۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش اوّل تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

پیام تسلیت همبندیان علی صارمی

علی صارمی جاودانه شد
شهادت مجاهد نستوه علی صارمی را به تمامی آزادگان و مبارزین راه آزادی و بلاخص خانواده این شهید استوار تسلیت عرض مینمائیم.
علی صارمی در حالی در بامداد سه شنبه 7 دی ماه توسط جلادان حاکم بر مهینمان اعدام شد که، نه خودش و نه هیچ یک از ما به اجرای این حکم ظالمانه باور نداشتیم.
او پس از احضارش توسط اطلاعات با روحیه ای بالا از ما خداحافظی کرد و ما نیز که هر لحظه به انتظار بازگشتش بودیم و ساعت ها و دقایق را میشماردیم هرگز باور نمی کردیم که رفیقمان برای اجرای حکم به زندان اوین منتقل شده باشد.
مسئولین زندان نیز از ترس اینکه ما تماسی با بیرون نداشته باشیم ، از تماس ما با خارج از زندان جلوگیری می کردند.
همه مردم آزاده ایران باید بدانند که صارمی را در روزهای آخر به دلیل کمبود جا در کریدرهای بند 2 جا داده بودند تا تن خسته اش را که حال آرام گرفته است، خسته تر از همیشه کنند.
حاکمان ظالم ایران باید بدانند که با سرکوب و کشتار، مبارزات خلق ما برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی پایان نمی گیرد و با اعدام علی صارمی جز رسوایی عایدی دیگری نخواهند داشت. چرا که او نیز همچون تمام دیگر شهدای راه آزادی جاودانه شد.
جمعی از زندانیان سیاسی بند 2 زندان رجایی شهر کرج
7 دی ماه 89


 

سیدمحمد خاتمی کف خواسته های اصلاح طلبان را اعلام کرد:

آزادی زندانیان سیاسی، اجرای همه‌جانبه قانون اساسی، تضمین انتخابات آزاد


رییس جمهور سابق کشورمان در دیدار سه ساعته با اعضای فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی که یکشنبه شب صورت گرفت به تحلیل فضای داخلی و خارجی کشور و تهدیدات پیش روی انقلاب وارایه راهکارهای همگرایی نیروهای درونی نظام با توجه به اراده و خواست عمومی مردم پرداخت و بر ضرورت حضور فعالانه تمامی دلسوزان به اصل نظام و انقلاب برای عبور از شرایط کنونی تاکید کرد.
تبریک ولادت حضرت مسیح و گرامیداشت خاطره قربانیان زلزله بم
به گزارش پارلمان نیوز  حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در ابتدای این نشست میلاد حضرت مسیح پیامبر صلح و سلام را به همه حق طلبان و دوست داران حقیقت و عاطفت به خصوص هموطنان مسیحی تبریک گفت و اظهار امیدواری کرد تا در دنیای پراز ستم و بیداد و تحقیر، انسانها با الهام از این پیامبر بزرگ و حضرت ختمی مرتبت شاهد دگرگونی اوضاع به نفع بشریت و اخلاق و معنویت باشند.
رییس جمهور سابق کشورمان با اشاره به پنجم تیر ماه سالروز وقوع زلزله شهرستان بم و همچنین زلزله اخیر کرمان فقدان جمع کثیری از همو طنانمان را تسلیت گفت و از همه کسانی که با تلاش و کوششان توانستند تا بخشی از آلام بازماندگان را تسلی دهند تشکر کرد.
تشکیل مجلس نیرومند و در راس امور محصول برگزاری انتخابات آزاد و سالم است
خاتمی در ادامه با اشاره به اعتبار و جایگاه “مجلس” در نگاه امام و برداشت و تحلیل مردم از نقش خود در اداره کشور افزود: امروز شایسته مردم ما این است که نظامی مردم سالار و توام با ارزشهای الهی و معنوی از جمله کرامت انسان ،عدالت و راستی و پاکی داشته باشند و مجلس در تحقق این خواسته نقش برجسته و غیر قابل انکاری دارد.
وی برگزاری انتخابات آزاد و سالم را در تشکیل مجلسی این چنین مورد تاکید قرار داد و افزود:اگر خیر خواهان و دوست داران انقلاب و مردم بر روی این مسئله تاکید می کنند بخاطر اهمیت مجلس و دیگر نهادهایی است که همه هویت ،مشروعیت و اعتبار خود را از رای مردم می گیرند.
سید محمد خاتمی تاکید کرد که حرمت نهادن به اراده و خواست مردم مسئله مهمی است و مجلسی که بر آمده از اراده آزاد وتصمیم واقعی مردم باشد ، علاوه بر آنکه تدوین گر قوانین و سازو کارهای اداره کشور است و بر تمامی امور نظارت دارد ، می تواند جلوی دیکتاتوری ها و انحرافات و بسیاری از مشکلات و کجرویها را بگیرد.
وی با اشاره به صلاحیت و امکان نظارت و تحقیق و تفحص مجلس برتمامی دستگاهها و نهادها ی کشورافزود: در مجلس ششم زمانی که موضوع تحقیق و تفحص از نهادهای تحت نظر رهبری نیز مطرح شد،ایشان گفتند مجلس می تواند در این امور نیز وارد شود و این یعنی اینکه حوزه تحقیق و تفحص و نظارت مجلس بر همه ارکان اعم از نظامی ، امنیتی ، سیاسی و حقوقی و غیره است.
رییس جمهور سابق کشورمان افزود: اگر ما بر برگزاری انتخابات سالم و آزاد تاکید می کنیم، در درجه اول برای این است که مجلسی نیرومند و برآمده از تمامی سلایق و تفکرات همه مردم ایجاد شود و از سوی دیگر مجلسی نیرومند تشکیل شود که در راس امور بوده و بر تمامی دستگاهها و ارکان نظارت داشته باشد و همچنین است وضع نسبت به سایر نهادهائی که بر آمده از انتخابات هستند.
خاتمی با تشکر از نمایندگان فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی گفت: شما علاوه بر نمایندگی مردم حوزه انتخابیه خود، بخاطر محدودیت هایی که در انتخابات ایجاد شد ، وظیفه و مسولیت نمایندگی بخش های عظیمی از مردمی که از داشتن نامزد مورد نظر و در نتیجه نماینده محروم شدند و نتوانستند در انتخابات شرکت کنند را نیز بر عهده دارید.
همه نمایندگان با هر گرایش سیاسی قابل احترام هستند؛ اما اقلیت مجلس بدلیل حذف کاندیداهای اصلاح طلب که خواست و اراده اکثریت معنوی جامعه را نمایندگی می کند وظیفه سنگینی دارد
وی افزود: مردم ضمن علاقه و پایبندی به انقلاب و سرنوشت کشور، سلایق و گرایشهای متنوعی دارند و متاسفانه در مواردی از جمله انتخابات اخیر مجلس ، دریغ شد از آن که بتوانند کاندیدای مورد نظرشان مورد تایید قرار گیردتا او را انتخاب کنند.
سید محمد خاتمی خاطر نشان ساخت: جریان اصلاحات در انتخابات مجلس هشتم از داشتن کاندیدا در تمامی حوزه ها ی انتخاباتی محروم شد و تنها توانست به جز تهران ۱۰۴ کاندیدای خود را در معرض رای و اراده مردم قرار دهد و با آنکه بسیاری از چهره های اصلاح طلبان حذف شدند، بیش از نیمی از کاندیداهای تائید شده اصلاح طلبان به مجلس راه یافتند.
می گویند اصلاح طلبان جایگاهی در نزد مردم ندارند..
رییس جمهور سابق کشورمان گفت : به رغم محدودیتهای بسیار گفتند که اصلاح طلبان جایگاهی در میان مردم ندارند و ما می گوییم اگر ۲۹۰ کاندیدای ما در حوزه های انتخابیه را تایید صلاحیت می کردید ، امروز جریان اصلاحات جریان غالب مجلس هشتم نبود؟اگر آنها جایگاهی در میان مردم ندارند چرا تمهیداتی فراهم می کنید تا آنها در معرض رای مردم قرار نگیرند؟
خاتمی تصریح کرد که اقلیت مجلس با تمامی ملاحظات پیدا و پنهان خوب عمل کرد و شاید در بخشهایی می شد بهتر عمل کرد چرا که شما بار سنگین کسانی را که می توانستند آرای مردم را کسب کنند و در کنار شما باشند و محروم شدند نیز بر دوش دارید.
وی افزود: نمایندگان از هر جناح و گرایش سیاسی قابل احترام هستند اما اقلیت مجلس خواست و اراده اکثریت معنوی جامعه را نمایندگی می کند و باید با توجه به این وظیفه مهم خواست اکثریت را مورد توجه قرار دهد.
تاکید ما بر انتخابات سالم ، حفظ سلامت در تمامی مراحل انتخابات از مقدمات تا نحوه تشخیص صلاحیتها ، حقوق کاندیداها در نظارت بر صندوقها و روند رای گیری و شمارش آرا است
رییس جمهور سابق کشورمان با اشاره به انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی گفت: خواست ما در گذشته و امروز موارد مشخصی بوده که حتی پس از حوادث انتخابات اخیر کشور نیز بر آن تاکید کردیم. باید شرایط حضور با نشاط مردم و تامین حقوق آنان تضمین شود وباید سازوکاری برای انتخابات تدوین شود که کمترین محدودیت برای آزادی رای مردم و بیشترین فضا برای تحقق خواست و اراده آنان فراهم شود.
وی تاکید کرد که منظورازانتخابات ناسالم فقط امکان وقوع تقلب در رای گیری نیست، بلکه تاکید ما بر انتخابات سالم ، حفظ سلامت در تمامی مراحل انتخابات از مقدمات تا نحوه تشخیص صلاحیتها ، حقوق کاندیداها در نظارت بر صندوقها و روند رای گیری و شمارش آرا است.
خاتمی افزود: اگر خروجی انتخابات این باشد که مردم احساس کنند که اولا کاندیداهایشان در انتخابات حضور دارند و ثانیا آرای اعلام شده همان آرای داده شده است و مقدمات انتخابات مانع حضورشان نشده ، بر سلامت آن اطمینان خواهند یافت و همگی با اشتیاق در انتخابات شرکت می کنند.
کف و خواست اصلاح طلبان در گذشته و امروز
رییس جمهور سابق کشورمان کف و خواست اصلاح طلبان را در گذشته و امروز چنین بر شمرد:
۱- آزادی زندانیان و ایجاد فضای آزاد برای همه احزاب و گروهها و رفع محدودیت های نا به جا
۲- پای بندی همگان بخصوص مسئولان به قانون اساسی و اجرای همه جانبه و کامل آن بخصوص اهتمام به روح قانون اساسی؛
۳- فراهم آوردن سازوکاری برای برگزاری انتخابات سالم و آزاد.
وی افزود: نمی شود به جز یک سلیقه برای همه سلیقه ها انواع محدودیت ها را ایجاد و انواع اتهامات را ردیف کرد و بعد گفت آزادی و مردم سالاری وجود دارد.نمی شود کسانی را که در جبهه ها بودند، هشت سال از انقلاب و مردم دفاع کردند و در کنار امام خدمات شایسته ای به نظام داشته اند را به اتهام دروغ ضدیت با نظام حبس یا حذف کرد.
سید محمد خاتمی با تصریح این مطلب که بخش قابل توجهی از زندانیان سیاسی که منتقد و معترض به وضعیت موجود بودند و حتی اگر اشتباهی داشتند حق نبود که بازداشت و محکوم شوند، گفت :چرا با خانواده های زندانیان که متقاضی حقوق مسلم شرعی و قانونی زندانیان شان هستند برخورد ناروا می شود. رئیس جمهور سابق کشورمان از نمایندگان مجلس خواست تا برای حفظ نظام ودستاوردهای انقلاب و مردم سالاری که مورد تاکید امام بود، تلاش کنند تا ان شالله روند انتخابات در کشورسالم و آزاد گردد.
رئیس بنیاد باران گفت : من نمی گویم که برخی عمدا بنای نادیده گرفتن رای و اراده مردم را دارند و یا می خواهند در انتخابات تقلب شود، اگر چه صاحبان این تفکر کم نیستند، بلکه می گویم باید آنچه که متناسب با خواست و اراده مردم است و با روح قانون اساسی هماهنگی دارد مبنای کار قرار گیرد تا مردم با آزادی و امنیت در عرصه حضور یابند.
وی با اشاره به اینکه تا انتخابات زمان بسیاری مانده افزود: اگر این شرایط محقق شد تصمیم می گیریم که چگونه عمل کنیم.اما با توجه به روندی که هم اینک حاکم است به نظر می رسد شرایط در آینده سخت تر و راهها بسته تر و محدودیت ها گسترده تر خواهد شد.
افزایش اختیارات رییس جمهور بدون ارایه لایحه حل شد!
خاتمی در ادامه به تقدیم دولایحه دولت خود به مجلس ششم اشاره کرد و افزود یکی از این لوایح افزایش اختیارات رییس جمهور بود که این موضوع بدون ارایه لایحه حل شد!!! و دیگری تاکید بر برگزاری انتخابات آزاد و سالم بود که همچنان معطل است.
دروغ گویی ها مستند برخی برخوردها شده است
رییس جمهور سابق کشورمان در ادامه به فضای سیاسی کشور اشاره کرد و گفت:فضای امروز کشور نه متناسب با شان نظام جمهوری اسلامی است و نه به نفع افراد است. فضای امنیتی، سخت گیریهای عجیب و غریب و اتهام زنی ها، دروغ گویی ها که به نام نظام حاکم شده و با این دروغ ها و دروغ پردازی ها برخورد نمی شود؛ بلکه احیانا به عنوان مستند برخی برخوردها مورد توجه نیز قرار می گیرد.
وی افزود:از دروغگویان و از تهمت زنندگان شکایت می شود، اما رسیدگی نمی شود . حتی مراجع بزرگوار و شخصیت های برجسته را نیز مورد تعرض و اهانت قرار می دهند و برای مراجع دستور و تکلیف صادر می کنند یا به آنها تعرض می نمایند ولی کسی جلوی آنها را نمی گیرد و در مقابل دمادم نیروهای فعال اجتماعی را می گیرند یا محدود می کنند.
حد اهانت از اشخاص و افراد به نهادهایی چون مرجعیت رسیده است
خاتمی افزود: مراجع مهمترین مسئله شان دفاع از اصل دین و حقانیت آن است وهمواره ملجا و پناه مردم بوده اند و اگر عده ای به هر انگیزه ای مشکلاتشان را با آنها مطرح کرده اند نباید اینگونه مورد هجوم قرار گیرند.
وی ادامه داد:حد اهانت از اشخاص و افراد به نهادهایی چون مرجعیت رسیده است و هیچکس در مقابل اهانت کنندگان نمی ایستد و به راحتی دروغ می گویند، تهمت می زنند و متاسفانه برخی برخوردهای نهادهای رسمی قضایی و امنیتی نیز مبتنی بر همین دروغ ها و تهمت هاست و این مسئله خطر ناکی است که دودش به چشم نظام می رود.
خیال نکنند با حذف جریان منتقد و معترض اما پایبند به چارچوب موازین قانونی ودینی به نفع انقلاب کار می کنند
رییس جمهور سابق کشورمان تاکید کرد:خیال نکنند این روش های بر خلاف موازین قانونی و شرعی به نفع نظام تمام می شود. خیال نکنند با حذف جریان منتقد و معترض اما پایبند به چارچوب موازین قانونی ودینی به نفع انقلاب کار می کنند. ممکن است برخی از افراد و گروه ها که اصل نظام را قبول داشتند ولی ایراد و اعتزاضی دارند به دامن دیگر علاقمندان به نظام ولو منتقد بیایند. اما با این کارهابخش های مهمی از جامعه زده می شود ولی متاسفانه به دامن کسانی می افتند که اصل نظام را قبول ندارند.
سینه چاکان انقلاب  به ضدیت با  انقلاب متهم می شوند
وی افزود: ما با این روشها مخالف هستیم. ما می گوئیم بگذارید مردم آزادانه انتخاب کنند ما می گوئیم چرا به نام امام و از سوی کسانیکه هیچ مناسبتی با امام و خط امام نداشته اند از امام چهره زشت ترسیم می شود؟چرا کسانیکه از سینه چاکان نظام و انقلاب و امام بودند به ضدیت با انقلاب و نظام متهم شده اما کسانیکه هیچ علاقه ای و ربطی به امام و انقلاب نداشته اند مدعی خط امام (ره) می شوند.
می گوئیم نظام خوب است ولی روش ها و سیاست ها قابل نقد و اصلاح هستند
سید محمد خاتمی تصریح کرد:ادامه این شرایط تضعیف نظام است. ما از نظام دفاع می کنیم و می گوئیم نظام خوب است ولی روش ها و سیاست ها قابل نقد و اصلاح هستند ؛ با حذف و برخورد های خشن و نا روا صداهائی تقویت می شود که با اصل نظام و انقلاب مخالف است چه در بیرون و چه در درون.
انقلاب آمد تا به مردم ستم نشود
وی افزود: ستم و ظلم بد است و بدتر از آن این است که به نام نظام و انقلاب ستم شود. انقلاب آمد تا به کسی ستم نشود. امام آمد تا مردم روی پای خود بایستند.
وی گفت:دست عوامل بیگانه و دشمنان اصلی نظام در دامن زدن خشونت، ترور و تخریب فعال شده است. ترور دانشمندان هسته ای، عملیات تروریستی در جنوب کشور و شهادت جمع بسیاری از مردم نشان دهنده این است که جریانی که با نظام و انقلاب و ملت و کشور معارض است باز فعال شده است.
وی گفت: علاوه بر تحریم ها و فشارها به نظر می رسد که وارد فاز عملیاتی برای ضربه زدن به کشور شده اند.
هشدار به کشورهای غربی در خصوص حمایت از جریان فاسد تروریستی
رییس جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:یک جریان فاسد که دستش آلوده به خون فرزندان پاک این کشور است و بدترین امواج تروریستی را بوجود آورده و در دامن بزرگترین دشمن این کشور جای گرفته و حتی از سوی آمریکا و غرب هم به عنوان گروه تروریست شناخته شده است دوباره مورد حمایت قرار گرفته تا فعال شود.دولت ها و شخصیت های سیاسی مختلفی به حمایت از آنان برخاسته اند تا از لیست تروریست ها خارج شوند و فعالیت گسترده داشته باشند.
در مجلس باید به کشورهای غربی بگوئید کسانیه جز خونریزی، کشتار و خیانت دستاوردی برای ملت نداشته اند، با این اقدامات سبب می شوید که ملت ما هم اعتراض و نفرت خود از این باندهای جنایتکاررا به حامیان آنها در غرب تسری دهند.
نباید با کج اندیشی و اشتباه فضای داخل نقد و اعتراض را بست
رییس جمهور سابق کشورمان تاکید کرد که نباید با کج اندیشی و اشتباه فضای داخل نقد و اعتراض را بست و فضای تهمت و دروغ و دغل را گشود و به بهانه آن با فرزندان انقلاب رفتارنارواداشت.
سید محمد خاتمی گفت: تلاش عمده دشمنان انقلاب بر روی این نکته متمرکز شده است که انقلاب همین است که با فرزندان خود اینگونه برخورد می کند و تحمل حتی اعتراض و انتقاد فرزندان خود را هم ندارد و متاسفانه در داخل نیز کسانی با برخوردهای تند و اشتباه مستندات این ادعا را فراهم و در اختیارشان قرار می دهند.هر دو این تفکر به اصل انقلاب و نظام لطمه خواهد زد.
رییس جمهور سابق کشورمان با تاکید بر این نکته که انتقاد و اعتراض حق مردم است و اگر برخی دیدگاه و روش ها را نمی پسندند نباید مورد ستم قرار بگیرند ، افزود: بگذارید فضای داخل کشور فضای همگرایی و مودت و نقد باشد و توان و نیروهای کشور به جای برخورد با یکدیگر؛صرف خدمت به کشور و انقلاب و مقابله با تهدیدات خارجی شود.
آنچه باید امروز مورد توجه باشد اجرای موفق هدفمندی یارانه ها است و اگر این قانون به درستی و خوبی اجرا نشود همه زیان خواهیم دید
خاتمی در ادامه با توجه به آغاز هدفمندی یارانه ها و برخی نگرانی ها از شیوه اجرای این طرح گفت: هدفمند کردن یارانه ها کار بزرگی است و انجام آن همت خوبی می خواهد و خوشحال هستیم که نظام در این موقعیت تصمیم گرفت تا این کار صورت گیرد و همه باید تلاش کنیم تا این کار با کمترین هزینه و مشکل و با بیشترین فایده ادامه یابد و به سرانجام مطلوب برسد.
وی با اشاره به اینکه درست اجرا شدن این طرح بسیار مهم است، گفت: در دوره قبل هم بسیار تلاش شد تا هدفمند سازی بخصوص در مورد انرژی اجرا شود ومقرر بود منابع مالی حاصل از اجرای طرح که حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان بود در درون بودجه نیاید و برای اصلاح حاملهای انرژی و جبران آسیب فشاری که احیانا به برخی دهک ها وارد می آید هزینه شود.
رییس جمهور سابق کشورمان یادآوری کرد:مجلس ششم در قالب برنامه چهارم این موضوع را تصویب کرد اما مجلس هفتم با اجرای آن مخالفت کرد. این مهم به بهترین وجه در برنامه چهارم دیده شده بود که سوال این است که چرا این برنامه اجرا نشد؟البته در آن برنامه ما رشد ۸ درصدی هم را برای اقتصاد در نظر گرفته بودیم.
خاتمی با اشاره به این که دولت او در طول ۸ سال حدود ۱۶۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت و برای برنامه ۵ ساله حدود دویست میلیارد دلار درآمد ارزی نفتی و غیر نفتی در نظر گرفته بود ،افزود: ما پیش بینی رشد ۸ درصد را با همین درآمد ارزی داشتیم و کاملا قابل تحقق بود چرا که پیش از آن و با درآمد و کارآمدی کمتر رشد ۷٫۲ درصدی (بدون نفت) و ۶٫۲ درصدی با نفت را تجربه کرده بودیم و فکر می کنم متوسط رشد اقتصادی در ۴ سال دوم در دولت ما ۵٫۴ بود که خود یک رکورد بود.
وی افزود:طرح هدفمندی خوب است اما حتما باید تولید و رونق اقتصادی در کشور پدید آید و هر گونه اصلاح باید در متن و دامنه آن صورت گیرد.
وی افزود: در دولت اصلاحات تصمیم های مهمی اتخاذ شد از جمله قانون مالیاتهاو سرمایه گذاری خارجی اصلاح و تصویب شد و شرایط برای رسیدن به رشد ۸ درصد در دسترس بود.
رییس جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:می دانیم که در ۴-۵ سال گذشته متجاوز از ۴۰۰ میلیارد دلار از فروش نفت عاید کشور شده است و اگر ما این درآمد ارزی را داشتیم، هدف گذاری مان برای برنامه چهارم بهتر بود و مسیر اهداف بیست ساله چشم انداز ،۱۶ ساله یا کمتر قابل دسترسی بود اما با شرایط امروز آیا برای ۲۰ سال دیگر اهداف چشم انداز بیست ساله که ۵ سالش گذشته است، قابل تحقق است؟
خاتمی افزود: اینکه می گویند دیگران نخواستند ویا نکردند، معنی ندارد دیگران نیز تصمیم به اجرا داشتند اما شرایط فراهم نشد و همراهی ها میسر نبود.
وی گفت: با تمام این مباحث آنچه که باید امروز مورد توجه باشد اجرای موفق هدفمندی یارانه ها است و اگر این قانون به درستی و خوبی اجرا نشود همه زیان خواهیم دید.
سید محمد خاتمی افزود: درآمدهای ناشی از اجرای هدفمندی یارانه ها باید استحصال شده و به هیچ وجه صرف کسری بودجه سالانه به خصوص در امور جاری نشود و ضمن کمک به تامین زندگی افراد آسیب پذیر، به تولید لطمه نزند.ومجلس باید نظارت جدی و دقیق داشته باشد تا طرح به خوبی اجرا شود.
در ابتدای این نشست نمایندگان عضو فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی گزارش کاملی از وضعیت حوزه های مختلف کشور در عرصه اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی، سیاسی و بین الملل به اطلاع رییس جمهور سابق کشورمان رساندند و تحلیل خود را از شرایط کشور و چشم انداز آینده آن تبیین نمودند.




انتقاد شدیداللحن آیت‌الله دستغیب از وضع موجود: این نه جمهوری است، نه اسلامی

هیچ‌یک از مراجع وضع فعلی را تایید نمی‌کنند، چون خلاف قرآن و سنت و قانون اساسی است


آیت‌الله دستغیب در دیدار با خانواده مصطفی تاج زاده، به شدت از وضع موجود کشور انتقاد کرد و گفت: چه شد که در عرض این چند سال همه چیز عوض شد و قرآن و سنّت را خاک کردند؟ کجاست احکام قضاوت؟ هیچ مرجع عادلی را پیدا نمی‌کنید که بگوید: می‌توان با قهر از مجرم اعتراف گرفت. لذا چه در مجلس خبرگان و چه در جاهای دیگر بارها گفته و می‌گویم که هیچ یک از مراجع وضع موجود را تأیید و امضا نمی‌کنند زیرا خلاف قرآن و سنّت و قانون اساسی است.
به گزارش کلمه، ایشان همچنین با بیان اینکه وضعیت فعلی را نه جمهوری می‌توان نامید و نه اسلامی، تاکید کرد: نتیجه پا گذاشتن بر قرآن و سنّت، این می‌شود که دست مراجع بسته شود و تهدیدات پیش آید و شکنجه‌ها و زندانهای بی‌رویه ایجاد شود. وقتی دست مراجع بسته شود دست کسانی باز می‌شود که از قرآن و سنّت اطلاعی ندارند و دیگر از اسلام فقط یک اسم باقی می‌ماند.
سایت حدیث سرو که به هواداران آیت‌الله دستغیب تعلق دارد، گزارش داد که در ابتدای این دیدار، فخرالسادات محتشمی‌پور، همسر سید مصطفی تاج زاده، به شرح وقایع اتفاق افتاده در روز عاشورا برای آیت‌الله دستغیب پرداخت و با بیان اینکه “برای استعلام از وضعیت عزیزانمان به زندان اوین رفتیم و با آن برخورد کذایی روبه‌رو شدیم” از روند موجود در جامعه ابراز تاسف کرد.
پس از صحبت های محتشمی‌پور، آیت‌الله دستغیب نیز با ابراز تاسف از اجرا نشدن قوانین در جامعه اسلامی گفت: در زمان شاه، اکثریت مردم چه شیعه و چه سنّی از زیر پا گذاشته‌شدن احکام و قوانین اسلام ناراحت بودند، لذا به هنگام قیام امام خمینی‌(س) مردم با ایشان همراه شدند. امام خطاب به شاه می‌گفت: تو برخلاف اسلام عمل می‌کنی، حدّاقل به قانون اساسی که خودتان تصویب کرده‌اید، عمل کن.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به اینکه اخذ اعتراف قهری از مجرم، خلاف قرآن و سنت است، تصریح کرد: هیچ مرجع عادلی را پیدا نمی‌کنید که بگوید می‌توان با قهر از مجرم اعتراف گرفت. لذا چه در مجلس خبرگان و چه در جاهای دیگر بارها گفته‌ام و می‌گویم که هیچ‌یک از مراجع وضع موجود را تأیید و امضا نمی‌کنند، زیرا خلاف قرآن و سنّت و قانون اساسی است.
ایشان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به دفاع مشروع طلاب و اصحاب مسجد در روز قدس و اینکه اخیرا احکام سنگینی برای چند نفر از طلاب صادر شده، به خاطر دفاع بحقی که از خود در برابر حمله مهاجمان کردند، افزود: آیا می‌توان به کسی که می‌گوید بر طبق قانون اساسی عمل کنید، بگویند: تو و امثال تو سران فتنه هستید. یا اینکه بگویند مسجدتان، مسجد ضرار است و طلاب مشغول به تحصیل در آنجا، فتنه‌گر و آشوب‌طلب هستند و باید محاکمه شوند و باید تبعید شوند و شلاق بخورند و به حبس بروند؟!
اشاره این مرجع تقلید به موضوع احضار و محکومیت سه نفر از طلاب و شاگردان ایشان در دادگاه ویژه روحانیت به حبس و تبعید و شلاق و پرداخت جزای نقدی است.
مشروح سخنان این مرجع تقلید مقیم شیراز در دیدار با خانواده مصطفی تاج زاده، در ادامه می‌آید:
آنچه از مردم کشورمان در مقابل محمّدرضاشاه و رضاخان، سراغ داریم این است که اکثریت مردم چه شیعه و چه سنّی از زیر پا گذاشته‌شدن احکام و قوانین اسلام ناراحت بودند، لذا به هنگام قیام امام خمینی‌(س)، مردم با ایشان همراه شدند. امام خطاب به شاه می‌گفت: تو بر خلاف اسلام عمل می‌کنی، حدّاقل به قانون اساسی که خودتان تصویب کرده‌اید عمل کن. امام در زمان شاه می‌گفت: مذهب در ایران دیگر رنگی ندارد.
قیام این مرجع، نمودار این بود که ما شاه را نمی‌خواهیم، ما احکام اسلام را می‌خواهیم، ما عمل به سیره پیامبر صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام را می‌خواهیم.
از سال ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ مردم همگی نسبت به امام شناخت داشتند و می‌دانستند این شخص از قرآن و سنّت فراتر نمی‌رود و به دنبال او قیام کرده و به پا خواسته بودند، با این حال امام به دنبال محوریت خود نبودند و فرمودند: باید قانون اساسی نوشته شود و بر طبق آن عمل شود. لذا از هر شهری نمایندگانی برخاستند تا قانون اساسی نوشته شود، آن هم کسانی که مرجعیت آنها محرز شده بود؛ اشخاصی همچون آیات عظام منتظری، بهشتی، دستغیب، صدوقی‌ رحمهم الله و… که همگی مجتهد بودند و همه همّ و غمّشان این بود که قانون اساسی از قرآن و سنّت بیرون نرود و در مذاکراتی که به هنگام ایجاد قانون اساسی داشتند، همگی با دلیل سخن می‌گفتند.
در آخر هم همگی به قانون اساسی رأی دادند، چون پشت این قانون، کسی بود که مجتهد مطلق و مرجع بود که تمامی مردم او را قبول داشتند؛ او هیچ گاه تحکم نمی‌کرد و می‌گفت: من خودم هم تابع این قانون هستم. حتی اگر در مجلس مسأله‌ای مطرح می‌شد و ایشان با آن مخالف بودند، نظر خود را به عنوان یک نصیحت بیان می‌فرمود، با این حال در آخر اختیار را به خودشان می‌داد و می‌گفت: تصمیم نهایی با خودتان است. او نظرش این بود که تمامی سه قوه، مستقل باشند. قرآن و سنّت هم همین را می‌گوید؛ قوه قضائیه باید مستقل باشد و از هیچ کس نباید دستور بگیرد.
حضرت امیرالمؤمنین‌ علیه السلام خود، برای قضاوت به نزد شریح قاضی می‌رفتند و البته اگر اشتباهی از او می‌دیدند به او تذکر می‌دادند.
وقتی به ائمه اطهار علیهم السلام رجوع می‌شد و از ایشان درباره صفات و شرایط قاضی اسلامی سؤال می‌شد، ایشان در پاسخ می‌گفتند که قاضی اضافه بر احاطه بر مسائل فقهی که خود عمری را می‌طلبد، باید عادل باشد، خداترس باشد؛ ترس از اینکه حکم او مخالف با قرآن و سنّت نباشد. در روایت آمده است که قاضی بر لبه پرتگاه جهنم است.
به هنگام قضاوت، هر متهمی که آورده شود، دارای هر نوع اتهامی که باشد، ابتدا باید جرم او ثابت گردد و بر اساس قانون مطابق با قرآن و سنّت باید مجرم شناخته شود، نه بر اساس ملاک‌های دیگر.
یا اگر قرار است کسی مُحارب تشخیص داده شود، باید قاضی در ابتدا مفهوم و موضوع محارب را متوجه باشد، بعد از آن شخص متهم باید در محضر قاضی با اختیار دو مرتبه اقرار به گناه خود بکند به اینکه من با چوب یا سنگ یا سلاح برای زدن مردم یا ایجاد ترس اقدام کرده‌ام، یا اینکه دو شاهد عادل به جرم او شهادت دهند. قبل از اثبات جرم کسی حق زندانی کردن و حبس او را ندارد، چه رسد به اینکه به او فحاشی شود یا او را بزنند.
قیام امام خمینی‌ رحمة‌الله برای اجرای احکام اسلام بود؛ چه شد که در عرض این چند سال همه چیز عوض شد و قرآن و سنّت را خاک کردند؟ کجاست احکام قضاوت؟ هیچ مرجع عادلی را پیدا نمی‌کنید که بگوید: می‌توان با قهر از مجرم اعتراف گرفت. لذا چه در مجلس خبرگان و چه در جاهای دیگر بارها گفته و می‌گویم که هیچ یک از مراجع وضع موجود را تأیید و امضا نمی‌کنند زیرا خلاف قرآن و سنّت و قانون اساسی است. باید در محضر قاضی، شخص به جرم خود اعتراف کند، نه اینکه قاضی صرفاً بر اساس پرونده‌ای که توسط ضابطان همچون سپاه و سازمان اطلاعات و… آماده شده است، حکم دهد.
در کجای احکام قضایی اسلام، چنین چیزی آمده است؟ اینچنین قاضی از عدالت ساقط است. تمامی مراجع کشور چه در قم و چه در شهرهای دیگر به دنبال اجرای صحیح احکام اسلام هستند و هیچ کدام بر وضع موجود صحّه نمی‌گذارند.
تمامی فریاد ما این است که بیایید به قانون اساسی که مردم به آن رأی داده‌اند، عمل کنید و خواهید دید که چقدر مردم خوشحال می‌شوند و چقدر جمهوری اسلامی مقتدر می‌شود و چقدر قدرت شیعه در جهان ظاهر می‌شود. همچون زمان امام خمینی ‌رحمة الله که سران کفر از ایران به وحشت افتادند. امام هم به دنبال ساقط کردن آنها نبود، بلکه می‌خواست آنها هم به طرف اسلام بیایند؛ حتی نسبت به صدام هم همین طور بود.
نتیجه پا گذاشتن بر قرآن و سنّت، این می‌شود که دست مراجع بسته شود و تهدیدات پیش آید و شکنجه‌ها و زندانهای بی‌رویه ایجاد شود. وقتی دست مراجع بسته شود دست کسانی باز می‌شود که از قرآن و سنّت اطلاعی ندارند و دیگر از اسلام فقط یک اسم باقی می‌ماند. گفته می‌شود «جمهوری اسلامی». «جمهوری» یعنی اینکه اکثریت قریب به اتفاق مردم آن را قبول داشته باشند. آیا تمامی مردم این وضع را قبول دارند؟ «اسلامی» هم یعنی احکام اسلام باشد که الان جاری نیست.
وضع موجود از نظر بنده و تمامی کسانی که از قرآن و سنّت و قانون اساسی مطلع هستند، صحیح نیست.
از مراجع سؤال کنند، آیا می‌توان قبل از اثبات جرم، شخص را به زندان برد و…؟ از آنها سؤال شود که آیا این مسائل مطابق است با آنچه شما در دروس اسلامی خوانده‌اید؟ همگی می‌گویند: نه. آیا می‌توان به کسی که می‌گوید بر طبق قانون اساسی عمل کنید، بگویند: تو و امثال تو سران فتنه هستید. یا اینکه بگویند مسجدتان، مسجد ضرار است و طلاب مشغول به تحصیل در آنجا، فتنه‌گر و آشوب‌طلب هستند و باید محاکمه شوند و باید تبعید شوند و شلاق بخورند و به حبس بروند؟!
وقتی در روز قدس یا روز بعد از عاشورا به مسجد قُبا حمله می‌شود، اصحاب مسجد از خودشان دفاع مشروع می‌کنند. کدام یک از مراجع عادل، حکم به این می‌کنند که مهاجمین را رها کنند و مدافعین را دستگیر و محاکمه کنند؟! هیچ کدام از مراجع چنین حکمی را امضا نمی‌کنند.
حضرت آیت‌اللَّه صانعی که عمری را به درس و بحث مشغول بوده، چرا باید به خاطر نصیحتی که می‌کند، به دفتر و منزلش حمله شده و آنجا را سنگباران کنند و به ایشان تهمتهای فراوان بزنند؟
چرا باید عکس اشخاصی همچون آقایان موسوی و کروبی و صانعی و بیات زنجانی و بنده هم‌ردیف اوباما و سران کشورهای آمریکا و انگلیس قرار داده و در سطح وسیع چاپ نموده و به عنوان سران فتنه پخش کنند؟ کدام یک از مراجع بر این امر، مُهر تأیید می‌زنند و آن را مطابق اسلام می‌دانند؟
آقای تاج زاده چه گناهی کرده است که با نوشتن یا گفتن مطلبی او را مخلّ امنیت ملّی قلمداد می‌کنند و به ایشان متعرّض می‌شوند و او را اذیت می‌کنند؟ بنده مطمئن هستم که ایشان وابسته به هیچ کشور خارجی اعمّ از آمریکا و انگلیس نیست.
جمله امنیت ملی که منتقدین را با اتهام اخلال در آن بازداشتهای آنچنانی می‌کنند، یک جمله مبهم و قابل دهها توجیه است که لازم است مراجع عظام آن را با قرآن و سنت توضیح دهند.
نصیحت می‌کنم که مردم و خانواده‌ها را اذیت نکنند؛ عاقبتِ خودشان را خراب نکنند که در آخر مورد سؤال و مؤاخذه قرار خواهند گرفت. هنوز هم دیر نشده می‌توانند از این رویه برگردند و آن را اصلاح کنند. ان شاء اللَّه خداوند هدایتشان فرماید.




دیدار و دلجویی عضو مجمع روحانیون مبارز از همسر تاج زاده

تاکید علی‌اکبر محتشمی‌پور بر ارتباط مستمر خانواده زندانیان با علما و مراجع عالی‌قدر


شب گذشته سید علی اکبر محتشمی پور، رئیس کمیته صیانت از آراء مهندس میرحسین موسوی، در منزل دختر عموی خود، فخرالسادات محتشمی‌پور همسر سید مصطفی تاج زاده، که این روزها میزبان شخصیت های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و روحانی متعددی است، حضور یافت و ضمن کسب اطلاع از وضعیت تاج زاده و وقایع پیش آمده در روز عاشورا، از شرایط نامطلوب پیش آمده برای خانواده او و خانواده آقای نوری زاد اظهار تأسف کرد.
به گزارش رسیده به کلمه، همسر تاج زاده در این دیدار با تشریح روند بازداشت مجدد همسرش در پی شکایت از کودتاگران انتخاباتی براساس اسناد منتشر شده توسط خودشان، از اقدامات غیرقانونی اعمال شده علیه او سخن گفت و از اینکه در کشوری که نام عزیز اسلام را بر تارک خود دارد، هر نوع بی قانونی و ستم و زشتی به نام اسلام بر شهروندان می شود و اعتراض به آن هم از نظر حاکمیت جرم محسوب می شود، به شدت ابراز تأسف کرد.
وی تاکید کرد که همسرش که شاکی ده ساله از آقای جنتی است و اخیرا شکایت حقوقی دیگر او و دوستانش موجب خشم کودتاگران و اقدامات کینه توزانه علیه او شده، منتقد دلسوزی است که هر انسان آزاده منصفی که نوشته هایش را که در همان زمان بیماری و نقاهت دوران مرخصی نوشته است و یا مطالبی را که در ملاقات های کابینی بیان کرده، بدون تعصب بخواند، بر وارستگی، دلسوزی و درایت او آفرین خواهد گفت.
فخرالسادات محتشمی پور همچنین گفت: اگر کیهان نویسان و به خصوص آقای شریعتمداری که تاج زاده به دلیل مشابهت های بسیار با ملاعمر، نام ملاحسین را بر او نهاده، قدرت انجام مناظره با او را داشتند، خیلی حقایق و واقعیت های پشت پرده برای کسانی که هنوز شبهاتی در صداقت اصلاح طلبان منتقد دارند، روشن می شد. ولی افسوس که آقایان جاده یک طرفه ای را انتخاب کرده اند که فقط خود باید در آن بتازند و فرجام آن نیز جز نابودی نیست.
وی همچنین وقایع رخ داده در بعدازظهر عاشورای ۸۹ را لکه ننگی بر پیشانی دستگاه امنیتی و اطلاعاتی کشور دانست که هیچ نهادی هنوز جرأت پذیرفتن مسئولیت رسمی آن را پیدا نکرده، اما انتقال کاروان اسرای خانواده های زندانیان سیاسی به اداره منکرات در خیابان وزرا حداقل نیروی انتظامی را در این زمینه مسئول معرفی می کند که باید به افکار عمومی در این زمینه پاسخ گو باشد و لطمات جسمی و روحی که به بازداشت شدگان به ویژه همسر محترم آقای نوری زاد وارد آمد، جای شکایت دارد.
سید علی اکبر محتشمی پور نیز در این دیدار، با شرح سوء نیت ها و بدکرداری ها در ایجاد محدودیت برای حسینیه دارالزهرا، آن هم در ایام محرم و عزای سیدالشهداء(س)، از شیطنت های خبرگزاری های دولتی برای نشر شایعات و اخبار کذب علیه اصلاح طلبان و مخالفان دولت خبر داد و اطلاع رسانی های منظم و درست را راه مقابله با آن دانست.
وی ارتباط مستمر با علما و روحانیت و مراجع عالی قدر را امری حائز اهمیت دانست و برآشفتن ارگان کودتا را دلیل بر این اهمیت و نشانه ای برای ضرورت هرچه بیشتر آن ارزیابی کرد.
فخرالسادات محتشمی پور نیز در پایان ضمن تشکر از حضور پسرعموی خود و دلجویی او، همبستگی خانواده های زندانیان سیاسی را امری بدیهی دانست که متاسفانه مقامات قضایی و امنیتی سعی می کنند آن را هم با نگاه امنیتی بنگرند و برای خانواده ها روز به روز مزاحمت های بیشتری ایجاد کنند، که به گفته ی وی، یکی از بی شرمانه ترین آن ها بازداشت اعضای خانواده است و نمونه ای مانند فرزند آقای عرب سرخی که فرزند دوساله اش در نبود او بی تاب است، واقعا از منکراتی است که به نظر نمی آید در رژیم سابق هم مواردی چون این وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: متأسفانه مأموریت ستاد کودتا از دستگیری – به قول خودشان – انقلاب کنندگان مخملی و سران فتنه، به سرک کشیدن در خانه شهروندان عادی و بازداشت بچه های مردم تغییر یافته است تا با ایجاد رعب و وحشت، همه را به سکوت و خودداری از نقد و نظر وادار کنند که این نه تنها کاملا مغایر قانون اساسی است، بلکه موجب وهن نظام قضایی جمهوری اسلامی در دنیاست و بهترین بهانه برای اثبات ادعای نقض حقوق بشر توسط کسانی است که به قول آقایان غرض و مرض دارند.
علی‌اکبر محتشمی‌پور نیز با آرزوی حل مشکلات کشور با صبر و استقامت مردم و پادرمیانی عقلا و مصلحت اندیشان به جای عافیت طلبان قدرت پرست، همبستگی خانواده های زندانیان سیاسی را امری قابل تقدیر دانست و برای آنان آرزوی صبر و اجر کرد.



جنبش سبز جنبشی است رو به آینده، تا وقتی شاهراههای ارتباطی وجود دارد، بستن خیابانها ما را از میان نخواهد برد.
 آیا جنبش سبز باید حتما به حکومت برسد؟ آیا سبزها اگر به قدرت برسند، چیز مهمی به دست می آورند که در صورت به دست نیامدن قدرت آن را از دست می دهند؟ اصولا ساختار جنبش سبز و نیروی اجتماعی آن چگونه می تواند عمل کند که بیشترین اثر را در اصلاح امور داشته باشد؟ قدرت درایران چگونه قابل کنترل است؟ آیا ما برای رسیدن به خواسته های مان الزاما باید قدرت را در اختیار داشته باشیم؟
پاسخ دادن به این سووالات می تواند راهگشای بن بستی باشد که پیش پای کشور و جنبش قرار دارد. قبل از اینکه نظرم را بگویم، مقدماتی را فرض می کنم.
1) فرض ما بر این است که حکومت ممکن است همین فردا سقوط کند، یا سی سال دیگر ادامه پیدا کند. در هر دو حال دولت باید مورد نظارت قرار بگیرد. حتی اگر همین فردا دولت به دست سبزها بیافتد، یا حتی در صورت برگزاری انتخابات کاملا آزاد، سبزها نتوانند اکثریت قدرت را در دست بگیرند.
2) فرض ما بر این است که براساس سابقه تاریخی، هیچ دولت و حکومتی در ایران نتوانسته است برای مدتی طولانی ماهیت و وجود خود را حفظ کند. از حدود چهل نخست وزیر مشروطه تا انقلاب، فقط شش نفر عاقبت بخیر شده و بسلامتی به زندگی ادامه داده اند؛ پس می توان نتیجه گرفت که ماندن بر سریر قدرت، اتفاقی پایدار نیست. در جمهوری اسلامی نیز هیچ دولتی نتوانست پایدار باشد. دولتهای بازرگان، بنی صدر، رجائی هر سه با ناکامی مواجه شدند. دولت موسوی، هاشمی و خاتمی، بعد از پایان حکومت، روسای شان از سوی حکومت بدنام شدند و هر سه جزو مغضوبین دولت جدیدند و دولت احمدی نژاد، از همه دولتهای پیشین ناپایدارتر است و تقریبا هیچ امکانی مفروض نیست که این دولت سر سلامت ببرد. پس می توان چنین نتیجه گرفت که به دست گرفتن قدرت در ایران، به دلیل ساختار انحصارگرایانه رفتار حکومتها و مردم، عملا هر دولتی را به سوی انحصار پیش برده، و مردم را به دشمنان دولت تبدیل می کند و همین باعث سقوط هر دولتی، یا ناپایداری آن می شود.
3) فرض ما بر این است که تا زمانی که قدرت سیاسی امتداد نداشته باشد، کشور ما نمی تواند بسوی توسعه اقتصادی، تعادل اجتماعی، توسعه سیاسی، امنیت و موقعیت مناسبی در حوزه بین المللی برسد. به همین دلیل پایداری دولت، بدون توجه به اینکه چه کسی بر مسند قدرت نشسته است، مهم تر از ماهیت دولت است. هر دولتی در صورتی که توسط مردم کنترل شود، بعد از مدتی دادوستد سیاسی با مردم، به وضع پایدار خواهد رسید. این در صورتی است که نظارت مردم بر دولت اعمال شود.
4) فرض دیگر ما این است که دولت ها در ایران، ممکن است کنترل را بپذیرند، اما حاضر نیستند دیگران را در قدرت سهیم کنند. روح بلند دائی جان ناپلئون، بالای سیاست ایران در پرواز است و هر تشکیلاتی که بخواهد وارد دولت شود، بسرعت به عنوان دشمن شناسایی می شود و عمر مفیدش را از دست می دهد، شاید به همین دلیل است که اگر تشکیلاتی بخواهد تاثیر و گستردگی داشته باشد، در اولین گام باید اثبات کند که قصد در دست گرفتن قدرت را ندارد.
با این مفروضات، که ممکن است به اشکال مختلف برخی از آنها را جرح و تعدیل کرده یا رد کنیم، مدل سیاسی پایدار برای ادامه جنبش سبز می تواند از اصول زیر تبعیت کند:
اول، جنبش سبز ماهیتا یک جنبش چپ مدرن است، در حالی که بسیاری از مختصات چپ را ندارد، به دیدگاههای چپ سنتی در مورد اقتصاد و سیاست و مسائل بین المللی معتقد نیست، اما رهبران آن به مسائلی مانند حمایت از اقشار فرودست، استقلال در برابر قدرت های بزرگ، استقلال فرهنگی و احترام به حقوق مدنی و حقوق زنان و کودکان معتقدند. جنبش سبز باید اهداف خود را بصورت مقطعی تعریف کند، برای رسیدن به خواسته هایش به حکومت از راههای قانونی و مبارزه مسالمت آمیز بدون خشونت و نافرمانی مدنی فشار بیاورد. جنبش سبز حتی اگر همین امروز هم موسوی رئیس جمهور شود، باید نقش خود را به عنوان منتقد او حفظ کند، و باید تلاش کند تا جایی که می تواند هر قدرتی را برای اجرای خواستهای خود تحت فشار قرار دهد.
دوم، جنبش سبز نیازمند تغییر اوضاع به نفع خواسته های خود است. خواسته هایی که از اجرای قانون اساسی موجود، تا بیانیه حقوق بشر و خواسته های کنونی جنبش شامل می شود. اگر بنا باشد اجرای این خواسته ها، مستلزم به دست گرفتن قدرت باشد و این کار باعث شود تا سبزها در موقعیت قدرت مجبور شوند از خواسته خود چشم بپوشند، ترجیح آن است که سبزها وارد قدرت نشوند، بلکه ناظر بر قدرت باشند. می دانیم و می دانید که چه با فرض انتخابات آزاد، چه با فرض اهمیت اعتقادات دینی مردم، چه با فرض اهمیت نظر مراجع و روحانیون، و چه با توجه به پوپولیسم حاکم بر کشور، آنچه در هر حال مهم است، در دست گرفتن افکار عمومی و اعمال فشار بر حکومت از طریق آنهاست. موکول کردن خواسته های مردم به تغییر بنیادین حکومت، احاله به محال است. حتی اگر نگوئیم که تغییر حکومت موضوعی ناممکن است که نیست، باید بگوئیم که سبزها زمانی می توانند به خواسته های شان برسند، که از بیرون حکومت عمل کنند.
سوم، ممکن است زمانی برسد که سبزها قدرت مجریه را در دست بگیرند، مطمئنا در چنین حالتی باید آنان تلاش کنند تا در ترکیب قوا دردولت، سهم گروههای مختلف را رعایت کنند؛ اما موضع انتقادی خود را نسبت به دولت نباید از دست بدهند. آنچه مهم است جنبش سبز است، نه دولت سبز. شاید به همین دلیل در آینده اهمیت حضور سبزها در پارلمان بیش از در دست گرفتن دولت باشد. هر جایی که بتواند سبزها را در موقعیت نظارتی قرار دهد، اهمیتی استراتژیک برای آنان خواهد داشت.
چهارم، براساس آنچه گفته شد، وظیفه اصلی و استراتژیک جنبش سبز در حال حاضر، در دست گرفتن افکار عمومی، اتحاد با همه مخالفانی که قصد تغییر وضعیت را دارند، تبدیل رسانه های کوچک به رسانه های حرفه ای و تولید پول ملی برای تامین هزینه های جنبش است. تشکیل حزب سبز مجازی و تبدیل آن به گروههای حقیقی با حفظ امنیت افراد و کاهش هزینه سبز بودن با تعریف خواسته های ممکن و تبدیل تضادهای آنتاگونیستی به اختلافات قابل تحمل، ایجاد شکاف در حاکمیت و جذب حداکثری کلیه نیروهای خاکستری بخصوص آنها که در درون حکومت قدرتی دارند و می توانند هزینه مخالفت سیاسی را کاهش دهند.
پنجم: سبزها نباید زندگی را به آینده موکول کنند، آنها باید تا می توانند در محافل ادبی، هنری، فرهنگی، صنفی، آموزشی و سندیکاها جمع شوند، و امکان گفتگو و نزدیک شدن به همدیگر را از دست ندهند. اگر سبز را چنان تعریف کنیم که شامل همه مخالفان حکومت شود، نه با تغییر ماهیت اعضای جنبش، بلکه با احترام گذاشتن به دیگران، جنبش سبز می تواند قدرتی بزرگ شود.
ششم: رسانه به اندازه پیامی که می دهیم اهمیت دارد. جهان در حال تغییر است، تایپ کردن با کی بورد به جای نوشتن روی کاغذ، می تواند تفکر ما را اصلاح و روش فکر کردن ما را درست تر کند. جایگزین شدن لب تاپ به جای کامپیوتر، تلویزیون، تلفن، دفتر یادداشت و روزنامه خودبخود آزادی فردی را افزایش می دهد و ما را از خطر کاریزما و پوپولیسم دور می کند. زمان از آن ماست، چون رسانه ها در حال سوگیری به سوی آزادی فردی هستند. آزادی فردی همان چیزی است که ما به آن نیاز داریم. عرف، ایدئولوژی و نقش اجتماعی بزرگترین موانع برای شکل گیری دموکراسی و آزادی در جامعه ماست. لزومی ندارد برای نابودی تیراژ دو میلیون روزنامه ای که در سال 1379 توقیف شدند غصه بخوریم؛ باید به این فکر کنیم که امروز بیش از بیست میلیون کاربر اینترنتی داریم که روز به روز در حال افزونی هستند. هر چه دولت سعی کند بسوی الکترونیک شدن پیش برود به نفع ماست، چرا که معنی آن ایجاد اقتصاد بزرگ الکترونیک خواهد بود و این اقتصاد بزرگ، برای حفظ منافع خودش هم شده، مجبور است پنجره ارتباطات الکترونیک را بسوی همه باز کند. وجود ارتش سایبری یعنی اهمیت داشتن اینترنت و این یعنی امکان گفتگو با همگان. جنبش سبز جنبشی است رو به آینده، تا وقتی شاهراههای ارتباطی وجود دارد، بستن خیابانها ما را از میان نخواهد برد. ما زنده ایم، سبزیم، و هر روز سبزتر و زنده تر می شویم.


از کردستان تا تهران راهی نیست
اگر در برابر دستگیریِ خانواده یک زندانی کرد، سکوت حاکم  شود، فردا خانوادههای بیشتری را با همین شیوه ساکت خواهند کرد.
  برای نوشتن از کردستان و اعدام، نیاز به هیچ مقدمه ای نیست.  دردی است آشنا برای کل ایران و به مراتب برای تمام جهان. به تعبیری که شاید به گوش خیلی ها آشنا باشد انگار و نباید تردید کرد که  اگر در کردستانِ ایران متولد شده باشی علاوه بر شناسنامه، حکم چند سال زندان را هم بر لباس نوزادی ات سنجاق خواهند کرد.  فرزادها، زینب ها، شیرین ها، احسان ها و حبیب ها نیز با همین کاغذ و سنجاق همزادند
و اما اینجا ایران است و قرار بر این است که خانواده ها رسمِ خاوران را نسل در نسل تکرار کنند. اینجا ایران است و بی صدا گریه کردن باید که بشود مشی و منشِ هر آنکه عزیزی را در بند یا در بهشت زهرا دارد. قانونِ مکتوب اگرچه در ایران توسط خود قانونگذاران هم اجرا نمی شود اما این قانون نانوشته باید توسط یک ملت به اجرا در آید که اگر عضوی از خانواده ی یک معترض یا حتی منتقد را  اعدام یا زندان کرده اند، باقیِ اعضای آن خانواده  بر اساس همان قانونِ نانوشته حق ندارند که دنیا را به دادخواهی فراخوانند.
 ماجرای تازه از این قرار است که قرار بود حبیب الله لطیفی دانشجو و فعال سیاسی کرد را به اتهام محاربه  اعدام کنند.  خواهران و خانواده اش از روزِ ابلاغِ حکم  با بسیاری از رسانه ها در سراسر دنیا مصاحبه کرده و در مورد وضعیت پرونده حبیب، ضمن اطلاع رسانی از مردم  مدد هم خواسته بودند. نتیجه این شد که امروز حکومت، اعضای خانواده حبیب را زندانی و به مکان نامعلومی منتقل کرده است.
 یعنی اگر چه شبِ قبل از اجرای حکم اعدام، بسیاری از رسانه های فارسی زبان و کردی زبان و همچنین در کنارش برخی از رسانه های خارجی پر بود از مصاحبه های رسمی اعضای خانواده حبیب لطیفی؛ اما  پس از دستگیری پدر و مادر پیر و سایر اعضای خانواده حبیب، انگار خاک مرگ را بر فضای خبری نیز پاشیده اند.
مشخصا این دستگیری می تواند ناشی از نارضایتی حاکمیت از روند اطلاع رسانی این خانواده باشد خاصه آنکه گمانه زنی های دیگری نیز حکایت می کند که علاوه بر خانواده، همه فعالان سیاسی کرد که در این چند روز خبر رسانی کرده اند نیز در فشار و هراس به سر می برند.
و اما نتیجه این سرکوب سنگین و خشونت علیه خانواده یک محکوم به اعدام چه خواهد بود؟ عقب نشینی سایر فعالان سیاسی کرد برای اطلاع رسانی از وضعیت زندانیانی که در نوبت اعدام ایستاده اند؟
طبیعی است که حاکمیت  اگر ببیند مردم و خصوصا متعلقان به جنبش اعتراضی پس از انتخاباتِ مخدوش دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در برابر دستگیریِ فله ای خانواده یک زندانی ساکت هستند،  همین شیوه را از کردستان به مناطق دیگر ایران می کشاند. چنانچه پیش از این نیز با احتیاط و محافظه کاری چنین کرده و پدر شیهد رامین رمضانی یک از کشته شدگان راهپیمایی ۲۵ خرداد را روانه زندان ساختند. . 
پرسشم را بسیار با احتیاط می پرسم چون خودم هنوز پاسخِ دقیقی برای آن ندارم و ترجیح می دهم ابتدا طرحِ  موضع شود؛   آیا اگر به جای  خانواده حبیب لطیفی یا پدر رامین رمضانی، پدر محسن روح الامینی یا مادران یکی دوتان از شهدای سرشناس جنبش را   زندانی می کردند و رضایت به آزادی شان با قید وثیقه هم نمی دادند( مشابه شرایط پدر  رامین رمضانی ) باز هم رسانه های خبری وابسته به جریان اصولگرا، رسانه های خبری ایرانی و خارجی،  مردم، معترضان، اپوزوسیون خارج از کشور، سران جنبش و هر جریان و طیفی به تناسب تعلق فکری اش به آن شهدا  واکنشی مشابه با واکنش به دستگیری پدر رامین رمضانی نشان می دادند؟
به نظر می رسد پاسخ منفی است و اگر به جای آقای رمضانی، اعضای خانواده یکی از شهدای سرشناس جنبش زندانی می شد، فشارهای داخلی و خارجی صرف نظر از اثر گذاری آن، کمی بیشتر می شد، شاید برای همین است که حاکمیت خانواده سهراب و ندا را پس از دستگیری به سرعت آزاد می کند چون از تعلقِ خاطر ملت نسبت به این دو شهید با خبر است .
پرسش دیگرم این است که  آیا  توده مردم در داخل ایران با توجه به حجم وسیع پوشش خبری در مورد پرونده حبیب الله لطیفی به طیفِ مخالفانِ  اعدام پیوسته اند؟ به عبارت دیگر آیا نهادهای حقوق بشری به تنهایی می توانند از صف آن دسته از مردمی که به تماشای اعدامِ محاربان می روند بکاهند و آنها را متقاعد کنند که اتهامِ محاربه در بسیاری از موارد دلایل سیاسی برای حذف مخالفان را به دنبال دارد ؟
  اگر پاسخ منفی باشد، آنگاه تا زمانی که یک آگاهی رسانی جدی صورت نگیرد، حاکمیت نه تنها موفق خواهد شد که خانواده حبیب را همچنان در حبس و یا در فشار و تهدید نگاه دارد بلکه دامنه این خشونت را با حجم وسیع تری از کردستان به تهران  خواهد کشاند. چون اطمینان حاصل می کند که رسانه های خبریِ ایران و جهان، افکار عمومی داخلی و خارجی، سران و بدنه جنبش، اعتراض جدی ای نسبت به شیوه دستگیری یک خانواده کرد نمی کند، آنگاه با خیال راحت تری این شیوه را تبدیل به سیاست جدیِ ترِ خود برای سرکوبِ خانواده های کشته شدگان و یا محکومانِ به اعدام می خواهد کرد تا کشتار معترضان در راهپیمایی ها و اعدام مخالفان بدون دادخواهی های خانواده شان همراه شود و هزینه کمتری برای  حکومت داشته باشد.
  بیراه نیست که اگر همین حکومت پس از دستگیریِ فله ای یک خانواده (که تا دیروز نتیجه‌ی اطلاع رسانی شان بر صدر رسانه ها نشسته بود) شاهد سکوت مردم ، رسانه ها و سران معترضان باشد،  فردا مامورانش را به همین شکل به سمت  خانواده کشته شدگان انتخابات سال گذشته  در تهران و سایر شهرستان ها هم سوق دهد.
پیش از این هم نوشته بودم  که دیریست  برادران و خواهران  کرد ما یکی یکی قربانی می شوند و ما از ترسِ متهم نشدن به تجزیه طلبی گاهی عجیب ساکت می شویم. لام تا کام نمی گوییم تا مبادا متهم به دفاع از حمله مسلحانه ی کردها در مرزها شویم و من مانده ام مگر همین روزنامه نگاران و فعالان معمولی حقوق بشر را هم در دادگاههای نمایشیِ پس از انتخابات، متهم به همین اتهاماتِ مشابه نکرده بودند؟
 مگر همکارانِ روزنامه نگار ما و شهروندان معمولی که دو پاره سنگ برای دفاع از ماموران مسلح در دست داشتند را متهم به محاربه نکرده بودند؟  پس چرا بترسیم برای دفاع از کسانی که متهمان و به دار شدگان بی صدای همین دادگاههای رسوا هستند؟  مگر همین حکومت، آرش رحمانی پور و محمد رضا زمانی که اساسا   پیش از انتخابات دستگیر شده بودند را در دادگاه متهمان انتخابات محاکمه و سپس اعدام نکرد تا از باقی معترضان زهره چشم بگیرد؟
  مگر سناریوی سعید ملک پور را از یاد برده ایم؟ این فعال اینترنتی که نرم افزارهای تولیدی اش را چند سایت پورنو هم استفاده کرده اند؛ او حتی نام خود را هم با اطمینان بر نرم افزارهای تولیدی خود می نوشت و این یعنی او تولید کننده آن نرم افزار بوده و هر سایتی می توانست از آن بهره ببرد. ملک پور محکوم به اعدام می شود و حکومت به بخش سنتی جامعه القا می کند که او خود مدیر همان سایت های پورنو بوده تا بخش های مذهبی و سنتی جامعه را متقاعد کند که اعدام او که جوانان شان را با تن عریان زنان، دچار انحراف فکری می کرد حکمی موجّه است!
در حالی که ما هیچ اطلاعی از روند دادگاه و چگونگی اخذ اعتراف از بسیاری از این متهمان به اعدام نداریم پس به آسانی باور نکنیم  دادگاهی که برای یک پسر جوان به جرم در دست داشتن سه پاره سنگ، حکم اعدام صادر می کند برا ی فرزادها، زینب ها و حبیب ها، حکمی به حق داده باشد.
من اطلاعات دقیق و کافی برای دفاع حقوقی از هیچ متهمی را ندارم اما  این را خوب می دانم که کردهای زیادی این وسط، قربانی عقده و ها کینه ها و رفتارهای خشونت طلبانه ای شده اند که ما  تنها یک چشمه اش را در روزهای جنبش سبز از این حاکمیت دیدیم. در میان خود کردها کسانی هستند که ایران را یکپارچه و سربلند می خواهند و اگر هم کسان دیگری تجزیه طلبی برایشان  «جرم» تعریف شده است، چرا حکومت ایران آنقدر ابهت و اقتدار و عدالت ندارد  که دادگاه برگزار کند نه چوبه دار؟
اینجا صحبت از دادگاهی است که   کیوان روزنامه نگاری که شاعر است و لطیف تر از او نمی شناسم را هم ابتدا تجزیه طلب معرفی کرده اند. جرم پرستو یک وبلاگ نویسِ زنی که از گل نازک تر هم نمی تواند به کسی بگوید را نیز ابتدا محاربه اعلام می کند و او  آنقدر دوید  تا تبرئه شد. آرش حجازی مترجم کتاب هایی با آن روحیه صوفیانه و لطیف  را هم قاتل ندا معرفی کرده اند... فقط همین را می دانم که از چنین قاضیان و دادگاهی هر حکمی که بر آمد اگر از آنِ دوستان و هم اندیشانِ ما نبود الزاما به حق نیست.
باید که تردید کنیم؛ تردید به کسانی که ذهن ما را نسبت به کردها بد کرده اند و می کنند؛ چون همین روزها در خود خیابان های تهران، ذهن کسانی را نسبت به سبزها چنان بد کرده اند که «بخش» هایی از مردم متدین یا سنتی حاضرند سبزها را تا سر حد مرگ با باتوم و چماق بزنند.
 در دستگاه قضایی غیرمستقل ایران، وقتی برای روزنامه نگاران و معلمان و حتی کارگر ساده ی یک بقال به حکم اقدام علیه امینت ملی حکم طولانی مدت زندان صادر می کنند، تردید کنیم که برای برادران و خواهران کرد ما به جرم بمب گذاری و ترور، حکم اعدام صادر کرده باشند.
وقتی برای تعداد بی شماری از افغان ها به جرم اخلال در امنیت ملی حکم اعدام صادر می کنند بی آنکه حتی یک بار خبری از دادگاه آنان در اختیار افکار عمومی قرار گیرد باور نکنیم که دادگاه های کردستان بی هیچ انگیزه مسمومی برگزار شوند.
وقتی سران جنبش سبز به کرات اعلام کردند قوه قضاییه غیرمستقل است، فاسد است، یعنی صدور احکام برای کردها و اعضای انجمن پادشاهی و دیگران و دیگران که از دل این دستگاه قضایی سر برآورده است  نیز صرف نظر از دیدگاه ها و وابستگی های فکری شان، مردود و فاسد است.
نمی شود یک دستگاه قضایی را فاسد اعلام کنیم ولی برخی از احکام آن را بپذیریم و یا در برابرش سکوت کنیم. وقتی برای صدور احکام غیر قانونی دانشجویان و روزنامه نگاران و فعالان سیاسی مان همدل می شویم باید بار دیگر در صدور احکامی که با انگیزه های سیاسی از این دستگاه قضایی صادر می شود با همان همدلی ها و همبستگی های همیشه ایجاد تردید کرد.
کاش بار دیگر همه گروهها تردید در این اعدام ها را با صدای بلند فریاد کنند . فعالان حقوق بشر به تنهایی نمی توانند کاری از پیش ببرند اگر خود مردم،  مراجع و علمای قوم وارد نشوند و به آن بخش از جامعه مذهبی و سنتی ایرانی آگاهی ندهند که این حکومت بیشتر تمایل دارد مردمش را برای دوام قدرت خویش اعدام کند نه برای محاربه و جنگ با خدا.
  اتهامات بزرگ را برای همین بر گرده اعدامیان آویزان می کنند تا مردم و سیاستمداران به آسانی نتوانند داد دفاع سر دهند.
 باید بی نگرانی از اتهامات همیشگیِ حاکمیت، دستگیریِ خانواده های بیگناه محکومان به اعدام و یا کشته شدگان را محکوم کرد تا  اطمینان حاکمیت به یک سکوتِ سنگین، حاکمیت را مصمم تر به قربانی کردن شهروندان دیگرمان نکند.
در تلویزیون جمهوری اسلامی تبلیغات درباره این اعدام ها به گونه ای است که خیلی از روستاییان و مردم معمولی ایران تقریبا ایمان دارند که اگر کمانگرها و حبیب ها  اعدام نشوند، لابد تمام مدارس ایران را با بمب گذاریِ ویران می کنند و فرزندانشان را شهید.
در قاموس من نمی گنجد حاکمیتی که به تمام دنیا می گوید هیچ کس به خاطر بیان دیدگاهش در زندان نیست، مس,ولانی که به مجامع بین الملی می گویند؛ هیچ کس در ایران برای اعتراض در زندان نیست و تنها کسانی که ماشین ها و امکان عمومی را آتش زده اند  و علیه امنیت ملی اخلال کرده اند، زندانی شده اند، در مورد هم وطنانِ کرد مان راست بگوید.  کسانی که وقتی مسعود علی محمدی استاد فیزیک و استادهای دانشگاهی دیگر را ترور کرده اندِ بدون برگزاری هیچ دادگاهی تنها یک روزِ بعد،  کشورهای دیگر را به عنوان قاتل متهم می کند،  دیگران را متهم به ترورکنند، در ذهنم نمی گنجد همین کسان خودشان به نام کردها بمب گذاری نکنند تا راهی برای ساکت کردن و سرکوب کردن بیابند.
حاکمیتی که از میان صدها شهید و کشته شدگان روزهای اعتراض به انتخابات، حتی یک قاتل را  دادگاهی نکرده است و خود جنبش را نیز متهم کرده به اینکه ماشین نیروی انتظامی را دزدیده اند و از روی یکی دیگر از اعضای جنبش رد شده اند. برای چنین حاکمیتی چه کار دارد که در خلاء رسانه ای از تبلیغات تلوDزیونی و نمازجمعه ای و امکانات آموزشی مدارس بهره بجوید تا  ایران و کردستان را روبروی هم قرار دهد؟ .
ما را ملتی سرشار از بدبینی و کینه نگاه داشته اند در این سالها وبرای همین شاید در نظام آموزشی بیمارمان سالهاست که به زمین و زمان تردید داریم. برای همین است که وقتی جنبشی با آن عظمت در ایران شکل می گیرد، کردها سکوت می کنند، ترک ها سکوت می کنند و بعد وقتی کردها را سحرگاه به صف می کنند و از دروازه شهر آویزان می کنند ما نیز در دفاع تردید می کنیم... آیا همانگونه که کشته شدن صدها نفر در جریان اعتراضات پس از انتخابات چندان موجی در کردستان ایجاد نکرد، اعدام کردها هم موجی در دلِ آن بخش هایِ غیر کردِ ایران  ایجاد کرد؟ !
پس از انتخابات سال هشتاد و هشت، بازار صدور احکام اعدام کردها و افغان ها در ایران داغ بود. آنان که از سکوت ملت در برابر مرگ یک ملت، پروار می شوند چه کسانی هستند؟ همان دستگاه غیر عادلِ قضایی و همان حاکمیتی که ذهن ملت اش را سرشار از سوء تفاهم های تاریخی می خواهد.
سالهاست که با سوء تفاهمی عمیق به هم نگاه می کنیم و هر کدام در برابر مرگ دیگری، سکوتی سنگین پیشه می کنیم . البته واقعیت دیگری هم وجود دارد و آن اینکه آنقدر گرفتار مرگ و زندانی خویشیم که  شتابِ مرگ ها و زندانی کردن ها از سوی حاکمیت از شتاب مردم آسیب دیده برای پیدا کردنِ یکدیگر بیشتر است. به هر حال همانگونه که در روزهای اعتصاب غذای محمد نوری زاد، مسابقه ای مثبت و بی نظیر برای تکثیر صدای خانواده مظلوم او میان صاحبانِ رسانه برگزار شده بود و از رسانه های مختلف با خانواده او مصاحبه می کردند اینبار نیز چنین شده است..
شاید اینبار باید در هیبت و جایگاه یک « ملت»  کردستان را از نو بخوانیم تا کسانی که  « سیاست» شان چنین بوده تا از ما ملتی چندین پاره بسازند، با مشاهده ی همدلی و اتحادمان  در برابر هجوم بی رحمانه به یک « خانواده»  حساب کار دست شان بیاید که ما همه اعضای یک خانواده هستیم .
اگر در برابر دستگیریِ دسته جمعیِ خانواده یک زندانی کرد که تنها به دنبالِ دادخواهیِ اعضای خانواده خود بوده اند،  سکوت بر جامعه و رسانه حاکم  شود،  فردا خانواده های بیشتری  را با همین شیوه ی غیرقانونی و غیر انسانی  ساکت خواهند کرد.  برای حاکمیتی که می خواهد چند صباحی بیشتر در قدرت بماند، از کردستان تا تهران راهی نیست، همان ماموران را فردا روانه خانه ی زندانیان و کشته شدگان جنبش در جای جای ایران نیز خواهد کرد تا خانواده ها را یکجا به بند کشند


جرس: مادر فاطمه عرب‌سرخی در واکنش به “خبر سیاه” سایت مشرق مبنی بر جلوگیری خانواده‌ این زندانی سیاسی از ملاقات او با دختر خردسالش، گفت: واقعا انتظار دارند من کودک دو‌ساله را در زندان به دست یک سرباز یونیفورم‌پوش بسپارم تا مادرش را به تنهایی، در لباس زندان و در شرایط خاص ببیند؟ این رفتار، انسانی است؟
به گزارش کلمه، سایت مشرق، که نزدیکی خود را با محافل امنیتی پنهان نمی‌کند، امروز علاوه بر اینکه چند ساعت زودتر از خروج هادی حیدری، محمد شفیعی و علیرضا طاهری از زندان، خبر از آزادی آنها داده بود، در خبری سیاه نوشته بود: فاطمه عرب سرخی هنوز در بازداشت به سر می برد اما به وی اجازه داده شد که ساعاتی از روز را با فرزندش (محیا) دیدار کند اما خانواده فاطمه عرب سرخی از دیدار محیا با مادرش ممانعت کردند.
اما مریم شربتدار قدس، مادر فاطمه عرب‌سرخی، به این خبر واکنش نشان داد و در مورد ملاقات برنامه‌ریزی شده برای دخترش فاطمه عرب سرخی با فرزند کوچکش، گفت: متاسفانه در حالی خبرگزاری‌های وابسته خبر از ممانعت خانواده نسبت به این ملاقات خبر می‌دهند که هیچ اشاره‌ای به شرایط غیر‌انسانی که برای این خانواده فراهم آورده‌اند، ندارند و به توقعاتی که برای ملاقات یک دختربچه‌ی دو‌ساله با مادر خود دارند، اشاره نمی‌کنند.
همسر فیض‌الله عرب‌سرخی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، که وی نیز در حال حاضر در بازداشت به سر می‌برد، گفت: ماموران دادستانی به هیچ‌یک از اعضای خانواده‌ ما اجازه‌ ملاقات نداده‌اند و اعلام داشته‌اند فقط فرزند دو‌ساله‌ فاطمه می‌تواند به ملاقات با مادرش برود! و سوال من این است که آقایان مسئولین قضایی که هرکدام فرزند و یا نوه‌ کوچکی دارند، حاضرند چنین رفتاری با فرزند و نوه‌ خودشان انجام شود؟ طبیعی است که ما هم به دلیل پیشگیری از بروز مشکلات روانی و عاطفی وحشتناکی که این مساله می‌توانست برای نوه و دخترم در پی داشته باشد، از این ملاقات جلوگیری کردیم.
مادر فاطمه عرب‌سرخی ضمن ابراز خوشحالی از آزادی حیدری، طاهری و شفیعی، سه عضو شاخه‌ی جوانان مشارکت، اظهار داشت: با آزادی این سه عزیز دیگر، و اینکه حتی برای آزادی فاطمه وثیقه هم از ما نخواستند، نظر قبلی ما مبنی بر اینکه دخترم برای ایجاد فشار بر روی پدرش بازداشت شده است، برای همگان اثبات می‌شود.
وی افزود: واقعا تاسف‌بار است که بچه‌های بی‌گناه را بی‌هیچ دلیلی دستگیر کنند و بعد از چند روز با وثیقه‌های چند ده میلیونی آزاد کنند و آنها را مدیون و مرهون خودشان نگه دارند.
مریم شربتدار قدس در انتها افزود: در زندان اوین، تعداد زیادی از تحصیلکردگان رشته‌های روانشناسی تحت عنوان مددکار حضور دارند. آیا یک نفر از آنها که کمی با مسائل سلامت روانی خانواده آشنایی دارد، این نحوه‌ی ملاقات را که من کودک دو ساله را در زندان به دست یک سرباز یونیفورم‌پوش بسپارم تا مادرش را در لباس زندان و در شرایط خاص ببیند، تایید می کند؟
 


درخواست کارگردانان برجسته سینما: پناهی و رسول‌اف را تبرئه کنید


مجمع فیلمسازان سینمای ایران با نگارش نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه، محکومیت جعفر پناهی و محمد رسول اف در دادگاه بدوی را حیرت‌انگیز توصیف کردند و خواستار تبرئه این دو کارگردان سینمای ایران شدند.
در این نامه که به امضای اعضای شورای مرکزی مجمع فیلمسازان سینمای ایران، شامل عزیزا… حمیدنژاد، مهدی فخیم‌زاده، مهرداد فرید، علیرضا داوودنژاد، مجید قاری‌زاده، محسن امیریوسفی، داوود موثقی، محمد احمدی، کیومرث پوراحمد، منوچهر مصربی و سیامک شایقی رسیده است، این کارگردانان و تهیه‌کنندگان، ضدور حکم زندان برای پناهی و رسول‌اف را ناشی از سوء تفاهم دانسته و خواستار تبرئه آنها شده‌اند.
متن نامه‌ی مجمع فیلمسازان سینمای ایران را به نقل از ایلنا بخوانید:
حضرت آیت الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه ی قضاییه
باسلام
انتشار خبر محکومیت دو تن از کارگردانان سینمای ایران آقایان جعفر پناهی و محمد رسول اف در دادگاه بدوی، موجی از بهت و حیرت را در میان اعضای مجمع فیلمسازان سینمای ایران به وجود آورد. حیرت از این بابت است که هر دو سینماگر در سابقه فیلمسازی خود افتخارات بسیاری را برای فرهنگ، هنر و سینمای کشورمان رقم زده‌اند. وجود چنین سابقه‌ای قطعا می‌تواند موجبات رای برائت ایشان را فراهم کند.
ما به عنوان تهیه کننده / کارگردانان سینمای ایران که از نزدیک با نوع فعالیت‌ها و منش فرهنگی این دو فیلمساز آشناییم و بر سوء تفاهم پیش آمده واقفیم، بر خود فرض دانستیم تا مراتب تاثر خود را از رای صادره به اطلاع شما برسانیم و امیدوار باشیم تا با درایت شما و همچنین قاضی محترم دادگاه تجدیدنظر و بر مبنای عدالت آمیخته با رافت اسلامی، حکم برائت ایشان صادر شود تا به این ترتیب نشاط و سرزندگی دوباره به میان صنف تهیه کننده / کارگردانان ایران برگردد.
با تشکر و امتنان فراوان
شورای مرکزی
مجمع فیلمسازان سینمای ایران
امضاکنندگان این نامه؛ اعضای شورای مرکزی مجمع فیلمسازان سینمای ایران شامل: عزیزا… حمیدنژاد، مهدی فخیم‌زاده، مهرداد فرید، علیرضا داوودنژاد، مجید قاری‌زاده، محسن امیریوسفی، داوود موثقی، محمد احمدی، کیومرث پوراحمد، منوچهر مصربی و سیامک شایقی است.

آرام نژاد: در ایران هر کس که لب به انتقاد بگشاید سر وکارش به 
زندان  می افتد
جرس: آریا آرام نژاد – آهنگ‌ساز و هنرمند ایرانی، که مدتها بدلیل خواندن ترانه ای در مدح جنبش مردم ایران در زندان به سر برده بود، طی گفتگویی با روزنامه اسپانیاییِ ال پاییس، به شرح گوشه ای از آنچه طی دوران بازداشت بر وی گذشته و مخاطراتی که وی و حوزه کاریش را تهدید می کند، پرداخت.

به گزارش رسیده به  جرس، این روزنامه ابتدا از قول آریا نوشته است "به خاطر یک آهنگ در ایران هر کس که لب به انتقاد بگشاید این احتمال وجود دارد که سر و کارش به زندان بیافتد."
این آهنگ‌ساز ایرانی به خاطر "اقدام علیه امنیت ملی" محاکمه می‌شود در یکی از آهنگ‌هایش از مضامین مذهبی استفاده کرد تا مردم را به مقابله با ستم‌گران تشویق کند.
"در ایران هر کس که لب به انتقاد بگشاید این احتمال وجود دارد که سر وکارش به زندان بیافتد ولی اینکه به خاطر یک آهنگ کارم به زندان بکشد هرگز !" آریا آرام نژاد هنوز باور نمی‌کند. این روزها، مانند بسیاری از بازداشت‌شدگان پس از اعتراضات ناشی از انتخابات جنجالی سال ٢٠٠٩، این آهنگ‌ساز ایرانی منتظر نتیجه‌ی محاکمه‌‌ای است که به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبانی برای براندازی نظام" دچار آن شده است. جرم او تصنیفآهنگی که در آن مضامین مذهبی شیعه برای تشویق مردم به مقابله با ستمگران به کار برده می‌شود.
"بنده پس از حوادث عاشورا كه منجر به كشته شدن تعدادی از هموطنان عزیزمان گردید احساس وظیفه كردم كه ضمن محكوم كردن این عمل غیر انسانی ـ رسالت هنری ام را به بجای آورم ". آرام‌نژاد اینچنین شکل‌گیری این آهنگ را در
قبال دادگاه خود توضیح داد. تا آن موقع، محتوای ترانه‌های «تکنوپاپ» او عاشقانه بود. یک سال پیش، در عاشورا که پیش مسلمانان شیعه معادل «عید پاک» (کاتولیک‌ها) است ، آخرین تظاهرات گسترده‌ی مخالفین ایرانی صورت
گرفت. دست‌گیری‌ها چند برابر شد.
آرام‌نژاد مولف بیست‌وشش ساله نماهنگ انتخاباتی کاندیدای اصلاح‌طلب میر حسین موسوی اذعان می‌کند که این حوادث او را سیاسی کردند. ترانه‌ی "علی برخیز" را با شعر پر از مضامین و ارزش‌های عاشورا ساخت. "گناه ملّت ما چی ست، به جز فریاد آزادی" متن یکی از بندهای آن است و ترجیع ترانه از (حضرت) علی داماد پیغمبر می‌خواهد از دفن خود در بیاید و "بساط این دغل‌بازان که جامه‌ی حق را بپوشاندند تن شیطان" و "دین محمد را به کام
خود بیالودند" باطل کند.
از حد تحمل سانسورکاران زیاد بود. آریا آرام‌نژاد از طریق فیسبوک روایت می‌کند: "در تاریخ ٢۶ بهمن ماه سال ٨٨ با هجوم ماموران وزارت اطلاعات به خانه ام بازداشت شدم". طبق دفاعیه او در دادگاه "ایجاد رعب و وحشت و برهم زدن اسباب و اثاثیه خانه را چاشنی كارشان كردند." در آن هنگام به او نگفتند چرا او را بازداشت کرده‌اند. فقط چند ساعت بعد وقتی به دادگاه منتقل شد دادستان او را به خاطر خواندن آهنگ «علی برخیز» به اقدام علیه
امنیت ملی متهم کرد.
سنگینی این اتهام دلیل چهل و چهار روزی است که آریا آرام‌نژاد در سلول انفرادی سپری کرد. در دادگاه، او شکایت کرد که مورد شکنجه قرار گرفته است. الان توضیح می‌دهد: "قالب شکنجه‌ها روحی و روانی بود . از جمله
توهین به شخصیت. توهین به همسرم و خانواده‌ام. حبس در سلولی یک و نیم در دو متر بدون هیچگونه امکانات بهداشتی. همجواری با سلول کسی که مبتلا به ایدز بود و به واسطه این که اعتیاد به مواد مخدر داشت و به او دارو
نمی‌رساندند دست به خودزنی می‌زد به شکلی که خونش کف راهرو سلول‌ها را می‌پوشاند و من می‌بایست برای دریافت غذا یا رفتن به دستشویی پابرهنه از روی خون‌های او رد می‌شدم ."
این‌ها فقط قسمتی از مواردی است که او در این شش هفته انفراد تحمل کرد.
چند بار او را تهدید به اعدام کردند و یا به ترور در خارج از زندان "بدون بر جا گذاشتن ردی". نزدیک بود موفق شوند. اضافه می‌کند: "قرص‌های مربوط به بیماری قلبی‌ام را نیز تعمدا از من دریغ می‌کردند". او را باز برای
تحقیر جلوی یک مامور دوربین عکاسی به دست برهنه کردند و در جواب اعتراض او تمسخرش می‌کردند به این صدا که "می‌ترسی؟". باز، با اکراهی قابل فهم که ناشی از یادآوری آن لحظات ادامه می‌دهد: "در یک مورد هم در زندان پس از آنکه درخواستی برای ملاقات با پزشک داشتم نگهبان به شکل وحشیانه‌ای مرا مورد ضرب و شتم قرار داد. و دست و پایم را حدود شش ساعت با زنجیر بهم قفل کرد."
با این که این شکنجه‌ها را در حضور قاضی توصیف کرد ولی شکایت رسمی نکرده است. با اطمینان می‌گوید:‌ "هیچگونه نتیجه‌ای در بر ندارد و هرگز هم رسیدگی نخواهد شد". و یادآوری می‌کند: "جز یک مورد نتوانستم با خانواده و وکیل ملاقات داشته باشم، آن هم پس از رسانه‌ای شدن خبر بازداشتم". و معتقد است که فشار رسانه‌ای روی آزادی او به قید وثیقه موثر بود. شاید به همین خاطر علیرغم مطالبات و هشدارهای مقامات ایران، آرام‌نژاد تصمیم گرفت با یک خبرنگار خارجی صحبت کند. صدور حکم از طرف دادگاه هر آن ممکن است و با توجه به محکومیت‌های پی در پی هفته‌های آخر، از این که به زندان برخواهد گشت مطمئن است.
بعد از برشماری اسامی دوازده نفر از دوستان بازداشت شده‌ی خود طی سال آخر، ابراز عقیده می‌کند: "از نظر من بهترین راهکار برای کم کردن فشار بر یک زندانی سیاسی اطلاع‌رسانی بین‌المللی در باره وضعیت اوست زیرا این کار باعث می‌شود که حکومت تا جای ممکن فشار را بر فرد کم کند". فعلاً دوره‌ای که تا حالا در زندان گذرانده این اعتقاد را به آریا آرام‌نژاد بخشیده که "دولت با سو استفاده از نام دین دست به سرکوب هر صدای معترضی می‌زند."


محکومیت دو جوان کرد به اعدام در ملا عام

خبرگزاری هرانا - قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران، دو جوان کرد به نام های "زانیا مرادی" و "لقمان مرادی"را به اعدام محکوم کرد.
بر اساس گفته ی مسئولان قضایی کشور، این دو جوان به اتهام "محاربه"، "مفسد في‌الارض" شناخته و محكوم به اعدام در ملأعام شدند.
روزنامه ی دولتی ایران در گزارشی به نقل از مقامات قضایی زانیا مرادی و لقمان مرادی را عضو حزب كومله دانسته و مدعی شده است که ایشان در چهاردهم تیرماه سال 88 پسر امام جمعه مريوان و دو تن از همراهان وي را به وسیله ی اسلحه کشته اند.
پس از محاکمه ی این دو متهم در تاریخ اول دی ماه در دادگاه انقلاب تهران، بنا به کیفرخواستی مبنی بر ارتکاب قتل عمد که از سوی دادستان تهران صادر شده است، پرونده ی ایشان به دادگاه کیفری استان تهران نیز ارجاع داده شد و مقرر گشت که در وقت فوق‌العاده و خارج از نوبت به آن رسیدگی شود.
هم چنین گفته می شود که اتهامات اقبال مرادی، دیگر متهم این پرونده نیز در دست بررسی است.




بازداشت دو نفر از فعالان فرهنگی لرستان

خبرگزاری هرانا - دو نفر از شاخص ترین فعالان فرهنگی منطقه، در جریان مراسم مذهبی محرم، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به نقطه نامعلومی برده شده اند.
به گزارش جرس، سید رحیم سیف السادات رئیس سابق آموزش و پرورش لرستان و از فرهنگیان بازنشسته بعد از مراسم محرم بازداشت شده و از آن زمان هیچ خبری از وی در دست نیست.
همچنین عنایت صادقی نژاد استاد فلسفه و منطق دانشگاه آزاد خرم آباد شب تاسوعا سخنرانی تحلیلی درباره "قیام سیدالشهداء بر علیه بیداد یزیدی" ایراد کرد که مورد استقبال عزاداران حسینی قرار گرفت. نامبرده ساعاتی بعد از سخنرانی مذهبیش بازداشت شده و از وی نیز خبری در دست نمی باشد.
امسال در جریان مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی، گزارش های متعددی پیرامون بازداشت های پراکندۀ شهروندان در تهران، نجف آباد و اصفهان، مخابره گردید.



تجمع كارگران ني بر هفت تپه و كشت و صنعت كارون شوشتر در مقابل اداره كل تامين اجتماعي استان خوزستان

خبرگزاری هرانا - کارگران نیشکر هفت تپه و کشت و صنعت کارون شوشتر در مقابل اداره کل تامین اجتماعی استان خوزستان اعدام شدند.
به گزارش ایلنا، بيش از پانصد نفر از كارگران ني بر به دليل عدم محاسبه سنوات بيمه اي از سال 1368 تا كنون كه به صورت فصلي مشغول به كار بوده اند،
مقابل اداره كل تامين اجتماعي استان خوزستان تجمع نموده اند اين در حالي است كه مدير عامل تامين اجتماعي و هيئتي در استان خوزستان به سر ميبرند.



بازداشت خانواده ی علی صارمی و دیگر تجمع کنندگان در مقابل زندان اوین

خبرگزاری هرانا - در پی اجرای حکم اعدام علی صارمی در بامداد امروز سه شنبه هفتم دی ماه، خانواده وی و چند تن از تجمع کنندگان در مقابل زندان اوین، بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگر ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران(هرانا)، ماموران امنیتی دقایقی قبل چند تن از اعضای خانواده ی علی صارمی و برخی دیگر از تجمع کنندگان در مقابل زندان اوین را بازداشت نمودند.
پويا صارمي و مهین صارمی، از اعضای خانواده ی صارمی در بین دستگیر شدگان بوده اند.
هم چنین یکی از بستگان آقای صارمی در گفتگوی کوتاهی با گزارشگر هرانا از دستگیری دختر و داماد آقای صارمی خبر داده است.
هادي منصوری، محبوبه منصوری و اكرم سنجری که از اعضای خانواده ی سایر زندانیان سیاسی محبوس می باشند و پس از شنیدن خبر اجرای حکم علی صارمی به تجمع در مقابل زندان اوین پرداخته بودند نیز بازداشت شدند.
گزارشات تکمیلی متعاقبا ارسال خواهد شد.


ممانعت از تماس تلفنی هم بندان علی صارمی در زندان رجایی شهر کرج

خبرگزاری هرانا - در پی انتقال زندانی سیاسی علی صارمی به زندان اوین جهت اجرای حکم اعدام مسئولین زندان رجایی شهر کرج هفت زندانی سیاسی محبوس در بند 2 را از روز گذشته ممنوع التماس اعلام کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، از ظهر روز گذشته و پس از انتقال علی صارمی به بند 240 زندان اوین جهت اجرای حکم اعدام وی در سحرگاه روز سه شنبه کلیه تماس های زندانیان سیاسی لغو شده و مسئولین اجازه استفاده از تلفن به این زندانیان را ندادند.
طبق آخرین گزارشات خانواده علی صارمی نیز هم چنان در مقابل زندان اوین برای تحویل پیکر این زندانی در انتظار به سر می برند.


برگزاری دادگاه رضا شریفی بوکانی

خبرگزاری هرانا - جلسه ی رسیدگی به اتهامات رضا شریفی بوکانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، در دادگاه انقلاب شهریار برگزار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا"، رضا شریفی بوکانی در شعبه ی یک دادگاه انقلاب شهریار به ریاست قاضی میرغفاری به اتهام "عضویت در یکی از احزاب کردی" و "اقدام علیه امنیت ملی" محاکمه شد.
دادگاه این زندانی سیاسی بدون داشتن وکیل مدافع برگزار شده و آقای بوکانی از زمان دادگاه نیز کاملا بی اطلاع بوده است.
شریفی بوکانی هم چنین پرونده ی دیگری در شعبه ی 15 دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی صلواتی دارد.
رضا شریفی بوکانی در ساعت 9:30 صبح یکشنبه پنجم دی ماه از سوی ماموران اداره اطلاعات، احضار و به مکان نامعلومی منتقل شده بود. وی ظهر یکشنبه در دادگاه مورد محاکمه قرار گرفت و عصر همان روز به زندان رجایی شهر کرج بازگردانده شد.
شایان ذکر است طی روزهای گذشته شایعاتی مبنی بر انتقال وی جهت اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی مطرح شده است.
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ضمن رد تمامی این شایعات اعلام می دارد که این زندانی سیاسی در بلاتکلیفی به سر می برد و تاکنون هیچ حکمی از سوی مقامات قضایی برای وی صادر نشده است.


هرانا؛ علی صارمی و علی اکبر سیادت اعدام شدند

خبرگزاری هرانا -علی صارمی و علی اکبر سیادت دو زندانی سیاسی و امنیتی بامداد امروز در زندان اوین اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، بامداد امروز سه شنبه 7 دی ماه سال 89  علي صارمي که به دلیل عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران به محاربه متهم شده بود به همراه یک زندانی امنیتی دیگر به نام علی اکبر سیادت به اتهام جاسوسی برای دولت اسرائیل؛ در زندان اوین اعدام شدند.
علی صارمی از زندانیان سیاسی دهه 60 اولین باز در سال 1361 به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق بازداشت و به سه سال حبس تعزیری به مدت 5 سال تعلیق محکوم شد.
نامبرده مجددا در سال 68 به همین اتهام دستگیر و به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد که پس از اعتراض در دیوان به ده سال حبس تعزیری محکوم شد.
وی سپس در سال 84 به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش سال حبس محکوم که  این حکم در دادگاه تجدید نظر به یک سال حبس تقلیل یافت.
علی صارمی سر انجام در شهریور 86 به دلیل شرکت در مراسم یاد بود جانباختگان 67 در خاوران و انجام سخنرانی در آن مراسم، دستگیر و به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد.
این در حالی است که جعفری دولت آبادی داستان عمومی و انقلاب تهران پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات وی را از بازداشت شدگان پس از انتخابات معرفی کرد.
هم چنین علی اکبر سیادت، زندانی امنیتی که چندی پیش دادستان تهران بدون اعلام هویت وی صدور حکم اعدامش را در رسانه ها اعلام کرد نیز در مهر ماه 87 بازداشت و پس از چندی به اتهام جاسوسی برای دولت اسرائیل به اعدام محکوم می شود.
پرونده علی صارمی ، زندانی سیاسی اعدام شده به روایت خود (فایل صوتی)

{youtube}dsYdDr6B2BM{/youtube}


علی مقامی، داماد عمادالدین باقی بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - علی مقامی داماد، عمادالدین باقی، غروب دوشنبه ششم دی ماه ٨٩ در تهران بازداشت شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، شنیده‌ها حاکی از این است که وی پس از دیدار با علیرضا طاهری که ساعاتی پیش آزاد شده بود، و در راه بازگشت از منزل وی، توسط نیروهای ناشناس بازداشت شده است. امروز همچنین عادل محمد حسینی از جوانان حزب اصلاح طلب جبهه مشارکت، پس از مراجعه به دادسرای دادگاه انقلاب مستقر در زندان اوین بازداشت شد.
گفتنی است نیروهای امنیتی شامگاه پنجشنبه با مراجعه به منزل این فعال اصلاح طلب، اقدام به تفتیش منزل وی کرده و احضاریه ای جهت حضور او به دادسرای مستقر در زندان اوین ارائه داده بودند.
این فعال سابق ستاد میرحسین موسوی، دوشنبه شش دی ماه، پس از مراجعه به این دادسرا بازداشت و به زندان انتقال داده شد.



سه سال زندان به اتهام نوشتن شعار در اوین

خبرگزاری هرانا - مصطفی کامرانی به دلیل شعارنویسی بر یکی از دیوارهای سالن ملاقات زندان اوین توسط ریاست شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، قاضی مقیسه به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، مصطفی (مهدی) کامرانی چندی پیش در حالی که قصد داشت به ملاقات برادر زندانی اش برود به دلیل نوشتن شعار بر یکی از دیوارهای سالن ملاقات زندان اوین به همراه خواهر و پدرش بازداشت شد.
خواهر و پدر او بعد از چند ساعت بازداشت از زندان آزاد شدند. اما وی چند روزی را در زندان گذراندو سپس به قید وثیقه آزاد شد. چند روز پیش اما حکم دادگاه برای ارتکاب شعار نویسی صادر و طبق آن مصطفی کامرانی به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.
این در حالی است که اتهام کامرانی پیش از این تبلیغ علیه نظام تعریف شده بود که طبق قانون اساسی اشد مجازات آن یک سال است اما قاضی مقیسه وی را به سه سال حبس قطعی محکوم کرده است.
کیارش کامرانی برادر مصطفی کامرانی یکی از بازداشت شدگان حوادث عاشورای سال گذشته در تهران است که اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد .وی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است.
بازداشت مصطفی کامرانی ، خواهر و پدرش چند ماه قبل هنگامی اتفاق افتاد که روی دیوارهای سالن ملاقات این شعاررا با رنگ سبز نوشتند :”عاقبت روزی اینجا را موزه خواهیم کرد.”
هنگامی که آنها از ملاقات کابینی با کیارش بازمی گشتند و در حال خروج از در اصلی سالن ملاقات با زندانیان بند ۳۵۰ اوین در میدان درکه بودند ،با یورش نیروهای امنیتی و همراه با ضرب و شتم شدید به اتهام شعار نویسی روی دیوارهای سالن ملاقات بازداشت شدند.
بعد از این ماجرا منزل خانواده کامرانی تفتیش شد و اکنون دیگر فرزند این خانواده نیز به سه سال حبس محکوم شده است.


محکومیت رضا زینالی، دانشجوی دانشگاه تهران به ۵ سال حبس تعلیقی

خبرگزاری هرانا - رضا زینالی، دانشجوی دانشگاه تهران، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شد.
به گزارش دانشجو نیوز، رضا زینالی دانشجوی رشته مدیریت دانشگاه تهران و دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، که در بهمن ماه سال ۸۸ توسط نیروهای لباس شخصی در منزل خویش بازداشت شده بود، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شد.
گفتنی است که اتهامات این دانشجو تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور عنوان شده است.