پیام خانم سیمین بهبهانی به کمپین آزادی فریبرز رئیس دانا
http://www.youtube.com/watch?v=akskZjX7x3s
دوستان ارجمند ، همراهان گرامی
اولین بیانیه ی حمایت از فریبرز رییس دانا به تاریخ 21 دسامبر، توسط کمپین آزادی رییس دانا در رسانه ها منتشر شد. به موازات آن ، برخی دیگر از گروه ها و سازمان های سیاسی ، شخصیت های دانشگاهی حقیقی و حقوقی و جز این ها ، به اعلام حمایت از رییس دانا برخاستند . چنان چه در رسانه نیز اعلام شده است ، کوشش ما این بود که افکار عمومی جهانیان حساس و توجهشان به دستگیری رییس دانا معطوف بشود . پس از انتشار آن متن عده ی زیاد دیگری از علاقه مندان، با فرستادن نامه های مستقیم اعلام حمایت کردند . از این رو بر آن شدیم تا متن را با سری جدید اسامی منتشر نماییم . خواهش ما این است که علاقه مندان ، زین پس ، در صورت تمایل ، با امضاء کردن متن امضاء نامه ( پتیشن ) که در شبکه ی اینترنت هست ، حمایت خود را اعلام نمایند . یک بار دیگر از همبستگی و یاری کسانی که در روزهای اخیر با اعلام موضع ، حمایت مستقیم و غیر مستقیم ، نقد و تصحیح ، ارتباط یابی و تسهیل روابط و مانند این ها - از داخل و خارج ایران - به « کمپین آزادی فریبرز رییس دانا » کمک کرده اند ، صمیمانه سپاس گزاریم و دستشان را با مودت می فشاریم .
کمپین آزادی فریبرز رییس دانا – پاریس 25 دسامبر 2010
صفحه ی کمپین در فیس بوک : صفحه ی پتیشن در اینترنت :
ما خواهان آزادی فوری فریبرز رئیس دانا هستیم
در نخستین ساعات بامداد 28 آذرماه 1389 ( 19 دسامبر 2010 ) فریبرز رییس دانا، روشنفکر، اقتصاددان و کوشنده ی اجتماعی و عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران، توسط ماموران امنیتی در منزلش واقع در تهران، دستگیر شد. فریبرز رییس دانا مولف و مترجم کتاب ها و مقالات متعددی پیرامون نظرگاه های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است. او به عنوان اقتصاد دانی پیش کسوت و صاحب نظر اجتماعی، در تحلیل آسیب های اقتصادی کشورمان، همواره به طبقات فرودست و کم بضاعت ایران نظر دارد، به طوری که می توان به جرات او را « اقتصاد دان طبقه ی کارگر و زحمتکش ایران » نامید. رشته ی تخصصی رئیس دانا « اقتصاد سنجی » است و او به کمک معادلات و محاسبات کاربردی ریاضیات، می کوشید روابط و مناسبات اقتصاد سیاسی را در جامعه ی پر تلاطم ایران نمایان سازد و به ویژه نشان دهد که چگونه کارگران و مزد بگیران جامعه در محاق قرار گرفته اند و محنت روزافزون می کشند. دستگیری عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران ، به عنوان کانونی دیرپای در مبارزه با سانسور، هشداری است به مردم عدالتخواه که نقض گسترده ی حقوق بشر و تهدیدهای بی شمار به آزادی بیان را در مقطع اخیر در صدر مطالبات مدنی و دموکراتیک خود قرار داده اند. همچنین، دستگیری رییس دانا، به عنوان اقتصاد دان چپ و منتقد برنامه های دولت فعلی ایران، مبین جریان ویژه ی سرکوب اجتماعی، در آستانه ی طرحی است که کاهش تخصیص یارانه های ملی را مدنظر دارد. بدیهی است که این طرح غیر علمی و نابخردانه، به صورتی که در ایران در شرف تحقق است و از سوی بسیاری از صاحب نظران در راستای تحکیم اقتدار نظامی و سیاسی حاکم بر کشور ارزیابی می شود، منجر به کاهش رفاه همگانی و افزایش فشار بر طبقات زیرین جامعه خواهد شد، همان ها که رییس دانا صدای ناله و فریاد فروخفته ی آنان بود. باری، چنین شده است که بی محابا بر منتقدین می تازند و ناروا، روا می دارند تا بیش از پیش بر ساختار ارتجاعی خود یکه تاز شوند. ما، امضاء کنندگان زیر، ضمن محکوم کردن بازدداشت فریبرز رییس دانا، با التزام به حقوق مدنی و آزادی بیان، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این فرهیخته ی آزادی خواه ایرانی هستیم . کمپین آزادی فریبرز رئیس دانا – پاریس 25 دسامبر 2010 4 آذر 1389
اولین بیانیه ی حمایت از فریبرز رییس دانا به تاریخ 21 دسامبر، توسط کمپین آزادی رییس دانا در رسانه ها منتشر شد. به موازات آن ، برخی دیگر از گروه ها و سازمان های سیاسی ، شخصیت های دانشگاهی حقیقی و حقوقی و جز این ها ، به اعلام حمایت از رییس دانا برخاستند . چنان چه در رسانه نیز اعلام شده است ، کوشش ما این بود که افکار عمومی جهانیان حساس و توجهشان به دستگیری رییس دانا معطوف بشود . پس از انتشار آن متن عده ی زیاد دیگری از علاقه مندان، با فرستادن نامه های مستقیم اعلام حمایت کردند . از این رو بر آن شدیم تا متن را با سری جدید اسامی منتشر نماییم . خواهش ما این است که علاقه مندان ، زین پس ، در صورت تمایل ، با امضاء کردن متن امضاء نامه ( پتیشن ) که در شبکه ی اینترنت هست ، حمایت خود را اعلام نمایند . یک بار دیگر از همبستگی و یاری کسانی که در روزهای اخیر با اعلام موضع ، حمایت مستقیم و غیر مستقیم ، نقد و تصحیح ، ارتباط یابی و تسهیل روابط و مانند این ها - از داخل و خارج ایران - به « کمپین آزادی فریبرز رییس دانا » کمک کرده اند ، صمیمانه سپاس گزاریم و دستشان را با مودت می فشاریم .
1. یوسف آبخون – آلمان
2. یرواند آبراهامیان – امریکا
3. سوسن ابراهیمی - ایران
4. علی ابراهیمی
5. گیلدا ابراهیمی
6. میترا ابراهیمی
7. سیروس آرین پور – فرانسه
8. ویکتوریا آزاد - سوئد
9. پریسا آزادیان - ایرلند
10. عباس آزادیان – کانادا
11. محمد رضا آزادیان
12. فرشید آذر نیوش – آلمان
13. حمید آذر - سوئد
14. محمد کریم آسایش – ایران
15. داریوش آشوری – فرانسه
16. سهیل آصفی – آلمان
17. ابراهیم آوخ – فرانسه
18. کاوه آهنگری - بلژیک
19. مهدی ابراهیم زاده
20. کاوه احسانی - امریکا
21. محمد رضا احمدی – ترکیه
22. جلیل احمدی – سوئد
23. حمید احمدی - آلمان
24. احمد احمدیان - کانادا
25. داریوش ارجمندی – سوئد
26. یوسف اردلان - فرانسه
27. سودابه اردوان – سوئد
28. ابوالفضل اردوخانی - بلژیک
29. رحیم استخری - سوئد
30. جمشید اسدی - فرانسه
31. شیرین اسفندارمذ - بلژیک
32. بیژن اسکندری - کانادا
33. مریم اسکویی - فرانسه
34. مانویل اسماعیلی - آلمان
35. اکبر اشراقی – اسپانیا
36. امیراصغری نیا – آمریکا
37. کمال اطهاری – ایران
38. بیژن افتخاری -
39. بابک اکبری فراهانی – فرانسه
40. بهرام امامی - سوئد
41. مریم امانی - آلمان
42. بابک امیرخسروی - فرانسه
43. فریبا امیر خیزی – بلژیک
44. مهرداد امیری - کانادا
45. بهمن امینی - فرانسه
46. مهدی امینی - امریکا
47. شاهین انزلی – اتریش
48. ایراندخت انصاری - فرانسه
49. جلال ایجادی – فرانسه
50. کولین بارکر – انگلستان
51. مهران براتی – آلمان
52. رضا براهنی - کانادا
53. دانش باقرپور - آلمان
54. ارژنگ بامشاد – آلمان
55. عباس بختیاری - فرانسه
56. محمد برزنجه
57. محمد برقعی – امریکا
58. رجب بزرافشان
59. پیمان بشیری – ترکیه
60. شقایق بشیری - ترکیه
61. تهمینه بقایی – انگلستان
62. حامد بهادر
63. شهلا بهاردوست – آلمان
64. سیمین بهبهانی - ایران
65. سهراب بهداد – امریکا
66. کامیار بهرنگ – سوئد
67. منصوره بهکیش - ایران
68. بهروز بیات – اتریش
69. بنیتا پاپاستاسی - فرانسه
70. اکرم پدرام نیا - کانادا
71. مایکل پرلمن – امریکا
72. هژیر پلاسچی - آلمان
73. علی پیچگاه - سوئد
74. آرزو پور اسماعیلی – ایتالیا
75. علی پور نقوی
76. رشدان پیرو – ایران
77. بهروز پیله ور - کانادا
78. سعید پیوندی – فرانسه
79. لیلا تاج پور – امریکا
80. هنگامه تصدیقی
81. فرهاد توانانیا
82. فرهاد توانایی - نروژ
83. منوچهر تقوی بیات - سوئد
84. نیره توحیدی - امریکا
85. شهرام تهرانی – امریکا
86. علی رضا جالینوسی - فرانسه
87. علیرضا جباری – ایران
88. لیلا جدیدی – امریکا
89. میهن جزنی – فرانسه
90. حسن جعفری
91. بیژن جلالی - کانادا
92. محمد جلالی (م. سحر) - فرانسه
93. هما جوادی – آلمان
94. ترانه جوانبخت
95. جواد جواهری - فرانسه
96. امیرجواهری لنگرودی – سوئد
97. هادی جواهری لنگرودی - آلمان
98. فواد جودی خسروشاهی – آلمان
99. شاهپر جهان - اتریش
100. گلرخ جهانگیری – آلمان
101. صدیق جهانی – سوئد
102. بهرام چاردهی – ایران
103. نسترن چیت ساز - آلمان
104. رضا چیت ساز – سوئد
105. علی حجت - برکلی کالیفرنیا
106. جعفر حسین زاده - بلژیک
107. اعظم خاتم – ایران
108. حسن حسام - فرانسه
109. امین حصوری – آلمان
110. مریم حمید
111. حمید حمیدی – هلند
112. نسرین حمیدی - هلند
113. نسیم خاکسار- هلند
114. مهدی خانبابا تهرانی – آلمان
115. اسماعیل ختایی – فرانسه
116. مهین خدیوی - ایران
117. آیدین خرسند فر - ایران
118. کریم خوش عقیده – سوئد
119. زهره خضری
120. ناهید خیرایی - ایران
121. بهنام دارایی زاده - سوئد
122. لیلی دانش - کانادا
123. مزدک دانشور – ایران
124. حمید دباشی - امریکا
125. کاوه دشتی - کانادا
126. شیریندخت دقیقیان
127. البرز دماوندی - آلمان
128. ابراهیم دین خواه – آلمان
129. بهزاد ذوالنور – فرانسه
130. اماندو دورسو – امریکا
131. هوشنگ دهنو - کانادا
132. منوچهر رادین - آلمان
133. مهشید راستی - سوئد
134. پژمان رحیمی – ایران
135. داوود رحیمی – سوئد
136. سعید رحیمی - آلمان
137. سارا رضایی – کانادا
138. فاطمه رضایی - آلمان
139. کاوه رضایی شیراز - ایران
140. حمید رفیع – فرانسه
141. احمد رناسی – فرانسه
142. رفعت رنجبران لنگرودی – سوئد
143. بهرنگ ریاحی لنگرودی – آلمان
144. تقی ریاحی لنگرودی – دانمارک
145. نقی ریاحی لنگرودی - دانمارک
146. نیلوفر ریاحی لنگرودی – دانمارک
147. آزاده رئیس دانا - کانادا
148. رضا رئیس دانا - کانادا
149. پویان رئیس دانا - کانادا
150. فرشته رئیس دانایی - کانادا
151. نجف روحی - سوئد
152. حمید روشن - دانمارک
153. سعید روشنبخش - سوئد
154. ماندانا زندیان - امریکا
155. محمد زاهدی - بلژیک
156. احمد زاهدی لنگرودی – ایران
157. ناصر زراعتی - سوئد
158. زویا زرافشان - آلمان
159. حمید زنگنه - امریکا
160. حسن زهتاب – سوئد
161. منوچهر ژندی فر - آلمان
162. رضا سپیدرودی - دانمارک
163. سیامک ستوده – کانادا
164. ناهید سرشکی - ایران
165. هوشنگ سروری - آلمان
166. احمد سعیدی - دانمارک
167. سیامک سلطانی
168. کامبیز سلطانین - امریکا
169. عشرت سلیمی - سوئد
170. عباس سماکار – سوئد
171. فریدا سهرابیان - فرانسه
172. محمد تقی سید احمدی - آلمان
173. لیلا سیدی – امریکا
174. احمد سیف - انگلستان
175. علی شاکری
176. مینو شاکری
177. محمد رضا شالگونی - فرانسه
178. مسعود شب افروز - امریکا
179. حسین شفیعی – فرانسه
180. شهلا شفیق – فرانسه
181. پروین شکوهی - انگلستان
182. روشن شمکالی - فرانسه
183. گوهر شمیرانی - ایران
184. عسکرشیرین بلاغی - سوئد
185. بهروز شیدا - سوئد
186. بانو صابری – امریکا
187. پرویز صداقت – ایران
188. عبدی صفوی – سوئد
189. رسول صالحی - کانادا
190. علی صمد – بلژیک
191. رضا طالبی - سوئد
192. فرهنگ طاولی – سوئد
193. رضا طاهری - کانادا
194. حمیدرضا ظریفی نیا - انگلستان
195. فرشته عابدی - امریکا
196. مهرداد عارفانی - بلژیک
197. شیدا عارفی – امریکا
198. علی عبداللهی -
199. آرش عزیزی - کانادا
200. پویا عزیزی - ایتالیا
201. یاسر عزیزی – ایران
202. یوسف عزیزی بنی طرف - انگلستان
203. ابوالحسن عظیمی - آلمان
204. مریم عظیمی - آلمان
205. رضا علامه زاده - هلند
206. کاظم علمداری – امریکا
207. مسعود علوی بحرینی - فرانسه
208. محمد صادق علی اصغری
209. احمد غروی نخجوانی - ایران
210. ناصرغفرانی فر – سوئد
211. سپیده فارسی - فرانسه
212. باقر فاطمی – آلمان
213. رضا فانی یزدی
214. مسعود فتحی- اتریش
215. بهروز فراهانی – فرانسه
216. حسین فردوسی - آلمان
217. رزا فرج الهی - ترکیه
218. خیرالله فرخی - ایران
219. فروز فرنوش
220. علی فروزنده
221. ویدا فرهودی - فرانسه
222. نگارفکری – دانمارک
223. قمر فلاح – ایران
224. آراز فنی - سوئد
225. فیروزه فولادی
226. شهریارقانع - فرانسه
227. سیامک قبادی – کانادا
228. ماهرخ قریمی – کانادا
229. افسون قلی پور
230. فاطمه قلی پور
231. ماری قلی پور
232. شهاب فیضی - سوئد
233. سروژ قازاریان – سوئد
234. محمد قاسم زاده - ایران
235. بهروز قاسمی - امریکا
236. نصرالله قاضی - انگلستان
237. پرویز قلیچ خانی - فرانسه
238. فرخ قهرمانی – سوئد
239. مقصود کاسبی - فرانسه
240. فرشین کاظمی نیا - فرانسه
242. یوسف کبیری - کانادا
243. محمود کرد – آلمان
244. پوران کریمی - فرانسه
245. رضا کریمی - سوئد
246. حجت کسراییان- سوئد
247. حسن کلانتری
248. سیاوش کوهرنگ
249. آرش کیا – امریکا
250. مهوش کیانی
251. نیکل گاگنون - کانادا
252. جهانگیر گلزار – آلمان
253. یوسف لنگرودی - کانادا
254. مزدک لیماکشی – سوئد
255. روبن مارکاریان - فرانسه
256. حسن ماسالی – امریکا
257. محمد مالجو – ایران
258. میلاد مالک - هلند
259. داریوش مجلسی – هلند
260. مریم محسنی - سوئد
261. مجید محقق
262. رژین محمدی – فیلیپین
263. زهره محمدی
264. ملیحه محمدی - آلمان
265. شکوه محمودزاده
266. کریم محمودوند - سوئد
267. حمید محوی - فرانسه
268. مرتضی محیط – امریکا
269. پژمان مختاری - ترکیه
270. سیروس مددی - آلمان
271. سولماز مرادی - کانادا
272. سیران مرادیان - فرانسه
273. فریبا مرزبان – انگلستان
274. مهرداد مشایخی – امریکا
275. مهران مصطفوی – فرانسه
276. نیلوفر مظفری - ترکیه
277. داریوش معمار
278. محمد رضا معینی - امریکا
279. جیران مقدم - اسپانیا
280. حسین مقدم
281. نرگس مقدم – هلند
282. ربابه مقیمی
283. حسن مکارمی - فرانسه
284. ابراهیم مکی - فرانسه
285. پروین ملک – کالیفرنیا
286. مجید ملکی - ایران
287. مرتضی ملک محمدی
288. امیر ممبینی – سوئد
289. خلیل مومنی - دانمارک
290. نوید مومنی – سوئد
291. ابراهیم مهتری - فرانسه
292. علی اکبر مهدی – امریکا
293. آیدا مهرانی - سوئد
294. مهدی مهرنوش - امریکا
295. آندره مهرداد مهدیانفر – اسپانیا
296. همایون مهمنش – آلمان
297. سیامک مویدزاده - آلمان
298. سراج الدین میردامادی – فرانسه
299. نیکی میرزایی - سوئد
300. انور میرستاری - بلژیک
301. زینت میر هاشمی – فرانسه
302. جلال نادری – آلمان
303. رضا ناصحی - فرانسه
304. احمد نجاتی – بلژیک
305. پریسا نصرآبادی – سوئد
306. نسترن نصیرزاده - فنلاند
307. اردشیرنظری - سوئد
308. بهروزنظری – انگلستان
309. مجتبی نظری - هلند
310. فرهاد نعمانی – فرانسه
311. عیدی نعمتی - کانادا
312. داوود نوائيان – سوئد
313. پرتو نوری علا - امریکا
314. مهسا نوروززاده
315. شاهین نوروزی - کانادا
316. احمد نوین - سوئد
317. ایرج نیری – فرانسه
318. داوود نیکو – نروژ
319. صحرا نیکو – نروژ
320. مانی نیک _ نروژ
321. مزدک نیکو - نروژ
322. احد واحدی - آلمان
323. مازیار واحدی – نروژ
324. رضا وظیفه مند - هندوستان
325. ژاله وفا - آلمان
326. مهسا ولی زاده – آلمان
327. کیومرث ویسی - هلند
328. عطا هودشتیان – کانادا
329. رضا هومن - کانادا
330. رضا هیوا- فرانسه
331. هنگامه هویدا – ایران
332. محمد حسین یحیایی - سوئد
333. بهزاد یغمائیان - امریکا
334. محسن یلفانی – فرانسه
335. جاسم یوسفی - سوئد
336. علی یوسفی – دانمارک
337. میترا یوسفی – آلمان
338. شهرزاد ییلاقی - آلمان
تشکّل ها، گروه ها، احزاب، رسانه ها و ... :
339. انجمن بیان بلژیک
340. کمیته ی جوانان بلژیک
341. جمعی از فعالان کارگری ( جافک)
342. گروه پروسه ( ایران - ترکیه)
343. کانون پژوهش فرهنگ ايران در گوتنبرگ، سوئد
344. انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران - پاریس
345. مرکز آموزشی ایران - گوتنبرگ
346. سایت لج ور
347. رادیو راه کارگر
348. شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا
349. رادیو ندا
350. کادر تحریریه سایت آذربایجان - نشریه اینترنتی دموکراتهای چپ آذربایجان ایران
351. Committee for the Support of Political Prisoners in Iran-Berlin
- Germany
352. فدراسیون اروپرس – بلژیک
353. رادیو پیشگام
354. کانون مبارزه با نژادپرستی و عرب ستیزی ایران
355. کانون همبستگی با کارگران ایران - گوتنبرگ
356. انجمن فرهنگی اندیشه - گوتنبرگ
357. رادیو همبستگی با کارگران - گوتنبرگ
358. رادیو همراه - گوتنبرگ
359. آسیل کمیته گروه ایران - گوتنبرگ
360. کمیته ی یادمان کشتار زندانیان سیاسی دهه ی شصت در ایران-مونترال- کانادا
"اخلال در هدفمند کردن یارانه ها"، دلیل بازداشت فریبرز رئیس دانا
خبرگزاری هرانا - عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، درباره بازداشت فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان سرشناس، که شنبه گذشته پس از مصاحبهای که در مورد طرح هدفمند کردن یارانهها با کانال تلویزیونی فارسی بیبیسی داشت بازداشت شد، به صراحت اتهام وی را اخلال در این طرح دانست.
دادستان تهران گفت: "این شخص پروندهاش در دستور کار نیروهای اطلاعاتی و قضایی است که مصاحبه وی با رسانههای بیگانه دستگیری وی را تسریع کرد چون وقتی در آستانه اجرای طرح بزرگی هستیم حق نداریم در آن اخلال ایجاد کنیم."
فریبرز رییس دانا در نخستین ساعات بامداد يكشنبه ۲۸ آذر، پس از اعلام خبر آغاز اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها توسط محمود احمدی نژاد، در تهران بازداشت شد.
براساس گزارش رادیو فردا دولت آبادی در ادامه در مورد پنج روزنامهنگار و همچنین سرمایهگذار روزنامه شرق که به تازگی بازداشت شدهاند گفت: "این روزنامهنگاران جرایم امنیتی داشتند و اقدامات آنها ارتباطی با روزنامهنگاری نداشته و بیشتر در صدد صدور اطلاعیه و بیانیه بودهاند."
دادستان تهران افزود: "این شش روزنامهنگار در دو مرحله توسط ماموران امنیتی و اطلاعاتی شناسایی و دستگیر شدند."
احمد غلامی، فرزانه روستایی، کیوان مهرگان، ریحانه طباطبایی و امیرهادی انواری، پنج روزنامهنگاری هستند که به همراه علی خدابخش، سرمایهگذار روزنامه شرق از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدهاند.
در همین حال هادی حیدری، کارتونیست روزنامه شرق نیز به همراه فاطمه عربسرخی، علیرضا طاهری و محمد شفیعی (از جوانان نزدیک به حزب مشارکت) به طور جداگانه دستگیر شدهاند.
دادستان تهران در باره نازنین خسروانی، روزنامهنگار دیگری که از آبان ماه امسال در زندان به سر میبَرد گفت وی نیز "به جرم اقدام علیه امنیت ملی" دستگیر شده است و پرونده وی نیز به زودی به دادگاه فرستاده میشود.
دادستان تهران افزود: "این شش روزنامهنگار در دو مرحله توسط ماموران امنیتی و اطلاعاتی شناسایی و دستگیر شدند."
احمد غلامی، فرزانه روستایی، کیوان مهرگان، ریحانه طباطبایی و امیرهادی انواری، پنج روزنامهنگاری هستند که به همراه علی خدابخش، سرمایهگذار روزنامه شرق از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدهاند.
در همین حال هادی حیدری، کارتونیست روزنامه شرق نیز به همراه فاطمه عربسرخی، علیرضا طاهری و محمد شفیعی (از جوانان نزدیک به حزب مشارکت) به طور جداگانه دستگیر شدهاند.
دادستان تهران در باره نازنین خسروانی، روزنامهنگار دیگری که از آبان ماه امسال در زندان به سر میبَرد گفت وی نیز "به جرم اقدام علیه امنیت ملی" دستگیر شده است و پرونده وی نیز به زودی به دادگاه فرستاده میشود.
در همین حال عباس جعفری دولتآبادی دلیل بازداشت اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران را که ماهها در زندان به سر میبرند "امنیتی" اعلام کرد.
دادستان تهران گفت: "این افراد اتهام امنیتی داشتهاند و جرایم امنیتی مرتکب شدهاند که برخی حکم گرفتهاند و برخی منتظر صدور حکم هستند."
رضا شهابی، مرتضی کمساری، غلامرضا غلامحسینی و علیاکبر نظرآبادی از اعضای سندیکای شرکت واحد تهران هستند که در ماههای اخیر به زندان افتادند.
این در حالی است که منصور اسانلو و ابراهیم مددی، رئیس و معاون این سندیکا از سال 1386 به زندان افتادهاند و مقامهای جمهوری اسلامی به درخواستهای داخلی و بینالمللی برای آزادی آنها پاسخی ندادهاند.
دادستان تهران گفت: "این افراد اتهام امنیتی داشتهاند و جرایم امنیتی مرتکب شدهاند که برخی حکم گرفتهاند و برخی منتظر صدور حکم هستند."
رضا شهابی، مرتضی کمساری، غلامرضا غلامحسینی و علیاکبر نظرآبادی از اعضای سندیکای شرکت واحد تهران هستند که در ماههای اخیر به زندان افتادند.
این در حالی است که منصور اسانلو و ابراهیم مددی، رئیس و معاون این سندیکا از سال 1386 به زندان افتادهاند و مقامهای جمهوری اسلامی به درخواستهای داخلی و بینالمللی برای آزادی آنها پاسخی ندادهاند.
هدفمندسازی یارانهها و سراب اقتصاد آزاد
بهداد بردبار
از سوی دیگر حذف یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی در دولتهای موسوم به «سازندگی»، «اصلاحات» و «دولت مهرورزی» موافقان و مخالفان بسیاری داشته است. در حالیکه بسیاری از موافقان این طرح از زمره مخالفان دولت احمدینژاد هستند، اما بهرغم مخالفت با سیاستهای او معتقدند باید با رعایت جوانب انصاف از طرحهای مثبت دولت حمایت کرد و از سویی برخی از نمایندگان اصولگرا و حامی دولت احمدینژاد به شدت با این طرح مخالفت کردند.
موافقان بر این باورند که با آزادسازی اقتصاد میتوان از مداخله و سلطهی دولت در این حوزه جلوگیری کرد.
دکتر مسعود نیلی، مدرس اقتصاد در دانشگاه شریف یکی از موافقان طرح آزادسازی اقتصادی میگوید: «بحث اصلاح قیمت حاملهای انرژی همواره مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان كشور بوده و در حال حاضر با توجه به هزینهی روزافزونی كه اعمال سیاستهای نادرست به اقتصاد كشور وارد میكند، دولت ناگزیر است به اصلاحات در زمینهی اصلاحات درقیمت حاملهای انرژی بپردازد.»
او با اشاره به اثرات پرداخت یارانهها بر بیثباتی اقتصاد کلان کشور میافزاید: «در کشورهایی که یارانههای انرژی برقرارند، این یارانهها معمولاً هزینههای سنگینی را بر بودجه دولت تحمیل میکنند. در مطالعهای که صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۰۲ منتشر کرده هزینهی یارانههای انرژی در بسیاری از کشورهای تولیدکنندهی نفت، بیشتر از کل کسری بودجه برآورد شده است.
به گفتهی این کارشناس اقتصادی علاوه بر عدم تعادل در بودجه، افزایش مصرف انرژی ناشی از قیمتهای نسبی پایین انرژی، باعث کاهش صادرات مواد سوختی و افزایش واردات انرژی و در نتیجه بدتر شدن وضعیت تراز مبادلهی انرژی خواهد شد. این کسری تراز مبادله، به علت اثری که بر تراز پرداختهای یک کشور میگذارد باعث بروز بیثباتی در سطح اقتصاد کلان می شود.
نیلی در توضیح سایر اثرات منفی ناشی از طراحی غلط یارانههای انرژی میگوید: «قاچاق سوخت به خارج از کشور محصول پرداخت یارانه به مواد سوختی است. کمتر بودن قیمت داخلی سوخت نسبت به قیمت کشورهای همسایه باعث میشود تا قاچاق سوخت به این کشورها دارای صرفه اقتصادی شده و این پدیده گسترش بیابد.»
مخالفان اجرای طرح آزادسازی قیمتها نطر دیگری دارند.سعید لیلاز، صاحبنظر در عرصهی اقتصاد از جمله این مخالفان است که میگوید: «اگر موانع دیگر در طرح هدفمند کردن یارانهها برداشته نشود، کلیت این طرح موفق نخواهد بود. حذف یارانهها براى اینکه روزى سدهاى مقدماتىتر برداشته شوند خیلى خوب و مفید است. البته در حال حاضر استراتژى دولت این است که فقط روى هدفمند کردن یارانهها متمرکز شود نه بر روى یک استراتژى جامع اقتصادى - اجتماعى به نام آزادسازى اقتصادى.به این ترتیب موافقان اقتصاد بازار آزاد باید به این نکته توجه داشته باشند که آزادسازی قیمتها در صورتی مفید خواهد بود که دولت همزمان به اصلاحات دیگری نیز در عرصهی فعالیتهای اقتصادی بپردازد.»
ناهمگونی عملکرد دولت ایران و اجرای توافقنامه واشنگتن
بر اساس تجربههای جهانی که در این زمینه وجود دارد دولتهای خواستار «آزادسازی اقتصاد» باید دست کم به ده دستورالعمل شناخته شده احترام بگذارند. این دستورالعملها بیست و یک سال قبل از سوی سازمان غیر دولتی «اقتصاد بینالملل» تعیین شده و با عنوان توافقنامهی واشنگتن شناخته میشود. این دستورالعملها که از سوی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول به دولتهای موافق بازار آزاد توصیه میشوند عبارتند از:
یک: دولتها موظفند در امور مالی خود منظم بوده و بودجهی سالانه را با دقت تهیه کنند و خود را موظف بدانند تا به بودجه و طرحهای از پیش نوشته شده پایبند بمانند. به استقلال بانک مرکزی احترام بگذارند و در سیاستهای پولی مداخله نکنند.
دو: تغییر رویهی پرداخت یارانهها (به طور خاص تغییر رویهی پرداخت یارانههای همگانی) و جایگزین کردن پرداخت یارانهها با سرمایهگذاری در طرحهایی که به رشد اقتصادی و کمک به فقرا منجر شود. سرمایهگذاری در طرحهای آموزش ابتدایی و سواد آموزی، بهداشت و درمان و سرمایهگذاری در طرحهای زیر بنایی و کاهش بودجهی نظامی دولتها.
سه: اصلاح نظام مالیاتی به شکلی که بخش عمدهای از افراد جامعه در نظام مالیاتی ثبت شده باشند و مالیات پرداخت کنند.
چهار: نرخ بهرهی بانکی توسط بازار تعیین شود. بهرهی بانکی باید مثبت و متعادل باشد.
پنج: ایجاد بازار ارز رقابتی، بدون دخالت دولت.
شش: آزادسازی تجارت. بهطور مشخص آزادسازی واردات بدون ایجاد موانع و محدودیت درمیزان واردات کالا یا حذف و کاهش تعرفههای گمرکی.
هفت: رفع موانع بر سر سرمایهگذاری خارجی.
هشت: خصوصیسازی داراییهای دولت.
نه: آزادگذاری- حذف قوانین و مقرراتی که جلوی رقابت آزاد و ورود رقیبان جدید به بازارها را میگیرد.
ده: احترام به حق مالکیت افراد و شرکتها و امنیت حقوقی. ایجاد نظام قضایی کارآمد و مستقل.
با شاخص قرار دادن این اصلاحات، بررسی سایر کشورهایی که به سوی اقتصاد آزاد حرکت کردهاند و مقایسهی آنها با عملکرد دولت احمدینژاد در سالهای گذشته نشان میدهد که این دولت هیچ علاقهای به انضباط مالی ندارد و بارها از مجلس خواسته بودجهی جاری را افزایش دهد. البته این درخواست در بیشتر مواقع با اعتراض نمایندگان مجلس همراه بوده است. پیش از این نیز کارشناسان به صورت مکرر در مورد اثرات تورمی افزایش بودجه هشدار داده بودند. با اینهمه رئیس دولت دهم مدتهاست که در یک دهنکجی آشکار به سنت تنظیم لایحهی بودجه از حجم این لایحه کاسته و جزئیات طرحهای دولت را در بودجه لحاظ نمیکند تا با اختیار لازم هرگاه که صلاح دید بدون اطلاع مجلس نحوهی تخصیص بودجه را تغییر دهد.
صاحبنظران معتقدند دولت قصد دارد با حذف یارانهها مبالغ بیشتری را به طرحهای نظامی و امنیتی اختصاص دهد. بهعبارت دیگر به نظر نمیرسد دولت ایران استراتژی مدونی برای کاهش فقر، افزایش کار و گسترش خدمات درمانی همگانی داشته باشد.
همچنین در شرایطی که دولت با فرستادن برگههای خوداظهاری قصد داشت به سنجش درآمد خوانوارهای ایرانی بپردازد، کارشناسان به این مسئله اشاره کردند که بسیاری از شهروندان اطلاعات مغشوشی را در اختیار دولت قرار دادهاند و دولت ایران تاکنون نتوانسته یک نظام مالیاتی گسترده ایجاد کند و میزان درآمد و مخارج شهروندان ایرانی را در یک سیستم مشخص به ثبت برساند. به این ترتیب دولت نمی تواند نیازمندان را به درستی شناسایی کند و به تعیین مالیات بر اساس درآمد افراد بپردازد. همچنین به اعتقاد کارشناسان در حال حاضر نرخ بهرهی بانکی توسط بازار مشخص نمیشود و دولت در تعیین نرخ بهرهی بانکهای دولتی و خصوصی مداخله میکند. این در حالی است که بازار ارز نیز رقابتی نیست و قیمت ارزها به صورت مصنوعی پایین نگه داشته شده و صادرکنندگان ایرانی با قیمتهای موجود توان رقابت با رقیبان خارجی را از دست دادهاند.
از سوی دیگر دولت ایران قادر نیست در کوتاهمدت به آزادسازی ورود کالاها بپردازد و تعرفههای گمرکی را حذف کند. در این شرایط حتی شرکتهای بزرگ تولیدی ازجمله شرکتهای تولید خودرو از این توانایی برخوردارند که با اعمال فشار به دولت از ورود خودروهای خارجی جلوگیری کرده یا دولت را به محدودسازی واردات مجبور کنند تا به این ترتیب این شرکتها بازار کشور را در انحصار خود نگه دارند.
ایران توانایی جذب سرمایهگذاران خارجی را ندارد. ایران با تحریمهای گستردهی مالی مواجه است و به دلیل ریسک بالای سرمایهگذاری در این کشور، سرمایهگذاران بزرگ علاقهای برای ورود به بازار ایران ندارند. مهمترین نمونهی قابل ذکر بخش نفت و گاز کشور است که به دلیل تحریمهای ایالات متحده شرکتهای بزرگ پروژههای میلیاردی را نیمهکاره رها کرده و علاقهای به همکاری با دولت ایران ندارند.
اگرچه دولت ایران در سالهای اخیر طرحهایی در راستای خصوصیسازی اجرا کرده اما بخش عمدهی داراییهای دولت تنها به نهادهای نیمه دولتی یا گروههای مافیایی حامی حاکمیت واگذار شده است. حتی واگذاری شرکت مخابرات ایران که در جهت «خصوصیسازی» صورت گرفت، به گفتهی نمایندگان مجلس برخلاف قانون بوده است. حتی کمتر رسانهای در ایران این اتفاق مهم را خصوصیسازی قلمداد کرد. تا جایی که برخی رسانهها در رویکردی انتقادی از شبه دولتیسازی یا نیمه دولتیشدن مخابرات خبر دادند. در همین رابطه سایت «الف» وابسته به احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از فروش سهام شرکت مخابرات به عنوان «میخی بر تابوت خصوصیسازی» یاد کرد و در گزارشی در دویچهوله از این اتفاق به عنوان یک معاملهی جنجال برانگیز نام برده شد که در آن بلوک ۵۰ درصدی شرکت مخابرات ایران در جریان یک معاملهی هشت میلیارد دلاری در بازار بورس، به «کنسرسیوم اعتماد مبین» واگذار شد که یکی از سهامداران اصلی این کنسرسیوم، بنیاد تعاون سپاه پاسداران است.
علاوه بر همهی اینها، صاحبان کسب و کار به خوبی میدانند که نهادهای مافیایی مرتبط با حاکمیت، انحصار واردات بسیاری از کالاهای ضروری را در اختیار دارند. در همین زمینه انحصار واردات چای، شکر، سیگار و سایر کالاهای مصرفی بر کسی پوشیده نیست. در بخش عمرانی نیز سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید و سایر نهادها با ترتیب دادن مناقصههای صوری در بسیاری از پروژهها امکان رقابت را از بخش خصوصی سلب میکنند. به همین دلیل بیراه نیست اگر بگوییم که دولت ایران در مبارزه با فساد دولتی و رانتخواری ناموفق بوده و این موارد از جمله مهمترین موانع رقابت آزاد بخش خصوصی است.
در مورد آخرین دستورالعمل توافقنامهی واشنگتن و احترام به مالکیت خصوصی و امنیت قضایی نیز در موارد مختلفی مشاهده شده که دستگاه قضایی و اطلاعات در ایران در تصرف اموال شهروندان دست داشتهاند. از سوی دیگر دستگاه قضایی کشور بسیار ناکارآمد به نظر میرسد و بسیاری از قضات از استقلال رای برخوردار نیستند. به همین دلیل حاکمیت می تواند در تصمیمهای دادگاهها تاثیر بگذارد.
بررسی موارد دهگانهی توافقنامهی واشنگتن و امکان اجرای آنها در ایران گویای این مطلب است که برقراری اقتصاد آزاد و رقابتی نیازمند تحقق مجموعهای از اصلاحات سیاسی- اجتماعی است و تنها با حذف یارانهها نمیتوان مدعی شد که نقش دولت در اقتصاد کاهش یافته و جامعه توانمند میشود. اقتصاد ایران تولیدمحور نیست و بسیاری از تولیدکنندگان در حال ورشکستگی به سر میبرند و ایران سهم بسیار اندکی از تجارت جهانی را به خود اختصاص میدهد. در چنین شرایطی اگر دولت میخواهد وضعیت اقتصادی را با بهبود مواجه سازد، ابتدا باید برای لغو تحریمها در عرصهی بینالمللی تلاش کند؛ تحریمهایی که علیه برنامهی هستهای شکل گرفتهاند. همچنین باید در عرصهی داخلی با احترام گذاشتن به حقوق شهروندان در جهت توانمند سازی جامعه گام بردارد.
.
هدفمندسازی یارانهها یا حامیپروری برای حکومت؟
مسئلهی مهمی که در اجرای هدفمندسازی یارانهها و آزادسازی قیمتها به فراموشی سپرده شده این است که دولت چگونه میخواهد به تشخیص قشرهای کم درآمد جامعه و اختصاص یارانهی بیشتر به آنها بپردازد؟
دکتر فریبرز رییس دانا، یکی از منتقدان اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها پیش از این در مصاحبهای دراین رابطه به صدای آمریکا گفته بود: «دولت جمهوری اسلامی به دلیل افتادن در تنگنای شدید اقتصادی به سمت حذف یارانهها حرکت میکند. در واقع آنچه از آن به عنوان پرداخت نقدی یارانهها به دهکهای پایین درآمدی یاد میشود تنها راهی است برای فرار از پرداخت یارانهها. تا زمانی که درآمدهای نفتی در اختیار دولت بود دولت، طرح حذف یارانهها را اجرا نمی کرد، ولی از زمانی که درآمدهای نفتی فروکش کرده دولت در جهت حذف یارانهها حرکت میکند. در عین حال دولت تلاش نمیکند تا هزینههای غیر ضروری خود همچون هزینههای نظامی را کاهش دهد بلکه هزینههای اقشار محروم را بالا میبرد و فشار مضاعفی را به اقشار آسیبپذیر وارد میکند. او افزود دولت برای کاهش هزینهها جلوی رانتخواری را نمیگیرد.»
بر اساس گفتههای این کارشناس اقتصادی، هیچ تضمینی وجود ندارد که در پنج سال آینده دولت یارانهها را به صورت نقدی پرداخت کند. این در حالی است که مبالغ پرداختی نیز بر اثر تورم ارزش خود را از دست خواهند داد.
رییس دانا همچنین میافزاید: «جمهوری اسلامی قصد دارد با تخصیص یارانهها به بخش خاصی از جامعه حامیپروری کند و این مبالغ را به افرادی که در نهادهای حکومتی عضویت دارند پرداخت کند و کاری کند تا بقیهی افراد جامعه دست دریوزگی پیش دولت دراز کنند و محتاج کمکهای دولتی بشوند.»
این کارشناس با اشاره به اینکه دولت قصد دارد از یک بحران اقتصادی فرار کند و این بار را بر دوش اقشار محروم جامعه بیاندازد، میگوید: «احتمال دارد بخشهایی از جامعه بر اثر فشار مالی حذف یارانهها واکنشهای غیر مترقبهای از خود نشان دهند اما حاکمیت قصد دارد همچون گذشته معترضان را سرکوب کند.»
بر اساس گفتههای رییس دانا، اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها بهطور حتم تورم، بیکاری و رکود تورمی را افزایش میدهد و و به کاهش کیفی سطح زندگی شهروندان منجر میشود.
نگارنده بدون نقد اقتصاد بازار آزاد قصد دارد به اقتصاددانان نئولیبرال یادآور شود آنچه دولت احمدینژاد قصد دارد اجرا کند خصوصیسازی و یا حرکت به سوی اقتصاد لیبرال نیست. این گروه از اقتصاددانان همانقدر در اشتباه به سر میبرند که گروه دیگر اقتصاددانان سوسیالیست احمدینژاد را قهرمان تودهها میدانستند.
دکترجواد صالحی اصفهانی پیش از انتخابات دهم ریاست جمهوری معتقد بود دولت احمدینژاد با بهبود وضعیت تقسیم ثروت توانسته پایگاه گستردهای را در بین اقشار محروم کسب کند، اما برخلاف گفتهی اصفهانی حوادث پس از انتخابات و اعتراضهای گستردهی کارگران بیدستمزد گواه روشنی بر غلط بودن مدعای او است. همچنین در جریان رقابتهای انتخاباتی بحث بر سر تورم و بیکاری نقطهی مرکزی مباحث رقیبان انتخاباتی بود.
اصفهانی امروز به زمرهی موافقان طرح هدفمندسازی یارانهها پیوسته است.در آخر باید از موافقان این طرح پرسید اگر این طرح به نفع مردم است پس چرا حاکمیت منتقدان را بازداشت میکند و چرا نیروهای مسلح را در جایگاههای توضیع بنزین مستقر میکند؟ آیا اصلاحات اقتصادی مردمی به نیروی قهریه نیاز دارد؟
منابع
http://www.irdiplomacy.ir/index.php?Lang=fa&Page=26&DWritingId=546&
Action=DWritingBodyView
http://www.hamshahrimags.com/NSite/FullStory/News/?Id=6503
ملیحه محمدی
کمال اطهاری: مسئله این است که بهنظر میرسد این دولت، یعنی این هیئت دولت یا به قول انگلیسیها Government دارد نقشی را بر عهده میگیرد که بیشتر از جایگاهش است.
اگر بخواهم تشبیه کنم، میتوانم بگویم که هیئت دولت مانند مخچه در مقابل مغز است. یعنی کل آن چیزی که در زبان انگلیسی State نامیده میشود و در زبان فارسی بازهم دولت ترجمه میشود، شامل سه قوه است که قوهی مجریه یکی از آنها است. یعنی کل قوهی مجریه و نه فقط هیئت دولت که شامل سازمان برنامه، وزارتخانهها، مؤسسات پژوهشی و ... است). قوای دیگر هم مجلس، قوهی قضاییه و حوزهی عمومی هستند. اینها مجموعهی مغز یک جامعه را تشکیل میدهند.
Government یا هیئت دولت نسبت به این مجموعه، مانند یک مخچه میماند. خب مخچه، مجری فرامین مغز است. وقتی مخچه میآید جایگزین کل اینها میشود، از آن زمینهسازیای که مورد بحث بود، دور میشود. اصلاً به آنها نمیپردازد و فقط فرمان میدهد. الان فرمان میدهد که اصلاحات اقتصادی بهوجود بیاید، بدون اینکه آن مبانی ساخته شده باشند.
این فرمان، همانطور که الان مجلس هم ایراد میگیرد، یک پشتیبانی دارد که نیروی نظامی است. از نظر من، سپاه همانطور که مدعی است، ممکن است آرمانیترین ارتش جهان باشد، ولی حضور آن در همهی عرصههای اقتصاد، هم آن آرمان را میتواند نابود کند و هم اقتصاد را.
الان واقعیت این است که هیچگونه نهادهای لازم برای اینکه آزادسازی قیمتها بتواند به تخصیص بهینهی منابع بیانجامند، حتی طبق توصیههای مثلاً مجمع اقتصاد جهانی، ساخته نشده است. آخرین توصیههایی که مجمع اقتصاد جهانی در همین سال ۲۰۰۹، ۲۰۱۰ داشت این بود که شما باید بیایید یکسری نهادها را بسازید که رقابتپذیر باشند و بعد بتوانید نوآور باشید.
ممکن است بیشتر توضیح بدهید که نهادهایی که باید پیش از اجرای این قانون ساخته میشدند و هنوز ساخته نشدهاند، کدامها هستند؟ در عمل چه اشارهای میتوانید به آن موارد کنید؟
وقتی اصلاحات اقتصادیای صورت میگیرد که یک وجه آن هدفمند کردن یارانهها با آزادسازی قیمتها است، هدف این است که تخصیص بهینهی منابع صورت بگیرد. من به عنوان یک اقتصاددان یا اقتصادخوان حتماً میگویم میبایست از سازوکار قیمت و بازار برای تخصیص منابع استفاده کرد، اما مشکل ما این است که این سازوکار در حال حاضر بهوجود نیامده است.
یعنی مثلاً فرض کنید صنایع ما دارند زیادی انرژی مصرف میکنند. واحدهای مسکونی ما، حدود سه یا چهار برابر یک واحد مسکونی مشابه در اروپا مصرف انرژی دارند. حالا ما آزادسازی قیمتها را صورت میدهیم که بتوانیم تخصیص بهینهی منابع انجام بدهیم که بتوانیم انرژی کمتر مصرف کنیم؟ پس نهادهای لازم برای اینکه تولیداتمان را پیشرفتهتر کنیم، ساختمانهایمان را عایقبندی بیشتری کنیم و یا صنایع اتومبیلسازیمان که بتواند تولید پیشرفتهای را ارائه کند، کجا هستند؟
قبلاً باید محیط نوآوری و برنامهی نوآوری در سطح کشور و در سطح هر منطقه و تقسیم کار مابین آنها صورت گرفته باشد که به این ترتیب بتوانند آن صنایع از این واقعی شدن قیمت، برای تخصیص بهینهی منابع و کارآمدی در تولید استفاده کنند و رقابت کسب کنند.
ولی آیا این پرسش پیش نمیآید که ترمیم این ساختارها و نوسازی آنها، به نوعی که ساختمانها با عایقبندی مناسب ساخته شوند یا تأسیسات صنعتی اتلاف انرژی نکنند، چقدر زمان میبرد؟ بهنظر میآید در حیات یکی دو دولت، این ساختارها نمیتوانند ترمیم شوند. آیا در تمام این مدت، باید ذخایر انرژی ایران، اینقدر ارزان به بازار عرضه و به منطقه قاچاق شوند؟ این ضرر روی ضرر بهوجود نمیآورد؟
این کار پنج تا ۱۰ سال طول میکشد. شما حتماً یادتان هست موقعی که فروپاشی سوسیالیسم دولتی اتفاق افتاده بود، یکی از اقتصاددانهای امریکایی که متعلق به اجماع واشنگتنی بود، عنوان کرد که مابین این سوسیالیسم و اقتصاد دولتی، با سرمایهداری و اقتصاد بازار، با دو گام نمیشود پرید. شکاف میان این دو به گونهای است که اگر بخواهی حتی یک گام بزنی، توی پرتگاه میافتی.» چینیها به او جواب دادند: «اصلاً چرا ما باید بپریم، ما پل میزنیم.»
پل در اینجا، از نظر شما، آماده کردن نهادهایی است که به جلوگیری از اتلاف انرژی کمک کند؟
بله؛ این پل توی کرهی جنوبی، بین پنج تا ۱۰ سال طول کشید. در چین و هندوستان هم همینطور. در برزیل هم بهخصوص بعد از اینکه سوسیال دمکراتها آمدند، به همین ترتیب پیش رفت. یعنی اتفاقاً کشورهایی که دچار نوسانات عجیب و غریب نشدند، توانستند مابین مردم و بازار یا بین برنامه و بازار پل بزنند.
یعنی ترمیم این ساختارها در صنایع، در تأسیسات، پنج تا ۱۰ سال زمان میبرد؟
بله؛ مثلاً برنامهی چهارم که حکومت آن را برای یک اقدام شعاری و پوپولیستی متوقف کرد و اجازه نداد که درجه به درجه قیمتها بالا برود؛ آنهم با یک شیوهی منسوخ. این شیوه در واقع شوکدرمانی است. منظورم این است شیوهای است که شما یک مرتبه قیمتها را آن هم در سطح قیمت جهانی افزایش بدهید.
همسانسازی با قیمتهای جهانی چه ایرادی دارد؟
الان واقعیتی که هست، این است که ما قیمتهایمان را جهانی میکنیم. خب! وقتی شما قیمتها را جهانی میکنید، لابد میخواهید در سطح جهانی رقابتپذیر هم بشود. وگرنه برای چه میخواهید این کار را انجام بدهید؟ برای اینکه ملت در سطح قیمت، هیچ وقت از دولت خود سوبسید نمیگیرد.
شما میتوانید به گونهای ساماندهی کنید که حداقل یک دورهی پنج یا دهساله طی بشود. مجمع اقتصاد جهانی سه دوره میچیند؛ یک دورهی زیرساختی و نهادی، یک دورهی آماده کردن نهادها و شرکتهای خصوصی و یک دورهی نوآوری. این سه دوره کاملاً در تمام اسناد موجود هست. مگر اینکه یک لیبرالیسم ضعیف به دورهبندیهایی که حتی مجمع اقتصاد جهانی ارائه میکند، توجه نکند.
بر اساس این دورهبندی، سیاستهای اقتصادی و قیمتها و نحوهی آزادگذاری قیمتها، آن هم در بخشهای مختلف، تفاوت میکند. شما ممکن است قیمتها را در یک بخش آزاد کنید، در بخش دیگر نکنید. بخش پیشرو را انتخاب کنید. کاری که مثلاً چینیها کردند. بخشهای مقدم و جغرافیاییهای معین را برای آزادسازی انتخاب کردند. یا شیوهی دیگری که هندیها و یا برزیلیها بهکار بردند.
این برنامهای است که مغز میچیند، ولی وقتی مخچه حرف مجلس را گوش نمیکند، با قوهی قضاییه همانطور که این روزها دیدیم، زدوخورد پیدا میکند؛ حوزهی عمومی که دیگر هیچ. یعنی اصلاً با آن کاری ندارد. سازمان برنامه و بودجهی آن را هم منحل میکند. هیچکدام از نهادسازیهایی که در دستور کار برنامهی سوم و چهارم بودند شروع نشدند. چون اگر از برنامهی سوم و چهارم شروع شده بود، ما دیگر الان در انتهای آن نهادسازیها بودیم و میتوانستیم وارد این مسیری که الان انتخاب شده بشویم.
اشاره میکنید که این قانون میتوانست در برنامهی سوم و چهارم اجرا شود یا مقدمات آن تاکنون فراهم شده باشد که به علت مخالفتهایی که صورت گرفته، انجام نشده است. عدهای هم معتقدند که اجرای چنین قوانین دشواری که با مقاومت هم روبهرو شده است، شاید بهتر باشد توسط دولتی مانند دولت احمدینژاد صورت بگیرد که اساساً مخالفتها را نادیده میگیرد و هرکاری میخواهد انجام میدهد. این شاید راه را در دولتهای بعدی، برای باقی کارهایی که لازم است، یا تصحیحاتی که باید صورت بگیرد، آماده کند. در این مورد چه نظری دارید؟
یک سری دانههای کل در جاهایی نشستهاند و همهی حیات یک ملت را در آزادسازی قیمت خلاصه کردهاند و میگویند حال که این دولت این کار را کرده است، خیلی خوب است.
اما با این کار چه اتفاقی میافتد؟ آن اتفاقی که این اکونومیسم مبتذل میگوید، تمام حیات یک ملت را خلاصه میکند در اینکه اگر آزادسازی قیمتها، حتی بدون نهادهای بازار و بدون نهادهای دمکراتیک انجام بگیرد، بالاخره دولتهای آینده منعفت میبرند. مثل این میماند که شما گمان ببرید یک نفر که هیچ تحصیلی نکرده، هیچ کاری نکرده و هیچ پیشرفتی نکرده، همینقدر که یاد بگیرد در بازار چانه بزند، برای پیشرفت او کفایت میکند، اما او میتواند چانه بزند و تروریست شود.
مسئله این است که این دولت که انحصار خیلی چیزها را داشت. حالا آزادسازی قیمتها شده است. مخابرات مال یکی از این نهادهای نظامی است که مجلس به آن ایراد میگیرد. حالا آزادسازی قیمتها هم اجرا شده است. در اینجا چه کسی برنده است؟ قبلاً حداقل جامعه برای ارتباطات خود در عصری که عصر اطلاعات هم هست، اینقدر اسیر پول نبود. الان سانسور پول میتواند بهجای دیگر سانسورها عمل کند. یعنی ملت نمیتواند ارتباط برقرار کند.
این همان انحصار دولتی است که در ادبیات سیاسی، هم رادیکالها و هم لیبرالها از آن نام بردهاند. هم مارکس گفته و هم آدام اسمیت. بعد دلشان خوش است؟! این که اکونومیسم مبتذل است.
یعنی با آزادسازی قیمتها، همهچیز در ایران بهسامان میشود؟! در مباحثهای هم میشنیدم که میگفتند: «بازار است که میتواند دمکراسی را به ارمغان بیاورد.» حتی استقلال نسبی نهادها و مبانی جداگونهی نهادها را رعایت نمیکردند. در واقع، جامعه را میخواهند در اقتصاد نقش بزنند، نه برعکس. کاری به جریانات رادیکال هم میتوانیم نداشته باشیم، به همین نهادگراهایی (اقتصاددانهایی) که در این چند ساله نوبل گرفتهاند، بپردازیم.
با برخوردی که دولت با انتقادکنندگان طرح هدفمند کردن یارانهها دارد، چه خواهید کرد؟
در «امثال و حکم» آمده است که حکیمی به پادشاهی درمانی را تجویز کرده بود که مقداری دردناک بود. وقتی آمدند آن درمان را برای پادشاه انجام بدهند و او را خواباندند که درمانش کنند، دردش آمد و گفت خود این حکیمباشی را دراز کنید.
خب! الان اقتصاددانی مانند فریبرز رییسدانا گرفتار و بازداشت شده است؛ آنهم به خاطر اینکه این هشدارها را داده است. این بیمعنا است. دلیل ندارد که حکیمباشی را دراز کنند. در واقع، در همان تعبیری که من کردم، مخچه فرامین مغز را برنمیتابد و حتی میخواهد که او ساکت بماند.
واکنش های داخلی و خارجی به بازداشت فریبرز رئیس دانا
بازداشت فريبرز رئيس دانا، پژوهشگر اقتصادی و اقتتصدادان منتقد، انتقادهاي گسترده ای را در داخل و خارج از ايران به همراه داشته است.
فريبرز رئيس دانا چند ساعت پس از انتقاد شديد از قانون هدفمند شدن يارانه ها، در حدود ساعت يک نيمه شب ۲۷ آذر سال جاری توسط چند مامور امنيتی بازداشت شد.
انجمن اقتصاددانان خاورميانه، که انهادی بين المللی متشکل از اقتصاددانان علاقمند به مسايل خاورميانه است، در بيانيه ای نوشت:« در حالی که در جوامع دموکراتيک، دانشمندان و دانشگاهيان آزادند و حتی تشويق می شوند تا در گفت وگو در باره مسايل مربوط به امور سياست های عمومی مشارکت کنند، دکتر رئيس دانا به دليل بيان ديدگاه تخصصی اش در مورد وضعيت اقتصادی ايران و سياست های دولت بازداشت شده است.»
همچنين ۴۰ استاد ايرانی دانشگاه های خارج از کشور با محکوم کردن بازداشت فريبرز رئيس دانا، که به گفته آنان، به طور پيگير، سياست های اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی را به نقد کشيده است، نوشتند: دولت محمود احمدی نژاد، در برابر بحران روزافزون اقتصادی و سياسی ايران و در تدارک اجرای سياست بحث انگيز حذف يارانه ها٬ تلاش می کند تا منتقدانی همچون دکتر رئيس دانا را خاموش کند.
آنان خواستار آزادی فوری و بدون قيد و شرط آقای رئيس دانا و ديگر زندانيان سياسی و فعالان مدنی شدند.
از جمله امضاکنندگان اين بيانيه، يرواند آبراهاميان، سهراب بهداد، رامين جهانبگلو، رضا براهنی، منصور فرهنگ، رضا قريشی، احمد حکاک کريمی، فرهاد خسرو خاور، حسن منصور، فرهاد نعمانی و نيره توحيدی هستند.
در اين ميان، ناصر زرافشان، وکيل مدافع فريبرز رئيس دانا، درباره آخرين وضعيت پرونده موکلش به « راديو فردا» می گويد: « تاکنون به رغم تلاش هايم برای ملاقات با موکلم و نيز اينکه وکالت نامه ام را به تاييد مقامات برسانم، موفق به ديدار با او نشده ام و ظاهرا آقای رئيس دانا در مرحله بازجويی قرار دارد.»
آقای زرافشان با اشاره به اينکه پرونده فريبرز رئيس دانا هنوز به هيچ دادياری يا بازپرسی ارجاع نشده است که برای صدور قرار تامين اقدام شود، می افزايد:« تنها مرجعی که در شرايط فعلی که موکلم در اختيار ضابطين قبل از دادسرای انقلاب است، می تواند چنين دستوری را صادر کند، دادستان تهران است که تاکنون به رغم مراجعه هايم هنوز موفق به دريافت مجوز برای ديدار با موکلم و يا حداقل پرونده او نشده ام.»
پيشتر نيز بيش از ۲۳۰ فعال سياسی و مدنی در نامه ديگری که از سوی کمپين آزادی فريبرز رئيس دانا تدوين شده است، از بازداشت آقای رئيس دانا انتقاد کردند.
از امضاکنندگان اين نامه، داريوش آشوری، مرتضی محيط، سيروس آرين پور، جمشيد اسدی، کمال اطهاری، جلال ايجادی، سعيد پيوندی، احمد سيف، رضا علامه زاده، کاظم علمداری و رضا فانی يزدی هستند.
فرشين کاظمی نيا، سخنگوی کمپين آزادی فريبرز رئيس دانا، در مورد بازداشت اين اقتصاددان منتقد و نامه اين کمپين به « راديو فردا» می گويد:« آقای رئيس دانا به دليل ابراز عقيده و نگاه کارشناسی اش به مسايل، مشکلات و اقتصاد ايران بازداشت شد» و می افزايد:« بر حسب مبانی حقوق بشر و آزادی بيان، ايشان هيچ جرمی مرتکب نشده است و بنابراين، ما خواستار آزادی فوری سريع ايشان هستيم.»
وی همچنين اشاره می کند که اين کمپين برنامه های ديگری برای آزادی آقای رئيس دانا در دست اجرا دارد:« کوشش می کنيم که در گفت و گو با سنديکاها و اتحاديه های کارگری در اروپا، توجه آنان را به اين موضوع جلب کنيم تا از دولت و سيستم قضايی جمهوری اسلامی ايران، خواستار آزادی آقای رئيس دانا شوند.»
آقای کاظمی نيا نسبت به نتيجه اينگونه اقدامات ابراز خوش بينی می کند.
پيش از انتشار اين نامه و بيانيه نيز کانون مدافعان حقوق کارگر که آقای رئيس دانا، يکی از اعضای آن به شمار می رود، در بيانيه ای نوشت که دستگيری اين اقتصاددان چند ساعت پس از آن صورت گرفت که او اعلام کرد که اجرای هدفمند سازی يارانه ها، به معنای « فشردن گلوی کارگران و زحمتکشان و حمله همه جانبه به سفره خالی آنان است.»
کانون مدافعان حقوق کارگر با اشاره به اينکه بازداشت آقای رئيس دانا به منزله تلاش برای ايجاد فضای قبرستانی و اجحاف بر مردم است، خواستار آزادی بی قيد وشرط و فوری او شد و افزود: رئيس دانا هيچ جرمی جز بيان خواسته های کارگران و زحمتکشان مرتکب نشده است.
کانون نويسندگان ايران نيز در بيانيه ای نوشت: در کشوری که بهتازگی نماينده اش در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام کرد ايران آزادترين کشور جهان است، اقتصاددانی را ظاهراً به اتهام اظهارنظر درباره «طرح تعديل اقتصادی و حذف يارانهها» بازداشت میکنند.
کانون نويسندگان ايران با اشاره به بازداشت های صورت گرفته در ايران و زندانی کردن فعالان مدنی، بر لزوم رعايت آزادی بيان برای تمامی شهروندان ايرانی تاکيد کرد و خواستار آزادی بی قيد و شرط فريبرز رييسدانا و همه زندانيان سياسی و عقيدتی شد.
فريبرز رئيس دانا چند ساعت پس از انتقاد شديد از قانون هدفمند شدن يارانه ها، در حدود ساعت يک نيمه شب ۲۷ آذر سال جاری توسط چند مامور امنيتی بازداشت شد.
انجمن اقتصاددانان خاورميانه، که انهادی بين المللی متشکل از اقتصاددانان علاقمند به مسايل خاورميانه است، در بيانيه ای نوشت:« در حالی که در جوامع دموکراتيک، دانشمندان و دانشگاهيان آزادند و حتی تشويق می شوند تا در گفت وگو در باره مسايل مربوط به امور سياست های عمومی مشارکت کنند، دکتر رئيس دانا به دليل بيان ديدگاه تخصصی اش در مورد وضعيت اقتصادی ايران و سياست های دولت بازداشت شده است.»
همچنين ۴۰ استاد ايرانی دانشگاه های خارج از کشور با محکوم کردن بازداشت فريبرز رئيس دانا، که به گفته آنان، به طور پيگير، سياست های اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی را به نقد کشيده است، نوشتند: دولت محمود احمدی نژاد، در برابر بحران روزافزون اقتصادی و سياسی ايران و در تدارک اجرای سياست بحث انگيز حذف يارانه ها٬ تلاش می کند تا منتقدانی همچون دکتر رئيس دانا را خاموش کند.
آنان خواستار آزادی فوری و بدون قيد و شرط آقای رئيس دانا و ديگر زندانيان سياسی و فعالان مدنی شدند.
از جمله امضاکنندگان اين بيانيه، يرواند آبراهاميان، سهراب بهداد، رامين جهانبگلو، رضا براهنی، منصور فرهنگ، رضا قريشی، احمد حکاک کريمی، فرهاد خسرو خاور، حسن منصور، فرهاد نعمانی و نيره توحيدی هستند.
در اين ميان، ناصر زرافشان، وکيل مدافع فريبرز رئيس دانا، درباره آخرين وضعيت پرونده موکلش به « راديو فردا» می گويد: « تاکنون به رغم تلاش هايم برای ملاقات با موکلم و نيز اينکه وکالت نامه ام را به تاييد مقامات برسانم، موفق به ديدار با او نشده ام و ظاهرا آقای رئيس دانا در مرحله بازجويی قرار دارد.»
آقای زرافشان با اشاره به اينکه پرونده فريبرز رئيس دانا هنوز به هيچ دادياری يا بازپرسی ارجاع نشده است که برای صدور قرار تامين اقدام شود، می افزايد:« تنها مرجعی که در شرايط فعلی که موکلم در اختيار ضابطين قبل از دادسرای انقلاب است، می تواند چنين دستوری را صادر کند، دادستان تهران است که تاکنون به رغم مراجعه هايم هنوز موفق به دريافت مجوز برای ديدار با موکلم و يا حداقل پرونده او نشده ام.»
پيشتر نيز بيش از ۲۳۰ فعال سياسی و مدنی در نامه ديگری که از سوی کمپين آزادی فريبرز رئيس دانا تدوين شده است، از بازداشت آقای رئيس دانا انتقاد کردند.
از امضاکنندگان اين نامه، داريوش آشوری، مرتضی محيط، سيروس آرين پور، جمشيد اسدی، کمال اطهاری، جلال ايجادی، سعيد پيوندی، احمد سيف، رضا علامه زاده، کاظم علمداری و رضا فانی يزدی هستند.
فرشين کاظمی نيا، سخنگوی کمپين آزادی فريبرز رئيس دانا، در مورد بازداشت اين اقتصاددان منتقد و نامه اين کمپين به « راديو فردا» می گويد:« آقای رئيس دانا به دليل ابراز عقيده و نگاه کارشناسی اش به مسايل، مشکلات و اقتصاد ايران بازداشت شد» و می افزايد:« بر حسب مبانی حقوق بشر و آزادی بيان، ايشان هيچ جرمی مرتکب نشده است و بنابراين، ما خواستار آزادی فوری سريع ايشان هستيم.»
وی همچنين اشاره می کند که اين کمپين برنامه های ديگری برای آزادی آقای رئيس دانا در دست اجرا دارد:« کوشش می کنيم که در گفت و گو با سنديکاها و اتحاديه های کارگری در اروپا، توجه آنان را به اين موضوع جلب کنيم تا از دولت و سيستم قضايی جمهوری اسلامی ايران، خواستار آزادی آقای رئيس دانا شوند.»
آقای کاظمی نيا نسبت به نتيجه اينگونه اقدامات ابراز خوش بينی می کند.
پيش از انتشار اين نامه و بيانيه نيز کانون مدافعان حقوق کارگر که آقای رئيس دانا، يکی از اعضای آن به شمار می رود، در بيانيه ای نوشت که دستگيری اين اقتصاددان چند ساعت پس از آن صورت گرفت که او اعلام کرد که اجرای هدفمند سازی يارانه ها، به معنای « فشردن گلوی کارگران و زحمتکشان و حمله همه جانبه به سفره خالی آنان است.»
کانون مدافعان حقوق کارگر با اشاره به اينکه بازداشت آقای رئيس دانا به منزله تلاش برای ايجاد فضای قبرستانی و اجحاف بر مردم است، خواستار آزادی بی قيد وشرط و فوری او شد و افزود: رئيس دانا هيچ جرمی جز بيان خواسته های کارگران و زحمتکشان مرتکب نشده است.
کانون نويسندگان ايران نيز در بيانيه ای نوشت: در کشوری که بهتازگی نماينده اش در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام کرد ايران آزادترين کشور جهان است، اقتصاددانی را ظاهراً به اتهام اظهارنظر درباره «طرح تعديل اقتصادی و حذف يارانهها» بازداشت میکنند.
کانون نويسندگان ايران با اشاره به بازداشت های صورت گرفته در ايران و زندانی کردن فعالان مدنی، بر لزوم رعايت آزادی بيان برای تمامی شهروندان ايرانی تاکيد کرد و خواستار آزادی بی قيد و شرط فريبرز رييسدانا و همه زندانيان سياسی و عقيدتی شد.
گفتگوي راديو ندا با فرشين كاظمي نيا سخنگوي كمپين بين المللي آزادي دكتر فريبرز رئيس دانا
آقاي كاظمي نيا سخنگوي كمپين بين المللي براي دفاع از آزادي دكتر فريبرز رئيس دانا در گفتگو با راديو ندا گفت: ” تنها جرم آقاي رئيس دانا آزاديخواهي و بيان انتقاداتشان است.”
اعتراض انجمن اقتصاددانان خاورميانه و دانشگاهيان ايرانی به بازداشت رئيس دانا
انجمن اقتصاددانان خاورميانه و چهل تن از دانشگاهيان ايرانی خارج از کشور، بازداشت فريبرز رئيس دانا٬ اقتصاددان و نويسنده، را محکوم کرده و خواهان آزادی فوری و بدون قيد و شرط او شده اند.
فريبرز رئيس دانا نيمه شب شنبه ۲۸ آذرماه در منزلش توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد. هنوز اتهام یا اتهامات فریبرز رییس دانا از سوی مقامات قضایی جمهوری اسلامی اعلام نشده است.
انجمن اقتصاددانان خاورميانه در بيانيه خود نوشته است:«در حالی که درجوامع دموکراتيک دانشمندان و دانشگاهيان آزادند و حتی تشويق می شوند تا در گفت وگو در باره مسايل مربوط به امور سياست های عمومی مشارکت کنند، دکتر رييس دانا به دليل بيان ديدگاه تخصصی اش در مورد وضعيت اقتصادی ايران و سياست های دولت بازداشت شده است.»
«انجمن اقتصاددانان خاورميانه»، که نهادی بین المللی متشکل از اقتصاددانان علاقمند به مسايل خاورميانه است، در بخش ديگری از بيانيه خود نوشته است: «بازداشت دکتر رييس دانا به دليل بيان ديدگاهايش در خصوص مسايل اقتصادی نقض حقوق بشر و آزادی دانشگاهی است.»
در همين زمينه، چهل تن از دانشگاهيان ايرانی خارج از کشور در نامه ای نوشته اند: «دکتر رييس دانا روشنفکری با شهامت است که بطور پيگير سياست های اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی را به نقد کشيده است٬ و از همين رو نيز همواره هدف تعرض دستگاه های امنيتی گوناگون رژيم (جمهوری اسلامی) بوده است. رئيس دانا، به عنوان عضو هيئت اجرایی کانون نويسندگان ايران٬ تبهکاری های حکومت را افشا کرده و از حقوق اکثريت مردم کشور يعنی زحمتکشان و کارگران، دفاع کرده است.»
«يرواند آبراهاميان»، از دانشگاه نيويورک، «سهراب بهداد» از دانشگاه دنيسون، «منصور فرهنگ» از بينگتون کالج، «احمد کريمی حکاک» از داشنگاه مريلند، «فرهاد نعمانی» از دانشگاه آمريکايی پاريس، «سعيد رهنما» از دانشگاه يورک کانادا، «محمد توکلی طرقی» از دانشگاه تورنتو کانادا از جمله امضا کنندگان اين نامه هستند.
نويسندگان اين نامه همچنين نوشته اند: «دولت محمود احمدی نژاد، در برابر بحران روزافزون اقتصادی و سياسی کشور و در تدارک اجرای سياست بحث انگيز حذف يارانه ها٬ تلاش می کند تا منتقدانی همچون دکتر رئيس دانا را خاموش کند.»
نويسندگان اين نامه در پایان نوشته اند:«ما از تمامی مردم مترقی جهان و از سازمان های بين المللی می خواهيم که نقض مستمر حقوق بشر در ايران را محکوم کنند٬ و آزادی دکتر رئيس دانا و ديگر زندانيان سياسی٬ فعالان زنان٬ رهبران دانشجویی٬ رهبران کارگری٬ هنرمندان و روزنامه نگاران را خواستار شوند.»
فريبرز رئيس دانا نيمه شب شنبه ۲۸ آذرماه در منزلش توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد. هنوز اتهام یا اتهامات فریبرز رییس دانا از سوی مقامات قضایی جمهوری اسلامی اعلام نشده است.
انجمن اقتصاددانان خاورميانه در بيانيه خود نوشته است:«در حالی که درجوامع دموکراتيک دانشمندان و دانشگاهيان آزادند و حتی تشويق می شوند تا در گفت وگو در باره مسايل مربوط به امور سياست های عمومی مشارکت کنند، دکتر رييس دانا به دليل بيان ديدگاه تخصصی اش در مورد وضعيت اقتصادی ايران و سياست های دولت بازداشت شده است.»
«انجمن اقتصاددانان خاورميانه»، که نهادی بین المللی متشکل از اقتصاددانان علاقمند به مسايل خاورميانه است، در بخش ديگری از بيانيه خود نوشته است: «بازداشت دکتر رييس دانا به دليل بيان ديدگاهايش در خصوص مسايل اقتصادی نقض حقوق بشر و آزادی دانشگاهی است.»
در همين زمينه، چهل تن از دانشگاهيان ايرانی خارج از کشور در نامه ای نوشته اند: «دکتر رييس دانا روشنفکری با شهامت است که بطور پيگير سياست های اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی را به نقد کشيده است٬ و از همين رو نيز همواره هدف تعرض دستگاه های امنيتی گوناگون رژيم (جمهوری اسلامی) بوده است. رئيس دانا، به عنوان عضو هيئت اجرایی کانون نويسندگان ايران٬ تبهکاری های حکومت را افشا کرده و از حقوق اکثريت مردم کشور يعنی زحمتکشان و کارگران، دفاع کرده است.»
«يرواند آبراهاميان»، از دانشگاه نيويورک، «سهراب بهداد» از دانشگاه دنيسون، «منصور فرهنگ» از بينگتون کالج، «احمد کريمی حکاک» از داشنگاه مريلند، «فرهاد نعمانی» از دانشگاه آمريکايی پاريس، «سعيد رهنما» از دانشگاه يورک کانادا، «محمد توکلی طرقی» از دانشگاه تورنتو کانادا از جمله امضا کنندگان اين نامه هستند.
نويسندگان اين نامه همچنين نوشته اند: «دولت محمود احمدی نژاد، در برابر بحران روزافزون اقتصادی و سياسی کشور و در تدارک اجرای سياست بحث انگيز حذف يارانه ها٬ تلاش می کند تا منتقدانی همچون دکتر رئيس دانا را خاموش کند.»
نويسندگان اين نامه در پایان نوشته اند:«ما از تمامی مردم مترقی جهان و از سازمان های بين المللی می خواهيم که نقض مستمر حقوق بشر در ايران را محکوم کنند٬ و آزادی دکتر رئيس دانا و ديگر زندانيان سياسی٬ فعالان زنان٬ رهبران دانشجویی٬ رهبران کارگری٬ هنرمندان و روزنامه نگاران را خواستار شوند.»
گفتگوی رادیو فردا با فرشین کاظمی نیا مسئول کمپین آزادی دکتر فریبرز رئیس دانا
از دقیقه ی 18:36
موج جدید دستگیری روزنامهنگاران و منتقدان در بزرگترین زندان روزنامهنگاران در جهان
از تاریخ ١٥ آذر هشت حرفهکار رسانهها بازداشت شدهاند. امروز ایران با ٣٧ روزنامهنگار زندانی بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان است.
گزارشگران بدون مرز موج جدید دستگیری روزنامهنگاران و منتقدان در ایران را محکوم میکند. از تاریخ ١٥ آذر هشت حرفهکار رسانهها بازداشت شدهاند. امروز ایران با ٣٧ روزنامهنگار زندانی بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان است.
در تاریخ ٢٨ آذر ماه فریبرز رئیس دانا نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران از سوی ماموران امنیتی پس از بازرسی منزلش بازداشت شد. علت و محل بازداشت وی از سوی مقامات رسمی اعلام نشده است. این اقتصاددان برجسته در مصاحبهای با شبکه فارسی بی بی سی از برنامه حذف یارانههای دولت انتقاد کرده بود. وی در بخشی از این مصاحبه گفته بود " در بلند مدت این سیاست پیامد مثبتی برای مردم ندارد. اما میتواند به این دولت کمک کند ... امروز چهل هزار تومان به حساب مردم ریخته میشود ولی فردا تهدید میکند که اگر رای ندهید و به پای صندوق رای نروید قطع می کنم."
کانون نویسندگان ایران، یکی از قدیمیترین نهادهای جامعه مدنی در ایران است. فعالیتهای کانون در هر دو نظام سلطنتی و جمهوری اسلامی ممنوع بوده است. دو تن از مسئولان کانون نویسندگان ایران محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در پائیز سال ١٣٧٧در جریان قتل های سیاسی کشته شدند.
در تاریخ ٢٧ آذر ماه هادی حیدری روزنامهنگار و کاریکاتوریست پس از احضار به دادسرای امنیت مستقر در اوین بازداشت شد. وی به همراه سه عضو دیگر سازمان جوانان حزب مشارکت بازداشت شده است. مدیر سایت پرشین کارتون پیش از این در تاریخ ٣٠ مهرماه ١٣٨٨ بازداشت شده بود که در ١٨ ابان ماه همان سال با سپردن وثیقه آزاد شد.
خانواده نازنین خسروانی نزدیک به دو ماه پس از بازداشت این همکار روزنامههای اصلاحطلب همچنان از وی بی خبر هستند.این روزنامه نگار در تاریخ بازدشت و به محل نامعلومی منتقل شده است. از سوی دیگر، در تاریخ ٢٥ آذر ماه، گزارشگران بدون مرز از آزادی امیر هادی انواری روزنامهنگار روزنامه توقیف شده اعتماد مطلع شد.
فریبرز رئیس دانا را هر چه سریعتر آزاد کنید!
فریبرز رئیس دانا را هر چه سریعتر آزاد کنید!
باز داشت ها، به زندان افکندن ها و شکنجه منتقدین و مخالفان جمهوری اسلامی را گویا پایانی نیست. حاکمان بی خرد همچنان بر سرمایه های فکری و سیاسی- اجتماعی مردم می تازند و در تلاشند پرچم سیاه و ننگین استبدادشان را در هر کوی و برزن به اهتزاز در آورند. آن ها استادان دانشگاهی را آماج حملات مرگبار تروریستی خود قرار داده و زندان ها را به محل نگاهداری فرهیختگان و زحمتکشان کشورمان تبدیل کرده اند. فریبرز رئیس دانا عضو کانون نویسندگان ایران نیز در امتداد این اقدامات بغایت انسان ستیزانه جمهوری اسلامی در منزل خود بازداشت و به نقطه نامعلومی برده شده است. جرم او نقد سیاست های بغایت ارتجاعی اقتصادی حکومت است و انتقاد از دولتی که دست دردست مال اندوزان پلید و وابسته اش، در پناه نیروهای مسلح سپاه و بسیج و نیروی انتظامی طرحی را به اجرا گذاشته شده است که نمی تواند حاصلی جز تورم مضاعف گرانی و فقر فزاینده داشته باشد.
این روش های اقتصادی که منافع وابستگان حکومتی را در پی دارد از سوی فریبرز رئیس دانا افشا و به نقد کشیده شده است و هم از اینروست که حکم دستگیری وی صادر گردیده است.
«… فریبرز رئیس دانا: من میدانم که (دولت) چند هدف دارد. یکی اینکه بگذارد این پرداختهای نقدی تبخیر شود. در زیر تابش تورم و به تدریج از بین برود. بعد هم گروههای خودی را تشخیص بدهد و بیاورد این نقدینهها را بگذارد در کف دستشان و از طرف دیگر هم از شر هزینههای بودجه خلاص شود و بتواند بودجه را به سمت خریدهای تسلیحاتی یا خریدهای دیگری که دارد، هدایت کند.»
فریبرز رئیس دانا که سالهاست از تدریس در دانشگاه های ایران منع شده است، تنها بجرم دانش اقتصادی و نقد سیاست های اقتصادی استبداد حاکم بازداشت شده است.
ما فعالین کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط وی می باشیم.
کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی
۱۹.۱۲.۲۰۱۰
باز داشت ها، به زندان افکندن ها و شکنجه منتقدین و مخالفان جمهوری اسلامی را گویا پایانی نیست. حاکمان بی خرد همچنان بر سرمایه های فکری و سیاسی- اجتماعی مردم می تازند و در تلاشند پرچم سیاه و ننگین استبدادشان را در هر کوی و برزن به اهتزاز در آورند. آن ها استادان دانشگاهی را آماج حملات مرگبار تروریستی خود قرار داده و زندان ها را به محل نگاهداری فرهیختگان و زحمتکشان کشورمان تبدیل کرده اند. فریبرز رئیس دانا عضو کانون نویسندگان ایران نیز در امتداد این اقدامات بغایت انسان ستیزانه جمهوری اسلامی در منزل خود بازداشت و به نقطه نامعلومی برده شده است. جرم او نقد سیاست های بغایت ارتجاعی اقتصادی حکومت است و انتقاد از دولتی که دست دردست مال اندوزان پلید و وابسته اش، در پناه نیروهای مسلح سپاه و بسیج و نیروی انتظامی طرحی را به اجرا گذاشته شده است که نمی تواند حاصلی جز تورم مضاعف گرانی و فقر فزاینده داشته باشد.
این روش های اقتصادی که منافع وابستگان حکومتی را در پی دارد از سوی فریبرز رئیس دانا افشا و به نقد کشیده شده است و هم از اینروست که حکم دستگیری وی صادر گردیده است.
«… فریبرز رئیس دانا: من میدانم که (دولت) چند هدف دارد. یکی اینکه بگذارد این پرداختهای نقدی تبخیر شود. در زیر تابش تورم و به تدریج از بین برود. بعد هم گروههای خودی را تشخیص بدهد و بیاورد این نقدینهها را بگذارد در کف دستشان و از طرف دیگر هم از شر هزینههای بودجه خلاص شود و بتواند بودجه را به سمت خریدهای تسلیحاتی یا خریدهای دیگری که دارد، هدایت کند.»
فریبرز رئیس دانا که سالهاست از تدریس در دانشگاه های ایران منع شده است، تنها بجرم دانش اقتصادی و نقد سیاست های اقتصادی استبداد حاکم بازداشت شده است.
ما فعالین کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط وی می باشیم.
کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی
۱۹.۱۲.۲۰۱۰
kanoonkanoon۳۲@yahoo.de
http://p۱۱۱۲۷۲.typo۳server.info/۲۳.html?&no_cache=۱
http://p۱۱۱۲۷۲.typo۳server.info/۲۳.html?&no_cache=۱
گاهنامۀ هنر و مبارزه
در ساعت یک بامداد روز ۱۹ دسامبر ۲۰۱۰ قطعۀ زیر توسط حمید محوی ترجمه شده است
مکس هورکهایمر. تئودور آدورنو
پیدایش حماقت
اگر به مفیستوفلس باور داشته باشیم، او شاخک های حلزون را نماد هوش و ذکاوت می داند (۱). حلزون با شاخک هایش اشیاء جهان بیرون را لمس می می کند و به این ترتیب است که می تواند ببیند و بو بکشد. شاخک های حلزون در واقع عضو بینایی و بویایی او هستند.
وقتی شاخک ها به مانعی برخورد می کنند، با شتاب به پناهگاه باز پس می نشیند، و به کل مجموعه می پیوندند. ولی برای دوباره بیرون آمدن از پناهگاه خیلی با احتیاط رفتار می کنند. اگر خطر هم چنان حضور داشته باشد، دوباره شاخک ها با شتاب به پناهگاهشان می گریزند و تا مدت های مدید بیرون نمی آیند.
زندگی روانی خیلی شکننده و حساس است. ادراکات حسی حلزون به عضلات او بستگی دارد، و هر بار که عاملی کارکرد آنها را برهم بزند، دچار ناتوانی می شوند.
بدن جسمانی وقتی زخم برمی دارد در این صورت بدن فلج می شود، به همین گونه هنگام ترس این روان است که دچار انفعال می گردد. با این وجود منشأ هر دو واکنش از یک یکدیگر تفکیک ناپذیرند.
جانوران تکامل یافته تر آزادیشان را مدیون آن روزی هستند که شاخک هایشان را به سوی دیگری هدایت کردند و آنها را واپس نکشیدند. هر یک از انواع جانوری گواه بر انواع بی شمار دیگری هستند که در روند تکاملی شان با شکست مواجه شدند، و به محض این که شاخک ها یشان به سمت وسوی تازه ای حرکت کرد، تحت تأثیر ترس فورا حرکتشان متوقف شد.
فشار عوامل مقاومت فوری که در طبیعت پیرامون وجود داشت به درون راه یافت یعنی جایی که ترس به فلج ساختن اعضای بدن می انجامد.
در هر نگاه جانور نشانی از کنجکاوی به شکلی از اشکال نوین زندگی را می بینیم که نوع طبیعی که او به آن تعلق دارد می توانسته به آن دسترسی پیدا کند. تنها خصوصیت مشخص او نیست که طبیعت قدیمی او را حفظ می کند، نیرویی که نگاه او با آن روبرو می شود، بسیار قدیمی بوده و به میلیون ها سال پیش می رسد. چنین نیرویی بوده است که او را به این مرحله از تکامل محکوم کرده است و تلاش او را برای عبور از این مرحله با مقاومتی که پیوسته به روز می شود با شکست مواجه می سازد.
شکستن نخستین نگاه مردد خیلی راحت است. در پشت نخستین نگاه، خواست صادقه، امید شکننده موج می زند ولی بی آن که نیروی پایداری داشته باشد. وقتی جانور جهت مکانی را پیش می گیرد که از آنجا رانده شده بوده، ترسو و احمق می شود.
ولی حماقت رد یک جراحت قدیمی بوده که می تواند مرتبط به فعالیتی در بین فعالیت های دیگر باشد، جسمی یا فکری.
نزد انسان هر یک از جلوه گاه های جزئی حماقت معرف مکانی است که بازی عضلات به جای آن که به حرکت تشویق شوند دچار اختلالی می شوند که به مرحلۀ رشد آنها باز می گردد. در رویارویی با مانع است که تکرار اعمال تردید آمیز بیهوده و ناشیانه آغاز می شود.
پرسش های بی شماری که کودک مطرح می کند، عارضۀ ملالتی پنهان است، نخستین پرسشی که هنوز به درستی قادر به بیان آن نیست و پاسخی نیز برای آن نمی یابد. تکرارهای او شبیه جست و خیزهای مصرانه و بازیگوشانۀ سگی است که سعی می کند در را باز کند ولی به دستگیرۀ در نمی رسد، و سرانجام ناامید می شود. یا مانند شیری که در طول و عرض قفس راه می رود، یا حرکاتی تکرای فرد نوروتیک که دائما آن را تکرار می کند، در حالی که این حرکت در آغاژ بیهوده بوده است. اگر نزد کودک از شتاب ریتم تلاش ها یش کاسته شود یا اگر موانع بسیار سخت و عبور ناپذیر باشند، او ممکن است جهتش را تغییر دهد، ولی در آن جایی که آرزومندی او به خاموشی محکوم شده بوده، جراحتی باقی می ماند که سطح آن سخت و نامحسوس است. چنین زخم هایی به تغییر شکل ها و عوارضی می انجامد، که می توانند خصوصیات سخت و پا برجایی را به خود بگیرد، و وقتی که زخم ماندگار و نامحسوس میل به رکود می کند، کودک را به ناهنجاری ها و کند ذهنی هایی دچار می سازد – به مفهوم اختلالات بیمارناک، نوعی نابینایی، یا ضعف -، و اگر به سرطانی درونی تبدیل شد، به معنای بدجنسی، لجبازی و فناتیسم خواهد بود. خشونت وارد آمده نیک اندیشی را به بدخواهی تبدیل می کند. نه تنها پرسش ممنوع، بلکه به هم چنین ممنوعیت تقلید، اشک، بازی های اتفاقی و ماجراجویانه می تواند منجر به چنین جراحاتی شود. سطح ذهنی نوع بشر به عنوان نوعی از انواع جانوران، بخش های کور نزد فرد گویای لحظاتی هستند که امید او با شکست مواجه شده و گواه بر سختی مانعی بوده است که تمام موجودات زنده سنگینی آن را حس می کنند.
پانوشت
- Johann Wolfgang von Goethe .Faust
فاست : تو می خواهی، برای وارد شدن به اینجا، خودت را به عنوان شیطان معرفی کنی؟
مفیستوفلس : حقیقت این است که من عادت دارم ناشناس باقی بمانم…این حلزون را می بینی؟ با خزیدن پیش می اید و شاخک هایش را حرکت می دهد، او چیزی را در من شناسایی کرده است…
منبع : مارکس هورکهایمر. تئودور آدورنو. دیالکتیک خرد
Max Horkheimer, Theodor W.Adorno. « Genèse de la bêtise » in « la dialectique de la raison. Ed tel gallimard.1996 . pp280,281
رئیس دانا و شب یلدای ما
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنک یافت می نشود آنم آرزوست
دست گیری دکتر رئیس دانا نشان می دهد که شبهای ظلمانی میهنمان به سلامتی ستم گران و ستم خواهان همچنان پاینده و استوار خواهند بود و رسیدن به آزادی که هیچ، کور سویی از آن را هم نباید تا اطلاع ثانوی امید داشت. ما ایرانیانی که شب یلدا این طولانی ترین شب سال را به علامت پایان ظلمت و میلاد خورشید (مسیح) - که از فردایش روزها رو به قد کشیدن می گذارند - جشن می گرفته ایم اکنون باید شب یلداهایمان را به عزا بنشینیم!
لطفا احساس نکنید قصدم یاس پراکنی است. قصدم تلنگر است به وجدانهایی که فکر می کنند بیدارند و آزادی خواهند اما نیستند. خواهید گفت مگر رِئیس دانا تنها زندانی جور است که این چنین وی را استثناء می پنداری. خواهم گفت این دست گیری یک حق طلب نیست که مرا بدین حد مشوش و نگران کرده است. این که از همان فردای انقلاب از وقتی که اولین خون ناحق در جنگهای جناحی بر سر قدرت به زمین ریخته شد و اولین بیگناه به جرم بیش از حد توقع داشتن از انقلابی که خود با خونش آبیاری کرده بود به گوشه زندان افتاد حال و روزمان همین بوده شکی نیست.
آنچه مرا بدین نگرانی گرفتار کرده گسترش ذهنیت فرقه گرا در میان مدعیان آزادی خواهی و عدالت طلبی و حقوق بشر است. دوستان بگذارید در یک کلام بگویم، آن زمان به رسیدن به آزادی در این مرز و بوم باید دل خوش کرد که وقتی یک سوسیالیست دین ناباور منتقد اصلاحات اسیر دستگاه ظلم می شود خبرش در میان وبسایت های ملی مذهبی داغ تر از خبر دستگیری ابراهیم یزدی منتشر شود و در میان وبسایت های سبز، انعکاسش پر سر و صدا تر از انعکاس بازگشت تاج زاده به زندان باشد. آن روزی روز باز شدن درهای رحمت و رهایی از فرعونیان زمان است، که چون تقی رحمانی سوسیال مذهبی بار دگر به اسارت رفت لیبرالهای سکولار اولین نویسندگان نامه به بان کی مون باشند. آنروزی که چون یک برادر یا خواهر اهل سنت ربوده و شهید می شود همسنگر شیعه اش به مصیبت نشیند .
رئیس دانا را اولین بار شاید بیست سال پیش در خانه پیمان کشف کردم. آنروز رئیس دانای سوسیالیست در خانه یک ملی مذهبی موحد تریبون یافته بود و با حرارتی وصف ناشدنی می خروشید. آنروز برای من نوید بخش آمدن موجی بود. موج آمد و اشتباهات ما از آن موج اصلاحات، سونامی ارعاب و ارتجاع بر جای گذاشت. امروز پس از این همه ریخته شدن خونهای پاک کسانی که بی توجه فرقه بازی های سیاسی جان خویش را تسلیم حق کرده اند، چون خبر دستگیری یا شهادت کسی را می شنوی باید اول از خود بپرسی از کدام فرقه و قبیله بود تا بتوانی اطلاعات بیشتری در مورد شخص مذکور در تارنماهای این دسته یا آن گروه وابسته بدست آوری. مستقل اندیشانی که به هیچ گروهی وابسته نیستند را دیگر نپرس. چون ایتام فراموش شده اند که به نفرین ابدی انزوا دچار گردیده اند. امروز از اینکه خبر دستگیری رئیس دانا را در بسیاری وب سایت ها از جمله ملی مذهبی ها نیافتم بسیار متاثر شدم. امید وارم مشکل از چشمان من باشد. اما اگر نیست از اینکه یک ملی مذهبی هستم متاسفم. از اینکه خود را درس خوانده شریعتی بدانم شرم دارم. ازاین که می بینم حتی برخی از گروههای سوسیالیست هم در حق رفیق خویش جفا کرده و وی را به خاطر واقع بینی هایش و سیاه و سفید ندیدن هایش به همان چوب بی اعتنایی می نوازند از سوسیالیست بودنی چون ایشان شرمسارم.
امروز از هم قطاران خود که در جایگاه الگو شدن برای نسل جوان ترمان نشسته اند و مدعی آزادی و عرفان و عدالت هستند می پرسم، آیا کسی که عمرش را در راه عدالت طلبی گذاشته و سکوت کارگرانمان را نعره بوده شایسته یک خط خبر یا مطلب در وبسایتهای پر از لاف و گزاف من و شما نبود. آیا باید تعریفش از عدالت و آزادی 150 درصد با تعریف من و شما یکی می بود تا به افتخار یک امضای با اسم جعلی در پای نامه الکترونیکی کمپین آزادی اش نائل می آمد؟
به امید روزی که اسارت مخالف مان در چنگان ستم را اسارت وجدان انسانی مان بدانیم. تنها آن زمان شبهای ظلمانی مان لیله القدرهایی خواهند بود که به مطلع فجر می رسند.
"تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم."
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنک یافت می نشود آنم آرزوست
دست گیری دکتر رئیس دانا نشان می دهد که شبهای ظلمانی میهنمان به سلامتی ستم گران و ستم خواهان همچنان پاینده و استوار خواهند بود و رسیدن به آزادی که هیچ، کور سویی از آن را هم نباید تا اطلاع ثانوی امید داشت. ما ایرانیانی که شب یلدا این طولانی ترین شب سال را به علامت پایان ظلمت و میلاد خورشید (مسیح) - که از فردایش روزها رو به قد کشیدن می گذارند - جشن می گرفته ایم اکنون باید شب یلداهایمان را به عزا بنشینیم!
لطفا احساس نکنید قصدم یاس پراکنی است. قصدم تلنگر است به وجدانهایی که فکر می کنند بیدارند و آزادی خواهند اما نیستند. خواهید گفت مگر رِئیس دانا تنها زندانی جور است که این چنین وی را استثناء می پنداری. خواهم گفت این دست گیری یک حق طلب نیست که مرا بدین حد مشوش و نگران کرده است. این که از همان فردای انقلاب از وقتی که اولین خون ناحق در جنگهای جناحی بر سر قدرت به زمین ریخته شد و اولین بیگناه به جرم بیش از حد توقع داشتن از انقلابی که خود با خونش آبیاری کرده بود به گوشه زندان افتاد حال و روزمان همین بوده شکی نیست.
آنچه مرا بدین نگرانی گرفتار کرده گسترش ذهنیت فرقه گرا در میان مدعیان آزادی خواهی و عدالت طلبی و حقوق بشر است. دوستان بگذارید در یک کلام بگویم، آن زمان به رسیدن به آزادی در این مرز و بوم باید دل خوش کرد که وقتی یک سوسیالیست دین ناباور منتقد اصلاحات اسیر دستگاه ظلم می شود خبرش در میان وبسایت های ملی مذهبی داغ تر از خبر دستگیری ابراهیم یزدی منتشر شود و در میان وبسایت های سبز، انعکاسش پر سر و صدا تر از انعکاس بازگشت تاج زاده به زندان باشد. آن روزی روز باز شدن درهای رحمت و رهایی از فرعونیان زمان است، که چون تقی رحمانی سوسیال مذهبی بار دگر به اسارت رفت لیبرالهای سکولار اولین نویسندگان نامه به بان کی مون باشند. آنروزی که چون یک برادر یا خواهر اهل سنت ربوده و شهید می شود همسنگر شیعه اش به مصیبت نشیند .
رئیس دانا را اولین بار شاید بیست سال پیش در خانه پیمان کشف کردم. آنروز رئیس دانای سوسیالیست در خانه یک ملی مذهبی موحد تریبون یافته بود و با حرارتی وصف ناشدنی می خروشید. آنروز برای من نوید بخش آمدن موجی بود. موج آمد و اشتباهات ما از آن موج اصلاحات، سونامی ارعاب و ارتجاع بر جای گذاشت. امروز پس از این همه ریخته شدن خونهای پاک کسانی که بی توجه فرقه بازی های سیاسی جان خویش را تسلیم حق کرده اند، چون خبر دستگیری یا شهادت کسی را می شنوی باید اول از خود بپرسی از کدام فرقه و قبیله بود تا بتوانی اطلاعات بیشتری در مورد شخص مذکور در تارنماهای این دسته یا آن گروه وابسته بدست آوری. مستقل اندیشانی که به هیچ گروهی وابسته نیستند را دیگر نپرس. چون ایتام فراموش شده اند که به نفرین ابدی انزوا دچار گردیده اند. امروز از اینکه خبر دستگیری رئیس دانا را در بسیاری وب سایت ها از جمله ملی مذهبی ها نیافتم بسیار متاثر شدم. امید وارم مشکل از چشمان من باشد. اما اگر نیست از اینکه یک ملی مذهبی هستم متاسفم. از اینکه خود را درس خوانده شریعتی بدانم شرم دارم. ازاین که می بینم حتی برخی از گروههای سوسیالیست هم در حق رفیق خویش جفا کرده و وی را به خاطر واقع بینی هایش و سیاه و سفید ندیدن هایش به همان چوب بی اعتنایی می نوازند از سوسیالیست بودنی چون ایشان شرمسارم.
امروز از هم قطاران خود که در جایگاه الگو شدن برای نسل جوان ترمان نشسته اند و مدعی آزادی و عرفان و عدالت هستند می پرسم، آیا کسی که عمرش را در راه عدالت طلبی گذاشته و سکوت کارگرانمان را نعره بوده شایسته یک خط خبر یا مطلب در وبسایتهای پر از لاف و گزاف من و شما نبود. آیا باید تعریفش از عدالت و آزادی 150 درصد با تعریف من و شما یکی می بود تا به افتخار یک امضای با اسم جعلی در پای نامه الکترونیکی کمپین آزادی اش نائل می آمد؟
به امید روزی که اسارت مخالف مان در چنگان ستم را اسارت وجدان انسانی مان بدانیم. تنها آن زمان شبهای ظلمانی مان لیله القدرهایی خواهند بود که به مطلع فجر می رسند.
"تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم."
فریبرز رئیس دانا یکی از معدود پیکارگران راه آزادی است که با دایره گسترده ای از ستمدیدگان ایران و جهان دوستی و همنوایی دارد. او دوست کارگران، زحمتکشان، ملیت های غیرفارس، ملت فلسطین و سایر مبارزان راه آزادی و عدالت در ایران و جهان است. او اکنون در زندان است به خاطر بیان آن چه قدرتمندان دوست ندارند بشنوند.
شامه ستم ستیز فریبرز رئیس دانا بسیار قوی است، به گونه ای که هر جا اعتراضی به ظلمی بود او را در صف اول معترضان می دیدی. برای او فرقی نداشت که مظلوم اصلاح طلب است یا چپ، عرب است یا فارس، فلسطینی است یا ایرانی.
تصور کنید او – با سن و سالی که دارد - برای رهایی اکبر گنجی از زندان و اعتصاب غذایی که توانش را تحلیل برده بود، جلوی در بزرگ دانشگاه تهران تجمع راه می اندازد و همان جا کتک مفصلی از پلیس می خورد، یا در مناسبتی دیگر جزو نخستین کسانی است که به بیمارستانی می رود که گنجی با حالتی نزار در آنجا بستری شده بود.
فعالیت او در کانون نویسندگان ایران از سایر اعضا پررنگ تر بود ودر هر مناسبتی – خواه سالگرد شاملو بود یا پوینده و مختاری – نخستین کسی بود که می آمد و مراسم را اداره می کرد. همیشه هم در انتخابات هیات دبیران، بالاترین رای ها را به دست می آورد. مثلا در انتخابات تیرماه ۱٣٨۷ که من نیز به هیات دبیران راه یافتم، بعد از ناصر زرافشان بیشترین رای ها را کسب کرد. هروقت هم کسی پیدا نمی شد که خانه اش را برای نشست هیات مشورتی کانون نویسندگان اختصاص دهد، این فریبرز رئیس دانا بود که پا پیش می گذاشت حتا اگر نشست قبلی نیز در خانه اش برپا شده بود.
فریبرز مارکسیست ابایی نداشت تا پنجشنبه آخر هر ماه به بهانه دعای کمیل به منزل حجه الاسلام عبدالله نوری برود تا در کنار سایر نیروهای سیاسی مخالف رژیم – اعم از اصلاح طلب و ملی مذهبی و دگراندیش- بنشیند تا هم به رژیم و هم به مذهبیون خارج رژیم بگوید که امکان ایجاد صف واحدی از همه نیروها بالقوه وجود دارد. وی در این راه، پی انتقادهای دوستان چپ رادیکال را به تن می مالید.
او بهترین روابط را با نهادهای مدافع حقوق زنان و نیز با سازمان تحکیم وحدت و سازمان ادوار تحکیم وحدت داشت. با این همه فریبرز ابایی نداشت که مثلا در ۱۶ آذر سال ۱٣٨۶ زیر علم سرخ چپگرایان جلوی دانشکده فنی دانشگاه تهران حاضر شود و سخنرانی کند. همگان عقایدش را می شناسند اما به سبب شخصیت فراجناحی و فراگیرش به او احترام می گذارند.
او همنوایی خاصی با مبارزه مردم فلسطین داشت. یک زمانی از من خواست تا از سفیر فلسطین در تهران بخواهم تا در میزگردی در باره مساله فلسطین در دفتر مجله نقد نو شرکت کند. من و فریبرز نیز در آن میزگرد شرکت داشتیم. اگر اشتباه نکنم شماره ویژه فلسطین در تابستان ٨٣ منتشر شد.
چند ماه بعد یاسر عرفات در محاصره شدید نیروهای اسراییلی در رام الله قرار گرفت که به درخواست فریبرز از دوستم صلاح زواوی سفیر فلسطین، وقت دیدار خواستم و روز بعد همراه وی و ناصر زرافشان به سفارت فلسطین رفتیم تا با فلسطینیان همدردی کنیم.
فریبرزرئیس دانا در فروردین ۱٣٨۴ وقتی خبر کشتار مردم عرب در اهواز را شنید و فهمید چندین تن از این مردم در آن تظاهرات مسالمت آمیز کشته شده اند به خشم آمد. روز پنجم اردیبهشت همان سال در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر نشستی برگزار شد که ابراهیم یزدی، علی عمویی، معین فر، عیسی سحر خیز، سیف زاده، شیرین عبادی، محمد شریف و شمار دیگری از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی شرکت داشتند. فریبرز تنها کسی بود که کشتار "هموطنان عرب" را محکوم کرد و دفاع جانانه ای از حقوق "خلق عرب" کرد. او گفت که پس از کشتار کارگران در شهر بابک در سال ٨٣ این دومین کشتار جمعی است که در عهد خاتمی رخ می دهد واز این بابت سخت دلخور بود.
پس از خرداد ۱٣٨۵ و تظاهرات ملیونی مردم آذربایجان در محکومیت توهین روزنامه دولتی ایران، از من خواست تا دوستان اهل قلم و سیاست ملیت ها را دعوت کنم تا در میزگردی در مجله نقد نو شرکت کنند. من به عنوان عرب اهوازی، مهندس صرافی (از هموطنان ترک)، روانشاد مهندس ادب (از هموطنان کرد)، دولتی بخشان (از هموطنان بلوچ) و خود فریبرز (از هموطنان فارس) در آن میزگرد شرکت داشتیم. سیامک طاهری اداره میزگرد را به عهده داشت.
او بعدها به من گفت که آن شماره نقد نو یکی از پرفروش ترین ها بود. من نیز خبردار شدم که آن شماره تا ده کوره های حویزه و دورترین روستاهای مغان رسیده است؛ از منتهی الیه جنوب تا دورترین نقطه شمال ایران. فریبرز از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. او خودرا یک میهن پرست می نامید اما من در او شخصیتی ملی و رها از تنگ نظری های سیاسی، طبقاتی و قومی می بینم.
فریبرز رئیس دانا در حرفه روزنامه نگاری بسیار موفق بود. در زمانه ای که هر نوع نشریه دگراندیشی ممنوع بود (یعنی در دهه شصت شمسی)، او مجله "صنعت حمل و نقل" را منتشر می کرد که یکی از پرتیراژترین مجله های آن دوره بود. این مجله به رغم ظاهر اقتصادی اش حاوی مطالب اجتماعی و فرهنگی نیز بود. مجله نقد نو را هم به خوبی منتشر می کرد والبته به یاری دوستانی چون سیامک طاهری، فرشین کاظمی نیا وخانم اسکویی.
فریبرز رییس دانا، اقتصاددانی رادیکال، روزنامه نگاری موفق و پژوهشگری تیزبین بود. اما آن چه که دیگران نمی دانند آن است که وی شعر هم می سراید و شاعر است. من در شب زنده داری هایی که با هم داشتیم شعرهایش را شنیده ام. اما او در این عرصه ادعایی ندارد.
در پایان از همگان تقاضا دارم برای رهایی فریبرز رئیس دانا بکوشند. او شخصیتی است که ایران آشوب زده کنونی به آن نیاز دارد. چرا که قلبش برای همه مردم ایران، برای کارگران و زنان، برای عرب ها، کردها و ترک ها و بلوچ ها می تپد. او را دریابیم.
شامه ستم ستیز فریبرز رئیس دانا بسیار قوی است، به گونه ای که هر جا اعتراضی به ظلمی بود او را در صف اول معترضان می دیدی. برای او فرقی نداشت که مظلوم اصلاح طلب است یا چپ، عرب است یا فارس، فلسطینی است یا ایرانی.
تصور کنید او – با سن و سالی که دارد - برای رهایی اکبر گنجی از زندان و اعتصاب غذایی که توانش را تحلیل برده بود، جلوی در بزرگ دانشگاه تهران تجمع راه می اندازد و همان جا کتک مفصلی از پلیس می خورد، یا در مناسبتی دیگر جزو نخستین کسانی است که به بیمارستانی می رود که گنجی با حالتی نزار در آنجا بستری شده بود.
فعالیت او در کانون نویسندگان ایران از سایر اعضا پررنگ تر بود ودر هر مناسبتی – خواه سالگرد شاملو بود یا پوینده و مختاری – نخستین کسی بود که می آمد و مراسم را اداره می کرد. همیشه هم در انتخابات هیات دبیران، بالاترین رای ها را به دست می آورد. مثلا در انتخابات تیرماه ۱٣٨۷ که من نیز به هیات دبیران راه یافتم، بعد از ناصر زرافشان بیشترین رای ها را کسب کرد. هروقت هم کسی پیدا نمی شد که خانه اش را برای نشست هیات مشورتی کانون نویسندگان اختصاص دهد، این فریبرز رئیس دانا بود که پا پیش می گذاشت حتا اگر نشست قبلی نیز در خانه اش برپا شده بود.
فریبرز مارکسیست ابایی نداشت تا پنجشنبه آخر هر ماه به بهانه دعای کمیل به منزل حجه الاسلام عبدالله نوری برود تا در کنار سایر نیروهای سیاسی مخالف رژیم – اعم از اصلاح طلب و ملی مذهبی و دگراندیش- بنشیند تا هم به رژیم و هم به مذهبیون خارج رژیم بگوید که امکان ایجاد صف واحدی از همه نیروها بالقوه وجود دارد. وی در این راه، پی انتقادهای دوستان چپ رادیکال را به تن می مالید.
او بهترین روابط را با نهادهای مدافع حقوق زنان و نیز با سازمان تحکیم وحدت و سازمان ادوار تحکیم وحدت داشت. با این همه فریبرز ابایی نداشت که مثلا در ۱۶ آذر سال ۱٣٨۶ زیر علم سرخ چپگرایان جلوی دانشکده فنی دانشگاه تهران حاضر شود و سخنرانی کند. همگان عقایدش را می شناسند اما به سبب شخصیت فراجناحی و فراگیرش به او احترام می گذارند.
او همنوایی خاصی با مبارزه مردم فلسطین داشت. یک زمانی از من خواست تا از سفیر فلسطین در تهران بخواهم تا در میزگردی در باره مساله فلسطین در دفتر مجله نقد نو شرکت کند. من و فریبرز نیز در آن میزگرد شرکت داشتیم. اگر اشتباه نکنم شماره ویژه فلسطین در تابستان ٨٣ منتشر شد.
چند ماه بعد یاسر عرفات در محاصره شدید نیروهای اسراییلی در رام الله قرار گرفت که به درخواست فریبرز از دوستم صلاح زواوی سفیر فلسطین، وقت دیدار خواستم و روز بعد همراه وی و ناصر زرافشان به سفارت فلسطین رفتیم تا با فلسطینیان همدردی کنیم.
فریبرزرئیس دانا در فروردین ۱٣٨۴ وقتی خبر کشتار مردم عرب در اهواز را شنید و فهمید چندین تن از این مردم در آن تظاهرات مسالمت آمیز کشته شده اند به خشم آمد. روز پنجم اردیبهشت همان سال در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر نشستی برگزار شد که ابراهیم یزدی، علی عمویی، معین فر، عیسی سحر خیز، سیف زاده، شیرین عبادی، محمد شریف و شمار دیگری از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی شرکت داشتند. فریبرز تنها کسی بود که کشتار "هموطنان عرب" را محکوم کرد و دفاع جانانه ای از حقوق "خلق عرب" کرد. او گفت که پس از کشتار کارگران در شهر بابک در سال ٨٣ این دومین کشتار جمعی است که در عهد خاتمی رخ می دهد واز این بابت سخت دلخور بود.
پس از خرداد ۱٣٨۵ و تظاهرات ملیونی مردم آذربایجان در محکومیت توهین روزنامه دولتی ایران، از من خواست تا دوستان اهل قلم و سیاست ملیت ها را دعوت کنم تا در میزگردی در مجله نقد نو شرکت کنند. من به عنوان عرب اهوازی، مهندس صرافی (از هموطنان ترک)، روانشاد مهندس ادب (از هموطنان کرد)، دولتی بخشان (از هموطنان بلوچ) و خود فریبرز (از هموطنان فارس) در آن میزگرد شرکت داشتیم. سیامک طاهری اداره میزگرد را به عهده داشت.
او بعدها به من گفت که آن شماره نقد نو یکی از پرفروش ترین ها بود. من نیز خبردار شدم که آن شماره تا ده کوره های حویزه و دورترین روستاهای مغان رسیده است؛ از منتهی الیه جنوب تا دورترین نقطه شمال ایران. فریبرز از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. او خودرا یک میهن پرست می نامید اما من در او شخصیتی ملی و رها از تنگ نظری های سیاسی، طبقاتی و قومی می بینم.
فریبرز رئیس دانا در حرفه روزنامه نگاری بسیار موفق بود. در زمانه ای که هر نوع نشریه دگراندیشی ممنوع بود (یعنی در دهه شصت شمسی)، او مجله "صنعت حمل و نقل" را منتشر می کرد که یکی از پرتیراژترین مجله های آن دوره بود. این مجله به رغم ظاهر اقتصادی اش حاوی مطالب اجتماعی و فرهنگی نیز بود. مجله نقد نو را هم به خوبی منتشر می کرد والبته به یاری دوستانی چون سیامک طاهری، فرشین کاظمی نیا وخانم اسکویی.
فریبرز رییس دانا، اقتصاددانی رادیکال، روزنامه نگاری موفق و پژوهشگری تیزبین بود. اما آن چه که دیگران نمی دانند آن است که وی شعر هم می سراید و شاعر است. من در شب زنده داری هایی که با هم داشتیم شعرهایش را شنیده ام. اما او در این عرصه ادعایی ندارد.
در پایان از همگان تقاضا دارم برای رهایی فریبرز رئیس دانا بکوشند. او شخصیتی است که ایران آشوب زده کنونی به آن نیاز دارد. چرا که قلبش برای همه مردم ایران، برای کارگران و زنان، برای عرب ها، کردها و ترک ها و بلوچ ها می تپد. او را دریابیم.
روز گذشته فریبرز رئیس دانا توسط حکومت اسلامی ایران دستگیر شد. در پی شبه حکومت نظامی که دیروز فضای تهران و چند شهر بزرگ ایران را آکنده بود و اعلام آزادسازی قیمت ها توسط احمدی نژاد از تلویزیون دولتی ایران، فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان و عضو کانون نویسندگان ایران، دستگیر شد.
وی ساعاتی پیش از دستگیری در مصاحبه با بخش فارسی بی بی سی اعلام کرد که :"مردم باید به وضعیت کنونی واکنش نشان دهند." حذف یارانه ها که از چندی پیش به طور جدی در دستور کار مجلس و دولت نظامی اسلامی ایران قرار گرفته، به آرزوی دیرینه جمهوری اسلامی و در راستای خواست بانک جهانی و بنگاههای بزرگ سرمایه در دنیا انجام می شود. در وضعیت کنونی و آینده نامعلوم پیش رو این طبقه کارگر و مولد جامعه است، بیش از پیش نقش کلیدی خود برای رهبری سیاسی جامعه می تواند باز یابد.
اینبار دیگر حرف از موسوی و کروبی نیست، که در این برهه کنونی خود آنها نیز همراه دولت احمدی نژاد و آقای خامنه ای هستند.
نفع اقتصادی و بازیگران سیاسی سرمایه داری نقاب ها را می اندازند. نقل به اخبار خبرگزاری های رسمی جناح اصلاح طلب دقیقا موید این نکته است که سکوت معنادار به اجرای طرح حذف یارانه ها نشان دهنده تمایل سران اصلاح طلب جنبش سبز به اجرای بی کم و کاست این طرح است.
همین طرح است که وصول سود سرمایه را در ایران تضمین می کند و ضمنا فلاکتی مثال نزدنی برای مردم زحمتکش به همراه می آورد. و ضمنا رهبران کارگری، اقتصاددانان چپ که نمایندگان فکری طبقه مولد جامعه هستند را به صف اول انتقاد، مبارزه و پیگیری مطالبات طبقه کارگر پرتاپ می کند.
مبارزه برای آزادی روشنفکران چپ، فعالین کارگری و بقیه زندانیان سیاسی در کنار مبارزه برای نان می تواند غولی را بیدار کند که تمام بند و بسط های سرمایه و دولت مطلوبش و معادلات سیاسی شان را بهم بریزد. سوسیالیسم امروز بیش از هر روز دیگری می تواند و می باید دایه دار خروج از وضع کنونی گردد.
نشریه الکترونیکی اشتراک
گفتکوی امیر جواهری بافرشین کاظمی نیا ..
◄ گفتکوی امیر جواهری بافرشین کاظمی نیا سخنکوی کمپین ازادی دکترفریبرز رئیس دانا در خارج از کشور
اطلاعيه کانون مدافعان حقوق کارگر درباره دستگيری فريبرز رييس دانا
نيمه شب شنبه ۲۷ آذر ۸۹، ماموران امنيتی با ورود به منزل فريبرز رييس دانا،اقتصاددان ، يار ديرين کانون مدافعان حقوق کارگر، به بازرسی منزل مسکونی و ضبط کامپيوتر و دست نوشته های وی مبادرت کرده، و پس از يک ساعت او را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.اين دستگيری چند ساعت پس از آن صورت گرفت که رييس دانا در اقدامی شجاعانه اعلام کرده بود که اجرای هدفمند سازی يارانه ها فشردن گلوی کارگران و زحمتکشان و حمله همه جانبه به سفره ی خالی آنان است.
دستگيری وی بيانگر آن است که حمله کنندگان به سفره ی خالی مزدبگيران و کارگران می خواهند اعلام کنند که هيچ گونه اعتراضی را تحمل نخواهند کرد وبا ايجاد فضای قبرستانی می خواهند هر گونه اجحافی را بر مردم روا دارند.
کانون مدافعان حقوق کارگر ضمن حمايت همه جانبه از نظرات قاطع اين اقتصاددان در دفاع از زندگی کارگران وزحمتکشان، خواهان آزادی بی قيد وشرط و فوری اوست.
رييس دانا هيچ جرمی جز بيان خواسته های کارگران و زحمتکشان مرتکب نشده است. زبان و قلم گويای او خواسته های واقعی ميليونها انسان زحمتکشی است که در زير خط فقر زندگی می کنند.
کانون مدافعان حقوق کارگر بار ديگر هشدار می دهد که نشان دادن قدرت به کارگران و زحمتکشان ودستگيری روشنفکران مدافع آنان مشکلات مردم مارا نه تنها حل نخواهد کرد بلکه بر شدت وحدت آن خواهد افزود وکارگران و زحمتکشان و مردم تحت ستم را در مسير احقاق حقوق از دست رفته خود مصمم تر خواهد کرد .
کانون مدافعان حقوق کارگر
محمود احمدینژاد دیشب در مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد که از امروز قانون حذف یارانه به اجرا در خواهد آمد. دستگیری فریبرز رئیسدانا بلافاصله بعد از نقد او در مصاحبه با بی.بی.سی، نشانه وحشت حکومتگران از اعتراض مردم نسبت به افزایش قیمتها، شتاب گرفتن تورم و پیآمدهای آن است.
اطلاعیه هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
دیشب تعداد زیادی از مامورین امنیتی به خانه دکتر فریبرز رئیسدانا ریخته، او را دستگیر و با خود بردند. دستگیری دکتر فریبرز رئیسدانا بعد از مصاحبه دیروز او با تلویزیون بی.بی.سی پیرامون اجرای قانون حذف یارانهها انجام گرفت. او در این مصاحبه قانون حذف یارانه ها را نقد کرد و پیآمدهای زیانبار آن را بر زندگی کارگران و زحمتکشان کشور بیان نمود.
دولت برآمده از کودتای انتخاباتی، فرماندهان سپاه و امنیتی ها تحمل نقد قانون حذف یارانه را ندارند، و از شکلگیری اعتراضات گروههای مختلف اجتماعی و به ویژه کارگران و زحمتکشان در وحشت به سر میبرند. در ماههای گذشته آنها بارها تهدید کردهاند که اعتراضات را سرکوب خواهند کرد.
محمود احمدی نژاد دیشب در مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد که از امروز قانون حذف یارانه به اجرا در خواهد آمد. دستگیری فریبرز رئیسدانا بلافاصله بعد از نقد او در مصاحبه با بی.بی.سی، نشانه وحشت حکومتگران از اعتراض مردم نسبت به افزایش قیمتها، شتاب گرفتن تورم و پیآمدهای آن است.
دکتر رئیس دانا اقتصادان و از چهره های شاخص چپ ایران است. ما دستگیری دکتر فریبرز رئیسدانا را محکوم میکنیم و خواهان آزادی فوری او هستیم.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۲۸ آذر ۲۰۱۰ (۱۹ دسامبر ۲۰۱۰)
صبح امروز نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی ایران با یورش به منزل فریبرز رئیس دانا نامبرده را دستگیر وبه نقطه نامعلومی منتقل کردند. فریبرز رئییس دانا از اقتصاددانان برجسته ایران، عضو کانون نویسندگان و مولف کتاب ها و مقالات متعددی در باره مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی می باشد.
فریبرز رئیس دانا در طول سالیان اخیر همواره از منتقدین نئولیبرالیسم اقتصادیَ، اجرای طرح های تعدیل ساختاری و سایر رفرم های نئولیبرالی بوده و در آثار، سخنرانی ها و مصاحبه هایش خصلت ضدمردمی این نوع اصلاحات را از نقطه نظر اقتصادی واجتماعی در بوته نقد قرار داده است. او همچنین از بدو مطرح شدن طرح حذف یارانه ها این طرح ضدمردمی را از نقط نظر صدماتی که به طبقه کارگر و زحمتکشان ایران وارد می سازد، مورد نقد قرار داده بود.
نوزدهم دسامبر2010، 29 آذر
اخبار روز:
آقای فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران نیمه شب گذشته توسط ماموران امنیتی حکومت بازداشت شده است. بهانهی بازداشت اقای رئیس دانا مصاحبهی وی با تلویزیون بی بی سی و اظهار نظر در مورد برنامهی دولت جمهوری اسلامی برای حذف یارانه ها بوده است.
بازداشت اقای رئیس دانا، ادامه سیاست سرکوب دولتی و ایجاد ترس و رعب در جامعه در آستانه بزرگ ترین جراحی اقتصادی در طول حیات جمهوری اسلامی تحت عنوان هدفمند سازی یارانه هاست. هدف حکومت از این اقدام ساکت نمودن اقای رئیس دانا به عنوان یک صاحب نظر در مسائل اقتصادی است.
تدارک نظامی و امنیتی حکومت برای پیاده کردن شوک اقتصادی به جامعه، از مدت ها پیش آغاز شده است و تحت عنوان آمادگی برای مقابله با «فتنه اقتصادی» به اجرا گذاشته شده است. حکومت جمهوری اسلامی در صدد است با سرکوب هر گونه مقاومتی در مقابل عواقب اجتناب ناپذیر حذف یارانه ها، سیاست اقتصادی ویرانگر خود را بدون هر گونه مانعی ادامه دهد. اما ظاهرا با همه خدم و حشم، حتی تحمل اظهار نظر یک منتقد در باره سیاست خود را نیز ندارد. بازداشت فریبرز رئیس دانا به بهانه یک مصاحبه، نشانگر ترس مستولی بر صفوف حکومت است.
فریبرز رئیس دانا یکی از چهره های چپ کشورما، استاد دانشگاه و از اعضای کانون نویسندگان ایران است. بازداشت او تعرضی دیگر به حریم روشنفکری ایران است. ما خواهان آزادی فوری آقای فریبرز رئیس دانا و پایان دادن به بازداشت ها و آزار و اذیت وکلا، نویسندگان، روزنامه نگاران، دانشگاهیان، مدافعان حقوق بشر و دانشجویان مبارز و آزادیخواه هستیم.
ما درمبارزهی مشترک برای آزادی فریبرز رئیس دانا و دیگر بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی، دست تمامی نیروهای آزادیخواه و مبارز را به گرمی می فشاریم.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
۲۸ آذرماه ۱۳۸۹ – ۱۹ دسامبر ۲۰۱۰
بازداشت اقای رئیس دانا، ادامه سیاست سرکوب دولتی و ایجاد ترس و رعب در جامعه در آستانه بزرگ ترین جراحی اقتصادی در طول حیات جمهوری اسلامی تحت عنوان هدفمند سازی یارانه هاست. هدف حکومت از این اقدام ساکت نمودن اقای رئیس دانا به عنوان یک صاحب نظر در مسائل اقتصادی است.
تدارک نظامی و امنیتی حکومت برای پیاده کردن شوک اقتصادی به جامعه، از مدت ها پیش آغاز شده است و تحت عنوان آمادگی برای مقابله با «فتنه اقتصادی» به اجرا گذاشته شده است. حکومت جمهوری اسلامی در صدد است با سرکوب هر گونه مقاومتی در مقابل عواقب اجتناب ناپذیر حذف یارانه ها، سیاست اقتصادی ویرانگر خود را بدون هر گونه مانعی ادامه دهد. اما ظاهرا با همه خدم و حشم، حتی تحمل اظهار نظر یک منتقد در باره سیاست خود را نیز ندارد. بازداشت فریبرز رئیس دانا به بهانه یک مصاحبه، نشانگر ترس مستولی بر صفوف حکومت است.
فریبرز رئیس دانا یکی از چهره های چپ کشورما، استاد دانشگاه و از اعضای کانون نویسندگان ایران است. بازداشت او تعرضی دیگر به حریم روشنفکری ایران است. ما خواهان آزادی فوری آقای فریبرز رئیس دانا و پایان دادن به بازداشت ها و آزار و اذیت وکلا، نویسندگان، روزنامه نگاران، دانشگاهیان، مدافعان حقوق بشر و دانشجویان مبارز و آزادیخواه هستیم.
ما درمبارزهی مشترک برای آزادی فریبرز رئیس دانا و دیگر بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی، دست تمامی نیروهای آزادیخواه و مبارز را به گرمی می فشاریم.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
۲۸ آذرماه ۱۳۸۹ – ۱۹ دسامبر ۲۰۱۰
فکر می کردند به خانه تیمی حمله کردهاند
مریم محمدی
مقامات امنیتی ایران در هفتههای گذشته هشدار داده بودند که اخلال در طرح هدفمندی یارانهها را تحمل نخواهند کرد.به موازات این خبرها، این شایعه که انتقاد از قانون هدفمندی یارانهها جرم محسوب میشود، قوت گرفته بود و در ساعات اولیهی بامداد روز گذشته، خبر دستگیری دکتر فریبرز رییسدانا، اقتصاددانی منتشر شد که بارها در نوشتهها یا مصاحبههای خود از این این طرح انتقاد کرده است.
با آزاده فرقانی، همسر فریبرز رییسدانا در این زمینه گفتوگو کردهام.
آزاده فرقانی: یکشنبهشب، حدود ساعت یک شب، تعداد زیادی با سه ماشین آمده بودند. هشت نفر لباس شخصی وارد خانه شدند. شاید فکر کرده بودند که میخواهند یک چریک را دستگیر کنند، یا به یک خانهی تیمی آمدهاند. خیلی تاکید کردند که آقای رییسدانا خیلی سریع آماده شود و همراهشان برود. یک سری چیزها مانند لپتاپ، رسیور، دستنوشته، دفتر تلفن و ... را هم همراه خود بردند.
آیا برگهی هویتی نشان ندادند و نگفتند چرا به دنبال همسرتان آمدهاند و او را کجا میبرند؟
نه هیچ اطلاعی ندادند که از کجا آمدهاند، کی هستند و چرا ایشان را میبرند. صرفاً صورتجلسهای نوشتند که ما تایید کنیم چه چیزهایی را دارند با خودشان میبرند.
شما هم پرسشی از آنها در مورد برگهی مأموریت یا هویتشان نکردید؟
چرا ولی هیچ توضیحی نداشتند. صرفاً به من گفتند: ما داریم خیلی مؤدبانه برخورد میکنیم، شما هم با جایی مصاحبه نکنید و به کسی اطلاع ندهید. چون ما چندتا سئوال از ایشان داریم و ایشان زود برمیگردند، ولی نگفتند چه شخصیتی و چه شأن اجلی از ایشان سئوالات خاصی داشته که مجبور شدند نیمه شب بیایند و ایشان را از خواب بیدار کنند و پیش او ببرند.
شما خودتان چه حدسی میزنید؟
من هیچ چیز خاصی نمیتوانم بگویم، ولی شاید ربطی به مسئلهی یارانهها هم داشته باشد و صحبتهایی که ایشان قبلاً در این مورد داشتند. صدالبته بعد از این هم میتوانستند روشنگریهای خود را داشته باشند و خیلی بیشتر مردم را نسبت به این قضیه آگاه کنند. اینکه پشت این بازیها واقعاً چه هست نمیدانم.
با توجه به انتقادهایی که فریبرز رییسدانا به هدفمند کردن یارانهها داشتند، فکر میکنید او را با شروع اجرای این قانون، با هدف جلوگیری از انتقادات آینده دستگیر کردهاند؟
شاید به نوعی بله؛ احساس کردهاند میتوانند به شکلی پیشگیری کنند و یکسری صداها را برای مدت کوتاهی قطع کنند.
روحیهی او خوب بود. وقتی خانه را ترک میکردند، توصیهای به شما نداشتند؟
روحیهی ایشان خیلی خوب بود. آرامش داشتند و صرفاً یک سری توصیهی خصوصی داشتند که مواظب خودم و پسرم باشم. در همین حد بود. تعداد مامورینی که آمده بودند خیلی زیاد بود. برای من عجیب بود که یکباره هشت نفر شبانه به خانهی آدم بیایند و بخواهند یک نفر را ببرند.
شما برای پیگیری وضعیت همسرتان چه اقداماتی انجام دادهاید یا انجام خواهید داد؟ آیا وکیلی برای خود تعیین کردهاند؟
امروز صبح را من صرفاً به اطلاعرسانی گذراندهام، تا جایی که توانستهام و امکانش بوده، به دوستان و آشنایان اطلاع دادهام. چون بهخصوص وقتی کسی را به این نحو بازداشت میکنند، طبق قانون، باید ظرف ۲۴ ساعت به خانواده اطلاع بدهند تا آنها بدانند که چه باید بکنند، ولی آقای دکتر زرافشان که وکیل ایشان هستند، پیگیری کردهاند. البته هنوز اسمی از ایشان و پروندهای در دادگاه انقلاب نیست. از فردا هم من به همراه آقای دکتر زرافشان پیگیر این مسئله خواهم بود و در درجهی اول اینکه اصلاً ایشان کجا هستند.
بیانیهی جمعی از فعالین چپ ایران پیرامون بازداشت دکتر فریبرز رئیس دانا
اخبار روز:
پس از ماهها کشمکش بین دولت و مجلس در نهایت طرح موسوم به هدفمندسازی یارانهها اجرا شد. این طرح اگر چه زائیدهی ذهن خلاق! مدیران اقتصادی دولت فعلی نمی باشد و پیشینهی آن به دولتهای قبلی برمیگردد، اما دولت احمدینژاد از ابتدا به یاری نیروهای نظامی و شبه نظامی و ساز و برگ سرکوبگر دولت، عزمی جدی در اجرای برنامههای نولیبرالی مذکور داشت.
ساعاتی پس از اعلام اجرای این طرح، دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان چپ و منتقد جدی برنامههای نولیبرالیستی مذکور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. گرچه این نوع برخوردها تازگی ندارد و پیش از این نیز چهرههای منتقد به شدیدترین نحوی سرکوب شده اند.، اما ما جمعی از فعالین چپ ایران برخورد اخیر را نه برخوردی فردی با فردی به خصوص، بلکه برخورد با جریانی می دانیم که فریبرز رئیس دانا بخشی از آن را نمایندگی می کند.
فریبرز رئیس دانا روشنفکر متعهدی است که در گیر و دار مناسبات منفعت طلبانهی موجود دفاع از حقوق زحمتکشان و کارگران جامعه، و در دفاع از انسان و انسانیت را در اولویت گفتار و کردار خود قرار داده است. وی در راه این آرمان انسانی علیرغم توان بالای علمیاش، حضور در میان طبقات و اقشار محروم جامعه و پیوند با مطالبات و خواستهای آنها را به حضور در کلاسهای رخوت آور دانشگاه ترجیح داد و راز پر شکوه انسانی زیستن را درک کرده است.
بازداشت رئیس دانا نشان داد حاکمیت جمهوری اسلامی عزمی جدی در اجرای طرحی دارد که هم اکنون بسیاری از کشورهای کم توسعهی جهان آثار و تبعات ویرانگر آن را دریافته اند. دولت سرمایه سالار نظامی حاکم با یاری اقتصاددانان جیره و مواجب بگیر خود نولیبرالیسم اقتصادی در قالب دروغین و ریاکارانهی طرح تحول اقتصادی را در زمانه ای اجرا می کنند که از سویی کشور در یکی از بحرانی ترین شرایط اقتصادی خود به سر می برد و از سوی دیگر با ایجاد فضای سنگین سرکوب و اختناق هیچ صدای منتقدی تحمل نمی گردد.
در این شرایط است که بازداشت دکتر فریبرز رئیس دانا پیام واضحی است که دولت سرمایه سالار احمدی نژاد به همگان می دهد. این پیام چیزی نیست جز این که عزم دارو دسته های نظامی و امنیتی برای کلید زدن کودتای دوم که این بار از جنس اقتصادی و تعرض به معیشت حداقلی مردم است، جدی میباشد. به همین دلیل بر تمامی نیروهای ترقیخواه و انسانگرای ایران و جهان است که با صدایی بلند خواستار آزادی فریبرز رئیس دانا به عنوان اولین کسی که شجاعانه در برابر این کودتای اقتصادی ایستاد، بشوند.
ما به عنوان جمعی از فعالان چپ ایران از همهی شهروندان ایرانی با هر گرایش سیاسی و تمامی وجدان های بیدار جهان می خواهیم در برابر این کودتاگران سکوت نکنند و خواست آزادی اقتصاددانی که سخنی جز دفاع از حقوق فرودستان جامعه نگفته است را به خواست همگان تبدیل سازند.
در این دوره ما فکر میکنبم آن حقیقت نهفته در عمق جامعه ایرانی به سطح آمده ونماد آن دستگیری دکتر رئیس دانا به مثابه نمایندهی زحمتکشان جامعه است و در طرف مقابل نمایندگان نولیبرال اقتصادی با پشتوانه نیروهای نظامیشان و طیفهای مختلفشان که زنجیره ای از هاشمی رفسنجانی تا احمدی نژاد را تشکیل می دهند در مقابل هم صف ارایی کردهاند.
ملارشی سرمایهسالار اسلامی اینک بیش از هر زمان عزم خود را در به ویرانی کشاندن حداقل معیشت فرودستان جزم کرده است و گویا جامعه ایرانی به استقبال یک دوره تاریخی سیاه میرود.
بر همه آزادی خواهان به صورت اعم و نیروهای چپ به صورت اخص میباشد که در برابر این صف ملارشی-نظامی نولیبرال با دفاع از دکتر فریبرز رئیس دانا صف آرایی کنند.
۲٨ آذر ۱٣٨۹
جمعی از فعالین چپ ایران
ساعاتی پس از اعلام اجرای این طرح، دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان چپ و منتقد جدی برنامههای نولیبرالیستی مذکور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. گرچه این نوع برخوردها تازگی ندارد و پیش از این نیز چهرههای منتقد به شدیدترین نحوی سرکوب شده اند.، اما ما جمعی از فعالین چپ ایران برخورد اخیر را نه برخوردی فردی با فردی به خصوص، بلکه برخورد با جریانی می دانیم که فریبرز رئیس دانا بخشی از آن را نمایندگی می کند.
فریبرز رئیس دانا روشنفکر متعهدی است که در گیر و دار مناسبات منفعت طلبانهی موجود دفاع از حقوق زحمتکشان و کارگران جامعه، و در دفاع از انسان و انسانیت را در اولویت گفتار و کردار خود قرار داده است. وی در راه این آرمان انسانی علیرغم توان بالای علمیاش، حضور در میان طبقات و اقشار محروم جامعه و پیوند با مطالبات و خواستهای آنها را به حضور در کلاسهای رخوت آور دانشگاه ترجیح داد و راز پر شکوه انسانی زیستن را درک کرده است.
بازداشت رئیس دانا نشان داد حاکمیت جمهوری اسلامی عزمی جدی در اجرای طرحی دارد که هم اکنون بسیاری از کشورهای کم توسعهی جهان آثار و تبعات ویرانگر آن را دریافته اند. دولت سرمایه سالار نظامی حاکم با یاری اقتصاددانان جیره و مواجب بگیر خود نولیبرالیسم اقتصادی در قالب دروغین و ریاکارانهی طرح تحول اقتصادی را در زمانه ای اجرا می کنند که از سویی کشور در یکی از بحرانی ترین شرایط اقتصادی خود به سر می برد و از سوی دیگر با ایجاد فضای سنگین سرکوب و اختناق هیچ صدای منتقدی تحمل نمی گردد.
در این شرایط است که بازداشت دکتر فریبرز رئیس دانا پیام واضحی است که دولت سرمایه سالار احمدی نژاد به همگان می دهد. این پیام چیزی نیست جز این که عزم دارو دسته های نظامی و امنیتی برای کلید زدن کودتای دوم که این بار از جنس اقتصادی و تعرض به معیشت حداقلی مردم است، جدی میباشد. به همین دلیل بر تمامی نیروهای ترقیخواه و انسانگرای ایران و جهان است که با صدایی بلند خواستار آزادی فریبرز رئیس دانا به عنوان اولین کسی که شجاعانه در برابر این کودتای اقتصادی ایستاد، بشوند.
ما به عنوان جمعی از فعالان چپ ایران از همهی شهروندان ایرانی با هر گرایش سیاسی و تمامی وجدان های بیدار جهان می خواهیم در برابر این کودتاگران سکوت نکنند و خواست آزادی اقتصاددانی که سخنی جز دفاع از حقوق فرودستان جامعه نگفته است را به خواست همگان تبدیل سازند.
در این دوره ما فکر میکنبم آن حقیقت نهفته در عمق جامعه ایرانی به سطح آمده ونماد آن دستگیری دکتر رئیس دانا به مثابه نمایندهی زحمتکشان جامعه است و در طرف مقابل نمایندگان نولیبرال اقتصادی با پشتوانه نیروهای نظامیشان و طیفهای مختلفشان که زنجیره ای از هاشمی رفسنجانی تا احمدی نژاد را تشکیل می دهند در مقابل هم صف ارایی کردهاند.
ملارشی سرمایهسالار اسلامی اینک بیش از هر زمان عزم خود را در به ویرانی کشاندن حداقل معیشت فرودستان جزم کرده است و گویا جامعه ایرانی به استقبال یک دوره تاریخی سیاه میرود.
بر همه آزادی خواهان به صورت اعم و نیروهای چپ به صورت اخص میباشد که در برابر این صف ملارشی-نظامی نولیبرال با دفاع از دکتر فریبرز رئیس دانا صف آرایی کنند.
۲٨ آذر ۱٣٨۹
جمعی از فعالین چپ ایران
We demand the immediate release of Dr. Fariborz Raisdana
We have learned the astonishing news of “Dr. Raisdana’s arrest” by the security agents of the Islamic republic on the early morning of December 19th ,2010 at his home in Tehran. Dr. Fariborz Raisdana is a well known intellectual, economist, social activist, and ...the active member of the Iranian writers’ association. He published several books and articles on political economy and sociology. He has been known as a leftist socio-economic expert who always considers working class in his economic impairment analysis. So that he can be firmly called as “Iranian working class economist”. Dr. Raisdana’s field of expertise is econometrics. He has tried hard to disclose how workers and wage earners have been implicated by the relations of political economy in the turbulent Iranian society and how they have been increasingly suffering.
Arrest of Dr. Raisdana , the member of the Iranian writers’ association which is a long-lasting core on the struggle against censorship in Iran , is a warning to the grass root movements who are seeking public justice and to the people whose main civil and democratic demand is focused on human rights and freedom of speech in spite of the extensive violation of civil rights in Iran. Moreover, his arrest, as a leftist economist who criticizes the Iranian government socio-economic platforms, points out the fact that social and political oppression apparatus in Iran is trying to implement its unfair plan to reduce the allocation of national subsidies. This is the unreasonable plan which has been evaluated by the majority of the experts as a plan to consolidate the military authority in the public sphere of Iran. It is out of question that the military economic plan results in reducing welfare and increasing pressure on the lower classes which Dr. Raisdana is their voice in the society to stand against the illegitimate resilient structure.
We, undersigned, condemn Dr. Raisdana’s arrest and with pledge to civil rights and freedom of speech we demand his immediate and unconditional release.
We have learned the astonishing news of “Dr. Raisdana’s arrest” by the security agents of the Islamic republic on the early morning of December 19th ,2010 at his home in Tehran. Dr. Fariborz Raisdana is a well known intellectual, economist, social activist, and ...the active member of the Iranian writers’ association. He published several books and articles on political economy and sociology. He has been known as a leftist socio-economic expert who always considers working class in his economic impairment analysis. So that he can be firmly called as “Iranian working class economist”. Dr. Raisdana’s field of expertise is econometrics. He has tried hard to disclose how workers and wage earners have been implicated by the relations of political economy in the turbulent Iranian society and how they have been increasingly suffering.
Arrest of Dr. Raisdana , the member of the Iranian writers’ association which is a long-lasting core on the struggle against censorship in Iran , is a warning to the grass root movements who are seeking public justice and to the people whose main civil and democratic demand is focused on human rights and freedom of speech in spite of the extensive violation of civil rights in Iran. Moreover, his arrest, as a leftist economist who criticizes the Iranian government socio-economic platforms, points out the fact that social and political oppression apparatus in Iran is trying to implement its unfair plan to reduce the allocation of national subsidies. This is the unreasonable plan which has been evaluated by the majority of the experts as a plan to consolidate the military authority in the public sphere of Iran. It is out of question that the military economic plan results in reducing welfare and increasing pressure on the lower classes which Dr. Raisdana is their voice in the society to stand against the illegitimate resilient structure.
We, undersigned, condemn Dr. Raisdana’s arrest and with pledge to civil rights and freedom of speech we demand his immediate and unconditional release.
در نخستین ساعات بامداد ، 23 آذرماه 1389 ( 19 دسامبر 2010 ) فریبرز رییس دانا، روشنفکر، اقتصاد دان و کوشنده ی اجتماعی و عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران، توسط ماموران امنیتی در منزلش واقع در تهران، دستگیر شد. فریبرز رییس دانا مولف و مترجم کتاب ها و مقالات متعددی پیرامون نظرگاه های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است. او به عنوان اقتصاد دانی پیش کسوت و صاحب نظر اجتماعی، در تحلیل آسیب های اقتصادی کشورمان ، همواره به طبقات فرودست و کم بضاعت ایران نظر دارد، به طوری که می توان به جرات او را « اقتصاد دان طبقه ی کارگر و زحمتکش ایران » نامید. رشته ی تخصصی رئیس دانا « اقتصاد سنجی » است و او به کمک معادلات و محاسبات کاربردی ریاضیات، می کوشید روابط و مناسبات اقتصاد سیاسی را در جامعه ی پر تلاطم ایران نمایان سازد و به ویژه نشان دهد که چگونه کارگران و مزد بگیران جامعه در محاق قرار گرفته اند و محنت روزافزون می کشند.
دستگیری عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران ، به عنوان کانونی دیرپای در مبارزه با سانسور ، هشداری است به مردم عدالتخواه که نقض گسترده ی حقوق بشر و تهدیدهای بی شمار به آزادی بیان را در مقطع اخیر در صدر مطالبات مدنی و دموکراتیک خود قرار داده اند.
همچنین، دستگیری رییس دانا، به عنوان اقتصاد دان چپ و منتقد برنامه های دولت فعلی ایران، مبین جریان ویژه ی سرکوب اجتماعی، در آستانه ی طرحی است که کاهش تخصیص یارانه های ملی را مدنظر دارد. بدیهی است که این طرح غیر علمی و نابخردان، به صورتی که در ایران در شرف تحقق است و از سوی بسیاری از صاحب نظران در راستای تحکیم اقتدار نظامی و سیاسی حاکم بر کشور ارزیابی می شود، منجر به کاهش رفاه همگانی و افزایش فشار بر طبقات زیرین جامعه خواهد شد، همان ها که رییس دانا صدای ناله و فریاد فروخفته ی آنان بود. باری، چنین شده است که بی محابا بر منتقدین می تازند و ناروا، روا می دارند تا بیش از پیش بر ساختار ارتجاعی خود یکه تاز شوند.
ما، امضاء کنندگان زیر، ضمن محکوم کردن بازدداشت فریبرز رییس دانا، با التزام به حقوق مدنی و آزادی بیان، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این فرهیخته ی آزادی خواه ایرانی هستیم .
کمپین آزادی فریبرز رئیس دانا – پاریس
گفتگوي راديو ندا با ناصر زرافشان در مورد وضعيت فريبرز رئيس دانا
دكتر ناصر زرافشان در گفتگو با راديو ندا با اشاره به بي نتيجه بودن پي گيري هاي تاكنوني اش از ” دادسراي انقلاب اسلامي و ديگر مراجع” در مورد وضعيت دكتر رئيس دانا، گفت: ” اين اتفاقات [يورش شبانه] خيلي غيرمنتظره نيست؛ بخشي از روند طبيعي آن چيزي است كه در ايران دارد طي مي شود. وما پايش ايستاده ايم.”
مصاحبه روز باخانواده های نوری زاد، رئیس دانا و عرب سرخی
هزینه ندادیم که پاسخ قلم زندان باشد
مادر محمد نوری زاد، روزنامه نگار و مستندسازی که در زندان اوین دست به اعتصاب غذای خشک زده، درمصاحبه با "روز" خواستار آزادی فرزندش شد وخطاب به مسئولان جمهوری اسلامی گفت "دست مریزاد به شما که این چنین مزد این همه کار صادقانه برای نظام را به محمد نوری زاد و خانواده ما دادید".
او همچنین خبر از تماس تلفنی روز گذشته آقای نوری زاد داد و گفت فرزندش نمیداند در کجا نگهداری می شود.
همزمان آزاده فرقانی، همسر فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دانی که روز گذشته بازداشت شدبه "روز" گفت: آقای رئیس دانا درباره هدفمند شدن رایانه ها تحلیل داشت و از زوایای مختلف این مساله را می توانست برای مردم روشن کند و این به مذاق عده ای از آقایان خوش نمی آید دست پیش گرفتند و او را بازداشت کردند تا کار خودشان را پیش ببرند و او نتواند حرفی بزند.
مریم قدس، مادر فاطمه عرب سرخی هم گفت که بازداشت دخترش در راستای تحت فشار قرار دادن فیض الله عرب سرخی و به دلیل شکایت او و 6 تن دیگر از چهره های اصلاح طلب از سردار مشفق است.
فاطمه عرب سرخی، روز گذشته به اتفاق، هادی حیدری، محمد شفیعی و علیرضا طاهری، 4 عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت بازداشت شدند.
هادی حیدری، کاریکاتوریست و مدیر هنری روزنامه اعتماد ملی است که پیش از این در آبان ماه سال گذشته، در جریان حمله ماموران امنیتی به مراسم برگزاری دعای کمیل برای آزادی زندانیان سیاسی بازداشت شده بود.
این 4 نفر روز گذشته پس از احضار به دادسرای اوین، در حالی بازداشت شدند که از سه هفته پیش احضار شده بودند اما این احضار به صورت تلفنی مدام عقب می افتاد. به گفته خانواده های این اعضای جوان جبهه مشارکت، از سه هفته پیش احضاریه ای برای آنها فرستاده شده بود اما به صورت تلفنی و به دلایل مختلف از جمله عدم حضور قاضی پرونده و.... این احضارها لغو می شد. اما روز گذشته پس از احضار قطعی و حضور آنها در دادسرای اوین هر 4 نفر بازداشت شدند.
ابوالفضل طبرزدی، برادر زاده حشمت الله طبرزدی دیگر فرد بازداشت شده در روز گذشته است. از محل نگهداری و علت بازداشت آقای طبرزدی خبری در دست نیست.
تماس تلفنی محمد نوری زاد
مادر محمد نوری زاد، در مصاحبه با "روز" از تماس تلفنی روز گذشته آقای نوری زاد خبر داد.
خدیجه قوامی که به شدت نگران وضعیت فرزندش است می گوید: "دیروز محمد زنگ زد و تنها سلام کرد و دیگر هیچ نگفت از او پرسیدم شما کسالت داری؟ بیمارستان رفته ای؟ پاسخ داد که بله بیمارستان برده بودند و سرم زدند. حالا هم به زندان برگردانده اند. درباره اعتصاب غذا حرفی نزد و فقط گفت الان نمیدانم کجا هستم.
مادر آقای نوری زاد می افزاید: فکر میکنم این تماس تلفنی هم نتیجه مصاحبه هایی بود که انجام داده ایم وفقط انگار به محمد گفته اند که به مادرت زنگ بزن و بگو سالم هستی. متاسفانه پای تلفن هیچ حرفی درباره وضعیت خودش نتوانست بزند و من به شدت نگران او هستم. از طرفی او و از طرف دیگر همسر محمد که در بخش سی سی یو بستری است و امروز قرار است از او "ام آر آی" بگیرند چون موقعی که برای گرفتن خبری از محمد جلو اوین رفته بودند و آن برخورد وحشیانه با آنها شد زمین خورده و سرش به شدت ضربه دیده بود.
محمد نوری زاد که به سه سال و نیم حبس تعزیری و 50 ضربه شلاق محکوم شده، در اعتراض به فشارهای وارد شده در زندان و همچنین برگزاری یک "دادگاه چهار دقیقهای و صدور حکم بدون حضور وکیل"، از روز 20 آذر ماه دست به اعتصاب غذای خشک زده است.
خانواده این روزنامه نگار که روز عاشورا برای گرفتن خبری از وضعیت او مقابل زندان اوین رفته بودند توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از ساعاتی آزاد شدند.
خدیجه قوامی، مادر آقای نوری زادبا ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته با فرزندش و خانواده او می گوید: به قرآن خود من هم مانده ام اصلا فکرش را هم نمی کردیم که یک روزی با محمد نوری زاد چنین برخوردی بکنند. محمد پرچم دار این انقلاب بود او و پدر و برادرانش همیشه در جبهه بوده اند و برای این مملکت از جان خود مایه گذاشته اند و این برخوردها مزد او نبود. نباید با او چنین برخوردهایی میکردند.
وی می افزاید: محمد یک نویسنده است جوان و نپخته هم نیست هر چه نوشته و هر کاری کرده آگاهانه و با اعتقاد بوده او 60 سال دارد و می فهمد چه می کند و چه می نویسد و سئوال من این است آیا پاسخ قلم این است؟ اگر حرفی داشتند می نشستند و با محمد حرف میزدند آیا این همه هزینه دادیم به اینجا برسیم که کسی را به خاطر نوشتن و به خاطر انتقاد ببرند زندان و به جایی برسانند که جانش را کف دستش بگیرد و اعتصاب غذای خشک بکند؟
به گفته خانم قوامی، آقای نوری زاد بیمار است: پسرم بیمار است حتی پزشکان اوین هم گفته اند که عفونت لثه و دندان هایش بالاست و باید خارج از زندان درمان شود و نمی توانند کاری برای او بکنند چرا او را نگه داشته اند میخواهند کور و فلجش کنند؟ می خواهند جنازه اش بیرون بیاید؟ چرا؟ مگر چکار کرده؟ جنایتکار است یا آدم کشته؟
مادر محمد نوری زاد می گوید که فرزندش حرف حق زده و تاوان همین را می پردازد: من هنوز واقعا شوکه هستم یک سال و نیم است محمد را اینقدر اذیت کردند و به او آسیب زدند چرا با او ننشستند دو کلمه حرف بزنند؟ روز عاشورا خانواده او رفتند جلوی اوین و زیارت عاشورا خواندند گفتند می رویم التماس میکنیم خبری از او به ما بدهند اما با آنها چه کردند؟ چرا یک نفر بیرون نیامد بپرسد دردتان چیست؟ در مقابل هفت هشت نفره ریختند ظهر عاشورا و با خشونت تمام آنها را بازداشت کردند چرا؟ مگر چه گفته بودند؟ مگر ما در این انقلاب کم مایه گذاشتیم؟ محمد نوری زاد کم مایه گذاشت؟ او از جانش مایه گذاشت برای این نظام و دست آقایات درد نکند و دست مریزاد که مزد این همه کار صادقانه محمد نوری زاد و خانواده ما را اینگونه می دهند.
خانم قوامی سپس خطاب به مسئولان، خواستار آزادی فرزندش شده و می گوید: من فقط آزادی بچه ام را میخواهم باید آزادش کنند گناهی نکرده و ما سی و دو سال هزینه نداده ایم که نوشتن در این مملکت جرم شود انتقاد کردن جرم شود و تاوانش زندان و این برخوردهای وحشیانه باشد این چه نوع مسلمانی است؟ کجا با یک مسلمان چنین می کنند؟
بازداشت مودبانه در نیمه شب!
فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان و پژوهشگر اقتصادی، نیمه شب شنبه در منزل شخصی اش در حالی بازداشت شده که ماموران هیچ گونه حکمی به او و خانواده اش نشان نداده اند.
آزاده فرقانی، همسر آقای رئیس دانا درمصاحبه با "روز" ضمن اظهار بی خبری از محل نگهداری همسرش می گوید: نیمه شب آمدند نه دلیلی ذکر کردند و نه حکمی نشان دادند. فقط تاکید داشتند که من مصاحبه نکنم و گفتند اگر مصاحبه کردی بگو که ما خیلی مودب بودیم.
وی می افزاید: حتی به ما نگفتند از کدام ارگان هستند و آقای رئیس دانا را کجا می برند. الان هم واقعا نمیدانیم در کجا زندانی است چون آقای زرافشان، وکیل ایشان برای پی گیری رفته و تنها نتیجه ای که پی گیری های ایشان داشته این بوده که فهمیدیم آقای رئیس دانا را هنوز به قوه قضائیه تحویل نداده اند و مشخص نیست دست چه ارگانی است و در کجا زندانی است.
از خانم فرقانی می پرسم که برخورد مامورانی که به شما گفته اند از ادب آنها بگویید چگونه بوده؟ پاسخ میدهد: تا ادب را چه تعریف کنیم، در این سی ساله خیلی کلمات، معانی دیگری پیدا کرده اند. در اصل من احساس کردم که آدرس را اشتباه آمده اند 8 نفر وارد خانه شدند و چند نفر هم با سه ماشین پایین ایستاده بودند انگار که میخواهند یک چریک یا قاتل خطرناک یا خانه تیمی را بگیرند. خیلی هم عجله داشتند که هر چه سریع تر آقای رئیس دانا را ببرند.
همسر فریبرز رئیس دانا می افزاید: نه ادب و نه قانون اجازه نمیدهد نصف شب وارد خانه کسی شوند مگر اینکه طرف قاتلی خطرناک بوده باشد یا احتمال فرار او داده شود. متاسفانه نصف شب آمدند و مدام هم تاکید میکردند که یادم باشد بگویم مودب بوده اند.
به خانم فرقانی می گویم گفته می شود بازداشت همسر شما با مصاحبه اخیر ایشان با بی بی سی درباره هدفمند کردن رایانه ها مرتبط بوده است. می گوید: خیلی احتمال نمی دهم به دلیل آن مصاحبه باشد ولی احتمال میدهم که با بحث هدفمند سازی یارانه ها بی ارتباط نباشد. ایشان در این مدت نظریات مختلفی در این زمینه بیان میکرد و می توانست زوایای مختلف این مساله را بیشتر برای مردم روشن کند و احتمالا همین مساله به مذاق یک عده از آقایان خوش نمی آید و با بازداشت آقای رئیس دانا دست پیش گرفتند که کار خودشان را بکنند و او نتواند حرفی بزند.
فریبرز رئیس دانا در مصاحبه ای با بی بی سی فارسی با انتقاد از اجرای طرح هدفمند سازی رایانه ها گفته بود: "دولت آقای احمدی نژاد از طریق شوک درمانی وارد نشده و از طریق توهم درمانی وارد شده است.به تدریج و قطعه قطعه یارانه ها را حذف کردند مقداری هم پول به حساب ها ریخته اند و از توهم پولی مردم محروم استفاده کردند."
این اقتصاد دادن، سیاست اعمال شده توسط دولت محمود احمدی نژاد را "آرزوی قلبی" دولت های هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی عنوان کرده و گفته بود که "این دولت ها همه عاشق این کار بودند اما توان و نیروی نظامی را نداشتند."
به گفته آقای رئیس دانا "این طرح پیامد مثبتی برای رفاه همگانی ندارد، مسئله هدفمند سازی نیست و تنها می خواهند یارانه را حذف کنند".
همسر آقای رئیس دانا همچنین می گوید که پاسپورت این اقتصاد دادن اردیبهشت سال گذشته در بازگشت از کشور کانادا، توقیف شده بود اما پیش از این احضار نشده بود.
به گفته خانم فرقانی از منزل آقای رئیس دانا، علاوه بر کامپیوتر و دفتر تلفن، شناسنامه و کارت ملی او را نیز برده اند.
وی در پایان می گوید: امیدوارم کسانی که فکر میکنند با دربند کردن افرادی مثل رئیس دانا می توانند صدای آنها را خاموش کنند و به اهدافی که دارند برسند خیلی زود متوجه شوند که اشتباه میکنند.
در همین زمینه وب سایت کلمه روز گذشته خبر داده است که پیام این بازداشت، تهدید همه کسانی است که به طرح هدفمند شدن یارانهها و شکل اجرای آن انتقاد دارند و دولت قصد دارد نوعی فضای خفقان را برای پیش بردن این طرح حاکم کند.
براساس گزارش این وب سایت پیش از این هم رنانی از استادان دانشگاه فاش کرده بود که تحقیقات علمی و آکادمیک درباره هدفمندی نیز سانسور میشود و اجازه انتشار بدون محدودیت نتایج بررسیهای علمی درباره این طرح داده نمیشود.
شکایت از مشفق همچنان هزینه دارد
فاطمه عرب سرخی روز گذشته در حالی بازداشت شده است که از 9 آذر چندین بار احضار شده اما این احضارها به تعویق افتاده بود.
مریم قدس، مادر خانم عرب سرخی در این زمینه توضیح میدهد: 9 آذر ماه منزل فاطمه را بازرسی کردند و تعدادی از وسایل فاطمه را بردند. همان روز احضاریه ای کتبی به فاطمه دادند که به دادسرای اوین مراجعه کند اما بعد تماس گرفتند و گفتند هفته دیگر بیا، باز هم تماس گرفته و عقب انداختند تا دیروز که دیگر گفتند بیا و تاکید هم کردند که فقط چند سوال داریم و قصد بازداشت نداریم اما فاطمه رفت و بازداشت شد.
مادر فاطمه عرب سرخی درباره فعالیت های دخترش می گوید: فاطمه عضو ستاد مهندس موسوی بود اما بعد از تعطیلی ستاد هیچ نوع فعالیتی نداشت. بچه کوچکی داشت و به او می رسید و به دلیل بیماری اش هم مدام درگیر بیمارستان و دکتر و درمان بود. از طرفی در این مدت مدام از کار، بیکار می شد. او نقشه کش بود و در کار خودش مهارت داشت و هر جا می رفت همه از کا راو تعریف میکردند اما مدتی بعد می گفتند یا استعفا بده یا مجبور هستیم عذرت را بخواهیم و همین جور، کارش را از دست میداد و من همین مساله را نیز بی ارتباط با قضیه پدرش نمیدانم.
وی با اشاره به احضار فیض الله عرب سرخی در هفته گذشته به زندان و بازداشت فاطمه در روز گذشته می گوید: این مساله کاملا به قضیه شکایت همسرم از سردار مشفق ارتباط دارد و میخواهند با بازداشت فاطمه به او فشار بیاورند که شکایت خود را پس بگیرد. به بازجوی آقای عرب سرخی هم گفته ام که اگر فکر میکنید یک مشفق اینقدر ارزش دارد که از خانواده ای دو نفر را بازداشت کنید و اینقدر هزینه بپردازید بکنید اشکالی ندارد.
فیض الله عرب سرخی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و یکی از هفت تن از فعال سیاسی اصلاح طلب است که از فردی به نام سردار مشفق شکایت کردند. به گفته آنها، وی یکی از مسئولان ارشد اطلاعاتی قرارگاه ثارالله است.
خانم قدس بازداشت دخترش را نیز در ارتباط با این شکایت می داند و می گوید: امیدوارم این مساله نباشد اما جز این چیزی به ذهنمان نمی رسد. دیروز هم دامادم به سرتیمی که برای بازرسی منزل فاطمه در 9 آذر آمده بود و آدمی مثبت به نظر می رسید زنگ زد که او گفته بود من در اوین نیستم اما گویا ظاهرا فاطمه بلبل زبانی کرده و با بازجویش درگیر شده است و بازجو گفته است او را بازداشت میکند. ما هم گفتیم پس همه جا اعلام می کنیم که جرم فاطمه بلبل زبانی است که بعد گفتند نه دوباره تماس گرفتم و اتهام فاطمه اقدام علیه امنیت ملی است.
وی با مضحک خواندن این اتهام می گوید: واقعا خیلی خنده دار است همه مردم شده اند اقدام کننده علیه امنیت ملی و من نمیدانم واقعا تا کجا می خواهند پیش بروند و این رویه مضحک را ادامه دهند.
مادر فاطمه عرب سرخی می گوید که نگران بیماری دخترش است: من به طور خاص نگران بیماری فاطمه هستم چون اکثر شب ها حالش به هم میخورد و قند خونش می افتد الان هم که او را به انفرادی برده اند اگر شب یکباره حالش بد شود کسی نیست به او برسد و این مساله واقعا ایجاد نگرانی می کند.از طرفی برای بقیه بچه ها هم نگران هستم سه نفر دیگر از بچه ها امروز همزمان با فاطمه به اوین رفتند و برنگشتند مگر چه کرده اند جز اینکه با سن کمی که دارند به فکر مملکتشان بوده اند. اگر این بچه ها میخواستند کاری غیر از کار جاری قانونی بکنند که در مملکت نمی ماندند. همین طور اوباش دارند برای خودشان راحت می گردند و پاکترین بچه ها به زندان کشیده می شوند. من واقعا امیدوارم آقایان سرعقل بیایند.
خانم قدس درباره آخرین وضعیت همسرش، فیض الله عرب سرخی نیز می گوید که این فعال سیاسی در بند 350 زندان اوین و از بازداشت دخترش بی خبر است.
آقای عرب سرخی که از 23 خرداد 88 در بازداشت به سر می برد به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام" به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
او پیش از این و در فروردین ماه با قرار وثیقه به مرخصی آمده بود اما اکنون در بند 350 زندان اوین به سر میبرد.