طرح 'قطع رابطه با بریتانیا' به صحن علنی مجلس ایران میرود
کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران نظر خود را مبنی بر لزوم قطع روابط دیپلماتیک با بریتانیا برای طرح در صحن علنی، به هیات رییسه مجلس تقدیم کرده است.
حسین سبحانی نیا، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران، روز پنجشنبه هفتم بهمن (۲۷ ژانویه) گفت: "به احتمال زیاد طی یک تا دو هفته آینده این طرح در نوبت خود در صحن علنی اعلام وصول و به رای گذاشته می شود."آقای سبحانی نیا گفت که بر اساس آنچه او "دخالت ها و شیطنت های صورت گرفته از سوی انگلیس" خواند، فضای مجلس ایران "موافق" تصویب این طرح است.
او در حالی از تصویب احتمالی طرح قطع راوبط دیپلماتیک میان تهران و لندن سخن گفت، که چند روز پیش از تلاش نمایندگان مجلس برای کاهش سطح روابط میان دو کشور به سطح کاردار خبر داده بود.
به گزارش ایلنا، آقای سبحانی نیا شنبه گذشته (دوم بهمن) گفته بود: "طرح دو فوریتی مجلس، دیدگاه نمایندگان بر قطع کامل مناسبات در تمامی سطوح اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود که بر اساس دیدگاه مشترک اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و دستگاه دیپلماسی کشور، به شکل تقلیل روابط تغییر خواهد کرد."
برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس ایران، اواخر دی ماه سال گذشته خورشیدی، طرحی مبنی بر کاهش رابطه ایران با بریتانیا مطرح کرده بودند که این طرح، از آن هنگام برای بررسی بیشتر به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس فرستاده شده بود.
روابط ایران و بریتانیا به ویژه بعد از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری در ایران، به تیرگی گراییده است.
اخبار روز:
ایلنا: اتحادیه مجمع پیشکسوتان جامعه کارگری در بیانیهای ضمن اعتراض به افزایش ۶ درصدی مستمری های بازنشستگان تامین اجتماعی خواستار افزایش مستمری ها بر اساس نرخ تورم شد.
به گزارش ایلنا ،متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
بازنشستگان عزیزوگرانقدر تحت پوشش تامین اجتماعی همان طور که مستحضر هستید در پی پرداخت ۶ درصد افزایش حقوق مستمری بگیران و بازنشستگان تامین اجتماعی که با تاخیر هفت ماهه اجرا شد متاسفانه سازمان تامین اجتماعی ووزارت رفاه و به اعتراضات به حق و قانونی شما بازنشستگان و مستمری بگیران هیچ توجهی نکرده و همچنان به رای خود پافشاری می کند این که سازمان باید به تکلیف قانونی خود حول محور ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی عمل می کرد یک تکلیف و الزام بود متاسفانه علیرغم آنکه همه بخش ها و مسئولان هر دو نهاد یعنی وزارت رفاه و سازمان تامین اجتماعی اعتقاد کامل به این حق قانونی دارند و مجلس و نمایندگان منتخب مردم هم این موضوع کاملاً آشکار و بین را می دانند و بانک مرکزی حداقل نرخ تورم را در پایان سال همان مبانی محاسباتی که بعضاً محل اشکال برخی صاحب نظران است را ۱۰.٨درصد اعلام کرده است ولی صورت مسئله ای به این سادگی از دید مسئولان نادیده گرفته شده و آنها حاضر نیستند مصوبه خلاف قانون خود را اصلاح کنند، بازنشستگان گرامی اثر این تصمیم که خود نوعی بی عدالتی را در درون خود مستتر دارد یک اثر بلند مدت دیگر را به همراه دارد که بی عدالتی را به شکل مزمن دامن گیر درصدی از بازنشستگان و مستمری بگیران می کند با اجرای این مصوبه امسال درصدی از مستمری بگیران که ۶درصد حقوقشان اضافه شده است به دلیل اجرای ماده ۱۱۱ قانون تامین اجتماعی به جمع این افراد خواهند پیوست و نهایتاً آنها تا آخر عمر مجبور خواهند شد که حداقل بگیر شوند در حالی که بیمه پردازی آنها در زمان اشتغال و متوسط دو سال آخر خدمتشان چیز دیگری میگوید ، سوال ما از وزارت رفاه و تامین اجتماعی این است که چه جوابی به این گروه از بازنشستگان دارد که بدهد کدام تحلیل این حق پایمال شده آنان را جوابگو است حداقل انتظار ما از مجموع دست اندر کاران سازمان ومسئولان وزارت رفاه این است که جواب این سوالات را قبل از اینکه ناچار به اجتماعاتی در مقابل مجلس و وزارت رفاه شویم بدهند و سریعاً اقدام به اصلاح مصوبه کنند تا مشمول بدهکاری از نوع حق الناس که خشم خداوند را به همراه دارند نشوند.
به گزارش ایلنا ،متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
بازنشستگان عزیزوگرانقدر تحت پوشش تامین اجتماعی همان طور که مستحضر هستید در پی پرداخت ۶ درصد افزایش حقوق مستمری بگیران و بازنشستگان تامین اجتماعی که با تاخیر هفت ماهه اجرا شد متاسفانه سازمان تامین اجتماعی ووزارت رفاه و به اعتراضات به حق و قانونی شما بازنشستگان و مستمری بگیران هیچ توجهی نکرده و همچنان به رای خود پافشاری می کند این که سازمان باید به تکلیف قانونی خود حول محور ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی عمل می کرد یک تکلیف و الزام بود متاسفانه علیرغم آنکه همه بخش ها و مسئولان هر دو نهاد یعنی وزارت رفاه و سازمان تامین اجتماعی اعتقاد کامل به این حق قانونی دارند و مجلس و نمایندگان منتخب مردم هم این موضوع کاملاً آشکار و بین را می دانند و بانک مرکزی حداقل نرخ تورم را در پایان سال همان مبانی محاسباتی که بعضاً محل اشکال برخی صاحب نظران است را ۱۰.٨درصد اعلام کرده است ولی صورت مسئله ای به این سادگی از دید مسئولان نادیده گرفته شده و آنها حاضر نیستند مصوبه خلاف قانون خود را اصلاح کنند، بازنشستگان گرامی اثر این تصمیم که خود نوعی بی عدالتی را در درون خود مستتر دارد یک اثر بلند مدت دیگر را به همراه دارد که بی عدالتی را به شکل مزمن دامن گیر درصدی از بازنشستگان و مستمری بگیران می کند با اجرای این مصوبه امسال درصدی از مستمری بگیران که ۶درصد حقوقشان اضافه شده است به دلیل اجرای ماده ۱۱۱ قانون تامین اجتماعی به جمع این افراد خواهند پیوست و نهایتاً آنها تا آخر عمر مجبور خواهند شد که حداقل بگیر شوند در حالی که بیمه پردازی آنها در زمان اشتغال و متوسط دو سال آخر خدمتشان چیز دیگری میگوید ، سوال ما از وزارت رفاه و تامین اجتماعی این است که چه جوابی به این گروه از بازنشستگان دارد که بدهد کدام تحلیل این حق پایمال شده آنان را جوابگو است حداقل انتظار ما از مجموع دست اندر کاران سازمان ومسئولان وزارت رفاه این است که جواب این سوالات را قبل از اینکه ناچار به اجتماعاتی در مقابل مجلس و وزارت رفاه شویم بدهند و سریعاً اقدام به اصلاح مصوبه کنند تا مشمول بدهکاری از نوع حق الناس که خشم خداوند را به همراه دارند نشوند.
طبق اخبار رسیده با خبر شدیم در آخرین ساعتهای روز سه شنبه ۵بهمن ۱٣٨۹ در محوطه ایران خودرو فاجعه ای خونین که منجر به کشته شدن تعدادی از کارگران ایران خودرو گردید اتفاق افتاد.
همانگونه که بارها اعلام کرده ایم نبود ایمنی کار و حذف بازرسی کار از جمله دلایل وقوع این حوادث می باشد و جان کارگران زحمتکش همواره در خطر قرار دارد.
کارگران ایران خودرو و خانواده های محترم داغدار
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز همدردی با تمامی کارگران و خانواده های عزیز از دست داده خواستار تشکیل گروهی برای تحقیق واقعه می باشد .
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۶ بهمن ۱٣٨۹
همانگونه که بارها اعلام کرده ایم نبود ایمنی کار و حذف بازرسی کار از جمله دلایل وقوع این حوادث می باشد و جان کارگران زحمتکش همواره در خطر قرار دارد.
کارگران ایران خودرو و خانواده های محترم داغدار
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز همدردی با تمامی کارگران و خانواده های عزیز از دست داده خواستار تشکیل گروهی برای تحقیق واقعه می باشد .
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۶ بهمن ۱٣٨۹
انحراف یک کامیون حامل بار در محوطه کارخانه ایران خودرو منجر به کشته شدن چند کارگر و مصدوم شدن چندین کارگر شد. ایران خودرو آمار کشته شده ها را چهار تن اعلام کرده، اما منابع خبری از کشته شدن ۸ نفر خبر میدهند.
طبق گزارشات منتشر شده در اثر حادثهای که در نیمه شب پنجم بهمن ماه در کارخانه ایران خودرو رخ داد ٨، کارگر کشته و ۱٣ نفر دیگر مصدوم شدند. طبق برخی از این گزارشات، انحراف یک کامیون حامل بار در محوطه کارخانه ایران خودرو منجر به کشته شدن چند کارگر و مصدوم شدن چندین کارگر شد. ایران خودرو آمار کشته شده ها را چهار تن اعلام کرده، اما منابع خبری از کشته شدن ۸ نفر خبر میدهند. در حالیکه روابط عمومی ایران خودرو علت این حادثه را بی احتیاطی راننده اعلام کرده است، گزارشات دیگر نقص فنی در سیستم ترمز کامیون را علت واقعی این حادثه دلخراش می دانند. بنقل از منابع کارگری فعال در درون کارخانه گفته شده که بدنبال کشته و مصدوم شدن تعدادی از کارگران کارخانه اعتراضات گستردهای توسط کارگران حاضر در شیفت کاری کارخانه نسبت به مسولین و مدیریت کارخانه بخاطر عدم توجه به ایمنی محیط کار و در معرض خطر قرار دادن سلامتی جسمی و روانی کارگران، افزایش فوق العاده فشار کاری، تحمیل ساعات اضافه کاری طولانی برغم عدم تمایل کارگران، وادار کردن کارگران به کار در روزهای تعطیل و اعمال فشارها و تضعیقات متعدد استثمارگرانه دیگر صورت گرفته است. مدیریت کارخانه که از میزان نارضایتی و خشم کارگران این واحد کلان صنعتی نسبت به عملکرد های خویش بخوبی آگاه است، برای پیشگیری از انفجار خشم و نارضایتی کارگران و جلوگیری از اعتصاب، گناه حادثه را به گردن راننده کامیون انداخت و خبر از تشکیل گروه بررسی حادثه داده است..
نه این اولین بار است که در این واحد بزرگ صنعتی که بالغ بر ده هزار نفر کارگر و کارمند دارد عدم رعایت ایمنی کار و تشدید سر عت بیرویه کار باعث حادثهای چنین دلخراش می گردد و نه این نخستین حرکت اعتراضی کارگری است که در آن جا بوقوع می پیوندد، هنوز خبر خودکشی دلخراش یکی از کارگران زحمتکش ایران خودرو بخاطر فشار کار که چندی پیش اتفاق افتاد و منجر به اعتراضات زیادی در این کارخانه شد از یاده ها نرفته است و کمتر سالی را میتوان یافت که برغم تشدید فشار و سرکوب و تهدید های که از طرف مدیریت و نیروهای امنیتی متوجه کارگران بوده است، در این کارخانه بدون چند اعتصاب و حادثه به سر رسیده باشد. مدیریت کارخانه که تحت حمایت دولت و مامواران امنیتی تحت فرمان حکومت قرار دارند از این به بعد نیز بی شک کوشش خواهند کرد تا شرایطی را که بی شباهت به شرایط در دوران برده داری و اردوگاه های کار اجباری نیست همچنان در ایران خودرو حفظ نمایند. اما کارگران ایران خودرو و کارگران دیگر موسسات نیز همواره در مقابل اقدامات تبهکارانه رژیم مقاومت نموده و مخالفت و نارضایتی خویش، از رفتار و سیاست های حکومت را با اعتصاب و اعتراضاتسان نشان دادهاند. این تجربیات نشان می دهند که طبقه کارگر برغم تمام دشواریهای که بر سر راهش قرار دادهاند تسلیم و مرعوب شرایط موجود نخواهد شد و به مباررزه و تلاش هایش تا کامیابی ادامه خواهد داد. تشدید تعرض به فعالین سندیکایی و گسترش دامنه دستگیری ها و اقدامات ایضایی دیگر حکومت، نه تنها نتوانسته کارگران را از مبارزه برای حقوق سندیکایی، اجتماعی و سیاسی شان باز دارد بلکه آنها را مصمم تر از پیش نموده و بر میزان آگاهی، توانایی و خشم و نفرت شان نسبت به حکومت افزوده است.
حادثهای که در ایران خورد سبب کشه و مصدوم شدن تعدادی از کارگران بی گناه و بی سر پرست شدن خانواده های آنها شد گر چه یک حادثه نا خواسته است، اما بهیج وجه نه یک استثنا است و نه موضوعی بیربط با مسولیت مدیریت کارخانه، متاسفانه همه روز بدلایلی مانند عدم رعایت استانداردهای حفظ ایمنی کار و افزایش شدید سرعت کار، تعداد زیادی از کارگران و کارکنان، واحدهای مختلف، صنعتی، معدنی، ساختمانی، کشاورزی و غیره که آمار واقعی آنها هیچ گاه منتشر نمی شود در اثر سوانح کار کشته مصدوم و یا مجروح می شوند که بسیاری از آنها نیز بدلیل اینکه مشمول قانون کار نیستند، به حال خود رها می شوند. در سالهای اخیر با لغو قوانین کار و کاهش فعالیت بازرسان کار و جلوگیری از تشکیل و فعالیت تشکل های کارگری،که نقس بسیار زیادی میتوانند در کاهش سوانح کار ایفا کنند، از جمله جلوگیری از تشکیل سندیکا در شرکت ایران خودرو، هم تعداد سوانح کار و هم تعداد قربانیان آن بطرز چشمگیری افزایش یافتهاست. ما از کشته و مصدوم شدن تعدادی از کارگران بیگناه و زحمت کش کارخانه ایران خودرو در سانحه روز پنجم بهمن ماه به شدت غمگین و متاسف هستیم، ما این ضایعه دردناک را به خانواده قربانیان و به کارکران ایران خودرو صمیمانه تسلیت گفته و خود را در غم آنها شریک میدانیم. ما از ادامه تلاش و مبارزه حق طلبانه کارگران ایران خودرو برای بهرمندی از شرایط کار انسانی و ایمن، افزایش متناسب دستمزد، تشکیل سندیکا، حق اعتصاب، تضمین امنیت شغلی، همبستگی و احیای سایر حقوق سندیکایی تجلیل و حمایت میکنیم و به همه کارگران و کسانی که برای دگرگون کردن مثبت شرایط زندگی کارگران و زحمتکشان متحمل رنج و محنت و زندان شدهاند ،بخصوص به پیشقراولان جنبش سندیکایی زندانی درود میفرستیم و کارگران را به همبستگی و افزایش تلاش و مبارزه برای تشکیل سندیکاهای مستقل، آزادی زندانیان سیاسی و اجتماعی و همکاری و همراهی با جنبش آزادیخواهانه مردم ایران و تعمیق و گسترش جنبش فرا می خوانیم.
گروه کار کارگری، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ششم بهمن ماه ۱٣٨۹
طبق گزارشات منتشر شده در اثر حادثهای که در نیمه شب پنجم بهمن ماه در کارخانه ایران خودرو رخ داد ٨، کارگر کشته و ۱٣ نفر دیگر مصدوم شدند. طبق برخی از این گزارشات، انحراف یک کامیون حامل بار در محوطه کارخانه ایران خودرو منجر به کشته شدن چند کارگر و مصدوم شدن چندین کارگر شد. ایران خودرو آمار کشته شده ها را چهار تن اعلام کرده، اما منابع خبری از کشته شدن ۸ نفر خبر میدهند. در حالیکه روابط عمومی ایران خودرو علت این حادثه را بی احتیاطی راننده اعلام کرده است، گزارشات دیگر نقص فنی در سیستم ترمز کامیون را علت واقعی این حادثه دلخراش می دانند. بنقل از منابع کارگری فعال در درون کارخانه گفته شده که بدنبال کشته و مصدوم شدن تعدادی از کارگران کارخانه اعتراضات گستردهای توسط کارگران حاضر در شیفت کاری کارخانه نسبت به مسولین و مدیریت کارخانه بخاطر عدم توجه به ایمنی محیط کار و در معرض خطر قرار دادن سلامتی جسمی و روانی کارگران، افزایش فوق العاده فشار کاری، تحمیل ساعات اضافه کاری طولانی برغم عدم تمایل کارگران، وادار کردن کارگران به کار در روزهای تعطیل و اعمال فشارها و تضعیقات متعدد استثمارگرانه دیگر صورت گرفته است. مدیریت کارخانه که از میزان نارضایتی و خشم کارگران این واحد کلان صنعتی نسبت به عملکرد های خویش بخوبی آگاه است، برای پیشگیری از انفجار خشم و نارضایتی کارگران و جلوگیری از اعتصاب، گناه حادثه را به گردن راننده کامیون انداخت و خبر از تشکیل گروه بررسی حادثه داده است..
نه این اولین بار است که در این واحد بزرگ صنعتی که بالغ بر ده هزار نفر کارگر و کارمند دارد عدم رعایت ایمنی کار و تشدید سر عت بیرویه کار باعث حادثهای چنین دلخراش می گردد و نه این نخستین حرکت اعتراضی کارگری است که در آن جا بوقوع می پیوندد، هنوز خبر خودکشی دلخراش یکی از کارگران زحمتکش ایران خودرو بخاطر فشار کار که چندی پیش اتفاق افتاد و منجر به اعتراضات زیادی در این کارخانه شد از یاده ها نرفته است و کمتر سالی را میتوان یافت که برغم تشدید فشار و سرکوب و تهدید های که از طرف مدیریت و نیروهای امنیتی متوجه کارگران بوده است، در این کارخانه بدون چند اعتصاب و حادثه به سر رسیده باشد. مدیریت کارخانه که تحت حمایت دولت و مامواران امنیتی تحت فرمان حکومت قرار دارند از این به بعد نیز بی شک کوشش خواهند کرد تا شرایطی را که بی شباهت به شرایط در دوران برده داری و اردوگاه های کار اجباری نیست همچنان در ایران خودرو حفظ نمایند. اما کارگران ایران خودرو و کارگران دیگر موسسات نیز همواره در مقابل اقدامات تبهکارانه رژیم مقاومت نموده و مخالفت و نارضایتی خویش، از رفتار و سیاست های حکومت را با اعتصاب و اعتراضاتسان نشان دادهاند. این تجربیات نشان می دهند که طبقه کارگر برغم تمام دشواریهای که بر سر راهش قرار دادهاند تسلیم و مرعوب شرایط موجود نخواهد شد و به مباررزه و تلاش هایش تا کامیابی ادامه خواهد داد. تشدید تعرض به فعالین سندیکایی و گسترش دامنه دستگیری ها و اقدامات ایضایی دیگر حکومت، نه تنها نتوانسته کارگران را از مبارزه برای حقوق سندیکایی، اجتماعی و سیاسی شان باز دارد بلکه آنها را مصمم تر از پیش نموده و بر میزان آگاهی، توانایی و خشم و نفرت شان نسبت به حکومت افزوده است.
حادثهای که در ایران خورد سبب کشه و مصدوم شدن تعدادی از کارگران بی گناه و بی سر پرست شدن خانواده های آنها شد گر چه یک حادثه نا خواسته است، اما بهیج وجه نه یک استثنا است و نه موضوعی بیربط با مسولیت مدیریت کارخانه، متاسفانه همه روز بدلایلی مانند عدم رعایت استانداردهای حفظ ایمنی کار و افزایش شدید سرعت کار، تعداد زیادی از کارگران و کارکنان، واحدهای مختلف، صنعتی، معدنی، ساختمانی، کشاورزی و غیره که آمار واقعی آنها هیچ گاه منتشر نمی شود در اثر سوانح کار کشته مصدوم و یا مجروح می شوند که بسیاری از آنها نیز بدلیل اینکه مشمول قانون کار نیستند، به حال خود رها می شوند. در سالهای اخیر با لغو قوانین کار و کاهش فعالیت بازرسان کار و جلوگیری از تشکیل و فعالیت تشکل های کارگری،که نقس بسیار زیادی میتوانند در کاهش سوانح کار ایفا کنند، از جمله جلوگیری از تشکیل سندیکا در شرکت ایران خودرو، هم تعداد سوانح کار و هم تعداد قربانیان آن بطرز چشمگیری افزایش یافتهاست. ما از کشته و مصدوم شدن تعدادی از کارگران بیگناه و زحمت کش کارخانه ایران خودرو در سانحه روز پنجم بهمن ماه به شدت غمگین و متاسف هستیم، ما این ضایعه دردناک را به خانواده قربانیان و به کارکران ایران خودرو صمیمانه تسلیت گفته و خود را در غم آنها شریک میدانیم. ما از ادامه تلاش و مبارزه حق طلبانه کارگران ایران خودرو برای بهرمندی از شرایط کار انسانی و ایمن، افزایش متناسب دستمزد، تشکیل سندیکا، حق اعتصاب، تضمین امنیت شغلی، همبستگی و احیای سایر حقوق سندیکایی تجلیل و حمایت میکنیم و به همه کارگران و کسانی که برای دگرگون کردن مثبت شرایط زندگی کارگران و زحمتکشان متحمل رنج و محنت و زندان شدهاند ،بخصوص به پیشقراولان جنبش سندیکایی زندانی درود میفرستیم و کارگران را به همبستگی و افزایش تلاش و مبارزه برای تشکیل سندیکاهای مستقل، آزادی زندانیان سیاسی و اجتماعی و همکاری و همراهی با جنبش آزادیخواهانه مردم ایران و تعمیق و گسترش جنبش فرا می خوانیم.
گروه کار کارگری، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ششم بهمن ماه ۱٣٨۹
دوستان و یاران عزیز در شرکت ایران خودرو و خانواده های کارگران جان باخته
فاجعه دلخراش جان باختن ٨ نفر از همکاران و عزیزان و نان آوران شما در کارخانه ایران خودرو بسیار تکاندهنده بود. کارخانه ایران خودرو در طول سالهای گذشته به قصاب خانه و دژی برای سود آوری نجومی سرمایه تبدیل شده است، هنوز درد جانکاه جان باختن تعدای از کارگران ایران خودرو بر اثر اجبار به شدت کار، بر روح و روان همه ما التیام نیافته است که این چنین ٨ نفر از همکاران و عزیزانمان بر اثر اجبار به کار در روز تعطیل رسمی به فجیعانه ترین شکلی در مقابل دیدگانمان در خون خود می غلطتند.
دوستان! ما کارگران متشکل در اتحادیه آزاد کارگران ایران و میلیونها کارگری که امروز در سرتاسر کشور خبر دلخراش جان باختن ٨ نفر از همکاران و عزیزانمان در شرکت ایران خودرو را شنیده ایم همچون شما در اندوه و خشم و انزجاری عمیق فرو رفته ایم. ما در تاثر و اندوه و خشم و نفرت شما در از دست دادن ٨ نفر از همکاران و عزیزانتان سهیم هستیم و بدینوسیله ضمن اعلام همبستگی با مبارزات شما یاران در شرکت ایرانخودرو، جان باختن این عزیزان را به شما و خانواده های داغدار آنان صمیمانه تسلیت میگوئیم. بدون تردید این مبارزه متحدانه ما کارگران در سرتاسر ایران است که برای همیشه قادر خواهد شد به بردگی موجود و جان باختن عزیزانمان در محیطهای کار پایان دهد.
گرامی باد یاد و خاطره کارگران جان باخته شرکت ایران خودرو
زنده باد همبستگی و مبارزه متحدانه سراسری کارگران ایران
اتحادیه آزاد کارگران ایران - ششم بهمن ماه ۱٣٨۹
فاجعه دلخراش جان باختن ٨ نفر از همکاران و عزیزان و نان آوران شما در کارخانه ایران خودرو بسیار تکاندهنده بود. کارخانه ایران خودرو در طول سالهای گذشته به قصاب خانه و دژی برای سود آوری نجومی سرمایه تبدیل شده است، هنوز درد جانکاه جان باختن تعدای از کارگران ایران خودرو بر اثر اجبار به شدت کار، بر روح و روان همه ما التیام نیافته است که این چنین ٨ نفر از همکاران و عزیزانمان بر اثر اجبار به کار در روز تعطیل رسمی به فجیعانه ترین شکلی در مقابل دیدگانمان در خون خود می غلطتند.
دوستان! ما کارگران متشکل در اتحادیه آزاد کارگران ایران و میلیونها کارگری که امروز در سرتاسر کشور خبر دلخراش جان باختن ٨ نفر از همکاران و عزیزانمان در شرکت ایران خودرو را شنیده ایم همچون شما در اندوه و خشم و انزجاری عمیق فرو رفته ایم. ما در تاثر و اندوه و خشم و نفرت شما در از دست دادن ٨ نفر از همکاران و عزیزانتان سهیم هستیم و بدینوسیله ضمن اعلام همبستگی با مبارزات شما یاران در شرکت ایرانخودرو، جان باختن این عزیزان را به شما و خانواده های داغدار آنان صمیمانه تسلیت میگوئیم. بدون تردید این مبارزه متحدانه ما کارگران در سرتاسر ایران است که برای همیشه قادر خواهد شد به بردگی موجود و جان باختن عزیزانمان در محیطهای کار پایان دهد.
گرامی باد یاد و خاطره کارگران جان باخته شرکت ایران خودرو
زنده باد همبستگی و مبارزه متحدانه سراسری کارگران ایران
اتحادیه آزاد کارگران ایران - ششم بهمن ماه ۱٣٨۹
توافق اروپا و ترکیه برای بازگرداندن مهاجران غیر قانونی
توافق بر سر بازگرداندن مهاجران غیرقانونی روز پنج شنبه (۲۷ ژانویه، ۷ بهمن) در بروکسل حاصل شد. سسیلیا مالماشتروم، مسئول سیاست داخلی اتحادیه اروپا، با اشاره به این توافق گفت: «اینک میتوان با مشکل مهاجران غیر قانونی در منطقه مؤثرتر برخورد کرد».
به گفته دیپلماتهای اروپایی، این توافق شامل شهروندان ترکیه و همچنین شهروندان دیگر کشورهای غیر اروپایی میشود که بدون اجازه اقامت، از ترکیه وارد اروپا شدهاند. این توافق شامل متقاضایان دریافت پناهندگی از کشورهای اروپایی نمیشود.
قرار است که وزرای کشور سرزمینهای عضو اتحادیه اروپا، در دیدار پایان ماه فوریه خود، تفاهمنامه مربوطه را به طور رسمی امضا کنند. همچنین پارلمان اروپا نیز باید به آن رأی دهد.
ترکیه در حال حاضر مهمترین گذرگاه پناهجویان افغانستان و آفریقا برای رسیدن به اروپا از طریق مرز یونان است.
استقبال یونان
یونان، که از ماهها پیش به دلیل هجوم بیش از حد مهاجران غیر قانونی با مشکل روبرو است و از اتحادیهاروپا تقاضای کمک کرده، از توافق یادشده استقبال کرده است.
هماکنون اداره محافظت از مرزهای اتحادیه اروپا (فرونتتکس) با اعزام ۲۰۰ مأمور انتظامی به یونان به نیروهای انتظامی این کشور یاری میرساند. وظیفه این نیروها شناسایی و دستگیری مهاجران غیر قانونی و تحویل آنها به قرارگاههای پناهجویان است.
وزارت خارجه یونان در آتن در بیانیهای اعلام کرد که این کشور انتظار دارد مذاکرات ترکیه و اتحادیه اروپا در سریعترین زمان ممکن به پایان برسد و زمینه برای اجرای تفاهمنامه جدید فراهم گردد.
وزارت خارجه یونان همچنین ضمن اشاره به تجارب منفی این کشور در مورد اینگونه تفاهمنامهها تصریح کرد که ترکیه تا کنون در مورد تفاهمنامههای دوجانبه با یونان بر سر بازگرداندن مهاجران غیر قانونی ضعیف عمل کرده است.
وزارتخارجه در بیانیه خود افزود: «بهانههای بوروکراتیک ترکیه موجب شد که تنها ۱۰ درصد از مهاجران غیر قانونی به این کشور بازگردانده شوند.»
یونان در ماه جاری (ژانویه) برای جلوگیری از ورود مهاجران غیر قانونی در صدد احداث حصاری در مرز مشترک خود با ترکیه بر آمد.
دولت یونان میگوید، در سال ۲۰۱۰ به طور متوسط روزانه ۲۰۰ مهاجر غیر قانونی از خاک ترکیه وارد این کشور شدهاند.
سازمانهای مدافع حقوق بشر با انتقاد از سیاست دولت یونان در برابر پناهجویان، اوضاع کمپها یا قرارگاههای پناهجویان در یونان را وخیم ارزیابی کردهاند.
توافق اتحادیه اروپا و ترکیه بر سر بازگرداندن مهاجران غیر قانونی، در حالی به دست آمده است که ترکیه هنوز سرگرم مذاکره با اتحادیه اروپا برای ورود به این اتحادیه است.
البرادعی وارد قاهره شد؛ «حسنی مبارک باید برود»
محمد البرادعی، رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و از مخالفان حکومت مصر، اعلام کرد زمان رفتن حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر فرا رسیده است؛ وی همچنین گفت انتظار دارد روز جمعه تظاهرات ضد حکومتی گستردهای در سراسر مصر برگزار شود. محمدالبرادعی شامگاه پنجشنبه وارد قاهره شد.
محمد البرادعی که ۶۸ سال دارد، روز پنجشنبه وین را به مقصد قاهره ترک کرد تا به تظاهراتکنندکان مصری بپیوندد؛ تظاهراتکنندگانی که با الهام از تونس علیه حکومت حسنی مبارک دست به اعتراض زدهاند.
محمد البرادعی در گفتوگو با خبرگزاری رویترز اعلام کرد هدف وی از رفتن به مصر «مدیریت» تغییرات در مصر از طریق سیاسی است.
از سوی دیگر شبکه العربیه به نقل از محمد البرادعی گزارش داد که اگر معترضان بخواهند وی آماده در دست گرفتن قدرت در دوران انتقالی است.
رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همچنین از مردم مصر خواست که به اعتراضهای مسالمتآمیز دست بزنند و به مقامهای مصری هشدار داد که هرگونه بکارگیری خشونت، به شدت نتیجه عکس خواهد داشت.
محمد البرادعی تصریح کرد: «مردم فرهنگ ترس را درهم شکستند و به محضی که این فرهنگ ترس در هم شکسته شد، دیگر بازگشتی در کار نخواهد بود.»
محمد البرادعی گفت: «گمان میکنم ما به طور قطع شاهد تغییر خواهیم بود.»
وی که پیش از نیز از احتمال نامزد شدن برای انتخابات ریاست جمهوری سخن گفته بود، بار دیگر تاکید کرد که حسنی مبارک نباید بار دیگر برای مقام ریاست جمهوری نامزد شود.
رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: «مبارک ۳۰ سال برای کشور خدمت کرد و اکنون وقتش است که بازنشسته شود.»
وی افزود: «به باور من مبارک باید اعلام کند که دوباره رئیس جمهور نمیشود.»
محمد البرادعی تصریح کرد: «پییشبینی من یک تیم جدید، چینش تازه و یک ساختار دموکراتیک نوین است.»
انتخابات ریاست جمهوری مصر قرار است طبق برنامه در سپتامبر امسال برگزار شود؛ با این حال حسنی مبارک هنوز نگفته که آیا در این انتخابات نامزد میشود یا نه.
مخالفان، حسنی مبارک را متهم میکنند به نحوی قوانین انتخابات را طراحی کرده که عملا بختی برای دیگر نامزدهای ریاست جمهوری باقی نمیماند.
محمد البرادعی، که در سال ۲۰۰۵ برنده جایزه صلح نوبل شد، از سال گذشته برای تغییرات سیاسی در مصر فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد.
وی خواستار آن شده است که و وهله نخست، قانون اساسی مصر عوض شود و دولت انتقالی شش ماه تا یک سال اداره امور را در دست بگیرد.
وی در این زمینه گفت: «نخستین اولویت من بردن کشور از نقطه الف به نقطه ب است؛ به این معنا که چارچوبی ایجاد شود که تضمینکننده یک دموکراسی کارآمد برای ما باشد.»
در همین حال تظاهراتکنندگان در شهرهای مختلف مصر برای سومین روز پیاپی خواستار استعفای حسنی مبارک شدند.
برپایه گزارشهای منتشر شده، بزرگترین درگیریها میان معترضان و نیروهای امنیتی در قاهره و سوئز روی داده است.
نیروهای امنیتی در روز پنجشنبه از گلولههای پلاستیکی و گاز اشکآور برای متفرق ساختن تظاهراتکنندگان استفاده کردند و در مقابل معترضان با کوکتل مولوتوف و سنگ به آنها پاسخ گفتند.
در فیس بوک فعالان سیاسی با ایجاد صفحهای مردم را به تظاهرات دیگری در روز جمعه فرا خواندهاند که در کمتر از ۲۴ ساعت ۵۵ هزار نفر حمایت خود را از این فراخوان اعلام کردهاند.
محمد البرادعی در این باره گفت: «فردا(جمعه) به نظر من در سراسر مصر تظاهرات بزرگی برپا خواهد شد و من هم با آنها خواهم بود.»
محمد البرادعی که ۶۸ سال دارد، روز پنجشنبه وین را به مقصد قاهره ترک کرد تا به تظاهراتکنندکان مصری بپیوندد؛ تظاهراتکنندگانی که با الهام از تونس علیه حکومت حسنی مبارک دست به اعتراض زدهاند.
محمد البرادعی در گفتوگو با خبرگزاری رویترز اعلام کرد هدف وی از رفتن به مصر «مدیریت» تغییرات در مصر از طریق سیاسی است.
از سوی دیگر شبکه العربیه به نقل از محمد البرادعی گزارش داد که اگر معترضان بخواهند وی آماده در دست گرفتن قدرت در دوران انتقالی است.
رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همچنین از مردم مصر خواست که به اعتراضهای مسالمتآمیز دست بزنند و به مقامهای مصری هشدار داد که هرگونه بکارگیری خشونت، به شدت نتیجه عکس خواهد داشت.
محمد البرادعی تصریح کرد: «مردم فرهنگ ترس را درهم شکستند و به محضی که این فرهنگ ترس در هم شکسته شد، دیگر بازگشتی در کار نخواهد بود.»
محمد البرادعی گفت: «گمان میکنم ما به طور قطع شاهد تغییر خواهیم بود.»
وی که پیش از نیز از احتمال نامزد شدن برای انتخابات ریاست جمهوری سخن گفته بود، بار دیگر تاکید کرد که حسنی مبارک نباید بار دیگر برای مقام ریاست جمهوری نامزد شود.
رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: «مبارک ۳۰ سال برای کشور خدمت کرد و اکنون وقتش است که بازنشسته شود.»
وی افزود: «به باور من مبارک باید اعلام کند که دوباره رئیس جمهور نمیشود.»
محمد البرادعی تصریح کرد: «پییشبینی من یک تیم جدید، چینش تازه و یک ساختار دموکراتیک نوین است.»
انتخابات ریاست جمهوری مصر قرار است طبق برنامه در سپتامبر امسال برگزار شود؛ با این حال حسنی مبارک هنوز نگفته که آیا در این انتخابات نامزد میشود یا نه.
مخالفان، حسنی مبارک را متهم میکنند به نحوی قوانین انتخابات را طراحی کرده که عملا بختی برای دیگر نامزدهای ریاست جمهوری باقی نمیماند.
محمد البرادعی، که در سال ۲۰۰۵ برنده جایزه صلح نوبل شد، از سال گذشته برای تغییرات سیاسی در مصر فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد.
وی خواستار آن شده است که و وهله نخست، قانون اساسی مصر عوض شود و دولت انتقالی شش ماه تا یک سال اداره امور را در دست بگیرد.
وی در این زمینه گفت: «نخستین اولویت من بردن کشور از نقطه الف به نقطه ب است؛ به این معنا که چارچوبی ایجاد شود که تضمینکننده یک دموکراسی کارآمد برای ما باشد.»
در همین حال تظاهراتکنندگان در شهرهای مختلف مصر برای سومین روز پیاپی خواستار استعفای حسنی مبارک شدند.
برپایه گزارشهای منتشر شده، بزرگترین درگیریها میان معترضان و نیروهای امنیتی در قاهره و سوئز روی داده است.
نیروهای امنیتی در روز پنجشنبه از گلولههای پلاستیکی و گاز اشکآور برای متفرق ساختن تظاهراتکنندگان استفاده کردند و در مقابل معترضان با کوکتل مولوتوف و سنگ به آنها پاسخ گفتند.
در فیس بوک فعالان سیاسی با ایجاد صفحهای مردم را به تظاهرات دیگری در روز جمعه فرا خواندهاند که در کمتر از ۲۴ ساعت ۵۵ هزار نفر حمایت خود را از این فراخوان اعلام کردهاند.
محمد البرادعی در این باره گفت: «فردا(جمعه) به نظر من در سراسر مصر تظاهرات بزرگی برپا خواهد شد و من هم با آنها خواهم بود.»
زنان کارتن خواب؛ زنانی با خانه ها و دل های مقوایی
الناز محمدی
بر اساس آمار اعلام شده و رسمی، زنان کارتن خواب 2 درصد از کل افراد کارتن خواب را تشکیل میدهند و متوسط سنی آنها 25 تا 45 سال است.
الناز محمدی: سقف خانهشان مقوایی است، دیوارها و کفپوش آن نیز. اندازه بزرگی هم ندارد، نهایت دو متر در یک متر. اسمشان هم بنابر خانهای که نه به اختیار که بنابر اجبار یا مصلحتی که معلوم نیست از کجا آمده، انتخاب کردهاند، کارتن خواب شده است. یعنی کسانی که فرق نمیکند زمستان باشد یا تابستان، صبح باشد یا شب، ظهر باشد یا عصر، به هرحال برای خوابیدن، جایی جز خیابان و سقفی جز یک مقوای کهنه و بالای آن آسمان ندارند. برای پیدا کردنشان نیز لازم نیست جستجوی زیادی کرد. همینکه از خیابان امام خمینی به پایینتر را کمی بالا پایین کنیم، تعداد زیادی از آنها را میتوانیم ببینیم که کنار خیابانها دراز کشیدهاند و اگر خوابشان نبرده باشد یا سیگاری بر لب دارند یا اگرنه، دارند کاری میکنند تا شاید خوابشان ببرد.
هرچند در میان افراد جامعه بیشتر اینطور جا افتاده است که کارتنخوابها مرد و اکثرشان معتادند اما خلاف این تصور و اینطور که دیگر کم کم مسئولان شهری کشور دارند بر زبان میآورند، زنان هم تعداد زیادی از این کارتنخوابها را تشکیل میدهند. به طوری که مرتضی طلایی، رییس کمیسیون فرهنگی ـ اجتماعی شورای شهر تهران عادی شدن حضور زنان معتاد و کارتن خواب در کنار خیابان را زنگ خطری برای جامعه دانسته و گفته است که « اگر تاکنون فقط میدانستیم که تعداد زنان معتاد قابل توجه است، حال این نگرانی را داریم که این زنان معتاد که شرایط نامساعدی را دارند، در سطح جامعه بیش از قبل به چشم میخورند و همه این موارد نشان میدهد که خانواده در جامعه ما دچار تزلزل شده است.»
نبود سند جامعی برای رفاه اجتماعی، کم بودن مراکز مختلف حمایتی دولتی یا خصوصی و حتی سازمانهای مردم نهاد برای رسیدگی به زنان کارتن خواب یا معتاد، کم بودن ظرفیت مراکز فعلی نگهداری کارتن خوابهای معتاد و غیرمعتاد زن که متعلق به شهرداری است، افزایش روز افزون کودکان فراری و خیابانی و مخصوصا دختران، از جمله دلایلی است که برای وضعیت کنونی زنان و مردان کارتن خواب از سوی کارشناسان اجتماعی عنوان میشود.
بر اساس آمار اعلام شده و رسمی، زنان کارتن خواب 2 درصد از کل افراد کارتن خواب را تشکیل میدهند و متوسط سنی آنها 25 تا 45 سال است. اما اینطور که معلوم است و از اظهارنظرهای همراه با نگرانی مسئولان شهری بر میآید، تعداد این زنان روز به روز در حال افزایش است؛ زنانی که چه معتاد باشند چه نباشند، علاوه بر تمام مشکلاتی که همه کارتنخوابها دارند، نگاه افراد جامعه و هنجارهای آن را هم باید از جمله گرفتاریهای آنها دانست که حتی گاه باعث میشود سرپناههای کوچکی که برای آنها ساخته میشود از سوی افرادی که در محلههای این کمپها زندگی میکنند مورد هجوم قرار بگیرند.
منبع: خبر آنلاینزندان، پیوند دهنده نسل های مختلف دانشجویی
علی افشاری
امروز شماری از نسل های مختلف جنبش دانشجویی ایران در زندان بسر می برند. در اوین و رجایی شهر می توان چهره هایی از دوره های متفاوت فعالیت های دانشجویی را مشاهده کرد. دکترابراهیم یزدی ،فعال دانشجویی سالیان دور در اواخر دهه بیست و اوایل دهه سی و از معاصران سه آذر اهورایی است .روزگاری که دانشجویان سخت گرم پشتیبانی از نهضت ملی شدن نفت و دکتر مصدق بودند و د رسالیان بعد با فعالیت در نهضت مقاومت ملی در فرجامی ناکام کوشیدند تا دولت کودتا مشروعیت نیابد و استبداد پهلوی دوام پیدا نکند. او از بنیانگذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود. به هنگام تحصیل و مهاجرت اجباری در خاک آمریکا نیز در تاسیس و اداره اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در آمریکا نقش فعالی بر عهده گرفت.
مصطفی تاجزاده از نسل دانشجویان دهه پنجاه است او پیش ازانقلاب در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا در منطقه کالفرنیا فعالیت می کرد. پس از انقلاب به ایران آمد و با شیفتگی به آیت الله خمینی در تاسیس نظام نوپای جمهوری اسلامی کوشید . بعد ها به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جناح خط امام پیوست.
محسن میردامادی و حشمت الله طبرزدی از دانشجویان دوره انقلاب هستند که مسیر آرمانگرایی دانشجویی را به پیروی از عقاید آیت الله خمینی پیوند زدند و جوانی شان را صرف تثبیت روایت خط امامی از جمهوری اسلامی نمودند. میردامادی از چهره های شاخص دانشجویان خط امام و تسخیر کنندگان سفارت آمریکا بود. اما طبرزدی در انقلاب فرهنگی بیشتر نقش آفرینی کرد. مسیر آنها زود ا زهم جدا شد . میردامادی جانب طیف چپ را گرفت و جایگاه سیاسی خود را در این جناح تعریف کرد اما طبرزدی با سمت گیری به سمت جناح راست مدتی طولانی را در دانشگاه ماند . وی با انشعاب از دفتر تحکیم وحدت ،تشکیلات راست گرای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویی را پایه گزارد و بعد از تحولات گسترده ای به صف اپوزیسیون پیوست.
داوود سلیمانی فعال دانشجویی اواخر دهه شصت است . وی در دوره ای در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت فعالیت می کرد که این تشکل با جلوس خامنه ای بر مسند رهبری وارد دوره گذار از حمایت مطلق به حمایت انتقادی از نظام سیاسی شد.
دوره اوج فعالیت های دانشجویی عبدالله مومنی در اوایل دهه هشتاد بود ،او به نسلی از تحکیم تعلق دارد که کاملا بند ناف این تشکبلات قدیمی دانشجویی را از تمامی جناح های وابسته به نظام قطع کرد و موجودیت آن به عنوان یک نهاد مدنی را تعمیق بخشیذ. علی جمالی ،عماد بهاور ،علی ملیحی ،حسن اسدی زید آبادی ،محمد پور عبدالله از کنشگران میانه دهه هشتاد هستند و یاد آور روز های سخت مقاومت در برابر هجمه دولت مهرورزی به دانشگاه.
بهاره هدایت ،مهدیه گلرو ،ضیاء نبوی ،مجید دری ، مجید توکلی و میلاد اسدی چهره های شاخص نسل کنونی جنبش دانشجویی هستند که با رشادت و پاکبازی خود شعله مقاومت را در دانشگاه ها روشن نگاه داشته اند و اجازه ندادند تا تک صدایی و آرامش قبرستانی بر دانشگاه ها حاکم شود.
حضور این پیروان راه آزادی ، گویای پیوند عمیقی است که بین دانش و زندان در نظام های تمامیت خواه وجود دارد. دانشگاه چون زاینده آگاهی و مشوق دیدگاه انتقادی است ، سرکوب می شود و مجازات کسانی که تفسیر رسمی حکومت را بر نمی تابند ،خشونت دولتی است تا سر به راه شوند و طوق اطاعت بر گردن بنهند.
ابعاد این خشونت دولتی از حمله چماقداران شروع می شود و تا اخراج از دانشگاه ، زندان و مرگ گسترش می یابد.
تاریخ معاصر ایران گواهی می دهد که صد ها فعال دانشجویی از جان خود گذشتند تا به استبداد نه بگویند. بی شک جامعه دانشگاهی ایران مفتخر است که بیش از دیگر اقشار و جریان ها پذیرای هزینه برای حقیقت طلبی ، اعتلای میهن و دفاع از حقوق ملت بوده است.
وجود نمایندگان نسل های مخلف جنبش دانشجویی با همه تفاوت ها ی مشربی ، سیاسی و عقیدتی در زندان پرده از این واقعیت بر می دارد که گریزی از تقابل و ستیز بین دانشگاه مستقل در ساختارقدرت مطلقه نیست. سرنوشت دانشجویانی که در مقطعی با حکومت همکاری کرده اند و اینک در زندان هستند ، تایید کننده این مدعا است که حکومت ولایی نمی تواند در درازمدت با پرورش یافتگان مکتب دانشگاه کنار بیاید مگر آنانی که چوب حراج بر سر آرمان ها وسلوک دانشجویی و پرنسیب های دانشگاهی زدند.
شکاف بین دانشگاه و جمهوری اسلامی ، تا زمانی که دگرگونی های اساسی و ساختاری در حکومت بوجود نیاید ، واقعیتی است که هیچگاه از بین نخواهد رفت .
مبارزه بی وقفه و پایان ناپذیر با استبداد و اقتدار گرایی سیاسی وحدت بخش تمامی نسل های مختلف دانشجویی است. آزادی خواهی ، دفاع از سنت روشنگری ، نقادی و نفی خود کامگی بر فراز تمامی تنوع های عقدیتی ، سیاسی ، نسلی ، طبقاتی ،زبانی ، نژادی و جنسیتی در حرکت دانشجویی قرار دارد .
حضور برخی از نسل های مختلف دانشجویی از زاویه ای دیگر شکست حکومت در بر پایی الگوی مورد نظرش از داشنگاه را نشان می دهد. دانشگاه استواری و موجودیتش را در برابر هجوم عمله استبداد دینی حفظ کرده است. سخن آیت الله خمینی بر خلاف خواستش معنایی دیگر یافت او می خواست از زندان ها دانشگاهی برای تبدیل معترضان سیاسی به تواب و منفعل بسازد اما حال دانشگاه به زندان منتقل شده است و ده ها نفر از بهترین و فرزانه ترین فرزندان ملت در بند اسارت بسر می برند.
نایختیاری کنونی دانشگاه که محصول دیدگاه منفی و خصمانه حکومت است ، در بطن خود حمل کننده گوهر ارزشمندی است که سرانجام نظام دموکراسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران را پایه خواهد گزارد .
مشقت و سختی های کنونی دانشجویان زندانی بسان آب حیاتبخشی است که رشد نهال آزادی و آزادگی را سرعت می بخشد.
معاون وزیر علوم: انتقال دانشگاه های علامه طباطبایی و خواجه نصیر دروغ محض است
دانشجونیوز: در پی انتشار خبری از سوی خبرگزاری فارس مبنی بر انتقال دانشگاه های تهران و خواجه نصیر از شهر تهران، معاون اداری و مالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری این خبر را دروغ محض دانست.
خبرگزاری نیمه رسمی فارس صبح امروز در خبری گزارش کرد که محمدرضا رحیمی معاول اول احمدی نژاد دستور خروج دانشگاه های خواجه نصیر و علامه طباطبایی از شهر تهران را به وزير علوم صادر کرد. در این خبر آمده است: "بر اساس تصميم نمايندگان ويژه رئيس جمهور در كارگروه انتقال كاركنان دولت از تهران، دستور انتقال دانشگاههای خواجه نصيرالدين طوسی و علامه طباطبايی به خارج از تهران به كامران دانشجو وزير علوم، تحقيقات و فناوری ابلاغ شده است."
به گزارش دانشجونیوز در پی انتشار خبر خبرگزاری فارس، روسای دانشگاه های علامه طباطباییی و خواجه نصیر و همچنین معاون وزیر علوم، در اظهار نظرهایی مساله انتقال این دانشگاه ها را تکذیب کردند.
علی اکبر متکان معاون اداری و مالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با واکنش نسبت تندی این خبر را "دروغ محض" اعلام کرد.
وی ضمن تکذیب طرح خروج دانشگاه های علامه طباطبایی و خواجه نصیرالدین طوسی از شهر تهران اعلام کرد که چنین موضوعی به وزارت علوم ابلاغ نشده است.
دکتر مجید قاسمی رئیس دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی نیز در گفتگویی با مهر ضمن تکذیب این خبر گفته است: " انتقال این دانشگاه از تهران کذب محض است و بارها بنده و وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرده ایم بحث انتقال این دانشگاه نه بوده و نه خواهد بود." وی با این حال اعلام کرده است که روسای دانشگاه های خواجه نصیر و علامه طباطبایی پیگیر " تجمیع مراکز آموزشی و تحقیقاتی دانشگاه" هستند تا هر دو دانشگاه داخل شهر تهران تجمیع شوند.
صدرالدين شريعتی رئيس دانشگاه علامه طباطبايی نیز از ابلاغ طرح انتقال دانشگاه علامه طباطبایی ابراز بی اطلاعی کرده است.
هشدار جبهه ی ملی ایران:
اخبار روز:
هم میهنان گرامی، در حالیکه عملکرد افراد و جناحهای قدرتمند حاکم بر دولت و نهادهای دولتی در ٣۰ سال گذشته، علیرغم همه امکانات و توان اقتصادی کشور جز رکود تولید ملی نتیجه ای نداشته، ارزش پول ملی ما به ۰۰۶۹/۰ درصد آن در سال پیش از انقلاب سقوط کرده است. بی بندوباری نظام پولی و بانکی در سالهای اخیر به جناح های سیاسی و اقتصادی سر برآورده از درون اقتصاد آشفته ایران این امکان را داده که حوزه اقتدار خود را به بخش بانکداری و تسلط بر منابع پولی کشور گسترش دهند و در کمتر از یک سال با فشار بر بانک مرکزی امتیاز تاسیس دستکم ده بانک و موسسه اعتباری جدید را اخذ نمایند. این بانکهای نوپا در شرایط رکودی اقتصاد کشور (رشد صفر تا ۲ درصد در سه سال اخیر) صدها شعبه در سراسر شهرها بر پا کرده و افزون بر آشفته کردن بازار اجاره و بهای ساختمان های خیابانهای اصلی شهرها بر سرگردانی مردم بیفزایند.
جناح های سیاسی و قدرتهای اقتصادی نوپای زاده بی بندوباری های پس از انقلاب، بسوی بانکداری هجوم آورده اند که غیر از وجود سود فراوان (گاه تا ٨۰%)، تسلط مقامهای حاکم و صاحبان سرمایه بر منابع پولی کشور و جهت دادن به مصرف سپرده ها و پس اندازها به تحکیم قدرت سیاسی و اقتصادی جناحهای خاصی را به ارمغان می آورد. افزون بر این، این موسسات بانکی خلق الساعه درسطح جهانی متهم به پول شویی یا رد گم کردن پولهای ناشی از رشوه، فساد و قاچاق شده اند. نمونه دیگر سوء استفاده از سیستم بانکی در راستای منافع جناحی، مصرف ٨۰ درصد از ۴۲۰ میلیارد دلار درآمد ارزی صادرات نفتی کشور در ۶ سال اخیر برای واردات است که به تعطیلی حدود نیمی از صنایع کوچک و متوسط کشور و عدم امکان پرداخت حقوق و دستمزد کارگران در صنایع بزرگ انجامیده است.
نرخ تورم سالانه درهر کشور شاخص بی ارزش شدن پول ملی و عامل اصلی آن رشد نقدینگی است. در ایران، در حالیکه واحدهای تولیدی در شرایط رکود شدید فروش و درآمد قرار دارند و، از سوی دیگر، از بالارفتن هزینه های تولید ناشی از کمبود دائمی نقدینگی بویژه سرمایه در گردش رنج می برند، دولت با تسلط بر درآمدهای نفتی و نظام بانکی، هر سال حدود ٣۰ درصد بیش از سال پیش خرج می کند و علیرغم شعار کوچک کردن دولت و دستگاههای حکومتی، تسلط خود را بر اقتصاد می افزاید و به فشارهای تورمی دامن می زند. نرخ تورم ۲۰ تا ٣۰% سالهای اخیر حتی پیش از بالابردن بهای بنزین و نفت و گاز و برق، تحت عنوان واهی و عوام فریبانه هدفمند کردن یارانه ها، به صادر کنندگان که سهم آنها در اقتصاد کمتر از نیم درصد (۵/۰%) تولید ناخالص داخلی است، این بهانه را داده که با تصویب مجلس (بند "ج" ماده ۷۲ قانون برنامه پنجم) دولت را مکلف کند رشد سالانه ارزش پول ملی را باندازه تفاضل نرخ تورم داخلی و سطح تورم در خارج کشور کاهش دهد و بلای تورم را گریبانگیر ۵/۹۹ درصد دیگر مردم نماید. در حالیکه همه تاکید مجلس می بایست بر رفع عوامل ایجاد تورم، یعنی بی بندوباری دولت در ایجاد هزینه و تامین آن از راه وامهای بدون بازپرداخت از سیستم بانکی و ایجاد بدهکاری دائمی برای وزارتخانه ها، متمرکز شود.
هموطنان عزیز، نظام پولی و بانکی بی سروسامان کشور که نرخ تورم دو رقمی دائمی و فزاینده، نرخ های بهره چند برابر متوسط نرخ بهره در کشورهایی مانند کره جنوبی، ترکیه و مالزی و حتی افغانستان و سود رشته بانکداری تا ده برابر متوسط جهانی را بوجود آورده، ناشی از تسلط دولت بر بانک مرکزی و تصمیمات پولی آن است. دولت تمامیت خواه که در ماههای اخیر وظیفه تهیه لایحه برنامه پنجساله توسعه کشور را برعهده داشته، در ماده های ٨۰ و ٨۱ پیشنهادی، نه تنها مجمع عمومی بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار را بطور کامل در اختیار دولت و شخص رییس جمهور گذاشته، بلکه اجرای تصمیمات همین دو نهاد دولتی را نیز به تایید رییس جمهور موکول نموده است. مجلس شورای اسلامی ضمن رسیدگی به این دو ماده و با دانستن نابسامانی وضع پولی و بانکی موجود، تنها به حذف حضور رییس جمهور در مجمع بانک مرکزی و افزودن ۷ نفر اقتصاددان و کارشناس به ترکیب اعضاء بسنده کرده است. همین تغییر ناچیز و صوری در رسانه های ساده اندیش و ناآگاه بحث داغ استقلال (!) بانک مرکزی را بوجود آورده و رییس کل چاپلوس بانک مرکزی را به تهدید کناره گیری در صورت مستقل شدن بانک مرکزی وادار کرده است؛ در حالیکه، کدام رییس بانک مرکزی در جهان نمی خواهد از دولت مستقل باشد؟
هموطنان عزیز، آنچه که پس از تصویب مواد ٨۰ و ٨۱ قانون برنامه پنجم در مورد ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار گذشت (مخالفت شورای نگهبان، تایید مجدد مجلس، ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام، ارجاع به مقام رهبری، پیشنهاد تعیین رییس بانک مرکزی با اکثریت رییسان سه قوه، برگشت به طرح اولیه دولت) نمایشی از ناآگاهی یا سوء نظر مقامات تصمیم گیرنده مدیریت این نهاد کلیدی در نظام اقتصادی کشور است. از دید کارشناسی صندوق بین المللی پول و استادان دانش اقتصاد، استقلال بانک مرکزی یعنی استقلال مسئولان آن در اتخاذ سیاستهای پولی و بانکی بر پایه منافع ملی؛ یعنی تامین رشد اقتصادی، اشتغال کامل، ثبات نسبی قیمت ها (تورم حد اقل) و حفظ ارزش بین المللی پول کشور است. دستیابی به این هدف در صورتی امکانپذیر است که مسئولان بانک مرکزی افرادی غیرسیاسی بوده و انتخاب و انتصاب آنان در دست رییس جمهور، وزیر دارایی، معاونت راهبردی رییس جمهور، وزیر بازرگانی و دو وزیر دیگر نباشد و یا اجرای تصمیم های مجمع عمومی بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار موکول به تایید و امضای رییس جمهور نباشد.
هموطنان عزیز، ملت ایران حق دارد از صاحبان قدرت سیاسی و حکومتگران در کشور پرسش کند که چرا اینقدر به بی ارزش شدن پول ملی و توان اقتصادی مردم ایران بی اعتنا هستند؟ چرا در افغانستان جنگزده و اشغال شده، طی شش سال (۲۰۰۹-۲۰۰٣) ارزش یک افغان تنها ۴۷/۲ درصد سقوط کرده، ارزش پول در ترکیه در همین مدت ۰۲۷/۰ درصد کاهش یافته، ولی این نسبت در کشور ما ۱۴/۱۹ درصد بوده است؟ چنانکه پول ما اکنون سومین بی ارزش ترین پول جهان است؟ چرا در سال ۲۰۰۹ در مالزی نرخ بهره ۰۲/۵% ، در ترکیه ۴۲/۵% و در کره ۴۲/۵ % بیشتر نبوده، در حالیکه در کشور ما به گفته رییس بانک مرکزی ۲٨ تا ٣۰ درصد بوده است؟ چرا نرخ تورم در مالزی ۰۲/۵ درصد، در کره جنوبی ٣/۱ درصد، در افغانستان ۷/۷ درصد، ولی در کشور ما نرخ تورم ۴ تا ۷ برابر کشورهای نامبرده است؟ (جدول پیوست را ملاحظه فرمایید)
ملت ایران حق دارد بپرسد با چه مدیریت اقتصادی و سیاسی کشوری مانند ترکیه که تولید ناخالص داخلی آن روزی ۲۰% از ما کمتر بود، بدون هیچ درآمد نفتی در شش سال اخیر تولید ناخالص داخلی خود را به ۹۴۰ میلیارد دلار رسانده، در حالیکه جمهوری اسلامی با داشتن ۴۲۰ میلیارد دلار درآمد صادرات نفت و گاز در شش سال اخیر، فقط ۴۰۲ میلیارد دلار تولید ناخالص ملی ایجاد کرده است؟
ملت ایران حق دارد بپرسد که چرا یک کاسب جزء برای دریافت یک وام ده میلیون تومانی باید حداقل پنج نوع تعهد بسپرد، (جواز کسب، ضامن معتبر، چک بانکی، موجودی در حساب بانکی، صرفنظر کردن از بهره بر سپرده بانکی،) در حالیکه به گفته نایب رییس کمیسون اصل نود مجلس، هشت نفر می توانند ٣۵ هزار میلیارد تومان از سیستم بانکی پول بگیرند و پس ندهند؟
بالابودن دائمی نرخ ارز یعنی استثمار مصرف کننده، بالابودن قیمت ها یعنی کاستن قدرت خرید خانواده ها و سقوط طبقه متوسط و پایین جامعه به زیر خط فقر. نرخ های بهره بسیار بالا و دریافت انواع کارمزدها و زندانی کردن موجودی ها یعنی استثمار طبقه بدهکار و وام گیرنده نیازمند توسط صاحبان سرمایه قدرتمدار. ملت ایران حق دارد اینگونه نتیجه گیری کند که دولت و حاکمیت یا به مصالح ملی نمی اندیشند و یا لیاقت و توان اداره امور اقتصادی کشور بر پایه منافع و مصالح ملی را ندارد. دستاورد وضع موجود عقب ماندگی کشور و ملت ایران است. فرار سرمایه ها و مغزها که سرعت فزاینده گرفته بیش از پیش موجبات کاهش توان ملی را فراهم می کند و این برای هر ایرانی آزاد اندیش و خواستار پیشرفت و سربلندی ملت ایران دردآور و مایه نگرانی شدید است.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران - ۷ بهمن ۱٣٨۹
جناح های سیاسی و قدرتهای اقتصادی نوپای زاده بی بندوباری های پس از انقلاب، بسوی بانکداری هجوم آورده اند که غیر از وجود سود فراوان (گاه تا ٨۰%)، تسلط مقامهای حاکم و صاحبان سرمایه بر منابع پولی کشور و جهت دادن به مصرف سپرده ها و پس اندازها به تحکیم قدرت سیاسی و اقتصادی جناحهای خاصی را به ارمغان می آورد. افزون بر این، این موسسات بانکی خلق الساعه درسطح جهانی متهم به پول شویی یا رد گم کردن پولهای ناشی از رشوه، فساد و قاچاق شده اند. نمونه دیگر سوء استفاده از سیستم بانکی در راستای منافع جناحی، مصرف ٨۰ درصد از ۴۲۰ میلیارد دلار درآمد ارزی صادرات نفتی کشور در ۶ سال اخیر برای واردات است که به تعطیلی حدود نیمی از صنایع کوچک و متوسط کشور و عدم امکان پرداخت حقوق و دستمزد کارگران در صنایع بزرگ انجامیده است.
نرخ تورم سالانه درهر کشور شاخص بی ارزش شدن پول ملی و عامل اصلی آن رشد نقدینگی است. در ایران، در حالیکه واحدهای تولیدی در شرایط رکود شدید فروش و درآمد قرار دارند و، از سوی دیگر، از بالارفتن هزینه های تولید ناشی از کمبود دائمی نقدینگی بویژه سرمایه در گردش رنج می برند، دولت با تسلط بر درآمدهای نفتی و نظام بانکی، هر سال حدود ٣۰ درصد بیش از سال پیش خرج می کند و علیرغم شعار کوچک کردن دولت و دستگاههای حکومتی، تسلط خود را بر اقتصاد می افزاید و به فشارهای تورمی دامن می زند. نرخ تورم ۲۰ تا ٣۰% سالهای اخیر حتی پیش از بالابردن بهای بنزین و نفت و گاز و برق، تحت عنوان واهی و عوام فریبانه هدفمند کردن یارانه ها، به صادر کنندگان که سهم آنها در اقتصاد کمتر از نیم درصد (۵/۰%) تولید ناخالص داخلی است، این بهانه را داده که با تصویب مجلس (بند "ج" ماده ۷۲ قانون برنامه پنجم) دولت را مکلف کند رشد سالانه ارزش پول ملی را باندازه تفاضل نرخ تورم داخلی و سطح تورم در خارج کشور کاهش دهد و بلای تورم را گریبانگیر ۵/۹۹ درصد دیگر مردم نماید. در حالیکه همه تاکید مجلس می بایست بر رفع عوامل ایجاد تورم، یعنی بی بندوباری دولت در ایجاد هزینه و تامین آن از راه وامهای بدون بازپرداخت از سیستم بانکی و ایجاد بدهکاری دائمی برای وزارتخانه ها، متمرکز شود.
هموطنان عزیز، نظام پولی و بانکی بی سروسامان کشور که نرخ تورم دو رقمی دائمی و فزاینده، نرخ های بهره چند برابر متوسط نرخ بهره در کشورهایی مانند کره جنوبی، ترکیه و مالزی و حتی افغانستان و سود رشته بانکداری تا ده برابر متوسط جهانی را بوجود آورده، ناشی از تسلط دولت بر بانک مرکزی و تصمیمات پولی آن است. دولت تمامیت خواه که در ماههای اخیر وظیفه تهیه لایحه برنامه پنجساله توسعه کشور را برعهده داشته، در ماده های ٨۰ و ٨۱ پیشنهادی، نه تنها مجمع عمومی بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار را بطور کامل در اختیار دولت و شخص رییس جمهور گذاشته، بلکه اجرای تصمیمات همین دو نهاد دولتی را نیز به تایید رییس جمهور موکول نموده است. مجلس شورای اسلامی ضمن رسیدگی به این دو ماده و با دانستن نابسامانی وضع پولی و بانکی موجود، تنها به حذف حضور رییس جمهور در مجمع بانک مرکزی و افزودن ۷ نفر اقتصاددان و کارشناس به ترکیب اعضاء بسنده کرده است. همین تغییر ناچیز و صوری در رسانه های ساده اندیش و ناآگاه بحث داغ استقلال (!) بانک مرکزی را بوجود آورده و رییس کل چاپلوس بانک مرکزی را به تهدید کناره گیری در صورت مستقل شدن بانک مرکزی وادار کرده است؛ در حالیکه، کدام رییس بانک مرکزی در جهان نمی خواهد از دولت مستقل باشد؟
هموطنان عزیز، آنچه که پس از تصویب مواد ٨۰ و ٨۱ قانون برنامه پنجم در مورد ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار گذشت (مخالفت شورای نگهبان، تایید مجدد مجلس، ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام، ارجاع به مقام رهبری، پیشنهاد تعیین رییس بانک مرکزی با اکثریت رییسان سه قوه، برگشت به طرح اولیه دولت) نمایشی از ناآگاهی یا سوء نظر مقامات تصمیم گیرنده مدیریت این نهاد کلیدی در نظام اقتصادی کشور است. از دید کارشناسی صندوق بین المللی پول و استادان دانش اقتصاد، استقلال بانک مرکزی یعنی استقلال مسئولان آن در اتخاذ سیاستهای پولی و بانکی بر پایه منافع ملی؛ یعنی تامین رشد اقتصادی، اشتغال کامل، ثبات نسبی قیمت ها (تورم حد اقل) و حفظ ارزش بین المللی پول کشور است. دستیابی به این هدف در صورتی امکانپذیر است که مسئولان بانک مرکزی افرادی غیرسیاسی بوده و انتخاب و انتصاب آنان در دست رییس جمهور، وزیر دارایی، معاونت راهبردی رییس جمهور، وزیر بازرگانی و دو وزیر دیگر نباشد و یا اجرای تصمیم های مجمع عمومی بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار موکول به تایید و امضای رییس جمهور نباشد.
هموطنان عزیز، ملت ایران حق دارد از صاحبان قدرت سیاسی و حکومتگران در کشور پرسش کند که چرا اینقدر به بی ارزش شدن پول ملی و توان اقتصادی مردم ایران بی اعتنا هستند؟ چرا در افغانستان جنگزده و اشغال شده، طی شش سال (۲۰۰۹-۲۰۰٣) ارزش یک افغان تنها ۴۷/۲ درصد سقوط کرده، ارزش پول در ترکیه در همین مدت ۰۲۷/۰ درصد کاهش یافته، ولی این نسبت در کشور ما ۱۴/۱۹ درصد بوده است؟ چنانکه پول ما اکنون سومین بی ارزش ترین پول جهان است؟ چرا در سال ۲۰۰۹ در مالزی نرخ بهره ۰۲/۵% ، در ترکیه ۴۲/۵% و در کره ۴۲/۵ % بیشتر نبوده، در حالیکه در کشور ما به گفته رییس بانک مرکزی ۲٨ تا ٣۰ درصد بوده است؟ چرا نرخ تورم در مالزی ۰۲/۵ درصد، در کره جنوبی ٣/۱ درصد، در افغانستان ۷/۷ درصد، ولی در کشور ما نرخ تورم ۴ تا ۷ برابر کشورهای نامبرده است؟ (جدول پیوست را ملاحظه فرمایید)
ملت ایران حق دارد بپرسد با چه مدیریت اقتصادی و سیاسی کشوری مانند ترکیه که تولید ناخالص داخلی آن روزی ۲۰% از ما کمتر بود، بدون هیچ درآمد نفتی در شش سال اخیر تولید ناخالص داخلی خود را به ۹۴۰ میلیارد دلار رسانده، در حالیکه جمهوری اسلامی با داشتن ۴۲۰ میلیارد دلار درآمد صادرات نفت و گاز در شش سال اخیر، فقط ۴۰۲ میلیارد دلار تولید ناخالص ملی ایجاد کرده است؟
ملت ایران حق دارد بپرسد که چرا یک کاسب جزء برای دریافت یک وام ده میلیون تومانی باید حداقل پنج نوع تعهد بسپرد، (جواز کسب، ضامن معتبر، چک بانکی، موجودی در حساب بانکی، صرفنظر کردن از بهره بر سپرده بانکی،) در حالیکه به گفته نایب رییس کمیسون اصل نود مجلس، هشت نفر می توانند ٣۵ هزار میلیارد تومان از سیستم بانکی پول بگیرند و پس ندهند؟
بالابودن دائمی نرخ ارز یعنی استثمار مصرف کننده، بالابودن قیمت ها یعنی کاستن قدرت خرید خانواده ها و سقوط طبقه متوسط و پایین جامعه به زیر خط فقر. نرخ های بهره بسیار بالا و دریافت انواع کارمزدها و زندانی کردن موجودی ها یعنی استثمار طبقه بدهکار و وام گیرنده نیازمند توسط صاحبان سرمایه قدرتمدار. ملت ایران حق دارد اینگونه نتیجه گیری کند که دولت و حاکمیت یا به مصالح ملی نمی اندیشند و یا لیاقت و توان اداره امور اقتصادی کشور بر پایه منافع و مصالح ملی را ندارد. دستاورد وضع موجود عقب ماندگی کشور و ملت ایران است. فرار سرمایه ها و مغزها که سرعت فزاینده گرفته بیش از پیش موجبات کاهش توان ملی را فراهم می کند و این برای هر ایرانی آزاد اندیش و خواستار پیشرفت و سربلندی ملت ایران دردآور و مایه نگرانی شدید است.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران - ۷ بهمن ۱٣٨۹
به گزارش فارس، مراسم سوگواری اربعین حسینی پیش از ظهر دیروز (سهشنبه) با حضور رهبر انقلاب و هزاران نفر از دانشجویان سراسر كشور در حسینه امام خمینی (ره) برگزار شد.
این دیدار حاشیههای نیز به همراه داشت كه مهدی امیریان عضو شورای مركزی دفتر تحكیم وحدت كه یكی از حاضرین در این جلسه بود در گفتوگو با فارس بخشی از این حاشیهها را بیان كرد:
* در ابتدای این جلسه یكی از اساتید حوزه و دانشگاه به ایراد سخنرانی در خصوص عاشورا و فرهنگ حسینی و همچنین رسالت سید الشهداء پرداخت.
*دانشجویان پس از پایان این مراسم، نماز ظهر و عصر خود را به امامت آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان اقامه كردند.
* دانشجویان حاضر در این مراسم در حسینه امام خمینی (ره) ناهار را میهمان رهبر معظم انقلاب بودند و برخی از دانشجویان هیئتهای مذهبی همراه با اعضای شورای مركزی اتحادیههای بزرگ دانشجویی كشور از جمله دفتر تحكیم وحدت، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل و اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به همراه حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و تنی چند از دیگر مسئولان نهاد رهبری، غلامعلی حدادعادل رئیس كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، حجت الاسلام سیدمحمدرضا میرتاجالدینی معاون پارلمانی رئیس جمهور، آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان، محمدحسین یادگاری رئیس جهاد دانشگاهی، فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران و برخی دیگر از روسای دانشگاهها و اساتید دانشگاه ناهار خود را با رهبر معظم انقلاب صرف كردند.
* رهبر انقلاب بعد از صرف ناهار در جمع افراد یاد شده طی سخنانی با اشاره به سخنرانی استاد حوزه و دانشگاه و همچنین نوحه سرایی یكی از دانشجویان در مراسم حسینیه امام خمینی (ره) گفتند: این سخنان نشان داد كه عمق و محتوای مذهبی خوبی فضای دانشگاهها را پر كرده است و در آینده انشاالله بیشتر خواهد شد.
آیت الله خامنهای در خصوص جهاد علمی و پیشرفت تكنولوژی در كشور هم اظهار داشتند: شما جوانها، شما اساتید دانشگاهها قلههای علم را فتح میكنید و به دلیل همین پیشرفت است كه دشمنان درصددند به هر طریق ممكن جلوی این پیشرفت را بگیرند كه یكی از نمونهها ترور شهیدان دانشمند علیمحمدی و شهریاری است.
به گزارش آینده، رهبر انقلاب در ادامه با بیان اینكه جهان غرب و آمریكا از مقاومت ما و انقلاب ما و اینكه ما توانستیم استقامت كنیم به ستوه آمدند، خاطرنشان كردند: اگر ما به عنوان یك كشور اسلامی كه انقلاب كردیم، انقلابمان شكست بخورد و پیشرفت نكنیم و الگو نباشیم، كشورهای مسلمان دیگر بیانگیزه و ناامید میشوند.
آیتالله خامنهای افزودند: اگر میبینیم امروز در تونس و لبنان این اتفاقات میافتد و كشورهای مسلمان بیدارند به دلیل مقاومت ایران و پیشرفت ایران است.
* بعد از پایان یافتن سخنان رهبر معظم انقلاب، هنگامی كه ایشان در حال خروج از جمع دانشگاهیان بود، تعدادی از دانشجویان خدمت رهبر معظم انقلاب رفته و در فضایی صمیمی با ایشان گفتوگو كردند.
اعتراض کاترین اشتون به دست کاری پوشش او در رسانه های ایرانی
لاتز گرنر سخنگوی خانم کاترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا روز چهارشنبه ۲۶-۱-۲۰۱۱ در واکنش به فتوشاپ تصاویر خانم اشتون اعلام کرد مذاکرات ما با آقای جلیلی در تهران نبود تا رسانه های ایران تصاویر خانم اشتون را دست کاری کنند.
برخی از رسانه های ایرانی پس از مذاکره اشتون با سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران برای بررسی پرونده هسته ای این کشور در استانبول هنگام چاپ تصویر خانم اشتون، یقه لباس وی را با فتوشاپ بالا کشیدند.
به گزارش روزنامه دیلی تلگراف بریتانیا سخنگوی اشتون در واکنش به عملکرد رسانه های ایران گفت : ” پوشش خانم اشتون شایسته بود . لباس ایشان نیم تنه نبود.”
گرنر ادامه داد: ” خیلی زنان در ایران حجاب کامل دارند اما مذاکرات در سطح بین المللی و در یک کشور ثالث برگزار می شد و نه در ایران.”
روزنامه دیلی تلگراف بریتانیا در این باره نوشته است که “خانم اشتون بسیار مراقب بود تا یادش باشد که نباید با سعید جلیلی دست بدهد و به همین منظور دستهایش را به پشت کمرش گره زده بود.”
این روزنامه افزود: ”اما خانم اشتون شاید فکر این مساله را هم نمی کرد که یقه لباس او با استانداردهای رسانه های ایران فاصله دارد و مطبوعات ایرانی برای انتشار تصویر وی مجبور خواهند شد تا یقه او را دستکاری کنند.”
برخی از رسانه های ایرانی پس از مذاکره اشتون با سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران برای بررسی پرونده هسته ای این کشور در استانبول هنگام چاپ تصویر خانم اشتون، یقه لباس وی را با فتوشاپ بالا کشیدند.
به گزارش روزنامه دیلی تلگراف بریتانیا سخنگوی اشتون در واکنش به عملکرد رسانه های ایران گفت : ” پوشش خانم اشتون شایسته بود . لباس ایشان نیم تنه نبود.”
گرنر ادامه داد: ” خیلی زنان در ایران حجاب کامل دارند اما مذاکرات در سطح بین المللی و در یک کشور ثالث برگزار می شد و نه در ایران.”
روزنامه دیلی تلگراف بریتانیا در این باره نوشته است که “خانم اشتون بسیار مراقب بود تا یادش باشد که نباید با سعید جلیلی دست بدهد و به همین منظور دستهایش را به پشت کمرش گره زده بود.”
این روزنامه افزود: ”اما خانم اشتون شاید فکر این مساله را هم نمی کرد که یقه لباس او با استانداردهای رسانه های ایران فاصله دارد و مطبوعات ایرانی برای انتشار تصویر وی مجبور خواهند شد تا یقه او را دستکاری کنند.”
«ایرانیها جزو مهاجران موفق در آلمان هستند»
دکتر نوید فاضل، مهمان "کوچه برلن"
دکتر نوید فاضل، متولد سال ۱۳۴۷ خورشیدی در ایران است. تحصیلاتش در رشتهی پزشکی را در آلمان به اتمام رسانده و دانشآموختهی رشتههای ریاضیات و علوم رایانه نیز هست. وی یکی از پنج سرپرست «کانون پزشکان و دندانپزشکان ایرانی مقیم آلمان» و همچنین سرپرست شاخهی آلمان «انجمن پژوهشگران ایران» میباشد. دکتر فاضل علاوه بر مدیریت تکنولوژی کیفی در شرکت دویچه تلهکام آلمان (بزرگترین شرکت مخابراتی در آلمان و اروپا)، به پژوهش در زمینهی گسترش ظرفیتهای موجود در زبان فارسی نیز مشغول است.
کوچه برلن: چند سال است که در آلمان زندگی میکنید؟
دکتر نوید فاضل: امسال ۲۳ سال میشود که درآلمان هستم.
احتمالاً تحصیلات متوسطه را در ایران به اتمام رساندید. در ایران به دانشگاه هم رفتهاید؟
بله، من در ایران در رشتهی پزشکی تا ترم چهارم تحصیل کردم. از وسط ترم چهارم وارد آلمان شدم.
بعد اینجا هم در همان رشته ادامهی تحصیل دادید؟
بله، اینجا به خاطر این که تحصیلاتم تمام نشده بود، باید کالج هم میرفتم که یکسال زبان خواندم و یکسال هم کالج و بعد هم دوباره از ابتدا شروع به تحصیل در رشتهی پزشکی کردم.
ولی بعد از اینکه درستان تمام شد ظاهراً نخواستید در رشتهی پزشکی فعالیت داشته باشید.
من همزمان با رشتهی پزشکی، زمانی که رسالهی دکترایام را مینوشتم، با رشتهی کامپیوتر آشنا شدم و خیلی به آن علاقه پیدا کردم. برای همین هم از کالج دوباره اجازهی تحصیل در آن رشته را گرفتم و در دانشگاه مونستر هم نامنویسی کردم و در رشتههای ریاضی و کامپیوتر شروع به تحصیل کردم. آن موقع هنوز رشتهی کامپیوتر بهعنوان رشتهی اصلی وجود نداشت و به عنوان رشتهی فرعی ریاضیات شناخته میشد.
یعنی در کنار تحصیل در رشتهی پزشکی، ریاضی و کامپیوتر هم خواندید.
بله همزمان بود. پشت سرهم نبود.
ولی معمولاً افراد یا به رشتههای فنی علاقه دارند یا علوم تجربی و پزشکی. ولی مثل این که برای شما هر دو زمینه جذاب بوده است.
آن موقع که ما دبیرستان میرفتیم، هنوز رشتهی کامپیوتر به این حد نرسیده بود و به آن صورت آشنا نبود. شرایط ایران هم طوری بود که به رشتهی پزشکی بیشتر علاقه ابراز میشد. من هم با علاقه وارد این رشته شدم، ولی بعد دیدم که شاید ترکیبی از این دو رشته هم بد نباشد. به خاطر این که من الان هم که در کار مدیریت تکنولوژی هستم، گاهی وقتها فکر میکنم که داشتن آگاهیها در زمینهی علوم زیستی و علوم تجربی به من کمک میکند که نسبت به همکارانم دید متفاوتی داشته باشم.
به عنوان پزشک در آلمان کار هم کردید یا بعد از تحصیلتان به همین زمینههای کاری که الان مشغول هستید، پرداختید؟
من بعد از اینکه پزشکیام تمام شد، مدت کوتاهی در زمینهی پزشکی زنان و بیماریهای نازایی کار میکردم. ولی بعدش دیگر یک طرح کامپیوتری برایم پیش آمد که دیگر کار پزشکی را کنار گذاشتم.
از شما مقالاتی هم در زمینهی زبان فارسی ارائه شده است؛ پژوهشهایی در زبان فارسی که در بعضی از دانشگاههای ایران هم در سمینارهای علمی ارائه شده است. این هم یک شاخهی جدیدی از فعالیتهای شماست که باز میشود گفت تا حدودی بیارتباط به زمینههای دیگر است. پزشکی، کامپیوتر، ریاضی و حالا زبان فارسی. چه شد که اصلاً تحقیق روی زبان فارسی را به طور علمی دنبال کردید؟
علاقهای که من داشتم، از همان زمان دبیرستان، یعنی پیش از شروع به کار پزشکی در من بود و از همان جا کار بر روی زبان فارسی را شروع کرده بودم. حالا هرچه آدم با جنبههای بینالمللی زبان بیشتر برخورد میکند، متوجه میشود که ما زبانشناسیمان و دستورزبانمان بیشتر به گونهای کپیبرداری از زبان عربی است که با زبان ما همریشه نیست. برای همین ما همیشه از دیدگاه بررسی علمی زبان فارسی کاستیهایی داشتهایم . من هنوز جای خالی آن را در مجامع علمی زبانشناسی ایران میبینم و به نظر من رسید که شاید بهتر باشد دستبهکار شوم و زبانشناسی، آواشناسی و دستورزبان فارسی را براساس معیارهای بینالمللی و با توجه به زبانهای هم خانواده و خویشاوند مانند سانسکریت و هندی، یونانی و زبانهای اروپایی بررسی کنم. به نظر من، ما فرهنگ غنیای داریم که هنوز باید روی پایههایش کار شود و سنگ بنای این فرهنگ، زبان و سنگ بنای زبان هم آواشناسی و دستورزبان است. منتهی این گام اولی است که در این راه برداشته میشود. متأسفانه مدت زیادی از وقتمن را همین کار گرفت و نتوانستم به جنبههای دیگر برسم. امیدوارم در آینده بتوانم در زمینههای دیگر فرهنگی هم کار کنم. ولی البته در هرحال هر کدام از ما یک دین و وامی به کشورمان داریم و هر کسی سعی میکند براساس تواناییهای خودش، آن دین را ادا کند.
با توجه به این که تحصیلات آکادمیک در زمینهی زبان فارسی و زبانشناسی نداشتید، آیا فعالیت در زمینه زبان فارسی برای شما دشوار نبود؟
بله، سخت بود. از طرف دیگرهم بالاخره هر کسی باید دنبال پیشهی خودش برود. شاید دو سه ساعت در روز برای کار بر روی این زمینه وقت نداشتم. چون این اطلاعات را باید خودم در اوقات فراغت به دست بیاورم، همین باعث شد که زمان زیادی صرف شود. الان چندین سال است که من روی این طرح کار میکنم و امیدوارم که در چند ماه آینده به پایان برسد. طوری که خودم تخمین میزنم، کار دستورزبانی که دارم میکنم حدود ۸۵ درصدش انجام شده و امیدوارم که تا سال آینده بتوانم آن را ارائه دهم.
در واقع میشود به طور خلاصه گفت که پژوهش شما در زبان فارسی نوشتن یک دستورزبان مختص همین زبان است که الزاماً برپایهی دستورزبانهای بینالمللی نیست و ویژهی زبان فارسی خواهد بود.
بله، یکی از مسائلی که ما با آن در کامپیوتر برخورد داریم، فهمیدن و جوابدادن به زبانهای انسانیست. رشتهای که به آن «Natural language processing» میگویند. در این روش شما با کامپیوتر صحبت میکنید و کامپیوتر متوجه منظور شما میشود و با همان زبان به شما پاسخ میدهد. روی این «Natural language processing» در زبان فارسی کم کار شده و بیشتر پژوهشها در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی صورت گرفته است. میدانم که دانشگاه دوبی در این زمینه در زبان فارسی کار میکند. اما آن هم هنوز به جایی نرسیده است. به خاطر این که ما هنوز یک دستورزبان جامع نداریم که بتوانیم پایهی این کار قرار دهیم و به کامپیوتر زبان فارسی را بفهمانیم. در هرحال فکر میکنم این زیربنایی باشد تا زبان فارسی در ردهی زبانهای پیشرفتهی دنیا قرار گیرد. با وجود این که کار یک کار پایهای و تا حدودی هم وقتگیر و حوصلهسربر است، باید این مرحلهی اولش انجام شود که ما بتوانیم از زبان فارسی در ردهی زبانهای یارانهای استفاده کنیم.
در واقع پژوهشهای شما در زمینهی کامپیوتر و فناوری اطلاعات، قرار است که به نوعی به نوشتن یک برنامه جدید و استفاده برای گسترش زبان فارسی کمک کند.
بله، و برعکس. یعنی زبان فارسی هم وارد ردهی زبانهایی میشود که کامپیوتر میتواند با آن سروکار داشته باشد.
از وضعیت آموزش زبان فارسی در دانشگاههای آلمان هم به عنوان رشتهی تحصیلی مطلع هستید؟ رشتههایی مانند ایرانشناسی، شرقشناسی و یا زبانهای باستانی در دانشگاههای آلمان تدریس میشوند.
در دانشگاه برلین، هامبورگ و توبینگن روی زبان فارسی و ایرانشناسی خیلی تأکید میشود و یکی از رشتههایی که در بامبرگ و برلین خوشبختانه روی آن خوب کار میشود، گویشهای ایرانی، در خارج از ایران است؛ گویشهای تاجیکی و افغانی. در واقع اینجا استادهایی بسیار خوبی داریم که توانستهاند کتابها و مقالاتی بنویسند که در این زمینه مرجع حساب میشوند.
بپردازیم به بخش دیگری از فعالیتهای شما که در زمینهی کامپیوتر است. جدا از برنامهای که برای دستورزبان فارسی در نظر دارید، ظاهراً اقدامات دیگری هم داشتهاید. ویدئویی از شما در سایت یوتیوب موجود است که شما در هواپیما هستید و سعی میکنید با کامپیوترتان از اینترنت استفاده کنید، که در نوع خودش کاری جدید و نو است. لطفا کمی در مورد این سیستم جدید توضیح دهید.
من مسئول مدیریت تکنولوژی کیفی در شرکت «تلهکام» آلمان هستم و در واقع طرحهایی که جدید و بدیع باشد، من در آنها شرکت میکنم. دو طرحی که اخیراً داشتم و خوشبختانه توانستیم خوب پیش ببریم، یکیاش همین است که شما اشاره کردید، این که در فراز اقیانوسها هواپیما بتواند با اینترنت در تماس باشد؛ این کار از طریق ماهواره انجام میشود. یعنی شما در داخل هواپیما کامپیوترتان از طریق اینترنت بیسیم به ماهواره وصل میشود و نکتهاش این است که شما وقتی از اینجا به آمریکا پرواز میکنید، با دو یا سه ماهواره سروکار داشته باشید و این نشست اینترنتی شما از ماهوارهای به ماهوارهی دیگر منتقل شود. این کاری است که برای نخستین بار و با موفقیت انجام شد. قبلا راههای دیگری هم بوده است، ولی در آن موارد، هواپیما با ایستگاههای زمینی مرتبط بود و نه با ماهواره. خوشبختانه توانستیم ماه گذشته این کار را به پایان ببریم. کار دیگری که من میکنم در زمینهی اینترنت همراه است که یک تکنولوژی جدید به اسم «ال تی ای» است. سرعت دانلود با کمک این تکنولوژی در حدود ۱۰۰ مگابایت در ثانیه است. یعنی چندین برابر اینترنتیست که شما با خطهای کابلی در خانهیتان دارید. امیدواریم این کار هم تا چند ماه آینده قابل عرضه باشد، تا شما هم با دستگاههای تلفن همراه و هم با کامپیوتر بتوانید در قطار، در خیابان، در کافه یا در هر جایی که هستید با سرعت زیاد و قوی به اینترنت وصل شوید.
طراحی این نرمافزارها را هم خودتان انجام دادهاید؟
نخیر، من مسئول بخش کیفیتاش هستم. یعنی ما نرمافزار یا سختافزاری را که لازم داریم، ویژگیهایش را تعیین میکنیم و به شرکتهایی که میتوانند اینها را انجام دهند، سفارش میدهیم. وقتی سفارش آماده شد، من مسئولیت معاینه و بررسی آن را دارم.
آقای دکتر فاضل، تعداد ایرانیهای موفق در خارج از کشور کم نیست؛ در زمینههای مختلف، در رشتههای مختلف و در کشورهای مختلف. نمونهی آن خود شما در آلمان. فکر میکنید رمز این موفقیت در مورد شخص شما چیست که در زمینههایی که علاقه داشتید، توانستید کار کنید و موفق هم بودید؟
در یک دیدگاه سطحی گفته میشود که ایرانیها میتوانند خوب خودشان را با جامعهی خارج از کشور تطبیق دهند. اگر یک مقدار عمیقتر نگاه کنیم، درمییابیم که ایران و اروپا ریشههای فرهنگی خیلی قویتر و محکمتری دارند. البته من از دید زبان هم به این قضیه نگاه میکنم، چون زبانهای ما همریشه هستند. ولی حس میکنم که ایرانیها راحتتر در جوامع اروپا جا میافتند تا شاید جوامع دوری مثل ویتنام یا ژاپن و چین. یعنی یک همبستگی فرهنگی هست که باعث میشود ایرانیها بهتر بتوانند در این جامعه جایگاه خودشان را پیدا کنند، تا مثلاً ترکها یا عربها که با طرز فکر دیگری وارد این جامعه میشوند.
یک عامل دیگر هم این است که در خانوادهی ایرانی همیشه درس خواندن یک ارزش است. در خانوادههای خیلی از ملتهای مهاجر دیگری که در اروپا میبینید، مهم این است که آدم هرچه زودتر و در سن هرچه پایینتر به لحاظ اقتصادی استقلال پیدا کند و بتواند نان خانوادهای را دربیاورد. ولی در ایران جدا از این که پدر و مادر خودشان درسخوانده و فرهیخته باشند یا نه، همیشه ارزش روی این است که بچههایشان دانشگاه بروند و درس بخوانند. این رمز موفقیت ما بوده است. ببینید، ما در کانون پزشکان آلمان هستیم. من یک لیست پزشکانی که در غرب آلمان هستند را دارم. از پزشکانی که در غرب آلمان هستند، تنها در همین ایالت نورد راین وستفالن و رایلندفالز، حدود هزار نفر پزشک ایرانی هستند که در درمانگاهها و یا در مطبهای خودشان کار میکنند. این آمار نسبت به درصد جمعیتی که ایرانیها در آلمان دارند و در مقایسه با مهاجران دیگر بسیار خوب و مثبت است. شما اگر به آمارهای نظام پزشکی دقت کنید، موفقترین خارجیها در رشتهی پزشکی در آلمان، یونانیها و ایرانیها هستند و بعد هم ایتالیاییها. با وجود این که ما در آلمان اقلیت نسبتاً کوچکی را تشکیل میدهیم. فکر میکنم این به خاطر یکی نزدیکبودن فرهنگ ما با فرهنگ اروپاست و یکی هم به خاطر ارزشی که در خانوادههای ایرانی به درسخواندن میدهند.
آقای دکتر فاضل بهعنوان آخرین سئوال میخواستم از شما بپرسم که وقتی به زمینههای مختلف کاری و تحصیلیتان فکر میکنید، برای شما نوید فاضل، پزشک است، پژوهشگر زبان فارسیست یا متخصص فناوری اطلاعات؟
علاقهی من بیشتر به همان زبان فارسی و فرهنگ ایرانیست و بقیه زمینهها تنها ابزارهایی است برای بالاتربردن ارزش و شکوه میهنمان.
کاوه بهرامی
تحریریه: یلدا کیانی