلهای زنجیرهای و تبرئه قاتلان آن است. مجازات ضد بشری و قرون وسطایی سنگسار و قطع دست است. قتل معصومانه زهرا کاظمی و زهرا بنییعقوب، شکنجه در زندان، دادگاههای فرمایشی، اعدام هزاران زندانی بی گناه در زندان در سال ۶۷ است. فقر و فلاکت زحمت کشان و چپاوول ثروت ملی است. فراری دادن مغزها است.
خودتان را به بیراهه نزنید. حصرخانگی موسوی و کروبی و خانواده آنها نه راهی برای ممانعت از ادامه جنبش، بلکه به معنای پذیرش شکست سیاست سرکوبگرایانه باند جنتی برای مهار آن است. در تونس و مصر و لیبی، یمن، بحرین و دیگر جوامع عرب موسوی و کروبی وجود نداشتهاند. مردم بیدار شد و بیزار شده از قلدرها سر به شورش بردهاند. رژیم قلدر ولایت مطلقه فقیه حق زندگی عادی را از مردم سلب کرده است. دریک کلام مردم خواهان دگرگونی این وضعیتاند.
حصر رهبران جنبش سبز به دنبال خواست جنتی در نماز جمعه روز ۲۹ بهمن اتفاق افتاده است. این حرکت نشان داد که افسار سیاست گذاریهای رژیم سر درگم جمهوری اسلامی بدست کسانی مانند احمد جنتی افتاده است که او نیز مانند قذافی روان نژند شناختی از پدیده جنبشهای نسل جوان، بیداری وحق خواهی آنها و ضرورت قانونمندی یک جامعه هفتاد میلیونی و نظاره گریهای لحظه به لحظه جهانی بر اعمال خود را ندارد. جنتی به جای تمام نهادهای رژیم تصمیم گرفته است. قوه مقننه در هراس از جنبش مردم، تابع باند خشونت گرای رژیم شده است. قوه قضائیه بصورت مترسکی در دست نیروهای امنیتی افتاده است.
جنتیها سرشت و دلایل جنبشی که ایران و کل منطقه را فرا گرفته و از یک دگرگونی دمگرافیک سرچشمه میگیرد را نمیتوانند درک کنند. جنبش سبز بیانگر خواست نسلی جوان، زنان و مردان تحصیل کرده، شهرنشین و بیدار شده نسبت به حقوق خود است که از امکانات روابط تکنولوژیک دیجیتالی برای ارتباط با جهان، هماهنگ کردن خواست و عمل خود برخورداراست. این نسل در برابر رهبران سنتی، خودکامه و عقبگرایی که میخواهند همچنان با شیوه قرن نوزدهمی و بطور مادامالعمر به نام خدا حکومت کنند بر خاسته است، نه به خاطر موسوی و کروبی که حصر خانگی آنها بتواند جنبش آنها را متوقف کند. این نسل دمکراسیخواه است و از برده سازی رژیم ولایت فقیه به ستوه آمده است. کروبی و موسوی از آن روی مورد قبول جنبش سبز واقع شدهاند که پیام آنرا شنیدهاند و با این نسل همراه و همآهنگ شدهاند.
با بستن راههای مسالمت آمیز، خطرآن وجود دارد که رژیم جنبش مدنی ایران را به رادیکالیسم سوق دهد. کما اینکه سرکوبهای خونین و به دار آویختن افراد بیگناه در یکسال و نیم گذشته برای ایجاد رعب و وحشت با قصد متوقف کردن خواستهای قانونی مردم، نه تنها باعث عقب نشینی آنها نشد، بلکه خواستهای جنبش راعمیقتر و بنیادیتر و شعارها را تندتر کرد. نگرانی آن است که رژیم ایران ممکن است راه اصلاحات از نوع مصر را مسدود کند، و جامعه را به سمت راه لیبیایی سوق دهد. اگر دلسوز و خرد گرایی در درون نظام مانده است جنتیها را متوقف کنند، نه آزادیخواهان را. آزادی، آینده اجتناب ناپذیر ایران، ضامن پیشرفت، و عامل سرفرازی ملت است. راهی که جنتیها دیکته میکنند نظامتان، دین تان و ایران را به ویرانی خواهد کشاند. از آن پرهیز کنید.
نقل از : ایران امروز
هیچ دیکتاتوری باور نمیکند که سقوط کند. همه آنها خود را تافتهای جدا بافته میدانند. درحالیکه برای خود گارد ویژه تا به دندان مسلح درست میکنند خود را مردمی میخوانند. برخی از دیکتاتورها مانند بنعلی و مبارک پیام مردم را سریع تر میشنوند و از خشم مردم میگریزند و در امان میمانند. ارتش این دو کشور نیز حس وطن پرستی خود را نشان دادند و به روی مردم اسلحه نکشیدند و کاری نکردند که مملکتشان ویران شود. اما معمر قذافی، رهبر رواننژند لیبی این پیام را نشنیده است و اصرار دارد پس از ۴۱ سال خود کامگی کامل همچنان قدرت مطقه خود را حفظ کند. او مانند خامنهای خود را رهبر انقلاب میخواند و غیرقابل تغییر. شک نیست که مردم لیبی علیرغم هزینه سنگینی که در این روزهها متحمل میشوند شر او را برای همیشه از سر خود کم خواهند کرد.
بنعلی، مبارک و قذافی مانند سران رژیم ایران تظاهرکنندگان را عامل آمریکا و اسرائیل خواندهاند. اما عجیب است که آنها از سران رژیم ایران نسخهبرداری نکردند و اعتراضات ضد دیکتاتوری مردم را زیر نام "انقلاب مخملی" و "براندازی نرم" و "طرح جورس سورس و جین شارپ" ساخته بیگانگان نخواندند و شعور مردم را به سخره نگرفتند.
دیکتاتورها شاخ و دم ندارند. همه آنها حق تظاهرات، آزاد زیستن، سخن گفتن، تجمع کردن، احزاب و سندیکا و رسانه و انجمن مستقل داشتن را از مردم خود سلب میکنند. آنها برای توجیه سرکوب معترضان، آنها را عامل آمریکا و اسرائیل میخوانند، در انتخابات تقلب میکنند و برای مخالفان سیاسی خود دادگاههای نمایشی ترتیب میدهند و زندانیان را زیرشکنجه وادار میکنند که علیه خود بگویند و بنویسند. همه آنها حقوق بشر و دمکراسی را غربی میخوانند و مغایر با فرهنگ و مذهب رایج. آنها کرامت و شرافت انسانها را زیر پا میگذارند. دروغگویی را شیوه رایج حکومتداری میکنند؛ و بالاخره برای خاموش کردن مردم، اوباش و مزدور خالی از اخلاق و انسانیت را به خدمت میگیرند. کسانی که شکنجه و کشتن برایشان امری عادی است. شاید تنها فرق دیکتاتورهای دیگر با سران رژیم ایران در این باشد که آنها بر خلاف اینها خود را نمایندگان خدا روی زمین نمیدانند و دروغ و ستم و دزدی و بیاخلاقی وفساد وشکنجه و زندان را به نام مصحلت نظام و دین توجیه نمیکنند. با توجه به این ویژگیها، رژیم ایران نمونه یک دیکتاتوری تمام عیار است.
ظاهرا سران جمهوری اسلامی روندی که آغاز شده است را نمیبینند و نمیخواهند ریشههای آن را بشناسند. آنها به معلول چسبیدهاند و موسوی و کروبی و خانواده آنها را درخانه خود حبس کردهاند. همین نابخردی سبب شد زمانیکه جنبش سبز در ۲۵ بهمن، علی رغم تمام ممانعتهای خشونت بار نظامی و امنیتی با حضور درخشان خود در خیابان زنده بودن و تداوم خود را نشان داد، ناگهان مجلسیان سرسپرده از خواب بیدار شدند و به فغان آمدند و اوج هراس و نگرانی خود را در شعار مرگ بر نخست وزیر، رئیس جمهور، و رئیس مجلس سابق همین نظام نشان دادند و برای خود رسوایی مفتضحانهای ساختند که مایه خنده و تفریح مردم جهان شد. در پی این داد و فغان بود که دیگر سران رژیم نیزبه فرمان مقامات امنیتی یکی پس از دیگری به لعن و نفرین موسوی و کروبی و خاتمی پرداختند.
رژیم دیگر تحمل افراد را در میانه قدرت استبدادی از یکسو و معترضان از دگرسو ندارد. همه اینها زمانی اتفاق افتاد که روزنامه کیهان تعداد تظاهرکنندگان روز ۲۵ بهمن را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر اعلام کرده بود و تظاهرات دولتی روز ۲۲ بهمن را ۵۰ میلیون! آیا این همه داد و فغان، هراس و نگرانی، تهدید و سرآخر نمایش تلویزیونی وزیر اطلاعات رژیم برای حضور چندصد نفر در خیابان بوده است؟ از لاک خود بیرون بیائید. موسوی و کروبی فرآورده جنبش سبزاند، نه عامل و تولید کننده آن. بر معلول نتازید و ریشهیابی کنید که فرصت را از دست خواهید داد. مردم بر شما شوریدهاند. زیرا حکومت شما فساد و دروغ و اتهام و ستم به مردم را به نام خدا از حد گذرانده است. نیروی محرکه جنبش، عملکرد غمانگیز و قلدری سی و دو ساله رژیم ولایت فقیه است، نه موسوی و کروبی. خیانت به امید و اعتماد مردم است. یورش به مهمانیهای جوانان است. گیر دادن به پوشاک و خوراک وموی سرمردم است. برهم زدن جلسات سخنرانیهاست. اذیت و آزار و تحقیر روز افزون زنان، و زیرپا گذاردن حقوق اقلیتها ست. امنیتی کردن دانشگاههاست. چماق داری است. فاجعه کهریزک و قتلهای زنجیرهای و تبرئه قاتلان آن است. مجازات ضد بشری و قرون وسطایی سنگسار و قطع دست است. قتل معصومانه زهرا کاظمی و زهرا بنییعقوب، شکنجه در زندان، دادگاههای فرمایشی، اعدام هزاران زندانی بی گناه در زندان در سال ۶۷ است. فقر و فلاکت زحمت کشان و چپاوول ثروت ملی است. فراری دادن مغزها است.
خودتان را به بیراهه نزنید. حصرخانگی موسوی و کروبی و خانواده آنها نه راهی برای ممانعت از ادامه جنبش، بلکه به معنای پذیرش شکست سیاست سرکوبگرایانه باند جنتی برای مهار آن است. در تونس و مصر و لیبی، یمن، بحرین و دیگر جوامع عرب موسوی و کروبی وجود نداشتهاند. مردم بیدار شد و بیزار شده از قلدرها سر به شورش بردهاند. رژیم قلدر ولایت مطلقه فقیه حق زندگی عادی را از مردم سلب کرده است. دریک کلام مردم خواهان دگرگونی این وضعیتاند.
حصر رهبران جنبش سبز به دنبال خواست جنتی در نماز جمعه روز ۲۹ بهمن اتفاق افتاده است. این حرکت نشان داد که افسار سیاست گذاریهای رژیم سر درگم جمهوری اسلامی بدست کسانی مانند احمد جنتی افتاده است که او نیز مانند قذافی روان نژند شناختی از پدیده جنبشهای نسل جوان، بیداری وحق خواهی آنها و ضرورت قانونمندی یک جامعه هفتاد میلیونی و نظاره گریهای لحظه به لحظه جهانی بر اعمال خود را ندارد. جنتی به جای تمام نهادهای رژیم تصمیم گرفته است. قوه مقننه در هراس از جنبش مردم، تابع باند خشونت گرای رژیم شده است. قوه قضائیه بصورت مترسکی در دست نیروهای امنیتی افتاده است.
جنتیها سرشت و دلایل جنبشی که ایران و کل منطقه را فرا گرفته و از یک دگرگونی دمگرافیک سرچشمه میگیرد را نمیتوانند درک کنند. جنبش سبز بیانگر خواست نسلی جوان، زنان و مردان تحصیل کرده، شهرنشین و بیدار شده نسبت به حقوق خود است که از امکانات روابط تکنولوژیک دیجیتالی برای ارتباط با جهان، هماهنگ کردن خواست و عمل خود برخورداراست. این نسل در برابر رهبران سنتی، خودکامه و عقبگرایی که میخواهند همچنان با شیوه قرن نوزدهمی و بطور مادامالعمر به نام خدا حکومت کنند بر خاسته است، نه به خاطر موسوی و کروبی که حصر خانگی آنها بتواند جنبش آنها را متوقف کند. این نسل دمکراسیخواه است و از برده سازی رژیم ولایت فقیه به ستوه آمده است. کروبی و موسوی از آن روی مورد قبول جنبش سبز واقع شدهاند که پیام آنرا شنیدهاند و با این نسل همراه و همآهنگ شدهاند.
با بستن راههای مسالمت آمیز، خطرآن وجود دارد که رژیم جنبش مدنی ایران را به رادیکالیسم سوق دهد. کما اینکه سرکوبهای خونین و به دار آویختن افراد بیگناه در یکسال و نیم گذشته برای ایجاد رعب و وحشت با قصد متوقف کردن خواستهای قانونی مردم، نه تنها باعث عقب نشینی آنها نشد، بلکه خواستهای جنبش راعمیقتر و بنیادیتر و شعارها را تندتر کرد. نگرانی آن است که رژیم ایران ممکن است راه اصلاحات از نوع مصر را مسدود کند، و جامعه را به سمت راه لیبیایی سوق دهد. اگر دلسوز و خرد گرایی در درون نظام مانده است جنتیها را متوقف کنند، نه آزادیخواهان را. آزادی، آینده اجتناب ناپذیر ایران، ضامن پیشرفت، و عامل سرفرازی ملت است. راهی که جنتیها دیکته میکنند نظامتان، دین تان و ایران را به ویرانی خواهد کشاند. از آن پرهیز کنید.
نقل از : ایران امروز
اخبار روز:
لایحه بودجه سندی است که از سوی دولت و یا نهاد های وابسته به دولت تهیه می شود تا فعالیت های اقتصادی دولت را در سا ل آینده و یا پیش رو پیش ببرد. این سند بسیار مهم. پیش از اجرا به تصویب نمایندگان ملت می رسد و ماهیت قانون به خود می گیرد و دولت موظف می شود تا مفاد آن را اجرا و اهداف بودجه را پیش ببرد. بودجه نه تنها هزینه ها و درآمد های یکساله را پیش بینی و بررسی می کند بلکه موقعیت و ظرفیت های اقتصادی کشور را به نمایش می گذارد. از آن رو در کنار اهمیت اقتصادی. اهمیت اجتماعی و سیاسی هم دارد. زیرا کسب درآمد از طریق مالیات ها و خدمات موقعیت و ظرفیت های اقتصادی را نشان می دهد.
ایران بعد از انقلاب مشروطه و شکلگیری برخی از نهاد های اقتصادی. اجتماعی و سیاسی به شکل ابتدایی و ناقص آن. همواره با بودجه اداره شده. تهیه آن در این سال ها مدتی در دست وزارت دارایی و سپس به عهده سازمان برنامه و بودجه بوده است. این سازمان نه تنها در تهیه بودجه بلکه در اجرای آن هم بگونه ای نظارت داشته است. زیرا همزمان با بودجه. برنامه های عمرانی کشور هم در این سازمان از سوی کارشناسان تهیه و در اختیار دولت قرار می گرفت.
انقلاب بهمن ۵۷ از روز های نخست با اینگونه سازمان های نظارتی و برنامه ریزی سر سازش نداشت ولی بعلت پیچیدگی اقتصاد و حجم وسیع و گسترده آن از یک سو و ناتوانی اداره کشور بویژه در امور اقتصادی از سوی دیگر مجبور به پذیرش این سازمان ها و نهاد هایی شد که آنها را دستآورد گرایش به اندیشه و تئوری های غرب می پنداشت. بنابرین با تغییر نام و گاهی با افزودن کلمه اسلامی ساختار آنها را حفظ کرد و کار ها را پیش برد. در دولت تعدیل اقتصادی هاشمی رفسنجانی و اصلاحات خاتمی نیاز به این سازمان ها و نهاد های اقتصادی و اجتماعی افزون تر شد تا اقتصاد کشور بویژه داده های اقتصادی برای برنامه ریزی از سوی کارشناسان مورد استفاده قرار گیرد. همزمان با باز سازی و رشد این نهاد ها و سازمان ها. ذهنیت گریز از این ساختار ها هم همچنان ادامه داشت. با پیوند نظامی های فربه شده در اقتصاد. روحانیت قشری و همکاران دیرینه آنها در بازار که سود های کلانی از تجارت بویژه واردات می برند و با یاری افراد و فیلسوف نماهایی که در مخالفت با ایده و اندیشه های غربی تاریخ دیرینه ای در کشور دارند تیم جدیدی تشکیل شد و با استفاده از غفلت برخی که خود را تدارکاتچی و نزدیکان خود را هم به خویشتنداری دعوت می کردند. تیم تشکیل شده دولت و ظرفیت و امکانات گسترده مالی آن را در اختیار گرفتند. این تیم و احمدی نژاد نماینده شاخص آنها است که با کار برد ترفند های گوناگون. اقتصادی. اجتماعی و استفاده ابزاری از باور های مذهبی مردم از فرصت پیش آمده استفاده کرد.
تیم احمدی نژاد در راستای ذهنیت و اندیشه خود به نابود کردن و گاهی تهی کردن سازمان ها و نهاد هایی پرداخت که ساختار نظام اقتصادی و سیاسی کشور در طول سال ها از سوی آنها مراقبت. کنترل. تقویت و گاهی توسعه می یافت. این تیم. سازمان برنامه. شورای پول و اعتبار و نهاد های دیگر را یکی پس از دیگری منحل کرد. بانک مرکزی را که بزرگترین نهاد اقتصادی و اعتباری کشور است در اختیار خود گرفت و به کارگزار خود تبدیل کرد. با پشتیبانی برخی از فرماندهان سپاه. نیرو های امنیتی. بسیجی و لباس شخصی به پیشبرد اهداف فاشیستی و شبه فاشیستی خود پرداخت و ادبیات نوینی را برای بی اعتبار کردن و سست کردن نهاد ها و ارگان های ساختاری بکار برد. نهاد ها و ارگان های دیگر را تحقیر و گاهی به رسمیت نشناخت. با پوزخند به مجلس و مجلس نشینان از اجرای مصوبات آن خود داری کرد. هر سال هنگام تهیه بودجه و تقدیم آن به مجلس چشمه جدیدی از خود نشان داد. زیرا با اصل بودجه. تهیه آن. ردیف های آن و تصویب و اجرای آن مسئله داشت و دارد. ایشان و تیمش بر این باورند که آنها و دولت درآمد هایی در دست دارند که می توانند به دلخواه هزینه کنند و توده های مردم را جیره خوار. حقوق بگیر و وابسته به خود سازند. دیگر نیازی به دیوان محاسبات. نظارت مجلس و ارگان های دیگر نیست. با حذف یارانه ها و پخش مستقیم و نقدی آن هم این سیاست را پیش می برند. به باور این تیم نیازی به توسعه. تولید انبوه. مجتمع های های صنعتی وسیع. گسترده و بهم پیوسته و کارآفرین نیست. رشد نظامی. تسلیحات. موشک با بردهای گوناگون و پیشرفته همراه با دشمن سازی و دشمن تراشی کافی است. از آن رو بجای سرمایه گذاری. افزایش تولید و رشد همه جانبه اقتصادی. فرهنگی و اجتماعی همراه با کار آفرینی که در دراز مدت با وصول مالیات درآمد های دولت را هم افزایش می دهد به پخش مستقیم پول نقد می پردازد و اسم آنهم عدالت پروری می نامد که جز افزایش تقاضا و افزایش سریع قیمت ها در دراز مدت هیچ سود دیگری ندارد.
این سیاست اقتصادی در لایحه گزارش گونه ای که با نام بودجه با بیش از دو ماه دیر کرد به ریاست بی خاصیت مجلس و مجلس نشینان بی اراده تر از آن داده شد به روشنی مشاهده می شود. بودجه با توجه به اوضاع اقتصادی و ظرفیت های کشور منابع درآمد ها و محل هزینه ها را روشن و شفاف نشان می دهد. از آن رو نیازمند کارشناسی پیش از رسیدگی در کمسیون های برنامه و بودجه در مجلس است که با پیشنهاد ها به صحن مجلس می آید و همه موارد و ردیف های آن بدقت مورد رسیدگی قرار می گیرد. گاهی تغیرات مهمی در ارقام داده می شود که با داده های دولت مغایرت دارد از آن رو بررسی بودجه نیازمند زمان طولانی است. در خیلی از کشور های جهان بررسی بودجه با انتقادات شدید به عملکرد دولت در گذشته و هشدار به آینده همراه است. تصویب بودجه پیشنهادی دولت بمثابه رای اعتماد مجدد مجلس به دولت و عملکرد آن است از آن رو از اهمیت فراوانی برخوردار است.
احمدی نژاد در نخستین بودجه تقدیمی خود به مجلس گفته بود که در آینده بودجه یکی دو صفحه بیشتر نخواهد بود. از آن رو هرساله بر مبلغ آن افزوده و حجم آن کاسته می شود. امسال هم بودجه سال ۱٣۹۰ در اول اسفند در حالی به مجلس آورده شد که نوعی حکومت نظامی در کشور بویژه در تهران حاکم بود. احمدی نژاد بدون اشاره به رخداد های مهم در کشور گفتار های پیشین خود را تکرار کرد. بدون اشاره به دیر کرد بودجه و به نیشخند گرفتن نمایندگان یادآور شد که بودجه عالی و سازنده است و با تصویب آن نوروز را با خانواده خواهید گذراند و گرنه خونه راهتان نمی دهند. نمایندگان هم که از تظاهرات درون مجلس و گفتن اعدام باید گردد ها خسته شده بودند در مقابل احمدی نژاد و از ترس دوستانش در مجلس سر تعظیم فرود آوردند. و با جان و دل به گفتار تکراری احمدی نژاد گوش دادند. به هر رو احمدی نژاد بگونه ای اوضاع کشور را ترسیم کرد که مردم در بهشت روی زمین زندگی می کنند و با اجرای این بودجه به زیبایی های آن افزوده خواهد شد. احمدی نژاد گفت. بودجه سال ۹۰ عدالت محور تنظیم شده در راستای چشم انداز بیست ساله و برنامه پنجم است. در حالی که به برنامه باور ندارد!
در گزارش لایحه بودجه به مجلس تازه گی هایی هم به چشم می خورد. همراه با تکرار عدالت محوری و عدالت پروری به میزان اشتغال و کارآفرینی اشاره فراوانی شد. هرچند همه گفتار پی پایه و بی اساس بود.زیرا بر اساس گفتار خود دولتمردان ایجاد هر شغل در کشور نیازمند ٣۵ هزار دلار است با توجه به میلیون ها بیکار. در برخی از شهر ها بی بیش از ٣۰ درصد بیکاری چگونه می توان نیاز مالی آن را بر طرف کرد؟
به نظر می رسد احمدی نژاد از رخداد های اخیر در کشور های پیرامونی بویژه تونس و مصر و لیبی وحشت زده و درس آموخته بود که این بار بیش از گذشته به بحران بیکاری اشاره کرد.و گفت. بیکاری معضل ۴۰ تا ۴۵ سال اخیر کشور است. تا پایان سال ۹۲ هر سال یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر به تعداد متقاضیان شغل افزوده خواهد شد و ما تلاش می کنیم که نرخ بیکاری را در کشور طبیعی کنیم تا دو تا سه در صد شود یعنی بین ۲ تا ۲ میلیون ۲۰۰ هزارشغل در سال ایجاد شود.البته از چگونگی آن سخنی به میان نیآورد. با کدام برنامه و یا طرح. فرصت های شغلی ایجاد خواهد شد؟
بودجه پیشنهادی برای سال ۹۰ با افزایش ۴۵ درصد نسبت به سال ٨۹( ٣۶٨ هزار میلیارد تومان) به ۵٣۹ هزار میلیارد تومان( با احتساب دلار ۱۰۰۰ تومان. ۵٣۹ میلیارد دلار) رسید. حجم بودجه ۱۱٨ هزار میلیارد تومان از حجم تولید ناخا لص داخلی بیشر است.هرچند بانک مرکزی دو سال است رشد اقتصادی و تولید ناخا لص داخلی را منتشر نمی کند و این میزان تولید بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول بیان می شود. این خود یکی از تناقضات مهم در حجم بودجه و غیر واقعی بودن آن است. بودجه انبساطی و به شدت تورم زا بخش مهمی از خود را به شرکت های دولتی. بانک ها.و موسسات وابسته به دولت اختصاص داده با افزایش ۴۵ درصدی نسبت به سال ٨۹ به ٣۶٨ هزار میلیارد تومان رسیده است. این افزایش نشانگر مداخله بیشتر دولت در امور اقتصاد است و بزرگ شدن دولت را با بازدهی اندک نشان می دهد.
بخش عمرانی با ۵۱ درصد افزایش نزدیک به ۴٨ هزار میلیارد تومان رسیده که به نظر نمی رسد ساختار کنونی اقتصاد بتواند آن را بمکد و یا دولت در هزینه آن جدی باشد. از آن گذشته در صورت تصویب هم به اجرا درآید زیرا در طول سال برای پیشگیری از کسری فراوان بودجه از حجم بودجه عمرانی کاسته می شود و به مصارف جاری می رسد و یا صرف طرح های غیر بازده. بنام طرح های زود بازده می شود که در سفر های استانی احمدی نژاد بدون کارشناسی قول آن را به مردم می دهد و امکانات محدود کشور را با سیاست های پوپولیستی به دلخواه حیف و میل می کند.
در رابطه با منابع و یا درآمد ها. نزدیک به ۴۰ هزار میلیارد تومان سهم مالیات های مستقیم و یا غیر مستقیم پیش بینی شده که بخش مهمی از آن قابل وصول نیست و سهم مالیات ها در تولید ناخالی داخلی تنها ۷ در صد است. در سند چشم انداز سهم مالیات ۲۵ درصد در نظر گرفته شده بود. میزان مالیات دریافتی رونق و یا رکود اقتصادی را نشان می دهد. در شرایط امروزی که اقتصاد گرفتار تورم همراه با رکود است و سرمایه گذاری ها بسوی بخش های سود آور و روزمره تمایل دارد جمع آوری این مالیات غیر ممکن به نظر می رسد. درآمد های نفت و فرآورده های آن در این بودجه با احتساب هر بشکه با ٨۰ دلار ۵٨ هزار میلیارد دلار پیش بینی شده که با رخداد های هفته های اخیر در حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا از مرز ۱۰۰ دلار خواهد گذشت.
بیشترین بخش درآمد ها به میزان ۶۰ هزار میلیارد تومان از واگذاری دارایی های سرمایه ای و واگذاری های شرکت های دولتی در نظر گرفته شده است. دولت نهم و دهم تلاش فراوانی از خود نشان می دهد تا در راستای حذف ماده ۴۴ از قانون اساسی برخی از شرکت ها و دارایی های دولت را در اختیار خودی ها قرار دهد و به اصطلاح خصوصی سازی کند. تنها در آمد دولت از نفت و فرآورده های آن قطعی و شاید هم بیشتر از پیش بینی باشد و در مورد منابع دیگر تردید های جدی وجود دارد.
انحراف از اجرای قانون بودجه همواره وجود داشته. دیوان محاسبات که در ظاهر با استقلال در امور مالی و اداری مستقل و زیر نظر مجلس و بعنوان بازوی نظارتی مجلس عمل می کند از انحراف ۷۰ درصدی بودجه سال ٨۹ گزارش می دهد. عبدالرضا رحمانی رئیس دیوان محاسبات بی انضباطی مالی را بزرگترین مشکل اقتصاد کشور می داند و ادامه می دهد در حال حاضر بودجه در کشور فقط به درآمد نفت و مالیات بستگی دارد در حالی که کانون های درآمدی و هزینه ای فراوانی در کشور وجود دارد که دیوان آگاهی به هزینه ها و درآمد های آنها ندارد. شاید از همین رو باشد که تیم احمدی نژاد اهمیت چندانی به بودجه نمی دهد و آن را جدی نمی گیرد.
لایحه بودجه زمانی به مجلس داده شد که فرصتی برای بررسی و یا تغییراتی در ارقام آن وجود ندارد. مجلس ناتوان از تحمیل اراده خویش به تیم احمدی نژاد است و در مقابل آن زانو خواهد زد و تمکین خواهد کرد. سخن از خرد کردن بودجه به یک دوازدهم و یا دو دوازدهم یا بیشتر می رود. احمدی نژاد مقام خود و اجرایی کشور را بالاتر از مجلس می داند و اهمیت چندانی به رویکرد ومجلس نمی دهد زیرا از ابتدای دولت نهم همه بازی ها را به نفع خود تمام کرده است و بودجه انبساطی سال ۱٣۹۰ هم به همین سرنوشت دچار خواهد شد و تیم احمدی نژاد خواسته های خود را پیش خواهد برد...
دکتر محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.com
اخبار روز:
آنوقت ها بسیاری از سینماها، صدای فیلمی را که در سالن پخش می شد، از بلندگوی بالای ویترین عکس های فیلم، در آستانه سینما پخش می کردند. نوعی بازاریابی که برای بچه هایی که امکان یا اجازه ی رفتن به سینما را نداشتند، تفریحی جذاب به شمار می آمد! به این ترتیب، با شنیدن صدای فیلم و تدوین خیالی آن با عکس های توی ویترین، نوعی "تماشا" از آب در می آمد که منحصر به فرد بود! بچه محل ما، "علی چاخان" هم بسیاری از فیلم ها را اینجوری "تماشا" و به قوه "چاخان"، تماشایی تر می کرد. بسیار با آب و تاب تر از بچه هایی که فیلم را توی سینما تماشا کرده بودند، فیلم را تعریف می کرد و حتی به نمایش در می آورد! در جایی شبیه "سن"، روبروی ما که بر زمین ولو می شدیم و از نمایش او حظ می بردیم! روایت "علی چاخان" از فیلم ها برای ما، واقعا چنان بود که انگار فیلم را تماشا کرده بودیم. مثلا روایت او از " گنج قارون"، بسیار هیجان انگیزتر از چیزی بود که من نزدیک چهل سال بعد در یکی از شبکه های ماهواره ای دیدم!
حالا حکایت وزیر اطلاعات ماست! احتمالا تمام هم میهنانی که روایت وزیر اطلاعات از وضعیت امنیتی کشور را در پنجشنبه شب از کانال سه تلویزیون ایران دیده اند، با من هم نظر باشند. آقای وزیر، گویا در همان مسیر دفتر تا استودیو تلویزیون، از تدوین خیالی شنیده ها، دستورات، عکس ها و گزارش های ویژه بولتن های ویژه، به روایتی خاص از وضعیت امنیت کشور رسیده و آنرا فی البداهه تحویل ملت ایران داد! درست مثل همان بچه محل ما علی چاخان! با این تفاوت که با روایت بچه محل ما از آن فیلم ها، جمعی کودک و نوجوان تفریح می کردند، اما با روایت وزیر از وضعیت امنیتی کشور، قرار است از فضای توسعه اقتصادی– اجتماعی کشور حراست شود و امنیت لازم فراهم آید! راستش حالا با گزارش پنجشنبه شب مسئول دستگاه اطلاعاتی کشور می توان و باید در کارنامه ی تمام مسئولان، نهادها و دستگاه های امنیتی- انتظامی کشور در بیست ماه اخیر تجدید نظر کرد! آیا چنان برخوردهایی، نمی تواند حاصل چنین روایت هایی از فضای امنیتی کشور باشد؟
تحلیل روایت تلویزیونی وزیر اطلاعات از فضای امنیتی کشور توسط فعالان سیاسی، کارشناسان امنیتی و اهالی رسانه، احتمالا موضوع داغ روزهای آتی خواهد بود. اما در همین چند کلمه باید با قاطعیت به مسئولان نظام یادآور شد: با بی کفایتی وزیر کشور شما چند ایرانی قربانی می شوند، با بی کفایتی وزیر راه تان چند ایرانی دیگر، بی کفایتی وزیر بهداشت تان، Hحتمالا چند قربانی دیگر بر آن ایرانیان می افزاید، با بی کفایتی آنچه که نمایندگان مردم می خوانیدش، آبروی مجلس ایران بر باد می رود... اما با بی کفایتی وزیر اطلاعات تان... فقط آنچه را که دشمن و منافق و فتنه گر و... می خوانید، برباد نمی رود... ایران بر باد می رود ! خوب نگاه کنید! این "آقا" حتی لایق اداره کردن آن نانوایی هم نیست! یادتان هست که کدام نانوایی را می گویم!
نامی شاکری ۷ اسفند ٨۹ - تهران
حالا حکایت وزیر اطلاعات ماست! احتمالا تمام هم میهنانی که روایت وزیر اطلاعات از وضعیت امنیتی کشور را در پنجشنبه شب از کانال سه تلویزیون ایران دیده اند، با من هم نظر باشند. آقای وزیر، گویا در همان مسیر دفتر تا استودیو تلویزیون، از تدوین خیالی شنیده ها، دستورات، عکس ها و گزارش های ویژه بولتن های ویژه، به روایتی خاص از وضعیت امنیت کشور رسیده و آنرا فی البداهه تحویل ملت ایران داد! درست مثل همان بچه محل ما علی چاخان! با این تفاوت که با روایت بچه محل ما از آن فیلم ها، جمعی کودک و نوجوان تفریح می کردند، اما با روایت وزیر از وضعیت امنیتی کشور، قرار است از فضای توسعه اقتصادی– اجتماعی کشور حراست شود و امنیت لازم فراهم آید! راستش حالا با گزارش پنجشنبه شب مسئول دستگاه اطلاعاتی کشور می توان و باید در کارنامه ی تمام مسئولان، نهادها و دستگاه های امنیتی- انتظامی کشور در بیست ماه اخیر تجدید نظر کرد! آیا چنان برخوردهایی، نمی تواند حاصل چنین روایت هایی از فضای امنیتی کشور باشد؟
تحلیل روایت تلویزیونی وزیر اطلاعات از فضای امنیتی کشور توسط فعالان سیاسی، کارشناسان امنیتی و اهالی رسانه، احتمالا موضوع داغ روزهای آتی خواهد بود. اما در همین چند کلمه باید با قاطعیت به مسئولان نظام یادآور شد: با بی کفایتی وزیر کشور شما چند ایرانی قربانی می شوند، با بی کفایتی وزیر راه تان چند ایرانی دیگر، بی کفایتی وزیر بهداشت تان، Hحتمالا چند قربانی دیگر بر آن ایرانیان می افزاید، با بی کفایتی آنچه که نمایندگان مردم می خوانیدش، آبروی مجلس ایران بر باد می رود... اما با بی کفایتی وزیر اطلاعات تان... فقط آنچه را که دشمن و منافق و فتنه گر و... می خوانید، برباد نمی رود... ایران بر باد می رود ! خوب نگاه کنید! این "آقا" حتی لایق اداره کردن آن نانوایی هم نیست! یادتان هست که کدام نانوایی را می گویم!
نامی شاکری ۷ اسفند ٨۹ - تهران
اخبار روز:
سال ۱٣۵۷ در ایران مردم شاه را نمی خواستند. مشکلات سیاسی فراوان و بی فکری های آشکاری بود که ایران را به امروزش رسانده است، ما ایرانیان بهای سنگینی برایش پرداخت کرده ایم و غرب هم بی نصیب نمانده است چرا که ضمن نعمات آقتصادی بسیار پی آمدهای منفی اش را نیز همچنان بدوش میکشد.انقلاب ۱٣۵۷ که با خواست دگرگونی و آزادی از طرف مردم ایران از سوئی و دخالت مستقیم غرب برای منافع اقتصادی از سوئی دیگر بود، بی هیچگونه تردیدی حاصلی جز ویرانی برای ایران و سرگردانی و خسارت های بی پایان برای چندین نسل از مردم ما بدنبال نداشت. پی آمدهای این فاجعه همچنان دامنگیرمان است و همه ما هم لحظه به لحظه بدنبال این هستیم که راه فراری را جستجو کنیم و آزادی کشورمان را بدست آوریم، خواست با ارزشی که می رود بسرعت به بار بنشیند.
تجربه انقلاب ایران درس بزرگی برای غرب بود که می توان رئیس حکومتی را تغییر داد ولی سیستم حکومتی را برای تحولات بعدی همچنان بر جای نگاهداشت، کاری که امروز در تونس و مصر بانجام رسید و بی تردید گامی به جلو و مانعی برای ویرانی کشورشان بود و شاید بتوان امید داشت که سیستمی آزاد جایگزین شود.
تحولات منطقه و جنبش های مردم تونس و مصر که موفق شدند روسای جمهورشان را سرنگون کنند و بقیه کشورهائی در منطقه که در صدد چنین حرکتی هستند اگر چه جنبش هایی هستند مردمی ولی هیچگاه نمی تواند و نباید سمبل خواست های آزادیخواهانه مردم ایران در گذر یک قرن گذشته باشند.
در این میان سناریوی غرب برای حفظ منافع خود در فرستادن نمایندگان نظامی اش یکسان بود ولی دستورات و نتایجش متفاوت، درسال ۱٣۵۷ "هویزر" به ایران آمد و ارتش ایران را مضمحل کرد اما با تجربه از تحولات ایران، فرستاده های ارتش امریکا به تونس و مصر تنها به کنار گذاشتن روسای مملکتشان انجامید. تجربه ی امروز برای مصر و تونس و...، تغییر شخص اول مملکت و بنوعی امکانات و احتمالن آزادی های بیشتری برای مردم آن کشورهاست ولی متاسفانه برای ما نتیجه اش از دست شدن حدود یک میلیون نفر از جوانان مان، میلیاردها ثروت کشورمان و بی اعتباری و تروریست شناخته شدن مان در سطوح بین المللی بوده است.
امروز ما شاهد جنبش هائی اجتماعی – اقتصادی و نه الزامن سیاسی در منطقه هستیم که بسیار هم قابل ارزش است - مهمتر آنکه بدین ترتیب سطح آگاهی اجتماعی رو به افزایش گذاشته است، ولی این سوال همچنان باقی است که آیا مردم تونس و مصر به آزادی و دموکراسی رسیده اند و یا تنها موفق به برکنار کردن بن علی و مبارک شده اند و ارتش با کمک دولت، رژیم حاکم را حفظ کرده است؟
امروز اگر بیشترین خواست های مردم در کشورهای خاورمیانه در عین تنفر از رژیم های استبدادی، خواست های اقتصادی – اجتماعی است ولی مردم ما به رغم داشتن همانگونه مشکلات گسترده، به مانند سی و دو سال گذشته به دنبال دموکراسی و آزادی و رهائی از استبداد و دیکتاتوری میباشند.
امروز ما ایرانیان در مرحله جدیدی از تاریخ کشورمان قرار گرفته ایم و نباید فراموش کنیم که حکومت جمهوری اسلامی که برای ما فاجعه، سیاهی، بی هویتی و حقارت است برای منافع غرب در منطقه همچنان مفید و با ارزش است و امروز دیگر تنها خامنه ای و احمدی نژادش خوب نیستند و صد البته خاتمی و موسوی و کروبی اش بسیار هم کارسازترند، پس برای آنان به هر شکلی این حکومت باید حفظ شود:
- چرا که جمهوری اسلامی برای منطقه خوبست چون با حکومت اسلامی می توان در آینده ای نه چندان دور باز هم در مقابل نفوذ روسیه ایستاد.
- چرا که جمهوری اسلامی برای کشورهای مسلمانِ ثروتمندِ سُنی مذهب خوبست که همچنان بر طبل شیعه گری بکوبد و آنها را برای محافظت از خود نیازمند امریکا و اروپا و دیگر ابر قدرت ها نماید.
- چرا که جمهوری اسلامی برای جلوگیری از حرکت و جنبش مردم ایران خوبست چون غرب به خوبی می داند که اگر ناسیونالیسم ایرانی زمینه و بستر رُشد پیدا کند جلوگیری از آن به راحتی انجام پذیر نخواهد بود.
برای حکومت جمهوری اسلامی نیز به چند دلیل حفاظت تام و تمام از آقایان خاتمی، موسوی و کروبی حیاتی است:
- به این دلیل که وحشت دارد اگر موسوی و کروبی و خاتمی آزادانه رفت و آمد کنند گروهی از تند روهای حکومت به آنها آسیبی رسانده و یا آنها را به قتل برسانند - این تندروها با این فکر ساده لوحانه تصور بر این دارند که اگر اینها نباشند دیگر مشکلی برای حکومت اسلامی وجود نخواهد داشت؛
- به این دلیل که نگران هستند مردمی که بدنبال آزادی در ایران هستند و آقایان موسوی، کروبی و خاتمی را مانع این آزادی می دانند آنها را به قتل برسانند و باز هم با این فکر که تنها آنها هستند که مانع آزادی در ایران می باشند؛
- جمهوری اسلامی به خوبی می داند که در تمامی این موارد و با کشته شدن هر یک از این سه نفر بهانه ای برای مردم آزادیخواه بوجود خواهد آمد که حکومت حتا با کشتار و سرکوب بیشتر هم راه به جائی نخواهد برد و چه بسا پی آمدش به از میان رفتن کل حکومت نیز بیانجامد و به همین دلیل است که نهایت حراست و حفاظت را از آنها خواهد داشت.
ما باید هشیار باشیم که با جایگزین شدن آقایان موسوی کروبی و یا خاتمی نوع رقیق تری از جمهوری اسلامی بر ما حکومت خواهد کرد و ما همچنان در افسوس خواسته های از دست رفته امان خواهیم ماند.
هشدار من اینست که به یکسال و نیم گذشته و به سی و دو سال پیش برگردیم، هیچیک از این سه نفر هیچگاه به دنبال منافع ایران و ایرانیان نبوده اند و همانگونه که خودشان بارها گفته اند حفظ نظام و حکومت جمهوری اسلامی برایشان مهم بوده و ارجحیت داشته است.
هشدار دیگرم اینست که دقیق تر به مسائل نگاه کنیم، تردید نداشته باشیم که عمر جمهوری اسلامی با گروه حاکمش به سر آمده است وتحولات منطقه نیز آنرا سرعت بسیار بخشیده است. نگران حصر آقایان موسوی، کروبی و خاتمی نباشیم، آنها جایشان بسیار امن است و در محافظت کامل قرار دارند، این ما هستیم که باید بدانیم چگونه از این مهلکه می توانیم بیرون بیائیم.
اگر ادامه اعتراض های منطقه بتواند در ایران هم موثر واقع شود و به حقیقت بپیوندد و در نهایت به فرار آقایان خامنه ای و احمدی نژاد منجر شود. گام نخست آن از هم پاشیده شدن سپاه پاسداران است و بسیار هم ساده خواهد بود. در آینده ای نه چندان دور سپاه بدلیل مشکلات درونی اش از هم خواهد پاشید و پس از یک دوره نابسامانی، ارتش آنرا جمع خواهد کرد. بطور طبیعی تعدادی کشته و مجروح و فراری و بقیه هم در اختیار ارتش قرار خواهند گرفت و ارتش همان نقشی را بازی خواهد که در تونس و مصر شاهدش بوده ایم و رژیم بدون خامنه ای و احمدی نژاد و با خاتمی و موسوی و...، و همان حکومت جمهوری اسلامی ادامه پیدا خواهد کرد.
فراموش نکنیم و باید بدانیم که اگر مردم ایران با همراهی غرب بتوانند به مانند تونس و مصر تنها خامنه ای و احمدی نژاد را از میان بردارند هیچ چیز عوض نخواهد شد و این بار با آشتی کردن و لبخند و حرف های قشنگ و امکانات بیشتر ومشخص تر از سوی امریکا جمهوری اسلامی رقیق تری که خواسته امریکا و تمام غرب است بر جای خواهد ماند و بازهم تنها ما بهایش را پرداخته و خواهیم پرداخت.
باید اضافه کنم که ناآگاه بدین مسئله نیستم که ممکن است تعدادی از شما که خواستار بی چون و چرای نبودن جمهوری اسلامی هستید در این روزهای بحران زا و سرنوشت ساز با هیجان بسیار این تصور را داشته باشید که اگر خامنه ای و احمدی نژاد نباشند همه چیز درست شده است، ولی این همان هیجانی است که در سال ۵۷ برای ما وجود داشت که اگر شاه نباشد همه چیز درست خواهد شد. همینطور ناآگاه نیستم که آن تعدادی که بدنبال دموکراسی و آزادی طرفدار "رهبران" جنبش سبز هستند از این تحلیل آزرده خاطر شوند. اما امروز با آنروزها تفاوت بسیار کرده است ولی در یک مورد مشترک است و آن اینکه "رهبران" جنبش سبز بصراحت می گویند که چه می خواهند و آن حفظ نظام و بازگشت به دوران طلایی امام است و باز هم این ما هستیم که نمی دانیم چه می خواهیم و یا در هیجان خود نمی خواهیم بشنویم که آنها چه می گویند.
هدف من از نوشتن این مطلب تنها هشداری است که بازهم فردا شیون و فریاد برنیاوریم که فریب خوردیم و انقلاب ما را دزدیدند و...، روی سخنم بیشتر با آنهائیست که نسل امروز را با تمامی آگاهی ها و هشیاری هایشان تشکیل می دهند و بیشترینشان از پدر و مادر هایشان گله دارند که چرا در سال ۱٣۵۷ ایران را به چنین روزی انداختند. بدانید که اگر شما هم همچنان با هیجان به امروزتان نگاه کنید مورد سوال و جواب فرزندانتان قرار خواهید گرفت و باید پاسخگوی فردای بچه هایتان باشید. در شروع انقلاب شخص من که کم و بیش در سنین امروز شما بودم هیچ تجربه ای را از نسل های پیشین خودم در اختیار نداشتم ولی امروز با تمام وجودم تمامی تجربه سیاسی خودم را با شما در میان می گذارم، شاید که گوشه بسیار کوچکی از آن موثر واقع شود.
با هیجان می توان به ادامه جمهوری اسلامی کمک کرد و با اندیشه و تامل بیشتر می توان امروز و فردای روشن تری را برای فردائی بهتر به ارمغان آورد.
به مانند همیشه با امید به امروز و فردائی بهتر که بسیار نزدیک است.
دکتر حسین لاجوردی
پاریس – سه شنبه سوم اسفند ۱٣٨۹
۲۲ فوریه ۲۰۱۱
در جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیتالله هاشمی رفسنجانی با اشاره به سیر سریع تحولات و نهضت بیداری اسلامی در كشورهای منطقه، از جمله در مصر، بحرین و یمن كه از لحاظ جغرافیایی در منطقهای حساس قرار گرفته و در لیبی كه به دلیل موقعیت ممتاز نفت برای اروپا خطر حضور نظامی ناتو در این منطقه را نیز جدّی كرده است، ضرورت هوشیاری و دیپلماسی فعال برای مواجهه با شرایط خاصی در منطقه را مورد تأكید قرار داد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با توجه به تكاپوی استكبار جهانی برای اعمال نفوذ در خیزشهای اسلامی منطقه و تحولات جهانی گفت: در این شرایط، حفظ و تقویت وحدت و همدلی و اعتماد در كشور یكی از ضروریترین امور است.
ایشان با اشاره به وجود افراد یا گروههایی در كشور كه از اول پیروزی انقلاب اسلامی با اصل انقلاب، جمهوری اسلامی، قانون اساسی و اصل ولایت فقیه زاویه داشتد و با توطئهها و ترفندهای گوناگون، اعم از كودتا، جاسوسی، ترور و توسل به راههای دیگر، سعی در مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته و دارند گفت: تكلیف نظام اسلامی و مردم برای مقابله با اینگونه افراد و گروههای معاند كه ممكن است هنوز هم عوامل اندك آنها با اعلام مواضع و شعارهای تند و تخریبی در پی تضعیف نظام باشند روشن است كه نمونه آن در 25 بهمن ماه به روشنی اتفاق افتاد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، اكثریت جامعه را از جمله وفاداران و علاقمند و دلسوز انقلاب و نظام اسلامی دانست و گفت: از وظایف مهم امروز مسئولان این است كه این اكثریت وفادار را متحد نگه داریم و از اعلام مواضع تفرقهانگیز و افراطی پرهیز شود. ایشان افزود: عوامل وحدت در جامعه كاملاً مشخص است. محور حركت و پیروزی انقلاب اسلامی تاكنون، اسلام و مكتب اهل بیت(ع) بوده است و دستاوردهای بزرگی نیز كسب شده است كه متأسفانه برخی مواضع افراطی و تفرقهانگیز از هر طرف تندرو كه اعلام شود چه از سوی دشمنان نظام و یا اشتباهی و سوءبرداشت توسط برخی دوستان ناصواب است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، به نقش امام، مراجع و روحانیت در بسیج مردم و پیروزی انقلاب اسلامی اشاره كرد و با تأكید بر اینكه زمانی برخی در اوایل میاندیشیدند چون حزب در كشور وجود ندارد در مبارزه شكست خواهیم خورد، گفت: تشكّل و شبكه فعال روحانیت، در قامت كاملتری از یك حزب در عرصه اداره كشور حضور یافت و با پایگاههای مردمی كه در سراسر كشور در مساجد داشت توانست به دور از آثار منفی حزب، با كمك مردم به خوبی مبارزه را پیروز و كشور را اداره كند و با كمك فتاوای مترقی مراجع و تكیه بر مكتب اهل بیت(ع) و حول محور ولایت فقیه، بحرانها را پشت سر گذاشتیم.
ایشان افزود: هیچ محور دیگری نمیتواند جایگزین اسلام و قانون اساسی و ولایت در شرایط فعلی برای كشور شود، ایشان تأكید كرد: همین عوامل تاكنون محور حركت جامعه و عامل تداوم آن بوده و در آینده نیز خواهد بود و تحقق این مهم نیز در گرو وحدت، یكپارچگی و حضور مردم است. بدون حضور و حمایت مردم كه در متون اسلامی و قانون اساسی نیز به صراحت اهمیت آن ذكر شده، اقدامات به نتیجه نخواهد رسید. لذا اساسیترین بستر تحقق اهداف متعالی نظام اسلامی، تحقق اهداف قانون اساسی است كه جمهوری اسلامی ایران با ساختار مناسب براساس این اصول شكل گرفته مردم هستند كه متأسفانه حركتها و مواضع افراطی و تندرو خواسته یا ناخواسته میتواند این اصول مترقی را تضعیف و وحدت و همبستگی مردم را مخدوش كند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی همكاری روحانیت شیعه و دانشگاهیان را شكلدهنده انقلاب اسلامی و اعتماد و اطمینان مردم به آنان را عامل پیروزیهای انقلاب تاكنون دانست و تأكید كرد: متأسفانه گروههای افراطی این دو عامل مهم را هدف قرار دادهاند و در این شرایط از افراد و نیروهای معتدل، اصولی و دلسوز واقعی انتظار میرود به دور از عصبانیت و كارهای افراطی، براساس اصول قانون اساسی، سعی در ایجاد تعدیل در افراطیگریها و حاكمیت منطق و قانون در جامعه كنند.
ایشان تأكید كرد: انتقاد صحیح و منطقی نه تنها مذموم نیست بلكه سازنده و عامل رشد است، ولی افراطیگری در تضعیف ولایت و دین و نادیده گرفتن نقش مردم بسیار خطرناك است. آیتالله هاشمی رفسنجانی با اشاره به برنامههای شومی كه دشمنان برای صدمه زدن به انقلاب اسلامی در سر دارند گفت: این انقلاب مربوط به نسل اول و دوم آن نیست بلكه باید سالهای سال برای آیندگان تا رسیدن به نتیجه نهایی خود بماند و روشنگر آیندگان باشد. باید مردم را در صحنه حول محور این اصول نگه داریم و اجازه بروز و ظهور به افراد و تفكر و گروهها تندرو ندهیم.
رئیس مجلس خبرگان، با انتقاد از مباحث انحرافی كه این روزها در برخی محافل سیاسی و رسانههای خاص و حتی صداوسیما در خصوص مجلس خبرگان رهبری و انتخابات هیأت رئیسه آن میشود گفت: متأسفانه برخی محافل و افراد و رسانههای معلومالحال، مباحثی را در خصوص خبرگان مطرح میكنند كه اینگونه به جامعه القاء كنند كه اینجانب تشنه ریاست بر جایگاه و مسند خاصی هستم. در صورتی كه به گواه تاریخ و گواهی شخصیتهای موجود و نظام، بحمدلله هیچگاه و در هیچ مقطعی به دنبال پُست و مسئولیت نبودهام و از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزه تاكنون در همه مسئولیتها، اعم از تأمین سوخت داخل كشور، شورای انقلاب، وزارت كشور، صداوسیما، دفاع مقدس، مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، خبرگان و… یا از طرف امام راحل یا رهبری معظم انقلاب تكلیف و دستور مسئولیت را متوجه من كرده است یا با خواست مردم و بزرگان، با آرای مردم بوده است و در آینده نیز به عنوان یك سرباز انقلاب، همینگونه خواهد بود.
ایشان افزود: حتی در اجلاس دوره قبل خبرگان رهبری، ریاست خبرگان را شخصاً به آیتالله مهدوی كنی پیشنهاد كردم و خود مایل به پذیرش آن نبودم و حضور در انتخابات خبرگان را رهبری معظم بر من تكلیف كردند ولی متأسفانه برخی افراد ناآگاه و یا شاید آگاه بهگونهای شانتاژ میكنند كه گویی اینگونه مسئولیتها برای اینجانب جاذبهای دارد.
اگر مسئولیتی پذیرفته میشود جز ادای تكلیف و دین به جامعه و انقلاب و نظام اسلامی نیست و این بار نیز برخی افراد و گروههای افراطی دانسته یا ندانسته شانتاژهایی میكنند كه احساس میكنم نباید تسلیم آنها و القائات آنان شد. لذا به تكلیف عمل خواهم كرد و نتیجه آن هر چه باشد تنها رضایت و خشنودی خداوند برایم مهم است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در پایان سخنان خود درگذشت شادروان دكتر بروجردی وابسته به خانواده حضرت امام(ره) را به بیت معزز امام راحل(ره) و مردم شریف ایران تسلیت گفت.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با توجه به تكاپوی استكبار جهانی برای اعمال نفوذ در خیزشهای اسلامی منطقه و تحولات جهانی گفت: در این شرایط، حفظ و تقویت وحدت و همدلی و اعتماد در كشور یكی از ضروریترین امور است.
ایشان با اشاره به وجود افراد یا گروههایی در كشور كه از اول پیروزی انقلاب اسلامی با اصل انقلاب، جمهوری اسلامی، قانون اساسی و اصل ولایت فقیه زاویه داشتد و با توطئهها و ترفندهای گوناگون، اعم از كودتا، جاسوسی، ترور و توسل به راههای دیگر، سعی در مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته و دارند گفت: تكلیف نظام اسلامی و مردم برای مقابله با اینگونه افراد و گروههای معاند كه ممكن است هنوز هم عوامل اندك آنها با اعلام مواضع و شعارهای تند و تخریبی در پی تضعیف نظام باشند روشن است كه نمونه آن در 25 بهمن ماه به روشنی اتفاق افتاد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، اكثریت جامعه را از جمله وفاداران و علاقمند و دلسوز انقلاب و نظام اسلامی دانست و گفت: از وظایف مهم امروز مسئولان این است كه این اكثریت وفادار را متحد نگه داریم و از اعلام مواضع تفرقهانگیز و افراطی پرهیز شود. ایشان افزود: عوامل وحدت در جامعه كاملاً مشخص است. محور حركت و پیروزی انقلاب اسلامی تاكنون، اسلام و مكتب اهل بیت(ع) بوده است و دستاوردهای بزرگی نیز كسب شده است كه متأسفانه برخی مواضع افراطی و تفرقهانگیز از هر طرف تندرو كه اعلام شود چه از سوی دشمنان نظام و یا اشتباهی و سوءبرداشت توسط برخی دوستان ناصواب است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، به نقش امام، مراجع و روحانیت در بسیج مردم و پیروزی انقلاب اسلامی اشاره كرد و با تأكید بر اینكه زمانی برخی در اوایل میاندیشیدند چون حزب در كشور وجود ندارد در مبارزه شكست خواهیم خورد، گفت: تشكّل و شبكه فعال روحانیت، در قامت كاملتری از یك حزب در عرصه اداره كشور حضور یافت و با پایگاههای مردمی كه در سراسر كشور در مساجد داشت توانست به دور از آثار منفی حزب، با كمك مردم به خوبی مبارزه را پیروز و كشور را اداره كند و با كمك فتاوای مترقی مراجع و تكیه بر مكتب اهل بیت(ع) و حول محور ولایت فقیه، بحرانها را پشت سر گذاشتیم.
ایشان افزود: هیچ محور دیگری نمیتواند جایگزین اسلام و قانون اساسی و ولایت در شرایط فعلی برای كشور شود، ایشان تأكید كرد: همین عوامل تاكنون محور حركت جامعه و عامل تداوم آن بوده و در آینده نیز خواهد بود و تحقق این مهم نیز در گرو وحدت، یكپارچگی و حضور مردم است. بدون حضور و حمایت مردم كه در متون اسلامی و قانون اساسی نیز به صراحت اهمیت آن ذكر شده، اقدامات به نتیجه نخواهد رسید. لذا اساسیترین بستر تحقق اهداف متعالی نظام اسلامی، تحقق اهداف قانون اساسی است كه جمهوری اسلامی ایران با ساختار مناسب براساس این اصول شكل گرفته مردم هستند كه متأسفانه حركتها و مواضع افراطی و تندرو خواسته یا ناخواسته میتواند این اصول مترقی را تضعیف و وحدت و همبستگی مردم را مخدوش كند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی همكاری روحانیت شیعه و دانشگاهیان را شكلدهنده انقلاب اسلامی و اعتماد و اطمینان مردم به آنان را عامل پیروزیهای انقلاب تاكنون دانست و تأكید كرد: متأسفانه گروههای افراطی این دو عامل مهم را هدف قرار دادهاند و در این شرایط از افراد و نیروهای معتدل، اصولی و دلسوز واقعی انتظار میرود به دور از عصبانیت و كارهای افراطی، براساس اصول قانون اساسی، سعی در ایجاد تعدیل در افراطیگریها و حاكمیت منطق و قانون در جامعه كنند.
ایشان تأكید كرد: انتقاد صحیح و منطقی نه تنها مذموم نیست بلكه سازنده و عامل رشد است، ولی افراطیگری در تضعیف ولایت و دین و نادیده گرفتن نقش مردم بسیار خطرناك است. آیتالله هاشمی رفسنجانی با اشاره به برنامههای شومی كه دشمنان برای صدمه زدن به انقلاب اسلامی در سر دارند گفت: این انقلاب مربوط به نسل اول و دوم آن نیست بلكه باید سالهای سال برای آیندگان تا رسیدن به نتیجه نهایی خود بماند و روشنگر آیندگان باشد. باید مردم را در صحنه حول محور این اصول نگه داریم و اجازه بروز و ظهور به افراد و تفكر و گروهها تندرو ندهیم.
رئیس مجلس خبرگان، با انتقاد از مباحث انحرافی كه این روزها در برخی محافل سیاسی و رسانههای خاص و حتی صداوسیما در خصوص مجلس خبرگان رهبری و انتخابات هیأت رئیسه آن میشود گفت: متأسفانه برخی محافل و افراد و رسانههای معلومالحال، مباحثی را در خصوص خبرگان مطرح میكنند كه اینگونه به جامعه القاء كنند كه اینجانب تشنه ریاست بر جایگاه و مسند خاصی هستم. در صورتی كه به گواه تاریخ و گواهی شخصیتهای موجود و نظام، بحمدلله هیچگاه و در هیچ مقطعی به دنبال پُست و مسئولیت نبودهام و از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزه تاكنون در همه مسئولیتها، اعم از تأمین سوخت داخل كشور، شورای انقلاب، وزارت كشور، صداوسیما، دفاع مقدس، مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، خبرگان و… یا از طرف امام راحل یا رهبری معظم انقلاب تكلیف و دستور مسئولیت را متوجه من كرده است یا با خواست مردم و بزرگان، با آرای مردم بوده است و در آینده نیز به عنوان یك سرباز انقلاب، همینگونه خواهد بود.
ایشان افزود: حتی در اجلاس دوره قبل خبرگان رهبری، ریاست خبرگان را شخصاً به آیتالله مهدوی كنی پیشنهاد كردم و خود مایل به پذیرش آن نبودم و حضور در انتخابات خبرگان را رهبری معظم بر من تكلیف كردند ولی متأسفانه برخی افراد ناآگاه و یا شاید آگاه بهگونهای شانتاژ میكنند كه گویی اینگونه مسئولیتها برای اینجانب جاذبهای دارد.
اگر مسئولیتی پذیرفته میشود جز ادای تكلیف و دین به جامعه و انقلاب و نظام اسلامی نیست و این بار نیز برخی افراد و گروههای افراطی دانسته یا ندانسته شانتاژهایی میكنند كه احساس میكنم نباید تسلیم آنها و القائات آنان شد. لذا به تكلیف عمل خواهم كرد و نتیجه آن هر چه باشد تنها رضایت و خشنودی خداوند برایم مهم است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در پایان سخنان خود درگذشت شادروان دكتر بروجردی وابسته به خانواده حضرت امام(ره) را به بیت معزز امام راحل(ره) و مردم شریف ایران تسلیت گفت.
جمعی از فعالان جنبش سبز:
میدان انقلاب تا پاستور را دهم اسفند گلباران می کنیم
جمعی از فعالان جنبش سبز با صدور بیانیه ای از هموطنان عزیز دعوت کرده اند که سه شنبه، دهم اسفند ماه همزمان با تظاهرات مردم در حمایت از رهبران جنبش سبز، در حرکتی نمادین و هماهنگ میادین منتهی به خانه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را از میدان انقلاب تا میدان پاستور و از میدان پاستور تا کوچه اختر گلباران کنند.
به گزارش کلمه، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است :
جنبش سبز حرکتی در امتداد تلاش یکصد ساله مردم ایران برای تحقق دمکراسی و آزادی در میهن است که با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی تاکنون طی مسیر کرده است. این جنبش مدنی که با حماسه بی نظیر راهپیمایی سکوت ۲۲ خرداد ۸۸ رخ نمایاند،از ابتدا همواره حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی و ضدخشونت را رعایت کرده است. حماسه ای که با آن اتحاد و روحیه حق طلبی مسالمت آمیز خود جهان را به حیرت واداشت.
همراه بزرگ جنبش سبز میرحسین ، نیز بارها بر ضد خشونت بودن این جنبش تاکید کرده است، مخصوصا آنجا که می گوید :”خشونت چاره ساز نیست. همگی از در مسالمت وارد شوید. خشم مرکبی است که سوار خود را به زمین میزند. درمقابل رفتارهای زشت امنیتی و تحریکهای مدوام تبلیغاتی مردم حق دارند عصبانی شوند، اگرچه این حقانیت تغییری در تبعات خشم آنان ایجاد نمیکند. ما به اندازهای که از خود صبر و خرد نشان بدهیم از کوششهایمان نتیجه میگیریم و اگر به سوی تندرویهای بیدلیل بلغزیم چه بسا که حاصل یک هفته و یک ماه تلاش را در یک روز و یک صحنه جا بگذاریم.”
حال که اقتدارگرایان، با حصر سران جنبش به خیال خود گامی دیگر در راه سرکوب و خاموش کردن این جنبش عظیم مردمی برداشته اند، ما نیز بار دیگر قدرت همدلی و همراهی مان را، این بار به مناسبت سالروز تولد میرحسین موسوی با گلباران کردن خیابان محل زندگی وی و همسرش به نمایش خواهیم گذاشت.
ما جمعی از فعالان سبز اندیش از شما هموطنان عزیز دعوت میکنیم سه شنبه، دهم اسفند ماه در حرکتی نمادین و هماهنگ میادین منتهی به خانه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را از میدان انقلاب تا میدان پاستور و از میدان پاستور تا کوچه اختر گلباران کنید.
همچنین از فعالان جنبش سبز دردیگر شهرها نیزدعوت می کنیم که مکانی را برای گذاشتن گل در شهر خود تعیین کنند. ما با گذاشتن گل هایمان در هرگوشه شهر، به مناسبت زادروز میرحسین موسوی ،فضای ایران راعطرآگین خواهیم کرد.
باشد که در این حرکت نمادین ، قدرت همدلی شما هموطنان سرافراز، بار دیگر لرزه بر اندام اقتدارگرایان افکند و حقانیت جنبش مردمی سبز دلهای سیاه شان را به دادگاه وجدان فرخواند
جمعی از فعالان جنبش سبز
اعتبار صندوق حمایت از صنایع دریایی در بودجه ۹۰ هم دیده نشد
رییس کمیته کشتیسازی انجمن مهندسی دریایی ایران گفت: علیرغم وعدههای قبلی، برای بودجه سال ۹۰ نیز اعتباری از سوی دولت برای راهاندازی صندوق حمایت از صنایع دریایی دیده نشده است.
به گزارش روابط عمومی انجمن مهندسی دریایی ایران، مهندس امیر بابایی که در جلسه کمیته کشتیسازی انجمن مهندسی دریایی ایران سخن میگفت؛ افزود: با این وضعیت، دردسرهای قبلی در تأمین بودجه این صندوق تکرار خواهد شد.
وی با بیان اینکه «علیرغم گذشت سهسال از تصویب قانون توسعه و حمایت از صنایع دریایی شاهد فعال شدن صندوق حمایتی برای رونق فعالیتهای کشتیسازی در کشور نیستیم»، یادآور شد: در دو سال گذشته نیز، پس از آنکه منابع صندوق در بودجه قرار نمیگرفت؛ معاونت برنامهریزی و نظارت نهاد ریاستجمهوری خواستار تأمین این منابع از اعتبارات داخلی وزارت صنایع میشد و این وزارتخانه هم، به دلیل محدودیت اعتبارات و نداشتن دغدغه لازم در حوزه صنایع دریایی، عملا اعتبار را تأمین نکرد.
رییس کمیته کشتیسازی انجمن مهندسی دریایی ایران همچنین با اشاره به دستورالعمل اخیر سازمان بنادر و دریانوردی در مورد ضرورت دوجداره شدن تانکرهای با ظرفیت بالای ۵۰۰ تن، گفت: این مصوبه، حملونقل دریایی کشور را تهدید میکند.
بابایی با بیان اینکه «این کنوانسیون در اغلب کشورهای دنیا هنوز اجرایی نشده است»، تصریح کرد: جای تعجب است که سازمان بنادر و دریانوردی چنین پیشنهادی را به صورت زودهنگام به مجلس داده و نمایندگان هم، آن را تصویب کردهاند.
وی با بیان اینکه «یکی از مهمترین کارکردهای شناورهای فعال در کشور نقل و انتقال سوخت است»، افزود: این مصوبه، همچنین ۷ تا ۸ شناور در حال ساخت که طبق قوانین قبلی طراحی شده و پیشرفت فیزیکی مناسبی هم داشتهاند؛ دچار مشکل کرده و اعمال تغییرات در آنها، عملا از نظر فنی ممکن نیست.
رییس کمیته کشتیسازی انجمن مهندسی دریایی ایران همچنین با ارائه گزارشی از آخرین وضعیت طرح وجوه اداره شده و ارائه تسهیلات تکمیل شناورهای ناتمام از سوی بانک ملت گفت: در پی توافق سازمان بنادر و دریانوردی با بانک در سال جاری، مصوبهای از سوی بانک صادر شد که چند بند مثبت و یک مورد منفی داشت.
وی توضیح داد: مواردی چون بخشودگی جرایم، افزایش مدت بازپرداخت تسهیلات و… از موارد مثبت این مصوبه بود؛ اما موضوع منفی آن بود که بانک اعلام کرده باقی تسهیلات را نخواهد پرداخت، مگر آنکه شناور کامل شده باشد.
معاون هماهنگکننده سازمان صنایع دریایی با اشاره به تزریق اعتبار از منابع داخلی این سازمان برای تکمیل ساخت ۱۰ فروند شناور، گفت: طبعا، تأمین چنین منابعی برای کشتیسازیهای خصوصی ممکن نیست و مالکان شناورها هم به دلیل وضع نامناسب بازار حملونقل دریایی، انگیزه چندانی برای سرمایهگذاری ندارند.
انتقاد شدید مرجع تقلید مقیم شیراز از تخلفات شرعی و قانونی جناح حاکم
آیتالله دستغیب: هرچه سریعتر به حصر غیر قانونی و غیر شرعی آقایان موسوی و کروبی پایان دهید
آیتالله سید علیمحمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز و عضو مجلس خبرگان رهبری، در نامه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری، از وضعیت حاکم به شدت انتقاد کرد و فهرستی از تخلفات صورت گرفته از موازین قرآن، سنت و قانون اساسی را که به گفتهی وی، به نظر عده ای از مراجع بزرگوار نیز رسیده، اعلام کرد.
به گزارش حدیث سرو، ایشان در این نامه، خواستار لغو نظارت استصوابی، برچیده شدن سانسور، محاکمه عوامل سرکوب مردم و شکنجه زندانیان، آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به اعتراضات آقایان موسوی و کروبی شده است. وی همچنین تاکید کرده که حصر غیر قانونی و غیر شرعی این دو هرچه سریعتر برداشته شود.
متن کامل نامه شجاعانه آیت الله دستغیب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم آیات و حجج اسلام اعضاء مجلس خبرگان
عرض می شود قیام مردم ایران به رهبری مرحوم امام خمینی ره، یک قیام اسلامی بود. هرچند فشارهای حکومت پهلوی پدر و پسر تاثیر داشت: از ظلم و ستم بر مردم بی سلاح، و خفقان شدید و انباشته شدن ثروت به دست حکّام وقت، و تاراج معادن به خصوص نفت به کشورهای حامی حکومت، و خفه کردن هر نوع صدای انتقاد، و رواج مدح و ثنا از شاه و درباریان و وابستگان حتی به وسیله بعضی از معمّمین، و گسترش فحشا و منکرات و…
امّا هنر امام خمینی این بود که به توفیق خداوند همه را جمع کرد در یک کلمه، و آن دین اسلام و کلمه توحید بود، و گفت مردم اسلام را می خواهند و حاکمیّت بر خلاف میل مردم حرکت می کند، و با نَفس رحمانی خویش و ارجاع آنها به فطرتشان توجه داد که همه این بدبختی ها به خاطر دوری از قرآن و سنّت است، و بیان نمود که اسلام خطّ بطلان می کشد بر ظلم و اسارت و شخص پرستی و بردگی و آنچه فطرت انسان نمی پسندد. لذا همه آنچه تبیین نمود خلاصه شد در «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».
مردم صدق را در کلام و عمل او یافتند که هرچه می گوید عمل می کند، و خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش می بیند، و فهمیدند که اگر کشته می شوند و یا زندان می روند و شکنجه می بینند برای خداست و برای برپایی قرآن و سنّت است. همانطور که وعده خداوند بود قیام مردم به ثمر رسید و لذّت آزادی در سایه اسلام را حس کردند و خداوند بندهای اسارت از حاکمیّت شیطان را از آنها برداشت، و با چه ذوق وشوقی به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، و از تشکیل شورای قانون اساسی توسط فقها و خبرگان در مسائل مختلف استقبال کردند و به حاصل آنکه قانون اساسی بود رای مثبت دادند، و می گفتند و می سرودند «در بهار آزادی جای شهدا خالی»، و چه جانانه از حریم اسلام دفاع کردند؛ هشت سال دفاع مقدّس، برادری و برابری، و آزادی و امید به آینده ای سرشار از نعمت های خدادادی، و از جمله بندگی خداوند و لذت عشق و معرفت به او…
مجلس شورای اسلامی با رای آزاد مردم تشکیل شد، رئیس جمهور با رای آزاد مردم انتخاب شد، خبرگان با رای آزاد مردم شکل گرفت، رهبر جمهوری اسلامی هم اعلام کرد که من هم تابع قانون هستم و از مردم مستثنا نیستم، و همه ما عمل به قانون اساسی می کنیم، و به همه هشدار داد که مواظب باشید از قرآن و سنّت و قانون اساسی منحرف نشوید، افراد متحجّر و کج اندیش در حکومت رخنه نکنند، نیروهای نظامی در غیر امور مربوطه به خود، دخالت نکنند، و رهبر آینده در اجرای قوانین به خصوص عمل به قرآن وسنّت کمال مواظبت را داشته باشد، حوزه های علمیه مستقل باشند، حوزه و دانشگاه در عمل به قرآن و سنّت وحدت داشته باشند، آزادی مردم از جهت رای دادن محصور نشود، جان و مال و ناموس مردم به تاراج نرود… و خلاصه همه قِسم وصیّت و سفارش کرد.
اما به تدریج نظارت استصوابی پیش آمد و اصل بر عدم برائت، جای اصل برائت را گرفت، و شاهرگ مجلس شورای اسلامی خبرگان و قوه مجریه را به دست آورد، و حاکمیت اکثریّت تبدیل شد به حاکمیّت اقلّیّت، و خبرگان که باید منتخب مردم باشند، در واقع منتخب شورای نگهبان گردیدند، و محور کار آنها که باید مواظبت دقیق بر رهبری در انجام وظایف قانونی اش، و مواظبت بر زیر مجموعه که از حدود قانونی اش منحرف نشود، تبدیل شد به تبعیّت بی چون و چرا از رهبری، و مخالفت با وضع موجود تبدیل شد به مخالفت با ولایت فقیه و نظام و در نهایت به اخراج و یا رای نیاوردن در دوره های بعد، اگر در حیات باشد! و این معنا بعینه برای حقیر پیش آمد که در چند سخنرانی تهدید به اخراج و جنگ سرد گردیدم. و قهرا بقیه اعضا نباید جرات انتقادی داشته باشند که چه بسا مبتلا به مثل حقیر شوند و حتی در شهر خویش هر کس به او وابسته باشد به وسیله نیروهای امنیتی دستور به اخراجش صادر گردد و یا برائت بجوید و یا اگر حوزه ای داشته باشد به شدت مراقبت شود و حتی المقدور در انزوای کامل به سر برد. بالاخره اینجانب وظیفه دارم که انتقاد کنم:
نظارت استصوابی لغو شود و آنچه باید باشد نظارت بر حفظ رای مردم در انتخابات است. به اعتراضات دو کاندیدای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی در نزد هیئتی که طرفین دعوی قبول داشته باشند گوش داده شود و بررسی شود و هرچه سریعتر حصر غیرقانونی و غیر شرعی این دو بزرگوار برداشته شود.
آنهایی که در راهپیمایی آرام به مردم هجوم آوردند و زدند و دستگیر کردند محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام. آنهایی که بدون محاکمه زندان هستند آزاد شوند و اگر متهم به جرمی هستند آشکارا محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. روزنامه ها و مراکز خبری آزاد شوند، و سانسور برچیده گردد. بازجویانی که زندانیان را شکنجه کردند و مسببّین حمله به کوی دانشگاه محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. نیروهای نظامی از سپاه و بسیج و انتظامی و اطلاعات در مسائل سیاسی، فرهنگی، دینی، حوزوی و دانشگاهی دخالت نکنند، و به تمام بندهای قانون اساسی عمل شود.
قوه قضائیه مستقل عمل کند، و با تعامل با مراجع، اصول و فروع قضاوت انجام گیرد. برخوردهای فراقانونی و غیر شرعی با متهمین سیاسی نشود. این وضع بد اخلاقی و بعضا خلاف شرعها که در صداوسیما اجرا می شود، و خلاف گوییها و دروغها و تهمتها برچیده شود. صداوسیما متعلق به همه مردم- چه موافق و چه مخالف- می باشد، انحصار آن به هیئت حاکمه رجوع به گذشته است. مردم از کارهای که حاکمیت می کند در داخل و خارج با خبر باشند، دخل و خرجها را نه تنها مجلس بلکه همه مردم بفهمند. «یا قَومِ لَکُمُ الیَومَ ظاهرینَ فِی الارضِ فَمَن یَنصُرُنا مِن باسِ اللّه ان جاءنا»: امروز حکومت در دست شما است و همه نوع امکانات دارید و می توانید با مردم بدون سلاح مهربان باشید و آنها را ولی نعمت خود بدانید، و یا بر سرآنها بکوبید تا ساکت شوند، ومی توانید مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه دهید، اما از «باس» خداوند باید ترسید. اینجانب و امثال حقیر نظری جز خیر خواهی و سعادت شما حاکمیت و غیر شما نداریم. «ما عِندَکُم یَنفَد وَ ما عِندَ اللّه باق»
هنگامی که این سطور را می نوشتم با برخورد غیر منطقی حاکمیت با افرادی که هر کدام هشت سال و بیشتر با رای مردم خدمت می کردند مواجه شدم، و فکر می کردم آخر مردم دنیا چگونه قضاوت می کنند که کشور، مدت ۳۲ سال از انقلاب و در دست افرادی بود که به قول شعارهای شما دست نشانده آمریکا و اسرائیل بودند، چقدر زشت وزننده است! اینها دستور اسلام نیست، سیره ائمه اطهار نیست، تبلیغ اسلام و قرآن نیست…
هر فرد و یا گروه غیر مسئول حق حکم راندن و یا نسبت دادن کسی به ارتداد و منافق و فاسق ندارد، متهم باید در دادگاه علنی زیر نظر مجتهد جامع الشرایط با شنیدن دلایل جرم و اختیار دفاع از خود محاکمه شود، در غیر این صورت هر نوع بازداشت و حصر وغیره صورت شرعی و قانونی ندارد و جایز نیست. شعارهایی که علیه اشخاص داده می شود و بعضا از صداو سیما پخش می شود توسط هر فرد یا گروهی باشد جایز نیست. شبنامه ها، تراکت ها و اعلامیه هایی که علیه اشخاص منتشر می شود حتی اگر در محکمه عدل جرمش ثابت شود جایز نیست و صورت شرعی و قانونی ندارد. میزان حکم شرعی، قرآن و سنت و فتاوای مجتهدین جامع الشرایط مراجع تقلید می باشد.
اینک خلاصه تخلفاتی که از شرع و قانون صورت گرفته به نظر شریف عده ای از مراجع بزرگوار رسیده، از این قرار است:
۱- مطابق حدیث معتبر منقول از امام صادق ع، هر کس شهادتین می گوید جان و مال و آبرویش محفوظ است. (عن الصادق ع: الاسلام شهادة ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله به حقنت الدماء) کافی ۲۵:۲- کتاب ایمان و الکفر.
۲- هر مسلمانی که متهم به جرمی گردید قبل از اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط آبروی او محفوظ و حق بازداشت وی نیست.
۳- اثبات جرم باید با اقرار از روی اختیار و یا شاهد عادل و معتبر حاصل گردد، و اعتراف گیری در زندانها با ارعاب و تهدید و تطمیع بالخصوص آن هم با شکنجه ابدا جایز نیست و ظلم صریح است و فاقد وجه شرعی و حقوقی بوده و اعتبار ندارد.
۴- هر کسی نمی تواند برای متهمین حکم صادر کند مگر مجتهد جامع الشرایط باشد. برای قضاوت یا در شان نبی است ویا درشان و صلاحیت وصیّ نبی است و در غیر این صورت مصداق شقی است. (قال امیرالمومنین ع: لشریح: یا شریح، قد جلست مجلسا ما جلسه الا نبی او وصیّ نبیّ او شقی. من لا یحضر۵:۳ حدیث ۳۲۲۲)
۵- دروغها و تهمت ها که بعضا از صداوسیما پخش می شود هیچ قسم صورت شرعی ندارد.
۶- به بهانه حفظ نظام (که در حقیقت از نظر آنها حفظ هیئت حاکم است) حرامهای خداوند و گناهان کبیره حلال نمی شود.
۷- حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط از اصل تا فرع برای حکم دادن باید تحت هر نوع امر ونهیی نباشد حتی بزرگترین مقام مسئول کشور.
۸- ارتداد و محاربه در فقه چارچوب معین و تعریف خاص دارد و حکم ثبوت ارتداد و محارب بودن اشخاصی که احقاق حق می کنند و فریادرسی می نمایند جز از طرف مجتهد جامع الشرایط با ذکر دلیل جایز نیست.
۹- ضرب و شتم افرادی که برای احقاق حق، راهپیمایی آرام دارند جایز نیست، مرتکبان به آنها مجرمند و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند و هیئت حاکمه مسئول حفظ جان و مال و آبروی آنهاست.
۱۰- با توجه به اینکه امنیت حق طبیعی و اولیه همه افراد و شهروندان می باشد و هیچ کس حق سلب و یا ایجاد محدودیت در این حق ندارد، ورود هر فردی تحت هر عنوان و سمتی به حریم افراد، و استراق سمع و تفتیش وسایل خانوادگی آنها جایز نیست.
۱۱- حوزه های علمیه باید مستقل باشند، مراجع بدون واهمه بتوانند احکام شرع و یا تخلف از آنها را بگویند.
۱۲- دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی در امور مذهبی حوزه ها و مساجد و دانشگاه ها و امر و نهی آنها برای ائمه جماعات صورت شرعی ندارد.
۱۳- هیئت حاکمه عهد کرده که به قانون اساسی پایبند باشد و قسم یاد کرده. نقض عهد جایز نیست و موجب سلب عدالت است.
۱۴- خبرگان رهبر را برابر قانون اساسی که اختیار انتخاب و تعیین بر عهده آنان قرار داده و حتی برای آنان حق عزل دیده است، وقتی که فردی را برای رهبری تعیین می کنند مکلف هستند که ناضر بر اعمال وی باشند و هر نوع خلاف شرعی از زیر مجموعه انجام گیرد لازم است تذکر دهند و با رعایت مراتب امر بمعروف و نهی از منکر به وظایف قانونی خود عمل کنند، در غیر این صورت در نزد خداوند مسئول خواهند بود.
۱۵- حیف و میل بیت المال بدون حکم شرعی و مجوز قانونی جایز نیست و در دخل و خرج آن لازم است مردم بدانند زیرا متعلق به همه مردم است.
۱۶- وظیفه شورای نگهبان پاسداری از احکام اسلام و صیانت رای مردم و حفظ آبروی مسلمانان است؛ تخلف از آن جایز نیست.
سید علی محمد دستغیب
۵/ ۱۲ /۸۹
خاتمی: به جای حصر آقایان موسوی و کروبی، باید زندانیان را آزاد میکردند
اگر همهی مسئولان طراز اول، فاسد و منحرفاند، یعنی حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟
سید محمد خاتمی با انتقاد از حصر خانگی موسوی و کروبی و تهمتزنی به ایشان، هشدار داد که چنین اقدامهایی اعتراضات را متوجه اصل نظام میکند. وی همچنین ابراز امیدواری کرد که در آستانه سال نو، نسبت به رفع حصر و محدودیت و آزادی زندانیان و ایجاد فضای امن و آزاد اقدام شود.
خاتمی همچنین گفت: به جا بود که زندانیان که نوعاً انسان های امتحان داده و صادق و مؤمن اند آزاد شوند، نه اینکه این روزها شاهد دستگیری های گسترده ی تازه و ایجاد محدودیت مجدد برای کسانی باشیم که اندکی از محدودیت آن ها کاسته شده بود و یا امید به کاسته شدن آنها می رفت.
به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی، وی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه و روحانیون به مناسبت فرارسیدن ایام میلاد فرخنده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ولادت امام جعفر صادق علیه السلام که روز اخلاق و مهرورزی نام گرفته ضمن تبریک به حاضران این عید بزرگ را به عموم مسلمانان جهان و آزادگان عالم تبریک گفت.
رئیس جمهوری سابق ایران به اشاره به موج فراگیر و خیزش درخور تحسین علیه بیداد و خودکامگی و فساد توسط مردم خاورمیانه، این منطقه را از نظر راهبردی، سیاسی و اقتصادی در جهان امروز حیاتی خواند.
وی خاورمیانه را خاستگاه پیامبران بزرگ خدا و مرکز تمدن های جهانی و سرشار از منابع طبیعی که حیات و اقتصاد و تکنیک جهان به آن وابسته است دانسته و افزود: خاورمیانه همیشه مورد طمع قدرت های سلطه گر و توسعه طلبی بوده که راه کار را پشتیبانی از حکومت های مستبد در منطقه دانسته اند که چون جایگاهی در میان مردم خود ندارند ناچار وابسته به آن قدرت ها می شده و می شوند. در حالی که مردم رشید این منطقه و ملت هایی که دارای سابقه درخشان تاریخی و مدنی هستند بیش از هر جا شایستگی برخورداری از نظام ها و حکومت های برآمده از رأی و اراده مردم و تأمین کننده منافع آن ملت ها را دارند و متأسفانه از آن محروم بوده اند.
خاتمی ادامه داد: در بیش از یک صد سال اخیر ملت های این منطقه نسبت به حقوق و جایگاه خود آگاهی روزافزون یافتند و برای دفع و رفع استبداد و استعمار تلاش کردند و قیام های ارجمندی را ترتیب دادند. هر چند با کمال تأسف در بیشتر موارد این قیام ها و نهضت ها یا در آغاز شکست خورد یا در ادامه منحرف شد و دوباره دیکتاتوری و وابستگی حاکم شد ولی مردم هیچ گاه از حرکت باز نایستادند.
وی گفت: اگر امروز موج قیام و نهضت فراگیر می شود در ایران عزیز ۳۰ سال زودتر انقلاب رخ داد که نشانه ظرفیت و شایستگی مردم است و خوشبختانه امروز و در عصری که ارتباطات گسترده سبب شده است و هیچ چیز و هیچ امری از انظار عمومی مخفی نمی نماند شاهد خیزش عظیم در منطقه هستیم.
وجه مشترک قیام های منطقه، وجود حکومت های خود کامه است
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها حرکت های مردمی اخیر را غلیان خشمی فروخورده علیه خودکامگی و استبداد دانست که تاب سوز ترین درد تاریخی است و در ادامه افزود: این حرکت ها در جهت آزادی و رفع تحقیر ملت ها توسط مستبدان و استعمارگران و نشانه رشد انسان امروز که جز به تأمین حاکمیت بر سرنوشت خود تن نمی دهد.
وی خاطرنشان کرد: درست است که وابستگی به بیگانه، هم پیمانی با رژیم صهیونیستی، رواج ظلم و تبعیض و برباد رفتن منابع طبیعی این کشورها همگی انگیزه هایی برای این قیام ها و عواملی برای فهم درست این حرکت ها است ولی نباید از یک علت بزرگ که وجه مشترک این قیام های متعدد است غافل ماند و آن اینکه در همه این کشورها وجه غالب، وجود حکومت های خود کامه ای بوده است که دست در دست بیگانه با زور و سرنیزه و سرکوب و ایجاد فضای رعب و مشت آهنین بر مردم حکومت کرده اند. به همین دلیل می بینیم که قیام ها علیه نظامهای مختلف دیکتاتوری است که بعضاً هم پیمان اسرائیل و دارای وابستگی آشکار به قدرت های بزرگ هستند و بعض دیگر سیاست اصلی خود را مخالفت با غرب بخصوص آمریکا قرار داده اند و همواره شعار های انقلابی و ضد صهیونیستی داشته اند.
سید محمد خاتمی در ادامه دیگر عوامل دخیل در خیزش های مردمی خاورمیانه را بر شمرد و تصریح کرد: در بعضی از این کشورها چهره خشن فقر و تبعیض آشکارتر بوده و در پاره ای دیگر حتی در عرصه اقتصادی و رسیدگی به مردم وضع بهتری وجود داشته است ولی آنچه مشترک است خودکامگی حاکمان بریده از مردم و نادیده انگاشته شدن حق و حرمت ملت و تحمیل خفقان و سلب آزادی های اساسی و مشروع بوده است. به هر حال آنچه پیش آمده است مطمئناً تا استقرار حکومت های مردمی و عقب نشینی کامل حکومت های مستبد و زورگو و حامیان آنها ادامه خواهد یافت و این پدیده ای است مبارک و واقعه مهمی که جهان اسلام و خاورمیانه با آن روبرو است. گرچه مردم در قیام خود در تونس، مصر، لیبی و نقاط دیگر هزینه سنگینی پرداخته و می پردازند و قربانیان فراوان داده و می دهند. بخصوص آنچه در لیبی رخ می دهد شاید بزرگترین فاجعه و جنایت علیه بشریت باشد ولی به یاری خداوند نتیجه کار شیرین است و ملت شریف و آزاده ایران نیز همراه، همدل و پشتیبان این ملت ها است.
نادیده انگاشتن حق و حرمت مردم به نام اسلام با هدف جایگزین کردن استبداد با لعاب تقدس
رئیس جمهوری سابق ایران سپس با اشاره به زوایای گوناگون انقلاب اسلامی ایران این حرکت بزرگ مردمی را فراگیرترین انقلابی دانست که در دوران اخیر رخ داده است و افزود: مردم بزرگوار ایران با دست های تهی در مسیر خواست تاریخی خود برای آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت با رهبری ممتاز امام به پا خاستند و حکومت و نظام فاسدی را سرنگون کردند که مورد پشتیبانی قدرت های سلطه گر بود. اکثریت مردم ما مسلمانند و انگیزه های دینی در آنان قوی است و هموطنان غیر مسلمان هم در شعارهای انقلاب و خط مشی ترسیم شده از سوی امام و انقلابیان مسلمان و در جمهوری اسلامی تأمین خواست های تاریخی خود را که از جمله برخورداری از حقوق انسانی و حق تعیین سرنوشت و آزادی های اساسی و تأمین منافع ملی که متعلق به همه ملت از هر آیین و گرایش است دیدند و جمهوری اسلامی با رأی و اراده مردم مستقر شد.
سید محمد خاتمی سپس با اشاره به چهره های متفاوت ارائه شده از اسلام در این رهگذر تصریح کرد: این موضوع را از یاد نبریم که در طول تاریخ دو گونه اسلام عرضه شده است و بخصوص در دوران جدید این دو چهره از اسلام آشکارتر بوده است. افراط، خشونت، ظاهرپرستی، نادیده انگاشتن حق و حرمت مردم به نام اسلام و هدف آن جایگزین کردن استبداد با لعاب تقدس به جای استبداد ناصالح و نامقدس بوده است که نمونه آن را در گوشه و کنار جهان از جمله در همسایگی خود دیدیم. امری که اولاً افکار عمومی جهان امروز را علیه اسلام عزیز تحریک کرد و ثانیاً بسیاری از مسلمانان از اینکه چنین حکومت هایی روی کار بیایند نگران شدند. ثالثاً دشمنان آزادی و استقلال و منافع ملت های مسلمان نیز بهانه یافتند تا دشمنی خود را علیه اسلام و ملت های مسلمان توجیه کنند. و اسلام دیگر، اسلام عدالت، اسلام اخلاق، اسلام آزادی و اسلام مردم سالاری بود که در انقلاب ما چهره درخشان خود را نشان داد و طبیعی است که جمهوری اسلامی می توانست و می تواند الگویی باشد برای همه آنان که به اسلام پای بندند و هم آزادی و مردم سالاری و پیشرفت را می خواهند. به همین دلیل است که دلبستگان صادق به انقلاب و ایران و مردم این قدر بر جمهوریت نظام اسلامی تأکید می کنند و بر اصول قانون اساسی بخصوص آنچه مربوط به حقوق ملت و مردم است پا می فشارند.
آیا اگر فضا باز باشد و اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد، به جمهوری اسلامی خدمت نشده است؟
سید محمد خاتمی با ابراز نگرانی از اقدامات تخریبی صورت گرفته در ماه های اخیر تصریح کرد: آیا باعث ناراحتی و نگرانی نباید باشد وقتی جریان یا جریان هایی می کوشند دست آوردهای بزرگ انقلاب را نادیده انگارند، بلکه آن را دگرگونه جلوه دهند؟ وقتی بنا باشد همه مسؤولان طراز اول که مورد تأیید امام، مردم و رهبری بوده اند انسانهای فاسد، منحرف و ضد انقلاب معرفی شوند آیا مردم جهان حق ندارند این شبهه را پیدا کنند که پس حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟ و آیا این بزرگ ترین جفا به انقلاب نیست؟ آیا اگر فضا باز باشد قانون اساسی مبنای عمل قرار گیرد و انتقاد و حتی اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد. نصیحت مسؤولان کشور و نقد و ارائه آزاد اندیشه یک ارزش به حساب آید، به جمهوری اسلامی خدمت نشده است؟
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها با تأکید بر لزوم حرکت به سوی استقرار فضای آرام و به دور از تنش در جامعه تصریح کرد: گفتیم و باز هم می گوییم که کشور به همه نیروهای مخلص نیازمند است خواه منتقد باشند خواه نباشند. انتظار بوده و هست که پس از قریب دو سال تنش بی جا که با گفت و گو و تعامل و رعایت حقوق ملی و شهروندی قابل حل و پیشگیری بود و هنوز هم هست با تدبیر و حکمت راه بر همدلی و پیشرفت همه جانبه کشور گشوده شود.
وجود ارتباط رهبران جنبش و نخبگان دیگر با مردم و جوانان، خود سبب جلوگیری از سوء استفاده خواهد شد
وی تصریح کرد: به جا بود که زندانیان که نوعاً انسان های امتحان داده و صادق و مؤمن اند آزاد شوند نه اینکه این روزها شاهد دستگیری های گسترده تازه و ایجاد محدودیت مجدد برای کسانی باشیم که اندکی از محدودیت آن ها کاسته شده بود و یا امید به کاسته شدن آنها می رفت.
سید محمد خاتمی در ادامه با اشاره به حصر خانگی مهندس موسوی و مهدی کروبی ضمن ابراز نگرانی از ادامه این روند تأکید کرد: چرا باید کسانی چون جناب مهندس موسوی و جناب آقای کروبی و همسرانشان که سابقه درخشان در انقلاب و جمهوری اسلامی دارند و در دلبستگی شان به اصل انقلاب و نظام تردیدی نیست دچار حصر و محدودیت شوند و بی مهابا به انواع تهمت ها متهم شوند.
وی ادامه داد: با کمال تأسف چنین اقدام هایی سبب می شود که زمینه ای فراهم آید تا کسانی که نه نظام را قبول دارند و نه خیر ایران و ایرانی را می خواهند میدان داری و احیاناً از احساسات پاک مردم بخصوص جوانان سوء استفاده کنند.
امیدوارم در آستانه سال نو رفع حصر و محدودیت ها صورت بگیرد و زندانیان آزاد شوند
او همچنین پرسید؟ آیا وجود ارتباط این عزیزان و نخبگان دیگر با مردم و جوانان، خود سبب مهار شدن غلیان ها و جلوگیری از سوء استفاده کسانی نخواهد شد که می خواهند اعتراض ها را متوجه اصل نظام کنند؛ در حالی که واقعاً چنین نیست؟ بگذرم از ناسزاها و تهمت های یک طرفه که هر روز متوجه این برادران و دیگر شخصیت های مورد علاقه مردم می شود و فضا را آلوده می کند.
خاتمی در پایان گفت: امیدوارم در آستانه سال نو با حرکت به سوی رفع حصر و محدودیت و آزادی زندانیان و ایجاد فضای امن و آزاد و ایجاد فضای شایسته این مردم که در آن رأی و اراده ملت تعیین کننده باشد، همگان حق انقلاب و جمهوری اسلامی را ادا کنیم. ان شاء الله.
در آغاز این دیدار حاضران ضمن ادای احترام به قیام های در خور تحسین مردم مصر و تونس و لیبی و سایر کشورهای مسلمان از حصر و محدودیت بزرگوارانی که مورد اعتماد و علاقه بیشتر مردم و صاحب خدمات درخشان در انقلاب و کشور بوده اند اظهار تأسف کرده و بر لزوم همدلی و شکیبایی و استقرار همه جانبه قانون اساسی و دفاع از آزادی و آرمانهای انقلاب و امام تأکید کردند.
دستور وزارت اطلاعات به قاضی مقیسه برای افزایش فشار بر توکلی، هدایت و گلرو
بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، پیش از این توسط همین شعبه به ۹ سال و نیم حبس محکوم شده بود. مهدیه گلرو، نائب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، نیز به ۲ سال و چهار ماه حبس و مجید توکلی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، توسط شعبه ۱۵ دادگاه به ۸ سال حبس محکوم شده اند. چندی پیش این دانشجویان پیام هایی به مناسبت روز دانشجو از داخل زندان منتشر کردند. در پی این مسئله و ناکامی وزارت اطلاعات در تغییر مواضع فعالان دانشجویی تحت فشار، پرونده جدیدی برای این سه نفر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تشکیل شد.
به گزارش دانشجونیوز، پس برگزاری جلسه دادگاه در تاریخ شنبه ۱۲ بهمن ماه، قاضی مقیسه از هدایت، گلرو و توکلی خواسته بود که با تکذیب بیانیه های منتشر شده و نوشته ها و مقالات صادر شده توسط ایشان از سایت ها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کنند. وی اعلام کرده بود که در صورت پذیرش خواست مسئولان امنیتی، تمامی اتهامات جاری این دانشجویان پایان یافته و این پرونده مختومه خواهد شد. این جلسه که بدون طی کردن مراحل قانونی و بدون حضور وکیل دانشجویان برگزار شده بود، این سه نفر ضمن رد درخواست قاضی، با غیرقانونی خواندن جلسه دادگاه خواهان حضور وکلای مدافع در جلسه دادگاه شده بودند.
تهدید دانشجویان به صدور مجدد احکام بلند مدت حبس و تبعید به نقاط دورافتاده در حالی صورت می گیرد، که مجید توکلی هم اکنون دوران حبس خود را در تبعید و در زندان رجایی شهر کرج طی میکند و کلیه تماس های تلفنی وی نیز قطع شده است. همچنین بهاره هدایت به همراه مهدیه گلرو چندین ماه است که از حق ملاقات محروم شده اند و تمامی تماس های تلفنی آنها نیز قطع شده است. آن ها به همراه سایر زندانیان سیاسی زن در بند متادون که فاقد هر گونه امکانات بند عمومی است به سر می برند.
بی خبری از وضعیت حسین سالمکار، دانشجوی دانشگاه شریف
خبرگزاری هرانا - از وضعیت حسین سالمکار دانشجوی بازداشتی دانشگاه صنعتی شریف و عضو سابق شورای عمومی انجمن اسلامی دانشگاه خواجه نصیر هیچگونه اصلاعی در دست نیست.
این فعال دانشجویی در تماس تلفنی کوتاهی با خانواده اش از بازداشت خود خبر داده است وی به خانواده ی خود گفته است که به او اجازه نمی دهند که محل نگهداری خود را بگوید.
به گزارش دانشجو نیوز، در پی مراجعه خانواده ی حسین سالمکار به دادسرای انقلاب و دادستانی تهران به آنها گفته شده است که نام فرزند شما در میان ۶۵۴ نفر بازداشت شده ای که در زندان اوین نگهداری می شوند وجود ندارد و پرونده ای از وی در هیچکدام از شعب دادسرای انقلاب موجود نیست.
با توجه به اینکه این فعال دانشجویی یک روز پس از تجمع ۲۵ بهمن و با گزارش حراست و بسیج دانشگاه صنعتی شریف بازداشت شده و اینکه به وی اجازه داده نشده است که محل نگهداری خود را بگوید احتمال آن می رود که او توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده و هم اکنون در بند ۲- الف سپاه پاسداران زندان اوین نگهداری می شود.
شایان ذکر است که حسین سالمکار در تاریخ ۲۶ اسفند و پس از برگزاری تجمع ۲۵ بهمن در حین خروج از دانشگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
دستگیری یک شهروند دیگر در رابطه با شرکت آچیلان در
خبرگزاری هرانا - یک شهروند ساکن مشهد به نام "مجید مجیدی" بیش از دو هفته است که توسط نیروهای اطلاعات سپاه، بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، نامبرده مدیر یکی از شرکت های اقماری وابسته به شرکت "آچیلان در" تحت نام "شاخص شرق" بوده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، نامبرده مدیر یکی از شرکت های اقماری وابسته به شرکت "آچیلان در" تحت نام "شاخص شرق" بوده است.
گفته می شود این دستگیری متعاقب بازداشت مدیر عامل و ۴ نفر دیگر از اعضای هیئت مدیره شرکت مزبور در تاریخ ۲۷دی ماه میباشد.
شایان ذکر است با آنکه بیش از یک ماه از بازداشت افراد فوق الذکر میگذرد تاکنون ایشان هیچ ملاقاتی با خانوادههای خود نداشته و مسئولین دادسرا و اطلاعات مشهد اتهام ایشان را اقدام علیه امنیت نظام ذکر کردهاند.
لازم به یادآوری ست که بازداشت این افراد پیرو انتشار خبری در خبرگزاری دولتی فارس مبنی بر ممنوعیت استفاده از دربهای اتوماتیک ساخت شرکت "آچیلان در" به دلایل امنیتی و وارد کردن اتهام وابستگی شرکت مزبور به بهائیان صورت گرفته بودند.
بیخبری از وضعیت یک زندانی سیاسی کرد تبعهٔ ترکیه
خبرگزاری هرانا - از وضعیت و محل نگهداری یک زندانی سیاسی کرد تبعهٔ ترکیه به نام "علی حسین اوندیل" هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علی حسین اوندیل فرزند رضا ۲۴ ساله اهل روستای "دوغان نار" از توابع "ادرمیت" استان "وان" (ترکیه) در اوایل سال ۲۰۰۹ (زمستان سال ۱۳۸۷) در شهرستان نقده به همراه شش نفر از دوستانش توسط نیروهای امنیتی جمهورس اسلامی بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علی حسین اوندیل فرزند رضا ۲۴ ساله اهل روستای "دوغان نار" از توابع "ادرمیت" استان "وان" (ترکیه) در اوایل سال ۲۰۰۹ (زمستان سال ۱۳۸۷) در شهرستان نقده به همراه شش نفر از دوستانش توسط نیروهای امنیتی جمهورس اسلامی بازداشت شد.
وی پس از گذران ماهها انفرادی که طی آن متحمل شکنجههای روحی و جسمی فراوانی شده بود، از سوی یکی از شعب دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.
گفتنی ست این زندانی سیاسی یک سال از دوران محکومیت خود را در زندان شهرستان نقده محبوس بود و سپس به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد؛ در طی این مدت وی بارها از زندان به وزارت اطلاعات ارومیه انتقال و مورد شکنجه به منظور اخد اعتراف مبنی بر اینکه "وی قصد ملحق شدن به یکی از احزاب کردی ایران را داشته" قرار گرفته است.
گفتنی ست این زندانی سیاسی یک سال از دوران محکومیت خود را در زندان شهرستان نقده محبوس بود و سپس به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد؛ در طی این مدت وی بارها از زندان به وزارت اطلاعات ارومیه انتقال و مورد شکنجه به منظور اخد اعتراف مبنی بر اینکه "وی قصد ملحق شدن به یکی از احزاب کردی ایران را داشته" قرار گرفته است.
وی هم چنین در تماسهای تلفنی با خانوادهاش از تهدید ماموران وزارت اطلاعات در صورت عدم همکاری با ایشان خبر داده است.
شایان ذکر است که مسئولان، علی حسین اوندیل را دوازده روز قبل، پس از ملاقات با مادرش از بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه به محلی نامعلوم منتقل کرده و تاکنون هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دست نمیباشد.
طی چند روز گذشته نیز خانوادهٔ این زندانی سیاسی از وان ترکیه چندین بار به ارومیه طی مسیر کرده تا جویای حال وی شوند، اما مسئولان زندان از دادن هرگونه پاسخی به ایشان امتناع میکنند.
شایان ذکر است که مسئولان، علی حسین اوندیل را دوازده روز قبل، پس از ملاقات با مادرش از بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه به محلی نامعلوم منتقل کرده و تاکنون هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دست نمیباشد.
طی چند روز گذشته نیز خانوادهٔ این زندانی سیاسی از وان ترکیه چندین بار به ارومیه طی مسیر کرده تا جویای حال وی شوند، اما مسئولان زندان از دادن هرگونه پاسخی به ایشان امتناع میکنند.
دولت یارانه مترو را ندهد مردم باید بدهند
خبرگزاری هرانا - محمدباقر قالیباف، شهردار تهران می گوید که اگر دولت سهم خود را در زمینه یارانه مترو را پرداخت نکند، مردم بایستی از جیب خودشان این هزینه را بدهند.
محمدباقر قالیباف در جمع خبرنگاران در مورد یارانه مترو و در پاسخ به این سوال که اگر دولت یارانه مترو را پرداخت نکند، بلیط مترو ۹۷۵ تومان میشود و شهرداری در این مدت چه راهکاری در نظر گرفته است، اظهار کرد: "شهرداری مانند گذشته سهم خود را پرداخت میکند و چنانچه دولت سهم خود را پرداخت نکند، مردم باید این هزینهها را تقبل کنند چرا که شهرداری در توانش نیست که سهم دولت را هم بپردازد و درنتیجه چارهای جز افزایش قیمت نداریم."
به گزارش آفتاب، شهردار تهران در مورد عدم ترخیص واگنهای مترو از گمرک بندرعباس گفت: "دولت باید اعتبارات را پرداخت میکرد که متاسفانه تاکنون تاخیر داشته و سزاوار نیست این واگنها شب عید در گمرک بمانند."
وی در ادامه در پاسخ به سوالی در خصوص وضعیت ترخیص واگنهای مترو از گمرک بندرعباس، عنوان کرد: دولت باید اعتبارات را پرداخت میکرد که متاسفانه تاکنون تاخیر داشته و سزاوار نیست این واگنها شب عید در گمرک بمانند و بهتر است که همکاریهای لازم برای ترخیص آن صورت گیرد.
شهردار تهران با اشاره به اینکه سالهای گذشته سالانه ۲. ۵ کیلومتر خط مترو احدث میشد که این میزان در حال حاضر به سالانه در حدود ۲۰ کیلومتر افزایش یافته است و قرار است تا ۵ سال آینده مترو تهران به مرز ۲۱۸ کیلومتر برسد، گفت: "باید سالانه ۲۰ کیلومتر خط مترو گسترش یابد که هر یک کیلومتر آن ۵۰ میلیارد تومان هزینه دارد."
وی افزود: در طرح جامع حمل و نقل سهم دولت و شهرداری به طور دقیق مشخص شده و در حال حاضر دولت میگوید که در مورد مترو هزینه پرداختی خود را افزایش داده اما باید این را نیز در نظر گرفت که میزان توسعه خط مترو نیز قابل مقایسه با سالهای گذشته نبوده است.
قالیباف در مورد وضعیت پرداخت ۲ میلیارد دلار حساب صندوق ذخیره ارزی برای مترو کلانشهرها که یک میلیارد دلار آن به تهران اختصاص دارد، عنوان کرد: "برای استفاده شهرداری از این مبلغ باید مطابق با قانون عمل کرد و به طور کلی یکی از مهمترین دغدغههای شهرداری بحث آلودگی هوا است که این آلودگی نیز به وسیله ماشینها به وجود میآید."
وی همچنین در مورد پادگان قلعه مرغی و تبدیل آن به یک باغ شهر در منطقه جنوب شهر تهران، خاطرنشان کرد: "پادگان قلعه مرغی که ۳۰۰ هکتار مساحت دارد به قیمت ۵۰۰ میلیارد تومان خریداری شده و تا ۲ سال آینده این سرمایهگذاری نماد خود را به عرصه ظهور میرساند و این باغ شهر به مجموعهای تفریحی، گردشگری، ورزشی و فرهنگی تبدیل میشود."
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که کمربند سبز تهران در چه وضعیتی قرار دارد اظهار داشت: "موضوع توسعه کمربند سبز در دستور کار شهرداری قرار دارد و در این زمینه در منطقه ۲۲ بخشی از کار به انجام رسیده و بخشی نیز در جنوب تهران به انجام رسیده است."
شهردار تهران با اشاره به اینکه سالهای گذشته سالانه ۲. ۵ کیلومتر خط مترو احدث میشد که این میزان در حال حاضر به سالانه در حدود ۲۰ کیلومتر افزایش یافته است و قرار است تا ۵ سال آینده مترو تهران به مرز ۲۱۸ کیلومتر برسد، گفت: "باید سالانه ۲۰ کیلومتر خط مترو گسترش یابد که هر یک کیلومتر آن ۵۰ میلیارد تومان هزینه دارد."
وی افزود: در طرح جامع حمل و نقل سهم دولت و شهرداری به طور دقیق مشخص شده و در حال حاضر دولت میگوید که در مورد مترو هزینه پرداختی خود را افزایش داده اما باید این را نیز در نظر گرفت که میزان توسعه خط مترو نیز قابل مقایسه با سالهای گذشته نبوده است.
قالیباف در مورد وضعیت پرداخت ۲ میلیارد دلار حساب صندوق ذخیره ارزی برای مترو کلانشهرها که یک میلیارد دلار آن به تهران اختصاص دارد، عنوان کرد: "برای استفاده شهرداری از این مبلغ باید مطابق با قانون عمل کرد و به طور کلی یکی از مهمترین دغدغههای شهرداری بحث آلودگی هوا است که این آلودگی نیز به وسیله ماشینها به وجود میآید."
وی همچنین در مورد پادگان قلعه مرغی و تبدیل آن به یک باغ شهر در منطقه جنوب شهر تهران، خاطرنشان کرد: "پادگان قلعه مرغی که ۳۰۰ هکتار مساحت دارد به قیمت ۵۰۰ میلیارد تومان خریداری شده و تا ۲ سال آینده این سرمایهگذاری نماد خود را به عرصه ظهور میرساند و این باغ شهر به مجموعهای تفریحی، گردشگری، ورزشی و فرهنگی تبدیل میشود."
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که کمربند سبز تهران در چه وضعیتی قرار دارد اظهار داشت: "موضوع توسعه کمربند سبز در دستور کار شهرداری قرار دارد و در این زمینه در منطقه ۲۲ بخشی از کار به انجام رسیده و بخشی نیز در جنوب تهران به انجام رسیده است."
ضیاء نبوی از زندان اهواز به مکانی نامعلوم منتقل شد
خبرگزاری هرانا - گزارش ها حاکی از آن است که روز پنجشنبه پنجم اسفندماه، چند تن از نیروهای امنیتی، ضیاءالدین نبوی دانشجوی ستاره دار محبوس در زندان اهواز را به مکانی نامعلومی منتقل کرده اند.
یک منبع "مطلع" در گفتگو با دانشجونيوز در این زمینه گفته است که روز پنج شنبه مامورین امنیتی به همراه مسئولین زندان اهواز از ضیاء نبوی خواستند تا وسایل خود را جمع آوری کند و بدون بیان علت این موضوع، اقدام به انتقال وی به مکان نامعلومی نمودند.
گفتنی است تاکنون مسئولین امنیتی و زندان اهواز حاضر به پاسخگوئی در قبال انتقال این فعال دانشجویی نشده اند.
طی ماه های اخیر فشارها از سوی مسئولین امنیتی و قضایی اهواز به ضیاء نبوی افزایش یافته است به گونه ای که طی آخرین ملاقات این فعال دانشجویی با خانواده اش مسئولین زندان اهواز به دستور مقامات قضایی تنها به مدت چند ثانیه اجازه ی ملاقات حضوری و چند دقیقه ملاقات کابینی داده اند. طی این ملاقات برخورد نامناسبی از طرف مسئولین زندان با این فعال دانشجویی صورت گرفته و وی را دوبار مورد بازرسی شدید بدنی قرار داده بودند.
ضیاء نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل که به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان کارون اهواز محکوم شده بود از ۲۵ خرداد ۸۸ تا کنون بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می برد. شایان ذکر است عاطفه نبوی، دختر عموی ضیاء نبوی در شرایط مشابه، بدون مرخصی از ۲۵ خرداد ۸۸ درحال اجرای حکم ۳ سال حبس تعزیری در زندان اوین به سر می برد.
در ادامه ی فشار ها به خانواده ی نبوی چندی پیش علیرضا نبوی همسر عاطفه نبوی در سمنان توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. این عضو دیگر خانواده نبوی به ۲ سال حبس و یک سال تبعید به خارج از سمنان محکوم شد.
بازداشت پیمان غلامی، نویسنده و مترجم
خبرگزاری هرانا - پيمان غلامی مترجم و نويسنده از روز ۲۵ بهمن ماه توسط نيروهای امنيتی بازداشت و به زندان اوين منتقل شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، غلامي يک بار ديگر نيز در جريان اعتراض و اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبريز در پی تعرض يکی از مسئولين حراست دانشگاه سهند تبريز به يکی از دختران دانشجو در مردادماه سال ۸۷ بازداشت شده بود.
در آن زمان موارد اتهام مطرح شده برای پيمان غلامی كه توسط خبرنامهی امير كبير منتشر شد، عبارت بودند از: "اقدام عليه امنيت ملی، تبليغ عليه نظام، تشويش اذهان عمومی، نشر اکاذيب، اقدام به سياسی کردن فضای دانشگاه و گسترش نگره ضد دينی."
بازداشت میلاد طاهری و دانیال زرگریان، دو تن از فعالین مدنیِ بابل
خبرگزاری هرانا - در پی حوادث روزهای ۲۵ بهمن و ۱ اسفند، نیروهای امنیتی در شهرستان بابل اقدام به دستگیری دانیال زرگریان و میلاد طاهری دو تن از فعالین مدنی این شهرستان نمودند.
به گزارش دانشجو نیوز، دانیال زرگریان در تاریخ ۲۵ بهمن و میلاد طاهری در تاریخ ۱ اسفند در خیابان شریعتی (مقابل دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل) توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده اند.
یک منبع محلی از شکنجه های وارده از سوی نیروهای امنیتی به فعالین بازداشت شده خبر می دهد. این فعال مدنی که به تازگی از زندان آزاد شد و خواست نامش فاش نشود تصریع کرد پس از بازداشت، نیروهای امنیتی و انتطامی، ما را با چشمان بسته به مکان نامعلومی منتقل کردند و در آنجا ما را تحت شدید ترین شکنجه ها قرار دادند.
این فعال بازداشت شده حوادث اخیر در ادامه اعلام می کند که در هنگام بازداشت، نیروهای امنیتی و انتظامی از افراد بازداشت شده بدون اینکه حتی سوالی بپرسند، با باتوم و مشت و لگد تا صبح ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
وی همچنین خاطرنشان کرد که بازجویانی که در دوران بازداشت خود را مامورین اداره اطلاعات بابل معرفی کردند در هنگام بازجویی ما را تحت فشار قرار می دادند که علیه چند تن از فعالین سیاسی و دانشجویی بابل اعتراف کنیم.
گفتنی است در حوادث اخیر بیش از ۱۵ تن از فعاین دانشجویی و مدنی شهرستان بابل منجمله محسن برزگر، ایمان صدیقی، سارا باقری، علی یزدان پناه، حسین ضامن ضرابی، رامتین مقدادی، میلاد طاهری، دانیال زرگریان و چند تن دیگر از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده اند.
کارگران به خواستهٔ خود دربارهٔ حداقل مزد نمیرسند
خبرگزاری هرانا - نایب رییس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان مرکزی گفت: کارگران چشم انتظار مصوبه شورای عالی کار دربارهٔ حداقل مزد سال ۹۰ هستند.
داوود میرزایی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا افزود: "با وجودی که اظهار نظرهای متفاوت و بعضا خوبی در رابطه با حداقل مزد مطرح است اما تجربه نشان داده که کارگران به خواسته خود درباره حداقل مزد نمیرسند."
عضو خانه کارگر ساوه با بیان اینکه دولت خود کارفرمایی بزرگ و حامی تفکر کارفرمایی در شورای عالی کار است، گفت: "کارگران باید تاوان حقوق غیرعادلانه مصوبه شورای عالی کار را بدهند با وجودی که در طی جنگ ایران و عراق سالها به حقوق آنها مبلغی افزوده نشده است."
وی خواستار حذف مالیات از کارگران شد و گفت: "وزارت کار باید از دولت بخواهد کارگرانی که کمتر از ۸۰۰ هزار تومان در ماه دریافتی دارند از پرداخت مالیات معاف شوند."
وی افزود: "کارگران سراسر کشور از اعضای کانون عالی شوراهای اسلامی کار انتظار دارند که پیگیر تحقق منافع جامعه کارگری باشند."
ایران: خروج سوخت از قلب نیروگاه بوشهر به دلیل آزمایشهای فنی است
نماینده جمهوری اسلامی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با تأیید موضوع خروج سوخت از قلب رآکتور نیروگاه بوشهر، اعلام کرد که این اقدام به درخواست روسیه و با هدف «انجام برخی از آزمایشها و اقدامات فنی» صورت گرفته است.
علیاصغر سلطانیه در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا با اشاره به اینکه روسیه مسئول تکمیل نیروگاه بوشهر است افزود که «براساس درخواست روسيه براي انجام برخي آزمايشها و اقدامات فني، سوخت از قلب رآكتور خارج و پس از انجام آزمايشها مجددا در قلب رآكتور قرار ميگيرد.»
بر اساس گفتههای آقای سلطانیه، موضوع خروج متجمعهای سوخت از قلب رآکتور بوشهر، به تازگی در تاریخ ۲۳ فوریه، چهارم اسفندماه به اطلاع آژانس رسیده است.
در شرایطی که قرار بود نیروگاه بوشهر پس از چندین دور تأخیر در بهمنماه به بهرهبرداری کامل برسد و علیاکبر صالحی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران، از اتصال برق تولیدی این نیروگاه به مدار سراسری در فروردین ۸۹ خبر داده بود، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش جدید خود در روز جمعه از خروج سوخت از قلب رآکتور بوشهر پرده برداشت.
در این گزارش آمده بود که نگرانیها در مورد حمله بدافزار استاکسنت ممکن است علت تعویق در بهرهبرداری از این نخستین نیروگاه هستهای ایران باشد.
ایران همواره اثرگذاری بدافزار استاکسنت بر برنامه اتمی خود بهویژه در بوشهر را رد کرده است و اکنون نیز علیاصغر سلطانیه، بدون اشاره به موضوع استاکسنت، روسیه را مسئول تکمیل این نیروگاه با ایمنی بالا دانسته است.
وی گفته است که جمهوری اسلامی همواره ایمنی نیروگاه را با بالاترین استانداردهای جهانی در اولویت و مورد تأکید قرار داده است.
استقبال از گزارش جدید آژانس
نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین در واکنش به گزارش اخیر مدیرکل آژانس که روز جمعه در اختیار اعضای شورای حکام قرار گرفت، خاطرنشان کرده است که این گزارش برای بیست و ششمین بار عدم انحراف فعالیتهای هستهای ایران به اهداف نظامی را نشان داده است.
این در حالی است که بر اساس نسخهای از این گزارش که به رویت خبرگزاری رویترز رسیده است، از دسترسی آژانس به اسناد و اطلاعات جدیدی در مورد فعالیتهای اتمی ایران سخن رفته که ممکن است مؤید تلاش برای تولید جنگافزار اتمی باشد.
این گزارش همچنین میگوید که ایران در مورد موضوعات حساس اتمی و مرتبط با فعالیتهای نظامی که مورد نگرانی آژانس است، همکاری لازم را ندارد و حتی مشکوک به تولید «موشکی با توانایی کلاهک اتمی» است.
با این حال علیاصغر سلطانیه به ایسنا گفته است که «برای اولین بار به درخواست ۱۲۰ کشور عضو غیرمتعهدها، مدیرکل آژانش گزارش خود را به دو بخش تقسیم کرد که بخش اول شامل کلیه همکاریهای ایران و بازرسیهای آژانس بر اساس معاهده ان.پی.تی است و بخش دوم مربوط به خواستههای غیرحقوقی قطعنامههای شورای امنیت از ایران است.»
آقای سلطانیه در مورد بخش اول گزارش مدیرکل آژانس گفت که «این مسئله نشان میدهد که ایران متعهدانه به همکاری خود با آژانس ادامه داده است و همچنین در تمامی این گزارش نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران از جمله غنیسازی مشاهده میشود».
وی در مورد بخش دوم گزارش آژانس نیز گفته است که ایران بارها با استناد به مدارک حقوقی، وجاهت نداشتن این قطعنامهها را ثابت کرده و معتقد است این قطعنامهها قابلیت اجرا ندارند.
شورای امنیت سازمان ملل پس از ارجاع پرونده ایران از سوی آژانس در فروردین ۸۵ تاکنون هفت قطعنامه از جمله چهار قطعنامه تحریمی علیه ایران صادر کرده است که خواست مشترک آنها شفافسازی در برنامه هستهای ایران و امتناع از غنیسازی اورانیوم است.
ایران که در سال گذشته غنیسازی ۲۰ درصدی را در خاک خود آغاز کرده، همواره توقف غنیسازی را خط قرمز خود دانسته و با تأکید بر صلحآمیز بودن اهداف هستهای خود، نگرانی غرب در مورد پیگیری تولید جنگافزار در پوشش برنامه اتمی خود را بیپایه میداند.
این در حالی است که با توجه به بینتیجه ماندن دو دور اخیر مذاکرات میان ایران و شش قدرت جهانی، احتمال تشدید تحریمها علیه ایران از سوی آمریکا و همپیمانانش در حال افزایش است.
علیاصغر سلطانیه در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا با اشاره به اینکه روسیه مسئول تکمیل نیروگاه بوشهر است افزود که «براساس درخواست روسيه براي انجام برخي آزمايشها و اقدامات فني، سوخت از قلب رآكتور خارج و پس از انجام آزمايشها مجددا در قلب رآكتور قرار ميگيرد.»
بینالمللی انرژی اتمی
وی همچنین افزود که «با توجه به نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي در روند راهاندازي و بهرهبرداري نيروگاه بوشهر، اين موضوع از سوي ايران به آژانس نيز اطلاع داده شده و آژانس بر اين روند نظارت كامل دارد.»بر اساس گفتههای آقای سلطانیه، موضوع خروج متجمعهای سوخت از قلب رآکتور بوشهر، به تازگی در تاریخ ۲۳ فوریه، چهارم اسفندماه به اطلاع آژانس رسیده است.
در شرایطی که قرار بود نیروگاه بوشهر پس از چندین دور تأخیر در بهمنماه به بهرهبرداری کامل برسد و علیاکبر صالحی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران، از اتصال برق تولیدی این نیروگاه به مدار سراسری در فروردین ۸۹ خبر داده بود، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش جدید خود در روز جمعه از خروج سوخت از قلب رآکتور بوشهر پرده برداشت.
در این گزارش آمده بود که نگرانیها در مورد حمله بدافزار استاکسنت ممکن است علت تعویق در بهرهبرداری از این نخستین نیروگاه هستهای ایران باشد.
ایران همواره اثرگذاری بدافزار استاکسنت بر برنامه اتمی خود بهویژه در بوشهر را رد کرده است و اکنون نیز علیاصغر سلطانیه، بدون اشاره به موضوع استاکسنت، روسیه را مسئول تکمیل این نیروگاه با ایمنی بالا دانسته است.
وی گفته است که جمهوری اسلامی همواره ایمنی نیروگاه را با بالاترین استانداردهای جهانی در اولویت و مورد تأکید قرار داده است.
استقبال از گزارش جدید آژانس
نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین در واکنش به گزارش اخیر مدیرکل آژانس که روز جمعه در اختیار اعضای شورای حکام قرار گرفت، خاطرنشان کرده است که این گزارش برای بیست و ششمین بار عدم انحراف فعالیتهای هستهای ایران به اهداف نظامی را نشان داده است.
این در حالی است که بر اساس نسخهای از این گزارش که به رویت خبرگزاری رویترز رسیده است، از دسترسی آژانس به اسناد و اطلاعات جدیدی در مورد فعالیتهای اتمی ایران سخن رفته که ممکن است مؤید تلاش برای تولید جنگافزار اتمی باشد.
این گزارش همچنین میگوید که ایران در مورد موضوعات حساس اتمی و مرتبط با فعالیتهای نظامی که مورد نگرانی آژانس است، همکاری لازم را ندارد و حتی مشکوک به تولید «موشکی با توانایی کلاهک اتمی» است.
با این حال علیاصغر سلطانیه به ایسنا گفته است که «برای اولین بار به درخواست ۱۲۰ کشور عضو غیرمتعهدها، مدیرکل آژانش گزارش خود را به دو بخش تقسیم کرد که بخش اول شامل کلیه همکاریهای ایران و بازرسیهای آژانس بر اساس معاهده ان.پی.تی است و بخش دوم مربوط به خواستههای غیرحقوقی قطعنامههای شورای امنیت از ایران است.»
آقای سلطانیه در مورد بخش اول گزارش مدیرکل آژانس گفت که «این مسئله نشان میدهد که ایران متعهدانه به همکاری خود با آژانس ادامه داده است و همچنین در تمامی این گزارش نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران از جمله غنیسازی مشاهده میشود».
وی در مورد بخش دوم گزارش آژانس نیز گفته است که ایران بارها با استناد به مدارک حقوقی، وجاهت نداشتن این قطعنامهها را ثابت کرده و معتقد است این قطعنامهها قابلیت اجرا ندارند.
شورای امنیت سازمان ملل پس از ارجاع پرونده ایران از سوی آژانس در فروردین ۸۵ تاکنون هفت قطعنامه از جمله چهار قطعنامه تحریمی علیه ایران صادر کرده است که خواست مشترک آنها شفافسازی در برنامه هستهای ایران و امتناع از غنیسازی اورانیوم است.
ایران که در سال گذشته غنیسازی ۲۰ درصدی را در خاک خود آغاز کرده، همواره توقف غنیسازی را خط قرمز خود دانسته و با تأکید بر صلحآمیز بودن اهداف هستهای خود، نگرانی غرب در مورد پیگیری تولید جنگافزار در پوشش برنامه اتمی خود را بیپایه میداند.
این در حالی است که با توجه به بینتیجه ماندن دو دور اخیر مذاکرات میان ایران و شش قدرت جهانی، احتمال تشدید تحریمها علیه ایران از سوی آمریکا و همپیمانانش در حال افزایش است.
خیزش مردمی در انتظار کدام حکومت خودکامه است؟
دیکتاتور بعدی که سقوط میکند، کدامیک از رهبران نظامهای خودکامه جهان هستند؟ این پرسشی است که روزنامه اسرائیلی یدیعوت آخرونوت، شنبه در مقالهای در تارنمای خود تلاش کرده است برای آن پاسخی بیابد.
«وای.نت» با مقایسه حکومتهای خودکامه در بسیاری از نقاط جهان با وضعیت در تونس و مصر، به این نتیجهگیری میرسد که هرچند سرنوشت کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران را نمیتوان با سرنوشت خودکامگان در شمال آفریقا یکسان دانست و هرچند همه دیکتاتورها، نه تنها در سرزمینهای عربی، بلکه در سراسر جهان آماج خشم ملتهای خود قرارمیگیرند اما انتظار فروپاشی جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی و برخی دیکتاتوریهای دیگر، زود هنگام است.
به نوشته یدیعوت آخرونوت، حکومتهایی نیز در دنیا که ظاهراً ژست دموکراتیک را میگیرند اما با اصول مردمسالاری حقیقی فرسنگها فاصله دارند، در تیررس غلیان طوفانی ملتهای خود هستند اما نباید فکر کرد که آنها نیز امروز و فردا از بین میروند.
«وای.نت» برای مثال، وضعیت در شش کشور را بررسی کرده است: کره شمالی، ایران، سوریه، روسیه سفید، سودان و کوبا.
کره شمالی
به نوشته «وای.نت»، اقتصاد کره شمالی در وخیمترین وضعیت خود است؛ مردمانش که دهها سال از سوء تغذیه و قحطی رنج بردهاند، حال کارشان به خوردن علف کشیده است، اما حکومت هر گونه کمک بینالمللی را نیز رد میکند؛ حقوق بشر هیچ مفهومی ندارد؛ مردمش غیرانسانیترین شیوههای شکنجه و نادیده شدن را تحمل کردهاند و از تلویزیون دولتیشان پیوسته تصاویر حمد و ثنای «رهبر عظیمالشان» که «همه جان و روح خود را فدای او میکنند» و سخنانان «جاننثاران ولی اعظم؛ ماه تابان، خورشید درخشان»، پخش میشود.
دکتر گای پودولار، کارشناس کره شمالی در مرکز مطالعات آسیا در دانشگاه حیفای اسرائیل، میگوید رهبر کره شمالی با همه رفتارها و هیئت غریبی که برای ما وغربیها دارد، همچنان قوی به نظر میرسد و حکومت را کاملاً کنترل میکند و سرایت رخدادهای مصر و تونس به کره شمالی از جمله به این دلایل بعید است: کره شمالی به معنای واقعی کلمه آن بسته است؛ مردمش کامپیوتر ندارند؛ آیفون ندارند؛ تنها شبکه تلویزیونی که مردم میشناسند شبکه دولتی است و همه تلاشها برای ایجاد حتی یک ایستگاه رادیویی که شاید صدایی منتقد را به گوش مردم کره شمالی برساند کاملاً شکست خورده است، و مأموران حکومت پیوسته به خانههای همه مردم هجوم برده و به تفتیش میپردازند تا اطمینان یابند که کسی رادیوی موج کوتاه ندارد، یا دستگاهی به دستشان نرسیده که ممکن است صدای انتقادی را بازتاب دهد.
به گفته دکتر پودولار، در مورد برخی از شهروندان کمشمار کره شمالی نیز که سفری خارجی کرده باشند، بلافاصله پس از بازگشتشان، به دوایر متعدد بازجویی برده میشوند و آنقدر مورد سؤال قرار میگیرند تا حکومت اطمینان کسب کند که تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار نگرفته و به کره شمالی وفادار باقی ماندهاند؛ کوچکترین تردیدی که در مورد آنها ایجاد شده باشد، آنان را راهی تبعید گاههای دهشتناک خواهد کرد و زندگی بستگان آنها را نیز از فلاکت کنونی وخیمترخواهد کرد؛ لذا این خارج رفتهها جرئت نمیکنند تلاشی علیه حکومت داشته باشند.
دکتر پودولار میگوید صدها و شاید هزاران نفر از این افراد که مورد شک حکومت قرار گرفتهاند، هرگز دیگر پیدا نشدهاند و بستگانشان نیز شهامت پیگیری وضعشان را ندارند زیرا خود آنان نیز به دیار نامعلوم فرستاده میشوند و به نظر میرسد که به قتل میرسند.
به گفته دکتر پودولار، تحریکات اخیر کره شمالی، مانند غرق کردن کشتی کره جنوبی و آتشباری نوامبر گذشته بر جزیره کره جنوبی، تنها «قدرتنمایی برای خارج» نبوده، بلکه حاکم کره شمالی میخواهد به مردم خود نیز این پیام را بدهد که من کسی هستم که این کارها را با قدرتهای خارجی میکنم بنابراین مبادا «کسی از شما با من طرف شود».
ایران
در مورد ایران، «وای.نت» مینویسد که جمهوری اسلامی ایران نیز همانگونه که در طول ۲۰ ماه اخیر توانست موج بزرگ اعتراضهای مردم خود را همانند سه دهه پیش از آن سرکوب کند، تلاشهای تازه ایرانیان را برای ازسرگیری تظاهرات در روزهای ۲۵ بهمن و اول اسفند امسال شدیداً سرکوب کرد و آنقدر نیروهای متنوع به خیابانها و میادین ریخت و تدابیر گسترده به کار برد تا این رخدادها را کاملاً بیاثر کرد.
پروفسور عوزی رابی، مدیرمرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه تلآویو به «وای.نت» میگوید که آمادگی و تنوع و جدیت و عزم نیروهای نظامی و انتظامی و مسلح و لباس شخصی حکومت ایران را هیچیک از حکومتهای عربی و اسلامی و یا دیکتاتوریهای دیگر در سراسر جهان ندارند.
به گفته پروفسور رابی، علیرغم مشکلات بزرگ اقتصادی مردم ایران، نرخ بالای بیکاری به ویژه در میان دانشآموختگان دانشگاهها و تورم بالا و همچنین علیرغم افزایش فشارهای ناشی از اجرای طرح جدید اقتصادی حذف یارانهها، جمهوری اسلامی ایران هنوز قوی و با ثبات، و سرسخت و قاطع است.
این کارشناس اسرائیلی میگوید در کنار همه اینها، جمهوری اسلامی ایران همچنان سوار بر بال ایدئولوژیک، با این احساس اطمینان پرواز میکند که رخدادهای دو ماه اخیر منطقه و جهان به شدت به سود ایران بوده و میکوشد تا جای پای خود را در هرجا که بتواند، تقویت کند؛ نمونههای بارزش: عبور دو کشتی جنگی ایران از آبراه سوئز پس از ۳۲ سال، و دخالتی فزایندهتر در امور لبنان و آشکارا مترصد نشستن برای گسترش دخالت در امور کشورهای عربی و اسلامی دیگر است.
پروفسور رابی به شرح کارهای اخیر احمدینژاد میپردازد، که علیرغم نبود اطمینان به قانونی بودن نحوه تداوم ریاستجمهوریاش، با اعتماد به نفس ظاهری زیاد به کارهای تحریکآمیز علیه رقبای داخلیاش میپردازد و پیوسته بر شمار مخالفانش افزوده میشوند.
به گفته پروفسور رابی، این عملکردها همراه با گسترش نارضایتی اقتصادی، طبیعتاً میبایست به خروش مردم ایران بینجامد اما در مصر اوپوزیسیون نقش مهمی در تظاهرات و تداوم آن داشت، ولی در ایران حکومت هر تشکل و حزب و ساختار دیگری را سریعاً با فروپاشی روبهرو میکند.
پروفسور رابی میگوید علیرغم دلبستگی بسیار ایرانیان به جنبش اعتراضی سبز و امید به تغییر نظام، اما سرسختی بسیار قاطع حکومت ایران نخواهد گذاشت که جنبش مخالفانش تحرکی جدی داشته باشد و در آینده نزدیک، نباید انتظار تغییری واقعی در ایران، همانند سرزمینهای عربی را داشت.
سوریه
در مورد سوریه، «وای.نت» نظرات دکتر مردخای کیدار، استاد مطالعات سرزمینهای عربی در مرکز پژوهشهای استراتژیک دانشگاه برایلان در مرکز اسرائیل را بازتاب داده است، که وی معتقد است نظامی که بشار اسد بیش از یک دهه است بر صدر آن تکیه زده است، در خطر نیست اما با همان قاطعیتی که میتوان از ادامه بقای حکومت اسلامی در ایران و حکومت کمونیستی در کره شمالی در آینده نزدیک و میانمدت میتوان سخن گفت، در قبال سوریه، تغییرات و رخدادهای غیرمنتظره، امری محتمل است.
روسیه سفید
در مورد حکومت روسیه سفید؛ جایی که الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور، در ماه دسامبر گذشته، یک روز پس از تظاهرات دهها هزار نفر از معترضان به «تقلب» او در انتخابات، گفته بود «در بلاروس انقلاب نمیشود»، دکتر زیسمن- بردوسکی، کارشناس سیاست و دولتهای شوروی پیشین در دانشگاه اسرائیلی بنگوریون میگوید در بلاروس سطح زندگی برای همه بسیار پایین است و تفاوت زیادی بین دارا و ندار چندان زیاد نیست؛ اما همه از بیمه و درمان پزشکی بهرهمند هستند و لوکاشنکو هرچند از یک سو مخالفان را با قاطعیت سرجایشان مینشاند اما از سوی دیگر با ظرافت برای افزایش وضع اقتصادی مردم تلاش جدی میکند.
به گفته دکتر زیسمن-بردوسکی، اگر به مردم روسیه سفید بگویید که از میان دو گزینه؛ اعتراض تا برقراری یک نظام مردمسالاری واقعی (که میتواند مدتی موجب بیثباتی شود و حتماً نیز با خشونت زیاد خاص ویژه مردم در این سرزمینها همراه خواهد بود) یا ادامه وضع کنونی، یکی را انتخاب کنید، به نظر میرسد که اکثریت مردم حامی گزینه دوم خواهند بود.
سودان
در مورد سودان، دکتر یهودیت رونن، کارشناس سودان در دانشگاه تلآویو به «وای.نت» میگوید که اتفاقاً تضادهای عمیق میان حاکمیت و مردم و وضع خاص آن کشور، و سلاح زیادی که عمر البشیر، حاکم کودتایی سودان در ۲۳ سال اخیر گردآوری کرده و آن را به گستردگی مورد کاربرد قرار میدهد، و نیز علیرغم قطعی شدن جدایی جنوب سودان، احتمال موفقیت یک خیزش مردمی علیه حاکمیت خودکامه خارطوم چندان زیاد نیست- حتی اگر مردم سودان همچنان در فقری نکبتبار و به شدت تحقیرآمیز در میانه فساد مثالزدنی حاکمان بمانند.
کوبا
در مورد کوبا، که حاکمیت آن بیش از پنج دهه در دست برادران فیدل و رائول کاسترو بوده است، آقای عیدو رینگ، وبلاگنویس اسرائیلی که وضعیت کوبا را پیوسته دنبال میکند، به «وای.نت» میگوید کاستروها مردمشان را در فقر نگاهداشتهاند، آزادیهای آنها را گرفتهاند اما مقایسه کوبا با دیکتاتورهای عربی و اسلامی قیاسی معالفارق است
به گفته آقای رینگ، نظام آموزشی کوبا از بهترینها در سراسر آمریکای لاتین است؛ از سراسر این منطقه سیل بیماران برای درمان در بیمارستانهای کوبا روان است؛ همه مردم کوبا خانه دارند و هیچ بیخانهای را نمیتوان یافت؛ مردم شادند و نوای رقص و شادمانی واقعی از هر کوی و برزنی بلند است؛ و تازگیها نیز مجوز خرید کامپیوتر داده شده و اینترنت استفاده رو به افزایشی دارد.
این روزنامهنگار اسرائیلی که بارها نیز به کوبا رفته، میگوید که در کوبا اوپوزیسیونی واقعی وجود ندارد هرچند که بلاگرهای محلی اخیراً انتقادهایی را مطرح میکنند ولی یوآنی سانچز، یکی از نویسندگان مشهور وبلاگهای مستقل کوبایی، به تازگی اجازه نیافت برای دریافت جایزه به اسپانیا برود.
آقای رینگ میگوید در هر حال، زنان «سفید پوش» که همسران زندانیان سیاسی و عقیدتی کوبا هستند، مجوز میگیرند حتی در میدانهای هاوانا، پایتخت، تظاهرات کنند اما سرایت نسخه مشابه تونس و مصر به کوبا هرچند کم است و نیز فشارهای فزاینده مهاجران کوبایی نیز بیاثر خواهد ماند.
به گفته آقای رینگ، عامل اصلی که میتواند موجب تغییرات واقعی در کوبا شود، اتفاقاً رفع حصر و تحریمهای ۵۳ ساله آمریکا علیه کوبا است زیرا تا هنگامی که این تحریمها ادامه دارد، اکثریت کوباییها علیه «آمریکای خصم» متحد هستند و شتابی برای برانداختن برادران کاسترو ندارند.
«وای.نت» با مقایسه حکومتهای خودکامه در بسیاری از نقاط جهان با وضعیت در تونس و مصر، به این نتیجهگیری میرسد که هرچند سرنوشت کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران را نمیتوان با سرنوشت خودکامگان در شمال آفریقا یکسان دانست و هرچند همه دیکتاتورها، نه تنها در سرزمینهای عربی، بلکه در سراسر جهان آماج خشم ملتهای خود قرارمیگیرند اما انتظار فروپاشی جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی و برخی دیکتاتوریهای دیگر، زود هنگام است.
به نوشته یدیعوت آخرونوت، حکومتهایی نیز در دنیا که ظاهراً ژست دموکراتیک را میگیرند اما با اصول مردمسالاری حقیقی فرسنگها فاصله دارند، در تیررس غلیان طوفانی ملتهای خود هستند اما نباید فکر کرد که آنها نیز امروز و فردا از بین میروند.
«وای.نت» برای مثال، وضعیت در شش کشور را بررسی کرده است: کره شمالی، ایران، سوریه، روسیه سفید، سودان و کوبا.
کره شمالی
به نوشته «وای.نت»، اقتصاد کره شمالی در وخیمترین وضعیت خود است؛ مردمانش که دهها سال از سوء تغذیه و قحطی رنج بردهاند، حال کارشان به خوردن علف کشیده است، اما حکومت هر گونه کمک بینالمللی را نیز رد میکند؛ حقوق بشر هیچ مفهومی ندارد؛ مردمش غیرانسانیترین شیوههای شکنجه و نادیده شدن را تحمل کردهاند و از تلویزیون دولتیشان پیوسته تصاویر حمد و ثنای «رهبر عظیمالشان» که «همه جان و روح خود را فدای او میکنند» و سخنانان «جاننثاران ولی اعظم؛ ماه تابان، خورشید درخشان»، پخش میشود.
دکتر گای پودولار، کارشناس کره شمالی در مرکز مطالعات آسیا در دانشگاه حیفای اسرائیل، میگوید رهبر کره شمالی با همه رفتارها و هیئت غریبی که برای ما وغربیها دارد، همچنان قوی به نظر میرسد و حکومت را کاملاً کنترل میکند و سرایت رخدادهای مصر و تونس به کره شمالی از جمله به این دلایل بعید است: کره شمالی به معنای واقعی کلمه آن بسته است؛ مردمش کامپیوتر ندارند؛ آیفون ندارند؛ تنها شبکه تلویزیونی که مردم میشناسند شبکه دولتی است و همه تلاشها برای ایجاد حتی یک ایستگاه رادیویی که شاید صدایی منتقد را به گوش مردم کره شمالی برساند کاملاً شکست خورده است، و مأموران حکومت پیوسته به خانههای همه مردم هجوم برده و به تفتیش میپردازند تا اطمینان یابند که کسی رادیوی موج کوتاه ندارد، یا دستگاهی به دستشان نرسیده که ممکن است صدای انتقادی را بازتاب دهد.
به گفته دکتر پودولار، در مورد برخی از شهروندان کمشمار کره شمالی نیز که سفری خارجی کرده باشند، بلافاصله پس از بازگشتشان، به دوایر متعدد بازجویی برده میشوند و آنقدر مورد سؤال قرار میگیرند تا حکومت اطمینان کسب کند که تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار نگرفته و به کره شمالی وفادار باقی ماندهاند؛ کوچکترین تردیدی که در مورد آنها ایجاد شده باشد، آنان را راهی تبعید گاههای دهشتناک خواهد کرد و زندگی بستگان آنها را نیز از فلاکت کنونی وخیمترخواهد کرد؛ لذا این خارج رفتهها جرئت نمیکنند تلاشی علیه حکومت داشته باشند.
دکتر پودولار میگوید صدها و شاید هزاران نفر از این افراد که مورد شک حکومت قرار گرفتهاند، هرگز دیگر پیدا نشدهاند و بستگانشان نیز شهامت پیگیری وضعشان را ندارند زیرا خود آنان نیز به دیار نامعلوم فرستاده میشوند و به نظر میرسد که به قتل میرسند.
به گفته دکتر پودولار، تحریکات اخیر کره شمالی، مانند غرق کردن کشتی کره جنوبی و آتشباری نوامبر گذشته بر جزیره کره جنوبی، تنها «قدرتنمایی برای خارج» نبوده، بلکه حاکم کره شمالی میخواهد به مردم خود نیز این پیام را بدهد که من کسی هستم که این کارها را با قدرتهای خارجی میکنم بنابراین مبادا «کسی از شما با من طرف شود».
ایران
در مورد ایران، «وای.نت» مینویسد که جمهوری اسلامی ایران نیز همانگونه که در طول ۲۰ ماه اخیر توانست موج بزرگ اعتراضهای مردم خود را همانند سه دهه پیش از آن سرکوب کند، تلاشهای تازه ایرانیان را برای ازسرگیری تظاهرات در روزهای ۲۵ بهمن و اول اسفند امسال شدیداً سرکوب کرد و آنقدر نیروهای متنوع به خیابانها و میادین ریخت و تدابیر گسترده به کار برد تا این رخدادها را کاملاً بیاثر کرد.
پروفسور عوزی رابی، مدیرمرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه تلآویو به «وای.نت» میگوید که آمادگی و تنوع و جدیت و عزم نیروهای نظامی و انتظامی و مسلح و لباس شخصی حکومت ایران را هیچیک از حکومتهای عربی و اسلامی و یا دیکتاتوریهای دیگر در سراسر جهان ندارند.
به گفته پروفسور رابی، علیرغم مشکلات بزرگ اقتصادی مردم ایران، نرخ بالای بیکاری به ویژه در میان دانشآموختگان دانشگاهها و تورم بالا و همچنین علیرغم افزایش فشارهای ناشی از اجرای طرح جدید اقتصادی حذف یارانهها، جمهوری اسلامی ایران هنوز قوی و با ثبات، و سرسخت و قاطع است.
این کارشناس اسرائیلی میگوید در کنار همه اینها، جمهوری اسلامی ایران همچنان سوار بر بال ایدئولوژیک، با این احساس اطمینان پرواز میکند که رخدادهای دو ماه اخیر منطقه و جهان به شدت به سود ایران بوده و میکوشد تا جای پای خود را در هرجا که بتواند، تقویت کند؛ نمونههای بارزش: عبور دو کشتی جنگی ایران از آبراه سوئز پس از ۳۲ سال، و دخالتی فزایندهتر در امور لبنان و آشکارا مترصد نشستن برای گسترش دخالت در امور کشورهای عربی و اسلامی دیگر است.
پروفسور رابی به شرح کارهای اخیر احمدینژاد میپردازد، که علیرغم نبود اطمینان به قانونی بودن نحوه تداوم ریاستجمهوریاش، با اعتماد به نفس ظاهری زیاد به کارهای تحریکآمیز علیه رقبای داخلیاش میپردازد و پیوسته بر شمار مخالفانش افزوده میشوند.
به گفته پروفسور رابی، این عملکردها همراه با گسترش نارضایتی اقتصادی، طبیعتاً میبایست به خروش مردم ایران بینجامد اما در مصر اوپوزیسیون نقش مهمی در تظاهرات و تداوم آن داشت، ولی در ایران حکومت هر تشکل و حزب و ساختار دیگری را سریعاً با فروپاشی روبهرو میکند.
پروفسور رابی میگوید علیرغم دلبستگی بسیار ایرانیان به جنبش اعتراضی سبز و امید به تغییر نظام، اما سرسختی بسیار قاطع حکومت ایران نخواهد گذاشت که جنبش مخالفانش تحرکی جدی داشته باشد و در آینده نزدیک، نباید انتظار تغییری واقعی در ایران، همانند سرزمینهای عربی را داشت.
سوریه
در مورد سوریه، «وای.نت» نظرات دکتر مردخای کیدار، استاد مطالعات سرزمینهای عربی در مرکز پژوهشهای استراتژیک دانشگاه برایلان در مرکز اسرائیل را بازتاب داده است، که وی معتقد است نظامی که بشار اسد بیش از یک دهه است بر صدر آن تکیه زده است، در خطر نیست اما با همان قاطعیتی که میتوان از ادامه بقای حکومت اسلامی در ایران و حکومت کمونیستی در کره شمالی در آینده نزدیک و میانمدت میتوان سخن گفت، در قبال سوریه، تغییرات و رخدادهای غیرمنتظره، امری محتمل است.
روسیه سفید
در مورد حکومت روسیه سفید؛ جایی که الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور، در ماه دسامبر گذشته، یک روز پس از تظاهرات دهها هزار نفر از معترضان به «تقلب» او در انتخابات، گفته بود «در بلاروس انقلاب نمیشود»، دکتر زیسمن- بردوسکی، کارشناس سیاست و دولتهای شوروی پیشین در دانشگاه اسرائیلی بنگوریون میگوید در بلاروس سطح زندگی برای همه بسیار پایین است و تفاوت زیادی بین دارا و ندار چندان زیاد نیست؛ اما همه از بیمه و درمان پزشکی بهرهمند هستند و لوکاشنکو هرچند از یک سو مخالفان را با قاطعیت سرجایشان مینشاند اما از سوی دیگر با ظرافت برای افزایش وضع اقتصادی مردم تلاش جدی میکند.
به گفته دکتر زیسمن-بردوسکی، اگر به مردم روسیه سفید بگویید که از میان دو گزینه؛ اعتراض تا برقراری یک نظام مردمسالاری واقعی (که میتواند مدتی موجب بیثباتی شود و حتماً نیز با خشونت زیاد خاص ویژه مردم در این سرزمینها همراه خواهد بود) یا ادامه وضع کنونی، یکی را انتخاب کنید، به نظر میرسد که اکثریت مردم حامی گزینه دوم خواهند بود.
سودان
در مورد سودان، دکتر یهودیت رونن، کارشناس سودان در دانشگاه تلآویو به «وای.نت» میگوید که اتفاقاً تضادهای عمیق میان حاکمیت و مردم و وضع خاص آن کشور، و سلاح زیادی که عمر البشیر، حاکم کودتایی سودان در ۲۳ سال اخیر گردآوری کرده و آن را به گستردگی مورد کاربرد قرار میدهد، و نیز علیرغم قطعی شدن جدایی جنوب سودان، احتمال موفقیت یک خیزش مردمی علیه حاکمیت خودکامه خارطوم چندان زیاد نیست- حتی اگر مردم سودان همچنان در فقری نکبتبار و به شدت تحقیرآمیز در میانه فساد مثالزدنی حاکمان بمانند.
کوبا
در مورد کوبا، که حاکمیت آن بیش از پنج دهه در دست برادران فیدل و رائول کاسترو بوده است، آقای عیدو رینگ، وبلاگنویس اسرائیلی که وضعیت کوبا را پیوسته دنبال میکند، به «وای.نت» میگوید کاستروها مردمشان را در فقر نگاهداشتهاند، آزادیهای آنها را گرفتهاند اما مقایسه کوبا با دیکتاتورهای عربی و اسلامی قیاسی معالفارق است
به گفته آقای رینگ، نظام آموزشی کوبا از بهترینها در سراسر آمریکای لاتین است؛ از سراسر این منطقه سیل بیماران برای درمان در بیمارستانهای کوبا روان است؛ همه مردم کوبا خانه دارند و هیچ بیخانهای را نمیتوان یافت؛ مردم شادند و نوای رقص و شادمانی واقعی از هر کوی و برزنی بلند است؛ و تازگیها نیز مجوز خرید کامپیوتر داده شده و اینترنت استفاده رو به افزایشی دارد.
این روزنامهنگار اسرائیلی که بارها نیز به کوبا رفته، میگوید که در کوبا اوپوزیسیونی واقعی وجود ندارد هرچند که بلاگرهای محلی اخیراً انتقادهایی را مطرح میکنند ولی یوآنی سانچز، یکی از نویسندگان مشهور وبلاگهای مستقل کوبایی، به تازگی اجازه نیافت برای دریافت جایزه به اسپانیا برود.
آقای رینگ میگوید در هر حال، زنان «سفید پوش» که همسران زندانیان سیاسی و عقیدتی کوبا هستند، مجوز میگیرند حتی در میدانهای هاوانا، پایتخت، تظاهرات کنند اما سرایت نسخه مشابه تونس و مصر به کوبا هرچند کم است و نیز فشارهای فزاینده مهاجران کوبایی نیز بیاثر خواهد ماند.
به گفته آقای رینگ، عامل اصلی که میتواند موجب تغییرات واقعی در کوبا شود، اتفاقاً رفع حصر و تحریمهای ۵۳ ساله آمریکا علیه کوبا است زیرا تا هنگامی که این تحریمها ادامه دارد، اکثریت کوباییها علیه «آمریکای خصم» متحد هستند و شتابی برای برانداختن برادران کاسترو ندارند.
رد پای فتنه در ورزش ایران؛ «انگلیس و آمریکا سران فتنه هستند»
محمد علیآبادی، رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی و رئیس کنونی کمیته ملی المپیک، در توضیح یک موضوع کاملاً ورزشی، کشورهای بریتانیا و آمریکا را «سران فتنه» خواند.
پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و اعتراضات گسترده مخالفان دولت که در خیابانها و شبکههای اجتماعی تا امروز ادامه داشته، رسانههای حکومتی به میرحسین موسوی و مهدی کروبی عنوان «سران فتنه» را اطلاق کردند.
به زودی نام سید محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، نیز به این جمع اضافه شد و برخی از چهرههای حکومتی، نام اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، را نیز در فهرست سران فتنه گنجاندهاند.
با تداوم اعتراضات، صداوسیما و رسانههای دولتی در تحلیلهای خود آن چه حلقه «سران فتنه» نامیده بودند را با مجموعهها، سازمانها و کشورهای مختلفی مرتبط دانستند.
آنها از سازمان سیا گرفته تا موساد، سازمان مجاهدین خلق، دولتهای غربی، سلطنتطلبها و برخی شخصیتهای مطرح بینالمللی در عرصه سیاست را حامیان و طراحان فتنه نامیدند.
سران فتنه در ورزش
اما تازهترین کاربرد دولتی از عنوان «سران فتنه»، به محمد علیآبادی، رئیس کمیته ملی المپیک، اختصاص دارد. علیآبادی این اصطلاح را در مراسم تجلیل از قهرمانان بازیهای پارا آسیایی گوانگجو به زبان آورده است.
او در پاسخ به سوال خبرنگاران مبنی بر عدم صدور روادید از سفارت بریتانیا برای دوچرخهسواران ایرانی گفت: «دولتهای آمریکا و انگلیس سران فتنه هستند و در هر نقطهای که بتوانند، هم خودشان و هم به وسیله گماشتههای داخلیشان مانعی برابر موفقیتها قرار خواهند داد. مطمئناً این کشور از سربلندی و سرافرازی ایران خوشحال نیست.»
علیآبادی در شرایطی نسبت به عدم صدور روادید معترض است که پیش از این، بسیاری از کشورها از جمله چین نیز به دلایل مختلف از صدور روادید برای ورزشکاران و تیمهای ایرانی سرباز زدهاند.
علیآبادی همچنین مدعی شده است که آمریکا و بریتانیا از شنیده شدن نغمههای آزادی در دیگر کشورها که به ادعای او برگرفته از صدای جمهوری اسلامی ایران است، ناراضی هستند.
رئیس کمیته ملی المپیک پیش از این با حفظ سمت، رئیس شیلات ایران بود و حدود ۱۰۰ روز آن مسئولین را برعهده داشت.
نکته قابل تامل این بود که علیآبادی پنجمین رئیس سازمان شیلات از زمان روی کار آمدن محمود احمدینژاد به حساب میآمد!
او همچنین به صورت همزمان، مسئولیتهای دیگری نیز از جمله قائم مقامی وزارت جهاد کشاورزی را داشت که از اردیبهشت ۸۹ به نهاد ریاست جمهوری رفت و معاونت هماهنگی و نظارت بر امور دستگاههای اجرایی را برعهده گرفت.
آقای علیآبادی در ادامه اظهاراتش گفته است: «دولت و مجلس و به صورت کلی نظام جمهوری اسلامی با کسانی که با ایران رفتار دشمنانهای دارند، برخورد و موضعگیری خواهند کرد. برابر این مشکل نیز ایستادگی خواهیم کرد و با تلاش همه مسئولین، آن را حل میکنیم.»
آقای علیآبادی اما توضیح نداد که وقتی سفارتخانه یک کشور خارجی از صدور روادید برای ورزشکاران ایرانی خودداری میکند، طبق گفته او «دولت و مجلس و به صورت کلی نظام» چگونه میتوانند این مشکل را حل کنند؟
محمد علیآبادی در ابتدای تشکیل دولت دهم برای تصدی وزارت نیرو به مجلس شورای اسلامی معرفی شد، ولی نمایندگان به او رای اعتماد ندادند.
پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و اعتراضات گسترده مخالفان دولت که در خیابانها و شبکههای اجتماعی تا امروز ادامه داشته، رسانههای حکومتی به میرحسین موسوی و مهدی کروبی عنوان «سران فتنه» را اطلاق کردند.
به زودی نام سید محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، نیز به این جمع اضافه شد و برخی از چهرههای حکومتی، نام اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، را نیز در فهرست سران فتنه گنجاندهاند.
با تداوم اعتراضات، صداوسیما و رسانههای دولتی در تحلیلهای خود آن چه حلقه «سران فتنه» نامیده بودند را با مجموعهها، سازمانها و کشورهای مختلفی مرتبط دانستند.
آنها از سازمان سیا گرفته تا موساد، سازمان مجاهدین خلق، دولتهای غربی، سلطنتطلبها و برخی شخصیتهای مطرح بینالمللی در عرصه سیاست را حامیان و طراحان فتنه نامیدند.
سران فتنه در ورزش
اما تازهترین کاربرد دولتی از عنوان «سران فتنه»، به محمد علیآبادی، رئیس کمیته ملی المپیک، اختصاص دارد. علیآبادی این اصطلاح را در مراسم تجلیل از قهرمانان بازیهای پارا آسیایی گوانگجو به زبان آورده است.
او در پاسخ به سوال خبرنگاران مبنی بر عدم صدور روادید از سفارت بریتانیا برای دوچرخهسواران ایرانی گفت: «دولتهای آمریکا و انگلیس سران فتنه هستند و در هر نقطهای که بتوانند، هم خودشان و هم به وسیله گماشتههای داخلیشان مانعی برابر موفقیتها قرار خواهند داد. مطمئناً این کشور از سربلندی و سرافرازی ایران خوشحال نیست.»
علیآبادی در شرایطی نسبت به عدم صدور روادید معترض است که پیش از این، بسیاری از کشورها از جمله چین نیز به دلایل مختلف از صدور روادید برای ورزشکاران و تیمهای ایرانی سرباز زدهاند.
علیآبادی همچنین مدعی شده است که آمریکا و بریتانیا از شنیده شدن نغمههای آزادی در دیگر کشورها که به ادعای او برگرفته از صدای جمهوری اسلامی ایران است، ناراضی هستند.
رئیس کمیته ملی المپیک پیش از این با حفظ سمت، رئیس شیلات ایران بود و حدود ۱۰۰ روز آن مسئولین را برعهده داشت.
نکته قابل تامل این بود که علیآبادی پنجمین رئیس سازمان شیلات از زمان روی کار آمدن محمود احمدینژاد به حساب میآمد!
او همچنین به صورت همزمان، مسئولیتهای دیگری نیز از جمله قائم مقامی وزارت جهاد کشاورزی را داشت که از اردیبهشت ۸۹ به نهاد ریاست جمهوری رفت و معاونت هماهنگی و نظارت بر امور دستگاههای اجرایی را برعهده گرفت.
آقای علیآبادی در ادامه اظهاراتش گفته است: «دولت و مجلس و به صورت کلی نظام جمهوری اسلامی با کسانی که با ایران رفتار دشمنانهای دارند، برخورد و موضعگیری خواهند کرد. برابر این مشکل نیز ایستادگی خواهیم کرد و با تلاش همه مسئولین، آن را حل میکنیم.»
آقای علیآبادی اما توضیح نداد که وقتی سفارتخانه یک کشور خارجی از صدور روادید برای ورزشکاران ایرانی خودداری میکند، طبق گفته او «دولت و مجلس و به صورت کلی نظام» چگونه میتوانند این مشکل را حل کنند؟
محمد علیآبادی در ابتدای تشکیل دولت دهم برای تصدی وزارت نیرو به مجلس شورای اسلامی معرفی شد، ولی نمایندگان به او رای اعتماد ندادند.
نیروگاه اتمی بوشهر یک چرنوبیل دیگر؟
به نظر میرسد که نیروگاه اتمی بوشهر با مشکلات پیچیدهای روبرو شده است و این مشکلات کار بهرهبرداری از آن را به گونهای چشمگیر به تعویق میاندازد. علیاصغر سلطانیه، نمایندهی دائم جمهوری اسلامی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در گفتوگویی با ایسنا تایید کرد که: «سوخت داخل قلب رآکتور برای انجام برخی آزمایشها و اقدامات فنی برای مدتی خارج میشود».
روز شنبه (۲۶ فوریه/۷ اسفند) محافل دیپلماتیک نزدیک به آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین پایتخت اتریش اعلام کردند که ایران از تخلیهی کامل قلب رآکتور نیروگاه اتمی بوشهر خبر داده است. به گفتهی این محافل، چنین امری به معنی تاخیری چشمگیر در بهرهبرداری از این نیروگاه است. قرار بود نیروگاه بوشهر تا پایان این ماه به مدار تولید متصل شود.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشی که روز جمعه دربارهی ایران برای کشورهای عضو فرستاده، نوشت که مقامات جمهوری اسلامی چهارشنبهی گذشته (۲۳ فوریه) اطلاع دادهاند که باید کل سوخت را از قلب رآکتور نیروگاه اتمی بوشهر تخلیه کنند. به گفتهی محافل دیپلماتیک، ایران با همهی میلههای سوخت مشکل دارد.
ابعاد بزرگ مشکلات
علی اصغر سلطانیه در اظهارات خود خاطر نشان ساخته که خارج کردن مجدد سوخت از قلب رآکتور نیروگاه بوشهر «بر اساس درخواست روسیه» و «برای انجام برخی آزمایشها و اقدامات فنی» صورت گرفته است. ولی کارشناسان اتمی معتقدند که این ماجرا ابعاد بزرگتری دارد.
یک مقام بلندپایهی اتمی در وین گفت: «این وظیفهی ما نیست که دربارهی دلایل تصمیم ایران مبنی بر تخلیه سوخت رآکتور نیروگاه بوشهر گمانهزنی کنیم». وی افزود که ایران دربارهی علل مشکلات نیروگاه بوشهر توضیحی به آژانس بینالمللی انرژی اتمی نداده است.
با این همه، این مقام تصریح کرد که اگر چه از دید کارشناسان، بروز مشکلات کوچک با میلههای سوخت به هنگام آغاز بهرهبرداری از یک رآکتور امری عادی است، ولی تخلیهی کامل سوخت قلب رآکتور حاکی از آن است که این مشکلات ابعاد بزرگتری دارد.
دیوید اولبرایت، رئیس انستیتوی دانش و امنیت بینالمللی (ISIS) در واشنگتن نیز به روزنامهی نیویورک تایمز گفت: «تعویق بهرهبرداری از نیروگاه بوشهر این پرسش را برمیانگیزد که آیا ایران اساسا میتواند با ایمنی از یک رآکتور اتمی مدرن استفاده کند یا نه». به گفتهی این کارشناس، مشکلات پیش آمده میتواند ضربهای سنگین به برنامهی اتمی ایران باشد.
استاکسنت یا تردید روسها؟
به دلیل ابهاماتی که دربارهی علل تعویق فعالیت رآکتور بوشهر وجود دارد، بازار گمانهزنیها داغ شده است. این گمانهزنیها از مشکلات تکنیکی عادی تا ویروس کامپیوتری «استاکسنت» و «خرابکاری آگاهانهی روسیه» را دربرمیگیرد. نیروگاه بوشهر با کمک روسیه ساخته شده است.
گفته میشود که مناسبات میان ایران و روسیه در ماههای اخیر به گونهای فزاینده بدتر شده است. از جمله به این دلیل که روسیه نیز مانند بخش بزرگی از کشورهای جهان، نسبت به هدفهای صلحآمیز برنامهی اتمی ایران تردیدهای جدی پیدا کرده است.
افزون بر آن، روزنامهی بریتانیایی دیلیتلگراف در تاریخ ۱۷ ژانویه نوشت، مقامات اتمی روسیه پس از حملهی اینترنتی به تاسیسات اتمی ایران بهوسیلهی ویروس «استاکسنت»، بیم آن دارند که در نیروگاه بوشهر فاجعهای اتمی مانند چرنوبیل روی دهد.
به گزارش این روزنامه، دانشمندان روسی به کرملین هشدار دادهاند که اگر نیروگاه اتمی بوشهر به اصرار رهبران ایران تا تابستان ۲۰۱۱ به مدار تولید متصل شود، میتواند فاجعهای نظیر چرنوبیل در آن روی دهد، زیرا در پی صدمات ویروس استاکسنت، نمیتوان ایمنی رآکتور را تضمین کرد. به گفتهی کارشناسان روس، ترمیم ضایعات وارده دستکم یک سال وقت میبرد.
شدت آسیبها
رالف لانگر، کارشناس امور امنیتی آلمان نیز در گفتوگویی در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۱۰ به روزنامهی اسرائیلی «جروزالم پست» گفته بود، ویروس استاکسنت فعالیت هستهای جمهوری اسلامی را دو سال عقب انداخته است.
این کارشناس آلمانی خاطر نشان ساخته بود که حملهی سایبری به تاسیسات اتمی ایران، فعالیتهای هستهای در نیروگاه بوشهر و تاسیات نطنز را مختل کرده است. به گفتهی لانگر، آسیبهای وارده آنقدر شدید است که تمیز کردن سیستم بسیار دشوار خواهد بود و بهترین راه برای ایران این است که برخی دستگاهها را عوض کند و احتمالا برای نیروگاه بوشهر توربینهای تازه بخرد.
مقامات جمهوری اسلامی چند ماه پیش پس از مدتها تعلل سرانجام اعتراف کردند که نیروگاه بوشهر توسط ویروس استاکسنت آلوده شده است، ولی همزمان گفتند که کارشناسان ایران توانستهاند تاثیرات این ویروس را در روند پیشرفت پروژهی هستهای ایران «در سریعترین زمان ممکن» برطرف کنند و اوضاع را به «حالت عادی» بازگردانند.
نتايج آمارهاي ارائه شده از سوي بانك مركزي نشان ميدهد:
هزينه ماهانه هر خانوار شهري، بيش از يك ميليون تومان
هزينه هر خانوار ايراني در سال گذشته برابر با يك ميليون و 59 هزار و 500 تومان اعلام شده است كه در مقايسه با مدت مشابه سال قبل افزايشي برابر با 10.1 درصد را نشان ميدهد
به گزارش خبرگزاري ايلنا، نتايج بررسي بودجه خانوار در مناطق شهري ايران از سوي بانك مركزي نشان ميدهد هزينه ماهانه هر خانوار(به مقياس 3.76 نفر) ايراني در سال 1388 برابر با يك ميليون و 59 هزار و 500 تومان اعلام شده است كه در مقايسه با مدت مشابه سال قبل افزايشي برابر با 10.1 درصد را نشان ميدهد. به اين ترتيب هر فرد در سال گذشته هزينهاي برابر با 281 هزار و 781 تومان در هر ماه داشته است.
متوسط هزينه ناخالص سالانه خانوار شهري در سال گذشته 12 ميليون و 713 هزار و نهصد تومان برآورد شده است. در اين سال متوسط درآمد پولي و غير پولي ناخالص سالانه يك خانوار شهري نيز 12 ميليون و 394 هزار و نهصد تومان بوده است كه افزايشي 9.5 درصدي را نسبت به مدت مشابه سال قبل نشان ميدهد. بر اين اساس درآمد ماهانه خانوار شهري ايران در سال گذشته يك ميليون و 32 هزار 900 تومان بوده است. به اين ترتيب خانوار ايراني با احتساب درآمد پولي و غير پولي خود باز هم كسري بودجهاي برابر با 319 هزار تومان را در سال تجربه كرده است.
بررسيها نشان ميدهد از كل درآمدي كه يك خانوار شهري در سال گذشته به دست آورده است 71.8 درصد درآمد پولي و 28.2 درصد غير پولي بوده است. با احتساب حجم درآمد پولي كسري بودجه خانوار نسبت به هزينهها به دشت افزايش مييابد. بانك مركزي در توضيح انواع درآمد پولي اعلام كرده است كه اين درآمد شامل درآمد از مزد و حقوق، درآمد از مشاغل آزاد كشاورزي و غير كشاورزي، درآمدهاي متفرقه و درآمد حاصل از فروش كالاي دست دوم است. درآمد غير پولي نيز عبارت از ارزش اجاري مسكن شخصي، در برابر خدمت و رايگان و ارزش كالاها و خدمات در برابر مزد و حقوق، توليد براي مصرف در خانه از محل كسب كشاورزي و غير كشاورزي است.
نتايج بررسيهاي بانك مركزي نشان ميدهد 79 درصد درآمدهاي غير پولي به ارزش اجاري مسكن شخصي يا مالك نشين اختصاص دارد. اين بدان معناست كه در اين محاسبات ارزش اجاري مسكن شخصي افراد نيز به عنوان درآمد غير پولي محسوب ميشود چرا كه در صورت عدم مالكيت مسكن مجبور به پرداخت آن هزينه تحت عنوان اجاره ميشدند كه مالكيت محل سكونت از ديدگاه تدوين كنندگان اين گزارش براي خانوار درآمدي غير پولي يا به عبارت ديگر كاهش حجم هزينه را به وجود ميآورد. اين درآمد غير پولي 22.3 درصد از كل درآمد پولي و غير پولي خانوارها را شامل ميشود.
در سال گذشته 23.7 درصد از هزينههاي خانوار سهم گروه خوراكي ها و آشاميدنيهاست كه نسبت به سال گذشته 9.8 درصد افزايش يافته است.
در بين اقلام گروه هزينه خوراكيها و آشاميدنيها بيشترين سهم از كل هزينه ناخالص معادل 6.3 درصد متعلق به انواع گوشت بود. پس از آن هزينههاي ميوه تازه با 4.5 درصد، آرد و رشته و غلات با 2.6 درصد و شير و فرآوردههاي آن و تخم پرندگان با 2.5 درصد در سبد هزنيههاي خانوار قرار داشتند. در سال گذشته 0.4 درصد از هزينههاي خانوار به دخانيات اختصاص داشت كه افزايشي قابل توجه معادل 14.6 درصد را نسبت به سال پيش از آن نشان ميدهد.
هزينه پوشاك و كفش خانوارها نيز رشدي برابر با 20.3 درصد افزايش را نشان ميدهد. سهم اين گروه از كل هزينههاي خانوار 5.1 درصد اعلام شده است.
نتايج بررسيهاي صورت گرفته در بانك مركزي نشان ميدهد بيشترين هزينهها مربوط به تامين مسكن، آب و برق و گاز و ... بود كه 31.4 درصد گزارش شده است. سهم بهداشت و درمان5.1 درصد و سهم گروه تفريح و امور فرهنگي 2.7 درصد و سهم حمل و نقل 11.6 درصد بوده است.
در سال 1388 متوسط تعداد افزاد خانوار شهري 3.76 نفر بود كه نسبت به مدت مشابه سال قبل كاهش يافت. توزيع خانوار بر حسب تعداد افراد نيز نشان ميدهد در سال گذشته 5.8 درصد خانوارها يك نفري ، 15.2 درصد دو نفري و 23.7 درصد سه نفري بودهاند. بيشترين تعداد خانوار شهري 4 نفري اعلام شدهاند كه 27.8 درصد كل خانوارها را از آن خود كردهاند. 15.4 درصد خانوارها 5 نفري ، 6.9 درصد شش نفري و 3 درصد هفت نفري و 1.3 درصد هشت نفري و نيم درصد 9 نفري گزارش شدهاند . 0.4 درصد خانوارها در شهرها ده نفر و بالاتر گزارش شدهاند.
متوسط هزينه ناخالص سالانه خانوار شهري در سال گذشته 12 ميليون و 713 هزار و نهصد تومان برآورد شده است. در اين سال متوسط درآمد پولي و غير پولي ناخالص سالانه يك خانوار شهري نيز 12 ميليون و 394 هزار و نهصد تومان بوده است كه افزايشي 9.5 درصدي را نسبت به مدت مشابه سال قبل نشان ميدهد. بر اين اساس درآمد ماهانه خانوار شهري ايران در سال گذشته يك ميليون و 32 هزار 900 تومان بوده است. به اين ترتيب خانوار ايراني با احتساب درآمد پولي و غير پولي خود باز هم كسري بودجهاي برابر با 319 هزار تومان را در سال تجربه كرده است.
بررسيها نشان ميدهد از كل درآمدي كه يك خانوار شهري در سال گذشته به دست آورده است 71.8 درصد درآمد پولي و 28.2 درصد غير پولي بوده است. با احتساب حجم درآمد پولي كسري بودجه خانوار نسبت به هزينهها به دشت افزايش مييابد. بانك مركزي در توضيح انواع درآمد پولي اعلام كرده است كه اين درآمد شامل درآمد از مزد و حقوق، درآمد از مشاغل آزاد كشاورزي و غير كشاورزي، درآمدهاي متفرقه و درآمد حاصل از فروش كالاي دست دوم است. درآمد غير پولي نيز عبارت از ارزش اجاري مسكن شخصي، در برابر خدمت و رايگان و ارزش كالاها و خدمات در برابر مزد و حقوق، توليد براي مصرف در خانه از محل كسب كشاورزي و غير كشاورزي است.
نتايج بررسيهاي بانك مركزي نشان ميدهد 79 درصد درآمدهاي غير پولي به ارزش اجاري مسكن شخصي يا مالك نشين اختصاص دارد. اين بدان معناست كه در اين محاسبات ارزش اجاري مسكن شخصي افراد نيز به عنوان درآمد غير پولي محسوب ميشود چرا كه در صورت عدم مالكيت مسكن مجبور به پرداخت آن هزينه تحت عنوان اجاره ميشدند كه مالكيت محل سكونت از ديدگاه تدوين كنندگان اين گزارش براي خانوار درآمدي غير پولي يا به عبارت ديگر كاهش حجم هزينه را به وجود ميآورد. اين درآمد غير پولي 22.3 درصد از كل درآمد پولي و غير پولي خانوارها را شامل ميشود.
در سال گذشته 23.7 درصد از هزينههاي خانوار سهم گروه خوراكي ها و آشاميدنيهاست كه نسبت به سال گذشته 9.8 درصد افزايش يافته است.
در بين اقلام گروه هزينه خوراكيها و آشاميدنيها بيشترين سهم از كل هزينه ناخالص معادل 6.3 درصد متعلق به انواع گوشت بود. پس از آن هزينههاي ميوه تازه با 4.5 درصد، آرد و رشته و غلات با 2.6 درصد و شير و فرآوردههاي آن و تخم پرندگان با 2.5 درصد در سبد هزنيههاي خانوار قرار داشتند. در سال گذشته 0.4 درصد از هزينههاي خانوار به دخانيات اختصاص داشت كه افزايشي قابل توجه معادل 14.6 درصد را نسبت به سال پيش از آن نشان ميدهد.
هزينه پوشاك و كفش خانوارها نيز رشدي برابر با 20.3 درصد افزايش را نشان ميدهد. سهم اين گروه از كل هزينههاي خانوار 5.1 درصد اعلام شده است.
نتايج بررسيهاي صورت گرفته در بانك مركزي نشان ميدهد بيشترين هزينهها مربوط به تامين مسكن، آب و برق و گاز و ... بود كه 31.4 درصد گزارش شده است. سهم بهداشت و درمان5.1 درصد و سهم گروه تفريح و امور فرهنگي 2.7 درصد و سهم حمل و نقل 11.6 درصد بوده است.
در سال 1388 متوسط تعداد افزاد خانوار شهري 3.76 نفر بود كه نسبت به مدت مشابه سال قبل كاهش يافت. توزيع خانوار بر حسب تعداد افراد نيز نشان ميدهد در سال گذشته 5.8 درصد خانوارها يك نفري ، 15.2 درصد دو نفري و 23.7 درصد سه نفري بودهاند. بيشترين تعداد خانوار شهري 4 نفري اعلام شدهاند كه 27.8 درصد كل خانوارها را از آن خود كردهاند. 15.4 درصد خانوارها 5 نفري ، 6.9 درصد شش نفري و 3 درصد هفت نفري و 1.3 درصد هشت نفري و نيم درصد 9 نفري گزارش شدهاند . 0.4 درصد خانوارها در شهرها ده نفر و بالاتر گزارش شدهاند.